شناسنامه کتاب :
نام کتاب : یک ماه نورافشانی گزارش سفر تاریخی علاّمه امینی (قدس سره ) به اصفهان
به قلم : نویسنده و دانشمند محقق و ولائی ، مرحوم آقای فرهنگ نخعی
تلخیص و ویرایش و صفحه آرایی: آقای شیخ مهدی آقابابایی
ناشر : محبّ العترة الطاهره:
نوبت چاپ : اول
تاریخ انتشار : 17 ربیع الاول 1446 قمری ، مصادف با میلاد مقدس پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله و سلم)و امام جعفر صادق (علیه السلام)
بهاء : سلام وصلوات بر همۀ علماء و خطباء و نویسندگان فداکار در راه امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)بالاخص پرچمدار بزرگ مکتب ولایت و امامت مرحوم علامۀ امینی(قدس سره )
ص: 1
یک ماه نورافشانی
گزارش سفر تاریخی علاّمه امینی (قدس سره ) به اصفهان
به قلم : نویسنده و دانشمند محقق و ولائی مرحوم آقای فرهنگ نخعی
ص: 2
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم
الحَمدُ لله رَبِّ العالَمین
وصلَّی اللهُ عَلی سَیِّدِنا و نَبِیِّنا و حَبیبِنا و طَبیبِنا
الَّذی بُعِثَ رحمةً لِلعالَمين ، و بَشيراً للمُذنِبين
مُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِيّين
وعَلى آلِهِ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ الاَنجَبين ، لا سِيّما
الإمامِ المُنتَظَر ، و الوَليِّ المُنتَقِم
الحُجَّةِبن الحَسَنِ المَهدِيِّ (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
ولَعنَةُ اللهِ عَلى أعدائِهِم اجمَعين مِنَ الآنَ إلى يَومِ الدّين
آمينَ آمينَ آمين
ص: 3
پیش گفتار. 5
حرکت به اصفهان. 10
اقامه نماز و منابر. 14
ازدحام جمعیت در استقبال از حضرت علامه 15
رمز ماندگاری خاطرۀ سخنان علامه امینی (قدس سره ). 20
مهمان نوازی ها و پذیرایی های شایان. 21
رؤیاهای صادقانه 23
اول : امیر المؤمنین(علیه السلام)در اصفهان. 24
دوّم : نماینده امیر المؤمنین(علیه السلام). 24
سوم : نماینده حضرت صادق(علیه السلام). 25
چهارم : گریه شدید مردم. 26
پایان سفر و بدرقۀ تاریخی. 27
ص: 4
در ضمن پی گیری هایی که در مطالب مربوط به مادران ائمه:و سایر شخصیت های وابسته به خاندان عصمت و طهارت:می نمودم به شکل غیر منتظره ای کتابچه ای به دستم رسید مربوط به حدود هفتاد سال قبل که جریانی بسیار مهم و عجیب و شوق آفرین در آن بیان شده که بود که شدیداً مرا به وجد آورد .
این جزوه یا کتابچه مربوط به گزارش سفر یکماهۀ علامۀ بزرگوار امینی(قدس سره )به اصفهان بود و چگونگی سفر و جلوه های دینی و ولائی جامعۀ آن روز اصفهان را به خوبی منعکس می نمود .
این نوشتار که به قلم نویسندۀ دانشمند و پرکوش و شور و ولائی مرحوم آقای فرهنگ نخعی (رحمه الله ) بود آنچنان مرا تحت تأثیر قرار داد که تصمیم گرفتم قسمت هایی از این مجموعه را که برای جامعۀ فعلی ، آموزنده و راهگشا است به و سیلۀ نویسندۀ متتبع و پرکوش و ولائی آقای شیخ مهدی آقابابایی دام عزه و توفیقه آماده نموده و در اختیار نسل فعلی جامعه که تشنۀ این نوع دانستی ها هستند ، قرار دهیم .
این کمترین ، خاطره هایی را از آن جریان نورانی و تاریخی ، از زبان استاد عظیم الشأن خودم ، رئیس اسبق حوزۀ علمیّۀ اصفهان ، فقیه و
ص: 5
اصولی محقق و جامع ، مرحوم آیت الله آقای حاج آقا حسین خادمی(قدس سره ) که در متن آن حرکت عظیم و عزت بخش و ولائی بودند ، شنیده بودم و مطالعۀ این مقاله و کتابچۀ نورانی ، بسیار لذت بخش بود با توجه به این که این اثر گرانقدر ، نشان دهندۀ روح فعال و همبستگیِ شایستۀ تقدیر علماء آن دورۀ اصفهان و نیز گویای حالت اطاعت و دینداری و علی دوستیِ مردم آن زمان می باشد شایان توجه است .
در پایان به دو نکتۀ مهم اشاره می نمایم :
اول آنکه القاب و عناوینی که برای علما و وعاظ آن زمان ، در ضمن مقاله آمده ، مطابق شرائط زمان تنظیم مقاله در آن تاریخ است و گرنه بسیاری از علماء یاد شده در سال های بعد عمرشان ، با القاب مهم تر و عناوین برجسته تر ، و با موقعیت علمی و اجتماعیِ مهم تری مورد تکریم و تجلیل علماء و مراجع تقلید و عموم مردم آگاه و وظیفه شناس قرار می گرفتند .
دوم اینکه : در شب هایی که مقرر شد علامۀ عظیم الشأن امینی(قدس سره ) در مسجد جامع اصفهان سخنرانی نمایند مرحوم آیت الله آقای حاج آقا حسین خادمی(قدس سره )که چهرۀ علمی و شاخص اصفهان بودند از ائمۀ جماعات مساجد اطراف مسجد جامع خواستند که به احترام مجلس بزرگ سخنرانی علامه امینی(قدس سره )، نماز جماعت مسجدهای خودشان را تعطیل نموده ، و به اتفاق نمازگزاران مسجد خودشان به برنامۀ نماز
ص: 6
جماعت و سخنرانی علامۀ امینی(قدس سره )بپیوندند و بدینوسیله ، صحنه ای بزرگ از عشق و ایمان و ارادت و اخلاص نسبت به مولی الموالی امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) به نمایش بگذازند و با تشکیل مجلسی بی نظیر و اظهار شور و شوق استثنایی ، ریشه های ایمان و اعتقاد و محبت نسبت به مکتب ولایت ائمۀ معصومین:و بالاخص سیدالاوصیاء و خلیفة رسول الله (صل الله علیه و آله و سلم)و زوج البتول (علیها السلام)
امام علی بن ابیطالب (علیهما السلام) را در جامعه و قلوب مؤمنین و بالاخص جوانان مستحکم نمایند .
اصفهان ، حوزۀ علمیّۀ ، میرسیّد حجة موحّد ابطحی اصفهانی
17 ربیع الاول مصادف با میلاد مقدس پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله و سلم)و امام جعفر صادق(علیه السلام)
ربیع الاول 1446 قمری
شهریور 1403شمسی
ص: 7
بسم اللّه الرحمن الرحیم
.... در ماه صفر سال 1376 هجری قمری اصفهان ، آن شهر زیبای تاریخی ، شهری که در کنار بستر زاینده رود ، روزگاری است نصف جهان خوانده می شود ، امروز با یک دنیا شور و هیجان و زیبایی و طراوت و بالاخره ایمان و ولایت ، با آینه ای از خاطرات شورانگیز دیرین و گذشته شیرین ، یک بار دیگر شاهد یک جنبش عظیم دینی گردید و مردم با حرارت و خونگرم و پاکدل آن شهر دل انگیز ایمان خیز ، توانستند صمیمانه ترین و پرشورترین احساسات خود را از نظر دینی و ترویج شعائر مذهبی ابراز دارند و افتخاری تازه بر مفاخر گذشته خود بیفزایند و بر دفتر خاطرات ایّام،یادگاری فراموش نشدنی و سرورآمیز ثبت نمایند .
این شور و هیجان ، این جنب و جوش ، به خاطر مسافرت یکی از بزرگ ترین نوابغ عصر حاضر و درخشنده ترین مفاخر عالم شیعه و برجسته ترین شخصیت های علمی و روحانی ، یعنی علامه معظّم و دانشمند مکرّم ، حضرت آیة اللّه آقای شیخ عبد الحسین امینی که شخصیّت بارز و برجسته و ممتاز معظّم له ، مستغنی از هرگونه توصیف و تعریف بوده ، پدید آمد و خامه ناتوان این ناچیز نیز از وصف هزار یک آن عاجز است و یک باره تحوّل و جنبشی در آن کانون نشر و ترویج تشیّع و آن پایگاه استوار مذهب مقدّس جعفری(علیه السلام)پدیدار گردید ؛ به
ص: 8
طوری که به جرأت می توان گفت اصفهان از یک قرن پیش تاکنون چنین حالت دل انگیز و چنان هیجان مسرّت آمیزی به خود ندیده است .
علاّمه معظّم ، حضرت آیة اللّه امینی ، در این مسافرت تاریخی در سه مسجد مهم و بزرگ از مساجد اصفهان : مسجد سیّد(1) ؛ مسجد نو(2) ؛
مسجد جامع با اقامه نماز جماعت به منبر جلوس فرموده ، به ایراد خطابات دل نشین و بیانات آتشین و سخنان حکیمانه و مواعظ عالمانه که بیشتر با موضوع ولایت بود ، پرداخته اند .
آنچه که در این سفرنامه آمده ، برنامه هایی است که در خارج از محیط منبر و محراب تاریخی معظم له ، قابل دقّت و شایان بررسی و درخور تفرّس(3) و غوررسی(4) و عبرت آموزی است . و اینک که خوانندگان عزیز با اشتیاق تمام ، انتظار استحضار بر این گزارش لذّت بخش را دارند ، بیش از این به مقدّمه نپرداخته ، به عرض مطلب مبادرت نموده ، آن را به نام گزارش کتبی مسافرت دینی و مأموریّت تبلیغی شاگرد
ص: 9
برجسته و وارسته حضرت مولی الموحّدین و سیّد العارفین و دروازه مدینه علم پیغمبر (صل الله علیه و آله و سلم)و جانشین بر حقّ آن سرور،مولی امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (علیهما السلام)به دربار کیهان مدار آن شاه ولایت تقدیم می دارد ؛ باشد که در تهیّه زاد و توشه اخروی ، این رو سیاه شرمسار از گناه را ، به کار آید .
الحمد للّه ربّ العالمین علی هذا التّوفیق العظیم و الصّلوة علی الرسول الکریم و علی أهل بیته الطیّبین الطاهرین المعصومین و ما توفیقی إلاّ باللّه علیه توکّلت و إلیه أنیب .
از مدّتی پیش ، از طرف بعضی از علماء و روحانیّون اصفهان مخصوصاً حضرت حجة الاسلام آقای حاج حسین خادمی(1) که از علمای معروف اصفهان و مردان شایسته آن سامان و صاحب تألیفات علمی بسیار از جمله کتاب نفیس « رهبر سعادت » و از اولاد مرحوم صدر عاملی(قدس سره ) هستند ؛ و نیز یگانه دانشمند متکلّم،حاج آقا جمال الدّین صهری سدهی که از وعاظ معروف و دانشمندان متعبّد و متهجّد و برجسته
ص: 10
اصفهان بشمار می روند ؛ از علاّمه معظّم برای مسافرت به اصفهان ،دعوت های مکرّر و مؤکّدی به عمل می آید تا اینکه زمستان سال گذشته حجة الاسلام خادمی به عتبات عالیات مشرّف شدند و به آستان پاسبان ملایک ، مولی امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)تشرّف نمودند و از معظّم له تقاضا نمودند که در مسافرت به ایران،اصفهان را از سفر میمنت اثر خویش بی بهره نگذارده ، آن خطّه ولایت خیز را به قدوم خود مزیّن فرمایند .
در ذیحجّه گذشته(1) ،این تقاضا و دعوت ها از طرف ایشان و سایر علاقه مندان تأکید و تکرار گردید و بالاخره مسافر ارجمند و میهمان دانشمند ما به اتّفاق جناب آقای حاج سیّد رضا خان اصغری در تاریخ 28 محرم به طرف اصفهان حرکت فرمودند .(2)
حجة الاسلام آقای خادمی و قاطبۀ علما و بزرگان اصفهان در نظر داشتند که مقدّمات استقبال مجلّل و بی نظیری را برای ورود معظّم له به اصفهان فراهم نمایند تا از مقام علمی و خدمات تبلیغی ایشان تجلیل کامل و کافی به عمل آید ؛ ولی با اعتذار و عدم موافقت علاّمه آیة اللّه امینی ، هیچ گونه تشریفاتی برای استقبال برگزار نشد و بدون هرگونه تظاهری وارد اصفهان شدند و در منزل حجة الاسلام آقای خادمی وارد شدند و مدّت چهار روز در منزل ایشان جلوس رسمی داشته و در این
ص: 11
مدّت جمیع طبقات با یک دنیا شوق و علاقه و احترام و تجلیل ، برای زیارت و دیدار می شتافتند و از محضر فیض بخش این استاد نبیل ، مستفیض می شدند و لازم به توضیح نیست که مانند همه علاقه مندان و مریدان و دوست دارانشان ، از نخستین لحظه دیدار ، شیفته و فریفته ظاهر آراسته و سیمای ملکوتی و ملکات معنوی ایشان شده ، بی اختیار زبان به تحسین و تمجیدشان می گشودند و خود را ظاهرا در برابر شاگرد برجسته مکتب مقدّس ولایت ، مکتبی که قرن هاست در دانشگاه رفیع و عظیم نجف اشرف برپاست ؛ و باطناً در پیشگاه شاه ولایت و قطب آسیای امامت و مسیل جریان علم و معرفت و وصیّ بر حقّ مقام مقدّس رسالت ، خاضع و خاشع می دیدند ؛ و با قلبی آکنده از مهر علی و اولادش:به این منادی بزرگ عالم تشیّع به دیده احترام و تکریم می نگریستند.
هر دسته و طبقه ای که به دیدار معظم له می شتافتند ، مخصوصاً حضرات آقایان، علماء اعلام و روحانیون و مبلّغین دین ، با اشتیاق و علاقه تام تقاضای اقامه نماز و منبر می نمودند که مخصوصاً در زمره متقاضیان و علاقه مندان که اصرار تمام در این امر داشتند و در حقیقت ، بانی یک خدمت بزرگ به عالم تشیّع شدند ، نام آقایان زیر قابل ذکر است که اسامی ایشان را زینت بخش این سفرنامه تاریخی می سازیم و توفیق همگی را در ادامه خدمات دینی و تبلیغی از قادر متعال مسئلت می داریم .
ص: 12
جناب حجة الاسلام آقای حاج حسین خادمی ؛
جناب حجة الاسلام آقای حاج سیّد محمد رضا شفتی ، امام [جماعت] مسجد سیّد اصفهان و نوه مرحوم حجة الاسلام کبیر که مزارش در مسجد مزبور به نام « مزار کبیر »(1) معروف است و زیارتگاه اهل دل می باشد و از اجلّه علمای اصفهان به شمار می رفته است.
جناب حجة الاسلام آقای خوانساری ؛
جناب حجة الاسلام آقای امام جمعه ؛
جناب حجة الاسلام آقای میر سیّد علی ابطحی ؛
جناب حجة الاسلام آقای شیخ مرتضی اردکانی ؛
جناب حجة الاسلام آقای شیخ محمود مفید ؛
جناب حجة الاسلام آقای سیّد حبیب اللّه روضاتی ؛
جناب حجة الاسلام آقای حاج سیّد محمّد مقدّس ؛
جناب حجة الاسلام آقای مجد العلماء ، نجل آیة اللّه مرحوم آقای شیخ محمّد رضا نجفی ، امام جماعت مسجد نو بازار که اولین جلسات تبلیغی و منابر علاّمه معظّم در مسجد ایشان تشکیل گردید.
جناب حجة الاسلام آقای حاج سید باقر رجایی ؛
ص: 13
جناب حجة الاسلام آقای میر سید ابو الحسن آل رسول ؛
خطیب دانشمند و واعظ شهیر ، جناب آقای حاج آقا جمال الدّین صهری سدهی ؛
خطیب دانشمند و واعظ شهیر،جناب آقای حاج حسام الواعظین ؛
خطیب دانشمند و واعظ شهیر،جناب آقای میر سیّد حسن مدرّس ؛
جناب آقای میر سیّد محمّد روضاتی .
بالاخره در اثر تقاضای مؤکّد آقایان نامبرده و اصرار مکرّر تجّار و محترمین و طلاّب علوم دینیّه که دسته دسته در پی این تقاضا می شتافتند ، روز پنج شنبه ، هفتم ماه صفر در مسجد نو واقع در بازار به منبر رفته و تا هفدهم ماه مزبور در آن مسجد به افاضه کافی و وافی می پرداختند و پس از ختم منبر- که از حدود یک ساعت و نیم إلی دو ساعت به غروب شروع شده و مغرب پایان می یافت- نماز مغرب و عشاء را اقامه می فرمودند .
در این مسجد به لحاظ موقعیّت و محل ، کسبه و اهل بازار ، بیشتر از سایر طبقات ، حضور می یافتند و البته سلسله جلیله علما و وعّاظ و محصّلین مدارس دینی و همچنین تجّار و محترمین نیز در مجلس حاضر می شدند و با وجودی که وسعت مسجد مزبور چندان زیاد نیست ، مع هذا به طور متوسط از هفت تا ده هزار نفر جمعیّت در آن گرد می آمدند و از بیانات دل نشین و سخنان دل انگیز ایشان،مستفیض و بهره مند می شدند.
ص: 14
رفته رفته انبوه جمعیت و ازدحام مردم به قسمی شد که کوچک ترین جایی در مسجد یافت نمی شد و اداره جمعیّت برای متصدّیان مربوطه دشوار می نمود و لذا جناب حجة الاسلام آقای شفتی ، امام [جماعت] مسجد سیّد ، با جمعی از علما و محترمین از معظّم له دعوت کردند که به مسجد سیّد تشریف برده ، منابر خود را ادامه دهند ؛ لذا بنا به دعوت ایشان و تقاضای جمعی دیگر از علاقه مندان ، پس از ده شب افاضه در مسجد نو ، [مجلس] به مسجد نامبرده انتقال یافت.
[ایشان] در این مسجد ، شب ها پس از ادای نماز مغرب و عشا به منبر می رفتند . عصر روزی که قرار بود در مسجد سیّد حضور به هم رسانند،حضرات حجج اسلام آقایان شفتی و خادمی و خوانساری و حاج آقا مقدّس با جمعیّت کثیری از مردم در منزل معظم له حضور یافتند که ایشان را برای ادای نماز مغرب و عشاء به مسجد ببرند .
خیابانی که مسجد در آن واقع است عصر آن روز منظره ای عجیب داشت و شاهد شور و هیجان کم نظیری بود و به قدری ازدحام جمعیّت زیاد بود که امکان سوار شدن ماشین نبود و لذا پیاده به مسجد رفتند و در مقابل مسجد ، در جلوی پای ایشان به تشریف مقدمشان ، قربانی هایی سر بریده شد و مدّت شش شب ، پس از ادای نماز بر فراز منبر قرار می گرفتند و به دنبال بحثی
ص: 15
که از نخستین شب آغاز فرموده بودند ، مستمعین را به فیض کامل می رساندند و حقایقی را که کمتر شنیده شده بود ، بیان می داشتند .
جمعیّتی که در این مسجد گرد می آمدند ، تقریبا دو مقابل(1) [جمعیّت] مسجد نو بود و همه جای مسجد پر می شد به طوری که من الباب إلی المحراب، جایی باقی نمی ماند به حدّی که مردم مجبور بودند از بام ها و ایوان های مسجد ، استفاده کنند تا از این فیض عظمی محروم نمانند .
از شب بیست و سوم ماه صفر تا آخر ماه ، بنا به تقاضای جناب حجة الاسلام آقایان امام جمعه و ابطحی و جمعی از تجّار و وجوه اهالی و [به دلیل] کثرت روزافزون جمعیّت مستمعین ، [مجلس] از مسجد سیّد به مسجد جامع اصفهان منتقل شد و [معظم له] تا پایان ماه صفر در آن مسجد به اقامه نماز و منبر پرداختند .
مسجد جامع از مساجد تاریخی اصفهان و بلکه از مساجد بی نظیر ایران است که از لحاظ سوابق تاریخی ، کمتر مسجدی به پای آن می رسد و دارای محراب های تاریخی و قدیمی متعدّد است و از لحاظ وسعت نیز از بزرگ ترین مساجد به شمار می رود به طوری که گویند : چهل و دو جریب(2) زمین است .
ص: 16
در نخستین شب در محراب عمومی به نماز ایستادند ، ولی در شب های بعد به علّت ازدحام جمعیّت در محراب معروف به « صاحب »(1) به اقامه نماز پرداختند به طوری که گفته می شد ،تاکنون کسی در این محراب ادای نماز نکرده بود .
با همه وسعتی که مسجد جامع دارد ، از کثرت جمعیّت،جای قدمی پیدا نمی شد ؛ در شب های اخیر ، مخصوصاً شب بیست و هشتم که شب رحلت پیشوای مقدّس و بزرگوار اسلام ، حضرت ختمی مرتبت (صل الله علیه و آله و سلم) و شهادت سبط مکرّم و نور دیده محترمش ، حضرت امام حسن مجتبی(علیه السلام) بود ، جمعیّت حاضرین را که از همه طبقات مخصوصاً رؤسای دوایر و طبقات ممتاز شهر حضور داشتند ، حتّی بیشتر از 60 هزار نفر هم ، تخمین زده اند و این خود افتخاری بوده که به راستی نصیب شهر تاریخی اصفهان گردید .
ص: 17
در این چند شب که چنین جمعیّت بی سابقه ای از نقاط مختلف شهر برای استفاده و استفاضه و تعظیم شعائر مذهبی و تجلیل از یک شخصیّت بزرگ روحانی در مسجد جامع حضور می یافتند ، امر انتظامات مسجد و شهر ، بی اندازه حسّاس و دشوار بود و حسن انتظام مجلس و محل،نهایت ضرورت را داشت و باید گفت که انصافاً ریاست محترم شهربانی اصفهان و ریاست محترم کلانتری3 در برقراری انتظامات و تأمین نظم ، زیاده از حد ابراز علاقه می کردند و بیش از حدّ تصوّر ، جان فشانی می نمودند که لازم است در این اثر تاریخی از ایشان تقدیر و سپاس گزاری شود .
احساسات مردم بیدار و زنده دل و خونگرم و عالم دوست اصفهان -شهری که میر دامادها و شیخ بهایی ها و مجلسی ها و دیگر علماء بزرگ و برجسته و پیش قدمان نشر و ترویج تشیّع را به خود دیده ، و در دامان خود پرورانده و در کنار بستر آبادی بخش زاینده رود ، زاینده رودی رستگاری بخش از علم و معرفت و ایمان و هدایت ، به سرزمین کهن ایران روانه ساخته است - در این مجالس و در طیّ این مدّت به قدری بود که به وصف درنیاید و هرشب که سخنان تازه و بکر علاّمه معظّم ، دهان به دهان و گوش به گوش ، نقل محافل و مجالس شهر می گردید ، بر شور و هیجان مردم افزوده می شد و شعله های عشق و احساسات و اشتیاق دوست داران و شیعیان ، تیزتر شده بیشتر از پیش زبانه می کشید
ص: 18
و یک جهان شوق و نشاط و ایمان و احساسات در « نصف جهان » پدید آورد که هرچه بیشتر وصف آن گفته آید ، به توصیف نگنجد .
محور سخن علاّمه معظّم در طی مدّتی که زمام منبر و نبض تبلیغ را در اصفهان به دست حکیمانه و عالمانه خود گرفته بودند ، حول موضوع ولایت کبرای مولای عالمیان و شهریار شاهان ، شهسوار اسلام و وصیّ بر حقّ حضرت خیر الانام (صل الله علیه و آله و سلم)امیر المؤمنین علی(علیه السلام)بود و همچنین آیۀ شریفۀ : (إِنَّمٰا وَلِیُّکُمُ اللّٰهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاٰةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکٰاةَ وَ هُمْ رٰاکِعُونَ) (1)
که به مناسبت روز پرافتخار خاتم بخشی (25 ذیحجّه) در شأن آن شاه مردان و مظهر اتم و اکمل ایمان ، نازل گردیده ؛ عنوان مجلس و مفتاح کلام بوده است و در طی آن ، با بیانات شیوا و آهنگ گیرا ، یک دوره کامل درس ولایت به مردم علی دوست اصفهان تعلیم فرموده اند که
ص: 19
به اعتراف و تصدیق همه ، تاکنون این گونه سخنان به گوش مردم نرسیده بود و لذا مورد استفاده کامل قاطبه اهالی واقع شد .
منابر علاّمه معظّم در اصفهان ، چنان که زبان زد و رطب اللسان حضرات آقایان علما و دانشمندان و وعّاظ و اهالی آن سامان است ، چنان روح تشیّعی در مردم اصفهان دمید که یک قرن دیگر فراموش شدنی نیست و اصولاً این [ چنین ] مجلس و جمعیت و نماز و منبر نیز در تاریخ اصفهان ، بلکه در تاریخ جهان از یک قرن پیش تاکنون نظیر پیدا نکرده است و این خود افتخار زوال ناپذیری است که اصفهان و اصفهانی می تواند همیشه بدان مباهات کند .
نکته مهمی که درباره این منابر تاریخی قابل ذکر می باشد این است که هریک از جلسات منبر معظّم له،با یک دنیا شور و هیجان و گریه و سوگواری بی نظیر ، پایان می یافت و مردم به حدّی در مصائب جان سوز خاندان مقدّس رسالت می گریستند که حقّاً نظیر و مانندی نداشته است و این به سبب آن بود که علاّمه امینی با سوز و گدازی وصف ناپذیر به ذکر مصیبت پرداخته ، خود بی اختیار می گریستند و مردم را به هیجان می آوردند و از صمیم دل و بدون هیچ ریا و تصنّع ، سیلاب اشک از دیده می باریدند.
امید است که مقبول درگاه حق و مرضی اولیائش واقع شود .
ص: 20
در تمام مدّتی که علاّمه معظّم حضرت آقای امینی در اصفهان بودند ، علاوه بر احساسات بی شائبه اهالی ، که در تمام موارد نسبت به ایشان ابراز می شد ، هرروز و هر شب بنا به تقاضای آقایان علماء اعلام و حجج اسلام و سایر محترمین شهر در منزل یکی از ایشان دعوت داشتند و هرگاه که در محلّی موعود بودند از طرف اهل آن محل ، به طور زاید الوصفی نسبت به معظّم له ابراز احساسات می شد و مراتب تکریم و احترام شایان تقدیر خود را به جامعه روحانیّت ، که ایشان در واقع فرد مبرّز و شخصیّت برجسته ای از این حوزه مقدّسه می باشند ، اظهار می داشتند و نشان می دادند که قلباً و باطناً به این سلسله جلیله ، علاقه مند بوده ، بدون هیچ گونه شایبه و محرّک و تنها به سائقه(1) علایق مذهبی و برای تعظیم شعایر دینی ، رهبران روحانی و مبلّغین و مروّجین شریعت آسمانی خود را محترم و گرامی می شمارند .
از جمله روز پنجم صفر که با جمعی از آقایان علماء اعلام در منزل عالم جلیل القدر حجة الاسلام آقای حاج میرزا حبیب اللّه روضاتی ، موعود بودند ، بعد از ظهر آن روز حوالی(2) سه ساعت به غروب ، اهالی محل در خانه ایشان گرد آمده و با شوق و شعف تمام ، اجتماع نمودند و تقاضا داشتند که حضرت علاّمه مکرّم ، نماز ظهر و عصر را در مسجد
ص: 21
محل اقامه نمایند و لذا بنا به تقاضای اهالی به طرف مسجد رهسپار شدند و با وجودی که بین منزل آقای روضاتی و مسجد ، فاصله زیادی بود،در تمام مسیر راه ، جمعیّت محل حضور یافته ، با گرمی و شوق بسیار ، ابراز احساسات می نمودند و در جلوی مسجد گوسفندی برای قربانی مهیّا و آماده ساخته بودند و با این همه شور و حرارت ، مراتب ایمان و علاقه مندی خود را نسبت به معتقدات مذهبی و مذهب حقّه و پاک خود به منصه ظهور می رساندند و دست رد بر سینه بیگانگان و دشمنان دین و ملیّت خویش که هریک به نحوی تظاهرات مقدّس دینی ما را به باد استهزا و تمسخر گرفته و می گیرند و از هیچ گونه ناسزا و اهانت و افترا به شیعیان فروگذار نمی کنند ، می زدند ....
[ در این قسمت خلاصه ای از سفری علامه را به نجف آباد ، دستگرد و زرین شهر می آوریم] :
در روز جمعه ، پانزدهم صفر و به تقاضای اهالی« دستگرد » که با 50 نفر از حضرات علما و محترمین ، مدعو بودند ؛پس از پذیرایی شایان و گرمی که از مهمانان محترم به عمل آمد ، در تمام این مدّت، احساسات مردم آن محل ، فوق تصوّر و از هر حیث ، شایان توجه بود . در این منطقه نیز گوسفندهایی قربانی گردید .
روز شنبه ، بیست و سوم صفر نیز بر اثر تقاضای اهالی نجف آباد وارد آن شهر شدند .
ص: 22
روز یکشنبه بیست و چهارم به درخواست اهالی قصبه ریز(1) و عالم باهمّت آن ، جناب ثقة الاسلام آقای شیخ محمود شریعت به آن قصبه رهسپار شدند .
از جمله خدمات گران بهای آقای شریعت ، تأسیس یک مدرسه دینی تاریخی در آن محل است که با این اقدام ، الحق نام نیکی در صفحه روزگار از خود به یادگار گذاشتند و باقیات صالحات ارزنده و اثربخشی به وجود آورده اند . ایشان با شایستگی و مجاهدات خود مورد توجه کامل حضرت آیة اللّه بروجردی بوده اند . اهالی ریز تا یک فرسخی به اتّفاق علماء محل به استقبال مهمانان خود شتافته بودند . چیزی که در این محل بسیار جلب توجّه می کرد این بود که دانش آموزان مدرسه ملّی ریز که از مدارس وابسته به جامعه تعلیمات اسلامی است تا مسافتی از قصبه به اتّفاق اولیای خود،به استقبال آمده بودند و با فرح و انبساط و سرور و شعف کودکانه خود سرودی بس مهیّج و شورانگیز می خواندند که بسیار جالب توجّه و مسرّت بخش بود .
در جریان این مسافرت تاریخی ،خواب های جالب توجّه و رؤیاهای صادقه ای از طرف بعضی از علما و وجوه طبقات نقل شده است که در اینجا برای تکمیل این تاریخچه به ذکر قسمتی از آن ها می پردازیم :
ص: 23
صبح روز ورود علاّمه امینی به منزل آقای خادمی ، جناب آقای فیروزیان از وعّاظ و خطبای محترم اصفهان که از ورود معظّم له بی خبر بودند به خانه ایشان آمده ، اظهار داشتند که « شب گذشته در خواب دیدم که بیست هزار جمعیّت جلوی منزل شما گرد آمده اند و به شدّت ابراز احساسات می کنند . پرسیدم : چه خبر است ؟ در جوابم گفتند:
«امیرالمؤمنین(علیه السلام)آمده است !» و اینک آمده بودم که خواب خود را نقل کنم و از تعبیر و چگونگی آن بپرسم که دیدم به خوبی تعبیر شده است .
آری تعبیر این خواب عجیب ، همان ورود علاّمه امینی به منزل آقای خادمی بود که اگر مولی الموحدین(علیه السلام)خود به آن خانه نزول اجلال نفرموده بود ، ولی شاگرد برجسته مکتب جاویدان و پرورش یافته دانشگاه ولایت آثار حضرتش ، به اصفهان قدم نهاده بود تا روح ولایت و ایمان به مذهب تشیّع و حقّانیّت اهل بیت عصمت و طهارت: را در کالبد ایشان زنده و تجدید نمایند.
هنگامی که مسجد سیّد را تعمیر می کردند به قراری که بعضی از بزرگان نقل می کردند ، یکی از کسانی که در امر تعمیر مسجد شرکت کرده بود ، شبی در خواب می بیند که به او گفته بودند : «مسجد را تعمیر کنید ؛
ص: 24
برای این که حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام)یک نفر را خواهند فرستاد که در مسجد ، نماز بخواند ».
این خواب نیز که مؤیّد خواب اوّلی است ، به خوبی تعبیر شده و علاّمه امینی که در آن مسجد اقامه نماز نمودند ، درحقیقت نماینده مولی امیر المؤمنین(علیه السلام)به شمار می رفتند .
جناب حجة الاسلام شفتی(1) در خواب دیده بودند که در مسجد سیّد ، مردم جمع بودند و علاّمه امینی بر فراز منبر قرار داشتند و به موعظه مشغول بودند و مردم می گفتند که : «ایشان را حضرت صادق(علیه السلام) فرستاده اند ».
البته این خواب هم با منبر علاّمه معظّم در مسجد سیّد به خوبی تعبیر گردید و معلوم است وقتی عالمی افتخار آن داشته باشد که نماینده حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)باشد ، طبعاً نمایندگی حضرت صادق (علیه السلام)؛پیشوای مذهب جعفری و زنده کننده معارف و علوم اهل بیت: و پرورش دهنده حاملان آثار و راویان اخبار آل محمد:و سایر ائمه هدی : را خواهد داشت . و الحق این افتخار بزرگی است که نصیب علاّمه
ص: 25
امینی گردیده که توانسته اند بنا بر حدیث شریف(1) ،
در ردیف یکی از بزرگترین امناء خدا قرار گیرند و عالم تشیّع را به وجود خود مفتخر سازند .
یکی از تجّار محترم اصفهان نقل می کرد که : «در خواب دیده بود مسجد و خیابان چهارباغ از جمعیّت پر بود و مردم به شدّت گریه می کردند و من از گریه شدید مردم فهمیدم که آقای امینی بر منبر است ؛ پس تحقیق کرده ، خودم خدمت ایشان رسیدم و از علماء اصفهان شنیدم می فرمودند : ایشان برای ما به اصفهان فرستاده شده اند تا مقام علم و دانش به شماها روشن گردد». این رؤیای صادقه نیز با آنچه که درباره گریه بی اختیار و شدید مردم در پای منبر معظّم له قبلا نوشتیم ، وفق دارد و نشانه آن است که این هیجان عظیم تاریخی و این مسافرت بی نظیر تبلیغی- دینی چه از نظر مسافر گرامی و مهمان نامی و چه از لحاظ میزبانان عزیز ، یعنی قاطبه علما و تجّار و محترمین و دانشجویان و کارگران
ص: 26
و کشاورزان و پیشه وران و کلیّه طبقات اصفهان ، مأجور بوده ، مقبول درگاه حضرت احدیّت و حضرت ختمی مرتبت (صل الله علیه و آله و سلم)و شاه ولایت و خاندان عصمت و طهارت:و امام منتظر(علیه السلام)در پس پرده غیبت قرار گرفته است .
امید آنکه این ناچیز را نیز که افتخار ثبت این خاطرات دل انگیز را در تاریخ پر افتخار شیعه یافته ام از این فیض عظمی و اجر کبری بهره ای نصیب شود ؛ انشاء اللّه یا لیتنی کنت معهم فأفوز فوزا عظیما.
[ایشان] پایان ماه صفر به این مسافرت میمنت اثر ، خاتمه داد بی آنکه خاطره دل انگیز آن را بتواند از دل ها بیرون کند و یادبود روح افزایش را از یاد مردم اصفهان ببرد و به دست فراموشی سپارد.
بامداد روز جمعه بیست و نهم صفر ، پس از آخرین شب منبر در مسجد جامع ، مقدّمات حرکت به طرف تهران فراهم گردید و مردم که از قصد عزیمت معظّم له آگاه بودند ، بامدادان جمعیّت انبوهی از مردم متدیّن و محترمین شهر و علما و وعّاظ و علاقه مندان به قصد مشایعت در منزل جناب حجة الاسلام آقای خادمی حضور یافتند .
خیابان چهارباغ اصفهان که در مواقع عادی منظره ای بهجت انگیز و شاعرانه دارد در آن بامداد تاریخی ، وضعی بی سابقه داشت و کثرت جمعیّت به قدری بود که مانع از حرکت وسایل نقلیه گردید . بیش از پنج شش هزار دوچرخه سوار و تعداد زیادی اتوبوس و سواری تا دو فرسخی شهر ،
ص: 27
اتومبیل مهمان عالی قدر خود را بدرقه نمودند و احساسات مردم هشیار و زنده دل اصفهان در مراسم این وداع فراموش نشدنی به حدّی پرشور و مهیّج و تکان دهنده بود که به راستی به وصف درنمی آید و به جرأت می توان گفت که بروز چنین احساسات دینی و مذهبی ، کم نظیر است .
این بود خلاصه ای از سفر تاریخی علاّمه بزرگ معاصر،حضرت آقای شیخ عبد الحسین امینی ، صاحب کتاب شریف « الغدیر » به اصفهان ، که با مسافرت سودبخش و وافی هدایه خود ، افتخار بزرگی نصیب مردم آن سامان نمودند و خاطره ای شیرین و جاویدان از خود در آن شهر تاریخی برجای گذاردند که تا ابد از صفحه تاریخ ، محو نخواهد شد . و سزاوار است که همه از وجود محترم عالم عالی مقام ، حضرت حجة الاسلام و المسلمین آقای خادمی ، متشکّر و سپاس گزار شوند که ایشان عمده وسیله این همه خیرات و برکات بودند .
ص: 28