تحقیق و ترجمه كتاب تفسير العياشي

مشخصات کتاب

سرشناسه : عیاشی محمد بن مسعود ، 320 ق .

عنوان قراردادی : تفسير العياشي - فارسی

عنوان و نام پدیدآور: تحقیق و ترجمه كتاب تفسير العياشي / تالیف ابو النضر محمد بن مسعود ابن عياش السلمى السمرقندی معروف به عیاشی ؛ محقق و مترجم عبدالله صالحی

مشخصات نشر : قم : ذوی القربی ، 1395

شابک ج 1 0 - 573 - 518 - 964 - 978

وضعیت فهرست نویس : فيها

یادداشت : کتاب نامه : ص 644 - 679؛ هم چنین به صورت زیرنویس

موضوع : تفاسیر ماثوره

موضوع : تفاسیر شیعه - قرن 3 ق .

شناسه افزوده : صالحی نجف آبادی ، عبدالله ، 1327 - ، مترجم

رده بندی کنگره : 1395 7041 ت 9 ع / 93

رده بندی دیویی : 1726 / 297

شماره کتاب شناسی ملی : 4219642

تحقیق و ترجمه کتاب شریف تفسير العيّاشي

جزء اوّل

تألیف محدّث جلیل القدر ابو النضر محمد بن مسعود ابن عياش السلمى السمرقندی معروف به عیّاشی رضوان الله تعالی علیه

محقق و مترجم: عبدالله صالحی

خیراندیش دیجیتالی: انجمن مددکاری امام زمان (عج) اصفهان

ویراستار کتاب: خانم مریم محققیان

ص: 1

المجلد 1

مشخصات کتاب

سرشناسه : عیاشی محمد بن مسعود ، 320 ق .

عنوان قراردادی : تفسير العياشي - فارسی

عنوان و نام پدیدآور: تحقیق و ترجمه كتاب تفسير العياشي / تالیف ابو النضر محمد بن مسعود ابن عياش السلمى السمرقندی معروف به عیاشی ؛ محقق و مترجم عبدالله صالحی

مشخصات نشر : قم : ذوی القربی ، 1395

شابک ج 1 0 - 573 - 518 - 964 - 978

وضعیت فهرست نویس : فيها

یادداشت : کتاب نامه : ص 644 - 679؛ هم چنین به صورت زیرنویس

موضوع : تفاسیر ماثوره

موضوع : تفاسیر شیعه - قرن 3 ق .

شناسه افزوده : صالحی نجف آبادی ، عبدالله ، 1327 - ، مترجم

رده بندی کنگره : 1395 7041 ت 9 ع / 93

رده بندی دیویی : 1726 / 297

شماره کتاب شناسی ملی : 4219642

تحقیق و ترجمه کتاب شریف تفسير العيّاشي

جزء اوّل

تألیف محدّث جلیل القدر ابو النضر محمد بن مسعود ابن عياش السلمى السمرقندی معروف به عیّاشی رضوان الله تعالی علیه

محقق و مترجم: عبدالله صالحی

خیراندیش دیجیتالی: انجمن مددکاری امام زمان (عج) اصفهان

ویراستار کتاب: خانم مریم محققیان

ص: 1

اشاره

بسم الله الرحمن الرحیم

ص: 2

سرشناسه : عیاشی محمد بن مسعود ، 320 ق .

عنوان قراردادی : تفسير العياشي - فارسی

عنوان و نام پدیدآور: تحقیق و ترجمه كتاب تفسير العياشي / تالیف ابو النضر محمد بن مسعود ابن عياش السلمى السمرقندی معروف به عیاشی ؛ محقق و مترجم عبدالله صالحی

مشخصات نشر : قم : ذوی القربی ، 1395

شابک ج 1 0 - 573 - 518 - 964 - 978

وضعیت فهرست نویس : فيها

یادداشت : کتاب نامه : ص 644 - 679؛ هم چنین به صورت زیرنویس

موضوع : تفاسیر ماثوره

موضوع : تفاسیر شیعه - قرن 3 ق .

شناسه افزوده : صالحی نجف آبادی ، عبدالله ، 1327 - ، مترجم

رده بندی کنگره : 1395 7041 ت 9 ع / 93

رده بندی دیویی : 1726 / 297

شماره کتاب شناسی ملی : 4219642

ذوى القُربى

قم - خیابان ارم - پاساژ قدس - پلاک 59

تلفن : 02537744663

تحقیق و ترجمه کتاب شریف تفسير العيّاشي

مؤلف : محمد بن مسعود عیاشی

محقّق و مترجم : عبدالله صالحی

چاپ خانه سلیمان زاده * تیراژ : 1500 جلد * تاریخ چاپ : 1395ه . ش

نوبت چاپ: اول * شابک ج 1 : 0 - 573 - 518 - 964 - 978

قیمت دوره : 180000 تومان

ص: 3

پیش گفتار

با سپاس و ستایش بی نهایت خداوند یکتا را به پاس نعمت های بی منتهایش به ویژه که برای هدایت بندگانش کتاب حکمت آمیز و سعادت بخش قرآن را نازل نمود تا راه گشای حقیقی برای رسیدن به کمالات دنیا و آخرت بندگان باشد و ما را از معتقدان و پیروان آن و نیز موالیان و علاقه مندان خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام قرار داد؛ و سلام و درود بر اشرف موجودات و افضل پیامبران، حضرت محمد مصطفى صلی الله علیه و آله ، و بر اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام پیشوایان بر حقّ و هدایت گران راستین بشریّت

لعن و نفرین بی حدّ بر ظالمان و دشمنان آنان باد که در حقیقت دشمنان خدا و رسول او هستند.

* حیات و زندگی انسان - در مادیات و معنویات - بستگی به معرفت و شناخت دارد که اگر معرفت و شناختی برایش نباشد راه به جایی نمی برد پس شناخت برای انسان یک هدف می باشد که بدون شناخت وسیله و سبب رسیدن به کمالات امکان پذیر نخواهد بود بنابر این از هر طریق صحیحی که شده باید وسیله را کاملاً بشناسد تا به هدف نهایی شناخت پیدا کند.

که یکی از وسائل و اسباب شناخت، قرآن حکیم می باشد، ولی باید توجّه داشت که شناخت قرآن نسبت به دیگر حقائق و اسباب از امتیاز و ویژگی خاصی برخوردار می باشد و آن این است که خوشبختانه شناخت خود قرآن نیاز به اسباب دیگری ندارد بلکه خودش وسیله شناخت خودش خواهد بود و اساساً

ص: 4

قرآن شناسی برای هر کسی که جویای آن باشد امکان پذیر است هم چنان که خداشناسی هم دارای چنین ویژگی است همان طوری که گفته اند: ﴿ يا مَنْ دَلَّ عَلى ذاتِهِ بِذاتِهِ ﴾ ای خدایی که خود وسیله شناساندن ذات خود هستی که او در همه آثار و آفرینش جهان هستی آشکار است و از باب نمونه گفته شده است:

برگ درختان سبز در نظر هوشیار *** هر ورقش دفتری است معرفت کردار

بنابر این هم چنان که برای نزدیک شدن به خدا از قدرت آفرینش استفاده خواهد شد راه نزدیک شدن به قرآن ،هم از محتوای خود قرآن خواهد بود که این مطلب به خوبی برای اهل معرفت روشن و از بدیهیات می باشد

و از طرفی دیگر قرآن سند حقانیت رسالت حضرت محمد صلی الله علیه و آله می باشد و برای حقانیت آن همین بس که تا کنون حدود 1431 سال از نزول آن می گذرد و هیچ انسانی نتوانسته حتی آیه ای از آن را بیاورد با این که خود قرآن به طور مکرر فریاد می زند اگر می توانید مثل آن را و یا سوره ای و یا حتی آیه ای از آن را بیاورید که تا کنون با تمام تجهیزات علمی پیشرفته نتوانسته اند و بعد از این هم نخواهند توانست.

پس ضمن آنکه قرآن از هر جهت معجزه ای جاوید می باشد نیز وسیله ای برای شناخت دیگر اسبابی است که انسان را به هدف سعادت و خوشبختی دنیا و آخرت میرساند البته اگر درست و دقیق جستجو کنیم و درست و صحیح بفهمیم و درست طبق خودش به اجرا در آوریم و آن را در ابعاد گوناگون زندگی بدون هیچ گونه توجیه نفسانی، سیاسی و شخصی، پیاده کنیم.

* شرافت و عظمت قرآن بر هیچ صاحب دانش و ادب - از هر ملّت و مذهبی

ص: 5

که باشد - پوشیده نیست که چنان چه در حقانیت آن شک و تردیدی می داشتند آن را به هر نوع ممکن تضعیف و نابود می کردند و حد اقل آیه ای همانند آن را ارائه می کردند ولی چون خود را از چنین معارضه ای ناتوان دیده و می بینند این همه توطئه ها سمپاشی ها تهمت ها خونریزی ها و جنگ های تسلیحاتی و تبلیغاتی از همان دوران نزول آن به راه انداخته اند

* نکته دیگری که نیاز به اشاره دارد این است که قرآن مادر دیگر قوانین گوناگون - مورد نیاز جوامع بشری - است و استفاده از این قوانین برای همه افراد قابل تشخیص و بهره گیری نیست بلکه طبق تصریح خود قرآن باید به اهل قرآن مراجعه نمود که همان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام هستند و چون علوم ایشان اکتسابی نیست بلکه ( به اصطلاح) لدنّی می باشد و علوم ایشان متّصل به علوم الهی است و لذا برای ایشان سن و سال مطرح نیست همان طوری که برای انبیا مطرح نبوده مثلاً حضرت عیسی علیه السلام در دو سه روز بعد از ولادت خود که به دلائلی واهی و پوچ خود و مادر معصومش مورد اعتراض افراد غرض ورز و کینه توز قرار گرفت خداوند چنین حکایت می فرماید: ﴿ قَالُواْ كَيْفَ نُكَلِّمُ مَن كَانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا﴾ (1) (اعتراض کنندگان مُغرض) گفتند: ما چگونه با یک بچه شیرخوار و تازه به دنیا آمده صحبت کنیم، ﴿ قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ وَ اتَئنِيَ الْكِتَبَ وَ جَعَلَنِي نَبِيًّا * وَ جَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنتُ وَ أَوْصَنِي بِالصَّلَوَةِ وَ الزَّكَوْةِ مَا دُمْتُ حَيًّا * وَ بَرِّمَ ابِوَلِدَتِي وَ لَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّارًا شَقِيًّا ﴾ (2) (نوزاد) اظهار

ص: 6


1- سوره مریم 29/19
2- سورة مريم: 30/19 - 32

داشت:« من بنده خدا هستم خداوند برای من (از طرف خودش) کتاب فرستاده و مرا پیامبر خود قرار داده است * و تا زمانی که زنده باشم ، مرا به انجام نماز و پرداخت زکات سفارش نموده * و این که به مادرم نیکی و احسان کنم، خداوند مرا ستمگر و بدبخت خود سر قرار نداده است.»

و امير المؤمنين على علیه السلام در ابتدای ولادتش روی دستان مبارک رسول خدا صلی الله علیه و آله ، قرآن را - که هنوز کسی از آن اطلاعی نداشت - تلاوت نمود و بلکه دیگر کتاب های آسمانی پیشین را هم خواند (1) و یا حضرت جواد الأئمه علیهم السلام در شش ماهگی نامه خواند و حتی چشم نابینا را به اذن خداوند شفا بخشید. (2) و در 9 سالگی با دانشمندان و درباریان مأمون عباسی به مناظره و مباحثه علمی پرداخت و مسائل بسیار مشکل را پاسخ فرمود و حتی حضرت مسائلی را مطرح نمود که علما و اندیشمندان در جواب آن ها ماندند و از حضرت تقاضا کردند تا خودش جواب گوید.(3) و در دو سالگی در جمع خطیبان و شاعران و دیگر دانشمندان سخنرانی کند (4) و با بچه ها مشغول بازی بود که چون مأمون عباسی خواست از بین آن ها عبور کند همه فرار کردند ولی حضرت ماند و با او احتجاج نمود و سپس از وجود دریا در آسمان ها خبر داد. (5)

ص: 7


1- شجره طوبی ج 2 ص 219 و مدينة المعاجز: ج 1 ص 48 تصریح کرده است که آیات سوره مبارکه «مؤمنون» را تلاوت نمود
2- خرائج مرحوم راوندی: ج 1 ص ،372، بحار ج 50 ص 46 ح 20.
3- احتجاج طبرسی ج 2 ص ،472، کشف الغمّة: ج 2 ص 370
4- حلية الأبرار: ج 4 ص 534 ح 2.
5- اثبات الهداة : ج 4 ص 351

پس استفاده صحيح از قرآن در بسیاری از آیات بدون مراجعه به اهل بیت رسالت علیهم السلام، امکان پذیر نمی باشد و در مقدمات همین تفسیر شریف دلیل بر یکایک ادعا ها مطرح شده که از دید خوانندگان گرامی خواهد گذشت

* قرآن بنا بر آن چه در روایات و بین مفسّرین مشهور است دو مرحله نزول داشته است که برخی از آیات شریفه بر آن دلالت دارد یکی نزول «انزالی» است (از باب افعال) که یک مرتبه مجموعه قرآن از طرف خداوند بر آسمان چهارم و یا بر قلب نازنین حضرت محمد صلی الله علیه و آله در شب قدر نازل گردید ﴿ إِنَّا أَنزَلْتَهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ ﴾ (1) و دوم نزول «تنزیلی» است (از باب تفعیل) که به مرور زمان و مقتضیات جامعه و نیاز زمان توسط فرشته وحی، جبرئیل امین علیه السلام بر حضرت محمد صلی الله علیه و آله در مدت 23 سال - نازل گردید ﴿ وَ نَزَّلْتَهُ تَنزِيلاً ﴾ (2) و نيز ﴿ إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْءَانَ تَنزيلاً ﴾ (3) و سپس آن حضرت در اختیار اهل بيت علیهم السلام و اصحاب قرار می داد.

*نکته ای پیرامون تفسیر عیّاشی

این کتاب یکی از تفسیر های کهن شیعه در عصر غیبت صغرا، تأليف ابو نضر محمد بن مسعود عیاشی می باشد که مورد استفاده بزرگان قرار می گرفته و حتی به آن استناد می نموده و در استدلالات خود از آن بهره می گرفته اند.

ص: 8


1- سوره قدر 1/97
2- سورة إسراء: 106/17.
3- سورة إنسان: 23/76.

مؤلف این تفسیر محمد بن مسعود سمرقندي ( عیاشی) است ابتدا دارای مذهب تسنّن بود و بعد تشیّع را پذیرفت او معاصر محدّث بزرگ محمد بن يعقوب کلینی بوده است.

این تفسیر که به شیوه و سبک روائی تألیف و تنظیم گردیده است در ضمن تفسیر آیات مبارکه قرآن، اهمیّت ویژه ای در بیان مناقب اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام مبذول داشته و با استناد به روایات از طریق تشیع و تسنّن - درج گردیده است هم چنین توجه خاصی به آیات الاحکام و مسائل فقهی دارد که بیش تر از دیگر تفاسیر کهن امامیه - هم چون تفسیر فرات کوفی و تفسیر علی بن ابراهیم قمی - به چشم می خورد

در تفسیر عیاشی علاوه بر مطالب تفسیری و فقهی به مسائل کلامی نیز پرداخته شده است که خواننده محترم با مطالعه منظّم و توجّه کامل به این نکات و دیگر نکات ارزشمند خواهد رسید.

جلد اول - بر مقیاس چاپ رحلی حجری - این تفسیر شامل مطالب و عناوین بسیار مهمی پیرامون قرآن است - که در فهرست موضوعات اشاره شده است و نیز شامل سوره «حمد» تا آخر سوره «کهف» می باشد که به مقیاس و شیوه چاپ جدید در دو جلد وزیری در اختیار دانشمندان و دانش پژوهان علوم قرآنی قرار گرفته است.

و اما جلد دوم این تفسیر از کتاب های مفقود به حساب آمده - که هم چون بسیاری از دیگر آثار بزرگان شیعه به دلائل مختلفی مفقود گشته است ولی ظاهراً دو نسخه قدیمی از این تفسیری که مفقود شده نزد علامه مجلسی بوده و که در کتاب شریف و ارزشمند بحار الأنوار و دیگر تألیفات گران قدرشان مورد

ص: 9

استفاده قرار گرفته و همانند این نسخه های موجود سند آن ها حذف شده است.

انتخاب متن برای ترجمه

متن موجود از این کتاب شریف به دو نوع در اختیار عموم اهل تفسیر و حدیث قرار دارد یکی همان متنی است که توسط حجة الإسلام حاج سيد هاشم رسولی محلاتی - در 2 جلد وزیری - تصحیح و تحقیق شده که از آن سه ، مرحله - توسط انتشارات علامه در قم توسط مکتبه علمیه اسلامیه در تهران و مؤسّسه اعلمی در بیروت - چاپ گردیده است

دومین متن توسط هیئت تحقيقاتي دراسات الاسلامية، مؤسّسه بعثت در قم تصحیح و با چهار نسخه معتبر - در 3 جلد - تصحیح و تحقیق شده است که ما برای برنامه تحقیق و ترجمه از هر دو متن استفاده نموده ایم، چون هر کدام دارای مزایا و نیز نواقصی هستند و این روال طبیعی برای این نوع کار ها می باشد ، گر چه همّت هر شخصی در این است که کار او به نحو احسن و بدون نقص و اشکال قرار گیرد ولی در نهایت مواجه با برخی از ایراد ها و اشکال هایی می شود که خود مؤلّف، محقق و مترجم متواضعانه ناچار به پذیرش و عذرخواهی و پوزش طلبی می گردد «العُذرُ عِندَ کِرامِ النّاسِ مَقبولٌ» و چون «الانسان محلّ الخطإ و النسيان» می باشد مورد اعتراض و تضعیف نباید قرار گیرد

*نکات قابل توجه

- چنانچه اختلاف مهمّی با دیگر منابع و مصادر بوده است، در متن با علامت کروشه [ ] و یا در ذیل همان عبارت در پاورقی و یا در ضمن آدرس دهی منابع اشاره به اختلاف شده است

ص: 10

- آیات مربوط به احادیث در متن اصل کتاب آورده نشده است ولی ما هر آیه مربوط به احادیث را - با علایم آیه و قلمی روشن تر - در جایگاه مناسب افزوده ایم هم چنین ترجمه این آیات را قبل از ترجمه همان احادیث آورده ایم تا خواننده محترم با اطلاع از مضمون آیه احادیث را بهتر مورد مطالعه استفاده قرار دهد.

- ترجمه و توضیح برای لغت های مشکل عبارات مبهم با استفاده از کتابهای لغت و یا بیان بزرگان در پاورقی مربوطه اشاره شده است.

- راویانی که احیاناً نیاز به ترجمه و توضیح رجالی داشته باشند، در ذیل نام همان شخص (با استفاده از کتاب های رجال و درایه) توضیح لازم انجام گرفته است.

- آدرس منابع و مصادری که حدیث را آورده اند، در پاورقی همان حدیث انجام گرفته با توجه به این که آن منابع و مصادری که حدیث را مستقیماً از کتاب «التفسير العيّاشي» نقل کرده اند اولین منبع با عبارت - عنه ... ثبت شده و سپس دیگر منابع و مصادری که حدیث را با همان سند و عبارات؛ و یا با سندی دیگر و یا با اختلاف در الفاظ نقل نموده اند ثبت گردیده است.

- در ترجمه از هر گونه توضیح تأویل و توجیه دربارۀ عبارت ها و سند ها، خودداری شده و بر عهده خواننده محترم واگذار گردیده است تا با معلومات و ذکاوت های علمی و فکری خود به نحو احسن استفاده و بهره برداری نماید.

- همان طور که ملاحظه خواهید نمود در جلد سوم این کتاب شریف که جلد پنجم این تحقیق و ترجمه می شود قسمتی به عنوان مستدرکات اختصاص یافته که این قسمت در تحقیقات آقای رسولی محلاتی وجود ندارد - و با این که

ص: 11

زحمت زیادی کشیده اند ولی طبیعی است که نواقصی وجود دارد ولی در این تحقیق به مواردی دیگر دست یافته که در جایگاه مربوط خود افزوده ایم؛ و چنان چه به اشتباهی در کلمات عبارات عناوین و یا راویان برخورد شود در پاورقی همراه با اصلاح توضیحی - هر چند مختصر - داده شده است.

- فهرست آیات در پایان هر جلد به همراه هفت فهرست دیگر: احادیث، آثار، أعلام 14 معصوم علیهم السلام ، اعلام پیامبران و اوصیاء علیهم السلام ، اعلام راویان حدیث مکان ها و شهر ها مصادر و منابع جهت استفاده بیشتر و بهتر خوانندگان و علاقه مندان محترم در پایان آخرین جلد آورده می شود.

- برای هر حدیث در متن عربی دو شماره - یکی برای مجموع احادیث کتاب و دیگری برای احادیث هر فصل و هر سوره - ثبت نموده، ولی در ترجمه ها فقط به شماره فرعی بسنده شده است.

- در نهایت از خوانندگان گرامی تقاضامندم که از نظرات، پیشنهادات و انتقادات سازنده خود حقیر را بهره مند فرمایند تا در چاپ های بعدی و دیگر تألیفات و تحقیقات و ترجمه ها مورد استفاده قرار گیرد و قبلاً از همه بزرگان و صاحب نظران کمال تشکّر و قدر دانی را دارم.

- امید است که این اثر ارزشمند مورد استفاده و افاده عموم مقبول افتد و هم چنین مورد قبول خداوند کریم و ذخیره ای «يَوْمَ لا يَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ - لي و لمن له على حقّ المؤلّفه» قرار گیرد. آمین یا ربّ العالمین

معرفی مؤلّف محترم رحمة الله علیه

ابو نضر محمد فرزند مسعود فرزند محمد فرزند عیّاش از قبیله سلمی و

ص: 12

از اهالی سمرقند - معروف به عیّاشی - می باشد.

جدّ او عيّاش پادشاه سمرقند بوده و یکی از رؤسای بزرگ قبیله تمیم به حساب می آمده است و در سال 112 کشته شد. (1)

بعضی بر آنند که او اهل سمرقند بوده و برخی گفته اند از قبیله بنی تمیم بوده (2) و عدّه ای هم بر این عقیده اند که او عراقی و از اهالی کوفه بوده است. (3)

با کمال تأسّف هم چون برخی دیگر از بزرگان شیعه در کتاب ها نسبت به تاریخ ولادت و رحلت و نیز محل دفن او اشاره ای نشده است، گر چه بعضی از بزرگان تخمین زده و گفته اند: تاریخ وفات او سال 320 ه . ق می باشد (4)

و در مجموع از بین کلمات بزرگان و معاصران او می توان ادعا کرد که او از بزرگان دوران غیبت صغرا بوده و در نیمه قرن دوم زندگی می کرده است. (5)

بیان بزرگان در تعریف و توثیق مؤلّف

*شیخ طوسی رحمة الله علیه متوفای سال 560 ه. ق:

در کتاب رجال خود او را در قسمت افرادی که مستقیماً از ائمّه علیهم السلام روایت نکرده اند وارد نموده و گفته است: او در زمان خود از جهت دانش ،ادب فضل و

ص: 13


1- تاریخ :طبری ج 7 ص 76 - 80 (حوادث سال 112 ه ) و اعلام زرکلی: ج 3 ص 145
2- فهرست شیخ طوسی: ص 136 رقم 593 معالم العلماء ابن شهر آشوب: ص 99 فهرست ابن ندیم: ص 274
3- روضات الجنّات : ج 6 ص 129، ريحانة الأدب: ص 220
4- برای اطلاع بیشتر به معجم المفسّرین ج 2 ص 636 و اعلام زرکلی: ج 7 ص 95 مراجعه شود. .
5- هم چنین برای اطلاع بیشتر به ريحانة الأدب: ج 4 ص 221 مراجعه شود.

فهم و ذکاوت، نسبت به بسیاری از افراد بالا تر بوده او بیش از دویست کتاب نوشته است که تعدادی از آن ها را در کتاب فهرست درج کرده ایم، او دو مجلس (درس و سخن) داشت: یکی برای اهل سنّت و دیگری برای شیعه

هم چنین نامبرده در کتاب فهرست خود ص 126 گفته است: عیّاشی اهل سمرقند بود و برخی گفته اند: از قبیله بنی تمیم و کنیه اش: ابو النضر بوده است او جليل القدر، عظيم الشأن، واسع الأخبار و نسبت به روایت شناسی بصیر و آشنای کامل بوده است.

*نجاشی متوفای سال 450 ه. ق:

درباره او گفته است: مورد وثوق صدوق و راستگو، عينٌ مِن عُيون هذه الطائفة - بزرگی از بزرگان این شیعه - بوده است ولی بسیار از افراد ضعیف روایت کرده او در ابتدا مذهب اهل سنّت را داشت سپس بصیرت یافت و چون حقیقت برایش آشکار شد مذهب شیعه امامیه را پذیرفت او جوان بود و از بسیاری از محدّثین و راویان همچون علی بن حسن فضّال، عبد الله بن محمد بن خالد طیالسی و جماعتی از بزرگان کوفه بغداد و قم روایت نقل کرده است منزل او همانند مسجد محل افراد بسیاری از نسخ کنندگان ( که از نوشته ها و دست خط دیگران رونویسی می کرده اند) مقابله کنندگان نسخه ها و نوشته ها با یک دیگر خوانندگان عبارات و متون نوشته ها تعلیقه و حاشیه نویس های متعدّد بوده است، او بیش از دویست کتاب در موضاعات مختلف نوشته که از بین آن ها فقط همین کتاب تفسیر در دسترس عموم قرار گرفته است. (1)

ص: 14


1- نام کتاب ها در این کتاب - رجال نجاشی - آمده است و ما به خاطر خلاصه گویی از درج آن ها خودداری کرده ایم

هم چنین از بیانات مرحوم نجاشی استفاده می شود که عیّاشی عشق و علاقه وافری به کسب علوم، فنون و دیگر معارف داشته و برای دست یابی به آن ها مکان و زمان برایش مطرح و ملاک نبود و بر همین اساس به شهر های مختلفی هم چون ،کوفه ،بغداد خراسان و قم هجرت کرده و از بزرگان به شیوه های مختلف شفاهی کتبی و استنساخی حدّاکثر بهره را می گرفته است. (1)

*ابن ندیم متوفای سال 380 ه. ق

عّیاشی از فقهای بزرگ شیعه امامیه و از جهت دانش و کمال از نمونه های نایاب دوران خود بود و در نواحی خراسان از موقعیت خاصی برخوردار بود (2)

*علامه حلّى متوفای سال 707 ه. ق:

او شخصیتی مورد وثوق صدوق، مورد اعتماد طایفه امامیه و از بزرگان ایشان بود او بسیار مأنوس با روایات و احادیث و اهل بصیرت به رجال و درایه بود ولی از افراد ضعیف بسیار نقل روایت می کرد او در ابتدا عامی مذهب بود و سپس با پی بردن به حقیقت و بصیرت یافتن مذهب حقه امامیه را پذیرفت. (3)

*ابن شهر آشوب متوفای سال 588 ه. ق:

او از علمای برجسته دوران خود و از دانشمند ترین و فاضل ترین اهل شرق در زمان خود بود. (4)

ص: 15


1- گزیده ای از اظهارات رجال نجاشی ص 350 شماره 944
2- الفهرست ص 275
3- رجال علامه حلّى : ص 184 رقم 1502.
4- معالم العلماء: ص 88

*سید ابن طاووس متوفای سال 664 ه. ق:

از جمله کسانی که در بین علمای شیعه به علم نجوم آشنا بوده و در این زمینه کتاب نوشته است استاد بزرگواری است که همگان بر عدالت و جلالت او تصریح و اعتقاد دارند آقای محمد بن مسعود عیّاشی که بزرگانی هم چون شیخ طوسی، نجاشی و ابن ندیم از او با تجلیل فراوانی نام برده اند و کتابی را در علم نجوم برای او یادآور شده اند.(1)

*علّامه و محدّث بزرگوار محمد تقی مجلسی متوفای 1111 ه. ق:

او از رؤسا بزرگان و شاخص های مهم شیعه است او جليل القدر، عظيم الشأن كثير الروايه بوده و اهل نقد و بررسی رجال و درایه است بزرگان ما نام او را در کتابهای تراجم و اعلام با تجلیل و ثنای خاصی نقل نموده اند. (2)

*علامه و مفسّر محمد حسین طباطبائی، متوفای سال 1402 ه.ق

او از اعیان و دانشمندان برجسته شیعه بود او از اسطوانه های حدیث و تفسیر بود که در اواخر قرن سوم هجری قمری زندگی می کرد تمام دانشمندان و بزرگانی که بعد از او آمده اند بر جلالت و منزلت علمی و تقوای او بر کثرت فضائل و مناقب او اتفاق نظر دارند و از مجموع گفتار و نظریات بزرگان چنین استفاده می شود که او شخصیتی مورد وثوق و اعتماد، در بیان سخن و نقل حدیث راست گو و از مشایخ روایت و حدیث بوده که اعیان محدّثین هم چون کشّی صاحب رجال - که خود شاگرد عیّاشی - بوده و فرزندش جعفر بن محمد

ص: 16


1- فرج المهموم: ص 124.
2- بحار الأنوار: ج 1 ص 97 (در مقدمه دوم).

ابن مسعود عیّاشی از او روایت نقل کرده اند. (1)

اساتید و شاگردان مؤلّف

علامه مجلسی شخصیت هایی را که مرحوم عیّاشی از آنان نقل روایت نموده و نیز بزرگانی را که از او نقل کرده اند در ضمن حالات او بیان نموده است (2) هم چنین به طور مبسوط در مقدمه چاپ جدید تفسیر عیاشی آورده شده است، که تعداد 65 نفر از مشایخ و شخصیتهای برجسته و ممتاز بوده اند و آن هایی که از او نقل روایت کرده اند بیش از 40 نفر از شخصیت های ممتاز هستند که برخی از شاگردان و برخی از دیگر بزرگان هم عصر او می باشند که به جهت اختصار از نقل و یاد آوری آن ها خودداری می شود

محقق و مترجم: عبد الله صالحی

27 / رجب المرجّب / 1435 ه. ق

ص: 17


1- برگرفته شده از تقریض مرحوم علامه طباطبایی است که بعد از دو سه صفحه آینده می آید.
2- بحار الأنوار: ج 1 ص 99 - 100 (در مقدمه دوم).

مقدّمة من العلّامة الفيلسوف المفسّر الطباطائي رحمة الله علیه

بسمه تَعَالَى ، اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَيْنَا بِنَبِيِّكَ نَبِيِّ الرَّحْمَةُ ، مُحَمَّدِ الَّذِي أَرْسَلْتُهُ بِكِتَابِكَ الْكَرِيمِ ، وَ بالطاهرين مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ الَّذِينَ هَدَيْتَنَا بِهِمْ إِلَى مَعَارِفُ كِتَابِكَ وَ مَعَالِمِ دِينُكَ ، وَ وَ فَقُتْنَا لاقتفاء آثَارَ هُمْ وَ تَعَاطِي أَخْبَارِهِمْ ، اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمْ ، وَ هَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ .

أما بعد : فإنّ من البين اللائح الذي لا يرتاب فيه ذو ريب : أن الكتاب الكريم هو الأساس القويم الذي تقوم عليه بنية الدين الحنيف، و هو الروح السماوية التي بها حياة العلّة البيضاء ، و أنّ النبيّ الكريم هو الذي خصّه الله ببيان ما أنزل إلى الناس من ربّهم و تعليمه كما قال عزّ من قائل: ﴿ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ ﴾ (1) . وقال : ﴿ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ يُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴾ (2)

و أن الطاهرين من أهل بيته هم الذين قارنهم النبي صلی الله علیه و آله بكتاب الله ، فسمّاهما الثقلين ، و أوقفهم موقف البيان و التعليم، و أمر بالتمسّك بهم و أخذ الكتاب عنهم ، فهم الهداة ، يهدي الله بهم لنوره من يشاء ، و هم المعلّمون القائمون بتعليم ما فيه من حقائق المعارف و شرائع الدين.

و قد بعث الله رجالاً من أولى النهى و البصيرة ، و ذوي العلم و الفضيلة على الاقتباس من مشكاة أنوارهم، و الأخذ و الضبط العلومهم و آثارهم، و إيداع ذخائرها في كتبهم، و تنظيم شتاتها في تأليفهم ليذوق بذلك الغائب من منهل

ص: 18


1- سورة النحل : 44/16 .
2- سورة البقرة : 129/2

ترجمه پیش گفتار فیلسوف و مفسّر علامه طباطائی رحمة الله علیه

به نام خداوند متعال خداوندا! سپاس مخصوص تو می باشد که بر ما به وسیله پیامبر رحمت خود نعمت عطا کردی حضرت محمد صلی الله علیه و آله که او را به همراه کتاب (قرآن) کریم ارسال نمودی و به وسیله اهل بیت پاک و پاکیزه او ما را به معارف کتاب و احکام دین هدایت (و آشنا) نمودی و به ما توفیق دادی تا پیرو آثار و اجرا کننده اخبار ایشان باشیم. خداوندا بر او و بر ایشان درود فرست و از سوی خودت بر ما رحمت عنایت فرما همانا تو بخشنده ای

اما بعد از آن به درستی از چیز هایی که روشن و آشکار می باشد و شک و تردیدی در آن راه نمی یابد این است که کتاب (قرآن) کریم همان اساس محکمی است که بنای دین حنیف (اسلام) بر آن استوار می باشد آن همان روح آسمانی است که علت زندگی روشن و سعادت بخش قرار گرفته و پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله همان شخصیتی است که خداوند او را برای به آن (کتاب) برای مردم و آموزش به آنان مختص گردانید؛ هم چنان که خداوند عزیز فرموده است: «تا آن چه را که برای مردم نازل می شود، برای آنان بیان نمایی، شاید که بیندیشند (و در گفتار و کردار خود تجدید نظر نمایند)» و نیز فرموده: «و خداوند به ایشان کتاب و حکمت می آموزد و ایشان را تزکیه می نماید به راستی که تو عزیز و بخشنده هستی»

و به درستی که پاکان از اهل بیت آن حضرت، کسانی هستند که پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله آنان را همتای کتاب خدا معرفی نموده و هر دو را به عنوان دو چیز گران بها نامیده است و آنان را در جایگاه بیانگر قرار داده و امر نموده تا به آنان تمسّک شود و از آنان دریافت گردد پس ایشان هدایت گر هستند و خداوند هر کسی را که بخواهد به وسیله نور هدایت ایشان هدایت می نماید ایشان تعلیم دهندگانی هستند که بر تعلیم آن چه درون آن (کتاب حکیم) - از حقایق معارف و مسائل (مختلف) دین – می باشد، ایستاده اند.

ص: 19

الشاهد ، ویرد به اللاحق مورد السابق

و إنّ أحسن ما ورثناه من ذلك كتاب التفسير المنسوب إلى شيخنا العيّاشي - رحمه الله -، و هو الكتاب القيّم الذي يقدمه النشر اليوم إلى القرّاء الكرام ، فهو لعمري أحسن كتاب ألّف قديماً في بابه، وأوثق ما ورّثناه من قدماء مشايخنا من كتب التفسير بالمأثور.

أمّا الكتاب فقد تلقّاه علماء هذا الشأن منذ ألف إلى يومنا هذا - و يقرب من أحد عشر قرناً - بالقبول من غير أن يذكر بقدح أو يغمض فيه بطرف.

و أمّا مؤلّفه : فهو الشيخ الجليل أبو النضر (النصر) محمّد بن المسعود بن محمّد بن العيّاش التميمي الكوفي السمرقندي من أعيان علماء الشيعة، و أساطين الحديث و التفسير بالرواية ممن عاش في أواخر القرن الثالث من الهجرة النبويّة.

أجمع كلّ من جاء بعده من أهل العلم على جلالة قدره، و علوّ منزلته ، وسعة فضله ، و أطراه علماء الرجال متسالمين على أنّه ثقة ، عين ، صدوق في حديثه ، من مشايخ الرواية ، يروي عنه أعيان المحدّثين كشيخنا الكشّي صاحب الرجال وهو من تلامذته ، و شيخنا جعفر بن محمّد بن المسعود العيّاشي و هو ولده.

كان شيخنا المترجم عنه نشأ على مذهب أهل السنّة، ثمّ تشيّع فكان أحد أساطين العلم و أعيان الطائفة. اشتغل فى حداثة من سنّه بتحصيل العلم ، فلم يلبث كثيراً حتى برع و تمهّر في شتّى العلوم، و تضلّع في مختلفها كالفقه و الحديث و الطبّ و النجوم و القيافة و غيرها.

ص: 20

و به تحقیق مردانی را مبعوث نمود که از خردمندان بزرگ و بصیرت می باشند صاحبان دانش و فضیلت هستند که از مشکات انوار ایشان اقتباس می گردد و بهره گرفتن و مواظبت بر علوم و آثار ایشان و نگهداری در نوشته ها و تنظیم و تألیف آن ها (وظیفه شرعی و عقلی است) تا افراد و نسل های غایب از دست پرورده شاهدان حاضر بچشند و استفاده (و افاده) نمایند و آیندگان در جایگاه سابقین قرار گیرند.

و به راستی بهترین چیزی که به ارث برده ایم کتاب تفسیری است که به استاد ما عیّاشی رحمه الله منسوب می باشد و آن کتاب ارزشمندی است که امروزه به خوانندگان گرامی عرضه می گردد سوگند به جان خودم آن بهترین کتابی است که در موضوع خود نگاشته شده و معتبرترین اثری می باشد که از مشایخ گذشته ما در باب تفسیر به وسیله احادیث معصومین عليهم السلام به دست ما رسیده است.

اما این کتاب که از (حدود) هزار سال پیش در اختیار دانشمندان قرار گرفته تا زمان کنونی ما که نزدیک به 11 قرن می شود مورد قبول همگان بوده و هست بدون آن که خدشه و ایرادی بر آن وارد شده باشد

و اما نویسنده ،آن شیخ جلیل القدر ابو نضر محمد فرزند مسعود، فرزند محمد، فرزند عيّاش تمیمی کوفی سمرقندی است که از شخصیت های برجسته شیعه و از استوانه های حدیث و تفسیر روائی می باشد او در اواخر قرن سوم هجری می زیسته است تمام دانشمندانی که بعد از او آمده اند بر جلالت قدر او، عظمت منزلت او و بسياري فضل او وحدت کلمه و اتّفاق نظر داشته اند و تمامی دانشمندان علم رجال که متعرّض او شده اند همگی معتقد هستند بر این که او موثّق مورد اعتماد راستگو در سخن و از مشایخ روایت هماهنگ بوده است شخصیت های بر جسته ای همانند شیخ بزرگوار کشّی - صاحب علم رجال - که خود از شاگردان او بوده و شیخ بزرگوار جعفر بن محمد بن مسعود عیّاشی که فرزند او است از او روایت نقل کرده اند

شیخ بزرگوار ما که مورد بحث می باشد در ابتدا بر مذهب اهل سنّت بوده و سپس تشیّع را پذیرفته است و یکی از استوانه های علم و شخصیت های برجسته

ص: 21

و كان ( رحمه الله) ذا جدّ بليغ في ما اندرس من رسوم العلم، و رفع ما عفى من قواعده، فكانت داره مجمع رجال العلم و الثقافة و طلّاب الفضيلة كالمدرسة المملوءة بأهلها من محصّل وباحث وكاتب و مقابل و ناسخ حتّى قيل: إنّه أنفق في سبيل العلم جمیع ما کان عنده من مال و ثروة بالغة ، و قد كان ورث من أبيه ثلاث مائة ألف دینار، و كان له مجلس مع العامّ و مجلس مع الخاصّ.

وفّق رحمه الله لتأليفات جمّة فى مختلف العلوم و الفنون، ربما انهميت إلى مأتي كتاب أو أزيد ، و أشهرها ذكراً و أعرفها عند القوم تفسيره المعروف بتفسير العيّاشي في جزئين، يروي عنه علمائنا. و قد أصيب الكتاب من جهتين أحدهما: أنّ جلّ رواياته كانت مسندة فاختصره بعض النسّاخ بحذف الأسانيد و ذكر المتون ، فالنسخة الموجودة الآن مختصر التفسير.

و الثانية : إنّ الجزء الثانى منه صار مفقوداً بعده حتّى أنّ أرباب التفاسير الروائية و المحدّثين لم ينقلوا منه إلّا ما في جزئه الأوّل (1) من الروايات كالبحراني في تفسير البرهان ، و الحويزي في نور الثقلين، و الكاشاني في الصافي ، و المجلسي في البحار ، نعم ربّما يذكر فيما يذكر أنّ بعض خزائن الكتب من بلاد ايران الجنوبيّة يحتوي على الكتاب بجزئيه ، و لم يتحقّق ذلك و لا اهتدينا إليه بعد ، و نسأل الله عزّ اسمه أن يوفّقنا للحصول عليه و نشره بتمامه، إنّه سمیع الدعاء، قريب مجيب.

محمد حسين الطباطبائي - آخر ذي القعدة 1380 ه -.

ص: 22


1- يستفاد من هذه العبارة بأنّ هذين الجزءين الموجودين عندنا وعند العلماء - الماضين منهم والباقين كانا قبل الطبع مجلّداً واحداً، و أنّ محقّقيهما جزأ ذلك المجلّد بهذه الصورة المطبوعة الموجودة في أيدينا، فالموضوع في المجموع قابل للتدبّر و البحث والتفحّص المحقّق و المترجم.

شیعه قرار گرفت از دوران نوجوانی به تحصیل علم مشغول گردید و مدّت زمانی نگذشت که در بسیاری از رشته های علوم آشنا و کارشناس گردید و در انواع علوم پهلو گرفت همانند ،فقه ،حدیث ،طبابت ستاره شناسی چهره شناسی و غیر این ها

آن مرحوم علاقه و تلاش خستگی ناپذیری در بحث و بررسی و بهره وری علوم داشت و بر همین اساس خانه او همانند مدرسه ای محل تجمع مردان علم فرهنگ و دانشجویان فضل و کمال بود که برخی تحصیل می کردند برخی مباحثه می نمودند برخی می نوشتند برخی نسخه ها را مقابله و برخی هم استنساخ می کردند به طوری که گفته شده در راه ترویج علم تمام ثروت و اموال انبوه خود را، انفاق و هزینه می کرد، او سی صد هزار دینار (طلا) از پدر خود ارث گرفته بود که همه آن ها را هزینه این امور نمود، او دارای دو جلسه درس و بحث داشت یکی برای عموم و دیگری برای خواص

او توفیق یافت تا در علوم و فنون مختلف تألیفی داشته باشد و متجاوز از دویست كتاب تأليف نماید که مشهور ترین آن ها در نزد شیعه تفسیر معروف به تفسیر عیّاشی است که در دو جلد می باشد و علمای ما از آن نقل می نمایند گرچه این کتاب از دو جهت آسیب دیده است یکی این که بیشترین روایاتش مستند بوده ولی ناسخین به جهت اختصار و خلاصه نویسی سند های آن را حذف کرده و فقط به ثبت متن (روایات) اکتفا نموده اند.

بنابر این نسخه موجود (از جهت سند) خلاصه نویسی شده. دیگر این که جلد دوم آن بعد از خودش مفقود گشته و بزرگان تفسیر روایی ،هم چیزی از آن نقل نکرده مگر آن چه را که در جلد اول موجود بوده همانند بحرانی در تفسیر برهان حویزی در نور الثقلين، کاشانی در تفسیر صافی و مجلسی در بحار الأنوار

بلی چه بسا گفته شود: در بعضی کتاب خانه های جنوب ایران هر دو جلد موجود می باشد ولی تا کنون ثابت نگشته و ما به آن دست نیافته ایم از خداوند عزیز درخواست می کنیم تا توفیقی بر تحصیل مجموعه و نشر آن عطا نماید به درستی که او اجابت کننده نزدیکی است. محمد حسین طباطبایی - آخر ماه ذی القعده، 1380 قمری (تاریخ ترجمه: 22 ماه رمضان 1432 قمری، صالحی)

ص: 23

مقدّمة المحقّق، السيّد رسولى المحلّاتي

مصادر التصحيح، اعتمدت في تصحيح الكتاب : اولاً : على نسخة مخطوطة عتيقة من مكتبة دانشكاه تهران و هي من جملة ما أهداه الأستاذ العلّامة الحاجّ السيّد محمّد - المشتهر بمشكوة – إلى تلك المكتبة من الكتب القيّمة ، و قد توسّط في إيصالها إلينا الأخ الأعزّ المفضال السيّد محمود الزرندي دامت توفيقاته العالية.

و ثانياً : على نسخة مصحّحة للفاضل الكامل الشيخ عبد الله الشاه ميري التفرشي - نزيل تهران - و قد استنسخها بخطه من نسخة العلّامة المحدّث النورى رضوان الله عليه ، ثم سافر إلى المشهد المقدّس الرضوي - أرواحنا له الفداء - و قابلها دامت توفيقاته مع نسخة المكتبة الرضويّة. و ثالثاً : الموسوعات الكبيرة و الجوامع المتأخّرة الناقلة عن الكتاب، و إليك أسماء بعضها : 1 - كتاب تفسير البرهان لمؤلّفه العلّامة المحدّث المتبحّر السيّد هاشم التوبلي البحراني (رحمه الله) ، المتوفّى سنة 1107 - 1109.

و قد نقل (رحمه الله ) تمام الكتاب إلا ما شذّ مما يحتمل سقطه من قلم النسّاخ - في مطاويه. 2 - كتاب بحار الأنوار تأليف العلّامة النحرير المحدّث ، المولى محمّد باقر المجلسى (رحمه الله ) ، المتوفّى سنة ،1111 ، المطبوع بطهران بالطبعة الحروفيّة، سنة 1375 3 - كتاب الصافي في تفسير القرآن لمؤلّفه العارف المحقّق المحدّث محمّد ابن المرتضى ، المدعوّ ابالمحسن ، الملّقب بالفيض الكاشاني، المتوفّى سنة 1091.

4 - كتاب وسائل الشيعة إلى تحصيل مسائل الشريعة ، لمؤلّفه المحدّث الشهير

ص: 24

الشيخ محمّد بن الحسن الحرّ العاملي ( رحمه الله) ، المتوفّى سنة 1104. 5 - كتاب ، إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات له ( رحمه الله) أيضاً. 6 - كتاب مجمع البيان في تفسير القرآن، لمؤلّفه العلّامة المحقّق الأديب الشيخ أبي علىّ الفضل بن الحسن الطبرسي (رحمه الله ) ، المتوفّى سنة 548 ، و غير ذلك من كتب الحديث و التفسير على كثرتها. و قد قابلنا أحاديث الكتاب مع ما نقل منه في هذه الكتب، و ذكرنا موارد الاختلاف و رقم صفحاتها في الذيل، تتميماً للفائدة. و لا تسأل أيّها الأخ الكريم عمّا قاسينا في تصحيح الكتاب و مقابلته و تهذيبه من الكدّ و التعب إلى أن خرج من الطبع بهذه الصورة البهيّة ، فللّه الحمد على هذا التوفيق العظيم. و لا يسعني دون أن أقدّم ثنائي العاطر إلى كلّ من وازرني و ساعدني في هذا المشروع من الأصدقاء الكرام و العلماء العظام سيّما الزميل الفاضل الشيخ حسين الدارابي، المشتهر بالكرماني حيث ساعدني في مقابلة الكتاب مع كتابي البحار و البرهان ، وفّقه تعالى لمرضاته، و نسأل الله تعالى أن يوفّقنا و جميع إخواننا لخدمة الدين و إحياء آثار سيّد المرسلين و أولاده الطاهرين المعصومين - صلوات الله عليهم أجمعين- و آخر دعوانا : أن الحمد لله ربّ العالمين. قمّ المشرّفة : السيّد هاشم الرسولي المحلّاتي، 12 ذي الحجّة 1380 . (1)

ص: 25


1- نیاز برای ترجمه این مقدمه نیست چون فقط بیان مصادر و منابعی است که مورد استفاده محقق محترم قرار گرفته است.

بسم الله الرحمن الرحيم، و به نستعين

* مقدّمة ناسخ الكتاب :

الحمد لله على إفضاله و الصلوة على محمّد و آله.

قال العبد - الفقير إلى رحمة الله - إنّي نظرت في التفسير الذي صنفّه أبو النضر محمّد بن مسعود بن محمّد بن عيّاش السلمى بإسناده، و رغبت إلى هذا وطلبت من عنده سماعاً من المصنّف ، أو غيره فلم أجد في ديارنا من كان عنده سماع أو إجازة منه، حذفت منه الأسناد ، و كتبت الباقي على وجهه ليكون أسهل على الكاتب و الناظر فيه، فإن وجدت بعد ذلك من عنده سماع أو إجازة من المصنّف أتبعت الأسانيد ، و كتبتها على ما ذكره المصنّف ، أسأل الله تعالى التوفيق لإتمامه ، و ما توفيقي إلا بالله عليه توكّلت و إليه أنيب.

***

ص: 26

27

به نام خداوند بخشاینده مهربان و از او کمک می طلبیم

*پیش گفتار بازنویس کتاب:

شکر و سپاس مخصوص خداوند است در برابر نعمت ها و بخشش های والايش و درود و تحیت بر حضرت محمد و بر اهل بیت (طاهرین) او باد این بنده نیازمند رحمت خداوند گوید: به راستی در تفسیری که جناب ابو نضر محمد بن مسعود بن محمد بن عیّاش سلمی با سند خود نگاشته با دقت نگاه کردم و شیفته آن شدم و در مورد شخص و اشخاصی که از مصنّف و یا از غیر او شنیده باشند جستجو کردم ولی کسی را در مناطق خود نیافتم که شنیده و یا اجازه ای در نقل داشته باشد به همین علت سند های آن را حذف کردم و ما بقی آن ها را به همان شیوه خودش بازنویسی کردم تا برای نویسنده و نگاه (مطالعه) کننده آسانتر باشد پس اگر بعد از این شخصی را یافتم که از مصنف شنیده و یا اجازه داشته باشد سند آن را نیز همراه قرار می دهم

و من بر همان شیوه ای که مصنّف تألیف و تصنیف نموده بازنویسی کرده ام از خداوند متعال درخواست توفیق می کنم که بتوانم آن را به پایان برسانم و توفیقی برای من نیست مگر به خواست خداوند بر او توکّل می کنم و به سوی او بازگشت و توبه می نمایم

ص: 27

في فضائل القرآن

1 / [1] - روی جعفر بن محمّد بن مسعود، عن أبيه، عن أبي عبد الله جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهماالسلام ، عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ ها عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

أَیُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّکُمْ فِی زَمَانِ هُدْنَهٍ وَ أَنْتُمْ عَلَی ظَهْرِ اَلسَّفَرِ وَ اَلسَّیْرُ بِکُمْ سَرِیعٌ فَقَدْ رَأَیْتُمُ اَللَّیْلَ وَ اَلنَّهَارَ وَ اَلشَّمْسَ وَ اَلْقَمَرَ یُبْلِیَانِ کُلَّ جَدِیدٍ،وَ یُقَرِّبَانِ کُلَّ بَعِیدٍ وَ یَأْتِیَانِ بِکُلِّ مَوْعُودٍ فَأَعِدُّوا اَلْجَهَازَ لِبُعْدِ اَلْمَفَازِ

فَقَامَ اَلْمِقْدَادُ فَقَالَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ مَا دَارُ اَلْهُدْنَهِ؟

قَالَ دَارُ بَلاَءٍ وَ اِنْقِطَاعٍ فَإِذَا اِلْتَبَسَتْ عَلَیْکُمُ اَلْفِتَنُ کَقِطَعِ اَللَّیْلِ اَلْمُظْلِمِ فَعَلَیْکُمْ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّهُ شَافِعٌ مُشَفَّعٌ وَ مَاحِلٌ مُصَدَّقٌ مَنْ جَعَلَهُ أَمَامَهُ قَادَهُ إِلَی اَلْجَنَّهِ وَ مَنْ جَعَلَهُ خَلْفَهُ سَاقَهُ إِلَی اَلنَّارِ وَ هُوَ اَلدَّلِیلُ یَدُلُّ عَلَی خَیْرِ سَبِیلٍ وَ هُوَ کِتَابُ تَفْصِیلٍ وَ بَیَانٍ وَ تَحْصِیلٍ ،وَ هُوَ اَلْفَصْلُ لَیْسَ بِالْهَزْلِ وَ لَهُ ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ فَظَاهِرُهُ حِکْمَهٌ [حكم ] وَ بَاطِنُهُ عِلْمٌ ظَاهِرُهُ أَنِیقٌ وَ بَاطِنُهُ عَمِیقٌ لَهُ نُجُومٌ وَ عَلَی نُجُومِهِ نُجُومٌ(1) ، لاَ تُحْصَی عَجَائِبُهُ وَ لاَ تُبْلَی غَرَائِبُهُ فِیهِ مَصَابِیحُ اَلْهُدَی وَ مَنَازِلُ اَلْحِکْمَهِ وَ دَلِیلٌ

ص: 28


1- في بعض النسخ و كذا تحقيق المحلاتى : له تخوم و على تخومه تخوم . و قال العلامة المجلسي رحمه الله : لعلّ المراد بقوله : له نجوم أي آيات تدل على أحكام يهتدى بها، وفيه آيات تدلّ على على هذاه الآيات و توضّحها . أو المراد بالنجوم الثالث : السنّة، فإنّ السنّة توضح القرآن أو الأئمّة علیهم السلام العالمون بالقرآن أو المعجزات فإنّها تدلّ على حقيقة الآيات لمن عرف الصفة، أي الصفات التي توجب المغفرة من القرآن، أو الصفة التعرّف و الاستنباط . مرآة العقول : 479/12 .

بیان فضائل قرآن

1) - امام صادق علیه السلام ، به نقل از پدران بزرگوارش علیهم السلام روایت نموده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

ای مردم: به راستی شما در زمان هدنه قرار گرفته اید و در فراهم سازی سفر (آخرت) هستید عُمر به سرعت می گذرد حرکت شب و روز خورشید و ماه را ملاحظه کرده اید که هر تازه ای را کهنه و هر دوری را نزدیک می گردانند و هر وعده ای را می رساند پس بار سفر و نیاز هایش را فراهم سازید که این سفر بسی طولانی و پر زحمت است سپس مقداد برخاست و عرض کرد: ای رسول خدا! هُدنه چیست؟

فرمود سرای آزمایش، سختی و جدایی (از براهین و حجت های الهی) است هر گاه فتنه هایی همانند قطعه های شب تاریک شما را فرا گیرد بر شما باد به قرآن؛ زیرا قرآن شفاعت کننده ای است که شفاعتش پذیرفته شود و گواهی دهنده ای راست گو است.

هر کس قرآن را پیشوای خویش قرار دهد او را به بهشت هدایت می کند و هر که قرآن را پشت سر خود اندازد او را به دوزخ می کشاند قرآن راهنمایی است که به سوی بهترین صراط (خیر و سعادت) هدایت می نماید کتابی است که در آن تشریح ( جریانات) بیان (احکام و اخلاق) و راه تحصیل (سعادت یا شقاوت) می باشد.

این کتاب تشریح کننده حقایق و واقعیات است فاصل و دایی (بین حق و باطل) ،است باطل و شوخی نیست دارای (عبارات و الفاظی) ظاهر و درونی پر محتوا است؛ ظاهرش حکمت و درونش دانش است ظاهرش ساده و پسندیده ولی درونش بسیار عمیق و شگفت انگیز است؛ مرز های بی شماری دارد و برای هر یک از آن ها مرز های دیگری می باشد که شگفتی ها و امور غریبه اش قابل محاسبه نیست؛ کُهنه و پوسیده نگردد (و برای همه جوامع و زمان ها کافی است) درون آن چراغ های هدایت،

ص: 29

عَلَی اَلْمَعْرُوفِ لِمَنْ عَرَفَهُ (1)

2 / [2] - عَنْ یُوسُفَ بْنِ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ رَفَعَهُ إِلَی اَلْحَارِثِ اَلْأَعْوَرِ قَالَ:

دَخَلْتُ عَلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقُلْتُ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ إِنَّا إِذَا کُنَّا عِنْدَکَ سَمِعْنَا اَلَّذِی نَسُدُّ (نشدّ) هِ دِینَنَا وَ إِذَا خَرَجْنَا مِنْ عِنْدِکَ سَمِعْنَا أَشْیَاءَ مُخْتَلِفَهً مَغْمُوسَهً لاَ نَدْرِی مَا هِیَ؟

قَالَ أَوَ قَدْ فَعَلُوهَا؟

قُلْتُ نَعَمْ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَقُولُ أَتَانِی جَبْرَئِیلُ فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ سَیَکُونُ فِی أُمَّتِکَ فِتْنَهٌ قُلْتُ فَمَا اَلْمَخْرَجُ مِنْهَا؟

فَقَالَ کِتَابُ اَللَّهِ فِیهِ بَیَانُ مَا قَبْلَکُمْ مِنْ خَیْرٍ وَ خَبَرُ مَا بَعْدَکُمْ وَ حُکْمُ مَا بَیْنَکُمْ وَ هُوَ اَلْفَصْلُ لَیْسَ بِالْهَزْلِ مَنْ ولّاه مِنْ جَبَّارٍ فَعَمِلَ بِغَیْرِهِ قَصَمَهُ اَللَّهُ وَ مَنِ اِلْتَمَسَ اَلْهُدَی فِی غَیْرِهِ أَضَلَّهُ اَللَّهُ وَ هُوَ حَبْلُ اَللَّهِ اَلْمَتِینُ وَ هُوَ اَلذِّکْرُ اَلْحَکِیمُ وَ هُوَ اَلصِّرَاطُ اَلْمُسْتَقِیمُ لاَ تُزَیِّفُهُ اَلْأَهْوَاءُ وَ لاَ تُلَبِّسُهُ اَلْأَلْسِنَهُ وَ لاَ یَخْلُقُ عَنِ اَلرَّدِّ وَ لاَ تَنْقَضِی عَجَائِبُهُ وَ لاَ یَشْبَعُ مِنْهُ اَلْعُلَمَاءُ هُوَ اَلَّذِی لَمْ تُکِنَّهُ اَلْجِنُّ إِذَ سَمِعَهُ أَنْ قَالُوا: ﴿ إِنَّا سَمِعْنَا قُرْءَانًا عَجَبًا * يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ فَامَنَّا بِهِ وَ لَن نُّشْرِكَ

ص: 30


1- عنه بحار الأنوار: 17/92 ح 16 فيه : بأسانيد عن جعفر بن محمّد، عن أبيه، عن آبائه علیهم السلام قال : قال رسول الله صلی الله علیه و آله ، و البرهان في تفسير القرآن : 19/1 ح 4، و نور الثقلين : 13/4 ح 47 . الكافي : 598/2 ح 2 عنه وسائل الشيعة : 171/6 ح 7657 قطعة منه، أعلام الدين : 333 (الحديث الخامس)، فيه : عن أبي سعيد الخدري قال : خطبنا رسول الله صلی الله علیه و آله عنه البحار : 177/74 ح 5 إرشاد القلوب : 79/1 ( باب 19 في قرائة القرآن) مرسل و بتفاوت، النوادر للراوندي : 143، عنه البحار : 134/77 ح 46، و 179 إرشاد القلوب : 79/1 (الباب التاسع ، عشر في قراءة القرآن)، کنز العمّال: 288/2 ح 4027 بتفاوت يسير في الجميع .

منزل های حکمت آمیز و راهنمایی (برای کردار گفتار و برنامه های) خوب و مفید، ( تمامی آن ها) برای کسی است که نسبت به آن ایمان و معرفت داشته باشد.

2)- از یونس بن عبد الرحمان از حارث اعور روایت کرده است که گفت:

بر امير المؤمنين علیه السلام وارد شدم و عرض کردم: ای امیر مؤمنان! هنگامی که در محضر شما هستیم چیزی ما می شنویم که دین و ایمان ما محکم می گردد و چون از نزد شما بیرون می رویم چیز های گوناگونی را می شنویم که سرگردان کننده است؛ نمی دانیم این تغییر حالت برای چیست؟

فرمود: آیا آن ها چنین حرکاتی را انجام داده اند؟ عرضه داشتم: بلی.

فرمود: از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که می فرمود: جبرئیل نزد من آمد و گفت: ای محمد! به زودی در بین امّت تو فتنه و آشوبی تحقّق می یابد

گفتم: راه چاره چیست؟

گفت: ارتباط با کتاب خدا که اخبار و جریانات گذشته و آیندگان و هم چنین شرح وظایف کنونی شما در آن وجود دارد این کتاب تشریح حقایق و واقعیّات است هر ستمگری که آن را وسیله قرار دهد و بر خلاف آن عمل کند خداوند او را بر زمین زند و کسی که از غیر آن هدایت جوید خداوند گمراهش نماید.

و این کتاب ریسمان محکم خدا تذکّر دهنده و یاد آورنده ای حکیم و صراط مستقیم است؛ هوا ها و امیال آن را منحرف و کج نمی گرداند و به وسیله زبان ها پوشانده و پنهان نگردد؛ به وسیله رد کردن و یا ایراد گرفتن کهنه و مندرس نشود؛ شگفتی هایش پایان نیابد دانشمندان از آن سیر و بی رغبت نمی شوند آن چنان کتابی است که جنیان در آن نفوذ نکرده و هنگامی که (نزول) قرآن را شنیدند گفتند: یعنی «به راستی که ما قرآنِ شگفت آوری را شنیدیم * که به سوی سعادت و کمال هدایت می نماید و ما به آن ایمان آوردیم و به پروردگارمان شرک نمی آوریم».

هر که آن را بپذیرد و بر طبق آن عمل نماید مأجور است و هر که به آن چنگ

ص: 31

بِرَبِّنَا أَحَدًا ﴾ (1) ، مَنْ قَالَ بِهِ صُدِّقَ وَ مَنْ عَمِلَ بِهِ أُجِرَ وَ مَنِ اِعْتَصَمَ بِهِ هُدِیَ إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ هُوَ اَلْکِتَابُ اَلْعَزِیزُ اَلَّذِی لا یَأْتِیهِ اَلْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِیلٌ مِنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ .(2)

3/[3] - عَنْ أَبِی جَمِیلَهَ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ صَالِحٍ (3) ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ قَالَ:

[ لمّا ] خَطَبَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَوْمَ اَلْجُمُعَهِ - بَعْدَ صَلاَهِ اَلظُّهْرِ اِنْصَرَفَ عَلَی اَلنَّاسِ - فَقَالَ: یَا أَیُّهَا اَلنَّاسُ إِنِّی قَدْ نَبَّأَنِی اَللَّطِیفُ اَلْخَبِیرُ أَنَّهُ لَنْ یُعَمَّرَ مِنْ نَبِیٍّ إِلاَّ نِصْفَ عُمُرِ اَلَّذِی یَلِیهِ مِمَّنْ قَبْلَهُ وَ إِنِّی لَأَظُنُّنِی أَوْشَکَ أَنْ أُدْعَی فَأُجِیبَ،وَ إِنِّی مَسْئُولٌ وَ إِنَّکُمْ مَسْئُولُونَ، فَهَلْ بَلَّغْتُکُمْ؟فَمَا ذَا أَنْتُمْ قَائِلُونَ؟

قَالُوا: نَشْهَدُ بِأَنَّکَ قَدْ بَلَّغْتَ وَ نَصَحْتَ وَ جَاهَدْتَ، فَجَزَاکَ اَللَّهُ عَنَّا خَیْراً

ص: 32


1- سورة الجنّ : 1/72 - 2.
2- عنه بحار الأنوار: 24/92 ح 25 ، و البرهان في تفسير القرآن : 19/1 ح 5. مجمع البيان: 45/1 ، اعلام الدین : 99 ، فيه : روى الشيخ الفقيه أبو الفتح الكراجكي في كتابه كنز الفوائد، مرفوعاً إلى الحارث الأعور ، مناقب أمير المؤمنين علیه السلام لمحمّد بن سليمان الكوفي : 30 بتفاوت يسير، و نحوه شرح الأخبار: 310/2 ح 6321 ، كشف الغمّة : 48/1 عن زيد بن أرقم قال : أقبل نبيّ الله من حجّة الوداع حتّى إذا نزل بغدير الجحفة - بين مكّة و المدينة - قام بالدوحات فقم ما تحتهنّ من شوك و نادى الصلاة جامعة قال : فخرجنا إلى رسول الله صلی الله علیه و آله في يوم شديد الحرّ و إنّ منّا من يضع بعض ردائه تحت قدميه من شدّة الرمضاء حتّى انتهينا إلى رسول الله صلی الله علیه و آله فصلّى بنا ثمّ انصرف فقال ... بتفاوت يسير، و نحوه الصوارم المهرقة : 180 ، سنن الترمذي : 172/5 ح 2906 ، سنن الدارمي : 435/2، و المصنّف لابن أبي شيبة : 164/7 ح 2 و الدرّ المنثور للسيوطي : 337/6، و كنز العمّال: 1 / 375 ح 1636 بتفاوت يسير في الجميع .
3- المفضلّ بن صالح ، عدّه الشيخ في رجاله من أصحاب الصادق علیه السلام ، قائلاً : أبو عليّ مولى بنی أسد يكنّى بأبي جميلة مات في حياة الإمام الرضا علیه السلام راجع قاموس الرجال: /203/10 رقم 7695 ، و رجال الشيخ: 307 رقم

زند به سوی صراط مستقیم هدایت می شود این کتابی شریف، نیرومند و بی مانندی است که باطل - نه از پیش رو و نه از پشت سر - در آن راه ندارد؛ کتابی است که از طرف خدای حکیم و حمید نازل شده است.

3) - از ابو جميله مفضّل بن صالح نقل نموده که یکی از اصحاب گفته است:

رسول خدا صلی الله علیه و آله روز جمعه بعد از نماز ظهر رو به مردم نمود و خطبه ای برای آنان ایراد نمود ای مردم! خداوند مرا خبر داده که هر پیامبری نصف عمر پیامبر قبل از خود را می نماید من گمان می کنم که به زودی دعوت حقّ را لبیک گویم از من سؤال خواهند کرد و از شما نیز سؤال خواهد شد؛ سپس از آن فرمود: آیا من رسالت خود را به شما رسانده ام؟! شما چه می گوئید؟

گفتند: ما گواهی می دهیم که شما تبلیغ رسالت نمودی و نصیحت کردی و در راه خدا جهاد نمودی خداوند جزای خیر به شما عنایت کند

اظهار نمود: خدایا تو شاهد باش

آن گاه فرمود: ای مردم! مگر شما گواهی نمی دهید که خدائی جز آفریدگار جهان نیست؟ و اینکه محمد بنده و رسول اوست؟ و بهشت حقّ است و جهنّم واقعیّت دارد؟ و زنده کردن بعد از مرگ حقّ است؟

گفتند: (خداوندا)، بلی.

اظهار نمود: خدایا تو گواه باش بعد فرمود: ای مردم! به راستی خدا مولای من است و من نسبت به مؤمنین از جانشان اولی تر هستم بدانید که هر کس من سرور و رهبر اویم علی نیز سرور و رهبر اوست خدایا دوست بدار هر که علی را ولیّ خود بداند و دشمن بدار هر که علی را دشمن دارد

بعد از آن فرمود: ای مردم! من (در رفتن سفر آخرت) بر شما سبقت می گیرم

ص: 33

قَالَ: اَللَّهُمَّ اِشْهَدْ ثُمَّ قَالَ: یَا أَیُّهَا اَلنَّاسُ أَ لَمْ تَشْهَدُوا أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ أَنَّ اَلْجَنَّهَ حَقٌّ وَ أَنَّ اَلنَّارَ حَقٌّ وَ أَنَّ اَلْبَعْثَ حَقٌّ مِنْ بَعْدِ اَلْمَوْتِ قَالُوا: [اَللَّهُمَّ] نَعَمْ، قَالَ: اَللَّهُمَّ اِشْهَدْ،هد.

ثُمَّ قَالَ: یَا أَیُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّ اَللَّهَ مَوْلاَیَ وَ أَنَا « أَوْلی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ »، أَلاَ مَنْ کُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاَهُ اَللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاَهُ، وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ

ثُمَّ قَالَ: أَیُّهَا اَلنَّاسُ إِنِّی فَرَطُکُمْ وَ أَنْتُمْ وَارِدُونَ عَلَیَّ اَلْحَوْضَ وَ حَوْضِی أَعْرَضُ مَا بَیْنَ بُصْرَی وَ صَنْعَاءَ فِیهِ عَدَدَ اَلنُّجُومِ قِدْحَانٌ مِنْ فِضَّهٍ أَلاَ وَ إِنِّی سَائِلُکُمْ حِینَ تَرِدُونَ عَلَیَّ عَنِ اَلثَّقَلَیْنِ فَانْظُرُوا کَیْفَ تَخْلُفُونِّی فِیهِمَا حَتَّی تَلْقَوْنِی

قَالُوا: وَ مَا اَلثَّقَلاَنِ؟ یَا رَسُولَ اَللَّهِ!

قَالَ: اَلثَّقَلُ اَلْأَکْبَرُ کِتَابُ اَللَّهِ سَبَبٌ طَرَفُهُ بِیَدَیِ اَللَّهِ وَ طَرَفٌ فِی أَیْدِیکُمْ، فَاسْتَمْسِکُوا بِهِ لاَ تَضِلُّوا وَ لاَ تُذِلُّوا وَ اَلثَّقَلُ اَلْأَصْغَرُ عِتْرَتِی أَهْلُ بَیْتِی فَإِنَّهُ قَدْ نَبَّأَنِیَ اَللَّطِیفُ اَلْخَبِیرُ أَنْ لاَ یَتَفَرَّقَا حَتَّی یَلْقَیَانِی وَ سَأَلْتُ اَللَّهَ لَهُمَا ذَلِکَ فَأَعْطَانِیهِ فَلاَ تَسْبِقُوهُمْ فَتَضِلُّوا، وَ لاَ تَقْصُرُوا عَنْهُمْ فَتَهْلِکُوا، فَلاَ تُعَلِّمُوهُمْ فَهُمْ أَعْلَمُ مِنْکُمْ (1)

4 / [4] - عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ مَوْلَی بَنِی هَاشِمٍ عَنْ أَبِی سُخَیْلَهَ قَالَ:

حَجَجْتُ أَنَا وَ سَلْمَانُ اَلْفَارِسِیُّ مِنَ اَلْکُوفَهِ فَمَرَرْتُ بِأَبِی ذَرٍّ فَقَالَ: اُنْظُرُوا إِذَا کَانَتْ بَعْدِی فِتْنَهٌ وَ هِیَ کَائِنَهٌ فَعَلَیْکُمْ بِخَصْلَتَیْنِ، بِکِتَابِ اَللَّهِ وَ بِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ، فَإِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَقُولُ لِعَلِیٍّ علیه السلام : هذا أوّل من آمن بي ، هَذَا أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِی وَ أَوَّلُ مَنْ یُصَافِحُنِی یَوْمَ اَلْقِیمَهِ ، وَ هُوَ اَلصِّدِّیقُ اَلْأَکْبَرُ وَ هُوَ اَلْفَارُوقُ یُفَرِّقُ

ص: 34


1- عنه بحار الأنوار: 141/23 ح 92 و البرهان في تفسير القرآن : 26/1 ح 9، و إثبات الهداة : 539/3 . الخصال : 65/1 ح 98 بتفاوت يسير عنه البحار : 121/37 ، عنه البحار : 121/37 ح 15 الصوارم المهرقة في جواب الصواعق المحرقة : 180 ، فيه : أنه صلی الله علیه و آله خطب بغدير خمّ تحت شجرات فقال أيّها الناس! إنّه قد نبأني ...

و شما در کنار حوض (کوثر) بر من وارد می شوید حوضی که پهنای آن به اندازه فاصله بین بصره و صنعاء است در آن حوض به تعداد ستارگان قدح های نقره ای است بدانید که وقتی در کنار حوض بر من وارد شوید من از شما راجع به دو ذخیره گران بها پرسش می کنم مواظب باشید که با آن دو، پس از من چگونه رفتار خواهید کرد.

گفتند: ای رسول خدا! آن دو ذخیره گرانب ها چیست؟

فرمود: ذخیره اکبر، کتاب خداست که یک طرف آن به دست خدا و یک طرف دیگرش به دست شماست به آن تمسّک جویید تا گمراه نشوید و خوار نگردید؛ و ذخیره اصغر، عترت و اهل بیت من هستند خداوندِ لطیف و خبیر به من اطلاع داده است که آن ها از یک دیگر جدا نخواهند شد تا بر من وارد شوند من نیز از خداوند همین را درخواست داشته ام و او اجابت نمود، پس بر آن ها سبقت نگیرید که گمراه می شوید و از آنان عقب نمانید و گرنه هلاک خواهید شد و به چیزی نیاموزید که از شما داناترند

4) - از ابو عبد الله مولی بنی هاشم از ابو سخیله روایت کرده است که گفت:

من با سلمان از کوفه برای انجام حجّ حرکت نمودیم چون به اباذر برخوردیم اظهار داشت: پس از من فتنه و آشوبی بر پا شود - که خواهد شد – بر شما باد که دو موضوع را از دست ندهید: که یکی کتاب خداوند و دیگری علی بن ابی طالب است؛ زیرا که از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که به علی علیه السلام اشاره فرمود: این اوّل کسی است که به من ایمان آورد؛ اول کسی است که در قیامت با من مصافحه می کند؛ راست گویی بزرگ است؛ فارق و جدایی انداز بین حقّ و باطل می باشد علی علیه السلام رئیس و پیشوای مؤمنین است و ثروت پیشوای منافقین

ص: 35

یْنَ اَلْحَقِّ وَ اَلْبَاطِلِ، وَ هُوَ یَعْسُوبُ اَلْمُؤْمِنِینَ، وَ اَلْمَالُ یَعْسُوبُ اَلْمُنَافِقِینَ.(1)

5/ [5] - عن زرارة ، عن أبي جعفر علیه السلام :

خَطَبَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِالْمَدِینَهِ فَکَانَ فِیمَا قَالَ لَهُمْ اَلْحَدِیثَ (2)

6/[6] - عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: عَلَیْکُمْ بِالْقُرْآنِ فَمَا وَجَدْتُمْ آیَهً نَجَا بِهَا مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ فَاعْمَلُوا بِهِ، وَ مَا وَجَدْتُمُوهُ هَلَکَ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ فَاجْتَنِبُوا (3)

7/[7] - عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مُوسَی اَلْخَشَّابِ رَفَعَهُ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : لاَ یُرْفَعُ اَلْأَمْرُ وَ اَلْخِلاَفَهُ إِلَی آلِ أَبِی بَکْرٍ أَبَداً وَ لاَ إِلَی آلِ عُمَرَ وَ لاَ إِلَی آلِ بَنِی أُمَیَّهَ وَ لاَ فِی وُلْدِ طَلْحَهَ وَ اَلزُّبَیْرِ أَبَداً وَ ذَلِکَ أَنَّهُمْ بَتَّرُوا اَلْقُرْآنَ وَ أَبْطَلُوا اَلسُّنَنَ وَ عَطَّلُوا اَلْأَحْکَامَ

وَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلْقُرْآنُ هُدًی مِنَ اَلضَّلاَلَهِ وَ تِبْیَانٌ مِنَ اَلْعَمَی وَ اِسْتِقَالَهٌ مِنَ اَلْعَثْرَهِ وَ نُورٌ مِنَ اَلظُّلْمَهِ وَ ضِیَاءٌ مِنَ اَلْأَحْزَانِ وَ عِصْمَهٌ مِنَ اَلْهَلَکَهِ وَ رُشْدٌ مِنَ اَلْغَوَایَهِ وَ بَیَانٌ مِنَ اَلْفِتَنِ وَ بَلاَغٌ مِنَ اَلدُّنْیَا إِلَی اَلْآخِرَهِ وَ فِیهِ کَمَالُ دِینِکُمْ

ص: 36


1- عنه بحار الأنوار : 26/92 ح 27 ، و البرهان في تفسير القرآن : 20/1 ح 6 . الأمالي للطوسي : 147 ح 242(المجلس الخامس فيه بقية أحاديث) بإسناده عن أبي سخيلة، قال : حججت أنا و سلمان الفارسي، فمررنا بالربذة و جلسنا إلى أبي ذرّ الغفاري، عنه ، عنه البحار 424/22 ح 34، و نحوه بشارة المصطفى صلی الله علیه و آله: 84 و 103 و 152 ، عنه البحار : 38 : 217 ح 22 شرح الأخبار : 257/2 ح 559 بتفاوت يسير، و كشف الغمة : 385/1 (فصل في - ذكر مناقب شتّى)، و نحوه تاريخ مدينة دمشق : 41/42 و فرائد السمطين: 140/1، سير أعلام النبلاء : 73/23 مختصراً و نحوه مجمع الزوائد : 102/9
2- البرهان في تفسير القرآن : 20/1 ذيل ح 6 .
3- عنه بحار الأنوار: 94/92 ح ،43 ، و البرهان في تفسير القرآن : 20/1 ح 7.

5 )- از زراره از امام باقر علیه السلام روایت کرده است که فرمود:

رسول خدا صلی الله علیه و آله در مدینه خطبه ای را ایرد نمود در ضمن آن فرمود:.. .

6) - از داود بن فرقد روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: بر شما باد به قرآن پس هر آیه ای را یافتید که پیشینیان شما به وسیله آن نجات یافته اند به آن عمل نمایید و هر چه را دیدید که باعث نابودی پیشینیان شما گردیده است، از آن اجتناب ورزید.

7)- از حسن بن موسی خشّاب نقل کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: امر خلافت در دودمان ابو بکر و عمر هرگز باز نگردد، نه در بنی امیّه و نه در فرزندان طلحه و زبیر باز نخواهد گشت برای آن که اینان قرآن را به یک سور ها و سنّت ها (ی رسول خدا صلی الله علیه و آله را باطل و احکام (الهی) را تعطیل (و بی اهمیّت رها) کردند

و رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرموده است: قرآن راهنمایی در گمراهی ها، بینائی برای هر کوری است؛ و سبب بخشش و گذشت از لغزش ها و روشنی در هر (نوع) تاریکی و نوری از غم و اندوه ها خواهد بود سدّی در برابر پیشامد ها (و بدعت ها) ،است نگاهدارنده از هر هلاکتی ره جوئی در هر گمراهی و بیانگر هر فتنه و اشتباهی است انسان را (از پستی های دنیا به سعادت های) آخرت می رساند و در آن کمال دین شماست.

پس توصیف رسول خدا صلی الله علیه و آله برای قرآن این گونه می باشد که هیچ کس از قرآن روی گردان نشود جز به سوی دوزخ

ص: 37

فَهَذِهِ صِفَهُ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لِلْقُرْآنِ وَ مَا عَدَلَ أَحَدٌ عَنِ اَلْقُرْآنِ إِلاَّ إِلَی اَلنَّارِ .(1)

8/[8] - عن مسعدة بن صدقة ، قال :

قال أبو عبد الله : إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ وَلَا یتنا أَهْلَ الْبَیْتِ قُطْبَ الْقِرَانِ وَ قُطْبَ جَمِیعِ الکتب عَلَیْهَا یَسْتَدُّ یرمحکم الْقِرَانِ وَ بِهَا یُوهَبُ الکتب وَ یَستَبیین الْإِیمَانِ، وقَد أمَرَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله أن یُقتَدی بِالقُرآنِ وآلِ مُحَمَّدٍ علیهم السلام ، وذلِکَ حَیثُ قالَ فی آخِرِ خُطبَهٍ خَطَبَها:إنّی تارِکٌ فیکُمُ الثَّقَلَینِ:الثَّقَلَ الأَکبَرَ،وَالثَّقَلَ الأَصغَرَ؛فَأَمَّا الأَکبَرُ فَکِتابُ رَبّی،وأمَّا الأَصغَرُ فَعِترَتی أهلُ بَیتی،فَاحفَظونی فیهِما،فَلَن تَضِلّوا ما تَمَسَّکتُم بِهِما. (2)

9/ [9] - عَنْ فُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ قَالَ: سَأَلْتُ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنِ اَلْقُرْآنِ؟

فَقَالَ لِی: هُوَ کَلاَمُ اَللَّهِ . (3)

10 / [10] - وَ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِما اَلسَّلاَمُ ، قَالَ:

قِیلَ لِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : إِنَّ أُمَّتَکَ سَتُفْتَتَنُ، فَسُئِلَ مَا اَلْمَخْرَجُ مِنْ ذَلِکَ؟

فَقَالَ: کِتَابُ اَللَّهِ اَلْعَزِیزِ اَلَّذِی لاَ یَأْتِیهِ اَلْبَاطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لاَ مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِیلٌ مِنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ مَنِ اِبْتَغَی اَلْعِلْمَ فِی غَیْرِهِ أَضَلَّهُ اَللَّهُ، وَ مَنْ وَلِّیَ هَذَا اَلْأَمْرَ مِنْ جَبَّارٍ فَعَمِلَ بِغَیْرِهِ قَصَمَهُ اَللَّهُ، وَ هُوَ اَلذِّکْرُ اَلْحَکِیمُ، وَ اَلنُّورُ اَلْمُبِینُ، وَ اَلصِّرَاطُ اَلْمُسْتَقِیمُ. فِیهِ خَبَرُ مَا کَانَ قَبْلَکُمْ، وَ نَبَأُ مَا بَعْدَکُمْ، وَ حُکْمُ مَا بَیْنَکُمْ، وَ هُوَ اَلْفَصْلُ لَیْسَ بِالْهَزْلِ، وَ هُوَ

ص: 38


1- عنه بحار الأنوار: 94/9 ح 43 ، و البرهان في تفسير القرآن : 20/1 ح 8. الكافي : 600/2 ح 8 عنه البحار : 26/89 ح 28 .
2- عنه بحار الأنوار: 142/23 ذيل ح 92 أشار إليه، و 27/92 ح 29، البرهان في تفسير القرآن: . 26/1 ح 8
3- عنه بحار الأنوار: 120/92 ح 7 ، و البرهان في تفسير القرآن : 20/1 ح 9 .

8 )- از مسعدة بن صدقه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: به راستی که خداوند ولایت ما اهل بیت را قطب و محور قرآن و محور تمامی کتاب های آسمانی قرار داد؛ محکمات قرآن بر گرد این موضوع می گردد که کتاب ها (ی آسمانی هم) به آن اشاره نموده اند و ایمان به وسیله آن آشکار می شود.

و همانا رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمان داد که به قرآن و به آل محمد علیهم السلام اقتدا شود و این در آخرین خطبه ای بود که ایراد نمود و فرمود: من در میان شما دو ذخیره ای گران بها برجای می گذارم: ذخیره اکبر و ذخیره اصغر.

اما اکبر کتاب پروردگارم است و اصغر عترت من – اهل بيتم – خواهند بود حُرمت مرا در مورد آن ها رعایت کنید که اگر به آن ها تمسّک جویید هرگز گمراه نخواهید شد.

9) - از فضیل بن یسار روایت کرده است که گفت:

از امام رضا علیه السلام (درباره قرآن) سؤال کردم؟ فرمود: قرآن سخن خداوند است.

10) - از امام حسن مجتبی علیه السلام روایت کرده است که فرمود:

به رسول خدا صلی الله علیه و آله گفته شد: به راستی امّت تو به زودی مورد فتنه ها و دسیسه ها قرار می گیرد سؤال شد که راه نجات چگونه است؟

فرمود: تمسّک به کتاب عزیز ،خداوند که باطل - نه از پیش رو و نه از پشت سر - در آن راه ندارد، کتابی است که از طرف خدای حکیم و حمید نازل گردیده؛ هر که دانش را در غیر آن جستجو کند خداوند او را گمراه کند و کسی که در این امر ( ولایت و امامت) از ستمگری پیروی نماید و به غیر از قرآن عمل کند خداوند او را با شکست مواجه کند قرآن تذکر دهنده و یادآورنده ای حکیم و نوری روشنایی بخش و صراطی مستقیم است.

ص: 39

اَلَّذِی سَمِعَتْهُ اَلْجِنُّ فَلَمْ تَنْأَهَا أَنْ قَالُوا: ﴿ إِنَّا سَمِعْنَا قُرْءَانًا عَجَبًا * يَهْدِى إِلَى الرُّشْدِ فَنَامَنَّا بِهِ﴾ (1) ، لاَ یَخْلَقُ عَلَی طُولِ اَلرَّدِّ، وَ لاَ تَنْقَضِی عِبَرُهُ، وَ لاَ تَفْنَی عَجَائِبُهُ (2)

11/[11] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حُمْرَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ اَللَّهَ لَمَّا خَلَقَ اَلْخَلْقَ فَجَعَلَهُ فِرْقَتَیْنِ، فَجَعَلَ خِیَرَتَهُ فِی إِحْدَی اَلْفِرْقَتَیْنِ، ثُمَّ جَعَلَهُمُ أَثْلاَثاً فَجَعَلَ خِیَرَتَهُ فِی إِحْدَی اَلّأَ ثْلاَثِ ثُمَّ لَمْ یَزَلْ یَخْتَارُ حَتَّی اِخْتَارَ عَبْدَ مَنَافٍ ، ثُمَّ اِخْتَارَ مِنْ عَبْدِ مَنَافٍ هَاشِمَ ، ثُمَّ اِخْتَارَ مِنْ هَاشِمٍ عَبْدَ اَلْمُطَّلِبِ ، ثُمَّ اِخْتَارَ مِنْ عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ عَبْدَ اَللَّهِ ، وَ اِخْتَارَ مِنْ عَبْدِ اَللَّهِ مُحَمَّداً رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، فَکَانَ أَطْیَبَ اَلنَّاسِ وِلاَدَهً وَ أَطْهَرَهَا، فَبَعَثَهُ اَللَّهُ بِالْحَقِّ بَشِیراً وَ نَذِیراً ، وَ أَنْزَلَ عَلَیْهِ اَلْکِتَابَ فَلَیْسَ مِنْ شَیْءٍ إِلاَّ فِی اَلْکِتَابِ تِبْیَانُهُ .(3)

12/[12] - عَنْ عَمْرِو بْنِ قَیْسٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: سَمِعْتُهُ یَقُولُ:

إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَمْ یَدَعْ شَیْئاً یَحْتَاجُ إِلَیْهِ اَلْأُمَّهُ إِلَی یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ إِلاَّ أَنْزَلَهُ فِی کِتَابِهِ وَ بَیَّنَهُ لِرَسُولِهِ ، وَ جَعَلَ لِکُلِّ شَیْءٍ حَدّاً وَ جَعَلَ دَلِیلاً یَدُلُّ عَلَیْهِ، وَ جَعَلَ عَلَی مَنْ تَعَدَّی ذَلِکَ اَلْحَدَّ حَدّاً .(4)

ص: 40


1- سورة الجن : 1/72 - 2.
2- عنه بحار الأنوار: 27/92 ح 30 ، و البرهان في تفسير القرآن : 20/1 ح 10 . إعجاز القرآن للباقلاني : 185 .
3- عنه بحار الأنوار : 94/92 ح 44 فيه : عن محمّد بن حمدان و البرهان في تفسير القرآن : 21/1 ح 11 . المحاسن للبرقى : 267/1 ح (354 ( باب 36) عنه البحار : 89/89 ح 33
4- عنه البرهان في تفسير القرآن : 21/1 ح 12 . الكافي : 59/1 ح 2، عنه وسائل الشيعة : 16/28 ح 34103، بصائر الدرجات : 6 - 3 بتفاوت يسر (باب - 3 معرفة العالم الذي من عرفه) عنه البحار : 84/89 ح 16 .

اخبار گذشتگان پیش از شما، جریانات دوران خودتان و حوادث بعد از شما، در آن موجود می باشد این کتاب تشریح حقایق و واقعیّات است آن چنان کتابی که جنیّان (هنگام نزول قرآن) شنیدند ولی به آن دست نیافتند و گفتند: «به راستی که ما قرآنِ شگفت آوری را شنیدیم* که به سوی سعادت و کمال هدایت می نماید پس به آن ایمان آوردیم» به وسیله ردّ و ایراد کهنه و مندرس نشود عبرت ها و شگفتی هایش نابود نگردد (آری) شگفتی های این کتاب بی پایان است.

11) - از محمد بن حُمران روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: موقعی که خداوند بندگان را آفرید، آن ها را دو گروه قرار داد پس برترین مخلوق خود را در یکی از آن دو گروه قرار داد و ایشان را سه دسته گردانید؛ برترین مخلوق خود را در یکی از آن سه قرار داد سپس بر همین شیوه برترین ها را برگزید تا آن که عبد مناف را انتخاب نمود و از عبد مناف هاشم را و از هاشم عبد المطلب را و از عبد المطلب، عبد الله را و از عبد الله محمّد رسول الله صلى الله عليه وآله و سلم را برگزید که از جهت ولادت پاک و پاکیزه ترین مردمان بود؛ پس خداوند او را بر حقّ و بشارت دهنده و انذار کننده بندگان مبعوث نمود و کتابی را بر او نازل کرد که چیزی موجود نیست مگر آن که در آن کتاب تبیین گشته است.

12) - از عمرو بن قیس روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود: به راستی که خداوند تبارک و تعالی چیزی را که مورد نیاز این امت تا قیامت باشد رها نکرده مگر آن که در کتاب (قرآن) بیان کرده و بر رسول گرامی اش نازل کرده است و برای هر چیزی محدوده ای همراه با راهنما و دلیل قرار داده است و هر کس از آن حدود تجاوز نماید برایش مجازات مقرّر نموده است.

ص: 41

13 / [13] - عن زرارة ، قال : سَأَلتُ أبا جَعفَرٍ عليه السلام عَنِ القُرآنِ؟

فَقالَ لي: لا خالِقٌ ولا مَخلوقٌ (1)، ولكِنَّهُ كَلامُ الخالِقِ (2)

14 / [14] -عَنْ زُرَارَهَ قَالَ ، قال : سَأَلتُهُ عَنِ القُرآنِ ، أخالِقٌ هُوَ؟

قال : لا، قُلتُ : أمَخلوقٌ؟

قالَ : لا، ولكِنَّهُ كَلامُ الخالِقِ - یَعْنِی أَنَّهُ کَلاَمُ اَلْخَالِقِ بِالْفِعْلِ - (3)

15 / [15] - عَنْ مَسْعَدَهَ بْنِ صَدَقَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام، عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ قَالَ:

خَطَبَنَا أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ خُطْبَهً فَقَالَ فِیهَا :

نَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ أَرْسَلَهُ بِکِتَابٍ فَصَّلَهُ وَ أَحْکَمَهُ وَ أَعَزَّهُ وَ حَفِظَهُ بِعِلْمِهِ وَ أَحْکَمَهُ بِنُورِهِ وَ أَیَّدَهُ بِسُلْطَانِهِ وَ کَلَأَهُ مَنْ لَمْ یَتَنَزَّهْ هَوًی لا (4) تمِیلُ بِهِ شَهْوَهٌ لا یَأْتِیهِ اَلْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِیلٌ مِنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ وَ لاَ یُخْلِقُهُ طُولُ اَلرَّدِّ وَ لاَ یَفْنَی عَجَائِبُهُ مَنْ قَالَ بِهِ صُدِّقَ وَ مَنْ عَمِلَ أُجِرَ وَ مَنْ خَاصَمَ بِهِ فَلَجَ وَ مَنْ قَاتَلَ بِهِ نُصِرَ وَ مَنْ قَامَ بِهِ

ص: 42


1- هذا الخبر وأشباهه ممّا يتمسّك به في البحث عن مخلوقية ،القرآن، و قد عنونه كثير من العلماء والمحدّثين من الخاصّة و غيرهم في كتبهم ، فراجع البحار : 147/2 و 31/19، و كتاب البيان في تفسير القرآن : 283/1 ، و كتاب الملل و النحل (ط مصر ) : 117/1 ، و تاريخ الخلفاء : 207 ، و غير ذلك .
2- عنه بحار الأنوار: 120/92 ح 8 و البرهان في تفسير القرآن : 21/1 ح 13. ، الأمالي للصدوق : 545 ح 12 (المجلس 81) بإسناده عن الحسين بن خالد، قال : قلت للرضا علیه السلام...، و نحوه التوحيد : 223 ج 1، عنهما البحار : 117/89 ح 1 .
3- عنه بحار الأنوار: 120/92 ،ح 9 ، و البرهان في تفسير القرآن : 21/1 ح 14 .
4- في النسخ أو ، و ما أثبتناه فمن البحار .

13) - و از زراره روایت کرده است که گفت: از امام باقر علیه السلام پیرامون قرآن سؤال کردم؟

فرمود: قرآن نه خالق است و نه مخلوق، بلکه سخن و کلام خالق (خداوند) است.

14) - نیز زراره گفت:

از آن حضرت پیرامون قرآن سؤال کردم که آیا خالق است؟

فرمود: نه گفتم: آیا مخلوق است؟

فرمود: نه ولكن سخن خالق است - یعنی قرآن سخن خالق می باشد که به فعلیّت و حالت کنونی در آمده است -

15) - از مسعدة بن صدقه از امام صادق از پدر و جدّ بزرگوارش علیهم السلام، روایت نموده است که فرمود:

امير مؤمنان على علیه السلام خطبه ای خواند و در آن فرمود: شهادت می دهیم که خدایی جز خدای یگانه نیست و شریکی ندارد؛ و این که حضرت محمد صلی الله علیه و آله بنده و رسول اوست او را با کتابی (قرآن) محکم و روشن و آیاتی ماندگار (برای راهنمائی بشر) محفوظ (از دستبرد اجانب) فرستاد با نور حکمت خود محکمش نمود و با قدرت خود تأیید و پایدارش ،گردانید آن را دور نمود از این که هوا ها پراکنده و متلاشی اش کند و یا شهوات متمایل آن شود و یا باطل نتواند - از پیش رو و نه از پشت سر - در آن راه یابد کتابی است که از طرف خدای حکیم و حمید نازل گردیده ایراد شبهه ها آن را کهنه و تضعیف نکند شگفتی هایش نابود و فانی نگردد هر که گویای به آن باشد راست گو هر که بر طبق آن عمل نماید مأجور؛ هر که به وسیله آن مخاصمه و محاجّه کند رستگار و پیروز باشد؛ هر که به وسیله آن مقاتله نماید نصرت یابد؛ و هر که به وسیله آن به پا ایستد به سوی صراط مستقیم هدایت یابد.

ص: 43

هُدِیَ إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ فِیهِ نَبَأُ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ وَ اَلْحُکْمُ فِیمَا بَیْنَکُمْ وَ خَیرُة مَعَادِکُمْ أَنْزَلَهُ بِعِلْمِهِ وَ أَشْهَدَ اَلْمَلاَئِکَهَ بِتَصْدِیقِهِ

قَالَ اَللَّهُ جَلَّ وَجْهُهُ : ﴿ لَكِنِ اللَّهُ يَشْهَدُ بِمَا أَنزَلَ إِلَيْكَ أَنزَلَهُ بِعِلْمِهِ، وَالْمَلَئكَةُ يَشْهَدُونَ وَ كَفَى بالله شهيدًا ﴾ (1)،فَجَعَلَهُ اَللَّهُ نُوراً یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ وَ قَالَ : ﴿فَإِذَا قَرَأْنَهُ فَاتَّبِعْ قُرْءَانَهُ ﴾ (2)، وَ قالَ: ﴿ أَتَّبِعُوا مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُمْ وَ لَا تَتَّبِعُواْ مِن دُونِهِ وَ أَوْلِيَاءَ قَلِيلاً ما تَذَكَّرُونَ ﴾ (3)

و َقالَ: ﴿فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَ مَن تَابَ مَعَكَ وَ لَا تَطْغَوْاْ إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ﴾ (4) ، فَفِی اِتِّبَاعِ مَا جَاءَکُمْ مِنَ اَللَّهِ اَلْفَوْزُ اَلْعَظِیمُ وَ فِی تَرْکِهِ اَلْخَطَأُ اَلْمُبِینُ قَالَ: ﴿فَإِما يَأْتِيَنَكُم مِّنِّي هُدًى فَمَن اتَّبَعَ هُدَايَ فَلَا يَضِلُّ وَلَا يَشْقَى﴾ (5) ، فَجَعَلَ فِی اِتِّبَاعِهِ کُلَّ خَیْرٍ یُرْجَی فِی اَلدُّنْیَا وَ اَلْآخِرَهِ فَالْقُرْآنُ آمِرٌ وَ زَاجِرٌ حُدَّ فِیهِ اَلْحُدُودُ وَ سُنَّ فِیهِ اَلسُّنَنُ وَ ضُرِبَ فِیهِ اَلْأَمْثَالُ، وَ شُرِعَ فِیهِ اَلدِّینُ إِعْذَاراً من نَفْسِهِ وَ حُجَّهً عَلَی خَلْقِهِ أَخَذَ عَلَی ذَلِکَ مِیثَاقَهُمْ وَ اِرْتَهَنَ عَلَیْهِ أَنْفُسَهُمْ لِیُبَیِّنَ لَهُمْ مَا یَأْتُونَ وَ مَا یَتَّقُونَ ﴿ لِیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَنْ بَیِّنَهٍ وَ یَحْیی مَنْ حَیَّ عَنْ بَیِّنَهٍ وَ إِنَّ اَللّهَ لَسَمِیعٌ عَلِیمٌ .﴾ (6). (7)

ص: 44


1- سورة النساء : 166/4 .
2- سورة القيامة: 18/75
3- سورة الأعراف: 3/7
4- سورة هود 112/11
5- سورة طه : 123/20
6- سورة الأنفال : 42/8
7- عنه بحار الأنوار: 25/92 ح ،26 ، و البرهان في تفسير القرآن: 21/1 ح 15 .

در آن سرگذشت پیشنیان شما و احکام و برنامه ها معاد و قیامت شما را (بر دنیای فانی) برتری داد آن را با علم خود نازل کرد و فرشتگان را بر تصدیق آن گواه گرفت که خداوند جلیل فرموده است: «و لکن خداوند به آن چه بر تو فرستاده گواهی می دهد که با علم خویش نازل کرده و فرشتگان نیز گواهی می دهند هر چند که گواهی خداوند کفایت می کند».

پس آن را نوری قرار داد که هدایت گر کسانی باشد که ثابت و پا برجا هستند؛ و فرمود: هر گاه آن را خواندی از آن پیروی نما و با آن همراه باش؛ و فرمود: از چیزی که از طرف پروردگارتان برای شما نازل گشته پیروی نمایید و با غیر خدا مأنوس نشوید و از آن ها پیروی نکنید که افراد اندکی از شما متذکّر خواهید شد و فرمود: «پس بر همان گونه که دستور یافته ای با کسانی که با تو (به سوی خدا آمده و) توبه نموده اند، محکم و با استقامت باش و طغیان نکنید که آن چه را انجام دهید خداوند به آن بینا است».

بنابراین در پیروی آن چه از سوی خدا آمده سعادتی عظیم و در رهایی از آن اشتباهی آشکار خواهد بود که فرموده است: « پس هرگاه هدایت من بر شما آمد هر کس از آن پیروی کند نه گمراه خواهد شد و نه در شقاوت قرار گیرد» پس تمام خیر های دنیا و آخرت را در پیروی از آن قرار داد.

پس قرآن هم امر کننده است و هم بیم دهنده حدّی است که در آن حدّ و مرز ها تعیین گشته در آن روش ها و آداب اخلاقی ترسیم شده ضرب المثل ها(ی سازنده) ،مطرح گشته مسایل دین در آن تشریع گردیده تا آن که عذر موجّه خود را بیان نماید و حجّتی برای بندگان باشد و بر این مطلب از ایشان عهد و پیمان گرفته و خودشان را بر آن شاهد گرفت تا آن چه را که انجام داده و آن چه را که رعایت و اجتناب کرده اند

ص: 45

16 / [16] - عَنْ یَاسِرٍ اَلْخَادِمِ عَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ : أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ اَلْقُرْآنِ؟

فَقَالَ: لَعَنَ اَللَّهُ اَلْمُرْجِئَهَ (1) وَ لَعَنَ اَللَّهُ أَبَا حَنِیفَة [أبا عُبيدة]، أنَّهُ کَلاَمُ اَللَّهِ غَیْرُ مَخْلُوقٍ حَیْثُ مَا تَکَلَّمْتَ بِهِ، وَ حَیْثُ مَا قَرَأْتَ وَ نَطَقْتَ فَهُوَ کَلاَمٌ وَ خَبَرٌ وَ قِصَصٌ .(2)

17 / [17] - عَنْ سَمَاعَهَ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ :

إِنَّ اَللَّهَ أَنْزَلَ عَلَیْکُمْ کِتَابَهُ وَ هُوَ اَلصَّادِقُ اَلْبَرُّ، فِیهِ خَبَرُکُمْ وَ خَبَرُ مَنْ قَبْلَکُمْ وَ خَبَرُ مَنْ بَعْدَکُمْ، وَ خَبَرُ اَلسَّمَاءِ وَ اَلْأَرْضِ، وَ لَوْ أَتَاکُمْ مَنْ یُخْبِرُکُمْ عَنْ ذَلِکَ لَتَعَجَّبْتُمْ مِنْ ذَلِکَ. (3)

ص: 46


1- وهم الذين يعتقدون بأنه لا يضرّ مع الإيمان ،معصية، كما لا ينفع مع الكفر طاعة، و قيل غير ذلك
2- عنه بحار الأنوار: 120/92 ح 10 ، و البرهان في تفسير القرآن: 22/1 ح 16 .
3- عنه بحار الأنوار: 90/92 ذيل ح 35 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن: 22/1 ح 17. المحاسن: 267/1 ح 353(36 ، باب إنزال الله في القرآن تبياناً) بتفاوت يسير، عنه البحار 90/92 ح 35 ، الكافي: 599/2 ح 3 ، و نور الثقلين: 77/3 ح 189

اخبار گذشتگان پیش از شما جریانات دوران خودتان در آن موجود است برایشان تبیین کند «تا آن که از روی حجّت و برهان هلاک (و گمراه) شوند و از روی حجّت و برهان زنده (و هدایت) گردند و به راستی که خداوند شنوا و داناست.»

16)- از یاسر خادم روایت کرده است که گفت:

از امام رضا علیه السلام درباره قرآن سؤال شد؟

فرمود: خدا لعنت کند (طایفه) مُرجئه (1) را، خدا لعنت کند ابو حنيفه (ابو عبيده) را به راستی که قرآن بدون آن که مخلوق باشد به هر طوری که قرائت نمائی و بر زبان جاری کنی سخن خداست براستی که قرآن (مجموعه ای از) سخنان اخبار و داستان ها می باشد

17) - از سماعه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا خداوند کتابی را بر شما نازل کرد که راست گو و نیکو است در آن احوال شما اخبار گذشتگان و آیندگان بعد از شما اخبار آسمان و زمین را در بر دارد چنان چه از آن اخبار برایتان بیان شود، به شگفت درآیید.

ص: 47


1- آن ها گروهی هستند که عقیده دارند با داشتن ایمان گناه و معصیت ضرری نمی رساند هم چنان که با کفر اطاعت (و عبادت) سودی نخواهد داشت.

باب ترك رواية التي بخلاف القرآن

18/[1] - عَنْ هِشَامِ بْنِ اَلْحَکَمِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - فِی خُطْبَهٍ بِمِنًی أَوْ بِمَکَّهَ -: یَا أَیُّهَا اَلنَّاسُ! مَا جَاءَکُمْ عَنِّی یُوَافِقُ اَلْقُرْآنَ فَأَنَا قُلْتُهُ وَ مَا جَاءَکُمْ عَنِّی لاَ یُوَافِقُ اَلْقُرْآنَ فَلَمْ أَقُلْهُ .(1)

19 / [2] - عن إسمعيل بن أبي زياد السكوني، عن أبي جعفر ، عن أبيه ، عن علي صلوات الله عليهم ، قال :

اَلْوُقُوفُ عِنْدَ اَلشُّبْهَهِ خَیْرٌ مِنَ اَلاِقْتِحَامِ فِی اَلْهَلَکَهِ وَ تَرْکُکَ حَدِیثاً لَمْ تُرْوَهُ خَیْرٌ مِنْ رِوَایَتِکَ حَدِیثاً لَمْ تُحْصِهِ ، إِنَّ عَلَی کُلِّ حَقٍّ حَقِیقَهً وَ عَلَی کُلِّ صَوَابٍ نُوراً فَمَا وَافَقَ کِتَابَ اَللَّهِ فَخُذُوا بِهِ وَ مَا خَالَفَ کِتَابَ اَللَّهِ فَدَعُوهُ(2)

20/[3] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ ، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

«یَا مُحَمَّدُ ، مَا جَاءَکَ فِی رِوَایَهٍ مِنْ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ یُوَافِقُ اَلْقُرْآنَ فَخُذْ بِهِ، وَ مَا جَاءَکَ فِی

ص: 48


1- عنه بحار الأنوار : 244/2 ح 49، و البرهان في تفسير القرآن : 73/1 ح 7، و مستدرك الوسائل : 304/17 ح 21414 المحاسن: 221/18 ح 120 ، (باب 11، الاحتياط في الدين) عنه البحار : 242/2 ح 39 .
2- عنه بحار الأنوار: 165/2 ح 25 و 243 ذيل ح 44 أشار إليه، و وسائل الشيعة : 171/27 ح 33520 قطعة منه، و البرهان في تفسير القرآن : 73/1 ح 8 و مستدرك الوسائل : 303/17 ح 21415 . المحاسن : 226/12 ح 150 ، (باب 14، حقيقة الحقّ) فيه : عن قوله : إن على كلّ حقّ .... عن رسول الله صلی الله علیه و آله عنه البحار : 243/2 ح 44 و 259 ح 7 قطعة منه، و نحوه الكافي : 65/1 ح 1 عنه وسائل الشيعة : 109/27 ح 33343، و الأمالي للصدوق : 367 ح 16، (اللمجلس 57) عنه البحار : 227/2 ح 4.

باب - رها کردن روایات مخالف قرآن

1) - از هشام بن حکم از امام صادق علیه السلام روایت کرده است، که فرمود:

رسول خدا صلی الله علیه و آله در مِنی - یا مکه - خطبه ای ایراد نمود و فرمود: ای مردم! آن چه که از من به شما رسد اگر موافق کتاب خدا بود، آن را گفته ام و آن چه بر خلاف کتاب خدا باشد آن را نگفته ام.

2) - و از سکونی از امام باقر علیه السلام، به نقل از پدر بزرگوارش علیهما السلام روایت کرده که فرمود:

امام علی علیه السلام فرمود: تأمّل و توقّف نزد چیزی که شبهه ناک و حقّ از باطل نا معلوم است بهتر از افتادن در سختی هلاکت و تباه شدن می باشد؛ ترک نمودن حدیث و سخنی که آن را (از دیگری) روایت نکرده ای برایت بهتر است از روایت حدیثی که آن را خوب حفظ نکرده ای به درستی که برای هر جریان حقّی واقعیتی است و در هر جریان ،درستی نوری وجود دارد پس هر آن چه که موافق کتاب خدا (قرآن) است آن را دریافت کنید و آن چه را که مخالف کتاب خداست رهایش نمائید

3) - و از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: ای محمد! اگر روایتی به شما رسید و چه گوینده آن، خوب و چه بد باشد، چنان چه آن روایت با قرآن موافقت کند آن را بگیر و (بر طبق آن) عمل کن؛ ولی اگر با قرآن مخالف بود آن را مورد عمل قرار مده

ص: 49

رِوَایَهٍ مِنْ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ یُخَالِفُ اَلْقُرْآنَ فَلاَ تَأْخُذْ بِهِ. (1)

21 / [4] - عَنْ أَیُّوبَ بْنِ الْحُرِّ ، قَالَ :

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّه علیه السلام یَقُولُ : کُلُّ شَیْءٍ مَرْدُودٌ إِلَی الْکِتَابِ وَالسُّنَّهِ ، وَکُلُّ حَدِیثٍ لَا یُوَافِقُ کِتَابَ اللّه ، فَهُوَ زُخْرُفٌ (2)

22 / [5] - عَنْ کُلَیْبٍ اَلْأَسَدِیِّ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: مَا أَتَاکُمْ عَنَّا مِنْ حَدِیثٍ لاَ یُصَدِّقُهُ کِتَابُ اَللَّهِ فَهُوَ بَاطِلٌ .(3)

23 / [6] - عَنْ سَدِیرٍ قَالَ: کَانَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ يَقولان : لاَ یُصَدِّقُ عَلَیْنَا إِلاَّ بِمَا یُوَافِقُ کِتَابَ اَللَّهِ وَ سُنَّهَ نَبِیِّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه. (4)

24 / [7] - عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ اَلْجَهْمِ عَنِ اَلْعَبْدِ اَلصَّالِحِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِذَا کَانَ جَاءَکَ اَلْحَدِیثَانِ اَلْمُخْتَلِفَانِ فَقِسْهُمَا عَلَی کِتَابِ اَللَّهِ وَ عَلَی أَحَادِیثِنَا، فَإِنْ أَشْبَهَهُمَا فَهُوَ حَقٌّ وَ إِنْ لَمْ یُشْبِهْهُمَا فَهُوَ بَاطِلٌ .(5)

ص: 50


1- عنه بحار الأنوار : 244/2 ح 50، و البرهان في تفسير القرآن : 73/1 ح 9 و مستدرك الوسائل : 304/17 ح 21416 .
2- عنه بحار الأنوار: 242/2 ذيل ح 37 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 73/1 ح 10 و مستدرك الوسائل : 303/17 - 21417. المحاسن : 220/1 ح 128 عنه البحار : 242/2 ح 37 ، الكافي : 69/1 ح 3، عنه وسائل الشيعة : 116/27 ح 33347، مشكاة الأنوار : 152 (الفصل 12 في الأخذ بالسنّة .
3- عنه البرهان في تفسير القرآن : 73/1 ح ،11، و مستدرك الوسائل : 303/17 ح 21418 . المحاسن : 221/1 ح 129 عنه البحار : 242/2 ح 38 و مستدرك الوسائل : 304/17 ح 21418 .
4- عنه بحار الأنوار: 244/2 ح 51 ، و وسائل الشيعة : 123/27 ح 33380 ، و البرهان في تفسیر القرآن : 73/1 ح 12
5- عنه بحار الأنوار: 244/2 ح 52، و وسائل الشيعة : 123/27 ح 33381، و البرهان في تفسير القرآن : 73/1 ح 13

4) - از ایوب بن حُرّ روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: هر چیزی به کتاب خدا و سنّت (حضرت رسول صلی الله علیه و آله) ارجاع و تطبیق داده می شود؛ هر حدیثی که موافق کتاب خدا نباشد مزخرف و دروغی فریبنده است.

5) - و از کُلیب اسدی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: آن چه از احادیث ما به شما می رسد چنان چه کتاب خدا آن را تصدیق نکند باطل و غیر حق است.

6) - و از سُدیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر و امام صادق علیهما السلام می فرمودند: حدیثی را از ما قبول نکنید مگر آن که موافق کتاب خدا و سنّت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله باشد

7). و از حسن بن جهم روایت کرده است که گفت:

امام کاظم علیه السلام فرمود: چنان چه دو حدیث مختلف به شما رسید آن ها را بر کتاب خدا و بر دیگر احادیث ما عرضه کنید اگر همانند آنها بود حقّ است و گرنه باطل و غیر حق خواهد بود

ص: 51

في ما أنزل [في] القرآن

25/[1] - عَنْ أَبِی اَلْجَارُودِ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: یَقُولُ: نَزَلَ اَلْقُرْآنُ عَلَی أَرْبَعَهِ أَرْبَاعٍ رُبُعٌ فِینَا، وَ رُبُعٌ فِی عَدُوِّنَا، وَ رُبُعٌ فِی فَرَائِضَ وَ أَحْکَامٍ، وَ رُبُعٌ سُنَنٌ وَ أَمْثَالٌ وَ لَنَا کَرَائِمُ اَلْقُرْآنِ .(1)

26 / [2] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ : قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنِ اَلْقُرْآنِ وَ اَلْفُرْقَانِ ، قَالَ: اَلْقُرْآنُ جُمْلَهُ اَلْکِتَابِ وَ أَخْبَارُ مَا یَکُونُ، وَ اَلْفُرْقَانُ اَلْمُحْکَمُ اَلَّذِی یُعْمَلُ بِهِ، وَ کُلُّ مُحْکَمٍ فَهُوَ فُرْقَانِ (2)

27 / [3] - وَ عَنِ اَلْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَهَ قَالَ:

سَمِعْتُ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: نَزَلَ اَلْقُرْآنُ أَثْلاَثاً ثُلُثٌ فِینَا وَ فِی عَدُوِّنَا وَ ثُلُثٌ سُنَنٌ وَ أَمْثَالٌ وَ ثُلُثٌ فَرَائِضُ وَ أَحْکَامٌ .(3)

28 / [4] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ بُکَیْرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: نَزَلَ الْقُرْآنُ بِإِیَّاکِ أَعْنِی! وَاسْمَعِی یَا جَارَةُ (4).(5)

ص: 52


1- عنه بحار الأنوار: 114/92 ح 1 ، و البرهان في تفسير القرآن : 53/1 ح 4. . الكافي : 459/2 ح 4 .
2- عنه بحار الأنوار: 15/92 ح ،11، و البرهان في تفسير القرآن : 53/1 ح 5 و 2/6 ح 4. الكافي : 481/2 ح 11 بتفاوت يسير معاني الأخبار : 189 ح 1 ، عنه البحار : 28/92 ح 32
3- عنه بحار الأنوار: 114/92 ح 2 ، و البرهان في تفسير القرآن : 53/1 ح 6 . الكافي : 459/2 ح 2 .
4- و هذا مثل يضرب لمن يتكلّم بكلام و يريد به شيئاً غيره ، و قيل : إن أوّل من قال ذلك سهل بن مالك الفزاري، ذكرت قصّته في مجمع الأمثال (ج 1 - 50 - 51 ط مصر)، و قال الطريحي : هو مَثَل يراد به التعريض للشيء يعني أنّ القرآن خوطب به النبي صلی الله علیه و آله ، لكنّ المراد به الأمّة
5- عنه بحار الأنوار : 382/92 ح ،17 و البرهان في تفسير القرآن : 55/1 ح 2. الكافي : 461/2 ح 14 .

درباره (کلیاتی از) آن چه در قرآن نازل شده است

1) - از ابی الجارود روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود: قرآن بر چهار قسمت نازل شده: یک چهارم آن درباره ما (اهل بیت)؛ یک چهارم درباره دشمنان ما یک چهارم آن واجبات و احکام یک چهارم دیگر آن دربارۀ سنّت ها و مَثَل ها؛ که عالی ترین برگزیده های قرآن مخصوص ما می باشد

2) - (هم چنین با سند خود) از عبد الله بن سنان روایت کرده است که گفت: از امام صادق علیه السلام پیرامون قرآن و فرقان سؤال کردم؟

فرمود: قرآن مجموعه ای از مطالب و خبر هایی است که رخ می دهد و فرقان، محکمات (و دستور العمل هایی) است که بر طبق آن ها عمل می شود و هر محکمی فرقان می باشد

3) - از اصبغ بن نباته روایت کرده است که گفت:

از امیر المؤمنين على علیه السلام شنیدم که می فرمود: قرآن بر سه قسمت نازل شده است: یک سوم آن درباره ما (اهل بیت) و دشمنان ما و یک سوم پیرامون سنّت ها و مَثَل ها؛ و یک سوم هم درباره واجبات و احکام

4) - از عبد الله بن بُکیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: قرآن همانند این ضرب المثل عربي: «إيّاك أعنى و اسمعى يا جارة» نازل شده است ،یعنی تو را قصد می کنم ولی ای همسایه تو گوش کن

ص: 53

29 / [5] - عَنِ اِبْنِ أَبِی عُمَیْرٍ ، عَمَّنْ حَدَّثَهُ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، قَالَ:

مَا عَاتَبَ اَللَّهُ نَبِیَّهُ فَهُوَ یَعْنِی بِهِ مَنْ قَدْ مَضَی فِی اَلْقُرْآنِ ، مِثْلُ قَوْلِهِ: : ﴿ وَ لَوْلَا أَن ثَبَّتْنَكَ لَقَدْ كِدتَّ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلاً ﴾ (1) عَنَی بِذَلِکَ غَیْرَهُ (2)

30/[6] - عن أبي بصير ، قال:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللهِ لا يَقُولُ : إنَّ القُرآنَ زاجِرٌ و آمِرٌ،یَأمُرُ بِالجَنَّهِ و یَزجُرُ عَنِ النّارِ (3).

31 / [7] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدِ بْنِ اَلْحَجَّاجِ اَلْکَرْخِیِّ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ رَفَعَهُ إِلَی خَیْثَمَهَ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام:

یَا خَیْثَمَهُ اَلْقُرْآنُ نَزَلَ أَثْلاَثاً: ثُلُثٌ فِینَا وَ فِی أَحِبَّائِنَا، وَ ثُلُثٌ فِی أَعْدَائِنَا وَ عَدُوِّ مَنْ کَانَ قَبْلَنَا وَ ثُلُثٌ سُنَّهٌ وَ مَثَلٌ، وَ لَوْ أَنَّ اَلْآیَهَ إِذَا نَزَلَتْ فِی قَوْمٍ ثُمَّ مَاتَ أُولَئِکَ اَلْقَوْمُ مَاتَتِ اَلْآیَهُ لَمَا بَقِیَ مِنَ اَلْقُرْآنِ شَیْءٌ، وَ لَکِنْ اَلْقُرْآنُ یَجْرِی أَوَّلُهُ عَلَی آخِرِهِ ما دامَتِ اَلسَّماواتُ وَ اَلْأَرْضُ ، وَ لِکُلِّ قَوْمٍ آیَهٌ یَتْلُونَهَا [وَ] هُمْ مِنْهَا مِنْ خَیْرٍ أَوْ شَرٍّ . (4)

ص: 54


1- سورة الإسراء : 74/17.
2- عنه بحار الأنوار : 382/92 ح 18، و البرهان في تفسير القرآن : 55/1 ح 3، و نور الثقلين: 198/3 ح 365. الكافي : 461/2 ح 14
3- عنه بحار الأنوار: 115/92 ح3 ، و البرهان في تفسير القرآن : 54/1 ح 9
4- عنه بحار الأنوار: 115/92ح4 ، و البرهان في تفسير القرآن : 54/1 ح 7

5 )- از ابن ابی عُمیر، به نقل از کسی که برایش نقل حدیث نموده، روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود مواردی که خداوند پیغمبرش صلی الله علیه و آله را در قرآن مورد عتاب و سرزنش قرار داده مانند فرمایش خداوند: «چنان چه ما تو را ثابت قدم نمی گرداندیم چه بسا که به آنها تمایل پیدا می کردی»؛ مقصود غیر حضرت است.

6) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: به راستی که قرآن بازدارنده و فرمان دهنده است فرمان دهنده به سمت بهشت و بازدارنده از آتش دوزخ می باشد

7)- و از محمد بن خالد کرخی، از بعضی اصحابش، از خیثمه روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: ای خیثمه! قرآن بر سه قسمت نازل شده یک سوم آن درباره ما و دوستان ما و یک سوم دربارۀ دشمنان ما و دشمنان کسانی که پیش از ما بوده اند؛ و یک سوم درباره سنّت ها و مَثَل ها است و اگر آیه ای درباره گروهی نازل شده که آن ها از دنیا رفته اند در صورتی که منظور و مفهوم آیه نیز از بین رفته باشد دیگر از قرآن چیزی باقی نمی ماند تمام قرآن از ابتدا تا انتهایش (در تمام دورا ن ها و برای تمامی طبقات) قابل تطبیق و اجرا شدن است تا وقتی که آسمان ها و زمین پایدار باشند برای هر گروهی (در هر دوره ای) آیه ای است، - سعادت باشد یا شقاوت - ، که آن را تلاوت می کنند.

ص: 55

تفسير الناسخ و المنسوخ و الظاهر و الباطن و المحكم و المتشابه

32 / [1] - عن أبي محمد الهمداني ، عن رجل ، عن أبي عبد الله الله قال : سَأَلتُهُ عَنِ النّاسِخِ وَالمَنسوخِ وَالمُحكَمِ وَالمُتَشابِهِ؟

قالَ : النّاسِخُ الثّابِتُ ، وَ المَنسوخُ ما مَضى ، وَ المُحكَمُ ما يُعمَلُ بِهِ ، وَ المُتَشابِهُ الَّذي يُشبِهُ بَعضُهُ بَعضاً (1)

33/[2] - عَنْ جَابِرٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

یَا جَابِرُ ، إِنَّ لِلْقُرْآنِ بَطْناً، وَ لِلْبَطْنِ ظَهْراً. ثُمَّ قَالَ: یَا جَابِرُ! ، وَ لَیْسَ شَیْءٌ أَبْعَدَ مِنْ عُقُولِ اَلرِّجَالِ مِنْهُ، إِنَّ اَلْآیَهَ لَیَنْزِلُ أَوَّلُهَا فِی شَیْءٍ، وَ أَوْسَطُهَا فِی شَیْءٍ، وَ آخِرُهَا فِی شَیْءٍ، وَ هُوَ کَلاَمٌ مُتَّصِلٌ یُتَصَرَّفُ عَلَی وُجُوهٍ(2)

34/[3] - عن زرارة، عن أبي جعفر علیه السلام قال :

نَزَلَ القُرآنُ ناسِخاً و مَنسوخاً (3)

35 / [4] - عن حمران بن أعين ، عن أبي جعفر علیه السلام قال :

ظَهرِ القُرآنِ الَّذينَ نَزَلَ فيهِمُ القُرآنُ ، وبَطنُهُ الَّذينَ عَمِلوا بِمِثلِ أعمالِهِم. (4)

ص: 56


1- عنه بحار الأنوار: 93/69 و 383/92 ح 19 ، و البرهان في تفسير القرآن : 50/1 ح 6 .
2- عنه بحار الأنوار: 94/92 ح 45، و وسائل الشيعة : 204/27 ح 33605، و البرهان في تفسير القرآن : 50/1 ح 7.
3- عنه بحار الأنوار: 94/92 ح 46، و 383 ح 20 ، و وسائل الشيعة : 203/27 ح 33603، و البرهان في تفسير القرآن : 50/1 ح 8.
4- عنه بحار الأنوار: 94/92 ح 46 ، و 383 ح 20، و البرهان في تفسير القرآن : 50/1 ح 9.

تفسیر ناسخ ،منسوخ ،ظاهر ،باطن، محکم و متشابه

1) - از ابو محمد همدانی به نقل از مردی روایت نموده که گفت: از امام صادق علیه السلام دربارۀ ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه سؤال کردم؟

فرمود: ناسخ آن چیزی است که ثابت و پا بر جا باشد و منسوخ سپری گردیده و محکم بر طبق آن عمل می شود و متشابه آن چیزی است که بعضی از (مطالب) آن با بعضی دیگر شبیه می باشد

2) - از جابر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: ای جابر! همانا برای قرآن باطنی است و هر باطنی ظاهری دارد سپس افزود: ای جابر! چیزی دورتر از تفسیر قرآن نسبت به عقل و اندیشه مردمان نیست چه بسا آیه ای نازل شده که ابتدایش درباره چیزی وسطش در مورد چیزی دیگر و پایانش هم چیز دیگری باشد قرآن کلامی متصل و مرتبط به هم است که بر شکل های مختلف قابل توجیه و تفسیر است.

3)- از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: قرآن به حالت ناسخ و منسوخ نازل شده است.

4)- از حمران بن اعین روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: ظهر (ظاهر) قرآن کسانی هستند که قرآن در شأن آن ها نازل شده؛ و بطن (باطن) قرآن کسانی هستند که بر طبق (محتوای) آن عمل می نمایند.

ص: 57

36 / [5] - عن الفضیل بن یسار ، قال :

سَأَلتُ أبا جَعفَرٍ علیه السلام عَن هذِهِ الرِّوایَهِ : ما فِی القُرآنِ آیَهٌ إلّا ولَها ظَهرٌ و بَطنٌ ، و ما فیهِ حَرفٌ إلّا و لَهُ حَدٌّ ، و لِکُلِّ حَدٍّ مُطَّلَعٌ (1) ، ما یَعنی بِقَولِهِ : لَها ظَهرٌ و بَطنٌ ؟

قال علیه السلام : ظَهرُهُ و بَطنُهُ تَأویلُهُ ، مِنهُ ما مَضی و مِنهُ ما لَم یَکُن بَعدُ ، یَجری کَما یجرِی الشَّمسُ وَ القَمَرُ ، کُلَّما جاءَ مِنهُ شَیءٌ وَقَعَ ، قالَ اللّهُ تَعالی : «وَ مَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ» (2) ، [نَحنُ نَعلَمُهُ] (3).

37 / [6] - عن أبي بصير ، قال :

سمعت أبا عبد الله علیه السلام يقول : إنّ القرآنَ فیهِ مُحکَمٌ و مُتَشابِهٌ ، فأمّا المُحکَمُ فنُؤمِنُ بهِ و نَعمَلُ بهِ و نَدینُ بهِ ، وأمّا المُتَشابِهُ فنُؤمِنُ بهِ و لا نَعمَلُ به.(4)

38/[7] - عَنْ مَسْعَدَهَ بْنِ صَدَقَهَ ، قَالَ :

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنِ اَلنَّاسِخِ وَ اَلْمَنْسُوخِ وَ اَلْمُحْکَمِ وَ اَلْمُتَشَابِهِ؟ قَالَ: «اَلنَّاسِخُ اَلثَّابِتُ اَلْمَعْمُولُ بِهِ، وَ اَلْمَنْسُوخُ مَا قَدْ کَانَ یُعْمَلُ بِهِ ثُمَّ جَاءَ مَا

ص: 58


1- قال الفيض : المطّلع مكان الاطلاع من موضع عال و يجوز أن يكون بوزن مصعّد و معناه : أي مصعد يصعد إليه من معرفة علمه، و محصّل معناه قريب من معنى التأويل و البطن كما أنّ معنى الحدّ قريب من معنى التنزيل و الظهر
2- سورة آل عمران : 7/3
3- عنه بحار الأنوار: 94/92 ح 47 ، و البرهان في تفسير القرآن : 50/1 ح 10 .
4- عنه بحار الأنوار : 283/89 ح 21 ، و البرهان في تفسير القرآن : 51/1 ح 11. بصائر الدرجات : 233ح 3 (باب 10 - في الأئمة عليهما السلام أنهم راسخون في العلم)، بتفاوت يسير عنه وسائل الشيعة : 27/ 198 ح 33583 . ،

5) - از فضیل بن یسار روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره این روایت سؤال کردم: در قرآن آیه ای نیست مگر آن که دارای ظاهر و باطنی است؛ و حرفی در قرآن نیست مگر آن که دارای حدّی و برای هر حدّی آغاز سخنی است مقصود از ظهر و بطن چیست؟

فرمود: ظاهر و باطن آن تأویل و تفسیر آن است که بعضی مربوط به گذشته و برخی مربوط به آینده است که با گذشت زمان و گردش خورشید و ماه (و پدید آمدن شب و روز)، روشن خواهد شد، هر وقت تأویل آیه ای از قرآن به وقوع انجامد نسبت به آن هائی می باشد که از دنیا رفته اند هم چنان که برای افراد زنده هم خواهد بود خداوند تبارک و تعالی فرموده است: «کسی غیر از خداوند و راسخان در دانش تأویل قرآن را نمی داند» (و آن ها کسانی هستند که آگاه به تمام علوم و صاحبان امور بوده و اهل استنباط می باشند)

(پس از آن افزود:) (به درستی که) ما علم تأویل آن (قرآن) را می دانیم.

6)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: به راستی که قرآن در بر دارنده محکم و متشابه می باشد محکم همان است که به آن ایمان داریم و بر طبق آن عمل می کنیم و به آن پایبند هستیم به متشابه ایمان داریم ولی بر طبق (ظاهر) آن عمل نمی کنیم.

7) - از مسعدة بن صدقه روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره ناسخ و منسوخ، محکم و متشابه سؤال کردم؟

فرمود ناسخ ثابت و پایدار است که بر طبق آن عمل می شود؛ و منسوخ چیزی است که مدّتی به آن عمل شده سپس چیز دیگری می آید و حکم آن را

ص: 59

نَسَخَهُ، وَ اَلْمُتَشَابِهُ مَا اِشْتَبَهَ عَلَی جَاهِلِهِ (1)

39/ [8] - عَنْ جَابِرٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ شَیْ ءٍ فِی تَفْسِیرِ الْقُرْآنِ فَأَجَابَنِی ثُمَّ سَأَلْتُهُ ثَانِیَهً فَأَجَابَنِی بِجَوَابٍ آخَرَ. فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ کُنْتَ أَجَبْتَ فِی هَذِهِ الْمَسْأَلَهِ بِجَوَابٍ غَیْرِ هَذَا قَبْلَ الیَوْمِ؟!

فَقَالَ علیه السلام لِی : یَا جَابِرُ إِنَّ لِلْقُرْآنِ بَطْناً وَ لِلْبَطْنِ بَطْنٌ وَ ظَهْرٌ وَ لِلظَّهْرِ ظَهْرٌ یَا جَابِرُ (2) وَ لَیْسَ شَیْ ءٌ أَبْعَدَ مِنْ عُقُولِ الرِّجَالِ مِنْ تَفْسِیرِ الْقُرْآنِ ، إِنَّ اَلْآیَهَ لَتَکُونُ أَوَّلُهَا فِی شَیْءٍ وَ آخِرُهَا فِی شَیْءٍ وَ هُوَ کَلاَمٌ مُتَّصِلٌ یُتَصَرَّفُ عَلَی وُجُوهٍ . (3)

40 / [9] - عن أبي عبد الرحمن السُّلّمى:

إنَّ عَلِيّاً عليه السلام مَرَّ عَلى قاضٍ فَقالَ: تَعرِفُ النّاسِخَ مِنَ المَنسوخِ؟

فَقالَ: لا فَقالَ: هَلَكتَ و أهلَكتَ، تَأويلُ كُلِّ حَرفٍ مِنَ القُرآنِ عَلى وُجوهٍ. (4)

ص: 60


1- عنه بحار الأنوار: 93/66 و 93/69 ، و 283/92 ح 22 ، و تفيسر الصافي ،30:1 ، و البرهان ، في تفسير القرآن : 51/1 ح 12 . و يأتى قطعة منه في سورة آل عمران ح3 .
2- في تحقيق المحلّاتي : و للبطن ظهراً يا جابرا .
3- بحار الأنوار: 95/92 ح 48 ، و 110 ح 10، وسائل الشيعة : 203/27 ح 33604 ، و البرهان في تفسير القرآن : 51/1 ح 13 . المحاسن : 300/2 ح 5 ، (کتاب العلل)، عنه وسائل الشيعة : 192/27 ح 33572، و البحار : 91/89 ح 37، تأويل الآيات الظاهرة : 23
4- عنه بحار الأنوار 95/92 ح 45، و 110 ح 9 ، و 265/101 ح 10 و 265/104 ح 10، و وسائل الشيعة : 202/27 ح 33596 بتفاوت يسير و البرهان في تفسير القرآن : 51/1 ح 14 .

نسخ و از مرحله عمل می اندازد متشابه هم چیزی است که برای افراد نادان مشتبه و نا مفهوم می باشد

8) - از جابر روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام دربارۀ چیزی از تفسیر قرآن سؤال کردم پس جواب مرا را داد دو مرتبه سؤال کردم و پاسخی دیگر بیان نمود سپس عرضه داشتم: فدایت گردم! برای این سؤال قبلاً جواب دیگری بیان نمودید؟

فرمود: ای جابر! همانا قرآن در بر دارنده باطنی است؛ و هر باطنی، باطن و ظاهری دارد و هر ظاهری هم، دارای ظاهر دیگری می باشد

ای جابر! چیزی دورتر از تفسیر قرآن نسبت به عقل و اندیشه مردمان نیست چه بسا آیه ای نازل شده که ابتدایش درباره چیزی وسطش در مورد چیزی دیگر و پایانش هم چیز دیگری باشد قرآن کلامی متّصل و مرتبط به هم است که بر شکل های مختلف قابل توجیه و تفسیر است.

9) - از ابو عبد الرحمان سُلّمی روایت کرده است که گفت:

همانا امام علی علیه السلام با یک نفر قاضی برخورد نمود، به او فرمود: ناسخ را از منسوخ می شناسی و تشخیص می دهی؟

اظهار داشت: خیر. فرمود: (با ندانستن آن) هم خویش را هلاک کرده ای و هم دیگران را به هلاکت انداخته ای (همانا) تأویل و تفسیر هر حرفی از قرآن بر شکل های مختلفی قابل تفسیر است

ص: 61

تأويل كلّ حرف من القرآن على وجوه

*تأويل كلّ حرف من القرآن على وجوه (1)

41 / [1] - عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عُمَرَ ، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ :

إِنَّ فِی اَلْقُرْآنِ مَا مَضَی وَ مَا یَحْدُثُ وَ مَا هُوَ کَائِنٌ، کَانَتْ فِیهِ أَسْمَاءُ اَلرِّجَالِ فَأُلْقِیَتْ، وَ إِنَّمَا اَلاِسْمُ اَلْوَاحِدُ مِنْهُ فِی وُجُوهٍ لاَ تُحْصَی، یَعْرِفُ ذَلِکَ اَلْوُصَاهُ (2) .(3)

42/[2] - عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ ، قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : إِنَّ اَلْأَحَادِیثَ تَخْتَلِفُ عَنْکُمْ؟

قَالَ: فَقَالَ علیه السلام: ﴿إِنَّ اَلْقُرْآنَ نَزَلَ عَلَی سَبْعَهِ أَحْرُفٍ ، وَ أَدْنَی مَا لِلْإِمَامِ أَنْ یُفْتِیَ عَلَی سَبْعَهِ وُجُوهٍ ثُمَّ قَالَ: ﴿هذا عَطاؤُنا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِکْ بِغَیْرِ حِسابٍ﴾ (4).(5)

ص: 62


1- هذا العنوان لم يؤت في تحقيق المحلّاتي و وقعا الحديثان الآتيان ذيل الأحاديث السابقة .
2- قال الفيض رحمه الله : لعلّ المراد بأسماء الرجال الملقية أعلامهم و بالإسم الواحد ما کنی به تارة عنهم و تارة عن غيرهم من الألفاظ التي لها معان متعدّدة، و ذلك كالذكر فإنّه قد يراد به رسول الله صلی الله علیه و آله ، و قد يراد به أمير المؤمنين علیه السلام، و قد يراد به القرآن و كالشيطان فإنّه قد يراد به الثاني، و قد يراد به إبليس، و قد يراد به غيرهما، أراد علیه السلام أن الرجال كانوا مذكورين في القرآن تارة بأعلامهم فألقيت و أخرى بكنايات فألقيت فهم اليوم مذكورون بالكنايات بألفاظ لها معان آخر يعرف ذلك الأوصياء . تفسير الصافي : ج 1 : 25
3- عنه بحار الأنوار: 55/92 ح 23 و 95 ح 50 ، و البرهان في تفسير القرآن : 51/1 ح 15 بصائر الدرجات : 215 ح 6، عنه البحار : 95/92 ح 50 .
4- سورة ص: 39/38 .
5- عنه بحار الأنوار: 83/92 ذيل ح 13 و البرهان في تفسير القرآن : 51/1 ح 16، و نور الثقلين : 462/4 ح 65 ، و مستدرك الوسائل : 303/17 ح 21419 . الخصال : 358 ح 43 ، عنه البحار : 83/92 ح 13 .

تأویل هر حرفی از قرآن بر وجوهی است

1)- از ابراهیم بن عمر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: به راستی که در قرآن چیز هایی است که بعضی سپری گشته و بعضی ایجاد می شود و بعضی هم در حال وقوع و اجراء می باشد می باشد در قرآن اسامی مردانی بوده که انداخته شده، همانا اسم یک چیزی (در قرآن) می باشد که وجوهی مختلف و معانی بسیاری دارد، آن ها را فقط اوصیا(ی رسول خدا علیهما السلام) می شناسند.

2) - و از حماد بن عثمان روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرضه داشتم: (چرا) احادیث و فرمایشات شما به صورت های مختلف و گوناگون به دست ما می رسد؟!

فرمود: همانا قرآن بر هفت (گونه) حرف (قابل تفسیر) نازل شده کمترین موارد آن ها این است که امام (معصوم) می تواند به هفت نوع بیان نماید، سپس فرمود: «این است عطای ما (به هر کس که می خواهی منّت گذار و) عطایش کن و یا امساک و خودداری نما بدون آن که محاسبه ای در کار باشد

ص: 63

ما عنى به الأئمة علیهم السلام من القرآن

43/[1] -عَنِ اِبْنِ مُسْکَانَ ، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ

مَنْ لَمْ یَعْرِفْ أَمْرَنَا مِنَ اَلْقُرْآنِ لَمْ یَتَنَکَّبِ اَلْفِتَنَ (1)

44/[2] - عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِیرٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ :

یَا أَبَا اَلْفَضْلِ لَنَا حَقٌّ فِی کِتَابِ اللَّهِ الْمُحْكَمِ مِنَ اللَّهِ لَوْ مَحَوْهُ فَقَالُوا لَیْسَ مِنْ عِنْدِ اَللَّهِ، أَوْ لَمْ یَعْلَمُوا، لَکَانَ سَوَاءً. (2)

45/[3] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ ، قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

یَا مُحَمَّدُ! إِذَا سَمِعْتَ اَللَّهَ ذَکَرَ أَحَداً مِنْ هَذِهِ اَلْأُمَّهِ بِخَیْرٍ فَنَحْنُ هُمْ وَ إِذَا سَمِعْتَ اَللَّهَ ذَکَرَ قَوْماً بِسُوءٍ مِمَّنْ مَضَی فَهُمْ عَدُوُّنَا (3)

46/[4] - عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ عَمَّنْ أَخْبَرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: لَوْ قَدْ قُرِئَ اَلْقُرْآنُ کَمَا أُنْزِلَ لَأَلْفَیْتَنَا فِیهِ مُسَمَّیْنَ (4)

47 / [5] وَ قَالَ سَعِیدُ بْنُ اَلْحُسَیْنِ اَلْکِنْدِیُّ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: بَعْدَ مُسَمَّیْنَ کَمَا سُمِّیَ مَنْ قَبْلَنَا (5)

ص: 64


1- عنه بحار الأنوار: 115/92 ح 5 ، و البرهان في تفسير القرآن : 56/1 ح 1 .
2- عنه بحار الأنوار: 115/92 ح 7، و البرهان في تفسير القرآن: 56/1 ح 2، و مستدرك الوسائل: 277/7 ح 8216.
3- عنه بحار الأنوار: 115/92 ح 7 ، و البرهان في تفسير القرآن : 56/1 ح 3.
4- عنه بحار الأنوار: 55/92 ح 24 و 115 ح 7، و البرهان في تفسير القرآن : 56/1 ح 4 .
5- عنه بحار الأنوار : 55/92 ح 24 و 115 ذيل ح 8، و البرهان في تفسير القرآن : 56/1 ح 5 . قال السيد الخوئي رحمه الله : في الروايات التي تدلّ على أن بعض الآيات المنزّلة من القرآن قد ذكرت فيها أسماء الأئمة علیهم السلام : إنّ بعض التنزيل كان من قبيل التفسير للقرآن، و ليس من القرآن ،نفسه، فلا بدّ من حمل هذه الروايات على أنّ ذكر أسماء الائمّة علیهم السلام في التنزيل من هذا القبيل، و إذا لم يتمّ هذا الحمل فلا بدّ من طرح هذه الروايات لمخالفتها للكتاب و السنّة و الأدلّة القائمة على نفى التحريف، و قد دلّت الأخبار المتواترة على وجوب عرض الروايات على الكتاب و السنّة، و أنّ ما خالف الكتاب منها يجب طرحه و ضربه على الجدار. البيان في تفسير القرآن : 230 . قوله : ( لولا أنه زيد في كتاب الله و نقص منه ...) لقد أجمع المسملون على عدم الزيادة في القرآن و أقاموا الأدلّة على ذلك من القرآن و السنة، و قالوا : إن مجموع ما بين الدّفّتين كلّه من القرآن، ممّن ادّعى الإجماع الشيخ المفيد و الطوسي، و البهائي و غيرهم من الأعاظم . أمّا النقيصة؛ فلا بدّ من حملها على وجه معيّن، و إلّا فلابدّ من طرحها لمخالفتها للكتاب و السنّة . البيان في تفسير القرآن : 233

مواردی که در قرآن مقصود از آن ها امامان علیهم السلام هستند

1) - از ابن مسکان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که (موقعیّت و عظمت) ما را در قرآن نشناخته باشد، از فتنه ها و انحرافات کناره گیری نکرده است.

2) - از حنّان بن سُدیر از پدرش روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: ای ابا الفضل! برای ما (اهل بیت رسالت) از طرف خداوند (متعال) در کتابش حقّی محکم و حتمی وجود دارد پس عدّه ای گفته اند: از طرف خدا نیست آیا اینان نمی دانند که اگر چنین بود یک سان می گشت.

3) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: ای محمد! چنان چه شنیدی که خداوند در قرآن شخصی از این امّت را به خوبی یاد نماید مقصود ما هستیم؛ و چنان چه شنیدی که خداوند (در قرآن) گروهی از گذشتگان از این امّت را به زشتی و بدی یاد نماید مقصود دشمنان ما هستند.

4) - از داود بن فرقد، از کسی که به او خبر داده روایت کرده ،است که گفت: امام صادق علیه السلام فرمود: چنان چه قرآن به کیفیّتی که نازل شده خوانده شود، خواهی یافت که ما (اهل بیت رسول) از نام برده شدگان هستیم

5) - و از سعید بن حسین کندی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: (به درستی که) ما از نام برده شدگانیم هم چنان که گذشتگان ما نام برده شده اند.

ص: 65

48/[6] - عَنْ مُیَسِّرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

لَوْ لاَ أَنَّهُ زِیدَ فِی کِتَابِ اَللَّهِ وَ نَقَصَ مِنْهُ مَا خَفِیَ حَقُّنَا عَلَی ذِیّ حِجًا وَ لَوْ قَدْ قَامَ قَائِمُنَا فَنَطَقَ صَدَّقَهُ اَلْقُرْآنُ (1)

49/[7] - عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عليهما السلام ، قال : قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: سَمُّوهُمْ بِأَحْسَنِ أَمْثَالِ الْقُرْآنِ - یَعْنِی عِتْرَةَ النَّبِیِّ صلی اللّه علیه و آله - هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا. (2)

50 / [8] - عن عمر بن حنظلة ، عن أبي عبد الله عَلَیْهِ السَّلاَمُ، عن قول الله : ﴿قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدَ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَبِ ﴾ (3) فَلَمَّا رَآنِی أَتَتَبَّعُ هَذَا وَ أَشْبَاهُهُ مِنَ اَلْکِتَابِ قَالَ علیه السلام: حَسْبُکَ کُلُّ شَیْءٍ فِی اَلْکِتَابِ مِنْ فَاتِحَتِهِ إِلَی خَاتِمَتِهِ مِثْلُ هَذَا، فَهُوَ فِی الْأَئِمَّةِ عُنِیَ بِهِ (4)

ص: 66


1- عنه بحار الأنوار: 55/92 ح 25 و 115 ح 9 ، و البرهان في تفسير القرآن : 56/1 ح 6.
2- عنه بحار الأنوار: 115/92 ح 10، و البرهان في تفسير القرآن : 56/1 ح 7 .
3- سورة الرعد : 43/13 .
4- عنه بحار الأنوار: 116/92 ح 11 ، و البرهان : 56/1 ح 8 و نور الثقلين : 523/2 ح 215 .

6) - و از میسّر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: اگر در کتاب خداوند کم و زیاد نشده بود، حقّ ما بر صاحبان عقل پنهان نمی ماند و چنان چه قائم ما ( حقایق) سخن را بیان نماید، قرآن او را تصدیق و تأیید می کند

7) - از مسعدة بن صدقه روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام از پدرش، از جدش علیهما السلام نقل نماید که امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: آن ها را با بهترین نام ها و مثال های قرآن بخوانید، یعنی عترت و اهل بیت پیغمبراکرم علیهم السلام را، این آب گوارای شیرین است از آن بیاشامید و این هم آب

شور و تلخ است از آن دوری و اجتناب کنید

8) - از عمر بن حنظله روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام (پیرامون) آیه شریفه قرآن: (ای پیغمبر!) «بگو: خداوند، به عنوان شاهد کفایت می کند بین من و شما و کسی که علم کتاب نزد اوست» (سؤال کردم)؟ و چون حضرت متوجّه شد که درباره این آیه و امثال آن تتبّع و کنجکاوی دارم فرمود: (همین مقدار) تو را کافی است که هر چیزی در این کتاب از ابتدا تا انتهایش همانند این مورد بود مقصود امامان علیهم السلام هستند.

ص: 67

علم الأئمّة علیهم السلام بالتأويل

51/[1] -عَنِ اَلْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَهُ قَالَ:

لَمَّا تَقَدَّمَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ اَلْکُوفَهَ صَلَّی بِهِمْ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً یَقْرَأُ بِهِمْ ﴿سَبِّحِ اِسْمَ رَبِّکَ اَلْأَعْلَی﴾ ، قالَ : فَقَالَ اَلْمُنَافِقُونَ: لاَ وَ اَللَّهِ مَا یُحْسِنُ اِبْنُ أَبِی طَالِبٍ أَنْ یَقْرَأَ القُرآنَ، ولَو أحسَنَ أن يَقرَأَ القُرآنَ لَقَرَأَ بِنا غَيرَ هذِهِ السّورَةِ،.

قالَ: فَبَلَغَهُ ذلِكَ، فَقالَ: وَيلٌ لَهُم! إنّي لَأَعرِفُ ناسِخَهُ مِن مَنسوخِهِ، ومُحكَمَهُ مِن مُتَشابِهِهِ، وفَصلَهُ مِن وِصالِهِ، وحُروفَهُ مِن معانيهِ، وَاللّهِ ما مِن حَرفٍ نَزَلَ عَلى مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله إلّا إنّي أعرِفُ فيمَن انزِلَ، وفي أيِّ يَومٍ، وفي أيِّ مَوضِعٍ،

وَيلٌ لَهُم أما يَقرَؤونَ ﴿إِنَّ هَذَا لَفِى الصُّحُفِ الْأُولَى * صُحُفِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى ﴾ (1) ، وَ اللّهِ عِندي، وَرِثتُهُما مِن رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، وقَد أنهى رَسولُ اللّهِ من إبراهيم و موسى علیهما السلام وَيلٌ لَهُم! وَاللّهِ أنَا الَّذي أنزَلَ اللّهُ فِيَّ ﴿ وَ تَعِيَهَا أُذُنٌ وَاعِيَةٌ ﴾ (2)، فَإِنَّما كُنّا عِندَ رَسولِ اللّه صلى الله عليه و آله فَيُخبِرُنا بِالوَحيِ فَأَعيهِ أنَا ومَن يَعيهِ، فَإِذا خَرَجنا قالوا: ماذا قالَ آنِفاً.؟ (3)

52 / [2] - سُلَیْمُ بْنُ قَیْسٍ اَلْهِلاَلِیُّ قَالَ: سَمِعْتُ أمير المؤمنين علیه السلام یَقُولُ:

مَا نَزَلَتْ آية عَلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِلاَّ أَقْرَأَنِیهَا وَ أَمْلاَهَا عَلَیَّ فَأَکْتُبُهَا بِخَطِّی - وَ عَلَّمَنِی تَأْوِیلَهَا وَ تَفْسِیرَهَا وَ نَاسِخَهَا وَ مَنْسُوخَهَا وَ مُحْکَمَهَا وَ مُتَشَابِهَهَا - وَ دَعَا اَللَّهَ

ص: 68


1- سورة الأعلى : 18/87 - 19.
2- سورة الحاقة : 12/69
3- عنه بحار الأنوار: 88/92 ذيل ح 23 ، و البرهان في تفسير القرآن : 40/1 ح 13. بصائر الدرجات : 155 ح 3، عنه البحار : 87/91ح 23

علوم امامان علیهم السلام در تأویل قرآن

1) - از اصبغ بن نباته روایت کرده است که گفت:

چون امیر المؤمنین علی علیه السلام به کوفه آمد، چهل روز نماز صبح را برای اهل کوفه امامت نمود و سوره «سبّح اسم ربك الأعلی» را قرائت می نمود منافقین گفتند: نه به خدا سوگند! پسر ابو طالب قرآن را خوب نمی داند اگر می توانست قرآن را نیک می خواند و برای ما سوره ای غیر از این را تلاوت می نمود

اصبغ گوید: چون این مطالب به حضرت رسید ،فرمود: وای بر این افراد! همانا ناسخ قرآن را از منسوخ آن محکم آن را از متشابه آن، اتصال و انفصال آن را، الفاظ آن را از معانیش می شناسم؛ به خداوند سوگند! حرفی بر حضرت محمد صلی الله علیه و آله نازل نشده مگر آن که من می شناسم درباره چه کسی و در چه روزی و در چه مکانی نازل شده است وای بر ایشان! آیا نمی خوانند: «به راستی که این در صحیفه های پیشینیان است * در صحیفه های حضرت ابراهیم و موسی علیهما السلام می باشد».

وای بر ایشان به خداوند سوگند من آن کسی هستم که خداوند درباره ام نازل نمود: «گوش های شنونده و نگهدارنده آن ها را می شنود و نگه می دارد» همانا که ما در محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله بودیم و ما را بر وحی آگاه می نمود پس من و دیگران آن را حفظ می کردیم چون بیرون می رفتیم دیگران می گفتند: چند لحظه پیش چه فرمود؟ (البته که از روی بی اعتنایی و بی توجّهی سریع فراموش می کردند.)

2) - از سلیم بن قیس هلالی روایت کرده است که گفت:

از امیر المؤمنین علیه السلام شنیدم که می فرمود: آیه ای (از قرآن) بر رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل نگشته مگر آن که آن را برای من خوانده و برایم املا فرموده که با خط خود بنویسم و تأویل و تفسیر آن را ناسخ و منسوخ آن را محکم و متشابه آن را

ص: 69

لِی أَنْ یُعَلِّمَنِی فَهْمَهَا وَ حِفْظَهَا ، فَما نَسيتُ آيَةً مِن كِتابِ اللّهِ و لا عِلماً إملائهُ عَلَيَّ و كَتَبتُهُ مُنذُ دَعَالی بِما دَعا، و ما تَرَكَ شَيئاً عَلَّمَهُ اللّهُ مِن حَلالٍ و لا حَرامٍ، و لا أمرٍ و لا نَهيٍ كانَ أو يَكونُ مِن طاعَةٍ أو مَعصِيَةٍ إلّاعَلَّمَنيهِ وحَفِظتُهُ، فَلَم أنسَ حَرفاً واحِداً، ثُمَّ وَضَعَ يَدَهُ عَلى صَدري ودَعَا اللّهَ لي أن يَملَأَ قَلبي عِلماً وفَهماً وحكمة و نوراً ، لَم أنسَ شَيئاً ولَم يَفُتني شَيءٌ لَم أكتُبهُ

فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اَللَّهِ أَ وَ تَخَوَّفْتَ عَلَیَّ اَلنِّسْیَانَ فِیمَا بَعْدُ؟

فَقَالَ: لَسْتُ أَتَخَوَّفُ عَلَیْکَ نِسْیَاناً وَ لاَ جَهْلاً، وَ قَدْ أَخْبَرَنِی رَبِّی أَنَّهُ قَدِ اِسْتَجَابَ لِی فِیکَ وَ فِی شُرَکَائِکَ اَلَّذِینَ یَکُونُونَ مِنْ بَعْدِکَ

فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اَللَّهِ وَ مَنْ شُرَکَائِی مِنْ بَعْدِی

قَالَ: اَلَّذِینَ قَرَنَهُمُ اَللَّهُ بِنَفْسِهِ وَ بِی فَقَالَ: اَلْأَوْصِیَاءُ مِنِّی إِلَی أَنْ یَرِدُوا عَلَیَّ اَلْحَوْضَ کُلُّهُمْ هَادٍ مُهْتَدٍ لاَ یَضُرُّهُمْ مَنْ خَذَلَهُمْ، هُمْ مَعَ اَلْقُرْآنِ وَ اَلْقُرْآنُ مَعَهُمْ، لاَ یُفَارِقُهُمْ وَ لاَ یُفَارِقُونَهُ بِهِمْ تُنْصَرُ أُمَّتِی وَ بِهِمْ یُمْطَرُونَ، وَ بِهِمْ یُدْفَعُ عَنْهُمْ وَ بِهِمْ اِسْتَجَابَ دُعَاءَهُمْ،

فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اَللَّهِ! سَمِّهِمْ لِی فَقَالَ: اِبْنِی هَذَا - وَ وَضَعَ یَدَهُ عَلَی رَأْسِ اَلْحَسَنِ - ثُمَّ اِبْنِی هَذَا- وَ وَضَعَ يَدَهُ عَلَى رَأْسِ الْحُسَيْنُ-، ثُمَّ اِبْنٌ لَهُ یُقَالُ لَهُ عَلِیٌّ سَیُولَدُ فِی حَیَوتِکَ فَاقْرَأْهُ مِنِّی اَلسَّلاَمَ، [ثُمَّ] تُکْمِلُهُ اِثْنَا عَشَرَ من ولد محمد صلی الله علیه و آله.

فَقُلْتُ بِأَبِی أَنْتَ [وَ أُمِّی] فَسَمِّهِمْ لِی فَسَمَّاهُمْ رَجُلًا رَجُلًا. فِيهِمْ وَاللهِ يَا أَخَی بَنِي هِلَالٍ! - مهديّ أمّة محمّد صلی الله علیه و آله ، الَّذِي يَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً ، وَ اللهِ إِنِّي لَأَعْرِفُ مَنْ يُبَايِعُهُ بَيْنَ الرُّكْنِ وَ المَقَامِ، وَ أَعْرِفُ أَسْمَاءَ

ص: 70

به من تعلیم نموده است؛ و از خداوند خواست که (قدرت) فهم و حفظ آن ها را عطایم نماید پس هیچ آیه ای از کتاب خدا و دانشی را که بر من املا نموده و نوشته،ام از روزی که برایم دعا نموده فراموش نکرده ام

و چیزی را که خداوند از علوم حلال و حرام از امر و نهی را - مربوط به طاعت و یا معصیت - که تعلیمش داد او نیز مرا تعلیم داد و من آن ها را حفظ نموده و حتی یک حرفش را هم فراموش نکرده ام؛ سپس (رسول خدا صلی الله علیه و آله) دستش را بر سینه ام نهاد و به درگاه خدا برایم دعا کرد که قلب مرا از علم و فهم و نور حکمت انباشته کند؛ و چیزی را فراموش نکرده و نوشته هایم را از دست نداده ام.

پس از آن اظهار داشتم: ای رسول خدا! می ترسی که من بعد از این فراموش کنم؟

فرمود :ترسی از فراموشی و ندانستگی برایت ندارم زیرا که پروردگارم مرا آگاه نمود که (دعایم را) دربارۀ تو و شریکان پس از تو مستجاب نمود.

اظهار داشتم: ای رسول خدا! شرکای من چه کسانی هستند؟

فرمود: آن شریکانی که خداوند قرین خود و قرین من قرار داده است پس فرمود: پس فرمود: اوصیاء از جانب او می باشند تا آن که کنار حوض (کوثر) بر من وارد شوند همه ایشان هدایت گر و هدایت شده هستند توهین و ستم افراد به ایشان آسیبی نمی رساند ایشان با قرآن و قرآن با ایشان است و از یک دیگر جدا نخواهند شد، امّت به وسیله ایشان یاری و حمایت ،شوند به وسیله ایشان باران می بارد به وسیله ایشان دفع عذاب می شوند و به وسیله ایشان دعا ها مستجاب می گردد.

عرضه داشتم: ای رسول خدا! نام ایشان را برایم بفرما

فرمود: این فرزندم - و دست خود را بر سر حسن علیه السلام نهاد سپس این فرزندم - و دست خود را بر سر حسین علیه السلام نهاد - ، سپس پسر او که علی نام دارد و به زودی در حیات تو تولّد می یابد سلام مرا به او برسان سپس ایشان

ص: 71

آبَائِهِمْ وَقَبَائِلِهِمْ (1)

53 / [3] - عَنْ سَلَمَهَ بْنِ کُهَیْلٍ ، عَمَّنْ حَدَّثَهُ ، عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ: :

لَوِ اِسْتَقَامَتْ لِیَ اَلْإِمْرَهُ وَ کُسِرَتْ - أَوْ ثُنِیَتْ - لِیَ اَلْوِسَادَهُ لَحَکَمْتُ لِأَهْلِ اَلتَّوْرَاهِ بِمَا أَنْزَلَ اَللَّهُ فِی اَلتَّوْرَاهِ ، حَتَّی تَذْهَبَ إِلَی اَللَّهِ أَنِّی قَدْ حَکَمْتُ بِمَا أَنْزَلَ اَللَّهُ فِیهَا، وَ لَحَکَمْتُ لِأَهْلِ اَلْإِنْجِیلِ بِمَا أَنْزَلَ اَللَّهُ فِی اَلْإِنْجِیلِ ، حَتَّی یَذْهَبَ إِلَی اَللَّهِ أَنِّی قَدْ حَکَمْتُ بِمَا أَنْزَلَ اَللَّهُ فِیهِ، وَ لَحَکَمْتُ فِی أَهْلِ اَلْقُرْآنِ بِمَا أَنْزَلَ اَللَّهُ فِی اَلْقُرْآنِ ، حَتَّی یَذْهَبَ إِلَی اَللَّهِ أَنِّی قَدْ حَکَمْتُ بِمَا أَنْزَلَ اَللَّهُ فِیهِ(2)

54/[4] - عَنْ أَیُّوبَ بْنِ حُرٍّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ: اَلْأَئِمَّهُ بَعْضُهُمْ أَعْلَمُ مِنْ بَعْضٍ؟

قَالَ: نَعَمْ وَ عِلْمُهُمْ بِالْحَلاَلِ وَ اَلْحَرَامِ وَ تَفْسِیرِ اَلْقُرْآنِ وَاحِدٌ (3)

55 / [5] - عَنْ حَفْصِ بْنِ قُرْطٍ اَلْجُهَنِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلصَّادِقِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: کَانَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ صَاحِبَ حَلاَلٍ وَ حَرَامٍ وَ عِلْمٍ بِالْقُرْآنِ ، وَ نَحْنُ عَلَی مِنْهَاجِهِ (4)

ص: 72


1- عنه بحار الأنوار: 100/92 ذيل ح 69 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 40/1 ح 14، و نور الثقلين : 554/5 ح 8 قطعة منه إكمال (كمال) الدّين و إتمام (تمام) النعمة : 284 ح 37 عنه البحار: 98/92 ح 69، و شواهد ، التّنزيل: 35/1 ح 41
2- عنه بحار الأنوار: 95/92 ح51 ، و البرهان في تفسير القرآن : 41/1 ح 15
3- عنه بحار الأنوار: 95/92 ح52 ، و البرهان في تفسير القرآن : 41/1 ح 16
4- عنه بحار الأنوار: 95/92 ح53 ، و البرهان في تفسير القرآن : 41/1 ح 17

تکمیل یابند تا به دوازده نفر از فرزندان محمد (صلی الله علیه و آله) برسند.

عرضه داشتم: پدر و مادرم فدایت باد! نام ایشان را برایم بفرما

پس نام یکا یک ایشان را بیان نمود.

به خدا سوگند ای برادر بنی هلال! مهدی از امّت محمد صلی الله علیه و آله است که زمین را پُر از عدل و داد می نماید هم چنان که پُر از ظلم و ستم گشته به خدا سوگند! من می شناسم آن هایی را که بین رکن و مقام (کنار کعبه الهی) با او بیعت می کنند و اسامی پدران و قبایل آن ها را می شناسم

3)- از سلمة بن کهیل، و او از کسی که برایش حدیث گفته، روایت نمود:

امام علی علیه السلام فرمود: چنان چه برایم مسند قضاوت و ریاست قرار داده شود و برایم تکیه گاهی نهاده گردد ، برای اهل تورات از آن چه که خداوند بر ایشان نازل نموده حکم می نمایم به طوری که اگر نزد خدا رود شهادت دهد که حکم من در تورات مطابق با آن چه است که خداوند نازل نموده و برای اهل انجیل از آن چه که خداوند بر ایشان نازل نموده حکم می نمایم که چون نزد خدا رود شهادت دهد حکم من در انجیل مطابق است با آن چه که خداوند نازل نموده و برای اهل قرآن بر آن چه که خداوند بر ایشان نازل نموده حکم می نمایم به طوری که نزد خدا رود شهادت دهد که حکم من در قرآن مطابق می باشد با آن چه که خداوند نازل نموده است.

4) - از ایوب بن حرّ روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرضه داشتم آیا امامان علیهم السلام، بعضی بر بعضی دیگر ترجیح و برتری دارند؟

فرمود: بلی، ولی علم ایشان نسبت به حلال و حرام و تفسیر قرآن یک سان می باشد.

5) - از حفص بن قرط جهنی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: امام علی علیه السلام صاحب (آشنائیت به) حلال و

ص: 73

56 / [6] - عَنِ اَلسَّکُونِیِّ، عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ علیهم السلام عَنْ جَدِّهِ عَنْ أَبِیهِ علیهم السلام قَالَ:

قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : إِنَّ فِیکُمْ مَنْ یُقَاتِلُ عَلَی تَأْوِیلِ اَلْقُرْآنِ کَمَا قَاتَلْتُ عَلَی تَنْزِیلِهِ، وَ هُوَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ . (1)

57 / [7] - عَنْ بَشِیرٍ اَلدَّهَّانِ ، قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) یَقُولُ: «إِنَّ اَللَّهَ فَرَضَ طَاعَتَنَا فِی کِتَابِهِ فَلاَ یَسَعُ اَلنَّاسَ جَهْلاً، لَنَا صَفْوُ اَلْمَالِ، وَ لَنَا اَلْأَنْفَالُ، وَ لَنَا کَرَائِمُ اَلْقُرْآنِ وَ لاَ أَقُولُ لَکُمْ: إِنَّا أَصْحَابُ اَلْغَیْبِ، وَ نَعْلَمُ کِتَابَ اَللَّهِ وَ کِتَابَ اَللَّهِ یَحْتَمِلُ کُلَّ شَیْءٍ، إِنَّ اَللَّهَ أَعْلَمَنَا عِلْماً لاَ یَعْلَمُهُ أَحَدٌ غَیْرُهُ، وَ عِلْماً قَدْ أَعْلَمَهُ مَلاَئِکَتَهُ وَ رُسُلَهُ، فَمَا عَلِمَتْهُ مَلاَئِکَتُهُ وَ رُسُلُهُ فَنَحْنُ نَعْلَمُهُ .(2)

58 / [8] - وَ عَنْ مُرَازِمٍ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: إِنَّا أَهْلُ بَیْتٍ لَمْ یَزَلِ اَللَّهُ یَبْعَثُ فِینَا مَنْ یَعْلَمُ کِتَابَهُ مِنْ أَوَّلِهِ إِلَی آخِرِهِ. و إنَّ عِندَنا مِن حَلالِ اللّهِ و حَرامِهِ ما يَسَعُنا [من] كِتمانُهُ ما نَستَطيعُ أن نُحَدِّثَ بِهِ أحَداً (3)

ص: 74


1- عنه بحار الأنوار: 96/92 ح 54، و وسائل الشيعة : 203/27 ح 33606 ، و البرهان في تفسير القرآن : 42/1 ح 18 .
2- عنه بحار الأنوار: 96/92 ح 55 ، و البرهان في تفسير القرآن : 42/1 ح 19.
3- عنه بحار الأنوار : 96/92 ح 56 ، و البرهان في تفسير القرآن : 42/1 ح 20، و مستدرك الوسائل : 334/17 ح 21511. بصائر الدّرجات : 155 ح 3 .

حرام و عالم به قرآن بود و ما (اهل بیت رسالت، بعد از او) بر راه و روش او هستیم

6) - سکونی از امام صادق از پدران بزرگوارش علیهم السلام روایت نموده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: به راستی که در بین شما کسی است که بر تأویل قرآن می جنگد هم چنان که من بر تنزیل قرآن جنگیدم و او علی بن ابی طالب علیه السلام است.

7)- از بشیر دهّان روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: به راستی که خداوند فرمانبرداری از ما (اهل بیت) را در قرآن واجب نموده پس مردم راهی (برای رسیدن به سعادت) جز فراگیری آن ندارند و جهلشان مانع از آن نمی شود، اموال برگزیده پاکیزه و غنیمت های جنگی از برای ماست آیات کریمه قرآن مخصوص ما نازل گردیده است.

من نمی گویم: ما اصحاب غیب هستیم و غیب می دانیم، ولی ما به کتاب خداوند عالم هستیم و کتاب خدا در بر دارنده هر چیزی است خداوند ما را به علمی تعلیم داد که دیگران آن را نمی دانند؛ و علمی را هم به فرشته ها و رسولانش آموخت، پس آن چه را که به فرشته ها و رسولانش آموخت ما نیز می دانیم.

8)- از مرازم روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: ما اهل بیتی هستیم که خداوند، همیشه از ما کسی را بر می گزیند که آشنای به کتابش (قرآن) - از ابتدا تا انتهای آن - باشد و به راستی که نزد ما از حلال و حرام خداوند علومی است که چاره ای جز کتمان و پنهان داشتن آن نداریم زیرا که توان بیان آن ها را با هیچ کس نداریم

ص: 75

59 / [9] -عَنِ اَلْحَکَمِ بْنِ عتینة (عُیَیْنَهَ) قَالَ:

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ لِرَجُلٍ مِنْ أَهْلِ اَلْکُوفَهِ - وَ سَأَلَهُ عَنْ شَیْءٍ - : لَوْ لَقِیتُکَ بِالْمَدِینَهِ لَأَرَیْتُکَ أَثَرَ جَبْرَئِیلَ فِی دُورِنَا، وَ نُزُولِهِ عَلَی جَدِّی بِالْوَحْیِ وَ اَلْقُرْآنِ وَ اَلْعِلْمِ، فَیَسْتَسْقِی اَلنَّاسُ اَلْعِلْمَ مِنْ عِنْدِنَا فَیَهْدُونَهُمْ وَ ضَلَلْنَا نَحْنُ؟! هَذَا مُحَالٌ (1)

60 / [10] - عَنْ یُوسُفَ بْنِ اَلسَّخْتِ اَلْبَصْرِیِّ قَالَ:

رَأَیْتُ اَلتَّوْقِیعَ بِخَطِّ مُحَمَّدِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ (2) فَکَانَ فِیهِ: اَلَّذِی یَجِبُ عَلَیْکُمْ وَ لَکُمْ أَنْ تَقُولُوا إِنَّا قُدْوَهُ اَللَّهِ وَ أَئِمَّهٌ ، وَ خُلَفَاءُ اَللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ أُمَنَاؤُهُ عَلَی خَلْقِهِ، وَ حُجَجُهُ فِی بِلاَدِهِ، نَعْرِفُ اَلْحَلاَلَ وَ اَلْحَرَامَ وَ نَعْرِفُ تَأْوِیلَ اَلْکِتَابِ وَ فَصْلَ اَلْخِطابِ (3)

61/[11] - عَنْ ثُوَیْرِ بْنِ أَبِی فَاخِتَهَ عَنْ أَبِیهِ قَالَ:

قَالَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : مَا بَیْنَ اَللَّوْحَیْنِ شَیْءٌ إِلاَّ وَ أَنَا أَعْلَمُهُ .(4)

62 / [12] - عَنْ سُلَیْمَانَ اَلْأَعْمَشِ عَنْ أَبِیهِ قَالَ:

قَالَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : مَا نَزَلَتْ آیَهٌ إِلاَّ وَ أَنَا عَلِمْتُ فِیمَنْ أُنْزِلَتْ وَ أَیْنَ نَزَلَتْ وَ عَلَی مَنْ

ص: 76


1- عنه بحار الأنوار: 96/92 ح 57 فيه : عن الحكم بن عيينة، و البرهان في تفسير القرآن : 42/1 ح 21.
2- كذا في نسختي الأصل و البحار، و في نسخة البرهان في تفسير القرآن : محمّد بن محمّد بن الحسن بن عليّ و الظاهر : محمّد بن الحسن بن عليّ، و هو الحجّة المنتظر صلوات الله عليه و على آبائه الطاهرين.
3- عنه بحار الأنوار: 96/92 ح 58 ، و البرهان في تفسير القرآن : 42/1 ح22 .
4- عنه بحار الأنوار: 97/92 ح 58 ، و البرهان في تفسير القرآن : 42/1 ح23 .

9) - از حکم بن عتيبه ( عُيِينه) روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام به مردی از اهل کوفه - که چیزی را از حضرت سؤال کرده بود - فرمود: چنان چه تو را در مدینه ملاقات می کردم جای پای جبرائیل را در منزلمان و داخل شدنش بر جدّ ما که وحی قرآن و علوم را می آورد نشانت می دادم پس مردم از علوم ما سیراب خواهند شد آیا مردم هدایت یافته گانند ما گمراه شدگانیم؟ این محال و غیر ممکن است

10) - از یوسف بن سخت بصری روایت کرده است که گفت:

توقیع و دست خط حضرت محمد بن الحسن بن علی (امام زمان عجّل الله تعالى فرجه الشریف) را مشاهده نمودم در آن چنین بود: آن چه بر شما (شیعیان و دوستان ما) واجب است که دربارۀ ما (اهل بیت رسالت) بگویید این است که ما برای شما الگو پیشوا و خلفای خداوند در ،زمین امینان بر مخلوقاتش و حجّت هایی در برابر جنایتکاران هستیم ماییم که حلال و حرام تأویل کتاب و فصل الخطاب را می شناسیم

11) - از ثویر بن ابی فاخته از پدرش روایت کرده است که گفت:

امام علی علیه السلام فرمود: ما بین دو لوح (کتاب (خدا) چیزی وجود دارد که من بر آن آگاه هستم

12) - از سلیمان اعمش از پدرش روایت کرده است که گفت: امام علی علیه السلام فرمود: آیه ای (از قرآن) نازل نشده مگر آن که من می دانم درباره

ص: 77

نَزَلَتْ، إِنَّ رَبِّی وَ هَبَ لِی قَلْباً عَقُولاً وَ لِسَاناً طِلْقاً (1)

63 / [13] - عَنْ أَبِي الصَّبَّاحِ قَالَ:

قال أبو عبد الله علیه السلام: إِنَّ اللَّهَ عَلَّمَ نَبِيَّهُ صلی الله علیه و آله التَّنْزِيلَ وَ التَّأْوِيلَ فَعَلَّمَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله عَلِيّاً علیه السلام(2)

ص: 78


1- عنه بحار الأنوار: 97/92 ح 60 ، و البرهان في تفسير القرآن : 42/1 ح 24.
2- عنه بحار الأنوار: 97/92 ح 61 ، و البرهان في تفسير القرآن : 43/1 ح 25، و مستدرك الوسائل : 334/17 ح 21512 .

چه کسی در کجا و در چه موردی نازل شده است همانا خداوند قلب درّاک و هوشمندی با زبانی رسا و گویا به من عطا نموده است.

13) - و از ابو الصباح (کنانی) روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا خداوند (متعال) علم تأويل و تنزیل را به پیغمبرش صلی الله علیه و آله آموخت و او (نیز) به علی علیه السلام آموخت

ص: 79

في من فسّر القرآن برأيه

64/[1] - عَنْ زُرَارَهَ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، قَالَ: لَیْسَ شَیْءٌ أَبْعَدَ مِنْ عُقُولِ اَلرِّجَالِ مِنْ تَفْسِیرِ اَلْقُرْآنِ ، إِنَّ اَلْآیَهَ یَنْزِلُ أَوَّلُهَا فِی شَیْءٍ، وَ أَوْسَطُهَا فِی شَیْءٍ، وَ آخِرُهَا فِی شَیْءٍ ، ثُمَّ قَالَ:﴿ إِنَّما یُرِیدُ اَللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ اَلرِّجْسَ أَهْلَ اَلْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً ﴾ (1) مِنْ مِیلاَدِ اَلْجَاهِلِیَّهِ (2)

65/[2] - عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ (3) ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، قَالَ:

مَنْ فَسَّرَ اَلْقُرْآنَ بِرَأْیِهِ فَأَصَابَ لَمْ یُؤْجَرْ، وَ إِنْ أَخْطَأَ کَانَ إِثْمُهُ عَلَیْهِ (4)

66/[3] - عن أبى الجارود ، قال : قال أبو جعفر

مَا عَلِمْتُمْ فَقُولُوا ، وَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَقُولُوا : اللّه أَعْلَمُ ؛ فإِنَّ الرَّجُلَ لَیَنْزِل بالْایَهَ فیَخِرُّ بهَا أَبْعَدَ مَا بَیْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ (5)

ص: 80


1- سورة الأحزاب : 33/33 .
2- عنه بحار الأنوار: 110/92 ح 10 ، و البرهان في تفسير القرآن : 46/1 ح 7، و نور الثقلين : 277/4 ح 110 .
3- و في نسخة من البرهان في تفسير القرآن : هشام بن سالم عن أبي جعفر علیه السلام ، ولكنّ الظاهر هو المختار، فإنّه لا يروي عن أبي جعفر الباقر علیه السلام
4- عنه بحار الأنوار: 110/92 ح 11 ، و البرهان في تفسير القرآن : 47/1 ح 9 و مستدرك الوسائل : 334/17 ح 21513
5- عنه بحار الأنوار: 110/92 ح 12 و البرهان في تفسير القرآن : 47/1 ح 10 الكافي : 33/1 ح 4.

کسی که قرآن را با رأی و نظر خود تفسیر کند

1) - از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: نسبت به عقل و اندیشه مردمان، چیزی دورتر از تفسیر قرآن نیست همانا آیه ای نازل شده که ابتدایش درباره چیزی وسطش چیز دیگری و پایانش هم چیز دیگری باشد، و پایانش هم چیز دیگری باشد سپس فرمود: «همانا خداوند اراده کرده است که هر نوع پلیدی و گناه را از شما اهل بیت (رسالت) دور نماید؛ و شما را پاک و منزّه گرداند» که از (فرزندان و) تربیت یافته گان زمان جاهلیّت نباشند!!

2)- از هشام بن سالم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هر کسی که قرآن را با (رأی و) نظر خود تفسیر نماید چنان چه حقیقت را درک کند پاداشی ندارد و اگر خطا کند گناه و عقابش بر خود اوست.

3)- از ابی الجارود روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: آن چه را که فرا گرفته اید و می دانید پاسخ دهید و آن چه را که نمی دانید بگویید خداوند داناتر است همانا مردی (برای این که ادّعای خویش را ثابت کند) آیه ای از قرآن را می رباید ولی (با این کار) از حقیقت منحرف گشته و گویا به اندازه فاصله آسمان تا زمین سقوط کرده است.

ص: 81

67/[4] - عَنْ أبی بَصِیرٍ عَنْ أبی عَبْدِاللهِ علیه السلام قَالَ:

مَنْ فَسَّرَ القُرآنَ برَأیِهِ إنْ أصَابَ لَمْ یُؤجَرْ وَ إن أخْطَأَ خَرَّ أبْعَدَ مِنَ السَّمَاءِ. (1)

68/[5] -عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ اَلْحَجَّاجِ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: لَیْسَ أَبْعَدُ مِنْ عُقُولِ اَلرِّجَالِ مِنَ اَلْقُرْآنِ .(2)

69/[6] - عَنْ عَمَّارِ بْنِ مُوسَی عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سُئِلَ عَنِ اَلْحُکُومَهِ قَالَ: مَنْ حَکَمَ بِرَأْیِهِ بَیْنَ اِثْنَیْنِ فَقَدْ کَفَرَ، وَ مَنْ فَسَّرَ [بِرَأْیِهِ] آیَهً مِنْ کِتَابِ اَللَّهِ فَقَدْ کَفَرَ . (3)

ص: 82


1- عنه بحار الأنوار: 110/92 ح 13، وسائل الشيعة : 202/27 ح 33597، و البرهان في تفسير القرآن : 47/1 ح 11.
2- عنه بحار الأنوار: 111/92 ح 14، وسائل الشيعة : 203/27 ح 33600 ، و البرهان في تفسير القرآن : 47/1 ح 12 و مستدرك الوسائل : 334/17 ح 21514
3- عنه بحار الأنوار: 111/92 ح 15 و 264/104 ح 9، و وسائل الشيعة : 60/27 ح 33195 و 203 ح 33598، و البرهان في تفسير القرآن : 47/1 ح 13

4) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هر که قرآن را با رأی و نظر خود تفسیر نماید، اگر حقیقت را درک کند پاداشی ندارد و اگر خطا کند (فاصله او با حقیقت و معنویت) هم چون دوری و فاصله آسمان (تا زمین) است.

5) - از عبد الرحمان بن حجّاج روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: چیزی دورتر از تفسیر (و تأویل قرآن) نسبت به عقل و اندیشه انسان نیست

6) - از عمّار بن موسی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره حکم و قضاوت سؤال شد؟

فرمود: هر کسی که بین دو نفر با (رأی و) نظر خود قضاوت کند کافر گشته؛ و هر که آیه ای از قرآن را با رأی و نظر خود تفسیر کند کافر شده است.

ص: 83

كراهية الجدال في القرآن

70/[1] - عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِیَّاکُمْ وَ اَلْخُصُومَهَ فَإِنَّهَا تُحْبِطُ اَلْعَمَلَ وَ تَمْحَقُ اَلدِّینَ وَ إِنَّ أَحَدَکُمْ لَیَنْزِعُ بِالْآیَهِ یَقَعُ [منها] فِیهَا أَبْعَدَ مِنَ اَلسَّمَاءِ (1)

71/[2] - عَنِ اَلْقَاسِمِ بْنِ سُلَیْمَانَ (2) ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، قَالَ:

قَالَ أَبِی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : مَا ضَرَبَ رَجُلٌ اَلْقُرْآنَ بَعْضَهُ بِبَعْضٍ (3) إِلاَّ کَفَرَ (4)

عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ یَزِیدَ عَنْ یَاسِرٍ [الخادم] عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام یَقُولُ:

الْمِرَاءُ فِی كِتَابِ اللَّهِ كُفْرٌ (5)

ص: 84


1- عنه بحار الأنوار: 111/92 ح 16، وسائل الشيعة : 203/27 ح 33602 ، و البرهان في تفسير القرآن : 47/1 ح 14 .
2- في بعض النسخ : القاسم بن المعمّر و في بعضها القاسم بن القمر، و لعلّ الظاهر ما أثبتاه كما في جامع الرواة : 17/2 ، و معجم رجال الحديث : 20/14
3- و قال الفيض ( رحمه الله ) : لعلّ المراد بضرب بعضه بعض : تأويل بعض متشابهاته إلى بعض، بمقتضى الهوى من دون سماع من أهله، أو نور و هدى من الله . تفسير الصافي : ج 1 : 21 .
4- عنه بحار الأنوار: 39/92 ذيل ح 1 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 47/1 ح 15 . المحاسن : 212 ح 86، و الكافي : 462/2 ح 17، و عقاب الأعمال: 280 ، و معاني الأخبار : 19 ح 1 عنهم البحار : 39/92 ح 1.
5- عنه بحار الأنوار: 111/92 ح 17، وسائل الشيعة : 203/27 ح 33601، و البرهان في تفسير القرآن : 47/1 ح 16.

ناپسند بودن جدال پیرامون قرآن

1) - از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام : فرمود بر شما باد دوری از خصومت و دشمنی با یکدیگر زیرا که (این روش) عمل را بی تاثیر و دین را نابود می نماید و چه بسا یکی از شما (برای ادّعای خود) آیه ای (از قرآن) را برباید، و در آن سخن گوید، ولی فاصله او دورتر از فاصله بین آسمان و زمین است.

2) - از قاسم بن سلیمان از یاسر (خادم) روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از پدر بزرگوارش علیه السلام فرمود: شخصی که قسمتی از (آیات) قرآن را با آیاتی دیگر مورد استفاده قرار نداده و تفسیر نکرده مگر آن که کافر گشته است.

3)- از یعقوب بن یزید روایت کرده است که گفت:

امام رضا علیه السلام می فرمود: مراء و جدال پیرامون قرآن، کفر و بی دینی است.

ص: 85

73 / [4] - عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

لاَ تَقُولُوا لِکُلِّ آیَهٍ هَذِهِ رَجُلٌ وَ هَذِهِ رَجُلٌ إِنَّ مِنَ اَلْقُرْآنِ حَلاَلاً وَ مِنْهُ حَرَاماً وَ فِیهِ نَبَأُ مَنْ قَبْلَکُمْ، وَ خَبَرُ مَنْ بَعْدَکُمْ وَ حُکْمُ مَا بَیْنَکُمْ، فَهَکَذَا هُوَ کَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مُفَوَّضٌ فِیهِ إِنْ شَاءَ فَعَلَ اَلشَّیْءَ وَ إِنْ شَاءَ تَذَکَّرَ حَتَّی إِذَا فُرِضَتْ فَرَائِضُهُ، وَ خُمِّسَتْ أَخْمَاسُهُ، حَقَّ عَلَی اَلنَّاسِ أَنْ یَأْخُذُوا بِهِ، لِأَنَّ اَللَّهَ قَالَ: ﴿ ما آتاکُمُ اَلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهئکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا ﴾. (1). (2)

ص: 86


1- سورة الحشر : 7/59
2- عنه بحار الأنوار : 111/92 ح 18، و البرهان في تفسير القرآن : 47/12 ح17.

4)- از داود بن فرقد روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: برای هر آیه ای نگویید: این مردی است و آن مردی همانا بعضی از آیات (قرآن) بیان حلال و بعضی بیان محرّمات (الهی) است، بعضی سرگذشت پیشینیان برخی خبر های آیندگان و بعضی هم احکام بین شما است (آری) قرآن چنین خواهد بود.

این امر بر رسول خدا صلی الله علیه و آله تفویض شده، چنان چه مایل بود انجام می داد و اگر می خواست تذکّر می داد؛ و چون واجبات مطرح گشت و حقّ الناس تخمیس (یک پنجم) گردید (مأمور شد) که بر طبق آن عمل نماید، چون خداوند فرمود: «آن چه را که رسول خدا صلی الله علیه و آله را برایتان آورده دریافت و عمل کنید و آن چه را که نهی نموده آن را رها و ترک نمایید»

ص: 87

ص: 88

سورة المباركة [1] ﴿الحمد - فاتحة الكتاب﴾

ص: 89

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

فضلها و بعض خواصها

74 / [1] - بِأَسَانِیدَ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَهَ اَلْبَطَائِنِیِّ عَنْ أَبِیهِ قَالَ : قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : اِسْمُ اَللَّهِ اَلْأَعْظَمُ مُقَطَّعٌ فِی أُمِّ اَلْکِتَابِ .(1)

75/[2] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ عَلَیْهِمَ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ لِأَبِی حَنِیفَهَ: مَا سُورَهٌ أَوَّلُهَا تَحْمِیدٌ وَ أَوْسَطُهَا إِخْلاَصٌ وَ آخِرُهَا دُعَاءٌ

فَبَقِیَ مُتَحَیِّراً ثُمَّ قَالَ: لاَ أَدْرِی فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : اَلسُّورَهُ اَلَّتِی أَوَّلُهَا تَحْمِیدٌ، وَ أَوْسَطُهَا إِخْلاَصٌ، وَ آخِرُهَا دُعَاءٌ: سُورَهُ «اَلْحَمْدِ» (2)

76/ [3] - عَنْ یُونُسَ بْنِ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ ، عَمَّنْ رَفَعَهُ ، قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ :[عن] ﴿وَ لَقَدْ آتَیْناکَ سَبْعاً مِنَ اَلْمَثانِی وَ اَلْقُرْآنَ اَلْعَظِیمَ ﴾؟ (3)

فَقَالَ: هِیَ سُورَهُ «اَلْحَمْدِ» ، وَ هِیَ سَبْعُ آیَاتٍ مِنْهَا ﴿بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ﴾ وَ إِنَّمَا سُمِّیَتِ اَلْمَثَانِیَ لِأَنَّهَا تُثَنَّی فِی اَلرَّکْعَتَیْنِ.(4)

ص: 90


1- عنه بحار الأنوار: 234/92 ح 16 ، و البرهان في تفسير القرآن : 101/1 ح 12 . ثواب الأعمال : 104 عنه البحار : 234/92 ح 16 .
2- عنه بحار الأنوار: 235/92 ح 22 ، و البرهان في تفسير القرآن : 101/1 ح 13.
3- سورة الحجر : 87/15
4- عنه بحار الأنوار : 20/85 ح 10 و 235/92 ح 23، و البرهان في تفسير القرآن : 101/1 ح 14، و نور الثقلين: 6/1 ح 11 و 27/3 ح 98 ، و مستدرك الوسائل : 159/4 ح 4361، و 164 ح 4385 بحذف الذيل .

به نام خداوند بخشاینده مهربان

1)- با سند هایی از ابو حمزه بطائنی به نقل از پدرش روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: (حروفِ) اسم اعظم خداوند، در «أم الكتاب»، تقطيع و پراکنده است.

2) - از محمد بن سنان روایت کرده است که گفت:

امام کاظم از پدر بزرگوارش علیهما السلام نقل نموده که به ابو حنیفه فرمود: چیست آن سوره ای که ابتدای آن ستایش وسط آن اخلاص و پایان آن دعا و نیایش می باشد؟ ابو حنیفه سرگردان ماند و گفت: نمی دانم

امام صادق علیه السلام فرمود: سوره ای که ابتدای آن ستایش وسط آن اخلاص و پایان آن نیایش ،باشد، سوره «حمد» است.

3)- از یونس بن عبد الرحمان روایت کرده است که بعضی از اصحاب گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره (فرمایش خداوند: ) «به تحقیق ما هفت تا از جفتی ها را با قرآن عظیم به تو دادیم»، سؤال کردم؟

فرمود: سوره «حمد» است که دارای هفت آیه می باشد و ﴿ بسم الله الرّحمن الرّحیم﴾ جزئی از آن هاست: و به آن «مثانی» گفته شده، چون دو بار در دو رکعت نماز خوانده می شود

ص: 91

77/[4] - عَنْ أَبِی حَمْزَهَ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

سَرَقُوا أَکْرَمَ آیَهٍ فِی کِتَابِ اَللَّهِ: ﴿بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ﴾ (1)

78/[5] - عن صفوان الجمّ قال: قال ابو عبدالله علیه السلام

ما أنزَلَ اللّهُ مِنَ السَّماءِ کِتابا إلّا و فاتِحَتُهُ ﴿بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ﴾ ، و إنَّما کانَ یُعرَفُ انقِضاءُ السّورَهِ بِنُزولِ ﴿بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ﴾ ابتِداءً لِلاُخری . ﴾ (2)

79/[6] - عَنْ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

کَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَجْهَرُ بِ ﴿بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ﴾ وَ یَرْفَعُ صَوْتَهُ بِهَا، فَإِذَا سَمِعَهَا اَلْمُشْرِکُونَ وَلَّوْا مُدْبِرِینَ فَأَنْزَلَ اَللَّهُ ﴿ وَ إِذا ذَکَرْتَ رَبَّکَ فِی اَلْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلی أَدْبارِهِمْ نُفُوراً﴾ (3).(4)

80/[7] - قَالَ اَلْحَسَنُ بْنُ خُرَّزَادَ ، وَ رُوِیَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، قَالَ:

إذَا أَمَّ اَلرَّجُلُ اَلْقَوْمَ، جَاءَ شَیْطَانٌ إِلَی اَلشَّیْطَانِ اَلَّذِی هُوَ قَرِیبٌ اَلْإِمَامِ، فَیَقُولُ: هَلْ ذَکَرَ اَللَّهَ - یَعْنِی هَلْ قَرَأَ ﴿بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ﴾» -؟ فَإِنْ قَالَ: نَعَمْ، هَرَبَ مِنْهُ، وَ إِنْ قَالَ: لاَ، رَکِبَ عُنُقَ اَلْإِمَامِ، وَ دَلَّی رِجْلَیْهِ فِی صَدْرِهِ، فَلَمْ یَزَلِ اَلشَّیْطَانُ إِمَامَ اَلْقَوْمِ حَتَّی یَفْرُغُوا مِنْ صَلاَتِهِمْ (5)

ص: 92


1- عنه بحار الأنوار: 20/85 ذيل ح 10 ، و 236/92 ح 28 ، و البرهان في تفسير القرآن : 101/1 ح 15 ، و نور الثقلين: 6/1ح 12، و مستدرك الوسائل : 165/4 ح 4386 .
2- عنه بحار الأنوار : 20/85 ضمن ح 10 و 236/92 ح 29، و البرهان في تفسير القرآن : 101/1 ح 16 ، و نور الثقلين: 6/1 ح 13 و 238/2 ح 223، و مستدرك الوسائل : 165/4 ح ، 4383 ، و 166 ح 4393 عن السيّاري في كتاب التزيل .
3- سورة الإسراء : 46/17 .
4- عنه بحار الأنوار: 82/85 ح 24 و 236/92 ح 30 ، و البرهان في تفسير القرآن : 102/1 ح 17، و نور الثقلين: 173/3 247 .
5- عنه بحار الأنوار: 20/85 ضمن ح 10 و 236/92 ح 31 ، و البرهان في تفسير القرآن : 102/1 ح 18، و مستدرك الوسائل : 165/4 ح 4388 .

4) - از ابو حمزه روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: گرامی ترین آیات کتاب خدا را سرقت کرده اند که ﴿بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ﴾ می باشد.

5)- و از صفوان جمّال روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: کتابی از آسمان نازل نگشته مگر آن که در ابتدای آن ﴿بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ﴾ بوده است و پایان هر سوره با نزول ﴿بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ﴾ شناخته می شد چون در ابتدای دیگری می بود.

6) - از ابو حمزه روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله ﴿بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ﴾ را با صدای بلند تلاوت می نمود و چون مشرکین آن را می شنیدند پشت کرده و می رفتند لذا خداوند در آیه فرمود: «هنگامی که خدا را به تنهایی نام می بری ، (مشرکان) با نفرت پشت کرده و می روند».

7) - حسن بن خرّزاد :گفت و از امام صادق علیه السلام روایت کرده اند که فرمود:

هنگامی که مردی برای گروهی امام جماعت شود، ابلیس نزد شیطانی می آید که کنار امام جماعت است و می گوید: آیا خدا را نام برده یعنی ﴿بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ﴾ را قرائت کرده است؟

پس اگر بگوید: بلی فرار می کند؛ ولی چنان چه بگوید نه بر گردن او سوار شود و پا های خود را بر سینه اش اندازد پس شیطان امام جماعت آن ها خواهد بود تا از نماز فارغ شوند.

ص: 93

94

81/[8] - عَنْ عَبْدِ اَلْمَلِکِ بْنِ عُمَرَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ إِبْلِیسَ رَنَّ أَرْبَعَ رَنَّاتٍ (1) أَوَّلُهُنَّ یَوْمَ لُعِنَ، وَ حِینَ هَبَطَ إِلَی اَلْأَرْضِ، وَ حِینَ بُعِثَ مُحَمَّدٌ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَلی فَتْرَهٍ مِنَ اَلرُّسُلِ ، وَ حِینَ أُنْزِلَتْ أُمُّ اَلْکِتَابِ ﴿ اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ اَلْعالَمِینَ ﴾، وَ نَخَرَ نَخْرَتَیْنِ (2) حِینَ أَکَلَ آدَمُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مِنَ اَلشَّجَرَهِ، وَ حِینَ أُهْبِطَ آدَمُ إِلَی اَلْأَرْضِ

قَالَ: وَ لَعَنَ مَنْ فَعَلَ ذَلِکَ . (3)

82/[9] - عن إسمعيل بن أبان ، يرفعه إلى النبي صلى الله عليه و آله و سلم قال :

قال رسول الله صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ لِجَابِرِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ : يَا جابِرُ، ألا اُعَلِّمُكَ أفْضَلَ سُورَةٍ أنْزَلَهاَ اللّه في كِتابِهِ؟

قال : فَقَالَ جَابِرٌ : بَلَی بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا رَسُولَ اَللَّهِ عَلِّمْنِیهَا

قال: فَعَلَّمَهُ «اَلْحَمْدَ لله» - أُمَّ اَلْکِتَابِ-

قال: ثُمَّ قَالَ له : یَا جَابِرُ! أَلاَ أُخْبِرُکَ عَنْهَا؟

قَالَ: بَلَی بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی! فَأَخْبَرَنی

قَالَ: هِیَ شِفَاءٌ مِنْ کُلِّ دَاءٍ إِلاَّ اَلسَّامَ یعنی اَلْمَوْتُ (4)

ص: 94


1- الرنّة : صوت المكروب أو المريض.
2- نخر الإنسان أو الدّابة : مدّ الصوت و النفس في خياشيمه
3- عنه بحار الأنوار: 237/92 ح 32 ، و البرهان في تفسير القرآن : 102/1 ح 19 الخصال : 263 ح 141 .
4- . عنه مجمع البيان: 88/1، فيه السام الموت، و بحار الأنوار: 237/92 ح 33، و وسائل الشيعة : 232/6 ح 7813 ، و البرهان في تفسير القرآن : 102/1 ح 20

8)- از عبد الملک بن عمر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: شیطان در چهار مرحله ناله کنان، فریاد زده است: اولین بار روزی بود که لعن شد دومین بار هنگامی بود که به زمین هبوط کرد، سومین بار موقعی بود که (خداوند متعال) حضرت محمد صلی الله علیه و آله را پس از فاصله ای از پیامبران مبعوث نمود چهارمین بار وقتی بود که «أمّ الكتاب» نازل شد.

و دو بار از شادی باد در بینی خود انداخت (و به خود بالید): اول هنگامی بود که آدم علیه السلام از (میوه آن) درخت خورد؛ و دوم هنگامی که آدم (از بهشت) به زمین فرود آمد

حضرت افزود: و بر این (روش) کارش بود که لعنت شد

9) - از اسماعیل بن ابان به طور مرفوعه از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت کرده که گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله به جابر بن عبد الله (انصاری) فرمود:

ای جابر! آیا تو را تعلیم ندهم بر افضل و برترین سوره هایی که خداوند نازل کرده است؟

جابر گفت: بلی، پدر و مادرم فدایت باد ای رسول خدا آموزشم بدهید.

حضرت رسول صلی الله علیه و آله سورة «الحمد لله» - امّ الکتاب – را برایش قرائت نمود و سپس فرمود: ای جابر آیا تو را از (خاصیّت) آن آگاه نگردانم؟

جابر گفت: بلی پدر و مادرم فدایت باد مرا آگاه فرما

فرمود: این سوره شفابخش و درمان هر دردی است مگر مرض سام که همان مرگ باشد.

ص: 95

83/[10] - عن سلمة بن محرز [محمّد]، قال :

سمعت أبا عبد الله علیه السلام یَقُولُ: مَنْ لَمْ تبْرِئْهُ «الْحَمْدِ» لم یبْرِئْهُ شيء (1)

84/ [11] - عَنْ أَبِی بَکْرٍ اَلْحَضْرَمِیِّ قَالَ:

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : إِذَا کَانَتْ لَکَ حَاجَهٌ فَاقْرَأِ اَلْمَثَانِیَ وَ سُورَهً أُخْرَی وَ صَلِّ رَکْعَتَیْنِ وَ اُدْعُ اَللَّهَ، قُلْتُ: أَصْلَحَکَ اَللَّهُ! وَ مَا اَلْمَثَانِی؟ قَالَ (علیه السلام): «فَاتِحَهُ اَلْکِتَابِ» ﴿بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ اَلْعالَمِینَ﴾... (2)

85/[12] -عَنْ عِیسَی بْنِ عَبْدِ [عبید] اَللَّهِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: بَلَغَهُ أَنَّ أُنَاساً یَنْزِعُونَ ﴿ بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ ﴾ فَقَالَ: هِیَ آیَهٌ مِنْ کِتَابِ اَللَّهِ أَنْسَاهُمْ إِیَّاهَا اَلشَّیْطَانُ .(3)

86/[13] - عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ: قَالَ أَبُو اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ : إِنَّ ﴿ بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ ﴾ أَقْرَبُ إِلَی اِسْمِ اَللَّهِ اَلْأَعْظَمِ مِنْ سَوَادِ اَلْعَیْنِ إِلَی بَیَاضِهَا .(4)

ص: 96


1- عنه بحار الأنوار: 237/92 ح 34 ، و البرهان في تفسير القرآن : 102/1 ح 21 . الكافي : 458/2 ح 22، و مجمع البيان: 88/1.
2- عنه مجمع البيان: 18/1 مختصراً، و بحار الأنوار : 20/85 ضمن ح 10 و 237/92 ح 35 ، و وسائل الشيعة : 232/6 ح 7814 مختصراً، و البرهان في تفسير القرآن : 102/1 ح 22، و مستدرك الوسائل : 165/4 ح 4389، و 312/6 ح 6889 . و يأتي الحديث أيضاً في سورة «الحجر» ح 35
3- عنه بحار الأنوار: 20/85 ضمن ح 10 و 237/92 ح 36 ، و البرهان في تفسير القرآن : 103/1 ح 23، و مستدرك الوسائل : 165/4 ح 4390 .
4- عنه بحار الأنوار : 233/92 ح 15 و البرهان في تفسير القرآن : 103/1 ح 24 . عيون أخبار الرضاء علیه السلام : 5/2 ح 11، تحف العقول: 487، عنهما البحار : 233/92 ح 15، تهذيب الأحكام : 389/2 ح 1159 مجمع البيان: 89/1، كشف الغمة : 420/2، و البحار 371/78 ح 6.

10) - از سلمة بن محرز [محمد] روايت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: هر دردمندی که سوره حمد شفایش نبخشد چیز دیگری درمانش نکند.

11) - از ابو بکر حضرمی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هرگاه حاجتی داشتی سوره «مثانی» را به همراه سوره ای دیگر تلاوت کن و پس از آن دو رکعت نماز به جای آور و سپس حاجت خود را بخواه

عرضه داشتم: خداوند امور شما را اصلاح نماید! «مثانی» چیست؟

فرمود: «فاتحة الكتاب»: ﴿ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحْیم * الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ...﴾

12) - از عیسی بن عبد [عبید] الله، به نقل از پدر از جدّش، از امام علی علیه السلام روایت کرده است که گفت:

چون به امام علی علیه السلام خبر رسید که مردم ﴿ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحْیم﴾ از (از ابتدای سوره ها) می اندازند فرمود: این آیه ای از کتاب خداوند است که شیطان آن ها (مخالفین) را به فراموشی انداخته است.

13) - از اسماعیل بن مهران روایت کرده است که گفت:

امام رضا علیه السلام فرمود: ﴿ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحْیم﴾ از نزدیک ترین اسماء به اسم اعظم خداوند متعال است (حتّی) از فاصله سیاهی چشم به سفیدی آن هم نزدیک تر می باشد

ص: 97

18/[14] - عن سليمان الجعفري ، قال :

عَنْ سُلَیْمَانَ اَلْجَعْفَرِیِّ، قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: «إِذَا أَتَی أَحَدُکُمْ أَهْلَهُ، فَلْیَکُنْ قَبْلَ ذَلِکَ مُلاَطَفَهٌ، فَإِنَّهُ أَلْیَنُ لِقَلْبِهَا، وَ أَسَلُّ لِسَخِیمَتِهَا (1)، فَإِذَا أَفْضَی إِلَی حَاجَتِهِ، قَالَ: بِسْمِ اَللّهِ -ثَلثاً، فَإِنْ قَدَرَ أَنْ یَقْرَأَ أَیَّ آیَهٍ حَضَرَتْهُ مِنَ اَلْقُرْآنِ فَعَلَ، وَ إِلاَّ قَدْ کَفَتْهُ اَلتَّسْمِیَهُ»

فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ فِی اَلْمَجْلِسِ فَإِنْ قَرَأَ ﴿ بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ ﴾ أُوجِرَ بِهِ؟

فَقَالَ: وَ أَیُّ آیَهٍ أَعْظَمُ فِی کِتَابِ اَللَّهِ؟

فَقَالَ: ﴿ بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ ﴾ (2)

15/88] - عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ خُرَّزَادَ قَالَ:

کَتَبْتُ إِلَی اَلصَّادِقِ علیه السلام: أَسْأَلُ عَنْ مَعْنَی اَللَّهِ؟

فَقَالَ: اِسْتَوْلَی عَلَی مَا دَقَّ وَ جَلَّ. (3)

89/[16] - عَنْ خَالِدِ بْنِ مُخْتَارٍ قَالَ:

سَمِعْتُ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِما السَّلاَمُ یَقُولُ: مَا لَهُمْ قَاتَلَهُمُ اَللَّهُ عَمَدُوا إِلَی أَعْظَمِ آیَهٍ فِی کِتَابِ اَللَّهِ ، فَزَعَمُوا أَنَّهَا بِدْعَهٌ إِذَا أَظْهَرُوهَا، وَ هِیَ ﴿ بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ ﴾ . (4)

ص: 98


1- السخيمة: الحقد و الضغينة و المَوْجِدة في النفس، و في الحديث: اللهم اسْلُلْ سخيمة قلبي. لسان العرب: 282/12 (سخم).
2- عنه بحار الأنوار: 238/92 ح 37 ، و البرهان في تفسير القرآن : 103/1 ح 25، فيه قطعة منه .
3- عنه بحار الأنوار : 238/92 ح 38 و البرهان في تفسير القرآن : 108/1 ح 10 . الكافي : 114/11 ح 3 ، التوحيد: 230 ح 4 فيه: عن الحسن بن راشد عن أبي الحسن موسى علیه السلام، و نحوه معاني الأخبار: 4 ح 1.
4- عنه بحار الأنوار: 21/85 ضمن ح 10 و 238/92 ح 39 ، و البرهان في تفسير القرآن : 103/1 ح 26 ، و مستدرك الوسائل : 166/4 ح 4391 .

14) - از سلیمان جعفری روایت کرده است که گفت:

شنیدم که امام رضا علیه السلام می فرمود: هنگامی که یکی از شما بخواهد با همسر خود هم بستر شود باید قبل از آن با همسرش ملاطفت و معاشقه کند تا دل او را به دست آورد و برای انجام عمل جنسی آماده گردد (و با رغبت خود را در اختیار شوهر قرار دهد)

و چون خواست مجامعت کند، سه بار «بسم الله» بگوید؛ و نیز اگر توانست یک آیه دیگر هم بخواند ولی اگر نتوانست همان «بسم الله» کفایت می کند

پس مردی به حضرت عرض کرد: اگر فقط ﴿ بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ ﴾ را بخواند پاداش خواهد داشت؟

فرمود: و چه آیه ای عظیم تر از آن می باشد؟

پاسخ داد: ﴿ بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ ﴾

15) - از حسن بن خُرّزاد روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام نوشتم و پیرامون معنای «الله» از آن حضرت سؤال کردم؟

فرمود: خداوند (تبارک و تعالی) بر هر چیز کوچک، ظریف بزرگ و جلیل تسلّط و استیلاء دارد

16) - از خالد مختار روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: ایشان را چه شده؟! خدا آنان را بکشد عظیم ترین آیه در کتاب خداوند را قصد کردند و گمان نموده اند که اگر آن را آشکار کنند بدعت است و آن ﴿ بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ ﴾ می باشد.

ص: 99

قوله تعالى : بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴿1﴾ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَلَمِينَ﴿2﴾ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴿3﴾

90/[17] - ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عز وجل: ﴿ وَ لَقَدْ آتَيْنَكَ سَبْعًا مِّنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْءَانَ الْعَظِيمَ ﴾؟ (1)

فَقَالَ: « فَاتِحَهُ اَلْکِتَابِ [یُثَنَّی فِیهَا اَلْقَوْلُ،

قَالَ: وَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) : إِنَّ اَللَّهَ مَنَّ عَلَیَّ بِفَاتِحَهِ اَلْکِتَابِ] مِنْ کَنْزِ اَلْجنة، فِیهَا ﴿بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ﴾ اَلْآیَهُ اَلَّتِی یَقُولُ فِیهَا: ﴿وَ إِذا ذَکَرْتَ رَبَّکَ فِی اَلْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَ لَّوْا عَلی أَدْبارِهِمْ نُفُوراً﴾ .(2) وَ ﴿اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ اَلْعالَمِینَ﴾ دَعْوَی أَهْلِ اَلْجَنَّهِ ، حِینَ شَکَرُوا اَللَّهَ حُسْنَ اَلثَّوَابِ.وَ ﴿مالِکِ یَوْمِ اَلدِّینِ﴾ قَالَ جَبْرَئِیلُ : مَا قَالَهَا مُسْلِمٌ قَطُّ إِلاَّ صَدَّقَهُ اَللَّهُ وَ أَهْلُ سَمَاوَاتِهِ. ﴿إِیّاکَ نَعْبُدُ﴾ إِخْلاَصُ اَلْعِبَادَهِ. ﴿وَ إِیّاکَ نَسْتَعِینُ﴾ أَفْضَلُ مَا طَلَبَ بِهِ اَلْعِبَادُ حَوَائِجَهُمْ. ﴿اِهْدِنَا اَلصِّراطَ اَلْمُسْتَقِیمَ﴾ صِرَاطَ اَلْأَنْبِیَاءِ، وَ هُمُ اَلَّذِینَ أَنْعَمَ اَللَّهُ عَلَیْهِمْ. ﴿غَیْرِ اَلْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ﴾ اَلْیَهُودُ وَ ﴿وَ غَیْرِ اَلضَّالِّینَ﴾ اَلنَّصَارَی ﴾(3)

91 / [18] -﴿عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی تَفْسِیرِ ﴿ بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ ﴾ فَقَالَ: ﴿اَلْبَاءُ﴾ بَهَاءُ اَللَّهِ وَ ﴿اَلسِّینُ﴾ سَنَاءُ اَللَّهِ وَ ﴿اَلْمِیمُ﴾ مَجْدُ اَللَّهِ .﴾(4)

ص: 100


1- سورة الحجر : 87/15
2- سورة الإسراء : 46/17 .
3- عنه مجمع البيان : 109/1، و بحار الأنوار : 21/85 ذیل ح 10، و 238/92 ح 40، و البرهان في : تفسير القرآن : 120/1 ح 28، و مستدرك الوسائل : 166/4 ح 4392 قطعة منه
4- عنه بحار الأنوار: 231/92 ح 11، و البرهان في تفسير القرآن : 108/1 ح 9. المحاسن: 238 ح 213، و الكافي : 89/1 ح 1، و معاني الأخبار: 3 ،1، و التوحيد : 213 ح 2

فرمایش خداوند متعال: به نام خداوند بخشاینده مهربان (1) حمد و ستایش مخصوص پروردگار جهانیان است (2) (که او) بخشاینده و مهربان است. (3)

17) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند «ما آیات هفت گانه دوتایی و قرآن عظیم را بر تو نازل کردیم»، سؤال کردم؟

فرمود: سورة «فاتحة الكتاب» است که دو بار «در نماز» خوانده می شود.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: همانا خداوند بر من منّت نهاد و «فاتحة الكتاب» را از گنجینه عرش برایم فرستاد در آن ﴿ بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ ﴾ است همان آیه ای که دربارۀ آن می فرماید: «هنگامی که پروردگارت را به تنهایی در قرآن یاد نمودی، (کافران) با حالت نفرت روی گردانده و پشت کنند؛ و ﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَلَمِینَ﴾، ادّعای اهل بهشت است که این گونه خدا را بر پاداش نیکویش سپاس گویند؛ و ﴿مَلِكِ يَوْمِ الدِّینِ﴾ که جبرئیل فرموده است: مسلمانی آن را نگوید مگر آن که خداوند و اهل آسمان ها تصدیقش نمایند.

و ﴿إِيَّاكَ نَعْبُدُ﴾، سخن اخلاص بندگان است؛ ﴿وَإِيَّاكَ نَسْتَعِين﴾، برترين خواسته ای است که بندگان در حاجت های خود درخواست می کنند؛ و ﴿اهْدِنَا الصِّرَ طَ الْمُسْتَقِيمَ﴾، صراط همان پیامبرانی هستند که خداوند بر آن ها نعمت، ارزانی داشته است؛ ﴿غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ﴾، يهوديان هستند؛ و﴿وَ لاَ الضَّالِّينَ﴾ نصرانی ها می باشند

18) - از عبد الله بن بن سنان روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره تفسير ﴿ بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ ﴾، سؤال کردم؟

فرمود: ﴿باء﴾ بهاء خداوند، ﴿سین﴾ سناء خدا، ﴿میم﴾ مجد و عظمت خدا است

ص: 101

92 / [19] - وَ رَوَى غَيْرُهُ عَنْهُ علیه السَّلَامُ : « الْمِيمُ » مُلْكُ اللَّهُ ، « اللَّهُ » إِلَهَ الْخُلُقِ ، « الرَّحْمنُ » بِجَمِيعِ الْعَالِمُ « الرَّحِيمُ » بِالْمُؤْمِنِینَ خَاصَّهُ (1)

93 / [20] -وَ رَوَوی غَیْرَهُ عَنْهُ : وَ اَللَّهُ إِلَهُ کُلِّ شَیْءٍ .(2)

قوله تعالى : مَلِكِ يَوْمِ الدِّينِ ﴿4﴾

94 / [21] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنُ عَلِیٍّ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : أَنَّهُ کَانَ یَقْرَأُ ﴿ مالِکِ یَوْمِ اَلدِّینِ ﴾ .(3)

95/[22] - عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقْرَأُ مَا لاَ أُحْصِی ﴿ ملِکِ یَوْمِ اَلدِّینِ ﴾ (4)

96/ [23] - عَنِ اَلزُّهْرِیِّ قَالَ قَالَ عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ :

لَوْ مَاتَ مَا بَیْنَ اَلْمَشْرِقِ وَ اَلْمَغْرِبِ لَمَا اِسْتَوْحَشْتُ بَعْدَ أَنْ یَکُونَ اَلْقُرْآنُ مَعِی ،كَانَ إِذَا قَرَأَ ﴿ملِكِ یَوْمِ الدِّینِ﴾ یُكَرِّرُهَا وَ یَكَادُ أَنْ یَمُوتَ (5)

ص: 102


1- عنه بحار الأنوار: 231/92 ذيل ح 11، و البرهان في تفسير القرآن : 104/1 ذيل ح 9. المحاسن : 238 ذيل ح 213 ، و الكافي : 89/1 ذيل ح 1 ، و معاني الأخبار: 3 ح 1، و التوحيد : 213 ذیل ح 2 .
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 108/1 ذيل ح 9. تفسیر قمي : 1/28 .
3- عنه مجمع البيان: 109/1 ، و بحار الأنوار: 85/22 ضمن ح 11 ، و 22/85 ح11 و 239/92 ح 41، و البرهان في تفسير القرآن : 121/1 ح 29 ، و نور الثقلين: 19/1 ح 79.
4- عنه بحار الأنوار: 85/22 ضمن ح 11 و 22/85 ذیل ح 11 و 239/92 ح 42، و البرهان في تفسير القرآن : 121/1 ح 30 ، و نور الثقلين : 19/1 ح 80
5- عنه بحار الأنوار : 22/85 ذيل ح 12 قطعة منه، 239/92 ح 43، و البرهان في تفسیر القرآن : 121/1 ح 31 و مستدرك الوسائل : 463/3 ح 4003، و 221/4 ذيل ح : 4542 . الكافي : 440/2 ح 13، و مشكاة الأنوار : 120، عنه مستدرك الوسائل : 221/4 ح 4542 .

19) - و غیر از او دیگران از آن حضرت علیه السلام روایت کرده اند:

«میم» ملک خداوند ؛ - «الله» معبود و مورد پرستش آفریده ها؛ «رحمن» بخشاینده به همه آفریده ها و موجودات «رحیم» فقط نسبت به مؤمنان مهربان است .

20) - و دیگران از آن حضرت علیه السلام روایت کرده اند:

«الله» خداوند تمامی موجودات است.

فرمایش خداوند متعال: او مالک روز جزا خواهد بود. (4)

21) - از محمد بن علی حلبی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام همیشه (آیه شریفه) ﴿مَالِكِ يَوْم الدِّينِ﴾ را قرائت می نمود.

22)- از داود بن فرقد روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که ﴿مَلِكِ يَوْمِ الدِّینِ﴾ را بی نهایت قرائت می نمود.

23) - از زهری روایت کرده است که گفت:

امام زین العابدين علیه السلام فرمود: اگر (تمامی موجودات) ما بين مشرق و مغرب بمیرند چون قرآن با من باشد از تنهایی هراسی ندارم

و آن حضرت آن چنان ﴿مَالِكَ يَوْمِ الدِّينِ﴾ را قرائت و تکرار می کرد که گویا مرگش نزدیک می باشد

ص: 103

قوله تعالى : ﴿إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ﴾ ﴿5﴾

97 / [24] - عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ الْجَمَّالِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا قَالَ:

بَعَثَ عَبْدُ الْمَلِكِ بْنُ مَرْوَانَ إِلَى عَامِلِ الْمَدِينَةِ أَنْ وَجِّهُ إِلَى مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ لَا تُهَيِّجْهُ وَ لَا تُرَوِّعُهُ وَ اقْضِ لَهُ حَوَائِجَهُ. وَ قَدْ كَانَ وَرَدَ عَلَى عَبْدِ الْمَلِكِ رَجُلٌ مِنَ الْقَدَرِيَّةِ (1) فَحَضَرَ جَمِيعُ مَنْ كَانَ بِالشَّامِ فَأَعْيَاهُمْ جَمِيعاً فَقَالَ: مَا لِهَذَا إِلَّا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ فَكَتَبَ إِلَى صَاحِبِ الْمَدِينَةِ أَنْ يَحْمِلَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٌّ إِلَيْهِ، فَأَتَاهُ صَاحِبُ الْمَدِينَةِ بِكِتَابِهِ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرِ (علیه السلام) : إِنِّي شَيْخُ كَبِيرٌ لَا أَقْوَى عَلَى الْخُرُوجِ وَ هَذَا جَعْفَرٌ ابْنِي يَقُومُ مَقَامِي فَوَجَّهَهُ إِلَيْهِ، فَوَجِّهُهُ إِلَيْهِ فلَمّا قَدِمَ عَلَی الاُمَوِیِّ ازدَراهُ (2) لِصِغَرِهِ و کَرِهَ أن یَجمَعَ بَینَهُ و بَینَ القَدَرِیِّ مَخافَهَ أن یَغلِبَهُ ، و تَسامَعَ النّاسُ بِالشّامِ بِقُدومِ جَعفَرٍ لِمُخاصَمَهِ القَدَرِیِّ ، فَلَمّا کانَ مِنَ الغَدِ اجتَمَعَ النّاسُ بِخُصومَتِهِما . فَقالَ الاُمَوِیُّ لِأَبی عَبدِ اللّهِ علیه السلام : إنَّهُ قَد أعیانا أمرُ هذَا القَدَرِیِّ ، و إنَّما کَتَبتُ إلَیکَ لِأَجمَعَ بَینَکَ و بَینَهُ ، فَإِنَّهُ لَم یَدَع عِندَنا أحَدا إلّا خَصَمَهُ .

فَقالَ علیه السلام: إنَّ اللّهَ یَکفیناهُ

لَمّا قَدِمَ عَلَی الاُمَوِیِّ ازدَراهُ لِصِغَرِهِ وکَرِهَ أن یَجمَعَ بَینَهُ وبَینَ القَدَرِیِّ مَخافَهَ أن یَغلِبَهُ ، وتَسامَعَ النّاسُ بِالشّامِ بِقُدومِ جَعفَرٍ لِمُخاصَمَهِ القَدَرِیِّ ، فَلَمّا کانَ مِنَ الغَدِ اجتَمَعَ النّاسُ بِخُصومَتِهِما . فَقالَ الاُمَوِیُّ لِأَبی عَبدِ اللّهِ علیه السلام : إنَّهُ قَد أعیانا أمرُ هذَا القَدَرِیِّ ، وإنَّما کَتَبتُ إلَیکَ لِأَجمَعَ بَینَکَ وبَینَهُ ، فَإِنَّهُ لَم یَدَع عِندَنا أحَدا إلّا خَصَمَهُ . فَقالَ : إنَّ اللّهَ یَکفیناهُ .

قالَ : فَلَمَّا اجتَمَعوا ، قالَ القَدَرِیُّ لِأَبی عَبدِ اللّهِ علیه السلام : سَل عَمّا شِئتَ .

فَقالَ لَهُ : اِقرَأ سورَهَ «الحَمدِ»

قالَ : فَقَرَأَها ، و قالَ الاُمَوِیُّ - و أنَا مَعَهُ - : ما فی سورَهِ «الحَمدِ» علِینا إنّا لِلّه وَ إنّا

ص: 104


1- القدريّ في الأخبار يطلق على الجبريّ و على التفويضيّ، و المراد في هذا الخبر هو الثاني، و قد أحال كلّ من الفريقين ما ورد في ذلك على الآخر، و قد ورد في ذمّهم أحاديث كثيرة في كتب الفريقين مثل قوله : لعن الله القدريّة على لسان سبعين نبيّاً، و قوله صلی الله علیه و آله: القدريّة مجوس أمّتي ، و قوله صلی الله علیه و آله: إذا قامت القيامة نادى مناد أهل الجمع : أين خصماء الله؟ فتقوم القدريّة، إلى غير ذلك
2- از درأه: احتقره و استخفّ به و أصله من زری، ثمّ از ترى ثمّ ازترأ، فادراً.

فرمایش خداوند متعال ما فقط تو را عبادت می کنیم و تو را کمک می طلبیم(5)

24) - از حسن بن محمد جمال به نقل بعضی از اصحاب روایت کرده که گفت: عبد الملک بن مروان به استاندار مدینه پیام فرستاد: محمد بن علی بن الحسين (علیهم السلام) را به سوی من بفرست و او را تحریک و ناراحت مگردان او را نترسان و خواسته هایش را برآورده کن در همین حال مردی از طایفه قدریّه بر عبد الملک وارد شده بود، پس تمامی اهل شام را (برای احتجاج و مناظره با او) به حضور دعوت کرد و همگی در مقابل او درمانده گشتند، چون چنین دید گفت: فقط محمد بن علی علیهما السلام از عهده این کار بر می آید و نامه ای (با این مضمون) برای استاندار مدینه نوشت: محمد بن علی را به نزد عبد الملک بفرستد.

چون استاندار مدینه نامه را خدمت حضرت آورد فرمود: من پیرمردی بزرگ سال هستم و توان بیرون رفتن را ندارم فرزندم جعفر جانشین من است، او را به نزد عبدالملک بفرست

موقعی که (امام صادق علیه السلام) بر عبد الملک اموی وارد شد، حضرت را به خاطر سنّ کم و کوتاهی عمرش تحویل نگرفت و احترام لازم را به جای نیاورد و دوست نداشت که او را با دانشمند قدّری کنار هم بنشاند، مبادا که (مرد) قَدری بر حضرت پیروز آید - و اهالی شام از آمدن امام صادق علیه السلام برای احتجاج با (مرد) قدّری آگاه شده بودند - به ناچار چون فردای آن روز شد مردم جهت مشاهده و مناظره آن دو نفر اجتماع کردند عبد الملک اموی به امام صادق علیه السلام عرض کرد: این (دانشمند) قدّری تمامی ما را درمانده کرده من نامه نوشتم که بیایی و با او اجتماع (و احتجاج) نمایی؛ زیرا کسی نمانده که با او مخاصمه نکرده باشد.

حضرت فرمود: خداوند ما را کفایت می نماید.

ص: 105

إِلَیْهِ راجِعُونَ ، قَالَ: فَجَعَلَ اَلْقَدَرِیُّ یَقْرَأُ سُورَهَ «اَلْحَمْدِ» حَتَّی بَلَغَ قَوْلَ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: ﴿إِیّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیّاکَ نَسْتَعِینُ﴾ فَقَالَ لَهُ جَعْفَرٌ علیه السلام: قِفْ مَنْ تَسْتَعِینُ؟ وَ مَا حَاجَتُکَ إِلَی اَلْمَعُونَهِ؟ إِنَّ اَلْأَمْرَ إِلَیْکَ

فَبُهِتَ اَلَّذِی کَفَرَ وَ اَللّهُ لا یَهْدِی اَلْقَوْمَ اَلظّالِمِینَ .(1)

قوله تعالى : ﴿اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ * صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ﴾ ﴿6﴾

98 / [25] - عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السَّلَامُ قَالَ: ﴿ اهْدِنَا الصِّرَ طَ الْمُسْتَقِيمَ ﴾، يَعْنِي أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ (2)

99 / [26] - قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ اَلْحَلَبِیُّ:

سَمِعْتُهُ علیه السلام مَا لاَ أُحْصِی وَ أَنَا أُصَلِّی خَلْفَهُ یَقْرَأُ: ﴿اِهْدِنَا اَلصِّراطَ اَلْمُسْتَقِیمَ﴾ .(3)

قوله تعالى: غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لَا الضَّالِّينَ﴿7﴾

100/[27] - عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ وَهْبٍ، قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی : ﴿ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ

ص: 106


1- عنه بحار الأنوار : 55/5 ح 98 و 239/92 ح 44، و في تفسير القرآن البرهان : 121/1 ح 32 و نور الثقلين : 20/1 ح 83
2- عنه بحار الأنوار: 23/85 ح 12 و 240/92 ح 45، و البرهان في تفسير القرآن: ح121/1 ح 33 . تفسير قمّي : 28/1، و معاني الأخبار : 32 ح 3.
3- عنه بحار الأنوار: 240/92 ح 45 ، و البرهان في تفسير القرآن : 122/1 ح 34 ، و مستدرك الوسائل : 221/4 ح 4543 .

و چون اجتماع نمودند دانشمند قدّری به امام صادق علیه السلام گفت: از آن چه می خواهی سؤال کن

حضرت فرمود: سوره «حمد» را قرائت کن هنگامی که خواست بخواند اموی (در پیش خود) گفت: در سوره «حمد» چیزی بر ضرر ما نیست، ﴿إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ﴾، پس شروع بخواندن کرد تا رسید به فرمایش خداوند متعال: ﴿ إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِين﴾.

امام صادق علیه السلام به او فرمود: همین جا بایست چه کسی را کمک می طلبی؟

اگر امور به دست خودت می باشد چه نیازی به کمک داری

پس او مبهوت ماند؛ زیرا خداوند ظالمان را هدایت نمی کند

فرمایش خداوند متعال: ما را بر صراط مستقیم هدایت نما (6)

25) - از داود بن فرقد روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: ﴿اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ﴾ یعنی (صراط و طريق) امير المؤمنين علیه السلام.

26) - از محمد بن علی حلبی روایت کرده است که گفت:

هنگامی که پشت سر آن حضرت (امام صادق علیه السلام) نماز می خواندم بسیار می شنیدم که ﴿اهْدِنَا الصِّرَ طَ الْمُسْتَقِيمَ﴾ را قرائت می نمود

فرمایش خداوند متعال: همان صراط و راهی که بر ایشان نعمت دادی نه آنهایی غضب شدند و نه آن هایی که گمراه کشتند(7)

27)- از معاوية بن وهب روايت کرده است که گفت:

ص: 107

وَ لاَ الضَّالِّينَ ﴾؟ قال : هم اليهود و النصارى (1)

101/ [28] - عَنْ رَجُلٍ عَنِ اِبْنِ أَبِی عُمَیْرٍ رَفَعَهُ: فِی قَوْلِهِ: «غَیْرِ اَلْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ غَیْرِ اَلضَّالِّینَ» هَکَذَا نَزَلَتْ؟ (2)

قَالَ: اَلْمَغْضُوبُ عَلَیْهِمْ: فُلاَنٌ وَ فُلاَنٌ وَ فُلاَنٌ وَ اَلنُّصَّابُ وَ اَلضَّالِّینَ: اَلشُّکَّاکُ اَلَّذِینَ لاَ یَعْرِفُونَ اَلْإِمَامَ (3)

ص: 108


1- عنه بحار الأنوار: 23/85 ضمن ح 11 و 240/92 ح 46، و البرهان في تفسير القرآن : 122/1 ح 35 . الاستبصار : 319/1 ح 1 .
2- مسألة اختلاف النزول و القراءات في الآيات الكريمة القرآنيّة من العويصات التي عنونها المفسّرون في كتبهم، و ذهب كلّ إلى قول، و نقل أقوالهم و ما هو الحقّ فيها خارج عن وضع هذه التعليقة، و من أراد الوقوف على شتّى الأقوال و معتقد الإمامية في ذلك، فليراجع كتاب البيان في تفسير القرآن للمرجع المعظّم العلّامة الخوئي قدّس الله نفسه، و غيره من الموسوعات ،و التفاسير، و رأيت أخيراً في مجلّة الهادي (العدد الأوّل من السنّة الثانية) مقالة في كيفيّة نزول القرآن من الزميل الفاضل الدكتور السيّد محمد باقر الحجّتي، و قد جمع فيها الأقوال و الآراء و لا تخلو مطالعتها عن الفائدة، و كيف كان فهذا الحديث و نظائره ممّا مرّ و قد ورد عن أئمة أهل البيت علیهم السلام بقرائة «غير الضالّين» بدل «و لا الضالّين»، و قد نقل هذه القرائة عن عمر بن الخطّاب و غيره أيضاً . قال الطبرسي : و قرأ «غير «الضالّين» عمر بن الخطّاب، و روي ذلك عن عليّ علیه السلام، و قد مرّ نظير هذا الحديث في اختلاف النزول أحاديث أخرى فيما تقدّم و يأتي في مطاوي الكتاب أيضاً، و لا يخفى عن معنى النزول في تلك الروايات ليس هو التحريف المدّعى في بعض الكلمات، بل المراد من النزول هو التفسير و التأويل من حيث المعنى، كما صرّح به معظم العلماء بل المنتمين إلى ذلك القول، كالمحدّث الحرّ العاملي في كتاب إثبات الهداة و المولى محسن الفيض في الوافي و غيرهم، و الّا فهى أخبار آحاد لا تعارض ما ثبت بالتواتر بين المسلمين هامش المطبوع لمكتبة الإسلامية
3- عنه بحار الأنوار: 23/85 ضمن ح 12، و 240/92 ح 47، و البرهان في تفسير القرآن: 122/1 ح 36 .

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: ﴿غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّينَ﴾ - غضب شدگان و گمراهان ، سؤال کردم؟

فرمود: یهودی ها و نصرانی ها هستند.

28) - از مردی که از ابن ابی عمیر نقل نموده روایت کرده است که گفت:

كه ﴿غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّينَ﴾ این چنین نازل شده است، ﴿ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ﴾، فلان و فلان و فلان و ناصبی ها هستند؛ و ﴿الضالّین﴾، شک اندازانی می باشند که امام (زمان شان) را نشناخته اند.

ص: 109

ص: 110

سورة المباركة [2] البقرة

ص: 111

﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴾

فضلها و بعض خواصّها

102/[1] - عَنْ سَعْدٍ اَلْإِسْکَافِ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : أُعْطِیتُ اَلطِّوَالَ مَکَانَ اَلتَّوْرَاهِ ، وَ أُعْطِیتُ اَلْمِئِینَ مَکَانَ اَلْإِنْجِیلِ ، وَ أُعْطِیتُ اَلْمَثَانِیَ مَکَانَ اَلزَّبُورِ ، وَ فُضِّلْتُ بِالْمُفَصَّلِ (1) سَبْعَ وَ سِتِّینَ سُورَهً .(2)

103/[2] -عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

مَنْ قَرَأَ اَلْبَقَرَهَ وَ آلَ عِمْرَانَ جَائتَا یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ تُظِلاَّنِهِ عَلَی رَأْسِهِ مِثْلَ اَلْغَمَامَتَیْنِ

ص: 112


1- اختلف الأقوال في تفسير هذه الألفاظ أقربها إلى الصواب : أنّ الطول كصُرَد، هي السبع الأول بعد الفاتحة على أنّ بعد الأنفال و البرائة واحدة لنزولهما جميعاً في المغازي و تسميتهما بالقرينتين، و المثين من بني إسرائيل إلى سبع سور؛ سمّيت بها لأن كلّا منها على نحو مائة آية و المفصل من سورة محمّد صلی الله علیه و اله إلى آخر القرآن؛ سمّيت به لكثرة الفواصل بينهما و المثاني بقيّة السور، و هي التي تقصر عن المنين و تزيد على المفصّل .
2- عنه بحار الأنوار: 27/92 ح 31 و البرهان في تفسير القرآن : 123/1 ح 1. الكافي : 601/2ح 10 بتفاوت يسر، عنه نور الثقلين: 638/1 ح 232 و 29/3 ح 112 و 25/5 ح 4 المناقب لابن شهر آشوب : 229/1 بتفاوت عنه البحار : 335/16 ذيل ح 28، المعجم الكبير للطبراني : 258/8 ، تفسير الثعلبي : 68/9 ، الدّر المنثور للسيوطي : 189/1 و 101/6 ،كنز العمّال: 573/1 ح 2585

به نام خداوند بخشاینده مهربان

فضائل و بعض از خواصّ آن

1) - از سعد اسکاف روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمود: سوره های طولانی به جای تورات به من عطا شده است و سوره های صد آیه ای به جای انجیل، سوره های مثانی (که تفسیر آن می آید) به جای زبور

و به وسیله سوره های مفصّل (که آیات کم و کوتاه دارند) - و شصت و شش سوره هستند - برتری یافته ام

2) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که سورۀ «بقره» و «آل عمران» را بخواند، روز قیامت به گونه ای وارد (صحرای محشر) شود که هم چون دو کبوتر و یا دو عبا بر سرش سایه افکنند.

ص: 113

أَوْ غَیَابَتَیْنِ﴾. (1)

104/[3] - عَنْ عَمْرِو بْنِ جُمَیْعٍ ، رَفَعَهُ إِلَی عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : مَنْ قَرَأَ أَرْبَعَ آیَاتٍ مِنْ أَوَّلِ اَلْبَقَرَهِ ، وَ آیَهَ اَلْکُرْسِیِّ ، وَ آیَتَیْنِ بَعْدَهَا، وَ ثَلاَثَ آیَاتٍ مِنْ آخِرِهَا، لَمْ یَرَ فِی نَفْسِهِ وَ أَهْلِهِ وَ مَالِهِ شَیْئاً یَکْرَهُهُ، وَ لَمْ یَقْرَّبْهُ اَلشَّیْطَانُ، وَ لَمْ یَنْسَ اَلْقُرْآنَ(2)

ص: 114


1- عنه بحار الأنوار: 265/92 ذيل ح 8 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 123/1 ح 2، و مستدرك الوسائل : 332/4 - 4809 . ثواب الأعمال : 104 (ثواب من قرأ سورة البقرة و آل عمران) عنه وسائل الشيعة : 249/6 ح 7859 ، و البحار : 265/92 ح 8، و نور الثقلين: 309/1 ح 1 مجمع البيان: 75/1، جوامع الجامع : 61/1، أعلام الدين: 369 ( باب عدد أسماء الله تعالى و هي تسعة) .
2- عنه بحار الأنوار: 265/92 ذيل ح 9 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 123/1 ح 3. الكافي : 621/2 ح 5 عنه وسائل الشيعة : 250/6 ح 7860 ، ثواب الأعمال : 104 (ثواب ، من قرأ أربع آيات من أول البقرة)، عنه البحار : 265/92 ح 9، عدّة الداعي : 294، المصباح للكفعمي : 193، جامع الأخبار : 45 ( الفصل الثاني و العشرون).

3)- از عمرو بن جميع روایت کرده است که گفت:

امام علی علیه السلام به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: کسی که چهار آیه از اول سوره «بقره» و «آیة الکرسی» و دو آیه بعد از آن و سه آیه آخر این سوره را بخواند در بین خویشان و خانواده و اموالش چیزی را که برایش ناخوش باشد نخواهد دید و شیطان نزدیکش نشود و قرآن را فراموش نکند

ص: 115

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ قوله تعالى : الَمَ ( 1 ) ذَلِكَ الْكِتَبُ لَا رَيْبَ فِيهِ ( 2 )

105/[4] - عن سعدان بن مسلم عن بعض أصحابه ، عن أبي عبد الله علیه السلام فى قوله: ﴿ الَمَ * ذَلِكَ الْكِتَبُ لَا رَيْبَ فِيهِ ﴾ ، قال : [في] كتاب علىّ ﴿ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ ﴾ ، قال : المتقون شيعتنا ﴿ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلَوَةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ ﴾،وَ مِمَّا عَلَّمْنَاهُمْ یَبُثُّونَ. ﴾ (1)

106/[5] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَیْسٍ ، قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) یُحَدِّثُ، قَالَ: «إِنَّ حُیَیّاً وَ أَبَا یَاسِرٍ اِبْنَیْ أَخْطَبَ وَ نَفَراً مِنَ یَهُودِ أَهْلِ خَیْبَرَ أَتَوْا رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، فَقَالُوا لَهُ: أَ لَیْسَ فِیمَا تَذْکُرُ، فِیمَا أُنْزِلَ عَلَیْکَ: ﴿الم﴾ ؟ قَالَ: بَلَی. قَالُوا: أَتَاکَ بِهَا جَبْرَئِیلُ مِنْ عِنْدِ اَللَّهِ؟

قَالَ: نَعَمْ. قَالُوا: لَقَدْ بُعِثَتْ أَنْبِیَاءُ قَبْلَکَ، وَ مَا نَعْلَمُ نَبِیّاً مِنْهُمْ أَخْبَرَ مَا مُدَّهُ مُلْکِهِ، وَ مَا أَجَلُ أُمَّتِهِ غَیْرُکَ!

فَأَقْبَلَ حَیٌّ عَلَی أَصْحَابِهِ فَقَالَ لَهُمْ: اَلْأَلِفُ وَاحِدٌ، وَ اَللاَّمُ ثَلاَثُونَ، وَ اَلْمِیمُ أَرْبَعُونَ، فَهِیَ أَحَدٌ وَ سَبْعُونَ، فَعَجَبٌ مِمَّنْ یَدْخُلُ فِی دِینٍ مُدَّهُ مُلْکِهِ وَ أَجَلُ أُمَّتِهِ

ص: 116


1- عنه بحار الأنوار: 22/2 ح 59 و 18/67 ، و البرهان في تفسير القرآن : 124/1 ح 2. تفسير القمّي : 30/1 بإسناده عن سعدان بن مسلم، عن أبي بصير، عن أبي عبد الله علیه السلام ، و نحوه معاني الأخبار: 23 ح 2 بإسناده عن سعدان عن أبي بصير، عن أبي عبد الله علیه السلام ، يتفاوت يسير عنه البحار : 16/2 ح 38 و 375/92 ح 3، تأويل الآيات الظاهرة : 33 باسناده عن جميل بن صالح، عن المفضل، عن جابر ، عن أبي جعفر علیه السلام بتفاوت يسير .

به نام خداوند بخشاینده مهربان

فرمایش خداوند متعال: الف لام، میم (1) این همان کتابی است که شکی در آن (و حقانیت آن که هدایت گر پرهیزکان است) نخواهد بود. (2)

4) - از سعدان بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند: «الف لام میم * در این کتاب هیچ شکی و تردیدی وجود ندارد فرمود» (منظور از) کتاب، امام علی علیه السلام است که شکّی در آن نیست و فرمود: منظور از متّقین شیعیان ما هستند که از آن چه تعلیم ایشان داده ایم پخش و منتشر می کنند

5)- از محمد بن قیس روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم: که می فرمود: روزی حُيَی و ابو یاسر از فرزندان أخطب با گروهی از یهود خیبر نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمدند و اظهار داشتند: آیا در آن چه که می گوئی خدا بر تو نازل کرده است «الم» هم هست؟

فرمود: بلی. گفتند: آیا آن را جبرئیل از جانب خدا آورده است؟

فرمود: بلی گفتند: قبل از تو پیامبرانی هم مبعوث شده اند، ولی ما پیامبری را که از مدّت حکومت و زمان انقراض امّتش خبر داده باشد نمی شناسیم مگر جنابعالی را

ص: 117

إِحْدَی وَ سَبْعُونَ سَنَهً [قال :] ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَى رَسُولِ اَللَّهِ صلى الله عليه وآله و سلم فقال له : يَا مُحَمَّدُ هَلْ هَذَا غَيْرٌ؟ فقَالَ: نَعَمْ، قَالَ فهَاتِهِ

قَالَ ﴿المص﴾ قَالَ هذه أَثْقَلُ وَ أَطْوَلُ، اَلْأَلِفُ وَاحِدٌ وَ اَللاَّمُ ثَلاَثُونَ (1) وَ اَلْمِيمُ أَرْبَعُونَ وَ اَلصَّادُ تِسْعُونَ فَهَذِهِ مِائَةٌ وَ إِحْدَى وَ سِتُّونَ سَنَةً

ثُمَّ قَالَ لِرَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ : هَلْ مَعَ هَذَا غَيْرُهُ؟ قَالَ نَعَمْ، قَالَ هَاتِه.

قَالَ صلی الله علیه و آله: ﴿المر﴾ قَالَ هَذَا أَثْقَلُ وَ أَطْوَلُ، اَلْأَلِفُ وَاحِدٌ وَ اَللاَّمُ ثَلاَثُونَ وَ اَلرَّاءُ مِائَتَانِ، ثُمَّ قَالَ لِرَسُولِ اللَّهِ صلی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ : فَهَلْ مَعَ هَذَا غَيْرِهِ ؟

قال : نَعَمْ . قَالَ : هَاتِهِ قَالَ : ﴿المر﴾ ، قَالَ : هَذِهِ أَثْقَلُ وَ أَطْوَلُ ، الْأَلْفُ وَاحِدٍ ، وَ اللَّامُ ثَلَاثُونَ ، وَ الْمِيمُ أَرْبَعُونَ ، وَ الرَّاءُ مِائَتَانِ ، ثُمَّ قَالَ لَهُ : هَلْ مَعَ هَذَا غَيْرِهِ ؟

قَالَ : نَعَمْ . قالُوا : قَدِ الْتَبَسَ عَلَيْنَا أَمْرِكَ ، فَمَا نَدْرِي مَا أُعْطِيَتْ . ثُمَّ قَامُوا عَنْهُ

ثُمَّ قَالَ أَبُو يَاسِرِ للحيىّ أَخِيهِ ما يُدْرِيكَ! لَعَلَّ مُحَمَّداً قَدْ جَمَعَ لَهُ هَذَا كُلُّهُ وَ أَكْثِرْ مِنْهُ .

قَالَ : فَذَكِّرْ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السَّلَامُ : إِنَّ هذِهِ الْآيَاتِ أُنْزِلَتْ فِيهِمْ ﴿ مِنْهُ ءَايَتٌ مُحْكَمَتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَبِ وَ أُخَرُ مُتَشَبِهَتْ﴾ (2)

قَالَ : وَ هِيَ تَجْرِي فِي وَجْهٍ آخَرَ عَلَى غَيْرِ تَأْوِيلِ حَيِيَّ وَ أَبَا يَاسِرٍ وَ أَصْحَابِهِمَا .(3)

ص: 118


1- من هنا إلى آخر الحديث ساقط عن تفسيره فيما بأيدينا، فأضفناها من تفسير القمي و معاني الأخبار و البحار .
2- سورة آل عمران : 7/3.
3- عنه بحار الأنوار : 374/92 ح 2 ، و البرهان في تفسير القرآن : 129/1 ح 10، فيه إلى قوله : و اللام ثلاثون تفسير القمّي : 223/1 بتفاوت يسير عنه البحار : 209/9 ح 79، معاني الأخبار: 3/23 عنه و عن القمّي البحار : 374/92 ح 2 تفسير ابن كثير : 40/2 ، الدر المنثور للسيوطي : 23/1 ، و 4/2 .

سپس حيّي (بن أخطَب) به همراهانش روی کرد و گفت: «الف» (به حساب ابجد) یک «لام» سی، «میم» «چهل که جمعش هفتاد و یک سال می شود با این حساب شگفت انگیز است کسی دینی را بپذیرد که هفتاد و یک سال بیشتر دوام ندارد، سپس روی به رسول خدا صلی الله علیه و آله کرد و گفت ای محمد! آیا غیر از آن کلمه دیگری هم هست؟

فرمود:بلی گفت: آن را بگو فرمود: «المص» عرض کرد: این سنگین تر و طولانی تر است «الف» یک «لام» سی، «میم» چهل «صاد» نود تازه این حساب را هم که بگیریم یک صد و شصت و یک سال می شود.

سپس به رسول خدا صلی الله علیه و آله گفت: آیا چیز دیگری هم هست؟

فرمود بلی گفت: آن را بگو.

فرمود: «الر» حییّ گفت: این پرمحتواتر و طولانی تر است «الف» یک «لام» سی «ر» دویست است بعد از آن به رسول خدا صلی الله علیه و آله گفت: آیا غیر از این ها (باز هم) هست؟ فرمود ،بلی گفت آن را هم بیان کن فرمود: «المر».

گفت: این سنگین تر و طولانی تر است «الف» یک «لام» سی، «میم» چهل، «ر» دویست سپس گفت: آیا چیز دیگری اضافه بر آن ها هست؟

فرمود: بلی گفتند: ما از کار تو سر در نمی آوریم و نمی فهمیم که به تو چه چیزی داده شده است سپس از جای خود برخاستند. أبو ياسر به برادرش حيىّ گفت: چه (چیزی) دستگیرت شد؟ شاید همۀ این ها با هم جمع شود و نیز شاید بیشتر از این هایی که حُییّ و ابو یاسر و یارانشان یافته اند باشد.

سپس امام باقر علیه السلام یادآور شد که این آیات «این آیات محکمات امّ الکتاب و برخی دیگر متشابهات هستند» در مورد آن ها نازل شده و فرمود این آیات به نوعی دیگر غیر از تأويل حیّى و ابو ياسر و همراهمانشان جاری می گردد.

ص: 119

قوله تعالى: وَ إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَئكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةٌ قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَ يَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿30﴾ وَ عَلَّمَ ءَادَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَئكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ إِن كُنتُمْ صَدِقِينَ﴿31﴾ قَالُوا سُبْحَنَكَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ ﴿32﴾

107/[6] - حدثنا مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ قال: حدثنا مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِی الْمِقْدَامِ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی لَمَّا أَحَبَّ [اراد] أَنْ یَخْلُقَ خَلْقاً بِیَدِهِ - وَ ذَلِكَ بَعْدَ مَا مَضَی لِلْجِنِّ وَ النَّسْنَاسِ (1) فِی الْأَرْضِ سَبْعَةُ آلَافِ سَنَةٍ -

قَالَ: وَ لَمَّا كَانَ مِنْ شَأْنِ اللَّهِ أَنْ یَخْلُقَ آدَمَ علیه السلام لِلَّذِی أَرَادَ مِنَ التَّدْبِیرِ وَ التَّقْدِیرِ لِمَا هُوَ مُكَوِّنُهُ فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ عِلْمِهِ لِمَا أَرَادَهُ مِنْ ذَلِكَ كُلِّهِ كَشَطَ عَنْ أَطْبَاقِ

ص: 120


1- النسناس : قيل : خلق على صورة الناس أشبهوهم في شيء وخالفوهم في، ليسوا من بني آدم ، و قيل : إن حيّاً من قوم عاد عصوا رسولهم، فمسخهم الله نسناساً لكل منهم يد و رجل من شقّ واحد ينقرون كما ينقر الطائر و يرعون كما يرعون البهائم، و قيل : هم يأجوج و مأجوج . مجمع البحرين: 306/4، (نسنس).

فرمایش خداوند متعال: آن هنگامی را به خاطر بیاور که پروردگارت به فرشتگان گفت: من روی زمین جانشین (و نماینده ای را) قرار خواهم داد فرشتگان اظهار داشتند: پروردگارا! آیا کسی را در زمین قرار می دهی که فساد و خونریزی می کند؟ (زیرا موجودات زمینی دیگری که قبل از این آدم وجود داشتند نیز، به فساد و خونریزی آلوده شده بودند پس اگر هدف از آفرینش این انسان عبادت است) ما تسبیح و حمد تو را بجا می آوریم و تو را تقدیس می کنیم فرمود: من حقایقی را می دانم که شما نمی دانید (30) سپس علم و دانش تمامی اسماء (و اسرار آفرینش و نام گذاری موجودات) را به آدم آموخت و سپس آن ها را بر فرشتگان عرضه داشت و فرمود: اگر راست می گویید، اسامی این ها را به من خبر دهید (31) (فرشتگان) اظهار داشتند: (خداوندا!) تو منزّه هستی، ما چیزی جز آن چه را که به ما تعلیم نموده ای، نمی دانیم تو دانا و حکیم هستی (32)

6 )- ... از عمرو بن ابی المقدام به نقل از جابر (بن یزید جعفی) روایت کرده است که گفت: امام باقر علیه السلام فرمود:

امیر المؤمنين علیه السلام فرموده است: به درستی که خداوند تبارک و تعالی هنگامی که اراده نمود تا موجودی را به دست (قدرت) خود (در زمین) بیافریند - در حالی که این جریان بعد از گذشت هفت هزار سال از خلقت جنّ و نسناس بر روی زمین بود -، حضرت افزود: از شأنیت خداوند چنین بود که - به جهت تدبیر و تقدیری را که اراده کرده بود تا در آسمان ها و زمین تکوین گردد - آدم علیه السلام را آفرید و چون خداوند تمامی آن (امور و مقدّرات) را می دانست، از تمامی طبقات آسمان ها پرده برداشت

ص: 121

السَّمَاوَاتِ ثُمَّ قَالَ لِلْمَلَائِكَةِ: انْظُرُوا إِلَی أَهْلِ الْأَرْضِ مِنْ خَلْقِی مِنَ الْجِنِّ وَ النَّسْنَاسِ فَلَمَّا رَأَوْا مَا یَعْمَلُونَ فِیهَا مِنَ الْمَعَاصِی وَ سَفْكِ الدِّمَاءِ وَ الْفَسَادِ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الحقّ ،عَظُمَ ذَلِكَ عَلَیْهِمْ وَ غَضِبُوا لِلَّهِ وَ أَسِفُوا عَلَی أَهْلِ الْأَرْضِ وَ لَمْ یَمْلِكُوا غَضَبَهُمْ أَنْ قَالُوا یَا رَبِّ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْقَادِرُ الْجَبَّارُ الْقَاهِرُ الْعَظِیمُ الشَّأْنِ وَ هَذَا خَلْقُكَ الضَّعِیفُ الذَّلِیلُ فِی أَرْضِكَ یَتَقَلَّبُونَ فِی قَبْضَتِكَ وَ یَعِیشُونَ بِرِزْقِكَ وَ یَسْتَمْتِعُونَ بِعَافِیَتِكَ وَ هُمْ یَعْصُونَكَ بِمِثْلِ هَذِهِ الذُّنُوبِ الْعِظَامِ لَا تَأْسَفُ وَ لَا تَغْضَبُ وَ لَا تَنْتَقِمُ لِنَفْسِكَ لِمَا تَسْمَعُ مِنْهُمْ وَ تَرَی وَ قَدْ عَظُمَ ذَلِكَ عَلَیْنَا وَ أَكْبَرْنَاهُ فِیكَ

فَلَمَّا سَمِعَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ذَلِكَ مِنَ الْمَلَائِكَةِ قَالَ ﴿إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً﴾ لِی عَلَیْهِمُ فَیَكُونُ حُجَّةً لِی عَلَیْهِمْ فِی أَرْضِی عَلَی خَلْقِی

فَقَالَتِ الْمَلَائِكَةُ سُبْحَانَكَ ﴿ أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَ يَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ﴾ ، وَ قَالُوا فَاجْعَلْهُ مِنَّا فَإِنَّا لَا نُفْسِدُ فِی الْأَرْضِ وَ لَا نَسْفِكُ الدِّمَاءَ

قَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ یَا مَلَائِكَتِی! ﴿إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ﴾ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أَخْلُقَ خَلْقاً بِیَدِی أَجْعَلُ ذُرِّیَّتَهُ أَنْبِیَاءَ مُرْسَلِینَ وَ عِبَاداً صَالِحِینَ وَ أَئِمَّةً مُهْتَدِینَ أَجْعَلُهُمْ خُلَفَائِی عَلَی خَلْقِی فِی أَرْضِی یَنْهَوْنَهُمْ عَنْ مَعَاصِیَ وَ یُنْذِرُونَهُمْ عَذَابِی وَ یَهْدُونَهُمْ إِلَی طَاعَتِی وَ یَسْلُكُونَ بِهِمْ طَرِیقَ سَبِیلِی وَ أَجْعَلُهُمْ حُجَّةً لِی عُذْراً أَوْ نُذْراً وَ أُبِینُ النَّسْنَاسَ مِنْ أَرْضِی فَأُطَهِّرُهَا مِنْهُمْ وَ أَنْقُلُ مَرَدَهَ اَلْجِنِّ اَلْعُصَاهَ عَنْ بَرِیَّتِی وَ خَلْقِی وَ خِیَرَتِی وَ أُسْکِنُهُمْ

ص: 122

سپس به فرشته ها فرمود: به زمین بنگرید و از آفریده های من - جنّ و نسناس را - ببینید. پس موقعی که نگاه کردند و دیدند که چه معصیت هایی از آن ها سر می زند و بر روی زمین بدون حق خون ریزی و فساد می کنند بر ایشان بسیار بزرگ و دشوار گشت و برای خداوند غضباناک شده و بر اهل زمین تأسّف خورده و نتوانستند خشم خود را کنترل و مهار کنند لذا اظهار داشتند: پروردگار تو ،عزیز ،قادر جبّار غالب و عظیم الشأن ،هستی این ها آفریده های ضعیف و ذلیل در زمین تو هستند که در قبضه (قدرت) تو تقلب و حرکت می کنند و با روزی تو زندگی خود را می گذرانند و با عافیت و تندرستی تو (که عطایشان کرده ای) خوش گذرانی می کنند و نافرمانی و با چنین گناهانی بزرگ معصیت تو را انجام می دهند و بر آنها تأسّف نمی خوری و خشمگین نمی گردی و به خاطر آن چه از آن ها مشاهده می نمایی برای خودت انتقام نمی گیری و این جریان برای ما بسی سخت و سنگین گشته است و آن ها را در برابر تو بزرگ (ستیزی) می پنداریم

پس چون خداوند عزیز و جلیل این نکات را از آنان شنید، فرمود: «به درستی که من در زمین جانشینی را قرار می دهم که حجت من در (بین اهل) زمین باشد»، و حجّت من بر آن ها باشد و (این جانشین) حجت من در زمین حجتی بر آفریده هایم خواهند بود فرشته ها گفتند: تو منزّه می باشی «آیا در زمین موجودی را می آفرینی که (همانند جنیّان) در زمین فساد کنند و خونریزی انجام دهند ما همیشه ستایش و تسبیح تو را می گوئیم و تو را تقدیس می نمائیم» و اظهار داشتند: این حجّت را از بین ما انتخاب فرما؛ زیرا ما در زمین فساد نمی کنیم و خون ریزی (و نافرمانی) نخواهیم کرد.

خدای عزیز و جلیل فرمود: ای فرشته های من! «همانا من چیزی را می دانم که شما نمی دانید» به درستی که من اراده کرده ام با دست (قدرت) خود آفرینشی را بیافرینم و از ذریّه او پیامبران و رسولان و بندگان صالح و امامان هدایت یافته ای

ص: 123

فِی اَلْهَوَاءِ وَ فِی أَقْطَارِ اَلْأَرْضِ لاَّ یَجْأَرُونَ نَسْلَ خَلْقِی: وَ أَجْعَلُ بَیْنَ اَلْجِنِّ وَ بَیْنَ خَلْقِی حِجَاباً، وَ لاَ یَرَی نَسْلُ خَلْقِی اَلْجِنَّ وَ لاَ یُؤَانِسُونَهُمْ وَ لاَ یُخَالِطُونَهُمْ وَ لاَ یُجَالِسُونَهُمْ فَمَنْ عَصَانِی مِنْ نَسْلِ خَلْقِیَ اَلَّذِینَ اِصْطَفَیْتُهُمْ لِنَفْسِی أَسْکَنْتُهُمْ مَسَاکِنَ اَلْعُصَاهِ وَ أَوْرَدْتُهُمْ مَوَارِدَهُمْ وَ لاَ أُبَالِی،

فَقَالَتِ اَلْمَلَئِکَهُ: یَا رَبَّنَا! اِفْعَلْ مَا شِئْتَ ﴿لا عِلْمَ لَنا إِلاّ ما عَلَّمْتَنا إِنَّکَ أَنْتَ اَلْعَلِیمُ اَلْحَکِیمُ﴾ (1)

فَقَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ لِلْمَلَائِكَةِ :﴿ إِنِّى خَلِقُ بَشَرًا مِّن صَلْصَلٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ * فَإِذَا سَوَّيْتُهُ، وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُواْ لَهُ سَجِدِينَ ﴾ (2)

وَ كَانَ ذَلِكَ مِنَ أَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلٍ تَقَدَّمَ إِلَى الْمَلَائِكَةُ فِي آدَمَ علیه السَّلَامُ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَخْلُقَهُ ، وَ احْتِجَاجاً مِنْهُ عَلَيْهِمْ .

قال ( علیه السلام ) : فَاغْتَرَفَ رَبُّنَا تَبَارَکَ وَ تَعَالَی غُرْفَهً [بِیَمِینِهِ] مِنَ اَلْمَاءِ اَلْعَذْبِ اَلْفُرَاتِ - وَ کِلْتَا یَدَیْهِ یَمِینٌ- فَصَلْصَلَهَا فِی کَفِّهِ فَجَمَدَتْ ثُمَّ قَالَ لَهَا مِنْکِ أَخْلُقُ اَلنَّبِیِّینَ وَ اَلْمُرْسَلِینَ وَ عِبَادِیَ اَلصَّالِحِینَ وَ اَلْأَئِمَّهَ اَلْمُهْتَدِینَ وَ اَلدُّعَاهَ إِلَی اَلْجَنَّهِ وَ أَتْبَاعَهُمْ إِلَی یَوْمِ اَلدِّینِ وَ لاَ أُبَالِی وَ لاَ أُسْأَلُ عَمَّا أَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْئَلُونَ - يعني بذلك خلقه - .

ص: 124


1- سورة البقرة : 32/2
2- سورة الحجر : 28/15 - 29 .

قرار دهم و آنان را جانشینان خود بر آفریده های خود در زمین قرار دهم تا آن ها را از معصیت و نافرمانی بازدارند و آن ها را از عذاب (سوزان و دردناک) من دور گردانند و به طاعت و فرمان برداری از من هدایتشان نمایند و در مسیر راه من هدایتشان کنند و من ایشان را حجّت های خود بر آن ها قرار می دهم تا عذر و بهانه ای نداشته باشند و زمین خود را از لوث نسناس پاک سازم و جنّیان عصیان گر را پراکنده کرده و از بین خوبان و نیکانی که آفریده هایم جدایشان کرده و در هوا و اطراف زمین سکونت می دهم تا مجاور ذریه این آفریده ام قرار نگیرند و بین آن ها و آفریده ام حجابی قرار می دهم که ذریه آفریده ام جن را نخواهند دید و با آن ها مأنوس و هم نشین نخواهند گشت

پس هر که از ذریه این آفریده ام -که برای خود برگزیده ام - معصیت و نافرمانی مرا کند همنشین معصیت کاران قرارشان می دهم و ایشان را در جایگاه آن ها وارد می گردانم و واهمه ای نخواهم داشت. سپس فرشته ها گفتند: ای پروردگار !ما هر چه مایل هستی انجام ده و ایجاد فرما، «علم و آگاهی برای ما نیست مگر آن چه را که به آموخته ای همانا تو همان دانای حکیم هستی»

خداوند جلیل به فرشته ها فرمود: «من انسانی را از گل و لای کهنه و دگرگون یافته خواهم آفرید* پس هر گاه او را آفریدم و از روح خود در (کالبد) او دمیدم بر او سجده کنید.»

و این جریان امر خداوند بود که در مورد آدم علیه السلام که پیش از آن که آفریده شده باشد به فرشته ها ارائه گردید در حالی که حجابی بر ایشان قرار داشت.

(امام علیه السلام) فرمود: پس خداوند تبارک و تعالی با دست (قدرت) راستش مشتی از آب خالص فرات را برگرفت - در حالتی که هر دو دست (قدرت) او راست می باشد - و آن را چرخانید تا منجمد گردید سپس به آن فرمود: پیامبران رسولان بندگان شایسته

ص: 125

ثُمَّ إنّه اِغْتَرَفَ غُرْفَهً أُخْرَی مِنَ اَلْمَاءِ اَلْمَالِحِ اَلْأُجَاجِ (1) فَصَلْصَلَهَا فِی کَفِّهِ فَجَمَدَتْ

ثُمَّ قَالَ لَهَا: مِنْکِ أَخْلُقُ اَلْجَبَّارِینَ وَ اَلْفَرَاعِنَهَ وَ اَلْعُتَاهَ وَ إِخْوَانَ اَلشَّیَاطِینِ و ائمة الکفر وَ اَلدُّعَاهَ إِلَی اَلنَّارِ و اتباعهم إِلَی یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ وَ لاَ أُبَالِی وَ لاَ أُسْأَلُ عَمَّا أَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْئَلُونَ وَ اشَترَطَ فِی ذَلِکَ اَلْبَدَاءَ فِیهِمْ وَ لَمْ یَشْتَرِطْ فِی أَصْحَابِ اَلْیَمِینِ اَلْبَدَاءَ لله فیهم ثُمَّ خَلَطَ اَلْمَائیْنِ فِی کَفِّهِ جمیعا! فَصَلْصَلَهُا ثُمَّ کَفَأَهُمَا قُدَّامَ عَرْشِهِ وَ هُمَ بلّة [ثلّة] مِنْ طِینٍ

ثُمَّ أَمَرَ اللهُ الْمَلَائِکَةَ الْأَرْبَعَةَ -الشَّمَالَ وَالدَّبُور وَالصَّبَا وَ الْجَنُوبَ - أَنْ جَوِّلُوها عَلَی هَذِهِ الثلّةِ الطِّینَ فَأَبْرثوهَا وَ أَنْشَئُوهَا ثمّ جَزَّوهَا وَ فَصّلُوهَا وَ أَجروا فِیهَا الطَّبَائِعَ الْأَرْبَعَة: الرِّیحَ وَالْبَلْغَمَ وَالْمِرَّةَ وَ الدَّمَ

قَالَ: فَجَالَتْ عَلَیْهِ اَلْمَلاَئِکَهُ اَلشَّمَالُ وَ اَلْجَنُوبُ وَ اَلدَّبُورُ وَ اَلصَّبَا وَ أَجْرَوْا فِیهَا اَلطَّبَائِعَ فَالرِّیحُ فِی اَلطَّبَائِعِ اَلْأَرْبَعَهِ مِنْ قِبَلِ اَلشِّمَالِ وَ اَلْبَلْغَمُ فِی اَلطَّبَائِعِ اَلْأَرْبَعَهِ فِی اَلْبَدَنِ مِنْ نَاحِیَهِ اَلصَّبَا

قَالَ وَ اَلْمِرَّهُ فِی اَلطَّبَائِعِ اَلْأَرْبَعَهِ مِنْ نَاحِیَهِ اَلدَّبُورِ قَالَ: وَ اَلدَّمُ فِی اَلطَّبَائِعِ اَلْأَرْبَعَهِ مِنْ نَاحِیَهِ اَلْجَنُوبِ قَالَ فَاسْتَعْلَتِ اَلنَّسَمَهُ وَ کَمَلَ اَلْبَدَنُ قَالَ: فَلَزِمَهَا مِنْ نَاحِیَة اَلرِّیحِ حُبُّ اَلْحَیَاهِ وَ طُولُ اَلْأَمَلِ وَ اَلْحِرْصُ وَ لَزِمَهَا مِنْ نَاحِیَهِ اَلْبَلْغَمِ: حُبُّ

ص: 126


1- قد وقع إلى هنا من النسخ في صدر الحديث سقط كما هو ظاهر و الله أعلم به، و تمامه مذكور في علل الشّرائع : 104/1 ح 1 ،(الباب 96 علّة الطبائع و الشهوات و المحبّات) و هكذا الحديث مذكور في تفسير القمّي رحمه الله عند تفسير قوله تعالى :﴿وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا﴾ -(32) : 52/1 - و نحن أوردناه من صدر الحديث إلى هنا، بلفظ علل الشرائع .

و امامان هدایت یافته را که تا برپایی روز قیامت دعوت کننده به بهشت هستند و (نیز) پیروان ایشان را از تو می آفرینم و باک و واهمه ای نخواهم داشت و از آن چه انجام دهم بازخواست نخواهم شد ولی آفریده ها بازخواست می شوند

بعد از آن مشتی از آب شور و تلخ مزه را برگرفت و آن را گردانید تا منجمد گردید سپس به آن فرمود: ستمگران ،فرعونیان سرکشان برادران شیطان ها، پیشوایان کفر و دعوت کنندگان به آتش تا روز قیامت را از تو می آفرینم و باک و واهمه ای نخواهم داشت و از آن چه انجام دهم بازخواست نخواهم شد ولی آفریده ها بازخواست می شوند.

و در همین موقعیت (موضوع) بدا (در امور تشریعی و تکوینی) را با آن ها شرط نمود (که در تمام امور کلی و جزئی برای خداوند بدا وجود خواهد داشت) هر دو آب را در مشت (قدرت) خود مخلوط یکدیگر نمود و آن ها را گردانید و بعد از آن آن ها را که هم چون گلی مرطوب نیمه پخته بود جلوی عرش خود قرار داد و فرشته های چهارگانه - (باد) شمال، دبور (مغرب) صبا (مشرق) و مغرب دستور داد تا بر آن گل مرطوب نیمه پخته - به شکل جولان - بدمند، سپس آن را خشکاندند و بعد از آن تجزیه و جدایش کردند و طبیعت های چهارگانه - باد ،بلغم سوداء و خون را بر آن ها جاری گردانند.

(امام علیه السلام) فرمود: فرشته های باد شمال، جنوب ، دبور (مغرب) و صبا (مشرق) را بر آن ها جاری کردند و طبیعت های چهارگانه را در آن ها جریان دادند.

پس باد در بین طبیعت های چهار گانه از ناحیه شمال می باشد و بلغم در بین طبیعت های چهارگانه بدن از صبا خواهد بود و سوداء در طبیعت های چهارگانه از ناحیه مغرب است و خون در طبیعت های چهارگانه از ناحیه جنوب می باشد

ص: 127

اَلطَّعَامِ وَ اَلشَّرَابِ وَ اَللِّبَاسِ وَ اَللِّینُ وَ اَلْحِلْمُ وَ اَلرِّفْقُ وَ لَزِمَهَا مِنْ نَاحِیَهِ اَلْمِرَّهِ: اَلْغَضَبُ وَ اَلسَّفَهُ وَ اَلشَّیْطَنَهُ وَ اَلتَّجَبُّرُ وَ اَلتَّمَرُّدُ وَ اَلْعَجَلَهُ وَ لَزِمَهَا مِنْ نَاحِیَهِ اَلدَّمِ: اَلشَّهْوَهُ لِلنِّسَاءِ وَ اللَّذَّاتِ وَ رُكُوبُ الْمَحَارِمِ فِي الشَّهَوَاتِ .

قَالَ أَبُو عَلِیٍّ اَلْحَسَنُ بْنُ مَحْبُوبٍ: وَ أَخْبَرَنِی عُمَرُ عَنْ جَابِرٍ أَنَّ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَخْبَرَهُ أَنَّهُ قَالَ وَجَدْنَا هَذَا اَلْکَلاَمَ مَکْتُوباً فِی کِتَابٍ مِنْ کُتُبِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام. (1)

108 / [7] - قَالَ : قَالَ هِشَامِ بْنُ سَالِمٍ :

قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السَّلَامُ : وَ مَا عَلِمَ الْمَلَائِكَةُ بِقَوْلِهِمْ : ﴿ أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَ يَسْفِكُ الدِّمَاءَ﴾ لَولَا أَنَّهُمْ قَدْ كَانُوا رَأَوْا مَنْ يُفْسِدُ فِيها وَ يَسْفِكُ الدِّماءَ . (2)

109/[8] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ)، قَالَ:

إِنِّی لَأَطُوفُ بِالْبَیْتِ مَعَ أَبِی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، إِذْ أَقْبَلَ رَجُلٌ طُوَالٌ جُعْشُمٌ (3) مُتَعَمِّمٌ بِعِمَامَهٍ، فَقَالَ: اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ، یَا بْنَ رَسُولِ اَللَّهِ، قَالَ: فَرَدَّ عَلَیْهِ أَبِی، فَقَالَ: أَشْیَاءُ أَرَدْتُ أَنْ أَسْأَلَکَ عَنْهَا، مَا بَقِیَ أَحَدٌ یَعْلَمُهَا إِلاَّ رَجُلٌ أَوْ رَجُلاَنِ،

قَالَ: فَلَمَّا قَضَی أَبِی اَلطَّوَافَ دَخَلَ اَلْحِجْرَ فَصَلَّی رَکْعَتَیْنِ ثُمَّ قَالَ هَهُنَا

ص: 128


1- عنه بحار الأنوار : 103/11 ح 10 و 298/61 ح 7 ، و البرهان في تفسير القرآن : 109/1 ح 107. تفسير القمّي : 36/1، عنه البحار : 103/11 ح 10 علل الشّرائع : 104 ح 1، عنه البحار : 298/61 ح 7 فيه : عن أبي عبد الله علیه السلام ، 82/63 ح 39 نور الثقلين : 51/1 ح 80
2- عنه بحار الأنوار: 103/11 ح 10 و 117 ح 47، 298/61 ح 7، و البرهان في تفسير القرآن : 165/1 ح 3 تفسير القمّي : 36/1، و علل الشرائع : 104 ح 1 ، دعائم الإسلام: 291/18 (ذكر الرغائب في الحجّ) فيه : روينا عن أبي جعفر محمّد بن عليّ علیهما السلام ، عنه مستدرك الوسائل : 324/9 ح 11011 ، و البحار : 46/99 ح 36 بتفاوت .
3- الجعشم : الرجل الغليظ مع شدة .

(امام علیه السلام) فرمود: در نهایت وجود برتری یافت و (اجزای) بدن کامل شد بنابر این از ناحیه باد عشق بر زندگی آرزو های طولانی، حرص و طمع لازمه آن گردید و از ناحیه بلغم عشق به طعام (و خوردنی ها) نوشیدنی، لباس، ملایمت و مدارا بردباری و رفاقت لازمه آن شد و از ناحیه سوداء غضب، نادانی، شیطنت، ،زورگویی سرکشی و عجله حادث می شود و از ناحیه ،خون تمایل و شهوت به زنان و دیگر لذت ها و ارتکاب کار های حرام و انواع شهوت ها لازم می آید.

ابو علی حسن بن محبوب گفت: عمرو از جابر به من خبر داد که امام باقر علیه السلام به من خبر داد که این کلمات را در کتابی از کتاب هایی که امام علی بن ابى طالب علیه السلام نوشته است یافته ایم.

7)- از هشام بن سالم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود فرشته ها مفهوم گفته خود را نمی دانستند، «آیا در زمین موجودی را می آفرینی که در زمین فساد کنند و خونریزی انجام دهند»، اگر ندیده بودند که آنان در زمین فساد و خون ریزی نموده اند.

8 )- از محمد بن مروان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: من با پدرم در حال طواف کعبه الهی بودیم که مردی بلند قد و تنومند که عمامه بر سر داشت وارد شد و گفت: سلام بر تو ای فرزند رسول خدا و پدرم جواب سلامش را داد پس از آن گفت چیز هایی را می خواهم از شما سؤال کنم که کسی جواب آن ها را نمی داند مگر یکی دو نفر.

فرمود هنگامی که پدرم از طواف فارغ گردید داخل حجر (اسماعیل) شد و دو رکعت نماز خواند سپس به من فرمود: ای جعفر! همین جا بمان و به آن مرد رو کرد و فرمود گویا که غریب هستی؟

ص: 129

یَا جَعْفَرُ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَی اَلرَّجُلِ فَقَالَ لَهُ أَبِی کَأَنَّکَ غَرِیبٌ؟

فَقَالَ: أَجَلْ فَأَخْبِرْنِی عَنْ هَذَا اَلطَّوَافِ کَیْفَ کَانَ؟ وَ لِمَ کَانَ؟

قَالَ إِنَّ اَللَّهَ لَمَّا قَالَ لِلْمَلاَئِکَهِ ﴿إِنِّی جاعِلٌ فِی اَلْأَرْضِ خَلِیفَهً قالُوا أَ تَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیها﴾ (1) إِلَی آخِرِ اَلْآیَهِ کَانَ ذَلِکَ مَنْ یَعْصِی مِنْهُمْ فَاحْتَجَبَ عَنْهُمْ سَبْعَ سِنِینَ فَلاَذُوا بِالْعَرْشِ یَلُوذُونَ یَقُولُونَ: لَبَّیْکَ ذَا اَلْمَعَارِجِ لَبَّیْکَ حَتَّی تَابَ عَلَیْهِمْ فَلَمَّا أَصَابَ آدَمُ اَلذَّنْبَ طَافَ بِالْبَیْتِ حَتَّی قَبِلَ اَللَّهُ مِنْهُ

قَالَ فَقَالَ صَدَقْتَ قَالَ فَعَجِبَ أَبِی مِنْ قَوْلِهِ صَدَقْتَ قَالَ: فَأَخْبِرْنِی عَنْ ﴿ن * وَ اَلْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ﴾ (2) قَالَ: نُونُ نَهَرٌ فِی اَلْجَنَّهِ أَشَدُّ بَیَاضاً مِنَ اَللَّبَنِ،

قَالَ: فَأَمَرَ اَللَّهُ اَلْقَلَمَ فَجَرَی بِمَا هُوَ کَائِنٌ وَ مَا یَکُونُ، فَهُوَ بَیْنَ یَدَیْهِ مَوْضُوعٌ مَا شَاءَ مِنْهُ زَادَ فِیهِ، وَ مَا شَاءَ نَقَصَ مِنْهُ، وَ مَا شَاءَ کَانَ، وَ مَا لاَ یَشَاءُ لاَ یَکُونُ.

قَالَ: صَدَقْتَ، فَعَجِبَ أَبِی مِنْ قَوْلِهِ: صَدَقْتَ. قَالَ: فَأَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِهِ: ﴿فِی أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ﴾ (3) مَا هَذَا اَلْحَقُّ اَلْمَعْلُومُ؟

قَالَ: هُوَ اَلشَّیْءُ یُخْرِجُهُ اَلرَّجُلُ مِنْ مَالِهِ لَیْسَ مِنَ اَلزَّکَوة، فَیَکُونُ لِلنَّائِبَهِ وَ اَلصِّلَهِ.

قَالَ: صَدَقْتَ، قَالَ: فَعَجِّبَ أَبِی مِنْ قَوْلِهِ: صَدَقْتَ. قَالَ: ثُمَّ قَامَ اَلرَّجُلُ، فَقَالَ أَبِی : عَلَیَّ بِالرَّجُلِ، قَالَ: فَطَلَبْتُهُ فَلَمْ أَجِدْهُ ﴾ (4)

ص: 130


1- سورة البقرة : 30/2
2- سورة القلم : 1/68
3- سورة المعارج : 24/70
4- عنه بحار الأنوار : 369/57 ح 7 ، و 95/96 ح 10 فيهما قطعتان منه، و 204/99 ح 17، و البرهان في تفسير القرآن : 165/1 4، و مستدرك الوسائل : 35/7 ح 7584، و 369/9ح 11098 قطعتان منه فيهما .

گفت: آری (اکنون) مرا خبر بده این طواف چگونه بوده؟ و برای چه می باشد؟

فرمود: چون خداوند به ملائکه فرمود: به راستی من در روی زمین جانشینی قرار می دهم گفتند: آیا در زمین کسی را قرار می دهی که فساد می کند و خون می ریزد این جریان از برخی مخالفین معصیت کار بود پس هفت سال در پرده حجاب قرار گرفتند و به عرش الهی پناهنده گشته و می گفتند: بلی ای صاحب مقامات و درجات بلی تا آن که خداوند توبه آنان را پذیرفت؛ و چون آدم علیه السلام مرتكب آن لغزش شد بر این خانه (الهی) طواف کرد تا خداوند (توبه) او را پذیرفت

آن مرد اظهار داشت راست گفتی سپس پدرم از این سخن تعجّب کرد.

سپس گفت: مرا از ﴿ن * وَ الْقَلَمِ وَ مَا يَسْطُرُونَ﴾ خبر ده؟

فرمود: ﴿ن﴾ نهری در بهشت است که از شیر سفیدتر می باشد پس خداوند قلم را دستور داد و بر هر بود و نبودی به جریان افتاد و حرکت کرد، آن قلم در پیشگاه خداوند قرار گرفته و آن چه را که خدا اراده نماید به آن افزوده شود و آن چه را که بخواهد نقصان یابد خلاصه هر چه را اراده نماید وجود یابد و هر چه را اراده نکند تحقّق نیابد

آن مرد اظهار داشت، راست گفتی مرا از فرمایش خداوند: ﴿فِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَّعْلُومٌ ﴾ خبر ده که این حق چه حقّی می باشد؟

فرمود: این چیزی که مرد از اموال خود خارج می نماید زکات نیست بلکه برای جبران کمبود ها و خسارت دیدگان و کمکی به خویشاوندان است.

آن مرد اظهار داشت راست گفتی پس پدرم از این سخن تعجّب کرد.

سپس آن مرد برخاست (و رفت) پدرم فرمود: او را بیاورید من دنبال او رفتم و پیدایش نکردم

ص: 131

110/[9] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: کُنْتُ مَعَ أَبِی فِی اَلْحِجْرِ فَبَیْنَا هُوَ قَائِمٌ یُصَلِّی إِذْ أَتَاهُ رَجُلٌ فَجَلَسَ إِلَیْهِ فَلَمَّا اِنْصَرَفَ سَلَّمَ عَلَیْهِ ثُمَّ قَالَ: إِنِّی أَسْئَلُکَ عَنْ ثَلَاثَهِ أَشْیَاءَ لاَ یَعْلَمُهَا إِلاَّ أَنْتَ وَ رَجُلٌ آخَرُ، قَالَ: مَا هِیَ؟

قَالَ: أَخْبِرْنِی أَیُّ شَیْءٍ کَانَ سَبَبَ اَلطَّوَافِ بِهَذَا اَلْبَیْتِ ؟

فَقَالَ. إِنَّ اَللَّهَ تبارک و تَعَالَی لَمَّا أَمَرَ اَلْمَلاَئِکَهَ أَنْ یَسْجُدُوا لِآدَمَ ، رَدَّتِ اَلْمَلاَئِکَهُ فَقَالَتْ: ﴿أَ تَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیها وَ یَسْفِکُ اَلدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ قالَ إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ ﴾ (1)

فَغَضِبَ عَلَیْهِمْ، ثُمَّ سَأَلُوهُ اَلتَّوْبَهَ فَأَمَرَهُمْ أَنْ یَطُوفُوا بِالضُّرَاحِ - وَ هُوَ اَلْبَیْتُ اَلْمَعْمُورُ - فَمَکَثُوا بِهِ یَطُوفُونَ سَبْعَ سِنِینَ، یَسْتَغْفِرُونَ اَللَّهَ مِمَّا قَالُوا، ثُمَّ تَابَ عَلَیْهِمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِکَ وَ رَضِیَ عَنْهُمْ، فَکَانَ هَذَا أَصْلَ اَلطَّوَافِ. ثُمَّ جَعَلَ اَللَّهُ اَلْبَیْتَ اَلْحَرَامَ حِذَاءَ اَلضُّرَاحِ، تَوْبَهً لِمَنْ أَذْنَبَ مِنْ بَنِی آدَمَ وَ طَهُوراً لَهُمْ،

فَقَالَ: صَدَقْتَ ثُمَّ ذَکَرَ اَلْمَسْأَلَتَیْنِ نَحْوَ اَلْحَدِیثِ اَلْأَوَّلِ ثُمَّ قَامَ اَلرَّجُلُ (2) فَقُلْتُ: مَنْ هَذَا اَلرَّجُلُ یَا أَبَهْ ؟

فَقَالَ: یَا بُنَیَّ هَذَا اَلْخَضِرُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ .(3)

ص: 132


1- سورة البقرة : 30/2 .
2- و في نسخة البرهان في تفسير القرآن : ثم قال الرجل : صدقت
3- عنه بحار الأنوار : 205/99 ح 18 و البرهان في تفسير القرآن : 166/1 ح 5، و مستدرك الوسائل : 424/32 ح 3919 قطعة منه ، و 370 ح 11099 بتمامه . الكافي : 188/4 ح 2 عنه وسائل الشيعة : 295/13 ح 17782 قطعة منه ، البحار : 59/58 ، ح 7 نقلاً عن الدرّ المنثور ، قال : أخرج الأزرقي عن عليّ بن الحسين علیهما السلام بتفاوت

9)- از محمد بن مروان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: من با پدرم در داخل حجر (اسماعیل) بودیم پس در حالی که پدرم نماز می خواند مردی وارد شد و در محضر او نشست و چون از نماز فارغ گشت به پدرم سلام کرد و گفت: درباره سه چیز از تو سؤال دارم که کسی جز تو جواب آن ها را نداند.

پدرم فرمود چیست؟ گفت: مرا خبر بده که علّت طواف بر این خانه چیست؟

فرمود: چون خداوند متعال ملائکه را دستور داد تا بر آدم سجده کنند دستور خدا را رد کرده و اظهار داشتند« آیا در زمین کسی را قرار می دهی که فساد کند و خون بریزد؟ ما تو را تسبیح و تقدیس می کنیم خداوند فرمود: من چیزی را می دانم که شما نمی دانید،» پس خداوند بر آن ها غضب نمود و آن ها درخواست توبه کردند لذا دستور داد تا بر اطراف «ضراح» که همان بیت معمور می باشد (در کنار عرش الهی که مساوی کعبه ) است با ناله طواف کنند

پس به مدت هفت سال در آن جا طواف می کردند و از آن چه گفته بودند استغفار می نمودند بعد از آن (خداوند) توبه آنان را پذیرفت و راضی گشت این اصل و اساس طواف بود. سپس خداوند کعبه را محاذی و مساوی «صراخ» و بیت معمور - را حالت طهارت - برای پذیرش توبه گناه کاران بنی آدم، قرار داد.

آن مرد اظهار داشت راست گفتی؛ و پس از آن دو سؤال دیگر خود را مطرح نمود که در حدیث قبل آمده بود و باز آن مرد گفت: راست فرمودی من پرسیدم ای پدرم! این مرد کیست؟

پدرم فرمود: ای فرزندم! او حضرت خضر علیه السلام است.

ص: 133

111 / [10] - عليّ بن الحسين علیه السلام في قوله : ﴿ وَ إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَئكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَ يَسْفِكُ الدِّمَاءَ ﴾ (1) ، [قال:] رَدُّوا عَلَي اللهِ فَقَالُوا «أَتَجعَلُ فيها مَن يُفسِدُ فيها وَ يَسفِكُ الدِّماءَ؟ وَ اِنَّمَا قالُوا ذلِكَ بِخَلقٍ مَضَي - يَعنِي الجَانَّ ابنَ الجِنَّ - ، ﴿ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ ﴾، فَمَنُّوا عَلَي اللهِ بِعِبادَتِهِم اِيَّاهُ فَأَعرَضَ عَنهُم ثُمَّ عَلَّمَ آدَمَ الاَسماءَ كُلَّها ،ثُمَّ قالَ لِلمَلائِكَةِ : ﴿ أَنبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ ﴾ ، قالوا : ﴿لَا عِلْمَ لَنَا ﴾ ، قالَ : ﴿ يَادَمُ أَنبِئُهُم بِأَسْمَائهِمْ﴾ ،فَأَنبَأَهُم ثُمَّ قالَ لَهُمُ: ﴿ اسْجُدُوا لِأَدَمَ فَسَجَدُواْ ﴾ (2) ، وَ قَالُوا فِی سُجُودِهِمْ فِی أَنْفُسِهِمْ مَا کُنَّا نَظُنُّ أَنْ یَخْلُقَ اَللَّهُ خَلْقاً أَکْرَمَ عَلَیْهِ مِنَّا نَحْنُ خُزَّانُ اَللَّهِ وَ جِیرَانُهُ وَ أَقْرَبُ اَلْخَلْقِ إِلَیْهِ

فَلَمَّا رَفَعُوا رُءُوسَهُمْ قالَ: الله مَا تُبْدُونَ مِنْ رَدِّکُمْ عَلَیَّ وَ مَا کُنْتُمْ تَکْتُمُونَ ظَنَنَّا أَنْ لاَ یَخْلُقَ اَللَّهُ خَلْقاً أَکْرَمَ عَلَیْهِ مِنَّا وَ هُمُ الَّذِينَ أُمِرُوا بِالسُّجُودِ فَلَاذُوا بِالْعَرْشِ وَ قَالُوا بِأَيْدِيهِمْ - وَ أَشَارَ بِإِصْبَعِهِ يُدِيرُهَا فَهُمْ يَلُوذُونَ حَوْلَ الْعَرْشِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ فَلَمَّا أَصَابَ آدَمُ الْخَطِيئَةَ جَعَلَ اللَّهُ هَذَا الْبَيْتَ لِمَنْ أَصَابَ مِنْ وُلْدِهِ خَطِيئَةً أَتَاهُ فَلَاذَ بِهِ مِنْ وُلْدِ آدَمَ علیه السلام كَمَا لَاذَوا أُولَئِكَ بِالْعَرْشِ

فَلَمَّا هَبَطَ آدَمُ إِلَی اَلْأَرْضِ طَافَ بِالْبَیْتِ ، فَلَمَّا کَانَ عِنْدَ اَلْمُسْتَجَارِ دَنَا مِنَ اَلْبَیْتِ فَرَفَعَ یَدَیْهِ إِلَی اَلسَّمَاءِ فَقَالَ: یَا رَبِّ اِغْفِرْ لِی فَنُودِیَ أَنِّی قَدْ غَفَرْتُ لَکَ،

ص: 134


1- سورة البقرة : 30/2
2- سورة البقرة : 30/2 - 32 .

10) - امام علی بن الحسين علیهما السلام درباره فرمایش خداوند: چون به ملائکه فرمود: «به - راستى من روی زمین جانشینی قرار می دهم به عنوان ردّ بر فرمایش خدا، گفتند: آیا در زمین کسی را قرار می دهی که فساد می کند و خون می ریزد؟! البته این موضوع را از آفریده هایی که سپری گشته بودند می دانستند، که جنّیان باشند.

(سپس (افزودند:) «ما تو را تسبیح و تقدیس می گوییم»؛ و با این طرح ،عبودیّت بر خداوند منّت نهادند ولی خدا اعتنایی ننمود و تمامی نام ها را به آدم تعلیم داد و به ملائکه فرمود: «نام های ایشان را به من بگوئید.»

گفتند خداوندا! تو منزّه هستی «ما که علمی نداریم»

لذا به حضرت آدم علیه السلام دستور داد آن اسامی را به ایشان خبر بده؛ و چون ایشان را آگاه نمود خداوند دستورشان داد: «برای آدم سجده کنید، پس سجده کردند» و گفتند: گمان نمی کردیم که خداوند مخلوقی بیافریند که از ما برتر باشد ما خزینه داران خداییم در جوار عرش او می باشیم و نزدیک ترین خلق او هستیم.

هنگامی که سر از سجده برداشتند خداوند اظهار نمود: آن چه را آشکارا در ردّ من می گویید و یا پنهان می دارید به آن عالم و آگاه هستم (که با خود می گویید): گمان می کردیم که خداوند مخلوقی نمی آفریند که از ما برتر باشد پس چون ملائکه متوجّه شدند که در اشتباه می باشند - اینان جمعی از ملائکه بودند که چنین اندیشه ای را کرده بودند و مأمور به سجده برای آدم شدند - به عرش پناهنده شدند و با دست خود می گفتند - و امام علیه السلام انگشت خود را می چرخانید - و تا روز قیامت در اطراف عرش پناهنده خواهند بود.

چون آدم علیه السلام به خطا مبتلا شد خداوند این بیت (کعبه) را برای بعضی از فرزندان آدم که خطا کار هستند قرار داد که همانند ملائکه به آن پناهنده شوند؛ و چون آدم بر زمین فرود آمد در اطراف این خانه طواف نمود هنگامی که به محلّ مستجار رسید

ص: 135

قَالَ: یَا رَبِّ! وَ لِوُلْدِی قَالَ: فَنُودِیَ یَا آدَمُ مَنْ جَاءَنِی مِنْ وُلْدِکَ فَبَاءَ بِذَنْبِهِ بِهَذَا الْمَكَانِ غَفَرْتُ لَهُ (1)

112/[11] - عَنْ عِیسَی بْنِ حَمْزَهَ قَالَ:

قَالَ رَجُلٌ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّ اَلنَّاسَ یَزْعُمُونَ أَنَّ اَلدُّنْیَا عُمُرُهَا سَبْعَهُ آلاَفِ سَنَهٍ

فَقَالَ: لَیْسَ کَمَا یَقُولُونَ إِنَّ اَللَّهَ خَلَقَ لَهَا خَمْسِینَ أَلْفَ عَامٍ فَتَرَکَهَا قَاعاً قَفْرَاءَ خَاوِیَهٌ (2) عَشْرَهَ أَلْفَ عَامٍ، ثُمَّ بَدَا لِلَّهِ بَدْأُ اَلْخَلْقِ فِیهَا، خَلْقاً لَیْسَ مِنَ اَلْجِنِّ وَ لاَ مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ وَ لاَ مِنَ اَلْإِنْسِ، وَ قَدَّرَ لَهُمْ عَشْرَهَ أَلْفَ عَامٍ، فَلَمَّا قَرُبَتْ آجَالُهُمْ أَفْسَدُوا فِیهَا فَدَمَّرَ اَللَّهُ عَلَیْهِمْ تَدْمِیراً ثُمَّ تَرَکَهَا قَاعاً قَفْرَاءَ خَاوِیَهٌ عَشْرَهَ أَلْفَ عَامٍ، ثُمَّ خَلَقَ فِیهَا اَلْجِنَّ وَ قَدَّرَ لَهُمْ عَشْرَهَ أَلْافَ عَامٍ، فَلَمَّا قَرُبَتْ آجَالُهُمْ أَفْسَدُوا فِیهَا وَ سَفَکُوا اَلدِّمَاءَ وَ هُوَ قَوْلُ اَلْمَلاَئِکَهِ :﴿ أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَ يَسْفِكُ الدِّمَاءَ ﴾ (3) ، کَمَا سَفَکَتْ بَنُو اَلْجَانِّ، فَأَهْلَکَهُمُ اَللَّهُ.

ثُمَّ بَدَا لِلَّهِ فَخَلَقَ آدَمَ ، وَ قَدَّرَ لَهُ عَشَرَهَ آلاَفِ عَامٍ، وَ قَدْ مَضَی مِنْ ذَلِکَ سَبْعَهُ آلاَفِ عَامٍ وَ مِائَتَانِ، وَ أَنْتُمْ فِی آخِرِ اَلزَّمَانِ.(4)

ص: 136


1- عنه بحار الأنوار: 205/99 ح 19، و البرهان في تفسير القرآن : 166/1 ح 6، و مستدرك الوسائل : 370/9 ح 11100 دعائم الإسلام : 291/1 (ذكر الرغائب في الحجّ) فيه : روينا عن أبي جعفر محمّد بن عليّ علیهما السلام أنه قال : .... عنه البحار : 3646/99، و مستدرك الوسائل : 386/9 ح 11141.
2- القاع : المستوى من الأرض، و خاوية : أي خالية من الأهل
3- سورة البقرة : 30/2
4- عنه بحار الأنوار : 86/57 ح 72 فيه : عن عيسى بن أبي حمزة و البرهان : 167/1 ح 7 . تفسير القمّي: 36/1 (ابتداء خلفة آدم علیه السلام) بإسناده عن جابر، عن أبي جعفر محمّد بن عليّ بن الحسين، عن أبيه ، عن آبائه علیهم السلام، عن أمير المؤمنين علیه السلام بتفاوت عنه البحار: 103/11 ح 10 .

کنار بیت آمد و دو دست خود را بلند کرد و اظهار داشت ای پروردگارا مرا بیامرز پس ندایی به او رسید: من تو را آمرزیدم ،گفت: پروردگارا! فرزندانم را هم بیامرز ندا آمد ای آدم هر که از فرزندانت نزد من آید و در این محل از خطای خود توبه کند، او را می آمرزم.

11) - از عیسی بن ابی حمزه روایت کرده است که گفت :

مردی به امام صادق علیه السلام عرضه داشت: فدایت گردم: مردم می پندارند که عمر دنیا هفت هزار سال است. حضرت فرمود چنان نیست که آنان می گویند همانا خداوند دنیا را به مدت پنجاه هزار سال آفریده که مدّت ده هزار سال به آن حالت بیابانی هموار و بدون آبادانی رهایش نمود

سپس برای خداوند بدا (و تجدید اراده) حاصل شد و اراده کرد که در آن خلقی بیافریند پس موجودی آفرید که نه جن بود نه فرشته و نه آدمی؛ و مدّت ده هزار سال به آنان مهلت داد

و چون و عدشان فرا رسید فساد کردند و خداوند آن ها را نابود کرد و سپس ده هزار سال آن را بیابانی ویران و بدون سکَنه رها نمود، پس از آن جنیّان را آفرید و ده هزار سال به آنان مهلت داد و چون موعدشان نزدیک شد در آن فساد و خون ریزی کردند که این (معنای) همان گفتار فرشته ها است «آیا در آن کسی را قرار می دهی که فساد و خون ریزی کند»

هم چنان که جنیّان انجام دادند پس خداوند آن ها را نابود کرد و آدم را آفرید و نیز مدّت ده هزار سال به او مهلت داد که البته هفت هزار و دویست سال آن گذشته است و شما در آخرین مراحل زمان هستید.

ص: 137

113 / [12] - قَالَ: قَالَ زُرَارَهُ :

دَخَلْتُ عَلَی أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ: أَیُّ شَیْءٍ عِنْدَکَ مِنْ أَحَادِیثِ اَلشِّیعَهِ

فَقُلْتُ: إِنَّ عِنْدِی مِنْهَا شَیْئاً کَثِیراً قَدْ هَمَمْتُ أَنْ أُوقِدَ لَهَا نَاراً ثُمَّ أُحْرِقَهَا

فَقَالَ و بَیَّنّا [وَارِهَا تَنْسَا] مَا أَنْکَرْتَ مِنْهَا فَخَطَرَ عَلَی بَالِ الآدمیّون فَقَالَ لِی: مَا کَانَ عِلْمُ اَلْمَلاَئِکَهِ حَیْثُ قَالُوا ﴿ أَ تَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیها وَ یَسْفِکُ اَلدِّماءَ ﴾ (1)

114 / [13]- قالَ: وَ کَانَ یَقُولُ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : - إِذَا حَدَّثَ بِهَذَا اَلْحَدِیثِ -: هُوَ کَسْرٌ عَلَی اَلْقَدَرِیَّهِ ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: إِنَّ آدَمَ کَانَ لَهُ فِی اَلسَّمَاءِ خَلِیلٌ مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ فَلَمَّا هَبَطَ آدَمُ مِنَ اَلسَّمَاءِ إِلَی اَلْأَرْضِ اِسْتَوْحَشَ اَلْمَلَکُ وَ شَکَی إِلَی اَللَّهِ وَ سَأَلَهُ أَنْ یَأْذَنَ لَهُ فَیَهْبِطَ عَلَیْهِ فَأَذِنَ لَهُ فَهَبَطَ عَلَیْهِ، فَوَجَدَهُ قَاعِداً فِی قَفْرَهٍ مِنَ اَلْأَرْضِ، فَلَمَّا رَآهُ آدَمُ وَضَعَ یَدَهُ عَلَی رَأْسِهِ وَ صَاحَ صَیْحَهً

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : یَرْوُونَ أَنَّهُ أَسْمَعَ عَامَّهَ اَلْخَلْقِ، فَقَالَ لَهُ اَلْمَلَکُ: یَا آدَمُ! مَا أَرَاکَ إِلاَّ قَدْ عَصَیْتَ رَبَّکَ وَ حَمَلْتَ عَلَی نَفْسِکَ مَا لاَ تُطِیقُ، أَ تَدْرِی مَا قَالَ اَللَّهُ لَنَا فِیکَ فَرَدَدْنَا عَلَیْهِ؟

قَالَ: لاَ قَالَ: «قَالَ ﴿ إِنِّی جاعِلٌ فِی اَلْأَرْضِ خَلِیفَهً ﴾

قُلْنَا ﴿ أَ تَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیها وَ یَسْفِکُ اَلدِّماءَ ﴾ فَهُوَ خَلَقَکَ أَنْ تَکُونَ فِی اَلْأَرْضِ یَسْتَقِیمُ أَنْ تَکُونَ فِی اَلسَّمَاءِ:

فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : وَ اَللَّهِ عُزِّیَ بِهَا آدَمُ ثَلاَثاً (2)

ص: 138


1- عنه بحار الأنوار: 282/25 ح 28 ، و البرهان في تفسير القرآن : 167/1 ح 8. بصائر الدرجات : 236 - 6 (باب - 10 في الأئمة علیهم السلام ، عنه البحار : 282/25 ح 28
2- عنه بحار الأنوار: 211/11 ح 18 فيه : عن زرارة، و البرهان في تفسير القرآن : 167/1 ح 9، ملاحظة : قطعة صدر الحديث وقع ذيل الحديث السابق، فأصلحناه

12) - زراره گفته است: موقعی که در محضر امام باقر علیه السلام شرفیاب شدم، به من فرمود: چه احادیثی از شیعه داری؟

عرضه داشتم: احادیث زیادی از آن ها دارم که تصمیم داشته ام آتشی بیفروزم و همه آن ها را بسوزانم فرمود: آن هایی را که قبول نداری و انکار می کنی پنهان کن

در همین حال چند مطلب به ذهنم خطور کرد و حضرت به من فرمود: دانش ملائکه چه مقدار بود که (به خداوند اعتراض کردند و گفتند: «آیا کسانی قرار می دهی تا در زمین فساد و خون ریزی نمایند» (همانا حکمت خداوند قابل درک نمی باشد)

13)- (هم چنین زراره) گفته است:

هرگاه امام صادق علیه السلام این حدیث را مطرح می نمود، می فرمود: (این مطالب)، اعتقادات قدریه را در هم می شکند.

سپس امام صادق علیه السلام فرمود: همانا آدم در آسمان دوستی از ملائکه داشت، هنگامی که از آسمان بر زمین فرود آمد وحشت وجود آن دوست را فرا گرفت و به خدا شکایت نمود و درخواست کرد که اجازه فرماید تا بر زمین فرود آید، خداوند هم اجازه داد و چون بر آدم فرود آمد مشاهده کرد که آدم بر زمینی بدون آبادانی و امکانات و خالی از سکنه نشسته است دست خود را بر آدم نهاد و فریادی زد.

امام صادق علیه السلام افزود: گویند که تمامی موجودات و آفریده ها صدای او را شنیدند، سپس اظهار داشت: ای آدم! در تو چنین حالتی نمی بینم مگر آن که نافرمانی خدا نمودی و کاری را که طاقت و تحمل آن را نداشتی انجام دادی آیا می دانی که خداوند درباره تو به ما چه گفت، که جواب رد به او دادیم؟

پاسخ داد: نه. فرشته گفت : خدا فرمود: «می خواهم در زمین خلیفه ای قرار دهم»؛ و ما گفتیم: «آیا می خواهی کسی را بیافرینی که در زمین فساد و خون ریزی نماید» پس او تو را آفریده تا در زمین باشی و توان دارد که تو در آسمان واقع شوی.

سپس امام صادق علیه السلام افزود: خداوند به وسیله او، آدم را سه بار تعزیت نمود.

ص: 139

115 / [14] - عَنْ أَبِی اَلْعَبَّاسِ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ [قَالَ]: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿وَ عَلَّمَ آدَمَ اَلْأَسْماءَ کُلَّها﴾ مَاذَا عَلَّمَهُ؟ قَالَ: اَلْأَرَضِینَ، وَ اَلْجِبَالَ، وَ اَلشِّعَابَ ، وَ اَلْأَوْدِیَهَ ثُمَّ نَظَرَ إِلَی بِسَاطٍ تَحْتَهُ، فَقَالَ: وَ هَذَا اَلْبِسَاطُ مِمَّا عَلَّمَهُ (1) .

116 / [15] - عَنِ اَلْفَضْلِ بْنِ عَبَّاسٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ وَ عَلَّمَ آدَمَ اَلْأَسْماءَ کُلَّها ﴾ مَا هِیَ؟

قَالَ: أَسْمَاءُ اَلْأَوْدِیَهِ وَ اَلنَّبَاتِ وَ اَلشَّجَرِ وَ اَلْجِبَالِ مِنْ اَلْأَرْضِ:(2)

قوله تعالى: ﴿ قَالَ يَادَمُ أَنبِتْهُم بِأَسْمَائهِمْ فَلَمَّا أَنبَأَهُم بِأَسْمَائهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّى أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَ مَا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ ﴿33﴾

117/[16] - عَنْ دَاوُدَ بْنِ سِرْحَانَ اَلْعَطَّارِ قَالَ:

کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، فَدَعَا بِالْخِوَانِ فَتَغَدَّیْنَا ثُمَّ جَاءُوا بِالطَّشْتِ وَ اَلدَّسْتِ سِنَانَهْ (3) فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ قَوْلُهُ: ﴿ وَ عَلَّمَ آدَمَ اَلْأَسْماءَ کُلَّها ﴾ اَلطَّشْتُ وَ اَلدَّسْتُ سِنَانَهْ مِنْهُ فَقَالَ: وَ اَلْفِجَاجُ (4) وَ اَلْأَوْدِیَهُ وَ أَهْوَی بِیَدِهِ کَذَا وَ کَذَا .(5)

ص: 140


1- عنه بحار الأنوار: 147/11 ح 18 و البرهان في تفسير القرآن : 168/1 ح 10 . مجمع البيان: 180/1 عنه البحار : 146/11 ذيل ح 16 .
2- عنه بحار الأنوار: 147/11 ح 19 ، و البرهان في تفسير القرآن: 168/1 ح 11 فيه: عن الفضل أبي العبّاس تفسير القمّي : 45/1 ( حجّ آدم علیه السلام مرسلاً و بتفاوت يسير، عنه البحار : 146/11 ح 16.
3- كذا في النسخ ، و استظهر في هامش نسخة البحار أن الصحيح : ثمّ جاؤا بالطشت و الدست سويه - في الموضعين - و عليه فالكلمة فارسيّة، و هو الإناء المعدّ لغسل اليد
4- الفجاج جمع الفجّ : الطريق الواضح بين الجبلين. و في بعض النسخ : العجاج، و هو بمعنى الغبار.
5- عنه بحار الأنوار: 147/11 ح 20 ، و البرهان في تفسير القرآن : 168/1 ح 12 ،

14) - از ابو العباس روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام پیرامون فرمایش خداوند: «تمامی اسم ها را به آدم تعلیم نمود» پرسش کردم که آن علم و دانش چه بود؟

فرمود: (همان علمی که مربوط به) زمین ها ،کوه ها، راه ها، درّه ها و رود ها است سپس حضرت به گلیمی که روی آن نشسته بود نگاهی انداخت و فرمود: این گلیم نیز جزء علم و دانش آدم است.

15) - از فضل بن عباس روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام پیرامون فرمایش خداوند: «تمامی اسم ها را به آدم تعلیم نمود» سؤال کردم که آن چه بود؟

فرمود: اسامی رود ها، نباتات و گیاهان درختان کوه ها و زمین بود.

فرمایش خداوند متعال: فرمود: ای آدم! آنان را از اسامی (و اسرار این) موجودات آگاه نما پس هنگامی که آنان را آگاه نمود (خداوند) فرمود: آیا به شما نگفتم: من غیب آسمان ها و زمین را می دانم؟ و نیز آن چه را که شما آشکار می کنید و آن چه را پنهان می دارید (همه را) می دانم (33)

16) - از داود بن سَرحان عطار روایت کرده است که گفت:

در محضر امام صادق علیه السلام بودم که دستور داد سفره ای آوردند و غذا خوردیم سپس تشت و ظرف آب آوردند پس اظهار داشتم: فدایت گردم فرمایش خداوند: «تمامی اسم ها را به آدم تعلیم نمود» مربوط به تشت و ظرف آب هم بود؟

فرمود: (آری، حتّی) راه های بیابانی و کوهستانی درّه ها. سپس با دست خود اشاره به چنین و چنان نمود.

ص: 141

118 / [17] - عَنْ حَرِیزٍ عَمَّنْ أَخْبَرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

لَمَّا أَنْ خَلَقَ اَللَّهُ آدَمَ أَمَرَ اَلْمَلاَئِکَهَ أَنْ یَسْجُدُوا لَهُ، فَقَالَتِ اَلْمَلاَئِکَهُ فِی أَنْفُسِهَا: مَا کُنَّا نَظُنُّ أَنَّ اَللَّهَ خَلَقَ خَلْقاً أَکْرَمَ عَلَیْهِ مِنَّا، فَنَحْنُ جِیرَانُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ خَلْقِهِ إِلَیْهِ،

فَقَالَ اَللَّهُ: ﴿ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنّى أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ ﴾ (1) فِیمَا أَبْدَوْا مِنْ أَمْرِ بَنِی اَلْجَانِّ، وَ کَتَمُوا مَا فِی أَنْفُسِهِمْ فَلاَذَتِ اَلْمَلاَئِکَهُ اَلَّذِینَ قَالُوا مَا قَالُوا بِالْعَرْشِ. (2)

119 / [18] - عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ إِبْلِیسَ أَکَانَ مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ؟ أَوْ کَانَ یَلِی شَیْئاً مِنْ أَمْرِ اَلسَّمَاءِ؟

فَقَالَ: لَمْ یَکُنْ مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ وَ کَانَتِ اَلْمَلاَئِکَهُ تَرَی أَنَّهُ مِنْهَا، وَ کَانَ اَللَّهُ یَعْلَمُ أَنَّهُ لَیْسَ مِنْهَا، وَ لَمْ یَکُنْ یَلِی شَیْئاً مِنْ أَمْرِ اَلسَّمَاءِ وَ لاَ کَرَامَهَ،

فَأَتَیْتُ اَلطَّیَّارَ (3) فَأَخْبَرْتُهُ بِمَا سَمِعْتُ فَأَنْکَرَ وَ قَالَ: کَیْفَ لاَ یَکُونُ مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ؟ و اَللَّهُ یَقُولُ لِلْمَلاَئِکَهِ ﴿ اُسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاّ إِبْلِیسَ ﴾ (4) فَدَخَلَ عَلَیْهِ اَلطَّیَّارُ فَسَأَلَهُ وَ أَنَا عِنْدَهُ، فَقَالَ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ! قَوْلُ اَللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا ﴾ فِی غَیْرِ مَکَانٍ فِی مُخَاطَبَهِ اَلْمُؤْمِنِینَ أَ یَدْخُلُ فِی هَذِهِ اَلْمُنَافِقُونَ؟

فَقَالَ: نَعَمْ یَدْخُلُونَ فِی هَذِهِ اَلْمُنَافِقُونَ وَ اَلضُّلاَّلُ وَ کُلُّ مَنْ أَقَرَّ بِالدَّعْوَهِ اَلظَّاهِرَهِ. (5)

ص: 142


1- سورة البقرة : 33/2
2- عنه بحار الأنوار: 148/11 ح 21، و البرهان في تفسير القرآن : 168/1 ح 13.
3- المشهور بهذا اللقب محمّد بن عبد الله، و قد يطلق على ابنه حمزة بن الطيّار.
4- سورة البقرة : 34/2 .
5- عنه مجمع البيان: 190/1 ، و بحار الأنوار: 148/11 ح 22 و 217/63 ح 54 ، و البرهان في تفسير القرآن : 177/1 ح 13، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 28 ( الفصل الأول في فضلهما) . الكافي : 274/8 ح 413 ، عنه البحار : 217/63 ذيل ح 54

17) - از حریز به نقل از کسی که خبر داده روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که خداوند آدم را آفرید به ملائکه دستور داد تا برایش سجده کنند پس آنان با خود گفتند گمان نمی کردیم خداوند مخلوقی را بیافریند که از ما برتر باشد با این که ما در جوار خدا و از نزدیک ترین مخلوقات او به او می باشیم پس خداوند فرمود: «مگر نگفتم: من غیب آسمان ها و زمین را می دانم و آن چه آشکار و یا کتمان نمایید همه را می دانم».

در آن چه پیرامون جنیّان آشکار کرده و آن چه را که در افکار و اذهان خود می پروراندند و ملائکه هایی که چنین گفتند و یا نگفتند، به عرش خداوند، پناهنده شدند.

18) - از جمیل بن درّاج روایت کرده است که گفت: از امام صادق علیه السلام درباره ابلیس پرسیدم که آیا از فرشته ها بود و یا برخی از برنامه های آسمان را در دست داشت؟

فرمود: فرشته نبود ولی فرشته ها او را از خود می دانستند و فقط خدا می دانست که از فرشته ها نیست و متصدّی هیچ کاری در آسمان نبود و کرامتی هم نداشت.

من نزد (حمزة بن محمد) طیّار آمدم و آن چه را که شنیده بودم برایش گفتم و او انکار کرد و گفت: چگونه از فرشته ها نبود (در صورتی که) خدا به فرشته ها می فرماید: «به آدم سجده کنید و همه سجده کردند جز ابلیس». پس طیّار نزد آن حضرت آمد و سؤال کرد که من حضور داشتم گفت: فدایت گردم فرمایش خدا: ای کسانی که ایمان آورده اید! - که در جاهای مختلف خطاب به مؤمنان نموده ، آیا شامل منافقان نیز می گردد؟

فرمود: بلی گمراهان و هر که دعوت آشکار (اسلام) را اقرار کرده شامل می شود.

ص: 143

120/ [19] -عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، قَالَ :

سَأَلْتُهُ عَنْ إِبْلِیسَ أَ کَانَ مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ؟ أَوْ هَلْ کَانَ یَلِی شَیْئاً مِنْ أَمْرِ اَلسَّمَاءِ؟

قَالَ: لَمْ یَکُنْ مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ وَ لَمْ یَکُنْ یَلِی شَیْئاً مِنْ أَمْرِ اَلسَّمَاءِ وَ کانَ مِنَ اَلْجِنِّ ، وَ کَانَ مَعَ اَلْمَلاَئِکَهِ وَ کَانَتِ اَلْمَلاَئِکَهُ تَرَی أَنَّهُ مِنْهَا، وَ کَانَ اَللَّهُ یَعْلَمُ أَنَّهُ لَیْسَ مِنْهَا (1) فَلَمَّا أُمِرَ بِالسُّجُودِ کَانَ مِنْهُ اَلَّذِی کَانَ . (2)

121 / [20] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : إِنَّ أَوَّلَ کُفْرٍ کُفِرَ بِاللَّهِ حَیْثُ خَلَقَ اَللَّهُ آدَمَ کُفْرُ إِبْلِیسَ حَیْثُ رَدَّ عَلَی اَللَّهِ أَمْرَهُ، وَ أَوَّلَ اَلْحَسَدِ حَیْثُ حَسَدَ اِبْنَ آدَمَ أَخَاهُ، وَ أَوَّلَ اَلْحِرْصِ حِرْصُ آدَمَ ، نُهِیَ عَنِ اَلشَّجَرَة فَأَکَلَ مِنْهَا فَأَخْرَجَهُ حِرْصُهُ مِنَ اَلْجَنَّهِ .(3)

ص: 144


1- قال المجلسي رحمه الله بعد ذكر احاديث: ما حاصله: أنّ الله تعالى إنّما أدخله في لفظ الملائكة لأنّه كان مخلوطاً بهم و كونه ظاهراً منهم، و إنّما وجّه الخطاب في الأمر بالسجود إلى هؤلاء الحاضرين، و كان من بينهم فشمله الأمر ، أو المراد أنّه خاطبهم بيا أيها الملائكة! مثلاً و كان إبليس أيضاً مأموراً، لكونه ظاهراً منهم و مظهراً لصفاتهم، كما أن خطاب يا أيها الذين آمنوا يشمل المنافقين لكونهم ظاهراً من المؤمنين. و أما ظنّ الملائكة فيحتمل أن يكون المراد أنهم ظنوا أنّه منهم في الطاعة و عدم العصيان؛ لأنه يبعد أن لا يعلم الملائكة أنه ليس منهم مع أنّهم رفعوه إلى السماء، و أهلكوا قومه فيكون من قبیل قولهم : سلمان منّا أهل البيت على أنّه يحتمل أن يكون الملائكة ظنّوا أنّه كان ملكاً جعله الله حاكماً على الجان. و يحتمل أن يكون هذا الظنّ من بعض الملائكة الذين لم يكونوا بين جماعة منهم قتلوا الجانّ و رفعوا إبليس
2- عنه بحار الأنوار: 218/63 ح 55 ، و البرهان في تفسير القرآن : 177/1 ح 14 و قصص الأنبياء علیهم السلام الجزائري : 36 ( الفصل الثاني في سجود الملائكة). مجمع البيان : 190/1 ، قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي : 42 ح 6 ، عنه البحار : 144/11 ح 14، و 63 / 249 ح 109 . و يأتي الحديث أيضاً في سورة «الكهف»، الحديث 36.
3- عنه بحار الأنوار: 149/11 ح 23 ، و البرهان في تفسير القرآن : 178/1 ح 15 .

19) - از جمیل بن درّاج روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام دربارۀ ابلیس سؤال کردم که آیا از فرشته ها بود و یا این که برخی برنامه های آسمان را در دست داشت؟

فرمود: فرشته نبود و متصدّی هیچ کاری هم در آسمان نبود، او از جنیّان و در کنار و و هم ردیف فرشته ها بود، ولی فرشته ها او را از خود می دانستند؛ و خدا می دانست که از فرشته ها نیست و چون امر به سجده شدند درون خود را آشکار کرد

20) - نیز از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: اولین مرحله (کفر ابلیس)، موقعی بود که خداوند متعال آدم علیه السلام را آفرید و ابلیس در آن حالتی که از دستور خدا سر باز زد کافر گشت

و اولین کاربرد حسادت زمانی بود که فرزند آدم برادر خود را کشت

و اولین جایی که حرص و طمع واقع شد زمانی بود که آدم از خوردن (میوه) آن درخت ممنوع گردید ولی از آن تناول نمود و همین طمع، سبب بیرون راندنش از بهشت شد.

ص: 145

122/[12] - عَنْ بَدْرِ بْنِ خَلِیلٍ اَلْأَسَدِیِّ عَنْ رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ اَلشَّامِ قَالَ:

قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ صلوات الله علیه : أَوَّلُ بُقْعَهٍ عُبِدَ اَللَّهُ عَلَیْهَا ظَهْرُ اَلْکُوفَهِ لَمَّا أَمَرَ اَللَّهُ اَلْمَلاَئِکَهَ أَنْ یَسْجُدُوا لآِدَمَ سَجَدُوا عَلَی ظَهْرِ اَلْکُوفَهِ (1)

قوله تعالى: ﴿ وَ إِذْ قُلْنَا لِلْمَلَئكَةِ اسْجُدُوا لأدمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَ كَانَ مِنَ الْكَفِرِينَ ﴿34﴾ وَ قُلْنَا يَادَمُ اسْكُنْ أَنتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَ كُلا مِنْهَا رغَدًا حَيْثُ شَئتُمَا وَ لَا تَقْرَبَا هَذه الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّلِمِينَ ﴿35﴾

123 [22] - عَنْ مُوسَی بْنِ بَکْرٍ اَلْوَاسِطِیِّ (2)، قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ مُوسَی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنِ اَلْکُفْرِ وَ اَلشِّرْکِ، أَیُّهُمَا أَقْدَمُ؟

فَقَالَ: مَا عَهْدِی بِکَ تُخَاصِمُ اَلنَّاسَ!. قُلْتُ: أَمَرَنِی هِشَامُ بْنُ اَلْحَکَمِ أَنْ أَسْأَلَکَ عَنْ ذَلِکَ. فَقَالَ لِی: اَلْکُفْرُ أَقْدَمُ وَ هُوَ اَلْجُحُودُ قَالَ [اَللَّهُ عزّوجلّ] ﴿ الِّا إبْلِیسَ أَبی وَ اِسْتَکْبَرَ وَ کانَ مِنَ اَلْکافِرِینَ﴾.(3)

ص: 146


1- عنه بحار الأنوار: 149:11 ح 24 و 232/100 ح 25 و البرهان في تفسیر القرآن: 178/1 ح 16 و مستدرك الوسائل : 484/4 ح 5227 و 206/10 - 11865، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجرائري : 36 (الفصل الثاني في سجود الملائكة)
2- فيه بكر بن موسى الواسطي، وما أثبتناء عن البحار و البرهان
3- عنه بحار الأنوار: 97/72 ح 14 و البرهان في في تفسير القرآن 178/1 ح 17 الکافی 385/2 ح 6 باسناد عن موسى بن بكير، قال: سألت أبا الحسن علیه السلام بتفاوت يسير.

21)- از بدر بن خلیل اسدی از مردی اهل شام روایت کرده است که گفت: امير المؤمنين علیه السلام فرمود: اولین محل و جایگاهی که: خداوند پرستش شد. کوفه بود چون خداوند به فرشته ها دستور سجده برای آدم را داد که بر بلندای کوفه انجام گرفت.

فرمایش خداوند متعال و هنگامی که به فرشتگان گفتیم برای آدم سجده (و فروتنی) کنید پس همگی سجده کردند جز ابلیس که امتناع ورزید و تکبر کرد (و به خاطر نافرمانی و تکبرش) از کافران گردید (34) و گفتیم: ای آدم! تو با همسرت در بهشت سکونت نما و از (نعمت های انبوه) آن - از هر جا که می خواهید گوارا - بخورید (ولی مواظب باشید) به این درخت نزدیک نشوید (و نخورید) که از ستمگران خواهید شد. (35)

22)- از موسی بن بكر واسطی روایت کرده است که گفت: از امام کاظم علیه السلام سؤال کردم که کدام یک از کفر و شرک جلوتر بوده است؟

فرمود: من سابقه ستیزه گی و مخاصمه تو را با مردم نداشتم.

عرض کردم: هشام بن حکم مرا دستور داده که این را از شما سؤال کنم

فرمود: کفر جلوتر است و آن (به معنای) انکار است خداوند عزیز و جلیل فرموده است: (همه سجده کردند) «مگر ابلیس که سرپیچی و تکبّر کرد و از کافران گردیده»

ص: 147

124 / [23] - عَنْ سَلاَّمِ بْنِ اَلْمُسْتَنِیرِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ : ﴿ وَ لَا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ ﴾ : یَعْنِی لاَ تَأْکُلاَ مِنْهَا (1)

125 / [24] - عَنْ عَطَاءٍ ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ، عَنْ أَبِيهِ ، عَنْ آبَائِهِ ، عَنْ عَلِيٍّ عليهم السلام ، عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله ، قَالَ :

إِنَّمَا كَانَ لَبِثَ آدَمُ وَ حَوَّاءُ فِي الْجَنَّةِ حَتَّى خَرَجَا مِنْهَا سَبْعَ سَاعَاتٍ مِنْ أَيَّامِ الدُّنْيَا حَتَّى أَكَلا مِنَ الشَّجَرَةِ ، فَأَهْبَطَهُمَا اللَّهُ إِلَى الْأَرْضِ مِنْ يَوْمِهِمَا ذَلِكَ ،

قَالَ : فَحَاجَّ آدَمُ رَبَّهُ فَقَالَ : يَا رَبِّ أَرَأَيْتُكَ قَبْلَ أَنْ تَخْلُقَنِي كُنْتَ قَدَّرْتَ عَلَىَّ هَذَا الذَّنْبَ وَ كُلَّ مَا صِرْتُ وَ أَنَا صَائِرٌ إِلَيْهِ ، أَوْ هَذَا شَيْ ءٌ فَعَلْتُهُ أَنَا مِنْ قَبْلُ لَمْ تُقَدِّرْهُ عَلَيَّ ، غَلَبَتْ عَلَيَّ شِقْوَتِي، فَكَانَ ذَلِكَ مِنِّي وَ فِعْلِي لا مِنْكَ وَ لا مِنْ فِعْلِكَ ؟

قَالَ لَهُ : يَا آدَمُ أَنَا خَلَقْتُكَ...وَ عَلَّمْتُكَ أَنِّي أُسْكِنُكَ وَ زَوْجَتَكَ الْجَنَّةَ ، وَ بِنِعْمَتِي وَ مَا جَعَلْتُ فِيكَ مِنْ قُوَّتِي قَوِيتَ بِجَوَارِحِكَ عَلَى مَعْصِيَتِي ، وَ لَمْ تَغِبْ عَنْ عَيْنِي ، وَ لَمْ يَخْلُ عِلْمِي مِنْ فِعْلِكَ وَ لا مِمَّا أَنْتَ فَاعِلُهُ ، قَالَ آدَمُ : يَا رَبِّ! الْحُجَّةُ لَكَ عَلَيَّ يَا رَبِّ!

قال :فحِينَ خَلَقْتَنِي وَ صَوَّرْتَنِي وَ نَفَخْتَ فِيَّ مِنْ رُوْحِک! قال الله تعالی: یا آدم انّی أَسْجَدْتُ لَكَ مَلائِكَتِي (2)، وَ نَوَّهْتُ بِاسْمِكَ فِي سَمَاوَاتِي ، وَابْتَدَأْتُكَ بِكَرَامَتِي

ص: 148


1- عنه مجمع البيان: 194/1، و بحار الأنوار: 187/11 ح 41 ، و البرهان في تفسير القرآن : 188/1 ح14 الكافي : 447/7 ضمن ح 2 عنه وسائل الشيعة : 253/23 ح 29506 ، و البحار: 289/16 ح 149 ، النوادر للأشعري : 55 ضمن ح 107 (باب - 8 الاستثناء في اليمين)، عنه البحار : 306/76 ح 7 و 231/104 ح 73 ، و مستدرك الوسائل : 16 / 60 ح 19146
2- ما أثبتاه عن البرهان، و الأصل هكذا و نفخت فيّ من روحي، أسجدت لك ملائكتي ...

23) - از سلام بن مستنیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «نزدیک این دخت نشوید»، فرمود: یعنی از آن درخت نخورید

24) - از عطا به نقل از امام باقر، از پدران بزرگوارش، از امام علی علیهم السلام روایت نموده که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

همانا آدم و حوّا مدّت هفت ساعت از ساعات روز های دنیا در بهشت ماندند که در همان روز خداوند آنان را بر زمین فرود فرستاد

سپس فرمود: آدم با خداوند احتجاج کرد و گفت: ای پروردگار! فکر می کنم پیش از آن که مرا بیافرینی بر من مقدّر نموده ای که چنین گناهی را مرتکب شوم و به سمت چنین سرنوشتی رهسپار گردم؟ و یا آن که چنین کاری را که من کردم از روی شقاوت خودم بوده است؟! که در این صورت گناه از خودم سرچشمه گرفته و ربطی به مقدّرات تو ندارد؟

خداوند فرمود: ای آدم! من تو را آفریدم و می دانستم که با همسرت ساکن بهشت من خواهی شد و با استفاده از نعمت ها و توانایی هایی که به تو دادم مرا معصیت می کنی؛ و هیچ موقع از من پنهان نگشته ای و علم من بر اعمال و حالات تو تداوم داشته است.

آدم اظهار داشت: ای پروردگار! بنابراین در همان لحظه ای که مرا آفریدی و از روح خود در من دمیدی حجّت تو بر علیه من تمام گشته است.

خدای متعال فرمود: ای آدم! فرشته هایم را دستور دادم تا برایت سجده کنند و نام تو را در آسمان ها یم بالا برده و منتشر کردم آفرینش تو را با تکریم خود

ص: 149

وَ أَسْكَنْتُكَ جَنَّتِي ، وَ لَمْ أَفْعَلْ ذَلِكَ إِلّا بِرِضاً مِنِّي عَلَیْکَ أبلوک [اِبْتَلَیْتُکَ] بِذَلِکَ مِنْ غَیْرِ أَنْ یَکُونَ عَمِلْتَ لِی عَمَلاً تَسْتَوْجِبُ بِهِ عِنْدِی مَا فَعَلْتُ بِکَ،

قَالَ آدَمُ : یَا رَبِّ اَلْخَیْرُ مِنْکَ وَ اَلشَّرُّ مِنِّی، قَالَ اَللَّهُ: یَا آدَمُ أَنَا اَللَّهُ اَلْکَرِیمُ خَلَقْتُ اَلْخَیْرَ قَبْلَ اَلشَّرِّ، وَ خَلَقْتُ رَحْمَتِی قَبْلَ غَضَبِی، وَ قَدَّمْتُ بِکَرَامَتِی قَبْلَ هَوَانِی، وَ قَدَّمْتُ بِاحْتِجَاجِی قَبْلَ عَذَابِی، یَا آدَمُ! أَ لَمْ أَنْهَکَ عَنِ اَلشَّجَرَهِ وَ أُخْبِرْکَ أَنَّ الشَّیْطَانَ عَدُوٌّ لَكَ وَ لِزَوْجَتِكَ؟ وَ أُحَذِّرْكُمَا قَبْلَ أَنْ تَصِیرَا إِلَی الْجَنَّةِ وَ أُعَلِّمْكُمَا أَنَّكُمَا إِنْ أَكَلْتُمَا مِنَ الشَّجَرَةِ كُنْتُمَا ظَالِمَیْنِ لِأَنْفُسِكُمَا عَاصِیَیْنِ لِی یَا آدَمُ! لَا یُجَاوِرُنِی فِی جَنَّتِی ظَالِمٌ عَاصٍ لِی

قَالَ: فَقَالَ: بَلَی یَا رَبِّ! الْحُجَّةُ لَكَ عَلَیْنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَ عَصَیْنَا وَ إِن تَغْفِرْ لَنَا وَ تَرْحَمْنَا نَكُنْ مِنَ الْخَاسِرِینَ قَالَ: فَلَمَّا أَقَرَّا لِرَبِّهِمَا بِذَنْبِهِمَا وَ أَنَّ الْحُجَّةَ مِنَ اللَّهِ لَهُمَا تَدَارَكَهُمَا رَحْمَةُ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ فَتَابَ عَلَیْهِمَا رَبُّهُمَا إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ

قَالَ اللَّهُ: یَا آدَمُ! اهْبِطْ أَنْتَ وَ زَوْجُكَ إِلَی الْأَرْضِ فَإِذَا أَصْلَحْتُمَا أَصْلَحْتُكُمَا وَ إِنْ عَمِلْتُمَا لِی قَوَّیْتُکُمَا، وَ إِنْ تَعَرَّضْتُمَا لِرِضَایَ تَسَارَعْتُ إِلَی رِضَاکُمَا، وَ إِنْ خِفْتُمَا مِنِّی آمَنْتُکُمَا مِنْ سَخَطِی.

قَالَ: فَبَکَیَا عِنْدَ ذَلِکَ، وَ قَالاَ: رَبَّنَا!، فَأَعِنَّا عَلَی صَلاَحِ أَنْفُسِنَا، وَ عَلَی اَلْعَمَلِ بِمَا یُرْضِیکَ عَنَّا.

قَالَ اَللَّهُ لَهُمَا: إِذَا عَمِلْتُمَا سُوءاً فَتُوبَا إِلَیَّ مِنْهُ أَتُبْ عَلَیْکُمَا، وَ أَنَا اَللَّهُ اَلتَّوَّابُ اَلرَّحِیمُ. قَالاَ: فَأَهْبِطْنَا بِرَحْمَتِکَ إِلَی أَحَبِّ اَلْبِقَاعِ إِلَیْکَ؛

ص: 150

شروع نمودم تو را ساکن بهشتم گرداندم این چنین کار ها را با رضا و رغبت خویش برایت انجام داده ام؛ (به درستی که) تو را با آن برنامه ها آزمایش می کنم بدون این که عملی برایم انجام داده باشی و مستحقّ آن همه تکریم باشی

آدم گفت: ای پروردگار! خیر و خوبی از آن تو و شرّ و بدی از سوی من است

خداوند فرمود: ای آدم! من خدای کریمی هستم خیر و خوبی ها را پیش از شرّ و بدی ها آفریدم رحمت خود را پیش از غضب آفریدم، کرامت و بزرگواری من پیش از خواری و ذلّت می باشد؛ قبل از آن که به عذاب من مبتلا گردی با من احتجاج می کنی؟ ای آدم! آیا تو را از آن درخت نهی نکردم؟ و آیا تو را آگاه نساختم که شیطان دشمن (آشکار) تو و همسرت می باشد؟ و آیا پیش از آن که وارد بهشت شوید شما را متوجه نکردم که اگر از آن درخت تناول نمایید بر خود ستم کرده و مرا نیز معصیت و نافرمانی نموده اید؟ ای آدم! کسی که ستم و عصیان نموده هم جوار من در بهشت نمی شود

حضرت فرمود: آدم اظهار داشت: بلی قبول دارم حجت تو بر ما تمام است ما بر خود ستم و تو را نافرمانی کردیم اگر ما را نیامرزی و به ما رحم ننمایی از خسارت دیدگان می باشیم

حضرت فرمود: چون هر دو بر گناه خود اقرار کرده و پذیرفتند که حجّت خداوند بر ایشان انجام گرفته است رحمت خدای بخشاینده مهربان شامل حالشان گردید و توبه شان را پذیرفت زیرا که او توبه پذیر و مهربان است.

خداوند فرمود: ای آد! تو با همسرت بر زمین فرود آیید، پس اگر خود را اصلاح نمودید (امور) شما را اصلاح می نمایم اگر برای من کاری کردید شما را نیرو می بخشم اگر خواستار رضایت و خوشنودی من بودید، سریع از شما راضی می شوم اگر از من ترسیدید شما را از خشم خود در امان می دارم

ص: 151

قَالَ: فَأَوْحَی اَللَّهُ إِلَی جَبْرَئِیلَ : أَنْ أَهْبِطْهُمَا إِلَی اَلْبَلْدَهِ اَلْمُبَارَکَهِ مَکَّهَ

قَالَ: فَهَبَطَ بِهِمَا جَبْرَئِیلُ فَأَلْقَی آدَمَ عَلَی اَلصَّفَا ، وَ أَلْقَی حَوَّاءَ عَلَی اَلْمَرْوَهِ .قالَ : فَلَمّا اُلقِیا ، قاما عَلی أرجُلِهِما و رَفَعا رُؤوسَهُما إلَی السَّماءِ ، و ضَجّا بِأَصواتِهِما بِالبُکاءِ إلَی اللّهِ ، و خَضَعا بِأَعناقِهِما . قالَ : فَهَتَفَ اللّهُ بِهِما : ما یُبکیکُما بَعدَ رِضایَ عَنکُما ؟

قالَ : فَقالا : رَبَّنا! أبکَتنا خَطیئَتُنا ، وهِیَ أخرَجَتنا مِن جِوارِ رَبِّنا .وَ قَدْ خَفِيَ عَنَّا تَقْدِيسُ مَلائِكَتِكَ لَكَ رَبَّنَا! ، وَ بَدَتْ لَنَا عَوْرَاتُنَا وَاضْطَرَّنَا ذَنْبُنَا إِلَى حَرْثِ الدُّنْيَا وَ مَطْعَمِهَا وَ مَشْرَبِهَا ، وَ دَخَلَتْنَا وَحْشَةٌ شَدِيدَةٌ لِتَفْرِيقِكَ بَيْنَنَا.

قَالَ : فَرَحِمَهُمَا الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ عِنْدَ ذَلِكَ وَ أَوْحَى إِلَى جَبْرَئِيلَ : أَنَا اللَّهُ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ ، وَ أَنِّي قَدْ رَحِمْتُ آدَمَ وَ حَوَّاءَ لِمَا شَكَيَا إِلَيَّ فَاهْبِطْ عَلَيْهِمَا بِخَيْمَةٍ مِنْ خِيَامِ الْجَنَّةِ ، وَ عَزِّهِمَا (1) عَنِّي بِفِرَاقِ الْجَنَّةِ ، وَاجْمَعْ بَيْنَهُمَا فِي الْخَيْمَةِ فَإِنِّي قَدْ رَحِمْتُهُمَا لِبُكَائِهِمَا وَ وَحْشَتِهِمَا وَ وَحْدَتِهِمَا ، وَانْصِبْ لَهُمَا الْخَيْمَةَ عَلَى الترعة (2)

ص: 152


1- من التعزية بمعنى التسلية .
2- و قال المجلسي رحمه الله في بيان الحديث : الترعة بالتاء المثناة من فوق و الراء المهملة : الدرجة و الروضة في مكان مرتفع، و لعلّ المراد هنا الدرجة لكون قواعد البيت مرتفعة، و في بعض النسخ بالنون و الزاي المعجمة ، أي المكان الخالي عن الأشجار و الجبال، تشبيهاً بنزعة الرأس، و ظفائر الأرجوان في أكثر نسخ الحديث بالظاء، و لعلّه تصحيف الضاد، قال الجزري : الضفر : النسج و الضفائر الذوائب المضفورة و الضفير حبل مفتول . انتهى . و الأرجوان صبغ أحمر شديد الحمرة، و كأنّه معرّب أرغوان . و هبوطه تعالى كناية عن توجّه أمره و اهتمامه بصدور ذلك الأمر كما قال تعالى : ﴿ هَلْ يَنظُرُونَ إِلا أَن يَأْتِيَهُمُ اللهُ في ظُلَلٍ مِنَ الْغَمَام وَ الْمَلَئكة﴾ . (البقرة : 210/2). و الظلال ما أظلك من شيء، و ههنا كناية عن كثرة الملائكة و اجتماعهم : أي اهبط أمرى مع جمّ غفير من الملائكة، و اليوم المذكور في آخر الخبر لعلّ المراد به اليوم من أيّام الآخرة، كما مرّ، و قد سقط فيما عندنا من نسخ العيّاشي من أوّل الخبر شيء تركناه كما وجدنا .

حضرت فرمود: در این لحظه هر دو گریستند و گفتند: ای پروردگار! ما را بر اصلاح نفس خویش و بر کاری که موجب رضای تو باشد، یاری فرما.

خداوند به هر دوی آنان فرمود: چنان چه خلافی انجام دهید و به درگاه من توبه کنید تو به شما را می پذیرم زیرا که من توبه پذیر مهربانی هستم اظهار داشتند پس ما را در بهترین جایگاه زمین فرود آور

حضرت فرمود: پس خداوند به جبرئیل وحی فرستاد: هر دو را در سرزمینی مبارک - به نام مکه - فرود آور؛ و جبرئیل آنان را فرود آورد و آدم را در کوه صفا و حوا را در کوه مروه نهاد و چون بر زمین قرار گرفتند بر پای خود ایستادند و سر خود را به سمت آسمان بلند کرده و با حالت تواضع و صدای بلند به درگاه خدای متعال گریه کردند.

خداوند به آنان ندا داد: با این که از شما راضی شدم چرا گریه می کنید؟

اظهار داشتند پروردگارا! بر خطای خود گریه می کنیم که سبب بیرون راندن ما از بهشت و جدائی از جوار پروردگارمان شد؛ و از طرف دیگر ارزش تکریم و تقدیس فرشته ها ندانستیم و عورت های ما نمایان گشت گناه ما سبب شد که ما (برای امرار معاش خویش) در زمین کار کنیم تا خوردنی و آشامیدنی خویش را تهیّه نماییم و حشت سختی بر ما وارد گشته چون بین ما جدایی انداخته ای

حضرت فرمود: پس خداوند بخشاینده مهربان به آنان رحم کرد و به جبرئیل وحی نمود: من خدای بخشاینده مهربان هستم من آدم و حوا را چون شکایت خود را با من گفتند رحمشان کردم خیمه ای از خیمه های بهشتی برایشان فرود آور و آن ها را به خاطر فراق بهشت، از طرف من تسلیت بگو و آنان را در خیمه کنار هم جمعشان کن زیرا که من آنان را به سبب گریه و تنهایی و ترسشان رحم کردم و خیمه را نیز بر تُزعه گلزار بین کوه های مکه بر پا گردان

ص: 153

الَّتِي بَيْنَ جِبَالِ مَكَّةَ

قَالَ وَ التُّرْعَةُ مَكَانُ الْبَيْتِ وَ قَوَاعِدِهِ الَّتِي رَفَعَتْهَا الْمَلائِكَةُ قَبْلَ ذَلِكَ ، فَهَبَطَ جَبْرَئِيلُ عَلَى آدَمَ بِالْخَيْمَةِ عَلَى مِقْدَارِ أَرْكَانِ الْبَيْتِ وَ قَوَاعِدِهِ فَنَصَبَهَا.

قَالَ: وَ أَنْزَلَ جَبْرَئِيلُ آدَمَ مِنَ الصَّفَا وَ أَنْزَلَ حَوَّاءَ مِنَ الْمَرْوَةِ وَ جَمَعَ بَيْنَهُمَا فِي الْخَيْمَةِ ، قَالَ : وَ كَانَ عَمُودُ الْخَيْمَةِ قَضِيبَ يَاقُوتٍ أَحْمَرَ فَأَضَاءَ نُورُهُ وَ ضَوْؤُهُ جِبَالَ مَكَّةَ وَ مَا حَوْلَهَا ، قَالَ : وَ کلّما امْتَدَّ ضَوْءُ الْعَمُودِ فَجَعَلَهُ اللَّهُ حَرَماً فَهُوَ مَوَاضِعُ الْحَرَمِ الْيَوْمَ ، كُلُّ نَاحِيَةٍ مِنْ حَيْثُ بَلَغَ ضَوْءُ الْعَمُودِ فَجَعَلَهُ اللَّهُ حَرَماً لِحُرْمَةِ الْخَيْمَةِ وَ الْعَمُودِ لِأَنَّهُنّ مِنَ الْجَنَّةِ ، قَالَ : وَ لِذَلِكَ جَعَلَ اللَّهُ الْحَسَنَاتِ فِي الْحَرَمِ مُضَاعَفَةً وَ السَّيِّئَاتِ فِيهِ مُضَاعَفَةً ، قَالَ : وَ مُدَّتْ أَطْنَابُ الْخَيْمَةِ حَوْلَهَا فَمُنْتَهَى أَوْتَادِهَا مَا حَوْلَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ ، قَالَ : وَ كَانَتْ أَوْتَادُهَا مِنْ غُصُونِ الْجَنَّةِ ، وَ أَطْنَابُهَا مِنْ ظَفَائِرِ الْأُرْجُوَانِ

قَالَ : فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَى جَبْرَئِيلَ : أَهْبِطْ عَلَى الْخَيْمَةِ سَبْعِينَ أَلْفَ مَلَكٍ يَحْرُسُونَهَا مِنْ مَرَدَةِ الْجِنِّ ، وَ يُؤْنِسُونَ آدَمَ وَ حَوَّاءَ ، وَ يَطُوفُونَ حَوْلَ الْخَيْمَةِ تَعْظِيماً لِلْبَيْتِ وَ الْخَيْمَةِ ،

قَالَ : فَهَبَطَتِ الْمَلائِكَةُ فَكَانُوا بِحَضْرَةِ الْخَيْمَةِ يَحْرُسُونَهَا مِنْ مَرَدَةِ الشَّيَاطِينِ وَ الْعُتَاةِ ، وَ يَطُوفُونَ حَوْلَ أَرْكَانِ الْبَيْتِ وَ الْخَيْمَةِ كُلَّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ كَمَا كَانُوا يَطُوفُونَ فِي السَّمَاءِ حَوْلَ الْبَيْتِ الْمَعْمُورِ ، وَ أَرْكَانُ الْبَيْتِ الْحَرَامِ فِي الْأَرْضِ حِيَالَ الْبَيْتِ الْمَعْمُورِ الَّذِي فِي السَّمَاءِ .

قَالَ : ثُمَّ إِنَّ اللَّهَ أَوْحَى إِلَى جَبْرَئِيلَ بَعْدَ ذَلِكَ : أَنِ اهْبِطْ إِلَى آدَمَ وَ حَوَّاءَ فَنَحِّهِمَا عَنْ مَوَاضِعِ قَوَاعِدِ بَيْتِي فَإِنِّي أُرِيدُ أَنْ أَهْبِطَ فِي ظِلالٍ مِنْ مَلائِكَتِي إِلَى أَرْضِي فَأَرْفَعَ

ص: 154

حضرت (رسول صلی الله علیه آله) فرمود: «تُرعه» جایگاه کعبه و پایه های آن است که قبل از این ،مورد ملائکه آن ها را بالا برده بودند پس جبرئیل بر جایگاه کعبه و پایه های آن به همراه خیمه بر آدم فرود آمد و خیمه را بر پا داشت، سپس آدم را از کوه صفا و حوا را از کوه مروه پایین آورد و در خیمه جمعشان نمود.

تیرک و ستون خیمه از یاقوت قرمز بود که تمام مکه و کوه ها و حوالی آن را نور افشانی کرد و تا هر کجا که نور پرتو افکند به احترام خیمه و تیرک آن، در محدوده حرم قرار گرفت زیرا که خیمه و تیرک آن از بهشت بود.

حضرت فرمود: بر همین اساس خداوند کار های حسنه و یا سیّئه ای که در حریم کعبه انجام شود جزایشان را چند برابر قرار داد

و چون می خواستند طناب های خیمه را ببندند آن قدر کشاندند تا آن که میخ های آن در اطراف مسجد الحرام کوبیده شد که (البته) میخ های طناب ها از شاخه های پیچا پیچ بوته گل قرمز بهشتی بود.

حضرت فرمود: پس از آن خداوند بر جبرئیل وحی فرستاد: که هفتاد هزار فرشته برای نگهبانی خیمه - از نزدیک شدن شیطان و نوادگان جنیان - فرود آور تا این که مونس آدم و حوا باشند و اطراف خیمه به عنوان تعظیم خیمه و جایگاه کعبه طواف کنند پس فرشته ها فرود آمدند و از ورود شیطان و نوادگانش به خیمه، نگهبانی می دادند و اطراف آن هر شبانه روز طواف می کردند که این جایگاه در موازی «بیت المعمور» قرار گرفته که فرشته های آسمان اطراف آن طواف می کنند و پایه های کعبه روی زمین در قبال «بیت المعمور» در آسمان قرار دارد.

حضرت فرمود: بعد از آن خداوند به جبرئیل وحی فرستاد بر آدم و حوا فرود آی و آنان را از جایگاه و پایه های خانه من دورشان ،گردان زیرا که می خواهم با جمعی از فرشتگان بر زمین وارد شویم و پایه های خانه ام را برای فرشته ها

ص: 155

أَرْكَانَ بَيْتِي لِمَلائِكَتِي وَ لِخَلْقِي مِنْ وُلْدِ آدَمَ

قَالَ : فَهَبَطَ جَبْرَئِيلُ عَلَى آدَمَ وَ حَوَّاءَ فَأَخْرَجَهُمَا مِنَ الْخَيْمَةِ وَنَ حَّاهُمَا عَنْ تُرْعَةِ الْبَيْتِ الْحَرَامِ وَ نَحَّى الْخَيْمَةَ عَنْ مَوْضِعِ التُّرْعَةِ ،

قَالَ : وَ وَضَعَ آدَمَ عَلَى الصَّفَا ، وَ وَضَعَ حَوَّاءَ عَلَى الْمَرْوَةِ ، وَ رَفَعَ الْخَيْمَةَ إِلَى السَّمَاءِ ، فَقَالَ آدَمُ وَ حَوَّاءُ : يَا جَبْرَئِيلُ! بِسَخَطٍ مِنَ اللَّهِ حَوَّلْتَنَا وَ فَرَّقْتَ بَيْنَنَا أَمْ بِرِضًى تَقْدِيراً مِنَ اللَّهِ عَلَيْنَا ؟

فَقَالَ لَهُمَا : لَمْ يَكُنْ ذَلِكَ سَخَطاً مِنَ اللَّهِ عَلَيْكُمَا ، وَ لَكِنَّ اللَّهَ لا يُسْئَلُ عَمَّا يَفْعَلُ ، يَا آدَمُ : إِنَّ السَّبْعِينَ أَلْفَ مَلَكٍ الَّذِينَ أَنْزَلَهُمُ اللَّهُ إِلَى الْأَرْضِ لِيُؤْنِسُوكَ وَ يَطُوفُونَ حَوْلَ أَرْكَانِ الْبَيْتِ وَ الْخَيْمَةِ سَأَلُوا اللَّهَ أَنْ يَبْنِيَ لَهُمْ مَكَانَ الْخَيْمَةِ بَيْتاً عَلَى مَوْضِعِ التُّرْعَةِ الْمُبَارَكَةِ حِيَالَ الْبَيْتِ الْمَعْمُورِ فَيَطُوفُونَ حَوْلَهُ كَمَا كَانُوا يَطُوفُونَ فِي السَّمَاءِ حَوْلَ الْبَيْتِ الْمَعْمُورِ ، فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيَّ : أَنْ أُنَحِّيَكَ وَ حَوَّاءَ وَ أَرْفَعَ الْخَيْمَةَ إِلَى السَّمَاءِ ،

فَقَالَ آدَمُ : رَضِينَا بِتَقْدِيرِ اللَّهِ وَ نَافِذِ أَمْرِهِ فِينَا ، فَكَانَ آدَمُ عَلَى الصَّفَا وَ حَوَّاءُ عَلَى الْمَرْوَةِ ، قَالَ : فَدَخَلَ آدَمَ لِفِرَاقِ حَوَّاءَ وَحْشَةٌ شَدِيدَةٌ وَ حُزْنٌ

قَالَ : فَهَبَطَ مِنَ الصَّفَا يُرِيدُ الْمَرْوَةَ شَوْقاً إِلَى حَوَّاءَ وَ لِيُسَلِّمَ عَلَيْهَا وَ كَانَ فِيمَا بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ وَادٍیاً

وَ كَانَ آدَمُ يَرَى الْمَرْوَةَ مِنْ فَوْقِ الصَّفَا ، فَلَمَّا انْتَهَى إِلَى مَوْضِعِ الْوَادِي غَابَتْ عَنْهُ الْمَرْوَةُ فَسَعَى فِي الْوَادِي حَذَراً لِمَا لَمْ يَرَ الْمَرْوَةَ مَخَافَةَ أَنْ يَكُونَ قَدْ ضَلَّ عَنْ طَرِيقِهِ ، فَلَمَّا أَنْ جَازَ الْوَادِيَ وَ ارْتَفَعَ عَنْهُ نَظَرَ إِلَى الْمَرْوَةِ فَمَشَى حَتَّى انْتَهَى إِلَى الْمَرْوَةِ فَصَعِدَ عَلَيْهَا فَسَلَّمَ عَلَى حَوَّاءَ ، ثُمَّ أَقْبَلا بِوَجْهِهِمَا نَحْوَ مَوْضِعِ التُّرْعَةِ يَنْظُرَانِ هَلْ رُفِعَ قَوَاعِدُ الْبَيْتِ وَ يَسْأَلانِ اللَّهَ أَنْ يَرُدَّهُمَا إِلَى مَكَانِهِمَا حَتَّى هَبَطَ مِنَ الْمَرْوَةِ فَرَجَعَ إِلَى الصَّفَا فَقَامَ عَلَيْهِ وَ أَقْبَلَ بِوَجْهِهِ نَحْوَ مَوْضِعِ التُّرْعَةِ فَدَعَا اللَّهَ ،

ص: 156

و بنی آدم مقرر گردانم. فرمود: پس جبرئیل بر آدم و حوا فرود آمد و آنان را از خیمه بیرون کرد و از حوالی جایگاه کعبه دورشان کرد هم چنین خیمه را هم از حوالی آن دور نمود؛ و آدم را بر کوه صفا و حوا را بر کوه مروه قرار داد و خیمه را به آسمان برد، آدم و حوا اظهار داشتند: ای جبرئیل! آیا با خشم خدا جای ما را تغییر دادی و بین ما جدایی انداختی؟ یا آن که با رضایت و مقدّرات خداوند چنین کردی؟

در پاسخ گفت: از روی خشم و غضب خدا نبود ولی بدانید که خداوند هر چه را انجام دهد مورد سؤال و پرسش قرار نمی گیرد ای آدم هفتاد هزار فرشته را خداوند بر زمین فرستاد تا مونس تو باشند و در اطراف جایگاه خیمه و کعبه طواف نمایند از خدا تقاضا کردند که در ساختمانی به جای خیمه مقابل «بیت المعمور» ساخته شود تا در اطراف آن طواف کنند هم چنان که در آسمان اطراف «بيت المعمور» طواف می نموده اند خداوند بر من وحی فرستاد: تا تو و حوا را از این جا دور گردانم و خیمه را به آسمان ببرم آدم گفت: به مقدرات خداوند و آن چه بر ما حکم فرماید راضی شدیم.

پس آدم بر کوه صفا و حوا بر کوه مروه ماندند؛ آدم از فراق حوا به وحشت و ناراحتی سختی افتاد پس از صفا پایین آمد که بر مروه کنار حوا رود و بر او سلام کند ما بین صفا و مروه درّه ای بود - و آدم از بالای صفا حوا را در مروه می دید- چون به انتهای وادی رسید مروه از دید او ناپدید گشت پس شروع به سعی و تلاش در وادی نمود که چرا مروه را نمی بیند و نکند که راه را اشتباه پیموده و چون از وادی بیرون شد و بالا آمد چشمش به مروه افتاد و به راه خود ادامه داد تا به مروه رسید پس بر بالای آن رفت و بر حوا سلام کرد و سپس با هم به سمت «تُرعه» روی کرده و نگاه می کردند که آیا پایه های کعبه بالا رفته است یا نه؟ و از خداوند تقاضا می کردند که به جایگاهشان برگردند. سپس از مروه پایین آمد و چون در بالای صفا ایستاد روی خود را به سمت ترعه گرداند و به درگاه خدا دعا کرد.

ص: 157

ثُمَّ إِنَّهُ اشْتَاقَ إِلَى حَوَّاءَ فَهَبَطَ مِنَ الصَّفَا يُرِيدُ الْمَرْوَةَ فَفَعَلَ مِثْلَ مَا فَعَلَهُ فِي الْمَرَّةِ الْأُولَى ، ثُمَّ رَجَعَ إِلَى الصَّفَا فَفَعَلَ عَلَيْهِ مِثْلَ مَا فَعَلَ فِي الْمَرَّةِ الْأُولَى ، ثُمَّ إِنَّهُ هَبَطَ مِنَ الصَّفَا إِلَى الْمَرْوَةِ فَفَعَلَ مِثْلَ مَا فَعَلَ فِي الْمَرَّتَيْنِ الْأُولَيَيْنِ ، ثُمَّ رَجَعَ إِلَى الصَّفَا فَقَامَ عَلَيْهِ وَ دَعَی اللَّهَ أَنْ يَجْمَعَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ زَوْجَتِهِ حَوَّاءَ

قَالَ: فَكَانَ ذَهَابُ آدَمَ مِنَ الصَّفَا إِلَى الْمَرْوَةِ ثَلاثَ مَرَّاتٍ وَ رُجُوعُهُ ثَلاثَ مَرَّاتٍ فَذَلِكَ سِتَّةُ أَشْوَاطٍ ، فَلَمَّا أَنْ دَعَيَا اللَّهَ وَ بَكَيَا إِلَيْهِ وَ سَأَلاهُ أَنْ يَجْمَعَ بَيْنَهُمَا اسْتَجَابَ اللَّهُ لَهُمَا مِنْ سَاعَتِهِمَا مِنْ يَوْمِهِمَا ذَلِكَ مَعَ زَوَالِ الشَّمْسِ ، فَأَتَاهُ جَبْرَئِيلُ وَ هُوَ عَلَى الصَّفَا وَاقِفٌ يَدْعُو اللَّهَ مُقْبِلاً بِوَجْهِهِ نَحْوَ التُّرْعَةِ

فَقَالَ لَهُ جَبْرَئِيلُ : انْزِلْ يَا آدَمُ! مِنَ الصَّفَا فَالْحَقْ بِحَوَّاءَ ، فَنَزَلَ آدَمُ مِنَ الصَّفَا إِلَى الْمَرْوَةِ فَفَعَلَ مِثْلَ مَا فَعَلَ فِي الثَّلاثِ الْمَرَّاتِ حَتَّى انْتَهَى إِلَى الْمَرْوَةِ فَصَعِدَ عَلَيْهَا وَ أَخْبَرَ حَوَّاءَ بِمَا أَخْبَرَهُ جَبْرَئِيلُ فَفَرِحَا بِذَلِكَ فَرَحاً شَدِيداً وَ حَمِدَا اللَّهَ وَ شَكَرَاهُ ، فَلِذَلِكَ جَرَتِ السُّنَّةُ بِالسَّعْيِ بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ ، وَ لِذَلِكَ قَالَ اللَّهُ : ﴿ إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِما ﴾(1) قَالَ : ثُمَّ إِنَّ جَبْرَئِيلَ أَتَاهُمَا فَأَنْزَلَهُمَا مِنَ الْمَرْوَةِ وَ أَخْبَرَهُمَا أَنَّ الْجَبَّارَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى قَدْ هَبَطَ إِلَى الْأَرْضِ فَرَفَعَ قَوَاعِدَ الْبَيْتِ الْحَرَامِ بِحَجَرٍ مِنَ الصَّفَا ، وَ حَجَرٍ مِنَ الْمَرْوَةِ وَ حَجَرٍ مِنْ طُورِ سَيْنَاءَ وَ حَجَرٍ مِنْ جَبَلِ السَّلامِ وَ هُوَ ظَهْرُ الْكُوفَةِ ، فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَى جَبْرَئِيلَ أَنِ ابْنِهِ وَ أَتِمَّهُ ، قَالَ : فَاقْتَلَعَ جَبْرَئِيلُ الْأَحْجَارَ الْأَرْبَعَةَ بِأَمْرِ اللَّهِ مِنْ مَوَاضِعِهِنَّ بِجَنَاحَيْهِ فَوَضَعَهُمَا حَيْثُ أَمَرَهُ اللَّهُ فِي أَرْكَانِ الْبَيْتِ عَلَى قَوَاعِدِهِ الَّتِي قَدَّرَهَا الْجَبَّارُ وَ نَصَبَ أَعْلامَهَا ،

ص: 158


1- سورة البقرة : 158/2 .

باز هم مشتاق (دیدار) حوا شد از صفا پایین آمد و به طرف مروه رفت – و کار هایش را همانند دفعه اول انجام داد - و باز به صفا بازگشت - و همانند دفعه قبل کار ها را انجام داد - و باز هم از صفا به قصد مروه فرود آمد – و همانند دو دفعه قبل عمل کرد - و به صفا بازگشت و از خداوند درخواست نمود که او را با همسرش کنار هم آورد

حضرت فرمود: رفت و آمد آدم به مروه سه مرتبه واقع شد که روی هم شش مرحله (رفت و برگشت) انجام گرفت پس چون خدا را خواندند و به درگاهش گریه کردند و تقاضا نمودند که کنار یک دیگر باشند خداوند همان روز پیش از غروب آفتاب دعایشان را مستجاب نمود و جبرئیل نزد او آمد در حالی که بالای به سمت «ترعه» ایستاده و دعا می کرد پس جبرئیل به او گفت: ای آدم! از کوه صفا پایین بیا و نزد حوا برو پس آدم از صفا به قصد مروه فرود آمد و همانند سه مرحله قبل عمل نمود تا به مروه رسید و بالا رفت و حوا را بر آن چه جبرئیل بود آگاهش نمود و بسیار خوشحال گشتند و خدا را سپاس گزاری کردند.

و بر همین اساس سعی بین صفا و مروه (برای حاجیان) سنّت گردید و خداوند فرمود: همانا (سعی بین) صفا و مروه از شعائر الهی است پس هر که حجّ انجام دهد باکی بر او نیست که ما بین آن دو را سعی و طواف کند

حضرت فرمود: سپس جبرئیل نزد هر دو آمد و آنان را از مروه پائین آورد و خبر داد که خدای جبّار متعال بر زمین هبوط نموده و پایه های (چهار دیواری) کعبه را به وسیله سنگ هائی از کوه «صفا»، «مروه»، «طور سینا» و «سلام» - که در پشت کوفه قرار دارد - (ساخته و) مرتفع نموده است. بعد از آن خداوند بر جبرئیل وحی فرستاد: بنای کعبه را به اتمام رسان

پس جبرئیل به وسیله بال های خود سنگ هایی را به امر خداوند از چهار کوه جدا می کند و طبق دستور خدا در پایه های دیواری که خداوند مهندسی آن را

ص: 159

ثُمَّ أَوْحَى اللَّهُ إِلَى جَبْرَئِيلَ : أَنِ ابْنِهِ وَ أَتْمِمْهُ بِحِجَارَةٍ مِنْ أَبِي قُبَيْسٍ وَ اجْعَلْ لَهُ بَابَيْنِ : بَابَ شَرْقيٍّ ، وَ بَابَ غَرْبِيٍّ ،

قَالَ : فَأَتَمَّهُ جَبْرَئِيلُ ، فَلَمَّا انْفَرَغَ مِنْهُ طَافَتِ الْمَلائِكَةُ حَوْلَهُ فَلَمَّا نَظَرَ آدَمُ وَ حَوَّاءُ إِلَى الْمَلائِكَةِ يَطُوفُونَ حَوْلَ الْبَيْتِ انْطَلَقَا فَطَافَا بِالْبَيْتِ سَبْعَةَ أَشْوَاطٍ ، ثُمَّ خَرَجَا يَطْلُبَانِ مَا يَأْكُلانِ وَ ذَلِكَ مِنْ يَوْمِهِمَا الَّذِي هَبَطَ بِهِمَا فِيهِ(1)

126/ [25] - عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ:

إِنَّ اللَّهَ اخْتَارَ مِنَ الْأَرْضِ جَمِیعاً مَكَّةَ وَ اخْتَارَ مِنْ مَكَّةَ بَكَّةَ فَأَنْزَلَ فِی بَكَّةَ سُرَادِقاً مِنْ نُورٍ مَحْفُوفاً بِالدُّرِّ وَ الْیَاقُوتِ ثُمَّ أَنْزَلَ فِی وَسَطِ السُّرَادِقِ عَمَداً أَرْبَعَةً وَ جَعَلَ بَیْنَ الْعَمَدِ الْأَرْبَعَةِ لُؤْلُؤَةً بَیْضَاءَ وَ كَانَ طُولُهَا سَبْعَةَ أَذْرُعٍ فِی تَرَابِیعِ الْبَیْتِ وَ جَعَلَ فِیهَا نُوراً مِنْ نُورِ السُّرَادِقِ بِمَنْزِلَةِ الْقَنَادِیلِ وَ كَانَتِ الْعَمَدُ أَصْلُهَا فِی الثَّرَی وَ الرُّوسُ تَحْتَ الْعَرْشِ وَ كَانَ الرُّبُعُ الْأَوَّلُ مِنْ زُمُرُّدٍ أَخْضَرَ وَ الرُّبُعُ الثَّانِی مِنْ یَاقُوتٍ أَحْمَرَ وَ الرُّبُعُ الثَّالِثُ مِنْ لُؤْلُؤٍ أَبْیَضَ وَ الرُّبُعُ الرَّابِعُ مِنْ نُورٍ سَاطِعٍ وَ كَانَ الْبَیْتُ یَنْزِلُ فِیمَا بَیْنَهُمْ مُرْتَفِعاً مِنَ الْأَرْضِ وَ كَانَ نُورُ الْقَنَادِیلِ یَبْلُغُ إِلَی مَوْضِعِ الْحَرَمِ وَ کَانَ أَکْبَرُ اَلْقَنَادِیلِ مَقَامَ إِبْرَاهِیمَ فَکَانَ اَلْقَنَادِیلُ ثَلاَثَ مِائَهٍ وَ سِتِّینَ قِنْدِیلاً فالرُکن

ص: 160


1- عنه بحار الأنوار: 182/11 ح 36، وسائل الشيعة : 224/13 ح17606 ، قطعة منه، و البرهان في تفسير القرآن : 188/1 ح 15، و مستدرك الوسائل : 322/9 ح 11009، و 334 ح 11013 قطعتان منه الكافي : 195/4 ح 2 بإسناده عن محمّد بن إسحاق، عن أبي جعفر، عن آبائه علیهم السلام بتفاوت، و نحوه علل الشرائع : 420/2 ح 3 (باب - 159) عنه البحار: 208/11 ح 11 و 70/99 ح 1 الخصال: 396/2 ح 103 - إلى قوله من يومها ذلك عنه البحار 142/11 ح 10، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 35 (الفصل الثاني في سجود الملائكة).

نموده بود قرار می داد سپس خدا به جبرئیل وحی نمود: باقی مانده پایه ها را با سنگ های کوه «ابو قبیس» به پایان رسان و دو درب ورودی - درب شرقی و درب غربی - برایش قرار بده

حضرت فرمود: جبرئیل آن را به پایان رساند و چون فارغ گشت فرشته ها اطراف آن طواف کردند موقعی که آدم و حوا دیدند که فرشته ها اطراف کعبه طواف می کنند به راه افتادند و هفت دور طواف انجام دادند سپس حرکت کردند تا چیزی را برای خوردن تهیّه کنند تمامی این برنامه ها و جریانات در همان روزی انجام گرفت که از بهشت فرود آمدند.

25) - و از جابر جعفی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از پدران بزرگواش علیهم السلام فرمود: همانا که خداوند از بین تمامی زمین ها مکه را برگزید و از مجموع مکه، بکّه (جایگاه بیت) را برگزید پس خیمه و پرده ای را که از نور و آغشته به درّ و یاقوت بود برای آن ،قرارداد سپس چهار تیرک (ستون) برای وسط خیمه فرستاد و در بین هر تیرک لؤلؤی سفید قرار داد درازای آن خیمه هفت ذراع (30/3 متر) برای چهار گوشه بیت بود و درون آن نور هایی از سرادق عرش - به جای چند قندیل (چراغ های آویز) - ایجاد نمود و اصل ستون ها در زمین نمناک و سر آن ها زیر عرش بود که یک چهارم اول آن از زمرّد سبز، یک چهارم دوم آن از یاقوت قرمز، یک چهارم سوم آن از لؤلؤ سفید و یک چهارم آخر آن از نور پرتو افکن بود.

و بیت در بین آن ها بلند تر از زمین قرار داشت؛ و روشنایی نور قندیل ها تا جایگاه حرم، نور افشانی می کرد؛ بزرگ ترین قندیل در مقام (کنونی) حضرت ابراهيم علیه السلام بود؛ که تعداد مجموعه قندیل ها 360 قندیل بود.

ص: 161

الْاسْوَدُ بَابُ الرَّحْمَهِ إِلَی الرُّکْنِ الشَّامِیِّ فَهُوَ بَابُ الْانَابَهِ وَ بَابُ الرُّکْنِ الشَّامِیِّ بَابُ التَّوَسُّلِ وَ بَابُ الرُّکْنِ الْیَمَانِیِّ بَابُ التَّوْبَه وَ هُوَ بَابُ آلِ مُحَمَّد (علیهم السلام) وَ شِیعَتِهِمْ إِلَی الْحَجَرِ. فَهَذَا الْبَيْتُ حُجَّةُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ عَلَى خَلْقِهِ.

فَلَمَّا هَبَطَ آدَمُ إِلَى الْأَرْضِ هَبَطَ إِلَى الصَّفَا وَ لِذَلِكَ اشْتَقَّ اللَّهُ لَهُ اسْماً مِنِ اسْمِ آدَمَ لِقَوْلِ الله: ﴿إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى آدَمَ﴾ (1) وَ نَزَلَتْ حَوَّاءُ عَلَى الْمَرْوَةِ فَاشْتَقَّ اللَّهُ لَهُ اسْماً من اسْمِ المَرْأَةِ وَ كَانَ آدَمُ نَزَلَ بِمِرْآةٍ مِنَ الْجَنَّةِ فَلَمَّا لَمْ يَخْلُقْ آدَمَ الْمِرْآةَ إِلَى جَنْبِ الْمَقَامِ وَ كَانَ يَرْكَنُ إِلَيْهِ سَأَلَ رَبَّهُ أَنْ يُهْبِطَ الْبَيْتَ إِلَی الْأَرْضِ فَأَهْبَطَ فَصَارَ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ فَكَانَ آدَمُ يَرْكَنُ إِلَيْهِ وَ كَانَ ارْتِفَاعُهَا مِنَ الْأَرْضِ سَبْعَةَ أَذْرُعٍ وَ كَانَتْ لَهُ أَرْبَعَةُ أَبْوَابٍ وَ كَانَ عَرْضُهَا خَمْسَةً وَ عِشْرِينَ ذِرَاعاً فِي خَمْسَةٍ وَ عِشْرِينَ ذِرَاعاً تَرَابِيعِهِ وَ كَانَ السُّرَادِقُ مِائَتَيْ ذِرَاعٍ فِي مِائَتَيْ ذِرَاعٍ(2)

127 / [26] - عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ عَنِ اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ:

کَانَ إِبْلِیسُ أَوَّلَ مَنْ تَغَنَّی وَ أَوَّلَ مَنْ نَاحَ وَ أَوَّلَ مَنْ حَدَا لَمَّا أَکَلَ آدَمُ مِنَ اَلشَّجَرَهِ تَغَنَّی، فَلَمَّا أُهْبِطَ حَدَا بِهِ فَلَمَّا اِسْتَترَّ عَلَی اَلْأَرْضِ نَاحَ یُذَکِّرُهُ مَا فِی اَلْجَنَّهِ. (3)

ص: 162


1- سورة آل عمران : 33/3
2- عنه بحار الأنوار: 63/99 ح 39 ، و البرهان في تفسير القرآن: 191/1 ح 16، و مستدرك الوسائل : 329/9 ح 11019 قطعة منه، و 335 ح 11034 .
3- عنه بحار الأنوار: 247/79 ح 25 ، وسائل الشيعة : 310/17 ح 22621 ، و البرهان في تفسير القرآن : 192/1 ح 17 ، و الحديث قطعة من الحديث 278 في سورة «النساء» فتأتي تخريجاته هناك . و زاد بعده في نسخة البحار فقال آدم ربّ! هذا الذي جعلت بيني و بينه العداوة لم أقو عليه و أنا في الجنّة و إن لم تعني عليه لم أقو عليه، فقال الله : السيّئة بالسئيّة و الحسنة بعشر أمثالها إلى سبعمائة ، قال : رب زدني ، قال : لا يولد لك ولد إلا جعلت معه ملكاً أو ملكين يحفظانه قال : رب زدني، قال : التوبة مفروضة في الجسد مادام فيها الروح، قال : ربّ! زدني ، قال : أغفر الذنوب و لا أبالي قال : حسبي ، قال : فقال إبليس : ربّ! هذا الذي كرّمت عليّ و فضّلته و إن لم تفضّل عليّ لم أقو عليه ، قال : لا يولد له ولد إلا ولد لك ولدان، :قال ربّ زدني، قال : تجري منه مجرى الدم في العروق، قال: ربّ زدني ، قال : تتخذ أنت وذرّيّتك في صدورهم مساكن، قال : ربّ زدني، قال : تعدهم وتمنيهم : ﴿ وَ مَا يَعِدُهُمْ الشَّيْطَنُ إِلَّا غُرُورًا ﴾ النساء : 120/4 . انتهى

پس رکن سیاه همان باب رحمت است که به سمت رکن شامی - ركن انابه - (زاری و توبه) می باشد؛ و رکن شامی همان باب توسّل است، رکن یمانی همان باب توبه است که باب آل محمد علیهم السلام و شیعیانشان می باشد.

این بیت در زمین حجّت خداوند بر آفریده هایش خواهد بود و موقعی که آدم بر زمین فرود آمد بر کوه صفا وارد شد و به همین خاطر نام آن یکی از نام های آدم (علیه السلام) برگرفته شده است در آن جایی که خداوند فرموده: «به راستی که خداوند آدم را برگزید» که اصل «اصطفی» «صفا» بوده است .

حوا بر کوه مروه وارد شد و خداوند نام آن را از نام زن «مرأة» برگرفته است

(آدم به همراه آئینه ای از بهشت فرود آمد و آن را در کنار مقام حضرت ابراهیم علیه السلام آویزان و ایجاد کرد) - آن جا تکیه گاه آدم بود - و از پروردگار خود تقاضا نمود که «بیت» را از آسمان بر زمین فرود فرستد

پس (خداوند متعال) آن را فرستاد و روی سطح زمین قرار داد و تکیه گاه آدم شد که ارتفاع آن از زمین هفت ذراع (3/50 متر) بود چهار درب داشت، پهنای سطح آن 25 × 25 ذراع - چهار گوش - بود و خیمه و سرادقی که برای آن آورده شد 200 × 200 ذراع بوده است.

26) - از جابر بن عبد الله روایت کرده است که گفت:

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: ابلیس اول کسی بود که سرود و آوازه خوانی غنا، نوحه و آهنگ حداخوانی را انجام داد.

(و نیز) هنگامی که آدم از آن درخت تناول نمود غنا و آواز موسیقی را سرایید.

(هم چنین) زمانی که از بهشت بیرون شد: آهنگ حدا سرداد و موقعی که بر زمین مستقر گردید نوحه و ناله کرد و او را بر نعمت های بهشت یادآور می شد.

ص: 163

128/[27] - عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : إِنَّ اَللَّهَ حِینَ أَهْبَطَ آدَمَ إِلَی اَلْأَرْضِ أَمَرَهُ أَنْ یَحْرِثَ بِیَدِهِ فَیَأْکُلَ مِنْ کَدِّهِ بَعْدَ اَلْجَنَّهِ وَ نَعِیمِهَا فَلَبِثَ یَجْأَرُ (1) وَ یَبْکِی عَلَی اَلْجَنَّهِ مِائَتَیْ سَنَهٍ ثُمَّ إِنَّهُ سَجَدَ لِلَّهِ فَلَمْ یَرْفَعْ رَأْسَهُ ثَلاَثَهَ أَیَّامٍ وَ لَیَالِیَهَا .ثُمَّ قَالَ یَا رَبِّ! ثُمَّ قَالَ : أَيْ رَبِّ أَلَمَ تخلقني ؟

فَقَالَ اللَّهُ : قَدْ فَعَلْتُ ، فَقَالَ : أَلَمَ تَنْفُخْ فِى مِنْ رَوْحِكَ ؟

قَالَ : قَدْ فَعَلْتُ ، قَالَ : أَلَمَ تسكنى جَنَّتَكَ ؟

قَالَ: قَدْ فَعَلْتُ ، قَالَ : أَلَمَ تَسْبِقُ لِي رَحْمَتُكَ غَضَبُكَ ؟

قَالَ اللَّهُ : قَدْ فَعَلْتُ ، فَهَلْ صَبَرْتَ أَوْ شَكَرْتَ؟

قَالَ آدَمَ : « لا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي ، فَاغْفِرْ لِي إِنَّكَ أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ » ، فَرَحِمَهُ اللَّهُ بِذَلِكَ وَ تَابَ عَلَيْهِ ، إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ».(2)

ص: 164


1- جار : رفع صوته بالدعاء .
2- عنه بحار الأنوار: 212/11 ح 19، و وسائل الشيعة : 36/19 ح 24096 ، و البرهان في تفسير القرآن : 195/1 ح 7 و مستدرك الوسائل : 475/4 ح 5203 قطعة منه، و 24/13 ذيل ح 14633 أشار إليه . قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي : 49 ح 21 بإسناده عن عامر، عن أبي جعفر علیه السلام قال : قال رسول الله صلی الله علیه و آله - إلى قوله : ثلاثة أيام ولياليها- عنه وسائل الشيعة : 382/6 ح 8244، و البحار : 210/11 ح 159 و مستدرك الوسائل : 461/13 ح 15901 .

27) - از جابر (بن یزید جرفی) روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: به راستی هنگامی که خداوند آدم را بر زمین فرود آورد دستور داد که با دست خود زراعت کند - و با توجه به از دست دادن بهشت و نعمت هایش - و با زحمت، روزی خود را تهیّه نماید و بخورد پس مدتی را (به همین منوال) گذراند و با صدای بلند استغاثه می کرد و تا دویست سال در فراق بهشت گریه می نمود.

بعد از آن در برابر خداوند سجده ای کرد و مدّت سه شبانه روز سر از سجده نداشت، سپس اظهار داشت: ای پروردگار من! آیا تو مرا نیافریده ای؟

خداوند فرمود: بلی چنین کردم

گفت: از روح خودت در من ندمیدی؟

فرمود: بلی چنین کردم

گفت: آیا نسبت به من رحمت تو بر غضبت پیشی نگرفته بود؟

فرمود: بلی چنین انجام دادم ولی آیا تو صبر کردی؟ یا شکر بجای آوردی؟

آدم گفت نیست خدایی مگر خدای یکتا خداوندا! تو منزّه هستی من بر خودم ستم کردم پس (بر من رحم کن) و مرا بیامرز همانا تو بهترین آمرزندگان و برترین مهربانان هستی

پس خداوند او را بر چنین حالتش رحم نمود و توبه او را پذیرفت به درستی که او توبه پذیر مهربانی است

ص: 165

129/ [28] - عَن مُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، قَالَ:

قَالَ: اَلْکَلِمَاتُ اَلَّتِی تَلَقَّیهُنَّ آدَمُ مِنْ رَبِّهِ فَتَابَ عَلَیْهِ وَ هَدَی، قَالَ: «سُبْحَانَکَ اَللَّهُمَّ وَ بِحَمْدِکَ! إِنِّی عَمِلْتُ سُوءاً وَ ظَلَمْتُ نَفْسِی، فَاغْفِرْ لِی إِنَّکَ أَنْتَ اَلْغَفُورُ اَلرَّحِیمُ ، اَللَّهُمَّ إِنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحَانَکَ وَ بِحَمْدِکَ إِنِّی عَمِلْتُ سُوءاً وَ ظَلَمْتُ نَفْسِی، فَاغْفِرْ لِی إِنَّکَ أَنْتَ خَیْرُ اَلْغَافِرِینَ، اَللَّهُمَّ إِنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحَانَکَ وَ بِحَمْدِکَ) ، إِنِّی عَمِلْتُ سُوءاً وَ ظَلَمْتُ نَفْسِی، فَاغْفِرْ لِی إِنَّکَ أَنْتَ اَلْغَفُورُ اَلرَّحِیمُ».(1). (2)

130 / [ 29] -وَ قَالَ اَلْحَسَنُ بْنُ رَاشِدٍ :

إِذَا اِسْتَیْقَظْتَ مِنْ مَنَامِکَ فَقُلْ اَلْکَلِمَاتِ اَلَّتِی تَلَقَّی بِهَا آدَمُ مِنْ رَبِّهِ «سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ اَلْمَلاَئِکَهِ وَ اَلرُّوحِ سَبَقَتْ رَحْمَتُکَ غَضَبَکَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ سبحانک إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی وَ اِرْحَمْنِی إِنَّکَ أَنْتَ اَلتَّوَّابُ اَلرَّحِیمُ اَلْغَفُورُ» (3).

ص: 166


1- الدعاء في الطبع المكتبة الإسلامية هكذا : «سبحانك اللّهم و بحمدك! إنّي عملت سوءاً و ظلمت نفسي، فاغفر لي إنك خير الغافرين، اللّهم إنّه لا إله إلا أنت سبحانك و بحمدك، إنّي عملت سوءاً و ظلمت نفسي، فاغفر لي، إنّك أنت الغفور الرحيم»
2- عنه بحار الأنوار: 186/11ح 37، و 193/95 ح 21 ، و البرهان في تفسير القرآن : 195/1 ح 8 قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي : 53 ح 29 بتفاوت يسير عنه البحار : 181/11 ح 35 ، و 354/95 ح 9.
3- عنه بحار الأنوار: 186/11 ح 38 ، و 195/76 ح 11، و البرهان في تفسير القرآن : 195/1 ح 9 .

28)- از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: کلماتی را که آدم (علیه السلام) از خداوند دریافت کرد و بعد از آن توبه نمود و هدایت یافت چنین بود که اظهار داشت:

خداوندا! تو منزّه و اهل سپاسی به درستی که من کار بدی را مرتکب شده ام و بر خود ستم نمودم پس مرا بیامرز همانا تو بسیار آمرزنده و مهربان هستی ای خداوند! همانا خدایی غیر از تو وجود ندارد تو منزّه و اهل سپاسی، کار بدی کرده ام و بر خود ستم نمودم پس مرا بیامرز که تو برترین آمرزنده ها هستی ای خداوند! همانا خدایی غیر از تو نیست تو منزّه و اهل سپاسی

همانا من کار بدی انجام داده ام و بر خود ستم نمودم پس مرا بیامرز همانا تو خودت آمرزنده و مهربان هستی

29) - از حسن بن راشد روایت کرده است که گفت:

هر گاه از خواب بیدار شدی کلماتی را که آدم (علیه السلام) از پروردگار خود دریافت نمود بگو: بسیار منزّه و مقدّس است پروردگار فرشته ها و روح رحمت تو بر غضبت پیشی گرفته است نیست خدایی مگر خدای یکتا همانا من بر خود ستم نمودم پس مرا بیامرز که تو بسیار توبه پذیر مهربان و آمرزنده هستی.

ص: 167

قوله تعالى : ﴿ فَتَلَقَّى ءَادَمُ مِن رَّبِّهِ، كَلِمَةٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ﴿37﴾ قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِيعًا فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّى هُدًى فَمَن تَبِعَ هُدَايَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴾ ﴿37﴾

131/ [30] - عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ کَثِیرٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، قَالَ:

إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی عَرَضَ عَلَی آدَمَ فِی اَلْمِیثَاقِ ذُرِّیَّتَهُ، فَمَرَّ بِهِ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ هُوَ مُتَّکِئٌ عَلَی عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، وَ فَاطِمَهُ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهَما تَتْلُوهُمَا، وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَیْنُ یَتْلُوَانِ فَاطِمَهَ علیهم السلام،

فَقَالَ اَللَّهُ: یَا آدَمُ ، إِیَّاکَ أَنْ تَنْظُرَ عَلَیْهِمْ بِحَسَدٍ، أُهْبِطْکَ مِنْ جِوَارِی.

فَلَمَّا أَسْکَنَهُ اَللَّهُ اَلْجَنَّهَ ، مُثِّلَ لَهُ اَلنَّبِیُّ وَ عَلِیٌّ وَ فَاطِمَهُ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَیْنُ -صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِمْ فَنَظَرَ إِلَیْهِمْ بِحَسَدٍ، ثُمَّ عُرِضَتْ عَلَیْهِ اَلْوَلاَیَهُ فَأَنْکَرَهَا فَرَمَتْهُ اَلْجَنَّهُ بِأَوْرَاقِهَا، فَلَمَّا تَابَ إِلَی اَللَّهِ مِنْ حَسَدِهِ وَ أَقَرَّ بِالْوَلاَیَهِ وَ دَعَا بِحَقِّ اَلْخَمْسَهِ؛ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَهَ وَ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَیْنِ - صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِمْ - غَفَرَ اَللَّهُ لَهُ، وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ (تبارک و تعالی): ﴿فَتَلَقّی آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ﴾ اَلْآیَهَ. (1)

ص: 168


1- عنه بحار الأنوار: 187/11 ح 39 و 326/26 ح 9 ، و البرهان في تفسير القرآن : 196/1 ح 10.

فرمایش خداوند متعال: پس از آن آدم از پروردگار خود کلماتی را دریافت داشت و (به وسیله آن ها) به درگاه خداوند توبه کرد و خداوند توبه او را پذیرفت؛ چرا که خداوند توبه پذیر و مهربان است (37) گفتیم: همگی از (درون) آن (بهشت) فرود آیید پس چنان چه هدایتی از طرف من برای شما آمد، کسانی که از آن پیروی کنند نه ترسی بر آن ها خواهد بود و نه غمگین خواهند شد . (38)

30 - از عبد الرحمان بن كثير روايت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا خداوند هنگام گرفتن میثاق، ذریه آدم را بر او عرضه کرد، پس چشم آدم بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله افتاد که کنار علی علیه السلام بود فاطمه و نیز حسن و حسین علیهم السلام در کنار ایشان بودند.

خداوند به آدم فرمود: مواظب باش که با نگاه حسادت به آنان نظر نکنی که از جوار من پایین خواهی رفت

و چون خداوند آدم را در بهشت جای داد (انوار) پیامبر اکرم ،علی ،فاطمه ، حسن و حسین علیهم السلام در مقابلش تجسّم یافتند و آدم با حسادت بر (مقام و منزلت) ایشان نگریست سپس (پذیرش) ولایت ایشان بر آدم اعلام شد و او نپذیرفت با این کار لباس بهشتی که بر وجودش بود ریخت. هنگامی که به درگاه خداوند - نسبت به حسادت خود - توبه نمود و اقرار بر ولایت ایشان کرد و خدا را به حقّ خمسه طيّبه - حضرت محمد علی فاطمه حسن و حسين علیهم السلام - خواند، خداوند او را آمرزید و این همان فرمایش خداوند است:

«پس آدم کلماتی را از پروردگارش دریافت کرد»

ص: 169

132 / [ 31] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ اَلْعَلَوِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

اَلْکَلِمَاتُ اَلَّتِی تَلَقَّیهَا آدَمُ مِنْ رَبِّهِ قَالَ: «یَا رَبِّ أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ لَمَّا تُبْتَ عَلَیَّ» ، قَالَ: وَ مَا عِلْمُکَ بِمُحَمَّدٍ

قَالَ: رَأَیْتُهُ فِی سُرَادِقِکَ اَلْأَعْظَمِ مَکْتُوباً وَ أَنَا فِی اَلْجُنَّهِ .(1)

133 / [32] - عَنْ جَابِرٍ ، قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ تَفْسِیرِ هَذِهِ اَلْآیَهِ فِی بَاطِنِ اَلْقُرْآنِ : ﴿فَإِمّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدیً فَمَنْ تَبِعَ هُدایَ فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ﴾ .

قَالَ: «تَفْسِیرُ اَلْهُدَی عَلِیٌّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، قَالَ اَللَّهُ فِیهِ: ﴿فَمَنْ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ ﴾ (2)

قوله تعالى : يَنبَنِي إِسْرَءِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَ أَوْفُواْ بِعَهْدِى أُوفِ بِعَهْدِكُمْ وَإِيَّيَ فَارْهَبُونِ ﴿40﴾ وَ ءامِنُواْ بِمَا أَنزَلْتُ مُصَدِّقًا لِمَا مَعَكُمْ وَ لَا تَكُونُواْ أَوَّلَ كَافِرِ بِهِ، وَ لَا تَشْتَرُواْ بِايَتِي ثَمَنًا قَلِيلاً وَ إِيَّىَ فَاتَّقُونِ ﴿41﴾

ص: 170


1- عنه بحار الأنوار: 187/11 ح 40، و 367/16 ح 74، و البرهان في تفسير القرآن : 196/1 ح 11 . اليقين: 190 (باب - 42 فيما نذكره من كتاب القاضي) بإسناده عن الحميري رفعه و 234 (باب - 74 فيما نذكره من كتاب الإمامة) بإسناده عن عبد الله بن سنان، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير في كليهما عنه البحار : 7/27 ح 15 .
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 200/1 ح 18 . . تفسير فرات الكوفي : 58 ح 17 بتفاوت .

31) - از محمد بن عیسی بن عبد الله علوی به نقل از پدرش از جدّش روایت کرده است که گفت:

امام علی علیه السلام فرمود: کلماتی را که آدم از پروردگارش دریافت نمود، چنین بود که اظهار داشت ای پروردگار تو را به حق حضرت محمد سوگندت می دهم که توبه مرا قبول فرمایی خداوند خطاب نمود محمد را از کجا می شناسی؟

گفت: زمانی که در بهشت بودم او را در سرادق (سراپرده عرش) دیدم که ثبت گردیده بود.

32) - از جابر روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام پیرامون تفسیر باطن این آیه شریفه پس هرگاه هدایتی از طرف من برای شما آید کسانی که از آن پیروی کنند ترس و وحشتی بر آن ها نخواهد بود و ناراحت و غمگین نخواهند شد سؤال کردم؟

فرمود: تفسیر «هدی» علی علیه السلام است که خداوند فرمود: هر کسی که هدایت مرا پیروی کند (در برزخ و روز قیامت) ترس و اندوهی برایش نخواهد بود.

فرمایش خداوند متعال: ای فرزندان اسرائیل! نعمت هایی را که به شما ارزانی داشتم یاد آور شوید! و به عهد و پیمانی که با من بسته اید وفا کنید تا من نیز به پیمان شما و فاکنم (و در انجام وظیفه و بندگی) فقط از من واهمه داشته باشید (40) و به آن چه (از کتاب های آسمانی و قرآن) نازل کرده ام ایمان بیاورید! که (این قرآن) تصدیق کننده کتاب های شما است می باشد و نخستین کافر به آن نباشید! و آیات مرا به بهای ناچیزی نفروشید! و تنها از من (و از مخالفت دستور های من) بترسید (41)

ص: 171

134 / [33] - عَنْ سَمَاعَهَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عزّ و جلّ ﴿أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ﴾ (1) قَالَ: أَوْفُوا بِوَلاَیَهِ عَلِیٍّ فَرْضاً مِنَ اَللَّهِ أُوفِ لَکُمْ اَلْجَنَّهَ. (2)

135 / [34] - عَنْ جَابِرٍ اَلْجُعْفِیِّ ، قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ تَفْسِیرِ هَذِهِ اَلْآیَهِ فِی بَاطِنِ اَلْقُرْآنِ ﴿وَ آمِنُوا بِما أَنْزَلْتُ مُصَدِّقاً لِما مَعَکُمْ وَ لا تَکُونُوا أَوَّلَ کافِرٍ بِهِ﴾ (3) ، [قَالَ:] «یَعْنِی فُلاَناً وَ صَاحِبَهُ وَ مَنْ تَبِعَهُمْ وَ دَانَ بِدِینِهِمْ، قَالَ اَللَّهُ یَعْنِیهِمْ: ﴿وَ لا تَکُونُوا أَوَّلَ کافِرٍ بِهِ﴾ یَعْنِی عَلِیّاً عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ.(4)

قوله تعالى : وَ أَقِيمُواْ الصَّلَوةَ وَ وَاتُواْ الزَّكَوْةَ وَ ارْكَعُواْ مَعَ الرَّكِمِينَ ﴿43﴾ أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنسَوْنَ أَنفُسَكُمْ وَ أَنتُمْ تَتْلُونَ الْكِتَبَ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿44﴾

136 / [35] - عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عزّ و جلّ: ﴿ وَ أَقِیمُوا اَلصَّلاهَ وَ آتُوا اَلزَّکوة﴾ قَالَ: هِیَ اَلْفِطْرَهُ اَلَّتِی اِفْتَرَضَ اَللَّهُ عَلَی اَلْمُؤْمِنِینَ . (5)

ص: 172


1- سورة البقرة : 40/2 .
2- عنه بحار الأنوار : 97/36 ح 35 ، و 341/69، و البرهان في تفسير القرآن : 203/1 ح 7 . تفسیر فرات الكوفي : 58 ح 18 و 19 بإسنادهما عن سماعة بن مهران عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير عنهما البحار : 130/36 ح 80 و 62/37 ح 31 .
3- سورة البقرة : 41/2 .
4- عنه بحار الأنوار : 97/36 ح 36 ، و البرهان في تفسير القرآن : 204/1 ح 2 .
5- عنه بحار الأنوار: 6/96 ، و 6/104 ، و البرهان في تفسير القرآن : 205/1 ح 3.

33) - از سماعة بن مهران روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام پیرامون فرمایش خداوند «به عهد و میثاق من وفا کنید، به عهد شما وفا می نمایم» سؤال کردم؟ حضرت فرمود: بر ولایت علی علیه السلام که از طرف خداوند بر شما واجب گردیده و فادار باشید تا بر بهشت وفا کنم.

34) - از جابر جعفی روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام پیرامون باطن تفسیر آیه شریفه «ایمان بیاورید به آن چه نازل کرده ام که تصدیق کننده است آن چه را که نزد شما و همراه شما است و اولین فرد کافر نسبت به آن نباشید» سؤال کردم؟

فرمود: یعنی فلانی و رفیقش و کسانی که از آن ها پیروی و آئین آن ها را عمل کردند که خداوند آنان را قصد نمود «اولین فرد کافر نسبت به او نباشید» یعنی (مقصود از ضمیر در «به») علی علیه السلام می باشد (که اولین کافر و انکار کننده ولایت و امامت او نباشید)

فرمایش خداوند متعال: و نماز را بیا دارید و زکات (و خمس) را بپردازید و همراه رکوع کنندگان رکوع (و پیروی) کنید)! (43) آیا مردم را به نیکی (و ایمان به پیامبری که صفات او در تورات) آمده دعوت می کنید ولی خودتان را فراموش می نمایید با این که شما کتاب (آسمانی) را می خوانید آیا (در سرنوشت خود) نمی اندیشید؟! (44)

35) - از اسحاق بن عمّار روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام پیرامون فرمایش خداوند: «و نماز را به پا دارید و زکات (مال خود) را بپردازید»، سؤال کردم؟

فرمود: این آیه در مورد زکات فطره است که خداوند بر مؤمنان واجب نموده است.

ص: 173

137 / [36] - عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَبْدِ اَلْحَمِیدِ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ صَدَقَهِ اَلْفِطْرِ أَ وَاجِبَهٌ هِیَ بِمَنْزِلَهِ اَلزَّکَة؟

فَقَالَ: هِیَ مِمَّا قَالَ اَللَّهُ: « أَقِیمُوا اَلصَّلاهَ وَ آتُوا اَلزَّکاهَ » هِیَ وَاجِبَهٌ .(1)

138 / [37] - عَنْ زُرَارَهَ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ لَیْسَ عِنْدَهُ غَیْرُ اِبْنِهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (علیه السلام) عَنْ زَکَوة اَلْفِطْرَة؟

فَقَالَ: یُؤَدِّی اَلرَّجُلُ عَنْ نَفْسِهِ وَ عِیَالِهِ وَ عَنْ رَقِیقِهِ اَلذَّکَرِ مِنْهُمْ وَ اَلْأُنْثَی وَ اَلصَّغِیرِ مِنْهُمْ وَ اَلْکَبِیرِ، صَاعاً مِنْ تَمْرٍ عَنْ کُلِّ إِنْسَانٍ أَوْ نِصْفَ صَاعٍ مِنْ حِنْطَهٍ، وَ هِیَ اَلزَّکَاهُ اَلَّتِی فَرَضَهَا اَللَّهُ عَلَی اَلْمُؤْمِنِینَ مَعَ اَلصَّلاَهِ عَلَی اَلْغَنِیِّ وَ اَلْفَقِیرِ مِنْهُمْ، وَ هُمْ جُلُّ اَلنَّاسِ وَ أَصْحَابُ اَلْأَمْوَالِ أَجَلُّ اَلنَّاسِ، قَالَ: قُلْتُ: وَ عَلَی اَلْفَقِیرِ اَلَّذِی یُتَصَدَّقُ عَلَیْهِمْ؟

قَالَ: نَعَمْ یُعْطِی مَا یُتَصَدَّقُ بِهِ عَلَیْهِ .(2)

139 / [38] - عَنْ هِشَامِ بْنِ اَلْحَکَمِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

نَزَلَتِ اَلزَّکَاهُ وَ لَیْسَ لِلنَّاسِ اَلْأَمْوَالُ وَ إِنَّمَا کَانَتِ اَلْفِطْرَهُ . (3)

ص: 174


1- عنه بحار الأنوار: 104/96 ح 7 و وسائل الشيعة : 320/9 ح 12119، و البرهان في تفسير القرآن : 205/1 ح 4.
2- عنه بحار الأنوار: 108/96 ح 12، و وسائل الشيعة : 320/9 ح 12120 قطعة منه و 339 ح 12178 بتمامه، و البرهان في تفسير القرآن : 205/1 ح 5. الكافي : 172/4 ح 11 القطعة الأخيرة منه، و نحوه تهذيب الأحكام : 74/4 ح 16 ، و الاستبصار : 41/2 ح 10 ، عنهم وسائل الشيعة : 324/9 ح 12134، و نحوهم دعائم الإسلام : 267/1 ( ذكر زكاة الفطر)، عنه مستدرك الوسائل : 139/7 ح 7849 .
3- عنه بحار الأنوار : 6/96 ، و 8/104 ، و البرهان في تفسير القرآن : 206/1 ح 6 . الكافي : 171/4 ح 3 مع زيادة في أوّله، و نحوه من لا يحضره الفقيه : 180/2 ح 2075 ، و تهذيب الأحكام : 85/4 ح 3 عنهم وسائل الشيعة : 317/9ح 12110، و نحوهم علل الشرائع : 30/22 ح 1 (باب - 128)، عنه البحار : 106/96 ح 8.

36)- از ابراهیم بن عبد الحميد روایت کرده است که گفت:

از امام کاظم علیه السلام دربارۀ صدقه فطره سؤال کردم: آیا همانند زکات پرداخت آن واجب است؟

فرمود: این از موارد فرمایش خداوند (متعال) است: نماز را اقامه نمایید و زکات را بپردازید

37)- از زراره روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام - هنگامی که غیر از فرزندش جعفر علیه السلام کسی در محضرش نبود - پیرامون زکات فطره سؤال کردم؟

فرمود: مرد از طرف خود و عیال و دیگر افراد خود، مرد باشند یا زن کوچک باشند یا بزرگ یک صاع (سه کیلو) خرما برای هر نفر یا نصف صاع گندم می پردازد و این همان زکاتی است که خداوند آن را همراه نماز بر مؤمنان - خواه فقیر باشند و یا ثروتمند - واجب نموده است که این افراد اکثریّت مردم می باشند و صاحبان ثروت اکثریّت جامعه خواهند بود.

زراره گوید: اظهار داشتم: آیا بر فقیری هم که صدقه می گیرد، (پرداخت فطره) واجب است؟

فرمود: بلی از همان چیزی که گرفته است پرداخت می کند

38)- از هشام بن حکم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: آیه زکات در موقعی نازل شد که مردم مال و اموالی نداشتند؛ و این آیه در رابطه با زکات فطره بود.

ص: 175

140 / [39] - عَنْ سَالِمِ بْنِ مُکْرَّمٍ اَلْجَمَّالِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

أَعْطِ اَلْفِطْرَهَ قَبْلَ اَلصَّلاَهِ وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ ﴿ وَ أَقِیمُوا اَلصَّلاهَ وَ آتُوا اَلزَّکاهَ﴾ (1) وَ اَلَّذِی یَأْخُذُ اَلْفِطْرَهَ عَلَیْهِ أَنْ یُؤَدِّیَ عَنْ نَفْسِهِ وَ عَنْ عِیَالِهِ وَ إِنْ لَمْ یُعْطِهَا حَتَّی یَنْصَرِفَ مِنْ صَلاَتِهِ فَلاَ تعدّ فِطْرَه. (2)

141 / [ 40] - عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ شُعَیْبٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قُلْتُ قَوْلُهُ تعالی: ﴿ أَ تَأْمُرُونَ اَلنّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ ﴾

قَالَ: فَوَضَعَ یَدَهُ عَلَی حَلْقِهِ قَالَ: کَالذَّابِحِ نَفْسَهُ .(3)

142 / [41] - وَ قَالَ اَلْحَجَّالُ عَنِ اِبْنِ إِسْحَاقَ عَمَّنْ ذَکَرَهُ : ﴿ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ ﴾ أَیْ تَتْرُکُونَ .(4)

قوله تعالى: وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَوَةِ وَ إِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَشِعِينَ ﴿45﴾ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلَقُواْ رَبِّهِمْ وَ أَنَّهُمْ إِلَيْهِ رَاجِعُونَ ﴿46﴾ يَبَنِي إِسْرَءِيلَ اذْكُرُواْ نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَ أَنِّى فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعَلَمِينَ ﴿47 ﴾

ص: 176


1- سورة البقرة : 43/2 .
2- عنه بحار الأنوار : 108/96 ح 13 ، و وسائل الشيعة : 355/9 ح 12223 ، و البرهان في تفسير القرآن : 206/1 ح 7.
3- عنه بحار الأنوار: 84/100 ح 55 ، و البرهان في تفسير القرآن : 208/1 ح 2، و مستدرك الوسائل : 202/12 ح 13883
4- عنه بحار الأنوار: 85/100 ح 55 ، و البرهان في تفسير القرآن : 209/1 ح 3 و مستدرك الوسائل : 202/12 ذیل ح 13883. تفسير القمّي : 199/1 (سورة الأنعام) مرسلاً، عنه البحار : 204/9 ذيل ح 67 .

139) - از سالم بن مکرم جمال روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: زکات فطره را پیش از انجام نماز (عید) بپردازد که همان فرمایش خداوند: «نماز را اقامه نمایید و زکات را بپردازید می باشد».

و کسی هم که زکات دریافت می کند بر او لازم است که از طرف خود و خانواده اش ( زکات) بپردازد و چنان چه پرداخت نکند تا از نماز فارغ گردد. فطره ای برایش محسوب نمی شود

120) - از یعقوب بن شعیب روایت کرده است که گفت:

به امام صادق لیه السلام عرضه داشتم: ( درباره) فرمایش خداوند: «آیا مردم را دستور به احسان و نیکی می دهید ولی خودتان را فرموش می کنید» ( که احسان نمایید)؟ پس حضرت دست خود را بر حلق خود نهاد و فرمود: هم چون کسی خواهد بود که خود را ذبح کرده باشد.

41 )- و حجّال به نقل از ابو اسحاق از شخصی که از او روایت شده (فرمود: )و ﴿وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ ﴾ یعنی خود را رها (و از دیگران جدا) می نمایید.

فرمایش خداوند متعال: به وسیله شکیبایی (در امور) و نماز یاری جویید (و با مهار کردن هوس ها از پروردگار نیرو بگیرید) و این برنامه (یاری جستن) برای غیر خشوع کنندن سنگین و سخت است (45) آنان (خاشعین) کسانی هستند که می دانند با پروردگار خود دیدار کننده هستند و (برای حسابرسی اعمال و پاداش) به سوی او باز می گردند (49) ای بنی اسرائیل! نعمت هایی را که به شما ارزانی داشتم به خاطر بیاورید و (توجه داشته باشید که) من شما را بر جهانیان برتری بخشیدم (47)

ص: 177

143 / [42] - عَنْ مِسْمَعٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ :

یَا مِسْمَعُ! مَا یَمْنَعُ أَحَدَکُمْ إِذَا دَخَلَ عَلَیْهِ غَمٌّ مِنْ غُمُومِ اَلدُّنْیَا أَنْ یَتَوَضَّأَ ثُمَّ یَدْخُلَ مَسْجِدَهُ وَ یَرْکَعَ رَکْعَتَیْنِ فَیَدْعُوَ اَللَّهَ فِیهِمَا أَ مَا سَمِعْتَ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ وَ اِسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ اَلصَّلاهِ ﴾. (1)

144 / [43] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ طَلْحَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : [فِی قَوْلِهِ تَعَالَی:] ﴿ وَ اِسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ اَلصَّلاهِ ﴾ قَالَ: اَلصَّبْرُ هُوَ اَلصَّوْمُ .(2)

145 / [44] - عَنْ سُلَیْمَانَ الفرّاء عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی ﴿وَ اِسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ اَلصَّلاهِ ﴾ قَالَ:

اَلصَّبْرُ اَلصَّوْمُ إِذَا نَزَلَتْ بِالرَّجُلِ اَلشِّدَّهُ أَوْ اَلنَّازِلَهُ فَلْیَصُمْ قَالَ: اَللَّهُ یَقُولُ: ﴿ اِسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ اَلصَّلاهِ ﴾ اَلصَّبْرُ (3) :اَلصَّوْمُ .(4)

ص: 178


1- عنه بحار الأنوار: 342/69، و 348/91 ح 10 ، و البرهان في تفسير القرآن : 210/1 ح 4، و مستدرك الوسائل : 319/6 ح 6903 . مصباح المتهجّد : 323 (صلوات الحوائج في يوم الجمعة)، عنه وسائل الشيعة : 134/8 ح 10242، مجمع البيان: 217/1 ، عنه وسائل الشيعة : 138/8 10251، و البحار : 342/69 .
2- عنه بحار الأنوار: 254/96 ح 29 ، وسائل الشيعة : 408/10 ح 13718 ، و البرهان في تفسير القرآن : 210/1 ح 5، و نور الثقلين : 76/1ح 181 و يأتي الحديث أيضاً في هذه السورة - الحديث 127 -.
3- البرهان في تفسير القرآن : ج 1 ص 94 . وزاد بعده : إذا نزلت بالرجل الشدّة أو النازلة، فليصم، فإنّ الله عزّ و جلّ يقول: ﴿ وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخاشِعِينَ ﴾ ، و الخاشع الذليل في صلاته المقبل عليها، يعني رسول الله صلی الله علیه و آله و أمير المؤمنين علیه السلام
4- عنه بحار الأنوار : 254/96 ح 30، و البرهان في تفسير القرآن : 210/1 ح 6 . الكافي : 63/4 ح 7، الدعوات للراوندى : 26 - 42 بتفاوت يسير فيهما، عنه البحار: 313/9 ضمن ح 17 .

42) - از مسمع روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: ای مسمع! یکی از شما (مؤمنین) را چه می شود که وقتی غم و اندوه دنیایی برایش روی آورد وضو بگیرد و وارد مسجد شود، دو رکعت نماز بخواند و از درگاه خداوند برای بر طرف شدن غم و اندوه خود دعا نماید آیا نشنیده ای که خداوند متعال می فرماید: «به وسیله صبر و نماز درخواست کمک نمایید»

43) - از عبد الله بن طلحه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال فرمود: (منظور از) «صبر» روزه گرفتن است.

44) - از سلیمان فراء روایت کرده است که گفت:

امام کاظم علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «به وسیله صبر و نماز درخواست کمک و یاری نمایید» فرمود

«صبر» روزه گرفتن است موقعی که بر مردی مشکل و سختی وارد شود روزه بگیرد هم چنان که خداوند می فرماید «به وسیله صبر و نماز درخواست کمک نمایید» صبر روزه داری است.

ص: 179

146 / [45] - وَ عَنْ أَبِی مَعْمَرٍ عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ: ﴿ اَلَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ ﴾ یَقُولُ علیه السلام: یُوقِنُونَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ وَ اَلظَّنُّ مِنْهُمْ یَقِینٌ.(1)

147 / [46] - عَنْ هَارُونَ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْحَلَبِیِّ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ یا بَنِی إِسْرائِیلَ ﴾ قَالَ: هُمْ نَحْنُ خَاصَّهً .(2)

148/ [47] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِهِ ﴿ یا بَنِی إِسْرائِیلَ ﴾

قَالَ: هِیَ خَاصَّهٌ بِآلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ .(3)

149/[ 48] - عَنْ أَبِی دَاوُدَ عَمَّنْ سَمِعَ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَقُولُ:

أَنَا عَبْدُ اَللَّهِ اِسْمِی أَحْمَدُ وَ أَنَا عَبْدُ اَللَّهِ (4) اِسْمِی إِسْرَائِیلُ فَمَا أَمَرَهُ فَقَدْ أَمَرَنِی وَ مَا عَنَاهُ فَقَدْ عَنَانِی (5)

ص: 180


1- عنه بحار الأنوار: 42/7 ح 16، و 193/82، و البرهان في تفسير القرآن : 211/1 ح 10 . التوحيد : 267 ضمن ح 5 (باب - 36 في الردّ على الثنوية و الزنادقة) بإسناده عن أبي معمر السعداني أن رجلاً أتى أمير المؤمنين عليّ بن أبي طالب علیه السلام، الاحتجاج : 250/1 (احتجاجه علیه السلام على الزنديق) بتفاوت يسير فيهما، عنه و عن التوحيد و العيّاشي البحار: 193/83 ح 5، و 138/93 ضمن ح 2.
2- عنه بحار الأنوار: 397/24 ح 117، و البرهان في تفسير القرآن : 212/1 ح 1
3- عنه بحار الأنوار: 397/24 ح 118 و البرهان في تفسير القرآن : 212/1 ح2
4- و قال المجلسي ( رحمه الله ) : لعل المعنى : أن المراد بقوله تعالى : ﴿ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَأَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ ﴾ في الباطن آل محمّد صلی الله علیه و آله ؛ لأن إسرائيل معناه : عبد الله و انا ابن عبد الله و أنا عبد الله، لقوله سبحانه : ﴿سُبْحانَ الَّذِي أَسْرى بِعَبْدِهِ﴾ فكلّ خطاب حسن يتوّجه إلى بنى اسرائيل في الظاهر يتوّجه إليّ و إلى أهل بيتي في الباطن .
5- عنه بحار الأنوار: 397/24 ح 119 و البرهان في تفسير القرآن : 212/1 ح 3.

45) - و از ابو مُعمّر روایت کرده است که گفت:

امام علی علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «کسانی که گمان می کنند بر این که پروردگارشان را ملاقات می کنند و به سوی او باز می کردند» می فرمود:

آنان یقین دارند که (پس از مرگ) زنده و محشور می شوند و «ظنّ» آنان به معنای یقین است.

46)- از هارون بن محمد حلبی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام پیرامون فرمایش خداوند «ای فرزندان اسرائیل!» سؤال کردم؟

فرمود مقصود فقط ما (اهل بیت رسالت) هستیم

47)- از محمد بن علی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام پیرامون فرمایش خداوند: «ای فرزندان اسرائیل!»، سؤال کردم؟

فرمود: مقصود فقط آل محمّد علیهم السلام هستند.

48) - از ابو داود به نقل از کسی که از او شنیده روایت کرده است که گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمود: من بنده خدا هستم، نامم احمد است، من عبد الله هستم نام من اسرائیل می باشد آن چه که به او امر شده، به من نیز امر گردیده و (نیز) هدف او، هدف من می باشد

ص: 181

قوله تعالى: وَ إِذْ وَعَدْنَا مُوسَى أَرْبَعِينَ لَيْلَةً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِن بَعْدِهِ، وَ أَنتُمْ ظَلِمُونَ ﴿51﴾

150 / [ 49] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تعالی: ﴿ وَ إِذْ واعَدْنا مُوسی أَرْبَعِینَ لَیْلَهً » قَالَ: کَانَ فِی اَلْعِلْمِ وَ اَلتَّقْدِیرِ ثَلاَثِینَ لَیْلَهً، ثُمَّ بَدَا لِلَّهِ فَزَادَ عَشْراً فَتَمَّ مِیقاتُ رَبِّهِ لِلْأَوَّلِ وَ اَلْآخِرِ أَرْبَعِینَ لَیْلَهً .(1)

قوله تعالى : ( وَ إِذْ قُلْنَا ادْخُلُواْ هَذِهِ الْقَرْيَةَ فَكُلُواْ مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ رَغَدًا وَ ادْخُلُواْ الْبَابَ سُجَّدًا وَ قُولُواْ حِطَّةٌ نَّغْفِرْ لَكُمْ خَطَيْكُمْ وَ سَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ ﴿58﴾ فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُوا قَوْلًا غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَنزَلْنَا عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا رِجْرًا مِّنَ السَّمَاءِ بِمَا كَانُواْ يَفْسُقُونَ ﴿59﴾

151/ [50] - عَنْ سُلَیْمَانَ اَلْجَعْفَرِیِّ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ وَ قُولُوا حِطَّهٌ نَغْفِرْ لَکُمْ خَطایاکُمْ ﴾ قَالَ: فَقَالَ (2) أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: نَحْنُ بَابُ حِطَّتُکُمْ (3)

ص: 182


1- عنه بحار الأنوار: 226/13 ح 27 ، و البرهان في تفسير القرآن : 218/1 ح 2، و قصص 226/13 الأنبياء علیهم السلام الجزائري : 274 (الفصل السادس في نزول التوراة).
2- في المصدر فقال، و ما أثبتاه عن البحار.
3- عنه بحار الأنوار: 122/23 ح 46، و البرهان في تفسير القرآن : 230/1 ح 3.

فرمایش خداوند متعال: و (هم چنین بیاد آورید) هنگامی را که با موسی چهل شب وعده گذاردیم (و او برای گرفتن فرمان های الهی به میعادگاه آمد.) سپس شما گوساله را بعد از او برای خود انتخاب کردید در حالی که شما ستمکار بودید (51)

49) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و هنگامی که به موسی وعده چهل شب دادیم» فرمود: در علم و مقدّرات الهی سی شب بود سپس تصمیم خداوند بر آن شد که ده شب افزایش یابد بنابراین وعده خداوند چهل شب پایان یافت

فرمایش خداوند متعال: و (به خاطر آورید) زمانی را که گفتیم: در این شهر (بیت المقدس) وارد شوید و هر چه می خواهید از نعمت های فراوان آن بخورید و از درب ( معبد بیت المقدس) با خضوع و خشوع وارد شوید و بگویید: خداوندا! گناهان ما را بریز تا خطا های شما را ببخشیم و به نیکوکاران پاداش بیشتری خواهیم داد (58) ولی افراد ستمگر این سخن را که به آن ها گفته شده بود تغییر دادند (و به جای آن جمله استهزا آمیزی را مطرح کردند) لذا بر ستمگران در برابر این نا فرمانی عذابی از آسمان فرستادیم (59)

50) - از سلیمان جعفری روایت کرده است که گفت:

از امام رضا علیه السلام شنیدم که درباره فرمایش خداوند: «و بگویید: حطّه ای هستیم که خطایای شما را می آمرزیم» به نقل از امام باقر علیه السلام فرمود: ما (اهل بیت رسالت) حطّه شما ( شیعیان و پیروانمان) هستیم

ص: 183

152/[51]- عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ عَمَّنْ ذَکَرَهُ : ﴿ وَ قُولُوا حِطَّهٌ ﴾ مَغْفِرَهً حُطَّ عَنَّا، أَیْ اِغْفِرْ لَنَا .(1)

153/[52]- عَنْ زَیْدٍ اَلشَّحَّامِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: نَزَلَ جَبْرَئِیلُ بِهَذِهِ اَلْآیَهِ ﴿فَبَدَّلَ اَلَّذِینَ ظَلَمُوا آلَ مُحَمَّدٍ حَقَّهُمْ قولاً غَیْرَ اَلَّذِی قِیلَ لَهُمْ فَأَنْزَلْنَا عَلَی اَلَّذِینَ ظَلَمُوا آلَ مُحَمَّدٍ حَقَّهُمْ رِجْزاً مِنَ اَلسَّمَاءِ بِمَا کَانُوا یَفْسُقُونَ.﴾ (2)

154/[53]- عَنْ صَفْوَانَ الْجَمَّالِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ:

قال الله تعالى لقوم موسى : ﴿وَ ادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا و قُولُوا حِطَّةٌ فَبَدَّل الَّذِينَ ظَلَمُوا قَوْلًا غَيْر الذي قِیلَ لَهُمْ﴾ الآية .(3)

قوله تعالى : ﴿وَ إِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَنْ نَصْبِرَ عَلَى طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِهَا وَ قِثَّائِهَا وَ فُومِهَا وَ عَدَسِهَا وَ بَصَلِهَا قَالَ أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِي هُوَ أَدْنَى بِالَّذِي هُوَ خَيْرٌ اهْبِطُوا مِصْرًا فَإِنَّ لَكُمْ مَا سَأَلْتُمْ وَ ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْكَنَةُ وَ بَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَ يَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَ كَانُوا يَعْتَدُونَ﴿61﴾

ص: 184


1- عنه بحار الأنوار: 266/13 ح 23، و البرهان تفسير القران : 2301 ح 4 .
2- عنه بحار الأبرار: 222:24 ح8 ، و البرهان في تفسير القرن : 230/1ح 5. تفسير القمّى : 47/1 ( حجّ آدم) مرسلاً القطعة الأدنى منه الكافي : 423/1 ح 58 بإسناده عن محمّد بن الفضيل، عن أبي حمزة، عن أبي جعفر علیه السلام عنه البحار: 121/24 ح و نحوه تأويل الایات الظاهرة: 69 .
3- عنه البرهان في تفسير القرآن 230/1 ح 6

51)- از ابو اسحاق از کسی که از او نقل کرده روایت کرده است که «و قُولُواْ حِطَّةٌ» مغفرت و آموزش است و «حطاً عنّا» یعنی برای ما بیامرز

52)- از زید شحّام روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: جبرئیل این آیه را این چنین نازل کرد: پس کسانی که به محمد و آل او علیهم السلام ستم کردند سخنان را تبدیل و تغییر دادند به غیر از آن طوری برای ایشان گفته شده بود پس بر کسانی که در حق محمد و آل او علیهم السلام ستم کردند از آسمان عذابی سخت فرستادیم به خاطر آن که فاسق شدند

53)- از صفوان جمّال روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند متعال به قوم موسی فرمود:

«با حالت سجده وارد دروازه (شهر بیت المقدس) شوید و بگویید: خداوندا! گناهان ما را بیامرز پس آن هایی که ستم کردند سخنان را تغییر دادند به غیر از آن طوری برای ایشان گفته شده بود»

فرمایش خداوند متعال: و (به خاطر آوورید) زمانی را که گفتید: ای موسی! هرگز حاضر نیستیم به یک خوراک اکتفا کنیم از پروردگار خود بخواه از آن چه زمین می رویاند از سبزیجات ،خیار ،سیر عدس و پیازش برای ما فراهم سازد. موسی گفت: آیا غذای پست تر را به جای غذای بهتر انتخاب می کنید؟! (اکنون که چنین است بگوشید از این بیابانی) در مصر فرود آیید زیرا هر چه خواستید در آن جا برای شما هست و (مهر) ذلت و نیاز بر پیشانی آن ها زده شد و باز گرفتار خشم خدایی شدند چرا که آنان نسبت به آیات الهی کفر می ورزیدند و پیامبران را به ناحق می کشتند این افراد به خاطر آن بود که گناهکار و متجاوز بودند. (61)

ص: 185

155/ [54] - ﴿ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : أَنَّهُ تَلاَ هَذِهِ اَلْآیَهَ ﴿ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کانُوا یَکْفُرُونَ بِآیاتِ اَللّهِ وَ یَقْتُلُونَ اَلنَّبِیِّینَ بِغَیْرِ اَلْحَقِّ ذلِکَ بِما عَصَوْا وَ کانُوا یَعْتَدُونَ ﴾ فَقَالَ: وَ اَللَّهِ! مَا ضَرَبُوهُمْ بِأَیْدِیهِمْ وَ لاَ قَتَلُوهُمْ بِأَسْیَافِهِمْ وَ لَکِنْ سَمِعُوا أَحَادِیثَهُمْ فَأَذَاعُوهَا فَأُخِذُوا عَلَیْهَا فَقُتِلُوا فَصَارَ قَتْلاً وَ اِعْتِدَاءً وَ مَعْصِیَهً .﴾ (1)

قوله تعالى: وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثقَكُمْ وَ رَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُواْ مَا ءَاتَيْنَكُم بِقُوَّةٍ وَاذْكُرُواْ مَا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ﴿63﴾

156/[55] - ﴿ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ ، قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عزّ و جلّ: ﴿خُذُوا ما آتَیْناکُمْ بِقُوَّهٍ﴾ أَ قُوَّهٌ فِی اَلْأَبْدَانِ؟، أَمْ قُوَّهٌ فِی اَلْقُلُوبِ؟

قَالَ: فِیهِمَا جَمِیعاً.﴾ (2)

157/[56] - ﴿ عَنْ عُبَیْدِ اَللَّهِ اَلْحَلَبِیِّ قَالَ:

قَالَ: ﴿ اُذْکُرُوا ما فِیهِ ﴾ وَ اُذْکُرُوا مَا فِی تَرْکِهِ مِنَ اَلْعُقُوبَهِ﴾ (3)

ص: 186


1- عنه بحار الأنوار: 74/2 ذيل ح 44 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 231/1 ح 7 و مستدرك الوسائل : 296/12 ح 14128 و 213/18 ، ح 22535 المحاسن : 256/1 ح 291 (باب - 31 في التقيّة) بإسناده عن إسحاق بن عمّار قال : تلا أبو عبد الله علیه السلام عنه البحار : 74/2ح 44، و نحوه قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي : 181 ح 219 عنه البحار : 420/75 ح 76. و يأتي الحديث أيضاً في الحديث 132 من سورة «آل عمران» .
2- عنه بحار الأنوار: 226/13 ح 24 ، و البرهان في تفسير القرآن : 232/1 ح 3. المحاسن: 261/1 ح 319 (باب - 33 في النيّة) بإسناده عن إسحاق بن عمّار و يونس قالا : سألنا أبا عبد الله علیه السلام عنه وسائل الشيعة : 52/1 ح 104، و نحوه مشكاة الأنوار: 147 (الفصل العاشر في قول الخير و فعله) . و يأتي الحديث أيضاً في الحديث 101 من سورة «الأعراف» .
3- عنه بحار الأنوار : 226/13 ح 25 ، و البرهان في تفسير القرآن : 233/1 ح 4 . مجمع البيان : 262/1 ، فيه : عن الإمام الصادق علیه السلام ، عنه البحار : 267/70 .

54) - از اسحاق بن عمّار روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام این آیه قرآن «و این بدان سبب بود که به آیات خدا کافر شدند و پیامبران را به ناحق کشتند و نافرمانی کردند و تجاوز می ورزیدند» را قرائت نمود و فرمود: به خدا سوگند! پیامبران را با دست کتک نزدند و با شمشیر نکشتند ولی احادیثی را از آنان شنیدند و منتشر کردند پس دشمنان و مخالفان آنان را برای همان احادیث دستگیر کرده و کشتند پس به جهت کار کشتن، دشمنی و معصیت نمودند.

فرمایش خداوند متعال: و (نیز به یاد آورید) زمانی را که از شما عهد و پیمان گرفتیم و کوه طور را بالای سر شما قرار دادیم (و به شما گفتیم:) آن چه را (از آیات و احکام) به شما داده ایم با قدرت بگیرید و آن چه را که در آن قرار دارد به یاد داشته باشید (و به آن عمل کنید) شاید پرهیزکار شوید (63)

55)- از اسحاق بن عمّار روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند: «آن چه را که به شما داده ایم با اطمینان بگیرید» سؤال کردم که مقصود قوّت و نیروی جسم است یا نیروی قلب؟

فرمود: مقصود هر دوی آن ها می باشد.

56) - از عبید الله حلبی روایت کرده است که گفت:

(امام صادق علیه السلام) فرمود: به یاد آورید (و عمل نمایید) آن چه را که در ترک آن عذاب و عقوبت می باشد

ص: 187

158/[57]- ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ ابی حَمْزَهَ عَنْ بعض اصحابنا عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ عزّ و جلّ: « خُذُوا ما آتَیْناکُمْ بِقُوَّهٍ » قَالَ: اَلسُّجُودُ وَ وَضْعُ اَلْیَدَیْنِ عَلَی اَلرُّکْبَتَیْنِ فِی اَلصَّلاَهِ وَ أَنْتَ رَاکِعٌ ﴾.(1)

159/[58] - ﴿ عَنْ عَبْدِ اَلصَّمَدِ بْنِ بَرَّارٍ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: کَانَتِ اَلْقِرَدَهُ وَ هُمُ اَلْیَهُودُ اَلَّذِینَ اِعْتَدَوْا فِی اَلسَّبْتِ فَمَسَخَهُمُ اَللَّهُ قُرُوداً. ﴾(2)

﴿فَجَعَلْنَاهَا نَكَالًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهَا وَ مَا خَلْفَهَا وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ ﴿66﴾ وَ إِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً قَالُوا أَتَتَّخِذُنَا هُزُوًا قَالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ ﴿67﴾ قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّنْ لَنَا مَا هِيَ قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لَا فَارِضٌ وَ لَا بِكْرٌ عَوَانٌ بَيْنَ ذَلِكَ فَافْعَلُوا مَا تُؤْمَرُونَ ﴿68﴾ قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّنْ لَنَا مَا لَوْنُهَا قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ صَفْرَاءُ فَاقِعٌ لَوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِينَ ﴿69﴾ قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّنْ لَنَا مَا هِيَ إِنَّ الْبَقَرَ تَشَابَهَ عَلَيْنَا وَ إِنَّا إِنْ شَاءَ اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ ﴿70﴾ ﴾

ص: 188


1- عنه بحار الأنوار. 266/13ح 36 و البرهان في تفسير القران 233/1 ح5 يأتي التحديث أيضاً في سورة «الأعراف» الحديث 102
2- عنه بحار الأنور 55/14 ح 8، و البرهان في تفسير القراد : 233/1 ح 6 . الكافى 246/6 ضمن ح 14 بإسناده عن محمّد بن الحسن الأشعري، عن أبي الحسن الرضا علیه السلام و نحوه تهذیب الأحکام 39/9 ح 166 عنهما وسائل الشیعه 106/24 ح 30095

57) - از محمد بن ابی حمزه از بعضی اصحاب روایت کرده است که گفت: امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خدای عزّ و جلّ: «آن چه را که به شما داده ایم با اطمینان بگیرید» فرمود: حالت سجود و نهادن دو کف دست بر سر زانو ها در حالت رکوع می باشد.

58) - از عبد الصمد بن برار روایت کرده است که گفت:

شنیدم که امام کاظم علیه السلام می فرمود: بوزینه و میمون همان یهودیانی بودند که در روز شنبه تعدّی و مخالفت کردند پس خداوند آنان را به بوزینه مسخ و تبدیل کرد.

فرمایش خداوند متعال: پس ما این کیفر را درس عبرتی برای مردم آن زمان و نسل های بعد از آن ها و (نیز) پند و اندرزی برای پرهیزکاران قرار دادیم (66) و (نیز به یاد آورید) هنگامی را که موسی به قوم خود گفت: خداوند به شما دستور می دهد که گاو ماده ای را ذبح کنید (و قطعه ای از آن را به مقتول بزنید تا زنده شود و قاتل خود را معرفی کند) گفتند: (ای موسی! آیا ما را مسخره می کنی؟ گفت: به خدا پناه می برم از این که من از جاهلان باشم! (67) گفتند: از پروردگار خود بخواه تا برای ما روشن نماید این گاو ماده چگونه باشد؟ گفت: (خداوند) می فرماید: گاو ماده ای که نه پیر، نه از کار افتاده و نه کوچک باشد بلکه میان این دو باشد پس آنچه به شما دستور داده شد انجام دهید (68) گفتند: از پروردگار خود بخواه تا برای ما روشن گرداند که رنگ آن چگونه باشد؟ گفت: می فرماید: گاوی باشد زرد یک دست که رنگ آن، بینندگان را شاد و مسرور سازد (69) گفتند: از پروردگارت بخواه برای ما روشن کند که چگونه گاوی باید باشد؟ زیرا این گاو برای ما مبهم شده است! و اگر خدا بخواهد ما هدایت خواهیم شد! (70)

ص: 189

160 / [59] - عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ: ﴿ فَجَعَلْناها نَکالاً لِما بَیْنَ یَدَیْها وَ ما خَلْفَها وَ مَوْعِظَهً لِلْمُتَّقِینَ ﴾ قَالَ: [قالا]:

لِمَا مَعَهَا یَنْظُرُ إِلَیْهَا مِنْ أَهْلِ اَلْقُرَی وَ لِمَا خَلْفَهَا قَالَ [قالا]: وَ نَحْنُ وَ لَنَا فِیهَا مَوْعِظَهً. (1)

161 / [ 60] - عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبی نَصْرِ البِزَنْطِیِّ قالَ:

سَمِعْتُ أَبَا الحَسَن الرِّضا عَلَیْهِ السَّلامُ یَقُولُ: إِنَّ رَجُلاً مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ قَتَلَ قَرَابَهً لَهُ ثُمَّ أَخَذَهُ فَطَرَحَهُ عَلَی طَرِیقِ أَفْضَلِ سِبْطٍ مِنْ أَسْبَاطِ بَنِی إِسْرَائِیلَ ثُمَّ جَاءَ یَطْلُبُ بِدَمِهِ فَقَالُوا لِمُوسَی: إِنَّ سِبْطَ آلِ فُلانٍ قَتَل فُلاناً فَأَخْبِرْنَا مَنْ قَتَلَهُ؟ فقَالَ: ائْتُونِی بِبَقَرَهٍ ﴿ قَالُوا أَتَتَّخِذُنا هُزُواً قالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْجاهِلِینَ﴾

قال: وَ لَوْ عَمَدُوا إِلَی بَقَرَهٍ أَجْزَئتْهُمْ وَ لَکِنْ شَدَّدُوا فَشَدَّدَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ ﴿قالُوا ادْعُ لَنا رَبَّکَ یُبَیِّنْ لَنا ما هِیَ قالَ إِنَّهُ یَقُولُ إِنَّها بَقَرَهٌ لا فارِضٌ وَ لا بِکْرٌ عَوانٌ بَیْنَ ذلِکَ﴾ وَ لَوْ أَنَّهُمْ عَمَدُوا إِلَی بَقَرَة أَجْزَأَتْهُمْ وَ لَکِنْ شَدَّدُوا فَشَدَّدَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ

﴿قالُوا ادْعُ لَنا رَبَّکَ یُبَیِّنْ لَّنا ما لَوْنُها قالَ إِنَّهُ یَقُولُ إِنَّها بَقَرَهٌ صَفْراءُ فاقِعٌ لَوْنُها تَسُرُّ النَّاظِرِینَ﴾ وَ لَوْ أَنَّهُمْ عَمَدُوا إِلَی بَقَرَة لاجْزَأَتْهُمْ وَ لَکِنْ شَدَّدُوا فَشَدَّدَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ

﴿قالُوا ادْعُ لَنا رَبَّکَ یُبَیِّنْ لَنا ما هِیَ إِنَّ الْبَقَرَ تَشابَهَ عَلَیْنا وَ إِنَّا إِنْ شاءَ اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ * قالَ إِنَّهُ یَقُولُ إِنَّها بَقَرَهٌ لا ذَلُولٌ تُثِیرُ الأَرْضَ وَ لا تَسْقِی الْحَرْثَ مُسَلَّمَهٌ لا شِیَة فِیها قالُوا الآْنَ جِئْتَ بِالْحَقِّ ﴾

ص: 190


1- عنه بحار الأنوار: 55/14 ح 9، و البرهان في تفسير القرآن : 233/1 ح 7.

59)- از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر و امام صادق علیهما السلام پیرامون فرمایش خداوند: «پس قرار دادیم آن را ، عبرت و مجازات سختی برای حاضران و آیندگانشان هم چنین موعظه ای برای پرهیزکاران باشد» فرمودند: بر آن چه ناظران و یا آیندگان، بر آن (مسخ بوزینه) نگاه می اندازند سپس افزودند: شخص برای ما و وجود ما نیز در آن موعظه ای است.

60) - و از احمد بن محمد بزنطی روایت کرده است که گفت:

از امام رضا علیه السلام شنیدم که می فرمود: مردی از بنی اسرائیل یکی از خویشان خود را کشت سپس جنازه او را در سر راه بهترین قبیله از قبیله های بنی اسرائیل انداخت آن گاه خود مطالبه خون او را نمود بنی اسرائیل به موسی علیه السلام گفتند: فلان شخص از فلان قبیله، فلانی را کشته است به ما خبر بده که چه کسی او را کشته است؟

فرمود: گاوی را نزد من آورید، «گفتند: ما را مسخره کرده و دست انداخته ای؟ گفت: به خدا پناه می برم که از نادانان باشم»

(امام علیه السلام) فرمود: اگر آنان (به دستور موسی) عمل کرده بودند و هر گاوی را که آورده بودند کفایت می کرد ولی سخت گرفتند و خدا هم بر آنان سخت گرفت؛ زیرا که گفتند: «از پروردگارت بخواه که چه گاوی باشد، موسی گفت : خدا می فرماید: آن گاوی که نه چندان بزرگ و از کار افتاده و نه کوچک باشد میان حال و متوسّط باشد.

(امام علیه السلام) فرمود: اگر آنان عمل کرده بودند هر گاوی را که آورده بودند کفایت می کرد ولی سخت گرفتند و خدا هم بر آنان سخت گرفت و باز گفتند: «از پروردگارت بخواه که برای ما توضیح دهد که رنگش چگونه باشد؟ * موسی گفت : خدا می فرماید: آن گاوی است که زرد پر رنگ و خالص و شاد کننده بینندگان باشد».

(امام علیه السلام) نیز فرمود: اگر آنان عمل کرده بودند، هر گاوی را که می آوردند کفایت می کرد ولی سخت گرفتند و خدا هم بر آنان سخت گرفت؛ و به موسی

ص: 191

فَطَلَبُوهَا فَوَجَدُوهَا عِنْدَ فَتًی مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ فَقَالَ: لا أَبِیعُهَا إِلا بِمِلْیءِ مَسْکِهَا ذَهَباً فَجَاءُوا إِلَی مُوسَی عَلَیْهِ السَّلامُ فَقَالُوا قَالَ: اشْتَرُوهَا

قال: فَقَالَ لِرَسُولِ اللَّهِ مُوسَی عَلَیْهِ السَّلامُ بَعْضُ أَصْحَابِهِ: إِنَّ هَذِهِ الْبَقَرَهَ لَهَا نَبَأٌ

فَقَالَ: وَ مَا هُوَ؟

قَالَ: إِنَّ فَتًی مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ کَانَ بَارّاً بِأَبِیهِ وَ إِنَّهُ اشْتَرَی بَیْعاً فَجَاءَ إِلَی أَبِیهِ والأَقَالِیدُ تَحْتَ رَأْسِهِ فَکَرِهَ أَنْ یُوقِظَهُ فَتَرَکَ ذَلِکَ فَاسْتَیْقَظَ أَبُوهُ فَأَخْبَرَهُ فَقَالَ له: أَحْسَنْتَ خُذْ هَذِهِ الْبَقَرَهَ فَهِیَ لَکَ عِوَض بما فَاتَکَ

قَالَ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله : انْظُرُوا إِلَی الْبِرِّ مَا بَلَغَ بِأَهْلِهِ(1)

162 / [61] -عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ فَضَّالٍ (2)، قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: «إِنَّ اَللَّهَ أَمَرَ بَنِی إِسْرَائِیلَ أَنْ یَذْبَحُوا بَقَرَهً، وَ إِنَّمَا کَانُوا یَحْتَاجُونَ إِلَی ذَنَبِهَا، [فَشَدَّدُوا] ، فَشَدَّدَ اَللَّهُ عَلَیْهِمْ (3)

ص: 192


1- عنه مجمع البيان: 273/1، و بحار الأنوار: 262/13 ذيل ح 2 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن: 137/1 ذیل ح 161 أشار إليه، و مستدرك الوسائل : 213/15 ذيل ح 18033 أشار إليه . تفسير القمّي : 49/1 ( قصّة البقرة) بإسناده عن ابن أبي عمير، عن بعض رجالهم، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت عنه البحار: 1259/13 ، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 283 (الفصل السابع في قصّة قارون و ذبح البقرة)، عيون أخبار الرضا علیه السلام: 13/2 ح 31، عنه بحار الأنوار: 262/13 ح2 و 68/74 ح 41 ، و البرهان في تفسير القرآن : 244/1 ح 2، و مستدرك الوسائل : 211/15 ح 18032
2- في طبع القديم: عن الحسن بن عليّ بن محبوب، عن عليّ بن يقطين، قال: سمعت أبا الحسن علیه السلام .
3- عنه بحار الأنوار: 266/13 ح 6 ، و البرهان في تفسير القرآن : 246/1 ح 4 .

گفتند: «از پروردگارت بخواه که این چگونه گاوی است؟ * جریان آن گاو بر ما مشتبه و مشکل شده است همانا که اگر خدا بخواهد ما از هدایت شدگانیم موسی گفت : خدا می فرماید : آن گاوی است که نه رام باشد که زمین شخم زند و نه با آن از چاه آب کشند و زراعت را آب دهند و دارای رنگ خالص یک دست ،باشد (در این موقع) گفتند: اکنون حقیقت را برای ما بیان نمودی»

پس جستجو کردند آن گاو را با آن خصوصیّات نزد جوانی از بنی اسرائیل یافتند ولی او گفت: آن را نمی فروشم مگر این که پوست آن را پر از طلا کنید، بنی اسرائیل نزد موسی آمده و خبر را گزارش دادند موسی فرمود: باید آن را خریداری کنید

پس بعضی از اصحاب موسی علیه السلام به او گفتند: به درستی که این گاو حکایتی دارد! فرمود: آن حکایت چیست؟

گفتند: جوانی از بنی اسرائیل بسیار بر پدرش نیکوکار بود تا آن که معامله ای را انجام داد و خواست که آن را تحویل (خریدار دهد ولی) کلید (محل آن) زیر سر پدرش قرار داشت (که خوابیده بود) پس دوست نداشت که پدر خود را بیدار کند پس معامله را رها کرد چون پدرش از خواب برخاست و به او جریان را گفت (پدر هم) وی را تحسین کرد و گفت: این گاو را - عوض آن سودی که در آن معامله از دست داده ای - بگیر

امام رضا علیه السلام افزود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: به عمل نیک و نیکوکاری بنگرید که اهلش را تا کجا می برد

61)- از حسن بن علی بن فضّال روایت کرده است که گفت:

از امام رضا علیه السلام شنیدم که می فرمود: همانا خداوند دستور داد که بنی اسرائیل، گاوی را سر ببرند و آنان فقط دم گاو را نیاز داشتند، پس (با بهانه جویی) سخت گرفتند و خداوند نیز بر آنان سخت گرفت.

ص: 193

163 / [62] - عَنِ اَلْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا رَفَعَهُ إِلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: مَنْ لَبِسَ نَعْلاً صَفْرَاءَ لَمْ یَزَلْ مَسْرُوراً حَتَّی یُبْلِیَهَا، کَمَا قَالَ اَللَّهُ ﴿ صَفْراءُ فاقِعٌ لَوْنُها تَسُرُّ اَلنّاظِرِینَ﴾ (1)

164 /[63] - وَ قَالَ علیه السلام: مَنْ لَبِسَ نَعْلاً صَفْرَاءَ لَمْ یُبْلِهَا حَتَّی یَسْتَفِیدَ عِلْماً أَوْ مَالاً (2)

قوله تعالى : ﴿قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةً لَّا ذَلُولٌ تُثِيرُ الْأَرْضَ وَ لَا تَسْقِي الْحَرْثَ مُسَلَّمَةٌ لَّاشِيَةَ فِيهَا قَالُواْ الْانَ جِئْتَ بِالْحَقِّ فَذَبَحُوهَا وَ مَا كَادُواْ يَفْعَلُونَ﴾ ﴿71﴾

165/[64] - عَنْ یُونُسَ بْنِ یَعْقُوبَ (3)، قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: إِنَّ أَهْلَ مَکَّهَ یَذْبَحُونَ اَلْبَقَرَهَ فِی اَللَّبَبِ فَمَا تَرَی فِی أَکْلِ لُحُومِهَا؟ قَالَ فَسَکَتَ هُنَیْهَهً ثُمَّ قَالَ: قَالَ اَللَّهُ ﴿فَذَبَحُوها وَ ما کادُوا یَفْعَلُونَ ﴾ لاَ تَأْکُلْ إِلاَّ مَا ذُبِحَ مِنْ مَذْبَحِهِ. (4)

ص: 194


1- عنه وسائل الشيعة : 70/5 ح 5940 ، و البرهان في تفسير القرآن : 246/1 ح 5. الكافي : 466/6 ح 5 بإسناده عن أبي البختري ، عن أبي عبد الله علیه السلام، و ح 6 بإسناده عن جابر الجعفي، عن أبي جعفر علیه السلام بتفاوت يسير فيهما، عنه وسائل الشيعة: 69/5 ح 5936 ، و ح 5937 ، و البحار 261/13 ، مجمع البيان: 274/18 عنه وسائل الشيعة: 70/5 ح 5939، و مكارم الأخلاق 124 ( في خلع النعال و الخفاف إذا جلس).
2- عنه وسائل الشيعة : 70/5ح 5940 ، و البرهان في تفسير القرآن : 246/1 ذيل ح 5 عيون أخبار الرّضاء علیه السلام : 13/2 ح 31 مجمع البيان: 273/1
3- و في البرهان في تفسير القرآن: يونس بن عبد الرحمن، بدل يونس بن يعقوب .
4- عنه بحار الأنوار : 323/65 ح 27 وسائل الشيعة : 15/24 ذيل ح 529865 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 246/1 ح 6 مجمع البيان : 132/2، عنه وسائل الشيعة : 14/24 ذيل 529865

62) - از فضل بن شاذان به نقل از بعضی اصحاب ما، به طور مرفوعه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که نعلین زردی بپوشد، همیشه خوشحال است تا آن نعلین را کهنه کند هم چنان که خداوند فرمود: «رنگ آن زرد بسیار روشن است که بینندگان از دیدن آن شادمان شوند».

63)- و حضرت فرمود: کسی که نعلین زردی بپوشد آن را کهنه نمی کند تا آن که از مال و یا از علم و دانشی استفاده نماید.

فرمایش خداوند متعال: (موسی) گفت: خداوند می فرماید: گاوی باشد که نه برای شخم زدن رام شده و نه برای زراعت آبکشی کند و از هر عیبی بر کنار باشد و حتى هیچ گونه رنگ دیگری در آن نباشد، گفتند: اکنون حق مطلب را آوردی! سپس (چنان گاوی را پیدا کردند و) آن را سر بریدند ولی مایل نبودند این کار را انجام دهند (71)

64) - از یونس بن يعقوب روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام گفتم: اهل مکه گاو ها را از گودی زیر گلو ذبح می کنند، در مورد خوردن گوشت آن ها چه می فرمائی؟

حضرت اندکی سکوت نمود و سپس فرمود: خدا فرموده است: «آن را سر بریدند و نزدیک بود که انجام ندهند» از آن نخور مگر آن که از محلّ ذبح آن، سر بریده شده باشد.

ص: 195

قوله تعالى : ﴿ فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَبَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِندِ اللَّهِ لِيَشْتَرُواْ بِهِ، ثَمَنًا قَلِيلاً فَوَيْلٌ لَّهُم مِّمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَ وَيْلٌ لَّهُم مِّمَّا يَكْسِبُونَ﴾ ﴿79﴾

166 / [65] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ [مُسْلِمٍ]، عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، قَالَ:

قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ علیهما السلام: خَرَجَ عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ عَمْرِو بْنِ اَلْعَاصِ مِنْ عِنْدِ عُثْمَانَ فَلَقِیَ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ ، فَقَالَ لَهُ: یَا عَلِیُّ! بَیَّتْنَا اَللَّیْلَهَ فِی أَمْرٍ نَرْجُو أَنْ یُثَبِّتَ اَللَّهُ هَذِهِ اَلْأُمَّهَ فَقَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: لَنْ یَخْفَی عَلَیَّ مَا بَیَّتُّمْ فِیهِ حَرَّفْتُمْ وَ غَیَّرْتُمْ وَ بَدَّلْتُمْ تِسْعَ مِائَهِ حَرْفٍ، ثَلاَثَمِائَهٍ حَرَّفْتُمْ وَ ثَلاَثَمِائَهٍ غَیَّرْتُمْ وَ ثَلاَثَمِائَهٍ بَدَّلْتُمْ ﴿فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ یَکْتُبُونَ اَلْکِتابَ بِأَیْدِیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اَللّهِ - إِلَی آخِرِ اَلْآیَهِ - مِمّا یَکْسِبُونَ ﴾ .(1)

167/ [66] - عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تَعَالَی ﴿ وَ قُولُوا لِلنّاسِ حُسْناً﴾ قَالَ: قُولُوا لِلنَّاسِ أَحْسَنَ مَا تُحِبُّونَ أَنْ یُقَالَ لَکُمْ فَإِنَّ اَللَّهَ یُبْغِضُ اَللَّعَّانَ اَلسَّبَّابَ اَلطَّعَّانَ عَلَی اَلْمُؤْمِنِینَ اَلْمُتَفَحِّشَ، اَلسَّائِلَ اَلْمُلْحِفَ، وَ یُحِبُّ اَلْحَیِیَّ اَلْحَلِیمَ اَلضَّعِیفَ اَلْمُتَعَفِّفَ (2)

ص: 196


1- عنه بحار الأنوار: 126/30 ح 38 و 55/92 ح 26 ، و البرهان في تفسير القرآن : 260/1 ح 2 .
2- عنه بحار الأنوار: 309/71 قطعة منه ، و 161/74 ح 19، و البرهان في تفسير القرآن : 265/1 ح 8، و مستدرك الوسائل : 82/12 ح 13573 بحذف الذيل، و نحوه 387 ح 14367. الكافي : 165/2 ح 10 بإسناده عن جابر بن يزيد عن أبي جعفر علیه السلام - إلى قوله : أن يقال فيكم - عنه وسائل الشيعة : 341/16 ح 21711 ، و البحار : 341/74 ح 125، الأمالي للصدوق : 254 ح 4 (المجلس الرابع و الأربعون)، تحف العقول: 300 ، عنه البحار: 181/78، روضة الواعظين : 370/2 (مجلس في ذكر الحثّ على اصطناع المعروف)، مشكاة الأنوار : 189 (الفصل الثاني في آداب المعاشرة)، مجموعة ورام : 197/2 نحو الكافي.

فرمایش خداوند متعال گفت: پس وای بر آن افرادی که نوشته ای را با دست خود می نویسند سپس می گویند این از طرف خداوند می باشد تا آن را به بهای ناچیزی بفروشند پس وای بر آن ها از آن چه با دست خود نوشتند و وای بر آن ها از آن چه از این راه به دست می آورند! (79)

65) - از محمد بن سالم (مسلم) از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: عبد الله بن عمرو بن عاص از نزد عثمان بیرون آمد و در بین راه علی علیه السلام را ملاقات نمود به حضرت عرض کرد: ای علی! امشب را در جریان و برنامه ای سپری کردیم که امید است خداوند این امّت را پایدار بدارد

امير المؤمنين على علیه السلام فرمود: برنامه شما از من مخفی و پنهان نمی باشد، شما (حقایق و واقعیّات را) تحریف و دگرگون کردید و نه صد حرف را تبدیل نموده سی صد حرف آن ها را ،تحریف سی صد حرف را تغییر و سی صد حرف را تبدیل کردید «عذاب وَیل برای کسانی است که کتابی را با دست خود (و از پیش خود) می نویسند و می گویند این نوشته (و مطالب) از طرف خداست ... و (این عذاب به خاطر) آن چه است که کسب می کنند و به دست می آورند».

66) - از جابر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «با مردم سخن نیکو بگویید»، فرمود: به مردم بهترین سخنی را بگویید که دوست دارید درباره شما بگویند زیرا خداوند افراد فحش دهنده بد زبان طعنه زن و زخم زبان زننده به مؤمنین را مبغوض و دشمن می دارد آن که فحش دهد و هرزگی کند، پُر توقّع و پُر حرف است ولی (خداوند) افراد شرمگین ،بردبار، عفیف و آبرومند را دوست دارد.

ص: 197

168 / [67] - عَنْ حَرِیزٍ عَنْ بریرٍ، قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: أُطْعِمُ رَجُلاً سَائِلاً لاَ أَعْرِفُهُ مُسْلِماً؟

قَالَ: نَعَمْ أَطْعِمْهُ مَا لَمْ تَعْرِفْهُ بِوَلاَیَتِهِ وَ لاَ بِعَدَاوَهِ، إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ ﴿ وَ قُولُوا لِلنّاسِ حُسْناً ﴾. وَ لاَ تُطْعِمْ مَنْ یَنْصِبُ لِشَیْءٍ مِنَ اَلْحَقِّ، أَوْ دَعَا إِلَی شَیْءٍ مِنَ اَلْبَاطِلِ . (1)

169/[68] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: اِتَّقُوا اَللَّهَ وَ لاَ تَحْمِلُوا اَلنَّاسَ عَلَی أَکْتَافِکُمْ، إِنَّ اَللَّهَ تعالی یَقُولُ فِی کِتَابِهِ : ﴿ وَ قُولُوا لِلنّاسِ حُسْناً ﴾ قَالَ: وَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ وَ اِشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ وَ صَلُّوا مَعَهُمْ فِی مَسَاجِدِهِمْ حَتَّی اَلنَّفْسِ (2) وَ حَتَّی یَکُونُ اَلْمُبَایَنَهُ .(3)

170/ [69] - عَنْ حَفْصِ بْنِ غِیَاثٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِما السَّلاَمُ قَالَ: إِنَّ اَللَّهَ بَعَثَ مُحَمَّداً صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِخَمْسَهِ أَسْیَافٍ فَسَیْفٌ عَلَی أَهْلِ اَلذِّمَّهِ قَالَ اَللَّهُ: ﴿وَ قُولُوا لِلنّاسِ حُسْناً ﴾ نَزَلَتْ فِی أَهْلِ اَلذِّمَّهِ ثُمَّ نَسَخَتْهَا أُخْرَی قَوْلُهُ ﴿ قاتِلُوا

ص: 198


1- عنه بحار الأنوار : 31371 ح 15، إلى آخر الآية، و 367/74 ح 53، و البرهان في تفسير القرآن : 265/12 ح 9 ، و نور الثقلين: 94/1 ح 262 - إلى قوله تعالى : للناس حسناً -، و مستدرك الوسائل : 198/7 ح 8022، و 238/16 ح 19719 قطعة منه الكافي : 13/42 ح 1 بإسناده عن سدير الصيرفي قال : قلت لأبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، و نحوه تهذيب الأحكام : 107/4 ح 40 عنهما وسائل الشيعة : 414/9 ح 12363، و البحار: 370/74 ، المقنعة للمفيد : 263 (باب - 28 من الزيادات في الزكاة).
2- في البحار حتّى ينقطع النفس
3- عنه بحار الأنوار: 313/71 ح 16 إلى آخر الآية، و 161/74 ح 20، و البرهان في تفسير القرآن : 265/1 ح 10، و نور الثقلين : 94/1 ح 263 إلى قوله تعالى: للناس حسناً، 94/1ح ، و مستدرك الوسائل : 457/6 ح 7228 و 509 ح 7386 و 314/8 ح 9532 بحذف الذيل. المحاسن: 18/1 ح 51 (باب - 11 في وصايا أهل بيته علیه السلام) بتفصيل، عنه وسائل الشيعة: 301/8 ح 10724 ، و البحار : 159/74 ح 14 و 419/75 ح 75 و 73/88ح 24 صفات الشيعة : 27 ح 38 نحو المحاسن، مستطرفات السرائر : 599 عنه وسائل الشيعة : 7/12 ح 15500 .

67 - از حریز از بریر روایت کرده ،است که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم: چه بسا درخواست کننده (فقیری) را که نمی شناسم مسلمان است یا نه طعام دهم؟

فرمود: بلی، کسی را که نمی شناسی معتقد به ولایت اهل حقّ (اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام )هست یا نیست عطایش کن زیرا خداوند می فرماید: «با مردم سخن نیکو بگویید» ولی کسی که ناصبی و دشمن سرسخت جزئی از حق هم که باشد و یا دعوت به باطل کند عطایش نکن

68) - از عبد الله بن سنان روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: از (عذاب) خدا بترسید و مردم را بر خود وا ندارید که همانا خدا در کتابش فرموده است: «با مردم سخن نیکو بگویید» از بیمار های آنان عیادت کنید در تشییع جنازه هایشان حاضر شوید و همراه آنان در مساجدشان نماز بخوانید تا نفس بند آید و آن چه میان شما و آنان است جدا و مشخّص گردد

69) - از حفص بن غیاث روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا خداوند حضرت محمد صلی الله علیه و آله را با پنج شمشیر مبعوث نمود که یکی از آن ها بر علیه اهل ذمّه می باشد زیرا که خداوند فرمود: «با مردم سخن نیکو بگویید» و دربارۀ اهل ذمّه نازل گردید که پس از مدّتی به واسطه آیه: «با آن گروه از اهل کتاب که ایمان به خدا نمی آورند، جنگ نمایید» نسخ و حکم آن لغو گردید.

ص: 199

الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ﴾ (1) - الآية - (2)

قوله تعالى: وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَ بِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَ ذِي الْقُرْبَى وَ الْيَتَامَى وَ الْمَسَاكِينِ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا وَ أَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَ آتُوا الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْكُمْ وَ أَنْتُمْ مُعْرِضُونَ ﴿83﴾ وَ إِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ لَا تَسْفِكُونَ دِمَاءَكُمْ وَ لَا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ ثُمَّ أَقْرَرْتُمْ وَ أَنْتُمْ تَشْهَدُونَ ﴿84﴾ ثُمَّ أَنْتُمْ هَؤُلَاءِ تَقْتُلُونَ أَنْفُسَكُمْ وَ تُخْرِجُونَ فَرِيقًا مِنْكُمْ مِنْ دِيَارِهِمْ تَظَاهَرُونَ عَلَيْهِمْ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوَانِ وَ إِنْ يَأْتُوكُمْ أُسَارَى تُفَادُوهُمْ وَ هُوَ مُحَرَّمٌ عَلَيْكُمْ إِخْرَاجُهُمْ أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَ تَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاءُ مَنْ يَفْعَلُ ذَلِكَ مِنْكُمْ إِلَّا خِزْيٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ وَ مَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿85﴾

171 /[70] - عَنْ أَبِی عَمْرٍو اَلزُّبَیْرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

اَلْکُفْرُ فِی کِتَابِ اَللَّهِ عَلَی خَمْسَهِ أَوْجُهٍ فَمِنْهَا کُفْرُ اَلْبَرَائهِ [وَ هُوَ عَلَی قِسْمَیْنِ:] کُفْرِ اَلنِّعَمِ وَ اَلْکُفْرِ بِتَرْکِ أَمْرِ اَللَّهِ فَالْکُفْرُ بِمَا نَقُولُ مِنْ أَمْرِ اَللَّهِ (3) فَهُوَ کُفْرُ اَلْمَعَاصِی وَ تَرْکُ مَا أَمَرَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ تعالی: ﴿ وَ إِذْ أَخَذْنا مِیثاقَکُمْ لا تَسْفِکُونَ

ص: 200


1- سورة التوبة : 29/9
2- عنه بحار الأنوار: 67/100 ح 14، و البرهان في تفسير القرآن : 265/1 ح 11 . يأتي الحديث بتفصيل في سورة «البراءة» حديث 42 .
3- في العبارة تشويش ، يحتمل فيها السقط

فرمایش خداوند متعال و (به یاد آورید آن) زمانی را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند یگانه را پرستش نکنید و به پدر مادر نزدیکان یتیمان و بینوایان نیکی کنید و با مردم گفتار نیک داشته و نماز را برپا دارید و زکات بدهید سپس همه شما - جز افراد اندکی - سرپیچی کردید و از آن روی گردان شدید (83) و (نیز) هنگامی را که از شما پیمان گرفتیم که خون هم دیگر را نریزید و یک دیگر را از سرزمین خود بیرون نکنید پس شما اقرار کردید (و بر این پیمان) گواه بودید (84) اما این شما هستید که یک دیگر را می کشید و جمعی از خودتان را از سرزمینشان بیرون می کنید و در این گناه و تجاوز، به یک دیگر کمک می نمایید در حالی که اگر بعضی از آن ها به صورت اسیران نزد شما آیند، فدیه می دهید و آنان را آزاد می سازید! با این که بیرون ساختن آنان بر شما حرام بود آیا به بعضی از دستورات کتاب آسمانی ایمان می آورید و به بعضی کافر

می شوید؟ برای هر کسی از شما که این عمل را انجام دهد، جز رسوایی در این جهان چیزی نخواهد بود و روز قیامت به شدیدترین عذاب ها گرفتار می شوند و خداوند از آن چه انجام می دهید غافل نیست (85)

70)- از ابو عمر و زبیری روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: کفر در کتاب خداوند بر پنج حالت می باشد، بعضی از آن کفر بیزاری و برائت است که بر دو قسم خواهد بود و کفران نعمت ها نیز بر دو قسم می باشد کفر و ترک دستورات خداوند و کفر آن چه به خدا نسبت داده می شود

ص: 201

دِماءَکُمْ - إِلَی قَوْلِهِ (تعالی): أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ اَلْکِتابِ وَ تَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ﴾ فَکُفْرُهُمْ بِتَرْکِهِمْ مَا أَمَرَ اَللَّهُ وَ نَسَبَهُمْ إِلَی اَلْإِیمَانِ وَ لَمْ یَقْبَلْهُ مِنْهُمْ وَ لَمْ یَنْفَعْهُمْ عِنْدَهُ، فَقَالَ: ﴿ فَما جَزاءُ مَنْ یَفْعَلُ ذلِکَ مِنْکُمْ إِلاّ خِزْیٌ - إِلَی قَوْلِهِ: - وَ مَا اللَّهُ بِغَفِل عَمَّا تَعْمَلُونَ عَمّا تَعْمَلُونَ﴾ .(1)

قوله تعالى : ﴿وَ لَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَقَفَّيْنَا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَ آتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَ أَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَفَكُلَّمَا جَاءَكُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَى أَنْفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِيقًا كَذَّبْتُمْ وَ فَرِيقًا تَقْتُلُونَ ﴿87﴾

172/[71] -عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: أَمَّا قَوْلُهُ ﴿أَفَکُلَّما جاءَکُمْ رَسُولٌ بِما لا تَهْوی أَنْفُسُکُمُ ﴾ اَلْآیَهَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، ذَلِکَ مَثَلُ مُوسَی وَ اَلرُّسُلِ مِنْ بَعْدِهِ وَ عِیسَی صلوات الله علیهم ضُرِبَ مَثَلاً لِأُمَّهِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله، فَقَالَ اَللَّهُ لَهُمْ. فَإِنْ جَاءَکُمْ مُحَمَّدٌ بِمَا لاَ تَهْوَی أَنْفُسُکُمُ بِمُوَالاَهِ عَلِیٍّ اِسْتَکْبَرْتُمْ وَ فَرِیقاً مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ کَذَّبْتُمْ، وَ فَرِیقاً تَقْتُلُونَ فَذَلِکَ تَفْسِیرُهَا فِی اَلْبَاطِنِ. (2)

ص: 202


1- عنه بحار الأنوار: 52/71 ح 78 ، و البرهان في تفسير القرآن : 270/1 ح 2 الكافي : 389/22 ح 1 بتفصيل عنه وسائل الشيعة : 32/1 ح 48 ، و البحار: 308/8 ح 73 ، و أيضاً البحار: 100/2 ح 30 و مستدرك الوسائل: 76/1 ح 18 كلاهما عن تفسير النعماني، في كتاب فضل القرآن عن أمير المؤمنين علیه السلام بتفاوت يسير . - و تأتي قطعة منه في الحديث 124 في هذه السورة
2- عنه بحار الأنوار: 307/24 ح 8 ، و البرهان في تفسير القرآن : 272/1 ح 3 و نور الثقلين: 99/1 ح 275. الكافي : 418/12 ح 31 بتفاوت يسير عنه البحار : 374/23 ح 54 ، و البحار : 307/24 ح 7 المناقب لابن شهر آشوب : 206/3 ( فصل في بغضه علیه السلام) ، عنه البحار : 262/39 ذيل ح 35

همان کفر معصیت و گناه و ترک کردن دستورات او خواهد بود «و آن هنگام را که از شما پیمان گرفتیم که خونریزی نکنید - تا جایی که فرمود - آیا به بعضی از کتاب ایمان می آورید و بعض دیگر را انکار می کنید؟» که خداوند آنان را به خاطر ترک دستورات و نسبتشان به ایمان تکفیرشان نموده و کردارشان را نپذیرفته که (اعمالشان) سودی هم برایشان نخواهد داشت سپس فرمود: «پاداش کسی که چنین کند در دنیا جز خواری نیست تا جایی که فرموده: - و خدا از آن چه می کنید غافل نیست» جزای کسانی که آن چنان انجام می دهند چیزی جز خواری و ذلّت نخواهد بود.

فرمایش خداوند متعال: و به تحقیق ما به موسی کتاب (تورات) دادیم و بعد از او پیامبرانی را پشت سر هم فرستادیم و به عیسی بن مریم دلایل روشنی را دادیم و او را به وسیله روح القدس تأیید نمودیم، آیا چنین نیست که هر زمان پیامبری چیزی بر خلاف هوای نفس شما آورد در برابر او تکبّر کردید (و ایمان نیاوردید) پس عده ای را تکذیب کرده و جمعی را به قتل رساندید؟! (87)

71) - از جابر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: اما فرمایش خداوند: «آیا چنین نیست که پیامبری برایتان آمده، برنامه ای بر خلاف هوای نفس شما آورده است»؛ همانند موسی و پیامبران بعد از او و عیسی - درود خدا بر او و بر دیگر پیامبران باد - مثلی است برای امّت حضرت محمد صلی الله علیه و آله ، که خداوند به ایشان فرموده است: اگر محمد نکات و دستوراتی - همانند موالات علی علیه السلام - را آورد که هوای نفس شما پذیرای آن نباشد تکبّر نموده و عدّه ای از آل محمد علیهم السلام را تکذیب نمودید و بعضی را هم می کشید و به شهادت می رسانید این تفسیر باطن و درون آیه شریفه بود.

ص: 203

قوله تعالى : ﴿ وَ لَمَّا جَاءَهُمْ كِتَبٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ وَ كَانُوا مِنْ قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكَافِرِينَ﴾ ﴿89﴾

173 / [ 72] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ: ﴿ وَ كَانُواْ مِن قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا ﴾ ،فَقَالَ:

کَانَتِ اَلْیَهُودُ تَجِدُ فِی کُتُبِهَا أَنَّ مُهَاجَرَ مُحَمَّدٍ علیه الصوة و السلام مَا بَیْنَ عَیْرٍ (1) وَ احِدٍ فَخَرَجُوا یَطْلُبُونَ اَلْمَوْضِعَ، فَمَرُّوا بِجَبَلٍ یُسَمَّی حِدَادَاً فَقَالُوا، حِدَادٌ وَ أُحُدٌ سَوَاءٌ فَتَفَرَّقُوا عِنْدَهُ.

فَنَزَلَ بَعْضُهُمْ بِفَدَکَ وَ بَعْضُهُمْ بِخَیْبَرَ وَ بَعْضُهُمْ بِتَیْمَاءَ (2) ، فَاشْتَاقَ اَلَّذِینَ بِتَیْمَاءَ إِلَی بَعْضِ إِخْوَانِهِمْ فَمَرَّ بِهِمْ أَعْرَابِیٌّ مِنْ قَیْسٍ...فَتَکَارَوْا مِنْهُ وَ قَالَ لَهُمْ: أَمُرُّ بِکُمْ مَا بَیْنَ عَیْرٍ وَ أُحُدٍ فَقَالُوا لَهُ: إِذَا مَرَرْتَ بِهِمَا فَآذِنَّا بِهِمَا،

فَلَمَّا تَوَسَّطَ بِهِمْ أَرْضُ اَلْمَدِینَهِ قَالَ لَهُمْ: ذَلِکَ عِیرٌ وَ هَذَا أُحُدٌ ،

فَنَزَلُوا عَنْ ظَهْرِ إِبِلِهِ. فَقَالُوا لَهُ: قَدْ أَصَبْنَا بُغْیَتَنَا (3) فَلاَ حَاجَهَ لَنَا فِی إِبِلِکَ، فَاذْهَبْ حَیْثُ شِئْتَ وَ کَتَبُوا إِلَی إِخْوَانِهِمُ اَلَّذِینَ بِفَدَکَ وَ خَیْبَرَ : أَنَّا قَدْ أَصَبْنَا اَلْمَوْضِعَ فَهَلُمُّوا إِلَیْنَا فَکَتَبُوا إِلَیْهِمْ: أَنَّا قَدِ اِسْتَقَرَّتْ بِنَا اَلدَّارُ وَ اِتَّخَذْنَا

ص: 204


1- العَيْر: الجَبلُ ، و قد غلب على جبل بالمدينة ، و عَيْر جبلان بالمدينة. انظر لسان العرب: 620/4 ، و مجمع البحرين: 418/3 ( عير) . و قيل : إن بالمدينة جبلين يقال لأحدهما : عير : الوارد و الآخر غير الصادر.
2- تيماء : اسم أرض على عشر مراحل من مدينة النبي صلی الله علیه و آله شامياً، و على خمس مراحل من خيبر شامياً. مجمع البحرين: 24/6(تيم).
3- البغية - بضم الموحدة - الحاجة نفسها مجمع البحرين: 53/1 (بغو - بغا).

فرمایش خداوند متعال: و بعد از آن که از طرف خداوند کتابی برای آن ها آمد که موافق نشانه هایی بود که با خود داشتند و پیش از این به خود نوید پیروزی بر کافران را می دادند (که به وسیله آن بر دشمنان پیروز خواهند شد) با این حال هنگامی که این کتاب و پیامبری را که از قبل شناخته بودند نزد آن ها آمد به او کافر شدند پس لعنت خدا بر کافران باد! (89)

72) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند « (مشرکان اهل کتاب) از قبل پیش بینی می کردند که بر کافران پیروز می شوند ولی هنگامی که چیزی برایشان وارد شد که نسبت به آن معرفت داشتند، به آن کافر شدند و ایمان نیاوردند» فرمود:

یهودیان در کتاب های خود یافته بودند که هجرت گاه حضرت محمد صلی الله علیه و آله میان کوه «عیر» (در مدینه) و کوه «اُحد» (در حجاز) است، به همین جهت در جستجوی آن حضرت از دیار خود خارج شده و به آن جا رفتند تا این که به کوهی – به نام «حداد» - برخورد کردند و با خود گفتند: «حداد» و «اُحد» یکی است و در اطراف آن کوه توقّف کرده و پراکنده شدند پس برخی از ایشان در «تیماء» (صحرای بین وادى القُرى و شام) و برخی دیگر در «فدک» و برخی هم در «خیبر» منزل گرفتند.

آن هایی که در «تیماء» بودند اشتیاق دیدار بعضی از برادران خود را پیدا کردند پس مردی بیابان نشین از قبیله قیس به آن ها برخورد کرد و (برای دیدن برادران خود) از او شتر کرایه کردند و آن مرد قیسی گفت: من شما را از میان دو کوه «عَیر» و «اُحد» عبور می دهم آن ها گفتند: هر زمان که به آن دو کوه رسیدی ما را خبر کن هنگامی که به وسط سرزمین مدینه رسید به آن ها گفت: این کوه «عَیر» است و آن دیگری کوه «اُحد» می باشد یهودیان از شتر ها پیاده شدند و گفتند: ما به خواسته خود رسیدیم و دیگر نیازی به شتر های تو نداریم و تو به هر کجا که می خواهی برو.

سپس نامه ای به برادران خود که در «فدک» و «خیبر» بودند نوشتند: ما آن

ص: 205

اَلْأَمْوَالَ وَ مَا أَقْرَبَنَا مِنْکُمْ وَ إِذَا کَانَ ذَلِکَ فَمَا أَسْرَعَنَا إِلَیْکُمْ فَاتَّخَذُوا بِأَرْضِ اَلْمَدِینَهِ اَلْأَمْوَالَ

فَلَمَّا کَثُرَتْ أَمْوَالُهُمْ بَلَغَ تُبَّعَ (1) فَغَزَاهُمْ فَتَحَصَّنُوا مِنْهُ فَحَاصَرَهُمْ، فَکَانُوا یَرِقُّونَ لِضُعَفَاءِ أَصْحَابِ تُبَّعٍ ، فَیُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بِاللَّیْلِ اَلتَّمْرَ وَ اَلشَّعِیرَ.

فَبَلَغَ ذَلِکَ تُبَّعَ فَرَقَّ لَهُمْ وَ آمَنَهُمْ فَنَزَلُوا إِلَیْهِ فَقَالَ لَهُمْ: إِنِّی قَدِ اِسْتَطَبْتُ بِلاَدَکُمْ وَ لاَ أَرَی إِلاَّ مُقِیماً فِیکُمْ،

فَقَالُوا لَهُ: إِنَّهُ لَیْسَ ذَلِکَ لَکَ إِنَّهَا مُهَاجَرُ نَبِیٍّ وَ لَیْسَ ذَلِکَ لِأَحَدٍ حَتَّی یَکُونَ ذَلِکَ فَقَالَ لَهُمْ: فَإِنِّی مُخَلِّفٌ فِیکُمْ مِنْ أُسْرَتِی مَنْ إِذَا کَانَ ذَلِکَ سَاعَدَهُ وَ نَصَرَهُ،

فَخَلَفَ فِیهِمْ حَیَّیْنِ اَلْأَوْسَ وَ اَلْخَزْرَجَ فَلَمَّا کَثُرُوا بِهَا کَانُوا یَتَنَاوَلُونَ أَمْوَالَ اَلْیَهُودِ ، فَکَانَتِ اَلْیَهُودُ تَقُولُ لَهُمْ: أَمَا لَوْ بُعِثَ مُحَمَّدٌ لَنُخْرِجَنَّکُمْ مِنْ دِیَارِنَا وَ أَمْوَالِنَا،

فَلَمَّا بَعَثَ اَللَّهُ مُحَمَّداً صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ آمَنَتْ بِهِ اَلْأَنْصَارُ وَ کَفَرَتْ بِهِ اَلْیَهُودُ ، وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ عزّ و جلّ ﴿ وَ کانُوا مِنْ قَبْلُ یَسْتَفْتِحُونَ عَلَی اَلَّذِینَ کَفَرُوا - إِلَی قوله: - فَلَعْنَهُ اَللّهِ عَلَی اَلْکافِرِینَ ﴾.(2)

ص: 206


1- تبّع كسُكّر من ملوك حمير سمّي تبّعاً لكثرة اتّباعه و قال الطريحي : هو ذو القرنين الذي قال الله فيه : ﴿أَهُم خَيرٌ أَم قَومُ تُبَّع.﴾
2- عنه مجمع البيان : 310/1، و بحار الأنوار: 225/15 ح 49، و البرهان في تفسير القرآن : 278/1 ذيل ح 2 أشار إليه. الكافي : 308/8 ح 481 بتفاوت يسير عنه البحار : 225/15 ذيل ح 49 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 277/1 ح 2.

محلی را که می خواستیم پیدا کردیم شما هم نزد ما بیائید

در پاسخ نوشتند: ما در این جا خانه ساخته ایم و اموالی به دست آورده ایم و فاصله ما با شما نزدیک است هرگاه جریان هجرت محمد پیش آمد شتابان نزد شما خواهیم آمد و این گروه در شهر مدینه اموالی را به دست آوردند و چون دارائی آن ها زیاد شد «تُبَّع» ( پادشاه «یمن» در آن زمان) از وضع آن ها آگاه گشت و به جنگ ایشان آمد آن ها از روی ناچاری به قلعه های خود پناهنده و در محاصره مهاجمان قرار گرفتند؛ و چنان بودند که برای ضعیفان و ناتوانان از همراهان «تُبّع» دل سوزی می کردند و چون شب فرا می رسید برای آن ها از بالای قلعه ها خرما و (نان) جو پائین می ریختند

این جریان به گوش «تُبّع» رسید و دلش به حال آنان سوخت و ایشان را امان داد یهود از قلعه ها نزد او آمدند سپس «تُبّع» به ایشان گفت: من از شهر شما خوشم آمده و تصمیم گرفته ام در میان شما بمانم یهودیان به او گفتند: تو نمی توانی چنین کاری را بکنی چون این جا هجرت گاه پیغمبر است و هیچ کس پیش از او نمی تواند این کار را بکند تا موقعی که جریان واقع شود. «تُبّع» گفت: پس من از خاندان خود کسانی را در میان شما بر جای می گذارم که چون آن پیغمبر بیاید او را یاری و کمک دهند. پس دو طایفه «اوس» و «خزرج» را جایگزین خود کرد و چون افراد این دو طایفه در آن جا زیاد شدند بر اموال یهودیان دست انداخته و به تصرّف خود در می آوردند یهودیان به آن ها می گفتند: توّجه داشته باشید که چون محمد مبعوث گردد شما را از شهر های خود بیرون می نماییم و دست شما را از اموال خود کوتاه می گردانیم. موقعی که خداوند حضرت محمد صلی الله علیه و آله را مبعوث نمود، انصار به او ایمان آوردند و یهودیان کافر شدند؛ و این است (معنای) فرمایش خداوند:

« (مشركان اهل کتاب) از قبل پیش بینی می کردند که بر کافران پیروز می شوند ولی هنگامی که چیزی بر ایشان وارد شد که نسبت به آن معرفت داشتند، به آن کافر شده و ایمان نیاوردند پس لعنت خدا بر کافران باد»

ص: 207

قوله تعالى : ﴿بِئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ أَنْ يَكْفُرُوا بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ بَغْيًا أَنْ يُنَزِّلَ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ فَبَاءُوا بِغَضَبٍ عَلَى غَضَبٍ وَ لِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ مُهِينٌ ﴿90﴾ وَ إِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا نُؤْمِنُ بِمَا أُنْزِلَ عَلَيْنَا وَ يَكْفُرُونَ بِمَا وَرَاءَهُ وَ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقًا لِمَا مَعَهُمْ قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِيَاءَ اللَّهِ مِنْ قَبْلُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿91﴾

174 / [7] - عَنْ جَابِرٍ، قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ هَذِهِ اَلْآیَهِ، منْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ فَلَمّا جاءَهُمْ ما عَرَفُوا کَفَرُوا بِهِ ﴾؟

قَالَ: ﴿تَفْسِیرُهَا فِی اَلْبَاطِنِ: لَمَّا جَائهُمْ مَا عَرَفُوا فِی عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ کَفَرُوا بِهِ، فَقَالَ اَللَّهُ تعالی: [فِیهِمْ: ﴿فَلَعْنَهُ اَللّهِ عَلَی اَلْکافِرِینَ﴾] : «یَعْنِی بَنِی أُمَیَّهَ، هُمُ اَلْکَافِرُونَ فِی بَاطِنِ اَلْقُرْآنِ».

وَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ عَلَی رَسُولِ اَللَّهِ صلی الله علیه و آله هَکَذَا:﴿بِئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِيَ أَنْفُسَهُمْ أَن يَكْفُرُوا بِمَا أَنزَلَ الله - فى علىّ - بَغْيًا ﴾.

قَالَ اَللَّهُ فِی عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: ﴿أَنْ یُنَزِّلَ اَللّهُ مِنْ فَضْلِهِ عَلی مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ﴾ یَعْنِی عَلِیّاً ، قَالَ اَللَّهُ: ﴿فَباءؤا بِغَضَبٍ عَلی غَضَبٍ﴾ یَعْنِی بَنِی أُمَیَّهَ ﴿ وَ لِلْکافِرِینَ﴾ یَعْنِی بَنِی أُمَیَّهَ ﴿عَذابٌ مُهِینٌ﴾. (1)

ص: 208


1- عنه بحار الأنوار : 98/36 ح 38، و البرهان في تفسير القرآن : 279/1 ح 4 القطعة الأولى 279/1 منه و نور الثقلين: 101/18 ح 281 و 282 . تفسير فرات الكوفي : 60ح 60 بتفاوت يسير عنه البحار : 129/36 ح 78 .

فرمایش خداوند متعال: ولی آن ها در مقابل بهای بدی (ارزش) خود را فروختند و به ناروا به آیاتی که خداوند فرستاده بود کافر گشتند و اعتراض داشتند که چرا خداوند به فضل خویش بر هر شخصی از بندگانش بخواهد آیات خود را نازل می کند ؟ از این رو به خشمی بعد از خشمی (از سوی خدا) گرفتار شدند و برای کافران عذایی خوار کننده است (90) و اگر به آن ها گفته شود: به آن چه خداوند نازل نموده است ایمان آوریدگویند: به آن چه بر ما نازل گشته ایمان می آریم و به ماورای آن کفر می ورزند. و حال آن که (این قرآن ) تصدیق کننده همان چیز هایی است که با آن ها می باشد نگو: پس چرا پیامبران خدا را می کشتید اگر ایمان دارید ؟! (91)

173 - از جابر روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره این آیه از فرمایش خداوند: «و چون برای ایشان از جانب خدا چیزی (کتابی) آمد آن را شناختند، به آن ایمان نیاوردند»، سؤال کردم؟

فرمود: تفسیر آن در معنا و باطن چنین است: چون بر ایشان مطالبی پیرامون على علیه السلام ما وارد شد نسبت به آن کفر ورزیدند و خداوند فرمود: «پس لعنت خدا بر کافران باد» که مقصود از کافران - در باطن قرآن - ، بنی امیّه هستند.

امام باقر علیه السلام فرمود: این آیه چنین بر رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل شده است: «بد معامله ای با خودشان کردند، آن گاه که از روی حسادت و ستم، به آن چه از جانب خدا - درباره علی- نازل گردید، کافر شدند» و خداوند در (شأن و منزلت ) على علیه السلام ، فرمود «و از این که خدا فضل و کرم خویش را به هر کس از بندگان خود بخواهد نازل می نماید (حسد بردند)» که مقصود علی علیه السلام می باشد؛ (هم چنین) فرمود: «پس قرین خشمی افزون بر خشم دیگر قرار گرفتند» که مقصود بنی امیّه هستند «و برای کافران» هم چنین منظور بنی امیّه است. «عذابی خوارکننده خواهد بود»

ص: 209

175/ [74] - وَ قَالَ جَابِرٌ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ عَلَی مُحَمَّدٍ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ هَکَذَا وَ اَللَّهِ - ﴿ وَ إِذَا قِیلَ لَهُمْ - مَاذَا أَنْزَلَ رَبُّکُمْ فِی عَلِیٍّ- ) یَعْنِی بَنِی أُمَیَّهَ، ﴿قالُوا نُؤْمِنُ بِما أُنْزِلَ عَلَیْنا﴾ یَعْنِی فِی قُلُوبِهِمْ، بِمَا أَنْزَلَ اَللَّهُ عَلَیْهِ ﴿وَ یَکْفُرُونَ بِما وَراءَهُ﴾ بِمَا أَنْزَلَ اَللَّهُ فِی عَلِیٍّ ﴿ وَ هُوَ اَلْحَقُّ مُصَدِّقاً لِما مَعَهُمْ﴾ یَعْنِی عَلِیّاً علیه السلام. (1)

176/[75] - عَنِ اِبْنِ أَبِی عَمْرٍو اَلزُّبَیْرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ اَللَّهُ تعالی فِی کِتَابِهِ - یَحْکِی قَوْلَ اَلْیَهُودِ - ، ﴿ إِنَّ اَللّهَ عَهِدَ إِلَیْنا أَلاّ نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتّی یَأْتِیَنا بِقُرْبانٍ﴾ (2) اَلْآیَهَ فقَالَ «فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِیاءَ اَللّهِ مِنْ قَبْلُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ﴾ وَ إِنَّمَا نَزَلَ هَذَا فِی قَوْمٍ [مِنَ] اَلْیَهُودِ وَ کَانُوا عَلَی عَهْدِ محمّد صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ لَمْ یَقْتُلُوا اَلْأَنْبِیَاءَ بِأَیْدِیهِمْ، وَ لاَ کَانُوا فِی زَمَانِهِمْ، وَ إِنَّمَا قُتِلَ أَوَائِلُهُمْ اَلَّذِینَ کَانُوا مِنْ قَبْلِهِمْ، فَجَعَلَهُمْ اَللَّهُ مِنْهُمْ وَ أَضَافَ إِلَیْهِمْ فِعْلَ أَوَائِلِهِمْ بِمَا تَبِعُوهُمْ وَ تَوَلَّوْهُمْ.(3)

ص: 210


1- عنه بحار الأنوار: 98/36 ذيل ح 38 و البرهان في تفسير القرآن: 282/1 ح 2 ، و نور الثقلين : 102/1 ح 283 دعائم الإسلام : 29/1 ( ذكر إيجاب الصلاة على محمّد و على آل محمّد علیهم السلام) بتفصیل.
2- سورة آل عمران : 183/3 .
3- عنه بحار الأنوار: 95/100 ح 5، و البرهان في تفسیر القرآن : 282/1 ح 3 و نور الثقلين : 102/1 ح 284.

74) - و از جابر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: این آیه شریفه این چنین بر رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل شده است: «و هنگامی که به آن ها گفته می شود: - پروردگار شما دربارۀ علی چه چیزی نازل نموده؟ - » که منظور بنی امیّه می باشند، «گفتند: ایمان می آوریم بر آن چه که بر ما نازل شده» یعنی در دل هایشان (ایمان بیاورند)، به آن چه که خداوند نازل نموده «ولی نسبت به ما ورای آن کفر می ورزند» یعنی به آن چه که خداوند در شأن و منزلت علی نازل کرده است «و حال آن که او بر حقّ و تصدیق کننده است آن چه را که آن ها (از کتاب های آسمانی مانند تورات و انجیل) همراه دارند» یعنی، علی علیه السلام

75)- از ابو عمرو زُبیری روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند در کتاب خود به نقل از قول یهودیان حکایت فرماید: «همانا خداوند با ما عهد و پیمان بسته است که به هیچ پیامبری ایمان نیاوریم مگر آن که یک نوع قربانی بیاوریم.»

و( خداوند در جواب) فرمود: «پس اگر ایمان آورده اید، چرا پیامبران الهی را می کشتید؟!» این آیه درباره گروهی از یهود نازل شد چون که یهودیان زمان حضرت محمد صلی الله علیه و آله شخصاً در کشتار پیامبران دخالت و مشارکتی نداشتند و در زمان گذشته هم با کشندگان نبودند، بلکه پیشینیان آن ها پیامبران را کشته بودند پس این آیه دربارۀ پیشینیان آن ها نازل شده است و خداوند آن ها را شریک آن کشندگان قرار داده چون از آنان پیروی کرده و به آنان اظهار علاقه می کردند

ص: 211

قوله تعالى : ﴿وَ إِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ وَ رَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا مَا آتَيْنَاكُمْ بِقُوَّةٍ وَ اسْمَعُوا قَالُوا سَمِعْنَا وَ عَصَيْنَا وَ أُشْرِبُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِكُفْرِهِمْ قُلْ بِئْسَمَا يَأْمُرُكُمْ بِهِ إِيمَانُكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿93﴾

177/[76] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ في قول الله عزّ و جلّ:﴿وأُشْرِبُوا فِي قُلُوبهمْ الْعِجْلُ بِكَفْرِهِمْ ﴾

قَالَ: لَمَّا نَاجَی مُوسَی علیه السلام رَبَّهُ أَوْحَی اَللَّهُ إِلَیْهِ: أَنْ یَا مُوسَی! قَدْ فَتَنْتُ قَوْمَکَ، قَالَ: وَ بِمَا ذَا یَا رَبِّ؟ قَالَ: بِالسَّامِرِیِّ، قال و ما فعل السَّامِرِیِّ؟

قالَ: صَاغَ لَهُمْ مِنْ حُلِیِّهِمْ عِجْلاً، قَالَ: یَا رَبِّ! إِنَّ حُلِیَّهُمْ لتحْتَمِلُ أَنْ یُصَاغَ مِنْهُ غَزَالٌ أَوْ تِمْثَالٌ أَوْ عِجْلٌ فَکَیْفَ فَتَنْتَهُمْ؟!

قَالَ: انّه صَاغَ لَهُمْ عِجْلاً فَخَارَ، قَالَ: یَا رَبِّ! وَ مَنْ أَخَارَهُ؟

قَالَ: أَنَا، فقَالَ عِنْدَهُا مُوسَی : ﴿ إِنْ هِیَ إِلاّ فِتْنَتُکَ تُضِلُّ بِها مَنْ تَشاءُ وَ تَهْدِی مَنْ تَشاءُ ﴾ (1). قَالَ: فَلَمَّا اِنْتَهَی مُوسَی إِلَی قَوْمِهِ وَ رَآهُمْ یَعْبُدُونَ اَلْعِجْلَ أَلْقَی اَلْأَلْوَاحَ مِنْ یَدِهِ فَتَکَسَّرَتْ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : کَانَ یَنْبَغِی أَنْ یَکُونَ ذَلِکَ عِنْدَ إِخْبَارِ اَللَّهِ إِیَّاهُ قَالَ: فَعَمَدَ مُوسَی فَبُرِّدَ (2) اَلْعِجْلُ مِنْ أَنْفِهِ إِلَی طَرَفِ ذَنَبِهِ ثُمَّ أَحْرَقَهُ بِالنَّارِ ، فَذَرَّه فِی الْیَمِّ قَالَ: فَکَانَ أَحَدُهُمْ لَیَقَعُ فِی اَلْمَاءِ وَ مَا بِهِ إِلَیْهِ مِنْ

ص: 212


1- سورة الأعراف : 155/7
2- البرد: سحكك الحديا بالمبرد أی السوهان ( بالفارسيه) كتاب العين: 27/8 (برد).

فرمایش خداوند متعال: و زمانی که از شما پیمان گرفتیم و کوه طور را بالای سر شما برافراشتیم (و گفتیم:) این دستوراتی را که به شما داده ایم محکم بگیرید و درست بشنوید (و مورد عمل قرار دهید)! آن ها گفتند: شنیدیم ولی مخالفت کردیم دل های آن ها بر اثر کفرشان با محبت گوساله آمیخته شده، به آن ها بگو: ایمان شما، چه فرمان بدی به شما می دهد اگر ایمان داشته باشید! (93)

76) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خدای عزّ و جلّ: «و در درون و دل هایشان گوساله نوشانیده شد» فرمود: چون موسی علیه السلام با پروردگار خود مناجات کرد، به او وحی نمود ای موسی! قوم تو مبتلا به آزمایش و فتنه شده اند موسی گفت: پروردگارا! چگونه چنین امری انجام شده است؟

خطاب رسید: به وسیله (گوساله) سامری

گفت: (گوسالۀ) سامری چگونه ساخته شد؟

فرمود: (سامری با ذوب کردن) از طلا ها و زیور آلات خودشان (گوساله) را ساخت موسی گفت: پروردگارا! زیور آلات آنان به قدری بود که بتوانند آهو، مجسّمه و یا گوساله بسازند ولی چگونه ایشان را آزمایش نمودی؟

فرمود: او گوساله ای را ساخت و در آن صدای مخصوص گوساله را در آورد.

گفت: چه کسی آن را ایجاد کرد؟

فرمود من. پس موسی اظهار داشت: «این نیست مگر آزمایشی از جانب خودت که به واسطۀ آن هر کسی را بخواهی گمراه و یا هدایت می کنی»

امام علیه السلام افزود: موقعی که موسی به قوم خود رسید و آن ها را در حال گوساله پرستی مشاهده کرد الواح تورات از دست او افتاد و شکست.

ص: 213

حَاجَهٍ، فَیَتَعَرَّضُ بِذَلِکَ لِلرَّمَادِ فَیَشْرَبُهُ، وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿ وَ أُشْرِبُوا فِی قُلُوبِهِمُ اَلْعِجْلَ بِکُفْرِهِمْ ﴾ (1)

قوله تعالی: ﴿ وَ لَمَّا جَاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ نَبَذَ فَرِيقٌ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ كِتَابَ اللَّهِ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ كَأَنَّهُمْ لَا يَعْلَمُونَ﴾ ﴿101﴾

178/[77] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

لَمَّا هَلَکَ سُلَیْمَانُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَضَعَ إِبْلِیسُ اَلسِّحْرَ، ثُمَّ کَتَبَهُ فِی کِتَابٍ فَطَوَاهُ وَ کَتَبَ عَلَی ظَهْرِهِ: هَذَا مَا وَضَعَ آصَفُ بْنُ بَرْخِیَا مِنْ مُلْکِ سُلَیْمَانَ بْنِ دَاوُدَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مِنْ ذَخَائِرِ کُنُوزِ اَلْعِلْمِ، مَنْ أَرَادَ کَذَا وَ کَذَا فَلْیَقُلْ کَذَا وَ کَذَا ثُمَّ دَفَنَهُ تَحْتَ اَلسَّرِیرِ ثُمَّ اِسْتَشَارَهُ لَهُمْ فَقَالَ اَلْکَافِرُونَ: مَا کَانَ یَغْلِبُنَا سُلَیْمَانُ إِلاَّ بِهَذَا، وَ قَالَ اَلْمُؤْمِنُونَ: وَ هُوَ عَبْدُ اَللَّهِ وَ نَبِیُّهُ فَقَالَ اَللَّهُ فِی کِتَابِهِ : ﴿ وَ اِتَّبَعُوا ما تَتْلُوا اَلشَّیاطِینُ عَلی مُلْکِ سُلَیْمانَ ﴾ أَیْ اَلسِّحْرَ (2)

ص: 214


1- عنه بحار الأنوار: 227/13 ح 28، و البرهان في تفسير القرآن : 284/1 ح 2 ، و نور الثقلين : 102/1 ح 285 قطعة منه، قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 274 (الفصل السادس في نزول التوراة)
2- عنه مجمع البيان : 337/1، و بحار الأنوار : 138/14 ذيل ح 3 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 299/1 ذيل ح 3 أشار إليه، و مستدرك الوسائل : 105/13 ح 14903 . تفسير القمّي : 55/1 (أصل السحر ) مفصّلاً، و 199/2 ( سورة سبا) بتفاوت يسير، عنه البحار : 138/14 ح3 ، و 279/63 ح 167 ، و البرهان في تفسير القرآن: 298/1 ح 3، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 384 (الفصل الثالث في قصّته علیه السلام مع بلقيس)، و مستدرك الوسائل: 105/13 ذيل ح14903.

آنگاه امام باقر علیه السلام افزود: وقوع این امر در علم الهی مقدر شده بود سپس موسی از (سر) بینی تا دم آن گوساله را به وسیله ارّه و سوهان سایید و سپس آن را به آتش سوزانید و در آب دریا ریخت.

پس بعضی از آن ها آن قدر به آن گوساله علاقه داشت که خود را به آب می انداخت و از خاکستر آن گوساله (که در آب دریا ریخته شده بود می نوشید بدن آن که حاجتی داشته باشد و این همان فرمایش خداوند است: «و در درون و دل هایشان گوساله نوشانیده شد»

فرمایش خداوند متعال: بگو: و هنگامی که فرستاده ای از سوی خدا به سوی آن ها آمد، و با نشانه هایی که نزد آن ها بود مطابقت داشت جمعی از آنان که به آن ها کتاب (آسمانی) داده شده بود کتاب خدا را پشت سر افکندند، گویا که هیچ از آن خبر ندارند (101)

77) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: موقعی که سلیمان درگذشت ابلیس جادو را ساخت و آن را در کتابی نوشت و در هم پیچید و بر پشت آن نوشت: این توسط آصف بن برخیا برای سلیمان بن داود علیهما السلام ساخته شده که از گنجینه های دانش می باشد هر که خواهد چنین و چنان شود چنین و چنان کند

پس آن را زیر تخت خود در خاک پنهان کرد و آنان را بر آن آگاه نمود و برایشان خواند که کافران گفتند: سلیمان بر ما چیره نشده بود مگر به این برنامه ولی مؤمنان گفتند: بلکه او بنده خدا و پیغمبر بوده است.

ص: 215

179 / [78] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَیْسٍ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ - وَ سَأَلَهُ عَطَا وَ نَحْنُ بِمَکَّهَ - عَنْ هَارُوتَ وَ مَارُوتَ؟

فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : إِنَّ اَلْمَلاَئِکَهَ کَانُوا یَنْزِلُونَ مِنْ اَلسَّمَاءِ إِلَی اَلْأَرْضِ فِی کُلِّ یَوْمٍ وَ لَیْلَهٍ یَحْفَظُونَ أَعْمَالَ أَهْلِ أَوْسَاطِ اَلْأَرْضِ مِنْ وُلْدِ آدَمَ وَ اَلْجِنِّ فَیَکْتُبُونَ أَعْمَالَهُمْ وَ یَعْرُجُونَ بِهَا إِلَی اَلسَّمَاءِ،

قَالَ فَضَجَّ أَهْلُ اَلسَّمَاءِ مِنْ مَعَاصِی أَهْلِ أَوْسَاطِ اَلْأَرْضِ فَتَآمَرُوا بَیْنَهُمْ مِمَّا یَسْمَعُونَ وَ یَرَوْنَ مِنْ اِفْتِرَائِهِمْ اَلْکَذِبَ عَلَی اَللَّهِ وَ جُرْأَتِهِمْ عَلَیْهِ وَ نَزَّهُوا اَللَّهَ فِیمَا یَقُولُ فِیهِ خَلْقُهُ وَ یَصِفُونَ

قَالَ: فَقَالَتْ طَائِفَهٌ مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ : یَا رَبَّنَا! مَا تَغْضَبُ مِمَّا یَعْمَلُ خَلْقُکَ فِی أَرْضِکَ مِمَّا یَفْتَرُونَ عَلَیْکَ اَلْکَذِبَ وَ یَقُولُونَ اَلزُّورَ وَ یَرْتَکِبُونَ اَلْمَعَاصِیَ وَ قَدْ نَهَیْتَهُمْ عَنْهَا ثُمَّ أَنْتَ تَحْلُمُ عَنْهُمْ؟ وَ هُمْ فِی قَبْضَتِکَ وَ قُدْرَتِکَ وَ خِلاَلِ عَافِیَتِکَ

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : وَ أَحَبَّ اَللَّهُ أَنْ یَرَی اَلْمَلاَئِکَهُ قُدْرَتَهُ وَ نَافِذَ أَمْرِهِ فِی جَمِیعِ خَلْقِهِ وَ یَعْرِفَ اَلْمَلاَئِکَهُ مَا مَنَّ بِهِ عَلَیْهِمْ مِمَّا عَدَلَهُ عَنْهُمْ مِنْ جَمِیعِ خَلْقِهِمْ وَ مَا طَبَعَهُمْ عَلَیْهِمْ مِنَ اَلطَّاعَهِ وَ عَصَمَهُمْ بِهِ مِنَ اَلذُّنُوبِ،

قَالَ: فَأَوْحَی اَللَّهُ إِلَی اَلْمَلاَئِکَهِ أَنِ اُنْدُبُوا (1) مِنْکُمْ مَلَکَیْنِ حَتَّی أُهْبِطَهُمَا إِلَی اَلْأَرْضِ ثُمَّ أَجْعَلَ فِیهِمَا مِنْ طَبَائِعِ اَلمَطْعَمِ وَ اَلْمَشْرَبِ وَ اَلشَّهْوَهِ وَ اَلْحِرْصِ وَ اَلْأَمَلِ مِثْلَ مَا جَعَلْتُ فِی وُلْدِ آدَمَ ثُمَّ أَخْتَبِرُهُمَا فِی اَلطَّاعَهِ لِی،

قَالَ: فَنَدَبُوا لِذَلِکَ هَارُوتَ وَ مَارُوتَ وَ کَانُوا [کانا] مِنْ أَشَدِّ اَلْمَلاَئِکَهِ قَوْلاً

ص: 216


1- ندبه إلى الأمر و للأمر : دعاه وحثّه عليه، و في بعض النسخ: انتدبوا، و هو بمعناه، واستظهره المجلسي .

78) - از محمد بن قیس روایت کرده است که گفت:

در مکه بودیم که عطا از امام باقر علیه السلام دربارۀ هاروت و ماروت سؤال کرد؟

حضرت فرمود: فرشته ها هر روز و هر شب از آسمان بر زمین وارد می شدند و کردار ساکنان زمین را از آدمی و جنّی نگهبانی می دادند و می نوشتند و به آسمان می بردند

فرمود: پس اهل آسمان از دیدن گناهان اهل زمین ضجّه و شیون می کردند و با هم در این باره گفتگو کردند و سخن چینی نمودند نسبت به آن چه که می شنیدند و می دیدند از نسبت دادن دروغ به خداوند و از جرأت داشتن در برابر خدا، هم چنین خدا را از آن چه به او نسبت می دادند و یا او را به اوصافی توصیف می کردند منزّه می دانستند.

پس گروهی از فرشته ها اظهار داشتند پروردگارا خشم نمی کنی نسبت به آن چه که خلق تو در زمین انجام می دهند و به تو نسبت دروغ می دهند و اوصاف نادرست می گویند و گناهانی را مرتکب می شوند با این که آن ها را نهی کرده ای باز هم بردباری می کنی با آن که آن ها در قبضه قدرت تو هستند و آسایش و امنیت از طرف تو دارند

امام باقر علیه السلام فرمود: خدا خواست که به فرشته ها قدرت و نفوذ فرمان خود را در همه آفریده هایش بنمایاند و به فرشته ها بفهماند که چه منّتی بر آن ها دارد از این که آن چه با خلق خود کرده از آن ها برگردانده و چه آمادگی به آن ها برای پذیرش اطاعت ارزانی داشته که از گناهان معصوم بمانند.

فرمود: به همین خاطر، خداوند به فرشته ها وحی نمود: از میان خود دو فرشته را انتخاب کنید تا به زمین بفرستم و طبیعت و منش خوردن نوشیدن شهوت طمع و آرزو که خوی آدم ها می باشد به ایشان بدهم و ایشان را در فرمان بری خود آزمایش کنم.

ص: 217

فِی اَلْعَیْبِ لِوُلْدِ آدَمَ.

قَالَ: ثُمَّ أَوْحَی اَللَّهُ إِلَیْهِمَا اُنْظُرَا أَلاَّ تُشْرِکَا بِی شَیْئاً وَ لاَ تَقْتُلاَنِ اَلنَّفْسَ اَلَّتِی حَرَّمْتُ، وَ لاَ تَزْنِیَانِ وَ لاَ تَشْرَبَانِ اَلْخَمْرَ،

قَالَ: ثُمَّ کَشَطَ (1) عَنِ اَلسَّمَاوَاتِ اَلسَّبْعِ لِیُرِیَهُمَا قُدْرَتَهُ ثُمَّ أَهْبَطَهُمَا إِلَی اَلْأَرْضِ فِی صُورَهِ اَلْبَشَرِ وَ لِبَاسِهِمْ، فَهَبَطَا بِرحته بَابِلَ مَهْرُوزٍ (2) فَرُفِعَ لَهُمَا بِنَاءٌ مُشْرِفٌ فَأَقْبَلاَ نَحْوَهُ فَإِذَا بِحَضْرَتِهِ اِمْرَأَهٌ جَمِیلَهٌ حَسْنَاءُ مُزَیَّنَهٌ مُعَطَّرَهٌ مُسْفِرَهٌ مُقْبِلَهٌ نَحْوَهُمَا، فَلَمَّا نَظَرَا إِلَیْهَا وَ نَاطَقَاهَا وَ تَأَمَّلاَهَا وَقَعَتْ فِی قُلُوبِهِمَا مَوْقِعاً شَدِیداً لِمَوْضِعِ اَلشَّهْوَهِ اَلَّتِی جُعِلَتْ فِیهِمَا، ثُمَّ إِنَّهُمَا اِئْتَمَرَا بَیْنَهُمَا وَ ذَکَرَا مَا نُهِیَا عَنْهُ مِنَ اَلزِّنَا فَمَضَیَا ثُمَّ حَرَّکَتْهُمَا اَلشَّهْوَهُ اَلَّتِی جُعِلَتْ فِیهِمَا فَرَجَعَا إِلَیْهَا رُجُوعَ فِتْنَهٍ وَ خِذْلاَنٍ، فَرَاوَدَاهَا عَنْ نَفْسِهَا فَقَالَتْ لَهُمَا: إِنَّ لِی دِیناً أَدِینُ بِهِ وَ لَسْتُ أَقْدِرُ فِی دِینِی اَلَّذِی أَدِینُ لهُ عَلَی أَنْ أُجِیبَکُمَا إِلَی مَا تُرِیدَانِ إِلاَّ أَنْ تَدْخُلاَنِ فِی دِینِی اَلَّذِی أَدِینُ بِهِ،

فَقَالاَ لَهَا: وَ مَا دِینُکِ؟

فَقَالَتْ: لِی إِلَهٌ مَنْ عَبَدَهُ وَ سَجَدَ لَهُ کَانَ لِی اَلسَّبِیلُ إِلَی أَنْ أُجِیبَهُ إِلَی کُلِّ مَا سَأَلَنِی فَقَالاَ لَهَا: وَ مَا إِلَهُکِ؟

قَالَتْ: إِلَهِی هَذَا اَلصَّنَمُ،

قَالَ: فَنَظَرَ أَحَدُهُمَا إِلَی صَاحِبِهِ فَقَالاَ هَاتَانِ اَلْخَصْلَتَانِ مِمَّا نُهِینَا عَنْهُمَا اَلشِّرْکُ

ص: 218


1- كشط الغطاء عن الشيء : نزعه و كشف عنه
2- كذا في النسخ، و في نسختي البحار و الصافي : فهبطا في ناحية ،بابل، فرفع لهما ....، و الظاهر هو الصحيح

فرمود: پس دو فرشته را به نام هاروت و ماروت که بیش از دیگران آدمیان را نکوهش و سرزنش می کردند انتخاب کردند و خداوند به آن دو سفارش کرد مواظب باشید که برای من شریک قرار ندهید و بت پرستی نکنید آدمی را بی تقصیر نکشید زنا نکنید و شراب ننوشید.

و فرمود: سپس آسمان های هفت طبقه را گشود تا قدرت خود را به آن ها بنمایاند و سپس آن ها را به صورت انسان و با پوشش و لباس آنان به زمین فرستاد و آن دو در سرزمین بابل فرود آمدند و یک ساختمان با شکوه نظر آن ها را جلب کرد و به سمت آن رفتند که نا گاه در آن ساختمان زنی نیکو، زیبا، خوش بو و آرایش کرده به استقبال آن ها ،آمد موقعی که او را دیدند و با او سخن گفتند، به او خیره شدند و او سخت دل آن ها را به غریزه شهوتی که داشتند بر افروخت و در نتیجه عاشق او شدند ولی (هر دو با هم) گفتگو کرده و بیاد نهی خداوند از زنا افتادند پس منصرف گشتند و به آن زن اعتنایی نکردند.

اما به لحاظ شهوتی که در آن ها قرار گرفته بود تحریک شدند و به سمت آن زن به حالت ذلّت و خواری بازگشتند و از او خواستند تا کامی برگیرند

زن گفت: من کیش و آئینی دارم که جز با هم کیش خود هم بستر نخواهم شد مگر این که شما هم به کیش من در آیید و آئین مرا بپذیرید، گفتند: آئین تو چیست؟

گفت: من یک بُت دارم هر کسی که آن را بپرستد و به او سجده کند می تواند از من کام گیرد گفتند خدا و معبود تو کدام است؟

گفت: این بت خدای من می باشد

(امام علیه السلام) فرمود: آن دو به یکدیگر نگاه کرده و گفتند: این دو کار است که خداوند ما را از آن نهی کرده بت پرستی و زنا چون اگر به این بت سجده کنیم شرک به خدا آورده ایم پس باید بت پرستیم تا به زنا برسیم

ص: 219

وَ اَلزِّنَا، لِأَنَّا إِنْ سَجَدْنَا لِهَذَا اَلصَّنَمِ وَ عَبَدْنَاهُ أَشْرَکْنَا بِاللَّهِ، وَ إِنَّمَا نُشْرِکُ بِاللَّهِ لِنَصِلَ إِلَی اَلزِّنَا، وَ هُوَ ذَا نَحْنُ نَطْلُبُ اَلزِّنَا فَلَیْسَ نُعْطَاهُ إِلاَّ بِالشِّرْکِ،

قَالَ: فَأْتَمَرَا بینهما فَغَلَبَتْهُمَا اَلشَّهْوَهُ اَلَّتِی جُعِلَتْ فِیهِمَا، فَقَالاَ لَهَا: نُجِیبُکِ إِلَی مَا سَأَلْتِ، قَالَتْ: فَدُونَکُمَا فَاشْرَبَا هَذَا اَلْخَمْرَ فَإِنَّهُ قُرْبَانٌ لَکُمَا عِنْدَهُ، وَ بِهِ تَصِلاَنِ إِلَی مَا تُرِیدَانِ، فَقَالَ فَأْتَمَرَا بَیْنَهُمَا فَقَالاَ: هَذِهِ ثَلاَثُ خِصَالٍ مِمَّا قَدْ نَهَانَا رَبُّنَا عَنْهُ: اَلشِّرْکُ وَ اَلزِّنَا، وَ شُرْبُ اَلْخَمْرِ، وَ إِنَّمَا نَدْخُلُ فِی شُرْبِ اَلْخَمْرِ حَتَّی نَصِلَ إِلَی اَلزِّنَا فَأْتَمَرَا بَیْنَهُمَا ثُمَّ قَالاَ لَهَا: مَا أَعْظَمَ اَلْبَلِیَّهَ بِکِ قَدْ أَجَبْنَاکِ إِلاَّ مَا سَأَلْتِ،

قَالَتْ: فَدُونَکُمَا فَاشْرَبَا مِنْ هَذَا اَلْخَمْرِ وَ اُعْبُدَا اَلصَّنَمَ وَ اُسْجُدَا له

قَالَ: فَشَرِبَا اَلْخَمْرَ وَ سَجَدَا لَهُ، ثُمَّ رَاوَدَاهَا عَنْ نَفْسِهَا فَلَمَّا تَهَیَّئتْ لَهُمَا وَ تَهَیَّئَا لَهَا دَخَلَ عَلَیْهِمَا سَائِلٌ یَسْئلُ فَلَمَّا أَنْ رَأَیَاهُ ذَعِرَا مِنْهُ، فَقَالَ لَهُمَا: إِنَّکُمَا لَمُرِیبَینِ ذَعِرَینِ قَدْ خَلَوْتُمَا بِهَذِهِ اَلْمَرْأَهِ اَلْعَطِرَهِ اَلْحَسْنَاءِ إِنَّکُمَا لَرَجُلاَ سَوْءٍ وَ خَرَجَ عَنْهُمَا،

فَقَالَتْ لَهُمَا: لاَ وَ إِلَهِی! لا تصِلان إِلَیّ أَنْ تَقْرَبَانِی وَ قَدِ اِطَّلَعَ (1) هَذَا اَلرَّجُلُ عَلَی حَالِکُمَا وَ عَرَفَ مَکَانَکُمَا خَرَجَ اَلْآنَ فَیُخْبِرُ بِخَبَرِکُمَا، وَ لَکِنْ بَادِرَا إِلَی هَذَا اَلرَّجُلِ فَاقْتُلاَهُ قَبْلَ أَنْ یَفْضَحَکُمَا وَ یَفْضَحَنِی، ثُمَّ دُونَکُمَا فَاقْضِیَا حَاجَتَکُمَا وَ أَنْتُمَا مُطْمَئِنَّانِ آمِنَانِ،

قَالَ: فَقَامَا إِلَی اَلرَّجُلِ فَأَدْرَکَاهُ فَقَتَلاَهُ ثُمَّ رَجَعَا إِلَیْهَا فَلَمْ یَرَیَاهَا وَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا، وَ نُزِعَ عَنْهُمَا رِیَاشُهُمَا، وَ أُسْقِطَا فِی أَیْدِیهِمَا،

قَالَ: فَأَوْحَی اَللَّهُ إِلَیْهِمَا: أَنَّمَا أَهْبَطْتُکُمَا إِلَی اَلْأَرْضِ مَعَ خَلْقِی سَاعَهً مِنْ نَهَارٍ فَعَصَیْتُمَانِی بِأَرْبَعِ مَعَاصِی کُلِّهَا قَدْ نَهَیْتُکُمَا عَنْهَا، وَ تَقَدَّمْتُ إِلَیْکُمَا فِیهَا فَلَمْ تُرَاقِبَانِی وَ لَمْ تَسْتَحِیَا مِنِّی وَ قَدْ کُنْتُمَا أَشَدَّ مَنْ یَنْقِمُ عَلَی

ص: 220


1- و في نسختي البحار و الصافي : لا تصلان الآن إليّ و قد اطّلع .

فرمود: آن دو با هم در این مورد مشورت کردند و شهوت بر آن ها غلبه کرد و از آن زن پذیرفتند و او گفت این شراب است آن را بنوشید که شما را آماده کار کند با هم مشورت کردند که این سه کار - شرک به خدا زنا و شراب خواری که خدا ما را از آن ها نهی کرده بود و شراب خواری هم که برای انجام زنا می باشد و پس از مشورت و گفتگوی با هم به زن گفتند ای زن تو چه بلای خطرناکی هستی خواسته تو را پذیرفتیم

زن گفت: بسیار خوب پس از این شراب بنوشید و برای این بت سجده کنید و آن ها هم این کار ها را انجام دادند و چون از او کام خواستند و او هم آماده شد و آن ها هم آماده شدند یک گدا بر آن ها وارد شد و درخواست چیزی کرد از دیدن او ترسیدند و او به آن ها گفت شما دو مرد هراسناک و ترسو هستید و با این زن زیبایی که عطر زده خلوت کرده اید شما دو مرد بدی هستید و از نزد آن ها بیرون رفت.

آن زن گفت: نه به خدایم سوگند! به من دست نخواهید یافت چون با اطلاع این مرد به حال شما و شنیدن سخنان شما و دیدن موقعیت شما الان می رود و برای دیگران مطرح می کند زود بروید و تا شما و مرا رسوا نکرده او را بکشید و پس از آن کار خود را با دلی آرام و آسوده انجام دهید.

(امام باقر علیه السلام) فرمود: آن دو برخاستند و آن مرد را گرفتند و کشتند و نزد آن زن بازگشتند ولی او را ندیدند و پشیمان شدند و پرهایشان ریخت و سرافکنده گشتند و خداوند به آن ها وحی نمود من شما را یک ساعت به زمین فرستادم و از چهار گناه مخصوص نهی کردم اما شما مرا در نظر نداشتید و از من شرم نکردید و شمایی که از همه بیشتر بر اهل زمین عیب می گرفتید و از افسوس و خشم من

ص: 221

أَهْلِ اَلْأَرْضِ مِنَ اَلْمَعَاصِی وَ أسَجَرَ سعیر غَضَبِی عَلَیْهِمْ و لِمَا جَعَلْتُ فِیکُمْ مِنْ طَبْعِ خَلْقِی وَ عِصْمَتِی إِیَّاکُمْ مِنَ اَلْمَعَاصِی فَکَیْفَ رَأَیْتُمَا مَوْضِعَ خِذْلاَنِی فِیکُمَا، اِخْتَارَا عَذَابَ اَلدُّنْیَا أَمْ عَذَابَ اَلْآخِرَهِ؟

فَقَالَ أَحَدُهُمَا: نَتَمَتَّعُ مِنْ شَهَوَاتِنَا فِی اَلدُّنْیَا إِذْ صِرْنَا إِلَیْهَا إِلَی أَنْ نَصِیرَ إِلَی عَذَابِ اَلْآخِرَهِ، وَ قَالَ اَلْآخَرُ: إِنَّ عَذَابَ اَلدُّنْیَا لَهُ مُدَّهٌ وَ اِنْقِطَاعٌ، وَ عَذَابُ اَلْآخِرَهِ دَائِمٌ لاَ اِنْقِطَاعَ لَهُ، فَلَسْنَا نَخْتَارُ عَذَابَ اَلْآخِرَهِ اَلدَّائِمَ اَلشَّدِیدَ عَلَی عَذَابِ اَلدُّنْیَا اَلْفَانِی اَلْمُنْقَطِعِ،

قَالَ: فَاخْتَارَا عَذَابَ اَلدُّنْیَا، فَکَانَا یُعَلِّمَانِ اَلسِّحْرَ بِأَرْضِ بَابِلَ ، ثُمَّ لَمَّا عَلَّمَا اَلنَّاسَ [اَلسِّحْرَ] رُفِعَا مِنَ اَلْأَرْضِ إِلَی اَلْهَوَاءِ فَهُمَا مُعَذَّبَانِ مِنَکَّسَانِ مُعَلَّقَانِ فِی اَلْهَوَاءِ إِلَی یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ.(1)

180/[79]- عن زرارة ، عَنْ أَبِی اَلطُّفَیْلِ قَالَ:

کُنْتُ فِی مَسْجِدِ اَلْکُوفَهِ فَسَمِعْتُ عَلِیّاً علیه السلام وَ هُوَ عَلَی اَلْمِنْبَرِ- وَ نَادَاهُ اِبْنُ اَلْکَوَّاءِ وَ هُوَ فِی مُؤَخَّرِ اَلْمَسْجِدِ - فَقَالَ: یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ! مَا الْهُدَی؟

فقَالَ علیه السلام لَعَنَكَ اللَّهُ! - وَ لَمْ یُسْمِعْهُ - مَا الْهُدَی تُرِیدُ وَ لَكِنَّ الْعَمَی تُرِیدُ ثُمَّ قَالَ لَهُ ادْنُ فَدَنَا مِنْهُ فَسَأَلَهُ عَنْ أَشْیَاءَ فَأَخْبَرَهُ فَقَالَ: أَخْبِرْنِی عَنْ هَذِهِ الْكَوْكَبَةِ الْحَمْرَاءِ؟ یَعْنِی الزُّهَرَةَ

قَالَ: إِنَّ اللَّهَ اطَّلَعَ مَلَائِكَتَهُ عَلَی خَلْقِهِ وَ هُمْ عَلَی مَعْصِیَةٍ مِنْ مَعَاصِیهِ

فَقَالَ الْمَلَكَانِ هَارُوتُ وَ مَارُوتُ: هَؤُلَاءِ الَّذِینَ خَلَقْتَ أَبَاهُمْ بِیَدِكَ وَ أَسْجَدْتَ لَهُ مَلَائِكَتَكَ یَعْصُونَكَ؟

ص: 222


1- عنه مجمع البيان: 339/1، و بحار الأنوار: 319/59 ذيل ح 2 أشار إليه . تفسير القمي : 55/1 (قصّة هاروت و ماروت) بإسناده عن محمّد بن قيس عن أبي جعفر علیه السلام، عنه البحار : 316/59 ح 2 ، و نور اليقلين: 112/1 ح 304، و مجمع البيان: 338/1

بر آن ها سخن می گفتید چون شما را معصوم ساخته و از گناه بدور داشتم اکنون چگونه می خواهید شما را کیفر و مجازات کنم آیا عذاب دنیا را می خواهید و یا عقاب آخرت را می طلبید؟ یکی به دیگری گفت: اکنون که به این دنیا آمده ایم از دلخواه های آن بهرمند شویم تا روزی که به عذاب آخرت برسیم دیگری گفت: عذاب دنیا اندازه دارد و تمام می شود ولی عذاب آخرت پیوسته و بی نهایت است و نباید عذاب آخرت را بر عذاب دنیا برگزینیم که آن تمام شدنی نخواهد بود .

فرمود: آن ها عذاب دنیا را اختیار کردند و در سرزمین بابل به مردم جادو یاد می دادند و چون آموزش دادند از زمین به هوا بالا برده شدند و در فضا آویزان گشتند و تا روز قیامت چنین خواهند بود.

79) - از زراره از أبو طفیل روایت کرده است که گفت:

در مسجد کوفه بودم شنیدم که امام علی علیه السلام بر بالای منبر است و این کوّاء از آخر مسجد فریاد زد: ای امیرالمؤمنین! هدایت چیست؟

فرمود: خدا تو را لعنت کند تو طالب هدایت نیستی بلکه کور دلی می خواهی - ولی او کلام حضرت را نشنید - سپس به او فرمود: نزدیک بیا و او نزدیک رفت و از چیز هایی سؤال کرد و حضرت جواب او را داد. سپس گفت: از ستاره سرخ - یعنی زهره - به من خبر بده

فرمود: خداوند فرشته ها را نسبت به خلق خود آگاه کرد که در حال انجام گناهی از گناهان بودند. و هاروت و ماروت- که دو فرشته بودند - گفتند: این هایی که پدرشان را به دست (قدرت) خود آفریدی و فرشته ها را به سجده برای او واداشتی ،اکنون در نافرمانی و معصیت تو می باشند.

خداوند فرمود: شاید شما اگر مانند آن ها آزموده شوید و دارای شهوت باشید نیز همانند آن ها مرا نافرمانی و معصیت کنید.

اظهار داشتند: به عزّت خودت سوگند! نه (ما چنان نخواهیم کرد)

ص: 223

قَالَ فَلَعَلَّكُمْ إِذَا ابْتُلِیتُمْ بِمِثْلِ الَّذِی ابْتَلَیْتُهُمْ (1) بِهِ عَصَیْتُمُونِی كَمَا عَصَوْنِی قَالا: لَا وَ عِزَّتِكَ! قَالَ: فَابْتَلَاهُمَا بِمِثْلِ الَّذِی ابْتَلَی بِهِ بَنِی آدَمَ مِنَ اَلشَّهْوَهِ ثُمَّ أَمَرَهُمْ أَنْ لاَ یُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً وَ لاَ یَقْتُلُوا اَلنَّفْسَ اَلَّتِی حَرَّمَ اَللّهُ ، وَ لاَ یَزْنُوا وَ لاَ یَشْرَبُوا اَلْخَمْرَ

ثُمَّ أَهْبَطَهُمَا إِلَی اَلْأَرْضِ فَکَانَا یَقْضِیَانِ بَیْنَ اَلنَّاسِ هَذَا فِی نَاحِیَهٍ وَ هَذَا فِی نَاحِیَهِ، فَکَانَا بِذَلِکَ حَتَّی أَتَتْ إِحْدَاهُمَا هَذِهِ اَلْکَوْکَبَهُ تُخَاصِمُ إِلَیْهِ، وَ کَانَتْ مِنْ أَجْمَلِ اَلنَّاسِ فَأَعْجَبَتْهُ فَقَالَ لَهَا: اَلْحَقُّ لَکِ وَ لاَ أَقْضِی لَکِ حَتَّی تُمْکِنَیِنِی مِنْ نَفْسِکِ فَوَاعَدَتْ یَوْماً ثُمَّ أَتَتِ اَلْآخَرَ فَلَمَّا خَاصَمَتْ إِلَیْهِ وَقَعَتْ فِی نَفْسِهِ وَ أَعْجَبَتْهُ کَمَا أَعْجَبَتِ اَلْآخَرَ، فَقَالَ لَهَا مِثْلَ مَقَالَهِ صَاحِبِهِ، فَوَاعَدَتْهُ اَلسَّاعَهَ اَلَّتِی وَعَدَتْ صَاحِبَهُ فَاتَّفَقَا جَمِیعاً عِنْدَهَا فِی تِلْکَ اَلسَّاعَهِ، فَاسْتَحَیا کُلُّ وَاحِدٍ مِنْ صَاحِبِهِ حَیْثُ رَآهُ وَ طَأْطَأَ رُؤوسَهَما وَ نَکَسَا، ثُمَّ نُزِعَ اَلْحَیَاءُ عنْهُمَا، فَقَالَ أَحَدُهُمَا لِصَاحِبِهِ: یَا هَذَا! جَاءَ بی اَلَّذِی جَاءَ بِکَ،

قَالَ: ثُمَّ أَعْلَمَاهَا وَ رَاوَدَاهَا عَنْ نَفْسِهَا فَأَبَتْ عَلَیْهِمَا حَتَّی یَسْجُدَا لِوَثَنِهَا وَ یَشْرَبَا مِنْ شَرَابِهَا، وَ أَبَیَا عَلَیْهَا وَ سَأَلاَهَا فَأَبَتْ إِلاَّ أَنْ یَشْرَبَا مِنْ شَرَابِهَا فَلَمَّا شَرِبَا صَلَّیَا لِوَثَنِهَا وَ دَخَلَ مِسْکِینٌ فَرَآهُمَا، فَقَالَتْ لَهُمَا: یَخْرُجُ هَذَا فَیُخْبِرُ عَنْکُمَا فَقَامَا إِلَیْهِ فَقَتَلاَهُ، ثُمَّ رَاوَدَاهَا عَنْ نَفْسِهَا فَأَبَتْ حَتَّی یُخْبِرَاهَا بِمَا یَصْعَدَانِ بِهِ إِلَی اَلسَّمَاءِ وَ کَانَا یَقْضِیَانِ بِالنَّهَارِ، فَإِذَا کَانَ اَللَّیْلُ صَعِدَا إِلَی اَلسَّمَاءِ فَأَبَیَا عَلَیْهَا وَ أَبَتْ أَنْ تَفْعَلَ فَأَخْبَرَاهَا، فَقَالَتْ ذَلِکَ لِتُجَرَّبَ مَقَالَتُهُمَا وَ صَعِدَتْ، فَرَفَعَا أَبْصَارَهُمَا إِلَیْهَا فَرَأَیَا أَهْلَ اَلسَّمَاءِ مُشْرِفِینَ عَلَیْهِمَا یَنْظُرُونَ إِلَیْهِمَا وَ تَنَاهَتْ إِلَی اَلسَّمَاءِ، فَمُسِخَتْ فَهِیَ اَلْکَوْکَبَهُ اَلَّتِی تَرَی .(2)

ص: 224


1- في نسخة البحار : إذا ابتليتم بمثل الذي ابتلوهم.
2- عنه بحار الأنوار: 324/59 ح 9 و البرهان في تفسير القرآن : 149/1 ح 181 . تأتي قطعتان منه في سورة «بني إسرائيل»، الحديث 30 و 99.

پس خداوند آن ها را همانند بنی آدم گرفتار شهوت کرد و به آن ها دستور داد: برای من شریکی قرار ندهید و بُت نپرستید شخصی را به نا حق نکشید زنا نکنید و شراب ننوشید و سپس آن ها را بر زمین فرستاد

آن ها در میان مردم قضاوت می کردند و هر کدام در یک ناحیه ای قرار گرفتند و به این کار مشغول بودند تا این ستاره ای که زیباترین مردم بود برای مرافعه و حل نزاع نزد یکی از آن ها آمد و چون از او خوشش آمد به او گفت حق با تو است ولی حکم برای تو نمی کنم تا خود را بر من عرضه کنی و روزی را با او وعده گذاشت

بعد از آن او برای مرافعه و حلّ نزاع نزد دیگری رفت و دل او را به خود جلب کرد و همان وعده را در همان ساعت با او گذاشت.

و در همان ساعت هر دو با وی ملاقات کردند و هر کدام از رفیق خود خجالت کشید و سر های خود را به زیر انداختند ولی شرم و حیا از آن ها رفت و یکی به دیگری گفت: من برای همان مقصودی آمده ام که تو آمده ای و با هم از او کام جویی خواستند، ولی او قبول نکرد و گفت تا بت مرا نپرستید و از شراب من ننوشید نمی شود آن ها پیشنهاد او را نپذیرفتند و خواسته خود را تکرار کردند و او اصرار ورزید که باید شراب بنوشند و چون شراب نوشیدند به بت او هم سجده کردند.

در همین بین مسکینی وارد شد و آن ها را (با آن حالت) دید، زن گفت: این مسکین می رود و گزارش شما را می دهد پس (هر دو) برخاستند و آن مسکین را کشتند و از او خواستند تا کام برگیرند گفت: نه (امکان ندارد) مگر آنکه به من بیاموزید به چه وسیله ای به آسمان می روید - چون روز ها برای مردم قضاوت می کردند و شب ها به آسمان می رفتند گفتند: نه و او هم گفت: نه تا در نهایت به او خبر دادند. پس او هم به عنوان آزمایش به آسمان بالا رفت و آن ها دیده از او برنداشتند و دیدند که اهل آسمان آن ها را می نگرند و آن زن هم به آسمان رسید و به صورت این ستاره که می بینی درآمد.

ص: 225

قوله تعالى: ﴿ مَا نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْهَا أَوْ مِثْلِهَا ۗ أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿106﴾

181/[80] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تعالی: ﴿ما نَنْسَخْ مِنْ آیَهٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَیْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها﴾ .

قَالَ: اَلنَّاسِخُ مَا حُوِّلَ، وَ مَا یَنْسَیهَا مِثْلُ اَلْغَیْبِ اَلَّذِی لَمْ یَکُنْ بَعْدُ، کَقَوْلِهِ: ﴿یَمْحُوا اَللّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ اَلْکِتبِ﴾. (1)

قَالَ: فَیَفْعَلُ اَللَّهُ مَا یَشَاءُ وَ یُحَوِّلُ مَا یَشَاءُ، مِثْلُ قَوْمِ یُونُسَ إِذْ بَدَا لَهُ فَرَحِمَهُمْ، وَ مِثْلُ قَوْلِهِ: ﴿فَتَوَلَّ عَنْهُمْ فَما أَنْتَ بِمَلُومٍ﴾ (2) قَالَ: أَدْرَکَتهُمْ رَحْمَتِهِ﴾.(3)

182/[81]- عَنْ عُمَرَ بْنِ یَزِیدَ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ ما نَنْسَخْ مِنْ آیَهٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَیْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها﴾؟

فَقَالَ: کَذَبُوا مَا هَکَذَا هِیَ، إِذَا کَانَ یُنْسِی وَ یَنْسَخُهَا أَوْ یَأْتِ بِمِثْلِهَا لَمْ یَنْسَخْهَا

قُلْتُ: هَکَذَا قَالَ اَللَّهُ؟

قَالَ: لَیْسَ هَکَذَا قَالَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی،

قُلْتُ: فَکَیْفَ قَالَ؟

قَالَ لَیْسَ فِیهَا أَلِفٌ وَ لاَ وَاوٌ قَالَ: ﴿ مَا نَنْسَخْ مِنْ آیَهٍ أَوْ نُنْسِهَا نَأْتِ بِخَیْرٍ

ص: 226


1- سورة الرعد : 39/13
2- سورة الذاريات : 54/51
3- عنه بحار الأنوار: 116/4 ح 42، 324:59 ح 9، و البرهان في تفسير القرآن 303/1 ح2

فرمایش خداوند متعال: هر حکمی را که نسخ کنیم و یا نسخ آن را به تأخیر بیندازیم بهتر از آن یا همانند آن را می آوریم، آیا نمی دانستی که خداوند بر هر چیزی توانمند است؟! (106)

80) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند: «ما آیه ای را نسخ و یا باطل نمی کنیم مگر بهتر از آن و یا همانند آن را می آوریم» فرمود ناسخ و نسخ متحوّل و دگرگون یافته است نسیان مانند هر چیز پنهان و پوشیده ای است که هنوز واقع نشده باشد همانند فرمایش خداوند: «خداوند آن چه را بخواهد محو و نابود و آن چه را که بخواهد ثابت و پایدار می نماید و مادر تمامی علوم در پیشگاه او می باشد پس هر چه را بخواهد و مصلحت بداند انجام می دهد و آن چه را که نخواهد دگرگون می گرداند؛ همانند قوم یونس هنگامی که مشیّت خدا تعلّق گرفت مورد رحمت قرار گرفتند؛ و همانند فرمایش خداوند: «تو از آنان روی گردان پس مورد ملامت و سرزنش قرار نمی گیری» یعنی آنان را به وسیله رحمت خویش نجات داد.

81) - از عمر بن یزید روایت کرده است که گفت: از امام صادق علیه السلام پیرامون فرمایش خداوند: «ما آیه ای را نسخ و یا باطل نمی کنیم مگر بهتر از آن و یا همانند آن را می آوری»، سؤال کردم؟

فرمود: دروغ گفته اند آیه این طور نیست زیرا اگر آیه را نسخ کند و مانند آن را بیاورد پس نسخ نکرده است گفتم: آیا خداوند این طور بیان نموده است؟

فرمود: ،نه خدای تبارک و تعالی چنین نفرموده است.

گفتم: پس چگونه فرموده است؟

فرمود: در آیه الف و واو «أَوْ» نبوده بلکه خداوند چنین فرموده: «ما آیه ای را نسخ و یا باطل نمی کنیم مگر بهتر از آن همانند آن را بیاوریم» هیچ امامی

ص: 227

مِنْهَا مِثْلِهَا ﴾ ، یَقُولُ: مَا نُمِیتُ مِنْ إِمَامٍ أَوْ نُنْسِهِ ذِکْرَهُ نَأْتِ بِخَیْرٍ مِنْهُ مِنْ صُلْبِهِ مِثْلَهُ ﴾.(1)

قوله تعالى: ﴿ وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَ سَعَى فِي خَرَابِهَا أُولَئِكَ مَا كَانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوهَا إِلَّا خَائِفِينَ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿114﴾ وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴿115﴾

183/[82] - ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی : فِی قَوْلِهِ ﴿ما کانَ لَهُمْ أَنْ یَدْخُلُوها إِلاّ خائِفِینَ﴾ یَعْنِی اَلْإِیمَانَ لاَ یَقْبَلُونَهُ إِلاَّ وَ اَلسَّیْفُ عَلَی رُءُوسِهِمْ .﴾(2)

184 / [83] - عَنْ حَرِیزٍ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ:

أَنْزَلَ اَللَّهُ هَذِهِ اَلْآیَهَ فِی اَلتَّطَوُّعِ خَاصَّهً ﴿ فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اَللّهِ إِنَّ اَللّهَ واسِعٌ عَلِیمٌ ﴾ وَ صَلَّی رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِیمَاءً عَلَی رَاحِلَتِهِ أَیْنَمَا تَوَجَّهَتْ بِهِ حَیْثُ خَرَجَ إِلَی خَیْبَرَ ، وَ حِینَ رَجَعَ مِنْ مَکَّهَ وَ جَعَلَ اَلْکَعْبَهَ خَلْفَ ظَهْرِهِ .﴾ (3)

ص: 228


1- عنه بحار الأنوار: 116/4 ح 3 و 208/23 ح 10 ، و البرهان في تفسير القرآن : 304/1 ح ، و نور الثقلين : 115/1 ح 312
2- عنه بحار الأنوار: 341/83 قطعة منه، و 26/100 ح 29، و البرهان في تفسير القرآن : 150/1 ح 184 .
3- عنه بحار الأنوار : 70/84 ح 29 ، و وسائل الشيعة : 333/4 ح 5317، و البرهان في تفسير القرآن : 314/1 ح 5 ، و مستدرك الوسائل : 191/3 ح 3330.

را نمی میرانیم یا او را از خاطر نمی بریم مگر آن که بهتر (1) از او را (از صلب او ) مانند خودش می آوریم.

فرمایش خداوند متعال: و چه کسی ستم کار تر از آن فردی است که از بردن نام خدا در مساجد او جلوگیری کند و سعی در ویرانی آن ها را دارد؟ شایسته نیست آنان، جز با ترس و وحشت وارد این (کانون های عبادت) شوند بهره آن ها در دنیا (فقط) رسوایی است و در آخرت عذاب عظیمی خواهند داشت! (114)

(ای پامبر بگو: ) مشرق و مغرب از آنِ خداوند است! و به هر سو و سمتی رو کنید خدا آن جا می باشد خداوند بی نیاز و دانا است (115)

82) - از محمد بن یحیی روایت کرده است که گفت:

منظور از فرمایش خداوند «حق نداشتند وارد آن شوند مگر به حالت ترسناک» این است که ایمان را نمی پذیرند مگر آن که شمشیر بالای سرشان باشد.

83)- از حریز ( سجستانی) روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: خداوند این آیه را فقط در مورد نماز های مستحبّی نازل نمود: «پس به هر سمتی رو گردانید، به طرف خدا خواهد بود ، به درستی که خداوند گسترش دهنده و دانا است»؛ و رسول خدا صلی الله علیه و آله آن موقعی که به طرف خیبر می رفت هم چنین زمانی که از مکه به سوی مدینه باز می گشت سوار بر مرکب بود و به هر سمت که مرکب می رفت سمت نماز می خواند که (گاهی) مکه پشت سرش قرار می گرفت

ص: 229


1- شاید منظور از بهتر بودن در تمام این عبارات از نظر مصلحت است نه از جهت فضائل و كمالات مترجم.

185/[84] -قَالَ زُرَارَهُ :

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: اَلصَّلاَهُ فِی اَلسَّفَرِ وَ اَلْمَحْمِلِ سَوَاءٌ؟

قَالَ: اَلنَّافِلَهُ کُلُّهَا سَوَاءٌ تُومِی إِیمَاءاً أَیْنَمَا تَوَجَّهَتْ دَابَّتُکَ وَ سَفِینَتُکَ وَ اَلْفَرِیضَهُ تَنْزِلُ لَهَا عَنِ اَلْمَحْمِلِ إِلَی اَلْأَرْضِ إِلاَّ مِنْ خَوْفٍ فَإِنْ خِفْتَ أَوْمَأْتَ وَ أَمَّا اَلسَّفِینَهُ فَصَلِّ فِیهَا قَائِماً وَ تَوَخَّ [توجّه] اَلْقِبْلَهَ بِجُهْدِکَ فَإِنَّ نُوحاً علیه السلام قَدْ صَلَّی اَلْفَرِیضَهَ فِیهَا قَائِماً مُتَوَجِّهاً إِلَی اَلْقِبْلَهِ وَ هِیَ مُطْبِقَهٌ عَلَیْهِمْ

قَالَ: قُلْتُ وَ مَا کَانَ عِلْمُهُ بِالْقِبْلَهِ فَیَتَوَجَّهَهَا وَ هِیَ مُطْبِقَهٌ عَلَیْهِمْ

قَالَ: کَانَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام یُقَوِّمُهُ نَحْوَهَا

قَالَ: قُلْتُ: فَأَتَوَجَّهُ نَحْوَهَا فِی کُلِّ تَکْبِیرَهٍ؟

قَالَ أَمَّا فِی اَلنَّافِلَهِ فَلاَ إِنَّ مَا تُکَبِّرُ فِی اَلنَّافِلَهِ عَلَی غَیْرِ اَلْقِبْلَهِ أَکْثَرُ ثُمَّ قَالَ کُلُّ ذَلِکَ قِبْلَهٌ لِلْمُتَنَفِّلِ إِنَّهُ قَالَ: ﴿فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اَللّهِ إِنَّ اَللّهَ واسِعٌ عَلِیمٌ ﴾.(1)

186 / [85] - عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ یَقْرَأُ اَلسَّجْدَهَ وَ هُوَ عَلَی ظَهْرِ دَابَّتِهِ؟

قَالَ یَسْجُدُ حَیْثُ تَوَجَّهَتْ بِهِ فَإِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کَانَ یُصَلِّی عَلَی نَاقَتِهِ اَلنَّافِلَهَ وَ هُوَ مُسْتَقْبِلُ اَلْمَدِینَهِ ، یَقُولُ (اَللَّهُ تعالی): ﴿فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اَللّهِ إِنَّ اَللّهَ واسِعٌ عَلِیمٌ ﴾ .(2)

ص: 230


1- عنه بحار الأنوار: 70/84 ذيل ح 29 ، و 45/87 ح 36، وسائل الشيعة : 324/4 ح 5283، و البرهان في تفسير القرآن : 315/1 ح 6 .
2- عنه بحار الأنوار: 100/84 ح 18 ، و 169/85 ذيل ح 4 أشار إليه، 50/87 ذيل ح 30، و البرهان في تفسير القرآن : 315/1 ح 7 علل الشرائع: 2 358 ح 1 (باب- 76 العلّة التي من أجلها يسجد) بإسناده عن حمّاد، عن الحلبي ، عن أبي عبد الله علیه السلام عنه وسائل الشيعة : 248/6 ح 7857 ، و البحار : 70/84 ح 28 و 169/85 ح 4 ، و 40/87 ح 30.

84) - زراره گفته است: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: آیا نماز در حال مسافرت، داخل کشتی و کجاوه یکسان است؟

فرمود: (نماز های) نافله فرقی نمی کند هر کجا در هر حالتی در کشتی و یا بر روی حیوان و به هر سمتی که باشی (برای رکوع و سجود) اشاره می کنی؛ ولی برای (نماز های) واجب از مرکب سواری فرود می آیی و نماز را روی زمین (در محلی ثابت) بجای می آوری مگر آنکه ترسی وجود داشته باشد که در این صورت نیز با اشاره انجام می دهی و اما نسبت به کشتی در آن نماز به جا می آوری و سعی می کنی رو به قبله باشی حضرت نوح علیه السلام نماز واجب خود را در کشتی رو به قبله به حالت ایستاده به جای آورد با این که کشتی دارای چند طبقه (و تاریک) بود. عرض کردم: قبله را چگونه تشخیص می داد و در سمت آن قرار می گرفت با این که کشتی دارای چند طبقه بود؟

فرمود: جبرئیل او را به سمت قبله می گردانید، گفتم: آیا در هر تکبیری باید رو به سمت قبله کنم؟

فرمود: در نماز مستحبی لازم نیست و می توانی به سمت غیر قبله می توانی تکبیر بگویی سپس افزود: برای نماز نافله همه جهت ها و قبله است «به طرف خدا خواهد بود به درستی که خداوند گسترده و دانا است».

85) - از حمّاد بن عثمان روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره شخصی که بر پشت چهار پا سوار است و می خواهد سجده انجام دهد سؤال کردم؟

فرمود: به هر سمتی که می تواند رو کند همانا رسول خدا صلی الله علیه و آله سوار بر شتر بود و به سمت مدینه می رفت و نماز می خواند خداوند فرموده: «پس به هر سمتی که رو گردانید ، به طرف خدا خواهد بود به درستی که خداوند گسترده و دانا است».

ص: 231

قوله تعالى : ﴿الَّذِينَ آتَيْنَهُمُ الْكِتَبَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ ى أُوْلَئكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ ﴾ ﴿121﴾

187/[86] - عَنْ أَبِی وَلاَّدٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام عَنْ قَوْلِهِ تعالی: ﴿ اَلَّذِینَ آتَیْناهُمُ اَلْکِتابَ یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ أُولئِکَ یُؤْمِنُونَ بِهِ﴾؟

قَالَ: فَقَالَ هُمُ اَلْأَئِمَّهُ علیهم السلام. (1)

188/[87] - عَنْ مَنْصُورٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ﴾ فَقَالَ: اَلْوُقُوفُ عِنْدَ ذِکْرِ اَلْجَنَّة وَ اَلنَّارِ ﴾. (2)

189/[88] - ﴿عَنْ یَعْقُوبَ الْأَحْمَرِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: الْعَدْلُ الْفَرِیضَةُ.﴾ (3)

190/[89] - ﴿وَ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ الْفَضْلِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: «الْعَدْلُ» فِی قَوْلِ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام: الْفِدَاءُ.﴾ (4)

ص: 232


1- عنه بحار الأنوار: 189/23 ح 6 ، و 189/89 ح 6 ، و البرهان في تفسير القرآن : 316/1 ح 2 . الكافي : 168/1 ح 4، تأويل الآيات الظاهرة : 77/1 ح 56 .
2- عنه بحار الأنوار : 214/92 ح 12، و البرهان في تفسير القرآن 317/1 ح 3 و مستدرك الوسائل : 237/4 ح 4590. عدّة الداعي : 153 مرسلاً و بتفاوت يسير .
3- عنه بحار الأنوار: 61/8 ح 83 ، و البرهان في تفسير القرآن : 317/1 ح 1، و نور الثقلين : 77/1 ح 188.
4- عنه بحار الأنوار : 61/8 ح 84، و البرهان في تفسير القرآن : 317/1 ح 2، و نور الثقلين: 77/1 ح 189

فرمایش خداوند متعال: کسانی (یعنی یهود و نصارا) که کتاب آسمانی را به آن ها داده ایم آن را چنان که شایسته آن است می خوانند، آن ها به او (پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله) ایمان می آورند. (121)

86) - از ابو ولّاد روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «آن کسانی که کتاب را عطایشان کردیم و آن را با درک حقیقت و توجّه تلاوت می کنند، آن ها به او ایمان می آورند» فرمود: آن ها ائمه علیهم السلام هستند.

87)- از منصور از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند: «آن را با درک حقیقت و توجّه تلاوت می کنند» پرسیدم؟

فرمود: (هنگام تلاوت قرآن) وقتی به اسم بهشت و دوزخ می رسند، توقّف می کنند (که اهل کدام می باشند)

88) - از یعقوب احمر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: ( منظور از) «العدل»، واجبات (الهی) است.

89)- از ابراهیم بن فضیل روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: «العدل» در نظر حضرت ابو جعفر (امام باقر) علیه السلام: قربانی است.

ص: 233

قوله تعالى: ﴿ وَ لَا يُقْبَلُ مِنْهَا عَدْلٌ وَ لَا تَنفَعُهَا شَفَعَةٌ وَ لَا هُمْ يُنصَرُونَ ﴾ ﴿123﴾

191/[90] - قَالَ: وَ رَوَاهُ أَسْبَاطٌ اَلزُّطِّیُّ قَالَ:

قُلْتُ: لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَوْلُ اَللَّهِ «لاَ یَقْبَلُ اَللَّهُ مِنْهُ صَرْفاً وَ لاَ عَدْلاً»

قَالَ: اَلصَّرْفُ: اَلنَّافِلَهُ وَ اَلْعَدْلُ اَلْفَرِیضَهُ. (1)

ص: 234


1- عنه بحار الأنوار: 61/8 ح 85 و البرهان في تفسير القرآن : 317/1 ح 3 و نور الثقلين : 1/ 77 ح 190

فرمایش خداوند متعال: از روزی بترسید که هیچ کسی از دیگری کفایت و دفاع نمی کند و هیچ گونه عوضی از او قبول نمی شود و شفاعت هم برای او سودی نخواهد داشت و (از هیچ سویی) یاری نمی شوند! (123)

90) - گفت: و نیز اسباط زطّی روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام و عرض کردم: تفسیر فرمایش خداوند متعال: «خداوند از او هیچ عملی را - چه مستحب و چه واجب - نمی پذیرد» (1) (چیست)؟

فرمود: (منظور از) «صرف»، مستحبّات و «عدل» (در این مورد) واجبات (الهی) است.

ص: 235


1- این عبارت در قرآن نیست یا ناسخ اشتباه کرده و احتمالاً در كلام سائل: ﴿ وَ لَا يُقْبَلُ مِنْهَا عَدْلٌ﴾ - بقره آیه 123 بوده است و یا آن که عبارت «قوله تعالی» در حدیث نبوده و ناسخ آن را افزوده است. خداوند به حقایق امور عالم می باشد مترجم

قوله تعالى: وَ إِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ ﴿124﴾ وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْنًا وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى وَ عَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَ إِسْمَاعِيلَ أَنْ طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَ الْعَاكِفِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ ﴿125﴾ وَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا بَلَدًا آمِنًا وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَاتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ قَالَ وَ مَنْ كَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِيلًا ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلَى عَذَابِ النَّارِ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ ﴿126﴾

192/ [91] - رَوَاهُ بِأَسَانِیدَ عَنْ صَفْوَانَ اَلْجَمَّالِ ، قَالَ:

کُنَّا بِمَکَّهَ فَجَرَی اَلْحَدِیثُ فِی قَوْلِ اَللَّهِ تبارک و تعالی: ﴿ وَ إِذِ اِبْتَلی إِبْراهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ﴾ قَالَ: أَتَمَّهُنَّ بِمُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ اَلْأَئِمَّهِ مِنْ وُلْدِ عَلِیٍّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِمْ فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ ذُرِّیَّهً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ وَ اَللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ﴾،(1) ثُمَّ قَالَ: ﴿إِنِّی جاعِلُکَ لِلنّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی اَلظّالِمِینَ﴾ قَالَ: یَا رَبِّ!، وَ یَکُونُ مِنْ ذُرِّیَّتِی ظَالِمٌ؟

قَالَ: نَعَمْ، فُلاَنٌ وَ فُلاَنٌ وَ فُلاَنٌ وَ مَنِ اِتَّبَعَهُمْ. قَالَ: یَا رَبِّ! فَعَجِّلْ لِمُحَمَّدِ وَ عَلَیٍّ

ص: 236


1- سورة آل عمران : 34/3

فرمایش خداوند متعال: و هنگامی که خداوند ابراهیم را با برنامه های گوناگونی آزمود و او آن ها را به پایان رساند پس (خداوند) به او فرمود: من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم ابراهیم اظهار داشت: از ذریه و دودمان من (نیز امامانی قرار بده!) (خداوند) فرمود: عهد و پیمان من به ستم کاران نمی رسد! (124) و هنگامی که خانه کعبه را محل بازگشت و مرکز امن و امان برای مردم قرار دادیم پس از مقام ابراهیم عبادت گاهی برای خود انتخاب کنید و ما به ابراهیم و اسماعیل امر کردیم که خانه مرا برای طواف کنندگان و مجاوران و رکوع کنندگان و سجده کنندگان پاک و پاکیزه گردانید (125) و هنگامی که ابراهیم گفت: پروردگارا! این سرزمین را شهر امنی قرار ده و اهل آن را - که به خدا و روز آخرت ایمان آورده اند - از ثمرات (گوناگون آن) روزی ده فرمود: و به آن هایی که کافر شدند بهره ناچیزی خواهیم داد سپس آن ها را به عذاب آتش می کشانیم و چه بد سرانجامی خواهد بود! (126)

91) - با سند هایی از صفوان جمّال روایت کرده است که گفت:

در مکّه بودیم که بحثی از فرمایش خداوند به میان آمد: «و زمانی که خداوند ابراهیم را به کلمات (و برنامه هایی) مورد ابتلا قرار داد و او آن ها را به پایان رساند» فرمود: کلمات را به وسیله محمد علی و امامان از فرزندان علی علیهم السلام تکمیل کرد؛ و آن تفسیر این فرمایش خداوند است که: «دودمان و ذریّه ای که بعضی از بعضی دیگرند و خداوند شنوا و دانا است»

ص: 237

مَا وَعَدْتَنِی فِیهِمَا، وَ عَجِّلْ نَصْرَکَ لَهُمَا وَ إِلَیْهِ أَشَارَ بِقَوْلِهِ تعالی : ﴿ وَ مَنْ یَرْغَبُ عَنْ مِلَّهِ إِبْراهِیمَ إِلاّ مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ، وَ لَقَدِ اصْطَفَيْنَهُ فِي الدُّنْيَا وَ إِنَّهُ، فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّلِحِينَ﴾ (1) فَالْمِلَّهُ : اَلْإِمَامَهُ

فَلَمَّا أَسْکَنَ ذُرِّیَّتَهُ بِمَکَّهَ قَالَ: ﴿رَبِّ اِجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً وَ اُرْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ اَلثَّمَراتِ مَنْ آمَنَ﴾ (2) ، فَاسْتَثْنَی ﴿مَنْ آمَنَ﴾ خَوْفاً أَنْ یَقُولَ لَهُ: لاَ، کَمَا قَالَ لَهُ فِی اَلدَّعْوَهِ اَلْأُولَی: ﴿ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی اَلظّالِمِینَ﴾ .

فَلَمَّا قَالَ اَللَّهُ: ﴿ وَ مَنْ کَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِیلاً ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلی عَذابِ اَلنّارِ وَ بِئْسَ اَلْمَصِیرُ ﴾ قَالَ: یَا رَبِّ! وَ مَنِ اَلَّذِی مَتَّعْتَهُمْ؟

قَالَ: اَلَّذِینَ کَفَرُوا بِآیَاتِی فُلاَنٌ وَ فُلاَنٌ وَ فُلاَنٌ.(3)

193/[92]- عَنْ حَرِیزٍ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی﴿ لا یَنالُ عَهْدِی اَلظّالِمِینَ ﴾ أَیْ لاَ یَکُونُ إِمَاماً ظَالِماً .(4)

ص: 238


1- سورة البقرة : 130/2.
2- سورة البقرة : 126/2 في الطبع القديم (الرحلي)، بدل الآية الموجودة، هكذا جائت : ﴿ رَّبَّنَا إِنِّي أَسْكَنتُ مِن ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِندَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ ﴾ - إلى قوله : - ﴿ مِنَ الثَّمَرَاتِ مِنْ أمَنَ ﴾ .
3- عنه بحار الأنوار: 201/25 ح 14 و البرهان في تفسير القرآن : 324/1 ح 6 .
4- عنه بحار الأنوار: 202/25 ح 50، و البرهان في تفسير القرآن : 324/1 ح 7.

سپس به او فرمود: «من تو را امام و پیشوا قرار داده ام، اظهار داشت: و در دودمان و فرزندانم؟ جواب داد: عهد و خلافت من به ستمگران نمی رسد»

ابراهیم گفت: ای پروردگار! آیا در دودمان و ذریّه من ظالم و ستمگر وجود خواهد داشت؟ پاسخ داد: بلی فلان و فلان و فلان پیروان آن هایند.

ابراهیم اظهار نمود: ای پروردگار! آن چه را که در مورد محمد و علی (علیهما السلام) به من وعده داده ای عجله فرما و زود ایشان را یاری فرما که به همین مطلب با فرمایش خود اشاره نموده است: «و کسی از دین و ملت ابراهیم کناره گیری نخواهد کرد مگر آن که سفیه و نادان باشد ما او را در دنیا برگزیدیم و او در آخرت از صالحین و نیکان خواهد بود» که منظور از ملت (در این آیه) امامت می باشد

موقعی که (حضرت ابراهیم علیه السلام ) خانواده خود را ساکن مکه گردانید گفت: «پروردگارا! این شهر را امن قرار ده و آن دسته از اهالی که ایمان به خداوند و قیامت آورند، از میوه ها روزیشان گردان» از اهالی آن «کسانی که ایمان آورده اند» را استثنا نموده که مبادا به او بگویند: نه چنان چه در دعای قبلی خود به او گفتند: «عهد (خلافت) به ظالمان نمی رسد»

و چون خداوند فرمود: «هر کسی که کافر شود او را (در دنیا) مختصری بهره مند می کنیم و پس از آن به سوی عذاب جهنم رهسپارش خواهیم نمود که آن گرفتاری بدی است؛ ابراهیم اظهار داشت: ای پروردگار! آن هایی که مختصری بهره مندشان می کنی چه کسانی هستند؟ (خداوند) فرمود: آنان کسانی هستند که به آیات من کفر می ورزند که فلانی و فلانی و فلانی می باشند.

92) - از حریز (سجستانی) به نقل از کسی که یادآورش شده روایت کرده است که گفت: امام باقر علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند: «عهد (خلافت) به ظالمان نمی رسد» فرمود: یعنی امام و پیشوا نمی تواند ظالم و ستمگر باشد.

ص: 239

194/[93]-﴿ عَنْ هِشَامِ بْنِ اَلْحَکَمِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنّاسِ إِماماً ﴾ قَالَ: فَقَالَ: لَوْ عَلِمَ اَللَّهُ أَنَّ اِسْماً أَفْضَلُ مِنْهُ لَسَمَّانَا بِهِ ﴾.(1)

195/[94] -﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْفُضَیْلِ [عَنْ أَبِی اَلصَّبَّاحِ ] قَالَ:

سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ رَجُلٍ نَسِیَ أَنْ یُصَلِّیَ اَلرَّکْعَتَیْنِ عِنْدَ مَقَامِ إِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی اَلطَّوَافِ فِی اَلْحَجِّ وَ اَلْعُمْرَهِ ؟

فَقَالَ: إِنْ کَانَ بِالْبَلَدِ صَلَّی رَکْعَتَیْنِ عِنْدَ مَقَامِ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام ، فَإِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ ﴿وَ اِتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِیمَ مُصَلًّی ﴾ وَ إِنْ کَانَ اِرْتَحَلَ وَ سَارَ فَلاَ آمُرُهُ أَنْ یَرْجِعَ .﴾ (2)

196/[95] - ﴿ عَنِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ طَافَ بِالْبَیْتِ طَوَافَ اَلْفَرِیضَهِ فِی حَجٍّ کَانَ أَوْ عُمْرَهٍ وَ جَهِلَ أَنْ یُصَلِّیَ رَکْعَتَیْنِ عِنْدَ مَقَامِ إِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: یُصَلِّیهَا وَ لَوْ بَعْدَ أَیَّامٍ؛ لِأَنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ وَ اِتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِیمَ مُصَلًّی ﴾(3)

197/[96] - ﴿ عَنِ اَلْمُنْذِرِ اَلثَّوْرِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنِ اَلْحَجَرِ؟ فَقَالَ علیه السلام : نَزَلَتْ ثَلاَثَهُ أَحْجَارٍ مِنَ اَلْجَنَّهِ : اَلْحَجَرُ اَلْأَسْوَدُ اِسْتَوْدَعَهُ إِبْرَاهِیمَ ، وَ مَقَامُ إِبْرَاهِیمَ وَ حَجَرُ بَنِی إِسْرَائِیلَ

ص: 240


1- عنه بحار الأنوار: 104/25 ح 3 ، و البرهان في تفسير القرآن : 324/1 ح 8
2- عنه بحار الأنوار : 215/99 ح 9، و البرهان في تفسير القرآن : 327/1 ح 7، و مستدرك الوسائل : 414/9 ح 11218، و 415 ح 11222 .باختصار . الكافي : 425/4 ح 1 تهذيب الأحكام : 139/5 ح 130، الاستبصار : 235/2 ح 6، عنهم وسائل الشيعة : 431/13 ح 18138
3- عنه بحار الأنوار: 215/99 ح 10، و وسائل الشيعة : 433/13 ح 18142 قطعة منه، و البرهان في تفسير القرآن : 328/1 ح 8 مجمع البيان : 203/1 ، عنه وسائل الشيعة : 432/13 ح 18141 .

93)- از هشام بن حکم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «به درستی که من تو را برای مردم امام و پیشوا قرار داده ام» فرمود: چنان چه خداوند اسمی بهتر و برتر از آن می دانست، آن را برای ما نام می نهاد.

94)- از محمد بن الفضيل [از ابو الصباح] روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق درباره مردی که دو رکعت نماز طواف حج یا عمره را فراموش کرده است که در کنار مقام (ابراهیم علیه السلام) بخواند، سؤال شد؟

فرمود: اگر در شهر مکه است دو رکعت نماز را کنار مقام ابراهیم علیه السلام انجام دهد همانا که خدای عزّ و جلّ می فرماید «از کنار مقام ابراهیم جایگاهی برای نماز برگزینید» ولی اگر کوچ کرده و رفته است دستورش نمی دهم که برگردد.

95) - از حلبی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره مردی طواف واجب کعبه - در حج یا عمره – را انجام داد ولی نمی دانست که باید دو رکعت نماز را در کنار مقام ابراهیم علیه السلام بخواند سؤال کردم؟

فرمود: آن نماز را انجام دهد، گر چه چند روزی هم گذشته باشد زیرا که خداوند فرموده است از مقام ابراهیم جایگاهی برای نماز برگزینید».

96) - از منذر ثوری روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام دربارۀ «حَجَر» (سنگ)، سؤال کردم؟

فرمود سه عدد سنگ از بهشت فرود آمد: (اول) «حجر الأسود» که إبراهيم علیه السلام آن را به ودیعه نهاد؛ (دوم) سنگ موجود در مقام إبراهيم و (سوم) سنگی که (همراه) بنی اسرائیل بود.

ص: 241

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام : إِنَّ اَللَّهَ اِسْتَوْدَعَ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام اَلْحَجَرَ اَلْأَبْیَضَ وَ کَانَ أَشَدَّ بَیَاضاً مِنَ اَلْقَرَاطِیسِ فَاسْوَدَّ مِنْ خَطَایَا بَنِی آدَمَ .﴾ (1)

198/[97] - ﴿عَنْ جَابِرٍ اَلْجُعْفِیِّ قَالَ: قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ علیهما السلام:

یَا جَابِرُ! مَا أَعْظَمَ فِرْیَهَ أَهْلِ اَلشَّامِ عَلَی اَللَّهِ یَزْعُمُونَ أَنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی حَیْثُ صَعِدَ إِلَی اَلسَّمَاءِ وَضَعَ قَدَمَهُ عَلَی صَخْرَهِ بَیْتِ اَلْمَقْدِسِ ، وَ لَقَدْ وَضَعَ عَبْدٌ مِنْ عِبَادِ اَللَّهِ قَدَمَهُ عَلَی حَجَرٍ فَأَمَرَنَا اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَنْ نَتَّخِذَهَا مُصَلًّی، یَا جَابِرُ! إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لاَ نَظِیرَ لَهُ وَ لاَ شَبِیهَ، تَعَالَی عَنْ صِفَهِ اَلْوَاصِفِینَ وَ جَلَّ عَنْ أَوْهَامِ اَلْمُتَوَهِّمِینَ، وَ احْتَجَبَ عَنْ عَیْنِ اَلنَّاظِرِینَ لاَ یَزُولُ مَعَ اَلزَّائِلِینَ وَ لاَ یَأْفُلُ مَعَ الآفِلِینَ ﴿ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ وَ هُوَ اَلسَّمِیعُ اَلْعَلِیمُ ﴾ ﴾ (2)

199/[98] - ﴿ عَنْ الْحَلَبِیِّ عن أَبَی عَبْدِ اللّه ِعلیه السلام قال:

سألته: أَتَغْتَسِلُ النِّسَاءُ إِذَا أَتَیْنَ الْبَیْتَ؟

قَالَ: نَعَمْ إِنَّ اللّه یَقُولُ: ﴿وَ طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَ الْعاکِفِینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ ﴾ یَنْبَغِی لِلْعَبْدِ أَنْ لا یَدْخُلَ إِلاَّ وَ هُوَ طَاهِرٌ قَدْ غَسَلَ عَنْهُ الْعَرَقَ وَ الأَذَی وَ تَطَهَّرَ ﴾ (3)

ص: 242


1- عنه بحار الأنوار : 227/99 ح 27، و البرهان في تفسير القرآن : 333/1 ح 5، و مستدرك الوسائل : 431/9 ح 11270 . البحار : 84/12، و قصص الأنبياء علیه السلام للجزائري :120 (الفصل الرابع في أحوال أولاده علیه السلام و أزواجه) كلاهما عن الطبرسي رحمه الله قال : روي عن الباقر علیه السلام
2- عنه بحار الأنوار: 291/3 ح 6، و 270/102 ح 3 ، و البرهان في تفسير القرآن : 334/1 ح 6 . التوحيد : 179 ح 13 ، عنه البحار: 329/3 ح 31
3- عنه بحار الأنوار : 193/99 ح 7 ، و وسائل الشيعة : 282/13 ذيل ح 17749 ، و البرهان في تفسير القرآن : 329/1 ح 5 علل الشرائع : 411/2 ح 1 (باب - 151 علّة غسل دخول البيت)، عنه وسائل الشيعة : 281/13 ح 17749 ، و البحار : 369/99 ح 3، تهذيب الأحكام : 251/5 ح 12 عنه وسائل الشيعة : 247/14 ح 19112 .

سپس امام باقر علیه السلام فرمود: همانا خداوند «حجر الأسود» را به إبراهيم وديعه داد، که سفیدتر از کاغذ بود پس (دست) خطا کاران و گناه کاران بنی آدم آن را سیاه کرد.

97)- از جابر جعفی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام : فرمود ای جابر! بزرگ ترین نسبت ناروای اهل شام به خداوند این بود که عقیده داشتند خدای متعال به آسمان بالا رفته و پای خود را روی سنگ بیت المقدس نهاده است حال آن که بنده ای از بندگان خدا پای خود را روی آن سنگ نهاده که خداوند پس از آن دستور داد تا آن را مصلای خود قرار دهیم.

ای جابر! همانا خداوند متعال مانندی و شبیهی ندارد خداوند والاتر است از آن چه که توصیفش می کنند شریف تر است از آن چه که خیال اندیشان در ذهن خود می پرورانند خداوند از چشم هر بیننده ای ناپیداست او به همراه از بین روندگان نابود نمی شود و با خاموش شوندگان خاموش نمی گردد، چیزی همانند او نخواهد بود او شنوا و دانا می باشد.

98) - از حلبی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام سؤال کردم: آیا زنانی که می خواهند وارد خانه (کعبه) شوند باید غسل کنند؟

فرمود: بلی زیرا خداوند (سبحان) فرموده است: «خانه مرا برای طواف کنندگان و رکوع و سجود کنندگان (نمازگزاران) تطهیر و پاک گردانید»، پس مقتضی است که بنده خدا وارد مکه نشود مگر با طهارت که بدن خود را از عرق و گرد و خاک و (و...) شستشو دهد.

ص: 243

200/[19] - ﴿عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ غَالِبٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ رَجُلٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِّ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ إِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، ﴿ رَبِّ اِجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً وَ اُرْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ اَلثَّمَراتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللّهِ﴾ إِیَّانَا عَنَی بِذَلِکَ وَ أَوْلِیَاءَهُ وَ شِیعَهَ وَصِیِّهِ، قَالَ: ﴿وَ مَنْ کَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِیلاً ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلی عَذابِ اَلنّارِ﴾ قَالَ: عَنَی بِذَلِکَ مَنْ جَحَدَ وَصِیَّهُ وَ لَمْ یَتْبَعْهُ مِنْ أُمَّتِهِ، وَ کَذَلِکَ وَ اَللَّهِ هَذِهِ اَلْأُمَّهُ.﴾ (1)

201 / [100] - ﴿عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْهُ علیه السلام قَالَ:

إِنَّ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام لَمَّا أَنْ دَعَا رَبَّهُ أَنْ یَرْزُقَ أَهْلَهُ مِنَ اَلثَّمَرَاتِ قَطَعَ قِطْعَهً مِنَ اَلْأُرْدُنِّ فَأَقْبَلَتْ حَتَّی طَافَتْ بِالْبَیْتِ سَبْعاً ثُمَّ أَقَرَّهَا اَللَّهُ فِی مَوْضِعِهَا وَ إِنَّمَا سُمِّیَتِ اَلطَّائِفَ بِالطَّوَافِ بِالْبَیْتِ .﴾ (2)

202/ [101] - ﴿ عَنْ أَبِی سَلَمَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ :

أَنَّ اَللَّهَ أَنْزَلَ اَلْحَجَرَ اَلْأَسْوَدَ مِنَ اَلْجَنَّهِ لِآدَمَ علیه السلام وَ کَانَ اَلْبَیْتُ دُرَّهً بَیْضَاءَ فَرَفَعَهُ اَللَّهُ إِلَی اَلسَّمَاءِ وَ بَقِیَ أَسَاسُهُ فَهُوَ حِیَالَ هَذَا اَلْبَیْتِ

وَ قَالَ: یَدْخُلُهُ کُلَّ یَوْمٍ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ لاَ یَرْجِعُونَ إِلَیْهِ أَبَداً فَأَمَرَ اَللَّهُ

ص: 244


1- عنه بحار الأنوار: 84/99ح 43، و البرهان في تفسير القرآن : 334/1 ح 7، و نور الثقلين : 24/1 ح 360.
2- عنه بحار الأنوار: 109/12 ذيل ح 31، و 80/99 ح 21 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن: 334/1 ح .8 المحاسن : 340/2 ح 130 (كتاب العلل) بإسناده عن أحمد بن محمد أبي نصر قال : قال أبو الحسن علیه السلام ، الكافي : 428/4 ح 7 بتفاوت يسير علل الشرائع : 442/2 ح 1 ( باب - 189) بإسناده عن إبراهيم بن مهزيار، عن أخيه علىّ بإسناده قال : قال أبو الحسن علیه السلام ، عنه البحار : 109/12 ح 3، و 79/99 ح 18 ، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 127 (الفصل الرابع في أحوال أولاده علیه السلام و أزواجه.)

99) - از عبد الله بن غالب او از ،پدرش به نقل از مردی روایت کرده است که گفت:

امام سجاد علیه السلام درباره سخن حضرت ابراهیم: «پروردگارا! این شهر را محل امن قرار ده و از انواع میوه ها روزی اهل آن گردان آن هایی که به خداوند ایمان آورند» فرمود: مقصود ما (اهل بيت عصمت و طهارت) با دوست داران و شیعیان وصیش می باشیم

و فرمود «و کسانی که کفر ورزند، پس اندک متاعی در اختیارشان قرار می دهم سپس به عذاب آتش مجبورشان می نمایم»، مقصود کسانی هستند که وصیّ (حضرت رسول صلی الله علیه و آله) را انکار کرده و از امّت او پیروی و متابعت ننموده اند.

100) - از احمد بن محمد روایت کرده است که گفت:

آن حضرت امام ابو الحسن علیه السلام فرمود: هنگامی که ابراهیم به درگاه پروردگارش دعا کرد که خداوند اهل مکه را از ثمرات بهره مند نماید، خداوند نیز قطعه ای از زمین اردن را جدا نمود و آن قطعه آمد و در اطراف کعبه هفت دور طواف نمود سپس خداوند آن را در جایگاه خودش برگردانید؛ و این که چرا آن را طائف گویند؟ فرمود: چون در اطراف کعبه طواف نموده است.

101) - و از ابو سلمه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: به راستی که خداوند «حجر الأسود» را از بهشت برای آدم فرستاد و خانه کعبه هم چون درّی سفید و شفّاف بود، سپس خداوند آن را به آسمان بالا برد ولی اساس و جایگاهش باقی ماند آن خانه ای که بالا رفته در موازی و قبال این (خانه ای است که در زمین موجود) می باشد

سپس افزود: هر روز هفتاد هزار فرشته در آن وارد می شوند که باز نمی گردند؛

ص: 245

إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْمَاعِیلَ علیهما السلام أَنْ یَبْنِیَا اَلْبَیْتَ عَلَی اَلْقَوَاعِدِ .﴾. (1)

203/[102] - ﴿ وَ قَالَ اَلْحَلَبِیُّ:

سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنِ اَلْبَیْتِ أَ کَانَ یُحَجُّ قَبْلَ أَنْ یُبْعَثَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ؟

قَالَ: نَعَمْ وَ تَصْدِیقُهُ فِی اَلْقُرْآنِ قَوْلُ شُعَیْبٍ علیه السلام حِینَ قَالَ لِمُوسَی علیه السلام - حَیْثُ تَزَوَّجَ - : ﴿عَلی أَنْ تَأْجُرَنِی ثَمانِیَ حِجَجٍ﴾ (2) وَ لَمْ یَقُلْ ثَمَانِیَ سِنِینَ. وَ إِنَّ آدَمَ وَ نُوحاً علیهما السلام حَجَّا وَ سُلَیْمَانَ بْنَ دَاوُدَ علیهما السلام قَدْ حَجَّ اَلْبَیْتَ بِالْجِنِّ وَ اَلْإِنْسِ وَ اَلطَّیْرِ وَ اَلرِّیحِ وَ حَجَّ مُوسَی علیه السلام عَلَی جَمَلٍ أَحْمَرَ یَقُولُ لَبَّیْکَ لَبَّیْکَ، وَ إِنَّهُ کَمَا قَالَ اَللَّهُ: ﴿ إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّهَ مُبارَکاً وَ هُدیً لِلْعالَمِینَ ﴾ (3) وَ قَالَ: ﴿ وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ اَلْقَواعِدَ مِنَ اَلْبَیْتِ وَ إِسْماعِیلُ ﴾ (4) وَ قَالَ ﴿ أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطّائِفِینَ وَ اَلْعاکِفِینَ وَ اَلرُّکَّعِ اَلسُّجُودِ﴾ وَ إِنَّ اَللَّهَ أَنْزَلَ اَلْحَجَرَ لِآدَمَ وَ کَانَ اَلْبَیْتُ ﴾.(5)

ص: 246


1- عنه مجمع البيان 389/1 ، و بحار الأنوار: 86/12 و 64/99 ح 40 ، و البرهان في تفسير القرآن : 334/12 ح 9 و مستدرك الوسائل : 322/9 ح 11008 . الكافي : 188/4 ح 2 بإسناده عن أحمد بن عائذ، عن أبي خديجة قال : ...، عنه وسائل الشيعة : 208/13 ح 17580، علل الشرائع : 398/2 ح 1 (باب - 140) بإسناده عن أبي خديجة، عن أبي عبد الله علیه السلام عنه البحار : 57/58 ح 2 و 1258/99 .
2- سورة القصص : 27/28
3- سورة آل عمران : 96/3
4- سورة البقرة: 127/2
5- عنه بحار الأنوار : 64/99 ح 42 ، و البرهان في تفسير القرآن : 334/1 ح 10، و نور الثقلين: 124/4 ح 54 قطعة منه، و مستدرك الوسائل: 9/8 ح 8922، كذا قطعة فيه

و خداوند ابراهیم و اسماعیل را دستور داد تا این خانه را بر همان پایه ها (اولیه اش) بسازند.

102 - و حلبی گفته است:

از امام صادق علیه السلام پیرامون خانه (کعبه) سؤال شد که آیا (مردم در آن زمان) پیش از بعثت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله حج به جا می آوردند؟

فرمود: بلی؛ و تأیید آن در قرآن به نقل از سخن شعیب که به موسی علیه السلام در موقع ازدواجش گفت: «بنابر آن که هشت مرحله حج انجام دهی» و نگفت هشت سال دیگر آن که آدم و نوح عليهما السلام حج را انجام دادند.

هم چنین سلیمان علیه السلام به همراه ،جنیان ،انسیان، پرندگان و باد ها، حج را به جای آورد، موسی علیه السلام سوار بر شتر سرخ رنگ حج انجام داد و می گفت: «لبّيك لبّيك».

و هم چنان که خداوند متعال فرموده است «همانا اولین خانه ای که روی زمین نهاده شد آن خانه ای است که در مکّه با برکت واقع شد که هدایت گر جهانیان می باشد» و فرموده «و هنگامی که ابراهیم با اسماعیل پایه های خانه را بالا می بردند» و (نیز) فرموده: «خانه مرا برای طواف کنندگان و رکوع و سجود کنندگان (نمازگزاران) تطهیر و پاک گردانید» خداوند متعال حجر الأسود را نازل نمود در حالی که کعبه وجود داشت.

ص: 247

قوله تعالى : ﴿ وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ﴾ ﴿127﴾ ﴿ رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَ أَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَ تُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ﴾ ﴿128﴾

204/ [103] - ﴿ عَنْ أَبِی اَلْوَرْقَاءِ [ أبى الورد] قَالَ:

قُلْتُ لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: أَوَّلُ شَیْءٍ نَزَلَ مِنَ اَلسَّمَاءِ مَا هُوَ؟

قَالَ: أَوَّلُ شَیْءٍ نَزَلَ مِنَ اَلسَّمَاءِ إِلَی اَلْأَرْضِ فَهُوَ اَلْبَیْتُ اَلَّذِی بِمَکَّهَ أَنْزَلَهُ اَللَّهُ یَاقُوتَهً حَمْرَاءَ فَفَسَقَ قَوْمُ نُوحٍ فَرَفَعَهُ حَیْثُ یَقُولُ ﴿ وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ اَلْقَواعِدَ مِنَ اَلْبَیْتِ وَ إِسْماعِیلُ﴾ .﴾(1)

205/[104] - عَنْ أَبِی عَمْرٍو اَلزُّبَیْرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ: أَخْبِرْنِی عَنْ أُمَّهِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مَنْ هُمْ؟

قَالَ: أُمَّهُ مُحَمَّدٍ بَنُو هَاشِمٍ خَاصَّهً،

قُلْتُ: فَمَا اَلْحُجَّهُ فِی أُمَّهِ مُحَمَّدٍ أَنَّهُمْ أَهْلُ بَیْتِهِ اَلَّذِینَ ذَکَرْتَ دُونَ غَیْرِهِمْ؟

قَالَ: قَوْلُ اَللَّهِ ﴿ وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ اَلْقَواعِدَ مِنَ اَلْبَیْتِ وَ إِسْماعِیلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنّا إِنَّکَ أَنْتَ اَلسَّمِیعُ اَلْعَلِیمُ *`رَبَّنا وَ اِجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِنا أُمَّهً مُسْلِمَهً لَکَ وَ أَرِنا مَناسِکَنا وَ تُبْ عَلَیْنا إِنَّکَ أَنْتَ اَلتَّوّابُ اَلرَّحِیمُ ﴾ فَلَمَّا أَجَابَ اَللَّهُ إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْمَاعِیلَ وَ جَعَلَ مِنْ ذُرِّیَّتِهِمَا أُمَّهً مُسْلِمَهً وَ بَعَثَ فِیهَا رَسُولاً مِنْهَا - یَعْنِی مِنْ تِلْکَ اَلْأُمَّهِ - یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ اَلْکِتابَ وَ اَلْحِکْمَهَ رَدِفَ إِبْرَاهِیمُ علیه السلام

ص: 248


1- عنه بحار الأنوار: 64/99 ح 42 و البرهان في تفسير القرآن : 335/1 ح 11، و نور الثقلين: 126/1 ح 365 .

فرمایش خداوند متعال: و زمانی که ابراهیم و اسماعیل پایه های خانه (کعبه) را بالا می بردند (می گفتند:) پروردگارا! از ما بپذیر همانا تو شنوا و دانا هستی! (127) پروردگار ما را تسلیم فرمان خود قرار ده و از نسل و دودمان ما امتی که تسلیم فرمان تو باشند به وجود آور و شیوه عبادت و مناسک ما را به ما نشان ده و توبه ما را بپذیر به درستی که تو توبه پذیر و مهربان هستی (128)

103) - از ابو ورقاء روایت کرده است که گفت:

به امیر المؤمنين علیه السلام عرض کردم: اولین چیزی که از آسمان فرود آمد، چه بود؟

فرمود: اولین چیزی که از آسمان بر زمین نازل شد خانه ای است که در مکه می باشد که خداوند آن را هم چون یاقوتی قرمز نازل نمود، ولی قوم نوح فسق و فجور کردند تا این که خداوند آن را به آسمان بالا برد همان طوری که فرمود: «در آن هنگامی که ابراهیم و اسماعیل اساس و پایه های خانه (کعبه) را بالا بردند».

104) - از ابو عمرو زُبیری روایت کرده است که گفت: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: مرا از امّت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و آگاه فرما چه کسانی هستند؟

فرمود: امّت حضرت محمد صلی الله علیه و آله فقط بنی هاشم می باشند.

عرض کردم: چه دلیلی است که فقط اهل بیت آن حضرت از امّت او هستند؟ فرمود: فرمایش خداوند است که می فرماید: «هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایه های خانه ( کعبه) را بالا می بردند گفتند: پروردگارا! از ما بپذیر که تو شنوا و دانا هستی * پروردگارا! ما و فرزندان ما را فرمان بردار خویش قرار ده و مناسک ما را به ما بیاموز و توبه ما را بپذیر که تو ، توبه پذیر و مهربان هستی» پس چون خداوند ( دعای) ابراهیم و اسماعیل را اجابت نمود بعضی از دودمان و ذریّه،

ص: 249

دَعْوَتَهُ اَلْأُولَی بِدَعْوَتِهِ اَلْأُخْرَی فَسَأَلَ لَهُمْ تَطْهِیراً مِنَ اَلشِّرْکِ وَ مِنْ عِبَادَهِ اَلْأَصْنَامِ لِیَصِحَّ أَمْرُهُ فِیهِمْ وَ لاَ یَتْبَعُوا غَیْرَهُمْ، فَقَالَ ﴿ وَ اُجْنُبْنِی وَ بَنِیَّ أَنْ نَعْبُدَ اَلْأَصْنامَ رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ کَثِیراً مِنَ اَلنّاسِ فَمَنْ تَبِعَنِی فَإِنَّهُ مِنِّی وَ مَنْ عَصانِی فَإِنَّکَ غَفُورٌ رَحِیمٌ ﴾ (1) فَهَذِهِ دَلاَلَهٌ عَلَی أَنَّهُ لاَ تَکُونُ اَلْأَئِمَّهُ وَ اَلْأُمَّهُ اَلْمُسْلِمَهُ اَلَّتِی بُعِثَ فِیهَا مُحَمَّدٌ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِلاَّ مِنْ ذُرِّیَّهِ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام لِقَوْلِهِ ﴿ وَ اُجْنُبْنِی وَ بَنِیَّ أَنْ نَعْبُدَ اَلْأَصْنامَ ﴾ (2). (3)

قوله تعالى : ﴿أَمْ كُنْتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قَالَ لِبَنِيهِ مَا تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِي قَالُوا نَعْبُدُ إِلَهَكَ وَ إِلَهَ آبَائِكَ إِبْرَاهِيمَ وَ إِسْمَاعِيلَ وَ إِسْحَاقَ إِلَهًا وَاحِدًا وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ ﴿133﴾ ﴾

206/[105]- ﴿ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ تَفْسِیرِ هَذِهِ اَلْآیَهِ مِنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ إِذْ قالَ لِبَنِیهِ ما تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِی قالُوا نَعْبُدُ إِلهَکَ وَ إِلهَ آبائِکَ إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ وَ إِسْحاقَ إِلهاً واحِدا؟ ﴾

ص: 250


1- سورة إبراهيم : 36/14 .
2- سورة إبراهيم : 35/14
3- عنه بحار الأنوار: 154/24 ح 7 و 229/68 قطعة منه ، و البرهان في تفسير القرآن : 335/1 ح 12، و نور الثقلين : 129/1 ح 379 دعائم الإسلام : 33/1 ( ذكر إيجاب الصلاة على محمّد و على آل محمّد علیهم السلام) بتفاوت .

ایشان را امّت مسلمان قرار داد و از بین خود آن امّت پیامبری را برگزید، که آیات خداوند را برای ایشان تلاوت می نمود و ایشان را تزکیه و تربیت می کرد و کتاب و حکمت را تعلیم شان می داد

هم چنین حضرت ابراهیم علیه السلام به دنبال دعای اولش، دعای دیگری نمود و درخواست کرد که (امّت مسلمان و ذریّه اش) از هر نوع شرک و بت پرستی پاک و منزّه باشند تا آن که دستور خداوند صحیح و درست اجرا شود و از هر گونه تمایل به غیر خدا اجتناب نمایند هم چنان که فرمود: «(خداوندا!) مرا و فرزندانم را از بت پرستی دورگردان * پروردگارا! آنان بسیاری از انسان ها را گمراه کردند پس هر که مرا پیروی نماید از من است و هر کسی که مخالفت و معصیت مرا کند، تو دربارۀ او آمرزنده و مهربان هستی» بنابراین استفاده می شود که امامان و امّت مسلمانی که حضرت محمد صلی الله علیه و آله از بین آنان برانگیخته شد فقط از ذریّه ابراهیم علیه السلام هستند؛ زیرا که فرمود: «من و فرزندان مرا از بت پرستی دور گردان».

فرمایش خداوند متعال: آیا هنگامی که مرگ یعقوب فرا رسید شما حاضر بودید؟ در آن هنگامی که به فرزندانش گفت: بعد از (در گذشت) من چه چیز را می پرستید؟ گفتند: خدای تو، و خدای پدرانت ابراهیم اسماعیل و اسحاق را همان خداوند یکتا را (پرستش می نماییم) و ما در برابر او تسلیم هستیم (133)

105) - از جابر روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام پیرامون تفسیر این آیه از فرمایش خداوند: «هنگامی که (یعقوب) به فرزندان خود گفت: بعد از من چه کسی را پرستش می کنید؟ گفتند: خدای تو و خدای پدرانت ابراهیم و اسماعیل و اسحاق را به عنوان خدای یکتا

ص: 251

قَالَ جَرَتْ فِی اَلْقَائِمِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ .﴾ (1)

207/[106] -﴿ عَنِ اَلْوَلِیدِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِنَّ اَلْحَنِیفَهَ هِیَ اَلْإِسْلاَمُ ﴾. (2)

208/[107]- ﴿عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ :[قال]:

مَا أَبَقَتْ اَلْحَنِیفِیَّهُ شَیْئاً حَتَّی إِنَّ مِنْهَا قَصَّ الشّارب وَ قلم وَ اَلْأَظْفَارِ اَلْخِتَانَ ﴾. (3)

قوله تعالى : ﴿قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَ مَا أُنْزِلَ إِلَيْنَا وَ مَا أُنْزِلَ إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَ إِسْمَاعِيلَ وَ إِسْحَاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْبَاطِ وَ مَا أُوتِيَ مُوسَى وَ عِيسَى وَ مَا أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ ﴿136﴾ فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ مَا آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا هُمْ فِي شِقَاقٍ ۖ فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴾ ﴿137﴾

209/[108] - ﴿ عَنِ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ صَالِحٍ (4) ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿قُولُوا آمَنّا بِاللّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْنا وَ ما أُنْزِلَ إِلی إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ وَ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ اَلْأَسْباطِ ﴾ أَمَّا قَوْلُهُ: ﴿قُولُوا﴾ فَهُمْ آلُ مُحَمَّدٍ علیهم السلام وَ قَوْلُهُ: ﴿ فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ ما آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اِهْتَدَوْا﴾ سَائِرُ اَلنَّاسِ.﴾ (5)

ص: 252


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 337/1 ح 1 و نور الثقلين: 131/1 ح 387.
2- عنه بحار الأنوار: 281/3 ح 21 ، و البرهان في تفسير القرآن: 337/1 ح 1.
3- عنه بحار الأنوار : 33/67 و 68/76 ح 4 ، و وسائل الشيعة : 437/21 ح 27521 ، و البرهان في تفسير القرآن : 337/1 ح 2 و نور الثقلين : 94/3 ح 263 .
4- في تحقيق المحلّاتي : الفضل بن صالح
5- عنه بحار الأنوار : 355/23 ح 5 و 152/24 ح 39 ، و البرهان في تفسير القرآن : 338/1 ح 1.

می پرستیم» سؤال کردم که مقصود کیست؟

فرمود: دربارۀ حضرت قائم (آل محمد علیهم السلام) می باشد

106) - از ولید روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: به راستی که «حنيفية»، همان اسلام می باشد.

107) - از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر لیه السلام فرمود: دین حنیف (اسلام واقعی) چیزی را (از شرح وظایف برای انسان ها) ترک نکرده است بلکه حتی کوتاه کردن شارب (سبیل)، ناخن و ختنه کردن را هم آورده است.

فرمایش خداوند متعال: بگویید: ما به خدا ایمان آورده ایم و به آن چه که بر ما نازل شده و آن چه که بر ابراهیم، اسماعیل ،اسحاق، یعقوب و (بر دیگر) پیامبران از فرزندان او نازل گردیده و آن چه به موسی عیسی و پیامبران (دیگر) از طرف پروردگار داده شده (ایمان آوردیم) و در میان هیچ یک از آن ها جدایی قائل نمی شویم و در برابر فرمان خدا تسلیم هستیم (136) پس اگر آن ها نیز به مانند آن چه شما ایمان آورده اید ایمان بیاورند هدایت یافته اند ولی اگر سرپیچی کنند از حق جدا شده اند و خداوند شرّ آن ها را از تو برطرف می نماید و او شنونده و دانا است (137)

108) - از مفضّل بن صالح، به نقل از بعضی اصحابش پیرامون فرمایش خداوند: «بگویید: ما به خدا و آیاتی که بر ما نازل شده ایمان آورده ایم و نیز آن چه بر ابراهیم اسماعیل ، اسحاق ، يعقوب و سبط ها نازل آمده است» روایت کرده است که مقصود از «قُولُوا» آل محمّد علیهم السلام هستند و «پس اگر به آن چه شما ایمان آورده اید، آنان نیز ایمان بیاورند، هدایت یافته اند» سایر انسان ها می باشند

ص: 253

210/[109] - ﴿ عَنْ حَنَّانِ بْنِ سَدِیرٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: قُلْتُ لَهُ: کَانَ وُلْدُ یَعْقُوبَ أَنْبِیَاءَ؟

قَالَ: لاَ وَ لَکِنَّهُمْ کَانُوا أَسْبَاطَ أَوْلاَدِ اَلْأَنْبِیَاءِ وَ لَمْ یَکُونُوا یُفَارِقُوا اَلدُّنْیَا إِلاَّ سُعَدَاءَ تَابُوا وَ تَذَکَّرُوا مَا صَنَعُوا.﴾ (1)

211/[110] - ﴿ عَنْ سَلاَّمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تعالی: ﴿ آمَنّا بِاللّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْنا ﴾ قَالَ: [إِنَّمَا] عَنَی بِذَلِکَ عَلِیّاً وَ اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَیْنَ وَ فَاطِمَهَ علیهم السلام، وَ جَرَتْ بَعْدَهُمْ فِی اَلْأَئِمَّهِ علیهم السلام قَالَ: ثُمَّ یَرْجِعُ اَلْقَوْلُ مِنَ اَللَّهِ فِی اَلنَّاسِ فَقَالَ: ﴿ فَإِنْ آمَنُوا ﴾ یَعْنِی اَلنَّاسَ ﴿ بِمِثْلِ ما ءآمَنْتُمْ بِهِ ﴾ یَعْنِی عَلِیّاً وَ فَاطِمَهَ وَ اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَیْنَ وَ اَلْأَئِمَّهَ علیهم السلام مِنْ بَعْدِهِمْ ﴿ فَقَدِ اِهْتَدَوْا وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما هُمْ فِی شِقاقٍ ﴾ .(2)

قوله تعالى : ﴿ صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَ نَحْنُ لَهُ عَبدُونَ﴾ ﴿ 138﴾

212 / [111] - ﴿عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ حُمْرَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام

ص: 254


1- عنه مجمع البيان: 405/1، و بحار الأنوار: 9/11 و 291/12 ذيل ح 75 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 338/1 ح 2 الكافي : 246/82 ح 343 مع زيادة في آخره، عنه البحار: 30 269 ح و 26930 ح 137 قطعه منه، و البرهان في تفسير القرآن : 338/1 ذيل ح 2 أشار إليه . و تأتي قطعتان منه في الحديث ح 83 سورة «آل عمران» و الحديث 77 من سورة «يوسف».
2- عنه بحار الأنوار: 355/23 ح 6 ، و 152/24 ح 40 ، و 20/67، و البرهان في تفسير القرآن : 339/1 ذيل ح 3 أشار إليه . الكافي : 344/1 ح 19 عنه تأويل الآيات الظاهرة : 84 ، و البحار : 356/23 ذيل ح 6 أشار إليه، و عنه و عن العيّاشي، البحار : 20/67

109) - از حنّان بن سُدیر، به نقل از پدرش روایت کرده است که گفت: به امام باقر علیه السلام عرض کردم: آیا فرزندان یعقوب، پیامبر بودند؟

فرمود: نه ولی آنان اسباط و فرزندان پیامبران بودند و از دنیا نرفتند، مگر آن که خوشبخت و رستگار گردیدند چون موفق به توبه شدند و از کردار گذشته خویش استغفار کردند.

110) - از سلّام روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: « (ابراهیم علیه السلام اظهار نمود:) ما به خدا و آیاتی که بر ما نازل شده ایمان آورده ایم» فرمود: مقصود علی، فاطمه حسن و حسین علیهم السلام هستند که بعد از ایشان در دیگر امامان علیهم السلام نیز جاری می باشد سپس سخن خداوند به دیگر مردم باز می گردد که فرموده است: «پس اگر ایمان آوردند» یعنی مردم هم چنان که شما ایمان آورده اید» که علی فاطمه ،حسن ،حسین و دیگر امامان علیهم السلام هستند «پس هدایت یافته اند، اما اگر روی برگردانند و پشت کنند در شقاوت و بدبختی خواهند بود»

فرمایش خداوند متعال رنگ خدایی را رنگ ایمان و توحید و اسلام (بپذیرید) و چه رنگی از رنگ خدایی بهتر است؟! و ما فقط او را عبادت می کنیم(138)

111) - از زراره از امام باقر علیه السلام ، و (نیز) از حمران از امام صادق علیه السلام روایت کرده اند که (دربارۀ این آیه شریفه) فرموده اند «صبغة»، (همان معارف و احکام) اسلام است

ص: 255

قَالَ: اَلصِّبْغَهُ اَلْإِسْلاَمُ .﴾ (1)

213 /[112] - ﴿ عَنْ عمر و بن عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ کَثِیرٍ الهاشمی-مولی أبی جعفر- عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿صِبْغَهَ اَللّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اَللّهِ صِبْغَهً ﴾ قَالَ: اَلصِّبْغَهُ مَعْرِفَهُ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ بِالْوَلاَیَهِ فِی اَلْمِیثَاقِ.﴾ (2)

قوله تعالى : ﴿ وَ كَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَ يَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا وَ مَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنْتَ عَلَيْهَا إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلَى عَقِبَيْهِ وَ إِنْ كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلَّا عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ وَ مَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ ﴾ ﴿143﴾

214 / [113] -﴿ عَنْ بُرَیْدِ بْنِ مُعَاوِیَهَ اَلْعِجْلِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : قَالَ

قُلْتُ لَهُ ﴿وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّهً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَی اَلنّاسِ وَ یَکُونَ اَلرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیداً ﴾ قَالَ: نَحْنُ اَلْأُمَّهُ اَلْوُسْطَی وَ نَحْنُ شُهَدَاءُ اَللَّهِ

ص: 256


1- عنه بحار الأنوار: 281/3 ح 19 و البرهان في تفسير القرآن : 340/1 ح 6 . المحاسن : 240/12 ح 221 (باب - 24 جوامع من التوحيد) بإسناده عن محمّد بن مسلم، عن أبي جعفر علیه السلام قال: عروة الله الوثقى التوحيد و الصبغة الإسلام عنه البحار: 279/3 ح 14
2- عنه بحار الأنوار: 281/3 ح 20 ، و البرهان في تفسير القرآن : 340/1 ح 7. تفسير فرات الكوفي : 53 ح 25 عنه البحار: 366/23 ح 32 بتفاوت، و نحوه الكافي: 422/1 ح 53، عنه تأويل الآيات الظاهرة: 85 و البحار: 379/23 ح 65، الصراط المستقيم: 291/1 (الباب الثامن فيما جاء في تعيينه).

112) - از عمرو بن عبد الرحمان بن کثیر هاشمی روایت کرده است که گفت:

امام صادق درباره فرمایش خداوند: «این رنگ خداست و رنگ چه کسی از رنگ خدا بهتر است» فرمود: مقصود از «صبغة» امیر المؤمنین علیه السلام می باشد که این آیه نسبت به ولایت آن حضرت در (عالم ذرّ و) میثاق است.

فرمایش خداوند متعال: و هم چنین شما را ،نیز امت میانه ای قرار دادیم (که در حد اعتدال بوده) تا بر مردم گواه باشید و پیامبر هم بر شما گواه خواهد بود و ما آن قبله ای را که قبلاً بر آن ،بودی تنها برای این قرار دادیم که افرادی که از پیامبر پیروی می کنند از آن افرادی که به جاهلیت باز می کردند مشخص شوند و این حکم بر غیر از کسانی که خداوند آن ها را هدایت کرده دشوار بود و خداوند هرگز ایمان (و نماز) شما را ضایع نمی گرداند؛ زیرا خداوند، نسبت به مردم رحیم و مهربان است .(143)

113) - از برید بن معاویه روایت کرده است که گفت :

به امام باقر علیه السلام عرض کردم: (مقصود از) فرمایش خدای تبارک و تعالی: «ما شما را این چنین از بهترین امّت ها قرار دادیم تا بر مردمان گواه باشید و رسول هم بر شما گواه باشد»، (چه کسانی هستند)؟

فرمود: ما امّت وسط هستیم و ما گواهان خدا بر آفریده هایش خواهیم بود

ص: 257

عَلَی خَلْقِهِ وَ حُجَّتُهُ فِی أَرْضِهِ ﴾. (1)

215 /[114] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: نَحْنُ نَمَطُ اَلْحِجَازِ (2) فَقُلْتُ: وَ مَا نَمَطُ اَلْحِجَازِ؟

قَالَ: أَوْسَطُ اَلْأَنْمَاطِ إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّهً وَسَطاً ﴾ قَالَ: ثُمَّ قَالَ: إِلَیْنَا یَرْجِعُ اَلْغَالِی وَ بِنَا یَلْحَقُ اَلْمُقَصِّرُ ﴾.(3)

216 /[115] - ﴿وَ رَوَی عُمَرُ بْنُ حَنْظَلَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: هُمُ اَلْأَئِمَّهُ ﴾ (4)

217 / [116] -وَ قَالَ أَبُو بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام: ﴿لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَی اَلنّاسِ ﴾ قَالَ: بِمَا عِنْدَنَا مِنَ اَلْحَلاَلِ وَ اَلْحَرَامِ وَ بِمَا ضَیَّعُوا مِنْهُ ﴾.(5)

ص: 258


1- عنه بحار الأنوار : 342/23 ذيل ح 23 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 345/1 ح 7. بصائر الدرجات 77 ح 11 (الباب 3)، عنه البحار : 342/23 ح 23 ، الكافي : 190/1 ح 2 بتفصيل عنه البحار : 357/16 ح 48 و 336/23 ح 2 .
2- قال المجلسي رحمه الله : كأنه كان النمط المعمول في الحجاز أفخر الأنماط، فكان يبسط في صدر المجلس وسط سائر الأنماط، و في النهاية : في حديث علي علیه السلام : خير هذه الأمة النمط الأوسط، النمط : الطريقة من الطرائق إلى أن قال: و الأنماط: ضرب من البسط له خمل رقيق، واحدها نمط . انتهى ، ثمّ ذكر كلام صاحب القاموس في ذلك، فراجع أن شئت.
3- عنه بحار الأنوار : 349/23 ح 57 ، و 441/22 ، و 334/23، و البرهان في تفسير القرآن : 345/1 ح 8، و نور الثقلين : 134/1 ح 407 .
4- عنه بحار الأنوار : 343/23 ذيل ح 28 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 346/1 ح 10 بصائر الدرجات : 82 ح2 (باب - 13- في الأئمة علیهم السلام أنّهم شهداء لله)، عنه البحار : 343/23 ح 28 .
5- عنه البرهان في تفسير القرآن : 345/1 ح 9 و نور الثقلين : 135/1 ح 408. بصائر الدرجات : 82 ح 1 (باب - 13 في الأئمة علیهم السلام أنّهم شهداء لله)، و 516 ح 45 (باب - 18 النوادر فى الأئمة علیهم السلام) ، عنهما البحار : 34/23 ح 27 .

و حجّت های او در زمینش می باشیم.

114) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود: ما (اهل بیت رسالت) نمط حجاز هستیم گفتم: نمط حجاز چیست؟

فرمود: بهترین و برترین مردم حجاز می باشند همان طوری که خداوند فرموده است «و ما شما را این چنین از بهترین امّت ها قرار دادیم تا بر مردمان گواه باشید»، سپس فرمود: هر بلند پروازی به سوی ما باز می گردد و هر کندرو و عقب افتاده ای به ما ملحق می شود

115) - و از عمر بن حنظله روایت کرده است:

امام صادق علیه السلام فرمود: ایشان، امامان و پیشوایان می باشند.

116) - و نیز از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام (درباره فرمایش خداوند متعال): «تا بر مردمان گواه باشید» فرمود: به خاطر آن چه از حلال و حرام نزد ما می باشد و بر آن چه که دیگران ضایع کردند.

117)- از ابو عمر و زبیری روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند متعال می فرماید: «هم چنین ما شما را امّت میانه و از بهترین امّت ها قرار دادیم تا بر مردمان گواه باشید و رسول هم بر شما گواه باشد» پس اگر گمان می کنی که خداوند در این آیه تمام اهل قبله - از یکتا پرستان - را اراده نموده است (گمان نادرستی است) آیا (چنین تفسیری صحیح است) کسی که شهادتش در دنیا برای یک من خرما پذیرفته نمی شود

ص: 259

218/[117] - ﴿عَنْ أَبِی عَمْرٍو اَلزُّبَیْرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ اَللَّهُ: ﴿ وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّهً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَی اَلنّاسِ وَ یَکُونَ اَلرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیداً ﴾ فَإِنْ ظَنَنْتَ أَنَّ اَللَّهَ عَنَی بِهَذِهِ اَلْآیَهِ جَمِیعَ أَهْلِ اَلْقِبْلَهِ مِنَ اَلْمُوَحِّدِینَ أَفَتَرَی أَنَّ مَنْ لاَ یَجُوزُ شَهَادَتُهُ فِی اَلدُّنْیَا عَلَی صَاعٍ مِنْ تَمْرٍ یَطْلُبُ اَللَّهُ شَهَادَتَهُ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ وَ یَقْبَلُهَا مِنْهُ بِحَضْرَهِ جَمِیعِ اَلْأُمَمِ اَلْمَاضِیَهِ کَلاَّ لَمْ یَعْنِ اَللَّهُ مِثْلَ هَذَا مِنْ خَلْقِهِ، یَعْنِی اَلْأُمَّهَ اَلَّتِی وَجَبَتْ لَهَا دَعْوَهُ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام ﴿ کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ ﴾ (1) وَ هُمُ اَلْأُمَّهُ اَلْوُسْطَی وَ هُمْ خَیْرُ أُمّة أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ .﴾ (2)

219/[118] قَالَ أَبُو عَمْرٍو اَلزُّبَیْرِیُّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ: أَ لاَ تُخْبِرُنِی عَنِ اَلْإِیمَانِ أَ قَوْلٌ هُوَ وَ عَمَلٌ أَمْ قَوْلٌ بِلاَ عَمَلٍ؟

فَقَالَ علیه السلام: اَلْإِیمَانُ عَمَلٌ کُلُّهُ وَ اَلْقَوْلُ بَعْضُ ذَلِکَ اَلْعَمَلِ، مَفْرُوضٌ مِنَ اَللَّهِ مُبَیَّنٌ فِی کِتَابِهِ وَاضِحٌ نُورُهُ، ثَابِتَهٌ حُجَّتُهُ یَشْهَدُ لَهُ بِهَا اَلْکِتَابِ وَ یَدْعُو إِلَیْهِ وَ لَمَّا أَنْ أَصْرَفَ نَبِیَّهُ صلی الله علیه و آله إِلَی اَلْکَعْبَهِ عَنْ بَیْتِ اَلْمَقْدِسِ قَالَ اَلْمُسْلِمُونَ لِلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله: أَرَأَیْتَ صَلاَتَنَا اَلَّتِی کُنَّا نُصَلِّی إِلَی بَیْتِ اَلْمَقْدِسِ مَا حَالُنَا فِیهَا، وَ مَا حَالُ مَنْ مَضَی مِنْ أَمْوَاتِنَا وَ هُمْ یُصَلُّونَ إِلَی بَیْتِ اَلْمَقْدِسِ؟

فَأَنْزَلَ اَللَّهُ ﴿ وَ ما کانَ اَللّهُ لِیُضِیعَ إِیمانَکُمْ إِنَّ اَللّهَ بِالنّاسِ لَرَءؤُفٌ رَحِیمٌ ﴾ فَسَمَّی اَلصَّلاَهَ إِیمَاناً فَمَنِ اِتَّقَی اَللَّهَ حَافِظاً لِجَوَارِحِهِ مُوفِیاً کُلَّ جَارِحَة مِنْ جَوَارِحِهِ بِمَا فَرَضَ اَللَّهُ عَلَیْهِ، لَقِیَ اَللَّهَ مُسْتَکْمِلاً لِإِیمَانِهِ مِنْ أَهْلِ اَلْجَنَّهِ

ص: 260


1- سورة آل عمران : 110/3 .
2- عنه بحار الأنوار: 350/23 ح 58، و البرهان في تفسير القرآن: 346/1 ح 11، و نور الثقلين: .135/1 ح 409. دعائم الإسلام : 35/1 ( ذكر إيجاب الصلاة على محمّد و على آل محمد علیهم السلام ) بتفصيل .

خداوند در روز قیامت از او شهادت بطلبد و در مقابل تمام امّت های گذشته شهادت او را بپذیرد؟

هرگز چنین چیزی را خداوند اراده نکرده که مانند چنین فردی منظورش باشد ابراهیم علیه السلام برای چنین فردی دعا نکرده است، بلکه منظور افرادی هستند که دعوت ابراهیم علیه السلام شاملشان گشته باشد هم چنان که فرمود: «شما بهترین و برترین امّت هایی می باشید که برای مردم آفریده شده اید» و ایشان معتدل ترین امّت و بهترین امّت از میان مردم خواهند بود.

118) - ابو عمر و زبیری گفته است:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: آیا مرا از ایمان آگاه نمی فرمایی، که آیا سخن و کردار با هم است؟ یا سخن بدون کردار؟

فرمود: مجموعه ایمان همان کردار است و سخن، بخشی از کردار می باشد که خداوند آن را واجب گردانده و در کتابش (قرآن) بیان نموده که نورش فراگیر است برهانش آشکار و پایدار می باشد کتاب (قرآن) بر آن گواه و دعوت کننده به آن است.

چون خداوند (قبله) پیامبرش را از بیت المقدس به سمت مکه بازگردانید عدّه ای از مسلمانان به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله گفتند: نمازی را که (تا کنون) به سمت بيت المقدس خوانده ایم (حکمش) چیست؟ وظیفه ما و مردگان ما که با آن حالت نماز خوانده اند چگونه است؟

پس خداوند ( متعال ) فرمود: «خدا ایمان شما را تباه نمی کند او بر مردمان مهربان و بخشاینده است و نماز را ایمان نامید بنابراین هر کسی که نگهدار اعضا و جوارح خود باشد و هر عضوی را در انجام وظیفه ای که خداوند بر آن نهاده وادار کند؛ خداوند را در حالی ملاقات می کند که ایمانش کامل و اهل بهشت باشد؛ و کسی که در یکی از آن موارد خیانت کند خداوند را

ص: 261

وَ مَنْ خَانَ فِی شَیْءٍ مِنْهَا أَوْ تَعَدَّی مَا أَمَرَ اَللَّهُ فِیهَا لَقِیَ اَللَّهَ نَاقِصَ اَلْإِیمَانِ .(1)

قوله تعالى: ﴿ قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَ حَيْثُ مَا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ وَ إِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ لَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ مَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ ﴿144﴾

220/ [119] - ﴿ عَنْ حَرِیزٍ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: اِسْتَقْبِلِ اَلْقِبْلَهَ بِوَجْهِکَ وَ لاَ تُقَلِّبْ وَجْهَکَ مِنَ اَلْقِبْلَة فَتَفْسُدَ صَلاَتُکَ فَإِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ لِنَبِیِّهِ صلی الله علیه و آله فِی اَلْفَرِیضَهِ: ﴿ فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ اَلْمَسْجِدِ اَلْحَرامِ وَ حَیْثُ ما کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ ﴾ .(2)

221 / [120] - ﴿عَنْ جَابِرٍ اَلْجُعْفِیِّ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ:

اِلْزَمِ اَلْأَرْضَ، لاَ تُحَرِّکنّ یَدَکَ وَ لاَ رِجْلَکَ أَبَداً حَتَّی تَرَی عَلاَمَاتٍ أَذْکُرُهَا لَکَ فِی سَنَهٍ

ص: 262


1- عنه بحار الأنوار: 199/19 ح 1 قطعة منه، 66/84 ح 20 ، و البرهان في تفسير القرآن: 347/1 ح 4، و مستدرك الوسائل : 172/3 ح 3293 قطعة منه . الكافي : 33/2 ح 1 بإسناده عن أبي عمرو الزبيري، عن أبي عبد الله علیه السلام ، و 38 ح 7 بإسناده عن حمّاد بن عمرو النصيبي قال: سأل رجل العالم علیه السلام بتفصيل في كليهما، عنه البحار: 23/69 ح 6 ، دعائم الإسلام 4/1 (ذكر الإيمان)
2- عنه بحار الأنوار: 55/84 ح 7 ، و البرهان في تفسير القرآن : 348/1 ح 2 ، و مستدرك ، الوسائل : 182/3 ح 3306 . من لا يحضره الفقيه : 278/1 ح 856 عنه وسائل الشيعة : 312/4 ح 5243 .

در حالی ملاقات می کند که ایمانش ناقص خواهد بود

فرمایش خداوند متعال: همانا ما نگاه های انتظار آمیز تو را به سوی آسمان (برای تعیین قبله نهایی) می بینیم! پس اکنون تو را به سوی قبله ای که از آن خشنود باشی باز می گردانیم پس روی خود را به سوی مسجد الحرام بگردان! و هر جا باشید روی خود را به سوی آن بگردانید و کسانی که کتاب آسمانی به آن ها داده شده بخوبی می دانند که این فرمان حقی است که از ساحیه پروردگارشان صادر شده است و خداوند از اعمال آن ها (در مخفی داشتن این آیات) غافل نیست! (144)

119) - از حریز ( سجستانی ) روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: هنگامی که با صورت خود رو به قبله قرار گرفتی صورت خویش را از قبله بر مگردان و گرنه نمازت باطل می شود زیرا که خدای عزّ وجّل درباره نماز واجب به پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «پس روی خود را به سمت مسجد الحرام برگردانید؛ و در هر کجا که بودید صورت های خود را به سمت آن برگردانیده»

120) - از جابر جعفی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام (به جابر) فرمود: در جای خود بنشین و حرکتی از خود نشان نده تا موقعی که علائمی را در سال طاق رخ می دهد مشاهده کنی که اکنون آن علائم را برای تو یادآور می شوم در دمشق فریاد گری را ببینی که صدا می زند. در یکی از روستا های آن فرورفتگی پدید می آید قسمتی از مسجد آن فرو می ریزد پس از آن طایفه ترک را می بینی که از آن جا (دمشق) می گذرند و در جزیره (موصل - بین

ص: 263

وَ تَرَی مُنَادِیاً یُنَادِی بِدِمَشْقَ ، وَ خَسْفاً بِقَرْیَهٍ مِنْ قُرَاهَا، وَ تَسْقُطُ طَائِفَهٌ مِنْ مَسْجِدِهَا، فَإِذَا رَأَیْتَ اَلتُّرْکَ جَازُوهَا، فَأَقْبَلَتِ اَلتُّرْکُ حَتَّی نَزَلَتِ اَلْجَزِیرَة ، وَ أَقْبَلَتِ اَلرُّومُ حَتَّی نَزَلَتِ اَلرَّمْلَهَ ، وَ هِیَ سَنَهُ اِخْتِلاَفٍ فِی کُلِّ أَرْضٍ مِنْ أَرْضِ اَلْعَرَبِ .وَ أَنَّ أَهْلَ اَلشَّامِ یَخْتَلِفُونَ عِنْدَ ذَلِکَ عَلَی ثَلاَثِ رَایَاتٍ: اَلْأَصْهَبِ ، وَ اَلْأَبْقَعِ، وَ اَلسُّفْیَانِیِّ، مَعَ بَنِی ذَنَبِ اَلْحِمَارِ مُضَرُ، وَ مَعَ اَلسُّفْیَانِیِّ أَخْوَالُهُ مِنْ کَلْبٍ، فَیَظْهَرُ اَلسُّفْیَانِیُّ، وَ مَنْ مَعَهُ بَنِی ذَنَبِ اَلْحِمَارِ، حَتَّی یَقْتُلُوا قَتْلاً لَمْ یَقْتُلْهُ شَیْءٌ قَطُّ

وَ یَحْضُرُ رَجُلٌ بِدِمَشْقَ، فَیُقْتَلُ هُوَ وَ مَنْ مَعَهُ قَتْلاً لَمْ یَقْتُلْهُ شَیْءٌ قَطُّ ، وَ هُوَ مِنْ بَنِی ذَنَبِ اَلْحِمَارِ، وَ هِیَ اَلْآیَهُ اَلَّتِی یَقُولُ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: ﴿ فَاخْتَلَفَ الْأَحْزابُ مِنْ بَیْنِهِمْ فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ مَشْهَدِ یَوْمٍ عَظِیمٍ﴾. (1) یظْهَرُ السُّفْیانِی وَ مَنْ مَعَهُ حَتَّى لَا یكُونَ لَهُ هِمَّةٌ إِلَّا آلَ مُحَمَّدٍ علیهم السلام وَ شِیعَتَهُمْ

فَیبْعَثُ والله! بَعْثاً إِلَى الْكُوفَةِ فَیصَابُ بِأُنَاسٍ مِنْ شِیعَةِ آلِ مُحَمَّدٍ بِالْكُوفَةِ قَتْلًا وَ صَلْبا و تُقبِلُ رایَهٌ مِن خُراسانَ حَتّی تَنزِلَ ساحِلَ الدِّجلَهِ، یَخرُجُ رَجُلٌ مِنَ المَوالی ضَعیفٌ ومَن تَبِعَهُ، فَیُصابُ بِظَهرِ الکوفَهِ، و یَبعَثُ بَعثاً إلَی المَدینَهِ فَیَقتُلُ بِها رَجُلاً،و یَهرُبُ المَهدِیُّ وَ المَنصورُ مِنها،و یُؤخَذُ آلُ مُحَمَّدٍ علیهم السلام صَغیرُهُم و کَبیرُهُم،لا یُترَکُ مِنهُم أحَدٌ إلّاحُبِسَ،و یَخرُجُ الجَیشُ فی طَلَبِ الرَّجُلَینِ، و یَخرُجُ المَهدِیُّ علیه السلامِ منها عَلی سُنَّهِ موسی علیه السلام خائِفاً یَتَرَقَّبُ، حَتّی یَقدَمَ مَکَّهَ،

و تُقبِلُ الجَیشُ حَتّی إذا نَزَلُوا البَیداءَ و هُوَ جَیشُ الهَمَلاتِ، خُسِفَ بِهِم

ص: 264


1- سورة مريم : 37/19.

دجله و فرات -) فرود می آیند و رومیان هم در رمله فرود خواهند آمد. در آن سال، در تمام سرزمین عرب اختلاف روی می دهد، اهل شام در اطراف سه پرچم مختلف جمع می شوند یکی زرد و سفید دیگری سرخ و سفید و سوم پرچم سفیانی است.

سفیانی با دائی های خود - که از قبیله «کلب» هستند - خروج می کنند و بر قبیلۀ «بنی ذنَب الحمار» - از قبیله «مُضَر» - حمله می کنند و چنان جنگی می شود که تا آن روز آن چنان جنگی واقع نشده است سپس مردی از «بنی ذنب الحمار» وارد دمشق می شود و با همراهانش به طوری کشته می گردد که کسی را بدان گونه نکشته باشند؛ و این همان معنای آیه شریفه است که خداوند متعال فرموده: «طوائف و احزاب از میان مردم به جان هم می افتند پس وای بر کافرانی که در آن روز بزرگ در جنگ شرکت می کنند». سفیانی و پیروانش خروج می کنند و قصدی جز آزار و کشتن ذراری پیغمبر و شیعیان آنان را ندارند به خدا سوگند او یک لشکر به سمت کوفه می فرستد و جمعی از شیعیان آن جا را به قتل می رساند و عدّه ای را به دار می آویزد و لشکری از سمت خراسان می آیند و در ساحل رود دجله وارد می شوند

مرد ضعیفی از شیعیان (و دوستداران اهل بیت رسالت) با طرفداران و یارانش (برای مقابله با سفیانی) به بیرون کوفه می رود و مغلوب می گردد سپس (سفیانی) لشکر دیگری به مدینه می فرستد و مردی در آن جا کشته می شود و مهدی و منصور از آن جا فرار می کنند؛ و سفیانی بزرگ و کوچک سادات و ذریّه پیغمبر را گرفته و تمامی آنان را زندانی می كند آن گاه لشکری را برای پیدا کردن آن دو (مهدی و منصور) می فرستد. مهدی علیه السلام اما هم چون موسی بن عمران (که هراسان از مصر خارج شد) هراسان و نگران از مدینه بیرون می رود تا بدین گونه وارد مکه شود؛ و لشکری که به دنبال وی آمده اند (و قصد جان او را دارند) حرکت می کنند تا به بیابان «بیداء» (بین مکه و مدینه) می رسند زمین آنان را در خود فرو می برد و همه هلاک می شوند جز یک نفر که خبر آن ها را

ص: 265

فَلا یُفلِتُ مِنهُم إلّا مُخبِرٌ،فَیَقومُ القائِمُ علیه السلام بَینَ الرُّکنِ وَ المَقامِ، فَیُصَلّی و یَنصَرِفُ و مَعَهُ وَزیرُهُ، فَیَقولُ:«یا أیُّهَا النّاسُ! إنّا نَستَنصِرُ اللّهَ عَلی مَن ظَلَمَنا و سَلَبَ حَقَّنا، مَن یُحاجَّنا فِی اللّهِ فَأَنَا أولی بِاللّهِ، و مَن یُحاجَّنا فی آدَمَ فَأَنَا أولَی النّاسِ بِآدَمَ، و مَن حاجَّنا فی نوحٍ فَأَنَا أولَی النّاسِ بِنوحٍ، و مَن حاجَّنا فی إبراهیمَ فَأَنَا أولَی النّاسِ بِإِبراهیمَ،و مَن حاجَّنا بِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله فَأَنَا أولَی النّاسِ بِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله ، و مَن حاجَّنا فِی النَّبِیّینَ فَنَحنُ أولَی النّاسِ بِالنَّبِیّینَ، و مَن حاجَّنا فی کِتابِ اللّهِ فَنَحنُ أولَی النّاسِ بِکِتابِ اللّهِ.

إنّا نَشهَدُ و کُلُّ مُسلِمٍ الیَومَ أنّا قَد ظُلِمنا و طُرِدنا و بُغِیَ عَلَینا، و اُخرِجنا مِن دِیارِنا وأَموالِنا و أَهالینا و قُهِرنا،إلّا أنّا نَستَنصِرُ اللّهَ الیَومَ و کُلَّ مُسلِمٍ.

ویَجیءُ وَ اللّهِ ثَلاثُمِئَهٍ و بِضعَهَ عَشَرَ رَجُلاً، فیهِم خَمسونَ امرَأَهً، یَجتَمِعونَ بِمَکَّهَ عَلی غَیرِ میعادٍ قَزَعاً کَقَزَعِ الخَریفِ (1) ،یَتبَعُ بَعضُهُم بَعضاً، و هِیَ الآیَهُ الَّتی قالَ اللّهُ تبارک و تعالی: ﴿ أَیْنَ ما تَکُونُوا یَأْتِ بِکُمُ اللّهُ جَمِیعاً إِنَّ اللّهَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ﴾ فَیَقولُ رَجُلٌ مِن آلِ مُحَمَّدٍ علیهم السلام :و هِیَ القَریَهُ الظّالِمَهُ أهلُها.

ثُمَّ یَخرُجُ مِن مَکَّهَ هُوَ و مَن مَعَهُ الثَّلاثُمِئَهِ و بِضعَهَ عَشَرَ یُبایِعونَهُ بَینَ الرُّکنِ وَ المَقامِ، و مَعَهُ عَهدُ نَبِیِّ اللّهِ صلی الله علیه و آله و رایَتُهُ و سِلاحُهُ و وَزیرُهُ مَعَهُ،فَیُنادِی المُنادی بِمَکَّهَ بِاسمِهِ و أَمرِهِ مِنَ السَّماءِ، حَتّی یَسمَعَهُ أهلُ الأَرضِ کُلُّهُم، اسمُهُ اسمُ نَبِیٍّ، صلی الله علیه و آله.

ص: 266


1- قال الجزري في النهاية : و منه حديث علي علیه السلام: يجتمعون إليه كما يجتمع قزع الخريف، أي قطع السحاب المتفرقة، و إنّما خصّ الخريف؛ لأنّه أوّل الشتاء، و السحاب يكون فيه متفرّقاً غير متراكم و لا مطبق ثمّ يجتمع بعضه إلى بعض بعد ذلك .

گزارش دهد و او باقی می ماند حضرت قائم علیه السلام در بین رکن (کعبه) و مقام (ابراهیم) می ایستد و نماز می خواند سپس منصرف شده و بر می گردد در حالی که وزیر حضرت نیز با وی می باشد حضرت در آن هنگام می فرماید: ای مردم! من از خداوند می خواهم که مرا بر آن هایی که بر ما (آل محمد علیهم السلام) ظلم کردند و حقّ ما را گرفتند نصرت و یاری دهد.

هر که درباره خداوند متعال با ما گفتگویی دارد (بگوید زیرا که) ما از هر کسی دیگر به خداوند نزدیک تریم. هر کسی درباره آدم علیه السلام با ما گفتگویی دارد، (بگوید زیرا که) ما از هر کسی به آدم نزدیک تریم هر فردی دربارۀ نوح علیه السلام با ما گفتگویی دارد، (با ما بگوید که) ما از هر شخصی به او نزدیک تر می باشیم هر که درباره ابراهیم علیه السلام با ما گفتگویی دارد (بگوید زیرا که) ما از هر شخص دیگری به ابراهیم نزدیک تریم

هر شخصی که درباره محمد صلی الله علیه و آله و با ما گفتگو و احتجاجی دارد (با ما بگوید زیرا که) ما از هر کس دیگر به محمد صلی الله علیه و آله و نزدیک تر خواهیم بود. هر کسی که دربارۀ دیگر پیغمبران علیهم السلام اما با ما گفتگویی دارد (بگوید زیرا که) ما از هر کسی به پیغمبران .نزدیک تریم و (خلاصه) هر فردی که در خصوص کتاب خدا (قرآن) با ما گفتگویی دارد (بگوید زیرا که) ما در این خصوص از هر کس دیگری سزاوارتر می باشیم

ما و هر مسلمان دیگری امروز گواهی می دهیم که (دشمنان) بر ما (خاندان پیغمبر) ستم کردند ما را آواره کردند و از خانه و دیار خود بیرون نمودند اموال ما را چپاول و ضبط کردند ما را از خانواده هایمان جدا نمودند ما را از همه چیز محروم و مقهور نمودند؛ توجّه نمایید که اکنون ما از خداوند و از هر مسلمانی کمک و یاری می طلبیم.

(سپس امام علیه السلام افزود: ) به خدا سوگند! 313 مرد، که در بین ایشان پنجاه زن نیز می باشند همانند قطعه های ابر در فصل پاییز در غیر موسم حج در مکه اجتماع می کنند؛ هم چنان که خداوند فرموده است: «هر کجا که باشید خداوند همگی شما را

ص: 267

ما أشکَلَ عَلَیکُم فَلَم یُشکِل عَلَیکُم عَهدُ نَبِیِّ اللّهِ صلی الله علیه و آله و رایَتُهُ و سِلاحُهُ وَ النَّفسُ الزَّکِیَّهُ مِن وُلدِ الحُسَینِ، فَإِن أشکَلَ عَلَیکُم هذا فَلا یُشکِلُ عَلَیکُمُ الصَّوتُ مِنَ السَّماءِ بِاسمِهِ و أَمرِهِ،

و إیّاکَ و شُذّاذاً مِن آلِ مُحَمَّدٍ، فَإِنَّ لِآلِ مُحَمَّدٍ و عَلِیٍّ علیهما السلام رایَهً و لِغَیرِهِم رایاتٍ. فَالزَمِ الأَرضَ و لا تَتَّبِع مِنهُم رَجُلاً أبَداً حَتّی تَری رَجُلاً مِن وُلدِ الحُسَینِ علیه السلام مَعَهُ عَهدُ نَبِیِّ اللّهِ صلی الله علیه و آله و رایَتُهُ و سِلاحُهُ،فَإِنَّ عَهدَ نَبِیِّ اللّهِ صلی الله علیه و آله صارَ عِندَ عَلِیِّ بنِ الحُسَینِ علیه السلام ، ثُمَّ صارَ عِندَ مُحَمَّدِ بنِ عَلِیٍّ علیهما السلام، و یَفعَلُ اللّهُ ما یَشاءُ، فَالزَم هؤُلاءِ أبَداً و إیّاکَ و مَن ذَکَرتُ لَکَ،

فَإِذا خَرَجَ رَجُلٌ مِنهُم مَعَهُ ثَلاثُمِئَهٍ و بِضعَهَ عَشَرَ رَجُلاً، و مَعَهُ رایَهُ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله عامِداً إلَی المَدینَهِ،حَتّی یَمُرَّ بِالبَیداءِ، حَتّی یَقولَ هنا مَکانُ القَومِ الَّذینَ یُخسَفُ بِهِم، و هِیَ الآیَهُ الَّتی قالَ اللّهُ: ﴿ أَ فَأَمِنَ الَّذِینَ مَکَرُوا السَّیِّئاتِ أَنْ یَخْسِفَ اللّهُ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ یَأْتِیَهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَیْثُ لا یَشْعُرُونَ * أَوْ یَأْخُذَهُمْ فِی تَقَلُّبِهِمْ فَما هُمْ بِمُعْجِزِینَ ﴾ (1) ؟

فَإِذا قَدِمَ المَدینَهَ، أخرَجَ مُحَمَّدَ بنَ الشَّجَرِیِّ عَلی سُنَّهِ یوسُفَ علیه السلام ،

ثُمَّ یَأتِی الکوفَهَ فَیُطیلُ بِهَا المَکثَ ما شاءَ اللّهُ أن یَمکُثَ حَتّی یَظهَرَ عَلَیها. ثُمَّ یَسیرُ حَتّی یَأتِیَ العَذراءَ هُوَ و مَن مَعَهُ، و قَد لَحِقَ بِهِ ناسٌ کَثیرٌ، وَ السُّفیانِیُّ یَومَئِذٍ بِوادِی الرَّملَهِ، حَتّی إذَا التَقَوا و هُم یَومَ الأَبدالِ، یَخرُجُ اناسٌ کانوا مَعَ السُّفیانِیِّ مِن شیعَهِ آلِ مُحَمَّدٍ، و یَخرُجُ ناسٌ کانوا مَعَ آلِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله إلَی السُّفیانِیِّ، فَهُم مِن شیعَتِهِ حَتّی یَلحَقوا بِهِم، و یَخرُجُ کُلُّ

ص: 268


1- سورة النحل : 45/16 - 46 .

گرد هم می آورد ، همانا خداوند بر همه چیز توانا است»؛ پس در آن موقع مردی از خاندان پیغمبر می گوید: از این جا بیرون برو که شهر (مکه) مردمی ستمگر دارد.

پس از آن او (حضرت مهدی علیه السلام) در حالی که عهد، علم و بیرق، سلاح و ابزار پیغمبر خدا با او می باشد به همراه 313 نفر خروج نموده و بین رکن ( کعبه) و مقام (ابراهیم) با او بیعت می کنند سپس منادی در مکه و از آسمان، آن حضرت را با نام صدا می زند که مردم صدای او را می شنوند (و از ظهورش اطلاع می یابند)؛ به طوری که تمام اهل زمین اسم آن حضرت را می شنوند که نام وی نام پیغمبر است.

پس اگر (شناخت و نام او) برای شما مشکل باشد ،عهد پرچم و سلاح پیغمبر و این که او (حضرت مهدی علیه السلام) یا مردی پاکدل از فرزندان امام حسین علیه السلام است باعث اشتباه و اشکال نخواهد ،بود ولی اگر این هم باعث اشتباه گردد، با آن صدای آسمانی که او را با نام و ظاهر شدنش صدا میزند دیگر اشتباهی نخواهد شد.

(سپس امام باقر علیه السلام به جابر جعفی فرمود:) مبادا به تعدادی اندک از سادات (که مدّعی مهدویّت می شوند) اعتنا کنی زیرا علم و بیرق آل محمد و علی علیهم السلام جدای از دیگران است پس خودداری کن و مواظب باش که از این افراد (مدّعی دروغین مهدویّت) پیروی نکنی، تا هنگامی که مردی از فرزندان امام حسین علیه السلام را ببینی که عهد نامه، علم و سلاح پیغمبر صلی الله علیه و آله با او خواهد بود. زیرا عهد نامه پیغمبر صلی الله علیه و آله به علی بن الحسین رسید، سپس به محمد بن علی علیهم السلام (که خود امام باقر علیه السلام باشد) رسید بعد هم خداوند هر چه بخواهد انجام می دهد؛ پس همیشه با این افراد باش و از آنان - که برای تو ذکر کردم - جدا مباش موقعی که مردی از آل محمد که علم و بیرق پیغمبر با اوست به همراه 313 نفر مرد قیام و خروج کند و به سوی مدینه حرکت نماید و چون از بیابان «بیداء» عبور کند گوید: این جا جایگاه کسانی است که زمین آن ها را در خود فرو برده است هم چنان که خداوند می فرماید: «آیا مکّاران حیله گری که کار های

ص: 269

ناسٍ إلی رایَتِهِم و هُوَ یَومُ الأَبدالِ.

قالَ أمیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام: و یَقتُلُ یَومَئِذٍ السُّفیانِیَّ و مَن مَعَهُ حَتّی لا یُترَکَ مِنهُم مُخبِرٌ، وَ الخائِبُ یَومَئِذٍ مَن خابَ مِن غَنیمَهِ کَلبٍ، ثُمَّ یُقبِلُ إلَی الکوفَهِ فَیَکونُ مَنزِلُهُ بِها، فَلا یَترُکُ عَبداً مُسلِماً إلَّااشتَراهُ وأَعتَقَهُ، و لا غارِماً إلّا قَضی دَینَهُ،و لا مَظلِمَهً لِأَحَدٍ مِنَ النّاسِ إلّا رَدَّها،و لا یُقتَلُ مِنهُم عَبدٌ إلّا أدّی ثَمَنَهُ دِیَهً مُسَلَّمَهً إلی أهلِها، و لا یُقتَلُ قَتیلٌ إلّا قَضی عَنهُ دَینَهُ ، و أَلحَقَ عِیالَهُ فِی العَطاءِ حَتّی یَمَلَأَ الأَرضَ قِسطاً و عَدلاً کَما مُلِئَت ظُلماً و جَوراً و عُدواناً،

و یَسکنُه هُوَ و أَهلُ بَیتِهِ الرُّحبَهَ، وَ الرُّحبَهُ إنَّما کانَت مَسکَنَ نوحٍ علیه السلام، و هِیَ أرضٌ طَیِّبَهٌ، و لا یَسکُنُ رَجُلٌ مِن آلِ مُحَمَّدٍ علیهم السلام و لا یُقتَلُ إلّا بِأَرضٍ طَیِّبَهٍ زاکِیَهٍ، فَهُمُ الأَوصِیاءُ الطَّیِّبونَ.(1)

ص: 270


1- عنه بحار الأنوار: 222/52 ح 87، و البرهان في تفسير القرآن : 352/1 ح 10 و 456/4 ح 3 و120/5 ح 1 قطعتان منه، و تأويل الآيات الظاهرة : 87 مختصراً

زشت و خلاف انجام دادند، خود را در امان دانستند که خداوند آن ها را در زمین فرو ببرد یا عذابی بر آنان وارد شود که انتظارش را نداشتند * یا در هنگامی که (برای کسب و تجارت) رفت و آمد می کنند عذاب شوند و ناتوان از فرار باشند؟»

و موقعی که وارد مدینه گردد (شخصی به نام) محمد بن شجری را مانند یوسف (از زندان) در می آورد سپس به کوفه می آید و مدّتی طولانی را که خداوند اراده نماید در آن جا توقّف می نماید و بر کوفه غلبه می کند سپس با همراهان خود به «عذراء» می رود، در آن جا مردم بسیاری به حضرت می پیوندند؛ و سفیانی در آن اوقات در بیابان «رمله» است (با لشکر حضرت مهدی علیه السلم) با هم برخورد می کنند آن روز، روز تبدیل و تحوّل می باشد که جمعی از لشکر سفیانی به اصحاب و شیعیان آل محمد علیهم السلام ملحق می شود و جمعی از کسانی که همراه آل محمد بوده اند به سفیانی می پیوندند (و این عدّه غیر از آن 313 نفر هستند) آنان از پیروان سفیانی قرار می گیرند در این وقت هر کسی به صف واقعی خود می پیوندد آن روز، روز تبدیل و تحوّل است. (1)

ص: 271


1- این قطعه ادامه متن است: امیر المؤمنين علیه السلام فرمود: در آن روز سفیانی با تمام پیروانش کشته می شوند به طوری که حتی یک نفر هم باقی نمی ماند که خبر و گزارش آن ها را بیان کند؛ بدبخت و بیچاره کسی است که در آن روز از غنیمت قبیله کلب بی نصیب بماند. آن گاه (قائم آل محمد علیهم السلام) به سمت کوفه حرکت می نماید و جایگاهش آن جا می باشد پس از آن هر جا مسلمانی را به بردگی فروخته باشند او را می خرد و آزاد می کند هر جا قرض داری باشد، قرض او را می پردازد هر کس مظلمه (حقّ الناس) به گردن داشته باشد آن را ادا می کند اگر یک نفر از ایشان کشته شود دیه یک مسلمان او را به ولیّ او می پردازد هم چنین اگر فردی کشته شود و قرض داشته باشد، قرض او را ادا می نماید و به خانواده اش کمک (های لازم را) می کند تا جایی که زمین پر از عدل و داد می شود چنان که پر از ظلم و ستم و دشمنی ها شده باشد حضرت و خانواده اش در «رحبه» سکونت می نماید که «رحبه» قبلاً محل سکونت حضرت نوح علیه السلام بوده و سرزمینی پاک می باشد؛ و ذریّه آل محمد علیهم السلام در محلّی سکونت نمی کنند و به شهادت نمی رسند مگر در زمین هایی که پاک و پاکیزه بوده باشد زیرا که ایشان جانشینان پاک سرشت پیغمبران خواهند بود.

قوله تعالى: ﴿ وَ لِكُلِّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّيهَا فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ أَيْنَمَا تَكُونُواْ يَأْتِ بِكُمُ اللهُ جَمِيعًا إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴾ ﴿148﴾

222/[121] -﴿ عَنْ أَبِی سُمَیْنهَ عَنْ مَوْلًی لِأَبِی اَلْحَسَنِ علیه السلام قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِهِ عزّ و جلّ: ﴿ أَیْنَ ما تَکُونُوا یَأْتِ بِکُمُ اَللّهُ جَمِیعاً ﴾

قَالَ: وَ ذَلِکَ وَ اَللَّهِ! أَنْ لَوْ قَدْ قَامَ قَائِمُنَا یَجْمَعُ اَللَّهُ إِلَیْهِ شِیعَتَنَا مِنْ جَمِیعِ اَلْبُلْدَانِ. ﴾(1)

223/[122] - ﴿عَنِ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ:

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : إِذَا أُوذِنَ اَلْإِمَامُ دَعَا اَللَّهَ بِاسْمِهِ اَلْعِبْرَانِیِّ اَلْأَکْبَرِ فَانْتَحَتْ لَهُ (2) أَصْحَابُهُ اَلثَّلاَثُ مِائَهِ وَ اَلثَّلاَثَهَ عَشَرَ قَزَعاً کَقَزَعِ اَلْخَرِیفِ وَ هُمْ أَصْحَابُ اَلْوَلاَیَهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ یُفْتَقَدُ مِنْ فِرَاشِهِ لَیْلاً فَیُصْبِحُ بِمَکَّهَ ، وَ مِنْهُمْ مَنْ یَرَی یَسِیرُ فِی اَلسَّحَابِ نَهَاراً یُعَرَّفُ بِاسْمِهِ وَ اِسْمِ أَبِیهِ وَ حَسَبِهِ وَ نَسَبِهِ

قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ أَیُّهُمْ أَعْظَمُ إِیمَاناً؟

قَالَ: اَلَّذِی یَسِیرُ فِی اَلسَّحَابِ نَهَاراً وَ هُمُ اَلْمَفْقُودُونَ، وَ فِیهِمْ نَزَلَتْ هَذِهِ

ص: 272


1- عنه بحار الأنوار: 291/52 ح 37 و 42/84، و البرهان في تفسير القرآن : 354/1 ح 11 الاختصاص : 255 ( حديث في زيارة المؤمن لله) بإسناده عن عمرو بن أبي المقدام، عن جابر الجعفي قال: قال لي أبو جعفر علیه السلام: ... بتفاوت يسير .
2- في بعض النسخ فانتخب له، و في بعضها : فانتحيت له، و في الغيبة : فأتيحت له أي تهيّأت له .

فرمایش خداوند متعال: و برای هر طایفه ای قبله ای خواهد بود که خداوند آن را تعیین نموده است (بنا بر این زیاد درباره قبله گفتگو نکنید! و به جای آن) در نیکی ها و اعمال خیر بر یک دیگر سبقت گیرید هر جا که باشید خداوند همه شما را (برای پاداش و کیفر در روز قیامت) حاضر می کند؛ زیرا او بر هر کاری توانمند است. (148)

121)- از ابو سمينه - مولا و پیش خدمت امام کاظم علیه السلام - روایت کرده است که گفت:

از امام کاظم علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «هر کجا باشید خداوند تمامی شما را احضار می نماید» سؤال کردم؟

فرمود: آن به خدا سوگند! در رابطه با قائم آل محمد علیهم السلام است که چنان چه قیام و خروج نماید خداوند تمام شیعیان ما را از همه شهر ها در کنار او جمع می نماید.

122)- از مفضّل بن عمر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که به امام اجازه (ظهور) داده شود، او خدای بزرگ را به نام عبرانی اش می خواند پس از آن 313 نفر یاران آن حضرت برای آن حضرت هم چون پاره پارۀ ابر پاییزی، گرد آورده می شوند آنان پرچم داران حضرت می باشند بعضی از ایشان شبانه در بسترشان ناپدید می گردند و صبحگاهان در مکه ظاهر می شوند؛ و بعضی از ایشان در روز دیده می شوند که در میان ابر راه می روند که نام آنان و نام پدر ان ایشان و مشّخصات و نسب ایشان شناخته شده است.

عرض کردم: فدایت گردم! کدام یک از ایشان از نظر ایمان برتر است؟

فرمود آنانی که در روز به وسیله ابر راه می روند ایشان مفقود شدگانند

ص: 273

اَلْآیَهُ ﴿ أَیْنَ ما تَکُونُوا یَأْتِ بِکُمُ اَللّهُ جَمِیعاً ﴾ (1)

قوله تعالى: ﴿فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَ أَشْكُرُوا لِي وَ لَا تَكْفُرُونِ﴾ ﴿152﴾

224/[123] - ﴿ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : إِنَّ اَلْمَلَکَ یُنْزِلُ اَلصَّحِیفَهَ أَوَّلَ اَلنَّهَارِ، وَ أَوَّلَ اَللَّیْلِ یَکْتُبُ فِیهَا عَمَلَ اِبْنِ آدَمَ فَأَمْلُوا فِی أَوَّلِهَا خَیْراً وَ فِی آخِرِهَا خَیْراً فَإِنَّ اَللَّهَ یَغْفِرُ لَکُمْ مَا بَیْنَ ذَلِکَ إِنْ شَاءَ اَللَّهُ فَإِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ ﴾ ﴾(2)

22/[124]- ﴿ عَنْ سَمَاعَهَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ لِلشُّکْرِ حَدٌّ إِذَا فَعَلَهُ اَلرَّجُلُ کَانَ شَاکِراً؟ قَالَ: نَعَمْ قُلْتُ: مَا هُوَ؟

قَالَ: اَلْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَی کُلِّ نِعْمَهٍ أَنْعَمَهَا عَلَیَّ وَ إِنْ کَانَ لَکُمْ فِیمَا أَنْعَمَ عَلَیْهِ حَقٌّ أَدَّاهُ.

قَالَ: وَ مِنْهُ قَوْلُ اَللَّهِ تعالی: ﴿ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِی سَخَّرَ لَنَا هَذَا﴾ (3) حَتَّی عَدَّ آیَاتٍ ﴾.(4)

ص: 274


1- عنه بحار الأنوار : 368/52 ذيل ح 153 إليه و البرهان في تفسير القرن : 354/1 ح 12 الغيبة للنعماني : 312 ح 3، عنه البحار : 368:52 ح 153
2- عنه بحار الأنوار: 247/96 ذيل ح 7، و البرهان في تفسير القرآن ، 358/1 ج 2، و مستدرك الوسائل : 202/5 ح 5695، و 295 ح 5902 لأماني المفيد: 1 ح 1 (المجلس الأوّل مجلس يوم السبت)، بتفاوت يسير عنه فلاح السائل 215 (الفضل الثاني و العشرون)، و وسائل الشيعة : 99/16 ح 26086, و البحار : 328/5 ح 25 245/86 ح 4 و مستدرك الوسائل 204/5 ح 5700، جامع الاخبار: 100 (الفصل السادس و الخمسون في الإخلاص.)
3- في النسخ هكذا، و الآية في سورة الزخرف : 13/43، و هي : ﴿ سُبْحانَ الَّذِی سَخَّرَ لَنا هذا﴾
4- عنه البيان: 63/9، و بحار الأنوار: 212/93 ح 14 و البرهان في تفسیر القرآن : 358/1 ح 3 و مستدرك الوسائل : 309/5 ح 5942 .

که این آیه در مورد آنان نازل شده است هر کجا باشید. خداوند همگی شما را گرد هم خواهد آورد»

فرمایش خداوند متعال: پس (همیشه و در هر کجا) به یاد من باشید تا به یاد شما باشم! و شکر مرا گویید و (بر نعمت های من) کفران نکنید! (152)

123)- از جابر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام به نقل از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: همانا اول هر صبح گاه و سر شب فرشته ای نامه ای را می آورد و در آن کردار و گفتار انسان ها نوشته می شود پس سعی نمایید که اول و آخر آن نامه خوب باشد تا اعمال در میان آن ها مورد آمرزش قرار گیرد. ان شاء الله؛ زیرا که خداوند فرموده است: «پس مرا بیاد آورید تا شما را بیاد آورم.»

124) - با سند خود از سماعه بن مهران روایت کرده است. که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: آیا برای انجام شکر و سپاس حدّ و اندازه ای می باشد که اگر شخصی آن را انجام دهد شکرگزار گردد؟

فرمود: بلی. عرض کردم: چگونه است؟

فرمود: «الحمد لله على كل نعمة أنعمها علىّ» شکر مخصوص خداوندی می باشد بر هر نعمتی که بر من ارزانی داشته است و اگر شما نسبت به نعمت های الهی حقی داشته باشید آن ادا شده است. سپس حضرت افزود: و از همین موارد می باشد. این فرمایش خداوند «منزّه است خدایی که این (حیوانات) را در تسخیر ما در آورده» و آیات دیگری را نیز حضرت متذکّر شد.

ص: 275

226/[125] - ﴿ عَنْ أَبِی عَمْرٍو اَلزُّبَیْرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

اَلْکُفْرُ فِی کِتَابِ اَللَّهِ علیه السلام عَلَی خَمْسَهِ أَوْجُهٍ فَمِنْهَا کُفْرُ اَلنِّعَمِ، وَ ذَلِکَ قَوْلُ اَللَّهِ تعالی یَحْکِی قَوْلَ سُلَیْمَانَ علیه السلام ﴿هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنِی أَ أَشْکُرُ أَمْ أَکْفُرُ ﴾ (1) اَلْآیَهِ؟ وَ قَالَ اَللَّهُ ﴿ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ ﴾ (2) وَ قَالَ: ﴿ فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ وَ اُشْکُرُوا لِی وَ لا تَکْفُرُون﴾ (3)

227 / [126] - ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ:

تَسْبِيحُ فَاطِمَةَ علیها السلام مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ الْكَثِيرِ الَّذِي قَالَ تعالی: ﴿ فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ﴾ (4)

228/[127] - ﴿ عَنِ اَلْفُضَیْلِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ یَا فُضَیْلُ بَلِّغْ مَنْ لَقِیتَ مِنْ مَوَالِینَا عَنَّا اَلسَّلاَمَ وَ قُلْ لَهُمْ: إِنِّی أَقُولُ: إِنِّی لاَ أُغْنِی عَنْکُمْ مِنَ اَللَّهِ شَیْئاً إِلاَّ بِوَرَعٍ فَاحْفَظُوا أَلْسِنَتَکُمْ وَ کُفُّوا أَیْدِیَکُمْ وَ عَلَیْکُمْ

ص: 276


1- سورة النمل : 40/27
2- سورة إبراهيم : 7/14 .
3- عنه بحار الأنوار : 52/68 ح 78 و البرهان في تفسير القرآن : 358/1 ح 4. تفسير القمّي : 32/1 ( معاني الكفر) بتفصيل عنه البحار : 92/72 ح 2 ، و مستدرك الوسائل: 78/1 ح 22 ، و نحوه باختلاف الكافي : 389/2 ح 1 عنه وسائل الشيعة : 32/1 ح 48، و البحار: 308/8 ح 73 قطعة منه .
4- عنه بحار الأنوار : 331/85 ذيل ح 8، و البرهان في تفسير القرآن : 358/1 ح 5، و مستدرك الوسائل : 36/5 ح 5304 معاني الأخبار: 193 ذيل ح 5 بتفاوت يسير عنه وسائل الشيعة : 442/6 ح 8393، و البحار :331/85 ح 8 و 155/93 ح 19 تأويل الآيات الظاهرة : 446 (سورة الأحزاب)، عنه مستدرك الوسائل : 36/5ح 5305 .

(125 - از ابو عمرو زُبیری روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: کفر در کتاب خداوند (متعال) بر پنج شکل آمده است:

بعضی از آن در قبال کفران نعمت ها می باشد که خداوند به نقل از سلیمان (علیه السلام) فرموده است: «این (موقعیّت و امکانات همه) از فضل خداوند است تا مرا آزمایش نماید که سپاسگزارم و یا کفرگو؟»

هم چنین فرموده است: «چنان چه شکرگزار و سپاس گو (از نعمت ها) باشید بر شما می افزایم»

و نیز فرموده است: «پس به یاد من باشید تا به یاد شما باشم شکرگزار (نعمت های) من باشید و کفر نگویید».

126) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: تسبیح حضرت فاطمه زهرا علیها السلام یادآوری و ذكر كثير می باشد هم چنان که خداوند (متعال) فرموده است: «پس مرا به یاد آورید تا شما را به یاد آورم»

127) - از فضیل روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: ای فضیل! از دوستان ما هر شخصی را که دیدی، سلام ما را به او برسان و بگو همانا من می گویم:

برای شما در پیشگاه خداوند هیچ چیزی را بر عهده نمی گیرم، مگر با رعایت تقوا و پرهیزکاری؛ پس زبان های خود را حفظ نموده و دست های خود را کنترل نمایید ،شکیبایی و به پا داشتن نماز را پیشه خود قرار دهید به راستی که خداوند با صبر پیشگان می باشد.

ص: 277

بِالصَّبْرِ وَ اَلصَّلاهِ إِنَّ اَللّهَ مَعَ اَلصّابِرِینَ ﴾ .(1)

229/[128]- ﴿ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ طَلْحَهَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ :

اَلصَّبْرُ هُوَ اَلصَّوْمُ .﴾ (2).(3)

قوله تعالى: ﴿وَ لَنَبْلُوَنَّكُم بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأمْوَالِ وَ الأنفُسِ وَ الثَّمَرَاتِ وَ بَشِّرِ الصَّبِرِينَ﴾ ﴿155﴾

230/[129] - عَنِ اَلثُّمَالِیِّ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عزّ و جلّ ﴿ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ اَلْخَوْفِ وَ اَلْجُوعِ﴾ ؟ قَالَ: ذَلِکَ جُوعٌ خَاصُّ وَ جُوعٌ عَامٌ، فَأَمَّا بِالشَّامِ فَإِنَّهُ عَامٌّ وَ أَمَّا اَلْخَاصُّ بِالْکُوفَهِ یَخُصُّ وَ لاَ یَعُمُّ، وَ لَکِنَّهُ یَخُصُّ بِالْکُوفَهِ أَعْدَاءَ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ اَلصَّلاَهُ وَ اَلسَّلاَمُ فَیُهْلِکُهُمُ اَللَّهُ بِالْجُوعِ، وَ أَمَّا اَلْخَوْفُ فَإِنَّهُ عَامٌّ بِالشَّامِ وَ ذَاکَ اَلْخَوْفُ إِذَا قَامَ اَلْقَائِمُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، وَ أَمَّا اَلْجُوعُ فَقَبْلَ قِیَامِ اَلْقَائِمِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ تعالی « وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ

ص: 278


1- عنه البرهان فی تفسیر القرآن: 358/1 - 1، و نور الثقلين. 141/1 ح 441 . دعائم الإسلام : 113/1 (ذكر الرغائب في الصلاة)، عنه مستدرك الوسائل : 76/3 ح 3070 مستطرفات السرائر 1587 (من ذلك ما استطر فناه ممن كتاب حريز)، عنه وسائل الشيعة : 195/12 ح 16067 . و البحار: 308/70 ح 36 مشكاة الأنوار : 46 (الفصل الثاني عشر في التقوى و الورع)، عنه البحار، 132/82، و مستدرك الوسائل: 268/11 ح 12966
2- فی نسخة البحار هكذا: عى عبد الله بن طلحة، عن أبي عبد الله علیه السلام في قوله تعالى :﴿ وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ ﴾، قال : الصبر هو الصوم
3- عنه البرهان فی تفسیر اقرآن : 359/1 ح2 و تقدّم أيضاً في الحديث 40 في هذه السورة

128) – از عبد الله بن طلحه روایت کرده است که گفت:

امام صادق عليه السلام فرمود: «الصبر» همان روزه می باشد.

فرمایش خداوند متعال: حتماً همه شما را با چیزی همانند ترس گرسنگی کاهش در اموال جان ها و میوه ها آزمایش می کنیم و شکیبایان از استقامت کنندگان را بشارت ده! (155)

129)- از ثمالی روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام پیرامون فرمایش خداوند عزیز و جلیل: «و هر آینه شما را به مختصری از ترس و گرسنگی آزمایش می کنیم» سؤال کردم؟

فرمود: جوع و گرسنگی در این آیه شریفه دو نوع است:

گرسنگی خاص و گرسنگی عام، امّا گرسنگی عام در شهر شام می باشد ولی گرسنگی خاص در شهر کوفه است ولی عمومیّت ندارد بلکه اختصاص به دشمنان آل محمّد علیهم السلام دارد که خداوند به وسیله همین گرسنگی آن ها را به هلاکت می رساند.

اما خوف و ترس فقط در (سرزمین) شام عمومیّت دارد و آن هنگامی است که حضرت قائم علیه السلام قیام نماید که آن گرسنگی پیش از قیام حضرت خواهد بود. هم چنان که در فرمایش خداوند متعال آمده است: «و هر آینه حتماً شما را به مختصری از ترس و گرسنگی آزمایش می کنیم»

ص: 279

بِشَیْءٍ مِنَ اَلْخَوْفِ وَ اَلْجُوعِ ﴾(1)

قوله تعالى : الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ ﴿156﴾ أُولَئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولَئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ ﴿157﴾

231/ [130] - عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ:

لَمَّا قُبِضَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ جَعَلْنَا نُعَزِّی أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، فَقَالَ بَعْضُ مَنْ کَانَ مَعَنَا فِی اَلْمَجْلِسِ: رَحِمَ اَللَّهُ عَبْداً وَ صَلَّی عَلَیْهِ، کَانَ إِذَا حَدَّثَنَا قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، قَالَ: فَسَکَتَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ طَوِیلاً وَ نَکَتَ فِی اَلْأَرْضِ (2)

قَالَ: ثُمَّ اِلْتَفَتَ إِلَیْنَا فَقَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: قَالَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: إِنِّی أَعْطَیْتُ اَلدُّنْیَا بَیْنَ عِبَادِی فَیْضاً

فَمَنْ أَقْرَضَنِی مِنْهَا قَرْضاً أَعْطَیْتَهُ لِکُلِّ وَاحِدَهٍ مِنْهُنَّ عَشْراً إِلَی سَبْعِمِائَهِ ضِعْفٍ وَ مَا شِئْتُ، فَمَنْ لَمْ یُقْرِضنی مِنْهَا قَرْضاً فَأَخَذْتُهَا مِنْهُ قَهْراً أَعْطَیْتُهُ ثَلاَثَ خِصَالٍ لَوْ أَعْطَیْتُ وَاحِدَهً مِنْهُنَّ مَلاَئِکَتِی رَضُوا بِهَا عنّی ثُمَّ قَالَ: ﴿ اَلَّذِینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِیبَهٌ قالُوا إِنّا لِلّهِ وَ إِنّا إِلَیْهِ راجِعُونَ * أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ

ص: 280


1- عنه بحار الأنوار: 229/52 ذيل ح 94 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 363/1 ح 9 و نور الثقلين: 120/1 ح 446 . الغيبة للنعماني : 68 ح 27 بتفاوت يسير عنه البحار : 229/52 ح 94.
2- نكت الأرض بقضيب أو بإصبعه : ضربها به حال التفكّر فأثّر فيها .

فرمایش خداوند متعال: آن افرادی که هرگاه مصیبتی به ایشان می رسد می گویند ما از آن خداییم و به سوی او باز می گردیم! (156) این افراد، همان هایی هستند که الطاف و رحمت های خدا شامل حالشان شده و آن ها هدایت یافتگان هستند. (157)

130)- از اسحاق بن عمّار روایت کرده است که گفت:

موقعی که امام باقر علیه السلام قبض روح شد (و به شهادت رسید)، شروع نمودیم که به امام صادق علیه السلام تسلیت بگوییم پس بعضی از افراد حاضر در مجلس، به حضرت اظهار داشتند: خداوند او را رحمت نماید خوب بنده ای بود و درود خدا بر او باد موقعی که می خواست برای ما سخنی مطرح نماید، می فرمود: رسول خدا فرموده است. (1)

امام صادق علیه السلام مدّتی طولانی ساکت ماند و روی زمین نگاه می کرد و خط می کشید پس از آن نگاهی به ما کرد و اظهار نمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خداوند متعال فرموده است من دنیا را در میان بندگانم به عنوان قرض، قرار داده ام پس هر کسی که از آن به من قرض دهد (همانند صدقه هدیه صله به امام و انفاق) در برابر هر یکی ده برابر تا هفت صد برابر و چنان چه بخواهم بیشتر از آن را هم عطایش می کنم و کسی که به من قرض ندهد بر خلاف میلش چیزی را از او می گیرم پس اگر صبر کند سه خصلت عطایش می نمایم که اگر یکی از آن ها را به فرشتگانم دهم خوشحال و از من راضی می شوند سپس فرمود: «کسانی که اگر مصیبت و حادثه ای به آن ها برسد، بگویند - ﴿ إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ﴾ -

ص: 281


1- مقصود این است که آن حضرت فرمایشات خود را به فرمایشات حضرت رسول صلی الله علیه و آله مستند می نمود

مِّن رَّبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأَوْلَبِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ ﴾ (1)

232/[131] -﴿ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ زِیَادٍ اَلسَّکُونِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : أَرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ کَتَبَهُ اَللَّهُ مِنْ أَهْلِ اَلْجَنَّهِ : مَنْ کَانَتْ عِصْمَتُهُ شَهَادَهَ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ،

وَ مَنْ إِذَا أَنْعَمَ اَللَّهُ عَلَیْهِ اَلنِّعْمَهَ قَالَ: اَلْحَمْدُ لِلَّهِ،

وَ مَنْ إِذَا أَصَابَ ذَنْباً قَالَ: أَسْتَغْفِرُ اَللَّهَ،

وَ مَنْ إِذَا أَصَابَتْهُ مُصِیبَهٌ قَالَ: ﴿ إِنّا لِلّهِ وَ إِنّا إِلَیْهِ راجِعُونَ ﴾ (2)

233/[132] - ﴿ عَنْ أَبِی عَلِیِّ اَلْمُهَلَّبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : أَرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ کَانَ فِی نُورِ اَللَّهِ اَلْأَعْظَمِ: مَنْ کَانَ عِصْمَهُ أَمْرِهِ شَهَادَهَ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اَللَّهِ، وَ مَنْ إِذَا أَصَابَتْهُ مُصِیبَهٌ قَالَ: ﴿ إِنّا لِلّهِ وَ إِنّا إِلَیْهِ راجِعُونَ﴾ ، وَ مَنْ إِذَا أَصَابَ خَیْراً قَالَ: اَلْحَمْدُ لِلَّهِ

ص: 282


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 363/1 ح 10. الخصال : 130/1ح 135 بإسناده عن عبدالله بن سنان قال : سمعت أبا عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير عنه البحار : 85/71ح 32 و 395/74 ح 21 .
2- عنه بحار الأنوار: 213/93 ح 15 و البرهان في تفسير القرآن : 364/1 ح 11، و مستدرك الوسائل : 309/5 ح 5943 الأمالي للمفيد : 76 ح 1 (المجلس التاسع مجلس يوم السبت) بإسناده عن محمّد بن عليّ ابن جعفر، عن أبيه، قال: حدثني أخي موسى بن جعفر، عن أبيه، عن آبائه علیهم السلام قال : قال رسول الله صلی الله علیه و آله عنه البحار : 396/69 ح 82، و 129/82 ح 8 و مستدرك الوسائل :403/2ح 2307، مسائل عليّ بن جعفر علیه السلام: 340 ح 837 مكارم الأخلاق: 306 ( في التسبيح و التحميد و التهليل)، جامع الأخبار: 50 (الفصل الرابع والعشرون في التهليل).

تا آن جایی که فرمود: «و ایشان هدایت یافتگان و سعادت مندان هستند».

131) - از اسماعيل بن زیاد سکونی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از پدران بزرگوارش علیهم السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: هر کسی که دارای چهار خصلت باشد خداوند او را از اهل بهشت ثبت می نماید:

1- کسی که پناهگاه او شهادت بر یکتایی خداوند باشد.

2- کسی که چنانچه خداوند متعال نعمتی را عطایش کند حمد و ستایش خداوند را گوید.

3- کسی که مرتکب گناهی شود توبه و درخواست آمرزش کند

4 - کسی که مصیبتی دچارش شود (با معرفت) بگوید: ما از خداییم و به سوی او بازمی گردیم

132) - از ابو علی مهلبی روایت کرده است که گفت:

امام صادق صلی الله علیه و آله فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: هر کسی که دارای چهار خصلت باشد در نور (رحمت) عظیم خداوند می باشد:

1 - کسی که پناهگاه امور و برنامه هایش شهادت بر یکتایی خداوند و رسالت حضرت محمد صلی الله علیه و آله باشد.

2- کسی که مصیبتی دچارش شود (با معرفت) بگوید: ما از خداییم و به سوی او باز می گردیم

3- کسی که چنان چه خیری و نعمتی به او برسد حمد و ستایش خدا را گوید.

ص: 283

وَ مَنْ إِذَا أَصَابَ خَطِیئَهً قَالَ: أَسْتَغْفِرُ اَللَّهَ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ .﴾ (1)

234/[133] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ صَالِحٍ اَلْخَثْعَمِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : قَالَ اَللَّهُ تعالی: عَبْدِی اَلْمُؤْمِنُ إِنْ خَوَّلْتُهُ وَ أَعْطَیْتُهُ وَ رَزَقْتُهُ وَ اِسْتَقْرَضْتُهُ، فَإِنْ أَقْرَضَنِی عَفْواً أَعْطَیْتَهُ مَکَانَ اَلْوَاحِدِ مِائَهَ أَلْفٍ فَمَا زَادَ، وَ إِنْ لاَ یَفْعَلْ أَخَذْتُهُ قَسْراً بِالْمَصَائِبِ فِی مَالِهِ فَإِنْ یَصْبِرْ أَعْطَیْتُهُ ثَلاَثَ خِصَالٍ، إِنْ أَخْتَبِرْ بِوَاحِدَهٍ مِنْهُنَّ مَلاَئِکَتِی اِخْتَارُوهَا ثُمَّ تَلاَ هَذِهِ اَلْآیَهَ ﴿الَّذِينَ إِذَا أَصَبَتْهُم مُّصِيبَةٌ -إلى قوله تعالى : - وَ أَوْلَئكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ﴾(2)

235 /[134] - قَالَ إِسْحَاقُ بْنُ عَمَّارٍ:

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : هَذَا إِنْ أَخَذَ اَللَّهُ مِنْهُ شَیْئاً فَصَبَرَ وَ اِسْتَرْجَعَ .(3)

ص: 284


1- عنه بحار الأنوار: 213/93 ح 16 ، و البرهان في تفسير القرآن : 364/1 ح 12، و مستدرك الوسائل : 310/5 ح 5944 فيه : عن أبي عليّ اللهبي. المحاسن: 7/1 ح 19 (باب - 2 في الأربعة) بإسناده عن عمرو بن جميع، عن أبي عبد الله، أبيه علیهما السلام قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله، عنه وسائل الشيعة : 70/16 ح 21008، من لا يحضره الفقيه : 175/1 ح 514 عنه وسائل الشيعة : 248/3 ح ح 3539 ثواب الأعمال : 166 ، عنه البحار 280/93 ح 17، الخصال: 222/18 ح 49 نحو المحاسن، عنه البحار : 371/69 ح 14 ، تحف العقول: 40 عنه البحار : 146/77 ح 37 مشكاة الأنوار: 148 (الفصل الحادي عشر في الخصال المعدودة)، عنه البحار : 145/82 ح 30 ، جامع الأخبار : 50 (الفصل الرابع و العشرون في التهليل)، مسكّن الفؤاد : 110 .
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 364/1 ح 13
3- عنه البرهان في تفسير القرآن : 364/1 ح 14 . الكافي : 92/2 ذيل ح 21 بإسناده عن إسحاق بن عمّار، عن عبد الله بن سنان، عن أبي عبد الله علیه السلام ، قال : قال رسول الله صلی الله علیه و آله، بتفاوت عنه البحار: 78/71 ذيل ح 15 و 126/82، الخصال: 130/1 ذيل ح 135 نحو الكافي

4- کسی که مرتکب گناهی شود توبه و درخواست آمرزش کند و بگوید أستغفر الله و أتوب إليه.

133)- از عبد الله بن صالح خثعمی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

خداوند متعال فرموده است: هرگاه چیزی را به بنده ام ببخشم و عطایش کنم و روزی او گردانم بعد از مدتی از او درخواست قرض می کنم پس هر کسی که از آن به من قرض دهد (همانند ،صدقه ،هدیه، صله به امام و انفاق به تهیدستان) در برابر هر یکی صد هزار برابر و چنان چه بخواهم بیشتر از آن را هم عطایش می کنم.

و کسی که انجام ندهد بر خلاف میلش مقداری از اموالش را می گیرم پس اگر صبر کند، سه خصلت عطایش می نمایم که اگر یکی از آن ها را به فرشتگانم دهم خوشحال و از من راضی می شوند.

سپس فرمود: «کسانی که چنان چه مصیبتی به آن ها برسد - تا آنجا که فرمود: - آن ها هدایت یافتگان هستند»

134)- از اسحاق بن عمّار روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: این در صورتی است که خداوند متعال چیزی (فرزندی، مالی و....) را از او بگیرد و او نیز بردبار و صبور باشد و (در هر موردی از این موارد) ﴿إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ﴾ بگويد.

ص: 285

قول تعالی: ﴿إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِمَا وَ مَنْ تَطَوَّعَ خَيْرًا فَإِنَّ اللَّهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ ﴾﴿158﴾

236/[135]- ﴿عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ إِنَّ اَلصَّفا وَ اَلْمَرْوَهَ مِنْ شَعائِرِ اَللّهِ فَمَنْ حَجَّ اَلْبَیْتَ أَوِ اِعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما ﴾ أَیْ لاَ حَرَجَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِمَا ﴾.(1)

237/[136]- ﴿عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَیْدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ إِنَّ اَلصَّفا وَ اَلْمَرْوَهَ مِنْ شَعائِرِ اَللّهِ ﴾ یَقُولُ:

لاَ حَرَجَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما فَنَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ، فَقُلْتُ: هِیَ خَاصَّهٌ أَوْ عَامَّهٌ؟

قَالَ: هِیَ بِمَنْزِلَهِ قَوْلِهِ (تعالی)﴿ ثُمَّ أَوْرَثْنَا اَلْکِتابَ اَلَّذِینَ اِصْطَفَیْنا مِنْ عِبادِنا ﴾(2) فَمَنْ دَخَلَ فِیهِمْ مِنَ اَلنَّاسِ کَانَ بِمَنْزِلَتِهِمْ یَقُولُ اَللَّهُ تعالی﴿ وَ مَنْ یُطِعِ اَللّهَ وَ اَلرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ اَلَّذِینَ أَنْعَمَ اَللّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ اَلنَّبِیِّینَ وَ اَلصِّدِّیقِینَ وَ اَلشُّهَداءِ وَ اَلصّالِحِینَ وَ حَسُنَ أُولئِکَ رَفِیقاً ﴾ (3). (4)

ص: 286


1- بحار الأنوار: 336/99 ح13 و البرهان في تفسير القرآن: 367/1 ح 7 و مستدرك الوسائل، 436/9 ح11276 .
2- سورة فاطر: 32:35
3- سورة النساء : 69/4 .
4- بحار الأنوار 237/99 ح 14، و البرهان في تفسير القرآن: 367/1 ح 8، و مستدرك الوسائل: 436/9 ح 11277 و 438 ج 11280 كليهما عن عاصم بن حميد، عن أبي عبد الله علیه السلام

فرمایش خداوند متعال: همانا (کوه) صفا و مروه از شعائر (و نشانه های) خداوند است؛ بنابر این کسانی که حج خانه خدا و یا عمره انجام می دهند مانعی نیست که دور آن دو طواف کنند (و سعی بین صفا و مروه را انجام دهند) و کسی فرمان خدا را - در انجام کار های نیک - اطاعت کند. خداوند (در برابر عمل او) شکرگزار و (از اعمال او) آگاه است.(158)

135) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «به درستی که (سعی و هروله بین کوه) صفا و مروه از شعار های خداوند است پس هر کسی که حجّ و یا عمره به جای آورد مشکلی برایش نیست که بین آن دو (کوه) طواف و سعی نماید». فرمود: یعنی منعی و گناهی بر او نیست که طواف و سعی بین از دو (کوه) را انجام دهد

136) - از عاصم بن حمید روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره (آیه شریفه:) «به درستی که (سعی و هَروَله بین کوه) صفا و مروه از شعار های خداوند است» فرمود: طبق این آیه، گناهی بر او نیست که بین (كوه) صفا و مروه طواف و سعی نماید به حضرت عرض کردم: این حکم برای زمان و جامعه ای خاص است و یا آن که کلی و عمومی می باشد؟

فرمود: این آیه همانند فرمایش دیگر خداوند می باشد که فرموده: «سپس کتاب را در بین بندگان خود به ارث قرار دادیم» (که نسلی پس از نسلی از آن بهره می برند). پس هر کسی از مردم جزئی از بندگان گردد همانند آنان خواهند بود، هم چنین فرمایش دیگر خداوند متعال: «و کسانی که از خداوند و رسولش پیروی نمایند با افرادی خواهند بود که خداوند نعمت خود را بر آنان ارزانی داشته که پیامبران راستگویان شهیدان و نیکوکاران می باشند که بهترین رفیقان و همنشینان خواهند بود».

ص: 287

238 / [137 ] - ﴿ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنِ اَلسَّعْیِ بَیْنَ اَلصَّفَا وَ اَلْمَرْوَهِ فَرِیضَهٌ هُوَ أَوْ سُنَّهٌ؟

قَالَ: فَرِیضَهٌ

قَالَ: قُلْتُ: أَ لَیْسَ اَللَّهُ یَقُولُ: ﴿ فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما ﴾؟

قَالَ: کَانَ ذَلِکَ فِی عُمْرَهِ اَلْقَضَاءِ وَ ذَلِکَ أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کَانَ شَرْطُهُ عَلَیْهِمْ (1) أَنْ یَرْفَعُوا اَلْأَصْنَامَ فَتَشَاغَلَ رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِهِ حَتَّی أُعِیدَتِ اَلْأَصْنَامُ فَجَاءُوا إِلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَسَأَلُوهُ وَ قِیلَ لَهُ: إِنَّ فُلاَناً لَمْ یَطُفْ وَ قَدْ أُعِیدَتِ اَلْأَصْنَامُ، قَالَ: فَأَنْزَلَ اَللَّهُ ﴿ إِنَّ اَلصَّفا وَ اَلْمَرْوَهَ مِنْ شَعائِرِ اَللّهِ فَمَنْ حَجَّ اَلْبَیْتَ أَوِ اِعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما ﴾ أَیْ وَ اَلْأَصْنَامُ عَلَیْهِمَا﴾ (2)

239/ [138] - ﴿وَ عَنِ اِبْنِ مُسْکَانَ عَنِ اَلْحَلَبِیِّ قَالَ:

سَأَلْتُهُ فَقُلْتُ: وَ لِمَ جُعِلَ اَلسَّعْیُ بَیْنَ اَلصَّفَا وَ اَلْمَرْوَة؟

قَالَ: إِنَّ إِبْلِیسَ تَرَاءَی لِإِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی اَلْوَادِی فَسَعَی إِبْرَاهِیمُ علیه السلام مِنْهُ کَرَاهِیَهَ

ص: 288


1- قال الفيض ( رحمه الله ) في الوافي : يعني شرط على المشركين أن يرفعوا أصنامهم التي كانت على الصفا والمروة حتّى ينقضي أيّام المناسك ثمّ يعيدوها، فتشاغل رجل من المسلمين عن السعي حتّى انقضت الأيّام وأعيدت الأصنام، فزعم المسلمون عدم جواز السعي حال كون الأصنام على الصفا و المروة.
2- عنه بحار الأنوار : 237/99 ح 15 ، و البرهان في تفسير القرآن 367/1 ح 9، و مستدرك الوسائل : 435/9 ح 11274. تفسير القمّي : 64/1 بتفاوت يسير عنه مستدرك الوسائل : 435/9 ذيل ح 11274 أشار إليه الكافي : 435/4 ح 8 بإسناده عن الحسن بن عليّ الصيرفي، عن بعض أصحابنا قال : سئل أبو عبد الله علیه السلام بتفاوت، تهذيب الأحكام : 149/5 ح 15 عنه وسائل الشيعة : 468/13 ح 18227، المناقب لابن شهر آشوب : 257/4 .

137) - از بعضی اصحاب ما روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام پیرامون سعی بین کوه صفا و مروه سؤال نمودم که آیا واجب است یا مستحب؟

فرمود: واجب است عرض کردم: آیا خداوند متعال نفرموده است: «پس باکی آن ها نیست که بین آن دو (کوه صفا و مروه) طواف کنند»؟

فرمود: این موضوع در مورد (حج) عمره قضا می باشد که رسول خدا صلی الله علیه و آله با مشرکین شرط نمود تا بت های خود را از روی کوه صفا و مروه بردارند پس مردی در سعی بین صفا و مروه به جمع آوری آن ها مشغول گردید و سعی را ترک کرد تا آن که ایام حج پایان یافت و ثبت ها بازگردانده شدند، پس نزد آن حضرت آمده و اظهار داشتند: ای رسول خدا! فلانی سعی بین صفا و مروه را انجام نداد تا بت ها بازگردانده شدند.

پس خدای عزّ و جلّ (این آیه) «به درستی که (سعی و هَرْوَله بین کوه) صفا و مَرْوَه از شعار های خداوند است پس هر کسی که حجّ و یا عمره به جای آورد، مشکلی برایش نیست که بین آن دو (کوه) طواف و سعی نماید» را نازل نمود که مقصود حالتی است که بت ها روی کوه صفا و مروه باشند.

138) - و ابن مسکان، از حلبی روایت کرده است که گفت:

از او (امام صادق علیه السلام) سؤال کردم و گفتم: برای چه بین صفا و مروه، سعی قرار داده شده است؟

فرمود: ابلیس در آن وادی (و سرزمین) خود را برای حضرت ابراهیم علیه السلام ظاهر گردانید پس ابراهیم تلاش نمود که از او دور شود تا مبادا با او سخن گوید؛

ص: 289

أَنْ یُکَلِّمَهُ وَ کَانَ مَنَازِلَ اَلشَّیَاطِینِ ﴾ (1)

240/ [139] - قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي خَبَرِ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ:

أَنَّهُ كَانَ عَلَى الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ أَصْنَامٌ فَلَمَّا أَنْ حَجَّ النَّاسُ لَمْ يَدْرُوا كَيْفَ يَصْنَعُونَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ هَذِهِ الْآيَةَ فَكَانَ النَّاسُ يَسْعَوْنَ وَ الْأَصْنَامُ عَلَى حَالِهَا فَلَمَّا حَجَّ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ رَمَی بِهَا.(2)

قوله تعالى: ﴿ إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَ الْهُدَى مِنْ بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ أُولَئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ يَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ ﴿159﴾ إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا وَ أَصْلَحُوا وَ بَيَّنُوا فَأُولَئِكَ أَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَ أَنَا التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ﴿160﴾

241/[140]- ﴿ عَنِ اِبْنِ أَبِی عُمَیْرٍ (3) عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: (قال) ﴿ إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا مِنَ الْبَيْنَتِ و الهُدَى ﴾ في علىّ علیه السلام (4)

ص: 290


1- بحار لأنور: 237/99 ح 16 و البرهان في تفسير القرآن: 368/1 ح 10، و مستدرك الوسائل: 436/9 ح 11275 مستطرفات السرائر561 (ما استطرقيه من نوادر أحمد)، عنه وسائل الشيعة وسائل الشيعة : 471/13 ذيل ح 18233
2- عنه بحار الأنوار: 237/99 ح 17، و وسائل الشيعة : 504/13 - 18316، و البرهان في تفسير القرآن 368/1 ح 11، و مستدرك الوسائل : 452/19 ح 11314
3- في الطبع القديم : عن بن أبي عميه .
4- عنه بحار الأنوار: 76/2 ح 53 و البرهان في تفسير القرآن: 368/1 ح1 و نور الثغلين: 148/1 ح 473

و در آن وادی منزلگاه های شیاطین بود

139) - و در روایتی از حمّاد بن عثمان روایت کرده است که گفت :

امام صادق علیه السلام فرمود: بت ها بین کوه صفا و مروه بود چون مردم خواستند حج به جای آورند نمی دانستند چه کنند خداوند این آیه را نازل نمود، پس مردم در همان حالتی که بت ها موجود بود سعی خود را انجام می دادند؛ و هنگامی که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله حج نمود بت ها را دور انداخت

فرمایش خداوند متعال: همانا کسانی که دلایل روشن و وسیله هدایتی را که نازل کرده ایم بعد از آن که در کتاب برای مردم بیان نمودیم. کتمان کنند خدا آن ها را لعنت می کند و همه لعن کنندگان نیز آن ها را لعن می کنند (159) فرمایش خداوند متعال: مگر آن کسانی که توبه و بازگشت کردند و (اعمال بد خود را به وسیله اعمال نیک) اصلاح نمایند (و آن چه را کتمان کرده اند آشکار سازند.) پس من توبه آن ها را می پذیرم؛ زیرا که من توّاب و رحیم هستم (160)

140) - از این ابی عمیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: «همانا کسانی که آن چه را از براهین و نشانه ها فرستادیم کتمان می کنند» درباره امام علی علیه السلام می باشد که آن حضرت نشانه و برهان خواهد بود)

ص: 291

242 / [141] - ﴿ عَنْ حُمْرَانَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ إِنَّ اَلَّذِینَ یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ اَلْبَیِّناتِ وَ اَلْهُدی مِنْ بَعْدِ ما بَیَّنّاهُ لِلنّاسِ فِی اَلْکِتابِ ﴾ یَعْنِی بِذَلِکَ نَحْنُ وَ اَللَّهُ اَلْمُسْتَعَانُ .﴾ (1)

243/ [142] - ﴿عَنْ زَیْدٍ اَلشَّحَّامِ قَالَ:

سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ عَذَابِ اَلْقَبْرِ؟

قَالَ إِنَّ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ حَدَّثَنَا أَنَّ رَجُلاً أَتَی سَلْمَانَ اَلْفَارِسِیَّ فَقَالَ حَدِّثْنِی فَسَکَتَ عَنْهُ ثُمَّ عَادَ فَسَکَتَ فَأَدْبَرَ اَلرَّجُلُ وَ هُوَ یَقُولُ وَ یَتْلُو هَذِهِ اَلْآیَهَ ﴿ إِنَّ اَلَّذِینَ یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ اَلْبَیِّناتِ وَ اَلْهُدی مِنْ بَعْدِ ما بَیَّنّاهُ لِلنّاسِ فِی اَلْکِتابِ﴾ فَقَالَ لَهُ أَقْبِلْ إِنَّا لَوْ وَجَدْنَا أَمِیناً لَحَدَّثْنَاهُ وَ لَکِنْ أَعِدَّ لِمُنْکَرٍ وَ نَکِیرٍ إِذَا أَتَیَاکَ فِی اَلْقَبْرِ فَسَأَلاَکَ عَنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، فَإِنْ شَکَکْتَ أَوِ اِلْتَوَیْتَ (2) ، ضَرَبَاکَ عَلَی رَأْسِکَ بِمِطْرَقَهٍ (3) مَعَهُمَا تَصِیرُ مِنْهَا رَمَاداً،

فَقُلْتُ: ثُمَّ مَهْ؟ قَالَ: یَعُودُ، ثُمَّ تعَذَّبُ، قُلْتُ: وَ مَا مُنْکَرٌ وَ نَکِیرٌ ؟

قَالَ: هُمَا قَعِیدَا اَلْقَبْرِ(4) قُلْتُ: أَ مَلَکَانِ یُعَذِّبَانِ اَلنَّاسَ فِی قُبُورِهِمْ؟

قَالَ: نَعَمْ ﴾. (5)

ص: 292


1- عنه بحار الأنوار: 76/2ح 54 ، و البرهان في تفسير القرآن : 368/1 ح 2، و نور الثقلين : 148/1 ح 474 .
2- التوى عليه الأمر : اشتدّ و امتنع .
3- المطرقة: آلة من حديد و نحوه يضرب بها الحديد و نحوه.
4- القعيد : الذي يصاحبك في قعودك، فعيل بمعنى مقاعد.
5- عنه بحار الأنوار: 76/2ح 55 و 235/6 ح 53 ، و البرهان في تفسير القرآن : 368/1 ح 3، و مستدرك الوسائل : 295/12 ح 14126 قطعة منه

141) - از حمران روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: «همانا کسانی که آن چه را از براهین و نشانه ها فرستادیم، کتمان می کنند بعد از آن که آن چه را در کتاب است برای مردم بیان کرده ایم» مقصود (از آن براهین و نشانه ها) ما (اهل بیت رسالت) هستیم؛ و خداوند کمک خواسته (کمک دهنده) می باشد

142) - از زید شحّام روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره عذاب قبر سؤال شد، حضرت فرمود: همانا امام باقر علیه السلام فرموده است: مردی نزد سلمان فارسی آمد و گفت: برایم حدیثی بیان کن سلمان سکوت نمود او سخن خود را تکرار کرد و باز سلمان سکوت نمود پس پشت کرد و در حال رفتن این آیه را «همانا کسانی که آن چه را از براهین و نشانه ها فرستادیم ، کتمان می کنند، بعد از آن که آن چه را در کتاب است برای مردم بیان کرده ایم» می خواند

سلمان گفت: برگرد اگر ما امینی را بیابیم برایش سخن می گوییم مواظب باش که خود را برای فرشته نکیر و منکر باید آماده کنی که چنان چه درباره رسول خدا صلی الله علیه و آله سؤال کنند (باید پاسخی صحیح داشته باشی) که اگر شک داشتی و یا متحیّر بودی آن دو با پتکی که همراه دارند چنان بر سرت می کوبند که خاکستر شوی

عرض کردم: سپس چه خواهد شد؟

فرمود: بر می گردد و باز عذاب می شود.

گفتم: نکیر و منکر چه کسانی هستند؟

فرمود: جایگاه آن ها در قبر می باشد.

گفتم: آیا دو فرشته الهی مردم را عذاب می کنند؟ فرمود: بلی.

ص: 293

244 / [143] - ﴿عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ: أَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ إِنَّ اَلَّذِینَ یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ اَلْبَیِّناتِ وَ اَلْهُدی مِنْ بَعْدِ ما بَیَّنّاهُ لِلنّاسِ فِی اَلْکِتابِ ﴾

قَالَ: نَحْنُ یُعْنَی بِهَا وَ اَللّهُ اَلْمُسْتَعانُ ، إِنَّ اَلرَّجُلَ مِنَّا إِذَا صَارَتْ إِلَیْهِ لَمْ یَکُنْ لَهُ أَوْ لَمْ یَسَعْهُ - إِلاَّ أَنْ یُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَنْ یَکُونُ بَعْدَهُ ﴾ (1)

245/[144] - ﴿ وَ رَوَاهُ مُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمٍ قَالَ: هُمْ أَهْلُ الْکِتَابِ.﴾ (2)

246/[145] - ﴿ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُکَیْرٍ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِی قَوْلِهِ ﴿ أُولئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللَّعِنُونَ ﴾ قَالَ: نَحْنُ هُمْ وَ قَدْ قَالُوا: هَوَامُّ الْأَرْضِ.﴾ (3)

قوله تعالى: ﴿ وَ لَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا وَ أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ ﴿165﴾ إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِينَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا وَ رَأَوُا الْعَذَابَ وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبَابُ ﴿166﴾ وَ قَالَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَمَا تَبَرَّءُوا مِنَّا كَذَلِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ حَسَرَاتٍ عَلَيْهِمْ وَ مَا هُمْ بِخَارِجِينَ مِنَ النَّارِ ﴿167﴾

ص: 294


1- عنه بحار الأنوار: 76/7 ح 56 و البرهان في تفسير القرآن: 369/1 ح 4، و نور الثقلين: 149/1 ح 475.
2- عنه بحار الأنوار: 76/2 - 57، و البرهان في تفسير القرآن: 369/1 ح 5، و نور الثقلين : 149/1 ح 476 قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي : 247 فصل (2)
3- عنه بحار الأنوار : 76/2 ح 58، و البرهان في تفسير القرآن : 369/1 ح 6، و نور الثقلين. 149/1 ح 477

143) - از بعضی اصحاب روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: مرا درباره فرمایش خداوند متعال: «همانا کسانی که آن چه را از براهین و نشانه ها فرستادیم کتمان می کنند. بعد از آن که را آن چه در کتاب است برای مردم بیان کرده ایم». آگاه فرما

فرمود: مقصود از آن ما هستیم؛ و خداوند کمک کننده می باشد همانا یک نفر از ما موقعی که مطلبی به او برسد و نتواند و یا مجاز نباشد که برای مردم بیان نماید باید آن را برای (جانشین) بعد از خود بیان کند.

144)- و از محمد بن مسلم روایت کرده که گفت: مقصود اهل کتاب می باشند.

145) - از عبدالله بن بكير، به نقل از کسی که حدیث گفته روایت کرده است که گفت: امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «آنان را خداوند و هر لعنت کننده ای لعنت می کند» فرمود: ما همان ها ( یعنی لعنت کنندگان) هستیم و حال آن که مخالفین گفته اند ،مقصود حشرات و جانداران زمینی هستند!

فرمایش خداوند متعال: و آن هایی که ستم کردند و غیر از خدا را برگزیدند) چون که عذاب را مشاهده کنند می فهمند که تمام قدرت از آن خدا (وند یکتا) است و او دارای مجازات شدید می باشد(165) در آن هنگام رهبران (گمراه کننده) از پیروان خود بیزاری می جویند و کیفر خدا را مشاهده می کنند و از هر وسیله ای قطع (و نا امید) شده اند (166) و پیروان آن ها گویند: ای کاش بار دیگر به دنیا باز می گشتیم تا از آن ها بیزاری جوییم آن چنان که آنان (امروز) از ما بیزاری جسته اند! خداوند این چنین اعمال آن ها را به صورت حسرت آمیز به آنان نشان می دهد و هرگز از آتش (دوزخ) خارج نخواهند شد. (167)

ص: 295

247/[146] - ﴿ عَنْ جَابِرٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ وَ مِنَ اَلنّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اَللّهِ أَنْداداً یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اَللّهِ ﴾؟

قَالَ: فَقَالَ: هُمْ أَوْلِیَاءُ فُلاَنٍ وَ فُلاَنٍ وَ فُلاَنٍ اِتَّخَذُوهُمْ أَئِمَّهً مِنْ دُونِ اَلْإِمَامِ اَلَّذِی جَعَلَ اَللَّهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَلِذَلِکَ قَالَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی ﴿ وَ لَوْ یَرَی اَلَّذِینَ ظَلَمُوا إِذْ یَرَوْنَ اَلْعَذابَ أَنَّ اَلْقُوَّهَ لِلّهِ جَمِیعاً وَ أَنَّ اَللّهَ شَدِیدُ اَلْعَذابِ * إِذْ تَبَرَّأَ اَلَّذِینَ اُتُّبِعُوا ﴾ - إِلَی قَوْلِهِ: ﴿ وَ ما هُمْ بِخارِجِینَ مِنَ اَلنّارِ ﴾ قَالَ: ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : وَ اَللَّهِ! یَا جَابِرُ! هُمْ أَئِمَّهُ اَلظُّلْمِ وَ أَشْیَاعُهُمْ.﴾ (1)

248/[147] - ﴿ عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ علیهما السلام [في] قوله تعالى: ﴿ وَ مِنَ النَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُون اللَّه أَندَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ﴾ ، قال : هم آل محمد ﴾ (2)

249/[148] - ﴿ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَی عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿ کَذلِکَ یُرِیهِمُ اَللّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَیْهِمْ ﴾ ﴾

ص: 296


1- عنه بحار الأنوار: 363/8 ح 41 ، و 157/30 ح 85 و البرهان في تفسير القرآن : 374/1 ح 3 و مستدرك الوسائل: 176/18 ح 22430 الكافي : 374/2 ح 11 بإسناده عن عمرو بن ثابت عن جابر قال : سألت أبا جعفر علیه السلام. عنه تأويل الآيات الظاهرة : 88 (سورة البقرة)، الاختصاص : 334 ( حديث في زيارة المؤمن لله) بإسناده عن عمرو بن ثابت قال : سألت أبا جعفر علیه السلام ، عنه البحار : 137/72 ح 23 و مستدرك الوسائل : 178/18 ح 22437 ، الغيبة للنعماني : 131 ح 12 نحو الكافي، عنه البحار : 359/23 ح 16.
2- عنه بحار الأنوار: 158/30 ح 86، و البرهان في تفسير القرآن : 374/1 ح 4، و نور الثقلين : 151/1 ح 487

146) - از جابر روایت کرده است که گفت: از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و برخی از مردم کسانی هستند که به غیر از خداوند ، شریکانی را برای او قرار می دهند و به آن ها همانند خدا عشق می ورزند»، سؤال کردم؟

فرمود: به راستی که آن ها دوستداران و پیروان فلان و فلان و فلان هستند که آنان را امام و پیشوای خود قرار داده اند بدون توجّه به افرادی که از طرف خداوند به عنوان امام و پیشوایان انسان ها منصوب شده اند؛ و به همین خاطر خداوند متعال فرموده است: «کسانی که ستم کرده اند هنگامی که عذاب را ببینند ، متوجّه می شوند که همۀ قدرت ها به (دست توانا و) قدرت خداوند است به راستی که عذاب خداوند سخت است * موقعی که پیروی شدگان از پیروان خود بیزاری می جویند عذاب را می بینند و رشتۀ اسباب آنان گسیخته می شود * و پیروان آن ها می گویند: ای کاش ما را بازگشتی می بود تا ما نیز از آنان بیزاری می جستیم - تا جایی که فرمود: - امکان خارج شدنشان از آتش نخواهد بود».

سپس امام باقر علیه السلام فرمود: ای جابر! به خدا سوگند! آنان (همان) پیشوایان ظالم و پیروان آنان می باشند.

147) - از زراره و حمران و محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر و امام صادق علیهما السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «و برخی از مردم کسانی هستند که به غیر از خداوند شریکانی را برای او قرار می دهند و به آن ها همانند خدا عشق می ورزند ولی آن هایی که اهل ایمان هستند کمال ایمان را مخصوص به خدا می دانند» فرمودند: ایشان آل محمد علیهم السلام هستند.

148) - از عثمان بن عیسی به نقل از دیگری روایت کرده است که گفت: امام صادق علیه السلام درباره تفسیر فرمایش خداوند متعال: «این چنین خداوند اعمال ایشان را نشان شان می دهد که موجب حسرتشان خواهد شد» فرمود:

ص: 297

قَالَ هُوَ اَلرَّجُلُ یَدَعُ مَالَ وَ لاَ یُنْفِقُهُ فِی طَاعَهِ اَللَّهِ بُخْلاً ثُمَّ یَمُوتُ فَیَدَعُهُ لِمَنْ هو یَعْمَلُ فِیهِ بِطَاعَهِ اَللَّهِ أَوْ فِی مَعْصِیَهِ اَللَّهِ فَإِنْ عَمِلَ به فِی طَاعَهِ اَللَّهِ رَآهُ فِی مِیزَانِ غَیْرِهِ فَزاد حَسْرَهً وَ قَدْ کَانَ اَلْمَالُ لَهُ وَ إِنْ عَمِلَ بِهِ فِی مَعْصِیَهِ اَللَّهِ قَوَّاهُ بِذَلِکَ اَلْمَالِ حَتَّی أعَمِلَ بِهِ فِی مَعْاصِیَ اَللَّهِ (1)

250/[149] - ﴿عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ وَ ما هُمْ بِخارِجِینَ مِنَ اَلنّارِ﴾؟

قَالَ: أَعْدَاءُ عَلِیٍّ علیه السلام هُمُ اَلْمُخَلَّدُونَ فِی اَلنَّارِ أَبَدَ اَلْآبِدِینَ وَ دَهْرَ اَلدَّاهِرِینَ .﴾ (2)

قوله تعالى :﴿ يَا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلَالًا طَيِّبًا وَ لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ﴾ ﴿168﴾

251/[150]- ﴿ عَنِ اَلْعَلاَءِ بْنِ رَزِینٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا علیهما السلام: أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ اِمْرَأَهٍ جَعَلَتْ مَالَهَا هَدْیاً وَ کُلَّ مَمْلُوکٍ لَهَا حُرّاً إِنْ کَلَّمَتْ أُخْتَهَا أَبَداً؟

قَالَ: تُکَلِّمُهَا وَ لَیْسَ هَذَا بِشَیْءٍ إِنَّمَا هَذَا وَ أَشْبَاهُهُ مِنْ خُطُوَاتِ اَلشَّیَاطِینِ.﴾ (3)

ص: 298


1- عنه بحار الأنوار: 147/73 ح 20، و البرهان في تفسير القران: 375/1 ح 7 و مستدرك الوسائل : 274/15 ح 18222.
2- عنه بحار الأنوار 158/30 ح 87 و البرهان في تفسير القرن 375/1 ح 8 و نور الثقلين: 151/1 ح 488 و يأتي الحدث أيضاً في الحديث 101 من سورة «المائدة»
3- عنه بحار الأنوار: 223/104 ح 29، و البرهان في تفسير القرآن 376/1 ح 6 و مستدرك الوسائل 43/16 - 19078 أشار اليه . من لا يحضره الفقيه : 360/3 ح 4274 عنه وسائل الشیعه : 218/23 ح 29407، النوادر للأشعري: 26 ح 16 بإسناده عن محمّد بن مسلم، عن أحدهما علیهما السلام، عنه البحار 231/104 ح 77، و مستدرك الوسائل : 43/16 ح 19077، و نحوه فقه القرآن: 235/2

مردی مالی از خود بجا می گذارد که چون بخیل بوده آن را در مسیر طاعت و فرمان خدا هزینه و مصرف نکرده است پس موقعی که بمیرد دیگران آن را در طاعت و یا معصیت خدا مصرف می کنند چنان چه در طاعت خدا باشد، ثواب و پاداش آن را در میزان و نامه عمل دیگری می بیند و افسوس و حسرت می خورد که مال او بوده (ولی نتوانسته در راه خیر مصرف کند و ثواب ببرد) ولی اگر دیگری آن را در معصیت خدا مصرف کرده که در این صورت به وسیله آن کمک و تقویتی در گناه و معصیت او گردیده است (و صاحب اولیه مال را نیز عذاب می کنند.

149) - از منصور بن حازم روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: منظور از «و آنان از آتش خارج و نجات نخواهند یافت» چیست؟

فرمود: دشمنان و مخالفان امام علی علیه السلام می باشند که در باشند که در آتش جهنم جاوید خواهند بود.

فرمایش خداوند متعال: ای مردم! آن چه در زمین است از حلال و پاکیزه اش بخورید و از (وسوسه ها و) گام های شیطان پیروی نکنید! چون که او دشمن آشکار شما است. (168)

150)- از علاء بن رزین از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از یکی از دو امام (باقر یا صادق) علیهما السلام درباره زنی که نذر کرده اگر با خواهرش کلامی سخن بگوید هر چه مال دارد همۀ آن ها را به کعبه هدیه دهد و هر آن چه برده در اختیار دارد همه را آزاد کند سؤال شد؟

فرمود: با خواهرش سخن بگوید این (نذر ها) چیزی نیست این ها و امثال این موارد از خطوات و گام های شیطان است.

ص: 299

252 / [151] - ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ :

أَنَّ اِمْرَأَهً مِنْ آلِ اَلْمُخْتَارِ حَلَفَتْ عَلَی أُخْتِهَا أَوْ ذَاتِ قَرَابَهٍ لَهَا قَالَتْ: اُدْنُی یَا فُلاَنَهُ! فَکُلِی مَعِی، فَقَالَتْ: لاَ فَحَلَفَتْ عَلَیْهَا بِالْمَشْیِ إِلَی بَیْتِ اَللَّهِ وَ عِتْقِ مَا یَمْلِکُ إِنْ لَمْ تَدْنِی فَتَأْکُلِی مَعِی، أَنْ لاَ أَظَلَّ وَ إِیَّاکِ سَقْفُ بَیْتٍ أَوْ أَکَلْتُ مَعَکِ عَلَی خِوَانِی أَبَداً، قَالَ: فَقَالَتِ اَلْأُخْرَی مِثْلَ ذَلِکَ.

فَحَمَلَ عُمَرُ بْنُ حَنْظَلَهَ إِلَی أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مَقَالَتَهُمَا، فَقَالَ علیه السلام: أَنَا أَقْضِی فِی ذَا، قُلْ لَهُمَا: فَلْتَأْکُلْ وَ لْیُظِلَّهَا وَ إِیَّاهَا سَقْفُ بَیْتٍ، وَ لاَ تَمْشِی وَ لاَ تُعْتِقُ وَ لْتَتَّقِ اَللَّهَ رَبَّهُمَا وَ لاَ تَعُودَا إِلَی ذَلِکَ فَإِنَّ هَذَا مِنْ خُطُوَاتِ اَلشَّیَاطِینِ. (1)

253 / [152] - عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ قَالَ:

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: أَ مَا سَمِعْتَ بِطَارِقٍ؟ أَنَّ طَارِقاً کَانَ نَحَّاساً بِالْمَدِینَهِ فَأَتَی أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ: یَا أَبَا جَعْفَرٍ! إِنِّی هَالِکٌ إِنِّی حَلَفْتُ بِالطَّلاَقِ وَ اَلْعَتَاقِ وَ اَلنُّذُورِ،

فَقَالَ لَهُ: یَا طَارِقُ! إِنَّ هَذِهِ مِنْ خُطُوَاتِ اَلشَّیْطَانِ﴾ .(2)

254 / [153] - ﴿ عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام عَنْ رَجُلٍ حَلَفَ أَنْ یَنْحَرَ وَلَدَهُ؟

ص: 300


1- عنه بحار الأنوار: 223/104 ح 30، و البرهان في تفسير القرآن : 376/1 ح 7، و مستدرك الوسائل : 45/16 ح 19086. الكافي : 440/7 ح 8 عنه وسائل الشيعة : 220/23 ح 29415، النوادر للأشعري : 27 ح 19 عنه البحار: 232/104 ح 80
2- عنه بحار الأنوار: 223/104 ح 31 ، و البرهان في تفسير القرآن : 376/1 ح 8 و مستدرك ، الوسائل : 48/16 ح 19099. تهذيب الأحكام : 287/8 ح 50 ، عنه وسائل الشيعة : 231/23 ح 29450، النوادر للأشعري : 31 /27 عنه البحار : 234/104 ح 88، و مستدرك الوسائل : 296/15 ح 18295، و 48/16 ح 1900 أشار إليه .

151) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

زنی از آل مختار بر خواهرش و یا یکی دیگر از خویشانش سوگند خورد و گفت: ای فلانی! بیا با من غذا بخور پاسخ داد: نه نمی خورم.

پس آن زن بر علیه او سوگند خورد که اگر نیایی و با من غذا نخوری، به حج خانه خدا پیاده می روم و هر چه برده دارم آزاد می باشند و هیچ موقع من با تو در زیر یک سقف جمع نخواهم شد مگر این که بیایی و همراه من غذا بخوری

او نیز مانند اول پاسخ داد: نه نمی آیم

عمر بن حنظله گفت و گوی آن دو زن را به عرض امام باقر علیه السلام رساند، حضرت فرمود: حکم می کنم که به آن زن بگویی: با او غذا بخورد و هر دو زیر یک سقف قرار گیرند و لازم نیست پیاده به حج برود و برده هایش را آزاد کند؛ و سعی نماید که تقوای الهی را پیشه خود قرار دهد و بداند که این ها از خطوات و گام های شیطان است.

152) - از منصور بن حازم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام به من فرمود: آیا جریان طارق را شنیده ای؟ او مردی بود که در مدینه برده (غلام و کنیز) خرید و فروش می کرد روزی محضر امام باقر علیه السلام آمد و گفت: ای ابا جعفر! به درستی که من در هلاکت قرار گرفته ام همانا من سوگند خورده ام که (همسرم را) طلاق دهم و (برده هایم را) آزاد نمایم؛ و نذر هایی کرده ام.

حضرت فرمود: ای طارق! این ها از خطوات شیطان است (و اعتنایی نکن)

153) - و از عبد الرحمان بن ابی عبد الله روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره مردی که سوگند خورده است فرزندش را سر ببرد سؤال کردم؟

ص: 301

فَقَالَ: ذَلِکَ مِنْ خُطُوَاتِ اَلشَّیْطَانِ﴾ (1)

255/[154] - ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ اَلشَّیْطانِ﴾ قَالَ: کُلُّ یَمِینٍ بِغَیْرِ اَللَّهِ فَهِیَ مِنْ خُطُوَاتِ اَلشَّیْطَانِ ﴾. $ عنه بحار الأنوار: 223/104 ح 33، و البرهان في تفسير قرآن: 376/1 ح 10، و نور الثقلين: 152/1 ح 492

وسائل الشيعة : 46/22 ح 27987 عن الفضل بن الحسن الطيربي في مجمع ميان، بتفاوت یسیر. $

قوله تعالى : ﴿ إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَ مَا أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَ لَا عَادٍ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴾ ﴿173﴾

256 / [155] - ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ رَفَعَ إِلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی قَوْلِهِ: ﴿فَمَنِ اُضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ وَ لا عادٍ﴾ قَالَ:

اَلْبَاغِی اَلظَّالِمُ وَ اَلْعَادِی اَلْغَاصِبُ﴾ (2)

257/[156] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: اَلْمُضْطَرُّ لاَ یَشْرَبُ اَلْخَمْرَ لِأَنَّهَا لاَ تَزِیدُهُ إِلاَّ

ص: 302


1- عنه بحار الأنوار: 223/104 ح 32، و البرهان في تفسير القرآن : 376/6 ح 9. تهذيب الأحكام: 288/8 ح 55 و.24 و 317 ح 59 الاستبصار : 48/4 ح 2 عنهما وسائل الشيعة : 222/23 ح 29419 و 282 ح 29574 و 325 ح 29661 ، النوادر للأشعري : 33 ح 36، عنه البحار : 235/104 ح 97، و مستدرك الوسائل : 77/16 ح 19200
2- عنه بحار الأنوار: 136/65 ح 5 ، و البرهان في تفسير القرآن 380/1 ح 3، و مستدرك الوسائل : 200/16 ح 19583 . و البحار : 137/65 ح 8 عن دعائم الإسلام

فرمود: این موارد از خطوات و گام های شیطان است.

154) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود: «از خطوه ها و وسوسه های شیطان متابعت و پیروی نکنید» هر نوع سوگندی به غیر از سوگند به خداوند از خطوات و گام های شیطان است.

فرمایش خداوند متعال: (خداوند) فقط مردار، خون، گوشت خوک و آن چه را نام غیر خدا به هنگام ذبح بر آن گفته شود حرام نموده است (ولی) آن کسی که مضطر و مجبور شود در صورتی که ستمگر و متجاوز نباشد گناهی بر او نیست (و می تواند به مقدار حفظ جان خود، از آن بخورد) خداوند بخشنده و مهربان است. (173)

155) - از محمد بن اسماعیل روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «پس کسی که مضطر و ناچار باشد، ستمگر و متجاوز نمی باشد، فرمود باغی، ظالم و ستمگر است و عادی غاصب و متجاوز می باشد.

156) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: مضطر کسی است که شراب (مست کننده) نیاشامد؛ زیرا چیزی به غیر از شرّ برایش به بار نمی آورد که اگر بنوشد سبب هلاکت و بیچارگی او گردد، پس نباید حتّی قطره ای از آن را بیاشامد.

ص: 303

شَرّاً فَإِنْ شَرِبَهَا قَتَلَتْهُ فَلاَ یَشْرَبَنَّ مِنْهَا قَطْرَهً .﴾ (1)

258/[157] - ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی اَلْمَرْأَهِ أَوِ اَلرَّجُلِ یَذْهَبُ بَصَرُهُ فَیَأْتِیهِ اَلْأَطِبَّاءُ فَیَقُولُونَ: نُدَاوِیکَ شَهْراً أَوْ أَرْبَعِینَ لَیْلَهً مُسْتَلْقِیاً کَذَلِکَ یُصَلِّی فَرَجَعْتُ إِلَیْهِ لَهُ، فَقَالَ: ﴿ فَمَنِ اُضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ وَ لا عادٍ ﴾ .﴾ (2)

259/[158] - ﴿ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ: ﴿ فَمَنِ اُضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ وَ لا عادٍ ﴾ قَالَ:

اَلْبَاغِی اَلْخَارِجُ عَلَی اَلْإِمَامِ وَ اَلْعَادِی اَللِّصُّ ﴾.﴾(3)

260/ [159] - ﴿ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا قَالَ: أَتَتِ اِمْرَأَهٌ إِلَی عُمَرَ فَقَالَتْ: یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ! إِنِّی فَجَرْتُ فَأَقِمْ فِیَّ حَدَّ اَللَّهِ، فَأَمَرَ بِرَجْمِهَا وَ کَانَ عَلِیٌّ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ حَاضِراً، قَالَ: فَقَالَ لَهُ: سَلْهَا کَیْفَ فَجَرْتِ؟

ص: 304


1- عنه بحار الأنوار: 83/62 ذيل ح 5 أشار إليه، و 157/65 ح 33 ، و البرهان في تفسير القرآن : 380/1 ح 4، و مستدرك الوسائل : 67/17 ح 20778، و 76 ح 20807. علل الشرائع : 164/2 ح 1 عنه (باب - 227 علة منع شرب الخمر)، عنه وسائل الشيعة : 347/25 ح 32093 و 378 ح 32172 ، و البحار : 83/62 ح 5 ، و 157/65 ذيل ح 34 ، و 137/79 ح 34 .
2- عنه بحار الأنوار: 66/62 ح 11 ، و البرهان في تفسير القرآن : 380/1 ح 6. الكافي: 410/3 ح 4 بإسناده عن محمّد بن مسلم قال: سألت أبا عبد الله علیه السلام، عنه وسائل الشيعة: 496/5 ح 7155
3- عنه بحار الأنوار : 136/65 ح 6 و زيادة في آخره : و العادي الذي يقطع الطريق، لا يحل لهما الميتة، و البرهان في تفسير القرآن : 380/1 ح 6 ، و مستدرك الوسائل : 201/16 ح 19584 . الكافي : 265/6 ح 1 بإسناده عن أحمد بن محمّد بن أبي نصر عمّن ذكره عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، عنه وسائل الشيعة : 216/24 ح 30378، و البحار : 104/65، و نحوه معاني الأخبار: 213 ح 1، عنه البحار : 136/65 ح 3 و 137/65 ح 9 عن دعائم الإسلام

157) - و (نیز با سند خود) از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره زن یا مردی که بینائی خود را از دست بدهد، پس وقتی به پزشکان مراجعه می کند می گویند: باید یک ماه یا چهل شب به پشت بخوابی تا درمان شوی با همین حالت نماز می خواند و چشمش بهبود می یابد

سپس در مورد او به امام علیه السلام رجوع کردم فرمود: «پس کسی که مضطر و ناچار باشد، ستمگر و متجاوز نمی باشد هر کسی که به حال اضطرار بیفتد و این اضطرار دستاورد خودش نباشد مانعی ندارد

158) - از حمّاد بن عثمان روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «پس کسی که مضطر و ناچار باشد ، ستمگر و متجاوز نمی باشد» فرمود: «باغی» کسی است که بر امام و پیشوا خروج کند و «عادی» دزد می باشد

159) - از بعضی از اصحاب روایت کرده است که گفت:

زنی نزد عمر آمد و اظهار داشت من فحشا مرتکب شده و زنا داده ام بر من حدّ خداوند را جاری کن پس عمر دستور داد تا او را سنگسار کنند.

امیر مؤمنان على علیه السلام حضور داشت به عمر بن خطاب فرمود: از زن سؤال کن که چگونه اقدام به چنین عملی کرده است؟

(موقعی که سؤال کردند) گفت: در بیابانی تشنه بودم خیمه ای دیدم و نزدیک آن رفتم مردی بیابان نشین در آن بود از او درخواست آب کردم و او از آب ممانعت کرد و گفت مگر آن که خود را در اختیارش قرار دهم پس از او دور شده و فرار کردم تشنگی بر من غلبه کرد به طوری که چشمانم جایی را نمی دید و زبانم از کار افتاد و بی حال روی زمین افتادم.

ص: 305

قَالَتْ: کُنْتُ فِی فَلاَهٍ مِنَ اَلْأَرْضِ أَصَابَنِی عَطَشٌ شَدِیدٌ فَرُفِعَتْ لِی خَیْمَهٌ فَأَتَیْتُهَا فَأَصَبْتُ فِیهَا رَجُلاً أَعْرَابِیّاً فَسَأَلْتُهُ اَلْمَاءَ، فَأَبَی عَلَیَّ أَنْ یَسْقِیَنِی إِلاَّ أَنْ أُمَکِّنَهُ مِنْ نَفْسِی، فَوَلَّیْتُ عَنْهُ هَارِبَهً فَاشْتَدَّ بِیَ اَلْعَطَشُ حَتَّی غَارَتْ (1) عَیْنَایَ وَ ذَهَبَ لِسَانِی، فَلَمَّا بَلَغَ ذَلِکَ مِنِّی أَتَیْتُهُ فَسَقَانِی وَ وَقَعَ عَلَیَّ

فَقَالَ لَهُ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : هَذِهِ اَلَّتِی قَالَ اَللَّهُ: ﴿ فَمَنِ اُضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ وَ لا عادٍ﴾ وَ هَذِهِ غَیْرُ بَاغِیَهٍ وَ لاَ عَادِیَهٍ فَخَلِّ سَبِیلَهَا، فَقَالَ عُمَرُ : لَوْ لاَ عَلِیٌّ لَهَلَکَ عُمَرُ .﴾ (2)

261 /[160] - ﴿ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿ فَمَنِ اُضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ وَ لا عادٍ﴾ قَالَ: اَلْبَاغِی طَالِبُ اَلصَّیْدِ وَ اَلْعَادِی اَلسَّارِقُ لَیْسَ لَهُمَا أَنْ یُقَصِّرَا مِنَ اَلصَّلاَهِ وَ لَیْسَ لَهُمَا إِذَا اُضْطُرَّا إِلَی اَلْمَیْتَهِ أَنْ یَأْکُلاَهَا وَ لاَ یَحِلُّ لَهُمَا مَا یَحِلُّ لِلنَّاسِ إِذَا اُضْطُرُّوا .﴾(3)

262/[161 ] - ﴿ عَنْ اِبْنِ مُسْکَانَ رَفَعَهُ إِلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فی قَوْلُهُ تعالی: ﴿ فَما أَصْبَرَهُمْ عَلَی اَلنّارِ ﴾ (4) قَالَ:

مَا أَصْبَرَهُمْ عَلَی فِعْلِ مَا یَعْمَلُونَ أَنَّهُ یُصَیِّرُهُمْ إِلَی اَلنَّارِ ﴾. (5)

ص: 306


1- غارت عينه : دخلت في الرأس وانخسفت
2- بحار الأنوار: 51/79 ح 40 ، و البرهان : 380/1 ح 7 ، و مستدرك الوسائل : 58/18 ح 22025 . من لا يحضره الفقيه : 35/4 ح 5025 بإسناده عن محمّد بن عمرو بن سعيد رفعه، تهذيب الأحكام 49/10 ح 186 بإسناده عن محمد بن عمرو بن سعيد عن بعض أصحابنا قال .... عنهما وسائل الشيعة : 111/28 ح 34346، عوالي اللئالي : 156/2 ح 433، فقه القرآن : 370/2
3- عنه بحار الأنوار : 157/65 ح 35 ، و 68/89 ح 36 ، و البرهان في تفسير القرآن : 381/1 ح 8، و مستدرك الوسائل : 531/6 ح 7437، و 201/16 ح 19585.
4- سورة البقرة : 175/2
5- عنه بحار الأنوار: 298/8 ح 51 ، و البرهان في تفسير القرآن: 382/1 ح 2 . الكافي : 268/2 ح 2 عنه وسائل الشيعة : 299/15 ح 20566، و البحار : 313/73 ح 2 .

پس آن مرد آمد و مقدار آبی به من نوشانید و سپس با من عمل فحشای زنا انجام داد (که توان دفاع نداشتم)

امام علی علیه السلام فرمود: این از موارد فرمایش خداوند متعال است که فرموده: «پس کسی که مضطر و ناچار باشد، ستمگر و متجاوز نمی باشد» این زن نه باغی است و نه عادی او را آزاد بگذارید

در این موقع عمر گفت: « لو لا علیّ لهلك عمر» اگر علی (علیه السلام) نمی بود (و این مشکل را حلّ نمی کرد) عمر به هلاکت می رسید.

160) - از حمّاد بن عثمان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خدای عزّ و جلّ: «پس کسی که مضطر و ناچار باشد، ستمگر و متجاوز نمی باشد»، فرمود: «باغی»، جوینده شکار است و «عادی» دزد می باشد این دو نفر نمی توانند (در سفر) نماز خود را شکسته بخوانند و حتّی نباید در ضرورت گوشت مردار بخورند؛ و آن چه (در حکم) بر دیگر مسلمان ها حلال است بر این دو نفر حلال نمی باشد

161) - از ابن مسکان، به طور مرفوعه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «پس چه چیزی آنان را در برابر آتش بردبار کرده است» فرمود: (خداوند) آنان را بر عملی که می دانند نتیجه اش آتش می باشد، مهلت شان نمی دهد

ص: 307

قوله تعالى: ﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْأُنْثَى بِالْأُنْثَى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ رَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴾﴿178﴾

263/[162]- ﴿ عَنْ سَمَاعَهَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تَعَالَی:

﴿اَلْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ اَلْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ اَلْأُنْثی بِالْأُنْثی﴾ ، قَالَ لاَ یُقْتَلُ حُسر بِعَبْدٍ وَ لَکِنْ یُضْرَبُ ضَرْباً شَدِیداً وَ یُغَرَّمُ دِیَهَ اَلْعَبْدِ وَ إِنْ قَتَلَ رَجُلٌ اِمْرَأَهً فَأَرَادَ أَوْلِیَاءُ اَلْمَقْتُولِ أَنْ یَقْتُلُوا أَدَّوْا نِصْفَ دِیَتِهِ إِلَی أَهْلِ اَلرَّجُلِ.﴾ (1)

264/[163]- ﴿ مُحَمَّدُ بْنُ خَالِدٍ اَلْبَرْقِیُّ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ اَلْقِصاصُ﴾ هِیَ لِجَمَاعَهِ اَلْمُسْلِمِینَ مَا هِیَ لِلْمُؤْمِنِینَ خَاصَّهً.﴾ (2)

265/[164]- ﴿ عَنِ الْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ: ﴿ فَمَنْ عُفِیَ لَهُ مِنْ أَخِیهِ شَیْ ءٌ فَاتِّباعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَداءٌ إِلَیْهِ بِإِحْسنٍ﴾؟

ص: 308


1- عنه بحار الأنوار: 406/104 ح 7، و وسائل الشيعة : 86/29 ح 35219، و البرهان في تفسیر القرآن 386/1 ح 6 و نور الثقلين: 157/1 ح 514 الکافی: 304/7 ح 1 بإسناده عن أبي بصير، عن أحادهما علیهما السلام - إلى قوله : دية العبد، و نحوه تهذیب الأحكام 191/10 ح 51. و الاستبصار. 272/4 ح 4، عنهم وسائل الشيعة : 96/29 ح 35240، عوالي اللئالي : 583/3 ح 27
2- عنه بحار الأنوار: 396/104 ح 39، و وسائل الشيعة : 118/29 ح 35293. و البرهان في تفسير القرن : 387:1 ح 7، و نور الثقلين: 156/1 ح 513 و 162 ح 545

فرمایش خداوند متعال: ای کسانی که ایمان آورده اید! حکم قصاص در مورد کشته شدگان بر شما نوشته (و با این بیان واجب) شده است آزاد در برابر آزاد برده در برابر برده و زن در برابر زن پس اگر کسی از سوی برادر دینی خود چیزی به او بخشیده شود باید از راه پسندیده پیروی کند و قاتل نیز به نیکی دیه را (به ولیّ مقتول) بپردازد این تخفیف و رحمتی است از ناحیه پروردگار شما! و کسی که بعد از آن تجاوز کند عذاب دردناکی خواهد داشت. (178)

162) - از سماعة بن مهران روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «شخص آزاده در برابر آزاده و (زرخرید) در برابر عبد و زن در برابر زن قصاص می شود» فرمود: انسان آزاد در برابر برده قصاص و کشته نمی شود بلکه کتک سختی بر او زده می شود و خون بهای او به عنوان یک برده پرداخت خواهد شد ولی اگر مردی زنی را کشت و اولیا و ورثه زن خواستند مرد را بکشند باید نصف خون بهای مرد را به اولیا و ورثه مرد بپردازند

163) - محمد بن خالد برقی، به نقل بعضی از اصحاب خود روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «ای کسانی که ایمان آورده اید! قصاص بر شما نوشته و واجب شده است» فرمود: منظور جمعیّت مسلمانان هستند این آیه مخصوص مؤمنان نمی باشد

164) - از حلبی روایت کرده است که گفت: از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «پس کسی که حقّ خود را به برادر (دینی خود) ببخشد و با او رفتار خوب داشته باشد و با نیکی به او ادا نماید» سؤال کردم که چیست؟

ص: 309

قَالَ علیه السلام: یَنْبَغِی لِلَّذِی لَهُ اَلْحَقُّ أَنْ لاَ یَضُرَّ (1) أَخَاهُ إِذَا کَانَ قَادِراً عَلَی دِیَهٍ، وَ یَنْبَغِی لِلَّذِی عَلَیْهِ اَلْحَقُّ [بالمعنی أصلحت] أَنْ لاَ یُمَاطِلَ أَخَاهُ إِذَا قَدَرَ عَلَی مَا یُعْطِیهِ، وَ یُؤَدِّیَ إِلَیْهِ بِإِحْسَانٍ، قَالَ: یَعْنِی إِذَا وُهِبَ اَلْقَوَدُ أَتْبَعُوهُ بِالدِّیَهِ إِلَی أَوْلِیَاءِ اَلْمَقْتُولِ لِکَیْ لاَ یَبْطُلَ دَمُ اِمْرِئٍ مُسْلِمٍ.﴾ (2)

266/[165]- ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَحَدِهِمَا علیهما السلام : فِی قَوْلِهِ: ﴿ فَمَنْ عُفِیَ لَهُ مِنْ أَخِیهِ شَیْءٌ ﴾ مَا ذَلِکَ؟

قَالَ: هُوَ اَلرَّجُلُ یَقْبَلُ اَلدِّیَهَ فَأَمَرَ اَللَّهُ اَلَّذِی لَهُ اَلْحَقُّ أَنْ یُتْبِعَهُ بِمَعْرُوفٍ وَ لاَ یُعْسِرَهُ، وَ أَمَرَ اَللَّهُ اَلَّذِی عَلَیْهِ اَلدِّیَهُ أَلاَّ یَمْطُلَهُ وَ أَنْ یُؤَدِّیَ إِلَیْهِ بِإِحْسَانٍ إِذَا أَیْسَرَ.﴾ (3)

267 / [166] - ﴿ عَنِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ فَمَنِ اِعْتَدی بَعْدَ ذلِکَ فَلَهُ عَذابٌ أَلِیمٌ ﴾؟

قَالَ: هُوَ اَلرَّجُلُ یَقْبَلُ اَلدِّیَهَ أَوْ یَعْفُو أَوْ یُصَالِحُ ثُمَّ یَعْتَدِی فَیَقْتُلُ ﴿ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِیمٌ ﴾

ص: 310


1- و في بعض النسخ : أن لا يعسر، و في نسخ أخرى : أن لا يعتر.
2- عنه بحار الأنوار: 409/104 ح 12، و البرهان في تفسير القرآن: 387/1 ح 8، و مستدرك الوسائل : 250/18 ح 22664 . الكافي : 358/7 ح 1 بتفاوت في آخره، و نحوه تهذيب الأحكام : 179/10 ح 16، عنهما وسائل الشيعة : 119/29 ح 35296 .
3- عنه بحار الأنوار : 409/104 ح 13 و البرهان في تفسير القرآن : 387/1 ح 9 و مستدرك الوسائل : 250/18 ح 22665 الكافي : 359/7 ح 4 بإسناده عن سماعة ، عن أبي عبد الله علیه السلام مع زيادة في آخره، و نحوه من لا يحضره الفقيه : 111/4 ح 5218 ، و تهذيب الأحكام : 178/10 ح 14، عنهم وسائل الشیعه: 120/29 ح 35298 ، دعائم الإسلام : 412/2 ح 1439 مختصراً عنه مستدرك الوسائل : 251/18 ح 22666 ..

فرمود: کسی که صاحب حق می باشد سزاوار نیست که به برادر (دینی) خود ضرر و خسارتی وارد کند اگر چه توان پرداخت خون بها را داشته باشد؛ و نیز سزاوار است کسی که مدیون و بدهکار شده اگر توان پرداخت خون بها را دارد تأخیر نیندازد بلکه به نیکی پرداخت نماید.

(حضرت در ادامه) افزود: معنای آن این می شود که اگر ورثه و اولیای مقتول از قصاص صرف نظر کردند باید خون بها به روش نیکی پرداخت گردد تا مبادا خون مسلمانی پایمال گردد و یا به وی توهین شود.

165 - از ابو بصیر روایت کرده ،است که گفت:

از یکی از دو امام (باقر یا صادق) علیهما السلام درباره فرمایش خداوند: «کسی که حقّ خود را به برادر (دینی خود) ببخشد»، (سؤال کردم که) منظور چیست؟

فرمود: او مردی است که خون بها را پذیرفته است پس خداوند به کسی که صاحب حق می باشد دستور داده تا با خوبی رفتار کند و بر او سخت نگیرد؛ و نیز به کسی که خون بها را بدهکار است دستور داده تا تأخیر نیندازد و در حد توان به نیکی ادا نماید.

166)- از حلبی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «پس کسی که پس از عفو و بخشش دشمنی و ظلم کند، عذابی دردناک برایش خواهد بود»، سؤال کردم؟

فرمود: مردی است که خون بها را قبول کرده و یا بخشیده و یا مصالحه نموده است ولی بعد از آن عداوت و دشمنی کرده و (طرف مقابلش را) می کشد پس برای او عذابی دردناک خواهد بود»

ص: 311

وَ فِی نُسْخَهٍ أُخْرَی فَیَلْقَی صَاحِبَهُ بَعْدَ اَلصُّلْحِ فَیُمَثِّلَ بِهِ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِیمٌ ﴾ (1)

قوله تعالى : ﴿ كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيْرًا الْوَصِيَّةُ لِلْوَالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ ﴿180﴾ فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَمَا سَمِعَهُ فَإِنَّمَا إِثْمُهُ عَلَى الَّذِينَ يُبَدِّلُونَهُ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿181﴾ ﴾

268/ [167] - ﴿ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عزّ و جلّ: ﴿إِنْ تَرَکَ خَیْراً اَلْوَصِیَّهُ ﴾.؟

قَالَ: حَقٌّ جَعَلَهُ اَللَّهُ فِی أَمْوَالِ اَلنَّاسِ لِصَاحِبِ هَذَا اَلْأَمْرِ.

قَالَ: قُلْتُ: لِذَلِکَ حَدٌّ مَحْدُودٌ؟

قَالَ: نَعَمْ. قُلْتُ: کَمْ؟

قَالَ: أَدْنَاهُ اَلسُّدُسُ، وَ أَکْثَرُهُ اَلثُّلُثُ. ﴾(2)

269/[168] - ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنِ اَلْوَصِیَّهِ تَجُوزُ لِلْوَارِثِ؟

ص: 312


1- عنه بحار الأنوار: 409/104 ح 14 و البرهان في تفسير القرآن 387/1 ج 10، و مستدرك الوسائل : 252/68 ح 22668 الكافي : 358/7 ذيل ح 1، من لا يحضره الفقيه : 111/4 ذیل ح 5218 تهذيب الأحكام: 178/10 ذیل ج 14 و 179 ذيل 13 ح 16، عنهم وسائل الشيعة : 120/29 ذيل ح 35300، و 121/29 ذیل ح 35302.
2- عنه بحار الأنوار: 199/103 ح 30، و البرهان في تفسير القرآن : 389/1 ح 3، و مستدرك الوسائل : 142/14 ح 16327.

و در نسخه ای دیگر آمده است: پس بعد از مصالحه برادر (دینی) خود را می بیند و او را قصاص می کند، ﴿ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾.

فرمایش خداوند متعال: (هم چنین) بر شما نوشته شده: هنگامی که یکی از شما را مرگ فرا می رسد اگر چیز خوبی همانند بعضی اموال از خود به جای گذارده برای پدر و مادر و نزدیکان به طور شایسته وصیت کند که این حقی است بر پرهیزکاران (180) پس کسانی که بعد از شنیدن (حکم وصیت) آن را تغییر دهند گناه آن فقط بر کسانی است که آن (وصیّت) را تغییر می دهند. خداوند شنوا و دانا می باشد. (181)

167) - از عمّار بن مروان روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «اگر چیز ارزشمند و خوبی را به عنوان وصیّت رها کند» سؤال کردم؟

فرمود: منظور وصیّت حقّی است که خداوند آن را در اموال مردم برای صاحب این امر قرار داده است.

گفتم: برای آن حدّ و حدودی هم هست؟ فرمود بلی گفتم: چگونه و چیست؟

فرمود کمترین آن یک ششم و بالاترین آن یک سوم (از تمامی اموال) می باشد.

168)- از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره وصیّت برای وارث سؤال کردم آیا جایز و صحیح است؟

ص: 313

قَالَ: نَعَمْ ثُمَّ تَلاَ هَذِهِ اَلْآیَهَ ﴿ إِنْ تَرَکَ خَیْراً اَلْوَصِیَّهُ لِلْوالِدَیْنِ وَ اَلْأَقْرَبِینَ .﴾ (1)

270/ [169] - ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَیْسٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

مَنْ أَوْصَی بِوَصِیَّهٍ لِغَیْرِ اَلْوَارِثِ مِنْ صَغِیرٍ أَوْ کَبِیرٍ بِالْمَعْرُوفِ غَیْرِ اَلْمُنْکَرِ فَقَدْ جَازَتْ وَصِیَّتُهُ .﴾ (2)

271/[170] ﴿عَنِ اَلسَّکُونِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

مَنْ لَمْ یُوصِ عِنْدَ مَوْتِهِ لِذَوِی قَرَابَتِهِ مِمَّنْ لاَ یَرِثُ فَقَدْ خَتَمَ عَمَلَهُ بِمَعْصِیَهٍ .﴾ (3)

272/[171]- ﴿ عَنْ اِبْنِ مُسْکَانَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَحَدِهِمَا علیهما السلام: قَوْلُهُ تعالی﴿ کُتِبَ عَلَیْکُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَکُمُ اَلْمَوْتُ إِنْ تَرَکَ خَیْراً اَلْوَصِیَّهُ لِلْوالِدَیْنِ وَ اَلْأَقْرَبِینَ ﴾

قَالَ: هِیَ مَنْسُوخَهٌ نَسَخَتْهَا آیَهُ اَلْفَرَائِضِ اَلَّتِی هِیَ اَلْمَوَارِیثُ ﴿ فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَ ما سَمِعَهُ فَإِنَّما إِثْمُهُ عَلَی اَلَّذِینَ یُبَدِّلُونَهُ ﴾ یَعْنِی بِذَلِکَ اَلْوَصِیَّ .﴾ (4)

ص: 314


1- عنه بحار الأنوار: 199/103 ح 31 ، و البرهان في تفسير القرآن : 389/1 ح 4، و مستدرك الوسائل : 101/14 ح 16207 فيه : هل يجوز للوارث؟
2- عنه وسائل الشيعة : 435/19 ح 24897 ، و البرهان في تفسير القرآن : 389/1ح 5 .
3- عنه بحار الأنوار: 200/103 ح 32 ، و البرهان في تفسير القرآن : 389/1 ح 6، و مستدرك الوسائل : 91/14 ح 16169 و 138 ح 16312 . ، من لا يحضره الفقيه : 182/4 ح 5415، تهذيب الأحكام : 174/9 ح 8، عنهم وسائل الشيعة : 263/19 ح 24553 و 418 ح - 24873، روضة الواعظين : 482/2 ( مجلس في ذكر الوصيّة)، عوالي اللئالي : 116/2 ح 320 ، مشكاة الأنوار : 335 ( في ذكر الوصيّة)، مكارم الأخلاق: 363 ( في الوصيّة).
4- عنه بحار الأنوار: 200/103 ح 33، و وسائل الشيعة : 290/19 ح 24630 و 71/26 ح ، 32506 قطعة منه، و البرهان في تفسير القرآن : 389/1 ح 7 ، و نور الثقلين: 159/1 ح 528 .

فرمود: بلی جایز است؛ و سپس این آیه شریفه را چنان چه برای پدر و مادر و دیگر خویشاوندان وصیّتی کند بهتر می باشد» تلاوت نمود.

169)- از محمد بن قیس روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: کسی که برای غیر ورثه وصیّت پسندیده ای کند، خواه صغیر باشند یا کبیر، چنان چه منکر (و خلاف شرع) نباشد، وصیّتش نافذ و جایز می باشد

170) - از سکونی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از پدران بزرگوارش علیهم السلام ، از امام علی علیه السلام، فرمود:

کسی که هنگام مرگ خود برای خویشاوندانی که وارث او نمی باشند، وصیّت نکرده باشد اعمال او با معصیت پایان یافته است.

171) - از ابن مسکان از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

یکی از دو امام (باقر یا صادق) علیهما السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «مقرّر شد که هر گاه مرگ یکی از شما فرا رسد و مالی بر جای گذارد درباره پدر، مادر و خویشاوندان از روی انصاف وصیت کند، این (روش) شایسته پرهیزکاران است».

فرموده اند: این آیه به وسیله آیه فرائض - که همان آیه ارث باشد - نسخ گردیده که آن عبارت است از: «کسانی که بعد از شنیدن آن (وصیّت) ، تغییرش دهند، گناه آن بر افرادی است که آن را تغییر می دهند» که منظور وصایت و جانشینی می باشد

ص: 315

273/[172 ] - ﴿عَنْ سَمَاعَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ ﴿ إِنْ تَرَکَ خَیْراً اَلْوَصِیَّهُ لِلْوالِدَیْنِ وَ اَلْأَقْرَبِینَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ.﴾ قَالَ: شَیْءٌ جَعَلَهُ اَللَّهُ لِصَاحِبِ هَذَا اَلْأَمْرِ قَالَ: قُلْتُ: فَهَلْ لِذَلِکَ حَدٌّ؟

قَالَ: نَعَمْ قُلْتُ: وَ مَا هُوَ؟

قَالَ: أَدْنَی مَا یَکُونُ ثُلُثُ اَلثُّلُثِ.﴾ (1)

274/[173] - ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) ، قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ أَوْصَی بِمَالِهِ فِی سَبِیلِ اَللَّهِ؟

قَالَ علیه السلام أَعْطِهِ لِمَنْ أَوْصَی لَهُ، وَ إِنْ کَانَ یَهُودِیّاً أَوْ نَصْرَانِیّاً ، لِأَنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَ ما سَمِعَهُ فَإِنَّما إِثْمُهُ عَلَی اَلَّذِینَ یُبَدِّلُونَهُ ﴾.﴾ (2)

275/[174]- ﴿ عَنْ أَبِی سَعِیدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ رَجُلٍ أَوْصَی فِی حِجَّهٍ فَجَعَلَهَا وَصِیُّهُ فِی نَسَمَهٍ؟

قَالَ: یَغْرَمُهَا وَصِیُّهُ وَ یَجْعَلُهَا فِی حِجَّتِهِ کَمَا أَوْصَی بِهِ إِنَّ اَللَّهَ تعالی یَقُولُ : ﴿ فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَ ما سَمِعَهُ فَإِنَّما إِثْمُهُ عَلَی اَلَّذِینَ یُبَدِّلُونَهُ ﴾.﴾ (3)

ص: 316


1- عنه بحار الأنوار: 200/103 ح 34 ، و البرهان في تفسير القرآن : 389/1 ح 8، و مستدرك الوسائل : 142/14 ح 16326. من لا يحضره الفقيه : 235/4 ح 5562
2- عنه بحار الأنوار: 203/103 ح 6 و البرهان في تفسير القرآن : 391/1 ح 7، و مستدرك الوسائل : 117/14 ح 16248 . من لا يحضره الفقيه : 200/4 ح 5462، تهذيب الأحكام : 203/9 ح 5، الاستبصار : 129/4 ح 5 عنهم وسائل الشيعة : 337/19 ح 24722 ، و 345 ح 24734 عن عليّ بن موسى بن طاووس في كتاب غياث سلطان الورى عوالي اللئالي : 271/3 ح 10
3- عنه بحار الأنوار: 204/103 ح 7 ، و البرهان في تفسير القرآن : 391/1 ح 8، و مستدرك الوسائل : 119/14 ح 16254 . الکافي: 22/7 ح2 من لا يحضره الفقيه : 443/3 ح 2923 و 207/4 ح 5480، تهذيب الأحكام : 493/5 ح 416، و 230/9 ح 52 عنهم وسائل الشيعه 207/11 ح 14636 ، 350/19 ح 24745 فقه القرآن: 323/2 : (باب الزيادات)

172) - و از سماعه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «اگر مالی را بر جای گذارد، دربارۀ ،پدر مادر و خویشاوندان از روی انصاف وصیت کند این (روش) شایسته پرهیزکاران است» فرمود: وصیّت چیزی است که خدای عزّ و جلّ آن را برای صاحب این امر قرار داده است. گفتم: برای آن حدّ و حدودی هم هست؟

فرمود: بلی. گفتم چگونه و چیست؟

فرمود: کمترین آن یک سوم از یک سوم (تمامی اموال شخص) می باشد.

173) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت: از امام صادق علیه السلام درباره مردی که وصیّت کرده تا اموالش در راه خداوند مصرف شود سؤال کردم؟

فرمود: به هر کسی (و هر چیزی) که وصیّت کرده، عطا کن، اگر چه، یهودی و یا نصرانی باشد؛ زیرا که خداوند متعال می فرماید: «پس کسانی که بعد از شنیدن آن (وصیّت) ، تغییرش دهند، گناه آن بر افرادی است که آن را تغییر می دهند.»

174) - از ابو سعید روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره مردی سؤال کردند که وصیت کرده تا یک برایش حجی را انجام دهند ولی وصیّ او آن (مال) را درباره آزاد کردن برده ای هزینه کرد؟

فرمود: وصی باید غرامت و خسارت آن را بر عهده گیرد و همان گونه که درباره حج وصیّت کرده است انجام دهد؛ زیرا خداوند متعال می فرماید: «پس کسانی که بعد از شنیدن آن (وصیّت) ، تغییرش دهند، گناه آن بر افرادی است که آن را تغییر می دهند»

ص: 317

276/[175]- ﴿ عَنْ مُثَنَّی بْنِ عَبْدِ اَلسَّلاَمِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ أُوصِیَ لَهُ بِوَصِیَّهٍ فَمَاتَ قَبْلَ أَنْ یَقْبِضَهَا وَ لَمْ یَتْرُکْ عَقِباً؟

قَالَ: اِطْلُبْ لَهُ وَارِثاً أَوْ مَوْلًی فَادْفَعْهَا إِلَیْهِ فَإِنَّ اَللَّهَ تعالی یَقُولُ: ﴿ فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَ ما سَمِعَهُ فَإِنَّما إِثْمُهُ عَلَی اَلَّذِینَ یُبَدِّلُونَهُ﴾

قُلْتُ: إِنَّ اَلرَّجُلَ کَانَ مِنْ أَهْلِ فَارِسَ دَخَلَ فِی اَلْإِسْلاَمِ لَمْ یُسَمَّ وَ لاَ یُعْرَفُ لَهُ وَلِیٌّ.

قَالَ اِجْهَدْ أَنْ تَقْدِرَ لَهُ عَلَی وَلِیٍّ فَإِنْ لَمْ تَجِدْهُ وَ عَلِمَ اَللَّهُ مِنْکَ اَلْجَهْدَ تَتَصَدَّقُ بِهَا .﴾ (1)

قوله تعالى : فَمَنْ خَافَ مِنْ مُوصٍ جَنَفًا أَوْ إِثْمًا فَأَصْلَحَ بَيْنَهُمْ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿182﴾ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ﴿183﴾

277/[176] - ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُوقَهَ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عزّ و جلّ ﴿ فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَ ما سَمِعَهُ فَإِنَّما إِثْمُهُ عَلَی اَلَّذِینَ یُبَدِّلُونَهُ ﴾؟

قَالَ علیه السلام: نَسَخَتْهَا اَلَّتِی بَعْدَهَا ﴿ فَمَنْ خافَ مِنْ مُوصٍ جَنَفاً أَوْ إِثْماً ﴾

ص: 318


1- بحار الأنوار: 204/103 ح 8 ، و وسائل الشیعه : 334/19 ذيل ح 24717 أشارإليه، و البرهان في تفسير القرأن 391/1 ح 9. و مستدرك وسائل 114/14 - 16238 . الکافي 13/7 ح 3 بإسناده عن العبّاس بن عامر قال : سأله من لا يحضره الفقيه . 311/4 ح5490 إسماده عن العبّاس بن عامر، عن مثنّي قال: سألته، و نحوه تهذيب الأحكام. 231/9 ح 3. و الاستبصار : 138/4 ح 3 عنهم وسائل شيعة: 334/19 ح 24717

175( - نیز از مثّنى فرزند عبد السّلام روایت کرد است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره مردی که وصیّتی به نفع او انجام گرفته، ولی او پیش از آن که (مورد) وصیّت را دریافت کند فوت کرده در حالی که وارث فرزندی هم ندارد سؤال کردم؟ فرمود: وارثی دیگر و یا مولا و اربابی برای او جستجو کن و آن را به او بپردار؛ زیرا که خداوند متعال می فرماید: «پس کسانی که بعد از شنیدن آن (وصیّت) ، تغییرش دهند گناه آن بر افرادی است که آن را تغییر می دهند»

گفتم: این مرد از اهالی فارس است و تازه مسلمان شده، بدون آن که اسم و شهرتی داشته باشد ولیّ و سرپرستی هم برای او شناخته نیست

فرمود: کوشش کن تا ولیّ و سرپرستی برایش پیدا کنی؛ پس اگر نیافتی و خداوند از کوشش و تلاش تو آگاه شد، پس آن را از طرف او صدقه قرار بده

فرمایش خداوند متعال: پس کسی که از انحراف وصیت کننده با از گناه او (که مبادا وصیّت به کار خلافی کند) بترسد و میان آن ها را اصلاح دهد گناهی بر او نیست خداوند آمرزنده و مهربان است(182) ای افرادی که ایمان آورده اید! روزه بر شما نوشته (و واجب) شده است - همان گونه بر افرادی که قبل از شما بودند نوشته شده بود- تا پرهیزکار شوید. (183)

176) - از محمد بن سوقه روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال «پس کانی که بعد از شنیدن آن (وصیّت) ، تغییرش دهند گناه آن بر افرادی است که آن را تغییر می دهند» سؤال کردم؟

فرمود: این آیه را، آیه ای که بعد از آن می باشد، نسخ کرده است که گفت:

«پس کسی که از (محتوای) وصیّت بترسد که از حق منحرف شود و یا

ص: 319

یَعْنِی اَلْمُوصَی إِلَیْهِ إِنْ خَافَ جَنَفاً مِنَ اَلْمُوصِی فِی ثُلُثِهِ جَمِیعاً فِیمَا أَوْصَی بِهِ إِلَیْهِ مِمَّا لاَ یَرْضَی اَللَّهُ بِهِ فِی خِلاَفِ اَلْحَقِّ فَلاَ إِثْمَ عَلَی اَلْمُوصَی إِلَیْهِ أَنْ یُبَدِّلَهُ إِلَی اَلْحَقِّ وَ إِلَی مَا یَرْضَی اَللَّهُ بِهِ مِنْ سَبِیلِ اَلْخَیْرِ ﴾.(1)

278/[177]- عَنْ یُونُسَ رَفَعَهُ إِلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿فَمَنْ خافَ مِنْ مُوصٍ جَنَفاً أَوْ إِثْماً فَأَصْلَحَ بَیْنَهُمْ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ﴾ قَالَ: یَعْنِی إِذَا مَا اِعْتَدَی فِی اَلْوَصِیَّهِ وَ زَادَ فِی اَلثُّلُثِ. (2)

279/[178] - ﴿عَنِ اَلْبَرْقِیِّ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ: ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ اَلصِّیامُ ﴾ قَالَ: هِیَ لِلْمُؤْمِنِینَ خَاصَّهً .﴾ (3)

280/[179]- ﴿عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تبارک و تعالی: ﴿ کُتِبَ عَلَیْکُمُ اَلْقِتالُ ﴾(4) وَ ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ اَلصِّیامُ ﴾؟

قَالَ: فَقَالَ علیه السلام هَذِهِ: کُلُّهَا یَجْمَعُ اَلضُّلاَّلَ وَ اَلْمُنَافِقِینَ وَ کُلُّ مَنْ أَقَرَّ بِالدَّعْوَهِ اَلظَّاهِرَهِ.﴾ (5)

ص: 320


1- عنه بحار الأنوار: 204/103 ح 9 و البرهان في تفسير القرآن : 392/1 ح 10، و مستدرك الوسائل : 120/14 ح 16255. الكافي : 21/7 ح 2 تهذيب الأحكام : 186/9 ح 5 عنهما وسائل الشيعة : 351/19 ح 24746 .
2- عنه بحار الأنوار: 204/103 ح 10، و البرهان في تفسير القرآن : 392/1 ح 11، و مستدرك الوسائل : 98/14 ح 16195 . علل الشرائع : 567/2 ح 4 (باب - 369) بإسناده عن يونس بن عبد الرحمن رفعه إلى أبي عبد الله علیه السلام ، عنه وسائل الشيعة : 275/19 ح 24581، و البحار : 198/103 ح 26
3- عنه البرهان في تفسير القرآن : 394/1ح 3.
4- سورة البقرة: 216/2
5- عنه البرهان في تفسير القرآن: 394/1 ح 4، و نور الثقلين : 159/1 ح 528 و 162 ح 544 قطعة منه .

معصیت و خلافی ایجاد گردد» یعنی؛ کسی که وصیّت نموده و از وصیّ خود می ترسد که مبادا نسبت به ثلث (یک سوم) مورد وصیّت، در جهت رضایت خداوند عمل و هزینه نکند بلکه بر خلاف حق انجام نماید، پس گناهی بر وصیّت کننده نیست که بر مبنای حقّ و رضایت خداوند در جهت امور خیر وصیّت خود را تبدیل و اصلاح نماید

177) - از یونس به طور مرفوعه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «پس کسی که از (محتوای) وصيّت بترسد که از حق منحرف شود و یا معصیت و خلافی ایجاد گردد ، گناهی بر او نیست» فرمود: آن هنگامی است که در عمل به وصیّت تعدّی و خلاف شود و بیشتر از ثلث (یک سوم) هزینه گردد.

178) - از برقی به نقل از بعضی اصحاب روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «ای کسانی که ایمان آورده اید! بر شما روزه ثبت و واجب گردیده است» فرمود: این اختصاص به مؤمنین دارد.

179) - از جمیل بن درّاج روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند تبارک و تعالی: «جنگ و قتال بر شما ثبت (و واجب) شده است» و نیز از: «ای کسانی که ایمان آورده اید! بر شما روزه ثبت و واجب گردیده است» سؤال کردم؟

فرمود: تمامی این موارد مربوط به گمراهان و منافقان و هر کسی که به ظاهر، دعوت به اسلام را پذیرفته می باشد.

ص: 321

قوله تعالى: ﴿ أَيَّامًا مَعْدُودَاتٍ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ وَ عَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعَامُ مِسْكِينٍ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْرًا فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ وَ أَنْ تَصُومُوا خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ﴾ ﴿184﴾

281/[180] - ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ :

فِی قَوْلِهِ ﴿ وَ عَلَی اَلَّذِینَ یُطِیقُونَهُ فِدْیَهٌ طَعامُ مِسْکِینٍ﴾

قَالَ: اَلشَّیْخُ اَلْکَبِیرُ وَ اَلَّذِی یَأْخُذُهُ اَلْعُطَاشُ .﴾ (1)

282/[181] ﴿ عَنْ سَمَاعَهَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ وَ عَلَی اَلَّذِینَ یُطِیقُونَهُ فِدْیَهٌ طَعامُ مِسْکِینٍ﴾؟

قَالَ: هُوَ اَلشَّیْخُ اَلْکَبِیرُ اَلَّذِی لاَ یَسْتَطِیعُ، وَ اَلْمَرِیضُ. (2)

283/[182]- ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ مَرِضَ مِنْ رَمَضَانَ إِلَی رَمَضَانٍ قَابِلٍ وَ لَمْ یَصِحَّ بَیْنَهُمَا وَ لَمْ یُطِقِ اَلصَّوْمَ؟

قَالَ: یتَصَدَّقَ مَکَانَ کُلِّ یَوْمٍ، أَفْطَرَ عَلَی مِسْکِینٍ مُدّاً مِنْ طَعَامٍ، وَ إِنْ لَمْ یَکُنْ حِنْطَهٌ فَبمِدّ من تَمْرٍ، وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ ﴿ فِدْیَهٌ طَعامُ مِسْکِینٍ﴾ فَإِنِ اِسْتَطَاعَ أَنْ

ص: 322


1- عنه بحار الأنوار : 320/96 ح 3، و البرهان في تفسیر القرآن 397/1 ح 14. و مستدرك الوسائل 385/7 ح 8483 الكافي : 116/4 ح 1 بتفاوت يسير، و نحوه تهذيب الأحكام : 237/4 ح 2، منهما وسائل الشيعة 210/10 ح 13242. فقه القرآن : 185/1
2- عنه بحار الأنور: 320/96 ح 4، و وسائل الشيعة : 212/10 ح 13246، البرهان في تفسيرالقرآن 39711 ح 13. و مستدرك الوسائل، 386/7 ح 8484 ح 8493

فرمایش خداوند متعال: چند روز معدود و معیّنی را (باید روزه بگیرید) و هر کسی از شما بیمار با مسافر باشد تعدادی از روز های دیگر را (روزه بگیرد) و بر کسانی که روزه برای آن ها طاقت فرسا می باشد لازم است کفّاره بدهند: (یعنی) مسکینی را اطعام کنند و کسی که کار خیری انجام دهد برای او بهتر است و روزه داشتن برای شما بهتر است اگر بدانید (184)

180) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و بر کسانی که توان و طاقت آن (روزه) را ندارند لازم است که قدیه (به مقدار یک وعده) طعام مسکین بپردازند سؤال کردم؟

فرمود: منظور پیر کهن سال است و کسی که حالت تشنگی (مشقّت بار) داشته باشد.

181) - از سماعه، به نقل از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از آن حضرت علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و بر کسانی که توان و طاقت آن (روزه) را ندارند لازم است که فدیه (به مقدار یک وعده) طعام مسكين بپردازند» سؤال کردم؟

فرمود: (این در مورد) پیر کهن سالی است که نمی تواند روزه بگیرد و (یا) مریض می باشد.

182)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از آن حضرت علیه السلام در باره مردی که از ماه رمضان تا رمضان بعدی مریض است و در بین آن هم، سلامتی خود را باز نیافته و توان روزه گرفتن نداشته سؤال کردم؟

ص: 323

یَصُومَ اَلرَّمَضَانَ اَلَّذِی یَسْتَقْبِلُ وَ إِلاَّ فَلْیَتَرَبَّصْ إِلَی رَمَضَانٍ قَابِلٍ فَیَقْضِیَهُ فَإِنْ لَمْ یَصِحَّ حَتَّی جَاءَ رَمَضَانٌ قَابِلٌ فَلْیَتَصَدَّقْ کَمَا تَصَدَّقَ مَکَانَ کُلِّ یَوْمٍ أَفْطَرَ مُدّاً وَ إِنْ صَحَّ فِی مَا بَیْنَ اَلرَّمَضَانَیْنِ فَتَوَانَی (1) أَنْ یَقْضِیَهُ حَتَّی جَاءَ رَمَضَانٌ اَلْآخَرُ فَإِنَّ عَلَیْهِ اَلصَّوْمَ وَ اَلصَّدَقَهَ جَمِیعاً یَقْضِی اَلصَّوْمَ وَ یَتَصَدَّقُ مِنْ أَجْلِ أَنَّهُ ضَیَّعَ ذَلِکَ اَلصِّیَامَ.﴾ (2)

284/[183] - ﴿ عَنِ اَلْعَلاَءِ عَنْ مُحَمَّدٍ بن مسلم عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ وَ عَلَی اَلَّذِینَ یُطِیقُونَهُ فِدْیَهٌ طَعامُ مِسْکِینٍ ﴾

قَالَ: اَلشَّیْخُ اَلْکَبِیرُ وَ اَلَّذِی یَأْخُذُهُ اَلْعُطَاشُ ﴾ (3)

285 / 184] - ﴿عَنْ رِفَاعَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ ﴿ وَ عَلَی اَلَّذِینَ یُطِیقُونَهُ فِدْیَهٌ طَعامُ مِسْکِینٍ﴾

قَالَ: اَلْمَرْأَهُ تَخَافُ عَلَی وَلَدِهَا وَ اَلشَّیْخُ اَلْکَبِیرُ.﴾ (4)

ص: 324


1- توانى في الأمر : ترفّق و تمهّل فيه و لم يجعل . و في نسخة البحار: متوالي، و هو تصحيفه .
2- عنه بحار الأنوار : 333/96 ح 7 ، و وسائل الشيعة : 339/10 ح ،13553 ، و البرهان في تفسير القرآن : 397/1 ح 15 تهذيب الأحكام : 251/4 ح 20 بإسناده عن أبي بصير، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، و نحوه الاستبصار : 111/2 ح 4 عنهما وسائل الشيعة : 337/10 ح 13458 .
3- عنه بحار الأنوار: 320/96 ح 5 ، و البرهان في تفسير القرآن: 397/1 ح 16، و مستدرك ، الوسائل : 386/7 ح 8485 تقدّم مع تخريجاته بإسناده عن محمّد بن مسلم، عن أبي جعفر علیه السلام في الحديث 180 في هذه السورة .
4- عنه بحار الأنوار : 320/96 ح 6، و وسائل الشيعة : 212/10 ح ،13247 ، و البرهان في تفسير القرآن : 398/18 ح 17 و مستدرك الوسائل : 388/7 ح 8490.

فرمود برای هر روزه ای که افطار کرده یک مدّ طعام به مسکین صدقه دهد و اگر دسترسی به گندم نداشت یک مدّ خرما بدهد که این همان فرمایش خداوند: «فدیه (به مقدار) طعام مسکین بپردازند» می باشد.

بعد از آن اگر توانست باید رمضان آینده را روزه بگیرد و گر نه بعد از آن باید قضا و جبران کند پس چنان چه بعد از آن هم سالم نگشت تا رمضان بعدی فرا رسید، هم چنین مانند قبل باید برای هر روز یک مدّ طعام صدقه دهد.

اما اگر سالم شد و توانست روزه بگیرد ولی در اثر سُستی کردن قضای آن ها را به عقب انداخت تا رمضانی دیگر آمد، بر او لازم است که هم قضایش را بگیرد و هم صدقه دهد؛ چون عمداً قضای آن ها را تضییع کرده است.

183) - از علاء از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و بر کسانی که توان و طاقت آن (روزه) را ندارند لازم است که فدیه (به مقدار) طعام مسکین بپردازند» سؤال کردم؟

فرمود: منظور پیر کهن سال می باشد و کسی است که حالت تشنگی (شدید) داشته باشد.

184)- از رفاعه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و بر کسانی که توان و طاقت آن (روزه) را ندارند لازم است که فدیه (به مقدار) طعام مسكين بپردازند» فرمود: (آنان دو دسته اند یکی) آن زنی است که بر فرزند (نوزاد) خود بترسد (خواه حامله باشد یا شیر دهد) و (دوم) پیر مرد کهن سال می باشد.

ص: 325

286/[185] - ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: اَلشَّیْخُ اَلْکَبِیرُ وَ اَلَّذِی بِهِ اَلْعُطَاشُ لاَ حَرَجَ عَلَیْهِمَا أَنْ یُفْطِرَا فِی رَمَضَانَ وَ تَصَدَّقَ کُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا فِی کُلِّ یَوْمٍ بمُدَّ مِنْ طَعَامٍ وَ لاَ قَضَاءَ عَلَیْهِمَا وَ إِنْ لَمْ یَقْدِرَا فَلاَ شَیْءَ عَلَیْهِمَا .﴾ (1)

287/[186] - ﴿عَنِ اَلْحَارِثِ اَلْنصْرِیِّ [البصری]، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) ، قَالَ:

قَالَ فِی آخِرِ شَعْبَانَ : ﴿ إِنَّ هَذَا اَلشَّهْرَ اَلْمُبَارَکَ اَلَّذِی أَنْزَلْتَ فِیهِ اَلْقُرْآنَ ، وَ جَعَلْتَهُ هُدًی لِلنَّاسِ، وَ بَیِّنَاتٍ مِنَ اَلْهُدَی وَ الْفُرْقانِ، قَدْ حَضَرَ، فَسَلِّمْنَا فِیهِ، وَ سَلِّمْهُ لَنَا، وَ سَلِّمْهُ مِنَّا فِی یُسْرٍ مِنْکَ وَ عَافِیَهٍ. ﴾ (2)

288/[187] - ﴿ عَنْ عُبْدُوسٍ اَلْعَطَّارِ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِذَا حَضَرَ شَهْرُ رَمَضَانَ فَقُلِ: «اَللَّهُمَّ قَدْ حَضَرَ شَهْرُ رَمَضَانَ وَ قَدِ اِفْتَرَضْتَ عَلَیْنَا صِیَامَهُ وَ أَنْزَلْتَ فِیهِ اَلْقُرْآنَ : هُدیً لِلنّاسِ وَ بَیِّناتٍ مِنَ اَلْهُدی وَ اَلْفُرْقانِ اَللَّهُمَّ أَعِنَّا عَلَی صِیَامِهِ وَ تَقَبَّلْهُ مِنَّا وَ سَلِّمْنَا فِیهِ وَ سَلِّمْهُ مِنَّا وَ سَلِّمْنَا لَهُ فِی یُسْرٍ مِنْکَ وَ عَافِیَهٍ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ .﴾ (3)

ص: 326


1- عنه بحار الأنوار : 320/96 ح 7 ، و البرهان في تفسير القرآن : 398/1 ح 18، و مستدرك الوسائل : 388/7 ح 8491. الكافي : 116/4 ح 4 من لا يحضره الفقيه : 133/2 ح 1947 ، تهذيب الأحكام : 238/4 ح 4 : الاستبصار : 104/2 ح 3، عنهم وسائل الشيعة: 209/10 ح 13240 ، عوالي اللئالي: 145/3 ح 45 فقه القرآن : 185/1 .
2- عنه بحار الأنوار : 383/96 ح 1 ، و البرهان في تفسير القرآن : 399/1 ح 8. الكافي : 71/4 ح 2 بإسناده عن عمّار بن موسى الساباطي قال : قال لي أبو عبد الله علیه السلام بتفصيل، عنه وسائل الشيعة : 322/10 ح 13511، و نحوه إقبال الأعمال : 23 (دعاء آخر في أوّل ليلة من شهر رمضان)
3- عنه بحار الأنوار: 383/96 ح 2 ، و البرهان في تفسير القرآن : 400/1 ح 9. الكافي : 74/4ح 5 بإسناده عن علىّ بن أبي حمزة، عن أبي بصير، عن أبي عبد الله علیه السلام عنه وسائل الشيعة: 325/10 ح 13518 . إقبال الأعمال: 18 (فصل فيما تذكره من الدعوت عند رؤية الهلال)، و 62 (دعاء أخر في هذه الليلة)، عن ابن أبي قرّة بإسناده إلى الصادق علیه السلام

185) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود: پیر مرد کهن سال و کسی که حالت تشنگی (شدید) دارد بر آنان مشکلی نیست که روزه خود را افطار کنند و برای هر روز آن یک مدّ (طعام) صدقه دهند (و در نوشته ای: دو مدّ وارد شده است) و قضا بر آنان نیست و اگر هم نتوانستند (پرداخت کنند)، باکی بر آنان نمی باشد

186) - از حارث نصری [بصری] روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام در آخرین روز ماه شعبان (خطاب به خداوند) اظهار داشت: «به راستی این ماه مبارکی است که قرآن را در آن نازل نمودی و آن را هدایت گر انسان ها قرار دادی و روشنایی بخش هدایت و جدایی گرداندی این ماه فرا رسید ما را در آن سالم بدار و در حالت سادگی و تندرستی، آن را از ما سالم تحویل بگیر».

187) - از عبدوس ،عطار به نقل از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که ماه رمضان فرا می رسد، بگو: «خداوندا! ماه رمضان فرا رسید و روزه آن را بر ما واجب نمودی قرآن را در آن نازل کردی که هدایت گر انسان ها و بیانگر هدایت و فرقان می باشد خداوندا! ما را بر روزه آن کمک نما (روزه) آن را از ما قبول فرما ما را در آن سالم بدار و در سلامتی و آسانی و تندرستی آن را از ما بپذیر به راستی تو بر هر چیزی توانمندی ای که رحم کننده ترین رحم کنندگان هستی»

ص: 327

قوله تعالى: ﴿شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَ بَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَ الْفُرْقَانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَ مَنْ كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَ لَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَ لِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ وَ لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ﴾ ﴿185﴾

289/[188] - ﴿ عَنْ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِهِ تبارک و تعالی:﴿ شَهْرُ رَمَضانَ اَلَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ اَلْقُرْآنُ ﴾ کَیْفَ أُنْزِلَ فِیهِ اَلْقُرْآنُ؟ وَ إِنَّمَا أُنْزِلَ اَلْقُرْآنُ فِی عِشْرِینَ سَنَهً مِنْ أَوَّلِهِ إِلَی آخِرِهِ

فَقَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: نَزَلَ اَلْقُرْآنُ جُمْلَهً وَاحِدَهً فِی شَهْرِ رَمَضَانَ إِلَی اَلْبَیْتِ اَلْمَعْمُورِ ، ثُمَّ أُنْزِلَ مِنَ اَلْبَیْتِ اَلْمَعْمُورِ فِی طُولِ عِشْرِینَ سَنَهً، ثُمَّ قَالَ: قَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ نَزَلَتْ صُحُفُ إِبْرَاهِیمَ فِی أَوَّلِ لَیْلَهٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ أُنْزِلَتِ اَلتَّوْرَاهُ لِسِتٍّ مَضَیْنَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ أُنْزِلَتْ اَلْإِنْجِیلُ لِثَلاَثَ عَشْرَهَ لَیْلَهً خَلَتْ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ ، وَ أُنْزِلَ اَلزَّبُورُ لِثَمَانِیَ عَشْرَهَ مِنْ رَمَضَانَ وَ أُنْزِلَ اَلْقُرْآنُ لِأَرْبَعٍ وَ عِشْرِینَ مِنْ رَمَضَانَ .﴾ (1)

ص: 328


1- عنه مجمع انیان 497/2 و بحار الأنوار 25/97 ح 61 و البرهان في تفسير القرآن : 400/1 ح 10، و بحار الأنوار 106/20 تفسير القمّي : 66/1 (ابراهيم علیه السلام و بناء البيت) مرسلاً ، و باختصار عنه البحار: 237/9 ح 132 و 12/97 ح 19، الكافي : 628/2 ح 6 بإسناده عن حفص بن عباك، عن أبي عبد الله علیه السلام ، و نحوه الأمالي للمصدوق : 62 ح 5 (المجلس الخامس عشر). فضائل الأشهر الثلاثة : 87 ح 67 عنهما البحار 11/97 ح 14

فرمایش خداوند متعال (روزه در) ماه رمضان است ماهی که قرآن برای راهنمایی مردم و نشانه های هدایت و فرق میان حق و باطل در آن نازل شده است پس آن کسی که از شما در ماه رمضان در (وطن و منزل خود) حاضر باشد باید روزه بگیرد و آن کسی که بیمار یا در سفر است روز های دیگری را به جای آن روزه بگیرد (آری) خداوند آسایش و راحتی شما را می خواهد نه زحمت شما را و هدف این است که این روز ها را تکمیل کنید و خدا را بر این که شما را هدایت کرده بزرگ شمارید باشد که شکر گزاری کنید. (185)

188) - از ابراهیم روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام به درباره فرمایش حدى عزّ و جلّ: «ماه رمضان همان ماهی است که قرآن در آن نازل شده است» سوال کردم که چگونه قرآن در ماه رمضان نازل گردید؟ (و افزودم:) با این که قرآن از اول تا آخر آن در مدّت بیست سال نازل شده است.

(امام صادق علیه السلام) فرمود: تمامی قرآن یک جا در ماه رمضان در «بیت المعمور» نازل شد سپس در طول بیست سال تدریجاً نازل گردید؛ پس از آن افزود: پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: صحف ابراهیم در شب اول ماه رمضان نازل شد و تورات در موقعی نازل شد که شش شب از آن گذشته بود و انجیل در وقتی نازل شد که سیزده شب از آن باقی مانده بود و زبور هیجدهم ماه رمضان و قرآن در بیست و چهارم آن نازل شده است

ص: 329

290/[189]- ﴿ عَنِ اِبْنِ سِنَانٍ عَمَّنْ ذَکَرَهُ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنِ اَلْقُرْآنِ وَ اَلْفُرْقَانِ أَهُمَا شَیْئَانِ أَوْ شَیْءٌ وَاحِدٌ؟

قَالَ: فَقَالَ اَلْقُرْآنُ جُمْلَهُ اَلْکِتَابِ، وَ اَلْفُرْقَانُ اَلْمُحْکَمُ اَلْوَاجِبُ اَلْعَمَلِ بِهِ﴾ (1)

291/[190]- ﴿ عَنِ اَلصَّبَّاحِ بْنِ سَیَابَهَ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: إِنَّ اِبْنَ أَبِی یَعْفُورٍ أَمَرَنِی أَنْ أَسْأَلَکَ عَنْ مَسَائِلَ فَقَالَ علیه السلام: وَ مَا هِیَ؟

قَالَ: یَقُولُ لَکَ: إِذَا دَخَلَ شَهْرُ رَمَضَانَ وَ أَنَا فِی مَنْزِلِی إِلَی أَنْ أُسَافِرَ؟

قَالَ: إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ اَلشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ ﴾ فَمَنْ دَخَلَ عَلَیْهِ شَهْرُ رَمَضَانَ وَ هُوَ فِی أَهْلِهِ فَلَیْسَ لَهُ أَنْ یُسَافِرَ إِلاَّ لِحَجٍّ أَوْ عُمْرَهٍ أَوْ فِی طَلَبِ مَالٍ یَخَافُ تَلَفَهُ﴾ (2)

292/[191] - ﴿ عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ ﴿ فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ اَلشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ ﴾ قَالَ:

فَقَالَ: مَا أَبْیَنَهَا لِمَنْ عَقَلَهَا، قَالَ: مَنْ شَهِدَ رَمَضَانَ فَلْیَصُمْهُ، وَ مَنْ سَافَرَ فَلْیُفْطِرْ.﴾ (3)

ص: 330


1- عنه بحار الأنوار: 28/92 ح 33 ، و البرهان في تفسير القرآن : 400/1 ح 11 الكافي : 630/2 ح 11، عنه وسائل الشيعة : 183/27 ح 33552، معاني الأخبار : 189 ح 1، عنه البحار : 15/92 ح 10.
2- عنه بحار الأنوار : 324/96 ح 14 ، و البرهان في تفسير القرآن : 402/1 ح 4، و نور الثقلين: 169/1 ح 580 ، و مستدرك الوسائل : 377/7 ح 8459.
3- عنه بحار الأنوار: 325/96 ح 15 و البرهان في تفسير القرآن : 395/1 ح 4 و 402 ح 5، و مستدرك الوسائل : 372/7 ح 8449 الكافي : 118/4 ح 3 بإسناده عن يونس عن سماعة قال: سألته علیه السلام ، و نحوه تهذيب الأحكام : 256/4 ح 2 ، الاستبصار : 114/2 ح 2 عنهم وسائل الشيعة : 220/10 ح 13264، فقه القرآن : 180/1

189) - از ابن سنان از کسی که نامش را برده روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره قرآن و فرقان پرسیدم که آیا دو چیز می باشند، یا یک چیز هستند؟

پس فرمود: قرآن همۀ کتاب است و فرقان همان آیات محکم است که عمل به آن ها واجب می باشد

190)- از صباح بن سیابه روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: ابن ابي يعفور مرا امر کرده تا مسائلی را از شما سؤال کنم حضرت فرمود: آن ها چیست؟

گفت: سؤال او این است: موقعی که ماه رمضان فرا رسد و من در منزل خود باشم آیا می توانم مسافرت کنم؟

فرمود: همانا خداوند فرموده است پس کسی که در ماه رمضان حضور داشته باشد باید آن ماه را روزه بگیرد، پس کسی که ماه رمضان برایش فرا رسد و در (کنار) خانواده (و شهر) خود باشد حق مسافرت ندارد مگر برای حج و یا عمره و یا برای به دست آوردن اموالی که می ترسد تلف شود.

191)- از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «پس کسی که در ماه رمضان حضور دارد باید آن ماه را روزه بگیرد»، فرمود:

برای کسی که اندیشه و تعقّل نماید چه قدر واضح و روشن می باشد که چون فرموده ماه رمضان فرا رسد و در منزل خود باشد باید روزه بگیرد و کسی که مسافر باشد باید افطار کند

ص: 331

293/ [192] - ﴿ وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام: «فَلْیَصُمْهُ » قَالَ:

اَلصَّوْمُ فُوهُ لاَ یَتَکَلَّمُ إِلاَّ بِالْخَیْرِ .﴾ (1)

294/[193] - ﴿عَنْ ابی بَصِیرٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ حَدِّ اَلْمَرَضِ اَلَّذِی یَجِبُ عَلَی صَاحِبِهِ فِیهِ اَلْإِفْطَارُ کَمَا یَجِبُ عَلَیْهِ فِی اَلسَّفَرِ فِی قَوْلِهِ ﴿ وَ مَنْ کانَ مَرِیضاً أَوْ عَلی سَفَرٍ» ؟

قَالَ: هُوَ مُؤْتَمَنٌ عَلَیْهِ مُفَوَّضٌ إِلَیْهِ، فَإِنْ وَجَدَ ضَعْفاً فَلْیُفْطِرْ، وَ إِنْ وَجَدَ قُوَّهً فَلْیَصُمْ، کَانَ اَلْمَرِیضُ عَلَی مَا کَانَ.﴾ (2)

295/[194 ] - ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ:

لَمْ يَكُنْ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله يَصُومُ فِي السَّفَرِ تَطَوُّعاً وَ لَا فَرِيضَةً يَكْذِبُونَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ وَ رَسُولُ اللَّهِ بِكُرَاعِ الْغَمِيمِ (3) عِنْدَ صَلَاةِ الْفَجْرِ فَدَعَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله بِإِنَاءٍ فَشَرِبَ وَ أَمَرَ النَّاسَ أَنْ يُفْطِرُوا فَقَالَ قَوْمٌ: قَدْ تَوَجَّهَ النَّهَارُ وَ لَوْ صُمْنَا يَوْمَنَا هَذَا فَسَمَّاهُمْ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله الْعُصَاةَ فَلَمْ يَزَالُوا یُسَمَّوْنَ بِذَلِکَ اَلاِسْمِ حَتَّی قُبِضَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ﴾ (4)

296/[195] - ﴿ عَنِ اَلثُّمَالِیِّ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ یُرِیدُ اَللّهُ بِکُمُ اَلْیُسْرَ وَ لا یُرِیدُ بِکُمُ اَلْعُسْرَ ﴾. قَالَ:

ص: 332


1- عنه بحار الأنوار: 325/96 ذيل ح 15، و البرهان في تفسير القرآن : 402/1 ح 6.
2- عنه بحار الأنوار: 325/96 ح 16، و البرهان في تفسير القرآن : 395/1ح 5، و نور الثقلين : 164/1 ح 552 ، و مستدرك الوسائل : 389/7ح 8494.
3- كُراع الغميم : موضع بناحية الحجاز بين مكة و المدينة. معجم البلدان : 503/4 .
4- عنه مجمع البيان : : 493/1، و فقه القرآن : 206/1 ، و بحار الأنوار: 325/96 ح 16، وسائل الشيعة : 204/10 ح 13223، و البرهان في تفسير القرآن : 395/1 ح 2 ، و نور الثقلين : 164/1 ح 553 ، و مستدرك الوسائل : 382/7 ح 8474

192) - و امام صادق علیه السلام (درباره فرمایش خداوند:) «پس روزه بگیرد»، فرمود: روزه دهان این است که سخن نگوید، مگر به خیر و خوبی.

193) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره حدود و مقدار مریضی که سبب می شود صاحبش روزه نگیرد همان طوری که مسافر در سفر واجب است افطار کند طبق فرمایش خداوند متعال پس کسی که ماه رمضان را (در محل خود) حاضر باشد، باید آن (ماه) را روزه بگیرد» سؤال کردم؟

فرمود: تشخیص آن به خود شخص واگذار شده پس اگر (مریض) ضعف و ناتوانی دچارش شود باید افطار نماید ولی اگر توان و نیرو داشت - در هر وضعیّتی که باشد - باید روزه بگیرد

194- از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله در مسافرت، نه روزه مستحبی می گرفت و نه روزه واجب بر آن حضرت دروغ می بندند، موقعی که آیه قرآن نازل شد، هنگام نماز صبح بود و رسول خدا صلی الله علیه و آله در محلی به نام «کراع غمیم» بود پس حضرت ظرف آبی را طلبید و نوشید سپس دستور داد تا دیگران هم افطار کنند بعضی افراد اعتراض کردند: روز روشن شده و ما روزه گرفته ایم.

رسول خدا صلی الله علیه و آله آنان را گروه عصیان گر نامید و بر همین عنوان در بین اصحاب بودند تا موقعی که رسول خدا صلی الله علیه و آله از دنیا رحلت نمود.

195)- از ثمالی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «خداوند نسبت به شما آسان می طلبد و (کار های) سخت را نمی خواهد» فرمود:

ص: 333

اَلْیُسْرُ: عَلِیٌّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، وَ فُلاَنٌ وَ فُلاَنٌ اَلْعُسْرُ، فَمَنْ کَانَ مِنْ وُلْدِ آدَمَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ لَمْ یَدْخُلْ فِی وَلاَیَهِ فُلاَنٍ وَ فُلاَنٍ﴾. (1)

297/[196] - ﴿ عَنِ اَلزُّهْرِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ قَالَ:

صَوْمُ اَلسَّفَرِ وَ اَلْمَرَضِ أَنَّ اَلْعَامَّهَ اِخْتَلَفَتْ فِی ذَلِکَ فَقَالَ قَوْمٌ: یَصُومُ وَ قَالَ قَوْمٌ لاَ یَصُومُ، وَ قَالَ قَوْمٌ: إِنْ شَاءَ صَامَ وَ إِنْ شَاءَ أَفْطَرَ، وَ أَمَّا نَحْنُ فَنَقُولُ یُفْطِرُ فِی اَلْحَالَیْنِ جَمِیعاً فَإِنْ صَامَ فِی اَلسَّفَرِ أَوْ فِی حَالِ اَلْمَرَضِ فَعَلَیْهِ اَلْقَضَاءُ، ذَلِکَ بِأَنَّ اَللَّهَ یَقُولُ ﴿ وَ مَنْ کانَ مَرِیضاً أَوْ عَلی سَفَرٍ فَعِدَّهٌ مِنْ أَیّامٍ أُخَرَ ﴾ - الی آخر قوله تعالی: - ﴿یُرِیدُ اَللّهُ بِکُمُ اَلْیُسْرَ وَ لا یُرِیدُ بِکُمُ اَلْعُسْرَ﴾ .﴾ (2)

298/[197] - ﴿ عَنْ سَعِیدٍ اَلنَّقَّاشِ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یقول: إِنَّ فِی اَلْفِطْرِ لَتَکْبِیراً وَ لَکِنَّهُ مَسْتُورٌ (مسنون) یُکَبِّرُ فِی اَلْمَغْرِبِ لَیْلَهَ اَلْفِطْرِ وَ فِی اَلْعَتَمَهِ وَ اَلْفَجْرِ وَ فِی صَلاَهِ اَلْعِیدِ وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ

ص: 334


1- عنه بحار الأنوار: 99/36 ح 41، و نور الثقلين : 169/1 ح 581 . المحاسن : 186/1 ح 199 (باب - 47 الرادّ لحديث آل محمّد علیهم السلام) عن بعض أصحابه رفعه، عنه البحار : 220/24 ح 18 ، المناقب لابن شهر آشوب : 103/3 (فصل في أنّه الرضوان و الإحسان، عنه البحار : 103/36
2- عنه بحار الأنوار: 325/96 ح 18 و البرهان في تفسير القرآن : 396/1 ح 6 ، و مستدرك الوسائل : 374/7 ح 8450 تفسير القمّي: 187/1 (أقسام الصوم) ضمن حديث طويل، عنه البحار : 262/96 ح 1، الكافي : 86/4 ضمن ح 1 بإسناده عن سفيان بن عيينة، عن الزهري، عن عليّ بن الحسين عليهما السلام ، و نحوه من لا يحضره الفقيه : 81/2 ضمن 1784 ، و تهذيب الأحكام : 296/4 ضمن ح 1، عنهم وسائل الشيعة : 174/10 ح 13142 ، الخصال : 537/2 ح 2 (الصوم على أربعين ، وجهاً)، فقه الرضا علیه السلام : 23 ، عنه مستدرك الوسائل : 374/7 ذيل ح 8450 أشار إليه، كشف الغمّة : 103/2 (ثبتت له الإمامة من وجوه.)

منظور از «اليُسر» امام علی علیه السلام و منظور از «العُسر» فلان و فلان می باشند، پس هر کسی که از فرزندان حضرت آدم علیه السلام باشد داخل در ولایت فلانی و فلانی نمی شود

196) - و از زهری روایت کرده است که گفت:

امام سجّاد علیه السلام (ضمن حدیثی مفصّل) فرمود: و اما در مورد روزه مسافر و مریض که علمای اهل سنّت در آن اختلاف دارند عدّه ای گفته اند: باید روزه بگیرد، عدّه ای دیگر گفته اند: نباید بگیرد، عدّه ای هم گفته اند: مختار است، اگر خواست می تواند روزه بگیرد و اگر خواست افطار کند؛ ولی ما (اهل بیت رسالت علیهم السلام) می گوییم: در هر دو حالت اگر مسافر و یا مریض روزه بگیرد باید قضای آن را هم به جا آورد؛

زیرا که خدای عزّ و جلّ فرموده است: «هر کسی که مریض و با مسافر باشد باید در روز های دیگری (که مریض و یا مسافر نباشد) جبران نماید» - تا آخر فرمایش خداوند متعال: - «خداوند نسبت به شما آسان میطلبد و (کار های سخت را از شما نمی خواهد» پس او (عمل و عبادت) آسان را انتخاب می کند (که طبق فرمان و خواسته اش باشد) و سختی (غیر قابل تحمّل) را نمی خواهد

197) - از سعید نقّاش روایت کرده است که گفت:

شنیدم امام صادق علیه السلام می فرمود: همانا در (عید) فطر تکبیری است که مستحبّ می باشد و آن در (نماز) مغرب عشا و صبح (عید) فطر و در نماز عید است پس تکبیر بگو که (گفتن) آن فرمایش خداوند متعال است:

ص: 335

تبارك وتعالى : ﴿ وَ لِتُکْمِلُوا اَلْعِدَّهَ وَ لِتُکَبِّرُوا اَللّهَ عَلی ما هَداکُمْ ﴾- وَ اَلتَّکْبِیرُ أَنْ تَقُولَ « اَللَّهُ أَکْبَرُ اَللَّهُ أَکْبَرُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَ اَللَّهُ أَکْبَرُ وَ لِلَّهِ اَلْحَمْدُ »

قَالَ فِی رِوَایَهِ أَبِی عَمْرٍو: اَلتَّکْبِیرُ اَلْأَخِیرُ أَرْبَعُ مَرَّاتٍ .﴾ (1)

299/[198] - ﴿ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ:

قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ! مَا يُتَحَدَّثُ بِهِ عِنْدَنَا أَنَّ النَّبِيَّ صلی الله علیه و آله صَامَ تِسْعَةً وَ عِشْرِينَ أَكْثَرَ مِمَّا صَامَ ثَلَاثِينَ أَحَقٌّ هَذَا؟

قَالَ: مَا خَلَقَ اللَّهُ مِنْ هَذَا حَرْفاً مَا صَامَهُ النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله إِلَّا ثَلَاثِينَ لِأَنَّ اللَّهَ تعالی يَقُولُ: ﴿ وَ لِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ﴾ فَكَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله يَنْقُصُهُ ؟!﴾ (2)

300 /[199] - ﴿ عَنْ سَعِیدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ فِی اَلْفِطْرِ تَکْبِیراً قَالَ: قُلْتُ: مَا تَکْبِیرٌ إِلاَّ فِی یَوْمِ اَلنَّحْرِ

قَالَ: فِیهِ تَکْبِیرٌ وَ لَکِنَّهُ مَسْنُونٌ فِی اَلْمَغْرِبِ وَ اَلْعِشَاءِ وَ اَلْفَجْرِ وَ اَلظُّهْرِ وَ اَلْعَصْرِ وَ رَکْعَتَیِ اَلْعِیدِ .﴾ (3)

ص: 336


1- عنه بحار الأنوار: 133/90 ح 34، و البرهان في تفسير القرآن: 403/1 ح 6، و مستدرك الوسائل : 137/6 ح 6638 .
2- عنه بحار الأنوار: 299/96 ح 11، و البرهان في تفسير القرآن : 403/1 ح 7، و نور الثقلين : 170/1 ح 585 و مستدرك الوسائل : 412/7 ح 8561. من لا يحضره الفقيه: 170/22 ح 2042 بإسناده عن شعيب، عن أبيه، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفصيل، تهذيب الأحكام : 167/4 ح 49 بإسناده عن معاذ بن كثير قال : قلت لأبي عبد الله علیه السلام ، و 171 ح 55 بتفاوت يسير فيهما، و نحوهما الاستبصار : 65/2 ح 13، و67 ح 18 عنهم وسائل الشيعة : 268/10 ح 13392، و 271 ح 13400 ، و البحار : 215/57 ح 186 ، معاني الأخبار : 382 ح 14 نحو الفقيه، عنه البحار : 298/96 ح 8
3- عنه بحار الأنوار: 133/90 ذيل ح 34 ، و البرهان في تفسير القرآن : 403/1 ح 8، و مستدرك الوسائل : 137/6 ح 6639 الكافي : 166/4 ح 1 بإسناده عن سعيد النقّاش قال : قال بو عبد الله علیه السلام بتفصيل ، و نحوه من لا يحضره الفقه:167/2 ح 2034. و تهذيب الأحكام: 138/3 ح 43، عنهم وسائل الشیعه: 455/7 ح 9847، إقبال الأعمال : 271 (لباب السادس و الثلاثون) بإسناده عن معاوية بن عمّار قال: سمعت أبا عبد الله علیه السلام بتفصيل، عنه البحار: 116/91 ح 2

«بر آن چه که شما هدایت نموده خداوند را بزرگ شمارید و تکبیرگو باشید»؛ و اما تکبیر عبارت است از: «الله أكبر الله أكبر، الله أكبر ، لا إله إلا الله و الله أكبر، الله أكبر و لله الحمد» یعنی خدا بزرگ است، خداوند بزرگ است خداوند بزرگ است نیست خدایی مگر خدای یکتا و خداوند بزرگ است و حمد مخصوص خداوند است

و در روایت ابو عمرو آمده است که تکبیر آخر چهار مرتبه گفته شود.

198) - از ابن ابی عمیر، به نقل از مردی روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: فدایت گردم! آن چه نزد ما بحث می شود این است که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله بیست و نه روز بیشتر روزه می گرفت تا سی روز، آیا این واقعیّت دارد؟

فرمود: حتی یک حرف از آن را هم خدا نیافریده است پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آل غیر از سی روز روزه نگرفت؛ زیرا خداوند می فرماید: «باشد که عدد را تکمیل نمایید» آن وقت رسول خدا صلی الله علیه و آله آن را ناقص انجام می داد؟!

199) - از سعید روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا برای (عید) فطر تکبیری است عرضه داشتم: تکبیری نمی باشد مگر در عید قربان

فرمود: در آن هم تکبیر هست ولی مستحب می باشد که آن برای نماز مغرب، عشا، صبح، ظهر، عصر و هم چنین برای دو رکعت نماز عید خواهد بود.

ص: 337

قوله تعالى: ﴿ وَ إِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَ لْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ ﴿186﴾ أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَائِكُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَخْتَانُونَ أَنْفُسَكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ وَ عَفَا عَنْكُمْ فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَ ابْتَغُوا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَ كُلُوا وَ اشْرَبُوا حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيَامَ إِلَى اللَّيْلِ وَ لَا تُبَاشِرُوهُنَّ وَ أَنْتُمْ عَاكِفُونَ فِي الْمَسَاجِدِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَقْرَبُوهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ﴾ ﴿187﴾

301/[200] - ﴿ عَنِ اِبْنِ أَبِی یَعْفُورٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تبارک و تعالی: ﴿ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَ لْیُؤْمِنُوا بِی﴾ یَعْلَمُونَ أَنِّی أَقْدِرُ عَلَی أَنْ أُعْطِیَهُمْ مَا یَسْأَلُونَ .﴾ (1)

ص: 338


1- عنه بحار الأنوار: 323/93 ح 37 و البرهان في تفسير القرآن: 405/1 ح و مستدرک الوسائل 190/5 ح 5654

فرمايش خداوند متعال: و (ای پیامبر!) هنگامی که بندگان من از تو درباره من سؤال کنند (بگو:) من (به شما و هر چیزی) نزدیک هستم. دعای دعا کننده را هنگامی که مرا می خواند پاسخ می گویم! پس باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان بیاورند تا ارشاد شوند (و به مقصد برسند.) (186 ) آمیزش جنسی بما همسرانتان در شب (اول ماه رمضان و) روز هایی که روزه می گیرید حلال است آن ها لباس شما هستند و شما لباس آن ها (هر دو زینت هم و سب حفظ یک دیگر می باشید) خداوند می دانست که شما به خود خیانت می کردید پس توبه شما را پذیرفت و شما را بخشید اکنون با آن ها آمیزش کنید و آن چه را خدا برای شما مقرر داشته طلب نمایید و بخورید و بیاشامید تا سفیده صبح از سياه (شب) برای شما آشکار گردد! سپس روزه را تا شب تکمیل کنید و در حالی که در مساجد به اعتکاف پرداخته اید با زنان آمیزش نکنید! این ها حدود و مرز های الهی است پس به آن نزدیک نشوید خداوند آیات خود را این چنین برای مردم روشن می نماید باشد که پرهیز کار گردند. (187)

200) - از ابن ابی یعفور روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام پيرامون فرمایش خداوند تبارک و تعالی: «پس باید (دعوت) مرا اجابت نمایند و به من ایمان آورنده و به من ایمان آورنده» فرمود آنان علم و اطمینان دارند که من (خدا) توان دارم بر این که هر چه را درخواست کنند عطایشان کنم

ص: 339

302 / [201] - ﴿ عَنْ سَمَاعَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿أُحِلَّ لَکُمْ لَیْلَهَ اَلصِّیامِ اَلرَّفَثُ إِلی نِسائِکُمْ هُنَّ لباسٌ - إِلَی- وَ کُلُوا وَ اِشْرَبُوا ﴾ قَالَ: نَزَلَتْ فِی خَوَّاتِ بْنِ جُبَیْرٍ وَ کَانَ مَعَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِی اَلْخَنْدَقِ وَ هُوَ صَائِمٌ فَأَمْسَی عَلَی ذَلِکَ وَ کَانُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَنْزِلَ هَذِهِ اَلْآیَهُ إِذَا نَامَ أَحَدُهُمْ حَرُمَ عَلَیْهِ اَلطَّعَامُ فَرَجَعَ خَوَّاتٌ إِلَی أَهْلِهِ حِینَ أَمْسَی فَقَالَ عِنْدَکُمْ طَعَامٌ فَقَالُوا: لاَ تَنَمْ حَتَّی نَصْنَعَ لَکَ طَعَاماً فَاتَّکَأَ فَنَامَ فَقَالُوا: قَدْ فَعَلْتَ؟

قَالَ: نَعَمْ فَبَاتَ عَلَی ذَلِکَ فَأَصْبَحَ فَغَدَا إِلَی اَلْخَنْدَقِ فَجَعَلَ یُغْشَی عَلَیْهِ فَمَرَّ بِهِ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَلَمَّا رَأَی اَلَّذِی بِهِ سَأَلَهُ فَأَخْبَرَهُ کَیْفَ کَانَ أَمْرُهُ فَنَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ: ﴿أحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَائِكُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ- إِلَی- وَ کُلُوا وَ اِشْرَبُوا حَتّی یَتَبَیَّنَ لَکُمُ اَلْخَیْطُ اَلْأَبْیَضُ مِنَ اَلْخَیْطِ اَلْأَسْوَدِ مِنَ اَلْفَجْرِ .﴾ (1)

303/[202]- ﴿ عَنْ سَعْدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْهُمَا علیهما السلام فِی رَجُلٍ تَسَحَّرَ وَ هُوَ شَاکٌّ فِی اَلْفَجْرِ؟ قَالَ: لاَ بَأْسَ ﴿ کُلُوا وَ اِشْرَبُوا حَتّی یَتَبَیَّنَ لَکُمُ اَلْخَیْطُ اَلْأَبْیَضُ مِنَ اَلْخَیْطِ اَلْأَسْوَدِ مِنَ اَلْفَجْرِ﴾ وَ أَرَی أَنْ یَسْتَظْهِرَ فِی رَمَضَانَ وَ یَتَسَحَّرَ قَبْلَ ذَلِکَ.﴾ (2)

ص: 340


1- عنه بحار الأنوار: 269/96 ح 2، و البرهان في تفسير القرآن : 408/1 ح 8، و مستدرك الوسائل : 344/7ح 8369 الكافي : 98/4 ح 4 بإسناده عن أبي بصير، عن أحدهما علیهما السلام بتفاوت يسير، و نحوه من لا يحضره الفقيه : 130/2 ح 1935 ، و تهذيب الأحكام : 184/4 ح 1 عنهم وسائل الشيعة : 112/10 ح 12990 ، و البحار : 267/20 ح 21 ، و 131/83 ح 95، فقه القرآن : 196/1 (الفصل الثامن في صوم الاعتكاف)
2- عنه بحار الأنوار: 270/96 ح 3، و وسائل الشيعة : 121/10 ح 13008 ، و البرهان في تفسير القرآن : 408/1 ح 9

201) - از سماعه روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام پیرامون فرمایش خداوند: «شب ماه رمضان برای شما حلال گردید هم خوابی و زناشویی با همسرتان- ... - بخورید و بیاشامید» سؤال کردم؟

فرمود: درباره خوّات بن جبیر انصاری نازل شده است که با رسول خدا صل الله علیه و آله در کندن خندق با حالت روزه شرکت داشت پس با همان حالت (روزه و تلاش روز را) به شب رسانید؛ و تا پیش از نزول این آیه اگر کسی هنگام افطار می خوابید افطار (خوردن و آشامیدن) بر او حرام می شد. موقعی که خوّات شب به منزل نزد خانواده اش ،رسید به اهل منزل گفت: آیا غذایی دارید؟

گفتند: نه، (غذای حاضر نداریم) ولی خوابت نبرد تا غذایی برایت تهیه کنیم

خوّات( به پشتی) تکیه داد و (چون خسته بود )خوابش برد پس اهل منزل غذایی را تهیه کرده و گفتند غذایت را بخور خوّات از خواب بیدار شد و به ناچار دوباره خوابید و با شکم خالی روزۀ خود را ادامه داد صبح روز بعد برای کندن خندق به دیگران پیوست و (در اثر گرسنگی) مرتّب به حالتِ ضعف و بیهوشی دچار می شد.

رسول خدا صلی الله علیه و آله بر خوّات عبور کرد و چون وضعیّت او را دید احوال را او پرسید، و او هم ماجرای خود را برای حضرت بیان کرد سپس این آیه نازل شد «شب ماه رمضان برای شما زناشویی با همسرتان حلال گردید - تا جایی که فرمود: - و بخورید و بیاشامید تا موقعی که خیط ابیض (سفیده فجر) از تاریکی آشکار و روشن گردد.»

202) - از سعد به نقل بعضی از اصحاب روایت کرده است که گفت:

امام باقر و امام صادق علیهما السلام دربارۀ مردی که سحری خورده و شک کرده که آیا فجر طلوع کرده یا نه؟ فرمودند: مشکلی برایش نیست، «بخورید و بیاشامید تا رشته سفیدی صبح از سیاهی شب بر شما پدیدار شود» ولی بهتر است که در ماه رمضان تفحّص نماید و پیش از آن سحری میل کند

ص: 341

304/[203] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ رَجُلَیْنِ قَامَا فِی شَهْرِ رَمَضَانَ فَقَالَ أَحَدُهُمَا: هَذَا اَلْفَجْرُ وَ قَالَ اَلْآخَرُ: مَا أَرَی شَیْئاً قَالَ لِیَأْکُلِ اَلَّذِی لَمْ یَسْتَیْقِنِ اَلْفَجْرَ وَ قَدْ حَرُمَ اَلْأَکْلُ عَلَی اَلَّذِی زَعَمَ قَدْ رَأَی إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ ﴿ کُلُوا وَ اِشْرَبُوا حَتّی یَتَبَیَّنَ لَکُمُ اَلْخَیْطُ اَلْأَبْیَضُ مِنَ اَلْخَیْطِ اَلْأَسْوَدِ مِنَ اَلْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا اَلصِّیامَ إِلَی اَللَّیْلِ.﴾ (1)

305/[204] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ أُنَاسٍ صَامُوا فِی شَهْرِ رَمَضَانَ فَغَشِیَهُمْ سَحَابٌ أَسْوَدُ عِنْدَ مَغْرِبِ اَلشَّمْسِ فَظَنُّوا أَنَّهُ اَللَّیْلُ فَأَفْطَرُوا أَوْ أَفْطَرَ بَعْضُهُمْ ثُمَّ إِنَّ اَلسَّحَابَ فَصَلَ عَنِ اَلسَّمَاءِ فَإِذَا اَلشَّمْسُ لَمْ تَغِبْ؟

قَالَ عَلَی اَلَّذِی أَفْطَرَ قَضَاءُ ذَلِکَ اَلْیَوْمِ إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ ﴿ثُمَّ أَتِمُّوا اَلصِّیامَ إِلَی اَللَّیْلِ﴾ فَمَنْ أَکَلَ قَبْلَ أَنْ یَدْخُلَ اَللَّیْلُ فَعَلَیْهِ قَضَاؤُهُ لِأَنَّهُ أَکَلَ مُتَعَمِّداً .﴾ (2)

306/[205] - ﴿عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنْ جَرَّاحٍ عَنْ الصادق علیه السلام قَالَ قَالَ اللَّهُ (تبارک) و تعالی: ﴿ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيامَ إِلَى اللَّيْلِ﴾ يَعْنِي صَوْمَ رَمَضَانَ

ص: 342


1- عنه بحار الأنوار: 271/96 ح 4 ، و البرهان في تفسير القرآن: 408/1 ح 10، و مستدرك الوسائل : 348/7 ح 8378 دعائم الإسلام : 274/12 ( ذكر ما يفسد الصوم) بتفصيل، عنه البحار : 284/96 ح ضمن ح 13، و مستدرك الوسائل: 348/7 ح 8379
2- عنه بحار الأنوار : 278/96 ح 1، و البرهان في تفسير القرآن 409/1 ح 11، و مستدرك الوسائل: 328/7 ح 8310 فيه قطعة منه، و 349 ح 8381 الكافي : 100/4 ح 1 بإسناده عن سماعة قال: سألته علیه السلام، و ح 2 بإسناده عن أبي بصير و سماعة ، عن أبي عبد الله علیه السلام ، و نحوه تهذيب الأحكام : 270/4 ح 8 ، و الاستبصار : 115/2ح 4، عنهم وسائل الشيعة: 121/10 ح 13009.

203) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام دربارۀ آن دو مردی که هر دو در ماه رمضان (برای خوردن سحری) برخاستند پس یکی گفت: فجر طلوع کرده و دیگری گفت: چیزی احساس نمی کنم سؤال کردم؟

فرمود: آن کسی که یقین به طلوع فجر ندارد می تواند بخورد، ولی بر کسی که یقین دارد (که طلوع کرده) خوردن حرام است زیرا خداوند می فرماید: «و بخورید و بیاشامید تا رشته سفیدی صبح از سیاهی شب بر شما پدیدار شود، سپس روزه را تا شب به پایان رسانید».

204) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام دربارۀ گروهی که در ماه رمضان روزه گرفته اند، پس نزدیک غروب خورشید ابر سیاهی بالا آمده و گمان کردند که شب شده است پس بعضی از آنان افطار ،نمودند سپس ابر کنار رفت و خورشید نمایان گشت فرمود: کسی که افطار کرده همان را باید قضا نماید؛ زیرا خداوند می فرماید: «سپس روزه را تا شب به پایان رسانید» بنابراین هر کسی که قبل از ورود شب چیزی بخورد (یا بیاشامد) واجب است روزۀ آن روز را قضا کند؛ چون عمداً باطل کرده است.

205)- از قاسم بن سلیمان به نقل از جرّاح روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: از این که خدای متعال فرموده است: «سپس روزه را تا شب به پایان رسانید» منظور روزه ماه مبارک رمضان می باشد

ص: 343

فَمَنْ رَأَى الْهِلَالَ بِالنَّهَارِ فَلْيُتِمَّ صِيَامَهُ.﴾ (1)

307/[206]- ﴿ عَنْ سَمَاعَهَ قَالَ:

عَلَی اَلَّذِی أَفْطَرَ اَلْقَضَاءُ لِأَنَّ اَللَّهَ تعالی یَقُولُ: ﴿ ثُمَّ أَتِمُّوا اَلصِّیامَ إِلَی اَللَّیْلِ ﴾ فَمَنْ أَکَلَ قَبْلَ أَنْ یَدْخُلَ اَللَّیْلُ فَعَلَیْهِ قَضَاؤُهُ لِأَنَّهُ أَکَلَ مُتَعَمِّداً .﴾ (2)

308/[207]- ﴿ عَنْ [عُبَیْدِ] اَللَّهِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنِ ﴿ اَلْخَیْطِ اَلْأَبْیَضِ مِنَ اَلْخَیْطِ اَلْأَسْوَدِ ﴾؟

فَقَالَ: بَیَاضُ اَلنَّهَارِ مِنْ سَوَادِ اَللَّیْلِ .﴾ (3)

قوله تعالى: ﴿ و َلَا تَأْكُلُواْ أَمْوَلَكُم بَيْنَكُم بِالْبَطِل وَ تُدْلُوا بهَا إِلَى الْحُكّام لتَأْكُلُوا فَرِيقًا مَنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالْإِثْم وَ أَنتُمْ تَعْلَمُونَ﴾ ﴿188﴾

ص: 344


1- عنه بحار الأنوار، 299/96 ح 12، و وسائل الشيعة : 280/10 ح 13417 و البرهان في تفسير القرآن : 409 ح 12، و نور الثقين. 175/1 - 606 . تهذيب الأحكام: 178/4 ح 64 بإسناده عن جرّاح المدائني قال : قال أبو عبد الله علیه السلام. و نحوه الاستبصار: 73/3 ح 3 عنهما وسائل البشعة : 378/10 - 13411
2- عنه بحار الأنوار: 278/96 ح 2. و البرهان في تفسير القرآن 409/1 13 الكافي : 100/4 ذیل ح 1، و ذیل تهذيب الأحكام 270/4 ذيل ح 8 الاستبصار : 115/2 ذیل ح 4، عنهم وسائل الشيعة : 121/10 ذيل ح 13009
3- عنه بحار الأنوار: 271/96 ح 5 و البرهان في تفسير القرآن. 409/1 ح14 تفسير القمّي. 66/1 (إبراهيم علیه السلام و بناء البيت) ، مرسلاً، الكافي : 98/4 ح 3 بإسناده عن الحلبي قال : سألت أبا عبد الله علیه السلام مع زياده في آخره. من لا يحضره الفقيه : 131/2 ح 1936، و تهذيب الأحكام 184/4 نحو الكافي، عنهم وسائل الشيعة : 111/10 ح 12987، و البحار: 265/22ح 7، و 111/83 ح 13، و 131ح 96 عن الكافي و الفقيه .

بنابراین کسی که در روز ماه را می بیند باید روزه را به پایان برساند

206) - از سماعه روایت کرده است که گفت:

کسی که افطار کرده همان را باید قضا نماید؛ زیرا خداوند متعال می فرماید: «سپس روزه را تا شب به پایان رسانید» بنابراین هر کسی که قبل از ورود شب چیزی بخورد (یا بیاشامد) واجب است روزه آن روز را قضا کند؛ چون عمداً باطل کرده است.

207)- از عبید الله حلبی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره «خيط ابيض و خیط اسود» سؤال کردم؟

فرمود: مقصود سفیدی و روشنایی روز از سیاهی و تاریکی شب می باشد.

فرمایش خداوند متعال: و اموال یک دیگر را به باطل (و ناحق ) در بین خود نخورید و برای خوردن بخشی از اموال مردم به گناه (قسمتی از) آن را (به عنوان رشوه) به قضات ندهید در حالی که شما می دانید (که این کار، خلاف و گناه است) (188)

ص: 345

309/ [208] - ﴿ عَنْ زِیَادِ بْنِ عِیسَی[عبدالله] ، قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ وَ لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ﴾ . قَالَ: کَانَتْ قُرَیْشٌ تُقَامِرُ اَلرَّجُلَ فِی أَهْلِهِ وَ مَالِهِ، فَنَهَاهُمُ اَللَّهُ عَنْ ذَلِکَ ﴾ (1)

310/[209] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ: قَوْلُ اَللَّهِ تبارک و تعالی: ﴿ وَ لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ وَ تُدْلُوا بِها إِلَی اَلْحُکّامِ ﴾ فَقَالَ: یَا أَبَا بَصِیرٍ! إِنَّ اَللَّهَ قَدْ عَلِمَ أَنَّ فِی اَلْأُمَّهِ حُکَّاماً یَجُورُونَ، أَمَا إِنَّهُ لَمْ یَعْنِ حُکَّامَ أَهْلِ اَلْعَدْلِ وَ لَکِنَّهُ عَنَی حُکَّامَ أَهْلِ اَلْجَوْرِ، یَا أَبَا مُحَمَّدٍ! أَمَا إِنَّهُ لَوْ کَانَ لَکَ عَلَی رَجُلٍ حَقٌّ فَدَعَوْتَهُ إِلَی حُکَّامِ أَهْلِ اَلْعَدْلِ فَأَبَی عَلَیْکَ إِلاَّ أَنْ یُرَافِعَکَ إِلَی (حُکَّامِ) أَهْلِ اَلْجَوْرِ لِیَقْضُوا لَهُ کَانَ مِمَّنْ یُحَاکِمَ إِلَی اَلطَّاغُوتِ .﴾ (2)

311 /[210] - ﴿ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ قَالَ:

قَرَأْتُ فِی کِتَابِ أَبِی اَلْأَسَدِ إِلَی أَبِی اَلْحَسَنِ اَلثَّانِی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : وَ جَوَابَهُ بِخَطِّهِ، سَأَلَ مَا تَفْسِیرُ قَوْلِهِ تَعَالَی، ﴿ وَ لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ، وَ تُدْلُوا بِها إِلَی اَلْحُکّامِ﴾؟

قَالَ فَکَتَبَ علیه السلام إِلَیْهِ: اَلْحُکَّامُ اَلْقُضَاهُ، قَالَ: ثُمَّ کَتَبَ تَحْتَهُ هُوَ أَنْ یَعْلَمَ

ص: 346


1- عنه بحار الأنوار: 234/79 ح 12، و البرهان في تفسير القرآن : 410/1 ح 4 . الكافي : 122/5 ح 1 بإسناده عن زياد بن عيسى - و هو أبو عبيدة الحذّاء - قال : سألت أبا عبد الله علیه السلام عنه وسائل الشيعة : 164/17 ح 22254
2- عنه بحار الأنوار: 264/104 ح 8، و وسائل الشيعة : 13/27 ذيل ح 33081 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 410/1 ح 5 . الكافي : 411/7 ح 3 بإسناده عن أبي بصير قال: قلت لأبي عبد الله علیه السلام، و نحوه تهذيب الاحکام : 219/6 ح 9، عنهما وسائل الشيعة : 12/27 ح 33081 ، دعائم الإسلام : 530/2 ح 1884 ، و مستدرك الوسائل : 240/17 ح 21226 ..

208) - از زیاد بن عیسی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام پیرامون فرمایش خدای عزّ و جلّ «و اموال خود را در بین یک دیگر از روی ناحق و باطل نخورید» سؤال کردم؟

فرمود: قریش قماربازی می کردند و خانواده و اموال خود را در معرض برد و باخت قرار می دادند پس خدای عزّ و جلّ آنان را نهی کرده و از انجام چنین کار جلوگیری نمود.

209) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت :

از امام صادق علیه السلام پیرامون فرمایش خداوند: «و اموالتان را میان خود به باطل نخورید و آن را به حاکمان ستمگر ندهید» سؤال کردم؟

فرمود: ای ابا بصیر! خداوند می دانست که در میان امّت حاکمانی ستمگر خواهند بود هرگز مقصود او حاکمان عادل نیست بلکه حكّام ستمگر را در نظر داشته است.

ای ابا محمد (1) اگر از شخصی ادعای حقّی را داشته باشی و برای داوری نزد حاکمانی از اهل عدل مراجعه کنی ولی آن شخص دادرسی را نپذیرد مگر با مراجعه به حاکم ستمگر آن شخص از جمله کسانی است که داوری را نزد طاغوت می برند

210) - از حسن بن علی (بن فضّال) روایت کرده است که گفت:

در نامه ای از ابی اسد به امام رضا علیه السلام همراه با جواب و دست خط حضرت خواندم که نوشته بود: سؤال شده است که تفسیر فرمایش خداوند متعال: «و اموالتان را میان خود به باطل نخورید و آن را به حاکمان ستمگر ندهید» چیست؟

حضرت در جوابش مرقوم فرموده بود منظور از آیه شریفه حکّام و قاضیان هستند. سپس در پایین آن افزوده بود همانند کسی که می داند او حاکم ستمگری است

ص: 347


1- ظاهراً كنيه دوم برای ابا بصیر می باشد.

اَلرَّجُلُ أَنَّهُ ظَالِمٌ عَاصٍ هُوَ غَیْرُ مَعْذُورٍ فِی أَخْذِهِ ذَلِکَ اَلَّذِی حَکَمَ لَهُ بِهِ إِذَا کَانَ قَدْ عَلِمَ أَنَّهُ ظَالِمٌ.﴾ (1)

312/ [211] - ﴿ عَنْ سَمَاعَهَ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : اَلرَّجُلِ یَکُونَ عِنْدَهُ شَیْءٌ یَتَبَلَّغُ بِهِ وَ عَلَیْهِ الدَیْنٌ أَیُطْعِمُهُ عِیَالَهُ حَتَّی یَأْتِیَهُ اَللَّهُ بمیْسَرَة فیَقْضِیَ دَیْنَهُ أَوْ یَسْتَقْرِضُ عَلَی ظَهْرِهِ؟

فقال: یَقْضِی بِمَا عِنْدَهُ دَیْنُهُ، وَ لاَ یَأْکُلُ أَمْوَالَ اَلنَّاسِ إِلاَّ وَ عِنْدَهُ مَا یُؤَدِّی إِلَیْهِمْ حُقُوقَهُمْ، إِنَّ اَللَّهَ تعالی یَقُولُ: ﴿ لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ ﴾ (2)

قوله تعالى : ﴿ يَسْتَلُونَكَ عَن الْأَهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَوقِيتُ لِلنَّاسِ وَ الْحَج وَ لَيْسَ الْبِرُّ بِأَن تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِن ظُهُورِهَا وَ لَكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَى وأتوا البيوتَ مِنْ أَبْوَبهَا وَاتَّقُوا الله لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾ ﴿189﴾

ص: 348


1- عنه بحار الأنوار: 265/104 ح 12، و البرهاب في تفسير القرآن: 410/1 ح 6، و نور الثقلين: 176/1 ح 613 تهذيب الأحكم 219/6 ح 10 عنه وسائل الشيعة : 15/27 ح 33087
2- عنه بحر الأنوار: 144/103 ح 17 قطعة منه و البرهان في تفسير القرآن : 411/1 ح 7 الكافي : 95/5 ح 2 بتفصيل، من لا يحضره العقيه : 184/3 ح3690 و تهذيب الأحكام. 185/6 ح 8 نحو الكافي، عنهم وسائل الشيعة : 297/9 ح 12061، و 325/18 ح 23773، مستطرفات السرائر : 590 عنه البحار ، 144/103 ح 18، فقه القرآن: 380/1، و مجموعة ورّام: 264:2 ( باب ذكر جمل من مناهي رسول الله صلی الله علیه و آله) ، فیهما من أيّوب عن مسلمة قال: قلت لأبي عبد الله علیه السلام. و يأتي أیضا في الحديث 101 من سورة «النساء» .

و برای داوری و قضاوت به او مراجعه می کند و او هم برایش حکم می نماید پس او حق ندارد آن چه را که حکم کرده بگیرد؛ (البته) اگر می دانسته که او ستمگر و ظالم است.

211) - از سماعه روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: مردی سرمایه ای دارد که با آن (معاش) زندگی خود و خانواده اش را می گذراند و هم چنین بدهکاری و دینی بر عهده اش است آیا می تواند سرمایه اش را هزینه خوراک و مخارج خانواده خود کند و به انتظار گشایشی باشد تا دین خویش را از آن طریق پرداخت کند؟ یا دین خود را پرداخت نماید و برای مخارج خانواده) قرض کند؟

فرمود: از موجودی خویش دین خود را بپردازد و با نداشتن سرمایه چیزی از کسی قرض (و وام) نگیرد؛ همانا خداوند متعال فرموده است: «اموال خود را با یک دیگر به باطل نخورید»

فرمایش خداوند متعال: (ای پیامبر!) دربارۀ هلال های ماه از تو سؤال می کنند بگو: آن ها بیان اوقات (و تقویم طبیعی) برای (نظام زندگی) مردم و (تعیین زمان) حج است و کار نیک آن نیست که از پشت خانه ها وارد شوید بلکه کار نیک این است که پرهیزگار باشید و از درب خانه ها وارد شوید و تقوا را پیشه خود قرار دهید تا رستگار گردید. (189)

ص: 349

313/[212] - ﴿ عَنْ زَیْدٍ أَبِی أُسَامَهَ قَالَ:

سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنِ اَلْأَهِلَّة؟

قَالَ: هِیَ اَلشُّهُورُ فَإِذَا رَأَیْتَ اَلْهِلاَلَ فَصُمْ وَ إِذَا رَأَیْتَهُ فَأَفْطِرْ.

قُلْتُ: أَرَأَیْتَ إِنْ کَانَ اَلشَّهْرُ تِسْعَهً وَ عِشْرِینَ أَیَقْضِی ذَلِکَ اَلْیَوْمَ؟

قَالَ: لاَ إِلاَّ أَنْ تَشْهَدُ ثَلاَثَهَ عُدُولٍ فَإِنَّهُمْ إِنْ شَهِدُوا أَنَّهُمْ رَأَوُا اَلْهِلاَلَ قَبْلَ ذَلِکَ فَإِنَّهُ یَقْضِی ذَلِکَ اَلْیَوْمَ.﴾ (1)

314/ [213] - ﴿ عَنْ زِیَادِ بْنِ اَلْمُنْذِرِ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: صُمْ حِینَ یَصُومُ اَلنَّاسُ، وَ أَفْطِرْ حِینَ یُفْطِرُ اَلنَّاسُ فَإِنَّ اَللَّهَ جَعَلَ اَلْأَهِلَّهَ مَوَاقِیتَ .﴾ (2)

315/ [214] - ﴿عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ هَذِهِ اَلْآیَهِ ﴿ لَیْسَ اَلْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا اَلْبُیُوتَ مِنْ ظُهُورِها وَ لکِنَّ اَلْبِرَّ مَنِ

ص: 350


1- عنه بحار الأنوار : 300/96 ح 13، و البرهان في تفسير القرآن : 412/1 ح 2 ، و مستدرك الوسائل : 403/7 ح 8530 الكافي : 76/4 ح 1 بإسناده عن الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام - إلى قوله : فأفطر - عنه البحار : 356/58، تهذيب الأحكام : 155/4 ح 2 بإسناده عن زيد الشحّام جميعاً عن أبي عبد الله علیه السلام بتمامه ، و نحوه 156/4 ح 6، و 161 ح 27 ، و 163 ح 31 عن عبد الله بن بن سنان قال : سألت أبا عبد الله علیه السلام، و ح 32 عن أبي أحمد عمر بن الربيع البصري قال : .... و نحوهم الاستبصار : 62/2 ح 2 ، و 63 ح 6 ، عنهم الجميع وسائل الشيعة : 252/10 ح 13339 ، و 262 ح 13372، و 267 ح 13387 .
2- عنه بحار الأنوار: 300/96 ح 14، و البرهان في تفسير القرآن : 412/1 ح 3، و مستدرك الوسائل : 418/7 ح 8580. جوابات أهل الموصل (للشيخ المفيد): 30، عنه مستدرك الوسائل : 404/7ح 8536، تهذيب الأحكام : 164/4 ح 34 عنه وسائل الشيعة : 293/10 ح 13450.

212) - از زید بن ابی اسامه روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره «الأهِلَّةِ»، سؤال کردند؟

فرمود: منظور ماه ها می باشد چنان چه هلال ماه مبارک رمضان را مشاهده کردی روزه بگیر و چون (در پایان آن ماه را) دیدی (فردایش) روزه خود را افطار کن

گفتم: آیا اگر ماه (رمضان) بیست و نه روز شود یک روز آخر را باید قضا و جبران نمود؟

فرمود نه، مگر آن که سه نفر عادل گواهی دهند که ماه را دیده ایم در این صورت باید آن روز را قضا و جبران کند.

213) - از زیاد بن منذر روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود: هنگامی که مردم (اهل سنّت) روزه می گیرند (تو نیز برای رعایت تقیّه) روزه بگیر و چون افطار کنند، تو نیز افطار کن؛ همانا خداوند (سبحان) ماه ها را وقت های مخصوصی (برای شناسایی زمان ها مقرّّر نموده است

214) - از سعد روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره این آیه (شریفه): راه و روش پسندیده و نیک چنین نیست که از پشت خانه ها وارد (خانه) شوید، بلکه روش پسندیده این است که با رعایت تقوا و ادب، از درب آن وارد شوید»، سؤال کردم؟

فرمود: آل محمد علیهم السلام (وسیله و) درب های ورودی خداوند (به سوی سعادت ها و کمال) هستند و ایشان وسیله و دعوت کنندگان به بهشت می باشند

ص: 351

اِتَّقی وَ أْتُوا اَلْبُیُوتَ مِنْ أَبْوابِها ﴾ فَقَالَ علیه السلام: آلُ مُحَمَّدٍ علیهم السلام أَبْوَابُ اَللَّهِ وَ سَبِیلُهُ وَ اَلدُّعَاهُ إِلَی اَلْجَنَّهِ وَ اَلْقَادَهُ إِلَیْهَا وَ اَلْأَدِلاَّءُ عَلَیْهَا إِلَی یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ﴾ (1)

316 / [215] - ﴿عَنْ جَابِرِ بْنِ یَزِیدَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ: ﴿ لَیْسَ اَلْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا اَلْبُیُوتَ مِنْ ظُهُورِها ﴾ اَلْآیَهِ قَالَ:

یَعْنِی أَنْ یَأْتِیَ اَلْأَمْرَ مِنْ وَجْهِهَا أَیُّ اَلْأُمُورِ کَانَ .﴾ (2)

317 /[216] - ﴿قَالَ: وَ رَوَی سَعِیدُ بْنُ مُنَخَّلٍ فِی حَدِیثٍ لَهُ رَفَعَهُ قَالَ: ﴿اَلْبُیُوتُ﴾ اَلْأَئِمَّهُ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ وَ اَلْأَبْوَابُ أَبْوَابُهَا .﴾ (3)

318/[217] - ﴿ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿وَ أْتُوا اَلْبُیُوتَ مِنْ أَبْوابِها﴾ قَالَ اِئْتُوا اَلْأُمُورَ مِنْ وَجْهِهَا ﴾(4)

قوله تعالى: ﴿ وَ قَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِينَ ﴿193﴾ الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَ الْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ﴾ ﴿194﴾

ص: 352


1- عنه بحار الأنوار : 104/2 ح 60، وسائل الشيعة : 20/27 ح 33099، و البرهان في تفسير القرآن : 416/1 ح 5 ، و نور الثقلين : 177/1 ح 622
2- عنه بحار الأنوار: 104/2 ح 61 ، و البرهان في تفسير القرآن : 416/1 ح 6 . المحاسن: 224/1 ح 143 ( باب - 11 الاحتياط في الدين) عنه البحار : 262/2 ح 8 .
3- عنه بحار الأنوار: 105/2 ح 62 ، و البرهان في تفسير القرآن : 416/1 ح 7.
4- عنه بحار الأنوار: 105/2 ح 63، و البرهان في تفسير القرآن : 416/1 ح 8.

وایشان تا زمان برپایی قیامت رهبران و راهنمایان به سوی بهشت خواهند بود.

215) - از جابر بن یزید روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «راه و روش پسندیده و نیک چنین نیست که از پشت خانه ها وارد شوید»، فرمود: منظور این است که برای ورود در امور و انجام برنامه ها - هر جریان و برنامه ای که باشد - از مقابل و راه صحیح و طريق مستقیم باید وارد شد.

216) - و سعيد بن مُنخّل در حدیثی به طور مرفوعه روایت کرده است که گفت: «البيوت امامان معصوم علیهم السلام هستند و «الأبواب» نیز درب های همین خانه ها باشند.

217) - از جایر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره «و خانه ها را از درشان وارد شوید» فرمود: برای ورود در جریان ها و برنامه ها، از طریق آن ( یعنی از طریق اهل بیت علیهم السلام و واسطه های فيض الهى) وارد شويد.

فرمایش خداوند متعال: و با آن ها پیکار کنید! تا فتنه (و بت پرستی و سلب آزادی از مردم) از بین برود و دین مخصوص خدا گردد پس اگر (از روش نادرست خود) دست برداشتند (مزاحم آن ها نشوید زیرا) تعدّی جز بر ستم کاران روا نمی باشد (193) ماه حرام در برابر ماه حرام! (اگر دشمنان، احترام آن را شکستند، و در آن با شما جنگیدند شما نیز حق دارید مقابله به مثل

کنید و بجنگید) و (در) تمام ماه های ،حرام (قابلِ) قصاص است پس هر کسی که به شما تجاوز کند همانند آن بر او تجاوز کنید و از خدا بپرهیزید (و زیاده روی ننمایید) و بدانید که خدا با پرهیزگاران است. (194)

ص: 353

319/[218]- ﴿ عَنِ اَلْحَسَنِ بَیَّاعِ اَلْهَرَوِیِّ یَرْفَعُهُ عَنْ أَحَدِهِمَا : فِی قَوْلِهِ « فَلا عُدْوانَ إِلاّ عَلَی اَلظّالِمِینَ » قَالَ إِلاَّ عَلَی ذُرِّیَّهِ قَتَلَهِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ .﴾(1)

320 / [219] - ﴿ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ الْفُضَیْلِ قَالَ:

سَألْتُهُ عَنِ الْمُشْرِکِینَ أیَبْتَدِئُهُمُ الْمُسْلِمُونَ بِالْقِتَالِ فِی الشَّهْرِ الْحَرَامِ؟

فَقَالَ:إذَا کَانَ الْمُشْرِکُونَ ابْتَدِؤوهُمْ بِاسْتِحْلَالِهِم، و رَأی الْمُسْلِمُونَ أنَّهُمْ یَظْهَرُونَ عَلَیْهِمْ فِیهِ؛ وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللهِ سبحانه: ﴿ اَلشَّهْرُ الْحَرامُ بِالشَّهْرِ الْحَرامِ وَ الْحُرُماتُ قِصاصٌ﴾ (2)

321/[220] - ﴿عَنْ إِبْرَاهِیمَ قَالَ أَخْبَرَنِی مَنْ رَوَاهُ عَنْ أَحَدِهِمَا قَالَ: قُلْتُ: « فَلا عُدْوانَ إِلاّ عَلَی اَلظّالِمِینَ » قَالَ: لاَ یَعْتَدِی اَللَّهُ عَلَی أَحَدٍ إِلاَّ عَلَی نَسْلِ قَتَلَهِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ .﴾ (3)

ص: 354


1- عنه بحار الأنوار : 298/45 ح 8 ، و وسائل الشيعة : 142/16 ح 21191 ، و البرهان في تفسير القرآن : 417/1 ح 3 و نور الثقلين : 178/1 ح 627.
2- عنه بحار الأنوار: 53/100 ح 4 ، و البرهان في تفسير القرآن : 419/1 ح 3 و نور الثقلين: ، 179/1 ح 630 ، و مستدرك الوسائل : 48/11ح 12400 بتفاوت يسير . تهذيب الأحكام : 142/6 ح 3 مع زيادة في آخره، عنه وسائل الشيعة : 70/15 ح 20006
3- عنه بحار الأنوار : 298/45 ح 9 ، و وسائل الشيعة : 142/16 ح 21192، و البرهان في تفسير القرآن : 417/1 ح 4، و نور الثقلين: 178/1 ح 628 .

218) - از حسن بیّاع هروی (1)، به طور مرفوعه روایت کرده است، که گفت: یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام درباره فرمایش خداوند: «پس خصومت و دشمنی وجود ندارد مگر علیه ستمگران» فرمود: منظور ذریّه و نسل قاتلان امام حسین علیه السلام می باشند.

219) - از علاء بن فضیل روایت کرده است که گفت:

از آن حضرت درباره مشرکین سؤال کردم آیا در ماه های حرام می توان با آنان شروع به جنگ کرد؟

فرمود: اگر مشرکین شروع جنگ در ماه های حرام را حلال بدانند و مسلمانان بدانند که مشرکین می خواهند بر علیه ایشان جنگ کنند مانعی ندارد که این فرموده خداوند است: «ماه حرام در برابر ماه حرام است و در ماه های حرام قصاص صحیح می باشد»

220)- از ابراهیم به نقل یکی از اصحاب خود روایت کرده است، که گفت: به یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام عرض کردم: (منظور از فرمایش خداوند): «پس خصومت و دشمنی وجود ندارد مگر علیه ستمگران چیست»؟

فرمود: خداوند سبحان بر هیچ کسی ستم روا نمی دارد مگر بر نسل قاتلان امام حسین علیه السلام (که بر اعمال شنیع و دلخراش اجداد خود راضی هستند.)

1).

ص: 355


1- یعنی فروشنده نوع لباس مخصوصی بوده که منسوب به هَرَوِی در حوالی خراسان می باشد مجمع البحرين: 424/4 (هرو).

قوله تعالى: ﴿ وَ أَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ ۛوَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ ﴿195﴾ وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَ لَا تَحْلِقُوا رُءُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَ سَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾ ﴿196﴾

232/[221] - ﴿ عَنْ حَمَّادٍ اَللَّحَّامِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

لَوْ أَنَّ رَجُلاً أَنْفَقَ مَا فِی یَدَیْهِ فِی سَبِیلِ اَللَّهِ مَا کَانَ أَحْسَنَ وَ لاَ وُفِّقَ أَ لَیْسَ اَللَّهُ یَقُولُ: ﴿ وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَی اَلتَّهْلُکَهِ وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اَللّهَ یُحِبُّ اَلْمُحْسِنِینَ﴾؟ یَعْنِی اَلْمُقْتَصِدِینَ .﴾ (1)

ص: 356


1- عنه بحار الأنوار، 167/96 ح 12 و البرهان في تفسير القرآن: 420/1 ح 2، و مستدرك الوسائل 241/7 ح 8140 الكافي: 53/4 ح 7، عنه وسائل الشيعة: 552/21 ح 27847 ، فقه القرآن 336/1 ( باب من لیس له نهضة إلى الجهاد).

فرمایش خداوند متعال: و در راه خدا انفاق کنید و (با ترک انفاق) خود را به دست خود به هلاکت نیفکنید و نیکی کنید که خداوند نیکوکاران را دوست می دارد. (195 و حج و عمره را برای خدا به اتمام رسانید و اگر محصور شدید، (و مانعی همانند: ترس از دشمن یا بیماری، مانع از ورود به مکه شد.) آن چه از قربانی فراهم شود (ذبح) کنید و از احرام خارج شوید) ولی سر های خود را نتراشید تا قربانی به محل خود برسد (و در قربانگاه ذبح شود) و اگر کی از شما بیمار بود و یا ناراحتی در سر داشت (و ناچار بود که سر خود را بتراشد). باید قدیه و کفّاره ای از قبیل روزه گرفتن یا صدقه و یا گوسفندی (به فقیر دادن) بدهد و هنگامی که (از بیماری و یا از دشمن) در امان بودید هر کس با پایان یافتن عمره حج را آغاز کند و آن چه از قربانی برای او امکان پذیر است (ذبح کند) و هر کی که (قربانی) نیافت سه روز در ایام حج و هفت روز هنگامی که باز می گردد روزه بدارد! این ده روز کامل است (البته) این برای کسی است که خانواده او نزد مسجد الحرام نباشد (یعنی اهل مکّه و اطراف آن نباشد) و از خدا بپرهیزید! و بدانید که او دارای کیفری سخت است. (196)

221)- از حماد لحّام روایت کرده است. که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: چنان چه مردی تمام آن چه را که در دست دارد در راه خدا انفاق کند، کار خوبی انجام نداده و توفیقی هم نداشته است. مگر نه این که خداوند فرموده: «و با دست خود، خود را در هلاکت و بیچارگی نیندازید و نیکی کنید که خداوند نیکوکاران را دوست دارد» مقصود: صرفه جویان هستند.

ص: 357

323/[222] - ﴿ عَنْ حُذَیْفَهَ قَالَ: ﴿ وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَی اَلتَّهْلُکَة﴾ قَالَ هَذَا فِی اَلنَّفَقَهِ ﴾(1). (2).

324/[223]- ﴿ عَنْ زُرَارَهَ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) ، قَالَ:

إِنَّ اَلْعُمْرَهَ وَاجِبَهٌ بِمَنْزِلَهِ اَلْحَجِّ، لِأَنَّ اَللَّهَ تعالی یَقُولُ: ﴿ وَ أَتِمُّوا اَلْحَجَّ وَ اَلْعُمْرَهَ لِلّهِ﴾ ما ذلک؟ هِیَ وَاجِبَهٌ مِثْلُ اَلْحَجِّ، وَ مَنْ تَمَتَّعَ أَجْزَأَتْهُ، وَ اَلْعُمْرَهُ فِی أَشْهُرِ اَلْحَجِّ مُتْعَهٌ ﴾ (3)

325/[224] - ﴿ عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام: فِی قَوْلِهِ تعالی: ﴿ وَ أَتِمُّوا اَلْحَجَّ وَ اَلْعُمْرَهَ لِلّهِ ﴾ قَالَ: إِتْمَامُهُمَا إِذَا أَدَّاهُمَا، یَتَّقِی مَا یَتَّقِی اَلْمُحْرِمُ فِیهِمَا.﴾ (4)

326/[225] - ﴿عَنْ أَبِی عُبَیْدَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ وَ أَتِمُّوا اَلْحَجَّ وَ اَلْعُمْرَهَ لِلّهِ ﴾ قَالَ: اَلْحَجُّ جَمِیعُ اَلْمَنَاسِکِ وَ اَلْعُمْرَهُ لاَ یُجَاوَزُ بِهَا مَکَّهَ.﴾ (5)

ص: 358


1- و في بعض النسخ : «في التقيّة».
2- عنه بحار الأنوار: 270/96 ح 13، و وسائل الشيعة : 213/16 ح 21391 فيه: هذا فی التقيّة، و البرهان في تفسير القرآن : 420/1 ح 3
3- عنه بحار الأنوار : 97/99 ح 11 و 332 ح 10 إلى قوله : مثل الحجّ، و وسائل الشيعة : 307/14 ح 19272، و البرهان في تفسير القرآن : 424/1 ح 14، و مستدرك الوسائل : 92/8 ح 9137، و 96 ح 9150 فيهما القطعة الأخيرة منه، و 176/10 ح 11781 باختصار . تهذيب الأحكام : 433/5 ح 148 بتفصيل عنه وسائل الشيعة : 295/14 ح 19229، دعائم الإسلام : 333/1 ( ذكر العمرة المفردة) عنه البحار : 332/99 ح 11 .
4- عنه بحار الأنوار : 332/99 ح 6، و البرهان في تفسير القرآن : 424/1 ح 15 . الكافي : 264/4 ح 1 بإسناده عن عمر بن أذينة قال : كتبت إلى أبي عبد الله علیه السلام بتفصيل، عنه وسائل الشيعة : 7/11ح 14108 .
5- عنه بحار الأنوار : 332/99 ح 7، و وسائل الشيعة : 316/14 ح 19303، و البرهان في تفسير القرآن : 424/1 ح 16.

222) - از حذیفه روایت شده است، که گفت:

«و با دست خود خود را در هلاکت و بیچارگی نیندازید» درباره نفقه و هزینه زندگی می باشد. (1)

223)- از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: عمره همانند حج (بر کسی که توان داشته باشد) واجب است زیرا خداوند متعال می فرماید: «و حج و عمره را برای خدا انجام داده و (آن را) کامل گردانید» پس عمره مثل ،حج واجب می باشد و کسی که حج تمتّع بجا آورد (از عمره) کفایت می کند ضمناً عمره در ماه های حج تمتّع محسوب می شود.

224)- از زراره روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و حج و عمره را برای خدا انجام داده و (آن را) کامل گردانید» فرمود اتمام و تکمیل آن ها چنین است: از آن چه در احرام حج باید اجتناب شود نیز همان را (در احرام عمره) باید رعایت کند

225) - از ابو عبیده روایت کرده ،است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «حج و عمره را برای خدا انجام داده و (آن را) کامل گردانید»، فرمود: در حج باید تمام مناسک و برنامه ها انجام شود ولی اعمال عمره عمره فقط در محدوده مکه می باشد.

ص: 359


1- و در نسخه ای دیگر آمده است که درباره تقیّه می باشد.

327/[226] - ﴿عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ شُعَیْبٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قال :

﴿ وَ أَتِمُّوا اَلْحَجَّ وَ اَلْعُمْرَهَ لِلَّهِ﴾ قُلْتُ: یَکْتَفِی اَلرَّجُلُ إِذَا تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَهِ إِلَی اَلْحَجِّ مَکَانَ ذَلِکَ اَلْعُمْرَهَ اَلْمُفْرَدَهَ

قَالَ نَعَمْ کَذَلِکَ أَمَرَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أصحابه﴾ (1)

328/[227]- ﴿ عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ عَمَّارٍ اَلدُّهْنِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ اَلْعُمْرَهَ وَاجِبَهٌ عَلَی اَلْخَلْقِ بِمَنْزِلَهِ اَلْحَجِّ، لِأَنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ وَ أَتِمُّوا اَلْحَجَّ وَ اَلْعُمْرَهَ لِلّهِ ﴾ وَ إِنَّمَا نَزَلَتِ اَلْعُمْرَهُ بِالْمَدِینَهِ وَ أَفْضَلُ اَلْعُمْرَهِ عُمْرَهُ رَجَبٍ .﴾ (2)

329/[228] - ﴿عَنْ أَبَانٍ عَنِ اَلْفَضْلِ [بْنِ] أَبِی اَلْعَبَّاسِ فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: عَنْ أَبَانٍ عَنِ اَلْفَضْلِ بْنِ أَبِی اَلْعَبَّاسِ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ:﴿ وَ أَتِمُّوا اَلْحَجَّ وَ اَلْعُمْرَهَ لِلّهِ ﴾ قَالَ: هُمَا مَفْرُوضَانِ .﴾ (3)

330 / [229] - ﴿ عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِما السَّلاَمُ قَالُوا: سَأَلْنَاهُمَا عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَی ﴿ وَ أَتِمُّوا اَلْحَجَّ وَ اَلْعُمْرَهَ لِلّهِ﴾

ص: 360


1- عنه بحار الأنوار: 97/99 ح 12 ، و البرهان في تفسير القرآن : 424/1 ح 17، و مستدرك الوسائل : 178/10 ح 11789.
2- عنه بحار الأنوار: 332/99 ح 8 ، و البرهان في تفسير القرآن : 425/1 ح 18، و مستدرك الوسائل : 176/10 ح 11783. الكافي : 265/4 ح 4 تهذيب الأحكام : 433/5 ح 148 بإسناده عن زرارة بن أعين قال : قلت ح لأبي جعفر علیه السلام بتفاوت يسير فيهما عنهما، وسائل الشيعة : 9/11 ح 14111، و 295/14 ح ،19229 ، علل الشرائع : 408/2 ح 1 (باب - 144) نحو الكافي عنه البحار : 331/99 ح 2 .
3- عنه بحار الأنوار : 332/99 ح 9 ، و البرهان في تفسير القرآن: 425/1 ح 19، و مستدرك الوسائل : 8/8 ح 8920 ، و 176/10 ح 11780 فيهما : مفروضتان. الكافي : 265/4 ح 2، تهذيب الأحكام : 459/5 ح 239 عنهما وسائل الشيعة : 7/11 ح 14107 ، و 8 ح 14109 ، و 295/14 ح 19228.

226) - از یعقوب بن شعیب روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام دربارۀ «حج و عمره را برای خدا انجام داده و (آن را) کامل گردانید»، سؤال کردم و گفتم: اگر مردی بجای عمره مفرده عمره تمتّع را تبدیل به حج کرد آیا این کفایت می کند؟

فرمود ،بلی، رسول خدا صلی الله علیه و آله اصحاب خود را این چنین دستور داد.

227) - از معاوية بن عمّار دُهنى روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: عمره بر تمام مسلمان هایی که توان داشته باشند، همانند حج واجب است؛ زیرا که خداوند متعال فرموده: «و حج و عمره را برای خدا انجام داده و (آن را) کامل گردانید» که آیه عمره در مدینه نازل شد و با فضیلت ترین (زمان انجام) حج عمره در ماه رجب خواهد بود.

228) - به نقل از ابان از فضل بن ابی العباس روایت کرده است که گفت:

(امام صادق علیه السلام) درباره فرمایش خداوند تبارک و تعالی: «و حج و عمره را برای خدا انجام داده و (آن را) کامل گردانید»، فرمود: هر دوی آن ها واجب هستند.

229) - از زراره و حمران و محمد بن مسلم روایت کرده است که گفته اند:

از امام باقر و صادق علیهما السلام درباره فرمایش خداوند متعال: و حج و عمره را برای خدا انجام داده و (آن را) کامل گردانید»، سؤال کردیم؟

فرمودند: همانا به پایان رساندن حج و عمره این است که در آن ها «رفث»، فحش و ناسزاگویی (و یا همبستر شدن) «فسوق» گناه و خلاف «جدال» نزاع و کشمکش نبوده باشد.

ص: 361

قَالاَ فَإِنَّ تَمَامَ اَلْحَجِّ وَ اَلْعُمْرَهِ أَنْ لاَ یَرْفُثَ وَ لاَ یَفْسُقَ وَ لاَ یُجَادِلَ .﴾ (1)

331/ [230] - ﴿عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ فَرْقَدٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

اَلْهَدْیُ مِنَ اَلْإِبِلِ وَ اَلْبَقَرِ وَ اَلْغَنَمِ وَ لاَ یَجِبُ حَتَّی یُعَلَّقَ عَلَیْهِ یَعْنِی إِذَا قَلَّدَهُ فَقَدْ وَجَبَ، وَ قَالَ: ﴿ فَمَا اِسْتَیْسَرَ مِنَ اَلْهَدْیِ﴾ شَاهٌ .﴾ (2)

332/[231] - ﴿ عَنِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ ﴿ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اِسْتَیْسَرَ مِنَ اَلْهَدْیِ ﴾ قَالَ: یُجْزِیهِ شَاهٌ وَ اَلْبَدَنَهُ وَ اَلْبَقَرَهُ أَفْضَلُ .﴾ (3)

333/[232] - ﴿عَنْ زَیْدٍ [بِن] أبی أُسَامَهَ قَالَ:

سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ رَجُلٍ بَعَثَ بِهَدْیٍ مَعَ قَوْمٍ یُسَاقُ فَوَاعَدَهُمْ یَوْمَاً یُقَلِّدُونَ فِیهِ هَدْیَهُمْ وَ یُحْرِمُونَ فِیهِ؟، قَالَ: یَحْرُمُ عَلَیْهِ مَا یَحْرّمُ عَلَی اَلْمُحْرِمِ فِی اَلْیَوْمِ اَلَّذِی وَاعَدَهُمْ حَتَّی یَبْلُغَ اَلْهَدْیُ مَحِلَّهُ، قُلْتُ: أَرَأَیْتَ إِنِ اِخْتَلَفُوا فِی مِیعَادِهِمْ أَوْ أَبْطَئُوا فِی اَلسَّیْرِ عَلَیْهِ وَ هُوَ جُنَاحٌ أَنْ یَحِلَّ فِی اَلْیَوْمِ اَلَّذِی وَاعَدَهُمْ؟ قَالَ: لاَ.﴾ (4)

ص: 362


1- عنه بحار الأنوار: 173/99 ح 16، و وسائل الشيعة : 316/14 ح 19304 ، و البرهان في تفسير القرآن : 425/12 ح 20 ، و مستدرك الوسائل: 215/9 ح 10711 الكافي : 337/4 ح 2 بإسناده عن النضر بن سُويد، عن عبد الله بن سنان بتفاوت يسير، عنه وسائل الشيعة : 466/12 ح 16793 ، الخصال : 605/2 ضمن ح 9 بإسناده عن الأعمش، عن جعفر بن محمد علیهما السلام ، عنه البحار : 169/99 ح 3.
2- عنه بحار الأنوار: 102/99 ح 7 و 278 ح 1، و وسائل الشيعة : 144/14 ح 18828، و البرهان في تفسير القرآن: 425/1 ح 21 ، و مستدرك الوسائل : 93/8 ح 9142 .
3- عنه بحار الأنوار : 278/99 ح 2 و وسائل الشيعة : 101/14 ح 18704، و البرهان في تفسير القرآن : 425/1 ح 22 .
4- عنه بحار الأنوار : 329/99 ح 1، و البرهان في تفسير القرآن 425/1 ح 23، و مستدرك الوسائل : 314/9 ح 10989 الكافي : 539/4 ح 1 بإسناده عن أبي الصبّاح الكناني قال: سألت أبا عبد الله 7 ، و نحوه تهذيب الأحكام: 424/5 ح 117 ، عنهما وسائل الشيعة : 190/13 ح 17545 و 191 ح 17548 .

230) - از عبد الله بن فرقد روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: هدی و قربانی عبارت است از: شتر، گاو و گوسفند، ضمناً آن واجب نمی شود مگر آن که بر گردن آن چیزی و علامتی آویزان کرده باشد به این معنا که اگر علامتی بر آن آویزان کرده واجب می شود سپس افزود: «پس آن چه نسبت به انجام قربانی ممکن باشد»، منظور گوسفند می باشد.

231) - از حلبی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «اگر محصور و مجبور گشتید ، پس از هر آن چه میسور و ممکن باشد، قربانی انجام گیرد» فرمود: گوسفند کفایت کند گر چه شتر و گاو با فضیلت تر می باشد.

232) - از زید [بن] ابی اسامه روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره مردی که شتر قربانی خود را به همراه عدّه ای فرستاده که خودشان علامتی بر آن بیاویزند و نیز با آن احرام بندند سؤال کردند؟

فرمود: از آن روزی که قرار گذاشته اند احرام ببندند، هر چه بر آنان حرام گشته بر این مرد نیز حرام می باشد تا موقعی که قربانی به محل خود برسد (و قربانی شود)

به حضرت عرض کردم: روزی را که قرار گذاشته اند چنانچه تخلّف شود و یا در حرکت مسیر خود آهسته (و یا سریع) بروند آیا بر او مشکلی ایجاد می شود که در همان روزی که قرار گذاشته اند (مُحرم شود و یا) از احرام بیرون گردد؟

فرمود نه (مشکلی برایش نخواهد بود)

ص: 363

334/[233] - ﴿ عَنِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

خَرَجَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حِینَ حَجَّ حِجَّهَ اَلْوَدَاعِ ، خَرَجَ فِی أَرْبَعٍ بَقِینَ مِنْ ذِی اَلْقَعْدَهِ حَتَّی أَتَی اَلشَّجَرَهَ فَصَلَّی ثُمَّ قَادَ رَاحِلَتَهُ حَتَّی أَتَی اَلْبَیْدَاءَ.

فَأَحْرَمَ مِنْهَا وَ أَهَلَّ بِالْحَجِّ وَ سَاقَ مِائَهَ بَدَنَهٍ وَ أَحْرَمَ اَلنَّاسُ کُلُّهُمْ بِالْحَجِّ، لاَ یُرِیدُونَ عُمْرَهً وَ لاَ یَدْرُونَ مَا اَلْمُتْعَهُ، حَتَّی إِذَا قَدِمَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مَکَّهَ ، طَافَ بِالْبَیْتِ وَ طَافَ اَلنَّاسُ مَعَهُ

ثُمَّ صَلَّی عِنْدَ مَقَامِ إِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَاسْتَلَمَ اَلْحَجَرَ

ثُمَّ قَالَ: أَبْدَأُ بِمَا بَدَأَ اَللَّهُ بِهِ، ثُمَّ أَتَی اَلصَّفَا فَبَدَأَ بِهَا،

ثُمَّ طَافَ بَیْنَ اَلصَّفَا وَ اَلْمَرْوَهِ ، فَلَمَّا قَضَی طَوَافَهُ خَتَمَ بِالْمَرْوَهِ قَامَ یَخْطُبُ أَصْحَابَهُ وَ أَمَرَهُمْ أَنْ یُحِلُّوا وَ یَجْعَلُوهَا عُمْرَهً وَ هُوَ شَیْءٌ أَمَرَ اَللَّهُ بِهِ فَأَحَلَّ اَلنَّاسُ﴾ (1)

335/ [234] - ﴿ وَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صلی الله علیه و آله: لَوْ کُنْتُ اِسْتَقْبَلْتُ مِنْ أَمْرِی مَا اِسْتَدْبَرْتُ لَفَعَلْتُ مَا أَمَرْتُکُمْ وَ لَمْ یَکُنْ یَسْتَطِیعُ أَنْ یُحِلَّ مِنْ أَجْلِ اَلْهَدْیِ اَلَّذِی کَانَ مَعَهُ، لِأَنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ وَ لا تَحْلِقُوا رُؤُسَکُمْ حَتّی یَبْلُغَ اَلْهَدْیُ مَحِلَّهُ ﴾

فَقَالَ سُرَاقَهُ بْنُ جُعْشُمٍ اَلْکِنَانِیُّ : یَا رَسُولَ اَللَّهِ! علّمنا [عَلَّمْتَنَا] دِینَنَا کَأَنَّمَا خُلِقْنَا اَلْیَوْمَ أَرَأَیْتَ لِهَذَا اَلَّذِی أَمَرْتَنَا بِهِ لِعَامِنَا هَذَا أَوْ لِکُلِّ عَامٍ﴾

ص: 364


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 425/1 ح 24 ، و مستدرك الوسائل : 75/8 ح 9108 الكافي : 248/4 ح 6 بتفاوت يسير عنه وسائل الشيعة : 222/11 ح 14657 ، و البحار: 395/21 ح 18 ، علل الشرائع : 412/2 ح 1 (باب - 153) نحو الكافي عنه البحار: 88/99 ح 6

233) - از حلبی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله برای انجام حجّة الإسلام، از ماه ذى القعده چهار روز باقی مانده بود که (از مدینه) خارج شد تا به (مسجد) «شجرة» آمد و نماز خواند سپس مرکب خود را راند تا به «بیداء» رسید و در آن جا لباس احرام پوشید و مشغول انجام حج گردید و صد شتر همراه خود سوق و حرکت داد و تمام مردم نیز به عنوان حج، احرام پوشیدند آنان نیّت عمره نکردند و نمی دانستند که (عمره) تمتّع چیست؟ رسول خدا صلی الله علیه و آله با حال احرام آمد تا به مکّه رسید و اطراف خانه (کعبه) طواف کرد و مردم با آن حضرت طواف کردند، سپس دو رکعت نماز طواف در کنار مقام (ابراهیم علیه السلام) بجای آورد و پس از آن «حجر الأسود» را لمس کرد و آن را بوسید سپس فرمود: به آن چه خدای عزّ و جلّ (در قرآن) ابتدا نموده شما نیز شروع نمایید (به همین خاطر) به سمت (کوه) صفا رفته و از آن جا آغاز نمود و مابین صفا و مروه هفت بار طواف و رفت و آمد انجام داد چون هفت دور را به پایان رسانید در (کوه) مروه قرار گرفت (و در همان جا) ایستاد و (برای اصحاب) سخنرانی نمود و پس از آن دستور داد تا همگی لباس احرام خود را در آورند و حج را بدل به عمره کنند زیرا دستور خدای عزّ و جلّ چنین بود. پس مردم از احرام بیرون آمدند و مُحِل گشتند (یعنی چیز هایی که در احرام بر آنان حرام بود حلال شد.)

(234 - و رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: با برنامه ای که مواجه شدم با آن مخالفت نخواهم کرد و همان کار و برنامه ای را که به شما دستور دادم انجام می دهم کسی که برای قربانی شتری همراه دارد نمی تواند از احرام بیرون بیاید مگر پس از رسیدن به محل قربانگاه؛ زیرا خدای عزّ و جلّ می فرماید و سر خود را نتراشید (و بدین وسیله از احرام بیرون نیایید) مگر پس از رساندن قربانی به محل قربانگاه».

ص: 365

فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : لاَ بَلْ لِلْأَبَدِ .﴾ (1)

336/[235] - ﴿ عَنْ حَرِیزٍ عَمَّنْ رَوَاهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تبارک و تعالی ﴿ فَمَنْ کانَ مِنْکُمْ مَرِیضاً أَوْ بِهِ أَذیً مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْیَهٌ مِنْ صِیامٍ أَوْ صَدَقَهٍ أَوْ نُسُکٍ﴾ فامَره رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنْ یَحْلِقَ رَأْسُهُ وَ جَعَلَ اَلصِّیَامَ ثَلاَثَهَ أَیَّامٍ وَ اَلصَّدَقَهَ عَلَی سِتَّهِ مَسَاکِینَ مُدَّیْنِ لِکُلِّ مِسْکِینٍ وَ اَلنُّسُکَ شَاهً .﴾ (2)

337/[236] -﴿ قَالَ: وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ:

کُلُّ شَیْءٍ فِی اَلْقُرْآنِ «أَوْ» فَصَاحِبُهُ بِالْخِیَارِ، یَخْتَارُ مَا یَشَاءُ، وَ کُلُّ شَیْءٍ فِی اَلْقُرْآنِ «فَإِنْ لَمْ یَجِدْ» فَعَلَیْهِ ذَلِکَ .﴾ (3)

ص: 366


1- عنه البرهان في تفسير القرآن: 426/1 ذيل ح 24 ، و مستدرك الوسائل : 13/8 ح 8935، و 75 ذیل ح 9108 و يظهر من البرهان و المستدرك بل و من المصادر بأنّ هذا الحديث مرويّ ضمن حديث سابقه فراجع المصادر المذكورة هناك. هذا الحديث مروي ضمن مصادر حديث سابقه فراجع إليها
2- عنه بحار الأنوار: 180/99 ح 4 ، و البرهان في تفسير القرآن : 426/1 ح 25، و مستدرك الوسائل : 302/9 ح 10971 بتفاوت يسير . الكافي : 358/4 ح 2 مع زيادة في آخره عنه البحار : 402/21 ح 37 و نحوه تهذيب الأحكام : 333/5 ح 60 ، و الاستبصار : 195/2 ح 1 ، عنهم وسائل الشيعة : 165/13 ح 17494 ، النوادر للأشعري : 72 ح 150 .
3- عنه بحار الأنوار: 336/96 ح 6 ، و 180/99 ح 5 ، و البرهان في تفسير القرآن : 426/1 ذيل ح 25 و مستدرك الوسائل : 303/9 ذیل ح 10971. كذا هذا الحديث مرويّ ضمن مصادر حديث سابقه فراجع إليها.

در این موقع سراقة بن مالک بن جعشم کنانی برخاست و اظهار داشت: ای رسول خدا! ما را به احکام و مسائل دینمان آشنا نما گویا که امروز خلق شده ایم، آیا فرمانی که صادر نمودی نسبت به امسال است؟ یا هر سال؟ رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خیر، اختصاص به امسال نداشته بلکه تا ابد ادامه خواهد داشت.

235) - از حریز به نقل از کسی که به او خبر داده روایت کرده است:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «پس هر کس از شما بیمار باشد ، یا موی سرش به علّت مرض یا حشراتی که در سر او باشند»، فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله بر کعب بن عجره که لباس احرام پوشیده بود مرور کرد در حالی که شپش بر سر ابرو ها و چشمانش پُر شده بود پس به او فرمود: آیا این حشرات تو را اذیّت می کنند؟

گفت: آری. پس این آیه شریفه نازل شد: «پس هر کس از شما بیمار باشد یا موی سرش به علّت مرض یا حشراتی که در سر او باشند، او را آزار دهد، باکی نیست که سر خود را بتراشد و با فدیه ای (کفاره ای): از گرفتن روزه یا دادن صدقه یا انجام مناسک آن را جبران کند» پس رسول خدا صلی الله علیه و آله دستور داد تا سر او را تراشیدند.

و روزۀ امساک سه روز است و دادن صدقه به شش ،مسکین که هر نفر دو مدّ (طعام، هر مدّى 10 سير - 750 گرم - می باشد) خواهد بود و «نُسک»، قربانی کردن گوسفند است.

236) - (راوی) گفت: امام صادق علیه السلام افزود: هر کجا در قرآن کلمه «أو» آمده مخاطب آن می تواند هر کدام را که مایل بود انتخاب و عمل کند. ولی هر کجا در قرآن عبارت «فمن لم يجد كذا ، فعليه كذا» - هر کسی که نیافت پس بر او چنین و چنان است - باشد بهتر می باشد که آن عمل را انجام دهد

ص: 367

338 /[237] - ﴿وَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْه عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

إِنِ اِسْتَمْتَعْتَ بِالْعُمْرَهِ إِلَی اَلْحَجِّ فَإِنَّ عَلَیْکَ اَلْهَدْیَ ﴿ فَمَا اِسْتَیْسَرَ مِنَ اَلْهَدْیِ﴾ إِمَّا جَزُورٌ وَ إِمَّا بَقَرَهٌ وَ إِمَّا شَاهٌ فَإِنْ لَمْ تَقْدِرْ فَعَلَیْکَ اَلصِّیَامُ کَمَا قَالَ اَللَّهُ﴾(1)

339/[ 238] - ﴿ و ذكر أبو بصير عنه علیه السلام قَالَ:

وَ نَزَلَتِ عَلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلْمُتْعَهُ ، وَ هُوَ عَلَی اَلْمَرْوَهِ بَعْدَ فَرَاغِهِ مِنَ اَلسَّعْیِ .﴾(2)

340 /[239] - ﴿عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ: ﴿ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَهِ إِلَی اَلْحَجِّ فَمَا اِسْتَیْسَرَ مِنَ اَلْهَدْیِ» قَالَ: لْیَکُنْ کَبْشاً سَمِیناً فَإِنْ لَمْ یَجِدْ فَعِجْلاً مِنَ اَلْبَقَرِ وَ اَلْکَبْشُ أَفْضَلُ، فَإِنْ لَمْ یَجِدْ جَذَع فَمَوْجِاً مِنَ اَلضَّأْنِ وَ إِلاَّ مَا اِسْتَیْسَرَ مِنَ اَلْهَدْیِ شَاهٌ .﴾ (3)

341/[240] - ﴿ عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ اَلْحَجَّاجِ قَالَ:

کُنْتُ قَائِماً أُصَلِّی وَ أَبُو اَلْحَسَنِ مُوسَی بْنُ جَعْفَرٍ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ قَاعِداً قُدَّامِی وَ أَنَا لاَ أَعْلَمُ، قَالَ: فَجَاءَهُ عَبَّادٌ اَلْبَصْرِیُّ فَسَلَّمَ عَلَیْهِ وَ جَلَسَ وَ قَالَ: یَا أَبَا اَلْحَسَنِ! مَا تَقُولُ فِی رَجُلٍ تَمَتَّعَ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ هَدْیٌ؟

قَالَ: یَصُومُ اَلْأَیَّامَ اَلَّتِی قَالَ اَللَّهُ،

قَالَ: فَجَعَلْتُ سَمْعِی إِلَیْهِمَا قَالَ عَبَّادٌ : وَ أَیُّ أَیَّامٍ هِیَ﴾

ص: 368


1- عنه بحار الأنوار: 278/99 ح 3، و وسائل الشيعة : 102/14 ح 18704 ، و البرهان في تفسير القرآن : 431/1 ح 17 .
2- عنه بحار الأنوار: 278/99 ح 4 ، و وسائل الشيعة : 102/14 ذيل ح 18704، و البرهان في تفسير القرآن : 431/1 ح 18 و مستدرك الوسائل : 85/8 ح 9117 من لا يحضره الفقيه : 236/2 صدر ح 2288، عنه وسائل الشيعة : 231/11 صدرح 14668
3- عنه بحار الأنوار: 278/99 ح 4، و وسائل الشيعة : 102/14 ح 18705 ، و البرهان في تفسير القرآن : 431/1 ح 19، و مستدرك الوسائل : 86/10 ح 11528 .

237)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: چنان چه عمره را به حج متصل کردی باید قربانی «هَدْی» همراه داشته باشی خواه آن که شتر یا گاو یا گوسفند باشد، پس اگر توان آن را نداشتی باید همان طوری که خداوند فرموده است روزه بگیری

238) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: (این آیه در حالی) بر رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل شد که او بعد از انجام سعی (بین کوه صفا و مروه) بر بالای مروه قرار داشت.

239) - از معاوية بن عمّار روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلا درباره فرمایش خداوند: «پس کسی که حج تمتّع به وسیله عمره انجام دهد، ، آن چه از قربانی ممکن باشد باید انجام دهد»، فرمود: قربانی گوسفند فربه ای باشد ولی اگر گوساله نیافت گوسفند برتر خواهد بود و چنان چه آن را هم نیافت گوسفندی باشد که آن را اخته کرده باشند و اگر آن را نیز نیافت پس هر چه که برایش از (انواع) گوسفند مقدور باشد (مانعی ندارد)

240) - از عبد الرحمان بن حجّاج روایت کرده است که گفت:

من ایستاده مشغول نماز بودم و امام موسی بن جعفر علیهما السلام جلوی من نشسته بود؛ و من از همه چیز بی خبر بودم که ناگهان عبّاد بصری وارد شد و سلام کرد و نشست پس از آن گفت ای ابا الحسن درباره مردی که در حج تمتّع است ولی قربانی به همراه نیاورده چه می فرمایی؟

حضرت فرمود: روز هایی را که خداوند دستور داده است روزه بگیرد - عبد الرحمان گوید: خوب به سخنان ایشان گوش می کردم -.

عبّاد اظهار داشت آن روز ها چه روز هایی می باشند؟

ص: 369

قَالَ قَبْلَ اَلتَّرْوِیَهِ وَ یَوْمَ اَلتَّرْوِیَهِ وَ یَوْمَ عَرَفَهَ

قَالَ: فَإِنْ فَاتَهُ؟

قَالَ: یَصُومُ صَبِیحَهَ اَلْحَصْبَهِ وَ یَوْمَیْنِ بَعْدَهُ

قَالَ: أَ فَلاَ تَقُولُ کَمَا قَالَ عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ اَلْحَسَنِ؟

قَالَ: وَ أَیَّ شَیْءٍ قَالَ؟

قَالَ: یَصُومُ أَیَّامَ اَلتَّشْرِیقِ قَالَ: إِنَّ جَعْفَراً عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ کَانَ یَقُولُ: إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَمَرَ بِلاَلاً یُنَادِی: إِنَّ هَذِهِ أَیَّامُ أَکْلٍ وَ شُرْبٍ وَ لاَ یَصُومَنَّ أَحَدٌ،

فَقَالَ: یَا أَبَا اَلْحَسَنِ! إِنَّ اَللَّهَ قَالَ: ﴿ فَصِیامُ ثَلاثَهِ أَیّامٍ فِی اَلْحَجِّ وَ سَبْعَهٍ إِذا رَجَعْتُمْ ﴾

قَالَ: کَانَ جَعْفَرٌ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: وَ ذُو اَلْقَعْدَهِ وَ ذُو اَلْحِجَّهِ کلتین أَشْهُرُ اَلْحَجِّ .﴾ (1)

342/[241] - ﴿ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِذَا تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَهِ إِلَی اَلْحَجِّ وَ لَمْ یَکُنْ مَعَهُ هَدْیٌ صَامَ قَبْلَ یَوْمِ اَلتَّرْوِیَهِ وَ یَوْمَ اَلتَّرْوِیَهِ وَ یَوْمَ عَرَفَهَ ، فَإِنْ لَمْ یَصُمْ هَذِهِ اَلْأَیَّامَ صَامَ بِمَکَّهَ فَإِنْ أَعْجَلُوا صَامَ فِی اَلطَّرِیقِ، وَ إِنْ أَقَامَ بِمَکَّهَ قَدْرَ مَسِیرِهِ إِلَی مَنْزِلِهِ فَشَاءَ أَنْ یَصُومَ اَلسَّبْعَهَ اَلْأَیَّامِ فَعَلَ .﴾(2)

343 /[242] - ﴿ عَنْ رِبْعِیِّ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ اَلْجَارُودِ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عزّوجلّ ﴿ فَصِیامُ ثَلاثَهِ أَیّامٍ فِی اَلْحَجِّ﴾؟

ص: 370


1- عنه بحار الأنوار : 291/99 ح 6 ، و البرهان في تفسير القرآن : 431/1 ح 20. تهذيب الأحكام : 230/5 ح 118، الاستبصار : 278/2 ح 6 ، عنهما وسائل الشيعة : 192/14 ح 18961 .
2- عنه بحار الأنوار: 292/99 ح 7 ، و وسائل الشيعة : 191/14 ح 18957 ، و البرهان في تفسير القرآن : 432/1 ح 21.

فرمود: یک روز قبل از ترویه (هشتم ذی حجه) و روز ترویه و روز عرفه می باشد گفت:

اگر آن روز ها را از دست بدهد و نتوانست روزه بگیرد (تکلیفش چیست)؟

فرمود: روز حصبه (1) و دو روز بعد از آن را روزه می گیرد.

گفت: آیا گفته و نظر شما همانند گفتار عبد الله بن حسن نمی باشد؟

فرمود: او چه می گوید و چه نظریه ای دارد؟ گفت: باید ایام تشریق را روزه بگیرد.

فرمود: جعفر (بن محمد علیهما السلام) می فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله به بلال دستور داد تا اعلام کند: این ایام (تشریق)، روز های خوردن و آشامیدن است، پس کسی حقّ گرفتن روزه (در این روز ها) را ندارد.

گفت: ای ابا الحسن! خداوند فرموده است «هر کسی که (قربانی) پیدا نکرد، سه روز در ایام حج و هفت روز هنگامی که (به محل خود) بازگردد، باید روزه بگیرد».

حضرت فرمود: جعفر (بن محمد علیهما السلام) می فرمود: ماه ذی قعده و ذی حجّه، هر دوی آن ها از ماه های حج خواهند بود.

241) - از منصور بن حازم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: چنان چه حج تمتّع به انجام عمره و حج تبدیل شد و شخص همراه خود قربانی نیاورده باشد باید یک روز قبل از ترویه و روز ترویه و عرفه (جمعاً سه روز) را روزه بگیرد و اگر نتوانست این روز ها را روزه بگیرد در مکه انجام دهد و اگر قافله (کاروان) شتاب نمود و تحمّل ماندن را نکرد در راه روزه بگیرد ولی چنان چه در مکه قصد اقامت کند و توانست به تنهایی به دیار خود بازگردد و مایل به روزه گرفتن بود باید هفت روز را روزه بگیرد.

242) - از ربعی بن عبد الله بن جارود روایت کرده که گفت: از امام کاظم علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «پس سه روزه در روز های حج» سؤال کردم؟

ص: 371


1- روزی که به سمت مکه کوچ می کنند.

قَالَ: قَبْلَ اَلتَّرْوِیَهِ یَصُومُ وَ یَوْمَ اَلتَّرْوِیَهِ وَ یَوْمَ عَرَفَهَ ، فَمَنْ فَاتَهُ ذَلِکَ فَلْیَقْضِ ذَلِکَ فِی بَقِیَّهِ ذِی اَلْحِجَّهِ ، فَإِنَّ اَللَّهَ تعالی یَقُولُ فِی کِتَابِهِ ﴿اَلْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ ﴾ (1)

344/[243] - ﴿عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ فَصِیامُ ثَلاثَهِ أَیّامٍ فِی اَلْحَجِّ وَ سَبْعَهٍ إِذا رَجَعْتُمْ ﴾ قَالَ: إِذَا رَجَعْتَ إِلَی أَهْلِکَ.﴾ (2)

345/[244] - ﴿عَنْ حَفْصِ بْنِ اَلْبَخْتَرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِیمَنْ لَمْ یَصُمِ اَلثَّلاَثَهَ اَلْأَیَّامِ فِی ذِی اَلْحِجَّهِ حَتَّی یُهِلَّ اَلْهِلاَلَ؟

قَالَ: عَلَیْهِ دَمٌ لِأَنَّ اَللَّهَ سبحانه و تعالی یَقُولُ: ﴿ فَصِیامُ ثَلاثَهِ أَیّامٍ فِی اَلْحَجِّ ﴾ فِی ذِی اَلْحِجَّهِ

قَالَ اِبْنُ أَبِی عُمَیْرٍ: وَ سَقَطَ عَنْهُ اَلسَّبْعَهُ اَلْأَیَّامِ .﴾ (3)

346/[245] - ﴿عَنْ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِیهِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ علیهما السلام قالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ صَوْمِ ثَلاَثَهِ أَیَّامٍ فِی اَلْحَجِّ وَ اَلسَّبْعَهِ أَ یَصُومُهَا مُتَوَالِیَهً أَمْ یُفَرِّقُ بَیْنَهُمَا؟

قَالَ: یَصُومُ اَلثَّلاَثَهَ لاَ یُفَرِّقُ بَیْنَهُمَا وَ لاَ یَجْمَعُ اَلثَّلاَثَهَ وَ اَلسَّبْعَهَ جَمِیعاً﴾ (4)

347/[246] -﴿ عَنْ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِیهِ علیه السلام قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ صَوْمِ اَلثَّلاَثَهِ اَلْأَیَّامِ فِی اَلْحَجِّ وَ اَلسَّبْعَهِ أَ یَصُومُهَا مُتَوَالِیَهً أَوْ یُفَرِّقُ بَیْنَهُمَا؟

ص: 372


1- عنه بحار الأنوار: 292/99 ح 7 ، و وسائل الشيعة : 183/14 ح 18933، و البرهان في ، تفسير القرآن : 432/1 ح 22 .
2- عنه بحار الأنوار: 292/99 ح 10 ، و وسائل الشيعة : 183/14 ح 18934، و البرهان في تفسير القرآن : 432/1 ح 23 .
3- عنه بحار الأنوار: 292/99 ح 11، و وسائل الشيعة : 187/14ح 18944 ، و البرهان في تفسير القرآن : 432/1 ح 24 .
4- عنه بحار الأنوار : 293/99 ح 12، و وسائل الشيعة : 183/14 ح 18935 ، و البرهان في تفسير القرآن : 432/1 ح 25 ، و مستدرك الوسائل : 492/7 ح 8727 بتفاوت يسير .

فرمود باید یک روز قبل از ترویه و روز ترویه و عرفه (جمعاً سه روز) را روزه بگیرد و کسی که این سه روز را از دست دهد در باقیمانده روز های ذى حجّه باید جبران کند همان طوری که خداوند متعال در کتاب خود فرموده است: «ایام حج در ماه های معین و معلومی است.»

243) - از معاوية بن عمّار روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «پس سه روزه در روز های حج و هفت روز هنگامی که (به محل خود) بازگشتید» فرمود: هنگامی است که به منزل و خانواده خود بازگردی

244) - از حفص بن بختری روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره کسی که سه روز در ایام ذی حجّه را روزه نگرفته تا زمانی که ماه (شب اول محرّم) را مشاهده کند سؤال کردم؟ فرمود: باید یک گوسفند به عنوان کفاره سر ببُرد همان طوری که خداوند فرموده است: «پس سه (روز) روزه گرفتن در روز های ،حج» که آن در ماه ذی حجّه باید واقع شود.

ابن ابی عُمیر گفته است عبارت هفت روز از حدیث افتاده است.

245) - از علی بن جعفر از برادرش امام کاظم علیه السلام روایت کرده است که گفت: از ایشان سؤال کردم کسی که می خواهد سه روز و هفت روز از ایام حج را روزه بگیرد آیا آن را دنبال هم و یا جدای از هم روزه بگیرد؟

فرمود: سه روز اول را دنبال هم و بدون فاصله سپس هفت روز بعدی را نیز دنبال هم روزه بگیرد؛ ولی سه و هفت را جمع نکند.

246) - از علی بن جعفر از برادرش (امام کاظم علیه السلام) روایت کرده است که گفت: از ایشان سؤال کردم کسی که می خواهد سه روز و هفت روز ایام حج را روزه بگیرد آیا آن را دنبال هم و یا جدای از هم بگیرد؟

ص: 373

قَالَ: یَصُومُ اَلثَّلاَثَهَ وَ اَلسَّبْعَهَ لاَ یُفَرِّقُ بَیْنَهَا وَ لاَ یَجْمَعُ اَلسَّبْعَهَ وَ اَلثَّلاَثَهَ جَمِیعاً .﴾ (1)

348/ [247] - ﴿ عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْعَزْرَمِیِّ [العزرمی] عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ أَبِیهِ علیهما السلام عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی صِیَامِ ثَلاَثَهِ أَیَّامٍ فِی اَلْحَجِّ قَالَ: قَبْلَ اَلتَّرْوِیَهِ بِیَوْمٍ وَ یَوْمَ اَلتَّرْوِیَهِ وَ یَوْمَ عَرَفَهَ فَإِنْ فَاتَهُ ذَلِکَ تَسَحَّرَ لَیْلَهَ اَلْحَصْبَهِ.﴾ (2)

349/[248] - ﴿ عَنْ غِیَاثِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

صِیَامُ ثَلاَثَهِ أَیَّامٍ فِی اَلْحَجِّ قَبْلَ اَلتَّرْوِیَهِ بِیَوْمٍ وَ یَوْمَ اَلتَّرْوِیَهِ وَ یَوْمَ عَرَفَهَ فَإِنْ فَاتَهُ ذَلِکَ تَسَحَّرَ لَیْلَهَ اَلْحَصْبَهِ ، فَصِیَامُ ثَلاَثَهِ أَیَّامٍ وَ سَبْعَهٍ إِذَا رَجَعَ .﴾ (3)

350/[249]- ﴿ وَ قَالَ: قَالَ عَلِیٌّ علیه السلام: إِذَا فَاتَ الرَّجُلَ الصِّیَامُ فَلْیَبْدَأْ صِیَامَهُ مِنْ لَیْلَةِ النَّفْرِ﴾ (4)

ص: 374


1- عنه بحار الأنوار: 293/99 ح 13 ، و البرهان في تفسير القرآن : 432/1 ح 26 . تهذيب الأحكام : 315/4 ح 25 ، الاستبصار : 281/2 ح 2 عنهما وسائل الشيعة : 383/10 ح 13649 ، و 183/14 ح 18935، و 200 ح 18979
2- عنه بحار الأنوار: 293/99 ح 14، و وسائل الشيعة : 184/14 ح 18936، و البرهان في تفسير القرآن : 432/1 ح 27 . الكافي : 506/4 ح 1 بإسناده عن رفاعة بن موسى قال: سألت أبا عبد الله بتفصيل ونحوه تهذيب الأحكام : 38/5 ح 43، و 232 ح 124، و الاستبصار : 280/2 ح 5، عنهم وسائل الشيعة : 178/14 ح 18919.
3- عنه بحار الأنوار: 293/99 ح 15، و وسائل الشيعة : 184/14 ح 18937 ، و البرهان في تفسير القرآن : 433/1 ح 28 . قرب الإسناد : 10 بتفاوت يسير عنه البحار : 290/99 ج 1، تهذيب الأحكام : 232/5 ح 125 بإسناده عن حمّاد بن عيسى قال : سمعت أبا عبد الله علیه السلام يقول : قال على علیه السلام بتفاوت يسير، و نحوه الاستبصار: 280/2 ح 6 عنهما وسائل الشيعة : 198/14 ح 18974
4- عنه بحار الأنوار: 293/99 ح 16، و وسائل الشيعة : 184/14 ذيل ح 18937، و البرهان في تفسير القرآن : 433/1 ذيل ح 28

فرمود: هم سه روز اول و هم هفت روز بعدی را دنبال هم روزه بگیرد بگونه ای که بین سه روز و بین هفت روز فاصله ای نباشد و (دقت کند که) بین سه و هفت جمع و اتصال نگردد.

247) - از عبد الرحمان بن محمد عزرمی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره سه روز روزه گرفتن در ایام حج به نقل از پدرش از امام علی علیه السلام روایت نموده که فرمود: یک روز قبل از ترویه و (خود) روز ترویه و روز عرفه می باشد پس اگر از دستش رفت و نتوانست در شب حصبه (1) نیّت روزه کند.

248)- از غیاث بن ابراهیم به نقل از پدرش روایت کرده است که گفت:

امام علی علیه السلام فرمود: سه روز روزۀ ایّام حج یک روز قبل از ترویه، یک روز ترویه و یک روز عرفه می باشد پس اگر از دستش رفت و نتوانست باید در شب حصبه نیّت روزه کند و سه روز در ایام حج و هفت روز هنگامی که باز گردد، روزه بگیرد.

249) - و امام علی علیه السلام فرمود: هنگامی که شخصی روزه های ایام حج از دستش برود باید از شبی که می خواهد کوچ کند روزه بگیرد.

ص: 375


1- معنای آن جلوتر بیان شد.

351/[250]- ﴿عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَبِی یَحْیَی عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ أَبِیهِ علیهما السلام عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: یَصُومُ اَلْمُتَمَتِّعُ قَبْلَ اَلتَّرْوِیَهِ بِیَوْمٍ وَ یَوْمَ اَلتَّرْوِیَهِ وَ یَوْمَ عَرَفَهَ فَإِنْ فَاتَهُ أَنْ یَصُومَ ثَلاَثَهَ أَیَّامٍ فِی اَلْحَجِّ وَ لَمْ یَکُنْ عِنْدَهُ دَمٌ صَامَ إِذَا اِنْقَضَتْ أَیَّامُ اَلتَّشْرِیقِ ، فَیَتَسَحَّرُ لَیْلَهَ اَلْحَصْبَهِ ثُمَّ یُصْبِحُ صَائِماً .﴾(1)

352/[251]- ﴿ عَنْ حَرِیزٍ عَنْ زُرَارَهَ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی ﴿ ذلِکَ لِمَنْ لَمْ یَکُنْ أَهْلُهُ حاضِرِی اَلْمَسْجِدِ اَلْحَرامِ ﴾؟

قَالَ: هُوَ لِأَهْلِ مَکَّهَ لَیْسَتْ لَهُمْ مُتْعَهٌ وَ لاَ عَلَیْهِمْ عُمْرَهٌ.

قُلْتُ: فَمَا حَدُّ ذَلِکَ؟

قَالَ: ثَمَانِیَهٌ وَ أَرْبَعِینَ مِیلاً مِنْ نَوَاحِی مَکَّهَ ، کُلُّ شَیْءٍ دُونَ عُسْفَانَ وَ دُونَ ذَاتِ عِرْقٍ فَهُوَ مِنْ حَاضِرِی اَلْمَسْجِدِ اَلْحَرَامِ.﴾ (2)

353/ [252] - ﴿ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام: فِی ﴿ حاضِرِی اَلْمَسْجِدِ اَلْحَرامِ ﴾ قَالَ: دُونَ اَلْمَوَاقِیتِ إِلَی مَکَّهَ فَهُمْ مِنْ حَاضِرِی اَلْمَسْجِدِ اَلْحَرَامِ وَ لَیْسَ لَهُمْ مُتْعَهٌ .﴾(3)

ص: 376


1- عنه بحار الأنوار: 293/99 ح 17، و وسائل الشيعة : 184/14 ح 18938 ، و البرهان في تفسير القرآن : 433/1 ح 29
2- عنه بحار الأنوار: 86/99 ح 1، و البرهان في تفسير القرآن: 433/1 ح 30، و مستدرك الوسائل: 88/8 ح 9125. تهذيب الأحكام : 492/5 ح 412 عنه وسائل الشيعة : 260/11 ح 14742 .
3- عنه بحار الأنوار: 87/99 ح 2 ، و البرهان في تفسير القرآن 433/1 ح 31، و مستدرك الوسائل : 89/82ح 9126 بحذف الذيل . تهذيب الأحكام: 33/5 ح 28 ، الاستبصار: 158/2 ح 4 عنهما وسائل الشيعة: 260/11 ح 14739 .

250) - و از ابراهیم بن ابی یحیی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از پدرش از امام علی علیهما السلام فرمود: شخصی در حج تمتّع یک روز قبل از ترویه و روز ترویه و روز عرفه روزه می گیرد؛ ولی اگر نتوانست سه روز ایام حج را روزه بگیرد و نیز قربانی همراه نداشت تا خونی را بریزد هنگامی که ایام تشریق سپری شود باید شب حصبه سحری بخورد سپس با حالت روزه وارد صبح شود.

251) - و از زراره روایت کرده است که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم: (تفسیر) فرمایش خدای عزّ و جلّ در قرآن: «آن (حکم) برای کسی است که اهل او در مسجد الحرام حضور نداشته باشد» چیست؟

فرمود: یعنی بر اهالی مکه حج تمتّع نیست هر کسی که در اطراف بیست و چهار فرسخی باشد مانند «ذات عِرق» و «عَسفان» که حوالی مکه دور می زنند آیه شاملشان می شود ولی برای کسی که اهل مکه باشد و در بیش از این محدوده زندگی کند حج تمتّع بر او لازم می باشد.

252) - و از حماد بن عثمان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره «در (حوالی و اطراف) مسجد الحرام»، فرمود: کسانی که فاصله آن ها تا مکه کمتر از مسافت یکی از میقات ها (محل پوشیدن لباس احرام) باشد، پس آنان افراد حاضر در مسجد الحرام می باشند و برای آنان حج تمتّع نمی باشد.

ص: 377

354/[253] - ﴿عَنْ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِیهِ مُوسَی علیه السلام قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ أَهْلِ مَکَّهَ هَلْ یَصْلُحُ لَهُمْ أَنْ یَتَمَتَّعُوا فِی اَلْعُمْرَهِ إِلَی اَلْحَجِّ؟

قَالَ: لاَ یَصْلُحُ لِأَهْلِ مَکَّهَ اَلْمُتْعَهُ، وَ ذَلِکَ قَوْلُ اَللَّهِ تعالی: ﴿ذلِکَ لِمَنْ لَمْ یَکُنْ أَهْلُهُ حاضِرِی اَلْمَسْجِدِ اَلْحَرامِ﴾ ﴾ (1)

355/[254] - ﴿ عَنْ سَعِیدٍ اَلْأَعْرَجِ عَنْهُ علیه السلام قَالَ:

لَیْسَ لِأَهْلِ سَرِفَ وَ لاَ لِأَهْلِ مَرٍّ وَ لاَ لِأَهْلِ مَکَّهَ مُتْعَهٌ یَقُولُ اَللَّهُ تعالی: ﴿ ذلِکَ لِمَنْ لَمْ یَکُنْ أَهْلُهُ حاضِرِی اَلْمَسْجِدِ اَلْحَرامِ ﴾ (2)

قوله تعالى: ﴿ الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَ لَا فُسُوقَ وَ لَا جِدَالَ فِي الْحَجِّ وَ مَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَ اتَّقُونِ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ ﴿197﴾ ﴾

256/[356] - ﴿ عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تعالی: ﴿ اَلْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ ﴾ هُوَ شَوَّالٌ وَ ذُو اَلْقَعْدَهِ وَ ذُو اَلْحِجَّهِ .﴾ (3)

ص: 378


1- عنه بحار الأنوار 8799 ح 3، و البرهان في تفسير القرآن: 433/1 ح32 و مستدرك الوسائل: 89/8 ح 9127 قرب الإسناد 107 (باب الحجّ و العمرة) مرسلاً و باختصار عنه البحار 91/99 ح 11
2- عنه بحار الأنوار : 87/99 ح 4 و البرهان فی تفسير القرآن: 433/1 ح 33، و مستدرك الوسایل 89/8 ح 9128 الکافی: 299/4 ح 1 تهذيب أحكام: 497/5 ح411، عنهما وسائل الشيعة 260/11 ح 14741
3- عنه بحر الأنوار: 133/99 ح 5. و البرهان فی تفسير القرآن: 436/1 ح 11 و مستدرک الوسائل، 91/8 - 9133 الكافي : 289/4 ذیل ح 2 بتفصیل عنه وسائل الشيعة : 271/11 - 14767.

252) - و از علی بن جعفر از برادرش امام کاظم علیه السلام روایت کرده که گفت:

از آن حضرت درباره اهل مکه سؤال کردم که آیا می توانند حج عمره و تمتّع را انجام دهند؟

فرمود: نه برای اهل مکه حج تمتّع نیست؛ زیرا که خداوند فرموده است: «آن (حج تمتّع) بر کسی واجب است که اهل او در (حوالی و اطراف ) مسجد الحرام نباشد» .

254) - و از سعید اعرج روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: برای اهالی منطقه سرف (حدود 3 کیلومتری مکه) و اهالی «مرّه» (فاصله مرحله ای مکه) و اهالی مکه حج تمتّعی نیست زیرا خداوند متعال می فرماید: «آن (حج تمتّع ) بر کسی واجب است که اهل او در (حوالی و اطراف) مسجد الحرام نباشند»

فرمایش خداوند متعال: حج در ماه های معلوم و معیّنی است و کسانی که (با بستن احرام و شروع به مناسک حج) حج را بر خود واجب کرده اند (باید توجه داشته باشند که) آمیزش جنسی با زنان و گناه و جدال در حج نیست و آن چه از کار های نیک انجام دهید خدا آن را می داند. پس زاد و توشه تهیه کنید که بهترین زاد و توشه تقوا و پرهیزکاری است ای صاحبان خرد! از (عذاب) من بپرهیزید. (197)

255) - از معاوية بن عمّار روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام پیرامون فرمایش خدای عزّ و جلّ: «(مناسک) حج در ماه های معلوم و معیّن است» فرمود: ماه شوال و ذی قعده و ذی حجّه است.

ص: 379

256/[357] - ﴿ عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿اَلْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ ﴾ قَالَ: شَوَّالٌ وَ ذُو اَلْقَعْدَهِ وَ ذُو اَلْحِجَّهِ ، وَ لَیْسَ لِأَحَدٍ أَنْ یُحْرِمَ بِالْحَجِّ فِیمَا سِوَاهُنَّ .﴾ (1)

358/ [257] - ﴿ عَنِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ: ﴿ اَلْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِیهِنَّ اَلْحَجَّ ﴾ قَالَ: اَلْأَهِلَّهَ .﴾ (2)

359 /[258] -﴿ عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی:

﴿ اَلْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِیهِنَّ اَلْحَجَّ ﴾ وَ اَلْفَرْضُ فَرْضُ اَلْحَجِّ اَلتَّلْبِیَهُ وَ اَلْإِشْعَارُ وَ اَلتَّقْلِیدُ فَأَیَّ ذَلِکَ فَعَلَ فَقَدْ فَرَضَ اَلْحَجَّ، وَ لاَ یُفْرَضُ اَلْحَجُّ إِلاَّ فِی هَذِهِ اَلشُّهُورِ اَلَّتِی قَالَ اَللَّهُ تعالی: ﴿اَلْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ ﴾ وَ هِیَ شَوَّالٌ وَ ذُو اَلْقَعْدَهِ وَ ذُو اَلْحِجَّهِ.﴾ (3)

360 / [ 259] -﴿ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَبْدِ اَلْحَمِیدِ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ علیه السلام قَالَ:

مَنْ جَادَلَ فِی اَلْحَجِّ فَعَلَیْهِ إِطْعَامُ سِتَّهِ مَسَاکِینَ لِکُلِّ مِسْکِینٍ نِصْفُ صَاعٍ إِنْ کَانَ صَادِقاً أَوْ کَاذِباً، فَإِنْ عَادَ مَرَّتَیْنِ فَعَلَی اَلصَّادِقِ شَاهٌ، وَ عَلَی اَلْکَاذِبِ بَقَرَهٌ، لِأَنَّ اَللَّهَ

ص: 380


1- عنه بحار الأنوار: 133/99 ح 6 ، و البرهان في تفسير القرآن 437/1 ح 12، و مستدرك الوسائل: 91/8 ح 9134 . الكافي : 2321/4 في حديث طول، من لا يحضره الفقيه : 456/2 ح 2959، تهذيب الأحكام: 51/5 ح 1 الاستبصار : 161/2 ح 1 كلاهما نحو الكفي، عنهم وسائل الشيعة: 273/11 ح 14773، و 323 ح 14921 .
2- عنه بحار الأنوار: 133/99 ح 7 ، و البرهان في تفسير القرآن: 437/1 ح 13، و مستدرك الوسائل : 91/8 ح 9135
3- عنه بحار الأنوار: 133/99 ح 8، و البرهان في تفسير القرآن: 437/1 ح 14، و مستدرك الوسائل: 91/8 ح 9136 الكافي : 289/4ح 2 عنه وسائل الشيعة : 271/11 ح 14767 .

256)- از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام پیرامون: «(مناسک) حج در ماه های معلوم و معیّن است» فرمود: ماه شوال و ذی قعده و ذی حجّه است و کسی در غیر از این ماه ها نمی تواند حج انجام دهد

257)- از حلبی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام پیرامون فرمایش خداوند متعال: « (مناسک) حج در ماه های معلوم و معیّن است، پس کسی که در آن ماه ها حجّ برایش واجب شود» فرمود: (منظور) ماه ها (ی حج) می باشد

258) - از معاوية بن عمّار روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند: «(مناسک) حج در ماه های معلوم و معیّن است پس کسی که در آن ماه ها حجّ برایش واجب شود» فرمود: انجام اعمال حج با گفتن لبّیک و یا شکافتن کوهان شتر قربانی و یا آویختن نعلین (کفش یا دمپایی) بر گردن قربانی فرض و واجب می شود، هر یک از این سه کار که صورت بگیرد انجام حج واجب خواهد شد و کسی حق ندارد حج را بر خود واجب گرداند مگر در همین سه ماهی که خداوند فرموده است: «( مناسک) حج در ماه های معلوم و معیّن است» که عبارت از ماه شوّال و ذی قعده و ذی حجّه می باشند.

259)- از ابراهیم بن عبد الحمید روایت کرده است که گفت:

امام كاظم علیه السلام فرمود: کسی که در حج جدال نماید، باید شصت مسکین را - به هر مسکین، 1/5 کیلو - طعام دهد خواه آن جدال، صادق و حق باشد و یا دروغ و باطل؛ پس اگر تکرار کرد و بر حق بود باید یک گوسفند قربانی کند ولی اگر باطل بود باید یک گاو بدهد هم چنان که خدای عزّ وجلّ فرموده است:

ص: 381

عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ: ﴿ فلاَ رَفَثَ وَ لاَ فُسُوق و لا جِدالَ فِی اَلْحَجِّ ﴾ وَ اَلرَّفَثُ اَلْجِمَاعُ، وَ اَلْفُسُوقُ اَلْکَذِبُ، وَ اَلْجِدَالُ قَوْلُ اَلرَّجُلِ لاَ وَ اَللَّهِ وَ بَلَی وَ اَللَّهِ وَ اَلْمُفَاخَرَهُ ﴾ (1)

361/[260] - ﴿ عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قَوْلُ اَللَّهِ ﴿اَلْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِیهِنَّ اَلْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِی اَلْحَجِّ ﴾ وَ اَلرَّفَثُ هُوَ اَلْجِمَاعُ وَ اَلْفُسُوقُ اَلْکَذِبُ وَ اَلسِّبَابُ وَ اَلْجِدَالُ: قَوْلُ اَلرَّجُلِ: لاَ وَ اَللَّهِ وَ بَلَی وَ اَللَّهِ [وَ اَلْمُفَاخَرَهُ] .﴾ (2)

362/[261] - ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عزّ وجلّ: ﴿فَمَن فَرَضَ فِيهِنّ الحَجّ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِي الحَجّ﴾؟

قَالَ: یَا مُحَمَّدُ إِنَّ اَللَّهَ اِشْتَرَطَ عَلَی اَلنَّاسِ شَرْطاً وَ شَرَطَ لَهُمْ شَرْطاً، فَمَنْ وَ فَی لِلَّهِ وَ فَی اَللَّهُ لَهُ، قُلْتُ: فَمَا اَلَّذِی اِشْتَرَطَ عَلَیْهِمْ؟ وَ مَا اَلَّذِی شَرَطَ لَهُمْ؟

قَالَ: أَمَّا اَلَّذِی اِشْتَرَطَ عَلَیْهِمْ فَإِنَّهُ قَالَ: ﴿ اَلْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِیهِنَّ اَلْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِی اَلْحَجِّ ﴾

وَ أَمَّا مَا شَرَطَ لَهُمْ فَإِنَّهُ قَالَ: ﴿ فَمَنْ تَعَجَّلَ فِی یَوْمَیْنِ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ وَ مَنْ تَأَخَّرَ فَلا

ص: 382


1- عنه بحار الأنوار: 173/99 ح 17 ، و وسائل الشيعة : 148/13 ح 17445 ، و البرهان في تفسير القرآن : 437/1 ح 15.
2- عنه بحار الأنوار: 173/99 ح 18 ، و وسائل الشيعة : 467/12 ح 16797 بتفاوت يسير و البرهان في تفسير القرآن : 437/1 ح 16 . تفسير القمّي : 68/1 ( كيفيّة الحجّ) بتفاوت يسير عنه وسائل الشيعة : 115/13 ح 17374 ، و البحار 169/99 ح 1 الكافي : 337/4 ح 3 في حديث طويل، تهذيب الأحكام : 296/5 ح 1 بتفاوت يسير عنه وسائل الشيعة : 463/12 ح 16788 ، و 465 ح 16791 ، دعائم الإسلام: بتفاوت، عنه البحار : 137/96 ح 11 .

«(مناسک) حج در ماه های معلوم و معیّن است پس کسی که در آن ماه ها حجّ برایش واجب شود، (پس در حال انجام مناسک حج) نباید زناشویی و هم خوابی کند ، نباید دروغ و ناسزا بگوید و نباید جدال کند»؛ «الرفث»، زناشویی و هم خوابی؛ «فسوق»، دروغ و ناسزا گویی؛ و «جدال» این است که مرد هنگام سخن گفتن بگوید: نه به خدا آری به خدا چنین است که بخواهد فخر و مباهات کند می باشد

260) - از معاوية بن عمّار روايت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «حج در ماه های معلوم و معینّی است پس کسی که در آن ماه ها حجّ برایش واجب شود، (پس در حال انجام مناسک حج) نباید زناشویی و هم خوابی کند، نباید دروغ و ناسزا بگوید و نباید جدال کند»؛ «الرفث- زناشویی و هم خوابی و «فسوق»، دروغ و ناسزا گویی می باشد؛ و «جدال»، این است که مرد هنگام سخن گفتن بگوید: نه به خدا، آری به خدا چنین می باشد.

261) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «پس کسی که در آن ماه ها حجّ برایش واجب شود، (پس در حال انجام مناسک حج) نباید زناشویی و هم خوابی کند، نباید دروغ و ناسزا بگوید و نباید جدال کند» سؤال کردم؟

فرمود: ای محمد! به راستی خداوند (در این آیه) شرطی را بر علیه مردم و شرطی را به سود مردم مقرّر نموده کسی که وفای به شرط کند، خداوند نیز برایش وفا می نماید. گفتم: آن شرطی را که بر علیه مردم و شرطی را که به سود مردم مقرّر نموده چیست؟

فرمود: اما شرطی که بر علیه ایشان مقرّر داشته آن است که فرموده است: «(مناسک) حج در ماههای معیّنی انجام می گیرد پس کسی که در این ماه ها حج را بر خود فرض گرداند، باید از مباشرت با زنان از فحش و سخنان زشت ، از دروغ و جدال در اعمال حج دوری و اجتناب نماید.»

ص: 383

إِثْمَ عَلَیْهِ لِمَنِ اِتَّقی﴾ (1) قَالَ: یَرْجِعُ لاَ ذَنْبَ لَهُ. (2)

363/[ 262] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِذَا حَلَفَ ثَلاَثَ أَیْمَانٍ مُتَتَابِعَاتٍ صَادِقاً فَقَدْ جَادَلَ فَعَلَیْهِ دَمٌ، وَ إِذَا حَلَفَ بِوَاحِدَهٍ کَاذِباً فَقَدْ جَادَلَ فَعَلَیْهِ دَمٌ .﴾(3)

364/[263] - ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا علیهما السلام: عَنْ رَجُلٍ مُحْرِمٍ قَالَ لِرَجُلٍ: لاَ لَعَمْرِی؟ قَالَ علیه السلام لَیْسَ ذَلِکَ بِجِدَالٍ إِنَّمَا اَلْجِدَالُ وَ اَللَّهِ! وَ بَلَی وَ اَللَّهِ! ﴾ (4)

365/[264] - ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عزّ و جلّ ﴿ اَلْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِیهِنَّ اَلْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِی اَلْحَجِّ ﴾؟.

فقال: یَا مُحَمَّدُ! إِنَّ اَللَّهَ اِشْتَرَطَ عَلَی اَلنَّاسِ شَرَطَ لَهُمْ شَرْطاً، فَمَنْ وَ فَی لِلَّهِ وَ فَی اَللَّهُ لَهُ، قال : قُلْتُ: فَمَا اَلَّذِی اِشْتَرَطَ عَلَیْهِمْ و شَرَطَ لَهُمْ﴾

ص: 384


1- سورة البقرة : 203/2
2- عنه بحار الأنوار: 173/99 ح 19 و البرهان في تفسير القرآن : 437/1 ح 17، و مستدرك الوسائل : 215/9 ح 10712 الكافي : 337/4 ح 1 بإسناده عن الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفصيل، و نحوه من لا يحضره الفقيه : 328/22 ح 2587 ، عنهما وسائل الشيعة : 464/12 ح 16789، معاني الأخبار : 294 ح 1 عنه البحار : 170/99 ح 9 فقه القرآن : 324/1
3- عنه بحار الأنوار : 174/99 ح 20 و البرهان في تفسير القرآن: 438/1 ح 18 . الكافي: 338/4 ح 4 بإسناده عن أبي بصير، عن أحدهما علیهما السلام، عنه وسائل الشيعة : 146/13 ح 17439.
4- عنه بحار الأنوار: 174/99 ح 21 ، و البرهان في تفسير القرآن: 438/1 ح 19 و مستدرك الوسائل: 216/9 ح 10713. الكافي : 337/4 ذيل ح 3 بإسناده عن معاوية بن عمار قال : قال أبو عبد الله علیه السلام ، عنه وسائل الشيعة : 465/12 ذيل ح 16792. يأتي الحديث أيضاً في الحديث 265 من هذه السورة

و اما شرطی که به سود ایشان قرار داده آن است که فرموده است: «پس کسی که مناسک حج خود را شتابان در این دو روز انجام دهد ، گناهی بر او نیست؛ و هم چنین کسی که تأخیر بیندازد و در منی بماند، گناهی بر او نیست این احکام برای کسی است که تقوای الهی را پیشه خود سازد»

سپس افزود: چنین شخصی که از حج (و در چنین حالتی به دیار خود) باز می گردد هیچ گونه گناهی بر او نیست.

262) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: چنان چه (در حال احرام حج) سه مرتبه دنبال هم، سوگند راست یاد کند اگر از روی مجادله بوده باید یک قربانی سر ببرد و اگر هم یک بار سوگند دروغ یاد کرد (هم چنین) باید یک قربانی سر ببرد.

263) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از یکی از دو امام (باقر و صادق) علیهما السلام درباره مردی که در حال احرام بگوید: نه به جان خودم سوگند! سؤال نمودم؟ فرمود این (از موارد) جدال نیست، جدال آن است که بگوید: نه به خدا! آری به خدا این چنین است.

264) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «حج در ماه های معیّنی انجام می گیرد ، پس کسی که در این ماه ها حج را بر خود فرض گرداند»، سؤال کردم؟

فرمود: ای محمد! به راستی خداوند (در این آیه شریفه) شرطی را بر علیه مردم و شرطی را به سود مردم مقرّر نموده پس کسی که وفای به شرط کند خداوند نیز با او وفا می نماید .گفتم آن شرطی را که بر علیه مردم و آن شرطی را که به سود مردم مقرّر ،نموده چیست؟

ص: 385

قَالَ: أَمَّا اَلَّذِی اِشْتَرَطَ فِی اَلْحَجِّ فَإِنَّهُ قَالَ: ﴿ اَلْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِیهِنَّ اَلْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِی اَلْحَجِّ ﴾

وَ أَمَّا اَلَّذِی شَرَطَ لَهُمْ فَإِنَّهُ قَالَ: ﴿ فَمَنْ تَعَجَّلَ فِی یَوْمَیْنِ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ وَ مَنْ تَأَخَّرَ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ لِمَنِ اِتَّقی ﴾(1) یَرْجِعُ لاَ ذَنْبَ لَهُ

قُلْتُ: أَ رَأَیْتَ مَنِ اُبْتُلِیَ بِالرَّفَثِ - وَ اَلرَّفَثُ هُوَ اَلْجِمَاعُ - مَا عَلَیْهِ؟

قَالَ: یَسُوقُ اَلْهَدْیَ وَ یُفَرِّقُ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ أَهْلِهِ حَتَّی یَقْضِیَانِ اَلْمَنَاسِکَ وَ حَتَّی یَعُودَا إِلَی اَلْمَکَانِ اَلَّذِی أَصَابَا فِیهِ مَا أَصَابَا

قُلْتُ: أَ رَأَیْتَ إِنْ أَرَادَ أَنْ یَرْجِعَا فِی غَیْرِ ذَلِکَ اَلطَّرِیقِ اَلَّذِی اُبْتُلِیَ فِیهِ؟

قَالَ فَلْیَجْتَمِعَا إِذَا قَضَیَا اَلْمَنَاسِکَ،

قُلْتُ: فَمَنِ اُبْتُلِیَ بِالْفُسُوقِ وَ اَلْفُسُوقُ اَلْکَذِبُ - فَلَمْ یَجْعَلْ لَهُ حَدّاً؟

قَالَ یَسْتَغْفِرُ اَللَّهَ وَ یُلَبِّی،

قُلْتُ: فَمَنِ اُبْتُلِیَ بِالْجِدَالِ - وَ اَلْجِدَالُ قَوْلُ اَلرَّجُلِ: لاَ وَ اَللَّهِ وَ بَلَی وَ اَللَّهِ- مَا عَلَیْهِ؟

قَالَ: إِذَا جَادَلَ قَوْماً مَرَّتَیْنِ فَعَلَی اَلْمُصِیبِ دَمُ شَاهٍ وَ عَلَی اَلْمُخْطِئِ دَمُ بَقَرَهٍ (2)

ص: 386


1- سورة البقرة : 203/2
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 438/1 ح 20. الكافي : 337/4 ح 1 بإسناده عن الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، و نحوه من لا يحضره الفقيه : 328/2 ح 2587 بإسناده عن محمّد بن مسلم و الحلبي جميعاً عن أبي عبدالله علیه السلام عنهما وسائل الشيعة : 464/12 ح 16789، معاني الأخبار : 294 ح 1 بإسناده عن عبدالله بن عليّ الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام عنه البحار : 170/99 ح، مستطرفات السرائر : 558 بإسناده عن محمّد بن مسلم قال : سألت أبا جعفر علیه السلام.

فرمود: اما شرطی که بر علیه ایشان مقرّر داشته آن است که فرموده: «حج در ماه های معیّنی انجام می گیرد پس کسی که در این ماه ها حج را بر خود فرض کند، باید از مباشرت با زنان از فحش و سخنان زشت، از دروغ و جدال در اعمال حج ، دوری و اجتناب کند»

و اما شرطی که به سود ایشان قرار داده این است که فرموده: «پس کسی که مناسک حج خود را شتابان در این دو روز انجام دهد، گناهی بر او نیست؛ و هم چنین کسی که تأخیر بیندازد و در منی بماند گناهی بر او نیست ، این احکام برای کسی است که تقوای الهی را پیشه خود سازد». سپس افزود: چنین شخصی که از حج (در چنین حالتی به دیار خود) باز می گردد، هیچ گونه گناهی ندارد.

گفتم: کسی که مبتلا به عمل زناشویی شود چه تکلیفی دارد؟

فرمود: باید یک شتر به عنوان قربانی، همراه خود حرکت دهد و ضمناً تا زمانی که مناسک و اعمال حج را انجام دهند و به همان محلی که زناشویی و خلاف کرده بودند باز گردند باید از همسر خود جدا باشد.

گفتم: چنان چه بخواهند از غیر آن راهی که رفته بودند باز گردند، آیا می توانند ؟

فرمود: پس از آن که اعمال حج را انجام دادند می توانند با هم باشند.

گفتم: کسی که مرتکب فسق و دروغ شده با توجّه بر این که محدوده ای برایش بیان نشده، تکلیفش چیست؟

فرمود: توبه می کند و سپس تلبیه می گوید.

گفتم: کسی که مرتکب جدال شده - با توجّه به معنای جدال که بگوید: نه به خدا آری به خدا چنین است ، تکلیفش چیست؟

فرمود اگر دو بار با عدّه ای جدال کند کسی که بر حق بوده یک گوسفند و کسی که بر اشتباه بوده یک گاو باید قربانی نمایند.

ص: 387

366/[265] - ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : عَنِ اَلرَّجُلِ اَلْمُحْرِمِ قَالَ لِأَخِیهِ: لاَ لَعَمْرِی! قَالَ: لَیْسَ هَذَا بِجِدَالٍ إِنَّمَا اَلْجِدَالُ: لاَ وَ اَللَّهِ وَ بَلَی وَ اَللَّهِ .﴾ (1)

قوله تعالى: لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ فَإِذَا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفَاتٍ فَاذْكُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ وَ اذْكُرُوهُ كَمَا هَدَاكُمْ وَ إِنْ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّينَ ﴿198﴾ ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاسُ وَ اسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿199﴾

367/[266]- ﴿عَنْ عُمَرَ بْنِ یَزِیدَ - بَیَّاعِ اَلسَّابُرِی- عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلاً مِنْ رَبِّکُمْ ﴾ یَعْنِی اَلرِّزْقَ إِذَا أَحَلَّ اَلرَّجُلُ مِنْ إِحْرَامِهِ وَ قَضَی نُسُکَهُ فَلْیَشْتَرِ وَ لْیَبِعْ فِی اَلْمَوْسِمِ﴾ (2)

368/[267]- ﴿عَنْ زَیْدٍ اَلشَّحَّامِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عزّ و جلّ ﴿أَفِیضُوا مِنْ حَیْثُ أَفاضَ اَلنّاسُ ﴾؟

قَالَ: أُولَئِکَ قُرَیْشٌ کَانُوا یَقُولُونَ: نَحْنُ أَوْلَی اَلنَّاسِ بِالْبَیْتِ وَ لاَ یُفِیضُونَ إِلاَّ مِنَ اَلْمُزْدَلِفَهِ ، فَأَمَرَهُمُ اَللَّهُ یُفِیضُوا مِنْ عَرَفَهَ .﴾ (3)

ص: 388


1- عنه البرهان في تفسير القرآن: 43/81 ح 21 الكافي : 337/4 ذيل ح 3 باسناده عن معاوية بن عمّار قال : قال أبوعبدالله علیه السلام عنه وسائل ، الشيعه 465/12 ذیل ح 16792
2- عنه بحار الأنوار : 372/99 ح 6، و وسائل الشیعه: 60/11 ح 14238 و البرهان في تفسير القرآن 438/1 ح1 و مستدرك الوسائل : 166/10 ح 11769
3- عنه بحار الأنوار : 255/99 ح 28 و وسائل الشیعه: 553/13 ح 18433 والبرهان فی تفسیر القرآن: 4401/1 ح 3 و نور الثقلين 195/1 ح 710.

265)- از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت :

از امام باقر علیه السلام درباره مردی که در حال احرام بگوید: نه به جان خودم سوگند! سؤال کردم فرمود: این (از موارد) جدال نیست جدال آن است که بگوید: نه به خدا و آری به خدا ( چنین است ).

فرمایش خداوند متعال: گناهی بر شما نیست که از فضل پروردگارتان (از منافع اقتصادی در ایّام حج) طلب کنید (که یکی از منافع حج پایه ریزی یک برنامه اقتصادي صحیح است) و هنگامی که از «عرفات» کوچ کردید. خداوند را نزد مشعر الحرام یاد کنید ، او را همان گونه که شما را هدایت نمود یاد کنید و قطعاً شما پیش از این از گمراهان بودید (198) سپس از همان جا که مردم کوچ می کنند. ( به سوی سرزمین منی) کوچ کنید و از (درگاه) خداوند آمرزش طلب نمایید همانا خداوند آمرزنده و مهربان است (199)

266)- از عمر بن یزید - بيّاع سابری - روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «بر شما مشکل و مانعی نیست که بخواهید در (به دست آوردن) فضل پروردگارتان تلاش و کوشش کنید»، فرمود: منظور رزق و روزی است که چنان چه شخص از احرام خود بیرون آمده و مناسک حج را انجام داده می تواند در همان ایام حج، خرید و فروش نماید.

267) - از زید شحّام روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام پیرامون فرمایش خداوند: «سپس کوچ کنید از جایی که مردم کوچ کرده اند»، سؤال کردم؟

فرمود: آنان قریش بودند که می گفتند: ما سزاوارترین مردم نسبت به خانه (کعبه) هستیم و کوچ نمی کردند مگر از «مزدلفه» (که «مشعر الحرام» می باشد.) پس خداوند دستور داد تا آنان از عرفات کوچ کنند و خارج شوند.

ص: 389

369/[268] - ﴿ عَنْ رِفَاعَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی﴿ ثُمَّ أَفِیضُوا مِنْ حَیْثُ أَفاضَ اَلنّاسُ ﴾؟

قَالَ: إِنَّ أَهْلَ اَلْحَرَمِ کَانُوا یَقِفُونَ عَلَی اَلْمَشْعَرِ اَلْحَرَامِ وَ یَقِفُ اَلنَّاسُ بِعَرَفَهَ وَ لاَ یُفِیضُونَ حَتَّی یَطَّلِعَ عَلَیْهِمْ أَهْلُ عَرَفَهَ ، وَ کَانَ رَجُلاً یُکَنَّی أَبَا سَیَّارٍ وَ کَانَ لَهُ حِمَارٌ فَارِهٌ وَ کَانَ یَسْبِقُ أَهْلَ عَرَفَهَ فَإِذَا طَلَعَ عَلَیْهِمْ قَالُوا: هَذَا أَبُو سَیَّارٍ ، ثُمَّ أَفَاضُوا فَأَمَرَهُمْ اَللَّهُ أَنْ یَقِفُوا بِعَرَفَهَ وَ أَنْ یُفِیضُوا مِنْهُ.﴾ (1)

370/[269]- ﴿عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تعالی: ﴿ ثُمَّ أَفِیضُوا مِنْ حَیْثُ أَفاضَ اَلنّاسُ ﴾ قَالَ: یَعْنِی إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْمَاعِیلَ.﴾ (2)

371/[270] - ﴿عَنِ عَلِیِّ [بْنِ رِئَابٍ] قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ الله تعالی: ﴿ثُمَّ أَفِیضُوا مِنْ حَیْثُ أَفاضَ اَلنّاسُ﴾

قَالَ کَانَتْ قُرَیْشٌ تُفِیضُ مِنَ اَلْمُزْدَلِفَهِ فِی اَلْجَاهِلِیَّهِ ، یَقُولُونَ نَحْنُ أَوْلَی بِالْبَیْتِ مِنَ اَلنَّاسِ فَأَمَرَهُمُ اَللَّهُ أَنْ یُفِیضُوا مِنْ حَیْثُ أَفَاضَ اَلنَّاسُ مِنْ عَرَفَهَ .﴾ (3)

372/[271] - ﴿وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْری، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام

ص: 390


1- عنه بحار الأنوار: 255/99 ح 29 ، و وسائل الشيعة : 553/13 ح 18424 ، و البرهان في تفسير القرآن : 440/1 ح 4 و نور الثقلين: 195/1 ح 711.
2- عنه بحار الأنوار: 256/99 ح 30 ، و وسائل الشيعة : 553/13 ح 18425 ، و البرهان في تفسير القرآن : 440/1 ح 5، و نور الثقلين : 196/1 ح 712.
3- عنه بحار الأنوار: 256/99 ح 31 ، و وسائل الشيعة : 553/13 ح 18426، و البرهان في تفسير القرآن : 440/1 ح 6 . دعائم الإسلام : 320/18 ( ذكر الدفع من عرفة إلى المزدلفة) بتفاوت يسير عنه البحار: 269/99 ح 12 ، و مستدرك الوسائل : 33/10 ح 11387

268) - از رفاعه روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «سپس کوچ کنید از جایی که مردم کوچ کرده اند» سؤال کردم؟

فرمود: اهالی حرم در مشعر الحرام و دیگر مردم در عرفات توقّف می کردند و از آن جا کوچ نمی کردند مگر هنگامی که اهالی عرفات بر آنان وارد و آشکار گردند در آن زمان شخصی معروف به ابو سیّار بود او الاغی چابک و تیز رو داشت و از اهالی عرفات سبقت می گرفت موقعی که (اهالی مشعر) او را می دیدند می گفتند: ابو سیّار آمد و به دنبال او کوچ می کردند، پس خداوند دستور داد که در عرفات توقّفی داشته باشند و سپس از عرفات کوچ کنند و خارج شوند.

269) - از معاوية بن عمّار روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «سپس کوچ کنید از جایی که مردم کوچ کرده اند» فرمود: منظور حضرت ابراهیم و اسماعیل علیهما السلام هستند.

270)- از علی [بن رئاب ] روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام پیرامون فرمایش خداوند متعال: «سپس کوچ کنید از جایی که مردم کوچ کرده اند» سؤال کردم؟

فرمود: آنان قریش بودند که در زمان جاهلیّت از «مزدلفه» (که «مشعر الحرام: می باشد کوچ نمی کردند و می گفتند ما سزاوارترین مردم نسبت به خانه (کعبه) هستیم، پس خداوند دستور داد تا از همان جایی که دیگر مردم کوچ می کنند آن ها نیز کوچ کنند که منظور عرفات می باشد.

271) - و در روایتی دیگر (از حریز) چنین آمده است:

ص: 391

إِنَّ قُرَیْشاً کَانَ تُفِیضُ مِنْ جَمْعٍ(1) وَ مُضَرُ وَ رَبِیعَهُ مِنْ عَرَفَاتٍ﴾ (2)

373/[272] - ﴿ عَنْ أَبِی اَلصَّبَّاحِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : قَالَ:

إِنَّ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام أَخْرَجَ إِسْمَاعِیلَ إِلَی اَلْمَوْقِفِ فَأَفَاضَا مِنْهُ ثُمَّ إِنَّ اَلنَّاسَ کَانُوا یُفِیضُونَ مِنْهُ حَتَّی إِذَا کَثُرَتْ قُرَیْشٌ قَالُوا لاَ نُفِیضُ مِنْ حَیْثُ أَفَاضَ اَلنَّاسُ وَ کَانَتْ قُرَیْشٌ تُفِیضُ مِنَ اَلْمُزْدَلِفَهِ وَ مَنَعُوا اَلنَّاسَ أَنْ یُفِیضُوا مَعَهُمْ إِلاَّ مِنْ عَرَفَاتٍ ، فَلَمَّا بَعَثَ اَللَّهُ مُحَمَّداً عَلَیْهِ اَلصَّلاَهُ وَ اَلسَّلاَمُ أَمَرَهُ أَنْ یُفِیضَ مِنْ حَیْثُ أَفاضَ اَلنّاسُ ، وَ عَنَی بِذَلِکَ إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْمَاعِیلَ عَلَیْهِما السَّلاَمُ.﴾ (3)

374 /[273] - ﴿ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تعالی: ﴿ ثُمَّ أَفِیضُوا مِنْ حَیْثُ أَفاضَ اَلنّاسُ ﴾ قَالَ: هُمْ أَهْلُ اَلْیَمَنِ .﴾ (4)

قوله تعالى: ﴿ فَإِذَا قَضَيْتُمْ مَنَاسِكَكُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَذِكْرِكُمْ آبَاءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْرًا فَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا وَ مَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ ﴿200﴾ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنَا عَذَابَ النَّارِ ﴿201﴾

ص: 392


1- جمع : هو المزدلفة: سمّي جمعاً، لاجتماع الناس به، معجم البلدان: 189/2
2- عنه بحار الأنوار: 256/99 ح 32 و وسائل الشيعة . 554/13 ح 18427 و البرهان في تفسير القرآن : 4401 ح 7
3- عنه بحار الأنوار: 256/99ح 33، و وسائل الشيعة : 554/13 ح 1848و البرهان في تفسير القرآن: 440/1 ح 7
4- عنه بحار الأنوار: 256/99 ح 33 و وسائل الشيعة: 554/13 ح 18429 و البرهان فی تفسير القرآن: 441/1 ح 9 ،و نور الثقلين: 196/1 ح 713

امام صادق علیه السلام فرمود: قریش از «جمع» (که همان مزدلفه است) کوچ می کردند و خارج می شدند ولی طایفه مضر و ربیعه از عرفات کوچ می نمودند.

272)- از ابو الصباح روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: حضرت ابراهیم علیه السلام ( فرزندش) اسماعیل را (از مزداغه بیرون می آورد و) در «موقف» (یعنی عرفات) نگاه می داشت و سپس از آن جا کوچ می نمودند و پس از آن مردم نیز از همان جا کوچ می کردند تا آن که افراد قریش زیاد شدند و اظهار داشتند از آن جایی که مردم کوچ می کنند و بیرون می روند ما از آنجا کوچ نمی کنیم و از مزدلفه کوچ می کردند و مانع دیگر مردم می شدند تا آن که از ته از عرفات کوچ کنند

هنگامی که خداوند حضرت محمد صلی الله علیه و آله را مبعوث نمود، به او دستور داد تا از آن جایی کوچ کند که دیگر مردم کوچ می کنند که منظور از دیگر مردم حضرت ابراهیم و اسماعیل علیهما السلام هستند

273) - از جابر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «سپس کوچ کنید از جایی که مردم کوچ کرده اند» فرمود: آنان اهالی یمن هستند.

فرمایش خداوند متعال: پس موقعی که مناسک (حج ) خود را انجام دادید خدا را یاد کنید همانند یادآوری از پدرانتان بلکه از آن هم بیشتر! (در این مراسم مردم دو گروهند:) بعضی از مردم می گویند خداوندا! به ما در دنیا (نیکی) عطا کن که در آخرت بهره ای ندارند (200) و بعضی (از مردم) می گویند: پروردگارا! به ما در دنیا (نیکی) عطا کن و در آخرت نیز (نیکی) مرحمت فرما و ما را از عذاب آتش نگاه دار (201)

ص: 393

375 /[274] - ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ فَاذْکُرُوا اَللّهَ کَذِکْرِکُمْ آباءَکُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِکْراً ﴾

قَالَ: کَانَ اَلرَّجُلُ فِی اَلْجَاهِلِیَّهِ یَقُولُ: کَانَ أَبِی وَ کَانَ أَبِی فَأُنْزِلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ فِی ذَلِکَ .﴾ (1)

376/[275] - ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ اَلْحُسَیْنِ عَنْ فَضَالَهَ بْنِ أَیُّوبَ عَنِ اَلْعَلاَءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی قَوْلِ اَللَّهِ مِثْلَهُ سَوَاءً، أَیْ کَانُوا یَفْتَخِرُونَ بِآبَائِهِمْ یَقُولُونَ: أَبِی اَلَّذِی حَمَلَ اَلدِّیَاتِ وَ اَلَّذِی قَاتَلَ کَذَا وَ کَذَا إِذَا قَامُوا بِمِنًی بَعْدَ اَلنَّحْرِ وَ کَانُوا یَقُولُونَ أَیْضاً یَحْلِفُونَ بِآبَائِهِمْ لاَ وَ أَبِی وَ لاَ وَ أَبِی﴾ (2)

377/[276]- ﴿ عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِهِ ﴿ فَاذْکُرُوا اَللّهَ کَذِکْرِکُمْ ءاباءَکُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِکْراً ﴾؟

قَالَ: إِنَّ أَهْلَ اَلْجَاهِلِیَّهِ کَانَ مِنْ قَوْلِهِمْ: کَلاَّ وَ أَبِیکَ، بَلَی وَ أَبِیکَ، فَأُمِرُوا أَنْ یَقُولُوا: لاَ وَ اَللَّهِ، وَ بَلَی وَ اَللَّهِ.﴾ (3)

378/[277] - ﴿ وَ رَوَی مُحَمَّدُ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تعالی: ﴿ فَاذْکُرُوا اَللّهَ کَذِکْرِکُمْ آباءَکُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِکْراً ﴾ قَالَ:

ص: 394


1- عنه بحار الأنوار: 159/93ح 35 و 311/99 ح 33 و البرهان في تفسير القرآن : 442/1 ح 4 . مستطرفات السرائر : 562 (من كتاب البزنطي ) بتفاوت، عنه البحار : 311/99ح 32 .
2- عنه بحار الأنوار : 311/99 ح 34، و وسائل الشيعة : 272/14 ذيل ح 19173 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 442/1 ح 5 . مستطرفات السرائر : 35 ح 50 عنه وسائل الشيعة : 272/14 ح 19173.
3- عنه بحار الأنوار : 311/99 ح 35 ، و 211/104 ح 29، و البرهان في تفسير القرآن : 442/1 ح 6، و نور الثقلين : 199/1 ح 724.

274) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «پس خداوند را بیاد آورید هم چنان که پدرانتان را یاد می کنید و یا یاد کردنی پر محتواتر از ایشان» سؤال کردم؟

فرمود در زمان جاهلیت می گفتند: پدرم چنین بود: پدرم چنان بود پس این آیه نازل گردید.

275) - از محمد بن مسلم از امام صادق علیه السلام و حسین از فضاله فرزند ایوب - از علاء از محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام همانند ( سؤال و جواب حدیث) قبل را روایت کرده و افزوده است: یعنی؛ (موقعی که بعد از قربانی به منی می آمدند) به وسیلۀ پدران خود بر یک دیگر فخر فروشی می کردند و می گفتند: پدرم کسی بود که خون بهای افراد را به عهده می گرفت و دیگری می گفت: پدرم چنان کسی بود که جنگجو و قاتل فلان و فلان بوده و در کار ها به پدران خود سوگند می خوردند (و می گفتند): نه به پدرم سوگند! آری به پدرم سوگند!

276)- از زراره روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «پس خداوند را بیاد آورید هم چنان که پدرانتان را یاد می کنید و یا یادکردنی پر محتواتر از ایشان» سؤال کردم؟

فرمود: همانا از گفتار مردم در زمان جاهلیت این بود که می گفتند: به جان پدرت! هرگز چنین نیست به جان پدرت! حتماً چنین است پس مأمور شدند که بگویند: نه به خدا سوگند! آری به خدا سوگند! (که در گفتار خود) خداوند را به جای پدرانشان مطرح کنند

277) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «پس موقعی که مناسک حج را انجام دادید خداوند را بیاد آورید هم چنان که پدرانتان را یاد می کنید و یا یاد کردنی

ص: 395

کَانَ اَلرَّجُلُ یَقُولُ: کَانَ أَبِی وَ کَانَ أَبِی فَنَزَلَتْ عَلَیْهِمْ فِی ذَلِکَ .﴾ (1)

379 / [ 278] - ﴿عَنْ عَبْدِ اَلْأَعْلَی قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عزّ و جلّ: ﴿ رَبَّنا آتِنا فِی اَلدُّنْیا حَسَنَهً وَ فِی اَلْآخِرَهِ حَسَنَهً وَ قِنا عَذابَ اَلنّارِ ﴾

قَالَ علیه السلام رِضْوَانُ اَللَّهِ وَ اَلْجَنَّهُ فِی اَلْآخِرَهِ وَ اَلسَّعَهُ فِی اَلْمَعِیشَهِ وَ حُسْنُ اَلْخُلُقِ فِی اَلدُّنْیَا.﴾ (2)

380/[279] - ﴿ عَنْ عَبْدِ اَلْأَعْلَی عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : قَالَ:

رِضْوَانُ اَللَّهِ وَ اَلتَّوْسِعَهُ فِی اَلْمَعِیشَهِ وَ حُسْنُ اَلصُّحْبَهِ وَ فِی اَلْآخِرَهِ اَلْجَنَّهُ .﴾ (3)

قوله تعالى: ﴿وَ اذْكُرُوا اللَّهَ فِي أَيَّامٍ مَعْدُودَاتٍ فَمَنْ تَعَجَّلَ فِي يَوْمَيْنِ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ وَ مَنْ تَأَخَّرَ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ لِمَنِ اتَّقَى وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ﴾ ﴿203﴾

381/[280] - ﴿عَنْ رِفَاعَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْأَیَّامِ الْمَعْدُودَاتِ»؟

ص: 396


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 443/1 ح 7 ، و مستدرك الوسائل : 284/5 ح 5864
2- عنه بحار الأنوار: 348/95 ذيل ح 2 أشار إليه و البرهان في تفسير القرآن : 443/1 ح 8. الكافي : 71/5ح 2 بإسناده عن جميل بن صالح، عن أبي عبد الله علیه السلام ، و نحوه من لا يحضره الفقيه : 156/3 ح 3566 ، تهذيب الأحكام : 327/6 ح 21 عنهم وسائل الشيعة : 9/17 ح 21843، معاني الأخبار : 174 ح 1 نحو الفقيه عنه البحار : 383/71 ح 18 و 348/95 ح 2 ، و مستدرك الوسائل : 7/13ح 14564 ، فقه القرآن : 299/1 و 22/2
3- عنه البرهان في تفسير القرآن: 443/1 ح9 و مستدرك الوسائل : 7/13ح 14565 .

پر محتواتر از ایشان» فرمود: (در زمان جاهلیت) می گفتند: پدرم چنین بود پدرم چنان بود پس این آیه بر علیه آنان نازل گردید.

278)- از عبد الاعلی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «پروردگارا! در دنیا حسنه و در آخرت به ما حسنه ای عطا فرما و ما را از عذاب آتش محفوظ بدار»، سؤال کردم؟

فرمود: رضوان خداوند و بهشت در قیامت می باشد و هم چنین معاش اخلاق نیکو در دنیا است.

279) - از عبد الاعلی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: رضوان خداوند و توسعه در معاش و اخلاق نیکو داشتن و هم چنین بهشت در آخرت است.

فرمایش خداوند متعال: و خدا را در روز هایی که معین شده یاد کنید (که روز های 11 و 12 و 13 ماه ذی حجّه باشد) پس هر کسی که شتاب کند (و ذکر خدا را) در دو روز انجام دهد گناهی بر او نیست و هر که تأخیر اندازد (و سه روز انجام دهد نیز) گناهی بر او نیست (البته) برای کسی که تقوا پیشه کند پس از خدا بپرهیزید و بدانید شما به سوی او محشور خواهید شد. (203)

280) - از رفاعه روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره روز های (معیّن و) شمارش شده» سؤال کردم؟

ص: 397

قَالَ: هِیَ أَیَّامُ اَلتَّشْرِیقِ .﴾(1)

382/[281] - ﴿ عَنْ زَیْدٍ اَلشَّحَّامِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

اَلْمَعْدُودَاتُ وَ اَلْمَعْلُومَاتُ هِیَ وَاحِدَهٌ أَیَّامُ اَلتَّشْرِیقِ ﴾ (2)

383/[282] - ﴿ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَی قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: قَالَ: عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿وَ اُذْکُرُوا اَللّهَ فِی أَیّامٍ مَعْدُوداتٍ ﴾ قَالَ: أَیَّامُ اَلتَّشْرِیقِ.﴾(3)

384 / [283] - ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ سبحانه: ﴿وَ اُذْکُرُوا اَللّهَ فِی أَیّامٍ مَعْدُوداتٍ﴾؟

قَالَ: اَلتَّکْبِیرُ فِی أَیَّامِ اَلتَّشْرِیقِ فِی دُبُرِ اَلصَّلَوَاتِ.﴾ (4)

ص: 398


1- عنه بحار الأنوار : 309/99 ح 26 ، و وسائل الشيعة : 272/14 ح 19174 ، و البرهان في تفسير القرآن : 446/1 ح 15 . معاني الأخبار : 297 ح 2 بإسناده عن محمد بن الفضيل عن أبي الصباح، عن أبي عبد الله علیه السلام، عنه البحار : 309/99 ح 23
2- عنه بحار الأنوار: 309/99 ح 25 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 446/1 ح 16 . معاني الأخبار : 296 ح 3 بتفاوت يسير عنه البحار : 309/99 ح 24 .
3- عنه بحار الأنوار : 309/99 ح 20 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 446/1 ح 18 . قرب الإسناد (الطبع (الحجري) : 10 ، عنه البحار : 309/99 ح 19، تهذيب الأحكام : 487/5 ذيل ح 382 عنه وسائل الشيعة : 271/14 ح 19172.
4- عنه البرهان في تفسير القرآن: 446/1 ح 17 ، و مستدرك الوسائل : 138/6 ح 6642 ، فيه : في دبر الصلوات الكافي : 516/4 ح 1 بتفصيل، و نحوه تهذيب الأحكام : 139/3 ح 44 و 269/5 ح 33، عنهم وسائل الشيعة : 457/7 ح 9852، و 271/14 ح 19171، عوالي اللئالي : 168/3 ح 67 ، نزهة الناظر : 34 فصل في التكبيرات الواجبة).

فرمود: منظور روز های تشریق (کوچ کردن حاجیان) می باشد.

281) - از زید شحّام روایت کرده است که گفت :

امام صادق علیه السلام فرمود: منظور از معدودات و معلومات یک مفهوم است که روز های تشریق (کوچ کردن حاجیان) می باشد.

282) - از حمّاد بن عیسی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود امام علی علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و به یاد آورید خداوند را در روز های (معیّن و) شمارش شده» فرموده است: منظور ایام تشریق (روز های کوچ کردن حاجیان) می باشد

283) - از محمد بن مسلم روایت کرده است، که گفت: از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و به یاد آورید خداوند را در روز های (معیّن و) شمارش شده» سؤال کردم؟

حضرت فرمود: تکبیراتِ روز های تشریق بعد از نماز ها(ی واجب شبانه روز) می باشد

ص: 399

385 / [284] - ﴿عَنْ سَلاَّمِ بْنِ اَلْمُسْتَنِیرِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ ﴿ فَمَنْ تَعَجَّلَ فِی یَوْمَیْنِ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ وَ مَنْ تَأَخَّرَ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ لِمَنِ اِتَّقی﴾ مِنْهُمْ اَلصَّیْدَ وَ اِتَّقَی اَلرَّفَثَ وَ اَلْفُسُوقَ وَ اَلْجِدَالَ وَ مَا حَرَّمَ اَللَّهُ عَلَیْهِ فِی إِحْرَامِهِ .﴾(1)

386 / [ 285] - ﴿عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ فَمَنْ تَعَجَّلَ فِی یَوْمَیْنِ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ وَ مَنْ تَأَخَّرَ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ ﴾ قَالَ: یَرْجِعُ مَغْفُوراً لَهُ لاَ ذَنْبَ لَهُ .﴾ (2)

387 / [286] -﴿عَنْ أَبِی أَیُّوبٍ اَلْخَزَّازِ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: إِنَّا نُرِیدُ أَنْ نَتَعَجَّلَ فَقَالَ لاَ تَنْفِرُوا فِی اَلْیَوْمِ اَلثَّانِی حَتَّی تَزُولَ اَلشَّمْسُ فَأَمَّا اَلْیَوْمُ اَلثَّالِثُ فَإِذَا اِنْتَصَفَ فَانْفِرُوا فأَنَّ اَللَّهَ تعالی یَقُولُ: ﴿ فَمَنْ تَعَجَّلَ فِی یَوْمَیْنِ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ﴾ فَلَوْ سَکَتَ لَمْ یَبْقَ أَحَدٌ إِلاَّ تَعَجَّلَ وَ لَکِنَّهُ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿وَ مَنْ تَأَخَّرَ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ .﴾ (3)

ص: 400


1- عنه بحار الأنوار: 315/99 ح 3، و البرهان في تفسير القرآن : 447/1 ح 19، و مستدرك الوسائل : 161/10 ح 11754 . من لا يحضره الفقيه : 480/2 ح 3017 عنه وسائل الشيعة : 28014 ح 19201.
2- عنه بحار الأنوار: 315/99 ح 4 و البرهان في تفسير القرآن: 447/1 ح 20، و مستدرك الوسائل : 160/10 ح 11751 من لا يحضره الفقيه : 215/2 ح 2201 عنه وسائل الشيعة : 276/14 ح 19186.
3- عنه بحار الأنوار: 315/99 ح 5 ، و البرهان في تفسير القرآن: 447/1 ح 21، و مستدرك ، الوسائل : 159/10 ح 11750 الكافي : 519/4 ح 1 بتفاوت يسير، و نحوه تهذيب الأحكام : 271/5 ج 2، و الاستبصار : 300/2 ح 2 عنهم وسائل الشيعة : 275/14 ح 19182 ، و البحار : 275/2 ح 22

284) - از سلام بن مستنیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «پس کسی که در دو روز عجله کند ، گناهی بر او نیست و (نیز) بر کسی که تأخیر بیندازد و تقوا داشته باشد، گناهی بر او نیست فرمود: مربوط به کسانی است که از شکار حیوانات هم خوابی و زناشویی با همسر دروغ و ناسزا گویی جدال و از هر چه خداوند در حالت احرام بر او حرام نموده تقوای الهی را رعایت کرده و مرتکب نشده باشد.

285) - از معاوية بن عمّار روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «پس کسی که در دو روز عجله کند، گناهی بر او نیست و کسی که تأخیر بیندازد (نیز) گناهی بر او نیست» فرمود: (بعد از اعمال حج) با حالت آمرزیده (شدن گناهان) باز می گردد

286) - از ابوایّوب خزّاز روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: ما برای حرکت و مسافرت عجله داریم (چه ساعتی کوچ کنیم)؟

فرمود: روز دوم کوچ نکنید مگر آن که زوال خورشید شود و ظهر گردد و اما روز سوم موقعی که خورشید منتصف (و روز بلند) شد حرکت نمایید که خداوند می فرماید: «پس اگر در دو روز اول عجله و کوچ کند گناهی بر او نیست» اگر خداوند به همین جمله اکتفا نموده بود همه عجله می کردند و کسی باقی نمی ماند ولی فرموده است: «و کسی که (کوچ کردن و بیرون رفتن را) عقب بیندازد گناهی بر او نخواهد بود.»

ص: 401

388/ [287] - ﴿عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام قَالَ:

إِنَّ اَلْعَبْدَ اَلْمُؤْمِنَ حِینَ یَخْرُجُ مِنْ بَیْتِهِ حَاجّاً لاَ یَخْطُو خُطْوَهً وَ لاَ یَخْطُو بِهِ رَاحِلَتُهُ إِلاَّ کَتَبَ اَللَّهُ لَهُ بِهَا حَسَنَهً، وَ مَحَا عَنْهُ سَیِّئَهً، وَ رَفَعَ لَهُ بِهَا دَرَجَهً، فَإِذَا وَقَفَ بِعَرَفَاتٍ فَلَوْ کَانَتْ لَهُ ذُنُوبٌ عَدَدَ اَلثَّرَی رَجَعَ کَمَا وَلَدَتْهُ أُمُّهُ، یقول لَهُ: اِسْتَأْنِفِ اَلْعَمَلَ یَقُولُ اَللَّهُ: ﴿ فَمَنْ تَعَجَّلَ فِی یَوْمَیْنِ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ وَ مَنْ تَأَخَّرَ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ لِمَنِ اِتَّقی﴾ .﴾ (1)

389/[288] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی عنه علیه السلام: نَحْوَهُ وَ زَادَ فِیهِ: فَإِذَا حَلَقَ رَأْسَهُ لَمْ تَسْقُطْ شَعْرَهٌ إِلاَّ جَعَلَ اَللَّهُ لَهُ بِهَا نُوراً یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ وَ مَا أَنْفَقَ مِنْ نَفَقَهٍ کُتِبَتْ لَهُ فَإِذَا طَافَ بِالْبَیْتِ رَجَعَ کَمَا وَلَدَتْهُ أُمُّهُ.﴾ (2)

390/[ 289 ] - ﴿عَنْ أَبِی حَمْزَهَ اَلثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ: ﴿فَمَنْ تَعَجَّلَ فِی یَوْمَیْنِ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ﴾ اَلْآیَهَ قَالَ أَنْتُمْ - وَ اَللَّهِ! هُمْ إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ: لاَ یَثْبُتُ عَلَی وَلاَیَهِ عَلِیٍّ علیه السلام إِلاَّ اَلْمُتَّقُونَ .﴾ (3)

391 /[290] - ﴿عَنْ حَمَّادٍ عَنْهُ علیه السلام: فِی قَوْلِهِ: ﴿لِمَنِ اِتَّقی ﴾ اَلصَّیْدَ فَإِنِ اُبْتُلِیَ

ص: 402


1- عنه بحار الأنوار : 315/99 ح 6 ، و البرهان في تفسير القرآن : 447 ح 22، و نور الثقلين: 203/1 ح 746. المحاسن : 63/1 ح 113 بتفاوت، عنه البحار : 8/96 ح 19 ، الكافي : 252/4 ح 2 بإسناده عن عبد الأعلى قال : قال أبو عبد الله علیه السلام بتفاوت عنه وسائل الشيعة : 93/11 ح 14327.
2- عنه بحار الأنوار : 315/99 ح 7 ، و البرهان في تفسير القرآن 447/1 ح 23، و مستدرك الوسائل : 136/10 ح 11690 .
3- عنه بحار الأنوار : 316/99 ح 8، و البرهان في تفسير القرآن : 447/1 ح 24 ، و نور الثقلين : 203/1 ح 747

287) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که بنده خدا از منزل خود، به قصد حج (و زیارت کعبه الهی) بیرون شود قدمی بر نمی دارد و مرکب سواری او گامی بر نمی دارد مگر آن که خداوند حسنه ای برایش ثبت و سیّئه ای از او نابود کرده و یک درجه بر درجاتش می افزاید

هنگامی که در عرفات توقّف کند گناهانش اگر چه به تعداد ستارگان باشد هم چون روزی که از مادر متولد شده (آمرزیده و) از آن جا مراجعت می کند و به او خطاب شود: اعمال خود را از امروز (با دقّت) انجام بده که خداوند می فرماید: «پس کسی که در دو روز اول با عجله کوچ کند و تقوای الهی را رعایت کرده باشد گناهی بر او نیست»

288)- از ابو بصیر همانند حدیث قبل را روایت کرده است و در پایان افزوده: و اگر سر خود را بتراشد مویی از او نیفتد مگر آن که خداوند در قیامت آن را برایش نور گرداند؛ و چیزی را انفاق نکند مگر آن که خداوند برایش ثبت نماید و چون طواف خانه (کعبه) کند در حالتی به منزل خود باز گردد هم چون وقتی که از مادر متولد شده است (و گناهی برایش نباشد)

289) - از ابو حمزه ثمالی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «پس کسی که در دو روز اول با عجله کوچ کند ، گناهی بر او نیست» فرمود: به خدا سوگند! شما (شیعیان) آنان هستید، رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: کسی بر ولایت علی علیه السلام ثابت نمی ماند، مگر آن که پرهیزکار باشد.

290)- از حمّاد روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «برای کسی که تقوا را رعایت کند» فرمود:

ص: 403

بشَیْءٌ مِنَ اَلصَّیْدِ فَفَدَاهُ فَلَیْسَ لَهُ أَنْ یَنْفِرَ فِی یَوْمَیْنِ .﴾ (1)

قوله تعالى: ﴿وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ يُشْهِدُ اللَّهَ عَلَى مَا فِي قَلْبِهِ وَ هُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ ﴿204﴾ وَ إِذَا تَوَلَّى سَعَى فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَ يُهْلِكَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ وَ اللَّهُ لَا يُحِبُّ الْفَسَادَ﴾ ﴿205﴾

392/ [291] - ﴿عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ بَشَّارٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عزّ و جلّ:﴿ وَ مِنَ اَلنّاسِ مَنْ یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ فِی اَلْحَیاهِ اَلدُّنْیا ﴾؟ قَالَ: فُلاَنٌ وَ فُلاَنٌ، ﴿ وَ یُهْلِکُ اَلْحَرْثَ وَ اَلنَّسْلَ ﴾ «اَلنَّسْلُ» هُمُ اَلذُّرِّیَّهُ وَ «اَلْحَرْثُ» اَلزَّرْعُ .﴾(2)

393/[292]- ﴿عَنْ زُرَارَهَ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ: سَأَلْتُهُمَا عَنْ قَوْلِهِ: ﴿وَ إِذا تَوَلّی سَعی فِی اَلْأَرْضِ﴾ إِلَی آخِرِ اَلْآیَهِ -؟ فَقَالاَ: اَلنَّسْلُ: اَلْوَلَدُ، وَ اَلْحَرْثُ: اَلْأَرْضُ ﴾ (3).

ص: 404


1- عنه بحار الأنوار: 316/99 ح 9، و البرهان في تفسير القرآن: 447/6 ح 25، و نور الثقلين: 203/1 ح 748، و مستدرك الوسائل: 161/10 ح 11755 تهذيب الأحكام : 273/5 ح 8 بإسناده عن حمّاد بن عثمان عن أبی عبدالله علیه السلام بتفاوت یسير، عنه وسائل الشیعة - 279/14 ح 19196
2- عنه بحار الأنوار : 189/9 ح 22 و البرهان في تفسير القرآن، 448/1 ح 2 و نور الثقلين: 203/1 ح 749 فقه القران : 140/2 فيه : قال بن عبّاس : معنى قوله : ﴿و حَرث لَكُم﴾ مزدرع أولادكم، کأنّه قیل: محترث لكم. و إنّما الحرث، الزرع
3- عنه بحار الأنوار: 189/9 ح 23، 315/75 ح 36 وفيهما: الحرث: النسل، و البرهان في تفسير القرآن: 448/1 ح 3 و نور الثقلین: 204/1 ح 751

منظور شکار است که اگر حیوانی را شکار کرد باید کفاره بدهد و در دو روز اول نمی تواند از آن جا کوچ کند

فرمایش خداوند متعال: و بعضی از مردم کانی هستند که گفتار آنان در زندگی دنیا مایه شگفتی تو می شود (در ظاهر اظهار علاقه و محبّت می کنند) و خدا را بر آن چه در دل دارند گواه می گیرند (با این که) آنان سر سخت ترین دشمنان می باشند (204) (نشانه آن، این است) هنگامی که روی بر می گردانند (و از نزد تو می روند) در زمین کوشش در فساد می کنند و زراعت ها و چهار پایان را نابود می گردانند و (البته) خدا فاد را دوست نمی دارد. (205)

291) - از حسین بن بشّار روایت کرده است که گفت:

از امام کاظم علیه السلام پیرامون فرمایش خداوند: «و برخی مردم هستند که گفتارشان در امور دنیایی برایت شگفت انگیز می باشد». سؤال کردم؟

فرمود: فلان و فلان (شخص) بوده اند (و درباره) «و زراعت و نسل (انسان) را هلاکت و نابود می نماید» فرمود: مقصود از «نسل» اولاد و ذریّه می باشند و «حرث» زراعت خواهد بود.

292)- از زراره روایت کرده است که گفت:

از امام باقر و امام صادق علیهما السلام درباره فرمایش خداوند: «و زمانی که پشت کند. سعی و تلاش می کند تا زراعت و نسل (انسان) را هلاک و نابود کند» تا آخر ،آیه سؤال کردم؟

فرمودند: «نسل فرزندان هستند و «حرث» زمین می باشد.

ص: 405

394/ [293] - ﴿وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام: اَلْحَرْثُ: اَلذُّرِّیَّهُ .﴾ .(1)

395/[294] - ﴿عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ اَلسَّبِیعِیِّ عَنْ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تبارک و تعالی: ﴿ وَ إِذا تَوَلّی سَعی فِی اَلْأَرْضِ لِیُفْسِدَ فِیها وَ یُهْلِکَ اَلْحَرْثَ وَ اَلنَّسْلَ ﴾ بِظُلْمِهِ وَ سُوءِ سِیرَتِهِ ﴿ وَ اَللّهُ لا یُحِبُّ اَلْفَسادَ ﴾. (2)

396/[295] - ﴿ عَنْ سَعْدٍ اَلْإِسْکَافِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ فِی کِتَابِهِ ﴿ وَ هُوَ أَلَدُّ اَلْخِصامِ ﴾ بَلْ هُمْ یَخْتَصِمُونَ.

قَالَ: قُلْتُ مَا «أَلَدُّ» قَالَ: شَدِیدُ اَلْخُصُومَهِ .﴾ (3)

قوله تعالى: ﴿ وَ مِنَ النَّاسِ مَن يَشْرى نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَات الله و اللهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ﴾﴿207﴾

296/1397 - ﴿عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

أَمَّا قَوْلُهُ: ﴿ وَ مِنَ اَلنّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ اِبْتِغاءَ مَرْضاتِ اَللّهِ وَ اَللّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ ﴾ فَإِنَّهَا أُنْزِلَتْ فِی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ حِینَ بَذَلَ نَفْسَهُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ لَیْلَهً اِضْطَجَعَ عَلَی فِرَاشِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لَمَّا طَلَبَتْهُ کُفَّارُ قُرَیْشٍ.﴾ (4)

ص: 406


1- عنه بحار الأنوار: 189/9 ذيل ح 23 و 315/75 ذيل ح 36، و البرهان في تفسير القرآن. 448/1 ح 4. و نور الثقلين . 204/1 ح 752
2- عنه بحار الأنوار: 189/9 ح 315/75،24 ح 37 ، والبرهان في تفسير القرآن : 448/1 ح 5 الكافي: 289/8 ح 435، عنه البحار : 57/92 ح 34 .
3- عنه بحار الأنور. 190/9 ح25 و البرهان في تفسير القران : 448/1 القران: 448/1 ح 6 و نور الثقلين: 203/1 ح 750
4- عنه بحار الأنوار: 78/19 ح 30، و البرهان في تفسير القرآن : 452/1 ح 6. تفسير فرات الكوفي : : 65 ح 31 و 32 بإسنادهما من أبي مالك عن ابن عبّاس باختصار

293) - و امام صادق علیه السلام فرمود: مقصود از «حرث» فرزندان می باشند.

294)- از ابو اسحاق سُبیعی روایت کرده است که گفت:

امير المؤمنين على علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و چون روی برگردانند و از نزد شما بیرون روند در فساد و تباهی تلاش می کنند که زراعت ها و چهارپایان را نابود نمایند» فرمود: این تلاش به خاطر ستمگری بد رفتاری و کینه توزی آن هاست و خداوند فساد و فتنه انگیزی را دوست ندارد»

295)- از سعد اسکاف روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیهما السلام فرمود: به راستی که خداوند در کتاب خود فرموده است: «بلکه آنان مخالف و دشمن کینه نوز هستند».

به حضرت عرض کردم: «ألَدُّ» به چه معنایی است؟

فرمود: درباره خصومت و دشمنی، سخت ( و لجوج) است.

فرمایش خداوند متعال: بعضی از مردم (با ایمان و فداکار هم چون امام علی علیه السلام در لیلة المبیت به هنگام خفتن در جایگاه پیامبر صلی الله علیه و آله) جان خود را به خاطر خشنودی خداوند می فروشند و (البته) خداوند نسبت به بندگان مهربان است. (207)

296)- از جابر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: اما فرمایش خداوند: «و بعضی از مردم کسانی هستند که وجود خود را برای کسب رضای خداوند می فروشند؛ و خداوند نسبت به بندگان رؤوف و مهربان است» در شأن و منزلت امام علی علیه السلام نازل شد، در آن موقعی که جان خود را در راه خدا و رسولش، فدا کرد و چون کفار قریش حضرت را جستجو کردن و بر علیه رسول خدا صلی الله علیه و آله هجوم آوردند در رختخواب آن حضرت خوبید.

ص: 407

398/[297] - ﴿عَنْ اِبْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: شَرَی عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ بِنَفْسِهِ، لَبِسَ ثَوْبَ اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ثُمَّ نَامَ مَکَانَهُ فَکَانَ اَلْمُشْرِکُونَ یَرْمُونَ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ

قَالَ: فَجَاءَ أَبُو بَکْرٍ وَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ نَائِمٌ وَ أَبُو بَکْرٍ یَحْسَبُ أَنَّهُ نَبِیُّ اَللَّهِ ، فَقَالَ: أَیْنَ نَبِیُّ اَللَّهِ؟

فَقَالَ عَلِیٌّ علیه السلام : إِنَّ نَبِیَّ اَللَّهِ قَدْ اِنْطَلَقَ نَحْوَ بِئْرِ مَیْمُونٍ فَأَدْرَکَ قَالَ: فَانْطَلَقَ أَبُو بَکْرٍ فَدَخَلَ مَعَهُ اَلْغَارَ

وَ جَعَلَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یُرْمَی بِالْحِجَارَهِ کَمَا کَانَ یُرْمَی رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ هُوَ یَتَضَوَّرُ قَدْ لَفَّ رَأْسَهُ فَقَالُوا: إِنَّکَ! لَکِنَّهُ کَانَ صَاحِبُکَ لاَ یَتَضَوَّرُ قَدِ اِسْتَنْکَرْنَا ذَلِکَ .﴾ (1)

قوله تعالى :﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَ لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ﴾ ﴿208﴾

399/[298] - ﴿عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا اُدْخُلُوا فِی اَلسِّلْمِ کَافَّهً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ اَلشَّیْطانِ﴾ قَالَ: أَ تَدْرِی مَا اَلسِّلْمُ؟

قَالَ: قُلْتُ أَنْتَ أَعْلَمُ، قَالَ: وَلاَیَهُ عَلِیٍّ وَ اَلْأَئِمَّهِ اَلْأَوْصِیَاءِ مِنْ بَعْدِهِ علیهم السلام﴾

ص: 408


1- عنه بحار الأنوار: 78/19 ح 31 و البرهان في تفسير القرآن : 453/1 ح 7. تفسير فرات الكوفي: (سورة الأحزب) ح 466 بإسناده عن عمرو بن ميمون قال : إني لجالس عند ابن عبّاس رضي الله عنه إذ جاءه تسعة رهط فقالوا .. بتفصيل ، الطرائف: 36/1 ح 26 رواه عن أحمد بن حنبل في مسنده في حديث طويل يرويه عن عمر بن ميمون، و نحوه لعمدة : 237 ح 366 عنهما البحار : 41/36 ح 4، و 241/38. و كشف الغمّة. 81/1 ، و292 كشف اليقين : 26 (المبحث الأوّل ، الإيمان) مسند احمد بن حنبل 331/1، عنه الطرائف : 36/1 ح 26، و البحار، 41/36 ح 4، المناقب للخوارزمي:73 .

297)- از ابن عباس روایت کرده است که گفت:

امام علی علیه السلام خود را فدای رسول خدا صلی الله علیه و آله نمود و جامه آن حضرت را پوشید و در جایش خوابید و چون مشرکین در انتظار دستگیری رسول خدا صلی الله علیه و آله بودند و چشم از خانه آن حضرت بر نمی داشتند تا در فرصت مناسبی آن حضرت را دستگیر کنند پس ابوبکر (به گمان آن که حضرت خوابیده) نزدیک آمده ولی متوجّه شد که علی علیه السلام در جای آن حضرت خوابیده، پس گفت: پیامبر خدا کجا رفته است؟

علی علیه السلام پاسخ داد به راستی که رسول خدا صلی الله علیه و آله به سمت محل چاه میمون عزیمت کرده است اگر مایل هستی آن حضرت را دریاب! (ابن عباس) گفته است: ابو بکر به سوی چاه میمون حرکت کرد و به اتفاق آن حضرت وارد غار ثور شد.

سپس علی علیه السلام به عنوان این که او پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله می باشد، هدف سنگ های دشمن قرار گرفت ولی علی علیه السلام سر و صورت خود را (به وسیله پارچه ای) پوشانده بود (تا شناخته نشود و در ضمن سنگ ها به سر و صورتش آسیبی نرساند)، پس کافران (به او) گفتند: تو هستی؟! صاحب و رفیق تو خود را نمی پوشانید.

فرمایش خداوند متعال: ای کسانی که ایمان آورده اید! همگی در صلح و آشتی در آیید و از گام های (و افکار) شیطان پیروی نکنید که او دشمن آشکار شماست (208)

298) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که درباره فرمایش خداوند: «ای کسانی که ایمان آورده اید! تمامی شما وارد اسلام شوید و از گام ها (و وسوسه های) شیطان پیروی نکنید»، فرمود: آیا می دانی «السِّلمِ» چیست؟ عرضه داشتم: شما آگاه تر می باشید، فرمود: منظور ولایت علی و امامان و جانشینان علیهم السلام بعد از او هستند.

ص: 409

قَالَ: وَ خُطُوَاتِ اَلشَّیْطَانِ وَ اَللَّهِ وَلاَیَهُ فُلاَنٍ وَ فُلاَنٍ .﴾ (1)

400/[299] - ﴿عَنْ زُرَارَةَ وَ حُمْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیهما السلام قَالا:

سَأَلْنَاهُمَا عَنْ قَوْلِ الله جل وعزّ ﴿ يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ ادْخُلُوا فِي السّلْمِ كَافَّةً﴾ ، قال : أمروا بمعرفتنا (2)

401/[300 ] - ﴿عَن جَابِرٌ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ في قول الله تعالى:﴿ يَأَيُّهَا الَّذِينَ امَنُوا ادْخُلُوا فِي السّلْمِ كَافَّةً وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَنِ ﴾ قَالَ: اَلسَّلَمُ: هُم آلُ مُحَمَّدٍ علیهم السلام أَمَرَ اَللَّهُ بِالدُّخُولِ فِیهِ،﴾ (3)

402/[301] - ﴿ عَنْ أَبِی بَکْرٍ اَلْکَلْبِیِّ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تعالی: ﴿اُدْخُلُوا فِی اَلسِّلْمِ کَافَّهً ﴾ هُوَ وَلاَیَتُنَا .﴾ (4)

403/[302] - ﴿وَ رَوَی جَابِرٌ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ (5) قَالَ:

﴿اَلسَّلَمُ﴾ هُوَ آلُ مُحَمَّدٍ علیهم السلام أَمَرَ اَللَّهُ بِالدُّخُولِ فِیهِ، وَ هُمْ حَبْلُ اَللَّهِ اَلَّذِی

ص: 410


1- عنه بحار الأنوار: 159/24 ح 1 ، و البرهان في تفسير القرآن : 455/1 ح 4، و نور الثقلين: 206/1ح 767.
2- عنه بحار الأنوار : 159/24 ح 2 و 230/68 باختصار، و البرهان في تفسير القرآن : 456/1 ح 5، و نور الثقلين : 206/1 ح 768 . بصائر الدرجات : 525 ح 32 (باب - 20 في التسليم لآل محمّد علیهم السلام) بإسناده عن داود بن فرقد، عن زيد عن أبي عبد الله علیه السلام عنه البحار : 204/2 ح 83.
3- عنه بحار الأنوار: 159/24 ح 3، و البرهان في تفسير القرآن : 456/1 ح 6، و نور الثقلين : 206/1 ح 769
4- عنه بحار الأنوار: 159/24 ح 4، و 230/68 ح باختصار، و البرهان في تفسير القرآن: 456/1 ح 7 ، و نور الثقلين: 206/1 ح 770 .
5- و في الطبع الجديد : عن أبي عبد الله علیه السلام ، و هو غير صحيح؛ لأن جابر لم يرو عنه علیه السلام

سپس افزود: و (منظور از) «خُطُوَاتِ الشَّيْطَنِ» به خدا سوگند! ولایت فلانی و فلانی می باشد

299) - از زراره و حمران و محمد بن مسلم روایت کرده است که گفتند:

از امام باقر و امام صادق علیهما السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «ای کسانی که ایمان آورده اید! تمامی شما در اسلام وارد شوید»، سؤال کردیم؟

فرمودند: مؤمنین مأمور شده اند که نسبت به ما (اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام ) معرفت پیدا کنند.

300)- از جابر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «ای کسانی که ایمان آورده اید! تمامی شما در اسلام وارد شوید و از گام ها (و وسوسه های) شیطان پیروی نکنید»، فرمود: «السِّلمِ» (ولایت) آل محمد علیهم السلام می باشد، که خداوند دستور داده تا (مؤمنین) در آن وارد شوند

301) - از ابو بکر کلبی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از پدر بزرگوارش درباره فرمایش خداوند متعال: «تمامی شما در اسلام وارد شوید» فرمود: منظور از آن ولایت ما (اهل بیت رسالت علیهم السلام ) می باشد

302) - و از جابر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: «السِّلمِ » آل محمد علیهم السلام هستند، که خداوند دستور داده است تا (مؤمنین) در آن وارد شوند ایشان همان ریسمان خداوند می باشند که مردم مأمور شده اند تا به آنان چنگ زنند و توسّل جویند،

ص: 411

أُمِرَ بِالاِعْتِصَامِ بِهِ قَالَ اَللَّهُ تعالی: ﴿ وَ اِعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اَللّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا ﴾ (1). (2) .

404/[303] - ﴿وَ فِی رِوَایَهِ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ: ﴿ وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ اَلشَّیْطانِ ﴾ قَالَ: هِیَ وَلاَیَهُ اَلثَّانِی وَ اَلْأَوَّلِ.﴾ (3) .

405/[304] - ﴿عَنْ مَسْعَدَهَ بْنِ صَدَقَهَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ علیهم السلام قَالَ:

قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : أَلاَ إِنَّ اَلْعِلْمَ اَلَّذِی هَبَطَ بِهِ آدَمُ وَ جَمِیعُ مَا فُضِّلَتْ بِهِ اَلنَّبِیُّونَ إِلَی خَاتَمِ اَلنَّبِیِّینَ وَ اَلْمُرْسَلِینَ فِی عِتْرَهِ خَاتَمِ اَلنَّبِیِّینَ وَ اَلْمُرْسَلِینَ ، فَأَیْنَ یُتَاهُ بِکُمْ وَ أَیْنَ تَذْهَبُونَ؟ یَا مَعَاشِرَ مَنْ فُسِخَ مِنْ أَصْلاَبِ أَصْحَابِ اَلسَّفِینَهِ! ، فَهَذَا مَثَلُ مَا فِیکُمْ فَکَمَا نَجَا فِی هَاتَیْکَ مِنْهُمْ مَنْ نَجَا وَ کَذَلِکَ یَنْجُو فِی هَذِهِ مِنْکُمْ مَنْ نَجَا وَ رَهَنَ ذِمَّتِی، وَ وَیْلٌ لِمَنْ تَخَلَّفَ عَنْهُمْ إِنَّهُمْ فِیکُمْ کَأَصْحَابِ اَلْکَهْفِ ، وَ مَثَلُهُمْ بَابُ حِطَّهٍ، وَ هُمْ بَابُ اَلسِّلْمِ فَاُدْخُلُوا فِی اَلسِّلْمِ کَافَّهً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ اَلشَّیْطانِ ﴾(4)

406/[305]- ﴿عَنْ جَابِرٍ قَالَ. قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ الله تَعَالَی: ﴿فِی ظُلَلٍ مِنَ اَلْغَمامِ وَ اَلْمَلَئِکَهُ وَ قُضِیَ اَلْأَمْرُ﴾ قَالَ: یَنْزِلُ فِی سَبْعِ

ص: 412


1- سورة آل عمران : 102/3
2- عنه بحار الأنوار: 85/24 ح 9 ، 233/65 ، و البرهان في تفسير القرآن : 456/1 ح 8. و يأتي الحديث في السورة «آل عمران»، الحديث 123
3- عنه البرهان في تفسير القرآن : 456/1 ح 9.
4- عنه البرهان في تفسير القرآن : 456/1 ح 10، و نور الثقلين: 206/1 ح 771 تفسير القمّي : 367/1 بإسناده عن ابن أبي عمير، عن ابن أذنية، عن أبي عبد الله علیه السلام باختصار، عنه البحار : 80/92 ح 7، الغيبة للنعماني : 44 الإرشاد للمفيد: 231/1(فصل من كلامه علیه السلام في أهل البدع) عنه البحار : 99/2 ح 59 ، الاحتجاج : 262/1 (احتجاجه علیه السلام على من قال بالرأي) عنه البحار: 285/2

هم چنان که فرموده: «همگی به ریسمان الهی چنگ بزنید و پراکنده نگردید»

303) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و از گام ها (و وسوسه های) شیطان پیروی نکنید» فرمود: منظور ولایت دومی و اولی می باشد

304- از مسعدة بن صدقه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از پدران بزرگوارش از امیر المؤمنین علیهم السلام فرمود: توجّه نمایید علومی که حضرت آدم علیه السلام به همراه آن ها فرود آمد و دیگر پیامبران تا حضرت خاتم صلی الله علیه و آله همه به وسیلۀ آن ها بر دیگران برتری یافتند، تمامی آن علوم، نزد عترت (علیهم السلام) موجود است پس شما را به کجا می برند؟ و پیش چه کسی می روید؟ ای جدا شدگان از ذریّه اصحاب کشتی (نجات اهل بیت رسالت علیهم السلام) این عترت مَثلی برای شما و در بین شماست، پس عترت هم چون کشتی نوح نجات بخش است؛ هر که بر ایشان وارد شود نیز نجات یابد و من به آن چه می گویم بر تعهّد این گفتار هستم، وای بر کسی که روی از ایشان برتابد ایشان در بین شما همانند اصحاب کهف می باشند ایشان باب حطّه بنی اسرائیل هستند ایشان باب تسلیم به درگاه خدایند پس همگی سر تسلیم فرود آورید و از (برنامه ها و) گام های شیطان پیروی نکنید.

305)- از جابر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: ( آیا کافران مهلت داده می شوند هنگامی که امر) «خداوند در سایه هایی از فرشتگان وارد شود و امر الهی اجرا گردد»، فرمود: او در هفت نور گنبدی نما فرود می آید - و معلوم نیست

ص: 413

قِبَابٍ مِنْ نُورٍ لاَ یُعْلَمُ فِی أَیِّهَا هُوَ حِینَ یَنْزِلُ فِی ظَهْرِ اَلْکُوفَهِ ، فَهَذَا حِینَ یَنْزِلُ.﴾ (1)

407/[306] - ﴿عَنْ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ: یَا أَبَا حَمْزَهَ کَأَنِّی بِقَائِمِ أَهْلِ بَیْتِی قَدْ عَلاَ نَجَفَکُمْ ، فَإِذَا عَلاَ فَوْقَ نَجَفِکُمْ نَشَرَ رَایَهَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، فَإِذَا نَشَرَهَا اِنْحَطَّتْ عَلَیْهِ مَلاَئِکَهُ بَدْرٍ.﴾ (2)

408/[307] - و﴿ [ عن أبي حمزة]، وَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : إِنَّهُ نَازِلٌ فِی قِبَابٍ مِنْ نُورٍ حِینَ یَنْزِلُ بِظَهْرِ اَلْکُوفَهِ عَلَی اَلْفَارُوقِ فَهَذَا حِینَ یَنْزِلُ وَ أَمَّا ﴿ قُضِیَ اَلْأَمْرُ ﴾ فَهُوَ اَلْوَسْمُ عَلَی اَلْخُرْطُومِ یَوْمَ یُوسَمُ اَلْکَافِرُ.﴾ (3)

قوله تعالى : ﴿سَلْ بَنِي إِسْرَائِيلَ كَمْ آتَيْنَاهُمْ مِنْ آيَةٍ بَيِّنَةٍ وَ مَنْ يُبَدِّلْ نِعْمَةَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾ ﴿211﴾

409 / [308] - ﴿عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ ﴿ سَلْ بَنِی إِسْرائِیلَ کَمْ آتَیْناهُمْ مِنْ آیَهٍ بَیِّنَهٍ ﴾ (قال:) فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَ مِنْهُمْ مَنْ جَحَدَ وَ مِنْهُمْ مَنْ أَقَرَّ وَ مِنْهُمْ مَنْ أَنْکَرَ وَ مِنْهُمْ مَنْ یُبَدِّلْ نِعْمَهَ اَللّهِ﴾ (4)

ص: 414


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 460/1 ح 4، و نور الثقلين : 206/1 ح 772 .
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 460/1 ح 5. الأمالي للمفيد : 45 5ح (المجلس السادس) بإسناده عن أبي خالد الكابلي قال: قال لي عليّ بن الحسين عليهما السلام بتفاوت يسير، عنه البحار : 135/51 ح 3، و نحوه الغيبة للنعماني : 308 ح 3 بإسناده عن أبي حمزة الثمالي قال : قال لي أبو جعفر علیه السلام، عنه البحار : 361/52 ح 130 .
3- عنه البرهان في تفسير القرآن : 460/1 ذيل ح 5 و نور الثقلين : 206/1 ح 773 ، و 395/5 ح 46
4- عنه بحار الأنوار: 190/9 ح 26 بحذف القطعة الأخيرة، و البرهان : 460/1 ح 2 . الكافي : 290/8 ح 440 ، عنه البحار : 58/92 ح 39.

که (امر و قدرت خدا) در بین کدام خواهد بود - و در حوالی کوفه فرود خواهد آمد پس این همان واقعه ای است که انجام خواهد شد.

306) - از ابو حمزه روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: ای ابا حمزه مثل این که قائم اهل بیت خود را می بینم که بر بلندای نجف، ظهور کرده و بر بلندای آن بیرق و پرچم رسول خدا صلی الله علیه و آله در اهتزاز می باشد و فرشته های جنگ بدر همه بر او فرود آیند.

307) - و [ از ابو حمزه] روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: امر (رحمت و قدر خداوند) در هفت نور گنبدی نما در حوالی کوفه بر فاروق (قطعه ای از ابر) فرود می آید و این همان واقعه ای است که انجام خواهد شد؛ و اما «امر (خداوند) اجرا گردد» علامت و نشانه ای است که - بر بینی افراد هنگام داغ نهادن - بر کافر خواهد بود.

فرمایش خداوند متعال: از بنی اسرائیل سؤال کن: چه اندازه نشانه های روشن به آن ها داده ایم؟ (ولی آنان نعمت های مادی و معنوی را که خداوند در اختیارشان نهاده بود در راه غلط استفاده کردند) و کسی که نعمت خدا را پس از آن که به سراغش آمد تبدیل کند (و در مسیر خلاف به کار گیرد، گرفتار عذاب شدید الهی خواهد شد) به درستی عقاب و عذاب خداوند سخت شدید است. (211)

308)- از ابو بصیر روایت کرده ،است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «از بنی اسرائیل سؤال کن، چه مقدار آیات و بیّنات عطایشان کردیم» پس برخی ایمان آوردند برخی انکار کردند، برخی اقرار نمودند، برخی ردّ کردند و برخی دیگر نعمت های خدا را تبدیل و تحریف می کنند.

ص: 415

قوله تعالى :﴿ كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ وَ مَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَ اللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ ﴾ ﴿213﴾

410/[309] - ﴿ عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ [سألوا] عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِهِ تعالی: ﴿ کانَ اَلنّاسُ أُمَّهً واحِدَهً فَبَعَثَ اَللّهُ اَلنَّبِیِّینَ ﴾؟

قَالَا علیهما السلام: کَانُوا ضُلاَّلاً فَبَعَثَ اَللَّهُ فِیهِمْ أَنْبِیَاءَ وَ لَوْ سَأَلْتَ اَلنَّاسَ لَقَالُوا: قَدْ فَرَغَ مِنَ اَلْأَمْرِ﴾ (1)

411/[310]- ﴿ عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ شُعَیْبٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿کانَ اَلنّاسُ أُمَّهً واحِدَهً﴾؟

قَالَ: کَانَ هَذَا قَبْلَ نُوحٍ أُمَّهً وَاحِدَهً فَبَدَا لِلَّهِ فَأَرْسَلَ اَلرُّسُلُ قَبْلَ نُوحٍ ،

قُلْتُ: أَ عَلَی هُدًی کَانُوا أَمْ عَلَی ضَلاَلَهٍ؟

قَالَ: بَلْ کَانُوا ضُلاَّلاً، کَانُوا لاَ مُؤْمِنِینَ وَ لاَ کَافِرِینَ وَ لاَ مُشْرِکِینَ.﴾ (2)

ص: 416


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 461/1 ح 2. الأمالي للطوسي : 661 ح 1374 (مجلس يوم الجمعة الثانت و العشر) بإسناده عن هشام، عن أبی عبد الله علیه السلام باختصار عنه البحار : 113/4 ح 35، 48/5 ح78
2- عنه البرهان في تفسير القرآن 461/8 ح 3، و نور الثقلين: 208/1 ح 782

فرمایش خداوند متعال مردم (در آغاز) یک دسته بودند. پس خداوند پیامبران را مبعوث نمود تا مردم را بشارت و بیم دهند و کتاب آسمانی را برای دعوت به سوی حق بر آنان نازل نمود تا در میان مردم در آن چه اختلاف داشتند داوری کنند ولی کسانی که کتاب را دریافت داشته بودند و نشانه های روشن به آن ها رسیده بود به خاطر انحراف از حق و ستمگری در آن اختلاف کردند و خداوند آن هایی را که ایمان آورده بودند به حقیقت آن چه مورد اختلاف بود به فرمان خودش رهبری نمود و خداوند هر کسی را بخواهد به راه راست هدایت می نماید. (213)

309) - از زراره و حمران و محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر و امام صادق علیهما السلام درباره فرمایش خداوند: «تمامی مردم یک امّت بودند. پس خداوند پیامبران را (برای هدایت ایشان) فرستاده» فرمودند: مردم گمراه بودند پس خدوند رسولانی را از بین آنان برگزید ولی گر از مردم (اهل سنت) سؤال کنی گویند: خداوند (از ابتدا) در امر (بعثت رسولان) فارغ پشته بود

310)- از یعقوب بن شُعیب روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «تمامی مردم یک امّت بودند» سؤال کردم؟

فرمود: مردم (یاد شده در) این آیه، مربوط به قبل از زمان نوح علیه السلام بوده که همگی یک اُمت را تشکیل می دادند خداوند قبل از نوح رسولانی را برای ایشان برگزید عرض کردم: مردم آن زمان هدایت یافته بودند یا گمراه؟

فرمود: بلکه گمراه بودند نه مؤمن و نه کافر و نه مشترک (یعنی، سرگردان و بودند).

ص: 417

412/[311] - ﴿ عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ شُعَیْبٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ هَذِهِ اَلْآیَهِ ﴿ کانَ اَلنّاسُ أُمَّهً واحِدَهً ﴾؟

قَالَ: بعد آدَمَ َعلَیْهِ السَّلاَمُ وَ قبل نُوحٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ضُلاَّلاً فَبَدَا لِلَّهِ فَبَعَثَ اَللّهُ اَلنَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ ، أَمَا إِنَّکَ إِنْ لَقِیتَ هَؤُلاَءِ قَالُوا: إِنَّ ذَلِکَ لَمْ یَزَلْ وَ کَذَبُوا إِنَّمَا هُوَ شَیْءٌ بَدَا لِلَّهِ فِیهِ .﴾(1)

413/[312] - ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ کانَ اَلنّاسُ أُمَّهً واحِدَهً فَبَعَثَ اَللّهُ اَلنَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ ﴾ فَقَالَ: کَانَ هَذَا قَبْلَ نُوحٍ علیه السلام کَانُوا ضُلاَّلاً فَبَعَثَ اَللَّهُ اَلنَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ .﴾ (2)

414/[313] - ﴿ عَنْ مَسْعَدَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی ﴿ کانَ اَلنّاسُ أُمَّهً واحِدَهً فَبَعَثَ اَللّهُ اَلنَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ ﴾ فَقَالَ علیه السلام:

کَانَ ذَلِکَ قَبْلَ نُوحٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، قِیلَ: فَعَلَی هُدًی کَانُوا؟

قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : بَلْ کَانُوا ضُلاَّلاً، وَ ذَلِکَ أَنَّهُ لَمَّا اِنْقَرَضَ آدَمُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ صَلَحَ ذُرِّیَّتُهُ بَقِیَ شِیثٌ وَصِیُّهُ لاَ یَقْدِرُ عَلَی إِظْهَارِ دِینِ اَللَّهِ اَلَّذِی کَانَ عَلَیْهِ آدَمُ وَ صَالِحُ ذُرِّیَّتِهِ، وَ ذَلِکَ أَنَّ قَابِیلَ تَوَاعَدَهُ بِالْقَتْلِ کَمَا قَتَلَ أَخَاهُ هَابِیلَ ، فَسَارَ فِیهِمْ بِالتَّقِیَّهِ وَ اَلْکِتْمَانِ، فَازْدَادُوا کُلَّ یَوْمٍ ضَلاَلاً حَتَّی لَمْ یَبْقَ عَلَی اَلْأَرْضِ مَعَهُمْ إِلاَّ مَنْ هُوَ سَلَفَ وَ لَحِقَ اَلْوَصِیَّ بِجَزِیرَهٍ فِی اَلْبَحْرِ یَعْبُدُ اَللَّهَ، فَبَدَا لِلَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَنْ یَبْعَثَ اَلرُّسُلَ وَ لَوْ سُئِلَ هَؤُلاَءِ اَلْجُهَّالُ لَقَالُوا قَدْ فَرَغَ مِنَ اَلْأَمْرِ وَ کَذَبُوا إِنَّمَا [هِیَ] شَیْءٌ یَحْکُمُ بِهِ اَللَّهُ فِی کُلِّ عَامٍ.

ص: 418


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 461/1 ح 4. إن كان في هذا الحديث و بعده إشكال، يأتي جوابه في الحديث الثالث .
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 461/1 ح 5 . تفسير القمّي : 70/1 (كيفيّة الحجّ) مرسلاً و باختصار، عنه البحار : 24/11 ح 1 .

311) - از یعقوب بن شُعیب روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره این آیه: «تمامی مردم یک امّت بودند» سؤال کردم؟

فرمود: مردم بعد از آدم علیه السلام و قبل از زمان نوح علیه السلام گمراه بودند، پس خداوند پیامبرانی را به عنوان بشارت دهنده (به بهشت) و انذار کننده (از دوزخ) ،برگزید ولی چنان چه از این جماعت (اهل سنّت) جویا شوی گویند: خداوند همیشه رسولانی را برایشان برگزیده است؛ آنان دروغ می گویند، بلکه خداوند این برنامه را (از زمان نوح علیه السلام) انجام داد.

312) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «تمامی مردم یک امّت بودند ، پس خداوند پیامبران را به عنوان بشارت دهنده و انذار کننده (ایشان) فرستاد» فرمود مردم قبل از زمان نوح علیه السلام گمراه بودند پس خداوند پیامبرانی را به عنوان بشارت دهنده (به بهشت) و انذار کننده (از (دوزخ) برگزید.

313) - و از مسعدة روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «تمامی مردم یک امّت بودند که خداوند پیامبران را (برای هدایت آنان) فرستاد تا بشارت دهنده و انذار کننده باشند، فرمود: آن مربوط به زمان قبل از حضرت نوح علیه السلام بوده است.

سؤال کردند: آیا (مردم آن زمان) هدایت یافته بودند؟

فرمود: گمراه بودند؛ زیرا هنگامی که حضرت آدم وفات یافت ذریّه اش صالح بودند و فرزندش شیث جانشین او گردید ولی نمی توانست دین و آئینی را که آدم و ذریّه اش داشتند آشکار و تبلیغ کند؛ و این به خاطر آن بود که برادرش قابیل او را تهدید به قتل کرده همان طوری که هابیل را کشته بود

بنابراین شیث با تقیّه و حالت سرّی انجام وظیفه می کرد و بر همین اساس روز به روز بر گمراهی آنان افزوده می گشت تا آن جا که روی زمین غیر از آن ها

ص: 419

ثُمَّ قَرَأَ ﴿ فِیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ ﴾ (1) فَیَحْکُمُ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی مَا یَکُونُ فِی تِلْکَ اَلسَّنَهِ مِنْ شِدَّهٍ أَوْ رَخَاءٍ أَوْ مَطَرٍ أَوْ غَیْرِ ذَلِکَ

قُلْتُ: أَ فَضُلاَّلاً کَانُوا قَبْلَ اَلنَّبِیِّینَ أَمْ عَلَی هُدًی؟

قَالَ: لَمْ یَکُونُوا عَلَی هُدًی کَانُوا عَلَی فِطْرَهِ اَللَّهِ اَلَّتِی فَطَرَهُمْ عَلَیْهَا لا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اَللّهِ، وَ لَمْ یَکُونُوا لِیَهْتَدُوا حَتَّی یَهْدِیَهُمْ اَللَّهُ أَ مَا تَسْمَعُ لقُولُ إِبْرَاهِیمُ: ﴿ لَئِنْ لَمْ یَهْدِنِی رَبِّی لَأَکُونَنَّ مِنَ اَلْقَوْمِ اَلضّالِّینَ﴾ (2) أَیْ نَاسِیاً لِلْمِیثَاقِ .﴾ (3)

قوله تعالى: ﴿ أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُوا حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ﴾ ﴿214﴾

415/[314]- ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ ، قَالَ: حَدَّثَنِی اَلْمُعَافَی بْنُ إِسْمَاعِیلَ ، قَالَ:

لَمَّا قُتِلَ اَلْوَلِیدُ ، خَرَجَ مِنْ هَذِهِ اَلْعِصَابَهِ نَفَرٌ بِحَیْثُ أَحْدَثَ اَلْقَوْمُ، قَالَ: فَدَخَلْنَا عَلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، فَقَالَ: مَا اَلَّذِی أَخْرَجَکُمْ عَنْ غَیْرِ اَلْحَجِّ وَ اَلْعُمْرَهِ؟

قَالَ: فَقَالَ اَلْقَائِلُ مِنْهُمْ: اَلَّذِی شَتَّتَ اَللَّهُ مِنْ کَلِمَهِ أَهْلِ اَلشَّامِ ، وَ قَتْلِ خَلِیفَتِهِمْ، وَ اِخْتِلاَفِهِمْ فِیمَا بَیْنَهُمْ.

الَ: «مَا تَجِدُونَ أُعِینُکُمْ إِلَیْهِمْ؟ - فَأَقْبَلَ یَذْکُرُ حَالاَتِهِمْ - أَ لَیْسَ اَلرَّجُلُ مِنْکُمْ

ص: 420


1- سورة الدخان : 4/44
2- سورة الأنعام: 77/6
3- عنه البرهان في تفسير القرآن: 461/1 ح 6، و نور الثقلين : 2081 ح 783، 783 و 185/4 ح69

کسی باقی نماند و جانشین آدم (شیث) به جزیره ای در میان دریا پناهنده شد و در آن جا خدا را پرستش می کرد پس خداوند متعال اراده نمود که رسولانی را برانگیزد ولی چنان چه از نادانان سؤال کنید. گویند: خداوند از هدایت مردم فارغ گشته و مردم مشکل دینی نداشتند. اما آن ها دروغ می گویند همانا خداوند در هر سال (شب قدر) حکم می نماید حضرت این آیه را قرائت نمود: «در آن (شب قدر) هر امری را بر مبنای حکمت، مقدّر و ثبت می نماید».

پس خداوند متعال آن چه در آن سال از مشکلات و سختی ها رفاهیات و سادگی ها نزول باران و رحمت و ... را حکم (بر وقوع آن ها) می نماید.

گفتم: آیا مردم قبل از آمدن پیامبران گمراه و یا هدایت شده بودند؟

فرمود: هدایت یافته بودند ولی آشنای به معارف و مسائل نبودند بلکه بر همان فطرت خدایی می زیستند و هیچ گونه تغییری ایجاد نکرده بودند، لذا تا موقعی که خداوند پیامبرانی را برایشان نفرستنده بود ( به امور لازم) آشنا نبودند و با آمدن پیامبران خداوند هدایتشان نمود، آیا فرمایش حضرت ابراهیم را نشنیده ای: «چنان چه پروردگارم مرا هدایت نکند از گمراهان خواهم بود» که منظور فراموشي زمان عهد و میثاق (خداوند با ذرّات آفرینش) می باشد

فرمایش خداوند متعال: آیا گمان کردید وارد بهشت می شوید بدون آن که حوادثی هم چون حوادث گذشتگان به شما برسد؟ گرفتاری ها و ناراحتی هایی به آن ها رسید و آن چنان ناراحت شدند که پیامبر و افرادی که ایمان آورده بودند گفتند: یاری خداکی خواهد آمد؟! (پس از خدا تقاضای یاری کردند و به آن ها گفته شد:) آگاه باشید یاری خدا نزدیک است. (214)

314) - از محمد بن سنان به نقل از معافی بن اسماعیل روایت کرده است که گفت: هنگامی که ولید کشته شد. بعضی افرد حرکت کرده و به محضر امام صادق علیه السلام

ص: 421

یَخْرُجُ مِنْ بَیْتِهِ إِلَی سُوقِهِ فَیَقْضِی حَوَائِجَهُ، ثُمَّ یَرْجِعُ وَ لَمْ تَخْتَلِفْ ، إِنْ کَانَ لِمَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ أَتَی هُوَ عَلَی مِثْلِ مَا أَنْتُمْ عَلَیْهِ، لِیَأْخُذَ اَلرَّجُلَ مِنْهُمْ فَیَقْطَعَ یَدَیْهِ وَ رِجْلَیْهِ، وَ یَنْشُرَهُ بِالْمَنَاشِیرِ، وَ یُصْلَبَ عَلَی جِذْعِ اَلنَّخْلَهِ، وَ لاَ یَدَعُ مَا کَانَ عَلَیْهِ؟

ثُمَّ تَرَکَ هَذَا اَلْکَلاَمَ، ثُمَّ اِنْصَرَفَ إِلَی آیَهٍ مِنْ کِتَابِ اَللَّهِ: ﴿أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا اَلْجَنَّة وَ لَمّا یَأْتِکُمْ مَثَلُ اَلَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ مَسَّتْهُمُ اَلْبَأْساءُ وَ اَلضَّرّاءُ وَ زُلْزِلُوا حَتّی یَقُولَ اَلرَّسُولُ وَ اَلَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ مَتی نَصْرُ اَللّهِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اَللّهِ قَرِیبٌ.﴾(1)

قوله تعالى : ﴿يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِمَا إِثْمٌ كَبِيرٌ وَ مَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُمَا أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا وَ يَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ ﴿219﴾

416/[315]- ﴿ حَمْدَوَیْهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی قَالَ:

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: کَتَبَ إِلَیْهِ إِبْرَاهِیمُ بْنُ عَنْبَسَهَ - یَعْنِی إِلَی عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِما السَّلاَمُ -: إِنْ رَأَی سَیِّدِی وَ مَوْلاَیَ أَنْ یُخْبِرَنِی عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی حَمْدَوَیْهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی قَالَ: سَمِعْتُهُ یَقُولُ: کَتَبَ إِلَیْهِ إِبْرَاهِیمُ بْنُ عَنْبَسَهَ یَعْنِی إِلَی عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِنْ رَأَی سَیِّدِی وَ مَوْلاَیَ أَنْ یُخْبِرَنِی عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ یَسْئَلُونَکَ عَنِ اَلْخَمْرِ وَ اَلْمَیْسِرِ﴾ اَلْآیَهِ فَمَا اَلْمَیْسِرُ؟ جُعِلْتُ فِدَاکَ!

ص: 422


1- عنه البرهان في تفسیر القرآن، 462/1 ح 1 الغيبة للطوسي : 458 (ذكر طرف من العلامات الكائنة)، بإسناده عن خالد العاقولي - في حدیث له - عن أبي أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير عنه البحار : 130/52 ح 28 .

حضور یافتند حضرت به ایشان فرمود: چه برنامه ای شما و از رفتن به حج باز داشته است؟ یکی از ایشان گفت: همان چیزی که وحدت کلمه شامیان را بر هم زده و خلیفه شان را کشته و در بین یک دیگر اختلاف و درگیری به وجود آورده است.

حضرت فرمود: چه چیزی دیدگاه شما را نسبت به آن ها جلب کرده؟ آیا فردی از شما از منزل خود به بازار نمی رود و چون کار های خود را انجام داد بدون اختلاف و درگیری به منزل باز نمی گردد. اگر وضعیت پیش از شما بر شما حاکم می بود که افراد را می گرفتند و دست و پایشان را قطع می کردند. بدنش را با ارّه می بریدند بر شاخه های درخت آویزانش می کردند و چیزی برایش باقی نمی گذاشتند، (آیا خوب بود؟!)

بعد از آن حضرت این نوع مطالب را قطع نمود و به وسیله آیه ای از آیات کتاب خداوند توجّه آنان را جلب نمود: «آیا گمان می کنید که وارد بهشت می شوید بدون آن که مشکلات پیشینیان را داشته باشید؟! تا جایی که مؤمنین به همراه پیامبرشان بگویند: نصرت و یاری خداوند چه وقت فرا می رسد؟ توجّه کنید که نصرت خداوند نزدیک خواهد بود.»

فرمایش خداوند متعال: (ای پیامبر!) در مورد شراب و قمار از تو سوال می کنند، بگو:آن ها گناه و زیان بزرگی است و منافعی (از نظر مادی) برای مردم در بر دارد (ولی) گناه آن ها از نفعشان بیشتر است و (نیز) از تو سوال می کنند: چه چیزی را اتفاق کنند؟ بگو از ما زاد نیازمندی های خود خداوند آیات را اینچنین برای شما روشن می نماید شاید که اندیشه کنید. (219)

315) - از حمادویه به نقل از محمد بن عیسی رو روایت کرده است که گفت: ابراهيم بن عیینه برای امام هادی علیه السلام نامه ای به این مضمون نوشت: چنان چه سرور و مولایم صلاح بدند مرا از تغییر فرمایش خداوند: « (ای پیامبر!) در رابطه با

ص: 423

فَکَتَبَ کُلُّ مَا قُومِرَ بِهِ فَهُوَ اَلْمَیْسِرُ وَ کُلُّ مُسْکِرٍ حَرَامٌ .﴾ (1)

417 /[316] - ﴿ اَلْحُسَیْنُ عَنْ مُوسَی بْنِ اَلْقَاسِمِ اَلْبَجَلِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَخِیهِ مُوسَی عَنْ أَبِیهِ جَعْفَرٍ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ قَالَ:

اَلنَّرْدُ وَ اَلشِّطْرَنْجُ مِنَ اَلْمَیْسِرِ .﴾ (2)

418/[317]-﴿عَنْ عَامِرِ بْنِ اَلسِّمْطِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ قَالَ:

اَلْخَمْرُ مِنْ سِتَّهِ أَشْیَاءَ: اَلتَّمْرِ وَ اَلزَّبِیبِ، وَ اَلْحِنْطَهِ. وَ اَلشَّعِیرِ، وَ اَلْعَسَلِ، وَ اَلذُّرَهِ .﴾ (3)

419/[318] - ﴿عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِهِ: ﴿ یَسْئَلُونَکَ ما ذا یُنْفِقُونَ قُلِ اَلْعَفْوَ ﴾؟

قَالَ: اَلْعَفْوُ: اَلْوَسَطُ .﴾(4)

ص: 424


1- عنه وسائل الشيعة : 325/17 ح 22675 ، و البرهان في تفسير القرآن : 468/1 ح 5، و نور الثقلين : 209/1 ح 789 و مستدرك الوسائل : 119/13 ح 14945 بتفاوت .
2- عنه وسائل الشيعة : 326/17 ح 22676 ، و البرهان في تفسير القرآن: 468/1 ح 6، و مستدرك الوسائل : 224/13 ح 15197 مسائل عليّ بن جعفر علیه السلام: 294 ح 750
3- عنه وسائل الشيعة : 281/25 ح 31912 ، و البرهان في تفسير القرآن : 468/1 ح 7، و نور الثقلين: 210/1 ح 790 الكافي : 392/6 ح 1 باسناده عن أبي عبد الله علیه السلام قال : قال رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم ، و ح 2 عن الحسن الحضرمي عمّن أخبره، عن عليّ بن الحسين علیهما السلام، و نحو الأول تهذيب الأحكام : 101/9 ح 177 - فيهما : الخمر من خمسة أشياء ...- عنهما وسائل الشيعة : 279/25 ح 31907، و 31908 و 280 ح 31909 ، دعائم الإسلام : 133/2 ح 469 عن عليّ بن الحسین علیهما السلام - كذا فيه: الخمر من خمسة - ، عنه البحار : 495/66 ، و مستدرك الوسائل: 37/17 ح 20672.
4- عنه وسائل الشيعة : 553/21 ح 27854 ، و البرهان في تفسير القرآن : 468/1 ح 9: الكافي : 52/4 ح 3 بإسناده عن ابن أبي عمير، عن بعض أصحابه، عن أبي عبد الله علیه السلام ، عنه وسائل الشيعة : 551/21 ح 27843 ، فقه الرضاء علیه السلام: 254 ( باب - 37 النفقة و المآكل و المشارب)، عنه البحار : 72/104 ح 13، و مستدرك الوسائل : 37/13 ح 14676 فقه القرآن : 240/1 .

خمر و میسر از تو سؤال می کنند» آگاه نماید که منظور از «المَيْسِر» چیست؟

حضرت در جواب نوشت: هر چیزی است که به وسیله آن قمار بازی و برد و باخت شود؛ و (ضمناً) هر مست کننده ای حرام است.

316) - از حسین از موسی بن قاسم بجلی از محمد بن علی بن جعفر، به نقل از پدرش، از برادرش امام کاظم علیه السلام از پدرش امام صادق علیه السلام، روایت نموده است که فرمود:

نرد (تخته ای است که به وسیله آن بازی می نمایند) و شطرنج (وسایل مجسّمه ای شکلی است که به وسیله آن ها بازی می کنند و) نوعی از قمار است

317) – از عامر بن سمط روایت کرده است که گفت:

امام سجّاد علیه السلام فرمود: خمر (شراب مست کننده) از شش چیز ( گرفته و تهیه می شود) خرما ، مویز ،گندم، جو، عسل و ذرّت.

318) - از جمیل بن درّاج روایت کرده است، که گفت: از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: « (ای پیامبر!) از تو سؤال می کنند که چه چیز انفاق نمایند؟ بگو: عفو نمایید»، سؤال کردم؟

فرمود: «الْعَفْوَ» در این جا به معنای میانه روی و اعتدال می باشد

ص: 425

420/[319] - ﴿ عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ ، قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ قَوْلِهِ تعالی: ﴿ یَسْئَلُونَکَ ماذا یُنْفِقُونَ قُلِ اَلْعَفْوَ﴾ ؟

قَالَ: ﴿اَلَّذِینَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا وَ کانَ بَیْنَ ذلِکَ قَواماً﴾ (1) قَالَ: نَزَلَتْ هَذِهِ بَعْدَ هَذِهِ، هِیَ اَلْوَسَطُ ﴾(2)

421 /[320 ] - ﴿عَنْ یُوسُفَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَوْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ یَسْئَلُونَکَ ما ذا یُنْفِقُونَ قُلِ اَلْعَفْوَ ﴾ قَالَ: اَلْکَفَافُ ﴾(3)

422 / [321] - ﴿وَ فِی رِوَایَهِ أَبِی بَصِیرٍ : اَلْقَصْدُ﴾ (4)

قوله تعالى : ﴿فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْيَتَامَى قُلْ إِصْلَاحٌ لَهُمْ خَيْرٌ وَ إِنْ تُخَالِطُوهُمْ فَإِخْوَانُكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ وَ لَوْ شَاءَ اللَّهُ لَأَعْنَتَكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿220﴾

423 / [322] - ﴿ عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی ﴿ وَ إِنْ تُخالِطُوهُمْ فَإِخْوانُکُمْ ﴾؟

قَالَ: تُخْرِجُ مِنْ أَمْوَالِهِمْ قَدْرَ مَا یَکْفِیهِمْ وَ تُخْرِجُ مِنْ مَالِکَ قَدْرَ مَا یَکْفِیکَ،

ص: 426


1- سورة الفرقان : 67/25
2- عنه وسائل الشيعة : 554/21 ح 27855 ، و البرهان في تفسير القرآن : 468/1 ح 10، و 472/5 ح 6، و نور الثقلين : 28/4 ح 99
3- عنه وسائل الشيعة : 554/21 ح 27856 ، و البرهان في تفسير القرآن : 468/1 ح 11 .
4- عنه البرهان في تفسير القرآن : 468/1 ذيل ح 11

319) - از عبد الرحمان روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «از تو سؤال می کنند که چه چیز انفاق نمایند؟ بگو: عفو نمایید»، سؤال نمودم؟

فرمود: (منظور آن در آیه ای دیگر آمده است که می فرماید:) «آن کسانی که چون انفاق و بخشش کنند نه اسراف می کنند و نه بخل می ورزند، بلکه با میانه روی بین آن دو حالت را انجام می دهند» که در آیه بعد از آن نازل شده و در مورد صرفه جویی و میانه روی است

320) - از یوسف روایت کرده است که گفت:

امام صادق و یا امام باقر علیهماالسلام درباره فرمایش خداوند: «از تو سؤال می کنند که چه چیز انفاق نمایند؟ بگو: عفو نمایید» فرمود: منظور از آن کفاف و صرفه جویی است

321)- و در روایت ابو بصیر آمده است: منظور اقتصاد و قناعت می باشد.

فرمایش خداوند متعال: دربارۀ دنیا و آخرت (بیندیشید) و (ای پیامبر!) از تو در مورد یتیمان سؤال می کنند بگو: اصلاح کار آنان بهتر است و اگر زندگی خود را با زندگی آنان بیامیزید (مانعی ندارد) آنان برادران (و خواهران دینی) شما هستند خداوند فساد کنندگان را از اصلاح گران می شناسد و اگر خدا بخواهد شما را به زحمت می اندازد (که آنان را از خودتان جدا سازید، ولی خداوند چنین نمی کند) زیرا او توانمند و حکیم است (220)

322- از زراره روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و اگر با آنان (یتیمان) مخلوط شوید، پس آن ها نیز برادران شما هستند»، سؤال کردم؟

فرمود: به مقدار کفایت از اموال یتیمان بر می دارد و مصرفشان می نماید

ص: 427

قَالَ: قُلْتُ: أَرَأَیْتَ أَیْتَامٌ صِغَارٌ وَ کِبَارٌ وَ بَعْضُهُمْ أَعْلَی فِی اَلْکِسْوَهِ مِنْ بَعْضٍ؟

فَقَالَ: أَمَّا اَلْکِسْوَهُ فَعَلَی کُلِّ إِنْسَانٍ مِنْ کِسْوَتِهِ، وَ أَمَّا اَلطَّعَامُ فَاجْعَلْهُ جَمِیعاً فَأَمَّا اَلصَّغِیرُ فَإِنَّهُ أَوْشَکَ أَنْ یَأْکُلَ کَمَا یَأْکُلُ اَلْکَبِیرُ .﴾ (1)

424/[323] - ﴿عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ أَوْ أَبِی الْحَسَنِ علیهما السلام قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تعالی : وَ إِنْ تُخالِطُوهُمْ﴾؟

قَالَ یَعْنِی الْیَتَامَی یَقُولُ إِذَا كَانَ الرَّجُلُ یَلِی یَتَامَی وَ هُوَ فِی حَجْرِهِ فَلْیُخْرِجْ مِنْ مَالِهِ عَلَی قَدْرِ مَا یُخْرِجُ لِكُلِّ إِنْسَانٍ مِنْهُمْ فَیُخَالِطُهُمْ فَیَأْكُلُونَ جَمِیعاً وَ لَا یَرْزَأن مِنْ أَمْوَالِهِمْ شَیْئاً فَإِنَّمَا هُوَ نَارٌ ﴾ (2)

425/[324] - ﴿ عَنِ اَلْکَاهِلِیِّ قَالَ:

کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَسَأَلَهُ رَجُلٌ ضَرِیرُ اَلْبَصَرِ فَقَالَ: إِنَّا نَدْخُلُ عَلَی أَخٍ لَنَا فِی بَیْتِ أَیْتَامٍ مَعَهُمْ خَادِمٌ لَهُمْ، فَنَقْعُدُ عَلَی بِسَاطِهِمْ وَ نَشْرَبُ مِنْ مَائِهِمْ، وَ یَخْدُمُنَا خَادِمُهُمْ، وَ رُبَّمَا أَطْعَمَنَا فِیهِ اَلطَّعَامَ مِنْ عِنْدِ صَاحِبِنَا وَ فِیهِ مِنْ طَعَامِهِمْ فَمَا تَرَی أَصْلَحَکَ اَللَّهُ؟

ص: 428


1- عنه بحار الأنوار: 10/75 ح 35 ، و البرهان في تفسير القرآن : 470/1 ح 7. الكافي : 130/5 ح 5 بإسناده عن أبي الصبّاح الكناني، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، عنه وسائل الشيعة : 254/17 ح 22459 ، فقه القرآن: 35/2 (باب التصرّف في أموال اليتامى).
2- عنه بحار الأنوار: 10/75 ح 36 ، و البرهان في تفسير القرآن : 471/1 ح 8. الكافي: 129/5 ح 1 ، و ح 2 بإسنادهما عن سماعة، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير فيهما، و نحوهما تهذيب الأحكام : 340/6 ح 69 ، و ح 70 ، عنهم وسائل الشيعة : 251/17 ح 22451 و 254 ح 22460 ، فقه القرآن : 35/2 ( باب التصرّف في أموال اليتامى). و يأتي أيضاً في الحديث 30 من سورة «النساء».

هم چنین از اموال خودت به مقدار کفایت برداشت و مصرف می کنی.

گفتم: اگر بعضی یتیمان صغیر و بعضی کبیر بودند و بعضی از جهت زندگی نسبت به بعضی دیگر بیشتر در رفاه باشند و نیز بعضی اهل خورد و خوراک و بعضی دیگر اهل قناعت و صرفه جویی بودند با این که اموالشان یک جا درهم است نظر شما در این مورد چیست؟

فرمود: اما نسبت به لباس هر کدام به اندازه سهمشان پول داده می شود، ولی نسبت به خوراک همه افراد یک جا بر سر یک سفره از غذا استفاده می کنند که چه بسا افراد کوچک تر همانند بزرگ ترها استفاده خواهند نمود.

323) - از سماعه روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام و یا امام کاظم علیه السلام پیرامون فرمایش خدای عزّ و جلّ: «و اگر با آنان (یتیمان) مخلوط شوید، پس آن ها نیز برادران شما هستند»، سؤال کردم؟

فرمود: مربوط به یتیمان است چنان چه مردی سرپرستی یتیمان را بر عهده دارد باید به مقدار نیاز از اموال خود برداشت نماید و با مقدار لازم برای مصرف يتيمان مخلوط کند و با هم بخورند و مواظب باشد که از اموال یتیمان چیزی بر ندارد که عقاب و جزای آن آتش می باشد.

324) - از کاهلی روایت کرده است که گفت:

نزد امام صادق علیه السلام بودم که مرد نابینایی از آن حضرت سؤال کرد: بر یکی از دوستانمان وارد می شویم که در خانه یتیمان زندگی می کند و آنان پیش خدمتی مشترک دارند ما بر فرش های ایشان می نشینیم و از آب هایشان می نوشیم و پیش خدمتشان برای ما خدمت می کند چه بسا هم از خوراکشان که مخلوط طعام دوستمان است تناول می کنیم نظر شما در این موارد چیست؟

-خداوند امورتان را اصلاح فرماید-..

ص: 429

فَقَالَ: قَدْ قَالَ اَللَّهُ ﴿ بَلِ اَلْإِنْسانُ عَلی نَفْسِهِ بَصِیرَهٌ ﴾ (1) فَأَنْتُمْ لاَ یَخْفَی عَلَیْکُمْ وَ قَدْ قَالَ اَللَّهُ تعالی: ﴿ وَ إِنْ تُخالِطُوهُمْ فَإِخْوانُکُمْ﴾ - إِلَی قوله:- ﴿ لَأَعْنَتَکُمْ ﴾ ثُمَّ قَالَ: إِنْ یَکُنْ دُخُولُکُمْ عَلَیْهِمْ فِیهِ مَنْفَعَهٌ لَهُمْ فَلاَ بَأْسَ، وَ إِنْ کَانَ فِیهِ ضَرَرٌ فَلاَ .﴾ (2)

426/[325] - ﴿عَنْ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

جَاءَ رَجُلٌ إِلَی اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ: یَا رَسُولَ اَللَّهِ إِنَّ أَخِی هَلَکَ وَ تَرَکَ أَیْتَاماً وَ لَهُمْ مَاشِیَهٌ فَمَا یَحِلُّ لِی مِنْهَا؟

فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : إِنْ کُنْتَ تَلِیطُ حَوْضَهَا وَ تَرُدُّ نَادِیَتَهَا وَ تَقُومُ عَلَی رَعِیَّتِهَا فَاشْرَبْ مِنْ أَلْبَانِهَا غَیْرَ مُجْتَهِدٍ وَ لاَ ضَارٍّ بِالْوَلَدِ ﴿ وَ اَللّهُ یَعْلَمُ اَلْمُفْسِدَ مِنَ اَلْمُصْلِحِ ﴾ (3)

427/[326] - ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنِ اَلرَّجُلِ بِیَدِهِ اَلْمَاشِیَهُ لاِبْنِ أَخٍ لَهُ یَتِیمٍ فِی حَجْرِهِ أَ یَخْلِطُ أَمْرَهَا بِأَمْرِ مَاشِیَتِهِ؟

قَالَ: فَإِنْ کَانَ یَلِیطُ حَوْضَهَا وَ یَقُومُ عَلَی هَنَاتِهَا وَ یَرُدُّ نَادَّتَهَا فَلْیَشْرَبْ عَنْ أَلْبَانِهَا غَیْرَ مُجْتَهِدٍ لِلْحِلاَبِ وَ لاَ مُضِرٍّ بِالْوَلَدِ، ﴾

ص: 430


1- سورة القيامة : 14/75
2- عنه بحار الأنوار : 10/75 ح 37 ، و البرهان في تفسير القرآن : 471/1 ح 9، و مستدرك الوسائل : 193/13 ح 15076 . الكافي : 129/5 ح 4 بإسناده عن عبد الله بن يحيى الكاهلي قال: قيل لأبي عبد الله علیه السلام ، و نحوه تهذيب الأحكام : 68339/6 ، عنهما وسائل الشيعة : 248/17 ح 22446 ، و البحار : 272/79 ح 18
3- عنه بحار الأنوار: 11/75 ح 38 ، و البرهان في تفسير القرآن : 471/1 ح 10، و مستدرك الوسائل : 194/13 ح 15077 .

فرمود: خداوند فرموده است: «انسان بر نفس (و حرکات) خود (آشنا) و بینا» است، بنابراین چیزی بر شما مخفی و پنهان نخواهد بود با توجّه بر این که خدای عزّ و جلّ می فرماید: «اگر با یتیمان (در زندگی) مخلوط شدید ، آنان برادران شما هستند ، البته خداوند فسادگر را از اصلاح گر می شناسد که اگر خدا بخواهد شما را از رحمت خود دور می گرداند»

سپس افزود: اگر ورود شما بر ایشان سودمند است مانعی ندارد، ولی چنان چه ضرر بر ایشان وارد می کند جایز نیست (و تشخیص آن بر خود انسان می باشد.)

325) - از ابو حمزه روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: مردی به حضور پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آمد و اظهار داشت: ای رسول خدا! برادرم مرده است و یتیمانی را باقی گذاشته که دارای چهار پایانی هستند از آن ها برای من چه چیز و چه مقدار حلال و جایز است؟

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: چنان چه آبخور (شتران) آن ها را تمیز و رسیدگی می کنی و فراریان آن ها را بر می گردانی و بر چرانیدن و نگهداری آنها اهمیّت می دهی می توانی از شیر آن ها استفاده نمایی ولی باید توجّه کنی که تا آخر ندوشی و خسارتی بر بچّه هایشان وارد ننمایی که خداوند فرموده است: «خداوند فسادگر را از اصلاح گر می شناسد»

326) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از آن حضرت درباره مردی که چهارپایانی از یتیمان برادرش در دستش می باشد که یتیمان نیز در زندگی و خانه او هستند آیا می تواند امور خود را با آنان مخلوط و مشترک گرداند؟

فرمود چنان چه آبخور آن ها را تمیز و رسیدگی می کند و فراریان آن ها را بر می گرداند و بر چرانیدن و نگهداری آن ها اهمیّت می دهد می تواند از شیر

ص: 431

ثُمَّ قَالَ: ﴿ مَنْ کانَ غَنِیًّا فَلْیَسْتَعْفِفْ وَ مَنْ کانَ فَقِیراً فَلْیَأْکُلْ بِالْمَعْرُوفِ ﴾ (1) ﴿ وَ اَللّهُ یَعْلَمُ اَلْمُفْسِدَ مِنَ اَلْمُصْلِحِ ﴾ (2)

428/[327]- ﴿ عَنْ مُحَمَّدٍ اَلْحَلَبِیِّ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَوْلُ اَللَّهِ تعالی﴿ وَ إِنْ تُخالِطُوهُمْ فَإِخْوانُکُمْ وَ اَللّهُ یَعْلَمُ اَلْمُفْسِدَ مِنَ اَلْمُصْلِحِ ﴾

قَالَ: تُخْرِجُ مِنْ أَمْوَالِهِمْ قَدْرَ مَا یَکْفِیهِمْ وَ تُخْرِجُ مِنْ مَالِکَ قَدْرَ مَا یَکْفِیکَ ثُمَّ تُنْفِقُهُ .

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مِثْلَهُ .﴾ (3)

429/ [328]- ﴿ عَنْ عَلِیٍّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ فِی اَلْیَتَامَی ﴿ وَ إِنْ تُخالِطُوهُمْ فَإِخْوانُکُمْ ﴾؟

قَالَ: یَکُونُ لَهُمُ اَلتَّمْرُ وَ اَللَّبَنُ وَ یَکُونُ لَکَ مِثْلُهُ عَلَی قَدْرِ مَا یَکْفِیکَ وَ یَکْفِیهِمْ، وَ لاَ یَخْفَی عَلَی اَللَّهِ اَلْمُفْسِدُ مِنَ اَلْمُصْلِحِ .﴾ (4)

ص: 432


1- سورة النساء : 6/4 .
2- عنه بحار الأنوار: 11/75 ح 39 ، و وسائل الشيعة : 252/17 ذيل ح 22455 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 471/1 ح 11 مجمع البيان : 9/2 عن محمد بن مسلم، عن أحدهما علیهما السلام ، عنه وسائل الشيعة : 352/17 ح 22453 ، و نحوه عوالي اللئالي : 120/2 ح 332 عنه البحار: 12/75 ح 45 .
3- عنه بحار الأنوار: 11/75 ح 40، و البرهان في تفسير القرآن : 472/1 ح 12 . الكافي : 130/5 ضمن ح 5 عن أبي الصبّاح الكناني، عن أبي عبد الله علیه السلام ، و نحوه تهذيب الأحكام : 341/6 ح 73 عنهما وسائل الشيعة : 254/17 ح 22459 .
4- عنه بحار الأنوار: 11/75 ح 41، و وسائل الشيعة : 255/17ح 22461 ، و البرهان في تفسير القرآن : 472/1 ح 13 ، و نور الثقلين: 212/1 ح 803. الكافي : 18/3 ح 13 بتفاوت يسير عنه وسائل الشيعة : 355/1 ح 943 .

آن ها استفاده نماید ولی باید توجّه کند که تا آخر ندوشد و خسارتی بر بچّه هایشان وارد ننماید.

سپس افزود: خداوند فرموده است: «هر کسی که غنی و بی نیاز باشد باید اجتناب و احتیاط نماید و کسی که تهی دست و فقیر باشد، با خوبی و نیکی می تواند تناول کند» خداوند فرموده است: «و خداوند فسادگر را از اصلاح گر می شناسد. »

327) - از محمد حلبی روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: درباره فرمایش خداوند متعال: «و اگر با يتيمان مخلوط شوید، آنان برادران شما هستند و خداوند فسادگر را از اصلاح گر می شناسد» چه می فرمایی؟

فرمود از اموال خودتان و از اموال آنان به اندازه کافی برداشت می کنی و پس از آن انفاق و هزینه (یتیمان) می نمایی

و مانند آن نیز توسط محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام روایت شده است.

328) - از علی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام پیرامون «ایتام» در ضمن فرمایش خداوند متعال: «و اگر با يتيمان مخلوط شوید ، آنان برادران شما هستند» سؤال کردم؟

فرمود: برای یتیمان، خرما و شیر (یا ماست) می باشد و تو نیز به همان مقدار داری که برای جمعتان کفایت می کند و البته شخص فاسد و صالح برای خداوند مخفی نمی باشد

ص: 433

430/[329]- ﴿عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ حَجَّاجٍ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ مُوسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قُلْتُ لَهُ یَکُونُ لِلْیَتِیمِ عِنْدِیَ اَلشَّیْءُ وَ هُوَ فِی حَجْرِی أُنْفِقُ عَلَیْهِ مِنْهُ وَ رُبَّمَا أَصَبْتُ مِمَّا یَکُونُ لَهُ مِنَ اَلطَّعَامِ وَ مَا یَکُونُ مِنِّی إِلَیْهِ أَکْثَرُ؟

فَقَالَ: لاَ بَأْسَ بِذَلِکَ إِنَّ اَللَّهَ یَعْلَمُ اَلْمُفْسِدَ مِنَ اَلْمُصْلِحِ ﴾ (1)

قوله تعالى: ﴿ وَ يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي الْمَحِيضِ وَ لَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ﴾ ﴿222)

431/ [331] - ﴿عَنْ جَمِیلٍ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: کَانَ اَلنَّاسُ یَسْتَنْجُونَ بِالْحِجَارَهِ وَ اَلْکُرْسُفِ ثُمَّ أُحْدِثَ اَلْوَضُوءُ وَ هُوَ خُلُقٌ حَسَنٌ فَأَمَرَ بِهِ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ [وَ صَنَعَهُ] وَ أَنْزَلَهُ اَللَّهُ فِی کِتَابِهِ ﴿ إِنَّ اَللّهَ یُحِبُّ اَلتَّوّابِینَ وَ یُحِبُّ اَلْمُتَطَهِّرِینَ ﴾ (2)

432/[331]- ﴿عَنْ سَلاَّمٍ قَالَ:

کُنْتُ عِنْدَ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَدَخَلَ عَلَیْهِ حُمْرَانُ بْنُ أَعْیَنَ فَسَأَلَهُ عَنْ أَشْیَاءَ فَلَمَّا

ص: 434


1- عنه بحار الأنوار: 11/75 ح 42 و وسائل الشيعة: 255/17ح 22462و البرهان في تفسير القرن : 472/1 ح 14 و نور الثقلین: 212/1 ح 804
2- عنه بحار الأنوار : 204/80 ح 13 و البرهان في تفسیر القرآن: 475/1 ح 9 و مستدرک الوسائل : 277/1 - 593

329) - از عبد الرحمان بن حجّاج روایت کرده است که گفت:

به امام كاظم علیه السلام عرض کردم با یتیمی زندگی می کنم و او نزد من چیزی دارد که از مال خودش برایش مصرف می کنم و چه بسا مقداری از مال او را استفاده می کنم ولی بیشتر از آن را برایش جایگزین می نمایم.

فرمود با این روش مانعی ندارد البته خداوند نسبت به فسادگر و اصلاح گر آگاه و دانا می باشد

فرمایش خداوند متعال: و (نیز) از تو دربارۀ خون حیض سؤال می کنند بگو آن چیز زیان بار و آلوده است پس در حالت قاعدگی از همسران خود کناره گیری کنید و با آن ها نزدیکی ننماید تا پاک شوند و هنگامی که پاک شدند از طریقی که خدا به شما فرمان داده با آن ها آمیزش کنید، خداوند توبه کنندگان را دوست دارد و پاکان را (نیز) دوست دارد. (222)

330 )- از جمیل روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود مردم خودشان را به وسیله سنگ و (پارچه از جنس) پنبه تطهیر و پاک می کردند سپس برنامه وضو (و شستشو مطرح و) اجرا شد و آن اخلاق و پدیده خوبی بود؛ پس از آن رسول خدا صلی الله علیه و آله دستور به وضو داد و خود نیز اجرا نمود؛ و خداوند در کتاب خود «به راستی که خداوند توبه کنندگان و پاکیزه شوندگان را دوست دارد» را نازل نمود

331) - از سلّام (بن مستنیر) روایت کرده است که گفت:

من در محضر امام باقر علیه السلام بودم که حُمران بن اعین وارد شد و چیز هایی را از آن حضرت پرسید و چون حمران خواست از جایش برخیزد، به امام باقر علیه السلام عرض کرد: -خداوند عمر شما را پاینده دارد و ما را به وجود شما بهره مند سازد

ص: 435

هَمَّ حُمْرَانُ بِالْقِیَامِ قَالَ لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : أُخْبِرُکَ أَطَالَ اَللَّهُ بَقَاکَ وَ أَمْتَعَنَا بِکَ! إِنَّا نَأْتِیکَ فَمَا نَخْرُجُ مِنْ عِنْدِکَ حَتَّی تَرِقَّ قُلُوبُنَا وَ تَسْلُوَ أَنْفُسُنَا عَنِ اَلدُّنْیَا وَ تَهُونَ عَلَیْنَا مَا فِی أَیْدِی اَلنَّاسِ مِنْ هَذِهِ اَلْأَمْوَالِ، ثُمَّ نَخْرُجُ مِنْ عِنْدِکَ فَإِذَا صِرْنَا مَعَ اَلنَّاسِ وَ اَلتُّجَّارِ أَحْبَبْنَا اَلدُّنْیَا

قَالَ: فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : إِنَّمَا هِیَ اَلْقُلُوبُ مَرَّهً یَصْعُبُ عَلَیْهَا اَلْأَمْرُ وَ مَرَّهً یَسْهُلُ، ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : أَمَا إِنَّ أَصْحَابَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالُوا: یَا رَسُولَ اَللَّهِ نَخَافُ عَلَیْنَا اَلنِّفَاقَ،

قَالَ: فَقَالَ لَهُمْ: وَ لِمَ تَخَافُونَ ذَلِکَ؟

قَالُوا إِنَّا إِذَا کُنَّا عِنْدَکَ فَذَکَّرْتَنَا رُوِّعْنَا وَ وَجِلْنَا نَسِینَا اَلدُّنْیَا وَ زَهِدْنَا فِیهَا حَتَّی کَأَنَّا نُعَایِنُ اَلْآخِرَهَ وَ اَلْجَنَّهَ وَ اَلنَّارَ وَ نَحْنُ عِنْدَکَ، فَإِذَا خَرَجْنَا مِنْ عِنْدِکَ وَ دَخَلْنَا هَذِهِ اَلْبُیُوتَ وَ شَمِمْنَا اَلْأَوْلاَدَ وَ رَأَیْنَا اَلْعِیَالَ وَ اَلْأَهْلَ وَ اَلْمَالَ، یَکَادُ أَنْ نُحَوَّلَ عَنِ اَلْحَالِ اَلَّتِی کُنَّا عَلَیْهَا عِنْدَکَ وَ حَتَّی کَأَنَّا لَمْ نَکُنْ عَلَی شَیْءٍ أَ فَتَخَافُ عَلَیْنَا أَنْ یَکُونَ هَذَا اَلنِّفَاقَ؟

فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : کَلاَّ هَذَا مِنْ خُطُوَاتِ اَلشَّیْطَانِ لَیُرَغِّبَنَّکُمْ فِی اَلدُّنْیَا، وَ اَللَّهِ! لَوْ أَنَّکُمْ تَدُومُونَ عَلَی اَلْحَالِ اَلَّتِی تَکُونُونَ عَلَیْهَا وَ أَنْتُمْ عِنْدِی فِی اَلْحَالِ اَلَّتِی وَصَفْتُمْ أَنْفُسَکُمْ بِهَا لَصَافَحَتْکُمُ اَلْمَلاَئِکَهُ وَ مَشَیْتُمْ عَلَی اَلْمَاءِ

وَ لَوْ لاَ أَنَّکُمْ تُذْنِبُونَ فَتَسْتَغْفِرُونَ اَللَّهَ لَخَلَقَ اَللَّهُ خَلْقاً لِکَیْ یُذْنِبُوا ثُمَّ یَسْتَغْفِرُوا فَیَغْفِرَ لَهُمْ، إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ مُفَتَّنٌ تَوَّابٌ أَمَا تَسْمَعُ لِقَوْلِهِ عَلَیْهِ السَّلاَم إِنَّ اَللّهَ یُحِبُّ

ص: 436

- من به شما گزارش می دهم که ما هرگاه خدمت شما می رسیم از نزد شما بیرون نمی رویم مگر آن که دل ما نرم و نفوس ما نسبت به این دنیا آرامش می یابد و آن چه از مال و دارائی که در دست مردم است بر ما خوار و بی ارزش می شود ولی همین که از نزد شما بیرون می رویم و پیش مردم و تجّار قرار می گیریم دنیا دوست می شویم

امام باقر علیه السلام فرمود: همانا این دل ها است که گاهی سخت و سرکش و گاهی هموار و آسان می شوند. سپس امام باقر علیه السلام افزود: ولی اصحاب و یاران حضرت محمد صلی الله علیه و آله اظهار داشتند: ای رسول خدا! ما از حالت نفاق بر خود ترس داریم فرمود: چرا از آن می ترسید؟

گفتند: تا زمانی که در خدمت شما هستیم شما به ما یادآوری و موعظه می کنید و ما را به آخرت تشویق می نمایید از خدا می ترسیم و دنیا را فراموش می کنیم و نسبت به آن بی رغبت می شویم تا جایی که گویا آخرت را به چشم خود می نگریم بهشت و دوزخ را تا نزد شما هستیم در نظر داریم ولی موقعی که از نزد شما بیرون می رویم و در خانه های خود وارد می شویم و بوی فرزندان خود را می شنویم و خانواده را می نگریم نزدیک است از آن حالی که در خدمت شما داشتیم ،برگردیم تا جایی که گویا هیچ عقیده و ایمانی نداریم آیا شما هم از این که این تغییر حالت برای ما نفاق باشد نمی ترسید؟

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود هرگز چنین نیست این ها از وسوسه ها و نیرنگ های شیطان است که به وسیلۀ آن ها شما را به دنیا تشویق می کند به خدا سوگند اگر شما بر همان حالی که برای خود شرح دادید پیوسته می ماندید هر آینه فرشته ها با شما دست می دادند و بر روی آب راه می رفتید و اگر نبود که شما گناه می کنید و از خدا آمرزش می خواهید هر آینه خدا خلقی را می آفرید تا گناه کنند و سپس از خدا آمرزش بخواهند

ص: 437

اَلتَّوّابِینَ﴾ وَ قَالَ ﴿ اِسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ.﴾ (1) . (2)

433/[332] - ﴿ عَنْ أَبِی خَدِیجَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

کَانُوا یَسْتَنْجُونَ بِثَلاَثَهِ أَحْجَارٍ؛ لِأَنَّهُمْ کَانُوا یَأْکُلُونَ اَلْبُسْرَ وَ کَانُوا یُبِعِّرُونَ بَعْراً فَأَکَلَ رَجُلٌ مِنَ اَلْأَنْصَارِ اَلدُّبَّاءَ فَلاَنَ بَطْنُهُ وَ اِسْتَنْجَی بِالْمَاءِ فَبَعَثَ إِلَیْهِ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ

قَالَ: فَجَاءَ اَلرَّجُلُ وَ هُوَ خَائِفٌ أَنْ یَکُونَ قَدْ نَزَلَ فِیهِ أَمَرَ فَیَسُوؤَهُ فِی اِسْتِنْجَائِهِ بِالْمَاءِ قَالَ: فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صلی الله علیه و آله: هَلْ عَمِلْتَ فِی یَوْمِکَ هَذَا شَیْئاً؟

فَقَالَ: نَعَمْ یَا رَسُولَ اَللَّهِ! إِنِّی وَ اَللَّهِ! مَا حَمَلَنِی عَلَی اَلاِسْتِنْجَاءِ بِالْمَاءِ إِلاَّ أَنِّی أَکَلْتُ طَعَاماً فَلاَنَ بَطْنِی، فَلَمْ تُغْنِ عَنِّی اَلْحِجَارَهُ [شَیْئاً] فَاسْتَنْجَیْتُ بِالْمَاءِ، فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : هَنِیئاً لَکَ فَإِنَّ اَللَّهَ قَدْ أَنْزَلَ فِیکَ آیَهَ ﴿ إِنَّ اَللّهَ یُحِبُّ اَلتَّوّابِینَ وَ یُحِبُّ اَلْمُتَطَهِّرِینَ ﴾ فَکُنْتَ أَوَّلَ مَنْ صَنَعَ ذَا أَوَّلَ اَلتَّوَّابِینَ وَ أَوَّلَ اَلْمُتَطَهِّرِینَ .﴾(3)

ص: 438


1- سورة هود 90/11
2- عنه بحار الأنوار: 56/70 ح 28 ، و البرهان في تفسير القرآن : 475/1 ح 10 . الكافي : 423/2 ح 1 بإسناده عن سلّام بن المستنير قال : كنت عند أبي جعفر علیه السلام عنه البحار : 41/6 ح 78 مجموعة ورّام: 210/2 (الجزء الثاني).
3- عنه بحار الأنوار: 198/80 ذيل ح 3 أشار إليه و البرهان في تفسير القرآن : 476/1 ح 11، و مستدرك الوسائل: 277/1 ح 594 . علل الشرائع : 286/10 ح 1 (باب - 205)، عنه وسائل الشيعة: 355/1ح 944، و البحار : 198/80 ح 3 ، من لا يحضره الفقيه : 30/1 ح 59 مرسلاً، عنه وسائل الشيعة : 354/1 ح 942، و البحار : 2/80

و خدا آنها را بیامرزد به راستی که مؤمن در حال امتحان و آزمایش است و بسیار توبه می نماید و درخواست مغفرت و آمرزش می کند آیا گفتار خدای عزّ و جلّ: «به راستی خداوند توبه کنندگان و پاکیزه شوندگان را دوست دارد»، را نشنیده ای؟ و نیز فرموده است: «و از پروردگار خود درخواست آمرزش کنید و به سوی او توبه نمایید»

332)- از ابو خدیجه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: مردم به وسیلۀ سه قطعه سنگ، خود را تطهیر و استنجا می کردند؛ زیرا که معمولاً خوراکشان خرمای نارس بود و (همانند حیوانات) پشکل می کردند پس در یک روز مردی مقداری کدوی حلوایی خورد و شکمش روان گشت و به وسیلۀ آب خود را تطهیر و استنجا کرد.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله (از جریان او خبردار شد و) به دنبال او فرستاد، موقعی که او نزد حضرت آمد می ترسید که نکند آیه ای در نکوهش و سرزنش او نازل شده که چرا به وسیلۀ ،آب استنجا و تطهیر کرده است.

رسول خدا صلی الله علیه و آله به او فرمود: آیا امروز کار خاصی انجام داده ای؟

عرضه داشت ،بلی ای رسول خدا! به خدا سوگند تنها چیزی که مرا بر استنجای با آب واداشت این بود که مقداری کدو خوردم و شکمم روان گشت و نتوانستم با سنگ تنها استنجا و تطهیر کنم، لذا با آب استنجا کردم.

رسول خدا ثصلی الله علیه و آله فرمود: گوارایت ،باد زیرا خدای عزّ و جلّ (در تأیید تو) آیه ای را فرستاد: «به راستی که خداوند توبه کنندگان و پاکیزه شوندگان را دوست دارد» بنابراین تو اولین کسی هستی که چنین کردی و اولین توبه کننده و اولین تطهیر کننده می باشی

ص: 439

434/[333] - ﴿عَنْ عِیسَی بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ قَالَ:

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: اَلْمَرْأَهُ تَحِیضُ یَحْرُمُ عَلَی زَوْجِهَا أَنْ یَأْتِیَهَا فِی فَرْجِهَا لِقَوْلِ اَللَّهِ تعالی ﴿ وَ لا تَقْرَبُوهُنَّ حَتّی یَطْهُرْنَ .﴾ فَيَسْتَقِيمُ لِلرَّجُلِ أَنْ يَأْتِيَ امْرَأَتَهُ، وَ هِيَ حَائِضٌ فِيمَا دُونَ الْفَرْجِ.﴾ (1)

قوله تعالى : ﴿ نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ مُلَاقُوهُ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ﴾ ﴿223﴾

435/[334]- ﴿ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ أَبِی یَعْفُورٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ إِتْیَانِ اَلنِّسَاءِ فِی أَعْجَازِهِنَّ؟

قَالَ: لاَ بَأْسَ: ثُمَّ تَلاَ هَذِهِ اَلْآیَهَ: ﴿ نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنّی شِئْتُمْ ﴾ (2)

436/[335] - ﴿عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنّی شِئْتُمْ ﴾ قَالَ: حَیْثُ شَاءَ.﴾ (3)

ص: 440


1- عنه بحار الأنور : 293/103 ح 43. و وسائل الشيعة: 327/20 ح 25738، و البرهان في تفسير القرآن : 476/1 ح 12 . هذه قطعة من الحديث الأتي في سورة «النساء»، الحديث 78
2- عنه بحار الأنوار 28/104 ح 1، و وسائل الشيعة : 147/20 ح 25268 و البرهان في تفسير القرآن. 476/1 ح 13 و نور الثقلين، 217/1 ح 825
3- عنه بحار الأنوار: 28/104 ح 2 و وسائل الشيعة: 148/20 ح 25269 و البرهان في تفسير القرن : 476/1 ح 14، و نور الثقلين، 217/1 ح 825

333) - از عیسی بن عبد الله روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: زنی که خون حیض می بیند، بر همسرش حرام است که - با استفاده از فرج و عورت - با او مجامعت نماید؛ زیرا که خداوند متعال فرموده است: «و با آنان نزدیکی نکنید تا موقعی که پاک شوند» در صورتی که مرد تحمّل نداشته باشد در حال حیض از غیر عورت فرج استفاده کند.

فرمایش خداوند متعال: زنان شما، محل بذرافشانی شما هستند پس هر زمان که بخواهید می توانید با آن ها آمیزش کنید ولی (سعی نمائید از این فرصت بهره گرفته با پرورش فرزندان صالح) اثر نیکی برای خود پیش فرستید و از (معصیت) خدا بپرهیزید و بدانید او را ملاقات خواهید کرد و (ای پیامبر!) به مؤمنان بشارت ده (223)

334) - از عبد الله بن ابی یعفور روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره استمتاع مرد از پشت زن سؤال کردم؟

فرمود: حرمت و منعی برایش ،نیست سپس این آیه را «زنان شما (زمین تولید و) بذر افشانی شمایند پس هر زمان که بخواهید می توانید (به هر شیوه مشروع) نزدیکی و بذر افشانی نمایید» تلاوت نمود.

335) - از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «زنان شما، زمین تولید و بذر افشانی شمایند پس هر زمان که بخواهید می توانید نزدیکی و بذر افشانی نمایید» فرمود: هر موقع و به هر شکلی (مشروع) که بخواهید.

ص: 441

437 / [336] - ﴿ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَی عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنّی شِئْتُمْ﴾ فَقَالَ: مِنْ قُدَّامِهَا وَ مِنْ خَلْفِهَا فِی اَلْقُبُلِ. (1)

1438/[337] - ﴿ عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلاَّدٍ، عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: أَیَّ شَیْءٍ یَقُولُونَ فِی إِتْیَانِ اَلنِّسَاءِ فِی أَعْجَازِهِنَّ؟

قُلْتُ: بَلَغَنِی أَنَّ أَهْلَ اَلْمَدِینَهِ لاَ یَرَوْنَ بِهِ بَأْساً، قَالَ: إِنَّ اَلْیَهُودَ کَانَتْ تَقُولُ: إِذَا أَتَی اَلرَّجُلُ مِنْ خَلْفِهَا خَرَجَ وَلَدُهُ أَحْوَلَ، فَأَنْزَلَ اَللَّهُ عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلاَّدٍ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: أَیَّ شَیْءٍ یَقُولُونَ فِی إِتْیَانِ اَلنِّسَاءِ فِی أَعْجَازِهِنَّ قُلْتُ: بَلَغَنِی أَنَّ أَهْلَ اَلْمَدِینَهِ لاَ یَرَوْنَ بِهِ بَأْساً، قَالَ: إِنَّ اَلْیَهُودَ کَانَتْ تَقُولُ: إِذَا أَتَی اَلرَّجُلُ مِنْ خَلْفِهَا خَرَجَ وَلَدُهُ أَحْوَلَ، فَأَنْزَلَ اَللَّهُ: ﴿ نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنّی شِئْتُمْ ﴾ یَعْنِی مِنْ خَلْفٍ أَوْ قُدَّامٍ خِلاَفاً لِقَوْلِ اَلْیَهُودِ ، وَ لَمْ یَعْنِ فِی أَدْبَارِهِنَّ .

عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : مِثْلَهُ.﴾ (2)

439/[338] - ﴿ عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ ﴿نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنّی شِئْتُمْ ﴾ قَالَ: مَنْ قُبُلٍ.﴾(3)

ص: 442


1- عنه بحار الأنوار: 28/104 ح 3، و وسائل الشيعة : 143/20 ح 25254 ، و البرهان في تفسير القرآن : 476/1 ح 15، و نور الثقلين: 217/1 ح 826.
2- عنه بحار الأنوار: 28/104 ح 4 و 5 و البرهان في تفسير القرآن : 477/1 ح 16، و نور الثقلين : 217/1 ح 827 و مستدرك الوسائل : 231/14 ح 16580. تهذيب الأحكام: 415/7 ح 32 ، و 460 ح 49 الاستبصار : 244/3 ح 11، عنهما وسائل الشيعة: 141/20 ح 25248 .
3- عنه بحار الأنوار: 29/104 ح 6، و وسائل الشيعة : 143/20ح 25255 ، و البرهان في تفسير القرآن : 477/1 ح 17، و نور الثقلين: 217/1 ح 828

336)- از صفوان بن یحیی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خدای عزّ و جلّ: «زنان شما، زمین تولید و بذر افشانی شمایند پس هر زمان که بخواهید می توانید نزدیکی و بذر افشانی نمایید»، سؤال کردم؟

فرمود: از جلو و از پشت ولی با استفاده از جلو و فرج باشد.

337) - از مُعمر بن خلّاد روایت کرده است که گفت :

امام رضا علیه السلام فرمود: (اهل سنّت) در مورد کامیابی مرد از دبر و عقب همسرش چه می گویند؟

گفتم: اطلاع یافته ام که اهل مدینه منعی و مشکلی در آن نمی بینند

فرمود یهودیان می گفتند: چنان چه مرد از پشت زن مجامعت نماید و فرزندی منعقد گردد، لوچ می شود که خداوند این آیه: «زنان شما زمین تولید و بذر افشانی شمایند پس هر زمان که بخواهید می توانید نزدیکی و بذر افشانی نمایید» را نازل نمود؛ که از پشت باشد و یا از جلو مانعی (و حرمتی) ندارد بر خلاف قول یهود، البته منظور در دبر و عقب نیست.

338) - از زراره روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «زنان شما، زمین تولید و بذر افشانی شمایند پس هر زمان که بخواهید می توانید نزدیکی و بذر افشانی نمایید»، سؤال کردم؟

فرمود: منظور استفاده و کامیابی از جلو می باشد

ص: 443

440/[339]- ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنِ اَلرَّجُلِ یَأْتِی أَهْلَهُ فِی دُبُرِهَا؟

فَکَرِهَ ذَلِکَ وَ قَالَ: وَ إِیَّاکُمْ وَ مَحَاشَّ اَلنِّسَاءِ وَ قَالَ: إِنَّمَا مَعْنَی ﴿ نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنّی شِئْتُمْ ﴾ أَیَّ سَاعَهٍ شِئْتُمْ.﴾ (1)

441/[340 ]- ﴿عَنِ اَلْفَتْحِ بْنِ یَزِیدَ اَلْجُرْجَانِیِّ قَالَ:

کَتَبْتُ إِلَی اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی مِثْلِهِ فَوَرَدَ مِنْهُ اَلْجَوَابُ: سَأَلْتَ عَمَّنْ أَتَی جَارِیَتَهُ فِی دُبُرِهَا وَ اَلْمَرْأَهُ لُعْبَهُ [اَلرَّجُلِ] لاَ تُؤْذَی وَ هِیَ حَرْثٌ کَمَا قَالَ اَللَّهُ تَعَالَی .﴾ (2)

قوله تعالى: ﴿ وَ لَا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَيْمَانِكُمْ أَنْ تَبَرُّوا وَ تَتَّقُوا وَتُصْلِحُوا بَيْنَ النَّاسِ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿224﴾ لَا يُؤَاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمَانِكُمْ وَلَكِنْ يُؤَاخِذُكُمْ بِمَا كَسَبَتْ قُلُوبُكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ﴾ ﴿225﴾

442/[341]- ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی وَ لاَ إِلَهَ غَیْرُهُ-: ﴿ وَ لا تَجْعَلُوا اَللّهَ عُرْضَهً لِأَیْمانِکُمْ أَنْ تَبَرُّوا وَ تَتَّقُوا﴾؟

ص: 444


1- ،عنه البحار الانوار: 29/104 ح و وسائل الشيعة: 144/20 ح 25256، و البرهان في تفسير القرآن : 477/1 ح 18، و نور الثقلين: 217/1ح 829
2- عنه بحار الأنوار: 29/104 ح 9 و وسائل الشيعة : 144/20 ح 25257، و البرهان فی تفسير القران : 477/1 ح 19 و نور الثقلین : 217/1 ح 830

339) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره مردی که از پشت زن مجامعت می کند سؤال کردم؟

فرمود بر حذر باشید از این که بخواهید از محل خروج مدفوع زن استفاده و کامیابی کنید سپس افزود: معنای «زنان شما زمین تولید و) بذر افشانی شمایند پس هر زمان که بخواهید می توانید نزدیکی و بذر افشانی نمایید» هر ساعت و هر زمان می باشد.

340)- از فتح بن یزید جرجانی روایت کرده است که گفت:

نامه ای به امام رضا علیه السلام نوشتم، پس حضرت در جواب مرقوم نمود: درباره کسی سؤال کرده ای که با همسر خود از پشت جماع کرده است، باید توجه نمایی که زن وسیله سرگرمی و آسایش مرد است نباید مورد اذیّت و آزار قرار گیرد همان طوری که خداوند متعال فرموده است: زن هم چون زمین کشتزار بذر می باشد (پس مواظب باش که بذر و نطفه خود را در کجا تلف می کنی)

فرمایش خداوند متعال: و خداوند را در معرض سوگند های خود قرار ندهید و نیکی کنید و تقوا پیشه سازید و در میان مردم اصلاح کنید و خداوند شنوای داناست (224) خداوند شما را به خاطر سوگند هایی که بدون توجه یاد می کنید مؤاخذه نخواهد کرد اما به آن چه که افکار و دل های شما کسب کرده (و سوگند هایی که از روی اراده و اختیار یاد می کنید) مؤاخذه می کند و خداوند آمرزنده و بردبار است (225)

341) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند تبارک و تعالی: «و خداوند را در معرض سوگند های خود قرار ندهید، نیکی نمایید و تقوا را رعایت کنید»، سؤال کردم؟

ص: 445

قَالَ: هُوَ قَوْلُ اَلرَّجُلِ: لاَ وَ اَللَّهِ! وَ بَلَی وَ اَللَّهِ، ﴾ (1)

443/[342]-﴿ عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِما السَّلاَمُ [قالا:]: ﴿ وَ لا تَجْعَلُوا اَللّهَ عُرْضَهً لِأَیْمانِکُمْ ﴾ قَالاَ: هُوَ اَلرَّجُلُ یُصْلِحُ بَیْنَ اَلرَّجُلِین فَیَحْمِلُ مَا بَیْنَهُمَا مِنَ اَلْإِثْمِ.﴾ (2)

444/[343]- ﴿ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ وَ لا تَجْعَلُوا اَللّهَ عُرْضَهً لِأَیْمانِکُمْ ﴾

قَالَ: یَعْنِی اَلرَّجُلَ یَحْلِفُ أَنْ لاَ یُکَلِّمَ أَخَاهُ وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِکَ أَوْ لاَ یُکَلِّمَ أُمَّهُ.﴾ (3)

445 / [344] - ﴿ عَنْ أَیُّوبَ قَالَ:

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: لاَ تَحْلِفُوا بِاللَّهِ صَادِقِینَ وَ لاَ کَاذِبِینَ فَإِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ وَ لا تَجْعَلُوا اَللّهَ عُرْضَهً لِأَیْمانِکُمْ ﴾

قَالَ: إِذَا اِسْتَعَانَ رَجُلٌ بِرَجُلٍ عَلَی صُلْحٍ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ رَجُلٍ فَلاَ تَقُولَنَّ: إِنَّ عَلَیَّ یَمِیناً أَنْ لاَ أَفْعَلَ؛ وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ ﴿ وَ لا تَجْعَلُوا اَللّهَ عُرْضَهً لِأَیْمانِکُمْ أَنْ تَبَرُّوا

ص: 446


1- عنه بحار الأنوار: 98/72 ح 21 ، و 281/104 ح 15، و وسائل الشيعة : 239/23 ح 29473 ، و البرهان في تفسير القرآن: 478/1 ح 4. الكافي : 443/7 ح 1 بإسناده عن مسعدة بن صدقة، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، من لا يحضره الفقيه: 228/3 ح 1076 بإسناده عن أبي بصير، عن أبي عبد الله علیه السلام عنه وسائل الشیعة : 239/23 ح 29472 ، و نحو الكافي، تهذيب الأحكام: 280/8 ح 15، عنه و عن الكافي، وسائل الشيعة : 238/23 ح 29470.
2- عنه بحار الأنوار: 223/104 ح 34، و البرهان في تفسير القرآن: 478/1 ح 5، و نور الثقلين : 218/1 ح 835 و كنز الدقائق : 535/12 ، و مستدرك الوسائل : 77/16 ح 19201.
3- عنه بحار الأنوار: 224/104 ح 35 ، و وسائل الشيعة : 223/23 ح 29421 ، و البرهان في تفسير القرآن: 478/1 ح 6 ، و كنز الدقائق : 535/1، و نور الثقلين: 218/1 ح 836.

فرمود: آن گفتار شخصی است که بگوید: نه، به خدا سوگند! بلی، به خدا سوگند!

342) - از زراره و حمران و محمد بن مسلم روایت کرده است که گفته اند: امام باقر و امام صادق علیهما السلام (درباره فرمایش خداوند:) «و خداوند را در معرض سوگند های خود قرار ندهید)، فرمودند: منظور آن شخصی است که بین دو نفر، صلح و دوستی بر قرار می کند و در بین ایشان (به خاطر سوگند به خداوند) مرتکب گناه می شود.

343) - از منصور بن حازم از امام صادق علیه السلام و محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام روایت کرده است که درباره فرمایش خداوند: «و خداوند را در معرض سوگند های خود قرار ندهید» فرمودند منظور این است که شخصی سوگند می خورد تا با برادر خود سخن نگوید و معاشرتی با او نداشته باشد و یا با مادر خود تکلّمی نکند.

344 - از ایّوب روایت کرده است که گفت:

از آن حضرت (امام صادق علیه السلام) شنیدم که می فرمود: به خدا سوگند نخورید، نه سوگند راست و نه دروغ؛ زیرا که خدای عزّ و جلّ فرموده است: «و خداوند را در معرض سوگند های خود قرار ندهید»

حضرت افزود: چنان چه شخصی برای ایجاد صلح و دوستی بین دو نفر، از دیگری کمک بخواهد پس حقّ ندارد که بگوید: من سوگند خورده ام که در چنین برنامه هایی دخالت نکنم زیرا خداوند فرموده است: «و خداوند را در معرض سوگند های خود قرار ندهید، این که خوبی کنید و تقوا را رعایت نمایید و بین مردم صلح بر قرار کنید»

ص: 447

وَ تَتَّقُوا وَ تُصْلِحُوا بَیْنَ اَلنّاسِ﴾ (1)

446/[345]- ﴿ عَنْ أَبِی اَلصَّبَّاحِ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی﴿ لا یُؤاخِذُکُمُ اَللّهُ بِاللَّغْوِ فِی أَیْمانِکُمْ ﴾

قَالَ: هُوَ: لاَ وَ اَللَّهِ! وَ بَلَی وَ اَللَّهِ! وَ کَلاَّ وَ اَللَّهِ! لاَ یَعْقِدُ عَلَیْهَا أَوْ لاَ یَعْقِدُ عَلَی شَیْءٍ﴾ (2)

قول تعالى : ﴿ لِلَّذِينَ يُؤْلُونَ مِنْ نِسَائِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ فَإِنْ فَاءُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿226﴾ وَ إِنْ عَزَمُوا الطَّلَاقَ فَإِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴾ ﴿227﴾

447/[346] -﴿ عَنْ بُرَیْدِ بْنِ مُعَاوِیَهَ ، قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ فِی اَلْإِیلاَءِ: «إِذَا آلَی اَلرَّجُلُ مِنِ اِمْرَأَتِهِ، لاَ یَقْرَبُهَا وَ لاَ یَمَسُّهَا وَ لاَ یَجْمَعُ رَأْسَهُ وَ رَأْسَهَا، فَهُوَ فِی سَعَهٍ مَا لَمْ یَمْضِ اَلْأَرْبَعَهُ أَشْهُرٍ، فَإِذْ مَضَی اَلْأَرْبَعَهُ أَشْهُرٍ فَهُوَ فِی حِلٍّ مَا سَکَتَتْ عَنْهُ، فَإِذَا طَلَبَتْ حَقَّهَا بَعْدَ اَلْأَرْبَعَهِ أَشْهُرٍ وُقِفَ؛ فَإِمَّا أَنْ یَفِیءَ فَیَمَسَّهَا، وَ إِمَّا أَنْ یَعْزِمَ عَلَی اَلطَّلاَقِ فَیُخَلِّیَ عَنْهَا،

ص: 448


1- عنه بحار الأنوار: 224/104 ح 36، و وسائل الشيعة : 200/23 ح 29361 و 29362 و البرهان في تفسير القرآن: 479/1 ح 7، و نور الثقلين: 218/1 ح 837، و مستدرك الوسائل : 77/16 ح 19202
2- عنه بحار الأنوار: 224/104 ح 37، و وسائل الشيعة : 239/23 ح 29474 و البرهان في تفسير القرآن : 479/1 ح 2. الكافي : 443/7 ح 1 من لا يحضره الفقيه: 361/3 ح 4279 بإسناده عن أبي بصير، عن أبي عبد الله علیه السلام - إلى قوله: و بلى و الله- ، تهذيب الأحكام : 280/8ح 15، عنهم وسائل الشيعة: 23/ 239 ح 29472 .

345)- از ابو الصباح روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «خداوند شما را به خاطر سوگند هایی بیهوده خورده اید، مؤاخذه نمی کند» سؤال کردم؟

فرمود: لغو و بیهوده گویی شخص این است که بگوید: نه، به خدا سوگند! بلی، به خدا سوگند! نه به خدا سوگند! هرگز چنین نمی کنم ولی بر چیزی متعهّد و پایند نباشد.

فرمایش خداوند متعال: کسانی که زنان خود را ایلام می نمایند (یعنی سوگند یاد می کنند که با آن ها آمیزش جنسی نکنند) حق دارند چهار ماه انتظار بکشند (و در این چهار ماه وضعیت خود را از نظر ادامه زندگی یا طلاق، روشن سازند) پس اگر (در این فرصت) بازگشت کنند. (چیزی بر آن ها نیست؛ زیرا) خداوند آمرزنده و مهربان است (226) و اگر تصمیم به جدایی گرفتند (آن هم با شرایطش مانعی ندارد) پس خداوند شنوای داناست. (227)

346) - از برید بن معاویه روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که درباره ایلام می فرمود: چنان چه مردی همسر خود را ایلاء کند بر این که با او مجامعت و هم خوابی نکند تا مدت چهار ماه فرصت دارد که از تصمیم خود برگردد و توبه نماید ولی اگر چهار ماه سیری گشت و پشیمان نگردید، چنان چه زن ساکت و بی تفاوت باشد، مشکلی ایجاد نمی کند اما اگر مطالبه حقّ خود را کند زندانی و بازداشت می شود تا آن که یا برگردد و با او دوستی و نزدیکی کند و یا تصمیم بر طلاق گیرد و از بند زوجیت آزادش نماید و پس از این که یک بار حیض و سپس پاک شود بدون آن

ص: 449

حَتَّی إِذَا حَاضَتْ وَ تَطَهَّرَتْ مِنْ مَحِیضِهَا، طَلَّقَهَا تَطْلِیقَهً مِنْ قَبْلِ أَنْ یُجَامِعَهَا بِشَهَادَهِ عَدْلَیْنِ، ثُمَّ هُوَ أَحَقُّ بِرَجْعَتِهَا مَا لَمْ یَمْضِ اَلثَّلاَثَهُ أَقْرَاءٍ ﴾ (1)

448/[347] -﴿عَنِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

أَیُّمَا رَجُلٍ آلَی مِنِ اِمْرَأَتِهِ فَالْإِیلاَءُ أَنْ یَقُولَ الرجل :وَ اَللَّهِ! لاَ أُجَامِعُکِ کَذَا وَ کَذَا، وَ یَقُولَ وَ اَللَّهِ! لَأَغِیظَنَّکِ ثُمَّ یُغَایِظُهَا وَ لَأُسَوِّأَنَّکِ ثُمَّ یَهْجُرُهَا فَلاَ یُجَامِعُهَا فَإِنَّهُ یَتَرَبَّصُ بِهَا أَرْبَعَهَ أَشْهُرٍ فَإِنْ فَاءَ - وَ اَلْإِیفَاءُ أَنْ یُصَالِحَ - ﴿فَإِنَّ اَللّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ﴾ وَ إِنْ لَمْ یَفِئْ أُجْبِرَ عَلَی اَلطَّلاَقِ (وَ لاَ یَقَعُ بَیْنَهُمَا طَلاَقٌ حَتَّی تُوقَفَ وَ إِنْ عَزَمَ اَلطَّلاَقَ) (2) فَهِیَ تَطْلِیقَهٌ .﴾ (3)

449/[348 ] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ : فِی رَجُلٍ آلَی مِنِ اِمْرَأَتِهِ حَتَّی مَضَتْ أَرْبَعَهُ أَشْهُرٍ قَالَ: یُوقَفُ فَإِنْ عَزَمَ اَلطَّلاَقَ اِعْتَدَّتِ اِمْرَأَتُهُ کَمَا تَعْتَدُّ اَلْمُطَلَّقَهُ وَ إِنْ أَمْسَکَ فَلاَ بَأْسَ﴾ (4)

ص: 450


1- عنه بحار الأنوار: 170/104 ح 7 ، و البرهان في تفسير القرآن 482/1 ح 10، و مستدرك الوسائل: 401/15 ح 18632. الكافي: 130/6 ح 1، تهذيب الأحكام : 3/8 ح 3 الاستبصار: 255/3 ح 1، عنهم وسائل الشيعة : 351/222 ح 28767 ، عوالي اللئالي : 293/2 ح 56 قطعة منه، و 405/3 ح 2.
2- ما بين القوسين لم يرد في الطبع الجديد
3- عنه بحار الأنوار: 171/104 ح 8، و البرهان في تفسير القرآن : 482/1 ح 11، و مستدرك الوسائل : 404/15 ح 18642 . الكافي : 130/6 ح 2، من لا يحضره الفقيه : 524/3 ح 4824، تهذيب الأحكام : 2/8 ح 1 الاستبصار: 252/3 ح 1 بتفاوت يسير في الجميع عنهم وسائل الشيعة : 347/22 ح 28756.
4- عنه بحار الأنوار : 171/104 ح 9، و البرهان في تفسير القرآن : 482/1 ح 12، و مستدرك الوسائل : 407/15 ح 18652 تهذيب الأحكام : 7/8 ح 20 بإسناده عن محمّد بن مسلم، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، و نحوه الاستبصار : 254/3 ح 6 عنهما وسائل الشيعة : 355/22ح 28779.

که مجامعت کرده باشد در حضور دو شاهد عادل، طلاق را جاری می گرداند بعد از آن اگر مایل بود می تواند رجوع کند به شرط آن که سه مرحله (پاکی از حيض) را نگذرانده باشد.

347) - از حلبی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هر مردی که همسر خود را ایلاء کند و بگوید: سوگند به خدا! با تو مجامعت و هم خوابی نمی کنم و یا بگوید سوگند به خدا! تو را غضبناک می گردانم، سپس (با بی توجّهی نسبت به او) غضبناکش کند و یا بگوید: تو را ناراحت می نمایم و سپس با ترک دوستی و زناشویی ناراحتش کند به چنین مردی چهار ماه مهلت داده می شود پس اگر وفا کرد که همان دوستی و زناشویی باشد «پس خداوند آمرزنده و مهربان است».

ولی اگر وفا نکرد مجبور به طلاق می شود و طلاق واقع نمی شود، مگر بعد از توقیف و بازداشت او پس اگر طلاق داد یک طلاق محسوب می شود.

348) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

مردی که با زن خود ایلاء کند و چهار ماه از آن گذشته باشد، توقیف و بازداشت می شود تا زن خود را طلاق دهد و چون طلاقش داد باید عدّه طلاق نگاه دارد ولی اگر پشیمان شد و توبه کرد مشکلی نخواهد بود.

ص: 451

450/[349] - ﴿ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ رَجُلٍ آلَی مِنِ اِمْرَأَتِهِ فَمَضَتْ أَرْبَعَهُ أَشْهُرٍ؟

قَالَ: یُوقَفُ فَإِنْ عَزَمَ اَلطَّلاَقَ بَانَتْ مِنْهُ وَ عَلَیْهَا عِدَّهُ اَلْمُطَلَّقَهِ، وَ إِلاَّ کَفَّرَ یَمِینَهُ وَ أَمْسَکَهَا .﴾ (1)

451/[350]- ﴿ عَنِ اَلْعَبَّاسِ بْنِ هِلاَلٍ عَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ [قال]:

انَّه ذُکِرَ لَنَا أَنَّ أَجَلَ اَلْإِیلاَءِ أَرْبَعَهُ أَشْهُرٍ بَعْدَ مَا یَأْتِیَانِ اَلسُّلْطَانَ فَإِذَا مَضَتِ اَلْأَرْبَعَهُ اَلْأَشْهُرِ فَإِنْ شَاءَ أَمْسَکَ وَ إِنْ شَاءَ طَلَّقَ وَ اَلْإِمْسَاکُ اَلْمَسِیسُ .﴾ (2)

452/[351] - ﴿سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: إِذَا بَانَتِ اَلْمَرْأَهُ مِنَ اَلرَّجُلِ هَلْ یَخْطُبُهَا مَعَ اَلْخُطَّابِ؟ قَالَ: یَخْطُبُهَا عَلَی تَطْلِیقَتَیْنِ وَ لاَ یَقْرَبْهَا حَتَّی یُکَفِّرَ یَمِینَهُ .﴾ (3)

453/[352]- ﴿عَنْ صَفْوَانَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی اَلْمُوَلِّی إِذَا أَبَی أَنْ یُطَلِّقَ قَالَ: کَانَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَجْعَلُ لَهُ حَظِیرَهً مِنْ قَصَبٍ وَ یَحْبِسُهُ فِیهَا وَ یَمْنَعُهُ مِنَ اَلطَّعَامِ وَ اَلشَّرَابِ حَتَّی یُطَلِّقَ .﴾ (4)

ص: 452


1- عنه بحار الأنوار: 171/104 ح 10، وسائل الشيعة : 356/22 ذيل ح 28781 ، و البرهان في تفسير القرآن : 482/1 ح 13 . من لا يحضره الفقيه : 525/3 ح 4825 ، تهذيب الأحكام : 8/8 21، الاستبصار : 254/3 ح 7 عنهم وسائل الشيعة : 355/22 ح 28781
2- عنه بحار الأنوار: 171/104 ح 11 وسائل الشيعة : 349/22 ح 28762 ، و البرهان في تفسير القرآن : 383/1 ح 14 .
3- عنه بحار الأنوار: 171/104 ح 12، وسائل الشيعة : 356/22 ح 28782 ، و البرهان في تفسير القرآن : 483/1 ح 15 .
4- عنه بحار الأنوار: 171/104 ح 13، و وسائل الشيعة : 354/22 ح 28778، و البرهان في تفسير القرآن : 483/1 ح 16 . الكافي : 133/6 ح 10 بإسناده عن حمّاد بن عثمان، عن أبي عبد الله علیه السلام ، من لا يحضره الفقيه : 524/3 ذیل ح 4824 مرسلاً و بتفاوت يسير تهذيب الأحكام: 6/8 ح 13، الاستبصار : 257/3 ح 1 عنهم وسائل الشيعة : 353/22 ح 28772 و 354 ح 28775، و مستدرك الوسائل : 407/15 ح 18650 عن الصدوق في المُقنع .

349) - از منصور بن حازم روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره مردی که با زن خود ایلاء کند و چهار ماه از آن گذشته باشد، سؤال کردم؟

فرمود: او توقیف و بازداشت می شود پس اگر تصمیم بر طلاق گرفت و طلاق داد از یک دیگر جدا می شوند و باید عدّه طلاق نگاه دارد و گرنه باید کفاره سوگند پرداخت کند و با زن خود معاشرت دوستانه داشته باشد.

350) - از عباس بن هلال روایت کرده است که گفت:

امام رضا علیه السلام: فرمود: مدّت ایلاء چهار ماه می باشد، سپس به سلطان (حاکم و یا قاضی) مراجعه می کنند پس اگر مایل بود و خواست با هم زندگی می کنند و اگر نپذیرفت باید طلاق دهد؛ ضمناً معنای زندگی این است که باید همراه با زناشویی باشد.

351) - از امام صادق علیه السلام سؤال شد که اگر زنی (به سبب ایلاء ) از شوهرش جدا شود و مرد بخواهد رجوع کند خطبه و عقد لازم است؟

فرمود: خطبه را جاری می کند به عنوان این که دو مرحله طلاق واقع شده است و تا زمانی که کفاره سوگند خود را نپردازد نمی تواند با او نزدیکی و زناشویی نماید.

352) - و از صفوان به نقل از بعضی از اصحابش روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره مردی که با زن خود ایلاء کند و حاضر به طلاق نشود، فرمود: امام علی علیه السلام برای چنین شخصی اتاقکی از نی تهیه می کرد و او را در آن بازداشت و زندانی می نمود و از خوردنی ها و آشامیدنی ها ممنوعش می نمود تا حاضر به طلاق گردد

ص: 453

454/[353] - ﴿عَنْ أَبِی بَصِیرٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : فِی اَلرَّجُلِ إِذَا آلَی مِنِ اِمْرَأَتِهِ، فَمَضَتْ أَرْبَعَهُ أَشْهُرٍ وَ لَمْ یَفِئْ، فَهِیَ مُطَلَّقَهٌ، ثُمَّ یُوقَفُ؛ فَإِنْ فَاءَ فَهِیَ عِنْدَهُ عَلَی تَطْلِیقَتَیْنِ، وَ إِنْ عَزَمَ فَهِیَ بَائِنَهٌ مِنْهُ». ﴾ (1)

455/[354] - ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ وَ عَنْ زُرَارَهَ قَالاَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : اَلْقُرْءُ مَا بَیْنَ اَلْحَیْضَتَیْنِ .﴾(2)

456/[355] - ﴿عَنْ زُرَارَهَ قَالَ:

سَمِعْتُ رَبِیعَهَ اَلرَّأْیِ وَ هُوَ یَقُولُ: [إِنَّ مِنْ رَأْیِی] أَنَّ اَلْأَقْرَاءَ اَلَّتِی سَمَّی اَللَّهُ فِی اَلْقُرْآنِ إِنَّمَا هِیَ اَلطُّهْرُ فِیمَا بَیْنَ اَلْحَیْضَتَیْنِ وَ لَیْسَ بِالْحَیْضِ

قَالَ: فَدَخَلْتُ عَلَی أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَحَدَّثْتُهُ بِمَا قَالَ رَبِیعَهُ ، فَقَالَ: کَذَبَ وَ لَمْ یَقُلْ بِرَأْیِهِ وَ إِنَّمَا بَلَغَهُ عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، فَقُلْتُ: أَصْلَحَکَ اَللَّهُ أَ کَانَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ ذَلِکَ؟

قَالَ: نَعَمْ کَانَ یَقُولُ: إِنَّمَا اَلْقُرْءُ: اَلطُّهْرُ تُقْرَأُ فِیهِ اَلدَّمُ فَیَجْمَعُهُ فَإِذَا

ص: 454


1- عنه بحار الأنوار: 172/104 ح 14، وسائل الشيعة : 356/22 ح 28783 ، و البرهان في تفسير القرآن : 483/1 ح 17 . تهذيب الأحكام : 4/8 ح 7 ، الاستبصار : 256/3 ح 5 عنهما وسائل الشيعة : 352/22 ح 28770.
2- عنه بحار الأنوار: 187/104 ح 21 ، وسائل الشيعة : 203/22 ح 28389، و البرهان في تفسير القرآن : 475/1 ح 9 الكافي : 88/6 ضمن ح 9 ، وتهذيب الأحكام : 122/8 ح 22 و 123 ح 23 ، وضمن ح 28 الاستبصار: 330/3 ح 11 و ح 12 عنهم وسائل الشيعة : 201/22 ح 28381- 28383، دعائم الإسلام : 296/2 ح 1112 ، عنه مستدرك الوسائل : 353/15 ح 18476 .

353) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: مردی با زن خود ایلاء کرده است بر اینکه با او مجامعت و زناشویی نکند و اگر چهار ماه از آن بگذرد و رجوع ننماید، زن (در حكم) مطلّقه قرار می گیرد پس مرد را توقیف و بازداشت می کنند، سپس اگر حاضر به دوستی و نزدیکی شد زن در حکم دو مرحله طلاق قرار گرفته است ولی چنان چه تصمیم بر طلاق گرفت زن او جدا خواهد شد.

354) - از محمد بن مسلم و زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: «قُرء» پاکی بین دو مرحله خون حیض می باشد.

355)- از زراره روایت کرده است که گفت:

از ربيعة الرأی (1) شنیدم که می گفت: رأی و عقیده من درباره «الأقراء» که خداوند در قرآن مطرح نموده به این معنا است که یک مرحله پاکی در بین دو مرتبه حیض می باشد. سپس به حضور امام باقر علیه السلام شرفیاب شدم و آن چه را که از ربیعه شنیده بودم بیان کردم

حضرت فرمود: دروغ گفته است این مطلب را با رأی و عقیده خود نگفته است بلکه آن را از امام علی علیه السلام دریافت کرده است.

عرض کردم: خداوند امور شما را اصلاح نماید! آیا امام علی علیه السلام چنین مطلبی را بیان نموده است؟

فرمود: بلی می فرمود: همان معنای «قُرء» پاکی از خون می باشد که خون در مدّت پاکی، جمع و نگهداری می شود تا وقتی که زمان حیض فرا رسد و پاکی را نابود کند.

ص: 455


1- او ابو عثمان ربيعة بن فروخ تیمی است که با نظریه خود و قیاس در احکام عمل می کرد و در مدینه مفتی اهل سنّت بود تاریخ بغداد: ج 8 ص 420 شماره 4531 و تهذيب التهذيب: ج 3 ص 258 شماره 491

جائت [حَاضَتْ] قَذَفَتْهُ،

قُلْتُ: أَصْلَحَکَ اَللَّهُ رَجُلٌ طَلَّقَ اِمْرَأَتَهُ طَاهِراً مِنْ غَیْرِ جِمَاعٍ بِشَهَادَهِ عَدْلَیْنِ،

قَالَ: إِذَا دَخَلَتْ فِی اَلْحَیْضَهِ اَلثَّالِثَهِ فَقَدِ اِنْقَضَتْ عِدَّتُهَا وَ حَلَّتْ لِلْأَزْوَاجِ

قَالَ: قُلْتُ: إِنَّ أَهْلَ اَلْعِرَاقِ یَرْوُونَ عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ کَانَ یَقُولُ: هُوَ أَحَقُّ بِرَجْعَتِهَا مَا لَمْ تَغْتَسِلْ مِنَ اَلْحَیْضَهِ اَلثَّالِثَهِ، فَقَالَ: کَذَبُوا قَالَ: وَ کَانَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: إِذَا رَأَتِ اَلدَّمَ مِنَ اَلْحَیْضَهِ اَلثَّالِثَهِ فَقَدِ اِنْقَضَتْ عِدَّتُهَا﴾.(1)

457/[356] - ﴿ وَ فِی رِوَایَهِ رَبِیعَهِ اَلرَّأْیِ : وَ لاَ سَبِیلَ لَهُ عَلَیْهَا، وَ إِنَّمَا اَلْقُرْءُ مَا بَیْنَ اَلْحَیْضَتَیْنِ وَ لَیْسَ لَهَا أَنْ تَتَزَوَّجَ حَتَّی تَغْتَسِلَ مِنَ اَلْحَیْضَهِ اَلثَّالِثَهِ، فَإِنَّکَ إِذَا نَظَرْتَ فِی ذَلِکَ لَمْ تَجِدِ اَلْأَقْرَاءَ إِلاَّ ثَلاَثَهَ أَشْهُرٍ، فَإِذَا کَانَتْ لاَ تَسْتَقِیمُ مِمَّا تَحِیضُ فِی اَلشَّهْرِ مِرَاراً وَ فِی اَلشَّهْرِ مَرَّهً، کَانَ عِدَّتُهَا عِدَّهَ اَلْمُسْتَحَاضَهِ ثَلاَثَهَ أَشْهُرٍ، وَ إِنْ کَانَتْ تَحِیضُ حَیْضاً مُسْتَقِیماً فَهُوَ فِی کُلِّ شَهْرٍ حَیْضَهٌ، بَیْنَ کُلِّ حَیْضَهٍ شَهْرٌ وَ ذَلِکَ اَلْقُرْءُ .﴾ (2)

ص: 456


1- عنه بحار الأنوار: 187/104 ح 22 وسائل الشيعة : 310/22 ذيل ح 28408، و البرهان في تفسير القرآن : 485/1 ح 10، و مستدرك الوسائل : 354/15 ح 18482 و 353 ح 18479 و 355 ح 18486 قطع منه فيها الكافي : 86/6 ح 1 - من قوله : قلت : أصلحك الله - ، و 89 ح 1 - إلى قوله : جاء المحيض دفقه ، عنه وسائل الشيعة : 201/22 ح 28384 عوالي اللئالي : 141/2 المسلك الرابع في أحاديث ...)، مجمع البيان: 326/1 بتفات عنه وسائل الشيعة : 309/22 ح 28408 .
2- عنه بحار الأنوار : 187/104 ذيل ح 22 و البرهان في تفسير القرآن : 485/1 ذيل ح 10، و مستدرك الوسائل : 355/15 ح 18487. الكافي : 88/6 ح 9 تهذيب الأحكام : 123/8 ح 28 ، الاستبصار : 327/3 ح 4 ، عنهم وسائل الشيعة : 204/22 ح 28393.

عرض کردم: خداوند امور شما را اصلاح نماید! مردی همسر خود را در حالت پاکی و بدون آن که مجامعت و نزدیکی کرده ،باشد در حضور دو شاهد عادل طلاق می دهد (حکمش چگونه است)؟

فرمود: موقعی که دو مرحله حیض دید و مرحله سوم نیز حیض شود، عدّه طلاقش پایان یافته و می تواند (با هر کسی که بخواهد) ازدواج کند.

گفتم: اهالی عراق از امام علی علیه السلام روایت کرده اند: تا زمانی که حیض سوم پایان نیافته و غسل نکرده شوهر قبلی او در رجوع اولویت دارد.

فرمود: دروغ گفته اند امام علی علیه السلام می فرمود: چنان چه زن مرحله سوم خون را ببیند عدّه اش پایان یافته است.

356) - و در روایت ربيعة الرأى آمده: مرد حقّ رجوع به زن را ندارد و همانا «قُرء» ما بین دو مرحله دیدن خون حیض می باشد و هم چنین گفته است: زن حقّ شوهر کردن ندارد مگر بعد از غسل از حیض سوم

پس موقعی که تو خوب به فتوا ها دقّت کنی در می یابی که «أقراء»، سه مرحله دیدن خون حیض است و باید سه مرحله به طول انجامد بنابراین اگر زن عادت ماهیانه منظّمی نداشته باشد بلکه چه بسا چند بار و یا فقط یک بار در یک ماه خون ببیند عدّه او همانند عدّه مستحاضه می باشد که سه ماه خواهد بود، ولی اگر عادت ماهیانه اش منظّم باشد در هر ماه یک بار خون حیض می بیند و بین هر دو مرحله حیض یک ماه فاصله می شود و منظور از «قُرء» همین مورد اخیر می باشد.

ص: 457

458/[357] - ﴿قَالَ اِبْنُ مُسْکَانَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:

اَلْعِدَّهُ اَلَّتِی تَحِیضُ وَ تَسْتَقِیمُ حَیْضُهَا ثَلاَثَهُ أَقْرَاءٍ وَ هِیَ ثَلاَثُ حِیَضٍ﴾ (1)

459/[358]- ﴿ وَ قَالَ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ : اَلْقُرْءُ هُوَ اَلطُّهْرُ إِنَّمَا یُقْرَأُ فِیهِ اَلدَّمُ حَتَّی إِذَا جَاءَ اَلْحَیْضُ دَفَعَتْهَا .﴾ (2)

460/[359]- ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی رَجُلٍ طَلَّقَ اِمْرَأَتَهُ مَتَی تَبِینُ مِنْهُ؟

قَالَ: حِینَ یَطْلُعُ اَلدَّمُ مِنَ اَلْحَیْضَهِ اَلثَّالِثَهِ.﴾ (3)

قوله تعالى: ﴿وَ الْمُطَلَّقَاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلَاثَةَ قُرُوءٍ وَلَا يَحِلُّ لَهُنَّ أَنْ يَكْتُمْنَ مَا خَلَقَ اللَّهُ فِي أَرْحَامِهِنَّ إِنْ كُنَّ يُؤْمِنَّ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ بُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِي ذَلِكَ إِنْ أَرَادُوا إِصْلَاحًا وَ لَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ وَ اللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ﴾ ﴿228﴾

ص: 458


1- عنه بحار الأنوار 188/104 ح 23 و البرهان في تفسير القرآن: 485/6 ح 11 و مستدرك الوسائل : 352/15 ح 18473 بحذف الذیل ، و 353 ح 18477 بتمامه تهذيب الأحكام : 126/8 ح 33 بإسناده عن الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام و ح 34 عن أبي بصیر الاستبصار: 330/3 ح 9 و ح 10 عنهم وسائل الشیعه: 220/22 ح 28387
2- عنه بحار الأنوار: 188/104 ذیل ح 23، و البرهان في تفسير القرآن: 486/1 ح 12 ، مستدرک الوسائل: 353/15 ح 18478.
3- عنه بحار الأنوار: 188/104 ح 24 و البرهان فی تفسیر القرآن: 486/1 ح 13 الكافي 88/6 ح 11 بتفصيل، و نحوه تهذیب الأحكام: 124/8 ح 30، الاستبصار: 328/3 ح 6 عنهم وسائل الشیعة 205/22 ح 28395، و 210 ح28410 .

357) - ابن مسکان روایت کرده است که گفت:

ابو بصیر گفته است عدّه زنی که خون حیض می بیند و عادت ماهیانه اش منظّم است سه «قُره» می باشد که سه مرحله دیدن خون حیض خواهد بود.

358) - از احمد بن محمد روایت کرده است، که گفت:

«قُرء» همان پاکی است که از خون حیض پاک شود و چون خون حیض جاری گردد پاکی را از بین می برد.

359)- از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام در مورد مردی سؤال کردم که همسر خود را طلاق داده چه زمانی از یک دیگر جدای قطعی می شوند؟

فرمود: موقعی که خون حیض را در مرحله ببيند.

فرمایش خداوند متعال: زنان طلاق داده شده باید به مدت سه مرتبه عادت ماهیانه دیدن (و پاک شدن) انتظار بکشند (و عدّه نگاه دارند) و اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارند برای آن ها حلال نیست که آن چه را خدا در رحم های ایشان آفریده کتمان کنند و همسرانشان برای بازگرداندن آن ها (و از سر گرفتن زندگی زناشویی) در این مدت (از دیگران) سزاوارتر خواهند بود در صورتی که خواهان اصلاح باشند و برای آنان همانند وظایفی که بر دوش آن ها می باشد. حقوق شایسته ای قرار داده شده و مردان بر آنان برتری دارند و خداوند توان مند حکیم است. (228)

ص: 459

461/[360] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تعالی: ﴿ وَ اَلْمُطَلَّقاتُ یَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلاثَهَ قُرُوءٍ وَ لا یَحِلُّ لَهُنَّ أَنْ یَکْتُمْنَ ما خَلَقَ اَللّهُ فِی أَرْحامِهِنَّ ﴾ یَعْنِی لاَ یَحِلُّ لَهَا أَنْ تَکْتُمَ اَلْحَمْلَ إِذَا طُلِّقَتْ وَ هِیَ حُبْلَی، وَ اَلزَّوْجُ لاَ یَعْلَمُ بِالْحَمْلِ، فَلاَ یَحِلُّ لَهَا أَنْ تَکْتُمَ حَمْلَهَا وَ هُوَ أَحَقُّ بِهَا فِی ذَلِکَ اَلْحَمْلِ مَا لَمْ تَضَعْ﴾ (1)

462/[361]- ﴿ عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

اَلْمُطَلَّقَهُ تَبِینُ عِنْدَ أَوَّلِ قَطْرَهٍ مِنَ اَلْحَیْضَهِ اَلثَّالِثَهِ﴾(2)

463/[362]- ﴿ عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی اَلْمَرْأَهِ إِذَا طَلَّقَهَا زَوْجُهَا مَتَی تَکُونُ أَمْلَکَ بِنَفْسِهَا؟

قَالَ: إِذَا رَأَتِ اَلدَّمَ مِنَ اَلْحَیْضَهِ اَلثَّالِثَهِ فَقَدْ بَانَتْ.﴾ (3)

464/[363]- ﴿ قَالَ زُرَارَهُ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ :

اَلْأَقْرَاءَ هِیَ اَلْأَطْهَارُ قَالَ: اَلْقُرْءُ مَا بَیْنَ اَلْحَیْضَتَیْنِ .﴾(4)

ص: 460


1- عنه بحار الأنوار: 188/104 ح 25، و وسائل الشيعة : 196/22 ح 28371 و البرهان في تفسير القرآن : 486/1 ح 14 و نور الثقلين: 221/1 ح 853.
2- عنه بحار الأنوار: 188/104 ح 26، و البرهان في تفسير القرآن : 486/1 ح 15، و مستدرك الوسائل 355/15 ح 18483 الكافي : 87/6 ح 3 بإسناده عن زرارة، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفصيل، عنه وسائل الشيعة : 206/22 ح 28397.
3- عنه بحار الأنوار: 188/104 ح 27 ، و البرهان في تفسير القرآن : 486/1 ح 16، و مستدرك الوسائل : 355/15 ح 18484 . الكافي : 87/6ح 2 و 6 بإسنادهما عن زرارة، عن أبي جعفر علیه السلام- فيه من قوله : إذا رأت الدم ، عنهما وسائل الشيعة : 205/22 ح 28396 ، و 206 ح 28398
4- عنه بحار الأنوار: 188/104 ح 28 ، و البرهان في تفسير القرآن : 486/1 ح 17 . الکافی: 89/6 ح 2 و3 فیهما القطعة الثانية منه، و ح 4 القطعة الأولى منه و نحوه تهذیب الاحکام 122/8 ح 22و 23 و 123 - 4 2 عن أبي عبد الله علیه السلام ، و الاستبصار: 3303 ح 11 - 13 عنه وسائل الشيعة : 201/22 ح 28381 - 28383- عوالي اللئالي : 385/3 ح 52 نحو الكافي.

360) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و زنانی که طلاق داده شده اند، باید سه مرحله پاکی از خون حیض را عدّه نگاه دارند و جایز نیست که آن چه را خداوند در رحم ایشان آفریده (حاملگی خود را) کتمان نمایند.»

فرمود: منظور این است که زن در صورتی که طلاق داده شده، اگر آبستن باشد و شوهر نداند، حقّ ندارد حاملگی خود را کتمان نماید، با توجّه بر این که مرد تا زمانی که همسرش آبستن باشد و زایمان نکرده در اولویت می باشد

361)- از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: زنی که طلاق داده شده در اولین لحظه دیدن خون حیض در مرحله سوم از مرد خود جدا خواهد شد.

362) - از عبد الرحمان بن ابی عبد الله روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره زنی که شوهرش او را طلاق داده، سؤال شد: چه وقت می تواند آزاد و مالک وجود خود باشد؟

فرمود: زن در اولین لحظه دیدن خون حیض در مرحله سوم از مرد خود جدا خواهد شد.

363)- از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: «أقراء» به معنای پاکی از خون حیض است.

و (نیز) :فرمود «قرء» پاکی بین دو مرحله دیدن خون حیض می باشد.

ص: 461

قوله تعالى : ﴿ الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ وَ لَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئًا إِلَّا أَنْ يَخَافَا أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا فِيمَا افْتَدَتْ بِهِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا وَ مَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ﴾ ﴿229﴾

465/[364]- ﴿ عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ ، قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: فِی اَلرَّجُلِ إِذَا تَزَوَّجَ اَلْمَرْأَهَ. قَالَ: أَقَرَّتْ بِالْمِیثَاقِ اَلَّذِی أَخَذَ اَللَّهُ: ﴿ فَإِمْساکٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِیحٌ بِإِحْسانٍ.﴾(1)

466/[365]- ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

اَلْمَرْأَهُ اَلَّتِی لاَ تَحِلُّ لِزَوْجِهَا حَتّی تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ اَلَّتِی تُطَلَّقُ ثُمَّ ترَاجَعُ ثُمَّ تُطَلَّقُ ثُمَّ تُرَاجَعُ ثُمَّ تُطَلَّقُ اَلثَّالِثَهَ، فَلا تَحِلُّ لَهُ حَتّی تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ » إِنَّ اَللَّهَ جَلَّ وَ عَزَّ یَقُولُ: ﴿ اَلطَّلاقُ مَرَّتانِ فَإِمْساکٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِیحٌ بِإِحْسنٍ ﴾ وَ اَلتَّسْرِیحُ هُوَ اَلتَّطْلِیقَهُ اَلثَّالِثَهُ﴾(2)

ص: 462


1- عنه بحار الأنوار: 154/104 ح 63. و البرهان في تفسير القرآن 488/1 ح 4 الكافي: 501/5 ح 5 بإسناده عن عبد الرحمان بن أعين قال : سمعت أبا عبدالله علیه السلام يقول : ... عنه وسائل الشيعة . 116/20 ح 25179
2- عنه بحار الأنوار: 195/104 ح 64 و البرهان في تفسير القرآن: 488/1 ح 5 . الكافي 76/6 ح 3. تهذيب الأحكام : 33/8 ح 17 بتفاوت فيهما، الاستبصار : 274/3 ج 15، عنهم وسائل الشيعة . 118/22ح 28159

فرمایش خداوند متعال طلاق، (طلاقی که مرد حق رجوع و بازگشت دارد) دو مرتبه است (که در هر مرتبه) باید همسر خود را به طور شایسته نگاهداری کند (و با او دوستی و آشتی نماید) یا با نیکی او را رها سازد (و از او جدا شود) و برای شما حلال نیست که چیزی از آن چه به آن ها داده اید پس بگیرید مگر این که هر دو همسر بترسند که حدود الهی را اجرا نکنند که اگر بترسید که آنان حدود الهی را رعایت نکنند مانعی برای آن ها نیست که زن فدیه و عوضی بپردازد (و طلاق بگیرد)، این ها حدود الهی است پس از آن تجاوز نکنید و هر کسی که از آن تجاوز کند ستمگر خواهد بود. (229)

364) - از عبد الرحمان روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم درباره مردی که ازدواج کرده می فرمود: او بر عهد و میثاقی که خداوند از او گرفته اقرار کرده است که فرموده: «پس یا باید درست با زن زندگی کند و با او را به نیکویی رها کند و طلاقش دهد»

365) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: آن زنی که شوهرش بر و (حرام گشته) حلال نمی شود. مگر آن که به دیگری شوهر کند پس اگر این شوهر بعدی طلاقش داد، می تواند به اولی ازدواج نماید و آن به این صورت می باشد: یک مرتبه طلاقش داده و به او رجوع کرده سپس طلاق (دوم) داد و باز هم رجوع نمود و بعد از آن نیر طلاق سوم داد، دیگر حق رجوع ندارد مگر آن که به دیگری شوهر نماید همان طوری که خداوند فرموده است «طلاق دو مرتبه است و بعد از آن یا باید درست با زن زندگی کند و یا او را به نیکویی رها کند» که معنای «تسریح» همان طلاق سوم می باشد.

ص: 463

467/[366] -﴿قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تعالی: ﴿ فَإِنْ طَلَّقَها فَلا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتّی تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ ﴾ (1) قال هِیَ هَاهُنَا اَلتَّطْلِیقَهُ اَلثَّالِثَهُ، فَإِنْ طَلَّقَهَا اَلْأَخِیرُ فَلاَ جُنَاحَ عَلَیْهِمَا أَنْ یَتَرَاجَعَا بِتَزْوِیجٍ جَدِیدٍ.﴾ (2)

468/[367] - ﴿عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ اَللَّهَ تعالی یَقُولُ: ﴿ اَلطَّلاقُ مَرَّتانِ فَإِمْساکٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِیحٌ بِإِحْسانٍ﴾ وَ اَلتَّسْرِیحُ بِالْإِحْسَانِ هِیَ اَلتَّطْلِیقَهُ اَلثَّالِثَهُ.﴾ (3)

469/[368] - ﴿عَنْ سَمَاعَهَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنِ اَلْمَرْأَهِ اَلَّتِی لاَ تَحِلُّ لِزَوْجِهَا حَتّی تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ؟

قَالَ: هِیَ اَلَّتِی تُطَلَّقُ ثُمَّ تُرَاجَعُ ثُمَّ تُطَلَّقُ ثُمَّ تُرَاجَعُ ثُمَّ تُطَلَّقُ اَلثَّالِثَهَ فَهِیَ اَلَّتِی لاَ تَحِلُّ لِزَوْجِهَا حَتّی تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ » ، وَ تَذُوقَ عُسَیْلَتَهُ وَ یَذُوقَ عُسَیْلَتَهَا وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿ اَلطَّلاقُ مَرَّتانِ فَإِمْساکٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِیحٌ بِإِحْسانٍ ﴾ فانَّ اَلتَّسْرِیحُ بِالْإِحْسَانِ اَلتَّطْلِیقَهُ اَلثَّالِثَهُ﴾ (4)

470/[369] - ﴿ عَنْ أَبِی اَلْقَاسِمِ اَلْفَارِسِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ : جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ فِی کِتَابِهِ : « فَإِمْساکٌ

ص: 464


1- سورة البقرة : 230/2
2- سورة البقرة : 230/2
3- عنه بحار الأنوار: 155/104 ح 65، و البرهان في تفسير القرآن : 488/1 ح 7.
4- عنه بحار الأنوار: 155/104 ح 66، و البرهان في تفسير القرآن : 488/1 ح 8 الكافي : 76/6ح 3 بإسناده عن أبي بصير قال: قلت لأبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، و ح 5 باختصار، و نحوهما تهذيب الأحكام : 33/8 ح 17، و الاستبصار : 274/3 ح 15 ، عنهم وسائل الشيعة : 114/22 ح 28152 و 118 ح 28159 ، دعائم الإسلام : 297/2 ح 1115، عن أبي جعفر وأبي عبد الله علیهما السلام ، عنه مستدرك الوسائل: 327/15 ح 18398، النوادر للأشعري : 112 ح 276 ، عنه البحار : 138/104 ح 7.

366) - (ابو بصیر) روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و اگر او را طلاق داد پس برای او حلال نیست که با آن زن نکاح کند مگر آن که شوهری دیگر انتخاب کند»، فرمود: منظور از این آیه، در جایی است که زن سه طلاقه گشته که اگر شوهر بعدی طلاقش داد بر این زن و شوهر قبلی او مشکلی نیست که به یک دیگر رجوع نمایند و ازدواج جدید کنند.

367) - ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: همانا خداوند می فرماید: «طلاق دو مرتبه است پس بعد از آن یا باید درست با زن زندگی کند و یا او را به نیکویی رها کند» که معنای «تَسْرِيحٌ بِإِحْسَنِ»، همان سه طلاقه شدن همسر می باشد.

368) - از سماعة بن مهران روایت کرده است که گفت:

از آن حضرت (امام صادق و یا امام کاظم علیهما السلام ) درباره آن زنی که شوهرش بر او حلال نیست، مگر آن که به دیگری شوهر کند سؤال کردم؟

فرمود: آن زنی است که یک مرتبه طلاقش داده و به او رجوع کرده، سپس طلاق (دوم) داد و باز هم رجوع نمود و بعد از آن نیز طلاق سوم داد که دیگر حق رجوع ندارد مگر آن که به دیگری شوهر نماید و از یک دیگر کامیاب شوند همان طوری که خداوند فرموده است: «طلاق دو مرتبه است پس بعد از آن یا باید درست با زن زندگی کند و یا او را به نیکویی رها کند»، که معنای «تسریحٌ» همان طلاق سوم می باشد

369)- از ابو القاسم فارسی روایت کرده است که گفت:

به امام رضا علیه السلام عرض کردم: فدایت گردم! خداوند در کتابش می فرماید: «پس بعد

ص: 465

بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِیحٌ بِإِحْسنٍ﴾ وَ مَا یَعْنِی بِذَلِکَ؟

قَالَ: أَمَّا اَلْإِمْسَاکُ بِالْمَعْرُوفِ فَکَفُّ اَلْأَذَی وَ إِجْبَاءُ [إحباء] اَلنَّفَقَهِ، وَ أَمَّا اَلتَّسْرِیحُ بِإِحْسَانٍ فَالطَّلاَقُ عَلَی مَا نَزَلَ بِهِ اَلْکِتَابُ.﴾ (1)

471/[370]- ﴿ عَنْ زُرَارَهَ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، قَالَ: «لاَ یَنْبَغِی لِمَنْ أَعْطَی اَللَّهَ شَیْئاً أَنْ یَرْجِعَ فِیهِ، وَ مَا لَمْ یُعْطِ لِلَّهِ وَ فِی اَللَّهِ فَلَهُ أَنْ یَرْجِعَ فِیهِ، نِحْلَهً کَانَتْ أَوْ هِبَهً، جیزَتْ أَوَ لَمْ تُجزْ ، [وَ لاَ یَرْجِعُ اَلرَّجُلُ فِیمَا یَهَبُ لاِمْرَأَتِهِ، وَ لاَ اَلْمَرْأَهُ فِیمَا تَهَبُ لِزَوْجِهَا. جیزَتْ أَ وَ لَمْ تُجزْ]،(2) أَلَیْسَ اَللَّهُ یَقُولُ: ﴿ وَ لا یَحِلُّ لَکُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمّا آتَیْتُمُوهُنَّ شَیْئاً﴾؟ وَ قَالَ: ﴿فَإِنْ طِبْنَ لَکُمْ عَنْ شَیْءٍ مِنْهُ نَفْساً فَکُلُوهُ هَنِیئاً مَرِیئاً.﴾ (3).(4)

472 / [371] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنِ اَلْمُخْتَلِعَهِ کَیْفَ یَکُونُ خُلْعُهَا؟

فَقَالَ: لاَ یَحِلُّ خُلْعُهَا حَتَّی تَقُولَ: وَ اَللَّهِ! لاَ أُبِرُّ لَکَ قَسَماً وَ لاَ أُطِیعُ لَکَ أَمْراً وَ لَأُوطِئَنَّ فِرَاشَکَ وَ لَأُدْخِلَنَّ عَلَیْکَ بِغَیْرِ إِذْنِکَ فَإِذَا هِیَ قَالَتْ ذَلِکَ حَلَّ خُلْعُهَا،

ص: 466


1- عنه بحار الأنوار: 155/104 ح 67 ، وسائل الشيعة : 512/21 ح 27726 ، و البرهان في تفسير القرآن: 489/1 ح 9.
2- ما بين المعقوفتين لم يرد في الطبع الجدي
3- سورة النساء : 4/4
4- عنه بحار الأنوار: 188/103 ح 3 ، و البرهان في تفسير القرآن : 490/1 ح 5، و مستدرك الوسائل : 69/14 ح 16119 فيه إلى قوله : أو لم تجز وفيه : حيزت او لم تحز، بدل جيزت او لم تجز، و 71 ح 16125 القطعة الأخيرة منه . الكافي : 30/7 ح 3 بإسناده عن زرارة، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفصيل، و نحوه تهذيب الأحكام: 152/9 ح 1 ، و الاستبصار : 110/4 ح 17 عنهم وسائل الشيعة : 231/19 ح 24479.

از آن یا باید درست با زن زندگی کند و یا او را به نیکویی رها کند» معنا و مقصود آن چیست؟

فرمود: اما «فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ» ،یعنی (به او) اذیّت و آزار نرساند و هزینه زندگی او را بدون نقصان و بدون منّت تأمین کند؛ و اما «تَسْرِيحٌ بِإِحْسَنِ» آن طلاقی می باشد که کتاب (و سنّت) بیان نموده است.

370)- از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: سزاوار نیست چیزی را که انسان در راه خدا داده پشیمان شود و پس بگیرد ولی آن چه را که برای خدا و در راه او نداده می تواند پس بگیرد خواه آن که به عنوان مهریه باشد و یا هدیه و بخشش و یا این که قابل تصرّف باشد یا نباشد

هم چنین چیزی را که مرد به همسر خود داده است و یا زن به شوهر خود داده - قابل حیازت و تصرّف باشد یا نباشد - حقّ رجوع ندارند؛ مگر خداوند متعال نفرموده است: «پس برای شما حلال نیست پس گرفتن مقداری از آن چه را که به همسرانتان داده اید»؟ و نیز فرموده است چنان چه همسرانتان با رغبت و رضایت چیزی را به شما دادند، بخورید که نوش جانتان و گوارایتان باد»

371) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره طلاق خُلع سؤال کردم که چگونه واقع می شود؟

فرمود: طلاق خُلع همسر صحیح نیست مگر آن که زن (به شوهر) خود بگوید: به خداوند سوگند! هیچ موقع به سوگند تو اهمیتی نمی دهم فرمان تو را رعایت و اطاعت نمی کنم مردی دیگر را در رختخواب تو وارد می گردانم و بدون اجازه تو بر تو وارد می شوم هنگامی که چنین نکاتی را بگوید طلاق خلع او حلال واقع خواهد شد.

ص: 467

وَ حَلَّ لَهُ مَا أَخَذَ مِنْهَا مِنْ مَهْرِهَا وَ مَا زَادَ، وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ تعالی ﴿ فَلا جُناحَ عَلَیْهِما فِیمَا اِفْتَدَتْ بِهِ ﴾ وَ إِذَا فَعَلَ ذَلِکَ فَقَدْ بَانَتْ مِنْهُ بِتَطْلِیقَهٍ وَ هِیَ أَمْلَکُ بِنَفْسِهَا، إِنْ شَاءَتْ نَکَحَتْهُ، وَ إِنْ شَاءَتْ فَلاَ فَإِنْ نَکَحَتْهُ فَهِیَ عِنْدَهُ عَلَی ثِنْتَیْنِ﴾. (1)

473/[372]- ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی ﴿ تِلْکَ حُدُودُ اَللّهِ فَلا تَعْتَدُوها وَ مَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اَللّهِ فَأُولئِکَ هُمُ اَلظّالِمُونَ ﴾ فَقَالَ: إِنَّ اَللَّهَ غَضِبَ عَلَی اَلزَّانِی فَجَعَلَ لَهُ جَلْدَ مِائَهٍ فَمَنْ غَضِبَ عَلَیْهِ فَزَادَ فَأَنَا إِلَی اَللَّهِ مِنْهُ بَرِیءٌ، فَذَلِکَ قَوْلُهُ ﴿ تِلْکَ حُدُودُ اَللّهِ فَلا تَعْتَدُوها﴾ (2)

474/[373]-﴿ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ فَضَالَهَ عَنِ اَلْعَبْدِ اَلصَّالِحِ علیه السلام قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ طَلَّقَ اِمْرَأَتَهُ عِنْدَ قُرْئِهَا تَطْلِیقَهً ثُمَّ لَمْ یُرَاجِعْهَا ثُمَّ طَلَّقَهَا عِنْدَ قُرْئِهَا اَلثَّالِثَهَ فَبَانَتْ مِنْهُ، أَ لَهُ أَنْ یُرَاجِعَهَا؟

قَالَ: نَعَمْ، قُلْتُ: قَبْلَ أَنْ یَتَزَوَّجَ زَوْجاً غَیْرَهُ؟

قَالَ: نَعَمْ، قُلْتُ لَهُ: فَرَجُلٌ طَلَّقَ اِمْرَأَتَهُ تَطْلِیقَهً ثُمَّ رَاجَعَهَا ثُمَّ طَلَّقَهَا ثُمَّ رَاجَعَهَا ثُمَّ طَلَّقَهَا؟ قَالَ: لاَ تَحِلُّ لَهُ حَتّی تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ.﴾ (3)

ص: 468


1- عنه بحار الأنوار: 163/104 ح 5، وسائل الشيعة : 282/22 ح 28596 ، و البرهان في تفسير القرآن : 490/1 ح 6، و نور الثقلين : 224/1 ح 863 الكافي : 139/6 ح 1 بإسناده عن الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، و نحوه من لا يحضره الفقيه : 523/3 ح 4821، و تهذيب الأحكام : 95/8 ح 1 ، و الاستبصار : 315/3 ح 1 ، عنهم وسائل الشيعة : 280/22 ح 28590، عوالي اللئالي : 395/3 ح 12
2- عنه بحار الأنوار : 52/79 ح 42، و وسائل الشيعة : 18/28 ح 34311، و البرهان في تفسير القرآن : 490/1 ح 1 و نور الثقلين : 224/1 ح 864.
3- عنه بحار الأنوار: 155/104 ح 68 ، و البرهان في تفسير القرآن : 492/1 ح 8

و آن چه را که مرد از زن در برابر طلاقش بگیرد - خواه مهریه باشد و یا بیشتر از آن - جایز و حلال می باشد؛ و این همان فرمایش خداوند متعال است (که فرموده:) «و برای ایشان مشکلی نیست نسبت به آن چه انجام داده است».

و موقعی که چنین جریانی انجام پذیرد زن از مرد جدا گشته و زن نسبت به خود مالک و اختیاردار می باشد اگر مایل بود با مرد (مجدداً) ازدواج می کند و اگر مایل نبود خیر، پس اگر به همان مرد شوهر کند این زن نزد او در دو مرحله (نکاح) می باشد

372)- از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «آن چه گذشت، بیان) احکام و حدود الهی است، از آن تجاوز نکنید که هر کس از حدود خداوند تجاوز نماید، ستمگر خواهد بود» فرمود: به راستی خداوند بر زناکار غضب نموده و برای مجازاتش یک صد ضربه شلّاق قرار داده است پس هر کسی که بر او غضب کند و بیش از آن را بزند من در پیشگاه خداوند از او بیزار خواهم بود؛ و این همان فرمایش خداوند متعال است (که فرموده): «آن ها احکام و حدود الهی است، از آن تجاوز نکنید»

373) - از عبد الله بن فضاله روایت کرده است که گفت:

از امام کاظم علیه السلام درباره مردی سؤال کردم که همسر خود را هنگام پاکی از خون حیض طلاق داده و رجوع نکرده سپس هنگام پاکی سوم نیز او را طلاق داد و از یک دیگر جدا شدند آیا می تواند به او رجوع نماید؟

فرمود: بلی. عرض کردم آیا پیش از آن که زن با مردی دیگر ازدواج کند؟! فرمود .بلی گفتم: بنابراین اگر مردی زن خود را یک بار طلاق دهد و رجوع نماید، سپس طلاق دهد و رجوع کند مرتبه سوم نیز طلاق دهد چگونه است؟

فرمود حلال نیست، مگر آن که با مردی دیگر ازدواج نماید (سپس اگر طلاقش داد می تواند با اولی ازدواج نماید)

ص: 469

475/[374]- ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنِ اَلطَّلاَقِ اَلَّتِی لاَ تَحِلُّ لَهُ « حَتّی تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ » قَالَ لِی: أُخْبِرُکَ بِمَا صَنَعْتُ أَنَا بِامْرَأَهٍ کَانَتْ عِنْدِی فَأَرَدْتُ أَنْ أُطَلِّقَهَا فَتَرَکْتُهَا حَتَّی إِذَا طَمِثَتْ ثُمَّ طَهُرَتْ، طَلَّقْتُهَا مِنْ غَیْرِ جِمَاعٍ بِشَاهِدَیْنِ، ثُمَّ تَرَکْتُهَا حَتَّی إِذَا کَادَتْ أَنْ تَنْقَضِیَ عِدَّتُهَا رَاجَعْتُهَا وَ دَخَلْتُ بِهَا وَ مَسَسْتُهَا وَ تَرَکْتُهَا حَتَّی طَمِثَتْ وَ طَهُرَتْ ثُمَّ طَلَّقْتُهَا بِغَیْرِ جِمَاعٍ بِشَاهِدَیْنِ ثُمَّ تَرَکْتُهَا حَتَّی إِذَا کَادَتْ أَنْ تَنْقَضِیَ عِدَّتُهَا رَاجَعْتُهَا وَ دَخَلْتُ بِهَا وَ مَسَسْتُهَا ثُمَّ تَرَکْتُهَا حَتَّی طَمِثَتْ فَطَهُرَتْ ثُمَّ طَلَّقْتُهَا بِشُهُودٍ مِنْ غَیْرِ جِمَاعٍ وَ إِنَّمَا فَعَلْتُ ذَلِکَ بِهَا لِأَنَّهُ لَمْ یَکُنْ لِی بِهَا حَاجَهٌ .﴾(1)

قوله تعالى: ﴿ فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلَا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتَّى تَنْكِحَ زَوْجًا غَيْرَهُ فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَنْ يَتَرَاجَعَا إِنْ ظَنَّا أَنْ يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ وَ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ يُبَيِّنُهَا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ ﴾﴿230﴾

476/[375] - ﴿عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ زِیَادٍ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ طَلَّقَ اِمْرَأَتَهُ فَتَزَوَّجَتْ بِالْمُتْعَهِ أَتَحِلُّ لِزَوْجِهَا اَلْأَوَّلِ؟

ص: 470


1- عنه بحار الأنوار. 156/104 ح 69 و البرهان في تفسير القرآن: 492/1 ح 9 و مستدرك الوسائل : 324/15 ح 18387 الكافي 75/6 ح 1، تهذيب أحكام: 41/8 ح 44 بتفاوت يسير فيهما، عنهما وسائل الشيعة: 119/22 ح 28161

374) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام در مورد طلاقی که رجوع در آن حلال نیست مگر آن که زن با مردی دیگر ازدواج کند سؤال کردم؟

فرمود: بر آن چه در رابطه با خانمی که انجام داده ام تو را شنا می نمایم موقعی که خواستم او را طلاق دهم رهایش کردم تا خون حیض دید و چون پاک شد بدون آن که بعد از آن با او نزدیکی کرده باشم در حضور دو شاهد عادل طلاقش دادم پس از آن رهایش نمودم تا اواخر عدّه اش رسید سپس رجوع کرده و با او مجامعت کردم باز وهایش نمودم تا خون حیض دید و چون پاک شد نیز بدون آن که نزدیکی کرده باشم در حضور دو شاهد عادل طلاقش دادم و به حال خود رهایش کردم موقعی که به نزدیکی پایان عدّه اش رسید رجوع کرده و زناشویی انجام دادم باز هم رهایش نمودم تا خون حیض دید و چون پاک شد نیز بدون آن که نزدیکی کرده باشم در حضور دو شاهد عادل طلاقش دادم اما دلیل این که با او چنین کردم؛ چون (مشکلاتی داشت و برای ادب و تربیت او ناچار به این برخورد بودم و چندان) نیازی به او نداشتم

فرمایش خداوند متعال: پس اگر (بعد از دو مرحله طلاق و رجوع) او را طلاق داد از آن به بعد زن بر او حلال نخواهد بود مگر این که همسر دیگری را انتخاب کند (و با او آمیزش نماید)، پس اگر (همسر دوم) او را طلاق داد گناهی

ندارد که بازگشت کنند. در صورتی که امیدوار باشند که حدود الهی را محترم می شمارند این ها حدود الهی است که خداوند آن را برای گروهی که آگاه هستند بیان می نماید. (230)

375)- از حسن بن زیاد روایت کرده است که گفت:

به آن حضرت (امام صادق علیه السلام ) عرض کردم: مردی با زنی ازدواج کرده سپس او را به نوعی طلاق داده و مرد دیگری با او ازدواج موقت کرد، آیا برای

ص: 471

قَالَ: لاَ لاَ تَحِلُّ لَهُ حَتَّی تَدْخُلَ فِی مِثْلِ اَلَّذِی خَرَجَتْ مِنْ عِنْدِهِ، وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ تعالی: ﴿ فَإِنْ طَلَّقَها فَلا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتّی تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ فَإِنْ طَلَّقَها فَلا جُناحَ عَلَیْهِما أَنْ یَتَراجَعا إِنْ ظَنّا أَنْ یُقِیما حُدُودَ اَللّهِ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ﴾ اَلْمُتْعَهُ لَیْسَ فِیهَا طَلاَقٌ ﴾ (1)

477 / [376] - ﴿عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنِ اَلطَّلاَقِ اَلَّتِی لاَ تَحِلُّ لَهُ حَتّی تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ ؟

قَالَ: هُوَ اَلَّذِی یُطَلِّقُ ثُمَّ تُرَاجَعُ - وَ اَلرَّجْعَهُ هُوَ اَلْجِمَاعُ - ثُمَّ یُطَلِّقُ ثُمَّ یُرَاجِعُ ثُمَّ یُطَلِّقُ اَلثَّالِثَهَ فَلا تَحِلُّ لَهُ حَتّی تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ وَ قَالَ: اَلرَّجْعَهُ اَلْجِمَاعُ وَ إِلاَّ فَهِیَ وَاحِدَهٌ﴾ (2)

478/[277] - ﴿ عَنْ عُمَرَ بْنِ حَنْظَلَهَ عَنْهُ علیه السلام قَالَ:

إِذَا قَالَ اَلرَّجُلُ لاِمْرَأَتِهِ: أَنْتِ طَالِقَهٌ ثُمَّ رَاجَعَهَا ثُمَّ قَالَ: أَنْتِ طَالِقَهٌ ثُمَّ رَاجَعَهَا ثُمَّ قَالَ: أَنْتِ طَالِقَهٌ لَمْ تَحِلَّ لَهُ حَتّی تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ فَإِنْ طَلَّقَهَا وَ لَمْ یُشْهِدْ فَهُوَ یَتَزَوَّجُهَا إِذَا شَاءَ .﴾ (3)

ص: 472


1- عنه بحار الأنوار: 156/104 ح 70، و البرهان في تفسير القرآن : 492/1 ح 10، و نور الثقلين: 225/12 ح 870 و مستدرك الوسائل: 328/15 ح 18402. کتاب درست بن أبي منصور (المطبوع ضمن الأصول الستّة عشر) : 165 بإسناده عن الحسن الصيقل، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير عنه مستدرك الوسائل : 329/15 ح 18404، و نحوه تهذيب الأحكام: 34/8 ح 22 و الاستبصار: 275/3 ح 20، عنهما وسائل الشيعة: 132/22 ح 28199.
2- عنه بحار الأنوار: 156/104 ح 71 ، و البرهان في تفسير القرآن : 492/1 ح 110 ، و مستدرك الوسائل : 323/15 ح 18386، و 331 ح 18411. الكافي : 74/6ح 5 بإسناده عن إسحاق بن عمّار، عن أبي الحسن علیه السلام ، فيه القطعة الأخيرة منه
3- عنه بحار الأنوار: 156/104 ح 72، و وسائل الشيعة : 123/22 ح 28173، و البرهان في تفسير القرآن : 493/1 ح 12، و مستدرك الوسائل: 289/15 ح 18273

او ازدواج با شوهر اولش حلال می باشد؟

فرمود ،نه مگر اینکه با شوهر دوم ازدواج (دائم) کند (که بعد از طلاق اگر طلاقش دهد حق رجوع دارد)؛ زیرا خداوند متعال فرموده است: «پس چنان چه شوهر، همسر خود را طلاق دهد رجوع برایش جایز نیست، مگر آن که به دیگری شوهر کند، پس اگر دومی طلاقش داد مانعی نیست که با شوهر اولی ازدواج کند اگر احتمال دهند که می توانند به حدود و احکام خداوند اهمیّت داده و آن را اجرا کنند»، ضمناً در نکاح متعه و ازدواج موقّت طلاقی نمی باشد (و تا زمانی که زناشویی و سپس طلاق نباشد برای نفر اول حلال نمی شود)

376) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد طلاقی که رجوع در آن حلال نیست مگر آن که زن با مردی دیگر ازدواج کند سؤال کردم؟

فرمود: آن در موردی است که او طلاق داده و (پیش از تمام شدن عدّه) رجوع و زناشویی نموده پس از آن دو مرتبه طلاق داد و رجوع نمود تا مرتبه سوم که دیگر بر او حلال نمی باشد مگر آن که به دیگری شوهر کند (و طلاقش دهد).

377)- از عمر بن حنظله روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: چنان چه مردی به همسر خود بگوید: تو را طلاق دادم سپس به او رجوع کند دو مرتبه طلاقش دهد و رجوع نماید و نیز مرتبه سوم طلاقش دهد دیگر برای او حلال نمی باشد مگر آن که به دیگری شوهر کند پس اگر شوهر بعدی طلاقش داد و رجوع نکرد می تواند در صورت تمایل با شوهر اولی ازدواج نماید.

ص: 473

479/[378] - ﴿مُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی رَجُلٍ طَلَّقَ اِمْرَأَتَهُ، ثُمَّ تَرَکَهَا حَتَّی اِنْقَضَتْ عِدَّتُهَا، ثُمَّ تَزَوَّجَهَا، ثُمَّ طَلَّقَهَا مِنْ غَیْرِ أَنْ یَدْخُلَ بِهَا، حَتَّی فَعَلَ ذَلِکَ بِهَا ثَلاَثاً. قَالَ: لاَ تَحِلُّ لَهُ حَتَّی تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ﴾ (1)

480/[379] - ﴿عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ رَجُلٍ طَلَّقَ اِمْرَأَتَهُ طَلاَقاً لاَ تَحِلُّ لَهُ حَتَّی تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ فَتَزَوَّجَهَا عَبْدٌ ثُمَّ طَلَّقَهَا هَلْ یَهْدِمُ اَلطَّلاَقَ؟

قَالَ: نَعَمْ لِقَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿حَتّی تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ﴾ وَ هُوَ أَحَدُ اَلْأَزْوَاجِ .﴾ (2)

481/[380 ] - ﴿عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِما السَّلاَمُ قَالَ:

إِذَا أَرَادَ اَلرَّجُلُ اَلطَّلاَقَ طَلَّقَهَا مِنْ قَبْلِ عِدَّتِهَا فِی غَیْرِ جِمَاعٍ، فَإِنَّهُ إِذَا طَلَّقَهَا وَاحِدَهً ثُمَّ تَرَکَهَا حَتَّی یَخْلُوَ أَجَلُهَا وَ شَاءَ أَنْ یَخْطُبَ مَعَ اَلْخُطَّابِ فَعَلَ، فَإِنْ رَاجَعَهَا قَبْلَ أَنْ یَخْلُوَ اَلْأَجَلُ أَوْ اَلْعِدَّهُ فَهِیَ عِنْدَهُ عَلَی تَطْلِیقَهٍ، فَإِنْ طَلَّقَهَا اَلثَّانِیَهَ فَشَاءَ أَیْضاً أَنْ یَخْطُبَ مَعَ اَلْخُطَّابِ إِنْ کَانَ تَرَکَهَا حَتَّی یَخْلُوَ أَجَلُهَا وَ إِنْ شَاءَ رَاجَعَهَا قَبْلَ أَنْ یَنْقَضِیَ أَجَلُهَا فَإِنْ فَعَلَ فَهِیَ عِنْدَهُ عَلَی تَطْلِیقَتَیْنِ فَإِنْ

ص: 474


1- عنه بحار الأنوار: 157/104 ح 73 و البرهان في تفسير القرآن : 493/1 ح 13، و مستدرك الوسائل : 322/15 ح 18381 تهذيب الأحكام: 65/8 ح 133 بإسناده عن الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام ، و ح 134 عن محمّد بن مسلم، عن أبي عبد الله علیه السلام، و نحوهما الاستبصار: 297/3 ح 5 و 6، عنهما وسائل الشيعة : 111/22 ح 28146 .
2- عنه بحار الأنوار: 157/104 ح 74 ، و البرهان في تفسير القرآن : 493/1 ح 14 و مستدرك الوسائل : 329/15 ح 18405 . الكافي : 425/5 ح 3 عنه وسائل الشيعة : 133/22ح 28204، النوادر للأشعري :112 ح 277، عنه البحار : 139/104 ح 8.

378) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد مردی که همسر خود را طلاق داده و بعد از سپری شدن عدّه اش با او ازدواج کرده ولی بدون عمل مجامعت طلاقش داده و این برنامه را سه مرتبه انجام داده (سؤال کردم؟)

فرمود: بر او حلال نمی باشد مگر آن که به دیگری شوهر کند (و طلاقش دهد.)

379) - از اسحاق بن عمّار روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد مردی سؤال کردم که همسر خود را به نوعی طلاق داده که دیگر بر او حلال نمی باشد بعد از آن زن با عبد و غلامی (زر خرید) ازدواج کرد و طلاقش داد آیا اثر آن طلاق قبلی را از بین برده و بی اثر می نماید؟

فرمود: بلی چون خداوند فرموده است: «مگر آن که شوهری دیگر با او نکاح کند» و غلام هم یکی از شوهران می باشد

380) - از عبد الله بن سنان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: هنگامی که مردی بخواهد همسر خویش را طلاق دهد و او را پیش از ورود به عادت ماهیانه اش - بدون آن که نزدیکی کرده باشد - طلاق داده و رهایش کند تا عدّه اش سپری گردد، چنان چه بخواهد (بعد از عدّه) رجوع و دوستی نماید باید همانند یک فرد بیگانه هم چون دیگران از او خواستگاری نماید.

ولی اگر پیش از سپری شدن عدّه اش به او رجوع کرد (مانعی ندارد و) با یک دیگر زندگی می کنند اما اگر باز هم او را طلاق داد و رجوع نکرد، همانند دیگران از او خواستگاری می کند مگر آن که پیش از پایان عدّه اش رجوع کرده باشد (که مانعی ندارد و همانند قبل، زن و شوهر هستند) و این طلاق دوم محسوب می شود اما اگر باز هم طلاقش داد سه طلاقه شده است و دیگر حقّ

ص: 475

طَلَّقَهَا ثَلاَثاً فَلا تَحِلُّ لَهُ حَتّی تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ ، وَ هِیَ تَرِثُ وَ تُورَثُ مَا کَانَتْ فِی اَلدَّمِ فِی اَلتَّطْلِیقَتَیْنِ اَلْأَوَّلَتَیْنِ.﴾ (1)

قوله تعالى: ﴿ وَ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَلَا تُمْسِكُوهُنَّ ضِرَارًا لِتَعْتَدُوا وَ مَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَلَا تَتَّخِذُوا آيَاتِ اللَّهِ هُزُوًا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَمَا أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنَ الْكِتَابِ وَ الْحِكْمَةِ يَعِظُكُمْ بِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴾ ﴿231﴾

482/[381] - ﴿ عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ اِبْنَیْ أَعْیَنَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالُوا:

سَأَلْنَاهُمَا عَنْ قَوْلِهِ ﴿ وَ لا تُمْسِکُوهُنَّ ضِراراً لِتَعْتَدُوا ﴾؟

فَقَالاَ: هُوَ اَلرَّجُلُ یُطَلِّقُ اَلْمَرْأَهَ تَطْلِیقَهً وَاحِدَهً ثُمَّ یَدَعُهَا حَتَّی إِذَا کَانَ آخِرُ عِدَّتِهَا رَاجَعَهَا ثُمَّ یُطَلِّقُهَا أُخْرَی فَیَتْرُکُهَا مِثْلَ ذَلِکَ فَنَهْیُهُ ذَلِکَ .﴾ (2)

ص: 476


1- عنه بحار الأنوار: 157/104 ح 75 ، و البرهان في تفسير القرآن : 493/1 ح 15، و مستدرك الوسائل : 322/15 ح 18379 و 198/17 ح 21138 قطعتان منه الكافي : 69/6 ح 9 ، تهذيب الأحكام : 29/8 ح 5 ، الاستبصار : 270/3 ح 3 ، عنهم وسائل الشيعة : 106/22 ح 28138 ، و 113 ح 28150
2- عنه بحار الأنوار: 157/104 ح 76، و وسائل الشيعة : 172/22 ح 28311 و البرهان في تفسير القرآن : 494/1 ح 4 .

رجوع و خواستگاری نخواهد داشت مگر آن که مردی دیگر با او نکاح کند

ضمناً این زنی که طلاق داده شده با شوهرش که طلاقش داده در مدّت عدّه طلاق اول و دوم (چنان چه یکی بمیرد) از یک دیگر ارث می برند

فرمایش خداوند متعال: و هنگامی که زنان را طلاق دادید و آنان به آخرین روز های عدّه (طلاق) رسیدند پس به شیوه ای صحیح آن ها را نگاهداری کنید و یا به گونه ای پسندیده آن ها را رها سازید و هیچ گاه به خاطر زیان رساندن و تعدّی کردن آن ها را نگاه ندارید و کسی که چنین کند. به خویشتن ستم کرده است (و با این رفتار ناپسند) آیات خدا را به استهزا نگیرید و به یاد بیاورید نعمت خدا را بر خود و کتاب آسمانی و علم و دانشی را که بر شما نازل کرده است و شما را با آن پند می دهد پس از (غضب و عذاب) خدا بپرهیزید و بدانید که خداوند از هر چیزی (نسبت به اعمال و نیات شما، آشکار یا پنهان) آگاه است. (231)

381) - از زراره و حمران فرزندان اعین و از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفته اند:

از امام باقر و امام صادق علیهما السلام درباره فرمایش خداوند متعال: « و همسران خود را به خاطر ضرر زدن و ستم بر آن ها نگاه ندارید» سؤال کردیم؟

فرمودند: در مورد مردی است که همسر خود را طلاق می دهد و در زمان پایانی عدّه اش رجوع می کند سپس طلاقش می دهد و نیز رجوع می نماید تا سه مرتبه که خداوند از این کار نهی نموده است.

ص: 477

483/[382]- ﴿ عَنْ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ وَ لا تُمْسِکُوهُنَّ ضِراراً لِتَعْتَدُوا ﴾؟

قَالَ: اَلرَّجُلُ یُطَلِّقُ حَتَّی إِذَا کَادَتْ أَنْ یَخْلُوَ أَجَلُهَا رَاجَعَهَا ثُمَّ طَلَّقَهَا ثُمَّ رَاجَعَهَا یَفْعَلُ ذَلِکَ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ فَنَهَی اَللَّهُ عَنْهُ .﴾ (1)

484/[383]- ﴿عَنْ عَمْرِو بْنِ جُمَیْعٍ رَفَعَهُ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

مَکْتُوبٌ فِی اَلتَّوْرَاهِ: مَنْ أَصْبَحَ عَلَی اَلدُّنْیَا حَزِیناً فَقَدْ أَصْبَحَ لِقَضَاءِ اَللَّهِ سَاخِطاً، وَ مَنْ أَصْبَحَ یَشْکُو مُصِیبَهً نَزَلَتْ بِهِ فَقَدْ أَصْبَحَ یَشْکُو اَللَّهَ، وَ مَنْ أَتَی غَنِیّاً فَتَوَاضَعَ لِغِنَاهُ ذَهَبَ اَللَّهُ بِثُلُثَیْ دِینِهِ، وَ مَنْ قَرَأَ اَلْقُرْآنَ مِنْ هَذِهِ اَلْأُمَّهِ ثُمَّ دَخَلَ اَلنَّارَ فَهُوَ مِمَّنْ کَانَ یَتَّخِذُ آیاتِ اَللّهِ هُزُواً وَ مَنْ لَمْ یَسْتَشِرْ یَنْدَمْ وَ اَلْفَقْرُ اَلْمَوْتُ اَلْأَکْبَرُ .﴾ (2)

ص: 478


1- عنه بحار الأنوار: 157/104 ح 77 و وسائل الشيعة: 172/22 ذيل ح 28310 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 494/1 ح 5 و مستدرك الوسائل : 342/15 ح 18445. من لا يحضره الفقيه : 501/3 ح 4761 ، عنه وسائل الشيعة : 172/22 ح 8310، دعائم الإسلام: 294/2 ح 1108 عن الإمام عليّ و جعفر بن محمّد علیهما السلام بتفاوت يسير، عنه مستدرك الوسائل : 342/15 ح 18446
2- عنه بحار الأنوار: 45/72 ح 54 ، و 104/75 ح 35 و 196 ح 21 قطعة منه، و 182/92 ح 17 أخرى قطعة منه، و البرهان في تفسير القرآن : 494/1 ح 1، و مستدرك الوسائل : 235/4 ح 4583 و 341/8 ح 9607 قطعتان منه فيهما . الاختصاص : 226 ( حديث في زيارة المؤمن لله) عن رفاعة عن أبي عبد الله علیه السلام ، الأمالي للمفيد : 188 ح 15 (المجلس الثالث و العشرون) عنهما البحار: 43/77 ح 13، و نحوه الأمالی للطوسي: 229 ح 404 (المجلس الثامن) عنه البحار: 348/13 ح 35 ، و 196/78 ح 18، تحف العقول: 6 ( وصيّه صلی الله علیه و آله لأميرالمؤمنين علیه السلام) عنه البحار : 56/78 ح 118، جواهر السنيّة للشيخ الحرّ العاملي : 137، نقلاً عن الإمام الصادق علیه السلام بتفاوت يسير .

382) - از حلبی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و همسران خود را به خاطر ضرر زدن و ستم بر آن ها نگاه ندارید»، سؤال کردم؟

فرمودند: در مورد مردی است که همسر خود را طلاق می دهد و در زمان پایانی عدّه اش رجوع می کند سپس طلاقش می دهد و نیز رجوع می نماید تا سه مرتبه که خداوند از این کار نهی نموده است.

383) - از عمرو بن جُميع روایت کرده که به طور مرفوعه گفته است:

امير المؤمنين علیه السلام فرمود: در کتاب تورات نوشته شده است: هر کس نسبت به دنیا اندوهناک و حریص باشد در برابر مقدّرات خداوند خشمناک خواهد گشت؛ هر کس برای مصیبتی که به وی نازل شده (برای افراد درد دل و )شکایت کند از خداوند شکایت کرده است.

هر شخصی که در برابر ثروتمندی به خاطر ثروتش تواضع و فروتنی کند خداوند دو سوم دین او را از بین می برد؛ هر کسی که از این امّت ( محمد صلی الله علیه و آله) قرآن را قرائت کند سپس داخل دوزخ شود از افرادی می باشد که آیات قرآن را مسخره می دانسته اند؛ و هر کسی که در کار هایش مشورت نکند پشیمان می شود و فقر و تنگدستی برای آدمی مرگ بزرگی می باشد.

ص: 479

قوله تعالى: ﴿ وَ الْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَ عَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَ كِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لَا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا لَا تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَ لَا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَ عَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَ تَشَاوُرٍ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا وَ إِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلَادَكُمْ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُمْ مَا آتَيْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ﴾ ﴿233﴾

485/[384]- ﴿ دَاوُدُ بْنُ اَلْحُصَیْنِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿وَ اَلْوالِداتُ یُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَیْنِ کامِلَیْنِ ﴾ قَالَ: مَا دَامَ اَلْوَلَدُ فِی اَلرَّضَاعِ فَهُوَ بَیْنَ اَلْأَبَوَیْنِ بِالسَّوِیَّهِ فَإِذَا فُطِمَ فَالْأَبُ أَحَقُّ مِنَ اَلْأُمِّ فَإِذَا مَاتَ اَلْأَبُ فَالْأُمُّ أَحَقُّ بِهِ مِنَ اَلْعَصَبَهِ، وَ إِنْ وَجَدَ اَلْأَبُ مَنْ یُرْضِعُهُ بِأَرْبَعَهِ دَرَاهِمَ وَ قَالَتِ: اَلْأُمُّ لاَ أُرْضِعُهُ إِلاَّ بِخَمْسَهِ دَرَاهِمَ، فَإِنَّ لَهُ أَنْ یَنْزِعَهُ مِنْهَا، إِلاَّ أَنَّ ذَلِکَ خیر [أَخْیَرُ] لَهُ وَ أَقْدَمُ وَ أَرْفَقُ بِهِ أَنْ یُتْرَکَ مَعَ أُمِّهِ .﴾ (1)

ص: 480


1- عنه بحار الأنوار 133/104 ح 1 و البرهان في تفسير القرآن: 497/6 ح 9، و مستدرك الوسائل: 162/15 ح 17865 الكافي: 45/6 ح 4 من لا يحضره الفقيه : 434/3 ح4501 تهذيب الأحكام: 104/8 ح 1، الاستبصار 320/3 ح1 عنهم وسائل الشيعة: 470/21 ح 27611 عوالى اللئالي: 369/3 ح 345

فرمایش خداوند متعال: مادران فرزندان خود را دو سال تمام شیر می دهند (این) برای کسی است که بخواهد دوران شیرخوارگی را تکمیل کند و بر کسی که فرزند برای او متولّد شده (یعنی بر پدر) لازم است خوراک و پوشاک مادر را به طور متعارف (در مدّت شیر دادن بپردازد اگر چه طلاق گرفته باشد) و هیچ کسی موظّف به بیش از مقدار توانایی خود نیست نه مادر (به خاطر اختلاف با پدر) حق ضرر زدن به کودک را دارد و نه پدر هم چنین بر وارث او نیز لازم است این کار را انجام دهد (یعنی هزینه مادر را در دوران شیرخوارگی تأمین نماید) و اگر آن دو با رضایت یک دیگر و مشورت بخواهند کودک را (زودتر) از شیر باز گیرند گناهی بر آن ها نیست و اگر (با عدم توانایی یا عدم موافقت مادر) خواستید دایه ای برای فرزندان خود بگیرید گناهی بر شما نیست به شرط این که حق گذشته مادر را به طور متعارف بپردازید و (از مخالفت با فرمان) خدا بپرهیزید و بدانید که خداوند به آن چه انجام می دهید بیناست! (233)

384)- از داود بن حصین روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «مادران نوزادان خود را دو سال کامل شیر دهند» فرمود: تا موقعی که فرزند شیر خوار باشد پدر و مادر به طور مساوی حقّ نگهداری دارند و پس از شیر خوارگی پدر در اولویت می باشد و اگر پدر بمیرد مادر نسبت به دیگر ورثه در اولویت خواهد بود و چنان چه پدر زن شیر دهی را پیدا کند که مثلاً چهار درهم ولی مادر پنج در هم می گیرد پدر می تواند شیر خوار را از مادر بگیرد و به آن زن (دایه) بدهد ولی بچه را نزد مادر نهادن مناسب تر خواهد بود.

ص: 481

486/[385] - ﴿عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ لا تُضَارَّ والِدَهٌ بِوَلَدِها وَ لا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ ﴾

قَالَ: اَلْجِمَاعُ .﴾ (1)

487/[386] - ﴿عَنِ اَلْحَلَبِیِّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ [فی قوله تعالی:] ﴿ لا تُضَارَّ والِدَهٌ بِوَلَدِها وَ لا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ﴾ قَالَ:

کَانَتِ اَلْمَرْأَهُ مِمَّنْ تَرْفَعُ یَدَهَا إِلَی اَلرَّجُلِ إِذَا أَرَادَ مُجَامَعَتَهَا فَتَقُولُ: لاَ أَدَعُکَ إِنِّی أَخَافُ أَنْ أَحْمِلَ عَلَی وَلَدِی وَ یَقُولُ اَلرَّجُلُ لِلْمَرْأَهِ: لاَ أُجَامِعُکِ إِنِّی أَخَافُ أَنْ تَعْلَقِی فَأَقْتُلَ وَلَدِی، فَنَهَی اَللَّهُ عَنْ أَنْ یُضَارَّ اَلرَّجُلُ اَلْمَرْأَهَ وَ اَلْمَرْأَهُ اَلرَّجُلَ﴾ (2)

488/[387]- ﴿ عَنِ اَلْعَلاَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِهِ تعالی: ﴿ وَ عَلَی اَلْوارِثِ مِثْلُ ذلِکَ ﴾؟

قَالَ: هُوَ فِی اَلنَّفَقَهِ عَلَی اَلْوَارِثِ مِثْلُ مَا عَلَی اَلْوَالِدِ.

و عَنْ جَمِیلٍ عَنْ سَوْرَة عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : مِثْلَهُ.﴾ (3)

ص: 482


1- عنه بحار الأنوار: 294/103 ح 44 و وسائل الشيعة: 458/21 ح 27575 ، و البرهان في تفسير القرآن: 497/1 ح 10.
2- عنه بحار الأنوار: 294/103 ح 45، وسائل الشيعة : 458/21 ذيل ح 27573 أشار إليه،و البرهان في تفسير القرآن 497/1 ح 11 . الكافي : 41/6 ح 6 بإسناده عن أبي الصبّاح الكناني، عن أبي عبد الله علیه السلام، و 103 ح 3 عن الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير فيهما، و نحوهما تهذيب الأحكام : 418/7 ح 45، و 180/10 ح 1 عنهما وسائل الشيعة : 189/20 ح 25392 و 457/21 ح 27573
3- عنه بحار الأنوار: 75/104 ح 6 و 7، و وسائل الشيعة : 527/21 ح 27767 ، و البرهان في تفسير القرآن : 497/1 ح 12 و نور الثقلين: 228/1 ح 885 دعائم الإسلام : 290/2 ذیل ح 1091

385) - از جمیل بن درّاج روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «مادر حق ندارد به نوزاد خود ضرر و آسیبی برساند» سؤال کردم؟

فرمود: مقصود حالت مجامعت و زناشویی است

386) - از حلبی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره (فرمایش خدای متعال: ) «مادر حق ندارد به نوزاد خود ضرر و آسیبی برساند» فرمود: برخی زنان (بچه شیرده) بودند که هرگاه شوهرش می خواست با او هم بستر شود دست خود را به سمت شوهرش بالا می برد و با گفتن: می ترسم آبستن شوم و به فرزند (شیرخوارم) ضرر و صدمه ای وارد شود مانع از مجامعت شوهر می گشت و مرد نیز متقابلاً می گفت: مجامعت نمی کنم که مبادا آبستن شوی و فرزندم از بین برود.

پس خدای عزّ وجلّ نهی نمود از این که زن و مرد بخواهند به یک دیگر ضرر وآسیب برسانند.

387) - از علاء به نقل از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام درباره فرمایش خداوند: «و بر وارث همانند آن می باشد» سؤال نمودم؟

فرمود: مقصود از آن نفقه و خرجی است که بر ورثه واجب است تا نفقه (زن و شیرخوارش) را تأمین و پرداخت کنند.

همین حدیث به نقل از ،جمیل از سوره از امام باقر علیه السلام نیز وارد شده است.

ص: 483

489/[388] - ﴿عَنْ أَبِی اَلصَّبَّاحِ قَالَ:

سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ وَ عَلَی اَلْوارِثِ مِثْلُ ذلِکَ ﴾؟

قَالَ: لاَ یَنْبَغِی اَلْوَارِثَ أَنْ یُضَارَّ اَلْمَرْأَهَ فَیَقُولَ: لاَ أَدَعُ وَلَدَهَا یَأْتِیهَا وَ یُضَارَّ وَلَدَهَا إِنْ کَانَ لَهُمْ عِنْدَهُ شَیْءٌ وَ لاَ یَنْبَغِی لَهُ أَنْ یَقْتُرَ عَلَیْهِ .﴾ (1)

490/[389] - ﴿عَنْ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

اَلْمُطَلَّقَهُ یُنْفَقُ عَلَیْهَا حَتَّی تَضَعَ حَمْلَهَا وَ هِیَ أَحَقُّ بِوَلَدِهَا أَنْ تُرْضِعَهُ مِمَّا تَقْبَلُهُ اِمْرَأَهٌ أُخْرَی، إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ لا تُضَارَّ والِدَهٌ بِوَلَدِها وَ لا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَ عَلَی اَلْوارِثِ مِثْلُ ذلِکَ ﴾ إِنَّهُ نَهَی أَنْ یُضَارَّ بِالصَّبِیِّ أَوْ یُضَارَّ بِأُمِّهِ فِی رَضَاعِهِ، وَ لَیْسَ لَهَا أَنْ تَأْخُذَ فِی رَضَاعِهِ فَوْقَ حَوْلَیْنِ کَامِلَیْنِ فَإِنْ أَرَادَ اَلْفِصَالَ قَبْلَ ذَلِکَ عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا کَانَ حَسَناً، وَ اَلْفِصَالُ هُوَ اَلْفِطَامُ.﴾ (2)

قوله تعالى : ﴿وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَ يَذَرُونَ أَزْوَاجًا يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَ عَشْرًا فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ ﴾ ﴿234﴾

ص: 484


1- عنه بحار الأنوار: 75/104 ح 8 و 133 ح 2 ، و وسائل الشيعة : 528/21 ح 27768 و البرهان في تفسير القرآن : 497/1 ح 13، و نور الثقلين : 228/1 ح 886 . دعائم الإسلام 290/2 ح 1091 عن أمير المومنين علیه السلام بتفاوت عنه مستدرك الوسائل: 158/15 ح 17849 .
2- عنه بحار الأنوار: 133/104 ح 3 ، و البرهان في تفسير القرآن : 498/1 ح 14، و مستدرك الوسائل : 157/15 ح 17847 ، و 162 ح 17866 قطعة منه الكافي : 103/6 ح 3 بإسناده عن الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام، من لا يحضره الفقيه: 510/3 ح 4788 عن أبي بصير، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير فيهما، عنهما وسائل الشيعة : 472/21 ح 27615

388) - از ابو الصباح (کنانی ) روایت کرده است که گفت: از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند »و بر وارث همانند آن می باشد» سؤال کردم؟

فرمود: سزاوار نیست که ورثه بر زن بچه در و شیر دهنده ضرر و آسیب وارد کند و مثلاً بگویند: نمی گذاریم بچه نزد مادرش باشد و با این شیوه ضرری بر شیر خوار وارد کنند، هم چنین ورثه نمی توانند بر چنین زنی - در پرداخت نفقه - سخت گیری نمایید.

389) - از حلبی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: زنی که طلاق داده شده (و آبستن باشد) بر او نفقه و خرجی پرداخت می شود تا موقعی که زایمان کند بعد از آن هم شیردادن و نگهداری نسبت به این فرزند حقّ اولویّت با همین مادر می باشد تا آن که آن را بخواهند به زن (و دایه ای) دیگر بدهند؛ زیرا خداوند می فرماید: «مادر حق ندارد به نوزاد خود ضرر و آسیبی برساند و مولود او هم نمی تواند سبب ضرر به نوزادش باشد و بر وارث نیز هم چنان است» که از ضرر و آسیب وارد کردن بر شیر خوار و نیز بر مادرش نهی نموده است؛ و ضمناً مادر بیش از دو سال (برای شیردادن حقّ ندارد که خرجی و نفقه دریافت کند ولی اگر ولیّ شیر خوار بخواهد فرزند را از مادر جدا کند، با رضایت و توافق هر دو طرف مانعی ندارد و منظور از «الفصام» همان قطع شیردادن و گرفتن از شیر است.

فرمایش خداوند متعال: و کسانی که از شما می میرند و همسرانی باقی می گذارند باید چهار ماه و ده روز انتظار بکشند (و عدّه نگه دارند) و هنگامی که به آخر مدتشان رسیدند گناهی بر شما نیست که هر چه می خواهند درباره خودشان به طور متعارف انجام دهند (و با مرد دل خواه خود ازدواج کنند) و خدا به آن چه عمل می کنید، آگاه است. (234)

ص: 485

491/[390] - ﴿ عَنْ أَبِی بَکْرٍ اَلْحَضْرَمِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ « وَ اَلَّذِینَ یُتَوَفَّوْنَ مِنْکُمْ وَ یَذَرُونَ أَزْواجاً یَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَهَ أَشْهُرٍ وَ عَشْراً » جِئْنَ اَلنِّسَاءُ یُخَاصِمْنَ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ قُلْنَ لاَ نَصْبِرُ، فَقَالَ لَهُنَّ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : کَانَتْ إِحْدَاکُنَّ إِذَا مَاتَ زَوْجُهَا أَخَذَتْ بَعْرَهً فَأَلْقَتْهَا خَلْفَهَا فِی دُوَیْرِهَا فِی خِدْرِهَا ثُمَّ قَعَدَتْ، فَإِذَا کَانَ مِثْلُ ذَلِکَ اَلْیَوْمِ مِنَ اَلْحَوْلِ أَخَذَتْهَا فَفَتَّتْهَا ثُمَّ اِکْتَحَلَتْ بِهَا ثُمَّ تَزَوَّجَتْ فَوَضَعَ اَللَّهُ عَنْکُنَّ ثَمَانِیَهَ أَشْهُرٍ .﴾(1)

492/[391] - ﴿ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ: فِی اِمْرَأَهٍ تُوُفِّیَ عَنْهَا زَوْجُهَا لَمْ یَمَسَّهَا قَالَ لاَ تَنْکِحُ حَتَّی تَعْتَدَّ أَرْبَعَهَ أَشْهُرٍ وَ عَشْراً عِدَّهَ اَلْمُتَوَفَّی عَنْهَا زَوْجُهَا .﴾ (2)

493/[392] - ﴿عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِهِ تعالی ﴿ مَتاعاً إِلَی اَلْحَوْلِ غَیْرَ إِخْراجٍ ﴾؟(3)

ص: 486


1- عنه بحار الأنوار: 188/104 ح 29 ، و وسائل الشيعة : 238/22 ح 28484 ، و البرهان في تفسير القرآن: 499/1 ح 4، و نور الثقلين : 229/1 ح 895 الكافي : 117/6 ح 13 بإسناده عن أبي بصير ، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت عنه وسائل الشيعة : 235/22 ح 28477، و 244 ح 28502 و نحوه دعائم الإسلام : 285/2 ح، 1071 عن جعفر بن محمّد، عن أبيه عن آبائه، عن أمير المؤمنين علیهم السلام ، عنه مستدرك الوسائل : 362/15 ح 18511
2- عنه بحار الأنوار : 189/104 ح 30 ، و البرهان في تفسير القرآن : 499/1 ح 5. الكافي: 119/6 ح 8 بإسناده عن عبد الله بن سنان، عن أبي عبد الله علیه السلام قال : قضى أمير المؤمنين علیه السلام، من لا يحضره الفقيه : 508/3 ح 4783 فيه : قضى أمير المؤمنين علیه السلام في امرأة ... و تهذيب الأحكام : 143/8 ح 95، و الاستبصار : 338/30 ح 1 كلاهما نحو الكافي، عنهم وسائل الشيعة: 247/22 ح 28508.
3- سورة البقرة : 240/2 .

390) - از ابو بکر حضرمی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که آیه شریفه «و کسانی که فوت می نمایند و همسرانی بر جای می گذارند باید چهار ماه و ده روز صبر کنند و بنشینند» نازل شد عدّه ای از زنان برای مخاصمه نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمدند و اظهار داشتند: ما طاقت و توان تحمّل نداریم. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: در سابق هرگاه یکی از شما شوهرش فوت می کرد شکنبه (و یا پشگل و گالی) را بر می داشت و پشت سر خود می انداخت و در خانه خود می نشست تا یک سال بعد در همان روز آن را بر می داشت و سورمه می کشید و خود را آرایش می نمود و سپس شوهر می کرد و خداوند (برای شما لطف نموده و) مدّت هشت ماه را از آن برداشته است.

391) - از عبد الله بن سنان روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم درباره زنی که شوهرش مرده و بین ایشان مجامعتی انجام نگرفته است می فرمود: نمی تواند ازدواج کند، مگر آن که چهار ماه و ده روز از فوت شوهرش گذشته باشد.

392)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: « (همسرانی که شوهرشان فوت نموده) تا یک سال باید نگهداری شوند بدون آن که حق بیرون رفتن از منزل را داشته باشند» سؤال کردم؟

فرمود: به وسیله آیه ای دیگر: «باید چهار ماه و ده روز صبر کنند و (در خانه) بنشینند»، نسخ شده است که آن نیز توسط آیه ارث نسخ گردیده است.

ص: 487

قَالَ: مَنْسُوخَهٌ نَسَخَتْهَا ﴿یَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَهَ أَشْهُرٍ وَ عَشْراً ﴾ وَ نَسَخَتْهَا آیَهُ اَلْمِیرَاثِ. (1)

494/ [393] - ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ اَلْبَاقِرِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ! کَیْفَ صَارَتْ عِدَّهُ اَلْمُطَلَّقَهِ ثَلاَثَ حَیْضَاتٍ أَوْ ثَلاَثَهَ أَشْهُرٍ، وَ صَارَتْ عِدَّهُ اَلْمُتَوَفَّی عَنْهَا زَوْجُهَا أَرْبَعَهَ أَشْهُرٍ وَ عَشْراً؟

فَقَالَ: أَمَّا عِدَّهُ اَلْمُطَلَّقَهِ ثَلاَثَهُ قُرُوءٍ فَلِأَجْلِ اِسْتِبْرَاءِ اَلرَّحِمِ مِنَ اَلْوَلَدِ وَ أَمَّا عِدَّهُ اَلْمُتَوَفَّی عَنْهَا زَوْجُهَا فَإِنَّ اَللَّهَ تعالی شَرَطَ لِلنِّسَاءِ شَرْطاً وَ شَرَطَ عَلَیْهِنَّ شَرْطاً فَلَمْ یَجُرْ فِیمَا شَرَطَ لَهُنَّ وَ لَمْ یَجُرْ فِیمَا شَرَطَ عَلَیْهِنَّ، أَمَّا مَا شَرَطَ لَهُنَّ فَفِی اَلْإِیلاَءِ أَرْبَعَهُ أَشْهُرٍ إِذْ یَقُولُ تعالی: ﴿ لِلَّذِینَ یُؤْلُونَ مِنْ نِسائِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَهِ أَشْهُرٍ ﴾ (2) فَلَنْ یُجَوِّزَ لِأَحَدٍ أَکْثَرَ مِنْ أَرْبَعَهِ أَشْهُرٍ فِی اَلْإِیلاَءِ لِعِلْمِهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَنَّهَا غَایَهُ صَبْرِ اَلْمَرْأَهِ مِنَ اَلرَّجُلِ، وَ أَمَّا مَا شَرَطَ عَلَیْهِنَّ فَإِنَّهُ أَمَرَهَا أَنْ تَعْتَدَّ إِذَا مَاتَ زَوْجُهَا أَرْبَعَهَ أَشْهُرٍ وَ عَشْراً فَأَخَذَ لَهُ مِنْهَا عِنْدَ مَوْتِهِ مَا أَخَذَ لَهَا مِنْهُ فِی حَیَاتِهِ.﴾ (3)

ص: 488


1- عنه بحار الأنوار: 189/104 ح 31، و وسائل الشيعة : 238/22 ح 28483 ، و البرهان في تفسير القرآن : 499/1 ح 6 ، و نور الثقلين : 240/1 ح 954 ، و مستدرك الوسائل : 362/15 ح 18512 عن معاوية قال: سألته ... تفسير القمّي : 5/1 ( مقدّمة المصنّف)، و 77 ( أقسام الطلاق)، عنه وسائل الشيعة : 237/22 ح 28481، أوائل المقالات : 122 (132 - القول في ناسخ القرآن و منسوخه) مرسلاً و البحار: 191/104 ح 41 عن تفسير النعماني، بالإسناد عن كتاب القرآن، عن أمير المؤمنين علیه السلام وسائل الشيعة : 237/22 ح 28480 عن عليّ بن الحسين المرتضى في رسالة المحكم و المتشابه بإسناده عن عليّ علیه السلام في بيان الناسخ و المنسوخ، بتفصيل .
2- سورة البقرة : 227/2
3- عنه بحار الأنوار: 190/104 ح 38 و البرهان في تفسير القرآن : 499/1 ح 7، و مستدرك الوسائل : 363/15 ح 18513، فيه : محمد بن سليمان، عن أبي جعفر الثاني علیه السلام الكافي : 113/6 ح 1 بإسناده عن محمّد بن سليمان، عن أبي جعفر الثاني علیه السلام ، عنه وسائل الشيعة : 235/22 ح 28478 ، علل الشرائع : 507/2 ح 1 (باب - 277) بإسناده عن محمد بن سليمان الديلمي، عن أبي الهيثم قال: سألت أبا الحسن الثاني علیه السلام عنه البحار : 104/ 184 ح 711 و 192 ح 48 عن كتاب الغايات، عن محمّد ابن سليمان الديلمي، عن أبي جعفر علیه السلام، بتفاوت يسير في الجميع.

393) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم: فدایت گردم! چگونه عدّه زنی که طلاق داده شده است سه حیض و یا سه ماه قرار گرفته ولی عدّه زنی که شوهرش مرده چهار ماه و ده روز می باشد؟

فرمود: اما این که عدّه زن طلاق داده شده باید سه مرحله پاکی را ببیند، به خاطر آن است که رحم زن از نطفه پاک شود و اما عدّه زنی که شوهرش فوت کرده چهار ماه و ده روز است حکمتش این است که خداوند متعال یک شرط به نفع زنان و یک شرط هم بر علیه ایشان قرار داده و در این دو شرط نسبت به ایشان تقصیر و کوتاهی نکرده بلکه در شرط بر علیه شان هم چون شرط به نفعشان جانب مصلحت را رعایت نموده است.

اما شرط به نفع ایشان: این که است خداوند متعال در مورد ایلاء به نفع زنان چهار ماه را تعیین نموده؛ زیرا می داند که نهایت صبر ایشان تا این مدّت است لذا خداوند عزّ و جلّ می فرماید: «آنان که با زنان خود ایلاء می کنند، باید چهار ماه انتظار بکشند»

بنابراین خداوند متعال مرد را در ایلاء اجازه نداده که بیشتر از چهار ماه مباشرت و زناشویی با همسرش را ترک کند؛ زیرا می داند که این مدّت نهایت صبر زنان بوده که می توانند خود را از مردان باز دارند و اما شرط بر علیه ایشان: این است که اگر شوهرشان فوت نماید، باید چهار ماه و ده روز عدّه نگه دارند، بنابراین خداوند مقداری را که در زمان حیات شوهر قرار داده در زمان فوت هم قرار داده است.

ص: 489

قوله تعالى : ﴿وَ لَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا عَرَّضْتُمْ بِهِ مِنْ خِطْبَةِ النِّسَاءِ أَوْ أَكْنَنْتُمْ فِي أَنْفُسِكُمْ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ سَتَذْكُرُونَهُنَّ وَ لَكِنْ لَا تُوَاعِدُوهُنَّ سِرًّا إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا وَ لَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ حَتَّى يَبْلُغَ الْكِتَابُ أَجَلَهُ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي أَنْفُسِكُمْ فَاحْذَرُوهُ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ﴾ ﴿235﴾

495/[394]- ﴿ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ لا تُواعِدُوهُنَّ سِرًّا إِلاّ أَنْ تَقُولُوا قَوْلاً مَعْرُوفاً﴾ قَالَ: هُوَ طَلَبِ اَلْحَلاَلِ ﴿ وَ لا تَعْزِمُوا عُقْدَهَ اَلنِّکاحِ حَتّی یَبْلُغَ اَلْکِتابُ أَجَلَهُ﴾ أَلَیْسَ یَقُولُ اَلرَّجُلُ لِلْمَرْأَهِ قَبْلَ أَنْ تَنْقَضِیَ عِدَّتُهَا: مَوْعِدُکِ بَیْتُ آلِ فُلاَنٍ ثُمَّ طَلَبَ إِلَیْهَا أَنْ لاَ تَسْبِقَهُ بِنَفْسِهَا إِذَا اِنْقَضَتْ عِدَّتُهَا.

قُلْتُ: فَقَوْلُهُ: ﴿ إِلاّ أَنْ تَقُولُوا قَوْلاً مَعْرُوفاً﴾؟

قَالَ: هُوَ طَلَبُ اَلْحَلاَلِ فِی غَیْرِ أَنْ یَعْزِمَ عُقْدَهَ اَلنِّکاحِ حَتّی یَبْلُغَ اَلْکِتابُ أَجَلَهُ ﴾ (1)

ص: 490


1- عنه بحار الأنوار: 189/104 ح 32 و البرهان في تفسير القرآن: 501/1 ح 5، و مستدرك الوسائل : 414/14 ح 17141 . تفسير القمي: 77/1 (أقسام الطلاق) مرسلاً و مختصراً، الكافي : 434/5 ح 2 بإسناده عن عبد الله بن سنان قال : سألت أبا عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير عنه وسائل الشيعة : 497/20 ح 26188 .

فرمایش خداوند متعال: و گناهی بر شما نیست که به طور کنایه (از زنانی که همسرانشان مرده اند) خواستگاری کنید و یا در دل تصمیم بر این کار بگیرید (بدون این که آن را اظهار کنید) خداوند می دانست شما به یاد آن ها خواهید افتاد (و با خواسته طبیعی شما به شکل معقول مخالف نیست) ولی پنهانی با آن ها قرار زنا شویی نگذارید مگر این که به شیوه ای پسندیده (و متعارف) اظهار کنید! اقدام به ازدواج ننمایید تا عده آن ها سرآید و بدانید خداوند آن چه را در دل دارید می داند پس از مخالفت او بپرهیزید و بدانید خداوند آمرزنده و بردبار است. (235)

394) - از عبد الله بن سنان به نقل از پدرش روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خدای عزّ و جلّ: «با زن ها وعده های پنهانی قرار ندهید، مگر آن که کلام معروف و پسندیده (متعارف شرعی) مطرح کنید» سؤال کردم؟

فرمود: منظور درخواست و پیشنهاد از راه حلال می باشد، «عقد و گره نکاح را بر هم نزنید تا موقعی که مهلت نوشته سر آید» بدون آن که قصد قطعی برای نکاح و مجامعت داشته باشد، مگر آن که مهلت عدّه، تمام شده باشد؛ آیا نمی تواند چنین باشد که مرد به زن پیش از آن که عدّه اش پایان یافته باشد بگوید: به تو قول می دهم همانند فلان خانواده قرار گیری؟ سپس از زن تقاضا کند که پس از پایان یافتن عدّه اش سبقت در خواستگاری و ازدواج نداشته باشد.

عرضه داشتم: پس این فرمایش خداوند متعال: «مگر آن که کلام معروف و پسندیده (متعارف شرعی) مطرح کنید،» چه معنایی دارد؟

فرمود: پیشنهاد حلال و مباح است ولی بدون آن که (در هنگام پیشنهاد خواستگاری) قصد (انشاء) نکاح نماید مگر این که مدّت عدّه پایان یافته باشد.

ص: 491

496/[395] - ﴿وَ فِی خَبَرِ رِفَاعَةَ عَنْهُ علیه السلام: ﴿قَوْلًا مَعْرُوفاً﴾ قَالَ: تَقُولُ خَیْراً﴾ (1)

497/[396] - ﴿وَ فِی رِوَایَهٍ [أُخْرَی عَنْ] أَبِی بَصِیرٍ عَنْهُ علیه السلام: ﴿ لا تُواعِدُوهُنَّ سِرًّا ﴾ قَالَ: هُوَ اَلرَّجُلُ یَقُولُ لِلْمَرْأَهِ قَبْلَ أَنْ تَنْقَضِیَ عِدَّتُهَا: أُوَاعِدُکِ بَیْتَ آلِ فُلاَنٍ لِتَرْفُثَ وَ یَرْفُثَ مَعَهَا﴾ (2)

498/[397] - ﴿وَ فِی رِوَایَهِ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ:

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : هُوَ قَوْلُ اَلرَّجُلِ لِلْمَرْأَهِ قَبْلَ أَنْ تَنْقَضِیَ عِدَّتُهَا مَوْعِدُکِ بَیْتُ آلِ فُلاَنٍ ثُمَّ یَطْلُبُ إِلَیْهَا أَنْ لاَ تَسْبِقَهُ بِنَفْسِهَا إِذَا اِنْقَضَتْ عِدَّتُهَا﴾.(3)

499/[398] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ لا تُواعِدُوهُنَّ سِرًّا إِلاّ أَنْ تَقُولُوا قَوْلاً مَعْرُوفاً ﴾ قَالَ: اَلْمَرْأَهُ فِی عِدَّتِهَا تَقُولُ لَهَا قَوْلاً جَمِیلاً تُرَغِّبُهَا فِی نَفْسِکَ، وَ لاَ تَقُولُ: إِنِّی أَصْنَعُ کَذَا وَ أَصْنَعُ کَذَا اَلْقَبِیحَ مِنَ اَلْأَمْرِ فِی اَلْبُضْعِ وَ کُلِّ أَمْرٍ قَبِیحٍ.﴾ (4)

ص: 492


1- عنه بحار الأنوار: 189/104 ح 33 ، و البرهان في تفسير القرآن : 501/1 ح 6، و مستدرك الوسائل : 414/14 ذيل ح 17141 . الكافي : 434/5 ح 2 ، عنه وسائل الشيعة : 497/20 ح 26188 .
2- عنه بحار الأنوار: 189/104 ح 34 ، و البرهان في تفسير القرآن : 501/1 ح 7 ، و مستدرك الوسائل : 414/14 ح 17142 الكافي : 434/5 ح 1 بإسناده عن الحلبي ، عن أبي عبد الله علیه السلام ، و 435 ح 3 بإسناده عن عليّ بن أبي حمزة قال : سألت أبا الحسن علیه السلام عنه وسائل الشيعة : 498/20 ح 26190 .
3- عنه بحار الأنوار: 189/104 ح 35، و البرهان في تفسير القرآن : 501/1 ح 8 و مستدرك الوسائل : 414/14 ح 17143 . هذا الحديث قطعة من الحديث السابق تحت الرقم 394 الذي تقدّم مع تخريجاته فراجع.
4- عنه بحار الأنوار: 190/104 ح 36، وسائل الشيعة: 499/20 ح 26193 ، و البرهان في تفسير القرآن: 502/1 ح 9 ، و نور الثقلين : 232/1 ح 906.

395) - در روایت رفاعه از امام صادق علیه السلام آمده است:

(مقصود از) ﴿قَوْلًا مَّعْرُوفًا﴾ این است که سخن خوب و دلنشین بگویی.

396) - و در روایتی دیگر از ابو بصیر از امام صادق علیه السلام آمده است که فرمود:

مقصود (آیه شریفه) این است که مرد به زن - پیش از آن که عدّه اش تمام شده باشد - بگوید: به تو وعده می دهم که همانند خانوادۀ فلان طایفه باشی و نسبت به یک دیگر اظهار عشق و علاقه نمایند

397)- و هم چنین با سند خود از عبدالله بن سنان روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: مقصود (از آیه شریفه) این است که مرد به زن بگوید: به تو وعده می دهم که همانند خانواده فلان طایفه باشی پس از آن پیشنهاد دهد که چنان چه عدّه اش پایان یافت برای خواستگاری از او سبقت نگیرد

398) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «با زن ها وعده های پنهانی قرار ندهید مگر آنکه کلام معروف و پسندیده (متعارف شرعی) مطرح کنید» فرمود: نسبت به زن - پیش از آن که عدّه اش تمام شده باشد – گفتار خوب و دلنشین داشته باشی که او را علاقه مند به خود کنی ولی حقّ گفتن این که با تو چنین هم خوابی و یا چنین عمل زناشویی انجام می دهم را نداری که در رابطه با کیفیّت نزدیکی کردن و قصد جماع باشد.

ص: 493

500/[399] - ﴿عَنْ مَسْعَدَهَ بْنِ صَدَقَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تبارک و تعالی: ﴿ إِلاّ أَنْ تَقُولُوا قَوْلاً مَعْرُوفاً ﴾ قَالَ: یَقُولُ اَلرَّجُلُ لِلْمَرْأَهِ - وَ هِیَ فِی عِدَّتِهَا -: یَا هَذِهِ! مَا أُحِبُّ إِلاَّ مَا أَسُرُّکَ وَ لَوْ قَدْ مَضَی عِدَّتُکِ لاَ تَفُوتُینِی إِنْ شَاءَ اَللَّهُ فَلاَ تَسْبِقِینِی بِنَفْسِکِ، وَ هَذَا کُلُّهُ مِنْ غَیْرِ أَنْ یَعْزِمُوا عُقْدَهَ اَلنِّکَاحِ .﴾(1)

قوله تعالى : ﴿ لَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِنْ طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ مَا لَمْ تَمَسُّوهُنَّ أَوْ تَفْرِضُوا لَهُنَّ فَرِيضَةً وَ مَتِّعُوهُنَّ عَلَى الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَ عَلَى الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ مَتَاعًا بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُحْسِنِينَ﴾ ﴿236﴾

501/ [400] - ﴿عَنْ حَفْصِ بْنِ اَلْبَخْتَرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی اَلرَّجُلِ یُطَلِّقُ اِمْرَأَتَهُ أَیُمَتِّعُهَا؟

فقَالَ: نَعَمْ أَ مَا یُحِبُّ أَنْ یَکُونَ مِنَ اَلْمُحْسِنِینَ أَمَا تُحِبُّ أَنْ یَکُونَ مِنَ اَلْمُتَّقِینَ﴾ (2)

502/[401] - ﴿ عَنْ أَبِی اَلصَّبَّاحِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِذَا طَلَّقَ اَلرَّجُلُ اِمْرَأَتَهُ قَبْلَ أَنْ یَدْخُلَ بِهَا فَلَهَا نِصْفُ مَهْرِهَا، وَ إِنْ لَمْ یَکُنْ سَمَّی لَهَا مَهْراً فَمَتَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ ﴿ عَلَی اَلْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَ عَلَی اَلْمُقْتِرِ قَدَرُهُ ﴾

ص: 494


1- عنه بحار الأنوار: 190/104 ح 37 ، و وسائل الشيعة : 499/20 ح 26194 ، و البرهان في تفسير القرآن : 502/1 ح 10 ، و نور الثقلين: 232/1 ح 907 . الكافي : 435/5 ح 4 بإسناده عن عبد الرحمان بن أبي عبد الله، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت، عنه وسائل الشيعة : 498/20 ح 26191 .
2- عنه بحار الأنوار: 357/103 ح 49، و البرهان في تفسير القرآن : 503/1 ح 5، و مستدرك الوسائل : 88/15 ح 17617 . الكافي : 104/6 ح 1، بتفاوت يسير، و نحوه تهذيب الأحكام: 140/8 ح 86، عنهما وسائل الشيعة : 306/21 ح 27144 .

399) - از مسعدة بن صدقه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال «مگر آنکه کلام معروف و پسندیده (متعارف شرعی) مطرح کنید» فرمود: این که مرد به زن – پیش از آن که عدّه اش تمام شده باشد - بگوید: ای فلانی (خانم، عزیزم و...) من سعادت خوش بختی تو را آرزومندم اگر مهلت عدّه شما پایان یافت - ان شاء الله - مرا فراموش نکنی و بر من (نسبت به دیگری) سبقت نگیری؛ ضمناً در تمامی این گفتار و برخورد ها نباید (هیچ یک از مرد و زن) در آن موقع قصد جدّی جماع و نکاح را داشته باشد.

فرمایش خداوند متعال: اگر زنان را قبل از آمیزش یا تعیین مهر (به عللی) طلاق دهید گناهی بر شما نیست و آن ها را (به وسیله هدیه ای مناسب) بهره مند سازید آن کسی که توانایی دارد به اندازه تواناییش و آن کسی که تنگدست است به اندازه خودش هدیه ای شایسته (که مناسب حال دهنده و گیرنده باشد) بدهد و این برای نیکوکاران الزامی است (236)

400) - از حفص بن بختری روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره مردی که همسر خود را طلاق داده آیا لازم است که او را از اموال و امکانات خود کمک نموده و بهره مند گرداند؟

فرمود: بلی آیا دوست نداری که از محسنین و نیکوکاران باشی؟! آیا دوست ندارد که از متّقین و پرهیزکاران باشی؟!

401) - از ابو الصباح کنانی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: چنان چه مردی همسر خود را پیش از آن که با او عمل مجامعت انجام دهد بخواهد طلاقش دهد پس باید نصف مهریه اش را بپردازد؛ ولی اگر مهریه ای مقرّر نشده باشد باید در حد توان خود از جهت قدرت و توان

ص: 495

وَ لَیْسَ لَهَا عِدَّهٌ، وَ تَزَوَّجُ مَنْ شَاءَتْ مِنْ سَاعَتِهَا﴾ (1)

503/[402] - ﴿عَنِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿اَلْمُوسِعُ﴾ یُمَتِّعُ بِالْعَبْدِ وَ اَلْأَمَهِ وَ یُمَتِّعُ اَلْمُعْسِرُ بِالْحِنْطَهِ وَ اَلزَّبِیبِ وَ اَلثَّوْبِ وَ اَلدَّرَاهِمِ.﴾ (2)

504/[403] - ﴿وَ قَالَ: إِنَّ اَلْحُسَیْنَ [اَلْحَسَنَ] بْنَ عَلِیٍّ عَلَیْهِما السَّلاَمُ مَتَّعَ اِمْرَأَهً طَلَّقَهَا أَمَهً و لَمْ یَکُنْ یُطَلِّقُ اِمْرَأَهً إِلاَّ مَتَّعَهَا بِشَیْءٍ﴾ (3)

505/[404] - ﴿ عَنْ اِبْنِ بُکَیْرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِهِ تعالی: ﴿ وَ مَتِّعُوهُنَّ عَلَی اَلْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَ عَلَی اَلْمُقْتِرِ قَدَرُهُ ﴾ مَا قَدَرُ اَلْمُوسِعِ وَ اَلْمُقْتِرِ؟

قَالَ: کَانَ عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ یُمَتِّعُ بِرَاحِلَتِهِ یَعْنِی حَمَّلَهَا اَلَّذِی عَلَیْهَا﴾ (4)

ص: 496


1- عنه بحار الأنوار: 357/103 ح 50 ، و البرهان في تفسير القرآن : 503/1 ح 6، و مستدرك الوسائل: 1/ 88 ح 17618 ، و 92 ح 17637 القطعة الأولى منه من لا يحضره الفقيه : 505/3 ح 4773 عنه وسائل الشيعة: 307/21 ح 27147، و 177/22 ح 28320 .
2- عنه بحار الأنوار: 357/103 ح 51، و البرهان: 503/1 ح 7 و مستدرك الوسائل: 89/15 ح 17622 الكافي : 105/6 ح 4 بإسناده عن عثمان بن عيسى، عن سماعة جميعاً عن أبي عبد الله علیه السلام بتفصيل ، و نحوه تهذيب الأحكام : 139/8 ح 84 عنهما وسائل الشيعة : 312/21 ح 27163، دعائم الإسلام : 293/2 ح 1103 بتفاوت يسير، عنه مستدرك الوسائل : 90/15 ح 17627 .
3- عنه بحار الأنوار: 357/103 ذيل ح 51، و البرهان في تفسير القرآن : 503/1 ذيل ح 7، و مستدرك الوسائل : 89/15 ذیل ح 17622 . الكافي : 105/6 ذيل ح 4 بإسناده عن عثمان بن عيسى، عن سماعة جميعاً، عن أبي عبد الله علیه السلام، تهذيب الأحكام : 139/8 ذيل ح 84 عنهما وسائل الشيعة : 312/21 ح 27163 .
4- عنه بحار الأنوار: 357/103 ح 52، وسائل الشيعة: 310/21 ذيل ح 27156 أشار إليه، و البرهان : 503/1 ح 8 و نور الثقلين : 232/1 ح 908 و مستدرك الوسائل: 89/15 ح 17623. قرب الإسناد: 174 ح 637 عنه وسائل الشيعة: 310/21 ح 27156 ، و البحار: 354/103 ح 39 .

مالی و یا تنگدستی و ناتوانی» او را کمک و بهره مند گرداند.

ضمناً چنین زنی بعد از طلاق عدّه لازم ندارد و با هر کسی که مایل باشد می تواند ازدواج کند

402) - از حلبی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: شخص توانمند (برای کمک به همسر طلاق داده اش، که بدون مجامعت طلاقش داده و مهریه ای نداشته است) در حدّ دادن یک عبد (زر خرید و غلام) و یا کنیز (به عنوان دلگرمی به این همسرش) بپردازد

ولی شخص ضعیف و ناتوان در حدّ (مانند) گندم، کشمش، لباس و پول نقد پرداخت کند

403)- و افزود: امام حسین [يا حسن مجتبی ] علیهما السلام همسر خود را طلاق داد و یک کنیز به او داد و حضرت زنی را طلاق نمی داد مگر آن که چیزی را به او عطا کرده و بهره مندش می نمود.

404) - از ابن بُکَیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و آنان را متعه کنید با رعایت قدرت و توان مالی و یا تنگدستی و ناتوانی» سؤال کردم که قدرت «موسع» و «مقتر» چه اندازه است؟

فرمود: امام سجّاد علیه السلام به مقدار اجناسی که بر حیوانش بار بود او را بهره مند می نمود

ص: 497

506/[405]- ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنِ اَلرَّجُلِ یُرِیدُ أَنْ یُطَلِّقَ اِمْرَأَتَهُ؟

قَالَ علیه السلام: یُمَتِّعُهَا قَبْلَ أَنْ یُطَلِّقَهَا، قَالَ اَللَّهُ تعالی فِی کِتَابِهِ: ﴿ وَ مَتِّعُوهُنَّ عَلَی اَلْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَ عَلَی اَلْمُقْتِرِ قَدَرُهُ﴾ (1)

قوله تعالى: ﴿وَ إِنْ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ وَ قَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِيضَةً فَنِصْفُ مَا فَرَضْتُمْ إِلَّا أَنْ يَعْفُونَ أَوْ يَعْفُوَ الَّذِي بِيَدِهِ عُقْدَةُ النِّكَاحِ وَ أَنْ تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَ لَا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَيْنَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ﴾ ﴿237﴾

507/ [406] - ﴿عَنْ أُسَامَهَ بْنِ حَفْصِ - قَیِّمُ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ - قَالَ: قُلْتُ لَهُ: سَلْهُ عَنْ رَجُلٍ یَتَزَوَّجُ اَلْمَرْأَهَ وَ لَمْ یُسَمِّ لَهَا مَهْراً؟

قَالَ: لَهَا اَلْمِیرَاثُ وَ عَلَیْهَا اَلْعِدَّهُ وَ لاَ مَهْرَ لَهَا وَ قَالَ: أَ مَا تَقْرَأُ مَا قَالَ اَللَّهُ فِی کِتَابِهِ ﴿ إِنْ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ وَ قَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِیضَهً فَنِصْفُ ما فَرَضْتُمْ ؟﴾ (2)

ص: 498


1- عنه بحار الأنوار: 357/103 ح 53، و البرهان في تفسير القرآن : 503/1 ح 9 و نور الثقلين: 232/1 ح 8909 و مستدرك الوسائل : 88/15 ح 17619 تهذيب الأحكام : 141/8 ح 88 بإسناده عن أبي حمزة علیه السلام عن أبي جعفر علیه السلام ، عنه وسائل الشيعة : 306/21 ح 27143.
2- عنه بحار الأنوار: 357/103 ح 54 فيه: بدل قيّم، عن، و نحوه وسائل الشيعة : 335/21 ح 27231، و البرهان في تفسير القرآن : 506/1 ح 12، و نور الثقلين : 233/1 ح 917 الكافي : 120/6 ح 11 بإسناده عن عبيد بن زرارة قال : سألت أبا عبد الله ... بتفاوت، ونحوه من لا يحضره الفقية : 507/3 ح 4780 ، و تهذيب الأحكام : 363/7 ح 23 وسائل الشيعة : 270/21 ح 27068 ، و 327 ح 27205

405) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره مردی که می خواهد همسر خود را طلاق دهد و از او جدا شود، سؤال کردم؟

فرمود: پیش از آن که طلاقش دهد او را از اموال خود بهره مند گرداند؛ زیرا خداوند متعال در کتابش فرموده است: «و آنان را از اموال خود و در حدّ توانایی - نسبت به حالت توان، قدرت و یا تنگدستی خود - کمک و بهره مند نمایید.»

فرمایش خداوند متعال: و اگر آنان را پیش از آن که با آن ها تماس بگیرید و (آمیزش کنید) طلاق دهید در حالی که مهری برای آن ها تعیین کرده باشید پس نصف آنچه را تعیین کرده اید (به آن ها بدهید) مگر این که آن ها (حق خود را) ببخشند یا (در صورتی که صغیر و سفیه باشند ولیّ آن ها، یعنی) کسی که گره ازدواج به دست اوست آن را ببخشد و گذشت کردن شما (و بخشیدن تمام مهر به آن ها) به پرهیزکاری نزدیک تر است و گذشت و نیکوکاری را در میان خود فراموش نکنید که خداوند به آنچه انجام می دهید، بیناست. (237)

406) - از اسامة بن حفص - کارگذار امام کاظم علیه السلام- روایت کرده که گفت: به امام کاظم علیه السلام عرض کردم: مردی با زنی ازدواج کرده، ولی مهریه و صداقی تعیین نکرده اند (تکلیفشان چیست؟

فرمود: (اگر شوهر بمیرد زن از او) ارث می برد و (اگر طلاقش دهد) باید عد)ه نگه دارد و مهریه ای هم طلبکار نمی باشد سپس فرمود: آیا فرمایش خداوند متعال را در کتابش نخوانده ای که می فرماید: «اگر همسران خود را پیش از آن که زناشویی کرده باشید طلاق دادید برای او نصف آن چه را قرار بسته اید، خواهد بود»؟ (مفهومش این است که اگر قرار نبسته باشند حقّی ندارد.)

ص: 499

508/[407] - ﴿عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ قَالَ: قُلْتُ: رَجُلٌ تَزَوَّجَ اِمْرَأَهً وَ سَمَّی لَهَا صَدَاقاً ثُمَّ مَاتَ عَنْهَا وَ لَمْ یَدْخُلْ بِهَا قَالَ: لَهَا اَلْمَهْرُ کَمَلاً وَ لَهَا اَلْمِیرَاثُ قُلْتُ فَإِنَّهُمْ رَوَوْا عَنْکَ أَنَّ لَهَا نِصْفَ اَلْمَهْرِ قَالَ: لاَ یَحْفَظُونَ عَنِّی إِنَّمَا ذَاکَ اَلْمُطَلَّقَهُ .﴾(1)

509/[408] - ﴿عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: اَلَّذِی بِیَدِهِ عُقْدَهُ اَلنِّکَاحِ هُوَ وَلِیُّ أَمْرِهِ ﴾.(2)

510/[409]-﴿ عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ « إِلاّ أَنْ یَعْفُونَ أَوْ یَعْفُوَا اَلَّذِی بِیَدِهِ عُقْدَهُ اَلنِّکاحِ » قَالَ: هُوَ اَلْوَلِیُّ وَ اَلَّذِینَ یَعْفُونَ عِنْدَ اَلصَّدَاقِ أَوْ یَحُطُّونَ عَنْهُ بَعْضَهُ أَوْ کُلَّهُ .﴾ (3)

511/[410] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی﴿ أَوْ یَعْفُوَا اَلَّذِی بِیَدِهِ عُقْدَهُ اَلنِّکاحِ ﴾ قَالَ: هُوَ اَلْأَبُ وَ اَلْأَخُ وَ اَلْمُوصَی إِلَیْهِ وَ اَلَّذِی یَجُوزُ أَمْرُهُ

ص: 500


1- عنه بحار الأنوار: 358/103 ح 55 ، و البرهان في تفسير القرآن : 506/1 ح 13، و نور الثقلين : 233/1 ح 918 ، و مستدرك الوسائل : 96/15 ح 17650 تهذيب الأحكام: 147/8 ح 112 بإسناده عن منصور بن حازم قال : قلت لأبي عبد الله علیه السلام بتفصيل، و نحو الاستبصار : 342/3 ح 12 عنهما وسائل الشيعة : 333/21 ح 27225 2 .
2- عنه بحار الأنوار: 358/103 ح 56 ، و البرهان في تفسير القرآن : 506/1 ح 14، و مستدرك الوسائل : 319/14 ح 16822، و 93/15 ح 17640 تهذيب الأحكام : ج 392 ح 1570 .
3- عنه بحار الأنوار: 358/103 ح 57، وسائل الشيعة : 316/21 ح 27175 ، و البرهان في تفسير القرآن : 506/1 ح 15

407) - از منصور بن حازم روایت کرده است که گفت:

به حضرت عرض کردم: مردی با زنی با تعیین مهریه و صداق ازدواج کرده و پیش از آن که با او مجامعت و زناشویی کند فوت نمود، تکلیفشان چیست؟

فرمود: زن آن تمامی مهر را حقّ مطالبه دارد و ارث هم می برد

گفتم: بعضی از شما روایت کرده اند که فرموده اید: نصف مهر حقّ اوست؟

فرمود: به خوبی کلام مرا رعایت و حفظ نکرده اند آن مربوط به زنی است که طلاق داده شده است.

408) - از عبد الله بن سنان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که عقده و گِرۀ نکاح به دست اوست»، ولیّ و قیّم او می باشد

409)- از زراره و حمران و محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر و امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «مگر این که (همسرتان) ببخشد و یا کسی که عُقده و گرۀ نکاح به دست اوست» فرمودند: وی ولیّ و قیّم او می باشد و نیز کسانی که می توانند مهریه و یا بعضی از آن را ببخشند و یا بگیرند.

410) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «یا ببخشد کسی که عقده و گره نکاح به دست اوست» فرمود: پدر (زن) برادر و یا کسی که به او وصیّت کرده و یا هر کسی که تصرّفش در اموال و امور زن جایز و نافذ باشد که برایش خرید و فروش می کند بنابراین هر یک از ایشان (هر مقدار از مهریه اش

ص: 501

فِی مَالِ اَلْمَرْأَهِ فَیَبْتَاعُ لَهَا وَ یَشْتَرِی، فَأَیُّ هَؤُلاَءِ عَفَا فَقَدْ جَازَ﴾(1)

512/[411] - ﴿عَنْ رِفَاعَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿ اَلَّذِی بِیَدِهِ عُقْدَهُ اَلنِّکاحِ ﴾ هُوَ اَلْوَلِیُّ اَلَّذِی أَنْکَحَ یَأْخُذُ بَعْضاً وَ یَدَعُ بَعْضاً وَ لَیْسَ لَهُ أَنْ یَدَعَ کُلَّهُ.﴾(2)

513/[412] -﴿عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ أَوْ یَعْفُوَا اَلَّذِی بِیَدِهِ عُقْدَهُ اَلنِّکاحِ ﴾ قَالَ: هُوَ اَلْأَخُ وَ اَلْأَبُ وَ اَلرَّجُلُ اَلَّذِی یُوصَی إِلَیْهِ وَ اَلَّذِی یَجُوزُ أَمْرُهُ فِی مَالِهِ بِقِیمَهٍ

قُلْتُ لَهُ: أَرَأَیْتَ إِنْ قَالَتْ لاَ أُجِیزُ مَا یَصْنَعُ؟

قَالَ: لَیْسَ ذَلِکَ لَهَا أَتُجِیزُ بَیْعَهُ فِی مَالِهَا وَ لاَ تُجِیزُ هَذَا﴾ (3)

ص: 502


1- عنه بحار الأنوار: 358/103 ح 58 و البرهان في تفسير القرآن: 506/1 ح 16، و نور الثقلين: 233/1 ح 919 بتفاوت، و مستدرك الوسائل : 93/15 ح 17639 الكافي : 106/62 ح 2 بإسناده عن عثمان بن عيسى، عن سماعة جميعاً عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، و ذيل ح 3 بإسناده عن الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام، و نحوهما من لا يحضره الفقيه : 506/32 ح 4778 ، و تهذيب الأحكام : 393/7 ح 49، و 142/8 ذيل ح 92 وسائل الشيعة : 283/20 ح 25634 و 315/21 ح 27172
2- عنه بحار الأنوار: 358/103 ح 59 ، و البرهان في تفسير القرآن : 507/18 ح 17 ، و نور الثقلين : 234/12 ح 921 و مستدرك الوسائل : 93/15 ح 17641 . من لا يحضره الفقيه: 88/3 ح 3387 عن نوادر محمّد بن أبي عمير، عن غير واحد من أصحابنا، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفصيل، و 507 ح 4779، و نحو الأوّل تهذيب الأحكام: 215/6 ح 6 ، و 392/7 ح 48 عن رفاعة قال : سألت أبا عبد الله علیه السلام ، عنهم وسائل الشيعة:168/19 ح 24374 ، و 282/20 ح 25633، و 316/21 ح 27173
3- عنه بحار الأنوار : 358/103 ح 60، و وسائل الشيعة: 316/21 ح 27174 ، و البرهان في تفسير القرآن : 507/1 ح 18 و نور الثقلين : 233/1 ح 919. الكافي : 106/6 ح 2 بإسناده عن عثمان بن عيسى، عن سماعة جميعاً عن أبي عبد الله علیه السلام بتفصيل، و ذيل ح 3 بإسناده عن الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، و نحوهما من لا يحضره الفقيه: 506/3 ح 4778 ، و تهذيب الأحكام: 393/7 ح 49، و 142/8 ذيل ح 92 عنهم وسائل الشيعة: 283/20 ح 25634، و 315/21 ح 27172

را) ببخشد جایز و نافذ خواهد بود.

411) - از رفاعة روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام در مورد «کسی که عُقده و گره نکاح به دست اوست»، فرمود: ولیّ او آن کسی است که ازدواج را برنامه ریزی کرده او می تواند مقداری از مهریه را بگیرد و یا ببخشد ولی او حقّ ندارد که تمام آن را ببخشد و رها کند.

412) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «مگر این که (همسرتان) ببخشد و یا کسی که عقده و گره نکاح به دست اوست» فرمود: برادر (زن) و پدر (او) و هر کسی که به او وصیّت کرده و نیز کسی که سرپرست و قیّم اموال اوست

عرضه داشتم: نظر شما در این که اگر زن بگوید آن چه را او انجام دهد، اجازه نمی دهم چیست؟

فرمود: چنین حقّی را ندارد آیا اجازه تصرّف در اموالش را دارد ولی در این مورد اجازه نداشته باشد؟!

ص: 503

514 / [413] - ﴿ عَنْ رِفَاعَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ ﴿ اَلَّذِی بِیَدِهِ عُقْدَهُ اَلنِّکاحِ ﴾؟

فَقَالَ: هُوَ اَلَّذِی یُزَوِّجُ یَأْخُذُ بَعْضاً وَ یَتْرُکُ بَعْضاً وَ لَیْسَ لَهُ أَنْ یَتْرُکَ کُلَّهُ.﴾ (1)

515 / [414] - ﴿ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ:

سَأَلْتُ جَعْفَرَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِما السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عزّ و جلّ ﴿ إِلاّ أَنْ یَعْفُونَ ﴾؟

قَالَ: اَلْمَرْأَهُ تَعْفُو عَنْ نِصْفِ اَلصَّدَاقِ،

قُلْتُ: ﴿ أَوْ یَعْفُوَا اَلَّذِی بِیَدِهِ عُقْدَهُ اَلنِّکاحِ ﴾؟

قَالَ: أَبُوهَا إِذَا عَفَا جَازَ لَهُ وَ أَخُوهَا إِذَا کَانَ یُقِیمُ بِهَا وَ هُوَ اَلْقَائِمُ عَلَیْهَا، فَهُوَ بِمَنْزِلَهِ اَلْأَبِ یَجُوزُ لَهُ، وَ إِذَا کَانَ اَلْأَخُ لاَ یُقِیمُ بِهَا وَ لاَ یَقُومُ عَلَیْهَا لَمْ یَجُزْ عَلَیْهَا أَمْرُهُ .﴾ (2)

516 / [415] - ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تعالی:﴿ إِلاّ أَنْ یَعْفُونَ أَوْ یَعْفُوَا اَلَّذِی بِیَدِهِ عُقْدَهُ اَلنِّکاحِ﴾ قال: اَلَّذِی یَعْفُو عَنِ اَلصَّدَاقِ أَوْ یَحُطُّ بَعْضَهُ أَوْ کُلُّهُ .﴾ (3)

517 / [416] - ﴿عَنْ سَمَاعَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ أَوْ یَعْفُوَا اَلَّذِی بِیَدِهِ عُقْدَهُ اَلنِّکاحِ﴾ قَالَ: هُوَ اَلْأَبُ وَ اَلْأَخُ وَ اَلرَّجُلُ اَلَّذِی یُوصَی إِلَیْهِ، وَ اَلَّذِی یَجُوزُ أَمْرُهُ فِی مَالِ اَلْمَرْأَهِ فَیَبْتَاعُ لَهَا وَ یَشْتَرِی فَأَیُّ هَؤُلاَءِ عَفَا فَقَدْ جَازَ،

ص: 504


1- عنه بحار الأنوار: 358/103 ح 61 ، و البرهان في تفسير القرآن : 507/1 ح 19 و مستدرك الوسائل : 93/15 ح 17642 . تهذيب الأحكام : 392/7 ح 1572 .
2- عنه بحار الأنوار: 358/103 ح 62، و وسائل الشيعة : 317/21 ح 27176، و البرهان في تفسير القرآن : 507/1 ح 20، و نور الثقلين: 234/1 ح 920 .
3- عنه بحار الأنوار : 359/103 ح 63 ، و وسائل الشيعة : 317/21 ح 27177، و البرهان في تفسير القرآن : 507/1 ح 21

413) - از رفاعه روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد (فرمایش خداوند متعال:) «کسی که عُقده و گره نکاح به دست اوست»، سؤال کردم؟

فرمود: او کسی است که ازدواج را برنامه ریزی و اجرا کرده است او می تواند مقداری از مهریه او را بگیرد و یا ببخشد ولی حقّ ندارد که تمام آن را ببخشد و رها کند.

414) - از اسحاق بن عمّار روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «مگر این که (همسرتان) ببخشد»، سؤال کردم؟

فرمود: زن می تواند نصف صداق و مهریه خود را ببخشد.

گفتم: «یا کسی که عقده و گرۀ نکاح به دست اوست»، چگونه است؟

فرمود: اگر پدر زن مهریه را ببخشد جایز و نافذ می باشد هم چنین برادر او اگر قیّم و سرپرست اموال و کار های خواهرش باشد که همانند پدر مجاز خواهد بود ولی اگر او قیمومیّت و ولایتی نداشته ،باشد تصرّفاتش غیر مجاز می باشد

415) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «مگر این که (همسرتان) ببخشد و یا کسی که عُقده و گره نکاح به دست اوست»، فرمود: کسی است که می تواند صداق و مهریه - تمام و یا بعضی از آن - را ببخشد و یا دریافت کند.

416) - از سماعه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «مگر این که (همسرتان) ببخشد و یا کسی که عقده و گره نکاح به دست اوست» فرمود: پدر و برادر (زن) و هر کسی که به او وصیت کرده و نیز کسی که سرپرست و قیّم اموال اوست و می تواند برایش خرید و فروش نماید پس هر کدام که نسبت به مهریه بخششی داشته باشد صحیح می باشد

ص: 505

قُلْتُ: أَ رَأَیْتَ إِنْ قَالَتْ: لاَ أُجِیزُهَا مَا یَصْنَعُ؟

قَالَ: لَیْسَ لَهَا ذَلِکَ أَ تُجِیزُ بَیْعَهُ فِی مَالِهَا وَ لاَ تُجِیزُ هَذَا﴾؟!(1) .

518/[417] - ﴿ عَنْ بَعْضِ بَنِی عَطِیَّهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی مَالِ اَلْیَتِیمِ یَعْمَلُ بِهِ اَلرَّجُلُ

قَالَ: یُنِیلُهُ مِنَ اَلرِّبْحِ شَیْئاً إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ وَ لا تَنْسَوُا اَلْفَضْلَ بَیْنَکُمْ ﴾.(2)

519 / [418] - ﴿عَنْ اِبْنِ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : یَأْتِی عَلَی اَلنَّاسِ زَمَانٌ عَضُوضٌ یَعَضُّ کُلُّ اِمْرِئٍ عَلَی مَا فِی یَدَیْهِ وَ یَنْسَوْنَ اَلْفَضْلَ بَیْنَهُمْ، قَالَ اَللَّهُ:﴿ وَ لا تَنْسَوُا اَلْفَضْلَ بَیْنَکُمْ﴾ (3)

قوله تعالى : ﴿حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ وَ الصَّلَاةِ الْوُسْطَى وَ قُومُوا لِلَّهِ قَانِتِينَ﴾﴿238﴾

ص: 506


1- عنه بحار الأنوار : 359/103 ح 64 ، و البرهان في تفسير القرآن : 507/1 ح 22 . الكافي : 106/6 ح 2 من لا يحضره الفقيه : 506/3 ح 4778 ، عنهما وسائل الشيعة: 315/21 ح 27172
2- عنه بحار الأنوار: 12/75 ح 43، و البرهان في تفسير القرآن : 508/1 ح 23، و مستدرك الوسائل : 50/7 ح 7626 . الكافي : 305/5 ح 28 مع زيادة و نحوه تهذيب الأحكام : 18/71 ح 80، و الاستبصار: 71/3 ح 1 عنهم وسائل الشيعة: 448/17 ح 22964 .
3- عنه بحار الأنوار: 413/74 ح 28 ، و البرهان في تفسير القرآن : 508/1 ح 24 . الكافي : 310/5 ح 28 بإسناده عن معاوية بن وهب عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، و نحوه تهذيب الأحكام : 18/7 ح 80 و الاستبصار: 71/3 ح 1 عنهم وسائل الشيعة: 448/17 ح 22964 ، عيون أخبار الرضاء علیه السلام: 42/2 ح 168، خصائص الأئمة علیهم السلام: 124، صحيفة الرضا علیه السلام : 83 ح 190 ، شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد : 219/20.

عرضه داشتم نظر شما در این که اگر زن بگوید آن چه را او انجام دهد، اجازه نمی دهم چیست؟

فرمود: چنین حقّی را ندارد آیا اجازه تصرف در اموالش را دارد ولی در این مورد اجازه نداشته باشد؟

417) - از بعضی فرزندان عطیه روایت کرده است که گفت: از امام صادق علیه السلام درباره اموال یتیم سؤال کردم که مرد تا چه حدّی می تواند در آن تصرّف کند؟

فرمود: مقداری از سود و درآمد اموالش را تصرّف و مصرف می نماید همان طوری که خداوند می فرماید: «و فراموش نکنید افزایش و احسان (به یک دیگر) را در بین خودتان»

418) - از فرزند ابو حمزه روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: زمانی سخت بر مردم خواهد آمد که هر کس بر آن چه در دست های خود دارد. دندان فرو می برد و مردم احسان به یک دیگر را فراموش می کنند در صورتی که خداوند فرموده است: «و احسان و کمک به یک دیگر را فراموش نکنید»

فرمایش خداوند متعال: در انجام همه نماز ها (به خصوص) نماز وسطي ( يعني نماز ظهر ) کوشا باشید و از روی خضوع و اطاعت برای خدا بپا خیزید. (238)

ص: 507

520 / [419] - ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ: ﴿اَلصَّلاَهُ اَلْوُسْطَی﴾؟

فَقَالَ: ﴿ حافِظُوا عَلَی اَلصَّلَواتِ وَ اَلصَّلاهِ اَلْوُسْطی ﴾ وَ صَلاَهِ اَلْعَصْرِ ﴿ وَ قُومُوا لِلّهِ قانِتِینَ ﴾ وَ اَلْوُسْطَی هِیَ اَلظُّهْرُ وَ کَذَلِکَ کَانَ یَقْرَؤُهَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ .﴾(1)

521/[420] - ﴿عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿حافِظُوا عَلَی اَلصَّلَواتِ وَ اَلصَّلاهِ اَلْوُسْطی﴾ وَ «اَلْوُسْطَی» هِیَ أَوَّلُ صَلاَهٍ صَلاَّهَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، وَ هِیَ وَسَطُ صَلاَتَیْنِ بِالنَّهَارِ صَلاَهِ اَلْغَدَاهِ وَ صَلاَهِ اَلْعَصْرِ ﴿ قُومُوا لِلّهِ قانِتِینَ﴾ فِی اَلصَّلاَهِ اَلْوُسْطَی وَ قَالَ: نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ یَوْمَ اَلْجُمُعَهِ وَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِی سَفَرٍ، فَقَنَتَ فِیهَا وَ تَرَکَهَا عَلَی حَالِهَا فِی اَلسَّفَرِ وَ اَلْحَضَرِ، وَ أَضَافَ لِمَقَامِهِ رَکْعَتَیْنِ وَ إِنَّمَا وُضِعَتِ اَلرَّکْعَتَانِ اَللَّتَانِ أَضَافَهُمَا یَوْمَ اَلْجُمُعَهِ لِلْمُقِیمِ لِمَکَانِ اَلْخُطْبَتَیْنِ مَعَ اَلْإِمَامِ، فَمَنْ صَلَّی اَلْجُمُعَهَ فِی غَیْرِ اَلْجَمَاعَهِ فَلْیُصَلِّهَا أَرْبَعاً کَصَلاَهِ اَلظُّهْرِ فِی سَائِرِ اَلْأَیَّامِ،

قَالَ: قَوْلُهُ: ﴿ وَ قُومُوا لِلّهِ قانِتِینَ ﴾ قَالَ: مُطِیعِینَ رَاغِبِینَ﴾ .(2)

ص: 508


1- عنه بحار الأنوار : 288/82 ح 12 و 110/83 ح 8، و البرهان في تفسير القرآن : 509/1 ح 4 و نور الثقلين: 237/1 ح 936، و مستدرك الوسائل : 21/3 ح 2914
2- عنه بحار الأنوار: 188/82 ح 12 و 108/83 ذيل ح 6، أشار إليه، و 201/85 ح 14، و 194/89 ح 37 ، و البرهان في تفسير القرآن : 509/1 ح 5، و نور الثقلين : 237/1 ح 937 قطعة منه، و مستدرك الوسائل : 15/6 ح 6310 بحذف الذيل . الكافي : 271/3 ح 1 بإسناده عن حريز عن زرارة قال: سألت أبا جعفر علیه السلام في كلام طويل و نحوه من لا يحضره الفقيه : 195/1 ح 600 ، و تهذيب الأحكام : 241/2 ح 23 عنهم وسائل الشيعة : 10/4 ح 4385 علل الشرائع : 354/2 ح 1 (باب - 67) نحو الفقيه عنه البحار: 283/82 ذیل ح 3 .

419) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام دربارۀ «نماز وسطی»، سؤال کردم؟

فرمود: «بر» نماز ها و نماز وسطی و نماز عصر محافظت نمایید و برای خدا با حالت قنوت به پا خیزید» که «وسطی» ظهر است و رسول خدا صلی الله علیه و آله و این چنین قرائت می نمود.

420) - از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: «بر نماز ها و نماز وسطی محافظت نمایید» که (منظور از «صلاة الوسطی» (همان نماز ظهر خواهد بود و آن) اولین نمازی است که رسول خدا صلی الله علیه و آله خواند

و این نماز در بین دو نماز در روز قرار گرفته است و آن دو نماز عبارتند از: نماز صبح و نماز عصر.

سپس حضرت فرمود: این آیه در روز جمعه هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله در سفر بود، نازل شد پس حضرت در آن نماز (وسطی) قنوت خواند و سپس آن نماز را به همان حالت خود واگذارده و چیزی به آن - برای مسافر و غیر مسافر - اضافه نکرد ولی برای مقیم (کسی که مسافر نباشد) دو رکعت اضافه نمود؛ و حکمت این دو رکعتی که حضرت برای مقیم (به عنوان نماز ظهر به جای نماز جمعه) اضافه نمود وجود دو خطبه (در نماز جمعه) می باشد بنابراین کسی که آن را تنها و بدون جماعت بخواند باید چهار رکعت بخواند همانند نماز ظهر سایر روز ها (و ضمناً وقت نماز عصر در روز جمعه، همان وقت ظهر در درسایر روزها می باشد)

و حضرت افزود: فرمایش خداوند: ﴿ قُومُوا لِلَّهِ قَنِتِينَ﴾ ،یعنی با حالت اطاعت از دستور و اشتیاق (به عبادت و ستایش خداوند) باشید.

ص: 509

522/[421] - ﴿عَنْ زُرَارَهَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ : أَنَّهُمَا سَأَلاَ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: عَنْ زُرَارَهَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ : أَنَّهُمَا سَأَلاَ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ حافِظُوا عَلَی اَلصَّلَواتِ وَ اَلصَّلاهِ اَلْوُسْطی﴾

قَالَ: صَلاَهِ اَلظُّهْرِ وَ فِیهَا فَرَضَ اَللَّهُ اَلْجُمُعَهَ وَ فِیهَا اَلسَّاعَهُ اَلَّتِی لاَ یُوَافِقُهَا عَبْدٌ مُسْلِمٌ فَیَسْأَلُ خَیْراً إِلاَّ أَعْطَاهُ اَللَّهُ إِیَّاهَا.﴾ (1)

523/[422] - ﴿ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿ اَلصَّلاهُ اَلْوُسْطی﴾ اَلظُّهْرُ ﴿ وَ قُومُوا لِلّهِ قانِتِینَ ﴾ إِقْبَالُ اَلرَّجُلِ عَلَی صَلاَتِهِ وَ مُحَافَظَتُهُ عَلَی وَقْتِهَا حَتَّی لاَ یُلْهِیَهُ عَنْهَا وَ لاَ یَشْغَلُهُ شَیْءٌ .﴾ (2)

524/[423] - ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

صَلاَهُ اَلْوُسْطَی هِیَ اَلْوُسْطَی مِنْ صَلاَهِ اَلنَّهَارِ وَ هِیَ اَلظُّهْرُ، وَ إِنَّمَا یُحَافِظُ أَصْحَابُنَا عَلَی اَلزَّوَالِ مِنْ أَجْلِهَا﴾ (3)

525/[424] - ﴿ وَ فِی رِوَایَهِ سَمَاعَهَ : ﴿ وَ قُومُوا لِلّهِ قانِتِینَ ﴾ قَالَ: هُوَ اَلدُّعَاءُ﴾ (4)

ص: 510


1- عنه بحار الأنوار : 288/82 ح 13 و 195/89 ح 38 و البرهان في تفسير القرآن : 509/1ح 6 و نور الثقلين : 237/1 ح 938 قطعة منه، و مستدرك الوسائل : 21/3 ح 2915 ، و 9/6 ح 6292 . الكافي : 47/22 ح 10 بإسناده عن عمر بن أذينة قال : سمعت أبا عبد الله علیه السلام بتفاوت تهذيب الأحكام : 117/2 ح 209 ، عنهما وسائل الشيعة : 69/7 ح 8750، مكارم الأخلاق : 272 (في الأوقات المرجوّة لإجابة الدعاء) نحو الكافي، عنه البحار : 345/93 ضمن ح 9.
2- عنه بحار الأنوار: 289/82 ح 14 قطعة منه ، و 321/84 ذيل ح 4 و 201/85 ذيل ح 14، وسائل الشيعة : 23/4 ح 4411 ، و البرهان في تفسير القرآن : 510/1 ح 7. تفسير القمي: 79/1 (أقسام العدّة) مرسلاً، عنه البحار 286/82 ح 4 .
3- عنه بحار الأنوار : 289/82 ح 15 وسائل الشيعة : 23/4 ح 4412 ، و البرهان في تفسیر القرآن : 509/1 ح 8، و نور الثقلين: 237/1 ح 939
4- عنه بحار الأنوار : 202/85 ذيل ح 14، و البرهان في تفسير القرآن : 510/1 ح 9، و نور الثقلين: 237/1 ح 940 .

421) - از زراره و محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «بر نماز ها و نماز وسطی محافظت نمایید» سؤال کردند؟

حضرت فرمود: مقصود (از این فرمایش خداوند) نماز ظهر است که خداوند نماز جمعه را در آن وقت واجب نموده است و در آن ساعتی می باشد که چنان چه انسان در آن ساعت خداوند را بخواند و از او چیزی درخواست کند، خداوند متعال عطایش کند.

422) - از عبد الله سنان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: (مقصود از فرمایش خداوند متعال) «الصَّلَوَةِ الْوُسْطَى»، نماز ظهر است و «قُومُواْ لِلَّهِ قَنِتِينَ» روی آوردن انسان به سمت نماز می باشد و رعایت و اهمیّت دادن به وقت آن که غفلت نکند و کاری مانعش نگردد

423) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: «صلاة وُسطی» نماز وسط روز است که (همان نماز) ظهر می باشد و همانا دوستان و یاران ما بر زوال خورشید به خاطر نماز، اهمیّت می دهند

424) - و در روایت سماعة (حضرت) فرموده است (منظور از) «قُومُواْ لِلَّهِ قَنِتِينَ» ، دعا و راز و نیاز است

ص: 511

526/[425] - ﴿[عَنْ زُرَارَهَ ] عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ کَثِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ: ﴿حافِظُوا عَلَی اَلصَّلَواتِ وَ اَلصَّلاهِ اَلْوُسْطی وَ قُومُوا لِلّهِ قانِتِینَ﴾

[قَالَ: اَلصَّلاَهُ، رَسُولُ اَللَّهِ وَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ فَاطِمَهُ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَیْنُ وَ اَلْوُسْطَی أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ] ﴿ وَ قُومُوا لِلّهِ قانِتِینَ﴾ طَائِعِینَ لِلْأَئِمَّهِ علیهم السلام.﴾ (1)

قوله تعالى : ﴿ فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجَالًا أَوْ رُكْبَانًا فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَمَا عَلَّمَكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ ﴿239﴾ وَ الَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَ يَذَرُونَ أَزْوَاجًا وَصِيَّةً لِأَزْوَاجِهِمْ مَتَاعًا إِلَى الْحَوْلِ غَيْرَ إِخْرَاجٍ فَإِنْ خَرَجْنَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِي مَا فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ مِنْ مَعْرُوفٍ وَ اللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ﴾ ﴿240﴾

527/[426] - ﴿عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ: أَخْبِرْنِی عَنْ صَلاَهِ اَلْمُوَاقَفَهِ؟

فَقَالَ: إِذَا لَمْ تَکُنْ اَلنِّصْفَ مِنْ عَدُوِّکَ صَلَّیْتَ إِیمَاءً رَاجِلاً کُنْتَ أَوْ رَاکِباً فَإِنَّ اَللَّهَ تعالی یَقُولُ: ﴿ فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجالاً أَوْ رُکْباناً ﴾ تَقُولُ فِی اَلرُّکُوعِ: لَکَ رَکَعْتُ وَ أَنْتَ رَبِّی، وَ فِی اَلسُّجُودِ: لَکَ سَجَدْتُ وَ أَنْتَ رَبِّی أَیْنَمَا تَوَجَّهَتْ بکَ

ص: 512


1- عنه بحار الأنوار : 302/24 ح 12، و البرهان في تفسير القرآن : 510/1 ح 10، و نور الثقلين : 237/1 ح 941.

425) - [ از زرارة ] از عبد الرحمان بن کثیر روایت کرده است که گفت: امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «بر نماز ها و نماز وسطی محافظت نمایید و با حالت اطاعت از دستور و اشتیاق (به عبادت و ستایش خداوند) باشید، فرمود: (منظور از) «الصلوات» رسول الله امير المؤمنين ،فاطمه حسن و حسین - سلام الله عليهم - هستند، «الوسطى» امير المؤمنين علیه السلام است « وَ قُومُواْ لِلَّهِ قَنِتِينَ»، تابعین و پیروان ائمه علیهم السلام می باشید.

فرمایش خداوند متعال: پس اگر (به خاطر جنگ یا خطر دیگری) بترسید (نماز را) در حال پیاده یا سواره انجام دهید اما هنگامی که امنیت خود را بازیافتید خدا را یاد کنید (و نماز را به صورت متعارف انجام دهید) همان گونه که خداوند چیز هایی را که نمی دانستید به شما تعلیم داد (239) و کسانی که در آستانه مرگ هستند و همسرانی از خود بر جای می گذارند باید برای همسران خود وصیت کنند که تا یک سال آن ها را (با پرداختن هزینه زندگی) بهره مند سازند به شرط این که آن ها (از خانه شوهر) بیرون نروند (و اقدام به ازدواج نکنند) و اگر بیرون روند (حقی برای هزینه ندارند و) گناهی بر شما نیست نسبت به آن چه که آنان در مورد خود به گونه ای شایسته انجام می دهند و خداوند توان مند و حکیم است (240)

426)- از زراره روایت کرده است که گفت:(1)

ص: 513


1- ادامه متن است: به امام باقر علیه السلام عرضه داشتم: مرا از چگونگی نماز در حالت رویارویی و جنگ با دشمن آگاه فرما فرمود: چنان چه در حالت آرامش نباشی (بلکه مشغول جنگ و ستیز باشی)، نماز را (برای رکوع و سجود) با حالت اشاره (سر، چشم و ابرو) انجام بده - فرقی نمی کند که پیاده باشی و یا سواره - زیرا که خداوند متعال فرموده است: «و اگر چنان چه ترسیدید، پس (نماز را) به حالت پیاده و یا سواره (انجام دهید) اگر در حالت جنگ و ترس - خواه پیاده و یا سواره - باشید (نماز را برای دفاع با اشاره انجام دهید) در حال اشاره برای رکوع می گویی: «لك ركعت ودأنت ربی» (ای خدا!) برای تو رکوع به جا می آورم تو پروردگار من هستی و با حالت اشاره برای سجده می گویی: «لك سجدت و أنت ربّي» (ای خداوند!) برای تو سجده می کنم، تو پروردگار من هستی.

دَابَّتُکَ غَیْرَ أَنَّکَ تَوَجَّهُ حِینَ تُکَبِّرُ أَوَّلَ تَکْبِیرَهٍ.﴾ (1)

528/[427] - ﴿ عَنْ أَبَانِ بْنِ مَنْصُورٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

فَاتَ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ علیه السلام وَ اَلنَّاسَ یَوْماً بِصِفِّینَ یَعْنِی صَلاَهَ اَلظُّهْرِ وَ اَلْعَصْرِ وَ اَلْمَغْرِبِ وَ اَلْعِشَاءِ، فَأَمَرَهُمْ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنْ یُسَبِّحُوا وَ یُکَبِّرُوا وَ یُهَلِّلُوا، قَالَ: وَ قَالَ اَللَّهُ تعالی: ﴿ فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجالاً أَوْ رُکْباناً ﴾ فَأَمَرَهُمْ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَصَنَعُوا ذَلِکَ رُکْبَاناً وَ رِجَالاً .

وَ رَوَاهُ اَلْحَلَبِیُّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: فَاتَ اَلنَّاسَ اَلصَّلاَهُ مَعَ عَلِیِّ علیه السلام یَوْمَ صِفِّینَ إِلَی آخِرِهِ .﴾ (2)

529/[428] - ﴿ عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ [بْنِ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ] عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجالاً أَوْ رُکْباناً ﴾ کَیْفَ یَفْعَلُ وَ مَا یَقُولُ وَ مَنْ یَخَافُ سَبُعاً أَوْ لِصّاً کَیْفَ یُصَلِّی؟

قَالَ: یُکَبِّرُ وَ یُومِئُ إِیمَاءً بِرَأْسِهِ .﴾ (3)

ص: 514


1- عنه بحار الأنوار : 116/89 ذيل ح 10، و وسائل الشيعة : 446/8 ح 11128، و البرهان في تفسير القرآن : 510/1 ح 2 ، و نور الثقلين : 239/12 ح 948 . من لا يحضره الفقيه : 466/1 ح 1345 بتفاوت، و نحوه تهذيب الأحكام : 173/3 ح 5، عنهما وسائل الشيعة : 441/8 ح 11113 .
2- عنه بحار الأنوار : 116/89 ذيل ح 10، و وسائل الشيعة : 446/8 ح 11129، و البرهان في تفسير القرآن : 510/18 ح 3، و نور الثقلين: 239/1 ح 949 القطعة الأولى منه .
3- عنه بحار الأنوار : 117/89 ذيل ح 10، و وسائل الشيعة : 447/8 ح 11130، و البرهان في تفسير القرآن : 511/1 ح 4 . الكافي : 457/3 ح 6، تهذيب الأحكام : 173/3 ح 382 عنهما وسائل الشيعة : 439/8 ح 11106،

فرقی نمی کند که مرکب سواری تو را به هر سویی ببرد و یا مواجه کند مهم این است که هنگام گفتن اولین تکبیر توجه (به سمت قبله را) داشته باشی

427) - از ابان بن منصور روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: امیرالمؤمنین علیه السلام به همراه اصحاب و لشکرش در جنگ صفّین یک روز نماز ،ظهر ،عصر، مغرب و عشا را از دست دادند، (به ناچار) امير المؤمنين علیه السلام دستور داد تا آنان تسبیح و تكبير و لا إله إلا الله، بگویند.

امام صادق علیه السلام افزود: خداوند متعال فرموده است: (پس اگر در حالت جنگ و ترس) خواه پیاده و یا سواره - باشید (نماز را در حال دفاع با اشاره انجام دهید)، بر همین اساس امام علی علیه السلام چنان دستوری را داد و لشکر، در حال پیاده و سواره آن را انجام دادند.

و نیز حلبی از امام صادق علیه السلام روایت کرده است که فرمود: امام علی علیه السلام به همراه اصحاب و لشکرش در جنگ صفّین نمازشان را از دست دادند ... تا آخر حدیث قبل.

428) - از عبد الرحمان [بن ابی عبد الله] روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: - (پس اگر در حالت جنگ و ترس) خواه پیاده و یا سواره- سؤال کردم که او چگونه نماز بخواند؟ و نیز چنان چه شخصی از درنده و دزد ترسید چطور نماز را به جا آورد؟

فرمود: (نیّت می کند و) تكبيرة الإحرام می گوید و (برای رکوع و سجود و تشهّد و...) با سر (و یا چشم) اشاره می نماید.

ص: 515

530 / [ 429] - ﴿عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی صَلاَهِ اَلزَّحْفِ قَالَ: یُکَبِّرُ وَ یُهَلِّلُ یَقُولُ: اَللَّهُ أَکْبَرُ یَقُولُ اَللَّهِ: ﴿ فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجالاً أَوْ رُکْباناً ﴾ (1)

531/[430] -﴿عَنْ اِبْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ مُعَاوِیَهَ قَالَ:

سَأَلْتُهُ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی﴿ وَ اَلَّذِینَ یُتَوَفَّوْنَ مِنْکُمْ وَ یَذَرُونَ أَزْواجاً وَصِیَّهً لِأَزْواجِهِمْ مَتاعاً إِلَی اَلْحَوْلِ﴾؟

قَالَ: مَنْسُوخَهٌ نَسَخَتْهَا آیَهَ ﴿ یَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَهَ أَشْهُرٍ وَ عَشْراً﴾ (2) وَ نَسَخَتْهَا آیَهُ اَلْمِیرَاثِ.﴾ (3)

532/[431] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:

سَأَلْتُهُ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ وَ اَلَّذِینَ یُتَوَفَّوْنَ مِنْکُمْ وَ یَذَرُونَ أَزْواجاً وَصِیَّهً لِأَزْواجِهِمْ مَتاعاً إِلَی اَلْحَوْلِ غَیْرَ إِخْراجٍ﴾؟

قَالَ: هِیَ مَنْسُوخَهٌ قُلْتُ: وَ کَیْفَ کَانَتْ؟

قَالَ: کَانَ اَلرَّجُلُ إِذَا مَاتَ أُنْفِقَ عَلَی اِمْرَأَتِهِ مِنْ صُلْبِ اَلْمَالِ حَوْلاً، ثُمَّ أُخْرِجَتْ بِلاَ مِیرَاثٍ ثُمَّ نَسَخَتْهَا آیَهُ اَلرُّبُعِ وَ اَلثُّمُنِ فَالْمَرْأَهُ یُنْفَقُ عَلَیْهَا مِنْ نَصِیبِهَا.﴾ (4)

ص: 516


1- عنه بحار الأنوار : 117/89 ذيل ح 11، وسائل الشيعة : 447/8 ح 11131 ، و البرهان في تفسير القرآن : 511/1 ح 5. من لا يحضره الفقيه : 465/12 ح 1341 ، عنه وسائل الشيعة : 443/8 ح 11118.
2- سورة بقرة: 234/2.
3- عنه بحار الأنوار: 190/104 ح 39 ، و وسائل الشيعة : 238/22 ح 28483 ، و البرهان في تفسير القرآن : 511/18 ح 1 و نور الثقلين : 240/1 ح 955 ، و مستدرك الوسائل : 363/15 ح 18512 .
4- عنه بحار الأنوار: 191/104 ح 40، و وسائل الشيعة : 239/22 ح 28485 ، و البرهان في تفسير القرآن : 511/1 ح 2 .

429) - از عبد الرحمان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: در میدان جنگ و ستیز با دشمن به جای نماز، تکبیر «الله أكبر» و «لا إله إلا الله» می گویی؛ زیرا که خداوند می فرماید: «اگر در حالت جنگ و ترس - خواه پیاده و یا سواره - » باشید (نماز را در حال دفاع با اشاره انجام دهید)

430) - از ابن ابی عمیر به نقل از (معاوية بن عمّار) روایت کرده است که گفت:

از آن حضرت (امام صادق علیه السلام) درباره فرمایش خداوند متعال: «و کسانی که فوت می کنند و همسران خود را بدون وصیت باقی می گذارند (تا یک سال) باید تأمین هزینه شوند و از منزل بیرون نروند سؤال کردم؟

فرمود: به وسیله آیه ای دیگر: باید چهار ماه و ده روز خود را نگاه دارند» نسخ شده است که آن نیز توسط آیه ارث نسخ گردیده است.

431) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از آن حضرت (امام باقر و یا امام صادق علیهما السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و کسانی که فوت می کنند و همسران خود را بدون وصیت باقی می گذارند (تا یک سال) باید تأمین هزینه شوند و از منزل بیرون نروند»، سؤال کردم؟

فرمود: این آیه نسخ شده است.

عرض کردم: چگونه انجام گرفته است؟

فرمود: هنگامی که مردی از دنیا می رفت تا یک سال از اصل اموال شوهر به همسرش نفقه داده می شد و سپس او بدون ارث از زندگی آن مرد بیرون می شد که به وسیله آیه (ارث) یک چهارم و یک هشتم نسخ گردید، بعد از آن، نفقه زن از سهمیه ارث خود او پرداخت شد.

ص: 517

قوله تعالى: ﴿وَ لِلْمُطَلَّقَتِ مَتَعُ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ﴾ ﴿241﴾

533/[432] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ وَ لِلْمُطَلَّقاتِ مَتاعٌ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَی اَلْمُتَّقِینَ ﴾ مَا أَدْنَی ذَلِکَ اَلْمَتَاعِ إِذَا کَانَ اَلرَّجُلُ مُعْسِراً لاَ یَجِدُ؟

قَالَ: اَلْخِمَارُ وَ شِبْهُهُ .﴾ (1)

534/[433] - ﴿عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ وَ لِلْمُطَلَّقاتِ مَتاعٌ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَی اَلْمُتَّقِینَ﴾ قَالَ: مَتَاعُهَا بَعْدَ مَا تَنْقَضِی عِدَّتُهَا ﴿ عَلَی اَلْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَ عَلَی اَلْمُقْتِرِ قَدَرُهُ »، فَأَمَّا فِی عِدَّتِهَا فَکَیْفَ یُمَتِّعُهَا وَ هِیَ تَرْجُوهُ وَ هُوَ یَرْجُوهَا وَ یُجْرِی اَللَّهُ بَیْنَهُمَا مَا شَاءَ، أَمَا إِنَّ اَلرَّجُلَ اَلْمُوسِرَ یُمَتِّعُ اَلْمَرْأَهَ اَلْعَبْدَ وَ اَلْأَمَهَ، وَ یُمَتِّعُ اَلْفَقِیرُ بِالْحِنْطَهِ وَ اَلزَّبِیبِ وَ اَلثَّوْبِ وَ اَلدَّرَاهِمِ،

وَ إِنَّ اَلْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ عَلَیْهِما السَّلاَمُ مَتَّعَ اِمْرَأَهً کَانَتْ لَهُ بِأَمَهٍ، وَ لَمْ یُطَلِّقْ اِمْرَأَهً إِلاَّ مَتَّعَهَا.﴾ (2)

ص: 518


1- عنه بحار الأنوار: 360/103 ح 68، و البرهان في تفسير القرآن : 513/1 ح 7 ، و مستدرك الوسائل : 89/15ح 17625 . الكافي : 105/6 ح 5 تهذيب الأحكام: 140/8 ح 85 عنهما وسائل الشيعة : 309/21 ح 27153
2- عنه بحار الأنوار: 359/103 ح 65 ، و البرهان في تفسير القرآن : 513/1 ح 8 و مستدرك الوسائل : 89/15 ح 17624 و 91 ح 17633 قطعة منه. الكافي : 105/6 ح 3 بإسناده عن الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام ، و ح 4 عن عثمان بن عيسى، عن سماعة جميعاً، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير فيهما، و نحوهما تهذيب الأحكام : 139/8 ح 83 و ح 84 عنهم وسائل الشيعة : 308/21 ح 27152

فرمایش خداوند متعال: و برای زنان طلاق داده شده هدیه متعارفی لازم است (که از طرف شوهر پرداخت گردد) این حقی است بر عهده مردان پرهیزکار (241)

432) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرضه داشتم: (مرا نسبت به فرمایش خداوند: «و برای زن های طلاق داده شده متاع و هدیه ای مناسب لازم است و این حقی است بر عهده مردان پرهیزکار» آگاه نمایید که اگر مرد در تنگدستی و سختی باشد کمترین مقدار بهره مندی از اموال (برای همسرش) چه مقدار می باشد؟

فرمود: «خمار» مقنعه و پوششی که زن را بپوشاند.

433) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خدای عزّ و جلّ: «و برای زن های طلاق داده شده متاع و هدیه ای مناسب لازم است و این حقی است بر عهده مردان پرهیزگار» فرمود: زن طلاق داده شده را - بعد از آن که عدّه اش پایان یافت - در حدّ توان از اموال خود کمک نماید و بهره مندش کند

(گفتم:) چگونه او را از اموال خود بهره مند گرداند با این که در عدّه است و هر دو نفر امید به یکدیگر دارند؟ تا خدوند چه اراده کند و بین آنان چه اتفاقی بیفتد؟

فرمود: چنان چه شخص توانمند باشد. برای کمک به همسر طلاق داده اش در حدّ دادن یک عبد (زر خرید و غلام) و یا کنیز بپردازد، ولی شخص ضعیف و ناتوان در حدّ خود (مانند) گندم ،کشمش لباس و پول نقد پرداخت کند.

سپس افزود: امام حسن مجتبی علیه السلام همسر خود را طلاق داد و یک کنیز به او عطا کرد و حضرت زنی را طلاق نمی داد مگر آن که چیزی را به او عطا می کرد و بهرمندش می نمود

ص: 519

535/[434] - ﴿ قَالَ: وَ قَالَ اَلْحَلَبِیُّ :

مَتَاعُهَا بَعْدَ مَا تَنْقَضِی عِدَّتُهَا ﴿ عَلَی اَلْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَ عَلَی اَلْمُقْتِرِ قَدَرُهُ ﴾ (1)

536/[435 ] - [عن حلبی] ﴿ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ وَ أَبِی اَلْحَسَنِ مُوسَی عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ قَالَ: سَأَلْتُ أَحَدَهُمَا عَنِ اَلْمُطَلَّقَهِ مَا لَهَا مِنَ اَلْمُتْعَهِ؟ قَالَ: عَلَی قَدْرِ مَالِ زَوْجِهَا.﴾ (2)

537/[436]- ﴿عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ زِیَادٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : عَنْ رَجُلٍ طَلَّقَ اِمْرَأَتَهُ قَبْلَ أَنْ یَدْخُلَ بِهَا؟

قَالَ: فَقَالَ: علیه السلام: إِنْ کَانَ سَمَّی لَهَا مَهْراً فَلَهَا نِصْفُ اَلْمَهْرِ وَ لاَ عِدَّهَ عَلَیْهَا وَ إِنْ لَمْ یَکُنْ سَمَّی لَهَا مَهْراً فَلاَ مَهْرَ لَهَا وَ لَکِنْ یُمَتِّعُهَا فَإِنَّ اَللَّهَ تعالی یَقُولُ فِی کِتَابِهِ ﴿ وَ لِلْمُطَلَّقاتِ مَتاعٌ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَی اَلْمُتَّقِینَ﴾ (3)

538/[437]- ﴿قَالَ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا إِنَّ مُتْعَهَ اَلْمُطَلَّقَهِ فَرِیضَهٌ .﴾ (4)

ص: 520


1- عنه بحار الأنوار : 359/103 ذيل ح 65 و وسائل الشيعة : 311/21 ح 27161 ، و البرهان في تفسير القرآن : 513/1 ح 9. قطعة من حديث سابقه، فراجع تخريجاته
2- عنه بحار الأنوار : 359/103 ح 66، وسائل الشيعة : 311/21 ح 27158 ، و البرهان في تفسير القرآن : 513/1 ح 10.
3- عنه بحار الأنوار: 359/103 ح 67 ، و وسائل الشيعة : 311/21 ح 27159 ، و البرهان في تفسير القرآن : 513/1 ح 11 الكافي : 106/6 ح 1 بإسناده عن أبي بصير، عن أبي عبد الله علیه السلام، و 119 ح 6 بإسناده عن ابن أبي يعفور، عن أبي الله علیه السلام بتفاوت فيهما، عنهما وسائل الشيعة : 313/21 ح 27168، و 328 ح 27209
4- عنه بحار الأنوار: 360/103 ذيل ح 67 ، و وسائل الشيعة : 311/21 ح 27160 ، و و البرهان في تفسير القرآن : 514/1 ح 12 الكافي: 105/6 ح 2 بإسناده عن البزنطي قال: ذكر: بعض أصحابنا .... ونحوه من لا يحضره الفقيه : 506/3 ح 4775، و تهذيب الأحكام: 141/8 ح 9 عنهم وسائل الشيعة : 306/21 ح 27141 ، و 307 ح 27145

434) - و از حلبی روایت کرده است که گفت:

بهره مند شدن زن بعد از گذشت عدّه اش از اموال شوهر، به مقدار استطاعت و توان و یا ناتوانی شوهرش می باشد

435) - از حلبی روایت کرده است که گفت:

از یکی از دو امام صادق و امام کاظم علیهما السلام درباره زنی که طلاق داده شده سؤال کردم که از چه مقدار از اموال شوهرش باید بهره مند شود؟

فرمود: به مقدار توان و استطاعت شوهرش خواهد بود

436) - از حسن بن زیاد روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره مردی که همسر خود را پیش از آن که با او نزدیکی و مجامعت کرده باشد طلاق داده سؤال کردم؟

فرمود: چنان چه مهریه ای برایش قرار داده شده نصف آن حقّ همسرش می باشد، (و برای زن شوهر کرده ای که همبستر نشده باشند) عدّه لازم نیست، ولی اگر مهریه ای قرارداد نشده باشد چیزی طلب کار نمی باشد لیکن (از باب احسان) او را از اموال خود در حدّ توان بهرهمند و کمک نماید؛ زیرا که خداوند متعال در کتاب خود می فرماید: «و برای زن های طلاق داده شده متاع و هدیه ای مناسب لازم است و این حقی بر عهدۀ مردان پرهیزکار می باشد»

437) - از احمد بن محمد روایت کرده است که گفت:

بعضی از اصحاب گفته اند: بهره مند ساختن زن طلاق داده شده از اموال شوهرش فریضه و لازم می باشد

ص: 521

قوله تعالى : ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَ هُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْيَاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَ لَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَشْكُرُونَ ﴿243﴾ وَ قَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿244﴾ مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا كَثِيرَةً وَ اللَّهُ يَقْبِضُ وَ يَبْسُطُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿245﴾

539/[438]- ﴿ عَنْ حُمْرَانَ بْنِ أَعْیَنَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ: حَدِّثْنِی عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ أَ لَمْ تَرَ إِلَی اَلَّذِینَ خَرَجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ هُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ اَلْمَوْتِ فَقالَ لَهُمُ اَللّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْیاهُمْ ﴾ قُلْتُ: أَحْیَاهُمْ حَتَّی نَظَرَ اَلنَّاسُ إِلَیْهِمْ ثُمَّ أَمَاتَهُمُ مِنْ یَوْمِهِمْ أَوْ رَدَّهُمْ إِلَی اَلدُّنْیَا حَتَّی سَکَنُوا اَلدُّورَ وَ أَکَلُوا اَلطَّعَامَ وَ نَکَحُوا اَلنِّسَاءَ؟

قَالَ: بَلْ رَدَّهُمُ اَللَّهُ حَتَّی سَکَنُوا اَلدُّورَ وَ أَکَلُوا اَلطَّعَامَ وَ نَکَحُوا اَلنِّسَاءَ وَ لَبِثُوا بِذَلِکَ مَا شَاءَ اَللَّهُ ثُمَّ مَاتُوا بِآجَالِهِمْ.﴾ (1)

ص: 522


1- عنه بحار الأنوار: 381/13 ح 2 أشار إلیه. و 74/53 ح 74 و البرهان فی تفسير القرآن: 515/1 ح 2 مختصر بصائر الدرجات : 24 بإسناده عن حمران بن أعين، عن أبي جعفر علیه السلام عنه البحار: 381/13 ح 2 و 74/53 ح 74، و البرهان: 515 ذيل 2، مجمع البيان: 605/2 عنه البحار: 381/13 ح 2. هذه القصّة وقعت لأهل مدينة من مدائن الشام في ز من نبیّ من أنبياء بني إسرائيل المسمّى حزقيل علیه السلام راجع تفصيلها إلى الكافي : 198/8 ح 237 بإسناده عن ابن محبوب عن عمر ابن يزيد و غیره عن بعضهم عن أبي عبد الله علیه السلام، و بعضهم عن أبي جعفر علیه السلام

فرمایش خداوند متعال: آیا ندیدی جمعیتی را که از ترس مرگ از خانه های خود قرار کردند؟ و آنان هزار ها نفر بودند (که به بهانه ترس از بیماری طاعون از شرکت در میدان جهاد امتناع ورزیدند)، پس خداوند به آن ها گفت: بمیرید (و به همان بیماری که آن را بهانه قرار داده بودند مردند.) سپس خداوند آن ها را (برای عبرت دیگران) زنده کرد خداوند نسبت به بندگان خود فضل و احسان می کند ولی بیشتر مردم شکر (او را) بجا نمی آورند (243)و در راه خداوند قتال و جهاد نمایند و بداند که همانا خداوند شنوا و دانا است (244) کیست که به خدا قرض الحسنه ای دهد (و از اموالی که در اختیار او قرار داده انفاق کند) تا آن را برای او چندین برابر افزایش دهد؟ و خداوند است (که روزی بندگان را) محدود یا گسترده می نماید و شما به سوی او باز می گردید (و پاداش خود را دریافت خواهید کرد). (245)

438) - از حمران بن اعین روایت کرده است که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرضه داشتم: درباره تفسیر فرمایش خداوند متعال: «آیا نمی بینی کسانی را که - از ترس مرگ - از دیار خود بیرون رفتند و هزاران نفر بودند؟ پس خداوند به آنان فرمود: همگی بمیرید و سپس تمامی آن افراد را زنده نموده» ، برایم مطالبی را بیان فرما: آيا خداوند ایشان را زنده نمود تا دیگر انسان ها به ایشان بنگرند (و عبرت گیرند)؟ آیا پس از آن همه را می راند و در همان روز مجدّداً زنده نمود؟ و در خانه های خود ساکن شدند و همانند دیگرن غذا می خوردند و به زنان نگاه می کردند؟

فرمود: بلکه خداوند آنان را زنده نمود تا (زنده شدگان) در خانه های خود ساکن شدند و همانند دیگران غذا می خوردند و با زبان نکاح می کردند. زمانی که اراده خدوند تعلّق گرفت تمامی آنان با سرآمدن و پایان عمرشان مردند.

ص: 523

540/[439] - ﴿عَنْ عَلِیِّ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ:

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ ﴿ مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْها ﴾ (1) قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : رَبِّ زِدْنِی، فَأَنْزَلَ اَللَّهُ تعالی ﴿ مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها﴾ (2) قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : رَبِّ! زِدْنِی فَأَنْزَلَ اَللَّهُ تعالی: (مَنْ ذَا اَلَّذِی یُقْرِضُ اَللّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً کَثِیرَهً﴾ وَ اَلْکَثِیرَهُ عِنْدَ اَللَّهِ لاَ یُحْصَی.﴾ (3)

541/[440] - ﴿ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی اَلْحَسَنِ علیه السلام :قَوْلُهُ تعالی : ﴿ مَنْ ذَا اَلَّذِی یُقْرِضُ اَللّهَ قَرْضاً حَسَناً ﴾؟ قَالَ: هِیَ صِلَهُ اَلْإِمَامِ﴾ (4)

542/ [441] - ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی بْنِ زِیَادٍ ، قَالَ:

کُنْتُ فِی دِیوَانِ اِبْنِ عَبَّادِ ، فَرَأَیْتُ کِتَاباً یُنْسَخُ فَسَأَلْتُ عَنْهُ؟، فَقَالُوا: کِتَابُ اَلرِّضَا إِلَی اِبْنِهِ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ مِنْ خُرَاسَانَ فَسَأَلْتُهُمْ أَنْ یَدْفَعُوهُ إِلَیَّ، فَإِذَا فِیهِ: بِسْمِ اَللَّهِ اَلرَّحْمَنِ اَلرَّحِیمِ، أَبْقَاکَ اَللَّهُ طَوِیلاً، وَ أَعَاذَکَ مِنْ عَدُوِّکَ یَا وَلَدِی!، فِدَاکَ أَبُوکَ! قَدْ فَسَّرْتُ لَکَ مَالِی وَ أَنَا حَیٌّ سَوِیٌّ، رَجَاءَ أَنْ یُمِنّکَ [اَللَّهُ] بِالصِّلَهِ لِقَرَابَتِکَ،

ص: 524


1- سوره نمل ،89/27 و سوره قصص 84/28
2- سورة الأنعام : 160/6 .
3- عنه بحار الأنوار : 246/71 ذيل ح 2 ، و البرهان في تفسير القرآن : 516/1 ح 3. معاني الأخبار : 397 ح 54 بإسناده عن أبي أيوب الخزّاز قال: سمعت أبا عبد الله علیه السلام يقول: ... ، عنه البحار : 246/71 ح 1 و 137/96 ح 72 .
4- عنه بحار الأنوار: 215/96 ح 2 ، و البرهان في تفسير القرآن : 516/1 ح 4. تفسير القمّي : 351/2 ، الكافي : 537/1 ذيل ح 2 بإسناده عن الخيبري و يونس بن ظبيان قالا: سمعنا أبا عبد الله علیه السلام يقول: ...، و 302/8 ح 461، ثواب الأعمال : 99 ( ثواب صلة الإمام علیه السلام عن إسحاق بن عمّار قال : قلت للصادق علیه السلام، عنه البحار : 215/96 ح 3 .

439) - از علی بن عمّار روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: پس از آن که این آیه شریفه «هر کسی که کار نیکی انجام دهد برای او (در پیشگاه خداوند) بهتر خواهد بود» را بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نازل کرد - هر کسی که حسنه ای انجام دهد بهتر از آن برایش ذخیره گردد - حضرت اظهار داشت: خداوندا! برای (امّت) من بیفزا سپس خداوند متعال این آیه را نازل نمود: «هر کسی که کار نیکی انجام دهد برای او ده برابر آن خواهد بود»

حضرت اظهار داشت: «الّلهمّ زدنی» خداوند تبارک و تعالی (این آیه): «هر کسی که به خداوند (عمل ، وام) قرض الحسنه ای دهد، پس خداوند چندین برابر برایش افزایش می دهد» را نازل کرد که خیر بسیار در پیشگاه خداوند قابل تعیین و شمارش نمی باشد

440) - از اسحاق بن عمّار روایت کرده است که گفت:

به امام کاظم علیه السلام عرضه داشتم: منظور از «هر کسی که به خداوند (عمل ، وام) قرض الحسنه ای دهد» (چیست)؟

فرمود: صله و کمک رسانی به امام است.

441) - از محمد بن عیسی بن زیاد روایت کرده است که گفت:

در دفترخانه (نویسندگان) ابن عُبّاد بودم پس نوشته ای را دیدم که مشغول نسخه برداری از آن بودند؛ از (محتوای) آن سؤال کردم؟

گفتند: نامه ای است که امام رضا علیه السلام- از خراسان - به فرزندش نوشته است.

از ایشان درخواست کردم که آن را به من دهند تا ببینم وقتی آن را گرفتم و ملاحظه کردم در آن نوشته بود به نام خداوند بخشاینده ،مهربان ،خداوند، طول عمر عطایت کند و از شر دشمنان در پناه خویش قرارت دهد ای فرزندم پدرت فدایت باد!

همانا من آن چه را در نظر داشتم برایت بیان کرده ام - من زنده و سالم هستم و اما نسبت به (خانم) سعیده (که مورد اعتماد امام کاظم علیه السلام بود)، او زنی است که

ص: 525

وَ لِمَوَالِی مُوسَی وَ جَعْفَرٍ رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُمَا، فَأَمَّا سَعِیدَهُ فَإِنَّهَا اِمْرَأَهٌ قَوِیَّهُ اَلْجَزْمِ فِی اَلنَّحْلِ، وَ اَلصَّوَابِ فِی دِقَّهِ اَلنَّظَرِ ، [رقة الفطر] وَ لَیْسَ ذَلِکَ کَذَلِکَ: قَالَ اَللَّهُ تعالی: ﴿ مَنْ ذَا اَلَّذِی یُقْرِضُ اَللّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً کَثِیرَهً ﴾، وَ قَالَ: ﴿ لِیُنْفِقْ ذُو سَعَهٍ مِّنْ سَعَتِهِ وَ مَنْ قُدِرَ عَلَیْهِ رِزْقُهُ فَلْیُنْفِقْ مِمّا آتاهُ اَللّهُ ﴾ (1) وَ قَدْ أَوْسَعَ اَللَّهُ عَلَیْکَ کَثِیراً یَا بُنَیَّ! فِدَاکَ أَبُوکَ! - لاَ یَسْتُرْ فی (2) اَلْأُمُورَ بحسبِّهَا فَتُخْطِئَ حَظَّکَ، وَ اَلسَّلاَمُ.﴾ (3)

قوله تعالى :﴿ أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُوا لِنَبِيٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلَّا تُقَاتِلُوا قَالُوا وَ مَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ قَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِيَارِنَا وَ أَبْنَائِنَا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ ﴿246﴾ - الی - وَ قَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَى وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلَائِكَةُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿248﴾

ص: 526


1- سورة الطلاق: 7/65
2- فی الطبع الحديث: لا تستردني و هو تغير مفهوم و في البحار: لا تستردونی
3- عنه بحار الأنور 103/50 ج 18، و البرهان في تفسير القرآن: 566/1 ح 5 و موسوعة مکاتیب الائمة و رسائلهم علیهم السلام 138/1 ح 147 (تأليف المحقّق)

دارانی زاده ای قوی می باشد و در رسیدن به واقعیّات و داشتن نظریات صحیح ثابت و مستقیم است ولی با همه این حالات چنین جوّی که اشاره شد وجود ندارد، خداوند متعال فرموده است: «کسی که به خداوند قرض الحسنه ای دهد. خداوند برایش چند برابر می گرداند» و نیز فرمود: «صاحبان امکانات که توانایی دارند و نیز آن هایی که ناتوان هستند (هر کدام در حدّ توانشان) باید از آن چه خداوند عطایشان نموده انفاق نمایند» ای فرزندم! پدرت فدایت باد! همانا که خداوند برای تو وسعت بسیاری قرار داده است؛ (دقت کن) امور جاری از نظرت جهان نگردد که سهم و نصیب خود را در پیشگاه خداوند از دست می دهی در پایان بر تو سلام باد.

فرمایش خداوند متعال: آیا ندیدی جمعی از بنی اسرائیل را بعد از موسی به پیامبر خود گفتند: زمامدار برای ما انتخاب کن تا (به فرمان او) در راه خدا جهاد کنیم؟ پیامبر به آن ها گفت: شاید اگر دستور جنگ آید (سرپیجی کنید و) در راه خدا جهاد نکنید گفتند: چگونه ممکن است جهاد نکنیم در حالی که از خانه ها و فرزندانمان رانده شده ایم، (و شهر ها به وسیله دشمن اشغال و فرزندان ما اسیر شده اند؟! اما زمانی که دستور جهاد آمد روی گرداندند مگر افرادی اندک خداوند به موقعیت ستمگران (246)- ادامه اش تا - و پیامبرشان گفت : نشانه حکومت او، این است (همان صندوق عهدی که) به سوی شما خواهد آمد در آن آرامشی از پروردگار شما و یادگار های خاندان موسی و هارون قرار دارد فرشتگان آن را حمل می کنند و در این نشانه ای (روشن) برای شما خواهد بود. اگر ایمان داشته باشید. (248)

ص: 527

543/[442 ] - ﴿عَنْ مُحَمَّدٍ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فی قوله تعالی: ﴿ أَلَمْ تَرَ إِلَی اَلْمَلَإِ مِنْ بَنِی إِسْرائِیلَ مِنْ بَعْدِ مُوسی إِذْ قالُوا لِنَبِیٍّ لَهُمُ اِبْعَثْ لَنا مَلِکاً نُقاتِلْ فِی سَبِیلِ اَللّهِ﴾ قَالَ علیه السلام:

وَ کَانَ اَلْمَلِکُ فِی ذَلِکَ اَلزَّمَانِ هُوَ اَلَّذِی یَسِیرُ بِالْجُنُودِ وَ اَلنَّبِیُّ یُقِیمُ لَهُ أَمْرَهُ وَ یُنْبِئُهُ بِالْخَبَرِ مِنْ عِنْدِ رَبِّهِ فَلَمَّا قَالُوا ذَلِکَ لِنَبِیِّهِمْ قَالَ لَهُمْ: إِنَّهُ لَیْسَ عِنْدَکُمْ وَفَاءٌ وَ لاَ صِدْقٌ وَ لاَ رَغْبَهٌ فِی اَلْجِهَادِ،

فَقَالُوا: إِنَّا کُنَّا نَهَابُ (1) اَلْجِهَادَ فَإِذَا أُخْرِجْنَا مِنْ دِیَارِنَا وَ أَبْنَائِنَا فَلاَ بُدَّ لَنَا مِنْ اَلْجِهَادِ وَ نُطِیعُ رَبَّنَا فِی جِهَادِ عَدُوِّنَا،

قَالَ: ﴿ إِنَّ اَللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طالُوتَ مَلِکاً﴾

فَقَالَتْ عُظَمَاءُ بَنِی إِسْرَائِیلَ : وَ مَا شَأْنُ طَالُوتَ یُمَلَّکُ عَلَیْنَا وَ لَیْسَ فِی بَیْتِ اَلنُّبُوَّهِ وَ اَلْمَمْلَکَهِ، وَ قَدْ عَرَفْتَ أَنَّ اَلنُّبُوَّهَ وَ اَلْمَمْلَکَهَ فِی آلِ اَللاَّوِی وَ یَهُودَا وَ طَالُوتَ مِنْ سِبْطِ اِبْنِ یَامِینَ بْنِ یَعْقُوبَ

فَقَالَ لَهُمْ ﴿ إِنَّ اَللَّهَ قَدْ اِصْطَفَاهُ عَلَیْکُمْ وَ زادَهُ بَسْطَهً فِی اَلْعِلْمِ وَ اَلْجِسْمِ﴾ وَ اَلْمُلْکُ بِیَدِ اَللَّهِ یَجْعَلُهُ حَیْثُ یَشَاءُ لَیْسَ لَکُمْ أَنْ تَخْتَارُوا وَ ﴿ إِنَّ آیَهَ مُلْکِهِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ اَلتّابُوتُ﴾ مِنْ قِبَلِ اَللَّهِ تَحْمِلُهُ اَلْمَلائِکَهُ ﴿ فِیهِ سَکِینَهٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ بَقِیَّهٌ مِمّا تَرَکَ آلُ مُوسی وَ آلُ هارُونَ﴾ وَ هُوَ اَلَّذِی کُنْتُمْ تَهْزِمُونَ بِهِ مَنْ لَقِیتُمْ، فَقَالُوا: إِنْ جَاءَ اَلتَّابُوتُ رَضِینَا وَ سَلَّمْنَا.﴾ (2)

ص: 528


1- هاب الشيء: إذا خافه و إذا و قرّه و عظّمه . مجمع البحرين: 2/ 185 (هيب).
2- عنه بحار الأنوار: 449/13 ح 11 و البرهان في تفسير القرآن : 522/1 ح 11.

442)- از محمد حلبی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام (درباره فرمایش خداوند متعال): «آیا گروهی از بنی اسرائیل را مشاهده نکردی که بعد از موسی به پیامبرشان گفتند: پادشاهی را برای ما بفرست تا با او در راه خدا جهاد و قتال کنیم: فرمود: پادشاه آن زمان (به این سو و آن سو) لشکرکشی می کرد و پیامبرشان برنامه ها و امور او را اجرا می نمود و اخبار و حوادث را از طرف خداوند می گرفت و برای او بیان می کرد

هنگامی که آن پیشنهاد را برای پیامبرشان مطرح کردند در پاسخ به ایشان گفت: در شما وفای به عهد و پیمان نمی بینم هم چنین شما صداقت در گفتار و اشتیاق به جنگ و جهاد ندارید گفتند: ما از جنگ میترسیدیم ولی هنگامی که از دیار و از نزد فرزندانمان خارج شویم ناچاریم که جنگ و جهاد کنیم و در جنگ و جهاد با دشمن از فرمان خدا اطاعت خواهیم کرد.

پیامبر خدا علیه السلام فرمود: خداوند طالوت را به عنوان پادشاه برای شما برگزیده است.

بزرگان بنی اسرائیل اظهار داشتند: موقعیّت و برتری طالوت چیست که بر ما حاکم و پادشاه باشد؟ او نه از خانواده انبیاء است و نه از خانواده حاکمان و پادشاهان می باشد؛ و تو خود می دانی که نبوّت و مملکت داری در خانواده لاوی و یهودا بوده است و طالوت از ذریّه بنیامین می باشد پیامبرشان گفت: «همانا خداوند او را برای شما برگزیده و او را از علم و توان جسمی بهره مند گردانده است» ضمناً ،پادشاهی به دست خدا می باشد که به هر کس اراده کند عطا می نماید؛ و شما حقّ انتخاب نخواهید داشت و نشانه پادشاهی او این است که صندوق تابوت را برایتان می آورد» که از آن را طرف خداوند فرشته ها برایتان حمل می کنند «در آن (تابوت) سکینه ای از طرف پروردگارتان و نیز آثار آل موسی و آل هارون می باشد» آن همان چیزی است که در برابر برخورد با دشمنان حرکت می دادید و هجوم می آوردید.

همگی اظهار داشتند: اگر تابوت آورده شود راضی و تسلیم خواهیم بود.

ص: 529

544/[443] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَم فِی قَوْلِهِ تعالی: ﴿ فَلَمّا کُتِبَ عَلَیْهِمُ اَلْقِتالُ تَوَلَّوْا إِلاّ قَلِیلاً مِنْهُمْ ﴾ قَالَ: کَانَ اَلْقَلِیلُ سِتِّینَ أَلْفاً﴾ (1)

455/[444]- ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ إِنَّ اَللّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طالُوتَ مَلِکاً قالُوا أَنّی یَکُونُ لَهُ اَلْمُلْکُ عَلَیْنا وَ نَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْکِ مِنْهُ﴾ قَالَ: لَمْ یَکُنْ مِنْ سِبْطِ اَلنُّبُوَّهِ وَ لاَ مِنْ سِبْطِ اَلْمَمْلِکَة ﴿ قالَ إِنَّ اَللّهَ اِصْطَفاهُ عَلَیْکُمْ﴾ وَ قَالَ ﴿ إِنَّ آیَة مُلْکِهِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ اَلتّابُوتُ فِیهِ سَکِینَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ بَقِیَّةٌ مِمّا تَرَکَ آلُ مُوسی وَ آلُ هارُونَ تَحْمِلُهُ اَلْمَلائِکَهُ ﴾ فَجَاءَتْ بِهِ اَلْمَلاَئِکَةُ تَحْمِلُهُ .﴾ (2)

546/[445]- ﴿ عَنْ حَرِیزٍ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی:﴿ أَنْ یَأْتِیَکُمُ اَلتّابُوتُ فِیهِ سَکِینَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ بَقِیَّةٌ مِمّا تَرَکَ آلُ مُوسی وَ آلُ هارُونَ تَحْمِلُهُ اَلْمَلائِکَةُ﴾ قَالَ: رُضَاضُ اَلْأَلْوَاحِ فِیهَا اَلْعِلْمُ وَ اَلْحِکْمَهُ، اَلْعِلْمُ جَاءَ مِنَ اَلسَّمَاءِ فَکُتِبَ فِی اَلْأَلْوَاحِ وَ جُعِلَ فِی اَلتَّابُوتِ ﴾ (3)

547/[446] - ﴿عَنْ أَبِی اَلْمُحَسِّنِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ وَ بَقِیَّةٌ مِمّا تَرَکَ آلُ مُوسی وَ آلُ هارُونَ تَحْمِلُهُ اَلْمَلائِکَهُ﴾؟

فَقَالَ علیه السلام: ذُرِّیَّهُ اَلْأَنْبِیَاءِ .﴾ (4)

ص: 530


1- عنه بحار الأنوار: 443/13 ذيل ح 6 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 522/1 ح 12. معاني الأخبار : 151 ح 1 ، عنه البحار : 443/13 ح 6 .
2- عنه بحار الأنوار: 438/13 ح 1 ، و البرهان في تفسير القرآن : 522/1 ح 13 . الكافي : 316/82 ح 498 بتفصيل عنه البحار : 437/13 ح 1
3- عنه بحار الأنوار: 450/13 ح 13، و البرهان في تفسير القرآن: 522/1 ح 14، و نور الثقلين: 246/1 ح 977 . الكافي : 317/8 ح 500 بإسناده عن حريز عمّن أخبره، عن أبي جعفر علیه السلام- إلى قوله : و الحكمة - عنه البحار : 438/13 ح 3 .
4- عنه بحار الأنوار: 450/13 ح 13، و البرهان في تفسير القرآن : 523/1 ح 15 و فيه : عن أبي الحسن، و نور الثقلين : 247/1 ح 978

443) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «پس از آن که جنگ و جهاد بر ایشان نوشته و واجب گردید، مخالفت کردند ، مگر عدّه اندکی از ایشان»، فرمود:

تعداد قلیل شصت هزار نفر بودند

444) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «همانا خداوند، طالوت را برای شما به عنوان پادشاه فرستاد، گفتند: پادشاهی از کجا به او رسیده است؟ با این که ما نسبت به آن در اولویّت هستیم»؛ فرمود: طالوت از خانواده نبوّت و ذریّه پادشاهان نبود، « (پیامبرشان) گفت: خداوند او را برای شما برگزیده است»، سپس فرمود: «نشانه پادشاهی او این است که صندوق تابوت را برایتان می آورد (که آن را فرشته ها از طرف خداوند ، برایتان حمل می نمایند،) در آن سکینه ای از طرف پروردگارتان و نیز آثار آل موسی و آل هارون می باشد» پس فرشته ها در حالتی که آن را حمل می کردند آوردند

445) - حریز به نقل از شخصی (از اصحاب) روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «صندوق (تابوت) را برایتان می آورد که در آن سکینه ای از طرف پروردگارتان و نیز آثار آل موسی و آل هارون می باشد پس در حالتی که فرشته ها آن را حمل می کردند ، آوردند» فرمود:

در آن تابوت قطعه هایی از الواح (موسی علیه السلام) بود که در بردارنده علوم و حکمت می باشد که علم از آسمان آمد و بر الواح نوشته شد و درون تابوت قرار گرفت.

446) - از ابو الحسن (ابو المحسن) روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و آثار آل موسی و آل هارون می باشد و فرشته ها آن را حمل می کرده اند» سؤال نمودم؟

فرمود ایشان ذریّه پیامبران بودند.

ص: 531

548/[447] - ﴿ عَنِ اَلْعَبَّاسِ بْنِ هِلاَلٍ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَمِعْتُهُ وَ هُوَ یَقُولُ لِلْحَسَنِ : أَیُّ شَیْءٍ اَلسَّکِینَهُ عِنْدَکُمْ؟ وَ قَرَأَ ﴿ فَأَنْزَلَ اَللّهُ سَکِینَتَهُ عَلی رَسُولِهِ ﴾ (1) فَقَالَ لَهُ اَلْحَسَنُ : جُعِلْتُ فِدَاکَ! لاَ أَدْرِی فَأَیُّ شَیْءٍ هی؟

قَالَ: رِیحٌ تَخْرُجُ مِنَ اَلْجَنَّهِ طَیِّبَهٌ لَهَا صُورَهٌ کَصُورَة وَجْهِ اَلْإِنْسَانِ

قَالَ: فَتَکُونُ مَعَ اَلْأَنْبِیَاءِ، فَقَالَ لَهُ عَلِیُّ بْنُ أَسْبَاطٍ: تَنْزِلُ عَلَی اَلْأَنْبِیَاءِ وَ اَلْأَوْصِیَاءِ؟

فَقَالَ: تَنْزِلُ عَلَی اَلْأَنْبِیَاءِ: وَ هِیَ اَلَّتِی نَزَلَتْ عَلَی إِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ حَیْثُ بَنَی اَلْکَعْبَهَ فَجَعَلَتْ تَأْخُذُ کَذَا کَذَا وَ بَنَی اَلْأَسَاسَ عَلَیْهَا،

فَقَالَ لَهُ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ : قَوْلُ اَللَّهِ تعالی: ﴿ فِیهِ سَکِینَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ﴾؟

قَالَ: هِیَ مِنْ هَذَا، ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَی اَلْحَسَنِ فَقَالَ: أَیُّ شَیْءٍ اَلتَّابُوتُ فِیکُمْ؟

فَقَالَ: اَلسِّلاَحُ، فَقَالَ علیه السلام نَعَمْ هُوَ تَابُوتُکُمْ، فَقَالَ: فَأَیُّ شَیْءٍ فِی اَلتَّابُوتِ اَلَّذِی کَانَ فِی بَنِی إِسْرَائِیلَ؟

قَالَ: کَانَ فِیهِ أَلْوَاحُ مُوسَی علیه السلام اَلَّتِی تَکَسَّرَتْ وَ اَلطَّسْتُ اَلَّتِی تُغْسَلُ فِیهَا قُلُوبُ اَلْأَنْبِیَاءِ علیهم السلام﴾ (2)

ص: 532


1- سورة الفتح: 26/48
2- عنه بحار الأنوار: 450/13 ح 14 ، و البرهان في تفسير القرآن : 523/1 ح 16، و نور الثقلين : 247/1 ح 979 قطعة منه . الكافي : 206/4 ح 5 بإسناده عن ابن فضّال قال: قال أبو الحسن - يعني الرضا - علیه السلام باختصار، و نحوه من لا يحضره الفقيه : 246/2 ح 2318 باسنادهما عن إسماعيل بن همّام عن الرضاء علیه السلام عنهما وسائل الشيعة : 212/13 ح 17584 ، عيون أخبار الرضا علیه السلام : 312/1 ح 80 و معاني الأخبار : 285 ح 3 نحو الفقيه عنهما البحار : 102/12 ح 9 و 444/13 ح 9، و 53/99 ح 2 .

447) - از عباس بن هلال روایت کرده است که گفت:

از امام رضا علیه السلام شنیدم که به حسن (بن جَهم) می فرمود: از دیدگاه شما (سكينة) چیست؟ و (حضرت این آیه شریفه:) «پس خداوند سکینه را بر رسول خود نازل نمود» را قرائت نمود

حسن به حضرت عرض کرد: فدایت گردم! من نمی دانم شما برایم بفرمایید: «سكينة»، چیست؟

فرمود: رایحه ای خوش بو است که از بهشت هم چون شکل ظاهری انسان، بیرون می آید و همراه پیامبران الهی می باشد

على بن اسباط از حضرت پرسید: آیا این سکینه و رایحه بر پیامبران و اوصیای ایشان نازل می شود؟

فرمود بر پیامبران نازل می گردد که بر حضرت ابراهیم علیه السلام در آن موقعی که مشغول بنای کعبه بود نازل گردید و محدوده کعبه را توسط آن تنظیم نمود و اساس پایه ها و ستون های آن را بنا کرد

محمد بن علی به امام عیه السلام گفت: (منظور از) فرمایش خداوند متعال: «در آن (تابوت) سکینه ای از طرف پروردگارتان می باشد» چیست؟

فرمود: آن سکینه هم همین می باشد سپس حضرت مجدّداً به حسن، خطاب نمود تابوت از دیدگاه شما چیست؟

عرضه داشت: سلاح می باشد فرمود: بلی از دید شما تابوت سلاح است حسن گفت: شما بفرمایید: تابوتی که در بین بنی اسرائیل بود چیست؟

فرمود: در آن الواح موسی علیه السلام قرار داشت که شکست؛ و تشت همان چیزی است که در آن قلوب پیامبران شستشو داده می شد.

ص: 533

قوله تعالى : ﴿ فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَ مَنْ لَمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلَّا مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ قَالُوا لَا طَاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَ جُنُودِهِ قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلَاقُو اللَّهِ كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ﴾ ﴿249﴾

549/[448] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ إِنَّ اَللّهَ مُبْتَلِیکُمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَیْسَ مِنِّی﴾

[قال علیه السلام:] فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلاَّ ثَلاَثَمِائَهٍ وَ ثَلاَثَهَ عَشَرَ رَجُلاً، مِنْهُمْ مَنِ اِغْتَرَفَ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ یَشْرَبْ، فَلَمَّا بَرَزُوا قَالَ اَلَّذِینَ اِغْتَرَفُوا ﴿ لا طاقَهَ لَنَا اَلْیَوْمَ بِجالُوتَ وَ جُنُودِهِ﴾ وَ قَالَ اَلَّذِینَ لَمْ یَغْتَرِفُوا: ﴿کَمْ مِنْ فِئَهٍ قَلِیلَهٍ غَلَبَتْ فِئَهً کَثِیرَهً بِإِذْنِ اَللّهِ وَ اَللّهُ مَعَ اَلصّابِرِینَ﴾ . (1)

550/[449] - ﴿عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ قَالَ:

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : لاَ یَخْرُجُ اَلْقَائِمُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی أَقَلَّ مِنَ اَلْفِئَهِ وَ لاَ یَکُونُ اَلْفِئَهُ أَقَلَّ مِنْ عَشَرَهِ آلاَفٍ ﴾ (2)

ص: 534


1- عنه بحار الأنوار: 438/13 ذيل ح 1 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 523/1 ح 17، و نور الثقلين: 249/1 ح 983 . الكافي : 316/8 ح 498 في حديث طويل، عنه البحار : 437/13 ح 1
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 523/1 ح 18 و نور الثقلين : 249/1 ح 984. إكمال الدين: 654/2 ح 20 بتفصيل، و نحوه العُدد القويّة: 65 (نبذة) من أحوال الإمام الحجّة علیه السلام) ، و بحار الأنوار: 323/52 ح 33

فرمایش خداوند متعال: پس هنگامی که طالوت (به فرماندهی لشکر منصوب شد و) سپاهیان را با خود بیرون برد گفت: خداوند شما را به وسیله یک نهر آب آزمایش می کند آن هایی که از آن بنوشند از من نیستند و آن هایی که جز یک پیمانه با دست خود بیشتر نیاشامند از من هستند پس جز عدّه اندکی همگی از آن آب نوشیدند و هنگامی که او و افرادی که با او ایمان آورده بودند از آن نهر گذشتند (و از کمی نفرات خود، ناراحت شدند، عده ای) گفتند: امروز ما توانایی مقابله با (جالوت و) سپاهیان او را نداریم ولی آن هایی که می دانستند خدا را ملاقات خواهند کرد (و به قیامت ایمان داشتند) گفتند: چه بسیار گروه کوچکی که به فرمان خدا بر گروه های عظیمی پیروز شدند و خداوند با استقامت کنندگان است. (249)

248) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «همانا خداوند شما را به وسیله نهر آبی مورد آزمایش قرار می دهد هر که از آن بیاشامد از (حزب) من نخواهد بود» فرمود: همگی از آن آب آشامیدند مگر 313 نفر از مردانشان بعضی یک مشت آب آشامیدند و بعضی هیچ نیاشامیدند. هنگامی که رو در روی دشمن قرار گرفتند. آن هایی که یک مشت آب نوشیده بودند گفتند: «ما امروز توان جنگ با جالوت و لشکریانش را نداریم» و آن هایی که آب نیاشامیده بودند گفتند: «چه بسا افراد اندکی که با اذن و اراده خداوند بر افراد بیشماری ، غالب و پیروز گردند که البته خداوند با صبر کنندگان است» (1)

ص: 535


1- ترجمه حدیث 449) - از حمّاد عثمان روایت کرده است که گفت: امام صادق علیه السلام فرمود :قائم (آل محمد علیهم السلام، خداوند ظهور مبارکش را نزدیک تر بگرداند و ما را از یاران با وفایش قرار دهد. ان شاء الله) در کمتر از «فئة» ظهور و خروج نمی کند که تعداد «فئه» کمتر از ده هزار نفر نمی باشد.

551/[450] - ﴿عَنْ مُحَمَّدٍ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

کَانَ دَاوُدُ وَ إِخْوَهٌ لَهُ أَرْبَعَهٌ وَ مَعَهُمْ أَبُوهُمْ شَیْخٌ کَبِیرٌ وَ تَخَلَّفَ دَاوُدُ فِی غَنَمٍ لِأَبِیهِ فَفَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ فَدَعَا أَبُوهُ دَاوُدَ - وَ هُوَ أَصْغَرُهُمْ- فَقَالَ: یَا بُنَیَّ! اِذْهَبْ إِلَی إِخْوَتِکَ بِهَذَا اَلَّذِی قَدْ صَنَعْنَاهُ لَهُمْ یَتَقَوَّوْنَ بِهِ عَلَی عَدُوِّهِمْ - وَ کَانَ رَجُلاً قَصِیراً أَزْرَقَ قَلِیلَ اَلشَّعْرِ طَاهِرَ اَلْقَلْبِ - فَخَرَجَ وَ قَدْ تَقَارَبَ اَلْقَوْمُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضِ.

[فَذَکَرَ] عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: سَمِعْتُهُ یَقُولُ: فَمَرَّ دَاوُدُ عَلَی حَجَرٍ فَقَالَ اَلْحَجَرُ: یَا دَاوُدُ! خُذْنِی فَاقْتُلْ بِی جَالُوتَ ، فَإِنِّی إِنَّمَا خُلِقْتُ لِقَتْلِهِ، فَأَخَذَهُ فَوَضَعَهُ فِی مِخْلاَتِهِ اَلَّتِی تَکُونُ فِیهَا حِجَارَتُهُ اَلَّتِی کَانَ یَرْمِی بِهَا عَنْ غَنَمِهِ بِمِقْذَافِهِ فَلَمَّا دَخَلَ اَلْعَسْکَرَ سَمِعَهُمْ یَتَعَظَّمُونَ أَمْرَ جَالُوتَ فَقَالَ لَهُمْ دَاوُدُ : مَا تُعَظِّمُونَ مِنْ أَمْرِهِ؟ فَوَ اَللَّهِ لَئِنْ عَایَنْتَهُ لَأَقْتُلَنَّهُ فَتَحَدَّثُوا بِخَبَرِهِ حَتَّی أُدْخِلَ عَلَی طَالُوتَ ، فَقَالَ: یَا فَتَی! وَ مَا عِنْدَکَ مِنَ اَلْقُوَّهِ وَ مَا جَرَّبْتَ مِنْ نَفْسِکَ؟

قَالَ: کَانَ اَلْأَسَدُ یَعْدُو عَلَی اَلشَّاهِ مِنْ غَنَمِی فَأُدْرِکُهُ فَآخُذُ بِرَأْسِهِ فَأَفُکُّ لَحْیَیْهِ عَنْهَا فَآخُذُهَا مِنْ فِیهِ،

قَالَ: فَقَالَ: اُدْعُ لِی بِدِرْعٍ سَابِغَهٍ

قَالَ: فَأُتِیَ بِدِرْعٍ فَقَذَفَهَا فِی عُنُقِهِ فَتَمَلَّأَ مِنْهَا حَتَّی رَاعَ طَالُوتُ وَ مَنْ حَضَرَهُ مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ ، فَقَالَ طَالُوتُ : وَ اَللَّهِ لَعَسَی اَللَّهُ أَنْ یَقْتُلَهُ بِهِ

قَالَ: فَلَمَّا أَنْ أَصْبَحُوا وَ رَجَعُوا إِلَی طَالُوتَ وَ اِلْتَقَی اَلنَّاسُ، قَالَ دَاوُدُ : أَرُونِی جَالُوتَ فَلَمَّا رَآهُ أَخَذَ اَلْحَجَرَ فَجَعَلَهُ فِی مِقْذَافِهِ فَرَمَاهُ فَصَکَّ بِهِ بَیْنَ عَیْنَیْهِ فَدَمَغَهُ وَ نُکِسَ عَنْ دَابَّتِهِ وَ قَالَ اَلنَّاسُ: قَتَلَ دَاوُدُ جَالُوتَ وَ مَلَّکَهُ اَلنَّاسُ حَتَّی

بص: 536

450 - از محمد حلبی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: حضرت داود علیه السلام چهار برادر داشت و پدر پیرشان، نیز همراه ایشان بود ولی داود برای چوپانی گوسفندان به جای پدر می ایستاد هنگامی که طالوت با لشکریانش آماده جنگ شدند پدر داود داود را که کوچک ترین فرزندش بود احضار کرد و گفت: ای فرزندم! با این وسیله ای که ساخته ایم، در کنار برادرانت برو تا بر دشمن شان تقویت گردند داود علیه السلام مردی ،کوتاه قد، با چشمانی آبی رنگ، سری كم مو و قلبی پاک بود پس داود حرکت نمود و افراد به یک دیگر نزدیک شدند.

سپس به نقل از ابو بصیر ادامه داد: پس شنیدم که حضرت فرمود: داود در مسیر راه خویش به سنگی برخورد کرد سنگ به او گفت: ای داود! مرا همراه خود برگیر و جالوت را به وسیله من هلاک گردان که من برای هلاکت او آفریده شده ام پس آن را برداشت و در توبره خود نهاد که «مقلاع» (وسیله پرتاب سنگ) خود را در آن نهاده بود چون بین لشکر (طالوت) وارد شد شنید که آنان درباره عظمت و قدرت جالوت و لشکریانش گفتگو می کنند داود به آنان گفت: آیا عظمتِ قدرت و امر خداوند را اهمیّت نمی دهید؟! به خدا سوگند! اگر با جالوت روبرو شوم او را هلاک می کنم

افراد، سخنان داود را بر زبان های خود می راندند تا آن که او بر طالوت وارد شد طالوت به او گفت: نیرو و توانت چه مقدار است؟ و چه اندازه بدن خود را (برای مقابله با دشمن) آزموده ای؟

داود اظهار داشت: (روزی) شیر درنده ای یکی از گوسفندانم را دنبال کرد و به آن رسید و سرش را گرفت من (نزدیک آن ها رفتم و) دو فک شیر را گرفتم و گوسفند را نجات دادم طالوت گفت: آن زره (جنگی) گشاد را بیاورید، موقعی که آن را آوردند و بر بدن داود پوشاندند اندازه قامت او بود و تمامی بنی اسرائیل به او خیره شدند طالوت اظهار داشت: به خدا سوگند! امید است که تو جالوت را به قتل رسانده و هلاکش کنی

ص: 537

لَمْ یَکُنْ یُسْمَعُ لِطَالُوتَ ذِکْرٌ، وَ اِجْتَمَعَتْ بَنُو إِسْرَائِیلَ عَلَی دَاوُدَ وَ أَنْزَلَ اَللَّهُ عَلَیْهِ اَلزَّبُورَ وَ عَلَّمَهُ صَنْعَهَ اَلْحَدِیدِ فَلَیَّنَهُ لَهُ وَ أَمَرَ اَلْجِبَالَ وَ اَلطَّیْرَ یُسَبِّحْنَ مَعَهُ،

قَالَ: وَ لَمْ یُعْطَ أَحَدٌ مِثْلَ صَوْتِهِ، فَأَقَامَ دَاوُدُ فِی بَنِی إِسْرَائِیلَ مُسْتَخْفِیاً وَ أُعْطِیَ قُوَّهً فِی عِبَادَتِهِ﴾.(1)

قوله تعالى: ﴿فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ قَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ وَ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَ الْحِكْمَةَ وَ عَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاءُ وَ لَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَ لَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ﴾ ﴿251﴾

552/[451]- ﴿ عَنْ یُونُسَ بْنِ ظَبْیَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ اَللَّهَ یَدْفَعُ بِمَنْ یُصَلِّی مِنْ شِیعَتِنَا عَمَّنْ لاَ یُصَلِّی مِنْ شِیعَتِنَا ، وَ لَوْ أَجْمَعُوا عَلَی تَرْکِ اَلصَّلاَهِ لَهَلَکُوا، وَ إِنَّ اَللَّهَ یَدْفَعُ بِمَنْ یَصُومُ مِنْهُمْ عَمَّنْ لاَ یَصُومُ مِنْ شِیعَتِنَا وَ لَوْ أَجْمَعُوا عَلَی تَرْکِ اَلصِّیَامِ لَهَلَکُوا وَ إِنَّ اَللَّهَ یَدْفَعُ بِمَنْ یُزَکِّی مِنْ شِیعَتِنَا عَمَّنْ لاَ یُزَکِّی عَنْ شِیعَتِنَا وَ لَوْ أَجْمَعُوا عَلَی تَرْکِ اَلزَّکَاهِ لَهَلَکُوا وَ إِنَّ اَللَّهَ یَدْفَعُ بِمَنْ یَحُجُّ مِنْ شِیعَتِنَا عَمَّنْ لاَ یَحُجُّ مِنْ شِیعَتِنَا وَ لَوْ أَجْمَعُوا عَلَی تَرْکِ اَلْحَجِّ لَهَلَکُوا، وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿ وَ لَوْ لا دَفْعُ اَللّهِ اَلنّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ اَلْأَرْضُ وَ لکِنَّ اَللّهَ

ص: 538


1- عنه بحار الأنوار: 451/13 ح 16 .و 17 و البرهان في تفسير القرآن: 5231 ح 19، و نور الثقلین :249/1 ح 985 قطعة منه إكمال الدین : 155/1 ح 17 بإسناد عن جعفربن محمّد بن عمارة عن أبيه قال: قلت للصادق جعفر محمّد علیهما السلام بتفاوت یسیر عنه البحار: 445/13 ح 10 و 67/14 ح 2

چون صبح فردای آن روز شد و مردم با یک دیگر نزد طالوت آمدند داود گفت: جالوت را به من نشان دهید. هنگامی که او را دید سنگ را از توبره خود در آورد و درون مقلاع گذاشت و پرتابش نمود پس بر پیشانی - در بین دو چشمان - جالوت اصابت کرد و او از مرکب سواری خود با صورت به زمین افتاد و مردم فریاد می زدند داود جالوت را کشت و داود را رهبر و پادشاه خود قرار دادند و دیگر نامی از طالوت برده نمی شد و بنی اسرائیل اطراف داود تجمّع کردند و خداوند «زبور» را برایش فرستاد و صنعت آهنگری را تعلیم شداد پس آهن را برایش نرم گردانید و به کوه ها و پرندگان دستور داد تا در تسبیح داود هم نوا گردند.

امام علیه السلام افزود: هیچ کسی هم چون داود صدایش زیبا و دلنشین نبود، پس مدّتی را داود در بین بنی اسرائیل به طور مخفیانه و ناشناس اقامت نمود و با نیرو و نشاطی فوق العاده مشغول عبادت و ستایش خداوند گردید

فرمایش خداوند متعال: پس به اذن خدا آن ها سپاه دشمن را به هزیمت واداشتند و داود (آن نوجوان نیرومند) جالوت را کشت و خداوند حکومت و دانش را به او عطا نمود و از آن چه می خواست به او تعلیم داد و اگر خداوند بعضی از مردم را به وسیله بعضی دیگر دفع نمی کرد زمین را فساد فرا می گرفت ولی خداوند نسبت به جهانیان لطف و احسان (بی حدّ) دارد. (251)

451) - از یونس بن ظبیان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا خداوند به وسیله کسانی – از پیروان ما – که نماز به جای می آورند (بلا و عذاب را) از پیروان ما که نماز نمی خوانند بر طرف می گرداند و چنان چه همگی ترک نماز کنند هلاک شوند همانا خداوند به وسیله کسانی – از شیعیان ما - که روزه می گیرند (بلا و عذاب را) از پیروان ما که روزه نمی گیرند بر طرف

ص: 539

ذُو فَضْلٍ عَلَی اَلْعالَمِینَ ﴾ فَوَ اَللَّهِ! مَا أُنْزِلَتْ إِلاَّ فِیکُمْ وَ لاَ عَنَی بِهَا غَیْرَکُمْ.﴾ (1)

قوله تعالى : ﴿تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ كَلَّمَ اللَّهُ وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَ آتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَ أَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَ لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَ لَكِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَ مِنْهُمْ مَنْ كَفَرَ وَ لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُوا وَ لَكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ﴾ ﴿253﴾

553/[452] - ﴿عَنْ أَبِی عَمْرٍو اَلزُّبَیْرِیِّ (2) عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: بِالزِّیَادَهِ بِالْإِیمَانِ یَتَفَاضَلُ اَلْمُؤْمِنُونَ بِالدَّرَجَاتِ عِنْدَ اَللَّهِ،

قُلْتُ: وَ إِنَّ لِلْإِیمَانِ دَرَجَاتٍ وَ مَنَازِلَ یَتَفَاضَلُ بِهَا اَلْمُؤْمِنُونَ عِنْدَ اَللَّهِ؟

قَالَ: نَعَمْ، قُلْتُ: صِفْ لِی ذَلِکَ - رَحِمَکَ اَللَّهُ - حَتَّی أَفْهَمَهُ

قَالَ: مَا فَضَّلَ اَللَّهُ بِهِ أَوْلِیَاءَهُ بَعْضَهُمْ عَلَی بَعْضٍ، فَقَالَ: ﴿ تِلْکَ اَلرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ کَلَّمَ اَللّهُ وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجاتٍ ﴾ اَلْآیَهِ

ص: 540


1- عنه بحار الأنوار: 382/73 ح 6، و البرهان في تفسير القرآن : 525/1 ح 3، و نور الثقلين : 249/1 ح 983، و مستدرك الوسائل : 92/3 ح 3100 قطعة منه. تفسير القمّي : 83/1 ( قصّة طالوت و جالوت) بإسناده عن جميل قال : قال أبو عبد الله علیه السلام عنه وسائل الشيعة : 28/1 ح 36، الكافي : 451/2 ح 1 بإسناده عن يونس بن ظبيان، عن أبي عبد الله علیه السلام ، عنه تأويل الآيات الظاهرة : 100
2- في المصدر: الزبيري و الظاهر أنّه سهو و تصحيف راجع جامع الرواة: 406/2

می نماید و چنان چه همگی بر ترک روزه متّحد شوند هلاک می شوند.

همانا خداوند به وسیله کسانی - از پیروان ما - که زکات (و خمس) می پردازند، (بلا و عذاب را) از پیروان ما که زکات نمی پردازند بر طرف می گرداند و چنان چه همگی زکات نپردازند هلاک می شوند همانا خداوند به وسیله کسانی - از پیروان ما - که حج انجام می دهند (بلا و عذاب را) از پیروان ما که حج انجام نمی دهند، بر طرف می نماید و چنان چه همگی ترک حج کنند هلاک می شوند؛ و این موارد همان فرمایش خدای عزّ و جلّ است «و چنان چه خداوند به وسیله بعضی انسان ها (بلا و عذاب را) از بعضی دیگر دفع و بر طرف نمی کرد فساد و هلاکت تمام زمین را فرا می گرفت، و لیکن خداوند برای جهانیان، صاحب فضل و کرامت است» حضرت افزود: به خداوند سوگند! این آیه فقط درباره شما (دوستان ما) نازل شده و برای غیر از شما نمی باشد.

فرمایش خداوند متعال: بعضی از رسولان را بر بعضی دیگر برتری دادیم خداوند با برخی از آنان سخن گفت و بعضی را درجاتی برتر داد و به عیسی بن مریم نشانه هایی روشن دادیم و او را با روح القدس تأیید نمودیم و اگر خدا می خواست جنگ و ستیز نمی کردند (خدا مردم را در پیمودن راه سعادت آزاد گذارده است) کسانی که بعد از آن ها بودند پس از آن همه نشانه های روشن که برای آنان آمد این امّت ها بودند که با هم اختلاف کردند، بعضی ایمان آورده و بعضی کافر شدند اگر خدا می خواست با هم پیکار نمی کردند ولی خداوند آن چه را بخواهد (از روی مصلحت و حکمت) انجام می دهد (253)

452) - از ابو عمرو زُبیدی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: بعضی افراد به سبب تقویت و افزایش ایمان، بر بعضی دیگر برتری می یابند و به مقامات بلند مرتبه نایل می شوند.

ص: 541

وَ قَالَ: ﴿ وَ لَقَدْ فَضَّلْنا بَعْضَ اَلنَّبِیِّینَ عَلی بَعْضٍ﴾ (1) وَ قَالَ: ﴿ اُنْظُرْ کَیْفَ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ وَ لَلْآخِرَهُ أَکْبَرُ دَرَجاتٍ﴾ (2) وَ قَالَ: ﴿ هُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ اَللّهِ﴾ (3) فَهَذَا ذَکَرَ اَللَّهُ دَرَجَاتِ اَلْإِیمَانِ وَ مَنَازِلَهُ عِنْدَ اَللَّهِ . (4)

554 / [453] - ﴿عَنِ اَلْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَهَ ، قَالَ:

کُنْتُ وَاقِفاً مَعَ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَوْمَ اَلْجَمَلِ ، فَجَاءَ رَجُلٌ حَتَّی وَقَفَ بَیْنَ یَدَیْهِ، فَقَالَ: یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ ، کَبَّرَ اَلْقَوْمُ وَ کَبَّرْنَا، وَ هَلَّلَ اَلْقَوْمُ وَ هَلَّلْنَا، وَ صَلَّی اَلْقَوْمُ وَ صَلَّیْنَا، فَعَلاَمَ نُقَاتِلُهُمْ؟

فَقَالَ: عَلَی علیه السلام هَذِهِ اَلْآیَهِ: ﴿تِلْکَ اَلرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ کَلَّمَ اَللّهُ وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجاتٍ وَ آتَیْنا عِیسَی اِبْنَ مَرْیَمَ اَلْبَیِّناتِ وَ أَیَّدْناهُ بِرُوحِ اَلْقُدُسِ وَ لَوْ شاءَ اَللّهُ مَا اِقْتَتَلَ اَلَّذِینَ مِنْ بَعْدِهِمْ﴾

فَنَحْنُ اَلَّذِینَ مِنْ بَعْدِهِمْ ﴿مِّنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ اَلْبَیِّناتُ وَ لکِنِ اِخْتَلَفُوا فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَ مِنْهُمْ مَنْ کَفَرَ وَ لَوْ شاءَ اَللّهُ مَا اِقْتَتَلُوا وَ لکِنَّ اَللّهَ یَفْعَلُ ما یُرِیدُ﴾

فَنَحْنُ اَلَّذِینَ آمَنَّا، وَ هُمُ اَلَّذِینَ کَفَرُوا فَقَالَ اَلرَّجُلُ: کَفَرَ اَلْقَوْمُ، وَ رَبِّ اَلْکَعْبَهِ!

ص: 542


1- سورة الإسراء : 55/17
2- سورة الإسراء : 21/17
3- سورة آل عمران : 163/3 .
4- عنه بحار الأنوار: 171/69 ح 14 ، و البرهان في تفسير القرآن: 528/1 ح 3، و نور الثقلين 253/1 ح 1009. الكافي : 40/2 ح 1 بإسناده عن أبي عمرو الزبيري، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفصيل، عنه البحار: 308/22 ح 9 ، و 27/69 ح 2 .

عرضه داشتم: و آیا ایمان دارای درجات و مراتبی است، که مؤمنان در پیشگاه خداوند، بعضی بر بعضی دیگر برتری و فضیلت پیدا می کنند؟

فرمود: بلی، این چنین است گفتم: خداوند متعال شما را در رحمت و پناه خود قرار دهد! آن ها را برایم بیان فرما تا خوب بفهمم و درک کنم.

فرمود: آن چه را که خداوند به سبب آن بعضی را بر بعضی دیگر برتری داده فرمایش خداوند است: (آن پیامبران را برخی بر برخی دیگر برتری دادیم ، بعضی از آنان با خدا سخن گفته و بعضی را چند درجه بالا بردیم»، هم چنین فرموده است «و در حقیقت بعضی از پیامبران را بر بعضی دیگر فضیلت و برتری داده ایم» و فرمود: «دقّت نظر نما که چگونه بعضی از ایشان را بر بعضی دیگر برتری بخشیده ایم و در آخرت درجات و مراتبی والاتر خواهد بود»؛ و فرمود: «آنان در پیشگاه خداوند (دارای) درجات و مقاماتی هستند» پس این (اشاره ای به) درجات و مراحل ایمان در پیشگاه خداوند بود.

453) - از اصبغ بن نباتة روایت کرده است که گفت:

در جنگ جمل (با عایشه و طرف دارانش( در کنار امام علی علیه السلام ایستاده بودم مردی آمد و در به حضرت گفت: ای امیر مؤمنان! آن گروه (مخالف ما) «الله اكبر» گفته اند و ما هم گفته ایم آنان « لا إله إلا الله» گفته اند و ما هم گفته ایم، آنان نماز به جا آورده اند و ما هم به جا آورده ایم بنابراین برای چه و با چه ملاکی با آنان می جنگیم؟

فرمود: بر اساس این آیه: «آن پیامبران را برخی بر برخی دیگر برتری دادیم. بعضی از آنان با خدا سخن گفته و بعضی را چند درجه بالا بردیم و به عیسی بن مریم معجزات روشنی را دادیم و او را به وسیله روح قدس تقویت نمودیم؛ و اگر خدا می خواست ،آنان بعد از آن که دلائل روشنی برایشان آمد جنگ و کشتار نمی کردند» به این دلیل جنگ و قتال می کنیم، بنابراین، ما کسانی

ص: 543

ثُمَّ حَمَلَ فَقَاتَلَ حَتَّی قُتِلَ رَحِمَهُ اَللَّهُ.﴾ (1)

قوله تعالى : ﴿اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لَا نَوْمٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ مَا خَلْفَهُمْ وَ لَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ لَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ﴾ ﴿255﴾

555/[454] - ﴿عَنْ عَبْدِ اَلْحَمِیدِ بْنِ فَرْقَدٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِما السَّلاَمُ قَالَ: قَالَتِ اَلْجِنُّ: إِنَّ لِکُلِّ شَیْءٍ ذِرْوَهً وَ ذِرْوَهُ اَلْقُرْآنِ آیَهُ اَلْکُرْسِیِّ﴾. (2)

ص: 544


1- عنه بحار الأنوار : 309/29 ح 40 ، و 451، و البرهان في تفسير القرآن : 528/1 ح 4، و نور الثقلين : 249/1 ح 983 . الاحتجاج: 169/1 ( احتجاج أمير المؤمنين علیه السلام بعد دخوله البصرة) بتفاوت يسير، عنه البحار : 202/32 ح 155 .
2- عنه بحار الأنوار: 267/92 ح 14، و نور الثقلين ؟؟؟249/1 ح 983 ، و مستدرك الوسائل: 337/4 ح 4829 الدعوات للراوندی : 217 ح 586 ، مجمع البيان : 626/2 عنه مستدرك الوسائل : 337/4ح 4828 ، أعلام الدين: 369 ( باب عدد أسماء الله تعالى و هي تسعة).

هستیم که بعد از آنان می باشیم «و لیکن اختلاف کردند، پس برخی از آنان ایمان آوردند و عدّه ای دیگر کفر ورزیدند که اگر خدا می خواست کشتار نمی کردند ولی خداوند آن چه را اراده نماید انجام می دهد».

پس ما ایمان آورده ایم و آنان (همان) کسانی هستند که کفر ورزیده اند.

آن مرد گفت: به پروردگار کعبه سوگند! که آنان کافر شده اند سپس بر آنان حمله کرد و جنگید تا به شهادت رسید - خداوند او را رحمت نماید- .

فرمایش خداوند متعال: خدایی جز خداوند یکتایی که زنده و قائم به ذات خویش است وجود ندارد و موجودات دیگر قائم به او هستند هیچ گاه چرت (خواب سبک) و سنگینی او را فرا نمی گیرد آن چه در آسمان ها و زمین است همه از آن اوست کیست که نزد او جز به فرمان او شفاعت کند؟! بنابر این شفاعتِ شفاعت کنندگان برای آن ها که شایسته شفاعت هستند از مالکیت مطلقه او نمی کاهد) آن چه را در پیش روی آن ها و پشت سرشان است می داند و گذشته و آینده در پیشگاه علم او یکسان است) و کسی از علم او آگاه نمی گردد جز به اندازه ای که او بخواهد تخت (حکومت او) آسمان ها و زمین را در برگرفته و نگاهداری آن دو (آسمان و زمین) او را خسته نمی کند بلندی مقام و عظمت مخصوص او است. (255)

554) - از عبد الحميد بن فرقد روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: جنیان گفته اند برای هر چیزی بلندایی است و بلندای قرآن «آیة الکرسی» است.

ص: 545

556/[455] - ﴿ عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قُلْتُ: ﴿ مَنْ ذَا اَلَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاّ بِإِذْنِهِ ﴾ قَالَ علیه السلام: نَحْنُ أُولَئِکَ اَلشَّافِعُونَ.﴾ (1)

557/[456] - ﴿عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ انّه قَالَ:

إِنَّ اَلشَّیَاطِینَ یَقُولُونَ لِکُلِّ شَیْءٍ ذِرْوَهٌ وَ ذِرْوَهُ، اَلْقُرْآنِ آیَهُ اَلْکُرْسِیِّ ، مَنْ قَرَأَ آیَهَ اَلْکُرْسِیِّ مَرَّهً صَرَفَ اَللَّهُ عَنْهُ أَلْفَ مَکْرُوهٍ مِنْ مَکَارِهِ اَلدُّنْیَا وَ أَلْفَ مَکْرُوهٍ مِنْ مَکَارِهِ اَلْآخِرَهِ، وَ أَیْسَرُ مَکْرُوهِ اَلدُّنْیَا اَلْفَقْرُ، وَ أَیْسَرُ مَکْرُوهِ اَلْآخِرَهِ عَذَابُ اَلْقَبْرِ، وَ إِنِّی لَأَسْتَعِینُ بِهَا عَلَی صُعُودِ اَلدَّرَجَهِ﴾ (2)

558/[457] - ﴿ عَنْ حَمَّادٍ عَنْهُ علیه السلام قَالَ:

رَأَیْتُهُ جَالِساً مُتَوَرِّکاً بِرِجْلِهِ عَلَی فَخِذِهِ، فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ عِنْدَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ هَذِهِ جِلْسَهٌ مَکْرُوهٌ فَقَالَ: لاَ إِنَّ اَلْیَهُودَ قَالَتْ: إِنَّ اَلرَّبَّ لَمَّا فَرَغَ مِنْ خَلْقِ اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرْضِ جَلَسَ عَلَی اَلْکُرْسِیِّ هَذِهِ اَلْجِلْسَهَ لِیَسْتَرِیحَ فَأَنْزَلَ اَللَّهُ ﴿ اَللّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ اَلْحَیُّ اَلْقَیُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَ لا نَوْمٌ ﴾ لَمْ یَکُنْ مُتَوَرِّکاً کَمَا کَانَ ﴾ (3)

ص: 546


1- عنه بحار الأنوار: 42/8 ذيل ح 30 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 533/1 ح 3 و نور الثقلين: 249/1 ح 1983 . المحاسن: 183/18 ح 184 ( باب - 44 شيعتنا أخذون بحجزتنا)، عنه البحار : 41/8 ح 30.
2- عنه بحار الأنوار: 267/92 ح 15 ، و وسائل الشيعة :396/11 ح 15098، و البرهان في تفسير القرآن: 541/1 ح 7 ، و نور الثقلين : 249/1 ح 983 ، و مستدرك الوسائل : 338/4 ح 4830 . الأمالي للصدوق : 98 ح 6 (المجلس الحادي و العشرون) باسناده عن عمرو بن أبي المقدام قال : سمعت أبا جعفر الباقر علیه السلام بتفاوت يسير عنه البحار : 262/92 ح 1، و نحوه جامع الأخبار : 45 ( الفصل الثاني و العشرون) و مستدرك الوسائل : 337/4 ح 4827 عن مجمع البيان
3- عنه بحار الأنوار: 469/75 ح 3 و البرهان في تفسير القرآن : 534/1 ح 14، و نور الثقلين: 249/1 ح 983 ، و مستدك الوسائل : 338/4 ح 4830 الكافي : 661/2 ح 5 عنه وسائل الشيعة: 107/12 ح 15774 ، و البحار : 47/47 ح 72

455) - از معاوية بن عمّار روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: (تفسیر و تأویل فرمایش خداوند:) «چه کسی در پیشگاه خداوند شفاعت می کند مگر با اذن خداوند؟!»، (چیست)؟

فرمود: ما (اهل بیت عصمت و طهارت) همان شفاعت کنندگان هستیم

456)- از عبد الله بن سنان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: شیاطین می گویند همانا برای هر چیزی یک نوع بلندی و رفعتی است و «آیة الکرسی» بالاترین جایگاه قرآن کریم است.

هر کسی «آیة الکرسی» را یک بار بخواند خداوند هزار چیز ناخوشایند دنیوی را و هزار ناخوشایند آخرتی را از او دور می گرداند؛ ساده ترین آن ها دنیا تنگ دستی و در آخرت عذاب قبر می باشد همانا من به وسيله «آية الكرسي» برای رسیدن به مقامات عالیه کمک می گیرم.

457) - از حمّاد روایت کرده است که گفت:

دیدم آن حضرت (امام صادق) علیه السلام روی پای چپ نشسته و پای راست خود را روی پای چپ گذارده است که مردی به حضرت عرض کرد: فدایت گردم! این نوع نشستن مکروه و ناپسند است.

فرمود: نه همانا یهودیان گفته اند: هنگامی که پروردگار از آفرینش آسمان ها و زمین پایان یافت به همین شکل روی کرسی نشست تا استراحت کند پس خداوند متعال این آیه شریفه «خداوند، نیست خدایی مگر خودش ، او زنده و ایستاده (فعّال ابدی) است، او را چرت و خواب فرا نمی گیرد: را نازل نمود و خداوند «مُتورّك» نبود که روی ران خود نشسته باشد.

ص: 547

559/[458] - ﴿ عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ « وَسِعَ کُرْسِیُّهُ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضَ » قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ : اَلسَّمَاوَاتُ وَ اَلْأَرْضُ وَ جَمِیعُ مَا خَلَقَ اَللَّهُ فِی اَلْکُرْسِیِّ .﴾(1)

560 / [459] -﴿عَنْ زُرَارَهَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی ﴿ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضَ ﴾ أَوَسِعَ اَلْکُرْسِیُّ اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرْضَ؟ أَمْ اَلسَّمَاوَاتُ وَ اَلْأَرْضُ وَسِعْنَ اَلْکُرْسِیَّ؟

فَقَالَ: إِنَّ کُلَّ شَیْءٍ فِی اَلْکُرْسِیِّ .﴾ (2)

561/[460] - ﴿ عَنْ مُحَسِّنِ بْنِ اَلْمُثَنَّی [اَلْمِیثَمِیِّ] (3) عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ أَبُوذَرٍّ: یَا رَسُولَ اَللَّهِ! مَا أَفْضَلُ مَا أُنْزِلَ عَلَیْکَ ؟

قَالَ: آیَهُ اَلْکُرْسِیِّ ، مَا اَلسَّمَاوَاتُ اَلسَّبْعُ وَ اَلْأَرَضُونَ اَلسَّبْعُ فِی اَلْکُرْسِیِّ إِلاَّ کَحَلْقَهٍ مُلْقَاهٍ بِأَرْضِ بَلاَقِعَ وَ إِنَّ فَضْلَهُ عَلَی اَلْعَرْشِ کَفَضْلِ اَلْفَلاَهِ عَلَی اَلْحَلْقَهِ .﴾ (4)

ص: 548


1- عنه بحار الأنوار : 24/58 ح 40، و البرهان في تفسير القرآن : 534/1 ح 15، و نور الثقلين: 249/1 ح 983 تفسير القمّي : 137/12 بتفاوت يسير عنه البحار : 22/55 ح 39 .
2- عنه بحار الأنوار: 24/58 ذيل ح 40 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 534/1 ح 17، و نور الثقلين : 249/1 ح 983 . الكافي : 132/1 ح 4 و 5 بتفاوت يسير في كليهما، و نحوهما التوحيد : 327 ح 4، و 328 ح 5، عنه البحار : 23/58 ح 40 .
3- هو محسن الميثمي، روى عن أبي عبد الله علیه السلام جامع الرواة: 42/2.
4- عنه بحار الأنوار: 5/58 ح 1 ، و البرهان 534/1 ح 18 و نور الثقلين: 249/1 ح 983 . معاني الأخبار: 333 ح 1 في حديث طويل، و نحوه الخصال : 524 ح 13، عنهما البحار : 5/58 ح 1 عوالي اللئالي : 90/1 ح 26 (الفصل الخامس) في حديث طويل، الدرّ المنثور للسيوطي : 17/2

458) - از زراره روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «کرسی خداوند وسیع و گسترده است و تمام آسمان ها و زمین را فرا گرفته است»، فرمود: آسمان ها و زمین و تمامی آن چه را که خداوند آفریده است همه در کرسی قرار دارند.

459) - از زراره روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «کرسی خداوند وسیع و گسترده می باشد و تمام آسمان ها و زمین را فرا گرفته است» سؤال کردم که آیا کرسی وسیع تر از آسمان ها و زمین است و یا آسمان ها و زمین وسیع تر می باشند؟

فرمود: همانا هر چیزی در (تحت پوشش) کرسی قرار دارد.

460) - از محسن بن مُثنّی (میثمی)، به نقل از کسی که یادآورش شده، روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: ابوذر اظهار داشت: ای رسول خدا! برترین چیزی که بر شما نازل شده چیست؟

فرمود: «آیة الکرسی» است؛ آسمان های هفت گانه و زمین هفت طبقه درون کرسی نیستند مگر همانند حلقه ای که در سرزمینی پهناور قرار گرفته باشد به راستی که اهمیّت و برتری عرش بر کرسی همانند برتری آن زمین پهناور نسبت به آن حلقه است.

ص: 549

562/[461] - ﴿ عَنْ زُرَارَهَ قَالَ:

سَأَلْتُ أَحَدَهُمَا علیهما السلام عَنْ قَوْلِهِ تعالی: ﴿ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضَ﴾ أَیُّهُمَا وَسِعَ اَلْآخَرَ؟

قَالَ: اَلْأَرَضُونَ کُلُّهَا وَ اَلسَّمَاوَاتُ کُلُّهَا وَ جَمِیعُ مَا خَلَقَ اَللَّهُ فِی اَلْکُرْسِیِّ .﴾ (1)

563/[462] - ﴿ عَنْ زُرَارَهَ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرْضِ﴾ وَسِعَ اَلْکُرْسِیَّ؟ أَوِ اَلْکُرْسِیُّ وَسِعَ اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرْضَ؟ قَالَ: لاَ بَلِ اَلْکُرْسِیُّ وَسِعَ اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرْضِ، وَ اَلْعَرْشَ وَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَ اَللَّهُ فِی اَلْکُرْسِیِّ ﴾ (2)

564/[463] - ﴿ عَنِ اَلْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَهَ قَالَ:

سُئِلَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی ﴿ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضَ ﴾؟ فَقَالَ: إِنَّ اَلسَّمَاءَ وَ اَلْأَرْضَ وَ مَا فِیهِمَا مِنْ خَلْقٍ مَخْلُوقٍ فِی جَوْفِ اَلْکُرْسِیِّ وَ لَهُ أَرْبَعَهُ أَمْلاَکٍ یَحْمِلُونَهُ بِإِذْنِ اَللَّهِ﴾ (3)

ص: 550


1- عنه بحار الأنوار: 171/19 ح 14 و البرهان في تفسير القرآن: 534/1 ح 18، و نور الثقلين: 249/1 ح 983 تفسير القمّي : 85/1 (آية الكرسي) بتفاوت يسير عنه البحار : 22/58 ح 39
2- عنه بحار الأنوار: 22/58 ح 39 و البرهان في تفسير القرآن: 534/1 ح 19، و نور الثقلين: 249/1 ح 983 تفسير القمّي: 85/1 عنه البحار 22/58 ح 39 ، الكافي: 132/1 ح 4، التوحيد: 327 ح 4 بتفاوت يسير في الجميع.
3- عنه بحار الأنوار 33/58 ح 52 و البرهان في تفسير القرآن: 534/1 ح 20، و نور الثقلين: 249/1 ح 983 تفسير القمّي : 85/1 (آية الكرسي) بتفصيل عنه البحار : 21/58 ح 38 .

461)- از زراره روایت کرده ،است که گفت:

از یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «کرسی خداوند وسیع و گسترده است و تمام آسمان ها و زمین را فرا گرفته است» سؤال کردم کدام یک از آن دو (کرسی و یا آسمان ها) وسیع ترند؟

فرمود: تمامی (هفت طبقه) زمین و تمامی آسمان ها و تمامی آن چه را که خداوند آفریده است همگی در (تحت پوشش) کرسی قرار دارد.

462) - از زراره روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «کرسی خداوند وسیع و گسترده است و تمام آسمان ها و زمین را فرا گرفته است» سؤال کردم که آیا آسمان ها و زمین وسیع ترند و کرسی را در بر دارند؟ و یا کرسی وسیع تر و در برگیرنده آسمان ها و زمین می باشد؟

فرمود: نه بلکه کرسی وسیع تر و آسمان ها و زمین و عرش را در بر گرفته است و هر چیزی را که خداوند آفریده در (تحت پوشش) کرسی قرار دارند.

463)- از اصبغ بن نباتة روایت کرده است که گفت:

از امیرالمؤمنین علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «کرسی خداوند وسیع و گسترده است و تمام آسمان ها و زمین فرا گفته است»، سؤال کردند؟

فرمود: به درستی که آسمان ها و زمین که آسمان ها و زمین و هر آن چه از آفریده ها که در بین آن هاست همگی در درون کرسی قرار گرفته اند و چهار فرشته کرسی را به اذن خداوند حمل می کنند

ص: 551

قوله تعالى : ﴿ لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿256﴾ اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ﴾ ﴿257﴾

565/[464] - ﴿ عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ بِالْعُرْوَهِ اَلْوُثْقی ﴾ قَالَ: هِیَ اَلْإِیمَانُ بِاللَّهِ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَحْدَهُ﴾.(1)

566/[465] - ﴿ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ أَبِی یَعْفُورٍ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : إِنِّی أُخَالِطُ اَلنَّاسَ فَیَکْثُرُ عَجَبِی مِنْ أَقْوَامٍ لاَ یَتَوَلَّوْنَکُمْ وَ یَتَوَلَّوْنَ فُلاَناً وَ فُلاَناً لَهُمْ أَمَانَهٌ وَ صِدْقٌ وَ وَفَاءٌ وَ أَقْوَامٌ یَتَوَلَّوْنَکُمْ لَیْسَ لَهُمْ تِلْکَ اَلْأَمَانَهُ وَ لاَ اَلْوَفَاءُ وَ لاَ اَلصِّدْقُ؟

قَالَ: فَاسْتَوَی أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ جَالِساً وَ أَقْبَلَ عَلَیَّ کَالْغَضْبَانِ ثُمَّ قَالَ: لاَ دِینَ لِمَنْ دَانَ بِوِلاَیَهِ إِمَامٍ جَائِرٍ لَیْسَ مِنَ اَللَّهِ، وَ لاَ عَتْبَ عَلَی مَنْ دَانَ بِوِلاَیَهِ إِمَامٍ عَدْلٍ مِنَ اَللَّهِ،

قَالَ: قُلْتُ: لاَ دِینَ لِأُولَئِکَ وَ لاَ عَتْبَ عَلَی هَؤُلاَءِ؟!

ص: 552


1- عنه بحار الأنوار: 60/67 ح 4، و البرهان في تفسير القرآن 538/1 ح 12، و نور الثقلين: 249/1 ح 983 الكافي : 14/22 ح 1 بإسناده عن عبدالله بن أبي عبد الله علیه السلام، و ح 3 بإسناده عن محمّد بن مسلم عن أحدهما علیهما السلام، عنه البحار : 131/67 ح 1 .

فرمایش خداوند متعال: در قبول دین، اکراهی و اجباری نیست؛ (زیرا) راه درست از راه انحرافی روشن شده است بنابر این کسی که به طاغوت (بت و شیطان و هر موجود طغیان گری) کافر شود و به خدا ایمان آورد همانا به دستگیره محکمی چنگ زده است که گسستنی برای آن نیست و خداوند شنوا و داناست (256) خداوند ولیّ و سرپرست کسانی است که ایمان آورده اند، آنان را از تاریکی ها به سوی نور بیرون می برد (ولی) کسانی که کافر شدند اولیای آن ها طاغوت ها هستند که آن ها را از نور به سوی تاریکی ها بیرون می برند

آن ها اهل آتش می باشند و همیشه در آن خواهند ماند. (257)

464) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «ریسمان محکم»، فرمود: آن ایمان به خداوند است که ایمان و اعتقاد به یگانگی او باشد.

465) - از عبد الله بن ابی یعفور روایت کرده است، که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرضه داشتم: من با مردم معاشرت دارم مردمی که از شما پیروی نمی کنند و به دنبال فلان و فلان می روند بسیار تعجّب می نمایم که امین راست گو و با وفایند و مردم دیگری هم هستند که هستند که پیرو و دنباله روی شما هستند ولی امانت داری وفا داری و راست گویی در آن ها نمی باشد.

راوی گوید: امام صادق علیه السلام (تا این مطلب را شنید) راست نشست و مانند شخصی خشمناک متوجّه من شد سپس فرمود: هر که از امام ستمگری که از جانب خدا نیست دینداری و پیروی کند دین ندارد و کسی که از امام عادلی که از جانب خداست دینداری و پیروی کند مذمّت و سرزنشی بر او نمی باشد

عرض کردم: آیا آنان دین ندارند و بر این افراد هم سرزنشی نیست؟!

ص: 553

فَقَالَ: نَعَمْ لاَ دِینَ لِأُولَئِکَ وَ لاَ عَتْبَ عَلَی هَؤُلاَءِ، ثُمَّ قَالَ: أَ مَا تَسْمَعُ لِقَوْلِ اَللَّهِ ﴿ اَللّهُ وَلِیُّ اَلَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ اَلظُّلُماتِ إِلَی اَلنُّورِ ﴾ یُخْرِجَهُمْ مِنْ ظُلُمَاتِ اَلذُّنُوبِ إِلَی نُورِ اَلتَّوْبَهِ وَ اَلْمَغْفِرَهِ لِوَلاَیَتِهِمْ کُلَّ إِمَامٍ عَادِلٍ مِنَ اَللَّهِ، قَالَ اَللَّهُ ﴿ وَ اَلَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ اَلطّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ اَلنُّورِ إِلَی اَلظُّلُماتِ﴾

قَالَ: قُلْتُ: أَلَیْسَ اَللَّهُ عَنَی بِهَا اَلْکُفَّارَ حِینَ قَالَ: ﴿ وَ اَلَّذِینَ کَفَرُوا ﴾

قَالَ: فَقَالَ علیه السلام: وَ أَیُّ نُورٍ لِلْکَافِرِ وَ هُوَ کَافِرٌ فَأُخْرِجَ مِنْهُ إِلَی اَلظُّلُمَاتِ؟ إِنَّمَا عَنَی اَللَّهُ بِهَذَا أَنَّهُمْ کَانُوا عَلَی نُورِ اَلْإِسْلاَمِ ، فَلَمَّا أَنْ تَوَلَّوْا کُلَّ إِمَامٍ جَائِرٍ لَیْسَ مِنَ اَللَّهِ خَرَجُوا بِوَلاَیَتِهِمْ إِیَّاهُمْ مِنْ نُورِ اَلْإِسْلاَمِ إِلَی ظُلُمَاتِ اَلْکُفْرِ، فَأَوْجَبَ لَهُمُ اَلنَّارَ مَعَ اَلْکُفَّارِ، فَقَالَ: ﴿ أُولئِکَ أَصْحابُ اَلنّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ ﴾.(1)

567/[466] - ﴿ عَنْ مَسْعَدَهَ بْنِ صَدَقَهَ قَالَ:

قَصَّ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قِصَّهَ اَلْفَرِیقَیْنِ جَمِیعاً فِی اَلْمِیثَاقِ حَتَّی بَلَغَ اَلاِسْتِثْنَاءُ مِنَ اَللَّهِ فِی اَلْفَرِیقَیْنِ، فَقَالَ: إِنَّ اَلْخَیْرَ وَ اَلشَّرَّ خَلْقَانِ مِنْ خَلْقِ اَللَّهِ لَهُ فِیهِمَا اَلْمَشِیَّهُ فِی تَحْوِیلِ مَا یَشَاءُ فِیمَا قَدَّرَ فِیهَا حَالٍ عَنْ حَالٍ، وَ اَلْمَشِیَّهُ فِیمَا خَلَقَ لَهَا مِنْ خَلْقِهِ فِی مُنْتَهَی مَا قَسَمَ لَهُمْ مِنَ اَلْخَیْرِ وَ اَلشَّرِّ، وَ ذَلِکَ أَنَّ اَللَّهَ تعالی قَالَ فِی کِتَابِهِ: ﴿ اَللّهُ وَلِیُّ اَلَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ اَلظُّلُماتِ إِلَی اَلنُّورِ وَ اَلَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ اَلطّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ اَلنُّورِ إِلَی اَلظُّلُماتِ﴾ فَالنُّورُ هُمْ

ص: 554


1- عنه بحار الأنوار : 23/67 ، و 104/68 ح 18 و 135/72 ح 19، و البرهان في تفسير القرآن: 538/1 ح 538/1 ح 13 و نور الثقلين : 249/1 ح 983 ، و مستدرك الوسائل : 174/18 ح 22425 . الكافي : 305/1 ح 3 عنه و عن النعماني البحار: 322/23 ح 39 الغيبة للنعماني : 132 ح 14 عنه تأويل الآيات الظاهرة : 102، و البحار : 135/72 ح 19.

فرمود: بلی آنان دین ندارند و بر این ها نیز سرزنش و مذمّتی نخواهد بود سپس افزود: مگر فرمایش خدای عزّ و جلّ را نشنیده ای (که فرمود): «خداوند ، کار ساز و سرپرست کسانی است که ایمان آورده اند، آنان را از تاریکی ها خارج و به نور و روشنایی می برد»؟ یعنی از تاریکی های گناهان به واسطه پیروی ایشان از امام عادلی که از جانب خداوند می باشد به نور توبه و آمرزش هدایت شان می نماید.

و نیز فرموده است: «و کسانی که کافر شده اند کارساز و سرپرست شان طغیان گرانی سرکش هستند که ایشان را از نور و روشنایی به تاریکی ظلمت می برند» که مقصود از این آیه این است که آن ها بر نور هدایت اسلام بوده اند ولی چون از هر امام ستمگری که از جانب خدا نمی باشند پیروی می کنند به خاطر همین پیروی از نور اسلام به ظلمات کفر گرائیده اند، به همین دلیل خداوند برای ایشان به همراه کافران، آتش دوزخ را واجب نموده است، لذا فرمود: «آن ها اهل دوزخ هستند و در آن جاودان خواهند بود».

466) - از مسعدة بن صدقه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام داستان دو فرقه (شیعه و مخالفین) را در جریان عهد و میثاق نقل کرد تا آن جا که فرمود: خداوند برای هر دو فرقه استثناء قرار داد و سپس فرمود: خیر و شر دو مخلوق از مخلوقات خدا هستند که برای خداوند در هر دوی آن ها نسبت به تغییر مشیّت و اراده خود تأثیر به سزایی دارند، برای هر کسی که مقدّر شده است تا از حالتی به حالتی دیگر تغییر یابد؛ که این آیه شریفه به همین مطلب اشاره دارد: «خداوند ولیّ کسانی است که ایمان آورده اند که ایشان را از تاریکی ها به روشنایی هدایت می نماید و (اما) کسانی که کافر شدند اولیای آنان طاغوت خواهد بود که آنان را نور به تاریکی ها می کشاند» که

ص: 555

آلُ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ وَ اَلظُّلُمَاتُ عَدُوُّهُمْ ﴾(1)

568/[467] - ﴿ عَنْ مِهْزَمٍ اَلْأَسَدِیِّ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: قَالَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَأُعَذِّبَنَّ کُلَّ رَعِیَّهٍ دَانَتْ بِإِمَامٍ لَیْسَ مِنَ اَللَّهِ وَ إِنْ کَانَتِ اَلرَّعِیَّهُ فِی أَعْمَالِهَا بَرَّهً تَقِیَّهً وَ لَأَغْفِرَنَّ عَنْ کُلِّ رَعِیَّهٍ دَانَتْ بِکُلِّ إِمَامٍ مِنَ اَللَّهِ وَ إِنْ کَانَتِ اَلرَّعِیَّهُ فِی أَعْمَالِهَا سَیِّئَهً قُلْتُ: فَیَعْفُو عَنْ هَؤُلاَءِ وَ یُعَذِّبُ هَؤُلاَءِ؟

قَالَ: نَعَمْ إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ اَللّهُ وَلِیُّ اَلَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ اَلظُّلُماتِ إِلَی اَلنُّورِ ﴾ ثُمَّ ذَکَرَ اَلْحَدِیثَ اَلْأَوَّلَ - حَدِیثَ اِبْنِ أَبِی یَعْفُورٍ - رِوَایَهَ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحُسَیْنِ ، وَ زَادَ فِیهِ: فَأَعْدَاءُ عَلِیٍّ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ علیه السلام هُمُ اَلْخَالِدُونَ فِی اَلنَّارِ، وَ إِنْ کَانُوا فِی أَدْیَانِهِمْ عَلَی غَایَهِ اَلْوَرَعِ وَ اَلزُّهْدِ وَ اَلْعِبَادَهِ وَ اَلْمُؤْمِنُونَ بِعَلِیٍّ عَلَیهِ السَّلاَمُ هُمُ اَلْخَالِدُونَ فِی اَلْجَنَّهِ وَ إِنْ کَانُوا فِی أَعْمَالِهِمْ [مُسِیئَهً] عَلَی ضِدِّ ذَلِکَ﴾ (2)

569/[468] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:

لَمَّا دَخَلَ یُوسُفُ علیه السلام عَلَی اَلْمَلِکِ قَالَ لَهُ: کَیْفَ أَنْتَ یَا إِبْرَاهِیمُ؟ قَالَ: إِنِّی لَسْتُ بِإِبْرَاهِیمَ أَنَا یُوسُفُ بْنُ یَعْقُوبَ بْنِ إِسْحَاقَ بْنِ إِبْرَاهِیمَ، عَلَیْهِم السَّلاَمُ قَالَ: وَ هُوَ صَاحِبُ إِبْرَاهِیمَ اَلَّذِی حَاجَّ إِبْرَاهِیمَ فِی رَبِّهِ قَالَ: وَ کَانَ أَرْبَعَ مِائَهِ سَنَهٍ شَابّاً﴾. (3)

ص: 556


1- عنه بحار الأنوار: 310/23 ح 12، و 23/67 عن الكافي فيه : فالنور هم آل محمّد علیهم السلام و الظلمات عدوّهم، و البرهان في تفسير القرآن : 538/1 ح 14 ، و نور الثقلين : 264/1 ح 1066 .
2- عنه بحار الأنوار: 23/67 ، و 105/68 ح 19 ، و البرهان في تفسير القرآن : 539/1 ح 15 و نور الثقلين : 265/12 ح 1067، و مستدرك الوسائل : 175/18 ح 22426 . كفاية الأثر : 156 (باب ما روي عن أمير المؤمنين عليّ علیه السلام ) بإسناده عن محمّد بن الحنفيّة، قال أمير المؤمنين علیه السلام: سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله يقول ... بتفاوت يسير عنه البحار: 337/36 ح 200 و 349/26 ح 23 عن كتاب المحتضر، للحسن بن سليمان من كتاب السيّد الجليل حسن بن كبش بإسناده إلى المفيد رفعه إلى محمّد بن الحنفيّة .
3- عنه البرهان في تفسير القرآن: 542/1 ح 2 و نور الثقلين : 267/1 ح 1075 قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي : 137 ح 144، عنه البحار : 42/12 ح 32 و 296 ح 81.

منظور از «النور»، آل محمّد علیهم السلام می باشند و «الظلمات»، دشمنان ایشان هستند.

467) - از مهزم اسدی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: خداوند متعال فرموده است: من هر کسانی را که به امام غیر منصوب از طرف خدا ایمان بیاورند، حتماً عذابشان خواهم کرد اگر چه آن مردم در کار های خویش نیکو و پرهیزکار باشند، ولی هر کسانی که از امام بر حق و منصوب از طرف خداوند پیروی کنند، آنان را می آمرزم اگر چه در کار های خود دارای خطا و لغزش باشند.

عرض کردم: آیا خداوند از آن ها می گذرد ولی این ها را عذاب می کند؟!

فرمود: بلی خداوند می فرماید: «خدا آن هایی را که ایمان آورده اند از تاریکی ها نجات می دهد و به نور روشنائی ها هدایت می کند»

و در روایت دیگر به نقل از محمد بن الحسین مانند آن آمده و در پایان افزوده است که حضرت فرمود: دشمنان امیرالمؤمنین علی علیه السلام به طور دائم در آتش ماندگار هستند اگر چه اهل ورع و تقوی و زهد و عبادت باشند و کسانی که به على علیه السلام اعتقاد و ایمان داشته باشند (بعد از گذراندن دوران مجازات) در بهشت جاودان به سر می برند اگر چه اهل گناه و خطا باشند.

468) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

هنگامی که حضرت یوسف علیه السلام بر پادشاه وارد شد به او گفت: ای ابراهیم! در چه وضعیتی هستی؟ فرمود: من ابراهیم نیستم بلكه من يوسف فرزند یعقوب فرزند اسحاق فرزند ابراهیم می باشم؛ سپس فرمود و آن پادشاه همان کسی بود که با حضرت ابراهیم علیه السلام درباره آفرینش پروردگار، احتجاج کرد.

ابو بصیر افزود: و عمر آن پادشاه چهار صد سال - در حال شادابی- بوده است.

ص: 557

قوله تعالى : ﴿ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَ يُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَ اللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ﴿258﴾ أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَ هِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا...﴾ ﴿259﴾

570/[469] - ﴿ عَنْ أَبَانِ بْنِ حَجَرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

خَالَفَ إِبْرَاهِیمُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَوْمَهُ وَعَابَ آلِهَتَهُمْ حَتَّی أُدْخِلَ عَلَی نُمْرُودَ فَخَاصَمَهُمْ، فَقَالَ إِبْرَاهِیمُ : ﴿ رَبِّیَ اَلَّذِی یُحْیِی وَ یُمِیتُ قالَ أَنَا أُحْیِی وَ أُمِیتُ قالَ إِبْراهِیمُ فَإِنَّ اَللّهَ یَأْتِی بِالشَّمْسِ مِنَ اَلْمَشْرِقِ فَأْتِ بِها مِنَ اَلْمَغْرِبِ فَبُهِتَ اَلَّذِی کَفَرَ وَ اَللّهُ لا یَهْدِی اَلْقَوْمَ اَلظّالِمِینَ﴾ (1)

ص: 558


1- عنه بحار الأنوار: 22/58 ح 39و البرهان فی تفسير القرآن: 542/1 ح 1 و نور الثقلين 249/1 ح 983 الکافي : 368/8 ح 559 بإسناده عن أبان بن عثمان، عن حجر، عن أبي عبد الله علیه السلام عنه البحار: 44/12 ح 37 قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي:104ح 96 عنه البحار: 38/12 ح 23

فرمایش خداوند متعال: آیا ندیدی (و نشنیده ای) کسی را (به نام نمرود) که با ابراهیم در باره پروردگارش احتجاج و گفتگو کرد؟ خداوند به او حکومت داده بود (و مغرور گشته بود) چون ابراهیم گفت: خدای من آن کسی است که زنده می کند و می میراند او گفت: من نیز زنده می کنم و می میرانم (و دو زندانی را که محکوم به اعدام بودند یکی را آزاد و دیگری را به قتل رساند). ابراهیم گفت: خداوند خورشید را از مشرق می آورد (تو نیز) خورشید را از مغرب بیاور! پس (نمرود که) کافر بود مبهوت و در مانده شد و خداوند قوم منمگر را هدایت نمی کند (258) یا همانند کسی که از کنار یک قریه (ویران شده) عبور کرد. در حالی که دیوار های آن روی سقف هایش فرو ریخته (و اعضای اهل آن در هر سو پراکنده شده بودند با خود) گفت: چگونه خدا این ها را بعد از مرگ زنده می گرداند؟! ... (259)

469) - از ابان به نقل از حجر روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: حضرت ابراهیم علیه السلام با (رسم و رسومات و اعتقادات) قوم خود مخالفت نمود و خدایانشان را سرزنش و نکوهش کرد با جایی که بر نمرود وارد شد و مخاصمه و احتجاج نمود و اظهار داشت: «پروردگار من کسی است که زنده می نماید و می میراند» نمرود گفت: «من نیز زنده می نمایم و می می رانم» ابراهیم فرمود: «به درستی که پروردگار من خورشید را از مشرق ظاهر می گرداند، تو (اگر قدرت داری) از مغرب ظاهر گردان! پس کسی که کافر گشته بود سرگردان شد» و خداوند ستمگران را هدایت نمی کند

ص: 559

571 /[470] - ﴿وَ عَنْ حَنَّانِ بْنِ سَدِیرٍ عَنْ رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: إِنْ أَشَدَّ اَلنَّاسِ عَذَاباً یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ لَسَبْعَهُ نَفَرٍ: أَوَّلُهُمْ اِبْنُ آدَمَ اَلَّذِی قَتَلَ أَخَاهُ، وَ نُمْرُودُ بْنُ کَنْعَانَ اَلَّذِی حَاجَّ إِبْراهِیمَ فِی رَبِّهِ﴾ (1)

572/[471] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ أَوْ کَالَّذِی مَرَّ عَلی قَرْیَهٍ وَ هِیَ خاوِیَهٌ عَلی عُرُوشِها قالَ أَنّی یُحْیِی هذِهِ اَللّهُ بَعْدَ مَوْتِها﴾ فَقَالَ علیه السلام: إِنَّ اَللَّهَ بَعَثَ عَلَی بَنِی إِسْرَائِیلَ نَبِیّاً یُقَالُ لَهُ: أَرْمِیَا، فَقَالَ الله تعالی : قُلْ لَهُمْ: مَا بَلَدٍ تَنَقَّیْتُهُ مِنْ کَرَائِمِ اَلْبُلْدَانِ، وَ غُرِسَ فِیهِ مِنْ کَرَائِمِ اَلْغَرْسِ وَ نَقَّیْتُهُ مِنْ کُلِّ غَرِیبَهٍ فَأَخْلَفَ فَأَنْبَتَ خُرْنُوباً

قَالَ: فَضَحِکُوا وَ اِسْتَهْزَءُوا بِهِ فَشَکَاهُمْ إِلَی اَللَّهِ، قَالَ: فَأَوْحَی اَللَّهُ: إِلَیْهِ أَنْ قُلْ لَهُمْ: إِنَّ اَلْبَلَدَ بَیْتُ اَلْمَقْدِسِ وَ اَلْغَرْسَ بَنُو إِسْرَائِیلَ تَنَقَّیْتُهُ مِنْ کُلِّ غَرِیبَهٍ وَ نَحَّیْتُ عَنْهُمْ کُلَّ جَبَّارٍ فَأَخْلَفُوا فَعَمِلُوا بِمَعَاصِی اَللَّهِ فَلَأُسَلِّطَنَّ عَلَیْهِمْ فِی بَلَدِهِمْ مَنْ یَسْفِکُ دِمَاءَهُمْ وَ یَأْخُذُ أَمْوَالَهُمْ، فَإِنْ بَکَوْا إِلَیَّ فَلَمْ أَرْحَمْ بُکَاءَهُمْ وَ إِنْ دَعَوْا لَمْ أَسْتَجِبْ دُعَاءَهُمْ ثُمَّ لَأُخَرِّبَنَّهَا مِائَهَ عَامٍ ثُمَّ لَأَعْمُرَنَّهَا،

فَلَمَّا حَدَّثَهُمْ جَزِعَتِ اَلْعُلَمَاءُ فَقَالُوا: یَا رَسُولَ اَللَّهِ مَا ذَنْبُنَا نَحْنُ وَ لَمْ نَکُنْ نَعْمَلُ

ص: 560


1- عنه بحار الأنوار: 43/12 ح 34، و البرهان في تفسير القرآن: 542/1 ح 3، و نور الثقلين:249/1 ح 983 ثواب الأعمال : 214 (عقاب ابن آدم الذي قتل أخاه) ، عنه البحار: 313/8 ح 83 و 410/30 ح الخصال : 346/2 ح 15، عنه البحار : 233/11 ح 12 و 37/12 ح 17 و 128/13 ح 28

470) - و از حنّان بن سدیر به نقل از شخصی از اصحاب امام صادق علیه السلام روایت کرده است که گفت:

شنیدم که (امام صادق علیه السلام) می فرمود: سخت ترین عذاب الهی در روز قیامت، برای هفت نفر می باشد؛ اولین آن ها فرزند آدم است که برادر خود را به قتل رسانید و (دوم) نمرود است که با ابراهیم علیه السلام درباره پروردگارش احتجاج کرد.

471) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خدای متعال: «همانند آن کسی که بر قریه ای که مخروبه شده بود و اهالی آن مرده و پوسیده بودند ، مرور کرد» فرمود: موقعی که بنی اسرائیل مرتکب معصیت شدند و از اوامر پروردگارشان سرپیچی کردند خداوند اراده نمود تا شخصی را بر آن ها مسلط نماید و آن ها را به ذلت و خواری افکند پس به درستی که خداوند متعال پیامبری را به نام ارمیا برای بنی اسرائیل مبعوث نمود و به او فرمود به بنی اسرائیل بگو: در این شهری که من آن را از میان همه شهر ها برگزیده ام بهترین درختان را در آن کاشته ام و از هر درخت نامناسبی پاک گردانده ام، اکنون درخت خرنوب را به جای آن ها جایگزین خواهم نمود.

هنگامی که ارمیا این خبر را به آنان ابلاغ کرد خندیدند و مسخره نمودند، (ارمیا) برخورد آنان را برای خداوند بازگو نمود خدای متعال به او وحی فرستاد: به ایشان بگو: آن شهری که برگزیدم بیت المقدس است و بهترین درختان همان بنی اسرائیل ساکن آن جا می باشند که هیچ غریبه ای در میانشان نیست و هر ستمگری را از ایشان دور داشته ام ولی با انجام معصیت و تحریف احکام دین من هر آینه کسی را در شهرشان بر آنان مسلّط می گردانم تا خونشان را بریزد و اموال شان را بگیرد، پس اگر گریه و ناله کنند رحمشان نمی کنم و اگر دعا کنند دعایشان را مستجاب نخواهم کرد، آنان را ذلیل و خوار می گردانم سپس دیارشان را به مدت صد سال تخریب می نمایم و پس از آن، بازسازی و آباد می گردانم پس موقعی که ارمیا علیه السلام این مطالب را برای آنان بیان کرد دانشمندانشان اظهار ناله و ناراحتی کردند و گفتند ای فرستاده خدا در این

ص: 561

بِعَمَلِهِمْ فَعَاوِدْ لَنَا رَبَّکَ، فَصَامَ سَبْعاً فَلَمْ یُوحَ إِلَیْهِ شَیْءٌ

فَأَکَلَ أَکْلَهً ثُمَّ صَامَ سَبْعاً فَلَمْ یُوحَ إِلَیْهِ شَیْءٌ فَأَکَلَ أَکْلَهً ثُمَّ صَامَ سَبْعاً

فَلَمَّا أَنْ کَانَ یَوْمُ اَلْوَاحِدِ وَ اَلْعِشْرِینَ أَوْحَی اَللَّهُ إِلَیْهِ: لَتَرْجِعَنَّ عَمَّا تَصْنَعُ أَتُرَاجِعْنِی فِی أَمْرٍ قَضَیْتُهُ أَوْ لَأَرُدَّنَّ وَجْهَکَ عَلَی دُبُرِکَ ثُمَّ أَوْحَی إِلَیْهِ: قُلْ لَهُمْ: لِأَنَّکُمْ رَأَیْتُمُ اَلْمُنْکَرَ فَلَمْ تُنْکِرُوهُ، فَسَلَّطَ اَللَّهُ عَلَیْهِمْ بُخْتَ نَصَّرَ فَصَنَعَ بِهِمْ مَا قَدْ بَلَغَکَ،

ثُمَّ بَعَثَ بُخْتَ نَصَّرَ إِلَی اَلنَّبِیِّ فَقَالَ: إِنَّکَ قَدْ نُبِّئْتَ عَنْ رَبِّکَ وَ حَدَّثْتَهُمْ بِمَا أَصْنَعُ بِهِمْ فَإِنْ شِئْتَ فَأَقِمْ عِنْدِی فِیمَنْ شِئْتَ وَ إِنْ شِئْتَ فَاخْرُجْ فَقَالَ: لاَ بَلْ أَخْرُجُ فَتَزَوَّدَ عَصِیراً وَ تِیناً وَ خَرَجَ،

فَلَمَّا أَنْ غَابَ مَدَّ اَلْبَصَرِ اِلْتَفَتَ إِلَیْهَا فَقَالَ: ﴿ أَنّی یُحْیِی هذِهِ اَللّهُ بَعْدَ مَوْتِها فَأَماتَهُ اَللّهُ مِائَهَ عامٍ﴾ أَمَاتَهُ غُدْوَهً وَ بَعَثَهُ عَشِیَّهً قَبْلَ أَنْ تَغِیبَ اَلشَّمْسُ وَ کَانَ أَوَّلُ شَیْءٍ خُلِقَ مِنْهُ عَیْنَاهُ فِی مِثْلِ غِرْقِئِ ء (1) اَلْبَیْضِ

ثُمَّ قِیلَ لَهُ: ﴿ کَمْ لَبِثْتَ قالَ لَبِثْتُ یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ﴾ فَلَمَّا نَظَرَ إِلَی اَلشَّمْسِ لَمْ تَغِبْ قَالَ: ﴿ أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ قالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَهَ عامٍ فَانْظُرْ إِلی طَعامِکَ وَ شَرابِکَ لَمْ یَتَسَنَّهْ وَ اُنْظُرْ إِلی حِمارِکَ وَ لِنَجْعَلَکَ آیَهً لِلنّاسِ وَ اُنْظُرْ إِلَی اَلْعِظامِ کَیْفَ نُنْشِزُها ثُمَّ نَکْسُوها لَحْماً﴾

ص: 562


1- الغرْقَىء: قشرة البيض الداخلة. كتاب العين: 354/4 ، و في لسان العرب: 10/ 2283 ، و مجمع البحرين: 221:5 : الغرْقَى: القشرة المُلْتزقة ببياض البيض ( غرق).

میان گناه ما چیست؟ ما که برنامه های آنان را انجام نمی دهیم به (پیش) پروردگارت باز گرد و از او درخواست کن که توضیح دهد.

ارمیا هفت روز دیگر روزه گرفت ولی وحی بر او نازل نشد پس اندکی غذا خورد و هفت روز دیگر روزه گرفت ولی باز هم وحی نرسید، مجدّداً اندکی غذا خورد و هفت روز دیگر روزه گرفت پس چون روز بیست و یکم فرا رسید خداوند برایش وحی فرستاد: از این حرکت و پیشنهاد خود درگذر آیا در چیزی که اراده و مقدّرات من بر آن تعلّق گرفته دخالت می کنی؟ مواظب باش که صورتت را به پشت سرت برخواهم ،گرداند سپس افزود: به آنان بگو: شما فحشا و منکرات آنان را مشاهده می کردید ولی مانع نمی شدید و نهی نمی کردید. پس از آن که خداوند بخت النصر را بر بنی اسرائیل مسلّط نمود به پیامبر خدا گفت: آن چه را که من می خواهم انجام دهم تو از طرف پروردگارت به بنی اسرائیل ابلاغ کرده ای اگر مایل هستی نزد ما ماندگار باش و گرنه هر کجا که می خواهی برو.

پاسخ داد: نه نمی مانم بلکه بیرون می روم پس مقداری انجیر و آب میوه همراه خود برداشت و بیرون رفت (و چون مقداری از شهر فاصله پیدا کرد) نگاهی به خانه ها و دیار آنان کرد و اظهار داشت: «چگونه خداوند این مردگان پوسیده و متلاشی شده را زنده می گرداند پس خداوند او را به مدّت صد سال می راند» - که مردن او صبحگاهان و زنده شدنش پیش از غروب خورشید انجام گرفت - و اولین جایی که از بدنش زنده گشت چشم های او - که همانند پوست نازک زیر پوست تخم (پرندگان) - بود سپس به او گفته شد چه مدّتی درنگ کرده ای؟

پاسخ داد: یک روز، و سپس با نگاه به خورشید - که غروب نکرده بود - گفت: «یا مقداری از یک روز» (خداوند متعال فرمود:) «بلکه صد سال درنگ کرده ای به خوراک و نوشیدنی های خود توجّه کن که چگونه تغییری نیافته است ، به الاغ خود نگاه کن تو را آیت و نشانه ای برای مردم قرار می دهیم به استخوان های پوسیده نگاه کن که چگونه آن ها را روی هم تنظیم می کنیم و گوشت را بر روی آن ها می پوشانیم»

ص: 563

قَالَ: فَجَعَلَ یَنْظُرُ إِلَی عِظَامِهِ کَیْفَ یَصِلُ بَعْضُهَا إِلَی بَعْضٍ وَ یَرَی اَلْعُرُوقَ کَیْفَ تَجْرِی، فَلَمَّا اِسْتَوَی قَائِماً قَالَ: ﴿ أَعْلَمُ أَنَّ اَللّهَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ﴾

وَ فِی رِوَایَهِ هَارُونَ: فَتَزَوَّدَ عَصِیراً وَ لَبَناً.﴾ (1)

573/[472] - ﴿عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ عَلَی رَسُولِ اَللَّهِ صلی الله علیه و آله هَکَذَا: «أَلَمْ تَرَ إِلَی اَلْعِظَامِ کَیْفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَکْسُوهَا لَحْماً فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ» قَالَ: مَا تَبَیَّنَ لِرَسُولِ اَللَّهِ أَنَّهَا فِی اَلسَّمَاوَاتِ صلی الله علیه و آله قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ أَعْلَمُ أَنَّ اَللَّهَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ - سَلَّمَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لِلرَّبِّ وَ آمَنَ بِقَوْلِ اَللَّهِ ﴿ فَلَمّا تَبَیَّنَ لَهُ قالَ أَعْلَمُ أَنَّ اَللّهَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ﴾(2)

574/[473] - ﴿أَبُو طَاهِرٍ اَلْعَلَوِیُّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْعَلَوِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَرْزُوقٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مُحَمَّدٍ قَالَ:

ذَکَرَ جَمَاعَهٌ مِنْ أَهْلِ اَلْعِلْمِ أَنَّ اِبْنَ اَلْکَوَّاءِ قَالَ لِعَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ مَا وُلْدٌ أَکْبَرُ مِنْ أَبِیهِ مِنْ أَهْلِ اَلدُّنْیَا؟ قَالَ: نَعَمْ أُولَئِکَ وُلْدُ عُزَیْرٍ حَیْثُ مَرَّ عَلَی قَرْیَهٍ خَرِبَهٍ، وَ قَدْ جَاءَ مِنْ ضَیْعَهٍ لَهُ تَحْتَهُ حِمَارٌ وَ مَعَهُ شَنَّهٌ فِیهَا تِینٌ وَ کُوزٌ فِیهِ عَصِیرٌ

ص: 564


1- عنه بحار الأنوار: 373/14 ح 14، وسائل الشيعة : 142/16 ح 21193 قطعة منه، و البرهان في تفسير القرآن : 547/1 ح 2 و نور الثقلين: 249/1 ح 983. تفسير القمّي: 58/1 ، الزهد : 240 ح 291 ( باب - 20) بإسناده عن هارون بن خارجة، عن أبي عبد الله علیه السلام - إلى قوله : ما قد بلغك - بتفاوت يسير عنه البحار: 86/100ح 61 و مستدرك الوسائل : 191/12 ح 13851 ، التوحيد : 327 ح 4 بتفاوت يسير، قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي : 222 ح 294 (الباب الخامس عشر في نبوّة إرميا و داود عليهما السلام ) بإسناده عن هارون بن خارجة عن أبي بصير، عن أبي عبد الله علیه السلام - إلى قوله تعالى : فأماته الله مائة عام - سعد السعود : 117 .
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 547/1 ح 3، و نور الثقلين : 249/1 ح 983.

(امام صادق علیه السلام افزود:) او مشغول نگاه به استخوان ها (ی پوسیده و پراکنده) شده بود که چگونه از این جا و آن جا جمع می شوند و این که رگ ها چگونه پیوند می خورند تا آن که خود (و الاغش) به پا ایستاد، سپس گفت: «دانستم که خداوند بر هر کاری توانمند و قدرتمند است»

و در روایت هارون آمده است: که از عصیر و شیر توشه می گرفت.

472) - از جابر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: این آیه شریفه بر رسول خدا صلی الله علیه و آله این چنین نازل گشت: آیا استخوان ها را مشاهده نمی کنی که چگونه آن ها را روی هم تنظیم می کنیم و سپس روی آن ها گوشت (و پوست) می پوشانیم؟ «پس موقعی که برایش آشکار شد»؛ و رسول خدا تسلیم پروردگار گشت و ایمان آورد، «اظهار داشت : یقین کردم که خداوند بر هر کاری توانمند و قدرتمند است».

473) - از أبو طاهر علوی از علی بن محمد علوي از علی بن مرزوق از ابراهیم بن محمد روایت کرده است که گفت:

عدّه ای از اهل علم یادآور شده اند بر این که ابن کوّاء (روزی) به امام علی علیه السلام عرضه داشت: یا امیرالمؤمنین! کدام فرزندانی هستند که در دنیا از پدر خودشان بزرگتر بوده اند؟

فرمود: بله فرزندان عُزیر بودند؛ او در حالی که سوار بر الاغ به سمت زمین کشاورزی خود می رفت توبره ای همراه داشت که در آن مقداری انجیر و کوزه ای از آب میوه بود.

ص: 565

فَمَرَّ عَلَی قَرْیَهٍ خَرِبَهٍ فَقالَ: ﴿أَنّی یُحْیِی هذِهِ اَللّهُ بَعْدَ مَوْتِها فَأَماتَهُ اَللّهُ مِائَهَ عامٍ﴾ فَتَوَالَدَ وُلْدُهُ وَ تَنَاسَلُوا ثُمَّ بَعَثَ اَللَّهُ إِلَیْهِ فَأَحْیَاهُ فِی اَلْمَوْلِدِ اَلَّذِی أَمَاتَهُ فِیهِ فَأُولَئِکَ وُلْدُهُ أَکْبَرُ مِنْ أَبِیهِمْ.﴾ (1)

قوله تعالى: ﴿ وَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَى وَ لَكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ﴾ ﴿260﴾

575/[474] - ﴿عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ إِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِ اَلْمَوْتی﴾ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ :

لَمَّا أُرِیَ إِبْرَاهِیمُ مَلَکُوتَ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضِ رَأَی رَجُلاً یَزْنِی فَدَعَا عَلَیْهِ فَمَاتَ، ثُمَّ رَأَی آخَرَ فَدَعَا عَلَیْهِ فَمَاتَ حَتَّی رَأَی ثَلاَثَهً فَدَعَا عَلَیْهِمْ فَمَاتُوا، فَأَوْحَی اَللَّهُ إِلَیْهِ: أَنْ یَا إِبْرَاهِیمُ! إِنَّ دَعْوَتَکَ مُجَابَهٌ فَلاَ تَدْعُ عَلَی عِبَادِی، فَإِنِّی لَوْ شِئْتُ لَمْ أَخْلُقْهُمْ، إِنِّی خَلَقْتُ خَلْقِی عَلَی ثَلاَثَهِ أَصْنَافٍ: عَبْداً یَعْبُدُنِی لاَ یُشْرِکُ بِی شَیْئاً فَأُثِیبُهُ، وَ عَبْداً یَعْبُدُ غَیْرِی فَلَنْ یَفُوتَنِی، وَ عَبْداً یَعْبُدُ غَیْرِی فَأُخْرِجُ مِنْ صُلْبِهِ مَنْ یَعْبُدُنِی

ثُمَّ اِلْتَفَتَ ابراهیم علیه السلام فَرَأَی جِیفَهً عَلَی سَاحِلٍ بَعْضُهَا فِی اَلْمَاءِ وَ بَعْضُهَا فِی

ص: 566


1- عنه بحار الأنوار: 374/14 ح 16، و البرهان في تفسير القرآن : 548/1 ح 4، و نور الثقلين : 275/1 ح 1086، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 428 ( باب في قصص أرميا و دانيال علیهما السلام)

پس بر قریه ای مخروبه مرور کرد و گفت: «چگونه خداوند این مردگان پوسیده و متلاشی شده را زنده می گرداند؟ پس خداوند او را به مدّت صد سال میراند.»

پس از آن فرزندانش زاد و ولد کردند و نسل فراوانی به جای گذاشتند سپس خداوند عُزیر را در همان جایی که میرانده بود (در همان سنّ جوانی) زنده اش کرد بنابراین فرزندانش از او (پدرشان) بزرگ تر بودند

فرمایش خداوند متعال: و (به خاطر آور) هنگامی را که ابراهیم گفت: خدایا به من نشان بده که چگونه مردگان را زنده می کنی؟ فرمود مگر ایمان نیاورده ای؟ عرض کرد: آری ولی می خواهم قلبم آرامش یابد فرمود: در این صورت چهار نوع از پرندگان را انتخاب کن! و آن ها را (پس از سر بریدن) قطعه قطعه کن (و در هم بیامیز) و سپس بر هر کوهی قسمتی از آن ها را قرار بده بعد آن ها را بخوان پس به سرعت به سوی تو می آیند و بدان که خداوند (بر هر چیزی) قادر و حکیم است.(260)

474)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره سخن حضرت ابراهیم: «پروردگارا! نشان من بده که چگونه مرده را زنده می گردانی» فرمود: هنگامی که ابراهیم علیه السلام ملکوت آسمان ها و زمین را دید مردی را مشاهده کرد که زنا می کند بر آن مرد نفرین کرد و آن مرد مُرد سپس مرد دیگری را در حال زنا دید او را نیز نفرین کرد و او نیز مُرد و تا سه نفر را هم چنان نفرین شان کرد و مردند خداوند به او وحی فرستاد ای ابراهیم! دعای تو مستحاب است بر بندگان من نفرین نکن؛ زیرا که اگر می خواستم آن ها را نمی آفریدم همانا من بندگانم را به سه گونه آفریده ام: بنده ای که مرا می پرستد و

ص: 567

اَلْبَرِّ یَجِیءُ سِبَاعُ اَلْبَرِّ فَیَأْکُلُ بَعْضُهَا بَعْضاً وَ فَسَدَ بَعْضُهَا عَنْ بَعْضٍ (1) فَیَأْکُلُ بَعْضُهَا بَعْضاً فَعِنْدَ ذَلِکَ تَعَجَّبَ إِبْرَاهِیمُ علیه السلام مِمَّا رَأَی وَ قَالَ: ﴿ رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِ اَلْمَوْتی﴾ کَیْفَ تخْرُجُ مَا تَنَاسَخَ هَذِهِ أُمَمٌ أَکَلَ بَعْضُهَا بَعْضاً ﴿ قالَ: أَوَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلی وَ لکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبِی﴾ یَعْنِی حَتَّی أَرَی هَذَا کَمَا رَأَی اَللَّهُ اَلْأَشْیَاءَ کُلَّهَا،

قَالَ: خُذْ « أَرْبَعَهً مِنَ اَلطَّیْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیْکَ ثُمَّ اِجْعَلْ عَلی کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً وَ تُقَطِّعُهُنَّ وَ تَخْلُطُهُنَّ کَمَا اِخْتَلَطَتْ هَذِهِ اَلْجِیفَهُ فِی هَذِهِ اَلسِّبَاعِ اَلَّتِی أَکَلَتْ بَعْضُهَا بَعْضاً، ﴿ ثُمَّ اِجْعَلْ عَلی کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ اُدْعُهُنَّ یَأْتِینَکَ سَعْیاً ﴾ فَلَمَّا دَعَاهُنَّ أَجَبْنَهُ وَ کَانَتِ اَلْجِبَالُ عَشَرَهً.﴾ (2)

576/[475] - ﴿ وَ رَوَی أَبُو بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ :

وَ کَانَتِ اَلْجِبَالُ عَشَرَهً وَ کَانَتْ اَلطُّیُورُ: اَلدِّیکَ وَ اَلْحَمَامَهَ وَ اَلطَّاوُسَ وَ اَلْغُرَابَ، وَ قَالَ: ﴿ فَخُذْ أَرْبَعَهً مِنَ اَلطَّیْرِ﴾ فقطعهن بِلَحْمِهِنَّ وَ عِظَامِهِنَّ وَ رِیشِهِنَّ ثُمَّ أَمْسِکْ رُءُوسَهُنَّ ثُمَّ فَرِّقْهُنَّ عَلَی عَشْرَهِ جِبَالٍ ﴿ عَلی کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً

ص: 568


1- في نسخة : و فسد بعضها عن بعض
2- عنه بحار الأنوار: 22/58 ح 39 ، و البرهان في تفسير القرآن: 551/1 ح 7، و نور الثقلين: 249/1 ح 983 تفسير القمّي : 205/1 ( سورة الأنعام) بإسناده عن أبي أيوب الخزّاز، عن أبي بصير، عن أبي عبدالله علیه السلام - إلى قوله : فأخرج من صلبه من يعبدني ، و نحوه الكافي : 305/8 ح 473، عنه و عن العلل وسائل الشيعة : 383/19 ح 24810، و البحار : 41/7 ح 12 علل الشرائع : 585/2 ح 31 (باب - 385 نوادر العلل) بإسناده عن أبي أيوب قال : حدثنا أبو بصير، عن أبي عبدالله علیه السلام بتفاوت يسير، عنه البحار : 61/12 ح 6 .

چیزی را برای من شریک نمی گیرد که به چنین بنده ای پاداش نیک می دهم؛ و بنده ای که غیر از مرا می پرستد اما مرا هم از دست نمی دهد؛ و بنده ای که غیر از مرا می پرستد از نسل او کسی را می آفرینم که او مرا می پرستد.

سپس ابراهیمعلیه السلام توجه نمود که در ساحل دریا مرداری افتاده که نیمی از آن در آب و نیمی در خشکی (بیرون آب) قرار داشت و درندگان دریا را دید که می آیند و نیمه او را که در دریا قرار دارد می خورند و سپس باز می گردند و به یک دیگر حمله می کنند و هم را می خورند و پس از لحظه ای دید که درندگان صحرایی می آیند و از آن می خورند و آن ها هم به یک دیگر یورش می برند و یک دیگر را می خورند.

ابراهیم از این ،جریان شگفت زده شد و اظهار داشت: «پروردگارا! نشان من بده که چگونه مرده را زنده می گردانی چگونه این مرده ها را در روز قیامت زنده می نمایی با این که یک دیگر را خورده اند؟ خداوند فرمود «آیا ایمان و یقین نداری»؟

اظهار داشت: «آری، ولی برای آن که اطمینان قلب پیدا کنم» یعنی (می خواهم) هم چنان که همه چیز را به چشم می بینم این حقیقت را نیز به چشم خود بنگرم خداوند دستور داد: «چهار پرنده بگیر و نزد خود صدای شان بزن»؛ آن ها را قطعه قطعه کن و با یک دیگر در هم آمیز چنان چه گوشت این مردار در تن این درندگان که یک دیگر را خورده اند در هم آمیزد «سپس مقداری از آن ها را سر هر کوهی بگذار و بعد از آن صدایشان بزن با سرعت جوابت را بدهند و به سویت آیند» و چون ابراهیم علیه السلام آن ها را خواند و به نزدش آمدند ضمناً تعداد آن کوه ها، ده کوه بوده است.

(475 - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: کوه ها، ده تا بودند و پرندگان، عبارت بودند از خروس کبوتر طاووس و کلاغ و خداوند فرمود: «پس چهار پرنده را بگیر و نزد خود صدایشان بزن» چهار پرنده را بگیر و سر آن ها را ببر و گوشت استخوان و پرهایشان را مخلوط گردان سپس سر های آن ها را نزد خود نگهدار

ص: 569

فَجَعَلَ مَا کَانَ فِی هَذَا اَلْجَبَلِ یَذْهَبُ إِلَی هَذَا اَلْجَبَلِ بِرِیشِهِ وَ لَحْمِهِ وَ دَمِهِ ثُمَّ یَأْتِیهِ حَتَّی یَضَعَ رَأْسَهُ فِی عُنُقِهِ حَتَّی فَرَغَ مِنْ أَرْبَعَتِهِنَّ .﴾ (1)

577/[476] - ﴿عَنْ مَعْرُوفِ بْنِ خَرَّبُوذَ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: إِنَّ اَللَّهَ لَمَّا أَوْحَی إِلَی إِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنْ خُذْ أَرْبَعَهً مِنَ اَلطَّیْرِ، عَمَدَ إِبْرَاهِیمُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَأَخَذَ اَلنَّعَامَهَ وَ اَلطَّاوُسَ وَ اَلْوَزَّهَ وَاَلدِّیکَ فَنَتَفَ رِیشَهُنَّ بَعْدَ اَلذَّبْحِ ثُمَّ جَعَلَهُنَّ فِی مِهْرَاسِهِ فَهَرَسَهُنَّ ثُمَّ فَرَّقَهُنَّ عَلَی جِبَالِ اَلْأُرْدُنِّ ، وَ کَانَتْ یَوْمَئِذٍ عَشْرَهَ أَجْبَالٍ فَوَضَعَ عَلی کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ دَعَاهُنَّ بِأَسْمَائِهِنَّ فَأَقْبَلْنَ إِلَیْهِ سَعْیاً، یَعْنِی مُسْرِعَاتٍ، فَقَالَ إِبْرَاهِیمُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عِنْدَ ذَلِکَ ﴿ أَعْلَمُ أَنَّ اَللّهَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ﴾ (2)

578 /[477] - ﴿ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ : أَنَّ أَبَا اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ سُئِلَ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ قالَ بَلی وَ لکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبِی ﴾ أَکَانَ فِی قَلْبِهِ شَکٌّ؟

قَالَ: لاَ وَ لَکِنَّهُ أَرَادَ مِنَ اَللَّهِ اَلزِّیَادَهَ فِی یَقِینِهِ،

قَالَ: وَ اَلْجُزْءُ وَاحِدٌ مِنَ اَلْعَشَرَهِ﴾ (3)

ص: 570


1- عنه بحار الأنوار: 73/12 ح 19، و البرهان في تفسير القرآن: 552/1 ج 8، و نور الثقلين: 280/1 ح 1097
2- عنه بحار الأنوار: 73/12 ح 20 ، و البرهان في تفسير القرآن: 552/1 ح 9، و نور الثقلين: 280/1 ح 1096.
3- عنه بحار الأنوار: 73/12 ح 21 وسائل الشيعة : 383/19 ح 24811، و البرهان في تفسير القرآن : 552/1 ح 10، و نور الثقلين : 278/1 ح 1092 ، و مستدرك الوسائل : 128/14 ح 16280 المحاسن : 247/1 ح 249 (باب - 29 اليقين و الصبر في الدين) بإسناده عن صفوان بن يحيى قال : سألت أبا الحسن الرضاء علیه السلام - إلى قوله: الزيادة في يقينه . ، عنه البحار : 176/70 ح 34، و مستدرك الوسائل : 195/11 ح 12724 ، و نحوه مشکاة الأنوار : 15 (الفصل الثالث في اليقين).

و آن ها را با گوشت ها و استخوان هایشان مخلوط نموده و سپس دَه قسمت کن و هر قسمتی را بر سر کوهی بگذار

بعد از آن که او طبق دستور عمل کرد و سرها را به دست گرفت (و پرنده ها را صدایشان زد) دید قطعه ها به سمت یکدیگر حرکت می کنند و در نهایت نزد او می آیند و به سر های خود ملحق می گردند تا آن که هر چهار پرنده به طور کامل در آمدند

476) - از معروف بن خَرّبوذ روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: به راستی هنگامی که خداوند به ابراهیم وحی فرستاد: چهار پرنده از پرندگان را بگیر حضرت ابرهیم علیه السلام هم شتر مرغ طاووس مرغابی ماده و خروس را گرفت و پس از سر بریدن و کندن پرهایشان همه آن ها را یک جا در هاونی ریخت و کوبید سپس هر مقداری از آن ها را سر کوهی از کوه های اردن - که ده کوه بود - قرار داد در پایان آن ها را با نام صدا زد پس همگی یکی پس از دیگری با سرعت به سمت حضرت ابراهیم علیه السلام آمدند و در چنین موقعیّتی اظهار داشت: «به راستی که خداوند بر هر کاری قادر و توانمند است».

477) - از علی بن اسباط روایت کرده است که گفت:

از امام رضا علیه السلام پیرامون فرمایش خداوند متعال: «گفت : بلی، ولی می خواهم که قلبم مطمئن شود» سؤال کردند: آیا در قلب حضرت ابراهیم علیه السلام شکی وجود داشت؟

فرمود: نه ولیکن از خداوند افزایش و تقویت ایمان و یقین خویش را درخواست کرد سپس افزود: «جزء»، یکی از ده قسمت می باشد

ص: 571

579/[478] - ﴿عَنْ عَبْدِ اَلصَّمَدِ بْنِ بَشِیرٍ قَالَ:

جُمِعَ لِأَبِی جَعْفَرٍ اَلْمَنْصُورِ اَلْقُضَاهُ، فَقَالَ لَهُمْ: رَجُلٌ أَوْصَی بِجُزْءٍ مِنْ مَالِهِ فَکَمِ اَلْجُزْءُ؟ فَلَمْ یَعْلَمُوا کَمِ اَلْجُزْءُ وَ اِشْتَکَوْا إِلَیْهِ فِیهِ، فَأَبْرَدَ بَرِیداً إِلَی صَاحِبِ اَلْمَدِینَهِ أَنْ یَسْأَلَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِما السَّلاَمُ : رَجُلٌ أَوْصَی بِجُزْءٍ مِنْ مَالِهِ فَکَمِ اَلْجُزْءُ؟ فَقَدْ أَشْکَلَ ذَلِکَ عَلَی اَلْقُضَاهِ فَلَمْ یَعْلَمُوا کَمِ اَلْجُزْءُ فَإِنْ هُوَ أَخْبَرَکَ بِهِ وَ إِلاَّ فَاحْمِلْهُ عَلَی اَلْبَرِیدِ وَ وَجِّهْهُ إِلَیَّ،

فَأَتَی صَاحِبُ اَلْمَدِینَهِ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ لَهُ: إِنَّ أَبَا جَعْفَرٍ بَعَثَ إِلَیَّ أَنْ أَسْأَلَکَ عَنْ رَجُلٍ أَوْصَی بِجُزْءٍ مِنْ مَالِهِ وَ سَأَلَ مِنْ قِبَلِهِ مِنْ اَلْقُضَاهِ فَلَمْ یُخْبِرُوهُ مَا هُوَ، وَ قَدْ کَتَبَ إِلَیَّ إِنْ فَسَّرْتَ ذَلِکَ لَهُ وَ إِلاَّ حَمَلْتُکَ عَلَی اَلْبَرِیدِ إِلَیْهِ،

فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : هَذَا فِی کِتَابِ اَللَّهِ بَیِّنٌ إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: لَمَّا قَالَ إِبْرَاهِیمُ علیه السلام ﴿رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِ اَلْمَوْتی﴾ إِلَی قَوْلِهِ ﴿ کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً﴾ فَکَانَتِ اَلطَّیْرِ أَرْبَعَهً وَ اَلْجِبَالُ عَشَرَهً، یُخْرِجُ اَلرَّجُلُ مِنْ کُلِّ عَشَرَهِ أَجْزَاءٍ جُزْءاً وَاحِداً، وَ إِنَّ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام دَعَا بِمِهْرَاسٍ فَدَقَّ فِیهِ اَلطُّیُورَ جَمِیعاً، وَ حَبَسَ اَلرُّءُوسَ عِنْدَهُ، ثُمَّ إِنَّهُ دَعَا بِالَّذِی أُمِرَ بِهِ فَجَعَلَ یَنْظُرُ إِلَی اَلرِّیشِ کَیْفَ یَخْرُجُ، وَ إِلَی اَلْعُرُوقِ عِرْقاً عِرْقاً حَتَّی تَمَّ جَنَاحُهُ مُسْتَوِیاً فَأَهْوَی نَحْوَ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام فَمَالَ إِبْرَاهِیمُ بِبَعْضِ اَلرُّءُوسِ فَاسْتَقْبَلَهُ بِهِ، فَلَمْ یَکُنِ اَلرَّأْسُ اَلَّذِی اِسْتَقْبَلَهُ بِهِ لِذَلِکَ اَلْبَدَنِ حَتَّی اِنْتَقَلَ إِلَیْهِ غَیْرُهُ، فَکَانَ مُوَافِقاً لِلرَّأْسِ فَتَمَّتْ اَلْعِدَّهُ وَ تَمَّتِ اَلْأَبْدَانُ.﴾ (1)

ص: 572


1- عنه بحار الأنوار: 73/12 ح 22 و 212/103 ح 18، و وسائل الشيعة : 382/19 ح 24809 قطعة منه، و البرهان في تفسير القرآن : 552/1 ح 11، و نور الثقلين: 278/1 ح 1093، قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري 116 (الفصل الثالث في إراءته ملكوت السماوات).

478) - از عبد الصمد بن بشیر روایت کرده است که گفت:

تمام قضات نزد ابو جعفر (منصور) دوانیقی جمع بودند و او از آن ها پرسید: شخصی جزئی از مال خود را وصیّت می کند (منظور از) آن جزء چقدر است؟

هیچ کس پاسخ آن را نمی دانست و همگی اظهار عجز و ناتونی کردند، لذا او قاصدی را برای حاکم مدینه فرستاد تا از امام صادق علیه السلام سؤال نماید: مردی بخش و جزئی از مال خود را وصیّت می کند (منظور از) آن جزء چقدر است؟ چون جواب این مسأله برای قضات ایجاد مشکل کرده است و آنان از جواب آن درمانده و عاجز هستند.

والی مدینه نزد امام صادق علیه السلام رفت و گفت: ابو جعفر دوانیقی شخصی را نزد من فرستاده است تا از شما درباره مردی که جزئی از مال خود را وصیّت می کند سؤال کنم: (منظور از) آن جزء چقدر است؟ ضمناً دوانیقی برای او نامه نوشته است که چنان چه جواب آن را ندهی شما را به همراه مأمور نزد او بفرستم.

امام صادق علیه السلام فرمود: این مسأله در کتاب خدا بیان شده است آن جا که حضرت ابراهیم می گوید: «پروردگارا! به من نشان بده که چگونه مرده ها را زنده می نمایی؟» تا آن جا که می فرماید: «سپس بر سر هر کوهی جزیی از آن ها را قرار بده» که پرندگان چهار تا و کوه ها ده تا بودند؛ بنابراین آن مرد از هر ده تا جزء یک جزء بر می دارد

و حضرت ابراهیم هاونی را خواست و بدن آن پرندگان را در آن کوبید و سر های آنها را نزد خود نگاه داشت (بعد از آن که آن ها را کوبید به ده جزء تقسیم کرد و هر جزئی را بر کوهی نهاد) آن ها را صدا زد و نگاه می کرد که چگونه پر ها، رگ ها استخوان ها و گوشت ها به هم می پیوندند و چگونه بال در می آورند تا حرکت کردند و به سمت حضرت ابراهیم علیه السلام آمدند سپس یکی از سر ها را برداشت و پیش یکی از پرندگان آورد پس متوجّه شد که این مال آن بدن نیست و به نزد بدنی دیگر برد و منطبق درآمد تا آن که یکی پس از دیگری کامل گردید.

ص: 573

580/[479] - ﴿عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ سَیَّابَهَ قَالَ:

إِنَّ اِمْرَأَهً أَوْصَتْ إِلَیَّ وَ قَالَتْ لِی: ثُلُثِی تَقْضِی بِهِ دَیْنَ اِبْنِ أَخِی، وَ جُزْءٌ مِنْهُ لِفُلاَنَهَ، فَسَأَلْتُ عَنْ ذَلِکَ اِبْنَ أَبِی لَیْلَی فَقَالَ: مَا أَرَی لَهَا شَیْئاً وَ مَا أَدْرِی مَا اَلْجُزْءُ فَسَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ أَخْبَرْتُهُ کَیْفَ قَالَتِ اَلْمَرْأَهُ وَ مَا قَالَ اِبْنُ أَبِی لَیْلَی ،

فَقَالَ: کَذَبَ اِبْنُ أَبِی لَیْلَی لَهَا عُشْرُ اَلثُّلُثِ إِنَّ اَللَّهَ أَمَرَ إِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ: ﴿ اِجْعَلْ عَلی کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ﴾ وَ کَانَتِ اَلْجِبَالُ یَوْمَئِذٍ عَشَرَهً وَ هُوَ اَلْعُشْرُ مِنَ اَلشَّیْءِ﴾ (1)

581/[480] - ﴿عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی رَجُلٍ أَوْصَی بِجُزْءٍ مِنْ مَالِهِ فَقَالَ: جُزْءٌ مِنْ عَشَرَهٍ کَانَتِ اَلْجِبَالُ عَشَرَهً وَ کَانَ اَلطَّیْرُ اَلطَّاوُسَ وَ اَلْحَمَامَهَ وَ اَلدِّیکَ وَ اَلْهُدْهُدَ فَأَمَرَهُ اَللَّهُ أَنْ یُقَطِّعَهُنَّ وَ یَخْلُطَهُنَّ وَ أَنْ یَضَعَ عَلی کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً وَ أَنْ یَأْخُذَ رَأْسَ کُلِّ طَیْرٍ مِنْهَا بِیَدِهِ،

قَالَ: فَکَانَ إِذَا أَخَذَ رَأْسَ اَلطَّیْرِ مِنْهَا بِیَدِهِ تَطَایَرَ إِلَیْهِ مَا کَانَ مِنْهُ حَتَّی یَعُودَ کَمَا کَانَ﴾ (2)

ص: 574


1- عنه بحار الأنوار: 213/103 ح 19 و البرهان في تفسير القرآن : 553/1 ح 12 و نور الثقلين : 249/12 ح 983 ، و مستدرك الوسائل : 129/14 ح 16281 . الكافي : 39/7 ح 1، تهذيب الأحكام: 208/9 ح 1، الاستبصار : 131/4 ح 1 بتفاوت يسير في الجميع عنهم وسائل الشيعة : 380/19 ح 24804
2- عنه بحار الأنوار: 213/103 ح 20، و البرهان في تفسير القرآن : 553/1 ح 13، و نور الثقلين: 278/1 ح ،1094 ، و مستدرك الوسائل : 129/14 ح 16282 فيه القطعة الأولى منه. تهذيب الأحكام : 209/9 ح 4، قطعة منه، و نحوه الاستبصار : 132/4 ح 4 عنهما وسائل الشيعة : 383/19 ح 24812.

479) - از عبد الرحمان بن سيّابه روایت کرده است که گفت:

خانمی به من وصیّت کرد و گفت با یک سوم اموالم بدهکاری برادر زاده ام را می پردازی و جزئی از اموالم را به فلانی می دهی درباره حکم آن از ابن ابی لیلی سؤال کردم پس او گفت: چیزی (و حقی) برای او نمی بینم اما جزء را نمی دانم که چه مقدار می باشد؟

سپس از امام صادق علیه السلام سؤال کردم و کیفیّت وصیّت و نیز جواب ابن ابی لیلی را برای حضرت بازگو کردم فرمود: ابن ابی لیلی دروغ گفته است برای آن زن یک دهم از یک سوم اموالش می باشد؛ زیرا خداوند متعال به حضرت ابراهیم علیه السلام دستور داد: «بر سر هر کوهی جزیی از آن ها را قرار بده» کوه ها در آن زمان ده تا بودند؛ که جزء یک دهم از هر چیزی می باشد

480) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام در مورد مردی که به جزئی از اموالش وصیّت کرده بود فرمود: «جزء»، یک قسمت از ده قسمت است؛ زیرا که کوه ها ده تا بود و پرندگان، طاووس، کبوتر خروس و هدهد (شانه سر) بودند پس خداوند دستور داد که او آن ها را (سر ببرد و) تکه تکه و مخلوط کند و بر هر کوهی جزئی از آن ها را قرار دهد ولی سر آن ها را نزد خود نگاه دارد.

امام علیه السلام افزود: پس از آن سر هر کدام را که به دست می گرفت ( و صدای شان می زد پرواز و حرکت می کرد و به سر خود ملحق می گشت.

ص: 575

582/[481] - ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ قَالَ:

جَاءَنِی أَبُو جَعْفَرِ بْنُ سُلَیْمَانَ اَلْخُرَاسَانِیُّ وَ قَالَ: نَزَلَ بِی رَجُلٌ مِنْ خُرَاسَانَ مِنَ اَلْحُجَّاجِ فَتَذَاکَرْنَا اَلْحَدِیثَ فَقَالَ: مَاتَ لَنَا أَخٌ بِمَرْوَ وَ أَوْصَی إِلَیَّ بِمِائَهِ أَلْفِ دِرْهَمٍ وَ أَمَرَنِی أَنْ أُعْطِیَ أَبَا حَنِیفَهَ مِنْهَا جُزْءاً وَ لَمْ أَعْرِفِ اَلْجُزْءَ کَمْ هُوَ مِمَّا تَرَکَ، فَلَمَّا قَدِمْتُ اَلْکُوفَهَ أَتَیْتُ أَبَا حَنِیفَهَ فَسَأَلْتُهُ عَنِ اَلْجُزْءِ؟

فَقَالَ: لِی اَلرُّبُعُ، فَأَبَی قَلْبِی ذَلِکَ، فَقُلْتُ: لاَ أَفْعَلُ حَتَّی أَحُجَّ وَ أَسْتَقْصِیَ اَلْمَسْأَلَهَ فَلَمَّا رَأَیْتُ أَهْلَ اَلْکُوفَهِ قَدْ أَجْمَعُوا عَلَی اَلرُّبُعِ قُلْتُ لِأَبِی حَنِیفَهَ: لاَ سَوْأَهَ بِذَلِکَ لَکَ أُوصِی بِهَا یَا أَبَا حَنِیفَهَ! ، وَ لَکِنْ أَحُجُّ وَ أَسْتَقْصِی اَلْمَسْأَلَهَ

فَقَالَ أَبُو حَنِیفَهَ : وَ أَنَا أُرِیدُ اَلْحَجَّ.

فَلَمَّا أَتَیْنَا مَکَّهَ وَ کُنَّا فِی اَلطَّوَافِ فَإِذَا نَحْنُ بِرَجُلٍ شَیْخٍ قَاعِدٍ قَدْ فَرَغَ مِنْ طَوَافِهِ وَ هُوَ یَدْعُو وَ یُسَبِّحُ، إِذْ اِلْتَفَتَ أَبُو حَنِیفَهَ فَلَمَّا رَآهُ قَالَ: إِنْ أَرَدْتَ أَنْ تَسْأَلَ غَایَهَ اَلنَّاسِ فَسَلْ هَذَا فَلاَ أَحَدٌ بَعْدَهُ، قُلْتُ: وَ مَنْ هَذَا؟

قَالَ: جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ (عَلَیْهِما السَّلاَمُ) ، فَلَمَّا قَعَدْتُ وَ اِسْتَمْکَنْتُ إِذْ اِسْتَدَارَ أَبُو حَنِیفَهَ خَلْفَ ظَهْرِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِما السَّلاَمُ فَقَعَدَ قَرِیباً مِنِّی فَسَلَّمَ عَلَیْهِ وَ عَظَّمَهُ وَ جَاءَ غَیْرُ وَاحِدٍ مُزْدَلِفِینَ مُسَلِّمِینَ عَلَیْهِ وَ قَعَدُوا، فَلَمَّا رَأَیْتُ ذَلِکَ مِنْ تَعْظِیمِهِمْ لَهُ اِشْتَدَّ ظَهْرِی فَغَمَزَنِی أَبُو حَنِیفَهَ أَنْ تَکَلَّمْ فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ! إِنِّی رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ خُرَاسَانَ وَ إِنَّ رَجُلاً مَاتَ وَ أَوْصَی إِلَیَّ بِمِائَهِ أَلْفِ دِرْهَمٍ وَ أَمَرَنِی أَنْ أُعْطِیَ مِنْهَا جُزْءاً وَ سَمَّی لِی اَلرَّجُلَ، فَکَمِ اَلْجُزْءُ؟ جُعِلْتُ فِدَاکَ!

فَقَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِما السَّلاَمُ : یَا أَبَا حَنِیفَهَ! لَکَ أَوْصَی قُلْ فِیهَا فَقَالَ: اَلرُّبُعُ،

ص: 576

481) - به نقل از محمد بن اسماعیل از عبد الله بن عبدالله روایت کرده است که گفت:

شخصی به نام جعفر بن سلیمان خراسانی نزد من آمد و گفت: مردی از حاجیان پیش من آمد و پس از صحبت هایی اظهار داشت: یکی از دوستان ما در شهر مرو فوت نمود و مقدار صد هزار درهم برای من وصیّت کرد و گفت: جزئی از آن ها را به ابو حنیفه بده؛ نمی دانم که «جزء» چه مقدار می باشد؟

چون به کوفه رفتم از ابو حنیفه درباره «جزء»، سؤال کردم؟

ابو حنیفه جواب داد: یک چهارم خواهد بود ولی دلم نپذیرفت و با خود گفتم: به گفته او عمل نمی کنم که تا وقتی به حج بروم و درباره آن تحقیق کنم ولی دیدم که اهل کوفه هم سخن ابو حنیفه را می گویند به همین دلیل به او گفتم ناراحت نباش آن چه را برایت وصیّت کرده محفوظ می باشد و لیکن می خواهم به حج بروم و درباره آن تحقیق می کنم ابو حنیفه گفت: و من نیز قصد سفر حج دارم؛ هنگامی که وارد مکه شدیم و مشغول طواف (کعبه الهی) گشتیم در بین طواف پیرمردی را دیدیم که از طواف فارغ گشته و (در گوشه ای) نشسته است و مشغول دعا و تسبیح می باشد و ابو حنیفه نیز متوجّه او شد و به من گفت: اگر سخن نهایی مردم را می خواهی از این مرد سؤال کن که بالاتر از او نیست. گفتم: این مرد کیست؟

گفت: او جعفر بن محمد علیهما السلام است پس کنار آن حضرت نشستم و ابو حنیفه از پشت حضرت دور زد و کنار من نشست و بر حضرت سلام و احترام کرد و نیز بسیاری از حاجیان می آمدند و بر حضرت سلام می کردند و می نشستند؛ پس چون چنین احترامی را از مردم دیدم دلم آرام گرفت و نیرو گرفتم و ابو حنیفه به من اشاره کرد که سخن خود را مطرح نما

به حضرت اظهار داشتم: فدایت گردم! مردی از اهالی خراسان هستم یکی از دوستانم مرده است و یک صد هزار دینار وصیّت کرده که جزئی از آن را به دیگری بدهم و نام او را معیّن کرده است بفرمایید که «جزء» چه مقدار می باشد؟ فدایت گردم!

ص: 577

فَقَالَ لاِبْنِ أَبِی لَیْلَی قُلْ فِیهَا، فَقَالَ: اَلرُّبُعُ،

فَقَالَ جَعْفَرٌ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : وَ مِنْ أَیْنَ قُلْتُمُ اَلرُّبُعَ؟

قَالُوا: لِقَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ فَخُذْ أَرْبَعَهً مِنَ اَلطَّیْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیْکَ ثُمَّ اِجْعَلْ عَلی کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً﴾ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ لَهُمْ - وَ أَنَا أَسْمَعُ - : هَذَا قَدْ عَلِمْتَ اَلطَّیْرَ أَرْبَعَهً فَکَمْ کَانَتِ اَلْجِبَالُ إِنَّمَا اَلْأَجْزَاءُ لِلْجِبَالِ لَیْسَ لِلطَّیْرِ، فَقَالُوا: ظَنَنَّا أَنَّهَا أَرْبَعَهٌ،

فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : وَ لَکِنَّ اَلْجِبَالَ عَشْرَهٌ.﴾ (1)

583/[482]- ﴿ عَنْ صَالِحِ بْنِ سَهْلٍ اَلْهَمْدَانِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ: ﴿ فَخُذْ أَرْبَعَهً مِنَ اَلطَّیْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیْکَ ثُمَّ اِجْعَلْ عَلی کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ﴾ اَلْآیَهِ فَقَالَ: أَخَذَ اَلْهُدْهُدَ وَ اَلصُّرَدَ وَ اَلطَّاوُوسَ وَ اَلْغُرَابَ فَذَبَحَهُنَّ وَ عَزَلَ رُءُوسَهُنَّ ثُمَّ نَخَرَ أَبْدَانَهُنَّ بِالْمِنْخَارِ بِرِیشِهِنَّ وَ لُحُومِهِنَّ وَ عِظَامِهِنَّ حَتَّی اِخْتَلَطَ، ثُمَّ جَزَّأَهُنَّ عَشْرَهَ أَجْزَاءٍ عَلَی عَشْرَة جِبَالٍ، ثُمَّ وَضَعَ عِنْدَهُ حَبّاً وَ مَاءَاً ثُمَّ جَعَلَ مَنَاقِیرَهُنَّ بَیْنَ أَصَابِعِهِ ثُمَّ قَالَ: اِئتِینِ سَعْیاً بِإِذْنِ اَللَّهِ فَتَطَایَرَتْ بَعْضُهُنَّ إِلَی بَعْضٍ اَللُّحُومُ وَ اَلرِّیشُ وَ اَلْعِظَامُ حَتَّی اِسْتَوَتْ بِالْأَبْدَانِ کَمَا کَانَتْ وَ جَاءَ کُلُّ بَدَنٍ حَتَّی اِلْتَزَقَ بِرَقَبَتِهِ اَلَّتِی فِیهَا اَلْمِنْقَارُ.

فَخَلَّی إِبْرَاهِیمُ علیه السلام عَنْ مَنَاقِیرِهَا فَرَفَعْنَ وَ شَرِبْنَ مِنْ ذَلِکَ اَلْمَاءِ، وَ اِلْتَقَطْنَ مِنْ ذَلِکَ اَلْحَبِّ، ثُمَّ قُلْنَ: یَا نَبِیَّ اَللَّهِ! أَحْیَیْتَنَا أَحْیَاکَ اَللَّهُ، فَقَالَ: بَلِ اَللَّهُ یُحْیِی وَ یُمِیتُ،

ص: 578


1- عنه بحار الأنوار: 213/103 ح 21، و وسائل الشيعة : 382/19 ح 24810 قطعة منه و البرهان في تفسير القرآن : 554/1 ح 14، و نور الثقلين : 279/1 ح 1095.

امام صادق علیه السلام خطاب به ابو حنیفه کرد و فرمود: برای تو وصیّت کرده است، جوابش را بگو پس گفت: یک چهارم می باشد سپس به ابن ابی لیلی خطاب کرد و فرمود تو نظرت را بگو، او نیز گفت: یک چهارم است پس از آن امام صادق علیه السلام فرمود: از کجا و با چه دلیلی گفتید: (مقصود از آن) یک چهارم است؟

گفتند: به دلیل فرمایش خداوند: «پس چهار پرنده را بگیر و نزد خود صدای شان بزن سپس مقداری از آن ها را سر هر کوهی بگذار و بعد از آن صدای شان بزن» امام صادق علیه السلام به آنان فرمود: من نیز این آیه را شنیده ام و می دانم که پرندگان چهار تا بوده اند بگویید: کوه ها چند تا بوده اند؟ چون اجزاء نسبت به کوه ها بود نه نسبت به پرندگان گفتند: فکر می کنیم که کوه ها نیز چهار تا بوده اند امام صادق علیه السلام فرمود: ولی (بدانید که) کوه ها ده تا بوده است

482) - از صالح بن سهل همدانی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «پس بگیر چهار پرنده را بگیر و نزد خود صدای شان بزن سپس مقداری از آن ها را سر هر کوهی بگذار و بعد از آن صدایشان بزن»، فرمود: (ابراهیم علیه السلام چهار پرنده) هدهد، جغد، طاووس و کلاغ را گرفت و آن ها را سر برید و سرهایشان را جدا نمود سپس بدن ها ،پر ها گوشت ها و استخوان هایشان را در هاون کوبید به طوری که همه با هم آمیخته شدند، سپس به ده جزء تقسیمشان کرد و هر جزئی را بر سر یکی از ده کوه نهاد، بعد از آن مقداری دانه و آب کنار خود گذاشت و سر های آنها را با انگشتان خود گرفت و گفت: به اذن خداوند با شتاب به سوی من آیید پس برخی ،گوشت ها پر ها و استخوان ها به سمت یک دیگر حرکت کردند تا بدن هایشان تکمیل شد و به سوی ابراهیم علیه السلام آمدند و به سر های خود ملحق گشتند و ابراهیم علیه السلام سر هایشان را رها کرد تا به سمت دانه ها و آب رفتند؛ پس خوردند نوشیدند و گفتند: ای پیامبر خدا! ما را زنده کردی خداوند تو را زنده نگاه دارد، ابراهیم علیه السلام فرمود: بلکه این خداوند است که زنده می کند و می میراند.

ص: 579

فَهَذَا تَفْسِیرُهُ فِی اَلظَّاهِرِ، وَ أَمَّا تَفْسِیرُهُ فِی بَاطِنِ اَلْقُرْآنِ قَالَ: خُذْ أَرْبَعَهً مِنَ اَلطَّیْرِ مِمَّنْ یَحْتَمِلُ اَلْکَلاَمَ فَاسْتَوْدِعْهُمْ عِلْمَکَ، ثُمَّ اِبْعَثْهُمْ فِی أَطْرَافِ اَلْأَرْضِ حُجَجاً لَکَ عَلَی اَلنَّاسِ،

فَإِذَا أَرَدْتَ أَنْ یَأْتُوکَ دَعَوْتَهُمْ بِالاِسْمِ اَلْأَکْبَرِ یَأْتُونَکَ سَعْیاً بِإِذْنِ اَللَّهِ .﴾ (1)

قوله تعالى : ﴿مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ يُضَاعِفُ لِمَنْ يَشَاءُ وَ اللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ﴾ ﴿261﴾

584/[483] - ﴿عَنْ عُمَرَ بْنِ یزید [یُونُسَ] قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: إِذَا أَحْسَنَ اَلْمُؤْمِنُ عَمَلَهُ ضَاعَفَ اَللَّهُ [لَهُ] عَمَلَهُ بِکُلِّ حَسَنَهٍ سَبْعَمِائَهِ ضِعْفٍ، فَذَلِکَ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿ وَ اَللّهُ یُضاعِفُ لِمَنْ یَشاءُ﴾ فَأَحْسِنُوا أَعْمَالَکُمُ اَلَّتِی تَعْمَلُونَهَا لِثَوَابِ اَللَّهِ

قُلْتُ: وَ مَا اَلْإِحْسَانُ؟

قَالَ: إِذَا صَلَّیْتَ فَأَحْسِنْ رُکُوعَکَ وَ سُجُودَکَ، وَ إِذَا صُمْتَ فَتَوَقَّ کُلَّ مَا فِیهِ فَسَادُ صَوْمِکَ وَ إِذَا حَجَجْتَ فَتَوَقَّ کُلَّ مَا یَحْرُمُ عَلَیْکَ فِی حِجَّتِکَ وَ عُمْرَتِکَ، قَالَ: وَ کُلُّ

ص: 580


1- عنه بحار الأنوار: 123/103 ح 21 ، و البرهان في تفسير القرآن: 554/1 ح 15 ، و نور الثقلين: 249/1 ح 983. الخصال : 264 ح 146 بتفاوت يسير عنه البحار : 63/12 ح 9، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 114 ( الفصل الثالث في إراءته ملكوت السماوات).

این تفسیر ظاهر ( کلام خداوند متعال) بود اما تفسیر باطن قرآن چنین است که فرمود: چهار تا از پرندگانی را بگیر که توان سخن گفتن داشته باشند پس علوم خود را نزد آن ها به ودیعه بگذار و آن ها را به اطراف زمین بفرست تا برای دیگران حجّت و دلیل قرار گیرند و هرگاه خواستی که باز گردند به وسیله اسم اکبر (اعظم) صدایشان کن تا به اذن خداوند با سرعت به سویت آیند.

فرمایش خداوند متعال: مثل کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می کنند همانند دانه بذری هستند که هفت خوشه برویاند و در هر خوشه یک صد دانه باشد و خداوند آن را برای هر کسی که بخواهد (و شایستگی داشته باشد)، دو یا چند برابر می گرداند و خدا (از نظر قدرت و رحمت) وسیع و (به همه چیز) دانا می باشد (261)

483) - از عمر بن یونس روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: هنگامی که مؤمن عمل نیکی را انجام دهد خداوند متعال عملش را چندین برابر نموده و برای هر عمل نیک هفت صد برابر پاداش عطا می نماید؛ زیرا که در قرآن فرموده است: «خداوند برای هر که بخواهد می افزاید» بنابر این اعمال خود را برای رسیدن به ثواب های الهی نیکو گردانید عرض کردم: نیکو گرداندن عمل چگونه است؟

فرمود: هنگامی که نماز می خوانی، رکوع و سجود آن را نیکو به جا آور و اگر روزه گرفتی از آن چه که روزه را فاسد می کند خود داری نما و اگر حجّی انجام دادی از آن چه که در حجّ و عمره بر تو حرام شده است خودداری کن و هر عملی را که به جا می آوری باید از آلودگی و فساد پاکیزه باشد.

ص: 581

عَمَلٍ تَعْمَلُهُ فَلْیَکُنْ نَقِیّاً مِنَ اَلدَّنَسِ .﴾ (1)

585/[484] - ﴿عَنْ حُمْرَانَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ أَرَأَیْتَ اَلْمُؤْمِنَ لَهُ فَضْلٌ عَلَی اَلْمُسْلِمِ فِی شَیْءٍ مِنَ اَلْمَوَارِیثِ وَ اَلْقَضَایَا وَ اَلْأَحْکَامِ حَتَّی یَکُونَ لِلْمُؤْمِنِ أَکْثَرُ مِمَّا یَکُونُ لِلْمُسْلِمِ فِی اَلْمَوَارِیثِ أَوْ غَیْرِ ذَلِکَ؟

قَالَ: لاَ هُمَا یَجْرِیَانِ فِی ذَلِکَ مَجْرًی وَاحِداً إِذَا حَکَمَ اَلْإِمَامُ عَلَیْهِمَا وَ لَکِنَّ لِلْمُؤْمِنِ فَضْلاً عَلَی اَلْمُسْلِمِ فِی أَعْمَالِهِمَا یَتَقَرَّبَانِ بِهِ إِلَی اَللَّهِ،

قَالَ: فَقُلْتُ: أَلَیْسَ اَللَّهُ یَقُولُ: ﴿ مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها﴾؟ (2) وَ زَعَمْتَ أَنَّهُمْ مُجْتَمِعُونَ عَلَی اَلصَّلاَهِ وَ اَلزَّکَاهِ وَ اَلصَّوْمِ وَ اَلْحَجِّ مَعَ اَلْمُؤْمِنِ.

قَالَ: فَقَالَ: أَلَیْسَ اَللَّهُ قَدْ قَالَ: ﴿ وَ اَللّهُ یُضاعِفُ لِمَنْ یَشاءُ ﴾ فَالْمُؤْمِنُونَ هُمُ اَلَّذِینَ یُضَاعِفُ اَللَّهُ لَهُمُ اَلْحَسَنَاتِ لِکُلِّ حَسَنَهٍ سَبْعِینَ ضِعْفاً، فَهَذَا مِنْ فَضْلِهِمْ وَ یَزِیدُ اَللَّهُ اَلْمُؤْمِنَ فِی حَسَنَاتِهِ عَلَی قَدْرِ صِحَّهِ إِیمَانِهِ أَضْعَافاً مُضَاعَفَهً کَثِیرَهً، وَ یَفْعَلُ اَللّهُ بِالْمُؤْمِنِینَ ما یَشاءُ﴾ (3)

ص: 582


1- عنه بحار الأنوار: 247/71 ذيل ح 7 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 556/1 ح 3، و نور الثقلين : 249/1 ح 983. المؤمن ( تحقيق المحقّق) : 54 ح 53 (باب - 2 فيما خص الله به المؤمنين) قطعة منه، عنه البحار : 247/71 ح 8 ، المحاسن : 254/12 ح 283 (باب - 30 في الإخلاص) بإسناده عن عمر بن يزيد قال : سمعت أبا عبد الله علیه السلام يقول: .... عنه البحار : 247/71 ح 7، و 116/85 ح 24، و 291/96 ح 11 و مستدرك الوسائل : 443/4 ح 5121 ثواب الأعمال : 168 ( ثواب الإحسان) بإسناده عن أبى محمّد الوابشي، عن أبي عبد الله علیه السلام نحو المؤمن عنه البحار : 412/73 ح 23.
2- سورة الأنعام : 160/6 .
3- عنه بحار الأنوار: 283/68 ح 39 ، و وسائل الشيعة : 42/26 ح 32449 ، و البرهان في تفسير القرآن: 556/1 ح 4، و نور الثقلين : 249/12 ح 983 . الكافي : 26/2 ح 5 بتفصيل و زيادة في آخره عنه وسائل الشيعة: 42/26 ح 32449، و البحار: 250/68 ح 12.

484 - از حمران روایت کرده است که گفت:

خدمت حضرت باقر العلوم علیه السلام عرض کردم: آیا مؤمن در میراث و دیگر احکام و قضاوت بر مسلمان فضیلتی دارد؟ و آیا مؤمن حقّ بیشتری از مسلمان دارد؟

فرمود: نه هر دو نفرشان مساوی می باشند و چنان چه امام (قاضی)، حکمی را صادر ،کند برای هر دو یک سان انجام می دهد ولی مؤمن برای اعمال و عباداتی که انجام می دهد بر مسلمان فضیلت دارد

راوی گوید: عرضه داشتم: مگر خداوند نفرموده است: «هر کس کار نیکی انجام دهد خداوند ده برابر به او پاداش می دهد»؟ بنابر این مؤمن و مسلمان در اعمال عبادی مانند: نماز ،روزه، زکات و حج با هم شریک هستند و در یک حال این اعمال را انجام می دهند.

امام علیه السلام فرمود: مگر خداوند نفرموده است: «خداوند به هر شخص که بخواهد چند برابر می دهد»؟ و این افزایش برای مؤمنان می باشد که تا هفتاد برابر به آن ها عطا می کند می کند هم چنین خداوند اعمال مؤمن را به اندازه صحّت و کمال ایمانش چند برابر افزایش می دهد و بلکه درباره مؤمن هر چه بخواهد و اراده نماید عمل می کند

ص: 583

586/[485] - ﴿ عَنِ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْجُعْفِیِّ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی ﴿ کَمَثَلِ حَبَّهٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ﴾؟

قَالَ: اَلْحَبَّهُ فَاطِمَهُ عَلَیْهَا السلام وَ اَلسَّبْعُ اَلسَّنَابِلُ سَبْعَهٌ مِنْ وُلْدِهَا سَابِعُهُمْ قَائِمُهُمْ ،

قُلْتُ: اَلْحَسَنُ؟ قَالَ: إِنَّ اَلْحَسَنَ إِمَامٌ مِنَ اَللَّهِ مُفْتَرَضُ طَاعَتُهُ وَ لَکِنْ لَیْسَ مِنَ اَلسَّنَابِلِ اَلسَّبْعَهِ أَوَّلُهُمْ اَلْحُسَیْنُ وَ آخِرُهُمُ اَلْقَائِمُ علیهم السلام،

فَقُلْتُ: قَوْلُهُ: ﴿ فِی کُلِّ سُنْبُلَهٍ مِائَهُ حَبَّهٍ﴾؟

قَالَ: یُولِدُ اَلرَّجُلُ مِنْهُمْ فِی اَلْکُوفَهِ مِائَهً مِنْ صُلْبِهِ وَ لَیْسَ ذَاکَ إِلاَّ هَؤُلاَءِ اَلسَّبْعَهُ .﴾ (1)

587/[486] - ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ اَلْوَابِشِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِذَا أَحْسَنَ اَلْعَبْدُ اَلْمُؤْمِنُ ضَاعَفَ اَللَّهُ لَهُ عَمَلَهُ لِکُلِّ حَسَنَهٍ سَبْعَمِائَهِ ضِعْفٍ، وَ ذَلِکَ قَوْلُ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی ﴿ وَ اَللّهُ یُضاعِفُ لِمَنْ یَشاءُ ﴾ (2)

ص: 584


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 556/1 ح 6، و نور الثقلين: 282/1 ح 1106 .
2- عنه بحار الأنوار: 248/71 ح 8 و البرهان في تفسير القرآن: 556/1 ح 5، و نور الثقلين: 249/1 ح 983 المؤمن للحسين سعيد الأهوازي : 54 ح 53 (الباب الثاني)، عنه البحار : 64/67 ح 10، 24/68 ح 42 عن الأمالي المحاسن : 254/1 ح 283 (باب - 30 في الإخلاص) بإسناده عن عمر بن يزيد قال : سمعت أبا عبد الله علیه السلام يقول ... مع زيادة في آخره عنه وسائل الشيعة : 61/1 ح 132، و البحار : 247/71 ح 7 ، ثواب الأعمال : 168، الأمالي للطوسي : 223 ح 388 ( المجلس الثامن)، عنه وسائل الشيعة : 118/1 ح 296 . أقول: يحتمل أن تكون قطعة من حديث 483 .

485) - از مفضّل بن محمد جعفی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «همانند دانه ای است که هفت خوشه رویانده باشد»، سؤال کردم؟

فرمود: «حَبَّةٍ»، حضرت فاطمه علیها السلام است و «سَبْعَ سَنَابِلَ»، هفت نفر از فرزندان حضرت فاطمه علیهم السلام می باشند که هفتمین ایشان قائم ( آل محمد علیهم السلام ) خواهد بود.

عرضه داشتم: پس حسن علیه السلام چه می شود؟

فرمود: او پیشوایی است که خداوند متابعت و پیروی از او را بر همگان واجب نموده ولی از سنبله های هفتگانه نیست بلکه اولین ایشان حسین و آخرین ایشان قائم (آل محمد علیهم السلام) هستند.

گفتم: منظور از «در هر خوشه ای صد دانه وجود دارد» چیست؟

فرمود: از نسل هر یک از مردان ایشان در کوفه یک صد مرد دیگر به دنیا می آید و چنین ذریه و نسلی نمی باشد مگر از همین هفت نفر.

486) - از محمد وابشی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: چنان چه بنده ای عملی نیکو انجام دهد، خداوند اعمال او را در مقابل هر کار نیک هفت صد برابر پاداش می دهد؛ زیرا که او در قرآن فرموده است «و خداوند برای هر که بخواهد می افزاید»

ص: 585

قوله تعالى: ﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَى كَالَّذِي يُنْفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَ لَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَيْهِ تُرَابٌ فَأَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَكَهُ صَلْدًا لَا يَقْدِرُونَ عَلَى شَيْءٍ مِمَّا كَسَبُوا وَ اللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ ﴿264﴾ وَ مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَتَثْبِيتًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ كَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصَابَهَا وَابِلٌ فَآتَتْ أُكُلَهَا ضِعْفَيْنِ فَإِنْ لَمْ يُصِبْهَا وَابِلٌ فَطَلٌّ وَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ﴾ ﴿265﴾

588/[487] - ﴿ عَنِ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی : ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَ اَلْأَذی ﴾ إِلَی آخِرِ اَلْآیَهِ قَالَا:

نَزَلَتْ فِی عُثْمَانَ وَ جَرَتْ فِی مُعَاوِیَهَ وَ أَتْبَاعِهِمَا.﴾ (1)

589/[488] - ﴿ عَنْ سَلاَّمِ بْنِ اَلْمُسْتَنِیرِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تعالی: ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَ اَلْأَذی﴾ لِمُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ هَذَا تَأْوِیلٌ قَالَ: أُنْزِلَتْ فِی عُثْمَانَ﴾ (2)

ص: 586


1- عنه بحار الأنوار: 214/30 ح 73، و البرهان في تفسير القرآن: 558/1 ح 4، و نور الثقلين: . 283/1 ح 1113.
2- عنه بحار الأنوار: 214/30 ح 74 ، و البرهان في تفسير القرآن: 559/1 ح 5، و نور الثقلين: 284/1 ح 1114 .

فرمایش خداوند متعال: ای کسانی که ایمان آورده اید! صدقه ها و بخشش های خود را با منت و آزار باطل نسازید همانند کسی که مال خود را برای نشان دادن به مردم انفاق می کند و به خدا و روز قیامت ایمان نمی آورد. پس (کار او) هم چون قطعه سنگی است که بر آن (مختصر گردی از) خاک باشد (و دانه هایی در آن افشانده شود) و رگبار باران بر آن ببارد (پس همه خاک ها و بذر ها را می شوید) و آن را صاف رها کند آن ها از کاری که انجام داده اند. چیزی به دست نمی آورند و خداوند جمعیت کافران را هدایت نمی کند (264) و (کار) کسانی که اموال خود را برای خشنودی خدا و تثبیت (ملکات انسانی در) روح خود اتفاق می کنند هم چون باغی است که در نقطه بلندی باشد و باران های درشت به آن برسد (و از هوای آزاد و نور آفتاب به حد کافی بهره مند شود)

پس میوه خود را دو چندان دهد (و همی شاداب و با طراوت خواهد بود) و خداوند به آن چه که انجام می دهید بینا می باشد.(265)

487) - از مفضّل بن صالح از بعضی اصحابش روایت کرده است که گفت: امام باقر علیه السلام و یا امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «ای کسانی که ایمان آورده اید! صدقه و احسان خود را با منّت گذاری و آزار رساندن باطل نگردانید» - تا آخر آیه - فرمود: در شأن عثمان نازل گشته ولی در مورد معاویه و پیروانش به اجرا در آمده است.

488) - از سلام بن مستنیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «ای کسانی که ایمان آورده اید! صدقه و احسان خود را با منّت و آزار رساندن باطل نگردانید» فرمود: از جهت تأویل مربوط به محمد و آل محمد علیهم السلام می باشد ولی در مورد عثمان (بن عفّان) نازل شده است.

ص: 587

590/[489] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تعالی: ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَ اَلْأَذی﴾ إِلَی قَوْلِهِ: ﴿ لا یَقْدِرُونَ عَلی شَیْءٍ مِمّا کَسَبُوا ﴾ قَالَ ؟«صَفْوَانٍ» أَیْ حَجَرٍ ﴿ وَ اَلَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ رِئاءَ اَلنّاسِ﴾ (1) فُلاَنٌ وَ فُلاَنٌ وَ فُلاَنٌ وَ مُعَاوِیَهُ وَ أَشْیَاعُهُمْ﴾ (2)

591/[490] - ﴿ عَنْ سَلاَّمِ بْنِ اَلْمُسْتَنِیرِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: فِی قَوْلِهِ تعالی ﴿ وَ مَثَلُ اَلَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمُ اِبْتِغاءَ مَرْضاتِ اَللّهِ ﴾ قَالَ: أُنْزِلَتْ فِی عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ﴾ (3)

592/[491] - ﴿عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿ وَ مَثَلُ اَلَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمُ اِبْتِغاءَ مَرْضاتِ اَللّهِ ﴾ قَالَ: عَلِیٌّ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ علیه السلام أَفْضَلُهُمْ، وَ هُوَ مِمَّنْ یُنْفِقُ مَالَهُ اِبْتِغَاءَ مَرَضَاتِ اَللَّهِ﴾ (4)

ص: 588


1- سورة النساء: 38/4
2- عنه بحار الأنوار: 214/30 ح 75 ، و البرهان في تفسير القرآن: 559/1 ح 6، و نور الثقلين: 284/1 ح 1116 .
3- عنه بحار الأنوار : 61/36 ح 5، و 35/41 ح 9 و البرهان في تفسير القرآن: 559/1 ح 7، و نور الثقلين: 284/1 ح 1119. تفسير فرات الكوفي : 70 ح 41 الشواهد التنزيل : 104/1 ح 144، شرح نهج البلاغة : 261/13 فيه : قد روى المفسّرون كلهم أنّ ...
4- عنه بحار الأنوار: 35/41 ح 10، و البرهان في تفسير القرآن: 559/1 ح 8 و نور الثقلين: 284/1 ح 1118 .

489)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق درباره فرمایش خداوند: «متعال ای کسانی که ایمان آورده اید! صدقه و احسان خود را با منّت گذاری و آزار رساندن باطل نگردانید» تا پایان «توان ندارند (بر نگهداری) چیزی از آن چه را که به دست آورده اند» فرمود: «صفوان» یعنی صخره صاف (تخته سنگ)؛ و منظور از (این فرمایش خداوند:) «کسانی که اموال خود را برای خود نمایی و ریا انفاق می کنند فلانی فلانی فلانی و معاویه و پیروان شان هستند

490) - از سلام بن مستنیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و کسانی که اموال خویش را برای رضایت و خوشنودی خداوند انفاق می نمایند» فرمود: (منظور از آن) امام علی علیه السلام است.

491) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره و کسانی که اموال خویش را برای رضایت و خوشنودی خداوند انفاق می نمایند» فرمود: امیر مؤمنان امام على علیه السلام همه برتر می باشد و او از کسانی بود که اموال خود را در جهت خشنودی و جلب رضایت خداوند انفاق می کرد

ص: 589

قوله تعالى : ﴿ أَيَوَدُّ أَحَدُكُمْ أَنْ تَكُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِنْ نَخِيلٍ وَ أَعْنَابٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ لَهُ فِيهَا مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ وَ أَصَابَهُ الْكِبَرُ وَ لَهُ ذُرِّيَّةٌ ضُعَفَاءُ فَأَصَابَهَا إِعْصَارٌ فِيهِ نَارٌ فَاحْتَرَقَتْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ ﴿266﴾ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا كَسَبْتُمْ وَ مِمَّا أَخْرَجْنَا لَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ لَا تَيَمَّمُوا الْخَبِيثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ وَ لَسْتُمْ بِآخِذِيهِ إِلَّا أَنْ تُغْمِضُوا فِيهِ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ﴾ ﴿267﴾

593/[492] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ [فی قوله تعالی]: ﴿ إِعْصارٌ فِیهِ نارٌ » قَالَ علیه السلام: رِیحٌ.﴾(1)

594/[493] - ﴿ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی :﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَیِّباتِ ما کَسَبْتُمْ وَ مِمّا أَخْرَجْنا لَکُمْ مِنَ اَلْأَرْضِ وَ لا تَیَمَّمُوا اَلْخَبِیثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ﴾ قَالَ:

کَانَ أُنَاسٍ عَلَی عَهْدِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَتَصَدَّقُونَ بِأَشَرِّ مَا عِنْدَهُمْ مِنَ اَلتَّمْرِ

ص: 590


1- عنه بحار الأنوار: 145/96 ح 17 ، و البرهان في تفسير القرآن: 559/1 ح 9 و نور الثقلين: 285/1 ح 1121

فرمایش خداوند متعال آیا کسی از شما دوست دارد که باغی از درختان خرما و انگور داشته باشد که از زیر درختان آن نهر ها جاری است و برای او از هر نوع میوه ای وجود داشته باشد در حالی که به سن پیری رسیده و فرزندانی (کوچک و) ضعیف دارد پس گردبادی که در آن آتش (سوزانی) است به آن برخورد کند و شعله ور گردد و آن را بسوزاند؟ ( چنین است حال کسانی که انفاق های خود را با ریا و منت و آزار باطل می کنند) خداوند ایات خود را این چنین برای شما آشکار می سازد. شاید بينديشيد (و راه حق را بیایید). (266) فرمایش خداوند متعال: ای کسانی که ایمان آورده اید! از قسمت های پاکیزه اموالی را که به دست آورده اید و از آن چه از (درون) زمین (هم چون منابع و معادن و درختان و گیاهان) برای شما خارج ساخته ایم انفاق کنید و برای انفاق به سراغ قسمت های ناپاک نروید در حالی که خود شما حاضر نیستید آن ها را بپذیرید مگر از روی چشم پوشی و کراهت و بدانید که خداوند بی نیاز و شایسته ستایش است. (267)

492) - ار أبو بصير روایت کرده است که گفت: امام باقر علیه السلام دربارة «إعصارٌ فِيهِ نَارٌ»، فرمود : (منظور از آن تند) باد (آتش زا) است.

493) - از عبد الله بن سنان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «ای کسانی که ایمان آورده اید از بهترین چیز هایی که به دست آورده اید و نیز از آن چه که از زمین (مانند معادن ،منابع درختان و ...) برای شما خارج نموده ایم انفاق کنید و برای انفاق به دنبال چیز های خراب و نامناسب نگردید»

ص: 591

اَلرَّقِیقِ اَلْقِشْرِ، اَلْکَبِیرِ اَلنَّوَی یُقَالُ لَهُ اَلْمَعَافِارَهُ فَفِی ذَلِکَ أَنْزَلَ اَللَّهُ ﴿ وَ لا تَیَمَّمُوا اَلْخَبِیثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ .﴾ (1)

595/[494] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام: ﴿ وَ مِمّا أَخْرَجْنا لَکُمْ مِنَ اَلْأَرْضِ﴾؟

قَالَ: کَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِذَا أَمَرَ بِالنَّخْلِ أَنْ یُزَکَّی یَجِیءُ قَوْمٌ بِأَلْوَانٍ مِنَ اَلتَّمْرِ هُوَ مِنْ أَرْدَی اَلتَّمْرِ یُؤَدُّونَهُ عَنْ زَکَاتِهِمْ، تَمْرٌ یُقَالُ لَهُ: اَلْجُعْرُورُ وَ اَلْمِعَافَارَهُ، قَلِیلَهُ اَللِّحَاءِ عَظِیمَهُ اَلنَّوَی فَکَانَ بَعْضُهُمْ یَجِیءُ بِهَا عَنِ اَلتَّمْرِ اَلْجَیِّدِ، فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : لاَ تَخْرُصُوا هَاتَیْنِ وَ لاَ تَجِیئُوا مِنْهَا بِشَیْءٍ وَ فِی ذَلِکَ أَنْزَلَ اَللَّهُ تعالی: ﴿یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَیِّباتِ ما کَسَبْتُمْ﴾ إِلَی قَوْلِهِ ﴿ إِلاّ أَنْ تُغْمِضُوا فِیهِ﴾ وَ اَلْإِغْمَاضُ أَنْ یَأْخُذَ هَاتَیْنِ اَلتَّمْرَیْنِ مِنَ اَلتمَرِ،

وَ قَالَ: لاَ یَصِلُ إِلَی اَللَّهِ صَدَقَهٌ مِنْ کَسْبٍ حَرَامٍ﴾ (2)

596/[495] - ﴿عَنْ رِفَاعَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ إِلاّ أَنْ تُغْمِضُوا فِیهِ﴾ فَقَالَ:

بعث رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَبْدَ اَللَّهِ بْنَ رَوَاحَهَ فَقَالَ: لاَ تَخْرُصُوا جُعْرُوراً وَ لاَ مِعَافَارَهَ، وَ کَانَ أُنَاسٌ یَجِیئُونَ بِتَمْرِ سَوْءٍ، فَأَنْزَلَ اَللَّهُ جَلَّ ذِکْرُهُ:

ص: 592


1- عنه بحار الأنوار: 145/96 ح 18، و وسائل الشيعة : 206/9 ح 11850، و البرهان في تفسير القرآن : 560/1 ح 4، و نور الثقلين : 249/1 ح 983
2- عنه بحار الأنوار: 46/96 ح 4، و وسائل الشيعة : 206/9 ح 11849 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 560/1 ح 5 ، و نور الثقلين : 249/1 ح 983 . الكافي : 48/42 ح 9 بحذف الذيل عنه وسائل الشيعة : 205/9ح 11848

فرمود در زمان رسول خدا ثلی الله علیه و آله عدّه ای بودند که به وسیله بدترین و پست ترین خرما های خشکیده ،لاغر پوسیده و هسته بزرگ صدقه و زکات می دادند که به آن «معافاره» می گفتند خداوند در همین مورد آیه «و برای انفاق به دنبال چیز های خراب و نامناسب نگردید» را نازل نمود

494) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره (فرمایش خداوند متعال): «و از آن چه که از زمین (مانند معادن منابع درختان و ...) برای شما خارج کرده ایم، انفاق نمایید و برای انفاق به دنبال چیز های خراب و نامناسب نگردید»، سؤال کردم؟

(حضرت) فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله هر گاه دستور می داد که زکات خرما ها داده شود عدّه ای از افراد انواع خرما ها (یی که پوسیده و بی ارزش بود) را می آوردند و به عنوان زکات تحویل می دادند - آن خرماها «جُغرور» بود خرمای ریزی که معمولاً استفاده نمی شود «معافاره» خرمای خشک و لاغری که دارای هسته ای بزرگ است-.

عدّه ای دیگر از خرما های خوب و مرغوب می آوردند پس رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود خرما های آن درخت نخل را نچینید و از آن ها نیاورید و در همین رابطه خداوند (این آیه را) ای کسانی که ایمان آورده اید ، از بهترین چیز هایی که به دست آورده اید و نیز از آن چه که از زمین است» نازل نمود- تا جایی که فرمود: - «مگر خودتان حاضر به گرفتن (و مصرف کردن) آن باشید» و برای انفاق به دنبال چیز های خراب و نامناسب نباشید که خودتان حاضر به گرفتن آن ها نیستید مگر آن که مورد علاقه و رغبت خودتان باشد. «أَن تُغمضُوا» ،یعنی خودتان حاضر به گرفتن (و مصرف کردن) آن باشید و افزود: اگر انفاق و صدقه درآمد حرام باشد مورد قبول خداوند قرار نمی گیرد.

495) - از رفاعة روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «مگر خودتان حاضر به گرفتن (و مصرف کردن) آن باشید» فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله عبد الله بن رواحة را فرستاد

ص: 593

﴿ وَ لَسْتُمْ بِآخِذِیهِ إِلاّ أَنْ تُغْمِضُوا فِیهِ﴾ وَ ذَکَرَ أَنَّ عَبْدَ اَللَّهِ خَرَصَ عَلَیْهِمْ تَمْرَ سَوْءٍ، فَقَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: یَا عَبْدَ اَللَّهِ! لاَ تَخْرُصْ جُعْرُوراً وَ لاَ مِعَافَارَهً .﴾ (1)

496/597] - ﴿ عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ وَ لا تَیَمَّمُوا اَلْخَبِیثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ﴾ قَالَ:

کَانَتْ بَقَایَا فِی أَمْوَالِ اَلنَّاسِ أَصَابُوهَا مِنَ اَلرِّبَا وَ مِنَ [اَلْمَکَاسِبِ] اَلْخَبِیثَهِ قَبْلَ ذَلِکَ، فَکَانَ أَحَدُهُمْ یَتَیَمَّمُهَا فَیُنْفِقُهَا وَ یَتَصَدَّقُ بِهَا فَنَهَاهُمُ اَللَّهُ عَنْ ذَلِکَ.﴾ (2)

598/[497] - ﴿ عَنْ أَبِی اَلصَّبَّاحِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی ﴿ وَ لا تَیَمَّمُوا اَلْخَبِیثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ﴾؟

قَالَ: کَانَ اَلنَّاسُ حِینَ أَسْلَمُوا عِنْدَهُمْ مَکَاسِبُ مِنَ اَلرِّبَا، وَ مِنْ أَمْوَالٍ خَبِیثَهٍ، فَکَانَ اَلرَّجُلُ یَتَعَمَّدُهَا مِنْ بَیْنِ مَالِهِ فَیَتَصَدَّقُ بِهَا، فَنَهَاهُمُ اَللَّهُ عَنْ ذَلِکَ وَ إِنَّ اَلصَّدَقَهَ لاَ تَصْلُحُ إِلاَّ مِنْ کَسْبِ طِیبٌ .﴾ (3)

ص: 594


1- عنه بحار الأنوار : 46/96 ح 5، و وسائل الشيعة : 207/9 ح 11851، و البرهان في تفسير القرآن : 561/1 ح 6 ، و نور الثقلين: 249/1 ح 983.
2- عنه بحار الأنوار: 167/96 ح 10 ، و وسائل الشيعة : 468/9 ح 12514 ، و البرهان في تفسير القرآن : 561/1 ح 7، و نور الثقلين : 249/1 ح 983 وسائل الشيعة : 466/9 ح 12511 عن المقنع، عن الحلبي أنه سأل الصادق علیه السلام.
3- عنه بحار الأنوار: 168/96 ح 11، و وسائل الشيعة : 466/9 ذيل ح 12510 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 561/1 ح 8، و نور الثقلين: 249/1 ح 983. المقنع : 54 ، عنه وسائل الشيعة : 466/9 ح 12510 ، دعائم الإسلام : 244/1 عن جعفر ابن محمّد علیهما السلام ، و 329/2 ح 1243 عن أمير المؤمنين علیه السلام أنّه قال .... عنهما مستدرك الوسائل : 95/7 ح 77742 و 244 ح 8151، و 173/13 ح 15021

تا به مردم بگوید: خرما های این دو درخت نخل - جعرور و معافاره – را نچینید (و از آن ها صدقه ،نیاورید) چون عدّه ای بودند که خرما های بی ارزش را به عنوان زکات و صدقه) می آوردند سپس خداوند جلیل (این آیه) «و شما خود گیرنده آن نیستید مگر خودتان حاضر به گرفتن (و مصرف کردن) آن باشید» را نازل نمود. و امام علیه السلام یادآور شد که عبد الله درخت های خرمای بد و بی ارزش را برای آنان می چید پس رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: ای عبد الله! خرما های درخت جعرور و معافاره را نچین.

496) - از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و مخلوط نگردانید آن را به وسیله اجناس پست تا از آن انفاق کنید»، فرمود: پیش از آن که این آیه نازل شود اموالی از گذشته برای مردم مانده بود که از ربا و دیگر درآمد های خبیث (کسب شده) بود، پس بعضی از ایشان آن اموال را درهم می آمیختند و انفاق می کردند و صدقه می دادند که خداوند ایشان را از آن کار نهی نمود

497) - از ابو الصباح روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و مخلوط نگردانید آن را به وسیله اجناس پست تا از آن انفاق کنید»، سؤال کردم؟

فرمود: مردم پیش از آن که اسلام آورند اموالی را داشتند که از ربا و دیگر درآمد های خبیث و حرام (کسب شده) بود پس عدّه ای از ایشان آن اموال را دَرهم مخلوط می کردند و انفاق می نمودند و صدقه می دادند که خداوند ایشان را از آن کار نهی نمود و این که انفاق و صدقه پذیرفته نمی شود مگر از کسب و درآمد پاک و حلال

ص: 595

599 / [ 498] - ﴿عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِما السَّلاَمُ قَالَ:

کَانَ أَهْلُ اَلْمَدِینَهِ یَأْتُونَ بِصَدَقَهِ اَلْفِطْرِ إِلَی مَسْجِدِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ فِیهِ عِذْقٌ یُسَمَّی اَلْجُعْرُورَ وَ عِذْقٌ یُسَمَّی مِعَافَارَهً، کَانَا عَظِیمَ نَوَاهُمَا، رَقِیقَ لِحَاهُمَا، فِی طَعْمِهَا مَرَارَهٌ، فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لِلْخَارِصِ: لاَ تَخْرُصْ عَلَیْهِمْ هَذَیْنِ اَللَّوْنَیْنِ لَعَلَّهُمْ یَسْتَحْیُونَ لاَ یَأْتُونَ بِهِمَا، فَأَنْزَلَ اَللَّهُ تعالی:﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَیِّباتِ ما کَسَبْتُمْ﴾ إِلَی قَوْلِهِ: ﴿مِنهُ تُنْفِقُونَ﴾ (1)

600/[499] - ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ اَلضَّبِّیِّ قَالَ:

مَرَّ إِبْرَاهِیمُ اَلنَّخَعِیُّ عَلَی اِمْرَأَهٍ وَ هِیَ جَالِسَهٌ عَلَی بَابِ دَارِهَا بُکْرَهً وَ کَانَ یُقَالُ لَهَا أُمُّ بَکْرٍ ، وَ فِی یَدِهَا مِغْزَلٌ تَغْزِلُ بِهِ، فَقَالَ: یَا أُمَّ بَکْرٍ! أَمَا کَبِرْتِ؟ أَ لَمْ یَأْنِ لَکِ أَنْ تَضَعِی هَذَا اَلْمِغْزَلَ؟

فَقَالَتْ: وَ کَیْفَ أَضَعُهُ؟ وَ سَمِعْتُ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: هُوَ مِنْ طَیِّبَاتِ اَلْکَسْبِ﴾(2)

قوله تعالى : ﴿ الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَ يَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشَاءِ وَ اللَّهُ يَعِدُكُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْلًا وَ اللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴿268﴾ يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشَاءُ وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا وَ مَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ﴾ ﴿269﴾

ص: 596


1- عنه بحار الأنوار: 47/96 ح 6، و وسائل الشيعة : 207/9 ح 11852 ، و البرهان في تفسیر القرآن : 561/1 ح 9 ، و نور الثقلين: 286/1 ح 1124 .
2- عنه بحار الأنوار: 53/103 ح 15، و وسائل الشيعة : 237/17 ح 22429 ، و البرهان في تفسير القرآن : 561/1 ح 10، و نور الثقلين : 249/1 ح 983.

498 - از اسحاق بن عمّار روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: اهالی مدینه، زکات فطره خود را به مسجد رسول خدا صلی الله علیه و آله می آوردند در حالی که آن مخلوط بود با خرمای «جغرور» (خرمای ریزی که معمولاً استفاده نمی شد) و «معافاره» (خرمای خشک و لاغری که دارای هسته ای بزرگ است) که که هر دو تلخ مزه هستند

رسول خدا صلی الله علیه و آله به همین خاطر به کسانی که خرما ها را می چیدند دستور داد: از این دو درخت خرما نچینند تا شاید آنان خجالت بکشند از این دو نوع (برای انفاق و صدقه ) نیاورند؛ و در همین رابطه خداوند متعال فرمود: «ای کسانی که ایمان آورده اید! از چیز های خوب و پاکیزه ای که به دست آورده اید ، انفاق کنید» تا آن جا که - « تا از آن انفاق نمایید» را نازل نمود.

499) - از محمد بن خاند ضبی روایت کرده است که گفت:

ابراهیم نخعی در صبگاهی عبورش به زنی افتاد که جلوی منزلش نشسته بود -و به او امّ بکر می گفتند - و دوک ریسندگی در دست داشت و ریسندگی می کرد، پس به او گفت: ای امّ بکر! تو بزرگ و پیر شده ای، ایا وقت آن نرسیده که این دوک ریسندگی را رها کرده و کنار بگذاری؟ گفت: آن را رها کنم؟ و از علی بن ابی طالب، امیر مؤمنان علیه السلام شنیدم که می فرمود: رسندگی از کار ها و در آمد های پاک و حلال است.

فرمایش خداوند متعال: شیطان شما را وعده فقر و تهیدستی می دهد و به فحشا (و زشتی ها) فرمان می دهد ولی خداوند به شما وعده آمرزش و فزونی می دهد و قدرت خداوند گسترده است و او داناست (268) دانش و حکمت را به هر کی بخواهد (و شایسته بداند) می دهد و به هر کسی دانش داده شود خیر فراوانی داده شده است و جز خردمندان (این حقایق را درک نمی کنند و) متذکر نمی گردند. (269)

ص: 597

601/[500] - ﴿عَنْ هَارُونَ بْنِ خَارِجَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ إِنِّی أَفْرَحُ مِنْ غَیْرِ فَرَحٍ أَرَاهُ فِی نَفْسِی وَ لاَ فِی مَالِی وَ لاَ فِی صَدِیقِی، وَ أَحْزَنُ مِنْ غَیْرِ حُزْنٍ أَرَاهُ فِی نَفْسِی وَ لاَ فِی مَالِی وَ لاَ فِی صَدِیقِی

قَالَ: نَعَمْ إِنَّ اَلشَّیْطَانَ یُلِمُّ بِالْقَلْبِ فَیَقُولُ: لَوْ کَانَ لَکَ عِنْدَ اَللَّهِ خَیْراً مَا أَرَاکَ عَلَیْکَ عَدُوَّکَ وَ لاَ جَعَلَ بِکَ إِلَیْهِ حَاجَهً هَلْ تَنْتَظِرُ إِلاَّ مِثْلَ اَلَّذِی اِنْتَظَرَ اَلَّذِینَ مَنْ قَبْلَکَ؟ فَهَلْ قَالُوا شَیْئاً؟ فَذَاکَ اَلَّذِی یَحْزَنُ مِنْ غَیْرِ حُزْنٍ.

وَ أَمَّا اَلْفَرَحُ فَإِنَّ اَلْمَلَکَ یُلِمُّ بِالْقَلْبِ فَیَقُولُ: إِنْ کَانَ اَللَّهُ أَرَاکَ عَلَیْکَ عَدُوَّکَ وَ جَعَلَ بِکَ إِلَیْهِ حَاجَهً، فَإِنَّمَا هِیَ أَیَّامٌ قَلاَئِلُ أَبْشِرْ بِمَغْفِرَهٍ مِنَ اَللَّهِ وَ فَضْلٍ وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ تعالی: اَلشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ اَلْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشاءِ وَ اَللّهُ یَعِدُکُمْ مَغْفِرَهً مِنْهُ وَ فَضْلاً﴾ (1)

602 / [ 501] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عزّ و جلّ ﴿ وَ مَنْ یُؤْتَ اَلْحِکْمَهَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثِیراً ﴾؟

قَالَ: هِیَ طَاعَهُ اَللَّهِ وَ مَعْرِفَهُ اَلْإِمَامِ.﴾(2)

ص: 598


1- عنه بحار الأنوار: 56/70 ح 27 ، و البرهان في تفسير القرآن: 562/1 ح 3، و نور الثقلين: 249/1 ح 983
2- عنه بحار الأنوار: 215/1 ح 22 ، و 86/24 ذيل ح 2 أشار إليه ، و البرهان في تفسير القرآن: 563/1 ح 4، و نور الثقلين : 249/1 ح 983 المحاسن : 148/1 ح 60 (باب - 19 في المعرفة) بإسناده عن أبي بصير قال: سألت أبا عبد الله علیه السلام ، الكافي : 142/1 ح 11 ، عنهما البحار : 86/24 ح 2 .

500) - از هارون بن خارجه روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرضه داشتم: من چه بسا به گونه ای شادمان و خوشحال می گردم که آن شادمانی را نه در خانواده و نه در ثروت و نه در دوستانم می یابم؛ و چه بسا به گونه ای ناراحت و اندوهناک می گردم که آن ناراحتی را در خانواده و ثروت و دوستانم نمی بینم .فرمود: آری چنین است شیطان در دل انسان، مشغول وسوسه می شود و خاطرات بدی ایجاد می کند و می گوید: اگر تو در نزد خداوند ارزشی داشتی دشمنت را بر تو چیره و غالب نمی کرد و تو را فقیر و تهی دست نمی نمود

آیا تو انتظار و توقّعی غیر از داشتن اوضاع گذشتگان را داری؟

و آیا آن ها چیزی گفته اند؟ این وسواس و خاطرات است که باعث اندوه و ناراحتی می شود بدون آن که سببی داشته باشد.

و اما نسبت به خوشحالی و شادمانی از جهت الهامات فرشته است که در دل و باطن انسان می گوید: اگر خداوند دشمن تو را بر تو پیروز کرده و تو را نیازمند او نموده این یک امری است زودگذر و کوتاه مدّت بشارت باد تو را که در نعمت ها و بخشش ها و عنایات ابدی خداوند خواهی بود و این است معنای فرمایش خداوند متعال: «شیطان شما را به فقر و بیچارگی وعده می دهد و به فحشاء و منکرات وا می دارد ولی خداوند مغفرت و کرامت را از طرف خود به شما وعده می دهد و (قدرت) خداوند وسیع و (او به هر چیزی) آشنا است».

501) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از آن حضرت (امام صادق علیه السلام) درباره فرمایش خداوند متعال: «و کسی که حکمت عطایش گردد، خیر بسیاری عطایش گردیده است» سؤال کردم؟

فرمود: آن اطاعت و پیروی از فرامین الهی است هم چنین شناخت و معرفت نسبت به امام (معصوم) می باشد

ص: 599

603/[502]- ﴿عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿ وَ مَنْ یُؤْتَ اَلْحِکْمَهَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثِیراً﴾ قَالَ: مَعْرِفَهُ ﴾(1)

604/[503]- ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿ وَ مَنْ یُؤْتَ اَلْحِکْمَهَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثِیراً ﴾ قَالَ: مَعْرِفَهُ اَلْإِمَامِ وَ اِجْتِنَابُ اَلْکَبَائِرِ اَلَّتِی أَوْجَبَ اَللَّهُ عَلَیْهَا اَلنَّارَ.﴾ (2)

605/[504]- ﴿ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ خَالِدٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ وَ مَنْ یُؤْتَ اَلْحِکْمَهَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثِیراً ﴾؟ فَقَالَ علیه السلاک : إِنَّ اَلْحِکْمَهَ اَلْمَعْرِفَهُ وَ اَلتَّفَقُّهُ فِی اَلدِّینِ، فَمِنْ فَقُهَ مِنْکُمْ فَهُوَ حَکِیمٌ، وَ مَا مِنْ أَحَدٍ یَمُوتُ مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ أَحَبَّ إِلَی إِبْلِیسَ مِنْ فَقِیهٍ .﴾ (3)

قوله تعالی: ﴿ إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقَاتِ فَنِعِمَّا هِيَ وَ إِنْ تُخْفُوهَا وَ تُؤْتُوهَا الْفُقَرَاءَ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ يُكَفِّرُ عَنْكُمْ مِنْ سَيِّئَاتِكُمْ وَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ﴾ ﴿271﴾

ص: 600


1- عنه بحار الأنوار: 215/1 ح 23 ، و البرهان في تفسير القرآن: 563/1 ح 5، و نور الثقلين: 249/1 ح 983
2- عنه بحار الأنوار: 215/1 ح 24 و 86/24 ح 3، و البرهان في تفسير القرآن : 563/1 ح 6، و نور الثقلين: 249/1 ح 983 ، و مستدرك الوسائل : 354/11 ح 13239. الكافي : 276/2 ح 1 بإسناده عن الحلبي، عن أبي عبدالله علیه السلام و 284 ح 20 بإسناده عن أبي بصير، عن أبي عبد الله علیه السلام عنه وسائل الشيعة : 315/15 ح 20619 ، و ح 20620 .
3- عنه بحار الأنوار: 215/1 ح 25 و 86/24 ح 4 ، و البرهان في تفسير القرآن : 564/1 ح 7، و نور الثقلين: 287/1 ح 1135 شواهد التنزيل للحسكاني : 109/1 ح 155

502) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که درباره فرمایش خداوند متعال: «و کسی که حکمت عطایش گردد ، خیر بسیاری عطایش گردیده است» می فرمود: شناخت و معرفت (نسبت به امام واجب الاطاعه) می باشد.

503) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که درباره فرمایش خداوند متعال: «و کسی که حکمت عطایش گردد، خیر بسیاری عطایش گردیده است»، می فرمود: شناخت و معرفت نسبت به امام ( واجب الاطاعه) می باشد هم چنین دوری و اجتناب از گناهان کبیره ای که نسبت به آن ها وعده آتش و عقاب داده شده است

504) - از سلیمان بن خالد روایت کرده است که گفت:

از آن حضرت (امام صادق علیه السلام) درباره فرمایش خداوند متعال: «و کسی که حکمت عطایش گردد خیر بسیاری عطایش گردیده است سؤال کردم؟

فرمود: مقصود از «الْحِكْمَةَ» معرفت و آشنا شدن به (معارف و احکام) دین است؛ کسی که از شما (شیعیان و پیروان ما) فقیه و آشنای در دین باشد، حکیم خواهد بود در نزد ابلیس مرگ مؤمن فقیه از مرگ دیگر مومنین محبوب تر است.

فرمایش خداوند متعال: اگر انفاق ها را آشکار کنید خوب است و اگر هم آن را پنهان به نیازمندان بدهید برای شما بهتر است و آن قسمتی از گناهان شما را می پوشاند (و در پرتو بخشش در راه خدا بخشوده خواهید شد) و خداوند به آن چه انجام می دهید آگاه است (271)

ص: 601

606/[505] -﴿ عَنِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ وَ إِنْ تُخْفُوها وَ تُؤْتُوهَا اَلْفُقَراءَ فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ ﴾؟

قَالَ: لَیْسَ تِلْکَ اَلزَّکَاهَ وَ لَکِنَّهُ اَلرَّجُلُ یَتَصَدَّقُ لِنَفْسِهِ وَ اَلزَّکَاهُ عَلاَنِیَهٌ لَیْسَ بِسِرٍّ.﴾ (1)

607/[506] - ﴿ عَنْ جَابِرٍ اَلْجُعْفِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ اَللَّهَ یُبْغِضُ اَلْمُلْحِفَ .﴾ (2)

608/[507] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَوْلُهُ تعالی: « اَلَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّیْلِ وَ اَلنَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِیَهً » قَالَ: لَیْسَ مِنَ اَلزَّکَاهِ .﴾ (3)

قوله تعالى : ﴿الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُم بِالَّيْلِ وَ النَّهَارِ سِرًّا وَ عَلَانِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لَا هُمْ يَحْزَنُونَ﴾ ﴿274﴾

ص: 602


1- عنه بحار الأنوار: 79/96 ح 9 و وسائل الشيعة : 311/9 ح 12100، و البرهان في تفسير ، القرآن : 565/1 ح 4 ، و نور الثقلين : 289/1 ح 1148 . دعائم الإسلام : 329/2 ح 1246 ، عنه مستدرك الوسائل : 133/7 ح 7832
2- عنه بحار الأنوار: 155/96 ح 23 ، و وسائل الشيعة : 444/9 ح 12455 و البرهان في تفسير القرآن : 566/1 ح 3، و نور الثقلين : 249/1 ح 983 الكافي: 499/3 ضمن ح 9 بإسناده عن أبي بصير قال: كنّا عند أبي عبد الله علیه السلام من لا يحضره الفقيه: 48/2 ضمن ح 1666 فيه: روى سماعة، عن أبي عبد الله علیه السلام ، عنهما وسائل الشيعة : 47/9 ح 11488، و 51 ح 11496 .
3- عنه بحار الأنوار : 95/96 ح 9 ، و وسائل الشيعة : 311/9 ح 12101، و البرهان في تفسير القرآن : 566/1 ح 3، و نور الثقلين: 249/1 ح 983 الكافي : 499/3 ضمن ح 9، عنه وسائل الشيعة : 47/9 ح 11488، و 311/9 ح 12101 .

505 - از حلبی روایت کرده ،است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و اگر آن را در پنهانی انجام دهید و به فقیران بپردازید برای شما بهتر است» سؤال نمودم؟

فرمود: مربوط به زکات (واجب) نیست بلکه چه بسا مردی برای خود صدقه دهد؛ ولی زکات (واجب) علنی و آشکارا خواهد بود، نباید سرّی و پنهانی انجام پذیرد

506) - از جابر جعفی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: خداوند درخواست کننده (و گدای) التماس کننده و اصرار ورز را دوست ندارد

507) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «کسانی که اموال و دارایی خود را در شب و روز پنهانی و آشکارا انفاق می کنند (و صدقه می دهند)» سؤال کردم؟

فرمود این (نوع انفاق صدقه است و) ربطی به زکات (واجب) ندارد

فرمایش خداوند متعال: آن افرادی که اموال خود را شب و روز پنهان و آشکار انفاق می کنند پاداش آن ها نزد پروردگارشان (محفوظ) است نه ترسی بر آن ها خواهد بود و نه غمگین خواهند شد. (274)

ص: 603

609/[508] - ﴿عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ قَالَ:

کَانَ لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام أَرْبَعَهُ دَرَاهِمَ لَمْ یَمْلِکْ غَیْرَهَا فَتَصَدَّقَ بِدِرْهَمٍ لَیْلاً وَ بِدِرْهَمٍ نَهَاراً وَ بِدِرْهَمٍ سِرّاً وَ بِدِرْهَمٍ عَلاَنِیَهً فَبَلَغَ ذَلِکَ اَلنَّبِیَّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ یَا عَلِیُّ! مَا حَمَلَکَ عَلَی مَا صَنَعْتَ؟

قَالَ: إِنْجَازُ مَوْعُودِ اَللَّهِ فَأَنْزَلَ اَللَّهُ تعالی: ﴿ اَلَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّیْلِ وَ اَلنَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِیَهً ﴾ اَلْآیَة.﴾ (1)

قوله تعالى : ﴿ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَوا وَ أَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبَا فَمَنْ جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهَى فَلَهُ مَا سَلَفَ وَ أَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَ مَنْ عَادَ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴾ ﴿275﴾

ص: 604


1- عنه بحار الأنوار: 35/41 ح 11 ، و وسائل الشيعة : 403/9 ح 12338، و البرهان في تفسير القرآن : 566/1 ح 4، و نور الثقلين : 290/1 ح 1153، و مستدرك الوسائل : 180/7 ح 7975 مختصراً . تفسیر فرات الكوفي: 70 ح 42 بإسناده عن أبي صالح عن ابن عبّاس، الاختصاص: 150 ( من كتاب ابن دأب في فضل أمير المؤمنين علیه السلام ) ، كشف الغمّة : 177/1 (في وصف زهده علیه السلام في الدنيا) عن الواحدي في تفسيره يرفعه بسنده إلى ابن عبّاس، عنه البحار : 61/36 ح 6 ، و 3341، الطرائف : 99/1 ح 142 ( ما نزل من الآيات في شأن علي علیه السلام)، كشف اليقين : 89 (المبحث السادس في السخاء) مرسلاً، مستدرك الوسائل : 180/7 ح 7974 عن الراوندي في لبّ اللباب، شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد : 21/1 فيه : روى المفسّرون .... شواهد التنزيل : 140/1 ح 155 نحو تفسير الفرات، و 141 ح 156 باسناده عن أيّوب بن سليمان قال : حدّثنا محمّد بن مروان.

508 - از ابو اسحاق روایت کرده است که :گفت

امام على علیه السلام فقط دارای چهار درهم بود پس یک درهم آن ها را شبانه و درهمی را در روز و درهمی را پنهانی و آخرین درهم را آشکارا صدقه داد چون این خبر به پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله رسید ، فرمود: ای علی! چه چیزی سبب شد و تو را واداشت که چنین کنی؟

پاسخ داد: انجام وعده های خداوند

سپس این آیه شریفه نازل گردید: «کسانی که اموال و دارایی خود را در شب و روز پنهانی و آشکارا انفاق می کنند (و صدقه می دهند) .

فرمایش خداوند متعال: «کسانی که ربا می خورند، (از درون قبر) بر نمی خیزند، مگر همانند کسی که بر اثر تماسّ شیطان دیوانه شده (و نمی تواند تعادل خود را حفظ کند، گاهی زمین می خورد و گاهی بر می خیزد) این به خاطر آن است که گفتند: داد و ستد همانند ربا است (و تفاوتی با هم ندارند) در حالی که خدا بیع را حلال کرده و ربا را حرام نموده است (و فرق بین آن دو بسیار است) پس اگر کسی موعظه های خداوند به او رسد و (از رباخواری) خودداری کند، سود هایی که در سابق (قبل از نزول آیه) به دست آورده مال او خواهد بود و کار او به خدا واگذار می شود (و گذشته او را خواهد بخشید)، ولی کسانی که بازگردند (و بار دیگر مرتکب این گناه شوند) اهل آتش خواهند بود و همیشه در آن می مانند. (275)

ص: 605

610/[509] - ﴿عَنْ شِهَابِ بْنِ عَبْدِ رَبِّهِ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: آکِلُ اَلرِّبَا لاَ یَخْرُجُ مِنَ اَلدُّنْیَا حَتَّی یَتَخَبَّطَهُ اَلشَّیْطَانُ .﴾ (1)

611/[510] - ﴿عَنْ زُرَارَهَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : لاَ یَکُونُ اَلرِّبَا إِلاَّ فِیمَا یُوزَنُ وَ یُکَالُ .﴾ (2)

612/[511]- ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی ﴿ مَوْعِظَهٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهی فَلَهُ ما سَلَفَ وَ أَمْرُهُ إِلَی اَللّهِ﴾ قَالَ: اَلْمَوْعِظَهُ اَلتَّوْبَهُ .﴾ (3)

613/[512] - ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ :

أَنَّ رَجُلاً سَأَلَ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ قَدْ عَمِلَ بِالرِّبَا حَتَّی کَثُرَ مَالُهُ بَعْدَ أَنْ سَأَلَ غَیْرَهُ مِنَ اَلْفُقَهَاءِ، فَقَالُوا لَهُ: لَیْسَ یَقِبل مِنْکَ شَیْءٌ إِلاَّ أَنْ تَرُدَّهُ إِلَی أَصْحَابِهِ، فَلَمَّا قَصَّ عَلَی أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام مَخْرَجُکَ فِی کِتَابِ اَللَّهِ قَوْلُهُ:

ص: 606


1- عنه بحار الأنوار: 120/103 ح 30، و وسائل الشيعة : 124/18 ح 223292، و البرهان في تفسير القرآن : 568/1 ح 2 ، و نور الثقلين : 291/1 ح 1158 .
2- عنه بحار الأنوار: 122/103 ح 37 بتفاوت يسير، و البرهان في تفسير القرآن : 569/1 ح 6 بتفاوت يسير، و نور الثقلين: 291/1 ح 1159، و مستدرك الوسائل : 338/13 ح 15532 الكافي : 146/5 ح 10، من لا يحضره الفقيه : 175/3 ح 786 ، تهذيب الأحكام : 17/7 74، عنهم وسائل الشيعة : 131/18 ح 23311 ، النوادر للأشعري : 162 ح 414، عنه البحار: 117/100 ح 15، بتفاوت يسير في الجميع .
3- عنه بحار الأنوار: 122/103 ح 38، و وسائل الشيعة : 132/18 ح 223312، و البرهان في تفسير القرآن : 569/1 ح 5، و نور الثقلين : 249/1 ح 983 . الكافي : 314/2 ح 2 بإسناده عن محمّد بن مسلم، عن أحدهما علیهما السلام ، تهذيب الأحكام: 15/7 ذيل ح 68 بإسناده عن محمّد بن مسلم قال : دخل رجل على أبي جعفر علیه السلام عنهما وسائل الشيعة : 72/16 ح 21010 ، و 130/18 ح 23307 .

509) - از شهاب بن عبد ربّه روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: خورنده را از دنیا نمی رود، مگر آن که شیطان در او نفوذ می کند و هم چون دیوانگان خواهد گشت.

510) - از زراره روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: ربایی وجود ندارد مگر در آن چه که با کیل و پیمانه و یا با وزن مبادله شود.

511) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «کسی که موعظه ای از پروردگارش دریافت کند و بر طبق آن عمل نماید، پس آن چه به دست آورده برای اوست و امور او واگذار به خداوند می باشد» فرمود: «مَوْعِظَةٌ» توبه و درخواست آمرزش است

512) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

شخصی بر امام باقر علیه السلام وارد شد که در اثر رباخواری، اموال بسیاری را به دست آورده بود و از فقهاء و دانشمندان (پیرامون اموال خود که از این طریق به دست آورده بود) سؤال کرده و همگی گفته بودند: هیچ خیرات و انفاقی (از این اموال که این چنین به دست آورده ای) پذیرفته نیست بلکه باید آن ها را به صاحبانش باز گردانی

و زمانی که خدمت امام باقر علیه السلام شرفیاب شد و مشکل خود را مطرح کرد حضرت به او فرمود: کتاب خداوند متعال راه نجات تو را بیان نموده «کسی که موعظه ای از پروردگارش دریافت کند و بر طبق آن عمل نماید، پس آن چه

ص: 607

﴿ فَمَنْ جاءَهُ مَوْعِظَهٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهی فَلَهُ ما سَلَفَ وَ أَمْرُهُ إِلَی اَللّهِ﴾ وَ اَلْمَوْعِظَهُ اَلتَّوْبَهُ .﴾ (1)

قوله تعالى: ﴿ يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبَا وَ يُرْبِي الصَّدَقَاتِ وَ اللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ كَفَّارٍ أَثِيمٍ ﴿276﴾ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَ آتَوُا الزَّكَاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴾ ﴿277﴾

614/[513]- ﴿ عَنْ سَالِمِ بْنِ أَبِی حَفْصَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: لَیْسَ مِنْ شَیْءٍ إِلاَّ وَکَّلْتُ بِهِ مَنْ یَقْبِضُهُ غَیْرِی إِلاَّ اَلصَّدَقَهَ، فَإِنِّی أَتَلَقَّفُهَا بِیَدِی تَلَقُّفاً حَتَّی إِنَّ اَلرَّجُلَ وَ اَلْمَرْأَهَ یَتَصَدَّقُ بِالتَّمْرَهِ وَ بِشِقِّ تَمْرَهٍ فَأُرَبِّیهَا لَهُ کَمَا یُرَبِّی اَلرَّجُلُ فَلُوَّهُ وَ فَصِیلَهُ فَیَلْقَانِی یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ وَ هِیَ مِثْلُ أُحُدٍ وَ أَعْظَمُ مِنْ أُحُدٍ .﴾ (2)

ص: 608


1- عنه بحار الأنوار: 122/103 ح 39 ، و البرهان في تفسير القرآن : 569/1 ح 7 ، و نور الثقلين: 249/1 ح 983 و مستدرك الوسائل : 336/13 ح 15527 . تهذيب الأحكام : 15/7 ح 68 ، عنه وسائل الشيعة : 130/18 ح 23307
2- عنه بحار الأنوار: 126/96 ح 43، و وسائل الشيعة : 382/9 ذيل ح 11520 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 570/1 ح 10، و نور الثقلين: 294/1 ح 1173 . الكافي : 47/4 ح 6 تهذيب الأحكام : 109/4 ح 51 ، رجال الكّشي : 500/2 ح 423، عنهم وسائل الشيعة : 382/9 ح 12291 ، و 407 ح 12347 ، المقنعة : 266 ( باب - 28 من الزيادات في الزكاة)، عدّة الداعي : 68 ( القسم السادس ما يرجع إلى الفعل)، مكارم الأخلاق : 135 (الفصل الأوّل في فضل إطعام الطعام)

به دست آورده برای اوست و امور او واگذار به خداوند می باشد».

و حضرت افزود: «مَوْعِظَةٌ» توبه و درخواست استغفار است.

فرمایش خداوند متعال: خداوند (سودگیری از طریق) ربا را نابود می کند و صدقات را افزایش می دهد! و خداوند هیچ انسان نا سپاس گنهکاری را دوست نمی دارد (276) کسانی که ایمان آورده اند و اعمال صالح و نیکو را انجام دادند و نماز را برپا داشته اند و زکات (و خمس اموالشان) را پرداخته اند اجرشان نزد پروردگارشان (محفوظ) است و نه ترسی بر آن ها خواهد بود و نه غمگین خواهند گشت (277)

513) - از سالم بن ابی حفصه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا خداوند (متعال در حدیث قدسی) می فرماید:

هیچ چیزی از اعمال (و برنامه های) شما پذیرفته نمی باشد مگر آن که من دیگری را وکیل گردانده ام تا آن را دریافت نماید، مگر صدقه را؛ زیرا که من خودم صدقه را به سرعت و با دست خودم از صدقه دهنده می گیرم تا جایی که آن مرد و یا ،زن فقط یک خرما و یا نصف خرما صدقه می دهد، پس من خودم آن را دریافت می کنم و برایش (به عنوان ذخیره) نگه می دارم و به رشد می رسانم تا اندازه ای که روز قیامت آن صدقه همانند کوه احد و بلکه بزرگ تر از آن خواهد بود.

ص: 609

615/[514] - ﴿ عَنْ مُحَمَّدٍ اَلْقَمَّامِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ عَنِ اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ: إِنَّ اَللَّهَ لَیُرَبِّی لِأَحَدِکُمُ اَلصَّدَقَهَ کَمَا یُرَبِّی أَحَدُکُمْ وَلَدَهُ حَتَّی یَلْقَاهُ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ وَ هُوَ مِثْلُ أُحُدٍ .﴾(1)

616/[515] - ﴿ عَنْ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: أَنَا خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ وَکَّلْتُ بِالْأَشْیَاءِ غَیْرِی إِلاَّ اَلصَّدَقَهَ، فَإِنِّی أَقْبِضُهَا بِیَدِی حَتَّی إِنَّ اَلرَّجُلَ أَوِ اَلْمَرْأَهَ یَصَّدَّقُ بِشِقَّهٍ اَلتَّمْرَهِ فَأُرَبِّیهَا لَهُ کَمَا یُرَبِّی اَلرَّجُلُ مِنْکُمْ فَصِیلَهُ وَ فَلُوَّهُ، حَتَّی أَتْرُکَهُ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ أَعْظَمَ مِنْ أُحُدٍ .﴾ (2)

617/[516 ] - ﴿ عَنْ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِیهِ مُوسَی عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِما السَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : إِنَّهُ لَیْسَ شَیْءٌ إِلاَّ وَ قَدْ وُکِّلَ بِهِ مَلَکٌ غَیْرَ اَلصَّدَقَهِ فَإِنَّ اَللَّهَ یَأْخُذُ بِیَدِهِ وَ یُرَبِّیهِ کَمَا یُرَبِّی أَحَدُکُمْ وَلَدَهُ حَتَّی یَلْقَاهُ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ وَ هِیَ مِثْلُ أُحُدٍ .﴾ (3)

قوله تعالى : ﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ذَرُوا مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿278﴾ فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ إِنْ تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُءُوسُ أَمْوَالِكُمْ لَا تَظْلِمُونَ وَ لَا تُظْلَمُونَ﴾ ﴿279﴾

ص: 610


1- عنه بحار الأنوار: 126/96 ح 43، و وسائل الشيعة : 382/9 ح 12292 ، و البرهان في تفسير القرآن : 570/1 ح 11، و نور الثقلين: 249/1 ح 983 .
2- عنه بحار الأنوار: 127/96 ح 44 و البرهان في تفسير القرآن: 570/1 ح 12، و نور الثقلين: 294/1 ح 1174 .
3- عنه بحار الأنوار: 127/96 ح 45 ، و البرهان في تفسير القرآن: 570/1 ح 13، و نور الثقلين: 294/1 ح 1175.

514) - از محمد قمّام روایت کرده است که گفت: امام سجاد علیه السلام به نقل از پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: به درستی که خداوند صدقه های شما را رشد و پرورش می دهد - هم چنان که شما فرزندتان را نگهداری کرده و پرورش می دهید - و در قیامت تحویلتان داده می شود در حالی که به اندازه کوه احد پرورش یافته است.

515) - از ابو حمزه روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: همانا خداوند می فرماید: من آفریننده هر چیزی هستم، ولی برای دریافت اشیاء دیگری را وکیل گردانده ام که دریافت نماید، مگر صدقه را که با خودم تحویل می گیرم تا جایی که آن مرد و یا زن فقط یک خرما و یا نصف خرما صدقه می دهد من آن را دریافت می کنم و برایش نگه می دارم و به رشد می رسانم تا جایی که روز قیامت آن صدقه همانند کوه احد و بلکه بزرگ تر از آن می شود.

516) - به نقل از علی بن جعفر از برادرش امام کاظم علیه السلام از پدرش امام صادق علیه السلام روایت کرده است که فرمود:

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هیچ چیزی وجود ندارد مگر آن که خداوند فرشته ای را وکیل و محافظ آن قرار داده مگر صدقه را که با دست خویش می گیرد و آن را نگهداری نموده و پرورش می دهد هم چنان که شما فرزندتان را نگهداری و پرورش می دهید و روز قیامت تحویل تان داده می شود در حالی که به اندازه کوه احد پرورش یافته است.

فرمایش خداوند متعال: ای کسانی که ایمان آورده اید! از (مخالفت با فرمان) خدا بپرهیزید و آن چه که از (مطالبات) ربا باقی مانده است را رها کنید اگر ایمان دارید! (278) پس اگر (چنین) نمی کنید، بدانید که خدا و رسولش با شما پیکار خواهند کرد و اگر توبه کنید سرمایه های شما از آن شما خواهد بود نه ستم می کنید و نه بر شما ستم وارد می شود (279)

ص: 611

618/[517] - ﴿ عَنِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : عَنِ اَلرَّجُلِ یَکُونُ عَلَیْهِ اَلدَّیْنُ إِلَی أَجَلٍ مُسَمًّی فَیَأْتِیهِ غَرِیمُهُ فَیَقُولُ: أَنْقِدْ لی؟

فَقَالَ. لاَ أَرَی بِهِ بَأْساً؛ لِأَنَّهُ لَمْ یَزِدْ عَلَی رَأْسِ مَالِهِ، وَ قَالَ اَللَّهُ تعالی:﴿ فَلَکُمْ رُؤُسُ أَمْوالِکُمْ لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ.﴾ (1)

619/[518] - ﴿عَنْ أَبِی عَمْرٍو اَلزُّبَیْرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ اَلتَّوْبَهَ مُطَهِّرَهٌ مِنْ دَنَسِ اَلْخَطِیئَهِ، قَالَ: ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا اِتَّقُوا اَللّهَ وَ ذَرُوا ما بَقِیَ مِنَ اَلرِّبوا إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ﴾ - إِلَی قَوْلِهِ: ﴿ لا تَظْلِمُونَ ﴾ فَهَذَا مَا دَعَا اَللَّهُ إِلَیْهِ عِبَادَهُ مِنَ اَلتَّوْبَهِ، وَ وَعَدَ عَلَیْهَا مِنْ ثَوَابِهِ، فَمَنْ خَالَفَ مَا أَمَرَهُ اَللَّهُ بِهِ مِنَ اَلتَّوْبَهِ سَخِطَ اَللَّهُ عَلَیْهِ، وَ کَانَتِ اَلنَّارُ أَوْلَی بِهِ وَ أَحَقُّ﴾ (2)

620/[519] - ﴿ عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ عَمَّارٍ اَلدُّهْنِیِّ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : مَنْ أَرَادَ أَنْ یُظِلَّهُ اَللَّهُ فِی ظِلِّ عَرْشِهِ یَوْمَ لاَ ظِلَّ إِلاَّ ظِلُّهُ فَلْیُنْظِرْ مُعْسِراً أَوْ لِیَدَعْ لَهُ مِنْ حَقِّهِ.﴾ (3)

ص: 612


1- عنه بحار الأنوار: 123/103 ح 40 ، و البرهان في تفسير القرآن: 571/1 ح 2، و نور الثقلين: 249/1 ح 983. الكافي : 259/5 ح 4 بإسناده عن الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام، من لا يحضره الفقيه : 33/3 ح 3270 بإسناده عن محمّد بن مسلم، عن أبي جعفر علیه السلام ، تهذيب الأحكام : 207/6 ح 6 نحو الكافي، عنهم وسائل الشيعة : 376/18 ح 23882 ، و 448 ح 24019 ، دعائم الإسلام : 62/2 ح 175 عنه مستدرك الوسائل : 313/13 ح 15456 ، و 414 ح 15764 ، فقه القرآن : 395/1
2- عنه بحار الأنوار: 123/103 ح 41، و وسائل الشيعة : 124/18 ح 223293، و البرهان في تفسير القرآن : 571/18 ح 3 و نور الثقلين : 295/1 ح 1178، و مستدرك الوسائل : 125/12 ح 13698 يأتي الحديث أيضاً بهذا الإسناد في سورة «الأنعام» في الحديث 27 بتفاوت يسير .
3- عنه بحار الأنوار: 150/103 ح 12 و البرهان في تفسير القرآن: 574/1 ح 4، و نور الثقلين: 249/1 ح 983 الكافي : 35/4 ح1 من لا يحضره الفقيه : 59/2 ح 1703 بتفاوت يسير فيهما، عنهما وسائل الشيعة : 319/16 ح 21654 .

517) - از حلبی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره شخصی که در زمان معیّنی بدهی دارد و طلبکار می آید و می گوید: هم اکنون طلب مرا نقداً پرداخت کن فرمود: اشکالی در آن نمی بینم؛ رأس المال خود را طلب کرده و چیزی اضافه نمی خواهد و خداوند متعال فرموده است «پس رأس المال و اصل آن برای خود شما (حلال و مباح) می باشد نه ظلم کنید و نه مورد ظلم قرار بگیرد.»

518)- از ابو عمرو ژبیری روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا توبه (و استغفار) پاک کننده (انسان) از آلودگی های گناهان و خطا ها می باشد هم چنان که خداوند متعال فرموده است: «ای کسانی که ایمان آورده اید تقوای الهی را رعایت نمایید و اگر (واقعاً) ایمان و اعتقاد دارید رباخواری را رها کنید ... نباید ظلم کنید».

این چیزی است که خداوند بندگانش را به آن دعوت نموده تا توبه نمایند و از پاداش او برخوردار گردند پس هر کسی که مخالفت با دستور خدا کند و توبه ننماید به سخط و خشم او گرفتار شود و جایگاه حقیقی او آتش خواهد بود.

519) - از معاوية بن عمّار روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: کسی که بخواهد روز قیامت - که سایه ای جز سایه (رحمت) الهی نیست - در سایه خداوند متعال قرار گیرد فرد ناتوانی را که از او طلب دارد مهلت دهد و یا از حقّ خود بگذرد و (طلبش را) ببخشد

ص: 613

621/[520] - ﴿عَنْ أَبِی اَلْجَارُودِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صلی الله علیه و آله: مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَقِیَةُ اَللَّهُ مِنْ نَفَحَاتِ جَهَنَّمَ فَلْیُنْظِرْ مُعْسِراً أَوْ لِیَدَعْ لَهُ مِنْ حَقِّهِ .﴾ (1)

622/[521]- ﴿ عَنِ اَلْقَاسِمِ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ [قال:]

أَنَّ أَبَا اَلْیُسْرِ (2) رَجُلٌ مِنَ اَلْأَنْصَارِ مِنْ بَنِی سَلِیمَهَ (3) ، قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : أَیُّکُمْ یُحِبُّ أَنْ یَنْفَصِلُ (4) مِنْ فَوْرِ جَهَنَّمَ؟

فَقَالَ اَلْقَوْمُ: نَحْنُ یَا رَسُولَ اَللَّهِ ، فَقَالَ: مَنْ أَنْظَرَ غَرِیماً أَوْ وَضَعَ لِمُعْسِرٍ .﴾ (5)

ص: 614


1- عنه بحار الأنوار: 151/103 ح 13 ، و البرهان 574/1 ح 5 ، و نور الثقلين: 249/1 ح 983.
2- هو أبو اليّسر كعب بن عمرو الأنصاري الصحابي، و هو الذي أسر العبّاس بن عبد المطلّب، و شهد صفّين مع الإمام علىّ علیه السلام، لا حظ مستدرك الحاكم : 505/3 ، و سير أعلام النبلاء : 537/2 .
3- في الحديث سقط واضح، كما يتّضح من مراجعة المصادر التالية
4- هذه الكلمة وردت مختلفة في المطبوع و النسخ. و استثناءً نورد الحديث من غير ترجمة من الأمالي للطوسي: بإسناده عن محمّد بن جعفر، عن أبيه جعفر بن محمّد، عن أبيه محمّد بن علىّ علیهم السلام، عن أبي لبابة بن عبد المنذر ، أنّه جاء يتقاضى أبا اليسر ديناً له عليه، فسمعه يقول: قولوا له: ليس هو هاهنا فصاح أبو لبابة: يا أبا اليسرا اخرج إليّ، فخرج إليه، فقال: ما حملك على هذا؟! فقال العسر يا أبا لبابة. قال: الله، قال الله فقال أبو لبابة: سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله يقول: من أحبّ أن يستظلّ من فور جهنّم؟ فقلنا: كلّنا نحبّ ذلك. قال: فلينظر غريماً، أو ليدع لمعسر.
5- عنه البرهان في تفسير القرآن : 574/1 ح 6، و نور الثقلين: 249/1 ح 983 الكافي 35/4 ضمن ح 14 بإسناده عن عبد الرحمن بن أبي عبد الله، عن أبي عبد الله علیه السلام، عنه وسائل الشيعة : 319/16 ح 21655، أمالي المفيد : 315 ح 7، أمالي الطوسی: 83 ح 123 (المجلس 3) ، و 459 ح 25 أسد الغابة : 245/4 بتفاوت في الجميع .

520) - از ابو الجارود روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: کسی که می خواهد خداوند متعال او را از شعله های سوزان دوزخ در امان قرارش دهد و شادمان و خوشحال گردد فرد ناتوانی را که از او طلب دارد مهلت دهد و یا از حقّ خود بگذرد و (طلبش را) ببخشد.

521) - از قاسم بن سلیمان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود:.. (1) رسول خدا صلی الله علیه و آله ( خطاب به اصحاب خود کرد و) فرمود: کدام یک از شما دوست دارد که از شعله های سوزان دوزخ جدا، دور و در امان باشد؟

پس تمامی افراد گفتند: همه ما ای رسول خدا!

حضرت فرمود: کسی که بدهکار ناتوانی را مهلت دهد و یا بدهی او را ببخشد (از شعله های سوزان دوزخ در امان خواهد بود)

ص: 615


1- جمله وسط - به جای نقطه چین - ترجمه نشد چون حدیث افتادگی دارد و منظور از آن جمله واضح نیست

623/[522]- ﴿ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ [قَالَ:]

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: مَا لِلرَّجُلِ أَنْ یَبْلُغَ مِنْ غَرِیمِهِ؟

قَالَ: لاَ یَبْلُغُ بِهِ شَیْئاً اَللَّهُ أَنْظَرَهُ.﴾ (1)

624/[523]- ﴿ عَنْ أَبَانٍ عَمَّنْ أَخْبَرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِی یَوْمٍ حَارٍّ: مَنْ سَرَّهُ أَنْ یُظِلَّهُ اَللَّهُ یَوْمَ لاَ ظِلَّ إِلاَّ ظِلُّهُ فَلْیُنْظِرْ غَرِیماً أَوْ لِیَدَعْ لِمُعْسِرٍ .﴾ (2)

625/[524]- ﴿عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِیرٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

یَبْعَثُ اَللَّهُ قَوْماً مِنْ تَحْتِ اَلْعَرْشِ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ وُجُوهُهُمْ مِنْ نُورٍ، وَ لِبَاسُهُمْ مِنْ نُورٍ، وَ رِیَاشُهُمْ مِنْ نُورٍ جُلُوسٌ عَلَی کَرَاسِیَّ مِنْ نُورٍ، قَالَ: فَیُشْرِفُ اَللَّهُ لَهُمْ عَلَی اَلْخَلْقِ فَیَقُولُونَ: هَؤُلاَءِ اَلْأَنْبِیَاءُ فَیُنَادِی مُنَادٍ مِنْ تَحْتِ اَلْعَرْشِ: هَؤُلاَءِ لَیْسُوا بِأَنْبِیَاءَ

قَالَ: فَیَقُولُونَ: هَؤُلاَءِ شُهَدَاءُ قَالَ فَیُنَادِی مُنَادٍ مِنْ تَحْتِ اَلْعَرْشِ لَیْسَ هَؤُلاَءِ شُهَدَاءَ وَ لَکِنَّ هَؤُلاَءِ قَوْمٌ یُیَسِّرُونَ عَلَی اَلْمُؤْمِنِینَ وَ یُنْظِرُونَ اَلْمُعْسِرَ حَتَّی یُیْسِّرَ.﴾ (3)

قوله تعالى : ﴿ وَ إِنْ كَانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلَى مَيْسَرَةٍ وَ أَنْ تَصَدَّقُوا خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ﴾ ﴿280﴾

ص: 616


1- عنه بحار الأنوار: 151/103 ح 14، و البرهان في تفسير القرآن: 575/1 ح 7، و نور الثقلين: 249/1 ح 983
2- عنه بحار الأنوار: 151/103 ح 15 و البرهان 575/1 ح 8 و نور الثقلين: 249/1 ح 983
3- عنه بحار الأنوار: 151/103 ح 16 ، و البرهان في تفسير القرآن : 575/1 ح 9 و نور الثقلين:249/1 ح 983 ، و مستدرك الوسائل : 365/12 ح 14315 . ثواب الأعمال : 145 ( ثواب إنظار المعسر) بإسناده عن حمّاد، عن سدير، عن أبي جعفر علیه السلام ، عنه وسائل الشيعة : 366/18 ح 23862 ، و البحار: 149/103 ح 5 .

522) - از اسحاق بن عمّار روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: تا چه اندازه طلب کار می تواند بر بدهکار ناتوان خود سخت گیری نماید؟ فرمود: هیچ اندازه! هم چنان که خدا به او مهلت داده است

523) - از ابان و او از کسی که به او خبر داده روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله در روزی که هوا بسیار گرم بود، فرمود: کسی که می خواهد روز قیامت - که سایه ای جز سایه (رحمت) الهی وجود ندارد - در سایه خداوند قرار گیرد باید فرد ناتوانی را که از او طلب دارد مهلت دهد و یا از حقّ خود بگذرد و او را ببخشد.

524) - از حنّان بن سدیر به نقل از پدرش سُدیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: خداوند در روز قیامت گروه هایی را از زیر عرش خویش مبعوث می نماید در حالتی که صورت های ایشان از نور لباس هایشان از نور پرهایشان از نور است که بر کرسی هایی از نور قرار گرفته اند بعد از آن خداوند آفریده های خود را بر آنان مشرف می گرداند که بتوانند آن گروه (های نوارانی) را ببینند موقعی که چشمشان بر آنان افتاد گویند: اینان پیامبرانند از عرش خداوند ندا آید: اینان پیامبر نیستند گویند شهدا هستند. ندا آید: اینان شهدا نمی باشند ولی اینان کسانی هستند که مؤمنان را شادمان می گردانیدند و به بدهکار درمانده و ناتوان مهلت می دادند تا بتواند به آسانی بدهی خود را بپردازد.

فرمایش خداوند متعال: و اگر (بدهکار) قدرت پرداخت نداشته باشد او را تا هنگام توانایی مهلت دهید (و چنان چه قدرت پرداخت را ندارد) برای (رضای) خداوند به او ببخشید که بهتر است اگر (منافع این جریان را) بدانید (280)

ص: 617

626/[525] - ﴿عَنْ اِبْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی حَمْزَهَ قَالَ:

ثَلاَثَهٌ یُظِلُّهُمُ اَللَّهُ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ یَوْمَ لاَ ظِلَّ إِلاَّ ظِلُّهُ: رَجُلٌ دَعَتْهُ اِمْرَأَهٌ ذَاتُ حُسْنِ إِلَی نَفْسِهَا فَتَرَکَهَا وَ قَالَ: إِنِّی أَخافُ اَللّهَ رَبَّ اَلْعالَمِینَ ، وَ رَجُلٌ أَنْظَرَ مُعْسِراً أَوْ تَرَکَ لَهُ مِنْ حَقِّهِ، وَ رَجُلٌ مُعَلَّقٌ قَلْبُهُ بِحُبِّ اَلْمَسَاجِدِ ﴿وَ أَنْ تَصَدَّقُوا خَیْرٌ لَکُمْ﴾ یَعْنِی إِنْ تَصَدَّقُوا بِمَالِکُمْ عَلَیْهِ فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ، فَلْیَدَعْ مُعْسِراً أَوْ لِیَدَعْ لَهُ مِنْ حَقِّهِ نَظَراً.

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : مَنْ أَنْظَرَ مُعْسِراً کَانَ لَهُ عَلَی اَللَّهِ فِی کُلِّ یَوْمٍ صَدَقَهً بِمِثْلِ مَا لَهُ عَلَیْهِ حَتَّی یَسْتَوْفِیَ حَقَّهُ .﴾ (1)

627/[526] -﴿ عَنْ عُمَرَ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنْ رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ اَلْجَزِیرَهِ قَالَ:

سَأَلَ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ رَجُلٌ فَقَالَ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یَقُولُ: ﴿ فَنَظِرَهٌ إِلی مَیْسَرَهٍ﴾ فَأَخْبِرْنِی عَنْ هَذِهِ اَلنَّظِرَهِ اَلَّتِی ذَکَرَهَا اَللَّهُ لَهَا حَدٌّ یُعْرَفُ إِذَا صَارَ هَذَا اَلْمُعْسِرُ لاَ بُدَّ لَهُ مِنْ أَنْ یُنْظَرَ وَ قَدْ أَخَذَ مَالَ هَذَا اَلرَّجُلِ وَ أَنْفَقَ عَلَی عِیَالِهِ وَ لَیْسَ لَهُ غَلَّهٌ یُنْتَظَرُ إِدْرَاکُهَا، وَ لاَ دَیْنٌ یُنْتَظَرُ مَحِلُّهُ، وَ لاَ مَالٌ غَائِبٌ یُنْتَظَرُ قُدُومُهُ؟

قَالَ علیه السلام: نَعَمْ یُنْتَظَرُ بِقَدْرِ مَا یَنْتَهِی خَبَرُهُ إِلَی اَلْإِمَامِ فَیَقْضِیَ عَنْهُ مَا عَلَیْهِ مِنْ سَهْمِ اَلْغَارِمِینَ إِذَا کَانَ أَنْفَقَهُ فِی طَاعَهِ اَللَّهِ، فَإِنْ کَانَ أَنْفَقَهُ فِی مَعْصِیَهِ اَللَّهِ فَلاَ شَیْءَ لَهُ عَلَی اَلْإِمَامِ،

ص: 618


1- عنه بحار الأنوار: 151/103ح 17 بتفاوت يسير و البرهان في تفسير القرآن : 575/1 ح الثقلين : 249/1 ح 983. عدّة الداعي : 234 (خاتمة) عن رسول الله صلی الله علیه و آله مختصراً .

525) - ابن سنان به نقل از ابو حمزه روایت کرده است که گفت:

سه گروه هستند در روز قیامتی که سایبانی جز سایبان (رحمت) خداوند نیست خداوند متعال آنان را در سایه عرش (رحمت) خود قرار می دهد: (اول) مردی که زن ،زیبایی او را به سوی خود بخواند، اما وی به او اعتنایی نکند و در پاسخ بگوید: «من از خداوندی که پروردگار جهانیان است می ترسم» (دوم) مردی که به بدهکار درمانده و ناتوانی مهلت دهد و از حقّ خود گذشت نماید، هم چنان که خداوند می فرماید: «و اگر صدقه حساب کنید و بپردازید، برای شما بهتر است» یعنی آن چه را از بدهکار طلب دارید به جای صدقه حساب کنید و یا حقّ خود را رها کرده و مهلتش دهید (سوم) مردی است که عشق و علاقه اش حضور در مساجد است.

امام صادق علیه السلام به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر کسی که «معسر» و بدهکار ناتوانی را مهلت دهد بر خدای عزّ و جلّ است که هر یک روزی را که مهلت بدهد برایش به همان مقدار صدقه حساب نماید تا موقعی که طلب خود را وصول کند.

526) - از عمر بن ،سلیمان به نقل از مردی از اهالی جزیره روایت کرده است که گفت:

شخصی از امام رضا علیه السلام سؤال می کرد و گفت: فدایت شوم! همانا خدای بزرگ می فرماید: «فَنَظِرَةٌ إِلَى مَيْسَرَةٍ» (اگر بدهکار در سختی تنگدستی باشد)، (طلبکار) باید منتظر بماند تا سختی او بر طرف شود؛ مرا آگاه فرما و این مهلت دادن را که خداوند مطرح نموده آیا اندازه ای دارد که بر اساس آن به این تنگدست مهلت دهد و منتظر بماند، یعنی انسانی که مال دیگری را گرفته و خرج خانواده خود کرده است و (اکنون) نه مالی و نه محصولی دارد که در انتظار برداشت آن باشد و نه از کسی طلبی دارد که در انتظار دریافت آن باشد و نه مالی در دست مسافری دارد که منتظر آمدن او باشد؟

امام علیه السلام فرمود: بلی باید آن قدر منتظر بماند تا خبر (ناتوانی) او به امام (و حاکم

ص: 619

قُلْتُ: فَمَالُ هَذَا اَلرَّجُلِ اَلَّذِی اِئْتَمَنَهُ وَ هُوَ لاَ یَعْلَمُ فِیمَ أَنْفَقَهُ فِی طَاعَهِ اَللَّهِ أَوْ مَعْصِیَتِهِ؟

قَالَ: یَسْعَی لَهُ فِی مَالِهِ فَیَرُدُّهُ وَ هُوَ صَاغِرٌ .﴾(1)

628/[527] - ﴿ عَنْ اِبْنِ سِنَانٍ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: مَتَی یُدْفَعُ إِلَی اَلْغُلاَمِ مَالُهُ؟

قَالَ: إِذَا بَلَغَ وَ أُونِسَ مِنْهُ رُشْدٌ، وَ لَمْ یَکُنْ سَفِیهاً أَوْ ضَعِیفاً

قَالَ: قُلْتُ فَإِنَّ مِنْهُمْ مَنْ یَبْلُغُ خَمْسَ عَشْرَهَ سَنَهً وَ سِتَّ عَشْرَهَ سَنَهً وَ لَمْ یَبْلُغْ

قَالَ: إِذَا بَلَغَ ثَلاَثَ عَشْرَهَ سَنَهً جَازَ أَمْرُهُ إِلاَّ أَنْ یَکُونَ سَفِیهاً أَوْ ضَعِیفاً.

قَالَ: قُلْتُ: وَ مَا اَلسَّفِیهُ وَ اَلضَّعِیفُ؟

قَالَ: اَلسَّفِیهُ اَلشَّارِبُ اَلْخَمْرِ، وَ اَلضَّعِیفُ اَلَّذِی یَأْخُذُ وَاحِداً بِاثْنَیْنِ.﴾ (2)

ص: 620


1- عنه بحار الأنوار: 152/103 ح 18 ، و البرهان في تفسير القرآن: 575/1 ح 11، و نور الثقلين : 249/12 ح ،983 و مستدرك الوسائل : 129/7 ،7823 ، و 397/13 ح 15767 الكافي : 93/2 ح 5 بإسناده عن محمّد بن سليمان، عن رجل من أهل الجزيرة يكنّى أبا محمّد قال : سأل الرضا علیه السلام ، و نحوه تهذيب الأحكام : 185/6 ح 10، عنه وسائل الشيعة : 336/18 ح 336/18 ح 23796، فقه القرآن : 383/1
2- عنه بحار الأنوار: 164/103 ح 11، و وسائل الشيعة : 370/19 ح 24787، و البرهان في تفسير القرآن : 577/18 ح 3 و نور الثقلين: 299/1 ح 1192، و مستدرك الوسائل : 242/13 ح 15243 قطعة منه

وقت ) برسد و بدهکاری او را از سهمی که بدهکاران (در بیت المال) دارند پرداخت نماید به شرط آن که شخص آن پول را در راه طاعت خدا مصرف کرده باشد ولی اگر در جهت معصیت مصرف کرده باشد امام (و حاکم) مسئولیتی نخواهد داشت.

(محمد بن سلیمان گوید:) من گفتم: گناه این شخص چیست که او را قبول داشته و به او قرض و یا نسیه داده است و اکنون نمی داند که او در راه طاعت خدا مصرف کرده و یا در راه خلاف و معصیت؟ فرمود باید تلاش کند و مال خود را باز گرداند گرچه بدهکار بیچاره و خوار گشته است.

527) - از ابن سنان روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: اموال نوجوان را چه وقت می توان تحویلش داد؟

فرمود موقعی که به حد بلوغ برسد و رشد (جسمی و فکری) او آشکار گردد به شرط آن که سفیه و یا ضعیف نباشد.

عرض کردم: بعضیها هستند که به سنّ 15 و یا 16 سالگی رسیده اند، ولی بالغ نشده اند تکلیف آنان چیست؟

فرمود: اگر به 13 سالگی برسد کارهایش صحیح و مشروع می شود مگر آن که سفیه و یا ضعیف باشد.

گفتم: (افراد) سفیه و ضعیف کیستند؟

فرمود: سفیه کسی است که (نفهمد و) شراب (مست کننده) بنوشد و ضعیف شخصی می باشد که یک درهم را به بیشتر از آن بگیرد (و تشخیص ندهد).

ص: 621

قوله تعالى: ﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا تَدَايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَلْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَ لَا يَأْبَ كَاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْيَكْتُبْ وَلْيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَلْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَ لَا يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئًا... ﴿282﴾

629/[528] -﴿ عَنْ یَزِیدَ بْنِ أُسَامَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عزّ و جلّ: ﴿ وَ لا یَأْبَ اَلشُّهَداءُ إِذا ما دُعُوا﴾ . قَالَ علیه السلام: لاَ یَنْبَغِی لِأَحَدٍ إِذَا مَا دُعِیَ إِلَی اَلشَّهَادَهِ لِیَشْهَدَ عَلَیْهَا، أَنْ یَقُولَ: لاَ أَشْهَدُ لَکُمْ﴾ (1)

630/[529]- ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْفُضَیْلِ، عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ مُوسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ وَ لا یَأْبَ اَلشُّهَداءُ إِذا ما دُعُوا ﴾ قَالَ علیه السلام:

إِذَا دَعَاکَ اَلرَّجُلُ تَشْهَدُ عَلَی دَیْنٍ أَوْ حَقٍّ لاَ یَنْبَغِی لِأَحَدٍ أَنْ یَتَقَاعَسَ عَنْهَا.﴾ (2)

ص: 622


1- عنه بحار الأنوار. 3020104 ح 14. و وسائل تشيعة : 311/27 ح 33814، و البرهان في تفسیر القرآن 580/1 ح 14 فيه : عن زيد أبي سامة : (و هو زيد الشحّام)، و نور تثقلين: 249/1 ح 983 الكافي : 379/7 ج 1 بإسناده عن سماعة، عن أبي عبد الله علیه السلام و ح 2 عن أبي الصبّاع الكناني ، عن أبي عبد الله علیه السلام، و نحوهما تهذيب الأحكام : 275/6 ح 156 و ح 158، عنهم وسائل الطبيعة : 309/27 ح 33806 و 310 ح 33809 عوالي اللئالي: 347/2 ح 19)
2- عنه بحار الأنوار: 312/104 ح 15، و البرهان في تفسير القرآن : 581/1 ج 15، و نور الثقلين: 249/1 ح 983، و مستدرك الوسال : 409/17 ح 21686 الكافي : 380/7 ح 3 من لا يحضره الفقيه : 57/3 ح 3326 مختصراً، عنهما وسائل الشيعة:

فرمایش خداوند متعال: ای کسانی که ایمان آورده اید! هنگامی که بدهی مدّت داری (به خاطر وام یا داد و ستد) به یک دیگر پیدا کنید آن را بنویسید و باید (سند را) نویسنده ای عادل و مورد اعتماد بین شما بنویسد و کسی که قدرت بر نویسندگی دارد نباید از نوشتن - همان گونه که خدا به او تعلیم داده - خودداری کند پس باید بنویسد و آن کسی که حق بر عهده اش می باشد املا گوید (و او بنویسد) و از خداوند پروردگار خویش بپرهیزد و چیزی را فروگذار ننماید... (282)

528) - از یزید بن ابو اُسامه (معروف به زید شحّام) روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و چنان چه گواهان دعوت برای گواهی شدند امتناع نورزند» سؤال کردم؟

فرمود: سزاوار نیست هنگامی که شخصی را برای ادای شهادت دعوت نمودند امتناع ورزد و بگوید: من برای شما شهادت نمی دهم.

529) - از محمد بن فضیل روایت کرده است که گفت:

امام موسی کاظم علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و چنان چه گواهان: دعوت برای گواهی شدند امتناع نورزند» فرمود: موقعی که شخصی تو را برای ادای شهادت - درباره قرض و یا هر حقّی دیگر - دعوت کرد، سزاوار نیست که بهانه جویی کنی و آن را به تأخیر بیندازی

ص: 623

631/[530] - ﴿عَنْ أَبِی اَلصَّبَّاحِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تعالی: ﴿ وَ لا یَأْبَ اَلشُّهَداءُ إِذا ما دُعُوا ﴾ قَالَ: قَالَ: قَبْلَ اَلشَّهَادَهِ؟ قَالَ: لاَ یَنْبَغِی لِأَحَدٍ إِذَا مَا دُعِیَ لِلشَّهَادَهِ شَهِدَ عَلَیْهَا أَنْ یَقُولَ: لاَ أَشْهَدُ لَکُمْ وَ ذَلِکَ قَبْلَ اَلْکِتَابِ﴾ (1)

632/[531] - ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی (2) عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

لاَ رَهْنَ إِلاَّ مَقْبُوضاً﴾ (3)

633/[532 ] - ﴿عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ: ﴿ وَ لا تَکْتُمُوا اَلشَّهادَهَ﴾ قَالَ: بَعْدَ اَلشَّهَادة.﴾ (4)

ص: 624


1- عنه بحار الأنوار: 312/104 ح 15 ، و البرهان في تفسير القرآن : 581/1 ح 16 ، و نور الثقلين : 249/12 ح 983 ، و مستدرك الوسائل : 409/17 ح 21687. الكافي : 379/7 ح 1 بإسناده عن سماعة، عن أبي عبدالله علیه السلام، و ح 2 عن أبي الصبّاح الكناني، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت فيهما، و نحوهما تهذيب الأحكام : 275/6 ح 156 ، و ح 158، عنهما وسائل الشيعة : 309/27 ح 33801 و 310 ح 33809 ، دعائم الإسلام : 516/2 ح 1853 ، عوالي اللئالي : 347/2 ح عوالي اللئالي : 347/2 ح 19 و 3 / 540 ح 48 .
2- وقع بهذا العوان في أسناد كثير من الروايات .... فقد روى عن أبي الحسن الرضا و أبي جعفر الثاني عليهما السلام ...، معجم رجال الحديث: 86/17 رقم 11500 فأبو جعفر علیه السلام في هذا الحديث هو الثاني، أي الجواد علیه السلام. مترجم.
3- عنه بحار الأنوار: 159/103 ح 4 و وسائل الشيعة : 383/18 ح 23894 ، و البرهان في تفسير القرآن : 581/1 ح 2، و نور الثقلين : 301/1 ح 1204 . تهذيب الأحكام : 176/7 ح 36 بإسناده عن محمّد بن قيس، عن أبي جعفر علیه السلام ، عنه وسائل الشيعة : 383/18 ح 23893 ، و نحوه عوالي اللئالي : 113/2 ح 312
4- عنه بحار الأنوار: 312/104 ح 17 ، و البرهان: 582/1 ح 4، و نور الثقلين: 249/1 ح 983. الكافي : 381/7 ذيل ح 2 ، من لا يحضره الفقيه : 57/3 ذيل ح 3327، تهذيب الأحكام: 275/6 ذیل ح 155 ، عنهم وسائل الشيعة : 309/27 ذيل ح 33805 و 312 ذيل ح 33815، عوالي اللئالي : 346/2 ذيل ح 18، و 540/3 ذيل ح 47

530) - از ابو الصباح روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند (متعال): «و چنان چه گواهان، برای دادن گواهی دعوت شدند، نباید امتناع ورزند» فرمود: این فرمان الهى) مربوط به قبل از شاهد قرار گرفتن (شخص) می باشد که سزاوار نیست شخصی که برای ادای شهادت دعوت شود امتناع ورزد و بگوید: من برای شما شهادت نمی دهم که البته این حکم مربوط به قبل از شاهد گرفتن (و نوشتن گواهی) است.

531) - از محمد بن عیسی روایت کرده است، که گفت:

امام جواد علیه السلام فرمود: وثیقه و رهنی واقع نمی شود مگر آن که تحویل و دریافتی در کار باشد

532) - از هشام بن سالم روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و شهادت و گواهی (خود) را کتمان نکنید، سؤال کردم؟

فرمود مربوط به بعد از شاهد قرار گرفتن می باشد (که بعد از آن حقّ استنکاف و امتناع نخواهد داشت).

ص: 625

قوله تعالى : ﴿ وَ إِنْ كُنْتُمْ عَلَى سَفَرٍ وَ لَمْ تَجِدُوا كَاتِبًا فَرِهَانٌ مَقْبُوضَةٌ فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُكُمْ بَعْضًا فَلْيُؤَدِّ الَّذِي اؤْتُمِنَ أَمَانَتَهُ وَلْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَ لَا تَكْتُمُوا الشَّهَادَةَ وَ مَنْ يَكْتُمْهَا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ وَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ ﴿283﴾ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ وَ إِنْ تُبْدُوا مَا فِي أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ فَيَغْفِرُ لِمَنْ يَشَاءُ وَ يُعَذِّبُ مَنْ يَشَاءُ وَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴾ ﴿284﴾

634/[533] - ﴿عَنْ هِشَامٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تعالی: ﴿ وَ لا تَكْتُمُوا الشَّهادَةَ﴾ قَالَ: قَبْلَ اَلشَّهَادَهِ.﴾ (1)

635/[534]- ﴿عَنْ سَعْدَانَ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تعالی: ﴿ وَ إِنْ تُبْدُوا ما فِی أَنْفُسِکُمْ أَوْ تُخْفُوهُ یُحاسِبْکُمْ بِهِ اَللّهُ فَیَغْفِرُ لِمَنْ یَشاءُ وَ یُعَذِّبُ مَنْ یَشاءُ﴾ قَالَ علیه السلام: حَقِیقٌ عَلَی اَللَّهِ أَنْ لاَ یُدْخِلَ اَلْجَنَّة مَنْ کَانَ فِی قَلْبِهِ مِثْقَالُ حَبَّهٍ مِنْ خَرْدَلٍ مِنْ حُبِّهِمَا.﴾ (2)

ص: 626


1- عنه بحار الأنوار: 312/104 ح 18، و البرهان في تفسير القرآن : 581/1 ح 17، و نور الثقلين: 249/1 ح 983 و مستدرک الوسائل : 410/17ح 21668 تقدّمت بقیة تخريجاته في الحديث السابق.
2- عنه بحار الأنوار: 57/27 ح 15، و 153/30 ح 76 و البرهان فی تفسير القرآن : 588/1 ح 6 و نور الثقلین: 301/1 ح 1212

فرمایش خداوند متعال و اگر در سفر بودید و نویسنده ای نیافتید چیزی را وثیقه بگیرید (وثیقه ای که در اختیار طلبکار قرار گیرد) پس اگر به یک دیگر اطمینان (کامل) داشته باشید (وثیقه لازم نیست و) باید کسی که امین شمرده شده (و بدون وثیقه چیزی از دیگری گرفته) امانت (و بدهی خود را به موقع) بپردازد و از خدایی که پروردگار اوست بپرهیزد و (ای مؤمنین!) شهادت را کتمان نکنید هر کسی که آن را کتمان کند قلبش گناهکار است و خداوند به آن چه انجام می دهید دانا است (283) آن چه در آسمان ها و زمین است از آنِ خدا خواهد بود و (از این رو) اگر آن چه را که در دل دارید، آشکار سازید یا پنهان نمایید خداوند شما را بر طبق آن محاسبه می کند پس او هر کسی را که بخواهد (و شایستگی داشته باشد) می بخشد و هر کسی را بخواهد (و مستحق باشد مجازات می کند و خداوند بر همه چیز قدرت دارد. (284)

533) - از هشام روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و شهادت و گواهی را کتمان نکنید فرمود» مربوط به قبل از شاهد قرار گرفتن می باشد (ولی بعد از آن حقّ استنکاف و امتناع نخواهد داشت).

534) - از سعدان و او به نقل از مردی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «آن چه را که در درون خود دارید ، خواه آشکار و یا پنهان نمایید، خداوند محاسبه می نماید و هر که را بخواهد می آمرزد و هر که را بخواهد عقاب می کند» فرمود: بر خداوند سزاوار است که هر که ذرّه ای از دوستی و علاقه آن دو نفر (اولی و دومی) را در دل دارد وارد بهشت نگرداند.

ص: 627

636/[535] - ﴿ عَنْ أَبِی عَمْرٍو اَلزُّبَیْرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ اَللَّهَ فَرَضَ اَلْإِیمَانَ عَلَی جَوَارِحِ بَنِی آدَمَ وَ قَسَمَ عَلَیْهَا وَ فَرَّقَهُ فِیهَا فَلَیْسَ مِنْ جَوَارِحِهِ جَارِحَهٌ إِلاَّ وَ قَدْ وُکِلَتْ مِنَ اَلْإِیمَانِ بِغَیْرِ مَا وُکِلَتْ بِهِ أُخْتُهَا فَمِنْهَا قَلْبُهُ اَلَّذِی بِهِ یَعْقِلُ وَ یَفْقَهُ وَ یَفْهَمُ وَ هُوَ أَمِیرُ بَدَنِهِ اَلَّذِی لاَ یَرِدُ اَلْجَوَارِحُ وَ لاَ یَصْدُرُ إِلاَّ عَنْ رَأْیِهِ وَ أَمْرِهِ. فَأَمَّا مَا فُرِضَ عَلَی اَلْقَلْبِ مِنَ اَلْإِیمَانِ فَالْإِقْرَارُ وَ اَلْمَعْرِفَهُ وَ اَلْعَقْدُ وَ اَلرِّضَا وَ اَلتَّسْلِیمُ بِأَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ إِلَهاً وَاحِداً. لَمْ یَتَّخِذْ صَاحِبَهً وَ لاَ وَلَداً، وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ اَلْإِقْرَارُ بِمَا جَاءَ مِنْ عِنْدِ اَللَّهِ مِنْ نَبِیٍّ أَوْ کِتَابٍ، فَذَلِکَ مَا فَرَضَ اَللَّهُ عَلَی اَلْقَلْبِ مِنَ اَلْإِقْرَارِ وَ اَلْمَعْرِفَهِ وَ هُوَ عَمَلُهُ وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿ إِلاّ مَنْ أُکْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِیمانِ وَ لکِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْکُفْرِ صَدْراً ﴾ (1) وَ قَالَ: ﴿أَلا بِذِکْرِ اَللّهِ تَطْمَئِنُّ اَلْقُلُوبُ ﴾ (2) وَ قَالَ ﴿ اَلَّذِینَ قالُوا آمَنّا بِأَفْواهِهِمْ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ ﴾ (3) وَ قَالَ: ﴿ إِنْ تُبْدُوا ما فِی أَنْفُسِکُمْ أَوْ تُخْفُوهُ یُحاسِبْکُمْ بِهِ اَللّهُ فَیَغْفِرُ لِمَنْ یَشاءُ وَ یُعَذِّبُ مَنْ یَشاءُ ﴾ فَذَلِکَ مَا فَرَضَ اَللَّهُ عَلَی اَلْقَلْبِ مِنَ اَلْإِقْرَارِ وَ اَلْمَعْرِفَهِ وَ هُوَ عَمَلُهُ وَ هُوَ رَأْسُ اَلْإِیمَانِ .﴾ (4)

ص: 628


1- سورة النحل : 106/16 .
2- سورة الرعد : 28/13
3- سورة المائدة : 41/5
4- عنه البرهان في تفسير القرآن : 588/1 ح 7 ، و نور الثقلين : 249/1 ح 983 الكافي : 33/2 ضمن ح 1 عنه وسائل الشيعة : 164/15 ضمن ح 20218 ، و البحار : 23/69 ح 6، دعائم الإسلام : 4/1 ( ذكر الإيمان) في حديث طويل، عنه مستدرك الوسائل : 149/11 ح 12661. و يأتي الحديث أيضاً في الحديث 292 من سورة «النساء» و كذا الحديث 77 في سورة «بني إسرائيل».

535) - از ابو عمرو زُبیری روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا خداوند ایمان را بر فرزندان آدم واجب دانسته است و آن را در بین ایشان تقسیم نموده بنابر این عضوی از اعضای بدن، وجود ندارد مگر آن که دارای قسمی از ایمان می باشد که در عضوی دیگر به نوعی دیگر خواهد بود پس یکی از اعضا قلب است که به وسیله آن می اندیشد تشخیص می دهد و می فهمد؛ قلب امیر و فرمانده تمامی اعضای بدن می باشد به طوری که هیچ عضوی بدون اراده و دستور آن حرکتی انجام نمی دهد.

آن چه که نسبت به ایمان بر قلب لازم و حتمی گشته عبارتند از: اقرار ،شناخت تصوّر و تصمیم رضایت و تسلیم (حقایق و مقدّرات الهی) بودن است و دلیل بر این که خدایی جز خدای یگانه وجود ندارد ،شریکی برایش نمی باشد او خدای یکتا و تنها می باشد نه همدمی دارد و نه فرزندی و بر این که محمد صلی الله علیه و آله بنده و رسول اوست.

هم چنین به آن چه از نزد خداوند آمده - اعم از پیامبران و کتاب هایی که بر ایشان نازل شده - اقرار کند و ایمان آورد؛ این ها همه مواردی بود که خداوند بر قلب از جهت اقرار و معرفت و عمل واجب و لازم دانسته است که همان فرمایش خداوند متعال است: «مگر کسی که (بر عملی یا گفتاری) مجبور شود ولی قلبش از جهت ایمان مطمئن و استوار باشد»

هم چنین (حضرت در ادامه) فرمود: «هر آینه دل ها به نام و یاد خدا آرام می گیرد» نیز فرمود: «کسانی در کفر ورزیدن شتاب می کنند و با زبان می گویند: ایمان آورده ایم، اما قلب ایشان ایمان نیاورده است» باز هم فرمود: «اگر آن چه را در درون خود دارید ، خواه آشکار و یا پنهان نمایید، خداوند محاسبه می نماید و هر که را بخواهد می آمرزد و هر که را بخواهد عقاب می کند»

ص: 629

قوله تعالى : ﴿ آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلَائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَ قَالُوا سَمِعْنَا وَ أَطَعْنَا غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَ إِلَيْكَ الْمَصِيرُ ﴿285﴾ لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَ عَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِنْ نَسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَ لَا تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِنَا رَبَّنَا وَ لَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَ اغْفِرْ لَنَا وَ ارْحَمْنَا أَنْتَ مَوْلَانَا فَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ ﴾﴿286﴾

637/[536] - ﴿ عَنْ عَبْدِ اَلصَّمَدِ علیه السلام بْنِ بَشِیرٍ قَالَ:

ذُکِرَ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ بَدْءُ اَلْأَذَانِ فَقَالَ: إِنَّ رَجُلاً مِنَ اَلْأَنْصَارِ رَأَی فِی مَنَامِهِ اَلْأَذَانَ فَقَصَّهُ عَلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَأَمَرَهُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنْ یُعَلِّمَهُ بِلاَلاً ،

فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام: کَذَبُوا إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کَانَ نَائِماً فِی ظِلِّ اَلْکَعْبَهِ فَأَتَاهُ جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ مَعَهُ طَاسٌ فِیهِ مَاءٌ مِنَ اَلْجَنَّهِ ، فَأَیْقَظَهُ وَ أَمَرَهُ أَنْ یَغْتَسِلَ بِهِ ثُمَّ وُضِعَ فِی مَحْمِلٍ لَهُ أَلْفُ أَلْفِ لَوْنٍ مِنْ نُورٍ، ثُمَّ صَعِدَ بِهِ حَتَّی اِنْتَهَی إِلَی أَبْوَابِ اَلسَّمَاءِ، فَلَمَّا رَأَتْهُ اَلْمَلاَئِکَهُ نَفَرَتْ عَنْ أَبْوَابِ اَلسَّمَاءِ وَ قَالَتْ: إِلَهَیْنِ: إِلَهٍ فِی اَلْأَرْضِ وَ إِلَهٍ فِی اَلسَّمَاءِ

فَأَمَرَ اَللَّهُ جَبْرَئِیلَ علیه السلام فَقَالَ: اَللَّهُ أَکْبَرُ اَللَّهُ أَکْبَرُ، فَتَرَاجَعَتِ اَلْمَلاَئِکَهُ

ص: 630

فرمایش خداوند متعال: پیامبر به آن چه از سوی پروردگارش بر او نازل شده. ایمان آورده است و همه مؤمنان و فرشتگان (نیز) به خداوند و کتاب ها و رسولاتش ایمان آورده اند: (و گویند:) ما در میان هیچ یک از پیامبران او فرقی نمی گذاریم و (مؤمنان در عالم ذر) گفتند: شنیدیم و اطاعت کردیم؛ پروردگارا! ( انتظار) آمرزش (داریم) و بازگشت به سوی تو می باشد (385) خدا هر فردی را به مقدار توانش تکلیف می کند هر فردی کار نیکی با زشتی را انجام دهد برای خودش می باشد پروردگارا! اگر ما فراموش کردیم یا خطایی مرتکب شدیم ما را بازخواست منما پروردگارا! آن گونه که بر امّت های بیش از ما تکلیف طاقت فرسا نمودهای چنان تکلیفی را برای ما قرار مده و آن چه را که طاقت آن را نداریم بر ما تکلیف مگردان گناه ما را ببخش و ما را بیامرز و رحم نما تو مولای ما هستی پس ما را بر کافران پیروز گردان (286)

536) - از عبد الصمد بن بشیر روایت کرده است که گفت:

در محضر امام صادق علیه السلام صحبت از شروع دان شد و داستانی مطرح گردید و آن این که مردی از انصار در خواب دید که اذان می گوید. نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و خواب خود را بیان کرد حضرت رسول صلی الله علیه و آله به او دستور داد تا اذان را به بلال تعلیم دهد امام صادق علیه السلام فرمود: دروغ گفته اند بلکه رسول خدا صلی الله علیه و آله در ساية ديوار کعبه خوابیده بود، پس جبرئیل به همراه ظرفی از آب بهشت فرود آمد و آن حضرت را از خواب بیدار کرد و دستور داد تا خود را بشوید.

سپس حضرت را در کجاوه ی قرار داد که انباشته از هزاران رنگ از انواع نور ها بود و او را بالا بود تا به در های آسمان رسید چون فرشته ها او را دیدند همگی از جلوی در ها کنار رفته و گفتند: دو خدا هست: یکی در زمین و دیگری در آسمان پس خداوند به جبرئیل دستور داد تا بگوید: «الله اکبر، الله اکبر» و چون جبرئیل آن را گفت

ص: 631

نَحْوَ أَبْوَابِ اَلسَّمَاءِ وَ عَلِمَتْ أَنَّهُ مَخْلُوقٌ فَفَتَحَتِ اَلْبَابَ، فَدَخَلَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حَتَّی اِنْتَهَی إِلَی اَلسَّمَاءِ اَلثَّانِیَهِ، فَنَفَرَتِ اَلْمَلاَئِکَهُ عَنْ أَبْوَابِ اَلسَّمَاءِ فَقَالَتْ: إِلَهَیْنِ: إِلَهٍ فِی اَلْأَرْضِ وَ إِلَهٍ فِی اَلسَّمَاءِ

فَقَالَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام : أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ فَتَرَاجَعَتِ اَلْمَلاَئِکَهُ وَ عَلِمَتْ أَنَّهُ مَخْلُوقٌ، ثُمَّ فُتِحَ اَلْبَابُ فَدَخَلَ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، وَ مَرَّ حَتَّی اِنْتَهَی إِلَی اَلسَّمَاءِ اَلثَّالِثَهِ، فَنَفَرَتِ اَلْمَلاَئِکَهُ عَنْ أَبْوَابِ اَلسَّمَاءِ فَقَالَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام: أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اَللَّهِ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اَللَّهِ فَتَرَاجَعَتِ اَلْمَلاَئِکَهُ وَ فُتِحَ اَلْبَابُ، وَ مَرَّ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حَتَّی اِنْتَهَی إِلَی اَلسَّمَاءِ اَلرَّابِعَهِ، فَإِذَا هو بِمَلَکٍ متّکیء عَلَی سَرِیرٍ تَحْتَ یَدِهِ ثَلاَثُمِائَهِ أَلْفِ مَلَکٍ تَحْتَ کُلِّ مَلَکٍ ثَلاَثُ مِائَهٍ أَلْفِ مَلَکٍ فَهَمَّ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِالسُّجُودِ وَ ظَنَّ أَنَّهُ فَنُودِیَ أَنْ قُمْ

قَالَ: فَقَامَ اَلْمَلَکُ عَلَی رِجْلَیْهِ

قَالَ: فَعَلِمَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ عَبْدٌ مَخْلُوقٌ قَالَ: فَلاَ یَزَالُ قَائِماً إِلَی یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ.

قَالَ: وَ فُتِحَ اَلْبَابُ وَ مَرَّ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حَتَّی اِنْتَهَی إِلَی اَلسَّمَاءِ اَلسَّابِعَهِ، قَالَ: وَ اِنْتَهَی إِلَی سِدْرَهِ اَلْمُنْتَهَی

قَالَ: فَقَالَتِ اَلسِّدْرَهُ : مَا جَاوَزَنِی مَخْلُوقٌ قَبْلَکَ، ثُمَّ مَضَی ﴿فَتَدَانَی فَتَدَلّی* `فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنی* فَأَوْحی إِلی عَبْدِهِ ما أَوْحی ﴾ (1)، قَالَ: فَدَفَعَ إِلَیْهِ کِتَابَیْنِ کِتَابَ أَصْحَابِ اَلْیَمِینِ بِیَمِینِهِ وَ کِتَابَ أَصْحَابِ اَلشِّمَالِ بِشِمَالِهِ، فَأَخَذَ

ص: 632


1- سوره نجم : 8/53 - 10

فرشته ها بازگشتند و دانستند که او مخلوقی از آفریده های خداوند است و درب آسمان گشوده شد و رسول خدا صلی الله علیه و آله وارد گشت و بالا رفت تا رسید به آسمان دوم فرشته ها (وقتی او را دیدند) همگی از جلوی در های آسمان کنار رفتند و گفتند: دو خدا هست یکی خدایی در زمین و دیگری خدایی در آسمان

جبرئیل گفت: «أشهد أن لا إله إلا الله، أشهد أن لا إله إلّا الله» و فرشته ها بازگشتند و دانستند که او مخلوقی از آفریده های خداوند است و درب آسمان گشوده شد و رسول خدا صلی الله علیه و آله وارد گشت و بالا رفت تا رسید به آسمان سوم پس فرشته ها (وقتی او را دیدند) همگی از جلوی در های آسمان کنار رفتند و جبرئیل گفت: «أشهد أنّ محمداً رسول الله، أشهد أن محمداً رسول الله» و فرشته ها بازگشتند و دری باز شد و رسول خدا صلی الله علیه و آله عبور نمود تا رسید به آسمان چهارم، پس فرشته ای را دیدند که بر تختی تکیه زده است و سی صد هزار فرشته زیر دست او هستند و زیردست هر یک از ایشان سی صد هزار فرشته دیگر است در این هنگام، رسول خدا صلی الله علیه و آله گمان کرد که این همان مقصود می باشد و خواست سجده کند که ندا آمد بر خیز و آن فرشته برخاست و رسول خدا صلی الله علیه و آله دانست که مخلوقی از آفریده های خداوند می باشد.

امام صادق علیه السلام فرمود: این فرشته تا روز قیامت بر پای خود ایستاده است. سپس افزود: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به راه خود ادامه داد تا رسید به آسمان هفتم و از آن جا گذشت تا به «سدرة المنتهى» رسيد و «سدرة المنتهی» به پیامبر صلی الله علیه و آله اظهار داشت: هیچ مخلوقی تا کنون از من گذر نکرده است پس از آن جلو رفت تا جایی که «نزدیک شد * به مقدار (پرتاب) دو تیر در کمان و یا کمتر از آن مقدار * پس خداوند به بنده اش وحی مخصوصی فرستاد»

امام صادق علیه السلام فرمود: آن گاه نامه اصحاب یمین و اصحاب شمال را در اختیار پیامبر صلی الله علیه و آله گذاشت و نامۀ اصحاب یمین را به دست راست خویش گرفت و آن را گشود اسم بهشتیان و اسم پدر و قبیله آن ها را در آن مشاهده کرد، پس در آن

ص: 633

کِتَابَ أَصْحَابِ اَلْیَمِینِ بِیَمِینِهِ وَ فَتَحَهُ فَنَظَرَ فِیهِ فَإِذَا فِیهِ أَسْمَاءُ اَلْجَنَّهِ وَ أَسْمَاءُ آبَائِهِمْ وَ قَبَائِلِهِمْ.

قَالَ: فَقَالَ اَللَّهُ تعالی: ﴿ آمَنَ اَلرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَیْهِ مِنْ رَبِّهِ﴾ فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ﴿ کُلٌّ آمَنَ بِاللّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ﴾ فَقَالَ اَللَّهُ: ﴿ وَ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا﴾ فَقَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ﴿غُفْرانَکَ رَبَّنا وَ إِلَیْکَ اَلْمَصِیرُ ﴾ قَالَ اَللَّهُ: ﴿ لا یُکَلِّفُ اَللّهُ نَفْساً إِلاّ وُسْعَها لَها ما کَسَبَتْ وَ عَلَیْها مَا اِکْتَسَبَتْ ﴾ قَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : ﴿ رَبَّنا لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسِینا أَوْ أَخْطَأْنا ﴾

قَالَ: فَقَالَ اَللَّهُ تعالی قَدْ فَعَلْتُ، فَقَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : ﴿ رَبَّنا وَ لا تَحْمِلْ عَلَیْنا إِصْراً کَما حَمَلْتَهُ عَلَی اَلَّذِینَ مِنْ قَبْلِنا ﴾ فَقَالَ: قَدْ فَعَلْتُ، فَقَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : ﴿ رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَهَ لَنا بِهِ وَ اُعْفُ عَنّا وَ اِغْفِرْ لَنا وَ اِرْحَمْنا أَنْتَ مَوْلانا فَانْصُرْنا عَلَی اَلْقَوْمِ اَلْکافِرِینَ ﴾ کُلَّ ذَلِکَ یَقُولُ اَللَّهِ قَدْ فَعَلْتُ،

ثُمَّ طَوَی اَلصَّحِیفَهَ فَأَمْسَکَهَا بِیَمِینِهِ. وَ فَتَحَ اَلْأُخْرَی صَحِیفَهَ أَصْحَابِ اَلشِّمَالِ فَإِذَا فِیهَا أَسْمَاءُ أَهْلِ اَلنَّارِ وَ أَسْمَاءِ آبَائِهِمْ وَ قَبَائِلِهِمْ،

قَالَ: فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: إِنَّ هؤُلاءِ قَوْمٌ لا یُؤْمِنُونَ ، فَقَالَ اَللَّهُ تعالی: یَا مُحَمَّدُ! ﴿ فَاصْفَحْ عَنْهُمْ وَ قُلْ سَلامٌ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ ﴾، (1)

قَالَ: فَلَمَّا فَرَغَ مِنْ مُنَاجَاهِ رَبِّهِ رُدَّ إِلَی اَلْبَیْتِ اَلْمَعْمُورِ - وَ هُوَ فِی اَلسَّمَاءِ اَلسَّابِعَهِ

ص: 634


1- سورة الزحرف : 89/43

هنگام خداوند متعال فرمود: «پیامبر بر آن چه از جانب خدا بر او نازل شده ایمان آورد»؛ و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و در جواب گفت: «مؤمنین همگی به خداوند و فرشته ها و کتاب های آسمانی و پیامبران، ایمان آوردند و فرقی بین پیامبران نمی گذاریم»؛ پس خداوند فرمود: «و گفتند: شنیدیم و فرمان بردیم»؛ و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اظهار داشت: «پروردگارا! آمرزش خود را بر ما لازم بدار که بازگشت ما به سوی تو خواهد بود» خداوند فرمود: «خداوند بر شخصی تکلیف نمی کند مگر آن که توان داشته باشد، بنابراین آن چه را انجام دهد و به دست آورد (چه خوب و مفید و یا بد و مُضرّ) همه به نفع او و یا به ضرر خود او خواهد بود».

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله عرض کرد: «ای پروردگارا! چنان چه (موردی را) فراموش کردیم و یا اشتباه نمودیم ما را بازخواست و مؤاخذه مگردان» پس خداوند متعال در جواب فرمود: قبول کردم باز پیامبر صلی الله علیه و آله گفت: «ای پروردگارا! (اعمال و رفتار) سخت و طاقت فرسا را بر ما تحمیل نگردان، هم چنان که بر گذشتگان ما تکلیف نمودی»

پس خداوند متعال فرمود: خواسته ات را برآورده کردم هم چنین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله عرض کرد: «ای پروردگار ما! آن چه را که ما توان و طاقت آن را نداریم، بر ما تکلیف و تحمیل نگردان ما را مورد عفو قرار ده و ما را بیامرز و بر ما رحم کن که تو مولای ما هستی ما را بر کافران یاری و پیروز گردان»؛ و خداوند متعال در تمام موارد می فرمود: این خواسته ات را نیز برای تو و برای امّتت بر آورده کردم.

سپس پیامبر صلی الله علیه و آله دیوان را بست و به دست راست گرفت آن گاه نوشته اصحاب شمال را گشود که اسم های جهنمی ها و اسم های پدرانشان و قبیله های آن ها در آن بود. امام صادق علیه السلام افزود: رسول خدا صلی الله علیه و آله اظهار داشت: خداوندا! اینان گروهی هستند که ایمان نخواهند آورد خداوند (در جواب) فرمود: ای محمد (اکنون که چنین است آنان را رها کن و) «از آنان روی برگردان و (هر گاه با تو برخوردی کردند) بگو: سلام که البته به زودی متوجه خواهند شد.

امام علیه السلام فرمود: هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله از مناجات با پروردگار فارغ گشت

ص: 635

بِحِذَاءِ اَلْکَعْبَهِ - ،

قَالَ: فَجَمَعَ لَهُ اَلنَّبِیِّینَ وَ اَلْمُرْسَلِینَ

وَ اَلْمَلاَئِکَهَ ثُمَّ أَمَرَ جَبْرَئِیلَ علیه السلام فَأَتَمَّ اَلْأَذَانَ وَ أَقَامَ اَلصَّلاَهَ وَ تَقَدَّمَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَصَلَّی بِهِمْ فَلَمَّا فَرَغَ اِلْتَفَتَ إِلَیْهِمْ فَقَالَ اَللَّهُ تعالی لَهُ: ﴿ فَسْئَلِ اَلَّذِینَ یَقْرَؤُنَ اَلْکِتابَ مِنْ قَبْلِکَ لَقَدْ جاءَکَ اَلْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ فَلا تَکُونَنَّ مِنَ اَلمُمْتَرِینَ ﴾ (1)

فَسَأَلَهُمْ یَوْمَئِذٍ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ثُمَّ نَزَلَ وَ مَعَهُ صَحِیفَتَانِ، فَدَفَعَهُمَا إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ

فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فَهَذَا کَانَ بَدْءَ اَلْأَذَانِ﴾ (2)

638/[537] - ﴿ عَنْ عَبْدِ اَلصَّمَدِ بْنِ بَشِیرٍ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: أَتَی جَبْرَئِیلُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - وَ هُوَ بِالْأَبْطَحِ - بِالْبُرَاقِ - أَصْغَرُ مِنَ اَلْبَغْلِ وَ أَکْبَرُ مِنَ اَلْحِمَارِ- عَلَیْهِ أَلْفُ أَلْفِ مِحَفَّهٌ مِنْ نُورٍ فَشَمِسَ البراق حِینَ أَدْنَاهُ مِنْهُ لِیَرْکَبَهُ فَلَطَمَهُ جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ لَطْمَهً عَرِقَ اَلْبُرَاقُ مِنْهَا، ثُمَّ قَالَ: اُسْکُنْ فَإِنَّهُ مُحَمَّدٌ ثُمَّ زَفَّ بِهِ مِنْ بَیْتِ اَلْمَقْدِسِ إِلَی اَلسَّمَاءِ فَتَطَایَرَتِ اَلْمَلاَئِکَهُ مِنْ أَبْوَابِ اَلسَّمَاءِ، فَقَالَ جَبْرَئِیلُ : اَللَّهُ أَکْبَرُ اَللَّهُ أَکْبَرُ فَقَالَتْ اَلْمَلاَئِکَهُ: عَبْدٌ مَخْلُوقٌ،

ص: 636


1- سورة يونس : 94/10
2- عنه بحار الأنوار: 119/84 ح 19 ، و البرهان في تفسير القرآن : 588/1 ح 8 و 524/4 ح 31، قطعة منه، و نور الثقلين: 249/1 ح 983 ، و مستدرك الوسائل : 42/4 ح 4136، و 48 ح 4152 قطعتان منه .

به جانب «بیت المعمور» رفت - که در آسمان هفتم موازی کعبه قرار دارد -.

و خداوند تمامی پیامبران و رسولان را با فرشته ها جمع نمود و به جبرئیل دستور داد: (جمله های) اذان را کامل گردان و اقامه نماز را بگو.

سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله جلو رفت و با ایشان نماز به جای آورد و چون نماز پایان یافت رو به ایشان نمود و خداوند به او خطاب کرد و فرمود: «از ایشان که پیش از تو کتاب های آسمانی می خواندند، سؤال کن (تا بدانی) که حقّ از طرف پروردگارت بر تو آمده است، بنابراین هرگز از تردید کنندگان مباش» به همین خاطر رسول خدا صلی الله علیه و آله از ایشان سؤال نمود و بعد از آن فرود آمد و دو صحیفه همراه خود آورد، که هر دو را به امیر المؤمنين على علیه السلام تحويل داد.

پس امام صادق علیه السلام افزود شروع اذان این چنین بوده است.

537) - از عبد الصمد بن بشیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: موقعی که رسول خدا صلی الله علیه و آله می خواست در سرزمین ابطح بر براقی (فضا پیمایی) که از قاطر کوچک تر و از الاغ بزرگ تر بود و بر آن هزار هزار هودج از نور قرار داشت سوار شود ولی براق کمر نمی داد، پس جبرئیل سیلی (و ضربه ای) بر صورت براق زد که بدنش عرق کرد و سپس به آن فرمود: آرام باش او محمد صلی الله علیه و آله است. بعد از آن حضرت را سریع از بیت المقدس به آسمان بالا برد و فرشته ها از جلوی درب های آسمان ها کنار رفتند و جبرئیل گفت: «الله اکبر، الله اکبر» و فرشته ها می گفتند او نیز مخلوقی از آفریده های خداوند می باشد و از جبرئیل سؤال می کردند: او کیست؟ جبرئیل در جواب می گفت: او محمد صلی الله علیه و آله است بر او سلام کنید سپس از آن جا با سرعت به سمت آسمان دوم رفتند و فرشته ها از جلوی درب آسمان کنار رفتند و جبرئیل گفت: «أشهد أن لا إله إلا الله، أشهد أن لا إله الا الله» و فرشته ها می گفتند: او نیز مخلوقی از آفریده های خداوند می باشد و نزد جبرئیل می آمدند و سؤال می کردند: او کیست؟

ص: 637

قَالَ: ثُمَّ لَقُوا جَبْرَئِیلَ فَقَالُوا: یَا جَبْرَئِیلُ مَنْ هَذَا؟

قَالَ: هَذَا مُحَمَّدٌ فَسَلَّمُوا عَلَیْهِ ثُمَّ زَفَّ بِهِ إِلَی اَلسَّمَاءِ اَلثَّانِیَهِ، فَتَطَایَرَتِ اَلْمَلاَئِکَهُ فَقَالَ جَبْرَئِیلُ: أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ، أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ، فَقَالَتِ اَلْمَلاَئِکَهُ: عَبْدٌ مَخْلُوقٌ فَلَقُوا جَبْرَئِیلَ فَقَالُوا: مَنْ هَذَا؟

فَقَالَ: مُحَمَّدٌ ، فَسَلَّمُوا عَلَیْهِ فَلَمْ یَزَلْ کَذَلِکَ فِی سَمَاءٍ سَمَاءٍ ثُمَّ أَتَمَّ اَلْأَذَانَ ثُمَّ صَلَّی بِهِمْ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِی اَلسَّمَاءِ اَلسَّابِعَهِ وَ أَمَّهُمْ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، ثُمَّ مَضَی بِهِ جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ حَتَّی اِنْتَهَی بِهِ إِلَی مَوْضِعٍ فَوَضَعَ إِصْبَعَهُ عَلَی مَنْکِبِهِ ثُمَّ رَفَعَهُ فَقَالَ لَهُ: اِمْضِ یَا مُحَمَّدُ! ، فَقَالَ لَهُ: یَا جَبْرَئِیلُ! تَدَعُنِی فِی هَذَا اَلْمَوْضِعِ؟

قَالَ: فَقَالَ لَهُ: یَا مُحَمَّدُ لَیْسَ لِی أَنْ أَجُوزَ هَذَا اَلْمَقَامَ، وَ لَقَدْ وَطِئْتَ مَوْضِعاً مَا وَطِئَهُ أَحَدٌ قَبْلَکَ وَ لاَ یَطَأُهُ أَحَدٌ بَعْدَکَ،

قَالَ: فَفَتَحَ اَللَّهُ لَهُ مِنَ اَلْعَظِیمِ مَا شَاءَ اَللَّهُ، قَالَ: فَکَلَّمَهُ اَللَّهُ ﴿آمَنَ اَلرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَیْهِ مِنْ رَبِّهِ ﴾ قَالَ: نَعَمْ: یَا رَبِّ! ﴿ وَ اَلْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا غُفْرانَکَ رَبَّنا وَ إِلَیْکَ اَلْمَصِیرُ﴾ قَالَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی ﴿ لا یُکَلِّفُ اَللّهُ نَفْساً إِلاّ وُسْعَها لَها ما کَسَبَتْ وَ عَلَیْها مَا اِکْتَسَبَتْ﴾

قَالَ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله ﴿ رَبَّنا لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسِینا أَوْ أَخْطَأْنا رَبَّنا وَ لا تَحْمِلْ عَلَیْنا إِصْراً کَما حَمَلْتَهُ عَلَی اَلَّذِینَ مِنْ قَبْلِنا رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَهَ لَنا بِهِ وَ اُعْفُ عَنّا وَ اِغْفِرْ لَنا وَ اِرْحَمْنا أَنْتَ مَوْلانا فَانْصُرْنا عَلَی اَلْقَوْمِ اَلْکافِرِینَ﴾

ص: 638

جبرئیل در جواب می گفت: او محمد صلی الله علیه و آله است، بر او سلام کنید. و به همین منوال آسمانی را بعد از آسمانی دیگر گذراند سپس اذان را تکمیل کرد و رسول خدا صلی الله علیه و آله با ایشان در آسمان هفتم نماز جماعت به جای آورد، سپس جبرئیل، حضرت را در محلی آورد و انگشت خود را بر شانه اش نهاد و گفت ای محمد! برو. فرمود: مرا در این محل تنها رها می کنی؟! جبرئیل :گفت ای محمد! من از این جا حقّ تجاوز و عبور ندارم تو در جایی قدم نهاده ای که هیچ کسی قبل از تو قدم ننهاده است و بعد از تو نیز کسی قدم نخواهد گذاشت.

پس خداوند برای او از هر آن چه عظیم بود برایش گشود و با او سخن گفت: «رسول بر آن چه بر او از سوی پروردگارش نازل شده ایمان آورد» و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در جواب گفت ،بلی ای پروردگارا! و همۀ مؤمنان به خدا و فرشتگانش و کتاب هایش و پیامبرانش ایمان دارند و میان هیچ یک از پیامبرانش فرقی نمی گذاریم و گفتند: ای پروردگار ما شنیدیم و اطاعت کردیم ما آمرزش تو را خواستاریم که سرانجام (بازگشت همه) به سوی تو خواهد بود» خدای تبارک و تعالی فرمود: «خداوند هیچ کسی را جز به اندازه طاقت و توانش مکلّف نمی کند نیکی های هر کسی از آن خود او خواهد بود و بدی هایش هم از آن خودش می باشد»

حضرت محمد صلی الله علیه و آله عرض کرد: «پروردگارا! اگر ما فراموش کرده ایم یا خطایی نموده ایم ما را بازخواست نکن ای پروردگار ما آن گونه که بر امّت های پیش از ما تکلیف سخت قرار دادی بر ما تکلیف سخت تحمیل منما و آن چه را که طاقت آن را نداریم بر ما تکلیف نگردان، گناه ما را ببخش و ما را بیامرز و ما را رحمت نما تو مولای ما ،هستی پس ما را بر گروه کافران پیروز و یاری فرما»

ص: 639

قَالَ: قَالَ اَللَّهُ: یَا مُحَمَّدُ! مَنْ لِأُمَّتِکَ [مِنْ] بَعْدِکَ؟

فَقَالَ: اَللَّهُ أَعْلَمُ، قَالَ عَلِیٌّ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ.

قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : وَ اَللَّهِ مَا کَانَتْ وَلاَیَتُهُ إِلاَّ مِنَ اَللَّهِ مُشَافَهَهً لِمُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ .﴾ (1)

639/[538]- ﴿ عَنْ قَتَادَهَ قَالَ: کَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِذَا قَرَأَ هَذِهِ اَلْآیَهَ: ﴿ ءآمَنَ اَلرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَیْهِ مِنْ رَبِّهِ ﴾ حَتَّی یَخْتِمَهَا قَالَ: وَ حَقِّ اَللَّهِ! إِنَّ لِلَّهِ کِتَاباً قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَ اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرْضِ بِأَلْفَیْ سَنَهٍ [فَوَضَعَهُ] عِنْدَهُ فَوْقَ اَلْعَرْشِ فَأَنْزَلَ آیَتَیْنِ فَخَتَمَ بِهِمَا اَلْبَقَرَهَ فَأَیُّمَا بَیْتٍ قُرِئَ فِیهِ لَمْ یَدْخُلْهُ شَیْطَانٌ.﴾ (2)

640/[539] - ﴿ عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا علیهما السلام قَالَ:

فِی آخِرِ اَلْبَقَرَهِ لَمَّا دَعَوْا أُجِیبُوا ﴿ لا یُکَلِّفُ اَللّهُ نَفْساً إِلاّ وُسْعَها﴾ قَالَ: مَا اِفْتَرَضَ اَللَّهُ عَلَیْهَا: ﴿ لَها ما کَسَبَتْ وَ عَلَیْها مَا اِکْتَسَبَتْ﴾ وَ قَوْلُهُ: ﴿ لا تَحْمِلْ عَلَیْنا إِصْراً کَما حَمَلْتَهُ عَلَی اَلَّذِینَ مِنْ قَبْلِنا﴾ (3)

ص: 640


1- عنه بحار الأنوار: 402/18 ح 106، و البرهان في تفسير القرآن : 590/1 ح 9 و 525/4 ح 32 قطعة منه، و نور الثقلين : 249/1 ح 983 الكافي : 376/8ح 567 باسناده عن عبدالله بن عطاء، عن أبي جعفر علیه السلام- أورد صدره بتفاوت ، عنه البحار: 311/18 ح 20 .
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 591/1 ح 10، و نور الثقلين : 304/1 ح 1220. بحار الأنوار : 206/57 ح 157 نقلاً عن الدرّ المنثور للسيوطي بأسانيده عن مجاهد، و 371 ح 15 عن أنس - كذا عن الدر المنثور، عن أبي نعيم في الحلية بتفاوت يسير فيهما .
3- عنه بحار الأنوار: 306/5 ح 26 ، و البرهان 5911 ح 11، و نور الثقلين: 305/1 ح 1225 الكافي : 380/7 ح 3، تهذيب الأحكام : 276/6 ح 754

امام صادق علیه السلام فرمود: پس خداوند متعال فرمود: ای محمد! چه کسی را بعد از خودت برای (هدایت) امّت خود در نظر گرفته ای؟

اظهار داشت: خدا داناتر می باشد خداوند فرمود: علی امیرالمؤمنین را انتخاب نموده ام.

امام صادق علیه السلام افزود به خدا سوگند! ولایت (علی علیه السلام) مطرح نشد مگر به طور مشافهه و رویارویی (نور عظمت) خداوند متعال با حضرت محمد صلی الله علیه و آله

538) - از قتاده روایت کرده است که گفت:

رسول خدا صلی الله علیه و آله هنگامی که این آیه ﴿ ءَامَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مِن رَّبِّهِ ﴾ را تلاوت می نمود و به پایان می رسانید می فرمود: سوگند به حقیقت خداوند در پیشگاه خدا نوشته ای می باشد که دو هزار سال پیش از آن که آسمان ها و زمین را بیافریند انجام گرفته است و آن را بالای عرش نزد خود قرار داد.

پس دو آیه از آن را نازل نمود و سوره بقره را با آن ختم گردانید پس در هر خانه ای که خوانده شود شیطان وارد آن نخواهد شد.

539) - از زراره و حمران و محمد بن مسلم روایت کرده است که گفته اند:

یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام فرمود: در آخر سوره بقره (دو آیه ای) است که هر گاه به وسیلۀ آن ها دعا شود مستجاب خواهد شد: «خداوند کسی را تکلیف نمی نماید، مگر آن که در توانش باشد» فرمود: آن چه را خداوند واجب نموده «برای اوست آن چه انجام داده و علیه اوست آن چه انجام داده» و نیز فرمایش دیگر: خداوندا! بر ما مشقّت و سختی بار نگردان، هم چنان که بر دیگران پیش از بارگردانده ای» می باشد

ص: 641

641/[540] - ﴿عَنْ عَمْرِو بْنِ مَرْوَانَ اَلْخَزَّازِ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : رُفِعَتْ عَنْ أُمَّتِی أَرْبَعُ خِصَالٍ: مَا أَخْطَأوا وَ مَا نَسُوا وَ مَا أُکْرِهُوا عَلَیْهِ وَ لَمْ یُطِیقُوا، وَ ذَلِکَ فِی کِتَابِ اَللَّهِ قَوْلُ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی عَنْ عَمْرِو بْنِ مَرْوَانَ اَلْخَزَّازِ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : رُفِعَتْ عَنْ أُمَّتِی أَرْبَعُ خِصَالٍ مَا أَخْطَئُوا وَ مَا نَسُوا وَ مَا أُکْرِهُوا عَلَیْهِ وَ لَمْ یُطِیقُوا، وَ ذَلِکَ فِی کِتَابِ اَللَّهِ قَوْلُ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی ﴿ رَبَّنا لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسِینا أَوْ أَخْطَأْنا رَبَّنا وَ لا تَحْمِلْ عَلَیْنا إِصْراً کَما حَمَلْتَهُ عَلَی اَلَّذِینَ مِنْ قَبْلِنا رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَهَ لَنا بِهِ ﴾ وَ قَوْلُ اَللَّهِ تعالی: ﴿ إِلاّ مَنْ أُکْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِیمانِ ﴾ (1). (2)

ص: 642


1- سورة النحل : 106/16 .
2- عنه بحار الأنوار : 306/5 ح 27 ، وسائل الشيعة : 218/16 ح 21401 ، و البرهان في تفسير القرآن : 591/12 ح 12، و نور الثقلين: 249/1 ح 983، و مستدرك الوسائل : 24/12 ح 13403 الكافي : 462/22 ح 1 عنه وسائل الشيعة: 369/15 ح 20770. و يأتي الحديث أيضاً في الحديث 75 من سورة «النحل».

540) - از عمرو بن مروان خزّاز روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: (عقاب و مجازات) چهار خصلت از امّت من برداشته شده است: خطاها فراموشی ها چیز هایی که بر انجام آن ها مجبور گردند و آن چه را طاقت و توان انجامش را نداشته باشند هم چنان که خدای تبارک و تعالی فرمود: «ای پروردگار ما! چنان چه (موردی را) فراموش کردیم و یا اشتباه نمودیم، ما را بازخواست و مؤاخذه مگردان ای پروردگار ما کار های سخت و طاقت فرسایی که بر گذشتگان تحمیل می کردی بر ما تحمیل نگردان ای پروردگار ما! بر آن چه که طاقت و توان آن را نداریم بر ما تکلیف نفرما»

و خداوند متعال فرمود: «مگر کسی که بر انجام خلافی مجبور گردد ولی قلبش مطمئن از ایمان باشد»

ص: 643

(1)

فهرس الآيات المباركة

سورة الحمد«1»

الآیات رقم الآیة/الصفحة

فضلها و بعض خواصّها...90

﴿ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ * الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَلَمِينَ ﴾...1-3/ 100

﴿مَلِكِ يَوْمِ الدِّينِ ﴾...102/4

﴿إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ﴾...104/5

﴿اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ * صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ﴾...6-7/ 106

﴿غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لَا الضَّالِّينَ ﴾...106/7

سورة البقرة « 2 »

فضلها و بعض خواصّها...112

﴿ المَ * ذَلِكَ الْكِتَبُ لَا رَيْبَ فِيهِ هدىً لِلمُتَّقين﴾...1-2/ 116

﴿ وَ إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَئكَةِ ... إِنَّكَ أنتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ ﴾...30-32/ 120

﴿قَالَ يَادَمُ أَنبِئُهُم بِأَسْمَابِهِمْ فَلَمَّا أَنبَأَهُم﴾...140/33

﴿وَ إِذْ قُلْنَا لِلْمَلَكَةِ اسْجُدُوا لِأَدَمَ ... فَتَكُونَا مِنَ الظَّلِمِينَ﴾...34-35/ 146

﴿ فَتَلَقَّى ءَادَمُ مِن رَّبِّهِ... فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لَا هُمْ يَحْزَنُونَ﴾...37-38/ 168

ص: 644

﴿يَبَنِي إِسْرَءِيلَ اذْكُرُوا ... ثَمَناً قَلِيلاً وَ إيَّىَ فَاتَّقُونِ﴾...40-41/ 170

﴿وَ أَقِيمُواْ الصَّلَوَةَ وَ اتُوا... تَتْلُونَ الْكِتَب أَفَلَا تَعْقِلُونَ﴾...43-44/ 172

﴿ وَ اسْتَعِينُواْ بِالصَّبْرِ وَ الصَّلَوَةِ ... فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعَلَمِينَ﴾...45-47/ 176

﴿ وَ إِذْ وَعَدْنَا مُوسَى أَرْبَعِينَ لَيْلَةٌ ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ﴾...182/51

﴿ وَ إِذْ قُلْنَا ادْخُلُواْ هَذِهِ الْقَرْيَةَ... السَّمَاءِ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ﴾...58-59/ 182

﴿ وَ إِذْ قُلْتُمْ يَمُوسَى لَن نَّصْبِرَ عَلَى طَعَامٍ وَاحِدٍ ﴾...184/61

﴿ وَ إِذْ أَخَذْنَا مِيثقَكُمْ وَ رَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُواْ ﴾...186/63

﴿ فَجَعَلْنَهَا نَكَلاً لِمَا بَيْنَ يَدَيْهَا... وَ إِنَّا إِن شَاءَ اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ﴾ 66 - 70 / 188

﴿ قَالَ إِنَّهُ، يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةً لَّا ذَلُولُ تُنِيرُ الْأَرْضَ ﴾...194/71

﴿ فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَبَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ ﴾...196/79

﴿ وَ إِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَءِيلَ... اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴾...83-85/ 200

﴿ وَ لَقَدْ ءَاتَيْنَا مُوسَى الْكِتَبَ وَ قَفَّيْنَا مِن بَعْدِهِ ي بِالرُّسُلِ﴾...202/87

﴿ وَ لَمَّا جَاءَهُمْ كِتَابٌ مِّنْ عِندِ اللَّهِ مُصَدِّقُ لِمَا مَعَهُمْ ﴾...204/89

﴿ بِئْسَمَا أَشْتَرَوْا بِهِ يَ أَنفُسَهُمْ أَن ... اللَّهِ مِن قَبْلُ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ﴾ 90 - 91 / 208

﴿ وَ إِذْ أَخَذْنَا مِيثقَكُمْ وَ رَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا﴾...212/93

﴿ وَ لَمَّا جَاءَهُمْ رَسُولٌ مِّنْ عِندِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ﴾...214/101

﴿ مَا نَنسَخْ مِنْ ءَايَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا أَوْ﴾...226/106

﴿ وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّن مَّنَعَ مَسَجِدَ ... إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴾...114-115/ 228

﴿ الَّذِينَ انَيْنَهُمُ الْكِتَابَ يَتْلُونَهُ ، حَقَّ تِلاوَتِه ى﴾...232/121

﴿ وَ لَا يُقْبَلُ مِنْهَا عَدْلُ وَلَا تَنفَعُهَا شَفَعَةٌ وَ لَا ﴾...234/123

ص: 645

﴿وَ إِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ ... عَذَابِ النَّارِ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ﴾...124-126/ 236

﴿وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ ... فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ﴾...136- 137/ 252

﴿صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةٌ وَ نَحْنُ لَهُ ﴾...254/138

﴿ وَ كَذَلِكَ جَعَلْنكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى ﴾...256/143

﴿قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاءِ فَلَنُوَلِيَنَّكَ قِبْلَةً﴾...262/144

﴿وَ لِكُلّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّيهَا فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ أَيْنَمَا﴾...272/148

﴿فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَ أَشْكُرُوا لِي وَ لَا تَكْفُرُونِ﴾...274/152

﴿وَ لَنَبْلُوَنَّكُم بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِّنَ﴾...278/155

﴿الَّذِينَ إِذَا أَصَبَتْهُم مُّصِيبَةٌ... وَ أُوْلَئكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ﴾...156-157/ 280

﴿إِنَّ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةَ مِن شَعَائرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ﴾...286/158

﴿إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا مِنَ ... وَ أَنَا التَّوَّابُ الرَّحِيمُ﴾...159-160/ 290

﴿وَ لَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ ... هُم بِخَيْرِجينَ مِنَ النَّارِ﴾...165-167/ 294

﴿يَأْیُّهَا النَّاسُ كُلُواْ مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلَالاً طَيِّبًا﴾...298/168

﴿ إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنزير﴾...302/173

﴿يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى﴾...308/178

﴿كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ ... يُبَدِّلُونَهُ وَ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ﴾...180-181/ 312

﴿فَمَنْ خَافَ مِن مُّوصٍ جَنَفًا ... مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ﴾...182-183/ 318

﴿أَيَّامًا مَّعْدُودَتٍ فَمَن كَانَ مِنكُم مَّرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ ﴾...322/184

﴿شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِى أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْءَانُ هُدًى لِلنَّاسِ﴾...328/185

﴿ وَ إِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّى فَإِنِّي... لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ ﴾...186-187/ 338

ص: 646

﴿ وَ لَا تَأْكُلُواْ أَمْوَلَكُم بَيْنَكُم بِالْبَطِل وَ تُدْلُوا﴾...344/188

﴿يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَوَقِيتُ لِلنَّاسِ وَ الْحَجِّ﴾...348/189

﴿وَ قَتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ ... وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ﴾... 193- 194/ 352

﴿وَأَنفِقُواْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لَا تُلْقُوا ... أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾... 195- 196/ 356

﴿الْحَجُ أَشْهُرٌ مَّعْلُومَتُ فَمَن فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلَا رَفَتَ ﴾...378/197

﴿لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ ... اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴾...198-199/388

﴿فَإِذَا قَضَيْتُم مَّنَسِكَكُمْ فَاذْكُرُوا ...حَسَنَةً وَ قِنَا عَذَابَ النَّارِ﴾...200-201/ 392

﴿وَ اذْكُرُواْ اللَّهَ فِى أَيَّامٍ مَّعْدُودَاتٍ فَمَن تَعَجَّلَ فِي يَوْمَيْنِ﴾...396/203

﴿ وَ مِنَ النَّاسِ مَن يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ ... وَ اللهُ لا يُحِبُّ الْفَسَادَ﴾ 204-205/ 404

﴿وَ مِنَ النَّاسِ مَن يَشرِى نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللهِ﴾...406/207

﴿يَأْيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا ادْخُلُوا فِي السّلْمِ كَافَّةً﴾...408/208

﴿سَلْ بَنِي إِسْرَ ءِيلَ كَمْ آتَيْنَهُم مِّنْ ءَايَة بَيِّنَةٍ﴾...414/211

﴿ كَانَ النَّاسُ أُمَّةٌ وَاحِدَةٌ فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ﴾...416/213

﴿أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَأْتِكُم مَّثَلُ الَّذِينَ ﴾...420/214

﴿يَسْئلُونَكَ عَن الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِمَا إِثْمُ كَبِيرٌ ﴾...422/219

﴿فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ يَسْئلُونَكَ عَنِ الْيَتَامَى قُلْ﴾...426/220

﴿ وَ يَسْئلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ﴾...434/222

﴿نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَّكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَ قَدِّقمُوا﴾...440/223

﴿وَ لَا تَجْعَلُواْ اللَّهَ عُرْضَةٌ ... قُلُوبُكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ﴾...224-225/ 444

﴿لِلَّذِينَ يُؤْلُونَ مِن نِّسَآئهِمْ ... الطَّلَقَ فَإِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ﴾...226-227/ 448

ص: 647

﴿وَ الْمُطَلَّقَتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ ثَلَاثَةَ قُرُوءٍ﴾...458/228

﴿ الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكُ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحُ بِإِحْسَن﴾...462/229

﴿فَإِن طَلَّقَهَا فَلَا تَحِلُّ لَهُ مِن بَعْدُ حَتَّى تَنكِحَ زَوْجًا﴾...470/230

﴿وَ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ﴾...476/231

﴿وَ الْوَلِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَدَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ﴾...480/233

﴿وَ الَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنكُمْ وَ يَذَرُونَ أَزْوَاجًا يَتَرَبَّصْنَ﴾...484/234

﴿وَ لَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا عَرَّضْتُم بِهِ مِنْ خِطْبَةِ النِّسَاءِ﴾...490/235

﴿ لَّا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِن طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ مَا لَمْ تَمَسُّوهُنَّ﴾...494/236

﴿وَ إِن طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِن قَبْلِ أَن تَمَسُّوهُنَّ وَ قَدْ فَرَضْتُمْ﴾...498/237

﴿ حَفِظُوا عَلَى الصَّلَوَتِ وَ الصَّلَوَةِ الْوُسْطَى وَ قُومُوا﴾...506/238

﴿ فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجَالًا أَوْ رُكْبَانًا... مَّعْرُوفٍ وَ اللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ﴾... 239-240/ 512

﴿ وَ لِلْمُطَلَّقَت مَتَعُ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ﴾...519/241

﴿ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُواْ مِن دِيَرِهِمْ ... وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ﴾...243-245/ 522

﴿ أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَا مِن بَنِي إِسْرَءِيلَ... لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ﴾... 246-248/ 526

﴿ فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُم بِنَهَرٍ﴾...534/249

﴿ فَهَزَمُوهُم بِإِذْنِ اللَّهِ وَ قَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ وَ ءاتَهُ﴾...538/251

﴿تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِنْهُم مَّن كَلَّمَ اللَّهُ﴾...540/253

﴿الله لا إله إلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لا تَأخُذُهُ سِنَةٌ ﴾...544/255

﴿ لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ ... النَّارِ هُمْ فِيهَا خَلِدُونَ﴾...256-257/ 552

﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِى حَاجٌ إِبْرَاهِيمَ ... خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا﴾... 258-259/ 558

ص: 648

﴿ وَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِ﴾... 566/240

﴿مَّثَلُ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَلَهُمْ فِي سَبيل اللهِ كَمَثَل﴾...580/261

﴿ يَأَيُّهَا الَّذِينَ امَنُواْ لا ... والله بما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ﴾...264-265/ 586

﴿ أَيَوَدُّ أَحَدُكُمْ أَن تَكُونَ لَهُ .... وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ﴾... 266-267/ 590

﴿ الشَّيْطَنُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ ... وَ مَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُوا الْأَلْبَب﴾...268- 269 /596

﴿ إن تُبْدُواْ الصَّدَقَاتِ فَنِعِمَّا هِيَ وَ إِن تُخْفُوهَا وَ تُؤْتُوهَا﴾...600/271

﴿ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَلَهُم بِالَّيْلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَ عَلَانِيَةٌ﴾... 602/274

﴿ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرّبوا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي﴾...604/275

﴿ يَمْحَقُ اللَّهُ الرَّبَوَاْ وَ يُرْبي ... خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لَا هُمْ يَحْزَنُونَ﴾... 276-277/ 608

﴿ يَأْيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ ... لَا تَظْلِمُونَ وَ لَا تُظْلَمُونَ﴾... 278- 279/ 610

﴿ وَإِن كَانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلَى مَيْسَرَةٍ وَ أَن تَصَدَّقُوا﴾...616/280

﴿يَأْيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا إِذَا تَدَايَنتُم بِدَيْنٍ إِلَى أَجَلٍ﴾...622/282

﴿وَ إِن كُنتُمْ عَلَى سَفَرٍ وَ لَمْ تَجِدُوا ... عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾...283-284/ 626

﴿ ءَامَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ ... عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ﴾...285-286/ 630

ص: 649

(2)

فهرس الأحاديث الشريفة

حرف الألف

الحديث المعصوم - الصفحة

آکِلُ اَلرِّبَا لاَ یَخْرُجُ مِنَ اَلدُّنْیَا حَتَّی یَتَخَبَّطَهُ اَلشَّیْطَانُ ...الإمام الصادق علیه السلام - 606

آلُ مُحَمَّدٍ اَبوابُ اللهِ وَ سَبيلُهُ وَ الدُّعاةُ اِلَى الجَنَّةِ...الإمام الباقر علیه السلام - 352

اِئْتُوا اَلْأُمُورَ مِنْ وَجْهِهَا...الإمام الباقر علیه السلام - 352

أتدري ما السلم؟ ... وَلَايَةِ عَلِيٍّ وَ الْأَئِمَّةِ... الإمام الصادق علیه السلام الله - 408

اِتَّقُوا اللَّهَ ولا تَحمِلُوا النّاسَ علی أکتافِکُم... الإمام الصادق علیه السلام - 198

إِتْمَامُهُمَا إِذَا أَدَّاهُمَا، یَتَّقِی مَا یَتَّقِی اَلْمُحْرِمُ فِیهِمَا.... الإمام الصادق علیه السلام - 358

أَتَمَّهُنَّ بِمُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ اَلْأَئِمَّهِ مِنْ وُلْدِ عَلِیٍّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِمْ ...الإمام الصادق علیه السلام- 236

أَتَى جَبْرَئِيلُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم وَ هُوَ بِالْأَبْطَحِ بِالْبُرَاقِ أَصْغَرَ... الإمام الصادق علیه السلام- 636

خْبِرُکَ بِمَا صَنَعْتُ أَنَا بِامْرَأَهٍ کَانَتْ عِنْدِی فَأَرَدْتُ أَنْ أُطَلِّقَهَا ... الإمام الباقر علیه السلام - 470

أَخَذَ اَلْهُدْهُدَ وَ اَلصُّرَدَ وَ اَلطَّاوُوسَ وَ اَلْغُرَابَ فَذَبَحَهُنَّ وَ عَزَلَ ...الإمام الصادق - 578

(ادْخُلُواْ فِى السّلْم كَافَّةٌ) ، هُوَ وَلاَیَتُنَا... الإمام الباقر علیه السلام - 410

ذَا آلَی اَلرَّجُلُ مِنِ اِمْرَأَتِهِ، لاَ یَقْرَبُهَا وَ لاَ یَمَسُّهَا وَ لاَ یَجْمَعُ... الإمام الصادق علیه السلام - 448

إِذَا أَحْسَنَ اَلْعَبْدُ اَلْمُؤْمِنُ ضَاعَفَ اَللَّهُ لَهُ عَمَلَهُ لِکُلِّ حَسَنَهٍ ... الإمام الصادق علیه السلام - 584

ذا أحسَنَ المُؤمِنُ عَمَلَهُ ضاعَفَ اللّهُ عَمَلَهُ؛ بکُلِّ حَسَنَهٍ... الإمام الصادق علیه السلام- 580

ص: 650

إِذَا أَرَادَ اَلرَّجُلُ اَلطَّلاَقَ طَلَّقَهَا فِی قَبْلِ عِدَّتِهَا بِغَیْرِ جِمَاعٍ... الإمام العلي علیه السلام - 474

إِذَا اِسْتَیْقَظْتَ مِنْ مَنَامِکَ فَقُلْ اَلْکَلِمَاتِ اَلَّتِی تَلَقَّی بِهَا آدَمُ علیه السلام ... الإمام الباقر علیه السلام - 166

إِذَا أَتَی أَحَدُکُمْ أَهْلَهُ، فَلْیَکُنْ قَبْلَ ذَلِکَ مُلاَطَفَهٌ، فَإِنَّهُ أَبرُ لِقَلْبِهَا، ... الإمام الكاظم علیه السلام - 98

إِذَا أَمَّ اَلرَّجُلُ اَلْقَوْمَ جَاءَ شَیْطَانٌ إِلَی اَلشَّیْطَانِ اَلَّذِی هُوَ قَرِیبُ .... الإمام الصادق علیه السلام- 91

إِذَا أُوذِنَ اَلْإِمَامُ دَعَا اَللَّهَ بِاسْمِهِ اَلْعِبْرَانِیِّ اَلْأَکْبَرِ... الإمام الصادق علیه السلام- 272

إِذَا بَلَغَ وَ أُونِسَ مِنْهُ رُشْدٌ وَ لَمْ یَکُنْ سَفِیهاً أَوْ ضَعِیفاً ... الإمام الصادق علیه السلام- 620

إِذَا تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَهِ إِلَی اَلْحَجِّ لَمْ یَکُنْ مَعَهُ هَدْیٌ صَامَ ... الإمام الصادق علیه السلام- 370

إِذَا حَضَرَ شَهْرُ رَمَضَانَ فَقُلِ « اَللَّهُمَّ قَدْ حَضَرَ شهر رَمَضَانُ ... الإمام الصادق علیه السلام- 326

إِذَا حَلَفَ ثَلاَثَ أَیْمَانٍ مُتَتَابِعَاتٍ صَادِقاً فَقَدْ جَادَلَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 384

إِذَا دَعَاکَ اَلرَّجُلُ تَشْهَدُ عَلَی دَیْنٍ أَوْ حَقٍّ لاَ یَنْبَغِی لِأَحَدٍ... الإمام الكاظم علیه السلام - 622

إِذَا رَأَتِ اَلدَّمَ مِنَ اَلْحَیْضَهِ اَلثَّالِثَهِ فَقَدْ بَانَتْ.... الإمام الصادق علیه السلام- 460

إِذَا رَجَعْتَ إِلَی أَهْلِکَ ... الإمام الصادق علیه السلام- 372

إِذَا طَلَّقَ الرَّجُلُ امْرَأَتَهُ قَبْلَ أَنْ يَدْخُلَ بِهَا فَلَهَا نِصْفُ مَهْرِهَا ... الإمام الصادق علیه السلام- 494

إِذَا فَاتَ اَلرَّجُلَ اَلصِّیَامُ فَلْیَبْدَأْ صِیَامَهُ مِنْ لَیْلَهِ اَلنَّفْرِ ... الإمام علي علیه السلام - 374

ذَا قَالَ اَلرَّجُلُ لاِمْرَأَتِهِ أَنْتِ طَالِقَهٌ ثُمَّ رَاجَعَهَا قَالَ أَنْتِ .. الإمام الصادق علیه السلام- 472

إِذَا کَانَتْ لَکَ حَاجَهٌ فَاقْرَأِ اَلْمَثَانِیَ وَ سُورَهً أُخْرَی ، و صلّ... الإمام الصادق علیه السلام- 96

ذَا کَانَ جَائَکَ اَلْحَدِیثَانِ اَلْمُخْتَلِفَانِ فَقِسْهُمَا عَلَی کِتَابِ اَللَّهِ ... الإمام الكاظم علیه السلام - 50

إِذَا لَمْ تَکُنْ اَلنِّصْفَ مِنْ عَدُوِّکَ صَلَّیْتَ إِیمَاءً رَاجِلاً کُنْتَ ... الإمام الباقر علیه السلام - 512

أَرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ کَتَبَهُ اَللَّهُ مِنْ أَهْلِ اَلْجَنَّهِ مَنْ کَانَت... النبيّ صلی الله علیه و آله - 282

اَلْأَرَضُونَ کُلُّهَا وَ اَلسَّمَاوَاتُ کُلُّهَا وَ جَمِیعُ مَا خَلَقَ اَللَّهُ ... أحدهما عليهما السلام - 550

اَلْأَرَضِینَ وَ اَلْجِبَالَ وَ اَلشِّعَابَ وَ اَلْأَوْدِیَهَ...الإمام الصادق علیه السلام- 140

ص: 651

اِسْتَقْبِلِ اَلْقِبْلَهَ بِوَجْهِکَ، وَ لاَ تُقَلِّبْ بِوَجْهِکَ عَنِ اَلْقِبْلَهِ ... الإمام الباقر علیه السلام - 262

سْتَوْلَی عَلَی مَا دَقَّ وَ جَلَّ... الإمام الصادق علیه السلام - 98

اِسْمُ اَللَّهِ اَلْأَعْظَمُ مُقَطَّعٌ فِی أُمِّ اَلْکِتَابِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 90

أَسْمَاءُ اَلْأَوْدِیَهِ وَ اَلنَّبَاتِ وَ اَلشَّجَرِ وَ اَلْجِبَالِ مِنْ اَلْأَرْضِ... الإمام الصادق علیه السلام- 140

اُطْلُبْ لَهُ وَارِثاً أَوْ مَوْلًی فَادْفَعْهَا إِلَیْهِ، فَإِنَّ اَللَّهَ... الإمام الصادق علیه السلام - 318

عْدَاءُ عَلِیٍّ هُمُ اَلْمُخَلَّدُونَ فِی اَلنَّارِ أَبَدَ اَلْآبِدِینَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 298

(إِعْصَارٌ فِيهِ نَارٌ ) ، قَالَ عَلیه السلام :ریحٌ ... الإمام الباقر علیه السلام - 590

أَعْطِ اَلْفِطْرَهَ قَبْلَ اَلصَّلاَهِ وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ: (وَ أَقِيمُواْ الصَّلَوةَ . الإمام الصادق علیه السلام- 176

أُعْطِيتُ الطِّوَالَ مَكانَ التَّوْرَیةِ ، أُعْطِيتُ الْمِئِينَ... النبيّ صلی الله علیه و آله - 112

أَعْطِهِ لِمَنْ أُوصِیَ لَهُ وَ إِنْ کَانَ یَهُودِیّاً أَوْ نَصْرَانِیّاً ... الإمام الباقر علیه السلام - 316

أَقَرَّتْ بِالْمِیثَاقِ اَلَّذِی أَخَذَ اَللَّهُ (فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ ... الإمام الباقر علیه السلام - 462

أَلاَ إِنَّ اَلْعِلْمَ اَلَّذِی هَبَطَ بِهِ آدَمُ وَ جَمِیعَ مَا فُضِّلَتْ بِهِ اَلنَّبِیُّونَ ... الإمام علي علیه السلام - 412

اَلْأَقْرَاءَ هِیَ اَلْأَطْهَارُ قَالَ: اَلْقُرْءُ مَا بَیْنَ اَلْحَیْضَتَیْنِ ... الإمام الباقر علیه السلام - 460

إِلاَّ عَلَی ذُرِّیَّهِ قَتَلَهِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ .... أحدهما علیهم السلام- 354

الزَمِ الأَرْضَ لَا تُحَرِّكَنَّ يَدَكَ وَلَا رِجْلَكَ أَبَداً حَتَّى تَرَى ... الإمام الباقر علیه السلام - 262

أَ مَا سَمِعْتَ بِطَارِقٍ أَنَّ طَارِقاً کَانَ نَحَّاساً بِالْمَدِینَهِ فَأَتَی ... الإمام الصادق علیه السلام - 300

أَمَرَ اَللَّهُ بِالدُّخُولِ فِیهِ... الإمام الباقر علیه السلام - 410

أُمِرُوا بِمَعْرِفَتِنَا.... الإمام الباقر و الصادق علیهما السلام - 410

مَّا اَلْإِمْسَاکُ بِالْمَعْرُوفِ فَکَفُّ اَلْأَذَی وَ إِجْبَاءُ [إحباء] اَلنَّفَقَهِ. الإمام الرضا علیه السلام - 466

أَمَّا عِدَّهُ اَلْمُطَلَّقَهِ ثَلاَثَهُ قُرُوءٍ فَلِأَجْلِ اِسْتِبْرَاءِ اَلرَّحِمِ مِنَ اَلْوَلَدِ . الإمام الباقر علیه السلام - 488

أما قوله : (وَ مِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِى نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ... الإمام الباقر علیه السلام - 406

ص: 652

أُمَّهُ مُحَمَّدٍ بَنُو هَاشِمٍ خَاصَّهً... الإمام الصادق علیه السلام - 248

أَنَا أَقْضِی فِی ذَا، قُلْ لَهُمَا فَلْتَأْکُلْ وَ لْیُظِلَّهَا ... الإمام الباقر علیه السلام - 300

أَنَا عَبْدُ اَللَّهِ اِسْمِی أَحْمَدُ وَ أَنَا عَبْدُ اَللَّهِ اِسْمِی إِسْرَائِیلُ ... النبیّ صلی الله علیه و آله- 180

أَنْتُمْ - وَ اللَّه! - هُمْ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ؛ قَالَ لَا یَثْبُتُ... الإمام الباقر علیه السلام - 402

إِنْ کَانَ بِالْبَلَدِ صَلَّی رَکْعَتَیْنِ عِنْدَ مَقَامِ إِبْرَاهِیمَ7... الإمام الصادق علیه السلام - 240

إِنْ کَانَ سَمَّی لَهَا مَهْراً فَلَهَا نِصْفُهُ اَلْمَهْرِ، وَ لاَ عِدَّهَ عَلَیْهَا... الإمام الصادق علیه السلام - 520

أَنْزَلَ اَللَّهُ هَذِهِ اَلْآیَهَ فِی اَلتَّطَوُّعِ خَاصَّهً : (فَأَيْنَمَا تُوَلُّواْ... الإمام الباقر علیه السلام - 228

أُنْزِلَتْ فِی عُثْمَانَ ...الإمام الباقر علیه السلام - 586

أُنْزِلَتْ فِی عليّ...الإمام الباقر علیه السلام - 588

إِنَّ آدَمَ کَانَ لَهُ فِی اَلسَّمَاءِ خَلِیلٌ مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ، فَلَمَّا هَبَطَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 138

نَّ أَبَا اَلْیُسْرِ رَجُلٌ مِنَ اَلْأَنْصَارِ مِنْ بَنِی سَلِیمَهَ... الإمام الصادق علیه السلام - 614

نَّ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ حَدَّثَنَا أَنَّ رَجُلاً أَتَی سَلْمَانَ اَلْفَارِسِیَّ فَقَالَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 292

إِنَّ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام أَخْرَجَ إِسْمَاعِیلَ إِلَی اَلْمَوْقِفِ فَأَفَاضَا مِنْهُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 392

إِنَّ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام لَمَّا أَنْ دَعَا رَبَّهُ أَنْ یَرْزُقَ أَهْلَهُ مِنَ اَلثَّمَرَاتِ ... الإمام السجاد علیه السلام - 244

إِنَّ إِبْلِیسَ تَرَاءَا لِإِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی اَلْوَادِی... الإمام الصادق علیه السلام - 288

إِنَّ إِبْلِیسَ رَنَّ أَرْبَعَ رَنَّاتٍ : أَوَّلُهُنَّ یَوْمَ لُعِنَ، وَ حِینَ... الإمام الصادق علیه السلام - 94

إِنِ اِسْتَمْتَعْتَ بِالْعُمْرَهِ إِلَی اَلْحَجِّ فَإِنَّ عَلَیْکَ اَلْهَدْیَ ...الإمام الصادق علیه السلام الله - 368

إِنْ أَشَدَّ اَلنَّاسِ عَذَاباً یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ لَسَبْعَهُ نَفَرٍ: أَوَّلُهُمْ... الإمام الصادق علیه السلام - 560

إِنَّ اَلتَّوْبَهَ مُطَهِّرَهٌ مِنْ دَنَسِ اَلْخَطِیئَهِ... الإمام الصادق علیه السلام - 612

إِنَّ اَلْحَسَنَ [ الحسن ] بْنَ عَلِیٍّ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ مَتَّعَ اِمْرَأَهً طَلَّقَهَا أَمَهً...الإمام الصادق علیه السلام - 496

إِنَّ اَلْحِکْمَهَ اَلْمَعْرِفَهُ وَ اَلتَّفَقُّهُ فِی اَلدِّینِ فَمَنْ فَقُهَ مِنْکُمْ ... الإمام الصادق علیه السلام - 600

ص: 653

إِنَّ اَلْحَنِیفَهَ هِیَ اَلْإِسْلاَمُ ...الإمام الصادق علیه السلام - 252

إِنَّ اَلْخَیْرَ وَ اَلشَّرَّ خَلْقَانِ مِنْ خَلْقِ اَللَّهِ لَهُ فِیهِمَا اَلْمَشِیَّهُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 554

إِنَّ اَلسَّمَاءَ وَ اَلْأَرْضَ وَ مَا فِیهِمَا مِنْ خَلْقٍ مَخْلُوقٌ فِی جَوْفِ ... الإمام عليّ علیه السلام - 550

إِنَّ اَلشَّیَاطِینَ یَقُولُونَ لِکُلِّ شَیْءٍ ذِرْوَهٌ وَ ذِرْوَهُ اَلْقُرْآنِ آیَهُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 546

إِنَّ اَلْعَبْدَ اَلْمُؤْمِنَ حِینَ یَخْرُجُ مِنْ بَیْتِهِ حَاجّاً لاَ یَخْطُو ... الإمام الصادق علیه السلام - 402

إِنَّ اَلْعُمْرَهَ وَاجِبَهٌ بِمَنْزِلَهِ اَلْحَجِّ، لِأَنَّ اَللَّهَ تَعَالَی ... الإمام الباقر علیه السلام - 358

إِنَّ اَلْعُمْرَهَ وَاجِبَهٌ عَلَی اَلْخَلْقِ بِمَنْزِلَهِ اَلْحَجِّ، لِأَنَّ اَللَّهَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 360

إِنَّ اَلْقُرْآنَ زَاجِرٌ وَ آمِرٌ یَأْمُرُ بِالْجَنَّهِ وَ یَزْجُرُ عَنِ اَلنَّارِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 54

إِنَّ اَلْقُرْآنَ فِیهِ مُحْکَمٌ وَ مُتَشَابِهٌ، فَأَمَّا اَلْمُحْکَمُ فَنُؤْمِنُ بِهِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 58

إِنَّ اَلْقُرْآنَ نَزَلَ عَلَی سَبْعَهِ أَحْرُفٍ ، وَ أَدْنَی مَا لِلْإِمَامِ... الإمام الصادق علیه السلام- 62

إِنَّ اللَّهَ اخْتَارَ مِنَ الْأَرْضِ جَمِيعاً مَكَّةَ وَ اخْتَارَ مِنْ مَكَّةَ بَكَّةَ... آبائه علیهم السلام- 160

إِنَّ اَللَّهَ أَمَرَ بَنِی إِسْرَائِیلَ أَنْ یَذْبَحُوا بَقَرَهً، وَ إِنَّمَا ... الإمام الرضا علیه السلام - 192

إِنَّ اَللَّهَ أَنْزَلَ عَلَیْکُمْ کِتَابَهُ ، وَ هُوَ اَلصَّادِقُ اَلْبَرُّ، فِیهِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 46

أَنَّ اَللَّهَ أَنْزَلَ اَلْحَجَرَ اَلْأَسْوَدَ مِنَ اَلْجَنَّهِ لآِدَمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ کَانَ .... الإمام الصادق علیه السلام - 244

إِنَّ اَللَّهَ بَعَثَ عَلَی بَنِی إِسْرَائِیلَ نَبِیّاً یُقَالُ لَهُ أَرْمِیَا ... الإمام الصادق علیه السلام - 560

إنّ الإِنَّ اللَّهَ بَعَثَ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله ... بِخَمْسَةِ أَسْيَافٍ فَسَيْفٌ عَلَى ... الإمام الصادق علیه السلام - 198

إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی عَرَضَ عَلَی آدَمَ فِی اَلْمِیثَاقِ ذُرِّیَّتَهُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 168

إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی لَمَّا أَحَبَّ [أراد] أَنْ یَخْلُقَ خَلْقاً ... الإمام الباقر علیه السلام - 120

إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَمْ یَدَعْ شَیْئاً یَحْتَاجُ إِلَیْهِ اَلْأُمَّهُ إِلَی یَوْمِ... الإمام الباقر علیه السلام - 40

إِنَّ اَللَّهَ تعالى يقول : ﴿ الطَّلَقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكُ ...الإمام الباقر علیه السلام - 464

إنَّ اللّهَ جَعَلَ وَلایَتَنا أهلَ الْبَیتِ قُطبَ الْقرآنِ ، و قُطبَ جَمیعِ ... الإمام الصادق علیه السلام- 38

ص: 654

إِنَّ اَللَّهَ حِینَ أَهْبَطَ آدَمَ إِلَی اَلْأَرْضِ أَمَرَهُ أَنْ یَحْرِثَ بِیَدِهِ ... النبيّ صلی الله علیه و آله - 164

نَّ اَللَّهَ غَضِبَ عَلَی اَلزَّانِی فَجَعَلَ لَهُ جَلْدَ مِائَهٍ فَمَنْ غَضِبَ ... الإمام الباقر علیه السلام - 468

إِنَّ اَللَّهَ فَرَضَ اَلْإِیمَانَ عَلَی جَوَارِحِ بَنِی آدَمَ وَ قَسَمَ عَلَیْهَا ... الإمام الصادق علیه السلام - 628

إِنَّ اَللَّهَ فَرَضَ طَاعَتَنَا فِی کِتَابِهِ فَلاَ یَسَعُ اَلنَّاسَ جَهْلا، لَنَا ... الإمام الصادق علیه السلام - 74

إِنَّ اَللَّهَ لَمَّا أَوْحَی إِلَی إِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنْ خُذْ أَرْبَعَهً مِنَ اَلطَّیْرِ، عَمَدَ ... الإمام الباقر علیه السلام - 570

إِنَّ اَللَّهَ لَمَّا خَلَقَ اَلْخَلْقَ فَجَعَلَهُ فِرْقَتَیْنِ، فَجَعَلَ خِیَرَتَهُ فِی ... الإمام الصادق علیه السلام - 40

إِنَّ اَللَّهَ لَیُرَبِّی لِأَحَدِکُمُ اَلصَّدَقَهَ کَمَا یُرَبِّی أَحَدُکُمْ وَلَدَهُ حَتَّی یَلْقَاهُ ... النبي صلی الله علیه و آله - 610

إِنَّ اَللَّهَ یَدْفَعُ بِمَنْ یُصَلِّی مِنْ شِیعَتِنَا عَمَّنْ لاَ یُصَلِّی مِنْ ... الإمام الصادق علیه السلام - 538

إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ فِی کِتَابِهِ : (وَ هُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ) ... الإمام الباقر علیه السلام - 406

إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ : لَیْسَ مِنْ شَیْءٍ إِلاَّ وَکَّلْتُ بِهِ مَنْ یَقْبِضُهُ غَیْرِی ... الإمام الصادق علیه السلام - 608

إِنَّ الْمَلَائِكَةَ كَانُوا یَنْزِلُونَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَی الْأَرْضِ فِی كُلِّ ... الإمام الباقر علیه السلام - 216

إِنَّ اَلْمَلَکَ یُنْزِلُ اَلصَّحِیفَهَ أَوَّلَ اَلنَّهَارِ، وَ أَوَّلَ اَللَّیْلِ ... الإمام الباقر علیه السلام - 274

إِنَّ أَوَّلَ کُفْرٍ کُفِرَ بِاللَّهِ حَیْثُ خَلَقَ اَللَّهُ آدَمَ کُفْرُ إِبْلِیسَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 144

إِنَّ أَهْلَ اَلْجَاهِلِیَّهِ کَانَ مِنْ قَوْلِهِمْ کَلاَّ وَ أَبِیکَ، بَلَی وَ أَبِیکَ ... الإمام الباقر علیه السلام - 394

إِنَّ أَهْلَ اَلْحَرَمِ کَانُوا یَقِفُونَ عَلَی اَلْمَشْعَرِ اَلْحَرَامِ ، وَ تَقِفُ اَلنَّاسُ الإمام الصادق علیه السلام - 390

إِنَّ أَهْلَ مَکَّهَ یَذْبَحُونَ اَلْبَقَرَهَ فِی اَللَّبَبِ ، فَمَا تَرَی فِی ... الإمام الصادق علیه السلام - 194

إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَتِ)، في عليّ ... الإمام الصادق علیه السلام - 290

إنّ «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ» أقرَبُ إلَی اسمِ اللّهِ ... الإمام الرضا علیه السلام- 96

إِنَّ حُیَیّاً وَ أَبَا یَاسِرٍ اِبْنَیْ أَخْطَبَ وَ نَفَراً مِنَ یَهُودِ... الإمام الباقر علیه السلام - 116

إِنَّ رَجُلاً مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ قَتَلَ قَرَابَهً لَهُ ثُمَّ أَخَذَهُ فَطَرَحَهُ ... الإمام الرضا علیه السلام - 190

إِنَّ فِی اَلْفِطْرِ تَکْبِیراً... الإمام الصادق علیه السلام - 336

ص: 655

إِنَّ فِی اَلْفِطْرِ لَتَکْبِیراً وَ لَکِنَّهُ مَسْتُورٌ [مسنون]، یُکَبِّرُ فِی ... الإمام الصادق علیه السلام - 334

إِنَّ فِی اَلْقُرْآنِ مَا مَضَی وَ مَا یَحْدُثُ وَ مَا هُوَ کَائِنٌ... الإمام الصادق علیه السلام - 62

إِنَّ فِیکُمْ مَنْ یُقَاتِلُ عَلَی تَأْوِیلِ اَلْقُرْآنِ کَمَا قَاتَلْتُ عَلَی تَنْزِیلِهِ... النبيّ صلی الله علیه و آله - 74

إِنَّ قُرَیْشاً کَانَ تُفِیضُ مِنْ جَمْعٍ وَ مُضَرُ وَ رَبِیعَهُ مِنْ عَرَفَاتٍ ... الإمام الصادق علیه السلام - 392

إِنَّ کُلَّ شَیْءٍ فِی اَلْکُرْسِیِّ...الإمام الصادق علیه السلام - 548

إِنَّ نَبِیَّ اَللَّهِ قَدْ اِنْطَلَقَ نَحْوَ بِئْرِ مَیْمُونٍ فَأَدْرَکَ... الإمام علىّ علیه السلام- 408

إِنْ هَذَا اَلشَّهْرَ اَلْمُبَارَکَ اَلَّذِی أُنْزِلَتْ فِیهِ اَلْقُرْآنُ وَ جَعَلَتْهُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 326

إِنَّا أَهْلُ بَیْتٍ لَمْ یَزَلِ اَللَّهُ یَبْعَثُ فِینَا مَنْ یَعْلَمُ کِتَابَهُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 74

إِنَّا نَدْخُلُ عَلَی أَخٍ لَنَا فِی بَیْتِ أَیْتَامٍ مَعَهُمْ خَادِمٌ... الإمام الصادق علیه السلام - 428

إِنَّمَا کَانَ لَبْثُ آدَمَ وَ حَوَّاءَ فِی اَلْجَنَّهِ حَتَّی خَرَجَا مِنْهَا ... النبيّ صلی الله علیه و آله - 148

إِنَّمَا هِیَ اَلْقُلُوبُ؛ مَرَّهً یَصْعُبُ عَلَیْهَا اَلْأَمْرُ، وَ مَرَّهً یَسْهُلُ ... الإمام الباقر علیه السلام - 436

إنّه ذُکِرَ لَنَا أَنَّ أَجَلَ الْإِیلَاءِ أَرْبَعَةُ أَشْهُرٍ بَعْدَ مَا... الإمام الرضا علیه السلام - 452

أَنَّهُ کَانَ عَلَی اَلصَّفَا وَ اَلْمَرْوَهِ أَصْنَامٌ فَلَمَّا أَنْ حَجَّ ... الإمام الصادق علیه السلام - 290

إِنَّهُ لَیْسَ شَیْءٌ إِلاَّ وَ قَدْ وُکِّلَ بِهِ مَلَکٌ غَیْرَ اَلصَّدَقَهِ ... النبيّ صلی الله علیه و آله- 610

إِنَّهُ نَازِلٌ فِی قِبَابٍ مِنْ نُورٍ حِینَ یَنْزِلُ بِظَهْرِ اَلْکُوفَهِ ... الإمام الباقر علیه السلام - 414

إِنِّی لَأَطُوفُ بِالْبَیْتِ مَعَ أَبِی 7 إِذْ أَقْبَلَ رَجُلٌ طُوَالٌ جُعشَم ... الإمام الصادق علیه السلام - 128

أَوْفُوا بِوَلاَیَهِ عَلِیٍّ فَرْضاً مِنَ اَللَّهِ أُوفِ لَکُمْ اَلْجَنَّهَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 172

أو قَد فَعَلوها ؟... الإمام على علیه السلام - 30

أُولَئِکَ قُرَیْشٌ کَانُوا یَقُولُونَ: نَحْنُ أَوْلَی اَلنَّاسِ بِالْبَیْتِ... الإمام الصادق علیه السلام - 388

أَوَّلُ بُقْعَهٍ عُبِدَ اَللَّهُ عَلَیْهَا ظَهْرُ اَلْکُوفَهِ لَمَّا أَمَرَ اَللَّهُ اَلْمَلاَئِکَهَ ... الإمام على علیه السلام - 146

أَوَّلُ شَیْءٍ نَزَلَ مِنَ اَلسَّمَاءِ إِلَی اَلْأَرْضِ فَهُوَ اَلْبَیْتُ اَلَّذِی ... الإمام علىّ علیه السلام - 248

ص: 656

(اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ) ، يعني أمير المؤمنين ... الإمام الصادق علیه السلام - 106

الأهلة (في قوله تعالى : الْحَج أَشْهُرٌ... الإمام الصادق علیه السلام - 380

أَیْ لاَ حَرَجَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِمَا ... الإمام الباقر علیه السلام - 286

لْإيمَانُ عَمَلٌ كُلُّهُ، وَالْقَوْلُ بَعْضُ ذلِكَ الْعَمَلِ ، مُفترض ..... الإمام الصادق علیه السلام - 260

أَیُّ شَیْءٍ اَلسَّکِینَهُ عِنْدَکُمْ؟... الإمام الرضا علیه السلام - 532

أَیُّ شَیْءٍ عِنْدَکَ مِنْ أَحَادِیثِ اَلشِّیعَهِ؟... الإمام الباقر علیه السلام - 138

أَیَّ شَیْءٍ یَقُولُونَ فِی إِتْیَانِ اَلنِّسَاءِ فِی أَعْجَازِهِنَّ؟... الإمام الرضا علیه السلام - 442

إِیَّاکُمْ وَ اَلْخُصُومَهَ ، فَإِنَّهَا تُحْبِطُ اَلْعَمَلَ وَ تَمْحَقُ اَلدِّینَ... الإمام الباقر علیه السلام - 84

إِیَّانَا عَنَی بِذَلِکَ وَ أَوْلِیَاءَهُ وَ شِیعَهَ وَصِیِّهِ... الإمام السجاد علیه السلام - 244

أَیُّکُمْ یُحِبُّ أَنْ یَنْفَصِلُ مِنْ فَوْرِ جَهَنَّمَ؟... النبيّ صلی الله علیه و آله - 614

یُّمَا رَجُلٍ آلَی مِنِ اِمْرَأَتِهِ وَ اَلْإِیلاَءُ: أَنْ یَقُولَ اَلرَّجُلُ: وَ اَللَّهِ... الإمام الصادق علیه السلام - 450

اَیُّهَا النّاسُ اِنَّکُم فی زَمانِ هُدْنَهٍ و أَنْتُم علی ظَهرِ سَفَرٍ ... النبيّ صلی الله علیه و آله - 28

حرف الباء

«اَلْبَاءُ» بَهَاءُ اَللَّهِ وَ «اَلسِّینُ» سَنَاءُ اَللَّهِ وَ «اَلْمِیمُ» ... الإمام الصادق علیه السلام - 100

اَلْبَاغِی اَلْخَارِجُ عَلَی اَلْإِمَامِ وَ اَلْعَادِی اَللِّصُّ .... الإمام الصادق علیه السلام - 304

اَلْبَاغِی اَلظَّالِمُ وَ اَلْعَادِی اَلْغَاصِبُ... الإمام الصادق علیه السلام - 302

لْبَاغِی طَالِبُ اَلصَّیْدِ وَ اَلْعَادِی اَلسَّارِقُ لَیْسَ لَهُمَا... الإمام الصادق علیه السلام - 306

بِظُلْمِهِ وَ سُوءِ سِیرَتِهِ... الإمام علي علیه السلام - 406

بَعَثَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عبد الله بْنَ رَوَاحَهَ فَقَالَ: لاَ تَخْرُصُوا ... الإمام الصادق علیه السلام - 592

بَعْدَ آدَمَ و قَبْلَ نُوحٍ علیهم السلام ضُلاَّلاً، فَبَدَا لِلَّهِ، فَبَعَثَ اَللَّهُ اَلنَّبِیِّینَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 418

بَعدَ الشَهادَة ...الإمام الصادق علیه السلام - 624

ص: 657

بَعْدَ مُسَمَّیْنَ کَمَا سُمِّیَ مَنْ قَبْلَنَا .... الإمام الباقر علیه السلام - 64

بَلْ رَدَّهُمُ اَللَّهُ حَتَّی سَکَنُوا اَلدُّورَ وَ أَکَلُوا اَلطَّعَامَ وَ نَکَحُوا ... الإمام الباقر علیه السلام - 522

بِمَا عِنْدَنَا مِنَ اَلْحَلاَلِ وَ اَلْحَرَامِ وَ بِمَا ضَیَّعُوا مِنْهُ .... الإمام الصادق علیه السلام - 258

بَیَاضُ اَلنَّهَارِ مِنْ سَوَادِ اَللَّیْلِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 344

بِالزِّیَادَهِ بِالْإِیمَانِ یَتَفَاضَلُ اَلْمُؤْمِنُونَ بِالدَّرَجَاتِ عِنْدَ اَللَّهِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 540

حرف التاء

تُخْرِجُ مِنْ أَمْوَالِهِمْ قَدْرَ مَا یَکْفِیهِمْ وَ تُخْرِجُ مِنْ مَالِکَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 432

تُخْرِجُ مِنْ أَمْوَالِهِمْ قَدْرَ مَا یَکْفِیهِمْ وَ تُخْرِجُ مِنْ مَالِکَ قَدْرَ مَا ... الإمام الباقر علیه السلام - 426

تَسْبِيحُ فَاطِمَةَ علیها السلام مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ الْكَثِيرِ الَّذِي قَالَتعالى ... الإمام الباقر علیه السلام - 276

تَعْرِفُ اَلنَّاسِخَ مِنَ اَلْمَنْسُوخِ ؟... الإمام عليّ علیه السلام - 60

تفسير الهدى ، عليّ علیه السلام ، قال الله فيه : ( فَلَا خَوْفٌ ...الإمام الباقر علیه السلام - 170

تَفْسِیرُهَا فِی اَلْبَاطِنِ لَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا فِی عَلِیٍّ علیه السلام کَفَرُوا ... الإمام الباقر علیه السلام - 208

تَقُولُ خَيراً... الإمام الصادق علیه السلام - 492

اَلتَّکْبِیرُ اَلْأَخِیرُ أَرْبَعُ مَرَّاتٍ ... الإمام الصادق علیه السلام - 336

اَلتَّکْبِیرُ فِی أَیَّامِ اَلتَّشْرِیقِ فِی دُبُرِ اَلصَّلَوَاتِ... الإمام الصادق علیه السلام - 398

حرف الجيم

جَاءَ رَجُلٌ إِلَی اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ: یَا رَسُولَ اَللَّهِ إِنَّ أَخِی هَلَکَ ... الإمام الباقر علیه السلام - 430

جَرَتْ فِی اَلْقَائِمِ... الإمام الباقر علیه السلام - 252

جُزْءٌ مِنْ عَشَرَهٍ کَانَتِ اَلْجِبَالُ عَشَرَهً وَ کَانَ اَلطَّیْرُ اَلطَّاوُسَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 574

حرف الحاء

اَلْحَبَّهُ فَاطِمَهُ عَلَیْهَا اَلسَّلاَمُ ، وَ اَلسَّبْعُ اَلسَّنَابِلُ سَبْعَهٌ مِنْ وُلْدِهَا، ... الإمام الصادق علیه السلام - 584

ص: 658

اَلْحَجُّ جَمِیعُ اَلْمَنَاسِکِ وَ اَلْعُمْرَهُ لاَ یُجَاوَزُ بِهَا مَکَّهَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 358

اَلْحَرْثُ اَلذُّرِّیَّهُ... الإمام الصادق علیه السلام - 406

حَسْبُکَ کُلُّ شَیْءٍ فِی اَلْکِتَابِ مِنْ فَاتِحَتِهِ إِلَی خَاتِمَتِهِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 66

الحكّام ، القضاة... الإمام الرضا علیه السلام - 346

الحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا﴾ ،قالَ : المَعرِفَهُ... الإمام الباقر علیه السلام - 600

﴿حَفِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ وَ الصَّلَوَةِ) وَ صَلاة العَصر ... الإمام الباقر علیه السلام - 508

حَقٌّ جَعَلَهُ اَللَّهُ فِی أَمْوَالِ اَلنَّاسِ لِصَاحِبِ هَذَا اَلْأَمْرِ... الإمام الصادق علیه السلام - 312

حَقِیقٌ عَلَی اَللَّهِ تعالی أَنْ لاَ یَدْخُلَ اَلْجَنَّهَ مَنْ کَانَ فِی قَلْبِهِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 626

حَيْثُ شَاءَ ...الإمام الباقر علیه السلام - 440

ینَ یَطْلُعُ اَلدَّمُ مِنَ اَلْحَیْضَهِ اَلثَّالِثَهِ ... الإمام الباقر علیه السلام - 458

خَالَفَ إِبْرَاهِیمُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَوْمَهُ وَ عَابَد آلِهَتَهُمْ حَتَّی أُدْخِلَ عَلَی ... الإمام الصادق علیه السلام - 558

حرف الخاء

خَرَجَ عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ عَمْرِو بْنِ اَلْعَاصِ مِنْ عِنْدِ عُثْمَانَ... الإمام الصادق علیه السلام - 196

خَطَبَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِالْمَدِینَهِ فَکَانَ فِیمَا قَالَ لَهُمْ ... الإمام الباقر علیه السلام - 36

خَرَجَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حِینَ حَجَّ حِجَّهَ اَلْوَدَاعِ ، خَرَجَ فِی أَرْبَعٍ ... الإمام الباقر علیه السلام- 364

اَلْخِمَارُ وَ شِبْهُهُ . ... الإمام الباقر علیه السلام - 518

اَلْخَمْرُ مِنْ سِتَّهِ أَشْیَاءَ اَلتَّمْرِ وَ اَلزَّبِیبِ، وَ اَلْحِنْطَهِ. وَ اَلشَّعِیرِ ... الإمام السجّاد علیه السلام - 424

حرف الدال

دُونَ اَلْمَوَاقِیتِ إِلَی مَکَّهَ فَهُمْ مِنْ حَاضِرِی اَلْمَسْجِدِ... الإمام الصادق علیه السلام - 376

حرف الذال

ذُرِّیَّةِ الْأنْبِیَاءِ عَلَیْهِمُ السَّلامُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 530

ص: 659

ذَلِکَ جُوعٌ خَاصُّ، وَ جُوعٌ عَامٌ؛ فَأَمَّا بِالشَّامِ فَإِنَّهُ عَامٌّ ... الإمام الباقر علیه السلام - 278

ذَلِکَ مِثْلُ مُوسَی وَ اَلرُّسُلِ مِنْ بَعْدِهِ وَ عِیسَی صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِم... الإمام الباقر علیه السلام - 202

ذَلِکَ مِنْ خُطُواتِ اَلشَّیْطانِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 302

حرف الراء

اَلرَّجُلُ یُطَلِّقُ حَتَّی إِذَا کَادَتْ أَنْ یَخْلُوَ أَجَلُهَا رَاجَعَهَا ... الإمام الصادق علیه السلام - 478

رَدُّوا عَلَي اللهِ فَقَالُوا أَتَجعَلُ فيها مَن يُفسِدُ فيها وَ يَسفِكُ... الإمام السجّاد علیه السلام - 134

رُضَاضُ اَلْأَلْوَاحِ فِیهَا اَلْعِلْمُ وَ اَلْحِکْمَهُ، اَلْعِلْمُ جَاءَ مِنَ اَلسَّمَاءِ ... الإمام الباقر علیه السلام - 530

رِضْوَانُ اَللَّهِ، وَ اَلتَّوْسِعَهُ فِی اَلْمَعِیشَهِ، وَ حُسْنُ اَلصُّحْبَهِ ... الإمام الصادق علیه السلام- 396

رِضْوَانُ اَللَّهِ وَ اَلْجَنَّهُ فِی اَلْآخِرَهِ وَ اَلسَّعَهُ فِی اَلْمَعِیشَهِ وَ حُسْنُ ... الإمام الباقر علیه السلام - 396

رُفِعَتْ عَنْ أُمَّتِی أَرْبَعُ خِصَالٍ: مَا أَخْطَأُوا، وَ مَا نَسُوا... النبیّ صلی الله علیه و آله -642

حرف السين

سَأَلْتَ عَمَّنْ أَتَی جَارِیَتَهُ فِی دُبُرِهَا، وَ اَلْمَرْأَهُ لُعْبَهُ ... الإمام الرضا علیه السلام - 444

اَلسُّجُودُ وَ وَضْعُ اَلْیَدَیْنِ عَلَی اَلرُّکْبَتَیْنِ فِی اَلصَّلَوهِ.... الإمام الصادق علیه السلام - 188

سَرَقُوا أَکْرَمَ آیَهٍ فِی کِتَابِ اَللَّهِ بِسْمِ اَللّهِ ... الإمام الباقر علیه السلام - 92

اَلسَّمَاوَاتُ وَ اَلْأَرْضُ وَ جَمِیعُ مَا خَلَقَ اَللَّهُ فِی اَلْکُرْسِیِّ . ... الإمام الصادق علیه السلام - 548

(اَلسَّلَمُ) هُوَ آلُ مُحَمَّدٍ علیهم السلام أَمَرَ اَللَّهُ بِالدُّخُولِ فِیهِ ... الإمام الباقر علیه السلام - 411

سَلْهَا کَیْفَ فَجَرَتْ ... الإمام علي علیه السلام - 304

سَمُّوهُمْ بِأَحْسَنِ أَمْثَالِ اَلْقُرْآنِ یَعْنِی عِتْرَهَ اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، هَذَا، ... الإمام علي علیه السلام- 66

حرف الشين

شَوَّالٌ وَ ذُو اَلْقَعْدَهِ وَ ذُو اَلْحِجَّهِ ، وَ لَیْسَ لِأَحَدٍ أَنْ یُحْرِمَ بِالْحَجِّ ... الإمام الباقر علیه السلام - 380

شَیْءٌ جَعَلَهُ اَللَّهُ لِصَاحِبِ هَذَا اَلْأَمْرِ... الإمام الصادق علیه السلام - 316

ص: 660

اَلشَّیْخُ اَلْکَبِیرُ وَ اَلَّذِی بِهِ اَلْعُطَاشُ لاَ حَرَجَ عَلَیْهِمَا أَنْ یُفْطِرَا ... الإمام الباقر علیه السلام - 326

اَلشَّیْخُ اَلْکَبِیرُ وَ اَلَّذِی یَأْخُذُهُ اَلْعُطَاشُ... الإمام الباقر علیه السلام - 322

اَلشَّیْخُ اَلْکَبِیرُ وَ اَلَّذِی یَأْخُذُهُ اَلْعُطَاشُ... الإمام الباقر علیه السلام - 324

حرف الصاد

اَلصَّبْرُ اَلصَّوْمُ إِذَا نَزَلَتْ بِالرَّجُلِ اَلشِّدَّهُ أَوْ اَلنَّازِلَهُ فَلْیَصُمْ ... الإمام الكاظم علیه السلام - 178

اَلصَّبْرُ هُوَ اَلصَّوْمُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 179، 278

اَلصِّبْغَهُ مَعْرِفَهُ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ بِالْوَلاَیَهِ فِی اَلْمِیثَاقِ... الإمام الصادق علیه السلام - 256

اَلصَّرْفُ اَلنَّافِلَهُ وَ اَلْعَدْلُ اَلْفَرِیضَهُ .... الإمام الصادق علیه السلام - 234

اَلصَّلاَهُ رَسُولُ اَللَّهِ وَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ فَاطِمَهُ وَ اَلْحَسَنُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 512

صَلاَهِ اَلظُّهْرِ وَ فِیهَا فَرَضَ اَللَّهُ اَلْجُمُعَهَ وَ فِیهَا اَلسَّاعَهُ... الإمام الباقر علیه السلام - 510

صَلاَهُ اَلْوُسْطَی هِیَ اَلْوُسْطَی مِنْ صَلاَهِ اَلنَّهَارِ وَ هِیَ اَلظُّهْرِ... الإمام الصادق علیه السلام - 510

﴿الصَّلَوَةِ الْوُسْطَى ﴾ ، الظهر... الإمام الصادق علیه السلام - 510

صُمْ حِینَ یَصُومُ اَلنَّاسُ، وَ أَفْطِرْ حِینَ یُفْطِرُ اَلنَّاسُ... الإمام الباقر علیه السلام- 350

صَوْمُ اَلسَّفَرِ وَ اَلْمَرَضِ أَنَّ اَلْعَامَّهَ اِخْتَلَفَتْ فِی ذَلِکَ ... الإمام السجّاد علیه السلام - 334

اَلصَّوْمُ فُوهُ لاَ یَتَکَلَّمُ إِلاَّ بِالْخَیْرِ .... الإمام الصادق علیه السلام - 332

صِیَامُ ثَلاَثَهِ أَیَّامٍ فِی اَلْحَجِّ قَبْلَ اَلتَّرْوِیَهِ بِیَوْمٍ وَ یَوْمَ اَلتَّرْوِیَهِ... الإمام علي علیه السلام- 374

اَلصَّیْدَ فَإِنِ اُبْتُلِی بِشَیْءٍ مِنَ اَلصَّیْدِ فَفَدَاهُ ... الإمام الباقر علیه السلام الله - 404

حرف الظاء

ظَهْرُ اَلْقُرْآنِ اَلَّذِینَ نَزَلَ فِیهِمْ، وَ بَطْنُهُ اَلَّذِینَ عَمِلُوا ...الإمام الباقر علیه السلام - 56

ظَهْرَهُ وَ بَطْنُهُ تَأْوِیلُهُ، مِنْهُ مَا مَضَی وَ مِنْهُ مَا لَمْ یَکُنْ بَعْدُ ... الإمام الباقر علیه السلام - 58

حرف العين

اَلْعَدْلُ اَلْفَرِیضَهُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 232

ص: 661

اَلْعَدْلُ فِی قَوْلِ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : اَلْفِدَاءُ... الإمام الصادق علیه السلام - 232

اَلْعَفْوُ: اَلْوَسَطُ... الإمام الصادق علیه السلام - 424

عَلَی اَلَّذِی أَفْطَرَ قَضَاءُ ذَلِکَ اَلْیَوْمِ، إِنَّ اَللَّهَ... الإمام الصادق علیه السلام - 342

عَلِیٌّ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَفْضَلُهُمْ، وَ هُوَ مِمَّنْ یُنْفِقُ مَالَهُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 588

عَلَی قَدْرِ مَالِ زَوْجِهَا ... الإمام الصادق علیه السلام و الكاظم عليهما السلام - 520

عَلَیْکُمْ بِالْقُرْآنِ فَمَا وَجَدْتُمْ آیَهً نَجَا بِهَا مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ ... الإمام الصادق علیه السلام - 36

عَلَيْهِ دَمُ ؛ لِأَنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى يَقُولُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 372

حرف الفاء

فَاتَ اَلنَّاسَ اَلصَّلاَهُ مَعَ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَوْمَ صِفِّینَ إِلَی آخِرِهِ.ه... الإمام الصادق علیه السلام - 514

فَاتَ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ اَلنَّاسَ یَوْماً بِصِفِّینَ - يعني صلاة ... الإمام الصادق علیه السلام - 514

فَاتِحَهَ اَلْکِتَابِ [ یُثَنَّی فِیهَا اَلْقَوْلُ .... الإمام الصادق علیه السلام - 100

فَإِذَا حَلَقَ رَأْسَهُ لَمْ یَسْقُطْ شَعْرَهٌ إِلاَّ جَعَلَ اَللَّهُ ... الإمام الصادق علیه السلام- 402

فَإِنَّ تَمَامَ اَلْحَجِّ وَ اَلْعُمْرَهِ أَنْ لاَ یَرْفُثَ وَ لاَ یَفْسُقَ وَ لاَ ... الإمام الباقر و الصادق علیه السلام - 362

فَإِنْ ظَنَنْتَ أَنَّ اَللَّهَ عَنَی بِهَذِهِ اَلْآیَهِ جَمِیعَ أَهْلِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 260

فَإِنْ کَانَ یَلِیطُ حَوْضَهَا وَ یَقُومُ عَلَی هَنَاتِهَا وَ یَرُدُّ نَادَّتَهَا... الإمام الباقر علیه السلام - 430

فَرِيضَةٌ... كَانَ ذَلِكَ فِي عُمْرَةِ الْقَضَاءِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 288

فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلاَّ ثَلاَثَمِائَهٍ وَ ثَلاَثَهَ عَشَرَ رَجُلاً، مِنْهُمْ مَنِ اِغْتَرَفَ ... الإمام الباقر علیه السلام - 534

فلان و فلان ... «النسل» ، هم الذرية ، و «الحرث»: الزرع ... الإمام الكاظم علیه السلام - 404

فُلاَنٌ وَ فُلاَنٌ وَ فُلاَنٌ وَ مُعَاوِیَهُ وَ أَشْیَاعُهُمْ ... الإمام الصادق علیه السلام - 588

فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغِ وَ لَا عَادٍ... الإمام الباقر علیه السلام - 304

فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَ مِنْهُمْ مَنْ جَحَدَ وَ مِنْهُمْ مَنْ أَقَرَّ وَ مِنْهُمْ... الإمام الصادق علیه السلام - 414

ص: 662

فَهِیَ مُطَلَّقَهٌ، ثُمَّ یُوقَفُ فَإِنْ فَاءَ فَهِیَ عِنْدَهُ عَلَی تَطْلِیقَتَیْنِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 454

فِی آخِرِ اَلْبَقَرَهِ لَمَّا دَعَوْا أُجِیبُوا ( لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا)...أحدهما علیهماالسلام - 640

في كِتاب عليّ ( لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ )... الإمام الصادق علیه السلام - 116

فيهِما جَميعاً ... الإمام الصادق علیه السلام - 186

حرف القاف

قَالَ أَبُو ذَرٍّ : یَا رَسُولَ اَللَّهِ مَا أَفْضَلُ مَا أُنْزِلَ عَلَیْکَ... الإمام الصادق علیه السلام - 548

قَالَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَنَا خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ وَکَّلْتُ بِالْأَشْیَاءِ ... الإمام الباقر علیه السلام - 610

قَالَ اَللَّهُ تبارک تَعَالَی: إِنِّی أَعْطَیْتُ اَلدُّنْیَا بَیْنَ عِبَادِی ... النبيّ صلی الله علیه و آله - 280

قَالَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: لَأُعَذِّبَنَّ کُلَّ رَعِیَّهٍ دَانَتْ بِإِمَامٍ ... الإمام الصادق علیه السلام - 556

قَالَ اَللَّهُ فِی کِتَابِهِ یَحْکِی قَوْلَ اَلْیَهُودِ - : ( إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 210

قَالَ اَللَّهُ تَعَالَی لِقومِ مُوسَى: (وَ ادْخُلُواْ الْبَابَ سُجَّدًا ...الإمام الصادق علیه السلام - 184

قَالَتِ اَلْجِنُّ: إِنَّ لِکُلِّ شَیْءٍ ذِرْوَهً وَ ذِرْوَهُ اَلْقُرْآنِ... الإمام الصادق علیه السلام - 544

قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِی یَوْمٍ حَارٍّ: مَنْ سَرَّهُ أَنْ یُظِلَّهُ اَللَّهُ... الإمام الصادق علیه السلام - 616

قال : علي علیه السلام في قول الله تعالى : (وَ اذْكُرُوا اللَّهَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 398

قَالَ لِأَبِی حَنِیفَهَ مَا سُورَهٌ أَوَّلُهَا تَحْمِیدٌ وَ أَوْسَطُهَا إِخْلاَصٌ ... الإمام الكاظم علیه السلام - 90

قَبْلَ التَّرْوِیَهِ بِیَوْمٍ وَ یَوْمَ التَّرْوِیَهِ وَ یَوْمَ عَرَفَهَ ... الإمام علىّ علیه السلام - 374

قَبْلَ اَلتَّرْوِیَهِ یَصُومُ وَ یَوْمَ اَلتَّرْوِیَهِ وَ یَوْمَ عَرَفَهَ ، فَمَنْ فَاتَهُ ... الإمام الكاظم علیه السلام - 372

قَبْلَ اَلشَّهَادَهِ ... الإمام الصادق علیه السلام- 626

(الْقُرْآنِ ، أَخَالِقِ هُوَ؟ قَالَ:) لَا... الإمام الباقر علیه السلام - 42

اَلْقُرْآنُ : جُمْلَهُ اَلْکِتَابِ ، وَ أَخْبَارُ مَا یَکُونُ، وَ اَلْفُرْقَانُ : اَلْمُحْکَمُ... الإمام الصادق علیه السلام - 52

اَلْقُرْآنُ جُمْلَهُ اَلْکِتَابِ وَ اَلْفُرْقَانُ اَلْمُحْکَمُ اَلْوَاجِبُ اَلْعَمَلُ بِهِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 330

ص: 663

الْقُرْءُ مَا بَیْنَ الْحَیْضَتَیْنِ ... الإمام الباقر علیه السلام - 454

قُولُوا لِلنَّاسِ أَحْسَنَ مَا تُحِبُّونَ أَنْ یُقَالَ لَکُمْ ... الإمام الباقر علیه السلام - 196

قِیلَ لِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : إِنَّ أُمَّتَکَ سَتُفْتَتَنُ فَسُئِلَ مَا اَلْمَخْرَجُ ... الإمام المجتبى علیه السلام - 38

حرف الكاف

کَالذَّابِحِ نَفْسَهُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 176

کَانَ إِبْلِیسُ أَوَّلَ مَنْ تَغَنَّی وَ أَوَّلَ مَنْ نَاحَ وَ أَوَّلَ ... النبيّ صلی الله علیه و آله - 164

کَانَ اَلرَّجُلُ فِی اَلْجَاهِلِیَّهِ یَقُولُ: کَانَ أَبِی وَ کَانَ أَبِی ، فَأُنْزِلَتْ ... الإمام الباقر علیه السلام - 394

کَانَ اَلرَّجُلُ یَقُولُ: کَانَ أَبِی وَ کَانَ أَبِی فَنَزَلَتْ عَلَیْهِمْ ... الإمام الباقر علیه السلام - 396

کَانَ اَلْقَلِیلُ سِتِّینَ أَلْفاً . ... الإمام الباقر علیه السلام - 530

کَانَ اَلنَّاسُ حِینَ أَسْلَمُوا عِنْدَهُمْ مَکَاسِبُ مِنَ اَلرِّبَا، و مِن ... الإمام الباقر علیه السلام- 594

کَانَ اَلنَّاسُ یَسْتَنْجُونَ بِالْحِجَارَهِ وَ اَلْکُرْسُفِ ثُمَّ أُحْدِثَ... الإمام الصادق علیه السلام - 434

کَانَ أُنَاسٌ عَلَی عَهْدِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، یَتَصَدَّقُونَ بِأَشَرِّ مَا ... الإمام الصادق علیه السلام - 590

کَانَ أَهْلُ اَلْمَدِینَهِ یَأْتُونَ بِصَدَقَهِ اَلْفِطْرَهِ مَسْجِدِ رَسُولِ اَللَّهِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 596

انَتِ اَلْقِرَدَهُ وَ هُمُ اَلْیَهُودُ اَلَّذِینَ اِعْتَدَوْا فِی اَلسَّبْتِ ... الإمام الكاظم علیه السلام - 188

کَانَتِ اَلْمَرْأَهُ مِمَّنْ تَرْفَعُ یَدَهَا إِلَی اَلرَّجُلِ إِذَا أَرَادَ مُجَامَعَتَهَا ... الإمام الصادق علیه السلام - 482

كَانَتِ الْيَهُودُ تَجِدُ فِي كُتُبِهَا أنَّ مُهاجَرَ مُحَمَّدٍ عليه الصلوة ... الإمام الصادق علیه السلام - 204

کَانَتْ بَقَایَا فِی أَمْوَالِ اَلنَّاسِ أَصَابُوهَا مِنَ اَلرِّبَا وَ مِنَ... الإمام الباقر علیه السلام - 594

کَانَتْ قُرَیْشٌ تُفِیضُ مِنَ اَلْمُزْدَلِفَهِ فِی اَلْجَاهِلِیَّهِ ، یَقُولُونَ : ... الإمام الصادق علیه السلام - 390

کَانَتْ قُرَیْشٌ تُقَامِرُ اَلرَّجُلَ فِی أَهْلِهِ وَ مَالِهِ، فَنَهَاهُمُ اَللَّهُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 346

کَانَ دَاوُدُ وَ أَخُوهُ لَهُ أَرْبَعَهٌ وَ مَعَهُمْ أَبُوهُمْ شَیْخٌ کَبِیرٌ ... الإمام الصادق علیه السلام - 536

انَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِذَا أَمَرَ بِالنَّخْلِ أَنْ یُزَکَّی، یَجِیءُ قَوْمٌ... الإمام الصادق علیه السلام - 592

ص: 664

کانَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله یَجهَرُ بِ - «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ»... الإمام الباقر علیه السلام - 92

کَانَ عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ یُمَتِّعُ بِرَاحِلَتِهِ یَعْنِی حَمَّلَهَا .. الإمام الصادق علیه السلام - 496

کَانَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ صَاحِبَ حَلاَلٍ وَ حَرَامٍ وَ عِلْمٍ بِالْقُرْآنِ ، وَ نَحْنُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 72

کَانَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَجْعَلُ لَهُ حَظِیرَهً مِنْ قَصَبٍ وَ یَحْبِسُهُ فِیهَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 452

کَانَ فِی اَلْعِلْمِ وَ اَلتَّقْدِیرِ ثَلاَثِینَ لَیْلَهً، ثُمَّ بَدَا لِلَّهِ ... الإمام الباقر علیه السلام - 182

کَانُوا ضُلاَّلاً فَبَعَثَ اَللَّهُ فِیهِمْ أَنْبِیَاءَ وَ لَوْ سَأَلْتَ ....... الإمام الباقر و الصادق علیهما السلام - 416

کَانُوا یَسْتَنْجُونَ بِثَلاَثَهِ أَحْجَارٍ لِأَنَّهُمْ کَانُوا یَأْکُلُونَ اَلْبُسْرَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 438

کَانَ هَذَا قَبْلَ نُوحٍ أُمَّهً وَاحِدَهً فَبَدَا لِلَّهِ فَأَرْسَلَ اَلرُّسُلُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 416

انَ هَذَا قَبْلَ نُوحٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ کَانُوا ضُلاَّلاً، فَبَعَثَ اَللَّهُ اَلنَّبِیِّینَ ... الإمام الباقر علیه السلام - 418

کَذَبَ اِبْنُ أَبِی لَیْلَی لَهَا عُشْرُ اَلثُّلُثِ إِنَّ اَللَّهَ أَمَرَ إِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ... الإمام الصادق علیه السلام - 574

کَذَبُوا، إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کَانَ نَائِماً فِی ظِلِّ اَلْکَعْبَهِ.. الإمام الصادق علیه السلام - 630

کَذَبُوا مَا هَکَذَا هِیَ إِذَا کَانَ یُنْسِی وَ یَنْسَخُهَا أَوْ یَأْتِ بِمِثْلِهَا ... الإمام الصادق علیه السلام - 226

کَذَبَ وَ لَمْ یَقُلْ بِرَأْیِهِ وَ إِنَّمَا بَلَغَهُ عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ... الإمام الباقر علیه السلام - 454

اَلْکُفْرُ فِی کِتَابِ اَللَّهِ عَلَی خَمْسَهِ أَوْجُهٍ، فَمِنْهَا: کُفْرُ اَلنِّعَمِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 276

اَلْکُفْرُ فِی کِتَابِ اَللَّهِ عَلَی خَمْسَهِ أَوْجُهٍ، فَمِنْهَا: کُفْرُ اَلنِّعَمِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 200

اَلْکَلِمَاتِ اَلَّتِی تَلَقَّیهَا آدَمُ مِنْ رَبِّهِ ، قَالَ: یَا رَبِّ أَسْأَلُکَ بِحَقِّ ... الإمام علي علیه السلام- 170

لْکَلِمَاتُ اَلَّتِی تَلَقَّیهُنَّ آدَمُ مِنْ رَبِّهِ فَتابَ عَلَیْهِ وَ هَدَی ... الإمام الباقر علیه السلام - 166

کُلُّ شَیْءٍ فِی اَلْقُرْآنِ «أَوْ» فَصَاحِبُهُ بِالْخِیَارِ یَخْتَارُ مَا ... الإمام الصادق علیه السلام - 366

کُلُّ شَیْءٍ، مَرْدُودٌ إِلَی اَلْکِتَابِ وَ اَلسُّنَّهِ، وَ کُلُّ حَدِیثٍ لاَ یُوَافِقُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 50

کُلُّ مَا قُومِرَ بِهِ فَهُوَ اَلْمَیْسِرُ وَ کُلُّ مُسْکِرٍ حَرَامٌ ... الإمام الهادي علیه السلام- 424

کُلُّ یَمِینٍ بِغَیْرِ اَللَّهِ فَهِیَ مِنْ خُطُوَاتِ اَلشَّیْطَانِ ... الإمام الباقر علیه السلام - 302

ص: 665

کُنْتُ مَعَ أَبِی فِی اَلْحِجْرِ فَبَیْنَا هُوَ قَائِمٌ یُصَلِّی إِذْ أَتَاهُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 132

حرف اللام

لاَ أَرَی بِهِ بَأْساً لِأَنَّهُ لَمْ یَزِدْ عَلَی رَأْسِ مَالِهِ ...الإمام الصادق علیه السلام - 612

لاَ إِنَّ اَلْیَهُودَ قَالَتْ: إِنَّ اَلرَّبَّ لَمَّا فَرَغَ مِنْ خَلْقِ اَلسَّمَاوَاتِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 546

لاَ بَأْسَ بِذَلِکَ إِنَّ اَللَّهَ « یَعْلَمُ اَلْمُفْسِدَ مِنَ اَلْمُصْلِحِ ... الإمام الكاظم علیه السلام- 434

لاَ بَأْسَ ثُمَّ تَلاَ هَذِهِ اَلْآیَهَ: ( نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَّكُمْ ...الإمام الصادق علیه السلام - 440

لاَ بَلِ اَلْکُرْسِیُّ وَسِعَ اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرْضِ، وَ اَلْعَرْشَ وَ کُلَّ ... الإمام الصادق علیه السلام - 550

لَا تَحْلِفُوا بِاللَّهِ صَادِقِینَ وَ لَا کَاذِبِینَ... الإمام الصادق علیه السلام - 446

لَا تَحِلُّ لَهُ حَتَّى تَنْكِحَ زَوْجاً غَيْرَهُ. ... الإمام الصادق علیه السلام - 474

لا تَقولوا لِكُلِّ آيَةٍ هذِهِ رَجُلٌ، وهذِهِ رَجُلٌ، إنَّ مِنَ القُرآنِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 86

لاَ تَنْفِرُوا فِی اَلْیَوْمِ اَلثَّانِی حَتَّی تَزُولَ اَلشَّمْسُ فَأَمَّا اَلْیَوْمُ... الإمام الصادق علیه السلام - 400

اَ تَنْکِحُ حَتَّی تَعْتَدَّ أَرْبَعَهَ أَشْهُرٍ وَ عَشْراً، عِدَّهَ اَلْمُتَوَفَّی عَنْهَا... الإمام الصادق علیه السلام - 486

لاَ حَرَجَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِمَا فَنَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ... الإمام الصادق علیه السلام - 286

لاَ خَالِقٌ وَ لاَ مَخْلُوقٌ وَ لَکِنَّهُ کَلاَمُ اَلْخَالِقِ... الإمام الباقر علیه السلام - 42

لا دِینَ لِمَن دانَ بولایهِ إمامٍ جائرٍ لَیسَ مِنَ اللّهِ... الإمام الصادق علیه السلام - 552

لَا رَهْنَ إِلَّا مَقْبُوضاً... الإمام الجواد علیه السلام - 624

لاَ، لاَ تَحِلُّ لَهُ حَتَّی تَدْخُلَ فِی مِثْلِ اَلَّذِی خَرَجَتْ مِنْ عِنْدِهِ... الإمام الصادق علیه السلام - 472

اَ، وَ لَکِنه أَرَادَ مِنَ اَللَّهِ اَلزِّیَادَهَ فِی یَقِینِهِ... الإمام الرضا علیه السلام - 570

لاَ وَ لَکِنَّهُمْ کَانُوا أَسْبَاطَ أَوْلاَدِ اَلْأَنْبِیَاءِ وَ لَمْ یَکُونُوا...الإمام الباقر علیه السلام - 254

لاَ هُمَا یَجْرِیَانِ فِی ذَلِکَ مَجْرًی وَاحِداً إِذَا حَکَمَ اَلْإِمَامُ ...الإمام الباقر علیه السلام - 582

لاَ یَبْلُغُ بِهِ شَیْئاً اَللَّهُ أَنْظَرَهُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 616

ص: 666

لاَ یَحِلُّ خُلْعُهَا حَتَّی تَقُولَ: وَ اَللَّهِ لاَ أُبِرُّ لَکَ قَسَماً ... الإمام الصادق علیه السلام - 466

لاَ یَخْرُجُ اَلْقَائِمُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی أَقَلَّ مِنَ اَلْفِئَهِ، وَ لاَ تَکُونُ اَلْفِئَهُ أَقَلَّ ... الإمام الصادق علیه السلام - 534

لاَ یُرْفَعُ اَلْأَمْرُ وَ اَلْخِلاَفَهُ إِلَی آلِ أَبِی بَکْرٍ أَبَداً وَ لاَ إِلَی آلِ عُمَرَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 36

لاَ یُصَدِّقُ عَلَیْنَا إِلاَّ بِمَا یُوَافِقُ کِتَابَ اَللَّهِ وَ سُنَّهَ نَبِیِّهِ ... الإمام الباقر و الصادق علیه السلام -50

لَا يَصْلُحُ لِأَهْلِ مَكَّةَ الْمُتْعَةُ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ تَعالى ...الإمام الكاظم علیه السلام - 378

لاَ یَعْتَدِی اَللَّهُ عَلَی أَحَدٍ إِلاَّ عَلَی نَسْلِ وُلْدِ قَتَلَهِ اَلْحُسَیْنِ ... أحدهما علیهما السلام - 354

لاَ یُقْتَلُ حُرٌّ بِعَبْدٍ وَ لَکِنْ یُضْرَبُ ضَرْباً شَدِیداً وَ یُغْرَمُ دِیَهَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 308

لاَ یَکُونُ اَلرِّبَا إِلاَّ فِیمَا یُوزَنُ وَ یُکَالُ . ... الإمام الصادق علیه السلام - 606

یَنْبَغِی اَلْوَارِثَ أَنْ یُضَارَّ اَلْمَرْأَهَ فَیَقُولَ: لاَ أَدَعُ وَلَدَهَا ... الإمام الصادق علیه السلام - 484

لاَ یَنْبَغِی لِأَحَدٍ إِذَا مَا دُعِیَ إِلَی اَلشَّهَادَهِ لِیَشْهَدَ عَلَیْهَا... الإمام الصادق علیه السلام- 622

لاَ یَنْبَغِی لِأَحَدٍ إِذَا مَا دُعِیَ لِلشَّهَادَهِ شَهِدَ عَلَیْهَا ... الإمام الصادق علیه السلام - 624

لاَ یَنْبَغِی لِمَنْ أَعْطَی اَللَّهَ شَیْئاً أَنْ یَرْجِعَ فِیهِ وَ مَا لَمْ یُعْطِ ... الإمام الباقر علیه السلام - 466

(الَّذِي بِيَدِهِي عُقْدَةُ النِّكَاحِ ) ، هُوَ اَلْوَلِیُّ اَلَّذِی... الإمام الصادق علیه السلام - 502

(الَّذِي بِيَدِهِي عُقْدَةُ النِّكَاح ) ، هُوَ وَلِیُّ أَمْرِهِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 500

اَلَّذِی یَجِبُ عَلَیْکُمْ وَ لَکُمْ أَنْ تَقُولُوا إِنَّا قُدْوَهُ اَللَّهِ ... التوقيع (منه) علیه السلام - 76

لَّذِی یَعْفُو عَنِ اَلصَّدَاقِ أَوْ یَحُطُّ بَعْضَهُ أَوْ کُلُّهُ ... الإمام الباقر علیه السلام - 504

لَعَنَ اَللَّهُ اَلْمُرْجِئَهَ وَ لَعَنَ اَللَّهُ أَبَا حَنِیفَهَ[أبا عُبيدة] ... الإمام الرضا علیه السلام- 460

لَعَنَكَ اللَّهُ - وَ لَمْ یُسْمِعْهُ - مَا الْهُدَی تُرِیدُ وَ لَكِنَّ الْعَمَی ... الإمام عليّ علیه السلام - 222

لَمَّا أُرِیَ إِبْرَاهِیمُ مَلَکُوتَ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضِ رَأَی رَجُلاً ... الإمام الصادق علیه السلام - 566

لَمَّا أَنْ خَلَقَ اَللَّهُ آدَمَ أَمَرَ اَلْمَلاَئِکَهَ أَنْ یَسْجُدُوا لَهُ، فَقَالَتِ... الإمام الصادق علیه السلام - 142

لِمَا مَعَهَا، یَنْظُرُ إِلَیْهَا مِنْ أَهْلِ اَلْقُرَی، قَالَ: وَ نَحْنُ... الإمام الباقر و الصادق علیهما السلام - 190

ص: 667

لَمَّا نَاجَی مُوسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ رَبَّهُ أَوْحَی اَللَّهُ إِلَیْهِ أَنْ یَا مُوسَی! ... الإمام الباقر علیه السلام - 212

لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ : ( مَن جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 524

لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ : ( وَ الَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنكُمْ ... الإمام الصادق علیه السلام - 486

لَمَّا هَلَکَ سُلَیْمَانُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَضَعَ إِبْلِیسُ اَلسِّحْرَ وَ ثُمَّ کَتَبَهُ فِی کِتَابٍ ... الإمام الباقر علیه السلام - 214

مْ یَکُنْ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَصُومُ فِی اَلسَّفَرِ تَطَوُّعاً وَ لاَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 332

لَمْ یَکُنْ مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ وَ کَانَتِ اَلْمَلاَئِکَهُ تَرَی أَنَّهُ مِنْهَا، ... الإمام الصادق علیه السلام الله - 142

لَمْ یَكُنْ مِنَ الْمَلَائِكَةِ وَ لَمْ یَكُنْ یَلِی شَیْئاً مِنْ أَمْرِ السَّمَاءِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 144

لَمْ یَکُنْ مِنْ سِبْطِ اَلنُّبُوَّهِ وَ لاَ مِنْ سِبْطِ اَلْمَمْلِکَهِ... الإمام الباقر علیه السلام - 530

لَوِ اِسْتَقَامَتْ لِیَ اَلْإِمْرَهُ وَ کُسِرَتْ - أَوْ ثُنِیَتْ - لِیَ اَلْوِسَادَهُ... الإمام عليّ علیه السلام - 72

لَوْ أَنَّ رَجُلاً أَنْفَقَ مَا فِی یَدَیْهِ فِی سَبِیلٍ مِنْ سُبُلِ اَللَّهِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 356

لَوْ عَلِمَ اَللَّهُ أَنَّ اِسْماً أَفْضَلُ مِنْهُ لَسَمَّانَا بِهِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 240

لَوْ قَد قُرِئَ اَلْقُرْآنُ کَمَا أُنْزِلَ لَأَلْفَیْتَنَا فِیهِ مُسَمَّیْنَ ... .. الإمام الصادق علیه السلام - 64

لَوْ کُنْتُ اِسْتَقْبَلْتُ مِنْ أَمْرِی مَا اِسْتَدْبَرْتُ لَفَعَلْتُ... النبيّ صلی الله علیه و آله -364

لَوْ لاَ أَنْ زِیدَ فِی کِتَابِ اَللَّهِ وَ نَقَصَ مِنْهُ مَا خَفِیَ حَقُّنَا ... الإمام الباقر علیه السلام - 66

لَوْ لَقِیتُکَ بِالْمَدِینَهِ لَأَرَیْتُکَ أَثَرَ جَبْرَئِیلَ فِی دُورِنَا... الإمام الصادق علیه السلام - 76

وْ مَاتَ مَا بَیْنَ اَلْمَشْرِقِ وَ اَلْمَغْرِبِ لَمَا اِسْتَوْحَشْتُ بَعْدَ أَنْ ... الإمام السجّاد علیه السلام- 102

لَهَا اَلْمِیرَاثُ وَ عَلَیْهَا اَلْعِدَّهُ وَ لاَ مَهْرَ لَهَا وَ قَالَ: أَ مَا تَقْرَأُ ... الإمام الكاظم علیه السلام- 498

لِیَأْکُلِ اَلَّذِی لَمْ یَسْتَیْقِنْ اَلْفَجْرَ، وَ قَدْ حَرُمَ اَلْأَکْلُ عَلَی اَلَّذِی ... الإمام الصادق علیه السلام - 342

لَیْسَ أَبْعَدُ مِنْ عُقُولِ اَلرِّجَالِ مِنَ اَلْقُرْآنِ .... الإمام الصادق علیه السلام - 82

لَیْسَ تِلْکَ اَلزَّکَاهَ، وَ لَکِنَّهُ اَلرَّجُلُ یَتَصَدَّقُ لِنَفْسِهِ اَلزَّکَاهُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 602

لَیْسَ ذَلِکَ بِجِدَالٍ إِنَّمَا اَلْجِدَالُ: وَ اَللَّهِ وَ بَلَی وَ اَللَّهِ .... أحدهما علیهم السلام - 384

ص: 668

لَیْسَ شَیْءٌ أَبْعَدَ مِنْ عُقُولِ اَلرِّجَالِ مِنْ تَفْسِیرِ اَلْقُرْآنِ ، إِنَّ اَلْآیَهَ ... الإمام الباقر علیه السلام - 80

لَیْسَ کَمَا یَقُولُونَ إِنَّ اَللَّهَ خَلَقَ لَهَا خَمْسِینَ أَلْفَ عَامٍ... الإمام الصادق علیه السلام - 136

لَیْسَ لِأَهْلِ سَرِفَ وَ لاَ لِأَهْلِ مَرٍّ وَ لاَ لِأَهْلِ مَکَّهَ مُتْعَهٌ... الإمام الكاظم - 378

لَیْسَ مِنَ اَلزَّکَاهِ ...الإمام الصادق علیه السلام - 602

یْسَ هَذَا بِجِدَالٍ إِنَّمَا اَلْجِدَالُ: لاَ وَ اَللَّهِ وَ بَلَی وَ اَللَّهِ... الإمام الباقر علیه السلام - 388

حرف الميم

مَا أَتَاکُمْ عَنَّا مِنْ حَدِیثٍ لاَ یُصَدِّقُهُ کِتَابُ اَللَّهِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 50

مَا أَبْقَتِ اَلْحَنِیفَهُ شَیْئاً حَتَّی إِنَّ مِنْهَا قَصَّ اَلشَّارِبِ... الإمام الباقر علیه السلام - 252

مَا أَبْیَنَهَا لِمَنْ عَقَلَهَا، قَالَ: مَنْ شَهِدَ رَمَضَانَ فَلْیَصُمْهُ ... الإمام الباقر علیه السلام - 330

مَا أَصْبَرَهُمْ عَلَی فِعْلِ مَا یَعْمَلُونَ أَنَّهُ یُصَیِّرُهُمْ إِلَی اَلنَّارِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 306

مَا اَلَّذِی أَخْرَجَکُمْ مِنْ غَیْرِ اَلْحَجِّ وَ اَلْعُمْرَهِ؟... الإمام الصادق علیه السلام - 420

مَا أَنْزَلَ اَللَّهُ مِنَ اَلسَّمَاءِ کِتَاباً إِلاَّ وَ فَاتِحَتُهُ... الإمام الصادق علیه السلام - 92

مَا بَیْنَ اَللَّوْحَیْنِ شَیْءٌ إِلاَّ وَ أَنَا أَعْلَمُهُ . ... الإمام علي علیه السلام - 76

مَا خَلَقَ اَللَّهُ مِنْ هَذَا حَرْفاً، مَا صَامَهُ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِلاَّ ثَلاَثِینَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 336

مَا دَامَ اَلْوَلَدُ فِی اَلرَّضَاعِ فَهُوَ بَیْنَ اَلْأَبَوَیْنِ بِالسَّوِیَّهِ فَإِذَا ... الإمام الصادق علیه السلام - 480

مَا ضَرَبَ رَجُلٌ اَلْقُرْآنَ بَعْضَهُ بِبَعْضٍ إِلاَّ کَفَرَ ...الإمام الباقر علیه السلام - 84

مَا عَاتَبَ اَللَّهُ نَبِیَّهُ فَهُوَ یَعْنِی بِهِ مَنْ قَدْ مَضَی فِی اَلْقُرْآنِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 54

مَا عَلِمْتُمْ فَقُولُوا وَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَقُولُوا اَللَّهُ أَعْلَمُ... الإمام الباقر علیه السلام - 80

مَا عَهْدِی بِکَ تُخَاصِمُ اَلنَّاسَ، ... الإمام الكاظم علیه السلام- 146

مَا لَهُمْ - قَاتَلَهُمُ اَللَّهُ - عَمَدُوا إِلَی أَعْظَمِ آیَهٍ فِی کِتَابِ اَللَّهِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 98

مَا نَزَلَتْ آیَهٌ إِلاَّ وَ أَنَا عَلِمْتُ فِیمَنْ أُنْزِلَتْ، وَ أَیْنَ أُنْزِلَتْ، وَ عَلَی ... الإمام عليّ علیه السلام - 76

ص: 669

مَا نَزَلَتْ عَلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِلاَّ أَقْرَأَنِیهَا وَ أَمْلاَهَا عَلَیَّ... الإمام علي علیه السلام - 68

مَتَاعُهَا بَعْدَ مَا تَنْقَضِی عِدَّتُهَا ( عَلَى الْمُوسِع قَدَرُهُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 518

مَخْرَجُکَ فِی کِتَابِ اَللَّهِ قَوْلُهُ... الإمام الباقر علیه السلام - 606

اَلْمَرْأَهُ اَلَّتِی لاَ تَحِلُّ لِزَوْجِهَا حَتّی تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ اَلَّتِی ... الإمام الصادق علیه السلام - 462

اَلْمَرْأَهُ تَحِیضُ یَحْرُمُ عَلَی زَوْجِهَا أَنْ یَأْتِیَهَا فِی فَرْجِهَا ... الإمام الصادق علیه السلام- 440

اَلْمَرْأَهُ تَخَافُ عَلَی وَلَدِهَا وَ اَلشَّیْخُ اَلْکَبِیرُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 324

اَلْمَرْأَهُ تَعْفُو عَنْ نِصْفِ اَلصَّدَاقِ... الإمام الصادق علیه السلام - 504

اَلْمَرْأَهُ فِی عِدَّتِهَا تَقُولُ لَهَا قَوْلاً جَمِیلاً تُرَغِّبُهَا فِی نَفْسِکَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 492

اَلْمِرَاءُ فِی کِتَابِ اَللَّهِ کُفْرٌ... الإمام الرضا علیه السلام - 84

مَرَّ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَلَی کَعْبِ بْنِ عُجْرَهَ وَ اَلْقَمْلُ یَتَنَاثَرُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 366

مَعْرِفَهُ اَلْإِمَامِ وَ اِجْتِنَابُ اَلْکَبَائِرِ اَلَّتِی أَوْجَبَ اَللَّهُ ... الإمام الباقر علیه السلام - 600

مَکْتُوبٌ فِی اَلتَّوْرَاهِ : مَنْ أَصْبَحَ عَلَی اَلدُّنْیَا حَزِیناً، فَقَدْ أَصْبَحَ ... الإمام علي علیه السلام- 478

مَنْ أَرَادَ أَنْ یُظِلَّهُ اَللَّهُ فِی ظِلِّ عَرْشِهِ یَوْمَ لاَ ظِلَّ ... النبي صلی الله علیه و آله- 612

مَنْ أَنْظَرَ مُعْسِراً کَانَ لَهُ عَلَی اَللَّهِ فِی کُلِّ یَوْمٍ صَدَقَهٌ بِمِثْلِ ...النبي صلی الله علیه و آله - 618

مَنْ أَوْصَی بِوَصِیَّهٍ لِغَیْرِ اَلْوَارِثِ مِنْ صَغِیرٍ أَوْ کَبِیرٍ بِالْمَعْرُوفِ ... الإمام الباقر علیه السلام - 314

مَنْ جَادَلَ فِی اَلْحَجِّ فَعَلَیْهِ إِطْعَامُ سِتَّهِ مَسَاکِینَ، لِکُلِّ ... الإمام الكاظم علیه السلام - 380

مَنْ حَکَمَ بِرَأْیِهِ بَیْنَ اِثْنَیْنِ فَقَدْ کَفَرَ، وَ مَنْ فَسَّرَ... الإمام الصادق علیه السلام - 82

مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَقِیَهُ اَللَّهُ مِنْ نَفَحَاتِ جَهَنَّمَ فَلْیُنْظِرْ مُعْسِراً... النبي صلی الله علیه و آله- 614

مَنْسُوخَهٌ نَسَخَتْهَا آیَهُ ( يَتَرَبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ ... الإمام الصادق علیه السلام - 516

مَنْسُوخَهٌ نَسَخَتْهَا : ( يَتَرَبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ ... الإمام الباقر علیه السلام - 488

مَنْ فَسَّرَ اَلْقُرْآنَ بِرَأْیِهِ، إِنْ أَصَابَ لَمْ یُؤْجَرْ، وَ إِنْ أَخْطَأَ فَهُوَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 82

ص: 670

مَنْ فَسَّرَ اَلْقُرْآنَ بِرَأْیِهِ فَأَصَابَ لَمْ یُؤْجَرْ، وَ إِنْ أَخْطَأَ کَانَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 80

مِنْ قُدَّامِهَا وَ مِنْ خَلْفِهَا، فِی اَلْقُبُلِ... الإمام الصادق علیه السلام - 442

مَنْ قَرَأَ أَرْبَعَ آیَاتٍ مِنْ أَوَّلِ اَلْبَقَرَهِ وَ آیَهَ اَلْکُرْسِیِّ وَ آیَتَیْنِ... النبي صلی الله علیه و آله - 114

مَنْ قَرَأَ اَلْبَقَرَهَ وَ آلَ عِمْرَانَ جَاءَتَا یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ تُظِلاَّنِهِ... الإمام الصادق علیه السلام - 112

مَنْ لَبِسَ نَعْلاً صَفْرَاءَ لَمْ یُبْلِهَا حَتَّی یَسْتَفِیدَ عِلْماً.. الإمام الصادق علیه السلام - 194

مَنْ لَبِسَ نَعْلاً صَفْرَاءَ لَمْ یَزَلْ مَسْرُوراً حَتَّی یُبْلِیَهَا... الإمام الصادق علیه السلام - 194

مَنْ لَمْ تُبْرِئْهُ «اَلْحَمْدُ» لَمْ یُبْرِئْهُ شَیْءٌ ... الإمام الصادق علیه السلام - 96

مَنْ لَمْ یَعْرِفْ أَمْرَنَا مِنَ اَلْقُرْآنِ لَمْ یَتَنَکَّبِ اَلْفِتَنَ... الإمام الصادق علیه السلام - 64

مَنْ لَمْ یُوصِ عِنْدَ مَوْتِهِ لِذَوِی قَرَابَتِهِ مِمَّنْ لاَ یَرِثُ فَقَدْ خَتَمَ... الإمام على علیه السلام - 314

مِنْهُمْ اَلصَّیْدَ وَ اِتَّقَی اَلرَّفَثَ وَ اَلْفُسُوقَ وَ اَلْجِدَالَ وَ مَا حَرَّمَ ... الإمام الباقر علیه السلام - 400

اَلْمُضْطَرُ لاَ یَشْرَبُ اَلْخَمْرَ لِأَنَّهَا لاَ تَزِیدُهُ إِلاَّ شَرّاً ... الإمام الصادق علیه السلام - 302

اَلْمُطَلَّقَهُ تَبِینُ عِنْدَ أَوَّلِ قَطْرَهٍ مِنَ اَلْحَیْضَهِ اَلثَّالِثَهِ... الإمام الباقر علیه السلام - 460

اَلْمُطَلَّقَهُ یُنْفَقُ عَلَیْهَا حَتَّی تَضَعَ حَمْلَهَا وَ هِیَ أَحَقُّ بِوَلَدِهَا ... الإمام الصادق علیه السلام - 484

اَلْمَعْدُودَاتُ وَ اَلْمَعْلُومَاتُ هِیَ وَاحِدَهٌ أَیَّامُ اَلتَّشْرِیقِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 398

( الْمُوسِع ) يمتّع بالعبد و الأمة ، و يمتع المعسر... الإمام الصادق علیه السلام - 496

اَلْمَوْعِظَهُ اَلتَّوْبَهُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 606

«الميمُ» مُلكُ اللهِ ، «الله» إله الخلق... الإمام الصادق علیه السلام - 102

حرف النون

اَلنَّاسِخُ اَلثَّابِتُ اَلْمَعْمُولُ بِهِ، وَ اَلْمَنْسُوخُ مَا قَدْ کَانَ یُعْمَلُ بِهِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 58

اَلنَّاسِخُ اَلثَّابِتُ، وَ اَلْمَنْسُوخُ مَا مَضَی، وَ اَلْمُحْکَمُ مَا یُعْمَلُ بِهِ، ... الإمام الصادق علیه السلام - 56

اَلنَّاسِخُ مَا حُوِّلَ وَ مَا یُنْسِیهَا: مِثْلُ اَلْغَیْبِ اَلَّذِی لَمْ یَکُنْ بَعْدُ ... الإمام الباقر علیه السلام - 226

ص: 671

لنَّافِلَهُ کُلُّهَا سَوَاءٌ تُومِئُ إِیمَاءاً أَیْنَمَا تَوَجَّهَتْ دَابَّتُکَ... الإمام الصادق علیه السلام - 230

نَحْنُ الْاُمَّهُ الْوُسْطی وَ نَحْنُ شُهَداءُ اللّه ... الإمام الباقر علیه السلام - 256

نَحْنُ أُولَئِکَ اَلشَّافِعُونَ .... الإمام الصادق علیه السلام - 546

نَحْنُ نَمَطُ اَلْحِجَازِ ...الإمام الباقر علیه السلام - 258

نَحْنُ هُمْ وَ قَدْ قَالُوا هَوَامُّ اَلْأَرْضِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 294

نَحْنُ یُعْنَی بِهَا وَ اَللّهُ اَلْمُسْتَعانُ ، إِنَّ اَلرَّجُلَ... الإمام الصادق علیه السلام - 294

اَلنَّرْدُ وَ اَلشِّطْرَنْجُ مِنَ اَلْمَیْسِرِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 424

نَزَلَ اَلْقُرْآنُ أَثْلاَثاً: ثُلُثٌ فِینَا وَ فِی عَدُوِّنَا، وَ ثُلُثٌ سُنَنٌ وَ أَمْثَالٌ... الإمام عليّ علیه السلام- 52

زَل القُرْآنُ بِإِيَّاكِ أَعْنِي واسْمَعِي يَا جَارَةُ! ... الإمام الصادق علیه السلام - 52

نَزَلَ اَلْقُرْآنُ جُمْلَهً وَاحِدَهً فِی شَهْرِ رَمَضَانَ إِلَی اَلْبَیْتِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 328

نَزَلَ اَلْقُرْآنُ عَلَی أَرْبَعَهِ أَرْبَاعٍ: رُبُعٌ فِینَا، وَ رُبُعٌ فِی عَدُوِّنَا ... الإمام الباقر علیه السلام - 52

نَزَلَ اَلْقُرْآنُ نَاسِخاً وَ مَنْسُوخاً ... الإمام الباقر علیه السلام - 56

نَزَلَتِ اَلزَّکَاهُ وَ لَیْسَ لِلنَّاسِ اَلْأَمْوَالُ وَ إِنَّمَا کَانَتِ اَلْفِطْرَهُ .... الإمام الصادق علیه السلام - 174

نَزَلَتْ ثَلاَثَهُ أَحْجَارٍ مِنَ اَلْجَنَّهِ : اَلْحَجَرُ اَلْأَسْوَدُ اِسْتَوْدَعَهُ ... الإمام الباقر علیه السلام - 240

نَزَلَتْ عَلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلْمُتْعَهُ وَ هُوَ عَلَی اَلْمَرْوَهِ بَعْدَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 368

نَزَلَتْ فِي خَوَّاتِ بْنِ جُبَيْرٍ وَ كَانَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ فِي الْخَنْدَقِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 340

زَلَتْ فِی عُثْمَانَ وَ جَرَتْ فِی مُعَاوِیَهَ وَ أَتْبَاعِهِمَا . ... الإمام الباقر و الصادق علیهما السلام - 586

نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ عَلَی رسول الله صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ هَکَذَا : ألم تر إلى... الإمام الباقر علیه السلام - 564

نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ عَلَی مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ هَکَذَا وَ اَللَّهِ ! : ( وَ إِذَا قِيلَ ... الإمام الباقر علیه السلام -210

نَزَلَتْ هَذِهِ بَعْدَ هَذِهِ، هِیَ اَلْوَسَطُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 426

نَزَلَ جَبْرَئِیلُ بِهَذِهِ الْآیَةِ (فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُوا آل محمد علیهما السلام... الإمام الباقر علیه السلام - 184

ص: 672

نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَّكُمْ فَأْتُواْ .... من قبل... الإمام الباقر علیه السلام - 442

نَسَخَتْهَا اَلَّتِی بَعْدَهَا : (فَمَنْ خَافَ مِن مُوصٍ جَنَفًا... الإمام الباقر علیه السلام - 318

اَلنَّسْلُ: اَلْوَلَدُ، وَ اَلْحَرْثُ اَلْأَرْضُ ... أحدهما علیهما السلام - 404

نَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً ... الإمام على علیه السلام - 42

نَعَمْ أَطْعِمْهُ مَا لَمْ تَعْرِفْهُ بِوَلاَیَهٍ وَ لاَ بِعَدَاوَهٍ... الإمام الصادق علیه السلام - 198

نعم، ... اَلْحَمْدُ للّه عَلی کُلِّ نِعْمَةٍ اَنْعَمَها عَلَیَّ ...الإمام الصادق علیه السلام - 274

نَعَمْ أَ مَا تُحِبُّ أَنْ تَكُونَ مِنَ اَلْمُحْسِنِينَ أَ مَا تُحِبُّ أَنْ ... الإمام الصادق علیه السلام - 494

نَعَمْ إِنَّ اَلشَّیْطَانَ یُلِمُّ بِالْقَلْبِ فَیَقُولُ: لَوْ کَانَ لَکَ عِنْدَ اَللَّهِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 598

نَعَم ؛ إنَّ اللّهَ یَقولُ : ( طَهِرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ ...الإمام الصادق علیه السلام- 242

نَعَمْ أُولَئِکَ وَلَدُ عُزَیْرٍ حَیْثُ مَرَّ عَلَی قَرْیَهٍ خَرِبَهٍ وَ قَدْ جَاءَ ... الإمام علي علیه السلام- 564

عَمْ ثُمَّ تَلاَ هَذِهِ اَلْآیَهَ : (إِن تَرَكَ خَيْرًا الْوَصِيَّةُ ... الإمام الباقر علیه السلام - 314

عَمْ، قُلْتُ: قَبْلَ أَنْ یَتَزَوَّجَ زَوْجاً غَیْرَهُ قَالَ: نَعَمْ ... الإمام الكاظم علیه السلام - 468

نَعَمْ کَذَلِکَ أَمَرَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ . أصحابه ... الإمام الصادق علیه السلام - 360

نعم ، لقول الله تعالى : (حَتَّى تَنكِحَ زَوْجًا)... الإمام الصادق علیه السلام - 474

نَعَمْ وَ تَصْدِیقُهُ فِی اَلْقُرْآنِ قَوْلُ شُعَیْبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ حِینَ قَالَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 246

نَعَمْ وَ عِلْمُهُمْ بِالْحَلاَلِ وَ اَلْحَرَامِ وَ تَفْسِیرِ اَلْقُرْآنِ وَاحِدٌ ... الإمام الصادق علیه السلام - 72

نَعَمْ یُنْتَظَرُ بِقَدْرِ مَا یَنْتَهِی إِلَی اَلْإِمَامِ فَیَقْضِی عَنْهُ ... الإمام الرضا علیه السلام - 618

حرف الواو

وَ إِیَّاکُمْ وَ مَحَاشَّ اَلنِّسَاءِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 444

وَ حَقِّ اَللَّهِ إِنَّ لِلَّهِ کِتَاباً قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَ اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرْضِ ... النبيّ صلی الله علیه و آله - 640

وَ اَلرَّفَثُ هُوَ اَلْجِمَاعُ وَ اَلْفُسُوقُ اَلْکَذِبُ وَ اَلسِّبَابُ وَ اَلْجِدَالُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 382

ص: 673

«اَلْوُسْطَی» هِیَ أَوَّلُ صَلاَهٍ صَلاَّهَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، وَ هِیَ ... الإمام الباقر علیه السلام - 508

وَ اَلْفِجَاجُ وَ اَلْأَوْدِیَهُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 140

وَ اَلْفَرْضُ فَرْضُ اَلْحَجِّ اَلتَّلْبِیَهُ وَ اَلْإِشْعَارُ وَ اَلتَّقْلِیدُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 380

الوُقوفِ عِندَ الشُّبهَهِ خَيْرُ مِنَ الِاقْتِحَامِ فِي الْهَلَكَةِ ...الإمام على علیه السلام- 48

اَلْوُقُوفُ عِنْدَ ذِکْرِ اَلْجَنَّهِ وَ اَلنَّارِ .... الإمام الصادق علیه السلام - 232

وَ اَللَّهُ إِلَهُ کُلِّ شَیْءٍ . ... الإمام الصادق علیه السلام - 102

وَ اَللَّهِ مَا ضَرَبُوهُمْ بِأَیْدِیهِمْ وَ لاَ قَتَلُوهُمْ بِأَسْیَافِهِمْ وَ لَکِنْ... الإمام الصادق علیه السلام - 186

وَ ذَلِکَ وَ اَللَّهِ أَنْ لَوْ قَدْ قَامَ قَائِمُنَا یَجْمَعُ اَللَّهُ إِلَیْهِ شِیعَتَنَا ... الإمام الكاظم علیه السلام- 272

و کَانَ اَلْمَلِکُ فِی ذَلِکَ اَلزَّمَانِ هُوَ اَلَّذِی یَسِیرُ بِالجُنُودِ، وَ اَلنَّبِیُّ ... الإمام الصادق علیه السلام - 528

و کَانَتِ اَلْجِبَالُ عَشَرَهً، وَ کَانَتِ اَلطُّیُورُ اَلدِّیکَ وَ اَلْحَمَامَهَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 568

لاَ سَبِیلَ لَهُ عَلَیْهَا وَ إِنَّمَا اَلْقُرْءُ مَا بَیْنَ اَلْحَیْضَتَیْنِ... الإمام الباقر علیه السلام - 456

(وَ لَا مَوْلُودٌ لَّهُ و بِوَلَدِهِ)؟ قال : الجماع... الإمام الصادق علیه السلام - 482

وَ مَا عِلْمُ اَلْمَلاَئِکَهِ بِقَوْلِهِمْ : ( أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا ... الإمام الصادق علیه السلام - 128

وَ مَا هِیَ قَالَ یَقُولُ ( إِذَا دَخَلَ شَهْرُ رَمَضَانَ وَ أَنَا فِی مَنْزِلِی) ... الإمام الصادق علیه السلام - 330

وَیْلٌ لَهُمْ إِنِّی لَأَعْرِفُ نَاسِخَهُ مِنْ مَنْسُوخِهِ وَ مُحْکَمَهُ مِنْ ... الإمام على علیه السلام - 68

حرف الهاء

اَلْهَدْیُ مِنَ اَلْإِبِلِ وَ اَلْبَقَرِ وَ اَلْغَنَمِ وَ لاَ یَجِبُ حَتَّی یُعَلَّقَ عَلَیْهِ ... الإمام الباقر علیه السلام - 362

هَذَا أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِی وَ أَوَّلُ مَنْ یُصَافِحُنِی یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ ... النبيّ صلی الله علیه و آله- 34

هَذَا فِی کِتَابِ اَللَّهِ بَیِّنٌ، إِنَّ اَللَّهَ تعالی یَقُولُ لَمَّا ...الإمام الصادق علیه السلام - 572

هَذِهِ کُلُّهَا تَجْمَعُ اَلضُّلاَّلَ وَ اَلْمُنَافِقِینَ، وَ کُلَّ مَنْ أَقَرَّ... الإمام الصادق علیه السلام - 320

هم آل محمد علیهم السلام... الإمام الباقر و الصادق علیهما السلام - 296

هم الأئمة علیهم السلام ... الإمام الصادق علیه السلام - 232 ، 258

ص: 674

هم اليهود و النصارى... الإمام الصادق علیه السلام - 108

هما مفروضان ...الإمام الصادق علیه السلام - 360

هم أهل الكتاب ...الإمام الصادق علیه السلام - 294

هم أهل اليمن ... الإمام الباقر علیه السلام - 392

هُمْ أَوْلِیَاءُ فُلاَنٍ وَ فُلاَنٍ وَ فُلاَنٍ اِتَّخَذُوهُمْ أَئِمَّهً مِنْ دُونِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 296

هُمْ نَحْنُ خَاصَّهً . ... الإمام الصادق علیه السلام - 180

هُوَ اَلْأَبُ وَ اَلْأَخُ وَ اَلرَّجُلُ اَلَّذِی یُوصَی إِلَیْهِ، وَ اَلَّذِی یَجُوزُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 504

هُوَ اَلْأَبُ وَ اَلْأَخُ وَ اَلْمُوصَی إِلَیْهِ وَ اَلَّذِی یَجُوزُ أَمْرُهُ ...الإمام الباقر علیه السلام -500

هُوَ اَلْأَخُ وَ اَلْأَبُ وَ اَلرَّجُلُ اَلَّذِی یُوصَی إِلَیْهِ وَ اَلَّذِی یَجُوزُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 502

هُوَ اَلَّذِی یُزَوِّجُ یَأْخُذُ بَعْضاً وَ یَتْرُکُ بَعْضاً وَ لَیْسَ لَهُ... الإمام الصادق علیه السلام - 504

هُوَ اَلَّذِی یُطَلِّقُ ثُمَّ تُرَاجَعُ وَ اَلرَّجْعَهُ هُوَ اَلْجِمَاعُ -... الإمام الصادق علیه السلام - 472

هُوَ اَلرَّجُلُ یَدَعُ مَالَ لاَ یُنْفِقُهُ فِی طَاعَهِ اَللَّهِ بُخْلاً ... الإمام الصادق علیه السلام - 298

هُوَ اَلرَّجُلُ یُصْلِحُ بَیْنَ اَلرَّجُلِین فَیَحْمِلُ مَا بَیْنَهُمَا ... الإمام الباقر و الصادق علیه السلام - 446

هُوَ اَلرَّجُلُ یُطَلِّقُ اَلْمَرْأَهَ تَطْلِیقَهً وَاحِدَهً، ثُمَّ یَدَعُهَا.... الإمام الباقر و الصادق علیهما السلام - 476

هُوَ اَلرَّجُلُ یَقْبَلُ اَلدِّیَهَ أَوْ یَعْفُو أَوْ یُصَالِحُ ثُمَّ یَعْتَدِی ... الإمام الصادق علیه السلام - 310

هُوَ اَلرَّجُلُ یَقْبَلُ اَلدِّیَهَ فَأَمَرَ اَللَّهُ اَلَّذِی لَهُ اَلْحَقُّ... أحدهما علیهم السلام - 310

هُوَ اَلرَّجُلُ یَقُولُ لِلْمَرْأَهِ قَبْلَ أَنْ تَنْقَضِیَ عِدَّتُهَا : أواعدك... الإمام الصادق علیه السلام - 492

هُوَ الشَّیْخُ الْکَبِیرُ الَّذِی لَا یَسْتَطِیعُ وَ الْمَرِیضُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 322

هو (القرآن) كلام الله ... الإمام الرضا علیه السلام - 38

هُوَ اَلْوَلِیُّ وَ اَلَّذِینَ یَعْفُونَ عَنِ اَلصَّدَاقِ أَوْ یَحُطُّونَ ... الإمام الباقر و الصادق علیهما السلام - 500

هُوَ شَوَّالٌ وَ ذُو اَلْقَعْدَهِ وَ ذُو اَلْحِجَّهِ . ... الإمام الصادق علیه السلام - 378

هُوَ طَلَبِ اَلْحَلاَلِ، (وَ لَا تَعْزِمُواْ عُقْدَةَ النِّكَاحِ حَتَّى ... الإمام الصادق علیه السلام - 491

ص: 675

هُوَ قَوْلُ اَلرَّجُلِ: لاَ وَ اَللَّهِ، وَ بَلَی وَ اَللَّهِ !... الإمام الصادق علیه السلام - 446

هُوَ قَوْلُ اَلرَّجُلِ لِلْمَرْأَهِ قَبْلَ أَنْ تَنْقَضِیَ عِدَّتُهَا مَوْعِدُکِ بَیْتُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 492

هُوَ لاَ وَ اَللَّهِ وَ بَلَی وَ اَللَّهِ وَ کَلاَّ وَ اَللَّهِ، لاَ یَعْقِدُ عَلَیْهَا ... الإمام الصادق علیه السلام - 448

هُوَ لِأَهْلِ مَکَّهَ لَیْسَتْ لَهُمْ مُتْعَهٌ وَ لاَ عَلَیْهِمْ عُمْرَهٌ ... الإمام الباقر علیه السلام - 376

هُوَ مِنْ طَیِّبَاتِ اَلْکَسْبِ ... الإمام علي علیه السلام - 596

هُوَ مُؤْتَمَنٌ عَلَیْهِ مُفَوَّضٌ إِلَیْهِ فَإِنْ وَجَدَ ضَعْفاً فَلْیُفْطِرْ ... الإمام الصادق علیه السلام - 332

هِیَ آیَهٌ مِنْ کِتَابِ اَللَّهِ أَنْسَاهُمْ إِیَّاهَا اَلشَّیْطَانُ .... الإمام عليّ علیه السلام- 96

هِیَ اَلْإِیمَانُ بِاللَّهِ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَحْدَهُ .... الإمام الباقر و الصادق علیهما السلام - 552

هِیَ الَّتِی تُطَلَّقُ ثُمَّ تُرَاجَعُ ثُمَّ تُطَلَّقُ ثُمَّ تُرَاجَعُ ثُمَّ تُطَلَّقُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 464

هِيَ الشُّهُورِ (الْأَهِلَّةِ؟)... الإمام الصادق علیه السلام - 350

هِیَ اَلْفِطْرَهُ اَلَّتِی اِفْتَرَضَ اَللَّهُ عَلَی اَلْمُؤْمِنِینَ ... الإمام الباقر علیه السلام - 172

هِيَ أَيَّامُ التَّشْرِيقِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 398

هِیَ خَاصَّهٌ بِآلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ . ... الإمام الصادق علیه السلام - 180

هِیَ سُورَهُ «اَلْحَمْدِ» ، وَ هِیَ سَبْعُ آیَاتٍ مِنْهَا ... الإمام الصادق علیه السلام- 90

هِیَ صِلَهُ اَلْإِمَامِ ... الإمام الكاظم علیه السلام- 524

هِیَ طَاعَهُ اَللَّهِ وَ مَعْرِفَهُ اَلْإِمَامِ .... الصادق علیه السلام - 598

هِیَ لِجَمَاعَهِ اَلْمُسْلِمِینَ مَا هِیَ لِلْمُؤْمِنِینَ خَاصَّهً ... الإمام الصادق علیه السلام - 308

هِیَ لِلْمُؤْمِنِینَ خَاصَّهً ... الإمام الصادق علیه السلام - 320

هِیَ مِمَّا قَالَ اَللَّهُ: (وَ أَقِيمُواْ الصَّلَوةَ وَ اتُواْ... الإمام الكاظم علیه السلام - 174

هِیَ مَنْسُوخَهٌ... الإمام الصادق علیه السلام - 516

هِیَ مَنْسُوخَهٌ ، نَسَخَتْهَا آیَهُ اَلْفَرَائِضِ اَلَّتِی هِیَ اَلْمَوَارِیثُ... أحدهما علیهماالسلام - 314

هِیَ وَلاَیَهُ اَلثَّانِی وَ اَلْأَوَّلِ... الإمام الصادق علیه السلام - 412

ص: 676

هِیَ هَاهُنَا اَلتَّطْلِیقَهُ اَلثَّالِثَهُ، فَإِنْ طَلَّقَهَا اَلْأَخِیرُ... الإمام الصادق علیه السلام - 464

حرف الياء

یَا أَبَا اَلْفَضْلِ ، لَنَا حَقٌّ فِی کِتَابِ اَللَّهِ اَلْمُحْکَمِ مِنَ اَللَّهِ ... الإمام الباقر علیه السلام - 64

یَا أَبَا بَصِیرٍ ، إِنَّ اَللَّهَ قَدْ عَلِمَ أَنَّ فِی اَلْأُمَّهِ حُکَّاماً یَجُورُونَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 346

یَا أَبَا حَمْزَهَ کَأَنِّی بِقَائِمِ أَهْلِ بَیْتِی قَدْ عَلاَ نَجَفَکُمْ ، فَإِذَا عَلاَ ... الإمام الباقر علیه السلام - 414

یَا أَبَا حَنِیفَهَ لَکَ أَوْصَی قُلْ فِیهَا فَقَالَ: اَلرُّبُعُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 576

ايُّهَا النّاسُ! ما جائَكُمْ عَنّى يُوافِقُ القرآن فَأنا قُلتُهُ ... النبیّ صلی الله علیه و آله -48

یَا أَیُّهَا اَلنَّاسُ إِنِّی قَدْ نَبَّأَنِی اَللَّطِیفُ اَلْخَبِیرُ أَنَّهُ لَنْ یُعَمَّرَ ... النبیّ صلی الله علیه و آله -32

يأْتِي عَلى النَّاسِ زَمَانٌ عَضُوضٌ يَعَضُّ کُلُّ اِمْرِئٍ عَلَی مَا ... النبیّ صلی الله علیه و آله - 506

يا جابِرُ، ألا اُعَلِّمُكَ أفْضَلَ سُورَةٍ أنْزَلَهاَ اللّه في كِتابِهِ... النبیّ صلی الله علیه و آله - 94

یَا جَابِرُ إِنَّ لِلْقُرْآنِ بَطْناً وَ لِلْبَطْنِ بَطْنٌ و ظَهْرٌ، وَ لِلظَّهْرِ ظَهْرٌ ... الإمام الباقر علیه السلام - 60

یَا جَابِرُ إِنَّ لِلْقُرْآنِ بَطْناً وَ لِلْبَطْنِ ظهراً ... الإمام الصادق علیه السلام - 56

یَا جَابِرُ مَا أَعْظَمَ فِرْیَهَ أَهْلِ اَلشَّامِ عَلَی اَللَّهِ یَزْعُمُونَ ... الإمام الباقر علیه السلام - 242

یَا خَیْثَمَهُ ، اَلْقُرْآنُ نَزَلَ أَثْلاَثاً: ثُلُثٌ فِینَا وَ فِی أَحِبَّائِنَا ... الإمام الباقر علیه السلام - 54

یَا عَلِیُّ مَا حَمَلَکَ عَلَی مَا صَنَعْتَ؟... النبیّ صلی الله علیه و آله -604

یَا فُضَیْلُ بَلِّغْ مَنْ لَقِیتَ مِنْ مَوَالِینَا عَنَّا اَلسَّلاَمَ ... الإمام الباقر علیه السلام - 276

یَا مُحَمَّدُ إِذَا سَمِعْتَ اَللَّهَ ذَکَرَ أَحَداً مِنْ هَذِهِ اَلْأُمَّهِ... الإمام الباقر علیه السلام - 64

یَا مُحَمَّدُ إِنَّ اَللَّهَ اِشْتَرَطَ عَلَی اَلنَّاسِ شَرْطاً وَ شَرَطَ لَهُمْ ... الإمام الباقر علیه السلام - 382

یَا مُحَمَّدُ إِنَّ اَللَّهَ اِشْتَرَطَ عَلَی اَلنَّاسِ وَ شَرَطَ لَهُمْ فَمَنْ وَفَی ... الإمام الباقر علیه السلام - 384

یَا مُحَمَّدُ مَا جَاءَکَ فِی رِوَایَهٍ مِنْ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ یُوَافِقُ اَلْقُرْآنَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 48

یَا مِسْمَعُ مَا یَمْنَعُ أَحَدَکُمْ إِذَا دَخَلَ عَلَیْهِ غَمٌّ مِنْ غُمُومِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 178

یَبْعَثُ اَللَّهُ قَوْماً مِنْ تَحْتِ اَلْعَرْشِ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ وُجُوهُهُمْ مِنْ... الإمام الباقر علیه السلام - 616

ص: 677

یَتَصَدَّقُ مَکَانَ کُلِّ یَوْمٍ أَفْطَرَ عَلَی مِسْکِینٍ مدّاً مِنْ طَعَامٍ ... الإمام الصادق علیه السلام - 322

یُجْزِیهِ شَاهٌ وَ اَلْبَدَنَهُ وَ اَلْبَقَرَهُ أَفْضَلُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 362

یَحْرُمُ عَلَیْهِ مَا یَحْرُمُ عَلَی اَلْمُحْرِمِ فِی اَلْیَوْمِ اَلَّذِی وَاعَدَهُمْ ... الإمام الصادق علیه السلام - 362

خْطُبُهَا عَلَی تَطْلِیقَتَیْنِ وَ لاَ یَقْرَبْهَا حَتَّی یُکَفِّرَ یَمِینَهُ... الإمام الصادق علیه السلام - 452

یَرْجِعُ مَغْفُوراً لَهُ لاَ ذَنْبَ لَهُ . ... الإمام الصادق علیه السلام - 400

یَسْجُدُ حَیْثُ تَوَجَّهَتْ بِهِ فَإِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کَانَ یُصَلِّی ... الإمام الصادق علیه السلام - 230

( يَسْتَلُونَكَ مَاذَا يُنفِقُونَ) ، قَالَ اَلْکَفَافُ ... أحدهما علیهما السلام - 426

اَلْیُسْرُ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، وَ فُلاَنٌ وَ فُلاَنٌ اَلْعُسْرُ، فَمَنْ کَانَ مِنْ وُلْدِ آدَمَ علیه السلام... الإمام الباقر علیه السلام - 334

یُصَلِّیهَا وَ لَوْ بَعْدَ أَیَّامٍ لِأَنَّ اَللَّهَ یَقُولُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 240

یَصُومُ اَلْأَیَّامَ اَلَّتِی قَالَ اَللَّهُ... الإمام الكاظم علیه السلام- 368

یَصُومُ اَلثَّلاَثَهَ لاَ یُفَرِّقُ بَیْنَهُمَا وَ لاَ یَجْمَعُ اَلثَّلاَثَهَ وَ اَلسَّبْعَهَ ... الإمام الكاظم علیه السلام - 372

اَلثَّلاَثَهَ وَ اَلسَّبْعَهَ لاَ یُفَرِّقُ بَیْنَهَا، وَ لاَ یَجْمَعُ اَلسَّبْعَهَ ... الإمام الكاظم علیه السلام - 374

یَصُومُ الْمُتَمَتِّعُ قَبْلَ التَّرْوِیَهِ بِیَوْمٍ وَ یَوْمَ التَّرْوِیَهِ وَ یَوْمَ عَرَفَهَ ... الإمام عليّ علیه السلام - 376

یَعْلَمُونَ أَنِّی أَقْدِرُ عَلَی أَنْ أُعْطِیَهُمْ مَا یَسْأَلُونَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 338

یَعْنِی إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْمَاعِیلَ . ... الإمام الصادق علیه السلام - 390

یَعْنِی إِذَا مَا اِعْتَدَی فِی اَلْوَصِیَّهِ وَ زَادَ فِی اَلثُّلُثِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 320

یَعْنِی اَلرَّجُلَ یَحْلِفُ أَنْ لاَ یُکَلِّمَ أَخَاهُ وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِکَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 446

یَعْنِی اَلرِّزْقَ إِذَا أَحَلَّ اَلرَّجُلُ مِنْ إِحْرَامِهِ وَ قَضَی نُسُکَهُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 388

یَعْنِی اَلْیَتَامَی یَقُولُ: إِذَا کَانَ اَلرَّجُلُ یَلِی یَتَامَی ... الإمام الصادق أو الكاظم علیهما السلام - 428

یَعْنِی أَنْ یَأْتِیَ اَلْأَمْرَ مِنْ وَجْهِهَا أَیُّ اَلْأُمُورِ کَانَ ... الإمام الباقر علیه السلام - 352

یَعْنِی بِذَلِکَ نَحْنُ وَ اَللَّهُ اَلْمُسْتَعَانُ... الإمام الباقر علیه السلام - 292

یَعْنِی صِیَامَ رَمَضَانَ ، فَمَنْ رَأَی هِلاَلَ... الإمام الصادق علیه السلام - 342

ص: 678

یَعْنِی فُلاَناً وَ صَاحِبَهُ وَ مَنْ تَبِعَهُمْ وَ دَانَ بِدِینِهِمْ ... الإمام الباقر علیه السلام - 172

یَعْنِی لاَ تَأْکُلاَ مِنْهَا ... الإمام الباقر علیه السلام - 148

یَعْنِی لاَ یَحِلُّ لَهَا أَنْ تَکْتُمَ اَلْحَمْلَ إِذَا طُلِّقَتْ وَ هِیَ حُبْلَی ... الإمام الصادق علیه السلام - 460

یَغْرَمُهَا وَصِیُّهُ وَ یَجْعَلُهَا فِی حِجَّتِهِ کَمَا أَوْصَی بِهِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 316

یَقْضِی بِمَا عِنْدَهُ دَیْنَهُ وَ لاَ یَأْکُلُ أَمْوَالَ اَلنَّاسِ إِلاَّ وَ عِنْدَهُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 348

یَقُولُ اَلرَّجُلُ لِلْمَرْأَهِ - وَ هِیَ فِی عِدَّتِهَا- یَا هَذِهِ مَا أُحِبُّ ... الإمام الصادق علیه السلام - 494

یُکَبِّرُ و يَومي، إيماءاً برأسه... الإمام الصادق علیه السلام - 514

یُکَبِّرُ وَ یُهَلِّلُ؛ یَقُولُ: اَللَّهُ أَکْبَرُ. یَقُولُ اَللَّهُ تعالى... الإمام الصادق علیه السلام - 516

یَکُونُ لَهُمُ اَلتَّمْرُ وَ اَللَّبَنُ وَ یَکُونُ لَکَ مِثْلُهُ عَلَی قَدْرِ مَا... الإمام الصادق علیه السلام - 432

يُمَتِّعُهَا قَبْلَ أَنْ يُطَلِّقَهَا ، قال اَللَّهَ تَعَالَى في كتابه ... الإمام الصادق علیه السلام - 498

یَنْبَغِی لِلَّذِی لَهُ اَلْحَقُّ أَنْ لاَ یَضُرَّ أَخَاهُ إِذَا کَانَ قَادِراً ... الإمام الصادق علیه السلام - 310

یَنْزِلُ فِی سَبْعِ قِبَابٍ مِنْ نُورٍ لاَ یُعْلَمُ فِی أَیِّهَا هُوَ حِینَ ... الإمام الباقر علیه السلام - 414

یُنِیلُهُ مِنَ اَلرِّبْحِ شَیْئاً إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ... الإمام الصادق علیه السلام - 506

یُؤَدِّی اَلرَّجُلُ عَنْ نَفْسِهِ وَ عِیَالِهِ وَ عَنْ رَقِیقِهِ اَلذَّکَرِ مِنْهُمْ...الإمام الباقر علیه السلام الله - 174

یُوقَفُ فَإِنْ عَزَمَ اَلطَّلاَقَ اِعْتَدَّتِ اِمْرَأَتُهُ کَمَا تَعْتَدُّ اَلْمُطَلَّقَهُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 450

یُوقَفُ فَإِنْ عَزَمَ اَلطَّلاَقَ بَانَتْ مِنْهُ وَ عَلَیْهَا عِدَّهُ اَلْمُطَلَّقَهِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 452

یُوقِنُونَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ وَ اَلظَّنُّ مِنْهُمْ یَقِینٌ ... إمام علي علیه السلام - 180

[إِنَّمَا] عَنَی بِذَلِکَ عَلِیّاً وَ اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَیْنَ و فَاطِمَهَ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ... الإمام الباقر علیه السلام - 254

ص: 679

المجلد 2

مشخصات کتاب

سرشناسه : عیاشی ، محمّد بن مسعود ، 320 ق .

عنوان قراردادی : تفسير العياشي . فارسی

عنوان و نام پدید آور : تحقیق و ترجمه کتاب تفسیر العياشي / تاليف ابو النضر محمّد بن مسعود ابن عياش السلمى السمرقندی معروف به عیاشی ؛ محقق و مترجم عبد اللّه صالحی

مشخصات نشر : قم : ذوی القربی ، 1395

شابک ج 2 - 574 - 518 - 964 - 978

وضعیت فهرست نویس : فيپا

یادداشت : کتاب نامه : ص 764 - 783؛ هم چنین به صورت زیر نویس.

موضوع : تفاسیر ماثوره

موضوع : تفاسیر شیعه - قرن 3 ق .

شناسه افزوده : صالحی نجف آبادی ، عبد اللّه ، 1327 - ، مترجم

رده بندی کنگره : 1395 7041 ت 9 ع / 93

رده بندی دیویی : 1726 / 297

شماره کتاب شناسی ملی : 4219642

تحقیق و ترجمه کتاب شریف تفسير العياشي

تألیف محدث جلیل القدر أبو النضر محمّد بن مسعود بن عياش

السلبي السمرقندي معروف به عياشي

(رضوان اللّه تعالى علیه)

محقق و مترجم عبد اللّه صالحی

خیراندیش دیجیتالی: انجمن مددکاری امام زمان (عج) اصفهان

ویراستار کتاب: خانم زهرا جعفری

ص: 1

اشاره

بسم اللّه الرحمن الرحیم

ص: 2

سرشناسه : عیاشی ، محمّد بن مسعود ، 320 ق .

عنوان قراردادی : تفسير العياشي . فارسی

عنوان و نام پدید آور : تحقیق و ترجمه کتاب تفسیر العياشی / تاليف ابو النضر محمّد بن مسعود ابن عياش السلمى السمرقندی معروف به عیاشی ؛ محقق و مترجم عبد اللّه صالحی

مشخصات نشر : قم : ذوی القربی ، 1395

شابک ج 2 - 574 - 518 - 964 - 978

وضعیت فهرست نویس : فيپا

یادداشت : کتاب نامه : ص 764 - 783؛ هم چنین به صورت زیر نویس.

موضوع : تفاسیر ماثوره

موضوع : تفاسیر شیعه - قرن 3 ق .

شناسه افزوده : صالحی نجف آبادی ، عبد اللّه ، 1327 - ، مترجم

رده بندی کنگره : 1395 7041 ت 9 ع / 93

رده بندی دیویی : 1726 / 297

شماره کتاب شناسی ملی : 4219642

قم - خیابان ارم - پاساژ قدس - پلاک 59

تلفن : 02537744663

تحقیق و ترجمه کتاب شریف تفسير العيّاشي

مؤلف : محمّد بن مسعود عیاشی

محقق و مترجم : عبد اللّه صالحی

چاپ خانه : سلیمان زاده * تیراژ : 1500 جلد * تاریخ چاپ : 1395 ه . ش

نوبت چاپ: اول * شابک ج 2 : 17 - 574 - 518 - 964 - 978

ص: 3

ص: 4

سورة المباركة ﴿ آل عمران ﴾

[3]

ص: 5

بسم اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

642 / [1] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَال:

﴿ سَمِعْتُهُ يَقُولُ: مَنْ قَرَأَ سورة الْبَقَرَهَ وَ آلَ عِمْرَانَ جَاءَ یَوْمَ الْقِیَامَهِ تُظِلَّانِهِ عَلَی رَأْسِهِ مِثْلَ الْغَمَامَتَیْنِ أَوْ مِثْلَ الْغَیَابَتَیْنِ ﴾ . (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى : ﴿ الم ﴿ 1 ﴾ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ ﴿ 2 ﴾ نَزَّلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ وَ أَنْزَلَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ ﴿ 3 ﴾ مِنْ قَبْلُ هُدىً لِلنَّاسِ وَ أَنْزَلَ الْفُرْقانَ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآياتِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدِيدٌ وَ اللَّهُ عَزِيزٌ ذُو انْتِقامٍ ﴿ 4 ﴾

643 / [2] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿ الَمَ * اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ * نَزَّلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لَمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَ أَنزَلَ اَلتَّوْراهَ و الْإِنْجِيلَ من قَبْلُ هُدَى لِلنَّاسِ وَ أَنزَلَ الْفُرْقَانَ ﴾ .

ص: 6


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 5/2 ح 1 و نور الثقلين: 249/1 ح 983. ثواب الأعمال :104 (ثواب من قرأ سورۀ البقرة و آل عمران)، عنه وسائل الشيعة : 6/ 249 ح 7859، و بحار الأنور 265/92 ح 8 و البرهان في تفسير القرآن : 5/2 ح 1 أعلام الدين : 369 (باب عدد سماء اللّه تعالي و هي تسعه) وقعت هذه الرواية في المطبعة الإسلامية في آخر سورۀ البقرة، ص 161 ح 535، و في الطبع الحديث : وردت في سورۀ آل عمران : ص 298 ح 1/640 . و قد تقدّم الحدیث فی هذه السورۀ ایضاً في الحدیث الثاني.

به نام خداوند بخشایندۀ مهربان

1) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: کسی که سورۀ «بقره» و «آل عمران» را (با دقت و تدبّر) بخواند، روز قیامت در حالی وارد (صحرای محشر) می شود که هر دو سوره همانند دو کبوتر و یا دو عباد بر سرش سایه افکنند.

فرمایش خداوند متعال: الف لام میم (1)خدایی (و معبودی) جز خداوند یکتای زنده و پایدار و نگه دارنده وجود ندارد (2) (همان خدابی که) کتاب را به حق بر تو نازل نمود که با نشانه های کتاب های گذشتگان منطبق می باشد و تورات و انجیل را (3) پیش از آن برای هدایت مردم (نیز) نازل نمود و (نیز قرآن) کتابی که حق را از باطل مشخّص می سازد، نازل کرد، همانا کسانی که به آیات خدا کافر شدند، دارای کیفر شدیدی خواهند بود و خداوند (برای کیفر بد کاران)، توانمند و صاحب انتقام است. (4)

2)- از عبد اللّه بن سنان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال «الف، لام، ميم * خدایی نیست مگر خدای یکتا، که زنده و استوار است * کتاب (قرآن) را به حق بر تو نازل نمود که تصدیق کننده است آن چه را که در پیش روی تو است * و تورات و انجیل را از قبل برای هدایت مردم فرستاد و فرقان را نازل نموده».

ص: 7

قَالَ: ﴿ هُوَ کُلُّ أَمْرٍ مُحْکَمٍ، وَ اَلْکِتَابُ هُوَ جُمْلَهُ اَلْقُرْآنِ اَلَّذِی یُصَدَّقُ فِیهِ مَنْ [کَانَ] قَبْلَهُ مِنَ اَلْأَنْبِیَاءِ ﴾ . (1)

قَوْلِه تَعَالَی: ﴿ هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ ءَاياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِيلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ ءَامَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبابِ ﴾ ﴿ 7 ﴾

644 / [3]- عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ کَثِیرٍ اَلْهَاشِمِیِّ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی : ﴿ هُو الّذي أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَبَ مِنْهُ ءَایَتٌ مُحْكَمَتٌ ﴾ ، قَالَ: أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ اَلْأَئِمَّهُ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ ، ﴿ وَ أَخَرَ مُتَشَبِهَتٌ ﴾ وَ فُلَانُ وَ فُلَانُ ، ﴿ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبهمْ زَيْغٌ ﴾ ، أصْحَابُهُمْ وَ أَهْلُ وَلاَیَتِهِمْ ﴿ فَیَتَّبِعُونَ مَا نَشَبَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ ابْتِغاءَ تَأْوِیلِهِ ﴾. (2)

645 / [4] - وَ سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام عَنِ اَلْمُحْکَمِ وَ اَلْمُتَشَابِهِ؟

قَالَ: ﴿ اَلْمُحْکَمُ مَا یُعْمَلُ بِهِ وَ اَلْمُتَشَابِهُ مَا اِشْتَبَهَ عَلَی جَاهِلِهِ ﴾ (3)

ص: 8


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 7/2 ، 5 ح و نور الثقلين: 249/1 ح 983. تفسير القمّي : 96/1 بإسناده عن عبد اللّه بن سنان، عن أبی عبد اللّه علیه السلام بتفاوت يسير، عنه البحار: 16/92 ح 13 - فیه : عن نضر بن سنان، عن ابی عبد اللّه علیه السلام -، مجمع البیان:236/2
2- عنه البرهان فی تفسیر القرآن: 10/2 ح 9. الكافي 414/1 ح 14 بتفاوت يسير، عنه تأوين الآيات بظاهرة : 106. و البحار: 208/23 ح 12، و البرهان في تفسير القرآن : 8/2 ح 2، المناقب لابن شهر آشوب: 421/4 (فصل في المقدّمات).
3- عنه بحار الأنوار: 382/92 ح 15، و البرهان في تفسير القرآن : 10/2 ح 10

فرمود: «الفرقان» هر امر و جریانی محکم و قطعی می باشد و «الکتاب» مجموعه (آیات و کلمات) قرآن است که تمام کتاب های پیامبران علیهم السلام گذشته - قبل از حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم- را تصدیق می نماید.

فرمایش خداوند متعال: او همان کسی است که این کتاب را بر تو نازل نمود، که قسمتی از آن، آیات محکم (صریح و روشن) است که اساس کتاب می باشد و متشابه است (که با مراجعه به دیگر آیات و یا اهل بیت علیهم السلام، آشکار می شود). اما افرادی که در قلب شان انحراف است دنبال متشابهات هستند، تا فتنه انگیزی کنند و تفسیر (نادرستی) را می طلبند، در حالی که تفسیر آن آیات را، غیر از خدا و راسخان در علم کسی نمی داند آنان می گویند: به (تمام آیات) قرآن ایمان آورده، تمام آن از طرف پروردگار ما است. و جز صاحبان عقل، متذکر نمی شوند. (7)

3) - از عبد الرحمان بن کثیر هاشمی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «او همان کسی است که بر تو کتاب را نازل نمود، که در آن آیات محکم می باشد» فرمود: (منظور از محکمات) أمير المؤمنين و دیگر امامان علیهم السلام هستند. «و آیات دیگری که متشابه هستند» فلان و فلان هستند. «کسانی که در دل های شان زیغ و انحراف وجود دارد». اصحاب، پیروان (و هم فکران) آنان خواهند بود. «پیروی می کنند آن چه را که متشابه می باشد، به عنوان ایجاد فتنه و ایجاد تأویل آن ها و کسی تأویل آن را نمی داند . مگر خداوند و کسانی که راسخ در علم هستند»، نیر (منظور از راسخون) امیر المؤمنین و دیگر امامان علیهم السلام هستند.

4) - و با سند خود روایت کرده است که از امام صادق علیه السلام در مورد محکم و متشابه سؤال کردند؟ فرمود: محکم، آن آیاتی است که بر طبق آن باید عمل شود، ولی متشابه آن آیاتی است که بر جاهلان، مشتبه و نامعلوم می باشد.

ص: 9

646 / [5] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ :

إِنَّ اَلْقُرْآنَ مُحْکَمٌ وَ مُتَشَابِهٌ فَأَمَّا اَلْمُحْکَمُ فَنُؤْمِنُ بِهِ وَ نَعْمَلُ بِهِ وَ نَدِینُ بِهِ، وَ أَمَّا اَلْمُتَشَابِهُ فَنُؤْمِنُ بِهِ وَ لاَ نَعْمَلُ بِهِ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿ فَأَمَّا اَلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ اِبْتِغاءَ اَلْفِتْنَهِ وَ اِبْتِغاءَ تَأْوِیلِهِ وَ ما یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاَّ اَللّهُ وَ اَلرّاسِخُونَ فِی اَلْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنّا بِهِ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا ﴾ وَ اَلرَّاسِخُونَ فِی اَلْعِلْمِ آلُ مُحَمَّدٍ (1)

647 / [6] - عَنْ مَسْعَدَهَ بْنِ صَدَقَهَ ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ، عَنْ أَبِیهِ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ، ﴿ أَنَّ رَجُلًا قَالَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: هَلْ تَصِفُ لَنَا رَبِّنَا ؟ نَزْدَادُ لَهُ حُبّاً وَ بِهِ مَعْرِفَةً ﴾ .

﴿ فَغَضِبَ وَ خَطَبَ اَلنَّاسَ فَقَالَ فِیمَا قَالَ عَلَیْکَ یَا عَبْدَ اَللَّهِ! بِمَا دَلَّکَ عَلَیْهِ اَلْقُرْآنُ مِنْ صِفَتِهِ وَ تَقَدَّمَکَ فِیهِ اَلرَّسُولُ مِنْ مَعْرِفَتِهِ فَائْتَمَّ بِهِ وَ اِسْتَضِئْ بِنُورِ هِدَایَتِهِ فَإِنَّمَا هِیَ نِعْمَهٌ وَ حِکْمَهٌ أُوتِیتَهَا فَخُذْ مَا أُوتِیتَ وَ کُنْ مِنَ اَلشَّاکِرِینَ وَ مَا کَلَّفَکَ اَلشَّیْطَانُ عِلْمَهُ مِمَّا لَیْسَ عَلَیْکَ فِی اَلْکِتَابِ فَرْضُهُ وَ لاَ فِی سُنَّهِ اَلرَّسُولِ وَ أَئِمَّهِ اَلْهُدَی أَثَرُهُ فَکِلْ عِلْمَهُ إِلَی اَللَّهِ، وَ لاَ تُقَدِّرْ عَظَمَهَ اَللَّهِ [عَلَی قَدْرِ عَقْلِکَ فَتَکُونَ مِنْ اَلْهَالِکِینَ] ﴾ (2) .

﴿ وَ اِعْلَمْ یَا عَبْدَ اَللَّهِ! أَنَّ اَلرَّاسِخِینَ فِی اَلْعِلْمِ هُمُ اَلَّذِینَ أَغْنَاهُمُ اَللَّهُ عَنِ اَلاِقْتِحَامِ عَلَی اَلسُّدَدِ اَلْمَضْرُوبَهِ دُونَ اَلْغُیُوبِ إِقْرَاراً بِجَهْلِ مَا جَهِلُوا تَفْسِیرَهُ مِنَ اَلْغَیْبِ

ص: 10


1- عنه بحار الأنوار: 382/92 ح 16 ، و البرهان في تفسير القرآن : 2/ 10 ح 11. بصائر الدرجات : 203 ح 3 (باب - 10 في الأئمّة علیهم السلام أنّهم الراسخون) بإسناده عن وهب بن حفص، عن أبی عبد اللّه علیه السلام بحذف الذيل، عنه وسائل الشيعة: 198/27 ح 33583 و البحار: 198/23 ح 30 و 237/2 ح 29 و مستدرك الوسائل : 326/17 ح 21486، كلاهما عن كتاب جعفر بن محمّد بن شريح الحضرمي.
2- ما بين المعقوفتين لم يرد في الطبع الحديث.

5)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا قرآن دارای محکم و متشابه است، پس به محکم آن ایمان می آوریم و به آن عمل می کنیم و اهمیت می دهیم و به متشابه آن ایمان می آوریم اما عمل نمی کنیم هم چنان که در فرمایش خدای عزوجل آمده است: «او کسی است که این کتاب (آسمانی) را بر تو نازل نمود که قسمتی از آن آیات محکم و قطعی می باشد و این ها اصل و اساس کتاب (قرآن) خواهند بود و قسمتی از آن ، متشابهات هستند (که با مقایسه و مراجعه به محکمات روشن می گردند) اما کسانی که در دل های شان انحراف و مرض است به متشابهات می گروند، تا فتنه انگیزی کرده و با تفسیر نادرست (از پیش خود) مردم را منحرف و سرگردان کنند در حالی که تأویل و تفسیر آن ها را غیر از خدا و آن کسانی که راسخ و استوار در علم هستند، شخص دیگری نمی داند پس می گویند: ما به تمام آن چه از طرف پروردگارمان نازل شده، ایمان آودیم».

و افزود که: منظور از راسخین در علم آل محمّد علیهم السلام می باشند.

6) - از مسعدة بن صدقه روایت کرده است، که گفت:

امام صادق به نقل از پدر بزرگوارش علیهما السلام فرمود: مردی به امیر المؤمنین على علیه السلام گفت: آیا ممکن است پروردگار را برای ما توصیف نمایی، تا نسبت به او محبت و معرفت بیشتری داشته باشیم؟ حضرت در غضب شد و فرمود: ای بنده خدا! به آن چه که قرآن خداوند را توصیف و راهنمایی کرده و نیز رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم پیرامون آن بیان نموده از همان پیروی کن و در نور روشنایی آن قدم بردار؛ زیرا که آن نعمت و حکمتی است که آن ها را به تو داده اند پس آن چه را که به تو داده اند بگیر و شکر گزار باش و آن چه که شیطان تو را بر آن راهنمایی می کند نه در قرآن بر تو واجب شده است و نه در سنت پیغمبر و امامان هدایت گر اثر و نشانی از آن می باشد پس علم آن را به خدای عزّ و جلّ واگذار کن (و حقیقت را انتخاب کن و توجه داشته باش که) عظمت خداوند را با عقل و اندیشه خود محاسبه ننمایی که به هلاکت خواهی رسید. و ای بنده خدا! بدان که راسخان در علم همان کسانی هستند که خداوند ایشان را از فرو رفتن در درّه های انحراف بازداشته و (از هر چیزی) بی نیاز گردانیده است.

ص: 11

المحجوب ، فقالوا: ﴿ ءَامَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا ﴾ ، وَ قَدْ مَدَحَ اَللَّهُ اِعْتِرَافَهُمْ بِالْعَجْزِ عَنْ تَنَاوُلِ مَا لَمْ یُحِیطُوا بِهِ عِلْماً وَ سَمَّی تَرْکَهُمُ اَلتَّعَمُّقَ فِیمَا لَمْ یُکَلِّفْهُمُ اَلْبَحْثَ عَنْهُ رُسُوخاً ﴾ (1)

648 / [7] - عَنْ بُرَیْدِ بْنِ مُعَاوِیَهَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

قَوْلُ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿ وَ مَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّسِخُونَ فِي الْعِلْم ﴾ .

قالَ : ﴿ یَعنی تَأویلَ القُرآنِ کُلَّهُ إلَا اللّهُ وَ الرّاسِخونَ فِی العِلمِ ، فَرَسولُ اللّهِ صَلِّيَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ أفضَلُ الرّاسِخینَ ، قَد عَلَّمَهُ اللّهُ جَمیعَ ما أنزَلَ عَلَیهِ مِنَ التَّنزیلِ وَ التَّأویلِ ، وَ مَا کانَ اللّهُ مُنزِلاً عَلَیهِ شَیئا لَم یُعَلِّمهُ تَأویلَهُ ، وَ أوصِیاؤُهُ مِن بَعدِهِ یَعلَمونَهُ کُلَّهُ ، فَقالَ الَّذینَ لا یَعلَمونَ : ما نَقولُ إذا لَم نَعلَم تَأویلَهُ ؟

فَأَجابَهُمُ اللّهُ : ﴿ یَقُولُونَ ءَامَنَّا بِهِ کُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا ﴾ . وَ القُرآنُ لَهُ خاصٌّ و عامٌّ ، وَ ناسِخٌ و مَنسوخٌ ، وَ مُحکَمٌ وَ مُتَشابِهٌ ، فَالرّاسِخونَ فِی العِلمِ یَعلَمونَهُ ﴾ (2)

ص: 12


1- عنه بحار الأنوار: 257/3 ح 1 ، و البرهان في تفسير القرآن : 10/2 ح 12، و مستدرك الوسائل : 247/12 ح 14016 . نهج البلاغة : 124 الخطبة رقم 91 (و من خطبة له علیه السلام تعرف بخطبة الأشباح) فيه : روى مسعدة بن صدقة عن الصادق جعفر بن محمّد علیهما السلام أنّه قال : خطب أمير المؤمنين علیه السلام بتفصيل، عنه البحار : 106/54 ح 90، شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد : 403/6 خطبه 90، أعلام الدين: 103 (أبيات في التوحيد).
2- عنه بحار الأنوار: 92/92 ح 39 و البرهان في تفسير القرآن : 10/2 ح 13. بصائر الدرجات : 204 ح 8 (باب - 10 في الأئمّة علیهم السلام أنّهم الراسخون) بإسناده عن بريد بن معاوية العجلي ، عن أحدهما عليهما السلام ، و نحوه الكافي : 213/1 ح 2 ، عنه البحار : 130/17 ح 1 .

پس به آن چه تفسیر و بیانش را ندانستند بیانش را ندانستند و محجوب گشتند، گفتند: (به محکمات و متشابهات و) «آن چه از نزد پروردگار ما است، ایمان آوردیم.»

پس خداوند از روی دانش، اعتراف ایشان را بر عجز و ناتوانی نسبت به فرا گرفتن آن چه به آن احاطه ندارند مدح و ثنا کرده و ترک ایشان را از تفکّر و تعمّق در آن چه بحث و کاوش از آن را تکلیف نکرده، رسوخ نامیده (و رسوخ به معنای استوار و ثابت و پا بر جای بودن) است.

7)- از بُرید بن معاویه روایت کرده است، که گفت: به امام باقر علیه السلام عرض کردم: (منظور از) سخن خدای عزّوجلّ: «و تأویل آن را نمی دانند، مگر خداوند و راسخون فی علم» چیست؟

فرمود: رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم است که برترین راسخان و ثابت قدمان در علوم می باشد، همانا خداوند آن چه را که نسبت به تنزیل و تأویل نازل نموده، همه را به رسولش تعلیم داده است و چیزی وجود ندارد که نازل کرده باشد و تأویل آن را به رسولش تعلیم نداده باشد و نیز اوصیا و جانشینان حضرتش، تمامی آن ها را می دانند و کسانی که تأویل آن را نمی دانند گویند ما در مورد چیزی که تأویلش را نمی دانیم چیزی مطرح نمی کنیم و خداوند با سخن خود اعلام نموده که: می گویند: «ما به آن ایمان داریم، همۀ آن از نزد پروردگار ما می باشد».

(سپس افزود:) قرآن، خاص و عام دارد محکم و متشابه دارد، ناسخ و منسوخ دارد؛ و راسخون در علم همه آن ها را می دانند.

ص: 13

649 / [8]- عَنِ الْفُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ : ﴿ وَ مَا یَعلَمُ تَأوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّسِخُونَ فِی العِلمِ ﴾ ، نَحْنُ نَعْلَمُ (1)

650 / [9]- عَنْ أَبِی بَصِیرٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿ نَحْنُ اَلرَّاسِخُونَ فِی اَلْعِلْمِ، فَنَحْنُ نَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ ﴾ . (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى : ﴿ رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَدُنكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنتَ الْوَهَّابُ ﴾ ﴿ 8 ﴾

651 / [10] -عَنْ سَمَاعَهَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ أَکْثِرُوا مِنْ أَنْ تَقُولُوا ﴿ رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا ﴾ وَ لاَ تَأْمَنُوا اَلزَّیْغَ ﴾ . (3)

قَوْلُهُ تَعَالَى : ﴿ زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنِينَ وَ الْقَناطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِكَ مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَئَابِ ﴾ ﴿ 14 ﴾

ص: 14


1- عنه بحار الأنوار: 92/92 - 40، و البرهان في تفسير القرآن: 11/2 - 14. بصائر الدرجات: 196 ديل ح 7 (باب - 7 في أنّ الأئمّة علیهم السلام أعطوا التفسير) عنه وسائل الشعیة: 196/27 ذيل ح 33580، و البحار : 97/92 ح 64. و تقدّم الحديث بتمامه في (باب 11 تفسير الناسخ و المنسوخ و الظاهرة)، الحديث 5.
2- عنه بحار الأنوار: 92/92 ح 41 . و البرهان في تفسير القرآن : 11/2 ح 15. الكافي 166/1 ح 13.
3- عنه بحار الأنوار: 181/94 ح 8 و البرهان 11/2 ح 2، و نور الثقلین : 319/1 ح 48. بصائر الدرجات 203 ح 5 (باب - 10 في الأئمّة علیهم السلام أنّهم الراسخون) ، عنه البحار: 198/23 ح 31 ، و مستدرك الوسائل: 332/17 ح 21505، الكافي : 213/1 ح 1، عنه وسائل الشيعة : 178/27 ح 33536

8)- از فضیل بن یسار روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره (فرمایش خداوند متعال:) ، «و تأویل آن را نمی دانند، مگر خداوند و راسخون در علم» فرمود: ما (اهل بیت رسالت) آن را می دانیم (و نسبت به آن عالم هستیم).

9)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: ما (اهل بیت عصمت و طهارت)، راسخون (ثابت او قدمان و استواران) در علوم (و فنون مختلف) هستیم پس ما تأویل و تفسیر آن (قرآن) را می دانیم.

فرمایش خداوند متعال: (مؤمنین گویند:) پروردگارا! دل های ما را بعد از آن که ما را هدایت کردی، منحرف مگردان و از سوی خود رحمتی بر ما موهبت بفرما دیرا تو بخشنده ای. (8)

10) - از سماعه بن مهران روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: فرمایش خداوند: « پروردگارا! دل های ما را بعد از هدایت شدنمان ، منحرف نگردان» را (با توجّه و دقّت) زیاد بر زبان جاری کنید و خود را از قرار گرفتن در (پرتگاه) شک و تردید ایمن ندانید.

فرمایش خداوند متعال: محبت امور شهوی و مادی از زنان و فرزندان و (نیز) اموالی از طلا و نقره و اسب های ممتاز و چهار پایان و زراعت، در نظر مردم جلوه داده شده (تا در پرتو آن، آزمایش و تربیت شوند) این امور (در صورتی که هدف نهایی آدمی را تشکیل دهند) سرمایۀ زندگی پست (و ناچیز مادی) است و سر انجام (زندگی والا و جاویدان) خوبی ها نزد خداوند است. (14)

ص: 15

652 / [11] -عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ ، قَالَ :

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ مَا تَتَلَذَّذُ اَلنَّاسُ فِی اَلدُّنْیَا وَ اَلْآخِرَهِ بِلَذَّهٍ أَکْثَرَ لَهُمْ مِنْ لَذَّهِ اَلنِّسَاءِ وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ ﴿ زُیِّنَ لِلنّاسِ حُبُّ اَلشَّهَواتِ مِنَ اَلنِّساءِ وَ اَلْبَنِینَ وَ اَلْقَناطِیرِ اَلْمُقَنْطَرَهِ مِنَ اَلذَّهَبِ وَ اَلْفِضَّهِ ﴾ إِلَی آخِرِ اَلْآیَهِ ثُمَّ قَالَ: إِنَّ أَهْلَ اَلْجَنَّهِ مَا یَتَلَذَّذُونَ بِشَیْءٍ فِی اَلْجَنَّهِ أَشْهَی عِنْدَهُمْ مِنَ اَلنِّکَاحِ لاَ طَعَامٍ وَ لاَ شَرَابٍ ﴾ (1)

653 / [12] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ : ﴿ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ ﴾ (2) قالَ :﴿ لاَ یَحِضْنَ وَ لاَ یُحْدِثْنَ ﴾ (3)

قَوْلُهُ تَعَالَى : ﴿ الصَّابِرِينَ وَ الصَّادِقِينَ وَ الْقانِتِينَ وَ الْمُنْفِقِينَ وَ الْمُسْتَغْفِرِينَ بِالْأَسْحارِ ﴾ ﴿ 17 ﴾

654 / [13] - عَنْ زُرَارَهَ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: ﴿ مَنْ دَاوَمَ عَلَی صَلاَهِ اَللَّیْلِ وَ اَلْوَتْرِ وَ اِسْتَغْفَرَ اَللَّهَ فِی کُلِّ وَتْرٍ سَبْعِینَ مَرَّهً، ثُمَّ وَ اظَبَ عَلَی ذَلِکَ سَنَهً کُتِبَ مِنَ اَلْمُسْتَغْفِرِینَ بِالْأَسْحارِ ﴾ . (4)

ص: 16


1- عنه بحار الأنوار: 139/8 ح 53 قطعة منه، 53 قطعة منه، و البرهان في تفسير القرآن : 13/2 ذيل ح 1، و مستدرك الوسائل : 157/14 ح 16367 . الكافي : 321/5 ح 10 ، عنه وسائل الشيعة : 23/20 ح 24929.
2- سورۀ بقرة: 25/2 ، و سورۀ نساء 57/4.
3- عنه بحار الأنوار: 139/8 ح 52 ، و البرهان : 14/2 ح ،5 ، و نور الثقلين : 321/1 ح 58. تفسير القمّي : 34/1 و 97 - مرسلاً في كليهما - من لا يحضره الفقيه : 89/1 ح 195.
4- عنه بحار الأنوار: 225/87 ح 37 ، و البرهان في تفسير القرآن: 14/2 ح 6، و مستدرك الوسائل: 406/4 ح 5025 . من لا يحضره الفقيه : 489/1 ح 1405 بإسناده عن عمر بن يزيد - و لا أعلمه إلّا - عن أبی عبد اللّه علیه السلام بتفاوت يسير، عنه وسائل الشيعة : 279/6 ح 7962، و البحار : 120/87، و نحوه ثواب الأعمال : 171، و الخصال : 581/2 ح 3 عنهما البحار : 205/87 ح 14.

11) - از جمیل بن درّاج روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هیچ لذتی در دنیا و آخرت برای مردم، لذیذ تر و گوارا تر از لذت زنان نیست و تأیید آن فرمایش خداوند می باشد: «عشق و دوستی نسبت به زن و فرزند و اموالی از طلا و نقره (برای مردان) زینت و جلوه ای خاص داده شده است« تا پایان آیه.

سپس حضرت فرمود: برای اهل بهشت، لذتی بالا تر از نکاح و کامیابی نمی باشد که حتی خوراک و نوشیدنی های بهشتی برای شان آن چنان لذت را نخواهد داشت.

12) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «در بهشت همسرانی پاک هستند» فرمود: (همسران بهشتی) نه خون حیض می بینند و نه شکسته و پیر می گردند.

فرمایش خداوند: متعال آنان (در برابر مشکلات و در مسیر اطاعت و ترک گناه) استقامت می ورزند و راستگو هستند و (در پیشگاه خداوند) خضوع و (در راه او) انفاق می کنند و در سحر گاهان استغفار می نمایند. (17)

13) - از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: کسی که بر انجام نماز شب و نماز وتر مداومت داشته باشد و در نماز وِتر (سحر گاهان) هفتاد مرتبه استغفار و توبه نماید و تا یک سال به همین ترتیب عمل کند، نام او در شمار افرادی نوشته می شود که سحر گاهان (به درگاه خداوند) استغفار (و ناله) دارند.

ص: 17

655 / [14] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، قَالَ :

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَوْلُ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: ﴿ وَ الْمُسْتَغْفِرِينَ بِالْأَسْحَارِ ﴾ ، قَالَ: ﴿ اسْتَغْفَرَ رَسُولُ اللَّهِ صَلِّيَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فِي وَتْرِهِ سَبْعِينَ مَرَّةً ﴾ (1)

656 / [15] - عَنْ عُمَرَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ مَنْ قَالَ فِی آخِرِ اَلْوَتْرِ فِی اَلسَّحَرِ : ﴿ أَسْتَغْفِرُ اَللَّهَ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ ﴾ سَبْعِینَ مَرَّهً وَ دَامَ عَلَی ذَلِکَ سَنَهً، کَتَبَهُ اَللَّهُ مِنَ اَلْمُسْتَغْفِرِینَ بِالْأَسْحارِ ﴾ (2)

657 / [16] - وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی عَنْهُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : ﴿ وَجَبَتْ لَهُ اَلْمَغْفِرَهُ ﴾ (3)

658/ [17] - عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ يَقُولُ: ﴿ مَنِ اسْتَغْفَرَ اللَّهَ سَبْعِينَ مَرَّةً فِي الْوَتْرِ بَعْدَ الرُّكُوعِ

ص: 18


1- عنه بحار الأنوار: 225/87 ذيل ح 37 ، و البرهان في تفسير القرآن : 14/2 ح 7، و مستدرك الوسائل : 406/42 ح 5026 بحذف الذيل. تهذيب الأحكام : 130/2 ح 269 بإسناده عن سماعة، عن أبي بصير قال : قلت له (مضمراً) عنه وسائل الشيعة : 281/6 ح 7969 ، و البحار : 121/87.
2- عنه بحار الأنوار: 225/87 ذيل ح 37 فيه : عن عمر بن يزيد، و البرهان في تفسير القرآن : 14/2 ح 8 بتفاوت، و مستدرك الوسائل : 407/4 ح 5027 كذا بتفاوت. المحاسن : 53/1 ح 80 (باب - 62 في ثواب استغفار الوتر) بإسناده عن عمر بن يزيد، عن أبی عبد اللّه علیه السلام، عنه البحار: 210/87 ح 24 من لا يحضره الفقيه: 489/1 ح 1405 بتفاوت، عنه و عن البرقي وسائل الشيعة : 279/6 ح 7962، ثواب الأعمال : 171 (ثواب من استغفر اللّه في وتره)، عنه البحار: 205/87 ح 14، مستدرك الوسائل : 407/4 ح 5029 عن الكفعمي في جُنّة الأمان .
3- عنه بحار الأنوار: 225/87 ذيل ح 37 ، و البرهان في تفسير القرآن : 14/2 ذيل ح 8، و مستدرك الوسائل : 407/4 ذيل ح 5026. ثواب الأعمال : 171 (ثواب من استغفر اللّه في وتره سبعين مرّة)، الخصال: 581/2 ح 3، عنهما البحار : 205/87 ح 14.

14) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت به حضرت (صادق) علیه السلام عرض کردم: (منظور از فرمایش خداوند تبارک و تعالی): «و استغفار کنندگان در سحر گاهان» چیست؟

فرمود: رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم در نماز وِترش هفتاد بار (به درگاه خداوند متعال) استغفار می نمود.

15) - از عمر (بن یزید) روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که بعد از نماز وتر (سحرگاهان)، هفتاد مرتبه استغفار و توبه نماید و تا یک سال بر انجام آن مداومت ورزد، خداوند او را در شمار افرادی می نویسد که سحر گاهان استغفار (و ناله) کنند.

16) - و در روایتی دیگر از آن حضرت آمده است:

(که فرمود:) برایش مغفرت و آمرزش واجب و حتمی می باشد.

17) - از عمر بن یزید روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: کسی که در نماز وِتر (سحرگاهان) بعد از رکوع هفتاد مرتبه استغفار و توبه نماید و تا یک سال بر آن ادامه دهد، جزء افرادی خواهد بود که سحر گاهان به درگاه او استغفار و ناله دارند.

ص: 19

فَدَامَ عَلَى ذَلِكَ سَنَةً كَانَ مِنَ الْمُسْتَغْفِرِينَ بِالْأَسْحَارِ ﴾ (1)

659 / [18]- عَنْ مُفَضَّلُ بْنِ عُمَرَ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ! تَفُوتُنِی صَلاَهُ اَللَّیْلِ فَأُصَلِّی اَلْفَجْرَ فَلِی أَنْ أُصَلِّیَ بَعْدَ صَلاَهِ اَلْفَجْرِ مَا فَاتَنِی مِنْ صَلاَهِ اَللَّیْلِ وَ أَنَا فِی صَلاَهِ [مُصَلاَّیَ] قَبْلَ طُلُوعِ اَلشَّمْسِ؟

قَالَ: ﴿ نَعَمْ، وَ لَکِنْ لاَ تُعْلِمْ بِهِ أَهْلَکَ فَیَتَّخِذُونَهُ سُنَّهً : فَیَبْطُلُ قَوْلُ اَللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ: ﴿ وَ الْمُسْتَغْفِرِينَ بالأَسْحَارِ ﴾ . ﴾ (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى : ﴿ شَهِدَ اَللّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ وَ اَلْمَلائِکَهُ وَ أُولُوا اَلْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ اَلْعَزِیزُ اَلْحَکِیمُ ﴿ 18 ﴾ إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ أُوْتُواْ الْکِتَابَ إِلاَّ مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیًا بَیْنَهُمْ وَ مَن یَکْفُرْ بِآیَاتِ اللّهِ فَإِنَّ اللّهِ سَرِیعُ الْحِسَاب ﴾ ﴿ 19 ﴾

660 / [19] - عَنْ جَابِرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ هَذِهِ اَلْآیَهِ ﴿ شَهِدَ اَللّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ وَ اَلْمَلائِکَهُ وَ أُولُوا اَلْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ اَلْعَزِیزُ اَلْحَکِیمُ ﴾ ؟

ص: 20


1- عنه بحار الأنوار: 225/87 ذیل ح 37، و البرهان في تفسير القرآن: 14/2 ح 9. و مستدرك الوسائل : 407/4 ح 5028
2- عنه بحار الأنوار: 226/87 ذيل ح 37، و البرهان في تفسیر القرآن : 14/2 ح 10، و نور ثقلین 321/1 ح 59، و مستدرک الوسائل : 158/3 ح 3259. تهذيب الأحكام : 272/2 ح 122، عنه الوسائل الشيعة 244/4 ح 5044، و 274 ح 5144.

18) - و از مفضل بن عمر روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: فدایت شوم! نماز شب از دستم می رود، ولی نماز صبح را به جا می آورم، آیا می توانم نماز شب را بعد از نماز صبح - پیش از طلوع خورشید - بخوانم؟

فرمود: بلی، ولی آن را به اهل خانه (و به دیگران) نگو، که مبادا سنت شود و فرمایش خداوند متعال: «و درخواست کنندگان آمرزش در سحرگاهان» باطل و لغو گردد.

فرمایش خداوند متعال: خداوند (با ایجاد نظام واحد جهان هستی) گواهی می دهد که معبودی جز او نیست و فرشتگان و صاحبان دانش (هر کدام به گونه ای بر این مطلب) گواهی می دهند در حالی که (خداوند در تمام جهان) قیام به عدالت دارد و معبودی غیر از او نیست، که هم توانا و هم حکیم باشد. (18) به درستی که دین در نزد خداوند اسلام است و کسانی که کتاب آسمانی به آنان داده شده اختلافی (در آن) ایجاد نکردند مگر بعد از آگاهی و علم آن هم به خاطر ظلم و ستم در میان خود و هر کسی که به آیات خدا کفر ورزد. (مجازات خواهد شد) پس همانا خداوند سریع حساب رسی می کند. (19)

19) - از جابر روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام پیرامون این آیۀ شریفه: «خداوند فرشته ها ، پیامبران و صاحبان علم شهادت می دهند که خدایی نیست. مگر او (خدای بکتا) که قائم به قسط و عدالت است، خدایی جز او وجود ندارد که عزیز و حكيم است» سؤال کردم؟

ص: 21

قالَ أبو جَعفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: ﴿ شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ فَإِنَّ اللّهَ تَبارَكَ وَ تَعالى يَشهَدُ بِها لِنَفسِهِ وَ هُوَ كَما قالَ، فَأَمّا قَولُهُ: ﴿ وَ اَلْمَلائِکَهُ ﴾ ، فَإِنَّهُ أكرَمَ المَلائِكَةَ بِالتَّسليمِ لِرَبِّهِم، وَ صَدَّقوا وَ شَهِدوا كَما شَهِدَ لِنَفسِهِ، وَ أمّا قَولُهُ: ﴿ وَ أُوْلُواْ الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ ﴾ ، فَإِنَّ اولِي العِلمِ الأَنبياءُ وَ الأَوصياءُ، و هُم قِيامٌ بِالقِسطِ؛ وَ القِسطُ: هُوَ العَدلُ فِي الظّاهِرِ، وَ العَدلُ فِي الباطِنِ: أميرُ المُؤمِنينَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ﴾ (1)

661 / [20] - عَنْ مَرْزُبَانَ [ مَرْوَانَ ] الْقُمِّيُّ (2) ، قَالَ :

سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ : ﴿ شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَ المَلائِكَةَ وَ أُوْلُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ ﴾ ؟

قَالَ : ﴿ هُوَ الْإِمَامَ ﴾ (3)

662 / [21] -عَنْ إِسْمَاعِيلَ ، رَفَعَهُ إِلَى سَعِيدِ بْنِ جُبَيْرٍ ، قَالَ:

﴿ کَانَ عَلَی اَلْکَعْبَهِ ثَلاَثُ مِائَهٍ وَ سِتُّونَ صَنَماً، لِکُلِّ حَیٍّ مِنْ أَحْیَاءِ اَلْعَرَبِ اَلْوَاحِدُ وَ اَلاِثْنَانِ فَلَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ ﴿ شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ ﴾ - إِلَى قَوْلِهِ- : ﴿ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴾ خَرَّتْ الْأَصْنَامُ فِي الْكَعْبَةِ سُجَّداً ﴾ (4)

ص: 22


1- عنه بحار الأنوار: 204/23 ح 52، و البرهان في تفسير القرآن : 15/2 ح 2، و نور الثقلين: 323/1 ح 66. تفسیر فرات الكوفي 77 ح 51، عنه البحار : 132/36 ح 84 .
2- مرزبان بن عمران بن سعد الأشعري القمّي، عدّه الشيخ من أصحاب الرضا علیه السلام تنقيح المقال (الرحلي): 208/3 الرقم 11647.
3- عنه بحار الأنوار : 204/23 ح 53 ، و البرهان في تفسير القرآن : 15/2 ح 3، و نور الثقلين : ح 323/1 ح 67.
4- عنه بحار الأنوار : 366/17 ح 12 ، و البرهان في تفسير القرآن : 15/2 ح 4.

امام باقر علیه السلام فرمود: ﴿ شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ ﴾ ، خداوند تبارک و تعالى برای خود، به حقّانیت و یگانگی وجود خویش شهادت می دهد و آن همان چیزی است که فرموده و اما فرمایش دیگر: ﴿ وَ المَلائِكَةَ ﴾ خداوند فرشته ها را به خاطر تصدیق و تسلیم شهادت در برابر پروردگار شان و ایشان را گرامی داشته است.

و (نیز) فرمایش دیگر خداوند: ﴿ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قَائمَا بِالْقِسْطِ ﴾ (به این معنا است که) پیامبران و اوصیا همگی صاحبان علوم هستند، ایشان بر پا کنندگان عدالت می باشند و کلمه «قسط» در ظاهر به معنای عدالت ولی در باطن امير المؤمنين على علیه السلام است.

20) - از مرزبان قمی روایت کرده است که گفت:

از امام رضا علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «خداوند ، فرشته ها ، پیامبران و صاحبان علم شهادت می دهند که نیست خدایی مگر او (خدای یکتا) که قائم به قسط و عدالت است»، سؤال کردم؟

فرمود: منظور امام (واجب الاطاعه) است.

21) - از اسماعیل به نقل از سعید بن جبیر روایت کرده است که گفت:

بر بالای بام کعبه، سیصد و شصت بُت نهاده بودند که برای هر طایفه ای از طوایف عرب، یک یا دو بت وجود داشت، پس از آن که این آیه شریفه: «خداوند (خودش) گواه است که خدایی جز او وجود ندارد - تا آخر - او عزیز و حکیم می باشد» نازل شد.

تمامی بت ها در کعبه بر صورت و به حالت سجده، روی زمین افتادند.

ص: 23

663 / [22]- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ ، قَالَ :

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَى : ﴿ إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ ﴾ ؟

فَقَالَ : ﴿ الَّذِي فِيهِ الْإِيمَانِ ﴾ (1)

664 / [23]- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ : ﴿ إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الإسلمُ ﴾ ، قَالَ: يَعْنِي الدِّينِ فِيهِ الْإِيمَانِ. (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى : ﴿ قُل اللَّهُمَّ مَلِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَن تَشَاءُ وَ تَنزِعُ الْمُلْكَ مِمَّن تَشَاءُ وَ تُعِزُّ مَن تَشَاءُ وَ تُذِلُّ مَن تَشَاءُ بيدك الخَيْرُ إنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴾ ﴿ 26 ﴾

665 / [24] -عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ ، قَالَ :

قُلْتُ لأبی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ : قَوْلُ اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى : ﴿ قُل اللَّهُمَّ مَلَكِ الْمَلَكِ نُؤْتِي الْمُلْكَ مَن نَشَاءُ وَ تَنزِعُ الْمُلْكَ مِمَّن تَشَاءُ ﴾ ؛ فَقَدْ أَتَى اللَّهُ بَنِي أُمَيَّةَ الْمَلَكِ !

فقال عَلَیْهِ السَّلَامُ:﴿ لَيْسَ حَيْثُ يَذْهَبُ النَّاسِ إِلَيْهِ ، إِنَّ اللَّهَ أَتَانَا الْمُلْكُ وَ أَخَذَهُ بَنُو أُمَيَّةَ ، بِمَنْزِلَةِ الرَّجُلِ يَكُونُ لَهُ الثَّوْبُ وَ يَأْخُذُهُ الْآخَرِ ، فَلَيْسَ هُوَ لِلَّذِى أَخَذَ ﴾ (3)

ص: 24


1- عنه البرهان في تفسير القرآن 15/2 ح 1، و نور الثقلين 363/1 ح 68.
2- عنه بحار الأنوار : 284/68 ح 40، و البرهان في تفسير القرآن: 16/2 ح 2.
3- عنه بحار الأنوار: 28833 ح 15 و 348/75 ح 52، و البرهان في تفسیر القرآن. 18/2 ح 2. الكافي: 296/68 ح 389 بإسناده عن داود بن فرقد، عن عبد ألاعلى مولى آل سام، عن أبي عبد اللّه علیه السلام بتفاوت يسیر، عنه البحار 353/75 ح 63.

22) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفت:

از آن حضرت علیه السلام درباره فرمايت خداوند متعال: «همانا دین در پیشگاه خداوند (فقط) اسلام است» سؤال کردم؟

فرمود: اسلام آن چیزی است که ایمان در محتوای آن باشد.

23)- از محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «همانا دین در پیشگاه خداوند (فقط) اسلام است» سؤال کردم؟

فرمود: یعنی دین اسلامی که در محتوای آن ایمان (و اعتقاد ﴾ باشد.

فرمایش خداوند متعال: (ای پیامبر!) بگو: خداوندا! مالک حکومت ها تو هستی که به هر کسی بخواهی (و مصلحت بدانی)، می بخشی و از هر که بخواهی، حکومت را می ستانی و هر کسی را بخواهی، عزت می دهی و هر که را بخواهی خوار می کنی، تمام خوبی ها به دست توست، تو بر هر چیزی توانمند هستی. (26)

24)- از داود بن فرقد روایت کرده است، که گفت:

به امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «بگو: خداوندا! تو مالک حکومت ها هستی، حکومت را به هر کسی که بخواهی می دهی و از هر کسی که بخواهی می گیری»، عرض کردم: در حقیقت ریاست و حکومت را خدای عزّ و جلّ به بنی امیه داده است؟ فرمود: نه آن چنان که مردم به آن فکر می کنند، بلکه خدای متعال پادشاهی و حکومت را برای ما (اهل بیت رسالت) مقررّ نموده و بنی امیّه آن را (به زور از ما) گرفتند، همچون انسانی که دارای پیراهنی است ولی دیگری آن را می رباید، پس در حقیقت لباس مال (رباینده) نخواهد بود.

ص: 25

قَوْلُهُ تَعَالَى : ﴿ لا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلاَّ أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاةً وَ يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ ﴾ ﴿ 28 ﴾

666 / [25]- عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ زید بْنِ عَلِيٍّ ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ علیهما السلام، قَالَ : ﴿ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلِّيَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ يَقُولُ : لَا إِيمَانَ لِمَنْ لَا تَقِيَّةَ لَهُ ، وَ يَقُولُ : قَالَ اللَّهُ تَعَالَى : ﴿ إِلاَّ أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَةً ﴾ . (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى : ﴿ قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْيِيكُمُ اللّه وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ اللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴾ ﴿ 31 ﴾

667 / [26] - عَنْ زِيَادِ ، عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ الْحَذَّاءِ . قَالَ :

دَخَلْتُ عَلَى أَبِي جَعْفَرِ عَلَیْهِ السَّلَامُ فَقُلْتُ : بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّى! رُبَّمَا خَلَا بِيَ الشَّيْطَانُ فَخَبُثَتْ نَفْسِي ، ثُمَّ ذَكَرْتَ حَتَّى إِيَّاكُمْ وَ انْقِطَاعِي إِلَيْكُمْ ، فَطَابَتْ نَفْسِي.

﴿ فَقَالَ: يَا زِيَادُ وَيْحَكَ! وَ مَا الدِّينُ إِلَّا الْحُبُّ ، أَلَا تَرَى إِلَى قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى : ﴿ وَ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ ﴾ . ﴾ (2)

668 / [27]- عَنْ بَشِيرِ الدَّهَّانِ، عَنْ أبی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ، قَالَ :

﴿ قَدْ عَرَفْتُمْ فِي مُنْكِرِينَ كَثِيراً ، وَ أَحْبَبْتُمْ فِي مُبْغِضِينَ كَثِيراً ، وَ قَدْ يَكُونُ حُبّاً اللَّهِ وَ فِي اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ حُبّاً فِي الدُّنْيَا ، فَمَا كَانَ فِي اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ، فَثَوَابُهُ عَلَى اللَّهِ ،

ص: 26


1- عنه بحار الأنوار: 414/75 ح 65 و وسائل الشيعة : 212/16 ح 21387، و البرهان فی تفسير القرآن: 18/2 ح 1، و نور الثقلين 325/1 ح 83.
2- عنه بحار الأنوار: 94/27 ح 55، و البرهان في تفسير القرآن: 22/2 ح 7، و نور الثقلين: 327/1 ح 91 و مستدرك الوسائل 219/12 ح 13929.

فرمایش خداوند متعال: افراد با ایمان نباید به جای مؤمنان، کافران را ولیّ خود قرار دهند و هر که چنین کند، هیچ گونه رابطه ای با خدا ندارد، مگر این که از آن ها بپرهیزید (و یا تقیه کنید)، خداوند شما را از (نافرمانی) خود، بر حذر می دارد و بازگشت همگان به سوی خدا است. (28)

25) - از حسین بن زید بن علی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از پدرش علیهما السلام از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم، فرمود: کسی که (با مخالفین) تقیه را رعایت نکند ایمان ندارد؛ زیرا که خداوند متعال فرموده است: (ایمان ندارید)، مگر این که با مخالفین (برای حفظ جان و مال خود و دیگران ) به نوعی تقیّه انجام دید.

فرمایش خداوند متعال: (ای پيامبر!) بگو: اگر خدا را دوست می دارید، از من پیروی کنید! تا خدا (نیز) شما را دوست بدارد و گناهان تان را ببخشد و خداوند آمرزنده و مهربان است. (31)

26) - از زیاد، به نقل از ابو عبیده حذّاء روایت کرده است که گفت:

محضر مبارک امام باقر علیه السلام وارد شدم و عرض کردم: پدر و مادرم فدایت باد! چه بسا شیطان با من خلوت می کند (و چنان وسوسه می نماید) که از گفتار و رفتار خود مأیوس گردم، ولی چون محبت شما را به یاد آورم دلم پاک و آرام گیرد.

فرمود: ای زیاد! وای بر حال تو! دین چیزی جز محبت (رسول و اهل بیت) نخواهد بود، آیا سخن خدوند متعال را نشنیده ی که فرموده است: (ای پیامبر!) «بگو: اگر خدا را دوست دارید مرا متابعت نمایید تا خدا هم شما را دوست بدارد»؟

27) - از بشیر دهّان روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام (در خطاب به اصحابش) می فرمود: شما در بین بسیاری از کسانی

ص: 27

وَ مَا كَانَ فِي الدُّنْيَا فَلَيْسَ فِي شَيْ ءٍ - ثُمَّ نَفَضَ يَدِهِ - ، ثُمَّ قَالَ : إِنَّ هَذِهِ اَلْمُرْجِئَهَ وَ هَذِهِ اَلْقَدَرِیَّهَ وَ هَذِهِ اَلْخَوَارِجَ لَیْسَ مِنْهُمْ أَحَدٌ إِلاَّ یَرَی أَنَّهُ عَلَی اَلْحَقِّ، وَ إِنَّکُمْ إِنَّمَا أَجَبْتُمُونَا فِی اَللَّهِ، ثُمَّ تَلاَ : ﴿ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِى الأمْرِ مِنكُمْ ﴾ (1) ، ﴿ وَ مَا ءَاتَكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا ﴾ (2) ، ﴿ مَّن يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ ﴾ (3)

﴿ إن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْيِيكُمُ اللّهُ ﴾ (4)

669 / [28] - عَنْ بُرَيْدِ بْنِ مُعَاوِيَةَ الْعِجْلِيِّ ، قَالَ :

كُنْتُ عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلَامُ إِذْ دَخَلَ عَلَيْهِ قَادِمٌ مِنْ خُرَاسَانَ مَاشِياً، فَأَخْرَجَ رِجْلَيْهِ - وَ قَدْ تَوَرَّمَتَا-، وَ قَالَ: أَمَا وَ اللّه! مَا جَاءَنِي مِنْ حَيْثُ جِئْتُ إِلَّا حُبُّكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ.

فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلَامُ : ﴿ وَ اللّه! لَوْ أَحَبَّنَا حَجَرٌ حَشَرَهُ اللَّهُ مَعَنَا، وَ هَلِ الدِّينُ إِلَّا الْحُبُّ؟ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ: ﴿ قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ ﴾ ، وَ قالَ: ﴿ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ ﴾ (5) ، وَ هَل الدِّينُ إِلَّا الْحُبُّ ﴾ ؟ (6)

ص: 28


1- سورۀ النساء: 59/4.
2- سورۀ الحشر : 7/59.
3- سورۀ النساء: 80/4.
4- عنه بحار الأنوار : 94/27 ح 56، و البرهان في تفسير القرآن : 22/2 ح 8، و نور الثقلين: 327/1 ح ،92 و مستدرك الوسائل : 218/12 ح 13926. المحاسن : 156/1 ح 88 (باب - 23 في الأهواء) - من قوله : إنّ هذه المرجئة - و 162 ح 109 (باب - 30 في التزكية) - إلى قوله : ثمّ نفض يده - ، عنه البحار : 90/68 ح 25 ، و 92 ح 32.
5- سورۀ الحشر : 9/59.
6- عنه بحار الأنوار: 95/27 ح 58 ، و البرهان في تفسير القرآن : 22/2 ح 9، و نور الثقلين: 327/1 ح 93 و مستدرك الوسائل : 219/12 ح 13927.

که انکار موقعیت مرا داشتند شناخته شدید و هم چنین در بین افراد بسیاری که دشمنی مرا دارند، اظهار دوستی کردید، (با این که محبت و دوستی بر دو حالت است:) گاهی برای خدا و در مسیر خدا و رسولش و گاهی به خاطر محبّت دنیا و دوستی (متعلّقات آن) می باشد؛ پس آن چه برای خدا و رسول (و اهل بیت او) باشد، پاداش و ثواب آن بر عهده خدا می باشد و آن چه مربوط به دنیا (و متعلّقات آن) باشد، بی هوده و بدون پاداش خواهد بود.

سپس حضرت دست های خود را بر هم زد و فرمود: گروه «مرجئه» و «قدریه» و این «خوارج»، هر کدام بر این عقیده اند که تنها خود شان بر حقّ می باشند؛ و اما شما برای خدا گرد ما اهل بیت آمده اید؛ و در ادامه فرمایش خود این آیات را تلاوت نمود: (ای کسانی که ایمان آورده اید) «از خدا و رسول و اولی الأمر اطاعت و پیروی کنید»، «و آن چه را که رسول خدا برای تان آورده است بگیرید (و عمل کنید) و از آن چه نهی نموده دوری نمایید»، «کسی که رسول را اطاعت نماید، در واقع از خدا اطاعت کرده است».

(ای پیامبر!) «بگو: اگر خداوند را دوست دارید، مرا متابعت نمایید، تا خداوند هم شما را دوست بدارد و گناهان تان را بیامرزد».

28) - از بُرید بن معاويۀ عِجلی روایت کرده است، که گفت:

در محضر امام باقر علیه السلام بودم، شخصی بر حضرت وارد شد - که از خراسان پیاده آمده بود - پس پا های خود را آشکار کرد و هر دو در اثر زخم، متورّم شده بود، سپس اظهار داشت: به خدا سوگند! این همه راه با این سختی را فقط به خاطر ایمان و محبّت به شما اهل بیت، طی نموده ام. و فرمود: به خدا سوگند! اگر سنگی به ما محبّت داشته باشد، خداوند آن را با ما محشور می نماید، اساساً آیا دین چیزی جز محبت (رسول و اهل بیت او) خواهد بود؟ خداوند می فرماید: (ای پیامبر!) «بگو: اگر خدا را دوست دارید مرا متابعت نمایید، تا خدا هم شما را دوست بدارد» و فرموده: «دوست می دارند کسانی را که به سوی ایشان مهاجرت کنند» و آیا (اساساً) دین غیر از محبت (نسبت به آل محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم) چیز دیگری هم هست؟

ص: 29

670 / [29] - عَنْ رِبْعِيِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ ، قَالَ:

قِيلَ لأبی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ : ﴿ جُعِلْتُ فِدَاكَ ! إِنَّا نُسَمِّي بِأَسْمَائِكُمْ وَ أَسْمَاءِ آبَائِكُمْ ، فَيَنْفَعُنَا ذَلِكَ ؟ فَقَالَ : إِي وَ اللَّهِ ! وَ هَلِ الدِّينُ إِلَّا الْحُبُّ ؟ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى : ﴿ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللّهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ ﴾ (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى ءَادَمَ وَ نُوحًا وَ ءَالَ إِبْرَاهِيمَ وَ ءَالَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَلَمِينَ ﴿ 33 ﴾ ذُرِّيَّةَ بَعْضُهَا مِن بَعْضٍ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴾ ﴿ 34 ﴾

671 / [30] - ﴿ عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِيرٍ ، عن أَبِيهِ ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلَامُ ، قَالَ :

﴿ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى ءَادَمَ وَ نُوحًا وَ ءَالَ إِبْرَاهِيمَ وَ ءَالَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَلَمِينَ * ذُرِّيَّةَ بَعْضُهَا مِن بَعْضٍ ﴾ ، قَالَ عَلَیْهِ السَّلَامُ : ﴿ نَحْنُ مِنْهُمْ ، وَ نَحْنُ بَقِيَّةَ تِلْكَ الْعِتْرَة ﴾ . (2)

672 / [31] -عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ ، قَالَ :

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى : ﴿ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى ءَادَمَ وَ نُوحًا ﴾ ؟

ص: 30


1- عنه بحار الأنوار: 95/27 ح 58 ، و 130/104 ح 19 ، و البرهان في تفسير القرآن: 22/2 ح 10، و نور الثقلين : 327/1 ح 94، و مستدرك الوسائل : 219/12 ح 13928 ، 128/15 ح 17750 . الخصال: 21/1 ح 74 بإسناده عن سعيد بن يسار قال : قال لي أبو عبد اللّه علیه السلام- من قوله : ﴿ هَلِ الدِّينُ إِلَّا الْحُبُّ ﴾ ؟ - ، عنه البحار : 237/69 ح 5 ، و نحوه روضة الواعظين : 416/2 (مجلس في ذكر محبّة اللّه و الحبّ في اللّه)
2- عنه بحار الأنوار: 225/23 ح 44، و البرهان في تفسير القرآن : 26/2 ح 8، و نور الثقلين: 328/1 ح 96. تأويل الآيات الظاهرة : 251 (سورۀ إبراهيم)، المناقب لابن شهر آشوب : 179/4 (فصل في المقدّمات)، عنه البحار : 89/12 و 223/23 ح 36، و 224 ح 41 .

29) - از ربعی بن عبد اللّه روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض شد: فدایت کردم! ما نام های شما و پدران بزرگوار تان را بر خودمان و فرزندانمان می گذاریم، آیا این برنامه برای ما بهره ای خواهد داشت؟

فرمود: آری به خدا سوگند! آیا دین چیزی جز محبت (رسول و اهل بیت) خواهد بود؟! خداوند متعال می فرماید: «اگر خدا را دوست دارید مرا متابعت نمایید، تا خدا هم شما را دوست بدارد و گناهان تان را بیامرزد».

فرمایش خداوند متعال: به درستی که خداوند، آدم، نوح، آل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برگزید (و برتری داد) (33) آنان فرزندان و (دودمانی) بودند که (از نظر پاکی و تقوا و فضیلت) بعضی از بعض دیگر گرفته شده بودند و خداوند زیر هر کار و گفتاری شنوا و دانا است. (34)

30)- از حنان بن شدیر، به نقل از پدرش روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام دربارۀ (فرمایش خداوند متعال:) «و به درستی که خداوند آدم، نوح، فرزندان ابراهیم و فرزندان عمران را بر جهانیان تفضیل داده است * اینان ذریّه ای هستند که بعضی از بعضی دیگر پدید آمده اند،» فرمود: ما از ایشان هستیم و ما باقی مانده آن عترت می باشیم.

31) - از هشام بن سالم روایت کرده است. که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «متعال به درستی که خداوند آدم و نوح را بر جهانیان تفضیل داده است»، سؤال کردم؟

ص: 31

فَقَالَ عَلَيْهِ السَّلَامُ : ﴿ هُوَ آلَ إِبْراهِيمَ وَ آلَ مُحَمَّدٍ عَلَى الْعالَمِينَ ، فَوَضَعُوا اسْماً مَكَانَ اسْمَ ﴾ . (1)

673 / [32] - ﴿ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ ، قَالَ:

لَمَّا قَضَی مُحَمَّدٌ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ نُبُوَّتَهُ وَ اُسْتُکْمِلَتْ أَیَّامُهُ، أَوْحَی اَللَّهُ: یَا مُحَمَّدُ! قَدْ قَضَیْتَ نُبُوَّتَکَ وَ اِسْتَکْمَلْتَ أَیَّامَکَ، فَاجْعَلِ اَلْعِلْمَ اَلَّذِی عِنْدَکَ مِنَ اَلْإِیمَانِ وَ اَلاِسْمَ اَلْأَکْبَرَ وَ مِیرَاثَ اَلْعِلْمِ وَ آثَارَ عِلْمِ اَلنُّبُوَّهِ فِی اَلْعَقِبِ فِی ذُرِّیَّتِکَ فَإِنِّی لَمْ أَقْطَعِ اَلْعِلْمَ وَ اَلْإِیمَانَ وَ اَلاِسْمَ اَلْأَکْبَرَ وَ مِیرَاثَ اَلْعِلْمِ وَ آثَارَ عِلْمِ اَلنُّبُوَّهِ مِنَ اَلْعَقِبِ مِنْ ذُرِّیَّتِکَ، کَمَا لَمْ أَقْطَعْهَا مِنْ بُیُوتَاتِ اَلْأَنْبِیَاءِ اَلَّذِینَ کَانُوا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ أَبِیکَ آدَمَ ، وَ ذَلِکَ قَوْلُ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى ءَادَمَ وَ نُوحًا وَ ءَالَ إِبْرَاهِيمَ وَ ءَالَ عِمْرَنَ عَلَى الْعَلَمِينَ * ذُرِّيَّةَ بَعْضُهَا مِن بَعْضِ وَ اللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴾ ، وَ إِنَّ اَللَّهَ جَلَّ وَ تَعَالَی لَمْ یَجْعَلِ اَلْعِلْمَ جَهْلاً، وَ لَمْ یَکِلْ أَمْرَهُ إِلَی أَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ، لاَ إِلَی مَلَکٍ مُقَرَّبٍ، وَ لاَ إِلَی نَبِیٍّ مُرْسَلٍ، وَ لَکِنَّهُ أَرْسَلَ رُسُلاً مِنْ مَلاَئِکَتِهِ، فَقَالَ لَهُ: کَذَا وَ کَذَا. فَأَمَرَهُمْ بِمَا یُحِبُّ، وَ نَهَاهُمْ عَمَّا یَکْرَهُ، فَقَصَّ عَلَیْهِ أَمْرَ خَلْقِهِ بِعِلْمٍ، فَعَلِمَ ذَلِکَ اَلْعِلْمَ، وَ عَلَّمَ أَنْبِیَاءَهُ وَ أَصْفِیَاءَهُ مِنَ اَلْأَنْبِیَاءِ وَ اَلْأَعْوَانِ وَ اَلذُّرِّیَّهِ اَلَّتِی بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ، فَذَلِکَ قَوْلُ تَعَالَى : ﴿ فَقَدْ ءَاتَيْنَا

ص: 32


1- عنه بحار الأنوار : 225/23 ح 45، و البرهان في تفسير القرآن : 26/2 ح 9، و نور الثقلين : 328/1 ح 95. تفسير القمّي : 1/ 100 (مسائل النصراني و الإمام الباقر علیه السلام) فيه : قال العالم علیه السلام، عنه البحار : 222/23 ح 25 تفسیر فرات الكوفي : 78 ح 52 بإسناده عن حمران قال : سمعت أبا جعفر علیه السلام، عنه البحار : 56/92 ح 29، الأمالي للطوسي : 300 ح 592 (المجلس الحادي عشر) بإسناده عن إبراهيم بن عبد الصمد بن محمّد بن إبراهيم، قال : سمعت جعفر بن محمّد علیهما السلام، عنه البحار : 222/23 ح 26، و نحوه بشارة المصطفى صلی الله علیه و آله و سلم: 197، و تأويل الآيات الظاهرة: 112، و البحار: 228/23 ح 51 عن ابن بطريق في العمدة من تفسير الثعلبي بإسناده عن الأعمش عن أبي وائل قال : قرأت في مصحف عبد اللّه بن مسعود، بتفاوت يسير في الجميع .

فرمود: آيه ﴿ وَ آلَ إِبْراهِيمَ وَ آلَ مُحَمَّدٍ عَلَى الْعالَمِينَ ﴾ بوده است که آنان اسمی را به جای اسمی دیگر قرار داده اند. (1)

32) - و نیز با سند خود از ابو حمزه روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام: فرمود چون مدت نبوّت حضرت محمّد صلی الله علیه و آله و سلم پایان یافت و برنامه اش تکمیل گردید، خداوند به او وحی فرستاد: ای محمّد! وظیفه نبوّت خود را انجام دادی و مدت زندگی تو در این دنیا به پایان رسید، پس علومی که مربوط به ایمان، اسم اعظم و دیگر علوم وراثتی از پیامبران و نیز آثار علم نبوت که در اختیار تو است، تمامی آن ها را در اختیار جانشین خود از ذریّه ات، قرار بده؛ زیرا من علم و ایمان و اسم اعظم و علوم پیامبران و آثار نبوّت را از ذریّه تو قطع نمی کنم، هم چنان که از ذریّه دیگر پیامبران - پیامبرانی که در فاصله تو و پدرت آدم قرار گرفته اند - قطع نکرده ام، این آیه اشاره به همین مطلب است: «به درستی که خداوند آدم ، نوح و فرزندان ابراهیم و فرزندان عمران را بر جهانیان فضیلت داده است * اینان ذریّه ای هستند که بعضی از بعضی دیگر پدید آمده اند و خداوند شنوا و داناست».

خداوند عزیز و جلیل هیچ گاه دانش و علم را پوشیده نداشته و کار خود را به هیچ یک از مردم وا نگذارده است، نه به فرشته مقرب و نه به نبیّ مرسل، ولی سفیرانی از فرشته ها را فرستاد و به ایشان دستور داد که چنین و چنان بگویند و واجبات و محرّمات را برای شان گفت؛ و مسائل و نیاز مردم را به آن فرشته و سفیر خود، گوشزد کرد و سفیر هم به انبیاء و نیز به برگزیدگان ایشان و یاوران شان و نیز به ذریّۀ ایشان که گروهی

ص: 33


1- سؤال در مورد آیه شریفه بوده است ولی به احتمال قوی از قلم استنساخ کنندگان سقط شده است چون حضرت در جواب به ادامه آیه اشاره نموده ﴿ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى ءَادَمَ وَ نُوحًا وَ ءَال إِبْرَاهِيمَ وَ ءَالَ عِمْرَانَ ﴾ و منظور حضرت از اسمی به جای اسمی دیگر، عمران به جای محمّد (صلی اللّه علیه و آله و سلم) می باشد. مترجم.

ءَالَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَيْنَهُم مُلْكًا عَظِيمًا ﴾ (1) ، ﴿ فَأَمَّا الْكِتَابُ فَهُوَ النُّبُوَّةُ وَ أَمَّا الْحِكْمَةُ فَهُمُ الْحُكَمَاءُ مِنَ الْأَنْبِیَاءِ فِی الصَّفْوَةِ وَ أَمَّا الْمُلْكُ الْعَظِیمُ فَهُمُ الْأَئِمَّةُ الْهُدَاةُ فِی الصَّفْوَةِ وَ كُلُّ هَؤُلَاءِ مِنَ الذُّرِّیَّةِ الَّتِی بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ الَّتِی جَعَلَ فِیهِمُ الْبَقِیَّةَ وَ فِیهِمُ الْعَاقِبَةُ وَ حِفْظُ الْمِیثَاقِ، حَتَّی یَنْقَضِیَ الدُّنْیَا، وَ لِلْعُلَمَاءِ وَ لِوُلَاةِ الْأَمْرِ الِاسْتِنْبَاطُ لِلْعِلْمِ وَ الْهِدَایَةِ ﴾ (2)

674 / [33] -عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ ، عَنِ الرِّضَا عَلَيْهِ السَّلَامُ ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ قَالَ :

﴿ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ قَدْ فَرَغَ مِنَ اَلْأَمْرِ فَقَدْ کَذَبَ، لِأَنَّ اَلْمَشِیَّهَ لِلَّهِ فِی خَلْقِهِ، یُرِیدُهُ مَا یَشَاءُ وَ یَفْعَلُ مَا یُرِیدُ، قَالَ اَللَّهُ : ﴿ ذُرِّيَّةَ بَعْضُهَا مِن بَعْضٍ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴾ آخِرُهَا مِنْ أَوَّلِهَا، وَ أَوَّلُهَا مِنْ آخِرِهَا، فَإِذَا خُبِّرْتُمْ بِشَیْءٍ مِنْهَا بِعَیْنِهِ أَنَّهُ کَائنَ، وَ کَانَ فِی غَیْرِهِ مِنْهُ فَقَدْ وَقَعَ اَلْخَبَرُ عَلَی مَا أُخْبِرْتُمْ عَنْهُ ﴾ . (3)

675 / [34] -عَنْ أَبِی عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ ، عَنْ أَبِی کَلَدَهَ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: اَلرَّوْحُ وَ اَلرَّاحَهُ، وَ اَلرَّحْمَهُ وَ اَلنَّضْرَهُ ، وَ اَلْیُسْرُ وَ اَلْیَسَارُ، وَ اَلرِّضَا وَ اَلرِّضْوَانُ، وَ اَلْمَخْرَجُ وَ اَلْفَلْجُ، وَ اَلْقُرْبُ وَ اَلْمَحَبَّهُ مِنَ اَللَّهِ وَ مِنْ رَسُولِهِ لِمَنْ أَحَبَّ عَلِیّاً وَ اِئْتَمَّ بِالْأَوْصِیَاءِ مِنْ بَعْدِهِ، حَقٌّ عَلَیَّ أَنْ أُدْخِلَهُمْ فِی شَفَاعَتِی، وَ حَقٌّ

ص: 34


1- سورۀ النساء: 54/4.
2- عنه بحار الأنوار : 225/23 ح 46 ، و البرهان في تفسير القرآن : 26/2 ح 10. بصائر الدرجات : 468 ح 1 (باب - 22 رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم جعل الإسم الأكبر ...﴾ بإسناده عن عبد الحميد بن الديلم، عن أبی عبد اللّه علیه السلام ، و 469 ح 3 قطعة منه فيهما، عنه البحار: 63/26 ح 145، و 217/40 ح 12 ، الكافي : 292/1 ح 2 قطعة منه ، و 117/8 ضمن 92 بتفاوت، إكمال الدين: 213/1 ضمن ح 2 بتفاوت، عنه البحار : 4811 ح 49 .
3- عنه البرهان في تفسير القرآن : 27/2 ح 11 و نور الثقلين: 331/1 ح 108. قرب الإسناد (الطبع الحجري) : 154 (الجزء الثالث) بتفاوت، عنه البحار : 223/26 ح 3.

به گروه دیگر پیوسته هستند، برسانند؛ و این آیه اشاره به همین مطلب است: «ما به خاندان و ذریّه ابراهیم، کتاب و حکمت و قدرت عظیمی عطا نمودیم».

اما «كتاب» همان نبوّت است و «حکمت»، پیغمبران برگزیده هستند و اما «قدرت عظیم» عبارتند از: امامان هدایت گر که تمامی آنان از همان نژاد و ذریّه پیوسته به یک دیگر می باشند که بقيّة اللّه و عاقبت و حفظ میثاق تا انقراض دنیا در میان آنان خواهد بود، اما دانشمندان و حاکمان فرمان روا می توانند علم و شرح وظایف خود را برای هدایت (جامعه با استفاده از قرآن و عترت) استنباط نمایند.

33) - و از احمد بن محمّد روایت کرده است، که گفت:

امام رضا علیه السلام به نقل از امام باقر علیه السلام فرمود: هر کس خیال کند که کار تمام شده و دیگر با او کاری ندارند، دروغ گفته؛ زیرا خداوند دارای اراده است که درباره مخلوقات خود هر چه بخواهد (طبق حکمت و مصلحت) انجام می دهد و هر چه را مایل باشد اجرا می کند، خداوند فرموده است: «اینان ذریّه ای هستند که بعضی از بعضی دیگر پدید آمده اند و خداوند شنوا و داناست»؛ بنا بر این آخرین ایشان همانند اولین است و اولین از ایشان همچون آخرین هستند، پس وقتی خبر دادند که جریانی در مورد فلان شخص از ایشان واقع شده، عین آن جریان در یکی دیگر از ایشان نیز واقع خواهد شد و آن خبری که به شما داده اند دقیقاً مطابق واقع، پیش آمد کرده است.

34) - و به نقل از ابو عبد الرحمان، از ابو کلده روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام به نقل از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم فرمود: رحمت، آسایش، راحتی، موفقیّت، رستگاری، تن درستی، بشارت بر خوش بختی، شادمانی، آسان شدن امور، عشق، محبّت و قدرتی که همه از طرف خداوند متعال و رسولش می باشد، برای کسی است که علی علیه السلام را دوست داشته، ولایت و امامت او و دیگر اوصیا و جانشینان بعد از او را پذیرفته باشد.

ص: 35

عَلَی رَبِّی أَنْ یَسْتَجِیبَ لِی فِیهِمْ لِأَنَّهُمْ أَتْبَاعِی وَ مَنْ تَبِعَنِی فَإِنَّهُ مِنِّی، مِثْلُ إِبْرَاهِیمَ جَرَی فِی وَلاَیَتِهِ مِنِّی وَ أَنَا مِنْهُ دِینُهُ دِینِی وَ دِینِی دِینُهُ، وَ سُنَّتُهُ سُنَّتِی وَ سُنَّتِی سُنَّتُهُ، وَ فَضْلِی فَضْلُهُ وَ أَنَا أَفْضَلُ مِنْهُ وَ فَضْلِی لَهُ فَضْلٌ وَ ذَلِکَ تَصْدِیقُ قَوْلِ رَبِّی : ﴿ ذُرِّيَّةَ بَعْضُهَا مِن بَعْضِ وَ اللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴾ ﴾ (1)

676 / [35] - عَنْ أَيُّوبَ قَالَ:

سَمِعَنِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ وَ أَنَا أَقْرَأُ : ﴿ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى ءَادَمَ وَ نُوحًا وَ ءَالَ إِبْرَاهِيمَ وَ ءَالَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَلَمِينَ ﴾ ، فَقَالَ لِی: ﴿ وَ آلَ مُحَمَّدٍ . کَانَتْ فَمَحَوْهَا، وَ تَرَکُوا آلَ إِبْرَاهِیمَ وَ آلَ عِمْرَانَ ﴾ (2)

677 / [36] - عَنْ أَبِي عَمْرٍو الزُّبَيْرِيِّ ، عَنْ أبی عَبْدِ اللَّهِ علیه السَّلَامُ ، قَالَ:

قُلْتُ لَهُ: مَا اَلْحُجَّهُ فِی کِتَابِ اَللَّهِ أَنَّ آلَ مُحَمَّدٍ هُمْ أَهْلُ بَیْتِهِ ؟

قَالَ: ﴿ قَوْلُ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: ﴿ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى ءَادَمَ وَ نُوحًا وَ ءَالَ إِبْرَاهِيمَ وَ ءَالَ عِمْرَانَ - وَ آلَ مُحَمَّدٍ ﴾ ، هَكَذَا نَزَلَتْ ﴿ عَلَى الْعَلَمِينَ * ذُرِّيَّةَ، بَعْضُهَا مِن بَعْضِ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴾ ، وَ لَا تَكُونُ الذُّرِّيَّةِ مِنَ الْقَوْمِ إِلَّا نَسْلُهُمْ مِنْ أَصْلَابِهِمْ ﴾ .

وَ قالَ تَعَالَى : ﴿ اعْمَلُواْ ءَالَ دَاوُدَ شُكْرًا وَ قَلِيلٌ مِنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ ﴾ (3) - وَ آلَ عِمْرَانَ وَ آلَ مُحَمَّدٍ - فِي رِوَايَةِ أَبِي خَالِدِ الْقَمَّاطِ عَنْهُ عَلَیْهِ السَّلَامُ) (4)

ص: 36


1- عنه بحار الأنوار: 227/23 ح 47، و البرهان في تفسير القرآن : 27/2 ح 12.
2- عنه بحار الأنوار: 227/23 ح 48 ، و البرهان في تفسير القرآن : 27/2 ح 13.
3- سورۀ سبأ : 13/34.
4- عنه بحار الأنوار: 227/23 ح 49 و البرهان في تفسير القرآن : 27/2 ح 14، و نور الثقلين : 331/1 ح 109 بحذف الذيل. دعائم الإسلام : 29/1 ﴿ ذكر إيجاب الصلاة على محمّد و على آل محمّد) بتفاوت.

و من نیز چنین افرادی را مورد شفاعت خود قرار می دهم و بر خداوند است که آرزو و دعای مرا در حقّ ایشان مستجاب نماید؛ زیرا که ایشان، پیروان من هستند و هر که پیرو من گردد از من می باشد، همانند جریان کسانی که از ابراهیم تبعیت و پیروی کردند؛ زیرا که من از ابراهیم هستم و او از من می باشد، دین و آئین من، دین و آئین اوست، سنّت و رفتار من همچون سنّت و رفتار اوست، گر چه فضل من از فضل اوست، ولی من از او برتر هستم و تأیید گفتار من، فرمایش خداوند متعال است: «ما از ذریّه ای هستیم که بعضی از بعضی دیگر پدید آمده ایم و خداوند شنوا و داناست».

35) - از ایوب روایت کرده است، که گفت:

من مشغول خواندن (فرمایش خداوند متعال:) «خداوند آدم، نوح و فرزندان ابراهیم و فرزندان عمران را بر جهانیان فضیلت داده است»، بودم که امام صادق علیه السلام صدای مرا شنید و فرمود: در این جا «و آل محمّد» بوده است که آن را پاک نموده و ﴿ وَ ءَالَ إِبْرَاهِيمَ وَ ءَالَ عِمْرَنَ ﴾ را باقی نهاده اند.

36) - از ابو عمرو زُبیری روایت کرده است، که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: چه دلیلی در کتاب خداوند متعال وجود دارد که آل محمّد علیهم السلام، اهل بیت آن حضرت می باشند؟

فرمود: فرمایش خداوند تبارک و تعالی: «به درستی که خداوند آدم ، نوح، آل ابراهیم و آل عمران - و آل محمّد - را بر جهانیان فضیلت داده است * اینان ذریّه ای هستند که بعضی از بعضی دیگر پدید آمده اند و خداوند شنوا و داناست»، این چنین نازل شده است؛ و این قانون کلی است که ذریّه از گروه و طایفه ای، از نسل و نسب همان ها خواهد بود هم چنان که خداوند فرموده است: «ای آل داود! شکر و سپاس مرا به جای آورید، در حالی که بندگان شکر گزار من اندک هستند».

و در روایتی از ابو خالد قمّاط، آن حضرت علیه السلام فرمود: «و آل عمران و آل محمّد».

ص: 37

قَوْلُهُ تَعَالَى : ﴿ فَلَمَّا وَضَعَتْها قالَتْ رَبِّ إِنِّي وَضَعْتُها أُنْثى وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما وَضَعَتْ وَ لَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنْثى وَ إِنِّي سَمَّيْتُها مَرْيَمَ وَ إِنِّي أُعِيذُها بِكَ وَ ذُرِّيَّتَها مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيمِ ﴾ ﴿ 36 ﴾

678 / [37]- عَنْ إِسْمَاعِيلَ الْجُعْفِيِّ ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلَامُ ، قَالَ:

﴿ إِنَّ اِمْرَأَهَ عِمْرَانَ لَمَّا نَذَرَتْ مَا فِی بَطْنِهَا مُحَرَّراً - قَالَ: وَ اَلْمُحَرَّرُ لِلْمَسْجِدِ إِذَا وَضَعَتْهُ دَخَلَ اَلْمَسْجِدَ فَلَمْ یَخْرُجْ مِنَ اَلْمَسْجِدِ أَبَداً - فَلَمَّا وَلَدَتْ مَرْیَمَ ﴿ قَالَتْ رَبِّ إِنِّي وَضَعْتُها أُنثى وَ اللّهُ أَعْلَمُ بمَا وَضَعَتْ وَ لَيْسَ الذَّكَرُ كَالأُنثَى وَ إنِّى سَمَّيْتُها مَرْیَمَ وَ إِنّى أُعِيذُهَا بِك وَ ذُرِّيَّتَها مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيم ﴾ ، فَسَاهَمَ عَلَیْهَا اَلنَّبِیُّونَ فَأَصَابَ اَلْقُرْعَهُ زَکَرِیَّا عَلَیْهِ السَّلَامُ، وَ هُوَ زَوْجُ أُخْتِهَا، وَ کَفَّلَهَا وَ أَدْخَلَهَا اَلْمَسْجِدَ، فَلَمَّا بَلَغَتْ مَا تَبْلُغُ اَلنِّسَاءُ مِنَ اَلطَّمْثِ - وَ کَانَتْ أَجْمَلَ اَلنِّسَاءِ، - فَکَانَتْ تُصَلِّی وَ یُضِیءُ اَلْمِحْرَابُ لِنُورِهَا، فَدَخَلَ عَلَیْهَا زَکَرِیَّا، فَإِذَا عِنْدَهَا فَاکِهَهُ اَلشِّتَاءِ فِی اَلصَّیْفِ، وَ فَاکِهَهُ اَلصَّیْفِ فِی اَلشِّتَاءِ، فَقَالَ : ﴿ أنَّى لَكِ هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ ﴾ (1) : فَهُنَالِکَ دَعَا زَکَرِیَّا رَبَّهُ، قَالَ : ﴿ إنى خِفْتُ الْمَوْلِى مِن وَرَاءِى ﴾ (2) إِلَی مَا ذَکَرَ اَللَّهُ مِنْ قِصَّهِ زَکَرِیَّا وَ یَحْیَی عَلَیْهِما السَّلَامُ ﴾ (3)

ص: 38


1- سورۀ آل عمران: 37/3.
2- سورۀ مريم: 5/19 .
3- عنه بحار الأنوار: 204/14 ح 18 فيه : أبو خالد القمّاط عن إسماعيل الجعفي، و البرهان في تفسير القرآن: 33/2 ح 4، و نور الثقلين: 332/1 ح 112 و 322/3 ح 20، و مستدرك الوسائل : 376/17 ح 21626. تفسير المنسوب إلى الإمام العسكري علیه السلام: 659 ضمن ح 374 بتفاوت، عنه البحار : 185/14 ح 36 . تفسير القمّي: 101/1 (قصّة مريم علیها السلام) بنفاوت عن أبي بصير، عن أبي عبد اللّه علیه السلام بتفاوت، عنه البحار : 200/14 ضمن ح 8.

فرمایش خداوند متعال: ولی هنگامی که او را به دنیا آورد، (و متوجه شد که دختر است) گفت خداوندا! من او را دختر آوردم - ولی خداوند از آن چه او به دنیا آورده بود، آگاه تر بود - و پسر همچون دختر نیست، (دختر نمی تواند وظیفۀ خدمت گزاری معبد را همانند پسر انجام دهد)، من او را مریم نام نهادم و او و فرزندانش را از (وسوسه های) شیطان رانده شده، در پناه تو قرار می دهم (36).

37) - با سند خود از اسماعیل جعفی روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: همانا موقعی که همسر عمران نذر کرد که آن چه در شکم دارد وقف مطلق برای مسجد باشد - یعنی، زمانی که به دنیا آمد وارد مسجد شود و دیگر بیرون نرود -، اما هنگامی که او را به دنیا آورد و متوجّه شد که دختر است ،گفت: «پروردگارا ! فرزندم دختر است، با این که خداوند می دانست که چه چیزی زایمان کرده و پسر، همانند دختر نخواهد بود و من او را مریم نام گذاری کردم و او را با ذریّه اش از (شرّ) شیطان رجیم به تو واگذار کردم».

پیامبران قرعه زدند تا سرپرستی مریم به عهدۀ چه کسی قرار می گیرد و قرعه به نام زکریّا در آمد - زكريّا شوهر خواهر مریم بود-، پس او را به درون مسجد برد و تا هنگامی که به سنّ بلوغ زنانگی رسید: از مسجد بیرون نیامد و او زیبا ترین زنان بود، موقعی که در محراب مشغول نماز و نیایش می شد، محراب به نور او روشن می گردید، پس زکریّا بر بر مریم وارد می شد و می دید که در محراب، کنار مریم مقداری میوۀ زمستانی در تابستان و میوۀ تابستانی در زمستان موجود است پس (با حالت تعجب) می گفت: «این میوه ها از کجا است؟ (مریم) جواب داد: آن از طرف خداوند می باشد». در این جا بود که زکریّا (علیه السلام) به درگاه خداوند دعا کرد و اظهار داشت: «همانا من از بستگان آشنایان بعد از خودم ترسیده ام»، تا پایان داستان حضرت یحیی و و زكريا علیهما السلام.

ص: 39

679 / [38] - عَنْ حَفْصِ بْنِ الْبَخْتَرِيِّ ، عَنْ أبی عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى: ﴿ إِنِّى نَذَرْتُ لَكَ مَا فِي بَطْنِي مُحَرَّرًا ﴾ (1) ، [قالَ:] ﴿ اَلْمُحَرَّرُ یَکُونُ فِی اَلکَنِیسَهِ، لاَ یَخْرُجُ مِنْهَا، فَلَمَّا وَضَعَتْهَا أُنْثَی ﴿ قَالَتْ رَبِّ إِنِّى وَضَعْتُهَا أُنثَى وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ وَ لَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنثَى ﴾ إِنَّ اَلْأُنْثَی تَحِیضُ فَتخْرُجُ مِنَ اَلْمَسْجِدِ، وَ اَلْمُحَرَّرُ لاَ یَخْرُجُ مِنَ اَلْمَسْجِدِ ﴾ (2)

680 / [39] - وَ فِی رِوَایَهِ حَرِیزٍ عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَيْهِما السَّلَامُ قَالَ:

﴿ نَذَرَتْ مَا فِی بَطْنِهَا لِلْکَنِیسَهِ أَنْ تَخْدُمَ اَلْعِبَادَ، وَ لَیْسَ اَلذَّکَرُ کَالْأُنْثی فِی اَلْخِدْمَهِ، قَالَ: فَشَبَّتْ فَکَانَتْ تَخْدُمُهُمْ وَ تُنَاوِلُهُمْ حَتَّی بَلَغَتْ، فَأُمِرَ زَکَرِیَّا أَنْ یَتَّخِذَ لَهَا حِجَاباً دُونَ اَلْعِبّادِ، فَکَانَ یَدْخُلُ عَلَیْهَا فَیَرَی عِنْدَهَا ثَمَرَهَ اَلشِّتَاءِ فِی اَلصَّیْفِ وَ ثَمَرَهَ اَلصَّیْفِ فِی اَلشِّتَاءِ، فَهُنَالِکَ دَعَا وَ سَأَلَ رَبَّهُ أَنْ یَهَبَ لَهُ ذَکَراً، فَوَهَبَ لَهُ یَحْیَی ﴾ . (3)

681 / [40] - عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: ﴿ أَوْحَی اَللَّهُ إِلَی عِمْرَانَ أَنِّی وَاهِبٌ لَکَ ذَکَراً یُبْرِئُ ءَالْأَکْمَهَ وَ اَلْأَبْرَصَ وَ یُحْیِی اَلْمَوْتَی بِإِذْنِ اَللَّهِ، وَ رَسُولاً إِلَی بَنِی إِسْرَائِیلَ، قَالَ: فَأَخْبَرَ بِذَلِکَ اِمْرَأَتَهُ حَنَّهَ ، فَحَمَلَتْ فَوَضَعَتْ مَرْیَمَ ، فَقَالَتْ ﴿ رَبِّ إِنِّی وَضَعْتُها أُنْثی ﴾ وَ اَلْأُنْثَی لاَ تَکُونُ رَسُولاً، وَ قَالَ لَهَا عِمْرَانُ : إِنَّهُ ذَکَرٌ یَکُونُ مِنْهَا نَبِیّاً، فَلَمَّا رَأَتْ ذَلِکَ قَالَتْ مَا قَالَتْ، فَقَالَ اَللَّهُ وَ قَوْلُهُ اَلْحَقُّ: ﴿ وَ اَللّهُ أَعْلَمُ بِما وَضَعَتْ ﴾ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ :

ص: 40


1- سورۀ آل عمران 35/3 .
2- عنه بحار الأنوار : 204/14 ح 19، و البرهان في تفسير القرآن : 33/2 ح 5، و نور الثقلين : 332/1 ح 113 ، و مستدرك الوسائل : 27/2 ح 1316.
3- عنه بحار الأنوار: 204/14 ح 20 و البرهان في تفسير القرآن : 33/2 ح 6، و نور الثقلين: 332/1 ح 111 .

38) - هم چنین با سند خود از حفص بن بُختری روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «به درستی که من آن چه را در شکم دارم برای تو نذر کرده ام که آزاد شده (مسجد) باشد» فرمود: «محرّر»، باید همیشه در کنیسه و عبادت گاه بماند و بیرون نرود، ولی (چون پس از نذر و زایمان، دید که دختر است) اظهار داشت: «پروردگارا! فرزندم دختر است ، با این که خداوند می دانست که چه چیزی زایمان کرده و (هرگز) پسر همانند دختر نخواهد بود»؛ زیرا که دختر حیض می بیند و باید از مسجد خارج شود، ولی «محرّر» نمی تواند از مسجد بیرون رود.

39) - و نیز از حریز (سجستانی) روایت کرده است، که گفت:

یکی از دو امام باقر و (صادق) علیهما السلام فرمود: (همسر عمران) نذر کرد تا فرزندی که در شکمش می باشد، وقف خدمت گذاری عبادت کنندگان باشد، ولی زن نمی تواند همانند مرد خدمت گذاری کند، با این حال مریم بزرگ شد و خدمت می نمود تا زمانی که بالغ گشت، پس زکریا به مریم دستور داد تا پرده ای برای خود تهیه کرده و استفاده کند که از دید عابدان محفوظ بماند؛ هر گاه زکریا بر محراب عبادت مریم وارد می شد و در کنارش، مقداری میوۀ زمستانی را در تابستان و میوۀ تابستانی را در زمستان می دید، به درگاه خداوند دعا و تقاضای فرزند می کرد، پس خداوند یحیی را عطایش نمود.

40) - و از جابر روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود: خداوند به عمران وحی فرستاد: من به تو پسری مبارک می دهم که نابینایان و مریض های مبتلا به پیسی را شفا می دهد، مرده ها را به اذن من زنده می کند و او را پیامبر بنی اسرائیل قرار می دهم. عمران به همسر خود - به نام حَنّه که مادر مریم بود - این جریان را گفت، وقتی او حامله شد، و دید که دختر است، اظهار داشت: «پروردگارا!! من آن را دختر به دنیا آوردم»؛ و می دانست که دختر نمی تواند پیامبر گردد و عمران به همسرش گفت: از او (مریم) پسری به دنیا خواهد آمد که پیامبر می باشد؛ و چون همسر عمران آن سخن را با خدا گفت، خداوند در جوابش فرمود: «و خداوند دانا تر است که چه چیزی را به دنیا آورده ای».

ص: 41

فَکَانَ ذَلِکَ عِیسَی اِبْنُ مَرْیَمَ ، فَإِنْ قُلْنَا لَکُمْ إِنَّ اَلْأَمْرَ یَکُونُ فِی أَحَدِنَا فَکَانَ فِی اِبْنِهِ وَ اِبْنِ اِبْنِهِ وَ اِبْنِ اِبْنِ اِبْنِهِ، فَقَدْ کَانَ فِیهِ فَلاَ تُنْکِرُوا ذَلِکَ. ﴾ (1)

682 / [41]-عَنْ سَعْدِ الْإِسْكَافِ ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلَامُ ، قَالَ :

﴿ لَقِیَ إِبْلِیسُ عِیسَی اِبْنَ مَرْیَمَ فَقَالَ: هَلْ نَالَنِی مِنْ حَبَائِلِکَ شَیْءٌ؟ قَالَ: جَدَّتَکَ اَلَّتِی قَالَتْ : ﴿ رَبِّ إِنِّى وَضَعْتُها أُنثَى ﴾ - إِلى - ﴿ مِنَ الشَّيْطَنِ الرَّحِيمِ ﴾ ﴾. (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ أَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً وَ كَفَّلَها زَكَرِيَّا كُلَّما دَخَلَ عَلَيْها زَكَرِيَّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً قالَ يا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ بِغَيْرِ حِسابٍ ﴿ 37 ﴾ هُنالِكَ دَعا زَكَرِيَّا رَبَّهُ قالَ رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعاءِ ﴾ ﴿ 38 ﴾

683 / [42]-عَنْ سَیْفٍ عَنْ نَجْمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ إِنَّ فَاطِمَهَ عَلَیْهَا السَّلاَمُ ضَمِنَتْ لِعَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَمَلَ اَلْبَیْتِ وَ اَلْعَجِینَ وَ اَلْخُبْزَ وَ قَمَّ اَلْبَیْتِ، وَ ضَمِنَ لَهَا عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ، مَا کَانَ خَلْفَ اَلْبَابِ نَقْلَ اَلْحَطَبِ وَ أَنْ یَجِیءَ بِالطَّعَامِ،

ص: 42


1- عنه بحار الانوار : 205/14 ح 21 و البرهان فی تفسير القرآن : 33/2 ح 7. تفسير القمّي 100/1 (قصّة مريم علیها السلام) بإسناده عن أبي بصیر، عن أبی عبد اللّه علیه السلام، عنه البحار: 200/14 ح 8، و نحوه الکافی: 535/1 ح 1، عنه البحار: 119/55 ح 49 .
2- عنه بحار الأنوار : 271/14 ح 4، و البرهان في تفسير القرآن : 34/2 ح 8، و نور الثقلین : 332/1 ح 115، قصص الانبیاء علیهم السلام للجزائری : 412 (الفصل الثالث)

امام باقر علیه السلام افزود: آن (کسی را که خداوند متعال فرموده) عیسی پسر مریم بود، پس اگر ما (اهل بیت رسالت) (دربارۀ جریانی یا شخصی) چیزی را گفتید، چه بسا ممکن است که در فرزند او و یا فرزند فرزند او تحقّق پیدا کند، (مراقب باشید که فوراً) منکر آن نشوید.

41) - و نیز از سعد اِسکاف روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: روزی شیطان به حضرت عیسی بن مریم علیهما السلام برخورد کرد، پس عیسی علیه السلام از او پرسید: آیا تا کنون از حیله های خود ناامید شده ای؟

شیطان گفت: آری، آن زمان که مادر بزرگت گفت: پروردگارا! من دختر به دنیا آورده ام ... او و ذریّۀ او را از شر شیطان رجیم، در پناه تو قرار می دهم.

فرمایش خداوند متعال: پس خداوند، او را به شیوه ای خوب پذیرفت و به گونه ای شایسته، (نهال وجود) او را پرورش داد و کفالت او را به «زکریا» سپرد، هر زمان که زکریا وارد محراب می شد، غذای مخصوصی را می دید، از او سؤال می کرد: ای مریم! این را از کجا آورده ای؟ می گفت: این از فضل خداوند است، خداوند به هر کسی که بخواهد، بی حساب روزی می دهد (37) در آن حال بود که زکریا، پروردگار خویش را خواند و عرض کرد: خداوندا! از طرف خود، فرزند پاکیزه ای به من عطا فرما که تو شنوندۀ دعا هستی! (38)

42) - و از سیف به نقل از نجم روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: حضرت فاطمه علیها السلام به علی علیه السلام تعهد داد که تمام کار های داخل خانه را از قبیل خمیر کردن آرد، پختن نان، نظافت منزل و غیره را بر عهده گیرد و انجام دهد و علی علیه السلام نیز تعهد نمود که امور خارج از خانه را مانند آوردن هیزم و تهیۀ طعام و خوراکی را انجام دهد.

ص: 43

فَقَالَ لَهَا يَوْماً : ﴿ يَا فَاطِمَةُ! هَلْ عِنْدَكَ شَيْ ءُ ﴾ ؟

قَالَتْ : ﴿ لاَ، وَ اَلَّذِی عَظَّمَ حَقَّکَ! مَا کَانَ عِنْدَنَا مُنْذُ ثَلاَثَهِ أَیَّامٍ شَیْءٌ نَقْرِیکَ بِهِ ﴾ .

قال : ﴿ أَفَلاَ أَخْبَرْتِنِی ﴾ ؟

قالت : ﴿ کَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ نَهَانِی أَنْ أَسْأَلَکَ شَیْئاً، فَقَالَ: لاَ تَسْأَلِی اِبْنَ عَمِّکِ شَیْئاً، إِنْ جَاءَکِ بِشَیْءٍ عَفْواً، وَ إِلاَّ فَلاَ تَسْأَلِیهِ ﴾ .

قال : ﴿ فَخَرَجَ الْإِمَامُ عَلَیْهَ السَّلاَمُ فَلَقِیَ رَجُلاً فَاسْتَقْرَضَ مِنْهُ دِینَاراً، ثُمَّ أَقْبَلَ بِهِ وَ قَدْ أَمْسَی، فَلَقِیَ اَلْمِقْدَادَ بْنَ اَلْأَسْوَدِ ، فَقَالَ لِلْمِقْدَادِ : مَا أَخْرَجَکَ فِی هَذِهِ اَلسَّاعَهِ ﴾ ؟

قال : ﴿ اَلْجُوعُ، وَ اَلَّذِی عَظَّمَ حَقَّکَ!، یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ ﴾ .

قال : ﴿ قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : وَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ حَیٌّ ﴾ ؟

قال : ﴿ وَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ حَیٌّ. قَالَ: فَهُوَ أَخْرَجَنِی وَ قَدِ اِسْتَقْرَضْتُ دِینَاراً وَ سَأُوثِرُکَ بِهِ؛ فَدَفَعَهُ إِلَیْهِ فَأَقْبَلَ فَوَجَدَ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ جَالِساً، وَ فَاطِمَهُ تُصَلِّی وَ بَیْنَهُمَا شَیْءٌ مُغَطًّی، فَلَمَّا فَرَغَتْ أَحْضَرَتْ ذَلِکَ اَلشَّیْءَ فَإِذَا جَفْنَهٌ مِنْ خُبْزٍ وَ لَحْمٍ. ﴾

قال: ﴿ یَا فَاطِمَهُ ، أَنَّی لَکِ هَذَا؟ قَالَتْ: هُوَ مِنْ عِنْدِ اَللّهِ، إِنَّ اَللّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ. ﴾

فقال: ﴿ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: أَلاَ أُحَدِّثُکَ بِمَثَلِکَ وَ مَثَلِهَا ﴾ ؟

قال : ﴿ بَلَی ﴾ ﴿ قال : مَثَلُ ذَکَرَیَّا إِذْ دَخَلَ عَلَی مَرْیَمَ اَلْمِحْرَابَ، فَوَجَدَ عِنْدَهَا رِزْقاً ﴾ ، قال : ﴿ يَمَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ يَرْزُقُ مَن يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ ﴾ .

﴿ فَأَکَلوا مِنْهَا شَهْراً، وَ هِیَ الجَفنَهُ الَّتی یَأکُلُ مِنْهَا اَلْقَائِم عَلَیْهَ السَّلاَمُ وَ هِیَ عِنْدَنَا ﴾ (1)

ص: 44


1- عنه بحار الأنوار : 197/14 ح 4 ، و 31/43 ح 38 و البرهان في تفسير القرآن : 34/2 ح 9، و نور الثقلين : 333/1 ح 117، و مستدرك الوسائل : 25/13 ح 14635، و 253/14 ح 16630 قطعتان منه فيهما، و قصص الأنبياء علیهم السلام الجزائري : 402 (الفصل الأوّل في ولادة مريم علیها السلام).

در یکی از روز ها، على علیه السلام به فاطمه علیها السلام اظهار داشت: ای فاطمه! آیا در خانه چیزی داری؟ پاسخ داد: نه، سوگند به خدایی که حقّ تو را بزرگ شمده! مدّت سه روز است که چیزی نداریم، تا برایت بیاورم. علی علیه السلام فرمود: چرا به من خبر نداده ای؟

پاسخ داد: رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم مرا نهی نموده از این که چیزی از تو بخواهم و فرمود: اگر علی چیزی را برای تو آورد بپذیر و در غیر این صورت هرگز از او چیزی مخواه.

امام باقر علیه السلام افزود: سپس علی علیه السلام از خانه خارج شد، در بین راه فردی را ملاقات نمود و یک دینار از او قرض گرفت، تا طعامی برای خانه فراهم کند، در راه بازگشت با مقداد بن اسود روبه رو گردید و از او سؤال کرد: به چه دلیل در این وقت از خانه خارج شده ای؟ مقداد پاسخ داد: ای امیر مؤمنان! به حقّ آن خدایی که حقّ تو را بر ذمه ما عظیم گردانده! گرسنگی سبب شده تا از منزل خارج شوم. راوی گوید: به امام باقر علیه السلام گفتم: آیا در آن زمان، رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم زنده بود؟

فرمود: آری زنده بود - و افزود: - على علیه السلام اظهار داشت: من نیز به همین علّت از خانه خارج شده ام و برای تهیۀ طعام، یک دینار قرض کرده ام و اکنون آن را به تو می دهم؛ و آن دینار را به مقداد داده و به طرف خانۀ خود بازگشت، پس دید که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم نشسته و فاطمه علیها السلام در مصلّای خویش مشغول نماز است و یک ظرف سر پوشیده نیز کنار ایشان قرار دارد، پس فاطمه علیها السلام از نماز فارغ شد آن ظرف را جلو کشید و چون نگاه کردند، دیدند که کاسه ای پر از نان و گوشت است.

علی علیه السلام پرسید: ای فاطمه! این ها از کجاست؟ فاطمه علیها السلام گفت: «آن از طرف پروردگارم آمده، همانا خداوند هر کسی که را بخواهد ، رزق بی حساب می دهد».

رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم به او فرمود: ای علی! آیا دوست داری برایت بگویم که مَثل تو و مَثل فاطمه همانند کیست؟

علی علیه السلام گفت: آری. رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم : فرمود تو مانند حضرت زکریا هستی؛ زیرا که آن حضرت هم وقتی در مصلّای مریم غذایی دید، سؤال می نمود: «از او پرسید که آن غذا را از کجا آورده ای؟ و مریم در جواب می گفت: از طرف خدا آمده و خداوند هر که را بخواهد، رزق و روزی بدون حساب می دهد» پس همگی تا مدّت یک ماه از آن غذا می خوردند و تمام نمی شد؛ و آن کاسه هم اکنون نزد ما (اهل بیت رسالت) موجود است که حضرت قائم (عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف) نیز از آن تناول خواهد نمود.

ص: 45

684 / [43] - عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ اَلْجُعْفِیِّ قَالَ :

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ اَلْمُغِیرَهُ بْنُ عُمَرَ : إِنَّ اَلْحَائِضَ تَقْضِی اَلصَّلاَهَ کَمَا تَقْضِی اَلصَّوْمَ فَقَالَ: ﴿ مَا لَهُ لاَ وَفَّقَهُ اَللَّهُ! إِنَّ اِمْرَأَهَ عِمْرَانَ نَذَرَتْ مَا فِی بَطْنِهَا مُحَرَّراً، وَ اَلْمُحَرَّرُ لِلْمَسْجِدِ لاَ یُخْرَجُ مِنْهُ أَبَداً، فَلَمَّا وَضَعَتْ مَرْیَمَ ﴿ قَالَتْ رَبِّ إِنِّي وَضَعْتُها أَنَّنِي و اللّهُ أَعْلَمْ بِمَا وَضَعَتْ وَ لَيْسَرَ الذَّكَرُ كَالأُنثَى ﴾ .

﴿ فَلَمَّا وَضَعَتْهَا أَدْخَلَتْهَا اَلْمَسْجِدَ، فَلَمَّا بَلَغَتْ مَبْلَغَ اَلنِّسَاءِ أُخْرِجَتْ مِنَ اَلْمَسْجِدِ، فَمَا تَجِدُ أَیَّاماً تَقْضِیهِ (1) وَ هِیَ عَلَیْهَا أَنْ یَکُونَ اَلدَّهْرَ فِی اَلْمَسْجِدِ ﴾ (2) .

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ فَنادَتْهُ الْمَلائِكَةُ وَ هُوَ قائِمٌ يُصَلِّي فِي الْمِحْرابِ أَنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكَ بِيَحْيي مُصَدِّقاً بِكَلِمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ سَيِّداً وَ حَصُوراً وَ نَبِيًّا مِنَ الصَّالِحِينَ ﴿ 39 ﴾ قَالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لى غُلَم وَ قَدْ بَلَغَنِى الْكِبَرُ وَ أمْرَأَتِي عَاقِرٌ قَالَ كَذَلِك اللّه يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ ﴿ 40 ﴾ قَالَ رَبِّ اجْعَل لَّى ءَايَةٌ قَالَ ءَايَتُكَ أَلَّا تُكَلَّمَ النَّاسَ ثَلَثَةَ أَيَّامٍ إِلَّا رَمْزًا وَ اذْكُر رَّبَّكَ كَثِيرًا وَ سَبِّحْ بِالْعَشِي و الإِبكَرِ ﴾ ﴿ 41 ﴾

ص: 46


1- في بعض النسخ - كما في هامش المصدر - : أنّى تجد أيّاماً تفصيها .
2- عنه بحار الأنوار: 202/14 ذيل ح 12 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن: 35/2 ح 10، و مستدرك الوسائل : 32/2 ح 1330 . الكافي : 105/3 ح 4 وسائل الشيعة 348/2 ح 2231، علل الشرئع 578/2 ح 1 (باب - 385 نوادر العدل)، عنه و البحار : 201/14 ح 12 و 84/81

43)- و از اسماعیل بن عبد الرحمان جُعفی روایت کرده است. که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم: مغيرة بن عمر بر این عقیده است که زن حائض باید نماز های خود را مانند روزه هایش قضا نماید.

فرمود: برای چه این دو گفته است؟! خداوند از او سلب توفیق کند، زن عمران نذر کرده بود بر این که بچه درون شکمش آزاد و وقف مسجد (بیت مقدس) باشد که در مسجد زندگی کند و از آن بیرون نشود، «پس هنگامی که او را زایمان کرد گفت: پروردگارا! فرزندم دختر است، با این که خداوند می دانست که چه چیزی زایمان کرده و پسر همانند دختر نخواهد بود». و چون او را زایید وارد مسجدش گردانید، پس پیامبران بین خود قرعه زدند و فرعه به نام زکریا در آمد که متکفّل آن دختر (حضرت مریم) گردد و او از مسجد بیرون نرفت تا موقعی که به بلوغ رسید و چون همانند دیگر زنان بالغ گشت (و حیض می شد. مدّت ایام حیض را) از مسجد خارج می گشت، اکنون آیا چنین زنی که می بایست تمام دوران عمرش را در مسجد باشد، باید عبادت های روز هایی را که از مسجد بیرون می آمده، قضا و جبران کند.

فرمایش خداوند متعال: پس هنگامی که زکریا در محراب ایستاده و مشغول نیایش بود، فرشتگان او را صدا زدند: خدا تو را به یحیی بشارت می دهد (کسی) که کلمۀ خدا (مسیح) را تصدیق می کند و او رهبر خواهد بود و از هوس های سرکش بر کنار و پیامبری از صالحان است (39) (زكريا) عرض کرد: پروردگارا! چگونه ممکن است فرزندی برای من باشد، در حالی که پیری و کهولت سن به سراغ من آمده و همسرم نازا می باشد؟! (خداوند) فرمود: بدین گونه خداوند کاری را بخواهد انجام می دهد (40) عرض کرد: پروردگارا! نشانه ای برای من قرار ده! فرمود: نشانۀ تو آن است که سه روز، جز به اشاره و رمز، با مردم سحن نخواهی گفت، پروردگار خود را بسیار یاد کن و هنگام هر صبح و شام او را تسبیح بگو. (41)

ص: 47

685 / [44] -عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

﴿ إِنَّ زَکَرِیَّا لَمَّا دَعَا رَبَّهُ أَنْ یَهَبَ لَهُ ذِکْراً، فَنَادَتْهُ اَلْمَلَئِکَهُ بِمَا نَادَتْهُ بِهِ أَحَبَّ اَنْ یَعْلَمَ أَنَّ ذَلِکَ اَلصَّوْتَ مِنَ اَللَّهِ، أَوْحَی إِلَیْهِ أَنَّ آیَةَ ذَلِکَ اَنْ یُمْسِکَ لِسَانَهُ عَنِ اَلْکَلاَمِ ثَلاَثَةَ أَیَّامٍ، قَالَ: فَلَمَّا أَمْسَکَ لِسَانَهُ وَ لَمْ یَتَکَلَّمْ عَلِمَ أَنَّهُ لاَ یَقْدِرُ عَلَی ذَلِکَ إِلاَّ اَللَّهُ، وَ ذَلِکَ قَوْلُ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ رَبِّ اجْعَل لِى ءَايَةً قَالَ وَ ءَايَتُكَ أَلَّا تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلَثَةَ أَيَّامٍ إِلَّا رَمْزًا ﴾ . ﴾ (1)

686 / [45] -عَنْ حَمَّادٍ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَيْهِما السَّلَامُ قَالَ:

﴿ لَمَّا سَأَلَ زَکَرِیَّا رَبَّهُ أَنْ یَهَبَ لَهُ ذَکَراً فَوَهَبَ اللَّهُ لَهُ یَحْیَی، فَدَخَلَهُ مِنْ ذَلِکَ، فَقَالَ : ﴿ رَبِّ اجْعَل لِى ءَايَةٌ قَالَ ءَايَتُكَ أَلَّا تُكَلَّمَ النَّاسَ ثَلَثَةَ أَيَّامٍ إِلَّا رَمْزًا ﴾ ، فَكَانَ يومىء بِرَأْسِهِ ، وَ هُوَ رَمْز ﴾ (2)

687 / [46] -عَنْ إِسْمَاعِيلَ الْجُعْفِيِّ ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ ، [قَالَ :] ﴿ وَ سَيّدًا وَ حَصُورًا ﴾ ، وَ اَلْحَصُورُ اَلَّذِی یَأْبَی اَلنِّسَاءَ ﴿ وَ نَبيَّا مِّنَ الصَّلِحِينَ ﴾ (3)

688 / [47] -عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَمِعْتُهُ یَقُولُ : ﴿ إِنَّ طَاعَهَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ خِدْمَتُهُ فِی اَلْأَرْضِ فَلَیْسَ شَیْءٌ مِنْ خِدْمَتِهِ تَعْدِلُ اَلصَّلاَةَ، فَمِنْ ثَمَّ نَادَتِ اَلْمَلاَئِکَهُ زَکَرِیَّا ﴿ وَ هُوَ قَائِمٌ يُصَلِّى فِى الْمِحْرَابِ ﴾ ﴾ (4)

ص: 48


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 35/2 ح 11، و نور الثقلين : 336/1 ح 125 .
2- عنه بحار الأنوار: 185/14 ح 33 ، و البرهان في تفسير القرآن : 35/2 ح 12، و نور الثقلين: 336/1 ح 126.
3- عنه بحار الأنوار: 185/14 ح 34 ، و البرهان في تفسير القرآن : 35/2 ح 13.
4- عنه بحار الأنوار: 185/14 ح 35 ، و 219/82 ح 35، و 219/82 ح 39 ، و البرهان في تفسير القرآن : 35/2 ح 14 ، و مستدرك الوسائل : 39/3 ح 2964 . من لا يحضره الفقيه : 208/1 ح 623 ، عنه وسائل الشيعة : 39/4 ح 4457 .

44) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:امام صادق علیه السلام فرمود:

هنگامی که زکریا دعا کرد و از خداوند خواست که فرزند پسری عطایش نماید، فرشته ها بشارت مستجاب شدن دعایش را به او دادند، پس علاقه داشت بداند آن صدای بشارت از طرف خداوند بوده یا نه؟ لذا خداوند وحی فرستاد نشانه و علامت صحّت آن، این است که به مدّت سه روز نباید زبان خود را به سخن بگشاید.

پس چون توانست که زبان خود را از سخن گفتن باز دارد، فهمید که حتماً آن بشارت از طرف خداوند بوده؛ و این همان فرمایش خداوند متعال است: «پروردگارا! نشانه ای برایم قرار بده، فرمود: نشانه ات این است که به مدّت سه روز با مردم سخن نگویی، مگر با رمز و اشاره».

45) - از حمّاد، عن کسی که از نقل نموده روایت کرده است، که گفت:

یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام فرمودند: بعد از آن که زکریا از آستان خداوندش درخواست فرزند پسر نمود، خداوند برایش مقدّر نمود تا پسری به نام یحیی عطایش گردد، پس اظهار داشت: «پروردگارا! نشانه ای برایم قرار بده ، فرمود: نشانه ات این است که به مدّت سه روز با مردم سخن نگویی ، مگر با رمز و اشاره»، که پس او با سر اشاره می نمود و این همان «رمز» است.

46) - از اسماعیل جعفی روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام دربارۀ (فرمایش خداوند:) ﴿ سَيّدًا وَ حَصُورًا ﴾ ، فرمود: «حصور» آن کسی است که علاقه ای به زنان ندارد، «و (او) پیامبری از صالحان و نیکوکاران بود».

47) - از حسین بن احمد، به نقل از پدرش روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: به درستی که طاعت خدا خدمت کردن در زمین (به بندگان و دیگر موجودات و کارگشایی از ایشان) است و هیچ خدمتی (و عبادتی) با ارزش تر از نماز نیست؛ پس به همین خاطر فرشته ها زکریا را در همان حالتی که در محراب مشغول نماز بود، صدا کردند.

ص: 49

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلى نِساءِ الْعالَمِينَ ﴿ 42 ﴾ يا مَرْيَمُ اقْنُتِي لِرَبِّكِ وَ اسْجُدِي وَ ارْكَعِي مَعَ الرَّاكِعِينَ ﴿ 43 ﴾ ذلِكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَ ما كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُونَ أَقْلامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَ ما كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ ﴾ ﴿ 44 ﴾

689/[48] -عَنِ الْحَكَمِ بْنِ عُتَينة [ عُيَيْنَةَ ] ، قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ فِي الْكِتَابِ : ﴿ وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلى نِساءِ الْعالَمِينَ ﴾ اِصْطَفَاهَا مَرَّتَیْنِ، وَ اَلاِصْطِفَاءُ إِنَّمَا هُوَ مَرَّهً وَاحِدَهً ؟

قَالَ: فَقَالَ لِی: ﴿ یَا حَکمُ! إِنَّ لِهَذَا تَأْوِیلاً وَ تَفْسِیراً ﴾ ، فَقُلْتُ لَهُ، فَفَسِّرْهُ لَنَا أَبْقَاکَ اَللَّهُ! قَالَ: ﴿ یَعْنِی اِصْطَفَاهُ إِیَّاهَا أَوَّلاً مِنْ ذُرِّیَّهِ اَلْأَنْبِیَاءِ اَلْمُصْطَفَیْنَ اَلْمُرْسَلِینَ، وَ طَهَّرَهَا مِنْ أَنْ یَکُونَ فِی وِلاَدَتِهَا مِنْ آبَائِهَا وَ أُمَّهَاتِهَا سِفَاحاً، وَ اِصْطَفَاهَا بِهَذَا فِی اَلْقُرْآنِ ، ﴿ یَمَرْیَمُ اَقْنُتِی لِرَبِّکِ وَ اُسْجُدِی وَ اِرْکَعِی مَعَ الرَّاكِعِينَ ﴾ شُکْراً لِلَّهِ ﴾

﴿ ثُمَّ قَالَ لِنَبِیِّهِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ - یُخْبِرُهُ بِمَا غَابَ عَنْهُ مِنْ خَبَرِ مَرْیَمَ وَ عِیسَی عَلَيْهِما السَّلَامُ -: یَا مُحَمَّدُ ! ﴿ ذَلِكَ مِنْ أَنبَآءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ ﴾ فِی مَرْیَمَ وَ اِبْنِهَا وَ بِمَا خَصَّهُمَا اَللَّهُ بِهِ وَ فَضَّلَهُمَا وَ أَکْرَمَهُمَا حَیْثُ قَالَ: ﴿ وَ مَا كُنتَ لَدَيْهِمْ ﴾ ، یَا مُحَمَّدُ! یَعْنِی بِذَلِکَ لِرَبِّ، اَلْمَلاَئِکَهِ ﴿ إِذْ يُلْقُونَ أَقْلَامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ ﴾ حِینَ أُیْتَمَتْ [اِئتَمَتْ] مِنْ أَبِیهَا ﴾ (1)

ص: 50


1- عنه بحار الأنوار: 192/14 ح 2 و البرهان في تفسير القرآن : 36/2 ح 15، و نور الثقلين: 336/1 ح 126 و 337 ح 139 قطعتان منه.

فرمایش خداوند: و زمانی که فرشتگان گفتند: ای مریم! خدا تو را برگزیده و پاک ساخته و بر تمام زنان جهان برتری داده (42) ای مریم! برای پروردگارت، عبادت کن و سجده بجای آور و با رکوع کنندگان، رکوع کن (43) (ای پیامبرا!) این، از اخبار غیبی است که به تو وحی می کنیم و تو هنگامی که قلم های خود را می افکندند (برای فرعه کشی که کدام یک سرپرستی مریم را عهده دار شوند) و هنگامی که (دانشمندان بنی اسرائیل، برای سرپرستی او) با هم نزاع داشتند حضور نداشتی. (44)

48) - از حَکَم بن عُتينه (عُيینة)، روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام پیرمون فرمایش خداوند: «او هنگامی که فرشته ها گفتند: ای مریم! همانا خداوند تو را برگزیده و پاک و پاکیزه قرار داده، (هم چنین) تو را از میان زنان جهان برگزیده است». سؤال کردم که او دو بار برگزیده شد و حال آن که باید یک باز انجام شود؟ فرمود: ای حکم! همانا برای این آیه تأویل و تفسیری هست.

عرض کردم: خداوند به شما طول عمر خطا نماید، تفسیرش را برایم بیان فرما.

فرمود: انتخاب اول از بین ذریّه پیامبران بود که از دنانت و پستی، پاک و پاکیزه باشد و نیز از جهت ولادت نسبت به پدران و مادران پاک بوده و فحشایی در بین آن ها واقع شده است. و انتخاب دوم، بیان آیه قرآن بود که فرمود: «ای مریم! شکر و سپاس پروردگارت را به جای آور و سجده و رکوع انجام بده، همراه رکوع کنندگان» سپس خداوند به پیامبرش حضرت محمّد صلی اللّه عليه و آله و سلم - راجع به به مریم و عیسی علیهما السلام- بر آن چه که غایب بوده و حضور نداشته، خبر داد: ای محمّد! «این مطلب از اخبار غیبی است (که درباره مریم و فرزندش علیهما السلام و فضایل و امتیازات شان) بر تو وحی کردیم». و نیز فرمود: ای محمّد! «تو در پیش آنان حضور نداشتی»، که خداوند به فرشته ها دستور داد «تا از بین افرادی خاص، برای سرپرستی مریم قرعه بیندازند» و این قرعه بعد از آن زمانی بود که مریم، پدر خود را از دست داد.

ص: 51

690 / [49] -وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی عَنِ اِبْنِ خُرَّزَادَ : ﴿ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ ﴾ حِینَ أُیْتَمَتْ مِنْ أَبَوَیْهَا ﴿ وَ مَا كُنتَ لَدَيْهِمْ ﴾ یَا مُحَمَّدُ! ﴿ إِذْ یَخْتَصِمُونَ ﴾ فِی مَرْیَمَ عِنْدَ وِلاَدَتِهَا بِعِیسَی عَلَيْهِ السَّلَامُ یَکْفُلُهَا وَ یَکْفُلُ وَلَدَهَا.

قَالَ: فَقُلْتُ لَهُ: أَبْقَاکَ اَللَّهُ! فَمَنْ کَفَّلَهَا؟ فَقَالَ: ﴿ أَمَا تَسْمَعُ لِقَوْلِهِ تَعَالی، اَلْآیَهِ ﴾ ؟

وَ زَادَ عَلِیُّ بْنُ مَهْزِیَارَ فِی حَدِیثِهِ: ﴿ فَلَمّا وَضَعَتْها قالَتْ رَبِّ إِنِّی وَضَعْتُها أُنْثی وَ اَللّهُ أَعْلَمُ بِما وَضَعَتْ وَ لَیْسَ اَلذَّکَرُ کَالْأُنْثی وَ إِنِّی سَمَّیْتُها مَرْیَمَ وَ إِنِّی أُعِیذُها بِکَ وَ ذُرِّیَّتَها مِنَ اَلشَّیْطنِ اَلرَّجِیمِ ﴾ (1)

قَالَ: قُلْتُ: أَکَانَ یُصِیبُ مَرْیَمَ مَا تُصِیبُ اَلنِّسَاءَ مِنَ اَلطَّمْثِ؟ قَالَ: ﴿ نَعَمْ مَا کَانَتْ إِلاَّ اِمْرَأَهً مِنَ اَلنِّسَاءِ ﴾ (2)

وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی: ﴿ إِذْ یُلْقُونَ أَقْلامَهُمْ أَیُّهُمْ یَکْفُلُ مَرْیَمَ ﴾ قَالَ: ﴿ اِسْتَهَمُوا عَلَیْهَا فَخَرَجَ سَهْمُ زَکَرِیَّا، فَکَفَلَ بِهَا ﴾ .

691 / [50] -وَ قَالَ زَیْدُ بْنُ رِکَانَهَ (3) :

اِخْتَصَمُوا فِی بِنْتِ حَمْزَهَ کَمَا اِخْتَصَمُوا فِی مَرْیَمَ.

قَالَ: قُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ، حَمْزَهُ اِسْتَنَّ اَلسُّنَنَ وَ اَلْأَمْثَالَ، کَمَا اِخْتَصَمُوا فِی مَرْیَمَ اِخْتَصَمُوا فِی بِنْتِ حَمْزَهَ؟

ص: 52


1- سورۀ آل عمران : 36/3.
2- عنه بحار الأنوار: 192/14 ذيل ح 2 ، و البرهان في تفسير القرآن : 36/2 ح 16، و نور الثقلين : 339/12 ح 140 إلى قوله: و زاد عليّ بن مهزيار .... و مستدرك الوسائل : 38/2 ح 1346 القطعة الأخيرة منه.
3- في البحار: يزيد بن ركانة. و لم أعثر عليه في المنابع الرجالية لكن ورد بعنوان «يزيد بن ركانة» في المناقب لابن شهر آشوب: 86/2 (فصل في المسابقة بالشجاعة) ، و شواهد التنزيل: 192/1 ح 204 (من سورۀ النساء).

49) - و نیز در روایتی دیگر از ابن خرزاد (در ادامه)، افزوده است:

«تا کدام یک سرپرستی مریم را بر عهده گیرند»، بعد از آن زمانی بود که مریم پدر خود را از دست داد و یتیم شد، ای محمّد! «تو در پیش آنان حضور نداشتی که چگونه در مورد سرپرستی مریم با یک دیگر خصومت می کردند» که چه کسی کفالت مریم و فرزندش عیسی را بر عهده گیرد.

(راوی گوید:) به حضرت عرض کردم: خداوند به شما طول عمر عطا نماید! پس از آن چه کسی کفالت مریم را بر عهده گرفت؟

فرمود: آیا فرمایش خداوند متعال را نشنیده ای: «زکریا کفالت او را بر عهده گرفت»؟ و على بن مهزیار در ادامۀ حدیث خود روایت کرده است، که گفت: هنگامی که مریم او را به دنیا آورد، گفت: «چون آن را به دنیا آورد گفت : پروردگارا! فرزندم دختر است، با این که خداوند می دانست که چه چیزی زایمان کرده و پسر دختر نخواهد بود، من او را مریم نام نهادم و او و ذریّه اش را از (شرّ) شیطان رجیم به تو واگذار نمودم». به حضرت عرض کردم: آیا مریم همانند دیگر زنان که حیض می شوند، خون حیض می دید؟ فرمود: بلی، تمامی زنان، مبتلای به آن هستند، مگر فقط یک زن (که حضرت فاطمه زهرا علیها السلام خواهد بود).

و در روایت دیگری (حضرت دربارۀ فرمایش خداوند:) «زمانی که سهام و قرعه ها را انداختند که چه کسی کفیل مریم باشد»، فرمود: قرعه ای را که به نام مریم انداختند، به نام زکریا در آمد، پس وی کفالت او را بر عهده گرفت.

50) - و یزید [زید] بن رکانه گوید: چون دربارۀ دختر حمزه (عموی رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم) ، همانند جریان مریم اختلاف کردند که چه کسی کفالت او را به عهده گیرد به حضرت عرض کردم: فدایت شوم! حمزه تمامی سنّت ها و ضرب المثل ها را در مورد خود ایجاد کرده بود هم چنان که درباره سرپرستی مریم اختلاف داشتند، نیز دربارۀ سرپرستی دختر حمزه اختلاف نمودند؟!

ص: 53

قَالَ: نَعَمْ، ﴿ وَ اصْطَفاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَلَمِينَ ﴾ .

قَالَ: ﴿ نِساءِ عَالَمِیهَا، قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: وَ کَانَتْ فَاطِمَهُ عَلَیْهَا اَلسَّلاَمُ سَیِّدَهَ نِسَاءِ اَلْعَالَمِینَ ﴾ (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى : ﴿ إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهاً فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ ﴿ 45 ﴾ - إلى - وَ رَسُولًا إِلَى بَنِي إِسْرءَيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُم بِايَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ أَنَّى أَخْلُقُ لَكُم مَنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرَا بِإِذْنِ اللّهِ وَ أَبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أَحْى الْمَوْتَى بإِذْنِ اللّهِ وَ أُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَ مَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ﴾ ﴿ 49 ﴾

692 / [51]-عَنِ الْهُذَلِیِّ عَنْ رَجُلٍ قَالَ:

مَكَثَ عِیسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ حَتَّی بَلَغَ سَبْعَ سِنِینَ أَوْ ثَمَانَ سِنِینَ، فَجَعَلَ یُخْبِرُهُمْ بِمَا یَأْكُلُونَ وَ مَا یَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِهِمْ، فَأَقَامَ بَیْنَ أَظْهُرِهِمْ، یُحْیِی الْمَوْتَی وَ یُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ، وَ یُعَلِّمُهُمُ التَّوْرَاةَ، وَ أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَیْهِ الْإِنْجِیلَ لَمَّا أَرَادَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ حُجَّةً. (2)

693/ [52]-عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَمَّنْ ذَکَرَهُ رَفَعَهُ قَالَ:

إِنَّ أَصْحَابَ عِیسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ سَأَلُوهُ أَنْ یُحْیِیَ لَهُمْ مَیِّتاً ؟

ص: 54


1- عنه بحار الأنوار: 19314 ذيل ح 2، و البرهان في تفسير القرآن، 36/2 ح 17.
2- عنه بحار الأنوار: 333/14 ح 1، و البرهان في تفسير القرآن: 38/2 ح 5 . قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 267 ح 309 بإسناده عن محمّد الحلبي، عن أبی عبد اللّه علیه السلام بتفصيل ، عنه البحار: 251/14 ح 43 ، الخرائج و الجرائح : 947/2.

فرمود: بلی، «و خداوند تو را بر زنان جهان برگزیده است»، مریم علیها السلام بر زنان دوران خود امتیاز و برتری داشت، و لیکن فاطمه علیها السلام بر تمامی زنان جهانیان امتیاز و برتری دارد.

فرمایش خداوند: (به یاد آورید) هنگامی را که فرشتگان به مریم گفتند: خداوند تو را به کلمه ای (با عظمت) از طرف خود بشارت می دهد که نامش مسیح، عیسی پسر مریم است، او در این جهان و جهان دیگر، صاحب شخصیّت خواهد بود و از مقربان (الهی) می باشد (45) - تا - و (او را) رسول و فرستادۀ خود به سوی بنی اسرائیل (فرستاد که به آن ها بگوید:) من نشانه ای از طرف پروردگار شما، برای تان آورده ام، من از گل چیزی به شکل پرنده می سازم، سپس در آن می دمم و به اذن خدا، پرنده می گردد و به اذن خدا، کورِ مادر زاد و مبتلایان به برص و پیسی را بهبودی می بخشم و مردگان را به اذن خدا زنده می کنم و از آن چه می خورید و در خانه های تان ذخیره می کنید، به شما خبر می دهم و قطعاً در این امور، نشانه ای برای شما خواهد بود، اگر ایمان داشته باشید. (49)

51) - از هذلی به نقل از مردی، روایت کرده است، که گفت:

عیسی علیه السلام به زندگی ادامه داد تا به سنّ هفت و یا هشت سالگی رسید و در این موقع شروع نمود به خبر دادن آن چه را که مردم می خوردند و یا در خانه های خود ذخیره می کردند، پس در میان امّت خود ادامه داد تا رسید به جایی که مرده را زنده می کرد و نابینا و مرض پیسی را درمان می نمود، هم چنین کتاب تورات را به آنان آموزش می داد، سپس خداوند برای اتمام حجّت، کتاب انجیل را برای شان فرستاد.

52) - از محمّد بن ابی عُمیر، به طور مرفوعه، روایت کرده است، که گفت:

همانا اصحاب عیسی علیه السلام از آن حضرت درخواست کردند تا مرده را برای شان زنده گرداند.

ص: 55

قَالَ: فَأَتَی بِهِمْ إِلَی قَبْرِ سَامِ بْنِ نُوحٍ فَقَالَ لَهُ: قُمْ بِإِذْنِ اَللَّهِ یَا سَامَ بْنَ نُوحٍ!

قَالَ: فَانْشَقَّ اَلْقَبْرُ ثُمَّ أَعَادَ اَلْکَلاَمَ، فَتَحَرَّکَ ثُمَّ أَعَادَ اَلْکَلاَمَ فَخَرَجَ سَامُ بْنُ نُوحٍ فَقَالَ لَهُ عِیسَی عَلَیْهَ اَلسَّلاَمُ أَیُّهُمَا أَحَبُّ إِلَیْکَ تَبْقَی أَوْ تَعُودَ؟

قَالَ: فَقَالَ: یَا رُوحَ اَللَّهِ! بَلْ أَعُودُ، إِنِّی لَأَجِدُ حُرْقَهَ اَلْمَوْتِ - أَوْ قَالَ: لَذْعَهَ اَلْمَوْتِ - فِی جَوْفِی إِلَی یَوْمِی هَذَا (1)

694 / [53] - عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ، قَالَ:

سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهَ اَلسَّلاَمُ: هَلْ کَانَ عِیسَی اِبْنُ مَرْیَمَ أَحْیَا أَحَداً بَعْدَ مَوْتِهِ، حَتَّی کَانَ لَهُ أَکْلٌ وَ رِزْقٌ وَ مُدَّهٌ وَ وَلَدٌ؟

قَالَ: فَقَالَ: ﴿ نَعَمْ إِنَّهُ کَانَ لَهُ صَدِیقٌ مُوَاخٍ لَهُ فِی اَللَّهِ وَ کَانَ عِیسَی عَلَیْهَ اَلسَّلاَمُ یَمُرُّ بِهِ فَیَنْزِلُ عَلَیْهِ، وَ إِنَّ عِیسَی عَلَیْهَ اَلسَّلاَمُ غَابَ عَنْهُ حِیناً ثُمَّ مَرَّ بِهِ لِیُسَلِّمَ عَلَیْهِ، فَخَرَجَتْ إِلَیْهِ أُمُّهُ، فَسَأَلَهَا عَنْهُ ؟ ﴾

فَقَالَتْ أُمُّهُ: ﴿ مَاتَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ فَقَالَ لَهَا أَتُحِبِّینَ أَنْ تُرِیَهُ؟ ﴾

قَالَتْ: نَعَمْ قَالَ إِذَا کَانَ غَداً أَتَیْتُکَ حَتَّی أُحْیِیَهُ بِإِذْنِ اَللَّهِ.

فَلَمَّا کَانَ مِنَ اَلْغَدِ أَتَاهَا فَقَالَ لَهَا اِنْطَلِقِی مَعِی إِلَی قَبْرِهِ، فَانْطَلَقَا حَتَّی أَتَیَا قَبْرَهُ فَوَقَفَ عِیسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ ثُمَّ دَعَا اَللَّهَ فَانْفَرَجَ اَلْقَبْرُ وَ خَرَجَ اِبْنُهَا حَیّاً فَلَمَّا رَأَتْهُ أُمُّهُ وَ رَآهَا بَکَیَا فَرَحِمَهُمَا عِیسَی عَلَیْهَ اَلسَّلاَمُ، فَقَالَ لَهُ: ﴿ أَتُحِبُّ أَنْ تَبْقَی مَعَ أُمِّکَ فِی اَلدُّنْیَا؟ ﴾

قَالَ: یَا رَسُولَ اَللَّهِ بِأَکْلٍ وَ بِرِزْقٍ وَ مُدَّهٍ أَوْ بِغَیْرِ مُدَّهٍ وَ لاَ رِزْقٍ وَ لاَ أَکْلٍ؟

ص: 56


1- عنه بحار الأنوار: 233/14 ح 2 و البرهان في تفسير القرآن : 38/2 ح 6، و قصص ، الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 407 (الفصل الثاني في ولادة عيسي علیه السلام).

پس به همراه ایشان بر سر قبر سام، فرزند نوح علیه السلام رفت و به صاحب قبر خطاب نمود: ای سام بن نوح! با اذن خداوند، بر خیز. پس ناگهان قبر شکافته شد، سپس عیسی همان کلام خود را تکرار نمود و جسد درون قبر حرکت کرد و چون مرتبه سوم آن را بازگو نمود، سام بن نوح از قبر بیرون آمد و عیسی به او فرمود: کدام برایت بهتر است بازگردی؟ یا بمانی؟ سام اظهار داشت: ای روح اللّه! دوست دارم که (به عالم برزخ) بازگردم، چون (بعد از گذشت سال ها) هنوز سوزش (و سختی) - و یا گفت: شدّت گزیدگی - مرگ را در وجود خود احساس می کنم.

53) - از ابان بن تغلب روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام سؤال کردند: آیا حضرت عیسی علیه السلام، مرده ای را زنده کرده که بعد از زنده شدن، طعامی خورده و مدّتی را زندگی کرده و تشکیل خانواده داده باشد؟

فرمود: بلی، عیسی علیه السلام دوستی داشت که به خاطر خدا با او دوستی می کرد و با او رفت و آمد داشت و به خانه اش نیز می رفت، تا آن که مدّت زمانی از او دور شد، تا آن که به سراغ او رفت تا به او سلامی کند، هنگامی که به درب منزل خانه رسید، مادرش بیرون آمد، پس عیسی علیه السلام از حال او پرسید؟ مادرش در پاسخ اظهار داشت: ای پیامبر خدا! او مرده است.

عیسی علیه السلام به مادر او فرمود: آیا دوست داری که او را دوباره (زنده) ببینی؟

مادرش گفت: آری. فرمود: فردا نزد تو می آیم، تا به اذن خدا او را زنده گردانم.

چون فردای آن روز فرا رسید، نزد مادر دوستش رفت و به او فرمود: با من نزد قبر او بیا، پس هر دو به راه افتادند تا به قبر او رسیدند، عیسی علیه السلام ایستاد و (برای زنده شدن دوستش) به درگاه خداوند دعا نمود، در همین هنگام، ناگهان قبر گشوده شد و میّت زنده از قبر بیرون آمد. چون مادرش او را دید و او نیز مادر خود را دید، هر دو گریان شدند. عیسی علیه السلام دلش به حال آن دو سوخت و به مرد فرمود: آیا دوست داری همراه مادرت در دنیا باقی بمانی؟

آن مرد عرض کرد: ای رسول خدا! آیا با خوراک و روزی و مدّتی معیّن؟ و یا بدون خوراک و روزی و مدّتی اندک؟

ص: 57

فَقَالَ لَهُ عِیسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ بَلْ بِرِزْقٍ وَ أَکْلٍ وَ مُدَّة، تُعَمَّرُ عِشْرِینَ سَنَهً وَ تَزَوَّجُ وَ یُولَدُ لَکَ ﴾ ، قَالَ: فَنَعَمْ إِذَا، قَالَ: فَدَفَعَهُ عِیسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِلَی أُمِّهِ، فَعَاشَ عِشْرِینَ سَنَهً وَ وُلِدَ لَهُ. (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى : ﴿ وَ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْراةِ وَ لِأُحِلَّ لَكُمْ بَعْضَ الَّذِي حُرِّمَ عَلَيْكُمْ وَ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ ﴾ ﴿ 50 ﴾

695 / [54] - عَنْ مُحَمَّدٍ الْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

﴿ كَانَ بَیْنَ دَاوُدَ وَ عِیسَی ابْنِ مَرْیَمَ عَلَیْهِم اَلسَّلاَمُ أَرْبَعُمِائَةِ سَنَةٍ، وَ كَانَ شَرِیعَةُ عِیسَی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَنَّهُ بُعِثَ بِالتَّوْحِیدِ وَ الْإِخْلَاصِ وَ بِمَا أَوصِیَ بِهِ نُوحٌ وَ إِبْرَاهِیمُ وَ مُوسَی عَلَیْهِم اَلسَّلاَمُ وَ أُنْزِلَ عَلَیْهِ الْإِنْجِیلُ وَ أُخِذَ عَلَیْهِ الْمِیثَاقُ الَّذِی أُخِذَ عَلَی النَّبِیِّینَ، وَ شُرِّعَ لَهُ فِی الْكِتَابِ إِقَامُ الصَّلَاةِ مَعَ الدِّینِ، وَ الْأَمْرُ بِالْمَعْرُوفِ، وَ النَّهْیُ عَنِ الْمُنْكَرِ، وَ تَحْرِیمُ الْحَرَامِ، وَ تَحْلِیلُ الْحَلَالِ، وَ أُنْزِلَ عَلَیْهِ فِی الْإِنْجِیلِ مَوَاعِظُ وَ أَمْثَالٌ وَ لَیْسَ فِیهَا قِصَاصٌ وَ لَا أَحْكَامُ حُدُودٍ، وَ لَا فَرْضُ مَوَارِیثَ، وَ أُنْزِلَ عَلَیْهِ تَخْفِیفُ مَا كَانَ نَزَلَ عَلَی مُوسَی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی التَّوْرَاةِ ﴾ .

﴿ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَى فِی الَّذِی قَالَ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ لِبَنِی إِسْرَائِیلَ: ﴿ وَ لِأُحِلَّ لَكُم بَعْضَ الَّذِى حُرِّمَ عَلَيْكُمْ ﴾ ، وَ أَمَرَ عِيسَى عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ مَن مَعَهُ مِمَّنِ اتَّبَعَهُ مِنَ المُؤمِنِينَ أَن يُؤمِنُوا بِشَرِيعَةِ التَّوراةِ وَ الإِنجِيلِ ﴾ (2)

ص: 58


1- عنه بحار الأنوار: 233/14 ح 3 ، و البرهان في تفسير القرآن : 39/2 ح 7. الكافي : 337/8 ح 532 بتفاوت، قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي : 269 ح 310، الخرائج و الجرائح : 949/2 باختصار فيهما .
2- عنه بحار الأنوار : 234/14 ح 4 ، و البرهان: 39/2 ح 8 و نور الثقلين : 344/1 ح 151 . قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي : 267 ح 309 بإسناده عن محمّد الحلبي، عن أبی عبد اللّه علیه السلام ، عنه البحار : 251/14 ح 43.

عیسی علیه السلام فرمود: بلکه با خوراک و روزی، مدّتی معیّن و عمری بیست ساله، که بتوانی در آن مدّت، همسر برگزینی و فرزند بیاوری. عرض کرد: پس در این صورت، آری. پس حضرت، آن مرد را به مادرش سپرد و مدّت بیست سال، زندگی کرد و (ازدواج نمود) و داری فرزندی شد.

فرمایش خداوند متعال: و آن چه را پیش از من از تورات بوده. تصدیق می کنم و ( آمده ام) تا باره ای از چیز هایی را که (بر اثر ظلم و گناه) بر شما حرام شده، (مانند گوشت بعضی از چهار پایان و ماهی ها،) را حلال کنم و نشانه ای از طرف پروردگار شما، برای تان آورده ام، پس از (عقاب و خشم خدا) بترسید، و مرا اطاعت کنید! (50)

54) - از محمّد حلبی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: بین حضرت داود و عیسی علیهما السلام چهار صد سال فاصله بود و شریعت عیسی بر یکتا پرستی و اخلاص و بر آن چه حضرت نوح ابراهيم و موسي علیهم السلام وصیت کردند، تداوم داشت، که خداوند بر او انجیل را نازل نمود و هر آن چه که از پیامبران پیشین عهد و پیمان گرفته بود، از عیسی هم گرفت و در کتاب انجیل، نماز، امر به معروف، نهی از منکر، حلال گشتن چیز های حلال و حرام دانستن چیز های حرام، را برایش تشریع نمود.

هم چنین در کتاب انجیل، موعظه ها ضرب المثل ها و حدودی را بیان نموده كه البته قصاص، حدود، میراث و دیگر واجبات در آن مطرح شده بود و برخی از سختی هایی که در تورات بری امّت بود، در انجیل تخفیف داده شد؛ و این فرمایش خدای متعال است که در رابطه با کلام عیسی بن مریم علیهما السلام با بني اسرائیل، فرمود: «و برخی از آن چه را که بر شما حرام بود، حلال می گردانم».

سپس حضرت عیسی علیه السلام همراهان و پیروان خود را دستور داد، تا از آئین و شریعت مؤمنینی که به تورات و انجیل ایمان آورده اند، پیروی و متابعت کنند.

ص: 59

696 / [55] - عَنِ [اِبْنِ] أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا، عَنْ رَجُلٍ حَدَّثَهُ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ، قَالَ:

﴿ رُفِعَ عِیسَی اِبْنُ مَرْیَمَ عَلَیْهِما السَّلاَمُ بِمِدْرَعَهِ صُوفٍ مِنْ غَزْلِ مَرْیَمَ عَلَیْهِا السَّلاَمُ، وَ مِنْ نَسْجِ مَرْیَمَ وَ مِنْ خِیَاطَهِ مَرْیَمَ فَلَمَّا اِنْتَهَی إِلَی اَلسَّمَاءِ نُودِیَ یَا عِیسَی أَلْقِ عَنْکَ زِینَهَ اَلدُّنْیَا ﴾ (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى : ﴿ إِنْ مَثَلَ عِيسَى عِندَ اللّهِ كَمَثَلِ ءَادَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُن فَيَكُونُ ﴾ ﴿ 59 ﴾

697 / [56]- عَنْ حَرِیزٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ، قَالَ:

﴿ إِنَّ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ سُئِلَ عَنْ فَضَائِلِهِ فَذَکَرَ بَعْضَهَا، ثُمَّ قَالُوا لَهُ: زِدْنَا. ﴾

فَقَالَ: ﴿ إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ أَتَاهُ حِبْرَانِ مِنْ أَحْبَارِ اَلنَّصَارَی مِنْ أَهْلِ نَجْرَانَ، فَتَکَلَّمَا فِی أَمْرِ عِیسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَأَنْزَلَ اَللَّهُ هَذِهِ اَلْآیَهَ ﴿ إِنَّ مَثَلَ عِیسی عِنْدَ اَللّهِ کَمَثَلِ ءَادَمَ ﴾ - إِلَی آخِرِ اَلْآیَهِ - فَدَخَلَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فَأَخَذَ بِیَدِ عَلِیٍّ وَ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَیْنِ وَ فَاطِمَهَ عَلَیْهِم السَّلاَمُ، ثُمَّ خَرَجَ وَ رَفَعَ کَفَّهُ إِلَی اَلسَّمَاءِ وَ فَرَّجَ بَیْنَ أَصَابِعِهِ وَ دَعَاهُمْ إِلَی اَلْمُبَاهَلَهِ. ﴾

قَالَ وَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ وَ کَذَلِکَ اَلْمُبَاهَلَهُ یَشْبِکُ یَدَهُ فِی یَدِهِ یَرْفَعُهُمَا إِلَی اَلسَّمَاءِ فَلَمَّا رَآهُ اَلْحِبْرَانِ قَالَ أَحَدُهُمَا لِصَاحِبِهِ: وَ اَللَّهِ! لَئِنْ کَانَ نَبِیّاً لَنَهْلِکَنَّ وَ إِنْ کَانَ غَیْرَ نَبِیٍّ کَفَانَا قَوْمُهُ فَکَفَّا وَ اِنْصَرَفَا ﴾ (2)

ص: 60


1- عنه بحار الأنوار: 238/14 ح 9، و 316/70 ح 21 ، و البرهان في تفسير القرآن : 41/2 ح 2، و مستدرك الوسائل : 325/3 ح 3698، و قصص الأنبياء للجزائري : 420 (الفصل الرابع لا في تفسير ما يقوله الناس).
2- عنه بحار الأنوار: 341/21 ح 8 و البرهان 49/2 ح 9 ، و نور الثقلين : 347/1 ح 158 . دعائم الإسلام : 16/1 (في ذكر ولاية أمير المؤمنين عليّ بن أبي طالب علیه السلام) فيه : روينا عن عليّ بن أبي طالب علیه السلام: أنّ قوماً سألوه ...

55) - از [ابن] ابی عمیر، به نقل از بعضی صحاب، روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که عیسی بن مریم به آسمان یمان برده برده شد، فقط لباس پشمینه ای بر بدنش بود که مادرش مریم ریسندگی آن را کرده و دوخته بود و چون به آسمان رسید، به او خطاب شد: ای عیسی! زینت دنیایی را از خود دور کن.

فرمایش خداوند متعال: همانا مَثَل عیسی در نزد خداوند، همچون آدم است که او را از خاک آفرید و سپس به او فرمود: موجود باش! پس او هم فوراً ایجاد شد. (59)

56)- از حریز روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: از امیر المؤمنین علیه السلام درباره فضایل و مناقبش سؤال کردند، پس حضرت برخی از فضایل خود را بیان نمود، بعد از آن درخواست نمودند که دیگر فضائل خویش را بیان نماید، پس حضرت فرمود:

همانا بعضی از دانشمندان نصارای (منطقه) نجران نزد رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم آمدند و درباره حضرت عیسی علیه السلام گفتگو نمودند، پس خداوند این آیه را تا آخر آن نازل نمود، یعنی «همانا مَثَل عیسی در پیشگاه خداوند همانند آدم می باشد»؛ و رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم وارد منزل شد و دست علی، حسن حسین و فاطمه را گرفت و برد نصارا آمد و دست خود را به سمت آسمان بالا برد و بین انگشتان کف دست خود را گشود و برای مباهله دعا کرد.

راوی گوید: امام باقر علیه السلام فرمود: و مباهله این چنین است: موقعی که دست ها سمت آسمان بلند می شود، باید بین انگشتان دست، باز باشد.

و چون بزرگان نصارا چنین حالتی را مشاهده کردند به یک دیگر گفتند: به خدا سوگند اگر او پیامبر باشد، همه ما هلاک و نابود می شویم و اگر هم پیامبر نباشد، طایفه اش او را کفایت نموده و بازش می دارند و سپس بازگشتند.

ص: 61

قَوْلُهُ تَعَالَى : ﴿ فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْم فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَكُمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَكُمْ وَ أَنفُسَنَا وَ أَنفُسَكُمْ ثُمَّ تَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَذِبِينَ ﴾ ﴿ 61 ﴾

698 / [57]- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِیدٍ اَلْأَزْدِیِّ عَنْ مُوسَی بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ اَلرِّضَا عَنْ أَخِیهِ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: فِی هَذِهِ اَلْآیَهِ ﴿ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اَللّهِ عَلَی اَلْکاذِبِینَ ﴾ وَ لَوْ قَالَ: ﴿ تَعَالَوْا نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَهَ اَللَّهِ عَلَیْکُمْ لَمْ یَکُونُوا یُجِیبُونَ لِلْمُبَاهَلَهِ ، وَ قَدْ عَلِمَ أَنَّ نَبِیَّهُ مُؤَدٍّ عَنْهُ رِسَالاَتِهِ، وَ مَا هُوَ مِنَ اَلْکَاذِبِینَ. ﴾ (1)

699 / [58] -عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ الْأَحْوَلِ قَالَ:

قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: مَا تَقُولُ قُرَیْشٌ فِی الْخُمُسِ؟

قَالَ: قُلْتُ: تَزْعُمُ أَنَّهُ لَهَا قَالَ: ﴿ مَا أَنْصَفُونَا وَ اللَّهِ! لَوْ کَانَ مُبَاهَلَهٌ لَیُبَاهِلَنَّ بِنَا، وَ لَئِنْ کَانَ مُبَارَزَهٌ لَیُبَارِزَنَّ بِنَا ثُمَّ یَکُونُونَ هُمْ وَ عَلِیٌّ سَوَاءً. ﴾ (2)

700 / [59]-عَنِ اَلْأَحْوَلِ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ شَیْئاً مِمَّا أَنْکَرَ بِهِ اَلنَّاسُ، فَقَالَ: قُلْ لَهُمْ: ﴿ إِنَّ قُرَیْشاً قَالُوا: نَحْنُ أُولُو اَلْقُرْبَی

ص: 62


1- عنه بحار الأنوار: 342/31 ح 9. و البرهان في تفسير القرآن : 49/2 ح 10. عمل الشرائع : 129/1 ح 1 (باب - 107) بإسناده عن محمّد بن سعيد الإذخري و كان ممّن يصحب موسى بن محمّد بن علىّ الرضا علیهما السلام بتفصيل، عنه البحار : 88/17 ح 17 .
2- عنه بحار الأنوار: 200/96 ح 9، و وسائل الشيعة : 517/9 ح 12614، و البرهان في تفسير القرآن : 50/2 ح 11 و نور الثقلين 348/1 ح 159.

فرمایش خداوند متعال: پس هر گاه بعد از علم و دانشی که (دربارۀ مسیح) به تو رسیده (باز هم) افرادی با تو به محاجه و ستیز برخیزند به آن ها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم و شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت نمایم و شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت کنیم و شما هم از نفوس خود، سپس مباهله می کنیم و لعنت خدا را بر دروغ گویان فرار می دهیم. (61)

57)- از محمّد بن سعید ازدی، به نقل از موسی (مُبَرقَع) روایت کرده، که گفت:

امام هادی علیه السلام دربارۀ این آیه: «پس هر کسی که بعد از روشن شدن حقایق، بخواهد با تو احتجاج و مباهله کند، ما پسران خویش و شما پسران خود، ما زنان خویش و شما زنان خود، ما وجود خویش و شما وجود خود را دعوت نماییم، آن گاه دعا و زاری کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان بگردانیم» فرمود: اگر (به جای آن عبارت) فرموده بود: بیایید مباهله کنیم و لعنت خدا را بر شما (مشرکان) قرار دهیم، هرگز مباهله را نمی پذیرفتند و خداوند می دانست که پیامبر، رسالت و مأموریت خود را انجام خواهد داد و دروغ نمی گوید.

58)- از ابو جعفر احول روایت کرده است، که گفت: امام صادق علیه السلام (خطاب به من) فرمود: نظر قریش دربارۀ خمس (اموال و غنایم) چیست؟

عرض کردم: آنان معتقدند که خمس مال خود شان می باشد.

فرمود: آنان با ما (اهل بیت رسالت) منصفانه رفتار نکردند، به خدا سوگند! چنان چه مباهله ای باشد، آن را با ما انجام می دهند، اگر مبارزه و قتال باشد، ما را جلو می اندازند، ولی در اموال و غنایم می خواهند با ما مساوی باشند.

59) - از (ابو جعفر) احول روایت کرده است که گفت: چیزی را که مردم (مخالف ما و اهل بیت) منکر آن هستند، برای امام صادق علیه السلام مطرح کردم.

ص: 63

اَلَّذِینَ هُمْ لَهُمْ اَلْغَنِیمَهُ فَقُلْ لَهُمْ: کَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ لَمْ یَدْعُ لِلْبِرَازِ یَوْمَ بَدْرٍ غَیْرَ أَهْلِ بَیْتِهِ، وَ عِنْدَ اَلْمُبَاهَلَهِ جَاءَ بِعَلِیٍّ وَ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَیْنِ وَ فَاطِمَهَ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ ، أَفَیَکُونُ لَهُمْ اَلْمُرُّ وَ لَهُمْ اَلْحُلْوُ ؟ ﴾ (1)

701 / [60] -عَنِ الْمُنْذِرِ قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَةُ: ﴿ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءكُم ﴾ الْآیَةُ .

قَالَ: ﴿ أَخَذَ بِیَدِ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَهَ وَ اِبْنَیْهِمَا عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ، فَقَالَ رَجُلٌ مِنَ اَلْیَهُودِ: لاَ تَفْعَلُوا فَتُصِیبَکُمْ عَنَتٌ فَلَمْ یَدْعُوهُ. ﴾ (2)

702 / [61] -عَنْ عَامِرِ بْنِ سَعْدٍ ، قَالَ:

قَالَ مُعَاوِیَهُ لِأَبِی: مَا یَمْنَعُکَ أَنْ تَسُبَّ أَبَا تُرَابٍ ؟

قَالَ: لِثَلاَثٍ رَوَیْتُهُنَّ عَنِ اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ : لَمَّا نَزَلَتْ آیَهُ اَلْمُبَاهَلَهِ: ﴿ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْنآءَنا وَ أَبْنآءَکُمْ ﴾ - اَلْآیَهَ - ، أَخَذَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ بِیَدِ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَهَ وَ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ، قَالَ: هَؤُلاَءِ أَهْلِی. (3)

قَوْلُهُ تَعَالَى : ﴿ مَا كَانَ إِبْرَهِيمُ يَهُودِيًّا وَ لَا نَصْرَانِيًّا وَ لكِن كَانَ حَنِيفًا مُسْلِمًا وَ مَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿ 67 ﴾ إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ آتَّبَعُوهُ وَ هَذَا النَّبيُّ وَ الَّذِينَ ءَامَنُوا و اللّه وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ ﴾ ﴿ 68 ﴾

ص: 64


1- عنه بحار الأنوار : 200/96 ح 10. و البرهان في تفسیر القرآن : 50/2 ح 12.
2- بحار الأنوار: 342/21 ح 10، و البرهان في تفسیر القرآن: 50/2 ح 13.
3- عنه بحار الأنوار: 346/61 ح 11، و البرهان في تفسير القرآن : 50/2 ح 14 . لصراط المستقيم : 249/1: (الباب الثامن فيما جاء في تعيينه) عن الحمیدی فی الجمع الصحيحين، و الترمذتي حبت سعد بن أبي أبي وقّاص، الصورة المهرفة: 145 ، بتفاوت یسیر فیهما.

فرمود: به ایشان بگو: قریش عقیده دارند که «أُولُو اَلْقُرْبَی» می باشند و خمس غنایم، مال ایشان خواهد بود که باید به آنان گفته شود: رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم در جنگ بدر، کسی غیر از اهل بیت خود را برای مبارزه دعوت نکرد، هم چنین در هنگام مباهنه فقط على، حسن، حسین و فاطمه علیهم السلام را همراه خود آورد؛ آیا تلخی ها و مشکلات برای ما، ولی شیرینی ها و آسایش برای ایشان می باشد؟

60)- از مُنذر روایت کرده است، که گفت:

امام على علیه السلام ضمن فرمایشاتی، برای ما مطرح نمود: هنگامی که این آیه: «پس بگو (به هر کسی که بخواهد با تو احتجاج و مباهله کند) : بیابید ما پسران خویش و شما پسران خود» - را آخر آيه -، بر رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم نازل شد، دست من و فاطمه و دو فرزندش (حسن و حسین علیهم السلام) را گرفت، ولی مردی از نصارا اظهار داشت: مباهله نکنید، و گرنه دچار مشکلات سختی خواهید شد.

61) - از عامر بن سعد روایت کرده است، که گفت: معاویه به پدرم گفت: چه چیز سیما شده که ابو تار تراب را ناسزا نمی گویی و لعن نمی نمایی؟

پدرم در جواب گفت: به خاطر به خاطر سه نکته ای که سه نکته ای که از پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم برایم روایت کرده اند، (یکی از آن ها عبارت است از:) چون «بیابید، ما فرزندان خود و شما هم فرزندان خود تان را دعوت کنیم و بیاوریم» بر رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم نازل شد، حضرت دست علی، فاطمه حسن و حسین علیهم السلام را گرفت و فرمود: ایشان اهل بیت من هستند.

فرمایش خداوند متعال: ابراهیم نه یهودی بود و نه نصرانی، بلکه او موحّد و یکتا پرستی خالص و مسلمان بود و هرگز از مشرکان نبود. (67) به درستی که سزاوار ترین مردم به ابراهیم، آن هایی هستند که از او پیروی کردند و (هم چنین) این پیامبر و کسانی که (به او) ایمان آورده اند (از همه سزاوار ترند) و خداوند، ولیّ و سرپرست مؤمنین است. (68)

ص: 65

703 / [62] -عَنِ [عُبَيْدِ] اَللَّهِ اَلْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ أمیر الْمُؤْمِنِينَ: ﴿ مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًا وَ لَا نَصْرَانِيًّا ﴾ ، لا يَهُودِيّاً يُصَلِّيَ إِلَى الْمَغْرِبِ، وَ لَا نَصْرَانِيّاً يُصَلَّى إِلَى الْمَشْرِقِ، ﴿ وَ لَكِن كَانَ حَنِيفًا مُسْلِمًا ﴾ ، یَقُولُ: کَانَ عَلَی دِینِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ. (1)

704 / [63] - عَنْ عُمَرَ بْنِ یَزِیدَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ، قَالَ:

قَالَ: ﴿ أَنْتُمْ وَ اَللَّهِ! مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ. ﴾

قَالَ: فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ؟

قَالَ: ﴿ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ اَللَّهِ! - قَالَهَا ثَلاَثاً - ثُمَّ نَظَرَ إِلَیَّ فَقَالَ لِی: یَا عُمَرُ! إِنَّ اَللَّهَ (تَعَالَى) یَقُولُ: ﴿ إِنَّ أَوْلَی اَلنّاسِ بِإِبْراهِیمَ لَلَّذِینَ اِتَّبَعُوهُ وَ هذَا اَلنَّبِیُّ وَ اَلَّذِینَ ءَامَنُوا وَ اَللّهُ وَلِیُّ اَلْمُؤْمِنِینَ. ﴾ (2)

705 / [64] -عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلنُّعْمَانِ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿ إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَ هَذَا النَّبِيُّ وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ اللّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ ﴾ ، قَالَ: ﴿ هُمُ اَلْأَئِمَّهُ وَ أَتْبَاعُهُمْ ﴾ (3)

ص: 66


1- عنه بحار الأنوار: 11/12 ح 29 ، و 287/26 ح 46 ، و البرهان في تفسير القرآن : 53/2 ح 2، و نور الثقلين: 352/1 ح 180 .
2- عنه بحار الأنوار : 84/67 ذيل ح 1 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 54/2 ح 5. تفسير القمّي : 105/1 بتفاوت يسير، عنه البحار : 84/68 ح 1 ، تأويل الآيات الظاهرة : 119، و البحار 225/23 ح 43 كلاهما عن الطبرسي في مجمع البيان.
3- عنه بحار الأنوار : 25/67 ح ، و 84/68 ح 2 ، و البرهان في تفسير القرآن : 54/2 ح 6، و نور ، الثقلين: 352/1 ح 181. المناقب لابن شهر آشوب : 46/4 (فصل في المقدّمات) بحذف «و أتباعهم».

62) - از عبید اللّه حلبی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند: «ابراهیم یهودی و نصران نبودی»، به نقل از امیر المؤمنین علی علیه السلام فرمود: حضرت ابراهیم علیه السلام یهودی نبود چون به سمت مغرب نماز نمی خواند و نصرانی هم نبود، چون به سمت مشرق به نماز نمی ایستاد، «و لیکن او حنيف و مسلمان بود» بلکه یکتا پرست مسلمان بود و بر دین حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم عمل می کرد.

63)- از عمر بن یزید روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: به خدا سوگند! شما از آل محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم هستید.

عرض کردم: فدایت گردم! از خود ایشان هستیم؟

فرمود: به خدا سوگند! شما از خود ایشان هستید - و سه بار آن را تکرار نمود - سپس حضرت نگاهی بر من انداخت و فرمود: ای عمر! به راستی خداوند در کتاب خود می فرماید: «همانا سزاوار ترین مردم به ابراهیم کسانی هستند که از او پیروی کنند و هم چنین این پیامبر و دیگر مؤمنینی که ایمان آورده اند؛ و خداوند سرپرست و (دوست دار) مؤمنین می باشد

64) - از علی بن نعمان روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «همانا سزاوار ترین مردم به ابراهیم کسانی هستند که از او پیروی کنند و هم چنین این پیامبر و دیگر مؤمنینی که ایمان آورده اند فرمود آنان (همان) ائمّه علیهم السلام و پیروان ایشان هستند.

ص: 67

706 / [65]- ﴿ عَنْ أَبِي الصَّبَّاحِ الْكِنَانِيِّ ، قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَقُولُ فِي قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى : ﴿ إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِابْراهيم فو للَّذِينَ اتَّبِعُوهُ وَ هَذا النَّبِيُّ وَ الَّذِينَ أَمَّنُوا و اللّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ ﴾ ، ثُمَّ قالَ، عَلِىَّ عَلِىٌّ دینِ ابراهیم و مِنهاجِه و أنتُم أولَى النَّاسِ بِه ﴾ . (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ إِنَّ الَّذِينَ يَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللّهِ وَ أَيْمَنِهِمْ ثَمَنًا قَليلاً أَوْلَئِكَ لَا خَلَقَ لَهُمْ فِي الأخرة وَ لا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَ لَا يَنظُرُ إلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيمَةِ وَ لَا يُزَكِّيهِمْ وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴾ ﴿ 77 ﴾

707 / [66]- ﴿ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَیْمُونٍ اَلصَّائِغِ - أَبِی اَلْأَکْرَادِ - ، عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ أَبِی یَعْفُورٍ ، قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: ثَلاَثَهٌ لاَ یَنْظُرُ اَللَّهُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ، وَ لاَ یُزَکِّیهِمْ، وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ: مَنِ ادَّعَی إِمَامَهً مِنَ اَللَّهِ لَیْسَتْ لَهُ، وَ مَنْ جَحَدَ إِمَاماً مِنَ اَللَّهِ، وَ مَنْ قَالَ: إِنَّ لِفُلاَنٍ وَ فُلاَنٍ فِی اَلْإِسْلاَمِ نَصِیباً ﴾ (2)

ص: 68


1- هذه تحت عنه بحار الأنوار: 84/673، و البرهان في تفسير القرآن : 54/2 ح 7. المحاسن: 147/1 (باب 16 ما على ملة إبراهيم غیرکم) بإسناده عن عبد اللّه بن سلیمان الصير قال : سمعت ابا جعفر علیه السلام عنه البحار : 89/68 ح 18/
2- عنه بحار الأنوار: 112/25 ح 10، 154/30 ح 78 و البرهان فی تفسير القرآن : 57/2 ح 5 و مستدرك الوسائل : 175/18 ح 22427. الكافي :/1374 ح 12، عنه الوسائل الشیعة : 438/9 ح 12433 ، و 349/28 ح 34936 و البحار 212/7 ح 114 و 8/ 363 ح 40 ثواب الأعمال: 215 ضمن كلام طويل. العيبة للنعماني : 111 ح 2 ، عنه البحار: 113/25 ذیل ح 10.

65) - از ابو الصباح کنانی روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: «همانا سزاوار ترین مردم به ابراهیم (علیه السلام) کسانی هستند که از او پیروی کنند. هم چنین این پیامبر و دیگر مؤمنینی که ایمان آورده اند». سپس افزود: به خدا سوگند! (امام) على علیه السلام بر دین ابراهیم علیه السلام است و بر آیین او می باشد و شما از هر شخص دیگری به او نزدیک تر هستید.

فرمایش خداوند متعال: همانا کسانی که پیمان الهی و سوگند های خود را به بهای ناچبری می فروشند، آن ها بهره ای در آخرت نخواهند داشت و خداوند با آن ها سخن نمی گوید و به آنان در قیامت نمی نگرد و آن ها را از گناهان و خطا های شان پاک نمی گرداند و عذاب دردناکی برای آن ها خواهد. (77)

66)- از علی بن میمون صائغ أبو الأكراد، از عبد اللّه بن أبي يعفور روابت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام می شنیدم که می فرمود: سه دسته اند که خداوند در روز قیامت بر آن ها نظر رحمت نمی اندازد و از خطا ها پاک شان نمی گرداند و در نتیجه عذابی دردناک برای شان خواهد بود:

(اول) کسی که از طرف خداوند ادّعای منصب امامتی را کند که حقّ او نباشد (دوم) کسی که منکر امامت و ولایت کسی باشد که از طرف خدا تعیین شده است (سوم) کسی که (بدون دلیل و مدرک صحیحی) بگوید: فلانی و فلانی چنین حقّ نصیبی را را در اسلام دارند.

ص: 69

708 / [67] - ﴿ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِما اَلسَّلاَمُ قَالَ:

ثَلَاثَةٌ لا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ لَا يَنْظُرُ إِلَيْهِمْ وَ لَا يُزَكِّيهِمْ وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ: مَنْ جَحَدَ إِمَاماً مِنَ اللَّهِ، أَوِ ادَّعَى إِمَاماً مِنْ غَيْرِ اللَّهِ أَوْ زَعَمَ أَنَّ لِفُلَانٍ وَ فُلَانٍ فِي الْإِسْلَامِ نَصِيباً. ﴾ (1)

709 / [68] - عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ أَبِي هِلَالٍ ، قَالَ :

﴿ قَالَ عَلَى عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: أَلَا أُخْبِرُكُمْ بِأَكْبَرِ الزِّنَا؟ ﴾

قَالُوا: بَلَی یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ!

﴿ قَالَ: هِیَ اَلْمَرْأَهُ تَفْجُرُ وَ لَهَا زَوْجٌ فَتَأْتِی بِوَلَدٍ فَتُلْزِمُهُ زَوْجَهَا، فَتِلْکَ اَلَّتِی لاَ یُکَلِّمُهَا اَللَّهُ وَ لاَ یَنْظُرُ إِلَیْهَا وَ لاَ یُزَکِّیهَا وَ لَهَا عَذَابٌ أَلِیمٌ. ﴾ (2)

ص: 70


1- عنه بحار الأنوار: 111/25 ح 4، و 154/30 ح 79 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن :58/2 ح 6 ، و مستدرك الوسائل : 175/18 ح 22428 . الكافي : 373/1 ح 4 بإسناده عن ابن أبي يعفور، عن أبی عبد اللّه علیه السلام ، و 537/5 ح 7 بإسناده عن محمّد بن مسلم، عن أبی عبد اللّه علیه السلام بتفاوت يسير عنه وسائل الشيعة : 349/28 ح 34937، الغيبة للنعماني : 112 ح 3 بإسناده عن ابن أبي يعفور قال : سمعت أبا عبد اللّه علیه السلام بتفاوت يسير، و نحوه الخصال : 106/10 ح 69 عنه وسائل الشيعة : 341/28 ح 34911 ، و البحار : 131/72 ح 2 .
2- عنه بحار الأنوار : 26/79 ذيل ح 27 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 58/2 ح 7، و مستدرك الوسائل : 335/14 ح 16873 . المحاسن: 108/1 ح 98 (باب - 47 في عقاب الزانية) بإسناده عن إسحاق بن أبي هلال، عن أبی عبد اللّه علیه السلام قال : قال عليّ علیه السلام:...بتفاوت يسير، الكافي : 543/5 ح 2 بإسناده عن إسحاق بن هلال، عن أبی عبد اللّه علیه السلام أن أمير المؤمنين علیه السلام قال:... هكذا بتفاوت يسير، و نحوه من لا يحضره الفقيه: 573/3 ح 4961 عنهما وسائل الشيعة : 315/20 ح 25710 و نحوهما ثواب الأعمال : 263 (عقاب الزاني و الزانية)، عنه و عن المحاسن، البحار : 2679 ح 27 .

67) - از ابو حمزه ثمالی روایت کرده است، که گفت:

امام سجّاد علیه السلام فرمود: سه دسته اند که خداوند در روز قیامت بر آن ها نظر رحمت نمی اندازد و از خطا ها پاک شان نمی گرداند در نتیجه عذابی دردناک برای شان خواهد بود:

(اول) کسی که منکر امامت و ولایت کسی باشد که از طرف خدا تعیین شده است، (دوم) یا از طرف غیر خداوند ادّعای منصب امامتی را کند.

(سوم) یا آن که (بدون دلیل و مدرک صحیحی) معتقد باشد بر این که فلانی و فلانی در اسلام حقّ و نصیبی را دارند.

68) - از اسحاق بن ابی هلال روایت کرده است، که گفت:

امام علی علیه السلام (به اصحاب خود) فرمود: آیا مایل هستید شما را به زنایی که بزرگ تر از هر زنایی است، آگاه نمایم؟

گفتند: بلی ای امیر المؤمنین! علاقه مند می باشیم.

فرمود: آن زنی است که عمل فحشا انجام می دهد و دارای شوهر است و از (همان عمل فحشا آبستن می گردد و) فرزندی را می آورد و او را به شوهر (اصلی) خود نسبت می دهد.

پس خداوند (در روز قیامت) با چنین زنی سخن نخواهد گفت و بر او نگاه رحمت نمی کند و از خطا ها پاکش نمی گرداند، در نتیجه عذابی دردناک برایش خواهد بود.

ص: 71

710 / [69] -عَنْ مُحَمَّدٍ الْحَلَبِيِّ قَالَ:

قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: ﴿ ثَلَاثَةٌ لَا يَنْظُرُ اللَّهُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ لَا يُزَكِّيهِمْ وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ: الدَّيُّوثُ مِنَ الرِّجَالِ وَ الْفَاحِشُ الْمُتَفَحِّشُ وَ الَّذِي يَسْأَلُ النَّاسَ وَ فِي يَدِهِ ظَهْرُ غِنًى. ﴾ (1)

711 / [70] -عَنْ أَبِی حَمْزَهَ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ ثَلاَثَهٌ لا یُکَلِّمُهُمُ اَللّهُ یَوْمَ اَلْقِیامَهِ وَ لا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ وَ لا یُزَکِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ: شَیْخٌ زَانٍ، وَ مُقِلٌّ مُخْتَالٌ وَ مَلِکٌ جَبَّارٌ. ﴾ (2)

712 / [71] -عَنِ اَلسَّکُونِیِّ ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ، عَنْ أَبِیهِ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ ، قَالَ:

قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ : ﴿ ثَلاَثَهٌ لاَ یَنْظُرُ اَللَّهُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ ، وَ لاَ یُزَکِّیهِمْ، وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ: اَلْمُرْخِی ذَیْلَهُ مِنَ اَلْعَظَمَهِ، وَ اَلْمُزَکِّی سِلْعَتَهُ بِالْکَذِبِ، وَ رَجُلٌ اِسْتَقْبَلَکَ بِوُدِّ صَدْرِهِ فَیُوَارِی وَ قَلْبُهُ مُمْتَلِئٌ غِشّاً. ﴾ (3)

ص: 72


1- عنه بحار الأنوار : 112/79 ح 9 ، و 116 ح 13 و 155/96 ح 24، و وسائل الشيعة : 428/9 ح 12433 ، و البرهان 58/2 ح 8 و مستدرك الوسائل : 291/14 ح 16749 القطعة الأولى منه .
2- عنه بحار الأنوار: 24/79 ذيل ح 21 أشار إليه و البرهان في تفسير القرآن : 58/2 ح 58/2 ح 9 . الكافي : 311/2 ح 14 بإسناده عن أبي حمزة، عن أبي جعفر علیه السلام قال : قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم: ...، عنه وسائل الشيعة : 379/15 ح 20799 ، و البحار : 223/7 ح 139، و 221/73 ح 14، من لا يحضره الفقيه : 21/4 ح 4982 فيه : صعد رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم و المنبر فقال : ... عنه وسائل الشيعة : 311/20 ح 25697 ، ثواب الأعمال : 222 (عقاب المتكبّر) نحو الكافي، عنه البحار : 344/75 ح 39 ، و 24/79 ح 21 ، دعائم الإسلام : 448/2 ح 1568 ، و عوالي اللئالي : 360/1 ح 38، و 546/3 ح 6 نحو الفقيه مستدرك الوسائل : 329/14 ح 16846، عن كتاب عاصم بن حميد الحنّاط، عن أبي حمزة، عن أبي جعفر علیه السلام نحو العياشي .
3- عنه بحار الأنوار: 211/75 ح 6 ، و 90/103 ح 1 ، و وسائل الشيعة : 420/17 ذيل ح 22895 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 58/2 ح 10 ، و مستدرك الوسائل : 270/13 ح 15324 . مكارم الأخلاق : 110 (في التبختر في الثياب)، وسائل الشيعة : 420/17 ح 22895 .

69) - از محمّد حلبی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: سه دسته هستند که خداوند در روز قیامت بر آنان نگاه رحمت نمی اندازد و از خطا ها پاک شان نمی گرداند و در نتیجه عذابی دردناک برای شان خواهد بود:

(اول) «دیّوث»، مردی که غیرت ناموسی ندارد؛ (دوم) «فاحش متفحّش» فحش دهنده ای که فحش می شنود و اهمیّتی هم نمی دهد؛ (سوم) کسی که از دیگران درخواست کمک می کند، با این که خودش در حدّ کافی دارد.

70) - از ابو حمزه روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: سه دسته اند که خداوند در روز قیامت با آنان سخن نمی گوید و بر آنان نگاه رحمت نمی کند و از خطا ها پاک شان نمی گرداند و در نتیجه عذابی دردناک برای شان خواهد بود:

(اول) پیر مردی که زنا کند، (دوم) کم گذارنده (در هر چیز و هر برنامه) که فریب کار است، (سوم) پادشاه و رئیس ستمگر.

71) - از سکونی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق، به نقل از پدر (بزرگوارش) علیهما السلام از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم حديث فرمود: سه دسته هستند که خداوند در روز قیامت با آنان سخن نمی گوید و بر آنان نگاه رحمت نمی اندازد و از خطا ها پاک شان نمی گرداند و در نتیجه عذابی دردناک برای شان خواهد بود: (اول) کسی که از روی تکبّر لباس بلند بپوشد که روی زمین کشانده شود، (دوم) کسی که جنس در معرض فروش خود را بر خلاف باطنش، تمیز جلوه دهد، (سوم) کسی که با رویی گشاده و محبّت به سمت تو آید، ولی قلبش آغشته از کدورت و نیرنگ باشد.

ص: 73

713 / [72] -عَنْ أَبِي ذَرٍّ، عَنِ النَّبِيِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ أَنَّهُ قَالَ:

﴿ ثَلَاثَةٌ لَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ لَا يُزَكِّيهِمْ وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ قُلْتُ: مَنْ هُمْ خَابُوا وَ خَسِرُوا؟ ﴾

قَالَ: ﴿ الْمُسْبِلُ (1) وَ الْمَنَّانُ وَ الْمُنْفِقُ سِلْعَتَهُ بِالْحَلْفِ الْكَاذِبِ - أَعَادَهَا ثَلَاثاً -. (2)

714 / [73] - عَنْ سَلْمَانَ قَالَ:

﴿ ثَلاَثَهٌ لا یَنْظُرُ اَللَّهُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ اَلْقِیامَهِ : اَلْأَشْمَطُ اَلزَّانِ . وَ رَجُلٌ مُفَلَّسٌ مُرْخٍ مُخْتَالٌ، وَ رَجُلٌ اِتَّخَذَ یَمِینَهُ بِضَاعَهً، فَلاَ یَشْتَرِی إِلاَّ بِیَمِینٍ وَ لاَ یُبَاعُ لاَ یَبِیعُ إِلاَّ بِیَمِینٍ. ﴾ (3)

715/ [74]-عَنْ أَبِی مَعْمَرٍ اَلسَّعْدِیِّ ، قَالَ:

﴿ قَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَم: فِی قَوْلِهِ ﴿ وَ لَا يَنظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَمَةِ ﴾ : یَعْنِی لاَ یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ بِخَیْرٍ، أَیْ لاَ یَرْحَمُهُمْ، وَ قَدْ یَقُولُ اَلْعَرَبُ لِلرَّجُلِ اَلسَّیِّدِ أَوِ اَلْمَلِکِ: لاَ تَنْظُرُ إِلَیْنَا. یَعْنِی إِنَّکَ لاَ تُصِیبُنَا بِخَیْرٍ، وَ ذَلِکَ اَلنَّظَرُ مِنَ اَللَّهِ إِلَی خَلْقِهِ. ﴾ (4)

ص: 74


1- أَسْبَل فلان ثيابه، إذا طولها و أرسلها إلى الأرض. في الحديث: ﴿ أن رسول اللّه صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ أَنَّهُ قَالَ: ثَلَاثَةٌ لَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ لَا يُزَكِّيهِمْ وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ قُلْتُ: مَنْ هُمْ خَابُوا وَ خَسِرُوا؟ فأَعادها رسول اللّه صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم ثلاث مرّات: المُسْبِلُ و المَنّانُ و المُنَفِّقُ سِلْعته بالحَلِف الکاذب ﴾ . قال ابن الأعرابي و غيره: المُسْبِل الذي يُطوّل ثوبه وَ يُرسله إلى الأرض إذا مشى، و إنّما يفعل ذلك كبراً و اختيالاً. لسان العرب: 319/11 (سبل).
2- عنه بحار الأنوار: 90/103 ح 2 ، و وسائل الشيعة : 421/17 ح 22896 ، و البرهان في تفسير القرآن : 58/2 ح 11 ، و مستدرك الوسائل : 270/13 ح 15325، 41/16 ح 9068 .
3- عنه بحار الأنوار: 28/79 ح 37، و 91/103 ح 3 ، و البرهان في تفسير القرآن : 58/2 ح 12، و مستدرك الوسائل : 270/13 - 15326 ، و 330/14 ح 16854 القطعة الأولى منه . الكافي : 162/5 ح 3 بإسناده عن إبراهيم بن عبد الحميد، عن أبي الحسن موسى علیه السلام- بحذف الموردين في البين -، و نحوه تهذيب الأحكام : 13/7 56 ، عنهما وسائل الشيعة : 419/17 ح 22889.
4- عنه بحار الأنوار: 10/4 ح 19، و البرهان في تفسير القرآن : 59/2 ح 13.

72)- از ابو ذر غفاری روایت کرده است که گفت:

رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم فرمود: سه دسته اند که خداوند در روز قیامت با آنان سخن نمی گوید و بر آنان نگاه رحمت نمی اندازد و از خطا ها پاک شان نمی گرداند و در نتیجه عذابی دردناک برای شان خواهد بود.

عرض کردم: این افراد چه کسانی هستند که امید و آرزویی به (رحمت) خدا ندارند و از خسارت دیدگان می باشند؟

فرمود: (اول) کسی که به خاطر تکبّر، لباس بلندی بپوشد که بر روی زمین کشیده شود (دوم) منّت گزار (که خدمت و یا محبّتی می کند، ولی منّت می گزارد)، (سوم) کسی که جنس خود را با قسم دروغ (فریب می دهد و) می فروشد - حضرت آن را سه بار تکرار نمود -.

73) - از سلمان روایت کرده است، که گفت:

خداوند سه دسته را در روز قیامت نگاه رحمت نمی کند (و عذابی دردناک برای شان خواهد بود):

(اول) کسی که موی سرش سفید شده و زنا می کند، (دوم) کسی که با نیرنگ و حیله اعلان ورشکستگی می کند، (سوم) کسی که سوگند را وسیلۀ کسب خود قرار می دهد و جنسی را خرید و فروش نمی کند، مگر با سوگند.

74) - از ابو مُعمّر سعدی روایت کرده است، که گفت:

امام علی علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و روز قیامت به آنان نگاه و توجهی نمی کند» فرمود: یعنی، به آنان نگاه خیر (و رحمت) نمی کند، به این معنا که آنان را مورد رحمت خویش قرار نمی دهد؛ و عرب به شخصیت بزرگوار و یا پادشاه، می گوید: بر ما نگاه نمی کنی، مقصودش این است که خیر و محبّتی از شما به ما نمی رسد؛ و منظور ما هم چنین نگاهی از خداوند به بندگانش می باشد.

ص: 75

قَوْلُهُ تَعَالَى : ﴿ وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَ النَّبِيِّينَ لَما ءَاتَيْتُكُمْ مِنْ كِتابٍ وَ حِكْمَةٍ ثُمَّ جاءَكُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِما مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ قالَ ءَأَقْرَرْتُمْ وَ أَخَذْتُمْ عَلى ذلِكُمْ إِصْرِي قالُوا أَقْرَرْنا قالَ فَاشْهَدُوا وَ أَنَا مَعَكُمْ مِنَ الشَّاهِدِينَ ﴾ ﴿ 81 ﴾

716 / [75] -عَنْ حَبِیبٍ اَلسِّجِسْتَانِیِّ (1) قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَى : ﴿ وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ النَّبِيِّينَ لَمَا ءَاتَيْتُكُم مِّن كِتَبٍ وَ حِكْمَةٍ ثُمَّ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِى وَ لَتَنصُرُنَّهُ ﴾ ،فَکَیْفَ یُؤْمِنُ مُوسَی بِعِیسَی عَلَیْهِما السَّلاَمُ وَ یَنْصُرُهُ وَ لَمْ یُدْرِکْهُ؟ وَ کَیْفَ یُؤْمِنُ عِیسَی بِمُحَمَّدٍ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ وَ یَنْصُرُهُ وَ لَمْ یُدْرِکْهُ؟

فَقَالَ: ﴿ یَا حَبِیبُ! إِنَّ اَلْقُرْآنَ قَدْ طُرِحَ مِنْهُ آیٌ کَثِیرَهٌ، وَ لَمْ یَزِدْ فِیهِ إِلاَّ حُرُوفٌ أَخْطَأَتْ بِهَا اَلْکَتَبَهُ، وَ تَوَهَّمَتْهَا اَلرِّجَالُ وَ هَذَا وَ هَمٌ فَاقْرَأْهَا: ﴿ وَ إِذْ أَخَذَ اَللَّهُ مِیثَاقَ أُمَمِ اَلنَّبِیِّینَ لَمَّا آتَیْتُکُمْ مِنْ کِتَابٍ وَ حِکْمَهٍ ثُمَّ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَکُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ ﴾ هَکَذَا أَنْزَلَهَا اَللَّهُ یَا حَبِیبُ ، فَوَاللَّهِ مَا وَفَتْ اُمَّهٌ مِنَ اَلْأُمَمِ اَلَّتِی کَانَتْ قَبْلَ مُوسَی بِمَا أَخَذَهُ اَللَّهُ عَلَیْهَا مِنَ اَلْمِیثَاقِ لِکُلِّ نَبِیٍّ بَعَثَهُ اَللَّهُ بَعْدَ نَبِیِّهَا. ﴾

ص: 76


1- عدّه الشيخ تارة من أصحاب السجّاد و أخرى من أصحاب الباقر و ثالثة من أصحاب الصادق علیهم السلام ، و عن الكشي أنّه كان شاوياً من الخوارج ثمّ دخل هذا المذهب. و فيه بحث طويل راجع تنقيح المقال: 252/1 رقم 2168.

فرمایش خداوند متعال: و (به خاطر بیاورید) آن هنگامی را که خداوند از پیامبران، عهد و میثاق گرفت، بر این که هرگاه کتاب و دانش به شما دادم، سپس پیامبری به سوی شما آمد، که آن چه را با شماست تصدیق کند، به او ایمان آورید و یاریش کنید! و خداوند فرمود: آیا (به این موضوع) اقرار دارید؟ و بر آن عهد و میثاق بسته اید؟ گفتند: اقرار داریم، فرمود: پس گواه باشید! و من نیز با شما از گواهان هستم. (81)

75) - از حبیب سجستانی روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و زمانی که خداوند میثاق پیامبران را گرفت، که کتاب ها و حکمت بر شما وارد شد، سپس رسول برای شما آمد که تصدیق کننده است آن چه را که در اختیار شما قرار گرفته و باید به او ایمان آورید و او را باری می کنید»، سؤال کردم، که چگونه موسی به عیسی ایمان آورده و او را یاری می کند، با این که او را ندیده؟ هم چنین چگونه عیسی به محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم ایمان آورده و و را یاری می کند، با این که او را درک نکرده و ندیده است؟ فرمود: ای حبیب! همان آیات بسیاری از قرآن افتاده، ولی در آن چیزی افزوده نگشته، مگر چند حرفی که نویسندگان آن را اشتباهاً ثبت کرده اند (1) و مردم گمان کرده اند که آن از قرآن می باشد و به همان حالت هم قرائت می کنند: «و زمانی که خداوند میثاق - امّت های - پیامبران را گرفت، که کتاب ها و حکمت بر شما وارد شد، سپس رسول برای شما آمد که تصدیق کننده است آن چه را که در اختیار شما قرار گرفته و باید به او ایمان آورید و او را یاری می کنید» قرآن این چنین نازل شده است.

ص: 77


1- حدیث از نظر سند مریل است و حبیب سجستانی را هم، کسی از علما و رجال، توصیفش نکرده و مهم تر آن که این حدیث معارض می باشد با اجماع امّت و علما بر این که هیچ حرفی در قرآن افزوده نگشته است و آن چه مابین دو پوست جلد موجود، قرار گرفته، همه به عنوان قران نازل شده است و تا روز قیامت، از آن نه کم خواهد شد و نه بر آن اضافه می گردد.

﴿ وَ لَقَدْ کَذَّبَتِ اَلْأُمَّهُ اَلَّتِی جَاءَهَا مُوسَی لَمَّا جَاءَهَا مُوسَی وَ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهِ وَ لاَ نَصَرُوهُ إِلاَّ اَلْقَلِیلُ مِنْهُمْ، وَ لَقَدْ کَذَّبَتْ أُمَّهُ عِیسَی بِمُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ وَ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهِ وَ لاَ نَصَرُوهُ لَمَّا جَاءَهَا إِلاَّ اَلْقَلِیلُ مِنْهُمْ. ﴾

﴿ وَ لَقَدْ جَحَدَتْ هَذِهِ اَلْأُمًهُ بِمَا أَخَذَ عَلَیْهَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ مِنَ اَلْمِیثَاقِ لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَوْمَ أَقَامَهُ لِلنَّاسِ وَ نَصَبَهُ لَهُمْ وَ دَعَاهُمْ إِلَی وَلاَیَتِهِ وَ طَاعَتِهِ فِی حَیَاتِهِ، وَ أَشْهَدَهُمْ بِذَلِکَ عَلَی أَنْفُسِهِمْ، فَأَیُّ مِیثَاقٍ أَوْکَدُ مِنْ قَوْلِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فِی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ؟ ، فَوَ اَللَّهِ! مَا وَ فَوْا بِهِ بَلْ جَحَدُوا وَ کَذَّبُوا. ﴾ (1)

717/ [76] -عَنْ بُکَیْرٍ ، قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ :

﴿ إِنَّ اَللَّهَ أَخَذَ مِیثَاقَ شِیعَتِنَا بِالْوَلاَیَهِ لَنَا وَ هُمْ ذَرٌّ یَوْمَ أَخَذَ اَلْمِیثَاقَ عَلَی اَلذَّرِّ بِالْإِقْرَارِ لَهُ بِالرُّبُوبِیَّهِ، وَ لِمُحَمَّدٍ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ بِالنُّبُوَّهِ، وَ عَرَضَ اَللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ أَئِمَّتَهُ اَلطَّیِّبِینَ وَ هُمْ أَظِلَّهٌ قَالَ: خَلَقَهُمْ مِنَ اَلطِّینَهِ اَلَّتِی خُلِقَ مِنْهَا آدَمُ. ﴾

قَالَ: ﴿ وَ خَلَقَ أَرْوَاحَ شِیعَتِنَا قَبْلَ أَبْدَانِهِمْ بِأَلْفَیْ عَامٍ، وَ عَرَضَ عَلَیْهِمْ وَ عَرَّفَهُمْ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ عَلِیّاً عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، وَ نَحْنُ نَعْرِفُهُمْ فِی لَحْنِ اَلْقَوْلِ. ﴾ (2)

ص: 78


1- عنه بحار الأنوار: 179/15 ح 21 ، و البرهان في تفسير القرآن : 61/2 ح 6، و نور الثقلين: 358/1 ح 212.
2- عنه بحار الأنوار: 250/5 ذيل ح 43 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 62/2 ح 7. المحاسن : 135/1 ح 16 (باب - 6 في الميثاق) بإسناده عن بكير بن أعين قال : كان أبو جعفر علیه السلام يقول : ... ، عنه البحار : 250/5 ح 43، و نحوه بصائر الدرجات : 89 ح 1 (باب - 16 في الأئمّة علیهم السلام أنّهم يعرفون ما رأوا في الميثاق)، عنه البحار : 120/26 ح 9 ، الكافي : 436/1 ح 1 ، بإسناده عن بُكير بن أعين قال : كان أبو جعفر علیه السلام- إلى قوله : و لمحمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم بالنّبوة - و 437 ح 9 أورده بتمامه، عنه البحار : 135/61 ح 10 .

ای حبیب! هیچ یک از امّت های گذشته ای که پیش از حضرت موسی بوده اند، به عهد و پیمانی که خداوند از ایشان گرفته بود، پای بند نبودند و هر امّتی، پیامبر خود را تکذیب کرده است و حتّی امّت موسی هم او را تکذیب کردند، ایمان نیاوردند.

و از او حمایت نکردند، مگر افرادی اندک، هم چنین امّت عیسی نسبت به خبرِ آمدن حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم را تکذیبش کردند، ایمان نیاوردند و حمایت نکردند، مگر افراد اندکی و حتی در همین امّت آن چه که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم ولایت و امامت علی بن ابی طالب علیه السلام در روزی که منصوب شد، از مردم عهد و پیمان گرفت و آنان را بر ولایت و فرمان برداری از او - در زمان زنده بودنش - گواه گرفت و همگی اقرار کردند ولی با عهد و پیمان شکنی، رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم را تکذیب نمودند و چه عهد و پیمانی قوی تر از میثاق آن حضرت دربارۀ على علیه السلام؟ به خدا سوگند! که هیچ کسی وفادار نبود و بلکه انکار و تکذیب کردند.

76) - از بکیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: همانا خداوند از شیعیان ما موقعی که در عالم ذرّ بودند، در همان روزی که از همه موجودات پیمان می گرفت، نیز برای ولایت ما (اهل بیت رسالت) عهد و پیمان گرفت و نیز برای ربوبیّت خود و نبوّت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم پیمان گرفت، و خدای عزّ و جلّ اهل بیت و عترت او را که همانند سایه هایی (همچون روح بدون جسم و یا با جسم مثالی و لطیف) بودند بر حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم نمایان نمود.

سپس افزود: خداوند از گِلی که آدم را آفرید، ایشان را نیز از همان آفرید؛ و خداوند ارواح شیعیان ما را دو هزار سال قبل از بدن های شان آفریده است و ایشان را بر رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم را عرضه داشتند و حضرت آن ها را شناخت و نیز علی هم آن ها را شناخت و ما هم آن ها را از گفتار شان می شناسیم (که آنان چگونه اظهار علاقه و محبّت نسبت به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام دارند).

ص: 79

718 / [77] - عَنْ زُرَارَهَ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : أَرَأَیْتَ حِینَ أَخَذَ اَللَّهُ اَلْمِیثَاقَ عَلَی اَلذَّرِّ فِی صُلْبِ آدَمَ فَعَرَضَهُمْ عَلَی نَفْسِهِ کَانَتْ مُعَایَنَهً مِنْهُمْ لَهُ؟

قَالَ: ﴿ نَعَمْ، یَا زُرَارَهُ! وَ هُمْ ذَرٌّ بَیْنَ یَدَیْهِ وَ أَخَذَ عَلَیْهِمْ بِذَلِکَ [ذَلِکَ] اَلْمِیثَاقَ بِالرُّبُوبِیَّهِ لَهُ وَ لِمُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ بِالنُّبُوَّهِ، ثُمَّ کَفَلَ لَهُمْ بِالْأَرْزَاقِ، وَ أَنْسَاهُمْ رُؤْیَتَهُ، وَ أَثْبَتَ فِی قُلُوبِهِمْ مَعْرِفَتَهُ، فَلاَ بُدَّ مِنْ أَنْ یُخْرِجَ اَللَّهُ إِلَی اَلدُّنْیَا کُلَّ مَنْ أَخَذَ عَلَیْهِ اَلْمِیثَاقَ، فَمَنْ جَحَدَ مِمَّا أَخَذَ عَلَیْهِ اَلْمِیثَاقَ لِمُحَمَّدٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ آلِهِ لَمْ یَنْفَعْهُ إِقْرَارُهُ لِرَبِّهِ بِالْمِیثَاقِ، وَ مَنْ لَمْ یَجْحَدْ مِیثَاقَ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ نَفَعَهُ اَلْمِیثَاقُ لِرَبِّهِ. ﴾ (1)

719 / [78] -عَنْ فَیْضِ بْنِ أَبِی شَیْبَهَ، قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: - وَ تَلاَ هَذِهِ اَلْآیَهَ: ﴿ وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَقَ النَّبِيِّينَ لَمَا ءَاتَيْتُكُم مِّن كِتَبٍ وَ حِكْمَةٍ ﴾ - إِلَی آخِرِ اَلْآیَهِ - قَالَ: لَتُؤْمِنُنَّ بِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ وَ لَتَنْصُرُنَّ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، قُلْتُ: وَ لَتَنْصُرُنَّ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ ؟

قَالَ: ﴿ نَعَمْ، مِنْ آدَمَ فَهَلُمَّ جَرّاً، وَ لاَ یَبْعَثُ اَللَّهُ نَبِیّاً وَ لاَ رَسُولاً إِلاَّ رَدَّ إِلَی اَلدُّنْیَا حَتَّی یُقَاتِلَ بَیْنَ یَدَیْ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ . ﴾ (2)

ص: 80


1- عنه بحار الأنوار: 254/5 ح 51 ، و البرهان في تفسير القرآن : 62/2 ح 8.
2- عنه بحار الأنوار: 42/53 ذيل ح 9 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 62/2 ح 9، و نور الثقلين : 358/12 ح 213. تفسير القمّي : 106/1 بإسناده عن ابن أبي عمير، عن ابن مسكان، عن أبی عبد اللّه علیه السلام بتفاوت، عنه البحار : 25/11 و 50/56 ح 23 ، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 3 (المقدّمة ، في بيان ما يشترك فيه الأنبياء علیهم السلام) ، مختصر البصائر الدرجات : ؟؟ بتفاوت، عنه البحار: 41/53 ح 9 .

77)- از زراره روایت کرده است، که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرضه داشتم: به نظر شما، هنگامی که خداوند در عالَم ذرّ (از مخلوقات) عهد و میثاق گرفت و آنان را بر خویشتن عرضه کرد، آیا به طور آزمایشی و از روی امتحان بود؟

فرمود: بلی، ای زراره! همۀ آن ها در عالم ذرّ، در محضر پروردگار بودند، که از همه موجودات در عالم ذرّ برای ربوبیّت خود و نبوّت حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم پیمان و میثاق گرفت. سپس خدای عزّوجلّ، متکفّل رزق و روزی آنان شد، و مانع از رؤیت و مشاهدۀ وجودش گردید، ولی معرفت خود را در دل های شان تثبیت و مستقر گردانید، پس هر که بر آن میثاق پای بند باشد به دنیا باز می گردد و کسی که عهد و میثاق خداوند نسبت به حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم و علی و عترت او علیه السلام) را انکار و تکذیب کرده باشد، اقرار و ایمان به خدا هم برایش سودمند نخواهد بود، اما کسی که میثاق خداوند را تکذیب نکرده، ایمانش به خداوند برایش سودمند خواهد بود.

78)- از فیض بن ابی شیبه روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که این آیه «و زمانی که خداوند میثاق پیامبران را گرفت که همانا کتاب ها و حکمت برای شما وارد شد» را تا آخر تلاوت می نمود و می فرمود: به رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم ایمان می آورند و امیر المؤمنین علیه السلام را حمایت و یاری می کنند؟!

عرض کردم: چگونه امیر المؤمنین علیه السلام را یاری می کنند؟!

فرمود: بلی، از حضرت آدم تا پیامبران بعد از او (همه یاریش می نمایند)، خداوند پیامبری را مبعوث نکرده و رسولی را نفرستاده، مگر آن که (همگی در زمان رجعت) به دنیا باز می گردند و در رکاب امیر المؤمنین علیه السلام (با دشمنان و مخالفان) جنگ و قتال می کنند.

ص: 81

720 / [79] -عَنْ سَلاَّمِ بْنِ اَلْمُسْتَنِیرِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ لَقَدْ تَسَمَّوْا بِاسْمٍ مَا سَمَّی اَللَّهُ بِهِ أَحَداً إِلاَّ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ مَا جَاءَ تَأْوِیلُهُ، ﴾ قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ! مَتَی یَجِیءُ تَأْوِیلُهُ؟

قَالَ: ﴿ إِذَا جَاءَ جَمَعَ اَللَّهُ أَمَامَهُ اَلنَّبِیِّینَ وَ اَلْمُؤْمِنِینَ حَتَّی یَنْصُرُوهُ وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثقَ النَّبِیِّنَ لَمَآ ءَاتَیْتُکُم مِّن کِتبٍ وَ حِکْمَهٍ ﴾ -إِلَی قَوْلِهِ: - ﴿ وَ أَنَا مَعَكُم مِّنَ الشَّهِدِينَ ﴾ .فَیَوْمَئِذٍ یَدْفَعُ رَایَهَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ اَللِّوَاءَ إِلَی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَیَکُونُ أَمِیرَ اَلْخَلاَئِقِ کُلِّهِمْ أَجْمَعِینَ یَکُونُ اَلْخَلاَئِقُ کُلُّهُمْ تَحْتَ لِوَائِهِ وَ یَکُونُ هُوَ أَمِیرَهُمْ فَهَذَا تَأْوِیلُهُ. ﴾ (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى : ﴿ أَفَغَيْرَ دِينِ اللّهِ يَبْغُونَ وَ لَهُ، أَسْلَمَ مَن فِى السَّمَوَاتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعًا وَ كَرْهًا وَ إِلَيْهِ يُرْجَعُونَ ﴾ ﴿ 83 ﴾

721 / [80] -عَنْ عَمَّارِ بْنِ أَبِی الْأَحْوَصِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی خَلَقَ فِی مُبْتَدَإِ الْخَلْقِ بَحْرَیْنِ: أَحَدُهُمَا عَذْبٌ فُرَاتٌ وَ الْآخَرُ مِلْحٌ أُجَاجٌ ثُمَّ خَلَقَ تُرْبَةَ آدَمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مِنَ الْبَحْرِ الْعَذْبِ الْفُرَاتِ ثُمَّ أَجْرَاهُ عَلَی الْبَحْرِ الْأُجَاجِ فَجَعَلَهُ حَمَأً مَسْنُوناً وَ هُوَ خَلْقُ آدَمَ ثُمَّ قَبَضَ قَبْضَةً مِنْ كَتِفِ آدَمَ الْأَیْمَنِ فَذَرَأَهَا فِی صُلْبِ آدَمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ: هَؤُلَاءِ فِی الْجَنَّةِ وَ لَا أُبَالِی ثُمَّ قَبَضَ قَبْضَةً مِنْ كَتِفِ آدَمَ الْأَیْسَرِ فَذَرَأَهَا فِی صُلْبِ آدَمَ فَقَالَ هَؤُلَاءِ فِی النَّارِ وَ لَا أُبَالِی وَ لَا أُسْأَلُ عَمَّا أَفْعَلُ وَ لِی فِی هَؤُلَاءِ الْبَدَاءُ بَعْدُ وَ فِی هَؤُلَاءِ وَ هَؤُلَاءِ سَیُبْتَلَوْنَ. ﴾

ص: 82


1- عنه البرهان في تفسير القرآن 62/2 ح 10، و نور الثقلين: 359/1 ح 214.

79) - و از سلّام بن مستنیر روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: آنان خود را به نامی خوانده اند که خداوند هیچ کی را به جز علی بن ابی طالب علیه السلام را بدان نام، ننهاده، (مقصود لقب امير المؤمنين است) و هنوز (زمان) تأویل آن نیامده و تحقّق نیافته است.

عرض کردم: قربانت کردم! تأویل آن در چه زمانی خواهد آمد؟

فرمود: زمانی تأویل آن نزدیک می شود، خداوند پیغمبران و مؤمنان را در پیش آن حضرت جمع می نماید، تا او را یاری کنند و این همان فرمایش خداوند متعال: «و زمانی که خداوند میثاق پیامبران را گرفت که همانا کتاب ها و حکمت برای شما وارد شد» - تا فرمایش - «و من با شما از گواهان می باشم» است، که در آن روز رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم پرچم را به دست علی بن ابی طالب علیه السلام می دهد و در آن زمان، حضرت، امیر جهانیان قرار می گیرد و تمام آفریده ها نیز زیر پرچم و خواهند بود و او امیر آن ها می باشد. پس این چنین كلمۀ امير المؤمنين تأویل و حقیقت می یابد.

فرمایش خداوند متعال: آیا آن ها غیر از آیین خدا را می طلبند؟! و تمام کسانی که در آسمان ها و زمین هستند، از روی اختیار با از روی اجبار، در برابر فرمان او تسلیم هستند و همه به سوی او بازگردانده می شوند. (83)

80) - از عمّار بن ابی احوص روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند در ابتدای آفرینش، دو دریا یکی شیرین، به نام فرات (و گوارا) و دیگری شور به نام اُجاج آفرید، سپس تربت آدم علیه السلام را از دریای شیرین قرات ایجاد نمود و آن را بر دریای شور اُجاج جاری نمود، پس آن را به صورت گِل سیاه (لَجن) قرار داد که خمیر مایه آدم علیه السلام واقع شد. سپس مشتی از شانۀ راست آدم را برگرفت و در صُلب (تیرۀ کمر) او جایگزین نمود و فرمود: اینان در بهشت خواهند بود و هیچ باکی ندارم و بعد از آن مشتی دیگر از شانه چپ آدم را برگرفت و نیز در صُلب او قرار داد و فرمود: اینان در دوزخ خواهند بود و هیچ باکی ندارم و کسی حقّ بازخواست من را ندارد که چرا چنین و چنان می کنم و برای خودم حقّ بدا و اراده قرار می دهم که کدام را مورد سؤال و بازخواست قرار دهم (و کدام را ببخشم و یا نبخشم).

ص: 83

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ : ﴿ فَاحْتَجَّ یَوْمَئِذٍ أَصْحَابُ اَلشِّمَالِ - وَ هُمْ ذَرٌّ - عَلَی خَالِقِهِمْ، فَقَالُوا: یَا رَبَّنَا! لِمَ أَوْجَبْتَ لَنَا اَلنَّارَ وَ أَنْتَ اَلْحَکَمُ اَلْعَدْلُ، مِنْ قَبْلِ أَنْ تَحْتَجَّ عَلَیْنَا وَ تَبْلُوَنَا بِالرُّسُلِ وَ تَعْلَمَ طَاعَتَنَا لَکَ وَ مَعْصِیَتَنَا؟ فَقَالَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: فَأَنَا أُخْبِرُکُمْ بِالْحُجَّهِ عَلَیْکُمْ اَلْآنَ فِی اَلطَّاعَهِ وَ اَلْمَعْصِیَهِ وَ اَلْإِعْذَارِ بَعْدَ اَلْإِخْبَارِ. ﴾

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ فَأَوْحَی اَللَّهُ إِلَی مَالِکٍ خَازِنِ اَلنَّارِ أَنْ مُرِ اَلنَّارِ تَشْهَقُ، ثُمَّ تُخْرِجُ عُنُقاً مِنْهَا، فَخَرَجَتْ لَهُمْ، ثُمَّ قَالَ اَللَّهُ لَهُمْ اُدْخُلُوهَا طَائِعِینَ، فَقَالُوا: لاَ نَدْخُلُهَا طَائِعِینَ ثُمَّ قَالَ: اُدْخُلُوهَا طَائِعِینَ أَوْ لَأُعَذِّبَنَّکُمْ بِهَا کَارِهِینَ، قَالُوا: إِنَّمَا هَرَبْنَا إِلَیْکَ مِنْهَا وَ حَاجَجْنَاکَ فِیهَا حَیْثُ أَوْجَبْتَهَا عَلَیْنَا وَ صَیَّرْتَنَا مِنْ أَصْحَابِ اَلشِّمَالِ فَکَیْفَ نَدْخُلُهَا طَائِعِینَ وَ لَکِنْ اِبْدَأْ بِأَصْحَابِ اَلْیَمِینِ فِی دُخُولِهَا کَیْ تَکُونَ قَدْ عَدَلْتَ فِینَا وَ فِیهِمْ. ﴾

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ فَأَمَرَ أَصْحَابَ اَلْیَمِینِ - وَ هُمْ ذَرٌّ بَیْنَ یَدَیْهِ - فَقَالَ: اُدْخُلُوا هَذِهِ اَلنَّارَ طَائِعِینَ، قَالَ: فَطَفِقُوا یَتَبَادَرُونَ فِی دُخُولِهَا، فَوَلِجُوا فِیهَا جَمِیعاً فَصَیَّرَهَا اَللَّهُ عَلَیْهِمْ بَرْداً وَ سَلاَماً، ثُمَّ أَخْرَجَهُمْ مِنْهَا، ثُمَّ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی نَادَی فِی أَصْحَابِ اَلْیَمِینِ وَ أَصْحَابِ اَلشِّمَالِ: أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ؟ ﴾

فَقَالَ أَصْحَابُ اَلْیَمِینِ: ﴿ بَلَی یَا رَبَّنَا نَحْنُ بَرِیَّتُکَ وَ خَلْقُکَ مُقِرِّیْنَ طَائِعِینَ، وَ قَالَ أَصْحَابُ اَلشِّمَالِ: بَلَی یَا رَبَّنَا نَحْنُ بَرِیَّتُکَ وَ خَلْقُکَ کَارِهِینَ، وَ ذَلِکَ قَوْلُ اَللَّهِ تَعَالَى ﴿ وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضِ طَوْعاً وَ کَرْهاً وَ إِلَیْهِ یُرْجَعُونَ ﴾ قَالَ: تَوْحِیدُهُمْ لِلَّهِ تَعَالَى. ﴾ (1)

ص: 84


1- عنه بحار الأنوار : 255/5 ح 52 ، و البرهان في تفسير القرآن : 63/2 ح 1 و نور الثقلين : 361/1 ح 226. علل الشرائع : 425/2 ح 6 (باب 161 - باب علّة استلام الحجر الأسود)، عنه البحار: 245/5 ح 35، و 217/99 ح 2.

امام صادق علیه السلام افزود: پس در همان زمان، اصحاب شمال (در برابر خداوند متعال) احتجاج و اعتراض کردند و اظهار داشتند: پروردگارا برای چه و به چه دلیلی ما را اهل آتش قرار دادی؟ - با این که تو حکیم و عادل می باشی - بدون آن که ما را تکلیف کرده باشی و بدون آن که هنوز رسولی برای ما آمده باشد و بدون آن که طاعت و معصیت ما معلوم شده باشد! خداوند تبارک و تعالی فرمود: من همین الآن شما را آگاه می کنم که مطیع و فرمان بر هستید و یا عاصی و خلاف کار، البته بعد از ابلاغ و ارشاد بر تکلیف.

امام صادق علیه السلام فرمود: پس خداوند به مالک و فرشته مأمور دوزخ وحی فرستاد که به آتش بگو تا شعله ور گردد و شعله هایی از دهانه آن زبانه کشد از آن خطاب به اصحاب شمال نمود: با اختیار خود و به عنوان اطاعت از من داخل آتش شوید گفتند از روی اختیار داخل آتش نخواهیم رفت خداوند فرمود: با اختیار خود و به عنوان اطاعت از من داخل آتش شوید و گرنه شما را به اجبار عذاب می نمایم، گفتند: ما به تو پناه آوردیم و اعتراض کردیم که چرا ما را اهل آتش قرار دادی اکنون چگونه با اختیار به عنوان اطاعت داخل آتش شویم؟ این برنامه را با اصحاب یمین انجام بده که آنان داخل آتش شوند تا معلوم شود که بین ما و ایشان به عدالت رفتار نموده ای.

امام صادق علیه السلام فرمود: پس خداوند اصحاب یمین را - که در عالم ذرّ و در محضر خدا بودند - دستور داد و فرمود با اختیار و به عنوان اطاعت، داخل آتش شوید پس شروع کردند که برای اطاعت از فرمان خدا، یکی بر دیگری سبقت گیرند و همگی داخل آتش شدند و خداوند آتش را برای ایشان سرد و سالم قرار داد و پس از لحظه ای ایشان را از درون آتش بیرون آورد بعد از آن، خداوند متعال در بین اصحاب یمین و اصحاب شمال فرمود: آیا من پروردگار شما هستم؟ اصحاب یمین گفتند: بلی، ای پروردگار ما اقرار و اعتراف می کنیم که ما آفریده و مخلوق تو هستیم و با اختیار خود تحت فرمان تو خواهیم بود و اصحاب شمال گفتند: بلی، ای پروردگار ما! ما آفریده و مخلوق تو هستیم و به حالت اجبار تحت فرمان تو خواهیم بود؛ و این همان فرمایش خداوند متعال است: «و در برابر (اوامر و نواهی) خداوند در آسمان و زمین تسلیم هستند خواه با اختیار و یا اجبار باشد و به سوی او باز می گردید».

امام صادق علیه السلام فرمود: منظور توحید و یکتا پرستی می باشد.

ص: 85

722 / [81] -عَنْ عَبَایَهَ اَلْأَسَدِیِّ أَنَّهُ سَمِعَ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ :

﴿ وَ لَهُ أَسْلَمَ مَن فِى السَّمَوَاتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعًا وَ كَرْهًا وَ إِلَيْهِ يُرْجَعُونَ ﴾ ، أَکَانَ ذَلِکَ بَعْدُ؟

قُلْتُ: نَعَمْ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ! قَالَ: ﴿ کَلاَّ وَ اَلَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ! حَتَّی تَدْخُلَ اَلْمَرْأَهُ بِمَنْ عَذَّبَ آمِنَیْنِ، لاَ تَخَافُ حَیَّهً وَ لاَ عَقْرَباً فَمَا سِوَی ذَلِکَ. ﴾ (1)

723 / [82] - عَنْ صَالِحِ بْنِ مِيثَمٍ ، قَالَ :

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَنِ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جِلَّ : ﴿ وَ لَهُ أَسْلَمَ مَن فِى السَّمَوَاتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعًا وَ كَرْهًا ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ ذَلِکَ حِینَ یَقُولُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: اَنَا أَوْلَی اَلنَّاسِ بِهَذِهِ اَلْآیَهِ : ﴿ وَ أَقْسَمُواْ بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَنِهِمْ لَا يَبْعَثُ اللَّهُ مَن يَمُوتُ بَلَىٰ وَ عْدًا عَلَيْهِ حَقًّا وَ لَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ * لِيُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي يَخْتَلِفُونَ فِيهِ وَ لِيَعْلَمَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّهُمْ كَانُواْ كَذِبِينَ ﴾ (2) . (3)

724 / [83] - عَنْ رِفَاعَهَ بْنِ مُوسَی قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿ وَ لَهُ أَسْلَمَ مَن فِي السَّمَوَاتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعًا وَ كَرْهًا ﴾ ، قَالَ: إِذَا قَامَ اَلْقَائِمُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ لاَ یَبْقَی أَرْضٌ إِلاَّ نُودِیَ فِیهَا بِشَهَادَهِ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ، وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اَللَّهِ (صَلِّيَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) . (4)

ص: 86


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 64/2 ح 2 ، و نور الثقلين: 362/1 ح 227 .
2- سورۀ النحل: 38/16 - 39.
3- عنه بحار الأنوار: 50/53 ح 21 و البرهان في تفسير القرآن : 64/2 ح 3، و نور الثقلين : 362/1 ح 228.
4- عنه بحار الأنوار : 340/52 ح 89 ، و البرهان في تفسير القرآن : 64/2 ح 4 و نور الثقلين 362/1 ح 229.

81) - از عبایه اسدی روایت کرده است، که گفت: شنیدم که امیر المؤمنین علیه السلام می فرمود: «و در برابر (اوامر و نواهی) خداوند در آسمان و زمین تسلیم باشید، خواه با اختیار و یا اِجبار باشد و به سوی او باز می گردید» آیا (محتوای آن) واقع شده است؟

عرض کردم: بلی، ای امیر مؤمنان! فرمود: نه چنین نیست، سوگند به کسی که جانم به دست اوست! در آن وقتی خواهد بود که اگر زنی بر مرد (غریبی) وارد شود در امان باشد و نیز از هیچ عقرب و ماری، وحشت نباشد و مواردی مشابه آن ها.

82) - از صالح بن میثم روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند عزیز و جلیل: «و در برابر (اوامر و نواهی) او در آسمان و زمین تسلیم هستند، خواه با اختیار و یا اجبار»، سؤال کردم؟

فرمود: هنگامی است که امام علی علیه السلام بگوید: من نسبت به این آیات: «آنان به خداوند سوگند خورده اند: کسی که مرده است، هرگز خدا او را بر نمی گرداند، نه چنین نیست، بلکه وعده قطعی است (که آنان بر می گردند) ولی مردم علم و آگاهی ندارند * خداوند آن چه را که اختلاف داشته اند، برای شان بیان می نماید تا کسانی که منکر (رجعت) هستند، بدانند که دروغ می گفته اند» از همه مردم در اولویت هستم.

83)- از رفاعة بن موسی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم دربارۀ (فرمایش خداوند:) «و در برابر (اوامر و نواهی) خداوند در آسمان و زمین - خواه با اختیار و یا اِجبار - تسلیم باشید» می فرمود: هنگامی که قائم (آل محمّد علیهم السلام) قیام و خروج نماید، در زمین جایی نباشد، مگر این که در آن جا به یگانگی خداوند متعال و رسالت حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم شهادت دهند.

ص: 87

725 / [84]- عَنِ ابْنِ بُكَیْرٍ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿ وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی الْسَّموَاتِ وَ الأَرْضِ طَوْعا وَ کَرْها ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ أُنْزِلَتْ فِی اَلْقَائِمِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ إِذَا خَرَجَ بِالْیَهُودِ وَ اَلنَّصَارَی وَ اَلصَّابِئِینَ وَ اَلزَّنَادِقَهِ وَ أَهْلِ اَلرِّدَّهِ وَ اَلْکُفَّارِ فِی شَرْقِ اَلْأَرْضِ وَ غَرْبِهَا، فَعَرَضَ عَلَیْهِمُ اَلْإِسْلاَمَ ، فَمَنْ أَسْلَمَ طَوْعاً أَمَرَهُ بِالصَّلاَهِ وَ اَلزَّکَاهِ وَ مَا یُؤْمَرُ بِهِ اَلْمُسْلِمُ وَ یَجِبُ لِلَّهِ تَعَالَی عَلَیْهِ، وَ مَنْ لَمْ یُسْلِمْ ضَرَبَ عُنُقَهُ حَتَّی لاَ یَبْقَی فِی اَلْمَشَارِقِ وَ اَلْمَغَارِبِ أَحَدٌ إِلاَّ وَحَّدَ اَللَّهَ تَعَالَى. ﴾

قُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّ اَلْخَلْقَ أَکْثَرُ مِنْ ذَلِکَ.

فَقَالَ: ﴿ إِنَّ اَللَّهَ إِذَا أَرَادَ أَمْراً قَلَّلَ اَلْکَثِیرَ وَ کَثَّرَ اَلْقَلِیلَ. ﴾ (1)

726 / [85] - عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِیرٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: هَلْ کَانَ وُلْدُ یَعْقُوبَ أَنْبِیَاءَ؟

قَالَ: ﴿ لاَ، وَ لَکِنَّهُمْ کَانُوا أَسْبَاطاً، أَوْلاَدَ اَلْأَنْبِیَاءِ، لَمْ یَکُونُوا یُفَارِقُونَ اَلدُّنْیَا إِلاَّ سُعَدَاءَ تَابُوا وَ تَذَکَّرُوا مَا صَنَعُوا. ﴾ (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى : ﴿ لَن تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ مَا تُنفِقُوا مِن شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ ﴿ 92 ﴾ كُلُّ الطَّعَامِ كَانَ جِلا لبَنِي إِسْرَءِيلَ إِلَّا مَا حَرَّمَ إِسْرَءِيلَ عَلَى نَفْسِهِ مِنْ قَبْلِ أَنْ تُنَزَّلَ التَّوْراةَ قُلْ فَأْتُوا بِالتَّوْرَهِ فَاتْلُوهَا إِن كُنتُمْ صَدِقِينَ ﴾ ﴿ 93 ﴾

ص: 88


1- عنه بحار الأنوار: 340/52 ح 90 و 231/68 قطعة منه. و البرهان في تفسير القرآن : 65/2 ح 5 و نور الثقلين : 1 /362 ح 230.
2- عنه البرهان في تفسير القرآن: 338/1 ح 2 و 66/2 ح 10. الكافي : 246/8 ح 343 مع زيادة في آخره، عنه البحار: 269/30 ح 137 فصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 129 ح 133، عنه البحار: 29/12 ح 75، و 220 عن الطبرسي في مجمع البيان عن ابن بابويه في كتاب النبوّة.

84) - از این بُکیر روایت کرده است، که گفت:

از امام کاظم علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «در برابر (اوامر و نواهی) خداوند در آسمان و زمین تسلیم هستند، خواه با اختیار و با اجبار» سؤال کردم؟

فرمود: این آیه دربارۀ حضرت قائم علیه السلام نازل شده، هنگامی که بر علیه یهود، نصارا، صابئین و مادی گرایان و مرتدّین (برگشتگان) از اسلام و کافران در شرق و غرب کرۀ زمین، قیام کند و اسلام و بر همگان پیشنهاد دهد، پس هر کسی که از روی میل و اختیار بپذیرد، حضرت دستور می دهد که نماز بخواند و زکات بدهد و آن چه هر مسلمانی مأمور به انجام آن به انجام آن می باشد که بر وی نیز واجب می گرداند بر وی نیز واجب می گردند و هر کس مسلمان نشود، گردنش را می زند، تا آن که در شرق و غرب جهان حتّی یک نفر بی دین باقی نماند.

عرض کردم: قربانت گردم! در روی زمین مردم بسیاری هستند (چگونه حضرت قائم علیه السلام می تواند همه آن ها را مسلمان کند و یا گردن بزند)؟! فرمود: وقتی خداوند چیزی را اراده کند، هر اندکی را زیاد و هر زیادی را کم می گرداند.

85) - از حنّان بن سُدیر، به نقل از پدرش روایت کرده است، که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم: آیا در فرزندان یعقوب، پیامبرانی بوده اند؟

فرمود: نه، ولی از نوادگان پیامبران بودند که از دنیا نرفتند، مگر آن که با تذکّر، توبه و جبران کاستی ها، سعادتمند و خوش بخت گشتند.

فرمایش خداوند متعال: هرگز به (حقیقت) نیکو کاری نمی رسید، مگر این که از آن چه دوست می دارید، (در راه خدا) انفاق کنید و هر چه انفاق کنید، خداوند از آن آگاه است (92) همۀ خوراکی ها (ی پاک) پر بنی اسرائیل حلال بود، جز آن چه که اسرائیل (یعقوب)، پیش از نزول تورات، بر خود حرام کرده بود (مانند گوشت شتر که برای او ضرر داشت)، بگو: اگر راست می گویید، تورات را بیاورید و بخوانید! (نسبت هایی را که به پیامبران گذشته می دهید، در تورات نیست). (93)

ص: 89

727 / [86]- عَنْ یُونُسَ بْنِ ظَبْیَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿ لَن تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُواْ مَا تُحِبُّونَ ﴾ ، هَکَذَا قَرَأَهَا (1)

728 / [87] - عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ:

دَخَلْتُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَوْماً وَ مَعِی شَیْءٌ فَوَضَعْتُهُ بَیْنَ یَدَیْهِ.

فَقَالَ: مَا هَذَا؟

فَقُلْتُ: هَذِهِ صِلَهُ مَوَالِیکَ وَ عَبِیدِکَ.

قَالَ: فَقَالَ لِی: ﴿ یَا مُفَضَّلُ! إِنِّی لاَ أَقْبَلَ ذَلِکَ وَ مَا أَقْبَلُهُ مِنْ حَاجَتِی إِلَیْهِ وَ مَا أَقْبَلْهُ إِلاَّ لِیَزْکُوا بِهِ، ثُمَّ قَالَ: سَمِعْتُ أَبِی (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) یَقُولُ: مَنْ مَضَتْ لَهُ سَنَهٌ لَمْ یَصِلْنَا مِنْ مَالِهِ - قَلَّ أَوْ کَثُرَ - لَمْ یَنْظُرِ اَللَّهُ إِلَیْهِ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ إِلاَّ أَنْ یَعْفُوَ اَللَّهُ عَنْهُ. ﴾

ثُمَّ قَالَ: ﴿ یَا مُفَضَّلُ! إِنَّهَا فَرِیضَهٌ فَرَضَهَا اَللَّهُ عَلَی شِیعَتِنَا فِی کِتَابِهِ ، إِذْ یَقُولُ: ﴿ لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ ﴾ ،فَنَحْنُ اَلْبِرُّ وَ اَلتَّقْوَی وَ سَبِیلُ اَلْهُدَی وَ بَابُ اَلتَّقْوَی، وَ لاَ یُحْجَبُ دُعَاؤُنَا عَنِ اَللَّهِ، اِقْتَصِرُوا عَلَی حَلاَلِکُمْ وَ حَرَامِکُمْ، فَاسْأَلُوا عَنْهُ، وَ إِیَّاکُمْ أَنْ تَسْأَلُوا أَحَداً مِنَ اَلْفُقَهَاءِ عَمَّا لاَ یَعْنِیکُمْ وَ عَمَّا سَتَرَ اَللَّهُ عَنْکُمْ. ﴾ (2)

729 / [88] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ أَبِی یَعْفُورٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَن قَوْلُ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿ كُلُّ الطَّعَامِ كَانَ حِلا لِبَنِي إِسْرَءِيلَ إِلَّا مَا حَرَّمَ إِسْرَءِيلُ عَلَى نَفْسِهِ ﴾ ؟

ص: 90


1- عنه بحار الأنوار: 145/96 ح 19 ، و البرهان في تفسير القرآن : 68/2 ح 3.
2- عنه بحار الأنوار: 216/96 ح 4، و البرهان في تفسير القرآن : 68/2 ح 4 و نور الثقلين: 364/1 ح 238.

86) - از یونس بن ظبیان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام این آیه را این چنین قرائت نمود: «هرگز به خوبی ها دست نمی یابید مگر آن که هر آن چه دوست دارید انفاق کنید».

87) - از مفضّل بن عمر روایت کرده است، که گفت: روزی بر امام صادق علیه السلام وارد شدم و هدیه ای به همراه داشتم، پس آن را جلوی حضرت نهادم، فرمود: این چیست؟ عرض کردم: هدیه ای از طرف دوستان و غلامان تان است.

فرمود: ای مفضّل! من آن را نمی پذیرم و نیازی به آن ندارم و اگر چیزی را قبول کنم به خاطر اینست که تزکیه ای برای (زندگی و اموال) ایشان باشد.

سپس فرمود: از پدرم شنیدم که می فرمود: کسی که یک سال بر او بگذرد و از اموال خود - چه اندک و یا بسیار - ما را بهره مند نگرداند، خداوند روز قیامت به او نگاه (رحمت) نمی اندازد، مگر آن که او را مورد عفو قرار دهد.

بعد از آن افزود: ای مفضّل! این برنامه یک فریضه الهی می باشد که خداوند بر شیعیان ما لازم دانسته است، همان طوری که در کتاب خود فرموده: «هرگز به خوبی ها دست نمی یابید، مگر آن که از آن چه دوست دارید انفاق کنید»؛ بنا بر این، ما (اهل بیت رسالت علیهم السلام) همان خوبی ها، تقوا ها، و وسیله، راه هدایت و دروازۀ تقواى الهی هستیم، دعای ما به درگاه خداوند، محجوب و مردود نمی گردد، سعی نمایید که بر حلال و حرام مواظبت داشته باشید و همیشه از خداوند درخواست نمایید، مبادا از یکی از دانشمندان فقیه، نسبت به چیز هایی که به سود شما نیست و یا خداوند آن را از شما پنهان داشته است، درخواست کنید.

88) - از عبد اللّه بن ابى یعفور روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام پیرامون فرمایش خداوند متعال: «هر نوع طعامی برای بنی اسرائیل حلال بود، مگر آن چه را که اسرائیل بر خود حرام کرده بود» سؤال کردم ؟

ص: 91

قَالَ: ﴿ إِنَّ إِسْرَائِیلَ کَانَ إِذَا أَکَلَ لُحُومَ اَلْإِبِلِ هَیَّجَ عَلَیْهِ وَجَعَ اَلْخَاصِرَهِ، فَحَرَّمَ عَلَی نَفْسِهِ لَحْمَ اَلْإِبِلِ، وَ ذَلِکَ مِنْ قَبْلِ أَنْ تُنَزَّلَ التَّوْراةَ، فَلَمَّا أُنْزِلَتْ التَّوْراةَ لَمْ یُحَرِّمْهُ وَ لَمْ یَأْکُلْهُ. ﴾ (1)

730/ [89] - عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ قَالَ:

كَتَبْتُ إِلَى أَبِي الْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَسْأَلُهُ عَنْ رَجُلٍ دَبَّرَ مَمْلُوكَهُ هَلْ لَهُ أَنْ يَبِيعَ عُنُقَهُ؟

قَالَ: فَكَتَبَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : ﴿ كُلُّ الطَّعامِ كانَ حِلًّا لِبَنِي إِسْرَءِيلَ إِلَّا ما حَرَّمَ إِسْرَءِيلَ عَلى نَفْسِهِ ﴾ . (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى : ﴿ قُلْ صَدَقَ اللّهُ فَاتَّبِعُوا مِلَّةَ إِبْرَهِيمَ حَنِيفًا وَ مَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿ 95 ﴾ إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ الَّذِى بِبَکَّهَ مُبَارَكًا وَ هُدًى لِّلْعَلَمِينَ ﴾ ﴿ 96 ﴾

731 / [90] -عَنْ حَبَابَهَ اَلْوَالِبِیَّهِ قَالَتْ:

سَمِعْتُ اَلْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ عَلَیْهِما السَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿ مَا أَعْلَمُ أَحَداً عَلَی مِلَّهِ إِبْرَاهِیمَ إِلاَّ نَحْنُ وَ شِیعَتَنَا. ﴾

قَالَ صَالِحٌ : مَا أَحَدٌ عَلَی مِلَّهِ إِبْرَاهِیمَ.

قَالَ جَابِرٌ : مَا أَعْلَمُ أَحَداً عَلَی مِلَّهِ إِبْرَاهِیمَ. (3)

ص: 92


1- عنه بحار الأنور 191/9 ح 31، 299/12 ح 82، و البرهان في تفسير القرآن: 69/2 ح 3. تفسير القمّي : 158/1 مرسلاً و بتفاوت، عنه البحار : 195/9 ح 46 و 325/13 ح 1، الكافي :306/5 ح 9 بتفضیل، عنه البحار : 355/13 ح 54.
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 692 ح 4، و نور الثقلین : 364/1 ح 239، و مستدرك الوسائل : 6/16 ح 18951.
3- عنه بحار الأنوار: 85/68 ح 6 فيه: عن عمران بر میثم، قال: سمعت ... ، و البرهان في تفسير القرآن : 69/2 ح 1 ، و نور الثقلين: 365/1 ح 242. المحاسن: 147/1 ح 54 بتفصيل ، عنه البحار: 68 /87 ح 15.

حضرت فرمود: موقعی که اسرائیل (یعقوب)، گوشت شتر می خورد، مبتلا به ناراحتی درد خاصره (استخوان لگن) شد. به همین خاطر، خوردن گوشت آن را بر خود حرام کرده بود. این جریان قبل از آن بود که تورات نازل شود، ولی بعد از آن که تورات نازل شد، گوشت شتر را نمی خورد اما حرام هم نمی دانست.

89)- از عمر بن یزید روایت کرده است، که گفت:

نامه ای به امام کاظم علیه السلام می نوشتم و سؤال کردم: مردی برای مملوک (غلام - کنیز ) خود قرارداد آزادی را (که مثلاً بعد از مرگ اربابش، طبق شرایطی آزاد می باشد) انجام داد، آیا می تواند او را بفروشد؟

حضرت در جواب مرقوم نمود: «هر نوع طعامی برای بنی اسرائیل حلال می باشد، مگر آن چه را که اسرائیل (یعقوب) بر خود حرام نموده است».

فرمایش خداوند متعال: (ای پیامبر! بگو: خداوند راست گفته است، پس ملت (و آیین) ابراهیم را متابعت نمایید (که آیینی پاک و (حنیف) است (95) به درستی که نخستین خانه ای که برای مردم (و نیایش خداوند) قرار داده شد. همان است که در سرزمین مکه می باشد، که پر برکت و مایۀ هدایت جهانیان است. (96)

90) - از حبابۀ و البیّه روایت کرده است، که گفت:

از امام حسین علیه السلام، شنیدم که می فرمود: کسی را نمی شناسم که بر ملت و آئین حضرت ابراهیم علیه السلام باشد مگر ما (اهل بیت رسالت) و شیعیان مان.

و صالح گفته است: کسی بر ملت و این حضرت ابراهیم علیه السلام نیست، مگر ایشان.

و جابر نیز گفته است: کی بر ملت و آئین حضرت ابراهیم علیه السلام نیست، مگر ایشان.

ص: 93

732 / [91] - عَنْ عَبْدِ اَلصَّمَدِ بْنِ سَعْدٍ ، قَالَ:

طَلَبَ أَبُو جَعْفَرٍ أَنْ یَشْتَرِیَ مِنْ أَهْلِ مَکَّهَ بُیُوتَهُمْ أَنْ یَزِیدَهُ فِی اَلْمَسْجِدِ، فَأَبَوْا، فَأَرْغَبَهُمْ فَامْتَنَعُوا، فَضَاقَ بِذَلِکَ فَأَتَی أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَقَالَ لَهُ: إِنِّی سَأَلْتُ هَؤُلاَءِ شَیْئاً مِنْ مَنَازِلِهِمْ وَ أَفْنِیَتِهِمْ، لِنَزِیدَ فِی اَلْمَسْجِدِ، وَ قَدْ مَنَعُونِی ذَلِکَ فَقَدْ غَمَّنِی غَمّاً شَدِیداً.

فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : ﴿ لِمَ یَغُمُّکَ ذَلِکَ وَ حُجَّتُکَ عَلَیْهِمْ فِیهِ ظَاهِرَهٌ؟ ﴾

فَقَالَ: وَ بِمَا أَحْتَجُّ عَلَیْهِمْ؟

فَقَالَ: ﴿ بِکِتَابِ اَللَّهِ ﴾

فَقَالَ: فِی أَیِّ مَوْضِعٍ؟

فَقَالَ: ﴿ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى : ﴿ إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّهَ مُبَارَکّا ﴾ قَدْ أَخْبَرَکَ اَللَّهُ تَعَالَی أَنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ هُوَ اَلَّذِی بِبَکَّهَ ، فَإِنْ کَانُوا هُمْ تَوَلَّوْا قَبْلَ اَلْبَیْتِ فَلَهُمْ أَفْنِیَتُهُمْ، وَ إِنْ کَانَ اَلْبَیْتُ قَدِیماً قَبْلَهُمْ فَلَهُ فِنَاؤُهُ ﴾.

فَدَعَاهُمْ أَبُو جَعْفَرٍ فَاحْتَجَّ عَلَیْهِمْ بِهَذَا، فَقَالُوا لَهُ: اِصْنَعْ مَا أَحْبَبْتَ. (1)

733 / [92] - عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ اَلنُّعْمَانِ قَالَ:

لَمَّا بَنَی اَلْمَهْدِیُّ فِی اَلْمَسْجِدِ اَلْحَرَامِ، بَقِیَتْ دَارٌ فِی تَرْبِیعِ اَلْمَسْجِدِ ، فَطَلَبَهَا مِنْ أَرْبَابِهَا فَامْتَنَعُوا فَسَأَلَ عَنْ ذَلِکَ اَلْفُقَهَاءَ فَکُلٌّ قَالَ لَهُ: إِنَّهُ لاَ یَنْبَغِی أَنْ تُدْخِلَ شَیْئاً فِی اَلْمَسْجِدِ اَلْحَرَامِ غَصْباً.

فَقَالَ لَهُ عَلِیُّ بْنُ یَقْطِینٍ: یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ! لَوْ کَتَبْتَ إِلَی مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ ، لَأَخْبَرَکَ بِوَجْهِ اَلْأَمْرِ فِی ذَلِکَ.

ص: 94


1- عنه بحار الأنوار: 83/99 ح 41، و وسائل الشيعة : 217/13 ح 17594 بتفاوت يسير، و البرهان في تفسير القرآن : 73/2 ح 16، و نور الثقلين : 366/1 ح 248.

91) - از عبد الصمد بن سعد روایت کرده است، که گفت:

ابو جعفر (منصور دوانیقی) درخواست کرد که جهت توسعۀ مسجد (الحرام)، خانه هایی از اهالی مکّه خریداری شود، ولی اهالی آن امتناع ورزیدند، آنان تشویق کرد ولی باز هم نپذیرفتند، ابو جعفر سخت ناراحت شد و نزد امام صادق علیه السلام آمد و به حضرت گفت: من از این اهالی درخواست کردم که تعدادی از خانه های خود را در اختیار من بگذارند تا مسجد را توسعه دهم، ولی ممانعت کردند و من به شدت ناراحت شده ام.

امام صادق علیه السلام فرمود: این گونه مسائل، (نباید) تو را ناراحت نکند، حجّت تو بر این اهالی معلوم و روشن است. ابو جعفر گفت: چگونه بر آنان احتجاج نمایم؟ فرمود: به وسیلۀ کتاب خداوند. گفت: با کدام آیه؟

فرمود: به وسیلهٔ فرمایش خداوند متعال: «همانا اولین خانه ای که برای مردم بنا شده است، همان جایی است که در مکه مبارک می باشد»، که خداوند متعال خبر داده است: اولین خانه ای که برای مردم بنا نهاده شده، خانه ای است که مکّه بر بکّه ایجاد گشت، پس اگر این اهالی، پیش از خانۀ مکّه، در این جا زندگی می کرده اند حقّ با آنان است و خانه ها مال خود شان می باشد، ولی اگر خانۀ خدا پیش از ایشان بوده است، پس اطراف خانه هم، مال خانۀ خواهد بود.

بعد از آن ابو جعفر اهالی را دعوت کرد و پس از احتجاج (به وسیلۀ این آیه و راهنمایی امام صادق علیه السلام) با ایشان، آنان قانع شدند و اظهار داشتند: آن چه را دوست داری و صلاح می دانی، انجام بده.

92) - از حسن بن علی بن نعمان روایت کرده است، که گفت:

موقعی که مهدی عباسی، تجدید بنای مسجد الحرام را نمود، یک خانه در زاویه ای از مسجد باقی ماند که از صاحبان آن تقاضای فروش نمود، اما آن ها امتناع کردند و نپذیرفتند، به همین خاطر این مطلب را از فقهاء سؤال کرد و همگی گفتند: نباید چیز غصبی را جزء مسجد الحرام قرار دهی.

پس علی بن یقطین به او گفت: ای امیر المؤمنین! اگر نامه ای به موسی بن جعفر علیهما السلام بنویسی، او دربارۀ این مطلب تو را راهنمایی خواهد کرد.

ص: 95

فَکَتَبَ إِلَی وَ الِی اَلْمَدِینَهِ أَنْ سَلْ مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ عَلَیْهِما اَلسَّلاَمُ، عَنْ دَارٍ أَرَدْنَا أَنْ نُدْخِلَهَا فِی اَلْمَسْجِدِ اَلْحَرَامِ ، فَامْتَنَعَ عَلَیْنَا صَاحِبُهَا فَکَیْفَ اَلْمَخْرَجُ مِنْ ذَلِکَ؟

فَقَالَ ذَلِکَ لِأَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، فَقَالَ أَبُو اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: وَ لاَ بُدَّ مِنَ اَلْجَوَابِ فِي هَذَا؟

فَقَالَ لَهُ: اَلْأَمِیرُ لاَ بُدَّ مِنْهُ.

﴿ فَقَالَ لَهُ: اُکْتُبْ: بِسْمِ اَللَّهِ اَلرَّحْمَنِ اَلرَّحِیمِ إِنْ کَانَتِ اَلْکَعْبَهُ هِیَ اَلنَّازِلَهَ بِالنَّاسِ، فَالنَّاسُ أَوْلَی بِفِنَائِهَا وَ إِنْ کَانَ اَلنَّاسُ هُمُ اَلنَّازِلِینَ بِفِنَاءِ اَلْکَعْبَهِ ، فَالْکَعْبَهُ أَوْلَی بِفِنَائِهَا فَلَمَّا أَتَی اَلْکِتَابُ اَلْمَهْدِیَّ أَخَذَ اَلْکِتَابَ فَقَبَّلَهُ ثُمَّ أَمَرَ بِهَدْمِ اَلدَّارِ فَأَتَی أَهْلُ اَلدَّارِ أَبَا اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، فَسَأَلُوهُ أَنْ یَکْتُبَ لَهُمْ إِلَی اَلْمَهْدِیِّ کِتَاباً فِی ثَمَنِ دَارِهِمْ فَکَتَبَ إِلَیْهِ: أَنِ اِرْضَخْ لَهُمْ شَیْئاً فَأَرْضَاهُمْ. ﴾ (1)

734 / [93] -عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ کَانَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی کَمَا وَصَفَ نَفْسَهُ، وَ کَانَ عَرْشُهُ عَلَی اَلْمَاءِ وَ اَلْمَاءُ عَلَی اَلْهَوَاءِ وَ اَلْهَوَاءُ لاَ یَجْرِی وَ لَمْ یَکُنْ غَیْرُ اَلْمَاءِ، خُلِقَ وَ اَلْمَاءُ یَوْمَئِذٍ عَذْبٌ فُرَاتٌ، فَلَمَّا أَرَادَ اَللَّهُ أَنْ یَخْلُقَ اَلْأَرْضَ أَمَرَ اَلرِّیَاحَ اَلْأَرْبَعَ، فَضَرَبْنَ اَلْمَاءَ حَتَّی صَارَ مَوْجاً، ثُمَّ أَزْبَدَ زَبَدَهً وَاحِدَهً فَجَمَعَهُ فِی مَوْضِعِ اَلْبَیْتِ ، فَأَمَرَ اَللَّهُ فَصَارَ جَبَلاً مِنَ اَلزَّبَدِ ثُمَّ دَحَا اَلْأَرْضَ مِنْ تَحْتِهِ، ثُمَّ قَالَ: ﴿ إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّهَ مُبارَکاً وَ هُدیً لِلْعالَمِینَ. ﴾ ﴾ (2)

ص: 96


1- عنه بحار الأنوار: 245/10 ح 4، و 84/99 ح 42، و وسائل الشيعة : 217/13 ح 17595 ، و البرهان في تفسير القرآن : 73/2 ح 17 .
2- عنه بحار الأنوار: 86/57 ح 71 ، و البرهان في تفسير القرآن : 74/2 ح 18. تفسير القمّي. 169:2 (في خروج القائم علیه السلام) بإسناده عن حلي بن الحكم، عن أبی عبد اللّه علیه السلام بتفاوت، عنه البحار: 72/57 ح 46. من لا يحضره الفقیه : 241/3 ح 2296 - فیه: قال أبو جعفر عليه السلام بفاوت یسیر الكافي : 189.4 ح 7 بإسناده عن أبي حنان عن أبي جعفر علیه السلام، عنه وسائل الشيعة : 241/13 ح 17646، و البحار : 204/57 ح 149 .

(مهدی عباسی) هم نامه ای به والی مدینه نوشت که از موسی بن جعفر علیهما السلام سؤال نماید: خانه ای را می خواهيم جزء مسجد الحرام قرار دهیم، ولی صاحب آن امتناع می ورزد و قبول نمی کند، چگونه می توان از این اشکال رهایی یافت؟

حاکم مدینه هم برای حضرت، جریان را نوشت، حضرت فرمود: آیا باید جواب این مطلب را حتماً بدهم؟ حاکم گفت: دستور خلیفه است و چاره ای جز جواب نیست.

فرمود: بنویس: به نام خداوند بخشاینده مهربان، اگر مردم، قبل از به وجود آمدن کعبه در آن جا سکونت داشته اند، این مردم هستند که شایسته تصرّف ملک خویش می باشند، ولی اگر کعبه، قبل از ایشان بوده است و مردم پس از ایجاد کعبه به آن جا آمده و سکونت را اختیار کرده اند، کعبه سزاوار به اطراف خویش است نه مردم. وقتی نامه به دست مهدی عباسی رسید، آن را بوسید و دستور داد تا خانه را خراب کردند. بعد از این قضایا، صاحبان خانه خدمت موسی بن جعفر علیهما السلام آمدند و تقاضا نمودند که راجع به بهای خانۀ آن ها، برای مهدی نامه ای بنویسد، حضرت هم قبول کرد و نامه ای را نوشت که یک چیزی به آن ها عطا کن و مهدی هم صاحبان خانه را راضی نمود.

93) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: خداوند تبارک و تعالی همچنانی است که خود را توصیف نموده، عرش او بر روی آب بود و آب بر هوا و هوا جریان نداشت و به جز آب چیز دیگری آفریده نشده بود و در آن روز آب شیرین و گوارا بود؛ و چون خداوند خواست که زمین را بیافریند به چهار باد دستور داد تا آب را بر هم زنند، تا موج ایجاد گشت و کفی از آن امواج درست شد، پس آن كف ها را در جایگاه این خانه (کعبه) گرد آورد، سپس خداوند دستور داد تا همچون کوهی از کف ها ایجاد شود و زمین را از زیر آن کوه گسترش داد، پس از آن فرمود: «به راستی اولین خانه ای که برای مردم قرار داده شد ، آن خانه ای است که در مکه با برکت می باشد و هدایت گر جهانیان است».

ص: 97

735 / [94] - عَنْ زُرَارَهَ قَالَ:

سُئِلَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنِ اَلْبَیْتِ: أَکَانَ یُحَجُّ إِلَیْهِ قَبْلَ أَنْ یُبْعَثَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ؟

قَالَ: ﴿ نَعَمْ لاَ یَعْلَمُونَ أَنَّ اَلنَّاسَ قَدْ کَانُوا یَحُجُّونَ وَ نُخْبِرُکُمْ أَنَّ آدَمَ وَ نُوحاً وَ سُلَیْمَانَ قَدْ حَجُّوا اَلْبَیْتَ بِالْجِنِّ وَ اَلْإِنْسِ وَ اَلطَّیْرِ وَ لَقَدْ حَجَّهُ مُوسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَلَی جَمَلٍ أَحْمَرَ یَقُولُ: لَبَّیْکَ لَبَّیْکَ؛ فَإِنَّهُ کَمَا قَالَ اَللَّهُ تَعَالَی: ﴿ إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّهَ مُبارَکاً وَ هُدیً لِلْعالَمِینَ. ﴾ ﴾ (1)

736 / [95] - عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

﴿ مَكَّةُ جُمْلَةُ الْقَرْیَةِ وَ بَكَّةُ (2) مَوْضِعُ الْحَجَرِ، الَّذِی یَبُكُّ النَّاسُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً. ﴾ (3)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ فِیهِ ءَایتٌ بَیّنتٌ مَّقَامُ إِبْرهِیمَ وَ مَن دَخَلَهُ کَانَ ءَامِناً وَ لِلَّهِ عَلی النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا وَ مَن کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنیٌّ عَنِ الْعلَمِینَ ﴾ ﴿ 97 ﴾

ص: 98


1- عنه بحار الأنوار: 44/99 ح 33، و البرهان في تفسير القرآن: 74/2 ح 19 ،و مستدرك وسائل 9/8 ح 8923. الكافي : 213/4 ح 4 بإسناده عن هشام بن الحكم، عن أبی عبد اللّه علیه السلام بتفاوت يسير، و نحوه من لا يحضره الفقيه: 234/3 ح 2284 مرسلاً، عنهما وسائل الشيعة : 395/12 ح 16573، على الشرائع : 419/2 ح 7 (باب - 157 علّة التنبية) بإسناده عن هشام بن الحكم، عن أبي عبد اللّه علیه السلام بتفاوت ، عنه البحار : 185/99 ح 15.
2- سميّت مكّة: بكّة، لأن الناس ينك بعضهم بعضاً في الصرف، أي يدفع بعضهم ببعضاً بالإزدحام. كتاب العين: 285/5 (بکّ: بكك).
3- عنه بحار الأنوار : 78/99 ح 12، و البرهان : 74/2 ح 20، و نور الثقلین : 366/1 ح 249.

94)- از زراره روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام سؤال کردند: آیا پیش از آن که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم مبعوث شود، کسی حجّ خانۀ کعبه را انجام می داد؟

فرمود: بلی، آنان نمی دانند که مردم حجّ انجام می دادند، ولی ما به شما خبر می دهیم که آدم، نوح و سلیمان علیهم السلام به همراه جنیان و انسان ها و پرندگان، حجّ به جا می آوردند و هم چنین موسی علیه السلام بر شتری سرخ رنگ حجّ انجام داد و «لبيّك لبيّك» می گفت؛ به راستی که خداوند متعال فرموده است: «و به راستی اولین خانه ای که برای مردم قرار داده شد، آن خانه ای است که در مکه با برکت می باشد و هدایت گر جهانیان است.»

95) - از عبد اللّه سنان روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: مکّه به تمامی شهر می گویند و بکّه جایگاه حجر الأسود می باشد، (یعنی) همان جایی که بعضی مردم بعضی دیگر را دفع و منع می كنند.

فرمایش خداوند متعال: در آن نشانه های روشن، (از جمله) مقام ابراهیم است و هر کسی که داخل آن شود، در امان خواهد بود و برای خدا بر مردم است که آهنگ خانه (او) کنند، آن هایی که توانایی رفتن به سوی آن را دارند و هر کسی که کفر ورزد (و حج را ترک کند، به خود زبان رسانده و) خداوند از همه جهانیان بی نیاز است. (97)

ص: 99

737 / [96] - عَنْ جَابِرٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، قَالَ:

﴿ إِنَّ بَکَّهَ مَوْضِعُ اَلْبَیْتِ ، وَ إِنَّ مَکَّهَ اَلْحَرَمُ ، وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ ءَامِناً ﴾. ﴾ (1)

738 / [97] - عَنِ اَلْحَلَبِیِّ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ:

سَأَلْتُهُ: لِمَ سُمِّیَتْ مَکَّهُ بَکَّهَ؟

قَالَ: ﴿ لِأَنَّ اَلنَّاسَ یَبُکُّ بَعْضُهُمْ بَعْضاً بِالْأَیْدِی ﴾ (2)

739 / [98] - عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

﴿ إِنَّ بَكَّةَ مَوْضِعُ الْبَیْتِ، وَ إِنَّ مَكَّةَ جَمِیعُ مَا اكْتَنَفَهُ الْحَرَمُ. ﴾ (3)

740 / [99] -عَنِ اَلْحَلَبِیِّ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ إِنَّهُ وَجَدَ فِی حَجَرٍ [حَجَرَیْنِ] مِنْ حَجَرَاتِ اَلْبَیْتِ، مَکْتُوباً: إِنِّی أَنَا اَللَّهُ ذُو مَکَّهَ [بَکَّهَ] خَلَقْتُهَا یَوْمَ خَلَقْتُ اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرْضَ وَ یَوْمَ خَلَقْتُ اَلشَّمْسَ وَ اَلْقَمَرَ وَ خَلَقْتُ اَلجَبَلَیْنِ وَ حَفَفْتُهَا سَبْعَهَ أَمْلاَکٍ حَفّاً [حَفِیفاً].

وَ فِی حَجَرٍ آخَرَ: هَذَا بَیْتُ اَللَّهِ اَلْحَرَامُ بِبَکَّهَ ، تَکَفَّلَ اَللَّهُ بِرِزْقِ أَهْلِهِ مِنْ ثَلاَثَهِ سُبُلٍ مُبَارَکٍ لَهُمْ فِی اَللَّحْمِ وَ اَلْمَاءِ، أَوَّلَ مَنْ نَحَلَهُ إِبْرَاهِیمُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ. ﴾ (4)

ص: 100


1- عنه بحار الأنوار: 78/99 ح 10 ، و البرهان : 74/2 ح 21 ، و نور الثقلين : 366/1 ح 250.
2- عنه بحار الأنوار: 79/99 ذيل ح 14 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 74/2 ح 22 . قرب الإسناد : 104 (باب الحج و العمرة)، عنه البحار : 77/99 ح 3، المحاسن : 337/2 ح 114 (كتاب العلل) مسائل عليّ بن جعفر 7: 274 ذيل ح 683.
3- عنه بحار الأنوار: 78/99 ح 11، و البرهان في تفسير القرآن : 74/2 ح 23.
4- عنه بحار الأنوار: 65/57 ح 41 ، و 62/99 ح 38 بتفاوت يسير، و البرهان في تفسير القرآن : 74/2 ح 24 ، و مستدرك الوسائل : 191/9 ح 10647 ، و 335 ح 11033 بتفاوت يسير. الكافي : 225/4 ح 1 بإسناده عن سعيد الأعرج، عن أبی عبد اللّه علیه السلام بتفاوت، عنه وسائل الشيعة : 404/12 ح 16628، من لا يحضره الفقيه : 244/2 ح 2311 بإسناده عن حريز، عن ح أبی عبد اللّه علیه السلام بتفاوت، عنه وسائل الشيعة : 243/13 ح 17654 .

96) - از جابر روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود:بکّه به جایگاه کعبه است و مکّه تمامی حرم می باشد؛ که خداوند متعال فرموده است: «و هر کسی که وارد آن شود در امان خواهد بود».

97) - از حلبی روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام سؤال کردم: چرا مکّه را بکّه گفته اند؟ فرمود: به این علّت که مردم در آن جا با دست هم دیگر را فشار می دهند (و گریه می کنند).

98) - از جابر روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: بکّه جایگاه کعبه است، ولی مکّه تمامی حرم می باشد.

99) - از حلبی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا بر سنگی از سنگ های خانه کعبه، نوشته ای با این عبارت دیده شده است: به راستی منم خدای صاحب بکّه، که آن را در همان روزی آفریدم که آسمان ها و زمین را آفریدم و در همان روزی که خورشید و ماه را آفریدم و دو کوه را ایجاد نمودم که به وسیله هفت فرشته از آن ها به خوبی نگهداری می کنم.

و در سنگی دیگر (چنین نوشته بود): این خانه خداوند «بيت اللّه الحرام» است که خداوند متکفّل روزی اهالی آن می باشد و از سه طریق برای ایشان مبارک خواهد بود و (روزی شان) گوشت می باشد. همچون آبی که اولین هدیه ابراهیم علیه السلام بود.

ص: 101

741 / [100] - عَنْ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَخِیهِ مُوسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ مَکَّهَ لِمَ سُمِّیَتْ بَکَّهَ؟

قَالَ: ﴿ لِأَنَّ اَلنَّاسَ تَبُکُّ بَعْضُهُمْ بَعْضاً بِالْأَیْدِی، یَعْنِی یَدْفَعُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً بِالْأَیْدِی فِی اَلْمَسْجِدِ حَوْلَ اَلْکَعْبَهِ. ﴾ (1)

742 / [101] - عَنِ اِبْنِ سِنَانٍ ، قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ : ﴿ فِيهِ ءَايَتُ بَيِّنَتٌ ﴾ فَمَا هَذِهِ اَلْآیَاتُ اَلْبَیِّنَاتُ؟

قَالَ: ﴿ مَقَامُ إِبْرَاهِیمَ حِینَ قَامَ عَلَیْهِ فَأَثَّرَتْ قَدَمَاهُ فِیهِ، وَ اَلْحَجَرُ وَ مَنْزِلُ إِسْمَاعِیلَ. ﴾ (2)

743/ [102] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ سُبْحَانَهُ : ﴿ وَ مَن دَخَلَهُ كَانَ ءَامِنًا ﴾ ؟

قالَ: ﴿ یَأْ مَنُ فِیهِ کُلُّ خَائِفٍ مَا لَمْ یَکُنْ عَلَیْهِ حَدٌّ مِنْ حُدُودِ اَللَّهِ یَنْبَغِی أَنْ یُؤْخَذَ بِهِ. ﴾

قُلْتُ: فَیَأْ مَنُ فِیهِ مَنْ حَارَبَ اَللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ سَعَی فِی اَلْأَرْضِ فَسَاداً؟

قَالَ: ﴿ هُوَ مِثْلُ مَنْ یَکُنّ بِاَلطَّرِیقِ فَیَأْخُذُ اَلشَّاهَ وَ اَلشَّیْءَ فَیَصْنَعُ بِهِ اَلْإِمَامُ مَا شَاءَ. ﴾

قَالَ: وَ سَأَلْتُهُ عَنْ طَائِرٍ یَدْخِلَ اَلْحَرَمَ ؟

ص: 102


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 75/2 ح 25. قرب الإسناد: 104 (باب الحجّ و العمرة) عنه البحار : 77/99 ح 3 المحاسن : 337/2 ح 114 (كتاب العلل)، عن الحلبي قال : قلت لأبی عبد اللّه علیه السلام ، من لا يحضره الفقيه : 193/2 ح 2118 باختصار و مرسلاً، علل الشرائع : 398/2 ح 5 (باب - 137 العلّة التي من أجلها سمّيت مكّة)، عن عبيد اللّه بن عليّ الحلبي قال : سألت أبا عبد اللّه علیه السلام، عنه البحار : 79/99 ح 14 .
2- عنه بحار الأنوار: 232/99 ح 3 ، و البرهان في تفسير القرآن : 75/2 ح 26، و مستدرك الوسائل : 429/9 ح 11266 .

100) - از علی بن جعفر روایت کرده است، که گفت:

از برادرم امام کاظم علیه السلام سؤال کردم: چرا مکّه را بکّه گفته اند؟

فرمود: به خاطر این که بعضی از مردم با دست، بعضی دیگر را دفع می کنند و هم دیگر را در اطراف کعبه فشار می دهند.

101) - از ابن سنان روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «در آن نشانه ها (و دلایل روشنی خواهد بود» سؤال کردم که آیات و بینّات کدامند؟

فرمود: مقام ابراهيم علیه السلام است در زمانی که او بر سنگی ایستاد و جای دو پایش در آن سنگ اثر نهاد (و هنوز هم باقی است) و همچون حجر الأسود و منزل اسماعیل علیه السلام خواهد بود.

102) - و از محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند سبحان: «هر که و هر چه وارد آن گردد، در امان خواهد بود» سؤال کردم؟

فرمود: هر (پناهنده و) ترسیده شده ای، در حرم الهی در امان است، مگر آن که حدّی از حدود خدا بر او باشد که باید بر او جاری گردد.

گفتم: کسی که محارب با خدا و رسول و اهل فساد در زمین باشد، او هم در امان خواهد بود؟ فرمود: او نیز همانند کسی است که در بین راه کمین کرده تا گوسفندان و یا دیگر اموال مردم را غارت کند، امام با چنین کسانی هر طور که تشخیص دهد و صلاح بداند، عمل می نماید. (راوی گوید:) گفتم: از حضرت درباره پرندگانی که وارد حرم می شوند، سؤال کردم؟

ص: 103

قَالَ: لاَ یُؤْخَذُ وَ لاَ یُمَسُّ، لِأَنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ وَ مَن دَخَلَهُ كَانَ ءَامِنًا ﴾ (1)

744 / [103] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ أَرَأَیْتَ قَوْلَهُ تَعَالَى: ﴿ وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ ءَامِناً ﴾ اَلْبَیْتَ عَنَی أَوِ اَلْحَرَمَ؟

قَالَ: ﴿ مَنْ دَخَلَ اَلْحَرَمَ مِنَ اَلنَّاسِ مُسْتَجِیراً بِهِ فَهُوَ آمِنٌ، وَ مَنْ دَخَلَ اَلْبَیْتَ مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ مُسْتَجِیراً بِهِ فَهُوَ آمِنٌ مِنْ سَخَطِ اَللَّهِ، وَ مَنْ دَخَلَ اَلْحَرَمَ مِنَ اَلْوَحْشِ وَ اَلسِّبَاعِ وَ اَلطَّیْرِ فَهُوَ آمِنٌ مِنْ أَنْ یُهَاجَ أَوْ یُؤْذَی حَتَّی یَخْرُجَ مِنَ اَلْحَرَمِ. ﴾ (2)

745 / [104] - عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ مَنْ دَخَلَ مَکَّهَ اَلْمَسْجِدَ اَلْحَرَامَ یَعْرِفُ مِنْ حَقِّنَا وَ حُرْمَتِنَا مَا عُرِفَ مِنْ حَقِّهَا وَ حُرْمَتِهَا، غَفَرَ اَللَّهُ لَهُ ذَنْبَهُ، وَ کَفَاهُ مَا أَهَمَّهُ مِنْ أَمْرِ اَلدُّنْیَا وَ اَلْآخِرَهِ وَ هُوَ قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ مَن دَخَلَهُ كَانَ ءَامِنًا ﴾ ﴾ (3)

ص: 104


1- عنه بحار الأنوار: 74/99 ح 12 بتفاوت يسير، و وسائل الشيعة : 229/13 ح 17617، و البرهان في تفسير القرآن : 75/2 ح 27 ، و نور الثقلين: 368/1 ح 259 . من لا يحضره الفقيه : 262/2 ح 2367 - فيه : سأل معاوية بن عمّار أبا عبد اللّه علیه السلام عن طير أهلي أقبل فدخل الحرم ...، عنه وسائل الشيعة : 75/13 ح 17266 ، علل الشرائع : 451/2 ح 1 ﴿ باب - 206) بإسناده عن معاوية ابن عمّار، عن أبی عبد اللّه علیه السلام أنّه سئل عن طير أهلي ...، و نحوه 454 ح 7 (باب - 210 نوادر علل الحجّ) عنه البحار : 152/99 ح 24.
2- عنه بحار الأنوار : 74/99 ح 13، و وسائل الشيعة : 230/13 ح 17619، و البرهان في تفسير القرآن : 75/2 ح 28 ، و نور الثقلين : 368/1 ح 260 ، و مستدرك الوسائل : 329/9 ح 11020. الكافي : 226/4 ح 1، تهذيب الأحكام : 449/5 ح 212 ، عنهما وسائل الشيعة : 557/12 ح 17077 و 223/13 ح 17077 ، و 223/13 ح 17602 و 229 ح 17618.
3- عنه البرهان في تفسير القرآن : 75/2 ح 29 . المحاسن: 69/1 ح 137 (باب - 112 ثواب معرفة حقّ الكعبة) بإسناده عن عليّ بن عبد العزيز قال: قال أبو عبد اللّه علیه السلام بتفاوت يسير، عنه وسائل الشيعة 242/13 ح 17652، و البحار: 62/99 ح 35.

(امام علیه السلام در جواب) فرمود: نباید کسی آن ها را بگیرد و مزاحمتی برای شان ایجاد گرداند؛ زیرا خداوند می فرماید: «هر که و هر چه وارد آن گردد، در امان خواهد بود».

103) - از عبد اللّه بن سنان روایت کرده است، که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: نظر شما دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «هر که (و هر چه) وارد آن گردد، در امان خواهد بود» چیست؟ آیا منظور خانۀ کعبه است و یا حریم مکه؟

فرمود: کسی که به عنوان پناهندگی وارد حرم شود، از خشم و غضب خداوند در امان می باشد و نیز از هر نوع حیوان وحشی و درنده و یا از پرندگان (آسمانی) که وارد شوند، از هر نوع مزاحمت و اذیتی در امان هستند، مگر آن که از محدوده حرم بیرون روند.

104) - از هشام بن سالم روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هر کسی که قصد زیارت مکّه و مسجد الحرام را نماید و در حقیقت، مقام و موقعیّت ما (اهل بیت عصمت و طهارت علیه السلام) و نیز عظمت کعبه را بشناسد، خداوند گناهانش را بیامرزد و مشکلات دنیا و آخرت او را کفایت نماید و در امان قرار گیرد و خداوند متعال فرمود: «و هر که (و هر چه) وارد آن گردد، در امان خواهد بود».

ص: 105

746/ [105] - عَنْ مُثَنًّی ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ [قَالَ:]

وَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿ وَ مَن دَخَلَهُ كَانَ ءَامِنًا ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ إِذَا أَحْدَثَ اَلسَّارِقُ فِی غَیْرِ اَلْحَرَمِ، ثُمَّ دَخَلَ اَلْحَرَمَ لَمْ یَنْبَغِ لِأَحَدٍ أَنْ یَأْخُذَهُ، وَ لَکِنْ یُمْنَعُ مِنَ اَلسُّوقِ وَ لاَ یُبَایَعُ وَ لاَ یُکَلَّمُ، فَإِنَّهُ إِذَا فُعِلَ ذَلِکَ بِهِ أَوْشَکَ أَنْ یَخْرُجَ فَیُؤْخَذَ، وَ إِذَا أُخِذَ أُقِیمَ عَلَیْهِ اَلْحَدُّ، فَإِنْ أَحْدَثَ فِی اَلْحَرَمِ أُخِذَ وَ أُقِیمَ عَلَیْهِ اَلْحَدُّ فِی اَلْحَرَمِ، إِنَّهُ مَنْ جَنَی فِی اَلْحَرَمِ أُقِیمَ عَلَیْهِ اَلْحَدُّ فِی اَلْحَرَمِ. ﴾ (1)

747 / [106] - وَ قَالَ عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ سِنَانٍ سَمِعْتُهُ یَقُولُ: فِیمَا أُدْخِلَ اَلْحَرَمَ مِمَّا صِیدَ فِی اَلْحِلِّ قَالَ:

إِذَا دَخَلَ اَلْحَرَمَ فَلاَ یُذْبَحُ، إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ وَ مَن دَخَلَهُ كَانَ ءَامِنًا ﴾ (2)

748 / [107] -عَنْ عِمْرَانَ اَلْحَلَبِیِّ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ : ﴿ وَ مَن دَخَلَهُ كَانَ ءَامِنًا ﴾ قَالَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

﴿ إِذَا أَحْدَثَ اَلْعَبْدُ فِی غَیْرِ اَلْحَرَمِ، ثُمَّ فَرَّ إِلَی اَلْحَرَمِ لَمْ یَنْبَغِ أَنْ یُؤْخَذَ، وَ لَکِنْ یُمْنَعُ مِنْهُ اَلسُّوقُ، وَ لاَ یُبَایَعُ، وَ لاَ یُطْعَمُ، وَ لاَ یُسْقَی، وَ لاَ یُکَلَّمُ، فَإِنَّهُ إِذَا فُعِلَ ذَلِکَ بِهِ یُوشِکُ أَنْ یَخْرُجَ فَیُؤْخَذَ، وَ إِنْ کَانَ إِحْدَاثُهُ فِی اَلْحَرَمِ أُخِذَ فِی اَلْحَرَمِ. ﴾ (3)

ص: 106


1- عنه بحار الأنوار: 74/99 ح 14، و وسائل الشيعة : 228/13 ح 17616 ، و البرهان في تفسير القرآن : 75/2 ح 30 . الكافي : 226/4 ح 2 بإسناده عن حمّاد عن الحلبي، عن أبی عبد اللّه علیه السلام بتفاوت يسير، عنه وسائل الشيعة : 226/13 ح 17608 .
2- عنه بحار الأنوار: 155/99 ح 38 ، و البرهان في تفسير القرآن : 76/2 ح 31 .
3- عنه بحار الأنوار: 75/99 ح 15 و البرهان في تفسير القرآن : 76/2 ح 32 .

105) - از مثنّی روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «و هر که (و هر چه) وارد آن گردد، در امان خواهد بود» سؤال کردم؟

فرمود: چنان چه شخصی در بیرون حرم دزدی کند و پس از آن، به حرم پناهنده شود، جایز نیست که او را در حرم دستگیر کنند، ولی از رفتن به بازار، خرید و فروش، هم چنین از سخن گفتن و معاشرت ممنوع می گردد؛ زیرا اگر چنین برخوردی با او بشود، ناچار می گردد تا از حرم خارج شود و دستگیرش می کنند. اما اگر او در حرم، مرتکب جنایتی شود، در همان جا حدّ الهی بر او جاری خواهد شد (چون احترام حرم را رعایت نکرده، بلکه حرمت شکنی کرده است).

106) - و از عبد اللّه بن سنان روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم، دربارۀ کسی که از احرام خارج شده و شکاری را وارد حرم کرده، می فرمود: اگر وارد حرم شده است نمی تواند آن را سر ببرد، چون خداوند می فرماید: «و هر که (و هر چه) وارد آن گردد در امان خواهد بود».

107) - از عمران حلبی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خدای عزّ و جلّ: «و هر که (و هر چه) وارد آن گردد، در امان خواهد بود» فرمود: چنان چه شخصی در بیرون حرم، جنایتی مرتکب شود و پس از آن به حرم پناهنده شود، جایز نیست که او را در حرم دستگیر کنند، ولی از رفتن به بازار، خرید و فروش، آب و غذا، هم چنین از سخن گفتن و معاشرت ممنوع می گردد؛ زیرا اگر چنین برخوردی با او بشود، ناچار می گردد تا از حرم خارج شود آن وقت دستگیرش می کنند.

اما اگر او در حرم، مرتکب جنایتی شود، در همان جا دستگیر می شود (و حدّ الهی بر او جاری می گردد؛ چون خودش احترام حرم را رعایت نکرده است).

ص: 107

749/ [108] - عَنْ عَبْدِ اَلْخَالِقِ اَلصَّيْقَلِ قَالَ :

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ وَ مَن دَخَلَهُ كَانَ ءَامِنًا ﴾ ؟

فَقَالَ: ﴿ لَقَدْ سَأَلْتَنِی عَنْ شَیْءٍ مَا سَأَلَنِی عَنْهُ (أَحَدٌ) إِلاَّ مَا شَاءَ اَللَّهُ، ثُمَّ قَالَ: إِنَّ مَنْ أَمَّ هَذَا اَلْبَیْتَ وَ هُوَ یَعْلَمُ أَنَّهُ اَلْبَیْتُ اَلَّذِی أَمَرَ اَللَّهُ بِهِ، وَ عَرَفَنَا أَهْلَ اَلْبَیْتِ حَقَّ مَعْرِفَتِنَا، کَانَ آمِناً فِی اَلدُّنْیَا وَ اَلْآخِرَهِ. ﴾ (1)

750 / [109] - عَنْ عَلِیِّ بْنِ عَبْدِ اَلْعَزِیزِ، قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ، قَوْلُ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ ءَایَتٌ بَیِّنتٌ مَقامُ إِبْرهِیمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ ءَامِناً ﴾ وَ قَدْ یَدْخُلُهُ اَلْمُرْجِئُ وَ اَلْقَدَرِیُّ وَ اَلْحَرُورِیُّ وَ اَلزِّنْدِیقُ اَلَّذِی لاَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ.

قَالَ: ﴿ لاَ، وَ لاَ کَرَامَهَ ﴾ . قُلْتُ: فَمَنْ جُعِلْتُ فِدَاکَ؟!

قَالَ: ﴿ مَنْ دَخَلَهُ وَ هُوَ عَارِفٌ بِحَقِّنَا کَمَا هُوَ عَارِفٌ لَهُ، خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ وَ کُفِیَ هَمَّ اَلدُّنْیَا وَ اَلْآخِرَهِ ﴾ (2)

751 / [110] - عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَلِیٍّ، عَنْ عَبْدِ اَلْعَظِیمِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ اَلْحَسَنِ بْنِ زَیْدِ بْنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِم السَّلاَمُ، عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ عَمَّارٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ : ﴿ وَ لِلَّهِ عَلَى

ص: 108


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 76/2 ح 33 ، و مستدرك الوسائل : 38/8 ح 9017. الكافي : 545/4 ح 25 من لا يحضره الفقيه : 205/2 ح 2148 ، تهذيب الأحكام : 452/5 ح 225، عنهم وسائل الشيعة : 98/11 ح 14337.
2- عنه بحار الأنوار: 369/99 ح 7 ، و البرهان في تفسير القرآن : 76/2 ح 34، و نور الثقلين: 368/1 ح 261 ، و مستدرك الوسائل : 359/9 ح 11073

108) - از عبد الخالق صيقل روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «و هر که (و هر چه) وارد آن گردد، در امان خواهد بود» سؤال کردم؟

فرمود: چیزی از من سؤال نمودی که تا کنون کسی سؤال نکرده، مگر آن که خداوند اراده نماید (و به دل افراد بیندازد که چنین سؤال هایی مطرح گردد)، هر کسی که قصد زیارت این خانه (کعبه) را نماید و توجّه داشته باشد که این همان خانه ای است که خدای عزّ و جلّ دستور زیارت آن را داده و حقیقتاً مقام و موقعیت ما (اهل بیت علیهم السلام) را بشناسد، در دنیا و آخرت در امان خواهد بود.

109) - از علی بن عبد العزيز روایت کرده است، که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: فدایت گردم! (نظر شما دربارۀ) فرمایش خداوند متعال: «آیاتی روشن همچون مقام ابراهیم وجود دارد و هر که (و هر چه) وارد آن گردد، در امان خواهد بود» که منظور از گروه قدریه (معتزله هستند که عقیده دارند، بنده هر چه بخواهد انجام می دهد) و حروریه (آنان همان خوارج هستند که به امام علی علیه السلام نسبت کفر می دهند و زندیق ها - که ایمانی به خدا ندارند - وارد حرم می شوند، (چیست)؟

فرمود: نه؛ و آن ها هیچ کرامت و حُرمتی ندارند. عرض کردم: فدایت گردم! پس چه کسانی (در پیشگاه خداوند) دارای کرامت و حُرمت می باشند؟

فرمود: هر کسی که مقام و حقوق ما (اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام) را به طور واقعی بشناسد، از گناهان خویش خارج می گردد و خداوند، مهم ترین حوایج دنیا و آخرت او را کفایت می نماید.

110)- از ابراهیم بن علی، از عبد العظیم بن اللّه عبد بن علی بن حسن بن زيد بن حسن بن علی بن ابی طالب علیهما السلام، از حسن بن محبوب از معاوية بن عمّار، روایت کرده است که گفت:

ص: 109

النَّاسِ حِجُ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً ﴾ .

قَالَ: ﴿ هَذَا لِمَنْ کَانَ عِنْدَهُ مَالٌ وَ صِحَّهٌ، فَإِنْ سَوَّفَهُ لِلتِّجَارَهِ فَلاَ یَسَعُهُ ذَلِکَ، وَ إِنْ مَاتَ عَلَی ذَلِکَ فَقَدْ تَرَکَ شَرِیعَهً مِنْ شَرَائِعِ اَلْإِسْلاَمِ ، إِذَا تَرَکَ اَلْحَجَّ وَ هُوَ یَجِدُ مَا یَحُجُّ بِهِ، وَ إِنْ دَعَاهُ أَحَدٌ إِلَی أَنْ یَحْمِلَهُ فَاسْتَحْیَا فَلاَ یَفْعَلْ، فَإِنَّهُ لاَ یَسَعُهُ إِلاَّ أَنْ یَخْرُجَ وَ لَوْ عَلَی حِمَارٍ أَجْدَعَ أَبْتَرَ، وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿ وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اَللّهَ غَنِیٌّ عَنِ اَلْعالَمِینَ ﴾ . ﴾

قَالَ: ﴿ وَ مَنْ تَرَکَ فَقَدْ کَفَرَ، قَالَ: وَ لِمَ لاَ یَکْفُرُ وَ قَدْ تَرَکَ شَرِیعَهً مِنْ شَرَائِعِ اَلْإِسْلاَمِ، یَقُولُ اَللَّهُ: ﴿ اَلْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِیهِنَّ اَلْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِی اَلْحَجِّ ﴾ (1) ، فَالْفَرِیضَهُ: اَلتَّلْبِیَهُ وَ اَلْإِشْعَارُ وَ اَلتَّقْلِیدُ، فَأَیَّ ذَلِکَ فَعَلَ فَقَدْ فَرَضَ اَلْحَجَّ، وَ لاَ فَرْضَ إِلاَّ فِی هَذِهِ اَلشُّهُورِ اَلَّتِی قَالَ اَللَّهُ: ﴿ اَلْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَتٌ ﴾ . ﴾ (2)

752 / [111] - عَنْ زُرَارَهَ قَالَ:

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ بُنِیَ اَلْإِسْلاَمُ عَلَی خَمْسَهِ أَشْیَاءَ، عَلَی اَلصَّلاَهِ وَ اَلزَّکَاهِ وَ اَلصَّوْمِ وَ اَلْحَجِّ وَ اَلْوَلاَیَهِ. ﴾

قَالَ: قُلْتُ: فَأَیُّ ذَلِکَ أَفْضَلُ؟

قَالَ: ﴿ اَلْوَلاَیَهُ أَفْضَلُهُنَّ لِأَنَّهَا مِفْتَاحُهُنَّ وَ اَلْوَالِی هُوَ اَلدَّلِیلُ عَلَیْهِنَّ. ﴾

ص: 110


1- سورۀ البقرة: 197/2.
2- عنه بحار الأنوار : 102/99 ح 6 قطعة منه، و 110 ح 15، و وسائل الشيعة : 28/11 ح 14160 ، و البرهان في تفسير القرآن : 79/2 ح 10 ، و مستدرك الوسائل : 93/8 ح 9141. الكافي : 289/4 ح 2 - إلى قوله : الحجّ أشهر معلومات - ، عنه وسائل الشيعة : 271/11 ح 14767، و تهذيب الأحكام : 18/5 ح 4 بإسناده عن معاوية بن عمّار، عن أبی عبد اللّه علیه السلام ، القطعتان الأوليان منه، و نحوه دعائم الإسلام : 288/1 مرسلاً .

امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «و برای خداوند حج خانه (کعبه) واجب است بر مردمی که استطاعت داشته باشند» فرمود: این آیه در مورد کسی است که به اندازه کافی، مال و ثروت و نیز صحت بدن دارد، پس اگر به خاطر آن که پولش را در تجارت هزینه کرده آن را به تأخیر بیندازد و نتواند حجّ را انجام دهد و بمیرد، یکی از ضروریات اسلام را ترک کرده، چون توان انجام حجّ را داشته است.

و اگر عدّه ای شخصی را دعوت به انجام حجّ کنند و از روی حیا و خجالت نپذیرد، پس چنین کسی چیزی نمی خواهد، مگر خروج برای انجام حجّ، اگر چه با سوار شدن بر الاغ لَنگ و بی دُم باشد «و کسی که کافر گردد ، همانا خداوند از جهانیان بی نیاز است» یعنی، کسی است که آن را ترک کرده باشد کافر گشته است و چگونه کافر نباشد و حال آن که یکی از ضروریات شریعت اسلام را ترک کرده است؟! خدای عزّ و جلّ می فرماید: «حجّ در ماه های معلومی است، پس کسی که حجّ بر او واجب شده (و مشغول اعمال و مناسک آن) باشد، نباید با زنان آمیزش نماید و هم چنین نباید جدال و گناه مرتکب شود».

واجبات اعمال حجّ: گفتن لبیّک، همراه داشتن قربانی و چیزی را به گردن قربانی آویزان کردن است، پس هر یک از آن ها را انجام دهد وارد اعمال مناسک حجّ شده است با توجّه به این که انجام حجّ فقط در ماه های معلوم می باشد؛ همچنان که خداوند متعال فرموده است «حجّ در ماه های معلومی است».

111) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: اسلام بر پنج پایه، بنا شده است: نماز، زکات، روزه، حجّ و ولایت، (زراره گوید:) عرض کردم: کدام یک افضل و برترند؟

ص: 111

قَالَ: قُلْتُ: ثُمَّ اَلَّذِی یَلِی مِنَ اَلْفَضْلِ؟

قَالَ: ﴿ اَلصَّلاَهُ، إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ قَالَ: اَلصَّلاَهُ عَمُودُ دِینِکُمْ. ﴾

قَالَ: قُلْتُ: اَلَّذِی یَلِیهَا فِی اَلْفَضْلِ؟

قَالَ: ﴿ اَلزَّکَاهُ لِأَنَّهُ قَرَنَهَا بِهَا وَ بَدَأَ بِالصَّلاَهِ قَبْلَهَا. وَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : اَلزَّکَاهُ تُذْهِبُ اَلذُّنُوبَ. ﴾

قَالَ: قُلْتُ: فَالَّذِی یَلِیهَا فِی اَلْفَضْلِ؟

قَالَ: ﴿ اَلْحَجُّ؛ لِأَنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ وَ لِلّهِ عَلَی اَلنّاسِ حِجُّ اَلْبَیْتِ مَنِ اِسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبِیلاً وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اَللّهَ غَنِیٌّ عَنِ اَلْعالَمِینَ ﴾. وَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: لَحِجَّهٌ مُتَقَبَّلَهً خَیْرٌ مِنْ عِشْرِینَ صَلاَهً نَافِلَهً، وَ مَنْ طَافَ بِهَذَا اَلْبَیْتِ طَوَافاً أَحْصَی فِیهِ [أُسْبُوعَهُ] وَ أَحْسَنَ رَکْعَتَیْهِ، غُفِرَ لَهُ، وَ قَالَ یَوْمَ عَرَفَهَ وَ یَوْمَ اَلْمُزْدَلِفَهِ مَا قَالَ. ﴾

قَالَ: قُلْتُ: ثُمَّ مَا ذَا یَتْبَعُهُ؟

قَالَ: ﴿ ثُمَّ اَلصَّوْمُ، قَالَ: قُلْتُ: مَا بَالُ اَلصَّوْمِ آخِرُ ذَلِکَ أَجْمَعَ؟ ﴾

فَقَالَ: ﴿ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ : اَلصَّوْمُ جُنَّهٌ مِنَ اَلنَّارِ. ﴾

قَالَ: ثُمَّ قَالَ: ﴿ إِنَّ أَفْضَلَ اَلْأَشْیَاءِ مَا إِذَا کَانَ فَاتَکَ لَمْ یَکُنْ لَکَ مِنْهُ اَلتَّوْبَهُ دُونَ أَنْ تَرْجِعَ إِلَیْهِ فَتُؤَدِّیَهُ بِعَیْنِهِ، إِنَّ اَلصَّلاَهَ وَ اَلزَّکَاهَ وَ اَلْحَجَّ وَ اَلْوَلاَیَهَ لَیْسَ یَنْفَعُ شَیْءٌ مَکَانَهَا دُونَ أَدَائِهَا، وَ إِنَّ اَلصَّوْمَ إِذَا فَاتَکَ أَوْ أَفْطَرْتَ أَوْ سَافَرْتَ فِیهِ أَدَّیْتَ مَکَانَهُ أَیَّاماً غَیْرَهَا، وَ فَدَیْتَ ذَلِکَ اَلذَّنْبَ بِفِدْیَهٍ وَ لاَ قَضَاءٍ عَلَیْکَ، وَ لَیْسَ مِثْلَ تِلْکَ اَلْأَرْبَعِ شَیْءٌ یُجْزِیکَ مَکَانَهَا غَیْرُهَا ﴾ (1)

ص: 112


1- عنه بحار الأنوار : 333/68 ذيل ح 10 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 79/2 ح 11، و مستدرك الوسائل : 71/1 ح 7 ، و 45/8 - 9035 قطعتان منه. المحاسن: 286/1 ح 430 (باب - 46) بإسناده عن زرارة، عن أبی عبد اللّه علیه السلام عنه البحار : 234/82 ح 59 ، الكافي : 18/2 ح 5 بتفاوت يسير عنه البحار : 332/68 ح 10، و الكافي : 62/4 ح 1 قطعة منه، من لا يحضره الفقيه : 74/2 ح 1870 - إلى قوله : و الولاية - ، تهذيب الأحكام : 151/4 ح 1 نحو الكافي الثاني، عنهم وسائل الشيعة : 13/1 ح 2 ، و 20 ح 18 و 395/10 ح 13673 .

فرمود: ولایت از همۀ آن ها برتر است؛ زیرا ولایت کلید آن هاست که والی و راهنمای آن امور خواهد بود.

عرض کردم بعد از ولایت، کدام یک فضلیت بیشتری دارد؟

فرمود: نماز است؛ زیرا که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم فرموده است: نماز ستون دین شما است. عرض کردم: بعد از نماز کدام یک فضلیت برتری خواهد داشت؟

فرمود: زکات است؛ زیرا (خداوند) آن را همراه نماز قرار داده، ولی به نماز ابتدا نموده است و نیز رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم و فرموده: (پرداخت) زکات، گناهان را از بین می برد. عرض کردم: بعد از زکات، کدام یک برتری دارد؟

فرمود: حجّ است؛ زیرا خداوند می فرماید: «و برای خداوند ، حج خانه (کعبه) واجب است بر مردمی که استطاعت داشته باشند و کسی که کافر گردد (و به حج نرود)، همانا خداوند متعال از جهانیان بی نیاز است» و رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم فرموده است: یک حج پذیرفته شده، از بیست نماز مستحبی بهتر است و هر کسی که اطراف این خانه (کعبه) هفت بار طواف نماید و سپس دو رکعت نماز طواف را به طور نیکو به جا آورد گناهانش آمرزیده شود، اما دربارۀ روز عرفه و مزدلفه آن چه را که باید بفرماید، فرموده است. عرض کردم: بعد از حجّ چیست؟

فرمود: روزه می باشد.گفتم: چرا روزه، در آخر همه قرار گرفته است؟ فرمود: رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم فرموده است: روزه سپری در برابر آتش دوزخ خواهد بود.

آن گاه حضرت فرمود: برترین عبادات، آن عبادتی است که اگر از دست برود، تو به ممکن نباشد، مگر آن که همان عبادات را انجام دهد و نماز، زکات، حجّ و ولایت (ائمّه علیهم السلام) چنین می باشند که هیچ چیزی نمی تواند آن ها را جبران نماید، ولی روزه اگر از دست برود و یا آن را باطل کنی و یا در ایّام روزه، مسافرت روی، می توانی از روز های دیگر به جای آن استفاده کنی و آن روزه را قضا نمائی، و گناه آن را با انجام خودش یا کفاره اش جبران کنی، ولی نسبت به آن چهار تا هیچ چیز جای آن ها را نمی گیرد.

ص: 113

753 / [112] - عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَیْنَهَ ، قَالَ:

قُلْتُ: لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿ وَ لِلّهِ عَلَی اَلنّاسِ حِجُّ اَلْبَیْتِ مَنِ اِسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبِیلاً ﴾ یَعْنِی بِهِ اَلْحَجَّ دُونَ اَلْعُمْرَهِ؟

قَالَ: ﴿ لا ، وَ لَکِنَّهُ اَلْحَجُّ وَ اَلْعُمْرَهُ جَمِیعاً لِأَنَّهُمَا مَفْرُوضَانِ. ﴾ (1)

754 / [113] - عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ سَیَابَهَ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: فِی قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى: ﴿ وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً ﴾ ، قَالَ: ﴿ مَنْ کَانَ صَحِیحاً فِی بَدَنِهِ مُخَلًّی سَرْبُهُ لَهُ زَادٌ وَ رَاحِلَهٌ فَهُوَ مُسْتَطِیعٌ لِلْحَجِّ. ﴾ (2)

755 / [114] - وَ فِی حَدِیثِ اَلْکِنَانِیِّ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ:

﴿ وَ إِنْ کَانَ یَقْدِرُ أَنْ یَمْشِیَ بَعْضاً وَ یَرْکَبَ بَعْضاً فَلْیَفْعَلْ ﴿ وَ مَنْ کَفَرَ ﴾ قَالَ: تَرَکَ. ﴾ (3)

ص: 114


1- عنه بحار الأنوار : 331/99 ح 5، و وسائل الشيعة : 297/14 ح 19236 ، و البرهان في تفسير القرآن : 80/2 ح 12. علل الشرائع : 453/2 ح 2 (باب - 210 نوادر علل الحجّ) عنه وسائل الشيعة : 297/14 ح 19234، و البحار : 331/99 ح 3 ، دعائم الإسلام : 290/10 (ذكر وجوب الحجّ)، عنه مستدرك الوسائل : 10/8 ح 8925.
2- عنه بحار الأنوار: 110/99 ح 16، و وسائل الشيعة : 36/11 ح 14176 ، و البرهان في تفسير القرآن : 80/2 ح 13. الكافي : 267/4 ح 2 بإسناده عن محمّد بن يحيى الخثعمي قال: سأل حفص الكُناسي أبا عبد اللّه علیه السلام مع زيادة في آخره، و نحوه تهذيب الأحكام: 3/5 ح 2، و الاستبصار: 139/2 ح 2 عنهم وسائل الشيعة: 34/11 ح 14170، التوحيد : 350 ح 14 بإسناده عن هشام بن الحكم، عن أبی عبد اللّه علیه السلام، عنه البحار : 109/99 ح 12.
3- عنه بحار الأنوار: 110/99 ح 17، و وسائل الشيعة : 36/11 ح 14178 ، و البرهان في تفسير القرآن : 80/2 ح 14.

112) - از عمر بن اُذَينه روایت کرده است، که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: آیا فرمایش خداوند متعال: «و برای خداوند ، حج خانه (کعبه) واجب است بر مردمی که استطاعت داشته باشند» به معنای حجّ (تمتّع ) می باشد و حجّ عمره مقصود نخواهد بود؟

فرمود: نه (چنین نیست) بلکه حجّ و عمره، هر دو مقصود هستند و هر دو واجب می باشند.

113) - از عبد الرحمان بن سيّابه روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و برای خداوند ، حج خانه (كعبه) واجب است بر مردمی که استطاعت داشته باشند»، فرمود: کسی که از نظر بدن، سالم باشد، راه و مسیرش باز باشد و (نیز) توان زاد و توشه را هم داشته باشد، او مستطیع می باشد و حجّ بر او واجب است.

114) - از کنانی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: و اگر بتواند مقداری راه برود و مقداری سوار شود، باید انجام دهد، منظور از ﴿ وَ مَن كَفَرَ ﴾ کسی است که حجّ را انکار و ترک کرده باشد.

ص: 115

756 / [115] - عَنْ أَبِي الرَّبِيعِ الشَّامِيِّ ، قَالَ:

سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى: ﴿ وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُ الْبَيْتِ مَن اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً ﴾ ؟

فَقَالَ: ﴿ مَا یَقُولُ اَلنَّاسُ؟ ﴾ فَقِیلَ [لَهُ] اَلزَّادُ وَ اَلرَّاحِلَهُ قَالَ: فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ سُئِلَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ هَذَا فَقَالَ: لَقَدْ هَلَکَ اَلنَّاسُ إِذاً لَئِنْ کَانَ مَنْ کَانَ لَهُ زَادٌ وَ رَاحِلَهٌ قَدْرَ مَا یَقُوتُ بِهِ عِیَالَهُ وَ یَسْتَغْنِی بِهِ عَنِ اَلنَّاسِ یَنْطَلِقُ إِلَیْهِمْ فَیَسْأَلُهُمْ إِیَّاهُ وَ یَحُجُّ بِهِ لَقَدْ هَلَکُوا إِذاً ﴾ فَقِیلَ لَهُ: فَمَا اَلسَّبِیلُ؟

قَالَ: فَقَالَ: ﴿ اَلسَّعَهُ فِی اَلْمَالِ إِذَا کَانَ یَحُجُّ بِبَعْضٍ وَ یَبْقَی بِبَعْضٍ، یَقُوتُ بِهِ عِیَالَهُ، أَلَیْسَ اَللَّهُ قَدْ فَرَضَ اَلزَّکَاهَ فَلَمْ یَجْعَلْهَا إِلاَّ عَلَی مَنْ یَمْلِکُ مِائَتَیْ دِرْهَمٍ؟ ﴾ (1)

757 / [116] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ، قَالَ:

قُلْتُ لَهُ: رَجُلٌ عُرِضَ عَلَیْهِ اَلْحَجُّ فَاسْتَحْیَا أَنْ یَقْبَلَهُ، أَهُوَ مِمَّنْ یَسْتَطِیعُ اَلْحَجَّ؟

قَالَ: ﴿ نَعَمْ، مُرْهُ فَلاَ یَسْتَحْیِی وَ لَوْ عَلَی حِمَارٍ أَبْتَرَ، وَ إِنْ کَانَ یَسْتَطِیعُ أَنْ یَمْشِیَ بَعْضاً وَ یَرْکَبَ بَعْضاً فَلْیَفْعَلْ. ﴾ (2)

ص: 116


1- عنه بحار الأنوار : 108/99 ذيل ح 3 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 80/2 ح 15 و مستدرك الوسائل : 21/8 ح 8964. الكافي : 267/4 ح 3 بتفاوت يسير، و نحوه من لا يحضره الفقيه : 418/2 ح 2858 ، عنهما وسائل الشيعة : 143/9 ح 11704، و 37/11 ح 14180 ، علل الشرائع : 453/2 ح 3 (باب - 210 نوادر علل الحجّ) بتفاوت عنه البحار: 107/99 ح 3 ، و نحوه المقنعة : 384 (باب - 1 وجوب الحجّ)، وفقه القرآن : 264/1.
2- عنه وسائل الشيعة : 42/11 ح 14193 ، و البرهان في تفسير القرآن : 81/2 ح 16. المحاسن: 296/1 ح 467 (باب - 49) بإسناده عن أبي بصير قال : قلت لأبی عبد اللّه علیه السلام بتفاوت يسير، عنه وسائل الشيعة : 42/11 ح 14192 ، و البحار : 109/99 ح 13، تهذيب الأحكام : 3/5 ح 4، الاستبصار : 140/2 ح 4 باسنادهما عن محمّد بن مسلم قال : قلت لأبي جعفر علیه السلام بتفصيل، عنهما وسائل الشيعة : 39/11 ح 14185، التوحيد : 349 ح 10 ، عنه البحار : 108/99 ح 7.

115) - از ابو الربیع شامی روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خدای متعال: «و برای خداوند ، حج خانه (کعبه) واجب است بر مردمی که استطاعت داشته باشند»، سؤال کردند؟

حضرت فرمود: مردم (اهل سنّت) در این باره چه می گویند؟

گفتند: (آن ها) می پندارند که منظور زاد و توشه است.

فرمود: همین مطلب را از امام باقر علیه السلام سؤال کردند و ایشان فرمود: اگر چنین باشد که برای حج رفتن، با همۀ زاد و توشه خود برود و امکانات خانواده خود را هم بردارد، مردم همگی هلاک می شوند.

گفته شد: پس منظور از «السبیل» چیست؟

فرمود: منظور توسعه در اموال است که با مقداری از اموال خویش، به حجّ برود و مقداری را هم برای خانواده خود بگذارد که در مضیقه قرار نگیرند، آیا خداوند پرداخت زکات را واجب نکرده، اما بر کسی که حدّاقل دویست درهم داشته باشد.

116) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم: به مردی پیشنهاد سفر حجّ شد، ولی حيا و خجالت کشید که بپذیرد، آیا استطاعت حجّ شاملش گشته است؟

فرمود: بلی، به او بگو، حیا و خجالت را کنار بگذارد و اگر چه با الاغ بدون دُم باشد، باید به حج برود و اگر هم بتواند مقداری از راه را پیاده برود و مقداری را سوار شود، باید انجام دهد.

ص: 117

758 / [117] - عَنْ أَبِی أُسَامَهَ زَیْدٍ الشَّحَّامِ عَنْ أَبَی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی: ﴿ وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً ﴾ قَالَ: سَأَلْتُهُ مَا اَلسَّبِیلُ؟

قَالَ: ﴿ یَکُونُ لَهُ مَا یَحُجُّ بِهِ. ﴾

قُلْتُ: أَرَأَیْتَ إِنْ عُرِضَ عَلَیْهِ مَالٌ یَحُجُّ بِهِ فَاسْتَحْیَا مِنْ ذَلِکَ؟

قَالَ: ﴿ هُوَ مِمَّنِ اِسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلاً، [ثُمّ] قَالَ: وَ إِنْ کَانَ یُطِیقُ اَلْمَشْیَ بَعْضاً وَ اَلرُّکُوبَ بَعْضاً فَلْیَفْعَلْ. ﴾ قُلْتُ: أَرَأَیْتَ قَوْلَ اَللَّهِ: ﴿ وَ مَنْ کَفَرَ ﴾ أَهُوَ فِی اَلْحَجِّ؟

قَالَ: ﴿ نَعَمْ، قَالَ: هُوَ کُفْرُ اَلنِّعَمِ وَ قَالَ: مَنْ تَرَکَ فِی خَبَرٍ آخَرَ. ﴾ (1)

759 / [118] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: قَوْلُ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿ مَنِ اِسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبِیلاً ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ تُخْرِجُ، وَ إِذَا لَمْ یَکُنْ عِنْدَکَ تَمْشِی. ﴾

قَالَ: قُلْتُ: لاَ نَقْدِرُ عَلَی ذَلِکَ. قَالَ: ﴿ یَمْشِی وَ تَرْکَبُ أَحْیَاناً ﴾ .

قُلْتُ: لاَ یقْدِرُ عَلَی ذَلِکَ.

قَالَ: ﴿ یَخْدُمُ قَوْماً وَ تَخْرُجُ مَعَهُمْ. ﴾ (2)

ص: 118


1- عنه بحار الأنوار: 110/99 ح 18 ، و وسائل الشيعة : 42/11 ح 14194 ، و البرهان في تفسير القرآن : 81/2 ح 17 و نور الثقلين : 373/1 ح 281 باختصار. الكافي : 266/4 ح 1، تهذيب الأحكام : 3/5 ح 3، الاستبصار : 140/2 ح 3 بإسنادهم عن الحلبي، عن أبی عبد اللّه علیه السلام بتفاوت يسير.
2- عنه بحار الأنوار : 111/99 ح 19 ، و البرهان في تفسير القرآن : 81/2 ح 18، و مستدرك الوسائل : 22/8 ح 8967 بتفاوت يسير. من لا يحضره الفقيه : 295/2 ح 2504 ، تهذيب الأحكام : 10/5 ح 26 ، و 459 ح 240، الاستبصار : 140/2 ح 5، عنهم وسائل الشيعة : 43/11 ح 14196 .

117) - از ابو اسامه زید شحّام روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و برای خداوند ، حج خانه (كعبه) واجب است بر مردمی که استطاعت داشته باشند»، سؤال کردم که منظور از «سبیل» چیست؟

فرمود: این است که توانایی رفتن به حجّ را (از هر جهت) داشته باشد.

عرض کردم: کسی که برایش جریانی پیش آمد که توانایی رفتن به حجّ را پیدا کرد، ولی (از قبول آن) حیا و خجالت داشت (آیا باز هم آیه قرآن شاملش می شود)؟

فرمود: او از کسانی است که استطاعت رفتن به مکه برایش حاصل شده، (سپس) فرمود: اگر چه بتواند مقداری راه را پیاده و مقداری را سواره برود، باید حجّ را انجام دهد.

گفتم: به نظر شما فرمایش خداوند متعال ﴿ وَ مَن كَفَرَ ﴾ آیا در رابطه با حجّ می باشد؟

فرمود: بلی، و افزود منظور، کفران نعمت ها است، رتوی گوید: در خبری (دیگر) وارد شده که منظور کسی است که ترک (حجّ) کند.

118) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: منظور از فرمایش خداوند متعال: «بر مردمی که استطاعت داشته باشند» چیست؟

فرمود: باید بیرون روی، چنان چه اگر مرکب سواری نداری، باید پیاده بروی.

گفتم: توان پیاده رفتن را ندارد، فرمود: مقداری راه برود و مقداری هم سوار شود، گفتم: این را هم نمی تواند، فرمود: خدمت کاریِ گروه ها و کاروان ها را قبول کند و با آنان برود (و حجّ را انجام بدهد).

ص: 119

760 / [119] - عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی: ﴿ وَ لِلّه عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ اَلصِّحَّهُ فِی بَدَنِهِ وَ اَلْقُدْرَهُ فِی مَالِهِ. ﴾ (1)

761 / [120] - وَ فِی رِوَایَهِ حَفْصٍ اَلْأَعْوَرِ، عَنْهُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

﴿ اَلْقُوَّهُ فِی اَلْبَدَنِ، وَ اَلْیَسَارُ فِی اَلْمَالِ. ﴾ (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اتَّقُوا اللّهَ حَقَّ تُقَاته وَ لَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنتُم مُّسْلِمُونَ ﴿ 102 ﴾ وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْل اللّه جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَنًا وَ كُنتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنقَذَكُم مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ ءَايَتِهِ. لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ ﴾ ﴿ 103 ﴾

762 / [121] - عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ خَالِدٍ قَالَ:

قَالَ أَبُو اَلْحَسَنِ اَلْأَوَّلُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : ﴿ کَیْفَ تَقْرَأُ هَذِهِ اَلْآیَهَ ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ ءَامَنُوا اِتَّقُوا اَللّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلاّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ ﴾ مَا ذَا قُلْتَ: مُسْلِمُونَ؟

فَقَالَ: ﴿ سُبْحَانَ اَللَّهِ! تُوقِعُ عَلَیْهِمْ اَلْإِیمَانَ فَسَمَّیْتَهُمْ مُؤْمِنِینَ ثُمَّ یَسْأَلْهُمْ اَلْإِسْلاَمَ ،

ص: 120


1- عنه بحار الأنوار: 111/99 ح 20، و وسائل الشيعة : 36011 ح 14178 البرهان في القرآن : 81/2 ح 19.
2- عنه بحار الأنور 111/99 ذيل ح 20، و وسائل الشيعة 36011 ح 14179، و البرهان تفسير القرآن : 81/2 ذيل ح 19.

119) - از عبد الرحمان بن حجّاج روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام دیه درباره فرمایش خداوند متعال: «و برای خداوند ، حج (كعبه) واجب است بر مردمی که استطاعت داشته باشند،» سؤال کردم؟

فرمود: صحت و سلامتی بدن و توان مالی (برای تهیه زاد و توشه) است.

120) - در روایت حفص أعور آمده است، که حضر فرمود:

نیروی جسمی و توان مالی می باشد.

فرمایش خداوند متعال: ای کسانی که ایمان آورده اید! آن گونه که حق (رعایت) تقوا و پرهیزکاری است از (عقاب) خدا بپرهیزید! و از دنیا نروید، مگر این که مسلمان باشید (102) و همگی به ریمان خدا (قرآن و اسلام و عترت) چنگ زنید، و پراکنده نشوید! و نعمت (بزرگِ) خدا را بر خود، به یاد آورید که چگونه دشمن یک دیگر بود بد و او میان دل های شما، الفت ایجاد نمود و به برکتِ نعمت او، برادر شدید و شما بر لبِ حفره ای از آتش بودید، پس خداوند شما را از آن نجات داد، خداوند این چنین آیات خود را برای شما آشکار می سازد، شاید پذیرای هدایت شوید. (103)

121) - از حسین بن خالد روایت کرده است که گفت:

امام کاظم علیه السلام فرمود: این آیه «ای کسانی که ایمان آورده اید! تقوای خداوند را - به طور دقیق - رعایت نمایید و شما نخواهید مُرد مگر آن که مسلمان باشید» را چگونه قرائت می نمایید؟ عرض کردم: «مسلمون»، فرمود: سبحان اللّه! خداوند منزّه است (خیلی عجیب می باشد) ایمان را بر ایشان مقرّر می دارد و آنان را مؤمنین می نامد و سپس از آن ها می می خواهد که اسلام آورند.

ص: 121

وَ اَلْإِیمَانُ فَوْقَ اَلْإِسْلاَمِ ﴾ قُلْتُ: هَکَذَا یُقْرَأُ فِی قِرَاءَهِ زَیْدٍ.

قَالَ: ﴿ إِنَّمَا هِیَ فِی قِرَاءَهِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ، وَ هُوَ اَلتَّنْزِیلُ اَلَّذِی نَزَلَ بِهِ جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَلَی مُحَمَّدٍ صَلَّی عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ﴿ إِلاّ وَ أَنْتُمْ مُسَلِّمُونَ ﴾ لِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ثُمَّ اَلْإِمَامِ مِنْ بَعْدِهِ. ﴾ (1)

763 / [122] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿ اتَّقُواْ اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ یُطَاعُ فَلاَ یُعْصَی وَ یُذْکَرُ فَلاَ یُنْسَی، وَ یُشْکَرُ فَلاَ یُکْفَرُ ﴾ . (2)

764 / [123] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ اتَّقُواْ اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ مَنْسُوخَهٌ. ﴾ قُلْتُ: وَ مَا نَسَخَتْهَا؟

قَالَ: قَوْلُ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ فَاتَّقُوا اَللّهَ مَا اِسْتَطَعْتُمْ ﴾ (3) . (4)

ص: 122


1- عنه بحار الأنوار: 232/68 و 269/70 ، و البرهان 82/2 ح 3 ، و نور الثقلين: 377/1 ح 302 . المناقب لابن شهر آشوب 48/4 (فصل في المقدّمات) القطعة الأخيرة منه ، عن (الإمام) الباقر علیه السلام.
2- عنه بحار الأنوار : 292/70 ذيل ح 31 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 83/2 ح 4 . المحاسن : 204/1 ح 50 (باب - 4 حق اللّه عزّ و جلّ على خلقه) بإسناده عن أبي بصير قال : سألت أبا عبد اللّه علیه السلام عنه مشكاة الأنوار: 44 (الفصل الثاني عشر في التقوى و الورع)، و مستدرك الوسائل : 265/11 ح 12952 ، الزهد : 46 ح 37 (باب - 2 في الأدب و الحثّ على الخير)، عنه وسائل الشيعة : 235/15 ح 20366 ، معاني الأخبار: 240 ح 1، عنه البحار : ح 29170 ح 31، تحف العقول : 362، عنه البحار : 244/78 ، إرشاد القلوب : 61/1 (الباب الثالث عشر في المبادرة)، شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد : 85/11.
3- سورۀ التغابن : 16/64 .
4- عنه بحار الأنوار : 232/68 و 287/70 ح 12 و البرهان في تفسير القرآن : 83/2 ح 5. تفسير القمّي : 108/1 (رفع عیسی علیه السلام) ، و 372/2 (سورة التغابن)، عنه البحار 10/93، متشابه القرآن : 230/2 فيه : قال قتادة و الربيع و السدّي و ابن زيد و البحار : 283/70 ح 3 عن تفسير النعماني، بالإسناد المسطور في كتاب القرآن عن أمير المؤمنين علیه السلام.

توجّه ندارید که ایمان، مافوق و برتر از اسلام می باشد؟

عرض کردم: در قرائت زید این چنین آمده است.

فرمود: البته این در قرائت امام علی علیه السلام می باشد که این همان تنزیل بر حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم خواهد بود «مگر آن که تسلیم باشید» یعنی، باید تسلیم رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم و سپس تسلیم امامان علیهم السلام بعد از او باشید.

122) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «تقوای خداوند را - به طور دقیق - رعایت نمایید»، سؤال کردم؟

فرمود: (خداوند) اطاعت می شود و خلاف و معصیت نمی شود، او همیشه متذکّر و یاد آور است و فراموش نخواهد شد، او شکر سپاس می شود و ناسپاسی و (نعمت های خداوند) کفران نمی شود.

123) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «تقوای خداوند را - به طور دقیق - رعایت نمایید» سؤال کردم؟

فرمود: نسخ شده است.

عرض کردم: چه آیه ای آن را نسخ کرده است؟

فرمود: فرمایش خداوند متعال: «تا آن جایی که در توان دارید، تقوای الهی را رعایت کنید».

ص: 123

765 / [124] -عَنِ اِبْنِ یَزِیدَ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿ وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ حَبْلُ اَللَّهِ اَلْمَتِینُ. ﴾ (1)

766 / [125] - عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ، قَالَ:

آلُ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ هُمْ حَبْلُ اَللَّهِ اَلَّذِی أُمِرْنَا بِالاِعْتِصَامِ بِهِ، فَقَالَ: ﴿ وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُواْ ﴾ (2)

767 / [126] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ اَلْبَصْرِیِّ اَلدَّیْلَمِیِّ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ کُنْتُمْ عَلی شَفا حُفْرَهٍ مِنَ اَلنّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْها ﴾ [قَالَ:] مُحَمَّدٌ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ. (3)

768 / [127] - عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ مِیثَمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿ أَبْشِرُوا بِأَعْظَمِ اَلْمِنَنِ عَلَیْکُمْ قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ وَ كُنتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ

ص: 124


1- عنه بحار الأنوار: 15/36 ح 1، و البرهان في تفسير القرآن 87/2 ح 7 ، و نور الثقلين: 377/1 ح 303. ورد هذا العنوان: ﴿ أَنَا حَبْلُ اَللَّهِ اَلْمَتِینُ ﴾ فى تعابير مختلفة من الزيارات و الأدعية و التفاسير و غيرها، نحو الغيبة للنعماني: 165 ، الاختصاص: 248 ، معاني الأخبار: 17، التوحيد: 164، إرشاد القلوب: 79/1 (الباب التاسع عشر في قراءة القرآن) أعلام الدين: 107 (أبيات في التوحيد)، إقبال الأعمال: 608 (زيارة مولانا أمير المؤمنين علیه السلام).
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 87/2 ح 8، و نور الثقلين : 377/1 ح 304. تفسير فرات الكوفي : 91 ضمن ح 74 بإسناده عن جعفر بن محمّد علیهما السلام، عنه البحار: 91 18/36 ح 11 . و تقدّم أيضاً في الحديث 301 في سورۀ «البقرة».
3- عنه بحار الأنوار: 54/24 ح 11 ، و البرهان في تفسير القرآن : 88/2 ح 14، و نور الثقلين : 379/1 ح 315. الكافي: 183/8 ح 208 بإسناده عن أحمد بن محمّد بن خالد، عن أبيه، عن أبی عبد اللّه علیه السلام ... قال: بمحمّد، هكذا و اللّه! نزل بها جبرئیل علیه السلام على محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم، و عنه البحار : 57/92 ح 32.

124) - از ابن یزید روایت کرده است، که گفت:

از امام کاظم علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «و همگی به ریسمان خداوند چنگ بزنید»، سؤال کردم؟

فرمود: علی بن ابی طالب علیه السلام ريسمان محکم الهی است.

125) - از جابر روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: آل محمّد علیهم السلام ، ریسمان و حبل خدایند، که خداوند متعال دستور داده است، تا به ایشان چنگ زده و توسّل یابیم و فرمود: «و همگی به ریسمان خداوند چنگ بزنید و پراکنده نشوید».

126) - از محمّد بن سلیمان بصری دیلمی، به نقل از پدرش روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «و شما در لبۀ پرتگاه (به درون) آتش بودید، پس (آن چه که) شما را از آن (خطر) نجات بخشید»، - فرمود: (کسی که شما را از پرتگاه در آتش نجات داد) حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم- بوده است.

127) - از ابو الحسن علی بن محمّد بن میثم روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام، فرمود: بر شما به بزرگ ترین منّت ها و نعمت های الهی بشارت باد، همچنان که فرموده است: «و شما در لبۀ پرتگاه (افتادن به درون) آتش بودید، پس شما را از آن (خطر) نجات بخشید» که این نجاتِ از طرف خداوند (تبارک و تعالی)، یک نوع هدیه است و خداوند هدیه خود را باز پس نمی گیرد.

ص: 125

النَّارِ فَأَنْقَذَكُم مِّنْهَا ﴾ ،فَالْإِنْقَاذُ مِنَ اَللَّهِ هِبَهٌ وَ اَللَّهُ لاَ یَرْجِعُ مِنْ هِبَتِهِ. ﴾ (1)

769 / [128] - عَنِ اِبْنِ هَارُونَ ، قَالَ:

کَانَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ إِذَا ذُکِرَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ قَالَ: ﴿ بِأَبِی وَ أُمِّی وَ نَفْسِی وَ قَوْمِی وَ عِتْرَتِی!، عَجَبٌ لِلْعَرَبِ کَیْفَ لاَ تَحْمِلُنَا عَلَی رُءُوسِهَا! وَ اَللَّهُ یَقُولُ فِی کِتَابِهِ : ﴿ وَ کُنْتُمْ عَلی شَفا حُفْرَهٍ مِنَ اَلنّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْها ﴾ فَبِرَسُولِ اَللَّهِ وَ اَللَّهِ! أُنْقِذُوا. ﴾ (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ لْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الخَيْر وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَ أُوْلَئُكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴾ ﴿ 104 ﴾

770 / [129] - عَنْ أَبِی عَمْرٍو اَلزُّبَیْرِیِّ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی : ﴿ وَ لْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنْ الْمُنكَرِ ﴾ ، قَالَ: ﴿ فِی هَذِهِ اَلْآیَهِ تَکْفِیرُ أَهْلِ اَلْقِبْلَهِ بِالْمَعَاصِی، لِأَنَّهُ مَنْ لَمْ یَکُنْ یَدْعُو إِلَی اَلْخَیْرَاتِ وَ یَأْمُرُ بِالْمَعْرُوفِ، وَ یَنْهَی عَنِ اَلْمُنْکَرِ مِنَ اَلْمُسْلِمِینَ فَلَیْسَ مِنَ اَلْأُمَّهِ اَلَّتِی وَصَفَهَا اَللَّهُ لِأَنَّکُمْ تَزْعُمُونَ أَنَّ جَمِیعَ اَلْمُسْلِمِینَ مِنْ أُمَّهِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ وَ قَدْ بَدَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ وَ قَدْ وَصَفَتْ أُمَّهَ مُحَمَّدٍ بِالدُّعَاءِ إِلَی اَلْخَیْرِ وَ اَلْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَلنَّهْیِ عَنِ اَلْمُنْکَرِ، وَ مَنْ لَمْ یُوجَدْ فِیهِ اَلصِّفَهُ اَلَّتِی وَصَفَتْ بِهَا فَکَیْفَ یَکُونُ مِنَ اَلْأُمَّهِ وَ هُوَ عَلَی خِلاَفِ مَا شَرَطَهُ اَللَّهُ عَلَی اَلْأُمَّهِ وَ وَصَفَهَا بِهِ. ﴾ (3)

ص: 126


1- عنه بحار الأنوار: 54/24 ح 12، و البرهان في تفسير القرآن : 88/2 ح 15، و نور الثقلين: ح 314، و مستدرك الوسائل : 74/14 ح 16136 .
2- عنه بحار الأنوار: 54/24 ح 13، و البرهان في تفسير القرآن : 88/2 ح 16 . الكافي : 266/8 ح : 266/8 ح 388 بإسناده عن أبي هارون المكفوف، عن أبی عبد اللّه علیه السلام بتفاوت يسير .
3- عنه بحار الأنوار: 284/68 ح 41، و البرهان: 89/2 ح 3 و مستدرك الوسائل: 177/12 ح 13811. دعائم الإسلام : 33/18 (ذكر إيجاب الصلاة على محمّد و على آل محمّد علیهم السلام) بتفاوت.

128) - از ابن هارون روایت کرده است، که گفت:

هر گاه امام صادق علیه السلام پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم را یاد می نمود، می فرمود: پدرم، مادرم، جانم، خانواده ام و طایفه ام فدایش باد! بسی شگفت آور است که چگونه عرب ها ما (اهل بیت رسالت علیهم السلام) را بر سر خود نمی نهند، با این که خداوند در کتابش (قرآن) فرموده است: «و شما در لبۀ پرتگاه (به درون) آتش بودید، پس شما را از آن (خطر) نجات بخشید» پس شما را - به خدا سوگند! - به وسیله رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم (و اهل بیت او علیهم السلام) نجات داد.

فرمایش خداوند متعال: و باید از میان شما افردای باشند که دعوت به نیکی و امر به معروف و نهی از منکر کنند و آنان همان رستگاران خواهند بود. (104)

129) - از ابو عمرو زُبیری روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «و باید از بین شما افرادی باشند که دعوت به کار های نیک کنند و امر به معروف و نهی از منکر انجام دهند»، فرمود: این آیه در مورد تکفیر اهل قبله است که با ارتکاب گناه و معصیت صورت می گیرد؛ زیرا کسی که دعوت به کار های خیر نکند و امر به معروف و نهی از منکر انجام ندهد، مسلمان نخواهد بود و کسی که مسلمان نباشد، از امّت اسلامی که خداوند توصیف شان نموده، نمی باشد؛ چون فکر می کنید هر مسلمانی، از امت حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم می باشد.

این آیه، مطلب را آشکارا بیان کرده و امّت حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم را بر دعوت به کار های خیر و انجام امر به معروف و نهی از منکر توصیف نموده و کسی که این خصوصیات را نداشته باشد، چگونه می تواند از این امّت باشد با این که بر خلاف شرط خدا رفتار کرده است.

ص: 127

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لَوْ ءَامَنَ أَهْلُ الْكِتابِ لَكَانَ خَيْرًا لَّهُم مِّنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَكْثَرُهُمُ الْفَسِقُونَ ﴾ ﴿ 110 ﴾

771 / [130] - عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَی ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، قَالَ: ﴿ فِی قِرَاءَهِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ﴿ کُنْتُمْ خَیْرَ أَئِمَّهٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ ﴾ - قَالَ-: ﴿ هُمْ آلُ مُحَمَّدٍ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ. ﴾ ﴾ (1)

772 / [131] - أَبُو بَصِیرٍ ، عَنْهُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ: قَالَ: ﴿ إِنَّمَا أُنْزِلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ عَلَی مُحَمَّدٍ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِیهِ وَ فِی اَلْأَوْصِیَاءِ خَاصَّهً، فَقَالَ: (کُنْتُمْ خَیْرَ أَئِمَّهٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ اَلْمُنْکَرِ ﴾ هَکَذَا وَ اَللَّهِ نَزَلَ بِهَا جَبْرَئِیلُ ، وَ مَا عَنَی بِهَا إِلاَّ مُحَمَّداً وَ أَوْصِیَاءَهُ - صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِمْ -. ﴾ (2)

773 / [132] - عَنْ أَبِی عَمْرٍو اَلزُّبَیْرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ اَلْمُنْکَرِ ﴾ قَالَ: ﴿ یَعْنِی اَلْأُمَّهَ اَلَّتِی وَجَبَتْ لَهَا دَعْوَهُ إِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، فَهُمُ اَلْأُمَّهُ اَلَّتِی بَعَثَ اَللَّهُ فِیهَا وَ مِنْهَا وَ إِلَیْهَا، وَ هُمُ اَلْأُمَّهُ اَلْوُسْطَی وَ هُمْ خَیْرُ أُمَّهٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ. ﴾ (3)

ص: 128


1- عنه بحار الأنوار: 153/24 ح 1 ، و البرهان في تفسير القرآن : 92/2 ح 2 . المناقب لابن شهر آشوب : 130/4 فيه : روى أبو حمزة، عن أبي جعفر الباقر علیه السلام: ... قال نحن هم، عنه البحار 155/24 ح 8.
2- عنه بحار الأنوار : 153/24 ح 2 ، و البرهان في تفسير القرآن : 92/2 ح 3، و نور الثقلين : 383/1 ح 328. المناقب لابن شهر آشوب: 153/24 عن الباقر علیه السلام بتفاوت، عنه البحار : 155/24 ح 12 .
3- عنه بحار الأنوار : 153/24 ح 3، و البرهان في تفسير القرآن: 92/2 ح 4، و نور الثقلين : 383/1 ح 329. و تقدّم الحديث أيضاً بتمامه مع تخريجاته في الحديث 115 في سورۀ «البقرة».

فرمایش خداوند متعال: شما بهترین امتی بودید که برای انسان ها آفریده شده اند (چون) امر به معروف و نهی از منکر می کنید و به خدا ایمان دارید، پس اگر اهل کتاب، (به چنین برنامه و آیین درخشانی) ایمان آورند برای آن ها بهتر است (ولی تنها) عده ای اندک از آن ها با ایمان هستند و بیشتر آن ها فاسق می باشند. (110)

130) - از حمّاد بن عیسی، به نقل از بعضی اصحاب روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: در قرائت امام علی علیه السلام این چنین «شما بهترین امامانی هستید که برای (هدایت) مردم بیرون (و انتخاب) شده اید» می باشد. سپس افزود: ایشان، آل محمّد علیهم السلام هستند.

131) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: این در شأن و منزلت حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم و مخصوصاً اوصيا و جانشینان (بر حقّ) آن حضرت نازل شده است؛ می فرماید: «شما امامان که برای مردم بر انگیخته شده اید. امر به معروف و نهی از منکر انجام می دهید»؛ به خدا سوگند! آیه این چنین توسط جبرئیل نازل شده است و غیر از حضرت محمّد و اوصیایش علیهم السلام شخص دیگری مقصود نیست.

132) - از ابو عمر و زُبیری روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمايش خداوند متعال «شما بهترین امّتی هستید که برای مردم بر انگیخته شده اید، امر به معروف و نهی از منکر انجام می دهید»، فرمود: آن امّتی که دعوت حضرت ابراهیم علیه السلام شامل ایشان گفته است، همان امّتی هستند که خداوند در بین ایشان، برای ایشان و از میان ایشان (پیشوایان را) بر انگیخته است که همان «امّت وُسطی» می باشند و آنان بهترین و برترین امّت ها هستند.

ص: 129

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ لَن يَضُرُّوكُمْ إِلَّا أَذًی وَ إِن يُقتِلُوكُمْ يُوَلُّوكُمُ الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا يُنصَرُونَ ﴿ 111 ﴾ ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّهُ أَیْنَ مَاثُقِفُوا إِلاَّ بِحَبْلٍ مِّنَ اللَّهِ وَ حَبْلٍ مِّنَ النَّاسِ وَ بَآءُو بِغَضَبٍ مِّنَ اللَّهِ وَ ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الْمَسْکَنَهُ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ کَانُوا یَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَ یَقْتُلُونَ الْأَنبِیَآءَ بِغَیْرِ حَقٍّ ذَلِکَ بِمَا عَصَوا وَّ کَانُوا یَعْتَدُونَ ﴾ ﴿ 112 ﴾

774/ [133]- عَنْ یُونُسَ بْنِ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا رَفَعُوهُ إِلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿ إِلاّ بِحَبْلٍ مِنَ اَللّهِ وَ حَبْلٍ مِنَ اَلنّاسِ ﴾ قَالَ: ﴿ اَلْحَبْلُ مِنَ اَللَّهِ کِتَابُ اَللَّهِ وَ اَلْحَبْلُ مِنَ اَلنَّاسِ هُوَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ. ﴾ (1)

775 / [134] - عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: وَ تَلاَ هَذِهِ اَلْآیَهَ: ﴿ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کانُوا یَکْفُرُونَ بِئَایتِ اَللّهِ وَ یَقْتُلُونَ الأَنبِیَآءَ بِغَیْرِ اَلْحَقِّ ذلِکَ بِما عَصَوْا وَ کانُوا یَعْتَدُونَ. ﴾

قَالَ: ﴿ وَ اَللَّهِ، مَا قَتَلُوهُمْ بِأَیْدِیهِمْ، وَ لاَ ضَرَبُوهُمْ بِأَسْیَافِهِمْ، وَ لَکِنْ سَمِعُوا أَحَادِیثَهُمْ فَأَذَاعُوهَا، فَأُخِذُوا عَلَیْهَا، فَقُتِلُوا، فَصَارَ قَتْلاً وَ اِعْتِدَاءً وَ مَعْصِیَهً. ﴾ (2)

ص: 130


1- عنه بحار الأنوار: 15/36 ح 2 و البرهان في تفسير القرآن : 92/2 92 ح 7، و نور الثقلین: 383/1 ح 330. المناقب لابن شهر آشوب: 75/3، فيه عن أبي جعفر الباقر علیه السلام.
2- عنه البرهان في تفسير القرآن: 94/2 ح 2. المحاسن: 256/1 ح 291 (باب - 31 في التقيّة)، عنه البحار: 74/2 ح 44، قصص الأنبیاء علیه السلام للراوندي : 181 ح 219 عنه البحار: 420/75 ح 76. مشكاة الأنوار : 287 (الفصل الخامس في ذكر ما جاء في المؤمن).

فرمایش خداوند متعال: آن ها هرگز نمی توانند به شما ضرر و زیانی برسانند. جز آزار هایی مختصر و اگر با شما جنگ کنند، به شما پشت خواهند کرد (و شکست می خورند) سپس کسی آن ها را یاری نمی کند (111) هر جا یافت شوند. مُهر ذلت بر آنان خورده است، مگر با ارتباط به خدا و (یا) با ارتباط به مردم و به خشم خدا، گرفتار شده اند و مُهر بیچارگی بر آن ها زده شده، زیرا آن ها به آیات خدا، کفر می ورزیدند و پیامبران را به ناحق می کشتند، این رفتار و حرکات به خاطر آن است که گناه کردند و (به حقوق دیگران،) تجاوز نمودند. (112)

133) - از یونس بن عبد الرحمان، به نقل از عده ای از اصحاب روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «مگر به ریسمانی از طرف خداوند و ریسمانی از طرف مردم» فرمود: ﴿ حَبْلٍ مِنَ اللَّهِ ﴾ کتاب خداوند است و ﴿ حَبْلٍ مِنَ النَّاسِ ﴾ ، امام علی بن ابی طالب علیه السلام می باشد.

134) - از اسحاق بن عمار روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام این آیه شریفه: «زیرا به آیات خدا کافر شدند و پیامبران را به ناحق کشتند و این بدان سبب بود که عصبان ورزیدند و تجاوز کردند» را تلاوت می نمود و می فرمود: به خدا سوگند! پیامبران را با دست خود کتک نزدند و با شمشیر نکشتند، بلکه احادیث و اسرار آنان را می شنیدند (و در پیش دشمنان و مخالفان) آشکار و افشاگری می کردند، پس دستگیر و کشته می شدند و به چنین حرکتی، کشتن و معصیت گفته می شود.

ص: 131

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللّهُ بِبَدْرٍ وَ أَنتُمْ أَذلَّةٌ فَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴾ ﴿ 123 ﴾

776 / [135] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، قَالَ: قَرَأْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: ﴿ وَ لَقَدْ نَصَرَکُمُ اَللّهُ بِبَدْرٍ وَ أَنْتُمْ أَذِلَّهٌ ﴾ . فَقَالَ: ﴿ مَهْ!، لَیْسَ هَکَذَا أَنْزَلَهَا اَللَّهُ إِنَّمَا أُنْزِلَتْ: وَ أَنْتُمْ قَلِیلٌ ﴾. (1)

777/ [136] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: سَأَلَهُ أَبِی عَنْ هَذِهِ اَلْآیَهِ ﴿ لَقَدْ نَصَرَکُمُ اَللّهُ بِبَدْرٍ وَ أَنْتُمْ أَذِلَّهٌ ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ لَیْسَ هَکَذَا أَنْزَلَهُ اَللَّهُ مَا أَذَلَّ اَللَّهُ رَسُولَهُ قَطُّ إِنَّمَا أُنْزِلَتْ وَ أَنْتُمْ قَلِیلٌ. ﴾

و عَنِ عِیسَی، عَنْ صَفْوَانَ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ، مِثْلَهُ. (2)

778 / [137]- عَنْ رِبْعِیِّ بْنِ حَرِیزٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : أَنَّهُ قَرَأَ ﴿ وَ لَقَدْ نَصَرَکُمُ اَللَّهُ بِبَدْرٍ وَ أَنْتُمْ - ضُعَفَاءُ ﴾ - وَ مَا کَانُوا أَذِلَّهً وَ رَسُولُ اَللَّهِ فِیهِمْ - عَلَیْهِ وَ عَلَی آلِهِ اَلسَّلاَمُ- . (3)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ بَلَى إِن تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُواْ وَ يَأْتُوكُم مِن فَوْرِهِمْ هَذَا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُم بِخَمْسَةِ ءَالَفٍ مِنَ الْمَلَئِكَةِ مُسَوّمِينَ ﴾ ﴿ 125 ﴾

ص: 132


1- عنه بحار الأنوار: 19/ 283 ح 21 و البرهان في تفسير القرآن: 95/2 ح 2 و نور الثقلین: 387/1 ح 339.
2- عنه بحار الأنوار : 19/ 284 ح 22، و البرهان في تفسير القرآن: 95/2 ح 3.
3- عنه بحار الأنوار : 19/ 284 ح 23، و البرهان في تفسير القرآن: 95/2 ح 4. تفسير القمّي : 122/1 ، عنه البحار: 19/ 243 ح 1 . 63/92

فرمایش خداوند متعال: و همانا خداوند شما را در «جنگ بدر» یاری کرد (و بر دشمنان خطرناک، پیروز نمود) در حالی که شما (نسبت به آن ها) ناتوان بودید، پس بنا بر این این از (عقاب) خدا بپرهیزید (و مخالفتِ فرمانِ پیامبر نکنید) تا شکر نعمت او را بجا آورده باشید. (123)

135) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

در محضر امام صادق علیه السلام به این آیه «و هر آینه خداوند شما را در بدر یاری نمود و شما خوار و ذلیل بودید» را تلاوت نمودم فرمود: آرام باش، این چنین نازل نشده، بلکه ،آیه ابن جنين ﴿ وَ أَنْتُمْ قَلِيلٌ ﴾ نازل شده است.

136) - از عبد اللّه بن سنان روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: از پدرم دربارۀ این آیه: «و هر آینه خداوند شما را در پدر یاری نمود و شما خوار و ذلیل بودید» سؤال شد و فرمود: خداوند این چنین نازل ننموده، خداوند هرگز، رسولش و مؤمنین را دلیل نگرداند، بلکه ،آیه این چنین ﴿ وَ أَنْتُمْ قَلِيلٌ ﴾ نازل شده است.

و نیز به نقل از عیسی، از صفوان و از ابن سنان، مانند آن را روایت کرده است.

137) - از ربعی بن حریز روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام آیه را این چنین: «و هر آینه خداوند شما را در بدر یاری نمود و شما - ضعیف و ناتوان بودید -» قرائت نمود و فرمود: مؤمنین هرگز ذلیل نبودند، تا آن زمانی که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم در بین ایشان حضور داشت.

فرمایش خداوند متعال: آری، (امروز هم) اگر استقامت و تقوا پیشه کنید و دشمن به همین زودی به سراغ شما بیاید خداوند شما را به پنج هزار نفر از فرشتگان که نشانه هایی با خود دارند مدد خواهد داد. (125)

ص: 133

779 / [138] - عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

﴿ کَانَتْ عَلَی اَلْمَلاَئِکَهِ اَلْعَمَائِمُ اَلْبِیضُ اَلْمُرْسَلَهُ یَوْمَ بَدْرٍ. ﴾ (1)

780/ [139]- عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ هَمَّامٍ ، عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ مُسَوِّمِینَ ﴾ ، قَالَ: ﴿ اَلْعَمَائِمَ، اِعْتَمَّ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فَسَدَلَهَا مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ ﴾ (2)

781/ [140] - عَنْ ضُرَیْسِ بْنِ عَبْدِ اَلْمَلِکِ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ إِنَّ اَلْمَلاَئِکَهَ اَلَّذِینَ نَصَرُوا مُحَمَّداً صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ یَوْمَ بَدْرٍ فِی اَلْأَرْضِ، مَا صَعِدُوا بَعْدُ، وَ لاَ یَصْعَدُونَ حَتَّی یَنْصُرُوا صَاحِبَ هَذَا اَلْأَمْرِ وَ هُمْ خَمْسَهُ آلاَفٍ. ﴾ (3)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ لَيْسَ لَكَ مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ أَوْ يُعذِّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظَلِمُونَ ﴾ ﴿ 128 ﴾

ص: 134


1- عنه بحار الأنوار: 284/19 ح 24، و البرهان في تفسير القرآن : 103/2 ح 3، و نور الثقلین: 388/1 ح 345 و مستدرك الوسائل : 276/3 ح 3569. الكافي : 461/6 ح 3، عنه وسائل الشيعة: 55/5 ح 5888، و البحار : 297/19 ح 42، مکارم الأخلاق : 119 (في العمائم).
2- عنه بحار الأنوار: 284/19 ح 25، و البرهان في تفسير القرآن : 103/2 ح 4 و نور الثقلين : 388/1 ح 344، و مستدرك الوسائل: 276/3 ح 3570. الكافي : 460/6 ح 2 بإسناده عن أبي همّام، عن أبي الحسن علیه السلام، عنه وسائل الشبعة 0 55/5 ح 5887، و البحار 297/19 ح 41، مكارم الأخلاق: 119 (في العمائم).
3- عنه بحار الأنوار 284/19 ح 26، و البرهان في تفسير القرآن: 103/2 ح 5، و نور الثقلين 388/1 ح 346. الغيبة للنعماني. 244 ح 44 بإسناده عن عليّ بن أبي حمرة قال قال أبو عبد اللّه علیه السلام بتفاوت، دلائل الإمامة : 126 (ذكر معجراته علیه السلام) بإسناده عن محمّد بن سنان، عن يونس بن ظبیان قال: استاذنت علي ابي عبد اللّه علیه السلام ... بتفصيل، عنه البحار : 196/59 ذیل ح 62.

138) - از جابر روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: فرشته ها، در روز جنگ بدر عمامه های سفید بر سر نهادند و دو سر سر آن ها را آویزان کرده بودند.

139) - از اسماعیل بن همّام روایت کرده است، که گفت:

امام کاظم علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: ﴿ مُسَوّمين ﴾ ، فرمود: مقصود عمامه است؛ موقعی که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم عمامه بر سر می نهاد، یک سر آن را جلوی سینه و یک سر دیگرش را پشت (شانه اش) می انداخت.

140)- از ضُريس بن عبد الملک روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: همانا فرشته هایی که در جنگ بدر، حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم را در زمین یاری و حمایت کردند، آنان از دنیا به آسمان بالا نرفتند و بالا نمی روند تا زمانی که صاحب الأمر (حضرت مهدى آل محمّد علیهم السلام) ظهور و قیام نماید و او را یاری کنند، آنان پنج هزار فرشته می باشند.

فرمایش خداوند متعال: (ای پیامبر!) هیچ گونه اختیاری (در مورد عفو کافرین یا مؤمنین فرار کنندگان از جنگ) برای تو نمی باشد. مگر این که (خدا) بخواهد آنان را ببخشد یا مجازات کند، چون که آنان ستم کار هستند. (128)

ص: 135

782 / [141] - عَنْ جَابِرٍ اَلْجُعْفِیِّ قَالَ:

قَرَأْتُ عِنْدَ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَوْلَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿ لَیْسَ لَکَ مِنَ اَلْأَمْرِ شَیْءٌ ﴾ قَالَ: ﴿ بَلَی، وَ اَللَّهِ! إِنَّ لَهُ مِنَ اَلْأَمْرِ شَیْئاً وَ شَیْئاً وَ شَیْئاً وَ لَیْسَ حَیْثُ ذَهَبْتَ وَ لَکِنِّی أُخْبِرُکَ أَنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَمَّا أَمَرَ نَبِیَّهُ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنْ یُظْهِرَ وَلاَیَهَ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَکَّرَ فِی عَدَاوَهِ قَوْمِهِ لَهُ وَ مَعْرِفَتِهِ بِهِمْ وَ ذَلِکَ لِلَّذِی فَضَّلَهُ اَللَّهُ بِهِ عَلَیْهِمْ فِی جَمِیعِ خِصَالِهِ کَانَ أَوَّلَ مَنْ آمَنَ بِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ بِمَنْ أَرْسَلَهُ وَ کَانَ أَنْصَرَ اَلنَّاسِ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ أَقْتَلَهُمْ لِعَدُوِّهِمَا وَ أَشَدَّهُمْ بُغْضاً لِمَنْ خَالَفَهُمَا وَ فَضَّلَ عِلْمَهُ اَلَّذِی لَمْ یُسَاوِهِ أَحَدٌ وَ مَنَاقِبَهُ اَلَّتِی لاَ تُحْصَی شَرَفاً. ﴾

﴿ فَلَمَّا فَکَّرَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فِی عَدَاوَهِ قَوْمِهِ لَهُ فِی هَذِهِ اَلْخِصَالِ وَ حَسَدِهِمْ لَهُ عَلَیْهَا ضَاقَ عَنْ ذَلِکَ [صَدْرِهِ] ﴾

﴿ فَأَخْبَرَ اَللَّهُ أَنَّهُ لَیْسَ لَهُ مِنْ هَذَا اَلْأَمْرِ شَیْءٌ إِنَّمَا اَلْأَمْرُ فِیهِ إِلَی اَللَّهِ أَنْ یُصَیِّرَ عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَصِیَّهُ وَ وَلِیَّ اَلْأَمْرِ بَعْدَهُ فَهَذَا عَنَی اَللَّهُ وَ کَیْفَ لاَ یَکُونُ لَهُ مِنَ اَلْأَمْرِ شَیْءٌ وَ قَدْ فَوَّضَ اَللَّهُ إِلَیْهِ أَنْ جَعَلَ مَا أَحَلَّ فَهُوَ حَلاَلٌ وَ مَا حَرَّمَ فَهُوَ حَرَامٌ قَالَ: ﴿ ما ءَاتَاکُمُ اَلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا ﴾ . ﴾ (1) . (2)

783 / [142] - عَنْ جَابِرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَوْلُهُ لِنَبِیِّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ﴿ لَیْسَ لَکَ مِنَ اَلْأَمْرِ شَیْءٌ ﴾ فَسِّرْهُ لِی

ص: 136


1- سورۀ الحشر : 7/59.
2- عنه بحار الأنوار: 11/17 ح 22 و 337/25 ح 17، و البرهان في تفسير القرآن : 103/2 ، ح 2، و نور الثقلين : 388/1 ح 347 بتفاوت يسير ، و 284/5 ح 43 قطعة منه.

141)- از جابر جُعفی روایت کرده است که گفت:

نزد امام باقر علیه السلام فرمایش خداوند: «از آن امر چیزی برای تو نیست» را قرائت کردم، فرمود: بلی، به خدا سوگند! برای او از امر مقداری و مقداری و مقداری است آن طور که تو گمان کرده ای -(که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم دارای تمام امور و اختیارات نمی باشد)- نیست ولی من برایت توضیح می دهم: هنگامی که خداوند متعال به پیامبرش صلی اللّه علیه و آله و سلم دستور داد که خلافت و ولایت علی علیه السلام را اظهار نماید، حضرت در اندیشه دشمنی خویشاوندان خود شد و سابقه دشمنی آنان را نسبت به او می دانست که این دشمنی به آن جهت می باشد که خداوند علی علیه السلام را در تمام صفات و کمالات، بر تمامی آنان برتری داده بود؛ او اول کسی بود که به خدا و رسالت پیامبر ایمان آورد، از تمام مردم بیشتر خدا و پیامبرش را یاری و حمایت می نمود، از همه بیشتر با دشمنان پیکار می کرد از همه بیشتر با دشمنان خدا و پیامبر کینه داشت. هم چنین نسبت به مقام علمی او که هیچ کس مساوی و هم پای او نبود و دیگر مناقب و فضائلی که از حدّ شمارش بیشتر است.

پس وقتی پیامبر به فکر دشمنی آنان با علی علیه السلام افتاد و این که بر او حسادت و رشگ می برند، دل تنگ شد؛ لذا خداوند به او اطلاع داد که این امر مربوط به او نیست بلکه این امر ولایت و خلافت بستگی به خدا دارد و او تعیین می نماید که علی علیه السلام و وصی و ولی امر بعد از پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلم باشد.

پس منظور از آیه همین است و چگونه چنین نباشد و او اختیاری نداشته باشد؟ با این که امور را به او تفویض نموده که هر چه را حلال کند حلال و هر چه را حرام نماید حرام می باشد؛ به دلیل فرمایش خداوند: «آن چه که را رسول (خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم) برای تان آورد و بیان نمود، بپذیرید و عمل کنید و از آن چه که شما را نهی کرده دوری نمایید».

142) - از جابر روایت کرده است که گفت: به امام باقر علیه السلام عرض کردم: فرمایش خداوند را خطاب به پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلم: «از آن امر چیزی برای تو نیست» برایم تفسیر بفرما.

ص: 137

قَالَ: فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ لِشَیْءٍ قَالَهُ اَللَّهُ، وَ لِشَیْءٍ أَرَادَهُ اَللَّهُ، یَا جَابِرُ! إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ کَانَ حَرِیصاً عَلَی أَنْ یَکُونَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مِنْ بَعْدِهِ عَلَی اَلنَّاسِ وَ کَانَ عِنْدَ اَللَّهِ خِلاَفُ مَا أَرَادَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ. ﴾

قَالَ: قُلْتُ: فَمَا مَعْنَی ذَلِکَ؟

قَالَ: ﴿ نَعَمْ، عَنَی بِذَلِکَ قَوْلَ اَللَّهِ لِرَسُولِهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: ﴿ لَیْسَ لَکَ مِنَ اَلْأَمْرِ شَیْءٌ ﴾ یَا مُحَمَّدُ! فِی عَلِیٍّ، اَلْأَمْرُ إِلَیَّ فِی عَلِیٍّ وَ فِی غَیْرِهِ، أَلَمْ [أَتْلُ] عَلَیْکَ یَا مُحَمَّدُ! فِیمَا أَنْزَلْتُ مِنْ کِتَابِی إِلَیْکَ ﴿ الَمَ * أَحَسِبَ اَلنّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا ءَامَنّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ* وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُواْ وَ لَیَعْلَمَنَّ الْکَاذِبِینَ ﴾ (1) قَالَ: فَوَّضَ رَسُولُ اَللَّهِ اَلْأَمْرَ إِلَیْهِ. ﴾ (2)

784/[143] - عَنِ اَلْجَرْمِیِّ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : أَنَّهُ قَرَأَ ﴿ لَیْسَ لَکَ مِنَ اَلْأَمْرِ شَیْءٌ إِنَّ يَتُبْ [أَنْ تَتُوبَ] عَلَیْهِمْ أَوْ تُعَذِّبَهُمْ [يُعَذِّبَهُمْ] فَإِنَّهُمْ ظَالِمُونَ. ﴾ (3)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ سَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَوَتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ ﴾ ﴿ 133 ﴾

ص: 138


1- سوره عنکبوت 1/29 - 3.
2- عنه بحار الأنوار: 12/17 ح 23 ، و 231/24 ح 37، و 338/25 ح 18، و البرهان في تفسير القرآن : 103/22 ح 3، و نور الثقلين : 388/1 ح 348، و 149/4 ح 10. تأويل الآيات الظاهرة : 420 (سورة العنكبوت) بإسناده عن عمرو بن ثابت، عن أبي جعفر علیه السلام، عنه و عن كنز الفوائد، البحار: 4281/28 .
3- عنه بحار الأنوار : 13/17 ح 24 و 339/25 ح 19 و البرهان في تفسير القرآن : 104/2 ، ح 4، و نور الثقلين: 389/1 ح 349.

فرمود: ای جابر! این آیه مربوط به دستوری است که خداوند داده و اراده کرده بود زیرا رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم علاقۀ بسیاری داشت و تلاش نمود که علی علیه السلام جانشین او باشد (بدون هیچ مزاحمی) ولی خداوند خلاف آن چه را که پیامبر مایل بود اراده کرده بود.

عرض کردم: پس معنای این آیه چیست؟

فرمود: منظور فرمایش خداوند: «از آن امر چیزی برای تو نیست» این است: ای محمّد! دربارۀ علی، آن امر علی و دیگری کاری مربوط به من می باشد، مگر این آیه را بر تو نازل نکرده ام: «آیا مردم گمان می کنند همین که بگویند ایمان آوردیم، رها می شوند و آزمایش نخواهند شد * هر آینه گذشتگان را هم آزمایش کردیم، پس خدا کسانی را که راستگو باشند می شناسد، همچنان که دروغ گویان را هم می شناسد».

و پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم این امر را به خدا واگذار کرد (منظور این است که پیامبر خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم مایل بود بدون مزاحمتی، على علیه السلام جانشین و خلیفه اش شود ولی خداوند می خواست مردم آزمایش شوند و منافق از مؤمن جدا گردد.

143) - از جرمی روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام این آیه را این چنین: «از آن امر چیزی برای تو نیست، که بخواهی آن ها را بیامرزی و با عذاب شان کنی؛ زیرا که آن ها ظالم هستند»، قرائت نمود، یعنی تو نمی توانی توبه آن ها را بپذیری، این امر مربوط به خداوند است که توبه ایشان را بپذیرد و یا عذاب شان کند، (این مطلب بستگی به خواست خداوند دارد)؛ زیرا که آن ها ظالم و ستمگر هستند.

فرمایش خداوند متعال: و برای رسیدن به آمرزش پروردگار تان و بهشتی که وسعت آن، (به اندازه) آسمان ها و زمین است شتاب کنید که برای پرهیزگاران آماده شده است. (133)

ص: 139

785 / [144] - عَنْ دَاوُدَ بْنِ سِرْحَانَ ، عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ وَ سارِعُوا إِلی مَغْفِرَهٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّهٍ عَرْضُهَا اَلسَّماوتُ وَ اَلْأَرْضُ ﴾ قَالَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: ﴿ إِذَا وَضَعُوهَا کَذَا - وَ بَسَطَ یَدَیْهِ إِحْدَاهُمَا مَعَ اَلْأُخْرَی - ﴾. (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ الَّذِينَ إِذَا فَعَلُوا فَحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَن يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللّهُ وَ لَمْ يُصِرُّواْ عَلَىٰ مَا فَعَلُواْ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ ﴾ ﴿ 135 ﴾

786 / [145] - عَنْ أَبِی عَمْرٍو اَلزُّبَیْرِیِّ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، قَالَ:

﴿ رَحِمَ اَللَّهُ عَبْداً لَمْ یَرْضَ مِنْ نَفْسِهِ أَنْ یَکُونَ إِبْلِیسُ نَظِیراً لَهُ فِی دِینِهِ، وَ فِی کِتَابِ اَللَّهِ نَجَاهٌ مِنَ اَلرَّدَی، وَ بَصِیرَهٌ مِنَ اَلْعَمَی، وَ دَلِیلٌ إِلَی اَلْهُدَی، وَ شِفَاءٌ لِمَا فِی اَلصُّدُورِ فِیمَا أَمَرَکُمُ اَللَّهُ تَعَالَی بِهِ مِنَ اَلاِسْتِغْفَارِ وَ اَلتَّوْبَة، قَالَ اَللَّهُ: ﴿ وَ اَلَّذِینَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَهً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اَللّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ یَغْفِرُ اَلذُّنُوبَ إِلاَّ اَللّهُ وَ لَمْ یُصِرُّوا عَلی ما فَعَلُوا وَ هُمْ یَعْلَمُونَ ﴾ . ﴾

وَ قَالَ: ﴿ وَ مَنْ یَعْمَلْ سُوءًا أَوْ یَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ یَسْتَغْفِرِ اَللّهَ یَجِدِ اَللّهَ غَفُوراً رَحِیماً ﴾ (2) ﴿ فَهَذَا مَا أَمَرَ اَللَّهُ بِهِ مِنَ اَلاِسْتِغْفَارِ، وَ اِشْتَرَطَ مَعَهُ بِالتَّوْبَهِ وَ اَلْإِقْلاَعِ عَمَّا حَرَّمَ اَللَّهُ، فَإِنَّهُ (تَعَالَى) یَقُولُ: ﴿ إِلَیْهِ یَصْعَدُ اَلْکَلِمُ اَلطَّیِّبُ

ص: 140


1- عنه بحار الأنوار: 139/8 ح 54 ، و البرهان في تفسير القرآن : 104/2 ح 1، و نور الثقلين: 389/1 ح 352.
2- سورۀ النساء : 110/4 .

144) - از داود بن سرحان به نقل از مردی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «به سوی مغفرت و آمرزش پروردگار تان بر یک دیگر سبقت گیرید، هم چنین بر ورود در بهشتی که پهنای آن به اندازه آسمان ها و زمین می باشد، سبقت گیرید» فرمود: موقعی که آن ها را این چنین توصیف کنند و حضرت یکی از دو دست خود را باز کرد و بر دیگری گذاشت.

فرمایش خداوند متعال: و آن هایی که چون مرتکب عمل زشتی شوند، یا به خود ستم کنند، به یاد خدا می افتند و برای گناهان خود، طلب آمرزش می کنند - و چه کسی جز خداوند گناهان را می بخشد؟ - و بر گناه خود اصرار نمی ورزند، با این که می دانند. (135)

145) - از ابو عمر و زُبیری روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند رحمت کند بنده ای را که راضی نباشد، شیطان در دینش، نظیر و مشابه او باشد، با این که در کتاب خداوند، راه نجات از پستی ها و راه بینش از کور دلی ها و راهنمایی به سوی سعادت و خوشبختی و نیز شفا و درمان امراض قلبی و درونی همه آن ها در آن آیاتی که بندگان را دستور به استغفار و توبه کرده بیان شده است هم چنان که خداوند متعال فرموده: «و کسانی که کار فحشا و خلافی مرتکب می شدند و یا بر خود ستم می کردند (عقاب) خدا را به یاد می آوردند و برای گناهان خود استغفار و توبه می نمودند و چه کسی به غیر از خداوند گناهان را می آمرزد؛ و آنان بر آن چه انجام می دادند اصرار نمی کردند و می دانستند»؛ و نیز فرمود: «و کسی که کار بدی انجام دهد و یا بر خود ستم نماید، سپس از درگاه خداوند درخواست آمرزش کند خداوند را آمرزنده و مهربان می یابد».

پس خداوند این چنین دستور به استغفار و طلب آمرزش داده و شرط نموده

ص: 141

وَ الْعَمَلُ الصَّلِحُ يَرْفَعُه ﴾ (1) وَ هَذِهِ اَلْآیَهُ تَدُلُّ عَلَی أَنَّ اَلاِسْتِغْفَارَ لاَ یَرْفَعُهُ إِلَی اَللَّهِ إِلاَّ اَلْعَمَلُ اَلصَّالِحُ وَ اَلتَّوْبَهُ. ﴾ (2)

787 / [146]- عَنْ جَابِرٍ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ وَ مَنْ یَغْفِرُ اَلذُّنُوبَ إِلاَّ اَللّهُ وَ لَمْ یُصِرُّوا عَلی ما فَعَلُوا وَ هُمْ یَعْلَمُونَ ﴾ قَالَ: ﴿ اَلْإِصْرَارُ أَنْ یُذْنِبَ اَلْعَبْدُ وَ لاَ یَسْتَغْفِرَ اَللَّهَ، وَ لاَ یُحَدِّثَ نَفْسَهُ بِالتَّوْبَهِ، فَذَلِکَ اَلْإِصْرَارُ. ﴾ (3)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ إِن يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ فَرْحٌ مِثْلُهُ وَ تِلْكَ الْأَيَّامُ تُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ وَ لِيَعْلَمَ اللّهُ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ يَتَّخِذَ مِنكُمْ شُهَدَاء وَ اللّهُ لا يُحِبُّ الظَّلِمِينَ ﴿ 140 ﴾ وَ لِيُمَخِصَ اللّهُ الَّذِينَ ءَامَنوا وَ يَمْحَقَ الْكَفِرِينَ ﴿ 141 ﴾ أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَعْلَمُ اللّهُ الَّذِينَ جَهَدُوا مِنكُمْ وَ يَعْلَمَ الصَّبِرِينَ ﴾ ﴿ 142 ﴾

ص: 142


1- سورۀ فاطر: 10/35.
2- عنه بحار الأنوار: 32/6 ح 39، و البرهان في تفسير القرآن : 107/3 ح 3، و نور الثقلين: 390/1 ح 363. و مستدرك الوسائل. 362/11 ح 12269، و 120/12 ح 13681.
3- عنه بحار الأنوار : 32/6 ح 40 و 13/79 ح 17، و البرهان في تفسير القرآن : 107/2 ح 4، و مستدرك الوسائل: 367/11 ح 13278. الكافي : 288/2 ح 3 عنه وسائل الشيعة: 338015 ح 20682، و البحار: 29/88، و 36/6 ح 53 عن تنبیه الخاطر و نزهة الناظر.

که همراه آن توبه (پشیمانی و تصمیم جدی بر جیران داشته باشد) و خود را از آن چه که خداوند حرام دانسته برهاند؛ زیرا که فرموده است: «و گفتار پاک و کردار نیک به سمت خداوند بالا می رود»؛ به وسیله این آیه استدلال می شود که اصل استغفار و طلب آمرزش نزد خداوند متعال بالا نمی رود، مگر به سب تردار نیک (که جبران کننده گناه باشد، البته) به همراه تونه و پشیمانی.

146)- از جابر روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «او چه کسی غیر از خداوند گناهان را می آمرزد؟ و بر آن چه انجام می دادند اصرار نمی کردند و می دانستند»، فرمود: «اِصرار» این است که گناه را به دنباله گناه انجام دهد و درخواست آمرزش هم نکند و نیز خود را بر انجام گناه سرزنش ننماید، (به درستی که) این معنای اصرار می باشد.

فرمایش خداوند متعال: اگر (در جنگ اُحد) و به شما رسید (و ضربه ای وارد شد)، به آن جمعیت نیز (در نبرد جنگ بدر) جراحتی همانند آن وارد گردید و ما این روز ها (ی پیروزی و شکست) را در میان مردم قرار می دهیم تا این که خدا، افرادی را که ایمان آورده اند، بدانند (و آنان شناخته شوند) و خداوند از میان شما شاهدانی بگیرد و (توجه داشته باشید که) خداوند ظالمان را دوست نمی دارد (140) و تا این که خداوند افراد با ایمان را خالص گرداند (و آنان ورزیده شوند) و کافران را به تدریج نابود سازد (141) آیا چنین پنداشتید که (تنها با ادّعای ایمان) وارد بهشت خواهید شد؟ در حالی که خداوند هنوز مجاهدان از شما و حمایران را مشخّص نساخته است. (142)

ص: 143

788 / [147] - عَنْ زُرَارَهَ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَبَارَکَ : ﴿ وَ تِلْكَ الْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ ﴾ ،قَالَ: ﴿ مَا زَالَ مُنْذُ خَلَقَ اللَّهُ آدَمَ دَوْلَهٌ لِلَّهِ وَ دَوْلَهٌ لِإِبْلِیسَ فَأَیْنَ دَوْلَهُ اللَّهِ أَمَا هُوَ قَائِمٌ وَاحِدٌ. ﴾ (1)

788 / [148]- عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ اَلْوَشَّاءِ بِإِسْنَادٍ لَهُ یُرْسِلُهُ إِلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ وَ اَللَّهِ! لَتُمَحَّصُنَّ، وَ اَللَّهِ! لَتُمَیَّزُنَّ وَ اَللَّهِ! لَتُغَرْبَلُنَّ، حَتَّی لاَ یَبْقَی مِنْکُمْ إِلاَّ اَلْأَنْدَرُ ﴾ ، قُلْتُ: وَ مَا اَلْأَنْدَرُ؟

قَالَ: ﴿ اَلْبَیْدَرُ [اَلْأَبْذَرُ] وَ هُوَ أَنْ یُدْخِلَ اَلرَّجُلُ فِیهِ اَلطَّعَامَ یُطَیِّنُ عَلَیْهِ ثُمَّ یُخْرِجُهُ قَدْ أَکَلَ بَعْضُهُ بَعْضاً، فَلاَ یَزَالُ یُنَقِّیهِ ثُمَّ یَکُنُّ عَلَیْهِ ثُمَّ یُخْرِجُهُ حَتَّی یَفْعَلَ ذَلِکَ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ، حَتَّی یَبْقَی مَا لاَ یَضُرُّهُ شَیْءٌ. ﴾ (2)

789 / [149]- عَنْ دَاوُدَ اَلرَّقِّیِّ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿ أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَعْلَم اللَّهُ الَّذِينَ جَهَدُواْ مِنكُمْ ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ إِنَّ اَللَّهَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَا هُوَ مُکَوِّنُهُ قَبْلَ أَنْ یُکَوِّنَهُ، وَ هُمْ ذَرٌّ، وَ عَلِمَ مَنْ یُجَاهِدُ مِمَّنْ لاَ یُجَاهِدُ، کَمَا عَلِمَ أَنَّهُ یُمِیتُ خَلْقَهُ قَبْلَ أَنْ یُمِیتَهُمْ وَ لَمْ یُرِهُمْ مَوْتَهُمْ وَ هُمْ أَحْیَاءٌ. ﴾ (3)

ص: 144


1- عنه بحار الأنوار: 54/51 ح 38 ، و البرهان في تفسير القرآن : 113/2 ح 2.
2- عنه بحار الأنوار: 216/5 ح 1، و البرهان في تفسير القرآن : 113/2 ح 1.
3- عنه بحار الأنوار: 90/4 ح 35، و البرهان في تفسير القرآن : 114/2 ح 1، و نور الثقلين: 395/1 ح 376.

147) - از زراره روایت کرده است که گفت امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «و آن روزگاران را بین مردم می چرخانیم»، فرمود:

از زمانی که پروردگار، حضرت آدم علیه السلام را آفرید، (هم زمان، دو دولت ایجاد گردید: یکی) دولت و حکومت خداوند و (دیگری) دولت و حکومت ابلیس؛ پس دولت و حکومت خداوند کجاست و چه شده؟! او نیست مگر یک قیام کننده!

148) - از حسن بن علی و شّاء روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: به خدا سوگند! حتماً شما خالص خواهید شد، به خدا سوگند! حتماً شما غربال (و به راست و چپ پراکنده) خواهید شد، تا آن که از شما باقی نماند مگر افراد «اندر» عرض کردم» معنای «اندر» چیست؟

فرمود: به معنای «بَيْدَر» خرمن گاه می باشد و او مردی است که طعام (گندم، جو و....) وارد منزل خود می نماید و بر روی آن کاه گل می کشد تا (از آن) نگهداری کند و به موقع مصرف شود، پس از مدتی طعام را بیرون می آورد و می بیند که مقداری از آن ها هم دیگر را خورده اند، پس مرتّب آن ها را پاک و تمیز می کند سپس آن ها را می پوشاند و مجدداً بیرون می آورد، تا این که این کار را سه بار انجام می دهد و مطمئن می گردد که دیگر آفتی به آن ها آسیب نمی رساند.

149) - از داود رقی روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «آیا گمان کرده اید که شما وارد بهشت خواهید شد و خداوند هنوز مجاهدان را مشخص نکرده است»، سؤال کردم؟

فرمود: همانا خداوند، پیش از آن که بخواهد چیزی را تکوین و ایجاد نماید، نسبت به آن آگاه و عالم بوده و می باشد انسان ها در عالم ذرّ بودند و خداوند می دانست که کدام جهاد می کنند و کدام آن را انجام نمی دهند، همچنان که پیش از آن که بمیرند از مرگ آنان آگاه است، ولی مرگ آنان را (تا آخرین لحظه) زندگی شان به ایشان نشان نمی دهد.

ص: 145

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ مَا مُحَمَّدُ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَبكُمْ وَ مَن يَنقَلِبْ عَلَى عَقِيبه فَلَن يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئًا وَ سَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ ﴾ ﴿ 144 ﴾

791/ [150]- عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِیرٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ کَانَ اَلنَّاسُ أَهْلَ رِدَّهٍ بَعْدَ اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ سَنَهً إِلاَّ ثَلاَثَهً ﴾ ، فَقُلْتُ وَ مَنِ اَلثَّلاَثَهُ؟

قَالَ: ﴿ اَلْمِقْدَادُ وَ أَبُو ذَرٍّ وَ سَلْمَانُ اَلْفَارِسِیُّ، ثُمَّ عَرَفَ اَلنَّاسُ بَعْدَ یَسِیرٍ وَ فقَالَ: هَؤُلاَءِ اَلَّذِینَ دَارَتْ عَلَیْهِمُ اَلرَّحَی، وَ أَبَوْا أَنْ یُبَایِعُوا حَتَّی جَاءُوا بِأَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مُکْرَهاً فَبَایَعَ، وَ ذَلِکَ قَوْلُ اَللَّهِ : ﴿ وَ مَا مُحَمَّدٌ إِلا رَسُولٌ قَدْ خَلتُ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِل انقلبْتُمْ عَلَى أَعْتبكُمْ وَ مَن يَنقَلِبْ عَلَى عَقِيهِ فَلَن يَضُر اللّه شَيْئًا وَ سَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ ﴾ . ﴾ (1)

792/ [151]- عَنِ اَلْفُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ لَمَّا قُبِضَ صَارَ اَلنَّاسُ کُلُّهُمْ أَهْلَ جَاهِلِیَّهٍ إِلاَّ أَرْبَعَهً: عَلِیٌّ وَ اَلْمِقْدَادُ وَ سَلْمَانُ وَ أَبُو ذَرٍّ. ﴾

فَقُلْتُ: فَعَمَّارٌ؟ فَقَالَ: ﴿ إِنْ کُنْتَ تُرِیدُ اَلَّذِینَ لَمْ یَدْخُلْهُمْ شَیْءٌ فَهَؤُلاَءِ اَلثَّلاَثَهُ. ﴾ (2)

ص: 146


1- عنه بحار الأنوار: 333/22 ح 45، و البرهان في تفسير القرآن: 116/2 ح 9. الکافی: 245/8 ح 341، رجال الكشّي : (اختيار معرفة الرجال): 6 ح 13. عنه بحار : 351/22 ح 76، و عنه و عن الكافي، البحار: 23/28 ح 22.
2- عنه بحار الأنوار : 22 /333 ح 46 و البرهان في تفسیر القرآن : 116/2 ح 7. مستطرفات السرائر: 547 بتفاوت یسیر عنه البحار : 113/22 ح 83، و 332 ح 44.

فرمایش خداوند متعال: و محمّد (صلی اللّه علیه و آله و سلم) فقط فرستادۀ خداوند است و پیش از او، فرستادگان دیگری نیز بودند، پس آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود. شما به عقب (و آیین گذشتگان خود) باز می گردید؟ (و اسلام را رها کرده و به دوران جاهلیّت بازگشت خواهید کرد؟) و هر کسی که به عقب بازگردد، هرگز به خدا ضرری نمی زند و خداوند به زودی شاکران (و استقامت کنندگان) را پاداش خواهد داد. (144)

150) - از حُنان بن سُدیر به نقل از پدرش، روایت کرده است که گفت: امام باقر علیه السلام فرمود: همۀ مردم پس از پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم از دین بر برگشتند به جز سه نفر، عرض کردم: آن سه نفر چه کسانی بودند؟

فرمود: مقداد بن اسود، ابو در غفاری و سلمان فارسی - رحمت خدا و برکاتش بر ایشان باد - آن گاه از گذشت زمانی کوتاه مردمان دیگری هم از جریان آگاه شدند و فرمود: اینان همان کسانی بودند که چرخ دین بر محور می گردید و از بیعت (با خلیفۀ بر حق، امير المؤمنين على علیه السلام) خودداری کردند، تا موقعی که امیر المؤمنین علیه السلام را با اکراه آوردند و از آن حضرت بیعت گرفتند و این همان معنای فرمایش خداوند است که فرمود: «جز این نیست که محمّد (صلی اللّه علیه و آله و سلم) پیامبری است که پیش از او پیامبرانی دیگر بوده اند، پس آیا اگر بمیرد با کشته شود شما به آیین پیشین خود باز می گردید؟ هر کس که بازگردد هیچ زبانی به خدا نخواهد رساند خدا سپاس گزاران را پاداش خواهد داد».

151) - از فضیل بن یسار روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: هنگامی که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم رحلت نمود. تمامی افراد به دوران اهل جاهلیت بازگشتند. مگر چهار نفر: علی علیه السلام، مقداد، سلمان و ابو ذر.

عرض کردم: پس موقعیت عمار چگونه شد؟ فرمود: اگر به دنبال کسانی می گردی که هیچ شکی در وجود شان وارد نشد همان سه (چهار) نفر بودند.

ص: 147

793 / [152] - عَنِ اَلْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَهَ ، قَالَ:

سَمِعْتُ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ فِی کَلاَمٍ لَهُ یَوْمَ اَلْجَمَلِ : ﴿ یَا أَیُّهَا اَلنَّاسُ، إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ اِسْمُهُ وَ عَزَّ جُنْدُهُ لَمْ یَقْبِضْ نَبِیّاً قَطُّ حَتَّی یَکُونَ لَهُ فِی أُمَّتِهِ مَنْ یَهْدِی بِهُدَاهُ، وَ یَقْصِدُ سِیرَتَهُ، وَ یَدُلُّ عَلَی مَعَالِمِ سَبِیلِ اَلْحَقِّ اَلَّذِی فَرَضَ اَللَّهُ عَلَی عِبَادِهِ ﴾ ثُمَّ قَرَأَ: ﴿ وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ ﴾ الْآيَةَ. (1)

794 / [153] - عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِی اَلْمِقْدَامِ، عَنْ أَبِیهِ، قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: إِنَّ اَلْعَامَّهَ یَزْعُمُونَ أَنَّ بَیْعَهَ أَبِی بَکْرٍ حَیْثُ اِجْتَمَعَ اَلنَّاسُ، کَانَتْ رِضًا لِلَّهِ، وَ مَا کَانَ اَللَّهُ لِیَفْتِنَ أُمَّهَ مُحَمَّدٍ مِنْ بَعْدِهِ.

فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: وَ مَا یَقْرَءُونَ کِتَابَ اَللَّهِ، أَلَیْسَ اَللَّهُ یَقُولُ: ﴿ وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ اَلرُّسُلُ أَفَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ اِنْقَلَبْتُمْ عَلی أَعْقابِکُمْ ﴾ الْآيَةَ ؟

قَالَ: فَقُلْتُ لَهُ: إِنَّهُمْ یُفَسِّرُونَ عَلَی وَجْهٍ آخَرَ قَالَ: فَقَالَ: ﴿ أَوَ لَیْسَ قَدْ أَخْبَرَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنِ اَلَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ اَلْأُمَمِ، أَنَّهُمْ قَدِ اِخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ اَلْبَیِّنَاتُ؟ حَیْثُ قَالَ: ﴿ وَ ءَاتَیْنا عِیسَی اِبْنَ مَرْیَمَ اَلْبَیِّنتِ وَ أَیَّدْنهُ بِرُوحِ اَلْقُدُسِ ﴾ - إلی قَوْلِهِ: - ﴿ فَمِنْهُمْ مَنْ ءَامَنَ وَ مِنْهُمْ مَنْ کَفَرَ ﴾ (2) الْآيَةَ، فِی هَذَا مَا یُسْتَدَلُّ بِهِ عَلَی أَنَّ أَصْحَابَ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ قَدِ اِخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِهم، فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَ مِنْهُمْ مَنْ کَفَرَ. ﴾ (3)

ص: 148


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 117/2 ح 7.
2- سورۀ البقرة: 253/2.
3- عنه بحار الأنوار: 20/28 ح 27 ، و البرهان في تفسير القرآن : 117/2 ح 8. الكافي : 270/8 ح 38 بتفاوت يسير، عنه البحار : 253/28 ح 36.

152) - از اصبغ بن نباته روایت کرده است، که گفت:

در جنگ جمل از امیر المؤمنین علیه السلام شنیدم که - در کلامی مفصّل - فرمود: ای گروه مردم! به راستی خداوند تبارک و تعالی هرگز پیامبری را قبض روح ننموده، مگر آن که در امّتش، شخصی بوده که بر سیره و سنّت او مردم را هدایت می نموده است و جامعه را به سمت حقایق و واقعیّات، راهنمایی می کرده که خداوند آن را برای بندگان واجب گردانده، سپس (این آیه شریفه را) قرائت نمود: «جز این نیست که محمّد (صلی اللّه علیه و آله و سلم) پیامبری است که پیش از او پیامبرانی دیگر بوده اند».

153) - از عمرو بن ابی المقدام، به نقل از پدرش روایت کرده است، که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم: اهل سنّت گمان می کنند که چون همه مردم در بیعت با ابو بکر هم داستان شدند، پس این امر مورد خشنودی و رضایت خداوند بوده است و چنین نیست که خداوند، امّت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم را پس از او به فتنه اندازد.

امام باقر علیه السلام فرمود: آیا ایشان کتاب خدا را نخوانده اند؟ و آیا خداوند نفرموده است: «پس جز این نیست که محمّد (صلی اللّه علیه و آله و سلم) پیامبری است که پیش از او پیامبرانی دیگر بوده اند، پس آیا اگر بمیرد یا کشته شود، شما به آیین پیشین خود باز می گردید؟»

به حضرت عرض کردم: آن ها این آیه را به گونه ای دیگر تفسیر می کنند.

فرمود: آیا این گونه نیست که خداوند عزّ و جلّ، پیرامون امّت های پیش از ایشان خبر داده است که پس از آمدن بیّنات و دلایل (محکم و روشن)، با هم اختلاف کردند؟ در آن جایی که می فرماید: «و به عیسی آیات و بینات دادیم و او را به وسیله روح القدس تأیید کردیم ... پس برخی از آن ها کسانی بودند که ایمان آوردند و گروهی هم کافر شدند» تا آخر آیه.

پس با این آیه می توان استدلال کرد بر این که اصحاب حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله و سلم پس از رحلت آن حضرت اختلاف کردند و برخی بر ایمان خود استوار ماندند برخی دیگر به کفر گذشته خود بازگشتند و مرتد شدند.

ص: 149

795 / [154] - عَنْ عَبْدِ اَلصَّمَدِ بْنِ بَشِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ أَتَدْرُونَ مَاتَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ أَوْ قُتِلَ؟ إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ أَفَإِینْ ماتَ أَوْ قُتِلَ اِنْقَلَبْتُمْ عَلی أَعْقبِکُمْ ﴾ فَسُمَّ [قَبْلَ اَلْمَوْتِ] إِنَّهُمَا سَقَتَاهُ فَقُلْنَا: إِنَّهُمَا وَ أَبُوهُمَا شَرُّ مَنْ خَلَقَ اَللَّهُ. ﴾ (1)

796 / [155] - عَنْ اَلْحُسَیْنِ بْنِ اَلْمُنْذِرِ، قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ أَفَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ اِنْقَلَبْتُمْ عَلی أَعْقابِکُمْ ﴾ اَلْقَتْلُ أَمِ اَلْمَوْتُ؟

قَالَ: ﴿ یَعْنِی أَصْحَابَهُ اَلَّذِینَ فَعَلُوا مَا فَعَلُوا. ﴾ (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ کَأَیِّن مِّن نَّبِيِّ قَتَلَ مَعَهُ رَبَّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَ هَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبيل اللّهِ وَ مَا ضَعُفُوا وَ مَا اسْتَكَانُوا و اللَّهُ يُحِبُّ الصَّبِرِينَ ﴾ ﴿ 146 ﴾

797 / [156] - عَنْ مَنْصُورُ بْنُ الْوَلِیدِ الصَّیْقَلُ، إِنَّهُ سَمِعَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمَا السَّلَامُ قَرَأَ: ﴿ وَ كَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ قُتِلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ كَثِیرٌ ﴾ قَالَ: ﴿ أُلُوفٌ وَ أُلُوفٌ ثُمَّ قَالَ: إِی وَ اللَّهِ! یُقْتَلُونَ. ﴾ (3)

ص: 150


1- عنه بحار الأنوار: 516/22 ح 33 . 20/28 ح 28، و البرهان فی تفسير القرآن: 117/2 ح 10، و نور الثقلین: 401/1 ح 390.
2- عنه بحار الأنوار: 90/20 ح 18، و 21/28 ح 29، و البرهان فی تفسير القرآن: 117/2 ح 11.
3- عنه بحار الأنوار 91/20 ح 19 و البرهان فی تفسير القرآن: 118/2 ح 1 و نور الثقلین: 402/1 ح 391.

154) - و از عبد الصمد بن بشیر روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: آیا می دانید که پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم (به مرگ طبیعی) مرده و یا آن که کشته و شهید شده است؟ به راستی خداوند می فرماید: «پس اگر بمیرد و کشته شود به گذشتگان خود باز می گردید»، پیش از آن که حضرت بمیرد، مسمومش کردند و آن دو نفر از (عایشه و حفصه) به حضرت، زهر خورانیدند، بر همین اساس ما معتقدیم که آن دو و پدران شان شرور ترین خلق خدا می باشند.

155) - از حسین بن منذر روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «پس اگر او (حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم بمیرد، و یا کشته شود، آیا به (آئین) گذشتگان خود باز می گردید؟» سؤال کردم: آیا با کشته شدن انجام گرفته و یا با مرگ طبیعی؟

امام علیه السلام فرمود: منظور، اصحاب آن حضرت هستند که آن چه نباید انجام دهند، انجام دادند.

فرمایش خداوند متعال: و چه بسیار پیامبرانی که مردان الهی فراوانی به همراه آنان جنگ کردند و آن ها هیچ گاه در برابر آن چه در راه خدا به آنان می رسید، دست و ناتوان نمی شدند و تسلیم (دشمن نمی شدند) و خداوند صابران (و استقامت کنندگان) را دوست دارد. (146)

156) - از منصور بن وليد صيقل روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که (این آیه را) «و چه بسیار پیامبرانی که به همراه اصحاب خود کشته شدند» قرائت کرد و فرمود: هزاران و هزاران (پیامبر) بودند سپس فرمود: آری به خدا سوگند! کشته می شوند.

ص: 151

798 / [157] -عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی اَلْعَلاَءِ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ ذَکَرَ یَوْمَ أُحُدٍ قَالَ: أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ کُسِرَتْ رَبَاعِیَتُهُ، وَ أَنَّ اَلنَّاسَ وَ لَّوْا مُصْعِدِینَ فِی اَلْوَادِی، وَ اَلرَّسُولُ یَدْعُوهُمْ فِی أُخْرَاهُمْ، فَأَثَابَهُمْ غَمّاً بِغَمِّ، ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَیْهِمْ اَلنُّعَاسَ.

فَقُلْتُ: اَلنُّعَاسُ مَا هُوَ؟

قَالَ: ﴿ اَلْهَمُّ فَلَمَّا اِسْتَیْقَظُوا قَالُوا: کَفَرْنَا، وَ جَاءَ أَبُو سُفْیَانَ فَعَلاَ فَوْقَ اَلْجَبَلِ بِإِلَهِهِ هُبَلَ، فَقَالَ: اُعْلُ هُبَلُ فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ یَوْمَئِذٍ: اَللَّهُ أَعْلَی وَ أَجَلُّ، فَکُسِرَتْ رَبَاعِیَهُ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ وَ اِشْتَکَتْ لِثَتُهُ، وَ قَالَ: نَشَدْتُکَ یَا رَبِّ! مَا وَعَدْتَنِی، فَإِنَّکَ إِنْ شِئْتَ لَمْ تُعْبَدْ. ﴾

فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: ﴿ یَا عَلِیُّ! أَیْنَ کُنْتَ؟ ﴾

فَقَالَ: ﴿ یَا رَسُولَ اَللَّهِ! لَزِقْتُ اَلْأَرْضَ ﴾ فَقَالَ: ﴿ ذَاکَ اَلظَّنُّ بِکَ، فَقَالَ: یَا عَلِیُّ! اِئْتِنِی بِمَاءٍ أَغْسِلْ عَنِّی، فَأَتَاهُ فِی صَحْفَةُ، فَإِذَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ قَدْ عَافَهُ، وَ قَالَ: اِئْتِنِی فِی یَدِکَ فَأَتَاهُ بِمَاءٍ فِی کَفِّهِ فَغَسَلَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ عَنْ لِحْیَتِهِ. ﴾ (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ إِنَّ الَّذِينَ تَوَلَّوْا مِنكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّيْطَنُ ببَعْضِ مَا كَسَبُوا وَ لَقَدْ عَفَا اللَّهُ عَنْهُمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ ﴾ ﴿ 155 ﴾

ص: 152


1- عنه بحار الأنوار: 91/20 ح 20، و البرهان في تفسير القرآن: 121/2 ح 6، و نور الثقلین: 403/1 ح 399 قطعة منه، و مستدرك الوسائل : 610/2 ح 2875.

157) - از حسین بن ابى العلاء روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام یاد آور شد که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم و در جنگ اُحد، دو دندان جلوی دهانش شکست و مردم به بالای درّه (تپه ها و کوه ها) فرار می کردند و رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم با آنان را صدا می زد ولی اعتنایی نمی کردند. پس خداوند آنان را به اندوهی بعد از اندوهی دیگر مبتلا کر مبتلا کرد و در نهایت، حالت در نهایت حالت نُعاس را برای شان ایجاد نمود، سؤال کردم: نُعاس چیست؟

فرمود: (یک نوع چُرت زدگی و) خواب است، پس موقعی که آنان (به حال طبیعی خود بازگشتند و) بیدار شدند، گفتند: کافر و بی دین شدیم، در همین بین ابو سفیان آمد و با خدایش بُت هُبَل، بالای کوه رفت و گفت: هُبَل، عالی تر است و رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم در آن موقعیت فرمود: خداوند بالا تر و والا تر است. (در همین جنگ اُحد بود که) دندان های جلوی دهان حضرت شکست و لثه اش پاره شد و اظهار داشت :پروردگارا! آن چه را به من وعده داده ای، درخواست می کنم؛ زیرا که اگر (چنین) بخواهی کسی عبادتت نمی کند؛ سپس فرمود: ای علی ! کجایی؟

عرضه داشت: ای رسول خدا! بر زمین نشسته ام، فرمود: چنان گمانی در تو بود (که در اثر خستگی و جراحت های زیاد بر زمین بنشینی)، مقداری آب بیاور.

على علیه السلام ظرفی را پُر از آب کرد و آورد، خون (دهان) رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم در آن ریخته شد. حضرت فرمود: با دستت آب بیاور، پس با دست خود آب آورد و محاسن حضرت را شُست.

فرمایش خداوند متعال: همانا کسانی که در روز روبرو شدن دو جمعیت با یک دیگر (در جنگ اُحد) فرار کردند، شیطان آن ها را بر اثر بعضی از گناهانی که مرتکب شده بودند، به لغزش انداخت و خداوند آن ها را بخشید. به درستی که خداوند، آمرزنده و برد بار است. (155)

ص: 153

799 / [158] - عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَیْهِما اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تَعَالَى: ﴿ إِنَّمَا اِسْتَزَلَّهُمُ اَلشَّیْطانُ بِبَعْضِ ما کَسَبُوا ﴾ فَهُوَ فِی عُقْبَهَ بْنِ عُثْمَانَ [عُثْمَانَ بْنِ سَعْدٍ] ﴾ . (1)

800/ [159] - عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ لَمَّا اِنْهَزَمَ اَلنَّاسُ عَنِ اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ یَوْمَ أُحُدٍ نَادَی رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: إِنَّ اَللَّهَ قَدْ وَعَدَنِی أَنْ یُظْهِرَنِی عَلَی اَلدِّینِ کُلِّهِ، فَقَالَ لَهُ بَعْضُ اَلْمُنَافِقِینَ - وَ سَمَّاهُمَا -: فَقَدْ هَزَمْنَا وَ تَسْخَرُ بِنَا. ﴾ (2)

801/ [160] - عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ کَثِیرٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ: ﴿ إِنَّمَا اِسْتَزَلَّهُمُ اَلشَّیْطانُ بِبَعْضِ ما کَسَبُوا ﴾ .

قَالَ: ﴿ هُمْ أَصْحَابُ اَلْعَقَبَهِ. ﴾ (3)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ لَئِن قُتِلْتُمْ فِي سَبيل اللّه أَوْ مُتُّمْ لمَغْفِرَةٌ مَن اللّهِ وَ رَحْمَةٌ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ ﴿ 157 ﴾ وَ لَئِن مُتُمْ أو قتلتُم لإلَى اللّهِ تُحْشَرُونَ ﴾ ﴿ 158 ﴾

ص: 154


1- عنه بحار الأنوار، 92/20 ح 21، و البرهان في تفسير القرآن 122/2 ح 1. و نور الثقلین: 403/1 ح 402.
2- عنه بحار الأنوار: 92/20 ح 22، و البرهان في تفسير القرآن 122/2 ح 2.
3- عنه بحار الأنوار: 92/20 ح 23 و 235/21 ح 14، و البرهان في تفسير القرآن: 122/2 ح 3 و نور الثقلين: 403/1 ح 403 .

158) - از زواره، حمران و محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفته اند:

یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام فرمود: فرمایش خداوند متعال: «همانا شیطان با توجه به برخی از کار هایی که انجام دادند، آن ها را لغزاند»، مربوط به عُقبة بن عثمان و سعد بن عثمان [عثمان بن سعد] می باشد.

159) - از هشام بن سالم روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که مردم از بازی پیامبر اسلام صلی اللّه علیه و آله و سلم در جنگ اُحد گریختند، حضرت فریاد زد: خداوند به من وعده داده است که بر تمام ادیان (و سنّت های غلط) پیروز می گردم، بعضی از منافقین - که راوی نام هر دو نفر را تصريحاً بیان نموده است - گفتند: همانا ما فرار کردیم، آن وقت او ما را مسخره می کند (و می گوید: بر ادیان پیروز می شوم).

160) - از عبد الرحمان بن كثير روايت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «همانا شیطان با توجه به برخی از کار هایی که انجام دادند، آن ها را لغزاند»، فرمود: آنان اصحاب عَقَبه بودند که (فرار کردند و) رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم را تنها گذاشتند.

فرمایش خداوند متعال: و اگر در راه خدا کشته شوید یا بمیرید، (زیان نکرده اید؛ زیرا) آمرزش و رحمت خدا، از تمام آن چه که آن ها (در طول عمر خود،) جمع آوری می کنند بهتر است (157) و اگر بمیرید یا کشته شوید، به سوی خدا محشور می شوید. (158)

ص: 155

802/ [161] - عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿ وَ لَئِنْ قُتِلْتُمْ فِی سَبِیلِ اَللّهِ أَوْ مُتُّمْ ﴾ ؟

قَالَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ لِی : ﴿ یَا جَابِرُ! أَتَدْرِی مَا سَبِیلُ اَللَّهِ؟ ﴾

قُلْتُ: لاَ أَعْلَمُ إِلاَّ أَنْ أَسْمَعَهُ مِنْکَ.

فَقَالَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : ﴿ سَبِیلُ اَللَّهِ، عَلِیٌّ وَ ذُرِّیَّتُهُ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ وَ مَنْ قُتِلَ فِی وَلاَیَتِهِمْ قُتِلَ فِی سَبِیلِ اَللَّهِ، وَ مَنْ مَاتَ فِی وَلاَیَتِهِمْ مَاتَ فِی سَبِیلِ اَللَّهِ. ﴾ (1)

803 / [162] - عَنْ زُرَارَهَ ، قَالَ:

کَرِهْتُ أَنْ أَسْأَلَ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنِ اَلرَّجْعَهِ، وَ اِسْتَخْفَیْتُ ذَلِکَ، قُلْتُ: لَأَسْأَلَنَّ مَسْأَلَهً لَطِیفَهً لِأَبْلُغَ بِهَا حَاجَتِی فَقُلْتُ: أَخْبِرْنِی عَمَّنْ قُتِلَ، مَاتَ؟

قَالَ: ﴿ لاَ، اَلْمَوْتُ مَوْتٌ، وَ اَلْقَتْلُ قَتْلٌ ﴾

قُلْتُ: مَا أَحَدٌ یُقْتَلُ إِلاَّ وَ قَدْ مَاتَ.

فَقَالَ: ﴿ قَوْلُ اَللَّهِ أَصْدَقُ مِنْ قَوْلِکَ، فَرَّقَ بَیْنَهُمَا فِی اَلْقُرْآنِ ، فَقَالَ: ﴿ أَفَإِينْ ماتَ أَوْ قُتِلَ ﴾ (2) وَ قَالَ: ﴿ وَ لَئِنْ مُتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لَإِلَی اَللّهِ تُحْشَرُونَ ﴾ وَ لَیْسَ کَمَا قُلْتَ - یَا زُرَارَهُ! - اَلْمَوْتُ مَوْتٌ، وَ اَلْقَتْلُ قَتْلٌ ﴾ .

قُلْتُ: فَإِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَهُ اَلْمَوْتِ. ﴾ (3) ؟

ص: 156


1- عنه بحار الأنوار : 12/24 ذيل ح 6 أشار إليه، و 371/35 ح 15 قطعة منه، و البرهان في تفسير القرآن : 124/2 ح 4 . تفسير فرات الكوفي : 98 ح 84، عنه البحار : 371/35 ذيل ح 15 أشار إليه، معاني الأخبار : 167 ح 1، عنه البحار : 12/24 ح 6، و 40/56 ح 8 عن منتخب البصائر مع زيادة في آخرة.
2- سورۀ آل عمران : 144/3 .
3- سورۀ آل عمران : 185/3 ، و الأنبياء : 35/21 ، و العنكبوت : 57/29 .

161) - از جابر روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام دربارۀ فرمایش خدای عزّ و جلّ: «و اگر در راه خدا کشته شوید یا بمیرید»، سؤال کردم؟

فرمود: ای جابر! آیا می دانی که ﴿ سَبِيلِ اللَّهِ ﴾ چیست؟

عرض کردم: نه، به خدا سوگند! نمی دانم، مگر این که از شما بشنوم.

فرمود: مقصود از ﴿ سَبِيلِ اللَّهِ ﴾ على علیه السلام و ذریّه آن حضرت می باشند، هم چنین کسی که در ولایت (در راه ولایت) ایشان کشته شود و نیز کسی که در ولایت (و در راه ولایت) ایشان بمیرد ﴿ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ﴾ (و شهید در راه خدا) مرده است.

162)- از زراره روایت کرده است، که گفت:

مطلبی راجع به جریان رجعت و بازگشت در ذهنم بود که دوست نداشتم (در ابتدای امر آن را) از امام باقر علیه السلام سؤال کنم، به همین خاطر سؤال لطیفی را پیش کشیدم تا در ضمن آن به مسئله مورد نظرم برسم، پس به ایشان عرض کردم: آیا کسی که کشته می شود، مرده است؟

فرمود: نه! مرگ، مرگ است و کشته شدن هم کشته شدن است (و هر کدام حساب جدا گانه ای دارند).

عرض کردم: آیا کسی نیست که کشته شود و نمرده باشد؟

حضرت فرمود: فرمایش خداوند از گفتار تو صادق تر می باشد که بین این دو، در قرآن فرق گذاشته است و فرموده: «پس آیا اگر بمیرد یا کشته شود»؟ «و اگر بمیرید یا کشته شوید (در هر دو حالت) در پیشگاه خدا محشور خواهید شد».

و سپس فرمود: ای زراره! آن چه که تو فکر می کنی نیست، بلکه مرگ، مرگ است و کشته شدن هم کشته شدن است. عرض کردم: خداوند در آیه ای دیگر فرموده است: «هر کسی مرگ را می چشد»، آیا می فرمائید: کسی که کشته می شود، مرگ را نمی چشد؟

ص: 157

قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ مَنْ قُتِلَ لَمْ یَذُقِ اَلْمَوْتَ، ثُمَّ قَالَ: لاَ بُدَّ مِنْ أَنْ یَرْجِعَ حَتَّی یَذُوقَ اَلْمَوْتَ. ﴾ (1)

804 / [163] -عَنْ زُرَارَهَ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ وَ لَئِنْ مُتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لَإِلَی اَللّهِ تُحْشَرُونَ ﴾ ، وَ قَدْ قَالَ اَللَّهُ: ﴿ کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَهُ اَلْمَوْتِ ﴾ ؟ (2)

فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: ﴿ قَدْ فَرَّقَ اَللَّهُ بَیْنَهُمَا. ﴾

ثُمَّ قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ أَکُنْتَ قَاتِلاً رَجُلاً لَوْ قَتَلَ أَخَاکَ ﴾ ؟

قُلْتُ: نَعَمْ. قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ فَلَوْ مَاتَ مَوْتاً، أَکُنْتَ قَاتِلاً بِهِ أَحَداً؟ ﴾

قُلْتُ: لاَ، قَالَ: ﴿ أَلاَ تَرَی کَیْفَ فَرَّقَ اَللَّهُ بَیْنَهُمَا. ﴾ (3)

805 / [164] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ اَلْمُغِیرَهِ، عَمَّنْ حَدَّثَهُ، عَنْ جَابِرِ بْنِ یَزِیدَ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ:

سُئِلَ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ وَ لَئِنْ قُتِلْتُمْ فِی سَبِیلِ اَللّهِ أَوْ مُتُّمْ ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ أَتَدْرِی یَا جَابِرُ! مَا سَبِیلُ اَللَّهِ ﴾؟

قُلْتُ: لاَ وَ اَللَّهِ! إِلاَّ إِذَا سَمِعْتُ مِنْکَ. قَالَ: ﴿ سَبِیلِ اَللَّهِ عَلِیٍّ وَ ذُرِّیَّتِهِ عَلَیْهِم اَلسَّلاَمُ ، فَمَنْ قُتِلَ فِی وَلاَیَتِهِ قُتِلَ فِی سَبِیلِ اَللَّهِ، وَ لَیْسَ مِنْ أَحَدٍ یُؤْمِنُ بِهَذِهِ اَلْآیَهِ إِلاَّ وَ لَهُ قَتْلَهٌ وَ مَیْتَهٌ، قَالَ: إِنَّهُ مَنْ قُتِلَ یُنْشَرُ حَتَّی یَمُوتَ، وَ مَنْ یَمُوتُ یُنْشَرُ حَتَّی یُقْتَلَ. ﴾ (4)

ص: 158


1- عنه بحار الأنوار : 66/53 ذيل ح 58 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 124/2 ح 5، و نور الثقلين : 403/1 ح 404 ، و 417 ح 464 ، و 167/4 ح 88 . مختصر بصائر الدرجات: 19، عنه البحار: 65/56 ح 58. يأتي الحديث بتمامه في الحديث 139 من سورۀ «البراءة».
2- سورۀ آل عمران: 185/3، و الأنبياء : 35/21، و العنكبوت : 57/29.
3- عنه البرهان في تفسير القرآن : 124/2 ح 6.
4- عنه بحار الأنوار : 371/35 ح 15، و 41/53 ذيل ح 8 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 124/2 ح 7، و نور الثقلين: 403/1 ح 405 . مختصر بصائر الدرجات : 25 عنه البحار : 40/56 ح 8.

فرمود: کسی که با شمشیر (در راه خدا) کشته می شود، با آن کسی که در بستر خود جان می دهد یک سان نیستند، کسی که کشته می شود به ناچار می بایست به دنیا بازگردد (و مجدّداً زندگی کند و بعد بمیرد) تا مزۀ مرگ را بچشد.

163) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و اگر بمیرید یا کشته شوید (در هر دو حالت) در پیشگاه خدا محشور خواهید شد» و فرمایش دیگر: «هر کسی مرگ را می چشد» حضرت فرمود: خداوند بین آن دو (کشته شدن و مردن) فرق نهاده است، آیا کسی که برادرت را کشته، تو قاتل (و خون خواه) او خواهی بود؟

عرض کردم: بلی. فرمود: پس اگر (به مرگ طبیعی) مرده باشد، آیا باز هم قاتل (و خون خواه) او خواهی بود؟ عرض کردم: نه. فرمود: آیا توجّه نمودی که خداوند چگونه بین آن دو فرق گذاشته است؟

164) - از عبد اللّه بن مُغیره، به نقل از او، از جابر روایت کرده است، که گفت: از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و اگر کشته شوید در راه خدا یا بمیرید»، سؤال کردم؟

فرمود: ای جابر! آیا می دانی که ﴿ سَبِيلِ اللَّهِ ﴾ چیست؟

عرض کردم: نه، به خدا سوگند! نمی دانم، مگر این که از شما بشنوم.

فرمود: مقصود از ﴿ سَبِيلِ اللَّهِ ﴾ على علیه السلام و ذریّه آن حضرت می باشند، هم چنین کسی که در ولایت (و در راه ولایت) ایشان کشته شود و نیز کسی که در ولایت (در راه ولایت) ایشان بميرد ﴿ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ﴾ (و شهید در راه خدا) مرده است.

مؤمنی در این امّت (اسلام) یافت نمی شود، مگر آن که هم کشته می شود و هم می میرد؛ و افزود کسی که کشته شود زنده می شود تا بمیرد و کسی هم که بمیرد، زنده می شود تا کشته گردد.

ص: 159

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّه لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِيظٌ الْقَلْبِ لَانفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكَلِينَ ﴿ 159 ﴾ إن يَنصُرْكُمْ اللّهُ فَلَا غَالِبَ لَكُمْ وَ إِن يَخْذُلْكُمْ فَمَن ذَا الَّذِي يَنصُرُكُم مِّن بَعْدِهِ، وَ عَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ﴾ ﴿ 160 ﴾

806 / [165] - عَنْ صَفْوَانَ ، قَالَ:

اِسْتَأْذَنْتُ لِمُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَلَی اَلرِّضَا - أَبِی اَلْحَسَنِ - عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: وَ أَخْبَرْتُهُ أَنَّهُ لَیْسَ یَقُولُ بِهَذَا اَلْقَوْلِ، وَ أَنَّهُ قَالَ: وَ اَللَّهِ! لاَ أُرِیدُ بِلِقَائِهِ إِلاَّ لِأَنْتَهِیَ إِلَی قَوْلِهِ.

فَقَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ أَدْخِلْهُ ﴾ فَدَخَلَ، فَقَالَ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ!، إِنَّهُ کَانَ فَرَطَ مِنِّی شَیْءٌ، وَ أَسْرَفْتُ عَلَی نَفْسِی، وَ کَانَ فِیمَا یَزْعُمُونَ أَنَّهُ کَانَ یَعِیبُهُ [بِعَیْنِهِ].

فَقَالَ: وَ أَنَا أَسْتَغْفِرُ اَللَّهَ مِمَّا کَانَ مِنِّی، فَأُحِبُّ أَنْ تَقْبَلَ عُذْرِی وَ تَغْفِرَ لِی مَا کَانَ مِنِّی.

فَقَالَ: ﴿ نَعَمْ، أَقْبَلُ، إِنْ لَمْ أَقْبَلْ کَانَ إِبْطَالَ مَا یَقُولُ هَذَا وَ أَصْحَابُهُ - وَ أَشَارَ إِلَیَّ بِیَدِهِ - وَ مِصْدَاقَ مَا یَقُولُ اَلْآخَرُونَ - یَعْنِی اَلْمُخَالِفِینَ - قَالَ اَللَّهُ لِنَبِیِّهِ - عَلَیْهِ وَ آلِهِ السَّلاَمُ -: ﴿ فَبِما رَحْمَهٍ مِنَ اَللّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ اَلْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اِسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی اَلْأَمْرِ ﴾ .

ص: 160

فرمایش خداوند متعال: (ای پیامبر!) به وسیله (برکت و) رحمت خداوند، در برای آنان نرم (و مهربان) شدی و اگر خشن و سنگ دل بودی، از اطراف تو پراکنده می شدند، پس آن ها را ببخش و برای آن ها طلب آمرزش کن! و در کار ها با آنان مشورت کن! اما هنگامی که تصمیم (انجام برنامه ای را) گرفتی، (قاطع باش و) بر خدا توکل کن؛ زیرا خداوند توکل کنندگان را دوست دارد (159) اگر خداوند شما را یاری کند، هیچ کسی بر شما پیروز نخواهد شد و اگر دست از یاری شما بر دارد کیست که بعد از او، شما را یاری کند ؟!و مؤمنین، باید تنها بر خداوند توکل کنند. (160)

165) - از صفوان روایت کرده است، که گفت:

از امام رضا علیه السلام برای محمّد بن خالد اجازه ورود خواستم و به حضرت عرضی کردم: او معتقد به این امر (ولایت و امامت شما) نیست، ولی می گوید: به خدا سوگند! منظورم از این ملاقات، آن است که بر عقیده و فرمایش آن جناب رفتار نمایم.

فرمود: بگو وارد شود. موقعی که وارد شد گفت: فدایت گردم! من موقعیتی را از دست داده ام و بر خود ستم کرده ام - افراد گمان کردند که منظورش عیب جوئی بر حضرت رضا علیه السلام است - اکنون از خداوند نسبت به آن چه از من سر زده، طلب آمرزش می کنم و از شما هم تقاضا دارم که عذر مرا بپذیری و نسبت به وضع گذشته ام مرا ببخشی.

فرمود: بسیار خوب، عذرت را می پذیرم، که گر نپذیرم بر خلاف عقیده این دسته می شود - اشاره به من کرد - (که خارف نقده امامت اما بیت رسالت باشد) و مطابق نظر مخالفین امامت است؛ خداوند به پیامبرش می فرماید: «پس به وسیله رحمتی که از طرف خداوند شامل تو گشته، در برابر آنان (مخالفان و متکبّران) نرم و ملایم شده ای، ولی اگر ترش رو و سخت دل می بودی، از اطرافت پراکنده می شدند. بنا بر این آنان را عفو کن و برای شان استغفار نما و در امور با ایشان مشورت داشته باش».

ص: 161

ثُمَّ سَأَلَهُ عَنْ أَبِیهِ، فَأَخْبَرَهُ أَنَّهُ قَدْ مَضَی، وَ اِسْتَغْفَرَ لَهُ. (1)

807 / [166] - فِی رِوَایَهِ صَفْوَانَ اَلْجَمَّالِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ عَنْ سَعْدٍ اَلْإِسْکَافِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ :

جَاءَ أَعْرَابِیٌّ - أَحَدَ بَنِی عَامِرٍ - فَسَأَلَ عَنِ اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ؟ فَلَمْ یَجِدْهُ.

قَالُوا: هُوَ بقُزَج (2) [بِقُزَحَ] فَطَلَبَهُ فَلَمْ یَجِدْهُ، قَالُوا: هُوَ بِمِنًی.

قَالَ: فَطَلَبَهُ فَلَمْ یَجِدْهُ، فَقَالُوا: هُوَ بِعَرَفَهَ فَطَلَبَهُ فَلَمْ یَجِدْهُ.

قَالُوا: هُوَ بِالْمَشَعِرِ.

قَالُ: فَوَجَدَهُ فِی اَلْمَوْقِفِ، قَالَ: حَلُّوا لِیَ اَلنَّبِیَّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ

فَقَالَ اَلنَّاسُ: یَا أَعْرَابِیُّ! مَا أَنْکَرَکَ إِذَا وَجَدْتَ اَلنَّبِیَّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَسْطَ اَلْقَوْمِ وَجَدْتَهُ مُفَخَّماً.

قَالَ: بَلْ حَلُّوهُ لِی حَتَّی لاَ أَسْأَلَ عَنْهُ أَحَداً.

قَالُوا: فَإِنَّ نَبِیَّ اَللَّهِ أَطْوَلُ مِنَ اَلرَّبْعَهِ وَ أَقْصَرُ مِنَ اَلطَّوِیلِ اَلْفَاحِشِ کَأَنَّ لَوْنَهُ فِضَّهٌ وَ ذَهَبٌ أَرْجَلُ اَلنَّاسِ جُمَّهً وَ أَوْسَعُ اَلنَّاسِ جَبْهَهً بَیْنَ عَیْنَیْهِ غُرَّهٌ أَقْنَی اَلْأَنْفِ وَ اسِعُ اَلْجَبِینِ کَثُّ اَللِّحْیَهِ مُفَلَّجُ اَلْأَسْنَانِ عَلَی شَفَتِهِ اَلسُّفْلَی خَالٌ کَأَنَّ رَقَبَتَهُ إِبْرِیقُ فِضَّهٍ بَعِیدُ مَا بَیْنَ مُشَاشَهِ اَلْمَنْکِبَیْنِ کَأَنَّ بَطْنَهُ وَ صَدْرَهُ سَبَلٌ سَبْطُ اَلْبَنَانِ عَظِیمُ اَلْبَرَاثِنِ إِذَا مَشَی مَشَی مُتَکَفِّئاً وَ إِذَا اِلْتَفَتَ اِلْتَفَتَ بِأَجْمَعِهِ کَأَنَّ یَدَهُ مِنْ لِینِهَا مَتْنُ أَرْنَبٍ إِذَا قَامَ مَعَ إِنْسَانٍ لَمْ یَنْفَتِلْ حَتَّی یَنْفَتِلَ صَاحِبُهُ وَ إِذَا جَلَسَ لَمْ یَحُلَّ حِبْوَتَهُ، حَتَّی یَقُومَ جَلِیسُهُ.

ص: 162


1- عنه بحار الأنوار: 275/49 ح 25 ، و البرهان في تفسير القرآن: 125/2 ح 3، و نور الثقلين : 404/1 ح 406.
2- قُزَح اسم جبل بالمُزدلفة : معجم البلدان : 388/4.

سپس او از حال امام موسی بن جعفر علیهما السلام جویا شد، که حضرت در جواب فرمود: ایشان از دنیا رفته است و او برایش طلب مغفرت نمود.

166) - از صفوان جمّال از امام صادق علیه السلام و و نیز از سعد اسکاف، از امام باقر علیه السلام روایت کرده است، که فرمودند:

یک نفر اعرابی (بیابان نشین) از قبیله بنی عامر، خدمت پیغمبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم آمد و جویای حال حضرت شد، گفتند: به گردش (بیرون خانه یا بیرون شهر) رفته است. ولی او حضرت را نیافت، گفتند: به (صحرای) مِنی رفته، آن جا نیز حضرت را پیدا نکرد، گفتند: به عرفات رفته است، آن جا هم حضرت را نیافت، گفتند: به مَشعَر رفته، آمد و حضرت را در موقِف پیدا کرد و به مردم گفت: پیغمبر را برای من به گونه ای توصیف کنید که او را بشناسم.

مردم اظهار داشتند: ای اعرابی! چگونه او را نمی شناسی، وقتی در میان جمعیت بروی او را عظیم و بزرگوار می یابی؟ گفت: بیشتر توضیح دهید که دیگر لازم نباشد از کسی سؤال کنم، گفتند: قامتش متوسط، رنگش همانند رنگ نقره و طلا می باشد، مو های سرش ما بین ساده و فِر، پیشانی او وسیع و پهن، ما بین دو چشمانش (خال) سفید، بینی او کشیده و باریک، ابروان او با فاصله و جدا محاسنش پُر پشت، بین دندان هایش فاصله دارد و بر لب پایینش خالی موجود است. گردن آن حضرت همانند (گردن) آفتابه نقره ای (که صیقل داده شده)، شانه هایش باز و با فاصله شکم و سینه اش هم سطح و مساوی مفصل های انگشتانش صاف و نرم، پنجه هایش درشت و قوی می باشد.

اگر قدم بردارد آرام و با متانت راه می رود، اگر به کسی یا جایی نگاه کند با تمام چشم و چهره نگاه می کند، نرمی دستانش همچون کُرک موی خرگوش، اگر با فردی برخیزد یا همراه شود تا آن فرد جدا نشود از او جدا نمی گردد، اگر (در جمعی) بنشیند، حرکتی نکند (پارچه ای را که روی زانو و پا های خود انداخته بر ندارد و یا به هر شکلی که نشسته، ادامه دهد) مگر آن که هم نشینانش برخیزند.

ص: 163

فَجَاءَ اَلْأَعْرَابِیُّ، فَلَمَّا نَظَرَ إِلَی اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ عَرَفَهُ قَامَ بِمِحْجَنِهِ عَلَی رَأْسِ نَاقَهِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ عِنْدَ ذَنَبِ نَاقَتِهِ، فَأَقْبَلَ اَلنَّاسُ تَقُولُ مَا أَجْرَأَکَ یَا أَعْرَابِیُّ؟!

قَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ دَعُوهُ فَإِنَّهُ [أَرِبٌ] ثُمَّ قَالَ: ﴿ مَا حَاجَتُکَ؟ ﴾

قَالَ: جَاءَتْنَا رُسُلُکَ [أَنْ] تُقِیمُوا اَلصَّلاَهَ وَ تُؤْتُوا اَلزَّکَاهَ وَ تَحُجُّوا اَلْبَیْتَ، وَ تَغْتَسِلُوا مِنَ اَلْجَنَابَهِ، وَ بَعَثَنِی قَوْمِی إِلَیْکَ رَائِداً أَبْغِی أَنْ أَسْتَحْلِفَکَ وَ أَخْشَی أَنْ تَغْضَبَ.

قَالَ: ﴿ لاَ أَغْضَبُ، إِنِّی أَنَا اَلَّذِی سَمَّانِیَ اَللَّهُ فِی التَّوْراةَ وَ اَلْإِنْجِیلِ: محمّد رَسُولَ اَللَّهِ، اَلْمُجْتَبَی اَلْمُصْطَفَی، لَیْسَ بِفَحَّاشٍ وَ لاَ سَخَّابٍ فِی اَلْأَسْوَاقِ، وَ لاَ یُتْبِعُ اَلسَّیِّئَهَ اَلسَّیِّئَهَ، وَ لَکِنْ یُتْبِعُ اَلسَّیِّئَهَ اَلْحَسَنَهَ فَسَلْنِی عَمَّا شِئْتَ وَ أَنَا اَلَّذِی سَمَّانِیَ اَللَّهُ فِی اَلْقُرْآنِ : ﴿ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ اَلْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ ﴾ فَسَلْ عَمَّا شِئْتَ. ﴾

قَالَ: إِنَّ اَللَّهَ اَلَّذِی رَفَعَ اَلسَّماواتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ، هُوَ أَرْسَلَکَ؟

قَالَ: ﴿ نَعَمْ، هُوَ أَرْسَلَنِی ﴾ ، قَالَ: بِاللَّهِ اَلَّذِی قَامَتِ اَلسَّمَاوَاتُ بِأَمْرِهِ، هُوَ اَلَّذِی أَنْزَلَ عَلَیْکَ اَلْکِتَابَ وَ أَرْسَلَکَ بِالصَّلاَهِ اَلْمَفْرُوضَهِ وَ اَلزَّکَاهِ اَلْمَعْقُولَهِ؟

قَالَ: نَعَمْ، قَالَ: وَ هُوَ أَمَرَکَ بِالاِغْتِسَالِ مِنَ اَلْجَنَابَهِ وَ بِالْحُدُودِ کُلِّهَا؟

قَالَ: نَعَمْ، قَالَ: فَإِنَّا آمَنَّا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ کِتَابِهِ وَ اَلْیَوْمِ اَلْآخِرِ وَ اَلْبَعْثِ وَ اَلْمِیزَانِ وَ اَلْمَوْقِفِ وَ اَلْحَلاَلِ وَ اَلْحَرَامِ صَغِیرِهِ وَ کَبِیرِهِ.

قَالَ: فَاسْتَغْفَرَ لَهُ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ وَ سَلَّمَ دَعَا له. (1)

ص: 164


1- عنه بحار الأنوار: 184/16 ح 21 ، و البرهان في تفسير القرآن: 126/2 ح 4، و مستدرك الوسائل : 448/12 ح 1129 ، و 406/8 ح 9814 قطعتان منه فيهما.

پس اعرابی وارد جمعیت شد و چون چشمش به پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلم افتاد، حضرت را شناخت و در حالی که خود سوار شتر بود و پشت شتر (رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم) قرار داشت با عصایش به شتر حضرت اشاره کرد. مردم گفتند: ای اعرابی! تا چه حدّ جرأت و جسارت داری؟! پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم فرمود: او را آزاد بگذارید، او زیرک و هوشیار است، سپس به او فرمود: حاجت و خواسته ات چیست؟ اعرابی اظهار داشت: مأمورین شما نزد ما آمدند و گفتند نماز بخوانید، زکات دهيد، حجّ خانه خدا انجام دهید، غسل جنابت کنید؛ اکنون قبیله من، مرا فرستاده اند، تا درباره شما بررسی کنم و شما را سوگند دهم، ولی می ترسم که ناراحت و عصّبانی شوی.

حضرت فرمود: عصبانی نمی شوم، من همان کسی هستم که خداوند مرا در تورات و انجیل (به این عبارات و اوصاف) نام برده محمّد رسول اللّه، برگزیده، انتخاب شده ای که توهین کننده، فحش دهنده و فریاد زننده در بازار و اجتماعات نیست، بدی ها را با بدی جواب ندهد، بلکه بدی ها را با احسان و نیکی، برخورد کند؛ اکنون هر سؤالی داری بیان کن، که خداوند مرا در قرآن چنین توصف نموده: «ولی اگر ترش رو و سخت دل می بودی، از اطرافت پراکنده می شدند»؛ پس، از هر چه می خواهی سؤال کن. اعرابی گفت: آیا خداوندی که آسمان ها را بدون ستون آفریده، تو را برای رسالت برگزیده است؟ فرمود: بلی، او مرا فرستاده است.

گفت: تو را سوگند به خدایی که آسمان ها به امر او استوار می باشند! آیا همان خداوند برای تو کتاب (قرآن) نازل کرده؟ و تو را به نماز های واجب، زکات محدود و معیّن مأمور کرده است؟ فرمود: بلی. گفت: آیا خداوند تو را به انجام غسل جنابت و دیگر احکام و حدود امر کرده است؟ فرمود: بلی. در این لحظه اعرابی اظهار داشت: پس ما به خدای یکتا، رسولش، کتابش و به روز قیامت، زنده شدن بعد از مردن، میزان و بررسی اعمال، موقفی برای تعیین مجازات و تمامی احکام حلال و حرام، کوچک و بزرگ، ایمان آوردیم. پس از آن، رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم برای او از درگاه خداوند طلب آمرزش نمود و دعایش کرد.

ص: 165

808 / [167] - أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَهْزِیَارَ قَالَ:

کَتَبَ إِلَیَّ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ أَنْ سَلْ فُلاَناً أَنْ یُشِیرَ عَلَیَّ وَ یَتَخَیَّرَ لِنَفْسِهِ فَهُوَ یَعْلَمُ مَا یَجُوزُ فِی بَلَدِهِ وَ کَیْفَ یُعَامِلُ اَلسَّلاَطِینَ فَإِنَّ اَلْمَشُورَهَ مُبَارَکَهٌ قَالَ اَللَّهُ لِنَبِیِّهِ فِی مُحْکَمِ کِتَابِهِ ﴿ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اِسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی اَلْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اَللّهِ إِنَّ اَللّهَ یُحِبُّ اَلْمُتَوَکِّلِینَ ﴾ فَإِنْ کَانَ مَا یَقُولُ مِمَّا یَجُوزُ کُنْتُ أُصَوِّبُ رَأْیَهُ، وَ إِنْ کَانَ غَیْرَ ذَلِکَ رَجَوْتُ أَنْ أَضَعَهُ عَلَی اَلطَّرِیقِ اَلْوَاضِحِ إِنْ شَاءَ اَللَّهُ ﴿ وَ شاوِرْهُمْ فِی اَلْأَمْرِ ﴾ قَالَ: یَعْنِی اَلاِسْتِخَارَهَ. ﴾ (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ مَا كَانَ لِنَبِي أَن يَغُلُّ وَ مَن يَغْلُلْ يَأْتِ بِمَا غَلٌ يَوْمَ الْقِيمَةِ ثُمَّ تَوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ مَّا كَسَبَتْ وَ هُمْ لَا يُظْلَمُونَ ﴿ 161 ﴾ أَفَمَن أَتْبَعَ رِضْوَانَ اللّهِ كَمَن، باءَ بِسَخَط من اللَّهِ وَ مَأْوَهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ ﴿ 162 ﴾ هُمْ دَرَجَتْ عِندَ اللّهِ وَ اللَّهُ بَصِيرٌ بِمَا يَعْمَلُونَ ﴾ ﴿ 163 ﴾

809 / [168] - عَنْ سَمَاعَهَ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : ﴿ اَلْغُلُولُ کُلُّ شَیْءٍ غُلَّ عَنِ اَلْإِمَامِ وَ أَکْلُ مَالِ اَلْیَتِیمِ شُبْهَهٌ، وَ اَلسُّحْتُ شُبْهَهٌ. ﴾ (2)

ص: 166


1- عنه بحار الأنوار: 103/75 ح 34 و وسائل الشيعة 12 / 45 ح 15604، و البرهان في تفسیر القرآن 127/2 ح 5 نور الثقلين: 405/1 ح 414. إن أرقام الأحاديث في الطبعة المكتبة الإسلامية من 164 إلى آخر السورۀ تختلف 23 رقم. فتدبّر و لا تغفل.
2- عنه بحار الأنوار : 53/103 ح 16، و البرهان في تفسير القرآن: 1282 ح 2، و نور الثقلين 406/1 ح 419. يستدرك الوسائل : 70/13 ح 14775. تهذيب الأحكام : 352/6 بتفاوت یسیر، عنه وسائل الشيعة : 92/17 ح 22059.

167) - احمد بن محمّد از علی بن مهزیار روایت کرده است، که گفت:

امام جواد علیه السلام به من نوشت: به فلانی بگو با ما مشورت کند و پس از مشورت، آن چه نظر خودش است انتخاب نماید؛ زیرا او به آن چه در سرزمینش (اهواز) می گذرد دانا می باشد و از این که چگونه با سلاطین رفتار کند آگاه است؛ مشورت، باعث برکت و خوش بختی است، خداوند در قرآن کریم به پیامبرش می فرماید: «پس آنان را عفو کن و برای شان استغفار نما و در امور با ایشان مشورت داشته باش. پس اگر در مورد (مطلبی) تصمیم گرفتی بر خدا توکل کن که خداوند، توکل کنندگان را دوست دارد».

(سپس فرمود:) پس (هر چه می گذرد را به من گزارش دهد) اگر نظرش درست بود که تأییدش می کنم و اگر نظرش غیر مجاز و نادرست بود نو را به راه روشن حق راهنمایی می نمایم، ان شاء اللّه؛ «و در امور با ایشان مشورت داشته باش»، فرمود: منظور طلب خیر و صلاح از مردم است.

فرمایش خداوند متعال: و ممکن نیست که هیچ پیامبری خیانت کند و هر کسی که خیانت کند روز رستاخیز، آن چه را در آن خیانت کرده با خود (به صحنه محشر) می آورد، سپس به هر کسی آن چه را (که انجام داده و) فراهم کرده است به طور کامل داده می شود و به آن ها سنمی نخواهد شد (161) آیا کسی که که از رضای خدا پیروی کرده همانند کسی است که به خشم و غضب خدا بازگشته جایگاه او جهنم خواهد بود و پایان کار او بسیار بد می باشد (163) ایشان در پیشگاه خداوند دارای درجات و مقامی هستند و خداوند به آن چه انجام می دهند بینا و آگاه است (193)

168) - از سماعه روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: معنای «غلول» هر چیزی است که با خیانت و دست بُرد زدن، از (مال و حقوق) امام بدست آید و یا خوردن (و تلف کردن) مال یتیم، از روی شبهه و بی اعتنایی و یا استفاده از مال شبهه ناک، سُحب و حرام می باشد.

ص: 167

810 / [169] - عَنْ عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ أَفَمَنِ اِتَّبَعَ رِضْونَ اَللّهِ کَمَنْ باءَ بِسَخَطٍ مِنَ اَللّهِ وَ مَأْوهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ اَلْمَصِیرُ ﴾

فَقَالَ: ﴿ هُمُ اَلْأَئِمَّهُ عَلَیْهِم السَّلاَمُ وَ اَللَّهِ! یَا عَمَّارُ! دَرَجَاتٌ لِلْمُؤْمِنِینَ عِنْدَ اَللَّهِ وَ بِمُوَالاَتِهِمْ وَ بِمَعْرِفَتِهِمْ إِیَّانَا فَیُضَاعِفُ اَللَّهُ لِلْمُؤْمِنِینَ حَسَنَاتِهِمْ وَ یَرْفَعُ اَللَّهُ لَهُمُ اَلدَّرَجَاتِ اَلْعُلَی، وَ أَمَّا قَوْلُهُ: یَا عَمَّارُ! : ﴿ کَمَنْ باءَ بِسَخَطٍ مِنَ اَللّهِ ﴾ - إِلَی قَوْلِهِ: ﴿ اَلْمَصِیرُ ﴾ فَهُمْ وَ اَللَّهِ! اَلَّذِینَ جَحَدُوا حَقَّ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ حَقَّ اَلْأَئِمَّهِ عَلَیْهِم السَّلاَمُ مِنَّا أَهْلَ اَلْبَیْتِ فَبَاءُوا لِذَلِکَ سَخَطاً مِنَ اَللَّهِ. ﴾ (1)

811 / [170] - عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ : أَنَّهُ ذَکَرَ قَوْلَ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ هُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ اَللّهِ ﴾ قَالَ: ﴿ اَلدَّرَجَهُ مَا بَیْنَ اَلسَّمَاءِ إِلَی اَلْأَرْضِ. ﴾ (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ أَو لَمَّا أَصَبَتْكُم مُّصِيبَةٌ قَدْ أَصَبْتُم مَثْلَيْهَا قُلْتُمْ أَنَّى هَذَا قُلْ هُوَ مِنْ عِندِ أَنفُسِكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُل شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴾ ﴿ 160 ﴾

ص: 168


1- عنه بحار الأنوار: 171/69 ح 13، و البرهان في تفسير القرآن 129/2 ح 2 و نور الثقلين: 406/1 ح 420. الكافي : 430/1 ح 84 بإسناده عن عمّار السنباطي قال: سألت أبا عبد اللّه علیه السلام- إلى قوله : الدرجات العلي -، و نحوه المناقب لابن شهر آشوب : 4 /179 عنه البحار : 92/24 ح 1.
2- عنه بحار الأنوار: 171/69 ذيل ح 13، و البرهان في تفسير القرآن: 129/2 ح 3 و نور الثقلين : 406/1 ح 421.

169) - از عمار بن مروان روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «آیا کسی که متابعت رضوان خدا کند، همانند کی است که به غضب خداوند گرفتار شده و جایگاه او جهنّم می باشد و بد جایگاهی خواهد بود»، سؤال کردم؟

فرمود: (منظور از رضوان) امامان (اهل بیت عصمت و طهارت) علیهم السلام هستند، ای عمّار! به خدا سوگند! که ایشان درجات و مراحل ایمان مؤمنین هستند که خداوند به وسیله ولایت و معرفت مؤمنین نسبت به ما (اهل بیت علیهم السلام اعمال نیک شان را چند برابر می کنند و درجات عالی آن ها را افزایش می دهد.

و اما ای عمّار! (در مورد) فرمایش خداوند: «همانند کسی است که به غضب خداوند گرفتار شده» تا پایان «جایگاه»، به خدا سوگند! آنان کسانی هستند که حقّ ما (اهل بیت رسالت) را انکار و پای مال، کردند که به خشم خداوند گرفتار خواهند شد.

170) - (با سند خود) از امام رضا علیه السلام روایت کرده است، که گفت:

حضرت در مورد فرمایش خداوند متعال: «آن ها درجه ها و مقاماتی در پیشگاه خداوند هستند» فرمود: هر درجه ای، به اندازه فاصلۀ بين آسمان تا زمین است.

فرمایش خداوند متعال: آیا هنگامی که مصیبتی (در جنگ اُحد) به شما رسید، در حالی که دو برابر آن را (در جنگ بدر بر دشمن) وارد ساخته بودید، گفتید: این مصیبت از کجاست؟! (ای پیامبر!) بگو: آن از ناحیۀ خود شماست (که در جنگ اُحد، با دستور پیامبر مخالفت کردید)! خداوند بر هر چیزی توان مند است. (165)

ص: 169

812 / [171] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی حَمْزَهَ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ فِی قَوْلِ اللَّهِ : ﴿ أَوَ لَمَّا أَصبَتْکُمْ مُصِیبَهٌ قَدْ أَصَبْتُمْ مِثْلَیْها ﴾ قَالَ:

﴿ کَانَ الْمُسْلِمُونَ قَدْ أَصَابُوا بِبَدْرٍ مِائَهً وَ أَرْبَعِینَ رَجُلًا قَتَلُوا سَبْعِینَ رَجُلًا وَ أَسَرُوا سَبْعِینَ فَلَمَّا کَانَ یَوْمُ أُحُدٍ أُصِیبَ مِنَ الْمُسْلِمِینَ سَبْعُونَ رَجُلًا قَالَ فَاغْتَمُّوا بِذَلِکَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: ﴿ أَوَ لَمَّا أَصابَتْکُمْ مُصِیبَهٌ قَدْ أَصَبْتُمْ مِثْلَیْها ﴾ . ﴾ (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ لَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَتَا، بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ ﴾ ﴿ 169 ﴾

813/ [172] - عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ أَتَی رَجُلٌ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ. فَقَالَ إِنِّی رَاغِبٌ نَشِیطٌ فِی اَلْجِهَادِ. ﴾

قَالَ: ﴿ فَجَاهِدْ فِی سَبِیلِ اَللَّهِ فَإِنَّکَ إِنْ تُقْتَلْ کُنْتَ حَیّاً عِنْدَ اَللَّهِ تُرْزَقُ، وَ إِنْ مِتَّ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُکَ عَلَی اَللَّهِ، وَ إِنْ رَجَعْتَ خَرَجْتَ مِنَ اَلذُّنُوبِ إِلَی اَللَّهِ، هَذَا تَفْسِیرُ : ﴿ وَ لا تَحْسَبَنَّ اَلَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اَللّهِ أَمْواتاً ﴾ الْآيَةَ. ﴾ (2)

ص: 170


1- عنه بحار الأنوار : 318/19 ح 68 ، و 92/20 ح 24 و البرهان في تفسير القرآن : 129/2 ، ح 6، و نور الثقلين: 408/1 ح 426 .
2- عنه بحار الأنوار: 14/100 ح 29 ، و البرهان في تفسير القرآن : 130/2 ح 4، و نور الثقلين 409/ ح 430، و مستدرك الوسائل : 9/11 ح 12287 . الأمالي للصدوق : 461 ح 8 (المجلس السبعون) بإسناده عن جابر بن يزيد الجعفي، عن أبی عبد اللّه الصادق علیه السلام بتفصيل، عنه وسائل الشيعة : 20/15 ح 19929، و البحار : 66/74 ح 34 ، روضة الواعظين : 367/2 (مجلس في ذكر وجوب برّ الوالدين)، مستدرك الوسائل : 22/11 ح 12328 عن كتاب الإمامة و التبصرة لعليِ بن بابويه .

171) - از محمّد بن ابی حمزه، به نقل از کسی که نام برده، روایت کرده است، که گفت: از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «آیا مصیبتی که (در جنگ اُحد) به شما رسیده، دو برابر آن را (در جنگ بدر) بر دشمن وارد نکرده بودید؟» فرمود: مسلمانان در جنگ بدر، صد و چهل مرد (از دشمن) را گرفتند که هفتاد نفر شان را کشتند و هفتاد نفر دیگر را اسیر کردند، اما در جنگ اُحد، هفتاد نفر از مسلمانان از دست رفتند و (افراد باقی مانده) غمگین و ناراحت شدند، خداوند تبارک و تعالی این آیه «آیا مصیبتی که (در جنگ اُحد) به شما رسیده، دو برابر آن را (در جنگ بدر) بر دشمن وارد نکرده بودید»، را نازل نمود.

فرمایش خداوند متعال: و (ای پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، همچون مردگان هستند! بلکه آنان زنده اند و نزد پروردگار شان روزی داده می شوند. (169)

172) - از جابر روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: شخصی نزد رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم آمد و اظهار داشت: من با نشاط هستم و برای جهاد در راه خدا اشتیاق دارم. حضرت فرمود: برو در راه خدا جهاد کن که اگر کشته شوی، زنده هستی و در پیشگاه خداوند روزی می خوری و اگر بمیری، پاداش تو بر خداوند است و اگر هم بازگشتی، از گناهان (غیر از حقّ الناس) پاک شده ای؛ و حضرت افزود: این تفسیر (فرمایش خداوند متعال:) «و گمان نکنید کسانی که در راه خدا کشته شده اند، مردگان هستند» - تا آخر آیه - می باشد.

ص: 171

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ الَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ مِن بَعْدِ مَا أَصَابَهُمْ الْفَرْحُ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَ اتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِيمٌ ﴿ 172 ﴾ الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُواْ لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَنًا و قَالُوا حَسْبُنَا اللّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ ﴿ 173 ﴾ فَانقَلَبُواْ بِنِعْمَةٍ مِنَ اللّهِ وَ فَضْلٍ لَّمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَ اتَّبَعُوا رِضْوانَ اللّهِ وَ اللّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِيمٍ ﴾ ﴿ 174 ﴾

814/ [173] - عَنْ سَالِمِ بْنِ أَبِی مَرْیَمَ قَالَ:

قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ بَعَثَ عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی عَشَرَهٍ: ﴿ اِسْتَجابُوا لِلّهِ وَ اَلرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ اَلْقَرْحُ ﴾- إِلی - ﴿ أَجْرٌ عَظِیمٌ ﴾ ، إِنَّمَا أُنْزِلَتْ فِی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ. ﴾ (1)

815/ [174] - عَنْ جَابِرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِما السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ لَمَّا وَجَّهَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ عَمَّارَ بْنَ یَاسِرٍ إِلَی أَهْلِ مَکَّهَ قَالُوا: بَعَثَ هَذَا اَلصَّبِیَّ وَ لَوْ بَعَثَ غَیْرَهُ إِلَی أَهْلِ مَکَّهَ وَ فِی مَکَّهَ صَنَادِیدُ قُرَیْشٍ وَ رِجَالُهَا وَ اَللَّهِ اَلْکُفْرُ أَوْلَی بِنَا مِمَّا نَحْنُ فِیهِ، فَسَارُوا وَ قَالُوا لَهُمَا وَ خَوَّفُوهُمَا بِأَهْلِ مَکَّهَ وَ غَلَّظُوا عَلَیْهِمَا اَلْأَمْرَ. ﴾

فَقَالَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ حَسْبُنَا اَللّهُ وَ نِعْمَ اَلْوَکِیلُ وَ مَضَیَا، فَلَمَّا دَخَلاَ مَکَّهَ أَخْبَرَ اَللَّهُ نَبِیَّهُ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ بِقَوْلِهِمْ لِعَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ بِقَوْلِ عَلِیٍّ لَهُمْ، فَأَنْزَلَ اَللَّهُ بِأَسْمَائِهِمْ فِی کِتَابِهِ،

ص: 172


1- عنه بحار الأنوار: 92/20 ح 25، و البرهان في تفسير القرآن، 132/2 ح 4 و شواهد التنزيل : 173/1 ح 185 مسنداً و معنعناً.

فرمایش خداوند متعال: آن کسانی که دعوت خدا و پیامبر را، پس از آن که جراحاتی به ایشان رسید، اجابت کردند (و هنوز زخم های جنگ اُحد التيام نیافته بود، که به سوی جنگ «حمراء الأسد» حرکت نمودند) برای افرادی از آن ها، که نیکی کردند و تقوا پیشه کردند، پاداش بزرگی خواهد بود (172) این ها کسانی بودند که (بعضی از) افراد، به آنان گفتند: مردم برای (حمله به) شما اجتماع کرده اند، از آن ها بترسید! اما این سخن، بر ایمان شان افزود و اظهار داشتند: خدا ما را کافی است و او بهترین وکیل است. (173) به همین جهت، آن ها (از این جنگ) با نعمت و فضل پروردگار شان بازگشتند، در حالی که هیچ ناراحتی به آنان نرسید و از رضای خدا، پیروی کردند و خداوند دارای فضل و بخش بزرگی است. (174)

172) - از سالم بن ابی مریم روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام به من فرمود: رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم علی علیه السلام را (که در جنگ اُحد مجروح شده بود) با ده نفر دیگر ( به تعقیب مشرکین مکه) فرستاد، که آیه کسانی «که استجابت کردند و پذیرفتند برای خدا و رسول، بعد از آن تحمّل مصیت ها و سختی ها ...، برای ایشان پاداش عظیمی خواهد بود» در شأن و منزلت امير المؤمنين على علیه السلام نازل شد.

174) - از جابر روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: هنگامی که پیامبر خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم امير المؤمنين على علیه السلام را به همراه عمّار بن یاسر به سمت اهالی مکه فرستاد، آنان گفتند: او این بچه را فرستاده است، ولی اگر دیگری را فرستاده بود، (ارزش داشت؛ زیرا) در مکه صنادید قریش (نیرومند) هستند، به خدا سوگند! باقی ماندن بر کفر، بهتر از این وضعیتی می باشند که داریم، سپس به سمت آن دو (علی علیه السلام و عمّار) رفتند و ضمن سخنانی ایشان را به وجود اهالی مکه ترسانیدند و مطالب خود را با تهدید مطرح نمودند، اظهار داشت:

ص: 173

وَ ذَلِکَ قَوْلُ اَللَّهِ تَعَالَى: أَلَمْ تَرَ إِلَی ﴿ اَلَّذِینَ قالَ لَهُمُ اَلنّاسُ إِنَّ اَلنّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إِیماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اَللّهُ وَ نِعْمَ اَلْوَکِیلُ * فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَهٍ مِنَ اَللّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَ اِتَّبَعُوا رِضْوانَ اَللّهِ وَ اَللّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِیمٍ ﴾ وَ إِنَّمَا نَزَلَتْ أَلَمْ تَرَ إِلَی فُلاَنٍ وَ فُلاَنٍ لَقُوا عَلِیّاً وَ عَمَّاراً؟ ﴾

فَقَالاَ: ﴿ إِنَّ أَبَا سُفْیَانَ وَ عَبْدَ اَللَّهِ بْنَ عَامِرٍ وَ أَهْلَ مَکَّهَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ وَ زَادَهُمْ إِیمَاناً وَ قَالُوا حَسْبُنَا اَللَّهُ وَ نِعْمَ اَلْوَکِیلُ. ﴾ (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ لَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لأَنفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدَادُواْ إِثْمًا وَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ ﴾ ﴿ 178 ﴾

816 / [175] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ: أَخْبِرْنِی عَنْ اَلْکَافِرِ: اَلْمَوْتُ خَیْرٌ لَهُ أَمِ اَلْحَیَاهُ؟

فَقَالَ: ﴿ اَلْمَوْتُ خَیْرٌ لِلْمُؤْمِنِ وَ اَلْکَافِرِ ﴾ ، قُلْتُ: وَ لِمَ؟

قَالَ: لِأَنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ وَ ما عِنْدَ اَللّهِ خَیْرٌ لِلْأَبْرارِ ﴾ (2) وَ یَقُولُ: ﴿ وَ لا یَحْسَبَنَّ اَلَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّما نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ ﴾ . (3)

ص: 174


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 132/2 ح 5 و نور الثقلين : 411/1 ح 437. يأتى الحديث أيضاً في الحديث 287 من سورۀ «النساء».
2- سورۀ آل عمران : 198/3.
3- عنه بحار الأنوار: 134/6 ح 33 ، و البرهان في تفسير القرآن : 133/2 ح 1، و نور الثقلين: 413/1 ح 445. شرح نهج البلاغة لابن ابى الحديد : 344/20 الحكمه 956 بتفاوت يسير .

«خداوند ما را کفایت می کند و او بهترین وکیل می باشد» و به راه خود ادامه دادند تا وارد مکه شدند و خداوند، برخورد آنان و جواب علی علیه السلام را به پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلم خبر داد و آیاتی را نازل نمود، که عبارتند از: «کسانی که گفتند: مردم علیه شما اجتماع کرده، از آنان بترسید، پس ایمان ایشان افزایش یافت و گفتند: خداوند ما را کفایت می کند و او بهترین وکیل می باشد * پس به وسیله نعمت الهی هیچ بدی و ناراحتی به آنان نرسید، بلکه راه رضوان خدا را پیمودند و خداوند دارای فضل بزرگی است».

(سپس امام علیه السلام افزود:) آیه این چنین نازل شد: آیا فلانی و فلانی را ندیدی که علی علیه السلام و عمار را ملاقات کردند و گفتند: به درستی که ابو سفیان و عبد اللّه بن عامر و دیگر اهالی مکه، علیه شما اجتماع کرده اند، پس از آن ها بترسید، ولی خداوند ایمان ایشان را تقویت نمود و (آن دو) گفتند: خداوند ما را کفایت می نماید و او بهترین وکیل می باشد.

فرمایش خداوند متعال: و آن ها که کافر شدند (و راه طغیان را پیش گرفتند) تصور نکنند که اگر به آنان مهلت می دهیم، به سود شان است، ما به آن ها مهلت می دهیم فقط برای این که بر گناهان خود بیفزایند و برای آن ها عذاب خوار کننده ای (آماده شده) است. (178)

175) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم: برای کافر، مرگ بهتر است یا زنده بودن؟

فرمود: مرگ هم برای مؤمن خوب است و هم برای کافر، ولی آن برای کافر بهتر (از زنده بودن) است.

عرض کردم: بر چه اساسی( این مطلب را) می فرمایی؟

فرمود: چون خداوند متعال می فرماید: «آن چه نزد خداوند می باشد برای نیکان بهتر است» و نیز می فرماید: «و کسانی که کافر هستند گمان نکنند، اگر به آنان (در ادامه زندگی) مهلت داده شود، برای شان خوب می باشد، به درستی که به ایشان مهلت می دهیم تا گناهی را (بر گناهان شان) افزایش دهند و برای شان عذابی سخت خواهد بود».

ص: 175

817 / [176]- عَنْ یُونُسَ رَفَعَهُ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ: زَوَّجَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ اِبْنَتَهُ فُلاَناً؟

قَالَ: نَعَمْ، قُلْتُ: فَکَیْفَ زَوَّجَهُ اَلْأُخْرَی؟

قَالَ: قَدْ فَعَلَ، فَأَنْزَلَ اَللَّهُ: ﴿ وَ لا یَحْسَبَنَّ اَلَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّما نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ - إِلَی قَوْلُهُ تَعَالَى: - ﴿ عَذابٌ مُهِینٌ ﴾ (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ مَا كَانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى مَا أَنتُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يَمِيرُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِبِ وَ ما كَانَ اللّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْب وَ لَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِن رُسُلِهِ، مَن يَشَاءُ فَئَامِنُواْ باللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ إِن تُؤْمِنُواْ وَ تَتَّقُوا فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِيمٌ ﴿ 179 ﴾ وَ لَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَبْخَلُونَ بمَا وَ ءَاتَنهُمُ اللّهُ من فَضْلِهِ، هُوَ خَيْرًا لَّهُم بَل هُوَ شَرٌّ لَّهُمْ سَيْطَوَّفُونَ مَا يَخِلُوا بِهِ، يَوْمَ الْقِيَمَةِ وَ لِلَّهِ مِيرَثُ السَّمَوَات وَ الْأَرْضِ وَ اللّهُ بمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ ﴾ ﴿ 180 ﴾

818 / [177] - عَنْ عَجْلاَنَ أَبِی صَالِحٍ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿ لاَ تَمْضِی اَلْأَیَّامُ وَ اَللَّیَالِی حَتَّی یُنَادِیَ مُنَادٍ مِنَ اَلسَّمَاءِ: یَا أَهْلَ اَلْحَقِّ! اِعْتَزِلُوا، یَا أَهْلَ اَلْبَاطِلِ! اِعْتَزِلُوا، فَیُعْزَلُ هَؤُلاَءِ مِنْ هَؤُلاَءِ وَ یُعْزَلُ هَؤُلاَءِ، مِنْ هَؤُلاَءِ. ﴾

ص: 176


1- عنه بحار الأنوار: 160/22 ح 21 ، و البرهان في تفسير القرآن: 133/2 ح 2.

176) - از یونس (بن عبد الرحمان) به طور مرفوعه روایت کرده، که گفت:

به حضرت عرض کردم: آیا رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم دختر خود را به نکاح و ازدواج فلانی در آورد؟ فرمود: بلی. عرض کردم: چرا (بعد از فوت دخترش) نیز یکی دیگر از دخترانش را به ازدواج او در آورد؟

فرمود: (طبق مصلحت) انجام داد و خداوند متعال این آیه را نازل نمود: «و کسانی که کافر هستند گمان نکنند، اگر به آنان (در ادامه زندگی) مهلت داده شود، برای شان خوب می باشد ... و برای شان عذابی سخت خواهد بود».

فرمایش خداوند متعال: چنین نبوده که خداوند، مؤمنین را به همان گونه که شما هستید (به حال خود) واگذارد، مگر آن که ناپاکان را از پاکان جدا سارد و نیز چنین نبود که خداوند شما را از اسرار غیب، آگاه کند (تا مؤمنین و منافقین را بشناسید) ولی خداوند از میان رسولان خود، هر کسی را که بخواهد بر می گزیند (و قسمتی از اسرار نهان را که برای مقام نبوّت و امامت لازم است، در اختیارش می گذارد) پس به خدا و رسولان او ایمان آورید و اگر ایمان بیاورید و تقوا پیشه کنید، پاداش بزرگی برای شما خواهد بود (179) و کسانی که بخل می ورزند و آن چه را که خداوند از فضل خویش به آنان داده، اتفاق نمی کنند، گمان نکنند که این کار به سود آن ها می باشد، بلکه برای آن ها شر است، به زودی در قیامت، آن چه را نسبت به آن بخل ورزیده اند، همانند طوق و حلقه ای به گردن شان می افکنند و میراث آسمان ها و زمین از آن خداوند است و او از آن چه انجام می دهید آگاه است. (180)

177) - از عجلان ابی صالح روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام را شنیدم که می فرمود: روز ها و شب ها به پایان نمی رسد. مگر آن که صدایی از آسمان شنیده خواهد شد (که می گوید): ای پیروان حقّ! و ای اهل باطل! از هم جدا شوید. پس جدا شوید. پس پیروان حقّ، پیروان حقّ، از اهل باطل جدا خواهند شد.

ص: 177

قَالَ: قُلْتُ: أَصْلَحَکَ اَللَّهُ! یُخَالِطُ هَؤُلاَءِ هَؤُلاَءِ بَعْدَ ذَلِکَ اَلنِّدَاءِ؟

قَالَ: ﴿ کَلاَّ إِنَّهُ یَقُولُ فِی اَلْکِتَابِ ﴿ ما کانَ اَللّهُ لِیَذَرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلی ما أَنْتُمْ عَلَیْهِ حَتّی یَمِیزَ اَلْخَبِیثَ مِنَ اَلطَّیِّبِ ﴾ (1)

819/ [178] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ : ﴿ سَیُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ یَوْمَ اَلْقِیامَهِ وَ لِلّهِ مِيراثُ السَّماوَتِ وَ الْأَرْضِ ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ مَا مِنْ عَبْدٍ مَنَعَ زَکَوهَ مَالِهِ شَیْئاً إِلاَّ جَعَلَ اَللَّهُ لَهُ ذَلِکَ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ ثُعْبَاناً مِنْ نَارٍ یُطَوَّقُ فِی عُنُقِهِ یَنْهَشُ مِنْ لَحْمِهِ حَتَّی یَفْرُغَ مِنَ اَلْحِسَابِ، وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿ سَیُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ یَوْمَ اَلْقِیمَهِ ﴾ قَالَ: مَا بَخِلُوا بِهِ مِنَ اَلزَّکَاهِ. ﴾ (2)

820 / [179] - عَنِ اِبْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ : ﴿ مَا مِنْ ذِی زَکَاهِ مَالٍ إِبِلٍ وَ لاَ بَقَرٍ وَ لاَ غَنَمٍ یَمْنَعُ زَکَاهَ مَالِهِ إِلاَّ أُقِیمَ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ بِقَاعٍ قَفْرٍ یَنْطَحُهُ کُلُّ ذَاتِ قَرْنٍ بِقَرْنِهَا، وَ یَنْهَشُهُ کُلُّ ذَاتِ نَابٍ بِأَنْیَابِهَا، وَ یَطَأُهُ کُلُّ ذَاتِ ظِلْفٍ بِظِلْفِهَا، حَتَّی یَفْرُغَ اَللَّهُ مِنْ حِسَابِ خَلْقِهِ، وَ مَا مِنْ ذِی زَکَاهِ مَالٍ نَخْلٍ وَ لاَ زَرْعٍ وَ لاَ کَرْمٍ یَمْنَعُ زَکَاهَ مَالِهِ إِلاَّ قُلِّدَتْ أَرْضُهُ فِی سَبْعَهِ أَرَضِینَ یُطَوَّقُ بِهَا إِلَی یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ. ﴾ (3)

ص: 178


1- عنه بحار الأنوار: 222/52 ح 86، و البرهان في تفسير القرآن : 133/2 ح 1 .
2- عنه بحار الأنوار: 232/52 ح 86، و 20/96 ذيل ح 46 أشار إليه، و البرهان: 134/2 ح 3. الكافي : 502/3 ح 1 ، و 504 ح 10 ، و 505 ح 16 بتفاوت، من لا يحضره الفقيه : 10/2 ح 1587، عنهما وسائل الشيعة : 22/9 ح 11422، ثواب الأعمال : 234 (عقاب مانع الزكاة) عنه عوالي اللئالي : 344/12 ح 119، و البحار : 20/96 ح 46، و الأمالي للطوسي : 305/2 بتفاوت يسير .
3- عنه البرهان في تفسير القرآن : 134/2 ح 4 ، و مستدرك الوسائل : 18/7 ح 7527. تفسير القمّي : 93/2 (سورۀ المؤمنون) بإسناده عن حمّاد، عن حريز، عن أبی عبد اللّه علیه السلام و نحوه من لا يحضره الفقيه : 9/2 ح 1583 ، عنه وسائل الشيعة : 20/9 11420، ثواب الأعمال : 235 (عقاب مانع الزكاة).

عرض کردم: خداوند امور شما را اصلاح نماید! آیا بعد از این اعلان آسمانی، باز هم اهل حقّ و باطل با هم مخلوط می شوند؟ فرمود: هرگز چنین نخواهد شد؛ زیرا که خداوند در کتاب خود (قرآن) می فرماید: «خداوند اهل ایمان را در این حالی که شما هستید نمی گذارد، مگر آن که بدان را از خوبان جدا گرداند».

178) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «به زودی (به وسیله) آن چه را که بُخل ورزیدند، پیچانده می شوند، در روز قیامت» سؤال کردم؟

فرمود: کسی نیست که زکات (و خمس) مال را پرداخت نکند، مگر آن که خداوند در قیامت آن مال را به صورت افعی که از جنس آتش است قرار دهد، به طوری که در گردنش حلقه زند و مرتب گوشت های بدنش را گاز می گیرد و نیش می زند، تا زمانی که از حساب اعمال خلاص شود؛ و این همان فرمایش خدای عزّ و جّل: ، «به زودی (به وسیله) آن چه را که بُخل ورزیدند، پیچانده می شوند می باشد، که منظور بُخل نسبت به پرداخت زکات (و خمس) خواهد بود.

179) - از ابن سنان روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از پدران بزرگوارش علیهم السلام فرمود:

رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم فرموده است: هیچ دارندۀ زکات مالی -از شتر، گاو و یا گوسفند - نیست که از پرداخت زکات مانع شود، مگر این که خداوند او را در قیامت بر سرزمینی پست و هموار نگاه دارد، که هر (حیوان) سُم داری، از رویش بگذرد؛ و هر نیش دار زهر آلودی به او نیش زند؛ و هر (حیوان) درنده ای چنگال هایش را در بدن او فرو کند، تا زمانی که خداوند حساب او را تمام نماید.

و هیچ دارندۀ زکات مالی - از درخت خرما، یا صاحب زراعتی، یا موی و انگوری -، نیست که از دادن زکات خودداری کند، مگر آن که خداوند گوشۀ زمین آن را تا زمین هفتم بر (گردن) او طوقی سازد و (و در عالم برزخ) تا روز قیامت در چنین وضعیتی باقی بماند.

ص: 179

821 / [180] - عَنْ یُوسُفَ اَلطَّاطَرِیِّ، أَنَّهُ سَمِعَ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ - وَ ذَکَرَ اَلزَّکَاهَ - فَقَالَ: ﴿ اَلَّذِی یَمْنَعُ اَلزَّکَاهَ یُحَوِّلُ اَللَّهُ مَالَهُ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ شُجَاعاً مِنْ نَارٍ، لَهُ ریمتان فَیُطَوِّقُهُ إِیَّاهُ، ثُمَّ یُقَالُ لَهُ: اِلْزَمْهُ کَمَا لَزِمَکَ فِی اَلدُّنْیَا، وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ سَیُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ ﴾ اَلْآیَهَ. ﴾ (1)

822 / [181] - وَ عَنْهُمْ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ قَالَ [قَالَوا]:

﴿ مَانِعُ اَلزَّکَاهِ یُطَوَّقُ بِشُجَاعٍ أَقْرَعَ یَأْکُلُ مِنْ لَحْمِهِ وَ هُوَ قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ سَیُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ ﴾ اَلْآیَهِ. ﴾ (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللّهَ عَهِدَ إِلَيْنَا أَلا نُؤْمِنَ لِرَسُول حَتَّى يَأْتِينَا بِقَرْيَانِ تَأْكُلُهُ النَّارُ قُلْ قَدْ جَاءَكُمْ رُسُلُ مِن قَبْلِي بالْبَيِّنَتِ وَ بالَّذِى قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِن كُنتُمْ صَدِقِينَ ﴿ 183 ﴾ فَإِن كَذَّبُوكَ فَقَدْ كُذِبَ رُسُل مَن قَبْلِكَ جَاءُو به بِالْبَيِّنَتِ وَ الزُّبُرِ وَ الْكِتابِ الْمُنير ﴾ ﴿ 184 ﴾

ص: 180


1- عنه بحار الأنوار: 8/96 ح 3، و البرهان في تفسير القرآن: 134/2 ح 5. و مستدرك الوسائل : 18/7 ح 7528.
2- عنه بحار الأنوار: 8/96 ح 3، و البرهان في تفسير القرآن: 134/2 ح 6. و مستدرك الوسائل : 18/7 ح 7529. عوالی الئالي : 84/1 ح 16 من أبي أيوب الأنصاري، عن رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم بتفاوت، عنه البحار : 10/96 ح 10، و مستدرك الوسائل 20/7 ح 7531 ، و 274/15 ح 18221.

180) - از یوسف طاطری روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیده است که حضرت، مسأله زکات را یاد آور شد و فرمود: کسی که از پرداخت زکات (و خمس) مانع شود، خداوند مال او را در قیامت به یک افعی از جنس آتش تبدیل می کند که دارای زهر خطرناکی است و به گردن او حلقه می زند و به آن گفته می شود او را نگهدار و از او جدا نشو، همان طوری که در دنیا تو را نگاه می داشت و از پرداخت (زکات و خمس) ممانعت می کرد؛ و این همان فرمایش خداوند متعال: «به زودی (به وسیله) آن چه را که بُخل ورزیدند. پیچانده می شوند» می باشد.

181) - و از اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام روایت کرده است، که فرمودند:

کسی که زکات (و خمس) را پرداخت نکند، به صورت ماری «اقرع» (که از شدت و زیادی زهر، موی و پوست کله اش ریخته است، در روز قیامت) از گوشت او می خورد؛ و این همان فرمایش خداوند متعال: «به زودی (به وسیله) آن چه را که بخل ورزیدند، پیچانده می شوند» است.

فرمایش خداوند متعال: (این ها) همان افرادی (هستند) که گفتند: خداوند از ما عهد و پیمان گرفته که به هیچ پیامبری ایمان نیاوریم تا (این معجزه را انجام دهد:) یک قربانی بیاورد، که آتش (صاعقۀ آسمانی) آن را بخورد! بگو: پیامبرانی پیش از من برای شما آمدند و دلایل روشن را با آن چه را گفتید آوردند، پس چرا آن ها را به قتل رساندید اگر راست می گویید؟! (183) پس (ای پیامبر!) اگر (این بهانه جویان) تو را تکذیب کنند، (چیز تازه ای نیست) رسولان پیش از تو هم تکذیب شدند، پیامبرانی که دلایل آشکار و نوشته های متین و محکم و کتاب روشنی بخش را آورده بودند. (184)

ص: 181

823 / [182] - عَنْ سَمَاعَهَ ، قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿ فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ قُلْ قَدْ جاءَکُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِی بِالْبَیِّناتِ وَ بِالَّذِی قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ ﴾ : وَ قَدْ عَلِمَ أَنَّ هَؤُلاَءِ لَمْ یَقْتُلُوا، وَ لَکِنْ فَقَدْ کَانَ هَوَاهُمْ مَعَ اَلَّذِینَ قَتَلُوا، فَسَمَّاهُمُ اَللَّهُ تَعَالَی قَاتِلِینَ لِمُتَابَعَهِ هَوَاهُمْ وَ رِضَاهُمْ لِذَلِکَ اَلْفِعْلِ. ﴾ (1)

824 / [183] - عَنْ عُمَرَ بن مَعْمَرِ، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

﴿ لَعَنَ اَللَّهُ اَلْقَدَرِیَّهَ، لَعَنَ اَللَّهُ اَلْحَرُورِیَّهَ ، لَعَنَ اَللَّهُ اَلْمُرْجِئَهَ ، لَعَنَ اَللَّهُ اَلْمُرْجِئَهَ. ﴾

قُلْتُ له: جَعَلْتُ فَداکَ! کَیْفَ لَعَنْتَ هَؤُلاَءِ مَرَّهً وَ لَعَنْتَ هَؤُلاَءِ مَرَّتَیْنِ؟

فَقَالَ: ﴿ إِنَّ هَؤُلاَءِ زَعَمُوا أَنَّ اَلَّذِینَ قَتَلُونَا کَانُوا مُؤْمِنِینَ فَثِیَابُهُمْ مُلَطَّخَهٌ بِدِمَائِنَا إِلَی یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ ، أَمَا تَسْمَعُ لِقَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ اَلَّذِینَ قالُوا إِنَّ اَللّهَ عَهِدَ إِلَیْنا أَلاّ نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتّى يَأْتِيَنا بِقُرْبانٍ تَأْكُلُهُ اَلنّارُ قُلْ قَدْ جَاءَكُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِي بِالْبَيِّناتِ وَ بِالَّذِي قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِين ﴾ .

قَالَ: ﴿ فَکَانَ بَیْنَ اَلَّذِینَ خُوطِبُوا بِهَذَا اَلْقَوْلِ وَ بَیْنَ اَلْقَاتِلِینَ خَمْسُمِائَهِ عَامٍ فَسَمَّاهُمُ اَللَّهُ قَاتِلِینَ بِرِضَاهُمْ بِمَا صَنَعَ أُولَئِکَ. ﴾ (2)

ص: 182


1- عنه بحار الأنوار: 192/9 ح 32، 232/52 ح 86، و 100 / 4 ح 2 و وسائل الشيعة : 268/16 ح 21535 ، و البرهان في تفسير القرآن : 136/2 ح 3، و مستدرك الوسائل: 107/12 ح 13647 .
2- عنه بحار الأنوار: 94/100 ح 2 ، و وسائل الشيعة : 268/16 ح 21536 فيه : عن معمر بن عمر، و البرهان في تفسير القرآن : 136/2 ح 4 . الكافي : 409/2 ح 1 بإسناده عن مروك بن عبيد، عن رجل، عن أبی عبد اللّه علیه السلام بتفاوت يسير.

182) - از سماعه روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که درباره فرمایش خداوند متعال: «(ای پیامبر!) بگو به تحقیق رسولانی پیش از من همراه دلیل و برهان بر آن چه که می گفتید، آمدند پس چرا آنان را کشتید؟ اگر راست می گویید»، می فرمود: همانا خداوند می دانست که این افراد پیامبران را نکشته اند، ولی ایده و عقیده آن ها همانند آن کشندگان (از پیشینیان ایشان) می بود، پس به همین لحاظ اینان را قاتل و کشنده نامیده، چون که نسبت به عمل گذشتگان خود راضی بودند.

183) - از عمر بن مُعمّر روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند قدریه را لعنت کند، خداوند خوارج را لعنت کند، خداوند مُرجئه را لعنت کند، خداوند مرجئه را لعنت کند.

راوی گوید: عرض کردم: (قدریه و خوارج) هر کدام از آنان را یک بار لعنت کردی ولی (افراد) مرجئه را دو بار لعنت نمودی؟!

فرمود: این افراد می گویند کشندگان و قاتلان ما (اهل بیت رسالت) مؤمن هستند، پس دامن اینان تا روز قیامت به خون ما آلوده است، همانا خداوند در کتاب خود از مردمی حکایت می کند که (گفته اند): «هرگز ایمان به رسولی نمی آوریم تا این که برای ما قربانی بیاورد که آتش، آن را بخورد، (ای پیامبر!) بگو: همانا پیامبرانی پیش از من با نشانه ها و با همان که گفتید برای شما آمد، پس اگر راست می گویید، چرا آنان را کشتید؟!».

حضرت افزود: میانۀ کشندگان و گویندگان (به این سخنان) پانصد سال فاصله بود، که خداوند کشتن را به آنان نسبت داده است؛ برای این که اینان به آن چه آن ها (یعنی کشندگان) انجام دادند راضی بودند.

ص: 183

825 / [184] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ هَاشِمٍ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

﴿ لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ : ﴿ قُلْ قَدْ جَاءَکُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِی بِالْبَیِّناتِ وَ بِالَّذِی قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِنْ کُنْتُمْ صدِقِینَ ﴾ ، وَ قَدْ عَلِمَ أَنْ قَدْ قَالُوا وَ اَللَّهِ مَا قَتَلْنَا وَ لاَ شَهِدْنَا ﴾

قَالَ: وَ إِنَّمَا قِیلَ لَهُمُ اِبْرَءُوا مِنْ قَتَلَتِهِمْ فَأَبَوْا. (1)

826 / [185] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْأَرْقَطِ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ، قَالَ لِی: ﴿ تَنْزِلُ اَلْکُوفَهَ ﴾ ؟

قُلْتُ: نَعَمْ، قَالَ: ﴿ فَتَرَوْنَ قَتَلَهَ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ بَیْنَ أَظْهُرِکُمْ ﴾ ؟

قَالَ: قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ! مَا بَقِيَ [رَأَیْتُ] مِنْهُمْ أَحَداً قَالَ: ﴿ فَإِذَا أَنْتَ لاَ تَرَی اَلْقَاتِلَ إِلاَّ مَنْ قَتَلَ أَوْ مَنْ وَلِیَ اَلْقَتْلَ، أَلَمْ تَسْمَعْ إِلَی قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ قَدْ جاءَکُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِی بِالْبَیِّناتِ وَ بِالَّذِی قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ ﴾ فَأَیُّ رَسُولٍ قَبْلَ اَلَّذِی کَانَ مُحَمَّدٌ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بَیْنَ أَظْهُرِهِمْ؟ وَ لَمْ یَکُنْ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ عِیسَی رَسُولٌ، إِنَّمَا رَضُوا قَتْلَ أُولَئِکَ فَسُمُّوا قَاتِلِینَ. ﴾ (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَ إِنَّمَا تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيمَةِ فَمَن زُحْزِحَ عَن النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ وَ مَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَنعُ الْغُرُورِ ﴾ ﴿ 185 ﴾

ص: 184


1- عنه بحار الأنوار: 192/9 ح 33 و 95,100 ح 3، و وسائل الشیعة : 141/16 ح 21189 و 268 ح 26534، و البرهان في تفسير القرآن 136/3 ح 5.
2- بحار الأنور 95/100 ح 4. و وسائل الشيعة : 141/16 21190، و البرهان في تفسیر القرآن : 137/2 ح 6.

184) - از محمّد بن هاشم روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا این آیه «بگو (ای پیامبر!) : همانا پیامبرانی پیش از من با نشانه ها و با همان که گفتید، برای شما آمد، پس اگر راست می گویید، چرا آنان را کشتید؟!» در حالتی نازل شد که خداوند می دانست که (یهودیان) می گویند: به خدا سوگند! ما نه پیامبران را کشته ایم و نه شاهد کشتن آن ها بودیم، اما هنگامی که به این افراد گفته شود: بیایید و از کشتار و کردار گذشتگان خود بیزاری بجویید، امتناع ورزند و نپذیرند.

185) - از محمّد بن ارقّط روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام به من فرمود (تا کنون) وارد کوفه شده ای؟

عرض کردم: بلی. فرمود: آیا قاتلان (امام) حسین علیه السلام را (در اجتماعات و کوچه و بازار) می بینید؟ گفتم: فدایت کردم! هیچ یک از آنان را نمی بینم.

فرمود: بنا بر این تو کسی را نمی بینی، مگر آن که یا قاتل و کشنده است و یا صاحب دم و خون کشته شدگان می باشد، آیا نشنیده ای که خداوند متعال می فرماید: «بگو (ای پیامبر!): همانا پیامبرانی پیش از من با نشانه ها و با همان که گفتید، برای شما آمدند، اگر راست می گویید چرا آنان را کشتید؟!»،

کدام رسول و پیامبری پیش از افراد حاضر در زمان حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم وجود داشت؟ با توجه بر این که بین حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم و عيسى علیه السلام پیامبری نبود، بلکه چون این افراد راضی بودند به آن کاری که پیشینیان خود با پیامبران قبل انجام دادند، قاتل نامیده شدند.

فرمایش خداوند متعال: هر کسی مرگ را می چشد و شما پاداش خود را به طور کامل در قیامت خواهید گرفت، پس آن هایی که از آتش (دوزخ) دور شده و به پشت وارد شوند، نجات یافته و رستگار شده اند و زندگی دنیا، چیزی جز سرمایه ای غرور آفرین و فریبنده نیست (185)

ص: 185

827 / [186] - عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ إِنَّ عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلاَمُ لَمَّا غَمَّضَ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ: ﴿ إِنّا لِلّهِ وَ إِنّا إِلَیْهِ راجِعُونَ ﴾ (1) ، یَا لَهَا مِنْ مُصِیبَهٍ خَصَّتِ اَلْأَقْرَبِینَ وَ عَمَّتِ اَلْمُؤْمِنِینَ! لَمْ یُصَابُوا بِمِثْلِهَا قَطُّ، وَ لاَ عَایَنُوا مِثْلَهَا، فَلَمَّا قَبَرَ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ سَمِعُوا مُنَادِیاً یُنَادِی مِنْ سَقْفِ اَلْبَیْتِ : ﴿ إِنَّما یُرِیدُ اَللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ اَلرِّجْسَ أَهْلَ اَلْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً ﴾ (2) وَ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ اَلْبَیْتِ وَ رَحْمَهُ اَللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ ﴿ کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَهُ اَلْمَوْتِ وَ إِنَّما تُوَفَّوْنَ أُجُورَکُمْ یَوْمَ اَلْقِیامَهِ فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ اَلنّارِ وَ أُدْخِلَ اَلْجَنَّهَ فَقَدْ...فازَ وَ مَا اَلْحَیاهُ اَلدُّنْیا إِلاّ مَتاعُ اَلْغُرُورِ ﴾ إِنَّ فِی اَللَّهِ خَلَفاً مِنْ کُلِّ ذَاهِبٍ وَ عَزَاءً مِنْ کُلِّ مُصِیبَهٍ، وَ دَرَکاً مِنْ کُلِّ مَا فَاتَ فَبِاللَّهِ فَثِقُوا، وَ عَلَیْهِ فَتَوَکَّلُوا، وَ إِیَّاهُ فَارْجُوا إِنَّمَا اَلْمُصَابُ مَنْ حُرِمَ اَلثَّوَابَ. ﴾ (3)

828 / [187] - عَنْ اَلْحُسَیْنُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ لَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اَللَّهِ جَاءَهُمْ جَبْرَئِیلُ وَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مُسَجًّی وَ فِی اَلْبَیْتِ عَلِیٌّ وَ فَاطِمَهُ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَیْنُ فَقَالَ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکُمْ یَا أَهْلَ بَیْتِ اَلرَّحْمَهِ! ﴿ کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَهُ اَلْمَوْتِ إِلَی ﴿ مَتعُ اَلْغُرُورِ إِنَّ فِی اَللَّهِ عَزَاءً مِنْ کُلِّ مُصِیبَهٍ وَ دَرَکاً مِنْ کُلِّ مَا فَاتَ وَ خَلَفاً مِنْ کُلِّ هَالِکٍ فَبِاللَّهِ فَثِقُوا وَ إِیَّاهُ فَارْجُوا إِنَّمَا اَلْمُصَابُ مَنْ حُرِمَ اَلثَّوَابَ وَ هَذَا آخِرُ وَطْئِی مِنَ اَلدُّنْیَا. ﴾

ص: 186


1- سورۀ البقرة : 156/2.
2- سورۀ الأحزاب : 33/33.
3- عنه البرهان في تفسير القرآن : 138/2 ح 2. الكافي : 21/3 ح 4 بإسناده عن هشام بن سالم، عن أبی عبد اللّه علیه السلام.

186)- از جابر روایت کرده است، که گفت: امام باقر علیه السلام فرمود: هنگامی که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم رحلت نمود، امير المؤمنين على علیه السلام اظهار داشت: «ما از خداییم و به سوی او باز می گردیم»، چه بسیار مصیبت بزرگی است که خصوصاً به نزدیکان آن حضرت و عموماً به همۀ مؤمنین وارد آمد که هرگز به مثل آن گرفتار نشدند و بعد از این هم مثل آن را نخواهند چشید. و چون رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم را در قبر نهادند، صدایی را از سوی سقف اتاق شنیدند (که این آیه را تلاوت می کرد): «همانا خداوند اراده نموده که شما (اهل بیت رسالت) از هر نوع پلیدی و آلودگی پاک و منزّه باشید» و (به دنباله آن گفت:) سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما اهل بیت باد، «هر نفسی مزه مرگ را می چشد و همانا روز قیامت، پاداش (کردار و گفتار) خود را دریافت می نمایید، پس هر که از آتش نجات یابد و وارد بهشت گردد، حتماً رستگار می باشد و این زندگانی در دنیا چیزی نیست، مگر یک نوع سرمایه غرور و خود پسندی؛ همانا برای خداوند از هر جدا شونده از این دنیای فانی به جهان باقی جانشینی و صاحب مصیبتی هست که جبران کننده می باشد هر آن چه را که فوت شده و از دست رفته است پس به خداوند اطمینان کنید و بر او توکل نمایید، به او امیدوار باشید و بدانید مصیبت دیده، آن کسی است که از پاداش محروم باشد.

187) - از حسین روایت کرده است، که گفت: امام صادق علیه السلام فرمود: چون رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم رحلت نمود، در همان حالتی که هنوز جسد مطهرش روی زمین بود و امام علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام (اطراف جسد آن حضرت) حضور داشتند، جبرئیل وارد شد و اظهار داشت: ای اهل بيت رحمت! بر شما سلام باد؛ و سپس آیه «هر موجودی چشندۀ مرگ است» را تا پایان (عبارت) «دنیا نیست، مگر سرمایۀ غرور و فریب» را تلاوت کرد و گفت: به راستی برای خداوند در هر مصیبتی صاحب عزا و جانشینی است که جبران کننده آن چه است که از دست رفته و فوت شده به خدا اطمینان و اعتماد داشته و به او امیدوار باشید؛ زیرا مصیبت زده کسی است که از ثواب محروم باشد.

ص: 187

قَالَ [قَالُوا]: ﴿ فَسَمِعْنَا صَوْتاً فَلَمْ نَرَ شَخْصاً. ﴾ (1)

829 / [188] - عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ لَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ سَمِعُوا صَوْتاً مِنْ جَانِبِ اَلْبَیْتِ وَ لَمْ یَرَوْا شَخْصاً، یَقُولُ: ﴿ کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَهُ اَلْمَوْتِ ﴾ - إلی قَوْلِهِ - ﴿ فَقَدْ فازَ ﴾ ثُمَّ قَالَ: فِی اَللَّهِ خَلَفٌ مِنْ کُلِّ هَالِکٍ وَ عَزَاءٌ مِنْ کُلِّ مُصِیبَهٍ، وَ دَرَکٌ لِمَا فَاتَ، فَبِاللَّهِ فَثِقُوا، وَ إِیَّاهُ فَارْجُوا فَإِنَّ اَلْمَحْرُومَ مَنْ یَحْرُمُ اَلثَّوَابَ وَ اُسْتُرُوا عَوْرَهَ نَبِیِّکُمْ، فَلَمَّا وَضَعَهُ عَلِیٌّ عَلَی سَرِیرِهِ نُودِیَ: یَا عَلِیُّ لاَ تَخْلَعِ اَلْقَمِیصَ قَالَ فَغَسَّلَهُ عَلَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی قَمِیصِهِ. ﴾ (2)

830 / [189] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یُونُسَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا، قَالَ:

﴿ قَالَ لِی أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَهُ اَلْمَوْتِ ﴾ «أَوْ مَنْشُورَهٌ» [کَذَا] نَزَلَ بِهَا عَلَی مُحَمَّدٍ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ، إِنَّهُ لَیْسَ أَحَدٌ مِنْ هَذِهِ اَلْأُمَّهِ إِلاَّ سَیُنْشَرُونَ، فَأَمَّا اَلْمُؤْمِنُونَ فَیُنْشَرُونَ إِلَی قُرَّهِ عَیْنٍ، وَ أَمَّا اَلْفُجَّارُ فَیُنْشَرُونَ إِلَی خِزْیِ اَللَّهِ إِیَّاهُمْ. ﴾ (3)

ص: 188


1- عنه بحار الأنوار: 525/22 ح 30، و البرهان: 138/2 ،3، و مستدرك الوسائل: 355/2 ذيل ح 2179. الكافي : 221/3 ح 5 بإسناده عن الحسين بن المختار، عن أبي عبد اللّه علیه السلام، و 222 ح 8 بإسناده عن عبد اللّه بن الوليد، عن أبي جعفر علیه السلام بتفاوت يسير، إكمال الدين: 392/2 ح 7 باسناده عن عبد اللّه بن ميمون المكّي قال : حدثنا جعفر بن محمد، عن أبيه، عن علي بن الحسين علیهم السلام، عنه بحار الأنوار : 515/22 ح 20، مسكن الفؤاد : 118.
2- عنه بحار الأنوار: 526/22 ح 31 ، و البرهان في تفسير القرآن : 138/2 ح 4 . الأمالي للطوسي : 660 ح 1365 (المجلس خامس و الثلاثون يوم الجمعة)، عنه البحار : 544/22 ح 59 .
3- عنه بحار الأنوار : 188/6 ح 26 فيه : محمّد، عن يونس، و البرهان في تفسير القرآن: 139/2 ح 5، و نور الثقلين: 418/1 ح 465. البحار: 64/56 ضمن ح 55 عن منتخب البصائر بإسناده عن جابر بن يزيد، عن أبي جعفر علیه السلام و 64/92 عن جعفر محمّد بن قولويه بإسناده في كلام طويل فيهما .

پس از آن جبرئیل علیه السلام افزود: این آخرین مرحله ای است که در دنیا برای پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلم دو قدم می گذارم.

(امام صادق علیه السلام) افزود: اهل بیت (حاضر در اطراف حضرت، بعداً) گفتند: صدا را می شنیدیم، ولی شخص را نمی دیدیم.

188) - از هشام بن سالم روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم رحلت نمود، (اهل بيت علیهم السلام) صدایی را از گوشه اتاق شنیدند - ولی شخصی را ندیدند - که «هر موجود جانداری چشنده مرگ است» را تا پایان (عبارت) «دنیا نیست مگر سرمایه غرور و فریب» را می خواند، سپس افزود: به راستی برای خداوند در هر مصیبتی صاحب عزا و جانشینی است که جبران کننده آن چه است که از دست رفته و فوت شده، به خدا وثوق و اعتماد داشته باشید و به او امیدوار باشید؛ زیرا محروم و ناامید کسی است که از ثواب محروم باشد؛ روی بدن پیامبر تان را بپوشانید.

پس چون بدن حضرت را پوشاندند و بر تخت نهادند، صدایی شنیده شد: ای علی! پیراهنش را در نیاور.

(امام صادق علیه السلام) فرمود: امام علی علیه السلام بدن حضرت (رسول صلی اللّه علیه و آله و سلم) را از زیر پیراهن غسل داد.

189) - از محمّد بن یونس، به نقل از بعضی اصحاب روایت کرده است، که گفت: امام باقر علیه السلام فرمود: «هر موجودی چشندۀ مرگ است» - و سپس منشور و زنده می شود - آیه این چنین بر حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم نازل شد که هیچ کسی از این امّت نیست، مگر آن که (پس از مرگ) زنده می شود، ولی مؤمنین بر چشمانی روشن وارد می گردند و فاجران در خزی و عذاب خواهند بود.

ص: 189

831 / [190] - عَنْ زُرَارَهَ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَهُ اَلْمَوْتِ ﴾ لَمْ یَذُقِ اَلْمَوْتَ مَنْ قُتِلَ وَ قَالَ: لاَ بُدَّ مِنْ أَنْ یَرْجِعَ حَتَّی یَذُوقَ اَلْمَوْتَ. ﴾ (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ لَتَبْلُوُنَّ فِي أَمْوَلِكُمْ وَ أَنفُسِكُمْ وَ لَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الكِتَبَ من قَبْلِكُمْ وَ مِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا أَذیً كثِيرًا وَ إِن تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذَلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ الأمور ﴾ ﴿ 186 ﴾

832 / [191]- عَنْ أَبِی خَالِدٍ اَلْکَابُلِیِّ ، قَالَ: قَالَ عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ : ﴿ لَوَدِدْتُ أَنَّهُ أُذِنَ لِی فَکَلَّمْتُ اَلنَّاسَ ثَلاَثاً، ثُمَّ صَنَعَ اَللَّهُ بِی مَا أَحَبَّ - قَالَ بِیَدِهِ عَلَی صَدْرِهِ، - ثُمَّ قَالَ: ﴿ وَ لَکِنَّهَا عَزْمَهٌ مِنَ اَللَّهِ أَنْ نَصْبِرَ ثُمَّ تَلاَ هَذِهِ اَلْآیَهَ: ﴿ وَ لَتَسْمَعُنَّ مِنَ اَلَّذِینَ أُوتُوا اَلْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ مِنَ اَلَّذِینَ أَشْرَکُوا أَذیً کَثِیراً وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ اَلْأُمُورِ ﴾ وَ أَقْبَلَ یَرْفَعُ یَدَهُ وَ یَضَعُهَا عَلَی صَدْرِهِ. ﴾ (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلَى جُنوبِهِم وَ يَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَوَتِ و الأَرْضِ رَبَّنَا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ ﴾ ﴿ 191 ﴾

ص: 190


1- عنه البرهان في تفسیر القرآن: 139/2 ح 6. هذه قطعة من الحديث الذي تقدم في هذه السورة - الحديت 162 -.
2- عنه بحار الأنوار: 232/98 ح 17 و 423/71 ح 63 و البرهان في تفسير القرآن : 141/2 ح 3 و نور الثقلين : 421/1 ح 475. الغيبة للنعمانی: 232 بتفاوت يسير.

190)- از زراره روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: « هر موجودی چشندۀ مرگ است»، کسی که کشته شود، مزۀ مرگ را نخواهد چشید؛ و افزود: ولی او حتماً (به این جهان) باز می گردد تا مزۀ مرگ را بچشد.

فرمایش خداوند متعال: به بقین (همه شما) در اموال و جان های خود، آزمایش خواهید شد! و از کسانی که پیش از شما به آن ها کتاب (آسمانی) داده شده و هم چنین از مشرکان سخنان آزار دهندۀ فراوان خواهید شنید و اگر استقامت کنید و تقوا را پیشۀ خود سازید. (شایسته تر است؛ زیرا) این از کار های مهم و قابل اطمینان خواهد بود. (186)

191) - از ابو خالد کابلی روایت کرده است، که گفت:

امام سجاد علیه السلام فرمود: دوست داشتم که در گفتار، آزاد می بودم و سه کلمه با مردم حرف می زدم و سپس خداوند درباره من هر آن چه را که می خواست انجام می داد، سپس با دست خود به سینه ام اشاره کرد و فرمود: ولی آن عهدی است که با خدا بسته ایم و باید برای آن صبر کنیم، سپس این آیه را نیز تلاوت نمود: «و حتماً زخم زبان آنان که پیش از شما کتاب آسمانی بر آنان نازل شد و از آنان که شرک ورزیدند (آزار فراوانی) به شما خواهد رسید، که اگر صبر کنید و پرهیزکار باشید، سبب نیرو و قوّت اراده در کار ها می باشد» و (حضرت ضمن فرمایش) دست خود را بالا می بُرد و بر سینۀ خود می نهاد.

فرمایش خداوند متعال: همان هایی که در حال ایستاده و نشسته و آن گاه که بر پهلو (خوابیده) باشند خدا را یاد می کنند و در اسرار آفرینش آسمان ها و زمین می اندیشند (و اظهار می دارند:) پروردگارا! این ها را بی هوده نیافریده ای! تو منزّه هستی پس ما را از عذاب آتش نگاه دار (191).

ص: 191

833 / [192] - عَنْ أَبِی حَمْزَهَ اَلثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ لاَ یَزَالُ اَلْمُؤْمِنُ فِی صَلاَهٍ مَا کَانَ فِی ذِکْرِ اَللَّهِ قَائِماً کَانَ أَوْ جَالِساً أَوْ مُضْطَجِعاً إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَی یَقُولُ: ﴿ اَلَّذِینَ یَذْکُرُونَ اَللّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلی جُنُوبِهِمْ ﴾ الْآيَةَ. ﴾

وَ فِي رِوَايَةِ أَخِّرِي، عَنْ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مِثْلَهُ. (1)

834 / [193] - وَ فِی رِوَایَهٍ عَنْ أَبِی حَمْزَهَ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ:

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ اَلَّذِینَ یَذْکُرُونَ اَللّهَ قِیَماً ﴾ : اَلْأَصِحَّاءُ، ﴿ وَ قُعُوداً ﴾ یَعْنِی اَلْمَرْضَی ﴿ وَ عَلی جُنُوبِهِمْ ﴾ قَالَ: ﴿ اَعَلُّ مِمَّنْ یُصَلِّی جَالِساً وَ أَوْجَعُ ﴾ . (2)

835 / [194] - وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی عَنْ أَبِی حَمْزَهَ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

﴿ اَلَّذِینَ یَذْکُرُونَ اَللّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلی جُنُوبِهِمْ ﴾ قَالَ: ﴿ اَلصَّحِیحُ یُصَلِّی قَائِماً ﴿ وَ قُعُوداً ﴾ ، وَ اَلْمَرِیضُ یُصَلِّی جَالِساً، ﴿ وَ عَلَی جُنُوبِهِمْ ﴾ أَضْعَفَ مِنَ اَلْمَرِیضِ اَلَّذِی یُصَلِّی جَالِساً ﴾ (3)

ص: 192


1- عنه بحار الأنوار: 159/93 ح 34 قطعة منه، و البرهان في تفسير القرآن : 147/2 ح 8، و مستدرك الوسائل : 284/5 ذيل ح 5863 أشار إليه. أمالي الشيخ المفيد : 310 ح 1 (المجلس 37) عنه البحار: 152/93 ح 10، و مستدرك الوسائل : 284/5 ح 5863 ، الأمالي للطوسي : 79 ح 116 (المجلس الثالث)، عنه وسائل الشيعة : 150/7 ح 8975. و يأتي الحديث أيضاً في آخر الأحاديث من هذه السورۀ المباركة.
2- عنه بحار الأنوار: 333/84 ح 1 ، و البرهان في تفسير القرآن : 148/2 ح 9 و مستدرك الوسائل : 115/4 ح 4269.
3- عنه بحار الأنوار: 333/84 ذيل ح 1 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 148/2 ح 10، و مستدرك الوسائل : 115/4 ح 4270. الكافي : 411/3 ح 11، تهذيب الأحكام : 169/2 ح 130 ، و 176/3 ح 9، عنهم وسائل الشيعة : 481/5 ح 7113، و البحار : 333/84.

192) - از ابو حمزه ثمالی روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: مؤمن همیشه در حال نماز می باشد، تا وقتی که در ذِکر خدا باشد، خواه ایستاده یا نشسته و یا خوابیده باشد، چون به راستی که خداوند متعال می فرماید: «کسانی که در حالت ایستاده و نشسته و بر پهلو (خوابیده) باشند، خدا را متذکّر هستند» - تا آخر آیه -.

و در روایتی دیگر هم از ابو حمزه، از امام باقر علیه السلام همانند آن وارد شده است.

193) - از ابو حمزه روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که درباره فرمایش خداوند: ﴿ الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَمًا ﴾ فرمود:

منظور افراد صحیح و سالم می باشند. ﴿ وَ قُعُودًا ﴾ یعنی، افراد مریض و ناتوان. وَ ﴿ وَ عَلَى جُنُوبِهِمْ ﴾، افراد علیل و زمین گیری هستند که حتی نمی توانند نماز را نشسته بخوانند.

194) - و در روایتی دیگر از ابو حمزه آمده است: امام باقر علیه السلام (دربارۀ فرمایش خداوند) «کسانی که در حالت ایستاده، نشسته و بر پهلو (خوابیده) باشند، متذکّر خدا هستند»، فرمود: افراد سالم و صحیح، نماز را ایستاده و نشسته به جا می آوردند، ولی افراد مریض فقط نشسته انجام می دهند و کسانی می توانند در حالت خوابیده نماز بخوانند که از بیماران معمولی که نشسته نماز می خوانند، ضعیف تر باشند.

ص: 193

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ رَبَّنَا إِنَّكَ مَن تُدْخِل النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ وَ مَا لِلظَّلِمِينَ مِنْ أَنصَار ﴿ 192 ﴾ رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِي لِلإِيمَنِ أَنْ ءَامِنُوا بِرَبِّکُمْ فَامَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَ كَفَرْ عَنَّا سَیِّاتِنَا وَ تَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ ﴾ ﴿ 193 ﴾

836 / [195] - عَنْ یُونُسَ بْنِ ظَبْیَانَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ وَ ما لِلظّالِمِینَ مِنْ أَنْصارٍ ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ مَا لَهُمْ مِنْ أَئِمَّهٍ یُسَمُّوهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ ﴾ (1)

837 / [196] - عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ کَثِیرٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تَعَالَى: ﴿ رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِیاً یُنادِی لِلْإِیمانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّکُمْ فَآمَنّا ﴾ . قَالَ: ﴿ هُوَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ نُودِیَ مِنَ اَلسَّمَاءِ: أَنْ آمِنْ بِرَسُولِ اَللَّهِ؛ فَآمَنَ بِهِ ﴾ . (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أنى لا أُضِيعُ عَمَل عَمِل مِنكُم مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى بَعْضُكُم مَن بَعْضٍ فَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَ أَخْرِجُوا مِن دِيَرهِمْ وَ أُوذُوا فِي سَبِيلِي وَ قَتَلُوا وَ قُتِلُوا لَا كَفَرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَ لَأُ دْخِلَنَّهُمْ جَنَّتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَرُ ثَوَابًا مِنْ عِنْدِ اَللّهِ وَ اَللّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ اَلثَّوابِ ﴾ ﴿ 195 ﴾

ص: 194


1- عنه بحار الأنوار. 268/24 ح 35 و 349/69. و البرهان في تفسير القرآن : 148/3 ح 11، و نور الثقلين : 424/1- 499.
2- عنه بحار الأنوار 97/36 ح 33 و البرهان في تفسير القرآن: 148/2 ح 12، و نور الثقلين: 424/1 ح 489.

فرمایش خداوند متعال: پروردگارا! هر کسی را که تو (به خاطر کردار و گفتارش،) به آتش افکنی، او را خوار و رسوا ساخته ای! و برای افراد ستمگر، هیچ یاوری نیست! (193) پروردگارا! ما صدای منادی (تو) را شنیدیم که به ایمان دعوت می کرد (و می گفت) : به پروردگار خود ایمان بیاورید! پس ما ایمان آوردیم، پروردگارا! گناهان ما را ببخش و بدی های ما را بپوشان و ما را با نیکان (و در مسیر آن ها) بمیران (193)

195)- از یونس بن ظبیان روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام دربارۀ تفسیر فرمایش خداوند متعال: «و ظالمان و ستمگران یاوری ندارند» سؤال کردم؟

فرمود: آن ها کسانی هستند که امام و پیشوایی ندارند (که به درگاه خداوند مغرّب) آن ها را با نام صدا زنند و به فریاد شان برسند.

196) - از عبد الرحمان بن كثير روايت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند: «ای پروردگار ما! منادی را شنیدیم برای ایمان ندا می داد: ایمان آورید، پس ما ایمان آوردیم» فرمود: دربارۀ امير المؤمنين عليه السلام است که از آسمان ندا آمد: به رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم ایمان آورید، و او ایمان آورد.

فرمایش خداوند متعال: پس خداوند، درخواست آن ها را پذیرفت (و فرمود:) من عمل هیچ عمل کننده ای از شما را - زن باشد یا مرد - ضایع نخواهم کرد. شما هم نوع و از جنس یک دیگر می باشید، پس آن هایی که در راه خدا هجرت کردند و از خانه های خود بیرون رانده شدند و در راه من آزار دیدند و جنگ کردند و کشته شدند، یقین گناهان شان را می بخشم و آن ها را در باغ های بهشتی که از زیر درختانش نهر ها جاری است وارد می کنم. این پاداش خداوند است و بهترین پاداش ها نزد پروردگار می باشد. (195)

ص: 195

838 / [197] - عَنِ اَلْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَهَ عَنْ عَلِیٍّ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿ ثَواباً مِنْ عِنْدِ اَللّهِ ﴾ وَ ﴿ وَ مَا عِنْدِ اَللّهِ اَلْأَبْرَارُ ﴾ (1) قَالَ:

قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ : ﴿ أَنْتَ اَلثَّوَابُ وَ أنصارَکَ [أَصْحَابُکَ] اَلْأَبْرَارُ. ﴾ (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ لَكِنِ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ جَنَّتٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَرُ خَلِدِينَ فِيهَا نُزُلًا مِنْ عِندِ اللّهِ وَ مَا عِندَ اللّهِ خَيْرٌ لِلأَبرار ﴾ ﴿ 198 ﴾

839/ [197]- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿ اَلْمَوْتُ خَیْرٌ لِلْمُؤْمِنِ لِأَنَّ اَللَّهَ یَقُولُ ﴿ وَ ما عِنْدَ اَللّهِ خَیْرٌ لِلْأَبْرارِ. ﴾ ﴾ (3)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا اصْبِرُوا وَ صَابِرُوا وَ رَابِطُوا و اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴾ ﴿ 200 ﴾

ص: 196


1- سورۀ آل عمران : 198/3.
2- عنه بحار الأنوار 97/36 ح 34، و البرهان في تفسير القرآن: 148/2 ح 13. شواهد التنزيل : 178/1 ح 189 و 190 بإسنادهما من صالح بن عبد الرحمن، عن الأصبع من نباتة قال: سمعت علیّاً علیه السلام یقول :... .
3- عنه البرهان في تفسير القرآن: 148/2 ح 14. هذه قطعة من الحديث 157 الذي تقدّم في هذه السورۀ المباركة.

197) از اصبغ بن نباته روایت کرده است، که گفت:

امام علی علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «پاداشی از طرف خداوند» و «و آن چه آن چه نزد خداوند می باشد. برای نیکان بهتر است» اظهار داشت: رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم (خطاب به من) فرموده: تو همان «ثواب» هستی (که به سبب ولایت تو، شیعیانت ثواب می برند) و اصحاب تو «أبرار» می باشند.

فرمایش خداوند متعال: ولی کسانی (که ایمان دارند، و) از (معصیت و نافرمانی) پروردگار شان پرهیز می کنند برای آن ها باغ هایی از بهشت است، که از زیر درختانش نهر ها جاری است و همیشه در آن ها خواهند بود، این نخستین پذیرایی است که از سوی خداوند به آنان می رسد و آن چه در نزد خدا می باشد، برای نیکان بهتر است. (198)

198) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: مرگ برای مؤمن بهتر است، زیرا که خداوند می فرماید: «و آن چه نزد خداوند می باشد برای نیکان بهتر (از این دنیای فانی) است».

فرمایش خداوند متعال: ای کسانی که ایمان آورده اید! (در برابر مشکلات و هوس ها) استقامت کنید و در برابر دشمنان پایدار باشید و از مرز های خود مراقبت کنید و از امعصیت و نافرمانی خدا بپرهیزید، شاید رستگار شوید. (200)

ص: 197

840 / [199] - عَنْ مَسْعَدَهَ بْنِ صَدَقَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: ﴿ اِصْبِرُوا ﴾ یَقُولُ: عَنِ اَلْمَعَاصِی ﴿ وَ صابِرُوا ﴾ عَلَی اَلْفَرَائِضِ، ﴿ وَ اِتَّقُوا اَللّهَ ﴾ یَقُولُ: ﴿ آمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ اِنْهَوْا عَنِ اَلْمُنْکَرِ. ﴾

ثُمَّ قَالَ: ﴿ وَ أَیُّ مُنْکَرٍ أَنْکَرُ مِنْ ظُلْمِ اَلْأُمَّهِ لَنَا وَ قَتْلِهِمْ إِیَّانَا؟ ﴿ وَ رابِطُوا ﴾ یَقُولُ: فِی سَبِیلِ اَللَّهِ، وَ نَحْنُ اَلسَّبِیلُ فِیمَا بَیْنَ اَللَّهِ وَ خَلْقِهِ، وَ نَحْنُ اَلرِّبَاطُ اَلْأَدْنَی، فَمَنْ جَاهَدَ عَنَّا فَقَدْ جَاهَدَ عَنِ اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ وَ سَلَّمَ مَا جَاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ اَللَّهِ ﴿ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ﴾ [یَقُولُ:] لَعَلَّ اَلْجَنَّهَ تُوجَبُ لَکُمْ إِنْ فَعَلْتُمْ ذَلِکَ، وَ نَظِیرُهَا مِنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً مِمَّنْ دَعا إِلَی اَللّهِ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ قالَ إِنَّنِی مِنَ اَلْمُسْلِمِینَ ﴾ (1) ، وَ لَوْ کَانَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ فِی اَلْمُؤْمِنِینَ کَمَا فَسَّرَهَا اَلْمُفَسِّرُونَ لَفَازَ اَلْقَدَرِیَّهُ وَ أَهْلُ اَلْبِدَعِ مَعَهُمْ. ﴾ (2)

841 / [200] - عَنِ اِبْنِ أَبِی یَعْفُورٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ ءَامَنُوا اِصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا ﴾ ، قَالَ: ﴿ اِصْبِرُوا عَلَی اَلْفَرَائِضِ وَ صَابِرُوا عَلَی اَلْمَصَائِبِ وَ رَابِطُوا عَلَی اَلْأَئِمَّهِ. ﴾ (3)

ص: 198


1- سورۀ فصلت: 33/41.
2- عنه بحار الأنوار: 216/24 ، و البرهان في تفسير القرآن : 151/2 ح 10 .
3- عنه بحار الأنوار: 217/24 ح 9، و البرهان في تفسير القرآن : 151/2 ح 11، و مستدرك الوسائل : 282/11 ح 13023. تفسير القمّي: 129/1 (مواساة رجل من الأنصار) بإسناده عن ابن مكان، عن أبي اللّه علیه السلام، عنه البحار : 220/24 ح 2 ، الكافي : 81/2 ح 3 بإسناده عن أبي السفاتج ،عن أبي عبد اللّه علیه السلام ، عنه وسائل الشيعة : 259/15 ح 20446، و البحار : 221/24 ح 22، مستدرك الوسائل : 282/11 ح 13024، عن أحمد بن محمّد السيّاري في كتاب القراءات، عن محمّد بن جمهور ، عن بعض أصحابنا، عن أبی عبد اللّه علیه السلام.

199) - از مسعدة بن صدقه روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «شکیبا باشید»، فرمود: از انجام گناهان شکیبائی کنید. «و یک دیگر را شکیبا نمایید»، در انجام واجبات بردبار باشید «و تقوای الهی را رعایت نمایید»، (خداوند) می فرماید: امر به معروف و نهی از منکر کنید. سپس حضرت افزود: چه کار زشت و منکری بالا تر از ستم این امّت بر ما (اهل بیت رسالت) و کشتن ما می باشد؟!

«و مرزداری کنید»، (خداوند) می فرماید: در راه خدا ارتباط، داشته باشید (و توجه نمایید که) ما (اهل بیت) راه بین خدا و خلق او هستیم، ما مرز های نزدیک (فیض الهی) می باشیم، هر کس از ما دفاع کند از پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلم و شریعت او، دفاع نموده است. و می فرماید: «شاید که شما رستگار گردید»، که شاید در صورت انجام دادن این وظایف، اهل بهشت قرار گیرید؛ و این نظیر فرمایش دیگر خداوند متعال می باشد که فرموده: «و چه کسی خوش گفتار تر از کسی است که خدا را می خواند، کار های شایسته انجام می دهد و می گوید : من از مسلمانان هستم؟».

اگر این آیه دربارۀ مرز داران و نگهبانان سر حدّات و مرز ها باشد - همچنان که تفسیر کرده اند - قدریه و بدعت گذاران از مخالفین نیز رستگار شده اند، چنان چه مفسّرین تفسیر کرده اند؛ (زیرا) نگهبانان مرز ها که رابط بین مشرکین و مسلمانان هستند، می توانند از افراد قدریه، بدعت گذاران در دین و حتی از دیگر بی دینان هم باشند).

200) - از ابن ابی بعفور روایت کرده است که گفت امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «ای کسانی که ایمان آورده اید! شكیبا باشید و به یک دیگر شکیبایی دهید و مرز داری کنید» فرمود: بر انجام واجبات، صبر و شکیبایی داشته باشید و در برابر سختی ها و مصیبت ها، بردبار بوده و با ائمّه علیهم السلام در ارتباط باشید (و از ایشان تخلّف ننمایید).

ص: 199

842 / [201] - عَنْ یَعْقُوبَ اَلسَّرَّاجِ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: تَبْقَی اَلْأَرْضُ یَوْماً بِغَیْرِ عَالِمٍ مِنْکُمْ یَفْزَعُ اَلنَّاسُ إِلَیْهِ؟

قَالَ: ﴿ فَقَالَ لِی: إِذاً لاَ یُعْبَدُ اَللَّهُ یَا أَبَا یُوسُفَ! ، لاَ تَخْلُو اَلْأَرْضُ مِنْ عَالِمٍ مِنَّا، ظَاهِرٍ یَفْزَعُ اَلنَّاسُ إِلَیْهِ فِی حَلاَلِهِمْ وَ حَرَامِهِمْ، وَ إِنَّ ذَلِکَ لَمُبَیَّنٌ فِی کِتَابِ اَللَّهِ. قَالَ اَللَّهُ تَعَالَى: ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ ءَامَنُوا اِصْبِرُوا ﴾ عَلَی دِینِکُمْ ﴿ وَ صابِرُوا ﴾ عَدُوَّکُمْ مِمَّنْ یُخَالِفُکُمْ ﴿ وَ رابِطُوا ﴾ إِمَامَکُمْ ﴿ وَ اِتَّقُوا اَللّهَ ﴾ فِیمَا أَمَرَکُمْ بِهِ وَ اِفْتَرَضَ عَلَیْکُمْ. ﴾ (1)

843 / [202] - وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی عَنْهُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ اِصْبِرُوا ﴾ عَلَی اَلْأَذَی فِینَا.

قُلْتُ: ﴿ وَ صابِرُوا ﴾ قَالَ: ﴿ عَلَی عَدُوِّکُمْ مَعَ وَلِیِّکُمْ. ﴾

قُلْتُ: ﴿ وَ رابِطُوا ﴾ ؟

قَالَ: اَلْمُقَامَ مَعَ إِمَامِکُمْ، ﴿ وَ اِتَّقُوا اَللّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ﴾.

قُلْتُ: تَنْزِیلٌ، قَالَ: ﴿ نَعَمْ. ﴾ (2)

844 / [203] - عَنْ أَبِی اَلطُّفَیْلِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی هَذِهِ اَلْآیَهِ قَالَ:

﴿ نَزَلَتْ فِینَا وَ لَمْ یَکُنِ اَلرِّبَاطُ اَلَّذِی أُمِرْنَا بِهِ بَعْدُ وَ سَیَکُونُ ذَلِکَ مِنْ يكون مِنْ

ص: 200


1- عنه بحار الأنوار: 217/24 ح 10 ، و البرهان في تفسير القرآن : 151/2 ح 12 . بصائر الدرجات : 487 ح 16 (باب - 10 في أنّ الأرض لا يخلو من الحجّة)، عنه البحار: 1/232 ح 105، مختصر بصائر الدرجات: المناقب لابن شهر آشوب : 245/1.
2- عنه بحار الأنوار: 217/24 ح 11، و البرهان في تفسير القرآن : 152/2 ح 13.

201) - از یعقوب سراج روایت کرده است، که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: آیا ممکن است زمین، از دانشمند زنده ای از شما (اهل بیت عصمت و طهارت) خالی باشد که مردم به او پناه ببرند؟

فرمود: ای ابا یوسف! در چنین حالتی، دیگر کسی خدا را عبادت نمی کرد، زمین (هیچ موقع) از دانشمندان ما در ظاهر، خالی نخواهد شد ،که مردم در مسائل حلال و حرام به ایشان رجوع کرده و پناه می برند؛ این مطلب در کتاب خداوند آشکارا بیان شده است، آن جایی که فرمود: «ای کسانی که ایمان آورده اید! شکیبا باشید و یک دیگر شکیبایی دهید و مرز داری کنید» که نسبت به دین، پایدار و بردبار و بر علیه دشمنان و مخالفان تان، قوی و ثابت قدم باشید و نیز در رابطه با امام خویش، مواظب و نگهدار (موقعیت و شئون ایشان) باشید؛ و تقوای الهی را در آن چه که به شما دستور داده و واجب گردانده، رعایت نمایید.

202) - و در روایتی دیگر از آن حضرت آمده است، که فرمود:

﴿ اصْبِرُوا ﴾، صبر و شکیبایی در برابر اذیت و آزار دشمنان، در راه دفاع از ما (اهل بیت) است. ﴿ وَ صَابِرُوا ﴾ صبر و استقامت با پیشوای تان در مقابل دشمنان تان می باشد.

(راوی گوید:) عرض کردم: ﴿ وَ رَابِطُواْ ﴾ (معنایش چیست)؟

فرمود: ثابت قدم بودن در همراهی امام و پیشوا و رابطه داشتن و از او تخلّف نکردن است. عرض کردم: ﴿ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴾، تنزیل و صریح آیه است و یا تأویل آن می باشد؟ فرمود: بلی، صریح آیه است.

203) - از ابو الطفيل روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام در مورد این آیه فرمود: درباره ما (اهل بیت رسالت) نازل شده، ولی هنوز وقت آن مراقبت و مرزبانی - که مأمور به آن هستیم - نرسیده است، در آینده ای نزدیک ذریّه ای از نسل ما که وظیفۀ آن را به عهده دارند، به وجود خواهند آمد؛

ص: 201

نَسْلِنَا اَلْمُرَابِطُ، وَ مِنْ نَسْلِ اِبْنِ نَاثِلٍ اَلْمُرَابِطُ. ﴾ (1)

845 / [204] - عَنْ بُرَيْدِ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام فِي قَوْلِهِ تَعَالَى: ﴿ ﴿ اصْبِرُوا ﴾ ، يَعْنِي بذلك عن المَعَاصِي ﴿ وَ صابِرُوا ﴾ يَعْنِي التَّقِيَّةَ، ﴿ وَ رابِطُوا ﴾ يَعْنِي الْأَئِمَّةِ ﴾ .

ثُمَّ قَالَ: تَدْرِي مَا مَعْنَى الْبُدُوا مَا لَبَدْنَا (2) ، فَإِذَا تَحَرَّكْنَا فَتَحَرَّكُوا، ﴿ وَ اتَّقُوا اللَّهَ ﴾ مَا لَبَدْنَا ﴿ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴾ .

قَالَ: قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ! إِنَّمَا نَقْرَؤُهَا ﴿ وَ اِتَّقُوا اَللّهَ ﴾ قَالَ: ﴿ أَنْتُمْ تَقْرَءُونَهَا کَذَا وَ نَحْنُ نَقْرَؤُهَا کَذَا. ﴾ (3)

ص: 202


1- عنه بحار الأنوار: 218/24 ح 12 ، و البرهان في تفسير القرآن : 152/2 ح 14، و مستدرك الوسائل : 27/11 ح 12344 . تفسير القمّي : 23/2 (كيّفية خلقة العرش)، عنه البحار : 289/22 ح 61، و 374/24 ح 103، و 24/58 ح 41، الاختصاص : 71 بإسناده عن الفضيل بن يسار، عن أبی جعفر عليه السلام، و نحوه رجال الكشّي (اختيار معرفة الرجال): 53 ح 103 ، الغيبة للنعماني : 199 ح 12 (باب - 11 ما روي فيما أمر به الشيعة) بإسناده عن أبي الطفيل، عن أبي جعفر محمّد بن عليّ، عن أبيه عليّ بن الحسين علیه السلام، ضمن كلام طويل في تمامها.
2- في الطبعة الإسلامية: ثمّ قال: تدري ما معنى لبد و ما لبدنا، و في نسخة الأصل: و ما لبدا، و في البحار: ثمّ قال: أتدري ما معنى البدوا ما لبدنا. ثمّ قال العلّامة المجلسي بعد نقل الحديث: لبد كنصر و فرح، لبوداً و لبداً: أقام و لزق، و المعنى لا تستعجلوا في الخروج على المخالفين ... و ظاهرة أنّ تلك الزيادات كانت داخلة في الآية، و يحتمل أن يكون تفسيراً للمرابطة و المصابرة.
3- عنه بحار الأنوار: 218/24 ح 13 ، و البرهان في تفسير القرآن : 152/2 ح 15، و مستدرك الوسائل : 38/11 ح 12375.

و توجه داشته باش که نیز در صُلب «ابن ناثل» - یعنی ابن عباس - (امانت هایی) نهاده شده اند.

204) - از بُرید روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام دربارۀ ﴿ أصْبِرُواْ ﴾، فرمود: مقصود بردباری در ترک گناهان است.

﴿ وَ صَابِرُوا ﴾، مقصود تقیه (در برخورد با مخالفان و دشمنان) می باشد. ﴿ وَ رَابِطُواْ ﴾ یعنی ارتباط داشتن با امامان و پیشوایان دین علیهم السلام خواهد بود.

سپس فرمود: معنای ﴿ الْبُدُوا مَا لَبَدْنَا ﴾ را می دانی (که چیست)؟

معنایش این است که هر وقت ما حرکت کنیم، شما نیز حرکت کنید (و در خروج بر علیه مخالفین عجله نکنید، تا وقتی که علائم و نشانه هایی از ظهور قائم آل محمّد علیهم السلام بروز کند)، ﴿ وَ اتَّقُوا اللَّهَ ﴾، بنا بر این تقوای الهی را (در همه امور زندگی، مادی و معنوی) رعایت نمایید، ﴿ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴾ شاید رستگار شوید.

گفتم: فدایت شوم! ما ﴿ وَ اتَّقُوا اللَّهَ ﴾ می خوانیم، فرمود: شما این طور می خوانید (1) ، ولی ما آن طور می خوانیم.

ص: 203


1- احتمال است که شاید منظور لفظ جلاله «اللّه» باشد که برای تأویل، توسط ناسخین اهل سنّت اضافه شده و در اصل ﴿ وَ اتَّقُوا ﴾ بوده است، که طبق این روایت، ائمّه علیهم السلام بنا بر اصل نزول، قرائت می نموده اند. مترجم.

846 / [205] - عَنْ أَبِی حَمْزَهَ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ لاَ یَزَالُ اَلْمُؤْمِنُ فِی صَلاَهٍ مَا کَانَ فِی ذِکْرِ اَللَّهِ إِنّ کَانَ أَوْ جَالِساً أَوْ مُضْطَجِعاً ﴾ (1)

لإِنَّ اَللَّهَ تَعَالَی یَقُولُ:

﴿ اَلَّذِینَ یَذْکُرُونَ اَللّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلی جُنُوبِهِمْ ﴾ (2)

ص: 204


1- الظاهر أن هذا الحديث، تفسير للآية 191 المتقدّمة، فيكون موضعه بعد الآية المذكورة، فيتأمل.
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 152/2 ح 15. الأمالي للمفيد : 310 ح 1 (المجلس السابع و الثلاثون) عنه البحار : 152/93 ح 10 ، الأمالي للطوسي : 79 ح 116 (المجلس الثالث)، عنه وسائل الشيعة : 1507 ح 8975، و مستدرك الوسائل : 284/5 ح 5863.

205) - از ابو حمزه ثمالی روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام: فرمود مؤمن همیشه در حال نماز

است تا وقتی که در ذکر خدا باشد، خواه

ایستاده یا نشسته و یا بر پهلو خوابیده باشد،

به راستی که خداوند می فرماید:

کسانی که در حالت ایستاده، نشسته

و بر پهلو (خوابیده) باشند،

متذکّر خدا هستند».

ص: 205

ص: 206

سورۀ المباركة ﴿ النّساء ﴾

[4]

ص: 207

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

847 / [1]- عَنْ زِرِّ بْنِ حُبَیْشٍ عَنْ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ مَنْ قَرَأَ سُورَهَ اَلنِّسَاءِ فِی کُلِّ جُمُعَهٍ أُومِنَ مِنْ ضَغْطَهِ اَلْقَبْرِ. ﴾ (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ يَأَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَ بَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَ نِسَآءً وَ اتَّقُواْ اللّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ، وَ الْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا ﴾ ﴿ 1 ﴾

848 / [2]- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ عِیسَی بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ اَلْعَلَوِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿ خُلِقَتْ حَوَّاءُ مِنْ قُصَیْرَا جَنْبِ آدَمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، وَ اَلْقُصَیْرَا هُوَ اَلضِّلْعُ اَلْأَصْغَرُ، وَ أَبْدَلَ اَللَّهُ مَکَانَهُ لَحْماً. ﴾ (2)

ص: 208


1- عنه مجمع البيان: 3/3 و زاد فيه في آخره: إذا دخل في قبره، و بحار الأنوار: 273/92 ذیل ح 1 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن: 153/2، و مستدرك الوسائل : 103/6 ح 6538. ثواب الأعمال : 105 (ثواب من قر سورۀ النساء)، عنه و البخار 273/92 ح 1، و نور الثقلين: 429/1 ح 1، الأعمال الدين : 369 (باب عدد أسماء اللّه تعالى) مرسلاً.
2- عنه بحار الأنور : 115/11 ح 43، و البرهان في تفسير القرآن: 154/3 ح 5.

به نام خداوند بخشاینده مهربان

1). از زِرّ بن حُبیش روایت کرده است، که گفت:

امير المؤمنين على علیه السلام فرمود: کسی که سورۀ «نساء» را در هر جمعه بخواند، از فشار قبر در امان می باشد.

فرمایش خداوند متعال: ای مردم! از (مخالفت) پروردگار تان بپرهیزید! همان کسی که همۀ شما را از یک انسان آفرید و همسر او را (نیز) از او خلق کرد و از آن دو، مردان و زنان فراوانی را (روی زمین) منتشر ساخت و از خدایی بپرهیزید که (همگی شما به عظمت او معترف هستید و) هنگامی که چیزی از یک دیگر خواهید، نام او را می برید! (و نیز) (از قطع رابطه) با خویشاوندان خود، دوری کنید؛ زیرا خداوند، مراقب (رفتار و اعمال) شما است. (1)

2)- از محمّد بن عیسی از عیسی بن عبد اللّه علوی، به نقل از پدرش، از جدّش روایت کرده است، که گفت:

أمير المؤمنين علیه السلام فرمود: حوا از دنده کوچک پهلوی آدم (عليه السلام) آفریده شد و خداوند به جای آن، گوشت جایگزین نمود.

ص: 209

849 / [3] - وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ قَالَ: ﴿ خُلِقَتْ حَوَّاءُ مِنْ جَنْبِ آدَمَ وَ هُوَ رَاقِدٌ. ﴾ (1)

850 / [4] - عَنْ أَبِی عَلِیٍّ اَلْوَاسِطِیِّ، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَى خَلَقَ آدَمَ مِنَ اَلْمَاءِ وَ اَلطِّینِ فَهِمَّهُ اِبْنِ آدَمَ فِی اَلْمَاءِ وَ اَلطِّینِ، وَ إِنَّ اَللَّهَ خَلَقَ حَوَّاءَ مِنْ آدَمَ فَهِمَّهُ اَلنِّسَاءِ اَلرِّجَالُ فَحَصِّنُوهُنَّ فِی اَلْبُیُوتِ. ﴾ (2)

851 / [5] - عَنْ أَبِی بَکْرٍ اَلْحَضْرَمِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ إِنَّ آدَمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَلَدَ أَرْبَعَهَ ذُکُورٍ، فَأَهْبَطَ اَللَّهُ إِلَیْهِمْ أَرْبَعَهً مِنَ اَلْحُورِ اَلْعِینِ، فَزَوَّجَ کُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ وَاحِدَهً، فَتَوَالَدُوا، ثُمَّ إِنَّ اَللَّهَ رَفَعَهُنَّ وَ زَوَّجَ هَؤُلاَءِ اَلْأَرْبَعَهَ أَرْبَعَهً مِنَ اَلْجِنِّ، فَصَارَ اَلنَّسْلُ فِیهِمْ، فَمَا کَانَ مِنْ حِلْمٍ فَمِنْ آدَمَ ، وَ مَا کَانَ مِنْ جَمَالٍ مِنْ [قِبَلِ] اَلْحُورِ اَلْعِینِ، وَ مَا کَانَ مِنْ قُبْحٍ أَوْ سُوءِ خُلُقٍ فَمِنَ اَلْجِنِّ. ﴾ (3)

852 / [6] - عَنْ أَبِی بَکْرٍ اَلْحَضْرَمِیِّ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ لِی: ﴿ مَا یَقُولُ اَلنَّاسُ فِی تَزْوِیجِ آدَمَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ وُلْدِهِ؟ ﴾

قَالَ: قُلْتُ: یَقُولُونَ: إِنَّ حَوَّاءَ کَانَتْ تَلِدُ لآِدَمَ فِی کُلِّ بَطْنٍ غُلاَماً وَ جَارِیَهً، فَتَزَوَّجَ اَلْغُلاَمُ اَلْجَارِیَهَ اَلَّتِی مِنَ اَلْبَطْنِ اَلْآخَرِ اَلثَّانِی، وَ تَزَوَّجَ اَلْجَارِیَهَ اَلْغُلاَمُ اَلَّذِی مِنَ اَلْبَطْنِ اَلْآخَرِ اَلثَّانِی حَتَّی تَوَالَدُوا.

ص: 210


1- عنه بحار الأنوار: 115/11 ح 44 و البرهان في تفسير القرآن : 154/2 ح 6.
2- عنه بحار الأنوار: 115/11 ح 45 ، و 66/103 ح 14 بتفاوت يسير، و البرهان في تفسير القرآن: 154/2 ح 7 . الكافي : 337/5 ح 4، عنه وسائل الشيعة : 62/20 ح 25040 .
3- عنه بحار الأنوار: 244/11 ح 44، و 97/63 ح 59، و البرهان في تفسير القرآن : 154/2 ح 8، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 58 (الفصل الرابع في تزويج آدم و حواء) .

3)- و با سند قبلی، به نقل از پدرش، از پدرانش علیهم السلام فرموده است:

حوا از پهلوی آدم در هنگامی که خوابیده بود، آفریده شد.

4)- از ابو علی واسطی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: به راستی که خداوند آدم را از آب و گِل آفرید، پس همت و تلاش فرزندان آدم (مردان) در آب و گِل می باشد؛ و به راستی خداوند حوا را از (وجود) آدم علیه السلام آفرید، پس همت و تلاش زنان در مردان خواهد بود، بنا بر این زنان را در خانه ها محفوظ بدارید، (تا کم تر با مردان مواجه شده و به زندگی خود دلبسته گردند).

5)- از ابو بکر حضرمی روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: آدم علیه السلام دارای چهار فرزند پسر بود، پس خداوند چهار حور العین برای ایشان فرستاد و هر کدام از آنان با یکی از این فرشته ها ازدواج کرد و هر کدام فرزندانی آوردند، سپس خداوند آن فرشته ها را بالا برد و چهار زن جنّی برای شان قرار داد که هر کدام (از چهار برادر) با یکی از زنان جنّی ازدواج کرد و نژاد در بین آنان پایدار شد. پس هر کسی که بردبار و شکیبا باشد از نسل آدم علیه السلام است و هر که زیبائی داشته باشد، از اثر تناسل حور العین می باشد و هر که زشتی و بد اخلاقی داشته باشد، از اثر تناسل زنان جنّی خواهد بود.

6)- از ابو بکر حضرمی روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام به من فرمود: مردم (اهل سنّت) درباره ازدواج آدم علیه السلام و فرزندانش چه می گویند؟

عرض کردم: می گویند حوّا در هر مرحله، یک پسر و یک دختر زایمان می کرد (و چون به رشد و کمال رسیدند) برادر قبلی با خواهر بعدی و نیز خواهر قبلی با برادر بعدی ازدواج نمودند تا جایی که همه با هم زاد و ولد کردند.

ص: 211

فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ لَیْسَ هَذَا، کَذَلِکَ یَحِجُّکُمُ اَلْمَجُوسُ ، وَ لَکِنَّهُ لَمَّا وَلَدَ آدَمُ هِبَهَ اَللَّهِ وَ کَبِرَ سَأَلَ اَللَّهَ أَنْ یُزَوِّجَهُ، فَأَنْزَلَ اَللَّهُ لَهُ حَوْرَاءَ مِنَ اَلْجَنَّهِ فَزَوَّجَهَا إِیَّاهُ، فَوَلَدَتْ لَهُ أَرْبَعَهَ بَنِینَ، ثُمَّ وُلِدَ لِآدَمَ اِبْنٌ آخَرُ، فَلَمَّا کَبِرَ أَمَرَهُ فَتَزَوَّجَ إِلَی اَلْجَانِّ، فَوُلِدَ لَهُ أَرْبَعُ بَنَاتٍ، فَتَزَوَّجَ بَنُو هَذَا بَنَاتِ هَذَا، فَمَا کَانَ مِنْ جَمَالٍ فَمِنْ قِبَلِ اَلْحُورِ اَلْعِینِ وَ مَا کَانَ مِنْ حِلْمٍ فَمِنْ قِبَلِ آدَمَ ، وَ مَا کَانَ مِنْ حِقْدٍ فَمَنْ قِبَلِ اَلْجَانِّ، فَلَمَّا تَوَالَدُوا صَعِدَ اَلْحَوْرَاءُ إِلَی اَلسَّمَاءِ. ﴾ (1)

853 / [7] - عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِی اَلْمِقْدَامِ، عَنْ أَبِیهِ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: مِنْ أَیِّ شَیْءٍ خَلَقَ اَللَّهُ حَوَّا؟

فَقَالَ: ﴿ أَیَّ شَیْءٍ یَقُولُونَ هَذَا اَلْخَلْقُ؟ ﴾

قُلْتُ: یَقُولُونَ: إِنَّ اَللَّهَ خَلَقَهَا مِنْ ضِلْعٍ مِنْ أَضْلاَعِ آدَمَ.

فَقَالَ: ﴿ کَذَبُوا، کَانَ یُعْجِزُهُ أَنْ یَخْلُقَهَا مِنْ غَیْرِ ضِلْعِهِ؟! ﴾

فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ! یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ! مِنْ أَیِّ شَیْءٍ خَلَقَهَا؟

فَقَالَ: ﴿ أَخْبَرَنِی أَبِی، عَنْ آبَائِهِ عَلَیْهِم السَّلاَمُ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ، إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی قَبَضَ قَبْضَهً مِنْ طِینٍ، فَخَلَطَهَا بِیَمِینِهِ - وَ کِلْتَا یَدَیْهِ یَمِینٌ- فَخَلَقَ مِنْهَا آدَمَ ، وَ فَضَلَتْ فَضْلَهٌ مِنَ اَلطِّینِ فَخَلَقَ مِنْهَا حَوَّاءَ. ﴾ (2)

ص: 212


1- عنه بحار الأنوار: 244/11 ح 39، و البرهان في تفسير القرآن: 154/2 ح 9 ،نور الثقلين : 433/1 ح 12. الكافي : 569/5 ح 58 بتفاوت، عنه بحار الأنوار : 96/63 ح 58.
2- عنه بحار الأنوار: 115/11 ح 46 ، و البرهان في تفسير القرآن : 155/2 ح 10، نور الثقلين: 429/1 ح 6، و قصص الأنبياء للجزائري: 28 (الفصل الأوّل في فضلهما).

امام باقر علیه السلام فرمود: این چنین که می گویند نیست، مجوسیان این چنین با شما استدلال می کنند.

واقعیت مطلب این است: بعد از آن که آدم دارای فرزندی به نام هبة اللّه شد و به حدّ رشد رسید، از خداوند متعال درخواست کرد تا (وسیله) ازدواج او را فراهم نماید، پس خداوند حوریه ای از بهشت برایش فرستاد و او با هبة اللّه ازدواج کرد و چهار فرزند پسر از ایشان به دنیا آمد.

سپس آدم علیه السلام دارای پسری دیگر شد و چون به رشد رسید، (خداوند) به او دستور داد که ازدواج کند و او با یکی از دختران جنّی ازدواج کرد و چهار دختر برای شان به دنیا آمد.

پس دختران ایشان با پسران آنان ازدواج کردند بنا بر این کسی که زیبا باشد، از اثر تناسل با حور العین می باشد و کسی که بردبار و شکیبا باشد، از نسل آدم علیه السلام است، و هر که زشت و بد اخلاق باشد، از اثر تناسل با زنان جنّی خواهد بود.

7) - از عمرو بن ابی المقدام، به نقل از پدرش روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام سؤال کردم: خداوند حوا را از چه چیزی آفریده است؟

فرمود: این مردم (اهل سنّت) در این زمینه چه می گویند؟

عرض کردم: آنان گویند: خداوند او را از یکی از دنده های آدم آفریده است. فرمود: دروغ گفته اند، آیا خداوند عاجز و ناتوان بوده که او را از غیر دنده ای از دنده های آدم بیافریند؟! عرض کردم: ای پسر رسول خدا! قربانت گردم، (پس خداوند حوا را) از چه چیزی آفریده است؟

فرمود: پدرم به نقل از پدران بزرگوارش علیهم السلام به من خبر داد که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم فرمود: همانا خداوند تبارک و تعالی مشتی از گِل را گرفت و با دست (قدرت) راست خود - که هر دو دست (و هر دو قدرت) او راست می باشد (و اساساً چپ و راست برای خداوند مفهوم ندارد)- آن را در هم آمیخت، سپس آدم علیه السلام را از آن آفرید و چون مقداری از آن گِل، اضافه ماند از همان باقی مانده، حوا را آفرید.

ص: 213

854 / [8] - فِی تَفْسِیرِ اَلْعَیَّاشِیِّ عَنِ اَلْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَهَ قَالَ:

سَمِعْتُ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿ إِنَّ أَحَدَکُمْ لَیَغْضَبُ فَمَا یَرْضَی حَتَّی یَدْخُلَ بِهِ اَلنَّارَ، فَأَیُّمَا رَجُلٍ مِنْکُمْ غَضِبَ عَلَی ذِی رَحِمِهِ فَلْیَدْنُ مِنْهُ فَإِنَّ اَلرَّحْمَنَ إِذَا مَسَّتْهَا اَلرَّحْمَنُ اِسْتَقَرَّتْ، وَ إِنَّهَا مُتَعَلِّقَهٌ بِالْعَرْشِ یَنْتَقِضُهُ اِنْتِقَاضَ اَلْحَدِیدِ، فَتُنَادِی اَللَّهُمَّ صِلِی مَنْ وَصَلَنِی وَ اِقْطَعْ مَنْ قَطَعَنِی، وَ ذَلِکَ قَوْلُ اَللَّهِ فِی کِتَابِهِ: ﴿ وَ اِتَّقُوا اَللّهَ اَلَّذِی تَساءَلُونَ بِهِ وَ اَلْأَرْحامَ إِنَّ اَللّهَ کانَ عَلَیْکُمْ رَقِیباً ﴾ وَ أَيُّمَا رَجُلٍ غَضِبَ وَ هُوَ قَائِمٌ فَلْيَلْزَمِ الْأَرْضَ مِنْ فَوْرِهِ فَإِنَّهُ يُذْهِبُ رِجْزَ الشَّيْطَانِ. ﴾ (1)

855 / [9] - عَنْ عُمَرَ بْنِ حَنْظَلَهَ ، عَنْهُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ وَ اِتَّقُوا اَللّهَ اَلَّذِی تَساءَلُونَ بِهِ وَ اَلْأَرْحامَ ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ هِیَ أَرْحَامُ اَلنَّاسِ، إِنَّ اَللَّهَ أَمَرَ بِصِلَتِهَا وَ عَظَّمَهَا، أَلاَ تَرَی أَنَّهُ جَعَلَهَا مَعَهُ؟ ﴾ . (2)

856 / [10] - عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ وَ اِتَّقُوا اَللّهَ اَلَّذِی تَساءَلُونَ بِهِ وَ اَلْأَرْحامَ ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ هِیَ أَرْحَامُ اَلنَّاسِ، أَمَرَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی بِصِلَتِهَا وَ عَظَّمَهَا، أَلاَ تَرَی أَنَّهُ جَعَلَهَا مَعَهُ ﴾ . (3)

ص: 214


1- عنه بحار الأنوار: 265/73 ح 14 و 97/74، ح 34 ، و البرهان في تفسير القرآن : 159/2 ح 5، نور الثقلين : 436/12 ح 23 ، و مستدرك الوسائل: 8/12 ح 13363 ، و 235/15 ح 18101.
2- عنه بحار الأنوار: 97/74 ح 35 ، و البرهان في تفسير القرآن : 159/2 ح 6، و مستدرك الوسائل : 235/15 ح 18100 .
3- عنه بحار الأنوار: 97/74 ح 36 ، و البرهان في تفسير القرآن: 159/2 ح 7 ، و مستدرك الوسائل : 235/15 ذيل ح 18100. كتاب الزهد (تحقيق و ترجمة المحقّق) : 90 ح 108 ، الكافي : 120/2 ح 1، عنه وسائل الشيعة : 533/21 ح 27785 ، و بحار الأنوار: 116/74 ح 7.

8) - از اصبغ بن نباته روایت کرده است، که گفت:

از امیر مؤمنان علیه السلام شنیدم که می فرمود: چه بسا یکی از شما چنان خشم می کند که راضی نگردد مگر این که وارد دوزخ شود؛ و هر کدام شما خویشاوندی (از آشنایان خود) خشم کند، به او نزدیک شود (تا به او بچسبد)؛ زیرا رحم چون با دیگری تماس یابد ساکت و آرام گردد، به راستی که رحم آویزان به عرش است و همچون شکستن آهن آن را می کوبد و فریاد می زند: خداوندا! بپیوند با هر که با من بپیوندد و قطع رابطه نما با هر کسی که از من جدا شود؛ این است مقصود از فرمایش خداوند در قرآن: «و تقوای خداوند را نسبت به آن چه مورد سؤال قرار می گیرید در رابطه با خویشاوندان، رعایت کنید، به درستی که خداوند بر (امور) شما رقیب و ناظر است».

و هر که از شما خشم کند و ایستاده باشد، فوراً بر زمین بنشیند، که این حرکت، پلیدی شیطان را از بین ببرد.

9) - از عمر بن حنظله روایت کرده است، که گفت:

حضرت (امام صادق) علیه السلام در مورد فرمایش خداوند: «و تقوای خداوند را نسبت به آن چه مورد سؤال قرار می گیرید در رابطه با خویشاوندان، رعایت کنید»، فرمود: منظور ارحام مردم هستند، که خداوند به صله و رسیدگی نسبت به آن ها امر نموده و ایشان را بزرگ شمرده است، مگر نمی بینی که خداوند آن ها را در ردیف خود قرار داده است؟

10) - از جمیل بن درّاج روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند: «و تقوای خداوند را نسبت به آن چه مورد سؤال قرار می گیرید در رابطه با خویشاوندان، رعایت کنید»، سؤال کردم؟

فرمود: منظور ارحام مردم هستند، که خداوند نسبت به صله و رسیدگی به آن ها امر نموده است و ایشان را بزرگ شمرده، مگر نمی بینی که خداوند آن ها را در ردیف خود قرار داده است؟

ص: 215

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ ءَاتُواْ الْيَتَمَى أَمْوَلَهُمْ وَ لا تَتَبَدَّلُوا الخَبيثَ بالطَّيِّبِ وَ لَا تأكُلُوا أَمْوَالَهُمْ إِلَى أَمْوَالِكُمْ إِنَّهُ كَانَ حُوبًا كبيرًا ﴿ 2 ﴾ وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلا تُقْسِطُوا فِي الْيَتَمَى فَانكِحُوا ما طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَاءِ مَثْنَى وَ ثُلَثَ وَ رُبَعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلا تَعْدِلُواْ فَوَحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَنُكُمْ ذَلِكَ أَدْنَى أَلَّا تَعُولُوا ﴿ 3 ﴾ وَ ءَاتُواْ النِّسَاءَ صَدُقَتِهِنَّ نِحْلَةً فَإن طبْنَ لَكُمْ عَن شَيْءٍ مِنْهُ نَفْسًا فَكُلُوهُ هَنِيئًا مَّرِينَا ﴾ ﴿ 4 ﴾

857 / [11] - عَنْ سَمَاعَهَ بْنِ مِهْرَانَ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَوْ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : إِنَّهُ قَالَ [ فِي قَوْلِهِ تَعَالِي]: ﴿ کانَ حُوباً کَبِیراً ﴾ ، قَالَ: ﴿ هُوَ مِمَّا یَخْرُجُ مِنَ اَلْأَرْضِ مِنْ أَثْقَالِهَا. ﴾ (1)

858 / [12] - عَنْ سَمَاعَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ أَکَلَ مَالَ اَلْیَتِیمِ، هَلْ لَهُ تَوْبَهٌ؟

فَقَالَ: یُؤَدِّی إِلَی أَهْلِهِ لِأَنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ إِنَّ اَلَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ اَلْیَتَمی ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیَصْلَوْنَ سَعِیراً ﴾ (2) وَ قَالَ: ﴿ إِنَّهُ کانَ حُوباً کَبِیراً ﴾ . (3)

ص: 216


1- عنه بحار الأنوار: 270/79 ح 12، و البرهان في تفسير القرآن: 161/2 ح 5، و نور الثقلین: 438/1 ح 32.
2- سورۀ النساء : 10/4.
3- عنه بحار الأنور 270/79 ح 13، و البرهان في تفسير القران: 161/2 ح 4، و مستدرك الوسائل: 190/13 ح 15064.

فرمایش خداوند متعال: و اموال یتیمان را (هنگامی که به حد رشد رسیدند) تحویل شان دهید و اموال بد را با اموال خوب عوض نکنید و اموال آن ها را همراه اموال خود تان (با مخلوط با تبدیل کردن) نخورید؛ زیرا این گیاه بزرگی است (2) و اگر می ترسید که (در ازدواج با دختران یتیم) عدالت را رعایت نکنید، (از آنان چشم پوشی کنید و) با دیگر زنان خوب و پاک ازدواج نمایید، دو یا سه یا چهار همسر و اگر می ترسید عدالت را رعایت نکنید، تنها یک همسر بگیرید و با از زنانی (یعنی کنیزان) که مالک آن هایید استفاده کنید، این کار از ظلم و ستم، بهتر جلوگیری می کند (3) و مهر زنان را (به طور کامل) به عنوان یک بدهی به آنان بپردازید! ولی اگر آن ها چیزی از آن را با رضایت خود به شما ببخشند، حلال است و گوارا مصرف کنید! (4)

11) - از سماعة بن مهران روايت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام و یا امام کاظم علیه السلام درباره ﴿ إِنَّهُ كَانَ حُوبًا كَبِيرًا ﴾ فرمودند: آن از مصادیق فرمایش خداوند می باشد که فرموده است: زمین چیز های سنگینِ درون خود را بیرون می ریزد (که بدن، اموال یتیمی را که درون آن ریخته شده، بیرون می ریزد و غیر از زحمت و عذاب چیز دیگری برایش نخواهد بود).

12) - از سماعه روایت کرده است، که گفت: از امام صادق علیه السلام در مورد مردی که مال یتیم را خورده، سؤال کردم: آیا راه توبه ای برایش هست؟

فرمود: (توبه او این است، مقدار مالی را که خورده) به اهل و اولیای یتیم تحویل دهد؛ چون خداوند می فرماید: «همانا کسانی که اموال یتیمان را به ناحق می خورند. قطعاً در شکم و درون خود آتش ریخته اند و به زودی در قمر دوزخ قرار خواهند گرفت» حضرت افزود و خداوند می فرماید: «این (حیف و میل کردن اموال یتیم) گناه بزرگی می باشد».

ص: 217

859 / [13] - عَنْ یُونُسَ بْنِ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ ، عَمَّنْ أَخْبَرَهُ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ: ﴿ فِی کُلِّ شَیْءٍ إِسْرَافٌ إِلاَّ فِی اَلنِّسَاءِ، قَالَ اَللَّهُ تَعَالَى: ﴿ فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ اَلنِّساءِ مَثْنی وَ ثُلاثَ وَ رُبعَ ﴾ ، وَ قَالَ: وَ أَحَلَّ لَکُم ﴿ مَا مَلَکَتْ أَیْمَنُکُمْ ﴾ . ﴾ (1)

860 / [14] - عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ، علیه السلام، قَالَ:

﴿ لَا یَحِلُّ لِمَاءِ الرَّجُلِ أَنْ یَجْرِیَ فِی أَکْثَرَ مِنْ أَرْبَعَهِ أَرْحَامٍ مِنَ الْحَرَائِرِ. ﴾ (2)

861 / [15] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ اَلْقَدَّاحِ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ، عَنْ أَبِیهِ عَلَیْهِما السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ جَاءَ رَجُلٌ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ: یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ! بِی وَجَعٌ فِی بَطْنِی فَقَالَ لَهُ: أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : أَلَکَ زَوْجَهٌ؟ ﴾

قَالَ: نَعَمْ، قَالَ: ﴿ اِسْتَوْهِبْ مِنْهَا شَیْئاً طَیِّبَهً بِهِ نَفْسُهَا مِنْ مَالِهَا، ثُمَّ اِشْتَرِ بِهِ عَسَلاً، ثُمَّ اُسْکُبْ عَلَیْهِ مِنْ مَاءِ اَلسَّمَاءِ ثُمَّ اِشْرَبْهُ، فَإِنِّی أَسْمَعُ [سَمِعْتُ] اَللَّهَ یَقُولُ فِی کِتَابِهِ: ﴿ وَ نَزَّلْنا مِنَ اَلسَّماءِ ماءً مُبارَکاً ﴾ . ﴾ (3)

وَ قَالَ: ﴿ یَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ فِیهِ شِفاءٌ لِلنّاسِ ﴾ (4) وَ قَالَ: ﴿ فَإِنْ طِبْنَ لَکُمْ عَنْ شَیْءٍ مِنْهُ نَفْساً فَکُلُوهُ هَنِیئاً مَرِیئاً ﴾ ، فَإِذَا اِجْتَمَعَتِ اَلْبَرَکَهُ وَ اَلشِّفَاءُ وَ اَلْهَنِیءُ وَ اَلْمَرِیءُ شُفِیتَ إِنْ شَاءَ اَللَّهُ.

ص: 218


1- عنه بحار الأنوار: 386/103 ح 9 ، و وسائل الشيعة : 245/20 ح 25548 ، و البرهان في تفسير القرآن : 163/2 ح 7، و نور الثقلين: 438/1 ح 33، و مستدرك الوسائل : 425/14 ح 17175 .
2- عنه بحار الأنوار: 386/103 ح 10، و وسائل الشيعة : 519/20 ح 26243 ، و البرهان في تفسير القرآن : 163/2 ح 8. فقه القرآن : 99/2، مرسلاً .
3- سورۀ ق : 9/50.
4- سورۀ النحل : 69/16 .

13) - از یونس بن عبد الرحمان به نقل از کسی که برایش خبر داده، روایت کرده است:

امام صادق علیه السلام فرمود: در هر چیزی اسراف هست، مگر (در استفاده مشروع از) زنان زیرا که خداوند متعال فرموده است: «پس با زنانی که برای شما حلال (و مورد علاقه تان) هستند، نکاح کنید و می توانید دو یا سه یا چهار زن از آن ها را به ازدواج خود در آوردید» و نیز خداوند، حلال و مباح گردانده آن چه را که شخص از کنیزان بتواند (با رعایت شرع و قانون) مالک شود.

14) - از منصور بن حازم روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: برای مرد جایز نیست که با بیش از چهار زن آزاد (که کنیز نباشند) هم بستر شود.

15 - از عبد اللّه بن قدّاح روایت کرده است، که گفت:

امام صادق به نقل از پدرش علیهما السلام فرمود: مردی به محضر امیر المؤمنین علیه السلام آمد و اظهار داشت: ای امیر مؤمنان! در شکم و درون خویش دردی را احساس می کنم. حضرت به او فرمود: آیا ازدواج کرده ای؟ و همسر داری؟

پاسخ داد: بلی. فرمود: از او درخواست کن که چیزی از اموال (مهریه) خودش را با رغبت و رضایت خود به تو هدیه دهد و ببخشد، سپس با آن مقداری عسل خریداری نما و آن را با مقداری آب باران مخلوط کن و بیاشام، که من شنیده ام خداوند در کتاب خود فرموده: «از آسمان آب مبارکی را فرستاده ایم» و نیز فرموده: «از شکم و درون آن ها (زنبوران عسل)، شراب گوناگونی خارج می گردد که شفای (درد های) مردم است» و فرمود: «پس اگر همسران تان) با طیب خاطر و رضایت قلبی چیزی را به شما دادند پس آن را نوش جان کنید که گوارای تان باد»، (اگر آن را میل نمایی) ان شاء اللّه، شفا می یابی.

ص: 219

قَالَ: ﴿ فَفَعَلَ ذَلِکَ فَشُفِیَ. ﴾ (1)

862 / [16] - عَنْ سَمَاعَهَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَوْ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ فَإِنْ طِبْنَ لَکُمْ عَنْ شَیْءٍ مِنْهُ نَفْساً فَکُلُوهُ هَنِیئاً مَرِیئاً ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ یَعْنِی بِذَلِکَ أَمْوَالَهُنَّ اَلَّتِی فِی أَیْدِیهِنَّ مِمَّا مُلِکْنَ. ﴾ (2)

863 / [17] - عَنْ سَعِیدِ بْنِ یَسَارٍ ، قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ! اِمْرَأَهٌ دَفَعَتْ إِلَی زَوْجِهَا مَالاً مِنْ مَالِهَا لِیَعْمَلَ بِهِ، وَ قَالَتْ حِینَ دَفَعَتْ إِلَیْهِ: أَنْفِقْ مِنْهُ، فَإِنْ حَدَثَ بِکَ حَدَثٌ فَمَا أَنْفَقْتَ مِنْهُ کَانَ حَلاَلاً طَیِّباً، فَإِنْ حَدَثَ بِی حَدَثٌ فَمَا أَنْفَقْتَ مِنْهُ فَهُوَ حَلاَلٌ طَیِّبٌ؟

فَقَالَ: ﴿ أَعِدْ یَا سَعِیدُ! [عَلَیَّ] اَلْمَسْأَلَهَ، فَلَمَّا ذَهَبْتُ أُعِیدُهَا عَلَیْهِ اِعْتَرَضَ فِیهَا صَاحِبُهَا، - وَ کَانَ مَعِی - حَاضِراً، فَأَعَادَ عَلَیْهِ مِثْلَ ذَلِکَ، فَلَمَّا فَرَغَ أَشَارَ بِإِصْبَعِهِ إِلَی صَاحِبِ اَلْمَسْأَلَهِ، فَقَالَ: یَا هَذَا...ثُمَّ قَالَ: یَقُولُ اَللَّهُ تَبارَک وَ تَعَالِي : ﴿ فَإِنْ طِبْنَ لَکُمْ عَنْ شَیْءٍ مِنْهُ نَفْساً فَکُلُوهُ هَنِیئاً مَرِیئاً ﴾ . ﴾ (3)

ص: 220


1- عنه مجمع البيان : 12/3 و بحار الأنوار: 177/62 ح 14، و وسائل الشيعة: 285/21 ح 27100، و 100/25 ح 31321 ، و البرهان في تفسير القرآن: 164/2 ح 3 ، و نور الثقلين : 66/3 ح 141 . عوالي اللئالي: 2 : 132 ح 361 مكارم الأخلاق : 407 (الوجع البطن).
2- عنه بحار الأنوار: 356/103 ح 47 و البرهان في تفسير القرآن : 164/2 ح 4، نور الثقلين: 441/1 ح 46، و مستدرك الوسائل : 199/13 ح 15095. تهذيب الأحكام : 346/6 ح 93 ، أورده مضمرة، عنه وسائل الشيعة : 269/17 ح 22492 .
3- عنه بحار الأنوار : 356/103 ح 48 و البرهان في تفسير القرآن: 165/2 ح 5 ، و مستدرك الوسائل : 198/13 ح 15094. الكافي: 136/5 ح 1، تهذيب الأحكام : 346/6 ح 92 بتفاوت يسير فيهما، عنهما وسائل الشيعة: 268/17 ح 22491، فقه القرآن : 31/2 (باب المكاسب المباحة) .

حضرت فرمود: آن مرد دستور (امیر المؤمنين علیه السلام) را انجام داد و بهبود یافت.

16) - از سماعة بن مهران روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام و یا از امام کاظم علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «پس اگر (همسران تان) با طیب خاطر (و رضایت قلبی) چیزی را به شما دادند پس آن را نوش جان کنید که گوارای تان باد»، سؤال کردم؟

فرمود: منظور، اموال زنان است که در اختیار دارند و مالک آن می باشند.

17) - از سعید بن یسار روایت کرده است، که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: فدایت گردم! زنی مقداری پول به شوهرش می دهد که به وسیله آن، کار و کاسبی کند و موقعی که خواست پول را تحویل دهد گفت: می توانی از آن انفاق کنی و چنان چه حادثه ای برایم پیش آید، هر چه را اتفاق کرده ای حلال و پاک خواهد بود و اگر حادثه ای برایت پیش آید، آن چه را که انفاق کرده ای حلال و پاک می باشد؟

فرمود مسأله را (مجدداً) برایم بازگو کن؛ پس چون خواستم مسأله را بازگو کنم، شوهر زن - که در مجلس کنار من حاضر بود - اظهار داشت: من خودم مسأله را بازگو می نمایم و به همان شکل آن را بیان کرد.

موقعی که سخنش تمام شد، حضرت با انگشت خود به او اشاره نمود و فرمود: این چه سؤالی است؟! اگر اطمینان داری که زن - ما بین خود تان و خدای تان - این امر را به تو واگذار کرده، حلال و پاک خواهد بود - این فرمایش را سه بار تکرار نمود - و سپس فرمود: خدای عزّ و جلّ در کتاب خود می فرماید: «پس اگر (همسران تان) با طیب خاطر (و رضایت قلبی) چیزی را به شما دادند، پس آن را نوش جان کنید که گوارای تان باد».

ص: 221

864 / [18] - عَنْ حُمْرَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ اِشْتَکَی رَجُلٌ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ: لَهُ سَلْ مِنِ اِمْرَأَتِکَ دِرْهَماً مِنْ صَدَاقِهَا، فَاشْتَرِ بِهِ عَسَلاً فَاشْرَبْهُ بِمَاءِ اَلسَّمَاءِ، فَفَعَلَ مَا أَمَرَهُ بِهِ فَبَرَأَ فَسَأَلَ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ ذَلِکَ أَشَیْءٌ سَمِعْتَهُ مِنَ اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ؟ ﴾

قَالَ: ﴿ لاَ، وَ لَکِنِّی سَمِعْتُ اَللَّهَ یَقُولُ فِی کِتَابِهِ: ﴿ فَإِنْ طِبْنَ لَکُمْ عَنْ شَیْءٍ مِنْهُ نَفْساً فَکُلُوهُ هَنِیئاً مَرِیئاً ﴾ وَ قَالَ: ﴿ یَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَنُهُ فِیهِ شِفاءٌ لِلنّاسِ ﴾ (1) وَ قَالَ: ﴿ وَ نَزَّلْنا مِنَ اَلسَّماءِ ماءً مُبارَکاً ﴾ (2) فَاجْتَمَعَ اَلْهَنِیءُ وَ اَلْمَرِیءُ وَ اَلْبَرَکَهُ وَ اَلشِّفَاءُ، فَرَجَوْتُ بِذَلِکَ اَلْبُرْءَ. ﴾ (3)

865 / [19] - عَنْ عَلِیِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ زُرَارَهَ قَالَ:

لاَ تَرْجِعُ اَلمَرْأَهُ فِیمَا تَهَبُ لِزَوْجِهَا حِیزَتْ أَوْ لَمْ تُحَزْ أَلَیْسَ اَللَّهُ یَقُولُ: ﴿ فَإِنْ طِبْنَ لَکُمْ عَنْ شَیْءٍ مِنْهُ نَفْساً فَکُلُوهُ هَنِیئاً مَرِیئاً ﴾ ؟ (4)

ص: 222


1- سورۀ النحل : 69/16.
2- سورۀ ق : 9/50.
3- عنه بحار الأنوار : 265/62 ح 32، و وسائل الشيعة : 285/21 ح 27101 ، و البرهان في تفسير القرآن : 165/2 ح 6 . الدعوات للراوندی : 184 ح 509 مرسلاً و بتفاوت يسير.
4- عنه بحار الأنوار: 188/103 ح 2 و البرهان في تفسير القرآن : 165/2 ح 7، و مستدرك الوسائل : 70/14 ح 16124 . الكافي : 30/7 ح 3، تهذيب الأحكام: 152/9 ح 1 بإسنادهما عن عليّ بن رئاب، عن زرارة، عن أبی عبد اللّه علیه السلام و بتفصيل ، و نحوهما الاستبصار : 110/4 ح 17، عنهم وسائل الشيعة : 239/19 ح 24498.

18) - از حمران روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: مردی با امیر المؤمنین علیه السلام از درد و ناراحتی درون خویش سخن گفت، حضرت به او فرمود: از همسر خود درخواست کن که درهمی از مهریه اش را (با رغبت و رضایت خود) به تو ببخشد، سپس با آن مقداری عسل خریداری کن و با مقداری آب باران مخلوط نما و بیاشام.

آن مرد دستور (امیر المؤمنین علیه السلام) را انجام داد و بهبود یافت.

به همین جهت از امیر المؤمنین علیه السلام سؤال شد آیا در این مورد چیزی از پیامبر خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم شنیده ای؟

فرمود: نه، ولی از خداوند شنیده ام که در کتاب خود فرموده: «پس اگر (همسران تان) با طیب خاطر، چیزی را برای شما از (مال خود شان) حلال کردند، پس آن را استفاده و میل نمایید که گوارای تان خواهد بود»، و نیز فرموده: «از شکم و درون آن ها (زنبوران عسل)، شرابی که دارای رنگ های گوناگونی است خارج می گردد که شفای (درد های) مردم است و هم چنین فرموده: «از آسمان آب مبارکی را فرستاده ایم» که (چهار دارو و درمان:) گوارایی، لذّت و شادابی، برکت و شفا، کنار هم در یک نوشیدنی جمع گشته و در آن امید درمان است.

19) - از علی بن رئاب روایت کرده است، که گفت:

زراره بیان نموده که زن حق ندارد آن چه را به شوهر خود بخشیده باز پس بگیرد، خواه آن که در تصرف و اختیارش باشد و یا نباشد (مانند مهریه اش که دریافت کرده باشد و یا هنوز بر عهده شوهر است)، مگر نه این است که خداوند

می فرماید: «اگر با طیب خاطر چیزی را برای شما (از مال خود شان) تجویز و حلال کردند پس آن را استفاده و میل نمایید که گوارای تان خواهد بود.

ص: 223

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِياماً وَ ارْزُقُوهُمْ فِيها وَ اكْسُوهُمْ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً ﴿ 5 ﴾ وَ ابْتَلُوا الْيَتامى حَتَّى إِذا بَلَغُوا النِّكاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوالَهُمْ وَ لا تَأْكُلُوها إِسْرافاً وَ بِداراً أَنْ يَكْبَرُوا وَ مَنْ كانَ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ وَ مَنْ كانَ فَقِيراً فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذا دَفَعْتُمْ إِلَيْهِمْ أَمْوالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَيْهِمْ وَ كَفى بِاللَّهِ حَسِيباً ﴾ ﴿ 6 ﴾

866 / [20] - عَنْ یُونُسَ بْنِ یَعْقُوبَ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ وَ لا تُؤْتُوا اَلسُّفَهآءَ أَمْوالَکُمُ ﴾ ؟

قَالَ: مَنْ لاَ یَثِقُ بِهِ. (1)

867/ [21]- عَنْ حَمَّادٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی مَنْ شَرِبَ اَلْخَمْرَ بَعْدَ أَنْ حَرَّمَهَا اَللَّهُ عَلَی لِسَانِ نَبِیِّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ. قَالَ:

﴿ لَیْسَ بِأَهْلٍ أَنْ یُزَوَّجَ إِذَا خَطَبَ، وَ أَنْ یُصَدَّقَ إِذَا حَدَّثَ، وَ لاَ یُشَفَّعَ إِذَا شَفَعَ، وَ لاَ یُؤْتَمَنَ عَلَی أَمَانَهٍ، فَمَنِ اِئْتَمَنَهُ عَلَی أَمَانَهٍ فَأَهْلَکَهَا أَوْ ضَیَّعَهَا، فَلَیْسَ لِلَّذِی اِئْتَمَنَهُ أَنْ یَأْجُرَهُ اَللَّهُ وَ لاَ یُخْلِفَ عَلَیْهِ ﴾ .

ص: 224


1- عنه بحار الأنور. 84/103 ح 18 و 164 ح 13، و وسائل الشیعة. 19/ 369 ح 24781 و البرهان في تفسير القرآن: 167/2 ح 7 و نور الثقلین: 441/1 ح 48. و مستدرك الوسائل : 427/13 ح 15982.

فرمایش خداوند متعال: اموال خود را، که خداوند وسیلۀ قوام زندگی شما قرار داده، به دست سفیهان نیارید و از آن، به آن ها روزی دهید و لباس بر آنان بپوشانید و با آن ها سخن شایسته بگویید (5) و یتیمان را چون به حد بلوغ برسند بیازمایید. پس اگر در آن ها رشد (کافی) یافتید اموال آن ها را تحویل شان دهید و پیش از آن که بزرگ شوند اموال شان را از روی اسراف نخورید! هر کسی که بی نیاز است، (از برداشت حق الزحمه) خودداری کنند و آن کسی که نیازمند است، به طور شایسته (و مطابق زحمتی که می کشد) از آن بخورد پس هنگامی که اموال شان را به آن ها باز می گردانید، شاهد بگیرید! و اگر چه خداوند برای محاسبه کافی است. (6)

20) - از یونس بن یعقوب روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «و اموال خود را به افراد بی خرد ندهید» سؤال کردم؟

فرمود: منظور کسی است که مورد وثوق و اطمینان تو نباشد.

21) - از حمّاد (بن بشیر) روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام دربارۀ کسی که شراب (مست کننده) را بیاشامد، بعد از آن که خداوند متعال آن را به واسطه بیان رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم حرام نموده، فرمود: اگر (از دختر تان) خواستگاری کند، اهلیّت ازدواج را ندارد، اگر حدیث (و یا سخنی) را بگوید نباید تصدیق و تأیید شود، اگر در موردی وساطت و ضامن بخواهد. نباید برایش انجام دهند؛ و او را نسبت به امانت داری امین ندانید و کسی که او را امین بداند (و امانتی را به او بسپارد) و او آن را بخود و یا از بین ببرد، تعهدی بر خداوند نیست که او را بر این کار، پاداش و ثوابی دهد و نه این که آن را جبران و جایگزین کند.

ص: 225

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : ﴿ إِنِّی أَرَدْتُ أَنْ أَسْتَبْضِعَ فُلاَناً بِضَاعَهً إِلَی اَلْیَمَنِ ، فَأَتَیْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، فَقُلْتُ: إِنِّی أَرَدْتُ أَنْ أَسْتَبْضِعَ فُلاَناً. ﴾

فَقَالَ لِی: ﴿ أَمَا عَلِمْتَ أَنَّهُ یَشْرَبُ اَلْخَمْرَ؟ ﴾

فَقُلْتُ: ﴿ قَدْ بَلَغَنِی عَنِ اَلْمُؤْمِنِینَ أَنَّهُمْ یَقُولُونَ ذَلِکَ. ﴾

فَقَالَ: ﴿ صَدِّقْهُمْ لِأَنَّ اَللَّهَ تَعَالَی یَقُولُ: ﴿ یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ ﴾ (1) ثُمَّ قَالَ: إِنَّکَ إِنِ اِسْتَبْضَعْتَهُ فَهَلَکَتْ أَوْ ضَاعَتْ فَلَیْسَ عَلَی اَللَّهِ أَنْ یَأْجُرَکَ وَ لاَ یُخْلِفَ عَلَیْکَ ﴾ . فَقُلْتُ: وَ لِمَ ؟

قَالَ: ﴿ لِأَنَّ اَللَّهَ تَعَالَی یَقُولُ: ﴿ وَ لا تُؤْتُوا اَلسُّفَهآءَ أَمْوالَکُمُ اَلَّتِی جَعَلَ اَللّهُ لَکُمْ قِیَماً ﴾ فَهَلْ سَفِیهٌ أَسْفَهُ مِنْ شَارِبِ اَلْخَمْرِ؟ إِنَّ اَلْعَبْدَ لاَ یَزَالُ فِی فُسْحَهٍ مِنْ رَبِّهِ مَا لَمْ یَشْرَبِ اَلْخَمْرَ، فَإِذَا شَرِبَهَا خَرَقَ اَللَّهُ عَلَیْهِ سِرْبَالَهُ، فَکَانَ وُلْدُهُ وَ أَخُوهُ وَ سَمْعُهُ وَ بَصَرُهُ وَ یَدُهُ وَ رِجْلُهُ إِبْلِیسَ ، یَسُوقُهُ إِلَی کُلِّ شَرٍّ، وَ یَصْرِفُهُ عَنْ کُلِّ خَیْرٍ ﴾ . (2)

868/ [22] - عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَبْدِ اَلْحَمِیدِ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ هَذِهِ اَلْآیَهِ ﴿ وَ لا تُؤْتُوا اَلسُّفَهاءَ أَمْوَلَکُمُ ﴾ ؟

ص: 226


1- سورۀ التوبة : 61/9.
2- عنه بحار الأنوار: 196/75 ح 13، و 103/ 84 ح 11 ، و 164 ح 13، و وسائل الشيعة : 101/24 ذيل ح 30083 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 168/2 ح 8 و 9، و مستدرك الوسائل : 16/14 ح 15981. الكافي : 396/6 ح 2 بإسناده عن أبي الربيع الشامي، عن أبی عبد اللّه علیه السلام قال : قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم، القطعة الأولى منه و بتفاوت يسير، و نحوه 397 ح 9 بتفاوت، عنه البحار : 196/72 ح 13 القطعة الأولى منه، و وسائل الشيعة : 99/24 ح 30083، و 309/25 ح 31980.

امام صادق علیه السلام فرمود: من خواستم مال التجاره ای را به یمن بفرستم، نزد پدرم حضرت ابو جعفر علیه السلام آمدم و گفتم: می خواهم تجارت کنم و فلانی را واسطه قرار دهم و سرمایه ام را به او تحویل دهم. فرمود: آیا نمی دانی که او شراب خوار است؟

گفتم: از مؤمنین چنین خبری به من رسیده است. فرمود: حرف شان را باور کن؛ زیرا خداى عزّوجل می فرماید: «به خداوند ایمان می آورد و مؤمنین را تصدیق می نماید».

سپس افزود: اگر سرمایه ات را به او دادی و آن را نابود و یا گم کرد، نمی توانی از خداوند چیزی را به عنوان پاداش و یا جبران و جایگزینی ادعا کنی.

اظهار داشتم: برای چه چنین است؟ فرمود: همانا خدای عزوجل فرموده است: «اموال خود را به سفیهان و بی خردان نسپارید، آن اموالی که خداوند قوام (و پشتوانه زندگی) شما قرار داده است» آیا بی خردی سفیه تر از می خوار سراغ داری؟!

(سپس حضرت افزود): به درستی که بنده تا هنگامی که شراب ننوشد، عرصه دین داری (و رعایت احکام و قوانین) بر او گشاده باشد و چون می خواری کند، پرده حجاب خدا از او دریده و پاره شود و فرزند، برادر،گوش، چشم دست و پای او همه در اختیار ابلیس قرار گیرد و او را به سوی بدی ها هدایت کند و از انجام نیکی ها منصرف نموده و باز دارد.

22) - از ابراهیم بن عبد الحمید روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام پیرامون این آیه (شریفه): «اموال خود را به سفیهان و بی خردان نسپارید»، سؤال کردم؟

ص: 227

قَالَ: ﴿ کُلُّ مَنْ یَشْرَبُ اَلْمُسْکِرَ فَهُوَ سَفِیهٌ. ﴾ (1)

869 / [23] - عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ وَ لا تُؤْتُوا اَلسُّفَهاءَ أَمْوَلَکُمُ ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ هُمُ اَلْیَتَامَی وَ لاَ تُعْطُوهُمْ أَمْوَالَهُمْ حَتَّی تَعْرِفُوا مِنْهُمُ اَلرُّشْدَ. ﴾

قُلْتُ: فَکَیْفَ یَکُونُ أَمْوَالُهُمْ أَمْوَالَنَا؟

فَقَالَ: ﴿ إِذَا کُنْتَ أَنْتَ اَلْوَارِثَ لَهُمْ. ﴾ (2)

870 / [24] - وَ فِی رِوَایَهِ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ، عَنْهُ قَالَ: ﴿ لاَ تُؤْتُوهَا شُرَّابَ اَلْخَمْرِ وَ اَلنِّسَاءَ. ﴾ (3)

871 / [25] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: ﴿ إِنَّ نَجْدَهَ اَلْحَرُورِیَّ کَتَبَ إِلَی اِبْنِ عَبَّاسٍ یَسْأَلُهُ عَنِ اَلْیَتِیمِ مَتَی یَنْقَضِی یُتْمُهُ؟ ﴾

فَکَتَبَ إِلَیْهِ: أَمَّا اَلْیَتِیمُ فَانْقِطَاعُ یُتْمِهِ أَشُدُّهُ وَ هُوَ اَلاِحْتِلاَمُ إِلاَّ أَنْ لاَ یُؤْنَسَ مِنْهُ رُشْدٌ بَعْدَ ذَلِکَ فَیَکُونَ سَفِیهاً أَوْ ضَعِیفاً فَلْیُشَدَّ عَلَیْهِ. (4)

ص: 228


1- عنه بحار الأنوار: 85/103 ح 12، و 165 ح 14، و وسائل الشيعة : 368/19 ح 24780، و البرهان في تفسير القرآن : 168/2 ح 10 نور الثقلين : 442/1 ح 49 و مستدرك الوسائل : 17/14 ح 15983 .
2- عنه بحار الأنوار: 6/75 ح 14، و وسائل الشيعة : 369/19 ح 24782، و البرهان في تفسير القرآن : 168/2 ح 11 ، نور الثقلين: 442/1 ح 50.
3- عنه بحار الأنوار : 6/75 ذيل ح 14، و وسائل الشيعة : 369/19 ح 24783 ، و البرهان في تفسير القرآن : 168/2 ح 12 .
4- عنه بحار الأنوار: 6/75 ح 15، و وسائل الشيعة : 369/19 ح 15، و وسائل الشيعة : 369/19 ح 24784 بتفاوت يسير، و البرهان في تفسير القرآن : 171/2 ح 10 ، و مستدرك الوسائل : 192/13 ح 15070 . الخصال : 235/1 ح 75 بتفصيل عنه البحار : 161/103 ح 3.

فرمود: هر کسی که شراب (مست کننده) بنوشد، پس همان شخص، سفیه و بی خرد می باشد.

23) - از علی بن ابی حمزه روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «اموال خود را به سفیهان و بی خردان نسپارید» سؤال کردم؟

فرمود: آنان یتیمان هستند که نباید اموال شان را در اختیار شان قرار داد، مگر آن که به حدّ رشد و کمال برسند.

عرض کردم: چطور (ممکن است که) اموال ایشان جزو اموال ما باشد؟

فرمود: آن موقعی است که خودت وارث ایشان قرار گیری.

24) - و از عبد اللّه بن سنان روایت کرده است، که گفت:

آن حضرت (امام صادق) علیه السلام فرمود: (اموال خود را) به می خواران و زنان (سفیه) نسپارید.

25) - از عبد اللّه بن اسباط روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: نجدۀ حروری نامه ای برای ابن عباس نوشت و سؤال کرد: (موقعیت و شرایط) یتیمیِ یک یتیم تا چه هنگامی است؟

ابن عباس در جوابش نوشت: اما یتیم، پایان یتیمی او هنگام قدرت (مردانگی) او خواهد بود که علامت آن احتلام می باشد، مگر آن که رشد فکری را در او نبینی و او را سفیه و یا (از جهت عقل) ضعیف تشخیص دهی، که ولیّ او باید اموال او را نگه داری کند.

ص: 229

872 / [26] - عَنْ یُونُسَ بْنِ یَعْقُوبَ ، قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَوْلُ اَللَّهِ تَعَالَی : ﴿ فَإِنْ ءَانَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَیْهِمْ أَمْوَلَهُمْ ﴾ أَیُّ شَیْءٍ اَلرُّشْدُ اَلَّذِی یُؤْنَسُ مِنْهُمْ؟

قَالَ: ﴿ حِفْظُ مَالِهِ ﴾ . (1)

873 / [27] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ اَلْمُغِیرَهِ ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِما اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ فَإِنْ ءَانَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَیْهِمْ أَمْولَهُمْ ﴾ ، قَالَ: فَقَالَ: ﴿ إِذَا رَأَیْتُمُوهُمْ یُحِبُّونَ آلَ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِم اَلسَّلاَمُ فَارْفَعُوهُمْ دَرَجَهً ﴾ . (2)

874/ [28] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ ، قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ رَجُلٍ بِیَدِهِ مَاشِیَهٌ لاِبْنِ أَخٍ یَتِیمٍ فِی حَجْرِهِ، أَیَخْلِطُ أَمْرَهَا بِأَمْرِ مَاشِیَتِهِ؟

فَقَالَ: ﴿ إِنْ کَانَ یَلِیطُ حِیَاضَهَا، وَ یَقُومُ عَلَی هِنَائِهَا ، وَ یَرُدُّ شَارِدَهَا، فَلْیَشْرَبْ مِنْ أَلْبَانِهَا غَیْرَ مُجْتَهِدٍ لِلْحِلاَبِ، وَ لاَ مُضِرٍّ بِالْوَلَدِ، ثُمَّ قَالَ: ﴿ وَ مَنْ کانَ غَنِیًّا فَلْیَسْتَعْفِفْ وَ مَنْ کانَ فَقِیراً فَلْیَأْکُلْ بِالْمَعْرُوفِ ﴾ . ﴾ (3)

ص: 230


1- عنه بحار الأنوار: 675 ح 16، و وسائل الشيعة : 369/19 ح 24785، و البرهان في تفسير القرآن : 171/2 ح 11 .
2- عنه بحار الأنوار: 6/75 ح 17 و البرهان في تفسير القرآن : 171/2 ح 12. من لا يحضره الفقيه: 222/4 ح 5524 ، عنه وسائل الشيعة : 368/19 ح 24779، و 139/23 ح 29260 عن المقنع مرسلاً.
3- عنه بحار الأنوار: 7/75 ح 18 و البرهان في تفسير القرآن : 171/2 ح 13، و مستدرك الوسائل : 195/13 ح 15082 . عوالي اللئالي : 120/2 ح 332، روی محمّد بن مسلم، عن أحدهما علیهما السلام و نحوه وسائل الشيعة : 252/17 ح 22453 عن الطبرسي مجمع البيان.

26) - از یونس بن يعقوب روایت کرده است، که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: در این فرمایش خداوند: «پس اگر در آن ها رشد کافی یافتید، اموال ایشان را تحویل شان دهید» منظور از رشد چیست که باید در یتیمان مشخص شود؟

فرمود: توان حفظ اموال (و منافع شان) می باشد.

27) - از عبد اللّه بن مغیره روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد این فرمایش خداوند: «پس اگر در آن ها رشد کافی یافتید اموال ایشان را تحویل شان دهید»، سؤال کردم؟

فرمود: هنگامی که تشخیص داده شود که (یتیم) نسبت به آل محمّد علیهم السلام دوستی و علاقه دارد، به درجه رشد (فکری) رسیده است.

28) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفت:

به آن حضرت (امام باقر و یا امام صادق علیه السلام علیهما السلام) عرض کردم: مردی گله گوسفندان برادر زاده اش که یتیم است و تحت تربیت او قرار دارد - نزدش می باشد، آیا می تواند امور زندگی او را با خودش مخلوط نماید (و به طور مشارکت درآمد شان را مصرف و استفاده کنند)؟

پاسخ فرمود: اگر آبشخور گوسفندان را تعمیر می کند، آن ها را رسیدگی و درمان می نماید و گوسفند فراری را به گله بر می گرداند، می تواند از شیر آن ها بنوشد، بدون آن که دو شیدن آن ها به همراه سختی باشد، و یا به بچه آن ها زیانی برساند.

سپس فرمود: «کسی که بی نیاز می باشد از اموال شان برندارد و کسی که تهی دست باشد به اندازه نیاز متعارف، مانعی ندارد که استفاده و تناول نماید».

ص: 231

875 / [29] - أَبُو أُسَامَهَ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: فِی قَوْلِهِ: ﴿ فَلْیَأْکُلْ بِالْمَعْرُوفِ ﴾ ، فَقَالَ: ﴿ ذَلِکَ رَجُلٌ یَحْبِسُ نَفْسَهُ عَلَی أَمْوَالِ اَلْیَتَامَی فَیَقُومُ لَهُمْ فِیهَا، وَ یَقُومُ لَهُمْ عَلَیْهَا، فَقَدْ شَغَلَ نَفْسَهُ عَنْ طَلَبِ اَلْمَعِیشَهِ، فَلاَ بَأْسَ أَنْ یَأْکُلَ بِالْمَعْرُوفِ إِذَا کَانَ یُصْلِحُ أَمْوَالَهُمْ، وَ إِنْ کَانَ اَلْمَالُ قَلِیلاً فَلاَ یَأْکُلْ مِنْهُ شَیْئاً ﴾ . (1)

876 / [30] - عَنْ سَمَاعَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَوْ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَى: ﴿ وَ مَنْ کانَ غَنِیًّا فَلْیَسْتَعْفِفْ وَ مَنْ کانَ فَقِیراً فَلْیَأْکُلْ بِالْمَعْرُوفِ ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ بَلَی مَنْ کَانَ یَلِی شَیْئاً لِلْیَتَامَی وَ هُوَ مُحْتَاجٌ وَ لَیْسَ لَهُ شَیْءٌ وَ هُوَ یَتَقَاضَی أَمْوَالَهُمْ وَ یَقُومُ فِی ضَیْعَتِهِمْ فَلْیَأْکُلْ بِقَدْرِ اَلْحَاجَهِ وَ لاَ یُسْرِفْ، وَ إِنْ کَانَ ضَیْعَتُهُمْ لاَ تَشْغَلُهُ عَمَّا یُعَالِجُ لِنَفْسِهِ فَلاَ یَرْزَأَنَّ مِنْ أَمْوَالِهِمْ شَیْئاً. ﴾ (2)

877 / [31] - عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ وَ مَنْ کانَ غَنِیًّا فَلْیَسْتَعْفِفْ وَ مَنْ کانَ فَقِیراً فَلْیَأْکُلْ بِالْمَعْرُوفِ ﴾ ،

ص: 232


1- عنه بحار الأنوار: 7/75 ح 19 ، و البرهان في تفسير القرآن : 172/2 ح 14، و مستدرك الوسائل : 195/13 ح 15080. الكافي : 130/5 ح 5 ، بإسناده عن أبي الصباح الكناني عنه علیه السلام و بتفصيل، و نحوه تهذيب الأحكام: 341/6 ح 73 يا 952 بتفاوت يسير فيهما، عنهما وسائل الشيعة: 251/17 ح 22450، وفقه القرآن : 35/2 (باب التصرف في أموال اليتامى).
2- عنه بحار الأنوار: 7/75 ح 20، و البرهان في تفسير القرآن : 172/2 ح 15 و مستدرك الوسائل : 195/13 ح 15081. الكافي : 129/5 ح 1 بإسناده عن سماعة عن أبی عبد اللّه علیه السلام ، و نحوه تهذيب الأحكام : 340/6 ح 69، عنهما وسائل الشيعة : 251/17 ح 22451 ، وفقه القرآن للراوندي : 35/2 ، (باب التصرّف فى أموال اليتامى).

29) - از ابو اسامه روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «آن که فقیر و تهی دست باشد، به اندازه نیاز متعارف می تواند بخورد»، فرمود (چنان چه) مردی باشد که خود را به سرپرستی یتیم مقیّد کرده و برای حفظ و نگهداری اموال او از تحصیل درآمد برای امرار معاش خود بازمانده، مانعی ندارد که به اندازه متعارف از اموال یتیم مصرف کند، در صورتی که آن اموال را برای یتیم، اصلاح و برای شان سود جویی کند، ولی اگر مال اندکی است نباید چیزی از آن بخورد؛ (چون آن، مانع تحصیل درآمد برای امرار معاش خود نمی باشد).

30) - از سماعه روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام و یا امام کاظم علیه السلام در مورد تفسیر فرمایش خداوند: «کسی که بی نیاز می باشد، از اموال شان برندارد، و کسی که تهی دست باشد به اندازه نیازِ متعارف، مانعی ندارد که استفاده و تناول نماید»، سؤال کردم؟

فرمود: کسی که قیم و سرپرست یتیمی است که نگه دارنده و عهده دار اموال او می باشد و این شخص نیز محتاج و تهی دست باشد، می تواند -در مقابل کاری که برای نگه داری و درآمد اموال، باغ و یا زمین کشاورزی یتیم انجام می دهد - به مقدار نیاز و به اندازۀ متعارف بخورد اما نه با اسراف، ولی اگر رسیدگی به اموال و املاک یتیم، او را از کار کردن برای خود باز نمی دارد (بلکه درآمد دیگری هم دارد که می تواند امرار معاش کند) نباید از اموال یتیم چیزی بر دارد.

31) - از اسحاق بن عمار از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «کسی که بی نیاز می باشد، از اموال شان بر ندارد، و کسی که تهی دست باشد به اندازه نیازِ متعارف، مانعی ندارد که استفاده و تناول نماید»، فرمود: مردی که تمام وقت خود را صرف یتیم

ص: 233

فَقَالَ: ﴿ هَذَا رَجُلٌ یَحْبِسُ نَفْسَهُ لِلْیَتِیمِ عَلَی حَرْثٍ أَوْ مَاشِیَهٍ وَ یَشْغَلُ فِیهَا نَفْسَهُ فَلْیَأْکُلْ مِنْهُ بِالْمَعْرُوفِ وَ لَیْسَ لَهُ ذَلِکَ فِی اَلدَّنَانِیرِ وَ اَلدَّرَاهِمِ اَلَّتِی عِنْدَهُ مَوْضُوعَهٌ. ﴾ (1)

877 / [32] - عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ وَ مَنْ کانَ فَقِیراً فَلْیَأْکُلْ بِالْمَعْرُوفِ ﴾ ؟

قَالَ: ذَلِکَ إِذَا حَبَسَ نَفْسَهُ فِی أَمْوَالِهِمْ فَلاَ یَحْتَرِفُ لِنَفْسِهِ فَلْیَأْکُلْ بِالْمَعْرُوفِ مِنْ مَالِهِمْ. ﴾ (2)

878 / [33] - عَنْ رِفَاعَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ [سَأَلْتُهُ] فِی قَوْلِهِ تَعَالَى: ﴿ فَلْیَأْکُلْ بِالْمَعْرُوفِ ﴾ قَالَ: ﴿ کَانَ أَبِی (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) یَقُولُ: إِنَّهَا مَنْسُوخَه. ) (3)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِّمَّا تَرَكَ الْوَلِدَانِ وَ الْأَقْرَبُونَ وَ لِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِّمَّا تَرَكَ الْوَلِدَانِ وَ الْأَقْرَبُونَ مِمَّا قَلَّ مِنْهُ أَوْ كَثرَ نَصِيبًا مُفْرُوضًا ﴿ 7 ﴾ وَ إِذَا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أَوْلُوا الْقُرْبَى وَ الْيَتَمَى وَ الْمَسَكِينُ فَارْزُقُوهُم مِّنْهُ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفًا ﴾ ﴿ 8 ﴾

ص: 234


1- عنه بحار الأنوار : 7/75 ح 21 ، و وسائل الشيعة : 252/17 ح 23456 و البرهان في تفسير القرآن : 172/2 ح 16، و نور الثقلين: 445/1 ح 64.
2- عنه بحار الأنوار: 8/75 ح 22، و وسائل الشيعة ، 253/17 ح 22457، و البرهان في تفسير القرآن: 172/2 ح 17 نور الثقلين : 445/1 ح 63.
3- عنه بحار الأنوار: 8/75 ح 23، و وسائل الشيعة : 253/17 ح 26458، و البرهان في تفسير القرآن : 172/2 ح 18 نور الثقلين : 445/1 ح 65.

می کند نسبت به شخم زدن (و کشت و برداشت محصولات) زمین کشاورزی و یا (چرانیدن گله) گوسفند، که دیگر فرصت رسیدگی به امور معیشتی خود را ندارد. می تواند (از کشت و گوسفندان) به مقدار نیاز و متعارف استفاده استفاده و تناول کند، ولی حق برداشتن در هم و دینار (نقدینگی) که نزد اوست را ندارد.

32) - از زواره روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و کسی که فقیر باشد به اندازه نیاز متعارف، (مانعی ندارد که) تناول نماید»، سؤال کردم؟

فرمود: اگر مردی تمام وقت خود را صرف نگه داری اموال یتیم کند، که دیگر فرصت رسیدگی به امور معیشتی خود را ندارد، می تواند به مقدار نیاز و متعارف از مال یتیم استفاده و تناول نماید.

33)- از رفاعه روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند: «و به اندازه نیاز متعارف (مانعی ندارد که) تناول نماید»، فرمود :پدرم می فرمود: این حکم، منسوخ و باطل شده است.

فرمایش خداوند متعال: برای مردان، از آن چه پدر و مادر و خویشاوندان از خود بر جای می گذارند، سهمی است و برای زنان نیز، از آن چه پدر و مادر و خویشاوندان می گذارند، سهمی می باشد، خواه آن مال کم یا زیاد باشد، این سهم تعيين شده ای است (7) و اگر به هنگام تقسیم (ارث)، خویشاوندان (و طبقه ای که ارث نمی برند) و یتیمان و مستمندان، حضور داشته باشند چیزی از آن اموال را به آن ها بدهید و با آنان به طور شایسته سخن بگویید. (8)

ص: 235

880 / [34] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ [سَأَلْتُهُ] عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ : ﴿ وَ إِذا حَضَرَ اَلْقِسْمَهَ أُولُوا اَلْقُرْبی وَ اَلْیَتَمی وَ اَلْمَسکِینُ فَارْزُقُوهُمْ مِنْهُ ﴾ قَالَ: نَسَخَتْهَا آیَهُ اَلْفَرَائِضِ. (1)

881 / [35] - وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی قَوْلُهُ :

﴿ وَ إِذا حَضَرَ اَلْقِسْمَهَ أُولُوا اَلْقُرْبی وَ اَلْیَتَمی وَ اَلْمَسکِینُ فَارْزُقُوهُمْ مِنْهُ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً ﴾ قُلْتُ: أَمَنْسُوخَهٌ هِیَ؟

قَالَ: ﴿ لاَ ، إِذَا حَضَرَکَ فَأَعْطِهِمْ. ﴾ (2)

882 / [36] - وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ وَ إِذا حَضَرَ اَلْقِسْمَهَ أُولُوا اَلْقُرْبی ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ نَسَخَتْهَا آیَهُ اَلْفَرَائِضِ. ﴾ (3)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ لْيَخْشَ الَّذِينَ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةٌ ضِعَفًا خَافُوا عَلَيْهِمْ فَلْيَتَّقُوا اللَّهَ وَ لْيَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا ﴿ 9 ﴾ إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَلَ اليَتَمَى ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نارًا وَ سَيَصْلَوْنَ سَعِيرًا ) ﴿ 10 ﴾

ص: 236


1- عنه بحار الأنوار: 366/104 ح 2، و وسائل الشيعة : 71/26 ح 32506، و البرهان فی تفسير القرآن: 173/2 ح 1 نور الثقلين : 446/1 ح 71 .
2- عنه بحار الأنوار: 367/104 ح 3 و وسائل الشيعة : 71/26 ح 32507 البرهان في تفسير القرآن: 173/2 ح 2.
3- عنه بحار الأنوار: 367/104 ح 4، و وسائل الشيعة : 71/26 ح 32507 البرهان في تفسير القرآن: 173/2 ح 2 بتفاوت.

34) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «و اگر هنگام تقسیم اموال، خویشاوندان و یتیمان و تهی دستان حضور یابند، چیزی از آن اموال را به آن ها بدهید»، فرمود: این به سبب آیه فرائض (حکم ارث و میراث) نسخ شده است.

35) - و در روایتی دیگر از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «و اگر هنگام تقسیم اموال، خویشاوندان و یتیمان و تهی دستان حضور یابند چیزی از آن اموال را به آن ها بدهید»، سؤال (نمودم) آیا منسوخ گردیده است؟

فرمود: نه، هر گاه نزد تو حاضر شدند، عطای شان کن.

36) - و در روایتی دیگر از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «و اگر هنگام تقسیم اموال خویشاوندان حضور یابند»، سؤال نمودم؟

فرمود: این آیه به سبب آیه فرائض (بیان حکم ارث و میراث) منسوخ گردیده است.

فرمایش خداوند متعال: کسانی که اگر فرزندان ناتوانی از خود بیادگار بگذارند، از آیندۀ آنان می ترسند، پس باید (از ستم دربارۀ یتیمان مردم) بترسند و از (مخالفت با) خدا بپرهیزند و سخنی استوار بگویند (9) همانا کسانی که اموال یتیمان را به ظلم و ستم می خورند در حقیقت فقط آتش می خورند، و به زودی در شعله های آتش (دوزخ) می سوزند. (10)

ص: 237

883 / [37] - عَنْ عَبْدِ اَلْأَعْلَی - مَوْلَی آلِ سَامٍ - قَالَ:

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ - مُبْتَدِئاً - : ﴿ مَنْ ظَلَمَ [يَتِيماً] سَلَّطَ اَللَّهُ عَلَیْهِ مَنْ یَظْلِمُهُ أَوْ عَلَی عَقِبِهِ أَوْ عَلَی عَقِبِ عَقِبِهِ. ﴾

قَالَ: فَذَکَرْتُ فِی نَفْسِی، فَقُلْتُ هُوَ یَظْلِمُ فَیُسَلِّطُ اَللَّهُ عَلَی عَقِبِهِ أَوْ عَلَی عَقِبِ عَقِبِهِ؟!

فَقَالَ لِي - قَبْلَ أَنْ أَتَکَلم -: إِنَّ اللَّهَ یَقُولُ: ﴿ وَ لْیَخْشَ اَلَّذِینَ لَوْ تَرَکُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّهً ضِعَافاً خافُوا عَلَیْهِمْ فَلْیَتَّقُوا اَللّهَ وَ لْیَقُولُوا قَوْلاً سَدِیداً. ﴾ (1)

884 / [38] - عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَوْ أَبِی الْحَسَنِ عَلَیْهِما السَّلاَمُ [قَالَ]:

﴿ إِنَّ اللَّهَ أَوْعَدَ فِی مَالِ الْیَتِیمِ عُقُوبَتَیْنِ اثْنَیْنِ: أَمَّا أَحَدُهُمَا فَعُقُوبَةُ الْآخِرَةِ النَّارُ، وَ أَمَّا الْأُخْرَی فَعُقُوبَةُ الدُّنْیَا، قَوْلُهُ: ﴿ وَ لْیَخْشَ الَّذِینَ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّةً ضِعَفَا خافُوا عَلَیْهِمْ فَلْیَتَّقُوا اللَّهَ وَ لْیَقُولُوا قَوْلًا سَدِیداً ﴾ قَالَ: یَعْنِی بِذَلِكَ لِیَخْشَ أَنْ أَخْلُفَهُ فِی ذُرِّیَّتِهِ كَمَا صَنَعَ هُوَ بِهَؤُلَاءِ الْیَتَامَی. ) (2)

885 / [39] - عَنِ اَلْحَلَبِیِّ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ [قَالَ]:

﴿ إِنَّ فِی کِتَابِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : أَنَّ آکِلَ مَالِ اَلْیَتِیمِ ظُلْماً سَیُدْرِکُهُ وَ بَالُ ذَلِکَ فِی عَقِبِهِ مِنْ بَعْدِهِ وَ یَلْحَقُهُ، فَقَالَ: ذَلِکَ فِی اَلدُّنْیَا، فَإِنَّ اَللَّهَ قَالَ: ﴿ وَ لْیَخْشَ

ص: 238


1- عنه بحار الأنوار: 315/75 ح 35 و البرهان في تفسير القرآن : 176/2 ح 7، و مستدرك الوسائل : 98/12 ح 13625 ، و 191/13 ح 15067 . الكافي : 332/2 ح 13 بتفاوت يسير، عنه وسائل الشيعة : 56/16 ح 22444 ، البحار : 325/75 ح 35 .
2- عنه بحار الأنوار : 8/75 ح 24 ، و البرهان في تفسير القرآن : 176/2 ح 8 و مستدرك الوسائل : 190/13 ح 15065 . الكافي : 128/5 ح 1، من لا يحضره الفقيه : 569/3 ح 4945 عنهما وسائل الشيعة : 245/17 ح 22439 و 388/25 ح 32196، ثواب الأعمال : 234 (عقاب أكل مال اليتيم) نحو الفقيه .

37) - از عبد الاعلی - آزاد شده قبیله سام - روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام - بدون مقدمه - فرمود: کسی که ظلم کند، خداوند شخصی را بر او و یا بر فرزندان و نوادگانش مسلط می گرداند، تا بر او ظلم نماید.

من در ذهن خود متذکّر شدم و با خود گفتم: او ظلم کرده، آن وقت بر فرزندان و یا بر نوادگانش مسلّط می شود؟!

حضرت - بدون آن که من حرفی بزنم - فرمود: به درستی که خداوند می فرماید: «کسانی که می ترسند کودکان ناتوان از آن ها باقی بماند و زیر دست مردم قرار گیرند، باید از مکافات عمل خود بترسند (و با یتیمان مردم با نیکی رفتار کنند) و همیشه سخن حق و استوار گویند».

38) - از سماعه روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام و یا امام کاظم علیه السلام فرمود: خداوند برای تصرّف (عدوانی) در اموال یتیم، دو عقاب مقرر نموده، یکی عقاب در آخرت می باشد که آتش دوزخ خواهد بود و دیگری عقوبت در دنیا است، همچنان که فرموده: «کسانی که می ترسند کودکان ناتوان از آن ها باقی بماند و زیر دست مردم قرار گیرند، باید از مکافات عمل خود بترسند (و با یتیمان مردم با نیکی رفتار کنند) و همیشه سخن حق و استوار گویند»، فرمود: مقصود این است که باید از این بترسد که با دیگر بازمانده گانش همان می کنند که با یتیمان مردم می کند.

39) - از حلبی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: به راستی در کتاب علی بن ابی طالب علیه السلام است که هر کس مال یتیم را از روی ظلم و ستم بخورد، به زودی اثرات و عواقب آن بر خودش و یا بر فرزند و یا نواده اش اجرا خواهد شد.

سپس فرمود: این اثرات و عقاب در دنیا می باشد هم چنان که خداوند فرموده:

ص: 239

الَّذِينَ لَوْ تَرَكُواْ مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةٌ ضِعَفًا خَافُوا عَلَيْهِمْ ﴾ - الآيه - وَ أَمَّا فِی اَلْآخِرَهِ فَإِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ ﴿ إِنَّ اَلَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ اَلْیَتَمَی ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیَصْلَوْنَ سَعِیراً ﴾ . ﴾ (1)

886 / [40] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا قَالَ:

قُلْتُ: فِی کَمْ یَجِبُ لِأَکْلِ مَالِ اَلْیَتِیمِ اَلنَّارُ؟

قَالَ: ﴿ فِی دِرْهَمَیْنِ. ﴾ (2)

887 / [41] - عَنْ سَمَاعَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَوْ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ أَکَلَ مَالَ اَلْیَتِیمِ هَلْ لَهُ تَوْبَهٌ؟

قَالَ: ﴿ برُدُّ إِلی أَهْلَهُ، قَالَ ذَلِکَ بِأَنَّ اَللَّهَ یَقُولُ ﴿ إِنَّ اَلَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ اَلْیَتَمَی ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیَصْلَوْنَ سَعِیراً ﴾ . ﴾ (3)

888 / [42] - عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ قَالَک

سَأَلْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنِ اَلرَّجُلِ یَکُونُ فِی یَدِهِ مَالٌ لِأَیْتَامٍ فَیَحْتَاجُ فَیَمُدُّ یَدَهُ فَیُنْفِقُ مِنْهُ عَلَیْهِ وَ عَلَی عِیَالِهِ، وَ هُوَ یَنْوِی أَنْ یَرُدَّهُ إِلَیْهِمْ، أَهُوَ مِمَّنْ قَالَ اَللَّهُ : ﴿ إِنَّ اَلَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ اَلْیَتَمَی ظُلْماً. ﴾ - اَلْآیَهَ- ؟

قَالَ: ﴿ لاَ، وَ لَکِنْ یَنْبَغِی لَهُ أَلاَّ یَأْکُلَ إِلاَّ بِقَصْدٍ، وَ لاَ یُسْرِفَ. ﴾

ص: 240


1- عنه بحار الأنوار : 8/75 25 ، و البرهان في تفسير القرآن : 176/2 ح 9، و مستدرك الوسائل : 190/13 ح 15066 . ثواب الأعمال : 233 (عقاب أكل مال اليتيم)، عنه البحار : 26979 ح 9.
2- عنه بحار الأنوار : 8/75 ح 26 ، و وسائل الشيعة : 260/17 ح 22474، و البرهان في تفسير القرآن : 176/2 ح 10 نور الثقلين : 448/1 ح 80 .
3- عنه بحار الأنوار : 8/75 ح 27 ، و وسائل الشيعة : 260/17 ح 22475، و البرهان في تفسير القرآن : 176/2 ح 11 نور الثقلين: 448/1 ح 81.

«کسانی که می ترسند کودکان ناتوان از آن ها باقی بماند و زیر دست مردم قرار گیرند، باید از مکافات عمل خود بترسند»، اما نسبت به آخرت خداوند می فرماید: «کسانی که اموال یتیمان را از روی ظلم و ستم می خورند، در درون خود آتش فرو می نمایند و در آتش دوزخ گرفتار خواهند شد».

40) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفت:

به یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام عرض کردم: تا چه مقدار استفاده و تناول از اموال یتیم، (وعدۀ) آتش حتمی را به دنبال دارد؟

فرمود: در دو دِرهم.

41) - از سماعه روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام و یا از امام کاظم علیه السلام سؤال کردم آیا توبه ای برای خورندۀ مال یتیم هست؟

فرمود: توبه اش این است که آن مال را به اهلش برگرداند؛ (و گر نه) خداوند می فرماید: «همانا کسانی که اموال یتیمان را از روی ظلم و ستم می خورند، در درون خود آتش فرو کرده و در عذاب دوزخ گرفتار خواهند شد».

42) - از احمد بن محمّد (بن ابی نصر) روایت کرده است که گفت: از امام رضا علیه السلام در مورد مردی که مال یتیمی در دست دارد، پس نیازمند می شود و از آن بر می دارد و خرج خود و عیالش می کند، به قصد این که آن را به يتیم برگرداند، سؤال کردم: آیا این فرمایش خداوند: «همانا کسانی که اموال یتیمان را از روی ظلم و ستم می خورند»، او را فرا می گیرد؟

فرمود: نه، ولی نباید بدون قصد و نیّت برگرداندن استفاده نماید و اسراف هم نکند.

ص: 241

قُلْتُ لَهُ: کَمْ أَدْنَی مَا یَکُونُ مِنْ مَالِ اَلْیَتِیمِ إِنْ هُوَ أَکَلَهُ وَ هُوَ لاَ یَنْوِی رَدَّهُ حَتَّی یَکُونَ یَأْکُلُ فِی بَطْنِهِ نَاراً؟

قَالَ: ﴿ قَلِیلُهُ وَ کَثِیرُهُ وَاحِدٌ، إِذَا کَانَ مِنْ نَفْسِهِ وَ نِیَّتِهِ أَنْ لاَ یَرُدَّهُ إِلَیْهِمْ. ﴾ (1)

891 / [43] - عَنْ زُرَارَهَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ:

﴿ مَالُ اَلْیَتِیمِ إِنْ عَمِلَ بِهِ مَنْ وُضِعَ عَلَی یَدَیْهِ ضَمِنَهُ وَ لِلْیَتِیمِ رِبْحُهُ. ﴾

قَالَ: قُلْنَا لَهُ قَوْلُهُ: ﴿ وَ مَنْ کانَ فَقِیراً فَلْیَأْکُلْ بِالْمَعْرُوفِ ﴾ (2) قَالَ: ﴿ إِنَّمَا ذَلِکَ إِذَا حَبَسَ نَفْسَهُ عَلَیْهِمْ فِی أَمْوَالِهِمْ فَلَمْ یَتَّخِذْ لِنَفْسِهِ فَلْیَأْکُلْ بِالْمَعْرُوفِ مِنْ مَالِهِمْ. ﴾ (3)

890 / [44] - عَنْ عَجْلاَنَ قَالَ:

قُلْتُ: لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: مَنْ أَکَلَ مَالَ اَلْیَتِیمِ؟

فَقَالَ: ﴿ هُوَ کَمَا قَالَ اَللَّهُ: ﴿ إِنَّما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیَصْلَوْنَ سَعِیراً ﴾ ثُمَّ قَالَ - هُوَ مِنْ غَیْرِ أَنْ أَسْأَلَهُ - : مَنْ عَالَ یَتِیماً حَتَّی یَنْقَضِیَ یُتْمُهُ أَوْ یَسْتَغْنِیَ بِنَفْسِهِ، أَوْجَبَ اَللَّهُ لَهُ اَلْجَنَّهَ، کَمَا أَوْجَبَ لِآکِلِ مَالِ اَلْیَتِیمِ اَلنَّارَ. ﴾ (4)

ص: 242


1- عنه بحار الأنوار : 9/75 ح 28، و وسائل الشيعة : 260/17 ح 22473، و البرهان في تفسير القرآن : 176/2 ح 12 . الكافى : 128/5 ح 3 بتفاوت، و نحوه تهذيب الأحكام : 339/6 ح 67، عنهما وسائل الشيعة : 259/17 ح 22472، فقه القرآن : 34/2 ( باب التصرف في أموال اليتامى).
2- سورۀ النساء : 6/4 .
3- عنه بحار الأنوار: 9/75 ح 29 ، و وسائل الشيعة : 258/17 ح 22470، و البرهان في تفسير القرآن : 177/2 ح 13 .
4- عنه بحار الأنوار : 9/75 ح 30، و البرهان في تفسير القرآن : 177/2 ح 14. الكافي : 128/5 ح 2، عنه وسائل الشيعة : 244/17 ح 22438 ، و البحار : 271/79 ح 16، الأمالي للطوسي : 522 ح 1155 (المجلس 18) بإسناده عن عليّ علیه السلام، قال : ﴿ وَ سَمِعْتُ اللَّهِ رَسُولَ اللَّهِ صَلِّيَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ﴾ عنه البحار : 4/75 ح 8.

به حضرت عرض کردم: کم ترین مقداری که اگر مال یتیم را بدون نیت این که برگرداندنش داشته باشد بخورد، در درون و شکمش آتش وارد کرده است، چه اندازه می باشد؟

فرمود: کم و زیاد آن یکی است، در صورتی که قصد برگرداندن نداشته باشد.

43) - از زراره و محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفته اند:

امام صادق علیه السلام فرمود: اموال یتیم در دست هر کسی که باشد، اگر تضییع کند، ضامن است و اگر سودی هم داشته باشد برای یتیم می باشد.

به حضرت عرض کردیم: فرمایش خداوند: «و کسی که فقیر باشد، پس (می تواند) با معروف بخورد» (چگونه است)؟

فرمود: این در صورتی است که نگهداری اموال، او را از تحصیل درآمد برای امرار معاش خود باز دارد پس می تواند به طور متعارف از مال یتیمان استفاده نماید.

44) - از عُجلان (ابی صالح) روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام راجع به (عِقاب) خورنده مال یتیم سؤال کردم؟

فرمود: او هم چنانی است که خداوند متعال فرموده است: «به راستی کسانی که اموال یتیمان را از روی ظلم می خورند، همانا درون شکم خود آتش وارد می نمایند، و در دوزخ سوزان گرفتار می شوند» سپس بدون آن که پرسشی کنم، فرمود: هر که یتیمی را نگه داری کند تا بالغ شود یا خود کفا گردد، خداوند برایش بهشت را واجب نموده، همچنان که برای خورنده مال یتیم، آتش دوزخ را لازم گردانده است.

ص: 243

891 / [45] - عَنْ أَبِی إِبْرَاهِیمَ (1) قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنِ اَلرَّجُلِ یَکُونُ لِلرَّجُلِ عِنْدَهُ اَلْمَالُ إِمَّا بِبَیْعٍ أَوْ بِقَرْضٍ فَیَمُوتُ وَ لَمْ یَقْضِهِ إِیَّاهُ، فَیَتْرُکُ أَیْتَاماً صِغَاراً فَیَبْقَی لَهُمْ عَلَیْهِ فَلاَ یَقْضِیهِمْ، أَیَکُونُ مِمَّنْ یَأْکُلُ مَالَ اَلْیَتِیمِ ظُلْماً؟

قَالَ: ﴿ إِذَا کَانَ یَنْوِی أَنْ یُؤَدِّیَ إِلَیْهِمْ فَلاَ. ﴾

فَقَالَ اَلْأَحْوَلُ : سَأَلْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ مُوسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ: إِنَّمَا هُوَ اَلَّذِی یَأْکُلُهُ وَ لاَ یُرِیدُ أَدَاءَهُ مِنَ اَلَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ اَلْیَتامی؟ قَالَ: ﴿ نَعَمْ. ﴾ (2)

892 / [46]- عَنْ عُبَیْدِ بْنِ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنِ اَلْکَبَائِرِ، فَقَالَ: ﴿ مِنْهَا أَکْلُ مَالِ اَلْیَتِیمِ ظُلْماً وَ لَیْسَ فِی هَذَا بَیْنَ أَصْحَابِنَا اِخْتِلاَفٌ وَ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ. ﴾ (3)

893 / [47] - عَنْ أَبِی اَلْجَارُودِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَم قَالَ:

قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: ﴿ یُبْعَثُ نَاسٌ عَنْ قُبُورِهِمْ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ تَأَجَّجُ أَفْوَاهُهُمْ نَاراً،﴾ فَقِیلَ لَهُ: یَا رَسُولَ اَللَّهِ! مَنْ هَؤُلاَء؟

قَالَ: ﴿ اَلَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ اَلْیَتَمَی ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیَصْلَوْنَ سَعِیراً. ﴾ (4)

ص: 244


1- في نسخة البرهان على بن ابراهيم . عن هامش المصدر.
2- عنه بحار الأنوار: 9/75 ح 31 ، و البرهان في تفسير القرآن: 177/2 ح 15 و 16، نور الثقلين: 449/1 ح 84. تهذيب الأحكام : 384/6 ح 257 ، بإسناده عن عبد الرحمن بن الحجّاج، عن أبي عبد اللّه علیه السلام، عنه وسائل الشيعة : 262/17 ح 22478 ، و البحار : 272/79 ح 21 .
3- عنه بحار الأنوار: 10/75 32 و 2515/79 ، و البرهان في تفسير القرآن : 177/2 ح 17 ،نور الثقلين : 449/1 ح 82 و مستدرك الوسائل : 191/13 ح 15068 .
4- عنه بحار الأنوار : 10/75 ح 33 ، و البرهان في تفسير القرآن : 177/2 ح 18، و مستدرك الوسائل : 191/13 ح 15069 .

45) - از ابو ابراهیم روایت کرده است، که گفت:

از آن حضرت در مورد مردی که مالی از دیگری نزد اوست و با آن معامله می کند و یا قرض می دهد، پرسیدم: که اگر آن مرد بمیرد و آن مال را نپرداخته و یتیمان خردسالی از او مانده اند و مال آن ها نیز بر عهده او مانده است، آیا او از کسانی است که به ناحق و ظالمانه مال یتیم را خورده است؟

فرمود: اگر قصد داشته که به آن ها بپردازد، نه، (جزء آن ها نمی باشد).

و احول گفت: از امام کاظم علیه السلام پرسیدم: کسی که مال یتیم را بخورد و قصد برگرداندن نداشته باشد، آیا از آن هایی است که مال یتیمان را می خورند؟

فرمود: بلی.

46) - از عبید بن زراره روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام راجع به گناهان کبیره پرسیدم؟

فرمود: بعضی از آن ها خوردن مال یتیم به ناحق و ظالمانه است؛ و الحمد للّه در این باره میان اصحاب ما اختلافی نیست.

47) - از ابو الجارود روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام به نقل از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم فرمود: روز قیامت مردمی از قبر های شان بیرون می آیند در حالی که از دهان شان آتش زبانه می کشد، پس گفته شد: ای رسول خدا! این افراد چه کسانی می باشند؟

فرمود: کسانی که اموال یتیمان را از روی ظلم می خورند، همانا درون شکم خود آتش فرو می کنند و در دوزخ سوزان گرفتار می شوند».

ص: 245

894 / [48] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: أَصْلَحَکَ اَللَّهُ! مَا أَیْسَرُ مَا یَدْخُلُ بِهِ اَلْعَبْدُ اَلنَّارَ؟

قَالَ: ﴿ مَنْ أَکَلَ مِنْ مَالِ اَلْیَتِیمِ دِرْهَماً وَ نَحْنُ اَلْیَتِیمُ. ﴾ (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ يُوصِيكُمُ اللّهُ فِي أَوْلَدِكُمْ لِلذَّكَر مثل حَظِّ الْأُنثَيَيْنِ فَإِن كُنَّ نِسَاءَ فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَكَ وَ إِن كَانَتْ وَحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَ لِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ وَ احِدٍ مِّنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِن كَانَ لَهُ، وَلَدٌ فَإِن لَّمْ يَكُن لَّهُ، وَلَدٌ وَ وَرثَهُ، أَبْوَاهُ فَلِأُمِهِ الثُلُثُ فإن كَانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلأُمِّهِ السُّدُسُ مِن بَعْدِ وَ صِيَّةٍ يُوصِى بهَا أَوْ دَيْنِ ءَابَآؤُكُمْ وَ أَبْنَآؤُكُمْ لَا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعًا فَريضَةً مِّنَ اللّهِ إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا ﴾ ﴿ 11 ﴾

895 / [49] - عَنْ أَبِی جَمِیلَهَ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ، عَنْ أَحَدِهِمَا قَالَ:

إِنَّ فَاطِمَهَ - صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهَا - اِنْطَلَقَتْ إِلَی أَبِی بَکْرٍ فَطَلَبَتْ مِیرَاثَهَا مِنْ نَبِیِّ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فَقَالَ: ﴿ إِنَّ نَبِیَّ اَللَّهِ لاَ یُورَثُ، فَقَالَتْ: أَکَفَرْتَ بِاللَّهِ وَ کَذَبْتَ بِکِتَابِهِ،

ص: 246


1- عنه بحار الأنوار، 10/75 ح 34 و 187/96 ح 15، و البرهان في تفسير القرآن، 178/2 ح 19، نور الثقلين 449/1 ح 83، و مستدرك الوسائل : 277/7 ح 8714، 302 ح 8269. من لا يحضره فقفيه: 41/2 ح 1650، عنه وسائل الشيعة : 483/9 ح 12540 و 536 ح 12662، فقه الرضا علیه السلام: 293 (باب 49 - الغائم و الخمس)، عنه البحار : 19196 ح 9، و مستدرك الوسائل: 7/ 297 ح 8220 ، اکمال الدين : /2521 ح 50 عنه البحار : 186/96 ح 11.

48) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم: خداوند امور شما را اصلاح نماید کم ترین و ساده ترین چیزی که سبب دخول در آتش می شود، چیست؟

فرمود: کسی که مال بتیمی را گر چه به مقدار درهمی باشد، بخورد؛ سپس افزود و ما یتیم (واقعی) هستیم.

فرمایش خداوند متعال: خداوند دوباره فرزندان تان سفارش می کند که سهم (میراث) پسر، به اندازه سهم دو دختر می باشد و اگر فرزندان شما، (دو دختر و) پیش از دو دختر باشند، دو سوم میراث برای آن هاست و اگر یکی باشد، (نیمی از میراث) برای اوست و برای هر یک از پدر و مادر او، یک ششم میراث است و اگر (میت) فرزندی داشته باشد یا نداشته باشد و فقط پدر و مادر از او ارث ببرند، برای مادر او یک سوم است (و بقیه برای پدر است) و اگر او برادرانی داشته باشد، مادرش یک ششم می برد (و پنج ششم باقی مانده برای پدر است). (رعایت این نکات ) بعد از انجام وصیت است و بعد از ادای دین (قابل تقسیم) است - شما نمی دانید کدام یک از پدران مادران و فرزندان تان برای شما سودمند ترند - این فریضۀ الهی است و خداوند دانا و حکیم است. (11)

49) - از ابو جميله مفضل بن صالح به نقل از بعضی اصحابش روایت کرده است، که گفت:

یکی از دو امام (باقر و صادق) علیهما السلام فرمود: همانا حضرت فاطمه - درود خداوند با او باد - پیش ابو بکر رفت و از او مطالبه میراث (پدرش) رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم ما را نمود. ابو بکر گفت: (اموال) پیامبر خدا ارث برده نمی شود، فاطمه علیها السلام فرمود: آیا به خداوند

ص: 247

قَالَ اللَّهُ تَعَالَى : ﴿ يُوصِيكُمُ اللّهُ فِي أَوْلَدِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنثَيَيْنِ ﴾ . (1)

896 / [50] - عَنْ سَالِمٍ اَلْأَشَلِّ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَدْخَلَ اَلْوَالِدَیْنِ عَلَی جَمِیعِ أَهْلِ اَلْمَوَارِیثِ فَلَمْ یَنْقُصْهُمَا عَنِ اَلسُّدُسِ. ﴾ (2)

897 / [51] - عَنْ بُکَیْرِ بْنِ أَعْیَنَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ اَلْوَلَدُ وَ اَلْإِخْوَهُ هُمُ اَلَّذِینَ یُزَادُونَ وَ یُنْقَصُونَ. ﴾ (3)

898 / [52] - عَنْ أَبِی اَلْعَبَّاسِ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿ لاَ یَحْجُبُ عَنِ اَلثُّلُثِ اَلْأَخُ وَ اَلْأُخْتُ حَتَّی یَکُونَا أَخَوَیْنِ أَوْ أَخاً وَ أُخْتَیْنِ ﴾ ، فَإِنَّ اَللَّهَ تَعَالَی یَقُولُ: ﴿ فَإِنْ کانَ لَهُ إِخْوَهٌ فَلِأُمِّهِ اَلسُّدُسُ ﴾ . (4)

899 / [53]- عَنِ اَلْفَضْلِ بْنِ عَبْدِ اَلْمَلِکِ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ أُمٍّ وَ أُخْتَیْنِ؟ قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ لِلْأُمِّ اَلثُّلُثُ؛ لِأَنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ فَإِنْ کانَ لَهُ إِخْوَهٌ ﴾ وَ لَمْ یَقُلْ: فَإِنْ کَانَ لَهُ أَخَوَاتٌ. ﴾ (5)

ص: 248


1- عنه بحار الأنوار : 75/29 ح 11 و وسائل الشيعة : 96/26 ح 32566، و البرهان في تفسیر القرآن : 178/2 ح 2، نور الثقلين: 450/1 ح 94 .
2- عنه بحار الأنوار: 336/104 ح 13، و وسائل الشيعة : 77/26 ذيل ح 32526 . الكافي : 82/7 ح 2، تهذيب الأحكام : 250/9 ح 966 ، عنهما وسائل الشيعة : 77/26 ح 32526 .
3- عنه بحار الأنوار: 336/104 ح 14 و 344 ح 14، و وسائل الشيعة : 83/26 ح 32540 .
4- عنه بحار الأنوار: 344/104 ح 15، و وسائل الشيعة 122/26 ح 32631، و نور الثقلين: 453/1 ح 106.
5- عنه بحار الأنوار: 344/104 ح 16 ، و وسائل الشيعة : 121/26 ح 32630. تهذيب الأحكام : 283/9 ح 13 بتفاوت يسير و نحوه الاستبصار : 141/4 ح 5، عنهما وسائل الشيعة : 121/26 ح 32629.

و کتاب خدا را تکذیب می کنی؟! خداوند متعال فرموده است: «خداوند شما را سفارش می نماید که مرد، دو برابر زن ارث می برد»؟

50) - از سالم اشلّ روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود: همانا خداوند متعال پدر و مادر را بر تمام طبقات ورثه ها وارد نموده است، پس ایشان را از (حدّاقل) یک ششم حقّ شان نمی کاهند.

51) - از بُکیر بن اعین روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: فرزندان و برادران سبب ازدیاد و نقصان (سهم ارث خود و دیگران) می باشند.

52) - از ابو العباس روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: برادر و خواهر مانع از یک سوم (ارث پدر یا مادر) نمی شوند، مگر آن که دو برادر و یا یک برادر و دو خواهر باشند؛ زیرا خداوند می فرماید: «پس اگر میّت دارای برادرانی باشد (حق) مادرش یک ششم می باشد».

53) - از فضل بن عبد الملک روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد (ارث) مادر و دو خواهر سؤال کردم؟

فرمود: یک سوم حق (مادر) خواهد بود؛ چون خداوند متعال می فرماید:

«پس اگر (برای میت) چند برادر باشند» و نفرموده است: اگر چند خواهر داشته باشند.

ص: 249

900 / [54] - عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى : ﴿ فَإِنْ کانَ لَهُ إِخْوَهٌ فَلِأُمِّهِ اَلسُّدُسُ ﴾ [قَالَ]:﴿ یَعْنِی إِخْوَهٌ لِأَبٍ وَ أُمٍّ أَوْ إِخْوَهٌ لِأَبٍ. ﴾ (1)

901 / [55] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَیْسٍ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿ فِی اَلدَّیْنِ وَ اَلْوَصِیَّهِ فَقَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ :إِنَّ اَلدَّیْنَ قَبْلَ اَلْوَصِیَّهِ ثُمَّ اَلْوَصِیَّهُ عَلَی أَثَرِ اَلدَّیْنِ ثُمَّ اَلْمِیرَاثُ وَ لاَ وَصِیَّهَ لِوَارِثٍ. ﴾ (2)

902 / [56] - عَنْ سَالِمٍ اَلْأَشَلِّ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿ إِنَّ اَللَّهَ أَدْخَلَ اَلزَّوْجَ وَ اَلْمَرْأَهَ عَلَی جَمِیعِ أَهْلِ اَلْمَوَارِیثِ فَلَمْ یَنْقُصْهُمَا مِنَ اَلرُّبُعِ وَ اَلثُّمُنِ. ﴾ (3)

903 / [57] -عَنْ بُکَیْرٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ، قَالَ:

﴿ لَوْ أَنَّ اِمْرَأَهً تَرَکَتْ زَوْجَهَا وَ أَبَاهَا وَ أَوْلاَداً ذُکُوراً وَ إِنَاثاً کَانَ لِلزَّوْجِ اَلرُّبُعُ فِی کِتَابِ اَللَّهِ وَ لِلْأَبَوَیْنِ اَلسُّدُسَانِ، وَ مَا بَقِیَ فَلِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ اَلْأُنْثَیَیْنِ. ﴾ (4)

ص: 250


1- عنه بحار الأنوار : 344/104 ح 17، و وسائل الشيعة : 119/26 ح 32624، و نور الثقلين : 453/1 ح 105 .
2- عنه بحار الأنوار : 367/104 ح 5، و نور الثقلين: 453/1 ح 110. الكافي : 23/7 ح 1، من لا يحضره الفقيه : 193/4 ح 5438، تهذيب الأحكام : 165/9 ح 21 ، الاستبصار : 116/4 ح 4 بتفاوت فيها ، عنها وسائل الشيعة : 330/19 ح 24709 .
3- عنه بحار الأنوار: 351/104 ح 2 ، و البرهان في تفسير القرآن : 185/2 ح 4. الكافي : 82/7 ح 4، عنه وسائل الشيعة : 195/26 ح 32806 و 256 ح 32957 .
4- عنه بحار الأنوار: 351/104 ح 3 ، و وسائل الشيعة : 133/26 ح 32660 ، و البرهان في 4 تفسير القرآن : 185/2 ح 5.

54) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «پس اگر (برای میّت) چند برادر باشند، سهم ارث مادرش یک ششم می باشد»، فرمود: منظور برادران پدر و مادری و یا برادران پدری هستند (نه مادری).

55)- از محمّد بن قیس روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که پیرامون وصیّت و بدهکاری های (میّت) می فرمود: برداشت و ادای بدهکاری ها مقدم بر وصیت، (هم چنین عمل بر طبق ) وصيّت، مقدّم بر (تقسیم) سهم ارث ورثه می باشد و (ضمناً باید توجه نمود که) برای ورثه وصیّت (استثنایی) انجام نمی گیرد.

56) - از سالم اشلّ روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود: همانا خداوند متعال شوهر (میّت) و زن میّت را بر تمام طبقات وارث ها وارد نموده است (و در هر طبقه ای از طبقات ورثه قرار گیرند سهمیه خود را می گیرند)، پس از سهم یک چهارم و یک هشتم حق ایشان کاسته نمی شود.

57) - از بکیر روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: اگر زنی بمیرد و شوهر، پدر، مادر و فرزندانی - پسر و دختر - به جای گذارد،، طبق (فرمان) کتاب خداوند: شوهر یک چهارم و هر یک از پدر و مادر یک ششم ارث می برند و باقی مانده، هر چه باشد بین فرزندان (با رعایت پسر دو برابر دختر) تقسیم می گردد.

ص: 251

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ لَكُمْ نِصْفُ مَا تَرَكَ أَزْوَاجُكُمْ إِن لَّمْ يَكُن لَّهُنَّ وَلَد فَإِن كَانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَكُمُ الربع مِمَّا تَرَكْنَ مِن بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِينَ بِهَا أَوْ دَيْنِ وَ لَهُنَّ الرُّيعُ مِمَّا تَرَكْتُمْ إِن لَّمْ يَكُن لَّكُمْ وَلَدٌ فَإِن كَانَ لَكُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَكْتُم مِّن بَعْدِ وَصِيَّةٍ تُوصُونَ بِهَآ أَوْ دَيْنِ وَ إِن كَانَ رَجُلٌ يُورَثُ كَلَلَة أو امْرَأَةٌ وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِكُلّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السِّدُسُ فَإِن كَانُوا أَكْثَرَ مِن ذَلِكَ فَهُمْ شُرَكَاهُ فِي الثَّلْثِ مِن بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصَى بِهَا أَوْ دَيْن غَيْرَ مُضَارَ وَصِيَّةٌ مِّنَ اللَّهِ وَ اللّهُ عَلِيمٌ حَلِيمٌ ﴾ ﴿ 12 ﴾

904 / [58] - عَنْ بُکَیْرِ بْنِ أَعْیَنَ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، قَالَ:

﴿ اَلَّذِی عَنَی اَللَّهُ فِی قَوْلِهِ: ﴿ وَ إِنْ کانَ رَجُلٌ یُورَثُ کَلالَهً أَوِ اِمْرَأَهٌ وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِکُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا اَلسُّدُسُ فَإِنْ کانُوا أَکْثَرَ مِنْ ذلِکَ فَهُمْ شُرَکآءُ فِی اَلثُّلُثِ ﴾ إِنَّمَا عَنَی بِذَلِکَ اَلْإِخْوَهَ وَ اَلْأَخَوَاتِ مِنَ اَلْأُمِّ خَاصَّهً. ﴾ (1)

905 / [59] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ:

قُلْتُ لَهُ: مَا تَقُولُ فِی اِمْرَأَهٍ مَاتَتْ وَ تَرَکَتْ زَوْجَهَا وَ إِخْوَتَهَا لِأُمِّهَا وَ إِخْوَهً وَ أَخَوَاتٍ لِأَبِیهَا؟

قَالَ: ﴿ لِلزَّوْجِ اَلنِّصْفُ ثَلاَثَهُ أَسْهُمٍ، وَ لِإِخْوَتِهَا لِأُمِّهَا اَلثُّلُثُ سَهْمَانِ، اَلذَّکَرُ وَ اَلْأُنْثَی

ص: 252


1- عنه بحار الأنوار: 344/104 ح 18، و وسائل الشيعة : 175/26 ح 36765، و البرهان في تفسير القرآن : 1882 ح 3. الکافی: 101/7 ح 3، ضمن حديث طويل، و نحوه تهذيب الأحكام : 290/9 ح 5 عنهما وسائل شيعة : 154026 ح 32706.

فرمایش: خداوند متعال: و برای شما نصف میراث زنان تان است، اگر فرزندی نداشته باشند و اگر فرزندی داشته باشند، یک چهارم برای شما خواهد بود، پس از انجام وصیتی که کرده اند و پس از ادای دیون، ولی برای زنان شما، یک چهارم میراث شما می باشد، اگر فرزندی نداشته باشید و اگر برای شما فرزندی باشد. یک هشتم حق زنان تان خواهد بود بعد از انجام وصیتی که کرده اید و ادای دیون، اما اگر مردی بوده باشد که کلاله (یعنی خواهر یا برادر) از او ارث می برد، یا زنی که برادر یا خواهری دارد سهم هر کدام یک ششم است (اگر برادران و خواهران مادری باشند) و اگر بیش از یک نفر باشند. آن ها در یک سوم شریک می باشند، پس از انجام وصیتی که شده و ادای دیون به شرط آن که (از طریق وصیت و اقرار به دیون) به آن ها ضرر نزند این سفارش خداست و خدا دانا و بردبار است. (121)

58) - از بُکیر بن اعیَن روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند در این فرمایش: «و اگر (میّت) مردی باشد، کلاله (خواهر یا برادر) از او ارث می برد، ولی اگر (میّت) زن بوده و دارای برادر و با خواهر باشد، هر یک از ایشان یک ششم ارث می برند، ولی اگر ورثه بیش از یک نفر بودند، همگان در یک سوم شریک هستند». اراده نموده است که فقط برادران و خواهران مادری، منظور می باشند.

59) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم: در مورد زنی که از دنیا رفته و شوهری به همره چند برادر مادری و چند برادر و خواهر بذری به جای گذاشته است، چه می فرمایی؟

فرمود: نصف آن - که سه سهم باشد - برای شوهر و برای برادران مادری یک سوم

ص: 253

فِیهِ سَوَاءٌ، وَ بَقِیَ سَهْمٌ فَهُوَ لِلْإِخْوَهِ وَ اَلْأَخَوَاتِ مِنَ اَلْأَبِ، لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ اَلْأُنْثَیَیْنِ، لِأَنَّ اَلسِّهَامَ لاَ تَعُولُ، وَ إِنَّ اَلزَّوْجَ لاَ یُنْقَصُ مِنَ اَلنِّصْفِ، وَ لاَ اَلْإِخْوَهُ مِنَ اَلْأُمِّ مِنْ ثُلُثِهِمْ، لِأَنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ: فَإِنْ کانُوا أَکْثَرَ مِنْ ذلِکَ فَهُمْ شُرَکاءُ فِی اَلثُّلُثِ، وَ إِنْ کَانَ وَاحِداً فَلَهُ اَلسُّدُسُ، فَأَمَّا الَّذِى عَنَى اللَّهُ تَعَالَى فِي قَوْلِهِ: ﴿ وَ إِنْ کانَ رَجُلٌ یُورَثُ کَللَةً أَوِ اِمْرَأَهٌ وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِکُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا اَلسُّدُسُ فَإِن كَانُوا أَكْثَرَ مِن ذَلِكَ فَهُمْ شُرَكَاهُ فِي الثَّلْثِ ﴾ إِنَّمَا عَنَی بِذَلِکَ اَلْإِخْوَهَ وَ اَلْأَخَوَاتِ مِنَ اَلْأُمِّ خَاصَّهً. ﴾ (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ الَّتِي يَأْتِينَ الْفَحِشَةَ مِن نِّسَائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنكُمْ فَإِن شَهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّى یَتَوَفهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبيلاً ﴿ 15 ﴾ وَ الذَانِ يَأْتِينَهَا مِنكُمْ فَئَاذُوهُمَا فَإِن تَابَا وَ أَصْلَحَا فَأَعْرِضُوا عَنْهُمَا إِنَّ اللّهَ كَانَ تَوَّابًا رَّحِيمًا ﴿ 16 ﴾ إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَلَةٍ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِن قَرِيبٍ فَأُوْلَئِكَ يَتُوبُ اللّه عَلَيْهِمْ وَ كَانَ اللّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا ﴿ 17 ﴾ وَ لَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ حَتَّى إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّي تُبْتُ الْئَنَ وَ لَا الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَ هُمْ كُفَّارٌ أوْلَئِكَ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا ﴾ ﴿ 18 ﴾

ص: 254


1- عنه بحار الأنوار، 345/104 ح 19، و وسائل الشيعة : 83/26 ح 32541 قطعة منه و 175 ذیل ح 32765 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن 188/2 ح 4. الكافي : 103/7 ح 5 ضمن حديث طويل، و نحوه تهذيب الأحكام : 292/9 ح 7 ، عنهما وسائل الشيعة : 83/26 ح 32541.

-البته پسر و دختر به طور مساوی می برند -و یک سهم باقی مانده برای برادران و خواهران پدری خواهد بود، به طوری که پسر دو برابر دختر می برد؛ زیرا که سهام، قابل زیاده و نقصان از - یک دوم - حق شوهر و - یک سوم - حقّ برادران مادری نمی شود؛ خداوند می فرماید: «اگر ورثه بیش از آن بودند، همگان در یک سوم شریک هستند».

ولی اگر یکی بودند، یک ششم ارث می برند و آن چه خداوند در این فرمایش: «و اگر (میّت) مردی باشد، کلاله (خواهر یا برادر) از او ارث می برد، ولی اگر (میّت) زن بوده و دارای برادر و یا خواهر باشد. هر یک از ایشان یک ششم ارث می برند، ولی اگر ورثه پیش از آن بودند همگان در یک سوم شریک هستند» بیان نموده اند که منظور فقط برادران و خواهران مادری می باشند.

فرمایش خداوند متعال: و آن افرادی از زنان شما که مرتکب زنا شوند، پس چهار نفر از مسلمانان را به عنوان شاهد بر آن ها طلب کنید، پس اگر گواهی دادند آنان را در خانه ها ی خود نگاه دارید تا مرگ شان فرا رسد. با این که خداوند راهی برای آن ها قرار دهد (15) و از میان شما آن مردان و زنانی که (همسری ندارند و) مرتکب آن کار (زشت زنا) شوند آن ها را آزار دهید (و حد بر آنان جاری نمایید) و اگر توبه کنند و (خود را) اصلاح نمایند (و سعی در جبران داشته باشند،) از آن ها در گذرید زیرا خداوند، توبه پذیر و مهربان است (16) همانا پذیرش توبه از سوی خدا تنها برای کسانی است که کار بدی را از روی جهالت انجام می دهند سپس زود توبه می کنند، خداوند، توبۀ چنین اشخاصی را می پذیرد و خدا دانا و حکیم است (17) و برای کسانی که کار های به را انجام می دهند و هنگامی که مرگ یکی از آن ها فرا می رسد می گوید: الان توبه کردم! توبه ای نیست و نه برای کسانی که در حال کفر از دنیا می روند، این ها کسانی هستند که عذاب دردناکی را برای شان فراهم کرده ایم. (18)

ص: 255

906 / [60] - عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ وَ اَلَّتِی یَأْتِینَ اَلْفَحِشَهَ مِنْ نِسائِکُمْ ﴾ - إِلَی - ﴿ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِيلاً ﴾ قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ مَنْسُوخَهٌ وَ اَلسَّبِیلُ هُوَ اَلْحُدُودُ. ﴾ (1)

907 / [61] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ هَذِهِ اَلْآیَهِ ﴿ وَ اَلَّتِی یَأْتِینَ اَلْفَحِشَهَ مِنْ نِسائِکُمْ ﴾ - إلى - ﴿ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِيلاً ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ هَذِهِ مَنْسُوخَهٌ ﴾ .

قَالَ: قُلْتُ: کَیْفَ کَانَتْ؟

قَالَ: ﴿ کَانَتِ اَلْمَرْأَهُ إِذَا فَجَرَتْ، فَقَامَ عَلَیْهَا أَرْبَعَهُ شُهُودٍ، أُدْخِلَتْ بَیْتاً وَ لَمْ تُحَدَّثْ، وَ لَمْ تُکَلَّمْ، وَ لَمْ تُجَالَسْ، وَ أُوتِیَتْ فِیهِ بِطَعَامِهَا وَ شَرَابِهَا حَتَّی تَمُوتَ. ﴾

قُلْتُ: فَقَوْلُهُ: ﴿ أَوْ یَجْعَلَ اَللّهُ لَهُنَّ سَبِیلاً ﴾ ؟

قال : ﴿ جَعْلُ اَلسَّبِیلِ اَلْجَلْدُ، وَ اَلرَّجْمُ، وَ اَلْإِمْسَاکُ فِی اَلْبُیُوتِ. ﴾

قال : قلت : قوله : ﴿ وَ الْذَانِ يَأْتِينِهَا مِنكُمْ ﴾ ؟

قال : ﴿ یَعْنِی اَلْبِکْرَ إِذَا أَتَتِ اَلْفَاحِشَهَ اَلَّتِی أَتَتْهَا هَذِهِ اَلثَّیِّبُ ﴿ فَئَاذُوهُمَا ﴾. ﴾

قال : تحبس ﴿ فَإِن تَابَا وَ أَصْلَحَا فَأَعْرِضُوا عَنْهُمَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ تَوَّابًا رَّحِيمًا ﴾ (2)

ص: 256


1- عنه بحار الأنوار: 51/79 ح 38 ، و البرهان في تفسير القرآن : 189/2 ح 2 .
2- عنه بحار الأنوار: 51/79 ح 39 ، و البرهان في تفسير القرآن : 189/2 ح 3 نور الثقلين : 456/1 ح 123 .

60) - از جابر روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و آن زن هایی که عمل فحشا مرتکب می شوند» تا آن جا که فرمود: «خداوند برای آن ها راهی را قرار می دهد» فرمود: (حکم) این آیه منسوخ شده است و منظور از «السّبيل» حدود و مجازات تبهکاران می باشد.

61) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد این آیه شریفه «و آن دسته از زن های شما که مرتکب فحشا و خلاف می شوند» - تا آخر آیه -سؤال کردم؟

فرمود: این آیه منسوخ شده است.

عرض کردم: جریان چگونه بوده است؟

فرمود: چنان چه زنی مرتکب فحشا می شد و چهار شاهد بر علیه او گواهی می دادند، او را وارد خانه ای می کردند (به حالت زندان انفرادی) که با کسی سخن نگوید و دیگران هم با او کلامی نگویند و هم نشینی نداشته باشد و فقط مقداری خوراک و نوشیدنی به او می دادند، تا موقعی که بمیرد. عرض کردم: فرمایش خداوند: «خداوند برای آن ها راهی را قرار می دهد»، چه می شود؟

فرمود: منظور قرارداد شلاق، سنگ سار و نگهداری و بازداشت در خانه است.

عرض کردم: راجع به فرمایش دیگر خداوند متعال: «و آن زن های شما که مرتکب آن می شوند»، چه می فرمایی؟

فرمود: منظور (دختر) باکره است، اگر فحشایی را مرتکب شد که زن ثیّبه (غیر باکره) مرتکب می شود، «پس آن ها را اذیت و شکنجه کنید» یعنی، زندانی شوند؛ پس اگر توبه کردند و اصلاح گشتند، از آن ها روی گردانید و کاری به کار شان نداشته باشید؛ زیرا خداوند توبه پذیر و مهربان است».

ص: 257

908 / [62] - عَنْ أَبِی عَمْرٍو اَلزُّبَیْرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ وَ إِنِّی لَغَفّارٌ لِمَنْ تابَ وَ ءَامَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اِهْتَدی ﴾ (1) قَالَ: ﴿ لِهَذِهِ اَلْآیَهِ تَفْسِیرٌ یَدُلُّ ذَلِکَ اَلتَّفْسِیرُ عَلَی أَنَّ اَللَّهَ لاَ یَقْبَلُ مِنْ أَحَدٍ عَمَلاً إِلاَّ مِمَّنْ لَقِیَهُ بِالْوَفَاءِ مِنْهُ بِذَلِکَ اَلتَّفْسِیرِ، وَ مَا اِشْتَرَطَ فِیهِ عَلَی اَلْمُؤْمِنِینَ، وَ قَالَ: ﴿ إِنَّمَا اَلتَّوْبَهُ عَلَی اَللّهِ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ اَلسُّوءَ بِجَهالَهٍ ﴾ یَعْنِی کُلَّ ذَنْبٍ عَمِلَهُ اَلْعَبْدُ، وَ إِنْ کَانَ بِهِ عَالِماً فَهُوَ جَاهِلٌ حِینَ خَاطَرَ بِنَفْسِهِ فِی مَعْصِیَهِ رَبِّهِ وَ قَدْ قَالَ فِی ذَلِكَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی یَحْكِی قَوْلَ یُوسُفَ لِإِخْوَتِهِ: ﴿ هَلْ عَلِمْتُمْ ما فَعَلْتُمْ بِیُوسُفَ وَ أَخِیهِ إِذْ أَنْتُمْ جاهِلُونَ ﴾ ؟ (2)

فَنَسَبَهُمْ إِلَی الْجَهْلِ لِمُخَاطَرَتِهِمْ بِأَنْفُسِهِمْ فِی مَعْصِیَةِ اللَّهِ. ﴾ (3)

909 / [63] - عَنِ اَلْحَلَبِیِّ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ وَ لَیْسَتِ اَلتَّوْبَهُ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ اَلسَّیِّئاتِ حَتّی إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ اَلْمَوْتُ قالَ إِنِّی تُبْتُ اَلئَنَ ﴾ . قَالَ: ﴿ هُوَ اَلْفِرَارُ تَابَ حِینَ لَمْ تَنْفَعْهُ اَلتَّوْبَهُ، وَ لَمْ تُقْبَلْ مِنْهُ. ﴾ (4)

910 / [64] -عَنْ زُرَارَهَ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، قَالَ: ﴿ إِذَا بَلَغَتِ اَلنَّفْسُ هَذِهِ - وَ أَهْوَی بِیَدِهِ إِلَی حَنْجَرَتِهِ - لَمْ یَکُنْ لِلْعَالِمِ تَوْبَهٌ، وَ کَانَتْ لِلْجَاهِلِ تَوْبَهٌ. ﴾ (5)

ص: 258


1- سورۀ طه : 82/20
2- سورۀ يوسف : 89/12.
3- عنه بحار الأنوار: 32/6 ح 41 ، و البرهان في تفسير القرآن : 191/2 ح 7 و نور الثقلين : 387/3 ح 96 بتفاوت يسير . قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : (الباب التاسع) قطعة منه .
4- عنه بحار الأنوار: 32/6 ح 42، و البرهان في تفسير القرآن : 192/2 ح 8 ، نور الثقلين : 457/1 ح 132 ، و مستدرك الوسائل : 145/12 ح 145/12 ح 13737 .
5- عنه بحار الأنوار : 32/6 ح 43 ، و البرهان في تفسير القرآن : 192/2 ح 9 نور الثقلين: 456/1 ح 125 و مستدرك الوسائل : 144/12 ح 13736 . الكافي : 440/22 ح 3 عنه وسائل الشيعة : 87/16 ح 21056 .

62) - از ابو عمرو زُبیری روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «به درستی که من آمرزنده ام کسانی را که توبه نموده، ایمان آورده و کار نیک انجام داده اند و هدایت یافته می باشند». فرمود: برای این آیه تفسیری است که این مطلب دلالت بر آن می کند: همانا خداوند از بنده ای عملی را نمی پذیرد، مگر آن که همراه با وفای به عهد و ایمان (بر ولایت اهل بیت رسالت علیهم السلام) باشد و دیگر شرایطی که برای مؤمنین مقرّر نموده و فرموده است: «همانا فقط پذیرش توبۀ خداوند برای کسانی است که از روی جهالت و نادانی کار زشتی را مرتکب می شوند»، منظور این است هر گناهی را که بندۀ خدا مرتکب شود، اگر چه عالمانه باشد، از روی جهل صادر شده، چون وقتی نافرمانی پروردگارش به ذهن او خطور کرده، این عمل جهل است همان طوری که خداوند متعال به نقل از کلام یوسف برای برادرانش، فرموده: یعنی، آیا آن چه را با یوسف و برادرش انجام دادید، می دانستید؟ با این که جاهل بودید. پس به آنان نسبت جهل و نادانی داده؛ زیرا که در اندیشه خود، احساس معصیت و نافرمانی خدا را می کردند.

63) - از حلبی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند: «و کسانی که مرتکب گناه و کار های زشت می شوند تا هنگامی مرگ آن ها فرا رسد، گویند: به راستی من اکنون توبه کردم، برای چنین افراد تو به ای نیست» فرمود: (پیرامون) شخصی می باشد که فراری بوده است و موقعی که بازگشت و توبه کرد، دیگر فایده و نتیجه ای نداشت، که پذیرفته نخواهد شد.

64) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: هنگامی که جان آدمی به این جا برسد - و اشاره به حلقوم خویش نمود - برای دانا توبه پذیرفته نمی باشد، ولی از جاهل پذیرفته است.

ص: 259

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ يا أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا لا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّساءَ كَرْهاً وَ لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما ءَاتَيْتُمُوهُنَّ إِلاَّ أَنْ يَأْتِينَ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ يَجْعَلَ اللَّهُ فِيهِ خَيْراً كَثِيراً ﴿ 19 ﴾ وَ إِنْ أَرَدْتُمُ اسْتِبْدالَ زَوْجٍ مَكانَ زَوْجٍ وَ ءَاتَيْتُمْ إِحْداهُنَّ قِنْطاراً فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئاً أَتَأْخُذُونَهُ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِيناً ﴿ 20 ﴾ وَ كَيْفَ تَأْخُذُونَهُ وَ قَدْ أَفْضى بَعْضُكُمْ إِلى بَعْضٍ وَ أَخَذْنَ مِنْكُمْ مِيثاقاً غَلِيظاً ﴾ ﴿ 21 ﴾

911 / [65]- عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مَیْمُونٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿ لا یَحِلُّ لَکُمْ أَنْ تَرِثُوا اَلنِّساءَ کَرْهاً وَ لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما ءَاتَیْتُمُوهُنَّ ﴾ ؟

قَالَ: اَلرَّجُلُ تَکُونُ فِی حَجْرِهِ اَلْیَتِیمَهُ فَیَمْنَعُهَا مِنَ اَلتَّزْوِیجِ لِیَرِثَهَا بِمَا (1) تَکُونُ قَرِیبَهً لَهُ قُلْتُ: ﴿ وَ لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما ءَاتَیْتُمُوهُنَّ ﴾ قَالَ: ﴿ اَلرَّجُلُ تَکُونُ لَهُ اَلْمَرْأَهُ فَیُضِرُّ بِهَا حَتَّی تَفْتَدِیَ مِنْهُ فَنَهَی اَللَّهُ عَنْ ذَلِکَ. ﴾ (2)

ص: 260


1- و في بعض النسخ: یضرّبها
2- عنه بحار الأنوار : 373/103 ح 10 و 59/104 ح 8 فيه «فيضربها»، بدل «فيضرّ بها»، و البرهان في تفسير القرآن: 193/3 ح 1، نور الثقلين : 459/1 ح 138.

فرمایش خداوند متعال: ای کسانی که ایمان آورده اید! برای شما حلال نیست که از زنان، از روی اکراه (و ایجاد ناراحتی برای آنان) ارث ببرید! و آنان را تحت فشار قرار ندهید که قسمتی از آن چه را به آن ها داده اید (از مهر و غیر آن)، تملّک کنید! مگر این که آن ها عمل زشت آشکاری را انجام دهند و با زنان خود، بطور شایسته و متعارف رفتار کنید! و اگر از آنان، ناراحتی و کراهت داشتید، (فوراً تصمیم به جدایی نگیرید) چه با چیزی خوشایند شما نباشد و خداوند خير فراوانی در آن قرار می دهد (19) و اگر تصمیم گرفتید که همسر دیگری به جای همسر خود انتخاب کنید و مال فراوانی را (به عنوان مهر) به او پرداخته اید، چیزی از آن را پس نگیرید! آیا برای باز پس گرفتن مهر آنان، به تهمت و گناه آشکار متوسل می شوید؟! (20) و چگونه آن را باز پس می گیرید، در حالی که شما با یک دیگر تماس و آمیزش کامل داشته اید؟ و (از این گذشته) آن ها (هنگام ازدواج) از شما پیمان محکمی گرفته اند. (21)

65) - از ابراهیم بن میمون روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «برای شما حلال نیست که از روی اجبار اموال زنان را استفاده کنید، هم چنین حلال نیست که از آنان کناره گیری کنید تا مقداری از مهر به ایشان را بردارید»، سؤال کردم؟

فرمود: (پیرامون) مردی است که دختر یتیمی را پرورش می دهد و (هنگامی که به کمال و موقع ازدواجش فرا رسد) از ازدواجش جلوگیری و ممانعت می کند تا وارث اموال او شود. عرض کردم: دربارۀ (فرمایش خداوند:) «از آنان کناره گیری نکنید تا مقداری از مهر به ایشان را بردارید» (چه می فرمایی؟)

فرمود: مردی است که همسر خود را مورد کتک (و ناسزا گویی) قرار داده تا مهربه این را فدیه دهد، بخشد، پس خداوند انجام این جريان را نهی نموده است.

ص: 261

912 / [66] - عَنْ هَاشِمِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ اَلسَّرِیِّ اَلْجَبَلِیِّ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَى: ﴿ وَ لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما ءَاتَیْتُمُوهُنَّ ﴾ ؟

قَالَ: فَحَکَی کَلاَماً ثُمَّ قَالَ: ﴿ کَمَا یَقُولُ اَلنَّبَطِیَّهُ إِذَا طَرَحَ عَلَیْهَا اَلثَّوْبَ عَضَلَهَا فَلاَ تَسْتَطِیعُ تَزْوِیجَ غَیْرِهِ وَ کَانَ هَذَا فِی اَلْجَاهِلِیَّهِ. ﴾ (1)

913 / [67]- عَنْ عُمَرَ بْنِ یَزِیدَ ، قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: أَخْبِرْنِی عَمَّنْ تَزَوَّجَ عَلَی أَکْثَرَ مِنْ مَهْرِ اَلسُّنَّهِ، أَیَجُوزُ لَهُ ذَلِکَ؟

قَالَ: ﴿ إِذاً جَازَ مَهْرُ اَلسُّنَّهِ فَلَیْسَ هَذَا مَهْراً، إِنَّمَا هُوَ نَحْلٌ، لِأَنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ وَ ءَاتَیْتُمْ إِحْداهُنَّ قِنْطاراً فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَیْئاً ﴾ ، إِنَّمَا عَنَی اَلنَّحْلَ وَ لَمْ یَعْنِ اَلْمَهْرَ، أَلاَ تَرَی أَنَّهَا إِذَا أَمْهَرَهَا مَهْراً ثُمَّ اِخْتَلَعَتْ، کَانَ لَهُ أَنْ یَأْخُذَ اَلْمَهْرَ کَامِلاً، فَمَا زَادَ عَلَی مَهْرِ اَلسُّنَّهِ فَإِنَّمَا هُوَ نَحْلٌ کَمَا أَخْبَرْتُکَ، فَمِنْ ثَمَّ وَجَبَ لَهَا مَهْرُ نِسَائِهَا لِعِلَّهٍ مِنَ اَلْعِلَلِ. ﴾

قُلْتُ: کَیْفَ یُعْطِی، وَ کَمْ مَهْرُ نِسَائِهَا؟

قَالَ: ﴿ إِنَّ مَهْرَ اَلْمُؤْمِنَاتِ خَمْسُمِائَهٍ، وَ هُوَ مَهْرُ اَلسُّنَّهِ، وَ قَدْ یَکُونُ أَقَلَّ مِنْ خَمْسِمِائَهٍ وَ لاَ یَکُونُ أَکْثَرَ مِنْ ذَلِکَ، وَ مَنْ کَانَ مَهْرُهَا وَ مَهْرُ نِسَائِهَا أَقَلَّ مِنْ خَمْسِمِائَهٍ أُعْطِیَ ذَلِکَ اَلشَّیْءَ، وَ مَنْ فَخَرَ وَ بَذَخَ بِالْمَهْرِ فَازْدَادَ عَلَی مَهْرِ اَلسُّنَّهِ ثُمَّ وَجَبَ لَهَا مَهْرُ نِسَائِهَا فِی عِلَّهٍ مِنَ اَلْعِلَلِ، لَمْ یَزِدْ عَلَی مَهْرِ اَلسُّنَّهِ خَمْسِمِائَهِ دِرْهَمٍ. ﴾ (2)

ص: 262


1- عنه بحار الأنوار: 373/103 ح 11 ، و البرهان في تفسير القرآن : 1932 ح 2 ، و مستدرك الوسائل : 422/14 ح 17172 .
2- عنه بحار الأنوار: 350/103 ح 21، و وسائل الشيعة : 248/21 ح 27009، و البرهان في تفسير القرآن : 195/2 ح 3.

66) - از هاشم بن عبد اللّه بن سری بجَلی روایت کرده است، که گفت:

از آن حضرت درباره فرمایش خداوند: «و از آنان کناره گیری نکنید تا مقداری از مهریه ایشان را بردارید»، سؤال کردم؟

حضرت در جواب، کلامی را مطرح نمود و سپس فرمود: هم چنان که در اصطلاح نبطیه می گویند: اگر مردی پارچه ای را روی زن بیندازد، او را (از عموم افراد) کنار زده و (زن) حق ندارد به غیر از این مرد ازدواج کند، که این از رسوم زمان جاهلیت بود.

67) - از عمر بن یزید روایت کرده است، که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: مرا آگاه نمایید از کسی که بر بیش از مهر السُنّه (حضرت زهرا علیها السلام) ازدواج می کند، آیا صحیح می باشد؟

فرمود: اگر (نکاح) بر بیش از مهر السُنّه جایز باشد، آن به عنوان مهر قرار نمی گیرد، بلکه یک نوع هدیه و بخشیدن است؛ زیرا خداوند می فرماید: «(هر چند) مال زیادی به آنان (همسران تان) داده اید، باز پس نگیرید»، منظور همان هدیه و بخشش می باشد و مقصود مهریه نیست، آیا توجّه نداری که اگر مهریه ای برایش تعیین کند و سپس طلاق خُلعش دهد، حق دارد که تمامی مهریه را پس بگیرد؟ و آن چه اضافه السُنّه باشد، هدیه و بخشش است و جزء مهریه قرار نمی گیرد که برایت بیان کردم. بر همین بیان (کسی که فقط مهر السُنّه را تعیین کرده، نیز) باید مهریه او را - به یکی از حکمت ها و دلیل ها - طبق دیگر زنان هم شأن او بپردازد.

عرض کردم: چگونه بپردازد؟ و مهریه دیگر زنان هم شأن او، چگونه محاسبه شود؟ فرمود: همانا مهریه زن های مؤمن پانصد (درهم نقره) می باشد که همان مهر السُنّه خواهد بود و گاهی هم کم تر از پانصد می باشد، ولی بیشتر نخواهد بود.

و کسی که مهریه اش با مهر السُنّه اش کم تر از پانصد درهم (نقره) باشد، باید مقدار کمبود آن را جبران کند و اما کسی که سخاوت نشان دهد و بیش از مهر السُنّه تعيين نماید، واجب است - به یکی از حکمت ها و دلیل ها - مهریۀ او را همانند دیگر زنان هم شأن او بپردازد با رعایت این که از پانصد درهم مهر السُنّه تجاوز نکند.

ص: 263

914 / [68]- عَنْ یُوسُفَ اَلْعِجْلِیِّ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿ وَ أَخَذْنَ مِنْکُمْ مِیثَقاً غَلِیظاً ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ اَلْمِیثَاقُ اَلْکَلِمَهُ اَلَّتِی عُقِدَ بِهَا اَلنِّکَاحُ وَ أَمَّا قَوْلُهُ ﴿ غَلِیظاً ﴾ فَهُوَ مَاءُ اَلرَّجُلِ اَلَّذِی یُفْضِیهِ إِلَی اَلْمَرْأَهِ. ﴾ (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ لا تَنْكِحُوا ما نَكَحَ ءَابآؤُكُمْ مِنَ اَلنِّساءِ إِلاّ ما قَدْ سَلَفَ إِنَّهُ كانَ فَحِشَةً وَ مَقْتاً وَ سآءَ سَبِيلاً ﴿ 22 ﴾ حُرِّمَت عَلَیْکمْ أُمَّهَتُکُمْ وَ بَنَاتُکُمْ وَ أَخَوَتُکمْ وَ عَمَّتُکُمْ وَ خَلَتُکُمْ وَ بَنَات الأَخ وَ بَنَات الأُخْتِ وَ أُمَّهَتُکمُ الَّتی أَرْضعْنَکُمْ وَ أَخَوَتُکم مِّنَ الرَّضعَهِ وَ أُمَّهَت نِسائکمْ وَ رَبَئبُکمُ الَّتی فی حُجُورِکم مِّن نِّسائکُمُ الَّتی دَخَلْتُم بِهِنَّ فَإِن لَّمْ تَکُونُوا دَخَلْتُم بِهِنَّ فَلا جُنَاحَ عَلَیْکمْ وَ حَلَئلُ أَبْنَائکمُ الَّذِینَ مِنْ أَصلَبِکمْ وَ أَن تَجْمَعُوا بَینَ الأُخْتَینِ إِلا مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللَّهَ کانَ غَفُوراً رَّحِیماً ﴾ ﴿ 23 ﴾

ص: 264


1- عنه بحار الأنوار: 104 /135 ح 3، و البرهان في تفسير القرآن : 195/2 ح 14 فيه عن يونس العجلي، و مستدرك الوسائل : 312/14 ح 16800. الكافي : 590/5 ح 19، فيه عن بُريد (العجلي) بتفاوت يسير، عنه وسائل الشيعة : 266/20 ح 25578.

68) - از یونس عجلی روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «و آن ها از شما (مردان) عهد و میثاق سختی گرفتند»، سؤال کردم؟

فرمود: میثاق و پیمان، همان کلماتی می باشد که صیغه عقد نکاح بر آن ها جاری گشته است و اما فرمایش خداوند ﴿ غَلِيظًا ﴾ منظور آب و نطفه مرد می باشد که در زن قرار می گیرد (و او باید به آن پایبند باشد).

فرمایش خداوند متعال: با زنانی که پدران شما با آن ها ازدواج کرده اند، هرگز ازدواج نکنید! مگر آن که در گذشته (پیش از نزول این حکم) انجام شده است زیرا این کار، عملی زشت و تنفّر آور و راه نادرستی است (22) مادران تان، دختران تان، خواهران، عمه ها، خاله ها، دختران برادر، دختران خواهر شما، مادرانی که شما را شیر داده اند، خواهران رضاعی شما، مادران همسران تان و دختران همسر تان که در دامان شما پرورش یافته اند، از دیگر همسرانی که با آن ها آمیزش جنسی داشته اید، بر شما حرام شده است و چنان چه با آن ها آمیزش جنسی نداشته اید، (ازدواج با دختران آن ها) برای شما مانعی ندارد و (هم چنین) همسر های پسران تان که از نسل شما هستند (نه پسر خوانده ها) و (نیز بر شما حرام است که) میان دو خواهر جمع کنید مگر آن که در گذشته واقع شده باشد؛ که خداوند، آمرزنده و مهربان است. (23)

ص: 265

915 / [69] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : یَقُولُ اَللَّهُ: ﴿ وَ لا تَنْکِحُوا ما نَکَحَ ءَابآؤُكُمْ مِنَ اَلنِّساءِ ﴾ ﴿ فَلاَ یَصْلُحُ لِلرَّجُلِ أَنْ یَنْکِحَ اِمْرَأَهَ جَدِّهِ. ﴾ (1)

916 / [70] - عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ زَیْدٍ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿ إِنَّ اَللَّهَ حَرَّمَ عَلَیْنَا نِسَاءَ اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَقُولُ اَللَّهُ: ﴿ وَ لا تَنْکِحُوا ما نَکَحَ ءَابآؤُكُمْ مِنَ اَلنِّساءِ ﴾ . ﴾ (2)

917 / [71] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا قَالَ:

قُلْتُ لَهُ أَرَأَیْتَ قَوْلَ اَللَّهِ: ﴿ لا یَحِلُّ لَکَ اَلنِّساءُ مِنْ بَعْدُ وَ لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجٍ ﴾ (3) ؟

قَالَ: ﴿ إِنَّمَا عَنَی بِهِ اَلَّتِی حَرَّمَ اَللَّهُ عَلَیْهِ فِی هَذِهِ اَلْآیَهِ ﴿ حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهَتُکُمْ ﴾ . ﴾ (4)

918 / [72] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَیْهِم السَّلاَمُ: عَنْ رَجُلٍ کَانَتْ لَهُ جَارِیَهٌ

ص: 266


1- عنه بحار الأنوار: 20/104 ح 21 و البرهان في تفسير القرآن : 197/2 ح 6، و مستدرك ، الوسائل : 377/14 ح 17004 . الكافي : 420/5 ح 1 بإسناده عن محمّد بن مسلم، عن أحدهما 8 بتفاوت، و نحوه تهذيب الأحكام : 281/7 ح 26 ، و الاستبصار : 155/3 ح 2 ، عنه وسائل الشيعة : 412/20 ح 25956 ، و البحار : 279/2 ح 42، النوادر للأشعري : 101 ح 244 نحو الكافي، عنه مستدرك الوسائل : 377/14 ح 17008.
2- عنه بحار الأنوار: 199/22 ح 18، و 136/104 ح 3 ، و البرهان في تفسير القرآن : 197/2 ح 5 و نور الثقلين 460/1 ح 144، فيه : عن الحسين بن سدير، و مستدرك الوسائل : 377/14 ح 17005.
3- سورۀ الأحزاب : 52/33 .
4- عنه بحار الأنوار : 200/22 ح 19 و 136/104 ح ،4 ، و البرهان في تفسير القرآن : 197/2 ح ، و مستدرك الوسائل : 361/14 ح 16959 .

﴿ یَطَأُهَا قَدْ بَاعَهَا مِنْ رَجُلٍ فَأَعْتَقَهَا فَتَزَوَّجَتْ فَوَلَدَتْ أَیَصْلُحُ لِمَوْلاَهُ اَلْأَوَّلِ أَنْ یَتَزَوَّجَ اِبْنَتَهَا ﴾ ؟

69) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: خداوند متعال می فرماید: «و با زنانی که پدران شما با آنان ازدواج کرده اند، نکاح نکنید»، پس مصلحت نیست که مرد، همسر جدّ خود را نکاح کند.

70) - از حسین بن زید روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: همانا خداوند، همسران پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلم را بر ما حرام نموده، همچنان که فرموده است: «و با زنانی که پدران شما با آنان ازدواج کرده اند، نکاح نکنید».

71) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفت:

به یکی از دو امام (باقر و صادق) علیهما السلام عرض کردم در مورد فرمایش خداوند: «بعد از این دیگر زنی برایت حلال نمی باشد، هم چنین حق نداری که همسران خود را با همسران دیگری مبادله کنی»، چه می فرمایی؟

فرمود: همانا خداوند اراده کرده و زنانی را که در این آیه «مادران (حقیقی و رضاعی) بر شما حرام گشته اند» را مطرح نموده است.

72) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفت:

به یکی از دو امام باقر و صادق علیهما السلام عرض کردم: مردی دارای کنیزی بوده و با او مجامعت و نزدیکی کرده، سپس او را به مردی دیگر فروخت، پس او هم کنیز را آزاد کرد و (کنیز) شوهر نمود و از شوهرش فرزندی به دنیا آورد، آیا مولای اول می تواند با دختر او ازدواج کند؟

ص: 267

قَالَ: ﴿ لاَ هِیَ عَلَیْهِ حَرَامٌ وَ هِیَ رَبِیبَتُهُ، وَ اَلْحُرَّهُ وَ اَلْمَمْلُوکَهُ فِی هَذَا سَوَاءٌ، ثُمَّ قَرَأَ هَذِهِ اَلْآیَهَ ﴿ وَ رَبَئِبُکُمُ اَلَّتِی فِی حُجُورِکُمْ مِنْ نِسائِکُمُ ﴾ . ﴾ (1)

919 / [74] - عَنْ أَبِی اَلْعَبَّاسِ (2) فِی اَلرَّجُلِ تَکُونُ لَهُ اَلْجَارِیَهُ یُصِیبُ مِنْهَا ثُمَّ یَبِیعُهَا هَلْ لَهُ أَنْ یَنْکِحَ اِبْنَتَهَا؟

قَالَ: ﴿ لاَ هِیَ کَمَا قَالَ اَللَّهُ رَبَئِبُکُمُ اَلَّتِی فِی حُجُورِکُمْ. ﴾ (3)

920 / [74] - عَنْ أَبِی حَمْزَهَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ رَجُلٍ تَزَوَّجَ اِمْرَأَهً وَ طَلَّقَهَا قَبْلَ أَنْ یَدْخُلَ بِهَا أَتَحِلُّ لَهُ اِبْنَتُهَا؟

قَالَ: فَقَالَ: ﴿ قَدْ قَضَی فِی هَذَا أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ لاَ بَأْسَ بِهِ إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ وَ رَبَئِبُکُمُ اَلَّتِی فِی حُجُورِکُمْ مِّن نِسائِکُمُ الَّتِي دَخَلْتُم بِهِنَّ فَإِن لَّمْ تَكُونُوا دَخَلْتُم بِهِنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ ﴾ لَکِنَّهُ لَوْ تُزُوِّجَتِ اَلاِبْنَهُ، ثُمَّ طَلَّقَهَا قَبْلَ أَنْ یَدْخُلَ بِهَا

ص: 268


1- عنه بحار الأنوار: 18/104 ح 13 و البرهان في تفسير القرآن : 198/2 ح 8 و مستدرك الوسائل : 397/14 ح 17078 . الكافي : 433/5 ح 10 بإسناده عن محمّد بن مسلم، قال : سألت أبا عبد اللّه علیه السلام و نحوه تهذيب الأحكام: 277/7 ح 12 و الاستبصار: 160/3 ح 1، عنهم وسائل الشيعة: 458/20 ح 26088، النوادر لأحمد بن محمّد بن عيسى الأشعري: 70 ، عنه البحار 19/104 ح 14 و مستدرك الوسائل : 397/14 ذيل ح 17078 أشارا إليه .
2- و رد في أسناد كثير من الروايات ... روى عن أبی عبد اللّه علیه السلام، معجم رجال الحديث: 204/21 رقم 14430 .
3- عنه بحار الأنوار: 19/104 ح 15، و وسائل الشيعة : 470/20 ح 26120 ، و البرهان في تفسير القرآن : 198/22 ح 9 و مستدرك الوسائل : 397/14 ح 17079 . الكافي: 433/5 ح 12 بإسناده عن عبيد بن زرارة، عن أبی عبد اللّه علیه السلام ، و نحوه تهذيب الأحكام: 277/7 ح ،14، و الاستبصار: 160/3 ح 3 ، عنهم وسائل الشيعة: 466/20 ح 26106، النوادر للأشعري: 122 ح 308 و 125 ح 319 .

فرمود: نه، بر او حرام است؛ زیرا که آن ربیبه (دختر همسر) او محسوب می شود و در این جهت، زن آزاد و کنیز یکسان هستند، سپس حضرت این آیه شریفه را تلاوت نمود: «و (حرام است نکاح) با ربیبه ها (دختران همسران شما که با ایشان آمیزش جنسی داشته اید) که در دامان زنان شما پرورش یافته اند».

73) - از ابو العباس روایت کرده است، که گفت:

(امام صادق علیه السلام) در مورد مردی که دارای کنیزی بوده و با او نزدیکی کرده، سپس او را به مردی دیگر فروخت، آیا می تواند با دختر او ازدواج کند؟

فرمود: نه؛ زیرا او جزو افراد این فرمایش خداوند: «و (حرام است نکاح) با ربیبه ها، که در دامان زنان شما پرورش یافته اند»، می باشد.

74) - از ابو حمزه روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام در مورد مردی که با زنی ازدواج کرده و پیش از آن که با او نزدیکی کند طلاقش داده، سؤال کردم: آیا می تواند با دختر او ازدواج کند؟

فرمود: حضرت امیر المؤمنین علیه السلام در این مورد قضاوت نموده که مانعی ندارد؛ زیرا خداوند می فرماید: «و (حرام است نکاح) با ربیبه ها (دختران همسران تان) که با ایشان آمیزش جنسی داشته اید) که در دامان زنان شما پرورش یافته اند، پس اگر با ایشان آمیزش نداشته اید، مانعی ندارد» (که با دختر شان ازدواج کنید)، ولی چنان چه با دختری ازدواج کند و پیش از آن که با او آمیزش نماید، طلاقش دهد، مادرش برای او حلال نمی باشد.

به حضرت عرض کردم: آیا هر دو (مورد) یک سان نیستند؟

ص: 269

لَمْ تَحِلَّ لَهُ أُمُّهَا، قَالَ: قُلْتُ: أَلَیْسَ هُمَا سَوَاءً ﴾ ؟

قَالَ: فَقَالَ: ﴿ لاَ لَیْسَ هَذِهِ مِثْلَ هَذِهِ، إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ وَ أُمَّهَتُ نِسائِکُمْ ﴾ لَمْ یَسْتَثْنِ فِی هَذِهِ کَمَا اِشْتَرَطَ فِی تِلْکَ، هَذِهِ هَاهُنَا مُبْهَمَهٌ لَیْسَ فِیهَا شَرْطٌ. ﴾ (1)

921 / [75]- عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : رَجُلٌ تَزَوَّجَ اِمْرَأَهً وَ لَمْ یَدْخُلْ بِهَا تَحِلُّ لَهُ أُمُّهَا؟

قَالَ: فَقَالَ: ﴿ قَدْ فَعَلَ ذَلِکَ رَجُلٌ مِنَّا فَلَمْ یَرَبِهِ بَأْساً. ﴾

قَالَ: فَقُلْتُ لَهُ: وَ اَللَّهِ! مَا یَفْخَرُ [تفتی] اَلشِّیعَهُ عَلَی اَلنَّاسِ إِلاَّ بِهَذَا إِنَّ اِبْنَ مَسْعُودٍ أَفْتَی فِی هَذِهِ اَلشَّخِینَهِ أَنَّهُ لاَ بَأْسَ بِذَلِکَ، فَقَالَ لَهُ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ وَ مِنْ أَیْنَ أَخَذْتَهَا ﴾ ؟

قَالَ: مِنْ قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ وَ رَبئِبُکُمُ اَلَّتِی فِی حُجُورِکُمْ مِنْ نِسائِکُمُ اَلَّتِی دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَمْ تَکُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلا جُناحَ عَلَیْکُمْ ﴾ قَالَ: فَقَالَ ﴿ إِنَّ هَذِهِ مُسْتَثْنَاهٌ وَ تِلْکَ مُرْسَلَهٌ. ﴾

قَالَ: فَسَکَتُّ فَنَدِمْتُ عَلَی قَوْلِی، فَقُلْتُ لَهُ: أَصْلَحَکَ اَللَّهُ فَمَا تَقُولُ فِیهَا قَالَ: فَقَالَ: ﴿ یَا شَیْخُ تُخْبِرُنِی أَنَّ عَلِیّاً قَدْ قَضَی فِیهَا وَ تَقُولُ لِی مَا تَقُولُ فِیهَا. ﴾ (2)

922 / [76] - عَنْ عُبَیْدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی اَلرَّجُلِ یَکُونُ لَهُ اَلْجَارِیَهُ فَیُصِیبُ مِنْهَا ثُمَّ یَبِیعُهَا هَلْ لَهُ أَنْ یَنْکِحَ اِبْنَتَهَا؟

ص: 270


1- عنه بحار الأنوار: 19/104 ح 17 ، و وسائل الشيعة : 465/20 ح 26103 ، و البرهان في تفسير القرآن : 198/2 ح 10، و مستدرك الوسائل : 398/14 ح 17080 قطعة منه .
2- عنه بحار الأنوار : 19/104 ح 18 ، و البرهان في تفسير القرآن : 198/2 ح 11 . الكافي : 422/5 ح 4 بتفصيل، و نحوه تهذيب الأحكام : 274/7 ح 5 ، الاستبصار : 157/3 ح 5، عنهم وسائل الشيعة : 462/20 ح 26097 .

فرمود: نه، این مسأله مانند آن مسأله نیست، همانا خداوند می فرماید: «(و ازدواج با) مادران همسران تان حرام است» در این جا موردی را استثنا نکرده، همچنان که در آن جا شرط نموده که نزدیکی نکرده باشد، پس در این مورد (دوم) مطلق و بدون شرط می باشد.

75) - از منصور بن حازم روایت کرده است، که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: مردی با زنی ازدواج کرد، ولی با او مجامعت ننمود، آیا مادر او برای این مرد حلال است؟

فرمود: به تحقیق یکی از مردان ما چنین کاری را کرد و اشکالی در آن ندید. عرض کردم: به خدا سوگند! ما شیعه ها با همین برنامه بر مردم سنّی افتخار می کنیم، به راستی ابن مسعود درباره این جریان، فتوا داده است که مانعی ندارد پس امام علی علیه السلام به او فرمود: این مطلب را از کجا استفاده کرده ای؟

پاسخ داد: از فرمایش خداوند: «و (حرام است نکاح با ربیبه ها (دختران همسران تان) که با ایشان آمیزش جنسی داشته اید و در دامان زنان شما پرورش یافته اند، پس اگر با ایشان آمیزش نداشته اید، مانعی ندارد».

امام علیه السلام فرمود: این شرط و استثنای مسأله است و آن فتوا، مرسل و بدون مدرک می باشد، پس ابن مسعود ساکت ماند.

(راوی) گوید: من از گفته خود پشیمان گشتم و اظهار داشتم: خداوند امور شما را اصلاح نماید! پس نظر شما در این باره چیست؟

(حضرت) فرمود: ای شیخ به من می گویی: امام علی علیه السلام در این مورد قضاوت و حکم کرده، سپس می گویی: نظر شما چیست؟!

76) - از عُبید روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد مردی سؤال شد که دارای کنیزی بود و با او مجامعت کرد، سپس او را (به مردی دیگر) فروخت. آیا می تواند با دختر او ازدواج کند؟

ص: 271

قَالَ: ﴿ لاَ، هِیَ مِثْلُ قَوْلِ اَللَّهِ : ﴿ وَ رَبئِبُکُمُ اَلَّتِی فِي حُجُورِكُم مِّن نِسائکمْ اَلَّتِی دَخَلْتُم بِهِنَّ فَإِن لَّمْ تَكُونُوا دَخَلْتُم بِهِنَّ ﴾. ﴾ (1)

923/ [77] - عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ عَلَيْهِمَا اَلسَّلاَمُ [قَالَ:] أَنَّ عَلِيّاً عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ كَانَ يَقُولُ : ﴿ اَلرَّبَائِبُ عَلَيْكُمْ حَرَامٌ مَعَ اَلْأُمَّهَاتِ اَللاَّتِي قَدْ دَخَلْتُمْ بِهِنَّ هُنَّ فِي اَلْحُجُورِ وَ غَيْرِ اَلْحُجُورِ سَوَاءٌ وَ اَلْأُمَّهَاتُ مُبْهَمَاتٌ دُخِلَ بِالْبَنَاتِ أَمْ لَمْ يُدْخَلْ بِهِنَّ فَحَرِّمُوا وَ أَبْهِمُوا مَا أَبْهَمَ اَللَّهُ. ﴾ (2)

924 / [78] - عَنْ عِیسَی بْنِ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ قَالَ:

سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ أُخْتَیْنِ مَمْلُوکَتَیْنِ تُنْکَحُ إِحْدَاهُمَا أَیَحِلُّ لَهُ اَلْأُخْرَی؟

فَقَالَ: ﴿ لَیْسَ یَنْکِحُ اَلْأُخْرَی إِلاَّ دُونَ اَلْفَرْجِ، وَ إِنْ لَمْ یَفْعَلْ فَهُوَ خَیْرٌ لَهُ نَظِیرُ تِلْکَ اَلْمَرْأَهِ تَحِیضُ فَتَحْرُمُ عَلَی زَوْجِهَا أَنْ یَأْتِیَهَا فِی فَرْجِهَا، لِقَوْلِ اَللَّهِ ﴿ وَ لا تَقْرَبُوهُنَّ حَتّی یَطْهُرْنَ ﴾ (3) وَ قَالَ: ﴿ وَ أَنْ تَجْمَعُوا بَیْنَ اَلْأُخْتَیْنِ إِلاّ ما قَدْ سَلَفَ ﴾ یَعْنِی فِی اَلنِّکَاحِ فَیَسْتَقِیمُ اَلرَّجُلُ أَنْ یَأْتِیَ اِمْرَأَتَهُ وَ هِیَ حَائِضٌ فِیمَا دُونَ اَلْفَرْجِ. ﴾ (4)

ص: 272


1- عنه بحار الأنوار: 20/104 ح 19 ، و البرهان في تفسير القرآن : 199/2 ح 12، و مستدرك الوسائل : 398/14 ح 17081. و تقدّم نحوه في ح 73 مع سائر التخريجات .
2- عنه مجمع البيان : 48/3 ، بحار الأنوار: 20/104 ح 20 ، و وسائل الشيعة : 459/20 ذيل ح 26089 ، و البرهان في تفسير القرآن : 199/2 ح 13 ، و مستدرك الوسائل : 398/14 ح 17082 قطعة منه. تهذيب الأحكام : 273/7 ح 1165 ، الاستبصار : 156/3 ح 569، عنهما وسائل الشيعة : 458/20 ح ،26089 ، عوالي اللئالي : 327/3 ح 198.
3- سورۀ البقرة : 222/2.
4- عنه بحار الأنوار: 335/103 ح 17، و وسائل الشيعة : 322/2 ح 2/ 2256 ، و 486/20 ح 26157 ، و البرهان في تفسير القرآن : 201/2 ح 22، و مستدرك الوسائل : 17/2 ح 1283، و 20 ح 1293 ، و 340/14 ح 16897 قطعات منه.

فرمود: نه؛ زیرا او همانند فرمایش خداوند: «و (حرام است نکاح) با ربیبه ها (دختران همسران شما که با ایشان آمیزش جنسی داشته اید) که در دامان زنان شما پرورش یافته اند» می باشد.

77) - از اسحاق بن عمّار روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از پدرش علیهما السلام فرمود: امام علی علیه السلام می فرمود: (نکاح با) ربیبه ها (دختران همسران تان) که با مادران شان آمیزش کرده اید برای شما حرام است، چه همراه مادران شان باشند یا نباشند اما ازدواج با مادران (در آیه)، مطلق و مبهم می باشند، با ایشان مجامعت کرده و یا نکرده باشد، پس شما به طور مطلق آن را حرام بدانید.

78) - از عیسی بن عبد اللّه روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق درباره دو خواهری که هر دو کنیز هستند، سؤال شد که یک مردی با یکی از این ها ازدواج کرده آیا می تواند با دومی هم ازدواج نماید؟

فرمود: با دومی حق نکاح ندارد، مگر استمتاع هایی غیر از مجامعت معمول، البته اگر این را هم انجام ندهد برایش بهتر خواهد بود، همانند زنی که در حال حیض قرار گرفته، بر شوهرش حرام است که با او مجامعت (معمول) انجام دهد؛ زیرا خداوند فرموده است:

«با آنان (همسران در حال حیض) نزدیکی نکنید تا پاک شوند» و فرموده است: «و این که (مبادا برای ازدواج) بین دو خواهر جمع کنید، مگر آن که (یکی از آن دو ازدواجش) سپری گشته باشد» که منظور نکاح (مجامعت معمول) می باشد، بنا بر این برای مرد مانعی ندارد که با همسر خود (از غیر راه و روش معمول) در حال حيض معاشقه و استمتاع کند.

ص: 273

925 / [79] - عَنْ أَبِی عَوْنٍ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا صَالِحٍ اَلْحَنَفِیَّ قَالَ:

قَالَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ذَاتَ یَوْمٍ: ﴿ سَلُونِی. ﴾

فَقَالَ اِبْنُ اَلْکَوَّاءِ أَخْبِرْنِی عَنْ بِنْتِ اَلْأَخِ مِنَ اَلرَّضَاعَهِ وَ عَنِ اَلْمَمْلُوکَتَیْنِ اَلْأُخْتَیْنِ؟

فَقَالَ: ﴿ إِنَّکَ لَذَاهِبٌ فِی اَلتِّیهِ سَلْ مَا یَعْنِیکَ أَوْ مَا یَنْفَعُکَ فَقَالَ اِبْنُ اَلْکَوَّاءِ : إِنَّمَا نَسْأَلُکَ عَمَّا لاَ نَعْلَمُ، فَأَمَّا مَا نَعْلَمُ فَلاَ نَسْأَلُکَ عَنْهُ، ثُمَّ قَالَ: أَمَّا اَلْأُخْتَانِ اَلْمَمْلُوکَتَانِ أَحَلَّتْهُمَا آیَهٌ وَ حَرَّمَتْهُمَا آیَهٌ وَ لاَ أُحِلُّهُ وَ لاَ أُحَرِّمُهُ وَ لاَ أَفْعَلُهُ أَنَا وَ لاَ وَاحِدٌ مِنْ أَهْلِ بَیْتِی. ﴾ (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ الْمُحْصَنتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا مَلَکَتْ أَیْمَنُکُمْ کِتبَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ أُحِلَّ لَکُم مَّا وَرَآءَ ذلِکُمْ أَن تَبْتَغُواْ بِأَمْولِکُم مِّحْصِنِینَ غَیْرَ مُسفِحِینَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَئَاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَهً وَ لَا جُنَاحَ عَلَیْکُمْ فِیمَا ترضَیْتُم بِهِ مِن بَعْدِ الْفَرِیضَهِ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلِیماً حَکِیماً ﴾ ﴿ 24 ﴾

925 / [79]- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ وَ الْمُحْصَنتُ مِنَ اَلنِّساءِ إِلاّ ما مَلَکَتْ أَیْمَنُکُمْ ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ هُوَ أَنْ یَأْمُرَ اَلرَّجُلُ عَبْدَهُ وَ تَحْتَهُ أَمَتُهُ فَیَقُولَ لَهُ: اِعْتَزِلْهَا فَلاَ تَقْرَبْهَا

ص: 274


1- عنه بحار الأنوار: 336/103 ح 18، و وسائل الشيعة . 496/20 ح 2615 . و البرهان في تفسير القرآن : 201/2 ح 23.

79) - از ابو عون روایت کرده است، که گفت:

از ابو صالح حنفی شنیدم، که گفت:روزی امام علی علیه السلام فرمود: از من پرسش نمایید (تا فرصت از دست نرفته است)؛ پس این کّواء گفت: مرا آگاه نما از (نکاح با) دختر برادر رضاعی؟ و از دو خواهری که هر دو کنیز هستند؟

پس حضرت فرمود: تو در سرگردانی هستی، از چیزی سؤال کن که تو را کمک کند و یا برایت سودمند باشد.

پس ابن کواء گفت: از چیزی سؤال می کنیم که نمی دانیم و آن چه را بدانیم نمی پرسیم، سپس حضرت فرمود: اما (نکاح با) دو خواهر کنیز، آیه ای آن را حلال و آیه ای حرام گردانده است، ولی من نه حلال می دانم و نه حرام؛ (به درستی که) من و اهل بیتم ان را انجام نمی دهیم.

فرمایش خداوند متعال: و (نیز ازدواج با) زنان شوهر دار (بر شما حرام است) مگر این که آن ها را که (از طریق بردگی و اسارت) مالک شده باشید (چون اسارت آن ها در حکم طلاق از شوهران قبلی می باشد) این ها احکامی است که خداوند بر شما مقرّر داشته است. اما زنان دیگر غیر از این ها برای شما حلال است که با اموال خود، آنان را اختیار کنید در حالی که پاک دامن باشید و از زنا خودداری نمایید. و با زنانی که ازدواج موقت می کنید واجب است مهر آن ها را بپردازید و گناهی بر شما نیست در آن چه که بعد از تعیین مهر، با یک دیگر (بر کم یا زیاد یا بخشش) توافق کرده اید خداوند دانا و حکیم است. (24)

80) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند: «و زن های شوهر دار مگر آن کسی را که با خرید و فروش (به عنوان کنیز) مالک آن شده اید»، سؤال کردم؟

ص: 275

ثُمَّ یَحْبِسَهَا عَنْهُ حَتَّی تَحِیضَ ثُمَّ یَمَسَّهَا، فَإِذَا حَاضَتْ بَعْدَ مَسِّهِ إِیَّاهَا رَدَّهَا عَلَیْهِ بِغَیْرِ نِکَاحِ. (1)

927 / [81] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : ﴿ فِی وَ اَلْمُحْصَنتُ مِنَ اَلنِّساءِ إِلاّ ما مَلَکَتْ أَیْمنُکُمْ ﴾ قَالَ: ﴿ هُنَّ ذَوَاتُ اَلْأَزْوَاجِ. ﴾ (2)

928 / [82]- عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی ﴿ اَلْمُحْصَنتُ مِنَ اَلنِّساءِ إِلاّ ما مَلَکَتْ أَیْمنُکُمْ ﴾ قَالَ:

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: ﴿ تَأْمُرُ عَبْدَکَ وَ تَحْتَهُ أَمَتُکَ فَیَعْتَزِلَهَا حَتَّی تَحِیضَ فَتُصِیبَ مِنْهَا. ﴾ (3)

929 / [83] - عَنْ اِبْنِ مُسْکَانَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَحَدِهِمَا : فِی قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ اَلْمُحْصَنتُ مِنَ اَلنِّساءِ إِلاّ ما مَلَکَتْ أَیْمنُکُمْ ﴾ قَالَ:

﴿ هُنَّ ذَوَاتُ اَلْأَزْوَاجِ ﴿ إِلاّ ما مَلَکَتْ أَیْمنُکُمْ ﴾ إِنْ کُنْتَ زَوَّجْتَ أَمَتَکَ غُلاَمَکَ نَزَعْتَهَا مِنْهُ إِذَا شِئْتَ. ﴾

فَقُلْتُ: أَرَأَیْتَ إِنْ زَوَّجَ غَیْرَ غُلاَمِهِ؟

ص: 276


1- عنه بحار الأنوار: 339/103 ح 5، و البرهان في تفسير القرآن : 203/2 ح 2، و مستدرك الوسائل : 26/15 ح 17433 . الكافي : 481/5 ح 2 ، تهذيب الأحكام : 346/7 ح 48 ، عنهما وسائل الشيعة : 149/21 ح 26757 .
2- عنه بحار الأنوار: 339/103 ح 4 و 369 ح 4، و وسائل الشيعة : 151/21 ح 26765 و البرهان في تفسير القرآن : 203/2 ح 3. من لا يحضره الفقيه : 437/3 ح 4512 بتفاوت يسير عنه وسائل الشيعة : 72/28 ح 34236.
3- عنه بحار الأنوار: 339/103 ح 7 ، و وسائل الشيعة : 152/21 ح 26766 بتفاوت يسير، و البرهان في تفسير القرآن : 203/2 ح 4 .

فرمود: جریان آن به این صورت است که مردی به غلام خود که کنیزی را در اختیار دارد، دستور دهد و بگوید: از کنیز خود جدا شو و با او مجامعت نکن، سپس کنیز را از شوهرش دور کند تا حیض شود و پس از آن با او نزدیکی و مجامعت کند و چون مجدّداً حیض شود کنیز را - بدون نکاح و طلاق - به شوهرش باز گرداند.

81) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و زن های شوهر دار، مگر آن کسی را که با خرید و فروش (به عنوان کنیز) مالک آن شده اید»، فرمود: این ها زنان شوهر دار هستند.

82) - از عبد اللّه بن سنان روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که درباره فرمایش خداوند: «و زن های شوهر دار، مگر آن کسی را که با خرید و فروش (به عنوان کنیز) مالک آن شده اید»، می فرمود: غلام خود را که کنیزی در اختیارش می باشد، دستور دهی تا از او جدا شود تا حیض ببیند، سپس با او مجامعت کنی.

83) - از ابن مسکان، از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام درباره فرمایش خداوند: «و زن های شوهر دار، مگر آن کسی را که با خرید و فروش (به عنوان کنیز) مالک آن شده اید» فرمود: این ها زنان شوهر دار هستند، «مگر آن کسی را که با خرید و فروش (به عنوان کنیز) مالک آن شده اید»، به این صورت است که کنیز خود را به ازدواج غلامت در آورده ای و هر وقت بخواهی کنیز را از شوهرش جدا کنی.

عرض کردم: اگر کنیزش را به غیر از غلام هایش تزویج کند (چگونه است)؟

ص: 277

قَالَ: ﴿ لَیْسَ لَهُ أَنْ یَنْزِعَ حَتَّی تُبَاعَ، فَإِنْ بَاعَهَا صَارَ بُضْعُهَا فِی یَدِ غَیْرِهِ، وَ إِنْ شَاءَ اَلْمُشْتَرِی فَرَّقَ وَ إِنْ شَاءَ أَقَرَّ. ﴾ (1)

930 / [84] - عَنِ اِبْنِ خُرَّزَادَ عَمَّنْ رَوَاهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ :﴿ وَ اَلْمُحْصَنتُ مِنَ اَلنِّساءِ ﴾ قَالَ: ﴿ کُلُّ ذَوَاتِ اَلْأَزْوَاجِ. ﴾ (2)

931/ [85] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ قَالَ جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُمْ غَزَوْا مَعَهُ فَأَحَلَّ لَهُمُ اَلْمُتْعَهَ وَ لَمْ یُحَرِّمْهَا، وَ کَانَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: لَوْ لاَ مَا سَبَقَنِی بِهِ اِبْنُ اَلْخَطَّابِ - یَعْنِی عُمَرَ - مَا زَنَی إِلاَّ شَفِیٌّ وَ کَانَ اِبْنُ عَبَّاسٍ یَقُولُ: ﴿ فَمَا اِسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ ﴾ إِلَی أَجَلٍ مُسَمّیً ﴿ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَهً ﴾ وَ هَؤُلاَءِ یَکْفُرُونَ بِهَا وَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَحَلَّهَا وَ لَمْ یُحَرِّمْهَا. ﴾ (3)

932/ [86]- عَنْ أَبِی بَصِیرٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، فِی اَلْمُتْعَهِ، قَالَ: نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ: ﴿ فَمَا اِسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَئَاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَهً وَ لا جُناحَ عَلَیْکُمْ فِیما تَرَضَیْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ اَلْفَرِیضَهِ ﴾ قَالَ: ﴿ لاَ بَأْسَ بِأَنْ تَزِیدَهَا

ص: 278


1- عنه بحار الأنوار: 340/103 ح 8 ، و وسائل الشيعة : 152/21 ح 26767 ، و البرهان في تفسير القرآن : 204/2 ح 5.
2- عنه وسائل الشيعة : 152/21 ح 26768 ، و البرهان في تفسير القرآن : 204/2 ح 6، و مستدرك الوسائل : 43/18 ح 21967 ، بحار الأنوار: 369/103 ح 5 عن كتاب حسين بن سعيد .
3- عنه بحار الأنوار: 314/103 ح ،15، و البرهان في تفسير القرآن: 206/2 ح 8 نور الثقلين: 467/12 ح 174. النوادر للأشعري : 82 183 ، عنه بحار الأنوار: 315/103 ح 21 .

فرمود: حق ندارد که او را از شوهرش جدا نماید مگر آن که او را بفروشد، پس اگر او را فروخت، سرمایه استمتاع و بهره وری او در اختیار دیگری قرار می گیرد، و اگر خریدار مایل بود از خود جدایش می کند و گرنه نزد خود نگاهش می دارد.

84) - ابن خُرَّزاد به نقل از کسی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و زن های شوهر دار» فرمود: هر زنی است که دارای شوهر باشد.

85) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: جابر بن عبد اللّه (جریانی را) از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم نقل کرده است که: به همراه آن حضرت به جنگ رفتیم و در آن، نکاح متعه را حلال گردانید و بعد از آن هم حرام نکرد.

و امام علی علیه السلام كراراً می فرمود: اگر عمر بن خطاب سبقت نمی گرفت (و آن را حرام نمی کرد) کسی عمل زنا انجام نمی داد، مگر آن که اهل شقاوت باشد.

و ابن عباس کراراً می گفت: این آیه، (چنین می باشد): «پس آن چه به وسیله آن از ایشان تمتّع و بهره بردید - تا زمانی که نام برده شده - پس اگر اجرت واجب ایشان را پرداخت کرده اید»، (که قید تعیین زمان تصریح شده بوده است) و این افراد نسبت به آن (متعه) کافر هستند، در حالی که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم آن را حلال اعلام کرده و حرام نکرده است.

86) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره (نکاح) متعه فرمود: این آیه «پس آن چه به وسیله آن از ایشان تمتّع و بهره بردید پس اگر اجرت واجب ایشان را در آن چه راضی شده اید، پرداخت کرده اید» دربارۀ آن (نکاح متعه) نازل شده است.

و افزود: اگر مدت زمانی بین هر دو - مرد و زن - تعیین گشته، مانعی ندارد که مرد و یا زن تقاضای افزایش نمایند (مثلاً مرد به زن) گوید تو را با مدتی (معیّن)

ص: 279

وَ تَزِیدَکَ إِذَا اِنْقَطَعَ اَلْأَجَلُ فِیمَا بَیْنَکُمَا، یَقُولُ: اِسْتَحْلَلْتُکِ بِأَجَلٍ آخَرَ، بِرِضًی مِنْهَا، وَ لاَ تَحِلُّ لِغَیْرِکَ حَتَّی تَنْقَضِیَ عِدَّتُهَا، وَ عِدَّتُهَا حَیْضَتَانِ. ﴾ (1)

933/ [87]- عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: کَانَ یَقْرَأُ ﴿ فَمَا اِسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ - إِلی أَجَلٍ مُسَمًّی - فَئَاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَهً وَ لا جُناحَ عَلَیْکُمْ فِیما تَراضَیْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ اَلْفَرِیضَهِ ﴾ فَقَالَ: ﴿ هُوَ أَنْ یَتَزَوَّجَهَا إِلَی أَجَلٍ ثُمَّ یُحْدِثُ شَیْئاً بَعْدَ اَلْأَجَلِ. ﴾ (2)

934 / [88] - عَنْ عَبْدِ اَلسَّلاَمِ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، قَالَ:

قُلْتُ لَهُ: مَا تَقُولُ فِی اَلْمُتْعَهِ؟

قَالَ: ﴿ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿ فَمَا اِسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَئَاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَهً - إِلَی أَجَلٍ مُسَمًّی- وَ لا جُناحَ عَلَیْکُمْ فِیما تَراضَیْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ اَلْفَرِیضَهِ ﴾ . ﴾

قَالَ: قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ، أَهِیَ مِنَ اَلْأَرْبَعِ؟

قَالَ: ﴿ لَیْسَتْ مِنَ اَلْأَرْبَعِ، إِنَّمَا هِیَ إِجَارَهٌ ﴾ . فَقُلْتُ: [أَرَأَیْتَ] إِنْ أَرَادَ أَنْ یَزْدَادَ، وَ تَزْدَادَ قَبْلَ اِنْقِضَاءِ اَلْأَجَلِ اَلَّذِی أُجِّلَ؟

قَالَ: ﴿ لاَ بَأْسَ أَنْ یَکُونَ ذَلِکَ بِرِضًی مِنْهُ وَ مِنْهَا بِالْأَجَلِ وَ اَلْوَقْتِ - وَ قَالَ - یَزِیدُهَا بَعْدَ مَا یَمْضِی اَلْأَجَلُ ﴾ (3)

ص: 280


1- عنه بحار الأنوار: 314/103 ح 16، و وسائل الشيعة : 56/21 ح 26521، و البرهان في تفسير القرآن : 206/2 ح 9 نور الثقلين : 468/1 ح 175. النوادر للأشعري : 81 ح ،18 عنه البحار : 315/100 ح 20 .
2- عنه بحار الأنوار: 314/103 ح 17 ، و وسائل الشيعة : 56/21 ح 26522 ، و البرهان في تفسير القرآن : 206/2 ح 10 نور الثقلين : 468/1 ح 176، و مستدرك الوسائل : 448/14 ح 17247 قطعة منه.
3- عنه بحار الأنوار: 315/103 ح 18، و وسائل الشيعة : 21/21 ح 26419 و 56 ح 26523 قطعتان منه، و البرهان في تفسير القرآن : 206/2 ح 11 ، نور الثقلين: 468/1 ح 177، و مستدرك الوسائل : 448/14 ح 17248 قطعة منه.

دیگر برای خودم حلال می نمایم و زن هم راضی شود، ولی (این کار) برای غیر از تو (شوهر) حلال و جایز نیست، مگر آن که عدّه زن سپری و پایان گردد، که عدّه او دو مرحله خون حیض دیدن (و پاک شدن) می باشد.

87) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام آیه را (این چنین) «پس آن چه به وسیله آن از ایشان تمتّع و بهره بردید - تا زمانی که نام برده شده - پس اگر اجرت واجب ایشان را در آن چه راضی شده اید، پرداخت کرده اید» قرائت می نمود؛ و درباره آن فرمود: آن (نکاح متعه چنین است که) مرد زن را نکاح می کند با قید مدت و زمان، سپس بعد از سپری شدن مدت، می تواند آن را تجدید کند.

88) - از عبد السلام روایت کرده است، که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: درباره (نکاح) متعه چه می فرمایی؟

فرمود: فرمایش خداوند متعال: «پس آن چه به وسیله آن از ایشان تمتّع و بهره بردید، پس اگر اجرت واجب ایشان را در آن چه راضی شده اید، پرداخت کرده اید، (چنین می باشد).

عرض کردم: فدایت گردم! آیا این یکی از چهار (زن محسوب) می شود؟

فرمود: از آن چهار تا نمی باشد، بلکه این یک نوع اجاره (و بهره وری) خواهد بود.

گفتم: در این که پیش از سپری شدن مدت مقرّر، اگر هر دو (مرد و زن) بخواهند مدت را اضافه کنند، نظر شما چیست؟

فرمود: اگر با میل و رضایت هر دو باشد، مانعی ندارد و نیز افزود: حتی پس از سپری شدن مدت هم می توانند آن را اضافه کنند.

ص: 281

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ مَن لَّمْ يَسْتَطِعْ مِنكُمْ طَوْلًا أَن يَنكِحَ الْمُحْصَنَتِ الْمُؤْمِنَت فَمِن مَّا مَلَكَتْ أَيْمَنكُم مِّن قَتَتِكُمُ الْمُؤْمِنَتِ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَنِكُم بَعْضُكُم مِّن بَعْضٍ فَانكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَ ءَاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَت غَيْرَ مُسَفِحَنت وَ لَا مُتَخِذَتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا تُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنكُمْ وَ أَن تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَّكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴾ ﴿ 25 ﴾

935 / [89] - عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ ، قَالَ:

سَأَلْتُ اَلرِّضَا عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: یَتَمَتَّعُ بِالْأَمَهِ بِإِذْنِ أَهْلِهَا؟

قَالَ: ﴿ نَعَمْ، إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ: فَانْکِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ. ﴾ (1)

936 / [90] - وَ قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ صَدَقَهَ اَلْبَصْرِیُّ (2) :

سَأَلْتُهُ عَنِ اَلْمُتْعَهِ أَلَیْسَ فِی هَذَا بِمَنْزِلَهِ اَلْإِمَاءِ؟

قَالَ: ﴿ نَعَمْ أَمَا تَقْرَأُ قَوْلَ اَللَّهِ: ﴿ وَ مَنْ لَمْ یَسْتَطِعْ مِنْکُمْ طَوْلاً أَنْ یَنْکِحَ اَلْمُحْصَنَتِ اَلْمُؤْمِنَتِ ﴾ إِلَی قَوْلِهِ: ﴿ وَ لا مُتَّخِذاتِ أَخْدانٍ ﴾ فَکَمَا لاَ یَسَعُ اَلرَّجُلَ أَنْ یَتَزَوَّجَ اَلْأَمَهَ وَ هُوَ یَسْتَطِیعُ أَنْ یَتَزَوَّجَ بِالْحُرَّهِ، فَکَذَلِکَ لاَ یَسَعُ اَلرَّجُلَ أَنْ یَتَمَتَّعَ بِالْأَمَهِ وَ هُوَ یَسْتَطِیعُ أَنْ یَتَزَوَّجَ بِالْحُرَّهِ. ﴾ (3)

ص: 282


1- عنه بحار الأنور : 340/103 ح 9، و البرهان في تفسير القرآن : 209/2 ح 7.
2- هو من أصحاب الإمام الرضا علیه السلام راجع جامع الرواة للأردبيلي: 132/2.
3- عنه بحار الأنوار: 340/103 ح 10، و وسائل الشيعة : 79/21 ح 29579، و البرهان في تفسير القرآن 208/2 ح 2.

فرمایش خداوند متعال: و آن هایی از شما که توانایی ازدواج با زنان (آزاد) پاک دامن و با ایمان را ندارند، می توانند با زنان پاک دامن از بردگان با ایمانی که در اختیار دارید، ازدواج کنند - خداوند از ایمان شما آگاه تر است و همگی شما (مؤمنين) اعضای یک پیکر می باشید - آن ها را با اجازۀ صاحبان آنان تزويج نمایید و مهر شان را به (مالک) آن ها پراخت نمایید؟ به شرط آن که پاک دامن باشند، نه بطور آشکار مرتکب زنا شوند و نه دوست پنهانی بگیرند و اما در صورتی که کنیزان دارای شوهر باشند و مرتکب عمل منافی عفت شوند، نصف مجازات زنان آزاد را خواهند داشت. این (اجازۀ ازدواج با کنیزان) برای کسانی از شما (مؤمنین) است که بترسند (از نظر غریزۀ جنسی) به زحمت بیفتند ولی آبا این حال خودداری از ازدواج با آنان برای شما بهتر است و خداوند، آمرزنده و مهربان است. (25)

89) - از احمد بن محمّد بن ابی نصر روایت کرده است ،که گفت:

از امام رضا علیه السلام سؤال کردم: آیا می توان کنیز را با اجازه خانواده اش (صاحبش) نکاح متعه کرد؟

فرمود: بلی، زیرا خداوند می فرماید: «پس ایشان را با اذن اهل شان نکاح کنید».

90)- و از محمّد بن صدقه بصری روایت کرده است، که گفت:

از آن حضرت (امام رضا علیه السلام) در مورد نکاح متعه سؤال کردم: آیا همانند (نکاح با) کنیزان نمی باشد؟ فرمود: بلی، آیا فرمایش خداوند را نخوانده ای: «کسی که توانایی ازدواج با زن های مؤمن را ندارد - تا جایی که فرموده - و دوست و مونس پنهان نگیرند»؟ همان طوری که اگر مرد توانایی ازدواج با زن آزاد را دارد، حق ندارد با کنیز ازدواج کند، هم چنین حق ندارد که با کنیز نکاح متعه نماید؛ چون توانایی ازدواج با زن آزاد را دارد.

ص: 283

937 / [91] - عَنْ أَبِی اَلْعَبَّاسِ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : یَتَزَوَّجُ اَلرَّجُلُ بِالْأَمَهِ بِغَیْرِ إِذْنِ أَهْلِهَا؟

قَالَ: ﴿ هُوَ زِنًا، إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ ﴿ فَانْکِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ ﴾ . ﴾ (1)

938 / [92] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنِ اَلْمُحْصَنَاتِ مِنَ اَلْإِمَاءِ؟

قَالَ: ﴿ هُنَّ اَلْمُسْلِمَاتُ. ﴾ (2)

939 / [93]- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ، عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَیْهِم السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ فِی اَلْإِمَاءِ: ﴿ فَإِذا أُحْصِنَّ ﴾ مَا إِحْصَانُهُنَّ؟

قَالَ: ﴿ یُدْخَلُ بِهِنَّ ﴾ قُلْتُ فَإِنْ لَمْ یُدْخَلْ بِهِنَّ مَا عَلَیْهِنَّ حَدٌّ؟ قَالَ: ﴿ بَلَی. ﴾ (3)

940 / [94] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ فِی اَلْإِمَاءِ ﴿ فَإِذا أُحْصِنَّ ﴾ قَالَ:

﴿ إِحْصَانُهُنَّ أَنْ یُدْخَلَ بِهِنَّ. ﴾ قُلْتُ: فَإِنْ لَمْ یُدْخَلْ بِهِنَّ فَأَحْدَثْنَ حَدَثاً، هَلْ عَلَیْهِنَّ حَدٌّ؟ قَالَ: ﴿ نَعَمْ، نِصْفُ اَلْحَدِّ ، فَإِنْ زَنَتْ وَ هِیَ مُحْصَنَهٌ فَالرَّجْمُ ﴾ (4)

ص: 284


1- عنه بحار الأنوار: 340/103 ح 11 ، و البرهان في تفسير القرآن : 209/2 ح 8. الكافي : 479/5 1 بتفاوت يسير تهذيب الأحكام : 348/7 ح 55، عنهما وسائل الشيعة : 296/20 ح 25665 ، و 120/21 ح 26677 .
2- عنه بحار الأنوار: 84/79 ح 8 و 381/103 ح 30 ، و 340 ح 12 و البرهان في تفسير القرآن: 209/2 ح 9.
3- عنه بحار الأنوار : 84/79 ح 9 و البرهان في تفسير القرآن : 209/2 ح 10، و مستدرك الوسائل : 45/18 ح 21973 . الكافي : 2/2 ح 6 ، تهذيب الأحكام : 16/10 ح 43 عنهما وسائل الشيعة : 76/28 ح 34250 .
4- عنه بحار الأنوار: 8479 ح 7 ، و البرهان في تفسير القرآن 209/2 ح 11، و مستدرك الوسائل : 45/18 ح 21974 بحذف الذيل .

91)- از ابو العباس روایت کرده است، که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: آیا مرد می تواند با کنیزی بدون اطلاع خانواده اش (صاحبش)، ازدواج کند؟

فرمود: این زنا می باشد؛ زیرا خداوند می فرماید: «پس با ایشان با اذن اهل شان نکاح کنید».

92) - از عبد اللّه بن سنان روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره کنیزان شوهر دار عفیف سؤال کردم؟

فرمود: منظور کنیز های مسلمان می باشند.

93) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفت:

از یکی از دو امام (باقر و صادق) علیهما السلام دربارۀ (فرمایش خداوند متعال :) «پس اگر شوهر داشتند»، سؤال کردم؟

فرمود: منظور مجامعت و عمل زناشویی با آنان است.

عرض کردم: پس اگر هنوز با آنان مجامعت و نزدیکی نشده باشد، آیا بر آنان (اگر عمل خلافی انجام دهند) حدّ جاری می شود؟

فرمود: بلی.

94) - از عبد اللّه بن سنان روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره کنیزان (آیه) «پس اگر شوهر داشتند»، فرمود: منظور مجامعت و عمل زناشویی با آنان است.

عرض کردم: پس اگر هنوز با آنان مجامعت و نزدیکی نشده باشد، اگر عمل خلافی انجام دهند، آیا بر آنان حدّ جاری می شود؟

فرمود: بلی نصف حدّ (زنان آزاد)، ولی اگر شوهر دارد و خلافی انجام دهد، (همانند زن آزاد) سنگسار می گردد.

ص: 285

941 / [95] - عَنْ حَرِیزٍ (1) ، قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ اَلْمُحْصَنِ؟

فَقَالَ: ﴿ اَلَّذِی عِنْدَهُ مَا یُغْنِیهِ. ﴾ (2)

942 / [96]- عَنِ اَلْقَاسِمِ بْنِ سُلَیْمَانَ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ فَإِذا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَیْنَ بِفاحِشَهٍ فَعَلَیْهِنَّ نِصْفُ ما عَلَی اَلْمُحْصَنَتِ مِنَ اَلْعَذابِ ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ یَعْنِی نِکَاحَهُنَّ إِذَا أَتَیْنَ بِفَاحِشَهٍ. ﴾ (3)

943 / [97] - عَنْ عَبَّادِ بْنِ صُهَیْبٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿ لاَ یَنْبَغِی لِلرَّجُلِ اَلْمُسْلِمِ أَنْ یَتَزَوَّجَ مِنَ اَلْإِمَاءِ إِلاَّ مَنْ خَشِیَ اَلْعَنَتَ، وَ لاَ یَحِلُّ لَهُ مِنَ اَلْإِمَاءِ إِلاَّ وَاحِدَهٌ. ﴾ (4)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا لَا تَأْكُلُواْ أَمْوَلَكُم بَيْنَكُم بِالْبَطِلِ إِلَّا أَن تَكُونَ تِجَرَةً عَن تَرَاضِ مَنكُمْ وَ لَا تَقْتُلُوا أَنفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا ﴾ ﴿ 29 ﴾

ص: 286


1- هو حريزين عبد اللّه السجستاني، روي عن أبی عبد اللّه علیه السلام و قيل: عن أبي الحسن موسی علیه السلام، و لم يثبت، جامع الرواة للأردبيلي: 182/1.
2- عنه بحار الأنوار: 8479 ح 10، و البرهان في تفسير القرآن : 209/2 ح 12 12، و مسندرك الوسائل : 43/18 ح 21966. الكافي : 178/7 ح 4 بإسناده عن حريز ، قال : سألت أبا عبد اللّه عليه،السلام و نحوه تهذيب الأحكام: 12/10 ح 27 و الاستبصار : 20/4 ح 2 عنهم وسائل الشيعة : 69/28 ح 34230.
3- عنه بحار الأنوار: 85/79 ح 11 و البرهان في تفسير القرآن ، 209/2 ح 13.
4- عنه بحار الأنوار: 340/103 ح 13، و البرهان في تفسير القرآن: 209/2 ح 14. و مستدرك الوسائل : 418/14 ح 17154.

95)- از حریز روایت کرده است. که گفت:

از آن حضرت (امام صادق) علیه السلام در مورد (معنای) «مُحصن»، سؤال کردم؟

فرمود: محضر کسی است که زنی نزد او باشد و او را با (رعایت مسایل شرعی و اخلاقی) از تمایلات جنسی بی نیاز کند.

96)- از قاسم بن سلیمان روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام این درباره فرمایش خداوند متعال: «پس اگر کنیزان، مرتکب زنا و فحشایی شدند، نصف حدّی که بر زنان آزاد جاری می گردد مجازات خواهند شد»، سؤال کردم؟

فرمد:. یعنی اگر شوهر کرده باشند و فحشایی را انجام دهند.

97)- از عُبّاد بن صُهيب روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: سزاوار نیست که مرد آزاد مسلمانی با کنیز ازدواج نماید، مگر از فساد (و تمایلات نفسانیش) بترسد و جایز نیست با بیش از یک کنیز ازدواج کند.

فرمایش خداوند متعال: «ای کسانی که ایمان آورده اید! اموال یک دیگر را به باطل (و از راه نامشروع) نخورید، مگر این که تجارتی با رضایت خود تان انجام گیرد و (نیز) خود را به کشتن ندهید! همانا خداوند نسبت به شما مهربان است. (29)

ص: 287

944 / [98] -عَنْ أَسْبَاطِ بْنِ سَالِمٍ ، قَالَ:

کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَجَاءَهُ رَجُلٌ، فَقَالَ لَهُ: أَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ ءَامَنُوا لا تَأْکُلُوا أَمْوَلَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْبَطِلِ ﴾ .

قَالَ: ﴿ عَنَی بِذَلِکَ اَلْقِمَارَ، وَ أَمَّا قَوْلُهُ: ﴿ وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ ﴾ عَنَی بِذَلِکَ اَلرَّجُلَ مِنَ اَلْمُسْلِمِینَ یَشُدُّ عَلَی اَلْمُشْرِکِینَ [وَحْدَهُ، یَجِیءُ] فِی مَنَازِلِهِمْ فَیَقْتُلُ، فَنَهَاهُمُ اَللَّهُ عَنْ ذَلِکَ. ﴾ (1)

945 / [99] - وَ قَالَ: فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی عَنْ أَبِی عَلِیٍّ رَفَعَهُ قَالَ:

کَانَ اَلرَّجُلُ یَحْمِلُ عَلَی اَلْمُشْرِکِینَ وَحْدَهُ حَتَّی یَقْتُلَ أَوْ یُقْتَلَ، فَأَنْزَلَ اَللَّهُ هَذِهِ اَلْآیَهَ ﴿ وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ إِنَّ اَللّهَ کانَ بِکُمْ رَحِیماً. ﴾ (2)

946 / [100] - عَنْ أَسْبَاطٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ ءَامَنُوا لا تَأْکُلُوا أَمْوَلَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْبَطِلِ ﴾؟

قَالَ: ﴿ هُوَ اَلْقِمَارُ. ﴾ (3)

947 / [101] - عَنْ سَمَاعَهَ (4) ، قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنِ اَلرَّجُلِ یَکُونُ عِنْدَهُ شَیْءٌ یَتَبَلَّغُ بِهِ وَ عَلَیْهِ دَیْنٌ، أَیُطْعِمُهُ عِیَالَهُ حَتَّی یَأْتِیَهُ

ص: 288


1- عنه بحار الأنوار: 25/100 ح 26، و وسائل الشيعة : 166/17 ح 22261 قطعة منه، و البرهان في تفسير القرآن : 211/2 ح 2 .
2- عنه بحار الأنوار: 26/100 ح 27 ، و البرهان في تفسير القرآن : 212/2 ح 3.
3- عنه بحار الأنوار: 234/79 ح 10، و البرهان في تفسير القرآن : 212/2 ح 4 .
4- هو سماعة بن مهران الحضرمي الكوفي - بيّاع القزّ - روى عن أبی عبد اللّه علیه السلام و أبي الحسن موسى عليهما السلام . جامع الرواة للأردبيلي: 384/1.

98)- از اَسباط بن سالم روایت کرده است، که گفت:

در محضر امام صادق علیه السلام بودم که مردی وارد شد و اظهار داشت: مرا نسبت به فرمایش خداوند: «ای کسانی که ایمان آورده اید! اموال خود را در بین یک دیگر به باطل نخورید، مگر آن که تجارتی با رضایت خود تان باشد»، آگاه فرما.

حضرت فرمود: منظور قمار (و هر نوع برد و باختی) است.

اما در مورد فرمایش (دیگرِ) خداوند: «و خود را به کشتن ندهید»، (فرمود:) منظور این است که مرد مسلمانی به تنهایی بر مشرکین هجوم نیاورد و به خانه های ایشان وارد نشود تا کشته شود، که خداوند متعال از این کار و از این روش نهی کرده است.

99) - و در روایتی دیگر از ابو علی، به طور مرفوعه روایت کرده است، که گفت:

مردی (از مسلمانان) به تنهایی علیه مشرکین هجوم می آورد تا از آنان، افرادی را بکشد و یا خودش کشته شود، پس خداوند این آیه «و خود را به کشتن ندهید، همانا خداوند نسبت به شما مهربان می باشد» را نازل نمود.

100) - از اَسباط روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «ای کسانی که ایمان آورده اید! اموال خود را در بین یک دیگر به باطل نخورید»، سؤال کردم؟

فرمود: منظور قمار (و هر نوع برد و باختی) است.

101) - از سماعه روایت کرده است، که گفت:

از آن حضرت (امام صادق یا امام کاظم) علیهما السلام سؤال کردم: مردی، سرمایه ای دارد که با آن معاش خود و خانواده خویش را می گذراند و قرضی هم بر عهده اش است ، آیا موجودی خود را هزینۀ خوراک و مخارج خانواده اش کند و به انتظار گشایشی از طرف خداوند باشد تا قرض و بدهی خود را بپردازد؟ و یا (بدهی خود را بپردازد) و باز سرمایه ای برای مخارج خانواده خویش از این و آن - در این روزگار سخت و کسادی بازار - قرض بگیرد و یا از راه دریافت

ص: 289

اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی بِمَیْسَرَهٍ أَوْ یَقْضِیَ دَیْنَهُ أَوْ یَسْتَقْرِضُ عَلَی ظَهْرِهِ فِی خُبْثِ اَلزَّمَانِ وَ شِدَّهِ اَلْمَکَاسِبِ أَوْ یَقْبَلُ اَلصَّدَقَهَ وَ یَقْضِی بِمَا کَانَ عِنْدَهُ دَیْنَهُ؟

قَالَ: ﴿ یَقْضِی بِمَا کَانَ عِنْدَهُ دَیْنَهُ وَ یَقْبَلُ اَلصَّدَقَهَ وَ لاَ یَأْخُذُ أَمْوَالَ اَلنَّاسِ إِلاَّ وَ عِنْدَهُ وَفَاءٌ بِمَا یَأْخُذُ مِنْهُمْ أَوْ یُقْرِضُونَهُ إِلَی مَیْسَرَهٍ فَإِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ ءَامَنُوا لا تَأْکُلُوا أَمْوَلَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْبَطِلِ إِلاّ أَنْ تَکُونَ تِجارَهً عَنْ تَراضٍ مِنْکُمْ ﴾ فَلاَ یَسْتَقْرِضْ عَلَی ظَهْرِهِ إِلاَّ وَ عِنْدَهُ وَفَاءٌ وَ لَوْ طَافَ عَلَی أَبْوَابِ اَلنَّاسِ فَزَوِّدُوهُ بِاللُّقْمَهِ وَ اَللُّقْمَتَیْنِ وَ اَلتَّمْرَهِ وَ اَلتَّمْرَتَیْنِ إِلاَّ أَنْ یَکُونَ لَهُ وَلِیٌّ یَقْضِی دَیْنَهُ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ لَیْسَ مِنَّا مِنْ مَیِّتٍ یَمُوتُ إِلاَّ جَعَلَ اَللَّهُ لَهُ وَلِیّاً یَقُومُ فِی عِدَتِهِ وَ دَیْنِهِ. ﴾ (1)

948 / [102] - عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ قَالَ: حَدَّثَنِی اَلْحَسَنُ بْنُ زَیْدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ عَنِ اَلْجَبَائِرِ تَکُونُ عَلَی اَلْکَسِیرِ کَیْفَ یَتَوَضَّأُ صَاحِبُهَا؟ وَ کَیْفَ یَغْتَسِلُ إِذَا أَجْنَبَ ؟

قَالَ: ﴿ یُجْزِیهِ اَلْمَسِّ بِالْمَاءِ عَلَیْهَا فِی اَلْجَنَابَهِ وَ اَلْوُضُوءِ. ﴾

قُلْتُ: فَإِنْ کَانَ فِی بَرْدٍ یَخَافُ عَلَی نَفْسِهِ إِذَا أَفْرَغَ اَلْمَاءَ عَلَی جَسَدِهِ فَقَرَأَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ﴿ وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ إِنَّ اَللّهَ کانَ بِکُمْ رَحِیماً ﴾ . (2)

ص: 290


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 212/2 ح 5 ، و مستدرك الوسائل : 391/13 ح 15695 . الكافي : 95/5 ح 2 بإسناده عن سماعة، قال : قلت لأبی عبد اللّه علیه السلام بتفاوت يسير، و نحوه في لا يحضره الفقيه : 184/3 ح 3690، و تهذيب الأحكام: 185/18 ح 383، فيه بإسناده عن سلمة قال : قلت لأبی عبد اللّه علیه السلام عنهم وسائل الشيعة : 325/18 ح 23773، فقه القرآن : 380/1 نحو التهذيب.
2- عنه بحار الأنوار: 366/80 ح 7 ، و البرهان في تفسير القرآن : 212/2 ح 6 .

صدقه (و زکات) بدهی خود را بپردازد (و امرار معاش کند)؟

فرمود: تا مقداری که می تواند قرض خود را بپردازد، صدقه (و زکات) قبول کند و اموال مردم را نخورد، مگر آن که چیزی داشته باشد که جایگزین و پرداخت کند و یا آن که کسانی باشند که به او قرض و نسیه دهند تا در فرصت مناسب آن را پرداخت کند؛ زیرا خداوند متعال می فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده اید! اموال هم دیگر را به باطل میان خود نخورید، مگر آن که تجارت و با رضایت یک دیگر باشد». (و تا می تواند) قرض بر عهده اش نگیرد، مگر آن که چیزی داشته باشد که بتواند جایگزین کند؛ وگرنه اطراف (خانه ها و مغازه های) مردم بگردد و یکی دو لقمه و یا خرما (صدقه و زکات) بگیرد و امرار معاش کند، مگر این که سرپرستی داشته باشد که بعد از او بدهکاری هایش را بپردازد؛ همانا کسی از ما نیست که بمیرد، مگر آن که خداوند متعال کسی را ولیّ و سرپرست او قرار می دهد تا وعده ها و بدهکاری هایش را پرداخت کند.

102) - از اسحاق بن عبد اللّه بن محمّد بن علی بن الحسین به نقل از حسن بن زید، به نقل از پدرش روایت کرده است، که گفت:

امام على علیه السلام فرمود: از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم در مورد جبیره ها و پانسمانی که روی زخم ها قرار دارد، سؤال کردم که چگونه وضو بگیرد؟ و اگر جُنُب شود چگونه غسل (جنابت) کند؟

فرمود: کفایت می کند که با همان آب و رطوبت، روی آن جبیره و پانسمان را مسح کند و دست بکشد. عرض کردم: پس اگر در سرمایی قرار گرفته که اگر از آب (برای وضو یا غسل) استفاده کند بر جان خود می ترسد (چه کند؟).

پس رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم (این آیه شریفه) «و خود تان را به کشتن ندهید، که خداوند نسبت به شما مهربان است» را قرائت نمود.

ص: 291

949 / [103] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ ءَامَنُوا لا تَأْکُلُوا أَمْوَلَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْبَطِلِ ﴾ قَالَ:

﴿ نُهِیَ عَنِ اَلْقِمَارِ، وَ کَانَتْ قُرَیْشٌ تُقَامِرُ اَلرَّجُلَ بِأَهْلِهِ وَ مَالِهِ فَنَهَاهُمُ اَللَّهُ عَنْ ذَلِکَ وَ قَرَأَ قَوْلَهُ: ﴿ وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ إِنَّ اَللّهَ کانَ بِکُمْ رَحِیماً ﴾ قَالَ: کَانَ اَلْمُسْلِمُونَ یَدْخُلُونَ عَلَی عَدُوِّهِمْ فِی اَلْمَغَارَاتِ فَیَتَمَکَّنُ مِنْهُمْ عَدُوُّهُمْ فَیَقْتُلُهُمْ کَیْفَ شَاءَ، فَنَهَاهُمُ اَللَّهُ أَنْ یَدْخُلُوا عَلَیْهِمْ فِی اَلْمَغَارَاتِ. ﴾ (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ إِن تَجْتَنِبُوا كَبَآئِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُم مُدْخَلاً كَرِيمًا ﴾ ﴿ 31 ﴾

950 / [104] - عَنْ مُیَسِّرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

کُنْتُ أَنَا وَ عَلْقَمَهُ اَلْحَضْرَمِیُّ وَ أَبُو حَسَّانَ اَلْعِجْلِیُّ وَ عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ عَجْلاَنَ نَنْتَظِرُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَخَرَجَ عَلَیْنَا فَقَالَ: ﴿ مَرْحَباً وَ أَهْلاً وَ اَللَّهِ! إِنِّی لَأُحِبُّ رِیحَکُمْ وَ أَرْوَاحَکُمْ وَ إِنَّکُمْ لَعَلَی دِینِ اَللَّهِ ﴾ فَقَالَ عَلْقَمَهُ: فَمَنْ کَانَ عَلَی دِینِ اَللَّهِ تَشْهَدُ أَنَّهُ مِنْ أَهْلِ اَلْجَنَّهِ؟

قَالَ: فَمَکَثَ هُنَیْئَهً قَالَ نُورُوا أَنْفُسَکُمْ فَإِنْ لَمْ تَکُونُوا أَقْرَفْتُمُ كَبَآئِرَ فَأَنَا أَشْهَدُ قُلْنَا وَ مَا اَلْکَبَائِرُ؟

قَالَ: ﴿ هِیَ فِی کِتَابِ اَللَّهِ عَلَی سَبْعٍ ﴾ ، قُلْنَا: فَعُدَّهَا عَلَیْنَا جُعِلْنَا فِدَاک!

قَالَ: ﴿ اَلشِّرْکُ بِاللَّهِ اَلْعَظِیمِ، وَ أَکْلُ مَالِ اَلْیَتِیمِ، وَ أَکْلُ اَلرِّبَوا بَعْدَ اَلْبَیِّنَهِ،

ص: 292


1- عنه بحار الأنوار: 234/79 ح 11 و 26/100 ح 28 قطعتان منه، و وسائل الشيعة : 166/17 ح 22262 قطعة منه، و البرهان في تفسير القرآن : 212/2 ح 7.

103) - از محمّد بن علی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «ای کسانی که ایمان آورده اید! اموال هم دیگر را به باطل میان خود نخورید، مگر آن که تجارت و با رضایت یک دیگر باشد، فرمود: (خداوند) از انجام قمار نهی کرده است و (در گذشته، افراد) قریش با یک دیگر بر سر همسر و اموال خود قمار می کردند، پس خداوند آنان را از این کار نهی نموده است.

سپس (این) فرمایش خداوند را «و خود تان را به کشتن ندهید، که خداوند نسبت به شما مهربان است» قرائت نمود و فرمود: مسلمانان به طور ناگهانی و غافلگیرانه بر دشمنان هجوم می آوردند و دشمنان بر ایشان تسلّط پیدا می کردند و ایشان را به هر شکلی که بود می کشتند، پس خداوند ایشان را از هجوم بر دشمن به طور ناگهانی و غافلگیرانه نهی نموده است.

فرمایش خداوند متعال: اگر از آن گناهان کبیره ای که از (ارتکاب) آن ها نهی شده اید دوری و پرهیز کنید، خطا ها و لغزش های شما را می پوشانیم و شما را محترمانه وارد بهشت می نماییم. (31)

104) - از مُیّسر روایت کرده است، که گفت:

من با علقمه حضرمی و ابو حسّان عِجلی و عبد اللّه بن عَجلان منتظر ورود امام باقر علیه السلام بودیم، پس موقعی که وارد شد فرمود: آفرین بر شما، خوش آمدید! به خدا سوگند! من بو و رایحه و جان شما را دوست دارم، شما بر دین و آیین خدا هستید.

علقمه گفت: هر کسی که بر دین و آیین خدا باشد، آیا شهادت می دهید از اهل بهشت می باشد؟ راوی گوید: امام علیه السلام مختصری سکوت نمود و سپس فرمود: خود تان را با اعمال تان آزمایش و امتحان کنید، اگر مرتکب گناهان کبیره نشدید، من گواهی می دهم (که اهل بهشت می باشید).

عرض کردیم: گناهان کبیره کدامند؟ فرمود: در کتاب خدا هفت عدد می باشند.

ص: 293

وَ عُقُوقُ اَلْوَالِدَیْنِ، وَ اَلْفِرَارُ مِنَ اَلزَّحْفِ، وَ قَتْلُ اَلْمُؤْمِنِ، وَ قَذْفُ اَلْمُحْصَنَه. ﴾

قُلْنَا: مَا بِنَا أَحَدٌ أَصَابَ مِنْ هَذَا شَیْئاً؟ قَالَ: فَأَنْتُمْ إِذن. (1)

951 / [105] - عَنْ مُعَاذِ بْنِ کَثِیرٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، قَالَ:

﴿ یَا مُعَاذُ! اَلْکَبَائِرُ سَبْعٌ، فِینَا أُنْزِلَتْ، وَ مِنَّا اُسْتُحِقَّتْ ، وَ أَکْبَرُ اَلْکَبَائِرِ: اَلشِّرْکُ بِاللَّهِ، وَ قَتْلُ اَلنَّفْسِ اَلَّتِی حَرَّمَ اَللَّهُ، وَ عُقُوقُ اَلْوَالِدَیْنِ، وَ قَذْفُ اَلْمُحْصَنَاتِ، وَ أَکْلُ مَالِ اَلْیَتِیمِ، وَ اَلْفِرَارُ مِنَ اَلزَّحْفِ، وَ إِنْکَارُ حَقِّنَا أَهْلَ اَلْبَیْتِ. ﴾

﴿ فَأَمَّا اَلشِّرْکُ بِاللَّهِ فَإِنَّ اَللَّهَ قَالَ فِینَا مَا قَالَ، وَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ مَا قَالَ، فَکَذَّبُوا اَللَّهَ وَ کَذَّبُوا رَسُولَهُ. ﴾

﴿ وَ أَمَّا قَتْلُ اَلنَّفْسِ اَلَّتِی حَرَّمَ اَللَّهُ فَقَدْ قَتَلُوا اَلْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ عَلَیْهِما اَلسَّلاَمُ وَ أَصْحَابَهُ. ﴾

﴿ وَ أَمَّا عُقُوقُ اَلْوَالِدَیْنِ فَإِنَّ اَللَّهَ قَالَ فِی کِتَابِهِ : ﴿ اَلنَّبِیُّ أَوْلی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهَتُهُمْ ﴾ (2) وَ هُوَ أَبٌ لَهُمْ، فَقَدْ عَقُّوا رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فِی دِینِهِ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ. ﴾

﴿ وَ أَمَّا قَذْفُ اَلْمُحْصَنَاتِ فَقَدْ قَذَفُوا فَاطِمَهَ عَلَیْهَا اَلسَّلاَمُ عَلَی مَنَابِرِهِمْ. ﴾

﴿ وَ أَمَّا أَکْلُ مَالِ اَلْیَتِیمِ فَقَدْ ذَهَبُوا بِفَیْئِنَا فِی کِتَابِ اَللَّهِ . وَ أَمَّا اَلْفِرَارُ مِنَ اَلزَّحْفِ فَقَدْ أَعْطَوْا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ بَیْعَتَهُمْ غَیْرَ کَارِهِینَ،

ص: 294


1- عنه بحار الأنوار: 13/79 ح 18 و 28/88 و البرهان في تفسير القرآن : 215/2 ح 6 ، و مستدرك الوسائل : 354/11 ح 13240 ، و 355 ح 13243 باختصار. أعلام الدين: 455 (فصل في حسن الظنّ باللّه تعالى)، و البحار : 125/27 ح 113 عن كتاب فرج الكرب .
2- سورۀ الأحزاب : 6/33 .

گفتیم: خداوند ما را فدای شما گرداند! آن ها را برای ما بیان فرما.

فرمود: (اول) برای خداوند بزرگ شریک قرار دادن، (دوم) خوردن مال یتیم، (سوم) ربا خواری بعد از آن که روشن و آشکار گردد، (چهارم) عاق پدر و مادر قرار گرفتن، (پنجم) گریز و فرار از جنگ و جهاد، (ششم) کشتن مؤمن، (هفتم) تهمت و نسبت ناروا به زن های عفیف و پاک دامن.

گفتیم: هیچ کدام از ما مرتکب چنین اعمالی نشده ایم.

فرمود: بنا بر این شما (اهل بهشت) می باشید.

105) - از مُعاذ بن کثیر روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: ای معاذ! گناهان کبیره هفت تا است که درباره ما (اهل بیت رسالت) وارد شده و (مردم) از جهت ما مستحق (عقاب) می شوند:

بزرگ ترین کبیره ها، برای خداوند شریک قرار دادن، کشتن کسی که خداوند آن را حرام نموده، عاق پدر و مادر شدن، به زنان پاک دامن نسبت ناروا دادن، خوردن مال يتيم، از جبهۀ جنگ گریختن و انکار نمودن حقّ ما اهل بیت می باشد.

اما شرک به خداوند، پس در حقیقت آن چه خداوند درباره ما (اهل بیت رسالت) لازم بود، نازل نمود و رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم را نیز درباره ما تذکّرات لازم را بیان کرد، ولی (این مردم) آنان را تکذیب کردند و دروغ پنداشتند.

و اما آدم کشی که خداوند آن را حرام گردانده، پس این افراد امام حسین علیه السلام (و دیگر اهل بیت علیهم السلام) را با یاران (و فرزندان شان) کشتند.

و اما عاق پدر و مادر شدن، پس خدای عزّ و جلّ در کتاب خود (قرآن) فرمود: «پیغمبر نسبت به مؤمنین از خود شان سزاوار تر است و همسران پیغمبر مادران مؤمنین محسوب می شوند» با این وصف که پیامبر پدر مؤمنین است، مردم نسبت به فرزندان و اهل بیت رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم عاق آن حضرت قرار گرفتند.

و اما تهمت به زنان پاک دامن، پس همانا بر فراز منبر های خود، حضرت فاطمه علیها السلام را ناسزا گفتند و مورد افترا قرار دادند.

ص: 295

ثُمَّ فَرُّوا عَنْهُ وَ خَذَلُوهُ. وَ أَمَّا إِنْکَارُ حَقِّنَا فَهَذَا مِمَّا لاَ یَتَعَاجَمُونَ فِیهِ. ﴾ (1)

وَ فِی خَبَرٍ آخَرَ: وَ اَلتَّعَرُّبُ بَعْدَ اَلْهِجْرَهِ. (2)

952 / [106] - عَنْ أَبِی خَدِیجَهَ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ اَلْکَذِبُ عَلَی اَللَّهِ وَ عَلَی رَسُولِهِ وَ عَلَی اَلْأَوْصِیَاءِ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ مِنَ اَلْکَبَائِرِ. ﴾ (3)

953 / [107] - عَنِ اَلْعَبَّاسِ بْنِ هِلاَلٍ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ أَنَّهُ ذَکَرَ قَوْلَ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبآئِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ ﴾ ، (فقَالَ:) عِبَادَهَ اَلْأَوْثَانِ وَ شُرْبَ اَلْخَمْرِ وَ قَتْلَ اَلنَّفْسِ وَ عُقُوقَ اَلْوَالِدَیْنِ وَ قَذْفَ اَلْمُحْصَنَاتِ وَ اَلْفِرَارَ مِنَ اَلزَّحْفِ وَ أَکْلَ مَالِ اَلْیَتِیمِ. ﴾ (4)

ص: 296


1- عنه بحار الأنوار: 218/44 ح 5 قطعة منه، و 14/79 ح 19، و البرهان في تفسير القرآن : 215/2 ح 7 ، و مستدرك الوسائل : 355/11 ح 13244 باختصار. تفسير فرات الكوفي : 103 ح ،92 بإسناده عن معلّى بن خُنيس، قال : سمعت أبا عبد اللّه جعفر الصادق علیه السلام يقول : الكبائر .... من لا يحضره الفقيه : 561/3 ح 4931 ، بإسناده عن عبد الرحمن بن كثير ، عن أبی عبد اللّه علیه السلام قال : .... بتفاوت يسير، و نحوه الخصال : 3632 ح 56، و علل الشرائع : 474/2 1 (الباب 223)، المقنعة : 290 ( باب 38 - الزيادات) بتفاوت يسير، معدن الجواهر: 59 باختصار، المناقب لابن شهر آشوب : 251/4 عن الهداية لأبي جعفر بن بابويه .
2- انظر: تفسير القمّي : 136/1 ، الكافي : 276/2 ح 2 و 3، عنه وسائل الشيعة : 100/15 ح 20066 و 318 ح 20628، مشكاة الأنوار: 155 (الفصل الثالث عشر في اجتناب المحارم ).
3- عنه بحار الأنوار: 14/79 ذيل ح 19 و البرهان في تفسير القرآن : 216/2 ح 8، و مستدرك ، 216/2 ح 8، و مستدرك الوسائل : 92/9 ح 10311 ، و 356/11 ح 13247 . المحاسن: 118/1 ح 118 ح 127 ( 60 - عقاب الكذب على اللّه)، الكافي : 339/2 ح 5، من لا يحضره الفقيه : 568/3 4941 عنهما وسائل الشيعة : 327/15 ح 20652 .
4- عنه بحار الأنوار: 1479 ح 20 ، و البرهان في تفسير القرآن 216/2 ح 9 و مستدرك الوسائل : 355/11 ح 13245. ثواب الأعمال: 129 بتفاوت، عنه البحار : 12/79 ح 14.

و اما خوردن مال یتیم، پس همین افراد سهم خمس ما را که خداوند در کتابش برای ما قرار داده بود، از ما گرفتند.

و اما فرار از جبهۀ جهاد و جنگ، این افراد با کمال میل و بدون این که اجباری آنان شده باشد، با امیر المؤمنین علیه السلام بیعت کردند و سپس از اطراف او پراکنده شدند و او را خوار شمردند.

و اما انکار آن چه را که خداوند در حق ما نازل نموده، پس همین افراد حقّ ما را انکار کردند و این چیزی است که کسی در آن اختلافی ندارد، بلکه همگان قبول دارند که آنان حق ما را انکار نمودند.

هم چنین در روایتی دیگر: تعرّب بعد از هجرت، آمده است (یعنی بعد از مهاجرت به سرزمین اسلام، به کفر باز گردد).

106) - از ابو خدیجه روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: نسبت دروغ به خداوند متعال و به رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم و به اوصیاء و جانشینانش علیهم السلام ، از گناهان کبیره است.

107) - از عباس بن هلال روایت کرده است، که گفت:

امام رضا علیه السلام متذکّر فرمایش خداوند: «اگر کبیره های آن چنانه ای را که از آن نهی شده اید» شد (و فرمود): پرستش بّت ها، نوشیدن شراب (مست کننده)، کشتن افراد (به ناحق)، عاق پدر و مادر شدن، تهمت زدن و نسبت ناروا به زنان پاک دامن، فرار از جبهۀ جهاد و جنگ و خوردن مال یتیم (که همه این ها از کبائر هستند).

ص: 297

954 / [108] - وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی عَنْهُ : أَکْلُ مَالِ اَلْیَتِیمِ ظُلْماً وَ کُلُّ مَا أَوْجَبَ اَللَّهُ عَلَیْهِ اَلنَّارَ. (1)

955 / [109] - عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی عَنْهُ: ﴿ وَ إِنْکَارُ مَا أَنْزَلَ اَللَّهُ أَنْکَرُوا حَقَّنَا وَ جَحَدُونَا وَ هَذَا لاَ یَتَعَاجَمُ فِیهِ أحد. ﴾ (2)

956 / [110] - عَنْ سُلَیْمَانَ اَلْجَعْفَرِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ مَا تَقُولُ فِی أَعْمَالِ اَلسُّلْطَانِ فَقَالَ: ﴿ یَا سُلَیْمَانُ! اَلدُّخُولُ فِی أَعْمَالِهِمْ وَ اَلْعَوْنُ لَهُمْ وَ اَلسَّعْیُ فِی حَوَائِجِهِمْ، عَدِیلُ اَلْکُفْرِ، وَ اَلنَّظَرُ إِلَیْهِمْ عَلَی اَلْعَمْدِ مِنَ اَلْکَبَائِرِ اَلَّذِی یُسْتَحَقُّ بِهِ اَلنَّارُ. ﴾ (3)

957 / [111] - عَنِ اَلسَّکُونِیِّ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِم اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿ اَلسُّکْرُ مِنَ اَلْکَبَائِرِ وَ اَلْحَیْفُ فِی اَلْوَصِیَّهِ مِنَ اَلْکَبَائِرِ. ﴾ (4)

ص: 298


1- عنه بحار الأنوار: 15/79 ذيل ح 20، و البرهان في تفسير القرآن : 216/2 ح 10، و مستدرك الوسائل : 356/11 ذيل ح 13245 . الكافي : 277/2 ح 3 عنه وسائل الشيعة : 322/15 ح 20633.
2- عنه بحار الأنوار 15/79 ذيل ح 20، و البرهان في تفسير القرآن : 216/2 ح 11، و مستدرك الوسائل : 356/11 ذيل ح 13245 . تفسير فرات الكوفي : 102 ح 91 بتفصيل، و نحوه تهذيب الأحكام : 149/4 ح 39.
3- عنه بحار الأنوار : 37475 ح 25 و 15/79 ح 21 ، و وسائل الشيعة : 191/17 ح 22325 ، و البرهان في تفسير القرآن : 216/2 ح 12 ، و مستدرك الوسائل : 356/11 ح 13246.
4- عنه بحار الأنوار: 486/66 ح 16، و 15/79 ح 22 و 173 ح 18، و 99/103 ح 29، و وسائل الشيعة : 268/19 ح 24565، و البرهان في تفسير القرآن : 217/2 ح 13، و مستدرك الوسائل : 356/11 ح 13248، و 93/14 ح 16176، و 54/17 ح 20723 أشار إليه . قرب الإسناد : 30 (الطبع الحجرى)، عنه البحار : 4/79 3 ، و 196103 ح 15 و الجعفريات : 134 (الطبع الحجرى)، و عنه مستدرك الوسائل : 54/17 ح 20722، من لا يحضره الفقيه: 565/3 و 24/ 184 ح 5420. عنه وسائل الشيعة: 327/15 ح 20650، و 268/19 ح 24563، علل الشرائع: 567/2 ح 3 باب (369).

108) - و در روایتی دیگر آمده است: خوردن مال یتیم از روی ظلم و تجاوز و هر آن چه که خداوند بر آن وعدۀ عذاب و عقاب داده است.

109) - و نیز امام صادق علیه السلام در روایتی دیگر فرموده است:

و (از گناهان کبیره) انکار حق ما (اهل بیت رسالت) می باشد که خداوند نازل نموده است، (ولی) آن ها حق ما را انکار کردند و موقعیت ما را نپذیرفتند؛ و این نکته ای است که هیچ کسی بر آن اعتراضی و اختلافی ندارد.

110) - از سلیمان جعفری روایت کرده است، که گفت:

به امام رضا علیه السلام عرض کردم: نظر شما در مورد کار کردن در دیوان (خلفای بنی عباس) چیست؟

فرمود: ای سلیمان! همیاری، کمک و همکاری با آنان و تلاش و زحمت برای رفع مشکلات ایشان، مساوی با کفر می باشد و نگاه کردن بر آنان از روی توجّه، از گناهان کبیره ای است که مستحقّ عقاب می گردد.

111) - از سکونی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از پدر بزرگوارش، از امام علی علیه السلام حدیث نمود: نوشیدن و مصرف کردن مسکرات از گناهان کبیره است و ظلم در وصیت (که حق ورثه حیف و میل شود) از گناهان کبیره است.

ص: 299

958 / [112] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْفُضَیْلِ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبٰائِرَ مٰا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئٰاتِکُمْ ﴾ قَالَ:

﴿ مَنِ اِجْتَنَبَ اَلْکَبَائِرَ مَا أَوْعَدَ اَللَّهُ عَلَیْهِ اَلنَّارَ إِذَا کَانَ مُؤْمِناً کَفَّرَ اَللَّهُ عَنْهُ سَیِّئَاتِهِ. ﴾ (1)

959/ [113] - وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی آخِرِ مَا فَسَّرَ: ﴿ فَاتَّقُوا اَللَّهَ وَ لاَ تَجْتَرُوا. ﴾ (2)

960 / [114] - عَنْ کَثِیرٍ اَلنَّوَّاءِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنِ اَلْکَبَائِرِ قَالَ: ﴿ کُلُّ شَیْءٍ وَعَدَ اَللَّهُ عَلَیْهِ اَلنَّارَ. ﴾ (3)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ لَا تَتَمَنَّوْاْ مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ، بَعْضَكُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ لِلرّجَالِ نَصِيبٌ مِّمَّا اكْتَسَبُواْ وَ لِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِّمَّا اكْتَسَبْنَ وَ سْلُواْ اللّهَ مِن فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا ﴾ ﴿ 32 ﴾

ص: 300


1- عنه بحار الأنوار : 15/79 ح 23، و البرهان في تفسير القرآن : 217/2 ح 14، و مستدرك الوسائل : 354/11 ح 13241، و 356 ح 13249 . الكافي : 276/2 ح 2 عنه وسائل الشيعة : 318/15 ح 20628، مشكاة الأنوار: 155 ، (الفصل الثالث عشر في اجتناب المحارم)، عنه مستدرك الوسائل : 358/11 ح 13257 .
2- عنه بحار الأنوار 15/79 ذيل ح 23 ، و البرهان في تفسير القرآن : 217/2 ح 15، و مستدرك الوسائل : 357/11 ذیل ح 13249 .
3- عنه بحار الأنوار: 15/79 ح 24 ، و البرهان في تفسير القرآن : 217/2 ح 16، و مستدرك الوسائل : 357/11 ح 13250 . ثواب الأعمال: 130 ( ثواب من اجتنب الكبائر)، عنه وسائل الشيعة: 317/15 ح 20624، و البحار 13/79 ح 15.

112) - از محمّد بن فُضیل روایت کرده است، که گفت:

امام کاظم علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «اگر کبیره های آن چنانه ای را که از آن نهی شده اید ترک و رها کنید، لغزش ها خطا های شما را می پوشاند»، فرمود: کی از آن گناهانی که خداوند بر انجام آن ها وعدۀ عقاب داده، دوری نماید و مرتکب آن نشود، خداوند از سیّئات و لغزش های او چشم پوشی می کند.

113)- امام صادق علیه السلام در آخرین نکتۀ تفسیر (آیه) فرمود: پس (کنترل ابعاد مختلف امور زندگی را داشته باشید و) تقوای الهی را رعایت نمایید و (در برابر تخلفات و کار های ناشایست) جسور و بی باک نباشید.

114) - از کثیر النواء روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام مورد گناهان کبیره سؤال کردم؟

فرمود: هر گناهی است که خداوند بر انجام آن وعدۀ (عقاب و) آتش داده باشد.

فرمایش خداوند متعال: و برتری هایی را که خداوند برای بعضی از شما بر بعضی دیگر قرار داده است، آرزو نکنید! (این تفاوت های طبیعی و حقوقی، برای حفظ نظام زندگی شما لازم و بر طبق عدالت می باشد، ولی با این حال،) مردان از آن چه به دست می آورند، سهم و تصیبی خواهد داشت و زنان هم نصیبی دارند. و برای رفع تنگنا ها، از فضل خداوند طلب کنید! به درستی که او به هر چیزی دانا است. (32)

ص: 301

961 / [115] - عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی نَجْرَانَ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اَللّهُ بِهِ بَعْضَکُمْ عَلی بَعْضٍ ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ لاَ یَتَمَنَّی اَلرَّجُلُ اِمْرَأَهَ اَلرَّجُلِ وَ لاَ اِبْنَتَهُ وَ لَکِنْ یَتَمَنَّی مِثْلَهُمَا. ﴾ (1)

962 / [116] - عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ کَثِیرٍ رَفَعَ اَلْحَدِیثَ إِلَی اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ: ﴿ لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ : ﴿ وَ سْئَلُوا اَللّهَ مِنْ فَضْلِهِ ﴾ قَالَ: فَقَالَ أَصْحَابُ اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مَا هَذَا اَلْفَضْلُ؟ أَیُّکُمْ یَسْأَلُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَنْ ذَلِکَ ﴾ ؟

قَالَ: فَقَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ أَنَا أَسْأَلُهُ فَسَأَلَهُ عَنْ ذَلِکَ اَلْفَضْلِ مَا هُوَ؟

فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَی خَلَقَ خَلْقَهُ وَ قَسَّمَ لَهُمْ أَرْزَاقَهُمْ مِنْ حِلِّهَا، وَ عَرَضَ لَهُمْ بِالْحَرَامِ فَمَنِ اِنْتَهَکَ حَرَاماً نَقَصَ لَهُ مِنَ اَلْحَلاَلِ بِقَدْرِ مَا اِنْتَهَکَ مِنَ اَلْحَرَامِ وَ حُوسِبَ بِهِ. ﴾ (2)

963 / [117] -عَنِ اِبْنِ اَلْهُذَیْلِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ إِنَّ اَللَّهَ قَسَّمَ اَلْأَرْزَاقَ بَیْنَ عِبَادِهِ وَ أَفْضَلَ فَضْلاً کَثِیراً لَمْ یُقَسِّمْهُ بَیْنَ أَحَدٍ قَالَ اَللَّهُ ﴿ وَ سْئَلُوا اَللّهَ مِنْ فَضْلِهِ ﴾ . ﴾ (3)

964 / [118] - عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَبِی اَلْبِلاَدِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: ﴿ لَیْسَ مِنْ نَفْسٍ إِلاَّ وَ قَدْ فَرَضَ اَللَّهُ لَهَا رِزْقَهَا حَلاَلاً یَأْتِیهَا فِی عَافِیَهٍ وَ عَرَضَ لَهَا

ص: 302


1- عنه بحار الأنوار : 255/73 ح 24 ، و 325/93 ح 5 ، و وسائل الشيعة : 242/12 ح 16203 ، و البرهان في تفسير القرآن : 218/2 ح 2 .
2- عنه بحار الأنوار : 146/5 ح 3 و البرهان في تفسير القرآن : 218/2 ح 3، و مستدرك الوسائل : 30/13 ح 14653 .
3- عنه بحار الأنوار : 147/5 ح 6، و البرهان في تفسير القرآن : 218/2 ح 4، و مستدرك الوسائل : 251/5 ح 5805 .

115) - از عبد الرحمان بن ابی نجران روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و چیزی را که خداوند، بعضی از شما را به وسیله آن فضیلت داده است، آرزو نکنید»، سؤال کردم؟

فرمود: مرد نباید آرزوی (داشتن) همسر مردی دیگر و یا دخترش را داشته باشد، ولی می تواند مانند آن ها را آرزو کند.

116) - از اسماعیل بن کثیر، به طور مرفوعه از پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم روایت کرده است، که گفت:

موقعی که آیه «خداوند را از فضل او سؤال و درخواست نمایید» نازل شد، اصحاب رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم (با یک دیگر) :گفتند منظور از این فضل چیست؟ چه کسی این مطلب را از آن حضرت سؤال می کند؟

علی بن ابی طالب علیه السلام فرمود: من سؤال می کنم، سپس از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم سؤال کرد: منظور از این فضل چیست؟

رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم فرمود: همانا خداوند، مخلوقات خود را آفرید و ارزاق هر کدام را از راه حلال برای شان معیّن نمود و از جهت دیگر راه حرام را نیز برایش گشود؛ پس اگر کسی از حرام بهره گرفت به همان مقدار از سهمیه حلالش می کاهد و مؤاخذه هم می شود.

117) - از ابن هُذَيل روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا خداوند، ارزاق بندگان را سهمیه بندی نموده است، ولی (خوبی و) فضل بسیاری باقی مانده که برای هیچ کس آن را تعیین نکرده، بلکه فرموده است: «و خداوند را از فضل او سؤال و درخواست نمایید».

118) - از ابراهیم بن ابی البلاد، به نقل از پدرش، روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: هیچ موجودی نیست، مگر آن که خداوند روزی او را از راه حلال، در حالت عافیت و تندرستی تأمین می نماید و از جهت دیگر راه حرام را

ص: 303

بِالْحَرَامِ مِنْ وَجْهٍ آخَرَ، فَإِنْ هِیَ تَنَاوَلَتْ مِنَ اَلْحَرَامِ شَیْئاً قَاصَّهَا بِهِ مِنَ اَلْحَلاَلِ اَلَّذِی فَرَضَ اَللَّهُ لَهَا، وَ عِنْدَ اَللَّهِ سِوَاهُمَا فَضْلٌ کَثِیرٌ. ﴾ (1)

965 / [119] - عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ! إِنَّهُمْ یَقُولُونَ إِنَّ اَلنَّوْمَ بَعْدَ اَلْفَجْرِ مَکْرُوهٌ لِأَنَّ اَلْأَرْزَاقَ تُقَسَّمُ فِی ذَلِکَ اَلْوَقْتِ.

فَقَالَ: ﴿ اَلْأَرْزَاقُ مَوْظُوفَهٌ مَقْسُومَهٌ وَ لِلَّهِ فَضْلٌ یَقْسِمُهُ مِنْ طُلُوعِ اَلْفَجْرِ إِلَی طُلُوعِ اَلشَّمْسِ، وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ: ﴿ وَ سْئَلُوا اَللّهَ مِنْ فَضْلِهِ ﴾ ثُمَّ قَالَ: وَ ذِکْرُ اَللَّهِ بَعْدَ طُلُوعِ اَلْفَجْرِ أَبْلَغُ فِی طَلَبِ اَلرِّزْقِ مِنَ اَلضَّرْبِ فِی اَلْأَرْضِ. ﴾ (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ لِكُلِّ جَعَلْنَا مَوَلِى مِمَّا تَركَ الْوَلِدَانِ وَ الأقْرَبُونَ وَ الَّذِينَ عَقَدَتْ أَبْمَنكُمْ فَتَاتُوهُمْ نَصِيبَهُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدًا ﴿ 33 ﴾ الرّجَالُ قَوَّمُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَ بِمَآ أَنفَقُوا مِنْ أَمْوَلِهِمْ فَالصلِحتُ قنِتتٌ حَفِظَتْ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَ أَلَّتِى تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلاً إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا ﴾ ﴿ 34 ﴾

ص: 304


1- عنه بحار بحار انوار: 147/5 ح 7، و البرهان في تفسير القرآن: 218/2 ح 5 و مستدرك الوسائل: 30/13 ح 14654. الكافي : 80/5 ح 2، عنه وسائل الشيعة . 45/17 ح 21940، بحار الأنور: 11/103 ح 49 عن مجموعة الشيخ الجُباعي، و نحوه مستدرك الوسائل 31/13 ح 14656.
2- عنه بحار الأنوار : 147/5 ح 7، 222/85 ح 11، و البرهان في تفسير القرآن: 219/2 ح 6، و مستدرك الوسائل : 57/5 ح 5355 و 200 ح 5689.

نیز برایش می گشاید؛ پس اگر از اگر از حرام بهره گرفت، خداوند به همان مقدار از سهمیه حلالش می کاهد و در پیشگاه خداوند غیر از آن دو فضل بسیاری است.

119) - از حسین بن مسلم رویت کرده است: که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم: فدایت گردم! آنان (اهل سنّت ) می گویند: خواب بعد از طلوع فجر مکروه است؛ زیرا که ارزاق در آن زمان تقسیم و سهمیه بندی می شود، (آیا صحیح است)؟

فرمود: ارزاق، معیّن و سهمیه بندی شده است، ولی خدوند دارای فضل و کرمی است که آن را ما بین طلوع فجر و طلوع خورشید توزیع می نماید، هم چنان که می فرماید: «و خداوند را از فضل او سؤال و درخواست نمایید».

سپس افزود: و ذکر و تسبیح خداوند بعد از طلوع فجر رسا تر از زحمت و تلاش در جهت بدست آوردن روزی در اطراف زمین می باشد.

فرمایش خداوند متعال: و برای هر کسی، وارثانی قرار دادیم، که از میراث پدر و مادر و نزدیکان ارث نبرند و کسانی که با آن ها عهد و پیمان بسته اید. نصیب شان را بپردازید! خداوند بر هر چیزی شاهد و ناظر است (33) مردان سرپرست و نگهبان زنان هستند، به خاطر برتری هایی که خداوند (از نظر نظام اجتماع) برای بعضی نسبت به بعضی دیگر قرار داده است و به خاطر انفاق هایی که از اموال شان (نسبت به زنان) انجام می دهند. زنان صالح، زنانی هستند که متواضع و تسلیم می باشند، که در غیاب (همسر خود) اسرار و حقوق او را، در مقابل حقوقی که خدا برای آنان قرار داده حفظ کنند و آن دسته از زن هایی را که از سرکشی و مخالفت شان بیم دارید، پند و اندرز دهید! (اگر مؤثر واقع نشد،) در بستر از آن ها دوری نمایید! و (اگر هیچ راهی جز شدت عمل نبود) آن ها را تنبیه کنید! اگر از شما پیروی کردند، دیگر برای تعدّی و تجاوز بر آن ها بهانه جویی نکنید! به درستی که خداوند بلند مرتبه و یزرگ است. (34)

ص: 305

966 / [120] - عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ قَالَ:

کَتَبْتُ إِلَی اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ وَ لِکُلٍّ جَعَلْنا مَوَلِیَ مِمّا تَرَکَ اَلْوَلِدانِ وَ اَلْأَقْرَبُونَ وَ اَلَّذِینَ عَقَدَتْ أَیْمَنُکُمْ ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ إِنَّمَا عَنَی بِذَلِکَ اَلْأَئِمَّهَ بِهِمْ عَقَدَ اَللَّهُ أَیْمَانَکُمْ. ﴾ (1)

967/ [121] - عَنِ اِبْنِ مُسْلِمٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ:

﴿ قَضَی أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی اِمْرَأَهٍ تَزَوَّجَهَا رَجُلٌ وَ شَرَطَ عَلَیْهَا وَ عَلَی أَهْلِهَا، إِنْ تَزَوَّجَ عَلَیْهَا اِمْرَأَهً وَ هَجَرَهَا، أَوْ أَتَی عَلَیْهَا سُرِّیَّهً، فَإِنَّهَا طَالِقٌ، فَقَالَ: شَرْطُ اَللَّهِ قَبْلَ شَرْطِکُمْ، إِنْ شَاءَ وَفَی بِشَرْطِهِ، وَ إِنْ شَاءَ أَمْسَکَ اِمْرَأَتَهُ وَ نَکَحَ عَلَیْهَا وَ تَسَرَّی عَلَیْهَا، وَ هَجَرَهَا إِنْ أَتَتْ سَبِیلَ ذَلِکَ، قَالَ اَللَّهُ فِی کِتَابِهِ : ﴿ فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ اَلنِّساءِ مَثْنی وَ ثُلَثَ وَ رُبعَ ﴾ (2) ، وَ قَالَ: أُحِلَّ لَکُمْ ﴿ مَا مَلَکَتْ أَیْمَنُکُمْ ﴾ (3) وَ قَالَ: ﴿ وَ اَلَّتِی تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اُهْجُرُوهُنَّ فِی اَلْمَضاجِعِ وَ اِضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَکُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَیْهِنَّ سَبِیلاً إِنَّ اَللّهَ کانَ عَلِیًّا کَبِیراً ﴾ - الآية - ﴾ (4)

ص: 306


1- عنه بحار الأنوار: 364/104 ح 4، و البرهان في تفسير القرآن : 219/2 ح 2 . الكافي : 216/1 ح 1 ، عنه وسائل الشيعة : 247/26 ح 32931 تأويل الآيات الظاهرة : 134 (سورة النساء) .
2- سورۀ النساء : 3/4.
3- سورۀ النساء : 24/4
4- عنه بحار الأنوار: 68/104 ح 1 ، و وسائل الشيعة : 277/21 ح 27083 ، و البرهان في تفسير القرآن : 223/22 ح 6 ، و مستدرك الوسائل : 85/15 ح 17610 .

120) - از حسن بن محبوب روایت کرده است، که گفت:

نامه ای به امام رضا علیه السلام نوشتم و در آن از فرمایش خداوند: «و برای هر کسی وارثانی قرار دادیم، از آن چیز هایی که فرزندان خویشاوندان و هم پیمانان ترک کرده و باقی گذارده اند»، سؤال کردم؟

فرمود: منظور امامان (اهل بیت رسالت علیهم السلام) هستند که خداوند از شما برای آن ها عهد و پیمان گرفته است.

121) - از (محمّد) ابن مسلم روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: امیر المؤمنین علیه السلام در مورد زنی که با مردی ازدواج کرده

اللّه و شوهرش با او و خانواده اش شرط نمود که اگر زن دیگری بگیرد و از این (زن فعلى) جدا شود و یا اگر کنیزی به خانه آورد؛ این زن طلاق داده شده می باشد.

(حضرت در ادامه) فرمود: شرط خداوند مقدۀم بر شرط ایشان است (این شرط مشروعیّتی ندارد) اگر مایل باشد به شرط خود وفا می کند، اگر هم خواست می تواند همسر خود را نگه دارد و همسر دیگری را نیز بگیرد و یا کنیزی را بیاورد و اگر همسرش مطیع نباشد می تواند از او دوری کند؛ زیرا خداوند در کتاب خود فرموده است: «پس آن چه از زنان را که مورد علاقه (مشروع تان) بود، می توانید نکاح نمایید: دوتا و سه تا و چهار تا».

و (خداوند) فرموده است: برای شما حلال می باشد که «هر تعدادی از کنیزان را دل خواه شماست، بگیرید» و (نیز) فرموده: «و هنگامی که از مخالفت و نافرمانی آنان ترس دارید، آنان را موعظه کنید، (اگر موثر نبود) از خواب گاه و رخت خواب آنان دوری نمایید، (اگر باز هم اثری نداشت) آنان را کتک بزنید (و به وسیله کتک، تنبیه شان کنید) پس اگر مطیع شما شدند، حق هیچ گونه ستمی بر آنان ندارید، همانا خداوند بزرگوار و عظیم الشأن می باشد».

ص: 307

968/ [122] - عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ إِذَا نَشَزَتِ اَلْمَرْأَهُ عَلَی اَلرَّجُلِ فَهِیَ اَلْخُلْعَهُ، فَلْیَأْخُذْ مِنْهَا مَا قَدَرَتْ عَلَیْهِ، وَ إِذَا نَشَزَ اَلرَّجُلُ مَعَ نُشُوزِ اَلْمَرْأَهِ فَهُوَ اَلشِّقَاقُ. ﴾ (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُوا حَكَمًا مِّنْ أَهْلِمِي وَ حَكَمًا مِنْ أَهْلِهَا إِن يُرِيدَاً إِصْلَحًا يُوَفِّق اللّهُ بَيْنَهُمَا إِنَّ اللّه كان عليمًا خيرًا ﴾ ﴿ 35 ﴾

968/ [123] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿ فَابْعَثُوا حَکَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَکَماً مِنْ أَهْلِها ﴾؟

قَالَ: ﴿ لَیْسَ لِلْمُصْلِحِینَ أَنْ یُفَرِّقَا حَتَّی یَسْتَأْمِرَا. ﴾ (2)

970 / [124] - عَنْ زَیْدٍ اَلشَّحَّامِ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ فَابْعَثُوا حَکَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَکَماً مِنْ أَهْلِها ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ لَیْسَ لِلْحَکَمَیْنِ أَنْ یُفَرِّقَا حَتَّی یَسْتَأْمِرَا اَلرَّجُلَ وَ اَلْمَرْأَهَ. ﴾ (3)

ص: 308


1- عنه بحار الأنوار 59/104 ح 9. و وسائل السبعة 351026 ح 27269 و البرهان في تفسير القرآن : 223/2 ح 7.
2- عنه بحار الأنوار 290104 ح 10. و وسائل الشيعة : 353.21 ح 27275، و البرهان في تفسير القرآن: 2 /223 ح 8. الكافي : 14706 ح 5 باسناده عن محمّد بن مسلح، عن أحدهما علیهم السلام بتفاوت یسیر.
3- عنه بحار الأنوار. 59/104 ح 11، و وسائل الشبعة 353/21 ح 27276. و البرهان في تفسیر القرآن : 223/2 ح 9. دعالم الإسلام : 271/2 ح 1019 فيه : عن أبي جعفر محمّد بن علي و أبي العبد اللّه علیهما السلام، عنه مستدرك الوسائل 107/15 ح 17677.

122 - از زراره روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: اگر زن ناشزه شود (و در مسایل زناشویی، مطیع شوهر نباشد) در خُلع و جدایی قرار می گیرد، پس شوهر می تواند هر چه در توانش بود برای طلاق از او بگیرد.

اما اگر مرد ناشزه شد (و تمایلات جنسی همسرش را بر آورده نکرد) در حکم شِقاق قرار می گیرد و ناسازگاری از جانب شوهر می باشد.

فرمایش خداوند متعال: و اگر از جدایی و شکاف میان آن دو (همسر) بیم داشته باشید، یک داور از خانوادۀ شوهر و یک داور از خانوادۀ زن، انتخاب کنید، پس اگر هر دو تصمیم به اصلاح داشته باشند، خداوند به توافق آن ها کمک می کند؛ زیرا خداوند، (به نیت همه) دانا و آگاه است. (35)

123) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام دربارۀ فرمایش خدای عزّ و جلّ: «پس حکمی از اهل مرد و حکمی از اهل زن بفرستید»، سؤال کردم؟

فرمود: هیچ یک از دو حاکمِ میانجی گر، حق ندارند (برای بررس بین زن و شوهر) جدایی بیندازند، مگر با مشورت و اجازه خود شان.

124) - از زید شحّام روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خدای عزّوجلّ: «پس حاکمی از اهل مرد و حاکمی از اهل زن بفرستید»، فرمود: هیچ یک از دو حاکم حق ندارند (برای تحقیق و بررسی) بین زن و شوهر، تفرقه و جدایی بیندازند، مگر با مشورت خود زن و شوهر.

ص: 309

971 / [125] - وَ فِی خَبَرٍ آخَرَ عَنِ اَلْحَلَبِیِّ ، عَنْهُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

﴿ وَ یَشْتَرِطُ عَلَیْهِمَا إِنْ شَاءَا جَمَعَا، وَ إِنْ شَاءَ فَرَّقَا، فَإِنْ جَمَعَا فَجَائِزٌ، وَ إِنْ فَرَّقَا فَجَائِزٌ. ﴾ (1)

972 / [126] - وَ فِی رِوَایَهِ فَضَالَهَ : فَإِنْ رَضِیَا وَ قَلَّدَاهُمَا اَلْفُرْقَهَ فَفَرَّقَا فَهُوَ جَائِزٌ. (2)

973 / [127] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِیرِینَ، عَنْ عَبِیدَهَ قَالَ:

أَتَی عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ رَجُلٌ وَ اِمْرَأَهٌ، مَعَ کُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا فِئَامٌ مِنَ اَلنَّاسِ، فَقَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ اِبْعَثُوا حَکَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَکَماً مِنْ أَهْلِها، ثُمَّ قَالَ لِلْحَکَمَیْنِ: هَلْ تَدْرِیَانِ مَا عَلَیْکُمَا؟ عَلَیْکُمَا إِنْ رَأَیْتُمَا أَنْ یُجْمَعَا جَمَعْتُمَا وَ إِنْ رَأَیْتُمَا أَنْ یُفَرَّقَا فَرَّقْتُمَا. ﴾

فَقَالَتِ اَلْمَرْأَهُ: رَضِیتُ بِکِتَابِ اَللَّهِ عَلَیَّ وَ لِی فَقَالَ اَلرَّجُلُ: أَمَّا فِی اَلْفُرْقَهِ فَلا.

فَقَالَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ مَا تَبْرَحُ حَتَّی تُقِرَّ بِمَا أَقَرَّتْ بِهِ. ﴾ (3)

ص: 310


1- عنه بحار الأنوار: 59/104 ح 12، و وسائل الشيعة : 354/21 ح 27277 ، و البرهان في تفسير القرآن : 224/2 ح 10 . الكافي : 146/6 ح 2، بإسناده عن الحلبي، عن أبی عبد اللّه علیه السلام بتفاوت، و نحوه من لا يحضره الفقيه : 521/3 ح 4817 ، و تهذيب الأحكام : 103/8 ح 29 عنهم وسائل الشيعة : 348/21 ح 27263.
2- عنه بحار الأنوار: 59/104 ح 13 ، و وسائل الشيعة : 354/21 ح 27278 ، و البرهان في 27278 تفسير القرآن : 224/2 ح 11 . تفسير القمّي : 137/12 بتفاوت يسير، عنه البحار : 56/104 ، دعائم الإسلام : 271/2 ح 101 ، عنه مستدرك الوسائل : 107/15 ح 17678.
3- عنه بحار الأنوار: 59/104 ح 14، و وسائل الشيعة : 354/21 ح 27279 ، و البرهان في تفسير القرآن : 224/2 ح 12 .

125) - و در روایتی دیگر از حلبی روایت کرده است، که گفت:

(امام صادق) علیه السلام فرمود: بر آن ها شرط می کنند که اگر خواستید (زندگی ما در) یک جا وگرنه جدای از یک دیگر حاصل شود، پس در این صورت اگر در یک جا صلاح بدانند و یا بین ایشان جدایی بیندازند، جایز می باشد.

126) - و در روایتی دیگر از فَضاله روایت کرده است، که گفت:

پس اگر (زن و شوهر) راضی شدند و هر دو نفر(چگونگی اجرای برنامه را) به حاکم ها واگذار نمودند، سپس چنان چه (حاکم ها تشخیص دادند و) بین ایشان جدایی انداختند، جایز است.

127) - از محمّد بن سیرین به نقل از عُبیده روایت کرده است، که گفت:

دو نفر مرد و زن نزد امام علی علیه السلام آمدند و همراه هر کدام جمعیتی از مردم حضور داشتند، امام علی علیه السلام فرمود: از طرف هر کدام - مرد و زن - حاکم و نماینده ای انتخاب و معرفی کنید، سپس به هر دو حاکم فرمود: آیا می دانید وظیفه شما چیست؟ اگر صلاح دانستید که (زن و مرد) در یک جا جمع شوند، باید بپذیرند و اگر صلاح دانستید که باید از یک دیگر جدا باشند، نیز باید بپذیرند.

زن اظهار داشت: من به (حکم) کتاب خدا - چه بر ضرر و یا به نفع من باشد - راضی هستم و قول دارم، ولی مرد اظهار داشت: و من جدایی از یک دیگر را نمی پذیرم.

امام علی علیه السلام فرمود: از این جا نمی روی مگر آن که آن چه را زن اقرار نمود، تو باید نیز اقرار کنی.

ص: 311

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ اعْبُدُوا اللّهَ وَ لَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَ بِالْوَلِدَيْن إِحْسَنا وَ بِذِي الْقُرْبَى وَ الْيَتَمَى وَ الْمَسْكِينِ وَ الْجَار ذِي الْقُرْبَى وَ الْجَارِ الْجُنُبِ وَ الصَّاحِبِ بِالْجَنبِ وَ ابْن السَّبِيلِ وَ مَا مَلَكَتْ أَيْمَنُكُمْ إِنَّ اللّهَ لَا يُحِبُّ مَن كَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا ﴾ ﴿ 36 ﴾

974 / [128]- عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَحَدُ اَلْوَالِدَیْنِ وَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ اَلْآخَرُ، فَقُلْتُ: أَیْنَ مَوْضِعُ ذَلِکَ فِی کِتَابِ اَللَّهِ ﴾ ؟

قَالَ: اِقْرَأْ ﴿ اُعْبُدُوا اَللّهَ وَ لا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً وَ بِالْوَلِدَیْنِ إِحْساناً ﴾ . (1)

975 / [129]- عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ وَ بِالْوَلِدَیْنِ إِحْساناً ﴾ ، قَالَ: ﴿ إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَحَدُ اَلْوَالِدَیْنِ، وَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ اَلْآخَرُ». وَ ذَکَرَ أَنَّهَا اَلْآیَهُ اَلَّتِی فِی اَلنِّسَاءِ. ﴾ (2)

976 / [130]- عَنْ أَبِی صَالِحٍ، عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ وَ اَلْجارِ ذِی اَلْقُرْبی ﴾ ، قَالَ ذُو اَلْقُرْبَی ﴿ وَ اَلْجارِ اَلْجُنُبِ ﴾ قَالَ: اَلَّذِی لَیْسَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ قَرَابَهٌ ﴿ وَ اَلصّاحِبِ بِالْجَنْبِ ﴾ قَالَ: اَلصَّاحِبُ فِی اَلسَّفَرِ. (3)

ص: 312


1- عنه بحار بحار الأنوار: 8/36 ح 8 و البرهان في تفسير القرآن : 224/2 ح 1. تفسير فرات الكوفي: 104 ح 96، عنه البحار، 13/36 ح 1 ، خصائص الأئمّة علیهم السلام: 70 بتفاوت یسیر.
2- عنه بحار الأنوار : 8/36 ح 9 و البرهان في تفسير القرآن : 224/2 ح 2.
3- عنه بحار الأنوار: 160/74 ح 18 و البرهان في تفسير القرآن : 226/2 ح 8.

فرمایش خداوند متعال: و خدا را عبادت و ستایش کنید و هیچ چیز را همتای او قرار ندهید و به پدر و مادر نیکی کنید، هم چنین به خویشاوندان، یتیمان، مسکینان، همسایۀ نزدیک، همسایه دور، دوست و هم نشین، واماندگان در سفر و برده هایی که مالک آن ها هستید، احسان نمایید؛ زیرا خداوند کسی را که متکبر و فخر فروش باشد (و از ادای حقوق دیگران امتناع ورزد)، دوست نمی دارد. (36)

128) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم یکی از دو والدّین و امام علی علیه السلام نفر دوم می باشند.

عرض کردم: این فرمایش شما در کجای کتاب خداوند می باشد؟

فرمود: (این آیه را) «خداوند را عبادت کنید و به او شرک نیاورید و به والدین خود احسان نماییده» بخوان.

129)- از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: یکی از دو والدین رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم می باشد و دیگری امام علی علیه السلام است و سپس آیه (قبلی) را که در سورۀ نساء است، تلاوت نمود.

130) - از ابو صالح روایت کرده است، که گفت:

ابن عباس دربارۀ فرمایش خداوند: «و همسایه نزدیک»، گفته است: منظور خویشاوندان هستند، «و همسایگان دور»، گفته است: منظور کسی است که بین تو و او خویشاوندی نباشد.

و درباره فرمایش خداوند: «و دوست دور» گفته است: منظور رقیق و هم دم در مسافرت می باشد.

ص: 313

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِن كُلّ أُمَّةِ، بِشَهِيدٍ وَ جِئْنَا بِكَ عَلَى هَؤُلآء شَهِيدًا ﴾ ﴿ 41 ﴾

977 / [131]- عَنْ أَبِی بَصِیرٍ ، قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ فَکَیْفَ إِذا جِئْنا مِنْ کُلِّ أُمَّهٍ بِشَهِیدٍ وَ جِئْنا بِکَ عَلی هَؤُلآء شَهِیداً ﴾ (1) ؟

قَالَ: ﴿ یَأْتِی اَلنَّبِیَّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ مِنْ کُلِّ أُمَّهٍ بِشَهِیدٍ، بِوَصِیِّ نَبِیِّهَا، وَ أُوتِیَ بِکَ یَا عَلِیُّ! شَهِیداً [شاهداً] عَلَی أُمَّتِی یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ. ﴾ (2)

978 / [132]- عَنْ أَبِی مُعَمَّرٍ اَلسَّعْدِیِّ ، قَالَ:

قَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی صِفَهِ یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ : ﴿ یَجْتَمِعُونَ فِی مَوْطِنٍ یُسْتَنْطَقُ فِیهِ جَمِیعُ اَلْخَلْقِ، فَلاَ یَتَکَلَّمُ أَحَدٌ إِلاّ مَنْ أَذِنَ لَهُ اَلرَّحْمنُ وَ قالَ صَواباً، فَتُقَامُ اَلرُّسُلُ فَتُسْأَلُ، فَذَلِکَ قَوْلُهُ لِمُحَمَّدٍ صُلِّيَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ : ﴿ فَکَیْفَ إِذا جِئْنا مِنْ کُلِّ أُمَّهٍ بِشَهِیدٍ وَ جِئْنا بِکَ عَلی هؤُلآءِ شَهِیداً ﴾ وَ هُوَ اَلشَّهِیدُ عَلَی اَلشُّهَدَاءِ، وَ اَلشُّهَدَاءُ هُمُ اَلرُّسُلُ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ. ﴾ (3)

979 / [133]- عَنْ مَسْعَدَهَ بْنِ صَدَقَهَ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ جَدِّهِ عَلَیْهِم اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿ قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی خُطْبَتِهِ یَصِفُ هَوْلَ یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ : خَتَمَ عَلَی اَلْأَفْوَاهِ فَلاَ تَکَلَّمُ، فَتَکَلَّمَتِ اَلْأَیْدِی وَ شَهِدَتِ اَلْأَرْجُلُ وَ نَطَقَتِ اَلْجُلُودُ بِمَا عَمِلُوا، فَلا یَکْتُمُونَ اَللّهَ حَدِیثاً. ﴾ (4)

ص: 314


1- العبارة في النسخة الحجرية و المطبوعة هكذا: «يَوْمَ نَأْتِي مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلَيَّ هؤُلاءِ شَهِيداً» ، و هو اشتباه.
2- عنه البرهان في تفسير القرآن: 177/2 ح 3.
3- عنه بحار الأنوار: 313/7 ح 5 و البرهان في تفسير القرآن : 227/3 ح 4.
4- عنه بحار الأنوار 313/7 ح 6، و البرهان في تفسير القرآن: 227/2 ح 2، و نو الثقلین: 391/4 ح 74.

فرمایش خداوند متعال: بس حال آن ها چگونه است در آن روزی که از هر امتی، شاهد و گواهی (بر اعمال شان) می آوریم و تو را (ای پیامبر!) نیز بر آنان گواه خواهیم آورد؟ (41)

131) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام پیرامون فرمایش خداوند: «پس چگونه است هنگامی که از هر امّت و گروهی شاهدی بیاوریم و تو را شاهد بر ایشان قرار دهیم»، سؤال کردم؟

فرمود: پیامبر خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم روز قیامت از هر امّتی، یک نفر را به عنوان گواه که همان وصیّ و جانشین پیامبر همان امّت است، می آورد، هم چنین تو - ای علی - روز قیامت به عنوان گواه بر این امّت احضار می شوی.

132) - از ابو مَعمَر سعدی روایت کرده است، که گفت:

امام علی علیه السلام در بیان اوصاف روز قیامت، چنین فرمود: (بندگان) همگی در یک محل جمع می شوند که هر یک بتواند سخن بگوید، ولی کسی سخن نمی گوید مگر کسی که خدای رحمان به او اجازه دهد و او هم حقایق را بیان نماید، پس پیامبران برخیزند و مورد سؤال قرار گیرند؛ که همان فرمایش خداوند به حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم است: «پس چگونه است هنگامی که از هر امّت و گروهی شاهدی بیاوریم و تو را شاهد بر ایشان قرار دهیم»؟ که آن حضرت بر تمامی شاهدان، گواه می باشد و شاهدان همان پیامبران علیهم السلام هستند.

133) - از مَسعدة بن صدقه روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از جدّ بزرگوارش علیه السلام، فرمود: امير المؤمنين علیه السلام ضمن خطبه ای در توصیف وحشت روز قیامت فرموده است: بر دهان های (افراد) مُهر زده می شود که (قدرت سخن گفتن ندارند و) سخن نمی گویند، پس دست ها (به قدرت خداوند) سخن می گویند، پا ها شهادت می دهند، پوست ها به کلام می آیند و آن چه را که آنان انجام داده اند، بیان می نمایند و چیزی را مخفی نخواهند کرد.

ص: 315

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ یَأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَلَوةَ وَ أَنتُمْ سُکَرَی حَتی تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ وَ لا جُنُباً إِلا عَابِرِی سَبِیلٍ حَتی تَغْتَسِلُوا وَإِن کُنتُم مَّرْضَی أَوْ عَلَی سفَرٍ أَوْ جَآءَ أَحَدٌ مِّنکُم مِّنَ الْغَآئطِ أَوْ لَمَستُمُ النِّساءَ فَلَمْ تجِدُوا مَاءً فَتَیَمَّمُوا صَعِیداً طیِّباً فَامْسحُوا بِوُجُوهِکُمْ وَ أَیْدِیکُمْ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَفُواًّ غَفُوراً ﴾ ﴿ 43 ﴾

980 / [134] -عَنْ زُرَارَهَ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، قَالَ:

﴿ لاَ تَقُمْ إِلَی اَلصَّلاَهِ مُتَکَاسِلاً، وَ لاَ مُتَنَاعِساً، وَ لاَ مُتَثَاقِلاً، فَإِنَّهَا مِنْ خِلاَلِ اَلنِّفَاقِ، وَ إِنَّ اَللَّهَ نَهَی اَلْمُؤْمِنِینَ أَنْ یَقُومُوا إِلَی الصَلَوةَ وَ هُمْ سُکارَی، یَعْنِی مِنَ اَلنَّوْمِ. ﴾ (1)

981/ [135] -عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْفَضْلِ، عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ لا تَقْرَبُوا الصَلَوةَ وَ أَنْتُمْ سُکَرَی حَتّی تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ ﴾ قَالَ: ﴿ هَذَا قَبْلَ أَنْ یُحَرَّمَ اَلْخَمْرُ ﴾ . (2)

982 / [136] - وَ عَنِ اَلْحَلَبِیِّ، عَنْهُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ: ﴿ یَعْنِی سُکْرَ اَلنَّوْمِ ﴾ . (3)

ص: 316


1- عنه بحار الأنوار: 231/84 ذيل ح 4، و البرهان في تفسير القرآن : 228/2 ح 3، و مستدرك الوسائل: 90/4 ح 4210، و 405/5 ح 6192 و 430 ح 64270 قطعة منه. الكافي : 299/3 ح 1 في حديث طويل، عنه وسائل الشيعة : 463/5 ح 7081، و نحوه علل الشرائع، 358/2 ح 1 (باب 74)، عنه بحار الأنوار: 201/84 ح 2.
2- عنه بحار الأنوار: 306/84 ح 39، و البرهان في تفسير القرآن : 22803 ح 4. من لا يحضره الفقيه : 479/1 ح 1386، عنه وسائل الشيعة : 291/7 ح 9374.
3- عنه البرهان في تفسير القرآن 228/2 ح 5، و مستدرك الوسائل: و 405:5 ح 6193، و 430 ح 6271. الكافي 371/3 ح 15 بتفاوت، تهذيب لأحكام : 258/3 ح 42، عنهما وسائل الشيعة : 233/7 ح 9203، و 291 ح 9372.

فرمایش خداوند متعال: ای کسانی که ایمان آورده اید! در حال مستی به نماز نزدیک نشوید، تا بدانید که چه می گویید و نیز هنگامی که جنب هستید - مگر این که مسافر باشید - تا غسل کنید (وگرنه به نماز نایستید) و (هم چنین است)اگر بیمار می باشید یا مسافر هستید و یا قضای حاجت کرده اید و یا با زنان خود آمیزش داشته اید و در این حال، آب (برای وضو یا غسل) نیافتید. پس با خاک (یا سنگ با شن و امثال این ها که) پاک باشد، تیمم کنید (به این شیوه که) صورت ها و دست های خود تان را با آن مسح نمایید. خداوند، بخشنده و آمرزنده است. (43)

134) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: نماز را با حالت بی حالی و خواب آلودگی و سنگینی، اقامه نکن که این حالت ها از نشانه های نفاق می باشد؛ زیرا خداوند مؤمنین را از انجام نمازی که با حالت ﴿ سُكَرَى ﴾ خواب آلودگی باشد نهی نموده است.

135) - از محمّد بن فصل روایت کرده است، که گفت:

امام کاظم علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «با حالت مستی نماز را اقامه نکنید تا بدانید (و توجه داشته باشید، با چه کسی سخن گفته و) چه می گویید»، فرمود: (نزول این آیه) پیش از تحریم خمر و شراب مست کننده بود.

136) - و (نیز) از حلبی روایت کرده است، که گفت:

آن حضرت فرمود: منظور از ﴿ سُكَرَى ﴾ مستی و خواب آلودگی است.

ص: 317

983 / [137] - وَ عَنِ اَلْحَلَبِیِّ، قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ ءَامَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَلَوةَ وَ أَنْتُمْ سُکَرَی حَتَّي تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ ﴾ قَالَ :

﴿ لا تَقْرَبُوا الصَلَوةَ وَ أَنْتُمْ سُکَرَی ﴾ یَعْنِی سُکْرَ اَلنَّوْمِ یَقُولُ وَ بِکُمْ نُعَاسٌ یَمْنَعُکُمْ أَنْ تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ فِی رُکُوعِکُمْ وَ سُجُودِکُمْ وَ تَکْبِیرِکُمْ وَ لَیْسَ کَمَا یَصِفُ کَثِیرٌ مِنَ اَلنَّاسِ یَزْعَمُونَ أَنَّ اَلْمُؤْمِنِینَ یَسْکَرُونَ مِنَ اَلشَّرَابِ وَ اَلْمُؤْمِنُ لاَ یَشْرَبُ مُسْکِراً وَ لاَ یَسْکَرُ. (1)

984/ [138] - عَنْ زُرَارَهَ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ: اَلْحَائِضُ وَ اَلْجُنُبُ یَدْخُلاَنِ اَلْمَسْجِدَ أَمْ لاَ؟

فَقَالَ: ﴿ لاَ یَدْخُلاَنِ اَلْمَسْجِدَ إِلاَّ مُجْتَازَیْنِ إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ وَ لا جُنُباً إِلاّ عابِرِی سَبِیلٍ حَتَّی تَغْتَسِلُوا ﴾ وَ یَأْخُذَانِ مِنَ اَلْمَسْجِدِ اَلشَّیْءَ وَ لاَ یَضَعَانِ فِیهِ شَیْئاً. ﴾ (2)

985 / [139] - عَنْ أَبِی مَرْیَمَ، قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: مَا تَقُولُ فِی اَلرَّجُلِ یَتَوَضَّأُ ثُمَّ یَدْعُو اَلْجَارِیَهَ، فَتَأْخُذُ بِیَدِهِ حَتَّی یَنْتَهِیَ إِلَی اَلْمَسْجِدِ فَإِنَّ مَنْ عِنْدَنَا یَزْعُمُونَ أَنَّهَا اَلْمُلاَمَسَه.

فَقَالَ: ﴿ لاَ - وَ اَللَّهِ! - مَا بِذَلِکَ بَأْسٌ، وَ رُبَّمَا فَعَلْتُهُ، وَ مَا یَعْنِی بِهَذَا أَي ﴿ لمَسْتُمُ اَلنِّساءَ ﴾ إِلاَّ اَلْمُوَاقَعَهَ دُونَ اَلْفَرْجِ. ﴾ (3)

ص: 318


1- عنه بحار الأنوار: 231/84 ذيل ح 4 و البرهان في تفسير القرآن : 228/2 ح 6، و مستدرك الوسائل : 430/5 ح 6272.
2- عنه بحار الأنوار: 375/83 ح 42، و البرهان في تفسير القرآن : 231/2 ح 9، و مستدرك الوسائل : 459/1 ح 1158. علل الشرائع : 288/1 ح 1 (باب 210) ، عنه وسائل الشيعة : 207/2 ح 194 و 213 ح 1958.
3- عنه بحار الأنوار: 220/80 ح 12 ، و البرهان في تفسير القرآن : 231/2 ح 10 . تهذيب الأحكام : 22/1 ح 55 فيه : إلّا المواقعة في الفرج، الاستبصار : 87/1 ح 2 عنهما وسائل الشيعة : 271/1 ح 707.

137) - و از حلبی روایت کرده است، که گفت:

از آن حضرت پیرامون فرمایش خداوند متعال: «ای کسانی که ایمان آورده اید! با حالت مستی نماز را اقامه نکنید تا بدانید (و توجه داشته باشید، با چه کسی سخن گفته و) چه می گویید» سؤال کردم؟

فرمود: منظور از با «حالت مستی نماز را اقامه نکنید» مستی، خواب آلودگی است؛ زیرا می فرماید: چرت (خستگی و بی حالی) مانع می شود که بفهمید در حال رکوع، سجود و تکبیر (با چه کسی) چه می گویید.

و معنای آیه این چنین نیست که برخی از مردم گمان می کنند که مؤمن از شراب مست می شود، اساساً مؤمن نه شراب می نوشد و نه مست می شود.

138) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم: آیا زن حائض و شخص جُنُب می توانند وارد مسجد شوند؟

فرمود: حائض و شخص جُنُب نمی توانند وارد مسجد شوند، مگر به حالت گذر و مرور؛ خداوند متعال می فرماید: «و نه در حال جنابت مگر آن که در حال گذر و راه رفتن باشد، مگر آن که غسل کنید» و می توانند چیزی را از مسجد بردارند ولی نمی توانند چیزی را در آن بگذارند.

139) - از ابو مریم روایت کرده است،که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم: مردی وضو می گیرد و سپس کنیز خود را صدا می زند و دست او را می گیرد تا با هم روانه مسجد شوند، در این مورد نظر شما چیست؟ چون در محل (و منطقه) ما برخی گمان می کنند که این ملامسه است!

فرمود: نه، به خدا سوگند! چنین نیست، این مورد اشکالی ندارد و چه بسا خود من هم آن را انجام داده ام؛ و معنای این آیه «لمس کردید زنان را» چیزی نیست، مگر معاشقه با زن البته به غیر از عورت او.

ص: 319

986 / [140] - عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ اَللَّمْسُ اَلْجِمَاعُ. ﴾ (1)

987 / [141] - عَنِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْهُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿ هُوَ اَلْجِمَاعُ وَ لَکِنَّ اَللَّهَ سَتِیرٌ [سَتِارٌ] یُحِبُّ اَلسَّتْرَ فَلَمْ یُسَمِّ کَمَا تُسَمُّونَ. ﴾ (2)

988 / [142] - عَنِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلَهُ قَیْسُ بْنُ رُمَّانَهَ قَالَ: أَتَوَضَّأُ ثُمَّ أَدْعُو اَلْجَارِیَهَ فَتُمْسِکُ بِیَدِی فَأَقُومُ وَ أُصَلِّی أَعَلَیَّ وُضُوءٌ ؟

فَقَالَ: لاَ . قَالَ: فَإِنَّهُمْ یَزْعُمُونَ أَنَّهُ اَللَّمْسُ.

قَالَ: ﴿ لاَ - وَ اَللَّهِ - مَا اَللَّمْسُ إِلاَّ اَلْوِقَاعُ - یَعْنِی اَلْجِمَاعَ- ، ثُمَّ قَالَ: قَدْ کَانَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ بَعْدَ مَا کَبِرَ یَتَوَضَّأُ ثُمَّ یَدْعُو اَلْجَارِیَهَ فَتَأْخُذُ بِیَدِهِ فَیَقُومُ فَیُصَلِّی. ﴾ (3)

989 / [143] - عَنْ أَبِی أَیُّوبَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿ اَلتَّیَمُّمُ بِالصَّعِیدِ لِمَنْ لَمْ یَجِدِ اَلْمَاءَ کَمَنْ تَوَضَّأَ مِنْ غَدِیرٍ مِنْ مَاءٍ، أَلَیْسَ اَللَّهُ تَعَالَى یَقُولُ: ﴿ فَتَیَمَّمُوا صَعِیداً طَیِّباً ﴾ ؟ ﴾

قَالَ: قُلْتُ: فَإِنْ أَصَابَ اَلْمَاءَ وَ هُوَ فِی آخِرِ اَلْوَقْتِ؟

قَالَ: فَقَالَ قَدْ مَضَتْ صَلاَتُهُ، قَالَ: قُلْتُ لَهُ: فَیُصَلِّی بِالتَّیَمُّمِ صَلاَهً أُخْرَی؟

ص: 320


1- عنه بحار الأنوار : 220/80 ح 13، و وسائل الشيعة : 273/1 ح 716، و البرهان في تفسير القرآن : 231/2 ح 11.
2- عنه بحار الأنوار: 220/80 ذيل ح 13، و وسائل الشيعة : 273/1 ح 716، و البرهان في تفسير القرآن : 231/2 ح 12. الكافي : 555/5 ح 5 بتفاوت يسير، عنه وسائل الشيعة : 133/20 ح 25224 .
3- عنه بحار الأنوار: 221/80 ذيل ح 13، و وسائل الشيعة : 273/1 ح 717، و البرهان في تفسير القرآن : 231/2 ح 13 .

140) - از منصور بن حازم روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: (منظور از) «لمس»، مجامعت و زناشویی است.

141) - از حلبی روایت کرده است، که گفت:

آن حضرت (امام صادق علیه السلام) فرمود: منظور مجامعت و زناشویی است، ولی خداوند ستّار است و بی پروا نمی باشد، دوست دارد (که با کنایه بیان کند کلامش) در پوشش باشد، پس مانند شما (کلمات زشت و قبیح را) با صراحت نام نبرده است، که شما بی باکانه نام می برید.

142) - از حلبی روایت کرده است، که گفت:

قیس بن رمانه از امام صادق علیه السلام سؤال کرد و گفت: من وضو می گیرم و کنیزم را صدا می زنم، پس دست مرا می گیرد تا برخیزم و نمازم را بخوانم، آیا برای وضوى من اشکالی پیش نمی آید؟

فرمود: نه، (مانعی ندارد) گفت: عده ای گمان کرده اند که همین (با زن دست دادن و گرفتن آن) منظور از «لمس» می باشد.

فرمود: نه، به خدا سوگند! چنین نیست، بلکه منظور عمل جماع می باشد، سپس افزود: امام باقر علیه السلام بعد از آن که به کهولت و پیری رسید، وضو می گرفت و کنیز خود را صدا می زد تا دستش را بگیرد تا (بتواند) برای نماز بلند شود.

143) - از ابو ایوب روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: تیمّم به وسیله خاک آن هم برای کسی که آب نیابد همانند وضو خواهد بود، آیا چنین نیست که خداوند می فرماید: «با خاک پاک تیّمم نمایید»؟

راوی گوید: اظهار داشتم: اگر (با تیمّم نماز خوانده ولی) در آخر وقت آب یافت شود؟ فرمود: نمازش (را که خوانده) گذشته (و صحیح) است. عرضه داشتم: آیا می تواند با آن تیّمم، نماز دیگری هم بخواند؟

ص: 321

قَالَ: ﴿ إِذَا رَأَی اَلْمَاءَ وَ کَانَ یَقْدِرُ عَلَیْهِ اِنْتَقَضَ اَلتَّیَمُّمَ. ﴾ (1)

990 / [144] - عَنْ زُرَارَهَ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

﴿ أَتَی عَمَّارُ بْنُ یَاسِرٍ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فَقَالَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ! إِنِّی أَجْنَبْتُ اَللَّیْلَهَ فَلَمْ یَکُنْ مَعِی مَاءٌ ﴾ قَالَ: ﴿ کَیْفَ صَنَعْتَ ﴾ ؟

قَالَ: طَرَحْتُ ثِیَابِی، وَ قُمْتُ عَلَی اَلصَّعِیدِ فَتَمَعَّکْتُ، فَقَالَ: هَکَذَا یَصْنَعُ اَلْحِمَارُ، إِنَّمَا قَالَ اَللَّهُ: ﴿ فَتَیَمَّمُوا صَعِیداً طَیِّباً ﴾ قَالَ: فَضَرَبَ بِیَدِهِ عَلَی اَلْأَرْضِ ثُمَّ ضَرَبَ إِحْدَاهُمَا عَلَی اَلْأُخْرَی، ثُمَّ مَسَحَ بِجَبِینِهِ ثُمَّ مَسَحَ کَفَّیْهِ کُلَّ وَاحِدَهٍ عَلَی اَلْأُخْرَی. (2)

991 / [145] - وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی عَنْهُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: ﴿ صَنَعْتَ کَمَا یَصْنَعُ اَلْحِمَارُ إِنَّ رَبَّ اَلْمَاءِ هُوَ رَبُّ اَلصَّعِیدِ إِنَّمَا یُجْزِیکَ أَنْ تَضْرِبَ بِکَفَّیْکَ ثُمَّ تَنْفُضَهُمَا، ثُمَّ تَمْسَحَ بِوَجْهِکَ وَ یَدَیْکَ کَمَا أَمَرَکَ اَللَّهُ. ﴾ (3)

992 / [146] - عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی طَلْحَهَ قَالَ:

سَأَلْتُ عَبْداً صَالِحاً (عَلَیْهِ السَّلاَمُ) فِی قَوْلِهِ تَعَالَى: ﴿ أَوْ لَمَسْتُمُ اَلنِّساءَ فَلَمْ تَجِدُوا مآءً فَتَیَمَّمُوا صَعِیداً طَیِّباً ﴾ مَا حَدُّ ذَلِکَ، فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا بِشِرَاءٍ أَوْ بِغَیْرِ شِرَاءٍ إِنْ وُجِدَ قَدْرُ وُضُوءٍ بِمِائَهِ أَلْفٍ أَوْ بِأَلْفٍ، وَ کَمْ بَلَغَ؟

قَالَ: ﴿ ذَلِکَ عَلَی قَدْرِ جِدَتِهِ. ﴾ (4)

ص: 322


1- عنه وسائل الشيعة : 387/3 ح 3915 ، و البرهان في تفسير القرآن : 232/2 ح 14.
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 232/2 ح 15، و مستدرك الوسائل : 537/2 ح 2656 . مستطرفات السرائر : 554/3 ، عنه وسائل الشيعة : 360/3 ح 3869، و بحار الأنوار: 159/78 ح 18.
3- عنه البرهان في تفسير القرآن : 232/2 ح 16 ، و مستدرك الوسائل : 537/2 ذيل ح 2656.
4- عنه وسائل الشيعة : 389/3 ح 3949 ، و البرهان في تفسير القرآن : 232/2 ح 17 .

فرمود: موقعی که آب بیابد و توان استفاده از آن را داشته باشد، تیمم شکسته و باطل می شود.

144) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: عمار فرزند یاسر، محضر رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم آمد و اظهار داشت: ای رسول خدا! دیشب جُنب شدم و (برای غسل جنابت) آب نداشتم.

حضرت (رسول صلی اللّه علیه و آله و سلم) فرمود: چه کاری انجام دادی؟

گفت: لباس هایم را در آوردم و در خاک ها افتادم و غلطیدم، فرمود: این کاری است که الاغ انجام می دهد، همانا خداوند فرموده: «با خاک پاک تیمم نمایید». سپس حضرت دو دست خود را بر زمین زد و بعد از آن یکی از دست ها را بر دیگری کشید (تا غبار آن بریزد) و پس از آن (با هر دو دست) پیشانی را مسح نمود و در نهایت هم (پشت) هر یک از دو دست خود را با دیگری مسح نمود.

145) - و در روایتی دیگر با همان سند حضرت فرمود:

حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله و سلم فرمود: کاری انجام داده ای که الاغ انجام می دهد، همانا پروردگار آب، همان پروردگار خاک می باشد، تو را کفایت می کند که دو دست خود را بر زمین بزنی، سپس بتکانی و صورت و دست هایت را مسح کنی، آن چنانی که خداوند به تو دستور داده است.

146) - از حسین بن ابی طلحه روایت کرده است، که گفت:

از عبد صالح (امام کاظم علیه السلام) درباره فرمایش خداوند: «یا آن که با زنان ملامست و مجامعت کردید (و برای غسل جنابت آب نیافتید) پس با خاک پاک تيّمم نمایید» سؤال کردم که محدوده آن چگونه است: اگر آب خریدنی و یا بدون خریدن باشد؟ و یا اگر برای خرید مقداری آب برای وضو، به مبلغ صد هزار (درهم) و یا هزار باشد؟ و نیز جستجو برای پیدا کردن (آب) چقدر و چگونه باشد؟

فرمود: محدوده آن به مقدار توان و استطاعت شخص خواهد بود.

ص: 323

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ يَأَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَب ءَامِنُوا بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِمَا مَعَكُم مِّن قَبل أن نُطْمِسَ وُجُوهَا فَتَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارهَا أو نَلْعَنَهُمْ كما لَعَنَّا أَصْحَبُ السَّيْتِ وَ كَانَ أَمْرُ اللّه مَفعُولاً ﴾ ﴿ 47 ﴾

993 / [147] - عَنْ جَابِرٍ اَلْجُعْفِیِّ ، قَالَ:

قَالَ لِی أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی حَدِیثٍ لَهُ طَوِیلٍ:

﴿ یَا جَابِرُ! ، فَأَوَّلُ أَرْضِ اَلْمَغْرِبِ تَخْرَبُ أَرْضُ اَلشَّامِ ، یَخْتَلِفُونَ عِنْدَ ذَلِکَ عَلَی رَایَاتٍ ثَلاَثٍ: رَایَهِ اَلْأَصْهَبِ ، وَ رَایَهِ اَلْأَبْقَعِ ، وَ رَایَهِ اَلسُّفْیَانِیِّ ، فَیَلْقَی اَلسُّفْیَانِیُّ اَلْأَبْقَعَ ، (وَ يَقْتُلُونِ) فَیَقْتَتِلُونَ فَیَقْتُلُهُ وَ مَنْ مَعَهُ، وَ یَقْتُلُ اَلْأَصْهَبَ ، ثُمَّ لاَ یَکُونُ لَهُمْ هَمٌّ إِلاَّ اَلْإِقْبَالُ نَحْوَ اَلْعِرَاقِ ، وَ یَمُرُّ جَیْشُهُ بِقِرْقِیسِیَاءَ ، فَیَقْتُلُونَ بِهَا مِائَهَ أَلْفِ رَجُلٍ مِنَ اَلْجَبَّارِینَ. وَ یَبْعَثُ اَلسُّفْیَانِیُّ جَیْشاً إِلَی اَلْکُوفَهِ - وَ عِدَّتُهُمْ سَبْعُونَ أَلْفاً - فَیُصِیبُونَ مِنْ أَهْلِ اَلْکُوفَهِ قَتْلاً وَ صَلْباً وَ سَبْیاً، فَبَیْنَمَا هُمْ کَذَلِکَ إِذَا أَقْبَلَتْ رَایَاتٌ مِنْ نَاحِیَهِ خُرَاسَانَ تَطْوِی اَلْمَنَازِلَ طَیّاً حَثِیثاً، وَ مَعَهُمْ نَفَرٌ مِنْ أَصْحَابِ اَلْقَائِمِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ. ﴾

﴿ [ثُمَّ] یَخْرُجُ رَجُلٌ مِنْ مَوَالِی أَهْلِ اَلْکُوفَهِ فِی ضُعَفَاءَ، فَیَقْتُلُهُ أَمِیرُ جَیْشِ اَلسُّفْیَانِیِّ بَیْنَ اَلْحِیرَهِ وَ اَلْکُوفَهِ . وَ یَبْعَثُ اَلسُّفْیَانِیُّ بَعْثاً إِلَی اَلْمَدِینَهِ ، فَیَنْفِرُ اَلْمَهْدِیُّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَم مِنْهَا إِلَی مَکَّهَ ، فَیَبْلُغُ أَمِیرَ جَیْشِ اَلسُّفْیَانِیِّ أَنَّ اَلْمَهْدِیَّ قَدْ خَرَجَ مِنَ اَلْمَدِینَهِ ، فَیَبْعَثُ جَیْشاً عَلَی أَثَرِهِ فَلاَ یُدْرِکُهُ حَتَّی یَدْخُلَ مَکَّهَ خَائِفاً یَتَرَقَّبُ عَلَی سُنَّهِ مُوسَی اِبْنِ عِمْرَانَ. ﴾

قَالَ: ﴿ وَ یَنْزِلُ أَمِیرُ جَیْشِ اَلسُّفْیَانِیِّ اَلْبَیْدَاءَ ، فَیُنَادِی مُنَادٍ مِنَ اَلسَّمَاءِ: یَا بَیْدَاءُ !

ص: 324

فرمایش خداوند متعال: ای کسانی که کتاب (خدا) به شما داده شده! به آن چه (بر پیامبر خود) نازل کردیم - و هماهنگ با نشانه هایی است که با شما می باشد - ایمان آورید، پیش از آن که صورت هایی را محو و هلاک کنیم، سپس به پشت سر بازگردانیم، یا آن ها را از رحمت خود دور سازیم، همان گونه که اصحاب سبت (گروهی از خلاف کاران بنی اسرائیل) را دور ساختیم و فرمان خدا، در هر حال انجام شدنی است! (47)

147) - از جای جعفی روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام - در ضمن حديثي طولاني - فرمود: ای جابر! نخستین سرزمینی که در مغرب ویران می شود، سرزمین شام می باشد. در این موقعیت (آنان سه گروه خواهند شد و) دارای سه پرچم می باشند: پرچم اصهب و پرچم ابقع و پرچم سفیانی، پس لشکر سفیانی با ابقع برخورد می کنند و می جنگند و سفیانی رقیب خود و پیروانش را می کشد و سپس اصهب را نیز می کشد.

سپس (سفیانی) اندیشه ای به جز آن که رو به سمت عراق کند نخواهد داشت و سپاهیان او از منطقه قَرقیسیاء (که در کنار رود خابور در گذرگاه ریزش این رود که در فرات واقع شده) عبور کند و در آن جا جنگ خواهند کرد و یک صد هزار از ستمگران، در آن جنگ کشته شوند.

سپس سفیانی شکری را روانه کوفه می کند که هفتاد هزار به شمار می آیند و (تعدادی از) اهل کوفه را می کشند (و تعدادی را) به دار می آویزند و (تعدادی را هم) اسیر می کنند، در همین بین ناگهان پرچم هایی از جانب خراسان روی آور شوند و با سرعت منازل را یکی پس از دیگری پشت سر گذارند و همراه ایشان چند نفر از اصحاب قائم (آل محمّد علیهم السلام) خواهند بود.

پس از آن مردی از کارگران اهل کوفه با جمعی دیگر خروج می کند که فرمانده سپاه سفیانی او را میان شهر حیره و کوفه می کشد.

ص: 325

أَبِیدِی اَلْقَوْمَ، فَتَخْسِفُ بِهِمُ اَلْبَیْدَاءُ ، فَلاَ یُفْلِتُ مِنْهُمْ إِلاَّ ثَلاَثَهُ نَفَرٍ، یُحَوِّلُ اَللَّهُ وُجُوهَهُمْ فِی أَقْفِیَتِهِمْ، وَ هُمْ مِنْ کَلْبٍ، وَ فِیهِمْ نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ: ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ أُوتُوا اَلْکِتابَ ءَامِنُوا بِما نَزَّلْنا مُصَدِّقاً لِما مَعَکُمْ ﴾ یَعْنِی اَلْقَائِمَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ﴿ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلی أَدْبارِها ﴾ . ﴾ (1)

994 / [148]- وَ رَوَی عَمْرُو بْنُ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ :

﴿ نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ عَلَی مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ هَکَذَا: ﴿ یَا أَیُّهَا اَلَّذِینَ أُوتُوا اَلْکِتَبَ ءَامِنُوا بِمَا نَزَّلْنا - فِی عَلِیٍّ - مُصَدِّقاً لِمَا مَعَکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّهَا عَلَی أَدْبَارِهَا أَوْ نَلْعَنَهُمْ ﴾ - إِلَی قَوْلِهِ - : ﴿ مَفْعُولاً ﴾ وَ أَمَّا قَوْلُهُ: ﴿ مُصَدِّقاً لِما مَعَکُمْ ﴾ یَعْنِی مُصَدِّقاً بِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ. ﴾ (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ إِنَّ اللّهَ لَا يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَن يَشَاءُ وَ مَن يُشْرِكْ بِاللّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِنَّمَا عَظِيمًا ﴾ ﴿ 48 ﴾

ص: 326


1- عنه بحر الأنوار : 52/ 239 دیل و 105 أشار اليه . لغية النعماني : 279 ح 67 ، عنه البرهان : 234 ح 2، الاختصاص للمفيد : 256، عنه و عن الغيبة، البحار: 237/42 ح 105، الإرشاد : 372/2 (باب ذكر علامات قيام القائم علیه السلام) إعلام الورى : 1457 (الفصل الأول في ذكر علامات خروجه علیه السلام) الغيبة للطوسي : 441 ( ذكر العلامات الكائنة قبل خروجه علیه السلام) الخريج و الجرائح : 11563 بتفاوت يسير في الجميع.
2- عنه بحار الأنوار: 193/9 ح 36، و البرهان في تفسير القرآن 237/2 ح 4. تقدّم الحدیث بعینه في سورة «البقرة»، تحت الرقم 71.

و سفیانی هیئتی را روانۀ مدینه می نماید و مهدی از مدینه رهسپار مکه می شود، موقعی که فرمانده لشکر سفیانی این خبر - رهسپاری مهدی علیه السلام از مدینه به مکه - را به او می دهد، لشکری را به دنبال او می فرستد ولی آنان موفّق به دستگیری او نخواهند شد، تا آن که آن حضرت در حال ترس و مراقبت، طبق سنّت موسى بن عمران علیه السلام داخل مکه می شود.

سپس (امام علیه السلام) فرمود: فرمانده سپاه سفیانی در منطقه بیداء فرود می آید، پس از آن منادی از آسمان فریاد زند: ای (زمین) بیداء! ابن قوم را نابود کن و در خود فرو ببر، پس زمین آنان را فرو می برد مگر سه نفر را که نجات می یابند، ولی خداوند صورت آنان را به پشت بر می گرداند و آنان از قبیلۀ کذب خواهند بود.

و این آیه درباره آنان نازل شده است: «ای کسانی که برای شما کتاب آسمانی فرستاده شد، به آن چه که نازل نمودیم و (آن چه که) همراه شما (از تورات و انجیل) است که آن را تصدیق می کند، ایمان آورید»، که منظور حضر قائم علیه السلام می باشد « پیش از از آن که چهره هایی را محو کنیم و سپس به پشت بازگردانیم».

148)- و عمرو بن شمر از جابر جعفی روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: این آیه با این کلمات بر رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم، نازل شد: «ای کسانی که کتاب (خداوند) بر شما آمده بر آن چه - درباره علی علیه السلام - فرستاده ایم و آن چه همراه شما (از تورات و انجیل) هست، که آن را تصدیق می كند، ایمان بیاورید، پیش از آن که خوار گردید و چهره های تان به پشت برگردد و یا آن ها را لعن نماییم» ... و اما فرمایش خداوند: ﴿ مُصَدِّقًا لَمَا مَعَكُمْ ﴾ يعنی، رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم را تصدیق کننده است.

فرمایش خداوند متعال: به درستی که خداوند (هرگز گناه) شرک را نمی بخشد، ولی پایین تر از آن را برای هر کسی (که بخواهد و شایسته بداند) می بخشد و اما آن کسی که برای خدا، شریکی قرار دهد، گناه بزرگی مرتکب شده است. (48)

ص: 327

995 / [149] - عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

﴿ أَمَّا قَوْلُهُ، ﴿ إِنَّ اَللّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ ﴾ یَعْنِی أَنَّهُ لاَ یَغْفِرُ لِمَنْ یَکْفُرُ بِوَلاَیَهِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ. ﴾

﴿ وَ أَمَّا قَوْلُهُ ﴿ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ ﴾ یَعْنِی لِمَنْ وَالَی عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلاَمُ. ﴾ (1)

996 / [150] - عَنْ أَبِی اَلْعَبَّاسِ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ أَدْنَی مَا یَکُونُ بِهِ اَلْإِنْسَانُ مُشْرِکاً؟

قَالَ: ﴿ مَنِ اِبْتَدَعَ رَأْیاً فَأَحَبَّ عَلَیْهِ أَوْ أَبْغَضَ. ﴾ (2)

997 / [151] - عَنْ قُتَیْبَهَ اَلْأَعْشَی قَالَ:

سَأَلْتُ اَلصَّادِقَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَى: ﴿ إِنَّ اَللّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ ﴾؟

قَالَ: ﴿ دَخَلَ فِی اَلاِسْتِثْنَاءِ کُلُّ شَیْءٍ ﴾ . (3)

998 / [152] -وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی عَنْهُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ دَخَلَ اَلْکَبَائِرُ فِی اَلاِسْتِثْنَاءِ. ﴾ (4)

ص: 328


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 239/2 ح 5 .
2- عنه وسائل الشيعة : 60/27 ح 33196 ، و البرهان في تفسير القرآن : 239/2 ح 6 . الكافي : 397/2 ح 2 .
3- عنه البرهان في تفسير القرآن : 239/2 ح 7 ، و مستدرك الوسائل : 362/11 ح 13268.
4- عنه البرهان في تفسير القرآن : 239/2 ذيل ح 7، و مستدرك الوسائل : 362/11 ذيل ح 13268. تفسير القمّي : 140/1 بتفاوت عنه وسائل الشيعة : 336/15 ح 20678 ، الكافي : 284/2 ح 18 كذا بتفاوت، عنه وسائل الشيعة : 333/15 ح 20665.

149) - از جابر روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام راجع به فرمایش خداوند: «به درستی که خداوند کسی را که به او شرک آورد نمی آمرزد» فرمود: یعنی خداوند کسی را که به ولایت علی علیه السلام کافر باشد نمی آمرزد و اما فرمایش (دیگر خداوند): «و پایین تر از آن را برای هر کسی که بخواهد می آمرزد» یعنی کسی که ولایت علی علیه السلام را پذیرفته است.

150) - از ابو العباس روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام سؤال کردم: کم ترین چیزی که انسان به سبب آن مشرک می شود، چیست؟

فرمود: کسی که رأی و نظریه ای را (در موردی از مسائل اعتقادی، فقهی و یا تفسیری) بدعت گذاری کند، خواه به خاطر آن محبوب و یا مبغوض (مردم) قرار گیرد.

151) - از قتیبه اعشی روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «به درستی که خداوند کسی را که به او شرک آورد نمی آمرزد، ولی پایین تر از آن را برای هر کسی که بخواهد می آمرزد» سؤال کردم؟

فرمود: هر چیزی (و هر نوع گناهی غیر از شرک) داخل استثنا خواهد بود.

152) - و در روایتی دیگر از آن حضرت روایت کرده است، که:گناهان کبیره داخل در (حکم) استثنا می باشد.

ص: 329

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِّنَ الْكِتَب يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطَّغُوتِ وَ يَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا هَؤُلَاءِ أَهْدَى مِنَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ سَبِيلاً ﴿ 51 ) - إلى - يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ أطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الأمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَزَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ باللَّهِ وَ الْيَوْم الأخرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِيلاً ) ﴿ 59 )

999 / [153] - عَنْ بُرَیْدِ بْنِ مُعَاوِیَهَ، قَالَ:

کُنْتُ عِنْدَ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، فَسَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ أَطِیعُوا اَللّهَ وَ أَطِیعُوا اَلرَّسُولَ وَ أُولِی اَلْأَمْرِ مِنْکُمْ ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ فَکَانَ جَوَابَهُ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) أَنْ قَالَ: ﴿ أَلَمْ تَرَ إِلَی اَلَّذِینَ أُوتُوا نَصِیباً مِنَ اَلْکِتابِ یُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ اَلطّاغُوتِ ﴾؟ فُلاَنٍ وَ فُلاَنٍ ﴿ وَ یَقُولُونَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا هؤُلاءِ أَهْدی مِنَ اَلَّذِینَ ءَامَنُواْ سَبِیلاً ﴾ [وَ یَقُولُ:] اَلْأَئِمَّهُ اَلضَّالَّهُ وَ اَلدُّعَاهُ إِلَی اَلنَّارِ: هَؤُلاَءِ أَهْدَی مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَوْلِیَائِهِمْ سَبِیلاً ﴿ أُولَئِکَ اَلَّذِینَ لَعَنَهُمُ اَللّهُ وَ مَنْ یَلْعَنِ اَللّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصِیراً * أَمْ لَهُمْ نَصِیبٌ مِنَ اَلْمُلْکِ ﴾ یَعْنِی اَلْإِمَامَهَ وَ اَلْخِلاَفَهَ. ﴿ فَإِذاً لا یُؤْتُونَ اَلنّاسَ نَقِیراً ﴾ نَحْنُ اَلنَّاسُ اَلَّذِینَ عَنَی اَللَّهُ، وَ اَلنَّقِیرُ: اَلنُّقْطَهُ اَلَّتِی رَأَیْتَ فِی وَسَطِ اَلنَّوَاهِ. ﴾

﴿ أَمْ یَحْسُدُونَ اَلنّاسَ عَلی ما ءَاتَهُمُ اَللّهُ مِنْ فَضْلِهِ ﴾

ص: 330

فرمایش خداوند متعال: آیا ندیدی کسانی را که از کتاب (خدا) بهره ای به آنان داده شد، ولی به جبت و طاغوت (بت و بت پرستان) ایمان آورند و دربارۀ کافران گویند: آن ها از کسانی که ایمان آورده اند، هدایت یافته ترند؟! (51) - تا - ای کسانی که ایمان آورده اید! خدا و پیامبر خدا و اولو الأمر (یعنی اوصیای بر حق پیامبر) را اطاعت کنید و هرگاه در چیزی نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر بازگردانده و به ایشان مراجعه کنید؛ اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید، این (کار) برای شما بهتر و پایانش نیکو تر است. (59)

153) - از برید بن معاویه روایت کرده است، که گفت:

در محضر امام باقر علیه السلام بودم پس از آن حضرت دربارۀ فرمایش خداوند: « از (دستورات ) خدا و رسولش و صاحبان امر اطاعت کنید»، سؤال کردم؟

و جواب حضرت این بود: «آیا نمی بینی کسانی را که سهمی از علم کتاب نصيب آن ها شد، ایمان به جبت و طاغوت می آوردند؟ - که فلانی و فلانی می باشند - و به افرادی که کافر هستند می گویند: راه این ها از آن هایی که ایمان آورده اند روشن تر می باشد»، این مردم درباره پیشوایان گمراه کننده و رهبران هدایت گر به دوزخ، گویند: «این ها از آل محمّد علیهم السلام هدایت یافته ترند، «این ها همان افرادی هستند که خداوند این ها را لعنت نموده و کسی را که خداوند لعنت کند برای او راه نجانی نخواهد بود * یا آن که سهمی از ریاست (دنیا) را خواهند داشت»، که (منظور از ملک)، امامت و خلافت خواهد بود، «پس در چنین حالتی حتی به مقدار پوست (ناچیز و بی ارزش) روی هسته خرمایی را هم به کسی نخواهند داد»، که منظور از ﴿ النَّاسَ ﴾ ما (اهل بیت رسالت) هستیم. و (معنای) ﴿ نَقِيرً ﴾ پوست باریک وسط شکاف هسته خرما می باشد، «یا آن که با (دیگر) مردم به خاطر آن چه خداوند از فضل خود عطای شان کرده، حسادت می ورزند».

که منصب امامت باشد که به هیچ کس دیگری عطا نکرده است، لذا با ما حسادت

ص: 331

فَنَحْنُ اَلْمَحْسُودُونَ عَلَی مَا آتَانَا اَللَّهُ مِنَ اَلْإِمَامَهِ دُونَ خَلْقِ اَللَّهِ جَمِیعاً ﴿ فَقَدْ ءَاتَیْنا ءَالَ إِبْراهِیمَ اَلْکِتَبَ وَ اَلْحِکْمَهَ وَ ءَاتَیْناهُمْ مُلْکاً عَظِیماً ﴾ یَقُولُ: فَجَعَلْنَا مِنْهُمُ اَلرُّسُلَ وَ اَلْأَنْبِیَاءَ وَ اَلْأَئِمَّهَ، فَکَیْفَ یُقِرُّونَ بِذَلِکَ فِی آلِ إِبْرَاهِیمَ وَ یُنْکِرُونَهُ فِی آلِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ؟ ﴿ فَمِنْهُمْ مَنْ ءَامَنَ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ صَدَّ عَنْهُ وَ کَفی بِجَهَنَّمَ سَعِیراً ﴾ - إِلَی قَوْلِهِ: - ﴿ وَ نُدْخِلُهُمْ ظِلاًّ ظَلِیلاً ﴾ .

قَالَ: قُلْتُ: قَوْلُهُ (تَبارَک وَ تَعَالِي) فِی آلِ إِبْرَاهِیمَ: ﴿ وَ ءَاتَیْناهُمْ مُلْکاً عَظِیماً ﴾ مَا اَلْمُلْکُ اَلْعَظِیمُ؟ قَالَ: ﴿ أَنْ جَعَلَ مِنْهُمْ أَئِمَّهً، مَنْ أَطَاعَهُمْ أَطَاعَ اَللَّهَ، وَ مَنْ عَصَاهُمْ عَصَی اَللَّهَ، فَهُوَ اَلْمُلْکُ اَلْعَظِیمُ. ﴾

قَالَ: ثُمَّ قَالَ: ﴿ إِنَّ اَللّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا اَلْأَمَنَتِ إِلی أَهْلِها ﴾ - إِلَی - ﴿ سَمِیعاً بَصِیراً ﴾ - قَالَ: - إِیَّانَا عَنَی، أَنْ یُؤَدِّیَ اَلْأَوَّلُ مِنَّا إِلَی اَلْإِمَامِ اَلَّذِی بَعْدَهُ اَلْکُتُبَ وَ اَلْعِلْمَ وَ اَلسِّلاَحَ ﴿ وَ إِذا حَکَمْتُمْ بَیْنَ اَلنّاسِ أَنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ ﴾ اَلَّذِی فِی أَیْدِیکُمْ، ثُمَّ قَالَ لِلنَّاسِ: ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ ءَامَنُوا ﴾ فَجَمَعَ اَلْمُؤْمِنِینَ إِلَی یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ ﴿ أَطِیعُوا اَللّهَ وَ أَطِیعُوا اَلرَّسُولَ وَ أُولِی اَلْأَمْرِ مِنْکُمْ ﴾ إِیَّانَا عَنَی خَاصَّهً.

فَإِنْ خِفْتُمْ تَنَازُعاً فِی اَلْأَمْرِ فَارْجِعُوا إِلَی اَللَّهِ وَ إِلَی اَلرَّسُولِ وَ أُولِی الأَمْرِ مِنْکُمْ، هَکَذَا نَزَلَتْ، وَ کَیْفَ یَأْمُرُهُمْ بِطَاعَهِ أُولِی اَلْأَمْرِ وَ یُرَخِّصُ لَهُمْ فِی مُنَازَعَتِهِمْ؟ إِنَّمَا قِیلَ ذَلِکَ لِلْمَأْمُورِینَ اَلَّذِینَ قِیلَ لَهُمْ: ﴿ أَطِیعُوا اَللّهَ وَ أَطِیعُوا اَلرَّسُولَ وَ أُولِی اَلْأَمْرِ مِنْکُمْ ﴾ . (1)

ص: 332


1- عنه بحار الأنوار: 289/23 ح 17 ، و البرهان في تفسير القرآن : 244/2 ح 19 و 250 ح 8 قطعة منه، و 260 ح 16 أيضاً بتمامه . الكافي : 205/12 ح 1 ، بشارة المصطفى صلی الله علیه و آله و سلم: 193، دعائم الإسلام : 20/1 ، إرشاد القلوب : 297/2 نقلاً عن الصدوق، تأويل الآيات الظاهرة : 136 ، بتفاوت يسير في الجميع.

می ورزند، «پس به تحقیق ما به آل ابراهیم کتاب و حکمت عطا کردیم و مُلک عظیمی را به آنان دادیم»، می فرماید: پیغمبران و رسولان و امامان را از آل ابراهیم قرار دادیم، پس چگونه این مردم این مقام (عظیم) را نسبت به آل ابراهیم اقرار و اعتراف دارند ولی دربارۀ آل محمّد علیهم السلام منکر می شوند و نمی پذیرند؟ «پس برخی از آن ها به او ایمان آوردند و برخی هم (راه پیشرفت و هدایت) را بر او بستند و جهنم (برای چنین افرادی به عنوان جایگاهی سوزان) کفایت می کند - تا جایی که فرمود: - و ما افراد با ایمان را در سایه (رحمت جاوید خود) وارد می گردانیم».

عرض کردم: فرمایش خداوند دربارۀ آل ابراهیم: «و ما به ایشان مُلک عظیم دادیم» منظور از مُلک عظیم چیست؟ فرمود: خداوند امامان را از ذریّه آل ابراهیم قرار داد، کسی که از ایشان اطاعت کند، در حقیقت از خداوند اطاعت کرده و کسی که مخالفت ایشان کند، در حقیقت خدا را معصیت کرده، منظور از مُلک عظیم، همین است.

حضرت افزود: سپس خداوند فرموده: «همانا خداوند شما را دستور داده که امانات را به اهلش واگذار کنید - تا جایی که فرمود: - ایشان شنوا و بینا هستند»، منظور ما (اهل بیت رسالت) هستیم که باید هر امامی، امانت های امامت را - از کتاب علوم و سلاح - به امام بعد از خود تحویل دهد «و زمانی که بین مردم حکم کردید، باید حکم به عدالت باشد» یعنی نسبت به آن چه که در اختیار شما می باشد.

بعد از آن (خداوند) به مردم فرمود: «ای کسانی که ایمان آورده اید!» که تمامی افراد مؤمن را تا قیامت در بر گرفته است، «از خداوند و رسولش و اولی الامر، پیروی و اطاعت کنید» که مقصود ما (اهل بیت عصمت و طهارت) می باشیم، پس اگر از (وقوع) نزاع و درگیری ترسیدید، به خداوند و رسول او و اولی الامری که از خود شما هستند، مراجعه نمایید، آیه این چنین نازل شده است و چگونه ممکن است که فرمان به پیروی و اطاعت از اولی الامر داده شود ولی نسبت به منازعات و اختلافات مرخّص باشند که به هر کسی خواستند مراجعه نمایند؟! این مطلب (مراجعه) به افرادی گفته شده که مأمور بر پیروی و اطاعت هستند و مورد خطاب «از خداوند و رسولش و اولى الامر، پیروی و اطاعت کنید» قرار گرفته اند.

ص: 333

1000 / [154] -بُرَیْدٌ اَلْعِجْلِیُّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ مِثْلَهُ سَوَاءً وَ زَادَ فِیهِ ﴿ أَنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ ﴾ إِذَا ظَهَرْتُمْ ﴿ أَنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ ﴾ إِذَا بَدَتْ فِی أَیْدِیکُمْ. ﴾ (1)

1001 / [155] - عَنْ أَبِی اَلصَّبَّاحِ اَلْکِنَانِیِّ ، قَالَ:

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : ﴿ یَا أَبَا اَلصَّبَّاحِ! ، نَحْنُ قَوْمٌ فَرَضَ اَللَّهُ طَاعَتَنَا، لَنَا اَلْأَنْفَالُ وَ لَنَا صَفْوُ اَلْمَالِ، وَ نَحْنُ اَلرَّاسِخُونَ فِی اَلْعِلْمِ، وَ نَحْنُ اَلْمَحْسُودُونَ اَلَّذِینَ قَالَ اَللَّهُ: ﴿ أَمْ یَحْسُدُونَ اَلنّاسَ عَلی ما ءَاتَلهُمُ اَللّهُ مِنْ فَضْلِهِ ﴾ . ﴾ (2)

1002 / [156] - عَنْ یُونُسَ بْنِ ظَبْیَانَ، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

بَیْنَمَا مُوسَی بْنُ عِمْرَانَ عَلَیْهِما اَلسَّلاَمُ یُنَاجِی رَبَّهُ وَ یُکَلِّمُهُ، إِذْ رَأَی رَجُلاً تَحْتَ ظِلِّ عَرْشِ اَللَّهِ تَعَالَی، فَقَالَ: ﴿ یَا رَبِّ!، مَنْ هَذَا اَلَّذِی قَدْ أَظَلَّهُ عَرْشُکَ ﴾ ؟

فَقَالَ: ﴿ یَا مُوسَی! هَذَا مِمَّنْ لاَ یَحْسُدُ اَلنَّاسَ عَلَی مَا آتَاهُمُ اَللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ. ﴾ (3)

ص: 334


1- عنه بحار الأنوار: 291/23 ح 18، و البرهان في تفسير القرآن : 245/2 ذيل ح 19. بصائر الدرجات : 475 ح 4 (باب ح 4) بتفصيل .
2- عنه مجمع البيان: 95/3 ، و المناقب لابن شهر آشوب : 215/4 ، و بحار الأنوار: 291/23 ح 19، و البرهان في تفسير القرآن : 245/2 ح 20 بتفاوت يسير، و مستدرك الوسائل : 299/7 ح 8264. بصائر الدرجات : 202 ح 1 (باب - 10)، عنه البحار : 194/23 ح 20 ، و 199/23 ح 32، الكافي : 186/11 : 186/1 ح 6 ، و 546 ح 17 ، عنه وسائل الشيعة : 535/9 ح 12659 و 532/9 ح 12645 عن المقنعة، المناقب لابن شهر آشوب : 285/1 .
3- عنه بحار الأنوار: 255/73 ح 24 ، و البرهان في تفسير القرآن : 245/2 ح 21، و مستدرك الوسائل : 15/12 ح 13384.

154) - بُرید عجلی از امام باقر علیه السلام مانند آن را نقل نموده و در آن افزوده است: «چنان چه پیروز گشتید عدالت را اجرا نمایید» هم چنین اگر (مقام ولایت) در دست و قدرت شما قرار گرفت «به عدالت حکم رانی کنید».

155) - از ابو الصباح کنانی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: ای ابا الصباح! ما (اهل بیت رسالت) گروهی هستیم که خداوند متعال اطاعت از ما را واجب و لازم دانسته است، بعضی اموال و منافع تعلّق به ما دارد و اموال پاکیزه برای ما می باشد و ما راسخ در علوم ما همان افراد حسادت ورزیده شدگانی هستیم، که خداوند فرموده است: «یا آن که با (دیگر) مردم به خاطر آن چه که خداوند از فضل خود عطای شان کرده، حسادت می ورزند».

156) - از یونس بن ظبیان روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که حضرت موسی بن عمران علیه السلام با پروردگار خود مناجات می کرد و سخن می گفت، ناگهان مردی را در زیر سایه عرش خداوند متعال دید و گفت : پروردگارا! این مرد کیست که این چنین عرش تو بر او سایه افکنده است؟

پاسخ آمد: ای موسی! این از افرادی است که نسبت به دیگران که خداوند از فضل خود به آن ها عطا کرده، حسادت نمی ورزد.

ص: 335

1003 / [157] - عَنْ أَبِی سَعِیدٍ اَلْمُؤَدِّبِ عَنْ اِبْنِ عَبَّاسٍ : فِی قَوْلِهِ: ﴿ أَمْ یَحْسُدُونَ اَلنّاسَ عَلی ما آتاهُمُ اَللّهُ مِنْ فَضْلِهِ ﴾ قَالَ:

﴿ نَحْنُ اَلنَّاسُ وَ فَضْلُهُ اَلنُّبُوَّهُ ﴾ (1)

1004 / [158] - عَنْ أَبِی خَالِدٍ اَلْکَابُلِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ مُلْکاً عَظِیماً ﴾ ﴿ أَنْ جَعَلَ فِیهِمْ أَئِمَّهً ، مَنْ أَطَاعَهُمْ أَطَاعَ اَللَّهَ وَ مَنْ عَصَاهُمْ عَصَی اَللَّهَ، فَهَذَا مُلْکٌ عَظِیمٌ ﴿ وَ آتَیْناهُمْ مُلْکاً عَظِیماً ﴾ . ﴾ (2)

1005 / [159] - وَ عَنْهُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی قَالَ: ﴿ اَلطَّاعَهُ اَلْمَفْرُوضَهُ. ﴾ (3)

1006 / [160] - حُمْرَانُ عَنْهُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ فَقَدْ آتَیْنا آلَ إِبْراهِیمَ اَلْکِتابَ ﴾ قَالَ: اَلنُّبُوَّهُ ﴿ وَ اَلْحِکْمَهُ ﴾ قَالَ: اَلْفَهْمُ وَ اَلْقَضَاءُ، وَ ﴿ مُلْکاً عَظِیماً ﴾ قَالَ: ﴿ اَلطَّاعَهُ . ﴾ (4)

ص: 336


1- عنه بحار الأنوار: 291/23 ح 20 ، و البرهان في تفسير القرآن : 245/2 ح 22 و شواهد التنزيل : 183/1 ح ،196 ، و عنه و عن المناقب لابن شهر آشوب، المنهاج البراعة : 22/9 .
2- عنه بحار الأنوار: 291/23 ح 21 و البرهان في تفسير القرآن : 246/2 23، و شواهد التنزيل : 187/1 ح 200. بصائر الدرجات : 36 ح 6 ( باب - 17 في أئمة آل محمّد علیهم السلام) بإسناده عن بريد العجلي، عن أبي جعفر علیه السلام، ذیل حديث طويل، عنه بحار الأنوار: 287/23 ح 10، و نحوه الكافي : اللّه 206/1 ح 5 ، و تأويل الآيات الظاهرة : 137 (سورۀ النساء)، تفسیر فرات الكوفي : 107 ح 102 بتفاوت يسير .
3- عنه بحار الأنوار: 292/23 ح 19 ، و البرهان في تفسير القرآن : 246/2 ح 24 . تفسير القمّي : 140/1 عنه البحار : 285/23 1 بصائر الدرجات : 35 ح 2 (باب - 17) ، ح و 509 ح 13 و 14 (باب - 18)، عنه البحار: 287/23 ح 8، الكافي : 186/1 ح 4.
4- عنه بحار الأنوار: 292/23 ح 20 فيه : عن عمران، و البرهان في تفسير القرآن : 246/2 ح 25 . تفسير القمّي : 14/1 بتفاوت يسير عنه البحار : 285/23 ح 1 ، و نحوه بصائر الدرجات 36 ح 7 (باب 17)، عنه البحار : 288/23 ح ،1 ، و الكافي : 206/1 ح 3.

157) - از ابو سعید مؤَدَّب روایت کرده است، که گفت:

ابن عباس در مورد فرمایش خداوند متعال: «یا آن که به (دیگر) مردم به خاطر آن چه که خداوند از فضل خود عطای شان کرده، حسادت می ورزند» گفته است: منظور از ﴿ النَّاسَ ﴾ ما هستیم و منظور از ﴿ فَضْلِهِ ﴿، (مقام) نبوّت و پیامبری است.

158) - از ابو خالد کابلی روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: منظور از «مُلک عظیم» این است که (خداوند متعال) امامان را از ذریّه آل ابراهیم قرار داد، کسی که از ایشان اطاعت و پیروی کند، در حقیقت از خداوند اطاعت کرده و کسی که معصیت و مخالفت ایشان را کند، در حقیقت معصیت خداوند را کرده، پس منظور از مُلک عظیم، همین است «و به ایشان ملک عظیم را عطا کردیم».

159) - و در روایتی دیگر آن حضرت علیه السلام فرموده است: (منظور) طاعت مفروض و واجب می باشد.

160) - حمران از حضرت (امام صادق علیه السلام) روایت کرده است، که:

فرمود: (منظور از آیه) «و ایشان را کتاب عطا کردیم»، نبوت و پیامبری است. «و حکمت»، (قدرت درک) فهمیدن و قضاوت کردن است.

و «مُلک عظیم» پیروی و اطاعت خواهد بود.

ص: 337

1007 / [161] - عَنْ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ ﴿ فَقَدْ آتَیْنا آلَ إِبْراهِیمَ اَلْکِتابَ ﴾ فَهُوَ اَلنُّبُوَّهُ ﴿ وَ اَلْحِکْمَهُ ﴾ فَهُمُ اَلْحُکَمَاءُ مِنَ اَلْأَنْبِیَاءِ مِنَ اَلصَّفْوَهِ، وَ أَمَّا اَلْمُلْکُ اَلْعَظِیمُ فَهُمُ اَلْأَئِمَّهُ اَلْهُدَاهُ مِنَ اَلصَّفْوَهِ. ﴾ (1)

1008 / [162] - عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : ﴿ وَ عِنْدَهُ إِسْمَاعِیلُ اِبْنُهُ، یَقُولُ: ﴿ أَمْ یَحْسُدُونَ اَلنّاسَ عَلی ما آتاهُمُ اَللّهُ مِنْ فَضْلِهِ ﴾ - اَلْآیَهَ - . ﴾

قَالَ: فَقَالَ: اَلْمُلْکُ اَلْعَظِیمُ: اِفْتِرَاضٌ مِنَ اَلطَّاعَهِ، قَالَ: ﴿ فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ صَدَّ عَنْهُ ﴾ . قَالَ: فَقُلْتُ: أَسْتَغْفِرُ اَللَّهَ، فَقَالَ لِی إِسْمَاعِیلُ : ﴿ لِمَ یَا دَاوُدُ ﴾؟!

قُلْتُ: لِأَنِّی کَثِیراً من قَرَأْتُهَا «وَ مِنْهُمْ مَنْ یُؤْمِنُ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ صَدَّ عَنْهُ».

قَالَ: فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: ﴿ إِنَّمَا هُوَ ، فَمِنْ هَؤُلاَءِ وُلْدُ إِبْرَاهِیمَ مَنْ آمَنَ بِهَذَا، وَ مِنْهُمْ مَنْ صَدَّ عَنْهُ. ﴾ (2)

1009 / [163] - عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ [قَالا]:

﴿ اَلْإِمَامُ یُعْرَفُ بِثَلاَثِ خِصَالٍ: أَنَّهُ أَوْلَی اَلنَّاسِ بِالَّذِی کَانَ قَبْلَهُ، وَ أَنَّ عِنْدَهُ سِلاَحَ اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ وَ سَلَّمَ عِنْدَهُ اَلْوَصِیَّهَ، وَ هِیَ اَلَّتِی قَالَ اَللَّهُ فِی کِتَابِهِ : ﴿ إِنَّ اَللّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا اَلْأَماناتِ إِلی أَهْلِها ﴾ وَ قَالَ: إِنَّ اَلسِّلاَحَ فِینَا بِمَنْزِلَهِ اَلتَّابُوتِ فِی بَنِی إِسْرَائِیلَ ، یَدُورُ اَلْمُلْکُ حَیْثُ دَارَ اَلسِّلاَحُ، کَمَا کَانَ یَدُورُ حَیْثُ دَارَ اَلتَّابُوتُ. ﴾ (3)

ص: 338


1- عنه بحار الأنوار: 292/23 ح 21 ، و البرهان في تفسير القرآن : 246/2 ح 26 . الحديث طويل، تقدّم مع تخريجاته في سورۀ «آل عمران» تحت رقم 31.
2- عنه بحار الأنوار: 292/23 ح 22 ، و البرهان في تفسير القرآن : 246/2 ح 27 .
3- عنه البرهان في تفسير القرآن 251/2 ح 9 . بصائر الدرجات : 180 ح 22 (باب - 4) بإسناده عن محمّد بن الحلبي، عن أبی عبد اللّه علیه السلام، عنه بحار الأنوار: 277/23 ح 11 .

161) - از ابو حمزه روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: (منظور از فرمایش خداوند:) «پس همانا به خاندان ابراهیم کتاب عطا کردیم» نبوّت است. ﴿ وَ الْحِكْمَةَ ﴾ حُكَمایی از پیامبران می باشند که برگزیدگان (از طرف خداوند متعال) خواهند بود و اما مُلک عظیم امامان هدایت گر هستند که آنان نیز از برگزیدگان می باشند.

162) - از داود بن فرقد روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم -در حالی که فرزندش اسماعیل حضور داشت - می فرمود: «یا آن که به (دیگر) مردم به خاطر آن چه خداوند از فضل خود عطای شان کرده، حسادت می ورزند»، ملک عظیم، وجوب اطاعت و پیروی است.

سپس اظهار نمود: «و برخی از آن ها ایمان به او آورده اند و برخی از آن ها سدّ و مانع ایجاد کرده اند» و من (با حالت شگفت زده) گفتم: استغفر اللّه، پس اسماعیل به من گفت: ای داود! برای چه استغفار کردی؟ گفتم: برای آن که من آن را زیاد تلاوت کرده ام و این چنین «و برخی از آن ها ایمان به او می آورند و برخی از آن ها سد و مانع ایجاد کرده اند» می خواندم. امام صادق علیه السلام فرمود: همانا معنای آن این است: پس برخی از فرزندان ابراهیم به آن ایمان آوردند و برخی دیگر (کفر ورزیدند و) مانع از آن شدند.

163) - از زراره و حُمران و محمّد بن مسلم، روایت کرده است، که گفتند: امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام فرموده اند: امام (بر حق) با سه خصلت شناخته می شود: (از دیگران) نسبت به امام قبل از خود سزاوا تر می باشد و در نزد او سلاح رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم موجود می باشد و وصایای امامت نزد او خواهد بود؛ و این همان فرمایشی است که خداوند در کتاب خود بیان نموده: «به درستی که خداوند فرمان می دهد: امانت ها را به اهلش واگذار کنید.» سپس افزودند: سلاح نزد ما همانند تابوت در بنی اسرائیل می باشد که مُلک امامت حرکت می کند و می چرخد نزد هر کسی که سلاح باشد، همان طوری که تابوت در بنی اسرائیل چنین بود.

ص: 339

1010 / [164] - اَلْحَلَبِیُّ عَنْ زُرَارَهَ : ﴿ أَنْ تُؤَدُّوا اَلْأَماناتِ إِلی أَهْلِها ﴾ یَقُولُ: أَدُّوا اَلْوَلاَیَهَ إِلَی أَهْلِهَا ﴿ وَ إِذا حَکَمْتُمْ بَیْنَ اَلنّاسِ أَنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ ﴾ قَالَ: ﴿ هُمْ آلُ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ. ﴾ (1)

1011 / [165] - فِی رِوَایَهِ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْفُضَیْلِ ، عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ [قَالَ:] ﴿ هُمُ اَلْأَئِمَّهُ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ ، یُؤَدِّی اَلْإِمَامُ اَلْأَمَانَهَ إِلَی اَلْإِمَامِ بَعْدَهُ، وَ لاَ یَخُصُّ بِهَا غَیْرَهُ، وَ لاَ یَزْوِیهَا عَنْهُ. ﴾ (2)

1012 / [166] - أَبُو جَعْفَرٍ : فِی قَوْلِهِ ﴿ إِنَّ اَللّهَ نِعِمّا یَعِظُکُمْ بِهِ ﴾ .

قَالَ: ﴿ فِینَا نَزَلَتْ وَ اَللّهُ اَلْمُسْتَعانُ ﴾ (3)

1013 / [167] - فِی رِوَایَهِ اِبْنِ أَبِی یَعْفُورٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ إِنَّ اَللّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا اَلْأَماناتِ إِلی أَهْلِها وَ إِذا حَکَمْتُمْ بَیْنَ اَلنّاسِ أَنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ ﴾ قَالَ: ﴿ أَمَرَ اَللَّهُ اَلْإِمَامَ أَنْ یَدْفَعَ مَا عِنْدَهُ إِلَی اَلْإِمَامِ اَلَّذِی بَعْدَهُ وَ أَمَرَ اَلْأَئِمَّهَ أَنْ یَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ وَ أَمَرَ اَلنَّاسَ أَنْ یُطِیعُوهُمْ. ﴾ (4)

ص: 340


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 251/2 ح 10 .
2- عنه بحار الأنوار: 276/23 ذيل ح 6 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 251/2 ح 11 . بصائر الدرجات : 476 ح 5 (باب - 4)، عنه بحار الأنوار : 276/23 ح 6 ، الكافي : 276/1 2 بإسناده عن أحمد بن عمر، قال : سألت الرضا علیه السلام و ح 3 عن محمّد بن الفضيل، عن أبي الحسن الرضا علیه السلام بتفاوت يسير، عنه تأويل الآيات الظاهرة : 140 (سورۀ النساء).
3- عنه بحار الأنوار: 276/23 ح 15، و البرهان في تفسير القرآن : 251/2 ح 12 . بصائر الدرجات : 475 ح 3 (باب - 4) عنه البحار : 27523 ح 4.
4- عنه بحار الأنوار: 278/23 ح 14 ، و البرهان في تفسير القرآن : 251/2 ح 13. من لا يحضره الفقيه : 3/3 ح 3217، بإسناده عن معلى بن خنيس، عن الصادق علیه السلام بتفاوت يسير، و نحوه تهذيب الأحكام : 223/6 ح ،25 عنهما فقه القرآن للراوندي : 9/2، و وسائل الشيعة : 14/27 ح 33084 .

164) - از حلبی روایت کرده است، که گفت:

زراره (در مورد) «امانت ها را به اهلش واگذار کنید» می گوید: امامت و ولایت را به اهلش واگذار کنید. و «و هنگامی که بین مردم حکم کردید، بر مبنای عدالت حکم کنید»، منظور آل محمّد علیهم السلام می باشند.

165) - در روایتی از محمّد بن فضیل روایت کرده است، که گفت:

امام رضا علیه السلام فرمود: ایشان امامان از آل محمّد علیهم السلام می باشند که امام اول باید امانت را به امام بعد از خود بسپارد و به دیگری واگذار نکند و از سپردن به امام بعد از خود فرو گذار نکرده و آن را پنهان نکند.

166) - امام باقر علیه السلام روایت کرده است، که گفت:

(در مورد) «به راستی که خداوند بهترین چیزی که به وسیله آن شما را موعظه می نماید»، فرمود: درباره ما (اهل بیت عصمت و طهارت) نازل شده است و خداوند کمک دهنده و پشتیبان خواهد بود.

167) - و در روایتی از ابن ابو یعفور روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام (در مورد فرمایش خداوند متعال): «به راستی که خداوند فرمان داده است که امانت ها را به اهلش واگذار نمایید و هنگامی که بین مردم حکم کردید، بر مبنای عدالت حکم کنید»،

فرمود: خداوند به امام دستور داده است که هر آن چه (از آثار امامت) نزد او می باشد به امام بعد از خود بسپارد و به امامان دستور داده که به عدالت رفتار و معاشرت نمایند و به مردم دستور داده تا از ایشان پیروی و اطاعت کنند.

ص: 341

1014 / [168] - عَنْ جَابِرٍ اَلْجُعْفِیِّ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ هَذِهِ اَلْآیَهِ ﴿ أَطِیعُوا اَللّهَ وَ أَطِیعُوا اَلرَّسُولَ وَ أُولِی اَلْأَمْرِ مِنْکُمْ ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ اَلْأَوْصِیَاءُ ﴾ (1)

1015 / [169] - وَ فِی رِوَایَهِ أَبِی بَصِیرٍ عَنْهُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

﴿ نَزَلَتْ فِی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قُلْتُ لَهُ: إِنْ اَلنَّاسَ یَقُولُونَ لَنَا: فَمَا مَنَعَهُ أَنْ یُسَمِّیَ عَلِیّاً وَ أَهْلَ بَیْتِهِ فِی کِتَابِهِ؟ ﴾

فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ قُولُوا لَهُمْ: إِنَّ اَللَّهَ أَنْزَلَ عَلَی رَسُولِهِ اَلصَّلاَهَ وَ لَمْ یُسَمِّ ثَلاَثاً وَ لاَ أَرْبَعاً حَتَّی کَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ هُوَ اَلَّذِی فَسَّرَ ذَلِکَ لَهُمْ وَ أَنْزَلَ اَلْحَجَّ فَلَمْ یُنْزِلْ طُوفُوا أُسْبُوعاً حَتَّی فَسَّرَ ذَلِکَ لَهُمْ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ أَنْزَلَ ﴿ أَطِیعُوا اَللّهَ وَ أَطِیعُوا اَلرَّسُولَ وَ أُولِی اَلْأَمْرِ مِنْکُمْ ﴾ فَنَزَلَتْ فِی عَلِیٍّ وَ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِم اَلسَّلاَمُ ﴾ وَ قَالَ: ﴿ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فِی عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ مَنْ کُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاَهُ. ﴾

وَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: ﴿ أُوصِیکُمْ بِکِتَابِ اَللَّهِ وَ أَهْلِ بَیْتِی إِنِّی سَأَلْتُ اَللَّهَ أَنْ لاَ یُفَرِّقُ بَیْنَهُمَا حَتَّی یُورِدَهُمَا عَلَیَّ اَلْحَوْضَ فَأَعْطَانِی ذَلِکَ، وَ قَالَ: فَلاَ تُعَلِّمُوهُمْ فَإِنَّهُمْ أَعْلَمُ مِنْکُمْ، إِنَّهُمْ لَنْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ بَابِ هُدًی وَ لَنْ یُدْخِلُوکُمْ فِی بَابِ ضَلاَلٍ. ﴾

﴿ وَ لَوْ سَکَتَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَمْ یُبَیِّنْ أَهْلَهَا لاَدَّعَاهَا آلُ عَبَّاسٍ وَ آلُ عَقِیلٍ وَ آلُ فُلاَنٍ وَ آلُ فُلاَنٍ، وَ لَکِنْ أَنْزَلَ اَللَّهُ فِی کِتَابِهِ ﴿ إِنَّما یُرِیدُ اَللّهُ لِیُذْهِبَ

ص: 342


1- عنه بحار الأنوار: 300/23 ح 52 ، و البرهان في تفسير القرآن : 261/2 ح 17 .

168) - از جابر جعفی روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره این آیۀ شریفه: «از خداوند و رسولش و اولی الامر که از میان خود تان هستند، پیروی و اطاعت کنید»، سؤال کردم؟

فرمود: منظور اوصیاء (و جانشینان بر حق رسول خد علیهم السلام) هستند.

169) - و در روایتی از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام (از قول خداوند: از خدا و رسولش و اولی الامر که از میان خود تان هستند، پیروی و اطاعت کنید»، سؤال کردم؟) فرمود: درباره علی بن ابی طالب علیه السلام نازل شده است. عرض کردم: مردم می گویند: چرا نام علی و اهل بیت آن حضرت علیهم السلام (صریحاً) در کتاب خداوند بیان نشده است؟

فرمود: به آنان بگویید خداوند آیه نماز را بر رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم نازل نمود ولی سه رکعتی بودن و یا چهار رکعتی بودن را در آن مطرح نکرده است، تا این که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم خودش برای مردم تفسیر و بیان کرد، هم چنین آیه حج را نازل نمود و برای مردم نگفت: هفت دور طواف کنید تا این که خود رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم برای آن ها توضیح داد و بیان نمود.

و خداوند آیه «از خدا و رسولش و اولی الامر که از میان خود تان هستند، پیروی و اطاعت کنید» را نازل کرد که درباره علی، حسن و حسین علیهم السلام نازل شده، سپس رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم درباره علی علیه السلام فرمود: «هر کسی که من مولای او هستم، علی مولای اوست» هم چنین فرمود: درباره کتاب خدا و اهل بیت خودم به شما سفارش می کنم؛ زیرا من از خداوند درخواست کرده ام تا میان آن دو جدائی نیندازد، تا در کنار حوض بر من وارد ،شوند پس خداوند خواسته مرا مستجاب نمود و (حضرت) افزود شما چیزی به آنان نیاموزید زیرا که از شما دانا ترند آنان شما را از مسیر هدایت بیرون نمی کنند و به گمراهی وارد نمی گردانند. حال اگر رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم سکوت می نمود و توضیحی درباره اهل بیت خود بیان نمی کرد، آل عباس، آل عقيل، آل فلان و آل فلان آن را برای خود ادعا می کردند، ولی خداوند (برای تصدیق پیغمبر خود که مقصود آل پیامبر هستند نه آل فلان و فلان و ...) در کتابش نازل نمود:

ص: 343

عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا ﴾ (1) ، فَکَانَ عَلِیٌّ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَیْنُ وَ فَاطِمَهُ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ تَأْوِیلَ هَذِهِ اَلْآیَهِ، فَأَخَذَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَمْ بِیَدِ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَهَ وَ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَیْنِ فَأَدْخَلَهُمُ تَحْتَ اَلْکِسَاءِ فِی بَیْتِ أُمِّ سَلَمَهَ ، وَ قَالَ: اَللَّهُمَّ إِنَّ لِکُلِّ نَبِیٍّ ثَقَلٌ وَ أَهْلٌ فَهَؤُلاَءِ ثَقَلِی وَ أَهْلِی ﴾

فَقَالَتْ أُمُّ سَلَمَهَ : أَلَسْتُ مِنْ أَهْلِکَ؟

قَالَ: ﴿ إِنَّکِ إِلَی خَیْرٍ وَ لَکِنَّ هَؤُلاَءِ ثَقَلِی وَ أَهْلِي. ﴾

﴿ فَلَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَمْ کَانَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَوْلَی اَلنَّاسِ بِهَا لِکِبَرِهِ، وَ لِمَا بَلَّغَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَمْ فَأَقَامَهُ وَ أَخَذَ بِیَدِهِ، فَلَمَّا حَضَرَ [مَضَی] عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ لَمْ یَسْتَطِعْ وَ لَمْ یَکُنْ لِیَفْعَلَ، أَنْ یُدْخِلَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ وَ لاَ اَلْعَبَّاسَ بْنَ عَلِیٍّ اَلشَّهِیدَ وَ لاَ أَحَداً مِنْ وُلْدِهِ إِذاً لَقَالَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَیْنُ عَلَیْهِما اَلسَّلاَمُ أَنْزَلَ اَللَّهُ فِینَا کَمَا أَنْزَلَ فِیکَ، وَ أَمَرَ بِطَاعَتِنَا کَمَا أَمَرَ بِطَاعَتِکَ ﴾

﴿ وَ بَلَّغَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَمْ فِینَا کَمَا بَلَّغَ فِیکَ، وَ أَذْهَبَ عَنَّا اَلرِّجْسَ کَمَا أَذْهَبَهُ عَنْکَ، فَلَمَّا مَضَی عَلِیٌّ کَانَ اَلْحَسَنُ أَوْلَی بِهَا لِکِبَرِه ﴾

فَلَمَّا حَضَرَ اَلْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ عَلَیْهِمُا السَّلاَمُ لَمْ یَسْتَطِعْ وَ لَمْ یَکُنْ لِیَفْعَلَ أَنْ یَقُولُ: ﴿ أُولُوا اَلْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلی بِبَعْضٍ » فَیَجْعَلَهَا لِوُلْدِهِ إِذاً لَقَالَ اَلْحُسَیْنُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنْزَلَ اَللَّهُ فِیَّ کَمَا أَنْزَلَ فِیکَ وَ فِی أَبِیکَ، وَ أَمَرَ بِطَاعَتِی کَمَا أَمَرَ بِطَاعَتِکَ وَ طَاعَهِ أَبِیکَ، وَ أَذْهَبَ اَلرِّجْسَ عَنِّی کَمَا أَذْهَبَ عَنْکَ وَ عَنْ أَبِیکَ، فَلَمَّا أَنْ صَارَتْ إِلَی

ص: 344


1- سورۀ الأحزاب : 33/33.

«همانا خدا می خواهد ناپاکی ها را از شما اهل بیت ببرد و شما را پاک و پاکیزه گرداند» تأویل این آیه علی، حسن، حسین و فاطمه علیهم السلام می باشند زیرا رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم در خانه اُمّ سلمه، دست علی، حسن، حسین و فاطمه علیهم السلام را گرفت

و ایشان را زیر کساء وارد نمود و فرمود: خدایا! هر پیغمبری اهل و عائله ای داشته و اهل و عائله من این ها هستند، پس اُمّ سلمه اظهار داشت: آیا من از اهل شما نیستم؟ فرمود: تو به خوبی گرایش داری، ولی این ها اهل و عائله من هستند.

هنگامی که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم او وفات یافت على علیه السلام برای پیشوایی مردم، از همه مردم سزاوار تر بود چون از همه (از جهت علوم و کمالات) بزرگ تر و والا تر بود، با (توجّه به) تبلیغاتی که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم برایش انجام می داد تا جایی که دست او را گرفته و در میان مردم (جانشینی او را) تثبیت نمود؛ و چون وفات على علیه السلام فرا رسید، نمی توانست که محمّد بن علی و عباس بن علی و هیچ یک از پسران دیگرش را (غیر از حسن و حسین علیهما السلام) در اهل بیت پیغمبر داخل گرداند، زیرا در آن صورت حسن و حسین می گفتند: خداوند آیه (اهل بیت) را درباره ما نازل نموده است، هم چنان که درباره شما نازل کرد و مردم را به اطاعت ما امر فرمود، چنان که به اطاعت از شما امر نمود و رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم نیز نسبت به ما تبلیغ کرد، هم چنان که نسبت به شما، تبلیغ نمود و خداوند پلیدی ها را از ما بر طرف کرد همچنان که از شما برطرف نمود.

و چون علی علیه السلام درگذشت حسن علیه السلام به جهت بزرگسالی اش (نسبت به حسین علیه السلام) به امامت سزاوار تر بود و چون وفات او نزدیک شد، نمی توانست که فرزندان خودش را در امر ولایت و امامت داخل گرداند و عمل کند «به خویشاوندان در کتاب خدا به یک دیگر سزاوار ترند»؛ زیرا در آن صورت حسین علیه السلام اظهار می داشت: خدا این آیه را دربارۀ ما نازل کرده، همچنان که دربارۀ شما و پدرت نازل نموده و مردم را به اطاعت از من امر نموده همچنان که به اطاعت شما و پدرت امر فرموده است و خداوند پلیدی ها را از من بر طرف کرده، همچنان که از شما و پدرت بر طرف نموده است.

ص: 345

اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ جَرَی تَأویل قَوْلِهِ تَعَالِي: ﴿ أُولُوا اَلْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلی بِبَعْضٍ فِی کِتابِ اَللّهِ ﴾ .﴾ (1)

﴿ ثُمَّ صَارَتْ مِنْ بَعْدِ اَلْحُسَیْنِ إِلَی عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِما السَّلاَمُ، ثُمَّ مِنْ بَعْدِ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ إِلَی مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِما السَّلاَمُ. ﴾

﴿ ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : اَلرِّجْسُ هُوَ اَلشَّکُّ، وَ اَللَّهِ لاَ نَشُکُّ فِی دِینِنَا أَبَداً. ﴾ (2)

1016 / [170] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ فَذَکَرَ نَحْوَ هَذَا اَلْحَدِیثِ وَ قَالَ فِیهِ زِیَادَه : ﴿ فَنَزَلَتْ عَلَیْهِ اَلزَّکَاهُ فَلَمْ یُسَمِّ اَللَّهُ مِنْ کُلِّ أَرْبَعِینَ دِرْهَماً دِرْهَماً حَتَّی کَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ هُوَ اَلَّذِی فَسَّرَ ذَلِکَ لَهُمْ، وَ ذَکَرَ فِی آخِرِهِ فَلَمَّا أَنْ صَارَتْ إِلَی اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ لَمْ یَکُنْ أَحَدٌ مِنْ أَهْلِهِ یَسْتَطِیعُ أَنْ یَدَّعِیَ عَلَیْهِ کَمَا کَانَ هُوَ یَدَّعِی عَلَی أَخِیهِ وَ عَلَی أَبِیهِ عَلَیْهِم السَّلاَمُ لَوْ أَرَادَا أَنْ یَصْرِفَا اَلْأَمْرَ عَنْهُ وَ لَمْ یَکُونَا لِیَفْعَلاَ، ثُمَّ صَارَتْ حِینَ أَفْضَتْهُ إِلَی اَلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ عَلَیْهِما اَلسَّلاَمُ فَجَرَی تَأْوِیلُ هَذِهِ اَلْآیَهُ ﴿ وَ أُولُوا اَلْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلی بِبَعْضٍ فِی کِتابِ اَللّهِ ﴾ (3) ثُمَّ صَارَتْ مِنْ بَعْدِ اَلْحُسَیْنِ لِعَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ ، ثُمَّ صَارَتْ مِنْ بَعْدِ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ إِلَی مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ. ﴾ (4)

ص: 346


1- سورۀ الأنفال : 75/8 و الأحزاب : 6/33 .
2- عنه بحار الأنوار : 210/35 ح 12 و البرهان في تفسير القرآن : 261/2 ح 18 و شواهد التنزيل : 191/1 ح 203 . تفسير فرات الكوفي : 110 ح 112، عنه البحار : 212/35 ذيل ح 13 أشار إليه.
3- سورۀ الأنفال : 75/8 ، و الأحزاب : 6/33 .
4- عنه بحار الأنوار: 212/35 ح 13، و البرهان في تفسير القرآن : 262/2 ح 19 . الکافی : 286/1 ضمن ح 1 .

پس چون امامت به حسین علیه السلام، رسید معنا و تأویل فرمایش خداوند متعال:

«خویشاوندان در کتاب خدا به یک دیگر سزاوار ترند» روشن شد و سپس امامت بعد از حسین علیه السلام به علی بن الحسین علیه السلام رسید و بعد از علی بن الحسین علیهما السلام به محمّد بن علی علیهما السلام رسید، آن گاه امام باقر علیه السلام فرمود: مقصود از پلیدی ها و ناپاکی ها همان شک است به خدا سوگند ما دربارهٔ دین خود هرگز شک نکرده و نخواهیم کرد.

170) - ابو بصیر (در روایتی دیگر) از امام صادق علیه السلام همانند حدیث قبل را (با تغییرات و اضافاتی) روایت کرده است و در (این) اضافه ای وجود دارد: پس آیه زکات بر رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم نازل گردید و در آن بیان نکرد که از هر در هم یک درهم، می باشد تا حضرت آن را تفسیر و بیان نمود و در آخر آن آمده است: پس چون امامت به حسین علیه السلام منتقل شد هیچ یک از افراد خانواده اش نتوانستند بر او ادعا کنند، هم چنان که اگر برادر و پدر او می خواستند او را باز دارند بر آنان ادعا می کرد و چون امر امامت به حسین علیه السلام منتقل شد، تأویل این آیه «خویشاوندان در کتاب خدا به یک دیگر سزاوار ترند» جاری گردید و سپس به علی بن الحسین و بعد از او به محمّد بن علی علیهم السلام منتقل گردید.

171) - از ابان روایت کرده است، که گفت: از امام رضا علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «ای کسانی که ایمان آورده اید! از خداوند و رسولش و اولی الامر که از میان خود تان می باشند، اطاعت کنید»، سؤال کردم؟

فرمود: درباره علی بن ابی طالب علیه السلام می باشد و حضرت سکوت نمود و چون سکوتش طولانی گردید، عرض کردم: پس از او چه کسی خواهد بود؟

فرمود: حسن علیه السلام و سکوت نمود و چون سکوتش طولانی شد، عرض کردم: پس از او چه کسی است؟

ص: 347

1017 / [171] - عَنْ أَبَانٍ، أَنَّهُ دَخَلَ عَلَی أَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ فَسَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ ءَامَنُوا أَطِیعُوا اَللّهَ وَ أَطِیعُوا اَلرَّسُولَ وَ أُولِی اَلْأَمْرِ مِنْکُمْ ﴾ فَقَالَ: ﴿ ذَلِکَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ثُمَّ سَکَتَ ﴾

قَالَ: ﴿ فَلَمَّا طَالَ سُکُوتُهُ ﴾ قُلْتُ: ثُمَّ مَنْ؟

قَالَ: ﴿ ثُمَّ اَلْحَسَنُ ، ثُمَّ سَکَتَ فَلَمَّا طَالَ سُکُوتُهُ ﴾ قُلْتُ: ثُمَّ مَنْ؟

قَالَ: ﴿ اَلْحُسَیْنُ ﴾ قُلْتُ: ثُمَّ مَنْ؟

قَالَ: ﴿ ثُمَّ عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ وَ سَکَتَ، فَلَمْ یَزَلْ یَسْکُتُ عِنْدَ کُلِّ وَاحِدٍ حَتَّی أُعِیدُ اَلْمَسْأَلَهِ، فَیَقُولُ حَتَّی سَمَّاهُمْ إِلَی آخِرِهِمْ. ﴾ (1)

1018 / [172] - عَنْ عِمْرَانَ اَلْحَلَبِیِّ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿ إِنَّکُمْ أَخَذْتُمْ هَذَا اَلْأَمْرِ مِنْ جَذْوِهِ - یَعْنِی مِنْ أَصْلِهِ - عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ أَطِیعُوا اَللّهَ وَ أَطِیعُوا اَلرَّسُولَ وَ أُولِی اَلْأَمْرِ مِنْکُمْ ﴾ وَ مِنْ قَوْلِ رَسُولِ اَللَّهِ : ﴿ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا، لاَ مِنْ قَوْلِ فُلاَنٍ وَ لاَ مِنْ قَوْلِ فُلاَن ﴾ .﴾ (2)

1019 / [173] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ عَجْلاَنَ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تَعَالَى: ﴿ أَطِیعُوا اَللّهَ وَ أَطِیعُوا اَلرَّسُولَ وَ أُولِی اَلْأَمْرِ مِنْکُمْ ﴾ قَالَ: ﴿ هِیَ فِی عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ فِی اَلْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ جَعَلَهُمُ اَللَّهُ مَوَاضِعَ اَلْأَنْبِیَاءِ، غَیْرَ أَنَّهُمْ لاَ یُحِلُّونَ شَیْئاً وَ لاَ یُحَرِّمُونَهُ. ﴾ (3)

1020 / [174] - عَنْ حُکَیْمٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : جُعِلْتُ فِدَاکَ! أَخْبِرْنِی مَنْ أُولِی اَلْأَمْرِ اَلَّذِینَ أَمَرَ اَللَّهُ بِطَاعَتِهِمْ؟

ص: 348


1- عنه بحار الأنوار: 292/23 ح 26 ، و البرهان في تفسير القرآن : 262/2 ح 20.
2- عنه بحار الأنوار: 293/23 ح 27 ، و البرهان في تفسير القرآن : 263/2 ح 21.
3- عنه بحار الأنوار: 293/23 ح 28، و البرهان في تفسير القرآن : 263/2 ح 22 .

فرمود: حسین علیه السلام عرض کردم: پس از او چه کسی می باشد؟

فرمود: علی بن الحسين علیهما السلام و سکوت نمود و هم چنین حضرت بعد از نام هر امامی، سکوت می نمود تا من سؤال خود را تکرار کنم، تا آن که تمامی آنان را نام برد.

172) - از عمران حلبی روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: شما (اصحاب ما) این امر (ولایت و امامت) را از اصل و اساسش یعنی خداوند دریافت کرده اید و از خداوند که فرموده: «از خداوند و رسولش و اولی الامر که از میان خود تان می باشد، اطاعت کنید» و نیز از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم که فرموده است: اگر به آن چنگ زنید و تمسّک جویید هرگز گمراه نخواهید شد، (شما امر ولایت را) از قول فلان و فلان نگرفته اید.

173) - از عبد اللّه بن عَجلان روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند: «از خداوند و رسولش و اولی الامر که از میان خود تان می باشد، اطاعت کنید»، فرمود: این آیه در شأن و منزلت علی و (دیگر) امامان (بر حق) علیهم السلام نازل شده است، که خداوند ایشان را نازل منزله پیامبران علیهم السلام قرار شان داده است، تنها تفاوت شان این می باشد که آنان چیزی را نه حلال می کنند و نه حرام (یعنی بر ایشان وحی نمی شود و چیزی را تشریع نمی کنند ).

174) - از حکیم روایت کرده است، که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: فدایت گردم! صاحبان امری که خداوند امر به اطاعت ایشان نموده است، چه کسانی هستند؟ فرمود: ایشان علی بن ابی طالب، حسن، حسین، علی بن الحسین، محمّد بن علی علیهم السلام (هستند) و جعفر که خود من هستم، پس شکر گزار خداوند باشید که پیشوایان و رهبران تان را به شما معرّفی نموده است، در حالی که دیگران (ایشان را) انکار کرده اند.

ص: 349

فَقَالَ لِی: ﴿ أُولَئِکَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَیْنُ وَ عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ وَ جَعْفَرٌ (عَلَیْهِم السَّلاَمُ) أَنَا فَاحْمَدُوا اَللَّهَ اَلَّذِی عَرَّفَکُمُ أَئِمَّتَکُمْ وَ قَادَتُکُمْ حِینَ جَحَدَهُمُ اَلنَّاسُ. ﴾ (1)

1021 / [175]- عَنْ یَحْیَی بْنِ اَلسَّرِیِّ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: أَخْبِرْنِی عَنْ دَعَائِمِ اَلْإِسْلاَمِ اَلَّتِی بُنِیَ عَلَیْهَا اَلدِّینُ لاَ یَسَعُ أَحَداً اَلتَّقْصِیرُ فِی شَیْءٍ مِنْهَا اَلَّتِی مَنْ قَصَّرَ عَنْ مَعْرِفَهِ شَیْءٍ مِنْهَا فَسَدَ عَلَیْهِ دِینُهُ وَ لَمْ یُقْبَلْ مِنْهُ عَمَلُهُ، وَ مَنْ عَرَفَهَا وَ عَمِلَ بِهَا صَلَحَ لَهُ دِینُهُ وَ قُبِلَ مِنْهُ عَمَلُهُ وَ لَمْ یَضُرَّ مَا هُوَ فِیهِ بِجَهْلِ شَیْءٍ مِنَ اَلْأُمُورِ إِنْ جَهِلَهُ؟

فَقَالَ: ﴿ نَعَمْ شَهَادَهُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ، وَ اَلْإِیمَانُ بِرَسُولِهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ، وَ اَلْإِقْرَارُ بِمَا جَاءَ مِنْ عِنْدِ اَللَّهِ وَ حَقُّ مِنَ اَلْأَمْوَالِ اَلزَّکَاهُ وَ اَلْوَلاَیَهُ اَلَّتِی أَمَرَ اَللَّهُ بِهَا وَلاَیَهُ آلِ مُحَمَّدٍ . ﴾

قَالَ: ﴿ وَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: مَنْ مَاتَ وَ لاَ یَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِیتَهً جَاهِلِیَّهً ، فَکَانَ اَلْإِمَامَ عَلِیٌّ ثُمَّ کَانَ اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ ثُمَّ کَانَ اَلْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ ثُمَّ کَانَ عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ ثُمَّ کَانَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ أَبُو جَعْفَرٍ وَ کَانَتِ اَلشِّیعَهُ قَبْلَ أَنْ یَکُونَ أَبُو جَعْفَرٍ وَ هُمْ لاَ یَعْرِفُونَ مَنَاسِکَ حَجِّهِمْ وَ لاَ حَلاَلَهُمْ وَ لاَ حَرَامَهُمْ حَتَّی کَانَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَحَجَّ لَهُمْ وَ بَیَّنَ مَنَاسِکَ حَجِّهِمْ وَ حَلاَلَهُمْ وَ حَرَامَهُمْ، حَتَّی اِسْتَغْنَوْا عَنِ اَلنَّاسِ، وَ صَارَ اَلنَّاسُ یَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمْ بَعْدَ مَا کَانُوا یَتَعَلَّمُونَ مِنَ اَلنَّاسِ، وَ هَکَذَا یَکُونُ اَلْأَمْرُ، وَ اَلْأَرْضُ لاَ تَکُونُ إِلاَّ بِإِمَامٍ ﴾ (2)

ص: 350


1- عنه بحار الأنوار: 293/23 ح 29 ، و البرهان في تفسير القرآن : 263/2 ح 23 .
2- عنه بحار الأنوار : 387/68 ح 37 ، و البرهان : 263/2 ح 24 ، فيه عن عيسى بن السري . تفسیر فرات الكوفي : 109 ح 111 بإسناده عن عيسى بن السري، قال: قلت لأبی عبد اللّه علیه السلام عنه البحار: 300/23 ح 5 ، الكافي : 19/2 ح 6 باسناده عن عيسى بن السري أبي اليسع قال : قلت .... عنه البحار : 337/68 ح 11 ، رجال الكشّي : 424 - 799 بإسناده عن أبي اليسع قال .... عنه البحار: 89/23 ح 3.

175) - از یحیی بن سری روایت کرده است، که گفت:

به امام صادق علیه السلام و عرض کردم: برایم توضیح بفرما که ارکان و استوانه هایی که اسلام بر آن پایه گذاری شده است و هیچ کس را یارای آن نیست که کوتاهی در شناخت آن ها داشته باشد، چیست؟ که اگر در آن ها کوتاهی کند دینش فاسد و تباه گشته و اعمالش قبول نمی شود و هر کس آن ها را بشناسد و عمل کند دینش درست و اعمالش مقبول گشته است و ندانستن بعضی از امور، زیبانی برایش نخواهد داشت.

فرمود: بلی، (آن ها عبارتند از) شهادت به یکتایی خدا و ایمان به رسالت پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم و اقرار بر آن چه که از جانب خدا آورده است و (ادای) حق زکات در اموال و (پذیرش) ولایت نسبت به ائمّه ی بر حق از آل محمّد علیهم السلام.

ادامه افزود: رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم و فرموده است: هر کسی بمیرد و امام (واجب الإطاعه) زمان خود را نشناسد، همانند دوران جاهلیت مرده است. پس امامان (عبارتند از) علی بن ابی طالب، سپس حسن بن علی، حسین بن علی، علی بن الحسین و بعد از آن حضرت باقر محمّد بن علی علیهم السلام هستند.

شیعیان قبل از زمان ابو جعفر (امام باقر) علیه السلام مناسک حج خود را و نیز حلال و حرام خویش را نمی دانستند، تا این که زمان حضرت باقر - ابو جعفر - علیه السلام فرا رسید و ایشان در های علوم را گشود، مناسک حج و حلال و حرام را برای شان تشریح کرد، پس از آن شیعیان از مردم بی نیاز گشتند و مردم برای کسب علم به ایشان مراجعه کرده و آن را فرا می گرفتند با این که شیعیان قبلاً به دیگر مردم مراجعه می نمودند؛ (به درستی که) جریان امور به همین وضع خواهد بود و زمین پایدار نخواهد بود مگر به وسیله امام (واجب الإطاعه و بر حق).

ص: 351

1022 / [176] - عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِیدٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَى: ﴿ أَطِیعُوا اَللّهَ وَ أَطِیعُوا اَلرَّسُولَ وَ أُولِی اَلْأَمْرِ مِنْکُمْ ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ وَ اَلْأَوْصِیَاءُ مِنْ بَعْدِهِ عَلَیْهِم السَّلاَمُ. ﴾ (1)

1023 / [177] - عَنْ سُلَیْمِ بْنِ قَیْسٍ اَلْهِلاَلِیِّ قَالَ:

سَمِعْتُ عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿ مَا نَزَلَتْ عَلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ آیَهٌ مِنَ اَلْقُرْآنِ إِلاَّ أَقْرَأَنِیهَا وَ أَمْلاَهَا عَلَیَّ فَکَتَبْتُهَا بِخَطِّی وَ عَلَّمَنِی تَأْوِیلَهَا وَ تَفْسِیرَهَا وَ نَاسِخَهَا وَ مَنْسُوخَهَا وَ مُحْکَمَهَا وَ مُتَشَابِهَهَا وَ دَعَا اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یُعَلِّمَنِی فَهْمَهَا وَ حِفْظَهَا فَمَا نَسِیتُ آیَهً مِنْ کِتَابِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لاَ عِلْماً أَمْلاَهُ عَلَیَّ فَکَتَبْتُهُ وَ مَا تَرَکَ شَیْئاً عَلَّمَهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ حَلاَلٍ وَ لاَ حَرَامٍ وَ لاَ أَمْرٍ وَ لاَ نَهْیٍ وَ مَا کَانَ أَوْ یَکُونُ مِنْ طَاعَهٍ أَوْ مَعْصِیَهٍ إِلاَّ عَلَّمَنِیهِ وَ حَفِظْتُهُ فَلَمْ أَنْسَ مِنْهُ حَرْفاً وَاحِداً ثُمَّ وَضَعَ یَدَهُ عَلَی صَدْرِی وَ دَعَا اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی بِأَنْ یَمْلَأَ قَلْبِی عِلْماً وَ فَهْماً وَ حِکْمَهً وَ نُوراً وَ لَمْ أَنْسَ مِنْ ذَلِکَ شَیْئاً وَ لَمْ یَفُتْنِی مِنْ ذَلِکَ شَیْءٌ لَمْ أَکْتُبْهُ. ﴾

فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اَللَّهِ! أَتَتَخَوَّفُ عَلَیَّ اَلنِّسْیَانَ فِیمَا بَعْدُ؟

فَقَالَ: ﴿ لَسْتُ أَتَخَوَّفُ عَلَیْکَ نِسْیَاناً وَ لاَ جَهْلاً وَ قَدْ أَخْبَرَنِی رَبِّی عَزَّ وَ جَلَّ أَنَّهُ قَدِ اِسْتَجَابَ لِی فِیکَ وَ فِی شُرَکَائِکَ اَلَّذِینَ یَکُونُونَ مِنْ بَعْدِکَ. ﴾

فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اَللَّهِ! وَ مَنْ شُرَکَائِی مِنْ بَعْدِی؟

قَالَ: ﴿ اَلَّذِینَ قَرَنَهُمُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِنَفْسِهِ وَ بِی فَقَالَ: ﴿ أَطِیعُوا اَللّهَ وَ أَطِیعُوا اَلرَّسُولَ وَ أُولِی اَلْأَمْرِ مِنْکُمْ ﴾ الْأَئِمَّةُ. ﴾

فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اَللَّهِ! وَ مَنْ هُمْ؟

ص: 352


1- عنه بحار الأنوار: 293/23 ح 30 ، و البرهان في تفسير القرآن : 264/2 ح 25. تفسیر فرات الكوفي : 109 ح 109 بإسناده عن أبي جعفر علیه السلام.

176) - از عمرو بن سعید روایت کرده است، که گفت:

از امام کاظم علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «از خداوند و رسولش و اولی الامر که از میان خود تان می باشد، اطاعت کنید»، سؤال کردم؟

فرمود: ایشان علی بن ابی طالب و اوصیای بعد از او علیهم السلام هستند.

177) - و از سلیم بن قیس هلالی روایت کرده است، که گفت:

از امام علی علیه السلام شنیدم که می فرمود: آیه ای بر رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم نازل نشده است مگر آن که آن را برای من قرائت می نمود و املا می فرمود و من با خط خود آن را می نوشتم و تأویل و تفسیر، ناسخ و منسوخ، محکم و متشابه آن را به من می آموخت و از خداوند می خواست که آن ها را به من بفهماند و در حافظه ام نگاه دارد.

پس من از آن هنگامی که برایم دعا نمود، هرگز چیزی از کتاب خداوند و دیگر چیز ها را از یاد نبرده ام، هم چنین رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم تمام آن چه را از حلال و حرام، امر و نهی، حوادث و جریانات گذشته و آینده، اطاعت و معصیت و همه آن هایی را که خداوند تعلیمش داده بود، او نیز به من تعلیم داد و من حتی یک حرف از آن ها را فراموش نکرده ام.

سپس رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم دست (مبارک) خود را بر سینه ام نهاد و برایم دعا کرد که خداوند قلب مرا پُر از علم حکمت، فهم و نور گرداند، پس (به درستی که من هم) چیزی را فراموش نکرده ام و از قلم نینداخته ام و عرض کردم: ای رسول خدا! آیا بر من می ترسی که در آینده فراموش نمایم؟ فرمود: از جهت ندانستن و فراموشیات نگران نیستم؛ زیرا پروردگارم مرا آگاه نموده که دعای مرا در مورد تو و دیگر شریکانت که پس از تو هستند مستجاب نموده است.

عرض کردم: ای رسول خدا! شریکان من، بعد از من چه کسانی هستند؟

ص: 353

فَقَالَ: ﴿ اَلْأَوْصِیَاءُ مِنِّی إِلَی أَنْ یَرِدُوا عَلَیَّ اَلْحَوْضَ کُلُّهُمْ هَادٍ مُهْتَدٍ لاَ یَضُرُّهُمْ مَنْ خَذَلَهُمْ هُمْ مَعَ اَلْقُرْآنِ وَ اَلْقُرْآنُ مَعَهُمْ لاَ یُفَارِقُهُمْ وَ لاَ یُفَارِقُونَهُ فَبِهِمْ تُنْصَرُ أُمَّتِی وَ بِهِمْ یُمْطَرُونَ وَ بِهِمْ یُدْفَعُ عَنْهُمُ اَلْبَلاَءُ وَ بِهِمْ یُسْتَجَابُ دُعَاؤُهُمْ. ﴾

فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اَللَّهِ! سَمِّهِمْ لِی.

فَقَالَ: ﴿ اِبْنِی هَذَا - وَ وَضَعَ یَدَهُ عَلَی رَأْسِ اَلْحَسَنِ - ثُمَّ اِبْنِی هَذَا - وَ وَضَعَ یَدَهُ عَلَی رَأْسِ اَلْحُسَیْنِ - ثُمَّ اِبْنٌ لَهُ یُقَالُ لَهُ عَلِیٌّ سَیُولَدُ فِی حَیَاتِکَ فَأَقْرِئْهُ مِنِّی اَلسَّلاَمَ ثُمَّ تَکْمِلَهُ اِثْنَیْ عَشَرَ مِنْ وُلْدِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ. ﴾

فَقُلْتُ لَه: بِأَبِی أُمِّی وَ أَنْتَ! فَسَمِّهِمْ لِی فَسَمَّاهُمْ رَجُلاً رَجُلاً، فِیهِمْ - وَ اَللَّهِ! - یَا أَخَا بَنِی هِلاَلٍ! مَهْدِیُّ أُمَّهِ مُحَمَّدٍ اَلَّذِی یَمْلَأُ اَلْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً وَ اَللَّهِ إِنِّی لَأَعْرِفُ مَنْ یُبَایِعُهُ بَیْنَ اَلرُّکْنِ وَ اَلْمَقَامِ وَ أَعْرِفُ أَسْمَاءَ آبَائِهِمْ وَ قَبَائِلِهِمْ- وَ ذَكَرَ الْحَدِيثَ بِتَمَامِهِ-. (1)

1024 / [178] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَارْجِعُوهُ إِلَی اَللَّهِ وَ إِلَی اَلرَّسُولِ وَ إِلَی أُولِی اَلْأَمْرِ مِنْکُمْ. ﴾ (2)

ص: 354


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 264/2 ح 26، و شواهد التنزيل : 47/1 ح 41 باختصار . کتاب سليم بن قيس : 624 ح 10 ، بصائر الدرجات : 198 ح 3 (باب - 8) عنه بحار الأنوار 139/40 ح 3، الكافي : 64/1 ضمن ح 1، عنه وسائل الشيعة : 206/27 ح 33614، ، الخصال : 257/1 ح ، : 131 عنه البحار 230/2 ح ،13 ، إكمال الدين : 284/1 ح 37، عنه البحار : 256/36 75 ، و 98/92 69 ، تحف العقول : 193 ضمن حديث طويل .
2- عنه بحار الأنوار: 294/23 ح 31 ، و البرهان في تفسير القرآن : 265/2 ح 27. 178 - تفسير القمّي : 141/1 ، عنه البحار : 285/23 ذيل ح 2 ، الكافي : 184/8 ح 212 بتفصيل عنه البحار : 302/23 ح 60 .

فرمود: آن کسانی که خداوند آنان را با خویشتن و من، قرین (یک دیگر) قرار داده و فرموده: «ای کسانی که ایمان آورده اید از خدا و رسولش و اولی الامر که از میان خود تان هستند، اطاعت کنید»، که امامان (و پیشوایان بر حق) خواهند بود.

عرض کردم: ای رسول خدا! آنان چه کسانی هستند؟

فرمود: آنان جانشینان من (بعد از تو) می باشند تا این که در کنار حوض (کوثر) بر من وارد شوند، همه آنان راهنمایان و راه یافتگان هستند، اگر افرادی ایشان را یاری نکنند آسیبی (به عزّت و منزلت) ایشان نمی رسانند، آنان با قرآن هستند و قرآن نیز با آنان خواهد بود، ایشان از قرآن جدا نمی شوند و قرآن نیز از ایشان جدا نخواهد شد، به واسطه آنان امّت من یاری می شوند و باران رحمت بر ایشان می بارد و به برکت دعا های با حقیقت و با عظمت ایشان، بلا ها و گرفتاری ها (از امّت من) بر طرف می گردد. عرض کردم: ای رسول خدا! نام آنان را برایم بیان فرما.

فرمود: این فرزندم - و دست خود را بر سر حسن نهاد - و بعد از او این فرزندم - و دست خود را بر سر حسین نهاد - و سپس فرزندی از او (حسین) به نام علی، سپس فرزندی از او به نام محمّد بن علی در حیات تو تولّد می یابد پس سلام مرا به او برسان، سپس آنان دوازده امام تکمیل خواهند شد، که دوازدهمین ایشان محمّد نام دارد. عرض کردم: پدر و مادرم فدایت باد! ای پیامبر خدا! آنان را برایم نام ببر؛ و آن حضرت یکایک آنان را نام برد. ای مرد هلالی! به خدا سوگند! یکی از آنان مهدی امّت حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم می باشد که زمین را باشد که زمین را هم چنان که پر از ظلم و جور شده، از عدالت و دادگری سرشار می سازد، به خدا سوگند! که من افرادی را که در بین رُکن و مقام (حضرت ابراهیم) با او بیعت می کنند می شناسم، اسم خود شان، پدران شان و قبیله شان را می دانم - و حدیث را به طور کامل مطر حکرده است -...

178) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: پس چنان چه در جریانی اختلاف و نزاع داشتید، به خداوند و رسول و صاحبان امر ولایت و امامت مراجعه نمایید.

ص: 355

1025 / [179] - وَ فِی رِوَایَهِ عَامِرِ بْنِ سَعِیدٍ اَلْجُهَنِیِّ ، عَنْ جَابِرٍ ، عَنْهُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ وَ أُولِی اَلْأَمْرِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِم السَّلاَمُ. ﴾ (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ ءَامَنُواْ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُواْ أَن يَكْفُرُواْ بِهِ وَ يُرِيدُ الشَّيْطَنُ أَن يُضِلُّهُمْ ضَلَالَا بَعِيدًا ﴾ ﴿ 60 ﴾

1026 / [180] - عَنْ یُونُسَ - مَوْلَی عَلِیٍّ - عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ مَنْ کَانَتْ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ أَخِیهِ مُنَازَعَهٌ فَدَعَاهُ إِلَی رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِهِ یَحْکُمُ بَیْنَهُمَا فَأَبَی إِلاَّ أَنْ یَرْفَعَهُ إِلَی اَلسُّلْطَانِ فَهُوَ کَمَنْ حَاکَمَ إِلَی اَلْجِبْتِ وَ اَلطَّاغُوتِ وَ قَدْ قَالَ اَللَّهُ تَعَالَى: ﴿ یُرِیدُونَ أَنْ یَتَحاکَمُوا إِلَی اَلطّغُوتِ ﴾ - إِلَی قَوْلِهِ: - ﴿ ضَلَلَام بَعِیداً ﴾ . ﴾ (2)

1027 / [181] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿ أَلَمْ تَرَ إِلَی اَلَّذِینَ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ ءَامَنُوا بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ یُرِیدُونَ أَنْ یَتَحاکَمُوا إِلَی اَلطّغُوتِ ﴾ فَقَالَ: ﴿ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ! إِنَّهُ لَوْ کَانَ لَکَ عَلَی رَجُلٍ حَقٌّ فَدَعَوْتَهُ إِلَی حُکَّامِ أَهْلِ اَلْعَدْلِ فَأَبَی عَلَیْکَ إِلاَّ أَنْ یُرَافِعَکَ إِلَی حُکَّامِ أَهْلِ اَلْجَوْرِ لِیَقْضُوا لَهُ کَانَ مِمَّنْ حَاکَمَ إِلَی اَلطَّاغُوتِ. ﴾ (3)

ص: 356


1- عنه بحار الأنوار: 294/23 ح 32 و البرهان في تفسير القرآن : 265/2 ح 28 .
2- عنه بحار الأنوار: 264/104 ح 7، و البرهان في تفسير القرآن : 266/2 ح 4، و مستدرك الوسائل : 240/17 ح 21224.
3- عنه بحار الأنوار: 264/104 ح 8، و البرهان في تفسير القرآن : 266/2 ح 5، و مستدرك الوسائل : 240/17 ح 21225. الكافي : 411/7 ح 3 بتفصيل عنه وسائل الشيعة : 12/27 ح 33081.

179)- و در روایتی عامر بن سعید جهنی از جابر روایت کرده است، که گفت:

آن حضرت (امام باقر علیه السلام فرمود: ﴿ أُولى الأَمْرِ ﴾ ، از آل محمّد علیهم السلام هستند.

فرمایش خداوند متعال: آیا ندیدی کسانی را که گمان می کنند به آن چه (از کتاب های آسمانی که) بر تو و بر پیشینیان نازل شده، ایمان آورده اند، ولی می خواهند برای داوری نزد طاغوت و حاکمان باطل بروند؟! با این که به آن ها دستور داده شده که به طاغوت کافر شوند، و شیطان می خواهد آنان را گمراه کند و به بیراهه های دور دستی گمراه کند. (60)

180) - از یونس - غلام على (بن يقطين) - روايت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هر شخصی که بین او و برادرش اختلاف و کشمکشی باشد و او را به مراجعه نزد یکی از اصحاب خود دعوت کرد و او نپذیرفت و اصرار داشت تا به سلطان (حاکم طاغوت) رجوع شود، این شخص همانند کسانی می باشد که به جِبت و طاغوت مراجعه کرده و خداوند فرموده: «اینان می خواهند به طاغوت (و حاکمان جور) مراجعه کنند ... (شیطان آن ها را گمراه می کند) گمراه شدنی بسیار دور».

181) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «آیا نمی بینی کسانی را که گمان می کنند به آن چه بر تو و بر پیشینیان قبل از تو نازل شده، ایمان آورده اند ولی می خواهند به طاغوت (و حاکمان جور) مراجعه کنند»، فرمود: ای ابا محمّد! اگر حقّی را از شخصی طلب کار بودی و او را (برای روشن شدن وضعیت) به مراجعه پیش حاکم عادل دعوت کردی؛ و او از حاضر شدن نزد او امتناع ورزید و اصرار داشت که نزد حاکم جور و ستمگر بروید تا قضاوت کند، این شخص از افرادی می باشد که به طاغوت مراجعه کرده است.

ص: 357

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ فَكَيْفَ إِذا أَصَبَتْهُم مُّصِيبَةُ، بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ ثُمَّ جَاءُوكَ يَحْلِفُونَ باللّهِ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا إِحْسَنًا وَ تَوْفِيقًا ﴿ 62 ﴾ أَوْلَئِكَ الَّذِينَ يَعْلَمُ اللَّهُ مَا فِي قُلُوبهمْ فَأَعْرِضْ عَنْهُم وَ عِظهُم وَ قُل لَّهُمْ فِي أَنفُسِهِمْ قَوْلَا، بَليغًا ﴿ 63 ﴾ وَ مَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ لَوْ أَنَّهم إذ ظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ جاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللّه وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللّه تَوَّابًا رَّحِيمًا ﴿ 64 ﴾ فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحكمُوكَ فيما شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِى أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مِّمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا ﴾ ﴿ 65 ﴾

1028 / [182] - عَنْ مَنْصُورِ بْنِ بُزُرْجَ [نُوحٍ] عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ: ﴿ فَکَیْفَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِیبَهٌ بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ ﴾ قَالَ: ﴿ اَلْخَسْفُ - وَ اَللَّهِ! عِنْدَ اَلْحَوْضِ بِالْفَاسِقِینَ. ﴾

عَنْ جَابِرٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ مِثْلَهُ. (1)

183/1029 - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ اَلنَّجَاشِیِّ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿ أُولئِکَ اَلَّذِینَ یَعْلَمُ اَللّهُ ما فِی قُلُوبِهِمْ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ عِظْهُمْ وَ قُلْ لَهُمْ فِی أَنْفُسِهِمْ قَوْلاً بَلِیغاً ﴾ یَعْنِی-

ص: 358


1- عنه البرهان في تفسير القرآن: 2692 ح 5. تفسير القمّي : 142/1 بإسناده عن منصور عن أبی عبد اللّه علیه السلام و أبي جعفر علیهما السلام بتفاوت يسير، عنه البحار 194/9 ح 39.

فرمایش خداوند متعال: پس چگونه وقتی به خاطر اعمال شان، گرفتار مصیبتی می شوند، به سراغ تو می آیند و سوگند یاد می کنند که منظورِ (اما از بردنِ داوری نزد دیگران) جز نیکی کردن و توافق (میان طرفین نزاع،) چیز دیگری نبوده است؟! (63) آن ها کسانی هستند که خدا، آن چه را در دل دارند، می داند، پس از آنان صرف نظر کن! و آن ها را اندرز ده و با بیانی رسا، نتایج اعمال شان را به آن ها گوش زد نما! (63) و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای این که به فرمان خدا، از وی اطاعت شود و اگر این مخالفان، هنگامی که به خود ستم می کردند (و فرمان خدا را زیر پا می نهادند)، نزد تو می آمدند و از خدا طلب آمرزش می کردند و پیامبر هم برای آن ها آمرزش می کرد، خدا را توبه پذیر و مهربان می یافتند (64) پس به پروردگارت سوگند! آن ها ایمان نخواهند آورد، مگر این که در اختلافات خود، تو را به داوری صلب از داوری تو در دل خود احساس ناراحتی نکنند و کاملاً تسلیم باشند. (65)

182) - از منصور بن بزرج [نوح]، از کسی که حدیث گفته، روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند: «پس چگونه می باشند آن موقعی که مصیبتی بر آنان وارد می شود» فرمود: به خداوند سوگند! منظور خسف (در زمینی نزد حوض) است که فاسقین را در خود فرو می برد.

همانند این روایت از جابر از امام باقر علیه السلام نیز روایت شده است.

183 - از عبد اللّه بن نجاشی روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که در مورد فرمایش خداوند: «ایشان کسانی هستند

ص: 359

وَ اَللَّهِ! - فُلاَناً وَ فُلاَناً، ﴿ وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاّ لِیُطاعَ بِإِذْنِ اَللّهِ ﴾ - إِلَی قَوْلِهِ: - ﴿ تَوّاباً رَحِیماً ﴾ ، وَ اَللَّهِ! - فُلاَناً وَ فُلاَناً، ﴿ وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاّ لِیُطاعَ بِإِذْنِ اَللّهِ ﴾ - إِلَی قَوْلِهِ: - ﴿ تَوّاباً رَحِیماً ﴾ ،

یَعْنِی- وَ اَللَّهِ! اَلنَّبِیِّ وَ عَلِیّاً - صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمَا - بِمَا صَنَعُوا أَیْ لَوْ جَاءُوکَ بِهَا یَا عَلِیُّ فَاسْتَغْفَرُوا مِمَّا صَنَعُوا ﴿ وَ اِسْتَغْفَرَ لَهُمُ اَلرَّسُولُ لَوَجَدُوا اَللّهَ تَوّاباً رَحِیماً * فَلا وَ رَبِّکَ لا یُؤْمِنُونَ حَتّی یُحَکِّمُوکَ فِیما شَجَرَ بَیْنَهُمْ ﴾ .

ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : ﴿ هُوَ - وَ اَللَّهِ! - عَلِیٌّ بِعَیْنِهِ ﴿ ثُمَّ لا یَجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمّا قَضَیْتَ ﴾ عَلَی لِسَانِکَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ! یَعْنِی بِهِ وَلاَیَهَ عَلِیٍّ ﴿ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلِیماً ﴾ لِعَلِیٍّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ. ﴾ (1)

1030 / [184] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ ، عَنْ أَبِی جُنَادَهَ اَلْحُصَیْنِ بْنِ اَلْمُخَارِقِ بْنِ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ وَرْقَاءَ بْنِ حُبْشِیِّ [حُسَيْنُ]اِبْنِ جُنَادَهَ اَلسَّلُولِیِّ ، عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلْأَوَّلِ ، عَنْ أَبِیهِ عَلَیْهِما اَلسَّلاَمُ : ﴿ ﴿ أُولئِکَ اَلَّذِینَ یَعْلَمُ اَللّهُ ما فِی قُلُوبِهِمْ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ ﴾ فَقَدْ سَبَقَتْ عَلَیْهِمْ کَلِمَهُ اَلشَّقَاوَهِ وَ سَبَقَ لَهُمُ اَلْعَذَابُ ﴿ وَ عِظْهُمْ قُلْ لَهُمْ فِی أَنْفُسِهِمْ قَوْلاً بَلِیغاً ﴾ . ﴾ (2)

ص: 360


1- عنه بحار الأنوار: 98/36 ح 37 ، و البرهان في تفسير القرآن: 268/2 ح 6 أورد صدره، و 272 ح 15 بتمامه . تفسير القمّي : 142/1 بإسناده عن زرارة عن أبي جعفر علیه السلام بتفاوت، عنه بحار الأنوار: : 57/31 ، الكافي : 334/82 ح 526 بتفصيل عنه البحار : 271/30 ح 142، تأويل الآيات الظاهرة : 139 (سورۀ النساء).
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 272/2 ح 16. الكافي : 184/8 ح 211 ، و 334 ح 526 في حديث طويل.

که خداوند می داند در درون شان چه می گذرد، از ایشان روی گردان و آنان را موعظه کن و گفتار بلیغ و دلنشین برای ایشان بگو»، می فرمود: به خدا سوگند! مقصود فلانی و فلانی هستند، «و ما رسولی را نفرستاده ایم مگر آن که به اذن پروردگار اطاعت و پیروی شود - تا جایی که فرمود: - او توبه پذیر و مهربان است» به خدا سوگند! مقصود پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم و علی علیه السلام می باشند به خاطر آن چه که انجام دادند تا نزد تو - ای علی! - بیایند و (از گفتار و) کردار خود طلب آمرزش کنند. و پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلم نیز برای آنان طلب آمرزش می نمود، هر آینه خداوند را توبه پذیر و مهربان می یافتند و (در آیۀ بعد) «پس نه به پروردگارت سوگند! آنان ایمان نمی آوردند تا موقعی که تو را بین خود شان در مورد مشاجره شان حاکم قرار دهند» امام صادق علیه السلام فرمود: به خدا سوگند! مقصود از حلّ اختلاف میان آن ها فقط علی علیه السلام است، «سپس در وجود خود شان نمی یابند مشکل و سختی ای را از آن چه بر ایشان حکم نموده ای» یعنی، ای پیامبر! درباره اعلان ولایت علی علیه السلام که به زبان تو باشد «و تسلیم می شوند تسلیم شدنی» یعنی تسلیم ولایت علی علیه السلام خواهند شد.

184) - از محمّد بن علی از ابو جُناده حُصين بن مُخارق بن عبد الرحمن بن ورقاءِ بن حبشی (حسين) بن جنادة روایت کرده است، که گفت:

امام کاظم علیه السلام، به نقل از پدر بزرگوارش علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند: «آن ها همان کسانی هستند که خداوند می داند در دل های آن ها چه می گذرد پس از آن ها روی گردان» (فرمود:) شقاوت بر چنین افرادی مقدّر شده و عذاب الهی برای شان حتمی خواهد بود، «و ایشان را موعظه نما و حُجّت را با کلامی بلیغ و شیوا برای شان بیان کن».

ص: 361

1031 / [185] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ یَحْیَی اَلْکَاهِلِیِّ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، قَالَ:

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: ﴿ وَ اَللَّهِ! لَوْ أَنَّ قَوْماً عَبَدُوا اَللَّهَ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ، وَ أَقَامُوا اَلصَّلاَهَ، وَ آتَوُا اَلزَّکَاهَ، وَ حَجُّوا اَلْبَیْتَ ، وَ صَامُوا شَهْرَ رَمَضَانَ ثُمَّ لَمْ یُسَلِّمُوا إِلَیْنَا لَکَانُوا بِذَلِکَ مُشْرِکِینَ، فَعَلَیْهِمْ بِالتَّسْلِیمِ، وَ لَوْ أَنَّ قَوْماً عَبَدُوا اَللَّهَ، وَ أَقَامُوا اَلصَّلاَهَ وَ آتَوُا اَلزَّکَاهَ، وَ حَجُّوا اَلْبَیْتَ ، وَ صَامُوا رَمَضَانَ ، ثُمَّ قَالُوا: لِشَیْءٍ صَنَعَهُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ : لِمَ صَنَعَ کَذَا وَ کَذَا- وَ وَجَدُوا (1) ثُمَّ قَالُوا لِشَیْءٍ صَنَعَهُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ : لِمَ صَنَعَ کَذَا وَ کَذَا ذَلِکَ؟ وَ وَجَدُوا ذَلِکَ فِی أَنْفُسِهِمْ لَکَانُوا بِذَلِکَ مُشْرِکِینَ، ثُمَّ قَرَأَ: ﴿ فَلا وَ رَبِّکَ لا یُؤْمِنُونَ حَتّی یُحَکِّمُوکَ فِیما شَجَرَ بَیْنَهُمْ ﴾ - إِلَی قَوْلِهِ: - ﴿ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلِیماً ﴾ . ﴾ (2)

1033 / [186] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ [قَالَ:] ﴿ ثُمَّ لا یَجِدُوا فِی أنفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلِیماً ﴾ (3)

عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ [قَالَ:] ﴿ فَلا وَ رَبِّکَ لا یُؤْمِنُونَ حَتّی یُحَکِّمُوکَ فِیما شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لا یَجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً ﴾ ، مِمَّا قَضَی مُحَمَّدٌ وَ آلُ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ ﴿ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلِیماً. ﴾ (4)

ص: 362


1- ما بین المعقوفتین لم یرد في البحار و البرهان
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 272/2 ح 17 . المحاسن : 271/1 ح 365 (باب - 37) بتفاوت، عنه بحار الأنوار: 205/2 ح 90، بصائر الدرجات : 521 ح 8 (باب - 20) بإسناده عن سعيد بن غزوان، قال : سمعت أبا عبد اللّه علیه السلام بتفاوت، عنه البحار : 200/2 ح ،6 مختصر بصائر الدرجات : 71 بتفاوت، عنه البرهان في تفسير القرآن : 270/2 ح 8.
3- لم نعثر عليه في المصادر و المنابع الموجودة عندنا .
4- عنه البرهان في تفسير القرآن : 273/2 ح 18.

185) - از عبد اللّه بن یحیی کاهلی روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: به خدا سوگند! اگر مردمی خدای یگانه و بی شریک را عبادت کنند و نماز انجام دهند و زکات بپردازند و حج خانه (خدا) انجام دهند و روزه ماه رمضان را بگیرند، [سپس تسلیم ما (اهل بیت) نشوند، به واسطۀ ترک همین (امر اصلی و اساسی) مشرک می گردند، پس بر ایشان است که تسلیم باشند.

و اگر مردمی خداوند را عبادت کرده و نماز به بر پا دارند و زکات بپردازند و حج خانه (خدا) را انجام دهند و روزه ماه رمضان را بگیرند، سپس دربارۀ چیزی که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم انجام داده، بگویند: اگر چنین چنان انجام داده بود - بر خلاف آن چه که انجام داده - به واسطۀ همین سخنان و افکار مشرک گشته اند.

و اگر مردمی خداوند را عبادت کرده و او را یگانه (و بی شریک) بدانند] و نماز به جای آورند و زکات بپردازند و حج (خانه خدا) انجام دهند و روزه ماه رمضان را بگیرند و دربارۀ چیزی که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم انجام داده، بگویند: چرا چنین و چنان انجام نداده است و این مطلب را در دل خود بگذرانند و اندیشه کنند، به واسطۀ همین (سخنان و افکار) مشرک می گردند و سپس حضرت این آیه «پس نه به پروردگارت سوگند! آن ها ایمان نمی آوردند تا موقعی که تو را بین خود شان در مورد مشاجره شان حاکم قرار دهند دهند ... و تسلیم می شوند تسلیم شدنی» را تلاوت نمود.

186) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: «سپس در وجود خود شان نمی یابند مشکل و سختی را نسبت به آن چه که برای شان قضاوت نموده ای و تسلیم می شوند تسلیم شدنی».

187) - از جابر روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام (فرمایش خداوند را این چنین:) «پس نه به پروردگارت سوگند! آن ها ایمان نمی آوردند تا موقعی که تو را بین خود شان در مورد مشاجره شان حاکم قرار سپس در وجود خود مشقّت و مشکلی را نمی یابند» نسبت به آن چه حضرت محمّد و آل او قضاوت کرده اند «و تسلیم می شوند تسلیم شدنی»، تلاوت نمود.

ص: 363

1034 / [188] - عَنْ أَیُّوبَ بْنِ اَلْحُرِّ ، قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: فِی قَوْلِهِ تَعَالَى: ﴿ فَلا وَ رَبِّکَ لا یُؤْمِنُونَ حَتّی یُحَکِّمُوکَ فِیما شَجَرَ بَیْنَهُمْ ﴾ - إِلَی - ﴿ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلِیماً ﴾ فَحَلَفَ ثَلاَثَهَ أَیْمَانٍ مُتَتَابِعَا، لاَ یَکُونُ ذَلِکَ حَتَّی یَکُونَ تِلْکَ اَلنُّکْتَهُ اَلسَّوْدَاءُ فِی اَلْقَلْبِ، وَ إِنْ صَامَ وَ صَلَّی. (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ لَوْ أَنَّا كَتَبْنَا عَلَيْهِمْ أَنِ اقْتُلُواْ أَنفُسَكُمْ أَوِ أخْرُجُواْ مِن دِيَرِكُم مَّا فَعَلُوهُ إِلَّا قَلِيلٌ مِنْهُمْ وَ لَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُواْ مَا يُوعَظُونَ بِهِ لَكَانَ خَيْرًا لَّهُمْ وَ أَشَدَّ تَثْبِيتًا ﴾ ﴿ 66 ﴾

1035 / [189] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ [قَالَ:] : ﴿ وَ لَوْ أَنّا کَتَبْنا عَلَیْهِمْ أَنِ اُقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ ﴾ وَ سَلِّمُوا لِلْإِمَامِ تَسْلِیماً ﴿ أَوِ اُخْرُجُوا مِنْ دِیارِکُمْ ﴾ رِضًا لَهُ ﴿ ما فَعَلُوهُ إِلاّ قَلِیلٌ مِنْهُمْ ﴾ وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ اَلْخِلاَفِ ﴿ فَعَلُوا ما یُوعَظُونَ بِهِ لَکانَ خَیْراً لَهُمْ ﴾ یَعْنِی فِی عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ. (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ مَن يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُوْلَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّلِحِينَ وَ حَسُنَ أُوْلَئِكَ رَفِيقًا ﴾ ﴿ 69 ﴾

ص: 364


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 273/2 ح 19.
2- عنه بحار الأنوار: 303/23 ح 63 ، و البرهان في تفسير القرآن : 274/2 ح 4. الكافي : 184/8 ح 210 بتفاوت، عنه البحار: 302/23 ح 59.

188) - از ایوب بن حرّ روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که در مورد فرمایش خداوند: «پس نه به پروردگارت سوگند! آن ها ایمان نمی آوردند تا موقعی که تو را بین خود شان در مورد مشاجره شان حاکم قرار دهند ... و تسلیم می شوند تسلیم شدنی»، سه بار پشت سر هم سوگند یاد نمود (و فرمود:) تا موقعی که آن نکته سیاه در قلب باشد ایمان نخواهند داشت اگر چه روزه بگیرند و نماز بخوانند.

فرمایش خداوند متعال: اگر ما (همانند بعضی از امت های گذشته،) به آنان دستور می دادیم که یک دیگر را به قتل برسانید و یا از وطن و خانه خود، بیرون روید، تنها عده کمی از آن ها عمل می کردند و اگر اندرز هایی را که به آنان داده می شد انجام می دادند، برای آن ها بهتر بود و موجب تقویت ایمان آن ها می شد. (66)

189) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام (در مورد فرمایش خداوند فرمود:) «و اگر بر آن ها واجب می کردیم که خود تان را بکشید»، درباره تسلیم محض (انسان در برابر) امام (بر حق) می باشد، و یا از دیار خود بیرون روید»، با اذن و رضایت امام، «آن را انجام نخواهند داد مگر اندکی از آن ها» و اگر اهل خلاف و عصیان «انجام دهند آن چه را که موعظه می شدند، برای شان بهتر بود»، منظور (موعظه) درباره (قبول کردن ولایت) على علیه السلام (و پیروی از او) می باشد.

فرمایش خداوند متعال: و کسی که خدا و پیامبر را اطاعت کند، (در قیامت) هم نشین کسانی خواهد بود که خدا نعمت خود را بر آنان تمام کرده، از پیامبران، صدّیقان، شهیدان و صالحان و آنان رفقای خوبی خواهند بود. (69)

ص: 365

1036 / [190] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ جُنْدَبٍ عَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ حَقٌّ عَلَی اَللَّهِ أَنْ یَجْعَلَ وَلِیَّنَا رَفِیقاً لِلنَّبِیِّینَ « وَ اَلصِّدِّیقِینَ وَ اَلشُّهَداءِ وَ اَلصّالِحِینَ وَ حَسُنَ أُولئِکَ رَفِیقاً. ﴾ (1)

1037 / [191] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ :

﴿ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ! لَقَدْ ذَکَرَکُمُ اَللَّهُ فِی کِتَابِهِ فَقَالَ: ﴿ وَ مَنْ یُطِعِ اَللّهَ وَ اَلرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ اَلَّذِینَ أَنْعَمَ اَللّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ اَلنَّبِیِّینَ وَ اَلصِّدِّیقِینَ وَ اَلشُّهَداءِ وَ اَلصّالِحِینَ ﴾ - اَلْآیَهَ - فَرَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فِی هَذَا اَلْمَوْضِعِ اَلنَّبِیُّ وَ نَحْنُ اَلصِّدِّیقُونَ وَ اَلشُّهَدَاءُ وَ أَنْتُمُ اَلصَّالِحُونَ فَتَسَمَّوْا بِالصَّلاَحِ کَمَا سَمَّاکُمُ اَللَّهُ. ﴾ (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ یا أَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا خُذُوا حِذْرَکُمْ فَانفِرُوا ثُباتٍ أَوِ انفِرُوا جَمِیعاً ﴿ 71 ﴾ وَ إِنَّ مِنکمْ لَمَن لَّیُبَطئنَّ فَإِنْ أَصبَتْکم مُّصِیبَهٌ قَالَ قَدْ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلیَّ إِذْ لَمْ أَکُن مَّعَهُمْ شهِیداً ﴿ 72 ﴾ وَ لَئنْ أَصبَکُمْ فَضلٌ مِّنَ اللَّهِ لَیَقُولَنَّ کَأَن لَّمْ تَکُن بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَهُ مَوَدَّهٌ یَلَیْتَنی کُنت مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً ﴾ ﴿ 73 ﴾

ص: 366


1- بحار الأنوار: 32/67 ح 68 و البرهان في تفسير القرآن : 277/2 ح 6. تفسير القمّي : 104/2 ذیل حدیث طویل عنه البحار، 307/23 ح 4.
2- عنه بحار الأنوار : 32/67 ح 69 و البرهان في تفسير القرآن : 277/2 ح 7. تفسير فرات الكوفي : 113 ح 115 بتفصيل ، عنه البحار : 32/24 ح 7، الكافي :35/8 ضمن ح 6، عنه البحار : 50/68 ح 93. الاختصاص : 106، عنه البحار : 390/47 ح 11، فضائل الشيعة : 25 ضمن 18 .

190) - از عبد اللّه بن جَندب روایت کرده است، که گفت:

امام رضا علیه السلام فرمود: بر خداوند است که دوست داران ما را هم جور و رفیق انبياء و صدّيفين و شهیدان و صالحان قرار دهد.

191) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: این اما محمّد! همانا خداوند شما را در کتابش (قرآن) مطرح نموده پس فرموده است: «و کسی که از خداوند و رسول اطاعت کند، ایشان با کسانی خواهند بود که خداوند بر آنان نعمت فرستاده، همانند پیامبران، راست گویان، شهیدان و درست کاران» تا آخر آیه، پس منظور از ﴿ النَّبِيِّينَ ﴾ در این آیه، رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم می باشد و ما (اهل بیت رسالت) راست گویان، شهیدان و درست کاران هستیم و اما ﴿ الصَّلِحِينَ ﴾ شما (شیعیان و دوستان ما) می باشید؛ پس خود را صالح قرار دهید، هم چنان که خداوند شما را صالح نامیده است.

فرمایش خداوند متعال: ای کسانی که ایمان آورده اید! آمادگی خود را (در برابر دشمن) حفظ کنید و در دسته های متعدّد، یا به صورت دسته ای واحد، (طبق شرایط زمان و مکان،) به سوی دشمن حرکت نمایید! (71) در میان شما، افرادی (منافق) هستند، که دیگران را به سستی می کشانند، اگر مصیبتی به شما برسد، می گویند: خدا به ما نعمت داد که با مجاهدان نبودیم، تا شاهد (آن مصیبت) باشیم (72) و اگر غنیمتی از جانب خدا به شما برسد، درست مثل این که هرگز میان شما و آن ها دوستی و مودّتی نبوده، می گویند: ای کاش ما هم با آن ها بودیم و به رستگاری (و پیروزی) بزرگی می رسیدیم. (73)

ص: 367

1038 / [192] - عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ ءَامَنُوا ﴾ فَسَمَّاهُمْ مُؤْمِنِینَ وَ لَیْسُوا هُمْ بِمُؤْمِنِینَ وَ لاَ کَرَامَهَ قَالَ: ﴿ ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ ءَامَنُوا خُذُوا حِذْرَکُمْ فَانْفِرُوا ثُباتٍ أَوِ اِنْفِرُوا جَمِیعاً ﴾ - إِلَی قَوْلِهِ: - ﴿ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً ﴾ وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ اَلسَّمَاءِ وَ اَلْأَرْضِ قَالُوا: قَدْ أَنْعَمَ اَللَّهُ عَلَیَّ إِذْ لَمْ أَکُنْ مَعَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لَکَانُوا بِذَلِکَ مُشْرِکِینَ ﴿ وَ لَئِنْ أَصَابَهُمْ فَضْلٌ مِنَ اَللَّهِ ﴾ قَالَ: یَا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَهُمْ فَأُقَاتِلَ فِی سَبِیلِ اَللَّهِ. (1)

1039 / [193] - عَنْ سَعِیدِ بْنِ اَلْمُسَیَّبِ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ کَانَتْ خَدِیجَهُ مَاتَتْ قَبْلَ اَلْهِجْرَهِ بِسَنَهٍ، وَ مَاتَ أَبُو طَالِبٍ بَعْدَ مَوْتِ خَدِیجَهَ بِسَنَهٍ، فَلَمَّا فَقَدَهُمَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ سَلَمَ اَلْمُقَامَ بِمَکَّهَ وَ دَخَلَهُ حُزْنٌ شَدِیدٌ وَ أَشْفَقَ عَلَی نَفْسِهِ مِنْ کُفَّارِ قُرَیْشٍ فَشَکَا إِلَی جَبْرَئِیلَ ذَلِکَ فَأَوْحَی اَللَّهُ إِلَیْهِ: یَا مُحَمَّدُ! اُخْرُجْ مِنَ اَلْقَرْیَهِ اَلظّالِمِ أَهْلُها وَ هَاجِرْ إِلَی اَلْمَدِینَهِ فَلَیْسَ لَکَ اَلْیَوْمَ بِمَکَّهَ نَاصِرٌ، وَ نَصَبَ لِلْمُشْرِکِینَ حَرْباً فَعِنْدَ ذَلِکَ تَوَجَّهَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ إِلَی اَلْمَدِینَهِ. ﴾ (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ مَا لَكُمْ لَا تُقَتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ وَ الْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِم أَهْلُهَا وَ اجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا وَ اجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ نَصِيرًا ﴾ ﴿ 75 ﴾

ص: 368


1- عنه بحار الأنوار : 260/68 ح 19 ، و البرهان في تفسير القرآن : 278/2 ح 3.
2- عنه بحار الأنوار: 78/19 ح 29 و البرهان في تفسير القرآن : 279/2 ح 1. الكافي : 340/8 ضمن ح 536 ، عنه البحار : 117/19 ح 2 .

192) - از سلیمان بن خالد روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: (خداوند سبحان فرموده است:) «ای کسانی که ایمان آورده اید!» پس آنان را مؤمن نامیده و حال آن که مؤمن نیستند و کرامتی هم برای شان نیست، (و نیز) «ای کسانی که ایمان آورده اید! تجهیزات خود را برگیرید و به طور تک تک و یا دسته جمعی کوچ نمایید» - تا جایی که فرموده: - «پس رستگار می شدم» و اگر تمام اهل آسمان و زمین بگویند: خداوند بر ما نعمتی داده که در (جنگ ها) همراه رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم نبوده ایم، همگان مشرک خواهند گشت «و اگر هم از فضلی و نعمتی توسط خداوند برخوردار شوند»، گویند: ای کاش با آنان می بودیم و در راه خدا جنگ می کردیم.

193) - از سعید بن مسیّب روایت کرده است، که گفت:

امام سجّاد علیه السلام فرمود: خدیجه یک سال قبل از هجرت وفات یافت و ابو طالب هم یک سال بعد از خدیجه وفات یافت (1) و چون رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم هر دو شخصیّت را از دست داد از ماندن در مکه ناراحت بود و ناراحتی شدیدی بر آن حضرت روی آورد و نیز اذیت و آزار بر حضرت از سوی کفار قریش افزون شد، پس او این موضوع را با جبرئیل مطرح نمود و خداوند بر او وحی فرستاد: ای محمّد! از جایی که اهل آن ظالم هستند بیرون برو و به سمت مدینه حرکت نما؛ زیرا که دیگر در مکه حامی و پشتیبان نداری و سپس (که در مدینه مستقر گشتی) با مشرکان اعلام جنگ کن. پس رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم به سمت مدینه حرکت نمود.

فرمایش خداوند متعال: و چرا در راه خدا، برای مردان و زنان و کودکانی که تضعیف شده اند، جنگ و جهاد نمی کنید؟! همان افراد (ستم دیده ای) که می گویند: پروردگارا! ما را از این شهر (مکه)، که اهلش ستم گر می باشند، بیرون ببر و از طرف خود، برای ما سرپرستی قرار ده و از جانب خود یار و یاوری برای ما تعیین فرما. (75)

ص: 369


1- گر چه بعضی تاریخ نویسان بر این عقیده اند که هر دو در یک سال وفات یافته اند.

1040 / [194] - عَنْ حُمْرَانَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿ اَلْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ اَلرِّجالِ وَ اَلنِّساءِ وَ اَلْوِلْدانِ اَلَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ اَلْقَرْیَهِ اَلظّالِمِ أَهْلُها ﴾ - إِلَی - ﴿ نَصِیراً ﴾ قَالَ : نَحْنُ أُولَئِکَ. (1)

1041 / [195] - عَنْ سَمَاعَهَ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنِ ﴿ اَلْمُسْتَضْعَفِینَ ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ هُمْ أَهْلُ اَلْوَلاَیَهِ ﴾ ، قُلْتُ: أَیَّ وَلاَیَهٍ تَعْنِی؟

قَالَ: ﴿ لَیْسَتْ وَلاَیَهٌ [الدِّينُ] (2) وَ لَکِنَّهَا فِی اَلْمُنَاکَحَهِ وَ اَلْمَوَارِیثِ وَ اَلْمُخَالَطَهِ وَ هُمْ لَیْسُوا بِالْمُؤْمِنِینَ وَ لاَ اَلْکُفَّارِ وَ مِنْهُمُ اَلْمُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اَللّهِ ، فَأَمَّا قَوْلُهُ ﴿ وَ اَلْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ اَلرِّجالِ وَ اَلنِّساءِ وَ اَلْوِلْدانِ اَلَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا ﴾ - إِلَی -﴿ مِنْ لَّدُنکَ نَصِیراً ﴾ فَأُولَئِکَ نَحْنُ. ﴾ (3)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ فِيلَ لَهُمْ كُفُواً أَيْدِيكُمْ وَ أَقِيمُوا الصَّلَوةَ وَ ءَأتُوا الزَّكَوةَ فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ إِذَا فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَخْشَوْنَ النَّاسَ كَخَشْيَةِ اللّهِ أَوْ أَشَدَّ خَشْيَةً وَ قَالُوا رَبَّنَا لم كَتَبْتَ عَلَيْنَا الْقِتَالَ لَوْلَا أَخَّرْتَنَا إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ قُلْ مَتَعُ الدُّنْيَا قَلِيل وَ الأخرَةُ خَيْرٌ لِمَن اتَّقَى وَ لَا تُظْلَمُونَ فَتِيلاً ﴾ ﴿ 77 ﴾

ص: 370


1- عنه بحار الأنوار: 172/24 ح 11، البرهان في تفسير القرآن : 279/2 ح 2.
2- بين المعقوفتين عن البحار.
3- عنه بحار الأنوار 0 172/24 ح 12، و 163/72 ح 21 و البرهان في تفسير القرآن : 2792 ح 3. الکافي : 405/2 ح 5 باسناده عن عمر بن أبان قال : .. بتفاوت، عنه و ما الشيعة : 557/20 ح 26338. معاني الأخبار : 202 ح 8، عنه وسائل الشيعة : 559/20 ح 26345 ،و البحار 16/69 ح 12 .

194) - از حمران روایت کرده است، که گفت: امام باقر علیه السلام (در مورد فرمایش خداوند متعال:) «عدّه ای از مستضعفین و مردان و زنان و فرزندان (که در مکه اسیر ظالمان گشته اند) گویند: خداوندا! ما را از جایگاهی که اهل آن ظالم هستند خارج نما... برای ما حامی و یاوری قرار بده»، فرمود: ما آن (مستضعفین) هستیم.

195) - از سماعه روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد ﴿ وَ الْمُسْتَضْعَفِينَ ﴾ سؤال کردم؟

فرمود: آنان اهل و پیروان ولایت (ائمّه علیهم السلام) هستند.

عرض کردم: منظور کدام ولایت است؟ فرمود: آن ولایت در دین نمی باشد بلکه منظور در نکاح با یک دیگر، ارث بردن از یک دیگر، معاشرت داشتن و در کنار یک دیگر بودن می باشد، آنان نه مؤمن و نه کافی هستند، بلکه امیدواران و منتظران امر خدا خواهند بود. و اما فرمایش خداوند: «عدّه ای از مستضعفین (که دشمنان ناتوان شان کرده اند) مردان و زنان و فرزندان (که در مکه امیر ظالمان گشته اند) گویند: خداوندا! ما را از جایگاهی که اهل آن ظالم هستند... برای ما حامی و یاوری قرار بده» منظور ما (اهل بیت رسالت) می باشیم.

فرمایش خداوند متعال: آیا ندیدی کسانی را که (در مکه) او به آن ها گفته شد: دست از جهاد بدارید و نماز را بر پا کنید و زکات بپردازید، ولی هنگامی که (در مدینه) فرمان جهاد به آن ها داده شد، جمعی از آنان، از مردم (دشمنان) می ترسیدند، همان گونه که از خدا می ترسند، بلکه بیشتر! و می گفتند: پروردگارا! چرا جهاد را بر ما مقرر داشتید؟! چرا این فرمان را تا زمان نزدیکی تأخیر نینداختی؟! به آن ها بگو: سرمایۀ زندگی دنیا، ناچیز است! و سرای آخرت، برای کسی که پرهیز کار باشد بهتر است و به اندازۀ رشته شکافِ هستۀ خرمایی، به شما ستم نخواهد شد. (77)

ص: 371

1042 / [196] - عَنْ إِدْرِیسَ - مَوْلًی لِعَبْدِ اَللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ - ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی تَفْسِیرِ هَذِهِ اَلْآیَهِ: ﴿ أَلَمْ تَرَ إِلَی اَلَّذِینَ قِیلَ لَهُمْ کُفُّوا أَیْدِیَکُمْ ﴾ [قَالَ: ] ﴿ مَعَ اَلْحَسَنِ ﴿ وَ أَقِیمُوا اَلصَّلَوةَ ﴾ - الی - ﴿ فَلَمّا کُتِبَ عَلَیْهِمُ اَلْقِتالُ ﴾ مَعَ اَلْحُسَیْنِ ﴿ قالُوا رَبَّنا لِمَ کَتَبْتَ عَلَیْنَا اَلْقِتالَ لَوْ لا أَخَّرْتَنا إِلی أَجَلٍ قَرِیبٍ ﴾ إِلَی خُرُوجِ اَلْقَائِمِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، فَإِنَّ مَعَهُ اَلنَّصْرَ وَ اَلظَّفَرَ، قَالَ اَللَّهُ تَعَالَى: ﴿ قُلْ مَتاعُ اَلدُّنْیا قَلِیلٌ وَ اَلْآخِرَهُ خَیْرٌ لِمَنِ اِتَّقی ﴾ - اَلْآیَهَ - . ﴾ (1)

1043 / [197] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

﴿ وَ اَللَّهِ؛ لَلَّذِی صَنَعَهُ اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ کَانَ خَیْراً لِهَذِهِ اَلْأُمَّهِ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَیْهِ اَلشَّمْسُ، وَ اَللَّهِ!، لفِیهِ نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ: ﴿ أَلَمْ تَرَ إِلَی اَلَّذِینَ قِیلَ لَهُمْ کُفُّوا أَیْدِیَکُمْ وَ أَقِیمُوا اَلصَّلَوةَ وَ ءَاتُوا اَلزَّکَوةَ ﴾ إِنَّمَا هِیَ طَاعَهُ اَلْإِمَامِ، وَ طَلَبُوا اَلْقِتَالَ ﴿ فَلَمّا کُتِبَ عَلَیْهِمُ اَلْقِتالُ ﴾ مَعَ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ﴿ قالُوا رَبَّنا لِمَ کَتَبْتَ عَلَیْنَا اَلْقِتالَ لَوْ لا أَخَّرْتَنا إِلی أَجَلٍ قَرِیبٍ ﴾ وَ قَولَه: ﴿ رَبَّنا أَخِّرْنَا إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ نُجِبْ دَعْوَتَكَ وَ نَتَّبِعْ الرُّسُلَ ﴾ (2) أَرَادُوا تَأْخِیرَ ذَلِکَ إِلَی اَلْقَائِمِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ. ﴾ (3)

1044 / [198] - الْحَلَبِیُّ عَنْهُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : ﴿ کُفُّوا أَیْدِیَکُمْ ﴾ قَالَ: یَعْنِی أَلْسِنَتَکُمْ. (4)

ص: 372


1- عنه بحار الأنوار: 217/44 ح 1، و البرهان في تفسير القرآن : 280/2 ح 4.
2- سورۀ إبراهيم : 44/14.
3- عنه بحار الأنوار: 217/44 ح 2 و البرهان في تفسير القرآن : 281/2 ،2، ح 5 . الكافي : 330/8 ح 506 بتفاوت يسير عنه البحار : 25/44 ح 9.
4- عنه بحار الأنوار: 217/44 ح 4، و البرهان في تفسير القرآن : 281/2 ح 6. الكافي : 114/22 ح 8، فيه يعني كفّوا ألسنتكم عنه وسائل الشيعة: 190/12 ح 16049، و البحار: 299/71 ح 72 .

196) - از ادریس غلام عبد اللّه بن جعفر روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام در تفسیر این آیه «آیا نمی بینی کسانی را که به آن ها گفته می شود: دست (از جهاد) بردارید»؟ فرمود: (منظور) دست های خود را (از جنگ) با امام حسن علیه السلام بازدارید، «و نماز را اقامه کنید ... پس چون جنگ و قتال بر آن ها واجب شود» قتال بر آنان (در رکاب) با امام حسین علیه السلام لازم شد، «گویند پروردگارا! چرا جنگ را بر ما واجب نمودی؟! چه می شد که آن را تا زمانی نزدیک، به تأخیر می انداختی» منظور تا هنگام خروج حضرت قائم علیه السلام می باشد؛ زیرا که پیروزی و غلبه بر دشمن در رکاب آن حضرت خواهد بود، بعد از آن خداوند فرمود: «(ای پیامبر!) بگو: متاع دنیا اندک و ناچیز است ولی آخرت بهتر و جاوید می باشد برای کسی که اهل تقوا باشد» - تا پایان آیه -.

197) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: به خدا سوگند! آن چه را که امام حسن مجتبی علیه السلام انجام داد، برای این امّت بهتر بود از آن چه که خورشید بر آن طلوع کرده است، پس به خدا سوگند! این آیه ای که «آیا نمی بینی کسانی را که به آن ها گفته می شود: دست بردارید و نماز را اقامه نمایید و زکات را بپردازید»؟ نازل شده منظور اطاعت از دستور امام و جنگ نکردن همراه او بود ولی درخواست جنگ کردند اَمّا «هنگامی که (حکم) جنگ و قتال به همراه ایشان لازم گردد» که منظور جنگ همراه امام حسین علیه السلام است، «گویند: پروردگارا! چرا جنگ و قتال را بر ما واجب نمودی؟ چه می شد که آن را مدتی دیگر تأخیر می انداختی؟»، «پروردگارا! تا مهلتی دیگر بتأخیر بینداز تا دعوت تو را اجابت کنیم» که منظور شان تأخیر جنگ تا زمان قیام قائم (آل محمّد علیهم السلام) می باشد.

198) - حلبی روایت کرده است، که گفت:

آن حضرت امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «دست های خود را باز دارید» فرمود: منظور این است که زبان های تان را بازدارید.

ص: 373

1045 / [199] - وَ فِی رِوَایَهِ اَلْحَسَنِ بْنِ زِیَادٍ اَلْعَطَّارِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی قَوْلِهِ تَعَالَى: ﴿ کُفُّوا أَیْدِیَکُمْ وَ أَقِیمُوا اَلصَّلَوةَ ﴾ قَالَ: نَزَلَتْ فِی اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ أَمَرَهُ اَللَّهُ بِالْکَفِّ ﴿ فَلَمّا کُتِبَ عَلَیْهِمُ اَلْقِتالُ ﴾ ، قَالَ: نَزَلَتْ فِی اَلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ کَتَبَ اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ عَلَی أَهْلِ اَلْأَرْضِ أَنْ یُقَاتِلُوا مَعَهُ. (1)

1046 / [200]- عَلِیُّ بْنُ أَسْبَاطٍ یَرْفَعُهُ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿ لَوْ قَاتَلَ مَعَهُ أَهْلُ الْأَرْضِ لَقُتِلُوا كُلُّهُمْ. ﴾ (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ أَيْنَما تَكُونُوا يُدْرِكْكُمُ الْمَوْتُ وَ لَوْ كُنْتُمْ فِي بُرُوجٍ مُشَيَّدَةٍ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ يَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِكَ قُلْ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ فَما لِهؤُلاءِ الْقَوْمِ لا يَكادُونَ يَفْقَهُونَ حَدِيثاً ﴿ 78 ﴾ ما أَصابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ ما أَصابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ وَ أَرْسَلْناكَ لِلنَّاسِ رَسُولاً وَ كَفى بِاللَّهِ شَهِيداً ﴿ 79 ﴾ من يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللّه وَ مَن تَوَلَّى فَمَا أَرْسَلْنَك عَلَيْهِمْ حَفِيظًا ﴾ ﴿ 80 ﴾

1047 / [201]- عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَی، عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: ﴿ یَا اِبْنَ آدَمَ! بِمَشِیَّتِی کُنْتَ أَنْتَ اَلَّذِی تَشَاءُ وَ تَقُولُ، وَ بِقُوَّتِی أَدَّیْتَ إِلَیَّ فَرِیضَتِی، وَ بِنِعْمَتِی قَوِیتَ عَلَی مَعْصِیَتِی، ﴿ ما أَصابَکَ مِنْ حَسَنَهٍ فَمِنَ

ص: 374


1- عنه بحار الأنوار: 217/44 ذيل ح 4، و البرهان في تفسير القرآن، 281/3 ح 7. بحار الأنوار: 220/44 ح 14 نقلاً عن كتاب النوادر، لعليّ بن أسباط.
2- عنه بحار الأنوار. 218/44 ح 4، و البرهان في تفسير القرآن: 281/2 ح 8.

199) - و در روایتی از حسن بن زیاد عطّار روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند: «دست های خود را باز دارید و نماز را اقامه کنید» فرمود: در بارد امام حسن مجتبی علیه السلام نازل شده است، که خداوند متعال به او دستور داد تا از جنگ دست باز دارد «پس چون قتال و جنگ بر ایشان واجب گردید»، فرمود: در باره امام حسین علیه السلام نازل شده که خداوند بر او و در تمام اهل زمین واحب نموده تا همراه آن حضرت (با دشمنان دین و اهل بیت رسالت) جنگ و قتال کنند.

200) - از علی بن اسباط، به طور مرفوعه روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: چنان چه اهل زمین با حضرت (امام حسین علیه السلام) جنگ و قتال کرده بودند همه کشته می شدند.

فرمايش خداوند متعال: هر جا باشید، مرگ شما را در می یابد، هر چند در برج های محکم باشید و اگر به آن منافقان حسنه (و پیروزی) برسد، می گویند: این، از ناحیۀ خدا است و اگر سیتئه (و شکستی) برسد. می گویند: این، از ناحیۀ تو می باشد، بگو: همه این ها از ناحیۀ خداوند است، پس چرا این گروه حاضر نیستند سخنی را درک کنند؟! (78) (آری) آن چه از نیکی ها به تو می رسد. از طرف خداوند است و آن چه از بدی ها (و سختی ها) به تو می رسد، از سوی خودت خواهد بود و ما تو را رسول برای مردم فرستادیم و گواهی خدا در این باره کافی است (79) کسی که از پیامبر اطاعت و پیروی کند، خدا را اطاعت کرده و کسی که امتناع ورزد تو را نگهبان (و مراقب) او نفرستاده ایم (در برابر او، مسئولیتی نداری). (80)

201) - از صفوان بن یحیی روایت کرده است، که گفت:

امام كاظم علیه السلام فرمود: خداوند تبارک و تعالی فرموده است: ای فرزند آدم! به اراده و خواست من، تو می خواهی و اظهار نظر می کنی و به قوت و نیروی من واجبات مرا

ص: 375

اللَّهِ وَ مَا أَصَابَكَ مِن سَيِّئَةٍ فَمِن نَّفْسِكَ ﴾ وَ ذَاکَ أَنِّی أَوْلَی بِحَسَنَاتِکَ مِنْکَ، وَ أَنْتَ أَوْلَی بِسَیِّئَاتِکَ مِنِّی، وَ ذَاکَ أَنِّی لاَ أُسْأَلُ عَمَّا أَفْعَلُ وَ هُمْ یَسْأَلُونَ. ﴾ (1)

1048 / [202] - وَ فِی رِوَایَهِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ اَلْوَشَّاءِ ،عَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : ﴿ وَ أَنْتَ أَوْلَی بِسَیِّئَاتِکَ مِنِّی، عَمِلْتَ اَلْمَعَاصِیَ بِقُوَّتِیَ اَلَّتِی جَعَلْتُ فِیکَ. ﴾ (2)

1049 / [203] - عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ ذِرْوَهُ اَلْأَمْرِ وَ سَنَامُهُ وَ مِفْتَاحُهُ وَ بَابُ اَلْأَنْبِیَاءِ وَ رِضَا اَلرَّحْمَنِ اَلطَّاعَهُ لِلْإِمَامِ بَعْدَ مَعْرِفَتِهِ، ثُمَّ قَالَ: إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَی یَقُولُ: ﴿ مَنْ یُطِعِ اَلرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اَللّهَ ﴾ - إِلَی - ﴿ حَفِیظاً ﴾ أَمَا لَوْ أَنَّ رَجُلاً قَامَ لَیْلَهُ وَ صَامَ نَهَارَهُ وَ تَصَدَّقَ جَمِیعَ مَالِهِ وَ حَجَّ جَمِیعَ دَهْرِهِ، وَ لَمْ یَعْرِفْ وَلاَیَهَ وَلِیِّ اَللَّهِ فَیُوَالِیَهُ وَ یَکُونَ جَمِیعُ أَعْمَالِهِ بِدَلاَلَهٍ مِنْهُ إِلَیْهِ مَا کَانَ لَهُ عَلَی اَللَّهِ حَقٌّ فِی ثَوَابِهِ، وَ لاَ کَانَ مِنْ أَهْلِ اَلْإِیمَانِ، ثُمَّ قَالَ: أُولَئِکَ اَلْمُحْسِنُ مِنْهُمْ یُدْخِلُهُ اَللَّهُ اَلْجَنَّهَ بِفَضْلِهِ وَ رَحْمَتِهِ. ﴾ (3)

ص: 376


1- عنه بحار الأنوار: 56/5 ح 99 ، و البرهان في تفسير القرآن : 282/2 ح 1. قرب الإسناد : 151 (الطبع الحجري) بتفاوت يسير، عنه البحار : 57/5 ح 104 ، المحاسن : 244/1 ذيل ح 238 (25 - باب الإرادة و المشية)، عنه البحار : 122/5 ح 69 ، التوحيد : 338 ح 6 بتفاوت يسير، و نحوه عيون أخبار الرضا علیه السلام: 144/1 ح 49 .
2- عنه بحار الأنوار: 56/5 ح 100، و البرهان في تفسير القرآن : 282/2 ح 2 . الكافي : 157/1 ح 3، التوحيد : 362 ح 10 ، عنه البحار : 15/5 ح 20، عيون أخبار الرضا علیه السلام: 143/12 ح 46، كشف الغمّة : 289/2 .
3- عنه بحار الأنوار: 294/23 ح 33 ، و البرهان في تفسير القرآن : 283/2 ح 2، و مستدرك الوسائل : 268/17 ح 21305 . الكافي : 185/1 ح 1 إلى قوله : حفيظاً، و 19/2 ضمن ح 5 بتمامه، عنه وسائل الشيعة : 5 119/1 ح 298، و البحار : 332/71 ح 10، الأمالي للمفيد : 68 ح 4 (المجلس الثامن) نحو الكافي الأوّل، عنه البحار : 294/23 ذيل ح 33 أشار إليه، تأويل الآيات الظاهرة : 48، عنه و عن الأمالي : مستدرك الوسائل : 269/17 ذيل ح 21305 أشار إليهما.

برای من انجام می دهی و با نعمت من بر نافرمانیم توانا شده ای، «آن چه از نیکی به تو می رسد، از جانب خداوند است و آن چه از بدی به تو رسد از وجود خودت می باشد» و این بدان جهت است که من به نیکی های تو از تو سزاوار ترم و تو به بدی ها و گناهانت از من سزاوار تری و این به خاطر آن است که من از آن چه انجام می دهم مورد سؤال (و جواب) قرار نمی گیرم، ولی ایشان (در مقابل گفتار و کردار شان) مورد سؤال (و مؤاخذه) قرار خواهند گرفت.

202) - و در روایت حسن بن علی وشّاء آمده است:

امام رضا علیه السلام فرمود: (منظور از آیه این است:) و تو (گناه کار) نسبت به گناهانت اولی و سزاوار تر هستی؛ زیرا تو معصیت و نافرمانی مرا به وسیله قوت و نیرویی که من به تو داده ام، انجام داده ای.

203) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: بالا ترین و شریف ترین مرتبه امر دین و کلیدش و (وسیله ورود به) قرب پیامبران و سبب خرسندی خدای رحمان، معرفت و شناخت امام و سپس اطاعت (از دستورات) او است، سپس فرمود: سپس فرمود همانا که خدای عزّوجلّ می فرماید: «هر کسی که از رسول (خدا) اطاعت کند، در حقیقت از خداوند اطاعت کرده است و هر که (خواهد) پشت کند، ما تو را به نگهبانی از آن ها نفرستاده ایم»، همانا اگر مردی شبها را به عبادت به پا خیزد و روز ها را روزه بگیرد و تمام اموالش را صدقه دهد و در تمام دوران عمرش به حج (خانه خدا) رود، ولی امر ولایت ولیّ خدا را نشناسد؛ تا از او پیروی کند و تمامی اعمال و کردارش را با راهنمائی او انجام دهد برای او از ثواب خدای عزّ و جلّ حقی نیست و او از اهل ایمان نخواهد بود.

سپس فرمود: خداوند نیکو کاران از ایشان را به فضل و رحمت خود داخل بهشت می نماید.

ص: 377

1050 / [204] - عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ اَلنَّحْوِیِّ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: إِنَّ اَللَّهَ أَدَّبَ نَبِیَّهُ صُلِّيَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ عَلَی مَحَبَّتِهِ فَقَالَ: ﴿ إِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ ﴾ (1) قَالَ: ثُمَّ فَوَّضَ إِلَیْهِ اَلْأَمْرَ، فَقَالَ: ﴿ ما ءَاتَکُمُ اَلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا ﴾ (2)

وَ قَالَ: ﴿ مَنْ یُطِعِ اَلرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اَللّهَ ﴾ ﴿ وَ إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صُلِّيَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فَوَّضَ إِلَی عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ اِئْتَمَنَهُ فَسَلَّمْتُمْ وَ جَحَدَ اَلنَّاسُ فَوَ اَللَّهِ لَنُحِبُّکُمْ أَنْ تَقُولُوا إِذَا قُلْنَا، وَ أَنْ تَصْمُتُوا إِذَا صَمَتْنَا، وَ نَحْنُ فِیمَا بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَ اَللَّهِ وَ اَللَّهِ مَا جُعِلَ لِأَحَدٍ مِنْ خَیْرٍ فِی خِلاَفِ أَمْرِنَا. [أَمْرِهِ]. ﴾ (3)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ إِذا جاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذاعُوا بِهِ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطانَ إِلاَّ قَلِيلاً ﴾ ﴿ 83 ﴾

ص: 378


1- سورۀ القلم 4/68.
2- سورۀ المحشر : 7/59.
3- عنه بحار الأنوار : 295/23 ح 34، و البرهان في تفسير القرآن : 284/6 ح 3. بصائر الدرجات: 384 ح 4 و 5 (باب - 5) عنه البحار : 334/25 ح 1، الكافي : 265/1 ح 1 ح بتفاوت يسیر عنه وسائل الشيعة : 73/27 ح 33234 و البحار: 3/17 ح 1، فضائل الشیعة : 34 ح 3.

204) - از ابو اسحاق نحوی روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام می شنیدم که می فرمود: به راستی خداوند پیامبرش را به محبت خود ادب نموده و فرموده است: ای محمّد! «تو بر اخلاق (نیکو و پسندیده) عظیمی هستی» و سپس امور را به او تفویض نمود و فرمود: «آن چه رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم برای تان آورده است، بگیرید (و عمل نمایید) و از آن چه شما را نهی کرده رها (و دوری) کنید» و (نیز) فرمود: «هر که از پیغمبر اطاعت نماید خدا را اطاعت کرده است».

و به درستی که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم امور را به علی علیه السلام واگذار نمود و او را امین قرار داد، که شما تسلیم آن شدید و پذیرفتید ولی دیگران آن را انکار کردند.

به خدا سوگند! شما را دوست داریم که آن چه را ما بگوییم و معتقد باشیم شما نیز بر همان عمل نمایید و در هر موردی که سکوت کردیم شما نیز سکوت کنید، ما (اهل بیت رسالت) واسطه بین شما و بین خدا هستیم، خداوند برای هیچ کسی که بر خلاف ما باشد خوبی قرار نداده است.

فرمایش خداوند متعال: و هنگامی که خبری از پیروزی با شکست به آن افراد برسد، (بدون تحقیق) آن را شایعه کنند، در حالی که اگر آن را به پیامبر و پیشوایان - که قدرت درک و تشخیص کافی را دارند - بازگردانند. از ریشه های مسائل آگاه خواهند شد و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود جز عدّۀ کمی، همگی از شیطان (و شیطان صفتان) پیروی می کردید. (83)

ص: 379

1051 / [205] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَجْلاَنَ قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ:

﴿ إِنَّ اَللَّهَ عَیَّرَ قَوْماً بِالْإِذَاعَهِ فَقَالَ: ﴿ وَ إِذا جاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ اَلْأَمْنِ أَوِ اَلْخَوْفِ أَذاعُوا بِهِ ﴾ فَإِیَّاکُمْ وَ اَلْإِذَاعَهَ. ﴾ (1)

1052 / [206] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ عَجْلاَنَ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: فِی قَوْلِهِ تَعَالَى: ﴿ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَی اَلرَّسُولِ وَ إِلی أُولِی اَلْأَمْرِ مِنْهُمْ ﴾ قَالَ: ﴿ هُمُ اَلْأَئِمَّهُ. ﴾ (2)

1053 / [207]- عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ جُنْدَبٍ قَالَ:

کَتَبَ إِلَیَّ أَبُو اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ ذَکَرْتَ رَحِمَکَ اَللَّهِ! هَؤُلاَءِ اَلْقَوْمَ اَلَّذِینَ وَصَفْتَ أَنَّهُمْ کَانُوا بِالْأَمْسِ لَکُمْ إِخْوَاناً وَ اَلَّذِی صَارُوا إِلَیْهِ مِنَ اَلْخِلاَفِ لَکُمْ وَ اَلْعَدَاوَهِ لَکُمْ وَ اَلْبَرَاءَهِ مِنْکُمْ، وَ اَلَّذِینَ تَأْفِکُوا بِهِ مِنْ حَیَاهِ أَبِی صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ وَ رَحْمَتُهُ ﴾

وَ ذَکَرَ فِی آخِرِ اَلْکِتَابِ: أَنَّ هَؤُلاَءِ اَلْقَوْمَ سَنَحَ لَهُمْ شَیْطَانٌ اِغْتَرَّهُمْ بِالشُّبْهَهِ وَ لَبَّسَ عَلَیْهِمْ أَمْرَ دِینِهِمْ، وَ ذَلِکَ لَمَّا ظَهَرَتْ فِرْیَتُهُمْ وَ اِتَّفَقَتْ کَلِمَتُهُمْ وَ کَذَبُوا [نَقَمُوا] عَلَی عَالِمِهِمْ، وَ أَرَادُوا اَلْهُدَی مِنْ تِلْقَاءِ أَنْفُسِهِمْ فَقَالُوا: لِمَ؟ وَ مَنْ وَ کَیْفَ؟

فَأَتَاهُمُ اَلْهُلْکُ مِنْ مَأْمَنِ اِحْتِیَاطِهِمْ.

ص: 380


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 285/2 ح 3 و مستدرك الوسائل : 295/12 ح 14127 . المحاسن: 256 ح 293 ( باب 31 في التقيّة) بإسناده عن محمّد بن عجلان، قال : قال أبو عبد اللّه علیه السلام عنه بحار الأنوار: 39778 ح 24 ، و نحوه الكافي : 371/2 ح 8، عنه وسائل الشيعة : 249/16 ح 2148 ، و مختصر ( منتخب) بصائر الدرجات : 103، مشكاة الأنوار: 42 (الفصل الحادي عشر في التقيّة) مختصراً .
2- عنه بحار الأنوار: 295/23 ح 35 ، و البرهان في تفسير القرآن : 286/2 ح 3. دعائم الإسلام : 24/1 بتفاوت يسير، إرشاد القلوب : 298/2 عن الشيخ الصدوق بتفاوت، وسائل الشيعة : 200/27 ح 33592 عن الطبرسي في التفسير الصغير .

205) - از محمّد بن عجلان روایت کرده است، که گفت:

از آن حضرت (امام صادق علیه السلام) شنیدم که می فرمود: همانا خداوند عدّه ای را به خاطر افشاگری (اسرار و راز ها) سرزنش نموده پس فرموده است: «و اگر برنامه ای نسبت به امنیت یا وحشت آن ها وارد شود، آن را منتشر کنند»، پس مواظب باشید که افشاگری نکنید.

206) - از عبد اللّه بن عجلان روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و اگر آن را به رسول و یا اولی الاَمر باز گردانند»، فرمود: ایشان (اولی الآمر) امامان علیهم السلام هستند.

207) - از عبد اللّه بن جندب روایت کرده است، که گفت:

امام رضا علیه السلام برای من نوشت: خداوند تو را رحمت کند! از گروهی یاد آور شده ای که تا دیروز با شما برادر بودند و اکنون آن ها با شما مخالفت و دشمنی می کنند و از شما برائت می جویند، اینان زنده بودن پدر مرا وسیله قرار داده اند.

و در آخر نامه نوشته بودند: شیطانی برای آن ها ظاهر شده و آن ها را گمراه کرده و در امور دین آن ها را گرفتار شبهه ساخته است، زیرا آن ها دروغ می گویند و ادعای باطل می کنند و بر عالم (و امام) خود افتراء بسته اند و می خواهند (با استفاده) از نظریات خود هدایت شوند و بر همین اساس گفته اند: به چه دلیل (موسی بن جعفر علیهم السلام از دنیا رفته است)؟ امام بعد از او کیست؟ و به چه دلیل حضرت رضا علیه السلام امام است؟

(و برای آن دنبال توجیهات و تأویلات باطل می گردند)، و به همین جهت در اثر احتیاط های بی جا و کار هایی که با دست خود انجام داده اند، خود را به هلاکت انداخته اند، «پروردگار تو نسبت به بندگان ظلم نمی کند».

ص: 381

﴿ وَ ذَلِکَ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیهِمْ ﴿ وَ ما رَبُّکَ بِظَلاّمٍ لِلْعَبِیدِ ﴾ (1) ، وَ لَمْ یَکُنْ ذَلِکَ لَهُمْ وَ لاَ عَلَیْهِمْ بَلْ کَانَ اَلْفَرْضُ عَلَیْهِمْ، وَ اَلْوَاجِبُ لَهُمْ مِنْ ذَلِکَ اَلْوُقُوفِ عِنْدَ اَلتَّحَیُّرِ، وَ رَدِّ مَا جَهِلُوهُ مِنْ ذَلِکَ إِلَی عَالِمِهِ وَ مُسْتَنْبِطِهِ، لِأَنَّ اَللَّهَ یَقُولُ فِی مُحْکَمِ کِتَابِهِ ﴿ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَی اَلرَّسُولِ وَ إِلی أُولِی اَلْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ اَلَّذِینَ یَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ ﴾ یَعْنِی آلَ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِم اَلسَّلاَمُ، وَ هُمُ اَلَّذِینَ یَسْتَنْبِطُونَ مِنَ اَلْقُرْآنِ ، وَ یَعْرِفُونَ اَلْحَلاَلَ وَ اَلْحَرَامَ، وَ هُمُ اَلْحُجَّهُ لِلَّهِ عَلَی خَلْقِهِ. ﴾ (2)

1054 / [208] - عَنْ زُرَارَهَ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، وَ حُمْرَانَ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿ وَ لَوْ لا فَضْلُ اَللّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ ﴾ قَالَ: ﴿ فَضْلُ اَللَّهِ: رَسُولَهُ ، وَ رَحْمَتُهُ: وَلاَیَهُ اَلْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ. ﴾ (3)

1055 / [209] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْفُضَیْلِ ، عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ: ﴿ وَ لَوْ لا فَضْلُ اَللّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ ﴾ قَالَ: ﴿ اَلْفَضْلُ: رَسُولُ اَللَّهِ صُلِّيَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ، وَ رَحْمَتُهُ: أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ. ﴾ (4)

1056 / [210] - وَ مُحَمَّدُ بْنُ اَلْفُضَیْلِ عَنِ اَلْعَبْدِ اَلصَّالِحِ قَالَ: ﴿ اَلرَّحْمَهُ رَسُولُ اَللَّهِ صُلِّيَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ وَ اَلْفَضْلُ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ. ﴾ (5)

ص: 382


1- سورۀ فصّلت : 46/41.
2- عنه بحار الأنوار : 295/23 ح 36، و وسائل الشيعة : 171/27 ح 33519 قطعة منه، و البرهان في تفسير القرآن : 286/2 ح 4 .
3- عنه بحار الأنوار: 61/24 ح 61 ، و 62 ح 46، و البرهان : 288/2 ح 1، 1368/5 ح 1.
4- عنه بحار الأنوار : 423/35 ح 3، و البرهان في تفسير القرآن : 288/2 ح 2 ، و 368/5 ح 2. تفسير القمّي : 145/1 مرسلاً عنه البحار: 194/9 ح 40، المناقب لابن شهر آشوب: 180/4 ، عنه البحار : 61/24 ح 43.
5- عنه البرهان في تفسير القرآن : 288/2 ح 3 و 369/5 ح 3 .

این به آن ها ربطی نداشت بلکه برای آن ها لازم بود که هنگام تحیّر و جهل به کسی که عالم و دارای قدرت استنباط است مراجعه نمایند؛ زیرا خداوند در کتاب خود (قرآن) می فرماید: «و اگر آن را به رسول و یا اولی الاَمر بازگردانند، هر آینه کسانی که از ایشان استنباط می کنند، آن را می دانند» منظور آل محمّد علیهم السلام می باشند، ایشان هستند که علم قرآن را دارند و حلال و حرام را تشخیص می دهند و ایشان حجت خداوند بر خلق خواهند بود.

208)- از زراره روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند و اگر فضل و رحمت خداوند برای شما نمی بود و فرمود: (منظور از ﴿ فَضْلُ اللَّهِ ﴾ رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم » و ﴿ وَ رَحْمَتُهُ ﴾، ولایت و امامت ائمّه علیهم السلام هستند.

209) - از محمّد بن فضیل روایت کرده است، که گفت:

امام کاظم علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و اگر فضل و رحمت خداوند برای شما نمی بود» فرمود: (منظور از ﴿ الفَضْلُ ﴾ ، رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم و ﴿ رَحْمَتُهُ ﴾ (ولایت و امامت) امیر المؤمنین علیه السلام می باشند.

210) - و از محمّد بن فضیل روایت کرده است، که گفت:

امام کاظم علیه السلام فرمود: (منظور از ﴿ الرَحْمَتُهُ ﴾، رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم و ﴿ وَ الفَضْلُ ﴾(ولایت) علی بن ابی طالب علیه السلام می باشند.

ص: 383

1057 / [211] - عَنِ اِبْنِ مُسْکَانَ عَمَّنْ رَوَاهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ وَ لَوْ لا فَضْلُ اَللّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ اَلشَّیْطانَ إِلاّ قَلِیلاً ﴾ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ إِنَّکَ لَتَسْأَلُ عَنْ کَلاَمِ اَلْقَدَرِ وَ مَا هُوَ مِنْ دِینِی وَ لاَ دَیْنِ آبَائِی، وَ لاَ وَجَدْتُ أَحَداً مِنْ أَهْلِ بَیْتِی یَقُولُ بِهِ. ﴾ (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ فَقتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لا تُكَلَّفُ إِلاَّ نَفْسَكَ وَ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَكُفَّ بَأْسَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ اللَّهُ أَشَدُّ بَأْساً وَ أَشَدُّ تَنْكِيلاً ﴾ ﴿ 84 ﴾

1058 / [212] - عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ خَالِدٍ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَوْلَ اَلنَّاسِ لِعَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِنْ کَانَ لَهُ حَقٌّ فَمَا مَنَعَهُ أَنْ یَقُومَ بِهِ؟

قَالَ: فَقَالَ: ﴿ إِنَّ اَللَّهَ لَمْ یُکَلِّفْ هَذَا إِلاَّ إِنْسَاناً وَاحِداً رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ: ﴿ فَقتِلْ فِی سَبِیلِ اَللّهِ لا تُکَلَّفُ إِلاّ نَفْسَکَ وَ حَرِّضِ اَلْمُؤْمِنِینَ ﴾ ، فَلَیْسَ هَذَا إِلاَّ لِلرَّسُولِ وَ قَالَ لِغَیْرِهِ: ﴿ إِلاّ مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ أَوْ مُتَحَیِّزاً إِلی فِئَهٍ ﴾ (2) فَلَمْ یَکُنْ یَوْمَئِذٍ فِئَهٌ یُعِینُونَهُ عَلَی أَمْرِهِ. ﴾ (3)

ص: 384


1- عنه بحار الأنوار: 56/5 - بتفاوت بسير، و البرهان في تفسير القرآن: 288/2 ح 4.
2- سورۀ الأنفال : 16/8.
3- عنه بحار الأنوار 340/16 ح 29، و 307/29 ح 38 و البرهان في تفسير القرآن : 289/2 ح 2.

211) - از این مُسکان روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و اگر فضل و رحمت خداوند برای شما نمی بود، هر آینه از شیاطین متابعت می کردید مگر تعدادی اندک»، (سؤال کردم؟) حضرت فرمود: به راستی که از کلام (اهل) قدریه سؤال کردی و این مطلب از دین و آیین من و پدرانم و حتی هیچ یک از افراد خانواده ام نبوده و نیست که معتقد به آن باشند.

فرمایش خداوند متعال: پس در راه خداوند، جهاد و پیکار کن! تو تنها مسئول وظیفۀ خود هستی و مؤمنین را (بر این کار) تشویق نما! امید است خداوند از قدرت کافران جلوگیری کند! و خداوند قدرتش بیشتر و مجازاتش دردناک تر است. (84)

212) - از سلیمان بن خالد روایت کرده است، که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: مردم (مخالفین ما) درباره امام على علیه السلام می گویند: اگر حقی برایش (در خلافت) بوده، چه چیزی مانع او گفته تا قیام نکند (و حق خود را نگیرد)؟

فرمود: خداوند بر این موضوع فقط یک نفر را تکلیف به قیام کرده و او رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم بوده است، که به او فرمود: «پس در راه خدا جنگ و جهاد نما و کسی را بر این کار غیر از خودت، مجبور نکن ولی مؤمنین را ترغیب و تشویق کن» و این تکلیف بر کسی نیست مگر بر رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم ، ولی برای دیگری فرموده: (کسی که به دشمن در حال جنگ پشت کند به غضب خدا گرفتار گردد)، «مگر آن که بخواهد برای حمله مجدّد از جنگ کناره گیری کند و یا این که برای پیوستن به گروهی از جنگ کنندگان و مجاهدان باشد»؛ زیرا که برای حضرت گروهی نبود تا او را در مورش کمک و یاری کنند.

ص: 385

1059 / [213] - عَنْ زَیْدٍ اَلشَّحَّامِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِما السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ مَا سُئِلَ رَسُولُ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ شَیْئاً قَطُّ فَقَالَ: لاَ إِنْ کَانَ عِنْدَهُ أَعْطَاهُ وَ إِنْ لَمْ یَکُنْ عِنْدَهُ قَالَ: یَکُونُ إِنْ شَاءَ اَللَّهُ، وَ لاَ کَافَأَ بِالسَّیِّئَهِ قَطُّ، وَ مَا أَلْقَی سَرِیَّهً مُنْذُ نَزَلَتْ عَلَیْهِ ﴿ فَقتِلْ فِی سَبِیلِ اَللّهِ لا تُکَلَّفُ إِلاّ نَفْسَکَ ﴾ إِلاَّ وَلَّی بِنَفْسِهِ. ﴾ (1)

1060 / [214] - أَبَانٌ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ [قَالَ:]

لَمَّا نَزَلَتْ عَلَی رَسُولِ اَللَّهِ عَلَیهِ وَ آلِهِ السَّلامُ ﴿ لا تُکَلَّفُ إِلاّ نَفْسَکَ ﴾ قَالَ: ﴿ کَانَ أَشْجَعَ اَلنَّاسِ مَنْ لاَذَ بِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ. ﴾ (2)

1061 / [215] - عَنِ اَلثُّمَالِیِّ عَنْ عِیصٍ (3) عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کُلِّفَ مَا لَمْ یُکَلَّفْ أَحَدٌ أَنْ یُقَاتِلَ فِی سَبِیلِ اَللَّهِ وَحْدَهُ ﴾ وَ قَالَ: ﴿ حَرِّضِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَی اَلْقِتالِ ﴾ (4) وَ قَالَ: إِنَّمَا کُلِّفْتُمُ اَلْیَسِیرَ مِنَ اَلْأَمْرِ أَنْ تَذْکُرُوا اَللَّهَ. (5)

1062 / [216] -عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مِهْزَمٍ (6) عَنْ أَبِیهِ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿ إِنَّ لِکُلٍّ کَلَباً یَبْغِی اَلشَّرَّ فَاجْتَنِبُوهُ یَکْفِکُمُ اَللَّهُ قَوْماً فَاجْتَنِبُوا بِغَیْرِکُمْ إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ وَ اَللّهُ أَشَدُّ بَأْساً وَ أَشَدُّ تَنْکِیلاً ﴾ لاَ تُعْلِمُوا بِالشَّرِّ. ﴾ (7)

ص: 386


1- عنه بحار الأنوار: 340/16 ح 30، و البرهان في تفسير القرآن: 289/2 ح 3، و مستدرك الوسائل : 204/7 ح 8041.
2- عنه بحار الأنوار : 340/16 ح 31 ، و البرهان في تفسير القرآن : 289/2 ح 4.
3- هو عيص بن ثابت البجلي ، كوفيّ، عربيّ يكنّى أبا القاسم، ثقة عين، جامع الرواة 1 : 655 .
4- سورۀ الأنفال : 65/8.
5- عنه بحار الأنوار: 340/16 ح 32 ، و البرهان في تفسير القرآن : 289/2 ح 5.
6- هو إبراهيم بن مهزم الأسدي، كوفيّ، يعرف بابن أبي بردة، ثقة ثقة، روى عن أبي عبد اللّه و أبي الحسن علیهما السلام. جامع الرواة: 34/1.
7- عنه البرهان في تفسير القرآن : 289/2 ح 6.

213) - از زید شحّام روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هرگز چیزی از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم درخواست نشده که پاسخ نه بدهد، بلکه اگر داشت عطا می کرد و اگر چیزی کرد و اگر چیزی نداشت می فرمود: ان شاء اللّه فراهم می شود. و هم چنین هرگز بدی را با بدی تلافی نمی کرد.

و از زمانی که «پس در راه خدا جنگ و جهاد نما و کسی را بر این کار غیر از خودت، مجبور نکن» نازل شد، هر موقع گروهی را می دید که به جنگ می روند خود حضرت سرپرستی آنان را به عهده می گرفت.

214) - از ابان روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: موقعی که «کسی غیر از خودت را بر این کار، مجبور نکن» بر رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم نازل شد، شجاع ترین و نیرومند ترین مردم کسی بود که خود را در کنار رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم قرار دهد.

215)- از ثمالی، به نقل از عیص روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم بر چیزی مکلّف شده بود که هیچ کسی بر آن تکلیف نشده بود و آن این بود که به تنهایی در راه خدا جنگ و جهاد کند و خداوند به او خطاب نمود: ای پیامبر! «مؤمنین را بر جهاد و قتال ترغیب و تشویق نما» - و (نیز) فرمود: شما (مؤمنین) به مقدار مختصری تکلیف شده اید و آن این است که همیشه به یاد خدا باشید (و او را فراموش نکنید).

216) - از ابراهیم بن مهزم، به نقل از پدرش و او از مردی، روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: برای هر درنده ای، درنده ای است که شر از او می بارد، از آن اجتناب کنید، خداوند شما را نسبت به آن به وسیلهٔ دیگری کفایت و حمایت می نماید. همانا (خداوند) می فرماید: «و خداوند قدرتش بیشتر و مجازاتش دردناک تر خواهد بود» کاری که موجب شر و عقاب گردد انجام ندهید.

ص: 387

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ إِلاَّ الَّذِينَ يَصِلُونَ إِلى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ مِيثاقٌ أَوْ جاؤُكُمْ حَصِرَتْ صُدُورُهُمْ أَنْ يُقتِلُوكُمْ أَوْ يُقاتِلُوا قَوْمَهُمْ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَسَلَّطَهُمْ عَلَيْكُمْ فَلَقاتَلُوكُمْ فَإِنِ اعْتَزَلُوكُمْ فَلَمْ يُقاتِلُوكُمْ وَ أَلْقَوْا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ فَما جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبِيلاً ﴾ ﴿ 90 ﴾

1063 / [217] - عَنْ سَیْفِ بْنِ عَمِیرَهَ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ [عَنْ] ﴿ أَنْ یُقتِلُوکُمْ أَوْ یُقتِلُوا قَوْمَهُمْ وَ لَوْ شاءَ اَللّهُ لَسَلَّطَهُمْ عَلَیْکُمْ فَلَقاتَلُوکُمْ ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ کَانَ أَبِی (عَلَیْهِ السَّلاَمُ) یَقُولُ: نَزَلَتْ فِی بَنِی مُدْلِجٍ ، اِعْتَزَلُوا فَلَمْ یُقَاتِلُوا اَلنَّبِیَّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، وَ لَمْ یَکُونُوا مَعَ قَوْمِهِمْ. ﴾

قُلْتُ: فَمَا صَنَعَ بِهِمْ؟

قَالَ: ﴿ لَمْ یُقَاتِلْهُمُ اَلنَّبِیُّ صَلِّيَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ حَتَّی فَرَغَ مِنْ عَدُوِّهِ، ثُمَّ نَبَذَ ﴿ إِلَیْهِمْ عَلی سَواءٍ ﴾

قَالَ: ﴿ حَصِرَتْ صُدُورُهُمْ ﴾ هُوَ اَلضِّیقُ. (1)

ص: 388


1- عنه البرهان في تفسير القرآن: 296/2 ح 4. الکالفي: 327/8 ح 504 بإسناده عن الفضل أبي العبّاس، عن أبی عبد اللّه علیه السلام بتفاوت، عنه بحار الأنوار: 172/19 ح 17.

فرمایش خداوند متعال: مگر آن هایی که با هم پیمانان شما، پیمان بسته اند با آن هایی که به سوی شما می آیند و از جنگ با شما، با جنگ با قوم خود ناتوان شده اند (که به سر جنگ با شما دارند و نه توانایی مبارزه با قوم خود) و اگر خداوند بخواهد، آنان را بر شما مسلّط می کند تا با شما پیکار کنند. پس اگر از شما کناره گیری کرده و با شما پیکار نکردند، (بلکه) پیشنهاد صلح دادند، خداوند به شما اجازه نمی دهد که متعرض آنان شوید. (90)

217) - از سیف بن عُمیره روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام (در مورد فرمایش خداوند:) «و این که با شما مقاتله می کنند و یا آن که با قوم خود قتال می کنند و اگر خدا بخواهد آن ها را بر ایشان مسلّط می نماید و با شما مقاتله خواهند کرد»، سؤال کردم؟

فرمود: پدرم می فرمود: (این آیه) در مورد قبیله بنی مُدلِج نازل شده، که کناره گیری کرده بودند و با پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلم نمی جنگیدند و با قبیله خود هم نبودند.

عرض کردم: (رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم) با آنان چه کرد؟

فرمود: پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلم با آنان جنگ نکرد تا موقعی که از دیگر دشمنانش فارغ گشت، پس از آن به بني مُدلج پرداخت. و أمام علیه السلام افزود. منظور از «سینه های آن ها محصور گردیده» ناتوانی و در تنگنا قرار گرفتن است.

ص: 389

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ ما كانَ لِمُؤْمِنٍ أَنْ يَقْتُلَ مُؤْمِناً إِلاَّ خَطَأً وَ مَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً خَطَأً فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ وَ دِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلى أَهْلِهِ إِلاَّ أَنْ يَصَّدَّقُوا فَإِنْ كانَ مِنْ قَوْمٍ عَدُوٍّ لَكُمْ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ وَ إِنْ كانَ مِنْ قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ مِيثاقٌ فَدِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلى أَهْلِهِ وَ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيامُ شَهْرَيْنِ مُتَتابِعَيْنِ تَوْبَةً مِنَ اللَّهِ وَ كانَ اللَّهُ عَلِيماً حَكِيماً ﴾ ﴿ 92 ﴾

1064 / [218]- عَنْ مَسْعَدَهَ بْنِ صَدَقَهَ قَالَ:

سُئِلَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِما السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزّ وَ جَلَّ: ﴿ وَ ما کانَ لِمُؤْمِنٍ أَنْ یَقْتُلَ مُؤْمِناً إِلاّ خَطَأً وَ مَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً خَطَأً فَتَحْرِیرُ رَقَبَهٍ مُؤْمِنَهٍ وَ دِیَهٌ مُسَلَّمَهٌ إِلی أَهْلِهِ ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ أَمَّا تَحْرِیرُ رَقَبَهٍ مُؤْمِنَهٍ فَفِیمَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اَللَّه. ﴾

﴿ وَ أَمَّا اَلدِّیَهُ اَلْمُسَلَّمَهُ إِلَی أَوْلِیَاءِ اَلْمَقْتُولِ ﴿ فَإِنْ کانَ مِنْ قَوْمٍ عَدُوٍّ لَکُمْ ﴾ قَالَ: وَ إِنْ کَانَ مِنْ أَهْلِ اَلشِّرْکِ اَلَّذِینَ لَیْسَ لَهُمْ فِی اَلصُّلْحِ، وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِیرُ رَقَبَهٍ [مُؤْمِنَهٍ] فِیمَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اَللَّهِ وَ لَیْسَ عَلَیْهِ اَلدِّیَهُ ﴿ وَ إِنْ کانَ مِنْ قَوْمٍ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَهُمْ مِیثاقٌ ﴾ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِیرُ رَقَبَهٍ مُؤْمِنَهٍ فِیمَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اَللَّهِ وَ ﴿ فَدِیَهٌ مُسَلَّمَهٌ إِلی أَهْلِهِ ﴾ . (1)

ص: 390


1- عنه بحار الأنوار: 408/104 ح 9، و وسائل الشيعة. 232/29 ح 35524، و البرهان في تفسير القرآن : 300/02 ح 14.

فرمایش خداوند متعال: هیچ فرد یا ایمانی حق ندارد مؤمنی را به قتل برساند، مگر این که از روی خطا و اشتباه باشد و کسی که مؤمنی را از روی خطا به قتل برساند، باید یک بردۀ مؤمن را آزاد کند و خون بهایی به بستگان او بپردازد، مگر این که خون بها را بخشند و اگر مقتول از گروهی از دشمنان شما باشد، ولی مقتول با ایمان بوده باید (قاتل) یک بردۀ مؤمن را آزاد کند (و خون بها لازم نیست) و اگر از جمعیتی باشد که میان شما و آن ها عهد و پیمانی بر قرار است، باید خون بهای او را به بستگان او بپردازد و یک برده مؤمن هم آزاد کند و کسی که دسترسی (به آزاد کردن برده) ندارد، دو ماه روزه پی در پی بگیرد، این (تخفیف و پذیرش) توبۀ الهی است، خداوند دانا و حکیم است (92)

218) - از مسعدة بن صدقه روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند: «و مؤمنی حق ندارد مؤمنی را به قتل رساند مگر از روی اشتباه و کسی که از روی اشتباه مؤمنی را به قتل رساند، (کفاره او) آزاد کردن یک بنده با ایمان می باشد»، سؤال کردند؟

حضرت فرمود: (علت) آزادی بنده این است که ما بین خود و خدای خود را اصلاح نماید، اما ديه (خون بهایی است که) تسلیم اولیاء مقتول می گردد.

سپس افزود: «پس اگر مقتول از گروهی بود که از دشمنان شما باشد» یعنی، از اهل شرک باشد که بین شما و آن ها قرار داد صلح نباشد، «و او مؤمن باشد (کفاره او) آزاد کردن یک بنده با ایمان می باشد» که باید بین خود و خدا، یک بنده آزاد کند و خون بهایی بر او نمی باشد، «پس اگر از گروهی بود که بین شما و آن ها عهد و میثاق باشد» یعنی مقتول مؤمن بوده (و در بین گروهی مشرک که دارای قرارداد صلح هستند کشته شده) پس باید ما بین خود و خدا یک بنده آزاد کند و نیز خون بهای او را هم به اولیای مقتول بپردازد.

ص: 391

1065 / [219]- عَنْ حَفْصِ بْنِ اَلْبَخْتَرِیِّ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تَعَالَى: ﴿ وَ ما کانَ لِمُؤْمِنٍ أَنْ یَقْتُلَ مُؤْمِناً إِلاّ خَطَأً ﴾ - إِلَی قَوْلِهِ - : ﴿ فَإِنْ کانَ مِنْ قَوْمٍ عَدُوٍّ لَکُمْ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ ﴾

قَالَ:﴿ إِذَا کَانَ مِنْ أَهْلِ اَلشِّرْکِ فَتَحْرِیرُ رَقَبَهٍ مُؤْمِنَهٍ ، فِیمَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اَللَّهِ وَ لَیْسَ عَلَیْهِ دِیَهٌ ﴿ وَ إِنْ کانَ مِنْ قَوْمٍ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَهُمْ مِیثاقٌ فَدِیَهٌ مُسَلَّمَهٌ إِلی أَهْلِهِ وَ تَحْرِیرُ رَقَبَهٍ مُؤْمِنَهٍ ﴾ قَالَ تَحْرِیرُ رَقَبَهٍ مُؤْمِنَهٍ فِیمَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اَللَّهِ وَ دِیَهٌ مُسَلَّمَهٌ إِلَی أَوْلِیَائِهِ. ﴾ (1)

1066 / [220] - عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ یَحْیَی قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنِ اَلرَّجُلِ یُظَاهِرُ اِمْرَأَتَهُ یَجُوزُ عِتْقُ اَلْمَوْلُودِ فِی اَلْکَفَّارَهِ؟ فَقَالَ: ﴿ کُلُّ اَلْعِتْقِ یَجُوزُ فِیهِ اَلْمَوْلُودُ إِلاَّ فِی کَفَّارَهِ اَلْقَتْلِ، فَإِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ فَتَحْرِیرُ رَقَبَهٍ مُؤْمِنَهٍ ﴾ یَعْنِی مُقِرَّهً وَ قَدْ بَلَغَتِ اَلْحِنْثَ. ﴾ (2)

1067 / [221] - عَنْ کُرْدَوَیْهِ اَلْهَمْدَانِیِّ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ فَتَحْرِیرُ رَقَبَهٍ مُؤْمِنَهٍ ﴾ وَ کَیْفَ تُعْرَفُ اَلْمُؤْمِنَهُ؟

ص: 392


1- عنه بحار الأنوار: 408/104 ح 10 ، و وسائل الشيعة : 232/29 ح 35525 ، و البرهان في تفسير القرآن : 301/2 ح 15 .
2- عنه بحار الأنوار: 198/104 ح 15، و وسائل الشيعة : 370/22 ذيل ح 28808 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 301/2 ح 16، و مستدرك الوسائل : 414/15 ح 18673 . النوادر للأشعري : 67 ح 13، عنه البحار : 173/104 ح 24، و مستدرك الوسائل : 414/15 ح 18671 ، الكافي : 462/7 ح 15 بتفاوت، تهذيب الأحكام : 320/8 ح 1187، عنه وسائل الشيعة : 370/22 ح 28808.

219) - از حفص بن بختری روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند: «و مؤمنی حق ندارد مؤمنی را به قتل رساند مگر از روی اشتباه و کسی که از روی اشتباه مؤمنی را به قتل رساند» - تا جایی که فرمود: - «پس اگر از گروه دشمن شما باشد و مؤمن هم باشد».

فرمود: اگر از اهل شرک باشد (که بین شما و آن ها قرار داد صلحی نباشد) «پس (کفارۀ او) آزاد کردن یک بندۀ مؤمن خواهد بود» که خون بهای او نمی باشد، «و اگر از گروهی بود که بین شما و آن ها عهد و میثاق باشد، پس خون بهای او به خانواده اش پرداخت می شود و یک بندۀ مؤمن هم آزاد می کند» (که مقتول مؤمن بوده و در بین گروهی از مشرکانی که دارای قرارداد صلح هستند، کشته شده) پس باید ما بین خود و خدا یک بنده آزاد کند و نیز خون بهای او را هم به اولیای مقتول بپردازد.

220)- از معمر بن یحیی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد مردی که همسر خود را ظهار می کند، سؤال کردم: آیا جایز است نوزادی را (به عنوان کفاره) آزاد کند؟

فرمود: در هر (عنوانی که برای کفاره اش) عتق (لازم باشد)، نوزاد هم جایز می باشد مگر در کفاره کشتن؛ چون خداوند فرموده است: «پس (کفارۀ او) آزاد کردن یک بندۀ مؤمن خواهد بود» که منظور حالت بلوغ و تکلیف است که شخص اقرار (بر شهادتین) کرده باشد و (نیز) بتواند میل به گناه پیدا کند.

221) - از کُردَوَیه همدانی روایت کرده است، که گفت:

از امام کاظم علیه السلام در (مورد) فرمایش خداوند: «پس (کفارۀ او) آزاد کردن یک بندۀ مؤمن خواهد بود» سؤال کردم که چگونه مؤمن (از غیر مؤمن) شناخته می شود؟

ص: 393

قَالَ: ﴿ عَلَی اَلْفِطْرَهِ. ﴾ (1)

1068 / [222] - عَنِ اَلسَّکُونِیِّ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ عَلَیْهِما السَّلاَمُ عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿ اَلرَّقَبَهُ اَلْمُؤْمِنَهُ اَلَّتِی ذَکَرَهَا اَللَّهُ إِذَا عَقَلَتْ وَ اَلنَّسَمَهُ اَلَّتِی لاَ تَعْلَمُ إِلاَّ مَا قُلْتَهُ وَ هِیَ صَغِیرَهٌ. ﴾ (2)

1069 / [223] - عَنْ عَامِرِ بْنِ [أَبِی] اَلْأَحْوَصِ، قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنِ اَلسَّائِبَهِ؟

فَقَالَ: ﴿ اُنْظُرْ فِی اَلْقُرْآنِ ، فَمَا کَانَ فِیهِ ﴿ فَتَحْرِیرُ رَقَبَهٍ ﴾ فَذلِکَ - یَا عَامِرُ! - اَلسَّائِبَهُ اَلَّتِی لاَ وَ لاَءَ لِأَحَدٍ مِنْ اَلنَّاسِ عَلَیْهِ إِلاَّ اَللَّهُ، وَ مَا کَانَ وَ لاَؤُهُ لِلَّهِ فَلِلَّهِ وَ مَا کَانَ وَ لاَؤُهُ لِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم فَإِنَّ وَ لاَءَهُ لِلْإِمَامِ وَ جِنَایَتَهُ عَلَی اَلْإِمَامِ وَ مِیرَاثَهُ لَهُ. ﴾ (3)

1070 / [224] - عَنْ اِبْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَیْهِما السَّلاَمُ قَالَ: ﴿ کُلُّ مَا أُرِیدَ بِهِ (اَلشَّیْءُ) فَفِیهِ اَلْقَوَدُ وَ إِنَّمَا اَلْخَطَأُ أَنْ یُرِیدَ اَلشَّیْءَ فَیُصِیبَ غَیْرَهُ. ﴾ (4)

ص: 394


1- عنه بحار الأنوار: 198/104 ح 16، و وسائل الشيعة : 371/22 ح 28809، و البرهان في تفسير القرآن : 301/2 ح 17 .
2- عنه بحار الأنوار: 198/104 ح 17، و وسائل الشيعة : 371/22 ح 28810 ، و البرهان في تفسير القرآن : 301/2 ح 18 . الجعفريات (الطبع الحجري) : 120 ، عنه وسائل الشيعة : 371/22 ح 28810 .
3- عنه بحار الأنوار: 360/104 ح 1 و البرهان في تفسير القرآن : 301/2 ح 19، و مستدرك الوسائل : 473/15 ح 18899. الكافي : 171/7 ح 2 بإسناده عن عمّار بن أبي الأحوص، قال : سألت أبا جعفر علیه السلام، و نحوه من لا يحضره الفقيه : 136/3 ح 3504، و تهذيب الأحكام: 256/8 ح 163، و 395/9 ح 17، و الاستبصار: 26/4 ح 3 ، و 199 ح 3 ، عنه وسائل الشيعة : 77/23 ح 29142، و 248/26 ح 32935.
4- عنه بحار الأنوار: 395/104 ح 37 و وسائل الشيعة : 40/29 ح 35099، و البرهان في تفسير القرآن : 301/2 ح 20 . الكافي : 278/7 ح 1 بتفاوت، و نحوه تهذيب الأحكام 155/10 ح 2، و عوالي اللثالي: 579/3 ح 14 .

فرمود: بر مبنای (ظاهر) فطرت (خانوادگی) شناخته (و اکتفا) می شود.

222) - از سکونی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام، به نقل از پدر بزرگوارش از امام علی علیهما السلام حدیث نمود، که فرمود: منظور از ﴿ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ ﴾ که خداوند بیان نموده، آن بنده ای است که به حدّ شعور و درک رسیده باشد و اما ﴿ نَسَمَة ﴾ آن کسی است که بیش از آن چه برایش گفته ای نفهمد و درک نکند، که او همان کودک خواهد بود.

223) - از عامر بن [أبو] احوص روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام در مورد معنا و مقصود ﴿ السَّائِبَةُ ﴾ سؤال کردم؟

فرمود: یا عامر! (معنای آن را) در قرآن دقت کن (تا به دست آوری)، پس هر آیه ای که در آن «پس آزاد گرداندن یک بنده» باشد همان «سائبه» است که هیچ کسی بر او ولایت و قیمومیتی نداشته باشد مگر خداوند متعال و هر چه که در ولایت خدا باشد مال خدا است و هر که در ولایت رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم است پس تولیت و قیمومیت او مال امام (از اهل بیت رسالت علیهم السلام) خواهد بود، که اگر جنایت و خسارتی هم وارد کند جبران آن بر امام می باشد و ارثیه او هم به امام می رسد.

224) - از ابن ابی عمیر به نقل از بعضی اصحابش، روایت کرده است، که گفت:

یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهم السلام فرمودند: هر کشتن انسانی که از اراده و قصد باشد، در آن قصاص خواهد بود، ولی اشتباه و خطا آن جایی است که چیزی را خواسته و اراده کرده ولی به چیز دیگری برخورد کرد.

ص: 395

1071 / [225] - عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ اَلْخَطَأُ أَنْ تَعَمَّدَهُ وَ لاَ تُرِیدَ قَتْلَهُ بِمَا لاَ یَقْتُلُ مِثْلُهُ، وَ اَلْخَطَأُ اَلَّذِی لَیْسَ فِیهِ شَکٌّ أَنْ تَعَمَّدَ شَیْئاً آخَرَ فَیُصِیبَهُ. ﴾ (1)

1072 / [226] - عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ اَلْحَجَّاجِ قَالَ:

﴿ سَأَلَنِی أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ یَحْیَی بْنِ سَعِیدٍ هَلْ یُخَالِفُ قَضَایَاکُمْ ﴾؟

قُلْتُ: نَعَمْ اِقْتَتَلَ غُلاَمَانِ بِالرَّحَبَهِ فَعَضَّ أَحَدُهُمَا عَلَی یَدِ اَلْآخَرِ فَرَفَعَ اَلْمَعْضُوضُ حَجَراً فَشَجَّ یَدَ اَلْعَاضِّ فَکُزَّ مِنَ اَلْبَرْدِ فَمَاتَ، فَرُفِعَ إِلَی یَحْیَی بْنِ سَعِیدٍ فَأَقَادَ مِنَ اَلضَّارِبِ بِحَجَرٍ.

فَقَالَ: ﴿ اِبْنُ شُبْرُمَهَ وَ اِبْنُ أَبِی لَیْلَی لِعِیسَی بْنِ مُوسَی : إِنَّ هَذَا أَمْرٌ لَمْ یَکُنْ عِنْدَنَا، لاَ یُقَادُ عَنْهُ بِالْحَجَرِ وَ لاَ بِالسَّوْطِ، فَلَمْ یَزَالُوا حَتَّی وَدَاهُ عِیسَی بْنُ مُوسَی ﴾

فَقَالَ: ﴿ إِنَّ مَنْ عِنْدَنَا یُقِیدُونَ بِالْوَکْزَهِ ﴾ (2)

قُلْتُ: یَزْعُمُونَ أَنَّهُ خَطَأٌ وَ أَنَّ اَلْعَمْدَ لاَ یَکُونُ إِلاَّ بِالْحَدِیدِ، فَقَالَ إِنَّمَا اَلْخَطَأُ أَنْ یُرِیدَ شَیْئاً فَیُصِیبَ غَیْرَهُ فَأَمَّا کُلُّ شَیْءٍ قَصَدْتَ إِلَیْهِ فَأَصَبْتَهُ فَهُوَ اَلْعَمْدُ. (3)

ص: 396


1- عنه بحار الأنوار: 395/104 ح 34، و وسائل الشيعة : 40/29 ح 35100 ، و البرهان في تفسير القرآن : 302/2 ح 21، و مستدرك الوسائل : 223/18 ح 22570. تهذيب الأحكام : 160/1 ح 22، عنه وسائل الشيعة : 40/29 ح 35096 .
2- في المصدر: يقيدون بالزكوة - و لم أعثر لها معناً مناسباً في هذه العبارة، و ما أثبتناه عن البحار و المستدرك. وَ كَزَه وَ كْزاً: دفعه و ضربه، و الوَكْز: الطعن. لسان العرب: 430/5 (و كز ) .
3- عنه بحار الأنوار: 395/104 35، و وسائل الشيعة : 40/29 ح 35101 قطعة منه، و البرهان في تفسير القرآن : 302/2 ح 22 ، و مستدرك الوسائل : 224/18 ح 22571 . الكافي : 278/2 ح 3 بتفاوت يسير، و نحوه تهذيب الأحكام : 156/10 ح 6، عنهما وسائل الشيعة : 35/29 ح 35084 .

225) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرموده است: (کشتن) خطا و اشتباه آن موردی است که با وسیله ای که معمولاً کشنده نیست، قصد شخصی را کرده باشی، ولی قصد کشتنش را نداشته باشی (ولی او کشته شود).

و اما موردی که قطعاً خطا و اشتباه محسوب می شود و شکی در آن نمی باشد این است که چیز دیگری را قصد کرده باشی و به چیزی غیر از آن دست یابی.

226) - از عبد الرحمان بن حجّاج روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام از من در رابطه با یحیی بن سعید سؤال فرمود که آیا او با قضاوت های شما مخالفتی دارد؟

عرضه داشتم: بلی، دو نفر جوان در منطقه رَحبه اختلاف و زد و خوردی داشتند و یکی از آنان دست دیگری را دندان گرفته بود و او هم سنگی برداشته و بر دست دندان گیرنده زده و آن را زخم کرده و در اثر سرما عفونت برداشته و فوت کرد، پس این جریان را نزد یحیی بن سعید بردند و او هم علیه کسی که سنگ زده بود، حکم به پرداخت خون بها کرد. و از طرفی هم ابن شِبرمه و ابن ابی لیلی، به عیسی بن موسی گفتند: چنین موردی با این حکم نزد ما وجود ندارد و به خاطر (کشته شدن با) سنگ و یا شلاق و تازیانه، خون بها گرفته نمی شود و در همین گفتگو بودند که عیسی بن موسی دیه و خون بهای او را داد.

حضرت فرمود: نزد ما (افرادی )هستند که نسبت (به مردن در اثر) عفونت به خون بها حکم می کنند.

عرض کردم: آنان می گویند: این قتل خطا و اشتباهی است و قتل عمدی تحقّق نمی یابد مگر به وسیله آهن، فرمود: خطا آن حالتی است که چیزی را قصد کرده، ولی به چیز دیگری برخورد کرده است، بنا بر این هر چیزی را که قصد کردی و به همان اصابت کرد، عمدی خواهد بود.

ص: 397

1073 / [227] - عَنِ اِبْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ قَضَی أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی أَبْوَابِ اَلدِّیَاتِ فِی اَلْخَطَإِ شِبْهِ اَلْعَمْدِ إِذَا قَتَلَ بِالْعَصَا أَوْ بِالسَّوْطِ أَوْ بِالْحِجَارَهِ یُغَلَّظُ دِیَتُهُ وَ هُوَ مِائَهٌ مِنَ اَلْإِبِلِ أَرْبَعُونَ خِلْفَهً بَیْنَ ثَنِیَّهٍ إِلَی بَازِلِ عَامِهَا وَ ثَلاَثُونَ حِقَّهً وَ ثَلاَثُونَ بِنْتَ لَبُونٍ. ﴾

وَ قَالَ فِی اَلْخَطَإِ دُونَ اَلْعَمْدِ: ﴿ یَکُونُ فِیهِ ثَلاَثُونَ حِقَّهً وَ ثَلاَثُونَ بِنْتَ لَبُونٍ وَ عِشْرُونَ بِنْتَ مَخَاضٍ وَ عِشْرُونَ اِبْنَ لَبُونٍ ذَکَرٌ وَ قِیمَهُ کُلِّ بَعِیرٍ مِنَ اَلْوَرِقِ مِائَهُ دِرْهَمٍ وَ عَشَرَهُ دَنَانِیرَ وَ مِنَ اَلْغَنَمِ إِذَا لَمْ یَکُنْ بِقِیمَهِ نَابِ اَلْإِبِلِ لِکُلِّ بَعِیرٍ عِشْرُونَ شَاهً. ﴾ (1)

1074 / [228] -عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ كَانَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ فِی الْخَطَإِ خَمْسٌ وَ عِشْرُونَ بِنْتَ لَبُونٍ وَ خَمْسٌ وَ عِشْرُونَ بِنْتَ مَخَاضٍ وَ خَمْسٌ وَ عِشْرُونَ حِقَّةً وَ خَمْسٌ وَ عِشْرُونَ جَذَعَةً. ﴾

وَ قَالَ فِی شِبْهِ الْعَمْدِ: ﴿ ثَلَاثٌ وَ ثَلَاثُونَ جَذَعَةً بَیْنَ الثَّنِیَّةِ إِلَی بَازِلِ عَامِهَا كُلُّهَا خِلْفَةٌ وَ أَرْبَعٌ وَ ثَلَاثُونَ ثَنِیَّةً. ﴾ (2)

ص: 398


1- عنه بحار الأنوار: 407/104 ح 6 ، و وسائل الشيعة : 288/29 ح 35638 ، و البرهان في تفسير القرآن : 302/2 ح 23 ، و مستدرك الوسائل : 298/18 ح 22783. النوادر للأشعري : 156 ح 40 بتفاوت يسير، عنه مستدرك الوسائل : 298/18 ح 22785، الكافي : 281/2 ح 3 بتفاوت، و نحوه من لا يحضره الفقيه : 105/4 ح 5196 و تهذيب الأحكام : 158/10 158/10 ح 14 ، و الاستبصار : 259/4 ح ،4 عنهم وسائل الشيعة : 39/29 ح 35094، و 199 ح 35441، نزهة الناظر : 133 فصل في أقسام القتل و أحكامه).
2- عنه بحار الأنوار: 408/104 ح ، و وسائل الشيعة : 202/29 ح 35450 و البرهان في تفسير القرآن : 302/2 ح 24 . الكافي : 282/7 ح 7 و 8 بتفصيل فيهما، و نحوهما تهذيب الأحكام: 158/10 ح 12 و 13 ، و الاستبصار : 258/4 ح 1، عنهم وسائل الشيعة : 198/29 ح 35439 و 200 ح 35444، عوالي اللئالي : 608/3 ح 3 بتفاوت، و نحوه نزهة الناظر : 135 (فصل في أقسام القتل و أحكامه).

227) - از ابن سنان روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: امیر المؤمنین علیه السلام در باب انواع دیه ها و خون بها چنین قضاوت نمود: اگر خطای او شبیه به عمد باشد و به وسیله عصا، یا شلاق و تازیانه، یا سنگ کشته شده باشد، دیه اش غلیظ و سخت تر می باشد که صد شتر (با این کیفیت) خواهد بود: چهل تای آن ها هشت سال شان تمام و وارد سال نهم شده، سی تای آن ها وارد سال چهارم و سی تای دیگر آن ها وارد سال سوم شده باشند.

و اما اگر خطای او شبیه به عمد نباشد، دیه اش عبارت است از: سی شتری که وارد سال چهارم شده و سی شتری که وارد سال سوم و بیست شتری که وارد سال دوم و نیز بیست شتری که نر بوده و وارد سال سوم شده باشند.

و قیمت هر شتر به پول نقد: صد درهم نقره و دَه دینار طلا می باشد و چنان چه بخواهند دیه را از گوسفند بپردازند و قیمت شتر را نداشته باشند به جای هر شتر دَه گوسفند باید داده شود.

228) - از عبد الرحمان روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: امام علی علیه السلام در مورد قتل خطا می فرمود: دیۀ آن بیست و پنج شتری که وارد سال سوم شده و بیست و پنج شتری که وارد سال دوم شده و بیست و پنج شتری که وارد سال چهارم شده و بیست و پنج شتری که وارد سال پنجم شده باشند خواهد بود.

و در مورد (دیه) شبیه به عمد می فرمود: سی و سه شتری که وارد سال پنجم شده و توان باربری را داشته باشند و سی و چهار شتری که وارد سال ششم شده باشند خواهد بود.

ص: 399

1075 / [229] - عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ دِیَهُ اَلْخَطَإِ إِذَا لَمْ یُرِدِ اَلرَّجُلَ مِائَهٌ مِنَ اَلْإِبِلِ أَوْ عَشَرَهُ آلاَفٍ مِنَ اَلْوَرِقِ، أَوْ أَلْفٌ مِنَ اَلشَّاهِ وَ قَالَ: دِیَهُ اَلْمُغَلَّظَهِ اَلَّتِی شِبْهُ اَلْعَمْدِ وَ لَیْسَ بِعَمْدٍ أَفْضَلُ مِنْ دِیَهِ اَلْخَطَإِ بِأَسْنَانِ اَلْإِبِلِ ثَلاَثٌ وَ ثَلاَثُونَ حِقَّهً، وَ ثَلاَثٌ وَ ثَلاَثُونَ جَذَعَهً، وَ أَرْبَعٌ وَ ثَلاَثُونَ ثَنِیَّهً، کُلُّهَا طَرُوقَهُ اَلْفَحْلِ. ﴾ (1)

1076 / [230] - عَنِ اَلْفَضْلِ بْنِ عَبْدِ اَلْمَلِکِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنِ اَلْخَطَإِ اَلَّذِی [لا شَک] فِیهِ اَلدِّیَهُ وَ اَلْکَفَّارَهُ وَ هُوَ اَلرَّجُلُ یَضْرِبُ اَلرَّجُلَ وَ لاَ یَتَعَمَّدُ قَتْلَهُ قَالَ: ﴿ نَعَمْ ﴾ قُلْتُ: فَإِذَا رَمَی شَیْئاً فَأَصَابَ رَجُلاً؟

قَالَ: ﴿ ذَاکَ اَلْخَطَأُ اَلَّذِی لاَ شَکَّ فِیهِ وَ عَلَیْهِ اَلْکَفَّارَهُ وَ اَلدِّیَهُ. ﴾ (2)

1077 / [231] - عَنِ اِبْنِ أَبِی عُمَیْرٍ ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی رَجُلٍ مُسْلِمٍ کَانَ فِی أَرْضِ اَلشِّرْکِ فَقَتَلَهُ اَلْمُسْلِمُونَ، ثُمَّ عَلِمَ بِهِ اَلْإِمَامُ بَعْدُ.

قَالَ: ﴿ یُعْتِقُ مَکَانَهُ رَقَبَهً مُؤْمِنَهً، وَ ذَلِکَ فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ فَإِنْ کانَ مِنْ قَوْمٍ عَدُوٍّ لَکُمْ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِیرُ رَقَبَهٍ مُؤْمِنَهٍ ﴾ . ﴾ (3)

ص: 400


1- عنه بحار الأنوار: 408/104 ح 8 ، و البرهان في تفسير القرآن : 303/2 ح 25 ، و مستدرك الوسائل: 298/18 ح 22784. الكافي : 281/7 ح 2 بتفصيل و نحوه تهذيب الأحكام: 158/10 ح 13، عنهما وسائل الشيعة : 200/29 ح 35444 .
2- عنه بحار الأنوار: 395/104 ح 36، و وسائل الشيعة : 41/29 ح 35102، و البرهان في تفسير القرآن : 303/2 ح 26 . الكافي : 279/7 ح 5، تهذيب الأحكام : 156/10 ح 3، من لا يحضره الفقيه : 105/4 ح 5195، عوالي اللئالي : 579/3 ح 15 .
3- عنه بحار الأنوار: 378/104 ح 49، و وسائل الشيعة : 232/29 ذيل ح 35523، و البرهان في تفسير القرآن : 303/2 ح 27 . من لا يحضره الفقيه : 147/4 ح 5325 بتفاوت يسير، و نحوه تهذيب الأحكام : 315/10 ح 18، عنهما وسائل الشيعة : 231/29 ح 35523 .

229) - از علی بن ابی حمزه روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: دیه و خون بهای کشته ای که شخص قصد کشتن او را نداشته، صد شتر و یا دَه هزار ورق (درهم نقره) و یا هزار گوسفند می باشد.

و فرمود: دیه غلیظ و سخت در مورد شبه عمدی که عمدی (و از روی قصد) نبوده افضل و بهتر می باشد و آن سی و سه شتری است که وارد سال چهارم شده و سی و سه شتری که وارد سال پنجم و سی و چهار شتری که وارد سال ششم شده که تمامی آن ها قابلیت جفت گیری و آبستن شدن را داشته باشند، خواهد بود.

230) - از فضل بن عبد الملک روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد کشتن اشتباهی که دارای خون بها و کفاره است، سؤال کردم: آیا شخصی است که دیگری را می زند و قصد کشتن او را نداشته (ولی کشته شده است) چگونه است؟ فرمود: بلی.

عرضه داشتم: پس اگر چیزی را پرتاب کرد و به شخصی اصابت کند؟

فرمود: این مورد از موارد خطا و اشتباه قطعی است و بر او دیه (خون بها) و کفاره می باشد.

231) - از ابن ابی عمیر به نقل از بعضی اصحاب، روایت کرده، که گفت:

امام صادق علیه السلام در مورد مرد مسلمانی که در سرزمین مشرکان بوده و مسلمانان او را کشته اند و امام (یا حاکم) بعد از آن در جریان قرار گرفت، فرمود: باید به جای او یک بنده مؤمن (در راه خدا) آزاد کند زیرا که خداوند فرموده: «اگر (مقتول) مؤمن ولی در بین دشمنان باشد، پس (کفاره او) آزاد کردن یک بنده مؤمن خواهد بود».

ص: 401

1078 / [232] - عَنِ اَلزُّهْرِیِّ ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِما اَلسَّلاَمُ، قَالَ:

﴿ صِیَامُ شَهْرَیْنِ مُتَتَابِعَیْنِ مِنْ قَتْلِ اَلْخَطَأِ - لِمَنْ لَمْ یَجِدِ اَلْعِتْقَ - وَاجِبٌ، قَالَ اَللَّهُ: ﴿ وَ مَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً خَطَأً فَتَحْرِیرُ رَقَبَهٍ مُؤْمِنَهٍ وَ دِیَهٌ مُسَلَّمَهٌ إِلی أَهْلِهِ ﴾ - إِلی قَوْلُهُ : - ﴿ فَمَنْ لَمْ یَجِدْ فَصِیامُ شَهْرَیْنِ مُتَتابِعَیْنِ ﴾ . ﴾ (1)

1079 / [233]- عَنِ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿ صَوْمُ شَعْبَانَ وَ صَوْمُ شَهْرِ رَمَضَانَ مُتَتابِعَیْنِ تَوْبَهً مِنَ اَللّهِ. ﴾ (2)

1080 / [234] - وَ فِی رِوَایَهِ إِسْمَاعِیلَ بْنِ عَبْدِ اَلْخَالِقِ عَنْهُ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : تَوْبَهً مِنَ اَللّهِ : ﴿ وَ اَللَّهِ، مِنَ اَلْقَتْلِ، وَ اَلظِّهَارِ، وَ اَلْکَفَّارَهِ. ﴾ (3)

1081 / [235] - وَ فِی رِوَایَهِ أَبِی اَلصَّبَّاحِ اَلْکِنَانِیِّ عَنْهُ(عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : ﴿ صَوْمُ شَعْبَانَ ، وَ صَوْمُ

ص: 402


1- عنه بحار الأنوار: 379/104 ح 50 ، و البرهان في تفسير القرآن : 303/2 ح 28 و مستدرك الوسائل : 493/7 ح 8728 و 415/15 ح 18676 . تفسير القمّي : 185/12 بتفاوت عنه البحار : 259/96 ح ،1 ، الكافي : 83/4 ح 1 في حديث طويل، و نحوه من لا يحضره الفقيه : 77/2 ح 1784 ، و تهذيب الأحكام : 294/4 ح 1، عنهم وسائل الشيعة : 367/10 ح 13618 .
2- عنه بحار الأنوار: 71/97 ح 11، و 379/104 ح 51، و البرهان في تفسير القرآن : 303/2 ح 29 ، و مستدرك الوسائل : 540/7 ح 8842. النوادر للأشعري : 18 ح 3، الكافي : 91/4 ح 1 و 92 ح 2، تهذيب الأحكام : 307/4 ح 1 ، و الاستبصار : 137/22 ح 1 عنهم وسائل الشيعة : 495/10 ح 13944.
3- عنه بحار الأنوار: 71/97 ذيل ح 12 و 379/104 ح 52 ، و البرهان في تفسير القرآن 03/2 30 ، و مستدرك الوسائل : 540/7 ذيل ح 8842 .

232) - از زهری روایت کرده است، که گفت:

امام (سجّاد) علي بن الحسين عليهما السلام فرمود: روزه گرفتن دو ماه دنباله هم واجب است برای کسی که از روی خطا و اشتباه (انسانی را) کشته است و بنده ای را پیدا نکرده تا آزادش کند؛ خداوند (متعال) فرموده است: «کسی که مؤمنی را از روی اشتباه بکشد، باید یک بنده آزاد کند و خون بهای او را هم به اولیای مقتول بپردازد .... پس کسی که بنده ای را پیدا نکند باید دو ماه دنباله هم روزه بگیرد».

233) - از مفضّل بن عمر روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: روزه گرفتن دو ماه شعبان و رمضان دنباله هم، توبه ای است به درگاه خداوند.

234) - و در روایتی از اسماعیل بن عبد الخالق آمده است:

آن حضرت (امام صادق علیه السلام) فرمود: به خدا سوگند! (منظور از) «توبه ای به درگاه خداوند»، در مورد کشتن، ظِهار (کردن مرد همسر خود را) و (پرداخت) کفاره است.

235) - و در روایتی هم از ابو الصباح کِنانی آمده است:

آن حضرت (امام جعفر صادق علیهم السلام) فرمود: به خدا سوگند! روزه گرفتن دو ماه - شعبان و رمضان - دنباله هم، - به خداوند سوگند! (سبب و وسیله) توبه ای است از طرف خداوند (بخشاینده و پذیرنده توبۀ توبه کنندگان که آن را می پذیرد).

ص: 403

شَهْرِ رَمَضَانَ تَوْبَهٌ وَ اَللَّهِ مِنَ اَللَّهِ. ﴾ (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ مَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِداً فِيها وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظِيماً ﴾ ﴿ 193 ﴾

1082 / [236] - عَنْ سَمَاعَهَ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ قَوْلُ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: ﴿ وَ مَنْ یَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فِیها وَ غَضِبَ اَللّهُ عَلَیْهِ وَ لَعَنَهُ ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ اَلْمُتَعَمِّدُ اَلَّذِی یَقْتُلُهُ عَلَی دِینِهِ فَذَاکَ اَلتَّعَمُّدُ اَلَّذِی ذَکَرَ اَللَّهُ. ﴾

قَالَ: قُلْتُ: فَرَجُلٌ جَاءَ إِلَی رَجُلٍ فَضَرَبَهُ بِسَیْفِهِ حَتَّی قَتَلَهُ لِغَضَبٍ لاَ لِعَیْبِ عَلَی دِینِهِ، قَتَلَهُ وَ هُوَ یَقُولُ بِقَوْلِهِ.

قَالَ: ﴿ لَیْسَ هَذَا اَلَّذِی ذَکَرَ فِی اَلْکِتَابِ وَ لَکِنْ یُقَادُ بِهِ وَ اَلدِّیَهُ إِنْ قُبِلَتْ ﴾

قُلْتُ: فَلَهُ تَوْبَهٌ؟ قَالَ: ﴿ نَعَمْ یُعْتِقُ رَقَبَهً وَ یَصُومُ شَهْرَیْنِ مُتَتَابِعَیْنِ وَ یُطْعِمُ سِتِّینَ مِسْکِیناً وَ یَتُوبُ وَ یَتَضَرَّعُ فَأَرْجُو أَنْ یُتَابَ عَلَیْهِ. ﴾ (2)

ص: 404


1- عنه بحار الأنوار: 379/104 ح 53، و البرهان في تفسير القرآن: 303/2 ح 31، و مستدرك الوسائل: 540/72 ذيل ح 8842.
2- عنه مجمع البيان: 141/3 فيه: عن الصادق علیه السلام مختصراً، و بحار الأنوار: 379/104 ح 54، و وسائل الشيعه : 31/29 ح 35075 و البرهان في تفسير القرآن : 304/2 ح (23) 32، و مستدرك الوسائل : 426/15 ح 18724 قطعة منه. الكافي 257/7 ح 1 القبعة منه، و نحوه من لا يحضره الفقیه: 93/2 ح 1825 فیه و قال الصادق علیه السلام، و نحوه نواب الأعمال : 159 (نواب صوم شعبان) معاني الأخبار : 380 ح 4 ما بتفاوت يسير، تهذيب الأحكام: 164/10 ح 656، عنهم وسائل الشيعة : 31/29 ح 35074 و 35075.

فرمایش خداوند متعال: و کسی که مؤمنی را از روی عمد به قتل برساند، مجازات و پاداش او جهنم خواهد بود که در آن جاوید می باشد و خداوند بر او غضب و لعنت نموده و عذابی دردناک را برایش فراهم ساخته است (93).

236) - از سماعه روایت کرده است که گفت:

به حضرت علیه السلام عرض کردم: درباره فرمایش خداوند تبارک و تعالی: «و کسی که مؤمنی را از روی عمد بکشد، جزای او جهنم است که به طور جاوید در آن خواهد بود و نیز غضب و لعنت خداوند بر او می باشد» (چه می فرمایی؟)

فرمود: کسی که از روی عمد به خاطر عقیده و ایمان کسی، او را بکشد. این همان عملی است که خداوند در کتابش فرموده است.

راوی گوید: عرض کردم: شخصی بر شخصی وارد می شود و از روی غضب و عصبانیت او را با شمشیر می زند و می کشد، نه به خاطر دین و ایمانش بلکه هر دو در یک عقیده هستند ( تکلیف او چیست)؟

فرمود: این آن عمدی که خداوند در کتابش بیان نموده، نیست، ولی از او دیه و خون بها گرفته می شود، اگر اولیای مقتول بپذیرند.

عرض کردم: آیا توبه ای برای او هست؟

فرمود: بلی، یک بنده آزاد می کند و (یا) دو ماه دنبال هم روزه می گیرد و (یا) شصت مسکین طعام می دهد، سپس توبه کرده و (از درگاه خداوند متعال) تقاضای آمرزش (گناه خود را) می نماید که امیدوارم توبه اش پذیرفته شود.

ص: 405

1083 / [237] - عَنْ سَمَاعَهَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَوْ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: سَأَلْتُ أَحَدَهُمَا عَمَّنْ قَتَلَ مُؤْمِناً هَلْ لَهُ تَوْبَهٌ؟

قَالَ: ﴿ لاَ حَتَّی یُؤَدِّیَ دِیَتَهُ إِلَی أَهْلِهِ وَ یُعْتِقَ رَقَبَهً مُؤْمِنَهً وَ یَصُومَ شَهْرَیْنِ مُتَتَابِعَیْنِ وَ یَسْتَغْفِرَ رَبَّهُ، وَ یَتَضَرَّعَ إِلَیْهِ فَأَرْجُو أَنْ یُتَابَ عَلَیْهِ إِذَا هُوَ فَعَلَ ذَلِکَ ﴾

قُلْتُ: إِنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ مَا یُؤَدِّی دِیَتَهُ قَالَ: یَسْأَلُ اَلْمُسْلِمِینَ حَتَّی یُؤَدِّیَ دِیَتَهُ إِلَی أَهْلِهِ قَالَ سَمَاعَهُ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِهِ: ﴿ مَنْ یَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ مَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً عَلَی دِینِهِ فَذَاکَ اَلتَّعَمُّدُ اَلَّذِی قَالَ اَللَّهُ فِی کِتَابِهِ: ﴿ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظِیماً ﴾ ﴾ قُلْتُ: فَالرَّجُلُ یَقَعُ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اَلرَّجُلِ شَیْءٌ فَیَضْرِبُهُ بِسَیْفِهِ فَیَقْتُلُهُ قَالَ: ﴿ لَیْسَ ذَاکَ اَلتَّعَمُّدُ اَلَّذِی قَالَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی.﴾

عَنْ سَمَاعَهَ قَالَ: ﴿ سَأَلْتُهُ - اَلْحَدِیثَ- . ﴾ (1)

1084 / [238] - عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿ لاَ یَزَالُ اَلْمُؤْمِنُ فِی فُسْحَهٍ مِنْ دِینِهِ مَا لَمْ یُصِبْ دَماً حَرَاماً وَ قَالَ: لاَ یُوَفَّقُ قَاتِلُ اَلْمُؤْمِنِ مُتَعَمِّداً لِلتَّوْبَه. ﴾ (2)

ص: 406


1- عنه مجمع البيان : 141/3 فيه : عن الصادق علیه السلام مختصراً، و بحار الأنوار: 379/104 ح 55، و 409 ح 11 قطعة منه، و وسائل الشيعة : 35/29 ذيل ح 35082 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 304/2 ح 33 و 34 . من لا يحضره الفقيه : 96/4 ح 5168 ، تهذيب الأحكام : 323/8 ح 14، و 164/10 ح 34، عنهم وسائل الشيعة : 34/29 ح 35082، النوادر للأشعري : 63 ح 12 بتفاوت في الجميع . عنه بحار الأنوار: 378/104 ح 46، و البرهان في تفسير القرآن : 304/2 ح 35، و مستدرك الوسائل : 205/18 ح 205/18 ح 22500 ، و 220 ح 22559 القطعة الثانية منه فيه .
2- الكافي : 272/7 7 ، من لا يحضره الفقيه : 93/4 ح 5153 ، تهذيب الأحكام : 165/10 ح 39، عنهم وسائل الشيعة : 13/29 ح 35028، جامع الأخبار : 144 ( الفصل 105 في القتل)، عوالي اللئالي : 161/1 ح 155.

237) - از سماعة بن مهران روایت کرده است، که گفت:

از یکی از دو امام (صادق و یا کاظم علیهما السلام) درباره کسی که مؤمنی را از روی عمد کشته است، سؤال کردم آیا (راه) توبه ای برایش هست؟

فرمود: نه، مگر آن که دیه و خون بهایش را به اولیای مقتول بپردازد و یک بنده مؤمن را (در راه خدا) آزاد کند و دو ماه دنبال هم روزه بگیرد، سپس توبه کرده و (از درگاه خداوند متعال) تقاضای آمرزش نماید که امیدوارم توبه اش پذیرفته شود، البته اگر چنین برنامه ای را انجام دهد.

عرض کردم: اگر نتواند دیه و خون بهایش را بپردازد.

فرمود: از مسلمانان درخواست (کمک) می کند تا با کمک آنان دیه اش را به اولیای مقتول بپردازد.

سماعه گوید: از او در مورد فرمایش خداوند: «کسی که مؤمنی را از روی عمد کشته است»، سؤال کردم؟

فرمود: کسی که مؤمنی را از روی قصد و عمد بکشد بخاطر دینش او را بکشد پس او همان کسی است که خداوند در کتاب خود فرمود: «برای او عذابی عظیم مهیا کرده است»، عرض کردم: مردی با مردی دیگر درگیر می شود و او را می زند و کشته می شود، (حکم او چگونه است)؟

فرمود: این (کشتن) از روی عمدی که خداوند فرموده، نیست.

238) - از هشام بن سالم روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: تا هنگامی که مؤمن دست و دامنش به ریختن خون حرامی، آلوده نگشته باشد در دینداری خویش در فسحت و فراخی است.

و حضرت فرمود: آن کسی که مؤمنی را از روی عمد بکشد، توفیق توبه (و استغفار) شامل او نگردد.

ص: 407

1085 / [239] - عَنِ اِبْنِ سِنَانٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ [سُئِلَ] عَنِ اَلْمُؤْمِنِ یَقْتُلُ اَلْمُؤْمِنَ مُتَعَمِّداً، لَهُ تَوْبَهٌ؟

قَالَ: ﴿ إِنْ کَانَ قَتَلَهُ لِإِیمَانِهِ فَلاَ تَوْبَهَ لَهُ، وَ إِنْ کَانَ قَتَلَهُ لِغَضَبٍ، أَوْ لِسَبَبِ شَیْءٍ مِنْ أَمْرِ اَلدُّنْیَا، فَإِنَّ تَوْبَتَهُ أَنْ یُقَادَ مِنْهُ، وَ إِنْ لَمْ یَکُنْ عَلِمَ بِهِ أَحَدٌ اِنْطَلَقَ إِلَی أَوْلِیَاءِ اَلْمَقْتُولِ فَأَقَرَّ عِنْدَهُمْ بِقَتْلِ صَاحِبِهِمْ، فَإِنْ عَفَوْا عَنْهُ فَلَمْ یَقْتُلُوهُ أَعْطَاهُمُ اَلدِّیَهَ، وَ أَعْتَقَ نَسَمَهً، وَ صَامَ شَهْرَیْنِ مُتَتَابِعَیْنِ، وَ أَطْعَمَ سِتِّینَ مِسْکِیناً تَوْبَهً إِلَی اَللَّهِ. ﴾ (1)

1086 / [240] - عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ اَلْعَمْدُ أَنْ تَعَمَّدَهُ فَتَقْتُلَهُ بِمَا بِمِثْلِهِ یُقْتَلُ. ﴾ (2)

1087 / [241] - عَنْ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِیهِ مُوسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ قَتَلَ مَمْلُوکَهُ؟

قَالَ: ﴿ عَلَیْهِ عِتْقُ رَقَبَهٍ، وَ صَوْمُ شَهْرَیْنِ مُتَتَابِعَیْنِ وَ إِطْعَامُ سِتِّینَ مِسْکِیناً، ثُمَّ تَکُونُ

ص: 408


1- عنه بحار الأنوار: 378/104 ح 47 و البرهان في تفسير القرآن : 304/2 ح 36، و مستدرك الوسائل : 363/11 ح 13270، و 426/15 ح 18723، و 220/18 ح 22558 و 221 ح 22562 قطع منه . الكافي : 276/7 ح 2 بتفاوت يسير، و نحوه من لا يحضره الفقيه : 95/4 ح 5164، و تهذيب الأحكام : 163/10 ح 30 ، و 165 ح 38 عنهم وسائل الشيعة : 30/29 ح 35073، عوالي اللئالي : 578/3 ح 12 .
2- عنه بحار الأنوار: 396/104 ح 38 و وسائل الشيعة : 41/29 ح 35103 ، و البرهان في تفسير القرآن : 305/2 ح 37، و مستدرك الوسائل : 224/18 ح 22572. الكافي : 276/72 ح 2، من لا يحضره الفقيه : 516495/4 ، تهذيب الأحكام : 163/10 ح 30، و 165 ح 38 عنهم وسائل الشيعة : 30/29 ح 35073، عوالي اللئالي : 578/3 ح 12.

239) - از ابن سنان روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره مؤمنی که مؤمنی را عمداً و از روی قصد می کشد، سؤال کردم که آیا توبه اش پذیرفته است؟

فرمود: اگر او را به خاطر عقیده و ایمانش کشته است، توبه نخواهد داشت ولی اگر آن به خاطر عصبانیت و یا علتی دیگر از امور دنیایی باشد، تو به او این است که از او خون بها گرفته شود.

سپس اگر از قتل کسی اطلاعی ندارد باید نزد اولیای مقتول برود و اقرار به کشتن کند، پس اگر او را بخشیدند اگر او را بخشیدند و گذشت کردند، باید دیه و خون بهای او را بپردازد و یک بنده (در راه خدا) آزاد کند و (یا) شصت روز متوالی روزه بگیرد و (یا) شصت مسکین را طعام دهد، که توبه او این چنین پذیرفته خواهد شد.

240) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: (کشتن از روی) عمد به این شکل است که کسی را به وسیله چیزی که کشنده است، قصد کرده (و حمله کنی) و او را بکشی.

241) - از علی بن جعفر روایت کرده است، که گفت:

از برادرم امام کاظم علیه السلام در مورد مردی که غلام (زر خرید) خود را کشته است، سؤال کردم؟

فرمود: باید یک بنده (در راه خدا) آزاد کند و (یا) شصت روز، روزه دنبال هم بگیرد و (یا) شصت مسکین را طعام دهد، بعد از آن توبه کرده (و از درگاه خداوند) درخواست آمرزش نماید.

ص: 409

اَلتَّوْبَهُ بَعْدَ ذَلِکَ. ﴾ (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ يا أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا إِذا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَتَبَيَّنُوا وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقى إِلَيْكُمُ السَّلَمَ لَسْتَ مُؤْمِناً تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَيوةِ الدُّنْيا فَعِنْدَ اللَّهِ مَغانِمُ كَثِيرَةٌ كَذلِكَ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَتَبَيَّنُوا إِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيراً ﴾ ﴿ 94 ﴾

1088 / [242] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ :

﴿ وَ لَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلقَى إِلَيْكُمُ السَّلمَ لَسْتَ مُؤْمِنًا ﴾ . (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ إِلاَّ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدَنِ لا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبِيلاً ﴿ 98 ﴾ فَأَوْلَئِكَ عَسَى اللّه أَن يَعْفُو عَنْهُمْ وَ كَانَ اللّهُ عَفُوا غَفُورًا ﴿ 99 ﴾

ص: 410


1- عنه بحار الأنوار 378/104 ح 48، و وسائل الشيعة : 94/29 ح 35236، و البرهان في تفسير القرآن: 305/2 ح 38، و مستدرك الوسائل : 426/15 ح 18726. مسائل عليّ بن جعفر علیه السلام: 292 ح 745، عن عليّ بن جعفر، عن أخيه موسی علیهما السلام، النوادر للأشعری: : 64 ح 130، عنه بحار الأنوار، 381/604 ح 6، و مستدرك الوسائل: 426/15 ح 18725, 244/18 ح 2264، من لا يحضره الفقيه : 96/4 ح 5197 بإسناده عن أبي عبد اللّه علیه السلام و تفاوت یسير، و نحوه تهذيب الأحكام: 324/8 ح 17. عنهما وسائل الشيعه: 400/22 ح 28889 و 38/29 ح 35083.
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 305/2 ح 1.

فرمایش خداوند متعال: ای کسانی که ایمان آورده اید! هنگامی که در راه خدا (برای جهاد) گام بر می دارید، تحقیق کنید و به خاطر این که سرمایۀ ناپایدار دنیا (و غنایمی) به دست آورید، به کسی که اظهار اسلام و صلح می کند، نگویید: مؤمن نیستی؛ زیرا غنیمت های فراوانی (برای شما) نزد خداوند می باشد، شما قبلاً چنین بودید و خداوند بر شما منّت نهاد (و شما را هدایت نمود)، پس تحقیق کنید! خداوند به آن چه انجام می دهید. آگاه است. (94)

242) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام (این فرمایش خداوند: را «به کسی که اظهار صلح و اسلام کند و سر تسلیم فرود آورد، نسبت کفر ندهید و نگویید: مؤمن نیستی» چنین) (1) «کسی که در برابر شما در برابر شما سر تسلیم فرود آورد، نسبت کفر به او ندهید و نگویید: مؤمن نیستی» (تلاوت نمود).

فرمایش خداوند متعال: مگر آن دسته از مردان و زنان و کودکانی که تحت فشار قرار گرفته (و حقیقتاً مستضعف می باشند) نه چاره ای دارند و نه راهی (برای نجات از محیط آلوده) می یابند (98) پس ممکن است خداوند آن ها را مورد عفو قرار دهد و خداوند عضو کننده و آمرزنده است. (99)

ص: 411


1- عبارت عیّاشی در تمام نسخه ها به این صورت است: عن أبي بصير عن أبی عبد اللّه علیه السلام : ﴿ وَ لَا تَقُولُو لَعَنَ أَلْقَى إِلَيْكُمُ السَّلَمَ لَسْتَ مُؤْمِناً ﴾ ، ولى ما با استفاده از بحار الأنوار ص 234 چنین شت کردیم، اما شیخ طوسی رحمه اللّه علیه گفته است: اهل مدينه و ابن عباس ﴿ السَّلَمَ ﴾ بدون الف و بقیه قُراء با الف، خوانده اند. تبیان: ح 3 ص 297 ملاحظه شود.

1089 / [243] - عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: فِی اَلْمُسْتَضْعَفِینَ ﴿ لاَ یَسْتَطِیعُونَ حِیلَهً وَ لاَ یَهْتَدُونَ سَبِیلاً. ﴾ قَالَ: ﴿ لاَ یَسْتَطِیعُونَ حِیلَهً [إِلَی] اَلْإِیمَانِ وَ لاَ یَکْفُرُونَ، اَلصِّبْیَانُ وَ أَشْبَاهُ عُقُولِ اَلصِّبْیَانِ مِنَ اَلنِّسَاءِ وَ اَلرِّجَالِ. ﴾ (1)

1090 / [244] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ مَنْ عَرَفَ اِخْتِلاَفَ اَلنَّاسِ فَلَیْسَ بِمُسْتَضْعَفٍ. ﴾ (2)

1091 / [245] - عَنْ أَبِی خَدِیجَهَ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ: ﴿ اَلْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ اَلرِّجَالِ وَ اَلنِّسَاءِ لا یَسْتَطِیعُونَ حِیلَهً وَ لا یَهْتَدُونَ سَبِیلاً ﴾ قَالَ: ﴿ لاَ یَسْتَطِیعُونَ سَبِیلَ أَهْلِ اَلْحَقِّ فَیَدْخُلُوا فِیهِ، وَ لاَ یَسْتَطِیعُونَ حِیلَهَ أَهْلِ اَلنَّصْبِ فَیَنْصِبُوا - قَالَ - هَؤُلاَءِ لاَ یَدْخُلُونَ اَلْجَنَّهَ بِأَعْمَالٍ حَسَنَهٍ، وَ بِاجْتِنَابِ اَلْمَحَارِمِ اَلَّتِی نَهَی اَللَّهُ عَنْهَا، وَ لاَ یَنَالُونَ مَنَازِلَ اَلْأَبْرَارِ. ﴾ (3)

1092 / [246] - عَنْ زُرَارَهَ ، قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ أَنَا أُکَلِّمُهُ فِی اَلْمُسْتَضْعَفِینَ: ﴿ أَیْنَ أَصْحَابُ اَلْأَعْرَافِ ﴾ (4) ؟ أَیْنَ اَلْمُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اَللَّهِ. (5)

ص: 412


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 311/2 ح 20. تفسير القمّي : 148/1 في حديث طويل، الكافي : 404/2 ح 2، معاني الأخبار : 201 ح 4، عنه بحار الأنوار: 159/72 ح 9، فقه القرآن للراوندي : 350/1 مرسلاً و مفصلاً .
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 311/2 ح 21. المحاسن : 277/1 ح 398 (باب 39 - في البيان و التعريف) الكافي : 405/2 ح 7 ، و 406 ح 10، معاني الأخبار : 201 ح 2 و 3 ، عنه البحار : 162/72 ح 17 و 18.
3- عنه بحار الأنوار: 164/72 ح 22، و البرهان في تفسير القرآن : 311/2 ح 22 . معاني الأخبار : 201 ح 5 ، عنه البحار : 160/72 ح 10 .
4- سورۀ الأعراف : 48/7 .
5- المأخوذة من : ﴿ وَ ءَاخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللّهِ ﴾ سورۀ التوبة : 106/9.

243) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام در مورد مستضعفینی که «هیچ گونه چاره ای را نتوانند و هیچ راهی را آشنا نباشند»، فرمود: آن کسانی هستند که چاره ای به سوی ایمان نیابند و کافر هم نشوند، آن کودکان و مردان و زنانی که عقل آن ها همچون عقل کودکان می باشد.

244) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هر که اختلاف مردم را (در اصول دین) بفهمد مستضعف نمی باشد؛ (زیرا در این صورت پیدا کردن مذهب حق بر او از حيث عقل و شرع لازم است).

245) - از ابو خدیجه روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: (مستضعفین از مردان و زنان) «هیچ گونه چاره ای را نتوانند و هیچ راهی را آشنا نباشند» آن کسانی هستند که چاره اندیشیدن ندارند و راه به جائی نبرند، که چاره ای برای رسیدن به حقانیت و ایمان نیابند تا وارد آن شوند و را بپذیرند و چاره ای هم برای بررسی اهل باطل و اهل کفر ندارند که کافر شوند - فرمود: - این چنین افراد به وسیله کار های نیکی که انجام داده اند و ترک گناهانی که کرده اند، وارد بهشت می شوند اما به جایگاه نیکان (و نیک اندیشان) وارد نخواهد شد.

246) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

من با امام باقر علیه السلام در مورد ﴿ الْمُسْتَضْعَفِینَ ﴾ گفتگو می کردم که حضرت فرمود: «اصحاب اعراف» کجایند؟ امیدواران به امر (رحمت و فضل خداوند) کجایند؟ «آن هایی که اعمال صالح و فاسد را با یک دیگر آغشته کرده اند»، کجایند؟

ص: 413

أَیْنَ الَّذینَ ﴿ خَلَطُواْ عَمَلاً صَلِحًا وَ ءَاخَرَ سَيْئًا ﴾ (1) ؟

أين ﴿ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ ﴾ (2)

أَیْنَ أَهْلُ تِبْیَانِ اَللَّهِ؟

أين ﴿ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ وَ الْوِلْدَنِ لَا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لَا يَهْتَدُونَ سَبِيلاً ﴾ ؟

﴿ فَأَوْلَئِكَ عَسَى اللَّهُ أَن يَعْفُو عَنْهُمْ وَ كَانَ اللَّهُ عَفُوا غَفُورًا ﴾ (3)

1093 / [247] - عَنْ زُرَارَهَ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: أَنَتَزَوَّجُ اَلْمُرْجِئَهَ، أَوِ اَلْحَرُورِیَّهَ أَوِ اَلْقَدَرِیَّهَ؟

قَالَ: ﴿ لاَ، عَلَیْکَ بِالْبُلْهِ مِنَ اَلنِّسَاءِ. ﴾

قَالَ زُرَارَهُ : فَقُلْتُ مَا هَؤُلاَءِ وَ مَنْ هُوَ إِلاَّ مُؤْمِنَهٌ أَوْ کَافِرَهٌ.

فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ : ﴿ فَأَیْنَ أَهْلُ اِسْتِثْنَاءِ [ثُبُوتِ] اَللَّهِ ﴾؟

قَوْلُ اَللَّهِ أَصْدَقُ مِنْ قَوْلِکَ: ﴿ إِلاَّ اَلْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ اَلرِّجالِ وَ اَلنِّساءِ وَ اَلْوِلْدَنِ لَا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةٌ وَ لَا يَهْتَدُونَ سَبِيلاً ﴾ (4)

ص: 414


1- سورۀ التوبة : 102/9 .
2- سورۀ التوبة : 60/9.
3- عنه بحار الأنوار: 164/72 ح 23، و البرهان في تفسير القرآن : 311/2 ح 23. الكافي : 382/2 ح 3، بتفاوت عنه وسائل الشيعة : 560/20 ح 26347 .
4- عنه بحار الأنوار : 164/72 ح 24 ، و 381/103 ح 28، و البرهان في تفسير القرآن : 311/2 ح 24 ، و مستدرك الوسائل : 441/14 ح 17231 . النوادر للأشعري : 127 ح 326، عنه بحار الأنوار: 377/103 ح 7، و مستدرك الوسائل : 440/14 ح 17226، الكافي : 348/5 ح 2، تهذيب الأحكام : 304/7 ح 25، الاستبصار: ح 185/3 ح 8، عنهم وسائل الشيعة : 554/20 ح 26334 .

«آن هایی که باید تألیف قلوب و جلب توجّه شوند» کجایند؟ آن هایی که خداوند موضوعات را برای آنان روشن کرده، کجایند؟ مستضعفان از مردان و زنان و کودکان کجایند؟ «آنان که هیچ گونه چاره ای نتوانند و هیچ راهی را آشنا نباشند»، کجایند؟

«پس امید است که خداوند از این افراد در گذرد؛ خداوند مهربان و آمرزنده است».

247) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: آیا می توانم با طائفه مرجئه (1) یا حروریه (2) و یا قدریه (3) ازدواج کنم؟ حضرت فرمود: نه، نمی توانی، بلکه برو با زنانی که از این مسائل آگاهی ندارند (و کوتاه فکر هستند) ازدواج کن.

زرارة گفت: عرض کردم: آنان یا مؤمن هستند و یا کافر، پس امام صادق علیه السلام فرمود: بنا بر این آن افرادی که خداوند آنان را استثناء کرده کجایند؟

فرمایش خداوند از گفتار تو صادق تر می باشد، که فرموده: «مگر درماندگان از مردان و زنان و کودکانی که چاره و توان اندیشه و بررسی را ندارند.

ص: 415


1- طایفه «مُرجئة» گروهی هستند که اعمال و کردار را در مرحله ای بعد از نیت انجام می دهند؛ و به معنایی دیگر آنان عقیده دارند که خداوند عقاب را از آنان تأخیر انداخته و نیز عقیده دارند که گناه و معصیت آسیبی به ایمان نمی رساند.
2- طايفه «حروریّة» گروهی از خوارج هستند که - بعد از جریان حَکَمَین بین معاویه و امام علی علیه السلام که به نفع معاویه انجام گرفت - علیه امام علی علیه السلام خروج کردند و عقیده دارند که هر حکمی فقط برای خداوند است و حضرت با آنان در منطقه حَروراء جنگ نمود و بیشتر آن ها را به قتل رساند.
3- طايفه «قدريّة» منسوب به قضا و قدر هستند و عقیده دارند هر بنده ای آفریننده اعمال و کردار خود می باشد و معصیت و کفر به تقدیر و اراده خداوند نخواهد بود، گر چه بعضی گفته اند: منظور از «قدريّة»، طايفه معتزله می باشند.

1094 / [248] - عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿ إِلاَّ اَلْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ اَلرِّجالِ وَ اَلنِّساءِ ﴾ ؟

فَقَالَ : ﴿ هُوَ الَّذِي لَا يَسْتَطِيعُ الْكُفْرِ فَيَكْفُرَ ، وَ لَا يَهْتَدِي سَبِيلِ الْإِيمَانِ ، وَ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يُؤْمِنَ ، وَ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يَكْفُرَ الصِّبْيَانِ ، وَ مَنْ كَانَ مِنَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ عَلَيَّ مِثْلِ عُقُولِ الصِّبْيَانِ مَرْفُوعُ عَنْهُمُ الْقَلَمُ. ﴾ (1)

1095 / [249] - عَنْ حُمْرَانَ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ إِلاَّ اَلْمُسْتَضْعَفِینَ ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ هُمْ أَهْلُ اَلْوَلاَیَهِ ﴾ فَقُلْتُ: أَیُّ وَلاَیَهٍ؟

فَقَالَ: ﴿ أَمَا إِنَّهَا لَیْسَتْ بِوَلاَیَهٍ فِی اَلدِّینِ، وَ لَکِنَّهَا اَلْوَلاَیَهُ فِی اَلْمُنَاکَحَهِ وَ اَلْمُوَارَثَهِ وَ اَلْمُخَالَطَهِ، وَ هُمْ لَیْسُوا بِالْمُؤْمِنِینَ وَ لاَ بِالْکُفَّارِ وَ هُمُ اَلْمُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اَللّهِ ﴾ (2)

1096 / [250] - عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ خَالِدٍ ، قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَى: ﴿ إِلاَّ اَلْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ اَلرِّجالِ وَ اَلنِّساءِ وَ اَلْوِلْدَنِ لا یَسْتَطِیعُونَ حِیلَهً وَ لا یَهْتَدُونَ سَبِیلاً ﴾ ؟

ص: 416


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 312/2 ح 25. تفسير القمّي : 149/1 بتفاوت يسير، عنه بحار الأنوار : 157/72 ح 1، و نحوه الكافي 404/2 ح 1، معاني الأخبار : 201 ح 4، عنه البحار : 159/72 ح 9.
2- عنه بحار الأنوار: 161/72 ذيل ح 13 أشار إليه، و 381/103 ح 29 ، و البرهان في تفسير القرآن : 312/2 ح 26 ، و مستدرك الوسائل : 442/14 ح 17232 فيه : عن سماعة . الكافي : 405/2 ح 5 بتفاوت يسير، عنه وسائل الشيعة : 557/20 ح 26338 معاني الأخبار : 202 ح 8، عنه وسائل الشيعة : 559/20 ح 26345 و البحار : 160/72 ح 13.

248) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام پیرامون فرمایش خداوند: «مگر درماندگان از مردان و زنان»، سؤال کردم؟

فرمود: آن ها کسانی هستد که چاره و اندیشه ای برای کافر شدن ندارند که بخواهند کافر شوند و نیز راهی برای ایمان هم نیافته (تا ایمان آورند)؛ آن ها نمی توانند مؤمن شوند و نمی توانند کافر گردند؛ آن ها کودکان هستند و نیز هر مرد و زنی که عقل (و اندیشه) آنان همچون عقل کودکان باشد، که قلم (تکلیف) از آنان برداشته شده است.

249) - از حُمران روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام پیرامون فرمایش خداوند متعال: ﴿ إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ ﴾ ، سؤال کردم؟

فرمود: آنان اهل ولایت هستند.

عرض کردم: منظور از ولایت چیست؟

فرمود: همانا منظور از آن، ولایت در دین نیست بلکه ولایت (و هم بستگی) در ازدواج و ارث و معاشرت با یک دیگر است و ایشان نه مؤمن هستند و نه کافر، هم چنین از آن ها می باشند کسانی که به امید خدای عزّوجلّ هستند (و سرنوشت شان با خدا است، که اگر بخواهد عذاب می کند یا می بخشد).

250) - از سلیمان بن خالد روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «مگر درماندگان از مردان و زنان و کودکانی که چاره و توان اندیشه و بررسی را ندارند»، سؤال کردم؟

ص: 417

قَالَ: ﴿ یَا سُلَیْمَانُ! مَنْ هَؤُلاَءِ اَلْمُسْتَضْعَفِینَ مَنْ هُوَ أَثْخَنُ رَقَبَهً مِنْکَ، اَلْمُسْتَضْعَفُونَ قَوْمٌ یَصُومُونَ وَ یُصَلُّونَ یَعِفُّ بُطُونُهُمْ وَ فُرُوجُهُمْ لاَ یَرَوْنَ أَنَّ اَلْحَقَّ فِی غَیْرِنَا، آخِذِینَ بِأَغْصَانِ اَلشَّجَرَهِ، فَقَالَ: ﴿ فَأُولئِکَ عَسَی اَللّهُ أَنْ یَعْفُوَ عَنْهُمْ ﴾ کَانُوا آخِذِینَ بِالْأَغْصَانِ وَ لَمْ یَعْرِفُوا أُولَئِکَ فَإِنْ عَفَا عَنْهُمْ فَیَرْحَمُهُمُ اَللَّهُ وَ إِنْ عَذَّبَهُمْ فَبِضَلاَلَتِهِمْ عَمَّا عَرَّفَهُمْ. ﴾ (1)

1097 / [251] - عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنِ ﴿ اَلْمُسْتَضْعَفِینَ ﴾ ؟

فَقَالَ: ﴿ اَلْبَلْهَاءُ فِی خِدْرِهَا وَ اَلْخَادِمُ تَقُولُ لَهَا صَلِّی فَتُصَلِّی لاَ تَدْرِی إِلاَّ مَا قُلْتَ لَهَا وَ اَلْجَلِیبُ اَلَّذِی لاَ یَدْرِی إِلاَّ مَا قُلْتَ لَهُ وَ اَلْکَبِیرُ اَلْفَانِی وَ اَلصَّبِیُّ اَلصَّغِیرُ هَؤُلاَءِ اَلْمُسْتَضْعَفُونَ فَأَمَّا رَجُلٌ شَدِیدُ اَلْعُنُقِ جَدِلٌ خَصِمٌ یَتَوَلَّی اَلشِّرَاءَ وَ اَلْبَیْعَ لاَ تَسْتَطِیعُ أَنْ تَغْبِنَهُ فِی شَیْءٍ تَقُولُ هَذَا مُسْتَضْعَفٌ لاَ وَ لاَ کَرَامَهَ. ﴾ (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ مَنْ يُهاجِرْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُراغَماً كَثِيراً وَ سَعَةً وَ مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً ﴿ 100 ﴾ وَ إِذَا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَقْصُرُواْ مِنَ الصَّلَوَةِ إِنْ خِفْتُمْ أَن يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنَّ الْكَفِرِينَ كَانُوا لَكُمْ عَدُوًّا مُّبِينًا ﴾ ﴿ 101 ﴾

ص: 418


1- عنه بحار الأنوار : 161/72 ذيل ح 14 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 312/2 ح 27 . معاني الأخبار : 202 ح 9 ، عنه البحار : 161/72 ح 14.
2- عنه بحار الأنوار : 161/72 ذيل ح 15 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 313/2 ح 28 . معاني الأخبار : 202 ح 9 ، عنه البحار : 161/72 ح 15.

فرمود: ای سلیمان! در میان آن مستضعفان افرادی هستند که قوی تر و نیرومند تر از تو می باشند، آنان گروهی هستند که روزه می گیرند، نمار می خوانند و شکم و عورت خود را از حرام حفظ می کنند، عقیده ندارند که حقّ در غیر ما می باشد. آنان شاخه های درخت ولایت را گرفته اند. سپس فرمود: «پس امید است که خداوند از این افراد در گذرد»؛ هر گاه که از شاخه های درخت (ولایت ما اهل بیت) دست بر نداشته باشند، اگر چه آن را نشناخته باشند، پس اگر خدا آنان را مشمول عضو خویش قرار دهد به دلیل رحمش خواهد بود و اگر عذاب شان کند نیز به علت انحراف آنان از آن چه به آنان شناسانده شده است. می باشد.

251) - از سلیمان بن خاند روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره «مستضعفین» سؤال کردم؟

فرمود: افرادی کودن و ساده اندیش و خادمی هستند که به او بگویی: نماز بخوان! او هم می خواند ولی درک ندارد مگر همان چیزی را که به او گفته ای، (هم چنین) مأموری که جز آن چه به او گفته شود چیزی دیگر نمی داند، (نیز) پیر مردان و کودکان خردسال آنان مستضعف هستند.

و اما مرد گردن کلفت جنگجو با دشمن خود، که معامله خرید و فروش انجام می دهد و نمی توانی او را در هیچ موقعیتی فریب دهی، آیا فکر می کنی که او هم مستضعف است؟ و او به این شرافت و بزرگواری نخواهد بود.

فرمایش خداوند متعال: و کسی که در راه خدا هجرت کند، جاهای امن فراوان و گسترده ای را در زمین می یابد و هر کسی که به عنوان مهاجرت به سوی خدا و پیامبر او از خانۀ خود بیرون رود، پس مرگش فرا رسد، پاداش او بر خداست، او آمرزنده و مهربان است (100) و هنگامی که سفر کنید گناهی بر شما نیست که نماز را کوتاه کنید، اگر از فتنه (و خطر) کافران بترسید؛ زیرا کافران، برای شما دشمن آشکاری هستند. (101)

ص: 419

1098 / [252] - عَنْ أَبِی اَلصَّبَّاحِ ، قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: مَا تَقُولُ فِی رَجُلٍ دُعِیَ إِلَی هَذَا اَلْأَمْرِ فَعَرَفَهُ وَ هُوَ فِی أَرْضٍ مُنْقَطِعَهٍ إِذْ جَاءَهُ مَوْتُ اَلْإِمَامِ، فَبَیْنَا هُوَ یَنْتَظِرُ إِذْ جَاءَهُ اَلْمَوْتُ؟

فَقَالَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : ﴿ هُوَ - وَ اَللَّهِ! - بِمَنْزِلَهِ مَنْ هَاجَرَ إِلَی اَللَّهِ وَ رَسُولِهِ فَمَاتَ، فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَی اَللَّهِ. ﴾ (1)

1099 / [253] - عَنِ اِبْنِ أَبِی عُمَیْرٍ قَالَ:

وَجَّهَ زُرَارَهَ اِبْنَهُ عُبَیْداً إِلَی اَلْمَدِینَهِ یَسْتَخْبِرُ لَهُ خَبَرَ أَبِی اَلْحَسَنِ وَ عَبْدِ اَللَّهِ ، فَمَاتَ قَبْلَ أَنْ یَرْجِعَ إِلَیْهِ عُبَیْدٌ اِبْنُهُ.

قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی عُمَیْرٍ: حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ حَکِیمٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی اَلْحَسَنِ اَلْأَوَّلِ ، فَذَکَرْتُ لَهُ زُرَارَهَ وَ تَوْجِیهَ اِبْنِهِ عُبَیْداً إِلَی اَلْمَدِینَهِ فَقَالَ أَبُو اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ إِنِّی لَأَرْجُو أَنْ یَکُونَ زُرَارَهُ مِمَّنْ قَالَ اَللَّهُ تَعَالَى: ﴿ وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً إِلَی اَللّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ اَلْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَی اَللّهِ ﴾ . ﴾ (2)

1100 / [254] - عَنْ حَرِیزٍ ، قَالَ: قَالَ زُرَارَهُ ، وَ مُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمٍ :

قُلْنَا لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: مَا تَقُولُ فِی اَلصَّلاَهِ فِی اَلسَّفَرِ، کَیْفَ هِیَ، وَ کَمْ هِیَ؟

قَالَ: ﴿ إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ وَ إِذا ضَرَبْتُمْ فِی اَلْأَرْضِ فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ اَلصَّلوَةَ ﴾ فَصَارَ اَلتَّقْصِیرُ فِی اَلسَّفَرِ وَاجِباً کَوُجُوبِ اَلتَّمَامِ فِی اَلْحَضَرِ. ﴾

ص: 420


1- عنه بحار الأنوار: 297/27 ح 7 و 164/72 ح 25 ، و البرهان في تفسير القرآن : 313/2 ح 1.
2- عنه مجمع البيان : 153/3 فيه : عن أبي الحسن موسى علیه السلام، بحار الأنوار: 297/27 ح 8، و 339/47 ح 21 ، و البرهان في تفسير القرآن : 313/2 ح 2 . رجال الكشّي ( اختيار معرفة الرجال) : 155 ح 255 بتفاوت يسير.

252) - از ابو الصباح روایت کرده است، که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: مردی را به این امر (مذهب اهل بیت علیهم السلام) دعوت کردند پس او هم قبول کرد، ولی جایی که او زندگی می کند دور است و دسترسی به مرکز ندارد تا مطالب زود تر به او برسد، چنین شخصی خبر در گذشت امام را می شنود و منتظر می ماند تا امام بعدی را به او معرفی کنند که ناگهان فوت می کند سرنوشت او چه می شود؟

فرمود: به خدا سوگند! او همانند کسی است که به طرف خداوند و رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم مهاجرت کرده، پس به درستی که پاداش او بر خداوند می باشد.

253) - از ابن ابی عمیر روایت کرده است، که گفت:

زراره فرزندش عُبید را به مدینه فرستاد تا از جریان (امامت) امام كاظم علیه السلام آگاه شود (و پس از بازگشت به پدر خود خبر دهد)، ولی پیش از آن که عُبید باز گردد، پدرش زراره فوت نمود.

ابن ابی عُمیر گوید: محمّد بن حکیم برایم تعریف کرد که جریان زراره و فرستادن فرزندش عُبید را (برای تحقیق اثبات امام خود) و سپس مردن او را پیش از آگاه شدنش، برای امام کاظم علیه السلام بازگو کردم حضرت فرمود: همانا امید وارم زراره از آن کسانی باشد که خداوند فرموده: «و کسی که از دیار خود مهاجرت به سوی خدا و رسولش می کند و در بین راه مرگش فرا رسد، پاداش او بر خدا می باشد».

254) - از حریز، به نقل از زراره و محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفتند: به امام باقر علیه السلام عرض کردیم در مورد نماز در حال مسافرت، چه می فرمائید؟ چنین نمازی چگونه و چند رکعت است؟

حضرت فرمود: همانا خداوند می فرماید: «و چنان چه در زمین رفت و آمد می کنید، بر شما حرجی و منعی نیست که نماز را قصر و کوتاه بخوانید»، پس قصر کردن (و شکسته خواندن) نماز در سفر، واجب می شود همان گونه که تمام خوندن نماز در حضر (و وطن) واجب است.

ص: 421

قَالاَ: قُلْنَا: إِنَّمَا قَالَ: فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ اَلصَّلاهِ، وَ لَمْ یَقُلْ: اِفْعَلُوا، فَکَیْفَ أَوْجَبَ اَللَّهُ ذَلِکَ کَمَا أَوْجَبَ اَلتَّمَامَ فِی اَلْحَضَرِ؟

قَالَ: ﴿ أَوَ لَیْسَ قَدْ قَالَ اَللَّهُ فِی اَلصَّفَا وَ اَلْمَرْوَهِ: ﴿ فَمَنْ حَجَّ اَلْبَیْتَ أَوِ اِعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما ﴾ ؟ (1) أَلاَ تَرَی أَنَّ اَلطَّوَافَ وَاجِبٌ مَفْرُوضٌ، لِأَنَّ اَللَّهَ ذَکَرَهُمَا فِی کِتَابِهِ وَ صَنَعَهُمَا نَبِیُّهُ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ، وَ کَذَلِکَ اَلتَّقْصِیرُ فِی اَلسَّفَرِ شَیْءٌ صَنَعَهُ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فَذَکَرَهُ اَللَّهُ فِی اَلْکِتَابِ. ﴾

قَالاَ: قُلْنَا: فَمَنْ صَلَّی فِی اَلسَّفَرِ أَرْبَعاً، أَیُعِیدُ أَمْ لاَ؟

قَالَ: ﴿ إِنْ کَانَ قُرِئَتْ عَلَیْهِ آیَهُ اَلتَّقْصِیرِ وَ فُسِّرَتْ لَهُ فَصَلَّی أَرْبَعاً، أَعَادَ، وَ إِنْ لَمْ یَکُنْ قُرِئَتْ عَلَیْهِ وَ لَمْ یَعْلَمْهَا فَلاَ إِعَادَهَ عَلَیْهِ، وَ اَلصَّلاَهُ فِی اَلسَّفَرِ کُلُّهَا اَلْفَرِیضَهُ رَکْعَتَانِ کُلُّ صَلاَهٍ إِلاَّ اَلْمَغْرِبَ فَإِنَّهَا ثَلاَثٌ، لَیْسَ فِیهَا تَقْصِیرٌ، تَرَکَهَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فِی اَلسَّفَرِ وَ اَلْحَضَرِ ثَلاَثَ رَکَعَاتٍ. ﴾ (2)

1101 / [255] - عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عُمَرَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ فَرَضَ اَللَّهُ عَلَی اَلْمُقِیمِ خَمْسَ صَلَوَاتٍ، وَ فَرَضَ عَلَی اَلْمُسَافِرِ رَکْعَتَیْنِ تَمَامٌ، وَ فَرَضَ عَلَی اَلْخَائِفِ رَکْعَهً، وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿ فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلوَةِ

ص: 422


1- سورۀ البقرة : 158/2.
2- عنه بحار الأنوار : 51/89 ح 17 ، و وسائل الشيعة : 507/8 ح 11301 قطعة منه، و البرهان في تفسير القرآن : 316/2 ح 8، و مستدرك الوسائل : 542/6 ذيل ح 7464 أشار إليه، و 436/9 ح 11278 قطعة منه. من لا يحضره الفقيه : 278/1 ح 1266، دعائم الإسلام : 195/1 بتفاوت يسير، عنه مستدرك الوسائل : 542/6 ح 7465 .

گفتند: عرضه داشتیم: خداوند عزّوجلّ فرموده است: «پس بر شما حرجی و منعی نیست» و نفرموده: چنین کنید ( یعنی بلفظ امر و دستور بیان ننموده قصر کنید تا دلالت بر واجب بودن آن نماید)، پس چگونه قصر و کوتاه ساختن نماز در سفر همانند تمام خواندن آن در حضر (و وطن) واجب باشد؟!

فرمود: مگر خداوند (در سعی میان کوه صفا و مروه) نفرموده است: «هر که حج یا عمره انجام دهد بر او حرج و منعی نیست که بین (کوه) صفا و مروه سعی کند؟» آیا نمی بینید که سعی (بین کوه) صفا و مروه واجب است؟ زیرا خداوند عزّوجلّ در کتاب خود آن را ذکر فرموده و پیامبرش آن را انجام داد و به همین ترتیب کوتاه ساختن نماز در سفر عملی است که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم و بکار بسته و خداوند تعالی آن را به همان لفظ در کتاب خود مطرح فرموده است.

(زراره و محمّد بن مسلم) گفتند: به حضرت عرض کردیم: کسی که در سفر (نماز شکسته را) چهار رکعت بخواند آیا باید نمازش را اعاده کند، یا نه؟

فرمود: اگر آیه تقصیر (نماز) را بر او خوانده و تفسیر کرده اند و با این وصف چهار رکعت خوانده، در این صورت باید نماز را اعاده کند، ولی اگر آن آیه را بر او نخوانده باشند و از آن آگاهی ندارد در این صورت بر او اعاده نماز لازم نیست؛ و اساساً همه نماز های واجب در سفر دو رکعتی است مگر نماز مغرب که سه رکعت است و تقصیر در آن جاری نیست و رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم در سفر و حضر آن را به حال خود گذاشت تا سه رکعت باشد.

255) - از ابراهیم بن عمر روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند بر کسی که در وطن (اصلی و یا عارضی) خود می باشد، پنج نماز واجب نموده است و (همین طور) بر مسافر (نماز های چهار رکعتی را) دو رکعت واجب نموده است و بر کسی که در حال (جنگ و) ترس (از دشمن) باشد، یک رکعت (با امام جماعت و یک رکعت فرادا) واجب نموده است؛ زیرا که خداوند فرموده: «و چنان چه در زمین رفت و آمد می کنید، بر شما مانعی نیست که نماز خود را کوتاه و شکسته بخوانید، اگر از کسانی که

ص: 423

إِنْ خِفْتُمْ أَن يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا ﴾ (1) یَقُولُ مِنَ اَلرَّکْعَتَیْنِ فَتَصِیرُ رَکْعَهً. ﴾ (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ إِذا كُنْتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلَوَةَ فَلْتَقُمْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَكَ وَ لْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِنْ وَرائِكُمْ وَ لْتَأْتِ طائِفَةٌ أُخْرى لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ وَ لْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَ أَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَ أَمْتِعَتِكُمْ فَيَمِيلُونَ عَلَيْكُمْ مَيْلَةً واحِدَةً وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ إِنْ كانَ بِكُمْ أَذىً مِنْ مَطَرٍ أَوْ كُنْتُمْ مَرْضى أَنْ تَضَعُوا أَسْلِحَتَكُمْ وَ خُذُوا حِذْرَكُمْ إِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْكافِرِينَ عَذاباً مُهِيناً ﴿ 102 ﴾ فَإِذا قَضَيْتُمُ الصَّلاةَ فَاذْكُرُوا اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِكُمْ فَإِذَا اطْمَأْنَنْتُمْ فَأَقِيمُوا الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلَوَةَ كانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتاباً مَوْقُوتاً ﴾ ﴿ 103 ﴾

1102 / [256] - عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِما السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ صَلاَهُ اَلْمَغْرِبِ فِی اَلْخَوْفِ أَنْ یَجْعَلَ أَصْحَابَهُ طَائِفَتَیْنِ بِإِزَاءِ اَلْعَدُوِّ وَاحِدَهً، وَ اَلْأُخْرَی خَلْفَهُ، فَیُصَلِّیَ بِهِمْ ثُمَّ یَنْصِبَ قَائِماً وَ یُصَلُّونَ هُمْ تَمَامَ رَکْعَتَیْنِ، ثُمَّ یُسَلِّمُ بَعْضُهُمْ عَلَی بَعْضٍ ثُمَّ تَأْتِی طَائِفَهٌ أُخْرَی فَیُصَلِّی بِهِمْ رَکْعَتَیْنِ فَیُصَلُّونَ هُمْ رَکْعَهً فَیَکُونُ لِلْأَوَّلِینَ قِرَاءَهٌ وَ لِلْآخَرِینَ قِرَاءَهٌ. ﴾ (3)

ص: 424


1- في المصدر (كلتا الطبعتين) :«لا جناح عليكم» و هو خلاف المصحف الشريف.
2- عنه بحار الأنوار: 114/89 ح 7، و وسائل الشيعة : 438/8 ح 11097، و البرهان في تفسير القرآن : 316/2 ح 9.
3- عنه بحار الأبدار : 115/89 ح 8 و وسائل الشيعة : 438/8 ح 111104،و البرهان في تفسير القرآن. 318/2 ح 4.

کافر شده اند بترسید که به شما آسیی برسانند»، که (در سفر جنگ و جهاد، نماز) دو رکعتی است و یک رکعت (آن تنها و یک رکعت هم با امام جماعت) خوانده می شود.

فرمایش خداوند متعال: و هنگامی که بین آن ها (در میدان جنگ) باشی و بخواهی برای آن ها نماز اقامه کنی، دسته ای همراه تو (برای نماز) برخیزند و سلاح های شان را برگیرند و هنگامی که سجده کردند (و نماز را پایان رساندند)، باید به پشت سر شما (به میدان نبرد) بروند و آن دسته ای که نماز نخوانده اند، بیایند و با تو نماز بخوانند و آن ها باید سلاح های شان (را در حال نماز) با خود حمل کنند؛ (زیرا) کافران آرزو دارند که شما از سلاح ها و دیگر امکانات خود عاقل شوید و به شما هجوم آورند و اگر از باران ناراحت تبد و یا بیمار (و مجروح) باشید، مانعی ندارد سلاح های خود را زمین بگذارید، ولی وسایل دفاعی (خود را) با خود بردارید، خداوند عذاب خوار کننده ای برای کافران فراهم ساخته است (102) هنگامی که نماز را به پایان رساندید خدا را ایستاده، نشسته و در حالی که به پهلو خوابیده اید، یاد کنید و هرگاه آرامش یافتید (و ترسی نبود)، نماز را کامل انجام دهید؛ زیرا نماز، وظیفه ثابت و معینی برای مؤمنین است! (103)

256)- از ابان بن تغلب روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: اگر نماز مغرب را در حال (جنگ و) ترس بخوانند اصحاب (امام) دو دسته می شوند، یک دسته در مقابل دشمن و دسته دیگر پشت امام می ایستند و عام نماز مغرب را با آنان می خواند و چون برای رکعت دوم بایستند، فراد (مأمومين) ادمه نماز را خود شان فرادا می خوانند و سلام نماز را می دهند و می روند جای دسته اول می ایستند، آن گاه دسته اول می آیند پشت اول می آیند پشت سر امام قرار می گیرند و (در همان رکعت دوم اقتدا می کنند) و امام دامه نماز را با آنان می خواند و (چون نماز امام تمام شود) آنان بقیه نماز را خود شان به تنهایی (فراد) انجام می دهند پس امام یک رکعت همراه قرائت با دسته دوم و نیز یک رکعت با فونت با دسته اول بجا می آورد.

ص: 425

1103 / [257] - وَ عَنْ زُرَارَهَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

﴿ إِذَا حَضَرَتِ اَلصَّلاَهُ فِی اَلْخَوْفِ فَرَّقَهُمُ اَلْإِمَامُ فِرْقَتَیْنِ: ﴾

﴿ فِرْقَهً مُقْبِلَهً عَلَی عَدُوِّهِمْ وَ فِرْقَهً خَلْفَهُ کَمَا قَالَ اَللَّهُ تَعَالَی فَیُکَبِّرُ بِهِمْ ثُمَّ یُصَلِّی بِهِمْ رَکْعَهً ثُمَّ یَقُومُ بَعْدَ مَا یَرْفَعُ رَأْسَهُ مِنَ اَلسُّجُودِ فَیَمْثُلُ قَائِماً وَ یَقُومُ اَلَّذِینَ صَلَّوْا خَلْفَهُ رَکْعَهً فَیُصَلِّی کُلُّ إِنْسَانٍ مِنْهُمْ لِنَفْسِهِ رَکْعَهً ثُمَّ یُسَلِّمُ بَعْضُهُمْ عَلَی بَعْضٍ ثُمَّ یَذْهَبُونَ إِلَی أَصْحَابِهِمْ فَیَقُومُونَ مَقَامَهُمْ وَ یَجِیءُ اَلْآخَرُونَ وَ اَلْإِمَامُ قَائِمٌ فَیُکَبِّرُونَ وَ یَدْخُلُونَ فِی اَلصَّلاَهِ خَلْفَهُ فَیُصَلِّی بِهِمْ رَکْعَهً ثُمَّ یُسَلِّمُ. ﴾

﴿ فَیَکُونُ لِلْأَوَّلِینَ اِسْتِفْتَاحُ اَلصَّلاَهِ بِالتَّکْبِیرِ وَ لِلْآخَرِینَ اَلتَّسْلِیمُ مِنَ اَلْإِمَامِ. ﴾

﴿ فَإِذَا سَلَّمَ اَلْإِمَامُ قَامَ کُلُّ إِنْسَانٍ مِنَ اَلطَّائِفَهِ اَلْأَخِیرَهِ فَیُصَلِّی لِنَفْسِهِ رَکْعَهً وَاحِدَهً فَتَمَّتْ لِلْإِمَامِ رَکْعَتَانِ وَ لِکُلِّ إِنْسَانٍ مِنَ اَلْقَوْمِ رَکْعَتَانِ وَاحِدَهٌ فِی جَمَاعَهٍ وَ اَلْأُخْرَی وُحْدَاناً. ﴾

﴿ وَ إِذَا كَانَ الْخَوْفُ أَشَدَّ مِنْ ذَلِكَ مِثْلُ الْمُضَارَبَةِ وَ الْمُنَاوَشَةِ وَ الْمُعَانَقَةِ وَ تَلَاحُمِ الْقِتَالِ فَإِنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام لَیْلَةَ صِفِّینَ وَ هِیَ لَیْلَةُ الْهَرِیرِ لَمْ یَكُنْ صَلَّی بِهِمُ الظُّهْرَ وَ الْعَصْرَ وَ الْمَغْرِبَ وَ الْعِشَاءَ عِنْدَ وَقْتِ كُلِّ صَلَاةٍ إِلَّا بِالتَّهْلِیلِ وَ التَّسْبِیحِ وَ التَّحْمِیدِ وَ الدُّعَاءِ فَكَانَتْ تِلْكَ صَلَاتَهُمْ لَمْ یَأْمُرْهُمْ بِإِعَادَةِ الصَّلَاةِ. ﴾

﴿ وَ إِذَا کَانَتِ الْمَغْرِبُ فِی الْخَوْفِ فَرَّقَهُمْ فِرْقَتَیْنِ فَصَلَّی بِفِرْقَهٍ رَکْعَتَیْنِ ثُمَّ جَلَسَ ثُمَّ أَشَارَ إِلَیْهِمْ بِیَدِهِ فَقَامَ کُلُّ إِنْسَانٍ مِنْهُمْ فَصَلَّی رَکْعَهً ثُمَّ سَلَّمُوا وَ قَامُوا مَقَامَ أَصْحَابِهِمْ وَ جَاءَتِ الطَّائِفَهُ الْأُخْرَی فَکَبَّرُوا وَ دَخَلُوا فِی الصَّلَاهِ وَ قَامَ الْإِمَامُ فَصَلَّی بِهِمْ رَکْعَهً ثُمَّ سَلَّمَ. ﴾

ص: 426

257) - از زراره و محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفتند:

امام باقر علیه السلام فرمود: چنان چه (شرایط) نماز خوف (و ترس در جنگ) فراهم شود، امام افراد (و اصحاب خود) را به دو دسته تقسیم می کند، یک دسته در برابر دشمن قرار می گیرند و یک دسته هم پشت سر امام می ایستند - هم چنان که خداوند تبارک و تعالی فرموده است - پس امام با ایشان تکبیر (نماز) می گوید و یک رکعت را با ایشان می خواند و بعد از سجده برای رکعت دوم بر می خیزد و چون صاف ایستاد، افراد نیز بلند شده و ادامه نماز را خود شان به صورت فرادا می خوانند و با هم دیگر سلام می دهند و می روند جای آن دسته می ایستند و آنان می آیند (پشت سر امام) در همان رکعت اقتدا می کنند و یک رکعت با او می خوانند و امام سلام نماز را می دهد و آنان (بعد از سجده امام و نشستن برای تشهّد) بلند می شوند و بقیه را خود شان فرادا انجام می دهند -بنا بر این دسته قبلی یک رکعت با تکبیرة الاحرام و دسته بعدی هم یک رکعت با سلام امام درک کرده اند - پس دو رکعت نماز امام تمام شده و برای هر گروه نیز دو رکعت محسوب شده است، یک رکعت با جماعت و یک رکعت هم فرادا.

و اما اگر خوف و ترس بیش از این باشد، مثل این که مرتّب در سفر با حالت جنگ تن به تن در زد و خورد و کشتار باشند، پس امیر المؤمنین علیه السلام در شب (جنگ) صفّین - «ليلة الهرير» که شب بسیار سردی بود - نماز های ظهر و عصر و مغرب و عشا را با اصحابش در اول وقت نخوانده بودند، بلکه فقط «تهلیل» ﴿ لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ ﴾ و «تسبيح» سبحان اللّه و «تحميد» الحمد للّه و دیگر دعا ها (و اذکار) را می خواندند و بر همان اکتفا می نمودند (چون به خاطر شدت درگیری توان اقامه نماز را نداشتند و حتی) به اعاده آن ها هم دستور نداده است.

اما موقعی که وقت نماز مغرب - در حال ترس (و جنگ سبک) - فرا رسید، اصحاب خود را دو دسته کرد و با یک دسته دو رکعت انجام داد و چون نشست (تشهّد بخواند) به آنان با دست خود اشاره نمود تا ادامه نماز را خود شان (به صورت فرادا) بخوانند و سلام دهند و بروند جای آن دسته قرار گیرند، سپس آن دسته آمدند

ص: 427

﴿ ثُمَّ قَامَ کُلُّ إِنْسَانٍ مِنْهُمْ فَصَلَّی رَکْعَهً فَشَفَعَهَا بِالَّتِی صَلَّی مَعَ الْإِمَامِ ثُمَّ قَامَ فَصَلَّی رَکْعَهً لَیْسَ فِیهَا قِرَاءَهٌ فَتَمَّتْ لِلْإِمَامِ ثَلَاثُ رَکَعَاتٍ وَ لِلْأَوَّلِینَ ثَلَاثُ رَکَعَاتٍ رکعتین [رَکْعَتَانِ] فِی جَمَاعَهٍ وَ رَکْعَهٌ وُحْدَاناً وَ لِلْآخَرِینَ ثَلَاثُ رَکَعَاتٍ رَکْعَهٌ جَمَاعَهً وَ رکعتین [رَکْعَتَانِ] وُحْدَاناً فَصَارَ لِلْأَوَّلِینَ افْتِتَاحُ التَّکْبِیرِ وَ افْتِتَاحُ الصَّلَاهِ وَ لِلْآخَرِینَ التَّسْلِیمُ. ﴾ (1)

1104 / [258] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ : قَالَ:

﴿ فِی صَلاَهِ اَلْمَغْرِبِ فِی اَلسَّفَرِ لاَ یَضُرُّکَ أَنْ تُؤَخِّرَ سَاعَهً ثُمَّ تُصَلِّیَهُمَا إِنْ أَحْبَبْتَ أَنْ تُصَلِّیَ اَلْعِشَاءَ اَلْآخِرَهَ وَ إِنْ شِئْتَ مَشَیْتَ سَاعَهً إِلَی أَنْ یَغِیبَ اَلشَّفَقُ إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ صَلَّی صَلاَهَ اَلْهَاجِرَهِ وَ اَلْعَصْرِ جَمِیعاً وَ اَلْمَغْرِبِ وَ اَلْعِشَاءِ اَلْآخِرَهِ جَمِیعاً وَ کَانَ یُؤَخِّرُ وَ یُقَدِّمُ إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَی قَالَ إِنَّ اَلصَّلاهَ کانَتْ عَلَی اَلْمُؤْمِنِینَ کِتاباً مَوْقُوتاً إِنَّمَا عَنَی وُجُوبَهَا عَلَی اَلْمُؤْمِنِینَ لَمْ یَعْنِ غَیْرَهُ إِنَّهُ لَوْ کَانَ کَمَا یَقُولُونَ لَمْ یُصَلِّ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ هَکَذَا وَ کَانَ أَخْبَرَ وَ أَعْلَمَ وَ لَوْ کَانَ خَیْراً لَأُمِرَ بِهِ مُحَمَّدٌ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ وَ قَدْ فَاتَ اَلنَّاسَ مَعَ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَوْمَ صِفِّینَ صَلاَهُ اَلظُّهْرِ وَ اَلْعَصْرِ وَ اَلْمَغْرِبِ وَ اَلْعِشَاءِ اَلْآخِرَهِ، فَأَمَرَهُمْ عَلِیٌّ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ فَکَبَّرُوا وَ هَلَّلُوا وَ سَبَّحُوا رِجَالاً وَ رُکْبَاناً،

ص: 428


1- عنه بحار الأنوار : 115/89 ح 9، و وسائل الشيعة : 438/8 ح 11105، و البرهان في تفسير القرآن : 318/2 ح 5 . مسائل عليّ بن جعفر علیه السلام: 107 ح 12 باختصار، و نحوه قرب الإسناد (الطبع الحجري) : 99 بتفاوت يسير، عنه وسائل الشيعة : 437/8 ح 11103 ، عوالي اللئالي : 109/3 ح 159 فيه : روى زرارة في الصحيح عن الباقر علیه السلام بتفاوت يسير .

و (در رکعت سوم امام، اقتدا کرده و) تكبيرة الإحرام گفتند و امام یک رکعت با ایشان اقامه نمود (و موقعی که امام از سجده سر برداشت که تشهّد بخواند، برخاستند) و یک رکعت هم خواندند و چون نماز امام تمام شد، آن ها نیز یک رکعت باقی مانده خود را بدون قرائت (حمد و سوره) به جای آوردند. پس در نهایت امام سه رکعت نماز خوانده هم چنین دسته اول سه رکعت خواندند دو رکعت با امام و یک رکعت فرادا و نیز دسته بعدی هم سه رکعت خواندند یک رکعت با امام و دو رکعت فرادا و در نتیجه دسته اول همراه امام با تكبيرة الإحرام و افتتاح نماز بودند و دسته بعدی در سلام نماز همراه امام بودند.

258) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفت:

یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام در مورد نماز مغرب، فرمود: اگر در سفر باشی اشکالی ندارد که نماز را ساعتی تأخیر بیندازی و چنان چه مایل باشی می توانی آن را با نماز عشا و یا آن که ساعتی بعد از غروب خورشید انجام دهی، همانا رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم نماز ظهر و عصر را با هم و هم چنین نماز مغرب و عشا را با هم خواند (و بین آن ها فاصله ای نینداخت) و چه بسا هم جلو و عقب می انداخت؛ به راستی خداوند فرموده است: «همانا نماز در وقت های معیّن بر مؤمنین نوشته شده است» که منظور از آن واجب بودن نماز بر مؤمنین می باشد و غیر از آن چیزی منظور نیست.

اگر آن طوری باشد که آن ها (اهل سنّت) می گویند، پس رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم آن طور نماز نخوانده، با این که حضرت دانا تر و آشنا تر (به احکام و مسائل) بوده و اگر هم آن طور بهتر می بود طبق آن دستور می داد.

و نیز مردم به همراه امیر المؤمنین علیه السلام در جنگ صفّین نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا را نتوانستند بجا آورند، ولی حضرت دستور داد به جای نماز، در حال پیاده و سواره، تكبير و ﴿ لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ ﴾ و تسبیح گویند؛والدار

ص: 429

لِقَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجالاً أَوْ رُکْباناً ﴾ (1) فَأَمَرَهُمْ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَصَنَعُوا ذَلِکَ. ﴾ (2)

1105 / [259] - عَنْ زُرَارَهَ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿ إِنَّ الصَّلَوةَ کانَتْ عَلَی اَلْمُؤْمِنِینَ کِتاباً مَوْقُوتاً ﴾ قَالَ: ﴿ یَعْنِی کِتَاباً مَفْرُوضاً، وَ لَیْسَ یَعْنِی وَقْتاً وَقَّتَهَا إِنْ جَازَ ذَلِکَ اَلْوَقْتُ، ثُمَّ صَلاَّهَا لَمْ تَکُنْ صَلاَتُهُ مُؤَدَّاهً لَوْ کَانَ ذَلِکَ کَذَلِکَ لَهَلَکَ سُلَیْمَانُ بْنُ دَاوُدَ حِینَ صَلاَّهَا بِغَیْرِ وَقْتِهَا، وَ لَکِنَّهُ مَتَی مَا ذَکَرَهَا صَلاَّهَا. ﴾ (3)

1106/ [260] - عَنْ مَنْصُورِ بْنِ خَالِدٍ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ هُوَ یَقُولُ: ﴿ إِنَّ الصَّلَوَةَ کانَتْ عَلَی اَلْمُؤْمِنِینَ کِتاباً مَوْقُوتاً ﴾ قَالَ: ﴿ لَوْ کَانَتْ مَوْقُوتاً کَمَا یَقُولُونَ لَهَلَکَ اَلنَّاسُ، وَ لَکَانَ اَلْأَمْرُ ضَیِّقاً وَ لَکِنَّهَا کَانَتْ عَلَی اَلْمُؤْمِنِینَ کِتَاباً مَوْجُوباً. ﴾ (4)

ص: 430


1- سورۀ البقرة : 239/2.
2- عنه بحار الأنوار: 352/82 ح 24 ، و 116/89 ح 10 قطعة منه، و وسائل الشيعة : 447/8 ح 11132 ، و البرهان في تفسير القرآن : 319/2 ح 6 ، و مستدرك الوسائل : 142/3 ح 3219 . الكافي : 294/3 ح 10 بتفاوت يسير، من لا يحضره الفقيه : 467/1 ح 1347 قطعة منه، عنه وسائل الشيعة : 444/8 ح 11122 ، و نحوه فقه الرضا : 148 (باب - 14 في صلاة الخوف) عنه البحار : 113/89.
3- عنه بحار الأنوار : 353/82 ح 25 ، و البرهان في تفسير القرآن: 320/2 ح 11، و مستدرك الوسائل : 109/3 ح 3146. الكافي : 294/3 10 مع زيادة، من لا يحضره الفقيه : 202/1 ح 606 ، عنه وسائل الشيعة : 137/4 ح ، 4734 و البحار : 104/14 ، علل الشرائع : 605/2 ح 79 ( باب - 385 في نوادر العلل)، عنه وسائل الشيعة : 138/4 ح 4735 ، و البحار : 340/82 ح 17 .
4- عنه البحار : 353/82 ح 26 ، و البرهان : 320/2 ح 12 و مستدرك الوسائل : 9/3 ح 2883 .

زیرا که خداوند فرموده است: «اگر در حال (جنگ و) ترس باشید با حالت پیاده و سواره» (باید نماز را طبق دستور بجا آورید)، پس امام علی علیه السلام و نیز اصحابش بر طبق آن انجام دادند.

259) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

به امام باقر علیه السلام (عرض کردم:) درباره فرمایش خداوند: «همانا نماز در وقت های معیّن بر مؤمنین نوشته شده است»، (چه می فرمایی)؟

فرمود: منظور این است که آن واجب می باشد و کاری با وقت فوت و (قضای) آن ندارد، که چنان چه نماز از وقتش گذشت و خوانده شود، این، آن نماز مورد منظور نباشد که اگر چنین باشد، پس سلیمان بن داود علیهما السلام باید هلاک می گشت که نمازش را در غیر وقت آن بجا آورد، بنا بر این هر موقع که شخص یادش بیفتد باید نماز را بجا آورد (در وقت به نیت ادا و در خارج وقت به نیّت قضا انجام می دهد).

260) - از منصور بن خالد روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که (درباره) «همانا نماز در وقت های معین بر مؤمنین نوشته شده است» می فرمود: چنان چه نماز طبق نظریه اهل سنت در وقت معینی باشد، مردم به هلاکت می رسیدند و امر (نماز بر مردم) سخت و محدود می شد، ولی نماز برای مؤمنین واجب قطعی است (چه در وقت و چه در خارج وقت) .

ص: 431

1107 / [261] -عَنْ زُرَارَهَ ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ هَذِهِ اَلْآیَهِ ﴿ إِنَّ الصَّلَوةَ کانَتْ عَلَی اَلْمُؤْمِنِینَ کِتاباً مَوْقُوتاً ﴾ ؟

فَقَالَ: ﴿ إِنَّ الصَّلَوَةَ وَقْتاً، وَ اَلْأَمْرُ فِیهِ وَ اسِعٌ یُقَدَّمُ مَرَّهً وَ یُؤَخَّرُ مَرَّهً، إِلاَّ اَلْجُمُعَهَ فَإِنَّمَا هُوَ وَقْتٌ وَاحِدٌ، وَ إِنَّمَا عَنَی اَللَّهُ کِتاباً مَوْقُوتاً أَیْ وَاجِباً، یَعْنِی بِهَا أَنَّهَا اَلْفَرِیضَهُ. ﴾ (1)

1108 / [262] -عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ إِنَّ الصَّلَوةَ کانَتْ عَلَی اَلْمُؤْمِنِینَ کِتاباً مَوْقُوتاً ﴾ قَالَ: ﴿ لَوْ عَنَی أَنَّهَا هُوَ فِی وَقْتٍ لاَ تُقْبَلُ إِلاَّ فِیهِ کَانَتْ مُصِیبَهً، وَ لَکِنْ مَتَی أَدَّیْتَهَا فَقَدْ أَدَّیْتَهَا. ﴾ (2)

1109 / [263] -وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی، عَنْ زُرَارَهَ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ: سَمِعْتُهُ یَقُولُ فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ إِنَّ الصَّلَوةَ کانَتْ عَلَی اَلْمُؤْمِنِینَ کِتاباً مَوْقُوتاً ﴾ قَالَ: ﴿ إِنَّمَا یَعْنِی وُجُوبَهَا عَلَی اَلْمُؤْمِنِینَ، وَ لَوْ کَانَ کَمَا یَقُولُونَ إِذَنْ لَهَلَکَ سُلَیْمَانُ بْنُ دَاوُدَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ حِینَ قَالَ: ﴿ حَتّی تَوارَتْ بِالْحِجابِ ﴾ (3) لِأَنَّهُ لَوْ صَلاَّهَا قَبْلَ ذَلِکَ کَانَتْ فِی وَقْتٍ، وَ لَیْسَ صَلاَهٌ أَطْوَلَ وَقْتاً مِنْ صَلاَهِ اَلْعَصْرِ. ﴾ (4)

1110 / [264] -وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ إِنَّ الصَّلَوةَ کانَتْ عَلَی اَلْمُؤْمِنِینَ کِتاباً مَوْقُوتاً ﴾ فَقَالَ: ﴿ یَعْنِی بِذَلِکَ وُجُوبَهَا

ص: 432


1- عنه بحار الأنوار: 354/82 ح 26 ، و 170/89 ح 10 ، و البرهان في تفسير القرآن : 321/2 ح 13 ، و مستدرك الوسائل : 9/3 2884 و 108 ح 3145 قطعة منه، و 17/6 ح 6318.
2- عنه بحار الأنوار: 354/82 ح 27 ، و البرهان في تفسير القرآن : 321/2 ح 14، و مستدرك الوسائل : 107/3 ح 3142.
3- سورۀ ص : 32/38.
4- عنه بحار الأنوار: 354/82 ح 28 ، و البرهان في تفسير القرآن : 321/2 ح 15، و مستدرك الوسائل : 10/3 ح 2886 قطعة منه ، و 108 ح 3143 بتمامه .

261) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام در مورد این آیه «همانا نماز در وقت های معیّن بر مؤمنین نوشته شده است»، سؤال کردم؟

فرمود: همانا نماز دارای وقت (و حکم قطعی) است و موضوع وقت نماز توسعه دارد که چه بسا اول وقت و چه بسا با تأخیر انجام شود، مگر نماز جمعه فقط در وقت خودش باید انجام گردد و به راستی که خداوند از ﴿ كِتَبًا مَّوْقُوتًا ﴾ وجوب را قصد کرده و منظور این است که نماز واجب (قطعی) است.

262) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام در مورد این آیه «همانا نماز در وقت های معیّن بر مؤمنین نوشته شده است» فرمود: اگر منظور از آن وقتِ معیّنی می بود که نماز قبول نمی شد، مگر در همان وقت، (برای مردم) مصیبت (سختی) پیش می آمد، بلکه هر موقع آن را بجا آوردی، ادای تکلیف کرده ای.

263) - و در روایتی دیگر از زراره روایت کرده است، که گفت: از امام باقر علیه السلام شنیدم که در مورد فرمایش خداوند: «همانا نماز در وقت های معین بر مؤمنین نوشته شده است»، فرمود: منظور وجوب نماز بر مؤمنین است و اگر آن طوری که (اهل سنت) می گویند می بود، باید سلیمان بن داود علیهما السلام - آن موقعی که خداوند متعال فرمود: (به آن ها نگاه می کرد) «تا هنگامی که از دیدگانش پنهان گشتند» - هلاک می شد؛ برای آن که اگر پیش از آن نمازش را می خواند در وقت می بود و وقت هیچ نمازی طولانی تر از نماز عصر نیست.

264) - و نیز در روایتی دیگر از زراره روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام در مورد فرمایش خداوند: «همانا نماز در وقت های معین بر مؤمنین نوشته شده است» فرمود:

ص: 433

عَلَی اَلْمُؤْمِنِینَ وَ لَیْسَ لَهَا وَقْتٌ، مَنْ تَرَکَهُ أَفْرَطَ اَلصَّلاَهَ وَ لَکِنْ لَهَا تَضْیِیعٌ. ﴾ (1)

1111 / [265]- عَنْ عَبْدِ اَلْحَمِیدِ بْنِ عَوَّاضٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ:

إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَى قَالَ: ﴿ إِنَّ الصَّلَوةَ کانَتْ عَلَی اَلْمُؤْمِنِینَ کِتاباً مَوْقُوتاً ﴾ قَالَ: ﴿ إِنَّمَا عَنَی وُجُوبَهَا عَلَی اَلْمُؤْمِنِینَ، وَ لَمْ یَعْنِ غَیْرَهُ. ﴾ (2)

1112 / [266] - عَنْ عُبَیْدٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ أَوْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿ إِنَّ اَلصَّلاهَ کانَتْ عَلَی اَلْمُؤْمِنِینَ کِتاباً مَوْقُوتاً ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ کِتَابٌ وَاجِبٌ أَمَا إِنَّهُ لَیْسَ مِثْلَ وَقْتِ اَلْحَجِّ وَ لاَ رَمَضَانَ إِذَا فَاتَکَ فَقَدْ فَاتَکَ وَ إِنَّ اَلصَّلاَهَ إِذَا صَلَّیْتَ فَقَدْ صَلَّیْتَ. ﴾ (3)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ يَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَ لَا يَسْتَخْفُونَ مِنَ اللّهِ وَ هُوَ مَعَهُمْ إِذْ يُبَيِّتُونَ مَا لَا يَرْضَى مِنَ القَوْلِ وَ كَانَ اللّهُ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطًا ﴾ ﴿ 107 ﴾

ص: 434


1- عنه بحار الأنوار: 354/82 ح 29 و البرهان في تفسير القرآن: 321/2 ح 16، و مستدرك الوسائل : 10/3 ح 2887 بحذف الذیل، و 108 ح 3144 بتمامه. علل الشرائع : 605/2 ح 79 (باب - 385 في نوادر العلل) بتفاوت، سن وسائل الشيعة: 138/4 ح 4735، و البحار : 34/82 ح 17.
2- عنه بحار الأنوار: 354/82 ح 30، و البرهان في تفسير القرآن: 321/2 ح 17، و مستدرك الوسائل : 10/3 ح 2887. تقدّم مع تخريجاته ضمن الحديث 259.
3- عنه بحار الأنوار : 254/82 ح 31، و البرهان في تفسیر القرآن: 321/2 ح 18، و مستدرك الوسائل: 10/3 ح 2885 قطعه منه، و 107 ح 3141 بتمامه.

منظور وجوب نماز بر مؤمنین است و وقت معیّنی برای آن نیست که اگر کی آن وقت را از دست بدهد نماز را از دست داده، بلکه فقط تضییع وقت کرده است.

265) - و از عبد الحميد بن غوّاص روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا خداوند متعال فرموده است: «همانا نماز در وقت های معین بر مؤمنین نوشته شده است»، که منظور وجوب نماز بر مؤمنین است و غیر از آن چیز دیگری مقصود نیست.

266) - از عُبید روایت کرده است، گفت:

از امام باقر علیه السلام و یا از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «همانا نماز در وقت های معین بر مؤمنین نوشته شده است»، سؤال کردم؟

فرمود: منظور نوشته واجب است، ولی مانند وقت حج و وقت (روزه) ماه رمضان نیست که اگر فون شود، از دست برود و قابل جبران نباشد، نماز هر موقع خوانده شود (چه در وقت به نیّت ادا و چه در خارج وقت به نیّت فضا) پذیرفته می شود.

فرمایش خداوند متعال: نکاتی را که (این افراد) از مردم مخفی و پنهان می دارند، اما آن ها از خداوند مخفی و پنهان نمی دارند، زیرا آن چه را که در دل شب نسبت به گفتاری که مورد رضایت خداوند نیست، اندیشه می کنند (و البته ) که خداوند نسبت به آن چه انجام می دهند، احاطه (کامل) دارد. (102)

ص: 435

1113 / [267]- عَنْ عَامِرِ بْنِ کَثِیرٍ اَلسَّرَّاجِ - وَ کَانَ دَاعِیَهَ اَلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ صَاحِبِ اَلْفَخِّ- ، (1) عَنْ عَطَاءٍ اَلْهَمْدَانِیِّ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی قَوْلِهِ تَعَالَى: ﴿ إِذْ یُبَیِّتُونَ ما لا یَرْضی مِنَ اَلْقَوْلِ ﴾ قَالَ: فُلاَنٌ وَ فُلاَنٌ وَ أَبُو عُبَیْدَهَ بْنُ اَلْجَرَّاحِ. (2)

1113 / [268]- وَ فِی رِوَایَهِ عُمَرَ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿ هُمَا وَ أَبُو عُبَیْدَهَ بْنُ اَلْجَرَّاحِ. ﴾ (3)

1114 / [269]- وَ فِی رِوَایَهِ عُمَرَ بْنِ صَالِحٍ ، قَالَ:

اَلْأَوَّلُ وَ اَلثَّانِی وَ أَبُو عُبَیْدَهَ بْنُ اَلْجَرَّاحِ. (4)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ مَنْ يَكْسِبْ خَطِيئَةً أَوْ إِثْماً ثُمَّ يَرْمِ بِهِ بَرِيئاً فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِيناً ﴾ ﴿ 112 ﴾

1116 / [270]- عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ حَمَّادٍ اَلْأَنْصَارِیِّ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ:

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ اَلْغَیْبَهُ أَنْ تَقُولَ فِی أَخِیکَ مَا هُوَ فِیهِ مِمَّا قَدْ سَتَرَهُ اَللَّهُ عَلَیْه،

ص: 436


1- هو الحسين بن عليّ بن الحسن بن المثلّث بن الحسن المثنّى بن الحسن المجتبي علیهم السلام، الشهيد المعروف بصاحب فح، خرج على استطلة العباسيّة في أيّام موسى الهادي العبّاسي. فقتل و أصحابه و تركوا ثلاثة أيّام في العراء. تلخيص من مقاتل الطالبيّين : 285 و اغیان الشیعه:97/6، و قاموس الرجال: 622/5 رقم 3826.
2- عنه بحار الأنوار 216/30 ح 80 و البرهان في ابرهان في تفسير القرآن : 325/2 ح 6. الكافي : 334/1 ح 525، باسناده عن سلیمان الجعفري، قال: سمعت أبا الحسن علیه السلام یقوى في قوله ... ، عنه البحار: 271/30 ح 141.
3- عنه بحار الأنوار: 154/30 ذیل 80، و البرهان في تفسير القرآن : 325/2 ح 7.
4- عنه بحار الانوار: 154/30 ذیل 80، و البرهان في تفسیر القرآن: 325/2 ح 8.

267) -از عامر بن کثیر سرّاج .... به نقل از عطاء همدانی روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «هنگامی که شبانه سخنانی را که خداوند راضی نبود، مطرح می کردند».

فرمود: منظور فلانی و فلانی و فلانی و ابو عُبيدة بن جرّاح هستند.

268) - و در حدیثی دیگر از عمرو بن سعید روایت کرده است، که گفت:

امام كاظم علیه السلام فرمود: منظور (از فرمایش خداوند متعال) ، آن دو نفر و ابو عُبيدة من جرّاح هستند.

269) - و نیز با سند خود از عمر بن صالح روایت کرده است، که گفت:منظور اولی و دومی و ابو عُبيدة بن جرّاح، هستند.

فرمایش خداوند متعال: و کسی که خطایی یا گناهی را مرتکب شود، سپس بی گناهی را متهم سازد، به تحقیق که بار بهتان و گناهِ آشکاری را بر دوش گرفته است. (112)

270)- از عبد اللّه حمّاد انصاری، از عبد اللّه بن سنان، روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: معنای غیبت این است که چیزی را در مورد (و در غیاب و پشت سر) برادر (ایمانی خود بگویی که خداوند آن را مخفی و پنهان داشته است.

ص: 437

فَأَمَّا إِذَا قُلْتَ مَا لَیْسَ فِیهِ، فَذَلِکَ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿ فَقَدِ اِحْتَمَلَ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِیناً ﴾ (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ لا خَيْرَ فِي كَثِيرٍ مِنْ نَجْواهُمْ إِلاَّ مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلاحٍ بَيْنَ النَّاسِ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً ﴿ 114 ﴾ وَ مَنْ يُشاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدى وَ يَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلِّهِ ما تَوَلَّى وَ نُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصِيراً ﴾ ﴿ 115 ﴾

1117 / [271]- عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَبْدِ اَلْحَمِیدِ، عَنْ بَعْضِ اَلْقُمِّیِّینَ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿ لا خَیْرَ فِی کَثِیرٍ مِنْ نَجْواهُمْ إِلاّ مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَهٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلاحٍ بَیْنَ اَلنّاسِ ﴾ ﴿ یَعْنِی بِالْمَعْرُوفِ اَلْقَرْضَ ﴾ (2)

1118 / [272] -عَنْ حَرِیزٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

﴿ لَمَّا کَانَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی اَلْکُوفَهِ أَتَاهُ اَلنَّاسُ فَقَالُوا:

ص: 438


1- عنه بحار الأنوار: 258/75 ح 49، و وسائل الشیعة : 286/12 ح 163، و البرهان في تفسير القرآن : 366/3 ح 12. المؤمن : 70 ح 191 مع زياده آخره، عنه مبتدينا الوسائل : 127/9 ح 10445،الكافي: 358/2 ح 7 بتفاوت، عنه رسائل الشيعة: 288/12 ح 16324، و البحار: 246/75 ح 7، و نحوه الأمالي للصدوق:337 ح 7؛ (المجلس 54)، عنه وسائل الشيعة: 282/17 ح 16313، معاني الأخبار: 184 ح 1،عنه البحار: 248/75 ح 15.
2- عنه بحار الأنوار : 140/103 ح 13، و وسائل الشيعة: 459/9 ح 16497 ، و البرهان في تفسير القرآن : 377/2 ح 5. الكافي 34/4 ح 3، من لا يحضره الفقيه : 188/3 ح 3706، عنهما وسائل الشيعة : 317/16 ح 21649، فقيه القرآن للراوندي : 384/1 (باب القرص).

ولی اگر چیزی را بگویی که در او نباشد، این فرمایش (دیگر) خداوند (سبحان ) شامل آن می شود که فرموده است: «پس چنین کسی بار (سنگین) افترا و تهمت و (نیز) گناه آشکاری را بر دوش خود حمل کرده است».

فرمایش خداوند متعال: در بسیاری از سخنان در گوشی (و جلسات محرمانۀ) آن ها خبر و سودی نیست مگر کسی که (به این وسیله،) امر بر صدقه به دیگران، یا کار نیک، با اصلاح در میان مردم کند و هر کی که برای خشنودی پروردگار چنین کند، پاداش بزرگی به او خواهیم داد (114) و کسی که بعد از آشکار شدن حق با پیامبر مخالفت کند و از راهی غیر از راد مؤمنین پیروی نماید ما او را به همان راه که می رود می بریم و به دوزخ داخل می کنیم که جایگاه بدی خواهد بود. (115)

271) - از ابراهيم بن عبد الحمید، به نقل از بعضی مردم اهل قم، روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام له درباره فرمایش خداوند: «در بسیاری از نجوا هایی که انجام دهند خیری نیست مگر کسی که فرمان به صدقه و یا به کار معروفی دهد»، فرمود: منظور از «معروف» قرض و وام می باشد.

272)- از حریز به نقل از بعضی اصحاب ما، روایت کرده است که گفت: یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام فرمود: هنگامی که امیر المؤمنین علیه السلام در کوفه بود، مردم نزد حضرت آمدند و اظهار داشتند:

ص: 439

اِجْعَلْ لَنَا إِمَاماً یَؤُمُّنَا فِی شَهْرِ رَمَضَانَ فَقَالَ: لاَ، وَ نَهَاهُمْ أَنْ یَجْتَمِعُوا فِیهِ، فَلَمَّا أَمْسَوْا جَعَلُوا یَقُولُونَ اِبْکُوا فِی رَمَضَانَ وَا رَمَضَانَاهْ ، فَأَتَاهُ اَلْحَارِثُ اَلْأَعْوَرُ فِی أُنَاسٍ فَقَالَ: یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ ضَجَّ اَلنَّاسُ وَ کَرِهُوا قَوْلَکَ. ﴾

فَقَالَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) عِنْدَ ذَلِکَ: ﴿ دَعُوهُمْ وَ مَا یُرِیدُونَ لِیُصَلِّیَ بِهِمْ مَنْ شَاءُ ﴾ ثُمَّ قَالَ: ﴿ وَ مَنْ ... یَتَّبِعْ غَیْرَ سَبِیلِ اَلْمُؤْمِنِینَ نُوَلِّهِ ما تَوَلّی وَ نُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصِیراً. ﴾ (1)

1119 / [273] - عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِی اَلْمِقْدَامِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ رَجُلٍ مِنَ اَلْأَنْصَارِ قَالَ:

خَرَجْتُ اَنَا وَ اَلْأَشْعَثُ اَلْکِنْدِیُّ وَ جَرِیرٌ اَلْبَجَلِیُّ حَتَّی إِذَا کُنَّا بِظَهْرِ اَلْکُوفَهِ بِالْفَرَسِ مَرَّ بِنَا ضَبٌّ فَقَالَ اَلْأَشْعَثُ وَ جَرِیرٌ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ خِلاَفاً عَلَی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ فَلَمَّا خَرَجَ اَلْأَنْصَارِیُّ قَالَ لِعَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، فَقَالَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : ﴿ دَعْهُمَا فَهُوَ إِمَامُهُمَا یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ أَمَا تَسْمَعُ إِلَی اَللَّهِ وَ هُوَ یَقُولُ: ﴿ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّی ﴾ . ﴾ ؟ (2)

ص: 440


1- عنه بحار الأنوار: 385/96 ح 5 ، و البرهان في تفسير القرآن : 327/2 ح 1 . مستطرفات السرائر : 638 بإسناده عن أبي جعفر و أبی عبد اللّه علیه السلام، عنه وسائل الشيعة : 47/8 ح 10066 ، و البحار : 385/96 ذيل ح 5 أشار إليه .
2- عنه بحار الأنوار: 149/42 ح 13 ، و البرهان في تفسير القرآن : 327/2 ح 2. بصائر الدرجات : 306 ح 15 بإسناده عن الأصبغ بن نباتة مفصّلاً، و نحوه الاختصاص : 283، عنه البحار : 404/33 ح 625 ، و الخصال : 644/2 26، عنه البحار : 286/41 ح 7 ،و المناقب لابن شهر آشوب : 261/2 عن إسحاق بن حسّان بإسناده عن الأصبغ، و إرشاد القلوب : 275/2 فيه : روي مرفوعاً إلى أبي حمزة الثمالي ، عن أبي جعفر الباقر علیه السلام بتفصيل، و البحار : 288/34 ، روى عن يحيى البرمكي، عن الأعمش باختصار.

شخصی را معرفی نما که در ماه رمضان برای ما (نافله ها را) به جماعت بخواند.

حضرت فرمود: نه (امکان ندارد)، سپس آنان را از انجام (نافله های ماه رمضان) به جماعت نهی نمود، چون فردای آن روز شد مردم شروع کردند که با حالت گریه بگویند: وای بر ما، ماه رمضان ما ضایع گردید!

پس حارث اَعوَر به همراه تعدادی از مردم آمدند و گفتند: ای امیر مؤمنان! مردم به ضجّه و شیون افتاده اند و از فرمایش شما ناراحت شده اند.

امیر المؤمنین علیه السلام در چنین موقعیتی فرمود: رهای شان کنید تا هر چه خواهند انجام دهند و هر که را بخواهند برای شان جماعت بخواند، سپس فرمود: «کسی که راهی غیر از راه مؤمنین را پیروی کند، او را به همان راه باطل و ضلالتی که انتخاب کرده رهایش می کنیم و او را به جهنم می افکنیم و چه بسیار جایگاه بدی است».

273) - از عمرو بن ابی المِقدام، به نقل از پدرش از مردی از اصحاب روایت کرده است، که گفت:

من به همراه اشعَث کِندی و جریر بَجَلی از دیار خود حرکت کردیم تا به بیابان کوفه رسیدیم و به سوسماری برخورد کردیم، اشعث و جریر - در حالی که قصد (توهین و) مخالفت حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام را داشتند - اظهار داشتند: سلام بر تو ای امیر مؤمنان! چون مرد انصاری از آن جدا شد و بر امام علی علیه السلام وارد گشت جریان را برای آن حضرت بازگو کرد پس حضرت فرمود: آنان را به حال خود رها کن؛ زیرا که آن سوسمار در قیامت پیشوای آنان خواهد بود، آیا فرمایش خداوند را نشنیده ای که می فرماید: «هر چه و هر کسی را ولیّ و امام خود قرار داده در قیامت همان را برایش امام قرار می دهیم»؟

ص: 441

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ إِن يَدْعُونَ مِن دُونِهِ إِلَّا إِنا وَ إِن يَدْعُونَ إِلَّا شَيْطَنَا مُريدا ﴾ ﴿ 178 ﴾

1120 / [274] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ اَلرَّازِیِّ عَنْ رَجُلٍ سَمَّاهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: دَخَلَ رَجُلٌ عَلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ فَقَامَ عَلَی قَدَمَیْهِ فَقَالَ: ﴿ مَهْ هَذَا اِسْمٌ لاَ یَصْلُحُ إِلاَّ لِأَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ سَمَّاهُ بِهِ وَ لَمْ یُسَمَّ بِهِ أَحَدٌ غَیْرُهُ فَرَضِیَ بِهِ إِلاَّ کَانَ مَنْکُوحاً وَ إِنْ لَمْ یَکُنْ بِهِ اُبْتُلِیَ وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ (تَعَالَى) فِی کِتَابِهِ : ﴿ إِنْ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ إِلاّ إِناثاً وَ إِنْ یَدْعُونَ إِلاّ شَیْطاناً مَرِیداً ﴾ . ﴾

قَالَ: قُلْتُ: فَمَا ذَا یُدْعَی بِهِ قَائِمُکُمْ؟

قَالَ: یُقَالُ لَهُ: ﴿ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا بَقِیَّهَ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّه! ﴾ (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأُمَنِّيَنَّهُمْ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذانَ الْأَنْعامِ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ وَ مَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطانَ وَلِيًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْراناً مُبِيناً ﴿ 119 ﴾ يَعِدُهُمْ وَ يُمَنِّيهِمْ وَ ما يَعِدُهُمُ الشَّيْطانُ إِلاَّ غُرُوراً ﴾ ﴿ 120 ﴾

ص: 442


1- عنه بحار الأنوار: 33137 ح 70، و وسائل الشيعة : 600/14 ح 19899، و البرهان في تفسير القرآن: 338/2 ح 2. مستدرك الوسائل. 400/10 ح 12255 عن أحمد بن محمّد السیّاري في التنزيل و التحريف، بتفاوت یسیر.

فرمایش خداوند متعال: آن ها چیزی غیر از خدا را نمی خوانند، مگر آن که بتی (بی روح) است، که هیچ اثری ندارد و (یا) شیطان سرکش و ویران گر است. (117)

274) - از محمّد بن اسماعیل رازی به نقل از مردی که نامش را مطرح نمود، روایت کرده است که گفت:

مردی بر امام صادق علیه السلام وارد شد و اظهار داشت: «السلام عليك يا أمير المؤمنین!»، پس حضرت از جای خود برخاست و فرمود: ساکت شو، این است که برای کسی صحیح نیست مگر برای امیر المؤمنين على بن ابی طالب علیه السلام که خداوند او را به این اسم نام گذاری نموده و نباید کسی غیر از او بر این اسم نام نهاده شود و اگر بر کسی نهاده شد و به آن خوشحال و راضی بود منكوح (لواط شده) بوده است و اگر ده است و اگر هم نشاده مبتلا خواهد شد؛ و اهد شد؛ و این همان فرمایش خداوند در کتابش می باشد: «مشرکان غیر از خداوند را نمی خوانند مگر بت های (بی روح) را که هیچ نفعی ندارند و با شیطان را که سرکش می باشد».

عرضه داشتم: پس بنا بر این قائم آل محمّد علیهم السلام چه خوانده می شود؟ فرمود: به آن حضرت گفته می شود: ﴿ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا بَقِیَّهَ اَللَّهِ ، اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ ﴾ یعنی، سلام بر تو ای باقی مانده (حجّت های) خداوند سلام بر توای فرزند رسول خدا.

فرمایش خداوند متعال: و آن افراد را گمراه می کنم و به آرزو ها سرگرم شان می سازم و به آنان دستور می دهم که (اعمال خرافی و خلاف انجام دهند و) گوش چهار پایان را بشکافند و آفرینش پاک خدایی را تغییر دهند و هر کسی که شیطان را به جای خدا، به عنوان ولی خود برگزیند، زبان آشکاری کرده است (119) متعال: شیطان به آن ها و عدد هایی را می دهد و به آرزو ها، سرگرم شان می سازد، در حالی که جز فریب و نیرنگ به آن ها و عده ای نمی دهد. (120)

ص: 443

1121 / [275] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یُونُسَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَیُغَیِّرُنَّ خَلْقَ اَللّهِ ﴾ قَالَ:

﴿ أَمَرَ اَللَّهُ بِمَا أَمَرَ بِهِ. ﴾ (1)

1122 / [276] - عَنْ جَابِرٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَیُغَیِّرُنَّ خَلْقَ اَللّهِ ﴾ قَالَ: ﴿ أَمَرَ اَللَّهُ بِمَا أَمَرَ بِهِ. ﴾ (2) . (3)

1123 / [277] - عَنْ جَابِرٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَیُغَیِّرُنَّ خَلْقَ اَللّهِ ﴾ قَالَ: ﴿ دِینَ اَللَّهِ. ﴾ (4)

1124 / [278] - عَنْ جَابِرٍ عَنِ اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ قَالَ:

کَانَ إِبْلِیسُ أَوَّلَ مَنْ نَاحَ وَ أَوَّلَ مَنْ تَغَنَّی وَ أَوَّلَ مَنْ حَدَا قَالَ:

لَمَّا أَکَلَ آدَمُ مِنَ اَلشَّجَرَهِ تَغَنَّی قَالَ فَلَمَّا هَبَطَ حَدَا بِهِ فَلَمَّا اِسْتَقَرَّ عَلَی اَلْأَرْضِ نَاحَ فَأَذْکَرَهُ مَا فِی اَلْجَنَّهِ

فَقَالَ آدَمُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: ﴿ رَبِّ! هَذَا اَلَّذِی جَعَلْتَ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ اَلْعَدَاوَهَ لَمْ أَقْوَ عَلَیْهِ وَ أَنَا فِی اَلْجَنَّهِ وَ إِنْ لَمْ تُعِنِّ عَلَیْهِ لَمْ أَقْوَ عَلَیْهِ. ﴾

فَقَالَ اَللَّهُ: ﴿ اَلسَّیِّئَهُ بِالسَّیِّئَهِ وَ اَلْحَسَنَهُ بِعَشْرِ أَمْثَالِهَا إِلَی سَبْعِ مِائَهٍ ﴾

قَالَ: ﴿ رَبِّ! زِدْنِی قَالَ لاَ یُولَدُ لَکَ وَلَدٌ إِلاَّ جَعَلْتُ لَهُ مَلَکاً أَوْ مَلَکَیْنِ یَحْفَظَانِهِ. ﴾

ص: 444


1- عنه بحار الأنوار: 219/63 ح 56 فيه: عن يونس، و البرهان في تفسير القرآن : 328/2 ح 2 .
2- لم يأت هذا الحديث في الطبع المحقّق المحلاتي .
3- عنه البرهان في تفسير القرآن : 329/2 ح 3.
4- عنه بحار الأنوار: 219/63 ح 57 ، و البرهان في تفسير القرآن : 329/2 ح 4.

275) - از محمّد بن یونس، به نقل از بعضی اصحاب، روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند: «و هر آینه آنان را دستور می دهم تا خلقت و آفرینش خدا را تغییر دهند»، فرمود: منظور امر خداوند می باشد بر آن چه که دستور داده است.

276) - از جابر روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند: «و هر آینه آنان را دستور می دهم تا خلقت و آفرینش خدا را تغییر دهند».

فرمود: دین (یعنی احکام و حدود) خداوند می باشد.

277) - از جابر روایت کرده است، که گفت:

پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم فرمود: ابلیس نخستین نوحه گر و نخستین سرود خوان و نخستین حدی خوان (آوازی که با پیچاندن صدا در حلق و دهان باشد -چَه چَه -) بوده است، فرمود: موقعی که آدم از آن درخت خورد، ابلیس سرود خواند (و خوشحالی کرد که با نیرنگ خود پیروز شد). و چون آدم را بر زمین فرود آوردند، ابلیس برایش حدی و آواز خواند (تا از فکر عذاب وجدان بیرون شود).

و زمانی که در زمین استقرار و پایدار گردید، ابلیس نوحه سرایی کرد تا او را بیاد نعمت های بهشت اندازد.

پس آدم اظهار داشت: پروردگارا! این کسی است که بین من و او دشمنی قرار دادی، در بهشت از عُهده او بر نیامدم (و سبب خطای من شد) و اگر تو مرا کمک نکنی بر او مسلط و توانمند نگردم.

خداوند فرمود: در مقابل هر خطا و لغزشی یک عقوبت، ولی در برابر یک حسنه ده حسنه تا هفتصد برابر آن داده می شود.

آدم گفت: پروردگارا! برایم بیفزا. خداوند فرمود: برای تو فرزندی تولّد نیابد، مگر آن که دو فرشته بر او می گمارم تا از او مواظبت و محافظت کنند.

ص: 445

قَالَ: ﴿ رَبِّ! زِدْنِی ﴾ قَالَ اَلتَّوْبَهُ: ﴿ مَعْرُوضَهٌ فِی اَلْجَسَدِ مَا دَامَ فِیهَا اَلرُّوحُ. ﴾

قَالَ: ﴿ رَبِّ! زِدْنِی ﴾ قَالَ: ﴿ أَغْفِرُ اَلذُّنُوبَ وَ لاَ أُبَالِی قَالَ: ﴿ حَسْبِی. ﴾

قَالَ: فَقَالَ إِبْلِیسُ : رَبِّ! هَذَا اَلَّذِی کَرَّمْتَهُ عَلَیَّ وَ فَضَّلْتَهُ، وَ إِنْ لَمْ تَفَضَّلْ عَلَیَّ لَمْ أَقْوَ عَلَیْهِ. قَالَ: لاَ یُولَدُ لَهُ وَلَدٌ إِلاَّ وُلِدَ لَکَ وَلَدَانِ.

قَالَ: ﴿ رَبِّ! زِدْنِی ﴾ قَالَ: ﴿ تَجْرِی مِنْهُ مَجْرَی اَلدَّمِ فِی اَلْعُرُوقِ. ﴾

قَالَ: ﴿ رَبِّ! زِدْنِی ﴾ قَالَ: ﴿ تَتَّخِذُ أَنْتَ وَ ذُرِّیَّتُکَ فِی صُدُورِهِمْ مَسَاکِنَ. ﴾

قَالَ: ﴿ رَبِّ! زِدْنِی ﴾ قَالَ: ﴿ تَعِدُهُمْ وَ تُمَنِّیهِمْ وَ ما یَعِدُهُمُ اَلشَّیْطانُ إِلاّ غُرُوراً. ﴾ (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ لَّيْسَ بِأَمَانِيَكُمْ وَ لَا أَمَانِي أَهْلِ الْكِتَب مَن يَعْمَلْ سُوءًا يُجْزَ بِهِ، وَ لَا يَجِدْ لَهُ مِن دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَ لَا نَصِيرًا ﴾ ﴿ 123 ﴾

1125 / [279] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ: ﴿ مَنْ یَعْمَلْ سُوءاً یُجْزَ بِهِ ﴾ قَالَ بَعْضُ أَصْحَابِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: مَا أَشَدَّهَا مِنْ آیَهٍ ﴾

فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : ﴿ أَمَا تُبْتَلُونَ فِی أَمْوَالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ وَ ذَرَارِیِّکُمْ ﴾ ؟

قَالُوا: بَلَی، قَالَ: ﴿ هَذَا مِمَّا یَکْتُبُ اَللَّهُ لَکُمْ بِهِ اَلْحَسَنَاتِ وَ یَمْحُو بِهِ اَلسَّیِّئَاتِ. ﴾ (2)

ص: 446


1- عنه بحار الأنوار : 33/6 ح 44 قطعة منه، 212/11 ح 20 و 199/63 ح 12 قطعة منه، و 219 ح 58 بتمامه، و 247/79 قطعة منه، و البرهان في تفسير القرآن : 329/2 ح 1 ، و مستدرك الوسائل : 144/12 ح 13735 قطعة منه.
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 330/2 ح 2 ، و قصص الأنبياء للجزائري : 98 (الفصل الأول في علّة تسميته).

گفت: پروردگارا! (نیز برایم) بیفزا. فرمود: تا زمانی که روح در جسد باقی است، توبه پذیرفته است. گفت: پروردگارا! (باز هم) بیفزا.

فرمود: همه گناهان (غیر از شرک و حقّ الناس) را می آمرزم (و از کسی) باکی ندارم .

گفتک مرا (و فرزندانم را) کفایت می کند.

پس ابلیس گفت: پروردگارا! این همان کسی است که او را بر من گرامی و برتری دادی، پس اگر بر من تفضّلی نکنی بر او قوی و توانمند نباشم.

خداوند فرمود: نوزادی برای او تولّد نیابد مگر آن که برای تو دو نوزاد تولّد یابد.

گفت: پروردگارا! برایم بیفزا.

فرمود: تو در رگ و خونش روان باشی. گفت: پروردگارا! (نیز برایم) بیفزا.

فرمود: تو و نسل تو در سینه و افکار او و فرزندانش جا خواهید داشت.

گفت: پروردگارا! (باز هم) بیفزا. فرمود: به آنان نوید می دهی و آرزومند شان می کنی، «و شیطان آنان را وعده و نوید ندهد، مگر به فریب نیرنگ».

فرمایش خداوند متعال: (فضیلت و برتری) به آرزو های شما و آرزو های اهل کتاب نیست، هر کسی که عمل بدی را مرتکب شود، مجازات می شود و برای خود کسی را غیر از خدا ولی و یاور نخواهد یافت. (123)

278) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: هنگامی که این آیه «کسی که کار زشت و خلافی انجام دهد مجازات خواهد شد» نازل شد، بعضی از اصحاب رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم و اظهار داشتند چه آیه ای سخت تر و شدید تر از آن می باشد؟!

رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم به آنان فرمود: آیا (فکر می کنید که) به وسیله اموال و جان های تان (اعضا و جوارح تان) و (نیز) فرزندان تان مورد آزمایش قرار نمی گیرید؟

گفتند: چرا فرمود این از مواردی است که خداوند به سبب آن (آزمایش) برای تان حسنات می نویسد و خطا و لغزش ها را نابود می نماید.

ص: 447

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ مَنْ أَحْسَنُ دِينًا مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلّه وَ هُوَ مُحْسِنُ وَ اتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَ اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلاً ﴿ 125 ﴾ وَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ وَ كَانَ اللّه بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطًا ﴾ ﴿ 136 ﴾

1126 / [280] -عَنِ اِبْنِ سِنَانٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

﴿ إِذَا سَافَرَ أَحَدُکُمْ فَقَدِمَ مِنْ سَفَرِهِ فَلْیَأْتِ أَهْلَهُ بِمَا تَیَسَّرَ وَ لَوْ بِحَجَرٍ فَإِنَّ إِبْرَاهِیمَ - صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ - کَانَ إِذَا ضَاقَ أَتَی قَوْمَهُ وَ أَنَّهُ ضَاقَ ضَیْقَهً فَأَتَی قَوْمَهُ فَوَافَقَ مِنْهُمْ أَزْمَهً فَرَجَعَ کَمَا ذَهَبَ. ﴾

فَلَمَّا قَرُبَ مِنْ مَنْزِلِهِ نَزَلَ عَنْ حِمَارِهِ فَمَلَأَ خُرْجَهُ رَمْلاً إِرَادَهَ أَنْ یُسَکِّنَ مِنْ رُوحِ سَارَهَ ، فَلَمَّا دَخَلَ مَنْزِلَهُ أَخَذَ اَلْخُرْجَ عَنِ اَلْحِمَارِ وَ اِفْتَتَحَ اَلصَّلاَهَ فَجَاءَتْ سَارَهُ فَفَتَحَتِ اَلْخُرْجَ فَوَجَدَتْهُ مَمْلُوءاً دَقِیقاً فَاعْتَجَنَتْ مِنْهُ وَ اِخْتَبَزَتْ ثُمَّ قَالَتْ لِإِبْرَاهِیمَ: اِنْفَتِلْ مِنْ صَلاَتِکَ فَکُلْ فَقَالَ لَهَا: ﴿ أَنَّی لَکِ هَذَا ﴾ ؟

قَالَتْ: مِنَ اَلدَّقِیقِ اَلَّذِی فِی اَلْخُرْجِ فَرَفَعَ رَأْسَهُ إِلَی اَلسَّمَاءِ.

فَقَالَ: أَشْهَدُ أَنَّکَ اَلْخَلِیلُ. (1)

1127 / [281] - عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ اَلْفَرَّاءِ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ هَارُونَ عَمَّنْ رَوَاهُ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

ص: 448


1- عنه بحار الأنوار . 11012 ح 30، 282/76 ح 1، و وسائل الشيعة : 459/11 ح 1525، و البرهان في تفسير القرآن: 331/2 ح 6 ، قصص الأنباء علیهم السلام- (للجزائري) . 198 (الفصل لأول في علة تسميته علیه السلام و فضائله).

فرمایش خداوند متعال: دین و شریعت چه کسی برتر و بهتر از آن کسی است که خود را (در همه امور) تسلیم خدا نماید و نیکو کار باشد و تابع آیین و شریعت خالص ابراهیم (علیه السلام) گردد و خداوند ابراهیم به دوستی انتخاب نمود (125) و آن چه در آسمان ها و زمین است برای خداوند می باشد و خداوند (در تمام حالات به همه امور و) ابر هر چیزی احاطه (کامل) دارد. (129)

280) - از ابن سنان روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام می فرمود: چنان چه یک نفر از شما مسافرت رفتید. هنگام بازگشت برای خانواده خود در حدّ توان، چیزی ( به عنوان هدیه و سوقات) بیاورید، هر چند یک قطعه سنگی باشد؛ زیرا حضرت ابراهیم به هر موقع دست تنگ می شد نزد خویشان خود می آمد، روزی در مضیفه قرار گرفته بود نزد خویشانش آمد، ولی مواجه با نداری و تنگ دستی آنان شد. پس به همان حالتی که رفته بود بازگشت و چون نزدیک منزلش رسید از الاغ پیاده شد و جوال (خورجین) را پُر از شن نمود - با این کار خواست دل همسرش ساره را که در انتظار آذوقه بود تسکین بخشد و یک مرتبه ناراحت نشود - هنگامی که وارد منزل شد، جوال را از روی الاغ روی زمین نهاد و مشغول (عبادت خداوند و) نماز گردید.

ساره جلو آمد، جوال را باز کرد دید که پُر از آرد می باشد. شگفت زده و خوشحال گشت و مقداری از آن را نان پُخت و سپس به ابراهیم علیه السلام گفت: نمازت را خلاصه کن و غذا میل نما. ابراهيم علیه السلام (بعد از نماز) به او فرمود: این ها را از کجا آورده ای؟

گفت: آن را از همان آردی که در جوال آورده ای، تهیه کردم.

پس ابراهیم علیه السلام سر خود را به سمت آسمان بلند کرد و اظهار داشت: گواهی می دهم که تو خلیل و دوست واقعی من هستی.

281) - از سلیمان بن فراء، به نقل از کسی که نامش را گفته، از امام صادق علیه السلام و نیز از محمّد بن هارون، به نقل از کی که از او بیان کرده از امام باقر علیه السلام روایت کرده اند، که فرموده اند:

ص: 449

﴿ لَمَّا اِتَّخَذَ اَللّهُ إِبْراهِیمَ خَلِیلاً أَتَاهُ بِبِشَارَهِ اَلْخُلَّهِ مَلَکُ اَلْمَوْتِ فِی صُورَهِ شَابٍّ أَبْیَضَ عَلَیْهِ ثَوْبَانِ أَبْیَضَانِ یَقْطُرُ رَأْسُهُ مَاءً وَ دُهْناً. ﴾

فَدَخَلَ إِبْرَاهِیمُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ اَلدَّارَ فَاسْتَقْبَلَهُ خَارِجاً مِنَ اَلدَّارِ وَ کَانَ إِبْرَاهِیمُ رَجُلاً غَیُوراً، وَ کَانَ إِذَا خَرَجَ فِی حَاجَهٍ أَغْلَقَ بَابَهُ وَ أَخَذَ مِفْتَاحَهُ مَعَهُ.

فَخَرَجَ ذَاتَ یَوْمٍ فِی حَاجَهٍ وَ أَغْلَقَ بَابَهُ ثُمَّ رَجَعَ فَفَتَحَ بَابَهُ فَإِذَا هُوَ بِرَجُلٍ قَائِمٍ کَأَحْسَنِ مَا یَکُونُ مِنَ اَلرِّجَالِ، فَأَخَذَهُ فَقَالَ: یَا عَبْدَ اَللَّهِ! مَا أَدْخَلَکَ دَارِی؟

فَقَالَ: رَبُّهَا أَدْخَلَنِیهَا،

فَقَالَ إِبْرَاهِیمُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ رَبُّهَا أَحَقُّ بِهَا مِنِّی فَمَنْ أَنْتَ ﴾ ؟

قَالَ: أَنَا مَلَکُ اَلْمَوْتِ ،

قَالَ: فَفَزِعَ إِبْرَاهِیمُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ: ﴿ جِئْتَنِی لِتَسْلُبَنِی رُوحِی ﴾ ؟

فَقَالَ: لاَ وَ لَکِنَّ اَللَّهَ اِتَّخَذَ عَبْداً خَلِیلاً فَجِئْتُهُ بِبِشَارَهٍ،

فَقَالَ إِبْرَاهِیمُ : ﴿ فَمَنْ هَذَا اَلْعَبْدُ؟ لَعَلِّی أَخْدُمُهُ حَتَّی أَمُوتَ. ﴾

فَقَالَ: أَنْتَ هُوَ

قَالَ: ﴿ فَدَخَلَ عَلَی سَارَهَ فَقَالَ: إِنَّ اَللَّهَ اِتَّخَذَنِی خَلِیلاً. ﴾ (1)

ص: 450


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 332/2 ح 7. الكافي : 2/ 589 بتفاوت عنه البحار : 257/59 ح 21، علل الشرائع : 35/1 ح 5 (باب 32) بإسناده عن محمّد بن مروان، عمّن رواه عن أبي جعفر علیه السلام، عنه البحار : 4/12 ح 11، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 96 ( الفصل الأوّل في علّة تسميته).

هنگامی که خداوند ابراهیم علیه السلام را به عنوان خلیل برگزید، ملک الموت (فرشته مرگ) به شکل جوانی سفید رو که دو جامه سفید به تن نموده و از سرش آب و روغن می چکید، (که بسیار تمیز بود) وارد شد و مقام خلیلیت را به حضرت ابراهیم علیه السلام بشارت داد، پس ابراهیم علیه السلام وارد منزل گردید و ملک الموت در حالی که خارج از منزل بود، ابراهیم را استقبال نمود.

حضرت ابراهیم علیه السلام مردی غیور بود، و هر گاه جهت حاجتی از منزل خارج می شد درب منزل را قفل می کرد و کلیدش را با خود می برد، روزی به منظور حاجتی از خانه خارج شد و درب را بست و چون به منزل بازگشت، درب را گشود و ناگهان درون خانه مردی را که بسیار خوش منظر و زیبا روی بود - در حال ایستاده دید، او را گرفت و پرسید: ای بنده خدا! چه کسی تو را به خانه من داخل نمود؟

آن شخص گفت: ارباب و صاحب این خانه مرا در آن وارد نمود.

حضرت ابراهیم علیه السلام فرمود: صاحب و ارباب این خانه از من به آن سزاوار تر است، تو کیستی؟ آن شخص گفت: من ملک الموت هستم!

ابراهیم علیه السلام غمگین گشت و به او فرمود: آیا آمده ای تا مرا قبض روح کنی و جانم را بگیری؟ ملک الموت اظهار داشت: خیر، ولی خداوند بنده ای را خلیل و دوست خود قرار داده است، آمده ام تا به او بشارت دهم.

ابراهیم علیه السلام فرمود: آن بنده کیست که تا زنده هستم خدمتش را به جای آورم؟

ملک الموت گفت: او، تو می باشی.

ابراهیم نزد همسرش ساره رفت و به او فرمود: خداوند متعال مرا خلیل و دوست خودش قرار داده است.

ص: 451

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً فَلا جُناحَ عَلَيْهِما أَنْ يُصْلِحا بَيْنَهُما صُلْحاً وَ الصُّلْحُ خَيْرٌ وَ أُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ وَ إِنْ تُحْسِنُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيراً ﴿ 128 ﴾ وَ لَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلا تَمِيلُوا كُلَّ الْمَيْلِ فَتَذَرُوها كَالْمُعَلَّقَةِ وَ إِنْ تُصْلِحُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحِيماً ﴾ ﴿ 129 ﴾

1128 / [282] - عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ وَ إِنِ اِمْرَأَهٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً ﴾ قَالَ: ﴿ نُّشُوزُ اَلرَّجُلُ یَهُمُّ بِطَلاَقِ اِمْرَأَتِهِ فَتَقُولُ لَهُ: أَدَعُ مَا عَلَی ظَهْرِکِ وَ أُعْطِیکِ کَذَا وَ کَذَا: وَ أُحَلِّلُکِ مِنْ یَوْمِی وَ لَیْلَتِی عَلَی مَا اِصْطَلَحَا عَلَیْهِ فَهُوَ جَائِزٌ. ﴾ (1)

1129 / [283]- عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ وَ إِنِ اِمْرَأَهٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ إِذَا کَانَ کَذَلِکَ فَهَمَّ بِطَلاَقِهَا قَالَتْ لَهُ أَمْسِکْنِی وَ أَدَعُ لَکَ بَعْضَ مَا عَلَیْکَ وَ أُحَلِّلُکَ مِنْ یَوْمِی وَ لَیْلَتِی کُلَّ ذَلِکَ لَهُ فَلاَ جُنَاحَ عَلَیْهِمَا. ﴾ (2)

ص: 452


1- عنه بحار الأنوار: 52/104 ح 7، و وسائل الشيعة: 351/21 ح 27270 و البرهان في تفسير القرآن: 335/2 ح 4.
2- عنه بحار الأنوار 52/104 ح 8 و البرهان في تفسير القرآن: 335/2 ح 5. الكافي . 145/6 ح 1 ايسناده عن عليّ بن أبي حمزة، قال: سألت أبا الحسن علیه السلام بتفاوت، عنه وسائل اشیعة: 21 /350 ح 27266.

فرمایش خداوند متعال: و اگر زنی از طغیان و سرکشی با اعراض و دوری از شوهرش، بیم داشته باشد، مانعی ندارد که با هم صلح کنند و (در مورد زن یا مرد، در پاره ای از حقوق خود) صلح بهتر است اگر چه مردم بخل می ورزند و اگر نیکی کنید و پرهیزکاری را پیشه خود سازید (و گذشت نمایید) خداوند به آن چه انجام می دهید، آگاه است (128) و شما هرگز نمی توانید (از نظر محبت قلبی) در میان زبان عدالت برقرار کنید، هر چند کوشش نمایید! ولی تمایل خود را به طور کلی سوخه یک طرف نسازید که دیگری را به حالت زنی که شوهرش را از دست داده در آورید و اگر راه صلاح و پرهیزکاری پیش گیرید خداوند آمرزنده و مهربان است. (129)

282) - احمد بن محمّد روایت کرده است، که گفت:

از امام رضا علیه السلام دربارۀ تفسیر فرمایش خداوند: «و اگر زنی از شوهر خود بترسد و ناشزه شود و از او اعراض و دوری کند»، سؤال کردم ؟

فرمود: این (آیه در مورد) مردی است که نسبت به همسر خود ناشزه است (و حقّ او

را رعایت نمی کند) و سعی در طلاق او دارد، پس زن گوید: از آن چه بر عهده تو می باشد، من می گذرم و اموال خود نیز چنین و چنان به تو می دهم و حق روز و شبی را که بر تو دیم حلال می نمایم، که با هم دیگر مصالحه می کنند و برای هر دو جایز خواهد بود.

283) - از علی بن ابی حمزه روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام از تفسیر فرمایش خداوند: «و اگر زنی از شوهر خود بترسد و ناشزه شود و از او دوری کند» سؤال کردم؟ فرمود: اگر چنین باشد و کار آن ها به طلاق کشانده شود و زن بگوید: مرا نگهدار، من بعضى حقوق خود را از تو نمی خواهم و حتی حقّ هم خوابی در یک روز و شب را هم برایت حلال می کنم، همۀ این امور برای مرد حلال می باشد و برای هیچ کدام اشکالی ندارد.

ص: 453

1130 / [284] - عَنْ زُرَارَةَ قَالَ:

سُئِلَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ عَنِ اَلنَّهَارِيَّةِ يَشْتَرِطُ عَلَيْهَا عِنْدَ عُقْدَةِ اَلنِّكَاحِ أَنْ يَأْتِيَهَا مَتَى شَاءَ كُلَّ شَهْرٍ أَوْ كُلَّ جُمْعَةٍ يَوْماً وَ مِنَ اَلنَّفَقَةِ كَذَا وَ كَذَا؟

قَالَ: ﴿ فَلَيْسَ ذَلِكَ اَلشَّرْطُ بِشَيْءٍ وَ مَنْ تَزَوَّجَ اِمْرَأَةً فَلَهَا مَا لِلْمَرْأَةِ مِنَ اَلنَّفَقَةِ وَ اَلْقِسْمَةِ وَ لَكِنَّهُ إِنْ تَزَوَّجَ اِمْرَأَةً ثُمَّ خَافَتْ مِنْهُ نُشُوزاً وَ خَافَتْ أَنْ يَتَزَوَّجَ عَلَيْهَا أَوْ يُطَلِّقَهَا فَصَالَحَتْ حَقَّهَا عَلَى شَيْءٍ مِنْ قِسْمَتِهَا أَوْ نَفَقَتِهَا فَإِنَّ ذَلِكَ جَائِزٌ لاَ بَأْسَ بِهِ. ﴾ (1)

1131 / [285] - عَنِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تَعَالَى: ﴿ وَ إِنِ اِمْرَأَهٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً ﴾ قَالَ: ﴿ هِیَ اَلْمَرْأَهُ تَکُونُ عِنْدَ اَلرَّجُلِ فَیَکْرَهُهَا فَیَقُولُ: إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أُطَلِّقَکِ، فَتَقُولُ: لاَ تَفْعَلْ فَإِنِّی أَکْرَهُ أَنْ یُشْمَتَ بِی وَ لَکِنِ اُنْظُرْ لَیْلَتِی فَاصْنَعْ مَا شِئْتَ، وَ مَا کَانَ مِنْ سِوَی ذَلِکَ فَهُوَ لَکَ فَدَعْنِی عَلَی حَالِی، فَهُوَ قَوْلُهُ ﴿ فَلا جُناحَ عَلَیْهِما أَنْ یُصْلِحا بَیْنَهُما صُلْحاً وَ اَلصُّلْحُ خَیْرٌ ﴾ فَهُوَ هَذَا اَلصُّلْحُ. ﴾ (2)

ص: 454


1- عنه بحار الأنوار: 52/104 ح 9 و 68 ح 2 ، و وسائل الشيعة : 351/21 ح 27271، و البرهان في تفسير القرآن : 335/2 ح 6، و مستدرك الوسائل : 86/15 ح 17611. الكافي : 403/5 ح 4 بتفاوت يسير، و نحوه تهذيب الأحكام : 372/7 - 68 عنهما وسائل ،الشيعة : 298/21 ح 27124 ، و 343 ح 27252 .
2- عنه بحار الأنوار: 52/104 ح 10، و البرهان في تفسير القرآن : 7335/2 ح . الكافي: 145/6 ح 2، تهذيب الأحكام: 103/8 ح 27، عنهما وسائل الشيعة : 349/21 ح 27265.

284) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام در مورد زنی که مرد موقع عقد شرط می کند که اگر خواست نزد او بیاید، و آن (فقط) در روز باشد و یا یک روز در هر هفته و یا در هر ماه، هم چنین مقدار نَفَقه و خرجی را قید و شرط می کند، سؤال شد؟

فرمود: این شرط جایگاه و اعتباری ندارد، هر کس زنی را ازدواج نماید باید تمام هزینه ها و حقوق (معمولی و متعارف) زن را بپردازد، و لیکن اگر زنی را ازدواج کند و زن از مخالفت و بی اعتنائی مرد بترسد و یا احتمال دهد که زنی دیگر را بگیرد، با یک چنین وضعیتی اگر در حقوق و هزینه ها با هم مصالحه کنند، اشکالی ندارد و جایز می باشد.

285) - از حلبی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره تفسیر فرمایش خداوند: «و اگر زنی از شوهر خود بترسد و ناشزه شود و از او اعراض و دوری کند» فرمود: این (آیه در مورد) زنی است که همسر مردی می باشد و آن مرد این زن را دوست ندارد، پس به او می گوید: تو را طلاق می دهم و زن در جواب اظهار می دارد: چنین کاری را نکن، من ناراحت می شوم که مرا سرزنش و ملامت کنند، ولی آن چه در شب حقی را بر تو دارم (مال خودت باشد) هر چه خواهی انجام بده و اگر چیزی هم غیر از آن باشد، آن هم برای خودت باشد و مرا به همین حال رها کن؛ پس این همان فرمایش خداوند متعال است که فرموده: «پس بر ایشان مانعی نیست که با یک دیگر به نوعی مصالحه کنند که مورد رضایت هر دو قرار گیرد»، پس منظور از آن این نوع از صلح می باشد.

ص: 455

1132 / [286] - عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ وَ لَنْ تَسْتَطِیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ اَلنِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ ﴾ قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ فِی اَلْمَوَدَّهِ. ﴾ (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ مَامَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ ازْدَادُوا كَفْرًا لَّمْ يَكُن اللّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَ لا لِيَهْدِيَهُمْ سَبِيلاً ﴾ ﴿ 137 ﴾

1133 / [287]- عَنْ جَابِرٍ قَالَ:

قُلْتُ لِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ: قَوْلُ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی فِی کِتَابِهِ: ﴿ اَلَّذِینَ ءَامَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ﴾ قَالَ: هُمَا وَ اَلثَّالِثُ وَ اَلرَّابِعُ وَ عَبْدُ اَلرَّحْمَانِ وَ طَلْحَهُ وَ کَانُوا سَبْعَهَ عَشَرَ رَجُلاً، قَالَ: لَمَّا وَجَّهَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ عَمَّارَ بْنَ یَاسِرٍ - رَحِمَهُ اَللَّهُ - إِلَی أَهْلِ مَکَّهَ قَالُوا: بَعَثَ هَذَا اَلصَّبِیَّ وَ لَوْ بَعَثَ غَیْرَهُ یَا حُذَیْفَهُ! إِلَی أَهْلِ مَکَّهَ، وَ فِی مَکَّهَ صَنَادِیدُهَا، وَ کَانُوا یُسَمُّونَ عَلِیّاً اَلصَّبِیَّ لِأَنَّهُ کَانَ اِسْمُهُ فِی کِتَابِ اَللَّهِ اَلصَّبِیَّ لِقَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً مِمَّنْ دَعا إِلَی اَللّهِ وَ عَمِلَ صالِحاً ﴾ وَ هُوَ صَبِیٌّ ﴿ وَ قالَ إِنَّنِی مِنَ اَلْمُسْلِمِینَ ﴾ . (2)

ص: 456


1- عنه بحار الأنور 0 53/104 ح 11، و البرهان في تفسير القرآن: 337/2 ح 3 و مستدرك الوسائل: 103/15 ح 17668. تفسير القمّي: 155/1، عنه المناقب لابي شهر آشوب : 250/4، و البحار، 202/10، الكافي: 362/5 ذیل ح 1 عنه البرهان : 334/1 ح 2 و نحوه تهذيب الأحكام : 420/7 ح 5. عنه و عن الكافي وسائل الشيعة - 345/21 ح 27254.
2- سورة فصّلت : 33/41.

286) - از هشام بن سالم روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و هرگز توان ندارید که بین زنان (خود) عدالت را رعایت کنید اگر چه حریص باشید و تلاش نمایید، پس به طور کامل (به یکی) متمایل نگردید»، فرمود: منظور از آن محبّت و دوستی است.

فرمایش خداوند متعال: همانا کسانی که ایمان آورده سپس کافر گشته و بعد از آن ایمان آورند و باز کافر گردند و بر کفر خود بیفزایند، خداوند هرگز آنان را نمی آمرزد و به را (سعادت) هدایت شان نمی نماید. (137)

287) - از جابر (جُعفی) روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و به درستی کسانی که ایمان آوردند سپس کفر ورزیدند، سپس ایمان آوردند»، سؤال کردم؟

فرمود: (منظور) آن دو نفر با سومی و چهارمی و عبد الرحمان و طلحه - که آنان (و غیر آن ها که مجموعاً) هفده نفر بودند.

فرمود: بعد از آن که پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم علی بن ابی طالب علیه السلام و عمار بن ياسر را به سمت اهالی مکه فرستاد، (اهالی مکه) اظهار داشتند: این بچه نوجوان را فرستاده ولی ( اگر) غیر از او را برای اهالی مکه می فرستاد (بهتر بود) و سران قبایل عرب در مکه حضور داشتند و علی علیه السلام را بچه می نامیدند زیرا که نام تو در کتاب خداوند (قرآن) «صبی» - بچه - بود، هم چنان که فرموده است: «چه کسی خوش گفتار تر می باشد از آن شخصی که دعوت به سوی خدا می کند و عمل صالح انجام می دهد؟ - در حالتی که صبی و بچه می باشد - و می گوید: همانا من از مسلمانان هستم».

ص: 457

فَقَالُوا: وَ اَللَّهِ! اَلْکُفْرُ بِنَا أَوْلَی مِمَّا نَحْنُ فِیهِ، فَسَارُوا فَقَالُوا لَهُمَا وَ خَوَّفُوهُمَا بِأَهْلِ مَکَّهَ فَعَرَضُوا لَهُمَا وَ غَلَّظُوا عَلَیْهِمَا اَلْأَمْرَ.

فَقَالَ عَلِیٌّ - صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ -: ﴿ حَسْبُنَا اَللّهُ وَ نِعْمَ اَلْوَکِیلُ ﴾ وَ مَضَی.

فَلَمَّا دَخَلاَ مَکَّهَ أَخْبَرَ اَللَّهُ نَبِیَّهُ صَلِّيَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ بِقَوْلِهِمْ لِعَلِیٍّ وَ بِقَوْلِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ لَهُمْ، فَأَنْزَلَ اَللَّهُ بِأَسْمَائِهِمْ فِی کِتَابِهِ ، وَ ذَلِکَ قَوْلُ اَللَّهِ أَلَمْ تَرَ إِلَی ﴿ اَلَّذِینَ قالَ لَهُمُ اَلنّاسُ إِنَّ اَلنّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إِیمَاناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اَللّهُ وَ نِعْمَ اَلْوَکِیلُ - إِلَی قَوْلِهِ: - وَ اَللّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِیمٍ ﴾ (1) .

وَ إِنَّمَا نَزَلَتْ: أَلَمْ تَرَ إِلَی فُلاَنٍ وَ فُلاَنٍ لَقُوا عَلِیّاً وَ عَمَّاراً فَقَالاَ: إِنْ أَبَا سُفْیَانَ وَ عَبْدَ اَللَّهِ بْنَ عَامِرٍ وَ أَهْلَ مَکَّهَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ.

فَقَالُوا: حَسْبُنَا اَللَّهُ وَ نِعْمَ اَلْوَکِیلُ، وَ هُمَا اَللَّذَانِ قَالَ اَللَّهُ: ﴿ إِنَّ اَلَّذِینَ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ﴾ إِلَی آخِرِ اَلْآیَهِ فَهَذَا أَوَّلُ کُفْرِهِمْ.

وَ اَلْکُفْرُ اَلثَّانِی قَوْلُ اَلنَّبِیِّ عَلَیهِ وَ آلِهِ السَّلامُ : ﴿ یَطْلُعُ عَلَیْکُمْ مِنْ هَذَا اَلشِّعْبِ رَجُلٌ فَیَطْلُعُ عَلَیْکُمْ بِوَجْهِهِ، فَمَثَلُهُ عِنْدَ اَللَّهِ کَمَثَلِ عِیسَی لَمْ یَبْقَ مِنْهُمْ أَحَدٌ إِلاَّ تَمَنَّی أَنْ یَکُونَ بَعْضَ أَهْلِهِ، فَإِذَا بِعَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَدْ خَرَجَ وَ طَلَعَ بِوَجْهِهِ وَ قَالَ: هُوَ هَذَا. ﴾

فَخَرَجُوا غُضَّاباً وَ قَالُوا: مَا بَقِیَ إِلاَّ أَنْ یَجْعَلَهُ نَبِیّاً وَ اَللَّهِ اَلرُّجُوعُ إِلَی آلِهَتِنَا خَیْرٌ مِمَّا نَسْمَعُ مِنْهُ فِی اِبْنِ عَمِّهِ وَ لَیَصُدُّنَا عَلَی أَنْ دَامَ هَذَا، فَأَنْزَلَ اَللَّهُ: ﴿ وَ لَمّا ضُرِبَ اِبْنُ مَرْیَمَ مَثَلاً إِذا قَوْمُکَ مِنْهُ یَصِدُّونَ ﴾ (2) - إِلَی آخِرِ اَلْآیَهِ -.

ص: 458


1- سورة آل عمران : 173/3 - 174.
2- سورة الزحرف : 57/43 .

پس گفتند: به خدا سوگند! با این موقعیت، کفر برای ما بهتر و برتر خواهد بود، حرکت کردند و آن دو نفر (علی علیه السلام و عمار) را به وسیله اهالی مکه تهدید سپس کرده و ترسانیدند و با ایشان برخورد سختی کردند. علی علیه السلام فرمود: خداوند پشتیبان و کمک ما می باشد و او وکیل خوبی است، سپس به راه خود ادامه داد و رفت.

هنگامی که هر دو نفر وارد مکه شدند، خداوند آن چه را (که اهالی مکه) به علی علیه السلام گفته بودند و نیز کلام او را به آنان، به پیامبرش اطلاع داد، پس اسامی آنان را در کتاب خود نازل نمود، که عبارت است از فرمایش خداوند: آیا نمی بینی «کسانی را که بعضی از مردم به آنان گفتند: مردم (اهالی مکه) علیه شما اجتماع کرده اند؟ از آنان بترسید؛ اما این تهدید بر ایمان ایشان افزود و اظهار داشتند: برای (پشتیبانی) ما خدا کافی است که او بهترین وکیل و حامی ما می باشد * ... خداوند دارای فضل عظیمی است.»

(سپس امام باقر علیه السلام افزود:) همانا آیه این چنین است: ﴿ أَلَمَ تَرَ إِلَى فُلَانٍ وَ فُلَانُ لَقُوا عَلِيّاً وَ عَمَّاراً فَقَالَا إِنَّ أَبَا سُفْيَانَ وَ عَبْدِ اللَّهِ بِهِ عَامِرٍ وَ أَهْلُ مَكَّةَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ ﴾ آيا نمی بینی فلانی و فلانی را که على علیه السلام و عمار را ملاقات کرده و گفتند: همانا ابو سفیان و عبد اللّه بن عامر و اهل مکه علیه شما اجتماع کرده اند؟ از آنان بترسید؛ پس اظهار داشتند: برای (پشتیبانی) ما خدا کافی است، او بهترین وکیل و حامی ما می باشد.

و آن دو نفر (فلان و فلان) همان هایی بودند که خدا فرمود: «به درستی کسانی که ایمان آوردند سپس کفر ورزیدند، سپس ایمان آوردند» تا پایان آیه شریفه، که این جا اولین مرحله کفر شان بود و دومین آن موقعی بود که پیامبر اکرم و صلی اللّه علیه و آله و سلم فرمود: از این محل مردی بیرون می آید و با شما مواجه و روبرو می شود که مثال او در پیشگاه خداوند، همچون عیسی (مسیح) است. و هر کدام آرزو می کرد که آن مرد از نزدیکان او باشد، پس ناگهان متوجّه شدند که علی بن ابی طالب علیه السلام بیرون آمد و با آنان مواجه گشت. و حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله و سلم فرمود: این، همان شخص است.

پس همگی با حالت خشم و غضب کنار رفتند و گفتند: دیگر چیزی باقی نمانده مگر این که او را پیغمبر گرداند، به خدا سوگند! بازگشت به خدایان خودمان بهتر از این چیز هایی است که دربارۀ پسر عمویش می شنویم و اگر بر این منوال ادامه یابد، او ما را (از خدایان و اعتقادات مان) باز می دارد. پس خداوند این آیه را نازل نمود: «موقعی که مثالی همانند (عیسی) بن مریم علیهما السلام مطرح شد ناگهان خویشان تو از او (علی علیه السلام) روی می گردانیدند».

ص: 459

فَهَذَا اَلْکُفْرُ اَلثَّانِی وَ زَادَ اَلْکُفْرَ بِالْکُفْرِ حِینَ قَالَ اَللَّهُ تَعَالَى: ﴿ إِنَّ اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصّالِحاتِ أُولئِکَ هُمْ خَیْرُ اَلْبَرِیَّهِ. ﴾ (1)

فَقَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ : ﴿ یَا عَلِیُّ! أَصْبَحْتَ وَ أَمْسَیْتَ خَیْرَ اَلْبَرِیَّهِ فَقَالَ لَهُ اَلنَّاسُ: هُوَ خَیْرٌ مِنْ آدَمَ وَ (مِنْ) نُوحٍ وَ مِنْ إِبْرَاهِیمَ وَ مِنَ اَلْأَنْبِیَاءِ. ﴾

فَأَنْزَلَ اَللَّهُ: ﴿ إِنَّ اَللّهَ اِصْطَفی ءَادَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهِیمَ ﴾ - إِلَی قَوْلِهِ:- ﴿ وَ اَللّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ﴾ (2) قَالُوا: فَهُوَ خَیْرٌ مِنْکَ یَا مُحَمَّدُ! قَالَ اَللَّهُ: ﴿ قُلْ يأيها النَّاسِ إِنِّی رَسُولُ اَللّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعاً ﴾ (3) وَ لَکِنَّهُ خَیْرٌ مِنْکُمْ وَ ذُرِّیَّتُهُ خَیْرٌ مِنْ ذُرِّیَّتِکُمْ وَ مَنِ اِتَّبَعَهُ خَیْرٌ مِمَّنْ اِتَّبَعَکُمْ، فَقَامُوا غُضَّاباً وَ قَالُوا زِیَادَهً اَلرُّجُوعُ إِلَی اَلْکُفْرِ أَهْوَنُ عَلَیْنَا مِمَّا یَقُولُ فِی اِبْنِ عَمِّهِ، وَ ذَلِکَ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿ ثُمَّ اِزْدادُوا کُفْراً. ﴾ (4)

1134 / [288]- عَنْ زُرَارَهَ ، وَ حُمْرَانَ ، وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ إِنَّ اَلَّذِینَ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ اِزْدادُوا کُفْراً ﴾ قَالَ: ﴿ نَزَلَتْ فِی عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ أَبِی سَرْحٍ اَلَّذِی بَعَثَهُ عُثْمَانُ إِلَی مِصْرَ قَالَ: ﴿ وَ اِزْدَادُوا کُفْراً ﴾ حِینَ لَمْ یَبْقَ فِیهِ مِنَ اَلْإِیمَانِ شَیْءٌ. ﴾ (5)

ص: 460


1- سورۀ البينة : 7/98.
2- سورة آل عمران : 33/3 - 34 .
3- سورة الأعراف: 158/7.
4- عنه بحار الأنوار: 154/35 ح 81، و 294 ح 13 قطعة منه، و البرهان في تفسير القرآن : 340/2 ح 2.
5- عنه بحار الأنوار: 156/30 ح 82، و البرهان في تفسير القرآن : 342/2 ح 3. الكافي : 420/1 ح 42 بإسناده عن عبد الرحمن بن كثير، عن أبی عبد اللّه علیه السلام بتفاوت، عنه البحار : 375/23 ح 57، تأويل الآيات الظاهرة : 148 (سورۀ النساء) نحو الكافي .

و این مرحله کفر دوم بود و اما کفر مازاد بر آن ها زمانی بود که خداوند فرمود: «همانا کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده اند، ایشان بهترین آفریده های خداوند هستند»، پس از آن پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم فرمود: ای علی روز و شب را سپری نمودی و از بهترین مخلوق (خدا) قرار گرفتی.

مردم (مخالف و منافق) اظهار داشتند: یعنی او از آدم و نوح و ابراهیم و از دیگر پیامبران بهتر می باشد؟! خداوند (در برابر اعتراض آن ها) این آیه را نازل نمود: «همانا خداوند، آدم و نوح و آل ابراهیم را برگزیده است ... و خداوند شنوا و دانا است».

اظهار داشتند: ای محمّد! (آیا) او از شما هم بهتر می باشد؟

خداوند در پاسخ به آن ها فرمود: «(ای پیامبر!) «بگو: ای مردم! همانا من برای تمامی شما، رسول خدا هستم»، ولی او ( علی ) از شما و ذریّه او از ذریّه شما بهتر خواهد بود و کسی که از او تبعیت و پیروی کند از پیروان شما بهتر می باشد.

پس همگی با عصبانیت برخاستند و سخنی افزون تر (از قبل) گفتند: بازگشت به کفر برای ما آسان تر از پذیرش این چیز هایی است که او درباره پسر عمویش مطرح می کند؛ که تحقّق همان فرمایش خداوند است: «سپس کفر ورزیدند»، سپس بر کفر (سابق) خود افزودند.

288) - از زراره و حمران و محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفته اند: امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «به درستی کسانی که ایمان آوردند سپس کفر ورزیدند، سپس ایمان آوردند، سپس کافر گشتند و بر کفر (خود) افزودند»، فرموده اند: در مورد عبد اللّه بن ابی سَرح نازل شد؛ او کسی بود که (چون بعد از جنگ فتح مکه مسلمان شده و سپس مرتّد گشت، حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله و سلم کشتن و ریختن خون او را مباح نمود و عثمان در برابر حکم آن حضرت، او را در پناه خویش قرار داد که مبادا آسیبی به او برسد و سپس) عثمان او را به مصر فرستاد. و فرمایش خداوند که فرمود: «بر کفر (خود) افزودند»، موقعی است که اثری از ایمان در وجودش باقی نمانده باشد.

ص: 461

1135 / [289] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، قَالَ: سَمِعْتُهُ یَقُولُ [فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى]: ﴿ إِنَّ اَلَّذِینَ ءَامَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ... ثُمَّ اِزْدادُوا کُفْراً ﴾ : ﴿ مَنْ زَعَمَ أَنَّ اَلْخَمْرَ حَرَامٌ ثُمَّ شَرِبَهَا، وَ مَنْ زَعَمَ أَنَّ اَلزِّنَا حَرَامٌ ثُمَّ زَنَی، وَ مَنْ زَعَمَ أَنَّ اَلزَّکَاهَ حَقٌّ وَ لَمْ یُؤَدِّهَا. ﴾ (1)

1136 / [290] - عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ کَثِیرٍ اَلْهَاشِمِیِّ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ إِنَّ اَلَّذِینَ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ اِزْدادُوا کُفْراً .... ﴾ قَالَ: ﴿ نَزَلَتْ فِی فُلاَنٍ وَ فُلاَنٍ، آمَنُوا بِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فِی أَوَّلِ اَلْأَمْرِ، ثُمَّ کَفَرُوا حِینَ عُرِضَتْ عَلَیْهِمُ اَلْوَلاَیَهُ حَیْثُ قَالَ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ : مَنْ کُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاَهُ، ثُمَّ آمَنُوا بِالْبَیْعَهِ لِأَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ حَیْثُ قَالُوا لَهُ: بِأَمْرِ اَللَّهِ وَ أَمْرِ رَسُولِهِ ، فَبَایَعُوهُ، ثُمَّ کَفَرُوا حِینَ مَضَی رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فَلَمْ یُقِرُّوا بِالْبَیْعَهِ، ثُمَّ اِزْدَادُوا کُفْراً بِأَخْذِهِمْ مَنْ بَایَعُوهُ بِالْبَیْعَهِ لَهُمْ، فَهَؤُلاَءِ لَمْ یَبْقَ فِیهِمْ مِنَ اَلْإِیمَانِ شَیْءٌ. ﴾ (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتابِ أَنْ إِذَا سَمِعْتُمْ ءَايَتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِهَا وَ يُسْتَهْزَأُ بِهَا فَلَا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّىٰ يَخُوضُواْ فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ، إِنَّكُمْ إِذًا مِثْلُهُمْ إِنَّ اللَّهَ جَامِعُ المُنَفِقِينَ وَ الْكَفِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعًا ﴾ ﴿ 140 ﴾

ص: 462


1- عنه بحار الأنوار: 360/73 ح 82 و البرهان في تفسير القرآن : 342/2 ح 4، و مستدرك الوسائل : 26/7 ح 7551 .
2- عنه بحار الأنوار: 157/30 ح 83، و البرهان في تفسير القرآن : 342/2 ح 5. الكافي : 348/12 ح 42، عنه البحار: 375/23 ح 57 و 157/30 ذيل ح 83 أشار إليه، و البحار: 375/23 ح 57 و البرهان في تفسير القرآن : 340/2 ح 1 تأويل الآيات الظاهرة : ح 148 ( سورۀ النساء) نحو الكافي .

289) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

از آن حضرت شنیدم که (درباره فرمایش خداوند:) «به درستی کسانی که ایمان آوردند سپس کفر ورزیدند ... سپس بر کفر (خود) افزودند»، می فرمود: در مورد کسی است که معتقد باشد شراب (مست کننده) حرام است و آن را بنوشد و کسی است که معتقد باشد زنا حرام است و آن را انجام دهد و کسی است که معتقد باشد زکات (و خمس) واجب است و آن را نپردازد.

290) - از عبد الرحمان بن کثیر هاشمی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «به درستی کسانی که ایمان آوردند سپس کفر ورزیدند، سپس ایمان آوردند، سپس کافر گشتند و بر کفر (خود) افزودند»، فرمود: در مورد فلان و فلان نازل شده که در ابتدای بعثت به پیامبر گرامی صلی اللّه علیه و آله و سلم ایمان آوردند و هنگامی که ولایت (امیر المؤمنین و یازده فرزندش علیهم السلام) بر ایشان عرضه شد - و پیامبر گرامی فرمود: ﴿ مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ ﴾ هر که من مولای او هستم، علی مولای او می باشد - کافر شدند، ولی پس از (ساعتی ایمان آورده و با امیر المؤمنین علیه السلام بیعت کردند و موقعی که پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم از دنیا رفت، بیعت خود را انکار نمودند و بر کفر خود افزودند و از کسانی که با او بیعت کرده بودند برای خود شان بیعت گرفتند، که ذره ای از ایمان برای این افراد باقی نماند.

فرمایش خداوند متعال: و خداوند (این حکم را) در قرآن بر شما نازل نموده است که هر گاه بشنوید که افرادی آیات خدا را انکار و مسخره می کنند، با آن ها نشست و برخاست نکنید تا به سخن دیگری بپردازند! و گر نه، شما هم مثل آنان خواهید بود، خداوند تمامی منافقان و کافران را در دوزخ جمع می کند. (140)

ص: 463

1137 / [291] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْفُضَیْلِ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَیْکُمْ فِی اَلْکِتَبِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ ءَایَتِ اَللّهِ ﴾ - إِلَی قَوْلِهِ: - ﴿ إِنَّکُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ ﴾ قَالَ: ﴿ إِذَا سَمِعْتَ اَلرَّجُلَ یَجْحَدُ اَلْحَقَّ وَ یُکَذِّبُ بِهِ وَ یَقَعُ فِی أَهْلِهِ فَقُمْ مِنْ عِنْدِهِ وَ لاَ تُقَاعِدْهُ. ﴾ (1)

1138 / [292] -عَنْ شُعَیْبٍ اَلْعَقَرْقُوفِیِّ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَیْکُمْ فِی اَلْکِتبِ ﴾ - إِلَی قَوْلِهِ:- ﴿ إِنَّکُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ ﴾ فَقَالَ: ﴿ إِنَّمَا عَنَی اَللَّهُ بِهَذَا إِذَا سَمِعْتَ اَلرَّجُلَ یَجْحَدُ اَلْحَقَّ وَ یُکَذِّبُ بِهِ وَ یَقَعُ فِی اَلْأَئِمَّهِ (عَلَیْهِما السَّلاَمُ) فَقُمْ مِنْ عِنْدِهِ وَ لاَ تُقَاعِدْهُ کَائِناً مَا کَانَ. ﴾ (2)

1139 / [293] - عَنْ أَبِی عَمْرٍو اَلزُّبَیْرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی فَرَضَ اَلْإِیمَانَ عَلَی جَوَارِحِ بَنِی آدَمَ، وَ قَسَّمَهُ عَلَیْهَا، فَلَیْسَ مِنْ جَوَارِحِهِ جَارِحَهٌ إِلاَّ وَ قَدْ وُکِّلَتْ مِنَ اَلْإِیمَانِ بِغَیْرِ مَا وُکِّلَتْ أُخْتُهَا، فَمِنْهَا أُذُنَاهُ اَللَّتَانِ یَسْمَعُ بِهِمَا، فَفُرِضَ عَلَی اَلسَّمْعِ أَنْ یَتَنَزَّهَ عَنِ اَلاِسْتِمَاعِ إِلَی مَا حَرَّمَ اَللَّهُ وَ أَنْ یُعْرِضَ عَمَّا لاَ یَحِلُّ لَهُ فِیمَا نَهَی اَللَّهُ عَنْهُ، وَ اَلْإِصْغَاءُ إِلَی مَا أَسْخَطَ اَللَّهَ تَعَالَی، فَقَالَ فِی ذَلِکَ ﴿ وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَیْکُمْ فِی اَلْکِتَبِ ﴾ - إِلَی قَوْلِهِ:- ﴿ حَتّی یَخُوضُوا فِی حَدِیثٍ غَیْرِهِ ﴾ ثُمَّ اِسْتَثْنَی مَوْضِعَ اَلنِّسْیَانِ فَقَالَ: ﴿ وَ إِمّا یُنْسِیَنَّکَ اَلشَّیْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ اَلذِّکْری مَعَ اَلْقَوْمِ اَلظّلِمِینَ ﴾ . ﴾ (3)

ص: 464


1- عنه مجمع البيان : 195/3 ، و بحار الأنوار: 43/69 ، و 262/74 و 96/100 ح 1، و البرهان في تفسير القرآن : 343/2 ح ،5 و مستدرك الوسائل : 195/12 ح 13862، و 315 ح 15186.
2- عنه بحار الأنوار: 96/100 ح 2، و البرهان في تفسير القرآن : 344/2 ح 6، و مستدرك الوسائل : 316/12 ح 14187 . الكافي : 377/2 ح 8، عنه وسائل الشيعة : 261/16 ح 21514 ، و البحار : 212/74 ح 45 .
3- سورۀ الأنعام : 68/6 .

291) - از محمّد بن فضیل روایت کرده است، که گفت:

امام رضا علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و همانا بر شما در کتاب نازل شده: اگر آیات خداوند را شنیدید، به آن کفر ورزیده می شود و مورد استهزاء واقع می گردد تا این که شما نیز مثل آن ها می شوید» فرمود: چنان چه بشنوی که شخصی انکار حقّ (اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام می کند و آن را تکذیب می نماید و نسبت به اهل حق و پیروانش بد گویی می کند از نزد او برخیز و با او هم نشین مباش.

292) - از شَعیب عقرقوفی روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش: «خداوند و همانا بر شما در کتاب آیاتی نازل شده - تا جایی که فرمود: - به درستی که شما هم مانند آن ها خواهید بود»، سؤال کردم؟

فرمود: مقصود از این گفتار این است که هر گاه شنیدید که مردی حق را انکار می کند و آن را دروغ می پندارد و درباره امامان بد گویی می نماید، از نزد او برخیز و هم نشین با او مشو حال هر کسی که می خواهد باشد.

293) - از ابو عمرو زُبیری روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا خداوند تبارک و تعالی ایمان را بر (تمامی) اعضا و جوارح بنی آدم واجب نموده و آن را بین همه اعضا تقسیم و دسته بندی کرده، بنا بر این از اعضای بدن انسان عضوی نیست، مگر آن که دارای یک نوع ایمانی است و دیگری به نوعی دیگر آن را دارا می باشد. پس بعضی از آن اعضا، دو گوش است که به وسیله آن ها می شنود، بر هر دوی آن ها واجب نموده است که خود را از آن چه خدا شنیدنش را حرام گردانیده خود را از شنیدنش دور و بر کنار دارد و نیز از آن چه خدا بر او حلال ندانسته و نهی کرده رو گرداند و از توجه بدان چه که خداوند متعال را به خشم آرد دوری کند و خود را به آن آلوده نگرداند که خداوند در این باره فرموده است و به تحقیق (خداوند) بر شما از کتاب (قرآن) آیاتی را نازل نمود - تا جایی که فرموده: - تا در گفتگویی دیگر وارد شوند»، سپس خدوند حالت فراموشی و غفلت را از آن حکم، جدا کرده و فرموده است: «و اگر چنان چه شیطان تو را به فراموشی کشید، پس بعد از یاد آوری مبادا با ستمکاران هم نشین شوی».

ص: 465

وَ قَالَ: ﴿ فَبَشِّرْ عِبادِ * اَلَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ اَلْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ ﴾ -إِلَی قَوْلِهِ:- ﴿ أُولُوا اَلْأَلْبابِ ﴾ (1) وَ قَالَ: ﴿ قَدْ أَفْلَحَ اَلْمُؤْمِنُونَ * اَلَّذِینَ هُمْ فِی صَلاتِهِمْ خَشِعُونَ * وَ اَلَّذِینَ هُمْ عَنِ اَللَّغْوِ مُعْرِضُونَ ﴾ (2) .

وَ قَالَ: ﴿ وَ إِذا سَمِعُوا اَللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ ﴾ (3) وَ قَالَ: ﴿ وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِراماً ﴾ (4) فَهَذَا مَا فَرَضَ اَللَّهُ عَلَی اَلسَّمْعِ مِنَ اَلْإِیمَانِ وَ لاَ یُصْغِیَ إِلَی مَا لاَ یَحِلُّ وَ هُوَ عَمَلُهُ وَ هُوَ مِنَ اَلْإِیمَانِ. (5)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ إِنَّ الْمُنَفِقِينَ يُخَدِعُونَ اللَّهَ وَ هُوَ خَدِعُهُمْ وَ إِذَا قَامُواْ إِلَى الصَّلَوٰةِ قَامُواْ كُسَالَى يُرَاءُونَ النَّاسَ وَ لَا يَذْكُرُونَ اللّهَ إِلَّا قَلِيلاً ﴾ ﴿ 142 ﴾

1140 / [294] - عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ لاَ تَقُمْ إِلَی اَلصَّلاَهِ مُتَکَاسِلاً وَ لاَ مُتَنَاعِساً وَ لاَ مُتَثَاقِلاً، فَإِنَّهَا مِنْ خَلَلِ اَلنِّفَاقِ. ﴾

قَالَ اَللَّهُ لِلْمُنَافِقِینَ: ﴿ وَ إِذا قامُوا إِلَی اَلصَّلاهِ قامُوا کُسالی یُراؤُنَ اَلنّاسَ وَ لا یَذْکُرُونَ اَللّهَ إِلاّ قَلِیلاً. ﴾ (6)

ص: 466


1- سورۀ الزمر : 18/39.
2- سورة المؤمنون : 1/23 - 3.
3- سورة القصص : 55/28 .
4- سورة الفرقان : 72/25.
5- عنه بحار الأنوار: 97/100 ح 3، و البرهان في تفسير القرآن : 344/2 ح 7. الكافي : 33/22 ح 1 في حديث طويل، عنه وسائل الشيعة : 164/15 ح 20218، و البحار : 23/69 ح 6 ، و دعائم الإسلام : 4/1 نحو الكافي، عنه مستدرك الوسائل : 149/11 ح 12661.
6- عنه البرهان في تفسير القرآن : 347/2 ح 7 . الكافي : 299/3 ح 1 في حديث طويل، و نحوه من لا يحضره الفقيه : 302/1 ح 916 مرسلاً، عنهما وسائل الشيعة : 463/5 ح 7081، علل الشرائع : 358/2 ح 1 (باب - 74 في علة الإقبال على الصلاة)، عنه البحار : 201/84 ح 2 .

و فرمود: «بشارت بده کسانی را که (از هر کسی) سخنانی را می شنوند (و می خوانند) و بهترین آن ها را بر می گزینند، آنان همان افرادی هستند که خداوند هدایت شان نموده و آنان همان صاحبان اندیشه و درایت هستند».

و فرمود: «حقیقتاً مؤمنین رستگار گشته اند * آن مؤمنینی که در نماز خود خاشع باشند * و آن دسته از مؤمنینی که از لغویات (آن چه انسان را از یاد خداوند و یا برزخ و قیامت باز می دارد) دوری و اجتناب کنند».

و فرمود: «و هنگامی که سخن لغو را (همچون موسیقی که مبتکر آن ابلیس بوده) (1) بشنوند دوری و اجتناب نمایند».

و فرمود: «و موقعی که به (سخنان و برنامه های) لغو و بیهوده برخورد کنند و مواجه گردند، از آن ها با حالت بزرگوارانه می گذرند» (و اعتنایی نمی کنند).

این ها مواردی از مراحل ایمان بود که بر گوش ها واجب نموده، که نباید به چیزی که حلال و مباح نیست توجّه شود و نباید مورد استفاده قرار گیرد و این نوعی از اعمال گوش می باشد که همان ایمان و اعتقاد خواهد بود.

فرمایش خداوند متعال: منافقان می خواهند با خدا به نیرنگ و فریب برخورد کنند در حالی که خداوند آن ها را فریب می دهد و هنگامی که به نماز بر می خیزند، با کسالت و بی حالی بر می خیزند و در برابر مردم ریا می کنند و خدا را جز اندکی (آن هم به قید ریا) یاد نمی نمایند! (142)

294) - از زراره روایت کرده است، که گفت: امام باقر علیه السلام فرمود: با حال کسالت و چُرت و بی میلی و سنگینی به نماز بر مخیز که این ها از شیوه نفاق است؛ (خداوند) در توصیف منافقین فرموده است: «و موقعی که به نماز برخیزند با کسالت بر می خیزند، در برابر مردم تظاهر و خود نمایی می کنند و کم تر به یاد خدا هستند».

ص: 467


1- در این باره به کتاب های مربوط، همانند: تحف العقول: ص 120 و النور المبين في قصص الأنبياء علیهم السلام 58 - و ترجمه آن داستان پیامبران از آدم تا خاتم علیهم السلام : ص 121 و یا دیگر کتاب های مربوط مراجعه فرمایید. مترجم.

1141 / [295] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْفُضَیْلِ ، عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ:

﴿ کَتَبْتُ إِلَیْهِ أَسْأَلُهُ عَنْ مَسْأَلَهٍ فَکَتَبَ إِلَیَّ: إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ إِنَّ اَلْمُنافِقِینَ یُخَدِعُونَ اَللّهَ وَ هُوَ خَدِعُهُمْ وَ إِذَا قَامُواْ إِلَى الصَّلَوٰةِ ﴾ - إِلَی قَوْلِهِ:- ﴿ إِلاّ قَلِیلاً. ﴾ (1) لَیْسُوا مِنْ عِتْرَهٍ، وَ لَیْسُوا مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ، وَ لَیْسُوا مِنَ اَلْمُسْلِمِینَ، یُظْهِرُونَ اَلْإِیمَانَ وَ یُسِرُّونَ اَلْکُفْرَ وَ اَلتَّکْذِیبَ، لَعَنَهُمُ اَللَّهُ. ﴾ (2)

1142 / [296] - عَنْ مَسْعَدَهَ بْنِ زِیَادٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ : ﴿ أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ سُئِلَ فِیمَا اَلنَّجَاهُ غَداً ﴾ ؟

فَقَالَ: ﴿ اَلنَّجَاهُ فِی أَنْ لاَ تُخَادِعُوا اَللَّهَ فَیَخْدَعَکُمْ فَإِنَّهُ مَنْ یُخَادِعِ اَللَّهَ یَخْدَعْهُ وَ یَخْلَعْ مِنْهُ اَلْإِیمَانَ وَ نَفْسَهُ یَخْدَعُ لَوْ یَشْعُرُ قِیلَ لَهُ فَکَیْفَ یُخَادِعُ اَللَّهَ ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ یَعْمَلُ بِمَا أَمَرَهُ اَللَّهُ ثُمَّ یُرِیدُ بِهِ غَیْرَهُ فَاتَّقُوا اَللَّهَ فِی اَلرِّیَاءِ فَإِنَّهُ اَلشِّرْکُ بِاللَّهِ إِنَّ اَلْمُرَائِیَ یُدْعَی یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ بِأَرْبَعَهِ أَسْمَاءٍ یَا کَافِرُ یَا فَاجِرُ یَا غَادِرُ یَا خَاسِرُ حَبِطَ عَمَلُکَ وَ بَطَلَ أَجْرُکَ فَلاَ خَلاَصَ لَکَ اَلْیَوْمَ فَالْتَمِسْ أَجْرَکَ مِمَّنْ کُنْتَ تَعْمَلُ لَهُ. ﴾ (3)

ص: 468


1- في المصدر: ﴿ سَبِيلاً ﴾ ، و هو غير صحيح .
2- عنه بحار الأنوار: 175/72 ح 1، و البرهان في تفسير القرآن : 347/2 ح 8. الزهد ( تحقيق المترجم) : 142 / ح 176 ( باب - 11 في الرياء و النفاق و العجب) فيه : ليسوا من عترة رسول اللّه علیهم السلام، الكافي : 395/2 ح 2.
3- عنه مجمع البيان : 198/3 ، و بحار الأنوار: 295/72 ذيل ح 19 أشار إليه، و 227/84، و البرهان في تفسير القرآن : 347/2 ح 9 ، و مستدرك الوسائل : 104/1 ح 101 بتفاوت يسير. الأمالي للصدوق : 581 ح 2 (المجلس - 85) عنه البحار : 295/72 ح 19، ثواب الأعمال (عقاب الأعمال) : (255 عقاب المرائي)، عنه وسائل الشيعة : 69/1 ح 153 ، معاني الأخبار : 340 ح 1، روضة الواعظين : 361/2 (مجلس في ذكر فضائل الحجّ) بتفاوت يسير فى الجميع.

295) - از محمّد بن فُضیل روایت کرده است، که گفت:

نامه ای به امام رضا علیه السلام نوشتم و در آن مسأله ای را سؤال کردم؟

حضرت در جواب نوشت: همانا خداوند می فرمود: «همانا منافقین با خداوند خُدعه و نیرنگ می کنند و خداوند آن ها را غافلگیر و خدعه می کند -تا آن جا که فرموده: - مگر افراد اندکی» منظور این است که نه در ردیف عترت هستند و نه در ردیف مؤمنان و نه در ردیف مسلمانان، خداوند آنان را لعنت نموده (و در اثر کردار و رفتار شان، از رحمت خود محروم شان کرده است).

296) - از مسعدة بن زیاد روایت کرده است، که گفت:

امام صادق، علیه السلام به نقل از پدر بزرگوارش علیهم السلام فرمود: از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم پرسیدند: فردای قیامت رستگاری در چیست؟

فرمود: رستگاری، در این است که با خدا از سر فریب و نیرنگ وارد نشوید و گرنه (او نیز) شما را می فریبد زیرا کسی که با خداوند نیرنگ کند، خدا نیز با خُدعه و نیرنگ با او رفتار خواهد کرد و ایمان او را از او می گیرد و اگر درست بیندیشد خواهد دید که در حقیقت، با خود نیرنگ نموده است.

از آن حضرت سؤال کردند: چگونه می توان با خدا حیله و نیرنگ انجام داد؟! فرمود: به آن چه که خداوند فرمان داده است عمل می کند، ولی نه برای خدا بلکه برای (خود نمایی به) دیگری! پس در مورد ریا و خود نمایی از خداوند بترسید؛ زیرا ریا یک نوع شرک ورزیدن به خدای عزّ و جلّ است.

به راستی شخص ریا کار را در روز قیامت به چهار اسم صدا می زنند: ای کافر! ای فاجر! ای حیله گر! ای زیان کار! عمل (نیکوی) تو تباه گشته است و پاداش تو (نیز) از بین رفته و بهره ای از آن برای تو نمانده است، پاداش عمل خود را از کسی طلب کن که آن کار را برای (خشنودی) او انجام داده ای.

ص: 469

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ لا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَن ظُلِمَ وَ كَانَ اللّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا ﴾ ﴿ 148 ﴾

1143 / [297] - عَنِ اَلْفَضْلِ بْنِ أَبِی قُرَّهَ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ لا یُحِبُّ اَللّهُ اَلْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ اَلْقَوْلِ إِلاّ مَنْ ظُلِمَ ﴾ قَالَ: ﴿ مَنْ أَضَافَ قَوْماً فَأَسَاءَ ضِیَافَتَهُمْ فَهُوَ مِمَّنْ ظَلَمَ، فَلاَ جُنَاحَ عَلَیْهِمْ فِیمَا قَالُوا فِیهِ. ﴾ (1)

1144 / [298]- أَبُو اَلْجَارُودِ ، عَنْهُ ، قَالَ: ﴿ اَلْجَهْرُ بِالسُّوءِ مِنَ اَلْقَوْلِ أَنْ یُذْکَرَ اَلرَّجُلُ بِمَا فِیهِ. ﴾ (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ فَبِمَا نَقْضِهِم مِّیثقَهُمْ وَ کُفْرِهِم بِئَایتِ اللَّهِ وَ قَتْلِهِمُ الْأَنبِیَآءَ بِغَیْرِ حَقٍّ وَ قَوْلِهِمْ قُلُوبُنَا غُلْفٌ بَلْ طَبَعَ اللَّهُ عَلَیْهَا بِکُفْرِهِمْ فَلَا یُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِیلًا ﴾ ﴿ 155 ﴾

1145 / [299]- عَنْ أَبِی اَلْعَبَّاسِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿ قَالَ: إِنْ تَقْرَأْ هَذِهِ اَلْآیَهَ ﴿ قالُوا قُلُوبُنا غُلْفٌ ﴾ (3) یَکْتُبُهَا إِلَی أَدْبَارِهَا. ﴾ (4)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ إِن مَنْ أَهْلِ الْكِتَب إِلَّا لَيُؤْمِنُ بهِ، قَبْلَ مَوْتِهِ وَ يَوْمَ الْقِيمَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا ﴾ ﴿ 159 ﴾

ص: 470


1- عنه بحار الأنور 258/75 ح 50، و وسائل الشيعة : 289/12 ح 16329، و البرهان فيتفسير القرآن : 348/2 ح 1.
2- عنه البرهان في تفسير القرآن: 348/2 ح 2. وسائل شیعة - 290/12 ح 16330 عن الفضل بن الحسن، بتفاوت.
3- سورۀ البقرة : 87/2.
4- عنه البرهان في تفسير القرآن : 350/2 ح 3.

فرمایش خداوند متعال: خداوند دوست ندارد کسی با سخنان خود، بدی ها (ی دیگران) را آشکار کند، مگر نسبت به آن کسی که مورد ستم قرار گرفته است، خداوند شنوا و داناست. (148)

297)- از فضل بن ابی قَرّه روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند: «خداوند دوست ندارد کسی با سخنان خود بدی ها (ی دیگران) را آشکار کند مگر از کسی که ستم شده» فرمود: کسی که گروهی را به مهمانی دعوت کند و میهمانی و پذیرایی بدی با آنان انجام دهد جزو کسانی می باشد که ستم کرده، پس (در این رابطه) درباره اش هر چه بگویند مانعی ندارد.

298)- و از ابو الجارود روایت کرده است، که گفت:

آن حضرت فرمود: جهر به سو و زشتی، به این گونه است که شخصی دربارۀ دیگری چیزی را بگوید که در او باشد.

فرمایش خداوند متعال: پس به خاطر شکستن عهد و پیمان و انکار آیات خداوند و کشتن پیامبران به ناحق و نیز به خاطر این که (از روی استهزا) می گفتند: بر دل های ما، پرده افکنده (و سخنان پیامبر را درک نمی کنیم!) در حالی که خداوند به سبب کفر شان بر دل آن ها نهر زده بود پس عدۀ کمی ایمان نمی آورند (155)

299) - از ابو العباس روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: چنان چه این آیه (شریفه): « گفتند: بر دل های ما حجابی است» (که حقایق را درک نمی کنیم) را بحوالی (و معتقد باشی) در ردیف پیشینیان ثبت خواهی شد.

فرمایش خداوند متعال: و هیچ فردی از اهل کتاب نیست مگر این که (لحظه ای) پیش از فرا رسیدن مرگش به او (یعنی حضرت مسیح علیه السلام) ایمان می آورد و روز قیامت، او بر آن ها گواه خواهد بود. (159)

ص: 471

1146 / [300] - عَنِ اَلْحَارِثِ بْنِ اَلْمُغِیرَهِ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ اَلْکِتابِ إِلاّ لَیُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ یَوْمَ اَلْقِیامَهِ یَکُونُ عَلَیْهِمْ شَهِیداً ﴾ قَالَ: هُوَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ. (1)

1147 / [301] - عَنِ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ مُحَمَّدٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ اَلْکِتابِ إِلاّ لَیُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ » ؟

فَقَالَ: ﴿ هَذِهِ نَزَلَتْ فِینَا خَاصَّهً، إِنَّهُ لَیْسَ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِ فَاطِمَهَ عَلَیْها اَلسَّلاَمُ یَمُوتُ وَ لاَ یَخْرُجُ مِنَ اَلدُّنْیَا حَتَّی یُقِرَّ لِلْإِمَامِ بِإِمَامَتِهِ کَمَا أَقَرَّ وُلْدُ یَعْقُوبَ لِیُوسُفَ عَلَیْهِما اَلسَّلاَمُ حِینَ قَالُوا: ﴿ تَاللّهِ لَقَدْ آثَرَکَ اَللّهُ عَلَیْنا ﴾ . ﴾ (2) . (3)

1148 / [302] - عَنِ اِبْنِ سِنَانٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ فِی عِیسَی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: ﴿ وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ اَلْکِتابِ إِلاّ لَیُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ یَوْمَ اَلْقِیامَهِ یَکُونُ عَلَیْهِمْ شَهِیداً ﴾ فَقَالَ: ﴿ إِیمَانُ أَهْلِ اَلْکِتَابِ ، إِنَّمَا هُوَ بِمُحَمَّدٍ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ. ﴾ (4)

1149 / [303] - عَنِ اَلْمَشْرِقِیِّ عَنْ غَیْرِ وَاحِدٍ : فِی قَوْلِهِ تَعَالَى: ﴿ وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ اَلْکِتابِ إِلاّ لَیُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ یَعْنِی بِذَلِکَ مُحَمَّدٌ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِنَّهُ لاَ یَمُوتُ یَهُودِیٌّ وَ لاَ نَصْرَانِیٌّ أَحَدٌ [أَبَداً] حَتَّی یَعْرِفَ أَنَّهُ رَسُولُ اَللَّهِ وَ أَنَّهُ قَدْ کَانَ بِهِ کَافِراً. (5)

ص: 472


1- عنه بحار الأنوار: 188/12 ح 27 ، 194/9 ح 42 و البرهان في تفسير القرآن : 351/2 ح 3.
2- سورۀ يوسف : 91/12.
3- عنه بحار الأنوار: 195/9 ح 43 ، و البرهان في تفسير القرآن : 351/2 ح 4.
4- عنه بحار الأنوار : 188/6 ح 27 و 195/9 ح 44، و البرهان في تفسير القرآن : 351/2 ح 5 .
5- عنه بحار الأنوار: 188/6 ح 29 ، و البرهان في تفسير القرآن : 351/2 ح 6.

300) - از حارث بن مُغَیره روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند: «و به درستی که هیچ یک از اهل کتاب نیستند مگر آن که قبل از مرگش به او (عیسی مسیح علیه السلام) ایمان می آورند و روز قیامت او بر (اعمال و کردار) ایشان گواه خواهد بود، فرمود: (منظور از ﴿ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا ﴾ )، رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم می باشد.

301) - از مُفضّل بن عمر روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و به درستی که هیچ یک از اهل کتاب نیستند مگر آن که قبل از مرگش به او (عیسی علیه السلام) ایمان می آورند»، سؤال کردم؟

فرمود: این آیه فقط پیرامون ما (اهل بیت رسالت) نازل شده است، شخصی از فرزندان فاطمه علیها السام نمی میرد و از دنیا نمی رود مگر آن که اعتراف و اقرار به امامت (امام واجب الاطاعه) خود می کند، هم چنان که فرزندان یعقوب به (نبوّت) یوسف اقرار کردند، در آن موقعی که اظهار داشتند: «به خداوند سوگند! که خدا تو را بر ما برتری بخشیده است».

302) - از ابن سنان روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام پیرامون فرمایش خداوند دربارۀ عيسى علیه السلام: «و برخی اهل کتاب نیستند مگر آن که به او پیش از مردش ایمان می آورند و روز قیامت او بر آنان گواهی می دهد»، فرمود: ایمان اهل کتاب، همان ایمان به حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم می باشد.

303) - از مشرقی روایت کرده است، که گفت:

از بسیاری وارد شده است که منظور از فرمایش خداوند: «و برخی از اهل کتاب نیستند مگر آن که به او پیش از مردنش ایمان می آورند»، ایمان به حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم می باشد، به درستی که هرگز شخصی از یهود و نصارا نمی میرد مگر آن که بشناسد و معتقد شود که او رسول خدا است، با این که پیش از آن نسبت به او کافر بوده است.

ص: 473

1150 / [304] - عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی قَوْلِهِ: ﴿ وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ اَلْکِتابِ إِلاّ لَیُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ يَوْمَ الْقِيمَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا. ﴾

قَالَ: ﴿ لَیْسَ مِنْ أَحَدٍ مِنْ جَمِیعِ اَلْأَدْیَانِ یَمُوتُ إلاّ رَأَی رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ وَ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ حَقّاً مِنَ اَلْأَوَّلِینَ وَ اَلْآخِرِینَ. ﴾ (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ فَبِظُلْمٍ مِّنَ الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ طَيِّبَةٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَ بِصَدِهِمْ عَن سَبِيلِ اللَّهِ كَثِيرًا ﴾ ﴿ 160 ﴾

1151 / [305] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ أَبِی یَعْفُورٍ ، قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿ مَنْ زَرَعَ حِنْطَهً فِی أَرْضٍ فَلَمْ یَزْکُ زَرْعُهُ، أَوْ خَرَجَ زَرْعُهُ کَثِیرَ اَلشَّعِیرِ، فَبِظُلْمٍ عَمِلَهُ فِی مِلْکِ رَقَبَهِ اَلْأَرْضِ، أَوْ بِظُلْمٍ لِمُزَارِعِیهِ وَ أَکَرَتِهِ، لِأَنَّ اَللَّهَ تَعَالَى یَقُولُ: ﴿ فَبِظُلْمٍ مِنَ اَلَّذِینَ هادُوا حَرَّمْنا عَلَیْهِمْ طَیِّباتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ ﴾ ، یَعْنِی لُحُومَ اَلْإِبِلِ وَ اَلْبَقَرِ وَ اَلْغَنَمِ. ﴾

وَ قَالَ: ﴿ إِنَّ إِسْرَائِیلَ کَانَ إِذَا أَکَلَ مِنْ لَحْمِ اَلْإِبِلِ هَیَّجَ عَلَیْهِ وَجَعَ اَلْخَاصِرَهِ، فَحَرَّمَ عَلَی نَفْسِهِ لَحْمَ اَلْإِبِلِ، وَ ذَلِکَ قَبْلَ أَنْ تُنَزَّلَ التَّوْراةَ ، فَلَمَّا نَزَلَتِ التَّوْراةَ لَمْ یُحَرِّمْهُ وَ لَمْ یَأْکُلْهُ. ﴾ (2)

ص: 474


1- عنه بحار الأنوار: 188/6 ح 30 ، و البرهان في تفسير القرآن : 352/2 ح 7.
2- عنه بحار الأنوار: 179/65 ح 19 ، و 66/103 ح ،15، و البرهان في تفسير القرآن : 353/2 ح 3، و مستدرك الوسائل : 95/17 ح 20843 إلى آخر الآية . تفسير القمّي : 158/1 ، عنه البحار : 195/9 ح 46 ، و 325/13 ح 1 ، و 309/75 ح 5 ، قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 301 ( الفصل التاسع في مناجاة موسى علیه السلام ) قطعة منه ، الكافي : 306/5 ح ،9 عنه وسائل الشيعة : 63/19 ح 24161 ، و البرهان : 352/2 ح 2 .

304) - از جابر روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند «و برخی از اهل کتاب نیستند مگر آن که به او پیش از مردنش ایمان می آورند و روز قیامت او بر آنان گواهی می دهد» فرمود: هیچ یک از (پیروان) ادیان گذشته - از اولین تا آخرین آن ها - نمی میرند مگر آن که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم و امیر المؤمنین علیه السلام را به طور حقیقت، ببینند و بشناسند.

فرمایش خداوند متعال: پس به سبب ظلمی که از یهود صادر شد و (نیز) به خاطر جلوگیری بسیاری از آن ها، از (تداوم) راه خدا، بخشی از چیز های پاکیزه را که بر آن ها حلال بود حرام کردیم. (160)

305)- از عبد اللّه بن ابي يعفور روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: هر کس در زمین و کشت زار خود گندم بکارد ولی زمین و کشت خود را اصلاح و رسیدگی نکند تا آن که زراعتش پُر از جو در آید، له واسطه ستمی است که درباره تصاحب زمین کرده یا ستمی خواهد بود که به کشاورزان و یا کارگران خود نموده است؛ زیرا خداوند متعال می فرماید: «پس به سبب ستم کسانی است که یهودی گشتند ما بر آنان حرام گرداندیم پاکیزه هایی را که بر آن ها حلال بود» که منظور گوشت شتر و گاو و گوسفند می باشد.

و افزود: اسرائیل ( یعقوب ) موقعی که گوشت شتر می خورد مبتلا به درد پهلو می شد، پس بعد گوشت شتر را بر خود حرام نمود؛ این مطلب قبل از نرول تورات بود، ولی وقتی تورات نازل شد آن را حرام ننمود و نخورد.

ص: 475

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَ النَّبِيِّينَ مِن بَعْدِهِ، وَ أَوْحَيْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَ إِسْمَعِيلَ وَ إِسْحَقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْبَاطِ وَ عِيسَى وَ أَيُّوبَ وَ يُونُسَ وَ هَرُونَ وَ سُلَيْمَنَ وَ اليْنَا دَاوُدَ زَبُوراً ﴿ 163 ﴾ وَ رُسُلاً قَدْ قَصَصْنَهُمْ عَلَيْكَ مِن قَبْلُ وَ رُسُلاً لَّمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَيْكَ وَ كَلَّمَ اللّهُ مُوسَى تَكلِيمًا ﴾ ﴿ 164 ﴾

1152 / [306] - عَنْ زُرَارَةَ وَ حُمْرَانَ عَنْ اَبِی جَعْفَرٍ وَ اَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام [قَالَ:]

قَالَ اللَّهِ تَعَالَى: ﴿ اِنِّی اَوْحَیْتُ اِلَیْکَ کَمَا اَوْحَیْتُ اِلَى نُوحٍ وَ النَّبِیِّینَ مِنْ بَعْدِهِ» فَجُمِعَ لَهُ کُلُّ وَحْیٍ. ﴾ (1)

1153 / [307] - عَنِ اَلثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ کَانَ مَا بَیْنَ آدَمَ وَ بَیْنَ نُوحٍ (عَلَیْهِما السَّلاَمُ) مِنَ اَلْأَنْبِیَاءِ مُسْتَخْفِینَ وَ مُسْتَعْلِنِینَ، وَ لِذَلِکَ خَفِیَ ذِکْرُهُمْ فِی اَلْقُرْآنِ ، فَلَمْ یُسَمَّوْا کَمَا سُمِّیَ مَنِ اِسْتَعْلَنَ مِنَ اَلْأَنْبِیَاءِ، وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿ وَ رُسُلاً لَمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَیْکَ ﴾ یَعْنِی اِسْمَ اَلْمُسْتَخْفِینَ کَمَا سَمَّیْتُ اَلْمُسْتَعْلِنِینَ مِنَ اَلْأَنْبِیَاءِ. ﴾ (2)

ص: 476


1- عنه بحار الأنور 325/16 ح 18،و البرهان في تفسير القرآن: 354/2 ح 2.
2- عنه بحار الأنوار : 38/11 ح 36. و البرهان في تفسير القرآن: 354/2 ح 4. الكافي: 115/8 ضمن ح 92 الکمال الدين: 215/1 ضمن ح 22، عنه البحار: 45/11 ضمن ح 49.

فرمایش خداوند متعال: به درستی که ما بر تو وحی فرستادیم همان گونه که بر نوح و دیگر پیامبران بعد از او وحی می فرستادیم و (نیز) بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط (بنی اسرائیل) و عیسی و انوب و یونس و هارون و سلیمان وحی می نمودیم و به داود زبور دادیم (163) و (دیگر) پیامبرانی که سرگذشت آن ها را پیش از این برای تو بازگو کرده ایم و پیامبرانی که سرگذشت آن ها را بیان نکرده ایم و خداوند با موسی به نوعی سخن گفت. (194)

306)- از زراره و حمران روایت کرده است، که گفت:

امام باقر و امام صادق علیه السلام فرموده اند: (معنای آیه چنین است:) همانا بر تو وحی فرستادم، آن چه را که بر نوح و دیگر پیامبران بعد از تو فرستاده ام. پس خداوند مجموعه وحی ها را برای او (رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم) فرستاده است.

307) - از ثمالی روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: بین آدم و نوح پیامبرانی بودند که مخفیانه و آشکارا (تبلیغ رسالت) می کردند، اسامی بسیاری از آنان در قرآن نیامده و نام شان مطرح نشده است، هم چنان که دیگر پیامبران نام برده شده و مورد بحث قرار گرفته اند؛ دلیل آن، فرمایش خدای عزّوجلّ است: «و پیامبرانی که داستان های ایشان را برای تو نگفته ایم و خدا با موسی (علیه السلام) به نوعی سخن گفت» یعنی، آن هایی که مخفیانه تبلیغ می کرده اند، نام آنان را مطرح نکرده ایم، همچنان که دیگر پیامبران علیهم السلام را نام برده ایم.

ص: 477

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ لَّكِنِ اللّهُ يَشْهَدُ بِمَا أَنزَلَ إِلَيْكَ أَنزَلَهُ بِعِلْمِهِ وَ الْمَلائِكَةُ يَشْهَدُونَ وَ كَفَى بِاللّهِ شَهِيدًا ﴿ 166 ﴾ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَن سَبيل اللّه قَدْ ضَلُّوا ضَلَلا بَعِيدًا ﴿ 167 ﴾ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ ظَلَمُوا لَمْ يَكُن اللّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَ لَا لِيَهْدِيَهُمْ طَرِيقًا ﴿ 168 ﴾ إِلَّا طَريقَ جَهَنَّمَ خَلِدِينَ فِيهَا أَبَدًا وَ كَانَ ذلِك عَلَى اللّهِ يسيرًا ﴿ 169 ﴾ يَأَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الرَّسُولُ بِالْحَقِّ مِن رَّبِّكُمْ فَئَامِنُوا خَيْرًا لَّكُمْ وَ إِن تَكْفُرُواْ فَإِنَّ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَوتِ وَ الْأَرْضِ وَ كَانَ اللّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا ﴾ ﴿ 170 ﴾

1154 / [308] - عَنْ أَبِی حَمْزَهَ اَلثُّمَالِیِّ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿ لکِنِ اَللّهُ یَشْهَدُ بِما أَنْزَلَ إِلَیْکَ فِی عَلِیٍّ أَنْزَلَهُ بِعِلْمِهِ وَ اَلْمَلائِکَهُ یَشْهَدُونَ وَ کَفی بِاللّهِ شَهِیداً. ﴾

قَالَ: وَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ نَزَلَ جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ بِهَذِهِ اَلْآیَهِ هَکَذَا: ﴿ إِنَّ اَلَّذِینَ کَفَرُوا وَ ظَلَمُوا آلَ مُحَمَّدٍ حَقَّهُمْ لَمْ یَکُنِ اَللَّهُ لِیَغْفِرَ لَهُمْ وَ لاَ لِیَهْدِیَهُمْ طَرِیقاً ﴾ - إِلَی قَوْلِهِ:- ﴿ یَسِیراً ﴾ ثُمَّ قَالَ: ﴿ یا أَیُّهَا اَلنّاسُ قَدْ جاءَکُمُ اَلرَّسُولُ بِالْحَقِّ مِنْ رَبِّکُمْ فِی وَلاَیَهِ عَلِیٍّ - فَئَامِنُوا خَیْراً لَکُمْ وَ إِنْ تَکْفُرُوا بِوَلاَیَتِهِ فَإِنَّ لِلّهِ ما فِی اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضِ وَ کانَ اَللّهُ عَلِیماً حَکِیماً ﴾ . (1)

ص: 478


1- عنه بحار الأنوار: 188/24 ح 5 قطعة منه ، و 99/36 ح 39، و البرهان 356/2 ح 2. تفسیر القمّي: 159/1 بتفاوت يسير، عنه البحار : 93/36 ح 20، الكافي، 424/1 ح 59، عنه البحار: 24 /224 ح 15، تأويل الأيات الظاهرة : 149 (سورۀ انساء)، المناقب لأبن شهر آشوب: 106/3.

فرمایش خداوند متعال: ولی خداوند گواهی می دهد که آن چه بر تو نازل کرده از روش علم (و حکمت) خود نازل کرده است و فرشتگان (نیز) گواهی می دهند، هر چند گواهی خدا کافی است (166) همانا کسانی که کافر شدید و (مردم را) از راه خدا باز داشتند، در گمراهی دوری گرفتار شده اند (162) همانا کسانی که کافر شدند و (به خود و دیگران) ستم کردند، هرگز خداوند آن ها را نخواهد بخشید و آنان را به هیچ راهی هدایت نخواهد کرد ( 168) مگر به راه دوزخ! که جاودانه در آن خواهند ماند و این کار برای خدا آسان است (169) ای مردم! همان پیامبر (ی که انتظارش را می کشیدید) ديد حق از جانب پروردگار تان آورد، پس به او ایمان بیاورید که برای شما بهتر است و اگر کافر شوید، (به خدا زیانی نمی رسد) آن چه در آسمان ها و زمین است برای خدا می باشد و خداوند، دانا و حكيم است. (170)

308) - از ابو حمزه شمالی روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که این آیه را چنین قرائت می نمود: «و لیکن خداوند گواهی می دهد» بر آن چه که درباره علی (علیه السلام) بر تو نازل نموده «آن را با علم خود نازل کرده و فرشتگان هم گواهی می دهند، گر چه گواهی خدا کافی است.»

(ابو حمزه ثمالی) گفت: و از آن حضرت می شنیدم که می فرمود: جبرئیل این آیه را چنین نازل نموده: «همان کسانی که کفر ورزیدند و ستم کردند - بر حق آل محمّد علیهم السلام- خداوند آن ها را نمی آمرزد و به هیچ راهی (نجات بخش) هم هدایت شان نمی کند» تا پایان (آیۀ بعدی) «اندک».

سپس فرموده است: «ای مردم! همان رسولی که بر حق است برای شما از طرف پروردگار تان آمده - درباره ولایت علی (علیه السلام) پس ایمان آورید که برای شما بهتر خواهد بود و اگر هم - به ولایت او - کافر شوید، پس آن چه در آسمان ها و زمین می باشد برای خداوند است و خداوند (به هر چیزی) دانا و حکیم است».

ص: 479

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ يَأَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُم بُرْهَنٌ مِن رَّبِّكُمْ وَ أَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُبِينًا ﴿ 174 ﴾ فَأَمَّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ بِاللَّهِ وَ اعْتَصَمُوا فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِّنْهُ وَ فَضْلٍ وَ يَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا ﴿ 175 ﴾ يَسْتَفْتُونَكَ قُل اللّهُ يُفْتِيكُمْ فِي الْكَلالَةِ إن امْرُؤٌاً هَلَك لَيْسَ لَهُ، وَلَدٌ وَ لَهُ أُخْتٌ فَلَهَا نِصْفُ مَا تَرَكَ وَ هُوَ يرثُهَا إِن لَّمْ يَكُن لَّهَا وَلَدٌ فَإِن كَانَتَا اثْنَتَيْنِ فَلَهُمَا الثُّلُثانِ مِمَّا تَرَكَ وَ إِن كَانُوا إِخْوَةً رِجَالًا وَ نِسَاء فَلِلذَّكَر مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ يُبَيِّنْ اللّهُ لَكُمْ أَن تَضِلُّوا وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴾ ﴿ 176 ﴾

1155 / [309]- عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سُلَیْمَانَ ، قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ قَدْ جاءَکُمْ بُرْهانٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکُمْ نُوراً مُبِیناً ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ اَلْبُرْهَانُ مُحَمَّدٌ - عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلسَّلاَمُ-، وَ اَلنُّورُ عَلِیٌّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ. ﴾

قَالَ: قُلْتُ لَهُ: ﴿ صِراطاً مُسْتَقِیماً ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ اَلصِّرَاطُ اَلْمُسْتَقِیمُ عَلِیٌّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ. ﴾ (1)

ص: 480


1- عنه بحار الأنوار: 197/9 ح 47، و 363 ح 3 و البرهان في تفسير القرآن: 358/2 ح 1. شواهد تنزیل: 79/1 ح 93.

فرمایش خداوند متعال: ای مردم! برهان و دلیلی روشن از طرف پروردگار تان برای شما آمد و نور آشکاری را به سوی شما نازل کردیم (174) اما آن هایی که به خدا ایمان آوردند و به (آن کتاب آسمانی) چنگ زدند، بزودی (خداوند) همه آن ها را در رحمت و فضل خود وارد خواهد ساخت و در راه راستی، به سوی خودش هدایت می کند (175) (ای پیامبر!) از تو (در مورد ارث خواهران و برادران) سؤال می کنند، بگو: خداوند، حکم کلاله (یعنی خواهر و برادر) را برای شما بیان می کند: اگر مردی از دنیا برود و فرزند نداشته باشد، ولی برای او خواهری باشد. نصف اعوالی را که به جا گذاشته، از او (ارث) می برد و (اگر خواهری از دنیا برود و وارث او فقط یک برادر باشد،) او تمام مال را از آن خواهر به ارث می برد، در صورتی که (میّت، نوادگان و) فرزندی نداشته باشد و اگر دارای دو خواهر باشند، دو سوم اموال را می برند و اگر برادران و خواهران با هم باشند (اموال را بین خود تقسیم می کنند و به طور کلی) سهم هر مرد. دو برابر بهم زن است، خداوند (احکام و قوانین خود را) برای شما بیان می کند تا گمراه نشوید و خداوند به همه چیز داناست. (179)

309) - از عبد اللّه بن سلیمان روایت کرده است، که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: دربارۀ فرمایشی خداوند: «ای مردم! بی گمان برای شما برهانی از پروردگار تان آمد و به سوی شما نوری روشن گر را نازل نمودیم» - (چه می فرمایی)؟

فرمود: «برهان» حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلمو «نور» امام علی علیه السلام هستند.

به حضرت عرض کردم: دربارۀ «راهی مستقیم و راست»، (چه می فرمایی)؟

فرمود: «صراط مستقیم» (افکار، روش و سیره) امام علی علیه السلام می باشد.

ص: 481

1156 / [310] - عَنْ بُکَیْرِ بْنِ أَعْیَنَ قَالَ:

کُنْتُ عِنْدَ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَدَخَلَ عَلَیْهِ رَجُلٌ فَقَالَ مَا تَقُولُ فِی أُخْتَیْنِ وَ زَوْجٍ؟

قَالَ: ﴿ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ : لِلزَّوْجِ اَلنِّصْفُ وَ لِلْأُخْتَیْنِ مَا بَقِیَ. ﴾

قَالَ: فَقَالَ اَلرَّجُلُ: لَیْسَ هَکَذَا یَقُولُ اَلنَّاسُ.

قَالَ: ﴿ فَمَا یَقُولُونَ؟ ﴾

قَالَ: یَقُولُونَ: لِلْأُخْتَیْنِ اَلثُّلُثَانِ وَ لِلزَّوْجِ اَلنِّصْفُ وَ یَقْسِمُونَ عَلَی سَبْعَهٍ.

قَالَ: فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ وَ لِمَ قَالُوا ذَلِکَ؟! ﴾

قَالَ: لِأَنَّ اَللَّهَ سَمَّی لِلْأُخْتَیْنِ اَلثُّلُثَیْنِ وَ لِلزَّوْجِ اَلنِّصْفَ.

قَالَ: ﴿ فَمَا یَقُولُونَ لَوْ کَانَ مَکَانَ اَلْأُخْتَیْنِ أَخٌ؟ ﴾

قَالَ: یَقُولُونَ لِلزَّوْجِ اَلنِّصْفُ وَ مَا بَقِیَ فَلِلْأَخِ.

فَقَالَ لَهُ: ﴿ فَیُعْطُونَ مَنْ أَمَرَ اَللَّهُ لَهُ بِالْکُلِّ اَلنِّصْفَ، وَ مَنْ أَمَرَ اَللَّهُ بِالثُّلُثَیْنِ أَرْبَعَهً مِنْ سَبْعَهٍ ﴾ قَالَ: وَ أَیْنَ سَمَّی اَللَّهُ لَهُ ذَلِکَ؟

قَالَ: فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ اِقْرَأِ اَلْآیَهَ اَلَّتِی فِی آخِرِ اَلسُّورَهِ: ﴿ یَسْتَفْتُونَکَ قُلِ اَللّهُ یُفْتِیکُمْ فِی اَلْکَلالَهِ إِنِ اِمْرُؤٌ هَلَکَ لَیْسَ لَهُ وَلَدٌ وَ لَهُ أُخْتٌ فَلَها نِصْفُ ما تَرَکَ وَ هُوَ یَرِثُها إِنْ لَمْ یَکُنْ لَها وَلَدٌ ﴾ . ﴾

قَالَ: فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ إِنَّمَا کَانَ یَنْبَغِی لَهُمْ أَنْ یَجْعَلُوا لِهَذَا اَلْمَالِ لِلزَّوْجِ اَلنِّصْفَ ثُمَّ یَقْسِمُونَ عَلَی تِسْعَهٍ. ﴾

قَالَ: فَقَالَ اَلرَّجُلُ: هَکَذَا یَقُولُونَ.

قَالَ: فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ فَهَکَذَا یَقُولُونَ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَیَّ فَقَالَ: یَا بُکَیْرُ! نَظَرْتَ فِی اَلْفَرَائِضِ؟ ﴾

ص: 482

310) - از بکیر بن اعین روایت کرده است، که گفت:

در محضر امام باقر علیه السلام بودم که مردی وارد شد و گفت: دربارۀ کسی که (از دنیا رفته و) دارای دو خواهر و شوهر باشد چه می فرمائید؟

فرمود به شوهر نصف مال می رسد و (نصف) باقی مانده به خواهران می رسد.

آن مرد گفت: مردم (اهل سنّت) این چنین نمی گویند.

حضرت فرمود: آنان چه می گویند؟ گفت: می گویند برای دو خواهر دو سوم (اموال میّت) و نصف برای شوهر می باشد و اموال را بر هفت قسمت تقسیم می کنند.

راوی گوید: امام باقر علیه السلام فرمود: به چه دلیل چنین حرفی را می زند؟

گفت: به دلیل آن که خداوند برای دو خواهر دو سوم و برای شوهر نصف اموال را تعیین نموده است. فرمود: اگر به جای دو خواهر یک برادر باشد چه می گویند؟

گفت: می گویند: برای شوهر نصف و باقی مانده برای برادر می باشد.

فرمود: در این صورت کسی را که خداوند دستور داده: تمام (اموال) را به او دهند، نصف را داده اند و کسی را که خداوند دستور داده: دو سوم به او داده شود، چهار سهم از هفت سهم را به او داده اند.

آن مرد اظهار داشت: خداوند در کجا چنین حکمی را بیان نموده است؟

راوی گوید: امام باقر علیه السلام فرمود: آیه آخر سوره (نساء) را قرائت کن (که فرموده است: (ای محمّد!) از تو استفتا و پرسش می کنند، بگو: خداوند دربارۀ «کلاله» (یعنی میراث برادران و خواهران) برای شما فتوا می دهد که اگر مردی بمیرد و فرزندی نداشته باشد بلکه خواهری داشته باشد، پس نصف ارثیه به او می رسد و آن مرد نیز از خواهرش ارث می برد، اگر خواهر بدون فرزند باشد».

حضرت افزود: بهتر بود که نصف از این اموال را برای شوهر قرار می دادند، سپس (باقی مانده) را به نُه قسمت سهم بندی می کردند.

پس آن مرد گفت: آنان نیز چنین گویند.

ص: 483

قَالَ: قُلْتُ: وَ مَا أَصْنَعُ بِشَیْءٍ هُوَ عِنْدِی بَاطِلٌ.

قَالَ: فَقَالَ: ﴿ اُنْظُرْ فِیهَا فَإِنَّهُ إِذَا جَاءَتْ تِلْکَ کَانَ أَقْوَی لَکَ عَلَیْهَا. ﴾ (1)

1157 / [311] - عَنْ حَمْزَهَ بْنِ حُمْرَانَ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنِ اَلْکَلاَلَهِ؟

قَالَ: ﴿ مَا لَمْ یَکُنْ لَهُ وَالِدٌ وَ لاَ وَلَدٌ. ﴾ (2)

1158 / [312] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ إِذَا تَرَکَ اَلرَّجُلُ أُمَّهُ وَ أَبَاهُ وَ اِبْنَتُهُ أَوْ اِبْنَهُ فَإِذَا تَرَکَ هُوَ وَاحِداً مِنْ هَؤُلاَءِ اَلْأَرْبَعَهِ فَلَیْسَ هُوَ مِنَ اَلَّذِی عَنَی اَللَّهُ فِی قَوْلِهِ: ﴿ قُلِ اَللّهُ یُفْتِیکُمْ فِی اَلْکَلالَهِ ﴾ لَیْسَ یَرِثُ مَعَ اَلْأُمِّ وَ لاَ مَعَ اَلْأَبِ وَ لاَ مَعَ اَلاِبْنِ وَ لاَ مَعَ اَلاِبْنَهِ إِلاَّ زَوْجٌ أَوْ زَوْجَهٌ فَإِنَّ اَلزَّوْجَ لاَ یُنْقَصُ مِنَ اَلنِّصْفِ شَیْئاً إِذَا لَمْ یَکُنْ مَعَهُ وَلَدٌ وَ لاَ یُنْقَصُ اَلزَّوْجَهُ مِنَ اَلرُّبُعِ شَیْئاً إِذَا لَمْ یَکُنْ مَعَهَا وَلَدٌ. ﴾ (3)

1159 / [313] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ [قَالَ:] فِی قَوْلِهِ تَعَالَى: ﴿ یَسْتَفْتُونَکَ قُلِ اَللّهُ یُفْتِیکُمْ فِی اَلْکَلالَهِ إِنِ اِمْرُؤٌ هَلَکَ لَیْسَ لَهُ وَلَدٌ وَ لَهُ أُخْتٌ ﴾ إِنَّمَا عَنَی اَللَّهُ اَلْأُخْتَ مِنَ اَلْأَبِ وَ اَلْأُمِّ، أَوْ أُخْتٌ لِأَبٍ، فَلَهَا اَلنِّصْفُ مِمَّا تَرَکَ، وَ هُوَ

ص: 484


1- عنه بحار الأنوار: 345/104 ح 20 و البرهان في تفسير القرآن : 359/2 ح 2، و مستدرك الوسائل : 177/17 ح 21082 .
2- عنه بحار الأنوار: 346/104 ح 21 ، و البرهان في تفسير القرآن : 359/2 ح 3. الكافي : 99/7 ح 2، تهذيب الأحكام : 319/9 ح 2 عنهما وسائل الشيعة : 92/26 ح 32556.
3- عنه بحار الأنوار: 346/104 ح 22، و وسائل الشيعة : 81/26 ذيل ح 32532 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 359/2 ح 4 . الكافي : 83/2 ح 2 عن زرارة مرسلاً و بتفاوت، و 99 ح 1 قطعه منه، و نحوهما تهذيب الأحكام : 251/9 ح 13 و 319 ح 1 ، عنهم وسائل الشيعة : 80/26 ح 32532، و 91 ح 32555 .

امام باقر علیه السلام فرمود: آنان این چنین گویند؟! و پس از آن حضرت متوجّه من شد و فرمود: ای بُکیر! آیا در فرائض (ارث) دقت نظر کرده ای؟

عرض کردم: با آن ها چه کنم؟ من آن ها را باطل می دانم.

فرمود: در آن ها دقت نظر کن، چه بسا مسائلی برایت پیش آید و آن ها کمک (فکری) برایت می باشند.

311) - از حمزة بن حُمران روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام دربارۀ «کلاله» سؤال کردم؟

فرمود: در موردی است که برای مرده، پدر و فرزندی وجود ندارد.

312) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: اگر مردی بمیرد و مادر و پدر و دختر و یا پسری داشته باشد (حتی اگر) یکی از آن چهار نفر را هم داشته باشد، جزو آن افرادی نخواهد بود که خداوند در فرمایش خود فرموده: «بگو: خداوند دربارۀ «کلاله» (یعنی میراث برادران و خواهران) برای شما فتوا می دهد»؛ زیرا که با وجود مادر و یا پدر و پسر و یا دختر، کسی دیگر ارث نمی برد مگر شوهر و یا زن(میت)، پس به درستی که از نصف حق شوهر هیچ چیزی کم نمی شود، البته اگر میت فرزندی نداشته باشد، هم چنین از یک چهارم حق زن چیزی کم نمی شود، اگر میّت فرزندی نداشته باشد.

313) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: (ای محمّد!) «از تو استفتا و پرسش می کنند، بگو: خداوند دربارهٔ «کلاله» (یعنی میراث برادران و خواهران) برای شما فتوا می دهد که اگر مردی بمیرد و فرزندی نداشته باشد بلکه خواهری داشته باشد» فرمود: خداوند (در این آیه) اراده نموده است:

ص: 485

یَرِثُهَا إِنْ لَمْ یَکُنْ لَهَا وَلَدٌ، وَ إِنْ کَانُوا إِخْوَهً رِجَالاً وَ نِسَاءً ﴿ فَلِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ اَلْأُنْثَیَیْنِ ﴾ فَهُمُ اَلَّذِینَ یُزَادُونَ وَ یُنْقَصُونَ، وَ کَذَلِکَ أَوْلاَدُهُمْ یُزَادُونَ وَ یُنْقَصُونَ. ﴾ (1)

1160 / [314] - عَنْ زُرَارَهَ قَالَ:

﴿ سَأُخْبِرُکَ وَ لاَ أَزْوِی لَکَ شَیْئاً وَ اَلَّذِی أَقُولُ لَکَ هُوَ وَ اَللَّهِ اَلْحَقُّ اَلْمُبِینُ قَالَ: فَإِذَا تَرَکَ أُمَّهُ أَوْ أَبَاهُ أَوِ اِبْنَهُ أَوِ اِبْنَتَهُ فَإِذَا تَرَکَ وَاحِداً مِنْ هَذِهِ اَلْأَرْبَعَهِ فَلَیْسَ اَلَّذِی عَنَی اَللَّهُ فِی کِتَابِهِ: ﴿ یَسْتَفْتُونَکَ قُلِ اَللّهُ یُفْتِیکُمْ فِی اَلْکَلالَهِ ﴾ وَ لاَ یَرِثُ مَعَ اَلْأَبِ وَ لاَ مَعَ اَلْأُمِّ وَ لاَ مَعَ اَلاِبْنِ وَ لاَ مَعَ اَلاِبْنَهِ أَحَدٌ مِنَ اَلْخَلْقِ غَیْرُ اَلزَّوْجِ وَ اَلزَّوْجَهِ وَ هُوَ یَرِثُها إِنْ لَمْ یَکُنْ لَها وَلَدٌ یَعْنِی جَمِیعَ مَالِهَا. ﴾ (2)

1161 / [315] -عَنْ بُکَیْرٍ قَالَ:

دَخَلَ رَجُلٌ عَلَی أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَسَأَلَهُ عَنِ اِمْرَأَهٍ تَرَکَتْ زَوْجَهَا وَ إِخْوَتَهَا لِأُمِّهَا وَ أُخْتاً لِأَبٍ؟

ص: 486


1- عنه بحار الأنوار: 346/104 ح 23 و وسائل الشيعة : 81/26 ح 32533 و 84 ح 32542، و البرهان في تفسير القرآن: 360/2 ح 5 و مستدرك الوسائل : 176/17 ح 21081. الكافي : 101/7 ضمن ح 3 بإسناده عن بكير بن أعين، قال : قلت لأبی عبد اللّه علیه السلام ، و نحوه تهذيب الأحكام : 2909 ح 5، عنهما وسائل الشيعة : 154/26 ح 32706 .
2- عنه بحار الأنوار: 346/104 ح 23 ، و البرهان في تفسير القرآن : 360/2 ح 6، و مستدرك الوسائل : 163/17 ح 21041 . الكافي : 83/7 ح 2 بتفاوت يسير، و نحوه تهذيب الأحكام : 251/9 ح 13، عنهما وسائل الشيعة : 80/26 ح 32532 ، دعائم الإسلام : 371/2 ح 1339 بإسناده عن جعفر بن محمّد، عن أبيه، عن آبائه، عن عليّ علیهم السلام أن رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم قال في الرجل ... بتفاوت، عنه مستدرك الوسائل : 163/17 ح 21039.

اگر (ورثه میت) خواهرِ پدر و مادری، یا خواهر پدری باشند، نصف اموال میّت را به ارث می برند و نیز شوهر هم از زن ارث می برد (البته) اگر فرزندی نداشته باشد.

اما اگر ورثه خواهر و برادر باشند، «برادر دو برابر خواهر ارث می برد»، پس این خواهر و برادر هستند که سهم شان کم و یا زیاد می شود و هم چنین فرزندان هم سهم شان کم و یا زیاد می شود.

314) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

آن حضرت علیه السلام فرمود: به همین زودی (حکم سهم ارث ورثه را) برایت بیان می کنم و چیزی از آن را کم نمی گذارم و به خدا سوگند! آن چه را که برایت بگویم حقّ و آشکار می باشد.

(سپس) فرمود: اگر (میّت) مادر و یا پدر و یا پسر و یا دختر داشته باشد (حتی اگر) یکی از آن چهار نفر را هم داشته باشد، جزو آن افرادی نخواهد بود که خداوند در کتاب خود فرموده است: (ای محمّد!) «از تو استفتا و پرسش می کنند، بگو: خداوند دربارۀ «کلاله» برای شما فتوا می دهد»؛ زیرا که با وجود پدر و و یا مادر و پسر و یا دختر کسی دیگر ارث نمی برد مگر شوهر و یا زن (میّت) و اگر میّت فرزندی نداشته باشد او (برادرش) وارث میث خواهد بود، یعنی تمام اموال او را به ارث می برد.

315) - از بکیر (بن اعین) روایت کرده است، که گفت:

مردی خدمت امام باقر علیه السلام رسید و سؤال کرد: دربارۀ زنی که از دنیا رفته و دارای شوهر و برادران مادری و یک خواهر پدری است، چه می فرمائی؟

ص: 487

قَالَ: ﴿ لِلزَّوْجِ اَلنِّصْفُ ثَلاَثَهُ أَسْهُمٍ وَ لِلْإِخْوَهِ مِنَ اَلْأُمِّ اَلثُّلُثُ سَهْمَانِ وَ لِلْأُخْتِ لِلْأَبِ سَهْمٌ ﴾ فَقَالَ لَهُ اَلرَّجُلُ: فَإِنَّ فَرَائِضَ زَیْدٍ وَ اِبْنِ مَسْعُودٍ وَ فَرَائِضُ اَلْعَامَّهِ وَ اَلْقُضَاهِ عَلَی غَیْرِ ذَا یَا أَبَا جَعْفَرٍ یَقُولُونَ: لِلْأُخْتِ لِلْأَبِ وَ اَلْأُمِّ ثَلاَثَهُ أَسْهُمٍ نَصِیبٌ مِنْ سِتَّهٍ تَعُولُ إِلَی ثَمَانِیَهٍ.

فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ وَ لِمَ قَالُوا ذَلِکَ؟ ﴾

قَالَ: لِأَنَّ اَللَّهَ قَالَ: ﴿ وَ لَهُ أُخْتٌ فَلَها نِصْفُ ما تَرَکَ ﴾

فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ فَمَا لَکُمْ نَقَصْتُمُ اَلْأَخَ إِنْ کُنْتُمْ تَحْتَجُّونَ بِأَمْرِ اَللَّهِ فَإِنَّ اَللَّهَ سَمَّی لَهَا اَلنِّصْفَ، فَإِنَّ اَللَّهَ سَمَّی لِلْأَخِ اَلْکُلَّ فَالْکُلُّ أَکْثَرُ مِنَ اَلنِّصْفِ، فَإِنَّهُ قَالَ: ﴿ فَلَهَا اَلنِّصْفُ ﴾ وَ قَالَ اَلْأَخُ: ﴿ وَ هُوَ یَرِثُها ﴾ یَعْنِی جَمِیعَ اَلْمَالِ إِنْ لَمْ یَکُنْ لَهَا وَلَدٌ فَلاَ تُعْطُونَ اَلَّذِی جَعَلَ اَللَّهُ لَهُ اَلْجَمِیعَ فِی بَعْضِ فَرَائِضِکُمْ شَیْئاً وَ تُعْطُونَ اَلَّذِی جَعَلَ اَللَّهُ لَهُ اَلنِّصْفَ تَامّاً. ﴾ (1)

ص: 488


1- عنه بحار الأنوار: 346/104 ح 25 ، و البرهان في تفسير القرآن : 360/2 ح 7، و مستدرك الوسائل : 178/17 ح 21083. الكافي : 102/7 ح 4 في حديث طويل، من لا يحضره الفقيه : 277/4 ح 5622 بتفاوت، عنهما وسائل الشيعة : 155/26 ح 32707.

فرمود: به شوهر نصف مال می رسد که سه سهم از شش سهم باشد - و به برادران مادری یک سوم - که دو سهم از سه سهم باشد - خواهد رسید و برای خواهر پدری هم یک سهم باقی مانده، می باشد.

آن مرد گفت: ای ابا جعفر! فرائض (احکام ارث) زید و ابن مسعود و فرائض عامه و دیگر قاضیان، غیر از این می باشد، آن ها می گویند: خواهر پدری یک سوم می برد یعنی از شش سهم تا هشت سهم.

امام باقر علیه السلام فرمود: به چه دلیلی چنین فتوایی را می دهند؟

گفت: به دلیل آن که خداوند متعال می فرماید: ﴿ وَ لَهُ أُخْتٌ فَلَهَا نِصْفُ مَا تَرَكَ ﴾ .

حضرت فرمود: به چه دلیل شما سهم برادر را کم تر می دهید، اگر به دستور خداوند در آیه استدلال می کنید، به درستی که خداوند به نصف تصریح نموده ولی برای برادر به تمام تصریح شده است، با این که تمام مال بیشتر از نصف آن می باشد؛ زیرا خداوند (دربارۀ خواهر) می فرماید: ﴿ فَلَهَا نِصْفُ ﴾ ولی دربارۀ برادر می فرماید: ﴿ وَ هُوَ يَرِثُهَا ﴾ که منظور تمام اموال است اگر فرزندی نداشته باشد، ولی شما (در فرائض خود) کسی را که همه مال به او تعلق دارد، هیچ چیزی نمی دهید و در یک مورد به او یک ششم می دهید و به کسی که خداوند نصف مال را برایش قرار داده همان نصف تمام را می دهید.

ص: 489

ص: 490

سورۀ المباركة ﴿ المائدة ﴾

[5]

ص: 491

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

نُزُولِهَا وَ فَضْلِ قِرائَتِها

848 / [1] - عَنْ زُرَارَهَ بْنِ أَعْیَنَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ قَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ - صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ -: نَزَلَتِ «اَلْمَائِدَهُ» قَبْلَ أَنْ یُقْبَضَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ بِشَهْرَیْنِ، أَوْ ثَلاَثَهٍ. ﴾

وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مِثْلَهُ. (1)

849 / [2] - عَنْ عِیسَی بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ ، عَنْ أَبِیهِ ، عَنْ جَدِّهِ ، عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ: ﴿ کَانَ اَلْقُرْآنُ یَنْسَخُ بَعْضُهُ بَعْضاً، وَ إِنَّمَا کَانَ یُؤْخَذُ مِنْ أَمْرِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ بِآخِرِهِ، فَکَانَ مِنْ آخِرِ مَا نَزَلَ عَلَیْهِ سُورَهُ اَلْمَائِدَهِ. ﴾

﴿ فَنَسَخَتْ مَا قَبْلَهَا، وَ لَمْ یَنْسَخْهَا شَیْءٌ، وَ لَقَدْ نَزَلَتْ عَلَیْهِ وَ هُوَ عَلَی بَغْلَتِهِ اَلشَّهْبَاءِ ، وَ ثَقُلَ عَلَیْهِ اَلْوَحْیُ حَتَّی وَقَفَتْ وَ تَدَلَّی بَطْنُهَا ، حَتَّی رَأَیْتُ سُرَّتَهَا تَکَادُ تَمَسُّ اَلْأَرْضَ، وَ أُغْمِیَ عَلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ حَتَّی وَضَعَ یَدَهُ عَلَی ذُؤَابَهِ. ﴾ (2)

ص: 492


1- عنه بحار الأنوار: 273/928 ح 2 ، و البرهان في تفسير القرآن : 361/2 ح 2 . تهذيب الأحكام : 361/1 ذيل ح 21 ، عنه وسائل الشيعة : 458/1 ح 1212 ، و البحار : 37/31 متشابه القرآن : 167/2 مرسلاً.
2- بمعنى الناصية و هي شعر مقدّم الرأس .

به نام خداوند بخشاينده مهربان

كيفيت نزول و اهمیت قرائت آن

1) - از زرارة بن اعیَن روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام به نقل از علی بن ابی طالب علیه السلام فرمود: سوره «مائده» دو و یا سه ماه پیش از رحلت پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم نازل شد.

و در روایتی دیگر مانند همین را نیز زراره از امام باقر علیه السلام روایت کرده است.

2) - از عیسی بن عبد اللّه، به نقل از پدرش از جدش، روایت کرده است، که گفت:

امام علی علیه السلام فرمود: بعضی از (آیات) قرآن، بعضی دیگر را نسخ می کند (یعنی حکمش را بر می دارد)، همانا با دستور رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم آخرین آن ها دریافت و مورد عمل قرار می گرفت و آخرین سوره ای که بر حضرت نازل شد، سوره «مائده» بود که (احکام مشابه) قبل از آن نسخ شده بود و چیزی (بعد از آن نیامده، پس احکامی بوسیله سورۀ مائده ثابت است، و چیزی ناسخ آن نمی باشد.

این سوره در حالتی نازل شد که حضرت سوار قاطر شهبا بود، نزول وحی بر آن سنگینی نمود به طوری که متوقف شد و شکمش به نزدیک زمین رسید تا جایی که ناف او به زمین متصل می شد و حالت بی هوشی به حضرت دست داد (که معمولاً در حال نزول وحی انجام می گرفت) و دست خود را بر روی مو های

ص: 493

﴿ شَیْبَهَ بْنِ وَهْبٍ اَلْجُمَحِیِّ ثُمَّ رُفِعَ ذَلِکَ عَنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فَقَرَأَ عَملنَا. ﴾ (1)

850 / [3] - عَنْ أَبِی اَلْجَارُودِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ مَنْ قَرَأَ سُورَهَ اَلْمَائِدَهِ فِی کُلِّ یَوْمِ خَمِیسٍ لَمْ یَلْبِسْ إِیمَانَهُ بِظُلْمٍ وَ لَمْ یُشْرِکْ أَبَداً. ﴾ (2)

ص: 494


1- عنه بحار الأنوار: 271/18 ح 37 و 274/92 ح 2 ، و البرهان في تفسير القرآن : 361/2 ح 3. مجمع البيان : 231/3، عنه البحار: 231/3.
2- عنه بحار الأنوار: 349/89 ح 26 و 173/92 ح 1 و البرهان في تفسير القرآن : 361/2 ح 4.ثواب الأعمال : 105 (ثواب من قرأ سورۀ المائدة)، عنه وسائل الشيعة : 250/6 ح 7861، و البحار : 273/92 ح 1 و 349/89 ضمن ح 26، مجمع البيان : 231/3 ، أعلام الدين : 369 (باب عدد أسماء اللّه تعالى) مرسلاً، المصباح للكفعمي : 439 (الفصل التاسع و الثلاثون) ، عن الصادق علیه السلام.

جلوى سر شيبة بن وهب جُمَحی نهاد و پس از لحظه ای آن حالت از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم بر طرف شد و آیات سورۀ «مائده» را قرائت نمود و رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم و ما (همگی) بر طبق آن عمل کردیم.

3) - از ابو الجارود روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: کسی که سوره «مائده» را در هر روز پنج شنبه، قرائت نماید، ایمان او آغشته به ظلم نخواهد شد و برای پروردگار شریکی نخواهد گرفت.

ص: 495

﴿ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم ﴾

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ أُحِلَّتْ لَكُم بهِيمَةُ الأَنْعَم إِلَّا مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ غَيْرَ مُحِلَّى الصَّيْدِ وَ أَنتُمْ حُرُمٌ إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ مَا يُرِيدُ ﴾ ﴿ 1 ﴾

851 / [4] -عَنْ سَمَاعَهَ ، عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ أَبِی زِیَادٍ اَلسَّکُونِیِّ ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ، عَنْ أَبِیهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، قَالَ: ﴿ لَیْسَ فِی اَلْقُرْآنِ: ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ ءَامَنُوا ﴾ إِلاَّ وَ هِیَ فِی اَلتَّوْرَاهِ: «یَا أَیُّهَا اَلْمَسَاکِینُ». ﴾ (1)

852 / [5] -عَنِ اَلنَّضْرِ بْنِ سُوَیْدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ ءَامَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ ﴾ ؟ قَالَ: اَلْعُهُودِ.

عَنِ ابْنِ سِنَانٍ مِثْلَهُ. (2)

ص: 496


1- عنه بحار الأنوار : 143/93 ذيل ح 4 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 363/2 ح 1. الجعفريّات : (الطيع الحجري) : 235 (باب البرّ و سخاء النفس) بإسناده عن جعفر بن محمّد ، عن أبيه، عن جدّه علیهم السلام، مسائل علىّ بن جعفر علیه السلام: 312 ح 78، عيون أخبار الرضا علیه السلام : 39/2 ح 199، بإسناده عن الإمام علىّ علیه السلام، عنه البحار: 345/93 ح 28 ، 142/93 ح 1، و نحوه صحيفة الرضا علیه السلام،70 ح 136، عنه البحار : 143/93 ح 4 قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 304 (الفصل التاسع في مناجاة موسى علیه السلام).
2- عنه بحار الأنوار: 95/75 ح 15، و وسائل الشيعة : 327/23 ح 29665، و البرهان في تفسير القرآن : 363/2 ح 2. تفسير القمّی: 160/1 بإسناده في ابن ابي عمیر، عن أبي جعفر الثاني علیه السلام بتفاوت، عنه البحار: 92/36 ح 2 سعد السعود : 121 بإسناده عن حفص عن ضد سلام الأصفهاني ، عن أبي جعفر علیه السلام.

به نام خداوند بخشایندۀ مهربان

فرمایش خداوند متعال: ای کسانی که ایمان آورده اید! به قرارداد ها (پیمان ها و شرایط ایمان) وفا کنید چارپایان - غیر از آن چه گفته می شود - برای شما حلال است، شکار را در حال احرام حلال ندانید، خداوند هر چه را بخواهد (و مصلحت بداند) حکم می کند. (1)

4) - به نقل از سماعة از اسماعيل بن زیاد سکونی، روایت کرده است، که گفت:

که امام صادق علیه السلام به نقل از پدر بزرگوارش، حدیث فرماید که امام علی علیه السلام فرموده است: در آیات قرآن، جملۀ «ای کسانی که ایمان آورده اید!» وجود ندارد مگر آن که در تورات به جای آن «ای مسکینان» می باشد.

5) - به نقل از نظر بن سعید، از بعضی از اصحاب از عبد اللّه بن سنان، روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام پیرامون تفسیر (فرمایش خداوند متعال): «ای کسانی که ایمان آورده اید! به قرارداد ها وفا کنید»، پرسیدم که فرمودند: مقصود عهد و میثاق می باشد.

و از این سنان (نیز) مانند آن وارد شده است.

ص: 497

853 / [6] - عَنْ عِکْرِمَهَ أَنَّهُ قَالَ:

﴿ مَا أَنْزَلَ اَللَّهُ جَلَّ ذِکْرُهُ ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ ءَامَنُوا ﴾ إِلاَّ وَ رَأْسُهَا عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ. ﴾ (1)

854 / [7] -عَنْ عِکْرِمَهَ عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ قَالَ:

مَا نَزَلَتْ آیَهُ ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ ءَامَنُوا ﴾ إِلاَّ وَ عَلِیٌّ شَرِیفُهَا وَ أَمِیرُهَا، وَ لَقَدْ عَاتَبَ اَللَّهُ أَصْحَابَ مُحَمَّدٍ عَلَیهِ وَ آلِهِ السَّلامُ فِی غَیْرِ مَکَانٍ وَ مَا ذَکَرَ عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِلاَّ بِخَیْرٍ. (2)

855 / [8] -عَنْ جَعْفَرِ بْنِ أَحْمَدَ عَنِ اَلْعَمْرَکِیِّ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَخِیهِ مُوسَی عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ قَالَ:

﴿ لَیْسَ فِی اَلْقُرْآنِ : ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا ﴾ إِلاَّ وَ هِیَ فِی اَلتَّوْرَاهِ: یَا أَیُّهَا اَلْمَسَاکِینُ. ﴾ (3)

856 / [9] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ، عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ قَالَ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ أُحِلَّتْ لَکُمْ بَهِیمَهُ اَلْأَنْعامِ ﴾ قَالَ:

﴿ هُوَ اَلَّذِی فِی اَلْبَطْنِ تُذْبَحُ أُمُّهُ، فَیَکُونُ فِی بَطْنِهَا. ﴾ (4)

ص: 498


1- عنه بحار الأنوار: 339/30 ح 8، و البرهان في تفسير القرآن : 363/2 ح 3. شواهد التنزيل : 51/18 ح 78 ، حلية الأولياء : 64/1.
2- عنه بحار الأنوار : 99/36 ح 40 ، و البرهان في تفسير القرآن : 363/2 ح 4 . كشف الغمّة : 317/1 ، عنه البحار : 117/36 ضمن ح 64 ، شواهد التنزيل : 49/1 ح 51 ، و 70 و 74 و 77 .
3- عنه بحار الأنوار: 143/93 ح 5 ، و البرهان في تفسير القرآن : 364/2 ح 7. تقدّمت تخريجاته في الحديث 4.
4- عنه بحار الأنوار : 29/66 ح 5، و وسائل الشيعة : 35/24 ح 29921، و البرهان في تفسير القرآن : 365/2 ح 2 .

6) - از عِکرمه روایت کرده است، که گفت:

خداوند جلیل، «ای کسانی که ایمان آورده اید!» را نازل ننموده، مگر آن که علی بن ابی طالب علیه السلام در رأس آنان قرار گرفته بود.

7) - از عکرمه روایت کرده است، که گفت:

ابن عباس گفته است: این آیه «ای کسانی که ایمان آورده اید!» (در موردی از آیات قرآن) نازل نشده است، مگر آن که علی علیه السلام شریف ترین و امیر آن افراد بوده است. و در بسیاری از (آیات قرآن) اصحاب حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم مورد عتاب و سرزنش قرار گرفته اند ولی علی علیه السلام در موردی مطرح نگشته، مگر با تعریف و تمجید.

8) - از جعفر بن احمد، از عمرکی بن علی، از علی بن جعفر بن محمّد علیهما السلام، از برادرش (امام) موسی کاظم علیه السلام، روایت کرده است، که به نقل از حضرت على بن الحسين (امام سجاد) علیه السلام فرمود:

در قرآن، «ای کسانی که ایمان آورده اید!» وجود ندارد مگر آن که در تورات به جای آن «ای مسکینان!» می باشد.

9) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفت:

یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام دربارۀ فرمایش خدای عزّ و جلّ: «حلال گردید برای شما بهیمۀ حیوانات»، فرمود: (منظور از بهیمه) جنینی است که در شکم مادرش قرار دارد، پس چون مادرش ذبح و سرش بریده شود (خوردن آن حلال می باشد)

ص: 499

857 / [10] - عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تَعَالَى: ﴿ أُحِلَّتْ لَکُمْ بَهِیمَهُ اَلْأَنْعامِ ﴾ قَالَ: ﴿ هِیَ اَلْأَجِنَّهُ اَلَّتِی فِی بُطُونِ اَلْأَنْعَامِ، وَ قَدْ کَانَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَأْمُرُ بِبَیْعِ اَلْأَجِنَّهِ. ﴾ (1)

858 / [11] - عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ ، قَالَ:

رَوَی بَعْضُ أَصْحَابِنَا ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی قَوْلِهِ تَعَالَى: ﴿ أُحِلَّتْ لَکُمْ بَهِیمَهُ اَلْأَنْعامِ ﴾ قَالَ: ﴿ اَلْجَنِینُ فِی بَطْنِ أُمِّهِ، إِذَا أَشْعَرَ وَ أَوْبَرَ، فَذَکَاهُ أُمِّهِ ذَکَاتُهُ. ﴾ (2)

859 / [12] - ﴿ عَنْ وَهْبِ بْنِ وَهْبٍ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَلَیْهِما اَلسَّلاَمُ أَنَّ عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلاَمُ سُئِلَ عَنْ أَکْلِ لَحْمِ اَلْفِیلِ وَ اَلدُّبِّ وَ اَلْقِرْدِ ﴾ ؟

فَقَالَ: ﴿ لَیْسَ هَذَا مِنْ بَهِیمَهِ اَلْأَنْعَامِ اَلَّتِی تُؤْکَلُ. ﴾ (3)

ص: 500


1- عنه بحار الأنوار : 29/66 ح 6، و وسائل الشيعة : 36/24 ح 29922، و البرهان في تفسیر القرآن : 365/2 ح 3.
2- عنه بحار الأنوار: 30/66 ح 7 ، و وسائل الشيعة: 36/24 ح 29923، و البرهان في تفسير القرآن: 365/2 ح 4. تفسير القمّي : 160/1 ، عنه البحار : 29/66 ح 4، و مستدرك الوسائل : 140/16 ح 19408، الكافي : 234/6 ح 1 بإسناده عن محمّد بن مسلم، قال: سألت أحدهما علیهما السلام، من لا يحضره الفقيه : 328/3 ح 417 ، تهذيب الأحكام : 58/9 ح 244 ، عنهم وسائل الشيعة : 33/24 ح 29915، دعائم الإسلام : 178/2 ح 64 ، عنه البحار : 33/66 ح 9 و مستدرك الوسائل : 139/16 ح 19405 ، عوالي اللتالي : 461/3 ح 34 بتفاوت يسير في الجميع .
3- عنه بحار الأنوار: 180/65 ح 20، و وسائل الشيعة : 112/24 ح 30107، و البرهان في تفسير القرآن : 365/2 ح 5 . المحاسن : 472/2 ح 468 (باب - 61 في باب اللحوم المحرّمة)، عنه وسائل الشيعة : 111/24 ح 30104.

10) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «حلال گردید برای شما بهيمۀ حیوانات»، فرمود: (منظور از بهیمه درایت آیه) جنینی است که در شکم چهار پایان قرار دارد که امیر المؤمنین علیه السلام برای فروش این نوع بچۀ حيوانات اجازه می داد.

11) - از احمد بن محمّد بن ابی نصر، به نقل از بعضی اصحاب روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «حلال گردید برای شما بهیمۀ حيوانات» فرمود: (منظور از بهیمه) جنینی است که در شکم مادرش قرار دارد و مو و کُرک بر بدنش روئیده شده باشد.

پس ذکات و حلال بودن آن، با ذکات و سر بریدن مادرش خواهد بود (که خوردن آن حلال می باشد).

12) - از وهب بن وهب روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از پدر بزرگوارش علیهما السلام فرمود: از امام علی علیه السلام پیرامون گوشت فیل و خرس و میمون، سؤال کردند؟

فرمود: این ها از موارد ﴿ بَهِيمَةُ الْأَنْعَم ﴾ نیست که گوشت آن ها قابل خوردن باشد.

ص: 501

860 / [13] - عَنِ اَلْمُفَضَّلِ قَالَ:

سَأَلْتُ اَلصَّادِقَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ أُحِلَّتْ لَکُمْ بَهِیمَهُ اَلْأَنْعامِ ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ اَلْبَهِیمَهُ هَاهُنَا اَلْوَلِیُّ وَ اَلْأَنْعَامُ اَلْمُؤْمِنُونَ. ﴾ (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللَّهِ وَ لاَ الشَّهْرَ الْحَرامَ وَ لاَ الْهَدْيَ وَ لاَ الْقَلائِدَ وَ لاَ آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرامَ يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنْ رَبِّهِمْ وَ رِضْواناً وَ إِذا حَلَلْتُمْ فَاصْطادُوا وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ ﴾ ﴿ 2 ﴾

861 / [14]- عَنْ مُوسَی بْنِ بَکْرٍ ، عَنْ بَعْضِ رِجَالِهِ :

أَنَّ زَیْدَ بْنَ عَلِیٍّ دَخَلَ عَلَی أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ مَعَهُ کُتُبٌ مِنْ أَهْلِ اَلْکُوفَهِ یَدْعُونَهُ فِیهَا إِلَی أَنْفُسِهِمْ، وَ یُخْبِرُونَهُ بِاجْتِمَاعِهِمْ، وَ یَأْمُرُونَهُ بِالْخُرُوجِ إِلَیْهِمْ، فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

﴿ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَحَلَّ حَلاَلاً، وَ حَرَّمَ حَرَاماً، وَ ضَرَبَ أَمْثَالاً، وَ سَنَّ سُنَناً، وَ لَمْ یَجْعَلِ اَلْإِمَامَ اَلْعَالِمَ بِأَمْرِهِ فِی شُبْهَهٍ مِمَّا فَرَضَ اَللَّهُ مِنَ اَلطَّاعَهِ، أَنْ یَسْبِقَهُ بِأَمْرٍ قَبْلَ مَحَلِّهِ، أَوْ یُجَاهِدَ قَبْلَ حُلُولِهِ، وَ قَدْ قَالَ اَللَّهُ فِی اَلصَّیْدِ: ﴿ لا تَقْتُلُوا اَلصَّیْدَ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ ﴾ (2) فَقَتْلُ اَلصَّیْدِ أَعْظَمُ، أَمْ قَتْلُ اَلنَّفْسِ اَلْحَرَامِ ﴾ ؟

ص: 502


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 365/3 ح 6، و نور الثقلين : 583/1 ح 13.
2- سورۀ المائدة: 95/5.

13) - از مُفضّل روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «حلال گردید برای شما بهيمۀ حيوانات»، سؤال کردم؟

فرمود: منظور از «بهیمه» در این جا ولیّ و امام است و منظور از «الأنعام» هم مؤمنین هستند.

فرمایش خداوند متعال: ای کسانی که ایمان آورده اید! حرمت شعائر الهی، ماه حرام، قربانی نشان دار و بی نشان و قاصدان (زوار) خانه خدا را که طالب خشنودی و فضل پروردگار هستند، نگاه دارید و چون از احرام بیرون آمدید شکار کنید و دشمنی گروهی که شما را از مسجد الحرام باز داشتند، شما را به تجاوز و بی عدالتی وادار تان نکند و در نیکی و پرهیز کاری یاور یک دیگر باشید، نه در گناه و تجاوز، از خدا بترسید که عقوبتش بسیار سخت است. (2)

14) - از موسی بن بکر (بُکیر)، به نقل از بعضی اصحابش روایت کرده است، که گفت:

زید بن علی در حالی که تعدادی نامه از اهالی کوفه - که برایش فرستاده بودند - در اختیارش بود، خدمت امام باقر علیه السلام رسید، در آن نامه ها از زید دعوت کرده بودند که به کوفه برود و در جمع آن اهالی باشد و (علیه حکومت ظالم) قیام کنند و به او وعدۀ کمک (مالی و نیروی انسانی) داده بودند.

امام باقر علیه السلام فرمود: خداوند تبارک و تعالی چیز هایی را حلال و چیز هایی را حرام قرار داده و مثال هایی را نیز زده و سنّت هایی را هم تعیین نموده است.

و خداوند هرگز امامی و پیشوایی را که عالم به دستور اوست، نسبت دستوراتش در شبهه و تحیّر نگذاشته، تا مبادا کاری را قبل از زمانش انجام

ص: 503

﴿ وَ جَعَلَ لِکُلٍّ مَحَلاًّ، ﴿ وَ قَالَ: وَ إِذا حَلَلْتُمْ فَاصْطادُوا ﴾ ، وَ قَالَ: ﴿ لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اَللّهِ وَ لاَ اَلشَّهْرَ اَلْحَرامَ ﴾ فَجَعَلَ اَلشُّهُورَ عِدَّهً مَعْلُومَهً، وَ جَعَلَ مِنْهَا أَرْبَعَهً حُرُماً، وَ قَالَ: ﴿ فَسِیحُوا فِی اَلْأَرْضِ أَرْبَعَهَ أَشْهُرٍ وَ اِعْلَمُوا أَنَّکُمْ غَیْرُ مُعْجِزِی اَللّهِ ﴾ . ﴾ (1) . (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَ الْمُنْخَنِقَةُ وَ الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُتَرَدِّيَةُ وَ النَّطِيحَةُ وَ ما أَكَلَ السَّبُعُ إِلاَّ ما ذَكَّيْتُمْ وَ ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلامِ ذلِكُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴾ ﴿ 3 ﴾

862/ [15] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ جُعِلْتُ فِدَاکَ لِمَ حَرَّمَ اَللَّهُ اَلْمَیْتَهَ وَ اَلدَّمَ وَ لَحْمَ اَلْخِنْزِیرِ فَقَالَ: ﴿ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَمْ یُحَرِّمْ ذَلِکَ عِبَادَهُ، وَ أَحَلَّ لَهُمْ مَا سِوَاهُ مِنْ رَغْبَهٍ

ص: 504


1- سورۀ التوبة : 3/9 .
2- عنه بحار الأنوار : 190/46 ح 55 و 203 ح 79 و البرهان في تفسير القرآن: 366/3 ح 4. الكافي : 356/1 ح 16 بإسناده عن موسى بن بكر بن داب عمر حدثه، عن أبي جعفر علیه السلام في حديث طويل، عنه البحار : 203/46 ح 79.

دهد و با در غیر موقع جهاد کند. خداوند در مورد شکار (پرندگان و دیگر حیوانات) حرم (مکه) می فرماید: «در حال احرام شکار نکنید»، آیا کشتن یک شکار مهم تر است و یا کشتن انسان محترم؟ پس برای هر چیز محل و موقعیتی قرار داده و فرموده است: «وقتی از احرام خارج شدید شکار کنید» و نیز فرموده است: «شعائر الهی و ماه حرام را حلال و مباح ندانید» بنا بر این ماه های سال را به تعداد معيّنى منحصر نموده و چهار ماه از آن ها را حرام کرده و فرموده است: «در این چهار ماه آزاد هستید و می توانید به هر طرف جهان حرکت و گردش نمایید، ولی توجه داشته باشید که نمی توانید خدا را عاجز و ناتوان کنید».

فرمایش خداوند متعال: مردار، خون، گوشت خوک و آن چه که با نام غیر خدا ذبح شود، خفه شده، با ضربه مرده، سقوط کرده، به ضرب شاخ مرده باقی ماندۀ شکار درندگان - جز آن چه را که تذکیه کنید - و آن چه برای بت ها ذبح شده و آن چه را که با قرعه (تیر های قمار) نصیب تان شود، همه آن ها بر شما حرام شده است و روی آوردن به آن ها سرپیچی از فرمان الهی است، کافران امروز از آیین شما مأیوس شدند، بنا بر این از آن ها نترسید و از من بیم داشته باشید، امروز دین شما را کامل و نعمت خود را بر شما تمام کردم و اسلام را به عنوان دین شما برگزیدم، اما هر کسی که از گرسنگی در مانده شود و مایل به گناه نباشد، (و مقداری از این موارد را استفاده نماید) خدا آمرزنده و مهربان است. (3)

15) - از محمّد بن عبد اللّه، به نقل از بعضی اصحابش، روایت کرده، که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: فدایت کردم! چرا خداوند مردار، خون و گوشت خوک را حرام کرده است؟

فرمود: به راستی خدای تبارک و تعالی این ها را بر بندگانش از باب رغبت (بدون

ص: 505

مِنْهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی فِیمَا حَرَّمَ عَلَیْهِمْ وَ لاَ زُهْدٍ فِیمَا أَحَلَّ لَهُمْ لَکِنَّهُ خَلَقَ اَلْخَلْقَ وَ عَلِمَ مَا یَقُومُ بِهِ أَبْدَانُهُمْ وَ مَا یُصْلِحُهُمْ فَأَحَلَّهُ وَ أَبَاحَهُ تَفَضُّلاً مِنْهُ عَلَیْهِمْ لِمَصْلَحَتِهِمْ، وَ عَلِمَ مَا یَضُرُّهُمْ فَنَهَاهُمْ عَنْهُ حَرَّمَهُ عَلَیْهِمْ ثُمَّ أَبَاحَهُ لِلْمُضْطَرِّ، وَ أَحَلَّهُ لَهُمْ فِی اَلْوَقْتِ اَلَّذِی لاَ یَقُومُ بَدَنُهُ إِلاَّ بِهِ، فَأَمَرَهُ أَنْ یَنَالَ مِنْهُ بِقَدْرِ اَلْبُلْغَهِ لاَ غَیْرَ ذَلِکَ. ﴾

ثُمَّ قَالَ: ﴿ أَمَّا اَلْمَیْتَهُ فَإِنَّهُ لاَ یَدْنُو مِنْهَا أَحَدٌ وَ لاَ یَأْکُلُهَا إِلاَّ ضَعُفَ بَدَنُهُ وَ نَحَلَ جِسْمُهُ وَ وَهَنَتْ قُوَّتُهُ وَ اِنْقَطَعَ نَسْلُهُ، وَ لاَ یَمُوتُ آکِلُ اَلْمَیْتَهِ إِلاَّ فَجْأَهً. ﴾

﴿ وَ أَمَّا اَلدَّمُ فَإِنَّهُ یُورِثُ اَلْکَلَبَ (1) وَ اَلْقَسْوَهَ لِلْقَلْبِ وَ قِلَّهَ اَلرَّأْفَهِ وَ اَلرَّحْمَهِ لاَ یُؤْمَنُ أَنْ یَقْتُلَ وَلَدَهُ وَ وَالِدَیْهِ وَ لاَ یُؤْمَنُ عَلَی حَمِیمٍ وَ لاَ یُؤْمَنُ عَلَی مَنْ صَحِبَهُ. ﴾

﴿ وَ أَمَّا لَحْمُ اَلْخِنْزِیرِ فَإِنَّ اَللَّهَ مَسَخَ قَوْماً فِی صُورَهِ شَیْءٍ شِبْهِ اَلْخِنْزِیرِ وَ اَلْقِرْدِ وَ اَلدُّبِّ وَ مَا کَانَ مِنَ اَلْأَمْسَاخِ، ثُمَّ نَهَی عَنْ أَکْلِ مِثْلِهِ لِکَیْ لاَ یُنْفَعَ بِهَا وَ لاَ یُسْتَخَفَّ بِعُقُوبَتِهِ، وَ أَمَّا اَلْخَمْرُ فَإِنَّهُ حَرَّمَهَا لِفِعْلِهَا وَ فَسَادِهَا. ﴾

وَ قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ إِنَّ مُدْمِنَ اَلْخَمْرِ کَعَابِدِوَثَنٍ، وَ یُورِثُهُ اِرْتِعَاشاً وَ یَذْهَبُ بِنُورِهِ وَ یَهْدِمُ مُرُوَّتَهُ، وَ یَحْمِلُهُ عَلَی أَنْ یَکْسِبَ عَلَی اَلْمَحَارِمِ مِنْ سَفْکِ اَلدِّمَاءِ وَ رُکُوبِ اَلزِّنَا، وَ لاَ یُؤْمَنُ

ص: 506


1- الكَلَب: جُنون الكِلابِ، و في الصحاح: الكَلَب شبيه بالجنون، و لم يَخُصّ الكلاب. لسان العرب : 722/1 ( كلب)، و نحوه في مجمع البحرين: 162/2 و زيادة فيه و الكلب بالتحريك: داء يعرض للإنسان من عض الكلب و يأخذه شبه جنون، فيكلب بلحوم الناس، فإذا عقر إنساناً كلب يستولي عليه شبه الماء، فإذا أبصر الماء فزع، و ربما مات عطشاً و لم يشرب الماء، و هذه علّة تستفرغ مادّتها على سائر البدن و يتولّد منها أمراض رديّة.

دلیل و حکمت) حرام و ما بقی را حلال نکرده است، بلکه خدای عزّوجلّ موجودات (و انسان ها) را آفرید و می دانست چه چیز هایی تن و جسم آن ها را بر پا می دارد و با چه چیز هایی امور شان اصلاح می گردد، پس از روی تفضّل و رحمت آن ها را برای ایشان حلال و مباح گردانید و می دانست چه چیز هایی برای آن ها ضرر و زیان دارد و آن ها را برای شان حرام کرد و سپس برای شخص مضطر آن را مباح و حلال نمود پس در موقعی که برای حفظ جان خود لازم باشد از چیز های حرام شده به اندازه قوت (حفظ جان) بخورند.

سپس فرمود: اما راجع به مردار، کسی به آن نزدیک نشود و استفاده نکند و نخورد مگر آن که بدنش ضعیف شده و نیرویش کاسته گشته به طوری که (اگر بهمان حالت بماند) نسلش قطع می شود.

(ضمناً توجه داشته باش که) خورنده مردار با مرگ ناگهانی می میرد.

خوردن خون سبب بیماری کَلَب (1) و قساوت قلب و بی رحمی می شود که خورنده آن نسبت به فرزند، پدر و مادرش بی باک گشته و چه بسا اقدام به کشتن آن ها کند و نیز نسبت به خویشاوند و رفیقش مورد اطمینان نمی باشد.

و اما در رابطه با گوشت خنزیر، خداوند مردمی را به صورت های گوناگون چون خوک، میمون و خرس مسخ و تبدیل کرد و خوردن امثال آن ها را ممنوع نمود تا آن که مبادا از آن ها سود و بهره ای برند و گناه آن ها را سبک شمارند.

و اما مِی (شراب مست کننده) را نیز حرام کرد؛ به خاطر بد بودن اثر و فساد آن (در مال و روح و جسم و ایمان).

ص: 507


1- یک نوع بیماری داخلی - در معده - است که سبب انواع بیماری سخت و خطرناک مانند: حرکت های مختلف و ناگهانی عضله های دستگاه تنفسی، ایجاد بلغم، ایجاد تشنگی، گرسنگی پیوسته، جنون و مضطرب شدن دستگاه عصب های بدن و ... می شود. معجم الوسيط : ص 794 (كَلب).

إِذَا سَکِرَ أَنْ یَثِبَ عَلَی حَرَمِهِ وَ هُوَ لاَ یَعْقِلُ ذَلِکَ وَ اَلْخَمْرُ لَمْ یَرِدْ شَارِبُهَا إِلاَّ إِلَی کُلِّ شَرٍّ. ﴾ (1)

863 / [16] - عَنْ زُرَارَهَ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ:

﴿ [کُل] کُلُّ شَیْءٍ مِنَ اَلْحَیَوَانِ غَیْرَ اَلْخِنْزِیرِ وَ اَلنَّطِیحَهِ وَ اَلْمَوْقُوذَهِ وَ اَلْمُتَرَدِّیَهِ، وَ مَا أَکَلَ اَلسَّبُعُ [وَ هُوَ] قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿ إِلاّ ما ذَکَّیْتُمْ ﴾ فَإِنْ أَدْرَکْتَ شَیْئاً مِنْهَا وَ عَیْنٌ تَطْرِفُ، أَوْ قَائِمَهٌ تَرْکِضُ، أَوْ ذَنَبٌ یُمْصَعُ فَذَبَحْتَ فَقَدْ أَدْرَکْتَ ذَکَاتَهُ، فَکُلْهُ. ﴾

قَالَ: ﴿ وَ إِنْ ذَبَحْتَ ذَبِیحَهً فَأَجَدْتَ اَلذَّبْحَ فَوَقَعَتْ فِی اَلنَّارِ ، أَوْ فِی اَلْمَاءِ، أَوْ مِنْ فَوْقِ بَیْتٍ، أَوْ مِنْ فَوْقِ جَبَلٍ إِذَا کُنْتَ قَدْ أَجَدْتَ اَلذَّبْحَ فَکُلْ. ﴾ (2)

864 / [17] - عَنْ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ اَلْوَشَّاءِ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا قَالَ: ﴿ سَمِعْتُهُ یَقُولُ: ﴿ اَلْمُتَرَدِّیَهُ وَ اَلنَّطِیحَهُ وَ ما أَکَلَ اَلسَّبُعُ ﴾ إِذَا أَدْرَکْتَ ذَکَاتَهُ فَکُلْهُ. ﴾ (3)

ص: 508


1- عنه بحار الأنوار: 165/65 ذيل ح 2 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 370/2 ح 4 . المحاسن : 334 ح 104 و 105 ، بإسناده عن المفضّل بن عمر قال : قلت لأبی عبد اللّه علیه السلام، عنه البحار : 134/65 ح 2 ، الاختصاص : 103 ، الكافي : 242/6 ح 1، من لا يحضره الفقيه : 345/3 ح 4215 بإسناده عن محمّد بن عذافر، عن أبيه، قال : قلت لأبي جعفر الباقر علیه السلام بتفاوت، عنه وسائل الشيعة : 9/25 ح 3099، و نحوه الأمالي للصدوق : 665 ح 1(المجلس 95) علل الشرائع : 483/2 ح 1، عنهم البحار : 163/65 ح 2، تهذيب الأحكام : 128/9 ح 288، عنه و عن الكافي وسائل الشيعة : 9924 ح 30083.
2- عنه بحار الأنوار: 323/65 ح 28 وسائل الشيعة : 22/24 ذيل ح 29886 أشار إليه، و 219 ح 30384 قطعة منه ، و البرهان في تفسير القرآن : 371/2 ح 5 . الأمالي صدوق : 665 ح 1 (المجلس 95)، تهذيب الأحكام 58/9 ح 241، عنه وسائل الشيعة : 22/24 ح 29886 ، و البرهان : 370/2 ح 3 .
3- عنه بحار الأنوار: 324/65 ح 29 وسائل الشيعة : 219/24 ح 30385 ، و البرهان في تفسیر القرآن : 371/2 ح 7. تهذيب الأحكام : 58/9 ح 241 بإسناده عن زرارة، عن أبي جعفر علیه السلام بتفصيل، عنه وسائل الشيعة : 22/24 ح 29886 ، و 37 ح 29927 ، و البحار : 323/65 ح 28.

و سپس افزود: شخص «دائم الخمر» معتاد به شراب مست کننده، همچون بت پرست می باشد و چنین شخصی دچار ارتعاش می گردد، بی مروت و ناجوان مرد می شود بر خویشاوندان خود جسور و سنگ دل می گردد و چه بسا خون آن ها را هم بریزد، تا آن جا که چون مست شود مورد اطمینان نمی باشد که حتّی با محرم خود (مانند: مادر، خواهر، عمه و...) زنا می کند و آن را درک نمی کند، (اساساً) مِی برای نوشنده خود، عاقبتی جز شرّ و بدی نخواهد داشت.

16) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: هر چه از جان داران است بخور مگر خوک و حیوانی که شاخ به شاخ شده و حیوانی که کوبیده شده و یا از بلندی پرت شده و یا درنده ای آن را خورده پس مرده اند (که همگی حرام هستند) و این همان فرمایش خداوند است: «مگر آن چه را که تذکیه کرده باشید» و چنان چه یکی از آن ها را دریافتی که چشمش می گردد و حرکت می کند و یا ایستاده و می دود و یا دمش را حرکت می دهد، سپس سرش را بریدی و تذکیه اش کردی، آن را بخور که حلال است، و اگر حیوانی را خوب ذبح کردی و پس از آن در آتش یا آب افتاد یا از پشت بام یا از بالای کوه پرت شد و خوب ذبحش کردی، نیز بخور (که حلال است).

17) - از حسن بن علی و شّاء روایت کرده است، که گفت:

از امام رضا علیه السلام شنیدم که می فرمود: اگر «حیوانی را که از بلندی پرتاب شده و یا با حیوانی که شاخ به شاخ شده و یا درنده ای آن را خورده»، درک کردی (که هنوز نمرده و آن را) ذبح و تذکیه اش کردی (حلال است)، پس آن را بخور.

ص: 509

865 / [18] - عَنْ عَیُّوقِ بْنِ قُرْطٍ [قسوط] (1) ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ اَلْمُنْخَنِقَهُ ﴾ قَالَ: ﴿ اَلَّتِی تَخْتَنِقُ فِی رِبَاطِهَا ﴿ وَ اَلْمَوْقُوذَهُ ﴾ اَلْمَرِیضَهُ اَلَّتِی لاَ تَجِدُ أَلَمَ اَلذَّبْحِ، وَ لاَ تَضْطَرِبُ، وَ لاَ یَخْرُجُ لَهَا دَمٌ ﴿ وَ اَلْمُتَرَدِّیَهُ ﴾ اَلَّتِی تَرَدَّی مِنْ فَوْقِ بَیْتٍ أَوْ نَحْوِهِ ﴿ وَ اَلنَّطِیحَهُ ﴾ اَلَّتِی تَنْطَحُ صَاحِبَهَا ﴾ (2)

866 / [19] - عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ قَالَ:

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی هَذِهِ اَلْآیَهِ ﴿ اَلْیَوْمَ یَئِسَ اَلَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ دِینِکُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ ﴾ : ﴿ یَوْمَ یَقُومُ اَلْقَائِمُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَیْأَسُ بَنُو أُمَیَّهَ ، فَهُمُ اَلَّذِینَ کَفَرُوا یَئِسُوا مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ. ﴾ (3)

867 / [20] - عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ آخِرُ فَرِیضَهٍ أَنْزَلَهَا اَللَّهُ تَعَالَى اَلْوَلاَیَهُ ﴿ اَلْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ اَلْإِسْلامَ دِیناً ﴾ فَلَمْ یَنْزِلْ مِنَ اَلْفَرَائِضِ شَیْءٌ بَعْدَهَا حَتَّی قَبَضَ اَللَّهُ رَسُولَهُ صَلَّی الَّلهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ. ﴾ (4)

868 / [21] - عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْخُزَاعِیِّ عَنْ أَبِیهِ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ:

ص: 510


1- عيوق بن قرط ، من أصحاب الصادق علیه السلام. معجم رجال الحديث 13: 217 رقم 9248.
2- عنه بحار الأنوار : 324/65 ح 30 ، و وسائل الشيعة : 23/24 ح 2 و البرهان في تفسير القرآن : 371/22 ح 6، و مستدرك الوسائل : 136/16 ح 19392.
3- عنه بحار الأنوار: 55/51 ح 39 ، و البرهان في تفسير القرآن : 371/2 ح 2.
4- عنه بحار الأنوار: 138/37 ح 27 ، و البرهان في تفسير القرآن : 391/2 ح 13. تفسير القمّي: 162/1، عنه البحار : 112/37 ح 5، تأويل الآيات الظاهرة : 151 (سورة المائدة) فيه : ما رواه الرجال عن أبي جعفر و أبی عبد اللّه علیه السلام .... مختصراً .

18) - از عيّوق بن قُرط روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند (متعال): ﴿ وَ الْمُنْخَنِقَةُ ﴾ فرمود: آن حیوانی است که در بند خود خفه شده ﴿ وَ الْمَوْقُوذَةُ ﴾ آن حیوانی است که بیمار می باشد و موقع ذبح، دردِ سر بریدن را احساس نمی کند و حرکتی انجام ندهد و خونش (با جهیدن و فشار) بیرون نیاید، ﴿ وَ الْمُتَرَدِّيَةُ ﴾ آن حیوانی است که از پشت بام یا مانند آن پرت شود، ﴿ وَ النَّطِيحَةُ ﴾ آن حیوانی است که دیگری آن را شاخ زند.

19) - از عمرو بن شمر، از جابر روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: این آیه «امروز کافران از آیین شما ناامید شدند، بنا بر این از آنان نترسید و از من بیم داشته باشید» مربوط به زمان حضرت قائم (آل محمّد علیهم السلام) می باشد که بنی امیّه ناامید خواهند شد، پس بنی امیه آن هایی هستند که کافر شده و از آل محمّد علیهم السلام ناامید و مأیوس می شوند.

20) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: آخرین فریضه ای که خداوند (سبحان) نازل نمود، ولایت است (در ضمن) آیۀ شریفه «امروز دین را برای شما کامل گرداندم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و برای شما اسلام را به عنوان دین راضی شدم»؛ و پس از آن دیگر فریضه ای نازل نگردید تا موقعی که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم وفات یافت.

21) - از جعفر بن محمّد خزاعی به نقل از پدرش روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود:

ص: 511

﴿ لَمَّا نَزَلَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَرَفَاتٍ یَوْمَ اَلْجُمُعَهِ أَتَاهُ جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ لَهُ: یَا مُحَمَّدُ إِنَّ اَللَّهَ یُقْرِئُکَ اَلسَّلاَمَ وَ یَقُولُ لَکَ: قُلْ لِأُمَّتِکَ ﴿ اَلْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ - بِوَلاَیَهِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ - وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ اَلْإِسْلامَ دِیناً ﴾ وَ لَسْتُ أُنْزِلُ عَلَیْکُمْ بَعْدَ هَذَا، قَدْ أَنْزَلْتُ عَلَیْکُمْ اَلصَّلاَهَ وَ اَلزَّکَاهَ وَ اَلصَّوْمَ وَ اَلْحَجَّ وَ هِیَ اَلْخَامِسَهُ وَ لَسْتُ أَقْبَلُ هَذِهِ اَلْأَرْبَعَهَ إِلاَّ بِهَا. ﴾ (1)

869 / [22] - عَنْ اِبْنِ أُذَیْنَهَ قَالَ:

سَمِعْتُ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ أَنَّ اَلْفَرِیضَهَ کَانَتْ تُنْزَلُ ثُمَّ تُنْزَلُ اَلْفَرِیضَهُ اَلْأُخْرَی فَکَانَتْ اَلْوَلاَیَهُ آخِرَ اَلْفَرَائِضِ فَأَنْزَلَ اَللَّهُ تَعَالَى: ﴿ اَلْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ اَلْإِسْلامَ دِیناً ﴾ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ : ﴿ یَقُولُ اَللَّهُ: لاَ أُنْزِلُ عَلَیْکُمْ بَعْدَ هَذِهِ اَلْفَرِیضَهِ فَرِیضَهً ﴾ . ﴾ (2)

870 / [23] - عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ تَمَامُ اَلنِّعْمَهِ دُخُولُ اَلْجَنَّهِ. ﴾ (3)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ يَسْئَلُونَكَ ما ذا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ وَ ما عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوارِحِ مُكَلِّبِينَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَكُمُ اللَّهُ فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ وَ اذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسابِ ﴾ ﴿ 4 ﴾

ص: 512


1- عنه بحار الأنوار: 138/37 ح 28 ، و البرهان في تفسير القرآن : 391/2 ح 14. تفسير فرات الكوفي : 652497 بإسناده عن طاووس، عن أبيه ، قال : سمعت محمّد بن علي علیهما السلام يقول : .... عنه البحار : 173/37 ح 59.
2- عنه بحار الأنوار: 138/37 ح 29 ، و البرهان في تفسير القرآن : 391/2 ح 15. الكافي : 229/1 4 في حديث طويل، و نحوه دعائم الإسلام : 14/1 مرسلاً.
3- عنه بحار الأنوار: 138/37 ذيل ح 29 ، و البرهان في تفسير القرآن : 392/2 ح 16.

موقعی که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم روز جمعه به سرزمین عرفات رسید، جبرئيل علیه السلام بر آن حضرت وارد شد و اظهار داشت: ای محمّد! خداوند به تو سلام می رساند و می فرماید: به امّت خود بگو: «امروز دین را برای شما - به ولایت علی بن ابی طالب - کامل گرداندم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و برای شما اسلام را به عنوان دین راضی شدم» و بعد از این (چیزی) بر شما نازل نخواهم کرد؛ زیرا که نماز، زکات، روزه و حج را بر شما نازل نمودم و این (فریضه ولایت علی و دیگر ائمّه علیهم السلام) پنجمین آن ها می باشد و من آن چهار فریضه را بدون این (ولایت علی و دیگر امامان از اهل بیت رسالت علیهم السلام) قبول نمی کنم.

22) - از ابن اذينه روایت کرده است، که گفت:

از زراره شنیدم که امام باقر علیه السلام فرموده استک: فریضه های الهی یکی پس از دیگری (طبق مقتضای زمان و مصلحت افراد) نازل می شد و آخرین آن ها ولایت (علی و دیگر امامان از اهل بیت رسالت علیهم السلام) بود که خداوند این آیه «امروز دین را برای شما کامل گرداندم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و برای شما اسلام را به عنوان دین راضی شدم» را نازل نمود.

سپس امام باقر علیه السلام افزود: خداوند می فرماید: بعد از این فریضه، فریضه دیگری را بر شما نازل نخواهم کرد.

23) - از هشام بن سالم روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: تمام و تکمیل نعمت های خداوند متعال ورود در بهشت می باشد.

فرمایش خداوند متعال: (ای پیامبر!) از تو سؤال می کنند که چه چیزی برای آن ها حلال شده است؟ بگو: پاکیزه ها، و آن چه که حاصل صید حیوانات شکاری که مطابق با تعالیم خدا تعلیم یافته اند، برای شما حلال است و آن چه را (حيوانات شکاری) برای تان می گیرند بخورید و نام خدا را بر آن بخوانید و از خدا بترسید که او زود حساب رسی می کند. (4)

ص: 513

871 / [24] - عَنْ حَرِیزٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سُئِلَ عَنْ کَلْبِ اَلْمَجُوسِ یُکَلِّبُهُ اَلْمُسْلِمُ وَ یُسَمِّی وَ یُرْسِلُهُ؟

قَالَ: ﴿ نَعَمْ إِنَّهُ مُکَلِّبٌ إِذَا ذَکَرَ اِسْمَ اَللَّهِ عَلَیْهِ فَلاَ بَأْسَ. ﴾ (1)

1872 / [25] - عَنْ أَبِی بَکْرٍ اَلْحَضْرَمِیِّ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ صَیْدِ اَلْبُزَاهِ وَ اَلصُّقُورِ وَ اَلْفُهُودِ وَ اَلْکِلاَبِ؟

فَقَالَ: ﴿ لاَ تَأْکُلْ مِنْ صَیْدِ شَیْءٍ مِنْهَا إِلاَّ مَا ذَکَّیْتَ إِلاَّ اَلْکِلاَبَ ﴾ قُلْتُ: فَإِنَّهُ قَتَلَهُ؟

قَالَ: کُلْ فَإِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ وَ ما عَلَّمْتُمْ مِنَ اَلْجَوارِحِ مُکَلِّبِینَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمّا عَلَّمَکُمُ اَللّهُ فَکُلُوا مِمّا أَمْسَکْنَ عَلَیْکُمْ وَ اُذْکُرُوا اِسْمَ اَللّهِ عَلَیْهِ. ﴾ (2)

873 / [26] - عَنْ أَبِی عُبَیْدَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ [قَالَ: سَأَلْ] عَنِ اَلرَّجُلِ سَرَّحَ اَلْکَلْبَ اَلْمُعَلَّمَ وَ یُسَمِّی إِذَا سَرَحَهُ قَالَ: ﴿ یَأْکُلُ مِمَّا أَمْسَکَ عَلَیْهِ وَ إِنْ أَدْرَکَهُ وَ قَتَلَهُ، وَ إِنْ وُجِدَ مَعَهُ کَلْبٌ غَیْرُ مُعَلَّمٍ فَلاَ یَأْکُلْ مِنْهُ ﴾ قُلْتُ: فَالصَّقْرُ وَ اَلْعُقَابُ وَ اَلْبَازِی؟

قَالَ: ﴿ إِنْ أَدْرَکْتَ ذَکَاتَهُ فَکُلْ مِنْهُ وَ إِنْ لَمْ تُدْرِکْ ذَکَاتَهُ فَلاَ تَأْکُلْ مِنْهُ ﴾ قُلْتُ: فَالْفَهْدُ لَیْسَ بِمَنْزِلَهِ اَلْکَلْبِ. ؟

ص: 514


1- عنه بحار الأنوار : 274/65 ح 3 ، و وسائل الشيعة : 361/23 ح 29749، و البرهان في تفسير القرآن : 400/2 ح 6. الكافي : 208/6 ح 1 بإسناده عن سليمان بن خالد قال : سألت أبا عبد اللّه علیه السلام بتفاوت يسير، و نحوه من لا يحضره الفقيه : 315/3 ح 4123، و تهذيب الأحكام : 30/9 ح 118، و الاستبصار : 70/4 ح 1، عنهم وسائل الشيعة : 360/23 ح 29746 ، عوالي اللئالي : 318/2 ح 1.
2- عنه بحار الأنوار: 289/65 ح 44، و البرهان في تفسير القرآن : 400/2 ح 7، و مستدرك الوسائل : 103/16 ح 19273. تفسير القمّي: 162/1، عنه البحار : 285/65 ذيل ح 39 ، الكافي : 204/6 ح 9، تهذيب الأحكام : 24/9 ح 94، عنهما وسائل الشيعة: 33223 ح 29669.

24) - از حریز روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام دربارۀ سگ شکاری که مال مجوسی است و مسلمانی آن را تعلیم می دهد و آن را با گفتن «بسم اللّه» به شکار می فرستد، سؤال کردند؟

فرمود: بلی، اگر تعلیم یافته و هنگام فرستادن «بسم اللّه» گفته باشد، مانعی (از خوردن و استفاده از آن صید) نیست.

25) - از ابو بکر حضرمی روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام دربارۀ شکار نوعی باز، صَقر ها (پرنده شکاری)، سگ ها و یوزپلنگ ها سؤال کردم؟ فرمود: از این نوع شکار ها نخورید، مگر آن چه را از این ها سر ببرید و مگر شکار سگ ها (ی شکاری)، باشند.

گفتم: اگر آن شکار را سگ ها کشته باشند؟

فرمود: بخور؛ زیرا که خداوند متعال می فرماید: «و شکار حیوانات شکاری که تعلیم یافته اند برای شما حلال است و آن چه را که برای تان می گیرند و نگاه می دارند، بخورید».

26) - از ابو عبیده روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام دربارۀ مردی که سگ تعلیم یافته را (برای شکار) بفرستد و هنگام فرستادن «بسم اللّه» بگوید، (سؤال کردند)؟

فرمود: از آن شکاری که (سگ شکاری) نگه داشته، اگر شخصی آن را درک کند - گر چه آن شکار کشته شده - (مانعی ندارد که) بخورد و اگر آن شکار با سگ نا آموخته ای باشد، از آن خورده نشود.

گفتم: اگر شکار با پرنده شکاری مانند عقاب و باز باشد چطور است؟

فرمود: اگر شکار را زنده دریابی و سر ببری بخور ولی اگر به تذکیه اش نرسیدی نخور.گفتم (آیا) یوزپلنگ همچون سگ نمی باشد؟

ص: 515

قَالَ: ﴿ فَقَالَ لاَ لَیْسَ شَیْءٌ مُکَلَّبٌ إِلاَّ اَلْکَلْبُ. ﴾ (1)

874 / [27] - عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ أَبِی زِیَادٍ اَلسَّکُونِیِّ ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِم اَلسَّلاَمُ، قَالَ: ﴿ اَلْفَهْدُ مِنَ اَلْجَوَارِحِ، وَ اَلْکِلاَبُ اَلْکُرْدِیَّهُ [اَلْکُروبَهُ] إِذَا عُلِّمَتْ فَهِیَ بِمَنْزِلَهِ اَلسَّلُوقِیَّهِ. ﴾ (2)

875 / [28] - عَنْ سَمَاعَهَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ کَانَ أَبِی یُفْتِی وَ کُنَّا نُفْتِی وَ نَحْنُ نَخَافُ فِی [مِنْ] صَیْدِ اَلْبَازِی وَ اَلصُّقُورِ، فَأَمَّا اَلْآنَ فَإِنَّا لاَ نَخَافُ وَ لاَ یَحِلُّ صَیْدُهُمَا إِلاَّ أَنْ تُدْرَکَ ذَکَاتُهُ، وَ إِنَّهُ لَفِی کِتَابِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّ اَللَّهَ قَالَ: ﴿ ما عَلَّمْتُمْ مِنَ اَلْجَوارِحِ مُکَلِّبِینَ ﴾ فَهِیَ اَلْکِلاَبُ. ﴾ (3)

876 / [29] - عَنْ زُرَارَهَ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ:

﴿ مَا خَلاَ اَلْکِلاَبَ مِمَّا یَصِیدُ: اَلْفُهُودُ وَ اَلصُّقُورُ وَ أَشْبَاهُ ذَلِکَ، فَلاَ تَأْکُلَنَّ مِنْ صَیْدِهِ إِلاَّ مَا أَدْرَکْتَ ذَکَاتَهُ. لِأَنَّ اَللَّهَ قَالَ: ﴿ مُکَلِّبِینَ ﴾ فَمَا خَلاَ اَلْکِلاَبَ فَلَیْسَ صَیْدُهُ بِالَّذِی یُؤْکَلُ إِلاَّ أَنْ یدْرَکَ ذَکَاتُهُ. ﴾ (4)

ص: 516


1- عنه بحار الأنوار : 290/65 ح 45، و البرهان في تفسير القرآن : 401/2 ح 8 و مستدرك الوسائل : 103/16 ح 19272، و 106 ح 19282، و 107 ح 19288 قطع منه. الكافي : 203/6 ح 4، تهذيب الأحكام : 26/9 ح 106 ، عنهما وسائل الشيعة : 332/23 ح 29668 و 340 ح 29692 ، عوالي اللئالي : 4523 ح 2 .
2- عنه بحار الأنوار: 274/65 ح 4، و البرهان في تفسير القرآن : 401/2 ح 9، و مستدرك الوسائل : 107/16 ح 19290، و 111 ح 19304. الكافي : 205/62 ح 11 بحذف الصدر و تفاوت يسير عنه وسائل الشيعة : 355/23 ح 29735.
3- عنه بحار الأنوار: 290/65 ح 46 ، و البرهان في تفسير القرآن : 401/2 ح 10، و مستدرك الوسائل : 103/16 ح 19274، و 109 ح 19298. الكافي : 207/6 ح 1 بإسناده عن الحلبي، قال : قال أبو عبد اللّه علیه السلام بتفاوت يسير، و نحوه تهذيب الأحكام : 32/9 ح 130، و الإستبصار : 72/4 1 عنهم وسائل الشيعة : 349/23 ح 29715.
4- عنه بحار الأنوار : 290/65 ح 47، و وسائل الشيعة : 355/23 ح 20733، و البرهان في تفسير القرآن : 401/2 ح 11، و مستدرك الوسائل : 106/16 ح 19283، و 107 ح 19289 . الكافي : 205/6 ح 1 مع زيادة في صدره، و نحوه من لا يحضره الفقيه : 315/3 ح 4121، و تهذيب الأحكام : 24/9 ح 98 عنهم وسائل الشيعة : 339/23 ح 29691 .

فرمود: نه «مُکلّب» به غیر از سگ (شکاری) گفته نشده است.

27) - از اسماعیل بن ابی زیاد سکونی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از پدر بزرگوارش، از امام علی علیهم السلام، نقل فرموده است که فرمود:

یوزپلنگ جزء ﴿ الْجَوَارِح ﴾ است (که هر نوع شکاری به وسیله آن حرام می باشد) و سگ های کُردی که تعلیم یافته باشند همچون سگ سَلوقی می باشند، (شکار با آن ها مانعی ندارد).

28) - از سماعة بن مهران روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: پدرم فتوا می داد و ما (نیز) فتوی می دهیم و ما در مورد شکار باز و پرندگان شکار کننده نگران بودیم، ولی اکنون دیگر نگران نمی باشیم و شکار شان حلال نخواهد بود مگر آن که (شکار شان) زنده دریافت شود و سپس تذکیه گردد، به راستی در کتاب امام علی علیه السلام آمده است که خداوند متعال فرمود: «شکار حیوانات شکاری که تعلیم یافته اند»، منظور از آن ها، سگ ها هستند.

29) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: به جز سگ ها (یی که تعلیم یافته اند) آن چه را که یوزپلنگ ها و پرندگان و مانند آن ها شکار می کنند، نباید از شکار شان خورد، مگر آن چه را که دریابی و تذکیه اش کنی؛ زیرا خداوند (متعال) فرموده است ﴿ مُكَلِّبِینَ ﴾ و هر حیوان شکار کننده ای - غیر از سگ (شکاری) - شکارش را نخور مگر این که آن را دریابی و تذکیه اش نمایی.

ص: 517

877 / [30] -عَنِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

﴿ أَنَّ فِی کِتَابِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ وَ ما عَلَّمْتُمْ مِنَ اَلْجَوارِحِ مُکَلِّبِینَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَكُمُ اللّهُ ﴾ فَهِیَ اَلْکِلاَبُ. ﴾ (1)

878 / [31]- عَنْ جَمِیلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ اَلصَّیْدِ یَأْخُذُهُ اَلرَّجُلُ وَ یَتْرُکُهُ اَلرَّجُلُ حَتَّی یَمُوتَ؟

قَالَ: ﴿ نَعَمْ، کُل إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ فَکُلُوا مِمّا أَمْسَکْنَ عَلَیْکُمْ ﴾ . ﴾ (2)

879 / [32] - عَنْ أَبِی جَمِیلَهَ عَنِ اِبْنِ حَنْظَلَهَ عَنْهُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی اَلصَّیْدِ یَأْخُذُهُ اَلْکَلْبُ فَیُدْرِکُهُ اَلرَّجُلُ فَیَأْخُذُهُ ثُمَّ یَمُوتُ فِی یَدِهِ أَیَأْ کُلُ مِنْهُ؟

قَالَ: ﴿ نَعَمْ، إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ فَکُلُوا مِمّا أَمْسَکْنَ عَلَیْکُمْ ﴾ . ﴾ (3)

ص: 518


1- عنه بحار الأنوار: 290/65 ح 48، و وسائل الشيعة : 355/23 ح 29734، و البرهان في تفسير القرآن : 401/2 ح 2 . الكافي : 202/6 ح 1 و 207 ذيل ح 1 تهذيب الأحكام: 22/9 ح 88، عنهما وسائل الشيعة : 13 2966 ، و 349 ذيل ح 29715، و 355 ح 29734.
2- عنه بحار الأنوار : 290/65 ح 49، و وسائل الشيعة : 341/23 ح 29695، و البرهان في تفسير القرآن : 401/2 ح 13 .
3- عنه بحار الأنوار: 291/65 ح 50 فيه : عن أبي حنظلة، و وسائل الشيعة : 342/23 ح 5، و البرهان في تفسير القرآن : 401/2 ح 14 .

30) - از حلبی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود:

در کتاب امام علی علیه السلام آمده است که خداوند متعال فرموده: «و شکار حيوانات شکاری که تعلیم یافته اند توسط شما برای شما حلال است و آن چه را که برای تان می گیرند که به آن ها آموخته اید»، منظور از آن ها سگ ها (ی شکاری) هستند.

31) - از جمیل روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره شکاری که آن را سگ می گیرد و صاحبش آن را رها می کند تا بمیرد، (سؤال کردند)؟

فرمود: بلی، از آن تناول کن و بخور؛ زیرا خداوند می فرماید: «پس آن چه را (که سگ های شکاری) برای تان می گیرند و نگاه می دارند بخورید».

32) - از ابو جمیله به نقل از ابن حنظله روایت کرده است، که گفت:

از حضرت (امام باقر علیه السلام و یا امام صادق علیه السلام) در مورد شکاری که آن را سگ می گیرد و صاحبش در حالت زنده بودنش به آن می رسد اما همین که آن را می گیرد می میرد، آیا از آن بخورد؟

فرمود: بلی، (حلال است)؛ زیرا خداوند می فرماید: «پس آن چه را که برای تان می گیرند و نگاه می دارند، بخورید».

ص: 519

880 / [33] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ ما عَلَّمْتُمْ مِنَ اَلْجَوارِحِ مُکَلِّبِینَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمّا عَلَّمَکُمُ اَللّهُ فَکُلُوا مِمّا أَمْسَکْنَ عَلَیْکُمْ وَ اُذْکُرُوا اِسْمَ اَللّهِ عَلَیْهِ ﴾ قَالَ: ﴿ لاَ بَأْسَ بِأَکْلِ مَا أَمْسَکَ اَلْکَلْبُ مِمَّا لَمْ یَأْکُلِ اَلْکَلْبُ مِنْهُ، فَإِذَا أَکَلَ اَلْکَلْبُ مِنْهُ قَبْلَ أَنْ تُدْرِکَهُ فَلاَ تَأْکُلْهُ. ﴾ (1)

881 / [34] - عَنْ رِفَاعَهَ (2) عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

اَلْفَهْدُ مِمَّا قَالَ اَللَّهُ ﴿ مُکَلِّبِینَ ﴾ . (3)

882 / [35] - عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿ کُلُّ مَا أَمْسَکَ عَلَیْهِ اَلْکِلاَبُ وَ إِنْ بَقِیَ ثَلاَثَهٌ. ﴾ (4)

ص: 520


1- عنه بحار الأنوار: 291/65 ح 51، و البرهان في تفسير القرآن : 402/2 ح 15، و مستدرك الوسائل : 105/16 ح 19279. تهذيب الأحكام: 27/9 ح 110 بإسناده عن سماعة بن مهران، قال : سألته ... بتفاوت، عنه وسائل الشيعة : 337/23 ح 29686 .
2- هو رفاعة موسى النخّاس، الأسديّ الكوفيّ، ثقة في حديثه، روى عن أبی عبد اللّه علیه السلام و أبي الحسن عليهما السلام. راجع جامع الرواة: 320/1.
3- عنه بحار الأنوار: 291/65 ح 52، و وسائل الشيعة : 346/23 ح 29707 ، و البرهان في تفسير القرآن : 402/2 ح 16 . تهذيب الأحكام : 29/9 ح 114 بإسناده عن زكريا بن آدم، قال : سألت أبا الحسن الرضا علیه السلام... بتفاوت، عنه وسائل الشيعة : 344/23 ح 29703 .
4- عنه بحار الأنوار: 291/65 ح 53 ، و وسائل الشيعة : 337/23 ح 29683 ، و البرهان في تفسير القرآن : 402/2 ح 17 . الكافي : 204/6 ح 10 بتفاوت يسير، عنه وسائل الشيعة : 334/23 ح 29675 .

33) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «شکار حیوانات شکاری که تعلیم یافته اند بر آن چه که خداوند به شما تعلیم نموده، و آن چه را که برای تان می گیرند و نگاه می دارند برای شما حلال است که نام خدا را بر آن برده اید».

فرمود: در مورد خوردن آن چه را که سگ شکار می کند و نگاه می دارد تا صاحبش برسد (می باشد) پس آن چه را که سگ نخورده (بلکه نگاه داشته)، مانعی از خوردن آن نیست ولی مقداری را که پیش از رسیدن صاحبش، سگ خورده باشد، نخور.

34) - از رُفاعة روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: یوزپلنگ از مواردی می باشد که خداوند (تبارک و تعالی) فرموده است: «تعلیم یافته اند»، (که خوردن شکار آن حرام نخواهد بود).

35) - از ابان بن تَغلب روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: آن چه را که سگ (تعلیم یافته) شکار کند (حلال است و) بخور، اگر چه یک سوم آن باقی مانده باشد.

ص: 521

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ وَ طَعامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ حِلٌّ لَكُمْ وَ طَعامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسافِحِينَ وَ لا مُتَّخِذِي أَخْدانٍ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ ﴾ ﴿ 5 ﴾

883 / [36]- عَنْ قُتَیْبَهَ اَلْأَعْشَی قَالَ:

سَأَلَ اَلْحَسَنُ [اَلْحُسين] بْنُ اَلْمُنْذِرِ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّ اَلرَّجُلَّ یَبْعَثُ فِی غَنَمِهِ رَجُلاً أَمِیناً یَکُونُ فِیهَا نَصْرَانِیّاً أَوْ یَهُودِیّاً فَتَقَعُ اَلْعَارِضَهُ فَیَذْبَحُهَا وَ یَبِیعُهَا؟

فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ لاَ تَأْکُلْهَا وَ لاَ تُدْخِلْهَا فِی مَالِکَ، فَإِنَّمَا هُوَ اَلاِسْمُ وَ لاَ یُؤْمَنُ عَلَیْهِ إِلاَّ اَلْمُسْلِمُ. ﴾

فَقَالَ رَجُلٌ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ- وَ أَنَا أَسْمَعُ- : فَأَیْنَ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿ وَ طَعامُ اَلَّذِینَ أُوتُوا اَلْکِتابَ حِلٌّ لَکُمْ ﴾ ؟

فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ کَانَ أَبِی یَقُولُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: إِنَّمَا ذَلِکَ اَلْحُبُوبُ وَ أَشْبَاهُها. ﴾ (1)

ص: 522


1- عنه بحار الأنوار: 24/66 ح 18 و البرهان في تفسير القرآن : 404/2 ح 9،و مستدرک الوسائل : 198/16 ح 19575. الكافي 240/6، و 241 ح 17 بتفاوت يسير فيهما، عنه وسائل الشيعة : 50/24 ح 2996، تهذيب الأحكام : 236/3 ح 112 بإسناده عن محمّد بن عذافر، قال: قلت لأبي عبد اللّه علیه السلام بتفاوت، عنه وسائل الشيعة : 51/24 ح 29963.

فرمایش خداوند متعال: امروز (خوراک های) پاکیزه ها و خوراک اهل کتاب برای شما حلال و خوراک شما نیز برای آن ها حلال است و هم چنین زنان پاک دامن با ایمان و زنان پاک دامن اهل کتاب برای شما حلال است - در صورتی که کابین آن ها را بپردازید - از راه پاک دامنی به زنا کاری و رفیق گرفتن پنهانی و نامشروع و کسی که ایمان را انکار کند، عملش باطل است و در آخرت از زیان کاران خواهد بود. (5)

36) - از قتیبه اعشی روایت کرده است، که گفت:

حسن بن منذر از امام صادق علیه السلام سؤال کرد: مردی توسط شخص مورد اطمینانی - که یهودی و با نصرانی است - گوسفندان خود را به چرا گاه می فرستد و برای بعضی از گوسفند ها مشکلی پیش می آید که ناچار می شود سر آن را ببرد و ذبیحۀ آن را بفروشد، (چه حکمی دارد؟).

امام صادق علیه السلام فرمود: آن را نخور و پول (فروش) آن را مخلوط اموال خود نکن؛ زیرا که این عنوان (ذبیحه با اسم خداوند) است و باید توسط مسلمان انجام گیرد.

سپس مردی از امام صادق علیه السلام سؤال کرد - و من نیز می شنیدم - پس فرمایش خداوند متعال: «و طعام کسانی که کتاب به آنان داده شده، برای شما حلال است» چه می شود؟

امام صادق علیه السلام فرمود: پدرم می فرمود: مقصود (از این آیه) حبوبات و امثال آن ها می باشد.

ص: 523

884 / [37] - عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: ﴿ وَ طَعَامُهُمْ حِلٌّ لَکُمْ ﴾ (1) قَالَ: ﴿ اَلْعَدَسُ وَ اَلْحُبُوبُ وَ أَشْبَاهُ ذَلِکَ یَعْنِی أَهْلَ اَلْکِتَابِ. ﴾ (2)

885 / [38] -عَنْ مَسْعَدَهَ بْنِ صَدَقَهَ (3) قَالَ:

سُئِلَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿ وَ اَلْمُحْصَناتُ مِنَ اَلَّذِینَ أُوتُوا اَلْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ ﴾ قَالَ: نَسَخَتْهَا: ﴿ وَ لا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ اَلْکَوافِرِ. ﴾ (4) . (5)

886 / [39] - عَنْ أَبِی جَمِیلَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: فِی ﴿ اَلْمُحْصَناتُ مِنَ اَلَّذِینَ أُوتُوا اَلْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ ﴾ قَالَ: ﴿ هُنَّ اَلْعَفَائِفُ. ﴾ (6)

ص: 524


1- المتّخذ من الآية الشريفة : ﴿ وَ طعَامُ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَب حِلٌّ لَّکمْ ﴾ .
2- عنه بحار الأنوار: 24/66 ح 19 ، و وسائل الشيعة 206/24 ح 30353 ، و البرهان في تفسير القرآن : 404/2 ح 10 .
3- في طبع المكتبة الإسلامية : عن ابن سنان .
4- سورۀ الممتحنة : 10/60.
5- عنه بحار الأنوار: 382/103 ح 31 ، و البرهان في تفسير القرآن : 404/2 ح 12 . الكافي : 358/5 ح 8 بإسناده عن زرارة بن أعين، قال: سألت أبا جعفر علیه السلام، و نحوه تهذيب الأحكام : 298/7 ح 3، الاستبصار : 179/30 ح 3، عنهم وسائل الشيعة : 523/20 ح 26272 ، و البحار : 279/2 ح 40 عن الكافي، مستدرك الوسائل : 434/14 ح 17202 عن أحمد بن محمّد السيّاري في كتاب التنزيل و التحريف، بتفصيل .
6- عنه بحار الأنوار: 382/103 ح 32 ، و البرهان في تفسير القرآن : 404/2 ح 13، و مستدرك الوسائل : 435/142 ح 17205 فيه : عن أبي جميل . من لا يحضره الفقيه : 437/3 ح 4512 عنه وسائل الشيعة : 72/28 ح 34236 .

37) - از هشام بن سالم روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خدای عزّوجلّ: «و طعام آنان برای شما حلال است» فرمود:

(منظور از طعام) عدس و حبوبات و امثال آن ها می باشد و فرمود: منظور اهل کتاب هستند.

38) - از مسعدة بن صدقه روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «و زنان (پاک دامنِ با ایمان زنان) پاک دامنِ اهل کتاب» سؤال شد؟

فرمود: آن (حکم) به وسیله «و هرگز زنان کافر را در همسری خود نگاه ندارید»، نسخ گردیده است.

39) - از ابو جمیله روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام در مورد تفسیر فرمایش خداوند: «و زنان (پاک دامنِ با ایمان و زنان) پاک دامنِ اهل کتاب»، فرموده است: منظور زن های عفیف و پاک دامن هستند.

ص: 525

887 / [40] - عَنِ اَلْعَبْدِ اَلصَّالِحِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ:

سَأَلْنَاهُ عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿ وَ اَلْمُحْصَناتُ مِنَ اَلَّذِینَ أُوتُوا اَلْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ ﴾ مَا هُنَّ، وَ مَا مَعْنَی إِحْصَانِهِنَّ؟ قَالَ: ﴿ هُنَّ اَلْعَفَائِفُ مِنْ نِسَائِهِمْ. ﴾ (1)

888 / [41] - عَنْ عُبَیْدِ بْنِ زُرَارَهَ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلُهُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿ وَ مَنْ یَکْفُرْ بِالْإِیمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ ﴾ ؟ قَالَ: ﴿ تَرْکُ اَلْعَمَلِ اَلَّذِی أَقَرَّ بِهِ مِنْ ذَلِکَ أَنْ یَتْرُکَ اَلصَّلاَهَ مِنْ غَیْرِ سُقْمٍ وَ لاَ شُغْلٍ ﴾ قَالَ: قُلْتُ لَهُ: اَلْکَبَائِرُ أَعْظَمُ اَلذُّنُوبِ؟

قَالَ فَقَالَ: ﴿ نَعَمْ ﴾ قُلْتُ هِیَ أَعْظَمُ مِنْ تَرْکِ اَلصَّلاَهِ؟

قَالَ: ﴿ إِذَا تَرَکَ اَلصَّلاَهَ تَرْکاً لَیْسَ مِنْ أَمْرِهِ کَانَ دَاخِلاً فِی وَاحِدَهٍ مِنَ اَلسَّبْعَهِ. ﴾ (2)

889 / [42] - عَنْ أَبَانِ بْنِ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿ أَدْنَی مَا یَخْرُجُ بِهِ اَلرَّجُلُ مِنَ اَلْإِسْلاَمِ أَنْ یَرَی اَلرَّأْیَ بِخِلاَفِ اَلْحَقِّ فَیُقِیمَ عَلَیْهِ، قَالَ: ﴿ وَ مَنْ یَکْفُرْ بِالْإِیمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ ﴾ وَ قَالَ: اَلَّذِی یَکْفُرُ بِالْإِیمَانِ: اَلَّذِی لاَ یَعْمَلُ بِمَا أَمَرَ اَللَّهُ بِهِ، وَ لاَ یَرْضَی بِهِ. ﴾ (3)

ص: 526


1- عنه بحار الأنوار: 382/103 ح 33 و البرهان في تفسير القرآن : 405/2 ح 14، و مستدرك الوسائل : 435/14 ح 17206.
2- عنه بحار الأنوار: 97/72 ح 15، و البرهان في تفسير القرآن : 406/2 ح 6، و مستدرك الوسائل : 45/3 ح 2981 . الكافي : 28/22 ح 5، فيه إلى قوله : و لا شغل، عنه البحار : 219/82 ذيل ح 38 ، و الكافي : 1387/12 ح 12 بتفاوت، عنه وسائل الشيعة : 31/1 ح 45 .
3- عنه بحار الأنوار: 98/72 ح 16 ، و وسائل الشيعة : 60/27 ح 33197، و البرهان في تفسير القرآن : 406/2 ح 7 ، و مستدرك الوسائل : 176/18 ح 22429 قطعة منه . المحاسن: 211/1 ح 83 (باب - 7 في المقائيس و الرأي) - إلى قوله -: فيقيم عليه - معاني الأخبار : 393 ح 42 عنه البحار : 301/2 ح 31 ، و 16/69 ح 2 و 220/72 ح 2، و مستدرك الوسائل : 78/1 ح 23.

40) - از امام کاظم علیه السلام سؤال کرده ایم که منظور از زنان اهل کتاب در فرمایش خداوند متعال: «و زنان پاک دامن اهل کتاب»، چه کسانی هستند؟ و پاک دامنی آن ها چگونه است؟

فرمود: آن ها، زن های عفیف و پاک دامن از اهل کتاب هستند.

41) - از عُبَيْد بن زراره روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خدای عزّ و جلّ: «و کسی که به ایمان خود کافر شود، اعمالش حبط و ضایع می گردد»، سؤال کردم؟

فرمود: ترک کردن و رها کردن عملی است، که بر آن اقرار و اعتقاد داشته است، مثلاً بدون مریضی و یا عذر دیگری نماز را ترک کند.

گفتم: گناهان کبیره عظیم ترین گناهان می باشند؟

فرمود: بلی. عرضه داشتم: گناهان کبیره از ترک نماز عظیم تر هستند؟

فرمود: اگر نماز را به طوری ترک نماید که دیگر به آن اهمیتی ندهد، از گناهان کبیره هفت گانه به حساب می آید.

42) - از ابان بن عبد الرحمان روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: کم ترین چیزی که انسان را از دین اسلام خارج می کند این است که بداند رأی و نظریه ای بر خلاف حقیقت است و با این حال بر آن اصرار ورزیده و عمل نماید و سپس افزود: «و کسی که به ایمان خود کافر شود، اعمالش حبط و ضایع می گردد» آن کسی که نسبت به ایمان کفر می ورزد، در حقیقت به دستورات خداوند اعتنایی نمی کند و اوامر الهی را انجام نمی دهد و به آن راضی نمی باشد.

ص: 527

890 / [43] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ وَ مَنْ یَکْفُرْ بِالْإِیمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ ﴾ قَالَ: ﴿ هُوَ تَرْکُ اَلْعَمَلِ حَتَّی یَدَعَهُ أَجْمَعَ قَالَ: مِنْهُ اَلَّذِی یَدَعُ اَلصَّلاَهَ مُتَعَمِّداً لاَ مِنْ شُغْلٍ وَ لاَ مِنْ سُکْرٍ یَعْنِی اَلنَّوْمَ. ﴾ (1)

891 / [44] - عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ تَفْسِیرِ هَذِهِ اَلْآیَهِ ﴿ وَ مَنْ یَکْفُرْ بِالْإِیمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ ﴾ ؟

فَقَالَ: ﴿ یَعْنِی بِوَلاَیَهِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ﴿ وَ هُوَ فِی اَلْآخِرَهِ مِنَ اَلْخسِرِینَ ﴾ . ﴾ (2)

892 / [45] - عَنْ هَارُونَ بْنِ خَارِجَهَ قَال:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ وَ مَنْ یَکْفُرْ بِالْإِیمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ ﴾ ؟

قَالَ: فَقَالَ: ﴿ مِنْ ذَلِکَ مَا اِشْتَقَّ فِیهِ زُرَارَهُ بْنُ أَعْیَنَ وَ أَبُو حَنِیفَهَ. ﴾ (3)

893 / [46] - عَنْ أَبِی بَکْرِ بْنِ حَزْمٍ قَالَ:

تَوَضَّأَ رَجُلٌ فَمَسَحَ عَلَی خُفَّیْهِ، فَدَخَلَ اَلْمَسْجِدَ فَصَلَّی فَجَاءَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَوَطِئَ عَلَی رَقَبَتِهِ فَقَالَ: ﴿ وَیْلَکَ! تُصَلِّی عَلَی غَیْرِ وُضُوءٍ! ﴾

فَقَالَ: أَمَرَنِی عُمَرُ بْنُ اَلْخَطَّابِ ، قَالَ: فَأَخَذَ بِیَدِهِ فَانْتَهَی بِهِ إِلَیْهِ، فَقَالَ: اُنْظُرْ مَا یَرْوِی هَذَا عَلَیْکَ - وَ رَفَعَ صَوْتَهُ - فَقَالَ: نَعَمْ أَنَا أَمَرْتُهُ إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ مَسَحَ، قَالَ: قَبْلَ اَلْمَائِدَهِ أَوْ بَعْدَهَا؟

ص: 528


1- عنه بحار الأنوار: 98/72 ح 17 ، و البرهان: 406/2 ح 8، و مستدرك الوسائل : 46/3 ح 2982 .
2- عنه بحار الأنوار: 98/72 ح 18، و البرهان في تفسير القرآن : 405/2 ح 3. تفسیر فرات الكوفي : 121 ح 128 بإسناده عن ابن عباس بتفاوت، عنه البحار : 348/35 ح 29، روضة الواعظين : 106/1 (مجلس في ذكر فضائل أمير المؤمنين علي علیه السلام) عن زيد بن عليّ، المناقب لابن شهر آشوب : 94/3 بتفاوت يسير فيهما .
3- عنه بحار الأنوار: 98/72 ح 19 ، و البرهان في تفسير القرآن : 406/2 ح 9 بحذف الذيل ، و الظاهر أن الذيل من زيادة الناسخ أو المطبعة ، و العلم عند اللّه تعالى.

43) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفت:

یکی از دو امام (باقر علیه السلام و یا صادق) علیهما السلام در مورد فرمایش خداوند: «و کسی که به ایمان خود کافر شود، اعمالش حبط و ضایع می گردد»، فرمود: او کسی است که کاری را ترک و رها می کند تا جایی که به طور کلی آن را ترک می کند - و نیز فرمود: - همانند کسی است که نماز را عمداً ترک می کند بدون آن که مست و بی هوش بوده باشد که منظور از مستی و بی هوشی، خواب (آلودگی) است.

44) - از جابر روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام در مورد تفسیر این آیه: «و کسی که به ایمان خود کافر شود، اعمالش حبط و ضایع می گردد»، سؤال کردم؟

فرمود: منظور به ولایت امام علی علیه السلام است «و او در آخرت از خسارت دیدگان است» (که منکر ولایت او، در قیامت خسارت و ضرر می کند).

45) - از هارون بن خارجه روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «و کسی که به ایمان خود کافر شود، اعمالش حبط و ضایع می گردد» سؤال کردم؟

فرمود: کسی است که ایمان (و اعملش) را با سختی و اکراه انجام دهد.

46) - از ابی بکر (ابن بُکَیر] بن حزم روایت کرده است، که گفت:

مردی وضو گرفت و روی کفش های خود را مسح نمود سپس وارد مسجد شد و نماز خواند، پس در همین بین امام علی علیه السلام آمد و پای خود را بر گردن او نهاد و فرمود: وای بر حال تو! بدون وضو نماز می خوانی؟!

آن مرد اظهار داشت: عمر بن خطاب مرا چنین دستور داده است، پسر حضرت دست او را گرفت و نزد عمر بُرد و با صدای بلند فرمود: ببین این شخص چه چیزی را از تو روایت می کند عمر گفت: آری، من چنین دستوری را به او داده ام چون رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم بر کفش خود مسح نمود.

امام علی علیه السلام فرمود: این پیش از نزول سوره مائده بود و یا بعد از آن؟

ص: 529

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ وَ إِنْ كُنْتُمْ جُنُباً فَاطَّهَّرُوا وَ إِنْ كُنْتُمْ مَرْضى أَوْ عَلى سَفَرٍ أَوْ جاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغائِطِ أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيداً طَيِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَ أَيْدِيكُمْ مِنْهُ ما يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ وَ لكِنْ يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَ لِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴾ ﴿ 6 ﴾

قَالَ: لاَ أَدْرِی، قَالَ: ﴿ فَلِمَ تُفْتِی وَ أَنْتَ لاَ تَدْرِی سَبَقَ اَلْکِتَابُ اَلْخُفَّیْنِ. ﴾ (1)

894 / [47]- عَنِ اَلْمُیَسِّرِ بْنِ ثَوْبَانَ قَالَ: سَمِعْتُ عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿ سَبَقَ اَلْکِتَابُ اَلْخُفَّیْنِ وَ اَلْخِمَارَ. ﴾ (2)

895 / [48] - عَنْ بُکَیْرِ بْنِ أَعْیَنَ، قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ ءَامَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَی اَلصَّلَوةِ ﴾ مَا مَعْنَی ﴿ إِذَا قُمْتُمْ ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ إِذَا قُمْتُمْ مِنَ اَلنَّوْمِ ﴾ ، قُلْتُ: یَنْقُضُ اَلنَّوْمُ اَلْوُضُوءَ؟

ص: 530


1- عنه بحار الأنوار: 273/80 ح 27 فيه: روي زوارة بن أعير و أبو حنيفة عن أبي بكر بن حزم، و وسائل الشيعة : 60/27 ح 33198، و البرهان في تفسير القرآن 410/2 ح 9، و مستدرك الوسائل: 331/1 ح 758.
2- عنه بحار الأنوار: 273/80 ح 28، و البرهان في تفسير القرآن 410/2 ح 10، و مستدرك الوسائل: 331/1 ح 758.

فرمایش خداوند متعال: ای کسانی که ایمان آورده اید هنگامی که می خواهید برای نماز قیام کنید، صورت و دست هایی خود را تا آرنج بشوید و سر و پا ها را تا دو قوزک (روی پا ها) مسح بکشید و اگر جنب بودید خود را تطهیر (و غسل) نمایید و اگر مسافر با بیمار بودید و با قضای حاجت کرده اید و یا با زنان در آمیخته اید و آب پیدا نمی کنید به وسیله خاک پاک تیمم نمایید و به صورت و دست های خود بکشید خدا نمی خواهد برای شما مشقتی را ایجاد کند، بلکه او می خواهد که شما را پاکیزه بدارد و نعمتش را بر شما تمام کند تا شاید شکرش را به جا آورید. (6)

عمر گفت: نمی دانم، حضرت فرمود: پس تو که نمی دانی چرا فتوا می دهی؟ کتاب خداوند (قرآن) بر مسح روی کفش سبقت دارد.

47) - از از مُیسّرن بن ثوبان روایت کرده است، که گفت:

از امام علی علیه السلام شنیدم که می فرمود کتاب خداوند (قرآن) بر مسح روی کفش و مسح روی مقنعه و روسری، سبقت دارد.

48) - از این بگیر روایت کرده است، که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: فرمایش خداوند متعال: «ای کسانی که ایمان آورده اید! هنگامی که به نماز ایستادید»، منظورش از هنگامی که به نماز ایستادید» چیست؟

فرمود: منظور هنگامی است که از خواب بر می خیزید.

گفتم: و آیا خواب سبب باطل شدن وضو می گردد؟

ص: 531

قَالَ: ﴿ نَعَمْ، إِذَا کَانَ اَلنَّوْمُ یَغْلِبُ عَلَی اَلسَّمْعِ، فَلاَ یَسْمَعُ اَلصَّوْتَ. ﴾ (1)

896 / [49] - عَنْ بُکَیْرِ بْنِ أَعْیَنَ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَی الصَّلَوَةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَی اَلْمَرافِقِ ﴾ قَالَ: قُلْتُ: مَا عَنَی بِهَا؟

قَالَ: ﴿ مِنَ اَلنَّوْمِ. ﴾ (2)

897 / [50] - عَنْ زُرَارَهَ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی قَوْلِ اَللَّهِ : ﴿ يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَوَةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ ﴾ ، قَالَ: ﴿ لَیْسَ لَهُ أَنْ یَدَعَ شَیْئاً مِنْ وَجْهِهِ إِلاَّ غَسَلَهُ، وَ لَیْسَ لَهُ أَنْ یَدَعَ شَیْئاً مِنْ یَدَیْهِ إِلَی اَلْمِرْفَقَیْنِ إِلاَّ غَسَلَهُ، ثُمَّ قَالَ: اِمْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَی اَلْکَعْبَیْنِ فَإِذَا مَسَحَ بِشَیْءٍ مِنْ رَأْسِهِ، أَوْ بِشَیْءٍ مِنْ قَدَمَیْهِ مَا بَیْنَ کَعْبَیْهِ إِلَی أَطْرَافِ أَصَابِعِهِ فَقَدْ أَجْزَأَهُ. ﴾

قَالَ: فَقُلْتُ: أَصْلَحَکَ اَللَّهُ!، أَیْنَ اَلْکَعْبَانِ؟

قَالَ: ﴿ هَاهُنَا - یَعْنِی اَلْمَفْصِلَ - دُونَ عَظْمِ اَلسَّاقِ. ﴾ (3)

ص: 532


1- عنه بحار الأنوار : 221/80 ح 14، و البرهان في تفسير القرآن : 410/2 ح 11، و مستدرك الوسائل : 231/1 ح 445 . تهذيب الأحكام: 71 ح 9، الاستبصار : 80/1 ح 9 بتفاوت يسير فيهما، عنهما وسائل الشيعة : 253/12 ح 657، فقه القرآن : 66/1 (فصل فيما ينقض الطهارتين).
2- عنه بحار الأنوار: 221/80 ح 15 و البرهان في تفسير القرآن : 410/2 ح 12، و مستدرك 15 ، 410/2 ح 12، مستدرك الوسائل : 231/1 ح 446 .
3- عنه بحار الأنوار: 274/80 ذيل ح 29 و البرهان في تفسير القرآن : 410/2 ح 13، و مستدرك الوسائل : 304/1 ح 684 .

فرمود: بلی، موقعی که خواب او بر شنوایی او غلبه کند و دیگر صدایی را تشخیص ندهد.

49) - از بُگیر بن اعین از امام باقر علیه السلام روایت کرده است، که گفت:

به آن حضرت عرض کردم: منظور از فرمایش خداوند متعال: «هنگامی که (خواستید) به نماز بایستید، صورت و دست های خود تان را تا آرنج بشویید» چیست؟

فرمود: منظور هنگامی است که از خواب بر می خیزد.

50) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند (متعال): «ای کسانی که ایمان آورده اید! هر گاه که (خواستید) برای اقامه نماز بایستید، صورت و دست های خود را تا آرنج بشوئید و بر سر و پا های خود مسح نمایید» فرمود: پس جایی از صورت خود را نباید نشسته رها کنید؛ و خداوند دستور داده که دست ها تا آرنج شسته شود، پس نباید جایی از دست ها تا آرنج خود را نشسته رها کنید.

سپس افزود: بعضی از سر های تان و پا های تان را تا بر آمدگی (قاب) مسح کنید، بنا بر این اگر مقداری از سر و یا مقداری از پا های خود را - از قاب تا روی انگشتان - مسح نمایید، کفایت می کند.

راوی گفت: عرض کردم: خداوند امور شما را اصلاح نماید! قاپ پا در کجای پا قرار گرفته است؟

فرمود: این جا - یعنی مفصلی که - زیر استخوان ساق پا قرار دارد.

ص: 533

898 / [51] - عَنْ زُرَارَهَ وَ بُکَیْرِ بْنِ أَعْیَنَ قَالاَ:

سَأَلْنَا أَبَا جَعْفَرٍ عَنْ وُضُوءِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ.

فَدَعَا بِطَشْتٍ أَوْ تَوْرٍ فِیهِ مَاءٌ فَغَمَسَ کَفَّهُ اَلْیُمْنَی فَغَرَفَ بِهَا غُرْفَهً فَصَبَّهَا عَلَی جَبْهَتِهِ، فَغَسَلَ وَجْهَهُ بِهَا، ثُمَّ غَمَسَ کَفَّهُ اَلْیُسْرَی فَأَفْرَغَ عَلَی یَدِهِ اَلْیُمْنَی فَغَسَلَ بِهَا ذِرَاعَهُ مِنَ اَلْمِرْفَقِ إِلَی اَلْکَفِّ لاَ یَرُدُّهَا إِلَی اَلْمِرْفَقِ، ثُمَّ غَمَسَ کَفَّهُ اَلْیُمْنَی فَأَفْرَغَ بِهَا عَلَی ذِرَاعِهِ اَلْأَیْسَرِ مِنَ اَلْمِرْفَقِ - وَ صَنَعَ بِهَا کَمَا صَنَعَ بِالْیُمْنَی-، وَ مَسَحَ رَأْسَهُ بِفَضْلِ کَفَّیْهِ وَ قَدَمَیْهِ، لَمْ یُحْدِثْ لَهَا مَاءً جَدِیداً، ثُمَّ قَالَ: ﴿ وَ لاَ یُدْخِلُ أَصَابِعَهُ تَحْتَ اَلشِّرَاکِ.

قَالَ: ثُمَّ قَالَ: ﴿ إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَى یَقُولُ: ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ ءَامَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَی اَلصَّلاهِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَی اَلْمَرافِقِ ﴾ فَلَیْسَ لَهُ أَنْ یَدَعَ شَیْئاً مِنْ وَجْهِهِ إِلاَّ غَسَلَهُ وَ أَمَرَ بِغَسْلِ اَلْیَدَیْنِ إِلَی اَلْمِرْفَقَیْنِ، فَلَیْسَ یَنْبَغِی لَهُ أَنْ یَدَعَ مِنْ یَدَیْهِ إِلَی اَلْمِرْفَقَیْنِ شَیْئاً إِلاَّ غَسَلَهُ، لِأَنَّ اَللَّهَ تَعَالَى یَقُولُ: ﴿ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَی اَلْمَرافِقِ ﴾ ثُمَّ قَالَ: ﴿ وَ اِمْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَی اَلْکَعْبَیْنِ ﴾ فَإِذَا مَسَحَ بِشَیْءٍ مِنْ رَأْسِهِ أَوْ بِشَیْءٍ مِنْ قَدَمَیْهِ مَا بَیْنَ أَطْرَافِ اَلْکَعْبَیْنِ إِلَی أَطْرَافِ اَلْأَصَابِعِ فَقَدْ أَجْزَأَهُ. ﴾

قَالاَ: قُلْنَا: أَصْلَحَکَ اَللَّهُ أَیْنَ اَلْکَعْبَانِ؟

قَالَ: ﴿ هَاهُنَا - یَعْنِی اَلْمَفْصِلَ - دُونَ عَظْمِ اَلسَّاق ﴾

فَقُلْنَاهُ: هَذَا مَا هُوَ؟

قَالَ: ﴿ مِنْ عَظْمِ اَلسَّاقِ وَ اَلْکَعْبُ أَسْفَلُ مِنْ ذَلِکَ. ﴾

ص: 534

51) - از زراره و بُکَیر - فرزندان اعیّن - روایت کرده است که گفته اند:

از امام باقر علیه السلام در مورد چگونگی وضو گرفتن رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم ، سؤال کردیم؟

پس حضرت تشت و یا کاسه ای از آب درخواست نمود، سپس دست راست خود را در آب فرو برد و مشتی از آب را گرفت و بر پیشانیش ریخت و صورت خود را با آن شست و بعد از آن دست چپ خود را در آب فرو برد و مشت خود را پر از آب کرد و روی آرنج دست راست ریخت و کف دست را بر روی آرنج تا انگشتان کشید، به طوری که آب وضو را از پایین به سمت آرنج بر نمی گردانید.

بعد از آن، دست راست خود را در آب فرو برد و مشتی از آب بر داشت و بر روی آرنج دست چپ ریخت و همان کاری را که روی دست راست انجام داد بر روی دست چپ نیز انجام داد، سپس با همان رطوبت دست ها مقداری از سر و روی پا ها را مسح کشید و از آب جدید استفاده نکرد و فرمود: و نباید انگشتان خود را زیر بند های کفش داخل گردانی.

پس از آن حضرت فرمود: همانا خداوند می فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده اید! هر گاه خواستید برای اقامه نماز بایستید، صورت و دست های خود را تا آرنج ها بشوئید»، پس جایی از صورت خود را نباید نشسته رها کنید؛ و خداوند داده که دست ها تا آرنج شسته شود، پس جایی از دست ها تا آرنج خود را نباید نشسته رها کند؛ به خاطر آن که خداوند می فرماید: «پس بشویید صورت های تان را با دست های تان را تا آرنج ها» و سپس فرموده است: «و مسح کنید سر ها و پا های خود را تا بر آمدگی (قاپ)» بنا بر این اگر مقداری از سر و یا مقداری از پای خویش را - از قاپ تا روی انگشتان - مسح نمایید، کفایت می کند.

(هر دوی راوی) گفتند: عرضه داشتیم: خداوند امور شما را اصلاح نماید! قاپ پا در کجای پا قرار گرفته است؟ فرمود: این جا - یعنی مفصلی که زیر استخوان ساق پا قرار دارد - . گفتیم: پس نام این استخوان دیگر که بر آمده است، چیست؟

ص: 535

فَقُلْنَا: أَصْلَحَکَ اَللَّهُ فَالْغُرْفَهُ اَلْوَاحِدَهُ تُجْزِی اَلْوَجْهَ وَ غُرْفَهٌ لِلذِّرَاعِ؟

قَالَ: ﴿ نَعَمْ إِذَا بَالَغْتَ فِیهِمَا وَ اَلثِّنْتَانِ تَأْتِیَانِ عَلَی ذَلِکَ کُلِّهِ. ﴾ (1)

899 / [52]- عَنْ زُرَارَهَ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: أَخْبِرْنِی عَنْ حَدِّ اَلْوَجْهِ اَلَّذِی یَنْبَغِی لَهُ أَنْ یُوَضَّأَ اَلَّذِی قَالَ اَللَّهُ؟

فَقَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ اَلْوَجْهُ اَلَّذِی أَمَرَ اَللَّهُ بِغَسْلِهِ اَلَّذِی لاَ یَنْبَغِی لِأَحَدٍ أَنْ یَزِیدَ عَلَیْهِ وَ لاَ یَنْقُصَ مِنْهُ إِنْ زَادَ عَلَیْهِ لَمْ یُؤْجَرْ وَ إِنْ نَقَصَ مِنْهُ أَثِمَ مَا دَارَتْ عَلَیْهِ اَلسَّبَّابَهُ وَ اَلْوُسْطَی وَ اَلْإِبْهَامُ مِنْ قُصَاصِ اَلشَّعْرِ إِلَی اَلذَّقَنِ وَ مَا جَرَتْ عَلَیْهِ اَلْإِصْبَعَانِ مُسْتَدِیراً فَهُوَ مِنَ اَلْوَجْهِ وَ مَا سِوَی ذَلِکَ فَلَیْسَ مِنَ اَلْوَجْهِ. ﴾

قُلْتُ: اَلصُّدْغُ لَیْسَ مِنَ اَلْوَجْهِ. ؟

قَالَ: ﴿ لاَ. ﴾

قَالَ زُرَارَهُ : فَقُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : أَلاَ تُخْبِرُنِی مِنْ أَیْنَ عَلِمْتَ وَ قُلْتُ: إِنَّ اَلْمَسْحَ بِبَعْضِ اَلرَّأْسِ وَ بَعْضِ اَلرِّجْلَیْنِ؟

فَضَحِکَ فَقَالَ: ﴿ یَا زُرَارَهُ! قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ وَ قَدْ نَزَلَ بِهِ اَلْکِتَابُ مِنَ اَللَّهِ لِأَنَّ اَللَّهَ قَالَ: ﴿ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ ﴾ فَعَرَفْنَا أَنَّ اَلْوَجْهَ کُلَّهُ یَنْبَغِی لَهُ أَنْ یُغْسَلَ. ﴾

ص: 536


1- عنه بحار الأنوار: 273/80 ح 29، و البرهان في تفسير القرآن : 410/2 ح 14، و مستدرك الوسائل : 302/1 ح 683. الكافي : 26/3 ح 5 بإسناده عن زرارة و بكير أنّهما سألا أبا جعفر علیه السلام عن وضوء رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم و نحوه تهذيب الأحكام : 76/1 ح 4، عنهما وسائل الشيعة : 388/1 ح 1022.

فرمود: نام این استخوان قوزک است، قوزک پا همان گره استخوان ساق است و قاپ پا، کمی پایین تر از ساق پا قرار دارد.

گفتیم: خداوند امور شما را اصلاح نماید! آیا یک مشت آب برای صورت و یک مشت آب برای دست کافی است؟ فرمود: بلی، در صورتی که مشت خود را پر آب کنی، دو مشت آب برای دو دست کفایت می کند.

52) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم: برایم مشخص نما مقداری از صورت را که باید برای وضو شسته شود و خداوند به شستن آن دستور داده، تا کجا است؟

فرمود: صورت تا آن حدی باید شسته شود که خدا فرموده، نه کم تر و نه بیشتر؛ - که اگر بیشتر بشوید پاداشی ندارد و اگر کم تر بشوید گناه کرده است - و آن مقداری است که موقع شستن و دست کشیدن، ما بین انگشت سبّابه و انگشت وسط و انگشت شست، بر روی آن می چرخد، (و به عبارتی دیگر:) از بالای صورت، آن قسمتی که موی سر روییده، تا پایین چانه و از دو طرف صورت، به مقداری که دو انگشت شست و انگشت وسط، آن را در بر گیرد، جزء صورت است و اضافه بر آن جزء صورت نمی باشد.

من گفتم: بنا گوش از صورت نیست؟ فرمود: نه.

زراره گوید: به امام باقر علیه السلام عرض کردم: آیا مرا آگاه نمی فرمایید که از کجا دانسته اید که مسح به قسمتی از سر و بر مقداری از پا باید انجام گردد؟

حضرت خندید و فرمود: ای زراره! رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم فرموده و آیه قرآن نیز در این مورد نازل شده است؛ زیرا خداوند فرموده: «پس صورت های تان را» پس دانستیم که تمام صورت باید شسته شود.

ص: 537

ثُمَّ قَالَ: ﴿ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَی اَلْمَرافِقِ ﴾ فَوَصَلَ اَلْیَدَیْنِ إِلَی اَلْمِرْفَقَیْنِ بِالْوَجْهِ فَعَرَفْنَا أَنَّهُمَا یَنْبَغِی أَنْ یُغْسَلاَنِ إِلَی اَلْمِرْفَقَیْنِ، ثُمَّ فَصَّلَ بَیْنَ اَلْکَلاَمِ فَقَالَ: ﴿ وَ اِمْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ ﴾ فَعَلِمْنَا حِینَ قَالَ: ﴿ بِرُءُوسِکُمْ ﴾ أَنَّ اَلْمَسْحَ بِبَعْضِ اَلرَّأْسِ لِمَکَانِ اَلْبَاءِ، ثُمَّ وَصَلَ اَلرِّجْلَیْنِ بِالرَّأْسِ کَمَا وَصَلَ اَلْیَدَیْنِ بِالْوَجْهِ، فَقَالَ: ﴿ وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَی اَلْکَعْبَیْنِ ﴾ فَعَرَفْنَا حِینَ وَصَلَهُمَا بِالرَّأْسِ أَنَّ اَلْمَسْحَ عَلَی بَعْضِهِمَا.

ثُمَّ فَسَّرَ ذَلِکَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ لِلنَّاسِ فَضَیَّعُوهُ.

ثُمَّ قَالَ: ﴿ فَإِنْ فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَیَمَّمُوا صَعِیداً طَیِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِکُمْ ﴾ ثُمَّ وَصَلَ بِهَا ﴿ وَ أَیْدِیَکُمْ ﴾

فَلَمَّا وَضَعَ اَلْوُضُوءَ عَمَّنْ لَمْ یَجِدِ اَلْمَاءَ أَثْبَتَ بَعْضَ اَلْغَسْلِ مَسْحاً لِأَنَّهُ (تَعَالَى) قَالَ: ﴿ بِوُجُوهِکُمْ ﴾ .

ثُمَّ قَالَ: ﴿ مِنْهُ ﴾ أَیْ مِنْ ذَلِکَ اَلتَّیَمُّمُ لِأَنَّهُ عَلِمَ أَنَّ ذَلِکَ أَجْمَعَ لاَ یُجْرِی عَلَی اَلْوَجْهِ، لِأَنَّهُ یَعْلَقُ مِنْ ذَلِکَ اَلصَّعِیدِ بِبَعْضِ اَلْکَفِّ وَ لاَ یَعْلَقُ بِبَعْضِهَا. (1)

ص: 538


1- عنه بحار الأنوار: 277/80 ح 30 قطعة منه، و 289 ذيل ح 46 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 411/2 ح 15، و مستدرك الوسائل : 310/1 ح 695 القطعة الأولى منه، و 314 310/1 ح 704 القطعة الثانية منه و نحوه 539/2 ح 2661. الكافي : 27/3 ح 1 إلى قوله : قال : لا ، و نحوه من لا يحضره الفقيه : 44/1 ح 88، و تهذيب الأحكام : 54/1 ح 3، عنهم وسائل الشيعة : 403/1 ح 1048 ، و الكافي : 30/3 ح 4 بتفاوت يسير، و نحوه من لا يحضره الفقيه : 103/1 ح 212، و تهذيب الأحكام : 61/1 ح 17، و الاستبصار : 62/1 ح 5، عنهم وسائل الشيعة : 412/1 ح 1073، علل الشرائع : 279/1 ح 1 (باب - 190) بتفاوت، عنه البحار : 289/80 ح 45، عوالي اللئالي : 194/2 ح 90 باختصار .

سپس فرمود: «و دست های تان را با آرنج ها» پس (کلام را با واو عطف) یعنی دست ها را تا آرنج، به صورت وصل نمود و از این جا فهمیدیم که باید دست ها تا آرنج شسته شوند بعد از آن خدای متعال در بین سخن خود فاصله انداخته و فرموده: «و به سر های خود مسح کنید» پس هنگامی که ﴿ بِرُءُوسِكُمْ ﴾ فرمود، فهمیدیم که به خاطر رعایت حرف «ب» به مقداری از سر باید مسح شود، بعد از آن پا ها را به سر متصل نمود، همچون اتصال و عطف دست ها به صورت، پس فرمود: «و پا های تان را تا بر آمدگی (قاب)» و چون پا ها را به سر عطف نمود، دانستیم که مسح پا را نیز باید بر مقداری از پا ها انجام داد،

سپس رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم آن را برای مردم (با قول و عمل) تفسیر فرمود، ولی مردم آن را ضایع کرده و تغییر دادند.

پس از آن فرمود: «پس اگر آبی نیافتید، بر زمین پاک تیمم کنید و مقداری از صورت خود را مسح نمایید»؛ و چون خداوند وضو را از کسی که آب نمی یابد و یا دسترسی ندارد ساقط نموده، بعضی از مواضع و جا هایی را که در وضو شسته می شود، در تیمّم مسح آن ها را واجب نموده؛ زیرا که فرموده است: «به صورت های تان» یعنی مقداری از صورت های تان را؛ و بعد فرموده: «از آن» یعنی، از همان خاک تیمّم که به دست باقی می ماند، مسح شود؛ زیرا او می داند که آن خاک تیمّم به تمام صورت نمی رسد، چون مقداری از آن خاک به بخشی از دست می چسبد و به بعض دیگر آن نمی چسبد.

ص: 539

900 / [53] -عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ: کَیْفَ یُمْسَحُ اَلرَّأْسُ؟

قَالَ: ﴿ إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَى یَقُولُ: ﴿ وَ اِمْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ ﴾ فَمَا مَسَحْتَ مِنْ رَأْسِکَ فَهُوَ کَذَا وَ لَوْ قَالَ: اِمْسَحُوا رُءُوسَکُمْ فَکَانَ عَلَیْکَ اَلْمَسْحُ کُلُّهُ. ﴾ (1)

901 / [54] - عَنْ صَفْوَانَ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَی اَلْمَرافِقِ وَ اِمْسَحُوا بِرُءُوسِکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَی اَلْکَعْبَیْنِ ﴾ ؟

فَقَالَ: ﴿ قَدْ سَأَلَ رَجُلٌ أَبَا اَلْحَسَنِ عَنْ ذَلِکَ فَقَالَ: سَیَکْفِیکَ - أَوْ کَفَتْکَ - سُورَهُ اَلْمَائِدَهِ یَعْنِی اَلْمَسْحَ عَلَی اَلرَّأْسِ وَ اَلرِّجْلَیْنِ. ﴾

قُلْتُ: فَإِنَّهُ قَالَ ﴿ فَاغْسِلُوا ... أَیْدِیَکُمْ إِلَی اَلْمَرافِقِ ﴾ ، فَکَیْفَ اَلْغَسْلُ؟

قَالَ: ﴿ هَکَذَا أَنْ یَأْخُذَ اَلْمَاءَ بِیَدِهِ اَلْیُمْنَی فَیَصُبَّهُ فِی اَلْیُسْرَی ثُمَّ یُفِیضُهُ عَلَی اَلْمِرْفَقِ، ثُمَّ یَمْسَحُ إِلَی اَلْکَفِّ ﴾ ، قُلْتُ لَهُ: مَرَّهً وَاحِدَهً؟

فَقَالَ: ﴿ کَانَ یَفْعَلُ ذَلِکَ مَرَّتَیْنِ ﴾ ، قُلْتُ: یَرُدُّ اَلشَّعْرَ؟

قَالَ: ﴿ إِذَا کَانَ عِنْدَهُ آخَرُ فَعَلَ وَ إِلاَّ فَلاَ. ﴾ (2)

ص: 540


1- عنه بحار الأنوار : 282/80 ح 31، و البرهان في تفسير القرآن : 412/2 ح 16، و مستدرك الوسائل : 314/1 ح 705 .
2- عنه بحار الأنوار: 283/80 ح 32 ، و البرهان في تفسير القرآن : 412/2 ح 17، و مستدرك الوسائل : 311/1 ح 698.

53) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم: (برای وضو) سر چگونه مسح می شود؟

فرمود: خداوند می فرماید: «مسح کنید بر سر های خویش»، بنا بر این (به خاطر حرف ب) مقداری از سر مسح می شود ولی اگر فرموده بود: ﴿ اِمْسَحُوا رُءُوسَکُمْ ﴾ می باید تمامی سر مسح می شد.

54) - از صفوان بن یحیی روایت کرده است، که گفت:

از امام رضا علیه السلام سؤال کردم: معنای فرمایش خداوند متعال: «پس بشویید صورت ها و دست های تان را تا آرنج ها و سر های تان را با پا ها تا بر آمدگی آن ها مسح کنید» چیست؟

فرمود: مردی از حضرت ابو الحسن ( امام کاظم) علیه السلام معنای این آیه را پرسید، آن حضرت فرمود: سوره مائده تو را (در جوابت) کفایت می کند، مقصودش این بود که مسح بر سر و پا می باشد.

عرض کردم: آیه می فرماید: «پس بشویید صورت ها و دست های تان را تا آرنج ها»، پس شستن چگونه است؟

فرمود: با دست راست خود آب بر می دارد و بر دست چپ خود می ریزد و تا آرنج می شوید و سپس تا سر انگشتان می کشد.

گفتم: یک بار این کار را بکند (کافی است)؟

فرمود: (امام کاظم علیه السلام) دو مرتبه این عمل را انجام می داد.

گفتم: آیا موی خود را (در هنگام مسح) کنار می زد ( که مسح روی پوست سر واقع شود)؟

فرمود: هر گاه کسی نزد حضرت می بود موی خود را کنار می زد اما هر گاه تنها می بود این کار را انجام نمی داد.

ص: 541

902 / [55] - عَنْ مُیَسِّرٍ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ: ﴿ اَلْوُضُوءُ وَاحِدَهٌ. ﴾ وَ قَالَ: ﴿ وَصَفَ اَلْکَعْبَ فِی ظَهْرِ اَلْقَدَمِ. ﴾ (1)

903 / [56] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سُلَیْمَانَ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ قَالَ: أَلاَ أَحْکِی لَکُمْ وُضُوءَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ﴾ ؟

قُلْنَا: بَلَی، فَأَخَذَ کَفّاً مِنْ مَاءٍ فَصَبَّهُ عَلَی وَجْهِهِ ثُمَّ أَخَذَ کَفّاً آخَرَ [مِنَ الْمَاءِ فَصَبَّهُ عَلَی وَجْهِهِ، ثُمَّ أَخَذَ کَفّاً آخَرَ] (2) فَصَبَّهُ عَلَی ذِرَاعِهِ اَلْأَیْمَنِ ثُمَّ أَخَذَ کَفّاً آخَرَ فَصَبَّهُ عَلَی ذِرَاعِهِ اَلْأَیْسَرِ ثُمَّ مَسَحَ رَأْسَهُ وَ قَدَمَیْهِ ثُمَّ وَضَعَ یَدَهُ عَلَی ظَهْرِ اَلْقَدَمِ، ثُمَّ قَالَ: ﴿ إِنَّ هَذَا هُوَ اَلْکَفّ وَ أَشَارَ بِیَدِهِ إِلَی اَلْعُرْقُوبِ - وَ لَیْسَ بِالْکَعْبِ. ﴾ (3)

904 / [57]- وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی عَنْهُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿ إِلَی اَلْعُرْقُوبِ ﴾ فَقَالَ: ﴿ إِنَّ هَذَا هُوَ اَلظُّنْبُوبُ [اَلطنْبُوبُ] (4) وَ لَیْسَ بِالْکَعْبِ. ﴾ (5)

ص: 542


1- عنه بحار الأنوار: 283/80 ح 33، و البرهان في تفسير القرآن : 412/2 ح 18، و مستدرك الوسائل : 315/1 ح 706، و 327 ح 743 . الكافي : 26/3 ح 7، من لا يحضره الفقيه : 38/1 ح 77، و تهذيب الأحكام : 80/1 ح 54، الاستبصار : 69121 ح 2، عنهم وسائل الشيعة : 435/1 ح 1141 .
2- ما بين المعقوفتين عن مطبوعة المكتبة الإسلامية .
3- عنه بحار الأنوار: 284/80 ح 34، و البرهان في تفسير القرآن : 412/2 ح 19، و مستدرك الوسائل : 304/12 ح 685 ، و 326 ح 741. الكافي : 24/3 ح 2 بإسناده عن بكير بن أعين، عن أبي جعفر علیه السلام، و 25 ح 4 بإسناده عن زرارة قال : قال أبو جعفر علیه السلام، من لا يحضره الفقيه: 36/1 ح 74 مرسلاً عن أبي جعفر علیه السلام، اللّه وسائل الشيعة : 387/12 ح 1021، و 389 ح 1023 كلاهما عن الكافي.
4- في الحديث: ثمّ أو ما بيده إلى أسفل العرقوب، ثمّ قال: هو الظنوب، و الظنبوب هو حرف العظم اليابس من الساق. مجمع البحرين: 113/2 (ظنب). و الطنب: حبل الخباء و السرادق و نحوهما، و أطناب الشجر عروقها، و أطناب :الجسد عصب يصل المفاصل و العظام و يشدّها. كتاب العين 438/7 ( طنب).
5- عنه بحار الأنوار: 284/80 ذيل ح 34 ، و البرهان في تفسير القرآن : 413/2 ذيل ح 19. تهذيب الأحكام : 75/1 ح 39 بإسناده عن ميسّر، عن أبي جعفر علیه السلام، عنه وسائل الشيعة 391/1 ح 1028.

55) - از مُیسر روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: وضو یک بار انجام می شود و فرمود: جای قوزک روی پا قرار دارد (نه اطراف و پشت آن).

56) - از عبد اللّه بن سلیمان روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: آیا مایل هستید تا کیفیت وضوی رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم را برای تان بیان نمایم؟

عرضه داشتیم: بلی.

پس مشتی از آب برداشت و بر صورت خود ریخت و بعد مشتی دیگر برداشت و (دوباره) به صورت خود ریخت و مشتی دیگر گرفت بر دست راست خود ریخت و بعد از آن مشتی دیگر برداشت و بر دست چپ خود ریخت، پس از آن سر و پا های خود را مسح نمود.

و در پایان فرمود: این جا جای کف می باشد - و اشاره نمود به «عُرقوب» عصب و پی پشت پا - و (مواظب باشید که) این جا کَعب و قوزک نیست.

57) - و در روایتی دیگر از آن حضرت آمده است:

اشاره به «عُرقوب» نمود و فرمود: این «ظُنبوب - طنبوب» پایه مچ پا است و این جا كَعب و قوزک نیست.

ص: 543

905 / [58]- عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَهَ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا إِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ ءَامَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَی اَلصَّلاهِ - إِلَی قَوْلِهِ - إِلَی اَلْکَعْبَیْنِ ﴾ ؟

فَقَالَ: ﴿ صَدَقَ اَللَّهُ قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ کَیْفَ یَتَوَضَّأُ ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ مَرَّتَیْنِ مَرَّتَیْنِ. ﴾

قُلْتُ: یَمْسَحُ قَالَ: ﴿ مَرَّهً مَرَّهً. ﴾

قُلْتُ: مِنَ اَلْمَاءِ مَرَّهً

قَالَ: ﴿ نَعَمْ ﴾ ، قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ فَالْقَدَمَیْنِ؟

قَالَ: ﴿ اِغْسِلْهُمَا غَسْلاً. ﴾ (1)

906 / [59] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ اَلْخُرَاسَانِیِّ رَفَعَ اَلْحَدِیثَ قَالَ:

أَتَی أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ رَجُلٌ فَسَأَلَهُ عَنِ اَلْمَسْحِ عَلَی اَلْخُفَّیْنِ؟

﴿ فَأَطْرَقَ فِی اَلْأَرْضِ مَلِیّاً ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ فَقَالَ: یَا هَذَا إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَمَرَ عِبَادَهُ بِالطَّهَارَهِ وَ قَسَمَهَا عَلَی اَلْجَوَارِحِ، فَجَعَلَ لِلْوَجْهِ مِنْهُ نَصِیباً وَ جَعَلَ لِلْیَدَیْنِ مِنْهُ نَصِیباً وَ جَعَلَ لِلرَّأْسِ مِنْهُ نَصِیباً، وَ جَعَلَ لِلرِّجْلَیْنِ مِنْهُ نَصِیباً، فَإِنْ کَانَتَا خُفَّاکَ مِنْ هَذِهِ اَلْأَجْزَاءِ فَامْسَحْ عَلَیْهِمَا. ﴾ (2)

ص: 544


1- عنه بحار الأنوار : 284/80 ح 35 ، و البرهان في تفسير القرآن : 413/2 ح 20،و مستدرك الوسائل : 7422 ، و حمل المجلسي هذا الحديث على التقية . تهذيب الأحكام : 47/1 ح 73 بإسناده عن يونس بن يعقوب، قال : قلت لأبی عبد اللّه علیه السلام بتفاوت، و نحوه الاستبصار: 52/1 6 عنهما وسائل الشيعة : 316/1 ح 833، عوالي اللئالي : 201/2 ح 105 فيه : روى الترمذي في صحيحه عن أبي هريرة : أن النبي صلی اللّه علیه و آله و سلم توضأ مرّتين مرّتين .
2- عنه بحار الأنوار: 285/80 ح 36 ، و البرهان في تفسير القرآن : 413/2 ح 21، و مستدرك الوسائل : 332/1 ح 759 .

58) - از علی بن ابی حمزه روایت کرده است، که گفت:

از امام کاظم علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «ای کسانی که ایمان آورده اید! هنگامی که برای نماز به پا می خیزید - تا پایان - تا بر آمدگی پا ها سؤال کردم؟

فرمود: خداوند راست و درست فرموده است.

عرض کردم: فدایت کردم وضو چگونه انجام می شود؟

فرمود: دو بار، دو بار.

گفتم: مسح چگونه است؟

فرمود: یک مرتبه، یک مرتبه.

گفتم: به وسیله آب یک مرتبه می باشد؟ فرمود: بلی.

گفتم: فدایت گردم! روی پا ها چگونه است؟

فرمود: روی آن ها را مختصری بشوی.

59) - از محمّد بن احمد خراسانی - به طور مرفوعه - روایت کرده، که گفت: مردی به محضر امام علی علیه السلام وارد شد و در مورد مسح بر روی کفش (برای وضو) سؤال کرد؟

حضرت لحظه ای سر خود را پایین انداخت و سپس آن را بلند نمود و فرمود: (این چه سؤالی است؟!) همانا خداوند تبارک و تعالی بندگان را دستور به طهارت داده است و آن را بر اعضای بدن تقسیم نموده، پس مقداری از طهارت برای صورت و مقداری برای سر و مقداری هم برای دست ها می باشد، که برای پا ها هم مقداری معیّن کرده است، پس اگر کفش هایت از اعضای بدنت می باشند مانعی ندارد که روی آن ها را مسح کنی.

ص: 545

907 / [60] - عَنْ غَالِبِ بْنِ اَلْهُذَیْلِ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ وَ اِمْسَحُوا بِرُءُوسِکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ ﴾ عَلَی اَلْخَفْضِ هِیَ أَمْ عَلَی اَلرَّفْعِ فَقَالَ هِیَ عَلَی اَلْخَفْضِ. (1)

908 / [61] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ خَلِیفَهَ - أَبِی اَلْعَرِیفِ - اَلْمَکْرَانِیِّ اَلْهَمْدَانِیِّ ، قَالَ:

قَامَ اِبْنُ اَلْکَوَّاءِ إِلَی عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَسَأَلَهُ عَنِ اَلْمَسْحِ عَلَی اَلْخُفَّیْنِ؟ فَقَالَ: ﴿ بَعْدَ کِتَابِ اَللَّهِ تَسْأَلُنِی ﴾ ؟ قَالَ اَللَّهُ تَعَالَى: ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَی اَلصَّلاهِ فَاغْسِلُوا ﴾ - إِلَی قَوْلِهِ: - ﴿ إِلَی اَلْکَعْبَیْنِ ﴾ ثُمَّ قَامَ إِلَیْهِ ثَانِیَهً فَسَأَلَهُ، فَقَالَ لَهُ مِثْلَ ذَلِکَ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ، کُلَّ ذَلِکَ یَتْلُو عَلَیْهِ هَذِهِ اَلْآیَهَ. (2)

909 / [62] - عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ زَیْدٍ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِما اَلسَّلاَمُ : أَنَّ عَلِیّاً عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ خَالَفَ اَلْقَوْمَ فِی اَلْمَسْحِ عَلَی اَلْخُفَّیْنِ، عَلَی عَهْدِ عُمَرَ بْنِ اَلْخَطَّابِ ، قَالُوا: رَأَیْنَا اَلنَّبِیَّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ یَمْسَحُ عَلَی اَلْخُفَّیْنِ.

قَالَ: فَقَالَ: عَلِیٌّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : ﴿ قَبْلَ نُزُولِ اَلْمَائِدَهِ ، أَوْ بَعْدَهَا ﴾ ؟

فَقَالُوا: لاَ نَدْرِی. قَالَ: ﴿ وَ لَکِنْ أَدْرِی إِنَّ اَلنَّبِیَّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَرَکَ اَلْمَسْحَ عَلَی اَلْخُفَّیْنِ حِینَ نَزَلَتِ اَلْمَائِدَهُ ، وَ لَأَنْ أَمْسَحَ عَلَی ظَهْرِ حِمَارٍ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ أَنْ أَمْسَحَ عَلَی اَلْخُفَّیْنِ،

ص: 546


1- عنه بحار الأنوار: 285/80 ح 37، و البرهان في تفسير القرآن : 413/2 ح 22، و مستدرك الوسائل : 318/1 ح 714 . تهذيب الأحكام : 70/1 37 فيه : ... على الخفض هي أم على النصب؟ قال : بل هي على الخفض عنه وسائل الشيعة : 420/1 ح 1097 .
2- عنه بحار الأنوار: 285/80 ح 38 و البرهان في تفسير القرآن : 414/2 ح 23، و مستدرك الوسائل : 332/1 ح 760 .

60) - از غالب بن هذيل روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند: «و بر سر ها و پا های تان تا بر آمدگی آن ها را مسح کنید»، سؤال کردم که آیا (أرجلكم) مجرور است و یا مرفوع؟ (1)

فرمود: بلکه فقط مجرور می باشد.

61) - از عبد اللّه بن خلیفه، ابی عریف مُکرانی همدانی روایت کرده، که گفت:

ابن گواء برخاست و از امام علی علیه السلام در مورد مسح بر کفش (در حال وضو) سؤال کرد؟ حضرت فرمود: با وجود کتاب خدا (این را) سؤال می کنی؟! خداوند فرموده است: «ای کسانی که ایمان آورده اید! هنگامی که برای نماز به پا می خیزید - تا پایان - تا بر آمدگی پا ها» سپس برخاست و نیز همان سؤال را تکرار کرد و حضرت همان جواب را بازگو نمود - و تا سه بار این سؤال ) جواب تکرار شد - و حضرت در هر بار آن آیه را برای او تلاوت می نمود.

62) - از حسن بن زید روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: به درستی که امام علی علیه السلام در زمان حکومت عمر، در مسح بر کفش (برای وضو) مخالفت با مردم نمود، (بعضی از اصحاب) گفتند: ما پیامبر خدا صلی اللّه علیه و آله و سم را دیدیم که بر کفش های خویش مسح می نمود.

امام علی علیه السلام فرمود: آیا این پیش از نزول سوره مائده بود و یا بعد از آن؟

گفتند: نمی دانیم، فرمود: ولی من می دانم، موقعی که سوره مائده نازل شد رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم مسح بر کفش ها را ترک نمود؛ و امّا من اگر بر پشت الاغی مسح کنم بهتر از آنست که بر کفش خود مسح نمایم.

ص: 547


1- منظور این است که آیا حرف واو حرف عطف می باشد تا «أرجلكم» عطف بر «برءوسكم» و مجرور باشد و یا آن که حرف ابتدا و استیافیه است که در این صورت «أرجلكم» بنا بر ابتدائیت، مرفوع خواهد بود و یا بنا بر عبارت تهذیب: منصوب است تا مفعول برای «امسحوا» باشد؟ که حضرت علیه السلام در پاسخ فرمود: بلکه مجرور است.

وَ تَلاَ هَذِهِ اَلْآیَهَ: یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَی اَلصَّلاهِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَی اَلْمَرافِقِ وَ اِمْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَی اَلْکَعْبَیْنِ. ﴾ (1)

910 / [63] - عَنْ زُرَارَهَ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنِ اَلتَّیَمُّمِ؟ فَقَالَ: ﴿ إِنَّ عَمَّارَ بْنَ یَاسِرٍ أَتَی اَلنَّبِیَّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فَقَالَ: أَجْنَبْتُ وَ لَیْسَ مَعِی مَاءٌ فَقَالَ: کَیْفَ صَنَعْتَ یَا عَمَّارُ؟! ﴾

قَالَ: نَزَعْتُ ثِیَابِی ثُمَّ تَمَعَّکْتُ عَلَی اَلصَّعِیدِ فَقَالَ: ﴿ هَکَذَا یَصْنَعُ اَلْحِمَارُ إِنَّمَا قَالَ اَللَّهُ تَعَالَى: ﴿ فَامْسَحُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ مِنْهُ ﴾ ثُمَّ وَضَعَ یَدَیْهِ جَمِیعاً عَلَی اَلصَّعِیدِ ثُمَّ مَسَحَهُمَا ثُمَّ مَسَحَ مِنْ بَیْنَ عَیْنَیْهِ إِلَی أَسْفَلِ حَاجِبَیْهِ ثُمَّ دَلَکَ إِحْدَی یَدَیْهِ بِالْأُخْرَی عَلَی ظَهْرِ اَلْکَفِّ بَدَأَ بِالْیُمْنَی. ﴾ (2)

911 / [64] - عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ فَرَضَ اَللَّهُ اَلْغَسْلَ عَلَی اَلْوَجْهِ وَ اَلذِّرَاعَیْنِ وَ اَلْمَسْحَ عَلَی اَلرَّأْسِ وَ اَلْقَدَمَیْنِ فَلَمَّا جَاءَ حَالُ اَلسَّفَرِ وَ اَلْمَرَضِ وَ اَلضَّرُورَهِ وَضَعَ اَللَّهُ اَلْغَسْلَ وَ أَثْبَتَ اَلْغَسْلَ مَسْحاً فَقَالَ:

ص: 548


1- عنه بحار الأنوار: 285/80 ح 39 و البرهان في تفسير القرآن : 414/2 ح 24، و مستدرك الوسائل : 333/1 ح 761 . الجعفريات (الطبع الحجري ): 24 بتفاوت يسير، تحف العقول 417 (جواب الإمام : الرضا علیه السلام للمأمون في جوامع الشريعة) ضمن كلام طويل، عنه بحار الأنوار: 360/10 ح 2 .
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 414/2 ح ،25 ، و مستدرك الوسائل : 540/2 ح 2662 . الكافي : 62/3 ح 4 بإسناده عن أبي أيوب الخزّاز، عن أبی عبد اللّه علیه السلام بتفاوت، و تهذيب الأحكام : 207/1 ح 1 بإسناده عن داود بن النعمان، قال سألت أبا عبد اللّه علیه السلام بتفاوت، و نحوه الاستبصار : 170/1 ح 4، عنهم وسائل الشيعة : 358/3 3862 ، و 359 ح 3864، و البحار : 169/81 ذيل ح 30 ، دعائم الإسلام : 120/1 ضمن حديث طويل، عنه مستدرك الوسائل : 536/2 ح 2654، فقه القرآن للراوندي: 38/1 بتفصيل عنه مستدرك الوسائل : 536/2 ح 2655 .

و بعد این آیه: «ای کسانی که ایمان آورده اید! هنگامی که برای نماز به پا می خیزید پس بشویید صورت ها و دست های تان را با آرنج و سر های تان با پا ها را تا بر آمدگی آن ها مسح کنید» را تلاوت نمود.

63) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام در مورد تیمّم سؤال کردم؟

فرمود: عمار فرزند یاسر نزد رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم در آمد و اظهار داشت: من جنب شده بودم و آب (برای غسل) نداشتم.

حضرت فرمود: ای عمار! چه کردی؟

عرض کرد: لباس های خود را در آوردم و بر خاک روی زمین غلطیدم.

سپس حضرت فرمود: الاغ چنین (کاری را) انجام می دهد، خداوند فرموده است: «پس مسح کنید به وسیله آن صورت ها و دست های خود تان را»، سپس حضرت دو دست خود را بر زمین نهاد و پس از آن آن ها را تکان داد (تا گرد و خاکش بریزد) و (پیشانی و) ما بین دو چشم خود را تا زیر ابرو ها مسح نمود و بعد از آن پشت هر یک از دو دست خود را با کف دیگری مسح نمود، که شروع با پشت دست راست بود.

64) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: خداوند شستن صورت و دست ها را (با آرنج) و مسح (قسمتی از) سر و پا ها را واجب نموده است، اما هنگامی که حالت مسافرت و مریضی و ضرورت پیش آید، خداوند متعال شستن را برداشت و به جای آن مسح (با تیمّم) را قرار داد و فرمود:

ص: 549

وَ إِن كُنتُم مَّرْضَى أَوْ عَلَىٰ سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِّنكُم مِّنَ الْغَابِطِ أَوْ لَمَسْتُمُ النِّسَاءَ ﴾ - إلى - ﴿ وَ أَيْدِيكُم مِّنْهُ ﴾ . (1)

912/ [65] -عَنْ زُرَارَهَ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی قَوْلِهِ تَعَالَى: ﴿ ما یُرِیدُ اَللّهُ لِیَجْعَلَ عَلَیْکُمْ فِی اَلدِّینِ مِنْ حَرَجٍ ﴾ قَالَ: ﴿ وَ اَلْحَرَجُ اَلضِّیقُ. ﴾ (2)

913 / [66] - عَنْ عَبْدِ اَلْأَعْلَی - مَوْلَی آلِ- سَامٍ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِنِّی عَثَرْتُ فَانْقَطَعَ ظُفُرِی، فَجَعَلْتُ عَلَی إِصْبَعِی مِرَارَهً کَیْفَ أَصْنَعُ بِالْوُضُوءِ لِلصَّلاَهِ؟

قَالَ: فَقَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ تَعْرِفُ هَذَا وَ أَشْبَاهَهُ فِی کِتَابِ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی ﴿ وَ ما جَعَلَ اَللَّهُ عَلَیْکُمْ فِی اَلدِّینِ مِنْ حَرَجٍ ﴾ . ﴾ (3) . (4)

ص: 550


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 414/2 ح ،26 و نور الثقلين: 600/1 ح 83، و مستدرك الوسائل : 338/1 ح 779.
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 415/2 ح 27. الكافي : 30/3 ذيل ح 4، من لا يحضره الفقيه : 103/1 ذيل ح 212، تهذيب الأحكام : 61/1 ذيل ح 17 ، الاستبصار : 62/1 ذيل ح 5 ، عنهم وسائل الشيعة : 364/3 ذيل ح 3878، علل الشرائع : 279/12 ذيل ح 1 (باب - 190)، عنه بحار الأنوار: 289/77 ذيل ح 45.
3- سورۀ الحج : 78/22.
4- عنه بحار الأنوار : 367/80 ح 8، و البرهان في تفسير القرآن : 415/2 ح 28، و مستدرك الوسائل : 338/1 ح 778. الكافي : 33/3 ح 4 بتفاوت يسير، و نحوه تهذيب الأحكام : 363/1 ح 27، و الاستبصار : 77/1 ح 3، عنهم وسائل الشيعة : 464/1 ح 1231 ، و البحار : 277/2 ح 32.

و اگر بیمار و یا مسافر بودید یا (در مستراح) قضای حاجت کرده اید، یا با زنان خود آمیزش کرده اید و آب نیافتید، با خاک پاک تیمم کنید و به صورت و دست های تان بکشید».

65) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «خداوند نمی خواهد در دین برای شما مشقّت ایجاد کند» منظور از «حرج»، تنگنا و سختی است.

66) - از عبد الاَعلى - مولا و غلام (آزاده شدۀ) آل سام - روایت کرده است، که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: پایم به چیزی برخورد کرد و ناخنم کنده شد و بر روی انگشتم دارو گذاشته (و آن را پانسمان کرده و بسته ام،) اکنون برای وضو چه کار کنم؟

فرمود: (حکم) این مسأله و مشابه آن را می توانی از کتاب خداوند متعال شناسایی کنی که فرموده است: «و (خداوند) در دین برای شما مشقّت و سختی قرار نداده است».

ص: 551

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ يَقَوْم ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ ألَّتِى كَتَبَ اللّه لَكُمْ وَ لَا تَرْتَدُوا عَلَى أَدْبَارَكُمْ فَتَنقَلِبُوا خَسِرِينَ ﴿ 21 ﴾ قالُوا يا مُوسى إِنَّ فِيها قَوْماً جَبَّارِينَ وَ إِنَّا لَنْ نَدْخُلَها حَتَّى يَخْرُجُوا مِنْها فَإِنْ يَخْرُجُوا مِنْها فَإِنَّا داخِلُونَ ﴿ 22 ﴾ قالَ رَجُلانِ مِنَ الَّذِينَ يَخافُونَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمَا ادْخُلُوا عَلَيْهِمُ الْبابَ فَإِذا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّكُمْ غالِبُونَ وَ عَلَى اللَّهِ فَتَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿ 23 ﴾ قالُوا يا مُوسى إِنَّا لَنْ نَدْخُلَها أَبَداً ما دامُوا فِيها فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّكَ فَقاتِلا إِنَّا هاهُنا قاعِدُونَ ﴿ 24 ﴾ قَالَ رَبِّ إِنِّي لَا أَمْلِكُ إِلَّا نَفْسِى وَ أَخِي فَاخْرُقْ بَيْنَنَا وَ بَيْنَ الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ ﴿ 25 ﴾ قَالَ فَإِنَّهَا مُحَرَّمَةٌ عَلَيْهِمْ أَرْبَعِينَ سَنَةٌ يَتِيَهُونَ فِي الْأَرْضِ فَلَا تَأْسَ عَلَى الْقَوْم الْفَاسِقِينَ ﴾ ﴿ 26 ﴾

914 / [67] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ ، عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ: ﴿ أَنَّ رَأْسَ اَلْمَهْدِیِّ یُهْدَی إِلَی عِیسَی بْنِ مُوسَی (1) عَلَی طَبَقٍ ﴾ قُلْتُ: فَقَدْ مَاتَ هَذَا وَ هَذَا.

قَالَ: ﴿ فَقَدْ قَالَ اَللَّهُ تَعَالَى: ﴿ اُدْخُلُوا اَلْأَرْضَ اَلْمُقَدَّسَهَ اَلَّتِی کَتَبَ اَللّهُ لَکُمْ ﴾ فَلَمْ یَدْخُلُوهَا، وَ دَخَلَهَا اَلْأَبْنَاءُ - أَوْ قَالَ: أَبْنَاءُ اَلْأَبْنَاءِ - فَکَانَ ذَلِکَ دُخُولَهُمْ ﴾ .

فَقُلْتُ: أَوَ تَرَی أَنَّ اَلَّذِی قَالَ فِی اَلْمَهْدِیِّ وَ فِی عِیسَی یَکُونُ مِثْلَ هَذَا؟

فَقَالَ: ﴿ نَعَمْ، یَکُونُ فِی أَوْلاَدِهِم ﴾ ؟

ص: 552


1- في بعض النسخ و کذا في طبع الإسلامية : موسى بن عيسى.

فرمایش خداوند متعال: (موسی گفت:) ای گروه! به سرزمین مقدّسی که خداوند برای شما مقرّر داشته، وارد شوید و به عقب بازنگردید و عقب گرد نکنید که زیان کار خواهید بود (21) گفتند: ای موسی! در آن (سرزمین)، جمعیتی (نیرومند و) ستم گر می باشند و ما هرگز وارد آن نمی شویم تا آن ها از آن خارج شوند، اگر آن ها از آن خارج شوند، ما وارد می شویم (22) (ولی) دو نفر از مردانی که از خدا می ترسیدند و خداوند به آن ها، نعمت (عقل و ایمان و شهامت) داده بود، گفتند: شما وارد دروازۀ شهر شوید، هنگامی که وارد شدید، پیروز خواهید شد و بر خدا توکل کنید، اگر ایمان دارید (23) (بنی اسرائیل) گفتند: ای موسی! تا آن ها در آن جا هستند: ما هرگز وارد نخواهیم شد، تو و پروردگارت بروید و (با آنان) بجنگید، ما همین جا نشسته ایم! (24) (موسی) گفت پروردگارا! من تنها اختیار خودم و برادرم را دارم، میان ما و این جمعیت گنه کار، جدایی بینداز (25) خداوند فرمود: (ورود در) این سرزمین (مقدس)، تا چهل سال بر آن ها ممنوع است (و به آن نخواهند رسید) پیوسته در زمین (این بیابان)، سرگردان خواهند بود و در مورد (سرنوشت) این جمعیت گناه کار غمگین نباش. (26)

67) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

یکی از دو امام (باقر و صادق) علیهما السلام فرمود: سر مهدی (عباسی) در طبقی برای عیسی بن محمّد هدیه آورده می شود. عرضه داشتم: این و آن هر دو مرده اند! فرمود: خداوند فرموده است: «داخل سر زمین مقدس شوید که خداوند آن را بر شما واجب نموده است»، خود آنان وارد نشدند، ولی فرزندان شان وارد شدند - یا آن که فرمود: فرزندانِ فرزند و نوادگان - و همین ورود نان به شهر بود. گفتم: آیا می فرمایی که جریان مهدی و عیسی علیهما السلام همانند آن افراد بنی اسرائیل) می باشد؟ فرمود: بلی، دربارۀ فرزند نشان جاری خواهد شد.

ص: 553

فَقُلْتُ: مَا تُنْکِرُ أَنْ یَکُونَ مَا قَالَ فِی اِبْنِ اَلْحَسَنِ یَکُونُ فِی وُلْدِهِ؟ (1)

قَالَ : ﴿ [نَعَمْ] لَیْسَ ذَلِکَ مِثْلَ ذَا. ﴾ (2)

915 / [68] - عَنْ حَرِیزٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: ﴿ وَ اَلَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ! لَتَرْکَبُنَّ سُنَنَ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ حَذْوَ اَلنَّعْلِ بِالنَّعْلِ وَ اَلْقُذَّهِ بِالْقُذَّهِ حَتَّی لاَ تُخْطِئُونَ طَرِیقَهُمْ وَ لاَ یَخْطَأُکُمْ سُنَّهُ بَنِی إِسْرَائِیلَ ، ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: مُوسَی لِقَوْمِهِ ﴿ یقَوْمِ اُدْخُلُوا اَلْأَرْضَ اَلْمُقَدَّسَهَ اَلَّتِی کَتَبَ اَللّهُ لَکُمْ ﴾ فَرَدُّوا عَلَیْهِ وَ کَانُوا سِتَّمِائَهِ أَلْفٍ ﴿ قالُوا یمُوسی إِنَّ فِیها قَوْماً جَبّارِینَ وَ إِنّا لَنْ نَدْخُلَها حَتّی یَخْرُجُوا مِنْها فَإِنْ یَخْرُجُوا

مِنْها فَإِنّا داخِلُونَ * قالَ رَجُلانِ مِنَ اَلَّذِینَ یَخافُونَ أَنْعَمَ اَللّهُ عَلَیْهِمَا ﴾ أَحَدُهُمَا یُوشَعُ بْنُ نُونٍ وَ اَلْآخَرُ کَالِبُ بْنُ یَافَنَّا [يوفتا]. ﴾

قَالَ: وَ هُمَا اِبْنَا عَمِّهِ، فَقَالاَ: ﴿ اُدْخُلُوا عَلَیْهِمُ اَلْبابَ فَإِذا دَخَلْتُمُوهُ ﴾ - إِلَی قَوْلِهِ: - ﴿ إِنّا هاهُنا قاعِدُونَ ﴾ .

قَالَ: ﴿ فَعَصَی أَرْبَعُونَ أَلْفَ وَ سَلَّمَ هَارُونُ وَ اِبْنَاهُ وَ یُوشَعُ بْنُ نُونٍ وَ کَالِبُ بْنُ یَافَنَّا [یوفتا] فَسَمَّاهُمُ اَللَّهُ فَاسِقِینَ فَقَالَ: ﴿ فَلا تَأْسَ عَلَی اَلْقَوْمِ اَلْفاسِقِینَ ﴾ فَتَاهُوا أَرْبَعِینَ سَنَهً لِأَنَّهُمْ عَصَوْا فَکَانَ حَذْوَ اَلنَّعْلِ بِالنَّعْلِ، أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ لَمَّا قُبِضَ لَمْ یَکُنْ عَلَی أَمْرِ اَللَّهِ إِلاَّ عَلِیٌّ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَیْنُ وَ سَلْمَانُ وَ اَلْمِقْدَادُ وَ أَبُو ذَرٍّ فَمَکَثُوا أَرْبَعِینَ حَتَّی قَامَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَاتَلَ مَنْ خَالَفَهُ. ﴾ (3)

ص: 554


1- توضيح: المراد من المهدي، هو المهديّ العبّاسي. و عيسى، هو عيسى ابن مريم علیهما السلام، و فى البحار: ابن عيسى. و ابن الحسن، هو القائم الحجّة المهديّ ابن الحسن العسكريّ عليهما السلام . المحقّق.
2- عنه بحار الأنوار: 179/13 ح 9، و إثبات الهداة : 97/7 ح 555، و البرهان في تفسير القرآن : 421/2 ح 2 .
3- عنه بحار الأنوار: 180/13 ح 10 و 308/29 ح 39، و البرهان في تفسير القرآن : 421/2 ح 3.

گفتم: چگونه می فرمایی که فرزند امام حسن (عسکری علیهما السلام) در دیگر فرزندانش نباشد؟ فرمود: بلی، این مورد مثل آن ها نیست.

78) - از حریز به نقل از بعضی اصحابش، روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام به نقل از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم فرمود: سوگند به کسی که جانم در دست اوست! هر آینه شما جریانات گذشتگان را مو به مو و گام به گام انجام خواهید داد و حتی آنان را هم تغییر نخواهید داد و روش قوم بنی اسرائیل را عملی خواهید نمود. سپس افزود موسی به قوم خود فرمود: «ای قوم! داخل سر زمین مقدس شوید، که خداوند برای شما واجب نموده است»، پس حرف او را به او برگردانیدند و جمعیت آنان شش صد هزار نفر بود، «گفتند: ای موسی! همانا در آن جا گروهی ستمکار هستند و ما هرگز داخل آن نمی شویم، مگر آن که آن ها بیرون روند، پس اگر بیرون رفتند ما وارد می شویم * گفتند: دو نفر از افرادی که می ترسیدند و خداوند به ایشان نعمت داده بود»، که آن دو مرد یوشع بن نون و دیگری کالب بن یوفنا - پسر عمو های موسی - بودند این دو نفر گفتند: «از دروازه بر آن ها وارد شوید، که اگر وارد شدید، بر آن ها غالب می گردید و اگر مؤمن هستید بر خدا توکل کنید * گفتند: ای موسی! تا زمانی که آن ها در آن جا باشند، ما هرگز وارد آن جا نخواهیم شد، خودت با پروردگات برو ما همین جا نشسته ایم»، ولی چهل هزار نفر ایشان مخالفت و معصیت کردند، اما هارون با فرزندانش و یوشع بن نون و کالب بن یوفنا پا بر جا و سالم باقی ماندند و خداوند آن جمعیت را فاسق نامید و فرمود: (ای موسی!) دربارهٔ (سرنوشت) این جمعیت گناه کار، غمگین مباش!؛ به همین خاطر چهل سال سرگردان شدند، چون معصیت و نافرمانی کردند، پس (اصحاب حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله و سلم نیز چنین شدند شدند و مو به مو همان روش را رفتند.

هنگامی که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم رحلت نمود، کسی بر امر خدا باقی نمانده بود مگر علی و حسن و حسین و سلمان و مقداد و ابو ذر، که چهل سال ماندند تا علی علیه السلام قیام نمود و با مخالفین خود جنگ کرد.

ص: 555

916 / [19] - عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ، [قالُوا : سُئِلَ] عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَى: ﴿ یقَوْمِ اُدْخُلُوا اَلْأَرْضَ اَلْمُقَدَّسَهَ اَلَّتِی کَتَبَ اَللّهُ لَکُمْ ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ کَتَبَهَا لَهُمْ ثُمَّ مَحَاهَا. ﴾ (1)

917 / [70] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ لِی: ﴿ إِنَّ بَنِی إِسْرَائِیلَ قَالَ لَهُمْ: ﴿ اُدْخُلُوا اَلْأَرْضَ اَلْمُقَدَّسَهَ ﴾ فَلَمْ یَدْخُلُوهَا حَتَّی حَرَّمَهَا عَلَیْهِمْ وَ عَلَی أَبْنَائِهِمْ وَ إِنَّمَا دَخَلَهَا أَبْنَاءُ اَلْأَبْنَاءِ. ﴾ (2)

918 / [71] - عَنْ إِسْمَاعِیلَ اَلْجُعْفِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ أَصْلَحَکَ اَللَّهُ! ﴿ اُدْخُلُوا اَلْأَرْضَ اَلْمُقَدَّسَهَ اَلَّتِی کَتَبَ اَللّهُ لَکُمْ ﴾ أَکَانَ کَتَبَهَا لَهُمْ؟

قَالَ: ﴿ إِی وَ اَللَّهِ! لَقَدْ کَتَبَهَا لَهُمْ ثُمَّ بَدَا لَهُ لاَ یَدْخُلُوهَا. ﴾

قَالَ: ﴿ ثُمَّ اِبْتَدَأَ هُوَ فَقَالَ: إِنَّ اَلصَّلاَهَ کَانَتْ رَکْعَتَیْنِ عِنْدَ اَللَّهِ فَجَعَلَهُمَا لِلْمُسَافِرِ وَ زَادَ لِلْمُقِیمِ رَکْعَتَیْنِ فَجَعَلَهُمَا أَرْبَعاً. ﴾ (3)

919 / [72] - عَنْ مَسْعَدَهَ بْنِ صَدَقَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ اُدْخُلُوا اَلْأَرْضَ اَلْمُقَدَّسَهَ اَلَّتِی کَتَبَ اَللّهُ لَکُمْ ﴾ ؟

ص: 556


1- عنه بحار الأنوار: 180/13 ح 11 ، و البرهان في تفسير القرآن 422/2 ح 4، و نور الثقلين: 512/2 ح 158 .
2- عنه بحار الأنوار: 180/13 ح 12 و البرهان في تفسير القرآن : 422/2 ح 5.
3- عنه بحار الأنوار: 181/13 ح ،13 ، و البرهان في تفسير القرآن : 422/2 ح 6.

69) - از زراره و حمران و محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفتند:

امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «ای قوم! داخل سر زمین مقدس شوید، که خداوند برای شما واجب نموده است»، فرمودند: (خداوند آن حکم ورود در سرزمین مقدس را) بر آنان ثبت و واجب نمود و سپس به (دلایلی) آن را برداشت.

70) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: (موسی علیه السلام) به بنی اسرائیل دستور داد: «داخل سرزمین مقدس شوید: ولی آنان داخل (سرزمین مقدس) نشدند، تا آن که خداوند آن را بر آنان و بر فرزندان شان حرام نمود، بلکه فقط فرزندان فرزندان (نوادگان) آنان داخل شدند.

71) - از اسماعیل جعفی روایت کرده است، که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: خداوند امور شما را اصلاح نماید! ( آیا معنا و محتوای این آیه) «ای قوم! داخل سر زمین مقدس شوید، که خداوند برای شما واجب نموده است» بر آنان (بنی اسرائیل) ثبت و لازم گشته بود؟

فرمود: بلی، به خدا سوگند! بر آنان حتمی بود ولی در اثر مخالفت، برای خداوند بدا ( تغییر و انصراف اراده) حاصل شد که داخل نشوند.

سپس حضرت فرمود: همانا نماز واجب در پیشگاه خداوند دو رکعت بود، که آن را برای مسافر قرار داد و برای غیر مسافر دو رکعت افزایش داد و آن را چهار رکعت واجب نمود.

72) - از مسعدة بن صدقه روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «ای قوم! داخل سر زمین مقدس شوید، که خداوند برای شما واجب نموده است» سؤال کردند؟

ص: 557

قَالَ: ﴿ کَتَبَهَا لَهُمْ ثُمَّ مَحَاهَا، ثُمَّ کَتَبَهَا لِأَبْنَائِهِمْ فَدَخَلُوهَا ﴾ ﴿ یَمْحُو مَا یَشَاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ اَلْکِتَابِ. ﴾ (1) . (2)

920 / [73] - عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ: إِنَّ أَهْلَ مِصْرَ یَزْعُمُونَ أَنَّ بِلاَدَهُمْ مُقَدَّسَهٌ.

قَالَ: ﴿ وَ کَیْفَ ذَلِکَ ﴾ قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ یَزْعُمُونَ أَنَّهُ یُحْشَرُ فِی جَبَلِهِمْ سَبْعُونَ أَلْفاً یَدْخُلُونَ اَلْجَنَّهَ بِغَیْرِ حِسَابٍ،

فَقَالَ: ﴿ لاَ لَعَمْرِی! مَا ذَاکَ کَذَاکَ، وَ مَا غَضِبَ اَللَّهُ عَلَی بَنِی إِسْرَائِیلَ إِلاَّ أَدْخَلَهُمُ مِصْراً وَ لاَ رَضِیَ عَنْهُمْ إِلاَّ أَخْرَجَهُمْ مِنْهَا إِلَی غَیْرِهَا وَ لَقَدْ أَوْحَی اَللَّهُ إِلَی مُوسَی أَنْ یُخْرِجَ عِظَامَ یُوسُفَ مِنْهَا، فَاسْتَدَلَّ مُوسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَلَی مَنْ یَعْرِفُ مَوْضِعَ اَلْقَبْرِ فَدُلَّ عَلَی اِمْرَأَهٍ عَمْیَاءَ زَمِنَهٍ فَسَأَلَهَا مُوسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنْ تَدُلَّهُ عَلَیْهِ فَأَبَتْ إِلاَّ عَلَی خَصْلَتَیْنِ یَدْعُو اَللَّهَ فَیَذْهَبَ بِزَمَانَتِهَا وَ یُصَیِّرَهَا مَعَهُ فِی اَلْجَنَّهِ فِی اَلدَّرَجَهِ اَلَّتِی هُوَ فِیهَا فَأَعْظَمَ ذَلِکَ مُوسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَأَوْحَی اَللَّهُ إِلَیْهِ: وَ مَا یُعْظِمُ عَلَیْکَ مِنْ هَذَا أَعْطِهَا مَا سَأَلَتْ، فَفَعَلَ فَوَعَدَتْهُ طُلُوعَ اَلْقَمَرِ فَحَبَسَ اَللَّهُ طُلُوعَ اَلْقَمَرِ حَتَّی جَاءَ مُوسَی لِمَوْعِدِهِ فَأَخْرَجَتْهُ مِنَ اَلنِّیلِ فِی سَفَطِ مَرْمَرٍ [مِنْ طِینٍ] فَحَمَلَهُ مُوسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ. ﴾

قَالَ: ﴿ ثُمَّ قَالَ إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ: لاَ تَأْکُلُوا فِی فَخَّارِهَا وَ لاَ تَغْسِلُوا رُءُوسَکُمْ بِطِینِهَا، فَإِنَّهُ یُورِثُ اَلذِّلَّهَ وَ یَذْهَبُ بِالْغَیْرَهِ. ﴾ (3)

ص: 558


1- سورۀ الرعد : 39/13.
2- عنه بحار الأنوار: 181/13 ح 14 ، و البرهان : 422/2 ح 7 ، و نور الثقلين : 512/2 ح 159.
3- عنه بحار الأنوار: 129/12 ح 31 ، و 209/60 ذيل ح 9 أشار إليه، و 129/63 ح 31 قطعة منه، و البرهان في تفسير القرآن : 423/2 ح 8، و مستدرك الوسائل : 312/2 ح 2059 قطعة منه . قرب الإسناد (الطبع الحجرى) : 165 ( و الطبع الحديث) : 375 ح 1330 ضمن حديث طويل، عنه وسائل الشيعة : 58/2 ح 1474، و البحار : 129/130 ح 30 و 208/60 ح 9، الكافي : 386/6 9 فيه القطعة الأخيرة منه، عنه وسائل الشيعة : 58/2 ح 1473 و 523/3 ح 435 و 255/25 ح 3184.

فرمود: بر آنان (بنی اسرائیل) ثبت و واجب گردانیده بود، ولی (به خاطر معصیت و مخالفت) برای خداوند بدا (انصراف) حاصل شد و محروم گشتند و بر فرزندان آنان لازم شد «و خداوند هر آن چه (حکمی) را که بخواهد محو و نابود می گرداند و آن چه را که بخواهد ثابت و استوار می گرداند و اصل کتاب نزد خداوند است».

73) - از علی بن اسباط روایت کرده است، که گفت:

به امام رضا علیه السلام عرض کردم: مردم مصر سرزمین خود را مقدس می پندارند، فرمود: چگونه چنین چیزی ممکن است؟ گفتم: قربانت گردم! گمان می کنند که از قبیله آن ها هفتاد هزار نفر در قیامت محشور می شوند و بدون حساب وارد بهشت می شوند.

فرمود: نه، به جان خودم سوگند! این چنین نیست، خدا به بنی اسرائیل خشم و غضب نکرد، جز آن که آنان را وارد سرزمین مصر نمود و از آنان خشنود نشد، تا آن که آنان را از آن جا برای جایی دیگر بیرون آورد؛ و به درستی که خداوند به موسی وحی کرد، تا استخوان های بدن یوسف علیه السلام را از آن جا بر آورد.

و موسی علیه السلام برای این کار راهنما خواست، که چه کسی قبر او را می شناسد؟ لذا او را به زنی نابینا و زمین گیر راهنمایی کردند، چون موسی از او خواست که او را به قبر یوسف راهنمایی کند، او قبول نکرد مگر با دادن دو خصلت (و حاجت): یکی این که دعا کند تا خدا او را شفا دهد و دوم این که با او در بهشت، در یک موقعیت و مقام باشد. پس این درخواست زن برای موسی گران آمد، خداوند به او وحی نمود: این چیست که بر تو گران آمده؟ آن چه که خواستۀ او می باشد برایش انجام بده، پس موسی هم خواستۀ او را انجام داد و آن زن نیز وعده داد که هنگام بر آمدن ماه، موسی را راهنمایی کند و خداوند طلوع ماه را متوقف نمود و موسی سر وعده خود آمد و آن زن استخون های یوسف را در میان صندوق مرمری از رود نیل بیرون آورد و موسی آن ها را با خود برد.

سپس امام رضا علیه السلام افزود: رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم فرموده است: با گل مصر سر خود را نشویید و از کوزه اش آب ننوشید، که مایه ذلّت و خواری می باشد و غیرت را از بین می برد.

ص: 559

921 / [74] - عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی اَلْعَلاَءِ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ:

﴿ ذَکَرَ أَهْلَ مِصْرَ ، وَ ذَکَرَ قَوْمَ مُوسَی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ قَوْلَهُمْ: ﴿ فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّکَ فَقاتِلا إِنّا هاهُنا قعِدُونَ ﴾ [فَقَالَ عَلَيْهِ السَّلَامُ] فَحَرَّمَهَا اَللَّهُ عَلَیْهِمْ أَرْبَعِینَ سَنَهً، وَ تَیَّهَهُمْ، فَکَانَ إِذَا کَانَ اَلْعِشَاءُ وَ أَخَذُوا فِی اَلرَّحِیلِ، نَادَوْا: اَلرَّحِیلَ اَلرَّحِیلَ، اَلْوَحَی اَلْوَحَی فَلَمْ یَزَالُوا کَذَلِکَ حَتَّی تَغِیبَ اَلشَّمْسُ، حَتَّی إِذَا اِرْتَحَلُوا وَ اِسْتَوَتْ بِهِمُ اَلْأَرْضُ: قَالَ اَللَّهُ لِلْأَرْضِ: دِیرِی بِهِمْ. ﴾

﴿ فَلَم یَزَالُونَ کَذَلِکَ، حَتَّی إِذَا أَسْحَرُوا وَ قَارَبَ اَلصُّبْحُ قَالُوا: إِنَّ هَذَا اَلْمَاءَ قَدْ أَتَیْتُمُوهُ، فَانْزِلُوا. فَإِذَا أَصْبَحُوا إِذَا أَبْنِیَتُهُمْ وَ مَنَازِلُهُمُ اَلَّتِی کَانُوا فِیهَا بِالْأَمْسِ، فَیَقُولُ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ: یَا قَوْمِ لَقَدْ ضَلَلْتُمْ وَ أَخْطَأْتُمُ اَلطَّرِیقَ. فَلَمْ یَزَالُوا کَذَلِکَ حَتَّی أَذِنَ اَللَّهُ لَهُمْ فَدَخَلُوهَا، وَ قَدْ کَانَ کَتَبَهَا لَهُمْ. ﴾ (1)

922 / [75] - عَنْ دَاوُدَ اَلرُّقَی قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: کَانَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿ نِعْمَ اَلْأَرْضُ اَلشَّامُ وَ بِئْسَ اَلْقَوْمُ أَهْلُهَا وَ بِئْسَ اَلْبِلاَدُ مِصْرُ أَمَا إِنَّهَا سِجْنُ مَنْ سَخَطِ اَللَّهُ عَلَیْهِ؛ وَ لَمْ یَکُنْ دُخُولُ بَنِی إِسْرَائِیلَ مِصْرَ إِلاَّ مِنْ سَخَطِهِ وَ مِنْ مَعْصِیَتِهِ مِنْهُمْ لِلَّهِ، لِأَنَّ اَللَّهَ قَالَ: ﴿ اُدْخُلُوا اَلْأَرْضَ اَلْمُقَدَّسَهَ اَلَّتِی کَتَبَ اَللّهُ لَکُمْ ﴾ یَعْنِی اَلشَّامَ فَأَبَوْا أَنْ یَدْخُلُوهَا فَتَاهُوا فِی اَلْأَرْضِ أَرْبَعِینَ سَنَهً فِی مِصْرَ وَ فَیَافِیهَا ثُمَّ دَخَلُوهَا أَرْبَعِینَ سَنَهً ﴾

قَالَ: ﴿ وَ مَا کَانَ خُرُوجُهُمْ مِنْ مِصْرَ وَ دُخُولُهُمْ اَلشَّامَ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ تَوْبَتِهِمْ وَ رِضَا اَللَّهِ عَنْهُمْ ﴾ وَ قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ إِنِّی لا کْرَهُ أَنْ آکُلَ شَیْئاً طُبِخَ فِی فَخَّارِها وَ مَا أُحِبُّ أَنْ أَغْسِلَ

ص: 560


1- عنه بحار الأنوار: 181/13 ح 15 و البرهان في تفسير القرآن : 423/2 ح 9 . الاختصاص : 265 ( حديث في زيارة المؤمن للّه) بتفصيل، عنه البحار : 177/13 قطعة منه.

74) - از حسین بن ابی العلاء روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام اهل مصر و قوم موسی را مطرح نمود و دربارۀ گفتار آنان: «پس تو و پروردگارت بروید و جنگ کنید، ما این جا نشسته ایم»، فرمود: خداوند ورود آنان را تا مدت چهل سال حرام و ممنوع نمود و مرتّب سرگردان شدند، چون شب فرا می رسید منادی آنان می گفت: کوچ کنید کوچ کنید، عجله کنید عجله کنید، آنان نیز حرکت می کردند ولی چون خورشید غروب می کرد و به محل مورد نظر می رسیدند، خداوند به زمین دستور می داد که چرخش کند و آنان را به همان جایی که بودند برگرداند و آنان هنگام سحر در نزدیکی صبح خود را در همان جای قبلی می یافتند و به یک دیگر می گفتند: این محل همان جایی است که آمده بودیم؛ پس بناچار پیاده می شدند و چون هوا روشن می گشت می دیدند همان جایی هستند که دیروز بوده اند و بعضی به بعضی می گفتند: راه را گم کرده اید و بر همین حالت ادامه دادند، تا آن که خداوند به آنان اجازه داد و توانستند وارد آن سرزمین شوند؛ که از قبل بر آنان مقدر کرده بود.

75) - از داود رقّی روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: امام باقر علیه السلام فرمود: چه خوب سرزمینی است شام ولی اهالی بدی دارد و چه بد سرزمینی است مصر، هر آینه که آن جا زندان خشم و غضب خداوند برای بنی اسرائیل بود و بنی اسرائیل به مصر وارد نشدند مگر از روی خشم خدا؛ زیرا که معصیت و نافرمانی خدا را کرده اند، چون خداوند فرمود: «ای قوم! داخل سر زمین مقدس شوید، که خداوند برای شما واجب نموده است» که منظور سرزمین شام است، ولی آنان از ورود به آن جا سرباز زدند و نافرمانی کردند و چهل سال در بیابان سرگردان شدند.

امام باقر علیه السلام فرمود: بیرون شدن آنان از مصر و ورود شان به شام تحقق پیدا نکرد مگر پس از آن که توبه نمودند و خداوند از آنان راضی شد.

سپس امام علیه السلام فرمود: به راستی من دوست ندارم خوردن خوراک هائی را که

ص: 561

رَأْسِی مِنْ طِینِهَا مَخَافَهَ أَنْ تُورِثَنِی تُرْبَتُهَا اَلذُّلَّ وَ تَذْهَبَ بِغَیْرَتِی. ﴾ (1)

923 / [76] - عَنِ اِبْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ اُدْخُلُوا اَلْأَرْضَ اَلْمُقَدَّسَهَ اَلَّتِی کَتَبَ اَللّهُ لَکُمْ ﴾ قَالَ: ﴿ کَانَ فِی عِلْمِهِ أَنَّهُمْ سَیَعْصُونَ وَ یَتِیهُونَ أَرْبَعِینَ سَنَهً ، ثُمَّ یَدْخُلُونَهَا بَعْدَ تَحْرِیمِهِ إِیَّاهَا عَلَیْهِمْ. ﴾ (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ ءَادَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبا قُرْباناً فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِما وَ لَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قالَ إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ ﴾ ﴿ 27 ﴾

924 / [77] -عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ، عَنْ حَبِیبٍ اَلسِّجِسْتَانِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ لَمَّا قَرَّبَ ابْنَا آدَمَ الْقُرْبَانَ فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِما وَ لَمْ یُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قَالَ تُقُبِّلَ مِنْ هَابِیلَ وَ لَمْ یُتَقَبَّلْ مِنْ قَابِیلَ دَخَلَهُ مِنْ ذَلِكَ حَسَدٌ شَدِیدٌ وَ بَغَی عَلَی هَابِیلَ وَ لَمْ یَزَلْ یَرْصُدُهُ وَ یَتَّبِعُ خَلْوَتَهُ حَتَّی ظَفِرَ بِهِ مُتَنَحِّیاً عَنْ آدَمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَوَثَبَ عَلَیْهِ فَقَتَلَهُ فَكَانَ مِنْ قِصَّتِهِمَا مَا قَدْ أَنْبَأَ اللَّهُ فِی كِتَابِهِ مِمَّا كَانَ بَیْنَهُمَا مِنَ الْمُحَاوَرَةِ قَبْلَ أَنْ یَقْتُلَهُ. ﴾

ص: 562


1- عنه بحار الأنوار: 181/13 ح 16، و 210/60 ذيل ح 13 أشار إليه، و نحوه 529/66، و البرهان في تفسير القرآن : 424/2 ح 10 ، و مستدرك الوسائل : 486/1 ح 934، و 606/2 ح 2859 قطعة منه، و 291/13 ذيل ح 15385 أشار إليه، قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 263 (الفصل الخامس في أحوال مؤمن آل فرعون). قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي : 186 ح 233 بتفاوت يسير عنه مستدرك الوسائل : 385/1 ح 932 قطعة منه، 291/13 ح 15383 ، و البحار : 210/60 ح 13 ، و 529/66 ح 7 كلاهما عن قصص الأنبياء علیهم السلام للصدوق.
2- عنه بحار الأنوار: 182/13 ح 17 ، و البرهان في تفسير القرآن : 424/2 ح 11.

در ظرف های گِل (سفال) پختۀ مصر، پخته شود هم چنین دوست ندارم سرم را با گِل (سرشور) مصر بشویم و می ترسم که (اگر چنان کنم) برایم ذلّت و خواری پیش آورد و غیرت مرا از بین ببرد.

76) - از ابن سنان روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند: «ای قوم! داخل سر زمین مقدس شوید، که خداوند برای شما واجب نموده است»، فرمود: خداوند می دانست که آنان معصیت و نافرمانی می کنند و در نتیجه چهل سال سرگردان خواهند شد، پس از آن (توبه می کنند و) بعد از تحمّل محرومیّت ها، وارد آن سرزمین می شوند.

فرمایش خداوند متعال: و حقیقت داستان دو فرزند آدم را برای آن ها بخوان: هنگامی که هر کدام، کاری برای تقرّب (به پروردگار) انجام دادند، اما از یکی پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد (پس برادری که عملش پذیرفته نشد، به برادرش) گفت: به خدا سوگند! تو را خواهم کشت، او گفت: (من گناهی ندارم؛ زیرا) خدا، فقط از پرهیزگاران می پذیرد. (27)

77) - از هشام بن سالم، به نقل از حبیب سجستانی روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: موقعی که دو پسر آدم - (قابیل و هابیل) - قربانی کردند و از یکی قبول شد و از دیگری پذیرفته نشد - فرمود: از هابیل قبول شد و قربانی قابیل قبول نگشت - که این جریان سبب حسادت قابیل شد و کینه برادر را در دل گرفت و پیوسته در کمین او بود، تا در جای خلوتی دور از چشم آدم او را پیدا کرد و با یک حمله برادر خود را کشت، که داستان کشتن و گفتگوی آنان را قبل از کشتن قابیل خداوند متعال در کتاب خویش (قرآن کریم) نقل کرده است.

(امام باقر علیه السلام) فرمود: وقتی آدم از کشته شدن هابیل اطلاع یافت بسیار اندوهناک شد، گریه و زاری زیادی کرد و به خدا شکایت نمود.

ص: 563

قَالَ: ﴿ فَلَمَّا عَلِمَ آدَمُ بِقَتْلِ هَابِیلَ جَزِعَ عَلَیْهِ جَزَعاً شَدِیداً وَ دَخَلَهُ حُزْنٌ شَدِیدٌ. ﴾

قَالَ: فَشَكَا إِلَی اللَّهِ ذَلِكَ. فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَیْهِ أَنِّی وَاهِبٌ لَكَ ذَكَراً یَكُونُ خَلَفاً لَكَ مِنْ هَابِیلَ قَالَ: فَوَلَدَتْ حَوَّاءُ غُلَاماً زَكِیّاً مُبَارَكاً فَلَمَّا كَانَ یَوْمُ السَّابِعِ سَمَّاهُ آدَمُ شَیْثَ.

فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَی آدَمَ: أَنَّمَا هَذَا الْغُلَامُ هِبَةٌ مِنِّی لَكَ فَسَمِّهِ هِبَةَ اللَّهِ.

قَالَ: فَسَمَّاهُ هِبَةَ اللَّهِ.

قَالَ: فَلَمَّا دَنَا أَجَلُ آدَمَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَوْحَی اَللَّهُ إِلَیْهِ أَنْ یَا آدَمُ! إِنِّی مُتَوَفِّیکَ وَ رَافِعُ رُوحِکَ إِلَیَّ یَوْمَ کَذَا وَ کَذَا فَأَوْصِ إِلَی خَیْرِ وُلْدِکَ وَ هُوَ هِبَتِیَ اَلَّذِی وَهَبْتُهُ لَکَ، فَأَوْصِ إِلَیْهِ وَ سَلِّمْ إِلَیْهِ مَا عَلَّمْنَاکَ مِنَ اَلْأَسْمَاءِ وَ اَلاِسْمِ اَلْأَعْظَمِ، فَاجْعَلْ ذَلِکَ فِی تَابُوتٍ فَإِنِّی أُحِبُّ أَنْ لاَ یَخْلُوَ أَرْضِی مِنْ عَالِمٍ یَعْلَمُ عِلْمِی وَ یَقْضِی بِحُکْمِی أَجْعَلُهُ حُجَّتِی عَلَی خَلْقِی.

قَالَ: فَجَمَعَ آدَمُ إِلَیْهِ جَمِیعَ وُلْدِهِ مِنَ اَلرِّجَالِ وَ اَلنِّسَاءِ فَقَالَ لَهُمْ: یَا وُلْدِی! إِنَّ اَللَّهَ أَوْحَی إِلَیَّ أَنَّهُ رَافِعٌ إِلَیْهِ رُوحِی وَ أَمَرَنِی أَنْ أُوصِیَ إِلَی خَیْرِ وُلْدِی وَ أَنَّهُ هِبَهُ اَللَّهِ ، فَإِنَّ اَللَّهَ اِخْتَارَهُ لِی وَ لَکُمْ مِنْ بَعْدِی اِسْمَعُوا لَهُ وَ أَطِیعُوا أَمْرَهُ، فَإِنَّهُ وَصِیِّی وَ خَلِیفَتِی عَلَیْکُمْ ﴾ فَقَالُوا جَمِیعاً: نَسْمَعُ لَهُ وَ نُطِیعُ أَمْرَهُ وَ لاَ نُخَالِفُهُ.

قَالَ: فَأَمَرَ بِالتَّابُوتِ فَعُمِلَ، ثُمَّ جَعَلَ فِیهِ عِلْمَهُ وَ اَلْأَسْمَاءَ وَ اَلْوَصِیَّهَ ثُمَّ دَفَعَهُ إِلَی هِبَهِ اَللَّهِ! وَ تَقَدَّمَ إِلَیْهِ فِی ذَلِکَ وَ قَالَ لَهُ: اُنْظُرْ یَا هِبَهَ اَللَّهِ إِذَا أَنَا مِتُّ فَاغْسِلْنِی وَ کَفِّنِّی وَ صَلِّ عَلَیَّ وَ أَدْخِلْنِی فِی حُفْرَتِی، فَإِذَا مَضَی بَعْدَ وَفَاتِی أَرْبَعُونَ یَوْماً فَأَخْرِجْ عِظَامِی کُلَّهَا مِنْ حُفْرَتِی فَاجْمَعْهَا جَمِیعاً ثُمَّ اِجْعَلْهَا فِی اَلتَّابُوتِ وَ اِحْتَفِظْ بِهِ وَ لاَ تَأْمَنَنَّ عَلَیْهِ أَحَداً غَیْرَکَ، فَإِذَا حَضَرَتْ وَفَاتُکَ وَ أَحْسَسْتَ بِذَلِکَ مِنْ نَفْسِکَ فَالْتَمِسْ خَیْرَ وُلْدِکَ وَ أَلْزَمَهُمْ لَکَ صُحْبَهً وَ أَفْضَلَهُمْ عِنْدَکَ قَبْلَ ذَلِکَ فَأَوْصِ إِلَیْهِ بِمِثْلِ مَا أَوْصَیْتُ بِهِ إِلَیْکَ

ص: 564

پس خداوند به او وحی فرستاد: من به جای هابیل، فرزندی به تو خواهم داد که جانشین تو باشد، پس پسری پاک و پاکیزه از حوا به دنیا آمد و آدم علیه السلام روز هفتم او را شیث نام گذاشت؛ خداوند به او وحی فرمود: این پسر، هبه و بخشش من است نام او را هبة اللّه بگذار، به همین خاطر آدم او را هبة اللّه نامید.

فرمود: و هنگامی که مرگ آدم فرا رسید، خداوند به او خبر داد که به زودی در فلان روز از دنیا خواهی رفت و روح تو را به جانب خود می برم، بهترین فرزند خود را جانشین خودت قرار بده - همان فرزندی را که به تو هدیه دادم - او را وصی خود گردان و آن چه را که از اسماء و اسم اعظم به تو تعلیم داده ایم، به او بسپار، آن ها را درون صندوقی بگذار؛ زیرا مایلم که زمین خالی از دانشمندی که اطلاع از علم من دارد، نباشد، تا بر حکم من قضاوت نماید و او را حجت بر خلق خود قرار می دهم. آدم تمام فرزندان خود - از زن و مرد - را جمع نمود و به آنان گفت: خداوند به من وحی نمود که روح مرا به جانب خود خواهد برد و دستور داد که بهترین فرزند خود را جانشین خودم قرار دهم و او هبة اللّه است که خدا او را برگزیده است، او را به جانشینی خویش برای شما تعیین و معرفی می کنم از دستورش سرپیچی نکنید، او وصی و جانشین من میان شما خواهد بود.

همگی گفتند: ما فرمانبر او خواهیم بود و هرگز با او مخالفت نخواهیم کرد.

سپس دستور داد صندوق را ساختند، آن گاه علوم خود را به همراه اسماء و وصیت نامه در آن نهاد و در اختیار هبة اللّه گذاشت، سپس روی به جانب او کرده و گفت: ای هبة اللّه! متوجه باش موقعی که من از دنیا رفتم، مرا غسل می دهی و کفن می کنی و بر پیکرم نماز می خوانی و دفن می نمایی، زمانی که چهل روز از فوت من گذشت تمام استخوان های مرا جمع کن و در صندوق بگذار و نزد خود نگه دار و در این برنامه به هیچ کس اطمینان نکن. هنگامی که وفات تو رسید و احساس مرگ کردی، بهترین فرزند خویش را که بیشتر در مصاحبت تو بوده و از همه شایسته تر، است وصی و جانشین خود قرار ده ضمناً همین وصیت هایی را که من به تو

ص: 565

وَ لاَ تَدَعَنَّ اَلْأَرْضَ بِغَیْرِ عَالِمٍ مِنَّا أَهْلَ اَلْبَیْتِ.

یَا بُنَیَّ! إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَهْبَطَنِی إِلَی اَلْأَرْضِ وَ جَعَلَنِیَ خَلِیفَتَهُ فِیهَا، حُجَّهً لَهُ عَلَی خَلْقِهِ، فَقَدْ أَوْصَیْتُ إِلَیْکَ بِأَمْرِ اَللَّهِ وَ جَعَلْتُکَ حُجَّهً لِلَّهِ عَلَی خَلْقِهِ فِی أَرْضِهِ بَعْدِی، فَلاَ تَخْرُجْ مِنَ اَلدُّنْیَا حَتَّی تَدَعَ لِلَّهِ حُجَّهً وَ وَصِیّاً وَ تُسَلِّمَ إِلَیْهِ اَلتَّابُوتَ وَ مَا فِیهِ کَمَا سَلَّمْتُهُ إِلَیْکَ، وَ أَعْلِمْهُ أَنَّهُ سَیَکُونُ مِنْ ذُرِّیَّتِی رَجُلٌ اِسْمُهُ نُوحٌ یَکُونُ فِی نُبُوَّتِهِ اَلطُّوفَانُ وَ اَلْغَرَقُ، فَمَنْ رَکِبَ فِی فُلْکِهِ نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْ فُلْکِهِ غَرِقَ، وَ أَوْصِ وَصِیَّکَ أَنْ یَحْفَظَ بِالتَّابُوتِ وَ بِمَا فِیهِ، فَإِذَا حَضَرَتْ وَفَاتُهُ أَنْ یُوصِیَ إِلَی خَیْرِ وُلْدِهِ وَ أَلْزَمِهِمْ لَهُ وَ أَفْضَلِهِمْ عِنْدَهُ، وَ سَلَّمَ إِلَیْهِ اَلتَّابُوتَ وَ مَا فِیهِ، وَ لِیَضَعْ کُلُّ وَصِیُّ وَصِیَّتَهُ فِی اَلتَّابُوتِ وَ لْیُوْصِ بِذَلِکَ بَعْضُهُمْ إِلَی بَعْضٍ، فَمَنْ أَدْرَکَ نُبُوَّهَ نُوحٍ فَلْیَرْکَبْ مَعَهُ وَ لِیَحْمِلِ اَلتَّابُوتَ وَ جَمِیعَ مَا فِیهِ فِی فُلْکِهِ وَ لاَ یَتَخَلَّفْ عَنْهُ أَحَدٌ.

وَ یَا هِبَهَ اَللَّهِ! وَ أَنْتُمْ یَا وُلْدِی! إِیَّاکُمْ اَلْمَلْعُونَ قَابِیلَ وَ وُلْدَهُ، فَقَدْ رَأَیْتُمْ مَا فَعَلَ بِأَخِیکُمْ هَابِیلَ فَاحْذَرُوهُ وَ وُلْدَهُ، وَ لاَ تُنَاکِحُوهُمْ وَ لاَ تُخَالِطُوهُمْ، وَ کُنْ أَنْتَ یَا هِبَهَ اَللَّهِ وَ إِخْوَتُکَ وَ أَخَوَاتُکَ فِی أَعْلَی اَلْجَبَلِ وَ اِعْزِلْهُ وَ وُلْدَهُ وَ دَعِ اَلْمَلْعُونَ قَابِیلَ وَ وُلْدَهُ فِی أَسْفَلِ اَلْجَبَلِ.

قَالَ: فَلَمَّا کَانَ اَلْیَوْمُ اَلَّذِی أَخْبَرَ اَللَّهُ أَنَّهُ مُتَوَفِّیهِ فِیهِ تَهَیَّأَ آدَمُ لِلْمَوْتِ وَ أَذْعَنَ بِهِ قَالَ: وَ هَبَطَ عَلَیْهِ مَلَکُ اَلْمَوْتِ فَقَالَ آدَمُ : دَعْنِی یَا مَلَکَ اَلْمَوْتِ! حَتَّی أَتَشَهَّدَ وَ أُثْنِیَ عَلَی رَبِّی بِمَا صَنَعَ عِنْدِی مِنْ قَبْلِ أَنْ تَقْبِضَ رُوحِی.

فَقَالَ آدَمُ: ﴿ أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنِّی عَبْدُ اَللَّهِ وَ خَلِیفَتُهُ فِی أَرْضِهِ اِبْتَدَأَنِی بِإِحْسَانِهِ وَ خَلَقَنِی بِیَدِهِ وَ لَمْ یَخْلُقْ خَلْقاً بِیَدِهِ سِوَایَ وَ نَفَخَ فِیَّ مِنْ

ص: 566

کردم به او بنمای و بدان که نباید زمین از دانشمندی از خانواده ما، خالی باشد.

پسرم! خداوند تبارک و تعالی، مرا در زمین فرود آورد و خلیفه خویش و حجّت بر مردم قرار داد، من سفارش و دستور خدا را به تو ابلاغ کردم و تو را حجّت بر مردم قرار دادم، مبادا از دنیا بروی، مگر این که حجّتی را تعیین نموده و وصی خود قرار دهی.

هم چنین صندوق و محتویاتش را همان طوری که من به تو سپردم، تو نیز به او بسپار. به او بگو: از فرزندان من مردی به نام نوح خواهد آمد، که در زمان پیامبری او طوفان می شود و مردم غرق می گردند، هر کسی که سوار کشتی او شود نجات می یابد و هر که تخلف نماید هلاک گردد.

به جانشین خود سفارش کن صندوق را حفظ کند و او نیز هنگام وفات بهترین فرزند و شایسته ترین آنان را جانشین خویش قرار دهد و صندوق را با آن چه در آن است به جانشین خود بسپارد باید هر وصیّی وصیت نامه خود را در همان صندوق گذارده و این سفارش را به یک دیگر بگویند.

هر که نبوّت نوح را درک کند، به همراه او سوار کشتی شود و صندوق را با محتویاتش در کشتی گذارد، مبادا از نوح تخلف ورزند. ای هبة اللّه! تو و تمام فرزندانم از قابیل ملعون و فرزندانش بر حذر باشید، دیدید که با برادر شما (هابیل) چه معامله ای کرد، با آنان آمیزش و ازدواج نداشته باشید، تو و برادران و خواهرانت در بالای کوه مسکن بگیرید و قابیل و فرزندانش را پائین کوه جای دهید.

(امام باقر علیه السلام) فرمود: روزی که خدا خبر داده بود آدم خواهد مُرد، خود را آماده مرگ کرد و یقین بر آن نمود، چون فرشته مرگ بر او وارد شد، آدم از او درخواست کرد که اجازه بده تا من شهادت به یگانگی خدا دهم و او را به واسطۀ لطف و عنایتی که بمن فرموده است، سپاسگزاری کنم و در همین حال اظهار داشت: شهادت می دهم خدایی بجز اللّه نیست و شریکی ندارد و گواهی می دهم که من بنده خدا و خلیفه او در زمین هستم، مرا مشمول لطف خویش قرار داد و به دست (قدرت) خود مرا آفرید، جز من کسی را به دست خود نیافرید و از روح

ص: 567

رُوحِهِ، ثُمَّ أَجْمَلَ صُورَتِی وَ لَمْ یَخْلُقْ عَلَی خَلْقِی أَحَداً قَبْلِی، ثُمَّ أَسْجَدَ لِی مَلاَئِکَتَهُ وَ عَلَّمَنِی اَلْأَسْمَاءَ کُلَّهَا وَ لَمْ یُعَلِّمْهَا مَلاَئِکَتَهُ ثُمَّ أَسْکَنَنِی جَنَّتَهُ وَ لَمْ یَکُنْ یَجْعَلُهَا دَارَ قَرَارٍ وَ لاَ مَنْزِلَ اِسْتِیطَانٍ، وَ إِنَّمَا خَلَقَنِی لِیُسْکِنَنِی اَلْأَرْضَ لِلَّذِی أَرَادَ مِنَ اَلتَّقْدِیرِ وَ اَلتَّدْبِیرِ وَ قَدَّرَ ذَلِکَ کُلَّهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَخْلُقَنِی، فَمَضَیْتُ فِی قَدَرِهِ وَ قَضَائِهِ وَ نَافِذِ أَمْرِهِ، ثُمَّ نَهَانِی أَنْ آکُلَ مِنَ اَلشَّجَرَهِ فَعَصَیْتُهُ وَ أَکَلْتُ مِنْهَا، فَأَقَالَنِی عَثْرَتِی وَ صَفَحَ لِی عَنْ جُرْمِی، فَلَهُ اَلْحَمْدُ عَلَی جَمِیعِ نِعَمِهِ عِنْدِی حَمْداً یَکْمُلُ بِهِ رِضَاهُ عَنِّی. ﴾

قَالَ: فَقَبَضَ مَلَکُ اَلْمَوْتِ رُوحَهُ - صَلَّواتُ اللَّهُ عَلَیْهِ -.

فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ إِنَّ جَبْرَئِیلَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ نَزَلَ بِکَفَنِ آدَمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ بِحَنُوطِهِ وَ اَلْمِسْحَاهِ مَعَهُ قَالَ: وَ نَزَلَ مَعَ جَبْرَئِیلَ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ لِیَحْضُرُوا جِنَازَهَ آدَمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ. ﴾

قَالَ: ﴿ فَغَسَّلَهُ هِبَهُ اَللَّهِ وَ جَبْرَئِیلُ کَفَّنَهُ وَ حَنَّطَهُ، ثُمَّ قَالَ: یَا هِبَهَ اَللَّهِ! تَقَدَّمْ فَصَلِّ عَلَی أَبِیکَ وَ کَبِّرْ عَلَیْهِ خَمْساً وَ عِشْرِینَ تَکْبِیرَهً، فَوَضَعَ سَرِیرَ آدَمَ ثُمَّ قَدَّمَ هِبَهَ اَللَّهِ وَ قَامَ جَبْرَئِیلُ عَنْ یَمِینِهِ وَ اَلْمَلاَئِکَهُ خَلْفَهُمَا، فَصَلَّی عَلَیْهِ وَ کَبَّرَ عَلَیْهِ خَمْساً وَ عِشْرِینَ تَکْبِیرَهً وَ اِنْصَرَفَ جَبْرَئِیلُ وَ اَلْمَلاَئِکَهُ، فَحَفَرُوا لَهُ بِالْمِسْحَاهِ ثُمَّ أَدْخَلُوهُ فِی حُفْرَتِهِ، ثُمَّ قَالَ جَبْرَئِیلُ یَا هِبَهَ اَللَّهِ هَکَذَا فَافْعَلُوا بِمَوْتَاکُمْ وَ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَهُ اَللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ اَلْبَیْتِ. ﴾

فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ فَقَامَ هِبَهُ اَللَّهِ فِی وُلْدِ أَبِیهِ بِطَاعَهِ اَللَّهِ وَ بِمَا أَوْصَاهُ أَبُوهُ، فَاعْتَزَلَ وُلْدَ اَلْمَلْعُونِ قَابِیلَ فَلَمَّا حَضَرَتْ وَفَاهُ هِبَهِ اَللَّهِ أَوْصَی إِلَی اِبْنِهِ قَیْنَانَ وَ سَلَّمَ إِلَیْهِ اَلتَّابُوتَ وَ مَا فِیهِ وَ عِظَامَ آدَمَ وَ وَصِیَّهَ آدَمَ وَ قَالَ لَهُ: إِنْ أَنْتَ أَدْرَکْتَ نُبُوَّهَ نُوحٍ فَاتَّبِعْهُ وَ اِحْمِلِ اَلتَّابُوتَ مَعَکَ فِی فُلْکِهِ وَ لاَ تَخَلَّفَنَّ عَنْهُ فَإِنَّ فِی نُبُوَّتِهِ یَکُونُ اَلطُّوفَانُ وَ اَلْغَرَقُ، فَمَنْ رَکِبَ فِی فُلْکِهِ نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهُ غَرِقَ. ﴾

ص: 568

خود در من دمید و مرا زیبا آفرید و به صورت من، کسی را قبل از من نیافریده بود، فرشته ها را به سجده برای من دستور داد و تمام اسامی را به من آموخت، با این که آن اسامی را به فرشته ها اطلاع نداده بود مرا در بهشت خود جای داد، ولی آن جا را قرارگاه و وطن (دایمی) من قرار نداده بود به درستی که مرا آفرید تا در زمینی که مقدّر نموده بود ساکن نماید؛ تمامی این ها برنامه هائی بود که قبل از آفریدن من تعیین کرده بود.

من در راه تقدیر و دستور او به زندگی خود ادامه دادم، تا این که بعد از آن به من دستور داد از آن درخت نخورم، ولی من مخالفت کرده و از آن درخت میل کردم که همان سبب لغزش من شد و خداوند از خطای من درگذشت، من او را بر تمام نعمت هائی که به من عنایت فرموده ستایش می کنم، آن چنان ستایشی که موجب رضایت او گردد. سپس فرشته مرگ (عزرائیل) مأموریت خود را انجام داد و روح آدم - صلوات اللّه علیه - را گرفت.

امام باقر علیه السلام فرمود: همانا جبرئیل برای آدم کفن به همراه حنوط و بیل آورد و به همراه جبرئیل هفتاد هزار فرشته آمده بودند، تا در تشییع جنازه آدم علیه السلام شرکت کنند، هبة اللّه او را غسل داده و جبرئیل کفن و حنوط نمود، بعد از آن جبرئیل به هبة اللّه گفت: تو بر پدر خود نماز بخوان و بر او بیست و پنج تکبیر بگو پس تابوت آدم علیه السلام نهاده شد و هبة اللّه جلو ایستاد و جبرئیل طرف راست و دیگر فرشته ها پشت سر او نماز خواندند و هبة اللّه بیست و پنج تکبیر گفت.

پس از آن جبرئیل با کمک فرشته ها برای آدم به وسیله بیل قبری را کندند و او را دفن نمودند، بعد از آن جبرئیل به هبة اللّه گفت: نسبت به مردگان خویش چنین برنامه ای را انجام دهید و سلام و درود خدا بر شما خاندان (نبوّت) باد.

امام باقر علیه السلام فرمود: هبة اللّه با دیگر فرزندان آدم شروع به طاعت خداوند متعال و انجام دستورات آدم نمودند، اما فرزندان قابیل ملعون کناره گیری کردند.

اما هنگامی که وفات هبة اللّه رسید، فرزند خود قینان را وصیّ خود قرار داد،

ص: 569

قَالَ: فَقَامَ قَیْنَانُ بِوَصِیَّهِ هِبَهِ اَللَّهِ فِی إِخْوَتِهِ وَ وُلْدِ أَبِیهِ بِطَاعَهِ اَللَّهِ قَالَ: فَلَمَّا حَضَرَتْ قَیْنَانَ اَلْوَفَاهُ أَوْصَی إِلَی اِبْنِهِ مَهْلاَئِیلَ وَ سَلَّمَ إِلَیْهِ اَلتَّابُوتَ وَ مَا فِیهِ وَ اَلْوَصِیَّهِ، فَقَامَ مَهْلاَئِیلُ بِوَصِیَّهِ قَیْنَانَ وَ سَارَ بِسِیرَتِهِ فَلَمَّا حَضَرَتْ مَهْلاَئِیلَ اَلْوَفَاهُ أَوْصَی إِلَی اِبْنِهِ یردَ ، فَسَلَّمَ إِلَیْهِ اَلتَّابُوتَ وَ جَمِیعَ مَا فِیهِ وَ اَلْوَصِیَّهَ.

فَتَقَدَّمَ إِلَیْهِ فِی نُبُوَّهِ نُوحٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، فَلَمَّا حَضَرَتْ وَفَاهُ بُرْدَ (1) أَوْصَی إِلَی اِبْنِهِ أُخْنُوخَ - وَ هُوَ إِدْرِیسُ - فَسَلَّمَ إِلَیْهِ اَلتَّابُوتَ وَ جَمِیعَ مَا فِیهِ وَ اَلْوَصِیَّهَ فَقَامَ أخنوخ بِوَصِیَّهِ یردَ ، فَلَمَّا قَرُبَ أَجَلُهُ أَوْحَی اَللَّهُ إِلَیْهِ: ﴿ أَنِّی رَافِعُکَ إِلَی اَلسَّمَاءِ وَ قَابِضٌ رُوحِکَ فِی اَلسَّمَاءِ فَأَوْصِ إِلَی اِبْنِکَ خَرْقَاسِيل ﴾ (2)

فَقَامَ خرقاسیل بِوَصِیَّهِ أخنوخ ، فَلَمَّا حَضَرَتْهُ اَلْوَفَاهُ أَوْصَی إِلَی اِبْنِهِ نُوحٍ ، وَ سَلَّمَ إِلَیْهِ اَلتَّابُوتَ وَ جَمِیعَ مَا فِیهِ وَ اَلْوَصِیَّهَ.

قَالَ: فَلَمْ یَزَلِ اَلتَّابُوتُ عِنْدَ نُوحٍ حَتَّی حَمَلَهُ مَعَهُ فِی فُلْکِهِ فَلَمَّا حَضَرَتْ نُوحَ اَلْوَفَاهُ أَوْصَی إِلَی اِبْنِهِ سَامٍ ، وَ سَلَّمَ اَلتَّابُوتَ وَ جَمِیعَ مَا فِیهِ وَ اَلْوَصِیَّهَ.

قَالَ حَبِیبٌ اَلسِّجِسْتَانِیُّ: ثُمَّ اِنْقَطَعَ حَدِیثُ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عِنْدَهَا. (3)

ص: 570


1- و في البحار : 264/11 ح 14 عن قصص الأنبياء علیهم السلام حضرت وفاة یَرد، و 61/23 ضمن ح 2 عن العيّاشي : حضرت وفاة بُرد.
2- في البحار: 61/23 : فأوص إلى ابنك حِرْقَاسِيل ، و 264/11: فأوص إلى ابنك خَرْقَاسِيل .
3- عنه بحار الأنوار: 59/23 ح 2 ، و البرهان في تفسير القرآن : 431/2 ح 7. تفسير القمّي : 165/1 بإسناده عن ثوير بن أبي فاختة ، قال : سمعت عليّ بن الحسين علیهما السلام إلى قوله : فسمّاه آدم علیه السلام هبة اللّه - بتفاوت -، عنه البحار : 230/11 ح 8، قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي : 62 ح 43 بتفاوت عنه البحار: 264/11 ح 14 .

صندوق و استخوان های آدم و وصیت نامه او را به وی سپرد و گفت: اگر نبوّت نوح را درک کردی از او پیروی نما و صندوق را با خود در کشتی حمل کن، مبادا که از او کناره گیری کنی چون در نبوّت او طوفان و غرق خواهد بود، هر که در کشتی او سوار شود نجات می یابد و هر که تخلف ورزد غرق می شود.

قینان وصیت هبة اللّه را در مورد برادران و فرزندان پدر خویش در رابطه با طاعت خداوند متعال بکار بست، هنگامی که وفات او فرا رسید مهلائیل را وصیّ خود قرار داد و صندوق و محتویات آن را با وصیت نامه خود به او سپرد، مهلائیل نیز به دستور و روش او عمل کرد، هنگام وفات مهلائیل که رسید، پسرش بُرد را جانشین خویش قرار داد و صندوق و محتویاتش را با وصیت نامه به او تحویل داد، در زمان نبوت نوح، بُرد به فرزند خویش اُخنُوخ - که همان ادریس است - وصیت کرد و صندوق و تمام محتویاتش را با وصیت نامه به او داد اخنوخ آن چه در وصیت نامه بزد بود انجام داد، هنگام مرگ، خدا به او وحی فرستاد: من تو را به آسمان می برم و در آسمان روحت را می گیرم فرزندت حرقائیل (حرقاسیل) را وصیّ خود قرار بده او نیز وصیت اُخنوخ را انجام داد و هنگام وفات، به فرزند خود نوح وصیت کرد و صندوق و محتویاتش را با وصیت نامه به او تحویل داد و در نزد نوح بود تا آن را با خود در کشتی نهاد.

(امام باقر علیه السلام) فرمود: نوح به فرزند خود سام وصیت کرد و صندوق را با آن چه در آن بود به اضافه وصیت نامه خویش به او سپرد.

حبیب سجستانی (راوی حدیث) گفته است: فرمایش امام باقر علیه السلام در همین جا قطع و تمام شد.

ص: 571

925 / [78] - عَنْ أَبِی حَمْزَهَ اَلثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ لَمَّا أَکَلَ آدَمُ مِنَ اَلشَّجَرَهِ أُهْبِطَ إِلَی اَلْأَرْضِ فَوُلِدَ لَهُ هَابِیلُ وَ أُخْتُهُ تَوْأَمٌ، ثُمَّ وُلِدَ قَابِیلُ وَ أُخْتُهُ تَوْأَمٌ، ثُمَّ إِنَّ آدَمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَمَرَ هَابِیلَ وَ قَابِیلَ أَنْ یُقَرِّبَا قُرْبَاناً وَ کَانَ هَابِیلُ صَاحِبَ غَنَمٍ وَ کَانَ قَابِیلُ صَاحِبَ زَرْعٍ فَقَرَّبَ هَابِیلُ کَبْشاً مِنْ أَفْضَلِ غَنَمِهِ، وَ قَرَّبَ قَابِیلُ مِنْ زَرْعِهِ مَا لَمْ یَکُنْ یُنَقَّ کَمَا أَدْخَلَ بَیْتَهُ فَتُقُبِّلَ قُرْبَانُ هَابِیلَ وَ لَمْ یُقْبَلْ قُرْبَانُ قَابِیلَ ، وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿ وَ اُتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ اِبْنَیْ ءَادَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبا قُرْباناً فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِما وَ لَمْ یُتَقَبَّلْ مِنَ اَلْآخَرِ ﴾ اَلْآیَهِ وَ کَانَ اَلْقُرْبَانُ تَأْکُلُهُ اَلنَّارُ ، فَعَمَدَ قَابِیلُ إِلَی اَلنَّارِ فَبَنَی لَهَا بَیْتاً وَ هُوَ أَوَّلُ مَنْ بَنَی بُیُوتَ اَلنَّارِ ، فَقَالَ لَأَعْبُدَنَّ هَذِهِ اَلنَّارَ حَتَّی یَتَقَبَّلَ قُرْبَانِی. ﴾

﴿ ثُمَّ إِنَّ إِبْلِیسَ - عَدُوَّ اَللَّهِ - أَتَاهُ وَ هُوَ یَجْرِی مِنِ اِبْنِ آدَمَ مَجْرَی اَلدَّمِ فِی اَلْعُرُوقِ، فَقَالَ لَهُ: یَا قَابِیلُ! قَدْ تُقُبِّلَ قُرْبَانُ هَابِیلَ وَ لَمْ یُتَقَبَّلْ قُرْبَانُکَ وَ أَنَّکَ إِنْ تَرَکْتَهُ یَکُونُ لَهُ عَقِبٌ یَفْتَخِرُونَ عَلَی عَقِبِکَ، وَ یَقُولُونَ: نَحْنُ أَبْنَاءُ اَلَّذِینَ تُقُبِّلَ قُرْبَانُهُ، وَ أَنْتُمْ أَبْنَاءُ اَلَّذِینَ تُرِکَ قُرْبَانُهُ فَاقْتُلْهُ لِکَیْ لاَ یَکُونَ لَهُ عَقِبٌ یَفْتَخِرُونَ عَلَی عَقِبِکَ فَقَتَلَهُ ﴾

فَلَمَّا رَجَعَ قَابِیلُ إِلَی آدَمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ لَهُ: ﴿ یَا قَابِیلُ! أَیْنَ هَابِیلُ؟ ﴾

فَقَالَ: اُطْلُبْهُ حَیْثُ قَرَّبْنَا اَلْقُرْبَانَ، فَانْطَلَقَ آدَمُ فَوَجَدَ هَابِیلَ قَتِیلاً، فَقَالَ آدَمُ : لُعِنْتِ مِنْ أَرْضٍ کَمَا قَبِلْتِ دَمَ هَابِیلَ فَبَکَی آدَمُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَلَی هَابِیلَ أَرْبَعِینَ لَیْلَهً.

ثُمَّ إِنَّ آدَمَ سَأَلَ رَبَّهُ وَلَداً فَوُلِدَ لَهُ غُلاَمٌ فَسَمَّاهُ هِبَهَ اَللَّهِ ، لِأَنَّ اَللَّهَ وَهَبَهُ لَهُ وَ أُخْتُهُ تَوْأَمٌ.

فَلَمَّا اِنْقَضَتْ نُبُوَّهُ آدَمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ اُسْتُکْمِلَتْ أَیَّامُهُ أَوْحَی اَللَّهُ تَعَالَى إِلَیْهِ: أَنْ یَا آدَمُ! قَدْ قَضَیْتَ نُبُوَّتَکَ وَ اِسْتَکْمَلْتَ أَیَّامَکَ، فَاجْعَلِ اَلْعِلْمَ اَلَّذِی عِنْدَکَ وَ اَلْإِیمَانَ وَ اَلاِسْمَ

ص: 572

78) - از ابو حمزه ثمالی روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: موقعی که آدم از آن درخت ممنوع تناول کرد و بر زمین فرود آمد و هابیل با خواهرش دو قلو به دنیا آمدند و بعد از آن ها نیز قابیل با خواهرش دو قلو تولد یافتند. سپس آدم به هابیل و قابیل دستور داد تا (برای خداوند) قربانی کنند و هابیل گوسفند دار بود و قابیل مشغول زراعت شده بود، هابیل یکی از بهترین گوسفند های خود را برای قربانی آورد، اما قابیل از زراعت خود مقداری چیز بی ارزش آورد.

قربانی هابیل پذیرفته شد ولی از قابیل پذیرفته نگردید؛ و این همان فرمایش خداوند است: «و برای آن ها داستان فرزندان آدم را بیان کن، هنگامی که قربانی را تقدیم کردند، پس از یک نفر شان پذیرفته شد و از دیگری نشد او گفت هر آینه تو را می کشم، او گفت: خداوند فقط از پرهیزکاران می پذیرد». و (نشانه قبولی قربانی این بود که) آتش آن را می بلعید، از آن پس قابیل آتش خانه ای بنا کرد - و او اول کسی بود که آتش کده ساخت - و گفت آن قدر این آتش را می پرستم تا قربانی مرا هم قبول کند.

پس از آن ابلیس آن دشمن خدا - که مانند خون در رگ انسان می تواند جریان پیدا کند - پیش قابیل آمده و گفت: چون قربانی هابیل قبول شد و از تو پذیرفته نگردید، اگر چاره ای برای این کار نکنی او دارای فرزندانی خواهد شد و فرزندان او بر فرزندان تو فخر می کنند و می گویند: ما فرزندان کسی هستیم که قربانی او قبول شد و شما فرزندان کسی هستید که قربانی او پذیرفته نگشت، پس صلاح اینست که او را بکشی تا دارای فرزندی نشود و بر فرزندان تو فخر نکنند، قابیل هم او را کشت. وقتی قابیل پیش پدرش آدم علیه السلام آمد، آدم از او جویای حال هابیل شد؟ گفت: بروید همان جائی را بگردید که قربانی کردیم.

وقتی آدم جستجو کرد هابیل را کشته یافت، اظهار داشت: نفرین بر تو ای زمین! که خون هابیل را قبول کردی و چهل شبانه روز برای او گریه کرد.

بعد از آن از درگاه خداوند درخواست کرد تا فرزندی دیگر عطایش کند.

پس فرزند پسری برایش به دنیا آمد که او را هبة اللّه نام نهاد؛ زیرا خداوند او و

ص: 573

اَلْأَکْبَرَ وَ مِیرَاثَ اَلْعِلْمِ وَ آثَارَ عِلْمِ اَلنُّبُوَّهِ فِی اَلْعَقِبِ مِنْ ذُرِّیَّتِکَ عِنْدَ هِبَهِ اَللَّهِ اِبْنِکَ، فَإِنِّی لَمْ أَقْطَعِ اَلْعِلْمَ وَ اَلْإِیمَانَ وَ اَلاِسْمَ اَلْأَعْظَمَ وَ آثَارَ عِلْمِ اَلنُّبُوَّهِ مِنَ اَلْعَقِبِ مِنْ ذُرِّیَّتِکَ إِلَی یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ ، وَ لَنْ أَدَعَ اَلْأَرْضَ إِلاَّ وَ فِیهَا عَالِمٌ یُعْرَفُ بِهِ دِینِی وَ یُعْرَفُ بِهِ طَاعَتِی وَ یَکُونُ نَجَاهً لِمَنْ یُولَدُ فِیمَا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ نُوحٍ .

وَ بَشَّرَ آدَمَ بِنُوحٍ عَلَیْهِما السَّلاَمُ وَ قَالَ: ﴿ إِنَّ اَللَّهَ بَاعِثٌ نَبِیّاً اِسْمُهُ نُوحٌ فَإِنَّهُ یَدْعُو إِلَی اَللَّهِ وَ یُکَذِّبُهُ قَوْمُهُ، فَیُهْلِکُهُمُ اَللَّهُ بِالطُّوفَانِ فَکَانَ بَیْنَ آدَمَ وَ نُوحٍ عَلَیْهِما السَّلاَمُ عَشْرَهُ أَباً کُلُّهُمْ أَنْبِیَاءُ وَ أَوْصَی آدَمُ إِلَی هِبَهِ اَللَّهِ أَنَّ مَنْ أَدْرَکَهُ مِنْکُمْ فَلْیُؤْمِنْ بِهِ وَ لْیَتَّبِعْهُ وَ لْیُصَدِّقْ بِهِ فَإِنَّهُ یَنْجُو مِنَ اَلْغَرَقِ، ثُمَّ إِنَّ آدَمَ مَرِضَ اَلْمَرْضَهَ اَلَّتِی مَاتَ فِیهَا فَأَرْسَلَ هِبَهَ اَللَّهِ فَقَالَ لَهُ: إِنْ لَقِیتَ جَبْرَئِیلَ وَ مَنْ لَقِیتَ مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ فَأَقْرِئْهُ مِنِّی اَلسَّلاَمَ وَ قُلْ لَهُ: یَا جَبْرَئِیلُ إِنَّ أَبِی یَسْتَهْدِیکَ مِنْ ثِمَارِ اَلْجَنَّهِ. ﴾

فَقَالَ جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ یَا هِبَهَ اَللَّهِ! إِنَّ أَبَاکَ قَدْ قُبِضَ - صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ - وَ مَا نَزَلْنَا إِلاَّ لِلصَّلاَهِ عَلَیْهِ فَارْجِعْ، فَرَجَعَ فَوَجَدَ آدَمَ قَدْ قُبِضَ فَأَرَاهُ جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ کَیْفَ یَغْسِلُهُ حَتَّی إِذَا بَلَغَ اَلصَّلاَهَ عَلَیْهِ، قَالَ هِبَهُ اَللَّهِ : یَا جَبْرَئِیلُ تَقَدَّمْ فَصَلِّ عَلَی آدَمَ فَقَالَ لَهُ جَبْرَئِیلُ : إِنَّ اَللَّهَ أَمَرَنَا أَنْ نَسْجُدَ لِأَبِیکَ آدَمَ وَ هُوَ فِی اَلْجَنَّهِ فَلَیْسَ لَنَا أَنْ نَؤُمَّ شَیْئاً مِنْ وُلْدِهِ، فَتَقَدَّمَ هِبَهُ اَللَّهِ فَصَلَّی عَلَی أَبِیهِ آدَمَ وَ جَبْرَئِیلُ خَلْفَهُ، وَ جُنُودُ اَلْمَلاَئِکَهِ وَ کَبَّرَ عَلَیْهِ ثَلاَثِینَ تَکْبِیرَهً، فَأَمَرَهُ جَبْرَئِیلُ فَرَفَعَ مِنْ ذَلِکَ خَمْساً وَ عِشْرِینَ تَکْبِیرَهً وَ اَلسُّنَّهُ اَلْیَوْمَ فِینَا خَمْسُ تَکْبِیرَاتٍ، وَ قَدْ کَانَ یُکَبِّرُ عَلَی أَهْلِ بَدْرٍ تِسْعاً وَ سَبْعاً. ﴾

﴿ ثُمَّ إِنَّ هِبَهَ اَللَّهِ لَمَّا دَفَنَ آدَمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَتَاهُ قَابِیلُ فَقَالَ: یَا هِبَهَ اَللَّهِ! إِنِّی قَدْ رَأَیْتُ أَبِی آدَمَ قَدْ خَصَّکَ مِنَ اَلْعِلْمِ بِمَا لَمْ أُخَصَّ بِهِ أَنَا وَ هُوَ اَلْعِلْمُ اَلَّذِی دَعَا بِهِ أَخُوکَ هَابِیلُ فَتُقُبِّلَ

ص: 574

خواهرش را (دو قلو) به آدم هدیه داد. و چون نبوّت آدم علیه السلام به پایان رسید و مدّت عمرش خاتمه یافت، خداوند به او وحی نمود: ای آدم! نبوّت تو سپری گشت و عمرت پایان یافت، علومی که نزدت می باشد، به همراه ایمان (عهد نامه) و اسم اکبر و ميراث علم و آثار نبوّت را به جانشین خود از ذریّه ات - که فرزندت هبة اللّه باشد - تحویل بده؛ به درستی که من هیچ گاه علومی که نزد تو می باشد به همراه ایمان (عهد نامه) و اسم اکبر و میراث علم و آثار نبوت را به جانشینان تو از ذریّه ات، تا روز قیامت قطع نخواهم کرد و زمین را خالی نمی گذارم، بلکه بر آن دانشمندی را قرار می دهم که آشنای به دین به دین می باشد و اطاعت و فرمان برداری از (برنامه های) من به وسیله او شناخته می شود، او نجات بخش انسان هایی است که بین تو و نوح به دنیا می آیند.

آدم علیه السلام ظهور نوح را به هبة اللّه بشارت داد و گفت: به راستی خداوند پیامبری را به نام نوح مبعوث می نماید که (همگان را) به خدا پرستی دعوت می کند و امّتش او را تکذیب می کنند و خداوند به وسیله طوفان (آب)، آنان را هلاک می گرداند - که بین آدم و نوح ده پشت فاصله بود و تمام آن ها پیاه بودند- .

سپس به هبة اللّه گفت: اگر هر کدام از شما او را درک کردید، ایمان بیاورید و از او پیروی کنید و (گفتار و برنامه هایش را) تصدیق نمائید؛ چون او موجب نجات از غرق شدن می شود. و چون آدم بیمار شد -همان بیماری که به مردن او انجامید - به هبة اللّه گفت: اگر جبرئیل و یا هر یک از دیگر فرشته ها را دیدی، سلام مرا به او برسان و بگو: پدرم از شما تقاضای میوه بهشتی نموده است.

(چون پیغام آدم را رساند) جبرئیل گفت: پدرت از دنیا رفته است و ما برای نماز (بر جنازه) او آمده ایم، پس بر گرد و پیش او برو، وقتی هبة اللّه برگشت، دید آدم از دنیا رفته است. جبرئیل به او یاد داد که چگونه آدم علیه السلام را غسل دهد، پس او را غسل داد و موقع نماز به جبرئیل گفت: جلو بیا و بر(جنازه) آدم نماز بخوان.

جبرئیل به او گفت: به درستی که خداوند ما را مأمور کرده تا پدرت آدم را موقعی که در بهشت بود، سجده کنیم، پس اکنون شایسته نیست برای ما که امامت بر فرزندان او نمائیم، پس هبة اللّه پیش رفت و بر (جنازه) پدر خود نماز خواند

ص: 575

مِنْهُ قُرْبَانُهُ، وَ إِنَّمَا قَتَلْتُهُ لِکَیْلاَ یَکُونَ لَهُ عَقِبٌ فَیَفْتَخِرُونَ عَلَی عَقِبِی، فَیَقُولُونَ نَحْنُ أَبْنَاءُ اَلَّذِی تُقُبِّلَ مِنْهُ قُرْبَانُهُ وَ أَنْتُمْ أَبْنَاءُ اَلَّذِی تُرِکَ قُرْبَانُهُ وَ أَنَّکَ إِنْ أَظْهَرْتَ مِنَ اَلْعِلْمِ اَلَّذِی اِخْتَصَّکَ بِهِ أَبُوکَ شَیْئاً قَتَلْتُکَ کَمَا قَتَلْتُ أَخَاکَ هَابِیلَ. ﴾

فَلَبِثَ هِبَهُ اَللَّهِ وَ اَلْعَقِبُ مِنْ بَعْدِهِ مُسْتَخْفِینَ بِمَا عِنْدَهُمْ مِنَ اَلْعِلْمِ وَ اَلْإِیمَانِ وَ اَلاِسْمِ اَلْأَکْبَرِ وَ مِیرَاثِ اَلنُّبُوَّهِ وَ آثَارِ اَلْعِلْمِ وَ اَلنُّبُوَّهِ حَتَّی بَعَثَ اَللَّهُ نُوحاً ، وَ ظَهَرَتْ وَصِیَّهُ هِبَهِ اَللَّهِ فِی وُلْدِهِ حِینَ نَظَرُوا فِی وَصِیَّهِ آدَمَ ، فَوَجَدُوا نُوحاً نَبِیّاً قَدْ بَشَّرَ بِهِ أَبُوهُمْ آدَمُ ، فَآمَنُوا بِهِ وَ اِتَّبَعُوهُ وَ صَدَّقُوه.

وَ قَدْ کَانَ آدَمُ أَوْصَی هِبَهَ اَللَّهِ أَنْ یَتَعَاهَدَ هَذِهِ اَلْوَصِیَّهَ عِنْدَ رَأْسِ کُلِّ سَنَهٍ فَیَکُونَ یَوْمَ عِیدِهِمْ، فَیَتَعَاهَدُونَ بَعْثَ نُوحٍ وَ زَمَانَهُ اَلَّذِی یَخْرُجُ فِیهِ، وَ کَذَلِکَ فِی وَصِیَّهِ کُلِّ نَبِیٍّ حَتَّی بَعَثَ اَللَّهُ مُحَمَّداً صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ. (1)

926 / [79] - قَالَ هِشَامُ بْنُ اَلْحَکَمِ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ :

﴿ لَمَّا أَمَرَ اَللَّهُ آدَمَ أَنْ یُوصِیَ إِلَی هِبَهِ اَللَّهِ أَمَرَهُ أَنْ یَسْتُرَ ذَلِکَ فَجَرَتِ اَلسُّنَّهُ فِی ذَلِکَ بِالْکِتْمَانِ فَأَوْصَی إِلَیْهِ وَ سَتَرَ ذَلِکَ. ﴾ (2)

ص: 576


1- عنه بحار الأنوار: 63/23 ح 3، و البرهان في تفسير القرآن : 434/2 ح 8، و مستدرك الوسائل : 267/22 ح 1931 قطعة منه. الكافي : 113/82 ح 92 بتفاوت يسير، إكمال الدين و إتمام النعمة : 213 ح 2 بتفاوت، عنه البحار: 43/11 ح 49 .
2- عنه بحار الأنوار: 65/13 ح 3، و البرهان في تفسير القرآن : 435/2 ح 9

و جبرئیل با دیگر فرشته ها پشت سر او ایستادند و چون هبة اللّه (برای نماز میّت) سی تکبیر گفت، جبرئیل به او دستور داد تا بیست و پنج تکبیر را بلند بگوید، ولی امروز در بین ما پنج تکبیر معمول است، اما بر (کشته های) اهل بدر هفت و نُه تکبیر گفته شد. پس از این که هبة اللّه پدرش آدم علیه السلام را دفن کرد، قابیل پیش او آمد و گفت: پدرم به تو امتیازی از نظر علم داده که آن را به من نداده و آن همان امتیازی بود که برادرت هابیل آن را خواند و قربانیش پذیرفته شد و من او را کشتم تا فرزندی نداشته باشد که بخواهند بر فرزندان من افتخار کنند و بگویند: ما فرزند کسی هستیم که قربانی او قبول شده و شما فرزندان کسی هستید که قربانی او پذیرفته نگشت اگر تو هم از علمی که پدر در اختیارت گذاشته اظهار کنی، مثل هابیل کشته خواهی شد.

از آن روز هبة اللّه و فرزندانش پس از او علم و ایمان و اسم بزرگ و میراث نبوّت و آثار علم پیامبری را پیوسته مخفی می داشتند تا نوح علیه السلام مبعوث شد و وصيّت هبة اللّه آشکار گشت، موقعی که به وصیّت نامه آدم علیه السلام نگاه کردند دیدند که بشارت به ظهور نوح و پیامبری او داده است، به او ایمان آورده و (گفتار و برنامه هایش را) تصدیق نمودند و از او پیروی کردند. و آدم علیه السلام به هبة اللّه دستور داده بود که این وصیّت نامه را در هر سال یک بار ملاحظه کنند و آن روز را عید قرار دهند، پیوسته (در بین هم دیگر) سخن از بعثت نوح و زمان ظهورش بود، هم چنین این برنامه در وصیت نامه هر پیامبری اجرا می شد، تا خداوند حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم را مبعوث کرد.

79) - هشام بن حکم گفته است:

امام صادق علیه السلام فرمود: وقتی خداوند تبارک و تعالی به آدم دستور داد که به هبة اللّه وصیت کند، امر کرد تا این جریان را مخفی بدارد، لذا از آن به بعد قرار بر کتمان و پنهان داشتن شد، پس به او وصیت کرد و او هم کتمان نمود.

ص: 577

927 / [80] -عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ إِنَّ قَابِیلَ بْنَ آدَمَ مُعَلَّقٌ بِقُرُونِهِ فِی عَیْنِ اَلشَّمْسِ، تَدُورُ بِهِ حَیْثُ دَارَتْ فِی زَمْهَرِیرِهَا وَ حَمِیمِهَا إِلَی یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ ، فَإِذَا کَانَ یَوْمُ اَلْقِیَامَهِ صَیَّرَهُ اَللَّهُ إِلَی اَلنَّارِ. ﴾ (1)

927 / [80]-عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

ذَکَرَ اِبْنَ آدَمَ اَلْقَاتِلَ قَالَ: فَقُلْتُ لَهُ مَا حَالُهُ، أَمِنْ أَهْلِ اَلنَّارِ هُوَ؟

فَقَالَ: ﴿ سُبْحَانَ اَللَّهِ! اَللَّهُ أَعْدَلُ مِنْ ذَلِکَ أَنْ یَجْمَعَ عَلَیْهِ عُقُوبَهَ اَلدُّنْیَا وَ عُقُوبَهَ اَلْآخِرَهِ. ﴾ (2)

929 / [82] -عَنْ عِیسَی بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ اَلْعَلَوِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿ إِنَّ اِبْنَ آدَمَ اَلَّذِی قَتَلَ أَخَاهُ کَانَ قَابِیلَ اَلَّذِی وُلِدَ فِی اَلْجَنَّهِ. ﴾ (3)

930 / [83] - عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ خَالِدٍ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ! إِنَّ اَلنَّاسَ یَزْعُمُونَ أَنَّ آدَمَ زَوَّجَ اِبْنَتَهُ مِنِ اِبْنِهِ؟ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: ﴿ قَدْ قَالَ اَلنَّاسُ فِی ذَلِکَ وَ لَکِنْ یَا سُلَیْمَانُ! أَمَا عَلِمْتَ أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ قَالَ: لَوْ عَلِمْتُ أَنَّ آدَمَ زَوَّجَ اِبْنَتَهُ مِنِ اِبْنِهِ لَزَوَّجْتُ زَیْنَبَ مِنَ اَلْقَاسِمِ، وَ مَا کُنْتُ لِأَرْغَبَ عَنْ دِیْنِ آدَمَ. ﴾

فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ! إِنَّهُمْ یَزْعُمُونَ أَنَّ قَابِیلَ إِنَّمَا قَتَلَ هَابِیلَ لِأَنَّهُمَا تَغَایَرَا عَلَی أُخْتِهِمَا؟

ص: 578


1- عنه بحار الأنوار: 244/11 ح 41، و البرهان في تفسير القرآن : 436/2 ح 10، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 58 (الفصل الرابع في تزويج آدم علیه السلام و حوّاء).
2- عنه بحار الأنوار: 245/11 ح 42، و البرهان في تفسير القرآن : 436/2 ح 11 .
3- عنه بحار الأنوار: 245/11 43 ، و البرهان في تفسير القرآن : 436/2 ح 12 .

80) - از جابر روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: قابیل فرزند آدم (برای عقوبت عملش) در برابر حرارت خورشید آویزان نگه داشته شده و همراه آن تا روز قیامت می گردد تا از حرارتش گداخته شده و روز قیامت به آتش دوزخ ملحق گردد.

81) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

در محضر امام باقر علیه السلام (مسأله قابیل) فرزند آدم کشنده (هابیل) مطرح شد و من عرضه داشتم: وضعیت او چگونه است، آیا اهل آتش می باشد؟

فرمود: سبحان اللّه! خداوند عادل تر از آن است که شخصی را هم در دنیا و هم در آخرت عقاب نماید.

82) - از عیسی بن عبد اللّه علوی، به نقل از پدرانش روایت کرده است، که گفت امام على علیه السلام فرمود: فرزند آدم که قاتل برادر خود می باشد، همان قابیل بود که در بهشت باغی از باغ های دنیا تولد یافته است.

83) - از سلیمان بن خالد روایت کرده است، که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: فدایت گردم! مردم گمان می کنند که آدم دختر خود را برای فرزندش ازدواج کرد.

امام صادق علیه السلام فرمود: مردم چنین گفته اند، ولی ای سلیمان! آیا ندانسته ای که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم فرموده است: اگر می دانستم آدم دخترش را برای پسرش ازدواج کرده، من نیز (دخترم) زینب را برای (پسرم) قاسم ازدواج می کردم و از آئین و روش آدم باز نمی گشتم؟

عرض کردم: فدایت گردم! مردم گمان دارند که قابیل، به این خاطر برادرش را کشت، چون آن دو بر سر خواهر شان اختلاف داشتند. فرمود: ای سلیمان! تو هم این چنین می گویی! آیا حیاء نمی کنی چنین بر علیه پیامبر خدا (آدم) روایت می کنی؟!

عرض کردم: فدایت گردم! پس برای چه قابیل برادرش هابیل را کشت؟

فرمود: به خاطر وصایت پدر و جانشینی (نبوّت و ولایت) بود.

ص: 579

فَقَالَ لَهُ: ﴿ یَا سُلَیْمَانُ! تَقُولُ هَذَا أَمَا تَسْتَحْیِی أَنْ تَرْوِیَ هَذَا عَلَی نَبِیِّ اَللَّهِ آدَمَ؟! ﴾

فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ فَبِمَ قَتَلَ قَابِیلُ هَابِیلَ؟

فَقَالَ: ﴿ فِی اَلْوَصِیَّهِ ثُمَّ قَالَ لِی: یَا سُلَیْمَانُ! إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَوْحَی إِلَی آدَمَ أَنْ یَدْفَعَ اَلْوَصِیَّهَ وَ اِسْمَ اَللَّهِ اَلْأَعْظَمَ إِلَی هَابِیلَ، وَ کَانَ قَابِیلُ أَکْبَرَ مِنْهُ، فَبَلَغَ ذَلِکَ قَابِیلَ. فَغَضِبَ فَقَالَ: أَنَا أَوْلَی بِالْکَرَامَهِ وَ اَلْوَصِیَّهِ. فَأَمَرَهُمَا أَنْ یُقَرِّبَا قُرْبَاناً یُوحَی مِنَ اَللَّهِ إِلَیْهِ، فَفَعَلاَ فَقَبِلَ اَللَّهُ قُرْبَانَ هَابِیلَ فَحَسَدَهُ قَابِیلُ فَقَتَلَهُ. ﴾

فَقُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ! فَمِمَّنْ تَنَاسَلَ وُلْدُ آدَمَ ، هَلْ کَانَتْ أُنْثَی غَیْرَ حَوَّاءَ؟ وَ هَلْ کَانَ ذَکَرٌ غَیْرَ آدَمَ ؟

فَقَالَ: ﴿ یَا سُلَیْمَانُ! إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی رَزَقَ آدَمَ مِنْ حَوَّاءَ قَابِیلَ، وَ کَانَ ذَکَرُ وُلْدِهِ مِنْ بَعْدِهِ هَابِیلَ، فَلَمَّا أَدْرَکَ قَابِیلُ مَا یُدْرِکُ اَلرِّجَالُ، أَظْهَرَ اَللَّهُ لَهُ جِنِّیَّهً، وَ أَوْحَی إِلَی آدَمَ أَنْ یُزَوِّجَهَا قَابِیلَ ، فَفَعَلَ ذَلِکَ آدَمُ وَ رَضِیَ بِهَا قَابِیلُ وَ قَنِعَ، فَلَمَّا أَدْرَکَ هَابِیلُ مَا یُدْرِکُ اَلرِّجَالُ، أَظْهَرَ اَللَّهُ لَهُ حَوْرَاء. ﴾

وَ أَوْحَی اَللَّهُ إِلَی آدَمَ أَنْ یُزَوِّجَهَا مِنْ هَابِیلَ ، فَفَعَلَ ذَلِکَ، فَقُتِلَ هَابِیلُ وَ اَلْحَوْرَاءُ حَامِلٌ، فَوَلَدَتِ اَلْحَوْرَاءُ غُلاَماً، فَسَمَّاهُ آدَمُ هِبَهَ اَللَّهِ ، فَأَوْحَی اَللَّهُ إِلَی آدَمَ : أَنِ اِدْفَعْ إِلَیْهِ اَلْوَصِیَّهَ وَ اِسْمَ اَللَّهِ اَلْأَعْظَمَ.

وَ وَلَدَتْ حَوَّاءُ غُلاَماً، فَسَمَّاهُ آدَمُ شَیْثَ بْنَ آدَمَ.

فَلَمَّا أَدْرَکَ مَا یُدْرِکُ اَلرِّجَالُ، أَهْبَطَ اَللَّهُ لَهُ حَوْرَاءَ، وَ أَوْحَی اَللَّهُ إِلَی آدَمَ أَنْ یُزَوِّجَهَا مِنْ شَیْثِ بْنِ آدَمَ ، فَفَعَلَ، فَوَلَدَتِ اَلْحَوْرَاءُ جَارِیَهً، فَسَمَّاهَا آدَمُ حُورَهَ.

فَلَمَّا أَدْرَکَتِ اَلْجَارِیَهُ زَوَّجَ آدَمُ حُورَهَ بِنْتَ شَیْثٍ مِنْ هِبَهِ اَللَّهِ بْنِ هَابِیلَ.

ص: 580

سپس به من فرمود: ای سلیمان! به راستی خداوند تبارک و تعالی به آدم وحی فرستاد، که وصیت نامه خود و اسم اعظم (خداوند) را به هابیل تحویل دهد.

و از طرفی هم قابیل از هابیل بزرگ تر بود، چون از این جریان آگاه شد خشمگین گشت و گفت: من در کرامت و وصی قرار گرفتن از او سزاوار تر می باشم، پس ( آدم ) با وحی خداوند به آن دو دستور داد، تا هر یک قربانی کنند و چون قربانی را انجام دادند، خداوند از هابیل پذیرفت، به همین خاطر قابیل حسادت ورزید و او را کشت.

عرض کردم: فدایت گردم! بنا بر این فرزندان آدم چگونه و توسط چه کسی افزایش یافت؟ آیا زنی غیر از حوا و مردی غیر از آدم وجود داشت؟

فرمود: ای سلیمان! به درستی که خداوند تبارک و تعالی توسط حوا، قابیل را به آدم عطا نمود و دومین فرزند او نیز هابیل بود و چون قابیل به بلوغ مردی رسید، خداوند زنی از جنیان را برایش ظاهر گردانید و به آدم وحی فرستاد تا زن را برای قابیل ازدواج کند.

و آدم نیز چنین برنامه ای را انجام داد و قابیل هم راضی بود. و هنگامی که هابیل به بلوغ مردی رسید، خداوند حوریه ای را برایش ظاهر گردانید و به آدم وحی فرستاد تا او را برای هابیل ازدواج کند و آدم هم این برنامه را برای هابیل انجام داد؛ و زمانی که هابیل کشته شد همسرش آبستن بود که پسری را به دنیا آورد و آدم او را به نام هبة اللّه نام گذاری کرد، (موقعی که بزرگ شد) خداوند به آدم وحی فرستاد تا وصیّت نامه (خود) و نیز اسم اعظم (خداوند) را به او تحویل دهد.

سپس حوا فرزند دیگری - پسر - به دنیا آورد و آدم او را شیث نامید، موقعی که او به بلوغ مردی رسید، خداوند حوریه ای برای او ظاهر گردانید و به آدم وحی نمود تا او را برای شیث ازدواج کند و آدم نیز آن را انجام داد و این حوریه فرزند دختری به دنیا آورد و آدم او را حوره نامید، هنگامی که بزرگ شد او را برای (نوه خود) شيث بن هابیل ازدواج کرد.

ص: 581

فَنَسْلُ آدَمَ مِنْهُمَا، فَمَاتَ هِبَهُ اَللَّهِ بْنُ هَابِیلَ ، فَأَوْحَی اَللَّهُ إِلَی آدَمَ : أَنِ اِدْفَعِ اَلْوَصِیَّهَ، وَ اِسْمَ اَللَّهِ اَلْأَعْظَمَ، وَ مَا أَظْهَرْتُکَ عَلَیْهِ مِنْ عِلْمِ اَلنُّبُوَّهِ، وَ مَا عَلَّمْتُکَ مِنَ اَلْأَسْمَاءِ إِلَی شَیْثِ بْنِ آدَمَ . فَهَذَا حَدِیثُهُمْ یَا سُلَیْمَانُ! (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ مِنْ أَجْلِ ذلِكَ كَتَبْنا عَلى بَنِي إِسْرائِيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعاً وَ مَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعاً وَ لَقَدْ جاءَتْهُمْ رُسُلُنا بِالْبَيِّناتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ بَعْدَ ذلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ ﴾ ﴿ 32 ﴾

931 / [84]- عَنْ حُمْرَانَ بْنِ أَعْیَنَ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ مِنْ أَجْلِ ذلِکَ کَتَبْنا عَلی بَنِی إِسْرءَئِیلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْسٍ ﴾ - إِلَی قَوْلِهِ -: ﴿ فَکَأَنَّما قَتَلَ اَلنّاسَ جَمِیعاً ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ مَنْزِلَهٌ فِی اَلنَّارِ إِلَیْهَا اِنْتَهَی شِدَّهُ عَذَابِ أَهْلِ اَلنَّارِ جَمِیعاً فَیُجْعَلُ فِیهَ. ﴾

قُلْتُ: وَ إِنْ کَانَ قَتَلَ اِثْنَیْنِ؟

قَالَ: ﴿ أَلاَ تَرَی أَنَّهُ لَیْسَ فِی اَلنَّارِ مَنْزِلَهٌ أَشَدَّ عَذَاباً مِنْهَا؟ ﴾

ص: 582


1- عنه بحار الأنوار: 245/61 ح 44، و البرهان في تفسير القرآن 436/2 ح 13 و نور الثقلین: 435/1 ح 14 قطعة منه. قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي : 62 ح 43 بإسناده عن حبيب السجستاني، عن أبي جعفر علیه السلام بتفصيل، عنه البحار : 264/11 ح 14 و 226 ح 6 نقلاً عن كتاب المحتضر، عن كتاب الشفاء و الجلاء بإسناده عن معاوية بن عمّار، قال: سألت أبا عبد اللّه علیه السلام بتفصيل .

بنا بر این نسل آدم از این دو نفر افزایش یافت و چون هبه اللّه از دنیا رفت، خداوند به آدم وحی فرستاد تا وصیّت نامه (خود) و اسم اعظم خداوند و دیگر چیز هایی مانند: علم و آثار نبوّت و نیز اسمایی را که به تو آموختم، تحویل شیٹ - فرزند خویش - بده ای سلیمان! این بود داستان و جریان آدم و فرزندانش.

فرمایش خداوند متعال: به همین جهت، بر بنی اسرائیل مقرّر داشتیم که هر کس، انسانی را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روی زمین، بکشد گویا که همۀ انسان ها را کشته است و هر کس، انسانی را از مرگ رهایی بخشد. گویا که همۀ مردم را زنده کرده است و رسولان ما، دلایل روشنی را برای بنی اسرائیل آوردند، اما بسیاری از آن ها، پس از آن در روی زمین تجاوز و اسراف کردند. (32)

84) - از حمران بن اعیَن روایت کرده است، که گفتم:

از امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خدای عزّ و جلّ: «به خاطر آن، بر بنی اسرائیل مقرر نمودیم که هر کسی فردی را بدون ارتکاب قتل بکشد... مثل این است که تمام مردم را کشته باشد» سؤال کردم؟

فرمود: در آتش دوزخ جایگاهی است که در آن جا دشوار ترین عذاب الهی وجود دارد و او در چنین جایگاهی قرار می گیرد.

گفتم: اگر دو نفر را بکشد، چگونه است؟

فرمود: آیا توجه نداری که در دوزخ، جایگاهی سخت تر و شدید تر از آن وجود ندارد؟! - و فرمود - غذایش دو برابر افزایش می یابد.

ص: 583

قَالَ: یَکُونُ یُضَاعَفُ عَلَیْهِ بِقَدْرِ مَا عَمِلَ، قُلْتُ: ﴿ فَمَنْ أَحْیَاهَا ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ نَجَّاهَا مِنْ غَرَقٍ أَوْ حَرَقٍ أَوْ سَبُعٍ أَوْ عَدُوٍّ ثُمَّ سَکَتَ ثُمَّ اِلْتَفَتَ إِلَیَّ فَقَالَ: تَأْوِیلُهَا اَلْأَعْظَمُ دَعَاهَا فَاسْتَجَابَتْ لَهُ. ﴾ (1)

932 / [85] - عَنْ سَمَاعَهَ قَالَ:

قُلْتُ قَوْلُ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ مَنْ قَتَلَ نَفْساً مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعاً وَ مَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعاً ﴾ ؟ قَالَ: مَنْ أَخْرَجَهَا مِنْ ضَلاَلٍ إِلَی هُدًی فَقَدْ أَحْیَاهَا وَ مَنْ أَخْرَجَهَا مِنْ هُدًی إِلَی ضَلاَلَهٍ فَقَدْ قَتَلَهَا. (2)

933 / [86] - عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ ... فَکَأَنَّما قَتَلَ اَلنّاسَ جَمِیعاً ﴾ ، قَالَ: وَادٍ فِی جَهَنَّمَ لَوْ قَتَلَ اَلنَّاسَ جَمِیعاً کَانَ فِیهِ وَ لَوْ قَتَلَ وَاحِداً کَانَ فِیهِ. (3)

ص: 584


1- عنه بحار الأنوار: 374/104 ح 24 و البرهان في تفسير القرآن : 439/2 ح 8، و مستدرك الوسائل : 239/12 ح 13990. الكافي : 271/7 ح 1 بتفاوت، و نحوه معاني الأخبار : 379 ح 2 ، عنه البحار : 374/104 ح 23، من لا يحضره الفقيه : 94/4 ح 5160 مرسلاً و مختصراً، ثواب الأعمال: 277 نحو الكافي، عنهم وسائل الشيعة : 9/29 ح 35022 .
2- عنه بحار الأنوار: 20/2 ذيل ح 88 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن: 440/2 ح 9، و مستدرك الوسائل : 239/12 ح 13991. المحاسن: 231 ح 181 (باب - 18 في من ترك المخاصمة لأهل الخلاف)، عنه البحار : 20/2 ح 56 ، الكافي : : 168/2 ح 1 ، عنه وسائل الشيعة : 187/16 ح 21308 ، و البحار: 401/74 ح 48 ، الأمالي للطوسي : 226 ح 396 (المجلس الثامن) .
3- عنه بحار الأنوار: 380/104 ح 56 ، و البرهان في تفسير القرآن : 440/2 ح 10، و مستدرك الوسائل : 206/18 ح 22501 . من لا يحضره الفقيه : 94/4 ح 5159، عنه وسائل الشيعة : 13/29 ح 35030 .

گفتم: «کسی که شخصی را زنده کند»، (چگونه است)؟

فرمود: نجات دادن از غرق شدن یا سوختن یا خطر درنده یا دشمن می باشد، آن گاه کمی سکوت نمود و سپس متوجّه من شد و فرمود: تأویل اعظم آیه چنین است که او را دعوت (به هدایت) کند و او هم بپذیرد.

85) - از سماعه روایت کرده است، که گفت:

به آن حضرت امام صادق علیه السلام عرض کردم: (نظر شما) دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «کسی که فردی را بکشد، بدون ارتکاب قتل و یا بدون فساد در زمین، پس مثل این است که تمام مردم را کشته باشد»، (چیست)؟

فرمود: اگر کسی شخصی را از گمراهی به هدایت برساند، مثل این است که او را زنده نموده است و اگر کسی شخصی را از هدایت به گمراهی بکشاند مثل این است که او را کشته باشد.

86) - از حنّان بن سُدیر روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «کسی که فردی را بکشد، بدون ارتكاب قتل .... مثل این است که تمام مردم را کشته باشد»، فرمود:

درون دوزخ جایگاهی است که اگر شخصی تمام افراد را کشته باشد، جایگاهش در آن جا خواهد بود و اگر هم یک نفر را کشته باشد نیز در همان جایگاه می باشد.

ص: 585

934 / [87]- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِی اَلْأَرْضِ فَکَأَنَّما قَتَلَ اَلنّاسَ جَمِیعاً ﴾ ؟

فَقَالَ لَهُ: فِی اَلنَّارِ مَقْعَدٌ وَ لَوْ قَتَلَ اَلنَّاسَ جَمِیعاً لَمْ یَزِدْ عَلَی ذَلِکَ اَلْعَذَابُ، قَالَ: ﴿ وَ مَنْ أَحْیاها فَکَأَنَّما أَحْیَا اَلنّاسَ جَمِیعاً ﴾ لَمْ یَقْتُلْهَا أَوْ أَنْجَی مِنْ غَرَقٍ أَوْ حَرَقٍ أَوْ أَعْظَمُ مِنْ ذَلِکَ کُلِّهِ یُخْرِجُهَا مِنْ ضَلاَلَهٍ إِلَی هُدًی. (1)

935 / [88]- عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ: ﴿ وَ مَنْ أَحْیاها فَکَأَنَّما أَحْیَا اَلنّاسَ جَمِیعاً ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ مَنِ اِسْتَخْرَجَهَا مِنَ اَلْکُفْرِ إِلَی اَلْإِیمَانِ. ﴾ (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ إِنَّما جَزؤُاءُ الَّذِينَ يُحارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَساداً أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيا وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظِيمٌ ﴿ 33 ﴾ إِلاَّ الَّذِينَ تابُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَقْدِرُوا عَلَيْهِمْ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴾ ﴿ 34 ﴾

ص: 586


1- عنه بحار الأنوار. 21/1 ح 60 و 380/104 ح 57، و وسائل الشيعة: 16/29 ح 35040 قطعة منه، و البرهان في تفسير القرآن : 440/2 ح 11، و مستدرك الوسائل، 239/12 ح 13992. الكافي : 272/7 ح 6 - إلى قوله : ذلك العذاب - ،عنه وسائل الشیعه: 9/29 ح 35021.
2- عنه بحار الأنوار : 21/2 ح 61، و البرهان في تفسير القرآن 440/2 ح 17، و مستدرك الوسائل 239/12 ح 13993.

87) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «کسی که فردی را بکشد، بدون ارتکاب قتل و یا به خاطر فساد در زمین، پس مثل این است که تمام مردم را کشته باشد»، سؤال کردم؟

فرمود: (این گناه به قدری عظیم می باشد که) برای او در آتش جایگاهی است که اگر تمامی انسان ها را هم بکشد، وارد نخواهد شد مگر در همان جایگاه.

و فرمود: منظور از «و کسی که فردی را زنده کند، مثل این است که همه مردم را زنده کرده باشد» (این است که) او را نکشته (حق کشتن داشته) یا از غرق شدن و یا سوختن در آتش نجات داده و یا از همه مهم تر این که از گمراهی نجاتش دهد و هدایتش کند.

88) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام (دربارۀ فرمایش خداوند) «و کسی که فردی را زنده کند، مثل این است که همه مردم را زنده کرده باشد»، سؤال کردم؟

فرمود: منظور کسی است که انسانی را از کفر و بی دینی به سمت ایمان، هدایت کرده و نجاتش دهد.

فرمایش خداوند متعال: همانا کیفر آن هایی که با خدا و پیامبرش به (معصیت و) جنگ بر می خیزند و در روی زمین کوشش بر فساد می کنند (و به جان و مال و ناموس مردم حمله می برند،) این است که اعدام شوند یا به دار آویخته گردند یا دست (راست) و پای (چپ) آن ها - بر عکس یک دیگر - بریده شود و یا از سرزمین خود تبعید گردند، (البته) این رسوایی آن ها در دنیا است و در آخرت مجازات عظیمی خواهند داشت (33) مگر آن هایی که پیش از دست یافتن شما بر آنان، توبه کنند، پس بدانید که خداوند آمرزنده و مهربان است. (34)

ص: 587

936 / [89]- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

﴿ مَنْ شَهَرَ اَلسِّلاَحَ فِی مِصْرٍ مِنَ اَلْأَمْصَارِ فَعَقَرَ اُقْتُصَّ مِنْهُ وَ نُفِیَ مِنْ تِلْکَ اَلْمَدِینَهِ وَ مَنْ شَهَرَ اَلسِّلاَحَ فِی غَیْرِ اَلْأَمْصَارِ وَ ضَرَبَ وَ عَقَرَ وَ أَخَذَ اَلْمَالَ وَ لَمْ یَقْتُلْ فَهُوَ مُحَارِبٌ وَ جَزَاؤُهُ جَزَاءُ اَلْمُحَارِبِ وَ أَمْرُهُ إِلَی اَلْإِمَامِ إِنْ شَاءَ قَتَلَهُ وَ إِنْ شَاءَ صَلَبَهُ وَ إِنْ شَاءَ قَطَعَ یَدَهُ وَ رِجْلَهُ. ﴾

قَالَ: ﴿ وَ إِنْ ضَرَبَ وَ قَتَلَ وَ أَخَذَ اَلْمَالَ فَعَلَی اَلْإِمَامِ أَنْ یَقْطَعَ یَدَهُ اَلْیُمْنَی بِالسَّرِقَهِ ثُمَّ یَدْفَعَهُ إِلَی أَوْلِیَاءِ اَلْمَقْتُولِ فَیَتْبَعُونَهُ بِالْمَالِ ثُمَّ یَقْتُلُونَهُ. ﴾

فَقَالَ لَهُ أَبُو عُبَیْدَهَ: أَصْلَحَکَ اَللَّهُ! أَرَأَیْتَ إِنْ عَفَا عَنْهُ أَوْلِیَاءُ اَلْمَقْتُولِ؟

فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: ﴿ إِنْ عَفَوْا عَنْهُ فَإِنَّ عَلَی اَلْإِمَامِ أَنْ یَقْتُلَهُ، لِأَنَّهُ قَدْ حَارَبَ اَللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ قَتَلَ وَ سَرَقَ، قَالَ ثُمَّ قَالَ لَهُ أَبُو عُبَیْدَهَ أَرَأَیْتَ إِنْ أَرَادُوا أَوْلِیَاءُ اَلْمَقْتُولِ أَنْ یَأْخُذُوا مِنْهُ اَلدِّیَهَ وَ یَدَعُونَهُ أَلَهُمْ ذَلِکَ؟ قَالَ: فَقَالَ: لاَ عَلَیْهِ اَلْقَتْلُ. ﴾ (1)

937 / [90]- عَنْ أَبِی صَالِحٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ:

﴿ قَدِمَ عَلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ قَوْمٌ مِنْ بَنِی ضَبَّهَ مَرْضَی، فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ أَقِیمُوا عِنْدِی، فَإِذَا بَرَأْتُمْ بَعَثْتُکُمْ فِی سَرِیَّهٍ. ﴾

فَقَالُوا: أَخْرِجْنَا مِنَ اَلْمَدِینَهِ. فَبَعَثَ بِهِمْ إِلَی إِبِلِ اَلصَّدَقَهِ یَشْرَبُونَ مِنْ أَبْوَ الِهَا، وَ یَأْکُلُونَ مِنْ أَلْبَانِهَا، فَلَمَّا بَرَءُوا وَ اِشْتَدُّوا قَتَلُوا ثَلاَثَهَ نَفَرٍ کَانُوا فِی اَلْإِبِلِ، وَ سَاقُوا اَلْإِبِلَ،

ص: 588


1- عنه بحار الأنوار: 196/79 ح 11، و البرهان في تفسير القرآن : 445/2 ح 12، و مستدرك الوسائل : 156/18 ح 22378. الكافي : 248/7 ح 12، تهذيب الأحكام : 132/10 ح 141 الاستبصار : 257/4 ح 4، عنهم وسائل الشيعة : 307/28 ح 34831 ، عوالي اللئالي : 575/3 ح 108 إلى قوله : اقتصّ منه .

89) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: کسی که در شهری از شهر ها (ی مسلمان نشین) اسلحه دست بگیرد و شخصی را زخمی کند، قصاص می شود و سپس از آن شهر (به شهری دیگر) تبعید می گردد. و کسی که در شهر (مانند: بیابان، گردنه، جاده و ...) اسلحه دست بگیرد کتک بزند و زخمی کند و اموالی را بگیرد، ولی کسی را نکشته باشد، مُحارب خواهد بود و جزایش جزای مُحارب می باشد و حکم مجازات او در اختیار امام است، اگر خواست، می تواند بکُشد و اعدامش کند و اگر هم خواست، می تواند دست و پای او را قطع نماید. اما اگر محارب بود و (فردی یا افردی را) کشت و اموالی را هم گرفت، بر امام است که دست او را به خاطر دزدی قطع کند و بعد از آن او را تحویل اولیای مقتول دهد تا (به عنوان قصاص) او را بکُشند پس از آن ابو عُبیده به حضرت عرض کرد: خداوند امور شما را اصلاح نماید! آیا اولیای مقتول می توانند گذشت نمایند؟

فرمود: اگر آنان (اولیای مقتول) گذشت کردند و بخشیدند، امام باید او را بکُشد؛ زیرا او هم مُحارب است، هم (آدم) کشته و هم دزدی کرده است.

ابو عُبیده عرض کرد: اگر اولیای مقتول بخواهند به جای قصاص، خون بها بگیرند و رهایش کنند، آیا می توانند چنین کاری را انجام دهند؟

فرمود: خیر، نمی توانند و باید کشته شود.

90) - از ابو صالح روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: عدّه ای از قبیله بنی ضَبّبه (که مریض بودند) بر رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم وارد شدند، پس رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم به آنان فرمود: همین جا بمانید هر گاه بهبود یافتید، شما را با گروهی به سوی خانواده های تان می فرستم.

گفتند: ما را از مدینه بیرون ببر، پس حضرت آنان را به همراه شتر سوارانی که مأمور جمع آوری صدقات بودند فرستاد و در مسیر راه از بول و ادرار شتر ها می نوشیدند و شیر شان را می خوردند.

ص: 589

فَبَلَغَ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَبَعَثَ إِلَیْهِمْ عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ هُمْ فِی وَادٍ قَدْ تَحَیَّرُوا لَیْسَ یَقْدِرُونَ أَنْ یَخْرُجُوا عَنْهُ قَرِیبٌ مِنْ أَرْضِ اَلْیَمَنِ ، فَأَخَذَهُمُ.

فَجَاءَ بِهِمْ إِلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ وَ نَزَلَتْ عَلَیْهِ: ﴿ إِنَّما جَزؤُاءُ اَلَّذِینَ یُحارِبُونَ اَللّهَ وَ رَسُولَهُ ﴾ إِلَی قَوْلِهِ - ﴿ أَوْ یُنْفَوْا مِنَ اَلْأَرْضِ ﴾ .

فَاخْتَارَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ أَنْ یَقْطَعَ أَیْدِیَهُمْ وَ أَرْجُلَهُمْ مِنْ خِلاَفٍ. (1)

938 / [91]- عَنْ أَحْمَدَ بْنِ اَلْفَضْلِ اَلْخَاقَانِیِّ - مِنْ آلِ رَزِینٍ - قَالَ:

قُطِعَ اَلطَّرِیقُ بِجَلُولاَءَ (2) عَلَی اَلسَّابِلَهِ (3) مِنَ اَلْحُجَّاجِ وَ غَیْرِهِمْ وَ أَفْلَتَ اَلْقُطَّاعُ فَبَلَغَ اَلْخَبَرُ اَلْمُعْتَصِمَ فَکَتَبَ إِلَی اَلْعَامِلِ لَهُ کَانَ بِهَا: تَأْمُرُ اَلطَّرِیقَ بِذَلِکَ فَیُقْطَعُ عَلَی طَرَفِ إِذْنِ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ ثُمَّ اِنْفَلَتَ اَلْقُطَّاعُ فَإِنْ أَنْتَ طَلَبْتَ هَؤُلاَءِ وَ ظَفِرْتَ بِهِمْ، وَ إِلاَّ أَمَرْتُ بِأَنْ تُضْرَبَ أَلْفَ سَوْطٍ ثُمَّ تُصْلَبَ بِحَیْثُ قُطِعَ اَلطَّرِیقُ.

قَالَ: فَطَلَبَهُمْ اَلْعَامِلُ حَتَّی ظَفِرَ بِهِمْ وَ اِسْتَوْثَقَ مِنْهُمْ، ثُمَّ کَتَبَ بِذَلِکَ إِلَی اَلْمُعْتَصِمِ فَجَمَعَ اَلْفُقَهَاءَ وَ اِبْنَ أَبِی دَاوُدَ ثُمَّ سَأَلَ اَلْآخَرِینَ عَنِ اَلْحُکْمِ فِیهِمْ وَ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ حَاضِرا.

ص: 590


1- عنه بحار الأنوار: 197/79 ح 12، و البرهان في تفسير القرآن : 445/2 ح 13، و مستدرك الوسائل : 156/18 ح 22374 أشار إليه . الكافي : 245/7 ح 1، تهذيب الأحكام : 134/10 ح 150 بتفاوت يسير، عنهما وسائل الشيعة : ح 310/28 ح 34837، دعائم الإسلام : 476/2 ح 1711 بإسناده عن جعفر بن محمّد، عن أبيه، عن آبائه علیهم السلام أنّ عليّاً علیه السلام قال : .... بتفاوت يسير، عنه مستدرك الوسائل : 155/18 ح 22373.
2- جَلُولاء، بالمدّ: قرية بناحية فارس. لسان العرب: 116/11 (جلل).
3- السابلة : المختلفة في الطرقات للحوائج، و جمعه سوابل. كتاب العين: 263/7 ( سبل).

پس هنگامی که بهبود یافتند و نیرومند شدند، سه نفر از شتر داران را کشتند، چون این خبر به رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم رسید، علی علیه السلام را به دنبال آنان فرستاد، موقعی که علی علیه السلام به آنان رسید در درّه ای - نزدیک سرزمین یمن - سرگردان مانده بودند که راه خروج نداشتند، حضرت آنان را اسیر نمود و به محضر رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم آورد، پس از آن این آیه: «همانا کیفر آن هایی که با خدا و پیامبرش، به جنگ بر می خیزند ... یا از این سرزمین تبعید شود» نازل گردید و رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم قطع کردن (دست و پا) را انتخاب نمود، سپس دست و پای آنان را بر خلاف (یعنی دست راست و پای چپ و یا بر عکس) قطع نمود.

91) - از احمد بن فضل خاقانی - از آل رزین - روایت کرده است، که گفت: در منطقه «جَلولاء» - یکی از شهر های عراق - دزدان راه زن، جاده را برای حاجیان (خانه خدا) و دیگران، بستند و (پس از غارت اموال مسافران) فرار کرده و پنهان شدند، پس چون این خبر به معتصم عباسی گزارش شد، به فرماندار خود در آن منطقه، نوشت: جاده را امن می دانی و در کنار گوش امیر المؤمنین، راه مسافرین بسته (و غارت) می شوند و سپس راه زن ها متواری و پنهان می گردند، پس اگر بر آن ها دست پیدا کردی و دستگیر شان نمودی (که هیچ) و گرنه دستور می دهم تا هزار شلاق بر تو بزنند و سپس در همان محلی که دزدان راه زنی کرده اند، تو را به دار می آویزم. به همین خاطر فرماندار افرادی را در جستجوی راه زن ها فرستاد و دستگیر شان کرد و به زنجیر شان بست و سپس به معتصم نامه ای نوشت (و از او دربارۀ دزدان کسب تکلیف کرد).

معتصم دانشمندان را دعوت کرد و پس از بحث و گفتگو، نظریه ابن دُؤاد - قاضی القضاة -را گرفت و بعد از دیگران - که امام محمّد جواد علیه السلام نیز در جمع آنان حضور داشت - پرسید که نظریه آنان چیست؟

ص: 591

فَقَالُوا: قَدْ سَبَقَ حُکْمُ اَللَّهِ فِیهِمْ فِی قَوْلِهِ: ﴿ إِنَّما جَزؤُاءُ اَلَّذِینَ یُحارِبُونَ اَللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَسْعَوْنَ فِی اَلْأَرْضِ فَساداً أَنْ یُقَتَّلُوا أَوْ یُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَیْدِیهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلافٍ أَوْ یُنْفَوْا مِنَ اَلْأَرْضِ ﴾ وَ لِأَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ أَنْ یَحْکُمَ بِأَیِّ ذَلِکَ شَاءَ فِیهِمْ.

قَالَ: فَالْتَفَتَ إِلَی أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ لَهُ: مَا تَقُولُ فِیمَا أَجَابُوا فِیهِ؟

فَقَالَ: قَدْ تَکَلَّمَ هَؤُلاَءِ اَلْفُقَهَاءُ وَ اَلْقَاضِی بِمَا سَمِعَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ، قَالَ: وَ أَخْبِرْنِی بِمَا عِنْدَکَ، قَالَ: إِنَّهُمْ قَدْ أَضَلُّوا فِیمَا أَفْتَوْا بِهِ وَ اَلَّذِی یَجِبُ فِی ذَلِکَ أَنْ یَنْظُرَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ فِی هَؤُلاَءِ اَلَّذِینَ قَطَعُوا اَلطَّرِیقَ فَإِنْ کَانُوا أَخَافُوا اَلسَّبِیلَ فَقَطْ وَ لَمْ یَقْتُلُوا أَحَداً وَ لَمْ یَأْخُذُوا مَالاً أَمَرَ بِإِیدَاعِهِمُ اَلْحَبْسَ، فَإِنَّ ذَلِکَ مَعْنَی نَفْیِهِمْ مِنَ اَلْأَرْضِ بِإِخَافَتِهِمُ اَلسَّبِیلَ وَ إِنْ کَانُوا أَخَافُوا اَلسَّبِیلَ وَ قَتَلُوا اَلنَّفْسَ أَمَرَ بِقَتْلِهِمْ، وَ إِنْ کَانُوا أَخَافُوا اَلسَّبِیلَ وَ قَتَلُوا اَلنَّفْسَ وَ أَخَذُوا اَلْمَالَ أَمَرَ بِقَطْعِ أَیْدِیهِمْ وَ أَرْجُلِهِمْ مِنْ خِلاَفٍ وَ صَلْبِهِمْ بَعْدَ ذَلِکَ.

قَالَ: فَکَتَبَ إِلَی اَلْعَامِلِ بِأَنْ یُمَثَّلَ ذَلِکَ فِیهِمْ. (1)

939 / [92] - عَنْ بُرَیْدِ بْنِ مُعَاوِیَهَ اَلْعِجْلِیِّ قَالَ:

سَأَلَ رَجُلٌ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ إِنَّما جَزؤُاءُ اَلَّذِینَ یُحارِبُونَ اَللّهَ وَ رَسُولَهُ ﴾ - إِلَی قَوْلِهِ: - ﴿ فَساداً ﴾ ؟

ص: 592


1- عنه بحار الأنوار: 197/79 ح 13، و وسائل الشيعة : 311/28 ح 34838 ، و البرهان في تفسير القرآن : 446/2 ح 14، و نور الثقلين: 628/1 ح 190 قطعة منه .

همگی اظهار داشتند: حکم خداوند، قبلاً دربارۀ آن ها بیان شده است که فرموده: «همانا کیفر آن هایی که با خدا و پیامبرش به جنگ بر می خیزند و در زمین اقدام به فساد می کنند این است که اعدام شوند یا به دار آویخته گردند یا دست (راست) و پای (چپ) آن ها بر خلاف یک دیگر قطع شود و یا از این سرزمین تبعید شوند»، بنا بر این امیر المؤمنین به هر کدام از آن ها مایل بود می تواند عمل کند. سپس معتصم متوجه امام جواد علیه السلام شد و گفت: شما دربارهٔ آن چه را که مطرح کردند چه نظری دارید؟ فرمود: دانشمندان و نیز قاضی القضاة نظرات خود را بیان کردند و امیر المؤمنین مطالب ایشان را شنید، معتصم گفت: شما هم نظریه خود را بیان نمایید.

حضرت فرمود: آنان در بیان این حکم اشتباه کردند و امیر المؤمنین آن چه که لازم است - دربارۀ این افراد راه زن - توجّه نماید، این است که باید ببیند آیا راه زن ها فقط جاده را ناامن و ترسناک کرده اند و نه کسی را کشته اند و نه اموالی را گرفته اند، دستور دهید تا آنان را در زندان بیندازند، که معنای تبعید افرادی که در جاده ها ایجاد وحشت می کنند همین می باشد. و اما اگر در جاده ها ایجاد ترس کرده و افرادی را هم کشته، دستور به کشتن صادر نماید ولی اگر در جاده ها ایجاد ترس کرده و افرادی را کشته و اموالی را هم گرفته و غارت کرده دستور به قطع دست و پای آنان بر خلاف (دست راست و پای چپ و یا بر عکس) صادر نماید و سپس به دار آویزان شان کنند. پس معتصم به فرماندار خود نوشت تا بیان حكم (امام جواد علیه السلام) را دربارۀ آن ها اجرا کند.

92) - از بُرید بن معاوية عجلى روايت کرده است، که گفت:

مردی از امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «همانا کیفر آن هایی که با خدا و پیامبرش، به جنگ بر می خیزند - تا جایی که فرمود: - فساد می کنند» سؤال کرد؟

ص: 593

قَالَ: ﴿ ذَلِکَ إِلَی اَلْإِمَامِ یَعْمَلُ فِیهِ بِمَا شَاءَ ﴾ ، قُلْتُ: ذَلِکَ مُفَوَّضٌ إِلَی اَلْإِمَامِ؟ قَالَ: ﴿ لاَ یَحِقُّ اَلْجِنَایَهَ. ﴾ (1)

940 / [93] - عَنْ سَمَاعَهَ بْنِ مِهْرَانَ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ إِنَّما جَزؤُاءُ اَلَّذِینَ یُحارِبُونَ اَللّهَ وَ رَسُولَهُ ﴾ .

قَالَ: ﴿ اَلْإِمَامُ فِی اَلْحُکْمِ فِیهِمْ بِالْخِیَارِ، إِنْ شَاءَ قَتَلَ، وَ إِنْ شَاءَ صَلَبَ، وَ إِنْ شَاءَ قَطَعَ، وَ إِنْ شَاءَ نَفَی مِنَ اَلْأَرْضِ. ﴾ (2)

941 / [94] -عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَحَدِهِمَا : فِی قَوْلِهِ: ﴿ إِنَّما جَزؤُاءُ اَلَّذِینَ یُحارِبُونَ اَللّهَ وَ رَسُولَهُ ﴾ - إِلَی قَوْلِهِ: - ﴿ أَوْ یُصَلَّبُوا ﴾ - اَلْآیَهِ -.

قَالَ: ﴿ لاَ یُبَایَعُ وَ لاَ یُؤْتَی بِطَعَامٍ وَ لاَ یُتَصَدَّقُ عَلَیْهِ. ﴾ (3)

942 / [95]- عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ، قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ إِنَّما جَزؤُاءُ اَلَّذِینَ یُحارِبُونَ اَللّهَ وَ رَسُولَهُ ﴾ - إِلَی آخِرِها - أَیُّ شَیْءٍ عَلَیْهِمْ مِنْ هَذِهِ اَلْحُدُودِ اَلَّتِی سَمَّی؟

ص: 594


1- عنه بحار الأنوار: 199/79 ح 14، و البرهان في تفسير القرآن : 446/2 ح 15، و مستدرك الوسائل : 156/18 ح 22376 . الكافي : 346/7 ح 5 ، تهذيب الأحكام : 133/10 ح 146 بتفاوت يسير فيهما، عنهما وسائل الشيعة : 308/28 ح 34832.
2- عنه بحار الأنوار: 199/79 ح 15، و وسائل الشيعة : 312/28 ح 34839، و البرهان في تفسير القرآن : 447/22 ح 16، و نور الثقلين : 666/1 ح 332، و مستدرك الوسائل : 156/18 ح 22377 .
3- عنه بحار الأنوار: 199/79 ح 16، وسائل الشيعة : 318/28 ح 34854، و البرهان في تفسير القرآن : 447/2 ح 17. الكافي : 246/7 ح 4 بإسناده عن حنّان، عن أبی عبد اللّه علیه السلام بتفاوت يسير، و نحوه تهذيب الأحكام: 134/10 ح 148، عنهما وسائل الشيعة : 315/28 ح 34847 .

فرمود: اجرای این حکم مربوط به امام و سرپرست مسلمین می باشد.

من عرض کردم: آیا این جریان به امام تفویض و واگذار شده است؟

فرمود: نه، ولی آن در محدوده جنایت (و حکمی که بیان شده است) می باشد.

93) - از سماعة بن مهران روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «همانا کیفر آن هایی که با خدا و پیامبرش، به جنگ بر می خیزند»، فرمود:

اختیار اجرای این حکم مربوط به نظریه امام و سرپرست مسلمین می باشد (پس) اگر صلاح دید می کشد و یا به دار می آویزد و یا قطع دست و پا می کند و یا تبعید می نماید.

94) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

یکی از دو امام (باقر یا صادق) علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال:

«همانا کیفر آن هایی که با خدا و پیامبرش، به جنگ بر می خیزند - تا جایی که فرمود: - یا به دار آویخته شوند» فرمودند: نه با او خرید و فروش نمایند و نیز خوراک و صدقه به او داده نمی شود.

95) - از جمیل بن دراج روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند: «همانا کیفر آن هایی که با خدا و پیامبرش به جنگ بر می خیزند» -تا آخر آیه شریفه را - سؤال کردم و عرضه داشتم: بر چنین افرادی، کدام یک از این حدودی که نام برده شده، جاری می گردد؟

ص: 595

قَالَ: ﴿ ذَلِکَ إِلَی اَلْإِمَامِ إِنْ شَاءَ قَطَعَ وَ إِنْ شَاءَ صَلَبَ وَ إِنْ شَاءَ قَتَلَ،وَ إِنْ شَاءَ نَفَی. ﴾

قُلْتُ: اَلنَّفْیُ إِلَی أَیْنَ؟

قَالَ: ﴿ مِنْ مِصْرٍ إِلَی مِصْرٍ آخَرَ وَ قَالَ: إِنَّ عَلِیّاً عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ نَفَی رَجُلَیْنِ مِنَ اَلْکُوفَهِ إِلَی اَلْبَصْرَهِ. ﴾ (1)

943 / [96] - عَنْ سَوْرَهَ بْنِ کُلَیْبٍ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ: اَلرَّجُلُ یَخْرُجُ مِنْ مَنْزِلِهِ إِلَی اَلْمَسْجِدِ یُرِیدُ اَلصَّلاَهَ لَیْلاً فَیَسْتَقْبِلُهُ رَجُلٌ فَیَضْرِبُهُ بِعَصًا وَ یَأْخُذُ ثَوْبَهُ.

قَالَ: ﴿ فَمَا یَقُولُ فِیهِ مَنْ قِبَلَکُمْ؟

قَالَ: یَقُولُونَ: إِنَّ هَذَا لَیْسَ بِمُحَارِبٍ وَ إِنَّمَا اَلْمُحَارِبُ فِی اَلْقُرَی اَلْمُشْرِکَیَّهِ، وَ إِنَّمَا هِیَ دَغَارَهٌ، فَقَالَ: فَأَیُّهُمَا أَعْظَمُ حُرْمَهً: دَارُ اَلْإِسْلاَمِ أَوْ دَارُ اَلشِّرْکِ؟

قَالَ: قُلْتُ لاَ، بَلْ دَارُ اَلْإِسْلاَمِ. فَقَالَ: هَؤُلاَءِ مِنَ اَلَّذِینَ قَالَ اَللَّهُ: ﴿ إِنَّما جَزاءُ اَلَّذِینَ یُحارِبُونَ اَللّهَ وَ رَسُولَهُ ﴾ إِلَی آخِرِ اَلْآیَهِ . (2)

ص: 596


1- عنه بحار الأنوار: 199/79 ح 17، و البرهان في تفسير القرآن : 447/2 ح 18، و مستدرك الوسائل : 157/18 ح 22380. الكافي : 345/7 ح 3 بإسناده عن جميل بن درّاج، قال : سألت أبا عبد اللّه علیه السلام بتفاوت يسير، و نحوه تهذيب الأحكام : 133/10 ح 145 ، و الاستبصار : 256/4 ح 2، عنهم وسائل الشيعة : 308/28 ح 3833 ، عوالي اللئالي : 574/3 ح 106.
2- عنه بحار الأنوار : 200/79 ح 18 ،و البرهان في تفسير القرآن: 447/2 ح 19، و مستدرك الوسائل : 158/18 ح 22383. الكافي : 245/2 ح 2، من لا يحضره الفقيه : 68/4 ح 5125، تهذيب الأحكام : 134/10 ح 149، عنهم وسائل الشيعة : 314/28 ح 34843.

فرمود: اجرای این حکم مربوط به امام و سرپرست مسلمین می باشد، اگر مایل بود قطع (دست و پا) را اجرا می کند و یا اگر خواست او را تبعید می نماید و یا به دار می آویزد و یا او را می کشد.

گفتم: اگر خواست تبعید کند، به کجا تبعیدش می کند؟

فرمود: از شهری به شهری دیگر تبعیدش می کند؛ و حضرت در پایان افزود: امام علی علیه السلام دو نفر را از کوفه به بصره تبعید نمود.

96) - از سَورَة بن كُليب روایت کرده است، که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم: مردی از منزل خود به قصد مسجد بیرون می رود که نماز (نافله) شب بخواند، در بین راه به شخصی برخورد می نماید که او را با عصا کتکش می زند و لباس هایش را می برد.

فرمود: آن هایی که با شما هم مسلک هستند چه می گویند؟

گفتم: می گویند: این محاربه نیست بلکه یک نوع دزدی آشکار می باشد و معنای مُحارب و جنگ، در محل مشرکین خواهد بود.

حضرت فرمود: کدام یک از حیث حرمت عظیم تر و خطرناک تر است: در محل مسلمان نشین و یا در محل مشرک نشین؟

عرضه داشتم: در محل مسلمان نشین مهم تر می باشد.

فرمود: این گونه افراد اهل این آیه: «همانا کیفر آن هایی که با خدا و پیامبرش، به جنگ بر می خیزند» - تا آخر آیه شریفه - ، خواهند بود.

ص: 597

944 / [97]- وَ فِی رِوَایَهِ سَمَاعَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ إِذَا زَنَی اَلرَّجُلُ یُجْلَدُ وَ یَنْبَغِی لِلْإِمَامِ أَنْ یَنْفِیَهُ مِنَ اَلْأَرْضِ اَلَّتِی جُلِدَ بِهَا إِلَی غَیْرِهَا سَنَهً، وَ کَذَلِکَ یَنْبَغِی لِلرَّجُلِ إِذَا سَرَقَ وَ قُطِعَتْ یَدُهُ. ﴾ (1)

945/ [98] - عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ اَلْمَدَائِنِیِّ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِذْ دَخَلَ عَلَیْهِ رَجُلٌ فَقَالَ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ! إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ إِنَّما جَزَؤُاءُ اَلَّذِینَ یُحارِبُونَ اَللّهَ وَ رَسُولَهُ ﴾ - إِلَی - ﴿ أَوْ یُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ﴾ فَقَالَ: ﴿ هَکَذَا قَالَ اَللَّهُ تَعَالَى ﴾

فَقَالَ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ! فَأَیُّ شَیْءٍ اَلَّذِی إِذَا فَعَلَهُ اِسْتَحَقَّ وَاحِدَهً مِنْ هَذِهِ اَلْأَرْبَعِ؟

قَالَ: ﴿ فَقَالَ لَهُ أَبُو اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : أَرْبَعٌ فَخُذْ أَرْبَعَ بِأَرْبَعٍ: إِذَا حَارَبَ اَللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ سَعَی فِی اَلْأَرْضِ فَسَاداً، فَقَتَلَ قُتِلَ، فَإِنْ قَتَلَ وَ أَخَذَ اَلْمَالَ قُتِلَ وَ صُلِبَ، وَ إِنْ أَخَذَ اَلْمَالَ وَ لَمْ یَقْتُلْ قُطِعَتْ یَدُهُ وَ رِجْلُهُ مِنْ خِلاَفٍ، وَ إِنْ حَارَبَ اَللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ سَعَی فِی اَلْأَرْضِ فَسَاداً وَ لَمْ یَقْتُلْ وَ لَمْ یَأْخُذِ اَلْمَالَ نُفِیَ مِنَ اَلْأَرْضِ ﴾

فَقَالَ لَهُ اَلرَّجُلُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ! وَ مَا حَدُّ نَفْیِهِ؟

قَالَ: ﴿ یُنْفَی مِنَ اَلْمِصْرِ اَلَّذِی فَعَلَ فِیهِ مَا فَعَلَ إِلَی غَیْرِهِ، ثُمَّ یُکْتَبُ إِلَی أَهْلِ ذَلِکَ اَلْمِصْرِ أَنْ یُنَادَی عَلَیْهِ بِأَنَّهُ مَنْفِیٌّ فَلاَ تُؤَاکِلُوهُ وَ لاَ تُشَارِبُوهُ وَ لاَ تُنَاکِحُوهُ، فَإِذَا خَرَجَ مِنْ ذَلِکَ اَلْمِصْرِ إِلَی غَیْرِهِ کُتِبَ إِلَیْهِمْ بِمِثْلِ ذَلِکَ فَیُفْعَلُ بِهِ ذَلِکَ سَنَهً، فَإِنَّهُ سَیَتُوبُ مِنْ اَلسَّنَهِ وَ هُوَ صَاغِرٌ. ﴾

ص: 598


1- عنه بحار الأنوار: 52/79 ح 41 ، و 188 ح 26 ، و وسائل الشيعة : 123/28 ح 34379 و 284 ح 34775، و البرهان في تفسير القرآن : 448/2 ح 20. النوادر للأشعري : 147 377 بإسناده عن عبد الرحمن، قال: سألته علیه السلام بتفصيل، عنه مستدرك الوسائل : 61/18 ح 22042 و 138 ح 22315 ، الكافي : 197/7 ح 2 مع زيادة، و نحوه من لا يحضره الفقيه : 25/4 ح 4996 ، و تهذيب الأحكام: 35/10 ح 119 عنهم وسائل الشيعة : 123/28 ح 34377 .

97) - از سماعه روایت کرده است، که گفت:امام صادق علیه السلام فرمود: چنان چه مردی زنا کند شلاق زده می شود و امام و سرپرست مسلمین می تواند او را به مدت یک سال از شهری که در آن مجازات شده است به شهری دیگر تبعید نماید و هم چنین کسی که دزدی کرده و دستش قطع شده امام و سرپرست مسلمین می تواند او را تبعید کند.

98) - از ابو اسحاق مدائنی روایت کرده است، که گفت:

در محضر امام رضا علیه السلام بودم که مردی بر آن حضرت وارد شد و اظهار داشت: فدایت گردم! خداوند می فرماید: «همانا کیفر آن هایی که با خدا و ،پیامبرش به جنگ بر می خیزند - تا جایی که فرمود - یا از آن سر زمین تبعید شوند» امام علیه السلام فرمود: خداوند این چنین فرموده است. آن مرد گفت: فدایت گردم! چه کاری باید مرتکب شود، تا مستوجب یکی از این عقوبت های چهار گانه شود؟

امام رضا علیه السلام فرمود: چهار تا (مجازات) به چهار تا (بر خلاف) محاسبه کن، هر گاه با خدا و رسولش جنگ کند و یا در زمین فساد و ناامنی ایجاد نماید و شخصی را کشته باشد به همان سبب کشته می شود، اما اگر کشته باشد و اموال او را هم گرفته باشد، کشته می شود و نیز به دار آویزان می گردد و اگر بدون آن که او را بکشد اموالش را گرفته باشد، دست و پایش بر خلاف یک دیگر (دست راست و پای چپ و یا بر عکس) قطع می گردد و اگر شمشیر کشیده، پس (در حکم) محارب با خداوند و رسولش می باشد، که ایجاد فساد کرده، ولی کسی را نکشته و اموالی را هم نگرفته است در این صورت از آن منطقه و شهر (به شهری دیگر) تبعید می گردد. آن مرد عرض کرد: فدایت گردم! محدوده تبعید او چه مدتی خواهد بود؟

فرمود: از آن شهری که مرتکب فساد شده به شهر دیگری تبعید می گردد و برای اهالی آن شهر نوشته می شود با او معامله و رفت و آمد نکنند و اگر خواست ازدواج کند به او زن هم ندهند، هم چنین با او هم خوراک و هم مجلس نگردند، تا مدت یک سال وی چنین رفتار می شود پس اگر از آن شهر بیرون رفت و به شهری دیگر وارد شد برای آن ها هم همین طور نوشته می شود تا آن که یک سالش به پایان برسد و با حالت ذلّت و خواری توبه کند.

ص: 599

فَقَالَ لَهُ اَلرَّجُلُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ! فَإِنْ أَتَی أَرْضَ اَلشِّرْکِ فَدَخَلَهَا؟

قَالَ: ﴿ یُضْرَبُ عُنُقُهُ إِنْ أَرَادَ اَلدُّخُولَ فِی أَرْضِ اَلشِّرْکِ. ﴾ (1)

946/ [99]- وَ فِی رِوَایَهِ أَبِی إِسْحَاقَ اَلْمَدَائِنِیِّ ، عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: قُلْتُ: فَإِنْ تَوَجَّهَ إِلَی أَرْضِ اَلشِّرْکِ فَیَدْخُلُهَا؟ قَالَ: ﴿ قُوتِلَ أَهْلُهَا. ﴾ (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ يُرِيدُونَ أَنْ يَخْرُجُوا مِنَ النَّارِ وَ ما هُمْ بِخارِجِينَ مِنْها وَ لَهُمْ عَذابٌ مُقِيمٌ ﴿ 37 ﴾ وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُما جَزاءً بِما كَسَبا نَكالاً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿ 38 ﴾ فَمَنْ تابَ مِنْ بَعْدِ ظُلْمِهِ وَ أَصْلَحَ فَإِنَّ اللَّهَ يَتُوبُ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴾ ﴿ 39 ﴾

947 / [100] -عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: عَدُوُّ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ هُمُ اَلْمُخَلَّدُونَ فِی اَلنَّارِ، قَالَ اَللَّهُ: ﴿ وَ ما هُمْ بِخارِجِینَ مِنْها. ﴾ (3)

ص: 600


1- عنه بحار الأنوار: 201/79 ح 19، و وسائل الشيعة : 366/28 ح 34849 مختصراً، و البرهان في تفسير القرآن 448/2 ح 21، و مستدرك الوسائل : 157/18 ح 22379 قطعة منه. الكافي 246/7 ح 8 بإسناده عن عبد اللّه بن إسحاق المدائِني، عن أبي الحسن الرضا علیه السلام بتفاوت یسیر، و نحوه تهذيب الأحكام: 132/10 ح 143، عنهما و عن العیّاشی وسائل الشیعة: 316/38 ح 34848 .
2- عنه بحار الأنوار: 201/79 ح 20، وسائل الشیعة : 316/28 ذيل 34848 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 448/2 ح 22. تقدّم في ذيل الكافي و التهذیب في الحديث السابق.
3- عنه بحار الأنوار: 135/72 ح 16 فيه : أعداء علىّ عليه السلام، و البرهان في تفسير القرآن : 456/2 ح 1 و نور الثقلین: 627/1 ح 182.

آن مرد گفت: فدایت گردم! اگر از آن شهر خارج شد و به سرزمین مشرکین رفت و خواست در آن جا ساکن شود چگونه است؟

فرمود: اگر چنین تصمیمی را گرفت که خواست وارد سر زمین شرک شود. گردنش زده و کشته می شود.

99) - و در روایتی دیگر نیز از ابو سحاق مدائنی روایت کرده است، که گفت:

به امام رضا علیه السلام عرض کردم: اگر بخواهد به سرزمین مشرکین وارد شود؟

فرمود: اگر او چنین تصمیمی را گرفت که خواست وارد سرزمین شرک شود، با اهالی آن سرزمین جنگ (و جهاد) می شود.

فرمایش خداوند متعال: آن ها پیوسته می خواهند از آتش خارج شوند، ولی نمی توانند از آن خارج گردند و برای آن ها مجازاتی پایدار است (37) و (از بیخ انگشتان) دست مرد دزد و زن دزد را، به کیفر عملی که انجام داده اند، به عنوان یک مجازات الهی، قطع کنید و خداوند توانا و حکیم است (38) اما آن کس که پس از ستم کردن، (سرقت) توبه و جبران نماید، خداوند توبۀ او را می پذیرد (و از این مجازات در صورت توبه قبل از دستگیری معاف می شود؛ زیرا) خداوند آمرزنده و مهربان است. (39)

100) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود: دشمنان علی علیه السلام به طور همیشگی در آتش خواهند ماند، هم چنان که خداوند فرموده است: (پیوسته می خواهند از آتش خارج شوند) «ولی نمی توانند از آن خارج شوند».

ص: 601

948 / [101] - عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ وَ ما هُمْ بِخارِجِینَ مِنَهَا ﴾ قَالَ: ﴿ أَعْدَاءُ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ هُمُ اَلْمُخَلَّدُونَ فِی اَلنَّارِ أَبَدَ اَلْآبِدِینَ وَ دَهْرَ اَلدَّاهِرِینَ. ﴾ (1)

949 / [102] - عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَی، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ اَلتَّیَمُّمِ؟ فَتَلاَ هَذِهِ اَلْآیَهَ: ﴿ وَ اَلسّارِقُ وَ اَلسّارِقَهُ فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُما جَزاءً ﴾ وَ قَالَ: ﴿ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَی اَلْمَرافِقِ ﴾ (2) قَالَ: فَامْسَحْ عَلَی کَفَّیْکَ مِنْ حَیْثُ مَوْضِعِ اَلْقَطْعِ، قَالَ: ﴿ وَ ما کانَ رَبُّکَ نَسِیًّا ﴾ (3) . (4)

950 / [103] - قَالَ: وَ کَتَبَ إِلَیْنَا أَبُو مُحَمَّدٍ یَذْکُرُ عَنِ اِبْنِ أَبِی عُمَیْرٍ ، عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَبْدِ اَلْحَمِیدِ ، عَنْ عَامَّهِ أَصْحَابِهِ یَرْفَعُهُ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : أَنَّهُ کَانَ إِذَا قَطَعَ یَدَ اَلسَّارِقِ تَرَکَ لَهُ اَلْإِبْهَامَ وَ اَلرَّاحَهَ، فَقِیلَ لَهُ: یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ ! تَرَکْتَ عَامَّهَ یَدِهِ؟

قَالَ: فَقَالَ لَهُمْ: فَإِنْ تَابَ فَبِأَیِّ شَیْءٍ یَتَوَضَّأُ؟ لِأَنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ وَ اَلسّارِقُ وَ اَلسّارِقَهُ فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُما جَزاءً بِما کَسَبا نَکالاً مِنَ اَللّهِ * فَمَنْ تابَ مِنْ بَعْدِ ظُلْمِهِ وَ أَصْلَحَ فَإِنَّ اَللّهَ یَتُوبُ عَلَیْهِ إِنَّ اَللّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ. ﴾ (5)

ص: 602


1- عنه بحار الأنوار: 362/8 ح 37، و 135/72 ح 17، و البرهان في تفسير القرآن : 452/2 ح 2، و نور الثقلين : 627/1 ح 182 . تفسیر فرات الكوفي : 122 ح 132 بإسناده عن حمران، قال: سألت أبا عبد اللّه علیه السلام بتفاوت يسير.
2- سورۀ المائدة : 6/5.
3- سورۀ المائدة : 6/5 .
4- عنه بحار الأنوار: 189/79 ح 27 ، و البرهان في تفسير القرآن : 453/2 ح 5 . الكافي : 62/3 ح 2، تهذيب الأحكام : 207/18 ح 2، الاستبصار : 170/1 ح 1، عنهم وسائل ، الشيعة : 365/3 ح 3879.
5- عنه بحار الأنوار: 189/79 ذيل ح 27 ، و وسائل الشيعة : 253/28 ح 34691، و البرهان في تفسير القرآن : 453/2 ح 6 .

101) - از منصور بن حازم روایت کرده است، که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: (منظور از) «ولی نمی توانند از آن خارج شوند» (چیست)؟

فرمود: دشمنان علی علیه السلام، هستند که در آتش دوزخ جاوید می باشند و به طور همیشه ماندگار خواهند بود.

102) - از حمّاد بن عیسی، به نقل از بعضی از اصحاب روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد تیمّم سؤال کردند؟

حضرت در جواب، این آیه شریفه: «دست مرد و زن دزد را (به عنوان مجازات الهی) قطع کنید!» را تلاوت نمود و نیز افزود که خداوند فرموده است: صورت و دست های خود را تا آرنج بشویید» و فرمود: بنا بر این (در تیمّم) باید بر دو کف دست از جایی که قطع شده مسح گردد؛ و خداوند فرموده پروردگارت فراموش کار نیست.

103) - گفته است: ابو محمّد در نامه ای از ابن ابی عُمیر یاد آور شد که - ابراهیم بن عبد الحمید، به نقل از عدّه ای اصحاب، به طور مرفوعه روایت کرده است، که گفت:

امیر المؤمنين علیه السلام هر گاه دست دزدی را قطع می کرد، انگشت ابهام (شصت) و کف دست او را رها می کرد، به حضرت اعتراض شد: ای امیر مؤمنان! بیشترین مقدار دست دزد را رها نموده ای؟!

در جواب آنان فرمود: اگر توبه نماید و بخواهد نماز بخواند، چگونه وضو بگیرد؟ زیرا خداوند متعال می فرماید: «دست مرد و زن دزد را به عنوان یک مجازات الهی، قطع کنید! * اما آن کس که پس از ستم کردن، توبه و جبران نماید، خداوند توبه او را می پذیرد، خداوند، آمرزنده و مهربان است».

ص: 603

951 / [104] - عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : عَنْ رَجُلٍ سَرَقَ فَقُطِعَتْ یَدُهُ اَلْیُمْنَی ثُمَّ سَرَقَ فَقُطِعَتْ رِجْلُهُ اَلْیُسْرَی ثُمَّ سَرَقَ اَلثَّالِثَهَ؟

قَالَ: کَانَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یُخَلِّدُهُ فِی اَلسِّجْنِ وَ یَقُولُ: إِنِّی لَأَسْتَحْیِی مِنْ رَبِّی أَنْ أَدَعَهُ بِلاَ یَدٍ یَسْتَنْظِفُ بِهَا، وَ لاَ رِجْلٍ یَمْشِی بِهَا إِلَی حَاجَتِهِ، قَالَ: ﴿ وَ کَانَ إِذَا قَطَعَ اَلْیَدَ قَطَعَهَا دُونَ اَلْمَفْصِلِ، وَ إِذَا قَطَعَ اَلرِّجْلَ قَطَعَهَا دُونَ اَلْکَعْبَیْنِ، قَالَ: وَ کَانَ لاَ یَرَی أَنْ یُغْفَلَ عَنْ شَیْءٍ مِنَ اَلْحُدُودِ. ﴾ (1)

952 / [105] - عَنْ سَمَاعَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: ﴿ إِذَا أُخِذَ اَلسَّارِقُ فَقُطِعَ وَسَطُ اَلْکَفِّ، فَإِنْ عَادَ قُطِعَتْ رِجْلُهُ مِنْ وَسَطِ اَلْقَدَمِ، فَإِنْ عَادَ اُسْتُودِعَ اَلسِّجْنَ فَإِنْ سَرَقَ فِی اَلسِّجْنِ قُتِلَ. ﴾ (2)

953 / [106] - عَنِ اَلسَّکُونِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیِّ عَلَیْهِم السَّلاَمُ: ﴿ أَنَّهُ أُتِیَ بِسَارِقٍ فَقَطَعَ یَدَهُ، ثُمَّ أُتِیَ بِهِ مَرَّهً أُخْرَی فَقَطَعَ رِجْلَهُ اَلْیُسْرَی، ثُمَّ أُوتِیَ بِهِ ثَالِثَهً، فَقَالَ: إِنِّی لَأَسْتَحْیِی مِنْ رَبِّی أَنْ لاَ أَدَعَ لَهُ یَداً یَأْکُلُ بِهَا وَ یَشْرَبُ بِهَا وَ یَسْتَنْجِی بِهَا، وَ رِجْلاً یَمْشِی عَلَیْهَا فَجَلَدَهُ وَ اِسْتَوْدَعَهُ اَلسِّجْنَ، وَ أَنْفَقَ عَلَیْهِ مِنْ بَیْتِ اَلْمَالِ. ﴾ (3)

ص: 604


1- عنه بحار الأنوار: 189/79 ح 28 ، و البرهان في تفسير القرآن : 453/2 ح 7، و مستدرك الوسائل : 37/18 ح 21949 و 124 ح 22257، و 126 ح 22265 قطعتان منه . من لا يحضره الفقيه : 64/4 ح 5115 ، عنه وسائل الشيعة : 258/28 ح 34705 .
2- عنه بحار الأنوار : 190/79 ح 29، وسائل الشيعة : 256/28 ذيل ح 34697 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 454/2 ح 8 ، و مستدرك الوسائل : 124/18 ح 22258 . الكافي : 223/7 ح 8، تهذيب الأحكام : 103/10 ح 17 ، عنهما وسائل الشيعة : 252/28 ح 34688، و 256 ح 34697.
3- عنه بحار الأنوار: 190/79 ح 30، و وسائل الشيعة : 259/28 ح 34709، و البرهان في تفسير القرآن : 454/2 ح 9. الجعفريّات (الطبع الحجري) : 140 (باب في السرق) ، عنه مستدرك الوسائل : 125/18 ح 125/18 ح 22261.

104) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام در مورد مردی سؤال شد که دزدی کرده و دست راستش را قطع کرده اند، بعد از آن نیز دزدی کرده و پای چپ او را قطع کرده اند، هم چنین اگر مرتبه سوم دزدی کند حکمش چیست؟

فرمود: امیر المؤمنين علیه السلام چنین فردی را زندان دائم می کرد و می فرمود: از پروردگار خود شرم دارم که (دست او را تا نهایت قطع کنم و) بدون دست باشد و نتواند خود را تطهیر و شستشو کند و یا بدون پا باشد و نتواند برای رفع حاجت خود، راه برود. امام باقر علیه السلام افزود: پس هر وقت (حضرت علی علیه السلام)

می خواست دست دزدی را قطع کند، از مفصل (بین کف و انگشتان) قطع می کرد و اگر می خواست پای دزد را قطع نماید، قبل از کعب (بر آمدگی) قطع می کرد.

حضرت افزود: و نظر امام علی علیه السلام این بود که هیچ گاه نباید از اجرای حدود (الهی) غفلت شود.

105) - از سماعه روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: اگر دزد دستگیر شده و میانه کف دست او قطع شود و دو مرتبه دزدی کند، پایش از وسط - قدم پا - قطع خواهد شد و اگر بار سوم نیز دزدی کرد او را در زندان قرار می دهند و اگر در زندان هم دزدی کند کشته خواهد شد.

106) - از سکونی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام، به نقل از پدر بزرگوارش علیه السلام فرمود: هر گاه دزدی را نزد امام علی علیه السلام می آوردند دستش را قطع می نمود و چون مرتبه دوم دزدی می کرد و او را نزد حضرت می آوردند پای او را از وسط قدم قطع می نمود و اگر مرتبه سوم نیز دزدی می کرد، می فرمود: از پروردگار خویش شرم دارم که مقداری از دست او را نگذارم و نتواند غذا بخورد و آب بیاشامد و خود را تطهیر نماید و یا پایش را به طوری قطع نمایم که نتواند راه برود، پس او را شلاق می زد و زندانی می کرد و از بیت المال هزینه او را پرداخت می نمود.

ص: 605

954 / [107] -عَنْ جَمِیلٍ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَیْهِما اَلسَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: ﴿ لاَ یُقْطَعُ اَلسَّارِقُ حَتَّی یُقِرَّ بِالسَّرِقَهِ مَرَّتَیْنِ، فَإِنْ رَجَعَ ضَمِنَ اَلسَّرِقَهَ وَ لَمْ یُقْطَعْ إِذَا لَمْ یَکُنْ لَهُ شُهُودٌ. ﴾ (1)

955 / [108]- عَنِ اَلسَّکُونِیِّ، عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿ لاَ یُقْطَعُ إِلاَّ مَنْ نَقَبَ بَیْتاً أَوْ کَسَرَ قُفْلاً. ﴾ (2)

956 / [109] -عَنْ زَرْقَانَ - صَاحِبِ اِبْنِ أَبِی دَاوُدَ دُؤَادَ وَ صَدِیقِهِ بِشِدَّهٍ- قَالَ:

رَجَعَ اِبْنُ أَبِی دَاوُدَ دُؤَادَ ذَاتَ یَوْمٍ مِنْ عِنْدِ اَلْمُعْتَصِمِ وَ هُوَ مُغْتَمٌّ، فَقُلْتُ لَهُ فِی ذَلِکَ، فَقَالَ: وَدِدْتُ اَلْیَوْمَ أَنِّی قَدْ مِتُّ مُنْذُ عِشْرِینَ سَنَهً، قَالَ: قُلْتُ لَهُ وَ لِمَ ذَاکَ؟

قَالَ: لِمَا کَانَ مِنْ هَذَا اَلْأَسْوَدِ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی اَلْیَوْمَ بَیْنَ یَدَیْ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ اَلْمُعْتَصِمِ قَالَ: قُلْتُ لَهُ: وَ کَیْفَ کَانَ ذَلِکَ؟

ص: 606


1- عنه بحار الأنوار: 290/79 ح 31، و البرهان في تفسير القرآن : 454/2 ح 10، و مستدرك الوسائل : 123/18 ح 22253 . الكافي : 21987 ح 2 بتفصيل، من لا يحضره الفقيه : 61/4 ح 5103 بعينه، تهذيب الأحكام : 12/10 ح 108 نحو الكافي، و 129/10 ح 132 نحو الفقيه، الاستبصار : 250/4 ح 1 نحو الكافي وسائل الشيعة : 27/28 ح 34130 عن الكافي، عوالي اللئالي : 354/2 ح 28 ، و 572/3 103 كلاهما نحو الفقيه .
2- عنه بحار الأنوار : 190/79 ح 32 ، و وسائل الشيعة : 277/28 ح 34753 فيه : عن جميل، عن بعض أصحابه، عن أحدهما علیهما السلام، و البرهان في تفسير القرآن : 454/2 ح 11، و مستدرك الوسائل : 136/18 ح 22305. تهذيب الأحكام : 109/10 ح 40، الإستبصار : 243/4 ح 1، عنهما وسائل الشيعة : 277/28 ح 34751، عوالي اللتالي : 569/3 ح 90 .

107) - از جمیل، به نقل از بعضی اصحاب، روایت کرده است، که گفت:

یکی از دو امام (باقر و صادق) علیهما السلام فرمودند: دست دزد قطع نخواهد شد، مگر آن که دو بار اقرار و اعتراف نماید، اگر پشیمان شود چیزی را که دزدیده ضامن است و باید جبران کند و اگر شاهد برای دزدی او نباشد، (دستش) قطع نخواهد شد.

108) - از سکونی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام، به نقل از پدر بزگوارش علیه السلام فرمود: دست دزد قطع نمی شود، مگر آن که دیواری را سوراخ کرده و یا قفلی را شکسته باشد.

109) - از زرقان دوست و رفیق صمیمی ابن ابي دؤاد (قاضي القضاة)، روایت کرده است، که گفت: روزی ابن ابی دُؤاد از نزد معتصم (عباسی) آمد، ولی خیلی غمگین و افسرده بود، به او گفتم: چه شده است؟

گفت: امروز آرزو کردم که ای کاش بیست سال پیش مرده بودم.

پرسیدم: برای چه (مگر چه شده است)؟ پاسخ داد: به واسطه کاری که از این سیاه چهره - پسر علی بن موسی الرضا (حضرت جواد علیه السلام)- در حضور امير المؤمنين معتصم انجام شد. گفتم جریان چه بوده است؟

گفت: دزدی را آوردند که اقرار به دزدی خود کرده بود، او از خلیفه درخواست کرد تا او را به وسیله جاری کردن حدّ پاک نماید، به همین خاطر فقها و دانشمندان را در مجلس خود جمع کرد و محمّد بن علی (حضرت جواد الأئمّة علیه السلام) نیز حضور داشت، معتصم از ما سؤال کرد: چه قسمت از دست دزد باید قطع شود؟ من گفتم: از مچ، پرسید: چه دلیلی بر آن داری؟

گفتم: چون دست بر انگشت ها و کف دست تا انگشت ها و کف دست تا مچ اطلاق می شود؛ زیرا خداوند در آیه تیمّم می فرماید: «صورت و دست های خود را مسح نمایید»، گروهی از دانشمندان حرف مرا قبول کردند.

عدّه ای دیگر گفتند: باید تا آرنج قطع شود، از آنان پرسید: دلیل شما چیست؟

گفتند: چون خداوند فرموده است: (در مورد وضو گرفتن) «دست های خود را

ص: 607

قَالَ: إِنَّ سَارِقاً أَقَرَّ عَلَی نَفْسِهِ بِالسَّرِقَهِ، وَ سَأَلَ اَلْخَلِیفَهَ تَطْهِیرَهُ بِإِقَامَهِ اَلْحَدِّ عَلَیْهِ، فَجَمَعَ لِذَلِکَ اَلْفُقَهَاءَ فِی مَجْلِسِهِ، وَ قَدْ أَحْضَرَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ عَلَیْهِما السَّلاَمُ، فَسَأَلَنَا عَنِ اَلْقَطْعِ: فِی أَیِّ مَوْضِعٍ یَجِبُ أَنْ یُقْطَعَ؟

قَالَ: فَقُلْتُ: مِنَ اَلْکُرْسُوعِ، قَالَ: وَ مَا اَلْحُجَّهُ فِی ذَلِکَ؟

قَالَ: قُلْتُ: لِأَنَّ اَلْیَدَ هِیَ اَلْأَصَابِعُ وَ اَلْکَفُّ إِلَی اَلْکُرْسُوعِ لِقَوْلِ اَللَّهِ فِی اَلتَّیَمُّمِ: ﴿ فَامْسَحُوا بِوُجُوهِکُمْ وَ أَیْدِیکُمْ ﴾ (1) وَ اِتَّفَقَ مَعِی عَلَی ذَلِکَ قَوْمٌ.

وَ قَالَ آخَرُونَ: بَلْ یَجِبُ اَلْقَطْعُ مِنَ اَلْمِرْفَقِ. قَالَ: وَ مَا اَلدَّلِیلُ عَلَی ذَلِکَ؟

قَالُوا: لِأَنَّ اَللَّهَ لَمَّا قَالَ: ﴿ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَی اَلْمَرافِقِ ﴾ (2) فِی اَلْغَسْلِ دَلَّ ذَلِکَ عَلَی أَنَّ حَدَّ اَلْیَدِ هُوَ اَلْمِرْفَقُ.

قَالَ: فَالْتَفَتَ إِلَی مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ ( عَلَیْهِما السَّلاَمُ)، فَقَالَ: مَا تَقُولُ فِی هَذَا، یَا أَبَا جَعْفَرٍ؟!

فَقَالَ: قَدْ تَکَلَّمَ اَلْقَوْمُ فِیهِ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ!

قَالَ: دَعْنِی مِمَّا تَکَلَّمُوا بِهِ، أَیُّ شَیْءٍ عِنْدَکَ؟

قَالَ: اُعْفُنِی عَنْ هَذَا، یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ!. قَالَ: ﴿ أَقْسَمْتُ عَلَیْکَ بِاللَّهِ! لَمَّا أَخْبَرْتَ بِمَا عِنْدَکَ فِیهِ. فَقَالَ: أَمَّا إِذَا أَقْسَمْتَ عَلَیَّ بِاللَّهِ! إِنِّی أَقُولُ إِنَّهُمْ أَخْطَأُوا فِیهِ اَلسُّنَّهَ، فَإِنَّ اَلْقَطْعَ یَجِبُ أَنْ یَکُونَ مِنْ مَفْصِلِ أُصُولِ اَلْأَصَابِعِ، فَیُتْرَکُ اَلْکَفُّ. ﴾

قَالَ: وَ مَا اَلْحُجَّهُ فِی ذَلِکَ؟

قَالَ: ﴿ قَوْلُ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: اَلسُّجُودُ عَلَی سَبْعَهِ أَعْضَاءٍ : اَلْوَجْهِ، وَ اَلْیَدَیْنِ، وَ اَلرُّکْبَتَیْنِ، وَ اَلرِّجْلَیْنِ. فَإِذَا قُطِعَتْ یَدُهُ مِنَ اَلْکُرْسُوعِ، أَوِ اَلْمِرْفَقِ لَمْ یَبْقَ لَهُ یَدٌ یَسْجُدُ عَلَیْهَا، وَ قَالَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: ﴿ وَ أَنَّ اَلْمَساجِدَ لِلّهِ ﴾ یَعْنِی بِهِ هَذِهِ اَلْأَعْضَاءَ اَلسَّبْعَهَ

ص: 608


1- سورۀ النساء : 43/4 .
2- سورۀ المائدة : 6/5 .

با آرنج بشوئید» معلوم می شود که دست تا آرنج را شامل می شود.

در این موقع معتصم رو به جانب محمّد بن علی (حضرت جواد علیه السلام) کرد و گفت: ای ابا جعفر! شما در این مورد چه می گوئید؟

فرمود: مرا دربارۀ این موضوع رها کن، این ها نظر خود را در مورد دست دزد بیان کردند، معتصم گفت: شما هم باید نظر خویش را با دلیل بیان نمایی.

فرمود: ای امیر المؤمنین! از من در این مورد صرف نظر کن.

معتصم گفت: تو را به خدا سوگند می دهم! باید نظر خویش را مطرح بفرمائی.

فرمود: اکنون که مرا به خداوند سوگند دادی! می گویم که این افراد بر خلاف سنّت (و دستور پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم) نظر دادند؛ زیرا دست دزد باید از آخر انگشتان قطع شود و کف دست باقی بماند. معتصم گفت: حجت و دلیل شما بر این چیست؟

فرمود: به دلیل فرمایش رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم که فرموده است: سجده بر هفت موضع انجام می شود: صورت (یعنی پیشانی)، دو دست، دو زانو و دو پا؛ بنا بر این اگر دستش را از مچ و یا از آرنج قطع کنند دیگر دستی نخواهد ماند تا (برای نماز) سجده نماید، خداوند تبارک و تعالی می فرماید: «سجده گاه ها، مخصوص خداوند است»، منظور همین هفت موضع است که به وسیله آن ها سجده می کنند، پس کسی را شریک خداوند نخوانید»، بنا بر این آن چه که اختصاص به خدا داشته باشد قطع نمی شود.

ابن ابی دُؤاد گفت: معتصم شگفت زده شد و حرف او را پسندید و دستور داد: دست دزد را از انتهای انگشتان قطع کنند و کف دست را باقی بگذارند.

ابن ابی دُؤاد اظهار داشت: در این لحظه برای من قیامتی بر پا شد و آرزو داشتم که ای کاش زنده نمی بودم.

زرقان گوید: ابن ابی دُؤاد بعد از مدتی به من گفت: پس از سه روز از آن

ص: 609

اَلَّتِی یُسْجَدُ عَلَیْهَا ﴿ فَلا تَدْعُوا مَعَ اَللّهِ أَحَداً ﴾ (1) وَ مَا کَانَ لِلَّهِ لَمْ یُقْطَعْ. ﴾

قَالَ: ﴿ فَأَعْجَبَ اَلْمُعْتَصِمَ ذَلِکَ، فَأَمَرَ بِقَطْعِ یَدِ اَلسَّارِقِ مِنْ مَفْصِلِ اَلْأَصَابِعِ دُونَ اَلْکَفِّ. قَالَ اِبْنُ أَبِی دُوَادَ : قَامَتْ قِیَامَتِی، وَ تَمَنَّیْتُ أَنِّی لَمْ أَکُ حَیّاً. ﴾

قَالَ زُرْقَانُ : إِنَّ اِبْنَ أَبِی دُوَادَ قَالَ: صِرْتُ إِلَی اَلْمُعْتَصِمِ بَعْدَ ثَالِثَهٍ.

فَقُلْتُ: إِنَّ نَصِیحَهَ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیَّ وَاجِبَهٌ، وَ أَنَا أُکَلِّمُهُ بِمَا أَعْلَمُ أَنِّی أَدْخُلُ بِهِ اَلنَّارَ ، قَالَ: ﴿ وَ مَا هُوَ ﴾ ؟

قُلْتُ: إِذَا جَمَعَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ فِی مَجْلِسِهِ فُقَهَاءَ رَعِیَّتِهِ وَ عُلَمَاءَهُمْ لِأَمْرٍ وَاقِعٍ مِنْ أُمُورِ اَلدِّینِ فَسَأَلَهُمْ عَنِ اَلْحُکْمِ فِیهِ، فَأَخْبَرُوهُ بِمَا عِنْدَهُمْ مِنَ اَلْحُکْمِ فِی ذَلِکَ، وَ قَدْ حَضَرَ اَلْمَجْلِسَ بَنُوهُ وَ قُوَّادُهُ وَ وُزَرَاؤُهُ وَ کُتَّابُهُ، وَ قَدْ تَسَامَعَ اَلنَّاسُ بِذَلِکَ مِنْ وَرَاءِ بَابِهِ، ثُمَّ یَتْرُکُ أَقَاوِیلَهُمْ کُلَّهُمْ لِقَوْلِ رَجُلٍ یَقُولُ شَطْرُ هَذِهِ اَلْأُمَّهِ بِإِمَامَتِهِ، وَ یَدَّعُونَ أَنَّهُ أَوْلَی مِنْهُ بِمَقَامِهِ، ثُمَّ یَحْکُمُ بِحُکْمِهِ دُونَ حُکْمِ اَلْفُقَهَاءِ.

قَالَ: ﴿ فَتَغَیَّرَ لَوْنُهُ، وَ اِنْتَبَهَ لِمَا نَبَّهْتُهُ لَهُ، وَ قَالَ: جَزَاکَ اَللَّهُ عَنْ نَصِیحَتِکَ خَیْراً. ﴾

قَالَ: ﴿ فَأَمَرَ اَلْیَوْمَ اَلرَّابِعَ فُلاَناً مِنْ کُتَّابِ وُزَرَائِهِ بِأَنْ یَدْعُوَهُ إِلَی مَنْزِلِهِ، فَدَعَاهُ، فَأَبَی أَنْ یُجِیبَهُ، وَ قَالَ: «قَدْ عَلِمْتَ أَنِّی لاَ أَحْضُرُ مَجَالِسَکُمْ». فَقَالَ: إِنِّی إِنَّمَا أَدْعُوکَ إِلَی اَلطَّعَامِ وَ أُحِبُّ أَنْ تَطَأَ ثِیَابِی، وَ تَدْخُلَ مَنْزِلِی، فَأَتَبَرَّکَ بِذَلِکَ. وَ قَدْ أَحَبَّ فُلاَنُ بْنُ فُلاَنٍ مِنْ وُزَرَاءِ اَلْخَلِیفَهِ [لِقَاءَکَ]، فَصَارَ إِلَیْهِ، فَلَمَّا أُطْعِمَ مِنْهَا، أَحَسَّ مَآلِمَ اَلسُّمِّ فَدَعَا بِدَابَّتِهِ، فَسَأَلَهُ رَبُّ اَلْمَنْزِلِ أَنْ یُقِیمَ، فَقَالَ: «خُرُوجِی مِنْ دَارِکَ خَیْرٌ لَکَ». فَلَمْ یَزَلْ یَوْمَهُ ذَلِکَ وَ لَیْلَتَهُ فِی خِلْفَهٍ حَتَّی قُبِضَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ. ﴾ (2)

ص: 610


1- سورۀ السجدة: 18/32.
2- عنه بحار الأنوار: 5/50 ح 7 ، و 190/79 ح 33 ، و 128/85 ح 1 قطعة منه، و وسائل الشيعة : 252/28 ح 34690، و البرهان في تفسير القرآن : 454/2 ح 12، و نور الثقلين: 439/5 ح 37 قطعة منه، و مستدرك الوسائل : 454/4 ح 5143 قطعة منه.

جریان پیش معتصم رفتم و اظهار داشتم: خیر خواهی برای امیر المؤمنین بر من واجب است، من می خواهم در موردی با شما صحبت کنم، که می دانم به واسطه این حرف وارد جهنم خواهم شد. پرسید: منظورت چیست؟

گفتم: موقعی که امیر المؤمنین تمام دانشمندان مملکت و فقیهان را در مجلس خویش برای بیان حکمی از احکام دین احضار می کند و از آنان سؤال می نماید و ایشان نیز نظر خود را مطرح می کنند با این که در چنین مجلسی خویشاوندان امير المؤمنین و سپه داران و وزیران و منشیان حضور دارند و مردم پیوسته به چنین مجالسی توجه دارند که چه اتفاقی می افتد، بعد شما سخن تمام دانشمندان را رها می کنی و گفتار مردی را می پذیری که گروهی از مسلمانان مدّعی امامت و خلافت برای او هستند و می گویند: او شایسته مقام خلافت است نه معتصم.

ناگهان متوجه شدم که رنگ چهره معتصم تغییر کرد و فهمید که چه کاری کرده، گفت: خدا به تو پاداش این نصیحت و خیر خواهی را بدهد.

روز چهارم فلان نویسنده اش را دستور داد تا محمّد بن علی (حضرت امام جواد علیه السلام) را به منزل خود دعوت کند، وقتی او را به منزل خود دعوت کرد، امتناع ورزید و نپذیرفت و اظهار داشت: می دانید که من به مجالس شما نمی آیم.

گفت: من شما را برای صرف غذا دعوت می کنم و آرزو دارم قدم بر روی فرش ما بگذارید و منزل ما را تبرک فرمائید، فلان شخص از وزیران خلیفه آرزوی ملاقات شما را دارد. حضرت هم پذیرفت و به منزل آن شخص رفت و پس از میل کردن مقداری از غذا، در وجود خود احساس سم نمود، مرکب سواری خود را خواست تا برود، صاحب منزل تقاضا کرد که بیشتر تشریف داشته باشید، فرمود: رفتن من از خانه ات برای تو بهتر است.

و آن روز تا شب پیوسته حالش دگرگون بود و استفراغ می کرد و اسهال سختی دچارش گردید و مرتب بخود می پیچید تا از دنیا رفت (صلوات و رحمت خداوند بر او باد).

ص: 611

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ يا أَيُّهَا الرَّسُولُ لا يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسارِعُونَ فِي الْكُفْرِ مِنَ الَّذِينَ قالُوا ءَامَنَّا بِأَفْواهِهِمْ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ وَ مِنَ الَّذِينَ هادُوا سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ ءَاخَرِينَ لَمْ يَأْتُوكَ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَواضِعِهِ يَقُولُونَ إِنْ أُوتِيتُمْ هذا فَخُذُوهُ وَ إِنْ لَمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُوا وَ مَنْ يُرِدِ اللَّهُ فِتْنَتَهُ فَلَنْ تَمْلِكَ لَهُ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً أُولئِكَ الَّذِينَ لَمْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لَهُمْ فِي الدُّنْيا خِزْيٌ وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظِيمٌ ﴿ 41 ﴾ سَمَّعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ فَإِنْ جاءُوكَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ إِنْ تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَنْ يَضُرُّوكَ شَيْئاً وَ إِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ ﴾ ﴿ 42 ﴾

957 / [110] - عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ خَالِدٍ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿ إِنَّ اَللَّهَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَیْراً نَکَتَ فِی قَلْبِهِ نُکْتَهً بَیْضَاءَ وَ فَتَحَ مَسَامِعَ قَلْبِهِ، وَ وَکَّلَ بِهِ مَلَکاً یُسَدِّدُهُ، وَ إِذَا أَرَادَ اَللَّهُ بِعَبْدٍ سُوءاً نَکَتَ فِی قَلْبِهِ نُکْتَهً سَوْدَاءَ وَ سَدَّدَ مَسَامِعَ قَلْبِهِ وَ وَکَّلَ بِهِ شَیْطَاناً یُضِلُّهُ. ﴾

ثُمَّ تَلاَ هَذِهِ اَلْآیَهَ: ﴿ فَمَنْ یُرِدِ اَللّهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ وَ مَنْ یُرِدْ أَنْ یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقاً حَرَجاً ﴾ (1) اَلْآیَهِ وَ قَالَ: ﴿ إِنَّ اَلَّذِینَ حَقَّتْ عَلَیْهِمْ

ص: 612


1- سورۀ الأنعام: 125/6.

فرمایش خداوند متعال: ای رسول (خدا)! آن افرادی که در مسیر کفر شتاب می کنند و با زبان می گویند: ما ایمان آوردیم و قلب آن ها ایمان نیاورده، تو را اندوهگین نسازند و (هم چنین) گروهی از یهودیان که خوب به سخنان تو گوش می دهند، تا دستاویزی برای تکذیب تو بیابند، آن ها جاسوسان گروه دیگری هستند که خود شان نزد تو نیامده اند، آن ها سخنان را از مفهوم اصلیش تحریف می کنند و (به یک دیگر) می گویند: اگر این چیزی که ما مطرح می کنیم به شما داده شد (و او بر طبق خواسته شما داوری کرد) بپذیرید و گرنه (از او) دوری کنید. (ولی) کسی را که خدا (بر اثر گناهان پی در پی او) بخواهد مجازات کند، قادر به دفاع از او نیستی، آن ها کسانی هستند که خدا نخواسته دل های آن ها را پاک کند. در دنیا رسوایی و در اخرت مجازات بزرگی نصیب شان خواهد شد (41) آن ها بسیار سخنان تو گوش می دهند تا آن را تکذیب کنند؛ مال حرام فراوان می خورند، پس اگر برد تو آمدند. در میان آنان داوری کن، با آن ها را به حال خود واگذار! و اگر از آنان صرف نظر کنی، به تو هیچ زیانی نمی رسانند و اگر میان آن ها داوری کنی، با عدالت داوری کن، که خدا عادلان را دوست دارد. (42)

110) - از سلیمان بی خالد روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: به درستی که هر گاه خداوند خوبی ینده ای را بخواهد در دلش نشانه ای از نور پدید می آورد و گوش های دلش را می گشاید و فرشته ای را بر او تعیین می کند، تا او را بر کار های درست و صحیح هدایت نماید، ولی چنان چه بدی بنده ای را اراده فرماید در درونش نکته ای (نقطه ای) سیاه و تاریک ایجاد می گردند و گوش های دلش را مسدود می گرداند

ص: 613

کَلِمَتُ رَبِّکَ لا یُؤْمِنُونَ ﴾ (1) وَ قَالَ: ﴿ أُولئِکَ اَلَّذِینَ لَمْ یُرِدِ اَللّهُ أَنْ یُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ ﴾ (2) . (3)

958 / [111] -عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ اَلْوَشَّاءِ ، عَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ:

﴿ سَمِعْتُهُ یَقُولُ: ﴿ ثَمَنُ اَلْکَلْبِ سُحْتٌ، وَ اَلسُّحْتُ فِی اَلنَّارِ ﴾ . ﴾ (4)

959 / [112] -عَنْ سَمَاعَهَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ وَ أَبِی اَلْحَسَنِ مُوسَی عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ قَالَ: ﴿ اَلسُّحْتُ أَنْوَاعٌ کَثِیرَهٌ مِنْهَا اَلْحَجَّامُ (کَسْبُ اَلْمَحَارِمِ) وَ أَجْرُ اَلزَّانِیَهِ وَ ثَمَنُ اَلْخَمْرِ، فَأَمَّا اَلرِّشَا فِی اَلْحُکْمِ فَهُوَ اَلْکُفْرُ بِاللَّهِ. ﴾ (5)

ص: 614


1- سورۀ يونس : 96/10 .
2- سورۀ المائدة : 41/5 .
3- عنه البرهان في تفسير القرآن : 463/2 ح 14. الكافي : 166/2 ح 2 بتفاوت يسير ، و 214/2 ح 7 بحذف الآيات، عنه البحار : 210/68 ح 16، و 211 ح 17، التوحيد : 415 ح ،14 ، أعلام الدين : 135 ( باب صفة المؤمن).
4- عنه بحار الأنوار: 53/103 ح 18، وسائل الشيعة : 120/17 ح 22141، و البرهان في تفسير القرآن : 464/2 ح 15 . الكافي : 120/5 ذيل ح 4، تهذيب الأحكام : 357/6 ح 140، الاستبصار : 61/3 ح 2 كلاهما نحو الكافي، عنهم وسائل الشيعة : 124/17 ح 22154 .
5- عنه بحار الأنوار: 53/103 ح 19 ، و 274/104 ح 8 القطعة الأخيرة منه، و وسائل الشيعة : 223/27 ح 33647 ، و البرهان : 464/2 ح 16 ، و مستدرك الوسائل : 70/13 ح 14776 . الكافي : 126/5 ح 1 و 127 ح 3، تهذيب الأحكام : 352/6 ح 118 ، و 355 ح 134 ، و 368 ح 183، الاستبصار : 59/3 ح 6 بتفاوت في الجميع عنهم وسائل الشيعة : 92/17 ح 22058 ، و 93 ح 22062 ، الخصال : 329/1 ح 26 نحو الكافي، عنه البحار: 371/75 ح 11، و 43/103 ح 5 ، و 273/104 ح 3، معاني الأخبار : 211 ح 1، عنه وسائل الشيعة : 95/17 ح 22068 .

و شیطانی را بر او چیره می نماید تا او را گمراه گرداند، سپس حضرت این آیه: «پس هر کسی را که خدا بخواهد هدایت کند، سینه اش را برای (پذیرش) اسلام، گشاده می سازد و آن کسی را که (به خاطر اعمال خلافش) بخواهد گمراه سازد، سینه اش را آن چنان تنگ می کند (که گویا می خواهد به آسمان بالا برود)» را تلاوت نمود.

و (نیز) فرمود: «آن هایی که فرمان پروردگار تو بر آنان تحقق یافته (و به جرم اعمال شان (و گفتار شان) ، توفیق هدایت را از آن ها گرفته، هرگز) ایمان نمی آورند»، هم چنین فرمود: آنان کسانی هستند که خداوند (در اثر اعمال ناشایستی که انجام داده اند) نخواسته است که دل های ایشان را پاک گرداند».

111) - از حسن بن على وشّاء روایت کرده است، که گفت:

از امام رضا علیه السلام شنیدم که می فرمود: بهای فروش سگ، سُحت و حرام می باشد و خورندۀ حرام، جایگاهش آتش خواهد بود.

112) - از سماعة بن مهران روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام و امام کاظم علیه السلام فرمودند: سُحت دارای انواع بسیاری می باشد، از آن جمله: درآمد حجامت کننده است (اگر شرط کند)، پاداش زنا دهنده، بهای فروش شراب (مست کننده) و اما رشوه گرفتن در مورد قضاوت کردن، (در حکم) کفر به خداوند عظیم، خواهد بود.

ص: 615

960 / [113] -عَنْ جَرَّاحٍ اَلْمَدَائِنِیِّ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، قَالَ:

﴿ مِنْ أَکْلِ اَلسُّحْتِ: اَلرِّشْوَهُ فِی اَلْحُکْمِ. ﴾

وَ عَنْهُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: وَ مَهْرُ اَلْبَغِیِّ. (1)

961 / [114] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ وَ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ:

﴿ ثَمَنُ اَلْکَلْبِ اَلَّذِی لاَ یَصِیدُ سُحْتٌ وَ قَالَ: وَ لاَ بَأْسَ بِثَمَنِ اَلْهِرِّ. ﴾ (2)

1962/[115] -عَنْ عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنِ اَلْغُلُولِ؟

فَقَالَ: ﴿ کُلِّ شَیْءٍ غُلَّ عَنِ اَلْإِمَامِ فَهُوَ اَلسُّحْتُ، وَ أَکْلُ مَالِ اَلْیَتِیمِ شُبْهَهٌ، وَ اَلسُّحْتُ أَنْوَاعٌ کَثِیرَهٌ مِنْهَا مَا أُصِیبَ مِنَ أَعْمَالِ اَلْوُلاَهِ اَلظَّلَمَهِ، وَ مِنْهَا أُجُورُ اَلْقُضَاهِ وَ أُجُورُ اَلْفَوَاجِرِ وَ ثَمَنُ اَلْخَمْرِ وَ اَلنَّبِیذِ اَلْمُسْکِرِ وَ اَلرِّبَا بَعْدَ اَلْبَیِّنَهِ، فَأَمَّا اَلرِّشَاءُ فِی اَلْأَحْکَامِ یَا عَمَّارُ فَإِنَّ ذَلِکَ اَلْکُفْرُ بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ. ﴾ (3)

ص: 616


1- عنه بحار الأنوار: 53/103 ح 20، و 273 ح 7، و 273/104 ح 7 بحذف الذيل، و وسائل الشيعة : 223/27 ح 33646 ، و البرهان في تفسير القرآن : 464/2 ح 17 . دعائم الإسلام : 532/2 ح 1891 القطعة الأولى منه، عنه مستدرك الوسائل : 353/17 ح 21558، فقه القرآن للراوندي: 26/2 عن أمير المؤمنين علیه السلام.
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 464/2 ح 18 . تهذيب الأحكام : 356/6 ح 138 بتفاوت يسير، عنه وسائل الشيعة : 119/17 ح 22137 .
3- عنه بحار الأنوار: 43/103 ح 7 ، و البرهان في تفسير القرآن : 464/2 ح 19. الكافي : 126/5 ح 1، باسناده عن عمّار بن مروان قال: سألت أبا جعفر علیه السلام ، تهذيب الأحكام : 352/6 ح 118 بإسناده عن سماعة قال : سألته ، و 368 ح 183 نحو الكافي، عنهما وسائل الشيعة : 92/17 ح 22057 ، و ح 22059 ، معاني الأخبار: 211 ح 1 ، عنه البحار: 43/10 ح 6، فقه القرآن للراوندي : 26/2 نحو الكافي.

113) - از جراح مدائنی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: از موارد استفاده و خوردن سُحت، رشوه گرفتن در بیان حکم و قضاوت می باشد.

و نیز از آن حضرت وارد شده است که فرمود: (از موارد استفاده و خوردن سُحت) در آمد زن زنا دهنده است.

114) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: بهای فروش سگِ غیر شکاری، سُحت و حرام است.

و فرمود: بهای فروش گربه مانعی ندارد.

115) - از عمّار بن مروان روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد معنای «غَلول»، سؤال کردم؟

فرمود: هر چیزی که از امام (بدون اجازه او) برداشته شود، سُحت و حرام می باشد، خوردن مال یتیم و شبه ناک سُحت و حرام است و (اساساً) سُحت را انواع بسیاری می باشد، از آن جمله: درآمد و گرفتن هر چیزی از کارمندان و والیان حاكمان ظالم و اُجرت قضاوت (برای حکم قاضی) و درآمد کار های خلاف و فجور و بهای فروش شراب (مست کننده) و ربا گرفتن و خوردن آن، بعد از بیّنه و برهان می باشند.

اى عمّار! اما رشوه گرفتن برای (صدور و اجرای حکم و) قضاوت (در حكم) کفر به خداوند عظیم و به رسولش خواهد بود.

ص: 617

963 / [116]- عَنِ اَلسَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ أَنَّهُ کَانَ یَنْهَی عَنِ اَلْجَوْزِ اَلَّذِی یَجِیءُ بِهِ اَلصِّبْیَانُ مِنَ اَلْقِمَارِ أَنْ یُؤْکَلَ وَ قَالَ: هُوَ اَلسُّحْتُ. ﴾ (1)

964 / [117] -بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ:

﴿ إِنَّ اَلسُّحْتَ ثَمَنُ اَلْمَیْتَهِ وَ ثَمَنُ اَلْکَلْبِ وَ ثَمَنُ اَلْخَمْرِ [اَلْخِنْزِیرِ] وَ مَهْرُ اَلْبَغِیِّ وَ اَلرِّشْوَهُ فِی اَلْحُکْمِ وَ أَجْرُ اَلْکَاهِنِ. ﴾ (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْراةَ فِيها هُدىً وَ نُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُوا لِلَّذِينَ هادُوا وَ الرَّبَّانِيُّونَ وَ الْأَحْبارُ بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ كِتابِ اللَّهِ وَ كانُوا عَلَيْهِ شُهَداءَ فَلا تَخْشَوُا النَّاسَ وَ اخْشَوْنِ وَ لا تَشْتَرُوا بِآياتِي ثَمَناً قَلِيلاً وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْكافِرُونَ ﴾ ﴿ 44 ﴾

ص: 618


1- عنه بحار الأنوار: 235/79 ح 14 بتفاوت يسير ، و 53/103 ح 21، و البرهان: 464/2 ح 20. الكافي : 123/5 ح 6 بإسناده عن السكوني، عن أبی عبد اللّه علیه السلام ، من لا يحضره الفقيه : 161/17 ح 3588، تهذيب الأحكام : 370/6 ح 191 نحو الكافي عنهم وسائل الشيعة : 166/17 ح 22259.
2- عنه بحار الأنوار: 43/103 ح 4 أشار إليه، و 273/104 ذيل ح 1 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 464/2 ح 21. الجعفريات (الطبع الحجري ) : 180 (كتاب التفسير) بتفصيل، عنه مستدرك الوسائل : 69/13 ح 14773، تفسير القمّي : 170/1 ، عنه البحار: 42103 ح 1 ، الكافي : 126/5 ح 2 بإسناده عن السكوني، عن أبی عبد اللّه علیه السلام ، و نحوه تهذيب الأحكام : 368/6 ح ،182 عنهما وسائل الشيعة : 93/17 ح 22061 ، الخصال: 329/1 ح 25، عنه البحار : 43/103 ح 3، و 272/104 ح 1، جامع الأخبار : 155 (الفصل السابع عشر و المائة في الرشوة) فيه : قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم في الوصيّة لعلي علیه السلام.

116) - از سکونی روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: پدر بزرگوارش علیه السلام از خوردن گردویی که بچه ها بُرد و باخت می کنند نهی نمود و فرمود: آن سُحت می باشد.

117) - (هم چنین) از سکونی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام - به نقل از پدر بزرگوارش علیه السلام- از امام علی علیه السلام روایت نموده است که فرمود:

(بعضی از انواع) سُحت خوردن بهای فروش مردار و بهای فروش سگ و بهای فروش شراب (مست کننده) و پول زنا و رشوه در قبال حکم و قضاوت و نیز گرفتن مزد و اجرت کاهن و جادوگر می باشد.

فرمایش خداوند متعال: ما تورات را که نازل کردیم، در آن هدایت و نور وجود داشت و پیامبرانی که در برابر فرمان خدا تسلیم بودند به وسیلۀ آن برای یهود حکم می کردند و (هم چنین) علما و دانشمندان به این کتاب که به او سپرده شده بود و بر آن گواه بودند، داوری می نمودند. بنا بر این، (بخاطر داوری بر طبق آیات خداوند) از مردم (قدرتمند و حاکم) نهراسید، بلکه از من (پروردگار تان) بترسید! و آیات (احام و حدود) مرا به بهای ناچیزی نفروشید و آن هایی که به احکامی که خیدا نازل کرده، حکم نمی کنند، کافر خواهند بود. (44)

ص: 619

965 / [118] - عَنْ مَالِکٍ اَلْجُهَنِیِّ قَالَ:

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ إِنّا أَنْزَلْنَا التَّوْراةَ فِیها هُدیً وَ نُورٌ - إِلَی قَوْلِهِ: - بِمَا اُسْتُحْفِظُوا مِنْ کِتابِ اَللّهِ ﴾ قَالَ: فِینَا نَزَلَتْ. (1)

966 / [119] -عَنْ أَبِی عَمْرٍو اَلزُّبَیْرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ :

﴿ إِنَّ مِمَّا اُسْتُحِقَّتْ بِهِ اَلْإِمَامَهُ اَلتَّطْهِیرُ وَ اَلطَّهَارَهُ مِنَ اَلذُّنُوبِ وَ اَلْمَعَاصِی اَلْمُوبِقَهِ اَلَّتِی تُوجِبُ اَلنَّارَ ، ثُمَّ اَلْعِلْمُ اَلْمَکْنُونُ بِجَمِیعِ مَا یَحْتَاجُ إِلَیْهِ اَلْأَمْرُ مِنْ حَلاَلِهَا وَ حَرَامِهَا وَ اَلْعِلْمُ بِکِتَابِهَا خَاصَّهً وَ عَامَّهً، وَ اَلْمُحْکَمِ وَ اَلْمُتَشَابِهِ وَ دَقَائِقِ عِلْمِهِ وَ غَرَائِبِ تَأْوِیلِهِ وَ نَاسِخِهِ وَ مَنْسُوخِهِ ﴾

قُلْتُ: وَ مَا اَلْحُجَّهُ بِأَنَّ اَلْإِمَامَ لاَ یَکُونُ إِلاَّ عَالِماً بِهَذِهِ اَلْأَشْیَاءِ اَلَّتِی ذَکَرْتَ؟

قَالَ: ﴿ قَوْلُ اَللَّهِ (تَبارَک وَ تَعَالِي) فِیمَنْ أَذِنَ اَللَّهُ لَهُمْ بِالْحُکُومَهِ وَ جَعَلَهُمْ أَهْلَهَا: ﴿ إِنّا أَنْزَلْنَا التَّوْراةَ فِیها هُدیً وَ نُورٌ یَحْکُمُ بِهَا اَلنَّبِیُّونَ اَلَّذِینَ أَسْلَمُوا لِلَّذِینَ هادُوا وَ اَلرَّبّانِیُّونَ وَ اَلْأَحْبارُ ﴾ . ﴾

فَهَذِهِ اَلْأَئِمَّهُ دُونَ اَلْأَنْبِیَاءِ اَلَّذِینَ یَرِثُونَ اَلنَّاسَ بِعِلْمِهِمْ.

وَ أَمَّا اَلْأَحْبَارُ فَهُمُ اَلْعُلَمَاءُ دُونَ اَلرَّبَّانِیِّینَ ثُمَّ أَخْبَرَ فَقَالَ: ﴿ بِمَا اُسْتُحْفِظُوا مِنْ کِتابِ اَللّهِ وَ کانُوا عَلَیْهِ شُهَدَاءَ ﴾ وَ لَمْ یَقُلْ بِمَا حُمِّلُوا مِنْهُ. (2)

ص: 620


1- عنه بحار الأنوار: 193/23 ح 19 ، و البرهان في تفسير القرآن : 465/2 ح 1، و نور الثقلين : 634/1 ح 205.
2- عنه بحار الأنوار : 149/25 ح 24 ، و البرهان في تفسير القرآن : 465/2 ح 2 و نور الثقلين : 634/1 ح 206.

118) - از مالک جُهَنی روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام در مورد فرمایش خداوند: «ما تورات را نازل نمودیم که در آن نور و هدایت است - تا آن جایی که فرموده: - بر آن چه از کتاب های خداوند محافظت شده است» فرمود: دربارۀ ما (اهل بیت رسالت) نازل شده است.

119) - از ابو عمر زُبیری روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا از چیز هایی که جزء شرایط امامت می باشد، پاکی است؛ پاک بودن از هر نوع عیب و گناهی که موجب آتش جهنم شود، سپس علم و دانش است؛ علم و دانشی که تمام نیاز های مردم را نسبت به حلال و حرام آنان بیان کند، دارا بودن علم به کتاب خداوند - از جهت عام و خاص، محکم و متشابه و رمز های دقیق و تأویل های بعید و ناسخ و منسوخ آن -.

عرض کردم: چه دلیلی وجود دارد که امام باید عالم به تمام آن چه فرمودید، باشد؟

فرمود: فرمایش خداوند (در قرآن) که دربارۀ رهبران دینی و پیشوایان مذهبی است: «ما تورات را نازل کردیم، در آن هدایت و نور است، پیامبران به وسیله آن حکم می کنند، آن پیامبرانی که اعتراف دارند به حکم خدا برای کسانی که دست از کفر کشیده و هدایت شده اند» که منظور از «ربّانتیِّن» امامان علیهم السلام هستند، نه پیامبران؛ همان هایی هستند که مردم را با دانش خود پرورش می دهند و منظور از «احبار» دانشمندان می باشند که امام و پیشوا نیستند؛ سپس خداوند می فرماید: «با پیمانی که از آن ها گرفته شده راجع به حفظ کتاب خداوند، که بر آن گواه می باشند» در این آیه خداوند نفرموده است: با پیمانی که از آن ها گرفته شد پیرامون کتاب نسبت به آن چه که اطلاع دارند؛ (زیرا حفظ کتاب خداوند در صورتی امکان پذیر است که او عالم به تمام کتاب و مجموعه احکام و نیز وارث علم پیامبر باشد، که این مقام مخصوص امامان علیهم السلام خواهد بود).

ص: 621

967/ [120] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ مُسْکَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : ﴿ مَنْ حَکَمَ فِی دِرْهَمَیْنِ حُکْمَ جَوْرٍ ثُمَّ [کَبَّرَ] عَلَیْهِ کَانَ مِنْ أَهْلِ هَذِهِ اَلْآیَهِ :﴿ وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما أَنْزَلَ اَللّهُ فَأُولئِکَ هُمُ اَلْکَافِرُونَ ﴾ . ﴾

فَقُلْتُ: یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ! وَ کَیْفَ عَلَیْهِ؟

قَالَ: ﴿ یَکُنُ لَهُ سَوْطٌ وَ سِجْنٌ فَیَحْکُمُ عَلَیْهِ فَإِنْ رَضِیَ بِحُکُومَتِهِ وَ إِلاَّ ضَرَبَهُ بِسَوْطِهِ وَ حَبَسَهُ فِی سِجْنِهِ. ﴾ (1)

968/ [121] -عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ مَنْ حَکَمَ فِی دِرْهَمَیْنِ بِغَیْرِ مَا أَنْزَلَ اَللَّهُ فَقَدْ کَفَرَ، وَ مَنْ حَکَمَ فِی دِرْهَمَیْنِ فَأَخْطَأَ کَفَرَ ﴾ (2)

969 / [122] - عَنْ أَبِی بَصِیرِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ سَمِعْتُهُ یَقُولُ: مَنْ حَکَمَ فِی دِرْهَمَیْنِ بِغَیْرِ مَا أَنْزَلَ اَللَّهُ فَهُوَ کَافِرٌ بِاللَّهِ اَلْعَظِیمِ ﴾ (3)

ص: 622


1- عنه بحار الأنوار: 265/104 ح 13 ، و البرهان في تفسير القرآن : 466/2 ح 3، و مستدرك الوسائل : 250/17 ح 21258. الكافي : 408/7 ح 3 ، بإسناده عن عبد اللّه بن مسكان رفعه قال : قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم، عنه وسائل الشيعة : 32/27 ح 33138 .
2- عنه بحار الأنوار: 265/104 ح 14، و وسائل الشيعة : 34/27 ح 33148 ، و البرهان في تفسير القرآن : 466/2 ح 4، و نور الثقلين: 635/1 ح 213 . من لا يحضره الفقيه : 7/3 ح 3229 ، فيه : روي عن أبي بصير قال : قال أبو جعفر علیه السلام: ﴿ مَنْ حَکَمَ فِی دِرْهَمَیْنِ فَأَخْطَأَ کَفَرَ ﴾ عنه وسائل الشيعة : 32/27 ح 33140 .
3- عنه بحار الأنوار: 366/104 ح 15، و وسائل الشيعة : 34/27 ح 33149، و البرهان في تفسير القرآن : 466/2 ح 5. الكافي : 408/7 ح 2 بتفاوت يسير، و نحوه تهذيب الأحكام : 221/6 ح 15، عنهما وسائل الشيعة : 31/27 ح 33137.

120) - از عبد اللّه بن مسکان روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام، از پدران بزرگوارش علیهم السلام، نقل نموده که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم فرموده است: کسی که در حکومت ظلم در مورد دو دِرهم قضاوت کند، سپس او را بر اجرای آن حکم مجبور نمایند، از اهل این آیه (شریفه) می باشد: «و کسی که طبق آن چه خداوند نازل نموده است حکم نکند، جزو کافران خواهد بود».

عرضه داشتم: ای فرزند رسول خدا! چگونه او را بر اجرای آن حکم مجبور می نماید؟

فرمود: حاکم دارای شلاق و زندان است، موقعی که قضاوت کرد، اگر آن شخص پذیرفت و راضی شد (که هیچ) و گرنه او را با شلاق کتک می زند و در زندان بازداشتش می کند.

121) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که در دو درهم بر خلاف آن چه که خداوند نازل نموده ،حکم و قضاوت کند، کافر است و نیز کسی که در دو درهم حکم کند و حکمش اشتباه باشد کافر گشته است.

122) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: کسی که در دو درهم بر خلاف آن چه که خداوند نازل نموده است، حکم و قضاوت کند، به خداوند بزرگ کافر گشته است.

ص: 623

970 / [123] - عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ قَالَ:

سَمِعْتُ عَمَّاراً یَقُولُ عَلَی مِنْبَرِ اَلْکُوفَهِ : ثَلاَثَهٌ یَشْهَدُونَ عَلَی عُثْمَانَ أَنَّهُ کَافِرٌ وَ أَنَا اَلرَّابِعُ، وَ أَنَا أُسَمِّی اَلْأَرْبَعَهَ ثُمَّ قَرَأَ هَؤُلاَءِ اَلْآیَاتِ فِی اَلْمَائِدَهِ: ﴿ وَ مَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فَأَوْلَئِكَ هُمُ الْكَفِرُونَ ﴾ ، و ﴿ فَأَوَلَئِكَ هُمُ الظَّلِمُونَ ﴾ (1) و ﴿ فَأَوْلَئِكَ هُمُ الْفَسِقُونَ ﴾ (2) . (3)

971 / [124] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ مَنْ قَضَی فِی دِرْهَمَیْنِ بِغَیْرِ مَا أَنْزَلَ اَللَّهُ فَقَدْ کَفَرَ. ﴾ (4)

972 / [125] - عَنْ اِبْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ قَضَی أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی دِیَهِ اَلْأَنْفِ إِذَا اُسْتُؤْصِلَ مِائَهً مِنَ اَلْإِبِلِ ثَلاَثُونَ حِقَّهً وَ ثَلاَثُونَ بِنْتَ لَبُونٍ وَ عِشْرُونَ بِنْتَ مَخَاضٍ وَ عِشْرُونَ اِبْنَ لَبُونٍ ذَکَرٍ، وَ دِیَهُ اَلْعَیْنِ إِذَا فُقِئَتْ خَمْسُونَ مِنَ اَلْإِبِلِ، وَ دِیَهُ ذَکَرِ اَلرَّجُلِ إِذَا قُطِعَ مِنَ اَلْحَشَفَهِ مِائَهٌ مِنَ اَلْإِبِلِ

ص: 624


1- سورۀ المائدة : 45/5.
2- سورۀ المائدة : 47/5 .
3- عنه بحار الأنوار: 159/30 ح 89، و 226/104 ح 16 ، و البرهان في تفسير القرآن : 466/2 ح 6 ، و نور الثقلين : 635/1 ح 214 . شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد : 50/3 فيه : قد روي من طرق مختلفة و بأسانيد كثيرة، عنه البحار : 195/31 و 309/31 فيه : رَوى قتيبة، عن أبي سعد التيمي، نهج الحقّ : 297 باختصار .
4- عنه بحار الأنوار: 266/104 ح 17 و البرهان في تفسير القرآن: 466/2 ح 7، و نور الثقلين: 635/1 ح 216 . الكافي : 407/7 ح 1 بإسناده عن أبي بصير، عن أبي جعفر علیه السلام، و حكم عن ابن أبي يعفور، عن أبی عبد اللّه علیه السلام بتفصيل، عنه وسائل الشيعة : 31/27 ح 33136.

123) - از بعضی اصحاب روایت کرده است، که گفت:

از عمّار شنیدم که بر بالای منبر (مسجد) کوفه می گفت: سه شاهد بر کافر بودن عثمان شهادت می دهند و من چهارمین آنان می باشم و من گواه ترین و معروف ترین آنان هستم سپس این آیات سورۀ «مائدة»: «و کسانی که طبق آن چه که خداوند نازل نموده حکم نکنند جزو کافران می باشند» و «آنان ستمکاران هستند» و «آن ها فاسقان می باشد» را قرائت نمود.

124) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام به نقل از امام علی علیه السلام فرمود: کسی که دربارۀ دو درهم خلاف آن چه که خداوند نازل نموده، حکم و قضاوت کند، (به خداوند) کافر گشته است.

125) - از ابن سنان روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: امیر المؤمنین علی علیه السلام در مورد دِیه و خون بهای بینی قضاوت نموده است که اگر تمام آن قطع شده باشد، باید صد شتر داده شود که سی تای آن «حِقَّة» (شتری که سه سالش پایان یافته) و سی تا «بِنت لَبون» (شتر ماده ای که وارد سال دوم شده باشد) و بیست تای آن «بنت مَخاض» (شتری که یک سالش تمام شده) و بیست تا هم «ابن لَبون» (شتر نری که وارد سال دوم شده باشد).

و در مورد چشمی که کامل از بین رفته باشد، پنچاه شتر، خون بهایش را تعیین نموده است.

و خون بهای قطع آلت مرد، اگر به مقدار «حَشَفه» (سر آلت) باشد، صد شتر می باشد، اگر از روی خطا و اشتباه انجام شده باشد نه از روی عمد و قصد.

ص: 625

عَلَی أَسْبَابِ اَلْخَطَإِ دُونَ اَلْعَمْدِ، وَ کَذَلِکَ دِیَهُ اَلرَّجُلِ وَ کَذَلِکَ دِیَهُ اَلْیَدِ إِذَا قُطِعَتْ خَمْسُونَ مِنَ اَلْإِبِلِ، وَ کَذَلِکَ دِیَهُ اَلْأُذُنِ إِذَا قُطِعَتْ فَجُدِعَتْ خَمْسُونَ مِنَ اَلْإِبِلِ. ﴾

قَالَ: وَ مَا کَانَ ذَلِکَ مِنْ جُرُوحٍ أَوْ تَنْکِیلٍ ﴿ یَحْکُمُ بِهِ ذَوَا عَدْلٍ مِنْکُمْ ﴾ (1) یَعْنِی بِهِ اَلْإِمَامَ قَالَ: ﴿ وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما أَنْزَلَ اَللّهُ فَأُولئِکَ هُمُ اَلْکافِرُونَ ﴾ . (2)

973/ [126] - عَنْ اِبْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ دِیَهُ اَلْأَنْفِ إِذَا اُسْتُؤْصِلَ مِائَهٌ مِنَ اَلْإِبِلِ، وَ اَلْعَیْنُ إِذَا فُقِئَتْ خَمْسُونَ مِنَ اَلْإِبِلِ، وَ اَلْیَدُ إِذَا قُطِعَتْ خَمْسُونَ مِنَ اَلْإِبِلِ وَ فِی اَلذَّکَرِ إِذَا قُطِعَ مِائَهٌ مِنَ اَلْإِبِلِ وَ فِی اَلْأُذُنِ إِذَا جُذِعَتْ خَمْسُونَ مِنَ اَلْإِبِلِ وَ مَا کَانَ مِنْ ذَلِکَ جُرُوحاً دُونَ اَلْمَثُلاَتِ وَ اَلْإِصْبَعِ وَ شِبْهِهِ ﴿ یَحْکُمُ بِهِ ذَوَا عَدْلٍ مِنْکُمْ ﴾ (3) ﴿ وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما أَنْزَلَ اَللّهُ فَأُولئِکَ هُمُ اَلْکافِرُونَ ﴾ . ﴾ (4)

974 / [127] -عَنْ أَبِی اَلْعَبَّاسِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ مَنْ حَکَمَ فِی دِرْهَمَیْنِ بِغَیْرِ مَا أَنْزَلَ اَللَّهُ فَقَدْ کَفَرَ ﴾ قُلْتُ: کَفَرَ بِمَا أَنْزَلَ اَللَّهُ،

ص: 626


1- سورۀ المائدة : 95/5
2- عنه بحار الأنوار: 420/104 ح 4، و وسائل الشيعة: 288/29 ح 14 و البرهان في تفسير القرآن: 466/2 ح 8. النوادر للأشعري : 156 ح 402 بتفاوت يسير، و نحوه الكافي : 312/7 ح 4، و تهذيب الأحكام : 246/10 ح ،5 عنهما وسائل الشيعة : 285/29 ح 35629.
3- سورۀ المائدة : 95/5.
4- عنه بحار الأنوار: 420/104 ح 5، و وسائل الشيعة : 288/29 ح 35639 باختصار، و البرهان في تفسير القرآن : 467/2 ح 9. تفسير القمّي : 320/2 بتفصيل، عنه البحار: 16/100 ح 1، و نحوه الكافي : 10/5 ح 2، و تهذيب الأحكام : 114/4 ح 1 و 136/6 ح 1 عنهم وسائل الشيعة : 25/15 ح 19938، و البحار : 292/32 ح 248 ، تحف العقول : 288 ، عنه البحار : 166/78 ح 3 .

هم چنین خون بهای قطع (هر یک از) پا و دست و نیز بریدن گوش پنجاه شتر خواهد بود.

سپس فرمود: هر آن چه که از وارد نمودن زخم بر بدن و یا کتک و آزارِ سخت باشد، مجازات آن را «دو نفر عادل که از خود تان باشد حکم و تعیین می نماید»، که منظور از ﴿ ذَوَا عَدْلٍ ﴾ امام (بر حقّ) است و در پایان افزود: «کسی که بر طبق احکامی که خدا نازل کرده حکم نکند، چنین افرادی کافر هستند».

126) - از ابن سنان روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: دِیه و خون بهای بینی در صورتی که تمام آن قطع شده باشد، صد شتر می باشد و در مورد چشمی که به طور کامل از بین رفته، هم چنین قطع دست (برای هر کدام) خون بهایش پنچاه شتر خواهد بود و خون بهای قطع آلت مرد اگر (به طور کامل) قطع شده، صد شتر می باشد و برای بریدن گوش نیز پنجاه شتر می باشد.

سپس فرمود: هر آن چه که از این اعضای بدن زخم شده باشد، ولی خسارت به اندازه یک سوم عضو نباشد و نیز (حکم) قطع انگشت و مشابه آن «توسط دو نفر شخصی که از خود تان عادل باشد حکم و تعیین می گردد.»

و امام علیه السلام در پایان افزود: «کسانی که بر طبق احکامی که خداوند نازل کرده است حکم نکنند، کافر هستند».

127) - از ابو العباس روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که دربارۀ دو درهم بر خلاف آن چه که خداوند نازل نموده، حکم و قضاوت کند، (به خداوند) کافر گشته است.

ص: 627

أَوْ بِمَا أُنْزِلَ عَلَی مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ؟

قَالَ: ﴿ وَیْلَکَ! إِذَا کَفَرَ بِمَا أُنْزِلَ عَلَی مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ أَلَیْسَ قَدْ کَفَرَ بِمَا أَنْزَلَ اَللَّهُ ﴾ ؟ (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ كَتَبْنا عَلَيْهِمْ فِيها أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَ الْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَ الْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَ الْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَ السِّنَّ بِالسِّنِّ وَ الْجُرُوحَ قِصاصٌ فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَهُ وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴾ ﴿ 45 ﴾

597 / [128] - عَنْ حَفْصِ بْنِ غِیَاثٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِما السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ إِنَّ اَللَّهَ بَعَثَ مُحَمَّداً صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ بِخَمْسَهِ أَسْیَافٍ: سَیْفٍ مِنْهَا مَغْمُودٌ سَلَّهُ إِلَی غَیْرِنَا وَ حُکْمُهُ إِلَیْنَا، فَأَمَّا اَلسَّیْفُ اَلْمَغْمُودُ فَهُوَ اَلَّذِی یُقَامُ بِهِ اَلْقِصَاصُ، قَالَ اَللَّهُ جَلَّ وَجْهُهُ: ﴿ اَلنَّفْسَ بِالنَّفْسِ ﴾ - اَلْآیَهِ - فَسَلُّهُ إِلَی أَوْلِیَاءِ اَلْمَقْتُولِ، وَ حُکْمُهُ إِلَیْنَا. ﴾ (2)

976 / [129] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ کَفّارَهٌ لَهُ ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ یُکَفِّرَ عَنْهُ مِنْ ذُنُوبِهِ بِقَدْرِ مَا عَفَا مِنْ جِرَاحٍ أَوْ غَیْرِهِ. ﴾ (3)

ص: 628


1- عنه بحار الأنوار: 266/104 ح 18 ، و وسائل الشيعة : 35/27 ح 33150، و البرهان في تفسير القرآن : 467/2 ح 10 ، و نور الثقلين: 635/1 ح 215 .
2- عنه بحار الأنوار: 388/104 ح 14 ، و وسائل الشيعة : 55/29 ح 35139 ، و البرهان في تفسير القرآن : 469/2 ح 7.
3- عنه بحار الأنوار: 389/104 ح 15 و البرهان في تفسير القرآن : 469/2 ح 3، و مستدرك الوسائل : 250/18 ح 22663. الكافي : 358/7 ح 2 بتفصيل، و نحوه تهذيب الأحكام : 179/10 ح 15، عنهما وسائل الشيعة : 119/29 ح 35297 ، دعائم الإسلام : 413/2 ح 1441 بتفاوت يسير، عنه مستدرك الوسائل : 251/18 ح 22667 .

عرضه داشتم: به آن چه که خداوند نازل نموده و یا به آن چه که بر حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم نازل شده کافر گشته است؟

فرمود: وای به حال تو! اگر به آن چه که بر حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم نازل شده است، کافر گشته باشد، آیا غیر از این است که به خداوند متعال، کافر شده باشد (که در واقع احکام او را انکار کرده است)؟!

فرمایش خداوند متعال: و بر آن ها (یعنی بر بنی اسرائیل) در آن (تورات) مقرّر داشتیم که جان در مقابل جان، چشم در مقابل چشم، بینی در برابر بینی، گوش در مقابل گوش، دندان در برابر دندان می باشد و هر زخمی، قصاص دارد و اگر کسی آن را ببخشد (و از قصاص صرف نظر کند)، کفارۀ (گناهان) او محسوب می شود و هر کسی که به احکامی که خدا نازل کرده است حکم نکند، ستم گر می باشد. (45)

128) - از حفص از حفص بن غِیاث روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: به راستی خداوند حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم را به وسیله پنج نوع شمشیر مبعوث نمود، یکی از آن ها شمشیر در غلاف است که برای دیگری برهنه می باشد و چگونگی اجرای آن مربوط به ما (اهل بیت رسالت) می باشد، همچنان که خداوند جلیل فرموده: «و نفس در برابر نفس» تا آخر آیه، پس چنین شمشیری برهنه شده و در اختبار اولیای مقتول قرار می گیرد، ولی چگونگی اجرای آن مربوط به تشخیص ما می باشد.

129) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره: «پس اگر کسی آن را ببخشد و گذشت نماید، آن کفاره ای برایش می باشد» سؤال کردم؟ فرمود: جراحت و یا غیر از آن را جبران می کند، به همان مقدار گناهی که مورد بخشودگی قرار گرفته است.

ص: 629

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ لْيَحْكُمْ أَهْلُ الْإِنْجِيلِ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فِيهِ وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ ﴿ 47 ﴾ وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتابِ وَ مُهَيْمِناً عَلَيْهِ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ عَمَّا جاءَكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهاجاً وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ لكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي ما ءَاتاكُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعاً فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ ﴾ ﴿ 48 ﴾

977 / [130]- عَنْ أَبِی جَمِیلَهَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَیْهِما السَّلاَمُ قَالَ: ﴿ قَدْ فَرَضَ اَللَّهُ فِی اَلْخُمُسِ نَصِیباً لِآلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِم السَّلاَمُ ، فَأَبَی أَبُو بَکْرٍ أَنْ یُعْطِیَهُمْ نَصِیبَهُمْ حَسَداً وَ عَدَاوَهً، وَ قَدْ قَالَ اَللَّهُ: ﴿ وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما أَنْزَلَ اَللّهُ فَأُولئِکَ هُمُ اَلْفسِقُونَ ﴾ وَ کَانَ أَبُو بَکْرٍ أَوَّلَ مَنْ مَنَعَ آلَ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ حَقَّهُمْ وَ ظَلَمَهُمْ وَ حَمَلَ اَلنَّاسَ عَلَی رِقَابِهِمْ، وَ لَمَّا قُبِضَ أَبُو بَکْرٍ اِسْتَخْلَفَ عُمَرَ عَلَی غَیْرِ شُورَی مِنَ اَلْمُسْلِمِینَ وَ لاَ رِضًا مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ، فَعَاشَ عُمَرُ بِذَلِکَ لَمْ یُعْطِ آلَ مُحَمَّدٍ حَقَّهُمْ وَ صَنَعَ مَا صَنَعَ أَبُو بَکْرٍ. ﴾ (1)

ص: 630


1- عنه بحار الأنوار: 256/29 قطعه منه، و 159/30 ح 90، و 188/96 ح 16 القطعة الأولى منه، و وسائل الشيعة : 517/9 ح 12615 قطعة منه، و البرهان في تفسير القرآن : 469/2 ح 1، نور الثقلين : 638/1 ح 231 و مستدرك الوسائل 277/7 ح 8215 فيه قطعة منه . و البحار 385/29 فيه، روی احمد عبد العزيز الجوهري عن أبي جميلة - إلى : هم الفاسق -.

فرمایش خداوند متعال: اهل انجیل و پیروان مسیح نیز باید به آن چه خداوند در آن نازل نموده است حکم کنند و کسانی که بر طبق آن چه خدا نازل کرده، حکم نکنند، فاسق هستند (47) و این کتاب (قرآن) را به حق بر تو نازل کردیم، در حالی که کتاب های (آسمانی) پیشین را تصدیق می کند و او حافظ و نگهبان آن ها خواهد بود، پس بر طبق احکامی که خدا نازل کرده، در میان آن ها حکم کن و از هوی و هوس های آنان پیروی نکن از احکام الهی، روی مگردان، ما برای هر کدام از شما آیین و طریقۀ روشنی قرار دادیم و اگر خدا می خواست، همۀ شما را امت واحدي قرار می داد، ولی خدا می خواهد شما را به وسیله آن چه به شما بخشیده، بیازماید (و استعداد های مختلف شما را پرورش دهد)، پس در نیکی ها بر یک دیگر سبقت گیرید، بازگشت همه شما به سوی خداوند است، سپس از آن چه در آن اختلاف می کردید به شما خبر خواهد داد. (48)

130) - از ابو جمیله، به نقل از بعضی اصحاب روایت کرده است، که گفت:

یکی از دو امام (باقر و یا امام صادق) علیهما السلام فرمودند: خداوند در سهم خُمس، مقداری را برای آل محمّد علیهم السلام قرار داده است، ولی ابو بکر از روی حسادت و دشمنی که با آنان داشت، نسبت به پرداخت آن ممانعت می کرد؛ و خداوند فرموده است: «و کسانی که بر طبق آن چه خداوند متعال نازل نموده حکم نمی کنند، فاسق هستند» و ابو بکر اول کسی بود که از پرداخت حق آل محمّد ممانعت کرد و بر آنان ظلم کرد و مردم را بر دوش آنان تحمیل می کرد و چون ابو بکر وفات یافت، عمر را جانشین خویش قرار داد بدون آن که با فردی از مسلمانان مشورت کرده باشد و بدون آن که رضایت آل محمّد علیهم السلام را در نظر گرفته باشد و عمر نیز بر همین منوال روزگار را سپری کرد و چیزی از حق آنان را پرداخت نکرد و همان روانی را که ابو بکر انجام می داد عمر نیز ادامه دهنده همان راه بود.

ص: 631

978 / [131]- عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

﴿ لاَ یُحْلَفُ اَلْیَهُودِیُّ وَ لاَ اَلنَّصْرَانِیُّ وَ لاَ اَلْمَجُوسِیُّ بِغَیْرِ اَللَّهِ إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ وَ أَنِ اُحْکُمْ بَیْنَهُمْ بِما أَنْزَلَ اَللّهُ ﴾ . ﴾ (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ أَفَحُكْمَ الْجاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُكْماً لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ ﴿ 50 ﴾ يا أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَ النَّصارى أَوْلِياءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿ 51 ﴾ فَتَرَى الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يُسَرِعُونَ فِيهِمْ يَقُولُونَ نَخْشى أَنْ تُصِيبَنا دائِرَةٌ فَعَسَى اللَّهُ أَنْ يَأْتِيَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَيُصْبِحُوا عَلى ما أَسَرُّوا فِي أَنْفُسِهِمْ نادِمِينَ ﴿ 52 ﴾ وَ يَقُولُ الَّذِينَ ءَامَنُوا أَهؤُلاءِ الَّذِينَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ إِنَّهُمْ لَمَعَكُمْ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فَأَصْبَحُوا خَاسِرِينَ ﴾ ﴿ 53 ﴾

979 / [132]-عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ اَلْحُکْمَ حُکْمَانِ: حُکْمُ اَللَّهِ وَ حُکْمُ اَلْجَاهِلِیَّهِ ،ثُمَّ قَالَ: ﴿ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اَللّهِ حُکْماً لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ ﴾ قَالَ: ﴿ فَأَشْهَدُ أَنَّ زَیْداً قَدْ حَکَمَ بِحُکْمِ اَلْجَاهِلِیَّهِ یَعْنِی فِی اَلْفَرَائِضِ. ﴾ (2)

ص: 632


1- عنه بحار الأنوار : 288/104 ح 27 و 289 ح 28 و البرهان في تفسير القرآن. 470/2 ح 2 ، و مستدرك الوسائل : 68/16 ح 19179. نوادر للأشعري : 53 ح 99، عنه البحار 289/104 ح 28، و الكافي : 451/7 ح 4، تهذيب الأحكام: 278 ح 5 ، الاستبصار : 39/4 ح 1، عنهم وسائل الشيعة: 265/23 ح 29536.
2- عنه بحار الأنوار: 104/ 367 ح 6، و البرهان في تفسير القرآن : 477/2 ح 3. الكافي : 407/7 تفاوت بسير.

131) - از سلیمان بن خالد روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: (هر یک از افراد) یهودی و نصرانی و مجوسی به غیر از «اللّه» و «خداوند» سوگند داده نمی شوند؛ به در درستی که خد که خداوند می فرماید: «پس بین آنان بر مبنای آن چه خداوند نازل نموده، حکم کن».

فرمایش خداوند متعال: آیا آن ها حکم جاهلیّت را (از تو) می خواهند؟! و چه کسی بهتر از خدا، برای قومی که اهل یقین هستند، حکم می کند؟! (50) ای کسانی که ایمان آورده اید! یهودیان و نصرانی ها را دوست و اولیای ندانید، بعضی از آن ها اولیای یک دیگرند و کسی که آنان را ولیّ خود قرار دهد از آنان خواهد بود، همانا خداوند گروه ستمگر را هدایت نمی نماید (51) پس کسانی را که در دل های آن ها بیماری است، می بینی که در (دوستی با آنان)، بر یک دیگر پیشی می گیرند و می گویند: می ترسیم حادثه ای برای ما اتفاق بیفتد (به آن ها نیاز داشته باشیم)، شاید خداوند پیروزی با حادثۀ دیگری را از سوی خود پیش بیاورد و این افراد، از آن چه در دل پنهان داشتند، پشیمان کردند (52) و آن هایی که ایمان آورده اند می گویند: آیا این (منافقین) همان هایی هستند که با نهایت تأکید سوگند یاد کردند که با شما هستند؟! اعمال آن ها نابود گشت و زیان کار شدند. (53)

132) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام كه فرمود: قضاوت و داوری بر دو قسم است: یکی حکم خداوند و دیگری حكم أهل جاهلیّت، سپس حضرت افزود: «و چه کسی بهتر از خداوند برای گروهی که یقین دارند، حکم می نماید» عدّه ای (از افراد) علیه زید بن ثابت، شهادت دادند که در فرائض خداوند بر طبق احکام و نظرات هل جاهليّت داوری کرده است.

ص: 633

980 / [133]- عَنْ دَاوُدَ اَلرَّقِّیِّ قَالَ:

سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ رَجُلٌ - وَ أَنَا حَاضِرٌ - عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالِي: ﴿ فَعَسَی اَللّهُ أَنْ یَأْتِیَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَیُصْبِحُوا عَلی ما أَسَرُّوا فِی أَنْفُسِهِمْ ندِمِینَ ﴾ ؟ فَقَالَ: أَذِنَ فِی هَلاَکِ بَنِی أُمَیَّهَ بَعْدَ إِحْرَاقِ زَیْدٍ بِسَبْعَهِ أَیَّامٍ. (1)

981 / [134]- عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ:

یَقُولُ: ﴿ إِنَّ اَلْحَکَمَ بْنَ عُتَیْبَهَ وَ سَلَمَهَ وَ کَثِیرَ بْنَ اَلنَّوَّاءِ وَ أَبَا اَلْمِقْدَامِ وَ اَلتَّمَّارَ - یَعْنِی سَالِماً - أَضَلُّوا کَثِیراً مِمَّنْ ضَلَّ مِنْ هَؤُلاَءِ اَلنَّاسِ ﴾ ، وَ إِنَّهُمْ مِمَّنْ قَالَ اَللَّهُ:

﴿ وَ مِنَ اَلنّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنّا بِاللّهِ وَ بِالْیَوْمِ اَلْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنِینَ ﴾ (2) وَ إِنَّهُمْ مِمَّنْ قَالَ اَللَّهُ: ﴿ أَقْسَمُوا بِاللّهِ جَهْدَ أَیْمانِهِمْ یَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنَّهُمْ لَمَعَکُمْ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فَأَصْبَحُوا خَاسِرِینَ ﴾ . (3)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ يا أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرِينَ يُجاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ ﴿ 54 ﴾ إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ ءَامَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلوةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ ﴾ ﴿ 55 ﴾

ص: 634


1- عنه بحار الأنوار : 191/46 ح 56 و اثبات الهداة: 426/5 ح 169، و وسائل الشيعة : 289/29 ح 14 و البرهان في تفسير القرآن : 472/2 ح 2 نور الثقلین: 641/1 ح 244 . الکافی: 8 /161 ح 165 بتفويت يسير، عنه البحار: 205/46 ح 81.
2- سورۀ البقرة : 8/2.
3- عنه بحار الأنوار: 346/47 ح 42، و البرهان: 473/2 ح 1، و نور الثقلین: 640/1 ح 245. اختيار معرفة الرجال (رجال الكشي ) : 240 ح 439. بحذف الآية الثانية .

133) - از داود رَقّی روایت کرده است، که گفت:

شخصی از امام صادق علیه السلام - در حالی که من حضور داشتم - دربارۀ فرمایش خداوند: «شاید خداوند پیروزی با حادثه ای دیگر را از سوی خود (به نفع مسلمانان) پیش آورد و این دسته، از آن چه در دل پنهان داشته اند، پشیمان خواهند شد» سؤال کرد؟ حضرت فرمود: خداوند بنی امیّه را هفت روز بعد از سوزاندن زید ( فرزند امام سجّاد علیه السلام) هلاک نمود.

134) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم: که می فرمود: ﴿ حَکَمَ بْنَ عُتَیْبَهَ وَ سَلَمَهَ وَ کَثِیرَ بْنَ اَلنَّوَّاءِ وَ أَبَا اَلْمِقْدَامِ وَ اَلتَّمَّارَ ﴾ - يعني سالم - بسیاری از افرادی را که گمراه شده اند، گمراه کردند، این افراد از همان کسانی هستند که خداوند فرموده است: «بعضی از مردم هستند که می گویند: ما به خداوند و روز قیامت، ایمان آورده ایم، ولی آنان مؤمن نیستند» - و هم چنین از کسانی هستند که خداوند می فرماید: «این (منافقان) همان هایی هستند که با نهایت تأکید، سوگند یاد کردند که با شما مؤمنین هستند، اعمال شان نابود گشته و زیان کار شدند».

فرمایش خداوند متعال: ای کسانی که ایمان آورده اید! هر کسی از شما، از آیین خود بازگردد، (زیانی به خدا نمی رساند) پس خداوند بزودی جمعیّتی را می آورد که آن ها را دوست دارد و آنان (نیز) او را دوست دارند در برابر مومنین متواضع و در برابر کافران سرسخت و نیرومند هستند، آنان در راه خدا جهاد می کنند، و از سرزنش هیچ ملامت کنند های هراسی ندارند، این فضل خداوند است که به هر کسی بخواهد (و او را شایسته ببیند) می دهد و فضل خدا گسترده است و خدا دانا می باشد (54) سرپرست و ولیّ شما، تنها خداوند است و پیامبر او و آن هایی که ایمان آورده اند، همان هایی که نماز را بر پا می دارند و در حال رکوع، (به فقیر صدقه و) زکات می دهند. (55)

ص: 635

982 / [135] - عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ هَارُونَ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ: إِنَّ بَعْضَ هَذِهِ الْعِجْلِیَّةِ یَقُولُونَ [يَزْعُمُونَ]: إِنَّ سَیْفَ رَسُولِ اللَّهِ صلی اللّٰه علیه و آله وَ سَلَّمَ عِنْدَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ فَقَالَ: وَ اللَّهِ! مَا رَآهُ هُوَ وَ لَا أَبُوهُ بِوَاحِدَةٍ مِنْ عَیْنَیْهِ إِلَّا أَنْ یَكُونَ رَآهُ أَبُوهُ عِنْدَ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ إِنَّ صَاحِبَ هَذَا الْأَمْرِ مَحْفُوظٌ لَهُ فَلَا تَذْهَبَنَّ یَمِیناً وَ لَا شِمَالًا فَإِنَّ الْأَمْرَ وَ اللَّهِ وَاضِحٌ وَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ أَهْلَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ اجْتَمَعُوا عَلَی أَنْ یُحَوِّلُوا هَذَا الْأَمْرَ مِنْ مَوْضِعِهِ الَّذِی وَضَعَهُ اللَّهُ فِیهِ مَا اسْتَطَاعُوا وَ لَوْ أَنَّ النَّاسَ كَفَرُوا جَمِیعاً حَتَّی لَا یَبْقَی أَحَدٌ لَجَاءَ اللَّهُ لِهَذَا الْأَمْرِ بِأَهْلٍ یَكُونُونَ مِنْ أَهْلِهِ.

ثُمَّ قَالَ: أَمَا تَسْمَعُ اللَّهَ یَقُولُ: ﴿ یا أَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَی الْكافِرِینَ ﴾ ؟ حَتَّی فَرَغَ مِنَ الْآیَةِ وَ قَالَ فِی آیَةٍ أُخْرَی: ﴿ فَإِنْ یَكْفُرْ بِها هؤُلاءِ فَقَدْ وَكَّلْنا بِها قَوْماً لَیْسُوا بِها بِكافِرِینَ ﴾ . (1)

ثُمَّ قَالَ: إِنَّ أَهْلَ هَذِهِ الْآیَةِ هُمْ أَهْلُ تِلْكَ الْآیَةِ. (2)

ص: 636


1- سورۀ الأنعام : 89/6 .
2- عنه بحار الأنوار: 49/27 ح 1 ، و البرهان في تفسير القرآن : 473/2 ح 2، نور الثقلين : 641/12 ح 246 . بصائر الدرجات : 174 ح 1 (باب - 4 في ما عند الأئمّة علیهم السلام من سلاح رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم)، عنه البحار : 204/2 ح 4، الكافي : 232/12 ح 1 بإسناده عن معاوية بن وهب، عن سعيد بن سمّان قال : كنت عند أبی عبد اللّه علیه السلام إذ دخل عليه رجلان من الزيدية فقالا له .... بتفصيل، و نحوه الإرشاد : 187/2، الاحتجاج : 371/2 ، عنهما البحار : 201/2 ح 1 ، إعلام الورى : 285 (الفصل الرابع في ذكر طرف من مناقبه)، كشف الغمّة : 170/2 نحو الكافي.

135) - از سلیمان بن هارون روایت کرده است، که گفت:

به آن حضرت امام صادق علیه السلام عرض کردم: بعضی از طایفه «عجلیه» (1) عقیده دارند که شمشیر رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم نزد عبد اللّه بن حسن می باشد.

فرمود: به خدا سوگند! نه او و نه پدرش - حتی با یک چشم بر هم زدن و یک لحظه هم - آن شمشیر را ندیده اند، مگر آن که شاید پدرش نزد امام حسین علیه السلام دیده باشد، به درستی که صاحب این امر (ولایت) برایش محفوظ خواهد بود، بنا بر این گرایش به راست و چپ نداشته باشید؛ زیرا که به خدا سوگند! این امر روشن و آشکار است. به خدا سوگند! اگر تمام اهل آسمان و زمین اجتماع کنند و بخواهند این امر (ولایت و امامت) را که خداوند آن را تعیین نموده، تغییر داده و جابجا نمایند، توان آن را نخواهند داشت. و اگر تمامی مردم (نسبت به امر ولایت و امامت) کافر شوند، به طوری که حتی یک نفر هم مؤمن نباشد، خداوند برای (حمایت و پیروی) این امر افرادی را می آفریند که اهلیّت آن را خواهند داشت.

سپس فرمود: آیا فرمایش خداوند را نشنیده ای که می فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده اید! هر کس از شما، از آیین خود بازگردد، (به خداوند زیانی نمی رساند)؛ خداوند در آینده جمعیّتی را می آورد که آن ها را دوست دارد و آنان (نیز) او را دوست دارند، در برابر مؤمنان متواضع و در برابر کافران سرسخت و نیرومند خواهند بود» - تا پایان آیه شریفه - و نیز در جایی دیگر فرموده است: «اگر این افراد (به کتاب های آسمانی و نبوّت) کافر گردند، افرادی را جایگزین می کنیم که نسبت به آن ها ایمان داشته و کافر نخواهند شد» و سپس حضرت افزود: اهل این آیه، اهل همان آیه هستند.

ص: 637


1- گروهی از غلات و تندرو های بلند پرواز هستند و سر کردۀ آنان شخصی به نام عُمیر بن بیان العِجلی می باشد. تلخیص از کتاب معجم فِرَق اسلاميه: ص 170.

983 / [136] - عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ هَذِهِ اَلْآیَهِ: ﴿ فَسَوْفَ یَأْتِی اَللّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّهٍ عَلَی اَلْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّهٍ عَلَی اَلْکافِرِینَ ﴾ قَالَ: ﴿ اَلْمَوْالَی. ﴾ (1)

984 / [137] - عَنْ خَالِدِ بْنِ یَزِیدَ عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ اَلْمَکِّیِّ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ زَیْدٍ عَنْ أَبِیهِ زَیْدِ بْنِ اَلْحَسَنِ عَنْ جَدِّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَمِعْتُ عَمَّارَ بْنَ یَاسِرٍ یَقُولُ: وَقَفَ لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ سَائِلٌ وَ هُوَ رَاکِعٌ فِی صَلاَهِ تَطَوُّعٍ فَنَزَعَ خَاتَمَهُ فَأَعْطَاهُ اَلسَّائِلَ، فَأَتَی رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فَأَعْلَمَهُ بِذَلِکَ فَنَزَلَ عَلَی اَلنَّبِیِّ هَذِهِ اَلْآیَهُ: ﴿ إِنَّما وَلِیُّکُمُ اَللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ اَلَّذِینَ ءَامَنُوا اَلَّذِینَ یُقِیمُونَ اَلصَّلوةَ وَ یُؤْتُونَ اَلزَّکاهَ وَ هُمْ راکِعُونَ ﴾ فَقَرَأَهَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ عَلَیْنَا، ثُمَّ قَالَ: مَنْ کُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاَهُ اَللَّهُمَّ وَ آلِ مَنْ وَالاَهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ. ﴾ (2)

ص: 638


1- عنه بحار الأنوار: 180/67 ح 20، و البرهان في تفسير القرآن : 474/2 ح 3.
2- عنه بحار الأنوار: 187/35 ح 7، و وسائل الشيعة : 479/9 ح 5، و البرهان في تفسير القرآن : 481/2 ح 14 ، و مستدرك الوسائل : 439/4 ح 5112 قطعة منه، شواهد التزيل : 223/1 ح 231 مسنداً . تفسیر فرات الكوفي : 124 ح 136 بإسناده عن الحسين بن سعيد معنعناً عن أبي جعفر علیه السلام بتفاوت يسير، عنه البحار : 198/35 ح 20 ، الأمالي للصدوق : 124 ح 4 ( المجلس السادس و العشرون) بإسناده عن كثير بن عيّاش، عن أبي الجارود، عن أبي جعفر علیه السلام بتفصيل، كشف الغمّة : 301/1 عنه البحار : 196/35 ح 16 و 185/35 نقلاً عن الطبراني في الأوسط، و 200/35 عن ابن بطريق، عن المستدرك، عن الحافظ أبي نُعَيم .

136) - از بعضی اصحاب، به نقل از مردی روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام دربارۀ این آیه (شریفه): «پس خداوند در آینده جمعیّتی را می آورد که آن ها را دوست دارد و آنان (نیز) او را دوست دارند در برابر مؤمنان متواضع و در برابر کافران سرسخت و نیرومند خواهند بود»، سؤال کردم؟

فرمود: موالیان و پیروان (ما) می باشند.

137) - از خالد بن یزید از مُعمّر بن مکّی، به نقل از اسحاق بن عبد اللّه بن محمّد بن علی بن الحسين علیهم السلام، از حسن بن زید، از پدرش زید بن الحسن، به نقل از جدّش علیه السلام روایت کرده است، که فرمود:

از عمّار فرزند یاسر شنیدم که می گفت: در حالی که امام علی بن ابی طالب علیه السلام، در حال رکوع مشغول نماز مستحبی بود، سائلی جلوی آن حضرت ایستاد، پس حضرت انگشتر خود را از انگشت خود در آورد و به آن سائل داد.

بعد از آن چون رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم تشریف فرما شد و متوجّه جریان گردید و این آیه: «همانا خدا و رسول او و کسانی که ایمان آورده اند، و کسانی که نماز را به پا می دارند و در حال رکوع زکات (صدقه) می دهند، ولیّ شما هستند» بر حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله و سلم نازل شد و حضرت آیه را برای ما حاضران تلاوت نمود، سپس فرمود: هر کسی که من مولای او هستم علی مولای اوست، خدایا! دوست بدار هر کسی را که علی را دوست دارد و دشمن بدار هر کسی را که علی را دشمن دارد.

ص: 639

985 / [138] - عَنِ اِبْنِ أَبِی یَعْفُورٍ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: أَعْرِضُ عَلَیْکَ دِینِیَ اَلَّذِی أَدِینُ اَللَّهَ بِهِ؟

قَالَ: ﴿ هَاتِهِ، قُلْتُ أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ رَسُولُ اَللَّهِ، وَ أُقِرُّ بِمَا جَاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ اَللَّهِ، قَالَ: ثُمَّ وَصَفْتُ لَهُ اَلْأَئِمَّهَ حَتَّی اِنْتَهَیْتُ إِلَی أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ﴾ قُلْتُ: وَ أُقِرُّ بِکَ مَا أَقُولُ فِیهِمْ.

فَقَالَ: عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنْهَاکَ أَنْ تَذْهَبَ بِاسْمِی فِی اَلنَّاسِ.

قَالَ أَبَانٌ : قَالَ اِبْنُ أَبِی یَعْفُورٍ : قُلْتُ لَهُ - مَعَ اَلْکَلاَمِ اَلْأَوَّلِ -: وَ أَزْعُمُ أَنَّهُمْ اَلَّذِینَ قَالَ اَللَّهُ فِی اَلْقُرْآنِ: ﴿ أَطِیعُوا اَللّهَ وَ أَطِیعُوا اَلرَّسُولَ وَ أُولِی اَلْأَمْرِ مِنْکُمْ ﴾ (1) .

فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ : ﴿ وَ اَلْآیَهَ اَلْأُخْرَی فَاقْرَأْ ﴾

قَالَ: قُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ أَیَّ آیَهٍ؟

قَالَ: ﴿ إِنَّما وَلِیُّکُمُ اَللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ اَلَّذِینَ ءَامَنُوا اَلَّذِینَ یُقِیمُونَ اَلصَّلوةَ وَ یُؤْتُونَ اَلزَّکاهَ وَ هُمْ راکِعُونَ ﴾ قَالَ: فَقَالَ: رَحِمَکَ اَللَّه!

قَالَ: قُلْتُ: تَقُولُ رَحِمَکَ اَللَّهُ! عَلَی هَذَا اَلْأَمْرِ؟!

قَالَ: فَقَالَ: ﴿ رَحِمَکَ اَللَّهُ! عَلَی هَذَا اَلْأَمْرِ. ﴾ (2)

986 / [139] - عَنْ أَبِی حَمْزَهَ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ:

﴿ بَیْنَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ جَالِسٌ فِی بَیْتِهِ، وَ عِنْدَهُ نَفَرٌ مِنَ اَلْیَهُودِ - أَوْ قَالَ: خَمْسَهٌ مِنَ اَلْیَهُودِ - فِیهِمْ عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ سَلاَمٍ ، فَنَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ: ﴿ إِنَّما وَلِیُّکُمُ اَللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ اَلَّذِینَ ءَامَنُوا اَلَّذِینَ یُقِیمُونَ اَلصَّلوةَ وَ یُؤْتُونَ اَلزَّکوةَ وَ هُمْ راکِعُونَ ﴾ [بِهَذَا الْفُتِيِّ]

ص: 640


1- سورۀ النساء : 59/4 .
2- عنه بحار الأنوار: 187/35 ح 8 ، و البرهان في تفسير القرآن : 481/2 ح 15 .

138) - از ابن ابی یعفور روایت کرده است، که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: دین و اعتقادات خود را می خواهم بر شما عرضه نمایم. فرمود: انجام بده، اظهار داشتم: شهادت می دهم که خدایی جز خدای یکتا نیست، شهادت می دهم که حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم رسول او می باشد و بر آن چه از جانب خداوند آورده است اقرار و اعتراف می نمایم.

سپس امام و جانشینان (رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم) را یکایک مطرح کردم، تا به امام باقر علیه السلام رساندم و گفتم: آن چه را در مورد ایشان عقیده دارم، پیرامون شما نیز عقیده مند هستم.

فرمود: تو را نهی می کنم از این که نام مرا (با این عقیده) در بین مردم مطرح کنی! ابان گوید: ابن ابی یعفور گفته است: در ادامۀ گفتار قبلی، به حضرت عرض کردم: من معتقد هستم که ایشان (و شما) کسانی هستید که خداوند در قرآن فرموده است: «از خدا و رسول و صاحبان امر اطاعت نمایید» - .

امام صادق علیه السلام فرمود: و آیه ای دیگر را قرائت کن.

عرض کردم: فدایت گردم! کدام آیه را بخوانم؟

فرمود: «همانا سرپرست و ولیّ شما تنها خدا و پیامبر او و آن هایی هستند که ایمان آورده اند همان هایی که نماز را بر پا می دارند و در حال رکوع، زکات (صدقه) می دهند».

حضرت فرمود: خداوند تو را (بر عطای این امر ولایت) رحم نموده است.

139) - از ابو حمزه روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: روزی رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم در منزل خود نشسته بود، که عدّه ای از یهودیان - و یا (حضرت) فرمود: پنج نفر - نیز حضور داشتند که یکی از آنان عبد اللّه بن سلام بود، در همان لحظات این آیه شریفه: «همانا سرپرست و ولیّ شما، تنها خدا و پیامبر او و آن هایی هستند که ایمان آورده اند، همان هایی که نماز را بر پا می دارند و در حال رکوع، زکات (صدقه) می دهند» نازل شد.

ص: 641

فَتَرَکَهُمْ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فِی مَنْزِلِهِ، وَ خَرَجَ إِلَی اَلْمَسْجِدِ ، فَإِذَا بِسَائِلٍ قَالَ لَهُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ : أَصَدَّقَ عَلَیْکَ أَحَدٌ بِشَیْءٍ؟ ﴾

قَالَ: نَعَمْ، هُوَ ذَاکَ اَلْمُصَلِّی، فَإِذَا هُوَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ. (1)

987 / [140] -عَنْ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَیْهِما اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿ إِنَّهُ لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ: ﴿ إِنَّما وَلِیُّکُمُ اَللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ اَلَّذِینَ ءَامَنُوا ﴾ شَقَّ ذَلِکَ عَلَی اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ خَشِیَ أَنْ یُکَذِّبَهُ قُرَیْشٌ ، فَأَنْزَلَ اَللَّهُ: ﴿ یا أَیُّهَا اَلرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ ﴾ (2) - اَلْآیَهِ - فَقَامَ بِذَلِکَ یَوْمَ غَدِیرِ خُمٍّ. ﴾ (3)

988 / [141] - عَنْ أَبِی جَمِیلَة، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَیْهِما اَلسَّلاَمُ قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ قَالَ: ﴿ إِنَّ اَللَّهَ أَوْحَی إِلَیَّ أَنْ أُحِبَّ أَرْبَعَهً: عَلِیّاً وَ أَبَا ذَرٍّ وَ سَلْمَانَ وَ اَلْمِقْدَادَ ﴾ فَقُلْتُ: أَلاَ فَمَا کَانَ مِنْ کَثْرَهِ اَلنَّاسِ أَمَا کَانَ أَحَدٌ یَعْرِفُ هَذَا اَلْأَمْرَ؟

ص: 642


1- عنه بحار الأنوار: 188/35 ح 9 ، و وسائل الشيعة : 478/9 ذيل ح 12536 ، و البرهان في تفسير القرآن : 482/2 ح 16 . تفسير القمّي: 170/1 بتفاوت يسير، عنه وسائل الشيعة : 478/9 ح 12536 ، اليقين : 223 (باب- 66) بإسناده عن سعيد بن جبير، عن ابن عامر بتفصيل، عنه البحار : 186/35 ، و مستدرك الوسائل : 256/7 ح 8184، تأويل الآيات الظاهرة : 158 عن الشيخ الصدوق محمّد بن بابويه بإسناده عن أبي الجارود، عن أبي جعفر علیه السلام كذا بتفصيل، كشف الغمّة : 301/1 نقلاً عن مناقب الخوارزمي يرفعه إلى ابن عبّاس، عنه البحار : 196/35 ح 16 ، المناقب لابن شهر آشوب : 3/3 و شواهد التنزيل : 232/1 ح 236 و 247 ح 242 بإسناده عن أبي صالح، عن ابن عبّاس كذا بتفصيل في كليهما، و 402 ح 425 بإسناده عن أبي مريم قال : حدّثني عبد اللّه بن عطاء، باختصار.
2- سورۀ المائدة : 67/5 .
3- عنه بحار الأنوار: 188/35 ح 10 ، و إثبات الهداة : 542/3 ح 589 و البرهان في تفسير القرآن : 482/2 ح 17 . سعد السعود : 71 بتفصيل ، و أشار فيه إلى أقوال و روايات في هذا الباب.

پس رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم افراد را در منزل رها نمود و به سمت مسجد (از خانه) خارج گردید که سائلی را دید، از او سؤال نمود: آیا کسی چیزی به تو صدقه داده است؟

گفت: بلی، آن شخصی که مشغول خواندن نماز است؛ نگاه کردند، دیدند که امام علی علیه السلام می باشد.

140) - از مفضّل بن صالح، به نقل از بعضی اصحاب او روایت کرده است، که گفت:

یکی از دو امام (باقر و یا صادق) فرمودند: موقعی که این آیه شریفه «همانا سرپرست و ولیّ شما، تنها خدا و پیامبر او و آن هایی هستند که ایمان آورده اند» (بر پیامبر خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم) نازل شد.

این مطلب بر پیامبر گرامی صلی اللّه علیه و آله و سلم سخت آمد که مبادا قریش نپذیرند و تکذیب کنند، به همین خاطر خداوند متعال آیه: «ای رسول! آن چه از پروردگات بر تو نازل شده، (به مردم) ابلاغ نما» - تا پایان آیه -را نازل نمود، پس در روز غدیر خُم بپا خواست و امر خداوند را ابلاغ کرد.

141) - از ابو جمیله، به نقل از بعضی اصحاب، روایت کرده است که گفت: یکی از دو امام (باقر و یا صادق علیهما السلام) فرمودند: رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم ( در جمع اصحاب) فرمود: به راستی خداوند بر من وحی فرستاد که چهار نفر را دوست بدارم: علی، ابو ذر، سلمان و مقداد.

عرض کردم: تکلیف آن همه مردم چه می شود؟! آیا (در بین آن همه افراد) کسی نبود که نسبت به امر ولایت و امامت معرفت داشته باشد؟

ص: 643

فَقَالَ: بَلَی ثَلاَثَهٌ.

قُلْتُ: هَذِهِ اَلْآیَاتُ اَلَّتِی أُنْزِلَتْ :﴿ إِنَّما وَلِیُّکُمُ اَللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ اَلَّذِینَ ءَامَنُوا ﴾ وَ قَوْلُهُ (تَعَالَى): ﴿ أَطِیعُوا اَللّهَ وَ أَطِیعُوا اَلرَّسُولَ وَ أُولِی اَلْأَمْرِ مِنْکُمْ ﴾ (1) أَمَا کَانَ أَحَدٌ یَسْأَلُ فِیمَ نَزَلَتْ؟

فَقَالَ: مِنْ ثُمَّ أَتَاهُمْ لَمْ یَکُونُوا یَسْأَلُونَ. (2)

989 / [142] - عَنِ اَلْمُفَضَّلِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ: ﴿ إِنَّما وَلِیُّکُمُ اَللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ اَلَّذِینَ ءَامَنُوا ﴾ قَالَ: ﴿ هُمُ اَلْأَئِمَّهُ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ. ﴾ (3)

990 / [143] - عَنْ صَفْوَانَ اَلْجَمَّالِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ:

﴿ لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ بِالْوَلاَیَهِ أَمَرَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ بِالدَّوْحَاتِ - دَوْحَاتِ غَدِیرِ خُمٍّ - فَقُمِّمْت، ثُمَّ نُودِیَ: اَلصَّلاَهَ جَامِعَهً. ﴾

ثُمَّ قَالَ: ﴿ أَیُّهَا اَلنَّاسُ! أَلَسْتُ أَوْلی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ ﴾ ؟

قَالُوا: بَلَی، قَالَ: ﴿ فَمَنْ کُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاَهُ رَبِّ وَ الِ مَنْ وَالاَهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ ثُمَّ أَمَرَ اَلنَّاسَ بِبَیْعَتِهِ وَ بَایَعَهُ اَلنَّاسُ لاَ یَجِیءُ أَحَدٌ إِلاَّ بَایَعَهُ لاَ یَتَکَلَّمُ حَتَّی جَاءَ أَبُو بَکْرٍ فَقَالَ یَا أَبَا بَکْرٍ بَایِعْ عَلِیّاً بِالْوَلاَیَهِ. ﴾

فَقَالَ: مِنَ اَللَّهِ أوَ مِنْ رَسُولِهِ؟

ص: 644


1- سورۀ النساء : 59/4 .
2- عنه بحار الأنوار : 333/22 ح 47 و 188/35 ح 12، و البرهان في تفسير القرآن : 482/2 ح 18 . الاختصاص : 13 مختصراً، عنه البحار : 346/22 ح 61 ، كشف الغمّة : 104/1 بتفاوت .
3- عنه بحار الأنوار: 188/35 ح 11 فيه: عن الفضيل و البرهان في تفسير القرآن : 483/2 ح 19. شواهد التنزيل : 221/1 ح 230 بتفاوت يسير .

فرمود: بلی، (فقط) سه نفر بودند.

عرض کردم: موقعی که این آیات: «سرپرست و ولیّ شما تنها خدا و پیامبر و آن هایی هستند که ایمان آورده اند» و فرمایش دیگر خداوند: «از خدا و رسول و صاحبان امر اطاعت نمایید» نازل شد، آیا کسی نبود که پُرس و جو کند که آن دربارۀ چه کسی نازل شده است؟

فرمود: بعد از آن که این آیات نازل شد، دیگر سؤالی را مطرح نمی کردند.

142) - از مُفضّل روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال «سرپرست و ولی شما تنها خدا و پیامبر و آن هایی هستند که ایمان آورده اند فرمود: (منظور از ﴿ الَّذِينَ ءَامَنُواْ ﴾ ، ائمّه علیهم السلام هستند.

143) - از صفوان جمّال روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که این آیه برای ولایت (اهل بیت رسالت) نازل شد، رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم دستور داد تا در غدیر خُم فرود آیند و زیر درخت های دوحات (بزرگ) را جاروب و تمیز نمایند، سپس اعلام نماز جماعت سر داده شد، بعد از آن فرمود: ای مردم! آیا من نسبت به شما در اولویت نیستم؟

همگی گفتند: بلی. فرمود: پس هر کسی که من مولای او هستم علی مولای او می باشد، پروردگارا! دوست باش با هر کسی که علی را دوست بدارد و دشمن باش با هر که علی را دشمن دارد؛ و پس از آن دستور داد تا مردم با علی علیه السلام بیعت کنند و مردم همگی بیعت کردند و هیچ کسی وارد بر او نمی شد، مگر آن که دست بیعت می داد و حرفی نمی زد تا جایی که ابو بکر آمد و (رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم) به او فرمود: ای ابا بکر! با علی بر ولایت او بیعت کن، ابو بکر گفت: از طرف خداست و یا از طرف رسول او؟

ص: 645

فَقَالَ: مِنَ اَللَّهِ وَ مِنْ رَسُولِهِ، ثُمَّ جَاءَ عُمَرُ فَقَالَ: بَایِعْ عَلِیّاً بِالْوَلاَیَهِ ﴾ فَقَالَ: مِنَ اَللَّهِ أَوْ مِنْ رَسُولِهِ؟

فَقَالَ: مِنَ اَللَّهِ وَ مِنْ رَسُولِهِ، ثُمَّ ثَنَی عِطْفَیْهِ فَالْتَفَتَ فَقَالَ: لِأَبِی بَکْرٍ لَشَدَّ مَا یَرْفَعُ بِضَبْعَیْ اِبْنِ عَمِّهِ ثُمَّ خَرَجَ هَارِباً مِنَ اَلْعَسْکَر

فَمَا لَبِثَ أَنْ أَتَی اَلنَّبِیَّ - عَلَیْهِ وَ آلِهِ السَّلاَمُ - ،فَقَالَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ! إِنِّی خَرَجْتُ مِنَ اَلْعَسْکَرِ لِحَاجَهٍ فَرَأَیْتُ رَجُلاً عَلَیْهِ ثِیَابٌ لَمْ أَرَ أَحْسَنَ مِنْهُ وَ اَلرَّجُلُ مِنْ أَحْسَنِ اَلنَّاسِ وَجْهاً وَ أَطْیَبِهِمْ رِیحاً.

فَقَالَ لَقَدْ عَقَدَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لِعَلِیٍّ عَقْداً لاَ یَحُلُّهُ إِلاَّ کَافِرٌ فَقَالَ: یَا عُمَرُ أَتَدْرِی مَنْ ذَاکَ ؟

قَالَ: لاَ، قَالَ: ذَاکَ جَبْرَئِیلُ فَاحْذَرْ أَنْ تَکُونَ أَوَّلَ مَنْ تَحُلُّهُ فَتَکْفُرَ.

ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ لَقَدْ حَضَرَ اَلْغَدِیرَ اِثْنَا عَشَرَ أَلْفَ رَجُلٍ یَشْهَدُونَ لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَمَا قَدَرَ عَلَی أَخْذِ حَقِّهِ وَ إِنَّ أَحَدَکُمْ یَکُونُ لَهُ اَلْمَالُ وَ لَهُ شَاهِدَانِ فَیَأْخُذُ حَقَّهُ ﴿ فَإِنَّ حِزْبَ اَللّهِ هُمُ اَلْغالِبُونَ ﴾ (1) فِی عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ. ﴾ (2)

ص: 646


1- سورۀ المائدة : 56/5 .
2- عنه بحار الأنوار: 138/37 ح 30، و إثبات الهداة : 543/3 ح 590، و وسائل الشيعة : 238/27 ح 33676 قطعة منه، و البرهان في تفسير القرآن : 487/2 ح 3، و نور الثقلين 648/1 ح 272 قطعة منه. قرب الإسناد (الطبع الحجري) : 27 ، عنه البحار : 118/37 ح 7 ، التحصين لابن طاووس : 578 ( باب - 29 فيما نذكره من خطبة يوم الغدير) عن أبي جعفر الطبري بإسناده عن زيد بن أرقم بتفصيل، و نحوه الطرائف : 143/1 ح 218 ( حديث الغدير)، و الصراط المستقيم: 301/1 (الباب التاسع)، و العُدد القويّة : 169 ( خطبة النبيّ صلی اللّه علیه و آله و سلم يوم غدير خم)، و العمدة : 104 ح 140، و كشف الغمّة : 48/1 .

فرمود از طرف خداوند و رسولش می باشد.

سپس عمر آمد و حضرت به او فرمود: با علی بر ولایت او بیعت کن.

گفت: از طرف خداست و یا از طرف رسول او؟

فرمود: از طرف خداوند و رسولش می باشد.

پس شانه های خود را تکان داد و کنار ابو بکر رفت و گفت: خیلی سخت است که پسر عموی خویش را این چنین بالا ببرد و عمر سریع از آن جمع جدا گشت و خارج شد و در کناری قرار گرفت، بعد از آن که پیامبر خدا او را دید، عرضه داشت: ای رسول خدا! من چون حاجتی پیدا کردم از جمع اصحاب بیرون آمدم و مردی را دیدم که لباس سفید پوشیده - تا کنون شخصی به آن زیبایی را ندیده بودم - او بسیار خوش چهره و زیبا اندام بود و بوی خوشی داشت، او به من گفت: رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم - از مردم - برای علی علیه السلام عقد بیعت گرفت و کسی آن عقد و عهد را نمی شکند و باطل نمی کند، مگر آن که کافر و بی دین باشد. رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم فرمود: ای عمر! آیا دانستی او کیست؟

گفت: نه، فرمود: او جبرئیل علیه السلام بود (که به صورت انسانی ظاهر شده)، پس مواظب باش که اولین عهد شکن نباشی که کافر خواهی شد.

سپس امام صادق علیه السلام فرمود: به راستی که دوازده هزار نفر مرد، در روز غدیر بر ولایت و جانشینی علی بن ابی طالب علیه السلام شهادت و گواهی دادند، ولی او با این حال نتوانست حقّ خود را (از غصب کنندگان) بستاند و برای گرفتن حقّ اگر دو نفر شاهد باشد می توان حقّ را گرفت، پس در نهایت حزب خدا غالب و پیروز خواهد بود که منظور علی علیه السلام می باشد.

ص: 647

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ لَوْ لا يَنْهاهُمُ الرَّبَّانِيُّونَ وَ الْأَحْبارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ وَ أَكْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ ما كانُوا يَصْنَعُونَ ﴿ 63 ﴾ وَ قالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَ لُعِنُوا بِما قالُوا بَلْ يَداهُ مَبْسُوطَتانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشاءُ وَ لَيَزِيدَنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْياناً وَ كُفْراً وَ أَلْقَيْنا بَيْنَهُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ كُلَّما أَوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَساداً وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ ﴾ ﴿ 64 ﴾

991 / [144]- عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ :

إِنَّ عُمَرَ بْنَ رَبَاحٍ زَعَمَ أَنَّکَ قُلْتَ: لاَ طَلاَقَ إِلاَّ بِبَیِّنَهٍ.

قَالَ: ﴿ فَقَالَ: مَا أَنَا قُلْتُهُ بَلِ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یَقُولُهُ إِنَّا وَ اَللَّهِ! لَوْ کُنَّا نُفْتِیکُمْ بِالْجَوْرِ لَکُنَّا أَشَدَّ [أَشَرَّ] مِنْکُمْ إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ لَوْ لا یَنْهاهُمُ اَلرَّبّانِیُّونَ وَ اَلْأَحْبارُ ﴾ . ﴾ (1)

992 / [145]- عَنْ هِشَامٍ اَلْمَشْرِقِیِّ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلْخُرَاسَانِیِّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ اَللَّهَ کَمَا وَصَفَ نَفْسَهُ: أَحَدٌ صَمَدٌ نُورٌ ثُمَّ قَالَ: ﴿ بَلْ یَداهُ مَبْسُوطَتانِ ﴾ .

فَقُلْتُ لَهُ: أَفَلَهُ یَدَانِ هَکَذَا - وَ أَشَرْتُ بِیَدِی إِلَی یَدِهِ-؟

ص: 648


1- عنه بحار الأنوار: 144/104 ح 23 ، و وسائل الشيعة : 29/22 ح 27939 قطعة منه، و البرهان في تفسير القرآن : 489/3 ح 2. الكافي : 57/6 ح 1، بإسناده عن عمرو بن رباح، عن أبي جعفر علیه السلام البفاوت يسير، عنه وسائل الشيعة : 15/22 ح 27897، و نحوه دعائم الإسلام : 261/2 ح 992. عنه مستدرك الوسائل : 284/15 ح 18252.

فرمایش خداوند متعال: چرا دانشمندان نصاری و علمای یهود، آن ها را از سخنان گناه آمیز و خوردن مال حرام نهی نمی کنند؟! چقدر زشت است عملی که انجام می دادند! (63) و یهودیان گفتند: دست خدا بسته است - دست های شان بسته باد! - و به جهت این سخن، از رحمت (خدا) دور شوند! بلکه هر دو دست (قدرت) خدا، گشاده است، هر گونه بخواهد می بخشد! ولی این آیاتی که از طرف پروردگارت بر تو نازل شده، بر طغیان و کفر بسیاری از آن ها می افزاید و ما در بین آن ها تا روز قیامت عداوت و دشمنی افکندیم، هر زمانی که آتش جنگی را افروختند، خداوند آن را خاموش ساخت آن ها برای فساد در زمین، تلاش می کنند و خداوند شاد کنندگان را دوست ندارد. (61)

144) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: عمر بن ریاح گمان کرده است که شما فرموده اید: طلاقی واقع نمی شود مگر با مدرک و شاهد!

فرمود: من چنین چیزی را نگفته ام، بلکه خداوند تبارک و تعالی فرموده است، اگر ما (اهل بیت رسالت) به ظلم و بر خلاف حقیقت، فتوایی را بدهیم، از شما - در درجه و رتبه - پست تر خواهیم بود؛ زیرا خداوند می فرماید: «اگر بزرگان نصارا و راهبان یهود، آنان را نهی نمی کردند» یعنی، چرا دانشمندان نصارا و علمای یهود، آن ها را از سخنان گناه آمیز و خوردن مال حرام نهی نمی کنند؟!

145) - از هشام مشرقی روایت کرده است، که گفت:

امام رضا علیه السلام فرمود: خداوند آن چنان است که خود را توصیف نموده است، که او یکتاست - و دیگران محتاج و - همۀ نیازمندان رو به سوی او کنند، او نور مطلّق است؛ حضرت تلاوت نمود: «بلکه دست او باز می باشد».

عرض کردم: آیا خداوند دو دست این چنین دارد؟ - و با دست خود به دست حضرت اشاره کردم-.

ص: 649

فَقَالَ: ﴿ لَوْ کَانَ هَکَذَا کَانَ مَخْلُوقاً. ﴾ (1)

993 / [146] - عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ شُعَیْبٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ قالَتِ اَلْیَهُودُ یَدُ اَللّهِ مَغْلُولَهٌ غُلَّتْ أَیْدِیهِمْ ﴾ ؟

قَالَ: فَقَالَ: ﴿ لا کَذَا، وَ قَالَ بِیَدِهِ إِلَی عُنُقِهِ وَ لَکِنَّهُ قَالَ: قَدْ فَرَغَ مِنَ اَلْأَشْیَاءِ، وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی عِنْدَ قَوْلِهِمْ فَرَغَ مِنَ اَلْأَمْرِ. ﴾ (2)

994 / [147]- عَنْ حَمَّادٍ عَنْهُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ یَدُ اَللّهِ مَغْلُولَهٌ ﴾ یَعْنُونَ أَنَّهُ قَدْ فَرَغَ مِمَّا هُوَ کَائِنٌ لُعِنُوا بِمَا قَالُوا، قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿ بَلْ یَداهُ مَبْسُوطَتانِ. ﴾ (3)

995 / [148]- عَنْ جَابِرٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: فِی قَوْلِهِ: ﴿ کُلَّما أَوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اَللّهُ ﴾ ، قَالَ: ﴿ کُلَّمَا أَرَادَ جَبَّارٌ مِنَ اَلْجَبَابِرَهِ هَلَکَهَ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ قَصَمَهُ اَللَّهُ. ﴾ (4)

ص: 650


1- عنه بحار الأنوار: 291/3 ح 7 ، و البرهان في تفسير القرآن : 490/2 ح 4. التوحيد : 168 ح 2، معاني الأخبار : 18 ح 16 . بإسناده عن المشرقي عن عبد اللّه بن قيس، عن أبي الحسن الرضا علیه السلام بتفاوت يسير، و نحوه معاني الأخبار: 18 ح 16، عنه البحار : 4/4 ح 6.
2- عنه بحار الأنوار: 117/4 ح 48 ، و 198/9 ح 49 ، و البرهان في تفسير القرآن : 491/2 ح 5 . الأمالي للطوسي : 1374/661(مجلس 35 يوم الجمعة) بإسناده عن هشام، عن أبی عبد اللّه علیه السلام بتفاوت يسير، عنه البحار : 113/4 عنه البحار : 113/4 ح 35، التوحيد : 167 ح 1، معاني الأخبار : 18 ح 35 بإسنادهما عن إسحاق بن عمار، عمّن سمعه عن أبی عبد اللّه علیه السلام بتفصيل، عنهما البحار 104/4 ح 17 .
3- عنه بحار الأنوار: 117/4 ح 49 و 198/9 ح 50، و البرهان في تفسير القرآن : 491/2 ح 6، و نور الثقلين : 650/1 ح 283 .
4- عنه بحار الأنوار: 198/9 ح 51 ، و 309/24 ح 11، و البرهان في تفسير القرآن : 492/2 ح 2 ، و نور الثقلين: 650/1 ح 284 . تفسير القمّي: 170/1 مرسلاً و بتفاوت، و نحوه البحار : 81/9 نقلاً عن الطبرسي في مجمع البيان .

فرمود: نه، اگر چنین باشد، باید گفت که او آفریده شده است.

146) - از یعقوب بن شعیب روایت کرده است، که گفت :

از امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند: «و یهود گفتند: دست خدا بسته است، دستان آنان بسته (و خشک) باد»، سؤال کردم؟

فرمود: این چنین می باشد - و با دست خود اشاره به گردن خود کرد - و سپس افزود: آنان می گویند و اعتقاد دارند که او از آفرینش اشیا و موجودات فارغ گردید.

و در روایتی دیگر آمده است: حضرت فرمود: بنا بر اعتقاد آنان: خداوند از انجام همۀ امور فارع گردید.

147) - از حمّاد روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خدای عزّ و جلّ: «دست خدا بسته شده است» فرمود: (یهودیان) منظور شان این بود که خداوند از مجموعه امور و آفرینش موجودات فراغت یافته است.

آنان بر گفتار خود لعنت و نفرین شده اند؛ خداوند در برابر گفتار آنان فرمود: «بلکه دستان خدا گشوده و باز است».

148) - از جابر روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند: «هر زمان آتش جنگی افروخته اند، خداوند آن را خاموش ساخته است»، فرمود هر گاه ستمگری از ستمگران خواسته باشد آل محمّد علیهم السلام را هلاک و نابود گرداند، خداوند (شوکت و قدرت او را) درهم شکسته است.

ص: 651

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَ كَثِيرٌ مِنْهُمْ ساءَ ما يَعْمَلُونَ ﴿ 66 ﴾ يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِينَ ﴾ ﴿ 67 ﴾

996 / [149] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿ وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراةَ وَ اَلْإِنْجِیلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ ﴾ قَالَ: ﴿ اَلْوَلاَیَهُ ﴾ (1)

997 / [150]- عَنْ أَبِی اَلصَّهْبَاءِ [اَلصُّهْبَانِ] اَلْبَکْرِیِّ قَالَ:

سَمِعْتُ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ دَعَا رَأْسَ اَلْجَالُوتِ وَ أُسْقُفَّ اَلنَّصَارَی فَقَالَ: ﴿ إِنِّی سَائِلُکُمَا عَنْ أَمْرٍ وَ أَنَا أَعْلَمُ بِهِ مِنْکُمَا، فَلاَ تَکْتُمَانِی ثُمَّ دَعَا أُسْقُفَّ اَلنَّصَارَی فَقَالَ: أَنْشُدُکَ بِاللَّهِ اَلَّذِی أَنْزَلَ اَلْإِنْجِیلَ عَلَی عِیسَی وَ جَعَلَ عَلَی رِجْلِهِ اَلْبَرَکَهَ وَ کَانَ یُبْرِئُ اَلْأَکْمَهَ وَ اَلْأَبْرَصَ وَ أَزَالَ أَلَمَ اَلْعَیْنِ وَ أَحْیَا اَلْمَیِّتَ، وَ صَنَعَ لَکُمْ مِنَ اَلطِّینِ طُیُوراً وَ أَنْبَأَکُمْ بِمَا تَأْکُلُونَ وَ مَا تَدَّخِرُونَ فَقَالَ: دُونَ هَذَا صِدْقٌ ﴾ فَقَالَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ بِکَمْ اِفْتَرَقَتْ بَنُو إِسْرَائِیلَ بَعْدَ عِیسَی ﴾ ؟

ص: 652


1- عنه بحار الأنور : 1989 ح 51، و 38724 ح 110، و البرهان في تفسير القرآن: 492/2 ح 1. بصائر الدرجات : 87 ح 2 (باب النوادر من الأبواب الولاية) بإسناده عن محمّد بن مسلم، عن أبي جعفر عليه السلام، عنه البحار : 387/24 ح 110 ، الكافي : 342/1 ح 6 بإسناده عن رِبعی بن عبد اللّه عن ابی جعفر علیه السلام ، عنه تاويل الآیات الظاهرة : 160 .

فرمایش خداوند متعال: و اگر آنان، تورات و انجیل و آن چه را که از سوی پروردگار شان بر آن ها نازل شده است، بر پا دارند، از آسمان و زمین، روزی خواهند خورد، جمعی از آن ها، معتدل و میانه رو هستند، ولی بیشتر شان اعمال بد و ناشایستی را انجام می دهند (66) ای پیامبر! آن چه را از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملاً (به مردم) برسان! و اگر (ابلاغ) نکنی رسالت او را انجام نداده ای، خداوند تو را از (خطرات احتمالی) مردم، در امان می دارد و خداوند، جمعیت کافران (لجوج) را هدایت نمی کند. (67)

از محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال و اگر آنان (مشرکان). تورات و انجیل و آن چه را که از سوی پروردگار شان به آن ها نازل شده، بر پا دارند و اجرا کنند»، فرمود: (منظور) ولایت (اهل بیت خصمت و طهارت علیهم السلام) می باشد.

150) - از ابو الصَّهباء بَكرى روايت کرده است، که گفت:

شنیدم که علی بن ابی طالب علیه السلام (دو نفر از شخصیت های مشرکان به نام های) رأس الجالوت و اُسقف نصارا را خواست و فرمود: من از شما چیزی را سؤال می کنم که خودم بهتر از شما بهتر از شما می دانم، پس مبادا که آن را کتمان کنید.

به اُسقف نصارا فرمود: تو را سوگند می دهم به خدائی که انجیل را بر عيسى علیه السلام نازل کرد و برکت را در پای او قرار داد که مرض بَرَص (پیسی) و نابینا را شفا می داد و ناراحتی های درد چشم را درمان می کرد و مرده را زنده می کرد و از گِل برای شما پرنده ها می ساخت و از آن چه می خوردید و ذخیره می نمودید به شما اطلاع می داد. اُسقف گفت: بدون این حرف ها، راست می گویم.

امام علی علیه السلام فرمود: بنی اسرائیل بعد از عیسی چند فرقه شدند؟

ص: 653

فَقَالَ: لاَ وَ اَللَّهِ إِلاَّ فِرْقَهٌ وَاحِدَهً وَ قَالَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ کَذَبْتَ، وَ اَللَّهِ اَلَّذِی لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ! لَقَدْ اِفْتَرَقَتْ أُمَّهُ عِیسَی عَلَی اِثْنَتَیْنِ وَ سَبْعِینَ فِرْقَهً کُلُّهَا فِی اَلنَّارِ إِلاَّ فِرْقَهٌ وَاحِدَهٌ، إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ مِنْهُمْ أُمَّهٌ مُقْتَصِدَهٌ وَ کَثِیرٌ مِنْهُمْ ساءَ ما یَعْمَلُونَ ﴾ فَهَذِهِ اَلَّتِی تَنْجُو. ﴾ (1)

998 / [151]- عَنْ زَیْدِ بْنِ أَسْلَمَ عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ قَالَ:

کَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ یَقُولُ: ﴿ تَفَرَّقَتِ أُمَّهُ مُوسَی عَلَی إِحْدَی وَ سَبْعِینَ مِلَّهً [فِرْقَهً] سَبْعُونَ مِنْهَا فِی اَلنَّارِ وَ وَاحِدَهٌ فِی اَلْجَنَّهِ ، وَ تَفَرَّقَتْ أُمَّهُ عِیسَی عَلَی اِثْنَتَیْنِ وَ سَبْعِینَ فِرْقَهً إِحْدَی وَ سَبْعُونَ فِرْقَهً فِی اَلنَّارِ وَ وَاحِدَهٌ فِی اَلْجَنَّهِ ، وَ تَعْلُو أُمَّتِی عَلَی اَلْفِرْقَتَیْنِ جَمِیعاً بِمِلَّهٍ، وَاحِدَهٍ فِی اَلْجَنَّهِ وَ ثِنْتَانِ وَ سَبْعُونَ فِی اَلنَّارِ. ﴾

قَالُوا: مَنْ هُمْ یَا رَسُولَ اَللَّهِ؟! قَالَ: اَلْجَمَاعَاتُ اَلْجَمَاعَاتُ.

قَالَ یَعْقُوبُ بْنُ زَیْدٍ : کَانَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ إِذَا حَدَّثَ هَذَا اَلْحَدِیثَ عَنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَلاَ فِیهِ قُرْآناً: ﴿ وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ اَلْکِتابِ ءَامَنُوا وَ اِتَّقَوْا لَکَفَّرْنا عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ ﴾ - إِلَی قَوْلِهِ:- ﴿ سَاءَ ما یَعْمَلُونَ ﴾ وَ تَلاَ أَیْضاً ﴿ وَ مِمَّنْ خَلَقْنا أُمَّهٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلُونَ ﴾ (2) یَعْنِی أُمَّهَ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ. (3)

ص: 654


1- عنه مجمع البيان: 773/4 ، و بحار الأنوار: 198/9 ح 52 ، و 348/14 9 و 5/28 ح 7 ، و البرهان في تفسير القرآن : 493/2 ح 1 . كتاب سليم بن قيس : 803 32، و 913 ح 65 بتفصيل فيهما، و نحوهما الأمالي للطوسي : 523 ح 1159 ( المجلس الثامن عشر) ، و بشارة المصطفى صلی اللّه علیه و آله و سلم: 216، و الفضائل لشاذان بن جبرئيل القمّي (تحقيق المترجم) : 396 ح 172 و في هامشه مصادر عديدة أخرى عن التشيّع و التسنّن، الاحتجاج : 263/1 بتفاوت، عنه البحار : 4/28 ح 5 .
2- سورۀ الأعراف : 181/7
3- عنه بحار الأنوار: 3/28 ح 2 ، و البرهان : 493/2 ح 2، نور الثقلين: 651/1 ح 288. الخصال : 585/22 ح 11 بحذف الذيل و بتفاوت، عنه البحار : 4/28 ح 3 .

گفت: نه به خدا سوگند! فقط یک فرقه هستند.

امام علی علیه السلام فرمود: سوگند به خدائی که جز او خدائی نیست! دروغ گفتی، بلکه آن ها به هفتاد و دو فرقه تقسیم شده اند که آنان همگی اهل آتش می باشند، مگر یک فرقه؛ زیرا خداوند می فرماید: «گروهی از آن ها معتدل و میانه رو هستند، ولی بیشترین آنان اعمال بدی را انجام می دهند» که فقط همان یک فرقه نجات می یابند.

151) - از زید بن اسلم، به نقل از انس بن مالک روایت کرده است، که گفت:

رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم می فرمود: امّت حضرت موسی علیه السلام به هفتاد و یک فرقه متفرّق شده اند که هفتاد فرقه آنان اهل دوزخ و یک فرقه اهل بهشت می باشند.

امّت حضرت عیسی علیه السلام به هفتاد و دو فرقه متفرّق شده اند که هفتاد و یک فرقه آنان در دوزخ و تنها یک فرقه اهل بهشت و نجات می باشند.

و امّت من بر دو گروه (1) متفرّق می شوند، ولی همگی بر یک آئین می باشند، که یک فرقه آنان اهل بهشت و هفتاد و دو فرقه در دوزخ خواهند بود.

اصحاب عرضه داشتند: ای رسول خدا! آنان چه کسانی هستند؟

فرمود: جماعت ها، جماعت ها.

یعقوب بن زید گفته است: موقعی که این حدیث از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم مطرح می شد، امام علی بن ابی طالب علیه السلام این آیه شریفه «اگر اهل کتاب ایمان می آوردند و تقوای الهی را رعایت می کردند سیّئات و خطا های آنان را می پوشاندیم ...، ولی بسیاری از آنان هستند که برنامه های زشتی را مرتکب می شوند» - را تلاوت می نمود و هم چنین این آیه « و از کسانی که آفریده ایم، گروهی هستند که بر هدایتند و ارشاد می کنند» را تلاوت نمود که منظور امت حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم ، می باشند.

ص: 655


1- منظور دو گروه حق و باطل است ولی از نظر فرقه هفتاد و سه فرقه می باشند. مترجم.

999 / [152] - عَنْ أَبِی صَالِحٍ عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ وَ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ قَالاَ:

أَمَرَ اَللَّهُ مُحَمَّداً صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ أَنْ یَنْصِبَ عَلِیّاً لِلنَّاسِ لِیُخْبِرَهُمْ بِوَلاَیَتِهِ فَتَخَوَّفَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ أَنْ یَقُولُوا جَاءَ بِابْنِ عَمِّهِ وَ أَنْ یَطْغَوْا فِی ذَلِکَ عَلَیْهِ فَأَوْحَی اَللَّهُ إِلَیْهِ: ﴿ یا أَیُّهَا اَلرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اَللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ اَلنّاسِ ﴾ .

فَقَامَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ بِوَلاَیَتِهِ یَوْمَ غَدِیرِ خُمٍّ . (1)

1000 / [153] - عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِیرٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿ لَمَّا نَزَلَ جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فِی حَجَّهِ اَلْوَدَاعِ بِإِعْلاَنِ أَمْرِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ یا أَیُّهَا اَلرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ ﴾ - إِلَی آخِرِ اَلْآیَهِ - قَالَ: فَمَکَثَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ثَلاَثاً حَتَّی أَتَی اَلْجُحْفَهَ فَلَمْ یَأْخُذْ بِیَدِهِ فَرَقاً مِنَ اَلنَّاسِ فَلَمَّا نَزَلَ اَلْجُحْفَهَ یَوْمَ اَلْغَدِیرِ فِی مَکَانٍ یُقَالُ لَهُ مَهْیَعَهُ فَنَادَی اَلصَّلاَهَ جَامِعَهً فَاجْتَمَعَ اَلنَّاسُ ﴾ فَقَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: ﴿ مَنْ أَوْلَی بِکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ ﴾ ؟

قالَ: فَجَهَرُوا، فَقَالُوا: اَللَّهُ وَ رَسُولُهُ، ثُمَّ قَالَ لَهُمْ اَلثَّانِیَهَ، فَقَالُوا: اَللَّهُ وَ رَسُولُهُ، ثُمَّ قَالَ لَهُمْ اَلثَّالِثَهَ، فَقَالُوا: اَللَّهُ وَ رَسُولُهُ، فَأَخَذَ بِیَدِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ: مَنْ کُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاَهُ اَللَّهُمَّ وَ الِ مَنْ وَالاَهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ، وَ اُنْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اُخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ فَإِنَّهُ مِنِّی وَ أَنَا مِنْهُ وَ هُوَ مِنِّی بِمَنْزِلَهِ هَارُونَ مِنْ مُوسَی إِلاَّ أَنَّهُ لاَ نَبِیَّ مِنْ بَعْدِی. (2)

ص: 656


1- عنه مجمع البيان: 344/3، و بحار الأنوار: 139/37 ح 31 ، و 249، و البرهان: 496/2 ح 4. شواهد التنزيل : 255/1 ح 249 عنه البحار : 249/37 .
2- عنه بحار الأنوار: 139/37 ح 32، و البرهان في تفسير القرآن : 497/2 ح 5 . تفسير القمّي : 301/1 بإسناده عن زكريا بن محمّد، عن محمّد بن عليّ، عن جعفر بن محمّد عليهما السلام بتفاوت يسير، بشارة المصطفى صلی اللّه علیه و آله و سلم: 274 بتفاوت، إقبال الأعمال : 459 بتفصيل، بناء المقالة الفاطمية : 294 بتفاوت يسير، الطرائف : 152/1 ح 235 بإسناد الثعلبي و بتفات، و نحوه العمدة : 100 ح 135 (الفصل الرابع عشر في ذكر يوم غدير خم)، العمدة : 92 ح 113، و 95 ح 123 ، و 100 ح 133 (الفصل الرابع عشر في ذكر يوم غدير خم)، بحار الأنوار: 197/37 ح 82 عن السمعاني في كتاب فضائل الصحابة.

152) - از ابو صالح، به نقل از ابن عباس و جابر بن عبد اللّه روایت کرده است، که گفته اند: خداوند متعال به پیامبر خود -حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم- دستور داد که علی علیه السلام را برای مردم معرّفی و منصوب نماید و به مردم خبر دهد که او ولیّ خدا می باشد، ولی رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم ترس آن را داشت که مردم بگویند: پیامبر از پسر عموی خود حمایت کرده و زخم زبان و طعنه زنند پس خداوند بر آن حضرت وحی فرستاد «ای پیامبر! آن چه را از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، (به مردم) ابلاغ کن، که اگر انجام ندهی، رسالت او را انجام نداده ای! خداوند تو را از (خطرات احتمالی) مردم، حفظ می نماید».

سپس رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم در روز غدیر برای ابلاغ ولایت (علی علیه السلام)، قیام نمود.

153) - از حنّان بن سُدیر، به نقل از پدرش روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: بعد از آن که جبرئیل علیه السلام در حجّة الوداع در رابطه با برنامه (ولایت) علی بن ابی طالب علیه السلام بر رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم نازل گردید (و این آیه شریفه) «ای پیامبر! آن چه را که بر تو نازل شده است، ابلاغ کن» - تا پایان آن - ، را نازل نمود، رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم (ابلاغ) آن را سه روز عقب انداخت تا موقعی که به محل «جُخفه» رسید و در آن سه روز از ابلاغ ولایت و معرّفی علی علیه السلام خودداری کرد، تا مبادا در میان مردم تفرقه ای پیش آید. و چون در روز غدیر وارد «جُحفه» در محلی به نام «مَهیعَه» گردید، اعلام نماز جماعت سر داد، پس موقعی که مردم جمع شدند، فرمود: چه کسی از شما به خود شما در اولویّت است؟ همگی با صدای بلند فریاد زدند: خدا و رسولش (در اولویت) هستند.

در مرحله دوم و سوم حضرت فرمایش خود را تکرار نمود و مرتّب جواب را دادند، سپس ایشان دست علی علیه السلام را گرفت و فرمود: هر که من مولای او هستم علی مولای او می باشد، خداوندا! دوست بدار هر که او را دوست دارد، دشمن بدار هر که او را دشمن دارد و یاری نما هر کسی را که او را یاری نماید خوار گردان هر که او را خوار گرداند؛ زیرا که او از من است و من از او هستم، او برای من همانند هارون برای موسی می باشد، مگر این که بعد از من پیامبری نخواهد آمد.

ص: 657

1001 / [154] - عَنْ عُمَرَ بْنِ یَزِیدَ، قَالَ:

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ اِبْتِدَاءً مِنْهُ: ﴿ اَلْعَجَبُ یَا أَبَا حَفْصٍ! لِمَا لَقِیَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ، إِنَّهُ کَانَ لَهُ عَشَرَهُ ألفِ شَاهِدٍ لَمْ یَقْدِرْ عَلَی أَخْذِ حَقِّهِ وَ اَلرَّجُلُ یَأْخُذُ حَقَّهُ بِشَاهِدَیْنِ، إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ خَرَجَ مِنَ اَلْمَدِینَهِ حَاجّاً وَ تَبِعَهُ خَمْسَهُ آلاَفٍ، وَ رَجَعَ مِنْ مَکَّهَ وَ قَدْ شَیَّعَهُ خَمْسَهُ آلاَفٍ مِنْ أَهْلِ مَکَّهَ فَلَمَّا اِنْتَهَی إِلَی اَلْجُحْفَهِ نَزَلَ جَبْرَئِیلُ بِوَلاَیَهِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ. ﴾

وَ قَدْ کَانَتْ نَزَلَتْ وَلاَیَتُهُ بِمِنًی وَ اِمْتَنَعَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ مِنَ اَلْقِیَامِ بِهَا لِمَکَانِ اَلنَّاسِ فَقَالَ تَعَالَى: ﴿ یا أَیُّهَا اَلرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اَللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ اَلنّاسِ ﴾ مِمَّا کَرِهْتَ بِمِنًی فَأَمَرَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فَقُمَّتِ اَلسَّمُرَاتُ، فَقَالَ رَجُلٌ مِنَ اَلنَّاسِ: أَمَا وَ اَللَّهِ! لَیَأْتِیَنَّکُمْ بِدَاهِیَهٍ، فَقُلْتُ لِعُمَرَ: مَنِ اَلرَّجُلُ؟ فَقَالَ: اَلْحَبَشِیُّ. (1)

1002 / [155] - عَنْ زِیَادِ بْنِ اَلْمُنْذِرِ أَبِی اَلْجَارُودِ (صَاحِبِ اَلدَّمْدَمَهِ اَلْجَارُودِیَّهِ) (2) قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِما السَّلاَمُ بِالْأَبْطَحِ وَ هُوَ یُحَدِّثُ اَلنَّاسَ.

ص: 658


1- عنه بحار الأنوار: 140/37 ح 33 ، و إثبات الهداة : 544/3 ح 593، و وسائل الشيعة : ح 33677، و البرهان في تفسير القرآن : 497/2 ح 6 . الصراط المستقيم : 79/2 (فصل - 15 في ذكر الشهادة) مختصراً .
2- ما بين القوسين لم يرد فى بقيّة المصادر. و صاحب الدمدمة، أي صاحب الشهرة و الشوكة و القدرة المذهب الزيدية الجارودية، و هم فرقة من الشيعة ينسبون إلى الزيدية و ليسوا منهم، نسبوا إلى رئيس لهم من أهل خراسان يقال له: أبو الجارود زياد بن أبي زياد. و عن بعض الأفاضل هم فرقتان: فرقة زيديّة و هم شيعة، و فرقة بترية و هم لا يجعلون الإمامة لعليّ علیه السلام بالنصّ بل عندهم هي شورى و يجّوزون تقديم المفضول على الفاضل، فلا يدخلون في الشيعة. مجمع البحرين: 23/3 (جرد). و إن أردت تفصيل ها فراجع معجم الفرق الإسلامية: 78 و 129 .

154) - از عمر بن یزید روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام بدون مقدمه شروع به سخن نمود و فرمود: ای ابا حفص! بسیار جای تعجب است که برای نصب علی علیه السلام - برای ولایت و امامت - دَه هزار نفر شاهد بودند، با این حال نتوانست حق خود را بگیرد، با این که هر فردی با دو نفر شاهد، می تواند حق خود را بستاند!

هنگامی که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم به قصد انجام حج از مدینه خارج شد، پنج هزار نفر حضرت را همراهی کردند و موقعی که (پس از اعمال حج) از مکه بازگشت نیز پنج هزار نفر از اهالی مکه همراه حضرت بودند و چون به محل «جُخفه» رسید، جبرئیل برای (معرّفی و تثبیت) ولایت علی علیه السلام (بر حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله و سلم) نازل شد - البته ولایت او در سرزمین «مِنی» نازل گردید، ولی رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم از ابلاغ و انجام آن به خاطر وجود مردم (مخالف و کینه توز) خودداری نمود - پس خداوند متعال اظهار داشت: «ای پیامبر! آن چه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، (به مردم) ابلاغ کن که اگر انجام ندهی، رسالت او را انجام نداده ای! خداوند تو را از (خطرات احتمالی) مردم، حفظ می نماید» و این تهدید به خاطر (معرّفی و ابلاغ نکردن رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم و یا) کراهت و دوست نداشتن حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله و سلم در سرزمین «مِنی» ،بود، لذا رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم دستور داد تا خار و خاشاک زیر درختان را پاکسازی و تمیز کنند. سپس مردی از بین جمعیت برخاست و گفت: به خدا سوگند! مصیبت سختی بر شما روی خواهد آورد. (راوی گوید:) من به عمر بن یزید گفتم: آن مرد چه کسی بود؟ در پاسخ گفت: او حَبَشی بود.

155) - از زیاد بن منذر روایت کرده است، که گفت:

در محضر ابو جعفر محمّد بن علی (امام باقر) علیه السلام بودم - و حضرت در منطقه «ابطح» برای مردم حدیث می فرمود - که مردی از اهل بصره - به نام عثمان اعشی که از حسن بصری روایت می کرد - بلند شد و اظهار داشت:

ص: 659

فَقَامَ إِلَیْهِ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ اَلْبَصْرَهِ یُقَالُ لَهُ: عُثْمَانُ اَلْأَعْشَی ، کَانَ یَرْوِی عَنِ اَلْحَسَنِ اَلْبَصْرِیِّ ، فَقَالَ: یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ! جُعِلْتُ فِدَاکَ! إِنَّ اَلْحَسَنَ اَلْبَصْرِیَّ یُحَدِّثُنَا حَدِیثاً یَزْعُمُ أَنَّ هَذِهِ اَلْآیَهَ نَزَلَتْ فِی رَجُلٍ وَ لاَ یُخْبِرُنَا مَنِ اَلرَّجُلُ: ﴿ یا أَیُّهَا اَلرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ ﴾ تَفْسِیرُهَا: أَتَخْشَی اَلنَّاسَ؟ فَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ اَلنَّاسِ.

فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ مَا لَهُ؟ لاَ قَضَی اَللَّهُ دَیْنَهُ - یَعْنِی صَلاَتَهُ - ، أَمَّا أَنْ لَوْ شَاءَ أَنْ یُخْبِرَ بِهِ أَخْبَرَ بِهِ أَنَّ جَبْرَئِیلَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ هَبَطَ عَلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فَقَالَ لَهُ: إِنَّ رَبَّکَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یَأْمُرُکَ أَنْ تَدُلَّ أُمَّتَکَ عَلَی صَلاَتِهِمْ، فَدَلَّهُ عَلَی اَلصَّلاَهِ وَ اِحْتَجَّ بِهَا عَلَیْهِ فَدَلَّ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أُمَّتَهُ عَلَیْهَا وَ اِحْتَجَّ بِهَا عَلَیْهِم. ﴾

ثُمَّ أَتَاهُ فَقَالَ: ﴿ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یَأْمُرُکَ أَنْ تَدُلَّ أُمَّتَکَ مِنْ زَکَاتِهِمْ عَلَی مِثْلِ مَا دَلَلْتَهُمْ عَلَیْهِ مِنْ صَلاَتِهِمْ، فَدَلَّهُ عَلَی اَلزَّکَاهِ وَ اِحْتَجَّ بِهَا عَلَیْهِ فَدَلَّ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أُمَّتَهُ عَلَی اَلزَّکَاهِ وَ اِحْتَجَّ بِهَا عَلَیْهِمْ. ﴾

ثُمَّ أَتَاهُ فَقَالَ: ﴿ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یَأْمُرُکَ أَنْ تَدُلَّ أُمَّتَکَ مِنْ صِیَامِهِمْ عَلَی مِثْلِ مَا دَلَلْتَهُمْ عَلَیْهِ مِنْ صَلاَتِهِمْ وَ زَکَاتِهِمْ، شَهْرَ رَمَضَانَ بَیْنَ شَعْبَانَ وَ شَوَّالٍ ، یُؤْتَی فِیهِ کَذَا وَ یُجْتَنَبُ فِیهِ کَذَا فَدَلَّهُ عَلَی اَلصِّیَامِ وَ اِحْتَجَّ بِهِ عَلَیْهِ فَدَلَّ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ أُمَّتَهُ عَلَی اَلصِّیَامِ وَ اِحْتَجَّ بِهِ عَلَیْهِمْ. ﴾

ثُمَّ أَتَاهُ فَقَالَ: ﴿ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یَأْمُرُکَ أَنْ تَدُلَّ أُمَّتَکَ فِی حَجِّهِمْ عَلَی مِثْلِ مَا دَلَلْتَهُمْ عَلَیْهِ فِی صَلاَتِهِمْ وَ زَکَاتِهِمْ وَ صِیَامِهِمْ، فَدَلَّهُ عَلَی اَلْحَجِّ وَ اِحْتَجَّ بِهَا عَلَیْهِ فَدَلَّ عَلَیْهِ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أُمَّتَهُ عَلَی اَلْحَجِّ وَ اِحْتَجَّ بِهِ عَلَیْهِمْ، ثُمَّ أَتَاهُ فَقَالَ: إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یَأْمُرُکَ أَنْ تَدُلَّ أُمَّتَکَ مِنْ وَلِیِّهِمْ عَلَی مِثْلِ مَا دَلَلْتَهُمْ عَلَیْهِ فِی صَلاَتِهِمْ وَ زَکَاتِهِمْ وَ صِیَامِهِمْ وَ حَجِّهِمْ. ﴾

ص: 660

ای فرزند رسول خدا! فدایت گردم! حسن بصری برای ما حدیثی مطرح کرد، او اعتقاد دارد که این آیه: «ای پیامبر! آن چه را از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، (به مردم) ابلاغ کن، که اگر انجام ندهی، رسالت او را انجام نداده ای!» که تفسیر آن چنین است: آیا از (توطئه) مردم می ترسی؟ خداوند تو را از (شرّ و توطئه) آنان در امان می دارد» که درباره مردی نازل شده است، ولی نام آن مرد را برای ما نمی گوید.

امام باقر علیه السلام فرمود: چه چیز مانع او شده که نمی گوید، خداوند دین و نماز او را تأیید و قبول ننماید، اگر می خواست می گفت و شما را با خبر می ساخت.

به درستی که جبرئیل علیه السلام بر رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم نازل شد و به او گفت: پروردگار تبارک و تعالی تو را فرمان می دهد که امّت خود را به نماز راهنمایی آنان را بر نماز احتجاج نمایی. پس آنان را به نماز راهنمایی و بر آن احتجاج کرد، سپس نازل شد و گفت: خداوند متعال تو را فرمان می دهد که امّت خود را به زکات راهنمایی کنی همچنان که بر نماز راهنمایی و احتجاج کردی.

رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم نیز امت خود را به آن راهنمایی و احتجاج کرد.

سپس نازل شد و گفت: خداوند تو را فرمان می دهد که امت خود را به روزه داری هدایت کنی همچنان که بر نماز و زکات راهنمایی و احتجاج کردی و این که ماه رمضان بین ماه شعبان و شوال قرار دارد و این که چه اموری را باید انجام دهند و چه چیز هایی را ترک کنند. سپس جبرئیل نازل شد و گفت: خدا تو را فرمان می دهد که امت خود را برای حج راهنمایی کنی همچنان که آنان را بر نماز، زکات و روزه راهنمایی و احتجاج کردی، پس رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم و آنان را بر انجام حج راهنمایی و هدایت کرد. پس از آن نازل شد و گفت: خداوند تبارک و تعالی تو را فرمان می دهد که امّت خود را به ولی آنان راهنمایی و هدایت کنی همان گونه که به نماز، زکات، روزه و حج، ایشان را هدایت کردی تا در همۀ این امور حُجت بر مردم تمام شود.

ص: 661

قَالَ: فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: رَبِّ! أُمَّتِی حَدِیثُ و عَهْدٍ بِجَاهِلِیَّهٍ فَأَنْزَلَ اَللَّهُ تَعَالَى: ﴿ یا أَیُّهَا اَلرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ ﴾ .

تَفْسِیرُهَا: أَتَخْشَی اَلنَّاسَ فَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ اَلنَّاسِ.

فَقَامَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فَأَخَذَ بِیَدِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَرَفَعَهَا فَقَالَ: ﴿ مَنْ کُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاَهُ اَللَّهُمَّ وَ الِ مَنْ وَالاَهُ، وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ اُنْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ، وَ اُخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ وَ أَحِبَّ مَنْ أَحَبَّهُ وَ أَبْغِضْ مَنْ أَبْغَضَهُ. ﴾ (1)

1003/ [156] - عَنْ أَبِی اَلْجَارُودِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: لَمَّا أَنْزَلَ اَللَّهُ عَلَی نَبِیِّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: ﴿ یا أَیُّهَا اَلرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اَللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ اَلنّاسِ إِنَّ اَللّهَ لا یَهْدِی اَلْقَوْمَ اَلْکافِرِینَ ﴾ قَالَ:

﴿ فَأَخَذَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِیَدِ عَلِیٍّ فَقَالَ: یَا أَیُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّهُ لَمْ یَکُنْ نَبِیٌّ مِنَ اَلْأَنْبِیَاءِ مِمَّنْ کَانَ قَبْلِی إِلاَّ وَ قَدْ عُمِّرَ ثُمَّ دَعَاهُ اَللَّهُ فَأَجَابَهُ وَ أَوْشَکَ أَنْ أُدْعَی فَأُجِیبَ، وَ أَنَا مَسْئُولٌ وَ أَنْتُمْ مَسْئُولُونَ فَمَا أَنْتُمْ قَائِلُونَ ﴾ ؟

ص: 662


1- عنه بحار الأنوار: 140/37 ح 34 ، و إثبات الهداة : 545/3 ح 594، و البرهان في تفسير القرآن: 498/2 ح 7. تفسیر فرات الكوفي : 450 ح 590 بإسناده عن نوف البكالي، عن عليّ بن أبي طالب علیه السلام بتفاوت، عنه البحار: 281/35 ح 9، کشف الغمّة : 318/1 عن ابن عباس باختصار، الطرائف : 121/1 ح 184 نقلاً عن أبي سعيد مسعود السجستاني و اتّفق عليه مسلم في صحيحه و البخاري و أحمد بن حنبل في مسنده من عدّة طرق بأسانيد متّصلة إلى عبد اللّه بن عبّاس و إلى عائشة مختصراً ، شواهد التنزيل : 191/1 ح 248 بتفاوت يسير ، و 253 ح 248.

رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم اظهار داشت: پروردگارا! امّت من به زمان و دوران جاهلیت نزدیک هستند (و در میان آنان رقابت و فخر فروشی وجود دارد و مردی در میان آنان نیست، مگر آن که کینه ای نسبت به ولی خود دارد) پس خداوند (این آیه را) «ای پیامبر! آن چه را از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، (به مردم) ابلاغ کن که اگر انجام ندهی رسالت او را انجام نداده ای!» نازل کرد.

معنا و تفسیر آن چنین است: از توطئه و کینه توزی مردم و مخالفین می ترسی، خداوند تو را از (شرّ کینه توزی) مردم در امان می دارد، پس رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم قیام نمود و دست علی بن ابی طالب علیه السلام را گرفت و فرمود: هر که من مولای او هستم علی مولای اوست، خداوندا! هر کسی که او را دوست داشته باشد دوستش بدار و هر کسی که او را خوار سازد خوارش گردان و هر کسی که به او محبت داشته باشد به او محبت کن و هر کسی که به او کینه و عداوتی داشته باشد، با او دشمن باش.

156) - از ابو الجارود روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: بعد از آن که آیه «ای پیامبر! آن چه را از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، (به مردم) ابلاغ کن، که اگر انجام ندهی، رسالت او را انجام نداده ای! خداوند تو را از (خطرات احتمالی) مردم حفظ می نماید و خداوند گروه کافر را هدایت نمی کند» نازل شد رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم دست امام علی علیه السلام را گرفت و فرمود: ای مردم! هیچ پیغمبری قبل از من نبوده، مگر آن که خداوند عمری را عطایش کرده و سپس او را (به سوی خود) دعوت نموده و او نیز دعوت او را اجابت نموده (و از این دنیا رفته است)، اکنون نزدیک است که من هم دعوت شوم و اجابت کنم (و از این دنیا بروم)، من مسئولیت دارم و شما هم مسئولیت دارید، شما درباره من چه می گوئید؟

ص: 663

قَالُوا: نَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ بَلَّغْتَ وَ نَصَحْتَ وَ أَدَّیْتَ مَا عَلَیْکَ فَجَزَاکَ اَللَّهُ أَفْضَلَ مَا جَزَی اَلْمُرْسَلِینَ، فَقَالَ: ﴿ اَللَّهُمَّ اِشْهَدْ. ﴾

ثُمَّ قَالَ: ﴿ یَا مَعْشَرَ اَلْمُسْلِمِینَ! لِیُبَلِّغِ اَلشَّاهِدُ اَلْغَائِبَ أُوصِی مَنْ آمَنَ بِی وَ صَدَّقَنِی بِوَلاَیَهِ عَلِیٍّ أَلاَ إِنَّ وَلاَیَهَ عَلِیٍّ وَلاَیَتِی [وَ وَلاَیَتِی وَلاَیَهُ رَبِّی] وَ لاَ یَدْرِی عَهْداً عَهِدَهُ إِلَیَّ رَبِّی وَ أَمَرَنِی أَنْ أُبَلِّغَکُمُوهُ ثُمَّ قَالَ: هَلْ سَمِعْتُمْ ﴾ ؟ - ثَلاَثَ مَرَّاتٍ یَقُولُهَا - فَقَالَ قَائِلٌ: قَدْ سَمِعْنَا یَا رَسُولَ اَللَّهِ! (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ لَسْتُمْ عَلى شَيْءٍ حَتَّى تُقِيمُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ وَ لَيَزِيدَنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْياناً وَ كُفْراً فَلا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرِينَ ﴾ ﴿ 68 ﴾

1004/ [157]- عَنْ حُمْرَانَ بْنِ أَعْیَنَ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ يا أَهْلَ الْكِتابِ لَسْتُمْ عَلى شَيْءٍ حَتَّى تُقِيمُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ وَ لَيَزِيدَنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْياناً وَ كُفْراً ﴾ .

قَالَ: هُوَ وَلاَیَهُ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ. (2)

ص: 664


1- عنه بحار الأنوار: 146/37 ح 35 و البرهان في تفسير القرآن : 199/2 ح 8. الكافي : 290/1 ح 6 بتفصيل ، الخرائج و الجرائح : 183/1 (الباب الثاني في معجزات أمير المؤمنين علیه السلام) باختصار: عنه البحار : 295/41 ح 19 و 87/42 ح 15.
2- عنه بحار الأنوار: 198/9 ح 53 ، و 148/36 ح 123 و 269/68، و البرهان في تفسير القرآن : 500/2 ح 3. بصائر الدرجات : 75 ح 8 (الباب 8) بتفاوت يسير، عنه البحار : 198/9 ح 53 .

همگی گفتند: ما گواهی می دهیم بر این که تو تبلیغ رسالت کرده ای و حق نصیحت را برای ما بجا آورده ای و آن چه وظیفه ات بوده است ابلاغ نموده ای، خداوند بهترین پاداش رسولان را به شما عطا نماید.

حضرت اظهار داشت: بار خداوندا! تو گواه باش، فرمود: ای گروه مسلمانان! حاضرین به افراد غایب اطلاع دهند، هر کسی که به من ایمان آورده و مرا تصدیق کرده، به (پذیرش) ولایت علی سفارش می کنم، به راستی که ولايت على علیه السلام همچون ولایت من بر شما است و ولایت من همچون ولایت خداوند می باشد: این عهد و میثاقی است از طرف پروردگار که مرا بر ابلاغ آن مأمور نموده است. بعد از این سه مرتبه فرمود: آیا همگی شنیدید؟

گوینده ای اظهار داشت: بلی، ای رسول خدا! حتماً شنیدیم.

فرمایش خداوند متعال: (این پیامبر!) بگو ای اهل کتاب! شما هیچ ارزش و آیین صحیحی ندارید، مگر این که تورات و انجیل و آن چه را که از طرف پروردگار تان بر شما نازل شده است، (محتوای آن ها را) بر پا دارید، ولی آن چه بر تو از سوی پروردگارت نازل شده است، (نه تنها مایۀ بیداری آن ها نمی گردد، بلکه) بر طغیان و کفر بسیاری از آن ها می افزاید، پس بنا بر این از این قوم کافر، (و مخالفت آن ها) غمگین نباش! (68)

از حمران بن اَعیَن روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «ای اهل کتاب! شما هیچ ارزش و آیین صحیحی ندارید، مگر این که آن چه از طرف پروردگار تان (مانند) تورات و انجیل بر شما نازل شده، باید بر پا دارید، ولی (ای پیامبر!) آن چه بر تو از سوی پروردگارت نازل شده، (نه تنها مایۀ بیداری آن ها نمی گردد، بلکه) بر طغیان و کفر بسیاری از آن افراد می افزاید» فرمود: منظور از آن، ولایت امیر المؤمنین علیه السلام می باشد.

ص: 665

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ حَسِبُوا أَلاَّ تَكُونَ فِتْنَةٌ فَعَمُوا وَ صَمُّوا ثُمَّ تابَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ ثُمَّ عَمُوا وَ صَمُّوا كَثِيرٌ مِنْهُمْ وَ اللَّهُ بَصِيرٌ بِما يَعْمَلُونَ ﴿ 71 ﴾ لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ وَ قالَ الْمَسِيحُ يا بَنِي إِسْرائِيلَ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَ رَبَّكُمْ إِنَّهُ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ وَ مَأْواهُ النَّارُ وَ ما لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصارٍ ﴾ ﴿ 72 ﴾

5 100 / [158] - عَنْ خَالِدِ بْنِ یَزِیدَ ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ وَ حَسِبُوا أَلاّ تَکُونَ فِتْنَهٌ ﴾ ، قَالَ: ﴿ حَیْثُ کَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ بَیْنَ أَظْهُرِهِمْ،﴿ ثُمَّ عَمُوا وَ صَمُّوا ﴾ حَیْثُ قُبِضَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ، ﴿ ثُمَّ تَابَ اَللَّهُ عَلَیْهِمْ ﴾ حَیْثُ قَامَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ - قَالَ -: ﴿ ثُمَّ عَمُوا وَ صَمُّوا ﴾ إِلَی اَلسَّاعَهِ. ﴾ (1)

6 100 / [159] - عَنْ زُرَارَهَ قَالَ:

کَتَبْتُ إِلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مَعَ بَعْضِ أَصْحَابِنَا فِیمَا یَرْوِی اَلنَّاسُ عَنِ اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: ﴿ أَنَّهُ مَنْ أَشْرَکَ بِاللَّهِ فَقَدْ وَجَبَتْ لَهُ اَلنَّارُ وَ مَنْ لَمْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدْ وَجَبَتْ لَهُ اَلْجَنَّهُ ﴾ .

قَالَ: أَمَّا مَنْ أَشْرَکَ بِاللَّهِ فَهَذَا اَلشِّرْکُ اَلْبَیِّنُ وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿ مَنْ یُشْرِکْ بِاللّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اَللّهُ عَلَیْهِ اَلْجَنَّهَ ﴾ وَ أَمَّا قَوْلُهُ: ﴿ مَنْ لَمْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدْ وَجَبَتْ لَهُ اَلْجَنَّهُ ﴾ .

ص: 666


1- عنه بحار الأنوار : 308/24 ح 9، و البرهان في تفسير القرآن: 501/2 ح 2. الکافی: 199/8 ح 239 بتفاوت ،عنه البحار: 251/28 ح 34.

فرمایش خداوند متعال: و گمان کردند که مجازاتی در کار نخواهد بود، از این رو (از حقایق و شنیدن سخنان پر حق) نابینا و کر شدند، سپس (بیدار گشتند و) خداوند توبۀ آن ها را پذیرفت، بار دیگر بسیاری از آن ها کور و کر شدند و خداوند به آن چه انجام می دهند، بینا (و آگاه) است (71) همانا آن هایی که کافر شدند، همانا آن هایی که کافر شدند، می گفتند: به درستی که خداوند همان مسیح فرزند مریم است، (با این که خود) مسیح گفت: ای بنی اسرائیل! خداوند یگانه را، که پروردگار من و شماست، پرستش کنید؛ زیرا هر کسی که شریکی برای خدا قرار دهد، خداوند بهشت را بر او حرام کرده است و جایگاه او دوزخ خواهد بود و ستمکاران یار و یاوری نخواهند داشت. (72)

158) - از خالد بن یزید، به نقل از بعضی از اصحاب، روایت کرده، که گفت:

امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند: «و گمان کرده اند که مجازاتی در کار نخواهد بود!»، فرمود: آن موقعی بود که پیامبر خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم در بین انان حضور داشت، «پس (از دیدن حقایق و شنیدن واقعیات) نابینا و کَر شدند»، (و این حالت) هنگامی انجام گرفت که پیامبر خدا ما از بین آنان به عالَم بقا رحلت نمود، «سپس (بیدار شدند و) خداوند توبۀ آنان را پذیرفت» و آن زمانی بود که أمير المؤمنین علیه السلام قیام کرد، «دیگر بار (بسیاری از آنان در خواب غفلت فرو رفتند و) کور و کَر شدند، که تا ساعت (زمان ظهور و قيام قائم آل محمّد علیهم السلام یا بر پایی قیامت و یا ...) ادامه خواهد داشت.

159) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

نامه ای با بعضی از دوستان به امام صادق علیه السلام نوشتم، پیرامون آن چه که مردم (اهل سنّت) از پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلم روایت کرده اند مبنی بر این که حضرت فرموده است: کسی که مشرک به خداوند باشد، آتش دوزخ برایش حتمی است و کسی که شرک نیاورد، بهشت برایش قطعی خواهد بود. فرمود: اما کسی که برای خداوند شریک قرار دهد، مشرک است و موقعیّت و واضح و روشن می باشد؛ که همان فرمایش خداوند باشد: «هر کسی که برای خداوند سبحان شریکی قرار دهد، خداوند بهشت را بر او حرام کرده است» و اما کسی که برای خداوند شریک قرار نداده باشد بهشت برایش قطعی هست.

ص: 667

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ هَاهُنَا اَلنَّظَرُ هُوَ مَنْ لَمْ یَعْصِ اَللَّهَ. ﴾ (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ مَا الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَ أُمُّهُ صِدِّيقَةٌ كانا يَأْكُلانِ الطَّعامَ انْظُرْ كَيْفَ نُبَيِّنُ لَهُمُ الْآياتِ ثُمَّ انْظُرْ أَنَّى يُؤْفَكُونَ ﴾ ﴿ 75 ﴾

7 100 / [160]- عَنْ أَحْمَدَ بْنِ خَالِدٍ ، عَنْ أَبِیهِ ، رَفَعَهُ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ وَ أُمُّهُ صِدِّیقَهٌ کانا یَأْکُلانِ اَلطَّعامَ ﴾ ، قَالَ: ﴿ کَانَا یَتَغَوَّطَانِ ﴾ (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ بَنِي إِسْرائِيلَ عَلى لِسانِ داوُدَ وَ عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ذلِكَ بِما عَصَوْا وَ كانُوا يَعْتَدُونَ ﴿ 78 ﴾ كانُوا لا يَتَناهَوْنَ عَنْ مُنكَرٍ فَعَلُوهُ لَبِئْسَ ما كانُوا يَفْعَلُونَ ﴾ ﴿ 79 ﴾

8 100 / [161] -عَنْ أَبِی عُبَیْدَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿ لُعِنَ اَلَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ بَنِی إِسْرائِیلَ عَلی لِسانِ داوُدَ وَ عِیسَی اِبْنِ مَرْیَمَ ﴾ قَالَ: اَلْخَنَازِیرُ عَلَی لِسَانِ دَاوُدَ ، وَ اَلْقِرَدَهُ عَلَی لِسَانَ عِیسَی اِبْنِ مَرْیَمَ. (3)

ص: 668


1- عنه بحار الأنوار : 98/76 و البرهان : 501/2 ح 1، و نور الثقلین: 659/1 ح 305 .
2- عنه بحار الأنوار: 234/14 ح 5، و البرهان في تفسير القرآن: 502/6 ح 2 . تفسير القمّي: 175/1 فيه : يعني كان يحدثان، عيون أخبار الرضا علیه السلام: 200/2 ضمن ح 1 ،باسناده عن حسن بن الجهم، عن عليّ بن موسى الرضا علیه السلام، بإسناده عن الحسن بن الجهم، قال : حضرت مجلس المأمون يوماً و عنده عليّ بن موسى الرضا علیه السلام: عنه البحار : 134/25 ح 6، و 271 ح 1.
3- عنه بحار الأنوار: 62/14 ذيل ح 14 أشار إليه، و 235 ح 6، و البرهان 503/2 ح 3. تفسير القمّي : 17601 مرسلاً. عنه وسائل الشيعة . 190/17 ح 22323، و البحار 63/14 ح 15 ، الكافي :200/8 ح 240، عنه بحار الأنوار: 62/14 ح 14 و 5 23 ذيل ح 6 أشار إليه، و قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي : 206 ح 269 بتفصل، عنه البحار : 54/14 ح 7.

امام صادق علیه السلام فرمود: این جا، جای تأمل می باشد او کسی است که معصیت و نافرمانی خدا را نکرده باشد.

فرمایش خداوند متعال: مسیح فرزند مریم، فقط فرستاده ای (از طرف خدا) بود، پیش از وی نیز، فرستادگان دیگری بودند، مادرش زن بسیار راستگویی بود، هر دو غذا می خوردند (چگونه ادعای اُلوهیّت مسیح و پرستش مریم را دارید؟!)، دقت کن که چگونه نشانه ها را برای آن ها آشکار می سازیم! سپس توجه کن که چگونه از حق بازگردانده می شوند. (75)

160) - از احمد بن خالد، به نقل از پدرش، روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند: «و مادرش صدیقه ای بود و هر دو طعام می خوردند»، فرمود: هر دو (به سیب خوردن و آشامیدن دفع ادرار و) غایط می کردند (و چنین کسی را با چنین حالتی، نمی تواند خدایش نامید).

فرمایش خداوند متعال: کافران بنی اسرائیل، از زبان داود و عیسی ابن مریم، لعن (و نفرين) شده اند! این به سبب آن بود که معصیت کردند و تجاوز می نمودند (78) آن ها از اعمال زشتی که انجام می دادند، یک دیگر را نهی نمی کردند، هر آینه آن ها چه کار بدی انجام می دادند! (79)

161) - از ابو عُبیده ( حَذّاء) روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام (دربارۀ فرمایش خداوند:) «کسانی که از بنی اسرائیل کافر شدند، بر زبان داوود و عیسى بن مريم، لعن (و نفرين) شدند!» فرمود: عدّه ای به زبان حضرت داود علیه السلام نفرین شده و به شکل خنزیر مسخ و تبدیل شدند و عدّه ای هم به زبان حضرت عیسی بن کریم نفرین شده و به شکل میمون مسخ و تبدیل شدند.

ص: 669

9 100 / [162]- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْهَیْثَمِ اَلتَّمِیمِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تَعَالَى: ﴿ کانُوا لا یَتَناهَوْنَ عَنْ مُنکَرٍ فَعَلُوهُ لَبِئْسَ ما کانُوا یَفْعَلُونَ ﴾ قَالَ: أَمَا إِنَّهُمْ لَمْ یَکُونُوا یَدْخُلُونَ مَدَاخِلَهُمْ وَ لاَ یَجْلِسُونَ مَجَالِسَهُمْ وَ لَکِنْ کَانُوا إِذَا لَقُوهُمْ ضَحِکُوا فِی وُجُوهِهِمْ وَ أَنِسُوا بِهِمْ. (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذِينَ ءَامَنُوا الْيَهُودَ وَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا وَ لَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِينَ ءَامَنُوا الَّذِينَ قالُوا إِنَّا نَصارى ذلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسِينَ وَ رُهْباناً وَ أَنَّهُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ ﴾ ﴿ 82 ﴾

1010 / [163]- عَنْ مَرْوَانَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ذَکَرَ اَلنَّصَارَی وَ عَدَاوَتَهُمْ فَقَالَ: قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿ ذلِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسِینَ وَ رُهْباناً وَ أَنَّهُمْ لا یَسْتَکْبِرُونَ ﴾ قَالَ: ﴿ أُولَئِکَ کَانُوا قَوْماً بَیْنَ عِیسَی وَ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ، یَنْتَظِرُونَ مَجِیءَ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِم السَّلاَمُ. ﴾ (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُحَرِّمُوا طَيِّباتِ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَكُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ ﴾ ﴿ 87 ﴾

ص: 670


1- عنه بحار الأنوار: 100 / 85 ح 56، و وسائل الشيعة : 269/16 ح 21537. و البرهان في تفسير القرآن: 504/3 ح 6، و نور الثقلين: 661/1 ح 313. من لا يحضره الفقيه : 497/3 ح 4753 بإسناده عن عبد اللّه بن سنان، عن أبی عبد اللّه علیه السلام بتفاوت يسير، منه وسائل الشيعة: 44/22 ح 27982.
2- عنه بحار الأنوار: 199/9 ح 55، 274/14 ح 4، و البرهان في تفسير القرآن: 505/2 ح 1، و نور الثقلين: 1 / 664 ح 317. الكافي: 443/7 ح 1، تهذيب الأحكام : 280/8 ح 15، عنهما وسائل الشیعه: 238/23 ح 29470، دعائم الإسلام: 95/2 ح 300.

162) - از محمّد بن هَیثَم تمیمی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: « آن ها از اعمال زشتی که انجام می دادند، یک دیگر را نهی نمی کردند و چه بد کاری انجام می دادند!» فرمود: آن ها کار های (زشت) دیگران را انجام نمی دادند و با آنان نشست و برخاست نمی کردند بلکه وقتی آنان (گنهکاران) را می دیدند، خندیدند و یا آنان انس می گرفتند (و باعث تشویق گنهکاران می شدند).

فرمایش خداوند متعال: بطور مسلّم، دشمن ترین مردم نسبت به مؤمنین، یهود و مشرکین را خواهی یافت و نزدیک ترین دوستان به مؤمنین، کسانی را می یابی که می گویند: ما نصاری هستیم، این بخاطر آن است که در میان آن ها، افرادی عالم و تارک دنیا هستند و آن ها (در برابر حق) تکبّر نمی ورزند. (82)

163) - از مروان، به نقل از بعضی از بعضی اصحاب، روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام ياد آور نصارا و کینه توزی و دشمنی آنان (با اسلام و مسلمین) شد و فرمود: (منظور از) فرمایش خداوند متعال: «این دشمنی و کینه توزی یهود و اظهار دوستی برخی از مسیحیان با مؤمنان) به خاطر آن است که در میان آن ها، افرادی دانا و تارک دنیا هستند و آن ها (در برابر حق) تکبّر نمی ورزند»، آنان گروهی بودند که در زمان فاصل بين عيسى علیه السلام و محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم قرار داشتند و منتظر آمدن حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم بودند.

فرمایش خداوند متعال: ای کسانی که ایمان آورده اید! چیز های پاکیزه را که خداوند برای شما حلال کرده است، حرام نکنید و از حدّ آن تجاوز نکنید؛ زیرا خداوند متجاوزان را دوست نمی دارد. (87)

ص: 671

1011 / [164]- عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ قَالَ لِامْرَأَتِهِ طَالِقٌ أَوْ مَمَالِيكِهِ: أَحْرَارٌ، إِنْ شَرِبْتُ حَرَاماً وَ لَا حَلَالًا؟

فَقَالَ: ﴿ أَمَّا الْحَرَامَ فَلَا يَقْرَبْهُ حَلَفَ أَوْ لَمْ يَحْلِفْ وَ أَمَّا الْحَلَالَ فَلَا يَتْرُكْهُ فَإِنَّهُ لَيْسَ لَهُ أَنْ يُحَرِّمَ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لِأَنَّ اللَّهَ يَقُولُ: ﴿ يا أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا لا تُحَرِّمُوا طَيِّباتِ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَكُمْ ﴾ فَلَيْسَ عَلَيْهِ شَيْءٌ فِي يَمِينِهِ مِنَ الْحَلَالِ. ﴾ (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ لا يُؤاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمانِكُمْ وَ لكِنْ يُؤاخِذُكُمْ بِما عَقَّدْتُمُ الْأَيْمانَ فَكَفَّارَتُهُ إِطْعامُ عَشَرَةِ مَساكِينَ مِنْ أَوْسَطِ ما تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ أَوْ كِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيامُ ثَلاثَةِ أَيَّامٍ ذلِكَ كَفَّارَةُ أَيْمانِكُمْ إِذا حَلَفْتُمْ وَ احْفَظُوا أَيْمانَكُمْ كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آياتِهِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴾ ( 89 ﴾

1012 / [165]- عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿ لا یُؤاخِذُکُمُ اَللّهُ بِاللَّغْوِ فِی أَیْمَانِکُمْ ﴾ قَالَ: ﴿ هُوَ قَوْلُ اَلرَّجُلِ: لاَ وَ اَللَّهِ!، وَ بَلَی وَ اَللَّهِ!، وَ لاَ یَعْقِدُ قَلْبَهُ عَلَی شَیْءٍ ﴾ (2)

ص: 672


1- عنه بحار الأنوار عنه بحار الأنوار: 104/ 224 ح 38 ، و وسائل الشيعة : 244/23 ح 29487, و البرهان في تفسير القرآن: 508/2 ح 3، و مستدرك الوسائل: 15 /296 ح 18296.
2- عنه بحار الأنوار: 244/104 ح 39،و البرهان في تفسير القرآن: 510/2 ح 8. الكافي: 443/7 ح 1، بتفاوت یسیر.

164) - از عبد اللّه بن سنان روایت کرده است، که گفت:

از آن حضرت ( امام صادق علیه السلام ) دربارۀ مردی که به همسر خود گفته است: تو طلاق داده هستی و یا به غلامان و کنیزان خود می گوید: شما آزاد می باشید، اگر من حرامی را بنوشم که حلال نباشد، سؤال کردم؟

حضرت فرمود: اما (چیز های) حرام را نباید مرتکب شود، چه سوگند خورده باشد یا نخورده باشد؛ و اما چیز های حلال را رها نکنند، او حقّ ندارد حلالی را که حدوند حلال نموده حرام کند، همچنان که خداوند می فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده اید! چیز های پاکیزه را که خداوند برای شما حلال کرده است، حرام نکنید!» بنا بر این در رابطه با سوگند خود، نمی توانید حلالی را (حرام و ) رها کنید.

فرمایش خداوند متعال: خداوند شما را بخاطر سوگند های بیهوده، مؤاخذه نمی کند، ولی سوگند هایی را که (از روی اراده) مطرح کرده اید، مواخده می نماید. کفارۀ این گونه سوگند ها، اطعام ده نفر مستمند است، از غذا های معمولی که به خانوادۀ خود می دهید، یا لباس پوشاندن بر آن دَه نفر و یا آزاد کردن یک برده (در راه خدا) و کسی که هیچ کدام از این ها را نیابد؛ سه روز روزه بگیرد، این کفارۀ سوگند های شما می باشد که سوگند یاد می کنید (و مخالفت می نمایید) و سوگند های خود را حفظ کنید (و نشکنید)، خداوند آیات خود را این چنین برای شما بیان می کند، شاید شکر او را بجا آورید! (89)

165) - از عبد اللّه بن سنان روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند: «خداوند شما را در رابطه با سوگند های بدون اراده مؤاخذه نمی کند»، فرمود: (منظور از) «اللّغو» سخن شخصی است که بگوید: نه، به خدا سوگند! و آری به خدا سوگند! در حالی که قلباً چیزی را اراده نکرده است.

ص: 673

1013 / [166] - وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: وَ لاَ یَعْقِدُ عَلَیْهَا. (1)

1014 / [167] -عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ ﴿ إِطْعامُ عَشَرَهِ مَساکِینَ مِنْ أَوْسَطِ ما تُطْعِمُونَ أَهْلِیکُمْ أَوْ کِسْوَتُهُمْ ﴾ أَوْ إِطْعَامُ سِتِّینَ مِسْکِیناً أَیُجْمَعُ ذَلِکَ؟

فَقَالَ: ﴿ لاَ وَ لَکِنْ یُعْطِی عَلَی کُلِّ إِنْسَانٍ کَمَا قَالَ اَللَّهُ. ﴾

قَالَ: قُلْتُ: فَیُعْطِی اَلرَّجُلُ قَرَابَتَهُ إِذَا کَانُوا مُحْتَاجِینَ؟

قَالَ: ﴿ نَعَمْ ﴾ ، قُلْتُ فَیُعْطِیهَا إِذَا کَانُوا ضُعَفَاءَ مِنْ غَیْرِ أَهْلِ اَلْوَلاَیَهِ؟

فَقَالَ: ﴿ نَعَمْ وَ أَهْلُ اَلْوَلاَیَهِ أَحَبُّ إِلَیَّ. ﴾ (2)

1015 / [ 168 ] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَیْهِما السَّلاَمُ قَالَ: ﴿ فِی اَلْیَمِینِ فِی إِطْعَامِ عَشَرَهِ مَسَاکِینَ أَلاَ تَرَی أَنَّهُ یَقُولُ: ﴿ مِنْ أَوْسَطِ ما تُطْعِمُونَ أَهْلِیکُمْ أَوْ کِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِیرُ رَقَبَهٍ فَمَنْ لَمْ یَجِدْ فَصِیامُ ثَلاثَهِ أَیّامٍ ﴾ ؟

فَلَعَلَّ أَهْلَکَ أَنْ یَکُونَ قُوتُهُمْ لِکُلِّ إِنْسَانٍ دُونَ اَلْمُدِّ، وَ لَکِنْ یُحْسَبُ فِی طَحْنِهِ [طَبْخِهِ] وَ مَائِهِ وَ عَجِینِهِ فَإِذَا هُوَ یُجْزِی لِکُلِّ إِنْسَانٍ مُدٌّ.

ص: 674


1- عنه بحار الأنوار: 224/104 ح 40 ، و البرهان في تفسير القرآن : 510/2 ح 9. تقدّم الحديث بتمامه في سورۀ البقرة، ح 341 مع تخريجاته.
2- عنه بحار الأنوار: 224/104 ح 41 ، و البرهان في تفسير القرآن : 510/2 ح 9، و مستدرك الوسائل : 420/15 ح 18699 و 422 ح 18706 قطعتان منه فيهما . النوادر للأشعري : 59 ح 117 عنه البحار : 242/103 ح 147 ، و مستدرك الوسائل : 421/15 ح 18700 أشار إليه، من لا يحضره الفقيه : 377/3 ح 4325 قطعه منه، تهذيب الأحكام : 298/8 ح 95، الاستبصار : 53/4 ح 2 عنهما وسائل الشيعة : 386/22 ح 28854، فقه القرآن للراوندي : 239/2 بإسناده عن محمّد بن مسلم قال: سألت أبا جعفر علیه السلام، بتفاوت يسير .

166)- و در پایان آن در روایتی دیگر از محمّد بن مسلم گفته است:

نباید به هیچ چیزی پایبند باشد.

167) - از اسحاق بن عمّار روایت کرده است، که گفت:

از امام کاظم علیه السلام پیرامون (فرمایش خداوند:) (کفّارۀ این گونه سوگند ها) «طعام دادن به ده نفر نیازمند، از غذا های معمولی است که به خانوادۀ خود می دهید یا لباس پوشاندن بر آن ده نفر» و یا طعام دادن به شصت نیازمند، سؤال کردم که آیا باید همه آن ها را بپردازد؟

فرمود: نه، بلکه به هر نفر مقداری را که خداوند فرموده، پرداخت نماید.

عرضه داشتم: آیا می تواند به خویشاوندان خود بپردازد، اگر نیازمند باشند؟

فرمود: بلی، (مانعی ندارد). گفتم: آیا می تواند به غیر از اهل ولایت (مؤمنان و شیعیان) - اگر ضعیف و تهی دست باشند - بپردازد؟

فرمود: بلى، و ليكن من اهل ولایت را بیشتر دوست دارم.

168) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفت:

یکی از دو امام باقر و یا صادق علیهما السلام دربارۀ کفاره قسم نسبت به ده مسکین، فرمودند: آیا توجّه نداری که (خداوند متعال) می فرماید: «از طعام متوسطی که به خانواده خود می دهید و پوشاکی که به آن ها می پوشانید یا آزاد کردن بنده ای، پس کسی که نتواند، باید سه روز روزه بگیرد»؟ بنا بر این چه بسا ممکن است هر یک از خانواده تو کم تر از یک مُد خوراکش باشد، ولی باید (هزینه) آسیاب (کردن گندم) تهیه آب و خمیر کردن را هم در نظر بگیرد، پس با چنین برنامه و محاسبه ای، برای هر نفر یک مُد می باشد.

ص: 675

وَ أَمَّا کِسْوَتُهُمْ فَإِنْ وَافَقْتَ بِهِ اَلشِّتَاءَ فَکِسْوَتُهُ، وَ إِنْ وَافَقْتَ بِهِ اَلصَّیْفَ فَکِسْوَتُهُ، لِکُلِّ مِسْکِینٍ إِزَارٌ وَ رِدَاءٌ وَ لِلْمَرْأَهِ مَا یُوَارِی مَا یَحْرُمُ مِنْهَا إِزَارٌ وَ خِمَارٍ وَ دِرْعٌ، وَ صَوْمُ ثَلاَثَهِ أَیَّامٍ، وَ إِنْ شِئْتَ أَنْ تَصُومَ إِنَّمَا اَلصَّوْمُ مِنْ جَسَدِکَ لَیْسَ مِنْ مَالِکَ وَ لاَ غَیْرِهِ. (1)

1016 / [169] - عَنْ سَمَاعَهَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ مِنْ أَوْسَطِ ما تُطْعِمُونَ أَهْلِیکُمْ أَوْ کِسْوَتُهُمْ ﴾ فِی کَفَّارَهِ اَلْیَمِینِ قَالَ: ﴿ مَا یَأْکُلُ أَهْلُ اَلْبَیْتِ یُشْبِعُهُمْ یَوْماً [لِشِبَعِهِم یَوْماً] وَ کَانَ یُعْجِبُهُ مُدٌّ لِکُلِّ مِسْکِینٍ ﴾ ، قُلْتُ: ﴿ أَوْ کِسْوَتُهُمْ ﴾ قَالَ: ثَوْبَیْنِ لِکُلِّ رَجُلٍ. (2)

1017 / [170] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ مِنْ أَوْسَطِ ما تُطْعِمُونَ أَهْلِیکُمْ ﴾ ؟

قَالَ: قُوتُ عِیَالِکَ، وَ اَلْقُوتُ یَوْمَئِذٍ مُدٌّ، قُلْتُ: ﴿ أَوْ کِسْوَتُهُمْ ﴾ قَالَ: ثَوْبٌ . (3)

ص: 676


1- عنه بحار الأنوار: 225/104 ح 42، و وسائل الشيعة : 382/22 ح 28841 ، و البرهان في تفسير القرآن : 511/2 ح 10 .
2- عنه بحار الأنوار: 225/104 ح 43، و وسائل الشيعة : 377/22 ح 28826، و البرهان في تفسير القرآن : 511/2 ح 11 . الكافي : 452/2 ح 5 بتفاوت ، و نحوه تهذيب الأحكام: 296/8 ح 89، و الاستبصار : 52/4 ح 6، عنهم وسائل الشيعة : 375/22 ح 28820 .
3- عنه بحار الأنوار: 225/104 ح 44، و وسائل الشيعة : 378/22 ح 28827، و البرهان في تفسير القرآن : 511/2 ح 12 . الأصول الستّة عشر ( كتاب عاصم بن حميد الحنّاط) : 24، عنه مستدرك الوسائل : 418/15 ح 18690، الكافي : 454/7 ح 14 ، تهذيب الأحكام: 296/8 ح 87، الاستبصار : 52/4 ح 5 بتفاوت في الجميع، عنهم وسائل الشيعة : 381/22 ح 28839، النوادر للأشعري : 58 ح 112 ، عنه وسائل الشيعة : 385/22 ح 28852 ، و البحار : 241/104 ح 142 .

و اما نسبت به (کفاره در) پوشانیدن لباس، اگر مصادف با زمستان شد، باید لباس همان فصل باشد و اگر مصادف با تابستان بود، لباس همان فصل تابستان خواهد بود، که برای هر نیازمندی به مقدار یک لنگ و یک رداء (عبا، پالتو و رو انداز) می باشد، ولی برای زن باید به مقداری باشد که بتواند خود را از نامحرم بپوشاند، که عبارت است از: لُنگ و مقنعه (روسری) و پیراهن.

و اما نسبت به روزه، که سه روز می باشد، اگر مایل بودی می توانی روزه بگیری، که البته روزه نسبت به بدن خودت می باشد (نه از اموالت برداشت می شود و نه دیگری می تواند بگیرد).

169) - از سماعة بن مهران روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد تفسیر فرمایش خداوند متعال: «از طعام متوسطی که به خانواده خود می دهید و پوشاکی که به آن ها می پوشانید»، در رابطه با کفاره قسم، سؤال کردم؟ فرمود: طعام دادن به نیازمند، از نوع متوسط آن چه را که خانواده شما میل می کند، به مقداری که خانواده در یک روز می خورند و سیر می شوند - و حضرت از مقدار یک مُد برای هر مسکین شادمان بود -.

عرض کردم: منظور از «یا پوشاکی که به آن ها می پوشانید»، چیست؟

فرمود: دو قطعه لباس برای هر مردی است.

170) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام پیرامون فرمایش خداوند: «از طعام متوسطی که به خانواده خود می دهید» سؤال کردم؟

فرمود: خوراک (متوسط و معمولی) خانواده ات می باشد، که امروزه یک مُد خواهد بود. عرض کردم: منظور از «یا پوشاکی که به آن ها می پوشانید»، چیست؟ فرمود: لباس است.

ص: 677

1018 / [171] - عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَبْدِ اَلْحَمِیدِ عَنْ أَبِی إِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ إِطْعَامِ عَشَرَهِ مَسَاکِینَ أَوْ سِتِّینَ مِسْکِیناً أَیُجْمَعُ ذَلِکَ لِإِنْسَانٍ وَاحِدٍ؟

قَالَ: ﴿ لاَ، أَعْطِهِ وَاحِداً وَاحِداً کَمَا قَالَ اَللَّهُ. ﴾

قَالَ: قُلْتُ: أَفَیُعْطِیهِ اَلرَّجُلُ قَرَابَتَهُ؟

قَالَ: نَعَمْ . قَالَ: قُلْتُ: أَفَیُعْطِیهِ اَلضُّعَفَاءَ مِنَ اَلنِّسَاءِ مِنْ غَیْرِ أَهْلِ اَلْوَلاَیَهِ؟

قَالَ: ﴿ فَقَالَ: [نَعَمْ]، أَهْلُ اَلْوَلاَیَهِ أَحَبُّ إِلَیَّ. ﴾ (1)

1019 / [172] - عَنْ اِبْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: فِی کَفَّارَهِ اَلْیَمِینِ: یُعْطَی کُلُّ مِسْکِینٍ مُدّاً عَلَی قَدْرِ مَا یَقُوتُ إِنْسَاناً مِنْ أَهْلِکَ فِی کُلِّ یَوْمٍ ﴾ ، وَ قَالَ: ﴿ مُدٌّ مِنْ حِنْطَهٍ یَکُونُ فِیهِ طَحْنُهُ وَ حَطَبُهُ عَلَی کُلِّ مِسْکِینٍ، أَوْ کِسْوَتُهُمْ ثَوْبَیْنِ ﴾ (2)

1020 / [173]- وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی عَنْهُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ ثَوْبَیْنِ لِکُلِّ رَجُلٍ وَ اَلرَّقَبَهُ یُعْتَقُ مِنَ اَلْمُسْتَضْعَفِینَ فِی اَلَّذِی یَجِبُ عَلَیْکَ فِیهِ رَقَبَهٌ. ﴾ (3)

1021 / [174]- عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿ فِی کَفَّارَهِ اَلْیَمِینِ عِتْقُ رَقَبَهٍ أَوْ ﴿ إِطْعامُ عَشَرَهِ مَساکِینَ مِنْ أَوْسَطِ ما تُطْعِمُونَ أَهْلِیکُمْ ﴾ بِالْإِدَامِ، وَ اَلْوَسَطُ اَلْخَلُّ وَ اَلزَّیْتُ، وَ أَرْفَعُهُ اَلْخُبْزُ وَ اَللَّحْمُ، وَ اَلصَّدَقَهُ مُدٌّ مُدٌّ لِکُلِّ مِسْکِینٍ، وَ اَلْکِسْوَهُ ثَوْبَانِ، فَمَنْ لَمْ یَجِدْ فَعَلَیْهِ اَلصِّیَامُ یَقُولُ اَللَّهُ :﴿ فَمَنْ لَمْ یَجِدْ فَصِیامُ

ص: 678


1- عنه بحار الأنوار: 225/104 ح 45 و البرهان في تفسير القرآن : 511/2 ح 13 .
2- عنه بحار الأنوار: 225/104 ح 46، و وسائل الشيعة : 382/22 ح 28842، و البرهان في تفسير القرآن : 512/2 ح 14 .
3- عنه بحار الأنوار: 226/104 ح 47، و وسائل الشيعة : 378/22 ح 28828، و البرهان في تفسير القرآن : 512/2 ذيل ح 14.

171) - از ابراهيم بن عبد الحمید روایت کرده است، که گفت:

از امام کاظم علیه السلام در مورد اطعام ده مسکین و نیز شصت مسکین، سؤال کردم: آیا می شود هر دو را به یک نفر پرداخت کرد؟

فرمود: نه، بلکه به هر نفر، به اندازه یک خوراک عطا کن، همان طوری که خداوند فرموده است. عرض کردم: آیا می تواند به خویشاوندان خود بپردازد؟

فرمود: بلی، (مانعی ندارد) گفتم: آیا می تواند به زنان غیر از اهل ولایت (مؤمنان و شیعیان، اگر ضعیف و تهی دست باشند)، بپردازد؟

فرمود: بلی، و لیكن من اهل ولایت را بیشتر دوست دارم.

172) - از ابن سنان روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام دربارۀ کفاره قسم، فرمود: به هر نیازمندی یک مُد طعام داده می شود - به مقداری که خوراک یکی از خانواده ات باشد - و افزود: یک مُد گندم با هزینه آسیاب (برای آرد کردن) و هیزم (برای پخت کردن نان) به هر نفر نیازمند و یا آن که دو قطعه لباس به هر نفر داده می شود.

173) - و در روایتی دیگر از آن حضرت وارد شده است، که فرمود:

دو قطعه لباس برای هر مرد داده می شود. و آزاد کردن انسان - اگر واجب باشد که برای کفاره، انسانی را آزاد نمایی باید - که از مستضعفین باشد.

174) - از زراره روایت کرده است، که گفت: امام صادق علیه السلام درباره کفاره قسم، فرمود: آزادی انسان و یا «طعام دادن به دَه نفر نیازمند از نوع متوسط آن چه را که خانواده شما میل می کند» مانند: خورشت - مانند: سرکه و زیتون - و یا از نوع بهتر مانند: نان و گوشت و مقداری از آن به هر نیازمند یک مُد داده می شود و اما پوشاک، باید دو قطعه لباس باشد.

پس کسی که توان مالی نداشته باشد، بر او واجب است که روزه بگیرد، همچنان که خداوند می فرماید: «پس کسی که نتواند، سه روز روزه بگیرد و روزه ها را باید پِی در پِی بگیرد.

ص: 679

ثَلاثَهِ أَیّامٍ ﴾ وَ یَصُومُهُنَّ مُتَتَابِعَاتٍ، وَ یَجُوزُ فِی عِتْقِ اَلْکَفَّارَهِ اَلْوَلَدُ وَ لاَ یَجُوزُ فِی عِتْقِ اَلْقَتْلِ إِلاَّ مُقِرَّهٌ بِالتَّوْحِیدِ. (1)

1022 / [175]- عَنِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی کَفَّارَهِ اَلْیَمِینِ:

﴿ یُطْعِمُ عَشَرَهَ مَسَاکِینَ لِکُلِّ مِسْکِینٍ مُدٌّ مِنْ حِنْطَهٍ أَوْ مُدٌّ مِنْ دَقِیقٍ وَ حَفْنَهٌ أَوْ کِسْوَتُهُمْ لِکُلِّ إِنْسَانٍ ثَوْبَانِ أَوْ عِتْقُ رَقَبَهٍ وَ هُوَ فِی ذَلِکَ بِالْخِیَارِ أَیَّ اَلثَّلاَثَهِ صَنَعَ فَإِنْ لَمْ یَقْدِرْ عَلَی وَاحِدٍ مِنَ اَلثَّلاَثَهِ فَالصِّیَامُ ثَلاَثَهَ أَیَّامٍ. ﴾ (2)

1023 / [176] -عَنْ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: ﴿ إِنَّ اَللَّهَ فَوَّضَ إِلَی اَلنَّاسِ فِی کَفَّارَهِ اَلْیَمِینِ کَمَا فَوَّضَ إِلَی اَلْإِمَامِ فِی اَلْمُحَارِبِ أَنْ یَصْنَعَ مَا یَشَاءُ. ﴾

وَ قَالَ: ﴿ کُلُّ شَیْءٍ فِی اَلْقُرْآنِ «أَوْ» فَصَاحِبُهُ فِیهِ بِالْخِیَارِ. ﴾ (3)

ص: 680


1- عنه بحار الأنوار: 226/104 ح 48، و وسائل الشيعة : 383/22 ح 28844 ، و البرهان في تفسير القرآن : 512/2 ح 15. الكافي : 452/7 ح 5 بإسناده عن أَبي جميلة، عن أبی عبد اللّه علیه السلام - إلى آخر الآيه - ، و نحوه تهذيب الأحكام: 296/8 ح 89 ،و الاستبصار : 52/4 ح 6، عنهم وسائل الشيعة : 380/22 ح 28836.
2- عنه بحار الأنوار: 226/104 ح 49، و وسائل الشيعة : 383/22 ح 10 ، و البرهان في تفسير القرآن : 512/2 ح 16 ، و مستدرك الوسائل : 416/15 ح 18679 . الكافي : 451/7 ح 1، تهذيب الأحكام : 295/8 ح 83، الاستبصار : 51/4 ح 1 عنهم وسائل الشيعة : 375/22 ح 28818 .
3- عنه بحار الأنوار : 226/104 ح 50، و وسائل الشيعة : 377/22 ح 7 ، و البرهان في تفسير القرآن : 512/2 ح 17، و نور الثقلين : 624/11 ح 171 و 678 ح 386 القطعة الثانية منه . تهذيب الأحكام : 8 299/8 ح 99، عنه وسائل الشيعة : 377/22 ح 28824 .

و نسبت به آزاد کردن انسان، جایز است که فرزندی (خرد سال) را آزاد کند، اما در کفاره قتل، انسانی را که می خواهد آزاد کند باید (رشید و بالغ باشد و) اقرار به توحید و یکتایی خداوند کند (یعنی مسلمان باشد).

175) - از حلبی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام در مورد کفاره قسم، فرمود: ده مسکین را طعام دهد، به هر نفر دو مُد گندم و یک مُد آرد با افزودن دو کف دست دو مشت که اضافه بر یک مُد باشد یا آن که آنان را بپوشاند که به هر نفر دو قطعه لباس داده شود و یا بنده ای را در راه خدا آزاد نماید.

او در انجام و پرداخت هر یک (از سه کفاره)، مختار است که هر کدام را انتخاب کند، ولی اگر هیچ کدام را نتوانست، باید سه روز روزه بگیرد.

176) - از ابو حمزه روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود: به درستی که خداوند (نوع انتخاب) کفاره قسم را به مردم واگذار نموده همچنان که مجازات محارب ( کسی که علیه اسلام و یا مسلمین به جنگ برخاسته) را به امام تفویض نموده، که هر نوع مجازاتی (تعیین شده) را که مصلحت دید، می تواند انجام دهد.

و (در پایان) افزود: هر حکمی که در قرآن با (کلمه) «أو» بیان شده است، صاحب و اجرا کننده آن مختار می باشد که هر کدام را خواست و مصلحت دید انتخاب کند.

ص: 681

1024 / [177]- عَنِ اَلزُّهْرِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ قَالَ: ﴿ صِیَامُ ثَلاَثَهِ أَیَّامٍ فِی کَفَّارَهِ اَلْیَمِینِ وَاجِبٌ لِمَنْ لَمْ یَجِدِ اَلْإِطْعَامَ قَالَ اَللَّهُ تَعَالَى: ﴿ فَصِیامُ ثَلاثَهِ أَیّامٍ ذلِکَ کَفّارَهُ أَیْمانِکُمْ إِذا حَلَفْتُمْ ﴾ کُلُّ ذَلِکَ مُتَتَابِعٌ لَیْسَ بِمُتَفَرِّقٍ. ﴾ (1)

1025 / [178]- عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سُئِلَ عَنْ کَفَّارَهِ اَلْیَمِینِ فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ فَمَنْ لَمْ یَجِدْ فَصِیامُ ثَلاثَهِ أَیّامٍ ﴾ مَا حَدُّ مَنْ لَمْ یَجِدْ فَهَذَا اَلرَّجُلُ یَسْأَلُ فِی کَفِّهِ وَ هُوَ یَجِدُ؟

فَقَالَ: ﴿ إِذَا لَمْ یَکُنْ عِنْدَهُ فَضْلُ یَوْمِهِ عَنْ قُوتِ عِیَالِهِ فَهُوَ لاَ یَجِدُ، وَ قَالَ: اَلصِّیَامُ ثَلاَثَهُ أَیَّامٍ لاَ یُفَرِّقُ بَیْنَهُنَّ. ﴾ (2)

1026 / [179]- عَنْ أَبِی خَالِدٍ اَلْقَمَّاطِ ، أَنَّهُ سَمِعَ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: فِی کَفَّارَهِ اَلْیَمِینِ:

﴿ مَنْ کَانَ لَهُ مَا یُطْعِمُ فَلَیْسَ لَهُ أَنْ یَصُومَ، أَطْعَمَ عَشَرَهَ مَسَاکِینَ مُدّاً مُدّاً، فَإِنْ لَمْ یَجِدْ فَصِیَامُ ثَلاَثَهِ أَیَّامٍ، أَوْ عِتْقُ رَقَبَهٍ، أَوْ کِسْوَهٌ، وَ اَلْکِسْوَهُ ثَوْبَانِ، أَوْ إِطْعَامُ عَشَرَهِ مَسَاکِینَ،

ص: 682


1- عنه بحار الأنوار: 226/104 ح 51 ، و البرهان في تفسير القرآن : 512/2 ح 18. تفسير القمّي : 185/1 ضمن حديث طويل، عنه البحار : 259/96 ح 1، الكافي : 83/4 ضمن ح 1، من لا يحضره الفقيه : 77/22 ضمن ح 1784، تهذيب الأحكام : 294/4 ضمن ح 1 عنهم وسائل الشيعة : 367/10 ضمن ح 13618 .
2- عنه بحار الأنوار: 226/104 ح 52 و وسائل الشيعة : 378/22 ح 28829 قطعة منه، و البرهان في تفسير القرآن : 512/2 ح 19. الكافي : 452/7 ح 2 بتفاوت يسير، و نحوه تهذيب الأحكام : 296/8 ح 88، عنهما وسائل الشيعة : 379/22 ح 28834 ،النوادر للأشعري : 57 ح 111 نحو الكافي، عنه البحار : 241/104 ح 141 ، و مستدرك الوسائل : 417/15 ح 18682.

177) - از زُهری روایت کرده است، که گفت:

امام زين العابدین علیه السلام فرمود: سه روز، روزه کفاره قسم واجب است برای کسی که نتواند طعام دهد؛زیرا که خداوند فرموده است: «پس سه روز روزه است، این کفاره شما است اگر سوگند یاد کنید» که هر سه روز باید پی در پی انجام گیرد و به طور پراکنده، صحیح و قبول نمی باشد.

178) - از اسحاق بن عمّار روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره کفاره قسم، پیرامون فرمایش خداوند متعال «پس کسی که آن ها را نتواند سه روز روزه است»، سؤال شد که محدوده و مقدار ناتوانی چیست؟ چه بسا مردی سؤال و درخواست کمک می کند، ولی توان (تهیه خوراک) را دارد.

فرمود: اگر مقداری ندارد که از خوراک خانواده اش زیاد بیاید، او از مصادیق ﴿ لمْ يَجد ﴾ می باشد.

و (امام علیه السلام) افزود: روزۀ هر سه روز باید پِی در پِی انجام گیرد و بین آن ها فاصله ای نباشد.

179) - از ابو خالد قَمّاط روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیده ام که در مورد کفاره قسم می فرمود: کسی که به مقداری داشته باشد که بتواند طعام دهد، نمی تواند روزه بگیرد، بلکه باید ده نیازمند - به هر نفر یک مُد - طعام دهد، پس اگر نتوانست طعام بدهد سه روز، روزه می گیرد و یا بنده ای را آزاد می کند و یا لباس می پوشاند، که لباس باید برای هر نفر دو قطعه باشد و نیز طعام باید به ده نفر داده شود.

ص: 683

أَیَّ ذَلِکَ فَعَلَ أَجْزَأَ عَنْهُ. ﴾ (1)

1027 / [180] - قَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی حَمْزَهَ (2) عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿ فَإِنْ لَمْ یَجِدْ فَصِیامُ ثَلاثَهِ أَیّامٍ مُتَوَالِیَاتٍ، وَ إِطْعامُ عَشَرَهِ مَساکِینَ مُدٌّ مُدٌّ. ﴾ (3)

1028 / [181] -عَنِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ صِیَامُ ثَلاَثَهِ أَیَّامٍ فِی کَفَّارَهِ اَلْیَمِینِ مُتَتَابِعَاتٍ لاَ یُفْصَلُ بَیْنَهُنَّ. ﴾

قَالَ: ﴿ وَ قَالَ [کُلُّ صِیَامٍ یُفَرَّقُ إِلاَّ صِیَامَ ثَلاَثَهِ أَیَّامٍ فِی کَفَّارَهِ اَلْیَمِینِ فَإِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ فَصِیامُ ثَلاثَهِ أَیّامٍ ﴾ مُتَتَابِعَاتٍ. ﴾ (4)

ص: 684


1- عنه بحار الأنوار: 227/104 ح 53، و وسائل الشيعة : 378/22 ح 28830، و البرهان في تفسير القرآن : 513/2 ح 20 . الكافي : 454/7 ح 13 - إلى قوله : ثلاثة أيّام -، عنه وسائل الشيعة : 376/22 ح 28822، النوادر للأشعري : 60 ح 120 نحو الكافي، عنه وسائل الشيعة : 379/22 ح 28833، و البحار 242/104 ح 150.
2- هو عليّ بن أبي حمزة الثمالي، و ليس بالبطائني . راجع جامع الرواة: 550/1 .
3- عنه بحار الأنوار: 227/104 ح 54، و وسائل الشيعة : 378/22 ح 28831، و البرهان في تفسير القرآن : 513/2 ح 21 . الكافي : 452/2 3 بتفصيل، و نحوه تهذيب الأحكام : 295/8 ح 84، و الاستبصار : 51/4 ح 2، عنهما وسائل الشيعة : 375/22 ح 28819 ، النوادر للأشعري : 58 ح 114 نحو الكافي، عنه البحار : 241/104 ح 144 .
4- عنه بحار الأنوار: 227/104 ح 55، و وسائل الشيعة : 379/22 ح 28832، و البرهان في تفسير القرآن : 513/2 ح 22 . الكافي : 140/4 ح 2 القطعة الأولى منه ، و نحوه تهذيب الأحكام : 283/4 ذيل ح 29 ، عنهما وسائل الشيعة : 340/10 ح 13556، و 383 ح 13648 .

و هر کدام را انتخاب کند، کفایت می کند و صحیح می باشد.

180) - از علی بن ابی حمزه روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: اگر (برای کفاره روزه طعام و یا لباس) در توانش نبود، سه روز، پی در پی روزه بگیرد و یا ده مسکین را طعام دهد که به هر نفر یک مُد بپردازد.

181) - از حلبی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: روزه های سه روز (کفاره قسم) باید پی در پی باشد و بین آن ها فاصله ای ایجاد نگردد.

راوی گوید: و (حضرت علیه السلام) افزود: فاصله انداختن بین هر روزه ای مانعی ندارد، مگر سه روز (روزه های) کفاره قسم؛ زیرا که خداوند متعال فرموده است: «پس سه روز روزه است»، که منظور متوالی و پِی در پِی بودن می باشد.

ص: 685

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴾ ﴿ 90 ﴾

1029 / [182] -عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

یَقُولُ: ﴿ اَلْمَیْسِرُ ﴾ هُوَ اَلْقِمَارُ. (1)

1030 / [183] - عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: ﴿ إِنَّ اَلشِّطْرَنْجَ وَ اَلنَّرْدَ وَ أَرْبَعَهَ عَشَرَ وَ کُلُّ مَا قُومِرَ عَلَیْهِ مِنْهَا فَهُوَ مَیْسِرٌ. ﴾ (2)

1031 / [184] - عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: بَیْنَمَا حَمْزَهُ بْنُ عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ وَ أَصْحَابٌ لَهُ عَلَی شَرَابٍ لَهُمْ - یُقَالُ لَهُ: اَلسُّکُرْکَهُ - قَالَ: فَتَذَاکَرُوا اَلسَّدِیفَ[الشَّرِيفُ] فَقَالَ لَهُمْ حَمْزَهُ: کَیْفَ لَنَا بِهِ؟

﴿ فَقَالُوا: هَذِهِ نَاقَهُ اِبْنِ أَخِیکَ عَلِیٍّ (عَلَیْهِ السَّلاَمُ) فَخَرَجَ إِلَیْهَا فَنَحَرَهَا ثُمَّ أَخَذَ کَبِدَهَا وَ سَنَامَهَا فَأَدْخَلَ عَلَیْهِمْ قَالَ وَ أَقْبَلَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَأَبْصَرَ نَاقَتَهُ فَدَخَلَهُ مِنْ ذَلِکَ فَقَالُوا لَهُ: عَمُّکَ حَمْزَهُ صَنَعَ هَذَا قَالَ فَذَهَبَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِلَی اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فَشَکَا ذَلِکَ إِلَیْهِ. ﴾

ص: 686


1- عنه بحار الأنوار: 235/79 ح 15، و وسائل الشيعة : 167/17 ح 22263، و البرهان في تفسير القرآن : 515/2 ح 5. الكافي : 124/58 ح 9، عنه وسائل الشيعة : 165/17 ح 22256، عوالي اللئالي : 111/2 ح 304 فيه : روي عن أهل البيت علیهم السلام.
2- عنه بحار الأنوار: 235/79 ح 16، و وسائل الشيعة : 167/17 ح 22264، و البرهان في تفسير القرآن : 515/2 ح 6 . الكافي : 435/62 ح 1 عنه وسائل الشيعة : 323/17 ح 22665.

فرمایش خداوند متعال: ای کسانی که ایمان آورده اید! (توجه داشته باشید که) شراب و قمار و بت ها و ازلام (نوعی بخت آزمایی) پلید و از عمل شیطان است، پس از آن ها دوری کنید تا رستگار شوید. (90)

182) - از امام رضا علیه السلام روایت کرده است که فرمود:

﴿ الْمَيْسِرُ ﴾ همان قمار و برد و باخت می باشد.

183) - (راوی روایت کرده و گفته است:

از امام رضا علیه السلام شنیدم که می فرمود: همانا شطرنج و تخته نَرد و اربعة عشر (1) است و هر چیزی که به وسیله آن برد و باخت شود، مَیسر و قمار خواهد بود.

184) - از هشام بن سالم روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: هنگامی که حمزه فرزند عبد المطلب با عدّه ای از اصحاب خود، بر نوشیدن شرابی به نام «سُكركة» ( شرایی که از دانه های ذرّت گرفته می شود) گرد هم آمده بودند، ناگهان به یاد «سَدیف» (چربی کوهان شتر) افتادند، پس حمزه گفت: چگونه برای ما امکان به دست آوردن هست؟

گفتند: این شتر برادر زاده ات علی (علیه السلام) آماده است، او هم برخاست و رفت، آن شتر را نحر کرد و کُشت جگر و کوهان آن را برداشت و نزد دوستان خود بازگشت.

بعد از آن علی علیه السلام آمد، چشمش به شتر افتاد و افسرده خاطر گشت، افراد به او گفتند: عمویت حمزه چنین کاری کرده است. (امام صادق علیه السلام) فرمود: علی علیه السلام نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رفت و جریان را برای حضرت مطرح نمود.

ص: 687


1- چهارده گودال و چانه است که به دو قسمت مساوی قرار دارد که چری توسط یک نفر در یکی از آن ها پرتاب می شود که اگر در گودال مورد نظر افتاد برنده می شود. مترجم.

قَالَ: فَأَقْبَلَ مَعَهُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فَقِیلَ لِحَمْزَهَ هَذَا رَسُولُ اَللَّهِ بِالْبَابِ.

قَالَ: فَخَرَجَ حَمْزَهُ وَ هُوَ مُغْضَبٌ فَلَمَّا رَأَی رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ اَلْغَضَبَ فِی وَجْهِهِ اِنْصَرَفَ.

قَالَ: فَقَالَ لَهُ: حَمْزَهُ لَوْ أَرَادَ اِبْنُ أَبِی طَالِبٍ أَنْ یَقُودَکَ بِذِمَامٍ [مَا] فَعَلَ، فَدَخَلَ حَمْزَهُ مَنْزِلَهُ وَ اِنْصَرَفَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ قَالَ وَ کَانَ قَبْلَ أُحُدٍ.

قَالَ: فَأَنْزَلَ اَللَّهُ تَحْرِیمَ اَلْخَمْرِ فَأَمَرَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ بِآنِیَتِهِمْ فَأُکْفِئَتْ .

قَالَ: فَنُودِیَ فِی اَلنَّاسِ بِالْخُرُوجِ إِلَی أُحُدٍ فَخَرَجَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ خَرَجَ اَلنَّاسُ وَ خَرَجَ حَمْزَهُ فَوَقَفَ نَاحِیَهً مِنَ اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ .

قَالَ: فَلَمَّا تَصَافُّوا حَمَلَ حَمْزَهُ فِی اَلنَّاسِ حَتَّی غَلَبَ [غُابَ] فِیهِمْ ثُمَّ رَجَعَ إِلَی مَوْقِفِهِ، فَقَالَ لَهُ اَلنَّاسُ: اَللَّهَ اَللَّهَ، یَا عَمَّ رَسُولِ اَللَّهِ أَنْ تَذْهَبَ وَ فِی نَفْسِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ عَلَیْکَ شَیْءٌ .

قَالَ: ثُمَّ حَمَلَ اَلثَّانِیَهَ حَتَّی غُیِّبَ فِی اَلنَّاسِ ثُمَّ رَجَعَ إِلَی مَوْقِفِهِ .

فَقَالُوا لَهُ: اَللَّهَ اَللَّهَ یَا عَمَّ رَسُولِ اَللَّهِ! أَنْ تَذْهَبَ وَ فِی نَفْسِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ عَلَیْکَ شَیْءٌ، فَأَقْبَلَ إِلَی اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فَلَمَّا رَآهُ مُقْبِلاً نَحْوَهُ أَقْبَلَ إِلَیْهِ فَعَانَقَهُ وَ قَبَّلَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ مَا بَیْنَ عَیْنَیْهِ .

قَالَ: ثُمَّ حَمَلَ عَلَی اَلنَّاسِ فَاسْتُشْهِدَ حَمْزَهُ رَحِمَهُ اَللَّهُ ، فَکَفَّنَهُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فِی نَمِرَهٍ .

ثُمَّ قَالَ: أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ نَحْوٌ مِنْ سِتْرِ بَابِی هَذَا، فَکَانَ إِذَا غُطِّیَ بِهَا وَجْهُهُ اِنْکَشَفَ رِجْلاَهُ، وَ إِذَا غُطِّیَ رِجْلاَهُ اِنْکَشَفَ وَجْهُهُ .

قَالَ: فَغُطِّیَ بِهَا وَجْهُهُ وَ جُعِلَ عَلَی رِجْلَیْهِ إِذْخِرٌ.

ص: 688

سپس رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم به همراه او به سمت آن ها حرکت کردند، به حمزه گفتند: این رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم است که در حال آمدن می باشد، پس حمزه خشمگین به طرف رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم رفت و چون حضرت، او را غضبناک دید به او توجه

نکرد و و حمزه به حضرت خطاب کرد: اگر فرزند ابو طالب بخواهد که زمام کسی را بگیرد، می تواند و سپس حمزه داخل منزل خود رفت و پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلم بازگشت.

(امام صادق علیه السلام) فرمود: و این جریان پیش از جنگ اُحد اتفاق افتاد پس، از آن بود که حکم حرمت شراب نازل شد پس رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم دستور داد تا تمام ظرف های شراب وارونه شود و شراب ها نابود گردد. (در ادامه) فرمود: بعد از آن در بین مردم اعلان حرکت برای جنگ اُحد داده شد پس رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم (به سمت اُحد) راه افتاد و مردم همراه او حرکت کردند، حمزه هم حرکت کرد و در گوشه ای نزدیک رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم ایستاد و نگاه می کرد ولی هنگامی که مردم

(دشمن) صف آرایی می کرد، حمزه با شتاب به دشمن حمله کرد به طوری که در جمع آنان ناپدید شد و پس از ساعتی به جایگاه خود بازگشت، به او گفتند: تو را به خدا! ای عموی رسول خدا! مبادا بروی (و کشته شوی) و رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم از تو دلگیر باشد.

امام صادق (علیه السلام) فرمود: سپس حمزه مرحله ای دیگر (بر دشمن) حمله کرد و در جمعیّت ناپدید شد و پس از ساعتی به جایگاه خود بازگشت و باز هم مردم به او گفتند: تو را به خدا! ای عموی رسول خدا! مبادا بروی (و کشته شوی) و رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم از تو دلگیر باشد. در این هنگام او به سمت رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم رفت و چون حضرت دید که حمزه به طرفش می آید حضرت نیز به سمت او آمد و یک دیگر را در بغل گرفتند و رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم ما بین دو چشم او را بوسید. پس از آن بر دشمن حمله کرد و به شهادت رسید و حضرت او را در پارچه ای - «نمره» مُقَلّم و راه راه رنگی، شبیه رنگ پلنگ - کفن نمود. سپس امام صادق علیه السلام فرمود: (آن پارچه) مانند این پرده کوتاه بود پس اگر روی صورت می انداخت، پا هایش نمایان بود و اگر روی پا ها می،انداخت صورت نمایان می شد، قسمت صورت و بدن حمزه را با آن پارچه پوشانید و روی پا هایش علف و گیاه خوشبوی «اِذخَر» قرار داد.

ص: 689

قَالَ: فَانْهَزَمَ اَلنَّاسُ وَ بَقِیَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ : یَا عَلِیُّ! مَا صَنَعْتَ ؟

قَالَ: یَا رَسُولَ اَللَّهِ! لَزِمْتُ اَلْأَرْضَ، فَقَالَ: ذَلِکَ اَلظَّنُّ بِکَ.

قَالَ وَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ : ﴿ أَنْشُدُکَ یَا رَبِّ مَا وَعَدْتَنِی فَإِنَّکَ إِنْ شِئْتَ لَمْ تُعْبَدْ. ﴾ (1)

1032 / [185] - عَنْ أَبِی اَلصَّبَّاحِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنِ اَلنَّبِیذِ وَ اَلْخَمْرِ بِمَنْزِلَهٍ وَاحِدَهٍ هُمَا؟

قَالَ: ﴿ لاَ، إِنَّ اَلنَّبِیذَ لَیْسَ بِمَنْزِلَهِ اَلْخَمْرِ، إِنَّ اَللَّهَ حَرَّمَ اَلْخَمْرَ قَلِیلَهَا وَ کَثِیرَهَا کَمَا حَرَّمَ اَلْمَیْتَهَ وَ اَلدَّمَ وَ لَحْمَ اَلْخِنْزِیرِ، وَ حَرَّمَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آوَ سَلَّمَ لِهِ مِنَ اَلْأَشْرِبَهِ اَلْمُسْکِرَ، وَ مَا حَرَّمَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فَقَدْ حَرَّمَهُ اَللَّهُ. ﴾

قُلْتُ: أَرَأَیْتَ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ کَیْفَ کَانَ یَضْرِبُ فِی اَلْخَمْرِ؟

فَقَالَ: ﴿ کَانَ یَضْرِبُ بِالنِّعَالِ وَ یَزِیدُ کُلَّمَا أُتِیَ بِالشَّارِبِ، ثُمَّ لَمْ یَزَلِ اَلنَّاسُ یَزِیدُونَ حَتَّی وَقَفَ عَلَی ثَمَانِینَ، أَشَارَ بِذَلِکَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَلَی عُمَرَ. ﴾ (2)

ص: 690


1- عنه بحار الأنوار: 115/20 ذيل ح 45، أشار إليه، و 14479 ح 58 قطعة منه، و وسائل الشيعة : 306/25 ح 31972 قطعة منه ، و البرهان في تفسير القرآن : 515/2 ح 7 ، و مستدرك الوسائل : 49/17 ح 20704 . الأمالي للطوسي : 657 ح 1357 (مجلس 35)، عنه البحار : 114/20 ح 45، و 114/45.
2- عنه بحار الأنوار: 161/79 ح 15، و البرهان في تفسير القرآن: 516/2 ح 8 ، و مستدرك الوسائل : 166/16 ح 19472 ، و 65/17 ح 20768 قطعتان منه . الكافي : 409/6 ح 10 القطعة الأولى منه ، و 214/7 ح 2 القطعة الأخيرة منه، عنهما وسائل الشيعة : 338/25 ح 32065 ، و 220/28 ح 34603 .

(در ادامه) فرمود: پس از آن (که حمزه به شهادت رسید) مردم پا به فرار گذاشتند، ولی علی علیه السلام پا بر جا ماند، رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم و به او فرمود: چه کار می کنی؟

پاسخ داد: ای رسول خدا! به زمین چسبیده ام (و ثابت قدم خواهم ماند)، رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم فرمود: (به درستی که) چنین گمانی درباره ات بود (که ثابت قدم باشی)، سپس رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم اظهار داشت: ای پروردگار! تقاضامندم آن چه را که به من وعده داده ای (فراهم نمایی)؛ زیرا که اگر بخواهی ما را نابود کنی کسی (در زمین) تو را عبادت و پرستش نمی کند.

185) - از ابو الصباح روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام پیرامون نَبیذ و خَمر سؤال کردم که آیا این دو (همانند هم می باشند و یکی به حساب می آیند؟) و آیا دارای یک حکم هستند؟

فرمود: نه، نبیذ مانند خمر نیست، خداوند - چه کم و چه زیاد - خمر را حرام نموده، همچنان که مردار و گوشت خوک را حرام کرده است؛ رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم هر نوع شراب مست کننده را حرام نمود و هر چه را رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم حرام کند خداوند نیز حرام نموده است.

عرض کردم: به نظر شما رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم و شراب خوار را چگونه کتک می زد؟

فرمود: به وسیله کفش و دمپایی تنبیه می کرد و هر گاه شخصی آن را تکرار می نمود او را بیشتر تنبیه می کرد و مردم نیز همین روش را در مورد شراب خوار اجرا می نمودند تا آن که چون به هشتاد ضربه می رسید دست می کشیدند؛ و امام علی علیه السلام به همین نکته برای عمر اشاره نموده است.

ص: 691

1033 / [186]- عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ جُنْدَبٍ عَمَّنْ أَخْبَرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿ اَلشِّطْرَنْجُ مَیْسِرٌ وَ اَلنَّرْدُ مَیْسِرٌ. ﴾ (1)

1034 / [187]- عَنْ إِسْمَاعِیلَ اَلْجُعْفِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ اَلشِّطْرَنْجُ وَ اَلنَّرْدُ مَیْسِرٌ. ﴾ (2)

1035 / [188]-عَنْ یَاسِرٍ اَلْخَادِمِ عَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ اَلْمَیْسِرِ؟

قَالَ: ﴿ اَلثَّقَلُ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ، قَالَ: اَلْخُبْزُ (قَالَ حُسَيْنُ:) وَ اَلثَّقَلُ (3) مَا یُخَرَّجُ بَیْنَ اَلْمُتَرَاهِنَیْنِ مِنَ اَلدَّرَاهِمِ وَ غَیْرِهِ. ﴾ (4)

1036 / [189]- عَنْ هِشَامٍ عَنِ اَلثِّقَهِ رَفَعَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قِیلَ لَهُ: ﴿ رُوِیَ عَنْکُمْ أَنَّ اَلْخَمْرَ وَ اَلْمَیْسِرَ وَ اَلْأَنْصَابَ وَ اَلْأَزْلاَمَ رِجَالٌ فَقَالَ مَا کَانَ اَللَّهُ لِیُخَاطِبَ خَلْقَهُ بِمَا لاَ یَعْقِلُونَ. ﴾ (5)

ص: 692


1- عنه بحار الأنوار: 235/79 ح 17، و وسائل الشيعة : 321/17 ح 22659، و البرهان في تفسير القرآن : 516/2 ح 9. الكافي : 47/62 ح 11، عنه وسائل الشيعة: 321/17 ح 22659 ، و 324 ح 22668 عن محمّد بن عيسى الأشعري.
2- عنه بحار الأنوار : 235/79 ح 18، و وسائل الشيعة : 322/17 ح 22660 و 325 ح 22672، و البرهان في تفسير القرآن : 517/2 ح 10.
3- و في الوسائل 167/17 ح 22265، قال: الخبز و الثقل ، و في 325 ح 22673 ، قال: الثقل ، و في البحار و البرهان قال الحسين و الثقل ، و لعلّ الصحيح: قال الحسين: الخبز و الثقل.
4- عنه بحار الأنوار: 236/79 ح 19 ، و وسائل الشيعة : 167/17 ح 19، و وسائل الشيعة : 167/17 ح 22265 و 325 ح 22673 ، و البرهان في تفسير القرآن : 517/2 ح 11 .
5- عنه بحار الأنوار: 236/79 ح 20 و وسائل الشيعة : 167/17 ح 22266 و 325 ح 22674 ، فيه: عن هشام، عن الثقة، عن أبی عبد اللّه علیه السلام ،و البرهان في تفسير القرآن : 517/2 ح 12، و نور الثقلين: 670/1 ح 351. رجال الكشّي (اختيار معرفة الرجال): 291 ح 513 ، فيه: عن طاهر بن عيسى، قال: حدّثني جعفر بن أحمد، قال: حدّثني الشجاعي، عن الحمّادي، رفعه إلى أبی عبد اللّه علیه السلام ، عنه البحار : 300/24 ح 4 .

186) - از عبد اللّه بن جُندب روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: تخته نرد و شطرنج، هر دو از مصادیق میسر (قمار و حرام) هستند.

187) - از اسماعیل جُعفی روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: شطرنج و تخته نرد، هر دو مَیسِر (قمار و حرام) هستند.

188) - از یاسرِ خادم روایت کرده است، که گفت:

از امام رضا علیه السلام پیرامون ﴿ الْمَيْسِرُ ﴾ ، سؤال کردم؟

فرمود: رسوبات و تفاله های هر چیزی است.

حسین (1) گفته است: خبز (خوراکی) و ثقل، (گران بها)، آن چیزی است که در بازی بین دو رقیب وسط نهاده می شود، مانند: درهم و غیر از آن.

189) - از هشام، به نقل از فردی مورد وثوق، روایت کرده است، که گفت:

شخصی به امام صادق علیه السلام عرض کرد: از شما (اهل بیت رسالت) روایت شده است که (هر یک) از ﴿ الْخَمْرُ ﴾ و ﴿ الْمَيْسِرُ ﴾ و ﴿ الْأَنصَابُ ﴾ و ﴿ الْأَزْلَمُ ﴾ ، مردانی می باشند، (آیا صحیح است)؟

فرمود: خداوند مخلوق و آفریده ای را که دارای شعور و عقل نباشد، مورد خطاب قرار نمی دهد.

ص: 693


1- احتمالاً حسین از مشایخ عیّاشی باشد، که همان حسین بن اِشكّيب خواهد بود. ضمناً ترجمه این قطعه طبق نظر مترجم انجام گرفته است که در پاورقی متن حدیث گذشت.

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ لَيْسَ عَلَى الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جُناحٌ فِيما طَعِمُوا إِذا مَا اتَّقَوْا وَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ ثُمَّ اتَّقَوْا وَ ءَامَنُوا ثُمَّ اتَّقَوْا وَ أَحْسَنُوا وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ ﴾ ﴿ 93 ﴾

1037 / [190]- عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ أُتِیَ عُمَرُ بْنُ اَلْخَطَّابِ بِقُدَامَهَ بْنِ مَظْعُونٍ وَ قَدْ شَرِبَ اَلْخَمْرَ وَ قَامَتْ عَلَیْهِ اَلْبَیِّنَهُ فَسَأَلَ عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَأَمَرَهُ أَنْ یَجْلِدَهُ ثَمَانِینَ جَلْدَهً، فَقَالَ قُدَامَهُ : یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ! لَیْسَ عَلَیَّ جَلْدٌ أَنَا مِنْ أَهْلِ هَذِهِ اَلْآیَهِ: ﴿ لَیْسَ عَلَی اَلَّذِینَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصّالِحاتِ جُناحٌ فِیما طَعِمُوا ﴾ فَقَرَأَ اَلْآیَهَ حَتَّی اِسْتَتَمَّهَا. ﴾

فَقَالَ لَهُ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : کَذَبْتَ، لَسْتَ مِنْ أَهْلِ هَذِهِ اَلْآیَهِ مَا طَعِمَ أَهْلُهَا فَهُوَ لَهُمْ حَلاَلٌ، وَ لَیْسَ یَأْکُلُونَ وَ لاَ یَشْرَبُونَ إِلاَّ مَا یَحِلُّ لَهُمْ. ﴾ (1)

1038 / [ 191]- عَنْ اِبْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مِثْلَهُ وَ زَادَ فِیهِ: ﴿ وَ لَیْسَ یَأْکُلُونَ وَ لاَ یَشْرَبُونَ إِلاَّ مَا أَحَلَّ اَللَّهُ لَهُمْ ثُمَّ قَالَ: إِنَّ اَلشَّارِبَ إِذَا مَا شَرِبَ لَمْ یَدْرِ مَا یَأْکُلُ وَ لاَ مَا یَشْرَبُ، فَاجْلِدُوهُ ثَمَانِینَ جَلْدَهً. ﴾ (2)

ص: 694


1- عنه بحار الأنوار: 162/79 ح 16. و البرهان في تفسير القرآن : 523/2 ح 3، و مستدرك الوسائل: 109/18 ح 22213. الکافی: 401/7 ح 2 بإسناده عن الحسين بن زيد، عن أبي عبد اللّه، عن أبيه علیهما السلام بتفاوت، و نحوه من لا يحضره الفقيه : 3/ 42 ح 3287 ، و تهديب الأحكام : 280/6 ح 177، عنهما وسائل الشيعة : 239/28 ح 34653، و البحار : 312/40 ح 67 ، النوادر الأشعري : 153 ذيل ح 390 باختصار عنه البحار: 146/79 ح 62.
2- عنه بحار الأنوار: 162/79 ح 17 و البرهان في تفسير القرآن: 5232 ح 4. و مستدرك الوسائل : 110/18 ح 22214. الكافي : 215/7 ح 10 بتفصيل، و نحوه تهذيب الأحكام : 93/10 ح 17، عنهما وسائل 215/7 الشيعة : 222/28 ح 34607 ، علل الشرائع : 539 ح 7 (باب - 326)، عنه البحار : 297/40 ح 53 عن الكافي، و 156/79 ح 6 عن العلل .

فرم