سرشناسه : میرمحمدی ، حمیدرضا، 1346 -
عنوان و نام پدیدآور : پژوهشی بر مکانهای ملقب به مشهد در ایران/تالیف حمیدرضا میرمحمدی.
مشخصات نشر : قم: مجمع ذخایر اسلامی، 1388.
مشخصات ظاهری : 132ص.:مصور
شابک : 25000 ریال:978-964-988-146-1
وضعیت فهرست نویسی : فیپا
یادداشت : کتابنامه به صورت زیرنویس.واژه نامه
موضوع : نام های جغرافیایی-- ایران-- ریشه شناسی
رده بندی کنگره : DSR6/5/م9پ4 1388
رده بندی دیویی : 915/5
شماره کتابشناسی ملی : 1919474
خیراندیش دیجیتالی: انجمن مددکاری امام زمان (عج) اصفهان
ویراستار کتاب: خانم عسل بی غم
ص: 1
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
میر محمدی، حمید رضا 1346
عنوان: پژوهشی بر مکان های ملقب به مشهد در ایران / حمید رضا میر محمدی.
قم: مجمع ذخائر اسلامی، 1388. 132 ص. مصور.
25000 ریال :1-146-988-964-978 ISBN
فهرست نویسی بر اساس فیپا.
کتاب نامه به صورت زیر نویس. واژه نامه
موضوع: نام های جغرافیایی - ایران - ریشه شناسی.
کنگره:5 / 6 / م 9 پ 4 1388 DSR
دیویی: 5/915
کتاب شناسی ملی: 4749191
ص: 2
پژوهشی بر مکان های ملقب به مشهد در ایران
تأليف: حمیدرضا میرمحمدی
نشر: مجمع ذخائر اسلامی - قم
1389
ص: 3
کلیه حقوق این تحت قانون کپی رایت بوده و ترجمه یا چاپ تمام یا بخشی از مطالب آن و نیز درج تمام یا بخشی از آن ها در ضمن بانک های اطلاعاتی و تهیه برنامه های رایانه ای یا استفاده مطالب و تصاویر در اینترنت و دیگر ابزار و ادوات، به هر نحوی، بدون اجازۀ قبلی ناشر به صورت کتبی، ممنوع می باشد.
©MAJMA AL-DAKAAIR AL-ISLAMYYAH, 2010
All rights reserved, No part of this book may be reproduced or translated in any form, by print, internet, photo print, microfilm, CDs or any other means without written permission from the publisher
مجمع ذخائر اسلامی - قم، ایران
پژوهشی بر مکان های ملقب به مشهد در ایران
تاليف: حميد رضا میر محمدی
لیتوگرافی: صبا / چاپ: روح الامین / صحافی: کوثری
ناظر چاپ: سید محمد باقر معنوی
نوبت چاپ: اول 1389 (2010م)
شمارگان: 1000 جلد
شابک: 1-146-988-964-978
قیمت در سال انتشار: 2500 تومان (قیمت در سال های بعد متناسب با نوسان بازار)
ارتباط با ناشر
قم: خیابان آذر - کوی 23 - پلاک 1 - مجمع ذخائر اسلامی
تلفن: 982517713740+ دورنگار: 98217701119+
همراه: 09122524335
نشانی سایت اینترنتی: www.zakhair.net *//* www.ismajma.com
ص: 4
عنوان...مقدمه
مقدمه ... 7
شبیه حرم امام رضا (علیه السلام) در شهر لکهنو ... 21
مکان های ملقب به مشهد ... 24
مشهد الحسين (علیه السلام) ... 31
مشهد الرضا (علیه السلام) ... 37
مشهد اردهال - کاشان ... 46
اهمیت اردهال از دیدگاه ائمه ... 52
امامزاده سلطان علی (علیه السلام) ... 53
ساختمان امامزاده ... 58
مقابر مجاور امامزاده ... 59
مراسم قالی شویان ... 60
سردابه زیارتگاه ... 63
تولیت ... 64
موقوفات ... 65
مشهد میقان - اراک ... 67
صورت وقف نامه امامزاده محمد عابد (علیه السلام) ... 73
مشهد کاوه - چادگان ... 77
مشهد طُرقی سفلی - شیروان ... 80
مشهد طُرقى عليا - شيروان ... 81
مشهدک خرانق - اردکان ... 86
مشهد مرغاب (مشهد امّ النبى) ... 88
پاسارگاد - آرامگاه کوروش ... 89
مشهد بازرجان - تفرش ... 93
مشهد زلف آباد - تفرش ... 94
ص: 5
مشهد الكوبه - اراک ... 95
مشهد امامزاده محمد - مشهد تفرش ... 96
مشهد - بهبهان ... 98
مشهد سر - بابلسر ... 99
مشهد میر بزرگ (مرعشی) - آمل ... 102
مشهد سرا - بابل ... 103
مشهدّ ریزه - تایباد ... 104
مشهد خیبر - مسجد سلیمان ... 109
مشهد - قزوین ... 110
مشهدلو - مغان ... 111
مشهدلو - مغان ... 112
از همین مؤلف ... 130
آماده انتشار ... 131
ص: 6
نام شهرها و آبادی های کشور به نوعی بیان گر چیستی و ماهوی آن هاست، و در حقیقت اسامی شهرها و آبادی های کشور می تواند در بردارنده ریشه قومیت، سابقه تاریخی، سرگذشت اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و حتی نحوه ی بنیان گذاری آن ها باشد. در یک کلام نام شهرها و آبادی ها در واقع شناسنامه آن مکان است.
در این خصوص که بر چه مبنایی اسامى مكان ها (و كلاً اسامی جغرافیایی) انتخاب گردیده اند باید اذعان کرد که پژوهش در اسامی مکان های مختلف جغرافیایی نیازمند بازگشت به پیشینه دیرینه مکان هاست. مسلماً همانند مکان های مختلف جغرافیایی اسامی آنان نیز به مرور زمان دست خوش تحول و تغییر شده است و شاید بتوان گفت کم تر مکانی را می توان یافت که در طول اعصار مختلف به یک نام شناخته شده باشد.
دوران های مختلف تاریخی با ویژگی های خاص خود را نیز می توان در نام آبادی ها جستجو نمود. برخی واژگانی که در ادبیات کنونی ما جایگاهی ندارند و بیان گر ادبیات کهن این سرزمین اند
ص: 7
در جای، جای فرهنگ آبادی های این کشور هنوز زنده و جاریست. بسیار بر می خوریم به نام آبادی هایی که ریشه یابی و معنا شناسی آنان به بررسی فرهنگی، ادبی، اجتماعی و یا تاریخی یک مکان بستگی دارد. شاید نام بسیاری از بزرگان این مرزو بوم به واسطه این که با نام زادگاه و آبادی آنان همراه بوده است سریع تر رایج و مطرح گردیده است. و چه زیبا و برازنده است که علاوه بر روایی نام بیان گر افتخارات هر مکانی است.
از سویی دیگر ویژگی های مشترک فرهنگی، اعتقادی و شباهت ها و هم سانی های یکسان اجتماعی و تشابهات موجود طبیعی در مناطق مختلف کشور موجب گردیده است تا اسامی آبادی های مناطق مختلف در عین تضادهایی که دارند هم سانی هایی را نیز ارائه نمایند و به همین سبب است که برخی از اسامی آبادی ها به یک نام شناخته می شوند.
بررسی فرهنگ آبادی های کشور از جهاتی دیگر نیز در خور توجه است. بنا و نام گذاری بسیاری از آبادی های کشور را به سلاطین و پادشاهان نسبت داده اند و این صرف نظر از همه جهات از این نظر که می تواند بیان گر فرازی از تاریخ این کشور باشد در خور توجه است. صرف نظر از همه ویژگی هایی که اسامی آبادی ها و شهرها در خود نهفته اند، از جمله کارهایی که در ادوار مختلف صورت پذیرفته است تغییرات مکرر اسامی آبادی هاست.
ص: 8
ورای تغییرات طبیعی که واژه ها در طول زمان دارند و هم چون سنگ ریزه ها در بستر رودخانه آرام، آرام صاف و صیقلی گشته و تلفظ آنان ساده تر و آسان تر می گردد، برخی از اسامی نیز به طور غیر طبیعی و هم زمان با تغییرات فرهنگی، سیاسی و تاریخی در کشور انجام می پذیرد.
در این خصوص ذکر این نکته ضروری است که بسیاری از اسامی آبادی های کشور به نوعی بیان گر تاریخ و جغرافیای هر مکان می باشند، چه بسا با تغییر اسامی ممکن است بسیاری از واقعیات تاریخی و اجتماعی آن مکان نیز به دست فراموشی سپرده شود. در تغییرات اسامی لازم است همه جهات فوق مدنظر قرار گیرد.
بخش قابل توجهی از اسامی شهرها و آبادی های کشور بر گرفته از ویژگی های مذهبی است که در این میان به سبب کثرت این گونه اسامی به بیان اسامی آبادی های ملقب به مشهد در ایران بسنده گردیده است.
ظهور و گسترش اسلام تنها به شبه جزیره عربستان محدود نشد بلکه ابعاد مختلف زندگی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جوامع مختلف خارج از شبه جزیره را نیز تحت تأثیر قرار داد. ایدئولوژی اسلامی در واقع زمینه ساز تمدنی شکوفا گردید که در شهرها و روستاها جنبه های مختلف زندگی مردمان بسیاری را دگرگون کرد. صرف نظر از تأثیرات شگرف فرهنگ اسلامی بر
ص: 9
ابعاد مختلف زندگی انسان، تأثیر این فرهنگ بر ساختار، بافت، سیما و نقش شهرها، و وجه نام گذاری شهرها و آبادی ها نیز خود شایان بحثی در خور تأمل است چه بسیار مکان هایی که بعد از ظهور و گسترش اسلام در معرض تحول قرار گرفته و نقشی نو یافته اند.
وجود القاب ویژه در فرهنگ اسلام که بر برخی از مکان ها نهاده شده است هم چون زیارتگاه، امامزاده، شهید، پیر، قدمگاه مسجد، خانقاه و ... همه نشان گر تأثیر انکار ناپذیر اسلام در نام و نشان مکان ها است (1) .
بخش قابل توجهی از اسامی شهرها و آبادی های ایران برگرفته از ویژگی های مذهبی است اما این بدان معنا نیست که سایر پدیده های جغرافیایی از این تأثیر بی بهره بوده اند. این تأثیر حتی بر اسامی رودخانه ها، کوه ها، تنگه ها، دشت ها، جلگه ها، دره ها و ... قابل بررسی است. به عنوان نمونه ارتفاعات شهیدان در 25 کیلومتری جنوب شرقی شهر کرد و نیز در 40 کیلومتری غرب ارومیه (2) و ارتفاعات موسوم به قدمگاه در شهرستان های بافت، سمنان، بم، مهریز و زنجان (3) ، ارتفاعات موسوم به امام حاضر یا
ص: 10
امام خضر در شهرستان شیروان در استان قزوین، خراسان شمالی، ارتفاعات موسوم به امامزاده در شهرستان ملایر در استان همدان و شهرستان قزوین و ارتفاعات امامزاده عبدالله در شهرستان همدان (1) از همین گروه اسامی متأثر از فرهنگ اسلامی است.
گردنۀ امامزاده هاشم در شهرستان دماوند در استان تهران در مسیر جاده تهران به آمل که به واسطه واقع شدن در مجاورت امامزاده ای به همین نام، به این نام موسوم گردیده است. (2)
شاه راه ورودی شهر شیراز از سمت شمال «تنگه الله اكبر» است. این تنگه در واقع دره ای است که رشته کوه شمالی شیراز را از وسط دو نیم کرده است. کوه رو به مغرب را «بابا کوهی» (3) و کوه رو به مشرق را «چهل مقام» (4) می نامند.
ص: 11
از دیر زمان مسافرانی که راه دراز اصفهان به شیراز را در چندین شبانه روز به وسیلۀ چارپایان با گذر از بیابان ها می پیمود، هنگامی که آخرین پیچ کوه را پشت گذاشته به ناگاه از بلندای جاده چشمشان به شهر زیبای شیراز و باغ های سرسبز و گنبدهای هزار رنگ آن می افتاده. شگفت زده شده، لب به ستایش گشوده و ناخودآگاه «الله اکبر» می گفته اند. امروزه با این که این مسیر طولانی به راحتی به وسیله اتومبیل پیموده می شود اما همان حالت شگفتی و زمزمه «الله اکبر» را بر چهره و لب مسافر تازه وارد شیراز می توان دید.
سعدی در سفر طولانی خود به دیگر نقاط، غم غربت خویش را به یاد شیراز چنین سروده است: (1)
خوشا سپیده دمی باشد آن که بینم باز *** رسیده بر سر «الله اکبر» شیراز
هم چنین در مسیر جاده گلپایگان به خمین در سمت چپ جاده، حدود 10 کیلومتری شهر گلپایگان دره ای به نام دره شهیدان و بقعه ای به همین نام در این دره واقع است این دره در دامنه کوه الوند گلپایگان واقع است. مهد علیا مادر ناصر الدین شاه قاجار بقعه ای بر مزار شهدای مدفون در این دره بنا نموده است.
ص: 12
دره شهیدان در منطقه گلپایگان جنبۀ زیارتی، تفریحی دارد. ماده تاریخ بنای بقعه دره شهیدان چنین است:
مهد علیا چو ساخت این بقعه *** روضه ای بهر خود به عقبا ساخت
خواست «مدهوش» سال تاریخش *** عقل گفتا که مهد علیا ساخت (1)
ده ها بلکه صدها نمونهٔ دیگر از این دست را می توان در سراسر کشور جستجو نمود. ما در این مقال در پی نام و نشان برخی از آبادی ها و شهرهایی هستیم که نام و نشان از فرهنگ اسلامی دارند. این مقوله حتی در خارج از کشورهای اسلامی نیز قابل بررسی است که در صفحات آینده به چند نمونه اشاره می گردد.
بخش قابل توجهی از اسامی آبادی های کشور برگرفته از ویژگی های مذهبی است. صرف نظر از معنا و مفهوم اسامی می توان آن ها را به دسته تقسم نمود:
الف: آبادی هایی که پس از طلوع خورشید درخشان اسلام بنا گردیده و علل وجودی آنان نیز از فرهنگ غنی این آیین مقدس نشأت گرفته اند و اسامی آنان نیز برگرفته از القاب ویژه فرهنگ اسلامی است.
ص: 13
ب: آبادی هایی که صرف نظر از زمان پیدایش و علل وجودی آن ها، در دوران اسلامی تغییر نام داده و یا القابی ویژه یافته اند. امام صادق (علیه السلام) از پدر بزرگوارش نقل فرمود: ﴿ کان رَسُولَ اللَّهِ (صلى الله عليه و سلم) يُغَيِّرَ الاسماء الْقَبِيحَةَ فِي الرِّجَالِ وَ الْبُلْدَانِ پیامبر (صلی الله علیه و آله) ﴾ همیشه نام زشت مردم و شهرها را تغییر می داد. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نام جایی را که «حُسَیکة» می گفتند تغییر داد و «سقیا» نامید. برخی از نام هایی که پیامبر تغییر می داد یادگار زمان جاهلیت بود که با فرهنگ اسلام سازگار نبود. برخی نیز مفهومی زشت و زننده داشت، گاهی نیز پیامبر نامی زیباتر را جایگزین نام معمول می کرد. (1) مثلاً آن حضرت پس از هجرت به یثرب نام شهر را به مدینه تغییر داد. نام اولیه يثرب نیز «طیبه» بود. ریزش باران های متوالی آب و هوای این شهر را گوارا ساخته بود و مردم بومی نیز بدین سبب نان طیبه (پاکیزه) را برای این سرزمین انتخاب کرده بودند اما اعراب غیر بومی که به آب و هوای خشک و بیابانی عادت داشتند و از باران های متوالی این سرزمین آزرده می شدند نام يثرب
آزار دهنده) را بر آن نهادند. گویا پیامبر(صلى الله عليه وسلم) پس از هجرت به این سرزمین به سبب هوای نسبتاً مرطوب آن بیمار
ص: 14
شدند و آزار دیدند و نام یثرب را برای این شهر زیبنده ندیدند پس نام مزبور را به مدینه شهر تغییر دادند. (1)
از عثمان بن عبدالرحمن روایت شده است که گفت خداوند مدینه را «الدَّارُ وَ الایمان» (2) نامیده است. در قرآن کریم بر شهر مکه مکرمه القابی هم چون «أَمْ القری» و «البلدامنا» داده شده است. در سوره شوری آیۀ ششم عنوان امّ القراء به شهر مکه داده شده است. ﴿ وَ کذلک اوحینا الیک قرءاناً عَرَبِيًّا لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى وَ ... ﴾ و بدین سان وحی فرستادیم به سوی تو قرآنی عربی را تا بترسانی مادر شهرها را و سوره مبارکه ابراهیم آیه 34 می فرماید: ﴿ وَ اذقال ابراهیم رَبِّ اجْعَلْ هَذَا البلدامنا ﴾
لازم به ذکر است که دادن القاب و عناوین در ایران نیز معمول بوده است. در دهه های گذشته دست کم نام 70 شهر در ایران تغییر یافته و برخی القابی نو یافته اند. وجود برخی القاب و عناوین که بر برخی شهرها نهاده شده نیز حکایت از تأثیر فرهنگ اسلامی بر فرهنگ آبادی های کشورمان دارد. عناوینی هم چون دارالعباده (یزد) دارالایمان و دارالمؤمنين (قم)، دارالعرفان (اردستان) و یا القابی که بعد از پیروزی انقلاب هم چون شهر خون
ص: 15
و قیام و یا شهر علم واجتهاد (قم) و یا خونین شهر (خرمشهر) و یا شهر حماسه و مقاومت دزفول و ... به جرأت می توان گفت که بسیار اتفاق می افتد که انسان در طی مسافرت های دور و دراز از آبادی های متعددی عبور نموده و اسامی مختلف آبادی ها را مرور می نماید اما هنگامی که با اسامی هم چون زیارتگاه، شهید، پیر، قدمگاه، امامزاده و یا هر نامی دیگر برگرفته از فرهنگ غنی اسلام مواجه می گردد ناخود آگاه احساسی دیگر بر انسان غالب می گردد گویی انسان به آشنایی دیرین رسیده است. آن چه در این میان قابل توجه است این که در اغلب چنین آبادی هایی وجود امامزاده و یا بقاع متبرکه، مشترک و حائز اهمیت است که حالتی روحانی بدان مکان ها بخشیده است. هر چند پیشینه بسیاری از این مکان ها چندان روشن نیست و منابع موثقی که بیان گر وجه نام گذاری چنین مکان هایی باشد بسیار اندک است و متأسفانه مطالعات فرا گیر در این زمینه کم تر صورت گرفته است. اگر چه احوال و تبار بسیاری از بزرگان مدفون در چنین مکان هایی به روشنی مشخص نیست «این آثار ارزنده هم چون کانون پخش امواج حقیقت و انوار دیانت و عظمت روحی و علوّ منزلت ختمی مرتبت و تجلی بخش خدمات برجسته آن حضرت به بشر
و انسانیتند که به صورت حق شناسی ملت از ذراری وی تجلی یافته است و از نظر دیگر جلوه گاه عشق و علاقه و خلوص
ص: 16
عقیده و ایمان مردم ایران دربارۀ این خاندان است و خوشبختانه کشور ایران به میزان حداکثر از این آثار برخوردار است.» (1) با وجود آن که بسیاری از موارد تاریخی امروزه ثابت شده است که چندان قابل اطمینان نمی باشند اما به هر حال از آن ها نمی توان گذشت هم چنین است احوال برخی از چنین آبادی هایی با نام و نشان منبعث از مذهب اسلام و به قول استاد باستانی پاریزی این ها در حکم اوتاد و خرگاه مدنیت ما هستند و جوامع ما با این آثار پیوند خورده اند و قابل جدا کردن نیستند وقتی مردم افغانستان، «مزار شریف» را در كنار بلخ آرامگاه حضرت علی (علیه السلام) می دانند و سال ها و قرن ها به زیارت آن می شتابند و خصوصاً در ایام نوروز در آن جا مراسمی خاص بر پا می کنند، معتقدات جمع را چگونه می شود انکار کرد. (2) در همین بلخ تا همین اواخر مردم خانه «ابراهیم ادهم» را نگهداری و حفظ می کردند. (3)
هنوز در قندهار مسجدی هست که خرقه مبارک حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) در آن نگهداری می شود و در همین سبزوار خودمان
ص: 17
«همام بن زید وایصه» از صحابه پیغمبر در دیه «ایزی» مسکن داشت با وی کاسه مصطفی بود و فرمان حق به وی رسید و در این خاک بیهق او را اولاد و اعقابند.
البته این امر صرفاً مربوط به شهرها و آبادی های کشورهای مسلمان نمی باشد و حتی این تأثیرات شگرف سایر کشورهایی که مسلمانان در اقلیت می باشند را نیز فرا گرفته است مثلاً در کشور بزرگ و پرجمعیت هند با وجود آن که مسلمانان حدود 10 درصد جمعیت این کشور را شامل می شوند ولی نام و نشان و القاب و تأثیرات شگرف فرهنگ اسلامی را حتی در شهرهای غیر مسلمان آن نیز می توان یافت. شهرهایی هم چون شهر حیدرآباد که به نام حضرت امام علی (علیه السلام) حیدرآباد نام گرفته است و یا بقعه و بارگاه ائمه اطهار (سلام الله علیهم اجمعین) در شهر لکهنوی هند. توضیح آن که در سال 999 ق زمانی که فقیه برجسته شیعه از ایران علامه میر محمد مؤمن استرآبادی که پیشوای سلسله قطب شاهیان بود می خواست پروژه عظیم بنای شهری بزرگ را در نزدیکی قلعه گلکنده آغاز نماید، نخست ساختمان باشکوهی به یادگار امام رضا (علیه السلام) احداث نمود که به چهار منار معروف گردید. این ساختمان برای حراست، ضمانت و بیمه نمودن شهر جدید به نام امام ضامن، امام علی بن موسی الرضا (علیه السلام) بنا گردید.
ص: 18
این ساختمان عظیم و با شکوه در مدت هفت سال بنا گردید و در سال 1006 ق احداث آن به پایان رسید. علامه استرآبادی در اطراف این ساختمان شهر عظیمی را احداث نمود و به نام مبارک امیرالمؤمنين حيدر كرار امام علی (علیه السلام) این شهر را «حیدر آباد» نامید. امروز شهر تاریخی حیدرآباد هشت میلیون نفر جمعیت دارد و پایتخت ایالت هفتاد و پنج میلیونی آندھراپرادش محسوب می شود و یکی از مراکز مهم صنعتی، نظامی، تجاری و فرهنگی کشور پهناور هند با بیش از یک میلیارد جمعیت می باشد. ساختمان تاریخی و زیبای چهار منار یک عمارت مربع شکل به طول 20 متر و ارتفاع 49 متر می باشد که بسیار هنرمندانه احداث شده است و به عنوان زیباترین بنای تاریخی و میراث عظیم فرهنگی هند و جهان شناخته می شود و همه ساله هزاران جهان گرد برای دیدن این بنای زیبا وارد شهر تاریخی حیدرآباد می شوند.
چهار منار با آهک و سنگ ساخته شده و با گچ بری های بسیار زیبا تزئین گردیده است. این بنای تاریخی که عظیم ترین ساختمان یاد بود امام رضا (علیه السلام) در شبه قاره هند می باشد در دو طبقه ساخته شده است. طبقه اول آن در زمان قطب شاهیان حوزه علمیه بود و در آن طلاب علوم دینی تحصیل می کردند. طبقه دوم آن که با گچ بری های زیبا تزئین یافته و نمای خارجی آن به شکل
ص: 19
محراب طراحی شده، مسجدی است که طلاب حوزه علمیه در آن نماز بر پا می کردند. چهار منار به عنوان نماد ملی هند محسوب می شود و دولت مردان هند مدل این بنای تاریخی را که با طلا، نقره و دیگر فلزات تولید می شود به عنوان یادگار به مهمانان خارجی اهدا می کنند و مهمانان خارجی دولت که وارد شهر حیدرآباد می شوند، از این بنای عظیم معماری اسلامی که شبیه بارگاه مطهر امام رضا (علیه السلام) می باشد دیدن می کنند.
یکی از مراکزی که در شهر تاریخی حیدرآباد دکن برای شیعیان مورد احترام است کوه مبارک امام ضامن (علیه السلام) می باشد. این کوه در شرق حومه شهر حیدرآباد قرار دارد و ارتفاع آن 55 متر می باشد. هم زمان با احداث شهر تاریخی حیدرآباد در سال 1006 ق در شرق این شهر در بالای کوه یاد شده رواقی به نام بارگاه امام رضا (علیه السلام) به حکم علامه میر مؤمن استر آبادی گرگانی معمار شهر تاریخی حیدر آباد ساخته شده و به همین سبب این کوه به نام «کوه مبارک امام رضا (علیه السلام)» شهرت یافت. هدف از احداث رواق مزبور در بالای کوه مبارک امام رضا (علیه السلام) حفظ و بیمه کردن شهر حیدر آباد از تمام بلانا و حوادث بوده است. این رواق که چهار قرن قبل بالای این کوه ساخته شده هم چنان با همان عظمت پیشین خود باقی است و شیعیان برای زیارت به آن جا می روند. در بالای این کوه و پشت بارگاه امام
ص: 20
رضا (علیه السلام) رواقی به نام بارگاه حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) ساخته شده است در شب یازدهم ذوالقعده به مناسبت سال روز ولادت با سعادت امام رضا (علیه السلام) شیعیان شهر حیدر آباد که تعداد آن ها بیش از صد و پنجاه هزار نفر می باشد همه ساله برای زیارت به کوه مبارک امام ضامن (علیه السلام) مشرف می شوند و در شب و روز یازدهم ذوالقعده جشن ها و اجتماعات بزرگی را تشکیل می دهند در جشن های با شکوهی که در بالای کوه برگزار می شود شاعران و مداحان در فضایل و مناقب امام رضا (علیه السلام) اشعار می خوانند و از حاضران با غذا و شیرینی پذیرایی می شود و تمام کوه مبارک به طرز زیبایی چراغانی می گردد. (1)
سلاطین اوده (1145 - 123ق) که مهاجران ایرانی از شهر نیشابور خراسان بودند شهر لکهنو پایتخت حکومتی خود را به بزرگ ترین مرکز دینی شیعیان در سراسر شبه قاره هند تبدیل نمودند. در دوران حکومت سلاطین شیعه و ایرانی اوده شبیه بارگاه های ائمه اطهار (علیه السلام) با همان عظمت و شکل واقعی در این شهر ساخته شد، زیرا در آن دوران مسافرت به عربستان، عراق و
ص: 21
ایران برای آن ها مشکل بود. یکی از امرای معروف شیعه اوده به نام عظيم الله خان، ملقب به اعظم الدوله در نزدیکی شبیه حرم مطهر امام حسین (علیه السلام) شبیه حرم مطهر امام رضا (علیه السلام) را در دوران حکومت محمد علی شاه (58-1253 ق) در شهر لكهنو احداث نمود. در این روضه مبارک شبیه ضریح امام رضا (علیه السلام) که در آن دوران در حرم مطهر امام رضا (علیه السلام) در مشهد مقدس وجود داشته ساخته شده و در اطراف این ضریح، مسجدی به شکل مسجد بالاسر آن حضرت و در بیرون روضه، مسجدی شبیه مسجد گوهرشاد احداث گردیده است. (1)
شهر تاریخی لکهنو به دلیل وجود حسینیه های بزرگ و شبیه بارگاه های ائمه اطهار (عليهم السلام) شهرت جهانی دارد. با شکوه ترین حسینیه در شبه قاره هند توسط نواب آصف الدوله در سال 1792 میلادی به قیمت 5 میلیون روپیه احداث گردید که به نام امام باره بزرگ آصف الدوله معروف است مرکز برگزاری عزاداری (حسینیه) را امام باره که تلفیق الفاظ «امام» و «باره» (یعنی محل) می باشد از این لحاظ حسینیه را در شبه قاره «امام باره» می نامند و این امر باعث جذب غیر مسلمانان به این مراکز
ص: 22
عزاداری شده. در پاکستان نیز در دهه های گذشته امام باره را «امام بارگاه» نامیده اند. مردم هند از صدر اسلام با اهل بیت اطهار (عليهم السلام) رابطه ای نزدیک داشتند. در زمان خلافت امام علی بن ابی طالب (علیه السلام) برای اولین بار نیروهای مسلمان از مرزهای سند گذشتند و پس از تسخیر سیستان نظام اداری آن را بازسازی نمودند. بخشی از مردم «جات» Jat در منطقه سند ارادتی عمیقی به امام علی (علیه السلام) داشتند و عشق ایشان به اهل بیت اطهار (عليهم السلام) در عقایدشان ریشه دوانده بود. (1) از جمله آبادی هایی که نام و نشان از فرهنگ اسلام برگرفته اند مکان های ملقب به «مشهد» اند که حدود 26 آبادی با این عنوان در کشور وجود دارد که در این میان تربت پاک حضرت على بن موسى الرضا (علیه السلام) موسوم به «مشهد الرضا» در صدر قرار دارد.
ص: 23
مشهد به معنای محل شهادت و مدفن شهید است (1) این واژه به معنای اسم در برخی از مکان ها تعیین خاص یافته است صرف نظر از پراکندگی مکانی، همگی بیان گر معنا و مفهومی خاص هستند که همان محل شهادت است. در کتاب فرهنگ آبادی ها و مکان های مذهبی کشور بیست و شش مکان جغرافیایی با نام و نشان «مشهد» آمده است. که در این میان تربت پاک حضرت علی بن موسى الرضا (عیله السلام) موسوم به مشهد الرضا در صدر قرار دارد. از نظر تعداد مکان های موسوم به مشهد، استان مرکزی (اراک) با داشتن هفت مکان از دیگر استان ها بالاتر است.
زنده یاد دهخدا در ذکر مکان های موسوم به مشهد به محده مكان (مشهد «مقدس» مشهد دماوند، مشهد قزوین، مشهد اردهال،
ص: 24
مشهد ریزه، مشهد زلف آباد، مشهد سبز (بابل)، مشهد بابلسر، مشهد سرا بابل، مشهد طرقی، مشهد کافی، مشهد الكوبه، مشهد گرمه، مشهد گنج افروز، مشهد لو، مشهد مادر سلیمان (مرغاب)، مشهد میر بزرگ و مشهد میقان) اشاره نمود و هم چنین به دو مکان جغرافیایی موسوم به مشهد در خارج از ایران اشاره کرده است که عبارتند از مشهد باب الطیب که از جمله یازده مشهدی است که در بصره به نام حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (علیه السلام) است و در جنب مسجد قرار دارد و نیز مشهد امام حسین (علیه السلام) که منظور کربلاست. (1)
ص: 25
عکس
مرحوم معین در ذکر مکان های موسوم به مشهد به 9 مکان اشاره دارد (1) که در این میان مشهد کاوه (فریدن) مورد اشاره وی در فرهنگ دهخدا نیامده است. به نظر می رسد که واژه مشهد به معنای محل شهادت در گذشته به مکان های بسیاری اطلاق می گردیده است و به مرور زمان برخی از مکان ها اولویت خاص یافته اند هم چون مشهد عبدالعظیم (علیه السلام) که در داخل شهر ری واقع گردیده و اکنون به مشهد موسوم نیست و یا مشهد امامزاده حسن بن الحسن (علیه السلام) جيان. بقعه امامزاده حسن (علیه السلام) در
ص: 27
جنوب غربی شهر تهران در خیابان امین الملک بین پل امامزاده معصوم و سه راه آزادی واقع شده است. این بقعه در گذشته در اراضی اطراف تهران به نام «جی» و «بریانک» قرار داشت به طوری که حمدالله مستوفی در نزهة القلوب از آن به نام مشهد امامزاده حسن بن الحسن (علیه السلام) که به جیان معروف بود یاد کرده است. در قدیم اراضی جیان شامل جی علیا و جی سفلی بوده سفلی بوده که حدود آن تا غرب و جنوب ایستگاه راه آهن فعلی شهر تهران ادامه داشته است. امروزه با توجه به رشد و توسعه شهری بقعه امامزاده حسن (علیه السلام) در داخل شهر و در میان بافت مسکونی قرار گرفته است. امامزاده جلیل القدر حسن الأمير بن أبي عبد الله (علیه السلام) از نوادگان امام حسن مجتبى (علیه السلام) و پسر عم حضرت عبدالعظیم (علیه السلام) است چنان چه صاحب کتاب «منتقله الطالبیه» می نویسد آن بزرگوار از جمله امامزادگانی است که در اثر ظلم و جور خلفای عباسی به ری وارد شده اند. نسب شریف آن حضرت به استناد منبع فوق با هشت واسطه به حضرت امام حسن مجتبی منتهی می شود. بنای بقعه امامزاده حسن (علیه السلام) با مساحت حدود 2300 متر مربع در فضای مشجر به وسعت 18000 متر مربع قرار دارد. این بنا
متعلق به دوره قاجاریه است. (1)
ص: 28
هم چنین است مشهد حضرت علی مرتضی (علیه السلام) که اکنون به نجف اشرف مشهور است حمدالله مستوفی در ذکر عراق عجم (ناحیه نار) آورده است که در او چهل پاره دید است.
تهران و مشهد امامزاده حسن بن الحسن (علیه السلام) که به جیان مشهور است و در ذکر شکارگاه های بلاد خوزستان از مکانی به نام مشهد کافی (کوفی) یاد کرده است. سایر مکان هایی که بدان اشاره کرده است مشهد عبدالعظیم در اطراف ری، مشهد اميرالمؤمنین علی (علیه السلام) و مشهد مادر سلیمان است. (1)
لسترنج در جغرافیای تاریخی سرزمین های خلافت شرقی، مشهد على مرتضى (علیه السلام) را مشهد غروی آورده است و چنین گوید که چون حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را در مسجد کوفه زخم رسید وصیت کرد که بعد از وفات جسد مبارکش را بر شتری بار کنند و آن را سر دهند و مشمر گردانند هر جا شتر فرود آید آن جا دفن نمایند و هم چنین کردند آن شتر به آن جا که اکنون مشهد است فرود آمد او را آن جا دفن کردند و در عهد بنی امیه قبر مبارکش را آشکارا نمی توانستند نمود تا عهد بنی عباس، هارون الرشید خلیفه در سنه خمس و سبعين ماه در آن کشتار می کرد
ص: 29
نخجیری از بیم او پناه به آن زمین برد او چندان که جهد نمود اسبش در آن زمین نمی رفت و از آن زمین شکوهی در دل او آمد. از اهل آن حدود پرسش نمود قبر حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) خبر دادند، امر کرد زمین را کاویدند حضرت را خفته و زخم رسیده یافتند مقبره او را ظاهر کردند و مردم بر آن جا مجاور شدند.
بعد از صد و نود و چند سال عضدالدوله فنا خسرو دیلمی در سنه ست وستين وثلثمأة آن را عمارت عالی ساخت. (1)
لسترنج در بابی دیگر به مشهد ابراهیم (علیه السلام) اشاره دارد وی در بیان شهر «حران» گوید: حران بارویی سنگی داشته است ... و در سه فرسخی جنوب آن محلی است موسوم به مشهد ابراهیم که تولد حضرت ابراهیم آن جاست. (2) ناصر خسرو در بیان بصره گوید: در بصره به نام امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب صلوات الله عليه سیزده مشهد است یکی از آن مشهد «بنی مازن» گویند و آن، آن است که در ربیع الاول سنه خمس وثلاثين (35) از هجرت نبی عليه الصلوة والسلام امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه به بصره
ص: 30
آمده است و عایشه رضی الله عنها به حرب آمده بود و این مشهد سرای آن زن است و امیرالمؤمنین (علیه السلام) هفتاد و دو روز در آن خانه مقام کرد و بعد از آن به جانب کوفه بازگشت و دیگر مشهدی است در پهلوی مسجد جامع که آن را مشهد باب الطيّب گویند و ... باقی این یازده مشهد دیگر هر یک به موضعی دیگر بود و همه را زیارت کردم. (1)
هم چنین لازم به ذکر است که در کشور مصر نیز مکانی موسوم به مشهد رأس الحسین (علیه السلام) زیارتگاه مسلمانان است که به بررسی اجمالی از آن بسنده می نماییم.
جاؤوا بِرَأْسِكَ يابن بِنْتُ مُحَمَّدٍ *** مُتَرَملاً بِدِمَائِهِ ترميلا
و كَأَنَّمَا بِكَ يَا بْنِ بِنْتُ مُحَمَّدٍ *** قَتَلُوا جِهَاراً عادين رسولا
قتَلوى عَطْشَاناً وَ لَمَّا يَرْقُبُوا *** فِي قَتَلَكَ التَّأْوِيلِ والتنزيلا
و يُكبّرون بِأَنْ قَتَلَتْ و انّما *** قَتَلُوا بِكَ التَّكْبِيرِ والتهليلا
(ای پسر دختر رسول خدا (صلى الله عليه وسلم) سر تو را در حالی که به خون آغشته بود آوردند، و گویا با کشتن تو ای فرزند رسول خدا (صلی الله علیه و آله) عمداً و آشكارا رسول خدا (صلى الله عليه وسلم) را کشتند. تو را لب تشنه به
ص: 31
شهادت رساندند، و به تأویل و تنزیل نیز وقعی ننهادند و آنان تکبیر می گفتند که تو را کشته اند، در حالی که همراه تو تکبیر و تحلیل را نیز کشتند)
اشعار فوق را خالد بن معدان تابعی سروده است. او هنگامی این اشعار را سرود که دید شمر بن ذی الجوشن سر امام حسین (علیه السلام) را به شام آورد. مورخان در مورد مکان دفن سر سید الشهدا - امام حسين (علیه السلام) در کربلا، دمشق و قاهره و نقاط دیگر اختلاف دارند و شاید علت این اختلاف همان طور که تاریخ نیز دلالت می کند، دستور حکومت امویان برای گرداندن سر امام حسین (علیه السلام) در سرزمین های گوناگون است. در هر جایی که سر امام حسين (علیه السلام) را بر زمین می گذاشتند، مسلمانان و مؤمنان معتقد به هدف های امام حسین (علیه السلام)، آن جا را به دیده رمزی از فداکاری و جهاد می نگریستند. مهم ترین سخنان در مورد محل دفن سر امام حسین (علیه السلام) سه مورد زیر است:
1- سر مقدس در کربلا و همراه با پیکر مطهر امام (علیه السلام) دفن شده است. و به همین سبب برخی روز اربعین را روز باز گرداندن سر به عراق می دانند و در روایت ابو مخنف آمده است که یکی از غلامان خاص یزید سر امام حسین (علیه السلام) را به هزار دینار خرید و به کربلا بازگرداند.
ص: 32
2- سر مقدس در نجف دفن شده است. مجلسی در بحارالانوار روایت می کند که یکی از دوستداران اهل بیت (علیهم السلام) سر امام حسین (علیه السلام) را سرقت و آن را در نجف دفن کرد و تاکنون نیز در نجف در جایی که به مسجد حنانه معروف است - قرار دارد و مردم می گویند که این مکان برای سر مقدس امام حسين (علیه السلام) ناله کرده است.
برخی از روایت ها آشکارا و صریح به دفن سر امام (علیه السلام) اشاره می کنند و از آن جایی که این حدیث ها به سرقت سر امام (علیه السلام) توسط یکی از شیعیان اشاره کرده اند بدیهی است که این کار باید پنهانی انجام شده باشد، چرا که اگر روایت ها صحیح باشد لازمه آن مخفی ماندن جریان از عموم مردم است.
3- محل دفن سر مقدس امام (علیه السلام) در قاهره است که نزد عموم شهرت دارد و دلایلی این قول را تقویت می کند. بر اساس مدارک تاریخی ثابت و محقق است که یزید چوب دستی خود را به صورت و دندان های مبارک امام (علیه السلام) می زد و آن چه نباید انجام دهد انجام می داد. و سخنانی گفت که انسان از یادآوری آن ها به خود می لرزد. این که امام زین العابدین (علیه السلام) سر مقدس را از یزید خواست و یزید از ترس خشم عامه مسلمانان از دادن آن خودداری کرد. تمام این ها دلالت می کند که سر مقدس امام (علیه السلام) در شام بوده و سرقت مذکور نیز قبل از رسیدن به شام انجام شده
ص: 33
است و این که پس از رسیدن به شام سر امام (علیه السلام) را دزدیده باشند بعید به نظر می رسد، زیرا روایت شده است که امویان آن را حفظ کرده و به دقت از آن نگهداری می کردند و سپس به عسقلان و از آن جا به قاهره برده شده است.
مهم در نظر گرفتن هدف هایی است که امام حسین (علیه السلام) به خاطر آن ها به شهادت رسید و توجه به آن چه که مسلمانان به خاطر آن، این مکان را که در آن سر امام حسین (علیه السلام) دفن شده است مورد احترام قرار می دهند و به خاطر انتساب آن به امام حسین (علیه السلام) یا یکی از شهیدان حادثه جانسوز کربلا آن را گرامی می دارند، و چه زیباست سخن سبط ابن جوزی که می گوید: «سر امام حسین (علیه السلام) در هر کجا که دفن شده باشد در حقیقت در قلب ها و خاطره های دوستدارانش قرار دارد.» ابوبکر آلوسی با توجه به همین سخن می گوید:
لَا تَطْلُبُوا رَأْسِ الْحُسَيْنُ *** بشرق أَرْضٍ أَوْ بغرب
و دَعَوْا الْجَمِيعِ وَ عَرجوا *** نحوى فَمَشهدُهُ بَقَلبی
سر امام حسين (علیه السلام) را در شرق و غرب زمین جستجو نکنید، همۀ آن مکان ها را رها کنید و به سوی من آیید زیرا مزار او در قلب من است. (1)
ص: 34
مشهد رأس الحسین (علیه السلام) یکی از زیارت گاه های اصلی مسلمانان مصر است. اینان معتقدند سر مبارک حضرت امام حسین (علیه السلام) در این محل دفن شده است. مردم مصر در دوران فاطمیون این مکان را ارج و قرب فراوان می داشتند و به ویژه در روز عاشورا با برپایی عزاداری و نوحه خوانی در کنار این مرقد و قربانی کردن شتر و گاو و گوسفند ارادت خود را نسبت به آن حضرت ابراز می کردند ... برخی مورخان معتقدند سر مبارک امام حسین (علیه السلام) نخست در قدس شریف دفن بوده و بعداً به قاهره آورده شده است. در این مورد مقریزی می نویسد:
افضل بن أمير الجيوش وقتی بر قدس دست یافت و وارد عسقلان شد در آن جا خرابه ای بود که سر حسين بن على (علیه السلام) در آن مدفون بود. افضل این سر را از خاک بیرون آورد و آن را معطر ساخت و در میان سبد و زنبیلی مخصوص در بهترین خانه ای که در عسقلان وجود داشت نهاد. و آن خرابه را بازسازی و آباد کرد. وقتی کارش در عمران و آبادی این ویرانه به پایان رسید رأس شریف را افضل بر سینۀ خود حمل می کرد و پیاده آن را با خود برد تا به همین محلی که در قاهره به مشهد رأس
ص: 35
الحسين (علیه السلام) معروف است رسانید: حمل این سر از عسقلان به قاهره در روز یکشنبه هشتم جمادی الاخر سال 548 ه . ق انجام گرفت و گویند این رأس شریف وقتی که از مشهد خود از عسقلان بیرون آورده شد دیدند از آن خون می ریزد و خون آن بند نمی آید و بوی خوشی به مانند بوی مشک از آن متصاعد است. (1) ابن بطوطه نیز می نویسد:
یکی از مزارهای شریف مشهد مقدس عظيم الشأن رأس الحسين بن على (علیه السلام) می باشد که بر آن رباطی بسیار بزرگ و ساختمانی شگفت آور بنا کردند و حلقه های در و روکش های آن از نقره است در واقع حق اجلال و تعظیم این مشهد مقدس با چنین بناء فاخری ادا شده است. هم چنین می نویسد: «در قدس مشهد معروفی است زیرا حسین بن علی (علیه السلام) قبل از آن که به قاهره منتقل گردد در آن جا قرار داشت». (2) امروزه نیز این مشهد
ص: 36
دارای بنای عظیمی است که از مشاهد اهل بيت (علیهم السلام) به جز مشاهد معصومين (علیهم السلام) کم و کسر ندارد.
***
آن چه تقریباً در تمامی مکان های موجود موسوم به مشهد در ایران مشترک و حائز اهمیت است وجود امامزاده و یا بقاع متبرکه ای است که چنین مکان هایی را با نام مشهد همراه ساخته است پیشینه بسیاری از این مکان ها چندان روشن نیست و منابع موثقی که بیان گر وجه نام گذاری چنین مکان هایی باشد بسیار اندک است. در این مختصر به مکان هایی اشاره می نماییم که هویت و وجه نام گذاری آنان بر اهل تحقیق پوشیده نمانده است.
مشهد فرزند سوسی آن خداوند دل و دین *** واله از انوار ذاتش پور عمران است این جا
من ندانم چیست این جا، خفته گویی کیست این جا *** در خرد هرگز نگنجد آن چه پنهان است این جا
نیست، ریبت. نیست شبهت، چشم دل بگشا و بنگر *** کایتی محکم ز آیت های قرآن است این جا (1)
ص: 37
شهر مشهد مرکز استان خراسان رضوی در 59/35 طول شرقی و 36/17 عرض شمالی و 970 متر ارتفاع از سطح دریا واقع گردیده است. این شهر بعد از تهران دومین شهر پر جمعیت ایران می باشد در سرشماری 1385 مشهد دارای 2410800 نفر جمعیت بوده است.
قبل از به وجود آمدن شهر کنونی مشهد در این نقطه دو آبادی وجود داشته است یکی نوقان که شهری بوده و دیگری سناباد که قریه ای بیش نبوده و فاصلۀ این دو به حدی بوده است که مردمان آن های صدای بلند یک دیگر را می شنیده اند.
دربارۀ نوقان از قول مورخان سخن فراوان به میان آمده ولی سناباد را همۀ مورخان از جمله صورة الارض، معجم البلدان، مطلع الشمس و آثار البلاد، قریه یا دهکده ای، بیش نمی دانند اما دارای باغات و مزارع سرسبز فراوانی بوده که حمید بن قحطبه طائی والی خراسان داخل یکی از باغات بزرگ آن کاخی مجلل داشته و در سال 193 ه . ق که هارون الرشيد خلفه عباسی در خراسان می میرد جسد او را در همین باغ مدفون می سازند سپس در سال 203 هجری که حضرت امام علی بن موسى الرضا (علیه السلام) به شهادت می رسد پیکر مبارک آن حضرت را هم در کنار قبر هارون به خاک می سپارند و از آن پس به تدریج هارونیه (محل قبر هارون) تحت الشعاع قداست و شهرت و آوازه مرقد مبارک
ص: 38
حضرت رضا (علیه السلام) قرار می گیرد و به مشهد الرضا معروف می گردد. و مردم مسلمان و به ویژه شیعیان اهل بیت عصمت و طهارت پیوسته از گوشه و کنار به زیارت مرقد امام رضا (علیه السلام) می آیند و بعضاً مجاور می شوند و در حقیقت مرقد مبارک حضرت رضا (علیه السلام) هسته مرکزی شهر مشهد که امروزه دومین شهر پر جمعیت ایران است را تشکیل دهد.
در ابتدای قرن سوم هجری قبر حضرت علی بن موسی الرضا بنایی شایستۀ شئوون و شخصیت حضرت را نداشته جز بنای کوچکی که حمید بن قحطبه والی خراسان بر گور هارون بنا نموده بود و بعدها به عنوان زیارت قبر امام رضا یک زن همه روزه از نوقان می آمده و درش را باز می کرده و غروب به خانه اش باز می گشته است. حدود نیمه قرن سوم هجری علاقمندان آل علی (علیه السلام) و مجاوران حرم مطهر به تدریح خانه هایی در اطراف حرم ساخته اند و کم کم تا پایان قرن سوم حرم مطهر از یک طرف به دهکدهٔ سناباد و از طرف دیگر به شهر نوقان وصل شده و به «مشهد الرضا» موسوم گردیده است که هنوز هم نوقان به عنوان محله ای در سمت شمال و سناباد به نام خیابانی در سمت مغرب بافت قدیمی شهر مشهد معروفند. سبکتکین به شهر مشهد حمله و گنبد حرم رضوی را خراب کرده سپس در
ص: 39
سال 415 ه . ش سلطان محمود غزنوی گنبد را مرمت کرد و دوباره ساخت.
در سال 499 ه.ش باروی شهر توسط سوری حاکم نیشابور بنیان نهاده شد و در سال 531 ه . ش بارویی به منظور دفاع از شهر در مقابل تهاجم ترکان غُز کشیده شد اما هشت سال بعد از احداث نتوانست در مقابل همین مهاجمان مقاومت کند و در نتیجه شهر بکلی خراب شد اما به حرم مطهر رضوی آسیب چندانی نرسید.
مؤلف فردوس التواریخ نوشته است که مجدداً شهربندی شهر مشهد ضمن ساختمان بنای کنونی حرم به وسیله سلطان سنجر سلجوقی ایجاد گردید و در سال 618 ه . ق توسط تولى خان پسر چنگیز مغول ویران شد و اساس و قنادیل روضه منوّره غارت گردید. (1)
در سال 700 ه . ق غازان خان ایلخان مغول در اثر ارشاد علّامه حلّی مرجع تقلید وقت به ترمیم خرابی ها پرداخت و اولین گنبد مرتفع را بر شانه دیوارهای حرم بنا نمود و پس از او سلطان محمد خدا بنده معروف به اولجایتو به تکمیل آن و انمام خرابی ها همت گماشت سپس در عهد حکومت سربداران شهر
ص: 40
مشهد معمور گردید و بسیاری از عمارات تابعه آستان قدس رضوی بار دیگر تجدید بنا شد و ابنیه بسیاری بر عمارات آستانه افزوده شد.
پس از این تعمیرات بود که ابن بطوطه در مسافرت خود به خراسان شهر مشهد را آباد و پر جمعیت ذکر می کند. در دورهٔ تیموریان پس از زد و خوردهای طولانی طوس به دست سپاهیان تیمور مفتوح گردید و متجاوز از ده هزار نفر به قتل رسیدند و بقیه مردم به مشهدالرضا پناه آوردند و به صورت دایم ساکن شدند و بر رونق و آبادی مشهد افزوده شد و طوس ویران گردید از این تاریخ روز بروز بر آبادی و رونق و جمعیت شهر مشهد افزوده شد.
عکس
ص: 41
شاهرح نیز توجه خاصی به این محل نمود. چنان که خود بارها از دارالسلطنه هرات به زیارت حرم مطهر حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) آمد و صدقات و نذوراتی به ارباب استحقاق می رسانید از جمله قندیلی به وزن هزار مثقال طلا در گنبد مرقد حضرت رضا آویخت. همسرش گوهر شاد دختر خواجه غیاث الدین از امرای جغتایی به مشهد توجه خاص داشت و مسجدی که امروز در نوع خود کم نظیر است و به نام گوهر شاد شهرت دارد بنا نمود که وصف شکوه و عظمت این مسجد از موضوع این مقال خارج است.
بنیاد مسجد گوهر شاد مشهد از آغاز سال 807 در زمانی که تصدی حکومت هرات با شاهرخ بود شروع گردید و به سال 821 ه . ق این بنای عظیم اسلامی پایان یافت. به موجب دعوت نامه گوهرشاد آغا، شاهرخ از هرات رسماً به مشهد مشرف شد و در سال مزبور مسجد را افتتاح کرد. شاهرخ در این شرفیابی چهل چراغ زرین به آستان قدس رضوی تقدیم نمود که وزن آن به استناد گفته تاریخی الغی بالغ بر سه هزار مثقال می شده است. معمار بنای مسجد گوهر شاد قوام الدین شیرازی بوده است.
در سال 913 ه . ق شهر مشهد در محاصره ازبکان قرار گرفت و ضمن خرابی برج و باروهای امنیتی عده زیادی از جمعیت آن را قتل عام کردند. در سال 935 ه . ق شاه طهماسب
ص: 42
شهر را به تصرف درآورد. در زمان شاه عباس اول صفوی به سال 998 ه ق عبدالمؤمن خان از یک حاکم بلخ به مشهد حمله کرد و مدت چهار ماه شهر را در محاصره داشت و عاقبت که آن را به تصرف درآورد روضه منوره را غارت کرد، قناویل و شمعدان ها و ظروف و فرش های آن را به غارت برد و شهر را خراب و ویران نمود و مردم را مقتول ساخت و عده زیادی را به اسارت به شهرهای ترکستان فرستاد. نه سال بعد از این وقایع هولناک شاه عباس مجدداً شهر را به تصرف درآورد و حرم مطهر را بازسازی نمود و با بهای الماس مشهوری که توسط قطب شاه دکنی اهدا شده بود و به غارت رفته بود و بعداً توسط یکی از امرای ازبک بازگردانده شد حرم مطهر بازسازی و اراضی وسیعی جهت آستانه مقدسه خریداری شد. در دوران پادشاهی شاه عباس اول رونق شهر مشهد روبه فزونی نهاد و خیابان به نام بالا خیابان و پایین خیابان و کاروانسراها و آب انبارهای بزرگی در آن احداث گردید. صحن عتیق توسعه یافت و ایوان عباسی روبروی ایوان طلا ساخته شد و نیز شاهراهی میان اصفهان - مشهد - هرات ایجاد شد. و شاه عباس اجازه داد هر کس که به زیارت مشهد مقدس نائل گردد عنوان «مشهدی» بر خود بگذارد.
ص: 43
در عهد شاه عباس دوم نیز بخش بزرگی از کتیبه ها و کاشی کاری های صحن عتیق تعمیر گردید در این دوره هم بر روی هم ده مدرسه ساخته شد.
تنها واقعه طبیعی مهم که در عصر صفویه در مشهد رخ داد زلزله ای است که به سال 1084 ه . ق در عصر شاه سلیمان صفوی این ولایت را لرزاند و علاوه بر اماکن مسکونی به بسیاری از بیوتات و رواق ها و نیز به ساقه گنبد مطهر صدمه فراوان رسید و به دستور شاه سلیمان مرمت اساسی به عمل آمد.
نادر شاه پس از پیروزی به محمود سیستانی و تصرف شهر مشهد بنا به سوگندی که یاد نموده بود فرمان داد ایوان صحن نو حضرت حضرت رضا را با طلا آرایش دهند و مناره دیگری با طلا مقابل مناره پیشین در صحن بسازند. نادر پس از قلع و قمع افغان ها و نیروهای سرکش داخلی و رسیدن به سلطنت مشهد را پایتخت خویش قرار داد و برای این شهر اهمیت ویژه ای قائل بود. غنایمی که از هندوستان به دست آورد به آستان قدس رضوی تقدیم نمود و میل طلایی را که عبدالمؤمن خان از بک به غارت برده بود پس گرفته و حکومت ایلات خراسان را به فرزند ارشد رضا قلی میرزا تفویض کرد. بعد از انقراض سلسله افشاریه دولت قاجاریه روی کار آمد و در این دوره مشهد پیوسته مورد تاخت و تاز و هجوم قبایل مختلف بود. در 30 مارس 1912 مطابق با محرم سال 1330 ه . ق با بمباران مسجد گوهر شاد و حرم مطهر توسط
ص: 44
نیروهای روس اغتشاش به اوج خود رسید و عده زیادی از زوار در اثر بمباران کشته شدند و به علت تصرف دو روزه حرم توسط سپاهیان روس خرابی و خسارات زیادی به بار آمد. گنبد مطهر بر اثر اصابت گلوله های توپ شکست و شکاف برداشت و در 18 محل گلوله های توپ که مانند کله قند بود گنبد مطهر را سوراخ نمود و نیز گلوله ها زیادی هم به خشت های طلا اصابت کرد و مشهد دچار غوغای عجیبی شد.
مشهد در آغاز قرن چهاردهم همانند بسیاری از شهرهای ایران دارای دیوارهای کهنه بود و هنوز از آن به عنوان یک شهر محصور با دروازه و خندق یاد می شد و نیز حصار قدیمی و خندق مجاور آن هنوز به چشم می خورد. در ماجرای کشف حجاب رضا خانی شب شنبه 21 تیر 1314 عمال نظامی رضاخان به مسجد گوهر شاد ریخته و مردم متحصن در این محیط مقدس را به گلو می بندند و تعداد بسیاری از مردم بی دفاع کشته و زخمی می شوند. (1) از سال 1330 ه ش به بعد شهر مشهد رشد و توسعه یافته و اکنون به عنوان دومین شهر بزرگ کشور مطرح است.
چشمه های خروشان تو را می شناسند *** موج های پریشان تو را می شناسند
پرسش تشنگی را تو آبی، جوابی *** ریگ های بیابان تو را می شناسند
ص: 45
نام تو رخصت رویش است و طراوت *** زین سبب برگ و باران تو را می شناسند
هم تو گل های این باغ را می شناسی *** هم تمام شهیدان تو را می شناسند
از نشابور با موجی از «لا» گذشتی *** ای که امواج طوفان تو را می شناسند
بوی توحید، مشروط بر بودن توست *** ای که آیات قرآن تو را می شناسند
گرچه روی از همه خلق پوشیده داری *** آی پیدای پنهان، تو را می شناسند
اینک ای خوب، فصل غریبی سرآمد *** چون تمام غریبان تو را می شناسند
کاش من هم عبور تو را دیده بودم *** کوچه های خراسان تو را می شناسند (1)
حريم حضرت سلطان علی صفا دارد *** نسیم تربت او عطر کربلا دارد
به آب دیده بشوئید گرد قالی را *** که هر چه دارد آن قطعه بوریا دارد (2)
اردهال یا مشهد اردهال نام آبادی است در بخش نیاسر شهرستان کاشان، در استان اصفهان (3) واقع و در فاصله 49 کیلومتری غرب کاشان و 42 کیلومتری جنوب قم، بر سر راه دلیجان به کاشان قرار گرفته است. مشهد اردهال در 34/2
عرض شمالی و در 51/2 طول شرقی و 1825 متر ارتفاع از
ص: 46
سطح دریا قرار دارد. دهستان مشهد اردهال در دره و دشتی واقع که از شمال غربی به جنوب شرقی کشیده شده است. طول این دره حدود 16 کیلومتر و عرض آن 3 تا 4 کیلومتر است. چهار طرف دشت را کوه فراگرفته است. اردهال از آب نهری که به سوی پایین دشت و دره روان است و آب چند رشته قنات و چشمه پراکنده، مشروب می شود. آب نهر اردهال در چند کیلومتری دهستان به رودخانه برزوک می ریزد. امروزه آب اکثر قنات ها و چشمه خشک یا کم شده است.
اردهال سرزمین مقدس به شمار می آمده است. این تقدس برخاسته از پاک و خجسته بودن کوه های درهم و پیوسته است که آن را فرا گرفته. در گذشته، برفراز این کوه ها نیایشگاه ها و آتشکده هایی بود که مردم پیش از گرویدن به اسلام در آن ها گرد می آمدند و دعا و نیایش می کردند. آثاری از برخی از این عبادتگاه ها هنوز در کوه های اردهال باقی مانده است. ظاهراً به سبب همین نیایشگاه های کوهستانی، رشته کوههای این جا را «ازدهار» یا «اردهال» به معنای کوه یا رشته کوه مقدس نامیده بودند.
ص: 47
اردهار از دو واژه «اَردَ» به معنای پاکی و تقدس و «هار» صورت دیگر «هَر» به معنای کوه و رشته کوه است (1) . حسین بن محمد قمی در تاریخ قم نوشته ای از قرن 4 هجری قمری، ترجمه فارسی آن در (805 - 806 ق) زمین اردهال را به روایت اهل حدیث جایی نيکو شمرده است و مردم قم را در ملازم بودن و تمسّک جستن به اردهال سفارش می کند. او در فضیلت کوه اردهال به خطبه امیر مؤمنان علی (علیه السلام) پس از فراغت از جنگ جمل و بیرون آمدن از بصره اشاره می کند. حضرت علی (علیه السلام) در این خطبه وقوع جنگی را در دیار قم پیش بینی می کند و می گوید: در این واقعه بسیاری از مردم قم کشته خواهند شد و بسیاری از «فرزندان و زنان ایشان را به برده ببرند و منزل های ایشان غارت کنند. و سراهای ایشان را خراب گردانند و مردم قم پناه دهند با کوهی که آن را «ورادهار» گویند (2) . در تاریخ قم چند بار واژه «وَرِ اردهار» نام یکی از رساتیق قم و دارای 17 دیه و موضعی نیک آمده است (3) .
در دورۀ اسلامی هم مردم سرزمین اردهال را به سبب چند مزار مقدس از امامزادگان شیعه در آن و پیوند نزدیک معنویش با
ص: 48
دارلایمان قم، مقدس می شمرده اند ذکر تقدس و پاکی سرزمین اردهال در روایت های تاریخی و مذهبی، جسته گریخته همراه با وصف ارض قم آمده است من جمله تاریخ کاشان آمده است که «در تعریف ارض قم اخبار بسیار است به خصوص اردهار که عبارتست از قراء هفت گانه متعلقه به قم است و هریک مرقد و مضجع چندین امامزادگان واجب التعظیم اند. (1)
دهستان مشهد اردهال دارای 7 آبادی به نام های خاوه، كُرَه جار، غیاث آباد، جوشق، کرمه، لارون و ریحان است. این دهستان در سال 1375 دارای 2886 نفر جمعیت بوده است.
«اردهال به سبب کوهستانی بودن، زمستان های سرد و تابستان های معتدل و خنک تر از پیرامون خود دارد». از این رو این دهستان ییلاق مردم کاشان به خصوص مردم فین کاشان بوده است. اردهال را به سبب شهادت حضرت سلطان علی، فرزند امام محمد باقر (علیه السلام) در آن «مشهد سلطان علی» یا «مشهد اردهال» و به سبب حرمت تخته ای قالی که پیکر امامزاده علی را روی آن قرار دادند و قالی را به جای پیکر او غسل دادند و شستند «مشهد قالی» یا «مشهد قالی شورون» (قالی شوبان) می نامند. در گذشته محل مزار امامزاده به نام مشهد اردهال شناخته و مشهور نبود. در نوشته هایی از قرن ششم هجری مانند النقض، عبدالجلیل قزوینی
ص: 49
و دیوان راوندی، مزار امامزاده در روستای بارکَرسب یا باری کرسف آمده و به «مشهد بارکرسب» و «مشهد امامزداه علی» مشهور بوده است. بارکرسب یکی از قدیمی ترین روستاهای این منطقه بوده و اکنون تابع دهستان نیاسر کاشان است. مشهد اردهال یا مزار حضرت سلطان علی حدود یک کیلومتر با روستای بارکرسب فاصله دارد. (1)
اردهال ابتدا از توابع اصفهان بوده و پس از آن که در قرن چهارم، اصفهان و قم از یک دیگر جدا گردیدند، جزء قم گردیده است. و این زمانی بوده که کاشان با نام قاسان جزء قم بوده است. اردهال پس از اهمیت یافتن کاشان زمانی جزء کاشان و زمانی دیگر جزء قم بوده است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی اردهال از توابع دلیجان که خود از بخش های شهرستان محلات بود شد و از انقلاب که دلیجان شهرستانی مستقل شد مشهد اردهال در حوزه دلیجان قرار گرفت. و اکنون جزء بخش نیاسر در شهرستان کاشان قرار گرفته است.
ص: 50
عکس
ص: 51
در اهمیت زیارتگاه اردهال این که این زیارتگاه برابری می کند با زیارتگاه حضرت معصومه (سلام الله علیها) در قم چرا که پس از جدا شدن قم از اصفهان، مشهد اردهال نیز به به قم پیوسته و قرن ها تابع آن شمرده می شده و اتصال اردهال با قم به حدی بود که تولیت آن با آستانه حضرت معصومه (سلام الله علیها) یکی بوده است. اردهال از دیدگاه ائمه جزء اراضی ممدوحه ای است که اقامت در آن جا توصیه گردیده است. و هنگام بروز بلایا و فتنه به عنوان مهد امنیت معرفی و در روایتی آن را با قم هم ردیف ساخته اند چنان که در خطبه ای از حضرت علی (علیه السلام) که بعد از جنگ جمل بیان شده آمده است
«... حسنی صاحب طبرستان خروج کند با کثرتی و غلبه و انبوهی از سواران و پیادگان و تا به نیشابور بیاید و آن را فتح کند و اموال آن قسمت نماید و سپس از آن جا به جانب اصفهان توجه نماید و آید تا به قم و زود باشد که او را با اهل قم واقعه عظیم دست دهد که در آن واقعه خلقی بسیار کشته شوند و هلاکت و شکست بر اهل قم بود، پس اهل قم پشت بر کنند و هزیمت نمایند پس فرزندان و زنان ایشان را به برده بردند و منزل های ایشان غارت کنند و سراهای ایشان را خراب گردانند و مردم قم پناه دهند با کوهی که آن را «وراردهار» گویند و حسنی چهل روز
ص: 52
به شهر ایشان می باشد و از ایشان بیست مرد را بکشد و دو مرد از ایشان بر کرج (1) بردار کند. (2) احمد بن خزرج از برادرش موسی بن خزرج نقل می کند: فرمود به من امام رضا (علیه السلام) آیا می شناسی موضعی را به نام اردهار؟ گفتم بلی برای من در آن جا دو ملک است فرمود به آن التزام و تمسک جو و سپس سه مرتبه فرمود: اردهار چه خوب موضعی است.
امامزاده سلطان على بن امام محمد باقر (علیه السلام) مدفون در مشهد اردهال از جمله امامزاده های واجب التعظیم است که در آن علاوه بر امامزاده سلطان علی (علیه السلام) حکیمه دختر اسد بن مغیره و همسر سلطان علی همراه چند تن از بزرگواران سادات در این بقعه و در جوار امامزاده به خاک سپرده شده اند. اوضاع آشفته پس از شهادت امام حسین (علیه السلام) تقیه امام زین العابدين (علیه السلام) و پیدایش فرق گوناگون به ویژه در دوران امامت امام محمد باقر (علیه السلام) باعث گردید که ایرانیان نیاز به رهبری امام بزرگوار زمان
ص: 53
خویش را بیش از هر زمان دیگری احساس کنند. لذا گروهی از شیعیان فین و کاشان پیکی به خدمت امام محمد باقر (علیه السلام) فرستاده تا ایشان یکی از فرزندان خود را برای راهنمایی و تعلیم احکام و پیشوایی به این نواحی اعزام فرمایند پس نامه ای نوشته دو نفر از افراد با ایمان به نام عامر بن ناصر و خواجه نعمان به مدینه خدمت امام محمد باقر (علیه السلام) فرستادند.
امام درخواست فینی ها را پذیرفت و فرزند خود علی را به ایران فرستاد. حضرت امامزاده علی که در ایران به حضرت سلطان على شهرت یافت، در راه مدینه به فین مورد استقبال شیعیان دهکده ها و آبادی های میان راه قرار گرفت. در برخی از آبادی ها مانند جاسب قم و خاوه اردهال چندی اقامت گزید. مدت اقامتش در خاوه حدود یک ماه طول کشید. در این مدت خاوه ای ها از او با خلوص نیت پذیرایی کردند و از فیض حضور و دانش و معرفت دینی اش بهره ها گرفتند. سرانجام از خاوه به فین آمد و در آن جا استقرار یافت. امامزاده در مسجد جامع فین نماز می خواند و تابستان ها که هوای فین گرم بود به اردهال می رفت و فصل گرما را در دهکده خاوه می گذراند. در طول تابستان مردم فین و چهل حصاران (کاشان) که در دهات ییلاقی اردهال به سرمی بردند هر جمعه به خاوه و خدمت امامزاده می رفتند و نماز جمعه را به او افتدا می کردند. چند سالی به این طریق گذشت و تعداد شیعیان
ص: 54
افزایش یافت در آن زمان حکومت اردهال در دست حارث ملقب به زرین کفش بارکرسفی بود که در قلعه ای بر سر کوه اردهال زندگی می کرد. زرین کفش پیغامی به رزق، والی قم می فرستد و او را از نیروی فزایندهٔ شیعیان و گرایش مردم به سلطان علی آگاه می کند. ارزق با شنیدن خبر پیکی به نزد زرین کفش روانه و از او کشتن حضرت سلطان علی را می طلبد. پس از دریافت این پیغام، زرین کفش با حکام محلی و عمال خود، از جمله زبیر نراقی و ارقم به مشاوره می نشیند و نقشه قتل حضرت سلطان علی را می کشند. زرین کفش با رفتاری فریب کارانه حضرت را به باری کرسف دعوت می کند، حضرت سلطان علی دعوت را می پذیرد و همراه گروهی از پیروانش به بارکرسف می آیند. امامزاده و پیروانش در بیرون از ده و در پای تپه ای که اکنون مزار اوست خیمه های خود را بر می افرازند. چند روز بعد خدمت گزار و آشپز حضرت تجمع سپاهی مسلح را دورادور محل اقامت امامزاده می بیند و به قصد پلید زرین کفش پی می برد. بی درنگ زنش را پنهانی به خاوه می فرستد و مردم خاوه را از اندیشه زرین کفش آگاه می کند. مردم خاوه به فرماندهی خواجه جلال الدین و پسرش خواجه نصیر را به همراه سپاهی به بار کرسف می فرستند. در این هنگام
حضرت سلطان علی که از کید و نیرنگ زرین کفش اطلاع یافته بود، دستور می دهد تا به خاوه برگردند. زرین کفش و
ص: 55
ارقم قصد امامزاده را در می یابند و با سپاهیان خود و زبیر نراقی که با مردانش به آن ها پیوسته بودند به حضرت سلطان علی در محلی به نام دربند از ناوه حمله می کنند.
به روایتی جنگ 10 روز از اول تا دهم پاییز میان دو سپاه طول می کشد. در این مدت تمام راه های ارتباطی اطراف را بسته تا خبر درگیری حضرت سلطان علی به طرفداران ایشان در فین و چهل حصاران نرسد. هر پیک و رسولی را هم که امامزاده به یاری می فرستادند او را گرفتار و می کشتند. شازده حسین و سلطان محمود، عمو و برادر سلطان علی از جمله ایشان بودند که در راه فین به شهادت رسیدند. زبیر و ارقم در جنگ کشته شدند. زرین کفش از مردم كُله قد رئيس طایفه كُله جاری و دهکده کُله جار کمک طلبید و سپاه خود را تقویت نمود و به سپاه حضرت سلطان علی (علیه السلام) حمله نمودند. زرین کفش چهل تن از دختران و زنان كُله جاری را برهنه به میدان جنگ فرستاد. وقتی حضرت زنان و دختران برهنه را دید دست از جنگ باز داشت و مردانش را به پشت جبهه فرا خواند. زرین کفش در این فرصت حضرت و یاران او را به شهادت رساند. دو روز پس از آن، خبر شهادت حضرت به فینی ها می رسد. فینی ها پیاده و سواره و با بیل و چوب و چماق به سوی دشت اردهال می روند و خود را به بالین پیکر حضرت می رسانند و او را در روز سوم شهادتش غسل
ص: 56
می دهند و بنابر وصیتش در محل کنونی و در بالای تپه به خاک می سپارند. فینی ها پیکر امامزاده را در یک تخته قالی می گذارند و به سر جوی آبی که اکنون به نهر شازده حسین معروف است می برند و غسل می دهند و دفن می نمایند. برخی نیز معتقدند که پیکر ایشان پاره پاره گردیده بود ایشان را بدون غسل دفن و قالی را سپس با آب جوی می شویند و غسل می دهند.
فینی ها پس از خاک سپاری به خون خواهی شهیدان دشت اردهال برخاستند و با همان چوب ها و چماق ها و به تعقیب زرین کفش و قاتلان امامزاده و سایر شهدا پرداختند و با کشتن بسیاری از آن ها کین خواهی نمودند. زرین کفش را در آبادی کِرِمه اردهال دستگیر و به دم اسبی بستند و در صحرا رها کردند. پس از این واقعه فینی ها هر سال یک بار در سیزدهم مهرماه یا در دومین جمعه پاییز که مقارن با روز خاکسپاری شهیدان اردهال است به زیارت مشهد اردهال می آیند و یاد واقعۀ شهادت و مراسم خاکسپاری و سالگرد شهادت و مراسم قالی شویان را زنده نگه می دارند. (1)
ص: 57
ساختمان امامزاده حضرت سلطان علی (علیه السلام) در دامنه کوهی مشرف به دره گسترده اردهال در زمینی به مساحت 3000 متر مربع ساخته شده است. این بقعه در میان دو روستای باری کرسف و جوشق قرار دارد. ایوان بارگاه کنونی امامزاده بسیار زیبا و با شکوه است. ظاهراً این بنای بقعه مربوط به قرن چهارم هجری بوده است. در دوره سلجوقی و اوایل قرن ششم هجری مجدالدین نامی از اشراف راوند کاشان، بقعه و گنبدی بر مزار شهدا ساخت و دیوار و باره ای بر گرد آن کشید و آب انبار و گرمابه و کاروانسرا و بازارچه و مهمانسرا و باغ و بوستانی پیرامون آن بنا کرد.
در قرن نهم هجری در زمان شاهرخ تیموری ساختمان بقعه را تعمیر کردند و بخش هایی مانند مناره ها، نقار خانه و دو صحن عتیق و صفای کنونی و جلوخان را به آن افزودند. داخل سقف چهار طاقی گورگاه را هم نقاشی و گنبد مدوری روی گورگاه با کاشی های نرّه ای الوان و ساقه آن را با یک رده قطار بندی کاشی معرق پوشاندند.
در دوره صفوی گنبد بقعه را با کاشی های زرد طلایی منقش به نقش و نگارهای اسلیمی و گل و بوته های رنگین آراستند و ساختمان غرفه های صحن و بیوتات پیرامون بقعه را
ص: 58
توسعه دادند. در دورهٔ قاجار برخی از بناهای بارگاه امامزاده را تعمیر کردند و دو گلدسته بلند بر روی دو گوشواره ایوان بزرگ و مناره های کوچک دو سوی آن را با کاشی های معرق پوشانده و تزئین کردند. بارگاه سلطان على (علیه السلام) 3 ايوان و 3 صحن در ضلع های شرقی، جنوبی و غربی دارد. صحن و ایوان کنونی در ضلع شرقی را مشاء الله خان، پسر نایب حسین کاشی با کمک متولیان و مستأجران املاک موقوفه آستانه در سال 1296 شمسی به جای صفه و مدرسه ای که خراب کرده بود، ساخت این صحن و ایوان به نام او به صحن و ایوان سردار یا سرداریه معروف است.
درون بقعه امامزاده دو نمازخانه است که به مسجد بالاسر و مسجد پشت سر مشهوراند.
یکی از بزرگان و معاریف سدۀ ششم هجری کاشان که مجاور امامزاده به خاک سپرده شده مجدالدین عبیدالله کاشانی در گذشته به سال 535 هجری است. (1) مدفون دیگر امیر کمال الدین بن حسين بن صاحب مغفور سعید فتح الله حسنی مشهدی متوفای 968 و دو قبر دیگر متعلق به دو زن به تاریخ وفات 933 و 968
ص: 59
اهالی فین، هر ساله در اولین جمعه دهه دوم پاییز که مصادف با روز شهادت حضرت سلطان علی (علیه السلام) است با عجله و شتاب زدگی، چوب به دست به زیارت آن حضرت می آیند و قالیچه ای را که پیکر مطهر امامزاده را در آن پیچیده و به محل دفن می برند قالیچه را به سرچشمه می برند و می شویند. سپس طی مراسم با شکوهی قالی مطهر را به چشمه شاهزاده حسین واقع در 800 متری حرم برده و پس از شستشو با همان تشریفات بر می گردانند و نزدیک حرم به خاوه ای ها تحویل می دهند و آن ها نیز قالی را به حرم می برند زیرا در زمان شهادت حضرت سلطان على (علیه السلام) خاوه ای ها جنازه را از فینی ها تحویل گرفته و در همین محل دفن کرده بودند لذا افتخار بردن قالی در حرم از آن اهالی خاوه است. همه ساله در نخستین جمعه پاییز که در منطقه اردهال آن را جمعه جار می نامند، جارچیان، مردم شهرها و روستاهای اطراف را از برگزاری مراسم قالیشویان در جمعه آینده مطلع می سازند.
در طول این هفته متولیان و مسئولان، زیارتگاه و محوطهٔ آن را آماده پذیرایی از زائران می کنند. از ساعات اولیه برگزاری مراسم از ورود وسایل نقلیه به جز وسایل نقلیه امدادی به حوالی حرم جلوگیری می کنند و با آغاز صبح جمعه جاده دلیجان به
ص: 60
کاشان در قسمت روبروی حرم بسته و ارتباط قطع می شود. در محوطه شرقی و غربی، دو گروه تعزیه خوان بساط بر پا کرده و از صبح تا هنگام برپایی مراسم یعنی ساعت 9 الی 10 تعزیه می خوانند. در همین هنگام در جایگاه مخصوص - که در جلو ایوان صفا قرار دارد - مراسمی به همین مناسبت برگزار می شود. علاوه بر تعزیه خوانی معمولاً خواندن نوحه، شعر، روضه و هم چنین سخنرانی یکی از شخصیت های مملکتی نیز انجام می شود.
پس از پایان سخنرانی خاوه ای ها یکی از قالی های داخل زیارت را به یاد آن قالی که حضرت را در روز شهادتش روی آن حمل و تدفین نموده و سپس شسته و بر تربت پاکش افکنده اند برداشته در هم پیچیده و به فینی ها می دهند، چند نفر علم های سیاه و سرخ و سبز را برداشته در لابه لای جمعیت به فاصله های کم و زیاد قرار می گیرند و دو طوق بزرگ یکی در جلو فانی و دیگری در پشت آن قرار می دهند.
عده کثیری از فینی ها چوب هایی در دست دارند از قالی نگهبانی می کنند، چوب دستی های آن ها به بلندی تقریبی یک متر و ضخامت آن نیز به اندازه ای است که به راحتی در دست جای می گیرد. این چوب دستی به رنگ های سبز و یا قرمز رنگ آمیزی و یا با نوارهای پلاستیکی به همین دو رنگ نوار پیچ شده است.
ص: 61
موج جمعیت از هر سو چشم را خیره می کند، از پشت بام زائر سرا گرفته تا صحن و میادین اطراف و دو طرف مسیر حرکت قالی جمعیت ایستاده اند. مسیر حرکت قالی به صورت کوچه باغی باز است. ابتدا قالی را از داخل زیارتگاه (در صحن صفا) برداشته با ذکر صلوات، یا حسین و یا علی، به راه می افتند، از پله ها پایین می آیند و به سوی دره رودخانه ای که هنگام بارندگی آب در آن جاری است حرکت کرده در مسیر رودخانه به سوی شرق حرکت می کنند. از زیر پل رودخانه می گذرند و به سوی چشمه ای که در صد متری شمال زیارتگاه شاهزاده حسین قرار دارد. می روند و به چشمه نزدیک می شوند. در طول حرکت و یا هنگام شستن قالی به علت ازدحام جمعیت قالی را نمی توان دید. پس از آن که افراد چوب به دست با چوب هایشان کمی آب بر قالی ریختند، آن را برداشته از راه دیگری که میان بر است در حال نوحه خوانی و سینه زنی به سوی زیارتگاه رفته و از صحن سردار وارد زیارتگاه می شوند و مجدداً قالی را به خاوه ای ها تحویل می دهند. این روز جمعه قالی نام دارد و جمعه پس از آن به جمعه نشلجی (نشلگی) معروف است که نشلجی ها به آن جا آمده به تعزیه خوانی و عزاداری می پردازند. مراسم جمعه نشلجی تا ظهر پایان
می پذیرد.
ص: 62
در زیر ایوان صفا (ضلع جنوبی حرم) سردابه ای وجود دارد که در آن اجساد ده ها نفر در تابوت های منفرد قرار گرفته است. به خاطر پر شدن صحن مقابل ایوان صفا، اکنون سردابه در گودی افتاده است و راه ورودی آن معلوم و مشخص نیست. اعتقادالدوله حاکم قم در سال 1313 دستور داد تا روی سردابه را بشکافند. وی شخصاً وارد آن می شود و حدود یک صد تابوت می بیند که همگی لباس معمولی به تن دارند لذا تصور می کند که این اجساد از یاران سلطان علی می باشند. آیت الله سید شهاب الدین مرعشی نجفی (رحمه الله علیه) نیز در سال 1340 ه ش جهت تحقیق در این زمینه و به نیت تأمین موتور برق به مشهد رفته و سردابه را می شکافد و چون عمق آن حدود 3/5 متر و ورود به داخل آن برای ایشان مشکل بوده لذا وی 3 نفر را برای تحقیق به داخل سردابه می فرستد که آن ها در جانب شرقی آن بیش از یک صد تابوت مشاهده می کنند که درون آن ها اجسادی بوده است. حاج شیخ باقر مرندی که خود یکی از همراهان آیت الله مرعشی نجفی بوده در این زمینه می گوید: داخل سرداب صد تخته تابوت است که ردیف 3 تا روی هم چیده شده است سه تا از آن ها که باز بود بدن نپوسیده بلکه خشک شده است و فقط رنگ بدن به سبزی
ص: 63
می زند. و در دیوار آخر سرداب سنگی است نصب و در آن نوشته شده سید رکن الدين مسعود (1) 954.
در قدیم یک گروه از سادات مجاور آستانه امامزاده سلطان علی دستگاه تولیت آستانه را می گرداندند. این خادمان با عناوین متولی، نایب تولیت، ناظر، مستوفی، خطیب، پرده دار، صدرالحفاظ، کتاب دار، چراغ چی، سرایدار، سرکشیک، حافظ فراش، فراش، مؤذن و میراب در دستگاه تولیت خدمت می کردند. متولی و نایب او مسئوول وصول اجاره ها و عواید موقوفات آستانه، گردآوری اعانات و نذورات، تعمیر و مرمت بناهای بقعه و امور دیگر بودند. منصب این خادمان در بارگاه امامزاده ارثی بود و نسل اندر نسل در میان اعضای خانواده های ایشان می گشت. شاهان قاجار برای وارثان منصب نایب تولیت امامزاده در صورتی که سیادت و امانت و لیاقت آنان به تأیید و تنفیذ علمای کاشان یا قم رسیده بود فرمان صادر می کردند. (2)
ص: 64
1- 20 طاق از 22 طاق آب اراضی و مجاری و املاک چشمه سارهای قریه خاوه
2- تمامی 8 طاق از 24 طاق آب قنوات فریه کرمه اردهال
3- شش دانگ مزرعه علی آباد
4- نیم طاق و 3 سرجه آب قنات قریه حسنارود با املاک تابعه
5- تمامی 11 سرجه آب قنات قريه بارکرسف با املاک تابعه
6- یک طاق مجاری لاران مشهد اردهال با املاک تابعه
7- اراضی غلام کریم و اراضی غیاث آباد
8- شش دانگ مزرعه دیر تشنه کله جار
9- نیم طاق آب قریه سار
10- یک دانگ مشاع مزرعه طاق بر طاق
11- قطعه زمینی در جاسب
12- مجاری و اراضی مزرعه جوشق با املاک تابعه هفت قدم و نیم قدم
13- هشت جریب زمین مجاری سفید آب فین
14- مجاری سفید آب فین کاشان دو سهم
15- شش دانگ یک باب دکان اورسی دوزی در بازار قیصر به کاشان
ص: 65
16- 3 طاق آب مزرعه غیاث آباد مشهد اردهال، مخصوص شرب، حمام و حیاض آستانه و خانه های مجاورین آستانه (1)
مردم کله جار سران کفر و ظلم را در به شهادت رساندن حضرت امامزاده سلطان علی (علیه السلام) یاری نمودند. کله جاری ها در روز شهادت حضرت چند تن از زنان و دختران خود را برهنه کردند و به میدان جنگ در پیش روی سپاه حضرت فرستادند. حضرت با مشاهده زنان برهنه در نبردگاه روی برگرداند و به نماز ایستاد و کله جاری ها را لعن و نفرین کرد. در نتیجه نفرین امامزاده نسل این گروه زنان کله جاری نشان دار شده اند. و پسرانشان دمی کوتاه در آخر ستون فقراتشان در می آورند و دخترانشان هم در پنج شش ماهگی بکریتشان را از دست می دهند. بنابراین دُم کوتاه داشتن و بکریت نداشتن از ویژگی های وراثتی مردان و زنان طایفه بدکاره کله جاری است. امروزه مردم اردهال زن گرفتن از طایفه کله جاری و زن دادن به آن ها را ننگ و عار می شمارند و می گویند مردان و زنان کله جار ناگزیر از ازدواج با یک دیگر در طایفه هستند. مشهد اردهال در سر شماری نفوس و مسکن 1385 دارای 4 خانوار جمعیت ساکن که 17 نفر جمعیت شامل 9 نفر مرد و 8 نفر زن می باشند
ص: 66
مشهد میقان از جمله آبادی های بخش مرکزی شهرستان اراک در استان مرکزی می باشد. مشهد در 49/41 طول شرقی و 34/12 عرض شمالی و 1678 متر ارتفاع از سطح دریا واقع گردیده است. (1)
مشهد میقان در 11 کیلومتری شمال شهر اراک بر سر راه اراک به فرمهین واقع است. مشهد در منطقه ای دشتی واقع دارای آب و هوای معتدل خشک بوده و دشت فراهان پیرامون آن را فرا گرفته است. دارای 84 خانوار جمعیت است که به زبان فارسی تکلم می نمایند و دارای مذهب شیعه می باشند. اکثریت جمعیت آن به کشاورزی، باغداری و دامداری، کارگری اشتغال دارند. (2)
میقان که آن را میغان نیز نویسند از جمله آبادی های بخش مرکزی شهرستان اراک در مجاورت مشهد واقع است به همین سبب این مشهد را مشهد میقان گویند. علت شهرت این آبادی به مشهد به سبب وجود امامزاده محمد عابد (علیه السلام) است. بنای امامزاده محمد عابد (علیه السلام) از بناهای دوره سلجوقی است که گنبد آن با طاق رومی و تمام دیوار آجر است و در دوره قاجاریه مرمت گردیده است. (3)
ص: 67
عکس
بقعه امامزاده محمد عابد به صورت مربع به ابعاد 6 متر و ارتفاع 9 متر است که از هر ضلعی دری به رواق های اطراف و به ایوان گشوده می شود و هم سطح پوشش چهار درگاه مزبور نیم طاقی در چهار گوشه بقعه بالا آورده، صورت ساختمان را به هیئت هشت ضلعی نامحسوسی درآورده است. بلافاصله به شکل فلکه ای تبدیل ساخته اند. جدار بقعه سفیدکاری ساده ولی روی قوسی نیم طاق ها آراسته به آیینه کاری و پوشش عرق چینی و ساده می باشد.
ص: 68
عکس
در میانه بقعه ضریحی است چوبی و مشبک که روی پایه ها و پله های آن را با صفحه هایی از سیم و نقره نذورات، زینت داده اند و چهار بدنه آن را از بالا تا پایین با مخملی سبز رنگ چنان پوشیده اند که ضریح مزبور هم در معرض دید نمی باشد. در پس این ضریح جامه پوش، مرقدی به ارتفاع یک متر و طول 2/60 و عرض 1/80 متر است که بدنه آن را آراسته به کاشی کاری های تعمیری و سطح آن آراسته به کاشی های خشتی باستانی و فیروزه فامی است که روی آن با خط ثلثی برجسته هم رنگ زمینه سوره مبارکه پس قالب ریزی شده است. و از
ص: 69
همانندی و تشابه آن ها با کاشی های مرقد سلطان سید اسحاق مدفون در ساوه و با کتیبه شاهزاده جعفر قم - انتقال داده شده در موزه آستانه - چنین بر می آید که این کاشی ها از نیمه قرن هفتم می باشد که در یک کارخانه و به دست یک استاد کاشی ساز تهیه شده اند و چنین به نظر می رسد که از آثار استاد محمد ابن طاهر کاشی ساز بوده است.
بر فراز بقعه گنبدی است شلجمی شکل به قطر 9 و ارتفاع 9 که بدنه آن از آجر آمیخته با گچ کاری است. و وضع کنونی می رساند که تزئینات کاشی کاری روی آن به کلی فرو ریخته است و تبدیل صورت گنبد عرق چینی سابق به شکل شلجمی از آثار عصر صفویه است که در همین دوره بیوتات تابعه هم بر بنای بقعه اصلی افزوده شده اند.
در سه جانب شمالی و شرقی و غربی آن رواق هایی است زیبا و مرّصع که با یک دیگر مرتبط اند و درهای زیبای آن ها به محوطه صحن گشوده می گردد و رواق غربی بقعه دارای ازاره سنگی و جدا نقاشی و در جانب غربی آن ایوانی است با ازاره سنگی به دهانه 5 متر و ارتفاع 9 متر مزین به حجاری های بدیع و در اطراف درگاه آن از داخل ایوان قابی حجری آراسته به تخته سنگ های تراش و صیقلی مشکی رنگ مزین به گل و بوته های برجسته و ممتاز اثر استاد اسماعیل طهماسبی به سال 1325 قمری
ص: 70
است و طرفین آن دو راه پله و حجره و دو غرفه ساخته شده است.
علاوه بر ایوان مزبور در جهت جنوبی بقعه، ایوان دیگری است به دهان 6 متر و ارتفاع 10 متر که راه ایاب و ذهاب و کفش کن های آن از دو دالان طرفین آن تعبیه شده است. در سه جانب این ایوان مجلل سه صفه فوقانی با غرفه و در مدخل بقعه ایوانچه یا دارالحفاظی است با بلغه آراسته به گچ بری دارای دو طاقچه آینه پوش و پوشش مقرنس آینه، متضمن کتیبه ای بدین عبارت عمل ابراهیم طلایی 1341 - که بر حسن منظر اینان افزوده اند. و بر فراز دارالحفاظ مزبور، صفه ایست سراسری و در سینه آن لوحی سنگی به دیوار نصب گردیده است و روی آن به خط نستعلیق برجسته ابیات ششگانه ذیل حجاری شده است:
گنبد شهرزاد معصوم پاک *** گشته از سعی دو مؤمن استوار
اول آن کزمال خود اخراج کرد *** زربهمیان و مصالح بی شمار
بود اعیان زمانه پیر ولی *** مهتر میقان رئیس نامدار
دیگر استادش محمد زانجدان (1) *** آمده و این فیض ز وی شد یادگار
خواستم تاريخ خيرات رئيس *** ملهم غيبم به گفتا آشکار
کاولش نیک است و آخر هم بگوی *** ز وی بود آثار نیکی یادگار
ص: 71
که این ماده تاریخ سال 1123 برابر است و می رساند که این گنبد در عصر شاه سلطان حسین صفوی بر فراز این بقعه باستانی بنیان شده است کلمه آخر مصرع نخست را باید بگوی با یک نقطه و کاف فارسی خوانده نکوی بانوان و کاف بالای این لوحه هم قطعه سنگی به شکل بیضی نیز نصب شده است که روی آن جمله «یدالله فَوْقَ ایدیهم» حجاری گردیده است.
در جهت غربی ایوان و جنب راهرو کفش کن، حجره ای بوده است که به سقاخانه تبدیل ساخته اند و درون آن سنگابی مربع مستطیل ساخته شده که نصف حجره را فرا گرفته است و بدنه آن دارای کنده کاری مزین به گل و بوته های برجسته و در بین آن ها تاریخ 1320 خوانده می شود. علاوه در لبه پیش آمده آن کتیبه ایست به خط برجسته نستعلیق که ابیات ذیل روی آن حجاری شده است:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
در مشهد پور موسی بن جعفر *** از بهر رضای خاطر پیغمبر
در سال هزار و سیصد و بیست نهاد *** یک پارچه سنگاب علی عسگر
و بر فراز درگاه ورودی آن لوحی سنگی نصب و روی آن تاريخ 1326 حجاری شده است و می رساند که مدتی بیش از شش سال، حجار در کار ساخت آن وقت صرف کرده است و در پیشانی ایوان، درب ورودی به صحن کتیبه ایست از کاشی کاری که
ص: 72
روی آن جملات ﴿ أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلَى بَابِهَا ﴾ و ﴿ ادْخُلُوا بِسَلَامٍ آمنین ﴾ و عباراتی حاکی از تعمیر صحن از ناحیه پیکار بیگی حاکم اراک به سال 1320 قمری نوشته شده است.
در اطراف بقعه صحنی است گشاده به مساحت 50 در 60 متر که اطراف آن حجرهای زیبایی ساخته شده است. (1)
مخفی و مستور نماند بر اهالی شرع مطاع لازم الاتباع آن که در نزد این خادم شریعت مطهره مصطفى (صلی الله علیه و آله) حاضر شدند عالیجنابان، سیادت مآبان، ستوده امانان، نجابت انتسابان آقا میر سید محمد، آقا میر سید هاشم، ورثه مرحمت و غفران پناه جنت و رضوان آرامگاه آقا میر سید علی هزاوه معروف به میرزا آقا و اظهار نمودند که تولیت امامزاده، لازم التعظيم حضرت محمد عابد نورالله مرقده که فرزند موسی بن جعفر (علیه السلام) واقع در فراهان با ماواولاد مرحمت پناه آقا میرسید علی مذکور می باشد، همگی و تمامی کل شش دانگ قریه مشهد میقان، وقف بقعه متبرکه می باشد و تولیت آن نیز با مرحمت پناه آقا میر سید علی می باشد
ص: 73
و بر طبق مدعی خود اقامه بینه شرعی که جمعی کثیر و جمعی عفیر که اسامی آنان در ذیل ذکر می شود مفصلاً نزد این داعی ادای شهادت نمودند.
محل امضاء قریب چهل نفر از سادات و مؤمنين محل و حومه منهم آقای سید محمود هزاوه، آقای سید طاهر اهل الکه، آقای سید صادق هزاوه، آقای سید ابراهیم هزاوه، آقای سید محمد هزاوه، سید علی خان و اسامی باقی اسما در نسخه اصلی، مسطور و فعلاً در اداره اوقاف و امور خیریه استان مرکزی نگهداری می شود. پس از ذکر اسما در ذیل این وقف نامه مذکور است، نظر به شهادت شرعیه این جمع کثیر و جمع عفیر در نزد این شریعت مطهره، ثابت شد به ثبوت شرعی که تولیت بقعه متبرکه امامزاده محمد عابد مذکور، و تولیت موقوفه در مزرعه مشهد میقان مذکور با ورثه مرحمت و غفران پناه آقای سید علی معروف به میرزا آقا می باشد و کان ذالک فی تاریخ بیست و یکم شهر شعبان المعظم من شهور سنه یک هزار و دویست و شصت و پنج.
محل مهر مرحوم حاج سید نصراله امام جمعه تهران به شماره 793 ثبت دفتر وقف نامه ها گردید.
ص: 74
سطور بعدی وقف نامه مشخص می سازد که مفاد آن از سوی مقرب الخاقان و حكام وقت تنفيذ و لازم الاجرا شمرده شده است. (1)
با توجه به این که در خصوص محل دفن امامزاده محمد عابد (علیه السلام) اختلاف بسیار و اقوال متعددی بیان گردیده است مؤلف تندیس عبادت ضمن بیان نظرات مختلف در این خصوص به نقل از اقوال متعدد علمای معاصر و برخی منابع تاریخی مدفن این بزرگوار را در مشهد میقان می داند (2) مطالعه بیشتر در این خصوص را در این کتاب پی گیرید.
در خصوص امامزاده محمد عابد فرزند امام موسی کاظم (علیه السلام) مدفون در شهر میقان در کتاب تاریخ و اسناد اختلاف آرا و عقاید وجود دارد. برخی از مورخان در تعیین مزار و مدفن آن بزرگوار بین شیراز، تفرش، کاخک و دیگر مکان ها اختلاف نظر دارند. ولی آن چه مسلم می باشد این که این مقبره متعلق به یکی از خاندان اهل بیت (علیه السلام) می باشد در محل اکثریت مردم و حتّی علما بر این عقیده هستند که مدفن محمد بن موسی بن جعفر
ص: 75
برادر حضرت امام رضا (علیه السلام) است و مورد احترام و علاقه عموم مردم اراک و اطراف می باشد.
ای نهفته به مشهد میقان *** در نیایش تکاور میدان
ای جمال جميل تو اجمل *** ای مقامت زدیگران اکمل
حس نمایم حضور زهرا را *** بوی کوثر گرفته این جا را
ابن موسى محمد عابد *** اسوه پر ستاره زاهد
این صفابخش گلشن کاظم *** احترامتت به امتان لازم
عابدان را تو هم چو خورشیدی *** که در این برج خوش درخشیدی ورم
رهنمای تو بود در این جا *** ورم پای مادرت زهرا
داشتی ای وجود نورانی *** إثرسجده روی پیشانی
شبنم گل خجالت رويت *** شوق بلبل زبوی دلجويت
زائرم زائر گرفتارم *** از همه بندگان ترا دارم
تو که بهر رسول (صلی الله علیه و آله) فرزندی *** نزد دادار آبرومندی
توکه تفسیر سجده ای بر خاک *** تا نشستن به عرشه افلاک
يا محمد (صلی الله علیه و آله) سليل موسایی *** دلکشی دلبری دل آسایی
عابدی عابد خدا هستی *** زائر كعبه دعا هستی
تا قیامت کرامتت باقی است *** زائران راسخای تو ساقی است کن
پس بیا و به شاعرت اکنون *** سقايت زبادۀ بیچون
با شراب طهور احسانت *** دردها را ببر زمهمانت (1)
آبادی مشهد میقان در شر شماری نفوس و مسکن 1385 دارای 97 خانوار شامل 338 نفر جمعیت که از این تعداد 168 نفر را مردان و 170 نفر را زنان تشکیل داده اند.
ص: 76
آبادی مشهد کاوه در شهرستان چادگان در استان اصفهان واقع است. مشهد کاوه در 50/13 طول شرقی و 32/44 عرض شمالی و 2120 متر ارتفاع از سطح دریا قرار دارد. مشهد کاوه در 10 کیلو متری شهر چادگان مرکز شهرستان چادگان و 50 کیلومتری جنوب شرقی شهر داران مرکز شهرستان فریدن قرار دارد. این آبادی در کنار دریاچه سد زاینده رود واقع است.
دارای 500 خانوار جمعیت است که به زبان ترکی سخن می گویند و پیرو مذهب شیعه می باشند. اکثریت جمعیت آن به کشاورزی، دامداری و باغداری اشتغال دارند. آب مصرفی آن از طریق چاه تأمین می گردد. دارای زیارتگاهی به نام امامزاده حیدر بن علی (علیه السلام) است. (1)
بنابر مشهور مشهد کاوه زادگاه کاوه آهنگر (قهرمان ملی ایران در شاهنامه) است. مؤلف نصف جهان في تعريف الاصفهان در این خصوص گوید: مخفی نماند که کاوه از ناحیه ای است که الحال به فریدن اشتهار دارد و معلوم نیست که این خروج و شورش در همان قریه واقع شده یا او به جهت کسب به شهر آمده و به
ص: 77
شغل آهنگری مشغول بود و در ذکر درفش کاویانی گوید: عاقد و مبدع آن در قدیم مردی بود از ده «کودّلیه» نام او کابی که بر بیوراسب پادشاه خروج کرد و پیش از او کسی نام رایت و علم نمی دانست وی به نقل از محاسن الاصفهان گوید و آن دیه «کودلیه» که در ترجمه مذکور شد در این وقت مشهد آهنگران معروف است و قبر کاوه و قارن در آن جا است و هر که آن جا رفته دیده و می داند و معلوم می شود که بعد از وفات نعش آن ها را بدان جا که مولد آن ها بوده است برده و دفن نموده اند. (1)
احمد بن عمر بن رسته در اعلاق النفیسه گوید: اولین کسی که پرچم بدست گرفت کابی (کاوه) بود هنگامی که قصد بیوراسب کرده بود و آن درفش پاره های سرخ رنگ بود که بر چوب سیاهی بسته شده و سپس درفش دیگری از جنس دیبا به شکل شیر برای بیوراسب ساختند و آن را بر روی نیزه هایی قرار دارند و این درفش آن است که درفش کاویان گفته می شود. (2)
هم چنان که گذشت واژه مشهد به معنای محل شهادت در زمان اسلام و برخاسته از فرهنگ غنی اسلام بوده و نام این مکان تا صدر اسلام «کودلیه» و یا به قولی «کوالیه» بوده است. و پس از
ص: 78
اسلام آوردن ایرانیان این مکان مشهد نام گذاری شده و اکنون مقبره ای در روستا منسوب به مقبره کاوه آهنگر وجود دارد.
عکس
ص: 79
میر سید علی جناب در الاصفهان تصریح نموده است که کاوه آهنگر رییس جبّه خانه و اسلحه سازی قشون از اهل فریدن بود، و مقبره او در مشهد فریدن است. (1)
کاوه یی آید چو آهن سخت *** پاره یی چرم کهن گیرد به دوش
کوش زان درفش کاویان گردد بلند *** بی گناهان را رهاند از گزند
آتش اندر جان ضحّاک افکند *** تاج و سر را هر دو بر خاک افکند
خشک گردد ریشه اهریمنی *** آورد فرّ فريدون ایمنی (2)
آبادی مشهد کاوه در سر شماری نفوس و مسکن 1385 دارای 658 خانوار شامل 2884 نفر شامل 1427 نفر مرد و 1395 نفر زن بوده است. (3)
مشهد طُرقی سفلی - شیروان
مشهد طُرقی این آبادی در دهستان گلیان در بخش مرکزی شهرستان شیروان در استان خراسان شمالی واقع گردیده است. جغرافیایی به مختصات در 57/49 طول شرقی و 370/19 عرض شمالی و 1280 متر ارتفاع از سطح دریا واقع است. مشهد
ص: 80
طُرقی سفلی در منطقه ای تپه ای در 20 کیلومتری جنوب غربی شهر شیروان قرار گرفته است.
کوه تنگه با ارتفاع 1746 متر در جنوب و جنوب شرق، کوه قراولگاه با ارتفاع 1646 متر در غرب و کوه گل جان با ارتفاع 1435 متر در شمال غرب آن قرار دارند. جمعیت آن 120 خانوار شامل 741 نفر است از این تعداد 67 در صد آن با سواد اند. اکثریت جمعیت آن به زراعت، باغداری، دامداری، صنایع دستی و کارگری اشتغال دارند. (1)
مشهد طرقی علیا این آبادی در دهستان گلیان، بخش مرکزی شهرستان شیروان در استان خراسان شمالی واقع است. مشهد طرقی علیا در57/48 طول شرقی و 37/19 عرض شمالی و 1302 متر ارتفاع از سطح دریا واقع است. این آبادی در منطقه ای پایکوهی در 21 کیلومتری جنوب غربی شهر شیروان قرار گرفته است.
ص: 81
کوه تنگه با ارتفاع 1746 متر در جنوب و جنوب شرقی، کوه قراولگاه با ارتفاع 1646 متر در غرب و کوه گل جان با 1435 متر در شمال آن واقع است.
دارای 110 خانوار شامل 533 نفر جمعیت است که از این تعداد 68 درصد با سوادند، اکثریت جمعیت آن به زراعت، باغداری، دامداری، صنایع دستی و کارگری اشتغال دارند. قدمت آبادی بیش از 5 قرن است. (1)
دو آبادی مشهد طُرقی عليا وسفلی در کنار یک دیگر واقع اند. مشهد طُرقی از آبادی های قدیمی شیروان محسوب می شود و چون در گذشته راه مشهد از کنار این روستا می گذشت به این معروف شده است. صنیع الدوله می نویسد: «شهر یا قصبه خرابی که در بالای سر مشهد طرقی شیروان دیده می شود کم تر از بجنورد نبوده و طوری خراب شده که می توان گفت زیاد از دویست، سیصد سال است که رو به انهدام گذاشته و چیزی که باقی است، بقعه و آثار مختصری است از دیواره های آبادی که از بیوتات است یا از حصار شهر بالای سراین شهر». (2)
ص: 82
نادر شاه یکی از مأمورین مالیاتی خود را به شهر مشهد طرقی که 4000 نفر جمعیت داشته می فرستد و او نیز مالیات بسیار سنگینی را به روستاییان تحمیل می کند که با مخالفت مردم مواجه می گردد. این گزارش به نادر می رسد و او فرمان می دهد تمام اهالی شهر مشهد طرقی را به محله سرخ در عشق آباد تبعید کنند و اموال مردم نیز غارت می شود. در نتیجه این تبعید هنوز هم عده ای از نسل مشهد طرقی ها در آن جا زندگی می کنند و محله سرخ به نام مشهد طرقی نیز معروف است و عده ای نیز بعداً به محل روستای مشهد طرقی بازگشته و ساکن می گردند. روستای مشهد طرقی از آبادی های سرسبز و پر درخت شیروان محسوب می شود. زیارتگاه مردم مشهد طرقی زیارتگاه امامزاده سلطان محمد رضا (علیه السلام) در نزدیکی آن سی باشد که ایشان فرزند حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام) است. و طبق اسناد مربوطه و ثبت تاریخی ساختمان اولیه بنا مربوط به زمان خوارزم شاهیان و گنبد دارای طرحی مغولی است. در این مورد مؤلف مطلع الشمس می نویسد: چون سلطان محمود خوارزمی خواب دید که امامزاده در این جا مدفون است به بعضی علامات محل را معلوم کرده و این بقعه ساخته و املاک زیاد برآن وقف نموده و فرمان آن
ص: 83
پادشاه و فرامین سلاطین صفویه در باب بقعه و موقوفات آن و تولیت آن موجود است. (1) نیم فرسنگ از زوارم گذشته در طرف يسار راه بقعه معروف به مشهد سلطان محمد رضا (علیه السلام) می باشد و آن بنایی است از آجر و گچ و خاک مشتمل بر ایوان و دو اطاق که در بیرون بقعه ایوانچه ها برای مسکن عابدین قرار داده اند. اصل بقعه مربع متساوی الاضلاع و ارتفاع بقعه که به گنبدی منتهی می شود و هشت ذرع است. بالای قبر صندوقی چوبی مشبکی است که در سال 1284 قمری ساخته شده و دور صندوق سلام و صلوات و اشعاری در مدح چهارده معصوم (عليهم السلام) منسوب به شیخ بهایی (علیه الرحمه) تا آخر کتیبه شده است. امامزاده مذکور به قول مشهور برادر حضرت امام رضا (علیه السلام) است (مطلع الشمس ص 140) در مورد آمدن سلطان محمود خوارزمی به شهر مشهد طرقی در وقفنامه دست خط نوشته اند: پس از مشخص شدن محل دفن امامزاده سلطان محمود به افرادش دستور می دهد محل را خاک بر داری کنند. در یکی از شب ها در خواب دستوری به سلطان می رسد تحت این عنوان «مأموریت تو از لحاظ کندن تمام است مشغول ساختن شوید تا زمانی که سید محمد نامی از نجف اشرف تشریف آورد و در چاه را باز کند پس
ص: 84
از گذشت چند هفته شخصی از سادات علوی مراجعه و می گوید من مأمورم سر چاه را باز کنم. پس به محل می رود و سر چاه را باز می کند و مقداری اشیا و علائم که شامل کتاب چه، شجره نامه و چند قطعه سنگ مرمر و سر علم برنجی پنجه می شد را با خود بیرون می آورد. و ساختمان مقبره احداث می گردد. البته این بنا بر اثر زلزله آسیب دیده و دوباره تجدید بنا شده است و در سال های اخیر نیز به جز گنبد تاریخی آن بقیه قسمت های آن برای بار سوم تجدید بنا گردیده است خادم فعلی امامزاده خود را از نسل همان سید محمد، اولین خادم امامزاده می داند و دیگر سادات روستای مشهد طرقی نیز معتقدند همگی از اولاد همان سید می باشند. در کنار مقبره امامزاده محمد رضا (علیه السلام) تپه ای وجود دارد که به تقریر اهالی دست ریز و محل نصب چادرهای سلطان محمود بوده است که دست ریز بودن آن از اطراف اداره کل باستان شناسی مورد تأکید قرار گرفته و از کاوش و خاک برداری آن جلوگیری شده است. طبق وقف نامه موجود در اداره اوقاف به نام «خواجه نجم الدین» که اعقاب این عالم بزرگوار در روستای سکّه شیروان زندگی می کنند. محل دفن پیکر پاک یکی از اولاد ذكور امام حسن مجتبى (علیه السلام) به نام
امامزاده عبد الرحمان (علیه السلام) نیز در منطقه مشهد طرقی قرار دارد و دارای موقوفات می باشد.
ص: 85
مردم شیروان و به خصوص مشهد طرقی در روزهای تاسوعا و عاشورا به طور دسته جمعی برای برگزاری مراسم شهادت سرور شهیدان به کنار مقبره مطهر امامزاده محمد رضا (علیه السلام) می روند و فرایض دینی و مذهبی خود را انجام می دهند و در روزهای 13 و 14 فروردین مراسم برگزاری کشتی با چوخه و دیگر آداب و سنن دیدنی در آن جا انجام می گیرد. (1)
روستای خرانق مرکز بخش «خرانق» از بخش های شهرستان اردکان، استان یزد می باشد. خرانق دارای آب و هوای بیابانی و گرم و خشک است. قدمت آن به درستی معلوم نیست مؤلف جامع مفیدی در این باره می نویسد در افوا مذکور مشهور است که چهار هزار سال و کمی قبل از آن، خورافروز نام گبری، رباط خرانق و دیه را ساخته و خورنق نام نهاده و به کثرت استعمال در زبان خاص و عام به خرانق شهرت یافته، اصل کلمه خرانق، خورنق بوده و کوه خورنق نیز در نزدیکی این بخش واقع شده که قبل از اسلام مقر با شکوهی در این محل وجود داشته و مشهور است در سرداران اسکندر سه ناحیه را در این منطقه بنا کرده اند که عبارتند از: 1- خورنق 2- جندق 3- بیابانک. نام خورنق از
ص: 86
همان خورنقی که بهرام گور در آن پرورش یافته گرفته شده است و در افوا اهالی نیز مشهور است که بهرام گور هنگام شکار به هامانه (بیابان) چشمه آبی را دید و آن جا را هامانه نامید. (1)
در کنار گورستان خرانق بقعهٔ، گلین کوچک ویرانه یک اطاق گنبدی شکل برجاست که به مشهدک مشهور است. مردم محل آن جا را نمازگاه حضرت امام علی بن موسى الرضا (عليه السلام) ثامن الائمه (153-202 ه) می دانند و محترم و مقدس می شمارند و گاه گاه قراء در آن به قرآن خوانی می پردازند. در این بقعه سنگ خاکستری رنگی به اندازه 29×27 سانتی متر بر سمت قبلی دیوار (به جای محراب) نصب است که به خط نسخ عباراتی مورخ 595 هجری به آن نقر شده است و اطلاعی مهم از گذرگاه حضرت ثامن الائمه در اختیار محققان و مورخان می گذارد و بر اساس آن از شیوع روایت عزیمت آن حضرت از طریق یزد به توس در قرن ششم اطلاع حاصل می شود. و به همین ملاحظه چون از سندهایی نیست که ساخته و پرداخته و رایج شده در عصر صفوی بوده باشد واجد اهمیت است.
در یزد چند موقع دیگر هم به محل نزول حضرت امام علی بن موسى الرضا (علیه السلام) مشهور است مانند قدمگاه فراشاه نزدیک تفت و صومعه آن حضرت در مسجد فرط در داخل شهر که اشاره خواهد شد ... نکته دیگری که جلب دقت می نماید این است که
ص: 87
کتیبه این سنگ به زبان فارسی است و در این خطه از لحاظ قدمت نظایر زیادی ندارد. و مخصوصاً چون در رسم الخط آن ضابطه و روشی که مخصوص کتابت آن عصر بوده به کار رفته است طبعاً فوائد دیگری هم از دیدگاه زبانشاسان و محققان خط بر آن مترتب خواهد بود. متن کتیبه بدین شرح است:
لا اله الا الله
محمد رسول الله
امير المؤمنين
به تاريخ سنة ست و تسعین و مائه على بن موسى الرضا این جا رسیده است و در این مشهد فرو آمد و مقام کرد و به تاریخ سنه اثنی و تسعین و خمسائهٔ مشهد خراب بود و از جهد (؟) بوبکر بن على ابي نصر (رحمه الله) فرمودند و به دست ضعیف پرگناه یوسف بن على بن محمد بنا واکرده شد. خدایا بر آن کس رحمت کن کی یک بار قُلْ هُوَ اللَّهُ به اخلاص در کار آنک فرمود و آنک کرد و آنک خواند کند. کتبه یوسف بن على بن محمد فِي شَهْرِ ربیع الاول سَنَةَ خَمْسٍ وَ تِسْعِينَ وَ خَمْسُ مِائَةً (1) .
مشهد امّ النبى یا مادر سلیمان همان مشهد مرغاب واقع در استان فارس، شهرستان مرودشت است. مشهد مرغاب واقع در دشت مرغاب محل پاسارگاد قدیم پایتخت کوروش کبیر و محل قبر اوست که عوام آن را قبر مادر سلیمان دانسته اند و به همین
ص: 88
جهت آن محل را مشهد ام النبی یا مادر سلیمان نامیده اند. دکتر معین روستاهای مهم ناحیه را مرغاب مادر سلیمان، قبر کوروش و پاسارگاد آورده است. (1)
هم چنین در استان فارس نزدیک شهر کازرون دهکده ای به نام «سرمشهد» وجود دارد که در کوه های اطراف آن نقش برجسته بهرام دوم را نشان می دهد که همسر و پسرش را در مقابل حملۀ دو شیر حمایت می کند. (2)
پاسارگاد یادشت مرغاب جلگه مرتفعی است در شمال غربی استان فارس که در دامنۀ تپه ها و کوه های منشعب از جبال زاگرس واقع شده است. شکل آن به مستطیلی می ماند که در شمال 10-12 کیلومتر عرض دارد و در شرق و غرب حدود 25 كيلومتر طول و قسمت پایینی آن (واقع در جنوب غرب) نوک تیز می شود. ص 19 و به تنگی منتهی می گردد که تنگ بلا نمی خوانده می شود. و پاسارگارد را از کوتاه ترین راه به جلگه سیونر می رساند.
شهر پاسارگاد در 138 کیلومتری شیراز در جاده آسفالته شیراز به آباده با فاصله 3 کیلومتری جاده قرار دارد. دشتی که پاسارگاد در آن واقع شده است دشت مرغاب نامیده می شود و
ص: 89
مساحتی معادل 15/20 کلیومتر و 1200 متر ارتفاع از سطح دریا دارد. برخی از مورخان ذکر کرده اند که کوروش (سیروس) آستاکیس (آستیاک آستیاژ) را شکست می دهد و امپراطور ماد را در سال 550 قبل از میلاد سرنگون می کند و به همین دلیل برای اقامت خود و پایتخت خویش، محلی را بر می گزیند که در آن جا بر مادها پیروز شده است که آن محل دشت مرغاب می باشد.
ص: 90
ص: 91
مجموعه آثار پاسارگاد در محوطه ای به پهنای 2 و در ازای 3 کیلومتر گسترده شده است و به دلیل همین گستردگی است که هنری فرانکفورت گفته است که پاسارگاد مکان استقرار یک فرمانروای کوچ نشین می باشد. این آثار از شمال به جنوب شامل: 1- صفّه عظيم تل تخت یا تخت مادر سلیمان و باروی خارجی آن 2- محوطه مقدس در شمال غرب آن 3- ساختمان زندان 4- مجموعه کاخ شامل: محوطه چهارباغ با آبگذرها، حوضچه های سنگی و کاخ پذیرایی، کاخ اختصاصی کوروش یا کاخ مسکونی، دو کوشک، درگاه و پل 5- آرامگاه کوروش به فاصله 1/5 کیلومتری از کاخ ها.
این مکان حداقل هزار سال به نام های مشهد مادر سلیمان، مشهد مادر سلیمان، گور مادر سلیمان، گور شهرام النبی، مقبره سلیمان و مشهد مرغاب نامیده می شده است. چند نام نخستین در ارتباط با حضرت سلیمان (علیه السلام) می باشد و مشهد مرغاب به دلیل دشت مرغاب که بنای آرامگاه در آن قرار دارد اطلاق شده است. آرامگاه 6 ردیف پلکان بلند (صفه) دارد به نحوی که شکل هرم پیدا کرده است. در داخل اتاق در سمت قبله محراب کوچکی در زمان اتابک سعد زنگی یعنی در سال 621 ه ق حجاری کرده اند. افزون بر آن تصویر شاخصی که نشان گر قبله می باشد هم زمان با حجاری محراب حجاری شده است و در
ص: 92
همان سمت قرار دارد و در حاشیه دور محراب چهار آیه اول سوره فتح با خط ثلث معمول کنده کاری شده است. (1)
لازم به ذکر است که باورهای مردم فارس نسبت به مقبره مادر سلیمان تنها در یک کتاب فارسی یعنی فارس نامه ابن بلخی که در سال های 500 تا 510 ه ق تألیف گشته فقط یک باور ثبت شده است. (2)
مشهد بازرجان از جمله آبادی های دهستان بازرجان، بخش مرکزی شهرستان تفرش واقع در استان مرکزی می باشد. فاصله آن تا تفرش 17 کیلومتر است.
مشهد بازرجان در 49/55 طول شرقی و 34/48 عرض شمالی و 1520 متر ارتفاع از سطح دریا واقع گردیده است.
آبادی در دره ای واقع و دارای آب و هوای معتدل نیمه خشک است. رودخانه فصلی آب کمر از جنوب آن می گذرد و
ص: 93
کوه بزرگ در یک کیلومتری غرب و تپه امامزاده در شمال غربی آن واقع است. در سال 1374 دارای 22 خانوار جمعیت بوده است که عمدتاً به کشاورزی، باغداری و دامداری اشتغال داشته اند. دارای زیارتگاهی به نام امامزاده حامد و محمود است. (1) مشهد بازرجان در سر شماری نفوس و مسکن 1385 دارای 25 خانوار شامل 50 نفر جمعیت بوده است.
مشهد زلف آباد از جمله آبادی های دهستان فرمهین، بخش فراهان، شهرستان تفرش در استان مرکزی می باشد. مشهد زلف آباد در 40 کیلومتری تفرش و 4 کیلومتری غرب شمالی فرمهین در مسیر راه فرمهین به روستای تبرته واقع است. (2)
مشهد در 49/38 طول شمالی و 34/30 عرض شمالی و 1770 متر ارتفاع از سطح دریا واقع گردیده است. (3) مشهد زلف آباد در منطقه ای دشتی واقع و دارای آب و هوای معتدل خشک و تپه بالا در شمال و تپه پایین در جنوب آن واقع است. در سال
ص: 94
1374 دارای 60 خانوار سکنه بوده که به کشاورزی، باغداری و دامداری اشتغال داشته اند. (1) حمدالله مستوفی در نزهه القلوب در بیان فراهان گوید در اودیه ها معتبر بود و دیه ساروق دارالملک آن جاست و طهمورث ساخت اکنون زلف آباد و ما سیر عظیم فترای انجاست (2) . مشهد زلف آباد دارای زیارتگاهی به نام امامزاده قاسم است. (3) مشهد زلف آباد در سر شماری 1385 دارای 56 خانوار شامل 133 نفر جمعیت بود که از این تعداد 62 نفر را مردان و 71 نفر را زنان تشکیل داده اند.
روستای مشهد الکوبه از جمله آبادی های دهستان مشهد میقان، بخش مرکزی شهرستان اراک واقع در استان مرکزی می باشد. مشهد الكوبه در 36/49 طول شرقی و 34/21 عرض شمالی و ارتفاع 1687 متر از سطح دریا واقع گردیده است. (4) مشهد الکوبه در 30 کیلومتری شمال غربی اراک در منطقه ای دشتی واقع و دارای آب هوای مایل به سرد و نیمه خشک می باشد. فاصلهٔ
ص: 95
آن تا ساروق 11 کیلومتر می باشد. (1) در سال 1374 دارای 368 خانوار بوده که دارای مذهب اسلام (شیعه) و به زبان فارسی تکلم می نمودند. شغل اکثر اهالی کشاورزی، باغداری و دامداری است. (2) مؤلف سیمای شهر اراک در بیان زیارتگاه ها و آثار باستانی اراک از بنایی به نام شاهزاده ابراهیم از بناهای دوره صفویه که دارای گنبد اصلی چند ضلعی (12ترک) و ضریح چوبی نفیس در این روستا سخن به میان آورده است. (3)
مشهد تفرش در شرق شهر تفرش واقع در استان مرکزی (اراک) در مدخل ورودی راه دستگرد پوگرد قرار گرفته است. این مکان به مناسبت مزار امامزاده محمد فرزند موسی بن جعفر «مشهد» نامیده می شود. این مکان را در گذشته محله تکیه می نامیدند و به نظر می رسد پیش از آن که تکایای محلات شهر تفرش ساخته شوند مردم چال تفرش مراسم سوگواری دهه محرم
ص: 96
را در محله تکیه در مجاورت مزارع امامزاده محمد برگزار می کردند. (1)
عباس فیضی می نویسد: مدفون در این بقعه جد اعلای سادات افطسی تفرش است و در این صورت نسب نامۀ وی چنین است: «ابو محمد حسن بن ابی عبدالله حسین بن على بن عمر بن حسن الافسطى بن على اصغر بن الامام زين العباد على بن الحسین» در تاریخ قم نیز تصریح شده است که ابو محمد حسن مزبور در قریه ترخوران (2) رحل اقامت افکند و در همان جا رحلت نمود و دفن شد. مشهد امامزاده محمد از بناهای عصر صفویه بوده و آراسته به کاشی کاری، تزئینات، گچ بری و نقاشی همان دوره است. مزار امامزاده محمد دارای بقعه، مرقد، صندوق منبت کاری شده، گنبد و چند ایوان و صحن است. (3)
ص: 97
آبادی مشهد مرکز دهستان تسثان، بخش مرکزی شهرستان بهبهان در استان خوزستان می باشد. این آبادی در 50/12 طول شرقی و 30/50 عرض شمالی و ارتفاع 460 متر از سطح دریا واقع گردیده است. مشهد در 30 کیلومتری شمال غربی بهبهان در منطقه دشتی واقع و دارای آب و هوای گرم و خشک است. معادن فسفات در 4 کیلومتری شمال شرقی آن واقع است.
در سال 1370 دارای 51 خانوار جمعیت بوده است که پیرو مذهب شیعه و به زبان فارسی با گویش لری سخن می گویند. اکثریت جمعیت آن به کشاورزی، دامداری و باغداری و پرورش طیور اشتغال دارند. آب مصرفی آن از چشمه تأمین می گردد.
این آبادی دارای زیارتگاهی به نام امامزاده مشهد است و علت نام گذاری آبادی به مشهد به سبب وجود این امامزاده است. (1) این زیارتگاه مدفن امامزاده سید عبدالله (سید مشعل) است که با هفت واسطه به امام موسی کاظم (علیه السلام) می رسد.
ص: 98
مشهد سر نام قدیم بابلسر، واقع در استان مازندران است. بابلسر مرکز شهرستانی به همین نام در 52/29 طول شرقی و 36/43 عرض شمالی در کنار دریای مازندران و در 18 کیلومتری شمال شهر بابل واقع است و رود بابل در آن شهر به دریا می ریزد.
بابلسر ابتدا مشهد سر نام داشت. چون شهر بار فروش تغییر نام پیدا کرد و به مناسبت رود بابل به بابل موسوم گردید، مشهد سر نیز به جهت این که در مصب رودخانه بابل قرار دارد بابلسر نامیده شد. تاریخ این تغییر نام ظاهراً در حدود 1310 شمسی مقارن تغییر نام بارفروش به بابل صورت گرفته است. اطلاق نام مشهد سر به این شهر به اعتبار زیارتگاهی است منسوب به امامزاده ابراهیم ابوجواب که پیش از احداث شهر و بنادر در آن جا بوده است. این معنی را از تاریخ کتیبه هایی که در امامزاده هست بر می آید. زیرا قدیمی ترین اطلاعاتی که در کتب تاریخ از شهر مشهد سر موجود است متأخر بر تاریخ کتیبه های امامزاده است.
اما قدیمی ترین تاریخ در این امامزاده بنا به نقل ستوده تاریخ کتیبه، صندوق چوبی حرم یعنی رمضان 835 است. صندوق به دستور سید مرتضی پسر سید شمس الدین کیا و به دست استاد فخرالدین و برادرش محمد بن علی نجار آملی رازی ساخته شده
ص: 99
است. از عبارت «بابلکان» که پس از نام سید مرتضی بر روی صندوق حک شده است می توان استنباط کرد که ناحیه مشهد سر در آن زمان به بابلکان موسوم بوده است و سادات بابلکانی که ذکرشان در تاریخ ظهیرالدین و میر تیمور بسیار می آید از این ناحیه بوده اند. کلمه بابلکان و این که بانیان امامزاده مشهد سر بیشتر سادات بابلکانی بوده اند و عبارت «بابلكان » (یعنی در بابلکان) در قبر مذکور قراین قوی هستند بر تسمیه آن محل به بابلکان به مناسبت این که در مصب رود بابل قرار داشته است. آن چه توجه را می انگیزد این است که در هیچ یک از این کتیبه های موجود در امامزاده از خود امامزاده مدفون در این بقعه و نیز نامی از محل امامزاده برده نشده است. و چنان می نماید که نام امامزاده را به هنگام ساختن بقعه و ضریح و درها نمی دانسته اند و گرنه دست کم نام او را بر صندوق چوبی مقبره حک می کردند. نخستین بار که نامی از شخص مدفون در این بقعه برده شد در کتاب تاریخ خاندان مرعشی مازندران تألیف میر تیمور مرعشی است مرعشی در ضمن افسانه ای مجعول به سید عزیز بابلکانی به عنوان بانی بقعه مشهد سر اشاره کرده است و می گوید که گویا در زمان شاه اسماعیل صفوی بر اثر حادثه ای آن
بقعه را ساخته است چنان که گفتیم بر اساس کتیبه در صحن امامزاده سید عزیز پسر سید شمس الدین ببابلكان دستور ساختمان آن را در 841 داده است و پسر او
ص: 100
سید شمس الدین در سال های 858 و 859 نیز درهای دیگری را برای امام زاده ساخته است پس چگونه نخستین بنای آن را در زمان شاه اسماعیل اول صفوی (متوفی 930) می تواند باشد؟ محمد حسن خان اعتماد السلطنه در مرات البلدان جلد اول در این باره می گوید که این محل را مشهد سر از آن رو می گویند که سر مبارک امامزاه ابراهیم پسر امام موسی کاظم (علیه السلام) در آن جا مدفون است و لقب ابو جواد از آن رو به این امامزاده داده شده است که حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) از مرقد مطهر خود به او جواب داده است.
از آن چه گذشت معلوم می شود که امامزاده مدفون در مشهد یا بابلکان از قدیم مورد توجه بوده است و بعدها به هنگام تسلط سادات مرعشی بر مازندران در اواسط قرن نهم بر آن بقعه و بنایی ساخته اند بی آن که نام آن را بدانند و آن را با القاب «دادرس» و «ابوجواب» یاد کرده اند و به تدریج نام و نسبت نامه برای آن درست کرده اند و در زمان اعتماد السلطنه به جهت شهرت آن محل به «مشهد سر» چنین پنداشته اند که در بقعه مذکور سر امامزاده مدفون است و این مطلب درست نیست و
ص: 101
«مشهد سر» مانند «سخت سر» و «رودسر» و «گچسر» است و معنی آن «مکان و محل مشهد» است نه مشهد و بقعۀ «سر». (1)
مشهد میربزرگ در آمل از شهرستان های استان مازندران واقع شده و از جمله مکان های تاریخی ایران است و منسوب به میر قوام الدین مرعشی است. امیر قوام الدین مسعود که منسوب به امام حسن عسگری (علیه السلام) است در حوالی آمل زاهد و گوشه نشین بود. جمعی معتقد و همراه او شده و امیر افراسیاب چلاوی که آن وقت حاکم مازندران بود نیز به وی گروید و کار سید بالا گرفت. طمع در تسخیر مازندران نمود چون افراسیاب به زیارت آمد چند کس در کمین قتل او بودند او را به قتل آوردند و مازندران از شنوران تارستمدار بر سید قرار گرفت. سید قوام الدین در سنه 760 بر طبرستان مستولی گردید و به سلطنت آن نواحی برقرار شد. (2) او در محرم سال 781 ق در بارفروش (بابل) در م گذرد و جنازه اش را تا آمل با دوش حمل می کنند و در این مكان به خاک می سپارند و بقعه ای بر مزارش بر پا می دارند. (3)
ص: 102
بقعهٔ کنونی میر بزرگ مرعشی متعلق به قرن یازدهم هجری است. این بنا به شماره 59 ثبت تاریخی شده است. بنای کنونی بقعه مشهد میربزرگ که در وسط محوطه ای مشجر و حسینه ای واقع شده است از جهت وسعت ساختمان و دارا بودن گنبد و سردر و کاشی کاری های زیبا و صندوق چوبی نفیس در عداد ابنیه مشهور تاریخی مازندران است در روی صندوق چوبی مرقد تاریخ سال 1033 هجری ثبت شده است. در زیر گنبد و شبستان ها و اطاق های جنبی و سر در مقبره ورودی جزرهای آن قطعات کاشی صفوی باقی مانده است. هم چنین مقداری از کتیبه کمربند داخلی گنبد نمایان است. بنای کنونی از ساختمان های زمان شاه عباس اول صفوی می باشد.
بنای اصلی از داخل چهار گوشه و به ابعاد 935×950 سانتی متر است در هر ضلع صفه هایی به پهنای 307 و عمق 115 سانتی متر است. گنبد از خارج مدور بود، در تعمیرات سال 1356 شمسی آن را به هرم مربع القاعده تبدیل کرده بودند. کمربند گنبد از خارج هشت ضلعی دوبر و برابر است. سردر ورودی مشهد میر بزرگ کاشی کاری ظریف داشته که بیشتر آن ها را کنده و به سرقت برده اند. (1)
مشهد سرا در دهستان گنج افروز، بخش مرکزی شهرستان بابل در استان مازندران واقع است. مشهد سرا در 52/39 طول
ص: 103
شرقی و 36/24 عرض شمالی و 60 متر ارتفاع از سطح دریا قرار دارد. مشهد سرا در منطقه ای دشتی در 16 کیلومتری جنوب غربی شهر بابل واقع و دارای آب و هوای معتدل و مرطوب است.
سجاد رود که از کوه حصین بن سرچشمه گرفته از 2 کیلومتری غرب آن می گذرد و به دریای مازندران می ریزد. دارای 75 خانوار جمعیت است که به زبان فارسی با گویش مازندرانی سخن می گویند و پیرو مذهب شیعه می باشند.
اکثریت جمعیت آن به کشاورزی، دامداری، کارگری و باغداری اشتغال دارند. آب مصرفی آبادی از رودخانه و چاه تأمین می گردد. دارای زیارتگاهی به نام امامزاده محمد است. (1)
مشهد ریزه در 34/47 عرض شمالی و 60/30 طول شرقی و 1120 متر ارتفاع از سطح دریا واقع گردیده است. (2) این شهر مرکز بخش میان ولایت، شهرستان تایباد در استان خراسان رضوی می باشد. مشهد ریزه در 25 کیلومتری تایباد در مسیر جاده تایباد به باخرز واقع است. (3) در فرهنگ جغرافیایی ایران، خراسان
ص: 104
که توسط کارکنان وزارت جنگ انگلستان مستقر در هندوستان تهیه گردیده است در خصوص مشهد ریزه چنین آمده است: دو آبادی کوچک است در منتها الیه غربی دو جاده مشهد هرات در فاصله ی 19 مایلی (3/4 کیلومتری) شهر نوو 14 مایلی (22/5 کیلومتری) تایباد در منطقه باخرز خراسان. دو آبادی در حدود یک مایل از یک دیگر فاصله دارند اما توسط کشتزارها به یک دیگر متصل می شوند. ریزه در حدود 250 واحد مسکونی و مشهد آبادی ضمیمه دارای تقریباً 180 واحد مسکونی است این دو آبادی به سبب وجود آرامگاه و زیارتگاه شاهزاده قاسم بر روی هم مشهد ریزه نامیده می شود، گرچه امروز آرامگاه مخروبه است (1) .
شهاب الدین عبدالله خوافی (حافظ ابرو) در تاریخ حافظ ابرو از مشهد ریزه به عنوان «رزه» یاد می کند و آن را از جمله قرای مشهور ولایت باخزر ذکر می نماید. (2)
ظاهراً اولین منبعی که در آن از «رزه» به اسم مشهد ریزه نام برده است روضة الرياحین درویش علی بوزجانی است که در سال 929 ه . ق تألیف گردیده است. (3)
ص: 105
در کنار قبرستان روستای مشهد ریزه که در حاشیه روستا واقع گردیده است بقعهٔ شاهزاده قاسم قرار دارد.
نقشه این بنا به صورت مربع مستطیل با گنبد خانه چهار طاقی (چلیپایی) به ابعاد 8/70×8/20 متر است که در اطراف آن اتاق هایی تعبیه شده است، علاوه بر این، در بدنه داخلی بنا نیز هشت اتاقک (چلّه خانه) ساخته شده است. راه ورود به داخل بنا از طریق سه ایوان در اضلاع شمالی، جنوبی و شرقی است که در مقابل ایوان شرقی، رواقی با سه درگاه ساخته اند که در مقابل آن قبری با محجری زیبا قرار دارد.
با استفاده از هشت طاق، طرح این بنا را به هشت ضلعی تبدیل کرده و گنبدی که دارای ساقه ای چند وجهی است، بروی آن سوار کرده بوده اند که امروز تنها ساقه ی آن باقی مانده است.
ارتفاع فعلى بنا حدود 8/50 متر است که حدود 50 سال قبل با استفاده از سه ستون و تیر چوبی پوشانده شده است.
راه دسترسی به پشت بام بنا، از طریق دو پلکان که یکی در داخل زاویه ی شمال غربی بنا و دیگری در بیرون زاویه ی جنوب شرقی قرار داشته، میّسر شده است. در صحن باز و در طرفین قبر، محجر سنگی زیبایی به تاریخ 1060 هجری قمری «عمل محمد مقیم این استاد شاه محمد مشهدی» قرار دارد، ولی بر روی قبر هیچ گونه لوح یا سنگی که هویت شخص دفن شده را نشان دهد
ص: 106
وجود ندارد، اما در کنار سنگ قبر مزبور، لوح دیگری قرار دارد که احتمالاً از مریدان شخص متوفا بوده است بر روی این سنگ قبر نوشته شده است «مرقد عالی حضرت سیادت و نقابت پناه، نجابت، صیادت دستگاه میر ابوالقاسم في تاريخ غرّة شهر ذی حجه سنه 1067. از این رو احتمال دارد که این بنا نیز خانقاهی بوده باشد که پس از فوت پیر و مرشد خانقاه، او را در مقابل لنگر (خانقاه) وی به خاک سپرده باشند چرا که وجود اتاقک های داخل بنا و بیرون آن، گواهی بر صحّت این نظریه هستند و از طرف دیگر وجود سنگ قبرهایی از افراد نام دار در این محل این نظر را تائید می کند.
چند تن از خوش نویسان به نام قرن دهم هجری از جمله «محمد حسن بن فیروز بخت حسینی» که یکی از آثار او دارای تاریخ 971 هجری قمری است. میر خلیل رزه ای با خرزی، محمد بن علاءالدین رزه ای، مظفر حسین بن محمّد مؤمن رزه ای که اولاد علاء الدّين صانعی باخرزی و یکی از شاگردان برجسته، محمد قاسم بن شادی شاه بوده است و قبر میر محمد حسین در همین محل است.
بنابراین احتمال رود که مدفن محمد قاسم شادی شاء نیز که بیشتر این خوش نویسان احتمالاً از تربیت یافتگان مکتب اویند، در همین محل باشد که بعد ها با تحریف نام به شاهزاده
ص: 107
قاسم معروف شده است تاریخ وفات محمد قاسم بن شادی شاه را بعد از 955 ه. ق می دانند (1) .
در شرح حال وی چنین نوشته اند «مولانا محمد قاسم شادیشاه هروی از شاگردان سلطان محمد نور است و به خدمت سلطان محمد خدابنده نیز مشق نموده است. نستعلیق را به علامت و مزه می نوشته ولی دیر نویس بوده است. (2)
قاضی احمد منشی قمی در گلستان هنر در خصوص آن چنین آورده است که «مولانا قاسم شادی شاه وی نیز از خوش نویسان و كاتبان مقرر خراسان بود. او را قرینه مولانا سلطان محمد نور و خندان می دانند وی قطعه نویس بوده است و بامزه می نوشته است و تا سنه خمسين و تسع مائة (950 ه . ق) در حیات بود ... از شاگردان خوب او میر محمد حسین باخرزی است. (3) در قبرستان و داخل بنای شاهزاده قاسم چندین سنگ قبر وجود دارد که مربوط به قرن نهم و دهم هجری است. (4)
ص: 108
در گزارش کارکنان وزارت جنگ انگلستان مستقر در هندوستان هم چنین توضیحاتی در خصوص مشهد غلامان که امروز غلامان نامیده می شود و در بخش راز و جر گلان شهرستان بجنورد در استان خراسان شمالی واقع است آمده است.
هم چنین به مشهد قلی واقع در 12 کیلومتری کنار جاده مشهد - قوچان اشاره دارد که امروزه شهرک شهید مطهری نامیده می شود و در بخش مرکزی شهرستان مشهد واقع است.
و نیز به مشهد ارغی اشاره گردیده که همان مشهد طُرقی شهرستان شیروان است که ذکر آن گذشت و مشهد بوزم که ارتفاعی است با 3700 پا (1128/5 متر) که مکانی است در شمال غربی خراسان در فاصله 22/5 کیلومتری جنوب غربی قره کلا در کنار جاده استرآباد (1) مشهد ریز در سال 1384 به جرگه شهرهای کشور پیوست این شهر در سر شماری 1385 دارای 8307 نفر جمعیت بوده است.
آبادی مشهد خیبر از جمله آبادی های دهستان جهان گیری، بخش لالی، شهرستان مسجد سلیمان واقع در استان خوزستان می باشد. این آبادی در 49/04 طول شرقی و
ص: 109
32/14 عرض شمالی و ارتفاع 90 متر از سطح دریا واقع گردیده است. مشهد خیبر در 47 کیلومتری شمال غربی مسجد سلیمان در منطقۀ پایکوهی واقع و دارای آب و هوای گرم و خشک است. کوه توده در 1 کیلومتری شمال آن واقع است.
در سال 1370 دارای 2 خانوار جمعیت بوده که پیرو مذهب شیعه و به زبان فارسی با گویش لری سخن می گویند که به کشاورزی دیم و دامداری اشتغال دارند. (1) نام دیگر این آبادی «آسیاب» می باشد.
آبادی مشهد در دهستان خرقان غربی، بخش آوج، شهرستان قزوین واقع در استان قزوین می باشد. این آبادی در 48/56 طول شرقی و 48/ 35 عرض شمالی و 1927 متر ارتفاع از سطح دریا واقع است.
مشهد در 58 کیلومتری جنوب شرقی قیدار در منطقه دشتی واقع و دارای آب و هوای سرد و خشک است. کوه کله سردر
ص: 110
3 کیلومتری جنوب غربی و کوه چالی یوردی در 2 کیلومتری جنوب شرقی آن واقع است.
دارای 40 خانوار جمعیت است که به زبان ترکی سخن می گویند و دارای مذهب شیعه می باشند. جمعیت ساکن در آن به کشاورزی، دامداری، باغداری و فرش بافی اشتغال دارند و آب مصرفی آن از کاریز و چشمه تأمین می گردد. (1)
آبادی مشهدلو در دهستان اجارود مرکزی، بخش مرکزی شهرستان مغان در استان اردبیل واقع است. مشهدلو در 48/07 طول شرقی و 39/07 عرض شمالی و 700متر ارتفاع از سطح دریا قرار دارد. این آبادی در منطقه ای دره ای در 5 کیلومتری شمال شرقی گرمی واقع و دارای آب و هوای معتدل است. رودخانه جیحون (جین) از کوه آزنا (مغان گورکن و جنوب آبادی تولون) سرچشمه می گیرد و از شمال مشهد لو گذشته و به رودخانه بال ها رود می ریزد.
کوه حاجی حسن داغی در شمال شرقی آن واقع است. تپه آیاز (آیز) در شمال و دره قارشان در جنوب آن است.
ص: 111
دارای 26 خانوار جمعیت است که به زبان ترکی سخن می گویند و پیرو مذهب شیعه می باشند. اکثریت جمعیت آن به کشاورزی، دامداری، کارگری و پرورش زنبور عسل اشتغال دارند. (1)
آبادی مشهدلو از جمله آبادی های بخش مرکزی شهرستان مغان در استان اردبیل می باشد. این آبادی در 48/04 طول شرقی و 38/58 عرض شمالی و 1270 متر ارتفاع از سطح دریا واقع گردیده است. مشهد لو در 11 کیلومتری جنوب غربی گرمی در منطقه پایکوهی واقع و دارای آب و هوای سرد و خشک است. کوه مغان گورکن داغی در شرق آن واقع است.
دارای 9 خانوار جمعیت است که پیرو مذهب شیعه و به زبان ترکی سخن می گویند. جمعیت آن به کشاورزی به صورت دیمی و دامداری و کارگری اشتغال دارند. آب مصرفی آبادی از چشمه تأمین می گردد. (2)
ص: 112
قرآن کریم
1- آردی چسنی، مراحل اولیه تشکیل حرم على (علیه السلام) در بلخ و موقوفات آن، ترجمه مهوش غلامی وقف میراث جاویدان شماره 9 بهار 1374
2- ابن بلخی، فارسنامه ابن بلخی به اهتمام و تصحیح گای لسترانج و دینولد آلن نیکلسون دنیای کتاب چاپ دوم 1363
3- ابن حوقل، صورة الارض (سفرنامه ابن حوقل) ترجمه دکتر جعفر شعار، امیر کبیر 1376
4- ابن رسته، احمدبن عمر، اعلاق النفيسه، ترجمه حسین قره چانلو، امیرکبیر 1365
5- اداره جغرافیایی ارتش، فرهنگ جغرافیایی آبادی های کشور جمهوری اسلامی ایران ج 19 عشق آباد سال 1367
6- اسفندیاری محمد، عنوان کتاب و آیین انتخاب آن، آینه پژوهشی سال اول شماره 4، 1369
ص: 113
7- اشراقی فیروز، گلپایگان در آینه ی تاریخ، انتشارات چهار باغ (اصفهان) 1382
8- افشار ایرج، یادگارهای یزد جلد 1، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی و خانه کتاب یزد چاپ دوم 1374
9- الاصفهاني محمد مهدی بن محمدرضا، نصف جهان فی تعريف الاصفهان، ترجمه منوچهر ستوده امیر کبیر چاپ دوم 1376
10- باستانی پاریزی محمد ابراهیم، حماسه کویر ج 2، چاپ سوم نشر خرم - قم 1371
11- بلو کباشی علی، قالی شویان، مناسک نمادین قالی شویان در مشهد اردهال، دفتر پژوهش های فرهنگی تهران 1379
12- بلوکباشى على، حماسة كوير حدیث شهید دشت اردهال، فصل نامه فرهنگ مردم، شمارَ 20 - 19 تابستان و زمستان 1385
13- بوزجانی درويش على، روضة الرياحين، بنگاه ترجمه و نشر کتاب 1345
14- پایلی یزدی محمد حسین، فرهنگ آبادی ها و مکان های مذهبی کشور، بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی 1367
15- پاک آئین محسن، محبت اهل بيت (عليهم السلام) حلقة اتصال مسلمانان ایران و مصر، فصل نامه مشکوة شماره 52 پاییز 1375
ص: 114
16- پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی، دایره المعارف بناهای تاریخی در دوره اسلامی بناهای آرامگاهی، سازمان تبلیغات اسلامی حوزه هنری 1376
17- جعفری عباس، گیتاشناسی ایران جلد اول، کوه ها و کوه نامه ایران، گیتاشناسی 1368
18- جعفری عباس، گیتاشناسی ایران جلد سوم، دایره المعارف جغرافیایی ایران، گیتاشناسی 1379
19- جعفری زند علیرضا، اصفهان پیش از اسلام، ناشر آن 1381
20- جناب میرسید علی، الاصفهان، انتشارات گل ها و معاونت فرهنگی شهرداری اصفهان 1371
21- حکیم محمد تقی خان، گنج دانش، جغرافیای تاریخی شهرهای ایران به اهتمام دکتر محمد علی صوتی و جمشید کیان فر، انتشارات زرین 1366
22- حسينى الجلال محمد حسین، خاک پاکان، تاریخ آرامگاه های خاندان پیامبر (صلى الله عليه وسلم) و صحابه ی خاص آنان ترجمه قربان علی اسماعیلی انتشارات آستان قدس رضوی چاپ دوم 1380.
ص: 115
23- خوافی شهاب الدین عبدالله، جغرافیای تاریخی خراسان در تاریخ حافظ ابرو، تصحيح و تعليق غلام رضاور هرا، اطلاعات، 1370
24- دانشنامه جهان اسلام حرف ب جزوه ی اول بنگاه ترجمه و نشر کتاب 1360.
25- زجاجی کاشانی مجید، حماسه تاریخی مشهد اردهال، نشر سبحان، چاپ سوم 1382.
26- زنگنه ابراهیم، شهرستان مشهد و ولایت طوس، فصل نامه مشکوه شماره 51 تابستان 1375.
27- زنگنه ابراهیم، مزارات ایران، فصل نامه مشکوه شماره 43 تابستان 1372.
28- سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح فرهنگ جغرافیایی آبادی های کشور جمهوری اسلامی ایران ج 8 اردبیل 1371
29- سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح فرهنگ جغرافیایی آبادی های کشور جمهوری اسلامی ایران ج 91 بهبهان 1371
30- سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح فرهنگ جغرافیایی آبادی های کشور جمهوری اسلامی ایران 69 دزفول 1370
31- سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح فرهنگ جغرافیایی آبادی های کشور جمهوری اسلامی ایران ج 4 سالیان بیله سوار 1371
ص: 116
32- سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح فرهنگ جغرافیایی آبادی های کشور جمهوری اسلامی ایران ج 28ساری 1370
33- سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح فرهنگ جغرافیایی آبادی های کشور جمهوری اسلامی ایران ج 70 شهر کرد 1369
34- سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح فرهنگ جغرافیایی آبادی های کشور، استان خراسان شمالی شهرستان شیروان 1384
35- سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح فرهنگ جغرافیایی آبادی های کشور جمهوری اسلامی ایران ج 36 کبودر آهنگ 1369
36- سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح فرهنگ جغرافیایی قم - اراک ج 48 سال 1374
37- سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح فرهنگ جغرافیایی آبادی های استان یزد، جلد اول، سال 1382
38- سبحانی نسب علیرضا، جرعه ای از کوثر نشر جمال چاپ سوم 1382
39- ستوده منوچهر، از آستارا تا استار باد، ج 4 انتشارات آگاه چاپ دوم 1375
40- سروقدی محمد جعفر، آستان مبرک امامزاده حسن (علیه السلام)، دو هفته نامه احسان سال اول شماره هفت 15 اردیبهشت 1377
ص: 117
41- سعیدی گلپایگانی محمد علی، سفر دل، نشر سمر 1381
42- سلجوقی فکری، ذکر برخی خوش نویسان و هنرمندان، دیباچه دوست محمد هروی، کابل، انجمن تاریخ و ادب افغانستان اول سنبله 1349
43- سیفی فمی تفرشی، مرتضی، سیری کوتاه در جغرافیای تاریخی تفرش و آشتیان امیر کبیر 1362
44- شاپور شهبازی علیرضا، راهنمای جامع پاسارگاد، بنیاد فارس شناسی 1379
45- شعبانی رضا، کوروش کبیر، دفتر پژوهش های فرهنگی 1368
46- صداقت کیش جمشید، آرامگاه کوروش و باورهای مردم فارس، انتشارات خجسته 1380
47- صدر حاج سید جوادی احمد (زیر نظر) دایره المعارف تشیع ج 2، سازمان دایره المعارف تشیع 1368
48- صدر حاج سید جوادی احمد (زیر نظر) دایره المعارف تشیع ج 3، سازمان دایره المعارف تشیع 1371
49- صنيع الدوله محمد حسن خان (اعتمادالسلطنه) مطلع الشمس، انتشارات پیشگام 1362
ص: 118
50- ضابط حیدر رضا، تجلی عشق رضوی در شبه قاره هند، فصل نامه مشکوه شماره 89 زمستان 1384
51- ضابط حیدر رضا، جلوه های عشق به امام علی (علیه السلام) در تاریخ هند، فصل نامه مشکوه شماره 68 - 69 زمستان 1379
52- ضابط حیدر رضا، نقش ایرانیان در ترویج عزاداری در شبه قاره هندوستان، فصل نامه مشکوۀ شمارۀ 76 - 77 پاییز و زمستان 1381
53- عرفان منش جلیل، جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا (علیه السلام) (از مدینه تا مرو) بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی چاپ دوم 1376
54- غفورزاده محمد جواد (شفق) به کوشش، کتیبه های خورشید (سروده های بدیع برای کتیبه های حرم،) بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی چاپ اول 1381
55- قبادیانی مروزی ناصر خسرو، سفرنامه ناصر خسرو به کوشش نادر وزین پورسال
56- قزوینی، زکریا بن محمد بن محمود، آثار البلاد و اخبار العباد، تصحیح میرهاشم محدث امیرکبیر 1373
57- قمی، حسن بن محمد بن حسن، تاریخ قم، ترجمه حسن بن علی بن حسن عبدالملک قمی تصحیح سید جلال الدين تهرانی انتشارات توس 1361
ص: 119
58- کلانتر ضرابی عبدالرحیم، تاریخ کاشان به کوشش ایرج افشار، امیر کبیر 1356
59- کمونه حسینی سید عبدالرزاق، آرامگاه های خاندان پاک پیامبر (صلى الله عليه وسلم) ترجمه عبدالعلی صاحبی، بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی 1372
60- لسترنج، جغرافیای تاریخی سرزمین های خلافت شرقی، ترجمه محمود عرفان، انتشارات علمی و فرهنگی چاپ سوم 1367
61- مجتبوی سید حسین، جغرافیای تاریخی گناباد، نشر مرندیذ 1374
62- محتاط محمدرضا، سیمای شهر اراک ج 1، نشر آگاه 1368
63- محمدخانی مرضیه، مشهد اردهال، فصل نامه راه دانش شماره 4 و 3، سال اول ناشر انجمن علمی و فرهنگی و هنری اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان مرکزی پاییز و زمستان 1374
64- محمدى علی، شیراز بهشت ایران انتشارات تخت جمشید چاپ اول 1384
65- محمودی سید علی، رقص چوب ها در مشهد اردهال، فصل نامه فرهنگ مردم، تابستان و پاییز 1382
66- مرکز آمار ایران، جمعیت شهرهای ایران، 75 - 1335 مرکز آمار ایران 1379
ص: 120
67- مستوفی حمدالله، نزهة القلوب، تصحیح گای لسترنج، دنیای کتاب 1362
68- مشکور محمدجواد، جامع اموی دمشق، وقف ميراث جاویدان، شماره اول سال اول بهار 1372
69- مشکور محمد جواد، جغرافیای تاریخی ایران باستان، دنیای کتاب 1371
70- معین محمد، فرهنگ فارسی امیرکبیر چاپ دوازدهم، 1376
71- مقیمی، محمد اسماعیل، جغرافیای تاریخی شیروان، آستان قدس رضوی 1370
72- منشی قمی، احمد بن حسین، گلستان هنر، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، 1352
73۔ میر محمدی حمیدرضا، تأثیر فرهنگ اسلامی بر پیدایش و دگرگونی شهرها، فصل نامه مشکوه شماره 52 پاییز 1375
74- میر محمدی حمیدرضا، تأثیر فرهنگ اسلامی برنام آبادی های کشور، فصل نامه مشکوه 57 - 56 پاییز و زمستان 1376
75- میر محمدی حمیدرضا، پژوهشی برنام شهرها و آبادی های ایران، انتشارات مشهور 1383
76 - میر محمدی حمیدرضا، پژوهشی بر مکان های ملقب به مشهد در ایران، فصل نامه مشکوه شماره 48 پاییز 1374
ص: 121
77۔ میر محمدی حمیدرضا، دیباچه ای بر جغرافیای تاریخی فریدن (پرتیکان باستان) انتشارات ارمغان قلم 1380
78- نراقی حسن، آثار تاریخی شهرستان های کاشان و نطنز، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی 1374
79- نعیمی داود، تندیس عبادت (درنگی در زیست نامه شاهزاده محمد عابد (علیه السلام)) مدفون در مشهد میقان اراک، اداره کل اوقاف و امور خیریه استان مرکزی 1382
ص: 122
آباده 89
آسیاب (مشهد خيبر) 110
آمل 11 - 102
آوج 110
اجارود 111
اراک 24 - 67 - 71 - 73 - 76 - 96
ارتفاعات امامزاده (ملایر) 11
ارتفاعات امامزاده عبدالله
(همدان) 11
ارتفاعات خضر (شیروان) 11
ارتفاعات شهیدان (شهرکرد) 10
ارتفاعات قدمگاه (بافت) 10
اردبیل 111 - 112
اردستان 15
اردکان 86
ارومیه 10
استان مرکزی 24 - 53 - 67 - 71 - 74 - 93 - 96
اصفهان 12 - 43 - 46 - 52 - 77
افغانستان 17
امامزاده هاشم (دماوند) 11
انجدان (اراک) 71
انگلستان 105 - 109
ایزی 18
باباکوهی (شیراز) 11
بابل 99 - 100 - 102 - 103 - 104
بابلكان 100 - 101
بابلسر 99
باخرز 104 - 105
بار فروش 102
بار کرسف 65
بجنورد 109
بریانک 28
بصره 30
بلخ 17 - 43
بم 10
بیابانک 86
بهبهان 98
پاسارگاد 88 - 89 - 91 - 92
پاکستان 23
ص: 123
تایباد 104
تبرته 94
ترخواران (طرخواران) 97
تشان(بهبهان) 98
تفت 87
تفرش 93 - 94 - 96 - 97
تهران 11 - 28 - 38 - 74
تنگه الله اکبر (شیراز) 11
جات (هند) 23
جاسب 65
جوشق 58 - 79
جندق 86
جی 28
چادگان 77 - 79
چهل حصاران (کاشان) 54
چهل مقام (شیراز) 11
حران 30
حسنارود 65
حیدر آباد (هند) 18 - 19 - 20
خاوه 49 - 54 - 55 - 60 - 65
خراسان 21 - 38 - 46 - 104 - 109
خراسان رضوی 38 - 104
خراسان شمالی 80 - 81 - 109
خرائق (خورنق) 86 - 87
خرقان غربی 86 - 87
خمین 12
خوزستان 29 - 98 - 109
خونین شهر (خرمشهر) 16
دارالعباده (یزد) 15
دار العرفان (اردستان) 15
دارالایمان (قم) 15
دارالمؤمنين (قم) 15
داران (فریدن) 77 -
دره شهیدان (گلپایگان) 12-13
دریاچه سد زاینده زود 77
دزفول 16 - 110
دستگرد 96
دشت فراهان 67
دشت مرغاب 88 - 90
ص: 124
دلیجان 47 - 50 - 60
دماوند 24 - 26
دمشق 32
دهستان گلیان 80 - 81
رازوجرگلان 109
رودسر 102
ریزه (مشهد ریزه) 104 - 105 - 106
زورام 84
زنجان 10
ساروق 95
ساوه 70
سبزوار 17
سخت سر 102
سر مشهد (کازرون) 88
سفید آب فین 65
سکه شیروان 85
سمنان 10
سناباد 39
سیستان و بلوچستان
شام 32 - 33 - 34
شبه جزیره عربستان 21
شهر حماسه و مقاومت
(دزفول) 16
شهر کرد 10
شیراز 11 - 12 - 89
شيروان 26 - 80 - 81 - 82 - 86 - 109
عراق 21،
عراق عجم 29
عشق آباد 83
عسقلان 34 - 35 - 36
غيات آباد 65 - 66
فارس 88 - 93
فراهان 67 - 73 - 95
فرمهین 67
فریدن 77 - 80
فین کاشان 54 - 60 - 65
قاهره 32 - 33 - 35 - 36
قدس شریف 35 - 36
ص: 125
قدمگاه فراشاه (یزد) 87
قریه سار 65
قزوین 11 - 110
قم 15 - 16 - 47 - 48 - 49 - 50 - 52 - 63 - 64 - 70
قوچان 109
قیدار 110
قندهار 17
کازرون 89
کاشان 46 - 47 - 49 - 54 - 60 - 64 - 65
کربلا 32 - 34
کرج (آستانه) 53
کرُه جار 56 - 49
کِرِمه جار 65 - 66
کودلیه (مشهد کاوه) 78
کوفه 31 - 29
کوه الوند (گلپایگان) 12
کوه امام رضا (هند) 20 - 21
گچسر 102
گلپایگان 12 - 13
گنج افروز 103
لارون 65
لالی 109
لكنهو (هند) 18 - 21 - 22
مازندران 99 - 102 - 103
مدينه 14 - 15 - 54
محلات 50
محله سرخ عشق آباد 83
مرغاب 25
مرودشت 88
مزار شریف 17
مسجد سلیمان 109 - 110
مسجد کوفه 29
مشک آباد (اراک) 26
مشهد (ایلام) 26
مشهد (بابلسر) 25 - 26
مشهد (بهبهان) 26 - 98
مشهد (تفرش) 26
ص: 126
مشهد (دماوند) 24 - 26
مشهد (قزوین) 24 - 26
مشهد اردهال 24 - 26 - 46 - 47 - 49 - 51 - 65
مشهد ابراهیم 30 -
مشهد ارغی 109
مشهد امام حسین (کربلا) 25
مشهد امامزاده حسن بن الحسن (تهران) 27 - 28 - 29
مشهد امامزاده علی (مشهد اردهال) 26
مشهد امامزاده محمد (تفرش) 26 - 97
مشهد باب الطيب 25 - 31
مشهد باب التين 30
مشهد بازرجان (تفرش) 26 - 93 - 94
مشهد بارکرسب 50
مشهد بوزم (کوه) 109
مشهد بنى مازن (بصره) 30
مشهد خيبر (مسجد سليمان) 26 - 109 - 110
مشهد رأس امام حسین
(مصر) 31 - 35
مشهد ریزه (ریزه) 25 - 26 - 104 - 105 - 109
مشهد زلف آباد (تفرش) 25 - 26
مشهد سرا (بابل) 103 - 104
مشهد سر (بابلسر) 25 - 26 - 99 - 100 - 101 - 102
مشهد طرقی 25 - 26 - 83 - 85 - 86 - 109
مشهد طرقی بالا 26 - 81 - 82
مشهد طرقی پایین 26 - 80 - 81 - 82
ص: 127
مشهد عبدالعظیم (شهر ری) 27 - 29
مشهد غروی (مشهد على مرتضى (علیه السلام)) 29
مشهد على مرتضى (نجف اشرف) 33 - 84
مشهد غلامان (غلامان) 109
مشهد فریدن مشهد کاوه
مشهد فیروزکوه (دماوند) 26
مشهد قالی (مشهد اردهال) 26
مشهد قلی (شهرک شهید مطهری مشهد) 109
مشهدک (خرائق) 87
مشهد کاظمین 30
مشهد کافی (کوفه) 25 - 29
مشهد کاوه (چادگان) 27 - 77 - 79 80
مشهد کوبه (اراک) 25
مشهد كندی (ماكو) 26
مشهد گرمه (اراک) 25
مشهد گنج افروز 25
مشهد لو (مغان) 25 - 111 - 112
مشهد مادر سلیمان 25 - 29 - 88 - 91 - 92
مشهد محمد (ایران شهر) 26
مشهد مرغاب 25 - 29 - 88 - 91 - 92
مشهد مقدس 22 - 38 - 39 - 40 - 43 - 44 - 45
مشهد میربزرگ مرعشی (آمل) 25
مشهد میقان 25 - 67 - 73 - 74 - 75 - 76
مصر 31 - 35
مغان 112
مهریز 10
میان ولایت 104
میقان (اراک) مشهد میقان
نجف اشرف 33 - 84
ص: 128
نشلج 62
نياسر 46 - 50
نیشابور 21 - 40 - 52
نوقان 39
هامانه 87
هرات 42 - 43 - 105
همدان 11
هند 18 - 19 - 20 - 21 - 22 - 109
يثرب 14
یزد 15 - 86 - 87 - 88
ص: 129
1- جفرافیای خوانسار انتشارات آستان قدرس رضوی چاپ اول 1372
2- دیباچه ای بر جغرافیای فریدن (پرتیکان باستان) انتشارات ارمغان قلم چاپ دوم 1380
3- جغرافیای خوانسار جلد اول و دوم، ناشر دبیرخانه کنگره بزرگ داشت علامه خوانسارق 1378
4- اختران فروزان خوانسار انتشارات ارمغان قلم چاپ اول 1378
5- ستارگان خوانسار، نشر جمال، قم 1382
6- سیری در تاریخ و جغرافیای گلپایگان، کنگره بزرگداشت علمای گلپایگان 1380
7- پژوهشی برنام شهرها و آبادی های ایران، انتشارات مشهور، قم چاپ اول 1383
ص: 130
1- پژوهشی در مکان های ملقب به مشهد در ایران
2- گنج و گهر (مجموعه شعر سروده مرحوم افسر الشعرای خوانسار)
3- شور مستی (اشعار فارسی سرودۀ یوسف بخشی خوانساری)
4- پژوهشی بر فرهنگ جغرافیایی شهرها و آبادی های ایران (3جلد)
ص: 131
مهم ترین برنامه مؤسسه مجمع ذخائر اسلامی در سالیان اخیر، عکس برداری از نسخه های خطی و اسناد، و تدوین و نشر فهارس آن ها بوده است. تاکنون بیش از 130 جلد فهرست منتشر شده است. برای دیدن لیست کامل و تهیه فهارس به سایت نخاتر www.zakhair.net مراجعه کنید. علاقمندان منتظر انتشار فهارس ذیل باشند:
- نسخه های تعزیه خواني در شهرستان تفت (تفت - ایران) / کاظم دهقانیان نصر آبادي
- اسناد موقوفات شهرستان تفت (تفت - ایران) / کاظم دهقانیان نصر آبادي
- فهرست نسخه هاي خطي کتاب خانه سید صادق حسيني اشكوري (قم - ایران)، دفتر اول - سوم
- فهرست قرآن هاي خطي حرم مطهر سيد الشهداء عليه السلام (كربلا - عراق)
- فهرست نسخه هاي خطي کتاب خانه آیت الله سید حسن فقيه امامي (اصفهان - ایران)
- استاد حوزه علمیه حضرت ولي عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) (خوانسار - ايران) / سيد صادق اشكوري
- مجموعه استاد رحمت آباد (خوانسار - ایران)
- فهرست نسخه هاي خطي کتاب خانه اوقاف و امور خیریه (اراک - ایران)
- فهرست نسخه هاي خطي کتاب خانه غفران مآب (الكهنو - هندوستان) / سيد صادق اشكوري
- فهرست نسخه هاي خطي کتاب خانه فرهنگ و ارشاد اسلامی (ساوه - ایران) / صادق حضرتي
- فهرست نسخه هاي خطي کتاب خانه مدرسه حاج مصطفي خان (ساري - ايران)
- فهرست نسخه هاي خطي کتاب خانه جامعه ایمانیه ناصریه (جونپور - هندوستان) / سيد صادق اشكوري
- فهرست نسخه هاي خطي کتاب خانه موسوي شفتي (اصفهان - ایران) / رحيم قاسمي
- فهرست نسخه های خطی کتاب خانه های عالمان اصفهان (مقدّس پيدآبادي، هرندي، ...) (اصفهان - ایران)
- فهرست نسخه هاي خطي كتاب خانه شيخ حيدر علي صلواتي (اصفهان - ایران)
- فهرست نسخه هاي خطي کتاب خانه های چند مدرسه در اصفهان (النفية، جدّه کوچک ...)
- فهرست نسخه هاي خطي و اسناد موزه مردم شناسی (اردکان - ایران)
- فهرست نسخه هاي خطي کتاب خانه مدرسه آیت الله مجتهدي (تهران - ایران)
- فهرست نسخه هاي خطي آيت الله نجم آبادی (تهران - ایران)
- مجموعه استاد شهرداري (اصفهان - ایران)
- مراسلات میرزا عبدالله تاجر آشتياني (عطائي)
- فهرست نسخه هاي خطي فارسي کتاب خانه ابن مسکویه (بخش فهرست نشده) (اصفهان - ايران) / محمد علي هدايت
- مخطوطات گجرات - هندوستان / سيد صادق اشكوري
- فهرست نسخ خطي فارسي کتاب خانه بیت الحکمه (لاهور - پاکستان) / محمد وفادار مرادي
- فهرست نسخه هاي خطي کتابخانه آیت الله نجفی اصفهان - ایران ) / سيد احمد اشكوري
- فهرست نسخه هاي خطي دارالعلوم (قاسم پوره مئو - هندوستان) / سيد صادق اشكوري
- فهرست نسخه هاي خطي کتاب خانه های سبزوار (سبزوار - ایران)
- فهرست نسخه هاي خطي کتاب خانه فصاحت جائسي (هندوستان) / سيد صادق اشكوري
- اسناد مُفتیان بخارا - تاجیکستان / سيد صادق اشكوري
- اسناد موقوفات قائن (قائن - ایران) / سيد صادق اشكوري
- استاد موقوفات زنگ بار / ظهير بهالو
- اسناد ملا عبدالله حميدي (بروجرد - ایران) / صادق حضرتي
- مجموعه اسناد کتاب خانه مرکزی دانشگاه اصفهان (اصفهان - ایران) / سيد صادق اشكوري
- فهرست قرآن هاي خطي مسجد جامع و مسجد زیرده (اردکان - ایران) / سيد صادق اشكوري
- فهرست نسخه هاي خطي و اسناد فروشان و قلعه سفید (اصفهان - ایران) / سيد صادق اشكوري
- مجموعه اسناد بیت آیت الله العظمي حائري يزدي (قم - ایران) / محمد حسین ترابیان
- فهرست نسخه هاي خطي کتاب خانه جامعه ایمانیه (بنارس - هند) / سيد صادق اشكوري
- فهرست نسخه هاي خطي کتاب خانه چشمه رحمت (غازي پور - هندوستان) / سيد صادقي اشكوري
آدرس: قم - خیابان آذر، کوي 23، پ 1- مجمع ذخائر اسلامی تلفن: 7713740 - 98251+ همراه: 2534335 0912 فاکس: 7701119 - 98251+ صندوق پستي: قم - 159/ 37185
ص: 132