حج ، یا، کنگره جهانی مسلمین : برگزیده ای از ویژگیهای حج

مشخصات کتاب

سرشناسه : نائینی ، محمدحسن

عنوان و نام پدیدآور : حج ، یا، کنگره جهانی مسلمین : برگزیده ای از ویژگیهای حج / نوشته محمدحسن نائینی ؛ ترجمه محمدباقر فالی

مشخصات نشر : قم : کتابفروشی حضرت مهدی (عج )، 1363.

مشخصات ظاهری : ص 240

یادداشت : عنوان اصلی : روائع مختاره من الحج .

یادداشت : عنوان از روی جلد: برگزیده ای از ویژگیهای حج .

یادداشت : کتابنامه به صورت زیرنویس

عنوان دیگر : کنگره جهانی مسلمین : برگزیده ای از ویژگیهای حج

موضوع : حج

موضوع : زیارتگاههای اسلامی -- عربستان سعودی -- مکه

شناسه افزوده : فالی ، محمدباقر، مترجم

رده بندی کنگره : BP188/8/ن 2ر9041 1363

رده بندی دیویی : 297/357

شماره کتابشناسی ملی : م 63-2623

خیراندیش دیجیتالی : انجمن مددکاری امام زمان (عج) اصفهان

ویراستار کتاب : خانم نرگس قمی

ص: 1

اشاره

ترجمه : روائع مختاره من الحج

مشخصات

نام حج یا کنگره جهانی مسلمین

مؤلف حضرت حجة الاسلام شیخ محمد حسن نائینی

ناشر قم کتابفروشی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

تیراژ 3000 نسخه

تاریخ آذرماه 1363

چاپخانه مهر

ص: 2

بنام خداوند بخشنده مهربان

پیش گفتار

حمد وشكر مخصوص خداوند جهانیان است ، و درود و سلام بر محمد و دودمان پاکش باد ، بفرموده قرآن که می فرماید : ﴿ وَ اِن تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لا تُحْصُوها ﴾ ( نحل آیه 18)

(اگر نعمت های خدا را بشمارید نمی توانید آن را بشمار آرید) بلی لطف و مواهب و نعمت های خدا بیش از آن

ص: 3

است که تصورش کنیم ، و آنرا بشمار آریم ، و سپس شکر آنرا بجا آوریم ، نعمت های خدا بر دو بخش است.

1 - نعمت های آشکار

2 - نعمت های پنهانی.

اما نعمت های آشکار نعمت هائی است که در برابر چشم ما قرار گرفته و بقدری زیادند که شمارش آنها امکان پذیر نبوده و بهمین مناسبت ما قادر بر شکرگزاری آنها نیستیم.

اما نعمت های پنهانی که بدون تفکر و اندیشه نمی توانیم آنها را درك كنیم نیز بسیار است و قابل شمارش نیست و در نتیجه بشر از شکر گزاری در مورد آنها نیز عاجز است.

آیه فوق ﴿ وَ اِن تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لا تُحْصُوها ﴾ به همین مطلب اشاره می کند شکی نیست که شکر نعمت را افزون کند چنان که خداوند در قرآن می فرماید ﴿ لَئِنْ شَكَََرْتُمْ لازیدنکم ﴾ اگر شکر کنید نعمت را بر شما می افزایم (ابراهیم آیه 7) از خداوند بزرگ توفیق شکرگزاری از

ص: 4

نعمت هایش را خواهانیم.

از نعمت هایی که خداوند در سال های گذشته از عمرم نصيب من کرده اینکه تاکنون بیست بار به حج خانه خدا وزیارت بارگاه پیامبر و امامان معصوم سلام الله عليهم مشرف شده ام از حسن اتفاق در این سفرهای روحانی و ملکوتی با دوستانی خوش ذوق و خوش طبع از کشورهای مختلف با زبان های گوناگون ملاقات کرده و اکثریت می پرسیدند که فلسفه حج ، وطواف ، وسعى ، وفضیلت آن ، وعلت نامگذاری هر يک بنام های مخصوص چیست ؟

اینجانب طبق اطلاعات خود به پاسخ آنان می پرداختم عده ای از من خواستند پیرامون این مسائل کتاب مختصر و مفید بنگارم و فلسفه و علت این امور را در آن تشریح کنم ، من هم با کمال شوق به خواسته آنان پاسخ مثبت داده این کتاب را تألیف نمودم .

این کتاب شامل روایاتی است که از ناحیه پیامبر

ص: 5

اکرم صلی الله علیه وآله و ائمه معصومين عليهما السلام به ما رسیده است، که مشتمل بر مقداری از مسائل و ویژگی های حج وتوجه باجر و پاداش حاجیان در پیشگاه خدا ، و چگونگی شمول رحمت وسیع خداوند است که همین مقدار خواستاران تشنه این مسائل را سیراب می کند.

خداوندا حج خانه گرامیت را امسال و در همه سال ها نصیب ماگردان بحق محمد و دودمان پاکش .

مؤلف - محمدحسن نائینی

ص: 6

عظمت و پاداش حج

اشاره

علوم انسان از اول خوردسالی تا پایان زندگانی برای جلب منافع مختلف می کوشد و همیشه در تکاپو است، از این رو کودک را می بینیم که هر وقت نیاز بغذا و آب پیدا می کند و یا وقتی که برای پیش گیری با سرما به پوشش نیازمند می شود و یا درد و رنج را از خود دور سازد گریه و ناله می کند.

همچنین انسان بزرگسال شب و روز می کوشد که تا منافع مختلفی را در حد امکان بدست آورد.

ص: 7

ولی نکته مهمی جالب توجه ما این است که انسان با کوشش بسیاری که منفعت طلبی دارد بسیار اتفاق می افتد که خود را از اموری که می تواند به منافع آن دست یابد محروم می سازد. زیرا که آن منافع را ناچیز تصور می کند ، در صورتی که بسیار عظیم است .

در نتیجه از عدم توجه به آن فوائد پشیمان می شود . اما این پشیمانی سودی برایش نخواهد داشت . تأسف و حسرت می خورد اما این تأسف و حسرت برای او بی فایده است .

بدین سبب ما در این کتاب مختصر به یکی از واجباتی که فوائد آن را اکثر حاجیان نمی دانند شرح می دهیم . با اشاره به پاداش هائی که فوق تصور است که خداوند در دنیا و آخرت برای عاملان به آن ذخیره می کند تا موجب بصيرت و توجه بیشتر برای مؤمنین گردد و آن فریضه حج است .

ص: 8

حج واجب

واجبات الهی برسه بخش است .

1- يك بخش آن بستگی بروح و بدن دارد مانند نماز و روزه .

2 - بخش دیگر بستگی باموال دارد مانند زکات و خمس .

3 - بخش دیگر هم به بدن بستگی دارد ، و هم به مال مثل حج وجهاد .

بخش اول

امام جعفر صادق علیه السلام فرمود : وقتی که نمازگزار برای انجام نماز بر می خیزد از آفاق آسمان تا پهنه زمین

ص: 9

بر او رحمت نازل می شود و فرشتگان او را در بر می گیرند ، و فرشته ای اور امخاطب قرار داده و گوید : اگر این نمازگزار می دانست که نماز دارای چه موهبت فراوانی است از آن منصرف نمی شد (1) .

و آنحضرت درباره روزه فرمود : کسی که برای خدا در شدت گرما روزه بدارد و تشنه شود ، خداوند هزار فرشته را مأمور می کند که به صورت او مسح کشیده و او را مژده بدهند تا هنگام افطار که در این هنگام خداوند به او می فرماید چه خوش است بوی تو ، و چه با صفا است روح تو ؟ ای فرشتگان من شاهد باشید که من او را آمرزیدم . (2)

بخش دوم

امام صادق علیه السلام در ضمن حدیثی فرمود: محبوب ترین

ص: 10


1- کافی ج 3 ص 265 .
2- کافی ج 4 ص 64 .

افراد نزد خداوند متعال کسی است که دست سخاوتمند داشته باشد، و سخی ترین مردم کسی است که زکات مالش را بدهد ، و در مورد آنچه خداوند در ثروت او واجب گردانیده بخل نورزد.

امام موسی بن جعفر علیه السلام در ضمن روایتی فرمود : سوگند به خداوند عالم که او روزی های افراد با ایمان را به پنج در هم قسمت کرده ، تايك درهم آنرا برای خدا قرار دهند ، و چهار در هم آن را که برای آنها حلال است بخورند .

بخش سوم

که مراد از آن حج است. دارای مزایا و ویژگی هائی است نسبت به سایر عبادات چرا که در حج ، زحمت و رنج ، دشواری سفر ، شب زنده داری ، صرف ثروت وهراس از دزد وقتل وغارت وغیره وجود داشته ، و لذا پاداش آن

ص: 11

چند برابر است .

محمد بن مسلم گوید : مردی به حضور امام رضا علیه السلام شرفیاب شد ، حضرت باو فرمود: از حج می آئی ؟ عرض کرد : آری. فرمود: آیا پاداش بجا آورنده حج را می دانی؟ گفت فدایت شوم ، نمی دانم .

فرمود: کسی که بحج عزیمت می کند وقتی که وارد مکه شد ، باید با حالت تواضع و فروتنی ، و هنگام ورود به مسجد الحرام گام های خود را از ترس خدا کوتاه بردارد، و طواف خانه خدا کند، و دورکعت نماز بخواند . خداوند هزار پاداش برای او می نویسد و هفتاد هزار گناه از او محو می نماید، و برای او ثواب آزادی هفتاد هزار بنده را که ارزش هر يك ده هزار درهم است بحساب می آورد .

ص: 12

دعوت ابراهیم علیه السلام برای حج

در کتاب من لا يحضره الفقيه روایت شده ، که حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام به این تعبیر ندا کرد که (هلم الى الحج) بشتاب به حج (هلم الى الحج) بشتاب به حج و اگر تعبیر (هلموا الى الحج) بشتابید به حج را ندا می کرد ، جز آن انسان هائی که در آن زمان ، وجود داشته اند کسی حج انجام نمی داد ، ولى با تعبير (هلم الى الحج) بشتاب بسوى حج . مردم را دعوت کرد، مردمی که در نسل مردان و ارحام زنان بودند به دعوت ابراهيم علیه السلام لبيك گفتند ، کسی که یکبار

ص: 13

لبيك گفت يك مرتبه حج را بجا می آورد ، و کسی که ده بار لبيك گفت ده بارحج را بجا می آورد ، و کسی که اصلا باین ندالبيك نگفت ، هیچ گاه موفق به حج نمی گردد . (1)

چرا حج را حج نامیدند

أبان بن عثمان از کسی نقل می کند که گفته: عرض کردم خدمت امام محمد باقر علیه السلام ، چراحج راحج نامیدند؟ فرمود : معنای این که می گویند (فلانی حاجی شد) اینست که فلانی رستگار شد . (2)

فضیلت حج

امام جعفر صادق علیه السلام به یکی از اصحاب خود بنام عیسی فرمود: اگر در اثر حج هر ساله ، تنها به نان و نمك

ص: 14


1- محجة البيضاء ص146 .
2- وسائل الشيعه ج 8 ص 17 .

دست یابی ، با این شرایط حج را ترك نكن ، وشرفياب شو.

(وسائل ج 5 ص 95 )

امام صادق علیه السلام فرمود: وقتی که بنده با ایمان بار وبساط حج را بسته و آماده می کند ، برای هر گامی که در این راه بر می دارد، يك پاداش برای او نوشته می شود تا هنگامی که بار را بر شتر ببندد، که آنگاه بعدد هر گامی را که شتر بر می دارد خداوند برای او پاداش می نویسد، تا هنگامی که تمام اعمال حج را بجا آورد ، و سپس در ماه های ذى الحجة ، ومحرم ، وصفر ، فقط پاداش برای او می نویسد و گناهان او را به حساب نمی آورد مگر اینکه گناه کبیره ای را مرتکب گردد . (1)

بنقل از ابو بصیر : امام صادق علیه السلام فرمود : شخصی با ایمان وقتی که بقصد حج بیرون آید ، خداوند او و خانواده اش را حفظ می کند تا وقتی که به مکانی برسد که در

ص: 15


1- بحار ، حج ص 2.

آنجا احرام می بندد ، در این موقع خداوند دوفرشته مأمور او می کند که پاداش کوشش او را بنویسند، و بردوش او می زنند و به او می گویند، آنچه در گذشته داشته ای خداوند همه را بخشید و حال : از نو شروع بعمل کن . (1)

سعد اسکافی گوید از امام باقر علیه السلام شنیدم می فرمود : وقتی که حاجی با روبساط خود را آماده می کند ، هر قدمی که بر می دارد ، خداوند ده پاداش برای او نوشته ، و ده گناه از صفحه اعمال او محو ، وده درجه به او می بخشد ، تا هنگامی که فارغ شود از جمع آوری باروبساط تا هر وقت باشد، و وقتی که راحله و مرکبش به حرکت در آمد ، برای هر قدمی که بر می دارد خداوند همان مقدار اجر و پاداش برای او می نویسد تا هنگامی که اعمال حج را بجا آورد ، و وقتی که اعمال را بپایان رسانید، خداوند گناهانش را می بخشد ، و در چهار ماه ذی الحجه ، ومحرم ، وصفر ، و

ص: 16


1- بحار، حج ص 2

ربیع الاول، برای او پاداش خیر می نویسد ، مگر در صورتی که گناه بزرگی کند که موجب نوشتن آن شود ، و وقتی که چهار ماه بپایان رسید ، آنگاه بمردم می پیوندد و مثل سایر مردم با او رفتار می شود (محجة ص 148) .

امام صادق علیه السلام فرمود: اگر هزار نفر را در حجت شرکت دهی برای هر يك از آنها يك حج هست بی آنکه از حج تو چیزی کاسته شود . (محجه ص 148) .

بنقل از ابن عمار ، امام صادق علیه السلام فرمود: حفظ اثاثیه وضمانت سفر بجا آورندۀ حج برخدا است ، وقتی که او وارد مسجد الحرام شد خداوند دو فرشته را مأمور بر او می کند، تا طواف وسعی اورا حفظ کند، و وقتی که شب عرفه یعنی (شب نهم ذى الحجه) شد بر دوش راستش می زنند و به او می گویند ای شخص آگاه باش آنچه از اعمالت گذشته است جبران کردی بنگر در آینده چگونه رفتار می کنی؟ (1)

ص: 17


1- بحار ص 2 .

حاجیان سه دسته اند

بنقل امام باقر علیه السلام رسول اکرم صلی الله علیه وآله فرمود : حاجیان سه دسته اند، بهترین آنان در پاداش. مردی است که خداوند گناهان گذشته و آینده او را بخشد و او را از آتش دوزخ بازدارد، پس از او مردی است که خداوند گناهان گذشته او را بخشد و او از نو شروع بعمل کند و در فکر آینده باشد ، و پس از او مردی است که در میان خانواده و ثروتش حفظ شود . (1)

اصناف حاجیان

از امام محمد تقی علیه السلام نقل شده که فرمود: بفرموده پیامبر خدا صلی الله علیه وآله : حاجیان سه گروهند :

1) بهترین آنان مردی است که خداوند متعال گناهان

ص: 18


1- محجة ص 147 .

گذشته و آینده اش را ببخشد، و او را از آتش دوزخ رهائی بخشد .

2) صنف دوم افرادی است که خداوند متعال گناهان گذشته آنان را می بخشد، و آنان مجدداً عمل خود را در بقيه عمر خویش از سر می گیرند.

3) و بالاخره صنف سوم گروهی هستند که در خاندان و در اموال خویش محفوظ مانده باشند

و در روایت صحیح نیز آمده که حاجیان سه گروهند ، گروهی آزاد شده از آتش دوزخ ، و گروهی از گناهان چنان پاک می شوند مثل روزی که از مادر متولد شده اند ، و گروهی که در خاندان و ثروتشان حفظ می شوند ، و این کم ترین مقامی است که بعنوان امتیاز به حاجی داده می شود. (1)

ص: 19


1- محجه ص 147

پاداش بی نظیر حج

امام صادق علیه السلام فرمود : وقتی که رسول اکرم صلی الله علیه وآله بازگشت از حج نمودند ، در ابطح (بین مکه ومنى) باديه نشینی با آنحضرت برخورد کرد و پرسید : من از خانه بیرون آمده، و تصمیم بحج داشتم، ولی مانعی پیش آمد و موفق نشدم ، و من ثروت بسیاری دارم ، مرادستور فرمائید که با ثروتم کاری انجام بدهم که به پاداش حج نائل آیم ، رسول اکرم صلی الله علیه وآله به کوه ابوقبیس رو کرده و فرمود: اگر به وزن این کوه طلای سرخ داشته باشی و آنرا در راه خدا انفاق کنی بآن پاداشی که بجا آورنده حج می رسد نخواهی

ص: 20

رسید. (بحار ص 6) .

ابراهیم بن میمون گوید : بامام صادق علیه السلام عرض کردم من یکسال حج بجا می آورم ، وشريك من سال ديگر ، فرمود : چه چیز مانع آنست که حج بجا آوری ای ابراهیم؟ گفت: فدایت شوم عدم آمادگی مانع است . آیا می شود پانصد درهم بجای حج صدقه بدهم؟

امام فرمود حج بالاتر است . گفتم هزار درهم ؟ فرمود: حج بالاتر است ، گفتم هزار و پانصد ؟ فرمود: حج بالاتر است. گفتم دو هزار ؟ فرمود: آیا در دو هزار درهم تو ، طواف خانه خدا هست؟ گفتم نه . فرمود : آیا در دو هزار درهم تو سعی بین صفا و مروه هست ؟ عرض کردم نه . فرمود: در دو هزار تو وقوف در عرفات هست ؟ گفتم نه. فرمود: در دو هزار تو مناسك هست ؟ گفتم نه. فرمود پس حج بالاتر است. (وسائل ج 8 ص 81)

امام صادق علیه السلام فرمود: اگر یکی از شما به وزن کوه

ص: 21

ابوقبیس طلا داشته باشد، و آنرا در راه خدا انفاق کند به پاداش حج نمی رسد و يك در همی که حاجی در این راه انفاق می کند معادل دو هزار درهم در راه خداست .

حاجی میهمان خداست

امام باقر علیه السلام فرمود : بجا آورندۀ حج و عمره میهمان خداست، که اگر هر چه از خدا بخواهند ، خداوند به آنان می دهد، و اگر دعا کنند دعایشان را مستجاب می کند، و اگر شفاعت کنند شفاعتشان را می پذیرد ، و اگر ساکت بمانند و طلب نکنند، خداوند بدون خواسته آنان به آنان می دهد، بهر در همی که مصرف می نمایند هزار هزار درهم. امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: وقتی که رسول اکرم صلی الله علیه وآله آخرین حج (حجة الوداع) را انجام می داد در عرفات ایستاد، ورو بمردم کرد وسه بار فرمود: مرحبا بكاروان خدا آنان که وقتی چیزی بخواهند به آنان داده می شود و آنچه از مال

ص: 22

و نفقه صرف کرده اند جبران می شود ، و در آخرت برای هر درهمی که صرف کرده اند هزار پاداش به آنان داده می شود ، سپس فرمود: آی مردم آیا نمی خواهید شمارا مژده بدهم؟ گفتند: مژده ده ما را ای رسول خدا ، فرمود : وقتی که امشب ( شب عرفه ) فرارسد . خداوند به وجود این افرادی که در عرفات توقف کرده اند به فرشتگان مباهات می کند، و به آنان می گوید: به بندگان و کنیزان من بنگرید که از اطراف و اکناف زمین غبار آلوده، وژولیده مو به نزد من آمده اند آیا می دانید که آنان از من چه می خواهند ؟ فرشتگان ؟ می پرسند، چه می خواهند ؟ می فرماید : آنان می گویند: پروردگارا ما از تو آمرزش می طلبیم ، آنگاه خداوند می فرماید : ای فرشتگان شما را گواه می کنم که من آنان را آمرزیدم، آنان از عرفات در حالی منصرف می شوند که همه گناهان گذشته شان آمرزیده شده است .

رسول اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: بجا آورنده حج وعمره ،

ص: 23

جزو افراد کاروان خداست، آنچه بخواهند خدا به آنها می دهد ، ودعایشان را مستجاب می کند ، و آنچه از مال و نفقه صرف کرده اند جبران می نماید .

حج جهاد ضعیفان

کاهلی گوید: از امام صادق علیه السلام که پیرامون حج صحبت می کرد شنیدم که فرمود: رسول اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: حج یکی از دو جهاد است و آن جهاد ضعیفان است و ضعیفان ما هستیم (منظور این است که ائمه در مقابل قدرت بنی امیه و بنی عباس قرار گرفته بودند و حقشان غصب شده بود ، و در ظاهر قدرت مقابله با آنانرا نداشتند) هیچ چیز جز نماز بهتر از حج نیست و در حج هم نماز وجود دارد ، ولی در نماز حج نیست. اگر استطاعت حج داری آنرا ترك نكن.

آیا نمی بینی که در حج موی سرت ژولیده ، وبدنت کثیف شده، و از نگاه کردن به زنان منع می شوی ، ما در

ص: 24

اینجا نزديك هستیم، و با آنکه از آب بطور متصل برخورداریم، باز چه قدر دشوار است که به حج برسیم ، پس چه گونه است حال شما که از شهرهای دور به اینجا می آئید ، که هیچ کسی از پادشاه و بازاری به حج نمی رسد مگر اینکه خوراکی و آشامیدنیش تغییر می یابد و هوا و آفتاب عوض می شود و قادر بررد آن به صورت اول نیست.

چنان که قرآن (سوره نحل آیه 7) می فرماید ﴿ وَ تَحْمِلُ أَثْقالَكُمْ اِلى بَلَدٍ لَمْ تَكُونُوا بالِغِيهِ اِلاّ بِشَقِ الْأَنْفُسِ اِنَّ رَبَّكُمْ لَرَؤُفُ رَحِیم ﴾ و برمی دارند بارهای گران شمارا می برند بشهری که نباشید رسانده بآن مگر با خستگی جان ها ، بدرستی که پروردگار شما هر آینه مهربان و رحیم است (1)

حضرت رضا علیه السلام فرمود: حج جهاد ضعیفان است و آنان شیعیان ما هستند (2) .

ص: 25


1- سورة 16 آیه (7)
2- وسائل ج 8 ص (7)

كدام يك افضل است حج یا نماز؟

امام صادق علیه السلام فرمود: پدرم می فرمود: حج بهتر از نماز و روزه است، چرا که نمازگزار از خانواده اش بمقدار مدت زمان مختصری از سفیدی روز باز داشته می شود، ولی بجا آورنده حج بدنش را به زحمت می اندازد و خود را بسختی می افکند و مالش را صرف می کند ، و دوری از خانواده اش بطول می انجامد، نه بخاطر کسب مال و یا تجارت ، و پدرم می فرمود: چه قدر خوب است که مردی که پیشاپیش خانواده اش بیاید، و مردم در عرفات در راست و چپ توقف کرده اند او از راه دور به آنها می پیوندد پس خداوند آن ها را آزمایش می نماید . (1)

ص: 26


1- وسائل ج 8 ص (8)

حج افضل است یا برده آزاد کردن؟

معاوية بن عمار از امام رضا علیه السلام نقل می کند که پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود : حج و عمره فقر را برطرف می کند همچنان که دمنده آهنگر خاشاک آهن را بر طرف می سازد.

معاویه گوید: پرسیدم ، حج بهتر است یا آزاد کردن برده؟ فرمود: حج بهتر است. گفتم آزاد کردن دو برده چه طور؟ فرمود: حج بهتر است . و من همچنان اضافه می کردم، و امام می فرمود که حج بهتر است . تا اینکه گفتم حج بهتر است یا آزاد کردن سی برده ؟ فرمود: حج بهتر است . (محجة ص 147)

حج افضل است یا صدقه ؟

عبد الرحمن گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم : عده ای از داستان سرایان می گویند اگر مردی حج بجا

ص: 27

نیاورد ، و سپس صدقه بدهد، وصله رحم نماید، برای او بهتر است؟ فرمود: دروغ می گویند ، اگر این مردم چنین کنند این خانه (کعبه) تعطیل می شود ، خداوند این خانه را محل قیام مردم قرار داده است . (بحار حج ص 4)

نتائج حج نسبت به خویشان

سکونی گوید : امام صادق علیه السلام فرمود : خداوند می آمرزد بجا آورنده حج و خانواده و فامیل او و هر کسی را که حاجی ، در بقیه ماه ذی الحجه ، ومحرم ، و صفر و ربيع الأول ، ودهۀ اول ربيع الآخر ، برایش طلب آمرزش کند .

پاداش نیابت از حج دیگران

امام صادق علیه السلام در مورد مردی که بنیابت از دیگری حج بجا می آورد، فرمود: او دارای پاداش ده حج است ،

ص: 28

و خداوند او و پدر و پسر و دختر و برادر و عمو و عمه ودائی و خاله اش را می آمرزد، خداوند وسعت بخش و سخاوتمند است.

شخصی از امام صادق علیه السلام پرسید : کسی که به نیابت از دیگری حج بجا آورد آیا اجر و پاداش دارد ؟

فرمود: چنین کسی دارای ده پاداش حج است ، و خداوند او و پدر و مادر وپسر و دختر و برادر و خواهر وعمو وعمه ودائى و خاله اش را می آمرزد، خداوند وسعت بخش و دانا است.

ص: 29

کسی که عادت به حج داشته و حال موفق نشده

امام صادق علیه السلام فرمود : اگر از عادت مردی این بوده که هر ساله بحج برود ، ولی یکسال تخلف کرد و بحج نرفت ، فرشتگانی که در زمین هستند ، به فرشتگانی که بر کوه ها هستند می گویند ، ما صدای فلان کس را نمی یابیم، آنها در جواب می گویند. جستجو کنید تا او را بیابید، آنها جستجو می کنند ، ولی او را در بین حاجیان نمی بینند .

ص: 30

سپس می گویند خداوندا. اگر نیامدن او بحج بخاطر و ام بوده و امش را اداء کن و اگر بخاطر بیماری بوده شفایش بخش، و اگر بخاطر فقر بوده بی نیازش کن ، و اگر بخاطر زندان بوده آزادش کن ، و یا اگر براثر کاری برای مردم بوده آنها را انجام بده ، و در حالی که مردم برای خود دعا می کنند ، فرشتگان برای کسی که موفق بحج نشده دعا می نمایند . (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: وقتی که شب عرفه می شود ، خداوند دو فرشته را مأمور می کند که چهره های مردم را جستجو کنند، وقتی که

مردی را که خود را عادت بحج داده بود در میان مردم ندیدند، یکی از آنها بدیگری می گوید، فلان کس چه شده؟ او می گوید خداوند عالم می داند ، یکی از آن ها گوید : خدایا : اگر چیزی که مانع او از حج شده ، فقر بوده او را بی نیاز بگردان، و اگر وام بوده و امش را ادا

ص: 31


1- بحار حج ص 3 .

کن ، و اگر بیماری بوده شفایش بخش ، واگر مرگ بوده او را بیامرز و بر او رحمت بفرست. (1)

دعا برای توفیق حج یافتن

امام صادق علیه السلام فرمود: كسى كه در يك مجلس هزار بار بگوید (ماشاء الله) همان سال ، حج روزی او می شود ، و اگر در آن سال موفق نشد ، خداوند او را زنده نگاه می دارد تا بحج موفق شود . (بحار حج ص6)

امام صادق علیه السلام فرمود : کسی که هزار بار بگوید «لاحول ولاقوة الله الا بالله» خداوند متعال حج را نصیب او می کند و اگر عمرش نزديك به آخر رسیده ، خداوند عمرش را طولانی می کند تا موفق بحج گردد.

عبد الله بن فضل گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم. من بدهی بسیار دارم، و عیال بار هستم ، و قدرت

ص: 32


1- وسائل ج 8 ص 96 .

انجام حج ندارم، به من دعائی بیاموز تا بوسیله آن موفق شوم. فرمود: بعد از هر نماز واجب بگو: (اللهم صل علی محمد و آل محمد و اقض عینی دين الدنيا ودين الاخرة) گفتم قرض دنیا را می دانم که چیست؟ اما قرض آخرت ؟ فرمود قرض آخرت حج است (بحار ص6)

پاداش تعدد حج

امام رضا علیه السلام فرمود : هرگاه شخصی از مؤمنان سه بار حج را بجا آورد، خود را از خداوند به بهائی خریده است و خداوند از او نمی پرسد که ثروتش را از کجا بدست آورده؟ از راه حلال یا حرام، و هر شخصی چهار بار حج بجا آورد، هرگز تنگی و فشار قبر به او وارد نمی آید . و وقتی که از دنیا رفت خداوند حج های او را بصورت زیبائی که از همه صورت ها در برابر او زیباتر است در می آورد ، و آن صورت در کنار قبرش می ماند، و نماز می خواند تا وقتی که

ص: 33

خداوند او را از قبر بیرون آورده، و پاداش این نماز را برای او ثبت کند ، و بدانكه يك ركعت از این نماز معادل با هزار رکعت از نماز معمولی انسان ها است ، و کسی که پنج حج بجای آورد، خداوند هرگز او را عذاب ندهد ، و کسی که ده بار حج بجای آورد. خداوند هرگز او را به محاسبه نکشد ، و کسی که بیست بار حج بجای آورد ، جهنم را نمی بیند و فریاد و ناله جهنم را نمی شنود ، و کسی که چهل بار حج بجای آورد، به او گفته می شود شفاعت کن در مورد آنان که دوستشان داری، و دری از درهای بهشت برای او باز می شود، و او و کسی که مشمول شفاعت او شده از آن در وارد بهشت می شوند، و کسی که پنجاه بار حج بجای آورد، برای او شهری در بهشت عدن ساخته می شود که دارای هزار قصر است، و در هر قصری هزار حوریه از حور العين و هزار همسر هست و او از همنشینان پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله در بهشت قرار می گیرد ، و کسی که بیش تر از

ص: 34

پنجاه بار حج بجای آورد، مانند کسی است که پنجاه حج با پیامبر و ائمه علیه السلام انجام داده و مانند کسی است که خداوند متعال در هر جمعه او را زیارت کند، و او از کسانی است که وارد بهشت عدن و آن بهشتی است که خداوند با دست قدرت خود آنرا ساخته ، و هیچ چشمی آنرا ندیده و هیچ مخلوقی از آن اطلاع ندارد، وارد می شود و هر کسی حج

بسیار انجام دهد خداوند برای هر نوبت حج او شهری در بهشت برایش می سازد و در آن، بهشت اطاق هائی است که در هريك از آن اطاق ها ، حوریه هائی از حورالعین وجود دارد، و هر حوریه ای دارای سیصد کنیز است ، آن کنیزان آنقدر زیبایند که احدی : بمانند زیبائی و قشنگی آنان ندیده است (وسایل ج 8 ص 90) .

امام صادق علیه السلام فرمود : کسی که سه بار حج بجای آورد هرگز گرفتار فقر نمی شود (بحار حج ص4).

امام صادق علیه السلام فرمود : کسی که حج اسلام را بجای

ص: 35

آورد طوق آتش از گردنش گشوده می شود . و کسی که دوبار حج بجای آورد همیشه در سعادت است ، تا از دنیا برود و کسی که سه بار حج پشت سر هم بجای آورد. سپس خواه به حج برود یانه، او همانند حاجی دائم است. (محجه ص 149)

حقیقت حج چیست؟

کسی که می خواهد بین خود و خدا ارتباط برقرار سازد و اخلاص در عبادت حق داشته باشد واجب است برای خدای متعال خود را از هر گونه هوس ها و لذائذ وماديات جدا ساخته ، وتنها بموارد ضروری اکتفا کند ، و سپس در تمام افعال وحركات خود بسوی خدا توجه کند ، این عبادت ها و کرنش ها در ملل گذشته کاملا جاری بوده ، و بنام رهبانیت یعنی جدائی از مردم و ترک خانواده و شهر، و توجه به غارها و کوه ها برای عبادت .. و سوم بوده است ، و به همین

ص: 36

مطلب قرآن مجید اشارت برده و می فرماید (به این که کشیشان و راهبان از آن بوده و آنان تکبر نمی کنند).

لیکن چنین عبادتی، از میان رفته ، و دیگر امروزه هیچ اثری از آن باقی نمانده ، و بعد از بعثت پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله عباداتی چون نماز، روزه ، زکات و حج به میان آمده ، و هر کدام به نوعی خاص ...

وحج شامل طواف پیرامون سنگ های بنا شده، سعی بین صفا و مروه و رمی جمرات ، وتوقف در بیابان عرفات كه مثل يك ميدان است، خداوند این امور را بجای رهبانیت برای مسلمین قرار داده، که عبارت از عبادت و فروتنی است .

این اموری که فکر و اندیشه از آن متحیر مانده و حقیقت معانی ، آن درک نمی شود، موجب رنجش بدن، در اثر ترك از وطن و خانواده، دوری از دوستان ، وترك هر گونه هوس های روانی است، به علاوه خضوع در برابر

ص: 37

اوامر و نواهی الهی در هر زمان و مكان معين و حکایت از نهایت خشوع در برابر خدا و پرستش اوخواهد بود .

بنابراین حج عبارت است از بیرون آمدن از ذلت شيطان وهوس ها ومادیات و وارد شدن به عزت عبادت برای کسب منافع و پاداش و اجر اخروی :

ص: 38

چه کسی در روز قیامت کور است ؟

معاوية بن عمار گوید: از امام صادق علیه السلام در مورد مردی که هرگز حج انجام نداده با اینکه ثروت مند است سؤال کردم؟ فرمود: چنین کسی مشمول این آیه است ، ﴿ وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ﴾ اعمی او را در روز قیامت کور محشور می کنیم (طه - 124) گفتم سبحان الله کور محشور می شود ؟ فرمود: خداوند او را از دیدن راه بهشت کور می کند . (بحار حج ص2) .

ص: 39

از وصایای پیامبر صلی الله علیه وآله به علی بن ابیطالب علیه السلام

ای علی از این امت ده دسته بخدای بزرك كافر شدند :

1 - کشتار کننده .

2 - جادوگر .

3 - دیوث و بی غیرت .

4 - آمیزش کننده بازن غیر محرم از راه دبر (پشت)

5 - آمیزش کننده با حیوان .

6 - آمیزش کنندگان بازنان محرم (غیر همسر)

7 - سعی کننده در فتنه و فساد.

8 - فروشنده اسلحه به جنگجویان دشمن .

9 - مانع زکات .

10- کسی که استطاعت و تمکن برای رفتن به حج

ص: 40

دارد اما حج نکرده می میرد . (بحار حج ص2) .

ابو بصیر گوید : از امام صادق علیه السلام در باره این آیه پرسیدم که خداوند در قرآن می فرمايد: ﴿ من كان في هذه اعمى فهو في الاخرة اعمى واضل سبيلا ﴾ ( اسراء - (72 ) کسی که در این دنیا کور باشد، در آخرت نیز کور، و گمراه تر است ، فرمود: این شخص کسی است که حج اسلام را به تأخیر انداخته و می اندازد و می گوید امسال بجا می آورم ، تا اینکه مرگش فرارسد. (بحار ص 3)

ابو صباح کنانی گوید : به امام صادق علیه السلام عرض کردم ، آیا روا می دانید، مرد تاجری که ثروتمند است هر سال حج را به تأخیر بیندازد، در حالی که عذرش غير تجارت ووام نیست ؟ فرمود برای او عذری نیست که حج را به تأخیر بیاندازد ، اگر در حالی که حج را ترک نموده بمیرد قانونی از قوانین اسلام را ترك كرده است . (1)

ص: 41


1- وسائل ج 8 ص 17 .

ذریح گوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم فرمود : کسی که بمیرد ولی حج اسلام را بجا نیاورده باشد و از افرادی نباشد که مانعی مانند نیازی که او را بزحمت اندازد، یا بیماری که به خاطر آن قدرت برحج نداشته باشد ، یا سلطانی که جلو او را بگیرد، بر سر راهش باشد، و در این حالت بمیرد ، پس خواهد مرد اگر خواست بدین یهود و اگر خواست بدین نصرانیان .

رسول اکرم صلی الله علیه وآله فرمود : کسی که بمیرد وحج را بجا نیاورد، مانعی نیست که یهودی یا نصرانی بمیرد (1).

ابو بصیر گوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم می فرمود: کسی که وسایل حج برایش فراهم شد ، هر چند با الاغ بینی بریده و دم بریده هم که باشد ولی او روی گردانید ، او استطاعت برای حج داشته، و بایستی ترك حج نكند (وسائل ج 8 ص 27) .

ص: 42


1- وسائل ج 8 ص 21

محمد بن مسلم گوید: به امام باقر علیه السلام عرض کردم : اگر برای کسی وسایل حج فراهم شد ولی او به خاطر شرم و خجالت آنرا ترک نمود، حکمش چیست ؟ فرمود: چنین کسی مستطیع است و نباید خجالت بکشد ، هرچند با الاغ بینی بریده و دم بریده هم باشد ، سپس فرمود: اگر بتواند – قسمتی از راه را سواره و قسمتی از راه را پیاده طی کند ، همین کار را بکند .

کیفر کسی که مانع حج دیگران گردد

اسحاق بن عمار گوید : به امام صادق علیه السلام عرض کردم مردی : در مورد حج با من مشورت کرد ، ولی حالت ناتوانی داشت ، اشاره کردم حج نرود، فرمود چه واداشت تو را که یکسال بیماری برای خود فراهم کنی ؟ اسحاق گوید یکسال بیمار شدم (1) .

ص: 43


1- وسائل ج 8 ص 97

امام صادق علیه السلام فرمود : حتماً برحذر می دارم کسی را که باعث تأخیر حج برادرش بشود از این که فتنه و گرفتاری در دنیا به او برسد به اضافه گرفتاری های آخرت که برای او ذخیره می شود (وسائل ج 8 ص 98)

ص: 44

کیفر سهل انگاری در نیابت حج میت

رسول اکرم صلی الله علیه وآله فرمود : کسی که وصیت میت را در مورد حج ضمانت کند ، سپس بدون عذر در اجرای آن سهل انگاری کند، خداوند نماز و روزه او را قبول نکرده و د عایش را مستجاب نمی فرماید ، و هر شبانه روز صد گناه برای او می نویسد، که کوچک ترين آن مانند زنا کردن با مادر و دختر خویش است، ولی اگر در همان سال به وصیت عمل نماید، خداوند برای هر يك در همی که مصرف می کند پاداش يك حج و عمره را برای او

ص: 45

می نویسد ، و اگر در این میان بمیرد ، شهید مرده و برای او هر شبانه روز بین امسال و سال بعد پاداش شهید می نویسند و برای اوست پاداش دنیا و آخرت . (مستدرك ج 2 ص 12)

لزوم مال حلال برای حج

امام باقر علیه السلام فرمود: کسی که به یکی از چهار راه مالی بدست آورده باشد، صرف آن در چهار راه قبول نمی شود، کسی که مالی را از راه تقلب ، ياربا ، ياخيانت ، یادزدی، بدست آورد صرف آن در راه زکات و صدقه و حج وعمره قبول نمی شود (1) .

امام باقر علیه السلام فرمود: خداوند متعال قبول نمی کند حج و عمره ای که با مال حرام انجام پذیرد (2).

ص: 46


1- بحار حج قديم ص 27
2- بحار چاپ قدیم ص 22 .

حج زن مشروط به همراهی محرم نیست

صفوان جمال گوید : به امام صادقعلیه السلام عرض کردم : تو مرا به عملم می شناسی ( صفوان دارای شتر کرایه ای بود ، و به تعبیر امروز حمله دار بود ) زنی نزد من می آید او را می شناسم که مسلمان است و به شما علاقه مند و ولایت شمارا قبول دارد ولی محرم ندارداورا بحج ببرم ؟ فرمود: هر گاه زن مسلمانی آمده او را برای حج ببر ، مرد مؤمن ، محرم زن با ایمان است، سپس این آیه را قرائت کرد ﴿ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ اولیاء بَعْضٍ ﴾ مردان وزنان با ایمان بعضی از آنان دوستان بعض دیگرند (1) (2)

معاوية بن عمار گوید: از امام صادق علیه السلام در مورد

ص: 47


1- وسائل ج 8 ص 108
2- توبه آیه 71

زنی که بدون ولی و سرپرست به حج می رود سؤال کردم ؟ فرمود: اگر بهمراه کاروان مورد اطمینان برود مانعی نیست . (1)

او می گوید نیز از آن حضرت در مورد زنی که بدون ولی و سرپرست به حج می رود پرسیدم؟ فرمود: مانعی ندارد هر چند دارای شوهر یا برادر یا پسر برادر باشد ، و آنان از رفتن همراه او به حج، آباداشته باشند ، ومستطيع حجهم نباشند ، برای زن سزاوار نیست که در خانه بنشیند و حج نرود و برای آنان شوهر و برادر و برادرزاده سزاوار نیست که زن را از رفتن بحج منع کنند . (2)

ص: 48


1- وسائل ج 8 ص 109 .
2- وسائل ج 8 ص 109 .

پاداش کسی که در راه حج فوت کند

امام صادق علیه السلام فرمود : بجا آورنده حج و عمره در ضمانت خداست، اگر در حال حرکت بمیرد ، خداوند گناهانش را می بخشد، و اگر در حال احرام بمیرد خداوند او را در روز قیامت بالبيك گويان محشور می کند ، و اگر در مسجد الحرام ومسجد النبي صلی الله علیه وآله بمیرد ، خداوند او را در روز قیامت در صف ایمن شدگان از عذاب محشور می کند، و اگر در مراجعت بمیرد ، خداوند همه گناهانش را می آمرزد.

ص: 49

علی بن ابیطالب علیه السلام فرمود : برای شش دسته بهشت را ضمانت می کنم :

1 - کسی که برای دادن صدقه از خانه خارج شده و درراه مرده، او اهل بهشت است .

2 - مردی که برای عیادت بیمار از منزل بیرون رفته و در بین راه مرده، او اهل بهشت است .

3 - مردی که به عنوان جهاد در راه خدا از منزل بیرون آمده و در راه بمیرد اهل بهشت است .

4 - مردی که بعنوان حج خارج شده ، و در راه بمیرد اهل بهشت است .

5 - مردی که برای نماز جمعه از خانه بیرون آمده و در راه بمیرد اهل بهشت است .

6 - مردی که برای تشییع جنازه مرد مسلمان از خانه خارج شده و در این راه بمیرد اهل بهشت است . (1)

ص: 50


1- وسائل ج 8 ص 68 .

دلجوئی از خانواده حاجی

رسول اکرم صلی الله علیه وآله درضمن خطبه ای فرمود : کسی که از خانه خود به عنوان انجام حج یا عمره بیرون آید، برای هر قدمی که بر می دارد تا هنگام مراجعت صدهزار پاداش در نامه عملش نوشته می شود ، و هزار هزارگناه او بخشوده می شود ، و هزار هزار درجه با و داده می شود ، و برای هر درهمی که خرج می کند هزار هزار در هم نزد خدا دارد ، و برای هر دیناری هزار هزار دینار، و برای هر کار نیکی که در راه حج برای خدا انجام می دهد هزار هزار پاداش دارد تا مراجعت نماید و او در ضمانت خداست ، اگر در این مسیر فوت کند خداوند او را به بهشت وارد می کند و اگر مراجعت کرد در حالی که آمرزیده شده و دعایش مستجاب شده مراجعت نماید، دعاهای او را غنیمت بشمارید ، چرا که خداوند دعای او را رد نمی کند، او صدهزار مرد را در

ص: 51

روز قیامت شفاعت می کند و کسی که پرسش حال خانواده شخصی نمود که در حج و عمره است ، به خیروخوبی او نیز بدون کم و کاست دارای چنین اجر و پاداش است . (وسائل ج 8 ص 72)

کیفر مصرف پول حج در غیر موردش

در کتاب خرائج آمده : ابو محمد دعجلی که یکی از نیکان اصحاب بود ، و سعی در نقل روایات داشت ، دارای دو پسر بود ، یکی از آنان بنام ابو الحسن ، شخص نیکی بود و در خط مستقیم اسلام گام بر می داشت، و اموات مسلمین راغسل می داد، ولی دیگری هوس باز و همنشین جوانان فاسد بوده و از کارهای ناروا باکی نداشت ، از ناحیه شخصی پولی به ابو محمد داده شد تا با آن پول به نیابت امام زمان عجل الله فرجه حج بجای آورد، و این کار از عادت شیعه بود ، ابو محمد از آن پول مبلغی به آن پسر فاسق خود داد ، وبعد بمکه رفت،

ص: 52

وقتی که مراجعت کرد، چنین نقل کرد: روزی که در عرفات توقف کرده بودم ، دیدم جوانی زیبا چهره و گندم گون که حالت دعا و راز و نیاز و تضرع وعمل نیک از قیافه اش آشكار بود، در کنارم ایستاده، وقتی که حرکت مردم از عرفات نزديك شد، او بمن رو كرد و گفت : ای شیخ آیا حیا نمی کنی؟ گفتم : از چه ای آقای من؟ فرمود : حجی که از ناحیه کسی که می دانی به تو واگذار می شود، ولی مبلغی از آنرا به فاسقی می دهی که شراب می خورد ، حال نزديك است كه بخاطر این کار ، چشمت کور گردد. به چشم من اشاره کرد و من از آن روز تا بحال در حال ترس و خوف هستم ابو عبدالله محمد بن نعمان گوید: این را شنیدم و پس از آن چهل روز بیشتر نگذشت که در چشم ابو محمد که مورد اشاره واقع شده بود زخمی پدیدار شد و موجب کوری آن گردید (1)

ص: 53


1- مستدرك الوسائل ج 3 ص 14.

راهنمائی های پرارزش

امام صادق علیه السلام فرمود: وقتی که اراده حج داری ، قلب خود را تنها متوجه خدا کن و آنرا از هر چیزی که مشغولش می کند، و پردۀ غفلت بر رویش می افکند تهی کن ، و همه امور خود را به آفریدگارت واگذار ، و در همه آنچه که از حرکات و سکناتت بروز می کند برخدا توکل نما، وتسليم قضا و قدر و فرمان اوباش، دنیا و آسایش و مخلوقات را رها كن ، و خود را از حقوقیکه از ناحیه مخلوق بر تو لازم شده تبرئه کن ، وبرتوشه ، ومركب، ويار، ونیرو ، ودوران جوانی ، وثروت خود تکیه نکن، از ترس آنکه همین ها دشمن ووزرو وبال تو شوند .

سپس فرمود: کسی که مدعی خوشنودی خدا باشد، ولی بر غیر خدا تکیه کند ، خداوند همان غیر را دشمن و مایه

ص: 54

رنجش او قرار می دهد، باید بداند که برای او و برای احدی نيرو و چاره ای جز عصمت و توفیق خدا نیست.

آنچنان آماده باش. همانند کسی که امید مراجعت ندار دو در زندگی خود نیکو کارباش و وقت های واجبات الهی وسنت های پیامبر صلی الله علیه وآله و آنچه را که بر تو از ادب و تحمل و صبر و شکر و مهربانی و سخاوت و انفاق ، همیشگی لازم است. رعایت و توجه کن، سپس با آب خالص تو به گناهانت را بشوى ولباس راستی و خضوع و خشوع بپوش و هر چیزی تو را از یاد خدا باز می دارد و مانع می شود از اطاعت خدا، بر خود حرام کن و لبیکی بگو که بمعنی اجابت صاف و خالص و پاك، خدا درعونت باشد ، در حالی که تمسک به دستگیره های محکم می افکنی .

هنگامی که با مسلمانان طواف کعبه می کنی ، با قلبت همراه فرشتگان اطراف عرش را طواف کن و از همه قدرت وقوت خود، خود را تهی کن ، غفلت و لغزش های خود را

ص: 55

بارفتن بمنی، از خود بیرون کن ، و در منی چیزی که برای تو حلال نیست و شایسته آن نیستی آرزو مکن و در عرفات به خطاهای خود اقرار کن و در نزد خدا عهد خودرا به يكتائى خدا تجديد نما و در مزدلفه تقرب به حق جسته و تقوی پیشه کن و وقتی که بالای کوه می روی ، روح خود را به ملاء أعلى بپرواز در آور و وقتی که در منی گوسفند قربان می کنی گلوی هوا و هوس و طمع را ذبح کن.

هنگام پرتاب سنك به ستون های جمرات ، هوس ها و پستی ها و زشتی ها را از خود بران و هنگامی که سرت را می تراشی عیب های آشکار و غیر آشکار خود را از خود دور کن و هنگام دخول بحرم و کعبه، در امان و لطف و پوشش وحفظ و حراست خدا در وصول به هدف وارد شو ، در حالی که عظمت خدا و شناخت بزرگی و ارجمندی او در نظرت محقق و مجسم شده باشد و به عنوان خوشنودی از قسمت قضا و قدر خدا و خضوع در برابر عزت او حجر

ص: 56

اسود را استلام کن و هنگام طواف وداع ، باغیر خداوداع کن، و هنگام وقوف در کوه صفا، روح و باطن خود را به لقای خدا در روزی که با او ملاقات شود (روز قیامت) باصفا کن وبكوه مروه که رسیدی اوصاف خود را براساس تقوی و ترس از خدا قرار بده و بر شرط حج خود و وفای بعهدی که با پروردگارت کرده و برای او تا روز قیامت واجب نموده ای پایدارش باش و بدانکه خداوند حج را تنها از این رو واجب کرده و در میان همه عبادات به خود نسبت داده آنجا که می فرماید :

﴿ وَ اللَّهُ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ اليه سَبِيلاً ﴾ برای خدا بر مردم است كه آهنگ خانه او کنند آنانی که توانائی رفتن به سوی آن را دارند (آل عمران آیه 97)

از این رو پیامبر خدا صلی الله علیه وآله سنت های حج را در لابلای مناسك حج بترتیب ، تشریع کرد ، تا مردم برای مرك وقبر وحشر و قیامت آماده و مهیا گردند و در این حج سبقت دخول به بهشت

ص: 57

برای بهشتیان و دخول به دوزخ برای دوزخیان با مشاهده مناسك از اول تا آخر، برای صاحب عقل و اندیشه بروز می کند و بنمایش گذارده می شود .

اسرار و حکمت های حج

در یکی از سفرها هنگامی که امام زین العابدین علیه السلام از سفر حج مراجعت کرد، شبلی (یکی از زهاد زمانش) به استقبال آن حضرت شتافت، حضرت به او رو کرده و فرمود : ای شبلی آیا حج بجا آورده ای ؟ شبلی گفت آری ای فرزند رسول خدا، (آنگاه بین حضرت و شبلی بترتیب ذیل گفتگو شد).

امام : - آیا بر میقات (محل بستن احرام) وارد شده و از لباس دوخته برهنه شده و غسل کردی ؟

شبلی : - آری

امام : - آیا وقتی که وارد میقات شدی این نیت را

ص: 58

کردی که لباس گناه را از خود در آورده و لباس اطاعت را پوشیده ای؟

شبلی : - نه .

امام : - وقتی که از لباس دوخته بیرون آمدی ، آیا نیت کردی که از ریا و نفاق و ورود در امور شبهه ناک دور خواهی شد ؟

شبلی : - نه .

امام : - وقتی که غسل کردی آیا نیت کردی که خود را از گناهان و خطاها بشوئی ؟

شبلی : - نه .

امام : - بنابر این تو به میقات وارد نشده ای و لباس دوخته شده ات را در نیاورده ای و غسل هم نکرده ای .

سپس امام فرمرد : آیا خود را پاکیزه کردی؟ و احرام بستی ؟ وعقد نيت حج را بستی ؟

شبلی : - آری .

ص: 59

امام : - وقتی که خود را پاکیزه کردی و احرام بستی وعقدنيت حج را بستی آیا نیت کردی که در پرتو نور توبه خالص برای خدا پاکیزه شده ای؟

شبلی : - نه .

امام : - وقتی که احرام بستی آیا نیت کردی که هر آینه حرامی را که خدا حرام کرده برخود حرام خواهی کرد ؟

شبلی : - نه .

امام : - وقتی که احرام حج بستی ، آیا نیت کردی که هر گونه عقد و پیمان غیر خدارا بگشائی و از خود بشکنی ؟

شبلی : - نه .

امام : - پسنه خود را پاکیزه ساخته، و نه احرام بسته و نه عقد حج را بسته ای .

سپس امام فرمود: آیا وارد میقات شدی و در آنجا

ص: 60

دور کعت نماز احرام خواندی .

شبلی : - آری .

امام : وقتی که وارد میقات شدی نیت زیارت کردی ؟

شبلی : نه .

امام - وقتی که دور کعت نماز را خواندی نیت - کردی که با بهترین اعمال و بزرگترین حسنات بندگان ، یعنی نماز که بهترین وسیله ای بخداوند عالمیان است ، تقرب بخدا جسته ای ؟

شبلی : - نه.

امام : وقتی که لبيك گفتی ، آیا نیت کردی که برای خدا بخاطر هر اطاعتی سخن گوئی و در برابر هر معصیتی خاموش شوی ؟

شبلی : - نه .

امام : - بنابراین تو وارد میقات نشده و نماز نخوانده

ص: 61

و لبيك هم نگفته ای .

سپس فرمود: آیا وارد حرم شدی و کعبه رادیدی و نماز خواندی؟

شبلی : - آری .

امام : - هنگامی که وارد حرم شدی، آیا نیت کردی که هر غیبتی را که مسلمانان از اهل اسلام می کنند برخود حرام می کنی؟

شبلی : - نه .

امام : - وقتی که به مکه رسیدی ، آیا به قلب خود نیت کردی که رسیدن به حضور خدارا قصد کرده ای ؟

شبلی : - نه .

امام: - بنابراین وارد حرم نشده ، و کعبه را ندیده و نماز هم نخوانده .

سپس فرمود: آیا خانه خدارا طواف و ارکان کعبه را مس کرده و سعی صفا و مروه نمودی؟

ص: 62

شبلی : آری

امام : - وقتی که سعی کردی آیا نیت کردی بسوی خود گریخته و خدا این معنی را از تو دانسته است ؟ .

شبلی - نه .

امام : - بنابراین خانه را طواف نکرده و ارکان را مس نکرده ای .

سپس فرمود: آیا با حجر الاسود مصافحه کرده ، و در مقام ابراهیم توقف نموده و در آن مکان دور کعت نماز خوانده ای ؟

شبلی : -- آری .

در این هنگام امام علیه السلام فریادی آنچنان زد که نزديك بود از دنیا برود.

سپس فرمود : آه .. آه . . کسی که باحجر الاسود مصافحه کند، بسان اینست که با خدا مصافحه کرده است ، بنگر ای بیچاره پاداشی را که بسیار ارجمند است با

ص: 63

نافرمانی خود ضایع مکن و همچنین ارزش مصافحه را با مخالفت و انجام کارهای حرام مانند گنهکاران گم مکن .

سپس فرمود: وقتی آیا که در مقام ابراهیم ایستادی آیا نیت کردی که در برابر هر اطاعتی توقف کرده ، و در برابر هر گناهی مخالفت نمائی ؟

شبلی : - نه

امام : - وقتی که دور کعت نماز خواندی آیا نیت کردی که نمازی مانند نماز ابراهیم علیه السلام خوانده ، وبا صدای خودبینی شیطانرا بخاك بسائی ؟

شبلی : - نه .

امام : - بنابر این تو باحجر الاسود مصافحه نکرده ، و در مقام ابراهیم علیه السلام توقف نکرده ، و دورکعت نماز در آن هم نخوانده ای.

سپس فرمود: آیا بر چاه زمزم وارد شدی و از آب آن آشامیدی ؟

ص: 64

شبلی : - آری .

امام : آیا نیت کردی که با طاعت خدا وارد شده و چشمانت را از گناه فروبندی ؟

شبلی : - نه .

امام : - بنابراین تو بر آب زمزم وارد نشده و از آب آن هم نیاشامیده ای .

سپس فرمود: آیا سعی بین صفا و مروه و در بین این دو راه رفته ای ؟

شبلی : - آری .

امام : - آیا در این حال نیت کردی که بین امید و ترس هستی ؟

شبلی : - نه .

امام : - بنابر این توسعی نکرده و بین صفا و مروه هم راه نرفته و رفت و آمد نکرده ای.

سپس فرمود : آیا بسوی منی بیرون رفتی ؟

ص: 65

شبلی : آری.

امام - آیا در این هنگام نیت کردی که مردم از زبان و دل و عملت در امان باشند ؟

شبلی : - نه

امام - بنابراین برای منی هم بیرون نرفته ای .

سپس فرمود: آیا در عرفات توقف وبكوه رحمت بالا رفته ای؟ و آیا بیابان نمره را شناختی و در کنارستون و جمرات نیایش با خداکردی ؟

شبلی : - نه .

امام: آیا در توقف خود در عرفات ، خداوند را خوب شناختی؟ و آیا فهمیدی که نامه اعمالت دست خدا است و او بر باطن دل تو آگاه است ؟

شبلی : - نه .

امام : - آیا هنگام صعود به کوه رحمت (در عرفات) نیت کردی که خداوند همه افراد با ایمان از زن و مرد را

ص: 66

مشمول رحمت خود قرار دهد و هر فرد مسلمان از زن و مرد را دوست بدارد ؟

شبلی : نه.

امام: در بیابان نمره ( حدودی برای صحرای عرفات معین شده که نام آنها ، ثوبه ونمره وذى المجاز ، و مازمین است) نیت کردی که به تو امر نشود مگر این که آنرا انجام دهی و به تونهی نشود مگر آنرا ترک کنی.

شبلی : نه

امام : - وقتی که در کنار علامت و نمره ها ایستادی نیت کردی آنها بر اطاعت های تو گواهی می دهند و ترا با حافظان دیگر به امر پروردگار آسمان ها حفظ می کنند؟

شبلی : - نه .

امام - بنابراین تو در عرفات توقف نکرده و برکوه رحمت صعود نکرده و نمره را نشناخته و دعا نکرده و توقف در کنار نمرات هم نکرده ای .

ص: 67

سپس فرمود: آیاتو در بین دو علم (علامت) عبور و قبل از عبور دور کعت نماز خوانده ای؟ و آیا به مزدلفه (مشعر) رفته و در آنجا سنگ ریزه برچیده و به مشعر الحرام عبور کرده ای ؟

شبلی : آری.

امام : - وقتی که دور کعت نماز خواندی ، آیا نیت کردی که این نماز، نماز شکر شب دهم است ، که هر گونه دشواری را بر طرف کرده و هر سختی را آسان می گرداند .

شیلی : - نه .

امام : - وقتی که بین دو علامت راه می رفتی و در راه رفتن بین آن دو متمایل به چپ و راست آن نمی شدی ، آیا نیت کردی که از دین حق بر طرف راست و چپ نه در قلب و نه در زبان و نه در سایر جوارح، منحرف نشوی؟

شبلی : - نه .

ص: 68

امام : وقتی که به مزدلفه رفتی و در آنجا سنگ ریزه برچیدی: آیا نیت کردی که هر گناه و نادانی را از خود برداشته و به جای آن علم و عمل گذاشته ای ؟

شبلی : - نه .

امام - : وقتی که به مشعر الحرام عبور کردی آیا نیت کردی که قلب را شعار پرهیزکاران و آنانکه از خدا ترس و خوف دارند آگاه سازی ؟

شبلی : - نه .

امام : - بنابراین تو از دو علامت عبور نکرده و دور کعت نماز نخوانده و به مزدلفه نرفته و از آن سنگ ریزه جمع ننموده و به مشعر الحرام هم عبور نکرده ای .

سپس فرمود: آیا به منی رفتی و در آنجا سنگ بر جمره زدی و سرت را تراشیدی و قربانی کردی و نماز در مسجد خیف خواندی؟ و آیا به مکه مراجعت نمودی و طواف افاضه را بجا آوردی؟

ص: 69

شبلی : - نه .

امام : - هنگام رسیدن به منی وسنگ انداختن به جمره آیا نیت کردی که به مقصودت رسیده و خداوند تمام حاجت های ترابر آورد ؟

شبلی : - نه .

امام : - وقتی که به جمره سنگ زدی آیا نیت کردی که بطرف دشمنت ابليس سنگ زده و در تمام حج از او روگردان شوی ؟

شبلی : - نه .

امام : وقتی که سرت را تراشیدی آیا نیت کردی که از آلودگی ها و گناهان بنی آدم پاک شده و از گناهان همچون هنگامی که از مادرت متولد شدی بیرون می آیی؟

شبلی : - نه .

امام : وقتی که در مسجد خیف نماز خواندی ، آیا نیت کردی که تو از غیر خدا و گناهت نمی ترسی؟ و به جز

ص: 70

رحمت خدا خدا امید به چیزی نداری ؟

سال شبلی : - نه .

امام : - وقتی که قربانی کردی ، آیا نیت کردی که گلوی طمع را با حقیقت پرهیز کاری که به آن تمسك كرده ای بریده و پیروی از سنت ابراهیم علیه السلام در قربانی فرزندش و میوه دلش و گل قلبش و زنده نگاه داشتن سنت اورا بعد از او ، و تقرب جستن بخدا برای نسل آینده بنمائی ؟

شبلی : - نه .

امام : وقتی که به مکه مراجعت کردی و طواف افاضه بجا آوردی، آیا نیت کردی که از فیض رحمت خدا برخوردار شده و به اطاعت خدا برگشتی و بدرستی او تمسك جسته وواجبات او را بجا آوری و به خدای متعال تقرب بجوئی ؟

شبلی : - نه .

امام : - بنابراین به منی نرفته و ستون های جمره را

ص: 71

سنگ نزده و سرت را نتراشیده و قربانی نکرده و مناسك حج را انجام نداده و نماز در مسجد خیف نخوانده و طواف افاضه بجا نیاورده و تقرب به خدا هم نجسته ای بنابراین ، برگرد که توحج بجا نیاورده ای .

شبلی : - از اینکه حج را ضایع کرده شروع به گریه کرد، ولی دنبال کار را گرفت و بی وقفه به دنبال یاد گرفتن حج صحیح رفت، سرانجام در سال بعد حج درست بر اساس شناخت ویقین انجام داد .

(مستدرك ج 2 ص 182)

ص: 72

فلسفه حج و چرا یکبار واجب شده ؟

حضرت رضا علیه السلام فرمود: علت وفلسفه حج عبارت است از کوچ کردن بسوی خدا و رو آوردن به درگاه خالق وطلب توسعه امر معاش و دل کندن از آنچه از امور مادی به دست آورده و توبه از گذشته و شروع به اعمال نيك نسبت به آینده و مصرف اموال و رنج های بدنی و ممنوع داشتن نفس از لذات وهوس ها وتقرب به خدا در عبادت و خضوع و خشوع و خاکساری در برابر خدا و تحمل گرما و سرما ، امید و ترس و پایداری دائم در این سیر و امور دیگری که

ص: 73

عايد همه خلق می شود ، از منافع و اشتیاق وخوف از خدا ورو بسوی خدارفتن .

از جمله منافع : ترك قساوت قلب و پستی نفس و عدم فراموشی یاد خدا و قطع امید و آرزو و تجدید حقوق و باز داشتن نفس از فساد و منفعت رسانی ای که مشرقیان و مغربیان و صحرانشینان و دریانشینان و بجا آورندگان حج و غیر آنها از تاجر و کاسب و فروشنده و مشتری و نویسنده و بیچاره از آن بهره مند گردند. و برآوردن حاجت های مردم اطراف و محل هائی که اجتماع آنان در مکه امکان دارد .

(ليشهد و امنافع لهم) تا شاهد منافعی برای خود باشند اما فلسفه این که چراحج یکبار واجب شده این است که خداوند واجبات را با توجه به ناتوان ترین مردم تشریع نموده که از جمله آن واجبات حج است ، كه يك بار واجب شده ، سپس آنان که قدرت و استطاعت بیشتر دارند آنهارا ترغیب به حج نموده که به میزان قدرتشان به حج بروند و از

ص: 74

این فیض بهره بگیرند.

هشام بن حکم گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم ، به چه علت خداوند بندگان خود را به حج وطواف، مکلف کرد؟ فرمود: خداوند متعال خلق را به خاطر علتی نیافرید بلکه او چنین خواست و طبق مشیتش تا وقت معینی خلق کرد ، سپس آنان را امر و نهی نمود که این مطلب هم فرمان بری از دین است و هم مصلحتشان در امور دنيا ، وتا مردم شرق و غرب عالم در يك نقطه اجتماع كرده و يكديگر را بشناسند و امر تجارت از شهری به شهرهای دیگر گسترش یابد و بر اثر آن کرایه دهندگان و مرکب دارها بهره مند شوند ، و آثار رسول خدا صلی الله علیه وآله شناخته شود و اخبار او یاد آوری شده و فراموش نگردد و اگر هر گروهی تنها در بلاد خود و اطراف همان اکتفا و تفاهم کنند هلاك شده ، و شهرها و کشورها (از نظر اقتصادی و غیره) ویران می گردد و داد وستد و بهرۀ تجارتی از میان رفته و خیرها پوشیده شده و کسی به آنها دست نخواهد یافت این است فلسفه حج (بحار حج ص 7) .

ص: 75

حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام فرمود: وقتی که این آية ﴿ وَ لِلَّهِ علی النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ ﴾ نازل شد مؤمنین گفتند ای رسول خدا آیا در هر سال حج واجب است؟ رسول اکرم صلی الله علیه وآله کرد، آنان بار دیگر این سؤال را تکرار کردند ؟ حضرت فرمود: نه واگر می فرمود: آری واجب می شد، در این موقع این آیه نازل شد ﴿ یا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَسْأَلُوا عَنْ أَشْيَاءَ انَّ تُبَدِلُكُم تَسُؤْكُمْ ﴾ . ای کسانی که ایمان آورده اید مپرسید از چیزهائی که اگر آشکار شود شما را بد آید . (مائده 101) (بحار حج ص 5) .

ص: 76

پاداش آدم در ساختن کعبه

در کتاب لب اللباب روایت شده : خداوند به آدم فرمان داد کعبه را بناکن و آدم آن را بنا کرد ، پس از بنای آن آدم عرض کرد: خدایا هر اجیری مزد دارد . مزد عمل مرا بمن بده ، خداوند فرمود: وقتی که دور کعبه طواف کردی ترا برحمت خود می آمرزم ، عرض کرد : بیفزای ، فرمود: اگر فرزندان تو دور کعبه طواف کنند آنان را نیز می آمرزم .

فرمود : کسی که به نیت کعبه حرکت کند ولی به او

ص: 77

نرسد، اورانیز می آمرزم، عرض کرد: بیفزای. فرمود: هر کسی که طواف کنندگان برای او دعا و استغفار کنند ، به برکت دعای آنان او را نیز می آمرزم . (مستدرك ج 2 ص 147 ) .

وجود کعبه قبل از آدم علیه السلام

حلبی گوید: از امام صادق علیه السلام درباره کعبه سؤال شد ، که آیا قبل از بعثت پیامبر اسلام کسی حج می نمود؟ فرمود: آری، به دلیل اینکه قرآن از قول شعیب می گوید او به موسی در مورد ازدواج با دخترش گفت : ﴿ عَلی اَن تأجِرَنِی ثَمَانِی حِجَجٍ ﴾ یعنی به این شرط دخترم را همسر تو کنم که هشت که هشت حج اجیر من باشی (قصص - 27) نگفت هشت سال (ثمانی سنین) و همچنین آدم و نوح ، حج بجا آوردند و سلیمان بن داود همراه جن و انس و پرنده و باد ، حج کعبه را بجای آورد ، و حضرت موسی بربالای کوه

ص: 78

سرخ حج بجا آورد و می گفت لبيك لبيك و كعبه همانگونه که خداوند در قرآن می فرماید : نخستین خانه ای است که برای مردم قرار داده شد و در سرزمین مکه است ، که پر برکت و مایۀ هدایت جهانیان است (1) .

و نیز فرمود در قرآن مجید: بیاد بیاور هنگامی که ابراهيم و اسماعیل پایه های خانه کعبه را بالا می بردند (2) .

و نیز می فرماید: و ما به ابراهیم و اسماعیل امر کردیم که خانه مرا برای طواف کنندگان و مجاوران و رکوع کنندگان و سجده کنندگان پاك كنيد (3) .

و خداوند حجر الاسود را بر آدم نازل کرد، در حالی

ص: 79


1- ﴿ انَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لِلَّذِى بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَ هُدىً لِلْعَالَمِينَ ﴾ (آل عمران) (96)
2- ﴿ وَاذِيرَفعَ اِبراهِيمَ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ اِسماعِيل ﴾ (بقره - 127 ).
3- ﴿ وَ عَهْدَنَا اِلی اِبرَاهِيمَ وَاِسمَاعِيلَ انَّ طَهَراً بَيتِي الطائِفِينَ وَ الْعاكِفِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ ﴾ (بقره) 125

که کعبه وجود داشت . (بحار حج ص15)

تعداد حج آدم علیه السلام

امام باقر علیه السلام فرمود: حضرت آدم علیه السلام هزار بار پیاده باین خانه اشاره به کعبه رو آورده که در این هزار بار هفتصد بار حج بجای آورده و سیصدبار عمره و از ناحیه شام به طرف کعبه می آمد و برکوه ثور و در مکانی که در آن توبه اش پذیرفته شد آنجا که دیوار حطیم بر آن قرار

دارد که بین درب کعبه وحجر الاسود باشد ، حج بجای می آورد و آدم کعبه راصد سال پیش از آنکه حوارا به بیند ، طواف کرد و جبرئیل به او گفت ﴿ حَيَّاكَ اللَّهُ وَ لَباكَ ﴾ خداوند تو را زنده بدارد و اجابت کند ترا (محجه ص 152)

حضرت امام رضا علیه السلام بنقل از پدران خود در ضمن حدیث مفصلی می فرماید: مردی از امیرمؤمنان علی علیه السلام پرسید: آدم چند بار حج بجای آورد ؟ فرمود : او هفتصد

ص: 80

حج با پای پیاده بجای آورد.

نخستین حجی را که بجای آورد، همراهش جغدی بود که او را به آب رهنمایی کرد و از بهشت همراه آدم بیرون آمده بود و از خوردن گوشت جغد و پرستو نهی شده است .

از آنحضرت سؤال شد : نخستین کسی که از اهل آسمان حج بجای آورد که بود، فرمود: جبرئیل علیه السلام بود.

(وسائل ج 8 ص 91)

امام باقر علیه السلام فرمود : آدم علیه السلام به این خانه (اشاره به کعبه) هزار بار با پای پیاده آمده، هفتصد بار برای حج و سیصدبارهم عمره بجای آورده است.

(وسائل ج 8 ص 94)

ص: 81

تاریخ کعبه و بنای آن

امام باقر علیه السلام به نقل از پدران خود، فرمود: خداوند متعال به جبرئیل و حی فرستاد. (من خدای مهربان و بخشنده ام) من آدم و حوارا مورد شکایتشان مشمول رحمت خود قرار دادم و برای آنان خیمه ای از خیمه های بهشت فرود آوردیم ، من آنان را رحمت کردم بخاطر گریه ها وخوف و تنهائیشان، پس خیمه را بر ترعه (و کانالی) که بین کوه های مکه قرار دارد ، منصوب کن .

امام فرمود: ترعه همان مکان کعبه و پایه های آن

ص: 82

است که فرشتگان قبل از آدم، آن پایه ها را بر پا داشته اند، جبرئیل از آسمان نزد آدم فرود آمد و خیمه را در مکان کعبه و پایه هایش را بمقدار کعبه قرارداد.

سال امام فرمود: جبرئیل آدم را از کوه صفا و حوا را از کوه مروه به زمین آورد و این دو را در آن خیمه به هم رسانید . ستون خیمه شاخه ای از یاقوت سرخ بود ، نور و روشنائی آن ، کوه های مکه و اطراف آن را روشن کرد ، و تا آنجا که از هر طرف روشنائی رسید ، امروز حرم بحساب می آید.

سپس فرمود: از این رو خداوند آن را حرم قرارداد، برای حرمت خیمه و عمود آن که از بهشت فرود آمده ، و فرمود: از این سبب نیکی ها و بدی ها را در حرم چندین برابر قرار داد و فرمود: طناب های خیمه در اطراف خیمه کشیده شد، انتهای میخ های آن اطراف مسجد الحرام را نشان می داد و آن میخ ها از طلاهای خالص بهشت بود . و طناب های

ص: 83

آن از موهای بافته شده ارغوان بود، فرمود: خداوند به جبرئیل وحی کرد تا با هفتاد هزار فرشته وارد آن خیمه شوند و آن خیمه را از شیاطین سرکش حفظ نمایند و با آدم انس بگیرند و به خاطر تعظیم و احترام خانه و خیمه دور آن طواف کنند ، جبرئیل با آن فرشتگان به کنار خیمه فرود آمده و آن را از شیاطین سرکش حفظ و حراست کرده و دور ارکان کعبه و خیمه، در هر روز و شب طواف می کردند ، همان گونه که در آسمان دور بیت المعمور طواف می نمودند.

و فرمود: رکن های کعبه در زمین مقابل (بیت المعمور) در آسمان قرار گرفته است .

سپس خداوند متعال به جبرئیل وحی فرمود ، نزد آدم وحوا برو و آنان را از محل ارکان خانه ام کعبه ، که برای فرشتگانم و برای خلقم از فرزندان آدم است ، دور گردان ، جبرئیل، نزد آدم و حوا آمد و آنان را از خیمه بیرون کرد و از کانال خانه دور گرداند و خیمه را از محل کانال

ص: 84

دور کرد، سپس بفرموده خداوند : آدم را بر کوه صفا و حوارا بر کوه مروه گذاشت، آدم به جبرئیل گفت : آیا براثر غضب الهی بر ما است که مکان مارا تغيير دادى وما را از هم جدا نمودی؟ یارضای خداوند بر این تقدیر بوده است ؟ جبرئیل به آنان گفت: این کار براثر غضب خداوند نبود ولی آنچه خداوند انجام میدهد بازخواست نمی شود.

ای آدم ، خداوند هفتاد هزار فرشته فرستاده تا باتو مأنوس شوند و دور ارکان کعبه و خیمه طواف نمایند ، آنان از خداوند خواستند که برای آنها در مکان خیمه ، خانه ای در محل ترعه ( کانال ) مبارکی که در مقابل بيت المعمور قرار گرفته بنا کند تا آنرا طواف کنند همانگونه که بیت المعمور را در آسمان طواف می نمایند ، خداوند وحی کرد که ترا از آنجا دور کنم و خیمه را از آن مکان بردارم.

آدم گفت به تقدیرات خدا خوشنودیم و فرمان اودر

ص: 85

باره ما امضا شده است .

ارکان خانه کعبه را با سنگی از صفا و سنگی از مروه و سنگی از طور سینا و سنگی از کوه سلم ، (که در پشت کوفه است) به پا ساخت، خداوند به جبرئیل وحی کرد ساختمان خانه را تمام و کامل کن ، جبرئیل به فرمان خدا آن چهار سنگ را بابال خود از محل های خود برداشت و مطابق دستور خدا در جای ارکان خانه بر آن پایه هائی که خداوند مقدر کرده گذاشت و نشانه های آنها را نصب کرد سپس به جبرئیل وحی کرد که آنرا با سنگی از کوه ابوقبیس بنا و تكمیل كن و بر آن خانه دو درب شرقی و غربی قرار بده .

سپس فرمود: جبرئیل طبق فرمان رفتار کرد ، وقتی که کار به پایان رسید، تمام فرشتگان ، دور آن خانه طواف کردند ، وقتی که آدم و حوا به رشتگان نگاه کردند که دور خانه طواف می کنند ، به آنها پیوستند و هفت دور ، کعبه را طواف کردند، سپس به طلب غذا از کنار کعبه

ص: 86

دور شدند (بحار حج ص 16) .

امام صادق علیه السلام فرمود: کعبه در زمان ابراهیم خلیل علیه السلام 9 ذراع بود ، سپس عبدالله بن زبیر او را بنا کرد و ارتفاع آنرا 18 ذراع قرار داد ، سپس حجاج آنرا ویران کرد و تجدید بنا کرد و آنرا 27 ذراع قرارداد .

(وسائل ج 9 ص 328) .

علی بن ابراهیم و دیگران به اسناد مختلف به امام نسبت می دهند که فرمود: قریشیان کعبه را خراب کردند، به این ترتیب که از کوه های مکه سیل آمد و به کعبه خرابی وارد شد، در كعبه يك مجسمه آهوی طلائی که پاهایش از جواهرات بود دزدیده شد و دیوار کعبه کوتاه بود و این زمان سی سال قبل از بعثت پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله بود ، قریش خواستند که کعبه را خراب کنند و از نو بسازند و عرض آن را زیاد کنند ترسیدند که اگر كلنگ به آن بگذارند، عذاب خدا بر آنان نازل شود.

ولید بن مغیره گفت : مرا بخودم واگذارید تا کعبه را

ص: 87

خراب کنم، اگر خوشنودی خدا در این باشد که عذابی به من نمی رسد و گرنه ما را (همین عمر) کافی است ، بربام کعبه رفت و سنگی را حرکت داد، همان جا ماری به طرف ولید بیرون آمد و خورشید گرفته شد ، وقتی که چنین دیدند بگریه و تضرع افتادند و گفتند : خداوندا ماجز اصلاح ارادۀ دیگری نداریم ، مار پنهان شد ، آنان کعبه را خراب کردند و سنگ هایش را اساس بنا قرار داده و شروع به بنا کردند، تا به اندازه ای که زمان ابراهیم علیه السلام ساخته شده بود مجدداً آن را ساختند ، بعد خواستند در عرض کعبه بیافزایند، اما تا قواعدیکه ابراهیم قرار داده بود حرکت دادند که آن ها را از جابه کنند، زلزله ای شدید آمد و تاریکی سختی آنها را فرا گرفت .

بنای کعبه بدست ابراهیم از نظر طول (30) ذراع و از نظر عرض (22) ذراع و از نظر ارتفاع (9) ذراع بود ، قریش گفتند در ارتفاع کعبه می افزائیم وقتی که ساختمان

ص: 88

آن را به پایان رساندندو نوبت به نصب حجر الاسود رسید، بین افراد قریش اختلاف در نصب حجر الاسود افتاد ، هر يك از قبائل میخواست این افتخار نصیب او شود. اختلاف بالا گرفت، سرانجام باین پیشنهاد راضی شدند که این کار را به داورى يك نفر واگذار کنند و گفتند نخستین کسی که از باب بنی شیبه وارد شود در این کار داوری کند.

لحظه ای بعد دیدند حضرت محمد صلی الله علیه وآله از آن درب وارد شد ، گفتند این امین است که می آید ، به داوری او راضی شدند، پیامبر صلی الله علیه وآله ردای مبارك خود را روی زمین پهن کرد ( برخی گفته اند که ردای آن بزرگوار، کساء طارونی بوده ) و حجر الاسود را در آن گذاشته و فرمود : از هر يك قسمت از چهار قسمت قریش مردی به نمایندگی به پیش آید .

چهار نفر بنام های عتبة بن ربيعة از طايفه عبد شمس واسود بن مطلب از طایفه بنی اسد بن عبدالعزى وابو خذيفة

ص: 89

ابن مغيرة از طایفه بنی مخزوم وقيس بن عدی از طایفه بنی سهم به پیش آمدند و چهار گوشۀ عبار اگرفته و بلند کردند و آوردند نزديك ساختمان کعبه آنگاه پیامبر صلی الله علیه وآله آنرا برداشت و بجایش گذاشت و اختلاف رفع شد.

پادشاه روم یک کشتی ای که در آن وسائل سقف و چوب و ساختمان بوده همراه عده ای کارگر به حبشه فرستاده بود تا در آنجا کلیسائی بسازند، بادتندی وزیده بود و آن وسائل را بساحل دریا انداخته بود، وقتی که این خبر به قریش رسید ، به ساحل رفتند و در آنجا آن وسائلی را که از چوب و زینت و غیره بود و به درد ساختمان کعبه می خورد، خریداری کرده و به مکه آوردند و اندازه آن چوب ها با ساختمان

(غير از حجر الاسود) مطابقت کرد وقتی که ساختمان پایان یافت ، پارچه ای به او پوشاندند بنام کساء أردیه .

(وسائل ج 9 ص 329) .

حسن بن علی نعمان گوید : وقتی که مهدی عباسی

ص: 90

تجدید بنای ساختمان مسجد الحرام را کرد (و آن را توسعه داد) در چهار گوشه مسجد خانه هائی وجود داشت ، از صاحبان خانه ها خواست تا آنرا (با فروش یاغیره) واگذار کنند، تاجزء مسجد شود ، صاحبان آن راضی نشدند .

مهدی این مسئله را از فقهاء پرسید ، همه گفتند: شایسته نیست که چیزی از غصب داخل مسجد الحرام شود.

على بن یقطین که در آنجا حضور داشت به مهدی گفت: اگر نامه ای برای موسی بن جعفر علیه السلام بنویسی و از او این سوال را بپرسی، ترا از حقیقت ماجرا خبر می دهد.

مهدی نامه ای به فرماندار مدینه نوشت که از امام موسی بن جعفر علیه السلام این مسئله را بپرس و بگو ، خانه ای را می خواهیم داخل مسجد کنیم صاحب او امتناع از فروش دارد ، راه چاره چیست ؟ فرماندار طبق دستور خدمت امام موسی بن جعفر علیه السلام رسید و مسأله را پرسید .

امام فرمود: این مسأله را از ابوالحسن (حضرت

ص: 91

رضا) علیه السلام بپرس . او از حضرت رضا پرسید ؟ حضرت فرمود: آیا حتما باید به این مسأله جواب داده شود ؟ فرماندار عرض کرد : - آری، فرمود: برای مهدی بنویس (بنام خداوند بخشنده مهربان) اگر کعبه اول بناشده و مردم سپس در کنار آن فرود آمده اند، فضای اطراف آن متعلق به کعبه است و اگر سکونت مردم در آنجا مقدم بر خانه کعبه بوده آنان سزاوارترند ، وقتی که این نامه به حضور مهدی رسید نامه را بوسید .

سپس فرمان به خراب کردن آن خانه راها داد. صاحبان خانه ها خدمت حضرت رضا رسیده از حضرت خواستند که نامه ای برای مهدی بنویسد که قیمت خانه هایشان را بپردازد، حضرت نامه ای برای مهدی نوشت ، که چیزی به آنان عطا کن او هم آنان را راضی کرد . (1)

ص: 92


1- وسائل ج 9 ص 331 .

فلسفه نامگذاری کعبه به (کعبه)

گروهی از یهودیان به حضور رسول اکرم صلی الله علیه وآله شرفیاب شده و در مورد اموری سؤال کردند ، از جمله یکی از آنها پرسید، چرا کعبه را کعبه نام گذاری کردند .

پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: زیرا در وسط دنیا قرار گرفته است . (بحار حج ص 13)

فلسفه علامت ها و حدود حرم

بزنطی گوید: از حضرت رضا علیه السلام در مورد حدود

ص: 93

و نشانه های حرم سؤال کردم؟ (منظور ستون هایی به شکل مكعب مستطیل به ارتفاع سه متر در آخرین حد فواصل حرم است که برای نشانه ساخته شده که این حد و در احرام گویند (م) که چگونه بعضی بهم نزدیکند و بعضی از هم دورند ؟ فرمود: خداوند متعال وقتی که آدم را از بهشت بیرون کرد و به زمین فرود آورد، او را بر کوه ابوقيس فرود آورد و او از وحشت و این که چیزی را که در بهشت می شنید اینک نمی شنود بدرگاه خدا شکایت کرد ، خداوند یاقوت سرخی نزد آدم فرستاد و آدم آنرا در محل کعبه گذارد و دور آن طواف می کرد و روشنی آن به محل علامت ها می رسید و آن علامت ها براثر نور آن یاقوت ، معلوم شد، خداوند این حدود امتداد روشنائی را حرم قرار داد.

(بحار حج ص 17)

ص: 94

سرزمین امن وامان

محمد بن مسلم گوید : از امام باقر علیه السلام درباره این آیه از سوره (آل عمران 97) ﴿ وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمَناً ﴾ کسی که داخل آن شود در امان خواهد بود پرسیدم ؟ فرمود : هر خائفی در این سرزمین در امان است، در صورتی که حدی از حدود خدا بر گردنش نباشد ، که سزاوار مؤاخذه برای آن حد شود ، گفتم کسی که با خدا و رسولش محاربه کند و سعی در فساد زمین داشته باشد آیا در حرم در امن و امان است؟ فرمود : چنین کسی همچون راه زنی است که گوسفند یا متاع دیگر مردم را می رباید حکمش با امام است، هر طور صلاح دانست ، همان انجام می شود ، گفتم : در مورد خیانت کاری که وارد حرم می شود ، چه می فرمائید؟ فرمود: نباید دستگیر و یا صدمه ای به او برسانند، زیرا خداوند می فرماید : ﴿ وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمَناً ﴾ (بحار حج ص17).

ص: 95

حلبی گوید : امام صادق علیه السلام در تفسير ﴿ وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمَناً﴾ فرمود: وقتی که بنده ای را در بیرون حرم دستگیر کردند، سپس بسوی حرم فرار کرد، سزاوار نیست که در حرم دستگیر شود، ولی او را از بازار جلوگیری می کنند نباید چیزی بفروشد و غذا به او نمی دهند آب به او نمی آشامند و با او سخن نمی گویند، که اگر با او چنین رفتار کنند امید است که از حرم بیرون آید و در بیرون حرم دستگیر شود و اگر در حرم دست به کارهای ناشایسته ای زد در همانجا دستگیر می شود. (بحار حج ط قديم ص17).

برتری کعبه و مسجد الحرام

ابن عمار گوید امام صادق علیه السلام فرمود : خداوند می فرماید در اطراف کعبه صدو بیست رحمت است : شصت رحمت آن به طواف کنندگان و چهل رحمت آن به نمازگزاران و بیست رحمت آن به ناظران می رسد.

(بحار حج ط قديم ص 45) .

ص: 96

امام صادق علیه السلام می فرماید : وقتی که خداوند به ابراهیم علیه السلام وحی کرد که: (خانه ام را برای طواف کنندگان و مجاوران و رکوع کنندگان و سجود کنندگان پاکیزه کن، صد و هفتاد رحمت بکعبه فرود آمده ، که شصت رحمت آن برای طواف کنندگان و پنجاه رحمت آن برای مجاوران و چهل رحمت آن برای نمازگزاران و بیست رحمت آن برای ناظران داده شد. (1)

و امیر مؤمنان علی بن ابیطالب علیه السلام فرمود : در دنیا چهار قصر از قصرهای بهشتی وجود دارد.

1 - مسجد الحرام .

2 - مسجد پیامبر (در مدینه)

3 - مسجد بيت المقدس

4- مسجد كوفه (2)

ص: 97


1- بحار حج ط قدیم ص 12.
2- بحار حج ط قديم ص 55

نگاه به کعبه عبادت است

زراره گوید: در پشت مقام ابراهیم در حضور امام محمد باقر علیه السلام نشسته بودم دیدم ، امام با تمام حواس رو به کعبه توقف کرده و به کعبه می نگرد، آنگاه فرمود: نگاه به کعبه عبادت است، خداوند خانه ای در زمین محبوب تر از کعبه نیافریده، سپس با دستش اشاره ای به کعبه کرد (وفرمود) : و نه گرامی تر از کعبه و خداوند متعال در روزی که آسمان ها و زمین را آفرید ، بخاطر کعبه ماه هائی را در قرآن خود گرامی داشت و آنها را اشهر حرم معرفی کرد ،

ص: 98

که سه ماه آن (ذيقعده ، ذيحجه و محرم) پشت سر هم هستند و يك ماه آن (رجب را) تنها برای عمره حرمت داده است. (بحار حج چاپ قدیم ص 12) (1)

امام صادق علیه السلام می فرماید : کوچک ترین پاداش نگاه به کعبه این است که خداوند به هر نگاهي يك حسنه عطا می کند و يك گناه از وی محو می کند و يك درجه به مقام او می افزاید . (بحار ص 14).

نیز روایت شده : کسی که به کعبه بنگرد ، در تمام زمان نگاهش برای او حسنات نوشته می شود و گناه از او محو می گردد ، تا موقعی که چشمش را از آن بردارد.

(محجه ص 154) .

ابوذر غفاری گوید : پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: نگاه

ص: 99


1- منظور این است که این ماه ها محترم است وجنگ در اين ماه ها حرام می باشد تا مردم آزادانه در این ماه ها به زیارت کعبه پرداخته وحج و عمره بجای آورند . (مترجم)

کردن به چهره علی بن ابیطالب علیه السلام عبادت است ، نگاه کردن به چهره پدر و مادر که از روی مهربانی و ترحم باشد عبادت است ، نگاه کردن به صفحات قرآن عبادت است و نگاه به کعبه نیز عبادت محسوب می شود . (1)

ص: 100


1- بحار حج ص 14.

فلسفه حج و بنای کعبه از گفتار علی بن ابیطالب علیه السلام

امام علی علیه السلام در خطبه قاصعه در نهج البلاغه می فرماید (1) : و هر چند امتحان و آزمایش بزرگ تر باشد ، ثواب و پاداش آن بزرگ تر و فراوان تر است آیا نمی بینید که خداوند پیشینیان را از زمان آدم تا آخرین نفر این جهان آزمایش فرموده ، بسنگ هائی که (سنگ های کعبه از آن بنا شده) نه زیان دارد و نه سود و نه بینش دارد و نه شنوائی ،

ص: 101


1- خطبة 234 از نهج البلاغه فيض - و خطبه 92 از نهج البلاغه صبحى الصالح.

پس آن سنگ ها را بیت الحرام خود قرارداد ، خانه ای که آنرا برای مردم بر پاساخت و آنرا در دشوارترین جاهای زمین از جهت سنگستان بودن و کم ترین جاهای بلند دنیا از جهت کلوخ وخاك داشتن و تنگ ترين دره ها قرار داد ، که در بخشی از زمین بین کوه های ناهموار و ریگ های نرم و چشمه های کم آب و دهکده های از هم دور که شتر و اسب و گاو و گوسفند هم در آنجا فربه نمی شود . . واقع شده است .

پس آدم و فرزندانش را امر کرد که به جانب آن متوجه گردند و بیت الحرام محلی برای سوداگران مسافر مقصد باراندازیشان گردید، میوه های دل ها (اصحاب دل و معنویت) به آن خانه فرود می آیند، از بیابان های بی آب و گیاه ، دور از آبادی و از بلندی دره های سراشیب و از جزیره های دریاها (که از قطعات زمین) جدا شده است ، تا این که روش های خود را با خضوع و فروتنی (در سعی و

ص: 102

طواف) می جنبانند، در اطراف خانه تهليل (لا اله الا الله) می گویند و برپاهایشان هروله می کنند (با شتاب می روند) در حالی که برای رضای خدا ژولیده مو و غبار آلوده هستند، جام هایشان را پشت سر انداخته اند و بر اثر نتراشیدن موها و زیاد شدن آن، زیبائی های خود را زشت کرده اند ، خداوند ایشا نرا امتحان و آزمایش نمود ، امتحان بزرگ تر و سخت و آشکار کامل که آنرا سبب دریافت رحمت و رسیدن به بهشت گردانید.

اگر خداوند می خواست خانه محترم و عبادت گاه های بزرگ خويش رابين باغ ها وجوب ها وزمین نرم و هموار با درخت های بسیار و بامیوه های در دسترس و ساختمان های بهم پیوسته و دهات نزديک بهم و بین گندم های سرخ ، مرغزار سبز و زمین های پرگیاه و کشتزارهای تازه و شاداب و راه های آباد قرار دهد، مقدار پاداش را بتناسب کمی آزمایش می گردانید .

ص: 103

اگر پایه هایی که خانه بر آنها نهاده شده و سنگ هائی که به آنها بنا گردیده از زمرد سبز و یاقوت سرخ و نور و روشنائی بود، چنین ساختمانی توهم وشك را در سینه ها کاهش می داد و کوشش و تلاش شیطان را از دل ها برطرف می ساخت و اضطراب و نگرانی و تردید را از مردم دور می نمود ولی خداوند بندگانش را به سختی های گوناگون می آزماید و با کوشش های رنگارنگ از آنان بندگی می خواهد و ایشان را به اقسام آنچه پسندیده طبع ها نیست ، آزمایش می کند .

برای بیرون کردن کبر و خودپسندی از دل ها و جای دادن فروتنی در جان هایشان و برای این که آن آزمایش را درهای گشاده بسوی فضل و احسان خود و وسائل آسان برای عفو و بخشش خویش قرار دهد (1)

ص: 104


1- بحار حج طقديم ص 10 .

محشور شدن کعبه در روز قیامت

ابو حامد گوید : رسول اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: خداوند بخانه كعبه وعده داد که در هر سال ششصد هزار نفر حج آنرا بجای آورند و اگر کم تر از این تعداد شدند ، خداوند با فرستادن فرشتگان ، آن کمبود را جبران می کند و کعبه در روز قیامت همچون عروسی در شب زفاف محشور می گردد ، هر کس که حج بجای آورده باشد ، پرده های آن را گرفته و در اطراف آن راه می رود ، تا این که کعبه وارد بهشت می شود و آنان نیز همراه آن وارد بهشت می گردند (1).

مکان های برگزیده خداوند کدامند؟

رسول اکرم صلی الله علیه وآله فرمود : خداوند متعال از شهرها

ص: 105


1- محجه ص 154 .

چهار شهر را برگزید، که در قرآن مجید فرموده ﴿ وَ التِّينِ وَ الزَّيْتُونِ وَ طُورِ سِينِينَ وَ هذَا الْبَلَدِ الاَمِين ﴾.

سوگند به انجیر و زیتون وطور سيناء و به این شهر امین. منظور از انجیر مدینه و منظور از زیتون بیت المقدس و منظور از طور سینین کوفه و منظور از این شهر امین مکه است .

علت نامگذاری کعبه به اولین خانه

امام باقر علیه السلام فرمود : وقتی که خداوند اراده کرد زمین را بیافریند به بادها فرمان داد که خود را به دل آب زنند، تا موج به وجود آمد، سپس آن موج ها به کف ها مبدل شد و آن كف ها يك كف گردید ، خداوند آن کف را در محل کعبه جمع کرد، کوهی از کف دریاها از آن آفرید ، سپس زمین را از زیر آن کوه گسترش داد این است قول خداوند

عالم در قر آن که فرمود :

ص: 106

﴿ اِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ الَّذِى بِبَكَّةَ مُبارَكاً ﴾ نخستين خانه ای که برای مردم ساخته شد: در زمین مکه است که پر برکت و مایه هدایت است آل عمران 196.

پس نخستین خانه ای که روی زمین آفریده شد ، کعبه بوده و سپس سایر نقاط زمین از آن کشیده شده است . (1)

علت نامگذاری کعبه به ( خانه عتیق )

ابو خدیجه گوید؛ به امام صادق علیه السلام عرض کردم: چرا کعبه به خانه عتیق نامیده شد؟ فرمود: خداوند سبحان حجر الاسود را از بهشت نزد آدم فرستاد ، آنگاه کعبه مروارید سفیدی بود خداوند آن را به آسمان برد ، ولی پایه های آن در زمین باقی ماند که محاذی آن کعبه، مرواریدی قرار داشت ، هر روز هفتاد هزار فرشته بر آن وارد شده که هرگز مراجعت نمی کردند .

ص: 107


1- محجه ص 152

خداوند به ابراهیم و اسماعیل فرمان داد که کعبه را روی آن پایه ها بنا کنند و از این رو به آن (بیت عتیق) گفته شد، چرا که از غرق شدن در طوفان نوح آزاد شد یعنی غرق نشد. (بحار حج چاپ قدیم ص 13 و 14 ) .

ثمالی گوید : از امام محمد باقر علیه السلام پرسیدم پیرامون مسجد الحرام، چرا خداوند آنرا عتیق نامید؟ فرمود: همه خانه هائی را که خداوند بر روی زمین قرار داده ، صاحب و سکنه دارند، غیر از خانه کعبه ، زیرا در این خانه احدی سکونت ندارد و این خانه صاحبی جز خدا ندارد و این خانه حرم است، سپس فرمود: خداوند این خانه را قبل از آفرینش سایر مخلوقات آفرید ، سپس زمین را بعد از آن آفرید و آنرا از زیر این خانه گسترش داد.

محاربی گوید: امام صادق علیه السلام فرمود : خداوند متعال سرتاسر زمین جز کعبه را در طوفان نوح غرق کرد از این رو کعبه موسوم به عتیق گردید، زیرا در آن طوفان

ص: 108

از غرق شدن ایمن بوده .

محاربی گوید : از امام پرسیدم : آیا در این موقع کعبه به آسمان صعود کرد؟ فرمود: نه بلکه آب هم به آن نرسید و از آن دور شد بحار ط ق ص 18 .

علت نام گذاری مکه به ام القری

یکنفر شامی از امیرالمؤمنين حضرت علی علیه السلام پرسید: چرامکه به (ام القری) یعنی مادر شهرها ، نام گذاری شد؟ فرمود: زیرا که زمین از زیر آن کشیده شده (و گسترش یافت) (بحار حج ط قديم ص 18) .

علت نامگذاری مکه به ( بیت الله الحرام )

حسان گوید : از امام صادق علیه السلام پرسیدم: چرامکه ( بيت الله الحرام ) نام گذاری شد؟ فرمود : زیرا ورود

ص: 109

مشرکان به آن حرام شده است.

علت نامگذاری حرم به (مکه)

حضرت رضا علیه السلام فرمود: از این رو مکه را مکه گویند ، زیرا مردم بت پرست در آن سوت می کشیدند و به کسی که قصد آنرا داشت، گفته می شد (قدمکا) یعنی می خواهد سوت بکشد یا - سوت کشید، این است فرموده خداوند در قرآن که می فرماید: ﴿ ما كانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَيْتِ الاَمكاءِ وَ تَصْدِيَةً ﴾ نماز آنان مردم جاهليت نزديك خانه (خدا) جزسوت و کف زدن نبود . (1) (2)

علت نامگذاری مکه به (بکه)

حلبی گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: چرا مکه به ( بکه ) موسوم گردید ؟ فرمود : زیرا مردم در آنجا

ص: 110


1- انفال آیه 35
2- بحار حج ص 18

ازدحام کرده و با دست خود یکدیگر را بر اثر ازدحام جمعیت رد می کنند. (بلکه در لغت از بك ، بمعنى محل ازدحام است ) .

نیز فرمود : از این رومکه را «بکه» نامیدند ، زیرا مردم در آنجا از خوف خداگریه می کنند (1) .

عبدالله بن سنان گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: چرا کعبه را (بکه) گویند؟ فرم زیرا مردم در اطراف آن گریه می کنند.

ص: 111


1- وسائل ج 9 ص 376 .

نام های مکه

ابن عمار گوید : امام صادق علیه السلام فرمود : مکه پنج نام دارد :

1 - ام القرى (مادر شهرها) .

2- مكه .

3 - بكه .

4 - بساسه ( چرا که هرگاه مردم در آن ظلم کنند خداوند آنان را از آنجا رانده و هلاک می کند ).

5 - ام رحم ( چرا وقتی که مردم ملازم آن گردند،

ص: 112

مشمول رحمت خدا قرار می گیرند (1).

درب های مکه

حلبی گوید: از امام صادق علیه السلام درباره آیه (سواء العاكف فيه والباد) مجاور و بادیه نشین در آن مساوی اند پرسیدم ؟ فرمود: سزاوار نیست که برای خانه های مکه، درب هائی گذارده شود، زیرا حاجیان وارد خانه و در میدان خانه (صحن خانه) می نشستند، تا مناسك خودرا انجام

دهند (درب ها مانع خواهد شد) و نخستین کسی که برای خانه های مکه درهایی قرار داد معاویه بود (2).

بهترین مکان ها در مکه

ابو حمزه ثمالی گوید : امام سجاد علیه السلام از ما پرسید

ص: 113


1- وسائل ج 9 ص 376.
2- بحار حج چاپ قدیم ص 19 .

کدام مکان ها بهترین مکان است ؟ گفتم خدا و رسولش و فرزند رسولش داناترند، فرمود: اما بهترین مکان ها ، بین رکن حجر الاسود ومقام ابراهیم است، هرگاه مردی مانند حضرت نوح 950 سال در میان قومش عمر کند و در همین مکان روزها روزه بگیرد و شب ها زنده داری کند، ولی وقتی با خدا ملاقات کرد (مرگ سراغ او آمد) و ولایت ما را نداشته باشد هيچيك از این عبادات برای او سودی نخواهد داشت (محجة البيضاء ص 153) .

ارزش نماز در مکه

امام صادق علیه السلام بنقل از پدران خود روایت می کند که پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: نماز در مسجد من (مسجد النبي) نزد خدا معادل ده هزار نماز در سایر مساجد است ، مگر مسجد الحرام که نماز در آن که معادل صد هزار نماز است

(بحار حج ص 55)

ص: 114

خالد قلانی گوید: امام صادق علیه السلام فرمود : مكه حرم خدا وحرم رسول خدا و حرم علی علیه السلام است ، نماز در آن معادل صدهزار نماز و یک درهم (انفاق در آن) معادل صد هزار درهم است و مدینه حرم خدا و حرم رسول خدا صلی الله علیه وآله و حرم امیر مؤمنان است ، که نماز در آن مسجد معادل ده هزار نماز و یکدر هم انفاق در آن معادل ده هزار درهم است و کوفه حرم خدا و حرم رسول خدا وحرم على علیه السلام است که نماز در آن معادل هزار نماز است. (1)

ارزش سجده در مکه

امام باقر علیه السلام فرمود : کسی که در مکه سجده کند مانند کسی است که در راه خدا بخون خودش آغشته شده باشد (بحار 19)

ص: 115


1- بحار حج ص 55 .

ارزش ذکر در مکه

امام صادق علیه السلام فرمود : ذکر تسبیح در مکه معادل انفاق مالیات کوفه و بصره در راه خداست . (1)

پاداش ختم قرآن در مکه

امام باقر علیه السلام فرمود : کسی که قرآن را در مکه ختم کند، نمی رد تا اینکه رسول خدا صلی الله علیه وآله را به بیند ، ومنزل خود را در بهشت بنگرد. (بحار حج ص 19).

امام باقر علیه السلام فرمود: کسی که تمام قرآن را در مکه از جمعه تا جمعه (در طول يك هفته) بخواند و کمتر یا زیادتر بخواند و در روز جمعه او را بپایان برساند ، خداوند برای او از نخستین جمعه ای که در دنیا بوده تا آخرین جمعه ای که در دنیا است پاداش می نویسد و اگر در سایر روزها ختم کرد باز این پاداش را (از اولین روز آن روز) (مثلا دوشنبه) که در دنیا بوده تا آخرین دوشنبه برای او می نویسند).

ص: 116


1- بحارحج ص 19 .

امام سجاد علیه السلام فرمود : کسی که قرآن را در مکه ختم کند، نمی میرد تا اینکه رسول خدا را ببیند و منزل خود را در بهشت می نگرد، و ذکر تسبیح او در مکه معادل انفاق مالیات بصره و کوفه در راه خدا ارزش دارد و کسی که در مکه هفتاد رکعت نماز بخواند در هر رکعت سوره

توحيد وقدر و آیه سخره ( آیه 54 تا 56 سورۀ اعراف ) و آية الكرسی را بخواند حتماً شهید از دنیا می رود ، غذا خورنده در مکه مانند روزه گیرنده در غیر آنست و روزه يك روز مکه معادل یک سال روزه در غیر مکه است و کسی که در مکه راه می رود در عبادت خدا راه می رود . (1)

پاداش بیمار در مکه

رسول اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: کسی که یک روز در مکه بیمار شود، خداوند برای عمل نيك او که انجام می دهد

ص: 117


1- محجة البيضاء ص 153 .

معادل پاداش عبادت شصت سال پاداش می نویسد و کسی که در گرمای سوزان مكه يك ساعت صبر کند آتش دوزخ بقدر مسیر صد سال از او دور می شود و بهشت بقدر مسیر صد سال به او نزدیک می گردد . (1)

ص: 118


1- بحار حج چاپ قدیم ص 20

علت وجود کبوتر مخصوص در حرم

امام سجاد علیه السلام روزی کبوتری را در مکه نگاه کرد و بهمراهان فرمود: آیا می دانید که علت وجود این کبوتر در حرم چیست؟ گفتند: تو ای فرزند رسول خدا داناتر هستی، آن را برای ما بیان کنید، فرمرد: در زمان های گذشته مردی بود که کبوتری به خانه اش پناهنده شد و در شکاف درخت خرمائی که در خانه او قرار داشت برای خود لانه ای درست کرد و آن مرد بر جوجه های این کبوتر نظارت داشت .

ص: 119

همین که آن جوجه ها رشد کرده و می خواستند به پرواز در آیند، آن مرد از درخت بالا می رفت و آنها را از لانه می گرفت و ذبح می کرد ، کبوتر (مادر) به آن می نگریست و بسیار غمگین می شد، مدت درازی بهمین ترتیب گذشته که هیچ جوجه ای از این کبوتر به پرواز در نیامد ، تا روزی به درگاه خدا شکایت کرد.

خداوند فرمود: اگر این مرد بار دیگر این کار را کرد قبل از آنکه دستش به جوجه ها برسد عذاب بر او نازل می کنم وقتی که جوجه های آن کبوتر مجدداً رشد کردند آن مرد طبق عادت از درخت بالا رفت که آن جوجه ها را بگیرد ، قسمتی از درخت را که بالا رفته بود ، شنید سائلی (فقیری) بدرگاه درخواست كمك می کند ، از درخت پائین آمده و چیزی به سائل داد و سپس از درخت به بالا رفت و جوجه ها را گرفت و ذبح کرد.

خداوند فرمود: بنده من با صدقه دادن ، جلو بلای مرا گرفت ولی من بزودی عوضی به این کبوتر می بخشم كه عوض نيك است و موجب بقاء نسل ابدی او خواهد شد،

ص: 120

به کبوتر الهام کرد که به همین حرم بیاید وصید آنرا در حرم حرام کرد .

اکثر این کبوتران که می بینید از نسل همان کبوتر است و آن کبوتر نخستین کبوتری بود که در حرم سکونت گزید. (1)

داستان ابراهیم و مکه

هشام گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: حضرت ابراهیم در بیابان شام فرود آمد و در آنجا سکونت کرد وقتی خداوند اسماعیل را به هاجر داد، ساره بسیار محزون شد ، چون ساره دارای فرزند نبود و بر اثر حسادت موجب اذیت ابراهیم در مورد هاجر می شد ، حضرت ابراهیم به درگاه خدا شکایت کرد ، خداوند به او وحی فرمود که ( مثال زن همچون چوب کج است که اگر آن را بخود واگذاری بهره مند می شوی و اگر راستش کنی می شکند ) سپس به

ص: 121


1- مستدرك ج 2 ص 139.

ابراهیم علیه السلام فرمان داد که اسماعیل و مادرش را از شام بیرون ببرد .

ابراهیم عرض کرد : پروردگارا آنها را کجا ببرم؟ خطاب شد به حرم و محل امن من و نخستین نقطه ای که از زمین آفریده ام ، یعنی بمکه ببر ، جبرئیل بابراق به حضور ابراهیم علیه السلام فرود آمد ، هاجر و ابراهیم به آن سوار نمود، هر لحظه که ابراهیم مكان نيك و پر درخت و خوش آب و هوائی را در راه می دید به جبرئیل می گفت . آنجا اینجا است ؟

جبرئیل می گفت: نه نه ، به این ترتیب تا بمکه رسیدند و آنها را در محل کعبه گذاشت ، ساره به ابراهیم پیمان بسته بود که قبل از فرود به زمین مراجعت کند وقتی که هاجر و اسماعیل در آن سرزمین (مکه) فرود آمدند در آن محل درختی بود هاجر چادر شبی که همراه داشت روی آن درخت افکند و سایه ای قرارداده و با اسماعیل زیر سایه آن درخت رفتند ،

ص: 122

وقتی ابراهیم آنها را آنجا گذارد و قصد مراجعت نزدساره را نمود .

هاجر عرض کرد: چرا ما را در محلی که نه انیسی هست و نه آب و علفی واگذاشتی ؟ ابراهیم فرمود : آن خدائی که به من فرمان داد که شما را در این مکان بگذارم حاضر است و بتو توجه دارد، سپس خدا حافظی کرده و مراجعت کرد وقتی که به کوه ذی طور رسید ، ابراهیم از دور نگاهی به هاجر و اسماعیل کرد و گفت : (پروردگارا بی گمان من جای دادم از فرزندانم به بیابانی بی کشت و زرع نزديك خانه پر حرمت تو ، پروردگارا تا بپای دارند نماز را، پس دلهائی از مردم را بسوی ایشان متوجه کن و آنها را از میوه ها روزی برسان باشد که ایشان شکرگزار شوند) (1)

سپس به طرف شام برگشت ، هاجر در مکه تنها با اسماعیل باقی ماند ، وقتی که روز بالا آمد اسماعیل که

ص: 123


1- سورة ابراهيم آیه 37 .

کودکی خوردسال بود تشنه شد و آب خواست ، هاجر برخواست به طرف بیابان ناحیه کوه صفارفت و فریاد زد آیا در این وادی انیسی هست ؟ اسماعیل را دیگر نمی دید بالای کوه صفا رفت در بیابان سرابی به چشمش خورد ، خیال کرد که آب است، از کوه بطرف بیابان با شتاب و سعی فرود آمد، باز اسماعیل از نظرش پنهان شد آبی در آنجا نیافت، برگشت دید در ناحیه کوه صفا گویا آبی پیداست به طرف آن رفت دید سراب است ، خلاصه هفت بار بكوه صفا و مروه برای جستجوی آب تلاش کرد .

سپس بالای کوه مروه به اسماعیلش نگاه می کرد (فکر می کرد اسماعیل از شدت تشنگی شاید جانش را از دست بدهد) ناگهان دید زیر دو پای اسماعیل آب آشکار شده، به طرف اسماعیل دوید ، بوسیله ريك زمين اطراف آب را گرفت می خواست آب آرام بگیرد ، جریان نیابد از این رو آن آب به زمزم (که بمعنی آرامش) است نامیده شد.

ص: 124

طایفه جرهم در ذى المجاز و عرفات سکونت داشتند، وقتی که آب زمزم آشکار شد، پرندگان و حیوانات دسته دسته به طرف آب می آمدند .

طایفه جرهم از پرواز پرندگان به طرف آب دریافتند که خبری هست به دنبال آنها راه افتادند تا آمدند بمکه دیدند طفلی در کنار مادرش نشسته و در کنار آب و درختی غنوده اند ، به پیش آمده به هاجر گفتند: تو کیستی ؟ سرگذشت تو و این کودک چیست ؟ هاجر گفت من کنیز و همسر ابراهیم خلیل هستم و این كودك پسر او است خداوند دستور داده که ابراهیم ما را به اینجا بیاورد .

طایفهٔ جر هم گفتند : اجازه بده که همسایه شما شویم، وقتی که روز سوم شد و ابراهیم برای دیدار هاجر و اسماعیل آمد هاجر به ابراهیم گفت: در اینجا طایفه ای از جرهم هستند درخواست می کنند که اجازه بدهی که همسایه ما شوند، آیا اجازه به آنها می دهی؟ ابراهیم گفت: آری .

ص: 125

هاجر طایفه مذکور را اجازه داد ، آنها دسته دسته نزديك آب زمزم آمدند و خیمه های خود را بر پا کردند و هاجر و اسماعیل (از وحشت تنهائی بدر آمده) با آنها مأنوس شدند .

ابراهیم در دیدار بعدی ، جمعیت بسیاری را که در اطراف محل سكونت هاجر و اسماعیل سکونت کرده بودند دید و بسیار خوشحال شد ، وقتی اسماعيل كم كم بزرگ شد هر فرد از طایفه جرهم يك گوسفند و دو گوسفند به اسماعیل هدیه کردند و هاجر و اسماعیل با آن گوسفندها زندگانی خود را تأمین می کردند تا وقتی که اسماعیل به سن رشد رسید .

در این هنگام خداوند به ابراهیم فرمانداد تا کعبه را بنا کند ، ابراهیم عرض کرد ، آیا خانه را در کجا بنا کنم ؟ خطاب رسید. همان مکانی که قبه بر آدم نازل شد و حرم به وسیله آن روشن گردید و آن قبه ای که بر آدم نازل شده بود

ص: 126

همچنان تا روز طوفان نوح علیه السلام باقی مانده بود .

وقتی که جهان در این طوفان غرق گردید ، خداوند این قبه را بالا برد، همۀ دنیا (جزقبه) غرق شد ، از این رو به خانه خدا ، عتیق گویند زیرا از غرق شدن در امان شد ، وقتی که خدا فرمان بنا کردن کعبه را به ابراهیم داد ابراهیم مکان آنرا نمی دانست، خداوند جبرئیل را فرستاد ، محل کعبه را خط کشید و پایه های آن را از بهشت بر ابراهیم نازل شد ، حجر الاسود که بر آدم نازل شده بود از برف سفیدتر بود وقتی که دست کافران بر آن رسید سیاه شده بود .

ابراهیم بساختن خانه مشغول شد . اسماعیل از کوه ذى طور سنگ می آورد بالاخره خانه را تا 9 ذرع بالا آوردند، سپس ابراهیم به محل حجر الاسود راهنمایی شد ، آنرا بیرون آورد و در محل خود که اکنون در آن قرار دارد نصب کرد و برای کعبه دو درب ، يك درب شرقى ويك درب

ص: 127

غربی قرار داد ، درب غربی را (به درب مستجار) نامیدند.

سپس با شاخه های درخت و گل سقف آنرا پوشاندند و هاجر كساء و پارچه ای که همراه داشت بر درب آن آویزان کرد و زیر آن زندگی می کردند وقتی که بنای کعبه به پایان رسید و ابراهیم و اسماعیل از آن فارغ شدند حج بجای آورد، ابراهيم واسماعيل وجبرئيل روز ( ترويه ) یعنی روز هشتم ذیحجه بر آنان نازل شد و گفت ای ابراهیم : برخیز و آب برای سفر ( به منی و عرفات ) بردار زیرا آب در منی و عرفات نیست، از این رو روز هشتم به روز ( ترویه ) نامیده شد ( ترویه به معنی سیراب شدن و برای سفر آب برداشتن است ).

ابراهیم به سوی منی رفت و شب را در آنجا بسر آورد و آنچه را آدم در آنجا بجای آورد ، او نیز بجای آورد. پس از فراغت از بنای کعبه ؛ ابراهیم عرض کرد : ( خدايا اين شهر مکه را شهر (أمن وأمان قرار بده) و اهل آن

ص: 128

را از ثمرات (گوناگون) روزی ده آنها که ایمان بخدا و روز واپسین آورده اند. (1)

امام صادق علیه السلام فرمود : منظور از ثمرات میوه های دل ها است، یعنی اهل آن را طوری قرار بده که مردم را دوست بدارند، تا مردم بسوی آنان رفت و آمد کنند و به مکه بازگردند.

ص: 129


1- بحارحج چاپ قدیم ص 85

لرزش قلب هنگام لبيك گفتن

سؤال می شود: چرا وقتی که امام سجاد علیه السلام تلبیه (لبيك لبيك) می گفت خوف و وحشت و اضطراب به او دست می داد؟ چرا رنگش زرد می شد و اعضای بدنش به لرزه در می آمد، بطوری که ترس آن بود، بر اثر اضطراب شدید از مرکبش بزمین بیفتد ؟ چرا ؟

آیا در تلبیه اضطراب است؟ آیا امام سجاد از کسانی نیست که خداوند پلیدی و ناپاکی را از ساحت مقدسشان دور کرده و آنان را پاک و پاکیزه نموده ؟

ص: 130

آیا امام سجاد علیه السلام در طول زندگیش همواره روزه دار و دریاد خدا و شاکر و در حال سجده نبوده ؟

آیا جبرئیل بین زمین و آسمان فریاد بر نیاورد که تو زینت عبادت کنندگان و آقای سجده کنندگان هستی ؟ چرا؟ اما این تلبیه، همان جواب ابراهیم علیه السلام است که از ناحیه خدا مردم را به حج دعوت کرده است، بنابر این چرا در آن اضطراب باشد؟

پاسخ اینکه این اضطراب به حال آنانی است که در درگاه خدا خوف دارند و امیدوار بخداوند متعال هستند .

به امام سجاد علیه السلام عرض شد : آیا برشما واجب است تلبیه بگوئید؟ ( پس چرا آن را بر اثر شدت اضطراب درست نمی گوئید؟) امام اشکش جاری شد و فرمود : ترس آن دارم که به من پاسخ داده شود (لالبيك ولا سعديك) (یعنی نه پاسخت را می خواهم و نه خوش آمدی ) .

ص: 131

این است حال بندگان خدا و زاهدان وارسته در حال تلبيه ، حال گنهکاران که قلبشان به غیر خدا اشتغال دارد و نمی دانند که از کجا و به کجا میروند چه باید باشد؟ پس بر گوینده تلبیه واجب است آماده و مهیا با چشمی گریان و حالی پریشان و با کمال تواضع و فروتنی باشد ،

تا پاسخ لبيك وسعديك را بشنود، چراکه این تلبیه مقدمه ورود به خانه مقدس خدا و ورود به رحمت وسیع حق است.

ازری گوید: از مالك بن انس فقیه مدینه شنیدم می گفت گاهگاهی بحضور امام صادق علیه السلام شرفیاب می شدم امام از من استقبال گرمی می کرد و تقدیر می نمود روزی امام علیه السلام به من فرمود: اى مالك من ترا دوست دارم ، من از این دوستی مسرور شدم و خدا را بر این امر سپاس می گویم ، او گوید: امام صادق علیه السلام مردی بود که از یکی سه حالت بیرون نبود پاروزه دار بود، یا در حال قیام و عبادت بسر می برد و با ذکر خدا می گفت و از بندگان بزرگ و از بزرگ ترین پارسایانی

ص: 132

بود که از خدا خوف و وحشت داشتند، بسیار سخن می گفت و خوش مجلس بود و پر بهره ، وقتی که می گفت ( رسول خدا گفت ) تا نام پیامبر صلی الله علیه وآله برده می شد رنگش سبز و بار دیگر زرد می شد.

بطوری که کسانی که اورا می شناختند در آنحال او را نمی شناختند ، من یکسال با امام صادق علیه السلام حج بجای آوردم وقتی که بر مرکبش هنگام احرام قرار می گرفت ، هر وقت تلبیه می گفت ، صدا در گلویش گیر می کرد و نزديك بود که از مرکبش بزمین بیفتد، به او عرض کردم مگر مجبور هستی بگفتن لبيك ؟ چرا گفتن لبيك بر تو واجب است؟ فرمود: ای فرزند ابو عامر : چگونه جسارت کنم و بگويم (لبيك اللهم لبيك) ترس آن دارم که خداوند در پاسخم بگوید: نه پاسخت را می خواهم و نه خوش آمدی (1)

ص: 133


1- بحار حج چاپ قدیم ص 41.

فلسفة لبيك گفتن

﴿ وَ أُذِنَ فِى النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجالًا وَ عَلى كُلِّ ضامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ ﴾.

و در میان مردم برای (ادای) حج بانك درده تا بیایند به سوی تو مردمان پیاده یا سوار بر شتران لاغر اندام که از راه دور می آیند (حج - 27) .

وقتی که ابراهیم علیه السلام از بنای ساختمان کعبه فارغ شد ، خداوند فرمان فوق را به ابراهیم علیه السلام صادر کرد ، ابراهیم عرض کرد صدای من بر مردم نمی رسد .

ص: 134

خداوند فرمود: تو اعلام کن ، برتو است اعلام و بر من است که صدای ترا به مردم برسانم ابراهیم علیه السلام بر بالای مقام رفت، مقام بطوری بالا رفت که از همه کوه ها بالاتر رفت و انگشتانش را بر گوش هایش گذاشت رو بشرق و غرب کرد و فریاد زد (هان ای مردم بر شما حج به خانه خدا نوشته شده ، دعوت خدارا اجابت کنید).

مردم حتی از زیر دریاهای هفتگانه و در بین مشرق و مغرب تا همه اطراف زمین و از پشت مردان و رحم مادران باشعار (لبيك اللهم لبيك) به این ندا پاسخ مثبت دادند ، آیا آنان را نمی بینی که از هر طرف به حج لبيك گویان می آیند کسی که آنروز دعوت ابراهیم علیه السلام را اجابت کرد تا روز قیامت بحج می آید (یعنی کسانی که تا روز واپسین هر ساله موفق بحج می شوند از جمله کسانی هستند که در آن روز دعوت

خدارا به زبان ابراهیم اجابت کرده اند ، این است معنی آیه قرآنی که در سوره آل عمران آیه 97 می خوانیم :

ص: 135

﴿ فيه آيات بينات مقام ابراهیم ﴾ در آن نشانه های روشن خدا پرستی از جمله مقام ابراهیم علیه السلام است) منظور از بینات، ندای ابراهیم علیه السلام بر بالای مقام به حج است

سلیمان بن جعفر گوید : از حضرت رضا علیه السلام در مورد تلبیه و علتش پرسیدم؟ فرمود: وقتی که مردم احرام می بندند ، خداوند به آنان ندا می کند .

ای بندگان و کنیزان من ، حتماً آتش را بر شما حرام می کنم، همان گونه که شما برای من احرام بستید (و اموری را بفرمان من بر خود حرام کردید) قول آنان به (لبيك اللهم لبيك) در حقیقت اجابت دعوت خداست که آنان راندای به حج کرد . (وسائل ج 9 ص 48)

رسول اکرم صلی الله علیه وآله وقتی احرام بست جبرئیل بحضورش آمد و عرض کرد: اصحاب خود را به عج ، و ثج (یعنی با صدای بلند لبيك وبا قربانی) عبور بده

جابر بن عبدالله گوید روحاء نرسیده بودیم که صداهای ما گرفته شد ( روحاء محلی است بین مدینه و مکه که

ص: 136

در چهل و سه مایلی مدینه واقع شده است). (1)

به نقل امام باقر علیه السلام رسول اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: کسی که در احرام خود بر اساس ایمان و حساب خدا ، هفتاد بار لبيك بگويد، خداوند يك ميليون فرشته را گواه بر برائت او از آتش و برائت او از نفاق می گیرد (وسائل ج 9 ص 5).

امام صادق علیه السلام فرمود : کسی که اشتغال به حج تمتع دارد، وقتی که خانه های مکه را دید ، تلبیه را قطع کند و دیگر نگوید.

امام صادق علیه السلام فرمود : موسی علیه السلام پیامبر در صفائح روحاء (بين مدينه ومكه) سوار بر شتر سرخی که زمام آن از لیف بود و بر آن دو عبای قطوانی بود ، می گفت: ( لَبَّيْكَ ياكَريمَ لَبَّيْكَ ) .

فرمود: و همچنین یونس بن متی در حال عبور از همین محل می گفت : ( لَبَّيْكَ كَشَّافَ الْكُرَبِ الْعِظَامِ لَبَّيْكَ ).

و همچنین عیسی بن مریم علیه السلام وقتی که از همین محل عبور کرد می گفت : ( لَبَّيْكَ عَبْدُكَ ابْنُ أَمَتِكَ ) .

ص: 137


1- مجمع البحرين.

رسول اکرم صلی الله علیه وآله نیز در این محل عبور کرد و می گفت: (لبيك ذا المعارج لبيك) : (وسائل ج 9 ص 54 ).

امام صادق علیه السلام فرمود خداوند چهار دستور را از زنان برداشت .

1 - گفتن تلبیه با صدای بلند .

2 - هروله (دویدن) درصفا و مروه .

3 - وارد شدن بداخل کعبه .

4- استلام (دست زدن) حجر الاسود (1)

ص: 138


1- وسائل ج 9 ص 51 .

عدم جواز تلبیه در مواردی که دستور نیست

ابان بن تغلب گوید: در حضور امام باقر علیه السلام در کنار مسجد الحرام بودم، گروهی در اطراف کعبه لبيك می گفتند، امام به من فرمود: آیا این ها را که تلبیه می گویند می نگری ، بخدا سوگند صدای این ها در نزد خدا مبغوض تر از صداهای الاغ است (1)

ص: 139


1- وسائل ج 9 ص 57 .

فلسفة ورود بكعبه از باب بنی شیبه و تکبیر در آن

سلیمان بن مهران گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: رسول اکرم صلی الله علیه وآله چند بار حج بجای آورد ؟ فرمود بیست حج بجای آورد ، در همه این حج ها در (مأذنین) عبور می کرد ، به آنجا که می رسید فرود آمده ، ادرار می کرد، پرسیدم چرادر آنجا فرود می آمد و ادرار می کرد؟ فرمود: زیرا این محل نخستین محلی است که در آن بت ها پرستیده می شد و از همین محل سنگی برداشته

ص: 140

شد و با آن سنك بت هبل را درست کردند، همان بتی که علی بن ابیطالب علیه السلام وقتی که بر دوش پیامبر صلی الله علیه وآله بالارفت آنرا پشت کعبه ساقط کرد، پیغمبر صلی الله علیه وآله دستور داد آن بت را در باب بنی شیبه دفن کردند و ورود به مسجد الحرام از باب بنی شیبه سنت شد (تابت و بت پرستی را زیر پا بگذارند و وارد مسجد شوند).

سلیمان گوید: گفتم: به چه علت تکبیر در آنجا ، تنگی آنجا را برطرف می کند. فرمود ؟ چون سخن بنده به الله اکبر ، معنیش این است از امثال آن بت های تراشیده و خدایان ساختگی است و ابلیس با شیاطین خود، راه حاجیان را در این محل تنگ مي کند ، وقتی که ابلیس صدای تکبیر شنید، با شیاطین خود می پرند و می روند و فرشتگان آنها را تعقیب می نمایند ، تا این که در دریای خضراء می افتند.

گفتم چرا تنها برای کسی که اولین حج او است ،

ص: 141

ورود به خانه کعبه مستحب است ، نه برای آنانکه حج دوم و بیشتر آنها است؟ فرمود: کسی که برای اولین بار حج بجای می آورد، دعوت واجب به حج را ادا می کند ، پس لازم است که داخل خانه ای که به آن دعوت شده بشود ، نا در آن گرامی داشته شود.

گفتم چرا برای او تراشیدن سر واجب است ، اما برای آنان که اولین بارحج او نیست واجب نمی باشد، فرمود: تا این تراشیدن نشانه ای از نشان های آنان باشد که در امن و امانند آیا نشنیده ای که خداوند می فرماید : ﴿ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ انشاء اللَّهُ آمِنِينَ مَحلَقِینَ رُؤُسَكُمْ وَ مُقَصِّرِينَ لا تَخافُونَ ﴾ که شما در مسجد الحرام می آئید ، اگر خدا بخواهد، ایمن شده سرهایتان را تراشیده و ( موهایتان ) کوتاه شده و از هیچ کس نترسید (فتح آیه 27) .

گفتم چرا رفتن و گام نهادن به مشعر بر او واجب شد؟ فرمود: تا سزاوار وسط بهشت گردد . (1)

ص: 142


1- بحار حج ط قديم ص 8.

فلسفه طواف کعبه

حضرت امام رضا علیه السلام فرمود: فلسفۀ طواف کعبه این است که: (خداوند عالمیان به فرشتگان فرمود: من در روی زمین جانشین و حاکمی قرار خواهم داد).

فرشتگان گفتند (پروردگارا) آیا کسی در زمین قرار می دهی که فساد و خونریزی کند ؟ سوره بقره آیه (30).

وقتی که فرشتگان این پاسخ را به خدا دادند ، بعد فهمیدند که گناه کرده اند، پشیمان شدند ، بعرش خدا پناه بردند و طلب آمرزش از خدا کردند، خداوند دوست داشت که سایر افراد مانند این بندگان عبادت کنند در آسمان چهارم خانه ای در مقابل عرش قرارداد و آن بنام (ضراح) خوانده شد، سپس در آسمان دنیا خانه ای بنا کرد که نامش بیت المعمور است و در مقابل ضراح قرار داد .

ص: 143

سپس در مقابل آن در زمین، کعبه را بنا کرد و آنگاه به آدم امر نمود تا کعبه را طواف کند ، آدم کعبه را طواف کرد و خداوند توبه آدم را پذیرفت و این طواف را در بین فرزندان آدم تا روز قیامت مرسوم نمود .

ثمالی گوید: بحضور امام باقر علیه السلام مشرف شدم ، دیدم آنحضرت به درگاه دری که به مسجد الحرام باز می شد نشسته است و به طواف کنندگان نگاه می کرد به من فرمود : ای ابا حمزه اینان به چه امر شده اند؟ نفهمیدم که منظور امام از این سؤال چه بود که پاسخ گویم ؟ فرمود : اینان امر شده اند که در این سنگ ها طواف کنند ، سپس پیش ما بیایند تا ولایتشان را از ما بیاموزند (1)

ص: 144


1- بحار حج ص 7 .

چرا طواف هفت دور است ؟

ثمالی گوید : از امام سجاد علیه السلام پرسیدم چرا طواف کعبه هفت دور است ؟ فرمود: خداوند سبحان به فرشتگان فرمود: من در روی زمین جانشین و حاکمی قرار خواهم داد، در پاسخ خدا گفتند: آیا کسی را در زمین قرار می دهی که فساد و خون ریزی می کند؟ خداوند فرمود: من حقایقی را می دانم که شما نمی دانید (بقره 30) .

خداوند فرشتگان ( معترض را ) هفت هزار سال از نور خود محروم ساخت، آنها هفت هزار سال به عرش خدا

ص: 145

پناه بردند ، خداوند به آنها رحم کرد و تو به آنها را پذیرفت و برای آنان بیت المعمور را که در آسمان چهارم است قرارداد و آن را مرکز وملجأ امن و امان کرد ، وبيت الحرام (کعبه) را زیر بیت المعمور در زمین قرارداد و آن را مرکز و امان قرار داد.

از این رو بحساب ( هفت هزار سال ) طواف خانه ، هفت دور واجب شد برای هر هزار سال یک دور قرار داده شد . ( علل الشرايع ص 45 ) .

از وصیت های پیامبر صلی الله علیه وآله به علی علیه السلام است یا علی : عبد المطلب (جد پیامبر) صلی الله علیه وآله در زمان جاهلیت پنج سنت قرار داد، که خداوند آنها را در اسلام اجراء وامضا نمود که عبارتند از :

1- زن پدر را بر پسران حرام کرد ، خداوند نیز در قرآن فرمود : ﴿ وَ لا تَنْكِحُوا ما نَكَحَ آباؤُكُمْ مِنَ النِّساءِ ﴾ ازدواج نکنید با زنانی که پدران شما با آنان ازدواج کرده اند (نساء آیه 22)

ص: 146

2- و کسی که گنجی پیدا کرد ، و خمس آن را بعنوان تصدق پرداخت کرد، خداوند نیز در قرآن فرمود: ﴿ وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْ ءٍ فَانٍ لِلَّهِ خُمُسَهُ ﴾ و بدانید که هر آن چیزی که به غنیمت گرفته اید بی گمان پنج يك آن برای خداست .

(انفال آیه 14)

3- وقتی که چاه زمزم را حفر کرد آنرا (محل) سقاية الحاج (آب دادن حاجیان) قرارداد ، خداوند در قرآن فرمود : ﴿ أَ جَعَلْتُمْ سِقايَةَ الْحاجِّ وَ عِمارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ کَمَن آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ﴾ آیا آب دادن حاجیان و آباد کردن مسجد الحرام را مانند (کار) کسی قرار می دهید که به خداو روز واپسین ایمان آورده . (توبه آیه - 19)

4- ديه قتل را صد شتر ، سنت کرد ، خداوند همین سنت را در این مورد، در اسلام سنت نمود .

5 - طواف کعبه در نزد قریش ، عدد مخصوص نداشت، عبدالمطلب هفت دور را برای آنان سنت کرد ،

ص: 147

خداوند همین سنت را در اسلام امضا نمود. (بحار حج ص 56 ط قديم)

پاداش طواف کنندگان

اسحاق بن عمار گوید : امام صادق علیه السلام به من فرمود: کسی که کعبه را یکبار طواف کند ، خداوند برای او هزار پاداش نوشته و هزار گناه از او محو کرده و هزار درجه به او می دهد، و هزار درخت در بهشت برای او می کارد و پاداش آزاد کردن هزار بنده را برای او می نویسد وقتی که

به ملتزم رسید. (1)

خداوند هشت در بهشت را بروی او می گشاید و به او گفته می شود از هر کدام که می خواهی واردشو .

اسحاق گوید: به امام عرض کردم: فدایت گردم

ص: 148


1- (فاصله میان حجر الاسود و درب کعبه را ملتزم نامند، زائران خانه در آنجا متوقف شده و خدا را می خوانند. (مترجم)

این همه پاداش برای کسی است که طواف می کند، فرمود آری: آیا ترا خبر ندهم ببالاتر از این گفتم خبر بده ، فرمود: کسی که نیاز برادر ایمانیش را برآورده سازد ، خداوند برای او پاداش طواف وطواف و طواف تا ده بار شمرد ، می نویسد (بحار حج ط قديم ص 45)

در کتاب عوالى الليالى نقل شده پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: طواف بسیار بجای آورید زیرا ، طواف کم ترین چیزی است که در نامه ای اعمال شما در روز قیامت یافت می شود. (مستدرك ص 147 ) .

نیز فرمود: خداوند به وجود طواف کنندگان مباهات می کند . و باز فرمود: کسی که هفت بار طواف کعبه کند و دو رکعت نماز بخواند مانند کسی است که بنده ای آزاد کرده است (مستدرك ص 147 ) .

ص: 149

چرا بشهر طائف (طائف) گویند ؟

ابراهیم قهریار بنقل از برادرش و او به اسناد خود گوید :

حضرت رضا علیه السلام در طائف بود ، فرمود : آیا می دانی که چرا طائف را طائف (طواف کننده) گویند ؟ گفتم نه، فرمود: ابراهیم در دعا از خدا خواست که خداوند از میوه های مختلف به خانوادهاش روزی دهد، قطعه ای از سرزمین اردن با میوه هایش برای آن ها جدا شد و به مکه آمد و هفت بار طواف کعبه نمود ، سپس در محل خودش قرار گرفت، طائف را بهمین جهت طائف گویند که کعبه را طواف کرده (بحار 18)

ص: 150

چند سؤال در مورد حجر الاسود و پاسخ آن

بکیر بن اعین گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم به چه علت حجر الاسود در آن رکنی که اکنون در آن هست نصب شده و در غیر آن نصب نشده است ؟

2- و به چه علت آنرا می بوسند ؟

3- و چرا از بهشت بیرون آورده شد ؟

4- و چرا پیمان و عهد بندگان به آن وضع گرفته شده، نه غیر آن ؟ و علت این چیست ؟ فدایت شوم ، این

ص: 151

سؤالات مرا جواب بده که فکرم در این باره حیران است .

امام فرمود: سؤال کردی و در مسأله سخت گیری کردی و بطور تحقیق جویا شدی، حال بشناش و بفهم وقلبت را آماده گردان و گوشت را باز کن که بخواست خدا ، از ماجرای حجر الاسود ترا خبر می دهم :

خداوند متعال حجر الاسود را که گوهر (و خلاصه واصل چیزی) بود ، از بهشت بیرون آورده و نزد آدم فرستاد، سپس در این رکن کعبه نصب شد بخاطر عهد و پیمانی که با او وجود دارد .

توضیح این که : وقتی که خداوند از پشت پسران آدم ذریه آن ها را پدید آورد، در همین مکان (حجر الاسود) از آنها پیمان گرفت (1) و در همین مکان پروردگارشان را

ص: 152


1- پیمان خدا پرستی که عبارت از دلالت فطرت انسانی به خدا و حق باشد چنانکه آیه 172 سوره اعراف بر آن دلالت دارد (مترجم)

متوجه آنها کرد و در همین رکن پرنده ( جبرئیل ) برقائم (امام زمان) نازل می شود و او نخستین کسی است که با قائم بیعت می کند ، سوگند بخدا آن پرنده جبرئیل است .

حضرت قائم (هنگام ظهور) به این مقام تکیه می کند و این حجر الاسود حجت و دلیل بر قائم است و گواهی دهنده برای آنهاست که به این مکان وفاداری کردند و شهادت می دهد برای آنان که ادای عهد و میثاقی که خداوند از بندگان گرفته است، نموده اند.

اما بوسیدن والتماس از حجر الاسود ، شاید تجديد همان عهد و پیمان و تجدید بیعت باشد تا مردم آن عهدی را که خداوند از آنها گرفته ادا کنند و هر سال کنار حجر الاسود بیایند و آن عهد را تجدید و ادا نمایند آیا نمی بینی که تو (هنگام استلام و توقف کنار حجر الاسود) می گوئی .

﴿ اللَّهُمَّ أَمَانَتِي أَدَّيْتُهَا وَمِيثاقِی تَعَاهَدْتُهُ لِتُشهِدَلِى بِالْمُوَافَاةِ ﴾

ص: 153

« بار الها امانت خود را ادا کردم و پیمانم را نگاه داشتم تا حجر الاسود به وفای عهد من گواهی دهد » .

بخدا سوگند این پیمان را احدى جز شيعيان ما ادا نمی کنند و احدی این عهد و پیمان را نگه نداشت ، غیر از شیعیان ما ، آنها کنار حجر الاسود می آیند ، حجر الاسود آنها را می شناسد و تصدیق می کند، ولی غیر شیعیان کنارش می آیند، حجر الاسود آنها را انکار کرده و تکذیب می کند.

از این رو که این عهد و پیمان را غیر از شما (شیعیان) نگه نداشتند ، بخدا سوگند حجر الاسود به نفع شما برای آنان که وفای بعهد کردند و تجدید عهد نمودند گواهی می دهد ، و بخدا سوگند به ضرر آن ها گواهی به کینه و انکار و کفر می دهد و این حجر الاسود ، در روز قیامت حجت رسا از ناحیه خدا بر ضرر آنهاست ، در روز قیامت به صحنه می آید در حالی که زبان گویا و دو چشم در صورت اولش دارد مردم آنرا می شناسند و انکارش نمی کنند ، او برای آنان که وفای به عهد کردند و تجدید عهد و میثاق در کنارش نموده اند

ص: 154

گواهی به نگهداری عهد و پیمان و امانت می دهد و کسانی که راه انکار و کفر را پیموده اند از اینرو که عهد و پیمان را فراموش کرده اند، به ضرر آنها گواهی می دهد .

اما علت خروج آن از بهشت : آیا می دانی که حجر الاسود ، چه بوده ؟

بكیر می گوید: گفتم نه، نمی دانم.

فرمود: حجر الاسود فرشته بزرگی از فرشتگان در پیشگاه خدا بود، وقتی که خداوند عهد و پیمان از فرشتگان گرفت ، نخستین کسی که ایمان به خدا آورد و به این ایمان و عهد اقرار نمود، همین فرشته بود، خداوند آنرا امین بر همه مخلوقاتش نمود و میثاق و پیمان را در پیش آن به ودیعت و امانت گذارد و مردم را تکلیف کرد که در پیش آن در هر سال تجدید عهد کرده و اقرار به میثاق و عهدی که خداوند از آنها گرفته نمایند.

خداوند حجر الاسود را با آدم در بهشت قرار داد ،

ص: 155

آدم در کنار حجر الاسود پیمان خود را بیاد می آورد و تجدید عهد در هر سال می کرد وقتی که آدم ترك اولی کرده و از بهشت رانده شد ، عهد و میثاقی را که خدا از او و فرزندانش در مورد محمد صلی الله علیه وآله وصی آنحضرت گرفته بود، فراموش نمود و او را بهت زده و حیران کرد وقتی که آدم در کنار این فرشته که به صورت مروارید سفید توبه کرد ، خداوند آنرا از بهشت نزد آدم انداخت .

وقتی که آدم در سرزمین هند بود ، وقتی که آدم آنرا دید با آن انس گرفت و بیش از این آنرا نمی شناخت كه يك گوهری است، خداوند آنرا به زبان آورد و گفت :

ای آدم ! آیا مرا می شناسی؟

آدم گفت : نه نمی شناسم .

گفت : «آری شیطان بر تو چیره گشته و یاد خدارا از خاطر برده ای» در این وقت خود را به همان صورتی که در بهشت با آدم بود در آورد و به آدم گفت : عهد و پیمان چه

ص: 156

شد ؟ آدم به طرف او برخاست و بیاد پیمان افتاد و گریست و در برابرش خضوع نموده و آنرا بوسید و تجدید اقرار و عهد و پیمان کرد، سپس خداوند آن را به صورت مروارید سفيد و صاف که نور از آن بر می خاست در آورد ، آدم آنرا از روی احترام و تعظیم به دوش گرفت و براه افتاد وقتی که خسته می شد، جبرئیل آنرا حمل کرد تا به مکه رسیدند .

آدم همواره در مکه با آن انس داشت و هر روزوشب با آن تجدید عهد و پیمان می کرد.

وقتی که خداوند سبحان جبرئیل رابه زمین فرستاد و کعبه را بنا نمود، جبرئیل به این مکان بین رکن و درب کعبه نازل شد ، در همین محل بود که از آدم پیمان گرفته شد و فرشته (حجر الاسود) در همین محل عهد و پیمان را دریافت ، به همین جهت حجر الاسود رادرهمین رکن قرار داد و آدم را از مکان کعبه به کوه صفا و حوارا به کوه مروه انتقال داد و حجر الاسود را در رکن گذاشته و تکبیر و تهلیل

ص: 157

گفت و از آن تجلیل کرد .

از اینرو سنت بر این جاری شده که مردم در کوه صفا روبروی این رکنی که حجر الاسود در آنجاست قرار می گیرند و تکبیر می گویند .

اما چرا خداوند عهد و پیمان را به این فرشته (حجر الاسود) سپردنه غير او ؟

زیرا خداوند تبارك وتعالى وقتی که پیمان ربوبیت خود و نبوت حضرت محمد صلی الله علیه وآله ووصایت حضرت علی علیه السلام را از او گرفت فرشتگان ارزه براندام شدند نخستین فرشته ای که برای اقرار به این پیمان ها ، شتاب کرد ، همین فرشته (حجر الاسود) بود و در میان فرشتگان محبت هیچ کدام به محمد و آل او به شدت محبت این فرشته نمی رسید، از این رو خداوند در بین آنها این فرشته را برگزید و پیمان را به

او واگذاشت و این فرشته در روز قیامت به صحنه می آید با زبانی گویا و چشمی تیز بین تا به وفای عهد آنان که در این

ص: 158

مكان وفای به عهد کرده اند و میثاق و پیمان را نگاه داشته اند گواهی دهد (1)

*****

روایت شده «که حجر الاسود ، یاقوتی از یاقوت های بهشت است که در روز قیامت به صحنه می آید در حالی که دو چشم و يك زبان دارد با آن زبان سخن می گوید و گواهی می دهد برای آنانکه از روی صدق و حقیقت آنرا استلام کرده اند و پیامبر صلی الله علیه وآله بسیار آنرا می بوسید » (2)

***

امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: خداوند به ابراهیم علیه السلام وحی کرد: برای من خانه ای در زمین بنا کن، تامر ا در آن عبادت کنی ، اندازه زمین (واصل زمین) بر ابراهیم نامعلوم بود ، خداوند «آرامش» را بر ابراهیم نازل کرد و این آرامش

ص: 159


1- بحار ( حج ) ص 50 .
2- محجه ص 154 .

عبارت بود از بادی که دوسر داشت ، یکی از آن سرها تابع سردیگر بود ، این آرامش بر اساس و شالوده کعبه که قبلا فرشتگان آنرا پی ریزی کرده بودند حرکت می کرد و ابراهیم ساختمان را بر هر مکانی که آرامش بر آن قرار می گرفت م یساخت و ببالا آورد، ابراهیم کعبه را بنا می کرد و اسماعيل سنک می آورد، تا اینکه پایه ها به بالا آمد .

وقتی که ابراهیم به مکان حجر الاسود رسید ، به اسماعیل گفت: سنگی برای این محل بیاور ، اسماعیل چنان سنگی را نیافت، ابراهیم گفت برو و پیدا کن، اسماعیل به بیابان رفت ، تاچنان سنگی را با آن اوصاف پیدا کند ، جبرئیل بر او نازل شد وحجر الاسود را به او داد، اسماعيل حجر الاسود را آورد و در آن محل گذاشت ابراهیم گفت: چه کسی این سنگ را به تو داد ؟ اسماعیل گفت: «آن کسی که به بنای تو اعتماد ندارد» .

کعبه مدتی به همان وضع برپا بود ، تا این که ویران

ص: 160

شد وقوم عمالقه آنرا ساختند و مدتی برپا بود و باز ویران شد و طایفه جرهم آنرا ساختند و پس از مدتی ویران شد و قریش آنرا ساخت .

در این وقت رسول اکرم صلی الله علیه وآله نوجوان بود که بر پایه پاکی و اخلاق پیامبران بزرگ شده بود و به او « امین » می گفتند ، وقتی که قریش به محل حجر الاسود رسیدند ، هر طایفه ای از قریش خواست که افتخار نصب این صخره به او واگذار شود.

در این باره اختلاف بالا گرفت ، سپس به اتفاق رأی تصمیم گرفتند ، قضاوت را به نخستین کسی که بر آنها وارد می شود واگذار کنند و این شخص رسول خدا صلی الله علیه وآله بود، تا او را دیدند گفتند این «امین» بر ما وارد شد ، او را از جریان خبر دادند ، آنحضرت پوشش خود را کنار گذاشت ، جامه ای خواست ، حجر الاسود را در میان آن گذاشت :

فرمود: از هر طایفه قریش یک نفر به نمایندگی جلو

ص: 161

بیاید، از هر طايفه يك نفر آمد و فرمود هر کدام گوشه جامه را گرفتند و با هم حجر الاسو در ابر داشته نزديك محل آوردند ورسول اکرم صلی الله علیه وآله آنرا برداشت و در جای خود گذاشت ، همه از این حکمیت تعجب کردند از این رو که او با این کار اختلاف را بر طرف کرده و همه را خشنود نمود (1).

***

امام باقر علیه السلام می فرماید: حجر الاسود همچون پیمان است و دست کشیدن به آن به منزله بیعت با آن است و آن حضرت وقتی دست به حجر الاسود می کشید عرض می کرد:

﴿ اللَّهُمَّ اَمانَتِی اَدَیتُهَا وَ مِیثاقِی تَعَاهَدْتُهُ لِيُشهِدَلِی عِنْدَكَ بِالْبَلَاغِ ﴾

« خداوندا امانت خود را ادا کرده و پیمانم را نگه داشتم تا حجر الاسود نزد تو گواهی به ادای این پیمان

ص: 162


1- بحار ص 11 (حج)

بدهد» (1)

* * *

عیاشی در تفسیر خود از عبید الله حلبی نقل می کند که امام باقر و امام صادق علیه السلام فرمودند : در نخستین سال خلافت عمر ، عمر به حج رفت و در آن سال مهاجران و انصار حج بجای آوردند و علی علیه السلام با حسن و حسین علیه السلام وعبد الله بن جعفر نیز حج بجای آوردند ...

هنگامی که وارد مکه شدند، عمر، حجر الاسودرا استلام کرد (یعنی دست کشید) و گفت: «بخدا سوگند من می دانم که تو سنگی هستی که نفع و ضرر نداری ، اگر رسول خدا صلی الله علیه وآله ترا استلام نمی کرد، من ترا استلام نمی کردم ».

علی علیه السلام به عمر فرمود : ساکت باش ای ابو حفص، چنین انجام نده، رسول اکرم صلی الله علیه وآله استلام حجر نکرد مگر به خاطر امری که آنرا می دانست ، اگر تو قر آن خوانده

ص: 163


1- بحار ص 11 (حج)

باشی و تأویل قرآن را همچون افرادی که تاویل آن به آن ها آموخته شده می آموختی ، می دانستی که این حجر الاسود ضرر ونفع دارد، او دارای دو چشم و يك زبان گویا می باشد ، گواهی می دهد به وفای عهد کسانی که وفای پیمان کردند .

عمر عرض کرد: از کتاب خداقر آن در این مورد با من سخن بگو و مرا به آن راهنمائی کن .

على علیه السلام فرمود: خداوند در قرآن (سوره اعراف آیه 172) می فرماید: «ویاد بیاور زمانی را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم ، ذریۀ آنها را پدید آورد و آنها را بر خودشان گواه گرفت (گفت) آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند آری گواهی می دهیم که تو خدای مائی».

وقتی که اقرار به ربوبیت خدا کردند و خود را به عنوان بنده خدا معرفی نمودند خداوند از آن ها پیمان حج خانه با حرمت (کعبه) را گرفت، سپس چیز رقیقی، رقیق تر

ص: 164

از آب را خلق کرد و به قلم فرمود وفای به عهد فرزندان آدم را در همین چیز رقیق بنویس، سپس به حجر الاسود فرمود: این وفای به عهد را نزد خود نگهدار و برای بندگانم گواهی به وفای آن بده ، حجر در حال اطاعت از خدا فرود آمد .

ای عمر وقتی که حجر را استلام می کنی آیا چنین نمی گوئی :

« امانت خود را ادا کردم و پیمانم را نگه داشتم تا حجر الاسود به وفای عهد من گواهی دهد ».

عمر گفت : آری چنین می گویم .

ن علی علیه السلام فرمود: به این موضوع ایمان بیاور (1) .

***

امام باقر علیه السلام فرمود: «رسول اکرم صلی الله علیه وآله هر وقت که هنگام طواف کنار دور کنی را که حجر الاسود و رکن یمانی در آن بود عبور می کرد ، آن دو را استلام

ص: 165


1- مستدرك ج 2 ص 148 .

می نمود» (1).

***

مردی از امام صادق علیه السلام پرسید: چرا این دو رکن (رکن اسود و رکن یمانی) را مسح می کنند ، ولی دور کن دیگر (رکن شامی و غربی) را مسح نمی کنند ؟ فرمود : «زیرا رسول اکرم صلی الله علیه وآله دور کن اول را مسح کرد و دور کن دوم را مسح نکرد، بنابراین چیزی که رسول اکرم صلی الله علیه وآله بر آن ایراد نگرفته، ایرادی بر آن نیست» (2) .

***

نیز فرمود: « رکن یمانی ، دری از درهای بهشت است، که خداوند از آن زمان که آنرا گشوده ، از آن کسی

ص: 166


1- مدرك قبل - چهارگوشه کعبه را چهار رکن آن گویند که عبارتنداز: 1- رکن اسود (که حجر الاسود در آن نصب است) 2- رکن شامی 3- رکن غربی 4- رکن یمانی (در زاویه جنوبی مقابل يمن) (مترجم) .
2- مستدرك ج 2 ص 150

رامنع نکرده و بدانکه بین این رکن اسود ورکن یمانی، فرشته ای هست که بنام «هجیر» خوانده می شود او دعای مؤمنان را آمین می گوید» (1) .

***

از حضرت رضا علیه السلام سؤال شد، اگر ازدحام جمعیت کنار حجر الاسود زیاد شد، آیا باید برای استلام آن با همدیگر مقاتله کرد (یعنی تا این اندازه فشار آورد) فرمود: «اگر از دحام به این حد رسید (استلام نکن) بلکه با دست خود به آن اشاره کن» (2) .

ص: 167


1- مستدرك ج 2 ص 150 .
2- وسائل ج 9 ص 410 .

علت نامگذاری حطیم

ابن عمار گوید: از امام صادق علیه السلام دربارۀ حطیم» پرسیدم، فرمود: «حطيم» ما بين حجر الاسود ودرب كعبه است ، گفتم چرا آن را حطیم گویند ، فرمود: زیرا مردم در آنجا هم دیگر را (بر اثر ازدحام) فشار می دهند» (1)

خالد بن میسر گوید: در حضور امام باقر علیه السلام بودم فرمود: «آیا می دانید کدام نقطه زمین در نزد خدا از نظر

ص: 168


1- بحار ص 52 - حطیم در لغت به معنی شکستن است ، و نظر به اینکه احیاناً هنگام فشار افراد صدمه و یا شکستگی می بینند، شاید از اینرو به آن مکان حطیم گویند (مترجم) .

مقام بهتر است ؟ آنگاه فرمود: آن نقطه ، مكة الحرام است که خداوند آنرا به عنوان حرم برای خود پسندیده است .

سپس فرمود: آیا می دانید در مکه کدامیک از نقاط از نظر احترام بهتر است ؟

فرمود: این نقطه بین رکن و مقام و درب کعبه است ، این نقطه حطیم اسماعیل است، که او گوسفندانش را در این مکان حرکت می داد و در این مکان نماز می خواند .

بخدا سوگند اگر بنده ای در این مکان پاهای خود را مستقر کند و شب و روز عبادت نماید ولی حق و حرمت ما اهل بیت را نشناسد، هرگز چیزی از اعمال او قبول نمی شود» (1) .

امام صادق علیه السلام فرمود: «اگر برای تو میسر شد که همه نمازهای واجب وغیر واجب را در حطیم بخوانی ، بخوان ، زیرا این مکان بهترین نقطه روی زمین است ، که

ص: 169


1- بحار ص 52.

ما بین درب کعبه و حجر الاسود قرار گرفته و اینجا همان مکانی است که خداوند توبه آدم را پذیرفت و پس از حطیم ، نماز در حجر اسماعیل بهتر است و بعد از حجر ، نماز بین رکن عراقی (غربی) و درب کعبه بهتر است و این مکان همان مکانی است که مقام ابراهیم در آن واقع شده است و بعد از آن پشت مقام که اکنون به آن مقام می گویند.

و سپس هر چه که نزديك كعبه باشد بهتر است ، کسی که در مسجد الحرام يك وعده نماز بخواند ، خداوند هر نمازی را که خوانده و هر نمازی را که در آینده تا هنگام مرگ می خواند قبول می کند و نماز در آن معادل صدهزار نماز است و وقتی که مردم در منی اقامت کنند ، منادی از طرف خداوند سبحان ندا سر می دهد اگر می خواهید مرا خشنود کنید ، من از شما خشنود شدم (1)

ص: 170


1- بحار ص 53 .

انجام دور کعت نماز پشت مقام ابراهیم

امام صادق علیه السلام فرمود : «برای احدی روانیست که دو رکعت نماز واجب طواف را در جای دیگر غیر از پشت مقام بخواند، چرا که خداوند در قرآن می فرماید:

﴿ وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ اِبراهِيمَ مُصَلَّی ﴾

«و از مقام ابراهیم نماز گاهی برای خود انتخاب کنید» (1) و اگر آن دورکعت را در غیر آن بخوانی قبول نیست و باید اعاده کنی» (2).

ص: 171


1- بقره - 125.
2- وسائل ج 9 ص 480.

ابو حمزه ثمالی گوید: «امام سجاد علیه السلام به ما فرمود : كدام يك از نقطه های زمین بهتر است ؟ گفتم خدا ورسول و فرزند رسولش بهتر می دانند؟ فرمود: «اما بهترین نقطه ها ما بين ركن (حجر الاسود) و مقام ابراهیم است و اگر مردی عمر نوح علیه السلام کند که در میان قومش 950 سال بود روزها روزه بدارد و شب ها را در همین مکان با عبادت بسر برد ، سپس باخدا بدون ولایت ما ملاقات نماید، هیچ گونه سودی به حال او نخواهد داشت » (1)

ص: 172


1- محجة ص 153 .

سنگ مقام ابراهیم علیه السلام

عمار ساباطی گوید: امام صادق علیه السلام فرمود : وقتی که خداوند سبحان به ابراهیم وحی کرد که مردم را به حج دعوت کند ، آن سنگی که در آن اثر پاهایش نقش بسته بود که همان مقام باشد، آن را برداشته مقابل کعبه ، چسبیده به کعبه محاذی مکانی که اکنون در آن قرار دارد گذاشت، سپس روی آن ایستاد، با صدای بلند فرمان خدا را به مردم ابلاغ کرد، وقتی که لب به سخن گشود ، سنگ زیر پایش طاقت نیاورد پاهای ابراهیم در آن فرورفت، ابراهیم،

ص: 173

پاهای خودرا از آن بیرون کشید .

از آنجا که ازدحام جمعیت برای زیارت مقام ابراهیم باعث صدمه و لطمه طواف کنندگان می شد، مردم آن زمان صلاح دانستند که آن را از جای خود برداشته و به مکانی که اکنون در آن است بگذارند تا طوافگاه از طواف کنندگان خلوت گردد .

وقتی که پیامبر صلی الله علیه وآله به پیامبری رسید ، مقام را به محل اصلیش که ابراهیم علیه السلام در آن نصب کرده بود ، انتقال داد و همچنان مقام در همانجا بود تا پیامبر صلی الله علیه وآله از دنیا رفت .

در زمان خلافت ابوبکر و اوائل خلافت عمر نیز همچنان در آنجا باقی بود تا این که عمر به حاضران گفت : مردم به این مکان از دحام می کنند ، كدام يك از شما محل مقام را در زمان جاهلیت می دانید ، مردی گفت من می دانم و با وسیله ای اندازه گیری کرده ام .

ص: 174

عمر گفت آیا آن وسیله را هنوز داری ؟ گفت آری عمر گفت آنرا بیاور، او رفت و آورد به این ترتیب عمر دستور داد مقام را به همان محل کنونی طبق آن اندازه آن وسیله انتقال دادند (1)

حجر اسماعیل علیه السلام یا قبر مادر او

خضر می گوید: امام صادق علیه السلام فرمود : اسماعیل جنازه مادرش را در حجر (2) دفن نمود و برای آن دیواری بنا کرد تا قبر مادرش زیر پا قرار نگیرد (3) .

شفا بودن آب ناودان

ابن جبله گوید: مردی از برادران ما در مکه بیمار

ص: 175


1- بحار ص 53 ( حج )
2- حجر به معنی پناه و دامن است ، که در پناه کعبه روبروی ناودان قرار گرفته است گویند آنجا مدفن اسماعیل و هاجر و بسیاری از پیامبران است ( مترجم ) .
3- حجر به معنی پناه و دامن است ، که در پناه کعبه روبروی ناودان قرار گرفته است گویند آنجا مدفن اسماعیل و هاجر و بسیاری از پیامبران است ( مترجم ) .

شد بحدی که به بستر مرگ افتاد ، در راه به امام صادق علیه السلام برخورد کردم، به من فرمود : فلان شخص چه شد؟ گفتم او را بحال مرگ ديدم فرمود: توقف کنید تا از آب ناودان کعبه به او بیاشامانیم .

ابن جبله گوید: برای یافتن آب ناودان به جستجو پرداختیم، ولی نزد کسی نیافتیم و در حال جستجو بودیم که ناگهان ابری در آسمان پیدا شد ، سپس رعد و برقی ایجاد شده و باران بارید آمدم نزد شخصی که در مسجد الحرام بود و درهمی به او دادم و ظرفی از او گرفتم و آن ظرف را زیر آب ناودان گرفته و پر از آب کردم و آنرا نزد آن بیمار

بردم و از آب آن به او دادم آشامید ، بعد در کنارش بودم که دیدم پس از آن آب خوب شد» (1)

ص: 176


1- بحار ص 56 ( حج )

آب زمزم درمان هر دردی است

ابن عمار گوید: امام صادق علیه السلام فرمود : نام های زمزم بدین قرار است .

1- ركضه جبرئيل .

2- حفيرة (گودال) اسماعيل .

3- حفيرة عبد المطلب .

4- زمزم

5- برة

6 - مضمونه

ص: 177

7 - رواء

8 - شبعه

9 - طعام مطعم .

10 - شفاء سقم (درمان بیماری) . (1)

امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود : «نگریستن و ورود به چاه زمزم بر طرف کننده بیماری است ، از آب آن بیاشامید در محلی که نزديك به رکنی است که حجر الاسود در آن قرار دارد، چون زیر حجر الاسود چهار نهر بهشت وجود دارد که عبارت است از نهر فرات و نیل وسیحان و جیحان و آنحضرت فرمود :

از این رو به زمزم «سقایه» (جای آب دادن) گویند که رسول اکرم صلی الله علیه وآله دستور داد از طائف کشمش آوردند و آب آن را گرفتند، به حوض زمزم ریختند، چرا که آب آن تلخ بود ، حضرت خواست تلخیش شکسته شود ، پس آن را

ص: 178


1- بحار ص 56 حج

وقتی که خالص است نیاشامید» (1) .

ابن قداح گوید : امام صادق علیه السلام به نقل از پدران خود فرمود : رسول اکرم صلی الله علیه وآله فرمود : آب زمزم درمان است برای کسی که از آن می آشامد» (2) .

و اگر می توانی قبل از آنکه برای سعی بین صفا و مروه بیرون روی، از آب زمزم بیاشامی ، از آن بیاشام و هنگام آشامیدن بگو :

«خداوندا این آب را برای من علم سودمند و روزی وسیع و شفای از هر درد و بیماری قرار بده». (3)

به نقل از امیرمؤمنان علی علیه السلام رسول اكرم صلی الله علیه وآله فرمود: «بهترین چیزی که از روی زمین می جوشد ، آب

ص: 179


1- بحار ص 56 (حج)
2- بحار ص 56 (حج)
3- اللهم اجعل لى علماً نافعاً ورزقاً واسعاً وشفاء من كل داء وسقم ( بحار ص 56 - حج)

زمزم است».

امام باقر علیه السلام فرمود: «پس از آنکه دورکعت نماز طواف را خواندی اگر توانستی به زمزم بروی و از آب زمزم بیا شامی و از فیض آن بهره مند گردی، این کار را انجام ده » (1) .

امیرمؤمنان علیه السلام فرمود : « آب زمزم بهترین آب روی زمین است و بدترین آب روی زمین آب برهوت است که در حضرموت (یمن) واقع شده که شب سرهای کافران به آن برده می شود» (2) .

فلسفه سعی بین صفا و مروه

در تفسیر ابو الفتوح رازی نقل شده ، ابن عباس گروهی رادید که مشغول سعی بین صفا و مروه بودند ، به

ص: 180


1- مستدرك ص 158 .
2- بحار ص 56 .

آنان گفت : این سعی را ، مادر شما ، مادر اسماعیل (هاجر) برای شما به ارث گذاشته است، آنوقت که اسماعیل ( در زمان طفولیت ) تشنه بود، هاجر برای طلب آب به کوه صفا رفت و نگاه به بیابان کرد تا شخصی را ببیند ، سپس فرود آمد وسعی کرد و به کوه مروه رفت و به بیابان نگاه کرد احدی را ندید و این رفتن به کوه صفا و مروه را هفت بار انجام داد، خداوند بر این اساس ، سعی بین و مروه را هفت بار ، در اعمال حج تو واجب کرد (1)

از امام صادق علیه السلام سؤال شد که آیا سعی بین صفا و مروه ، واجب است یا مستحب ؟ فرمود : واجب است ، سؤال شد: خدا در قرآن فرموده ﴿ فَلا جُناحَ عَلَيْهِ انَّ يَطَّوَّفَ بِهِمَا ﴾ «باکی نیست بر حاجی که سعی بین صفا و مروه کند» (2) در صورتی که لفظ «لاجناح» (باکی نیست) دلالت بر وجوب

ص: 181


1- مستدرك ص 161 .
2- بقره - 158 .

نمی کند.

امام فرمود: این آیه ناظر به « عمره قضاء » است رسول اکرم بر حجاج شرط کرده بود که بت ها را از بالای کوه صفا و مروه بردارند ، سپس سعی بین صفا و مروه نمایند ، مردی بر اثر گرفتاری موفق به سعی بین صفا و مروه نشد، تا اینکه ایام حج به پایان رسید و بت پرستان بت هایشان را به کوه صفا و مروه عود دادند .

عده ای به حضور پیامبر صلی الله علیه وآله رسیده و پرسیدند فلان کس موفق به سعی بین صفا و مروه نشده و هم اکنون بت ها به صفا و مروه عود داده شده است؟

آیه فوق در پاسخ این سؤال نازل شد ، که هر چند بت ها در بالای کوه صفا و مروه باشد مانعی ندارد که آن مرد ، سعی بین صفا و مروه کند (1) (معلوم است که این تعبیر برای رفع حرمت سعی با بودن بت ها ، دليل نفى وجوب نیست ) .

ص: 182


1- وسائل ج 1 ص 511

ابو بصیر گوید از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمود : « هیچ نقطه زمینی در نزد خدا بهتر از محل سعی بین صفا و مروه نیست، چرا که در سعی بین صفا و مروه ، هر جبار ومتكبرى ، ذلیل و خوار می گردد ». (1)

امام سجاد علیه السلام فرمود: «برای سعی کننده بین صفا ومروه ، فرشتگان شفاعت می کنند و شفاعت آنها در این مورد قبول می شود» (2) .

ص: 183


1- مدرك قبل .
2- محجة ص 148 .

تقصیر، همه محرمات احرام را حلال می کند

امام صادق علیه السلام فرمود: «وقتی که از سعی بین صفا و مروه فارغ شدی در حالی که (عمره) تمتع بجامی آوری ، مقداری از موی سرت را از دو طرف و موی ریشت را بگیر و ناخن (دست یا پا) را کوتاه کن و مقداری هم برای حج خود باقی بگذار ، وقتی که چنین کردی (که همان تقصیر است) آنچه به جهت احرام بر تو حرام شده بود ، حلال می شود» (1)

ص: 184


1- وسائل ج 9 ص 539 .

آنحضرت در مورد محرمی که از بعضی از موی سر و ریش می چیند ، نه از بعضی دیگر فرمود ، مانعی ندارد ، کافی است (1).

محمد حلبی گوید از امام صادق علیه السلام پرسیدم : زنی در حال انجام (عمره) تمتع است ، شوهرش قبل از آنکه او تقصیر کرده باشد، برای همبستری با او شتاب می کند، آن زن از ترس غلبه شوهر براو ، به موی سرش متوجه شده و آنرا با دندان هایش قیچی می کند و یا ناخن هایش را با دندان کوتاه می کند آیا بر آن زن (گناه و کفاره ای) هست؟ فرمود: «نه، نزد همه کس که قیچی یافت نمی شود» (2) .

مساله ای در مورد زن حائض

از امام صادق علیه السلام در مورد زنی که عمره تمتع بجا

ص: 185


1- وسائل ج 9 ص 540.
2- وسائل ج 9 ص 541 .

می آورد تا پس از آن حج تمتع بجای آورد ، وقتی که عمره تمتع را بپایان رسانید و از احرام بیرون آمد ترس آن دارد که خون حیض ببیند! فرمود: «احرام برای حج تمتع ببندد و طواف کعبه را بجای آورده و سپس سعی بین صفا و مروه کند ( بعد برود برای عرفات و مشعر ومنى ) مانعی ندارد که زن قبل از . طواف وسعی خود را مقدم بدارد .

ولی اگر قبل از طواف حج تمتع ، خون حیض ديد با مردم بیرون می رود ، وطواف خود را تأخیر می اندازد تا از خون حیض پاك گردد» (1) .

چرا روز هشتم را روز «ترویه» گویند؟

معاوية بن عمار گوید: امام صادق علیه السلام فرمود : از این رو به روز هشتم ، روز «ترویه» گویند، چرا که جبرئیل

ص: 186


1- بحار ص 23 ( حج )

در این روز بر ابراهیم خلیل وارد شد و گفت: «ارتو من الماء لك ولاهلك» «یعنی برای خود و خانواده ات آب بردار» (چون در این روز از مکه به عرفات می روند) و بین مکه و عرفات ، آب نبود .

سپس جبرئیل در عرفات بر ابراهیم وارد شد و به او گفت: اقرار به گناهانت کن و مناسك خود را بشناس (اعترف واعرف مناسكك) از این رو ، آن محل ، «عرفه» نامیده شد، سپس جبرئیل به او گفت « از دلف الى المشعر الحرام » «یعنی شب به طرف مشعر پیش بگیر» و از این رو آن محل «مزدلفه» نامیده شد (1).

حلبی گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم چرا روز ترویه (هشتم) را «ترویه» گفتند ؟ فرمود: زیرا در عرفات آب نبود و حاجیان هنگام رفتن به عرفات ظرف خود را در مکه پر از آب می کردند و بعضی به بعضی دیگر می گفتند :

ص: 187


1- بحار ص 23 .

«ترويتم ترویتم» (آب برداشتید آب برداشتید ؟) از اینرو این روز به «روز ترویه» نامیده شد (1).

فلسفه نامگذاری عرفات

معاوية بن عمار گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم چرا عرفات را «عرفات» می نامند، فرمود: « جبرئیل در روز عرفه نزد ابراهیم علیه السلام آمد وقتی که ظهر شد ، جبرئیل به او گفت: «اعترف بذنبك واعرف مناسكك » : « به گناهت اقرار کن و اعمال حج خود را بشناس » از این رو آن محل به «عرفات» نامیده شد ، بخاطر قول جبرئیل به «اعترف» ، ابراهیم نیز اعتراف به گناه خود کرد (2).

ص: 188


1- بحار ص 10 .
2- بحار ص 59 .

علت توقف در عرفات

از امام حسن مجتبی علیه السلام نقل شده فرمود: عده ای از یهودیان به حضور رسول خدا صلی الله علیه وآله آمده ، از حضرت خواستند که به پرسش های آنان پاسخ دهد ، یکی از پرسش ها این بود که چرا خداوند فرمان داده که حاجیان بعد از عصر در عرفات توقف کنند ؟

پیامبر فرمود : عصر ، ساعتی است که آدم علیه السلام در این وقت نافرمانی خدا کرد، خداوند بر امت من واجب کرد در بهترین محل هایش توقف کنند و به تضرع ودعا و راز و نیاز بپرداند و برای آنان بهشت را عهده دار شد و آن ساعتی که حاجیان از عرفات منصرف می شوند همان ساعتی است که آدم از طرف خدا کلماتی را دریافت و خدا توبه اش را قبول کرد، خداوند تو به پذیر مهربان است.

سپس فرمود: سوگند به خدائی که مرا به حق به

ص: 189

عنوان مژده دهنده و ترساننده مبعوث کرد ، برای خدا در آسمان دری وجود دارد که به آن درب رحمت ، درب توبه درب نیازها، درب تفضل و لطف ، درب نیکی ، درب سخاوت ، و درب کرم و درب عفو گفته می شود ، احدی در عرفات اجتماع نکرد مگر اینکه از طرف خدا در همین وقت مشمول این صفات خواهد شد و برای خدا صد هزار فرشته است و با هر فرشته ای صد و بیست هزار فرشته هست و برای خدا رحمت بر اهل عرفات است ، رحمتش را بر آنان نازل می کند .

وقتی که آنان از عرفات بیرون آمدند ، خداوند فرشتگانش را به آزادی اهل عرفات از آتش دوزخ ، گواه می گیرد و خداوند بهشت را برای آنان واجب می نماید و منادی خداوند ندا سر می دهد از عرفات بروید در حالی که آمرزیده شده اید، شما مرا راضی کردید و من هم از شما راضيم .

ص: 190

یهودیان گفتند: راست می گوئی ای محمد صلی الله علیه وآله (1)

فضیلت عرفات، و استجابت دعا در آن

از علی علیه السلام نقل شده رسول اکرم صلی الله علیه وآله فرمود : « از عمره تا عمرۀ دیگر کفاره (گناهان) بین این دو است ، و پاداش حج قبول شده بهشت است ، و بعضی از گناهان، گناهان نابخشودنی است، مگر در عرفات که قابل بخشش می شود (2) .

بزنطی گوید: حضرت رضا علیه السلام از امام باقر علیه السلام نقل کرد که فرمود: «هیچ کس از خوب و بد در کوه عرفات توقف ودعا نکرد مگر اینکه خداوند دعایش را مستجاب نمود، اما در مورد شخص خوب ، خداوند نیازهای دنیا و آخرتش را بر آورد و اما شخص بد ، خداوند نیاز دنیای

ص: 191


1- بحار ص 57 (حج) .
2- بحار ص 12 .

او را رفع نماید» (1) .

امام باقر علیه السلام فرمود: «روزی امام سجاد علیه السلام در عرفه گروهی را دید که نیازهای خود را از مردم می طلبند، فرمود: وای بر شما آیا در چنین روزی از غیر خدا سؤال می کنید ، با این که امید می رود که بچه ها در رحم های مادرشان در چنین روزی سعادتمند شوند» (2)

عمر بن یزید گوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم فرمود وقتی که حاجی وارد مکه شد خداوند دو فرشته را مأمور او می کند تا او را در طواف و نماز و سعی ، حفظ کنند ، وقتی که او در عرفات توقف می کند ، این دو فرشته به شانه راست او می زنند ( دست می گذارند ) و می گویند : در مورد آنچه از گناهانت گذشته است مورد کفایت (وعفو) واقع شدی ، بنگر که در آینده چکار می کنی ؟ » (3)

ص: 192


1- بحار ص 58
2- بحار ص 58
3- بحار ص 59

امام صادق علیه السلام فرمود: «هیچ کس از مؤمنان از هر شهر و بلدی در عرفات توقف نکرد مگر اینکه خداوند مؤمنین آن شهر و بلد را آمرزید و هیچ کس از افراد خانواده مؤمنین، در عرفه توقف نکرد مگر اینکه خدا

خانواده با ایمان او را آمرزید» (1) .

مردی به امام سجاد علیه السلام عرض کرد : جهاد و سختی های جها در اترك كرده و حج و راحتی های آن را گرفته ای ، امام که به چیزی تکیه کرده بود، نشست و فرمود : وای برتو آیا سخن پیامبر صلی الله علیه وآله به تو نرسیده که در آخرین حجش در عرفات هنگام غروب به بلال فرمود: به مردم بگو ساکت شوند.

آنگاه فرمود: خداوند ، پروردگار شما در این روز برشما نظر افکند، نیکان شمارا آمرزید، و شفاعت نیکانتان را در مورد بدانتان پذیرفت ، پس کوچ کنید در

ص: 193


1- محجة ص 148 .

حالی که آمرزیده خداهستید و خداوند ضامن گنهکارانی است که در پیشگاهش رضایت از آنان دارد (1)

****

محمد بن يعقوب از علی بن ابراهیم نقل می کند که او گفت: پدرم گفت : عبد الله بن جندب را در عرفات دیدم و هیچ کس را نیکوتر از او نیافتم همواره دستش را به سوی آسمان در از کرده و اشك برگونه اش جاری بود ، وقتی که مردم پراکند شدند به او گفتم: هیچ کس را در این موقف ، نیک تر از تو ندیدم .

گفت: «بخدا سوگند ، دعای من فقط برای برادران (دینی) بود، چرا که امام موسی بن جعفر علیه السلام فرمود : هر کس برای برادرانش در غیاب آنها دعا کند، از عرش به اوندا داده می شود، برای توصد هزار برابر آن برادران، اجر هست، از اینرو من نپسندیدم که صدهزار برابر تضمین شده را به یکی که نمی دانم مستجاب می شود یا نه عوض

ص: 194


1- مستدرك ج 2 ص 9 .

کنم» (1) .

رفاعه گوید : از مام صادق علیه السلام در مورد آیه (199 بقره) ﴿ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفاضَ النَّاسُ ﴾.

(سپس از همانجا که مردم کوچ می کنند به سوی سرزمین منی کوچ کنید ) پرسیدم، فرمود: «اهل حرم در «مشعر الحرام» توقف می کردند ، ولی مردم در «عرفات» توقف می کردند و اهل حرم از مشعر به طرف منی کوچ نمی کردند ، تا اهل عرفات به آنان برسند ، مردی که به نام ابوسیار خوانده می شد ، مرکب (تندروی) داشت ، از اهل عرفات سبقت گرفت، وقتی که به اهل مشعر رسید ، آنها گفتند این ابوسیار است .

سپس به طرف منی حرکت کردند ، خداوند با آیه فوق فرمان داد که همه در عرفات توقف کنند و از عرفات

ص: 195


1- وسائل ج 10 ص 20

***

کوچ نمایند» (1) .

در روایت آمده - امام سجاد علیه السلام در روز عرفه عده ای را دید که خواسته های خود را از مردم می طلبند ، فرمود : «این افراد از افراد بدخلق خدا هستند مردم به طرف خدا روی آورده اند، ولی اینها به طرف مردم رو

کرده اند » (2) .

ص: 196


1- بحار ص 59 - نا گفته نماند : قریش خود را اهل حرم و فرزند ابراهیم می دانستند و رفتن به عرفات را که از حریم مکه بیرون است ، کسر شان خود می دانستند ، آیه فوق در رد این افراد نازل شد (مترجم) .
2- بحار ص 61 .

بزرگ ترین جرم در عرفات

در کتاب غایات، از ادریس بن یوسف نقل شده که از امام صادق علیه السلام پرسیدم گناه كدام يك از اهل عرفات ، بزرگ تر است؟ فرمود: « آن کسی که از عرفات بیرون می آید و گمان می کند که خدا او را نیامرزیده است» (1).

فلسفه نامگذاری « مزدلفه »

معاوية بن عمار گوید امام صادق علیه السلام در مورد ابراهیم خليل علیه السلام فرمود: «جبرئیل در عرفات نزد ابراهیم رفت

ص: 197


1- بحار ص 61 .

و در آنجا توقف کرد تا خورشید غروب نمود ، سپس از آن کوچ نمود و به ابراهیم گفت: «از دلف الى مشعر الحرام» «یعنی به طرف مشعر الحرام حرکت کن» (از دلاف به معنی جمع و نزدیکی و تقدم است) از اینرو به مشعر الحرام «مزدلفه» گفتند» (1) .

باز از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمود : «از این رو به مشعر «مزدلفه» گویند، که مردم از عرفات به مشعر ، از دلاف ( یعنی حرکت نزديك و دستجمعی به سوی آن) کردند» (2) .

علت نامگذاری مزدلفه به «جمع»

وقتی که از عرفات به مزدلفه (مشعر) که آنرا «جمع» ( به وزن هنر گویند) آمدی، نماز مغرب وعشا را با يك

ص: 198


1- مدرك قبل .
2- وسائل ج 10 ص 38 .

اذان و دو اقامه بخوان سپس نافله مغرب را بعد از عشا بخوان و از این رو به مزدلفه ، «جمع» گویند که نماز مغرب و عشادر اینجا با هم ( پشت سرهم ) بايك اذان ودو اقامه خوانده می شود .

وقتی که شب را در آنجا به صبح آوردی، نماز صبح را بخوان و در آنجا همچون وقوف در عرفات، توقف کرده و بسیار دعا کن، وقتی خورشید بر کوه «شبیر» طلوع کرد، از آنجا به طرف منی کوچ کن و از کوچ کردن قبل از طلوع خورشید دوری کن و همینطور در عرفات قبل از غروب خورشید کوچ نکن ، وگرنه کفاره قربانی بر تو واجب می شود. (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: از این رو به مزدلفه « جمع » گفتند، چرا که در مزدلفه بین نماز مغرب وعشا جمع می شود (2).

ص: 199


1- بحار ص 61
2- بحار ص 61 (حج)

علت نامگذاری «مشعر»

محمد بن حسن همدانی گوید « از ذوالنون بصری سؤال کردم که چرا از عرفات به مشعر حرکت می کنند از آنجا یک راست به حرم (مکه) حرکت نمی کنند ؟ گفت : کسی که این سؤال را از امام صادق علیه السلام کرده بود برای من نقل کرد که امام فرمود کعبه خانه محترم خدا و حجاب او است ، و مشعر درب ( ورودی ) کعبه است، وقتی که زائرین قصد زیارت کعبه را می کنند، خدا آن ها را در کنار «درب» متوقف میکند تا اجازه ورود به آنها دهد .

سپس آنان را در حجاب دوم « مزدلفه » متوقف

ص: 200

می سازد ، وقتی که خداوند تضرع و راز و نیاز طولانی آنها را دید، به آنها فرمان میدهد که قربانی خود را نزديك بیاورند ، وقتی که قربانی خودرانزديك آورده (و درمنی) آن را قربان کردند و از گناهانی که حجاب بین آنان و خدا بود ، پاك شدند .

آنگاه به آنان فرمان می دهد که با طهارت برای زیارت کعبه وارد شوند

او گوید از امام صادق علیه السلام پرسیدم چرا در ایام تشریق (یازدهم و دوازدهم و سیزدهم) روزه گرفتن مکروه است؟

فرمود: زیرا مردم زوار خدا هستند و آنان مهمان خدا می باشند ، شایسته نیست که مهمان نزد کسی که او را زیارت می کند و میزبانش هست ، روزه دار باشد ، پرسیدم مردی که دامن پرده کعبه را می گیرد، این موضوع چه معنی دارد؟ فرمود: مثل این مرد همچون مثل مردی است که

ص: 201

بین او و بین مردی دیگر بر سر جنایتی نزاع هست ، او دامن مرد دیگر را گرفته، از او التماس می کند ، به این امید که او از جنایتش بگذرد» (1)

علت نام گذاری ابطح

امام صادق علیه السلام فرمود: «از اینرو ابطح» (محلی در مشعر) را «ابطح» گویند زیرا آدم مأمور شد که در بطحاء مشعر ( مسیله پرريك مشعر) به رو بخوابد (2) تا صبح شود ، سپس مأمور شد بالای کوه مشعر برود و مأمور شد وقتی که خورشید طلوع کرد ، به گناه خود اعتراف نماید آدم این مأموریت هایش را انجام داد ، خداوند آتشی از آسمان فرستاد و قربانی آدم را فرا گرفت» (3)

ص: 202


1- بحار ص 8 .
2- زیرا ابطح در لغت به روخوابیدن است.
3- وسائل ج 10 ص 38 .

نماز در مزدلفه (مشعر)

امام صادق علیه السلام فرمود: «نماز مغرب را نخوان تا (از عرفات) به مشعر بیائی آنگاه در مشعر ، نماز مغرب و عشا را بايك اذان و دواقامه بخوان (1) .

نیز فرمود: «نماز مغرب و عشا جمع می شود (باهم خوانده می شود) بايك اذان و دو اقامه و در بین این دو نماز نماز دیگری نخوان و فرمود: رسول اکرم صلی الله علیه وآله این چنین نماز خواند» (2)

ص: 203


1- وسائل ج 10 ص 40 .
2- وسائل ج 10 ص 40 .

در کتاب دعائم الاسلام آمده که از امام صادق علیه السلام در مورد انجام نماز مغرب و عشا در شب مشعر قبل از رسیدن به مشعر سؤال شد، فرمود: «باید نماز را در مشعر بخواند هر چند ثلثی از شب رفته باشد و اگر کسی عمداً نماز مغرب و عشا را در مشعر نخواند ، برگردن او است که قربانی کند» (1).

علت نام گذاری «منی»

حضرت رضا علیه السلام فرمود: به این علت « منی » به «منی» نامیده شد ، که جبرئیل درمنی به ابراهیم نازل شد و به او گفت: «تمن على ربك من شئت» : «هر چه می خواهی از پروردگارت تمنا و آرزو کن» ابراهیم خاطرش تمنا کرد که خداوند بجای فرزندش اسماعیل قوچی قرار دهد و او را امر به ذبح قوچ فدای عملش کند ، خداوند آرزوی

ص: 204


1- مستدرك ص 169 .

ابراهیم علیه السلام را برآورد».

امام صادق علیه السلام فرمود: وقتی که مردم در «منی» منزل می گیرند و اقامت می کنند ، منادی ندا سر می دهد : اگر شما فناء آنچه را که حلال کردید (از محرمات احرام) می دانستید پس از آمرزش ، یقین به پشت سر آن قیامت پیدا می کردید (1) .

عبد الحمید گوید : از امام صادق علیه السلام شنیدم می فرمود: «وقتی که مردم در منی اجتماع کردند ، منادی ندا می کند ای مردمانی که جمع شده اید، اگر می دانستید به چه خودرا ( از محرمات احرام ) بیرون آوردید ، یقین به آمرزش پشت سر آن پیدا می کردید .

سپس خداوند متعال می فرماید : هرگاه بنده ای که رزق و روزی او را توسعه دادم در هر چهار (سال) به سوی

ص: 205


1- وسائل ج 3 ص 65

من «به منی» کوچ نکند او محروم است» . (1)

نیز فرمود: «اگر حاجی درمنی ، اول شب خارج شد باید نصف شب در منی باشد و اگر بعد از نصف شب خارج شد مانعی ندارد که تاصبح در غیرمنی باشد».

مرحوم صدوق در کتاب مقنع و فقیه گوید: سپس به منی برگرد و در شب های تشریق «شب یازدهم و دوازدهم و سیزدهم» در منی باش و اگر در غیر منی باشی برای هر شب کفاره قربانی يك گوسفند بر تو واجب می شود و اگر بعد از نصت شب بیرون رفتی مانعی ندارد که تاصبح در غیرمنی باشی . (2)

بنقل از حضرت رضا علیه السلام امام صادق علیه السلام فرمود : «وقتی که حاجی از منی به سوی مکه کوچ می کند فرشته ای دستش را بین دو شانه او می گذارد و سپس به او گوید :

ص: 206


1- بحار ص 2.
2- مستدرك ص 21 .

(گناهان سابقت بخشیده شد به فکر آینده باش) و اعمال را از نو شروع کن» (1) .

برچیدن سنگ ریزه برای رمی جمرات

زراره گوید : از امام زراره گوید: از امام صادق علیه السلام در مورد سنگ ریزه برای رمی جمرات سؤال کردم ؟ فرمود: از زمین مزدلفه ( مشعر ) سنگ ریزه برچیده می شود و پس از آن از منی برچیده می شود (2).

نیز فرمود: «اگر سنگ ریزه های جمرات را در حرم بر چینی کافی است و اگر آنرا در غیر حرم بر چینی ، کافی نیست ، و فرمود: جمرات را به غیر سنگ ریزه نزنید» (3) .

حضرت رضا علیه السلام فرمود : «سنگ ریزه ها برای رمی

ص: 207


1- بحار ص 63 حج
2- وسائل ج 10 ص 52.
3- وسائل ج 10 ص 53.

جمرات ، مانند سرانگشت است ، سنگ ریزه های سیاه و سفید و سرخ را برنچین، بلکه آن سنگ ریزه های ابلق و خالخالی همچون زیور زیبا را برچین » (1) .

ابو بصیر گوید از امام صادق علیه السلام شنیدم فرمود : «سنگ ریزه ها را از زمین برچین و چیزی از آنهارا نشکن». (2)

علت سنگ انداختن به ستون های جمرات

امام باقر علیه السلام از پیامبر صلی الله علیه وآله و ائمه علیهم السلام نقل می کند که فرمودند: از اینرو خداوند به سنگ انداختن به جمرات فرمان داد که ابلیس ملعون در محل این سه جمره ، در برابر ابراهیم علیه السلام دیده شد ، ابراهیم ابلیس را در این محل ها ،

ص: 208


1- وسائل ج 10 ص 54.
2- وسائل ج 10 ص 53 .

سنگ باران کرد و همین سنت ( برای حاجیان در حج) شد (1) .

امام صادق علیه السلام در مورد رمی جمرات فرمود : برای هر سنگ ریزه ای که انسان با آن به طرف جمرات می زند ، يك گناه بزرك هلاك كننده از او ریخته می شود» (2)

بنقل امام باقر علیه السلام ، رسول اکرم صلی الله علیه وآله به مردی از انصار فرمود: وقتی که جمرات را سنگ زدی ، برای هر سنگی که به آن زدی ، در آینده از عمر توده پاداش نوشته می شود». (3)

ص: 209


1- وسائل ج 10 ص 68.
2- وسائل ج 10 ص 68.
3- وسائل ج 10 ص 68.

فلسفه قربانی

ابو بصیر گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: علت قربانی چیست؟ فرمود: «هنگامی که نخستین قطره از قطرات خون قربانی به زمین ریخت خداوند صاحب قربانی را می آمرزد و کسی که تقوای به غیب پیدا کند خدا به او آگاهی می یابد، خداوند در قرآن (سوره حج آیه 36) می فرماید : ﴿ لَنْ يَنالَ اللَّهَ لُحُومُها وَ لا دِماؤُها وَ لكِنْ يَنالُهُ التَّقْوى مِنکُمْ ﴾ : «نه» گوشت های آن ها و نه خون هایشان به خدا نرسد، بلکه تقوای شما به او برسد».

ص: 210

سپس فرمود: بنگر که خداوند چگونه قربانی هابیل را قبول کرد ، ولی قربانی قابیل را رد کرد » (1)

رسول اکرم صلی الله علیه وآله فرمود : « قربانی های خود را گرامی بدارید، چرا که آنها مرکب های شماروی پل صراط هستند » (2)

ش نیز فرمود: «در روز قربان ، هیچ کاری نزد خدا محبوب تر از ریختن خون نیست و در روز قیامت آن قربانی با شاخ ها و سم هایش می آید ، بدرستی که خون قربانی از طرف خدا قبل از آنکه به زمین بریزد در مکانی واقع می شود ، بوسیله آن نفس خود را پاك كنيد». (3)

و در روایت آمده: «برای شما برای هر پشمی از پوست قربانی، حسنه و پاداش است و برای هر قطره خون آن حسنه است

ص: 211


1- مدرك قبل ص 174
2- وسائل ج 10 ص 176
3- محجة ص 195 .

و قربانی در میزان قیامت به حساب می آید، پس مژده باد به شما » (1) .

مردی بنام سواده گوید: «ما جماعتی بودیم در منی قربانی مان گم شد، نگاه می کردیم ناگهان دیدیم امام صادق علیه السلام در کنار گوسفندانی ایستاده و برای خرید گوسفند گفتگو می کند و با فروشندگان سخت چانه می زند ، در انتظارش بودیم، وقتی که از این کار فارغ شد نزدما آمد و فرمود : گمان می کنم از چانه زدن من تعجب کردید ، گفتیم آری ، فرمود : آدم مغبون ، نه آدم پسندیده و نه دارای اجر است » (2)

امام باقر علیه السلام فرمود: «برای مرد مستحب است که خودش نحر شتر یا ذبح گوسفند را به عهده بگیرد و بادست خود آنرا قربان کند، اگر می تواند و اگر نمی تواند دست

ص: 212


1- محجة ص 195
2- مدرك قبل .

خود را روی دست ذبح کننده بگذارد ، اگر این را هم نمی تواند کنار آن بایستد تا نحر وذبح شود و هنگام نحر و ذبح تکبیر بگوید » (1)

ص: 213


1- بحار ص 64.

موارد وجوب سر تراشیدن

سلیمان بن مهران گوید : از امام صادق علیه السلام پرسیدم، چرا تراشیدن سر برای کسی که اولین حج او است واجب است نه برای آنان که حج مکرر است ؟ فرمود : تا با سر تراشیدن دارای نشانه ای از نشانه های آنان که در امن و امان هستند بشوند، آیا سخن خداوند را نشنیده ای که می فرماید که شما در مسجد الحرام در می آئید اگر خدا بخواهد ایمن شده ، سرهایتان تراشیده و موهایتان کوتاه شده و از هیچ کس نترسید » (فتح - 27) (1)

ص: 214


1- وسائل ج 10 ص 188 1.

در کتاب بحار از درالمنثور سیوطی به نقل از تاریخ خطیب از یحیی بن اکثم روایت شده گفت: الواثق (نهمین خليفه عباسی) در مجلسی پرسید : وقتی که آدم حج بجای آورد ، چه کسی سرش را تراشید؟ فقهای مجلس در جواب ماندند .

واثق گفت: من اکنون کسی را به این مجلس حاضر می کنم تاشما را به جواب این سؤال خبر بدهد ، همان دم برای امام هادی علیه السلام پیام فرستاد ، امام حاضر شد و فرمود : به نقل پدرانم رسول اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: خداوند به جبرئیل فرمان داد یاقوتی را از بهشت فرود آورد، جبرئیل یاقوتی از بهشت نزد آدم آورد و با آن یاقوت سر آدم را مسح کرد و موهای سر آدم از آن پراکنده شد و هر جا که شعاع نور یاقوت رسید ، تا همانجا حرم به حساب آمد » (1) .

امام صادق علیه السلام فرمود: «سر تراشیدن بهتر از تقصیر

ص: 215


1- مستدرك ص 139 .

(چیدن مقداری مو) است، زیرا رسول اکرم صلی الله علیه وآله در حجة الوداع ( آخرين حجش ) ودر عمره حديبيه سرش را تراشید» (1).

به نقل ابو بصیر امام صادق علیه السلام در ضمن حدیثی فرمود : « وقتی که حاجی سرش را (در منی) تراشید هر موئی که از او به زمین می ریزد، در روز قیامت خداوند آن را نور قرار می دهد» (2)

نیز فرمود: تراشیدن سر برسه نفر واجب است :

1 - مردی که موی سرش را با عسل و صمغ بهم چسبانده .

2 - مردی که نخستین حج او است و قبل از آن حجی بجای نیاورده .

3 - مردی که موی سرش را در وسط سرش جمع

ص: 216


1- مستدرك ص 181 - 182 .
2- مستدرك ص 181 - 182 .

کرده و بسته است (1).

ابو بصیر گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: «برکسی که نخستین حج را بجای می آورد واجب است سرش را بتراشد ، دیگر تقصیر نکند ، چرا که تقصیر برای کسی است که قبلا حج را بجای آورده است» (2)

ابو شبل گوید : امام صادق علیه السلام فرمود : « شخص با ایمان وقتی که سرش را در منی می تراشد و آنرا دفن می کند ، در روز قیامت به صحنه می آید در حالی که هر موئی از آن موها دارای زبان گویا است و بنام صاحبش لبيك می گوید» (3)

عمار ساباطی گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم مردی در سرش زخم هائی وجود دارد که نمی تواند

ص: 217


1- مستدرك ص 185 .
2- وسائل ج 10 ص 186.
3- وسائل ج 10 ص 184 .

آنرا بتراشد ، چه کند؟ فرمود: اگر قبلا حج بجای آورده موی سرش را بچیند و اگر قبلا حج بجای نیاورده بر او لازم است که سرش را بتراشد» (1) .

رسول اکرم صلی الله علیه وآله در روز حدیبیه دو بار فرمود : خدایا تراشندگان سر را بیامرز ، شخصی پرسید برای تقصیر کنندگان چی؟ فرمود: خدایا آنها را هم بیامرز» (2)

امام باقر علیه السلام فرمود : « رسول اکرم صلی الله علیه وآله برای تراشندگان سر، سه بار طلب آمرزش کرد ، ولی برای تقصیر کنندگان یکبار طلب آمرزش نمود» (3).

ص: 218


1- وسائل ج 10 ص 186 .
2- وسائل ج 10 ص 186.
3- وسائل ج 10 ص 186.

علت نام گذاری مسجد خیف

معاویه گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم چرا مسجد خیف را «خیف» گفتند ؟ فرمود: (چون این مسجد نسبت به مجد نسبت به وادی (سیلگاه) منی ، در جای بلندی واقع شده است و زمین مرتفع از سیلگاه (که سیل به آن آسیب نمی رساند) را خیف گویند» (1) .

« مسجد خيف »

«خیف» شده در مکانی را گویند که در دامنه کوه واقع شده در

ص: 219


1- بحار ص 62 (حج)

مکان مرتفعی که سیل به آن آسیب نمی رساند، از این رو به مسجد خیف درمنی ، خیف گویند که در دامنه کوه واقع شده و خیف همیشه بین دو کوه قرار دارد ، مسجد رسول خدا صلی الله علیه وآله در زمان خودش کنار مناره ای بود که در وسط مسجد قرار داشت که از طرف قبله حدود سی ذراع و از طرف راست و چپ و پشت نیز همین حدود است ، روایت شده که در مسجد خیف هزار پیغمبر نماز خوانده است و بجای آوردن دو رکعت نماز در اصل صومعه مستحب است» (1)

ص: 220


1- مجمع البحرين (خيف) - صومعه ، ساختمانی است در میان صحن مسجد خیف که اطرافش باز است و دارای سقف گنبدی می باشد (مترجم)

داستان ابرهه

در کتاب امالی شیخ مفید (ره) آمده که امام صادق علیه السلام به نقل از پدرانش فرمود: وقتی که ابرهه بن صباح پادشاه حبشه تصمیم گرفت تا کعبه را خراب کند ، با تسلط کامل برای این کار به طرف مکه روانه شد مکه روانه شد .

لشگریان او شتران عبدالمطلب را که در چراگاه می چریدند، به دستور او گرفتند، عبد المطلب بدر بار ابرهه رفت به او اجازه ورود دادند، ابرهه درقبه دیباج بر تخت خود نشسته بود، عبد المطلب سلام کرد و او جواب سلام

ص: 221

را داد ، آنگاه به عبدالمطلب گفت: برای چه به اینجا آمده ای؟ از سخاوت و کرم و فضل تو به ما خبر داده اند و از شکوه و جمال و جلال تو چنین می بینیم که به تقاضای تو توجه کنم، اينك آنچه می خواهی بیان کن ، ابرهه پیش خود می گفت لابد عبدالمطلب آمده از من تقاضای مراجعت و صرفنظر از خراب کردن کعبه نماید .

بر خلاف انتظار او ، عبد المطلب گفت: مأموران تو به چراگاه ریختند و شتران مرا گرفته اند، به آنها امر کن که شتران مرا به من برگردانند.

ابرهه از این تقاضا خشمگین شد و به عبدالمطلب گفت : تو از چشمم افتادی، آمده ای از شترانت می پرسی، ولی من برای ویران کردن شرف تو وشرف قوم تو ومايه افتخار شما که بخاطر آن از هر نسلی برتری دارید یعنی کعبه ای که از هر نقطه زمین برای حج آن بطرف آن گسیل می شوند آمده ام ، تو اصلا در این باره با من سخن نگفتی و

ص: 222

دربارۀ شترانت تقاضا کردی !

عبد المطلب گفت : من صاحب آن خانه نیستم که تو قصد ویران کردن آن را داری، من صاحب شترانی هستم که مأموران تو گرفته اند از اینرو من در مورد بازگرداندن آن ها که صاحبش خودم هستم آمده ام ، اما خانه کعبه خودش صاحب دارد و خانه اش را از خلق حفظ می کند و او به خانه اش سزاوارتر است .

ابرهه دستور داد ، شتران عبد المطلب را به او باز گرداندند و به سوی مکه روانه شد ، در این سفر فیل بزرگی همراه لشکر بدستور ابرهه برای ویران کردن کعبه در حرکت بود، وقتی که آن فیل را بطرف کعبه می راندند می خوابید وقتی که او را رها می کردند هروله کنان بر

می گشت.

عبدالمطلب به غلامان خود گفت : پسرم را بگوئید بیاید، نخست عباس و سپس ابو طالب را خبر کردند آمدند، عبد المطلب گفت منظورم ابو طالب و عباس نبود ، پسرم را بگوئید بیاید، عبدالله پدر بزرگوار رسول خدا صلی الله علیه وآله راخبر

ص: 223

کردند آمد، وقتی که عبدالله نزديك آمد، عبد المطلب به او گفت پسرم برو بالای کوه ابوقبیس ، به طرف دریانگاه کن ببین در آنجا چه می آید و به من خبرده .

عبد الله بالای کوه ابوقبیس رفت ، چندان در آنجا نبود که دید دورنمای سیاهی مثل سیل و شب پیداست ، که همان پرندگان ابابیل بودند و به طرف کعبه می آمدند به روی ابوقبیس افتاد و سپس به کعبه آمد و هفت بار طواف کرد ، و سپس به صفا و مروه رفت و هفت بار طواف نمود . سپس عبد الله نزد پدر آمد و دیدنی های خود را گزارش داد .

عبد المطلب گفت: پسرم ببین بعد چه شود و به من خبر بده ، عبدالله رفت و دید آن پرندگان به طرف لشکر ابرهه هجوم کردند، به عبد المطلب خبر داد عبدالمطلب بیرون آمد و صدا می زد: ای اهل مکه به طرف لشکر ابرهه خارج شوید و غنائم خود را بردارید .

مردم مکه به طرف لشکر آمدند ، لشکریان همچون چوب متلاشی شده بودند و از پرندگان جزيك پرنده ای که سه سنگ یکی در منقارش و دو تا در دست هایش بود ، باقی

ص: 224

نمانده بود، آن پرنده نیز با هر يك از سه سنگ خود يكنفر از لشکر حبشه را کشت، وقتی که به سراغ همه رفتند دیگر پرنده ای نه قبل نه بعد دیده نشد و وقتی که همه قوم ابرهه به هلاکت رسیدند ، عبد المطلب خود را به کعبه رساند و پرده کعبه را گرفت و گفت :

يا حابس الفيل بذى مخمس *** حبسته کانه مكوس

في مجلس تزهق فيه الانفس

یعنی: ای خدائی که جلو فیل را در محل مغمس (1) گرفتی و آنها را همچون سرنگون شده نموده و ممانعت کردی ، در جائی که در آن روح ها از بدن ها خارج می شد » (2)

ص: 225


1- مغمس : محلی است در راه طائف به مکه که دو سوم فرسخ از مکه دور است.
2- مستدرك ج 2 ص 140

نیایش امام حسین علیه السلام

انس بن مالك گوید : امام حسین علیه السلام کنار قبر خديجه علیه السلام واقع در کوه حجون در مکه آمده و گریه کرد ، سپس به من فرمود: از اینجا برو ، من خود را پنهان کردم، حضرت به نماز مشغول شد و نماز را طول داد، شنیدم می گفت :

يا رب يارب انت مولاه *** فارحم عبيداً اليك ملجاه

ياذا المعالي عليك معتمدى *** طوبى لمن كنت انت مولاه

ص: 226

طوبى لمن كان نادماً أرقى *** يشكو الى ذى الجلال بلواه

و ما به علة ولا سقم *** اكثر من حبه لمولاه

اذا اشتكى بثه و غصته *** اجابه الله ثم لباه

اذا ابتلى بالظلام مبتهلا *** اكرمه الله ثم ناداه

« ای خدای من وای پروردگاری که مولای بنده هستی ، رحم کن به بنده کوچکی که پناه گاهش تو هستی ، ای خدای بزرگ وار تکیه ام بر تو است ، خوشا بحال کسی که تو مولای او باشی و خوشا بحال کسی که در حال پشیمانی شب را در عبادت به سر می برد و شکایت و گرفتاری خود را به نزد خدای بزرگ می برد و خوشا بحال کسی که ناراحتی و بیماری بیش از حب و اشتیاق به مولایش ندارد ، وقتی

ص: 227

که گله و اندوه خود را به سوی خدا می برد ، خداوند او را اجابت کرده و پاسخ مثبت به او می دهد و وقتی که به گرفتاری و ناراحتی و دشواری، گرفتار می شود ، خدا او راگرامی داشته و به او جواب می دهد :

لبيك عبدى و انت في كنفى *** و كلما قلت قد علمناه

صوتك تشتاقه ملائكتي *** فحسبك الصوت قد سمعناه

دعاك عندى يحول في حجب *** فحسبك الستر قد سفرناه

لوهبت الريح من جوانبه *** خر صريعاً لما تغشاه

سلنى بلا رغبة ولارهب *** ولا حساب انى انا الله (1)

ص: 228


1- بحار جلد 10 ص 144 ( ط قديم )

: «لبيك اى بنده من، تو در پرتو لطف من هستی و هر چه گفتی ؛ به آن آگاهیم ، فرشتگانم به صدای تو اشتیاق دارند ، این صدا ترا کافی است و آن را شنیدیم ، دعای تو در پیش گاه ما در جای خود محفوظ است و کافی است که ما کشف ستر از تو می کنیم (دعایت را مستجاب می نمائیم).

بنده ای که اگر باد در اطراف دعایش حرکت کند (آنچنان غرق عبادت است) که بیهوش به زمین می افتد ، بدون رغبت و ترس و احساس از من تقاضاكن ، من «الله» هستم» .

مختصر احکام حج وعمره افعال عمره تمتع پنج است

1 - احرام : و آن عبارت است از پوشیدن لباس احرام دو قطعه یکی که ستر عورت بآن نماید و دیگری که دوش ها را بپوشاند. نیت: احرام می بندم برای عمره تمتع در حج الاسلام قربة الى الله تلبيه : گفتن «لبيك اللهم لبيك، لبيك لاشريك لك لبيك واضافه كردن ان الحمد والنعمة لك والملك لا شريك لك لبيك ».

ص: 229

2- طواف : هفت شوط گردیدن باطراف خانه خدا بدون کم وزیاد ، شروع از حجر الاسود وختم بآن با طهارت نیت : هفت شوط طواف خانه خدا می نمایم برای عمره تمتع در حج الاسلام قربة الى الله تعالى .

3- نماز طواف : دورکعت در مقام حضرت ابراهیم علیه السلام نیت : دورکعت نماز طواف عمره تمتع بجای می آورم قربة الى الله .

4- هفت شوط سعی صفا و مروه ، ابتداء نمودن از صفا وختم به مروه که رفتن بمروه چهار مرتبه و برگشتن از مروه سه مرتبه نیت : هفت شوط سعی صفا و مروه می نمایم در عمره تمتع حج الاسلام و احب قربة الى الله تعالى.

5- تقصیر : چیدن اندکی از موی شارب یا ریش یا سر و ناخن نیت : تقصیر می کنم برای محل شدن از عمره تمتع حج الاسلام .

اعمال حج تمتع و آن 14 عمل است

1- احرام : پوشیدن دو پارچه مانند عمره تمتع در

ص: 230

مکه مکرمه نیت : احرام می بندم در حج تمتع حج الاسلام واجب قربة الى الله . تلبيه : «لبيك اللهم لبيك ، لبيك لا شريك لك لبيك و احوط گفتن ان الحمد والنعمة لك والملك لاشريك لك لبيك ».

2- وقوف بعرفات : از اول زوال روز نهم تا غروب آفتاب . نيت : وقوف در عرفات می نمایم در حج تمتع حج الاسلام از زوال ظهر تا غروب آفتاب جهت واجب بودن آن قربة الی الله .

3- وقوف بمشعر الحرام : از طلوع فجر تا طلوع آفتاب. نيت : وقوف بمشعر الحرام می نمایم از طلوع فجر تا طلوع آفتاب جهت واجب بودن آن قربة الى الله تعالى ، ومستحب است جمع آورى ريك برای رمی جمرات ، روز اول 7 عدد . دوروز بعد روزی 21 عدد که جمعاً 49 عدد می شود.

4- کوچ کردن از مشعر الحرام بسوی منی :

5- رمی جمره عقبه بهفت سنگ ریزه دانه دانه پی در پی نیت: رمی جمره عقبه می نمایم در حج تمتع حج الاسلام

ص: 231

قربة الى الله .

6- ذبح گوسفند یا نحر نمودن شتر . نیت قربانی می نمایم در حج تمتع حج الاسلام قربة الى الله.

7- تراشیدن سر کسانی که سال اول حج آن ها می باشد و در سال های بعد مخیر است بین تقصير وخلق .

اعمال مکه مکرمه

8- طواف : هفت شوط طواف خانه . ابتداء از حجر الاسود و ختم بآن. نیت: هفت شوط طواف می نمایم در حج تمتع حج الاسلام قربة الى الله .

9- دور کعت نماز در مقام حضرت ابراهیم علیه السلام نیت : دورکعت نماز طواف بجای می آورم در حج تمتع حج الاسلام .

10- سعی بین صفا و مروه که از صفا بمروه 4 واز مروه بصفا 3 . نیت: سعی صفا و مروه می نمایم هفت شوط در حج تمتع حج الاسلام .

11- طواف نساء : هفت شوط مانند طواف های سابق

ص: 232

نیت : هفت شوط طواف نساء مینمایم در حج تمتع حج الاسلام .

12- نماز طواف نساء : در مقام حضرت ابراهیم علیه السلام نیت - دور کعت نماز طواف نساء می نمایم در حج تمتع حج الاسلام .

13- بیتوته در منی شب 11 و شب 12 نیت: مبیت در منی می نمایم امشب را در حج تمتع حج الاسلام .

14- رمی جمره اولی، ووسطی ، و عقبه به هفت سنگ ريزه بعد از طلوع آفتاب روز 11 وروز 12 نیت : رمی جمره اولی بهفت سنگ می نمایم در حج تمتع حج الاسلام قربة الى الله تعالى و در جمره وسطى وجمره عقبه نام جمره مذکور را ببرد و همان نیست را که در جمره اولی ذکر شد بگوید. لزومی بذكر نيت ها بزبان نمی باشد اما حاجی باید بداند چه می کند ونيت وجوب وقربة را از ذهن دور نسازد بعد از انجام این اعمال، فریضه واجبه را انجام داده قبولی او را از خداوند مسئلت داریم و ملتمس دعا هستیم .

پایان

ص: 233

فهرست

پیش گفتار 3

عظمت و پاداش حج 7

حج واجب 9

دعوت ابراهیم علیه السلام برای حج 13

چرا حج را حج نامیدند 14

فضیلت حج 14

حاجیان سه دسته اند 18

ص: 234

اصناف حاجيان 18

پاداش بی نظیر حج 20

حاجی میهمان خداست 22

حج جهاد ضعیفان 24

كدام يك افضل است حج یا نماز 26

حج افضل است یا برده آزاد کردن 27

حج افضل است یا صدقه 27

نتائج حج نسبت به خویشان 28

پاداش نیابت حج از دیگران 28

کسی که عادت به حج داشته و حال موفق نشده 30

دعا برای توفیق حج یافتن 32

پاداش تعدد حج 33

حقیقت حج چیست 36

چه کسی در روز قیامت کور است 39

ص: 235

از وصایای پیامبر صلی الله علیه وآله بعلي بن ابيطالب علیه السلام 40

کیفر کسی که مانع از حج دیگران گردد 43

کیفر سهل انگاری در نیابت حج میت 45

لزوم مال حلال برای حج 46

حج زن مشروط به همراهی محرم نیست 47

پاداش کسی که در راه حج فوت کند 49

دلجوئی از خانواده حاجی 51

کیفر مصرف پول حج در غیر موردش 52

راهنمائی های پرارزش 54

اسرار و حکمت های حج 58

فلسفه حج و چرا یکبار واجب شده ؟ 73

پاداش آدم علیه السلام در ساختن کعبه 77

وجود کعبه قبل از آدم علیه السلام 78

تعداد حج آدم علیه السلام 80

ص: 236

تاریخ کعبه و بنای آن 82

فلسفه نام گذاری کعبه به (کعبه) 93

فلسفه علامت ها وحدود حرم 93

سرزمين أمن وامان 95

برترى كعبه ومسجد الحرام 96

نگاه به کعبه عبادت است 98

فلسفه حج و بنای کعبه از گفتار علی بن ابیطالب علیه السلام 101

مکان های برگزیده خداوند کدامند ؟ 105

علت نام گذاری کعبه به اولین خانه 106

علت نام گذاری کعبه به (خانه عتیق) 107

علت نام گذاری مکه به (بیت الله الحرام) 109

علت نام گذاری حرم به مكه 110

علت نام گذاری مکه به (بکه) 110

نام های مکه 112

درب های مکه 113

ص: 237

بهترین مکان ها در مکه 113

ارزش نماز در مکه 114

ارزش سجده در مکه 115

ارزش ذکر در مکه 116

پاداش ختم قرآن در مکه 116

پاداش بیمار در مکه 117

علت وجود کبوتر مخصوص در حرم 119

داستان ابراهیم علیه السلام و مكه 121

لرزش قلب هنگام لبيك گفتن 130

فلسفه لبيك گفتن 134

عدم جواز تلبیه در مواردی که دستور نیست 139

فلسفۀ ورود بکعبه از باب بنی شیبه و تکبیر در آن 140

فلسفه طواف کعبه 143

چرا طواف هفت دور است؟ 145

ص: 238

پاداش طواف کنندگان 148

چرا بشهر طائف (طائف) گویند؟ 150

چند سؤال در مورد حجر الاسود و پاسخ آن 151

علت نام گذاری حطیم 168

انجام دو رکعت نماز پشت مقام ابراهیم علیه السلام 171

سنگ مقام ابراهيم علیه السلام 173

حجر اسماعیل یا قبر مادر او 175

شفا بودن آب ناودان 175

آب زمزم درمان هر دردی است 177

فلسفه سعی بین صفا و مروه 180

تقصیر همه محرمات احرام را حلال می کند 184

مسأله ای در مورد زن حائض 185

چرا روز هشتم را روز «ترویه» گویند ؟ 186

فلسفه نام گذاری عرفات 188

ص: 239

علت توقف در عرفات 189

فضیلت عرفات ، و استجابت دعا در آن 191

بزرگترین جرم در عرفات 197

فلسفه نامگذاری «مزدلفه» 197

علت نام گذاری به (جمع) 198

علت نام گذاری «مشعر» 200

علت نام گذاری ابطح 202

نماز در مزدلفه (مشعر) 203

علت نامگذاری «منی» 204

بر چیدن سنگ ریزه برای رمی جمرات 207

علت سنگ انداختن به ستون های جمرات 208

فلسفه قربانی 210

موارد وجوب سر تراشیدن 214

علت نامگذاری مسجد خیف 219

داستان ابرهه 221

نیایش امام حسین علیه السلام 226

مختصر اعمال حج وعمره 229

ص: 240

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109