سرشناسه : مکارم شیرازی، ناصر، 1305 -
عنوان قراردادی : مفاتیح نوین. برگزیده
عنوان و نام پدیدآور : کلیات مفاتیح با ترجمه کوتاه / اثر میرزا محمد مهدی حق شناس [و دیگران].
وضعیت ویراست : [ ویراست ؟].
مشخصات نشر : اصفهان: موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان، 1403.
یادداشت : فارسی - عربی.
یادداشت : کتابنامه به صورت زیرنویس.
موضوع : دعاهای ماه رمضان
موضوع : اعمال الشهور
رده بندی کنگره : BP270 /ر8 م7 1387
رده بندی دیویی : 297/774
ص :1
ص :2
ص :3
ص :4
ص :5
ص :6
ص :7
ص :8
ص :9
ص :10
ص :11
ص :12
ص :13
ص :14
بسم الله الرحمن الرحیم
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ الدُّعَاءَ ذَرِیعَةً إِلَی رَحْمَتِهِ، وَ سَبَباً لِإِجَاَبَتِهِ، وَ قَالَ:
«أُدْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ» وَ جَعَلَ زَیَارَةَ أَوْلِیَائِهِ وَسِیلَةً إِلَی رِضْوَانِهِ، وَ سَبِیلًا إِلَی مَرْضَاتِهِ، وَ نَیْلِ الشَّفَاعَةِ عِنْدَهُ.
ثُمَّ جَعَلَ جَمِیعَ ذلِکَ سَبَباً لِتَرْبِیَةِ النُّفُوسِ، وَ تَهْذِیبِ الْقُلُوبِ، وَ تَطْهِیرِ الْأَرْوَاحِ عَنْ دَنَسِ الذُّنُوبِ. وَ صَلَّی اَللَّهُ عَلَی نَبِیِّهِ مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ الطَّاهِرِینَ النُّجَباءِ، أَلَّذِینَ عَلَّمُونا طُرُقَ الزِّیَارَةِ وَ الدُّعَاءِ، لَاسِیَّمَا بَقِیَّةَ اَللَّهِ الْمُنْتَظَرَ أَرْوَاحُنَا فِدَاهُ، وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً کَثِیراً.
***
قبل از ورود در مباحث این کتاب ذکر چند نکته ضروری به نظر می رسد:
در طول تاریخ شیعه جمعی از بزرگان به گردآوری دعاها و زیاراتی که از جانب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و ائمّه هدی علیهم السلام صادر شده، پرداخته اند تا همه عاشقان راز و نیاز با خدا و شیفتگان زیارت اولیاءاللَّه را از این چشمه جوشان معنویّت، سیراب سازند که از میان آنها می توان به این افراد اشاره کرد:
1- مرحوم کلینی (مولّف کتاب شریف کافی و «کتاب الدعاء»، متوفّای سال 329 هجری قمری).
2- ابن قولویه (مؤلّف کتاب «کامل الزیارات»، متوفّای سال 368).
3- شیخ صدوق (مؤلّف کتاب «الدعاء والمزار»، متوفّای سال 381).
4- شیخ الطائفه شیخ طوسی (مؤلّف کتاب «مصباح المتهجّد»، متوفّای سال 460).
5- سیّدبن طاووس (نویسنده کتابهای «مُهج الدّعوات، فلاح السائل، زهرةالربیع، جمال الاسبوع، اقبال و ...» متوفّای سال 664).
6- ابن فهد حلّی (نویسنده کتاب «عدّةالداعی» و «المزار» متوفّای سال 841).
ص :15
7- کفعمی (نویسنده کتاب «المصباح» و «البلدالامین» متوفّای سال 905).
8- شیخ بهایی (نویسنده کتاب «مفتاح الفلاح» متوفّای سال 1031).
9- علّامه مجلسی (نویسنده کتاب های «زاد المعاد، ربیع الاساَبیٰع، تحفة الزائر، مفاتیح الغیب و مقباس المصاَبیٰح»، متوفّای سال 1110).
هر یک از این بزرگان در عصر خود رسالت خویش را در زمینه دعا به نحو احسن انجام دادند تا این که نوبت به مرحوم ثقةالمحدثین حاج شیخ عبّاس قمی- رضوان اللَّه تعالى علیه- (متوفای 1359 ق) رسید؛ ایشان با ذوق سرشار و سلیقه بسیار خوب و احاطه وسیعی که بر آثار اهل بیت علیهم السلام و کتب دعا و زیارات سابقین داشت، به تألیف کتاب جامع «مفاتیح الجنان» پرداخت و روی خلوص نیّتی که این محدّث عإِلَىٰقدر از آن برخوردار بود، در مدّت کوتاهی، کتابش جهانگیر شد و به همه مساجد و خانه ها، راه یافت وهمگان از رشحات قلم این عالم با اخلاص سیراب شدند.
قابل توجه اینکه، قبل از کتاب «مفاتیح الجنان» کتاب دعایی به نام «مفتاح الجنان» چاپ و در بسیاری از خانه ها منتشر شده بود، که کتاب دعای بسیاری از مردم را تشکیل می داد و متأسّفانه این کتاب آلوده به روایات مجعول و نادرستی بود که مرحوم حاج شیخ عباس قمی و استادش حاجی نوری را سخت عصبانی کرده بود (که در مفاتیح الجنان، ذیل زیارت مطلقه وارث، این ناراحتی به طور مشروح منعکس است) و همین امر سبب شد که مرحوم حاج شیخ، به نوشتن اثر پر ارزش «مفاتیح الجنان» (به جای «مفتاح الجنان») اقدام نماید، که در مقدمه مفاتیح الجنان به این مطلب اشاره شده است.
ولی از آن جا که این کتاب مانند بسیاری از کتاب ها برای شرایط زمانی و مکانی خاصّی نوشته شده بود و مخاطبان ویژه ای داشت، لازم بود در عصر و زمان ما مورد تجدید نظر وسیع قرار گیرد؛ کاستی ها برطرف گردد، و از پاره ای از مطالب اضافی که مایه ایراد بدخواهان است صرف نظر شود؛ مدارک و منابع دعاها و زیارات و ... افزوده گردد؛ رمز و راز، فلسفه، آثار و برکات دعاها و زیارات یادآوری شود؛ سپس نظم نوینی به آن داده شود و در مجموع کتاب دعا و زیارتی که از هرنظر جامع ومتناسب عصر و زمان ما- مخصوصاً برای نسل جوان خداجو- باشد، فراهم گردد.
***
سال ها بود که این فکر را در سر می پروراندم و از خدا توفیق آن را می خواستم؛ پس از مطالعه کافی در این زمینه لازم دیدم که از دو نفر از فضلای گرانقدر، باذوق، مخلص و پرکار حوزه علمیّه، یعنی: استادان ارجمند، حجج اسلام آقایان سعید داودی و احمد قدسی برای کمک و همکاری دعوت کنم؛ بحمداللَّه آنها استقبال کردند و با پشتکار تمام به آن پرداختند و زحمات فراوان در تنقیح و تحقیق مباحث کشیدند، و اینجانب در تمام مراحل بر کار آنان نظارت داشتم و آنچه لازم بود بر آن افزودم. بعد از
ص :16
اتمام کتاب، یک بار دیگر از آغاز تا پایان با حضور این آقایان مورد بررسی مجدّد قرار گرفت و در نتیجه، مجموعه حاضر که تصوّر می کنم اهداف فوق را کاملًا تأمین می کند، فراهم شد. خداوندازهمه قبول فرماید.
یکی از مزایای مهمّ مکتب اهل بیت علیهم السلام دعاهای بسیار عإِلَىٰ، روح پرور، پرمحتوا و آموزنده ای است که از آن امامان بزرگوار به یادگار مانده، بعضی از آنها شبیه اعجاز است؛ دعاهایی همچون دعای کمیل، صباح، ندبه، ابوحمزه و دعای عرفه. راستی چنین است؛ مانند این دعاها را در هیچ جا و نزد هیچ گروهی نمی توان یافت.
این دعاها که منبع الهام بخش معارف غنیّ اسلام است، راه و رسم خودسازی و «سیر و سلوک إِلَىٰ اللَّه» را به ما می آموزد و چون روی سخن در آنها با خدا است، چنان اوج می گیرد که از قلّه افکار آدمیان فراتر می رود.
شکّی نیست که دعا نقش بسیار مؤثّری در تربیت نفوس انسانی و سوق آنها به مراتب کمال دارد که شاید بسیاری از دعاکنندگان از آن غافل باشند.
با این که خداوند به انسان بسیار نزدیک است، ولی آدمی با غفلت و بی توجّهی، از او فاصله گرفته و دور می شود؛ در این میان، دعا و ذکر است که حجاب میان دعاکننده و خداوند متعال را برطرف می سازد و انسان، قرب و نزدیکی را کاملًا احساس می کند.
«دعا» همچون باران بهاری است که سرزمین دلها را سیراب و شکوفه های ایمان و اخلاص و عشق و عبودیّت را بر شاخسار روح آدمی ظاهر می سازد!
«دعا» نسیم روح بخش قدسی است که همچون دَم مسیح، «عظم رمیم» را «باذن اللَّه» حیات می بخشد!
«دعا» دریای موّاجی است که گوهرهای فضایل اخلاق را در درون خود پرورش می دهد!
هر نَفَسی که با دعا همراه است مُمدّ حیات است و مُفرّح ذات، و هر دلی که با نور دعا قرین است، با تقوای اِلهی همنشین است.
دعاکننده، وصول به مقاصد شخصی خود را از خدا می طلبد و خداوند تربیت و پرورش روحانی او را از طریق دعا می خواهد، و بقیّه بهانه است!
و از این جا می توان گفت: دعا اکسیر اعظم، کیمیای سعادت، آب حیات و روح عبادت است؛ همان گونه که در حدیث وارد شده
«الدُّعاءُ مُخُّ الْعِبادَةِ».(1)
و جالب این که طبق گواهی قرآن، ارزش انسانها در پیشگاه پروردگار به خاطر دعاهای آنهاست!
«قُلْ مَا یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّی لَوْلَا دُعَاؤُکُمْ».(2)
ص :17
کوتاه سخن این که:
دعا عامل مهمّی برای تربیت و پرورش روح انسان است.
دعا از نومیدی و یأس جلوگیری کرده و نور امید بر دل می پاشد.
دعا در مشکلات به انسان نیرو می بخشد و در برابر حوادث سخت درس مقاومت می دهد.
دعا نشاط و شاداَبیٰ روح و دل را تضمین می کند و انسان را از افسردگی رهایی می بخشد.
دعا در برابر مصائب زندگی به انسان پایداری و تحمّل می دهد.
1- نخستین مزیّت آن این است که به قلم روز نگاشته شده و برای همگان، به ویژه نسل جوان، به سهولت قابل درک است.
2- برای هر بخش از دعاها و زیارات، مقدّمات فشرده و پرمعنایی نوشته شده که به تحصیل آثار معنوی و حالات عرفانی دعا کمک می کند.
3- منابع و مدارک دعاها و زیارات با دقّت تمام در پاورقی آمده است و در همه جا بر منابع قابل قبول تکیه شده است.
4- با توجّه به این که وقت مردم در عصر ما فشرده و محدود است در مواردی که اعمالى مشابه یکدیگر بوده، از میان آنها بهترین ها گزینش شده است.
5- نظم و ترتیب منطقی روشن، به مطالب کتاب داده شده تا پیداکردن دعاها و زیارات آسانتر و راحت تر باشد.
6- مطالب ضعیف یا اموری که بهانه به دست ناآگاهان می دهد، کنار گذاشته شده است.
7- سعی شده است از ترجمه خوب و روان برای همه دعاها استفاده شود. (در این چاپ از کتاب، قسمت عمده ترجمه ها توسط دو تن از فضلای حوزه حجج اسلام آقای محمدرضا حامدی و آقای مسعود مکارم، که زیر نظر اینجانب تهیه شده بهره گرفتیم).
8- در آن جا که نسخه ها متعدّد بوده، در دعاها و زیارات معروف، تنها به نسخه متداول اکتفا شده است تا مایه سردرگمی نشود، (مگر آن که اختلاف نسخه، مهم و قابل توجّه باشد) و در دیگر موارد، دقیقاً مطابق منبع و مصدر نقل شده، آمده است.
9- در برخی موارد، برای پرهیز از حجیم شدن کتاب، روایاتی که در فضیلت دعا و زیارت و غیر آن نقل شده، تلخیص و نقل به معنا گردیده و با ترجمه ای روان و احیاناً کمی آزاد، بیان شده است، بی آن که لطمه ای به محتوای آن وارد گردد.
ص :18
10- از آن جا که یکی از نشانه های اعتبار سند روایات، محتوای روایت است، در گزینش دعاها و زیارات علاوه بر دقّت در اسناد، به محتوای آن نیز توجّه شده است.
بی شک روح دعا و نماز، به حضور قلب است و بدون آن، آثار مهمّ تربیتی و خودسازی و نورانیّت و صفای روح، کمتر بدست می آید و این جای تردید نیست؛ آنچه مهمّ است و باید به آن توجّه جدّی شود پیداکردن راههای تحصیل این امر مهم است؛ چون بسیارند کسانی که اشتیاق فراوان برای کسب حضور قلب و خضوع در نماز و دعا دارند؛ امّا هر چه می کوشند توفیق آن را نمی یابند.
برای تحصیل خشوع و حضور قلب در دعا و نماز و سایر عبادات، به امور ذیل توصیه می شود:
1- به دست آوردن شناخت و معرفتی که دنیا را در نظر انسان کوچک و خدا را در نظر انسان بزرگ کند، تا هیچ کار دنیوی نتواند به هنگام راز و نیاز با معبود، نظر او را به خود جلب و از خدا منصرف سازد.
2- توجّه به کارهای پراکنده و مختلف، معمولًا مانع تمرکز حواس است و هر قدر انسان، توفیق پیدا کند که مشغله های تشویش آور و پراکنده را کم کند، به حضور قلب در عبادات خود، کمک کرده است.
3- انتخاب محل و مکان نماز و دعا و سایر عبادات نیز در این امر، اثر بسیار دارد؛ به همین دلیل، نماز خواندن در برابر اشیا و چیزهایی که ذهن انسان را به خود مشغول می دارد مکروه است و همچنین در برابر درهای باز و محلّ عبور و مرور مردم و در مقابل آینه و عکس و مانند آن. به همین دلیل، مساجد و معابد مسلمین هر قدر ساده تر و خإِلَىٰ از زرق و برق و تشریفات باشد، بهتر است؛ چرا که به حضور قلب کمک می کند.
4- پرهیز از گناه عامل مؤثّر دیگری است؛ زیرا گناه آینه قلب را مکدّر ساخته، مانع آن می شود که جمال محبوب حقیقی در آن منعکس گردد، و با حجاَبیٰ که به وجود می آید انسانِ دعاکننده، یا نمازگزار، خویشتن را در محضر او نمی بیند، به همین دلیل، قبل از هر نماز و دعا باید از گناهان توبه کرد و خود را به خدا سپرد. توجّه به اذکاری که در مقدّمه نماز آمده است بسیار مؤثّر است.
5- آشنایی با معنای نماز و دعا و فلسفه افعال و اذکار آن، عامل بسیار مهمّ دیگری برای حضور قلب است؛ چرا که وقتی انسان معانی و فلسفه های عبادات را بداند و به آن توجّه کند، راه حضور قلب برای او هموار می شود.
6- انجام مستحبّات نماز و آداب مخصوص عبادت و دعا، چه در مقدّمات و چه در اصل نماز نیز، کمک مؤثّری به این امر می کند.
7- از همه اینها گذشته، این کار، مانند هر کار دیگر، نیاز به مراقبت، تمرین، استمرار و پی گیری زیاد
ص :19
دارد؛ بسیار می شود انسان در آغاز کار تنها در یک، یا چند لحظه کوتاه، قدرت تمرکز فکر و حضور قلب پیدا می کند، امّا با ادامه این کار و پی گیری و تداوم، چنان قدرتی در نفس او پیدا می شود که می تواند به هنگام نماز و دعا، دریچه های فکر خود را بر غیر معبود، مطلقاً ببندد و خود را در حضور او ببیند و با او به راز و نیاز بپردازد.
بنابراین، به همه- مخصوصاً جوانان- توصیه می کنیم که از پرت شدن حواس و عدم حضور قلب در عبادات خود، رنجیده و مأیوس نشوند، راه را ادامه دهند، ان شاءاللَّه پیروز خواهند شد.
8- در عباداتی که جنبه تکراری دارد، مانند نماز، تغییر شکل ظاهری آن نیز در حضور قلب بسیار مؤثّر است. مثلًا سوره هایی را که در نماز بعد از حمد می خواند، تغییر دهد؛ در بعضی از رکوع و سجودها ذکر « سبحان اللَّه » و در بعضی ذکر کبیر « سبحان ربّی العظیم و بحمده » و « سبحان ربّی الأعلی و بحمده » بخواند، دعاهای قنوت را عوض کند، یا مثلًا دعای کمیل را گاه به صورت عادی، گاه ترتیل، گاه با صوت بخواند؛ یا در دل، به هنگام خواندن نماز و دعا خود را در مناطق و حرمهای مکّه و مدینه و غیر آن ببیند.
تجربه نشان داده این تغییر صورت، کمک زیادی به تمرکز فکر و حضور قلب می کند.
9- پرهیز از غذاهای شبهه ناک نیز در این امر بسیار مؤثّر است.
10- از همه اینها گذشته، باید با تمام وجود، نعمت بزرگ حضور قلب را در دعا و نماز و زیارت از خدا خواست؛ او کریم و رحیم است و جوینده را ناامید بر نمی گرداند.
چنین شنیدم که لطف ایزدبه روی جوینده در نبندد!
دری که بگشاید از حقیقت بر اهل عرفان، دگر نبندد!
برای دعا کردن و باریافتن به محضر دوست، و بهره مندی بیشتر از فیض و رحمت اِلهی، آداَبیٰ ذکر شده است، که یقیناً برای استجابت دعا، مؤثّر خواهد بود. در این جا به اهمّ آنها (با استفاده از روایات) اشاره می شود.
الف) معرفت اِلهی
دعاکننده باید خدا را به درستی بشناسد و به مالکیّت، قدرت، عظمت، توانایی، علم و آگاهی و کرم و لطف خداوند ایمان داشته باشد.
ب) حسن ظنّ به خدا
در روایات آمده است که هنگام دعا، به خداوند و اجابت دعا توسّط او، اطمینان داشته باشید و باور
ص :20
شما این باشد که خداوند، دعایتان را به اجابت می رساند.(1) (و اگر طبق مصالحی به اجابت نرسد بهتر از آن را به شما خواهد داد).
ج) دعا همراه با احساس نیاز
دعا باید، همراه با احساس نیاز شدید و درماندگی باشد به گونه ای که انسان باور کند، جز خداوند پناهگاهی ندارد.(2) د) دعا همراه با توجه تامّ
به هنگام دعا، باید همه توجّه و حواسّ دعاکننده به جانب حق باشد و قلبش را از هرچه غیر خداست تهی سازد.(3) ه) دعا همراه با خضوع و دل شکستگی
دعاکننده باید با نهایت خضوع، رقّت قلب و فروتنی به درگاه خدا روی آورد(4)؛ در این هنگام دستانش را به سمت آسمان (به علامت تسلیم و تعظیم) بلند می کند(5) و با چشمان اشکبار و قلبی ترسان، حاجت می طلبد.(6) و) دعا همراه با استغفار و صلوات
در ابتدای دعا، حمد اِلهی، ثنای پروردگار، استغفار و توبه و صلوات بر محمّد و آلش برای استجابت دعا بسیار مؤثّر است.(7) ز) اصرار و پافشاری در دعا
اصرار و پافشاری در دعا، مورد سفارش معصومین علیهم السلام است؛(8) دعاکننده نباید ناامید شود، و از دعا کردن دست بردارد.
علاوه بر نکات فوق، به یقین، دعا در برخی از زمان ها، مثل شب و روز جمعه، دعا در نیمه های شب و سحرگاهان، مخصوصاً ماه مبارک رمضان، شب های قدر و مانند آن و همچنین در برخی از مکان ها، مانند مسجدالحرام، مسجد پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله، مشاهد مشرّفه و مانند آن، تأثیر بسزایی دارد.(9) این بخش را با سخنی از عارف کامل، عالم ربّانی و مرد میدان علم و عمل، مرحوم «سیّدبن طاووس» به پایان می بریم؛ ایشان می گوید: «هرگاه از خداوند حاجتی می طلبی، حال تو در برابر او- لااقلّ- مانند عرض نیاز، به نزد فرمانروایان دنیا باشد. همان گونه که برای جلب نظر آنان، از هیچ کوششی دریغ نمی ورزی و به هر طریق ممکن، خشنودی آنان را تحصیل می کنی، باید در برابر خداوند و
ص :21
به هنگام خواستن حاجتی از او نیز، در تحصیل رضایتش کوشش فراوان نمایی! مبادا که توجّه ات به خداوند، از اقبال و توجّه ات به قدرتمندان دنیا کمتر باشد! اگر چنین باشی و منزلت خدا، در نزد تو، از منزلت آنها کمتر باشد- در حالى که همه آنها مملوک و بندگان خدایند- به یقین خداوند بزرگ را کوچک شمرده ای و عظمت و جلالش را به حساب نیاورده ای!.
دیگر آن که: نماز و روزه ای که برای طلب حاجت به جا می آوری، هرگز از روی امتحان و آزمایش خداوند نباشد! زیرا انسان کسی را می آزماید که نسبت به او بدگمان باشد و خداوند از کسانی که در حقّ او گمان بد دارند، مذمّت کرده و فرموده: «
«أَلظَّانِّینَ بِاَللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَیْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ»؛
آنان که به خداوند، گمان بد می برند، حوادث ناگوار به آنان می رسد».(1) بلکه باید به خداوند کمال اعتماد و اطمینان را داشته باشی و به وعده های او امیدوارتر از وعده یک انسانِ توانگرِ سخاوتمند باشی!
سزاوار است به هنگام نماز و یا روزه حاجت، نخست حاجت های دینی را به ترتیب اهمیّت در نظر بگیری و البتّه مهمترین خواسته ها، حاجت آن مولایی است که تو در پناه هدایت و حمایت او به سر می بری! یعنی نخست باید برای حاجت های امام زمان (عجّل اللَّه تعالى فرجه الشریف) دعا کنی وآنگاه حاجت های دینی خود را بخواهی و در نهایت، حاجت و نیاز دنیوی خود را که در دل داری با خدای خویش مطرح نمایی ...».(2)
بعضی از مردم از تأخیر اجابت دعا یا عدم اجابت آن گله دارند، و توجّه ندارند که اجابت دعا مانند همه کارها شرایطی دارد:
لازم است بدانیم، دعا کردن به درگاه خدا، از دو سو، مقرون به رحمت اِلهی است: از یک سو، توفیق اِلهی برای دعا کردن، و از سوی دیگر استجابت دعا از جانب خداوند.
همین که انسان به دعا و راز و نیاز با خداوند می پردازد، یقیناً به سبب توفیق اِلهی است (چه دعایش به اجابت برسد، یا نرسد)؛ زیرا هر کسی توفیق شرفیاَبیٰ به بارگاه اِلهی و گفتگو با حضرت حقّ را ندارد و این خود برای هر دعاکننده ای بسیار با ارزش است؛ امّا با این حال، در روایات عواملی برای عدم استجابت دعا ذکر شده است که از مهمترین آنهاست:
الف) دست کشیدن از تلاش و اکتفا به دعا
این نکته را باید بدانیم، که دعاکردن به معنای دست از تلاش کشیدن نیست، زیرا در این صورت دعای دعاکننده به اجابت نمی رسد؛ چرا که هیچ دعایی برای جبران تنبلی و تن پروری وارد نشده است.
ص :22
درباره برخی از افراد که دعایشان به اجابت نمی رسد، امام صادق علیه السلام فرمود: «
... وَ رَجُلٌ جَلَسَ فِی بَیْتِهِ وَ قالَ: یا رَبِّ ارْزُقْنِی، فَیُقالُ لَهُ: أَ لَمْ أَجْعَلْ لَکَ السَّبیلَ إِلی طَلَبِ الرِّزْقِ ...
؛ و آن کس که در خانه اش بنشیند و بگوید: پروردگارا! روزی مرا برسان! به او گفته می شود: آیا برای طلب روزی و کسب درآمد، راه و مسیری (که همان تلاش و کوشش است) قرار نداده ام؟!».(1) ب) گناهان از موانع مهم است
بسیاری از گناهان، سبب عدم استجابت دعا می شود. در روایتی امام علی علیه السلام در پاسخ به مردی که گفت دعای ما به اجابت نمی رسد، فرمود: «چگونه دعایتان به اجابت برسد، در حالى که راه های آن را مسدود ساخته اید! اعمالتان را اصلاح کنید، درونتان را خالص گردانید، امر به معروف و نهی از منکر کنید، آنگاه خداوند دعایتان را به اجابت می رساند».(2) (و به این ترتیب دعا وسیله ای برای تربیت و خودسازی می شود).
در روایات دیگری، عقوق والدین،(3) ناپاکی های درونی، نفاق، تأخیر نماز از وقتش، ترک نیکی و صدقه، بدزبانی و ... از عوامل عدم استجابت دعا ذکر شده است.(4) ج) دعا بر ضدّ مؤمنان و دوستان
اگر کسی برضدّ مؤمنی و دوستی دعا کند (نفرین نماید) و بدون جهت و ظالمانه، از خداوند بدِ او را بخواهد، دعایش به اجابت نمی رسد.(5) د) دعا فقط در دشواریها
اگر کسی در حالت خوشی و آسودگی به درگاه خدا نرود و دعا نکند و فقط در مشکلات و شدّت و گرفتاری به سوی خدا برود، ممکن است دعایش به اجابت نرسد. در روایات آمده است: اگر بخواهی در مشکلات و دشواریها خداوند دعایت را به اجابت برساند، در آسودگی و خوشی، خدا را فراموش مکن و فراوان دعا کن!.(6) ه) غذاهای حرام و ناپاک
در روایت آمده است: «آن کسی که می خواهد، دعایش به اجابت برسد، باید از راه حلال کسب درآمد کند»(7) و در روایت دیگر رسول خدا صلی الله علیه و آله به کسی که گفت دوست دارم، دعایم مستجاب شود، فرمود:
«وجودت را از لقمه حرام پاک کن».(8)
ص :23
گاه در روایات برای دعاها و زیارات و نمازها و اذکار پاداش های عظیمی ذکر شده است که ممکن است این دو سؤال را برای خوانندگان مطرح کند:
1- آیا هر فرد مسلمانی که چنین اعمال ساده ای را انجام دهد از چنان پاداش های عظیم بهره مند می شود و اصولًا چه رابطه ای میان این اعمال و آن همه ثواب و پاداش است؟
2- گرچه رحمت اِلهی بی پایان است و هر قدر پاداش به افراد بدهد، کاستی در آن ایجاد نمی شود (
وَلٰا تَزیدُهُ کَثْرَةُ الْعَطاءِ إِلّا جُوداً وَ کَرَماً ).(1) ولی گاه این پاداش ها از حدّ نیاز در زندگی آخرت نیز افزون است و گاه می شود که رسیدن به یک پاداش معنوی و فوق العاده برای آرامش و لذّات مؤمن کافی است.
در پاسخ سؤال اول باید به این نکته توجّه کرد که اوّلًا: دریافت این پاداش های عظیم مطابق صریح آیات قرآن و روایات، متوقّف بر ایمان و اخلاص و تقواست، چنانکه در قرآن کریم می خوانیم:
«إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اَللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ».(2)
در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است: «
مَنْ قالَ لا إِلهَ إِلَّا اَللَّهُ مُخْلِصاً، دَخَلَ الْجَنَّةَ، وَ اخْلاصُهُ اَنْ یُحْجِزَهُ لا اِلهَ اِلَّا اَللَّهُ عَمَّا حَرَّمَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ
؛ کسی که «لا اِلٰه الا اللَّه» را با اخلاص بگوید، داخل بهشت می شود و اخلاصش این است که «لا اِلهَ اِلَّا اَللَّهُ» او را از تمام آنچه خداوند متعال حرام کرده، باز دارد».(3) قابل توجّه اینکه مرحوم علّامه مجلسی در بحارالانوار چندین حدیث به این مضمون نقل کرده است.(4) و نیز در پاره ای از روایاتی که در مورد پاداش عظیم زیارت ها آمده، جمله « عارِفاً بِحَقِّهِ » دیده می شود که مفهومش آن است: آن امام را واجب الاطاعة بداند و دستوراتش را بکار گیرد؛ در یکی از این روایات امام کاظم علیه السلام می فرماید: « اِذٰا عَرَفَ حَقَّهُ وَ حُرْمَتَهُ وَ وَلٰایَتَهُ
...».(5) ثانیاً: حفظ این دستاوردها و پاداش ها نیز مهمّ است؛ زیرا ممکن است کسی با اعمال صالحی پاداش های عظیمی برای خود فراهم سازد، ولی بعداً با اعمال زشت و گناهان عظیم آنها را از نامه اعمال خود بشوید؛ در حدیث معروفی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می خوانیم که: هر کس لا اِلٰه الا اللَّه بگوید، خداوند درختی در بهشت برای او غرس می کند (حضرت همین سخن را درباره اذکار دیگری نیز فرمود).
مردی از قریش در آنجا حاضر بود، عرض کرد: ای رسول خدا! بنابراین درختان ما در بهشت بسیار زیاد است! حضرت فرمود: « نَعَمْ! وَ لکِنْ اَیَّاکُمْ اَنْ تُرْسِلُوا عَلَیْها نِیراناً فَتُحْرِقُوها ؛ آری! ولی برحذر باشید
ص :24
که آتشی نفرستید که آن درختان را بسوزاند». سپس پیامبر به آیه 33 سوره محمد:
«وَلَا تُبْطِلُوا أَعْمَالَکُمْ ...» استدلال فرمود.(1) در مورد سؤال دوم به این نکته باید توجه داشت که پاداش های عظیم قیامت متناسب با آن عالم عظیم است؛ تمام دنیایی که ما در آن زندگی می کنیم در برابر جهان آخرت به منزله خانه کوچکی در مقابل تمام منظومه شمسی است و یا از آن کوچکتر؛ بنابراین، نباید از عظمت آن پاداش ها تعجب کرد.
به علاوه، پاداش های اِلهی متناسب لطف و کرم اوست نه متناسب اعمال ما و اضافه بر اینها گاه اعداد و ارقامی که در این روایات وارد شده، کنایه از یک سلسله پاداش های مهم معنوی است که در لباس پاداش های مادی به تناسب جهانی که در آن زندگی می کنیم، بیان شده است.
از برخی روایات استفاده می شود که گاهی اوقات، خداوند دعای مؤمنان را اجابت نمی کند و در عوض، گناهانی را از آنها می آمرزد و یا آن را ذخیره برای آخرت می سازد.
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «هر مسلمانی که دعا کند، دعایش به اجابت می رسد: یا به زودی در دنیا خداوند حاجتش را برآورده می سازد و یا برای آخرتش ذخیره می کند و یا گناهانش را می آمرزد».(2) در روایتی دیگری آمده است: «گاه در قیامت، خداوند پاداش دعاهایی را که در دنیا به اجابت نرسیده، به مؤمن می دهد؛ در آن زمان مؤمن آرزو می کند، ای کاش در دنیا هیچ دعایی به اجابت نمی رسید و همه آنها امروز به پاداش اِلهی تبدیل می شد».(3) این را نیز باید کاملًا توجّه داشت که گاه انسان بر اثر بی اطّلاعی، حاجتی را با تمام وجودش از خدا می خواهد که به ضرر اوست و اگر به آن رسد دنیا و آخرت او تباه می شود، خداوند به لطفش آن چیز را دریغ می دارد و به جای آن، نعمت دیگری به او می بخشد؛ زیرا معلومات ما محدود و ناقص است و علم بی پایان، نزد خداست.
در این جا توجه شما خوانندگان عزیز را به توصیه های زیر جلب می کنیم:
1- آنچه در این کتاب آمده است به کتب معتبری چون «مصباح المتهجّد» شیخ طوسی (ره) و «کامل الزیارات» ابن قولویه و کتابهای مرحوم سیّد بن طاووس و مرحوم کفعمی برمی گردد. کتب بزرگانی که اهتمام فراوانی داشتند تا بدون مدرک چیزی را نقل نکنند و اگر دعا یا زیارتی از انشای نفس ربّانی و
ص :25
ملکوتی خودشان است به آن تصریح نمایند. آنان به هنگام نوشتن ادعیه، کتب فراوانی را در اختیار داشته اند که با اقتباس از آن، چنین آثاری از خویش به یادگار گذاشته اند:
مرحوم سیّد بن طاووس، به هنگام نوشتن کتاب «اقبال» هزار و پانصد جلد کتاب در اختیار داشت و به تصریح خودش در کتاب «کشف المحجّه»: «بیش از شصت جلد از آن، کتاب دعا بود».(1) محقّق متتبّع، دانشمند بزرگوار، مرحوم آقا بزرگ طهرانی نیز در کتاب وزین «الذریعه» درباره سیّد بن طاووس می نویسد: «هنگامی که او کتاب «مُهج الدّعوات» را می نوشت بیش از هفتاد کتاب از کتب ادعیه قدمای امامیّه (کسانی که تمامی آنها مقدّم بر شیخ طوسی بوده اند) را در اختیار داشت. بلکه با مراجعه به کلمات و تعبیراتی که سیّد بن طاووس در لابه لای کتابهایش در ارتباط با اسناد و مدارک محتویات آن دارد، انسان مطمئن می شود که جمیع آنچه را که این بزرگوار از ادعیه و زیارات نقل کرده، مورد اعتمادش بوده است؛ خصوصاً وقتی ملاحظه می شود که این بزرگ مرد، هرگاه می خواست دعایی را از جانب ذهن لطیف و روح پاکش انشا کند، تصریح می کند که: «چون برای این مورد دعایی را از روایات نیافتم دعایی را مناسب با این مقام، انشا نمودم» با این بیان معلوم می شود که در سایر موارد که چنین نکته ای را متذکّر نشده است، به مدرک روایی خاصّ، اعتماد کرده است».(2) با این بیان و با توجّه به این که آنچه را «سیّد بن طاووس» در قسمت دعا تألیف کرده در واقع تتمّه و تکمیلی برای کتاب «مصباح المتهجّد» جدّ مادری ایشان مرحوم شیخ طوسی رحمه الله می باشد،(3) روشن می شود که اگر کسی مجموع این یازده جلد (مربوط به این دو بزرگوار) را تهیّه نماید، گویا تقریباً مجموعه کاملی از ادعیه و اعمال و زیارات را در اختیار گرفته است (و ما از تمام این آثار در کتاب حاضر استفاده کرده ایم).
درباره کتاب «مصباح کفعمی» می گوید: «او، در مقدّمه کتاب «جنّة الامان الواقیه» (معروف به مصباح کفعمی) تصریح کرده است که این کتاب را از کتابهای معتبر و مورد اعتماد جمع آوری نموده است».(4) مرحوم علّامه مجلسی نیز در مقدّمه «زادالمعاد» می گوید: در این کتاب منتخبی از اعمال سال و فضایل ایّام و لیإِلَىٰ و اعمال آنها را- که به سندهای صحیح و معتبر وارد شده است- آورده ام.
اصولًا اصحاب ائمّه علیهم السلام، برای ضبط و انتقال صحیح احادیث، دعاها و عباراتی که از آن بزرگواران نقل می شد، اهتمام فراوانی داشتند.
ص :26
«عبداللَّه بن زید» که از اصحاب امام کاظم علیه السلام است، می گوید: «جمعی از یاران ویژه اهل بیت آن حضرت، به محضرش شرفیاب می شدند و هنگامی که امام علیه السلام کلمه ای می فرمود و درباره حادثه ای فتوا می داد، آنان با دقّت می نوشتند (و همه جملات، آداب و نکته ها را کاملًا یادداشت می کردند)».(1) خواننده عزیز! با توجه به آنچه گذشت جایی برای تردید در اعتبار منابعی که محتوای این کتاب از آنها گرفته شده، باقی نمی ماند، پس می توان با دلی روشن و ضمیری پاک به ادعیه و زیارات و اعمال وارده در این کتاب، عمل کرد.
خصوصاً وقتی به دو امر دیگر نیز در این رابطه توجّه شود:
نخست این که: همان گونه که اشاره شد محتوای برجسته و اوج معانی بسیاری از این دعاها و زیارات، بهترین گواه صدور آنها از جانب معصوم علیه السلام است، چرا که چنین الفاظ و مفاهیمی جز از روح بلند معصومین علیهم السلام نمی تواند صادر شود.
دیگر این که: در تمام دعاها و اعمال مستحب، می توان از «قصد رجا» یعنی به امید مطلوبیّت نزد پروردگار، استفاده کرد؛ زیرا در روایات از رسول اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده که «هرگاه کسی از سوی من ثواَبیٰ بر عملی به او برسد و به امید رسیدن به آن ثواب و یا به احترام من آن را بجا آورد، به اجر و پاداش مذکور برای آن عمل، خواهد رسید و تلاش او بی نتیجه نخواهد ماند».(2)
***
2- توصیه دیگر ما به خوانندگان عزیز- مخصوصاً به قشر جوان با ایمان و پاکدل- این است که بیش از آنچه به «کمّیت» و مقدار دعا اهمیّت می دهند به «کیفیّت» و حال و هوای معنوی آن اهمیّت دهند و بدانند که چه بسا خواندن یک دعای کمیل یا ندبه و یا ابوحمزه و یا خواندن دعای عرفه امام حسین علیه السلام با حضور قلب، چنان انقلاب و دگرگونی در انسان ایجاد می کند که فصل نوینی در زندگی او آغاز می شود؛ روحش را به اوج آسمانها برده، با فرشتگان دمساز می کند و از این جا روشن می شود که ثوابهای عظیمی که برای بعضی از دعاها ذکر شده، فلسفه اش چیست و برای کیست؟
عزیزان! همه ما سعی کنیم با مرور در مطالبی که در بحث حضور قلب و آداب دعا آمد و با اندیشه در محتوای دعاها، چنان حال و هوایی به هنگام خواندن دعا و نماز و زیارت پیدا کنیم که لذّت بخش ترین لحظات زندگی ما باشد و ما را روز به روز به خدا نزدیک تر کند.
سعی ما بر این باشد که با تدبّر در محتوا و توجّه به این که در چه محضری قرار گرفته ایم و با التفات
ص :27
به قصورها و تقصیرها، و کوچکی نفسِ خویش از یک طرف و عظمت و بزرگی کسی که در حضورش واقع شده ایم از طرف دیگر، روح ما با عالم بالا تماس برقرار کند و با محبوب حقیقی راز و نیاز نماید.
اگر دعایی از ادعیه را می خوانیم که مخاطب در آن، خداست، به لطفها و محبّت هایی که در طول عمرمان در حقّ ما روا داشت و گناهانی را که پوشاند و لغزشهایی را که دفن کرد و نعمتهایی را که ارزانی داشت، یکی پس از دیگری اشاره کنیم و بر زبان جاری سازیم تا محبّتی که او به خوب شدن و هدایت ما دارد را لمس کنیم و قُرب و انسش را احساس نماییم.
و اگر زیارتی از زیارات ائمّه طاهرین (صلوات اللَّه علیهم اجمعین) است، باز هم قرب و لطف و رحمت و کرامت آنها را در نظر بیاوریم و این که آنها شفیعان درگاه و مقرّبان خدایند؛ کلام ما را می شنوند و سلام ما را جواب می گویند و بر جایگاه و مقامی که هم اکنون در آن قرار داریم شاهد و ناظرند (
وَ أَعْلَمُ أَنَّ رَسُولَکَ وَ خُلَفاءَکَ أَحْیاءٌ عِنْدَکَ یُرْزَقُونَ، یَرَوْنَ مَقامِی، وَیَسْمَعُونَ کَلامِی، وَ یَرُدُّونَ سَلامِی)(1)
تا آن که لذّت و شیرینی نجوا و مناجات با آنان را احساس کنیم ( وَ فَتَحْتَ بابَ فَهْمِی بِلَذِیذِ مُناجاتِهِمْ
).(2) اگر آن گونه دعا بخوانیم و این گونه زیارت کنیم، می توانیم مطمئن باشیم با هر دعا و زیارت، گویا به محضر خداوند و معصومین علیهم السلام شرفیاب شده ایم و روح و جانمان را صفا و صیقل تازه ای داده ایم و زنگارها و تیرگی های گناه را از خود زدوده ایم و این جاست که دعا و زیارت، جایگاه واقعی خود را پیدا می کند و هدف اصلی آن تحقّق می یابد.
در پایان لازم می دانم از تمام کسانی که برای تهیه این مجموعه ما را یاری دادند و در تطبیق دقیق مدارک، و تصحیح، و چاپ و نشر آن تلاش و کوشش کردند، از جمله فضلای محترم حجج اسلام آقایان محمد رضا حامدی، مسعود مکارم و سید عبدالمهدی توکّل (دامت تأییداتهم) تشکر و سپاسگزاری کنم و برای توفیق هر چه بیشتر همه عزیزان دعا نمایم. همچنین از همگان التماس دعا دارم که این جانب وتمام کسانی را که برای فراهم آوردن این مجموعه زحمت کشیده اند، فراموش نکنند.
ذکر این نکته لازم است که برای تهیّه این مجموعه، چند سال زحمت کشیده شده؛ با این حال، اگر صاحب نظران تذکّرات تکمیلی داشته باشند، از آن استقبال می شود.
قم- ناصر مکارم شیرازی
فروردین 1384- صفر 1426
ص :28
ص :29
ص :30
با توجّه به این که بسیاری از سوره ها و آیات قرآنی در نمازهای مختلفی چون نوافل یومیّه، نافله شب، نمازهای ائمّه اطهار علیهم السلام، نمازهای زیارت، نمازهای ایّام هفته و نمازهای حاجت و نیز در مکان ها و زمان های مختلفی چون شبهای احیا، ایّام البیض، شبهای ماه رجب، شعبان و رمضان و در تعقیبات نمازهای یومیّه و نیز برای تحصیل بعضی از آثار و برکات چون آمرزش گناهان و نجات از مشکلات خوانده می شود، شایسته است بخشی از این سوره ها و آیات که بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد (و این خود، دلیل بر اهمیّت و ویژگی و امتیاز آنهاست) در ابتدای این کتاب دعا- پس از اشاره به بعضی از فضیلت های آنها- آورده شود:
سوره «یس» به گواهی احادیث متعدّدی که در این زمینه وارد شده، یکی از مهمترین سوره های قرآنی است، به گونه ای که در احادیث «قلب قرآن» نامیده شده است و این به جهت محتوای مهمّ توحیدی آن است که محور همه مسائل اعتقادی است. در حدیثی از امام صادق علیه السلام نیز آمده است:
«هر کس آن را در روز بخواند، در طول روز محفوظ و پرروزی خواهد بود و هر کس آن را شبانگاه پیش از آن که بخوابد تلاوت کند، خداوند هزار فرشته بر او مأمور می کند که او را از هر شیطان رجیم و هر آفتی حفظ کنند ...» و به دنبال آن فضایل مهمّ دیگری نیز بیان می فرماید.(1) یادآوری لازم:
ناگفته پیداست پاداش های عظیمی که درباره این سوره و سایر سوره های قرآن در روایات آمده است،
ص :31
به معنای خواندن سطحی و بدون تدبّر و خإِلَىٰ از عمل نیست؛ شواهد فراوانی داریم که این برکات و پاداش ها مربوط به کسانی است که برنامه زندگی خود را با محتوای این سوره ها هماهنگ می سازند.
بِسْمِ اَللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
یس 1 وَالْقُرْءَانِ الْحَکِیمِ 2 إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ 3 عَلَی صِرطٍ مُّسْتَقِیمٍ
یس. (1) سوگند به قرآن حکیم (و استوار). (2) که تو قطعاً از فرستادگان (خداوند) هستی، (3) بر راهی راست (قرارداری)؛ 4
تَنزِیلَ الْعَزِیزِ الرَّحِیمِ 5 لِتُنذِرَ قَوْماً مَّا أُنذِرَ ءَابَآؤُهُمْ فَهُمْ غفِلُونَ
(4) (این قرآنی است که) از سوی خداوند توانا و مهربان نازل شده است؛ (5) تا قومی را انذار کنی که پدرانشان (هرگز) انذار نشدند، از این رو آنان غافلند.
6 لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَلَی أَکْثَرِهِمْ فَهُمْ لَایُؤْمِنُونَ 7 إِنَّا جَعَلْنَا فِی أَعْنقِهِمْ
(6) فرمان (اِلهی) درباره بیشتر آنها (به کیفر اعمالشان) تحقق یافته، به همین جهت ایمان نمی آورند. (7) ما در گردنهای آنان غلهایی
أَغْللًا فَهِیَ إِلَی الْأَذْقَانِ فَهُم مُّقْمَحُونَ 8 وَجَعَلْنَا مِن بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدّاً
[/ طوقهایی قرار دادیم که تا چانه ها ادامه دارد و سرهای آنان را به بالا نگاه داشته است. (8) و در پیش روی آنان سدّی قرار دادیم،
وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدّاً فَأَغْشَیْنهُمْ فَهُمْ لَایُبْصِرُونَ 9 وَسَوَآءٌ عَلَیْهِمْ ءَأَنْذَرْتَهُمْ
و در پشت سرشان سدّی؛ و چشمانشان را پوشانده ایم، لذا نمی بینند. (9) برای آنان یکسان است: چه انذارشان کنی
أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لَایُؤْمِنُونَ 10 إنَّمَا تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّکْرَ وَخَشِیَ الرَّحْمنَ
یا نکنی، ایمان نمی آورند. (10) تو فقط کسی را می توانی انذار کنی که ازاین یادآوری (اِلهی) پیروی کند و از خداوند رحمان
بِالْغَیْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ کَرِیمٍ 11 إِنَّا نَحْنُ نُحْیِ الْمَوْتَی وَنَکْتُبُ مَا
در نهان بترسد؛ سپس او را به آمرزش و پاداشی پرارزش بشارت ده. (11) به یقین مامردگان را زنده می کنیم و آنچه را از
قَدَّمُوا وَءَاثرَهُمْ وَکُلَّ شَیْ ءٍ أَحْصَیْنهُ فِی إِمَامٍ مُّبِینٍ 12 وَاضْرِبْ لَهُم
پیش فرستاده اند و آنچه را از خود باقی گذاشته اند؛ و همه چیز را در کتاب روشنگری احصا کرده ایم. (12) و برای آنها، اصحاب شهر (انطاکیه)
مَّثَلًا أَصْحبَ الْقَرْیَةِ إِذْ جَآءَهَا الْمُرْسَلُونَ 13 إِذْ أَرْسَلْنَا إِلَیْهِمُ اثْنَیْنِ
را مثال بزن هنگامی که فرستادگان خدا به سوی آنان آمدند؛ (13) در آن زمان که دو نفر (از رسولان خود) را به سوی آنها فرستادیم، امّا آنان فرستادگان (ما) را
فَکَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ فَقَالُواْ إِنَّآ إِلَیْکُم مُّرْسَلُونَ 14 قَالُوا مَآ أَنتُمْ
تکذیب کردند؛ پس برای تقویت آن دو، شخص سوّمی را فرستادیم؛ و آنها گفتند: «ما فرستادگان (خدا) به سوی شما هستیم.» (14) امّا آنان (در جواب) گفتند:
ص :32
إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُنَا وَمَا أَنزَلَ الرَّحْمنُ مِن شَیْ ءٍ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا تَکْذِبُونَ 15 قَالُوا
«شما جز بشری همانند ما نیستید، و خداوند رحمان چیزی نازل نکرده، شما فقط دروغ می گویید.» (15) (فرستادگان ما) گفتند:
رَبُّنَا یَعْلَمُ إِنَّآ إِلَیْکُمْ لَمُرْسَلُونَ 16 وَمَا عَلَیْنَآ إِلَّا الْبَلغُ الْمُبِینُ 17 قَالُواْ إِنَّآ
«پروردگار ما می داند که ما قطعاً فرستادگان (او) به سوی شما هستیم، (16) و بر عهده ما چیزی جز ابلاغ آشکار نیست.» (17) آنان گفتند: «ما شما را به فال بد گرفته ایم
تَطَیَّرْنَا بِکُمْ لَئِن لَّمْ تَنتَهُواْ لَنَرْجُمَنَّکُمْ وَلَیَمَسَّنَّکُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِیمٌ 18 قَالُواْ
(وشما را شوم می دانیم)، واگر (از این سخنان) دست برندارید شما را سنگسار خواهیم کرد و عذاب دردناکی از ما به شما خواهد رسید! (18) (فرستادگان) گفتند:
طئِرُکُم مَّعَکُمْ أَئِن ذُکِّرْتُم بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ مُّسْرِفُونَ 19 وَجَآءَ مِنْ أَقْصَا
«اگر درست بیندیشید فال بد شما با خود شماست، بلکه شما گروهی اسرافکارید.» (19) و مردی (با ایمان) از دورترین نقطه شهر
الْمَدِینَةِ رَجُلٌ یَسْعَی قَالَ یقَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِینَ 20 اتَّبِعُوا مَن لَّا
با شتاب آمد، گفت: «ای قوم من! از فرستادگان (خدا) پیروی کنید. (20) از کسانی پیروی کنید
یَسْئَلُکُمْ أَجْراً وَهُم مُّهْتَدُونَ 21 وَمَا لِیَ لَآأَعْبُدُ الَّذِی فَطَرَنِی وَإِلَیْهِ
که از شما اجر و پاداشی نمی خواهند و خود هدایت یافته اند. (21) چرا کسی را پرستش نکنم که مرا آفریده، و همگی به سوی او بازگشت
تُرْجَعُونَ 22 ءَأَتَّخِذُ مِن دُونِهِ ءَالِهَةً إِن یُرِدْنِ الرَّحْمنُ بِضُرٍّ لَّاتُغْنِ عَنِّی
داده می شوید؟! (22) آیا غیر از او معبودانی را انتخاب کنم که اگر خداوند رحمان بخواهد زیانی به من برساند، شفاعت آنها کمترین فایده ای برای من ندارد
شَفعَتُهُمْ شَیْئاً وَلَا یُنقِذُونِ 23 إِنِّی إِذاً لَّفِی ضَللٍ مُّبِینٍ 24 إِنِّی ءَامَنتُ
و مرا (از مجازات او) نجات نخواهند داد؟! (23) اگر چنین کنم، در گمراهی آشکاری خواهم بود. (24) (به همین دلیل) من به پروردگارتان ایمان آوردم؛
بِرَبِّکُمْ فَاسْمَعُونِ 25 قِیلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ یلَیْتَ قَوْمِی یَعْلَمُونَ 26 بِمَا
پس به سخنان من گوش فرا دهید.» (25) (سرانجام او را شهید کردند و) به او گفته شد: «وارد بهشت شو.» گفت: «ای کاش قوم من می دانستند ... (26) که
غَفَرَ لِی رَبِّی وَجَعَلَنِی مِنَ الْمُکْرَمِینَ 27 وَمَآ أَنزَلْنَا عَلَی قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ
پروردگارم مرا آمرزیده و از گرامی داشتگان قرار داده است!» (27) و ما بعد از او بر قومش
مِن جُندٍ مِّنَ السَّمَآءِ وَمَا کُنَّا مُنزِلینَ 28 إِن کَانَتْ إِلَّا صَیْحَةً وحِدَةً فَإِذَا
هیچ لشکری از آسمان نفرستادیم، و هرگز سنّت ما براین نبود؛ (28) (بلکه) فقط یک صیحه آسمانی بود و ناگهان همگی
هُمْ خمِدُونَ 29 یحَسْرَةً عَلَی الْعِبَادِ مَا یَأْتِیهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا کَانُوا بِهِ
خاموش شدند. (29) افسوس بر این بندگان که هیچ پیامبری به سراغ آنان نیامد مگر این که او را
یَسْتَهْزِءُونَ 30 أَلَمْ یَرَوْا کَمْ أَهْلَکْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَیْهِمْ
استهزا می کردند! (30) آیا ندیدند چه قدر از اقوام پیش از آنان را (بخاطر گناهانشان) هلاک کردیم که آنها هرگز به سوی ایشان
ص :33
لَایَرْجِعُونَ 31 وَإِن کُلٌّ لَّمَّا جَمِیعٌ لَّدَیْنَا مُحْضَرُونَ 32 وَءَایَةٌ لَّهُمُ الْأَرْضُ
باز نمی گردند (و زنده نمی شوند)؟! (31) و همه آنان (روز قیامت) نزد ما احضار می شوند. (32) و زمین مرده برای
الْمَیْتَةُ أَحْیَیْنهَا وَأَخْرَجْنَا مِنْهَا حَبّاً فَمِنْهُ یَأْکُلُونَ 33 وَجَعَلْنَا فِیهَا جَنتٍ
آنها نشانه ای (از عظمت خدا) است که ما آن را زنده کردیم و دانه (های غذایی) از آن خارج ساختیم که از آن می خورند؛ (33) و در آن باغهایی از
مِّن نَّخِیلٍ وَأَعْنبٍ وَفَجَّرْنَا فِیهَا مِنَ الْعُیُونِ 34 لِیَأْکُلُوا مِن ثَمَرِهِ وَمَا
نخلها و انگورها قرار دادیم و چشمه هایی در آن جاری ساختیم، (34) تا از میوه آن بخورند در حالى که با
عَمِلَتْهُ أَیْدِیهِمْ أَفَلَا یَشْکُرُونَ 35 سُبْحنَ الَّذِی خَلَقَ الْأَزْوجَ کُلَّهَا مِمَّا
دست خود آن را به عمل نیاورده اند. آیا شکر (خدا را) به جا نمی آورند؟! (35) منزّه است کسی که تمام زوجها را آفرید، از
تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَ مِنْ أَنفُسِهِمْ وَ مِمَّا لَایَعْلَمُونَ 36 وَءَایَةٌ لَّهُمُ الَّیْلُ نَسْلَخُ
آنچه زمین می رویاند، و از خودشان، و از آنچه نمی دانند. (36) شب (نیز) برای آنها نشانه ای است (از عظمت خدا)؛ ما روز را از آن
مِنْهُ النَّهَارَ فَإِذَا هُم مُّظْلِمُونَ 37 وَالشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا ذلِکَ تَقْدِیرُ
برمی گیریم، در این هنگام آنان در تاریکی فرو می روند. (37) و خورشید (نیز برای آنها آیتی است) که پیوسته به سوی قرارگاهش در حرکت است؛ این تقدیر خداوند
الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ 38 وَالْقَمَرَ قَدَّرْنهُ مَنَازِلَ حَتَّی عَادَ کَالْعُرْجُونِ الْقَدِیمِ 39
توانا و داناست. (38) و برای ماه منزلگاههایی قرار دادیم، (و هنگامی که این منازل را طی کرد) سرانجام بصورت شاخه کهنه (قوسی شکل و زرد رنگ) خرما درمی آید. (39)
لَاالشَّمْسُ یَنبَغِی لَهَا أَن تُدْرِکَ الْقَمَرَ وَلَا الَّیْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَکُلٌّ فِی فَلَکٍ
نه خورشید را سزاست که به ماه رسد، و نه شب بر روز پیشی می گیرد؛ و هر یک در مسیر خود
یَسْبَحُونَ 40 وَءَایَةٌ لَّهُمْ أَنَّا حَمَلْنَا ذُرِّیَّتَهُمْ فِی الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ 41 وَخَلَقْنَا
شناورند. (40) نشانه ای (دیگر از عظمت پروردگار) برای آنان این است که ما فرزندانشان را در کشتیهایی پر (از وسایل و بارها) حمل کردیم. (41) و برای
لَهُم مِّن مِّثْلِهِ مَا یَرْکَبُونَ 42 وَإِن نَّشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلَا صَرِیخَ لَهُمْ وَلَا هُمْ
آنها مرکبهای (دیگری) همانند آن آفریدیم. (42) و اگر بخواهیم آنها را غرق می کنیم بطوری که نه فریادرسی داشته باشند
یُنقَذُونَ 43 إِلَّا رَحْمَةً مِّنَّا وَمَتعاً إِلَی حِینٍ 44 وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّقُوا مَا بَیْنَ
و نه نجات داده شوند. (43) مگر این که رحمت ما (شامل حالشان شود)، و تا زمان معیّنی (از این زندگی) بهره گیرند. (44) و هر گاه به آنها گفته شود: «از آنچه
أَیْدِیکُمْ وَمَا خَلْفَکُمْ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ 45 وَمَاتَأْتِیهِم مِّنْ ءَایَةٍ مِّنْ ءَایتِ
پیش رو و پشت سر شماست (از عذاب دنیا و آخرت) بپرهیزید تا مشمول رحمت اِلهی شوید.» (اعتنا نمی کنند). (45) و هیچ آیه ای از آیات پروردگارشان برای آنها نمی آید
رَبِّهِمْ إِلَّا کَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِینَ 46 وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ أَنفِقُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اَللَّهُ قَالَ
مگر این که از آن روی گردان می شوند. (46) و هنگامی که به آنان گفته شود: «از آنچه خدا به شما روزی کرده انفاق کنید.»، کافران
ص :34
الَّذِینَ کَفَرُوا لِلَّذِینَ ءَامَنُوا أَنُطْعِمُ مَن لَّوْ یَشَاءُ اَللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا فِی
به مؤمنان می گویند: «آیا ما کسی را اطعام کنیم که اگر خدا می خواست او را اطعام می کرد؟! (پس خدا خواسته است او گرسنه باشد و) شما فقط در
ضَللٍ مُّبِینٍ 47 وَیَقُولُونَ مَتَی هذَا الْوَعْدُ إِن کُنتُمْ صدِقِینَ 48 مَا یَنظُرُونَ
گمراهی آشکارید.» (47) آنها می گویند: «اگر راست می گویید، این وعده (قیامت) کی خواهد بود؟!» (48) (امّا) جز این
إِلَّا صَیْحَةً وحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَهُمْ یَخِصِّمُونَ 49 فَلَا یَسْتَطِیعُونَ تَوْصِیَةً
انتظار نمی کشند که یک صیحه عظیم (آسمانی) آنها را فرا گیرد، در حالى که مشغول جدال (در امور دنیا) هستند. (49) و (چنان غافلگیر می شوند که حتّی) نمی توانند وصیّتی کنند
وَلَآ إِلَی أَهْلِهِمْ یَرْجِعُونَ 50 وَنُفِخَ فِی الصُّورِ فَإِذَا هُم مِّنَ الْأَجْدَاثِ إِلَی
و نه به سوی خانواده خود باز گردند. (50) (بار دیگر) در «صور» دمیده می شود، ناگهان آنها از قبرها، شتابان به سوی (دادگاه)
رَبِّهِمْ یَنسِلُونَ 51 قَالُوا یوَیْلَنَا مَن بَعَثَنَا مِن مَّرْقَدِنَا هذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمنُ
پروردگارشان می روند. (51) می گویند: «ای وای بر ما! چه کسی ما را از خوابگاهمان برانگیخت؟! (آری) این همان (روز جزا) است که خداوند رحمان و عده داده،
وَ صَدَقَ الْمُرْسَلُونَ 52 إن کَانَتْ إِلَّا صَیْحَةً وحِدَةً فَإِذَا هُمْ جَمِیعٌ لَّدَیْنَا
و فرستادگان (او) راست گفتند.» (52) صیحه واحدی بیش نیست، (فریادی عظیم بر می خیزد) ناگهان همگی نزد ما
مُحْضَرُونَ 53 فَالْیَوْمَ لَاتُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئاً وَلَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ
احضار می شوند. (53) (و به آنها گفته می شود:) امروز به هیچ کس کمترین ستمی نخواهد شد، و جز آنچه انجام می دادید، کیفر داده نمی شوید.
54 إِنَّ أَصْحبَ الْجَنَّةِ الْیَوْمَ فِی شُغُلٍ فکِهُونَ 55 هُمْ وَأَزْوجُهُمْ فِی
(54) بهشتیان، امروز (به نعمتهای خدا) مشغول و مسرورند. (55) آنها و همسرانشان در
ظِللٍ عَلَی الْأَرَآئِکِ مُتَّکِئُونَ 56 لَهُمْ فِیهَا فکِهَةٌ وَلَهُم مَّا یَدَّعُونَ 57
سایه هایی (از قصرها و درختان بهشتی) بر تختها تکیه زده اند. (56) برای آنها در بهشت میوه بسیار لذّت بخشی است، و هرچه بخواهند در اختیارشان خواهد بود. (57)
سَلمٌ قَوْلًا مِّن رَّبٍّ رَّحِیمٍ 58 وَامْتزُوا الْیَوْمَ أَیُّهَا الْمُجْرِمُونَ 59 أَلَمْ
سلام (و درود اِلهی بر آنها)، سخنی است از سوی پروردگاری مهربان. (58) (و به گروهی دیگر گفته می شود:) جدا شوید امروز ای گنهکاران! (59) ای فرزندان آدم!
أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یبَنِی ءَادَمَ أَن لَّاتَعْبُدُوا الشَّیْطنَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ 60
آیا با شما عهد نکردم که شیطان را نپرستید، که او برای شما دشمن آشکاری است؟! (60)
وَأَنِ اعْبُدُونِی هذَا صِرطٌ مُّسْتَقِیمٌ 61 وَلَقَدْ أَضَلَّ مِنکُمْ جِبِلّاً کَثِیراً أَفَلَمْ
و این که مرا بپرستید که راه مستقیم این است؟! (61) او گروه زیادی از شما را گمراه کرد؛
تَکُونُوا تَعْقِلُونَ 62 هذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِی کُنتُمْ تُوعَدُونَ 63 اصْلَوْهَا الْیَوْمَ بِمَا
آیا اندیشه نکردید؟! (62) این همان دوزخی است که به شما وعده داده می شد. (63) امروز بخاطر
ص :35
کُنتُمْ تَکْفُرُونَ 64 الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلَی أَفْوهِهِمْ وَتُکَلِّمُنَا أَیْدِیهِمْ وَتَشْهَدُ
کفری که داشتید به آتش آن بسوزید! (64) امروز بر دهانشان مُهر می نهیم، و دستهایشان با ما سخن می گویند و پاهایشان به کارهایی
أَرْجُلُهُم بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ 65 وَ لَوْ نَشَآءُ لَطَمَسْنَا عَلَی أَعْیُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا
که انجام می دادند گواهی می دهند. (65) و اگر بخواهیم (در همین جهان) چشمانشان رامحو می کنیم؛ سپس برای عبور از راه،
الصِّرطَ فَأَ نَّی یُبْصِرُونَ 66 وَ لَوْ نَشَآءُ لَمَسَخْنهُمْ عَلَی مَکَانَتِهِمْ فَمَا
می خواهند بر یکدیگر پیشی بگیرند، امّا چگونه می توانند ببینند؟! (66) و اگر بخواهیم آنها رادر جای خود مسخ می کنیم (و به مجسّمه هایی بی روح مبدّل می سازیم)
اسْتَطعُوا مُضِیّاً وَلَا یَرْجِعُونَ 67 وَمَن نُّعَمِّرْهُ نُنَکِّسْهُ فِی الْخَلْقِ أَفَلَا
تا نتوانند راه خود را ادامه دهند و نه به عقب بازگردند. (67) هر کس را عمر طولانی دهیم، در آفرینش واژگونه اش می کنیم (و به ناتوانی کودکی باز می گردانیم)؛
یَعْقِلُونَ 68 وَمَا عَلَّمْنهُ الشِّعْرَ وَمَا یَنبَغِی لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ وَقُرْءَانٌ مُّبِینٌ
آیا نمی اندیشند؟! (68) ما شعر به او [/ پیامبر] نیاموختیم، و شایسته او نیست؛ (شاعر باشد) این (کتاب آسمانی) فقط مایه یادآوری و قرآن مبین است.
69
لِّیُنذِرَ مَن کَانَ حَیّاً وَیَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَی الْکفِرِینَ 70 أَوَلَمْ یَرَوْا أَنَّا خَلَقْنَا
(69) تا هرکس را که زنده است (و حیات انسانی دارد) انذار کند (و بر کافران اتمام حجّت شود) و فرمان عذاب بر آنان مسلّم گردد. (70) آیا ندیدند که از آنچه با قدرت
لَهُم مِّمَّا عَمِلَتْ أَیْدِینَآ أَنْعماً فَهُمْ لَهَا ملِکُونَ 71 وَ ذَلَّلْنهَا لَهُمْ فَمِنْهَا
خود به عمل آورده ایم چهارپایانی برای آنان آفریدیم که آنان مالک آن هستند؟! (71) و آنها را رام ایشان ساختیم، هم مرکب آنان
رَکُوبُهُمْ وَمِنْهَا یَأْکُلُونَ 72 وَ لَهُمْ فِیهَا مَنفِعُ وَ مَشَارِبُ أَفَلَا یَشْکُرُونَ 73
از آن است و هم از آن تغذیه می کنند؛ (72) و برای آنان بهره های دیگری در آن (حیوانات) است و نوشیدنیهایی گوارا؛ آیا با این حال شکرگزاری نمی کنند؟! (73) وَاتَّخَذُوا مِن دُونِ اَللَّهِ ءَالِهَةً لَّعَلَّهُمْ یُنصَرُونَ 74 لَایَسْتَطِیعُونَ نَصْرَهُمْ
آنان غیر از خدا معبودانی (برای خویش) برگزیدند به این امید که یاری شوند. (74) (ولی) آنها قادر به یاری ایشان نیستند، و این
وَهُمْ لَهُمْ جُندٌ مُّحْضَرُونَ 75 فَلَا یَحْزُنکَ قَوْلُهُمْ إِنَّا نَعْلَمُ مَا یُسِرُّونَ وَمَا
(عبادت کنندگان در قیامت) لشکری برای آنها خواهند بود که (در آتش دوزخ) احضار می شوند. (75) پس سخنانشان تو را غمگین نسازد؛ ما آنچه را پنهان می دارند وآنچه را آشکار می کنند
یُعْلِنُونَ 76 أَوَ لَمْ یَرَ الْإِنسنُ أَنَّا خَلَقْنهُ مِن نُّطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِیمٌ مُّبِینٌ 77
می دانیم. (76) آیا انسان نمی داند که ما او را از نطفه ای بی ارزش آفریدیم؟! و او (چنان صاحب قدرت و شعور و نطق شد که) به مخاصمه آشکار (با ما) برخاست. (77)
وَضَرَبَ لَنَا مَثَلًاوَنَسِیَ خَلْقَهُ قَالَ مَن یُحْیِ الْعِظمَ وَهِیَ رَمِیمٌ 78 قُلْ
و برای ما مثإِلَىٰ زد و آفرینش خود را فراموش کرد و گفت: «چه کسی این استخوانها را زنده می کند در حالى که پوسیده است؟!» (78) بگو:
یُحْیِیهَا الَّذِی أَنشَأَهَآ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ 79 الَّذِی جَعَلَ لَکُم
«همان کسی آن را زنده می کند که نخستین بار آن را آفرید؛ و او نسبت به هر مخلوقی داناست. (79) همان کسی
ص :36
مِّنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَاراً فَإِذَا أَنتُم مِّنْهُ تُوقِدُونَ 80 أَوَلَیْسَ الَّذِی خَلَقَ
که برای شما از درخت سبز، آتش آفرید و شما بوسیله آن، آتش می افروزید.» (80) آیا کسی که
السَّمواتِ وَالْأَرْضَ بِقدِرٍ عَلَی أَن یَخْلُقَ مِثْلَهُم بَلَی وَهُوَ الْخَلقُ الْعَلِیمُ
آسمانها و زمین را آفریده، قادر نیست همانند آنان را بیافریند؟! آری (می تواند)، و او آفریدگار آگاه است.
81 إِنَّمَآ أَمْرُهُ إِذَآ أَرَادَ شَیْئاً أَن یَقُولَ لَهُ کُن فَیَکُونُ 82 فَسُبْحنَ الَّذِی بِیَدِهِ
(81) فرمان او چنین است که هرگاه چیزی را اراده کند، تنها به آن می گوید: «موجود باش!»، آن نیز بی درنگ موجود می شود. (82) پس منزّه است خداوندی
مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْ ءٍ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ 83
که مالکیّت همه چیز در دست اوست؛ و به سوی او بازگردانده می شوید. (83)
از آن جا که این سوره، حسّ شکرگزاری را در انسانها به عإِلَىٰ ترین وجهی بر می انگیزد، و بیان نعمتهای مادّی و معنوی دنیا و آخرت، شوق طاعت و بندگی را در دل او افزایش می دهد، فضیلت های فراوانی برای تلاوت آن در روایات آمده است؛ البتّه تلاوتی که در اعماق روح انسان نفوذ کند و مبدأ حرکت گردد.
از جمله در حدیثی از رسول خدا صلی الله علیه و آله می خوانیم: «هر کس سوره الرّحمن را بخواند خداوند به ناتوانی او (در ادای شکر نعمت ها) رحم می کند، و حقّ شکر نعمت هایی را که به او ارزانی داشته، ادا می کند».(1) در حدیث دیگری از امام صادق علیه السلام می خوانیم: «هر کس سوره الرّحمن را بخواند و هنگامی که به آیه « فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ » می رسد بگوید: « لا بِشَیْ ءٍ مِنْ آلائِکَ رَبِّ اکَذِّبُ ؛ خداوندا! هیچ یک از نعمت های تو را انکار نمی کنم» اگر این تلاوت در شب باشد و در همان شب بمیرد، ثواب شهیدان را خواهد داشت، و همچنین اگر در روز باشد».(2) بِسْمِ اَللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
الرَّحْمنُ 1 عَلَّمَ الْقُرْءَانَ 2 خَلَقَ الإنسنَ 3 عَلَّمَهُ الْبَیَانَ 4 الشَّمْسُ
خداوند رحمان، (1) قرآن را تعلیم فرمود، (2) انسان را آفرید، (3) و به او سخن گفتن آموخت. (4) خورشید
ص :37
وَالْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ 5 وَالنَّجْمُ وَالشَّجَرُ یَسْجُدَانِ 6 وَالسَّمَاءَ رَفَعَهَا وَوَضَعَ
و ماه با حساب دقیقی در گردشند، (5) و گیاهان و درختان برای خدا سجده می کنند. (6) و آسمان را برافراشت، و میزان
الْمِیزَانَ 7 أَلَّا تَطْغَوْا فِی الْمِیزَانِ 8 وَأَقِیمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَلَا
و قانون نهاد، (7) تا در میزان طغیان نکنید (و از مسیر عدالت منحرف نشوید)، (8) و وزن را براساس عدل برپا دارید و در سنجش
تُخْسِرُوا الْمِیزَانَ 9 وَالْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ 10 فِیهَا فکِهَةٌ وَالنَّخْلُ ذَاتُ
کاستی نکنید. (9) و زمین را برای مردم آفرید، (10) که در آن میوه ها و نخلهای
الْأَکْمَامِ 11 وَالْحَبُّ ذُوالْعَصْفِ وَ الرَّیْحَانُ 12 فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ
پرشکوفه است، (11) و دانه هایی که همراه با ساقه و برگی است که بصورت کاه (و خوراک حیوانات) در می آید، و گیاهان خوشبو. (12) پس (ای گروه جن و انس) کدامین نعمتهای 13
خَلَقَ الإنسنَ مِن صَلْصلٍ کَالْفَخَّارِ 14 وَ خَلَقَ الْجَآنَّ مِن مَّارِجٍ مِّن
پروردگارتان را انکار می کنید؟! (13) انسان را از گلِ خشکیده ای همچون سفال آفرید، (14) و جنّ را از شعله های
نَّارٍ 15 فَبِأَیِّ ءَالآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ 16 رَبُّ الْمَشْرِقَیْنِ وَ رَبُّ الْمَغْرِبَیْنِ 17
آتش خلق کرد. (15) پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار می کنید؟! (16) او پروردگارِ دومشرق و دو مغرب است. (17)
فَبِأَیِّ ءَالآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ 18 مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیَانِ 19 بَیْنَهُمَا بَرْزَخٌ
پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار می کنید؟! (18) دو دریای مختلف (شور و شیرین، گرم و سرد) را در کنار هم قرار داد، در حالى که با هم تماس دارند؛ (19) در میان آن دو
لَّا یَبْغِیَانِ 20 فَبِأَیِّ ءَالآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ 21 یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ
مانعی است که یکی بر دیگری غلبه نمی کند (و به هم نمی آمیزند). (20) پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار می کنید؟! (21) از آن دو، لؤلؤ و مرجان
وَالْمَرْجَانُ 22 فَبِأَیِّ ءَالآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ 23 وَلَهُ الْجَوَارِ الْمُنشَئَاتُ فِی
خارج می شود. (22) پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار می کنید؟! (23) و برای او (و از ناحیه او) است کشتیهای کوه پیکر ساخته شده که در دریا
الْبَحْرِ کَالْأَعْلمِ 24 فَبِأَیِّ ءَالآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ 25 کُلُّ مَنْ عَلَیْهَا فَانٍ 26
به حرکت در می آیند! (24) پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار می کنید؟! (25) همه کسانی که روی آن [/ زمین هستند فانی می شوند، (26)
وَیَبْقَی وَجْهُ رَبِّکَ ذُو الْجَللِ وَالإکْرَامِ 27 فَبِأَیِّ ءَالآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ 28
و تنها ذات صاحب جلال و گرامی پروردگارت باقی می ماند. (27) پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار می کنید؟! (28)
یَسْئَلُهُ مَن فِی السَّمواتِ وَالْأَرْضِ کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ 29 فَبِأَیِّ ءَالآءِ
تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند از او تقاضا می کنند، و او هر روز در شأن و کاری است. (29) پس کدامین نعمتهای
رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ 30 سَنَفْرُغُ لَکُمْ أَیُّهَ الثَّقَلَانِ 31 فَبِأَیِّ ءَالآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ
پروردگارتان را انکار می کنید؟! (30) ای دو گروه انس و جن! بزودی به (حساب) شما می پردازیم! (31) پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار می کنید؟! 32
ص :38
یمَعْشَرَ الْجِنِّ وَالإنسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَن تَنفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمواتِ
(32) ای گروه جنّ و انس! اگر می توانید از مرزهای آسمانها و زمین بگذرید، پس بگذرید،
وَالْأَرْضِ فَانفُذُوا لَاتَنفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطنٍ 33 فَبِأَیِّ ءَالآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ
ولی هرگز نمی توانید، مگر با نیرویی (فوق العاده). (33) پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار می کنید؟! 34
یُرْسَلُ عَلَیْکُمَا شُوَاظٌ مِّن نَّارٍ وَنُحَاسٌ فَلَا تَنتَصِرَانِ 35 فَبِأَیِّ ءَالآءِ
(34) (در قیامت) شعله هایی از آتش، و دودهایی متراکم بر شما فرستاده می شود؛ و نمی توانید از کسی یاری بطلبید. (35) پس کدامین نعمتهای پروردگارتان
رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ 36 فَإِذَا انشَقَّتِ السَّمَاءُ فَکَانَتْ وَرْدَةً کَالدِّهَانِ 37 فَبِأَیِ
را انکار می کنید؟! (36) در آن هنگام که آسمان شکافته شود و همچون روغن مذاب گلگون گردد (حوادث هولناکی رخ می دهد که تاب تحمّل آن را نخواهید داشت). (37) پس
ءَالآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ 38 فَیَوْمَئِذٍ لَّایُسْئَلُ عَن ذَنبِهِ إِنسٌ وَلَا جَانٌّ 39
کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار می کنید؟! (38) در آن روز هیچ کس از انس و جن از گناهش سؤال نمی شود (و همه چیز روشن است). (39)
فَبِأَیِّ ءَالآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ 40 یُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِیمهُمْ فَیُؤخَذُ
پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار می کنید؟! (40) مجرمان از چهره هایشان شناخته می شوند؛ و موهای پیش سر،
بِالنَّوصِی وَالْأَقْدَامِ 41 فَبِأَیِّ ءَالآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ 42 هذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِی
و پاهایشان را می گیرند (و به دوزخ می افکنند). (41) پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار می کنید؟! (42) این همان دوزخی است
یُکَذِّبُ بِهَا الْمُجْرِمُونَ 43 یَطُوفُونَ بَیْنَهَا وَبَیْنَ حَمِیمٍ ءَانٍ 44 فَبِأَیِّ ءَالآءِ
که مجرمان آن را انکار می کردند. (43) اکنون در میان آن و آب سوزان در رفت و آمدند. (44) پس کدامین نعمتهای
رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ 45 وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ 46 فَبأَیِّ ءَالآءِ رَبِّکُمَا
پروردگارتان را انکار می کنید؟! (45) و برای کسی که از مقام پروردگارش خائف است، دو باغ بهشتی است. (46) پس کدامین نعمتهای پروردگارتان
تُکَذِّبَانِ 47 ذَوَاتَآ أَفْنَانٍ 48 فَبِأَیِّ ءَالآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ 49 فِیهِمَا عَیْنَانِ
را انکار می کنید؟! (47) (آن دو باغ بهشتی) دارای انواع نعمتها (و درختان پرطراوت) است. (48) پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار می کنید؟! (49) در آنها دو چشمه
تَجْرِیَانِ 50 فَبِأَیِّ ءَالآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ 51 فِیهِمَا مِن کُلِّ فکِهَةٍ زَوْجَانِ
همیشه جاری است. (50) پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار می کنید؟! (51) در آن دو، از هر میوه ای دو نوع وجود دارد (هر یک از دیگری بهتر).
52
فَبِأَیِّ ءَالآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ 53 مُتَّکِئِینَ عَلَی فُرُشِ م بَطَآئِنُهَا مِنْ
(52) پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار می کنید؟! (53) این در حالى است که آنها برفرشهایی تکیه کرده اند با آسترهایی از دیبا و ابریشم،
إِسْتَبْرَقٍ وَجَنَی الْجَنَّتَیْنِ دَانٍ 54 فَبِأَیِّ ءَالآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ 55 فِیهِنَ
و میوه های رسیده آن دو باغ بهشتی نزدیک (و در دسترس) است. (54) پس کدامین نعمتهای پروردگارتان راانکار می کنید؟! (55) در آن
ص :39
قصِرَ تُ الطَّرْفِ لَمْ یَطْمِثْهُنَّ إِنسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ 56 فَبِأَیِّ ءَالآءِ رَبِّکُمَا
باغهای بهشتی زنانی هستند که جز به همسران خود عشق نمی ورزند؛ و هیچ انس و جنّی پیش از ایشان با آنان تماس نداشته است. (56) پس کدامین نعمتهای پروردگارتان
تُکَذِّبَانِ 57 کَأَ نَّهُنَّ الْیَاقُوتُ وَالْمَرْجَانُ 58 فَبِأَیِّ ءَالآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ
را انکار می کنید؟! (57) آنها همچون یاقوت و مرجانند. (58) پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار می کنید؟! 59
هَلْ جَزَاءُ الإحْسنِ إِلَّا الإحْسنُ 60 فَبِأَیِّ ءَالآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ 61 وَمِن
(59) آیا جزای نیکی جز نیکی است؟! (60) پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار می کنید؟! (61) و پایین تر
دُونِهِمَا جَنَّتَانِ 62 فَبأَیِّ ءَالآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ 63 مُدْهَامَّتَانِ 64 فَبأَیِ
از آنها، دو باغ بهشتی (دیگر) است. (62) پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار می کنید؟! (63) هر دو خرّم و سرسبزند. (64) پس کدامین
ءَالآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ 65 فِیهِمَا عَیْنَانِ نَضَّاخَتَانِ 66 فَبِأَیِّ ءَالآءِ رَبِّکُمَا
نعمتهای پروردگارتان را انکار می کنید؟! (65) در آنها دو چشمه جوشنده است. (66) پس کدامین نعمتهای پروردگارتان
تُکَذِّبَانِ 67 فِیهِمَا فکِهَةٌ وَنَخْلٌ وَرُمَّانٌ 68 فَبِأَیِّ ءَالآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ 69
را انکار می کنید؟! (67) در آنها میوه های فراوان و درخت خرما و انار است. (68) پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار می کنید؟! (69)
فِیهِنَّ خَیْرَ تٌ حِسَانٌ 70 فَبِأَیِّ ءَالآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ 71 حُورٌ مَّقْصُورَ تٌ
و در آن باغهای بهشتی زنانی نیکوخلق وزیبایند. (70) پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار می کنید؟! (71) حوریانی که در
فِی الْخِیَامِ 72 فَبِأَیِّ ءَالآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ 73 لَمْ یَطْمِثْهُنَّ إِنسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا
خیمه های بهشتی مستورند. (72) پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار می کنید؟! (73) هیچ انس و جنّی پیش از ایشان با آنها تماس
جَآنٌّ 74 فَبِأَیِّ ءَالآءِ رَبِّکُمَاتُکَذِّبَانِ 75 مُتَّکِئِینَ عَلَی رَفْرَفٍ خُضْرٍ
نداشته است (74) پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار می کنید؟! (75) این در حالى است که بهشتیان بر تختهایی سبز رنگ
وَعَبْقَرِیٍّ حِسَانٍ 76 فَبِأَیِّ ءَالآءِ رَبِّکُمَاتُکَذِّبَانِ 77 تَبَارَکَ اسْمُ رَبِّکَ ذِی
ممتاز و زیبا تکیه زده اند. (76) پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار می کنید؟! (77) پربرکت و زوال ناپذیر است نام پروردگار
الْجَللِ وَ الْإکْرَامِ 78
صاحب جلال و بزرگوار تو. (78)
درباره تلاوت این سوره روایات زیادی در منابع اسلامی ذکر شده است، از جمله در حدیثی از
ص :40
رسول خدا صلی الله علیه و آله می خوانیم: «کسی که سوره واقعه را بخواند نوشته می شود که این فرد از غافلان نیست».(1) چرا که آیات سوره آن قدر تکان دهنده و بیدارکننده است که جایی برای غفلت انسان باقی نمی گذارد.
در حدیث دیگری از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده که فرمود: «
مَنْ قَرأَ سورةَ الواقعة کلّ لیلة لَم تُصِبهُ فاقة أبداً؛
هر کس سوره واقعه را هر شب بخواند هرگز فقیر نخواهد شد».(2) بِسْمِ اَللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
إِذَا وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ 1 لَیْسَ لِوَقْعَتِهَا کَاِذِبَةٌ 2 خَافِضَةٌ رَّافِعَةٌ 3 إِذَا
هنگامی که واقعه عظیم (قیامت) واقع شود، (1) هیچ کس نمی تواند آن را انکار کند. (2) (این واقعه) گروهی را پایین می آورد و گروهی را بالا می برد. (3) در
رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجّاً 4 وَ بُسَّتِ الْجِبَالُ بَسّاً 5 فَکَانَتْ هَبَآءً مُّنبَثّاً 6
آن هنگام که زمین به شدّت به لرزه درمی آید، (4) و کوهها درهم کوبیده می شود، (5) و بصورت غبار پراکنده درمی آید، (6)
وَکُنتُمْ أَزْوجاً ثَلثَةً 7 فَأَصْحبُ الْمَیْمَنَةِ مَآ أَصْحبُ الْمَیْمَنَةِ 8 وَأَصْحبُ
و شما (در آن زمان) سه گروه خواهید بود. (7) (نخست) سعادتمندان و خجستگان (هستند)؛ چه سعادتمندان و خجستگانی! (8) و (گروه دیگر)
الْمَشْئَمَةِ مَآ أَصْحبُ الْمَشْئَمَةِ 9 وَالسبِقُونَ السبِقُونَ 10 أُوْلئِکَ الْمُقَرَّبُونَ
شقاوتمندان و شومانند، چه شقاوتمندان و شومانی! (9) و (سوّمین گروه) پیشگامان پیشگامند، (10) آنها مقربانند. 11
فِی جَنتِ النَّعِیمِ 12 ثُلَّةٌ مِّنَ الْأَوَّلِینَ 13 وَ قَلِیلٌ مِّنَ الْأَخِرِینَ 14
(11) در باغهای پرنعمت بهشت (جای دارند). (12) گروه زیادی (از آنها) از امّتهای نخستین اند، (13) و اندکی از امّتهای آخرین. (14) عَلَی سُرُرٍ مَّوْضُونَةٍ 15 مُتَّکِئِینَ عَلَیْهَا مُتَقبِلِینَ 16 یَطُوفُ عَلَیْهِمْ وِلْدَانٌ
(مقرّبان) بر تختهایی که که در صفوف مختلف در کنار هم چیده شده قرار دارند، (15) در حالى که بر آنها تکیه زده و رو به روی یکدیگرند. (16) نوجوانانی جاودان
مُّخَلَّدُونَ 17 بِأَکْوَابٍ وَأَبَارِیقَ وَکَأْسٍ مِّن مَّعِینٍ 18 لَّا یُصَدَّعُونَ عَنْهَا
(در شکوه و طراوت) پیوسته برگرد آنان می گردند، (17) با قدحها و کوزه ها و جامهایی لبریز از شراب طهور. (18) شراَبیٰ که نه آن درد سر می گیرند
وَلَایُنزِفُونَ 19 وَفکِهَةٍ مِّمَّا یَتَخَیَّرُونَ 20 وَلَحْمِ طَیْرٍ مِّمَّا یَشْتَهُونَ 21 وَحُورٌ
ونه مست می شوند. (19) و میوه هایی از هر نوع که انتخاب کنند، (20) و گوشت پرنده از هرگونه که مایل باشند. (21) و همسرانی از
ص :41
عِینٌ 22 کَأَمْثلِ اللُّؤْلُؤِ الْمَکْنُونِ 23 جَزَاءً بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ 24 لَایَسْمَعُونَ
حورالعین دارند، (22) همچون مروارید (در صدف) پنهان. (23) اینها پاداشی است مطابق اعمالى که انجام می دادند. (24) در آنجا نه لغو و بیهوده ای
فِیهَا لَغْواً وَلَا تَأْثِیماً 25 إلَّاقِیلًا سَلماً سَلماً 26 وَأَصْحبُ الْیَمِینِ مَا
می شنوند نه سخنان گناه آلود؛ (25) تنها سخنی که می شنوند «سلام» است «سلام». (26) و اصحاب یمین و خجستگان، چه اصحاب
أَصْحبُ الْیَمِینِ 27 فِی سِدْرٍ مَّخْضُودٍ 28 وَطَلْحٍ مَّنضُودٍ 29 وَظِلِّ مَّمْدُودٍ
یمین و خجستگانی! (27) آنها در سایه درختان «سدرِ» بی خار قرار دارند، (28) و در سایه درخت (خوش رنگ و پر برگ) «طلح»، (29) و سایه ای گسترده، 30
وَمَآءٍ مَّسْکُوبٍ 31 وَفکِهَةٍ کَثِیرَةٍ 32 لَّامَقْطُوعَةٍ وَلَامَمْنُوعَةٍ 33
(30) و در کنار آبشارها، (31) و میوه های فراوان، (32) که هرگز پایان نمی گیرد و ممنوع نمی شود، (33) وَفُرُشٍ مَّرْفُوعَةٍ 34 إِنَّآ أَنشَأْنهُنَّ إِنشَآءً 35 فَجَعَلْنهُنَّ أَبْکَاراً 36 عُرُباً
و همسرانی والا مقام. (34) ما آنها را آفرینش نوینی بخشیدیم، (35) و همه را دوشیزه قراردادیم، (36) زنانی که تنها به همسرشان
أَتْرَاباً 37 لّاَصْحبِ الْیَمِینِ 38 ثُلَّةٌ مِّنَ الْأَوَّلِینَ 39 وَثُلَّةٌ مِّنَ الْأَخِرِینَ 40
عشق می ورزند (وخوش زبان و فصیح) و همسن و سالند. (37) اینها همه برای اصحاب یمین است، (38) که گروهی از امّتهای نخستینند، (39) و گروهی از امّتهای آخرین. (40)
وَأَصْحبُ الشِّمَالِ مَاأَصْحبُ الشِّمَالِ 41 فِی سَمُومٍ وَحَمِیمٍ 42 وَظِلٍ
واصحاب شمال، چه اصحاب شمإِلَىٰ (که نامه اعمالشان به نشانه جرمشان به دست چپ آنها داده شده) (41) آنها در میان بادهای کُشنده و آب سوزان قرار دارند، (42) و در سایه
مِّن یَحْمُومٍ 43 لَّابَارِدٍ وَلَا کَرِیمٍ 44 إِنَّهُمْ کَانُوا قَبْلَ ذلِکَ مُتْرَفِینَ 45 وَکَانُوا دودهای متراکم و آتش زا! (43) سایه ای که نه خنک است و نه آرام بخش. (44) آنها پیش از این (در عالَم دنیا) مست و مغرور نعمت بودند، (45) و همواره یُصِرُّونَ عَلَی الْحِنثِ الْعَظِیمِ 46 وَ کَانُوا یَقُولُونَ أَئِذَا مِتْنَا وَکُنَّا تُراباً
بر گناهان بزرگ اصرار می ورزیدند، (46) و می گفتند: «هنگامی که ما مُردیم و خاک و استخوان شدیم،
وَعِظماً أَءِنَّا لَمَبْعُوثُونَ 47 أَوَ ءَابَاؤُنَا الْأَوَّلُونَ 48 قُلْ إِنَّ الْأَوَّلِینَ
آیا برانگیخته خواهیم شد؟! (47) و آیا پدران نخستین ما (برانگیخته می شوند)؟!» (48) بگو: «اوّلین
وَالْأَخِرِینَ 49 لَمَجْمُوعُونَ إِلَی مِیقتِ یَوْمٍ مَّعْلُومٍ 50 ثُمَّ إِنَّکُمْ أَیُّهَا
و آخرین، (49) همگی در موعد روزی معین گردآوری می شوند، (50) سپس شما ای
الضَّآلُّونَ الْمُکَذِّبُونَ 51 لَأَکِلُونَ مِن شَجَرٍ مِّن زَقُّومٍ 52 فَمَالِئُونَ مِنْهَا
گمراهان تکذیب کننده! (51) به یقین از درخت (نفرت انگیز) زقّوم می خورید، (52) و شکمها را از آن
الْبُطُونَ 53 فَشرِبُونَ عَلَیْهِ مِنَ الْحَمِیمِ 54 فَشرِبُونَ شُرْبَ الْهِیمِ 55 هذَا
پر می کنید، (53) و روی آن از آب سوزان می نوشید، (54) و همچون شتران تشنه، از آن می آشامید. (55) این است
ص :42
نُزُلُهُمْ یَوْمَ الدِّینِ 56 نَحْنُ خَلَقْنکُمْ فَلَوْلَا تُصَدِّقُونَ 57 أَفَرَءَیْتُم مَّا تُمْنُونَ
وسیله پذیرایی از آنها در روز جزا!» (56) ما شما را آفریدیم؛ پس چرا (آفرینش مجدّد را) تصدیق نمی کنید؟! (57) آیا از نطفه ای که (در رحم) می ریزید آگاهید؟! 58
ءَأَنتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخلِقُونَ 59 نَحْنُ قَدَّرْنَا بَیْنَکُمُ الْمَوْتَ وَمَا نَحْنُ
(58) آیا شما آن را (در دوران جنینی) آفرینش (پی در پی) می دهید یا ما آفریدگاریم؟! (59) ما در میان شما مرگ را مقدّر ساختیم؛ و هرگز کسی بر ما
بِمَسْبُوقِینَ 60 عَلَی أَن نُّبَدِّلَ أَمْثلَکُمْ وَنُنشِئَکُمْ فِی مَا لَاتَعْلَمُونَ 61 وَلَقَدْ
پیشی نمی گیرد. (60) تا شما را به صورت دیگری تبدیل کرده و در جهانی که نمی دانید آفرینشی (تازه) بخشیم! (61) شما عالَم
عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الْأُولَی فَلَوْلَا تَذَکَّرُونَ 62 أَفَرَءَیْتُم مَّا تَحْرُثُونَ 63 ءَأَنتُمْ
نخستین را دانستید؛ پس چرا متذکّر نمی شوید (که جهانی بعد از آن است)؟! (62) آیا درباره آنچه کشت می کنید اندیشیده اید؟! (63) آیا شما
تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ 64 لَوْ نَشَاءُ لَجَعَلْنهُ حُطماً فَظَلْتُمْ تَفَکَّهُونَ
آن را می رویانید یا ما می رویانیم؟! (64) اگر می خواستیم آن را مبدّل به کاه در هم کوبیده می کردیم تا در تعجب فرو روید! 65
إِنَّا لَمُغْرَمُونَ 66 بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ 67 أَفَرَءَیْتُمُ الْمَآءَ الَّذِی تَشْرَبُونَ
(65) (بگونه ای که می گفتید:) براستی ما زیان کرده ایم، (66) بلکه ما بکلی محروم شده ایم! (67) آیا به آبی که می نوشید اندیشیده اید؟! (68) 68 ءَأَنتُمْ أَنزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنزِلُونَ 69 لَوْ نَشَآءُ جَعَلْنهُ أُجَاجاً
آیا شما آن را از ابر نازل کرده اید یا ما نازل می کنیم؟! (69) اگر می خواستیم، این آب گوارا را تلخ و شور قرار می دادیم؛
فَلَوْلَا تَشْکُرُونَ 70 أَفَرَءَیْتُمُ النَّارَ الَّتِی تُورُونَ 71 ءَأَنتُمْ أَنشَأْتُمْ شَجَرَتَهَآ
پس چرا شُکر نمی کنید؟! (70) آیا درباره آتشی که می افروزید فکر کرده اید؟! (71) آیا شما درخت آن را آفریده اید
أَمْ نَحْنُ الْمُنشِئُونَ 72 نَحْنُ جَعَلْنهَا تَذْکِرَةً وَمَتعاً لِّلْمُقْوِینَ 73 فَسَبِّحْ
یا ما آفریده ایم؟! (72) ما آن را وسیله یادآوری (برای همگان) و وسیله زندگی برای مسافران قرار داده ایم. (73) حال که چنین است به نام
بِاسْمِ رَبِّکَ الْعَظِیمِ 74 فَلَآ أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ 75 وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَّوْ تَعْلَمُونَ
پروردگار بزرگت تسبیح گوی (و او را پاک و منزّه بشمار). (74) سوگند به جایگاه ستارگان (و محل طلوع و غروب آنها)! (75) و این سوگندی است بسیار بزرگ،
عَظِیمٌ 76 إِنَّهُ لَقُرْءَانٌ کَرِیمٌ 77 فِی کِتبٍ مَّکْنُونٍ 78 لَّا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ
اگر بدانید! (76) که آن، قرآن پر ارزشی است، (77) که در کتاب محفوظی جای دارد، (78) و جز پاکان نمی توانند به آن دست زنند (و دست یابند). 79
تَنزِیلٌ مِّن رَّبِّ الْعلَمِینَ 80 أَفَبِهذَا الْحَدِیثِ أَنتُم مُّدْهِنُونَ 81
(79) آن از سوی پروردگار جهانیان نازل شده؛ (80) آیا این سخن را [/ این قرآن را با اوصافی که گفته شد] سست و کوچک می شمرید، (81)
وَتَجْعَلُونَ رِزْقَکُمْ أَنَّکُمْ تُکَذِّبُونَ 82 فَلَوْلَآ إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ 83 وَ أَنتُمْ
و به جای شکر روزیهایی که به شما داده شده (آن را) تکذیب می کنید؟! (82) پس چرا هنگامی که جان به گلوگاه می رسد (توانایی بازگرداندن آن را ندارید)؟! (83) و شما
ص :43
حِینَئِذٍ تَنظُرُونَ 84 وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنکُمْ وَلکِن لَّاتُبْصِرُونَ 85 فَلَوْلَآ در این حال نظاره می کنید (و کاری از دستتان ساخته نیست)؛ (84) و ما از شما به او نزدیکتریم ولی نمی بینید. (85) اگر (با انتقال به سرای دیگر، إِن کُنتُمْ غَیْرَ مَدِینِینَ 86 تَرْجِعُونَهَآ إِن کُنتُمْ صدِقِینَ 87 فَأَمَّآ إِن کَانَ مِنَ
هرگز در برابر اعمالتان) جزا داده نمی شوید، (86) پس آن (روح) را بازگردانید اگر راست می گویید! (87) (ولی) هرگاه
الْمُقَرَّبِینَ 88 فَرَوْحٌ وَرَیْحَانٌ وَجَنَّتُ نَعِیمٍ 89 وَأَمَّآ إِن کَانَ مِنْ أَصْحبِ
او از مقرّبان باشد، (88) در رَوْح و ریحان و بهشت پرنعمت است. (89) امّا اگر از اصحاب یمین باشد، (90) (به او گفته می شود:) سلام بر تو از سوی اصحاب
الْیَمِینِ 90 فَسَلمٌ لَّکَ مِنْ أَصْحبِ الْیَمِینِ 91 وَأَمَّآ إِن کَانَ مِنَ الْمُکَذِّبِینَ
یمین (که از یاران تواند). (91) امّا اگر او از تکذیب کنندگان
الضَّالِّینَ 92 فَنُزُلٌ مِّنْ حَمِیمٍ 93 وَتَصْلِیَةُ جَحِیمٍ 94 إِنَّ هذَا لَهُوَ حَقُ
گمراه باشد، (92) با آب سوزان دوزخ پذیرایی می شود (93) و سرنوشت او ورود در آتش جهنم است؛ (94) به یقین حق
الْیَقِینِ 95 فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّکَ الْعَظِیمِ 96
و یقین این است. (95) پس به نام پروردگار بزرگت تسبیح کن (و او را منزّه بشمار). (96)
در حدیثی از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله می خوانیم: «هرکس سوره جمعه رابخواند، خداوندبه تعداد کسانی که دربلاد مسلمین در نماز جمعه شرکت می کنند و کسانی که شرکت نمی کنند، به او ده حسنه می بخشد».(1) بِسْمِ اَللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
یُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِی السَّمواتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ الْمَلِکِ الْقُدُّوسِ الْعَزِیزِ
آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است همواره تسبیح خدا می گویند، خداوندی که مالک و حاکم است و از هر عیب و نقصی مبرّا، و توانا
الْحَکِیمِ 1 هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ ءَایتِهِ
و حکیم است. (1) او کسی است که در میان جمعیّت درس نخوانده پیامبری از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنها بخواند
وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتبَ وَالْحِکْمَةَ وَإِن کَانُوا مِن قَبْلُ لَفِی ضَللٍ مُّبِینٍ
و آنها را تزکیه کند و به آنان کتاب (قرآن) و حکمت بیاموزد، هرچند پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند. 2
ص :44
وَءَاخَرِینَ مِنْهُمْ لَمَّا یَلْحَقُوا بِهِمْ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ 3 ذَلِکَ فَضْلُ اَللَّهِ
(2) و (همچنین) پیامبر است بر گروه دیگری که هنوز به آنها ملحق نشده اند؛ و او توانا و حکیم است. (3) این فضل خداست
یُؤْتِیهِ مَن یَشَاءُ وَاَللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ 4 مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَ
که به هرکس بخواهد (و شایسته بداند) می بخشد؛ و خداوند دارای فضل عظیم است. (4) داستان کسانی که مکلّف به تورات شدند ولی
لَمْ یَحْمِلُوهَا کَمَثَلِ الْحِمَارِ یَحْمِلُ أَسْفَاراً بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا
حق آن را ادا نکردند، مانند داستان درازگوشی است که کتابهایی حمل می کند، (امّا چیزی از آن نمی فهمد). چه بد است مثل گروهی که
بَایتِ اَللَّهِ وَاَللَّهُ لَایَهْدِی الْقَوْمَ الظلِمِینَ 5 قُلْ یأَیُّهَا الَّذِینَ هَادُوا إِن
آیات خدا را انکار کردند، و خداوند قوم ستمگر را هدایت نمی کند. (5) بگو: «ای یهودیان! اگر گمان می کنید که (فقط) شما
زَعَمْتُمْ أَنَّکُمْ أَوْلِیَاءُ لِلَّهِ مِن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِن کُنتُمْ صدِقِینَ
دوستان خدایید نه سایر مردم، پس اگر راست می گویید آرزوی مرگ کنید (تا به لقای محبوبتان برسید)!» 6
وَلَا یَتَمَنَّوْنَهُ أَبَداً بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ وَاَللَّهُ عَلِیمٌ بِالظلِمِینَ 7 قُلْ
(6) ولی آنان بخاطر اعمالى که از پیش فرستاده اند، هرگز آرزوی مرگ نمی کنند؛ و خداوند ستمگران را بخوبی می شناسد. (7) بگو:
إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِی تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلقِیکُمْ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَی علِمِ الْغَیْبِ
«مرگی که از آن فرار می کنید سرانجام با شما ملاقات خواهد کرد؛ سپس به سوی کسی که دانای پنهان
وَالشَّهدَةِ فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ 8 یأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا إِذَا نُودِیَ
و آشکار است باز گردانده می شوید؛ آنگاه شما را از آنچه انجام می دادید خبر می دهد.» (8) ای کسانی که ایمان آورده اید! هنگامی که برای نماز
لِلصَّلَوةِ مِن یَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَی ذِکْرِ اَللَّهِ وَذَرُوا الْبَیْعَ ذلِکُمْ خَیْرٌ لَّکُمْ
روز جمعه اِذان گفته شود، به سوی ذکر خدا (و نماز) بشتاَبیٰد و خرید و فروش را رها کنیدکه این برای شما بهتر است
إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ 9 فَإِذَا قُضِیَتِ الصَّلَوةُ فَانتَشِرُوا فِی الْأَرْضِ وَابْتَغُوا
اگر می دانستید! (9) و هنگامی که نماز پایان گرفت (می توانید) در زمین پراکنده شوید (و به سراغ کسب و کار رفته)
مِن فَضْلِ اَللَّهِ وَ اِذْکُرُوا اللَّهَ کَثِیراً لَّعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ 10 وَإِذَا رَأَوْا تِجرَةً أَوْ
و از فضل خدا بطلبید، و خدا را بسیار یاد کنید تا رستگار شوید. (10) هنگامی که آنها تجارت یا
لَهْوًا انفَضُّوا إِلَیْهَا وَتَرَکُوکَ قَائِماً قُلْ مَا عِندَ اَللَّهِ خَیْرٌ مِّنَ اللَّهْوِ وَمِنَ
سرگرمی و لهوی را ببینند پراکنده می شوند و به سوی آن می روند و تو را ایستاده به حال خود رها می کنند؛ بگو: «آنچه نزد خداست بهتر از لهو
التِّجرَةِ وَاَللَّهُ خَیْرُ الرَّازِقِینَ 11
و تجارت است، و خداوند بهترین روزی دهندگان است.» (11)
ص :45
در حدیثی از پیغمبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله آمده است: «کسی که سوره منافقون را بخواند از هرگونه نفاق پاک می شود».(1) و در حدیثی از امام صادق علیه السلام می خوانیم:
«بر هر مؤمنی از شیعیان ما لازم است که در شب جمعه، سوره «جمعه» و «سبّح اسم ربِّکَ الأعلی» را بخواند، و در نماز ظهر جمعه، سوره «جمعه» و «منافقون» را بخواند؛ سپس افزود: «هنگامی که چنین کند گویی عملی همانند عمل رسول خدا صلی الله علیه و آله را انجام داده و جزا و پاداشش بر خدا، بهشت است».(2) بِسْمِ اَللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
إِذَا جَاءَکَ الْمُنفِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّکَ لَرَسُولُ اَللَّهِ وَاَللَّهُ یَعْلَمُ إِنَّکَ لَرَسُولُهُ
هنگامی که منافقان نزد تو آیند می گویند: «ما شهادت می دهیم که به یقین تو پیامبر خدا هستی!» خداوند می داند که تو پیامبر او هستی،
وَاَللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّ الْمُنفِقِینَ لَکذِبُونَ 1 اتَّخَذُوا أَیْمنَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَن
ولی خداوند شهادت می دهد که منافقان دروغگو هستند (زیرا گفته خود ایمان ندارند). (1) آنها سوگندهایشان را پوششی قرار دادند تا (مردم را) از
سَبِیلِ اَللَّهِ إِنَّهُمْ سَاءَ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ 2 ذلِکَ بِأَ نَّهُمْ ءَامَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا فَطُبِعَ
راه خدا باز دارند، و چه بد است آنچه انجام می دادند. (2) این بخاطر آن است که (نخست) ایمان آوردند سپس کافر شدند؛ از این رو
عَلَی قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَایَفْقَهُونَ 3 و إِذَا رَأَیْتَهُمْ تُعْجِبُکَ أَجْسَامُهُمْ وَإِن
بر دلهای آنان مُهر نهاده شده، و (حقیقت را) درک نمی کنند. (3) هنگامی که آنها را می بینی، ظاهر (آراسته) آنان تو را درشگفتی فرو می برد؛ و اگر سخن بگویند،
یَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ کَأَ نَّهُمْ خُشُبٌ مُّسَنَّدَةٌ یَحْسَبُونَ کُلَّ صَیْحَةٍ عَلَیْهِمْ
به سخنانشان گوش فرا می دهی؛ امّا گویی چوبهای خشکی هستند که به دیوار تکیه داده شده است! هر فریادی (از هر جا) بلند شود بر ضد خود می پندارند؛
هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قتَلَهُمُ اَللَّهُ أَنَّی یُؤْفَکُونَ 4 وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْا
آنها دشمنان واقعی (تو) هستند، از آنان بر حذر باش! خدا آنها را بکشد، چگونه (از حق) منحرف می شوند؟! (4) هنگامی که به آنان گفته شود: «بیایید تا پیامبر خدا
یَسْتَغْفِرْ لَکُمْ رَسُولُ اَللَّهِ لَوَّوْا رُءُوسَهُمْ وَرَأَیْتَهُمْ یَصُدُّونَ وَهُم مُّسْتَکْبِرُونَ
برای شما طلب آمرزش کند.»، سرهای خود را (از روی استهزاء و غرور) تکان می دهند؛ و آنها را می بینی که از سخنان تو اعراض کرده وتکبّر می ورزند. 5
ص :46
سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَن یَغْفِرَ اَللَّهُ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ
(5) برای آنها آمرزش بخواهی یا نخواهی بر ایشان تفاوت نمی کند، هرگز خداوند آنان را نمی بخشد؛ زیرا خداوند گروه
لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفسِقِینَ 6 هُمُ الَّذِینَ یَقُولُونَ لَاتُنفِقُوا عَلَی مَنْ عِندَ
فاسقان (لجوج و منافق) را هدایت نمی کند. (6) آنها کسانی هستند که می گویند: «به افرادی که نزد
رَسُولِ اَللَّهِ حَتَّی یَنفَضُّوا وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّموَ تِ وَالْأَرْضِ وَلکِنَ
پیامبر خدا هستند انفاق نکنید تا پراکنده شوند.» (غافل از این که) خزاین آسمانها و زمین از آنِ خداست،
الْمُنفِقِینَ لَایَفْقَهُونَ 7 یَقُولُونَ لَئِن رَّجَعْنَا إِلَی الْمَدِینَةِ لَیُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ
ولی منافقان نمی فهمند. (7) آنها می گویند: «اگر به مدینه باز گردیم، عزیزان، ذلیلان را بیرون می کنند!»
مِنْهَا الْأَذَلَّ وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَلکِنَّ الْمُنفِقِینَ لَایَعْلَمُونَ
در حالى که عزّت مخصوص خدا و پیامبر او و مؤمنان است؛ ولی منافقان نمی دانند. 8
یأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا لَاتُلْهِکُمْ أَمْولُکُمْ وَلَا أَوْلدُکُمْ عَن ذِکْرِ اَللَّهِ وَمَن
(8) ای کسانی که ایمان آورده اید! اموال و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل نکند!
یَفْعَلْ ذلِکَ فَأُوْلئِکَ هُمُ الْخسِرُونَ 9 وَأَنفِقُوا مِن مَّا رَ زَقْنکُم مِّن قَبْلِ
وکسانی که چنین کنند، زیانکارانند. (9) و از آنچه به شما روزی داده ایم انفاق کنید،
أَن یَأْتِیَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ فَیَقُولَ رَبِّ لَوْلَا أَخَّرْتَنِی إِلَی أَجَلٍ قَرِیبٍ
پیش از آن که مرگ یکی از شما فرا رسد و بگوید: «پروردگارا! چرا مرگِ مرا مدّت کمی به تأخیر نینداختی
فَأَصَّدَّقَ وَأَکُن مِّنَ الصلِحِینَ 10 وَلَن یُؤَخِّرَ اَللَّهُ نَفْساً إِذَا جَاءَ أَجَلُهَا
تا (در راه تو) صدقه دهم و از صالحان باشم؟!» (10) خداوند هرگز مرگ کسی را هنگامی که اجل او فرا رسد به تأخیر نمی اندازد،
وَاَللَّهُ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ 11
و خداوند به آنچه انجام می دهید آگاه است. (11)
(عمّ یتسائلون)
در حدیثی از پیغمبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله آمده است: «کسی که سوره «عمّ یتسائلون» را بخواند، خداوند از شراب طهور گوارای بهشتی در قیامت سیرابش می کند».(1)
ص :47
و در حدیثی از امام صادق علیه السلام می خوانیم: «کسی که هر روز، سوره عمّ یتسائلون را ادامه دهد توفیق زیارت خانه خدا را پیدا می کند».(1) بِسْمِ اَللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
عَمَّ یَتَسَآءَلُونَ 1 عَنِ النَّبَإِ الْعَظِیمِ 2 الَّذِی هُمْ فِیهِ مُخْتَلِفُونَ 3 کَلَّا
آنها از چه چیز از یکدیگر سؤال می کنند؟! (1) از خبر بزرگ و پر اهمیّت (رستاَخیز)! (2) که پیوسته در آن اختلاف دارند. (3) چنین نیست (که آنها فکر می کنند)،
سَیَعْلَمُونَ 4 ثُمَّ کَلَّا سَیَعْلَمُونَ 5 أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهداً 6 وَالْجِبَالَ
بزودی خواهند دانست. (4) باز هم چنین نیست (که آنها می پندارند)، بزودی می دانند (که قیامت حق است)! (5) آیا زمین را محل آرامش (شما) قرار ندادیم؟! (6) و کوهها را
أَوْتَاداً 7 وَخَلَقْنکُمْ أَزْوَاجاً 8 وَجَعَلْنَا نَوْمَکُمْ سُبَاتاً 9 وَجَعَلْنَا الَّیْلَ
میخهایی (برای زمین)؟! (7) و شما را بصورت زوجها آفریدیم! (8) و خواب شما رامایه آرامشتان قرار دادیم، (9) و شب را
لِبَاساً 10 وَجَعَلْنَا النَّهَارَ مَعَاشاً 11 وَ بَنَیْنَا فَوْقَکُمْ سَبْعاً شِدَاداً 12
پوششی (برای شما)، (10) و روز را وسیله ای برای زندگی و معاش. (11) و بر فراز شما هفت (آسمان) محکم بنا کردیم. (12)
وَجَعَلْنَا سِرَاجاً وَهَّاجاً 13 وَأَنزَلْنَا مِنَ الْمُعْصِرَ تِ مَآءً ثَجَّاجاً 14 لِّنُخْرِجَ
و چراغی روشن و حرارت بخش آفریدیم! (13) و از ابرهای باران زا آبی فراوان نازل کردیم. (14) تا بوسیله آن
بِهِ حَبَّاً وَنَبَاتاً 15 وَجَنتٍ أَلْفَافاً 16 إِنَّ یَوْمَ الْفَصْلِ کَانَ مِیقتَاً 17 یَوْمَ
دانه و گیاه بسیار برویانیم، (15) و باغهایی پر درخت. (16) (آری) روز جدایی (حق از باطل)، میعاد همگان است! (17) روزی که
یُنْفَخُ فِی الْصُّورِ فَتَأَتُونَ أَفْوَاجاً 18 وَفُتِحَتِ الْسَّمَاءُ فَکَانَتْ أَبْوَاباً 19
در «صور» دمیده می شود و شما فوج فوج (به محشر) می آیید. (18) و آسمان گشوده می شود و بصورت درهای متعددی در می آید. (19) و
وَسُیِّرَتِ الْجِبَالُ فَکَانَتْ سَرَاباً 20 إِنَّ جَهَنَّمَ کَانَتْ مِرْصَاداً 21 لِّلطغِینَ
کوهها به حرکت درمی آید (و متلاشی می شود) و بصورت سراَبیٰ خواهد شد. (20) به یقین (در آن روز) جهنم کمینگاهی است بزرگ، (21) و محل بازگشتی
مَأَباً 22 لبِثِینَ فِیهَآ أَحْقَاباً 23 لَّایَذُوقُونَ فِیهَا بَرْداً وَلَاشَرَاباً 24 إِلَّا
برای طغیانگران. (22) مدتهای طولانی در آن می مانند. (23) در آن جا نه چیز خنکی می چشند و نه نوشیدنی گوارایی، (24) جز آبی
ص :48
حَمِیماً وَغَسَّاقاً 25 جَزَآءً وِفَاقاً 26 إِنَّهُمْ کَانُوا لَایَرْجُونَ حِسَاباً 27
سوزان و مایعی از چرک و خون. (25) این مجازاتی است موافق و مناسب (اعمالشان). (26) چرا که آنها هیچ امیدی به حساب نداشتند، (27)
وَکَذَّبُواْ بِأَیتِنَا کِذَّاباً 28 وَکُلَّ شَیْ ءٍ أَحْصَیْنهُ کِتباً 29 فَذُوقُواْ فَلَن
و آیات ما را به طور کامل تکذیب کردند. (28) و ما همه چیز را در کتاَبیٰ شمارش و ثبت کرده ایم. (29) پس (به آنان گفته می شود:) بچشید که چیزی جز
نَّزِیدَکُمْ إلَّاعَذَاباً 30 إِنَّ لِلْمُتَّقِینَ مَفَازاً 31 حَدَآئِقَ وَأَعْنباً 32 وَکَوَاعِبَ
عذاب بر شما نمی افزاییم! (30) به یقین برای پرهیزگاران نجات و رستگاری بزرگی است: (31) باغهایی سرسبز، و انواع انگورها، (32) و حوریانی بسیار جوان
أَتْرَاباً 33 وَکَأْسَاً دِهَاقاً 34 لَّایَسْمَعُونَ فِیهَا لَغْوَاً ولَا کِذَّاباً 35 جَزَآءً مِّن
و همسن و سال، (33) و جامهایی لبریز و پیاپی (از شراب طهور). (34) در آن جا نه سخن لغو و بیهوده ای می شنوند و نه دروغی. (35) این پاداشی است از
رَبِّکَ عَطَآءً حِسَاباً 36 رَّبِّ السَّموَ تِ وَالأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا الرَّحْمنِ لَا
سوی پروردگارت و عطیه ای است مطابق (اعمالشان). (36) همان پروردگار آسمانها و زمین و آنچه در میان آن دو است، همان پروردگار رحمان؛ و (در آن روز)
یَمْلِکُونَ مِنْهُ خِطَاباً 37 یَوْمَ یَقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَلئِکَةُ صَفًّا لَّایَتَکَلَّمُونَ إِلَّا
هیچ کس حق ندارد بی اجازه او سخنی بگوید (یا شفاعتی کند). (37) روزی که «روح» و «ملائکه» به صف می ایستند و هیچ یک، جز
مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَقَالَ صَوَاباً 38 ذَ لِکَ الْیَومُ الْحَقُّ فَمَن شَآءَ اتَّخَذَ
به اذن خداوند رحمان، سخن نمی گویند، و (آنگاه که می گویند) درست می گویند. (38) آن روز حق است؛ هر کس بخواهد (اکنون) راه
إِلَی رَبِّهِ مَآباً 39 إِنَّآ أَنْذَرْنکُمْ عَذَاباً قَرِیباً یَوْمَ یَنظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ
بازگشتی به سوی پروردگارش برمی گزیند. (39) و ما شما را از عذاب نزدیکی بیم دادیم؛ در روزی که انسان آنچه را از قبل با دستهای خود
یَدَاهُ وَیَقُولُ الْکَافِرُ یلَیْتَنِی کُنْتُ تُرَاباً 40
فرستاده می بیند، و کافر می گوید: «ای کاش خاک بودم (و گرفتار عذاب نمی شدم)!» (40)
در فضیلت تلاوت این سوره همین بس که در روایتی آمده که یکی از یاران علی علیه السلام می گوید: «بیست شب پشت سر آن حضرت نماز خواندم، جز سوره أعلی را در نماز نمی خواند و می فرمود اگر می دانستید چه برکاتی در آن است، هر یک از شما در هر روز بیست بار آن را تلاوت می کردید، و هر کس آن را بخواند گویی کتب و صحف موسی و ابراهیم را تلاوت کرده است».(1)
ص :49
بِسْمِ اَللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الأَعْلَی 1 الَّذِی خَلَقَ فَسَوَّی 2 وَالَّذِی قَدَّرَ فَهَدَی 3
منزّه شمار نام پروردگار بلند مرتبه ات را! (1) همان خداوندی که آفرید و موزون ساخت، (2) و همان کس که اندازه گیری کرد و هدایت نمود، (3)
وَالَّذِی أَخْرَجَ الْمَرْعَی 4 فَجَعَلَهُ غُثَآءً أَحْوَی 5 سَنُقْرِئُکَ فَلَا تَنسَی 6
و آن کس که چراگاه را به وجود آورد، (4) سپس آن را تیره و خشکیده ساخت. (5) ما بزودی (قرآن را) بر تو می خوانیم و هرگز فراموش نخواهی کرد، (6)
إِلَّا مَا شَآءَ اَللَّهُ إِنَّهُ یَعْلَمُ الجَهْرَ وَمَا یَخْفَی 7 وَ نُیَسِّرُکَ لِلْیُسْرَی 8 فَذَکِّرْ
مگر آنچه را خدا بخواهد، که او آشکار و نهان را می داند. (7) و ما انجام کار خیر را برای تو آسان می سازیم. (8) پس تذکر ده
إِن نَّفَعَتِ الذِّکْرَی 9 سَیَذَّکَّرُ مَن یَخْشَی 10 وَ یَتَجَنَّبُهَا الأَشْقَی 11 الَّذِی
به یقین تذکّر مفید خواهد بود. (9) بزودی آن که از خدا می ترسد متذکّر می شود. (10) امّا بدبخت ترین افراد از آن دوری می گزیند، (11) همان کسی
یَصْلَی النَّارَ الکُبْرَی 12 ثُمَّ لَایَمُوتُ فِیهَا وَلَا یَحْیَی 13 قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَکَّی
که در آتش عظیم (دوزخ) وارد می شود، (12) سپس در آن آتش نه می میرد و نه زنده می شود. (13) به یقین کسی که خود را پاکیزه ساخت، رستگار شد. 14
وَ ذَکَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّی 15 بَلْ تُؤْثِرُونَ الحَیَوةَ الدُّنْیَاا 16 وَالأَخِرَةُ خَیْرٌ
(14) و (آن کس که) نام پروردگارش را یاد کرد و نماز خواند. (15) ولی شما زندگی دنیا را مقدّم می دارید، (16) در حالى که آخرت بهتر
وَأَبْقَی 17 إِنَّ هذا لَفِی الصُّحُفِ الْأُولی 18 صُحُفِ إِبْرهِیمَ وَمُوسَی 19
و پایدارتر است. (17) این (دستورها) در کتب آسمانی پیشین (نیز) آمده است، (18) در کتب ابراهیم و موسی. (19)
در فضیلت تلاوت این سوره، همین بس که در حدیثی از پیغمبر صلی الله علیه و آله آمده است: «هر کس آن را بخواند گویی به عدد چیزهایی که خورشید و ماه بر آنها می تابد در راه خدا صدقه داده است!».(1) بِسْمِ اَللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
وَالشَّمْسِ وَضُحهَا 1 وَالْقَمَرِ إِذَا تَلهَا 2 وَالنَّهَارِ إِذَا جَلهَا 3 وَاللَّیْلِ
به خورشید و گسترش نور آن در صبحگاهان سوگند، (1) و به ماه هنگامی که از پی آن در آید، (2) و به روز هنگامی که خورشید را آشکار سازد، (3) و به شب آن
ص :50
إِذَا یَغْشهَا 4 وَالْسَّمَآءِ وَمَا بَنهَا 5 وَالْأَرْضِ وَمَا طَحهَاا 6 وَنَفْسٍ وَمَا
هنگام که آن را بپوشاند، (4) و سوگند به آسمان و کسی که آن را بنا کرده، (5) و به زمین و کسی که آن را گسترانیده، (6) و سوگند به روح آدمی و آن کس
سَوَّاهَاا 7 فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَ تَقْوَاهَا 8 قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکهَا 9 وَ قَدْ
که آن را (آفریده و) موزون ساخته، (7) سپس فجور و تقوایش [/ شر و خیرش را به او الهام کرده است، (8) که هر کس نفس خود را پاک و تزکیه کرده، رستگار شده؛ (9) و
خَابَ مَن دَسهَا 10 کَذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْوَاهَآ 11 إِذِ اَنْبَعَثَ أَشْقهَا 12
آن که نفس خویش را با معصیت و گناه آلوده ساخته، نومید و محروم گشته است! (10) قوم «ثمود» بر اثر طغیانشان، (پیامبر خود را) تکذیب کردند، (11) آنگاه که شقی ترین آنها
فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اَللَّهِ نَاقَةَ اَللَّهِ وَسُقْیهَا 13 فَکَذَّبُوهُ فَعَقَرُوهَا فَدَمْدَمَ
به پا خاست؛ (12) و پیامبر خدا به آنان گفت: «ناقه (و معجزه خداوند) را با آبشخورش واگذارید.» (13) ولی آنها او را تکذیب و ناقه را پی کردند (و به هلاکت رساندند)؛ از
عَلَیهِم رَبُّهُم بِذَنْبِهِم فَسَوَّاهَا 14 وَ لَایَخَافُ عُقْبهَا 15
این رو پروردگارشان آنها را بخاطر گناهشان درهم کوبید و با خاک یکسان کرد. (14) و او هرگز از فرجام مجازات ستمگران، باک ندارد. (15)
(الم نشرح)
در فضیلت تلاوت این سوره در حدیثی از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله می خوانیم که فرمود: «هر کس این سوره را بخواند، پاداش کسی را دارد که محمّد صلی الله علیه و آله را غمگین دیده و اندوه را از قلب او زدوده است».(1) بِسْمِ اَللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ 1 وَوَضَعْنَا عَنکَ وِزْرَکَ 2 الَّذِی أَنقَضَ ظَهْرَکَ 3
آیا ما سینه تو را گشاده نساختیم، (1) و بار سنگینت را از (دوش) تو برنداشتیم؟! (2) همان باری که سخت بر پشت تو سنگینی می کرد. (3)
وَرَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ 4 فَإِنَّ مَعَ العُسْرِ یُسْراً 5 إِنَّ مَعَ العُسْرِ یُسْراً 6 فَإِذَا
و آوازه تو را بلند ساختیم. (4) (آری) به یقین با سختی آسانی است. (5) مسلّماً با سختی آسانی است، (6) پس هنگامی
فَرَغْتَ فَانصَبْ 7 وَ إلَی رَبِّکَ فَارْغَب 8
که از مهمّی فارغ می شوی به مهمّ دیگری پرداز، (7) و به سوی پروردگارت توجّه کن. (8)
در فضیلت تلاوت این سوره همین بس که از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل است که فرمود: «هر کس آن را تلاوت کند، مانند کسی است که ماه رمضان را روزه گرفته، و شب قدر را احیا داشته است».(2)
ص :51
بِسْمِ اَللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
إِنَّآ أَنزَلنهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ 1 وَمَآ أَدْرَاکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ 2 لَیْلَةُ الْقَدْرِ
به یقین ما آن (قرآن) را در شب قدر نازل کردیم. (1) و تو چه می دانی شب قدر چیست؟! (2) شب قدر
خَیْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ 3 تَنَزَّلُ الْمَلئِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن کُلِّ أَمْرٍ
بهتر از هزار ماه است. (3) فرشتگان و «روح» در آن شب به اذن پروردگارشان برای (تقدیر) هر امری نازل می شوند.
4 سَلمٌ هِیَ حَتَّی مَطْلَعِ الْفَجْرِ 5
(4) شبی است سرشار از سلامت (و برکت و رحمت) تا طلوع سپیده. (5)
در فضیلت این سوره تعبیرات مهمّی در روایات اسلامی آمده، از جمله در حدیثی از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله می خوانیم: «هر کس آن را تلاوت کند گویی سوره بقره را قرائت کرده، و پاداش او به اندازه کسی است که یک چهارم قرآن را تلاوت کرده باشد».(1) بِسْمِ اَللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
إِذَا زُلْزِلَتِ الأَرْضُ زِلْزَالَهَا 1 وَأَخْرَجَتِ الأَرْضُ أَثْقَالَهَا 2 وَقَالَ
هنگامی که زمین شدیداً به لرزه درآید، (1) و زمین بارهای سنگینش را خارج سازد. (2) و انسان می گوید:
الأِنْسنُ مَا لَهَا 3 یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا 4 بِأَنَّ رَبَّکَ أَوْحَی لَهَا 5
«زمین را چه می شود (که این گونه می لرزد)»؟! (3) در آن روز زمین تمام خبرهایش را بازگو می کند؛ (4) چرا که پروردگارت به آن وحی کرده است. (5)
یَوْمَئِذٍ یَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتَاتاً لِّیُرَوْاأَعْملَهُمْ 6 فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ
در آن روز مردم بصورت گروههای پراکنده (از قبرها) خارج می شوند تا اعمالشان به آنها نشان داده شود. (6) پس هر کس هموزن ذرّه ای کار
خَیْرَاً یَرَهُ 7 وَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرَّاً یَرَهُ 8
خیر انجام دهد آن را می بیند. (7) و هر کس هموزن ذرّه ای کار بد کرده آن را (نیز) می بیند. (8)
ص :52
در فضیلت تلاوت این سوره از امام صادق علیه السلام می خوانیم: «هر کس سوره «والعادیات» را بخواند و بر آن مداومت کند، خداوند روز قیامت او را با امیرمؤمنان علیه السلام مبعوث می کند و در جمع او و دوستان او خواهد بود».(1) بِسْمِ اَللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
وَالْعدِیتِ ضَبْحاً 1 فَالْمُورِیتِ قَدْحاً 2 فَالْمُغِیرَاتِ صُبْحاً 3 فَأَثَرْنَ
سوگند به اسبان دونده (مجاهدان) در حالى که نفس زنان به پیش می تاختند، (1) و سوگند به افروزندگان جرقه آتش در برخورد سمهایشان (با سنگهای بیابان)، (2) و سوگند به
بِهِ نَقْعَاً 4 فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعاً 5 إِنَّ الْإِنسنَ لِرَبِّهَ لَکَنُودٌ 6 وَإِنَّهُ عَلَی
هجوم آوران در سپیده دم، (3) که گرد و غباربه هر سو پراکندند، (4) و (ناگهان) در میان جمع (دشمن) ظاهر شدند، (5) که انسان در برابر نعمتهای پروردگارش بسیار ناسپاس
ذلِکَ لَشَهِیدٌ 7 وَإِنَّهُ لِحُبِّ الْخَیْرِ لَشَدِیْدٌ 8 أَفَلَا یَعْلَمُ إِذَا بُعْثِرَ مَا فِی الْقُبُورِ
و بخیل است؛ (6) و او خود (نیز) بر این گواه است؛ (7) و به یقین او علاقه شدید به مال دارد. (8) آیا نمی داند در آن زمان که تمام کسانی که در قبرها هستند برانگیخته 9
وَحُصِّلَ مَا فِی الصُّدُورِ 10 إِنَّ رَبَّهُم بِهِمْ یَوْمَئِذٍ لَّخَبِیرٌ 11
می شوند، (9) و آنچه در درون سینه هاست آشکار می گردد، (10) در آن روز پروردگارشان از آنها کاملًا آگاه است؟! (11)
در حدیثی از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله آمده است که فرمود:
«کسی که این سوره را بخواند، خداوند در برابر نعمت هایی که در دنیا به او داده او را مورد حساب قرار نمی دهد».(2) بِسْمِ اَللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
أَلْهکُمُ التَّکَاثُرُ 1 حَتَّی زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ 2 کَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ 3 ثُمَ
افزون طلبی (و تفاخر) شما را به خود مشغول داشته است. (1) تا آن جا که به دیدار قبرها رفتید (و به فزونی قبور مردگانتان افتخار کردید). (2) چنین نیست بزودی خواهید
کَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ 4 کَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ 5 لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمَ 6
دانست! (3) باز چنان نیست؛ بزودی خواهید دانست! (4) هرگز چنان نیست (که شما خیال می کنید)؛ اگر شما علم إِلَىٰقین (به آخرت) داشتید (5) به یقین شما جهنم را خواهید
ص :53
ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَیْنَ الْیَقِینِ 7 ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ 8
دید. (6) سپس (با ورود در آن) آن را به عین إِلَىٰقین مشاهده خواهید کرد. (7) سپس در آن روز (همه شما) از نعمتها (ی اِلهی) بازپرسی خواهید شد. (8)
در فضیلت تلاوت این سوره در حدیثی از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله آمده است: «هر کس آن را تلاوت کند خداوند او را از نهرهای بهشتی سیراب خواهد کرد ...».(1) بِسْمِ اَللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
إِنَّآ أَعْطَیْنکَ الکَوْثَرَ 1 فَصَلِّ لِرَبِّکَ واَنْحَرْ 2 إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الأَبْتَرُ 3
به یقین ما به تو کوثر (و خیر و برکت فراوان) عطا کردیم. (1) پس برای پروردگارت نماز بخوان و قربانی کن. (2) (و بدان) دشمن تو به یقین ابتر و بریده نسل است. (3)
درباره فضیلت این سوره روایات فراوانی نقل شده که حاکی از اهمّیّت محتوای آن است، از جمله:
در حدیثی از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده که فرمود: «کسی که سوره «قُل یا أیّها الکافرون» را بخواند، گویی ربع قرآن را خوانده و شیاطین طغیانگر از او دور می شوند و از شرک پاک می گردد و از وحشت (روز قیامت) در امان خواهد بود».(2) بِسْمِ اَللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
قُلْ یأَیُّهَاالْکفِرُونَ 1 لَآ أَعْبُدُمَاتَعْبُدُونَ 2 وَلَآ أَنْتُمْ عبِدُونَ مَآأَعْبُدُ 3 وَلَآ
بگو: ای کافران! (1) آنچه را شما می پرستید من نمی پرستم. (2) و نه شما آنچه را من می پرستم می پرستید، (3) و نه من آنچه
أَنَا عَابِدٌ مَّاعَبَدتُّمْ 4 ولَآ أَنْتُمْ عبِدُونَ مَآ أَعْبُدُ 5 لَکُمْ دِینُکُمْ وَلِیَ دِینِ 6
را شما پرستش کرده اید می پرستم، (4) و نه شما آنچه را که من می پرستم پرستش می کنید؛ (5) (حال که چنین است) آیین شما برای خودتان، و آیین من برای خودم! (6)
ص :54
در فضیلت تلاوت این سوره در حدیثی از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله آمده است: «کسی که آن را تلاوت کند همانند این است که در خدمت پیغمبر صلی الله علیه و آله در فتح مکّه بوده است».(1) بِسْمِ اَللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
إِذَا جَآءَ نَصْرُ اَللَّهِ وَالْفَتْحُ 1 وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اَللَّهِ
هنگامی که یاری خدا و پیروزی (بر مشرکان مکه) فرا رسد، (1) و ببینی مردم گروه گروه وارد دین خدا
أَفْوَاجَاً 2 فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ واسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کَانَ تَوَّابًا 3
می شوند، (2) پروردگارت را تسبیح و حمد گوی و از او آمرزش بخواه که او بسیار توبه پذیر است. (3)
در فضیلت تلاوت این سوره، روایات زیادی در منابع معروف اسلامی آمده است که حاکی از عظمت فوق العاده آن می باشد، از جمله: در حدیثی از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله می خوانیم که فرمود: «آیا کسی از شما توانایی دارد یک سوم قرآن را در یک شب بخواند؟!». یکی از حاضران عرض کرد: ای رسول خدا! آیا این کار ممکن است؟ فرمود: «قل هو اللَّه احد را بخوانید».(2) بِسْمِ اَللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
قُلْ هُوَ اَللَّهُ أَحَدٌ 1 اَللَّهُ الصَّمَدُ 2 لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ 3 وَلَمْ یَکُن لَّهُ
بگو: «او خداوند، یکتا و یگانه است؛ (1) خداوندی بی نیاز است که همه نیازمندان قصد او می کنند؛ (2) (هرگز) نزاد، و زاده نشد؛ (3) و برای او هیچ گاه شبیه
کُفُواً أَحَدٌ 4
و مانندی نبوده است.» (4)
ص :55
در فضیلت این سوره از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده است که فرمود: «آیاتی بر من نازل شده که همانند آنها نازل نشده است و آن دو سوره «فلق» و «ناس» است».(1) و در حدیث دیگری از امام باقر علیه السلام می خوانیم: «کسی که در سه رکعت نماز «شفع» و «وتر» سوره «فلق» و «ناس» و «قل هو اللَّه أحد» را بخواند به او گفته می شود: بشارت باد بر تو، خداوند نماز تو را قبول کرد».(2) بِسْمِ اَللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ 1 مِن شَرِّ مَا خَلَقَ 2 وَمِن شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ 3
بگو: «پناه می برم به پروردگار سپیده صبح، (1) از شرّ آنچه آفریده است؛ (2) و از شرّ هر موجود شرور هنگامی که شبانه وارد می شود؛ (3)
وَ مِن شَرِّ النَّفثتِ فِی الْعُقَدِ 4 وَ مِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ 5
و از شرّ آنها که (با افسون و سحر) در گره ها می دمند؛ (4) و از شرّ حسود هنگامی که حسد می ورزد.» (5)
در فضیلت تلاوت این سوره (غیر از روایتی که در بیان فضیلت سوره فلق گذشت) روایات متعدّدی وارد شده است.(3) بِسْمِ اَللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ 1 مَلِکِ النَّاسِ 2 إِلهِ النَّاسِ 3 مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ
بگو: «پناه می برم به پروردگار مردم، (1) مالک و حاکم مردم، (2) معبود مردم، (3) از شرّ وسوسه گر
الْخَنَّاسِ 4 الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ 5 مِن الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ 6
پنهانکار. (4) که در درون سینه مردمان وسوسه می کند، (5) خواه از جنّ باشد یا از انسان» (6)
ص :56
در اهمّیّت و فضیلت این آیه همین بس که از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله نقل شده است که از یکی از یاران خود سؤال کرد «کدام آیه برترین آیه کتاب اللَّه است؟» عرض کرد:
اَللَّهُ لا إلهَ إلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ ...
پیامبر صلی الله علیه و آله دست بر سینه او زد و فرمود: «دانش بر تو گوارا باد ...».(1) در حدیث دیگری از حضرت علی علیه السلام از پیامبر صلی الله علیه و آله می خوانیم که فرمود: «برگزیده قرآن، سوره بقره و برگزیده بقره، آیةالکرسی است، در آن، پنجاه کلمه و در هر کلمه برکتی است».(2) در حدیث دیگری آمده است که هر کس به بستر می رود، تسبیح حضرت زهرا علیها السلام بگوید، سپس آیةالکرسی را بخواند تا صبح از همه چیز در امان خواهد بود.(3) بِسْمِ اَللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
اَللَّهُ لَآإِلهَ إلَّاهُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لَاتَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی
هیچ معبودی جز خداوندِ یگانه زنده و پاینده نیست، (خداوندی که قائم به ذات خویش است، و موجودات دیگر، قائم به او). هیچ گاه خواب سبک و سنگینی او را فرا نمی گیرد؛
السَّموتِ وَ مَا فِی الْأَرْضِ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِندَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ
(و لحظه ای از تدبیر جهان هستی، غافل نمی ماند؛) آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، از آن اوست. کیست که در نزد او، جز به فرمانش شفاعت کند؟! آینده و گذشته بندگان را
أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَ لَایُحِیطُونَ بِشَیْ ءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَآءَ وَسِعَ
می داند؛ و کسی از علم او آگاه نمی گردد؛ جز به مقداری که او بخواهد. (اوست که به همه چیز آگاه است؛ و علم و دانش محدود دیگران، پرتوی از علمِ بی پایان و نامحدود اوست).
کُرْسِیُّهُ السَّموتِ وَالْأَرْضَ وَلَایُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ 255 لَآ
تخت (حکومت) او، آسمانها و زمین را دربرگرفته؛ و نگاهداری آن دو [/ آسمان و زمین ، او را خسته نمی کند. و اوست بلند مرتبه و با عظمت. (255) اکراهی
إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَن یَکْفُرْ بِالطغُوتِ وَ یُؤْمِن
در قبول دین، نیست. (زیرا) راه درست از راه انحرافی، روشن شده است. بنابراین، کسی که به طاغوت [/ بت و شیطان، و هر موجود طغیانگر] کافر شود و به خدا ایمان آورد،
بِاَللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَی لَاانفِصَامَ لَهَا وَاَللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ 256 اَللَّهُ
به محکم ترین دستگیره چنگ زده است، که گسستن برای آن نیست. و خداوند، شنوا و داناست. (256) خداوند،
ص :57
وَلِیُّ الَّذِینَ ءَامَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمتِ إِلَی النُّورِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ
ولیّ و سرپرست کسانی است که ایمان آورده اند؛ آنها را از ظلمتها خارج ساخته، به سوی نور می برد. ولی کسانی که کافر
أَوْلِیَآؤُهُمُ الطغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُمتِ أُوْلئِکَ أَصْحبُ
شدند، اولیای آنها طاغوتها هستند؛ که آنها را از نور خارج ساخته، به سوی ظلمتها می برند؛ آنها اهل
النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ 257
دوزخند و جاودانه در آن خواهند بود. (257)
نکته:
همان گونه که در آغاز این سوره ها گفتیم شواهد و قرائن فراوانی در دست است که نشان می دهد این آثار، برکات و پاداش ها از آن کسی است که در محتوای این آیات بیندیشد و آن را در زندگی خود پیاده کند.
***
ص :58
ص :59
اهمیّت و آثار دعا و مناجات
ص :60
همان گونه که در آغاز کتاب گذشت، دعا و مناجات یکی از بهترین وسیله های ارتباط معنوی با خداوند و کسب صفای باطن و تهذیب نفس است.
اگر دعا کننده بداند چه کسی را می خواند و در برابر چه بزرگی به راز و نیاز مشغول است و چه مفاهیم بلندی در دعاهای معروف آمده است، چنان سرمست از باده مناجات می شود که هیچ لذّتی را در عالم با آن برابر نمی یابد.
دعا و مناجات، روح را صفا، جان را پاکی و دل را نورانیّت می بخشد.
تضرّع و زاری در پیشگاه حضرت حق و راز و نیاز در محضر معبود متعال و غلتیدن مروارید اشکی بر چهره بنده و زدودن غبار غفلت و گناه به وسیله سرشک پشیمانی، همه و همه نمودهای بندگی و امتیاز انسان از سایر موجودات و وسیله ای برای کسب بالاترین افتخارِ عالم خلقت است.
وقتی که دل شکسته می شود و اشکی بر گونه ها روان می گردد و زبان به تسبیح و تقدیس اِلهی باز می شود و در پی آن کلماتی در استغفار و عذرخواهی ادا می گردد، پیوند و ارتباط با حضرت احدیّت تحقّق می یابد و آن زمان بهترین لحظه عرض حاجات و بیان خواسته هاست.
***
با هر زبانی و با هر کلمه ای که بتوان بندگی را رساند و استغفار و توبه کرد و نیازها را برشمرد با ارزش است؛ ولی بدون تردید، دعاها و مناجاتی که از طریق والاترین مخلوقات عالم امکان و برترین بندگان شایسته اِلهی رسیده است، جامع، بدون نقص و انسان ساز است، و هر دعایی خود مجموعه ای از درسهاست.
ص :61
مناجات ها و دعاهایی که از جانب معصومین علیهم السلام رسیده است، چون از بینش عمیق خداشناسانه ای برخوردار است و از انسانهای کامل و راسخان در علم و دانش صادر شده است، از هر نظر قابل اعتماد است و در آن هیچ یک از عوارض جاری در میان اوراد نشأت گرفته از افکار بشری وجود ندارد.
آنان چون خدا را به خوبی شناخته اند و اوصاف او را به خوبی می دانند، آنچه بر زبانشان در دعا و مناجات جاری شده است، پیراسته از خرافات و تعبیرات ناموزون است.
***
دعاهایی که از طریق خاندان عصمت علیهم السلام رسیده است به قدری از نظر محتوا و مضمون، عإِلَىٰ و بلند است که خود دلیل بر صحّت سند آنهاست و انسان به وضوح درمی یابد که چنین کلمات و ذکرهایی، جز از وجود مقدّس آنان نمی تواند صادر شود و دیگران را یارای ادای این مضامین بلند نیست.
ما در این بخش، دعاها و مناجاتی را ذکر می کنیم که علاوه بر بلندی محتوا و مضمون، از شهرت و یا اسناد قابل قبولی برخوردار باشد.
بار دیگر تأکید می کنیم آنگاه می توانیم از دعا و مناجات بهره عمیق و وافر بگیریم که در معانی آنها دقّت کنیم و آن را در وجود خود پیاده نماییم و به صورت درس های انسان سازی پیام آنها را بشنویم.
***
ص :62
مرحوم «علّامه مجلسی» در «بحارالانوار» می گوید: من این مناجات را در کتب برخی از اصحاب یافتم که از امام زین العابدین علیه السلام نقل کرده اند.(1)
(توبه کنندگان)
مناجات و راز و نیاز بنده ای است که قصد توبه و بازگشت به خداوند را دارد.
بِسْمِ اَللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
اِلهی الْبَسَتْنِی الْخَطایا ثَوْبَ مَذَلَّتی
ای معبود من، گناهان لباس خواری بر تنم کرده
وَجَلَّلَنِی التَّباعُدُ مِنْکَ لِباسَ مَسْکَنَتی
و دوری از تو لباس بیچارگی بر من پوشانده
وَاماتَ قَلْبی عَظِیمُ جِنایَتی
و گناهان بزرگم، دلم را میرانده،
فَاحْیِهِ بِتَوْبَةٍ مِنْکَ
پس با پذیرش توبه ام آن را زنده کن
یا اَمَلی وَبُغْیَتی
ای آرزو و مطلوب من
وَیا سُؤْلی وَمُنْیَتی
و ای خواسته و آرزوی قلبی من،
فَوَعِزَّتِکَ ما اُجِدُ لِذُنوُبی سِواکَ غافِراً،
پس به عزتت سوگند، جز تو آمرزنده ای برای گناهانم نمی یابم،
وَلٰا اری لِکَسْری غَیْرَکَ جابِراً،
و برای دل شکستگیم مرهمی جز تو ندارم،
وَقَدْ خَضَعْتُ بِالْإِنابَةِ اِلَیْکَ،
و به وسیله بازگشت به سوی تو
وَعَنَوْتُ بِالْاسْتِکانَةِ لَدَیْکَ،
و با تسلیم در برابرت فروتنی نموده ام،
فَاَنْ طَرَدْتَنی مِنْ بابِکَ فَبِمَنْ الُوذُ،
پس اگر مرا از درگاهت برانی به که پناه برم
و اِنْ رَدَدْتَنی عَنْ جَنابِکَ فَبِمَنْ اَعُوذُ،
و اگر از حضورت بازگردانی به که پناهنده شوم
فَوا اَسَفاهُ مِنْ خَجْلَتی وَافْتِضاحی
پس افسوس از شرمندگی و رسواییم،
وَوالَهْفاهُ مِنْ سُوءِ عَمَلی وَاجْتِراحی
و دریغ از بدی کردار و دست آوردم،
اَسْئَلُکَ یا غافِرَ الذَّنْبِ الْکَبیرِ،
از تو می خواهم ای آمرزنده گناه بزرگ
وَیا جابِرَ الْعَظْمِ الْکَسیرِ، اَنْ
و ای پیوند دهنده استخوان شکسته، که
ص :63
تَهَبَ لی مُوبِقاتِ الْجَرآئِرِ،
جنایات آزاردهنده ام را ببخشی،
وَتَسْتُرَ عَلَیَّ فاضِحاتِ السَّرآئِرِ،
و اسرار رسوا کننده ام را بپوشانی،
وَلٰا تُخْلِنی فی مَشْهَدِ الْقِیامَةِ مِنْ بَرْدِ عَفْوِکَ وَغَفْرِکَ،
و در روز قیامت مرا از لذّت گذشت وآمرزشت محروم نگردانی،
وَ لاتُعْرِنی مِنْ جَمیلِ صَفْحِکَ وَسَتْرِکَ،
و از چشم پوشی و پرده پوشی زیباییت بی نصیب نکنی،
اِلهی ظَلِّلْ عَلیٰ ذُنُوبی غَمامَ رَحْمَتِکَ،
ای معبود من، سایه ابر رحمتت را بر گناهانم بینداز
وَارْسِلْ عَلیٰ عُیُوبی سَحابَ رَاْفَتِکَ،
و ابر مهربانیت را برای شستن عیبهایم بفرست،
اِلهی هَلْ یَرْجِعُ الْعَبْدُ الْابِقُ اِلَّا إِلَىٰ مَوْلاهُ،
ای معبود من، آیا بنده فراری جز به سوی مولایش باز می گردد؟
امْ هَلْ یُجیرُهُ مِنْ سَخَطِهِ اَحَدٌ سِواهُ،
و آیا جز مولایش کسی او را از خشم مولا پناه می دهد؟
اِلهی اِنْ کانَ النَّدَمُ عَلَی الذَّنْبِ تَوْبَةً
ای معبود من، اگر پشیمانی از گناه توبه است،
فَانّی وَعِزَّتِکَ مِنَ النَّادِمینَ،
پس به عزتت سوگند من به یقین از پشیمانانم،
و اِنْ کانَ الْإِسْتِغْفارُمِنَ الْخَطیئَةِ حِطَّةً
و اگر طلب آمرزش از گناه، تخفیف گناه است،
فَانّی لَکَ مِنَ الْمُسْتَغْفِرینَ،
پس به یقین من از آمرزش خواهان درگاه توام،
لَکَ الْعُتْبی حَتّی تَرْضی
از آن توست بازخواست تا خشنود شوی،
اِلهی بِقُدْرَتِکَ عَلَیَّ تُبْ عَلَیَّ،
ای معبود من، به حق قدرتت بر من توبه ام را بپذیر
وَبِحِلْمِکَ عَنّیِ اعْفُ عَنّی
و به حق شکیباییت از من درگذر،
وَبِعِلْمِکَ بی ارْفَقْ بی
و به حق آگاهیت به من مهربانی کن،
اِلهی اَنْتَ اَلَذی فَتَحْتَ لِعِبادِکَ باباً إِلَىٰ عَفْوِکَ،
ای معبود من، تویی که دری به سوی گذشت به روی بندگانت گشوده
سَمَّیْتَهُ التَّوْبَةَ،
و آن را توبه نامیده ای
فَقُلْتَ: تُوبُوا الَی اَللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً.
و فرمودی: به سوی خدا توبه کنید، توبه ای خالص.
فَما عُذْرُ مَنْ اغْفَلَ دُخُولَ الْبابِ بَعْدَ فَتْحِهِ،
پس چیست عذر کسی که بعد از گشودن در از داخل شدن غفلت کند؟!
اِلهی اَنْ کانَ قَبُحَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِکَ
ای معبود من، اگر گناه از جانب بنده ات زشت است
فَلْیَحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِکَ،
پس به یقین گذشت از جانب تو نیکو می باشد،
اِلهی ما اَنَا بِاوَّلِ مَنْ عَصاکَ
ای معبود من، من اولین کسی نیستم که نافرمانیت کرده
فَتُبْتَ عَلَیْهِ،
و تو او راآمرزیده ای،
وَتَعَرَّضَ لِمَعْرُوفِکَ فَجُدْتَ عَلَیْهِ،
و یا به نیکی هایت روی آورده و بر او بخشیده ای،
یا مُجیبَ الْمُضْطَرِّ،
ای اجابت کننده درماندگان،
یا کاشِفَ الضُّرِّ،
ای برطرف کننده ضرر و زیان،
یا عَظیمَ الْبِرِّ، یا عَلیماً بِمٰا فِی السِّرِّ،
ای بزرگ احسان، ای دانای نهان،
یاجَمیلَ السِّتْرِ، اسْتَشْفَعْتُ
ای زیبا پرده پوش، شفاعت می طلبم
ص :64
بِجُودِکَ وَکَرَمِکَ اِلَیْکَ،
با بخشش و کرمت از درگاهت ،
وَ تَوَسَّلْتُ بِجَنابِکَ [بِحَنانِکَ] وَتَرَحُّمِکَ لَدَیْکَ،
و به تو [به دوستیت] و مهربانی که نزد توست متوسّل می شوم
فَاسْتَجِبْ دُعآئی
دعایم را بپذیر
وَ لا تُخَیِّبْ فیکَ رَجآئی
و امیدم را به درگاهت ناامید مکن،
وَ تَقَبَّلْ تَوْبَتی وَکَفِّرْ
و توبه ام را پذیرا باش
خَطیئَتی بِمَنِّکَ وَ رَحْمَتِکَ، یا اَرْحَمَ الرَّاحِمینَ.(1)
و به لطف و رحمتت از خطاهایم درگذر، ای مهربانترین مهربانان.
(شکایت کنندگان)
مناجات کسانی است که به درگاه خداوند شکایت می برند؛ شکایت از نفس امّاره و تمایلات نفس سرکش و شکایت از سختی دل و قساوت قلب و وسوسه های شیطان و از او برای غلبه بر اینها کمک می طلبند.
بِسْمِ اَللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
اِلهی اِلَیْکَ اشْکُو
ای معبود من، به تو شکایت می کنم
نَفْساً بِالسُّوءِ اَمَّارَةً،
از نفسی که مرا به بدی فرمان می دهد،
وَإِلَىَٰ الْخَطیئَةِ مُبادِرَةً،
و به سوی گناه می کشاند،
وَبِمَعاصیکَ مُولَعَةً،
و به نافرمانیهایت حریص است،
وَ بِسَخَطِکَ مُتَعَرِّضَةً،
و موجبات خشم و غضبت را فراهم ساخته است،
تَسْلُکُ بی مَسالِکَ الْمَهالِکِ،
مرا به راه های نابودی می کشاند،
وَتَجْعَلُنی عِنْدَکَ اهْوَنَ هالِکٍ،
و مرا در نزد تو پست ترین هلاک شوندگانی
کَثیرَةَ الْعِلَلِ،
که عیب هایش بسیار
طَویلَةَ الْأَمَلِ،
و آرزویش طولانی است قرار می دهد،
اَنْ مَسَّهَا الشَّرُّ تَجْزَعُ،
اگر آزاری به او رسد بی تاَبیٰ کند
و اِنْ مَسَّهَا الْخَیْرُ تَمْنَعُ،
و اگر نیکی به آن رسد دریغ ورزد،
مَیَّالَةً الَی اللَّعِبِ وَاللَّهْوِ،
به لهو و لعب گرایش داشته
مَمْلُوَّةً بِالْغَفْلَةِ وَالسَّهْوِ،
و غرق در بی خبری و اشتباه است،
تُسْرِعُ بی إِلَىَٰ الْحَوْبَةِ،
مرا به سرعت به سوی گناه می کشاند
وَتُسَوِّفُنی بِالتَّوْبَةِ،
و توبه ام را به تأخیر می اندازد،
اِلهی اشْکُو اِلَیْکَ عَدُوّاً یُضِلُّنی
ای معبود من، از دشمنی که مرا گمراه کرده
وَشَیْطاناً یُغْوینی
و شیطانی که مرا فریب می دهد به تو شکایت می کنم،
قَدْ مَلَأَ بِالْوَسْواسِ صَدْری وَاحاطَتْ
سینه ام را پر از وسوسه نموده و احاطه کرده
ص :65
هَواجِسُهُ بِقَلْبی
آرزوهای نفسانی دلم را
یُعاضِدُ لِیَ الْهَوی
و هوای نفس (به بیچارگی من) کمک می کند،
وَیُزَیِّنُ لی حُبَّ الدُّنْیا،
و دوستی دنیا را در نظرم زینت می دهد
وَیَحُولُ بَیْنی وَبَیْنَ الطَّاعَةِ وَالزُّلْفی
و میان من و بندگی و نزدیکی به تو فاصله می اندازد،
اِلهی اِلَیْکَ اشْکُو
ای معبود من به تو شکایت می کنم
قَلْباً قاسِیاً مَعَ الْوَسْواسِ مُتَقَلِّباً،
از دل بی رحمی که با وسوسه دگرگون گردیده
وَبِالرَّیْنِ وَالطَّبْعِ مُتَلَبِّساً،
و با زنگار و خوی زشت پوشیده شده
وَعَیْناً عَنِ الْبُکآءِ مِنْ خَوْفِکَ جامِدَةً،
و چشمی که برای گریه از ترست خشک شده
وِإِلَىٰ ما یَسُرُّها طامِحَةً،
و به آنچه که او را خشنود می کند طمع دارد،
اِلهی لا حَوْلَ لی وَلٰا قُوَّةَ اِلَّا بِقُدْرَتِکَ،
ای معبود من پناهگاه و نیرویی جز قدرت تو نیست،
وَ لا نَجاةَ لی مِنْ مَکارِهِ الدُّنْیا إِلَّا بِعِصْمَتِکَ،
و جز محافظت تو راه نجاتی از گرفتاریهای دنیا ندارم،
فَاَسْئَلُکَ بِبَلاغَةِ حِکْمَتِکَ،
پس از تو می خواهم به حق حکمت رسا
وَنَفاِذِ مَشِیَّتِکَ،
و خواست نافذت
اَنْ لا تَجْعَلَنی لِغَیْرِ جُودِکَ مُتَعَرِّضاً،
که مرا روی آورنده به غیر بخششت قرار ندهی
وَلٰاتُصَیِّرَنی لِلْفِتَنِ غَرَضاً،
و هدف فتنه ها نگردانی
وَکُنْ لی عَلَی الْأَعْدآءِ ناصِراً،
و در برابردشمنان یاورم باشی،
وَعَلَی الْمَخازی وَالْعُیُوبِ ساتِراً،
و رسوایی ها و عیب هایم را بپوشانی،
وَمِنَ الْبَلاءِ واقِیاً،
و از بلاها محافظتم کنی،
وَعَنِ الْمَعاصی عاصِماً،
و از گناهان بازم داری،
بِرَأْفَتِکَ وَرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرَّاحِمینَ.(1)
به مهربانی و رحمتت ای مهربان ترین مهربانان.
(خائفان)
مناجات کسانی است که از خدا ترسانند و با زبان خوف و ترس، سخن می گویند و از حضرتش کمک می جویند، ولی در حقیقت ترس آنها از گناهان خویش و برخورد عادلانه خدا با آنهاست.
بِسْمِ اَللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
اِلهی اتَراکَ بَعْدَ الْإیمانِ بِکَ تُعَذِّبُنی
ای معبود من، آیا می پسندی که بعد از ایمانم به تو مرا عذاب کنی
امْ بَعْدَ حُبّی اَیَّاکَ تُبَعِّدُنی اَمْ مَعَ
یا بعد از محبتم به تو مرا دور کنی، یا با
ص :66
رَجآئی لِرَحْمَتِکَ وَصَفْحِکَ تَحْرِمُنی
وجود امیدم به رحمت و گذشتت مرا محروم سازی،
امْ مَعَ اسْتِجارَتی بِعَفْوِکَ تُسْلِمُنی
یا با وجود پناهندگیم به گذشتت مرا رها کنی،
حاشا لِوَجْهِکَ الْکَریمِ اَنْ تُخَیِّبَنی
از کرمت دور است که مرا محروم کنی،
لَیْتَ شِعْری الِلشَّقآءِ وَلَدَتْنی اُمّی
ای کاش می دانستم که آیا مادرم مرا برای بدبختی زاییده
امْ لِلْعَنآءِ رَبَّتْنی
یا برای رنج و سختی تربیت نموده؟
فَلَیْتَها لَمْ تَلِدْنی وَ لَمْ تُرَبِّنی
پس ای کاش مرا نزاییده و پرورش نداده بود،
وَلَیْتَنی عَلِمْتُ اَ مِنْ اَهْلِ السَّعادَةِ
و ای کاش می دانستم که آیا مرا از سعادتمندان قرار داده
جَعَلْتَنی وَبِقُرْبِکَ وَجِوارِکَ خَصَصْتَنی
و به نزدیکی و جوارت مخصوص گردانده ای
فَتَقِرَّ بِذلِکَ عَیْنی وَتَطْمَئِنَّ لَهُ نَفْسی
تا چشمم روشن شده و دلم آرام گیرد؟
اِلهی هَلْ تُسَوِّدُ وُجُوهاً خَرَّتْ ساجِدةً لِعَظَمَتِکَ،
ای معبود من آیا چهره هایی را که در برابر عظمتت به خاک افتاده اند سیاه می کنی؟
اَوْ تُخْرِسُ الْسِنَةً نَطَقَتْ بِالثَّنآءِ عَلیٰ مَجْدِکَ وَجَلالَتِکَ،
یا زبانهایی که به ستایش بزرگی و شکوهت گویایند لال می کنی؟
اَوْ تَطْبَعُ عَلیٰ قُلُوبٍ اَنْطَوَتْ عَلیٰ مَحَبَّتِکَ،
یا بر دلهایی که محبتت آنها را فرا گرفته مُهر می زنی؟
اَوْ تُصِمُّ اسْماعاً تَلَذَّذَتْ بِسَماعِ ذِکْرِکَ فی اَرادَتِکَ،
یا گوشهایی را که از شنیدن ذکر مورد پسند تو لذّت می برند،کر می کنی؟
اَوْ تَغُلُّ اکُفّاً رَفَعَتْهَا الْأمالُ اِلَیْکَ رَجآءَ رَاْفَتِکَ،
یا دستهایی را که آرزوها به امید مهربانیت آنها را به درگاهت بلند کرده، به زنجیر می کشی؟
اَوْ تُعاقِبُ اَبْداناً عَمِلَتْ بِطاعَتِکَ حَتّی نَحِلَتْ فی مُجاهَدَتِکَ،
یا بدنهایی را که به بندگیت عمل نموده تا جایی که برای کوشش در راهت ضعیف شده کیفر می دهی؟
اَوْ تُعَذِّبُ ارْجُلًا سَعَتْ فی عِبادَتِکَ،
یا پاهایی را که در مسیر بندگیت تلاش کرده عذاب می کنی؟
اِلهی لاتُغْلِقْ عَلیٰ مُوَحِّدیکَ ابْوابَ رَحْمَتِکَ،
ای معبود من درهای رحمتت را بر یکتاپرستانت مبند،
وَلٰا تَحْجُبْ مُشْتاقیکَ عَنِ النَّظَرِ إِلَىٰ جَمیلِ رُؤْیَتِکَ،
و مشتاقانت را از دیدن جمال زیبایت محروم مگردان،
اِلهی نَفْسٌ اعْزَزْتَها بِتَوْحیدِکَ،
ای معبود من، نفسی را که با یگانگیت گرامی داشتی،
کَیْفَ تُذِلُّها بِمَهانَةِ هِجْرانِکَ،
چگونه آن را با خواری دوریت پست می کنی؟
وَضَمیرٌ اَنْعَقَدَ عَلیٰ مَوَدَّتِکَ،
و دلی را که با دوستیت پیوند خورده
کَیْفَ تُحْرِقُهُ بِحَرارَةِ نیرانِکَ،
چگونه با حرارت آتشت می سوزانی؟
اِلهی اجِرْنی مِنْ إِلَىٰمِ غَضَبِکَ وَعَظیمِ سَخَطِکَ،
ای معبود من، مرا از خشم دردناک و بزرگی کیفرت پناه ده
ص :67
یاحَنَّانُ یا مَنَّانُ،
ای غمخوار، ای سخاوتمند،
یا رَحیمُ یا رَحْمنُ،
ای مهربان، ای بخشنده،
یا جَبَّارُ یا قَهَّارُ،
ای توانا، ای پیروز،
یا غَفَّارُ یا سَتَّارُ،
ای آمرزنده، ای عیب پوش
نَجِّنی بِرَحْمَتِکَ مِنْ عَذابِ النَّارِ،
نجات ده به رحمتت مرا از عذاب دوزخ
وَفَضیحَةِ الْعارِ،
و رسوایی ننگ،
اِذَا امْتازَ الْأَخْیارُ مِنَ الْأَشْرارِ،
در آن هنگام که نیکان از بدان جدا شوند
وَحالَتِ الْأَحْوالُ،
و حالها دگرگون شود
وَهالَتِ الْأَهْوالُ [،
و وحشت ها به هراس اندازند
وَقَرُبَ الْمُحْسِنُونَ،
و نیکوکاران نزدیک
وَبَعُدَ الْمُسیئُونَ،
و بدکاران دور شوند،
وَ وُفِّیَتْ کُلُّ نَفْسٍ ما کَسَبَتْ
و به هر کس آنچه بدست آورده داده شود
وَهُمْ لا یُظْلَمُونَ.(1)
در حالى که بر ایشان ستم نشود.
(امیدواران)
مناجات کسانی است که با زبان رجا و امید با خدا سخن می گویند؛ امیدوار به لطف اِلهی و پرده پوشی های او و احسان و فضل پروردگارند.
بِسْمِ اَللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
یا مَنْ اِذٰا سَئَلَهُ عَبْدٌ اعْطاهُ،
ای کسی که هر بنده از تو درخواست کند عطایش کنی،
وَ اِذا امَّلَ ما عِنْدَهُ بَلَّغَهُ مُناهُ،
و هرگاه آنچه نزد توست آرزو کند به آرزویش برسانی،
وَ اِذا اَقْبَلَ عَلَیْهِ قَرَّبَهُ وَادْناهُ،
و هرگاه به تو رو کند مقرّب و نزدیک درگاهت گردانی،
وَ اِذا جاهَرَهُ بِالْعِصْیانِ
و هر گاه که آشکارا نافرمانیت کند
سَتَرَ عَلیٰ ذَنْبِهِ وَغَطَّاهُ،
بر گناهش پرده کشیده و آن را بپوشانی،
وَ اِذا تَوَکَّلَ عَلَیْهِ احْسَبَهُ وَکَفاهُ،
و هر گاه بر تو توکّل کند او را به حساب آوری و کفایت کنی،
اِلهی مَنِ اَلَذی نَزَلَ بِکَ مُلْتَمِساً قِراکَ فَما قَرَیْتَهُ،
ای معبود من، کیست که با درخواست میهمان نوازی به درگاهت آید و تو او را نپذیری؟
وَمَنِ اَلَذی اناخَ بِبابِکَ مُرْتَجِیاً نَداکَ فَما اَوْلَیْتَهُ،
و کیست که به امید بخششت به درگاهت فرود آید و احسانش نکنی؟
اَ یَحْسُنُ اَنْ ارْجِعَ عَنْ بابِکَ بِالْخَیْبَةِ مَصْرُوفاً،
آیا نیکوست که با ناامیدی از درگاهت منصرف شده و بازگردد؟
وَلَسْتُ اَعْرِفُ سِواکَ مَوْلیً بِالْأِحْسانِ مَوْصُوفاً، کَیْفَ
در حالى که من مولایی جز تو صاحب احسان نمی شناسم، چگونه
ص :68
ارْجُو غَیْرَکَ وَالْخَیْرُ کُلُّهُ بِیَدِکَ،
امید به غیر تو بندم در حالى که همه نیکی ها به دست توست؟
وَکَیْفَ اَؤَمِّلُ سِواکَ
و چگونه به غیر تو دل بندم
وَالْخَلْقُ وَالْأَمْرُ لَکَ،
در حالى که آفرینش و امور از آن توست
أَ اَقْطَعُ رَجآئی مِنْکَ
آیا امیدم را از تو قطع کنم
وَقَدْ اَوْلَیْتَنی ما لَمْ اسْئَلْهُ مِنْ فَضْلِکَ،
در حالى که آنچه را نخواسته بودم از فضل و احسانت به من عطا نمودی،
اَمْ تُفْقِرُنی اِلی مِثْلی
یا مرا به همانند خودم محتاج می کنی
وَاَنَا اَعْتَصِمُ بِحَبْلِکَ،
در حالى که من به رشته محبتت چنگ زده ام،
یا مَنْ سَعَدَ بِرَحْمَتِهِ الْقاصِدُونَ،
ای کسی که قصد کنندگانت به واسطه رحمتت خوشبخت شدند،
وَلَمْ یَشْقَ بِنِقْمَتِهِ الْمُسْتَغْفِرُونَ،
و آمرزش خواهانت به واسطه کیفرت بدبخت نشدند،
کَیْفَ اَنْسیکَ وَلَمْ تَزَلْ ذاکِری
چگونه فراموشت کنم در حالى که تو پیوسته به یاد منی؟
وَکَیْفَ اَلْهُو عَنْکَ
و چگونه از تو غافل شوم
و اَنْتَ مُراقِبی
در حالى که تو مراقب منی؟
اِلهی بِذَیْلِ کَرَمِکَ اَعْلَقْتُ یَدی
ای معبود من، دستم را به دامان کرمت آویخته ام
وَلِنَیْلِ عَطایاکَ بَسَطْتُ اَمَلی،
و برای رسیدن به بخششت، آرزویم را گسترده ام،
فَاخْلِصْنی بِخالِصَةِ تَوْحیدِکَ،
پس با یکتاپرستی خالصت مرا خالص کن،
وَاجْعَلْنی مِنْ صَفْوَةِ عَبیدِکَ،
و مرا از بندگان برگزیده ات قرار ده،
یا مَنْ کُلُّ هارِبٍ الَیْهِ یَلْتَجِئُ،ْ
ای که هر فراری به تو پناهنده شود،
وَکُلُّ طالِبٍ اَیَّاهُ یَرْتَجی
و هر درخواست کننده ای به تو امید بندد،
یا خَیْرَ مَرْجُوٍّ، وَیا اَکْرَمَ مَدْعُوٍّ،
ای بهترین مایه امید، و ای گرامی ترین خوانده شده،
وَ یا مَنْ لا یَرُدُّ سآئِلَهُ،
و ای کسی که درخواست کننده ات را بر نگردانی،
وَلٰا یُخَیِّبُ اَمِلَهُ،
و امیدوارت را ناامید نکنی،
یا مَنْ بابُهُ مَفْتُوحٌ لِداعیهِ،
ای کسی که درگاهت به روی خواننده ات باز
وَ حِجابُهُ مَرْفُوعٌ لِراجیهِ،
و پرده میان تو و امیدوارت کنار زده شده،
اَسْئَلُکَ بِکَرَمِکَ
به حق لطف و کرمت از تو می خواهم
اَنْ تَمُنَّ عَلَیَّ مِنْ عَطآئِکَ
که بر من منت گذاری از بخششت
بِمٰا تَقِرُّ بِهِ عَیْنی
به اندازه ای که مایه چشم روشنی من گردد
وَمِنْ رَجآئِکَ بِمٰا تَطْمَئِنُّ بِهِ نَفْسی
و از امیدت به اندازه ای که دلم به آن اطمینان یابد
وَمِنَ الْیَقینِ بِمٰا تُهَوِّنُ بِهِ عَلَیَّ مُصیباتِ الدُّنْیا،
و از یقین به اندازه ای که سختی های دنیا در نظرم آسان گردد
وَتَجْلُو بِهِ عَنْ بَصیرَتی غَشَواتِ الْعَمی بِ
و به وسیله آن پرده های کوردلی از دیده ام کنار رود،
رَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرَّاحِمینَ.(1)
به رحمتت ای مهربان ترین مهربانان.
ص :69
(مشتاقان)
گفتگوی کسانی است که مشتاق الطاف اِلهی و بهره گیری از انوار قدس ربّانی اند؛ به عطوفت و برّ و احسان او و نعمت های فراوانش دلخوش اند.
بِسْمِ اَللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
اِلهی اِنْ کانَ قَلَّ زادی فِی الْمَسیرِ اِلَیْکَ،
ای معبود من، اگر توشه ام در راه رسیدن به تو کم است،
فَلَقَدْ حَسُنَ ظَنّی بِالتَّوَکُّلِ عَلَیْکَ،
ولی به یقین به توکّل بر تو حسن ظن دارم
و اِنْ کانَ جُرْمی قَدْاَخافَنی مِنْ عُقُوبَتِکَ،
و اگر گناهم مرا از مجازاتت بترساند،
فَاِنَّ رَجآئی قَدْ اشْعَرَنی بِالْأَمْنِ مِنْ نِقْمَتِکَ،
پس به یقین امیدم مرا به ایمنی از انتقامت متوجّه می سازد،
و اِنْ کانَ ذَنْبی قَدْ عَرَضَنی لِعِقابِکَ،
و اگر گناهم مرا در معرض عذابت قرار دهد،
فَقَدْ اذَنَنی حُسْنُ ثِقَتی بِثَوابِکَ،
پس حسن اعتمادم به پاداشت مرا آگاه می کند،
و اِنْ انامَتْنِی الْغَفْلَةُ عَنِ الْإِسْتِعْدادِ لِلِقآئِکَ،
و اگر بی توجهی مرا از آمادگی دیدارت به خواب غفلت برد،
فَقَدْ نَبَّهَتْنِی الْمَعْرِفَةُ بِکَرَمِکَ وَ الائِکَ،
ولی شناخت و آگاهی از کرم و بخششهایت مرا بیدار می کند،
و اِنْ اَوْحَشَ ما بَیْنی وَبَیْنَکَ فَرْطُ الْعِصْیانِ وَ الطُّغْیانِ،
و اگر زیاده روی در نافرمانی و گردنکشی میان من و تو فاصله اندازد
فَقَدْ اَنَسَنی بُشْرَی الْغُفْرانِ وَ الرِّضْوانِ،
ولی مژده آمرزش و خشنودیت مرا (به تو) مأنوس کند،
اَسْئَلُکَ بِسُبُحاتِ وَجْهِکَ،وَبِاَنْوارِ قُدْسِکَ،
از تو می خواهم به حق شکوه و عظمت و انوار قدسیت
وَاِبْتَهِلُ اِلَیْکَ بِعَواطِفِ رَحْمَتِکَ
و به حق عواطف رحمت
وَلَطآئِفِ بِرِّکَ، اَنْ تُحَقِّقَ
و لطائف احسانت به درگاهت استغاثه می کنم
ظَنّی بِمٰا اُؤَمِّلُهُ مِنْ جَزیلِ اکْرامِکَ،
که گمانم را تحقق بخشی در آنچه آرزو دارم از فراوانی بخششت
وَجَمیلِ اَنْعامِکَ فِی الْقُرْبی مِنْکَ،
و نعمت های زیبای در جوارت
وَالزُّلْفی لَدَیْکَ،
و جایگاه و منزلت در نزدت،
وَالتَّمَتُّعِ بِالنَّظَرِ اِلَیْکَ،
و بهره مندی از توجّه به درگاهت (را آرزو دارم)،
وَها اَنَا مُتَعَرِّضٌ لِنَفَحاتِ رَوْحِکَ وَعَطْفِکَ،
و اکنون من خود را در معرض نسیم جانبخش و مهربانانه ات قرار داده
وَمُنْتَجِعٌ غَیْثَ جُودِکَ وَلُطْفِکَ،
و در طلب باران بخشش و لطفت هستم،
فآرٌّ مِنْ سَخَطِکَ إِلَىٰ رِضاکَ،
از خشمت به خشنودیت
ص :70
هارِبٌ مِنْکَ اِلَیْکَ،
و از (عذاب) تو، به (بخشش) تو گریزانم،
راجٍ احْسَنَ ما لَدَیْکَ،
به بهترین آنچه نزد توست امید دارم،
مُعَوِّلٌ عَلیٰ مَواهِبِکَ،
و بر بخشش های تو تکیه کرده ام،
مُفْتَقِرٌ إِلَىٰ رِعایَتِکَ،
و نیازمند سرپرستی توام،
اِلهی ما بَدَاْتَ بِهِ مِنْ فَضْلِکَ فَتَمِّمْهُ،
ای معبود من فضل و احسانی که (در حق من) آغاز نمودی به پایانش رسان،
وَما وَهَبْتَ لی مِنْ کَرَمِکَ فَلا تَسْلُبْهُ،
و بخششی که به من ارزانی داشتی از من مگیر،
وَما سَتَرْتَهُ عَلَیَّ بِحِلْمِکَ فَلا تَهْتِکْهُ،
و آنچه که با شکیباییت از من پوشاندی آشکار مکن،
وَما عَلِمْتَهُ مِنْ قَبیحِ فِعْلی فَاغْفِرْهُ،
و آنچه از کردار زشتم می دانی بیامرز،
اِلهی اسْتَشْفَعْتُ بِکَ اِلَیْکَ،
ای معبود من، تو را به درگاهت شفیع قرار داده ام
وَاَسْتَجَرْتُ بِکَ مِنْکَ،
و از (عذاب) تو، به (بخشش) تو پناه می برم،
اَتَیْتُکَ طامِعاً فی اِحْسانِکَ،
به درگاهت آمده ام در حالى که احسانت را آرزومندم،
راغِباً فِی اِمْتِنانِکَ، مُسْتَسْقِیاً وابِلَ طَوْلِکَ،
سخاوتت را مشتاقم، باران رحمتت را طالبم،
مُسْتَمْطِراً غَمامَ فَضْلِکَ،
از ابر فضل و کرمت، رحمت می طلبم،
طالِباً مَرْضاتَکَ،
خشنودیت را خواهانم،
قاصِداً جَنابَکَ،
آستانت را قصد کرده ام،
وارِداً شَریعَةَ رِفْدِکَ،
در دریای کرمت وارد شده ام،
مُلْتَمِساً سَنِیَّ الْخَیْراتِ مِنْ عِنْدِکَ،
بهترین نیکی های نزد تو را خواهانم،
وافِداً إِلَىٰ حَضْرَةِ جَمالِکَ،
به حضور جمالت رسیده ام،
مُریداً وَجْهَکَ،
تو را اراده کرده ام،
طارِقاً بابَکَ،
درگاه (رحمتت) را کوبنده ام،
مُسْتَکیناً لِعَظَمَتِکَ وَجَلالِکَ،
به عظمت و شکوهت پناهنده ام،
فَاِفْعَلْ بی ما اَنْتَ اَهْلُهُ مِنَ الْمَغْفِرَةِ وَالرَّحْمَةِ،
پس آنچه از آمرزش و رحمت که تو شایسته آنی در حق من انجام ده،
وَلٰا تَفْعَلْ بی ما اَنَا اَهْلُهُ مِنْ الْعَذابِ وَالنِّقْمَةِ،
و آنچه از عذاب و انتقام که من سزاوار آنم در حق من انجام مده،
بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرَّاحِمینَ.(1)
به رحمتت ای مهربان ترین مهربانان.
مناجات و راز و نیاز کسانی است که با زبان شکر و سپاس، آهنگ او نمایند و به ناتوانی خویش برای شکرگزاری در برابر نعمت های بی پایان خداوند اعتراف کرده و از قصور و تقصیر خود به درگاهش عذر می خواهند.
ص :71
بِسْمِ اَللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
اِلهی اَذْهَلَنی عَنْ اَقامَةِ شُکْرِکَ تَتابُعُ طَوْلِکَ،
ای معبود من، بخشش پی در پی تو، مرا از انجام شکرت بازداشته،
وَاعْجَزَنی عَنْ احْصآءِثَنآئِکَ فَیْضُ فَضْلِکَ،
و عاجز ساخته فراوانی لطف و کرمت، مرا از شمارش ثنایت،
وَشَغَلَنی عَنْ ذِکْرِ مَحامِدِکَ
و روزی پیوسته ات، مرا از یاد نیکی هایت بازداشته،
تَرادُفُ عَوآئِدِکَ، وَاعْیانی عَنْ نَشْرِ عَوارِفِکَ تَوالى اَیادیکَ،
و نعمت های متوالیت، مرا از گسترش نیکیهایت ناتوان کرده است
وَ هذا مَقامُ مَنِ اَعْتَرَفَ بِسُبُوغِ النَّعْمآءِ،
و این جایگاه کسی است که به فراوانی نعمتهایت معترف
وَقابَلَها بِالتَّقْصیرِ،
و در برابر آنها کوتاهی کرده است،
وَشَهِدَ عَلیٰ نَفْسِهِ بِالْإِهْمالِ وَالتَّضْییعِ،
و به سستی و کوتاهی خویش گواهی می دهد،
وَ اَنْتَ الرَّؤُفُ
و تویی با محبّت،
الرَّحیمُ الْبَّرُ الْکَریمُ،
مهربان، نیکوکار و بخشنده ای
اَلَذی لا یُخَیِّبُ قاصِدیهِ،
که قصد کنندگانت را محروم نگردانی
وَلٰا یَطْرُدُ عَنْ فِنآئِهِ اَمِلیهِ،
و آرزومندانت را از درگاهت نرانی،
بِساحَتِکَ تَحُطُّ رِحالُ الرَّاجینَ،
بار امید امیدواران به آستان تو فرود آید،
وَ بِعَرْصَتِکَ تَقِفُ امالُ الْمُسْتَرْفِدینَ،
و آرزوهای عطاجویان به درگاه تو توقف کند،
فَلاتُقابِلْ امالَنا بِالتَّخْییبِ وَالْإِیاسِ،
پس آرزوهای ما را با ناامیدی و یأس روبه رو مگردان،
وَ لا تُلْبِسْنا سِرْبالَ الْقُنُوطِ وَالْإِبْلاسِ،
و لباس ناامیدی و یأس را بر ما مپوشان
اِلهی تَصاغَرَ عِنْدَ تَعاظُمِ آلائِکَ شُکْری
ای معبود من، در برابر بزرگی نعمتهایت سپاسگزاری من کم است،
وَ تَضآئَلَ فی جَنْبِ اکْرامِکَ
و در کنار گرامیداشت تو
اَیَّایَ ثَنآئی وَنَشْری جَلَّلَتْنی
نسبت به من، گسترش ثنایت از سوی من ناچیز است،
نِعَمُکَ مِنْ اَنْوارِ الْایمانِ حُلَلًا،
نعمتهایت لباس های زیبایی از پرتوهای ایمان بر من پوشانده،
وَضَرَبَتْ عَلَیَّ لَطآئِفُ بِرِّکَ مِنَ الْعِزِّ کِلَلًا،
و لطایف احسانت پوششی از بزرگواری بر سرم زده،
وَقَلَّدَتْنی مِنَنُکَ قَلائِدَ لا تُحَلُّ،
و نعمتهایت گردن آویزی به گردنم آویخته که باز نگردد،
وَطَوَّقَتْنی اِطْواقاً لاتُفَلُّ،
و گردنبندهایی که باز نشود،
فَآلائُکَ جَمَّةٌ
پس نعمتهای باطنیت چنان زیاد است
ضَعُفَ لِسانی عَنْ اِحْصآئِها،
که زبانم از شمارش آن ناتوان شده،
وَنَعْمآئُکَ کَثیرَةٌ
و نعمتهای ظاهریت چنان فراوان است
قَصُرَ فَهْمی عَنْ ادْراکِها
که فهمم از درک آن کوتاه شده
فَضْلًا عَنِ اسْتِقْصآئِها،
تا چه رسد به این که همه آنها را بشمارم،
فَکَیْفَ لی
چگونه شکرت را
ص :72
بِتَحْصیلِ الشُّکْرِ،
به جای آورم
وَشُکْری اَیَّاکَ یَفْتَقِرُ إِلَىٰ شُکْرٍ،
در حالى که شکر تو خود نیازمند شکر دیگری است،
فَکُلَّما قُلْتُ لَکَ اَلْحَمْدُ،
پس هر زمان که بگویم: حمد و سپاس از آنِ توست
وَجَبَ عَلَیَّ لِذلِکَ اَنْ اقُولَ لَکَ اَلْحَمْدُ،
بر من واجب است که برای آن دوباره بگویم: حمد و سپاس از آنِ توست،
اِلهی فَکَما غَذَّیْتَنا بِلُطْفِکَ،
ای معبود من، پس همان گونه که ما را غذا دادی
وَرَبَّیْتَنا بِصُنْعِکَ،
و با آموزشت تربیت نمودی،
فَتَمِّمْ عَلَیْنا سَوابِغَ النِّعَمِ،
پس نعمت های فراوانت را بر ما تمام کن،
وَاَدْفَعْ عَنَّا مَکارِهَ النِّقَمِ،
و بلاهای ناگوار را از ما دور گردان،
وَآتِنا مِنْ حُظُوظِ الدَّارَیْنِ
و از بهره های هر دو جهان،
ارْفَعَها وَاجَلَّها،
بالاترین و گرامی ترین آن،
عاجِلًا وَآجِلًا،
هم اکنون و در آینده ما را بهره مند ساز،
وَلَکَ اَلْحَمْدُ
حمد و سپاس از آنِ توست
عَلی حُسْنِ بَلائِکَ،نَعْمآئِکَ،
بر آزمایش نیک و نعمت های فراوانت،
حَمْداً یُوافِقُ رِضاکَ،
ستایشی که موافق خوشنودی توست،
وَیَمْتَرِی الْعَظیمَ مِنْ بِرِّکَ وَ نَداکَ،
و از نیکویی و احسان عظیم تو سرچشمه می گیرد
یا عَظیمُ یا کَریمُ،
ای باعظمت و ای بخشنده،
بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرَّاحِمینَ.(1)
به رحمتت ای مهربان ترین مهربانان.
(مطیعان خدا)
مناجات کسانی است که در پی اطاعت فرمان او تلاش فراوان دارند و از او می خواهند پرده های شک و تردید را از دیدگانشان کنار زند تا با یقینی استوار، تلاششان را در راه او و همّتشان را در اطاعتِ او قرار دهد.
بِسْمِ اَللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
اَللَّهُمَّ اَلْهِمْنا طاعَتَکَ،
خدایا ما را به اطاعتت وادار،
وَجَنِّبْنا مَعْصِیَتَکَ،
و از نافرمانیت دور کن،
وَیَسِّرْ لَنا بُلُوغَ
و برای ما راه رسیدن
ما نَتَمَنّی مِنِ
به آنچه که از
ابْتِغآءِ رِضْوانِکَ،
تحصیل خشنودیت آرزو داریم فراهم ساز،
وَاحْلِلْنا بُحْبُوحَةَ جِنانِکَ،
و ما را در میان بهشتت جای ده،
وَاقْشَعْ عَنْ بَصآئِرِنا سَحابَ الْإِرْتِیابِ،
و از دیدگان ما، ابرهای شک و تردید را متفرّق ساز،
وَاِکْشِفْ عَنْ قُلُوبِنا اَغْشِیَةَ الْمِرْیَةِ وَالْحِجابِ،
و از دل های ما پرده های تردید و کوردلی را کنار زن،
وَازْهِقِ الْباطِلَ
و باطل را در نهاد
ص :73
عَنْ ضَمآئِرِنا،
و درون ما نابود کن،
وَاثْبِتِ الْحَقَّ فی سَرآئِرِنا،
و حق را در باطن و ضمیر ما ثابت گردان،
فَانَّ الشُّکوُکَ وَالظُّنُونَ لَواقِحُ الْفِتَنِ،
چرا که تردیدها و گمانها منشأ فتنه ها
وَمُکَدِّرَةٌ لِصَفْوِ الْمَنایِحِ وَالْمِنَنِ،
و تیره کننده بخشش ها و نیکی های پاکند،
اَللَّهُمَّ احْمِلْنا فی سُفُنِ نَجاتِکَ،
خدایا ما را به کشتی نجاتت درآور
وَمَتِّعْنا بِلَذیذِ مُناجاتِکَ،
و از لذّت مناجاتت بهره مند ساز،
وَ اَوْرِدْنا حِیاضَ حُبِّکَ،
و در دریای محبّتت وارد کن،
وَاِذِقْنا حَلاوَةَ وُدِّکَ وَقُرْبِکَ،
و شیرینی محبّت و نزدیکیت را به ما بچشان،
وَاجْعَلْ جِهادَنا فیکَ،
و کوشش و تلاشمان را در راه خودت
و هَمَّنا فی طاعَتِکَ،
و همتمان را در بندگیت قرار ده،
وَاخْلِصْ نِیَّاتِنا فی مُعامَلَتِکَ،
و نیّت های ما را در تعامل با خودت خالص گردان،
فَاِنَّا بِکَ وَلَکَ،
چرا که ما با تو و از آنِ توییم،
وَ لا وَسیلَةَ لَنا اِلَیْکَ اِلَّا اَنْتَ،
و برای رسیدن به درگاهت وسیله ای جز تو نداریم،
اِلهی اجْعَلْنی مِنَ
ای معبود من، مرا از
الْمُصْطَفَیْنَ الْأَخْیارِ،
برگزیدگان از نیکان قرار ده،
وَالْحِقْنی بِالصَّالِحینَ الْأَبْرارِ،
و به شایستگان از نیکوکاران ملحق کن،
السَّابِقینَ إِلَىَٰ الْمَکْرُماتِ،
همانانی که به برترین خصلت ها سبقت گیرنده،
الْمُسارِعینَ إِلَىَٰ الْخَیْراتِ، الْعامِلینَ لِلْباقِیاتِ الصَّالِحاتِ،
و به نیکی ها شتابنده و به کارهای نیک ماندگار عمل کننده
السَّاعینَ إِلَىٰ رَفیعِ الدَّرَجاتِ،
و به سوی بالاترین درجات، تلاش کننده اند،
اِنَّکَ عَلیٰ کُلِّ شَیْ ءٍ قَدیرٌ،
که به یقین تو بر هر کار توانا
وَبِالْإِجابَةِ جَدیرٌ،
و به اجابت (خواست بندگان) شایسته ای،
بِرَحْمَتِکَ یاارْحَمَ الرَّاحِمینَ.(1)
به مهربانیت ای مهربان ترین مهربانان.
(خداجویان)
راز و نیاز کسانی است که فقط آهنگ او دارند و دلبسته او می باشند؛ جز از آبشخور زلال لطف او سیراب نشوند و جز از مناجات با او لذّت نبرند؛ همه شوقشان به جانب حق، و همه دلدادگیشان به حضرت احدیّت است.
ص :74
بِسْمِ اَللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
سُبْحانَکَ ما اَضْیَقَ الطُّرُقَ
تسبیح می گویم تو را ای خدا، چقدر راه ها باریک است،
عَلی مَنْ لَمْ تَکُنْ دَلیلَهُ،
برای کسی که تو راهنمایش نباشی،
وَما اَوْضَحَ الْحَقَّ عِنْدَ
و چقدر راه حق آشکار است
مَنْ هَدَیْتَهُ سَبیلَهُ،
برکسی که تو راهش را به او نشان دهی،
اِلهی فَاسْلُکْ بِنا سُبُلَ الْوُصُولِ اِلَیْکَ،
ای معبود من، پس ما را در طریق رسیدن به درگاهت راهنمایی کن،
وَسَیِّرْنا فی اقْرَبِ الطُّرُقِ لِلْوُفُودِ عَلَیْکَ،
و به نزدیکترین راه ها برای ورود به درگاهت رهسپار کن،
قَرِّبْ عَلَیْنَا الْبَعیدَ،
دور را بر ما نزدیک
وَسَهِّلْ عَلَیْنَا الْعَسیرَ الشَّدیدَ،
و دشواری و سختی را آسان گردان،
وَالْحِقْنا بِعِبادِکَ اَلَّذینَ هُمْ بِالْبِدارِ اِلَیْکَ یُسارِعوُنَ،
و ما را ملحق کن به بندگانی که در پیشی گرفتن به سویت شتابانند
وَبابَکَ عَلَی الدَّوامِ یَطْرُقُونَ،
و درگاهت را پیوسته می کوبند
وَاَیَّاکَ فِی اللَّیْلِ یَعْبُدُونَ،
و تو را در دل شب عبادت می کنند
وَهُمْ مِنْ هَیْبَتِکَ مُشْفِقُونَ،
و از هیبتت هراسانند،
اَلَّذینَ صَفَّیْتَ لَهُمُ الْمَشارِبَ،
بندگانی که گرایشهایشان را خالص گرداندی،
وَ بَلَّغْتَهُمُ الرَّغآئِبَ،
و به آرزوهایشان رساندی
و اِنْجَحْتَ لَهُمُ الْمَطالِبَ،
و خواسته هایشان را برآورده ساختی
وَقَضَیْتَ لَهُمْ مِنْ فَضْلِکَ الْمَأرِبَ،
و از فضل و کرمت حاجتهایشان را برآوردی،
وَ مَلَأْتَ لَهُمْ ضَمآئِرَهُمْ مِنْ حُبِّکَ،
و دلهایشان را از محبّتت پر ساختی
وَرَوَّیْتَهُمْ مِنْ صافی شِرْبِکَ،
و از شراب زلال وصالت سیرابشان کردی،
فَبِکَ إِلَىٰ لَذیذِ مُناجاتِکَ وَصَلُوا،
پس به واسطه تو به لذّت مناجاتت رسیدند
وَمِنْکَ اقْصی مَقاصِدِهِمْ حَصَّلُوا،
و از جانب تودورترین اهدافشان را بدست آوردند،
فَیا مَنْ هُوَ عَلَی الْمُقْبِلینَ عَلَیْهِ مُقْبِلٌ،
پس ای کسی که به روی کنندگانت رو کنی،
وَبِالْعَطْفِ عَلَیْهِمْ عآئِدٌ مُفْضِلٌ،
و پیوسته به آنان توجّه کرده و بخشنده ای
وَبِالْغافِلینَ عَنْ ذِکْرِهِ رَحیمٌ رَؤُفٌ،
و بر غفلت کنندگان از یادت مهربان و پرمحبّتی
وَبِجَذْبِهِمْ إِلَىٰ بابِهِ وَدُودٌ عَطُوفٌ،
و برای جذب آنان به درگاهت، با محبّت و مهربانی،
اَسْئَلُکَ اَنْ تَجْعَلَنی
از تو می خواهم که مرا
مِنْ اَوْفَرِهِمْ مِنْکَ حَظّاً،
از بهره مندترین آنان
وَاعْلاهُمْ عِنْدَکَ مَنْزِلًا،
و بالاترین شان از نظر جایگاه در نزدت،
وَاَجْزَلِهِمْ مِنْ وُدِّکَ قِسْماً،
و بیشترین آنان از سهم دوستی و محبتت،
وَاَفْضَلِهِمْ فی
و برترین آنان از
ص :75
مَعْرِفَتِکَ نَصِیباً،
بهره شناختت قرار دهی،
فَقَدِ اَنْقَطَعَتْ اِلَیْکَ هِمَّتی
چرا که همّتم به تو منتهی شده
و اِنْصَرَفَتْ نَحْوَکَ رَغْبَتی
و اشتیاقم به سوی تو متمایل گشته،
فَاَنْتَ لا غَیْرُکَ مُرادی
پس تنها تویی مقصود من،
وَلَکَ لا لِسِواکَ سَهَری وَسُهادی
و تنها به خاطر توست شب زنده داری و بی خواَبیٰم،
وَلِقآؤُکَ قُرَّةُ عَیْنی
دیدار تو مایه چشم روشنیم
وَوَصْلُکَ مُنی نَفْسی
و وصال تو آرزوی قلبیم
وَاِلَیْکَ شَوْقی
و به جانبت اشتیاقم
وَ فی مَحَبَّتِکَ وَلَهی
و در محبتت شیفتگیم
وَ إِلَىٰ هَواکَ صَبابَتی
و در هوایت عشق سوزانم،
وَ رِضاکَ بُغْیَتی
و خشنودیت آرزویم
وَ رُؤْیَتُکَ حاجَتی وَ
و دیدارت نیازم
جِوارُکَ طَلَبی
و جوار قربت خواسته ام
وَقُرْبُکَ غایَةُ سُؤْلی
و نزدیکیت نهایت مقصودم،
وَ فی مُناجاتِکَ رَوْحی وَراحَتی
و در مناجاتت آسایش و راحتیم
وَ عِنْدَکَ دَوآءُ عِلَّتی
و در نزدت داروی بیماریم
وَشِفآءُ غُلَّتی
و شفای سوز دلم،
وَبَرْدُ لَوْعَتی
و آرامش آتش عشقم،
وَکَشْفُ کُرْبَتی
و برطرف شدن گرفتاری من است،
فَکُنْ انیسی فی وَحْشَتی
پس باش همدم و مونسم در تنهاییم
وَ مُقیلَ عَثْرَتی
و درگذرنده خطایم،
وَغافِرَ زَلَّتی
و آمرزنده لغزشم،
وَقابِلَ تَوْبَتی
و پذیرنده توبه ام،
وَمُجیبَ دَعْوَتی
و اجابت کننده درخواستم،
وَ وَلِیَ عِصْمَتی
و عهده دارپاکیم،
وَ مُغْنِیَ فاقَتی
و بی نیاز کننده نیازم،
وَ لا تَقْطَعْنی عَنْکَ،
مرا از خودت جدا نکن
وَلٰا تُبْعِدْنی مِنْکَ، یا نَعیمی وَجَنَّتی
و دور نساز، ای خوشبختی و بهشتم
وَ یا دُنْیایَ وَ آخِرَتی
و ای دنیا و آخرتم،
یا اَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ
ای مهربان ترین مهربانان .
.(1)
(دوستداران خدا)
مناجات کسانی است که خدا را دوست دارند و به او عشق می ورزند؛ کسانی که محبّت خداوند را می طلبند و از او می خواهند به بنده اش نظر افکند و مهربانانه به وی بنگرد.
ص :76
بِسْمِ اَللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
اِلهی مَنْ ذَا اَلَذی ذاقَ حَلاوَةَ مَحَبَّتِکَ
ای معبود من، کیست که شیرینی محبتت را چشید
فَرامَ مِنْکَ بَدَلًا،
و غیر از تو را برگزید،
وَمَنْ ذَا اَلَذی آنَسَ بِقُرْبِکَ
و کیست که به جوار قربت انس گرفت
فَاَبْتَغی عَنْکَ حِوَلًا،
و روی گردانی از تو را طلبید،
اِلهی فَاجْعَلْنا مِمَّنِ اصْطَفَیْتَهُ لِقُرْبِکَ
ای معبود من، ما را از کسانی قرار ده که برای نزدیکی و دوستیت برگزیده اش کردی
وَوِلایَتِکَ، وَاخْلَصْتَهُ لِوُدِّکَ وَمَحَبَّتِکَ،
و برای مودّت و محبتت خالصش گرداندی،
وَشَوَّقْتَهُ إِلَىٰ لِقآئِکَ،
و برای دیدارت مشتاقش نمودی،
وَرَضَّیْتَهُ بِقَضآئِکَ،
و به تقدیرت راضیش ساختی،
وَمَنَحْتَهُ بِالنَّظَرِ إِلَىٰ وَجْهِکَ،
و توجّه به جمالت را عطایش کردی،
وَحَبَوْتَهُ بِرِضاکَ، وَاعَذْتَهُ مِنْ
و خشنودیت را هدیه اش نمودی،
هَجْرِکَ وَقِلاکَ،
و از هجران و دوریت پناهش دادی،
وَبَوَّاْتَهُ مَقْعَدَ الصّدْقِ فی جِوارِکَ،
و در جایگاه صدق در جوارت جایش دادی،
وَخَصَصْتَهُ بِمَعْرِفَتِکَ،
و به شناختت مخصوصش گرداندی،
وَاهَّلْتَهُ لِعِبادَتِکَ،
و برای بندگیت لایقش ساختی،
وَهَیَّمْتَ قَلْبَهُ لِإِرادَتِکَ،
و دلش را شیفته خواسته ات نمودی
وَاجْتَبَیْتَهُ لِمُشاهَدَتِکَ،
و برای دیدارت برگزیده اش کردی،
وَاخْلَیْتَ وَجْهَهُ لَکَ،
و رویش را متوجّه خود ساختی
وَفَرَّغْتَ فُؤادَهُ لِحُبِّکَ،
و دلش را برای محبتت خإِلَىٰ کردی،
وَرَغَّبْتَهُ فیما عِنْدَکَ،
و برای آنچه نزد توست مشتاقش نمودی،
وَالْهَمْتَهُ ذِکْرَکَ،
و به یادت مشغولش ساختی
وَاَوْزَعْتَهُ شُکْرَکَ،
و شکرت را نصیبش کردی،
وَشَغَلْتَهُ بِطاعَتِکَ،
و به بندگیت مشغولش نمودی،
وَصَیَّرْتَهُ مِنْ صالِحی بَرِیَّتِکَ،
و او را از شایسته ترین آفریدگانت قرار دادی
وَاخْتَرْتَهُ لِمُناجاتِکَ،
و برای مناجاتت برگزیدی،
وَقَطَعْتَ عَنْهُ کُلَّ شَیْ ءٍ یَقْطَعُهُ عَنْکَ،
و هر چه که او را از تو جدا می کند از او بریدی،
اَللَّهُمَّ اجْعَلْنامِمَّنْ دَأْبُهُمُ الْإِرْتِیاحُ اِلَیْکَ وَالْحَنینُ،
خدایا ما را از کسانی قرار ده که عادتشان، شادی و زاری به درگاه توست،
وَ دَهْرُهُمُ الزَّفْرَةُ وَالْأَنینُ،
و روزگارشان آه و ناِلٰه است،
جِباهُهُمْ ساجِدَةٌ لِعَظَمَتِکَ،
آنان که پیشانیشان د ر برابر عظمتت بر خاک قرار گرفته،
وَعُیُونُهُمْ ساهِرَةٌ فی خِدْمَتِکَ،
و چشمهایشان در خدمت تو بیدار است،
وَدُمُوعُهُمْ سآئِلَةٌ مِنْ خَشْیَتِکَ،
و اشکهایشان از ترس توجاری است،
وَقُلُوبُهُمْ مُتَعَلِّقَةٌ بِمَحَبَّتِکَ،
و دلهایشان شیفته و دلداده توست،
وَافْئِدَتُهُمْ مُنْخَلِعَةٌ مِنْ مَهاَبَتِکَ،
و قلبهایشان از هیبت تو فرو ریخته،
یا
ای
ص :77
مَنْ اَنْوارُ قُدْسِهِ لِأَبْصارِ مُحِبّیهِ رآئِقَةٌ،
کسی که نورهای قدسیت برای دیده های دوستدارانت درخشان است،
وَسُبُحاتُ وَجْهِهِ لِقُلُوبِ عارِفیهِ شآئِفَةٌ،
و انوار جمالت برای دلهای عارفانت آشکار است
یا مُنی قُلُوبِ الْمُشْتاقینَ،
ای امید دل مشتاقان،
وَیا غایَةَ امالِ الْمُحِبّینَ،
ای نهایت آرزوی دوستداران،
اَسْئَلُکَ حُبَّکَ
از تو می خواهم دوستیت را،
وَحُبَّ مَنْ یُحِبُّکَ،
و دوستی آن که تو را دوست دارد،
وَحُبَّ کُلِّ عَمَلٍ یُوصِلُنی إِلَىٰ قُرْبِکَ،
و دوستی هر عملی که مرا به نزدیکیت می رساند،
و اِنْ تَجْعَلَکَ احَبَّ اِلَیَّ مِمَّا سِواکَ،
و (از تو می خواهم که) خود را نزد من محبوب تر از هر چیز قرار دهی،
و اِنْ تَجْعَلَ حُبّی اَیَّاکَ قآئِداً إِلَىٰ رِضْوانِکَ،
و محبتم به خودت را وسیله ای برای رسیدن به بهشتت،
وَشَوْقی اِلَیْکَ ذائِداً عَنْ عِصْیانِکَ،
و اشتیاقم به خودت را مانع از نافرمانیت قرار دهی،
وَامْنُنْ بِالنَّظَرِ اِلَیْکَ عَلَیَّ،
با توجهم به خودت بر من منت گذار،
و اِنْظُرْ بِعَیْنِ الْوُدِّ
و با دیده محبت
وَالْعَطْفِ اِلَیَّ،
و عطوفت به من نظر کن،
وَ لاتَصْرِفْ عَنّی وَجْهَکَ،
و رویت را از من بر مگردان،
وَاجْعَلْنی مِنْ اَهْلِ الْإِسْعادِ
و مرا در زمره سعادتمندان
وَالْحِظْوَةِ عِنْدَکَ،
و بهره مندان درگاهت قرار ده،
یا مُجیبُ
ای اجابت کننده،
یا اَرْحَمَ الرَّاحِمینَ.(1)
ای مهربانترین مهربانان.
(متوسّلان)
راز و نیاز آنهاست که به عطوفت و رأفت اِلهی توسّل می جویند و به شفاعت پیامبرش دل خوش می دارند و این دو را وسیله نیل به غفران اِلهی و رسیدن به رضوان حق قرار می دهند.
بِسْمِ اَللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
اِلهی لَیْسَ لی وَسیلَةٌ اِلَیْکَ اِلَّا عَواطِفُ رَاْفَتِکَ،
ای معبود من، جز عواطف رأفتت وسیله ای برای رسیدن به درگاهت ندارم
وَلٰا لی ذَریعَةٌ اِلَیْکَ اِلَّا عَوارِفُ رَحْمَتِکَ،
و جز رحمت های شناخته شده ات
وَشَفاعَةُ نَبِیِّکَ نَبِیِّ الرَّحْمَةِ،
و شفاعت پیامبرت، پیامبر رحمت
وَمُنْقِذِ الْأُمَّةِ مِنَ الْغُمَّةِ،
و نجات دهنده امت از غم و اندوه، راهی برای رسیدن به درگاهت ندارم،
ص :78
فَاجْعَلْهُما لی سَبَباً
پس آن دو را وسیله رسیدنم
إِلَىٰ نَیْلِ غُفْرانِکَ،
به آمرزشت
وَصَیِّرْهُما لی وُصْلَةً
و سبب رسیدنم
إِلَىٰ الْفَوْزِ بِرِضْوانِکَ،
به خوشنودیت قرار ده،
وَقَدْ حَلَّ رَجآئی بِحَرَمِ کَرَمِکَ،
چرا که امیدم در حریم بخششت جای گرفته
وَحَطَّ طَمَعی بِفِنآءِ جُودِکَ،
و طمعم به آستانه سخاوتت فرود آمده،
فَحَقِّقْ فیکَ اَمَلی
پس آرزویم را در مورد خودت محقق ساز،
وَاخْتِمْ بِالْخَیْرِ عَمَلی
و کارم را به خیر ختم کن،
وَاجْعَلْنی مِنْ صَفْوَتِکَ
و قرار ده مرا از برگزیدگانت
اَلَّذینَ احْلَلْتَهُمْ بُحْبُوحَةَ جَنَّتِکَ،
که آنها را در میان بهشتت جای داده
وَ بوَّأْتَهُمْ دارَ کَراَمَتِکَ،
و در خانه کرامتت ساکن کرده ای
وَاقْرَرْتَ اعْیُنَهُمْ بِالنَّظَرِاِلَیْکَ
و دیدگانشان را به تماشای جمالت
یَوْمَ لِقآئِکَ،
در روز دیدارت (در قیامت) روشن نموده ای،
وَاَوْرَثْتَهُمْ مَنازِلَ الصِّدْقِ فی جِوارِکَ،
و منزلگاه های صداقت را در جوار خودت به آنان بخشیده ای،
یا مَنْ لا یَفِدُ الْوافِدُونَ عَلیٰ اَکْرَمَ مِنْهُ،
ای که میهمانان،بر کریم تر از تو وارد نشوند،
وَلٰا یَجِدُ الْقاصِدُونَ اَرْحَمَ مِنْهُ،
و قصدکنندگان، مهربان تر از تو را نیابند،
یاخَیْرَ مَنْ خَلاِهِ وَحیدٌ،
ای بهترین کسی که تنهاماندگان با تو خلوت کنند،
وَیا اعْطَفَ مَنْ اَوْی الَیْهِ طَریدٌ،
ای مهربانترین کسی که فراریان به تو پناهنده شوند،
إِلَىٰ سَعَةِ عَفْوِکَ مَدَدْتُ یَدی
به سوی وسعت گذشتت، دست دراز کرده
وَبِذَیْلِ کَرَمِکَ اَعْلَقْتُ کَفّی
و به دامان کرمت متوسّل شده ام
فَلا تُولِنِی الْحِرْمانَ،
پس محرومیت را بر من مسلط مکن،
وَلٰا تُبْلِنی بِالْخَیْبَةِ
و مرا به ناامیدی
وَالْخُسْرانِ،
و زیانکاری گرفتار مکن،
یا سَمیعَ الدٌّعآءِ
ای شنونده دعا
یا اَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ .
ای مهربانترین مهربانان .(1)
(نیازمندان)
راز و نیاز آنان که سرتاپای وجود خود را نیازمند او می دانند و از غنای او طلب می کنند و دوام و پیوستگی نعمتش را می خواهند؛ رفع همه رنجها، شکستگی ها و اندوه ها را از خداوند می طلبند.
ص :79
بِسْمِ اَللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
اِلهی کَسْرِی
ای معبود من، کمبودم را
لا یَجْبُرُهُ اِلَّا لُطْفُکَ وَحَنانُکَ،
جز لطف و مهربانیت جبران نکند،
وَفَقْری لا یُغْنیهِ اِلَّا عَطْفُکَ وَاحْسانُکَ،
و نیازم را جز محبت و احسانت بی نیاز نکند،
وَرَوْعَتی لایُسَکِّنُها اِلَّا امانُکَ،
و هراسم را جز امان تو آرامش ندهد،
وَذِلَّتی لا یُعِزُّها اِلَّا سُلْطانُکَ،
و خواریم را جز قدرت و سلطه ات عزیز نگرداند
وَاُمْنِیَّتی لا یُبَلِّغُنیها اِلَّا فَضْلُکَ،
و چیزی جز فضلت مرا به آرزویم نرساند
وَخَلَّتی لایَسُدُّها اِلَّا طَوْلُکَ،
و نیازم را جز بخششت جبران نکند،
وَحاجَتی لا یَقْضیها غَیْرُکَ،
و احتیاجم را جز تو برآورده نکند
وَکَرْبی لا یُفَرِّجُهُ سِوی رَحْمَتِکَ،
و گرفتاریم را جز رحمتت نگشاید،
وَضُرّی لا یَکْشِفُهُ غَیْرُ رَاْفَتِکَ،
زیانم را جز مهربانیت برطرف نکند،
وَغُلَّتی لا یُبَرِّدُها اِلَّا وَصْلُکَ،
و سوز عطشم را جز وصالت آرام نکند،
وَ لَوْعَتی لا یُطْفیها اِلَّا لِقآؤُکَ،
و آتش دلم را جز دیدارت خاموش نکند
وَشَوْقی اِلَیْکَ لا یَبُلُّهُ اِلَّا النَّظَرُ إِلَىٰ وَجْهِکَ،
واشتیاقم به دیدارت را جز توجّه به جلوه ات سیراب نکند،
وَقَراری لا یَقِرُّ دُونَ دُنُوّی مِنْکَ،
و آرامشم جز در نزدیکیت قرار نگیرد
وَلَهْفَتی لا یَرُدُّها اِلَّا رَوْحُکَ،
اندوه و غمم را جز نسیم جانبخشت برطرف نکند،
وَسُقْمی لایَشْفیهِ اِلَّا طِبُّکَ،
و بیماریم جز با درمانت شفا نیابد،
وَغَمّی لا یُزیلُهُ اِلَّا قُرْبُکَ،
و غم را جز جوار قربت زائل نکند،
وَجُرْحی لا یُبْرِئُهُ اِلَّا صَفْحُکَ،
و زخمم را جز گذشتت التیام نبخشد،
وَرَیْنُ قَلْبی لا یَجْلُوهُ اِلَّا عَفْوُکَ،
و زنگار دلم را جز عفوت جلا ندهد،
وَوَسْواسُ صَدْری لایُزیحُهُ اِلَّا امْرُکَ،
و وسوسه درونم را جز فرمانت برطرف نکند،
فَیا مُنْتَهی امَلِ الْامِلینَ،
ای نهایت آرزوی آرزومندان
وَیا غایَةَ سُؤْلِ السَّآئِلینَ،
و ای منتهای خواسته خواستاران،
وَ یا اقْصی طَلِبَةِ الطَّالِبینَ،
و ای آخرین مطلوب جویندگان،
وَیا اَعْلیٰ رَغْبَةِ الرَّاغِبینَ،
و ای برترین میل مشتاقان،
وَ یا وَلِیَّ الصَّالِحینَ،
و ای سرپرست صالحان،
وَ یا امانَ الْخآئِفینَ،
و ای ایمنی بخش ترسیدگان،
وَیا مُجیبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرّینَ،
و ای اجابت کننده درخواست درماندگان،
وَیا ذُخْرَالْمُعْدِمینَ،
و ای ذخیره نیازمندان،
وَیا کَنْزَالْبآئِسینَ،
و ای گنج بینوایان،
وَیا غِیاثَ الْمُسْتَغیثینَ،
و ای فریادرس فریادرس خواهان
ص :80
وَ یا قاضِیَ حَوآئِجِ الْفُقَرآءِ وَالْمَساکینِ،
و ای برآورنده نیازهای فقیران و تهیدستان،
وَ یا اَکْرَمَ الْأَکْرَمینَ، وَ یا اَرْحَمَ الرَّاحِمینَ،
و ای گرامی ترین گرامیان، و ای مهربان ترین مهربانان،
لَکَ تَخَضُّعی وَسُؤإِلَىٰ
فروتنی و درخواستم،
وَ اِلَیْکَ تَضَرُّعی وَابْتِهإِلَىٰ
و گریه و زاری و ناله ام به درگاه توست،
اَسْئَلُکَ اَنْ
از تو می خواهم که
تُنیلَنی مِنْ رَوْحِ رِضْوانِکَ،
از نسیم جانبخش خوشنودیت به من برسانی،
وَتُدیمَ عَلَیَّ نِعَمَ امْتِنانِکَ،
و نعمت های بزرگت را بر من ادامه دهی،
وَها اَنَا بِبابِ کَرَمِکَ واقِفٌ،
و اینک من به درگاه کرمت ایستاده
وَلِنَفَحاتِ بِرِّکَ مُتَعَرِّضٌ،
ونسیم نیکیت را طالبم،
وَبِحَبْلِکَ الشَّدیدِ مُعْتَصِمٌ،
و به ریسمان محکمت چنگ زده ام
وَبِعُرْوَتِکَ الْوُثْقی مُتَمَسِّکٌ،
و دستگیره محکمت را گرفته ام،
اِلهی اِرْحَمْ عَبْدَکَ الذَّلیلَ،
ای معبود من بر بنده فروتنت
ذَااللِّسانِ الْکَلیلِ،
که زبانش گنگ
وَالْعَمَلِ الْقَلیلِ،
و عملش کم است رحم کن،
وَامْنُنْ عَلَیْهِ بِطَوْلِکَ الْجَزیلِ،
با بخشش فراوانت بر او منت گذار،
وَاکْنُفْهُ تَحْتَ ظِلِّکَ الظَّلیلِ،
و او را در زیر سایه گسترده ات پناه ده.
یا کَریمُ یا جَمیلُ،
ای بخشنده، ای زیبا،
یا اَرْحَمَ الرَّاحِمینَ.(1)
ای مهربان ترین مهربانان.
مناجات کسانی است که عارفانه با خدا سخن می گویند، آنان که پس از قبول ناتوانی از درک کنه ذات او و راهیاَبیٰ به شناخت کامل صفاتش در پی معرفتی بهتر از گذشته و دریدن حجابها از دیدگان دل و جانند و تشنه کام در جستجوی چشمه های محبّت اِلهی و نوشیدن از جام عشق وی می باشند.
بِسْمِ اَللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
اِلهی قَصُرَتِ الْأَلْسُنُ عَنْ بُلُوغِ ثَنآئِکَ
ای معبود من، زبانها از بیان ثنایت
کَما یَلیقُ بِجَلالِکَ،
آن چنان که شایسته بزرگی توست کوتاه است،
وَعَجَزَتِ
و عاجز است
ص :81
الْعُقُولُ عَنْ ادْراکِ کُنْهِ جَمالِکَ،
عقلها از درک کنه ذاتت ،
و اِنْحَسَرَتِ الْأَبْصارُ دُونَ النَّظَرِ إِلَىٰ سُبُحاتِ وَجْهِکَ،
و دیده ها در تماشای شکوه و عظمتت وامانده است،
وَلَمْ تَجْعَلْ لِلْخَلْقِ طَریقاً إِلَىٰ مَعْرِفَتِکَ،
قرارنداده ای راهی برای مخلوقات در شناختت
اِلَّا بِالْعَجْزِ عَنْ مَعْرِفَتِکَ،
جز اقرار به ناتوانی از شناختت ،
اِلهی فَاجْعَلْنا مِنَ اَلَّذینَ
ای معبود من، ما را از کسانی قرار ده
تَرَسَّخَتْ اشْجارُ الشَّوْقِ اِلَیْکَ
که نهال امیدت
فی حَدآئِقِ صُدُورِهِمْ
در باغ دلهایشان ریشه دوانده
وَ اَخَذَتْ لَوْعَةُ مَحَبَّتِکَ بِمَجامِعِ قُلُوبِهِمْ،
و سوز محبّتت سراسر دلشان را فرا گرفته است،
فَهُمْ إِلَىٰ اَوْکارِ الْأَفْکارِ یَاْوُونَ،
پس آنان درآشیانه افکار جای گرفته
وَ فی رِیاضِ الْقُرْبِ وَالْمُکاشَفَةِ یَرْتَعُونَ،
و در باغ های قرب و مکاشفه می خرامند،
وَمِنْ حِیاضِ الْمَحَبَّةِ
و با جام مهربانیت
بِکَاْسِ الْمُلاطَفَةِ یَکْرَعُونَ،
از دریای محبتت می نوشند
وَشَرایِعَ الْمُصافاتِ یَرِدُونَ،
و به سرچشمه های زلال و صاف وارد می شوند
قَدْ کُشِفَ الْغِطآءُ عَنْ ابْصارِهِمْ،
در حالى که پرده ها از دیده هایشان کنار رفته
و اِنْجَلَتْ ظُلْمَةُ الرَّیْبِ
برطرف شده و تاریکی شک
عَنْ عَقآئِدِهِمْ وَضَمآئِرِهِمْ،
و تردید از اعتقادات و باطنشان
و اَنْتَفَتْ مُخالَجَةُ الشَّکِّ عَنْ قُلُوبِهِمْ وَسَرآئِرِهِمْ،
و اضطراب و تردید از دلها و باطنهایشان منتفی شده
و اِنْشَرَحَتْ بِتَحْقیقِ الْمَعْرِفَةِ صُدُورُهُمْ،
و با حصول معرفت، سینه هایشان گشاده شده
وَعَلَتْ لِسَبْقِ السَّعادَةِ فِی الزَّهادَةِ هِمَمُهُمْ،
و همتهایشان برای ربودن گوی سبقت در پارسایی عإِلَىٰ شده
وَعَذُبَ فی مَعینِ الْمُعامَلَةِ شِرْبُهُمْ،
و در چشمه رفتار (نیک)، نوشیدنیهاشان گوارا شده
وَطابَ فی مَجْلِسِ الْأُنْسِ سِرُّهُمْ،
و باطنشان در محفل انس پاکیزه گشته
وَاَمِنَ فی مَوْطِنِ الْمَخافَةِ سِرْبُهُمْ،
و در محل های ترسناک، راهشان ایمن گشته
وَاطْمَانَّتْ بِالرُّجُوعِ
وآرام گشته با بازگشت
إِلَىٰ رَبِّ الْأَرْبابِ اَنْفُسُهُمْ،
به سوی پروردگار یکتا، نفسشان
وَ تَیَقَّنَتْ بِالْفَوْزِ وَ الْفَلاحِ ارْواحُهُمْ،
و روح و روانشان به پیروزی و رستگاری یقین پیدا کرده
وَ قَرَّتْ بِالنَّظَرِ إِلَىٰ مَحْبُوبِهِمْ اعْیُنُهُمْ،
و دیده هایشان به دیدار محبوبشان روشن گشته،
وَاسْتَقَرَّ بِادْراکِ السُّؤْلِ
و برقرار گشته با رسیدن به خواسته ها
وَنَیْلِ الْمَأْمُولِ قَرارُهُمْ،
و آرزوها آرامششان ،
وَرَبِحَتْ فی بَیْعِ
و تجارتشان در فروختن
ص :82
الدُّنْیا بِالْاخِرَةِ تِجارَتُهُمْ،
دنیا به آخرت، سودمند شده است،
اِلهی ماالَذَّ خَواطِرَ الْإِلْهامِ بِذِکْرِکَ عَلَی الْقُلُوبِ،
ای معبود من، چه لذّت بخش است خاطره های الهام یاد تو بر دلها
وَما احْلَی الْمَسیرَ اِلَیْکَ بِالْأَوْهامِ فی مَسالِکِ الْغُیُوبِ،
و چه شیرین است حرکت به سوی تو در راه های نامرئی، با باورها،
وَما اطْیَبَ طَعْمَ حُبِّکَ،
وچه خوش است طعم محبّتت،
وَما اعْذَبَ شِرْبَ قُرْبِکَ،
وچه گواراست مقام قربت،
فَاعِذْنا مِنْ طَرْدِکَ وَ ابْعادِکَ،
پس ما را از راندن و دور کردنت پناه ده،
وَاجْعَلْنا مِنْ اخَصِّ عارِفیکَ،
و از مخصوص ترین عارفان
وَاصْلَحِ عِبادِکَ، ،
و شایسته ترین بندگان،
وَاصْدَقِ طآئِعیکَ
و راستگوترین مطیعان
وَاخْلَصِ عُبَّادِکَ،
و خالص ترین عبادت کنندگانت قرار ده،
یاعَظیمُ یا جَلیلُ،
ای با عظمت، ای باشکوه
یا کَریمُ یا مُنیلُ،
، ای بخشنده، ای عطا کننده،
بِرَحْمَتِکَ وَمَنِّکَ یا اَرْحَمَ الرَّاحِمینَ.(1)
به رحمت و منّتت ای مهربان ترین مهربانان.
(ذاکران)
راز و نیاز کسانی است که یاد خدا را می طلبند و از او می خواهند، که ذکر و یادش را در همه جا و همه حال بر قلب و جانشان فرود آرد و آن را انیس و مونسشان گرداند؛ آنان که می دانند جز با یاد او دلها آرام نمی گیرد و جز با رؤیت معنوی جمال حق، جانها آرامش نمی یابد.
بِسْمِ اَللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
اِلهی لَوْلَا الْواجِبُ مِنْ قَبُولِ اَمْرِکَ،
ای معبود من، اگر نبود پذیرفتن فرمان واجبت،
لَنَزَّهْتُکَ مِنْ ذِکْری اَیَّاکَ،
به یقین تو را پاک تر از آن می دانستم که یادت کنم،
عَلی انَ ذِکْری لَکَ بِقَدْری
علاوه بر اینکه یاد کردن تو به اندازه (توان) من است
لا بِقَدْرِکَ،
نه به اندازه (شایستگی) تو،
وَما عَسی اَنْ یَبْلُغَ مِقْداری
و امید ندارم که ارزشم به اندازه ای بالا رود
حَتّی اِجْعَلَ مَحَلّاً لِتَقْدیسِکَ،
که مورد تکریم تو واقع شوم،
وَمِنْ اعْظَمِ النِّعَمِ عَلَیْنا
و از بزرگترین نعمت های تو بر ما
جَرَیانُ ذِکْرِکَ عَلیٰ الْسِنَتِنا،
جاری شدن نام تو بر زبان ماست،
ص :83
وَاِذْنُکَ لَنا بِدُعآئِکَ وَتَنْزیهِکَ وَتَسْبیحِکَ،
و اجازه ات برای دعا و منزّه داشتن و به پاکی یاد کردن توست،
اِلهی فَالْهِمْنا ذِکْرَکَ فِی الْخَلاءِ وَالْمَلاءِ،
ای معبود من، در خلوت و آشکار،
وَاللَّیْلِ وَالنَّهارِ، وَالْإِعْلانِ وَالْإِسْرارِ،
و شب و روز، و پیدا و نهان
وَفِی السَّرَّآءِ وَالضَّرَّآءِ،
و خوشی و ناخوشی ما را به
وَآنِسْنا بِالذِّکْرِ الْخَفِیِّ،
یادت وادار، و به یاد پنهانیت مأنوس مان کن،
وَاسْتَعْمِلْنا بِالْعَمَل الزَّکِیِّ، وَالسَّعْیِ الْمَرْضِیِّ،
و به کار پاکیزه و تلاش پسندیده وادار
وَجازِنا بِالْمیزانِ الْوَفِیِّ،
و با پیمانه پر پاداشمان ده،
اِلهی بِکَ هامَتِ الْقُلُوبُ الْوالِهَةُ،
ای معبود من، دلهای شیفته، عاشقت شده
وَعَلی مَعْرِفَتِکَ جُمِعَتِ الْعُقُولُ الْمُتَبایِنَةُ،
و عقلهای پراکنده برای شناختت گرد آمده،
فَلا تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ اِلَّا بِذِکْراکَ،
پس دلها جز به یادت آرام نگیرد
وَلٰا تَسْکُنُ النُّفُوسُ اِلَّا عِنْدَ رُؤْیاکَ،
و دلها جز به هنگام دیدارت آرامش نیابد،
اَنْتَ الْمُسَبَّحُ فی کُلِّ مَکانٍ،
تویی که در هر مکان به پاکی یاد گردی
وَالْمَعْبُودُ فی کُلِّ زَمانٍ،
و در هر زمان عبادت شوی
وَالْمَوْجُودُ فی کُلِّ اوانٍ،
و در هر لحظه موجودی،
وَالْمَدْعُوُّ بِکُلِّ لِسانٍ،
و به هر زبان خوانده شوی
وَالْمُعَظَّمُ فی کُلِّ جَنانٍ،
و در هر دلی به بزرگی یاد شوی،
وَاسْتَغْفِرُکَ مِنْ کُلِّ لَذَّةٍبِغَیْرِ ذِکْرِکَ،
از هر خوشی جز یادت
وَمِنْ کُلِّ راحَةٍ بِغَیْرِ اَنْسِکَ،
و از هر آسایشی جز انست،
وَمِنْ کُلِّ سُرُورٍ بِغَیْرِ قُرْبِکَ،
و از هر شادی جز نزدیکیت
وَمِنْ کُلِّ شُغْلٍ بِغَیْرِ طاعَتِکَ،
و از هر اشتغإِلَىٰ جز بندگیت از تو آمرزش می طلبم
اِلهی اَنْتَ قُلْتَ وَقَوْلُکَ الْحَقُّ:
ای معبود من، تو فرمودی و فرمایشت حق است:
یا اَیُّهَا اَلَّذینَ امَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثیراً،
ای کسانی که ایمان آورده اید خدا را بسیار یاد کنید،
وَسَبِّحُوهُ بُکْرَةً وَاصیلًا.
و صبح و شام او را تسبیح گویید:
وَقُلْتَ وَقَوْلُکَ الْحَقُّ:
و فرمودی و فرمایشت حق است:
فَاذْکُرُونی اذْکُرْکُمْ.
پس به یاد من باشید تا به یاد شما باشم،
فَاَمَرْتَنا بِذِکْرِکَ،
پس ما را به یادت فرمان داده
وَ وَعَدْتَنا عَلَیْهِ اَنْ تَذْکُرَنا تَشْریفاً لَنا
و به ما وعده فرمودی که در قبال آن برای گرامیداشت
وَ تَفْخیماً وَ اعْظاماً،
و ارج نهادن و بزرگداشت ما را یاد خواهی نمود
وَ ها نَحْنُ ذاکِرُوکَ کَمٰا اَمَرْتَنا،
و اینک ما یادکنندگان توییم،آن گونه که تو فرمان داده ای،
فَاَنْجِزْ لَنا ما وَعَدْتَنا،
پس به آنچه به ما وعده فرمودی وفا کن،
یا ذاکِرَ الذَّاکِرینَ،
ای یادکننده یادکنندگان،
وَیا
و ای
ص :84
ارْحَمَ الرَّاحِمینَ.(1)
مهربان ترین مهربانان.
مناجات کسانی است که در برابر انبوه آفات سعادت، به قدرت و توانایی او پناه می برند و به ریسمان اِلهی چنگ می زنند و حمایت و پشتیبانی خدا را می طلبند.
بِسْمِ اَللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
اَللَّهُمَّ یا مَلاذَ اللّائِذینَ،
ای خدا، ای حامی پناهندگان،
وَیا مَعاذَ الْعآئِذینَ،
و ای پناه پناه جویان،
وَیا مُنْجِیَ الْهالِکینَ، وَیا
و ای نجات بخش هلاک شدگان،
عاصِمَ الْبآئِسینَ،
و ای نگهدار بیچارگان،
وَ یا راحِمَ الْمَساکینِ،
و ای رحم کننده بینوایان،
وَیا مُجیبَ الْمُضْطَرّینَ،
و ای اجابت کننده گرفتاران،
وَیا کَنْزَ الْمُفْتَقِرینَ،
و ای گنج نیازمندان،
وَ یا جابِرَ الْمُنْکَسِرینَ،
و ای التیام بخش دل شکستگان،
وَیا مَأوَی الْمُنْقَطِعینَ،
و ای پناهگاه آوارگان،
وَیا ناصِرَ الْمُسْتَضْعَفینَ،
و ای یاور مستضعفان،
وَیا مُجیرَ الْخآئِفینَ،
و ای پناه دهنده ترسیدگان،
وَیا مُغیثَ الْمَکْرُوبینَ،
ای فریادرس غمزدگان،
وَ یا حِصْنَ اللّاجینَ،
ای پناه پناهندگان،
اَنْ لَمْ اعُذْ بِعِزَّتِکَ فَبِمَنْ اَعُوذُ،
اگر به عزتت پناه نبرم پس به که پناهنده شوم،
و اِنْ لَمْ اَلُذْ بِقُدْرَتِکَ فَبِمَنْ الُوذُ،
و اگر به قدرتت متوسّل نشوم پس به که متوسّل شوم،
وَقَدْ اَلْجَاَتْنِی الذُّنُوبُ
در حالى که گناهانم مرا به چنگ زدن
إِلَىَٰ التَّشَبُّثِ بِاَذْیالِ عَفْوِکَ،
به دامان گذشتت وادار کرده
وَاحْوَجَتْنِی الْخَطایا
و خطاهایم مرا به کوبیدن
إِلَىَٰ اسْتِفْتاحِ اَبْوابِ صَفْحِکَ،
درهای چشم پوشیت محتاج ساخته،
وَدَعَتْنِی الْإِسآئَةُ الَی الْإِناخَةِ بِفِنآءِ عِزِّکَ،
و بدیهایم مرا به اقامت در آستان عزّتت فرا خوانده
وَحَمَلَتْنِی الْمَخافَةُ مِنْ نِقْمَتِکَ عَلَی الْتَّمَسُّکِ بِعُرْوَةِ عَطْفِکَ،
و ترس از عذابت مرا به متوسّل شدن به ریسمان گذشتت وادار کرده است،
وَما حَقُّ مَنِ
و سزای کسی که
ص :85
اعْتَصَمَ بِحَبْلِکَ اَنْ یُخْذَلَ،
به ریسمانت چنگ زده، خواری نیست،
وَلٰا یَلیقُ بِمَنِ اسْتَجارَ بِعِزِّکَ ،
و آن که به عزّتت پناهنده شود شایسته نیست
اَنْ یُسْلَمَ اَوْ یُهْمَلَ
که رها شده یا نادیده گرفته شود،
اِلهی فَلا تُخْلِنا مِنْ حِمایَتِکَ،
ای معبود من، ما را از حمایتت محروم مکن،
وَلٰا تُعْرِنا مِنْ رِعایَتِکَ،
و از توجهت بی بهره مساز،
وَذُدْنا عَنْ مَوارِدِ الْهَلَکَةِ
و ما را از پرتگاه های هلاکت دور نما،
فَاِنَّا بِعَیْنِکَ وَفی کَنَفِکَ وَلَکَ،
چرا که ما در برابر دیدگانت و در پناه تو و از آن توییم،
اَسْئَلُکَ بِاهْلِ خآصَّتِکَ مِنْ مَلائِکَتِکَ
از تو می خواهم به حقّ فرشتگان خاصّت
وَالصَّالِحینَ مِنْ بَرِیَّتِکَ،
و صالحان از آفریدگانت،
اَنْ تَجْعَلَ عَلَیْنا واقِیَةً تُنْجینا مِنَ الْهَلَکاتِ،
که برای ما سپری قرار دهی تا از مصیبت ها نجاتمان دهد،
وَتُجَنِّبُنا مِنَ الْافاتِ،
و از آفات دورمان سازد،
وَتُکِنُّنا مِنْ دَواهِی الْمُصیباتِ،
و از مصیبت های فجیع ما را حفظ کند
و اِنْ تُنْزِلَ عَلَیْنا مِنْ سَکینَتِکَ،
و اینکه از آرامشت بر ما فرو فرستی،
وَ اَنْ تُغَشِّیَ وُجُوهَنا بِاَنْوارِ مَحَبَّتِکَ،
و با انوار محبّتت چهره ما را بپوشانی،
وَ اَنْ تُؤْوِیَنا إِلَىٰ شَدیدِ رُکْنِکَ،
و در رکن محکمت جای داده
و اِنْ تَحْوِیَنا فی اکْنافِ عِصْمَتِکَ،بِرَأفَتِکَ
و در کنف حمایتت قرار دهی، به مهربانی
وَرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.(1)
و رحمتت ای مهربان ترین مهربانان.
مناجات کسانی است که از خطر دنیاپرستی و زخارف آن آگاهند؛ آنان که می دانند گردابهای خطرناکِ دنیاپرستی چگونه جویندگانش را در کام خود فرو می برد و به نیستی و تباهی می کشاند. از این رو، زهد در دنیا و بی اعتنایی به زرق و برق آن را از خدا می طلبند.
بِسْمِ اَللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
اِلهی اَسْکَنْتَنا داراً
ای معبود من، ما را در خانه ای جای داده ای
حَفَرَتْ لَنا حُفَرَ مَکْرِها،
که گودال های نیرنگش را برای ما حفر کرده،
وَعَلَّقَتْنا بِایْدِی الْمَنایا
و با دست آرزوها،
فی حَبآئِلِ غَدْرِها،
ما را درریسمانهای نیرنگ آویخته،
فَاِلَیْکَ نَلْتَجِئُ مِنْ مَکآئِدِ خُدَعِها،
پس از نقشه های فریبکارانه اش به تو پناه می بریم،
وَ بِکَ نَعْتَصِمُ مِنَ الْإِغْتِرارِ
و از مغرور شدن به زینت های رنگارنگش
ص :86
بِزَخارِفِ زینَتِها،
به تو متوسّل می شویم
فَانَّهَا الْمُهْلِکَةُ طُلَّابَهَا،
زیرا که جویندگانش را نابود کند،
الْمُتْلِفَةُ حُلّالَهَا، الْمَحْشُوَّةُ بِالْافاتِ،
و واردان به خویش را هلاک نماید، از بلاها پر شده،
الْمَشْحُونَةُ بِالنَّکَباتِ،
و از مصیبت ها آکنده شده،
اِلهی فَزَهِّدْنا فیها
ای معبود من، ما را در آن زاهد گردان،
وَسَلِّمْنا مِنْه بِتَوْفیقِکَ وَعِصْمَتِکَ،
و به وسیله توفیق و بازدارندگیت ما را در آن محفوظ بدار،
و اِنْزَعْ عَنَّا جَلاَبیٰبَ مُخالَفَتِکَ،
و جامه نافرمانیت را از ما بر کن،
وَتَوَلَّ امُورَنا بِحُسْنِ کِفایَتِکَ،
و با تدبیر نیکت، امور ما را سرپرستی کن،
وَاَوْفِرْ مَزیدَنا مِنْ سَعَةِ رَحْمَتِکَ،
و سهم ما را از وسعت رحمتت فراوان گردان،
وَاجْمِلْ صِلاتِنا مِنْ فَیْضِ مَواهِبِکَ،
و هدایای ما را از بخشش های فراوانت
وَاغْرِسْ فی اِفْئِدَتِنا اشْجارَ مَحَبَّتِکَ،
نیکو گردان، و درخت محبّتت را در دلهای ما بنشان،
وَاَتْمِمْ لَنا اَنْوارَ مَعْرِفَتِکَ،
و انوار شناختت را بر ما کامل کن
وَاِذِقْنا حَلاوَةَ عَفْوِکَ وَلَذَّةَ مَغْفِرَتِکَ،
و شیرینی گذشت و لذّت آمرزشت را به ما بچشان
وَ اقْرِرْ اعْیُنَنا یَوْمَ لِقآئِکَ بِرُؤْیَتِکَ،
و چشم های ما را در روز دیدارت به ملاقاتت روشن کن،
وَاخْرِجْ حُبَّ الدُّنْیا مِنْ قُلُوبِنا،
ومحبّت دنیا را از دلهای ما بیرون کن،
کَما فَعَلْتَ بِالصَّالِحینَ مِنْ صَفْوَتِکَ،
همان گونه که با صالحان از برگزیدگانت
وَالْأَبْرارِ مِنْ خآصَّتِکَ،
و نیکان از خواصت رفتار نموده ای،
بِرَحْمَتِکَ یا ارْحَمَ الرَّاحِمینَ، وَیا اَکْرَمَ الْأَکْرَمینَ.(1)
به رحمتت ای مهربان ترین مهربانان و ای گرامی ترین گرامیان.
این مناجات از «صحیفه علویّه» نقل شده است.(2)
لَکَ اَلْحَمْدُ یا ذَاالْجُودِ وَ الْمَجْدِ
حمد و سپاس از آنِ توست ای صاحب بخشش و بزرگواری
وَالْعُلی تَبارَکْتَ تُعْطی مَنْ تَشاءُ وَتَمْنَعُ
و برتری بلند مرتبه ای و به هر که خواهی عطا کنی و بازداری
اِلهی وَ خَلّاقی وَحِرْزی
ای معبود و آفریدگار و پناهگاه و پناه من
وَمَوْئِلی اِلَیْکَ لَدَی الْإِعْسارِ وَالْیُسْرِ اَفْزَعُ
هنگام تنگدستی و توانگری به درگاه تو متوسّل می شوم
ص :87
اِلهی لَئِنْ جَلَّتْ وَجَمَّتْ خَطیئَتی
ای معبود من، اگر گناهانم بزرگ و فراوان است
فَعَفْوُکَ عَنْ ذَ نْبی اجَلُّ وَاَوْسَعُ
پس عفو تو از گناهم بزرگ تر و وسیع تر است
اِلهی لَئِنْ اَعْطَیْتُ نَفْسِیَ سُؤْلَها
ای معبود من، اگر از هوای نفسم پیروی کنم
فَها اَنَا فی رَوْضِ النَّدامَةِ ارْتَعُ
پس اینک من در وادی پشیمانی سرگردانم
اِلهی تَری حالى وَفَقْری وَ فاقَتی
ای معبود من، حال و نیاز و نداریم را می بینی
و اَنْتَ مُناجاتِی الخَفِیَّةَ تَسْمَعُ
و راز و نیاز پنهانیم را می شنوی
اِلهی فَلا تَقْطَعْ رَجآئی وَلٰا تُزِغْ فُؤادی
ای معبود من، امیدم را قطع و دلم را منحرف مکن
فَلی فی سَیْبِ جُودِکَ مَطْمَعٌ
چرا که من چشم طمع به باران رحمتت دارم
اِلهی لَئِنْ خَیَّبْتَنی اَوْ طَرَدْتَنی
ای معبود من، اگر مرا ناامید کرده یا برانی
فَمَنْ ذَااَّلذی ارْجُو وَ مَنْ ذا اشَفِّعُ
پس به که امید بسته و که را شفیع گیرم
اِلهی اجِرْنی مِنْ عَذابِکَ
ای معبود من، مرا از عذاب خود پناه ده،
انَّنی اسیرٌ ذَلیلٌ خائِفٌ لَکَ اخْضَعُ
چرا که به یقین من گرفتار و خوار و ترسان و فروتنِ درگاه توام
اِلهی فَآنِسْنی بِتَلْقِینِ حُجَّتی
ای معبود من، پس با تلقین دلیلم،
اِذا کانَ لی فِی الْقَبْرِ مَثْوَیً وَمَضْجَعٌ
همدمم باش آن گاه که در قبر جا و مأوی گیرم
اِلهی لَئِنْ عَذَّبْتَنی الْفَ حِجَّةٍ
ای معبود من، اگر مرا هزار سال عذاب کنی
فَحَبْلُ رَجآئی مِنْکَ لا یَتَقَطَّعُ
باز هم رشته امیدم از تو قطع نشود
اِلهی اِذِقْنی طَعْمَ عَفْوِکَ
ای معبود من، طعم عفوت را به من بچشان
یَوْمَ لابَنُونَ وَلٰا مالٌ هُنالِکَ یَنْفَعُ
در روزی که فرزندان و مال در آن سودی نبخشد
اِلهی لَئِنْ لَمْ تَرْعَنی
ای معبود من، اگر به من توجّه نکنی،
کُنْتُ ضائِعاًو اِنْ کُنْتَ تَرْعانی فَلَسْتُ اضَیَّعُ
نابود شوم پس اگر به من توجّه کنی نابود نشوم
اِلهی اِذٰا لَمْ تَعْفُ عَنْ غَیْرِ مُحْسِنٍ
ای معبود من، اگر فقط از نیکوکاران درگذری
فَمَنْ لِمُسی ءٍ بِالْهَوی یَتَمَتَّعُ
پس کیست آمرزنده گناهکاری که از هوای نفس پیروی کرده است
اِلهی لَئِنْ فَرَّطْتُ فی طَلَبِ التُّقی
ای معبود من، اگر در بدست آوردن پرهیزکاری کوتاهی نمودم
فَها اَنَا اثْرَ الْعَفْوِ اقْفُو وَ اتْبَعُ
پس اینک من به دنبال عفو و گذشت رفته و جستجو می کنم
اِلهی لَئِنْ اَخْطَاْتُ جَهْلًا
ای معبود من، اگر از روی نادانی خطا کرده ام
فَطالَمارَجَوْتُکَ
ولی از دیربازبه تو امید بسته ام
حَتّی قیلَ ما هُوَ یَجْزَعُ
به گونه ای که درباره من گفته شد که بی خیال است
اِلهی ذُنُوبی بَذَّتِ الطَّوْدَ
ای معبود من، گناهانم از کوه افزونتر شده
وَاْعتَلَتْ وَصَفْحُکَ عَنْ ذَنْبی اجَلُّ وَارْفَعُ
و بالاتر رفته ولی چشم پوشی تو از گناه من بزرگتر و بالاتر است
ص :88
اِلهی یُنَحّی ذِکْرُ طَوْلِکَ لَوْعَتی
ای معبود من، یاد نعمت بخشیت، سوز دلم را فرو نهد
وَذِکْرُ الْخَطایَا الْعَیْنَ مِنّی یُدَمِّعُ
و یاد اشتباهاتم، چشمم را اشکبار کند
اِلهی اقِلْنی عَثْرَتی وَامْحُ حَوْبَتی
ای معبود من، لغزشم را نادیده گیر و گناهم را محو کن
فَانّی مُقِرٌّ خائِفٌ مُتَضَرِّعٌ
چرا که من معترف (به گناهم) و ترسان و نالانم
اِلهی انِلْنی مِنْک رَوْحاً وَراحَةً
ای معبود من، مرا از جانب خود به شادمانی و آسایش رسان
فَلَسْتُ سِوی اَبْوابِ فَضْلِکَ اَقْرَعُ
که من جز درِ لطف تو را نمی کوبم
اِلهی لَئِنْ اقْصَیْتَنی اَوْ اهَنْتَنی
ای معبود من، اگر مرا دور کرده و بی اعتنایی کنی
فَما حیلَتی یا رَبِّ اَمْ کَیْفَ اصْنَعُ
پس چیست چاره ام ای پروردگار من یا چه کنم؟
اِلهی حَلیفُ الْحُبِّ فی اللَّیْلِ ساهِرٌ
ای معبود من، هم پیمان محبتت، در شب بیدار است
یُناجی وَیَدْعُو وَالْمُغَفَّلُ یَهْجَعُ
در حالى که راز و نیاز کرده و دعا می کند ولی غافل در خواب است
اِلهی وَهذَا الْخَلْقُ ما بَیْنَ نائِمٍ
ای معبود من، این مخلوقات بعضی در خوابند
وَمُنْتَبهٍ فی لَیْلِهِ یَتَضَرَّعُ
و بعضی بیدار و در شب ناِلٰه می کنند
وکُلُّهُمُ یَرجُو نَوالَکَ راجِیاً
و همه آنان به بخششت امید داشته
لِرَحْمَتِکَ الْعُظْمی وَفِی الْخُلْدِ یَطْمَعُ
و امیدواررحمت گسترده تواند و به بهشت جاویدان طمع دارند
اِلهی یُمَنّینی رَجآئی سَلامَةً
ای معبود من، امیدم مرا به سلامتی امیدوار می کند
وَقُبْحُ خَطیئاتِی عَلَیَّ یُشَنِّعُ
ولی زشتی اشتباهاتم مرا رسوا می کند
اِلهی فَاَنْ تَعْفُو فَعَفْوُکَ مُنْقِذی
ای معبود من، اگر درگذری، پس عفو تو مایه نجات من است
وَاِلَّا فَبِالذَّنْبِ الْمُدَمِّرِ اصْرَعُ
و گرنه گناهان هلاک کننده مرا از پای درآورد
اِلهی بِحَقِّ الْهاشِمیِّ مُحَمَّدٍ
ای معبود من، به حق پیامبر، محمّد هاشمی
وَحُرْمَةِ اطْهارٍ هُمُ لَکَ خُضَّعٌ
و به حق حرمت پاکانی که در برابرت فروتنند
اِلهی بِحَقِّ الْمُصْطَفی وَابْنِ عَمِّهِ
ای معبود من، به حق برگزیده ات (محمّد) و پسر عمویش علی
وَحُرْمَةِ ابْرارٍ هُمُ لَکَ خُشَّعٌ
و به حرمت نیکانی که در برابرت متواضعند
اِلهی فَاَنْشِرْنی عَلیٰ دینِ احْمَدَ
ای معبود من، مرا بر دین احمد برانگیز
مُنیباً تَقِیّاً قانِتاً لَکَ اخْضَعُ
توبه کنان و پرهیزکار و فرمانبردار، در حالى که در برابرت فروتنم
وَلٰا تَحْرِمَنّی یا اِلهی وَسَیِّدی
ای معبود و آقا و سرورم، مرا محروم مکن
شَفاعَتَهُ الْکُبْری فَذاکَ الْمُشَفَّعُ
از شفاعت بزرگ او، که او شفاعتش پذیرفته شده است
وَصَلِّ عَلَیْهِمْ ما دَعاکَ مُوَحِّدٌ
و بر آنان درود فرست، مادامی که یکتاپرستان تو را بخوانند
وَناجاکَ اخْیارٌ بِبابِکَ رُکَّعٌ
و خوبان با تو راز و نیاز کنند در حالى که به درگاهت راکعند
ص :89
اِلهی کَفی بی عِزّاً اَنْ اکُونَ لَکَ عَبْداً
ای معبود من، برای عزّت و شرافتم همین بس که بنده تو باشم،
وَ کَفی بی فَخْراً اَنْ تَکُونَ لی رَبّاً
و برای افتخارم همین بس که تو پروردگارم باشی
اَنْتَ کَمٰا اُحِبُّ،
تو آنچنانی که من دوست دارم،
فَاجْعَلْنی کَمٰا تُحِبُّ.(1)
پس مرا چنان کن که خود می پسندی.
در قرآن مجید، علاوه بر آیاتی که اهمّیّت دعا را به طور کلّی بیان می کند، نمونه هایی از دعا نیز آمده است که بسیار پرمعنا و پرمحتواست و سزاوار است در قنوت نمازها و در سجده آخر و تعقیبات و به طور کلّی در مواقع دعا از آنها استفاده شود که امید اجابت در آن فراوان است.
بخشی از این دعاها بر زبان انبیای بزرگ جاری شده و بخش دیگری را خداوند به بندگان می آموزد.
قسمت مهمّی از این دعاها (به ترتیب سوره های قرآن) چنین است:
1- رَبَّنَا آتِنا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً
پروردگارا، به ما در دنیا نیکی عطا کن
وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً
و در آخرت نیز نیکی مرحمت فرما
وَ قِنا عَذابَ النَّارِ.(2)
و ما را از عذاب دوزخ نگهدار.
2- رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَیْنا صَبْراً
پروردگارا، شکیبایی و استقامت را بر ما فرو ریز
وَثَبِّتْ أَقْدامَنا
و قدم های ما را ثابت بدار
و اِنْصُرْنا عَلَی الْقَوْمِ الْکافِرِینَ.(3)
و ما را بر جمعیّت کافران پیروز گردان.
3- رَبَّنا لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسینا أَوْ أَخْطَأْنا
پروردگارا اگر ما فراموش یا خطا کردیم ما را مؤاخذه مکن،
رَبَّنا وَ لا تَحْمِلْ عَلَیْنا إِصْراً
پروردگارا، تکلیف سنگینی بر ما قرار مده.
کَمَا حَمَلْتَهُ عَلَی الَّذِینَ مِن قَبْلِنَا
آنچنان که (به خاطر گناه و طغیان) بر کسانی که پیش از ما بودند قرار دادی،
رَبَّنا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَاطَاقَةَ لَنَا بِهِ
پروردگارا، آنچه طاقت تحمّل آن را نداریم بر ما مقرر مدار.
وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَاِرْحَمْنَآ
و ما را عفو کن و بیامرز و مورد رحمت خود قرار ده،
أَنتَ مَوْلینا فَانصُرْنَا عَلَی الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ.(4)
تو مولا و سرپرست مایی، پس ما را بر جمعیّت کافران پیروز گردان.
ص :90
4- رَبَّنَا لَاتُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا
پروردگارا، دلهایمان را، بعد از آن که ما را هدایت کردی (از راه حق) منحرف مگردان؛
وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنکَ رَحْمَةً
و از سوی خود، رحمتی بر ما ببخش
إِنَّکَ أَنتَ الْوَهَّابُ.(1)
زیرا تویی بخشنده.
5- رَبَّنَآ إِنَّنَآ ءَآمَنَّا
پروردگارا، ما ایمان آوردیم
فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا
پس گناهان ما را بر ما ببخش
وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ.(2)
و ما را از عذاب دوزخ نگهدار.
6- رَبَّنَا اِغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِی أَمْرِنَا
پروردگارا، گناهان و تندروی های ما در کارها را بر ما ببخش،
وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانصُرْنَا
قدم های ما را استوار بدار
عَلَی الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ.(3)
و ما را بر جمعیّت کافران پیروز گردان.
7- رَبَّنَآ إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِیاً
پروردگارا، ما صدای منادی (تو) را شنیدیم
یُنَادِی لِلْإِیمنِ أَنْ
که به ایمان دعوت می کرد
ءَامِنُوا بِرَبِّکُمْ
که: به پروردگار خود ایمان بیاورید
فَأَمَنَّا رَبَّنَا
و ما ایمان آوردیم
فَاغْفِرْلَنَا ذُنُوبَنَا
پروردگارا، گناهان ما راببخش
وَکَفِّرْ عَنَّا سَیِّئَاتِنَا
و بدیهای ما را بپوشان
وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ.(4)
و ما را با نیکان (و در مسیر آنها) بمیران.
8- رَبَّنَا وَ ءَاتِنَا مَا وَعَدتَّنَا عَلَی رُسُلِکَ
پروردگارا، آنچه را به وسیله پیامبرانت به ما وعده فرمودی به ما عطا کن
وَ لَاتُخْزِنَا یَوْمَ الْقِیمَةِ
وما را در روز رستاَخیز رسوا مگردان
إِنَّکَ لَا تُخْلِفُ الْمِیعَادَ
زیرا توهیچگاه از وعده خود تخلّف نمی کنی.
.(5)
9- رَبَّنَا ظَلَمْنَآ أَنفُسَنَا
پروردگارا، ما به خویشتن ستم کردیم
وَإِن لَّمْ تَغْفِرْلَنَاوَتَرْحَمْنَا
و اگر ما را نبخشی و بر ما رحم نکنی
لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخسِرِینَ.(6)
به یقین از زیانکاران خواهیم بود.
10- رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلاةِ
پروردگارا، مرا بر پا دارنده نماز قرار ده
وَ مِن ذُرِّیَّتِی رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَآءِ.(7)
و از فرزندانم (نیز چنین فرما) پروردگارا، دعای مرا بپذیر.
ص :91
11- رَبَّنَا اِغْفِرْ لِی وَلِولِدَیَّ
پروردگارا، من و پدر و مادرم
وَلِلْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسَابُ.(1)
و همه مؤمنان را در آن روزی که حساب بر پا می شود، بیامرز.
12- رَبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ
پروردگارا، مرا (در هر کار) با صداقت وارد کن
وَأَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ
و با صداقت خارج ساز
وَاجْعَلْ لِّی مِن لَّدُنْکَ
و از سوی خود
سُلْطناً نَّصِیراً.(2)
حجّتی یاری کننده برایم قرار ده.
13- رَبَّنَآ ءَاتِنَا مِن لَّدُنکَ رَحْمَةً
پروردگارا، از سوی خودت رحمتی به ما عطا کن
وَهَیِّئ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَداً.(3)
و از کار (فرو بسته) ما راه نجاتی برایمان فراهم ساز.
14- رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی
پروردگارا، سینه ام را گشاده کن
وَیَسِّرْلِی أَمْرِی
و کارم را برایم آسان گردان
وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی
و گره از زبانم بگشای
یَفْقَهُوا قَوْلِی.(4)
تا سخنم را بفهمند.
15- رَبِّ إِنِّی مَسَّنِیَ الضُّرُّ
پروردگارا، ناراحتی (و مشکلات شدید) به من روی آورده
وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمینَ.(5)
و تو مهربان ترین مهربانانی.
16- لا اِلهَ اِلَّا اَنْتَ
جز تو معبودی نیست،
سُبْحانَکَ
تو را تسبیح می گویم،
انّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمینَ.(6)
من از ستمکاران بودم.
17- رَبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَمَزاتِ الشَّیطِینِ
پروردگارا، از وسوسه های شیاطین به تو پناه می برم
وَأَعُوذُ بِکَ رَبِّ أَن یَحْضُرُونِ.(7)
و پروردگارا، از این که آنان نزد من حاضر شوند به تو پناه می برم.
18- رَبِّ اِغْفِرْ وَ اِرْحَمْ
پروردگارا، مرا بیامرز و رحمت کن
وَ أَنْتَ خَیْرُ الرَّاحِمینَ.(8)
و تو بهترین رحم کنندگانی.
19- رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذَابَ جَهَنَّمَ
پروردگارا، عذاب جهنم را از ما برطرف گردان
إِنَّ عَذَابَهَا کَانَ غَرَاماً.(9)
که عذابش سخت و پر دوام است.
ص :92
20- رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوجِنَا
پروردگارا، همسران
وَذُرِّیتِنَا قُرَّةَ أَعْیُنٍ
و فرزندانمان را مایه روشنی چشم ما قرار ده
وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَاماً.
و ما را پیشوایی برای پرهیزگاران گردان.
21- رَبِّ أَوْزِعْنِی
خدایا کمکم کن (و توفیق ده)
أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ
تا شکر نعمتهایت را
الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَعَلی ولِدَیَ
که بر من و پدر و مادرم ارزانی داشته ای بجاآورم.
وَأَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضهُ
تا عمل صالحی که موجب رضای توست انجام دهم
وَأَدْخِلْنِی بِرَحْمَتِکَ فِی عِبَادِکَ الصلِحِینَ.(2)
و مرا به رحمت خود در زمره بندگان صالحت وارد کن.
22- رَبِّ إِنِّی لِمَآ
پروردگارا، به هر خیر و نیکی
أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ.(3)
که تو بر من فرو فرستی نیازمندم.
23- رَبَّنَا وَسِعْتَ کُلَّ شَیْ ءٍ رَّحْمَةً وَعِلْماً
پروردگارا، رحمت و علم تو همه چیز را فرا گرفته است،
فَاغْفِرْ لِلَّذِینَ تَابُواْ
پس بیامرز کسانی را که توبه کرده
وَ اتَّبَعُوا سَبِیلَکَ
و راه تو را پیروی می کنند
وَقِهِمْ عَذَابَ الْجَحِیمِ.(4)
و آنان را از عذاب دوزخ نگاهدار.
24- رَبِّ انِّی مَغْلُوبٌ فَاَنْتَصِرْ.(5)
پروردگارا، من مغلوب (این قوم طغیانگر) شده ام پس (مرا) یاری کن.
25- رَبَّنَا اِغْفِرْ لَنَا وَلإِخْونِنَا
پروردگارا، ما و برادرانمان را
الَّذِینَ سَبَقُونَا بِالإیمنِ و
که در ایمان بر ما پیشی گرفتند بیامرز
وَلَا تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنَا غِلّاً
و در دلهایمان حسد و کینه ای
لِّلَّذِینَ ءَامَنُوا
نسبت به مؤمنان قرار مده
رَبَّنَا إِنَّکَ رَءُوفٌ رَّحِیمٌ.(6)
پروردگارا، تو رئوف و مهربانی.
26- رَبِّ اِغْفِرْ لِی
پروردگارا، مرا
وَلِولِدَیَّ
و پدر و مادرم
وَلِمَن دَخَلَ بَیْتِیَ مُؤْمِناً
و همه کسانی را که با ایمان وارد خانه من شدند
وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ.(7)
و جمیع مردان و زنان با ایمان را بیامرز.
ص :93
این دعا از امیرمؤمنان علی علیه السلام نقل شده است و بسیار پرمحتوا و لذّت بخش و زیباست. مرحوم «علّامه مجلسی» این دعا را در کتاب «بحارالانوار»- هم در کتاب الدعا و هم در کتاب الصلاة- آورده است و فرموده: این دعا از دعاهای مشهور است، ولی من آن را جز در کتاب «مصباح سیّد بن باقی» رضوان اللَّه علیه، در دیگر کتاب های معتبر نیافتم و مشهور آن است که این دعا را بعد از نماز صبح بخوانند.(1) بِسْمِ اَللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
اَللهُمَّ یا مَنْ دَلَعَ لِسانَ الصَّباحِ بِنُطْقِ تَبَلُّجِهِ،
ای که زبان صبح را با دمیدن سپیده بیرون آوردی،
وَسَرَّحَ قِطَعَ اللَّیْلِ الْمُظْلِمِ
و پاره های شب تاریک را به صورت سیاهی های
بِغَیاهِبِ تَلَجْلُجِهِ،
پراکنده روانه کردی،
وَاتْقَنَ صُنْعَ الْفَلَکِ الدَّوَّارِ
و آفرینش چرخ گردون را
فی مَقادیرِ تَبَرُّجِهِ، وَشَعْشَعَ
در اندازه های زیبایش محکم ساختی، و روشنایی
ضِیآءَ الشَّمْسِ بِنُورِ تَاجُّجِهِ،
خورشید را با نور گرمش پرتوافکن ساختی،
یا مَنْ دَلَّ عَلیٰ ذاتِهِ بِذاتِهِ، وَتَنَزَّهَ عَنْ
ای که ذاتت گواه ذات توست و از مشابهت
مُجانَسَةِ مَخْلُوقاتِهِ،
با آفریدگانت مبرّایی،
وَجَلَّ عَنْ مُلائَمَةِ کَیْفِیَّاتِهِ،
و از مناسبت و سنخیت با مخلوقات برتری،
یا مَنْ قَرُبَ مِنْ خَطَراتِ الظُّنُونِ،
ای که از گمانهایی که بر دل جاری شود نزدیکتری
وَبَعُدَ عَنْ لَحَظاتِ الْعُیُونِ،
و از منظر دیدگان دوری،
وَ عَلِمَ بِمٰا کانَ قَبْلَ اَنْ یَکُونَ،
و به آنچه هست پیش از آن که باشد آگاهی،
یا مَنْ ارْقَدَنی فی مِهادِ اَمْنِهِ وَاَمانِهِ،
ای که مرا در بستر امنیت و آسایشت خوابانیدی،
وَاَیْقَظَنی إِلَىٰ ما مَنَحَنی بِهِ مِنْ مِنَنِهِ وَاحْسانِهِ،
مرا برای (استفاده از) نعمت ها و احسانت بیدار کردی،
وَکَفَّ اَکُفَّ السُّوءِ عَنّی بِیَدِهِ وَسُلْطانِهِ،
و دست بدخواهان را با قدرت و فرمانرواییت از من بازداشتی،
صَلِّ اَللَّهُمَّ عَلَی الدَّلیلِ اِلَیْکَ
خدایا درود فرست بر راهنمایت
فِی اللَّیْلِ الْأَلْیَلِ،
در شب تاریک (جهل)،
وَالْماسِکِ مِنْ اسْبَابِکَ بِحَبْلِ الشَّرَفِ الْأَطْوَلِ،
و گیرنده ریسمان آبرومند پایدار
ص :94
وَالنَّاصِعِ الْحَسَبِ فی ذِرْوَةِ الْکاهِلِ الْأَعْبَلِ،
و آن پاک نسبی که بر شانه پاکترین و بلندمرتبه ترین مرد عالم قرار گرفت،
وَالثَّابِتِ الْقَدَمِ عَلیٰ
و آن ثابت قدم بر
زَحالىفِها فِی الزَّمَنِ الْأَوَّلِ،
لغزشگاه های زمان نخست (جاهلیّت)
وَعَلی الِهِ الْأَخْیارِ الْمُصْطَفَیْنَ الْأَبْرارِ،
و بر خاندان نیک برگزیده نیکوکار،
وَافْتَحِ اَللهُمَّ لَنا مَصاریعَ الصَّباحِ بِمَفاتیحِ الرَّحْمَةِ وَالْفَلاحِ،
خدایا درهای صبح را با کلیدهای رحمت و رستگاریت بر ما بگشای،
وَالْبِسْنِی اَللهُمَ مِنْ اَفْضَلِ خِلَعِ الْهِدایَةِ وَالصَّلاحِ، وَاغْرِسِ
و خدایا از بهترین جامه های هدایت و رستگاری بر من بپوشان،
اَللهُمَّ بِعَظَمَتِکَ فی شِرْبِ
و خدایا به حقّ بزرگی و عظمتت در آبگاه
جَنانی یَناَبیٰعَ الخُشُوعِ،
دلم چشمه های فروتنی را قرار ده،
وَاَجْرِ اَللهُمَّ لِهَیْبَتِکَ
و خدایا برای ترس از شکوهت
مِنْ اماقی زَفَراتِ الدُّمُوعِ،
قطرات اشک را از چشمم جاری ساز
وَادِّبِ اَللهُمَّ نَزَقَ الْخُرْقِ مِنّی بِازِمَّةِ الْقُنُوعِ،
و خدایا کوتاه فکریم را با مهارهای قناعت تربیت کن،
اِلهی اَنْ لَمْ تَبْتَدِئْنِی الرَّحْمَةُ مِنْکَ بِحُسْنِ التَّوْفیقِ،
ای معبود من، اگر به واسطه حسن توفیق،رحمت از ناحیه تو بر من آغاز نشده بود،
فَمَنِ السَّالِکُ بی اِلَیْکَ فی واضِحِ الطَّریقِ،
پس چه کسی مرا در راه روشن و آشکار به سوی تو می کشاند؟
و اِنْ اَسْلَمَتْنی اُناتُکَ لِقآئِدِ الْأَمَلِ وَالْمُنی
و اگر شکیباییت مرا به دست میل سرکش بسپارد،
فَمَنِ الْمُقیلُ عَثَراتی مِنْ کَبَواتِ الْهَوی
پس چه کسی لغزش های مرا در کنار پرتگاه های هوای نفس می بخشد؟
و اِنْ خَذَلَنی نَصْرُکَ
اگرمرا از یاریت ناامید کنی،
عِنْدَ مُحارَبَةِ النَّفْسِ وَالشَّیْطانِ،
هنگام نبرد با نفس و شیطان،
فَقَدْ وَکَلَنی خِذْلانُکَ
به یقین ناامید کردنت مرا
إِلَىٰ حَیْثُ النَّصَبِ وَالْحِرْمانِ،
به دست رنج و ناکامی سپارد،
اِلهی اَ تَرانی مآ اَتَیْتُکَ
ای معبود من، تو می دانی آمدنم به درگاهت
اِلَّا مِنْ حَیْثُ الْامالِ،
فقط به خاطر آرزوهایم است
امْ عَلِقْتُ بِاطْرافِ حِبالِکَ اِلَّا حینَ
یا چنگ زدنم به ریسمانت فقط در زمانی است
باعَدَتْنی ذُنُوبی عَنْ دارِ الْوِصالِ،
که گناهان مرا از ارتباط با تو دور سازد،
فَبِئْسَ الْمَطِیَّةُ
پس چه بد مرکبی است
الَّتِی اِمْتَطَتْ نَفْسی مِنْ هَواها،
مرکب هوای نفس،
فَواهاً لَها
پس وای بر این نفس
لِما سَوَّلَتْ لَها ظُنُونُها وَمُناها،
که گمانها و آرزوها آن را وسوسه کرده
وَتَبّاً لَها لِجُرْاتِها عَلیٰ سَیِّدِها وَمَوْلیها، اِلهی
و مرده باد این نفس به خاطر گستاَخیش بر آقا و مولایش، ای معبود من،
ص :95
قَرَعْتُ بابَ رَحْمَتِکَ بِیَدِ رَجآئی
با دست امید، درگاه رحمتت را کوبیده ام،
وَهَرَبْتُ اِلَیْکَ لاجِئاً مِنْ فَرْطِ اهْوآئی
و از زیاده روی خواسته های نفسم به سوی تو گریخته و پناهنده ام
وَعَلَّقْتُ بِاطْرافِ حِبالِکَ انامِلَ وَلٰائی
و دست دوستیم را به ریسمانهای محبتت آویختم،
فَاْصْفَحِ اَللهُمَّ عَمَّا کُنْتُ اَجْرَمْتُهُ مِنْ زَلَلی وَخَطآئی
ای خدا، از لغزش و خطایی که مرتکب شده ام درگذر،
وَاقِلْنی مِنْ صَرْعَةِ رِدآئی
و کم عقلیم را نادیده گیر،
فَاِنَّکَ سَیِّدی وَمَوْلایَ
چرا که تو آقا و سرپرست
وَمُعْتَمَدی وَرَجائی
و تکیه گاه و امید منی،
و اَنْتَ غایَةُ مَطْلُوبی وَمُنایَ
و تویی نهایت خواسته ام و آرزویم
فی مُنْقَلَبی وَ مَثْوایَ،
در بازگشت و جایگاهم،
اِلهی کَیْفَ تَطْرُدُ مِسْکیناً الْتَجَأَ اِلَیْکَ مِنَ الذُّنُوبِ هارِباً،
ای معبود من، چگونه دور می کنی بیچاره ای را که برای فرار از گناه به تو پناه آورده است،
امْ کَیْفَ تُخَیِّبُ مُسْتَرْشِداً قَصَدَ إِلَىٰ جَنابِکَ ساعِیاً،
یا چگونه ناامید می کنی جوینده راهی را که با سعی و کوشش تو را قصد کرده است،
امْ کَیْفَ تَرُدُّ ظَمْئانَ وَرَدَ إِلَىٰ حِیاضِکَ شارِباً،
یا چگونه باز می گردانی تشنه ای را که برای نوشیدن (آب حیات) به چشمه (وصالت)وارد شده است،
کَلّا
نه هرگز چنین نیست،
وَحِیاضُکَ مُتْرَعَةٌ فی ضَنْکِ الْمُحُولِ،
در حالى که چشمه وصالت در خشکسإِلَىٰ شدید هم پر آب است،
وَبابُکَ مَفْتُوحٌ لِلطَّلَبِ
و درگاهت برای درخواست و رفت و آمد باز است،
وَالْوُغُولِ، و اَنْتَ غایَةُ الْمَسْئُولِ، وَنِهایَةُ الْمَاْمُولِ،
و تویی درخواست شده نهایی و کمال مطلوب،
اِلهی هذِهِ ازِمَّةُ نَفْسی
ای معبود من، این افسار نفس (سرکش) من است
عَقَلْتُها بِعِقالِ مَشِیَّتِکَ،
که آن را به ریسمان مشیّتت بسته ام،
وَ هذِهِ اَعْبآءُ ذُنُوبی
و این بارهای گناهان من است
دَرَاْتُها بِعَفْوِکَ وَرَحْمَتِکَ،
که با عفو و رحمتت آنها را از خود دور کرده ام
وَهذِهِ اهْوآئِیَ الْمُضِلَّةُ
و این خواسته های گمراه کننده نفس من است
وَکَلْتُها إِلَىٰ جَنابِ لُطْفِکَ وَ رَاْفَتِکَ،
که آنها را به درگاه لطف و مهربانیت واگذار نموده ام،
فَاجْعَلِ اَللهُمَ صَباحی هذا
خدایا صبح امروزم را چنین مقدّر کن
نازلًا عَلَیَّ بِضِیآءِ الْهُدی وَبِالسَّلامَةِ فِی الدّینِ وَالدُّنْیا،
که نور هدایت همراه با سلامتی دین و دنیا بر من فرود آید؛
وَمَسآئی جُنَّةً مِنْ کَیْدِ الْعِدی
وشبم را سپری در مقابل مکر دشمنان
وَ وِقایَهً مِنْ مُرْدِیاتِ الْهَوی
و پناهگاهی در مقابل هواهای نفس قرار ده،
اِنَّکَ قادِرٌ عَلیٰ ما تَشآءُ،
زیرا توبر هر چه خواهی توانایی،
تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشآءُ،
به هر کس بخواهی حکومت می بخشی
وَتَنْزِ عُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشآءُ،
و از هر کس بخواهی حکومت را می گیری،
وَتُعِزُّ
و عزّت می بخشی
ص :96
مَنْ تَشآءُ،
هر کس را بخواهی
وَتُذِلُّ مَنْ تَشآءُ،
و هر که را بخواهی خوار می کنی
بِیَدِکَ الْخَیْرُ، اِنَّکَ عَلیٰ کُلّ شَیْ ءٍ قَدیرٌ،
تمام خوبیها بدست توست، تو بر هر چیز قادری،
تُولِجُ اللَّیْلَ فی النَّهارِ،
شب را در روز داخل می کنی
وَتُولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیْلِ،
و روز را در شب،
وَتُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ،
و زنده را از مرده بیرون می آوری
وَتُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ،
و مرده را از زنده
وَتَرْزُقُ مَنْ تَشآءُ بِغَیْرِ حِسابٍ،
و به هر کس بخواهی بدون حساب روزی می بخشی،
لا اِلهَ اِلَّا اَنْتَ،
معبودی جز تو نیست،
سُبْحانَکَ اَللهُمَّ وَبِحَمْدِکَ،
خدایا تو را تسبیح می گویم و به ستایشت مشغولم،
مَنْ ذا یَعْرِفُ قَدْرَکَ فَلا یَخافُکَ،
کیست که مقام و منزلتت را شناخته و از تو نترسد،
وَمَن ذا یَعْلَمُ ما اَنْتَ فَلا یَهابُکَ،
و کیست که تو را شناسد و از تو نهراسد،
الَّفْتَ بِقُدْرَتِکَ الْفِرَقَ،
و گروه های مختلف را با قدرتت جمع نمودی،
وَفَلَقْتَ بِلُطْفِکَ الْفَلَقَ،
و به لطف و مهربانیت سپیده دم را شکافتی
وَاَنَرْتَ بِکَرَمِکَ دَیاجِیَ الْغَسَقِ،
و به لطف و کرمت تاریکیهای شب را روشن ساختی،
و اِنْهَرْتَ الْمِیاهَ مِنَ الصُّمِّ الصَّیاَخیدِ عَذْباً وَاجاجاً،
و از دل سنگ های سخت، آبهای گوارا و شور را جاری ساختی،
و اِنْزَلْتَ مِنَ الْمُعْصِراتِ ماءً ثَجَّاجاً،
و از ابرهای باران زا آبی فراوان نازل کردی،
وَجَعَلْتَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ لِلْبَرِیَّةِ سِراجاً وَهَّاجاً،
و خورشید و ماه را برای آفریدگان چراغی روشن و حرارت بخش آفریدی،
مِنْ غَیْرِ اَنْ تُمارِسَ فیمَا اِبْتَدَاْتَ بِهِ لُغُوباً وَلٰا عِلاجاً،
بی آن که در آنچه (از خلقت) آغاز نمودی دچار خستگی و درماندگی شوی،
فَیا مَنْ تَوَحَّدَ بِالْعِزِّ وَالْبَقآءِ،
ای که در عزّت و جاودانگی یگانه ای،
وَقَهَرَ عِبادَهُ بِالْمَوْتِ وَالْفَناءِ،
و بر بندگانت با مرگ و نیستی مسلّطی،
صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الْاتْقِیآءِ،
بر محمّد و خاندان پرهیزکارش درود فرست،
وَاسْمَعْ نِدآئی وَاسْتَجِبْ دُعآئی
صدایم را بشنو و دعایم را اجابت کن،
وَحَقِّقْ بِفَضْلِکَ اَمَلی وَرَجآئی
و آرزو و امیدم را به فضل و کرمت محقق ساز،
یا خَیْرَ مَنْ دُعِیَ لِکَشْفِ الضُّرِّ،
ای بهترین خوانده شده برای رفع ضرر و زیان،
وَ الْمَاْمُولِ لِکُلِ عُسْرٍ وَیُسْرٍ،
و بهترین آرزو شده برای هر سختی و آسانی،
بِکَ اَنْزَلْتُ حاجَتی
به درگاه تو حاجتم را آورده ام،
فَلا تَرُدَّنی مِنْ سَنِیِّ مَواهِبِکَ خآئِباً،
پس مرا از عإِلَىٰ ترین بخششهایت ناامید بر مگردان،
یا کَریمُ یا کَریمُ یا کَریمُ،
ای بزرگوار، ای بزرگوار، ای بزرگوار
بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرَّاحِمینَ،
به رحمتت ای مهربان ترین مهربانان،
وَصَلَّی اَللَّهُ عَلیٰ خَیْرِ
و خدا بر بهترین
ص :97
خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ اَجْمَعینَ
مخلوقاتش محمّد و تمامی خاندان پاکش درود فرستد،
آنگاه به سجده برود و بگوید:
اِلهی قَلْبی مَحْجُوبٌ،
ای معبود من، دلم (با غبار غفلت) پوشیده شده
وَنَفْسی مَعْیُوبٌ،
و روحم معیوب گشته،
وَعَقْلی مَغْلُوبٌ،
و عقلم شکست خورده
وَهَوآئی (هَوایَ) غالِبٌ،
و هوای نفسم بر من چیره
وَطاعَتی قَلیلٌ،
و بندگیم کم،
وَمَعْصِیَتی کَثیرٌ(1)،
و گناهم فراوان،
وَلِسانی مُقِرٌّ بِالذُّنُوبِ،
و زبانم به گناهان معترف است،
فَکَیْفَ حیلَتی یا سَتَّارَ الْعُیُوبِ،
پس چاره ام چیست؟ ای پوشاننده عیبها
وَیا عَلَّامَ الْغُیُوبِ،
و ای دانای نهانها
وَیا کاشِفَ الْکُرُوبِ،
و ای برطرف کننده اندوه ها،
اغْفِرْ ذُنُوبی کُلَّها بِحُرْمَةِ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ،
به حقّ محمّد و خاندان پاکش همه گناهانم را بیامرز،
یا غَفَّارُ یاغَفَّارُ یا غَفَّارُ،
ای آمرزنده، ای آمرزنده، ای آمرزنده،
بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرَّاحِمینَ.
به رحمتت ای مهربان ترین مهربانان.
این دعا از دعاهای معروف و مشهور و پربرکت است و دارای محتوا ومضامین عإِلَىٰ و انسان ساز می باشد، و راه بندگی و عبودیّت، توبه و انابه و کسب نورانیّت دل را به انسان می آموزد. اگر انسان با توجّه به معانی بلندش، آن را بخواند و در تک تک جملاتش تأمّل کند، بی تردید در روح و جانش اثر می کند و انقلاَبیٰ در او ایجاد می نماید. مطابق روایتی که «سیّد بن طاووس» نقل می کند، حضرت امیر مؤمنان علیه السلام به کمیل بن زیاد فرمود: این دعای حضرت خضر است، اگر آن را یاد گرفتی، در هر شب جمعه و یا ماهی یک بار و یا لااقل در هر سال یک مرتبه و حتّی در تمام عمرت یک بار آن را بخوان که برای کفایت از شرّ دشمنان و کسب روزی و آمرزش گناهان مفید خواهد بود.(2) مرحوم «کفعمی» در «مصباح» از کمیل بن زیاد نقل می کند که دیدم حضرت امیر مؤمنان علیه السلام این دعا را در شب نیمه شعبان در سجده خواند.(3)
ص :98
این دعای شریف، علاوه بر کتاب های فوق، در کتاب «مصباح المتهجّد»،(1) نیز آمده است:
بِسْمِ اَللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
اَللهُمَّ انّی اَسْئَلُکَ
خدایا از تو می خواهم
بِرَحْمَتِکَ اَلَّتی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ ءٍ،
به آن رحمتت که همه موجودات را فرا گرفته
وَبِقُوَّتِکَ اَلَّتی قَهَرْتَ بِها کُلَّ شَیْ ءٍ،
و به آن قدرتت که به وسیله آن بر همه چیز تسلّط یافتی
وَخَضَعَ لَها کُلُّ شَیْ ءٍ، وَذَلَّ لَها کُلُّ شَیْ ءٍ،
و (آن قدرتی که) همه در برابر آن تسلیم و مطیع گردیدند،
وَبِجَبَرُوتِکَ اَلَّتی غَلَبْتَ بِها کُلَّ شَیْ ءٍ،
و به بزرگیت که به وسیله آن همه چیز را مغلوب خود ساختی
وَ بِعِزَّتِکَ اَلَّتی لا یَقُومُ لَها شَیْ ءٌ،
و به شکوه و قدرتت که کسی توانایی ایستادن در برابر آن را ندارد،
وَبِعَظَمَتِکَ اَلَّتی مَلَأَتْ کُلَّ شَیْ ءٍ،
و به عظمتت که همه چیز را فرا گرفته،
وَ بِسُلْطانِکَ اَلَذی عَلا کُلَّ شَیْ ءٍ،
و به فرمانرواییت که همه چیز را زیر پر گرفته
وَبِوَجْهِکَ الْباقی بَعْدَ فَنآءِ کُلِّ شَیْ ءٍ،
و به ذاتت که بعد از نابودی همه موجودات ماندنی است
وَبِأَسْمائِکَ اَلَّتی مَلَأَتْ ارْکانَ کُلِ شَیْ ءٍ،
و به نامهایت که اساس هر چیزی را پر کرده است،
وَبِعِلْمِکَ اَلَذی احاطَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ،
و به دانشت که بر همه چیز احاطه دارد،
وَبِنُورِ وَجْهِکَ اَلَذی اضآءَ لَهُ کُلُ شیْ ءٍ،
و به نور ذاتت که همه عالم در پرتوش روشن شده،
یا نُورُ یا قُدُّوسُ،
ای نور، ای پاک از هر عیب،
یا اوَّلَ الْأَوَّلِینَ، وَیا اخِرَ الْأخِرینَ،
ای آغاز همه آغازها و ای نهایت همه پایانها،
اَللهُمَّ اِغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ اَلَّتی تَهْتِکُ الْعِصَمَ،
بارخدایا، گناهانی را که پرده های عصمت (و موانع گناه) را می درد بر من ببخش،
اَللَّهُمَّ اِغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ اَلَّتی تُنْزِلُ النِّقَمَ،
خدایا گناهانی را که رنج و عذاب را فرود می آورد بر من ببخش،
اَللهُمَّ اغْفِرْلِیَ الذُّنُوبَ اَلَّتی تُغَیِّرُ النِّعَمَ،
خدایا گناهانی را که موجب تغییر نعمتها می شود بر من ببخش،
اَللهُمَّ اِغْفِرْ لیَ الذُّنُوبَ اَلَّتی تَحْبِسُ الدُّعآءَ،
خدایا گناهانی را که از (برآورده شدن) دعا جلوگیری می کند بر من ببخش،
اَللهُمَّ اِغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ اَلَّتی تُنْزِلُ الْبَلاءَ،
خدایا گناهانی را که بلا (و مصیبت) را فرود می آورد، بر من ببخش،
اَللَّهُمَّ اِغْفِرْ لِی
خدایا بر من ببخش
ص :99
کُلَّ ذَنْبٍ اذْنَبْتُهُ،
هر گناهی کرده ام
وَکُلَّ خَطیئَةٍ اَخْطَاْتُها،
و هر خطایی از من سر زده
اَللهُمَّ انّی اتَقَرَّبُ اِلَیْکَ بِذِکْرِکَ،
خدایا من با یادت، به تو نزدیک می شوم،
وَاَسْتَشْفِعُ بِکَ إِلَىٰ نَفْسِکَ،
و تو را به درگاهت شفیع می آورم،
وَاَسْئَلُکَ بِجُودِکَ
و از تو می خواهم که به کرم و بخششت،
اَنْ تُدْنِیَنی مِنْ قُرْبِکَ،
مرا به جوار قربت نزدیک کنی
و اِنْ تُوزِعَنی شُکْرَکَ،
وسپاسگزاریت را نصیبم گردانی،
و اِنْ تُلْهِمَنی ذِکْرَکَ، ٍ
و یادت را به من الهام کنی (و در دلم افکنی)،
اَللهُمَّ انّی اَسْئَلُکَ
خدایا از تو درخواست می کنم
سُؤالَ خاضِع مُتَذَلِّلٍ خاشِعٍ،
همانند شخص فروتنِ فرمانبردارِترسان،
اَنْ تُسامِحَنی وَتَرْحَمَنی
که (کار را) بر من آسان گیری و به من رحم کنی،
وَتَجْعَلَنی بِقَسْمِکَ راضِیاً قانِعاً،
و به آنچه که قسمتم کرده ای راضی و خرسندم سازی
وَفی جَمیعِ الْأَحْوالِ مُتَواضِعاً،
و در همه حال فروتنم گردانی،
اَللهُمَّ وَاَسْئَلُکَ سُؤالَ مَنِ اِشْتَدَّتْ فاقَتُهُ،
خدایا، و از تو درخواست می کنم همانند درخواست کسی که در شدّت فقر و درماندگی است
و اِنْزَلَ بِکَ عِنْدَ الشَّدآئِدِ حاجَتَهُ،
و در هنگام سختیها نیازش را نزد تو آورده
وَ عَظُمَ فیما عِنْدَکَ رَغْبَتُهُ،
و به آنچه که نزد توست بسیار امیدوار است،
اَللهُمَّ عَظُمَ سُلْطانُکَ، وَعَلا مَکانُکَ،
خدایا فرمانرواییت بزرگ و مقامت بلند است
وَ خَفِیَ مَکْرُکَ، وَظَهَرَ امْرُکَ،
و تدبیرت پنهان و فرمانت آشکار است
وَغَلَبَ قَهْرُکَ،وَجَرَتْ قُدْرَتُکَ،
و برتریت چیره و قدرتت (در همه امور) نافذ است،
وَلٰا یُمْکِنُ الْفِرارُ مِنْ حُکُومَتِکَ،
و فرار از قلمرو فرمانرواییت محال است،
اَللَّهُمَّ لا اُجِدُ لِذُنُوبی غافِراً،
خدایا جز تو کسی را برای (آمرزش) گناهانم
وَلٰا لِقَبائِحی ساتِراً،
و پرده پوشی برای زشتیهایم
وَ لا لِشَیْ ءٍ مِنْ عَمَلِیَ الْقَبیحِ بِالْحَسَنِ مُبَدِّلًا غَیْرَکَ،
و تبدیل کننده اعمال زشتم به نیکی ها نمی یابم،
لا اِلهَ اِلَّا اَنْتَ، سُبْحانَکَ وَبِحَمْدِکَ،
معبودی جز تو نیست، پاک و منزّهی تو و ستایشت می کنم،
ظَلَمْتُ نَفْسی وَتَجَرَّأْتُ بِجَهْلی
به خود ستم کرده و به خاطر نادانیم (در انجام گناه)گستاَخی کردم
وَسَکَنْتُ إِلَىٰ قَدیمِ ذِکْرِکَ لی
و به این که همیشه مرا یاد کرده
وَمَنِّکَ عَلَیَّ،
و به من لطف و بخشش نمودی آسوده خاطر بودم.
اَللهُمَّ مَوْلایَ کَمْ مِنْ
ای خدا، ای مولای من بسیاری از
قَبیحٍ سَتَرْتَهُ،
کارهای زشتم را پوشاندی،
وَکَمْ مِنْ فادِحٍ مِنَ الْبَلاءِ اقَلْتَهُ،
و بسیاری از گرفتاریهای سخت و کمرشکن را از من بازگرداندی،
وَ کَمْ مِنْ عِثارٍ وَقَیْتَهُ،
و از بسیاری از لغزشها حفظم کردی
وَ کَمْ مِنْ مَکْرُوهٍ دَفَعْتَهُ،
و بسیاری از حوادث ناگوار را از من دور کردی
وَکَمْ مِنْ ثَنآءٍ جَمیلٍ لَسْتُ اَهْلًا لَهُ نَشَرْتَهُ،
و تعریف و تمجید بسیاری که شایسته آن نبودم (بر زبانها) منتشر ساختی،
اَللهُمَّ عَظُمَ
خدایا بزرگ است
ص :100
بَلائی ،وَافْرَطَ بی سُوءُ حالى
گرفتاریم و بدی حالم از حد گذشته
وَقَصُرَتْ بی اعْمإِلَىٰ
دستم را کوتاه کرده اعمالم،
وَقَعَدَتْ بی اغْلإِلَىٰ
و زنجیرهای (علایق) مرا زمین گیر کرده
وَحَبَسَنی عَنْ نَفْعی بُعْدُ اَمَلی
و آروزهای دور و دراز مرا از مصالحم باز داشته
وَخَدَعَتْنِی الدُّنْیا بِغُرُورِها،
و دنیا با ظواهر فریبنده اش
وَنَفْسی بِجِنایَتِها وَ مِطإِلَىٰ
و نَفْسم با تبهکاری و سستی اش مرا گمراه کرده است،
یا سَیِّدی فَاَسْئَلُکَ بِعِزَّتِکَ
ای خدای من، به عزّت و جلالت از تو می خواهم
اَنْ لا یَحْجُبَ عَنْکَ دُعآئی سُوءُ عَمَلی وَفِعإِلَىٰ
که بدی رفتار و کردارم مانع از اجابت درخواستم نشود
وَلٰا تَفْضَحْنی بِخَفِیِّ مَا اطَّلَعْتَ عَلَیْهِ مِنْ سِرّی
و به (افشایِ) آنچه که از اسرار پنهانی من آگاه هستی رسوایم نکنی،
وَلٰاتُعاجِلْنی بِالْعُقُوبَةِ عَلیٰ
و شتاب نکنی درمجازات بر
ما عَمِلْتُهُ فی خَلَواتی مِنْ سُوءِ فِعْلی وَاسآئَتی
رفتار و کردار زشتی که در تنهایی مرتکب آن شده ام
وَدَوامِ تَفْریطی وَجَهالَتی وَکَثْرَةِ شَهَواتی وَغَفْلَتی
و استمرارِ کوتاهی و نادانیم و زیادی شهوت رانی و بی خبری ام،
وَ کُنِ اَللَّهُمَّ بِعِزَّتِکَ
و خدایا به عزّت و جلالت
لی فی کُلِّ الْأَحْوالِ رَءُوفاً،
در تمامی حالات نسبت به من مهربان
وَعَلَیَّ فی جَمیعِ الْأُمُورِ عَطُوفاً،
و در همه کارها نسبت به من پر محبّت باش،
اِلهی وَرَبّی مَنْ لی غَیْرُکَ،
ای معبود و پروردگار من،جز تو چه کسی را دارم
اَسْئَلُهُ کَشْفَ ضُرّی وَالنَّظَرَ فی اَمْری
که رفع گرفتاری و توجّه در کارم را از او بخواهم،
اِلهی وَمَوْلایَ
ای خدا و مولای من،
اَجْرَیْتَ عَلَیَّ حُکْماً
تو بر من حکمی کردی
اتَّبَعْتُ فیهِ هَوی نَفْسی
و من در آن پیروی هوای نفس کردم،
وَلَمْ احْتَرِسْ فیهِ مِنْ تَزْیینِ عَدُوّی
و از فریبکاری دشمنم (شیطان)پرهیز نکردم،
فَغَرَّنی بِمٰا اهْوی
پس مرا به آنچه دلخواهش بود فریب داد
وَاَسْعَدَهُ عَلیٰ ذلِکَ الْقَضآءُ،
و تقدیر هم او را بر این کار یاری کرد
فَتَجاوَزْتُ بِمٰا جَری عَلَیَّ مِنْ ذلِکَ بَعْضَ حُدُودِکَ،
و به خاطر آنچه که بر سرم آمد نسبت به بعضی از احکامت بی اعتنایی کرده
وَخالَفْتُ بَعْضَ اوامِرِکَ،
و بعضی از فرمان هایت را مخالفت کردم،
فَلَکَ حَمْدُ عَلَیَّ فی جَمیعِ ذلِکَ،
پس در تمام این امور (که بر سرم آمده) حمد تو بر من واجب است
وَ لا حُجَّةَ لی فیما جَری عَلَیَّ فیهِ قَضآؤُکَ،
وحجّت و برهانی ندارم، در آنچه که به تقدیر تو بر من واقع شده و قضا
ص :101
وَ اَلْزَمَنی حُکْمُکَ وَبَلآؤُکَ،
و آزمایش تو مرا بدان ملزم ساخته،
وَقَدْ اَتَیْتُکَ یا اِلهی بَعْدَ تَقْصیری
و ای معبود من در حالى که (در انجام وظیفه) کوتاهی
وَاسْرافی عَلیٰ نَفْسی
و بر خود زیاده روی (و ستم) کرده ام،
مُعْتَذِراً نادِماً،
با عذر خواهی، پشیمانی،
مُنْکَسِراً مُسْتَقیلًا،
دل شکستگی، پوزش خواهی،
مُسْتَغْفِراً مُنیباً،
آمرزش طلبی و بازگشت کننده،
مُقِرّاً مُذْعِناً مُعْتَرِفاً،
اقرار کننده، فرمانبردار و اعتراف کننده به درگاهت آمده ام،
لااجِدُ مَفَرّاً مِمَّا کانَ مِنّی
نه از آنچه که از من سرزده راه گریزی دارم
وَلٰا مَفْزَعاً اَتَوَجَّهُ الَیْهِ فی اَمْری
و نه پناهگاهی که برای (اصلاحِ) کارم به آنجا روی آورم،
غَیْرَ قَبُولِکَ عُذْری
جز این که عذرم را بپذیری
وَادْخالِکَ اَیَّایَ فی سَعَةِ رَحْمَتِکَ،
و مرا در رحمت بی انتهایت داخل کنی،
اَللَّهُمَّ فَاقْبَلْ عُذْری
خدایا عذرم را بپذیر
وَاِرْحَمْ شِدَّةَ ضُرّی
و بر شدّت گرفتاری ام رحم کن
وَفُکَّنی مِنْ شَدِّ
و از قید و بند (گناهان) رهاییم ده،
وَثاقی یا رَبِّ اِرْحَمْ ضَعْفَ بَدَنی
ای پروردگار من، بر بدن ضعیف و ناتوان
وَرِقَّةَ جِلْدی وَدِقَّةَ عَظْمی
و نازکی پوست و استخوان ضعیفم رحم کن،
یا مَنْ بَدَءَ خَلْقی
ای (خدایی) که مرا آفریدی،
وَذِکْری وَتَرْبِیَتی وَبِرّی
در نظر گرفته و پروراندی، نیکی کرده
وَتَغْذِیَتی هَبْنی لِابْتِدآءِ کَرَمِکَ،
و غذایم دادی، اکنون به خاطر بخشش نخست،
وَسالِفِ بِرِّکَ بی
و نیکی پیشینت بر من، مرا ببخش.
یا اِلهی وَسَیِّدی وَرَبّی
ای معبود من و ای سرور و پروردگار من،
اتُراکَ مُعَذِّبی بِنارِکَ بَعْدَ تَوْحیدِکَ،
آیا باور کنم که مرا به آتشِ (غضبت) عذاب می کنی،
وَبَعْدَ مَا اَنْطَوی عَلَیْهِ قَلْبی مِنْ مَعْرِفَتِکَ،
بعد از یکتا پرستیم و بعد از آن که نور معرفتت قلب مرا فرا گرفته
وَلَهِجَ بِهِ لِسانی مِنْ ذِکْرِکَ،
و زبانم به ذکر تو گویا شده
وَاعْتَقَدَهُ ضَمیری مِنْ حُبِّکَ،
و دلم به محبّتت پیوند خورده (آیا باور کنم که مرا عذاب می کنی)
وَبَعْدَ صِدْقِ اعْتِرافی وَدُعآئی خاضِعاً لِرُبُوبِیَّتِکَ،
و بعد از اعتراف صادقانه و دعای خاضعانه ام به مقام پروردگاریت،
هَیْهاتَ اَنْتَ اَکْرَمُ مِنْ اَنْ
هرگز (باور نمی کنم)، تو بزرگوارتر از آنی که
تُضَیِّعَ مَنْ رَبَّیْتَهُ،
تباه کنی کسی را که پرورانده ای،
اَوْ تُبْعِدَ مَنْ ادْنَیْتَهُ،
یا دور کنی کسی را که (به خود) نزدیک کرده ای،
اَوْ تُشَرِّدَ مَنْ آوَیْتَهُ،
یا آواره کنی کسی را که پناه داده ای،
اَوْ تُسَلِّمَ الَی الْبَلآءِ
یا گرفتار سازی
مَنْ کَفَیْتَهُ وَرَحِمْتَهُ،
کسی را که سرپرستی و مهربانی کرده ای،
وَلَیْتَ شِعْری یا سَیِّدی وَاِلهی وَمَوْلایَ،
کاش می دانستم ای سرور من و ای معبود و سرپرست من،
اَ تُسَلِّطُ النَّارَ عَلیٰ وُجُوهٍ خَرَّتْ لِعَظَمَتِکَ ساجِدَةً،
آیا آتشِ (غضبت) را مسلّط می کنی بر چهره هایی که در برابر عظمتت به سجده افتاده
وَ عَلیٰ الْسُنٍ نَطَقَتْ بِتَوْحیدِکَ
و بر زبانهایی که به یگانگیت گویا شده
ص :102
صادِقَةً،وَبِشُکْرِکَ مادِحَةً،
صادقانه و ثناگوی شکر توست،
وَعَلی قُلُوبٍ اَعْتَرَفَتْ بِالهِیَّتِکَ مُحَقِّقَةً،
و بر دلهایی که از روی یقین به خداییت اقرار دارد
وَعَلی ضَمآئِرَ حَوَتْ مِنَ الْعِلْمِ بِکَ
و بر دلهایی که علم و معرفت تو آنها را فرا گرفته
حَتّی صارَتْ خاشِعَةً،
به گونه ای که (در برابرت) فروتن گردیده،
وَعَلی جَوارِحَ سَعَتْ
و بر اعضا و جوارحی که
إِلَىٰ اَوْطانِ تَعَبُّدِکَ طآئِعَةً،
از سر تسلیم به سوی محلّ عبادتت شتابان است،
وَاشارَتْ بِاسْتِغْفارِکَ مُذْعِنَةً،
و با آمرزش خواهی از تو فرمانبرداریش را اظهار می کند،
ما هکَذَا الظَّنُ بِکَ،
چنین گمانی به تو نیست
وَلٰا اخْبِرْنا بِفَضْلِکَ عَنْکَ،
و چنین خبری از لطف و بزرگواریت به ما نرسیده است،
یا کَریمُ یا رَبِّ، و اَنْتَ تَعْلَمُ ضَعْفی عَنْ
ای پروردگار بخشنده من، تو ناتوانی مرا در برابر
قَلیلٍ مِنْ بَلاءِ الدُّنْیا وَ عُقُوباتِها،
اندک رنج و عذاب دنیا و کیفرهای ناچیز آن
وَما یَجْری فیها مِنَ الْمَکارِهِ عَلیٰ اهْلِها،
و ناملایماتی که بر اهل آن می رسد می دانی،
عَلی انَّ ذلِکَ بَلاءٌ وَمَکْرُوهٌ، قَلیلٌ مَکْثُهُ،
با آن که رنج و عذاب و ناملایمات دنیا ماندگاریش اندک،
یَسیرٌ بَقآئُهُ، قَصیرٌ مُدَّتُهُ،
دوامش کم و زمانش کوتاه است،
فَکَیْفَ احْتمإِلَىٰ لِبَلاءِ الْاخِرَةِ،
پس چگونه رنج و عذاب آخرت
وَجَلیلِ وُقُوعِ الْمَکارِهِ فیها،
و سنگینی و بزرگی ناملایمات آن را تحمّل کنم،
وَهُوَ بَلاءٌ تَطُولُ مُدَّتُهُ،
در حالى که رنج و عذاب آخرت زمانش طولانی
وَیَدُومُ مَقامُهُ،
و جایگاهی همیشگی است
وَلٰا یُخَفَّفُ عَنْ اهْلِهِ،
و بر اهل عذاب تخفیفی نیست،
لِأَنَّهُ لا یَکُونُ اِلَّا عَنْ غَضَبِکَ
زیرا که آن عذاب از خشم
وَاْنتِقامِکَ وَسَخَطِکَ،
و انتقام و نارضایتی تو سرچشمه گرفته
وَهذا ما لاتَقُومُ لَهُ السَّمواتُ وَالْارْضُ،
که آسمان و زمین طاقت آن را ندارد،
یا سَیِّدِی فَکَیْفَ لی
ای سرور من،چگونه آن را تحمّل کنم
وَاَنَا عَبْدُکَ الضَّعیفُ الذَّلیلُ
در حالى که بنده ای ناتوان، مطیع،
الْحَقیرُ الْمِسْکینُ الْمُسْتَکینُ،
کوچک و بینوای درمانده ام،
یا اِلهی وَرَبّی وَسَیِّدِی وَمَوْلایَ،
ای معبود و پروردگار من و ای سرور و مولای من،
لِأَیِّ الْأُمُورِ اِلَیْکَ اشْکُو،
از کدام گرفتاریم به تو شکایت کنم
وَلِما مِنْها اضِجُّ وَابْکی
و برای کدامیک از آنها شیون و گریه کنم،
لِأَلیمِ الْعَذابِ وَشِدَّتِهِ،
آیا برای عذاب دردناک و سخت
امْ لِطُولِ الْبَلاءِ وَمُدَّتِهِ،
یا برای گرفتاری طولانی؟
فَلَئِنْ صَیَّرْتَنی لِلْعُقُوباتِ مَعَ اَعْدآئِکَ،
پس اگربرای کیفرِ (گناهانم) مرا در زمره دشمنانت شمرده
وَجَمَعْتَ بَیْنی وَبَیْنَ اَهْلِ بَلائِکَ،
و با گرفتاران (در عذابت) در یک جا قرار دهی،
ص :103
وَفَرَّقْتَ بَیْنی وَبَیْنَ اَحِبَّآئِکَ وَاَوْلیآئِکَ،
و میان من و دوستان و مقرّبانت جدایی اندازی،
فَهَبْنی یا اِلهی وَسَیِّدِی وَمَوْلایَ وَرَبّی
پس ای مبعود و سرورم و ای مولاو پروردگارم،
صَبَرْتُ عَلیٰ عَذابِکَ،
گیرم که بر عذاب تو صبر کنم،
فَکَیْفَ اصْبِرُ عَلیٰ فِراقِکَ،
امّا چگونه فراق تو را تحمّل کنم؟
وَ هَبْنی صَبَرْتُ عَلیٰ حَرِّ نارِکَ،
و گیرم که حرارت آتشِ (غضبت) صبر کنم،
فَکَیْفَ اصْبِرُ عَنِ النَّظَرِ إِلَىٰ کَراَمَتِکَ،
بر امّا چگونه از لطف و کرمت چشم پوشی کنم؟
امْ کَیْفَ اسْکُنُ فِی النَّارِ
یا چگونه در آتش مسکن گزینم
وَ رَجآئی عَفْوُکَ،
در حالى که به عفو تو امیدوارم،
فَبِعِزَّتِکَ یا سَیِّدی وَمَوْلایَ اقْسِمُ صادِقاً،
پس ای سرور و مولای من، به شکوه و قدرت صادقانه ات سوگند می خورم
لَئِنْ تَرَکْتَنی ناطِقاً،
که اگرمرا در حالى که زبانم گویاست (در دوزخ) رها کنی،
لَأَضِجَّنَّ اِلَیْکَ بَیْنَ اهْلِها ضَجیجَ الْامِلینَ،
هر آینه در بین دوزخیان همانند آرزومندان، تو را به فریادرسی خواهم
وَ لَأَصْرُخَنَ اِلَیْکَ صُراخَ الْمَسْتَصْرِخینَ،
به درگاهت شیون کرده و همانند دادخواهان،و تو را به صدای بلند می خوانم،
وَلَابْکِیَنَّ عَلَیْکَ بُکآءَ الْفاقِدینَ،
و مانند عزیز گم کرده گان، بر (فراقِ) تو گریسته
وَ لَأُنادِیَنَّکَ اَیْنَ کُنْتَ یا وَلِیَّ الْمُؤْمِنینَ،
که کجایی ای یاور مؤمنان،
یا غایَةَ امالِ الْعارِفینَ،
ای منتهای آرزویِ خداشناسان،
یا غِیاثَ الْمُسْتَغیثینَ،
ای فریادرس درمانده گان،
یا حَبیبَ قُلُوبِ الصَّادِقینَ،
ای محبوب دل راستگویان
وَیا اِلهَ الْعالَمینَ،
و ای معبود جهانیان،
اَ فَتُراکَ سُبْحانَکَ یا اِلهی وَ بِحَمْدِکَ،
چگونه باور کنم ای معبود من- که منزّهی و به ستایش تو مشغولم-
تَسْمَعُ فیها صَوْتَ عَبْدٍ مُسْلِمٍ
که می شنوی صدای بنده مسلمانی را
سُجِنَ فیها بِمُخالَفَتِهِ،
که به سبب نافرمانیش در دوزخ زندانی شده
وَذاقَ طَعْمَ عَذابِها بِمَعْصِیَتِهِ،
و می چشد سختی عذاب دوزخ را به خاطر گناهش
وَحُبِسَ بَیْنَ اطْباقِها
و گرفتار شده در میان طبقات دوزخ
بِجُرْمِهِ وَجَریرَتِهِ،
به سبب جرم و جنایتش
وَهُوَ یَضِجُ اِلَیْکَ ضَجیجَ مُؤَمِّلٍ لِرَحْمَتِکَ،
در حالى که شیون کرده همانند آرزومندِ رحمتت به درگاهت
وَ یُنادیکَ بِلِسانِ اَهْلِ تَوْحیدِکَ،
و با صدای بلند، به زبان یگانه پرستان
وَیَتَوَسَّل اِلَیْکَ بِرُبُوبِیَّتِکَ،
تو را می خواند و به بنده پروریت متوسّل می شود،
یا مَوْلایَ فَکَیْفَ یَبْقی فِی الْعَذابِ
ای مولای من، چگونه در عذاب بماند
وَهُوَ یَرْجُو ما سَلَفَ مِنْ حِلْمِکَ،
با این که به سابقه حلم تو امیدوار است،
امْ کَیْفَ تُؤْلِمُهُ النَّارُ
یا چگونه آتشِ (غضبت) او را بیازارد
وَ هُوَ یَأْمَلُ فَضْلَکَ وَرَحْمَتَکَ، اَمْ کَیْفَ
در حالى که به لطف و رحمتت امید دارد، یا چگونه
ص :104
یُحْرِقُهُ لَهیبُها ِ
زبانه های آتشِ (غضبت) او را بسوزاند
و اَنْتَ تَسْمَعُ صَوْتَهُ
در حالى که تو ناله اش را می شنوی
وَتَری مَکانَهُ،
و جایگاهش را (در آتش) می بینی،
امْ کَیْفَ یَشْتَمِلُ عَلَیْه زَفیرُها
یا چگونه زبانه های آتشِ (غضبت) او را بسوزاند،
و اَنْتَ تَعْلَمُ ضَعْفَهُ،
در حالى که تو ناتوانی او را می دانی،
امْ کَیْفَ یَتَقَلْقَلُ بَیْنَ اطْباقِها
یا چگونه در میان طبقات دوزخ به خود بپیچد
و اَنْتَ تَعْلَمُ صِدْقَهُ،
با این که تو صداقت و راستگوییش را می دانی
امْ کَیْفَ تَزْجُرُهُ زَبانِیَتُها، وَهُوَ یُنادیکَ یا رَبَّهُ،
یا چگونه مأموران او را بیازارند در حالى که به ندای «یا رب» تو را می خواند،
امْ کَیْفَ یَرْجُو فَضْلَکَ
یا چگونه به لطف تو امیدوار باشد
فی عِتْقِهِ مِنْها
در آزادی خویش از آتش،
فَتَتْرُکُهُ فیها،
ولی تو او را در آتش رها کنی؟!
هَیْهاتَ ما ذلِکَ الظَّنُ بِکَ،
هرگز (باور نمی کنم)، چنین گمانی به تو نیست
وَلَاالْمَعْرُوفُ مِنْ فَضْلِکَ،
و چنین چیزی از لطف توپسندیده نیست،
وَلٰا مُشْبِهٌ لِما عامَلْتَ بِهِ الْمُوَحِّدینَ مِنْ بِرِّکَ وَاِحْسانِکَ،
و با نیکی و دستگیری تو نسبت به یکتاپرستان شباهت و تناسبی ندارد،
فَبِالْیَقینِ اَقْطَعُ لَوْلا ما حَکَمْتَ بِهِ
من به یقین می دانم که اگر فرمان تو
مِنْ تَعْذیبِ جاحِدیکَ،
بر مجازاتِ منکرانت
وَقَضَیْتَ بِهِ مِنْ اخْلادِ مُعانِدیکَ،
و باقی ماندن دشمنانت (در عذاب) نبود،
لَجَعَلْتَ النَّارَ کُلَّها بَرْداً وَسَلاماً،
هر آینه آتش دوزخ را سرد و امن قرار می دادی
وَما کانَ لِأَحَدٍ فیها
و هیچ کس در آن
مَقَرّاً وَ لا مُقاماً،
منزل و مأوا نداشت،
لکِنَّکَ تَقَدَّسَتْ اسْمآؤُکَ،
ولی ای خدایی که نامهایت مقدّس است،
اَقْسَمْتَ اَنْ تَمْلَأَها مِنَ الْکافِرینَ،
قسم یاد کرده ای که دوزخ را از کافران
مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ اَجْمَعینَ،
جنّ و انس پر کنی
و اِنْ تُخَلِّدَ فیهَا الْمُعانِدینَ،
و برای همیشه دشمنانت را در آن جای دهی،
و اَنْتَ جَلَّ ثَناؤُکَ
و تویی که ستایشت بزرگ است
قُلْتَ مُبْتَدِئاً،
(در کتاب خود) ابتدءاً فرموده ای
وَتَطَوَّلْتَ بِالْإِنْعامِ مُتَکَرِّماً،
و با انعام و کرامت گفته ای:
اَفَمَنْ کانَ مُؤْمِناً
«آیا کسی که با ایمان باشد،
کَمَنْ کانَ فاسِقاً
همچون کسی است که فاسق است؟!
لا یَسْتَوُونَ،
نه هرگز این دو برابر نیستند»،
اِلهی وَسَیِّدی فَاَسْئَلُکَ
ای مبعود و سرور من، از تو می خواهم
بِالْقُدْرَةِ اَلَّتی قَدَّرْتَها،
به حقّ آن قدرتی که مقدّر کرده ای
وَبِالْقَضِیَّةِ اَلَّتی حَتَمْتَها وَحَکَمْتَها،
و به آن حکمی که لازم کرده و صادر فرموده ای
وَغَلَبْتَ مَنْ عَلَیْهِ اَجْرَیْتَها،
و غالب شدی بر هر کس که آن را بر او جاری کردی،
اَنْ تَهَبَ لی
که بر من ببخشی
فی هذِهِ اللَّیْلَةِ
در این شب
ص :105
وَفی هذِهِ السَّاعَةِ،
و در این ساعت
کُلَّ جُرْمٍ اَجْرَمْتُهُ،
هر خلافی که مرتکب شده ام
وَکُلَّ ذَنْبٍ اذْنَبْتُهُ،
و هر گناهی که از من سرزده
وَکُلَّ قَبِیحٍ اَسْرَرْتُهُ،
و هر کار زشتی که پنهان کرده ام
وَکُلَّ جَهْلٍ عَمِلْتُهُ، َ
و هر کار جاهلانه ای
کَتَمْتُهُ اَوْ اعْلَنْتُهُ،
که در نهان یا آشکارا
اخْفَیْتُهُ اَوْ اظْهَرْتُهُ،
و مخفیانه یا نمایان انجام داده ام
وَکُلَّ سَیِّئَةٍ امَرْت
و هر کار بدی را که
بِاثْباتِهَا الْکِرامَ الْکاتِبینَ،
مأموران ثبت اعمال را به ثبت آن فرمان دادی،
اَلَّذینَ وَکَّلْتَهُمْ بِحِفْظِ ما یَکُونُ مِنّی
همان مأمورانی که بر ثبت و ضبط اعمال من گماشتی
وَجَعَلْتَهُمْ شُهُوداً عَلَیَّ مَعَ جَوارِحی
و آنها را به همراه اعضای بدنم،گواهِ بر من قرار دادی
وَکُنْتَ اَنْتَ الرَّقیبَ عَلَیَّ مِنْ وَرآئِهِمْ،
و تو نیز مافوق آنها مراقبم بودی
وَاَلشَّاهِدَ لِما خَفِیَ عَنْهُمْ،
و گواه بودی بر آنچه از آنها پوشیده مانده،
وَبِرَحْمَتِکَ اخْفَیْتَهُ، وَبِفَضْلِکَ سَتَرْتَهُ،
و به واسطه رحمت و لطفت آن را مخفی کرده و پوشاندی،
و اِنْ تُوَفِّرَ حَظّی
و (از تو می خواهم) بهره ام را افزون کنی
مِنْ کُلّ خَیْرٍ اَنْزَلْتَهُ،
از هر خوبی که فرو فرستاده ای،
اَوْ احْسانٍ فَضَّلْتَهُ،
یا هر احسانی که مرحمت فرموده ای،
اَوْ بِرٍّ نَشَرْتَهُ،
یا هر نیکی که گسترش داده ای،
اَوْ رِزْقٍ بَسَطْتَهُ،
و یا هر روزیی که گسترانده ای،
اَوْ ذَنْبٍ تَغْفِرُهُ،
یا هر گناهی که بخشیده ای،
اَوْ خَطَأٍ تَسْتُرُهُ،
یا هر خطایی که پوشانده ای،
یا رَبِّ یا رَبِّ یا رَبِّ، یا اِلهی وَسَیِّدی
ای پروردگار من، ای پروردگار من، ای پروردگار من! ای معبود و سرور من،
وَمَوْلایَ وَمالِکَ رِقّی
و ای مولا و صاحب اختیار من،
یا مَنْ بِیَدِهِ ناصِیَتی
ای کسی که اختیارم به دست اوست،
یا عَلیماً بِضُرّی وَمَسْکَنَتی
ای آگاه بر بدحالى و بینوایی ام،
یا خَبیراً بِفَقْری وَفاقَتی
ای دانای بر تهیدستی و نیازمندی ام،
یا رَبِّ یا رَبِّ یا رَبِّ،
ای پروردگار من، ای پروردگار من، ای پروردگار من!
اَسْئَلُکَ بِحَقِّکَ وَقُدْسِکَ،
از تو می خواهم به حق خودت و ذات مقدّس
وَاعْظَمِ صِفاتِکَ وَاسْمآئِکَ،
و صفات و نامهای بزرگت،
اَنْ تَجْعَلَ اَوْقاتی مِنَ اللَّیْلِ وَالنَّهارِ
که اوقات شب و روزم را
بِذِکْرِکَ مَعْمُورَةً،
به یادت آباد ساخته
وَبِخِدْمَتِکَ مَوْصُولَةً،
و در خدمتت ثابت قدم گردانی
وَاعْمإِلَىٰ عِنْدَکَ مَقْبُولَةً،
و اعمالم را در درگاهت بپذیری،
حَتّی تَکُونَ اعْمإِلَىٰ وَاَوْرادی کُلُّها وِرْداً واحِداً،
تا همه کردار و گفتارم یکسان (و برای تو) باشد
وَحالى فی خِدْمَتِکَ سَرْمَداً، یا
و همیشه در حال خدمت به تو باشم، ای
ص :106
سَیِّدی یا مَنْ عَلَیْهِ مُعَوَّلی،
سرور من، ای کسی که تکیه گاه منی،
یا مَنْ الَیْهِ شَکَوْتُ احْوالى،
ای کسی که شکایت احوالِ (پریشان) خویش را به درگاه او برم،
یا رَبِّ یا رَبِ یا رَبِّ،
ای پروردگار من، ای پروردگار من،ای پروردگار من!
قَوِّ عَلیٰ خِدْمَتِکَ جَوارِحی
اعضایم را در انجام خدمتت نیرو بخش
وَاشْدُدْ عَلَی الْعَزیمَةِ جَوانِحی
و دلم را برای آمدن به سویت قوی دار،
وَهَبْ لِیَ الْجِدَّ فی خَشْیَتِکَ،
و جدیّت در خشیت
وَالدَّوامَ فِی الْإِتِّصالِ بِخِدْمَتِکَ،
و مداومت در خدمتت را عطا فرما،
حَتّی اسْرَحَ اِلَیْکَ فی مَیادینِ السَّابِقینَ،
تا این که در میدان مسابقه (در اطاعت) به سوی تو روانه شوم
وَ اسْرِعَ اِلَیْکَ فِی الْبارِزینَ،
و در میان پیش تازان، به سوی تو سرعت گیرم
وَاشْتاقَ إِلَىٰ قُرْبِکَ فِی الْمُشْتاقینَ،
و در صف علاقه مندان،به سوی مقام قربت اشتیاق پیدا کنم،
وَادْنُوَ مِنْکَ دُنُوَّ الْمُخْلِصینَ،
و مانند پاکدلان به تو نزدیک گردم
وَاَخافَکَ مَخافَةَ الْمُوقِنینَ،
و مانند اهل یقین از تو بترسم
وَاجْتَمِعَ فی جِوارِکَ مَعَ الْمُؤْمِنینَ،
و در جوار رحمتت با مؤمنان گرد هم آییم،
اَللهُمَّ وَمَنْ اَرادَنی بِسُوءٍ
خدایا، هر کس بدِ مرا خواهد
فَاَرِدْهُ،
آن بدی را به خودش باز گردان،
وَ مَنْ کادَنی فَکِدْهُ،
و هر کس با من حلیه کند، با او حیله کن
وَاجْعَلْنی مِنْ احْسَنِ عَبیدِکَ نَصیباً عِنْدَکَ،
و بهره مندی بهترین بندگانت را نصیبم کن
وَاقْرَبِهِمْ مَنْزِلَةً مِنْکَ، وَاخَصِّهِمْ زُلْفَةً لَدَیْکَ،
و از مقرّب ترین آنان و مخصوص ترینِ خاصّانت قرارم ده.
فَانَّهُ لا یُنالُ ذلِکَ اِلَّا بِفَضْلِکَ،
که به راستی جز با لطف تو کسی به این مقام نرسد،
وَ جُدْ لی بِجُودِکَ،
و به بخشندگیت ببخش بر من،
وَاَعْطِفْ عَلَیَّ بِمَجْدِکَ،
و به بزرگواریت به من توجّه فرما
وَاحْفَظْنی بِرَحْمَتِکَ،
و به رحمتت مرا حفظ کن،
وَاجْعَلْ لِسانی بِذِکْرِکَ لَهِجاً،
و زبانم را به یادت گویا
وَقَلْبی بِحُبِّکَ مُتَیَّماً،
و دلم را به دوستیت بی تاب قرار ده،
وَمُنَّ عَلَیَّ بِحُسْنِ اَجاَبَتِکَ،
و با پذیرش خواسته ام بر من منّت گذار،
وَاَقِلْنی عَثْرَتی وَاغْفِرْ زَلَّتی
و از لغزشم بگذر و گناهم را بیامرز،
فَاِنَّکَ قَضَیْتَ عَلیٰ عِبادِکَ بِعِبادَتِکَ،
زیرا که تو بندگانت را به پرستش خویش فرمان داده
وَاَمَرْتَهُمْ بِدُعآئِکَ،
و به دعا کردن امر فرمودی
وَضَمِنْتَ لَهُمُ الْإِجابَةَ،
و اجابت دعایشان را ضمانت کردی،
فَاِلَیْکَ یارَبِّ نَصَبْتُ وَجْهی
پس ای پروردگار من اینک رو به تو
وَاِلَیْکَ یا رَبِّ مَدَدْتُ یَدی
و به سویت دست نیاز دراز کرده ام،
فَبِعِزَّتِکَ
پس به شکوه و عزّتت قسم،
اِسْتَجِبْ لی دُعآئی وَبَلِّغْنی مُنایَ،
دعایم را اجابت فرما و به آرزویم
وَلٰاتَقْطَعْ
ناامید مگردان
ص :107
مِنْ فَضْلِکَ رَجآئی وَاِکْفِنی
به لطف و کرمت امیدم را،
شَرَّ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ مِنْ اعْدآئی
و از شرّ دشمنانم، از جنّ و انس حفظ فرما،
یا سَریعَ الرِّضا،
ای (خدایی) که زود راضی می شوی،
اغْفِرْ لِمَنْ لا یَمْلِکُ اِلَّا الدُّعآءَ،
کسی را که جز دعا به درگاهت چیز دیگری ندارد ببخش،
فَاِنَّکَ فَعَّالٌ لِما تَشآءُ،
که به راستی هر آنچه را بخواهی انجام می دهی.
یا مَنِ اسْمُهُ دَوآءٌ،
ای که نامت دارو
وَذِکْرُهُ شِفآءٌ،
و یادت درمان
وَطاعَتُهُ غِنیً،
و بندگیت توانگری است،
اِرْحَمْ مَنْ رَأْسُ مالِهِ الرَّجآءُ،
بر کسی که سرمایه اش امید
وَسِلاحُهُ الْبُکآءُ،
و اسلحه اش گریه است، رحم کن،
یا سابِغَ النِّعَمِ،
ای فراوان دهنده نعمتها،
یا دافِعَ النِّقَمِ،
ای برطرف کننده گرفتاریها،
یا نُورَ الْمُسْتَوْحِشینَ فِی الظُّلَمِ،
ای روشنی دلهای وحشت زده درتاریکیها،
یا عالِماً لا یُعَلَّمُ
ای دانای بی تعلیم،
صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ،
بر محمّد و آلش درود فرست
وَاِفْعَلْ بی ما اَنْتَ اَهْلُهُ،
و انجام ده درباره من آنچه را که تو لایق آنی
وَصَلَّی اَللَّهُ عَلیٰ رَسُولِهِ
و درود و رحمت خدا بر پیامبر
وَ الْأَئِمَّةِ الْمَیاَمینِ مِنْ الِهِ،
و امامان با برکت از خاندانش،
وَ سَلَّمَ تَسْلیماً کَثیراً.
و سلام و تحیّت فراوان بر آنان باد.
این دعا از دعاهای بسیار معتبر است که مستحب است- اگر کسی بتواند- هر صبح و شام آن را بخواند؛ ولی بهترین زمان خواندنش، عصر جمعه می باشد. مرحوم «کفعمی» در «مصباح» آن را از امام حسین علیه السلام نقل کرده است.(1) و دعا طبق نقل «شیخ طوسی» در «مصباح المتهجّد»(2) چنین است:
بِسْمِ اَللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
سُبْحانَ اَللَّهِ وَاَلْحَمْدُ للَّهِ،
پاک و منزّه است خداوند و ستایش مخصوص اوست،
وَلٰا اِلهَ اِلَّا اَللَّهُ وَاَللَّهُ اکبَرُ،
و معبودی جز خدای یکتا نیست و او بزرگتر (از هر چیز) است
وَلٰا حَوْلَ ولا قُوَّةَ
و پناهگاه و نیرویی
إلَّا بِاَللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ،
جز از سوی خداوند بلند مرتبه و با عظمت نیست،
سُبْحانَ اَللَّهِ آناءَ اللَّیْلِ وَاطْرافَ النَّهارِ، سُبْحانَ اللَّه
تسبیح می گویم خدا را در تمام لحظه های شب و طول روز،
ص :108
بِالْغُدُوِّ وَالْاصالِ، سُبْحانَ اَللَّهِ بِالْعَشِیِّ وَالْإِبْکارِ،
و در سپیده دم و شامگاهان و ابتدای شب و روز،
سُبْحانَ اَللَّهِ حینَ تُمْسُونَ وَ حینَ تُصْبِحُونَ،
تسبیح می گویم خدا را هنگامی که در شب و صبح داخل می شوید،
وَلَهُ اَلْحَمْدُ فِی السَّمواتِ وَالْأَرْضِ،
و ستایش در آسمان ها و زمین،
وَعَشِیّاً وَ حینَ تُظْهِرُونَ،
شبانگاه و هنگام ظهر مخصوص خداوندی است
یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ،یِ
که زنده را از مرده
وَیُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ،
و مرده را از زنده بیرون می آورد،
وَیُحْی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها،
و زمین را پس از مردنش زنده می کند
وَکَذلِکَ تُخْرَجُونَ،
و شما نیز این چنین (در قیامت) برانگیخته می شوید،
سُبْحانَ رَبِّکَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا یَصِفُونَ،
پروردگار تو، آن خدای صاحب شکوه از آنچه توصیف می کنند منزّه است.
وَسَلامٌ عَلَی المُرْسَلینَ،
و درود و سلام بر فرستادگان او،
وَاَلْحَمْدُللَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ،
و ستایش مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانیان است.
سُبْحانَ ذِی الْمُلْکِ وَالْمَلَکُوتِ،
تسبیح می گویم خداوندی را که صاحب فرمانروایی و سلطه آسمانی است،
سُبْحانَ ذِی الْعِزَّةِ وَالْجَبَرُوتِ،
تسبیح می گویم خداوند صاحب عزّت و بزرگی را،
سُبْحَانَ ذِی الْکِبْرِیآءِ وَالْعَظَمَةِ،
تسبیح می گویم خداوند صاحب جلال و عظمت را،
الْمَلِکِ الْحَقِّ الْمُبینِ الْمُهَیْمِنِ الْقُدُّوسِ،
آن فرمانروای حقیقی روشنگر و نگهبان و پاکیزه از هر عیب،
سُبْحانَ اَللَّهِ الْمَلِکِ الْحَیِ الَّذِی لایَمُوتُ،
تسبیح می گویم خداوند را، آن فرمانروای زنده ای که (هرگز) نمی میرد،
سُبْحانَ اَللَّهِ الْمَلِکِ الْحَیِّ الْقُدُّوسِ،
تسبیح می گویم خداوندِ فرمانروای زنده پاکیزه از هر عیب،
سُبْحانَ الْقآئِمِ الدَّآئِمِ،
تسبیح می گویم (خدای) پایدار پاینده،
سُبْحانَ الدَّآئِمِ الْقآئِمِ،
پاک و منزّه است پاینده پایدار،
سُبحَانَ رَبِّیَ الْعَظیِمِ،
تسبیح می گویم پروردگار با عظمتم را،
سُبْحانَ رَبِّیَ الْأَعْلی
تسبیح می گویم پروردگار بلند مرتبه ام را،
سُبْحانَ الْحَیِّ القَیُّومِ،
تسبیح می گویم (خدای) زنده جاودان را،
سُبْحانَ الْعَلِیِّ الْأَعْلی
تسبیح می گویم (خدای) برتر بلند مرتبه را،
سُبْحانَهُ وَتَعإِلَىٰ سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ،
او پاک و منزّه و برتر است، بسیار منزّه و پاکیزه از هر عیب است
رَبُّنا وَ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَالرُّوحِ،(1)
پروردگار ما و پروردگار فرشتگان و «روح» تسبیح می گویم
سُبْحانَ الدَّآئِمِ غَیْرِ الْغافِلِ،
(خدای) پاینده آگاه را، تسبیح می گویم
سُبْحانَ الْعالِمِ بِغَیْرِ تَعْلِیمٍ،
(خدای) دانای بدون نیاز به آموختن را،
سُبْحانَ خالِقِ ما یُری ومَا لایُری
تسبیح می گویم آفریننده آنچه دیدنی و آنچه نادیدنی است،
سُبْحانَ اَلَذی یُدْرِکُ
تسبیح می گویم (خدایی) که بینندگان را
ص :109
الْأَبْصارَ، وَلٰا تُدْرِکُهُ الْأَبْصارُ،
می بیند ولی آنها او را نمی بینند،
وَهُوَ اللَّطیفُ الْخَبِیرُ،
و او مهربان و آگاه است،
اَللهُمَّ إنّی اَصْبَحْتُ وَ امْسَیْتُ مِنْکَ
خدایا من از (لطف و محبّت) تو صبح و شام
فی نِعْمَةٍ وَخَیْرٍ وَبَرَکَةٍ وَعافِیَةٍ،
در نعمت و خیر و برکت و عافیتم،
فَصَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ،
پس بر محمّد و آل (پاکش) درود فرست
وَاَتْمِمْ عَلَیَّ نِعْمَتَکَ وَخَیْرَکَ،
و بر من تمام کن نعمت و خیر
وَبَرَکاتِکَ وَعافِیَتَکَ
و برکت و عافیت را،
بِنَجاةٍ مِنَ النَّارِ،
با نجات از آتش (غضبت).
وَارْزُقْنِی شُکْرَکَ
توفیق سپاسگذاری (از نعمت هایت)
وَعافِیَتَکَ وَفَضْلَکَ وَکَرامَتَکَ
و عافیت و لطف و بخشش همیشگی ات را روزیم گردان،
اَبَداً ما ابْقَیْتَنِی
و مادامی که مرا زنده نگه داشته ای
اَللهُمَ بِنُورِکَ اهْتَدَیْتُ،
خدایا به نور تو هدایت شده
وَبِفَضْلِکَ اسْتَغْنَیْتُ،
و به لطف تو بی نیاز شدم
وَبِنِعْمَتِکَ اَصْبَحْتُ وَامْسَیْتُ،
و به نعمت تو صبح و شب (را سپری) کردم،
اَللهُمَّ انّی اشْهِدُکَ وَکَفی بِکَ شَهِیداً،
خدایا تو را گواه می گیرم و گواهی تو کافی است
وَاشْهِدُ مَلائِکَتَکَ واَنْبِیآئَکَ
و (همچنین) فرشتگان، و پیامبران
وَرُسُلَکَ، وَحَمَلَةَ عَرْشِکَ،
و فرستادگان و حاملان عرش
وَسُکَّانَ سَمَاوَاتِکَ وَاَرْضِکَ،
و ساکنان آسمان ها و زمین
وَجَمیعَ خَلْقِکَ،
و همه مخلوقاتت را گواه می گیرم
بِاِنَّکَ اَنْتَ اَللَّهُ لا اِلهَ اِلَّا اَنْتَ،
بر این که به یقین تو خدایی هستی که معبودی جز تو نیست،
وَحْدَکَ لا شَرِیکَ لَکَ،
یگانه ای که شریکی برای تو نیست
وانَّ مُحَمَّداً صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ
و این که محمّد- که درود خدا بر او و خاندان (پاکش) باد-
عَبْدُکَ وَرَسُولُکَ،
بنده و فرستاده توست
وَاِنَّکَ عَلیٰ کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ،
و این که تو بر هر کاری توانایی،
تُحْیی وَتُمیتُ،
زنده کرده و می میرانی
وَتُمیتُ وَتُحْیی
و می میرانی و زنده می کنی
وَ اَشْهَدُ انَّ الْجَنَّةَ حَقٌّ،
و گواهی می دهم به یقین بهشت
وَ انَّ النَّارَ حَقٌّ، وَ النُّشُورَ حَقٌّ،
و دوزخ و قیامت حق است
وَالسَّاعَةَ اتِیَةٌ لا رَیْبَ فیهَا،
و زمان آن بی شک فرا خواهد رسید
وَ اَنَّ اللَّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی القُبُورِ،
و خداوند کسانی را که در گورها خفته اند بر می انگیزد،
وَ اَشْهَدُ انَّ عَلِیَ بْنَ اَبیٰطالِبٍ اَمیرُ الْمُؤْمِنینَ حَقّاً حَقّاً،
و گواهی می دهم به یقین علی بن اَبیٰ طالب حقیقتاً و به حق، امیرمؤمنان است
وَ اَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِهِ هُمُ الْأَئمَّةُ
و امامان از فرزندانش همان امامان هدایت کننده
الهُداةُ الْمَهْدِیُّونَ،
هدایت شده ای هستند
غَیْرُ الضَّآلّینَ وَلَا الْمُضِلِّینَ،
که نه گمراهند و نه گمراه کننده
وَ اَنَّهُمْ اَوْلِیآئُکَ الْمُصْطَفَوْنَ،
و (گواهی می دهم) به یقین آنها دوستان برگزیده تو
ص :110
وَحِزْبُکَ الْغالِبُونَ،
و حزب پیروز و فاتح تو،
وَ صِفْوَتُکَ وَخِیَرَتُکَ مِنْ خَلْقِکَ،
و برگزیده و بهترین مخلوقات تواند
وَنُجَبآئُکَ الَّذِینَ اَنْتَجَبْتَهُمْ لِدینِکَ،
بزرگ زادگانی که آنها را برای دین خود انتخاب کرده
وَاخْتَصَصْتَهُمْ مِنْ خَلْقِکَ،
و از میان مخلوقاتت مخصوصشان ساخته
واصْطَفْیَتَهُمْ عَلیٰ عِبادِکَ،
و بر بندگانت برگزیدی
وَجَعَلْتَهُمْ حُجَّةً عَلَی الْعالَمینَ،
و آنها را بر جهانیان حجّت و دلیل قرار دادی
صَلَواتُکَ عَلَیْهِمْ واَلسَّلامُ وَرَحْمةُ اَللَّهِ وَبَرَکاتُهُ،
درود و سلام و رحمت تو بر آنها باد،
اَللهُمَّ اُکْتُبْ لی هذِهِ الشَّهادَةَ عِنْدَکَ،
خدایا این شهادت و گواهی را برای من در نزد خود ثبت فرما
حَتّی تُلَقِّنیها یَوْمَ الْقِیمَةِ
تا این که آن را بر زبانم جاری سازی در روز قیامت
و اَنْتَ عَنّی رٰاضٍ،
در حالى که از من خشنود هستی
اِنَّکَ عَلیٰ ما تَشآءُ قَدیرٌ،
زیرا که تو بر هر چه خواهی توانایی
اَللهُمَّ لَکَ الْحَمدُ حَمْداً
خدایا ستایش مخصوص توست ستایشی که
یَصْعَدُ اَوَّلُهُ، وَلٰا یَنْفَدُ آخِرُهُ،
آغازش (به آسمان) بالا رود و پایانی نداشته باشد،
اَللهُمَّ لَکَ اَلْحَمْدُ
خدایا ستایش مخصوص توست
حَمْداً تَضَعُ لَکَ السَّمآءُ
ستایشی که آسمان برای تو بالهایش را بر زمین نهد کَنَفَیْها،
وَتُسَبِّحُ لَکَ الْأَرْضُ وَمَنْ عَلَیْها،
(و تواضع کند) و زمین و آنچه بر آن است تو را تسبیح گوید،
اَللهُمَّ لَکَ اَلْحَمْدُ حَمْداً سَرْمَداً اَبَداً،
خدایا ستایش مخصوص توست ستایشی پیوسته و ابدی
لَا اَنْقِطاعَ لَهُ وَلٰا نَفادَ،
که انقطاعی برای آن نباشد و نه فنایی،
وَلَکَ یَنْبَغی وَاِلَیْکَ یَنْتَهی
(ستایش) شایسته توست و به تو منتهی می شود.
فِیَّ وَعَلَیَ وَ لَدَیَّ
(که اثر آن) در وجود من و بر من
وَ مَعی وَقَبْلی وَبَعْدی
و نزد من و همراه من و پیش از من و پس از من
وَاَمامِی وَفَوْقی وَتَحْتی
و مقابلم و بالای سرم و زیر پایم
وَ اِذٰا مِتُّ وَبَقیتُ فَرْداً وَحیداً
و هنگامی که از دنیا رفتم و تک و تنها باقی ماندم
ثُمَّ فَنیتُ، وَلَکَ اَلْحَمْدُ
و سپس فانی شدم (و در تمام حالات ظاهر شود) و ستایش مخصوص توست
اِذا نُشِرْتُ وَبُعِثْتُ یا مَوْلایَ،
زمانی که دوباره زنده شوم و برانگیخته گردم، ای مولای من،
اَللَّهُمَ
خدایا
وَلَکَ اَلْحَمْدُ وَلَکَ الشُّکْرُ
ستایش و شکر مخصوص توست
بِجَمیعِ مَحامِدِکَ کُلِّها، عَلیٰ جَمیعِ نَعْمآئِکَ کُلِّها،
به جمیع انواع آن بر تمامی نعمتهایت،
حَتّی یَنْتَهِیَ اَلْحَمْدُ إِلَىٰ ما تُحِبُّ رَبَّنا وَتَرْضی
تا جایی که ای پروردگار من حمد من به خشنودی و رضایت تو منتهی گردد،
اَللهُمَّ لَکَ اَلْحَمْدُ
خدایا ستایش مخصوص توست
عَلی کُلِ اکْلَةٍ وَ شَرْبَةٍ،
بر هرخوردن و آشامیدنی
وَبَطْشَةٍ وَقَبْضَةٍ وَبَسْطَةٍ،
و هر حرکت، بستن و گشایشی،
وَ فی کُلِّ مَوْضِعِ شَعْرَةٍ، اَللهُمَ
و در محلّ روییدن هر مویی، خدایا
ص :111
لَکَ اَلْحَمْدُ حَمْداً خالِداً مَعَ خُلُودِکَ،
ستایش مخصوص توست ستایشی که جاودان است به جاودانگیت.
ولَکَ اَلْحَمْدُ
و ستایش مخصوص توست
حَمْداً لا مُنْتَهی لَهُ دُونَ عِلْمِکَ،
ستایشی که نهایتی جز علم توبرای آن نباشد.
وَلَکَ اَلْحَمْدُ حَمْداً
و ستایش مخصوص توست ستایشی که
لا اَمَدَ لَهُ دُونَ مَشِیَّتِکَ،
پایانی جز اراده و خواست تو برای آن نباشد.
وَلَکَ اَلْحَمْدُ حَمْداً
و ستایش مخصوص توست ستایشی که
لا اَجْرَ لِقآئِلِهِ اِلَّا رِضاکَ،
پاداشی جز رضای تو برای گوینده آن نباشد
وَلَکَ اَلْحَمْدُ عَلیٰ حِلْمِکَ بَعْدَ عِلْمِکَ،
و ستایش مخصوص توست به خاطر حلمِ بعد از آگاهیت،
وَلَکَ اَلْحَمْدُ عَلیٰ عَفْوِکَ بَعْدَ قُدْرَتِکَ،
و ستایش مخصوص توست به خاطر گذشت بعد از تواناییت،
وَلَکَ اَلْحَمْدُ باعِثَ الْحَمْدِ،
و ستایش مخصوص توست که انگیزه هر ستایشی
وَلَکَ اَلْحَمْدُ وارِثَ الْحَمْدِ،
و ستایش مخصوص توست که وارث ستایشی
ولَکَ اَلْحَمْدُ بَدیعَ الْحَمْدِ،
و ستایش مخصوص توست که ایجادکننده آنی
وَلَکَ اَلْحَمْدُ مُنْتَهَی الْحَمْدِ، وَلَکَ الحَمْدُ
و ستایش مخصوص توست که نهایت ستایشی
و ستایش مخصوص توست
مُبتَدِعَ الْحَمْدِ، ،
که به وجود آورنده آنی،
وَ لَکَ اَلْحَمْدُ مُشْتَرِیَ الْحَمْدِ،
و ستایش مخصوص توست که خریدار ستایشی،
وَلَکَ اَلْحَمْدُ وَلِیَّ الْحَمْدِ
و ستایش مخصوص توست که صاحب ستایشی
وَلَکَ اَلْحَمْدُ قَدیمَ الْحَمْدِ،
و ستایش مخصوص توست که از ازل مورد ستایشی
وَلَکَ اَلْحَمْدُ صادِقَ الْوَعْدِ،
و ستایش مخصوص توست که وعده ات راست،
وَفِیَّ الْعَهْدِ، عَزیزَ الجُنْدِ،
پیمانت پایدار، سپاهت بزرگ
قآئِمَ الْمَجْدِ،
و بزرگواریت جاودان است،
وَلَکَ اَلْحَمْدُ رَفیعَ الدَّرَجاتِ،
و ستایش مخصوص توست که بلندمرتبه،
مُجیبَ الدَّعَواتِ، مُنزِلَ الْایاتِ
برآورنده حاجات، فرو فرستنده آیات
مِنْ فَوْقِ سَبْعِ سَمواتٍ،
از بالای هفت آسمانی،
عَظیمَ الْبَرَکاتِ،
صاحب رحمت گسترده،
مُخْرِجَ النُّورِ مِنَ الظُّلُماتِ
خارج کننده نور از تاریکی ها
وَمُخْرِجَ مَنْ فِی الظُّلُماتِ إِلَىَٰ النُّورِ،
و خارج کننده هر کسی از تاریکی به روشنایی،
مُبَدِّلَ السَّیِّئاتِ حَسَناتٍ،
تبدیل کننده بدی ها به خوبی ها
وَجاعِلَ الْحَسَناتِ دَرَجاتٍ،
و قرار دهنده درجات برای حسنات،
اَللهُمَّ لَکَ اَلْحَمْدُ غافِرَ الذَّنْبِ،
خدایا ستایش مخصوص توست که آمرزنده گناه
وَقابِلَ التَّوْبِ، شَدیدَ الْعِقابِ ذَاالطَّوْلِ،
و پذیرنده توبه و سخت کیفر دهنده توانایی،
لا اِلهَ اِلَّا اَنْتَ، اِلَیْکَ الْمَصیرُ،
معبودی جز تو نیست ، و بازگشت (همه) به سوی توست،
اَللَّهُمَّ لَکَ اَلْحَمْدُ فِی اللَّیْلِ اِذایَغْشی
خدایا ستایش مخصوص توست در شب هنگامی که (جهان را) بپوشاند.
وَلَکَ اَلْحَمْدُ فِی النَّهارِاِذاتَجَلّی
و ستایش مخصوص توست در روز هنگامی که (جهان را) روشن سازد.
وَلَکَ اَلْحَمْدُ فِی الْاخِرَةِوَالْأُولی
و ستایش مخصوص توست در آخرت و دنیا،
ص :112
وَلَکَ اَلْحَمْدُ عَدَدَ کُلِّ نَجْمٍ
و ستایش مخصوص توست به تعداد ستارگان
وَمَلَکٍ فِی السَّمآءِ،
و فرشتگان آسمان
وَلَکَ اَلْحَمْدُ عَدَدَ الثَّری
و ستایش مخصوص توست به تعداد ذرات خاک ها
وَالْحَصی وَالنَّوی
و ریگ ها و دانه ها،
وَلَکَ اَلْحَمْدُ عَدَدَ ما فی جَوْفِ الأَرْضِ،
و ستایش مخصوص توست به تعداد آنچه در دل زمین است،
وَلَکَ اَلْحَمْدُ عَدَدَ اَوْزانِ مِیاهِ الْبِحارِ،
و ستایش مخصوص توست به اندازه آب دریاها،
وَلَکَ اَلْحَمْدُ عَدَدَ اَوْراقِ الْأَشْجارِ،
و ستایش مخصوص توست به تعداد برگ درختان،
وَلَکَ اَلْحَمْدُ عَدَدَ ما عَلیٰ وَجْهِ الْأَرْضِ،
و ستایش مخصوص توست به تعداد آنچه که روی زمین است
وَلَکَ اَلْحَمْدُ عَدَدَ ما احْصی کِتابُکَ،
و ستایش مخصوص توست به تعداد آنچه که در کتاب تو شمارش شده
وَ لَکَ اَلْحَمْدُ عَدَدَ ما احاطَ بِهِ عِلْمُکَ،
و ستایش مخصوص توست به مقدار آنچه که علم تو به آن احاطه دارد
وَلَکَ اَلْحَمْدُ عَدَدَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ،
و ستایش مخصوص توست به عدد انس و جنّ
وَالْهَوامِ وَالطَّیْرِ،
و حشرات و پرندگان
وَالْبَهآئِمِ وَالسِّباعِ،
و چهارپایان و درندگان،
حَمْداً کَثیراً طَیِّباً مُبارَکاً فِیهِ،
ستایشی فراوان، پاکیزه و با برکت
کَما تُحِبُّ رَبَّنا
آن گونه که تو ای پروردگار ما، دوست داری
وَتَرْضی وَ کَمٰا یَنْبَغی لِکَرَمِ وَجْهِکَ وَعِزِّ جَلالِکَ. آنگاه ده مرتبه می گویی:
و خشنود می شوی و آن گونه که سزاوار ذات بزرگوار و عزت جلال توست.
لا اِلهَ اِلَّا اَللَّهُ، وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ وَلَهُ اَلْحَمْدُ، وَهُوَ اللَّطیفُ الْخَبیرُ.
معبودی جزخدا نیست، یگانه ای که شریکی برای او نیست، فرمانروایی و ستایش مخصوص اوست و او مهربان و آگاه است.
و ده مرتبه: لا اِلهَ اِلَّا اَللَّهُ، وَحْدَهُ لاشَریکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ وَلَهُ اَلْحَمْدُ، یُحْیی
معبودی جز خدا نیست، یگانه ای که شریکی برای او نیست، فرمانروایی و ستایش مخصوص اوست، زنده می کند.
وَیُمیتُ، و یُمیتُ وَیُحْیی وَهُوَ حَیٌّ لا یَمُوتُ، بِیَدِهِ الْخَیْرُ وَهُوَ عَلیٰ کُلِ شَیْ ءٍ قَدیرٌ.
و می میراند و می میراند و و زنده می کند، و او زنده ای است که (هرگز) نمی میرد، نیکی و خوبی بدست اوست و او بر هرچیز تواناست،
و ده مرتبه: اَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِی لا اِلهَ اِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ وَاَتُوبُ الَیْهِ.
آمرزش می طلبم از خدایی که معبودی جز او زنده و جاودان، نیست و به سوی اوباز می گردم،
و ده مرتبه: یااَللَّهُ یااَللَّهُ.
ای خدا، ای خدا.
و ده مرتبه: یا رَحْمنُ یا رَحْمنُ.
ای بخشنده، ای بخشنده.
و ده مرتبه: یا رَحیمُ یا رَحیمُ.
ای مهربان، ای مهربان.
و ده مرتبه: یا بَدیعَ السَّمواتِ وَالْأَرْضِ.
ای به وجود آورنده آسمان و زمین،
وده مرتبه: یا ذَاالْجَلالِ
ای صاحب جلال
ص :113
وَالْإِکْرامِ.
و بزرگواری.
و ده مرتبه: یاحَنَّانُ یا مَنَّانُ.
ای بسیار مهربان و ای بسیار سخاوتمند،
و ده مرتبه: یا حیُّ یا قَیُّومُ.
ای زنده، ای جاودان
و ده مرتبه: یا حَیُ لا اِلهَ اِلَّا اَنْتَ.
ای زنده ای که معبودی جز تو نیست،
و ده مرتبه: یا اَللَّهُ لا اِلهَ اِلَّا اَنْتَ.
ای خدایی که معبودی جز تو نیست ،
و ده مرتبه: بِسْمِ اَللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ.
به نام خداوند بخشنده مهربان
و ده مرتبه: اَللهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ.
خدایا بر محمّد و خاندان پاکش درود فرست
و ده مرتبه: اَللهُمَّ اِفْعَلْ بی ما اَنْتَ اَهْلُهُ.
خدایا آنچه را که تو شایسته آنی در مورد من انجام ده
و ده مرتبه: آمینَ آمینَ.
(دعایم را) اجابت فرما ..
و ده مرتبه سوره قُلْ هُوَ اَللَّهُ اَحَدٌ.
بگو خداوند یکتا و یگانه است،
ده مرتبه می گویی: اَللَّهُمَّ اصْنَعْ بی ما اَنْتَ اَهْلُهُ،
خدایا آنچه را که تو شایسته آنی در مورد من انجام بده
وَلٰا تَصْنَعْ بی ما اَنَا اَهْلُهُ،
نه آنچه که من شایسته آنم،
فَاِنَّکَ اَهْلُ التَّقْوی وَاَهْلُ الْمَغْفِرَةِ،
به یقین تو شایسته پرهیزگاری
وَاَنَا اَهْلُ الذُّنُوبِ وَالْخَطایا،
و آمرزشی و من اهل گناه و اشتباهم،
فَاِرْحَمْنی یا مَوْلایَ و اَنْتَ اَرْحَمُ الرَّاحِمینَ.
به من رحم کن ای مولای من، که تویی مهربان ترین مهربانان
و نیز ده مرتبه می گویی: لا حَوْلَ وَلٰا قُوَّةَ اِلَّا بِاَللَّهِ،
پناهگاه و نیرویی جز از سوی خداوند نیست،
تَوَکَّلْتُ عَلَی الْحَیِّ اَلَذی لا یَمُوتُ،
به (خدای) زنده ای که (هرگز) نمی میرد توکل کردم
وَاَلْحَمْدُللَّهِ اَلَذی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً،
و ستایش مخصوص خدایی است که نه فرزندی برای خود انتخاب کرده
وَلَمْ یَکُنْ لَهُ شَریکٌ فی الْمُلْکِ،
و نه شریکی در حکومت دارد و ضعف
وَلَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ،
و ذلتی ندارد که حامی و سرپرستی برای او باشد
وَکَبِّرْهُ تَکْبیراً.
و (به خدا می گویم) او را بسیار بزرگ بشمار.
از دعاهای مشهور است که اکثر علمای بزرگ به آن عنایت داشته اند. مستحب است این دعا را در ساعت های آخرِ روز جمعه بخوانند. این دعا از جناب محمّد بن عثمان عَمْری رحمه الله که یکی از نوّاب چهارگانه امام زمان علیه السلام است به سندش از حضرت امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام نقل شده است.
همان گونه که در روایت آمده، این دعا برای رفع شرّ و ستم دشمنان و اجابت سریع دعاها و پاداش فراوان
ص :114
اِلهی، مؤثّر است.(1) این دعا طبق نقل «مصباح المتهجّد»(2) چنین است:
بِسْمِ اَللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
اَللهُمَّ انّی اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ اَلْعَظیمِ الْأَعْظَمِ ،
خدایا از تو می خواهم به حق نام بزرگ و بسیار با عظمت
الْأَعَزِّ الْأَجَلِّ الْأَکْرَمِ، اَلَذی
و محبوب و عإِلَىٰ و گرامیت به حق نامی که
اِذا دُعیتَ بِهِ عَلیٰ مَغالِقِ اَبْوابِ السَّمآءِ
اگر خوانده شوی به آن نام برای گشایش درهای بسته آسمان،
لِلْفَتْحِ بِالرَّحْمَةِ اَنْفَتَحَتْ،
به رحمت و بخشش باز می شود
وَ اِذٰا دُعیتَ بِهِ عَلیٰ مَضآئِقِ اَبْوابِ الْأَرْضِ
و اگر خوانده شوی به آن نام برای گشایش تنگناها و سختی های زمین،
لِلْفَرَجِ اَنْفَرَجَتْ، وَ اِذا دُعیتَ بِهِ
گشوده می شود، و اگر خوانده شوی به آن نام
عَلَی العُسْرِ لِلْیُسْرِ تَیَسَّرَتْ،
برای آسان شدن دشواری ها، آسان شود
وَ اِذٰا دُعیتَ بِهِ عَلَی الْأَمْواتِ لِلنُّشُورِ اَنْتَشَرَتْ،
و اگر خوانده شوی به آن نام برای زنده شدن مردگان، زنده شوند،
وَ اِذا دُعیتَ بِهِ عَلیٰ کَشْفِ الْبَاْسآءِ وَالضَّرَّآءِ اَنْکَشَفَتْ،
و اگر خوانده شوی به آن نام برای برطرف شدن سختی ها و ناگواری ها، برطرف شود
وَبِجَلالِ وَجْهِکَ الْکَریمِ،
(و از تو می خواهم) به حق ذات ارجمند و گرامیت،
اکْرَمِ الْوُجُوهِ وَاعَزِّ الْوُجُوهِ،
گرامی ترین و محبوب ترین ذواتی که در برابرت فروتنی کرده اند
اَلَذی عَنَتْ لَهُ الْوُجُوهُ، وَخَضَعَتْ لَهُ الرِّقابُ،
و گردنکشان در مقابلت تسلیم و مطیع گردیده اند،
وَخَشَعَتْ لَهُ الْأَصْواتُ،
و هر صدایی در حضورت خاموش گشته
وَوَجِلَتْ لَهُ الْقُلُوبُ مِنْ مَخافَتِکَ،
و هر دلی از ترس تو بیمناک گردیده،
وَبِقُوَّتِکَ اَلَّتی بِها تُمْسِکُ السَّمآءَ
و (از تو می خواهم) به حق آن قدرتت که بوسیله آن آسمان
اَنْ تَقَعَ عَلَی الْأَرْضِ اِلَّا بِاذْنِکَ،
را از فرو ریختن بر زمین جز به اذنت نگه می دارد،
وَتُمْسِکُ السَّمواتِ وَالْأَرْضَ اَنْ تَزُولا،
و آسمان و زمین را از جابجا شدن حفظ می کند
وَبِمَشِیَّتِکَ اَلَّتی دانَ لَهَا الْعالَمُونَ،
و (از تو می خواهم) به حق اراده و خواستت که جهانیان در مقابل آن مطیعند،
ص :115
وَبِکَلِمَتِکَ اَلَّتی خَلَقْتَ بِهَا السَّمواتِ وَالْأَرْضَ،
و (از تو می خواهم) به حقّ آن کلمه ای که به واسطه آن آسمان و زمین راآفریدی
وَبِحِکْمَتِکَ اَلَّتی صَنَعْتَ
و به حق آن دانایی و حکمتت که به واسطه آن
بِهَا الْعَجآئِبَ، وَخَلَقْتَ بِهَا الظُّلْمَةَ
شگفتی ها را آفریدی و با آن تاریکی را آفریدی
وَجَعَلْتَها لَیْلًا، وَجَعَلْتَ اللَّیْلَ سَکَناً،
و آن را شب و مایه آرامش قرار دادی،
وَخَلَقْتَ بِهَا النُّورَ وَجَعَلْتَهُ نَهاراً،
و با آن روشنایی را آفریدی و آن را روز
وَجَعَلْتَ النَّهارَ نُشُوراً مُبْصِراً،
و زمان پراکندگی (برای کار و تلاش) و مایه بینایی قرار دادی
وَخَلَقْتَ بِهَا الشَّمْسَ
و با آن خورشید را آفریدی
وَجَعَلْتَ الشَّمْسَ ضِیآءً،
و آن را درخشان ساختی
وَخَلَقْتَ بِهَا الْقَمَرَ وَجَعَلْتَ الْقَمَرَ نُوراً،
و با آن ماه را آفریدی و آن را روشنایی (درشب)قرار دادی،
وَخَلَقْتَ بِهَا الْکَواکِبَ
و با آن ستارگان را آفریدی
وَجَعَلْتَها نُجُوماً وَبُرُوجاً،
و آنها را بصورت اختران تابناک و صور فلکی
وَمَصاَبیٰحَ وَزینَةً وَرُجُوماً،
وچراغ های هدایت (در شب) و زینت و آرایش (آسمان) و سنگ های متحرک قرار دادی
وَجَعَلْتَ لَها مَشارِقَ وَمَغارِبَ،
و برای آنها محل طلوع و غروب
وَجَعَلْتَ لَها مَطالِعَ وَمَجارِیَ،
و محلّ جریان و حرکت
وَجَعَلْتَ لَها فَلَکاً وَمَسابِحَ،
و مدارها و جایگاهی که بر آن شناورند قرار دادی
وَقَدَّرْتَها فِی السَّمآءِ مَنازِلَ فَاحْسَنْتَ
و برای آنها منزلگاه هایی در آسمان معیّن کرده و به خوبی
تَقْدیرَها، وَصَوَّرْتَها فَاحْسَنْتَ تَصْویرَها،
اندازه گیری نمودی و به بهترین وجه شکل دادی
وَاَحْصَیْتَها بِاسْمآئِکَ احْصآءً،
و به نام های مبارکت آنها را شمارش کردی
وَدَبَّرْتَها بِحِکْمَتِکَ تَدْبیراً فَاحْسَنْتَ تَدْبیرَها،
و با دانایی و حکمتت به خوبی تدبیر کردی
وَسَخَّرْتَها بِسُلْطانِ اللَّیْلِ
ومطیع ساختی به وسیله قدرت و سلطه شب
وَسُلْطانِ النَّهارِ، وَالسَّاعاتِ
و روز و ساعت ها
وَعَدَدِ السِّنینَ وَالْحِسابِ،
و شمارش سال ها و برقراری نظم، آنها را
وَجَعَلْتَ رُؤْیَتَها لِجَمیعِ النَّاسِ مَرْئً واحِداً،
و قرار دادی دیدنشان را برای همه مردم یکسان ،
وَاَسْئَلُکَ اَللَّهُمَّ بِمَجْدِکَ
خدایا از تو می خواهم به حقّ بزرگواریت
اَلَذی کَلَّمْتَ بِهِ
که به واسطه آن سخن گفتی
عَبْدَکَ وَ رَسُولَکَ، مُوسَی بْنَ عِمْرانَ عَلَیْهِ اَلسَّلامُ
با بنده و فرستاده ات موسی بن عمران- که بر او درود و سلام باد-
فِی الْمُقَدَّسینَ، فَوْقَ اِحْساسِ الْکَرُّوبینَ،
در میان فرشتگان پاک ، (در مکانی) فراتر از درک فرشتگان مقرّب،
فَوْقَ غَمآئِمِ النُّورِ، فَوْقَ تابُوتِ الشَّهادَةِ فی عَمُودِ
بر فراز ابرهای نورانی، بالای صندوق شهادت (که فرشتگان، تورات را با آن حمل می کنند) و در میان ستونی
ص :116
النَّارِ، وَفی طُورِ سَیْنآءَ، وَفی جَبَلِ حُوریثَ
از آتش در طور سینا و در کوه حوریث،
فِی الْوادِ الْمُقَدَّسِ فِی الْبُقْعَةِ
در سرزمینی پاکیزه، و در مکانی
الْمُبارَکَةِ، مِنْ جانِبِ الطُّورِ الْأَیْمَنِ مِنَ الشَّجَرَةِ،
مبارک، از طرف راست کوه طور از درختی (با موسی سخن گفتی)
وَفی ارْضِ مِصْرَ بِتِسْعِ ایاتٍ بَیِّناتٍ،
و در سرزمین مصر، با نُه معجزه آشکار(او را تأیید کردی)،
وَیَوْمَ فَرَقْتَ لِبَنی اسْرآئیلَ الْبَحْرَ،
و (به مجد و بزرگواریت) در روزی که دریا را برای بنی اسرائیل شکافتی
وَفِی الْمُنْبَجِساتِ
و در چشمه های جوشان
اَلَّتی صَنَعْتَ بِهَا الْعَجآئِبَ فی بَحْرِ سُوفٍ،
از سنگ که به واسطه آن شگفتی ها را در دریای سوف آفریدی
وَعَقَدْتَ مآءَ الْبَحْرِ فی قَلْبِ الْغَمْرِکَالْحِجارَةِ،
و آب را در دل آن دریا همانند سنگ محکم ساختی،
وَجاوَزْتَ بِبَنی اسْرآئیلَ الْبَحْرَ،
و بنی اسرائیل را از آن گذراندی
وَتَمَّتْ کَلِمَتُکَ الْحُسْنی عَلَیْهِمْ بِمٰا صَبَرُوا،
و به واسطه صبر آنها کلمه نیکویت [حسن قضا] را برایشان به پایان رساندی،
وَ اَوْرَثْتَهُمْ مَشارِقَ الْأَرْضِ وَمَغارِبَهَا اَلَّتی بارَکْتَ فیها لِلْعالَمینَ،
و آنها را بر سراسر آن سرزمین که بر جهانیان مبارک گردانده بودی مالک کردی
وَاغْرَقْتَ فِرْعَوْنَ وَجُنُودَهُ وَ مَراکِبَهُ فِی الْیَمِّ،
و فرعون و لشکریانش و آنچه بر آن سوار بودند را در دریا غرق نمودی،
و بِاسْمِکَ اَلْعَظیمِ الْأَعْظَمِ الأَعْظَمِ الْأَعَزِّ الْأَجَلِّ الْأَکْرَمِ،
و (از تو می خواهم)به حق نام بزرگِ با عظمتِ بسیار با عظمت و محبوب و عإِلَىٰ و گرامیت
وَبِمَجْدِکَ اَلَذی تَجَلَّیْتَ بِهِ لِمُوسی کَلیمِکَ عَلَیْهِ اَلسَّلامُ فی طُورِ سَیْنآءَ،
و به بزرگواریت که به واسطه آن بر موسی کلیم- که بر او درود و سلام باد - در طور سینا جلوه گر شدی
وَ لِإِبْراهیمَ عَلَیْهِ اَلسَّلامُ خَلیلِکَ مِنْ قَبْلُ فی مَسْجِدِ الْخَیْفِ،
و قبل از آن بر ابراهیم خلیل- که بر او درود و سلام باد-در مسجد خیف،
وَلِإِسْحقَ صَفِیِّکَ عَلَیْهِ اَلسَّلامُ فی بِئْرِ شِیَعٍ،
و بر برگزیده ات اسحاق- که بر او درود و سلام باد- در چاه شیع،
وَلِیَعْقُوبَ نَبِیِّکَ عَلَیْهِ اَلسَّلامُ فی بَیْتِ ایلٍ،
و بر پیامبرت یعقوب- که بر او درود و سلام باد- در خانه ایل (جلوه گر شدی)
وَاَوْفَیْتَ لِإِبْراهیمَ عَلَیْهِ اَلسَّلامُ بِمیثاقِکَ،
و به عهد و پیمانت با ابراهیم - که بر او درود و سلام باد- وفا کردی،
وَ لِإِسْحقَ عَلَیْهِ اَلسَّلامُ بِحَلْفِکَ،
و به سوگندت در مورد اسحاق- که بر او درود و سلام باد-
وَلِیَعْقُوبَ عَلَیْهِ اَلسَّلامُ بِشَهادَتِکَ،
و به گواهیت برای یعقوب - که بر او درود و سلام باد-
وَلِلْمُؤْمِنینَ بِوَعْدِکَ، وَلِلدَّاعینَ بِاسْمآئِکَ فَاَجَبْتَ،
و به وعده ات برای مؤمنین و درخواست کنندگان به نامهایت که (وفا کرده و) اجابت نمودی،
ص :117
وَبِمَجْدِکَ اَلَذی ظَهَرَ لِمُوسَی بْنِ عِمْرانَ عَلَیْهِ اَلسَّلامُ عَلیٰ قُبَّةِ الرُّمَّانِ،
و (از تو می خواهم) به حقّ بزرگواریت که در قُبّة الرمان (عبادتگاه موسی) بر موسی بن عمران- که بر او درود و سلام باد- آشکار شد
وَبایاتِکَ اَلَّتی وَقَعَتْ عَلیٰ ارْضِ مِصْرَ
و به معجزه هایت که در سرزمین مصر با بزرگواری
بِمَجْدِالْعِزَّةِ وَالْغَلَبَةِ، بایاتٍ عَزیزَةٍ،
با شکوه و غالب و نشانه های باشکوه
وَ بِسُلْطانِ الْقُوَّةِ، وَبِعِزَّةِ الْقُدْرَةِ وَبِشَأْنِ الْکَلِمَةِ التَّآمَّةِ،
و سلطه قوی و قدرت عظیم واقع شد و (از تو می خواهم)
وَبِکَلِماتِکَ اَلَّتی
به حق مقام کلمه کامل و کلماتت که
تَفَضَّلْتَ بِها عَلیٰ اَهْلِ السَّمواتِ وَ الْأَرْضِ،
به واسطه آن بر اهل آسمان و زمین
وَاهْلِ الدُّنْیا وَ الْاخِرَةِ،
و دنیا و آخرت احسان نمودی
وَبِرَحْمَتِکَ اَلَّتی مَنَنْتَ بِها عَلیٰ جَمیعِ خَلْقِکَ،
و به حقّ بخششت که به واسطه آن بر تمامی مخلوقاتت منّت نهادی
وَبِاسْتِطاعَتِکَ اَلَّتی اَقَمْتَ
و به حقّ قدرتت که به واسطه آن
بِها عَلَی الْعالَمینَ،
جهان را بر پا داشتی،
وَبِنُورِکَ اَلَذی قَدْ خَرَّمِنْ فَزَعِهِ طُورُ سَیْنآءَ،
و به حقّ نورت که از وحشت آن طور سینا فرو افتاد
وَ بِعِلْمِکَ وَجَلالِکَ وَکِبْرِیآئِکَ،
و به حق دانش و عظمت و اقتدار
وَ عِزَّتِکَ وَجَبَرُوتِکَ اَلَّتی لَمْ تَسْتَقِلَّهَا الْأَرْضُ،
و شکوه و بزرگیت که زمین توان تحمّل آن را نداشت
و اِنْخَفَضَتْ لَهَا السَّمواتُ،
و آسمان ها در برابرش فرود آمدند
و اِنْزَجَرَ لَهَا الْعُمْقُ الْأَکْبَرُ،
و عمیق ترین قسمت های زمین باز ایستاد،
وَرَکَدَتْ لَهَا الْبِحارُ وَالْأَنْهارُ،
و دریاها و رودها راکد شدند،
وَ خَضَعَتْ لَهَا الْجِبالُ،
و کوه ها سر فرود آوردند،
وَسَکَنَتْ لَهَا الْأَرْضُ بِمَناکِبِها،
و زمین با پستی و بلندیهایش آرام گرفت،
وَاسْتَسْلَمَتْ لَهَا الْخَلائِقُ کُلُّها،
و همه خلایق مطیع گردیدند،
وَ خَفَقَتْ لَهَا الرِّیاحُ فی جَرَیانِها،
و بادها در جریان خود مضطرب شدند،
وَخَمَدَتْ لَهَا النّیرانُ فی اَوْطانِها،
و آتش ها در آتشکده ها خاموش گشتند،
وَبِسُلْطانِکَ اَلَذی عُرِفَتْ لَکَ بِهِ الْغَلَبَةُ دَهْرَ الدُّهُورِ،
و به حقّ سلطنت و فرمانرواییت که به واسطه آن تا ابد پیروز و غالب و شناخته شده ای
وَحُمِدْتَ بِهِ فِی السَّمواتِ وَالْأَرَضینَ، وَبِکَلِمَتِکَ کَلِمَةِ
و به واسطه آن در آسمان ها و زمین ها ستایش شده ای، و به حقّ کلمه
الصِّدْقِ اَلَّتی سَبَقَتْ لِأَبینا ادَمَ عَلَیْهِ اَلسَّلامُ
صدق و راستت که به رحمتت بر پدر ما آدم- که بر او درود و سلام باد-
وَ ذُرِّیَّتِهِ بِالرَّحْمَةِ، وَاَسْئَلُکَ
و نسلش پیشی گرفت، و از تو می خواهم
ص :118
بِکَلِمَتِکَ اَلَّتی غَلَبَتْ کُلَّ شَیْ ءٍ،
به حق آن کلمه ات که بر هر چیز چیره گشت
وَبِنُورِ وَجْهِکَ اَلَذی تَجَلَّیْتَ بِهِ لِلْجَبَلِ،
و به حقّ نور ذاتت که به واسطه آن بر کوه جلوه کردی
فَجَعَلْتَهُ دَکّاً وَخَرَّ مُوسی صَعِقاً،
و آن را متلاشی ساختی و موسی بیهوش افتاد،
وَ بِمَجْدِکَ اَلَذی ظَهَرَ عَلیٰ طُورِ سَیْنآءَ،
و به حق بزرگواریت که بر طور سینا آشکار شد،
فَکَلَّمْتَ بِهِ عَبْدَکَ وَرَسُولَکَ مُوسَی بْنَ عِمْرانَ،
و به واسطه آن با بنده و فرستاده ات موسی بن عمران سخن گفتی،
وَ بِطَلْعَتِکَ فی ساعیرَ،
و به آشکار شدنت در ساعیر [محلّ عبادت عیسی]
وَظُهُورِکَ فی جَبَلِ فارانَ بِرَبَواتِ الْمُقَدَّسینَ،
و در کوه فاران [محل عبادت رسول خدا] در جایگاه رفیع فرشتگان مقدس
وَجُنُودِ الْمَلائِکَةِ الصَّآفّینَ،
و لشکریان صف کشیده آنها
وَخُشُوعِ الْمَلائِکَةِ الْمُسَبِّحینَ،
و در میان فروتنی فرشتگان تسبیح کننده،
وَبِبَرَکاتِکَ اَلَّتی بارَکْتَ فیها عَلیٰ ابْراهیمَ
و به حق بخشش و احسانت که برکت دادی در آن بر ابراهیم
خَلیلِکَ عَلَیْهِ اَلسَّلامُ فی امَّةِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمْ،
خلیل- که بر او درود و سلام باد- در میان امّت محمّد- که درود خدا بر او و خاندان پاکش باد-
وَبارَکْتَ لِإِسْحقَ صَفِیِّکَ فی امَّةِ عیسی عَلَیْهِمَا اَلسَّلامُ،
و برکت دادی برای برگزیده ات اسحاق در میان امّت عیسی- که بر هر دوی آنها درود و سلام باد-
وَبارَکْتَ لِیَعْقُوبَ اسْرآئیلِکَ فی امَّةِ مُوسی عَلَیْهِمَا اَلسَّلامُ،
و برکت دادی برای بنده برگزیده ات یعقوب در میان امّت موسی- که بر هر دوی آنها درود و سلام باد-
وَ بارَکْتَ لِحَبیبِکَ مُحَمَّدٍ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ
و برکت دادی برای محبوبت محمّد- که درود و سلام خدا بر او و خاندان پاکش باد-
فی عِتْرَتِهِ وَذُرِّیَّتِهِ وَاُمَّتِهِ،
در خاندان و نسل و امّتش،
اَللهُمَّ وَ کَمٰا غِبْنا عَنْ ذلِکَ وَلَمْ نَشْهَدْهُ
خدایا با این که ما در آن زمان نبودیم و این امور را مشاهده نکردیم،
وَآمَنَّا بِهِ وَلَمْ نَرَهُ صِدْقاً وَعَدْلًا،
ولی از روی راستی و درستی به آن ایمان آوردیم (و از تو می خواهیم)
اَنْ تُصَلِّیَ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ،
که درود فرستی بر محمّد و خاندان پاکش،
وَ اَنْ تُبارِکَ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ،
و برکت دهی بر محمّد و خاندان پاکش
وَتَرَحَّمَ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ،
و رحمت فرستی بر محمّد و خاندان پاکش
کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ وَبارَکْتَ
همانند بهترین درودها و برکات
وَتَرَحَّمْتَ عَلیٰ ابْراهیمَ وَآلِ ابْراهیمَ،
و رحمت هایت که بر ابراهیم و خاندانش فرستادی
اِنَّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ،
که توسزاوار ستایش و بزرگواری
فَعَّالٌ لِما تُریدُ،
و هر چه اراده کنی انجام دهی
و اَنْتَ عَلیٰ کُلِّ شَیْ ءٍ قَدیرٌ شَهیدٌ
تو بر هر کاری توانا و گواهی،
ص :119
حاجات خود را ذکر می کنی و می گویی:
اَللَّهُمَّ بِحَقِّ هذَا الدُّعآءِ، وَبِحَقِّ هذِهِ الْأَسْمآءِ
خدایا به حق این دعا و به حق این نام هایی
اَلَّتی لا یَعْلَمُ تَفْسیرَها
که کسی جز تو تفسیر
وَلٰا یَعْلَمُ باطِنَها غَیْرُکَ،
و باطن آن را نمی داند
صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ،
بر محمّد و خاندان پاکش درود فرست
وَاِفْعَلْ بی ما اَنْتَ اَهْلُهُ،
و آنچه را که تو شایسته آنی در حق من انجام ده
وَلٰا تَفْعَلْ بی ما اَنَا اَهْلُهُ،
نه آنچه را که من سزاوار آنم،
وَاغْفِرْ لی مِنْ ذُنُوبی ما تَقَدَّمَ
و گناهان گذشته
مِنْها وَما تَأَخَّرَ،
و آنچه از من سر خواهد زد را بر من ببخش،
وَوَسِّعْ عَلَیَّ مِنْ حَلالِ رِزْقِکَ،
و روزی حلالت را بر من افزون کن
وَاِکْفِنی مَؤُنَةَ اَنْسانِ سَوْءٍ وَجارِ سَوْءٍ،
و مرا از شرّ انسان بد و همسایه
وَقَرینِ سَوْءٍ وَسُلْطانِ سَوْءٍ،
و همنشین و فرمانروای شرور حفظ کن،
اِنَّکَ عَلیٰ ما تَشآء قَدیرٌ،
که تو بر آنچه خواهی توانایی و بر هر چیز دانایی،
وَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عَلیمٌ، آمینَ رَبَّ الْعالَمینَ.
ای پروردگار جهانیان (دعایم را) اجابت کن.
این دعا به نام «دعاءالشّاب المأخوذ بذنبه؛ دعای جوانی که بواسطه گناهش گرفتار گردیده» نیز نامیده شده است.(1) این دعا را حضرت امیرمؤمنان علی علیه السلام به جوانی که به سبب ستم در حقّ پدرش فلج شده بود، آموخت. آن جوان این دعا را خواند، آنگاه رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله را در خواب دید که دست بر اندام او کشید و به او فرمود: بر اسم اعظم خدا، مراقبت کن که کار تو به نیکی و خیر خواهد بود.(2) جوان از خواب بیدار شد و خود را تندرست یافت. آن دعا مطابق نقل «بلدالامین» چنین است:(3) بِسْمِ اَللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
اَللَّهُمَّ انّی اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ
خدایا از تو می خواهم به حقّ نامت
بِسْمِ اَللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ، یا ذَاالْجَلالِ وَالْإِکرامِ،
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم»، ای صاحب شکوه و بزرگواری،
ص :120
یا حَیُّ یا قَیُّومُ،
ای زنده، ای پاینده،
یا حَیُ لا اِلهَ اِلَّا اَنْتَ،
ای زنده ای که معبودی جز تو نیست،
یاهُوَ یا مَنْ لا یَعْلَمُ ما هُوَ،
ای خدا، ای کسی که جز تو نداند که چیستی.
وَ لا کَیْفَ هُوَ،
وچگونه ای؟
وَ لا اَیْنَ هُوَ، وَلٰا حَیْثُ هُوَ اِلَّا هُوَ،
و در کدام سو و کجایی
یا ذَاالْمُلْکِ وَالْمَلَکُوتِ،
ای صاحب فرمانروایی و سلطنت،
یا ذَاالْعِزَّةِ وَالْجَبَرُوتِ،
ای صاحب شکوه و بزرگی،
یامَلِکُ یا قُدُّوسُ،
ای فرمانروا، ای پاکیزه،
یا سَلامُ یا مُؤْمِنُ،
ای مایه سلامتی، ای امان دهنده،
یا مُهَیْمِنُ یا عَزیزُ، یا جَبَّارُ یا مُتَکَبِّرُ،
ای مقتدر، ای قدرتمند، ای قادر، ای بزرگ منش،
یا خالِقُ یا بارِئُ،
ای آفریننده، ای پدیدآورنده،
یا مُصَوِّرُ یا مُفیدُ،
ای شکل دهنده، ای سوددهنده،
یا مُدَبِّرُ یا شَدیدُ،
ای تدبیرکننده، ای سختگیر (بر ظالمان)،
یا مُبْدِئُ یا مُعیدُ،
ای آغاز کننده، ای بازگرداننده،
یا مُبیدُ یا وَدُودُ،
ای نابودکننده، ای با محبت،
یا مَحْمُودُ یا مَعْبُودُ،
ای ستوده، ای ستایش شده،
یا بَعیدُ یا قَریبُ،
ای دور، ای نزدیک،
یا مُجیبُ یا رَقیبُ،
ای پاسخگو، ای مراقب،
یا حَسیبُ یا بَدیعُ،
ای حسابگر، ای پدیدآورنده،
یا رَفیعُ یا مَنیعُ،
ای بلندمرتبه، ای دست نیافتنی،
یا سَمیعُ یا عَلیمُ،
ای شنوا،ای دانا،
یا حَلیمُ یا کَریمُ،
ای شکیبا، ای بخشنده،
یا حَکیمُ یا قَدیمُ،
ای خردمند، ای دیرینه،
یا عَلِیُّ یا عَظیمُ،
ای بلندمرتبه، ای با عظمت،
یا حَنَّانُ یا مَنَّانُ،
ای با محبّت، ای گشاده دست،
یا دَیَّانُ یا مُسْتَعانُ،
ای داور روز جزا، ای یاور،
یا جَلیلُ یا جَمیلُ،
ای بزرگوار، ای زیبا،
یا وَکیلُ یا کَفیلُ،
ای وکیل، ای عهده دار،
یا مُقیلُ یا مُنیلُ،
ای درگذرنده،ای احسان کننده،
یا نَبیلُ یا دَلیلُ،
ای شریف، ای راهنما،
یا هادی یا بادی
ای هدایت کننده، ای آشکار کننده،
یا اوَّلُ یا اخِرُ
ای آغاز، ای پایان
یا ظاهِرُ یا باطِنُ
ای آشکار، ای پنهان،
یا قآئِمُ یا دآئِمُ،
ای استوار، ای جاویدان،
یا عالِمُ یا حاکِمُ،
ای دانا، ای حکمران،
یا قاضی یا عادِلُ،
ای حکم کننده، ای دادگر،
یا فاصِلُ یا واصِلُ،
ای جداکننده، ای پیونددهنده،
یا طاهِرُ یا مُطَهِّرُ،
ای پاک، ای پاک کننده،
یا قادِرُ یا مُقْتَدِرُ،
ای توانا، ای مقتدر،
یا کَبیرُ یا مُتَکَبِّرُ،
ای بزرگ، ای بزرگمنش،
یا واحِدُ یا اَحَدُ
ای یکتا، ای یگانه،
یا صَمَدُیا مَنْ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ،
ای بی نیاز، ای که هرگز نزاده و زاده نشده ای
وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً اَحَدٌ،
و برای تو هیچگاه شبیه و مانندی نبوده است،
وَلَمْ یَکُنْ لَهُ صاحِبَةٌ
و همدمی برایت نیست
وَلٰا کانَ مَعَهُ وَزیرٌ،
و مددکاری نداری،
وَلَا اتَّخَذَ مَعَهُ مُشیراً،
و مشاوری برای خود برنگزیده ای،
وَلَا اِحْتاجَ إِلَىٰ ظَهیرٍ،
و نیازی به پشتیبان نداری،
ص :121
وَلٰاکانَ مَعَهُ الهٌ،
و معبودی به همراهت نیست،
لا اِلهَ اِلَّا اَنْتَ،
معبودی جز تو نیست،
فَتَعالَیْتَ عَمَّا یَقُولُ الظَّالِمُونَ عُلُوّاً کَبیراً،
و از آنچه ستمکاران می گویند بسیاربرتری،
یا عَلِیُّ یا شامِخُ یا باِذِخُ،
ای برتر، ای سربلند، ای والا مقام،
یا فَتَّاحُ یا نَفَّاحُ، یا مُرْتاحُ یا مُفَرِّجُ،
ای کارگشا، ای نعمت ده، ای فرح بخش، ای گشاینده (اندوه)،
یاناصِرُ یا مُنْتَصِرُ، یا مُدْرِکُ یا مُهْلِکُ،
ای یاور، ای پیروزمند، ای دریابنده، ای هلاک کننده،
یا مُنْتَقِمُ یا باعِثُ، یا وارِثُ یا طالِبُ،
ای انتقام گیرنده، ای برانگیزنده (مردگان)، ای وارث، ای طلب کننده،
یا غالِبُ یا مَنْ لا یَفُوتُهُ هارِبٌ،
ای غلبه کننده، ای که فراریان را از تو گریزی نیست،
یا تَوَّابُ یا اوَّابُ، یا وَهَّابُ یا مُسَبِّبَ الْأَسْبابِ،
ای توبه پذیر ای دادرس، ای بخشنده، ای سبب ساز سبب ها،
یا مُفَتِّحَ الْأَبْوابِ،
ای گشاینده درها،
یا مَنْ حَیْثُ ما دُعِیَ اَجابَ،
ای که هر زمان خوانده شوی، پاسخ گویی،
یا طَهُورُ یا شَکُورُ،
ای پاک کننده، ای شکرپذیر،
یا عَفُوُّ یا غَفُورُ، یا نُورَ النُّورِ،
ای عفوکننده، ای آمرزنده، ای روشنایی نور،
یا مُدَبِّرَ الْأُمُورِ، یا لَطیفُ یا خَبیرُ،
ای تدبیرکننده کارها، ای مهربان، ای آگاه،
یا مُجیرُ یا مُنیرُ، یا بَصیرُ یا ظَهیرُ،
ای پناه ده، ای تابناک، ای بینا، ای پشتیبان،
یا کَبیرُ یا وِتْرُ، یا فَرْدُ یا ابَدُ،
ای بزرگ، ای یگانه، ای یکتا، ای جاوید،
یا سَنَدُ یا صَمَدُ،
ای تکیه گاه ای بی نیاز،
یا کافی یا شافی
ای کفایت کننده ای شفا دهنده،
یا وافی یا مُعافی
ای وفاکننده، ای درگذرنده،
یا مُحْسِنُ یا مُجْمِلُ، یا مُنْعِمُ
ای نیکوکار، ای زیبایی بخش، ای نعمت دهنده،
یا مُفْضِلُ، یا مُتَکَرِّمُ یا مُتَفَرِّدُ،
ای فضیلت دهنده، ای بخشنده، ای تنها،
یا مَنْ عَلا فَقَهَرَ،
ای که برتری و مغلوب سازی،
وَ یا مَنْ مَلَکَ فَقَدَرَ،
و ای که مالکی و توانایی،
یا مَنْ بَطَنَ فَخَبَرَ،
و ای که پنهانی و آگاهی،
وَ یا مَنْ عُبِدَ فَشَکَرَ،
و ای که در برابر عبادت سپاسگزاری کنی،
وَ یا مَنْ عُصِیَ فَغَفَرَ وَ سَتَرَ،
و ای که نافرمانی شوی و بیامرزی و بپوشانی،
وَ یا مَنْ لا تَحْویهِ الْفِکَرُ،
و ای که فکرها تو را در بر نگیرد،
وَ لا یُدْرِکُهُ بَصَرٌ، وَلٰا یَخْفی عَلَیْهِ اثَرٌ،
و چشمی تو را نبیند، و نشانه ای بر تو پوشیده نماند،
یا رازِقَ الْبَشَرِ، یا مُقَدِّرَ کُلِّ قَدَرٍ،
ای روزی دهنده انسان، ای مقدّر کننده هر تقدیر،
یا عالِیَ الْمَکانِ، یا شَدیدَ الْأَرْکانِ، یا مُبَدِّلَ الزَّمانِ،
ای بلند جایگاه، ای صاحب ارکان استوار، ای تغییر دهنده زمان،
یاقابِلَ الْقُرْبانِ، یا ذَاالْمَنِّ وَالْإِحْسانِ،
ای پذیرنده قربانی، ای صاحب نعمت و نیکی،
یا ذَا الْعِزِّ وَالسُّلْطانِ، یا رَحیمُ
ای صاحب عزت و فرمانروایی، ای مهربان،
ص :122
یا رَحمنُ، یا مَنْ هُوَ کُلَّ یَوْمٍ فی شَاْنٍ،
ای بخشنده، ای کسی که هر روز در کاری هستی،
یا مَنْ لا یَشْغَلُهُ شَاْنٌ عَنْ شَاْنٍ،
ای کسی که کاری تو را از کار دیگر باز ندارد،
یا عَظیمَ الشَّاْنِ، یا مَنْ هُوَ بِکُلِّ مَکانٍ،
ای صاحب مقام بزرگ، ای کسی که در هر مکان حاضری،
یا سامِعَ الْأَصْواتِ، یا مُجیبَ الدَّعَواتِ،
ای شنونده صداها، ای اجابت کننده
یا مُنْجِحَ الطَّلِباتِ، یا قاضِیَ الْحاجاتِ،
دعاها، ای برآورنده خواسته ها، ای رواکننده حاجتها،
یا مُنْزِلَ الْبَرَکاتِ، یا
ای نازل کننده برکتها، ای
راحِمَ الْعَبَراتِ، یامُقیلَ الْعَثَراتِ،
رحم کننده بر اشکها، ای درگذرنده از لغزش ها،
یا کاشِفَ الْکُرُباتِ، یا وَلِیَّ الْحَسَناتِ،
ای برطرف کننده گرفتاری ها، ای صاحب نیکیها،
یا رافِعَ الدَّرَجاتِ، یا مُؤْتِیَ السُّؤُلاتِ،
ای بالابرنده رتبه ها، ای عطاکننده خواسته ها،
یا مُحْیِیَ الْأَمْواتِ، یا جامِعَ الشَّتاتِ،
ای زنده کننده مردگان، ای گردآورنده پراکندگی ها،
یا مُطَّلِعَ عَلَی النِّیَّاتِ، یا رادَّ ما قَدْ فاتَ،
ای آگاه بر قصدها، ای بازگرداننده از دست رفته ها،
ا ی مَنْ لاتَشْتَبِهُ عَلَیْهِ الْأَصْواتُ،
ای کسی که صداها بر تومشتبه نشود،
یا مَنْ لاتُضْجِرُهُ الْمَسْئَلاتُ، وَلٰا تَغْشاهُ الظُّلُماتُ،
ای کسی که درخواست ها تو را نیازارد، و تاریکی ها تو را نپوشاند،
یا نُورَ الْأَرْضِ والسَّمواتِ، یا سابِغَ النِّعَمِ،
ای روشنی زمین و آسمانها، ای سرازیر کننده نعمتها،
یا دافِعَ النِّقَمِ، یا بارِئَ النَّسَمِ،
ای برطرف کننده رنج ها، ای پدیدآورنده آدمیان،
یا جامِعَ الْأُمَمِ، یا شافِیَ السَّقَمِ،
ای جمع کننده امتها، ای شفابخش بیماریها،
یاَخالِقَ النُّورِ وَالظُّلَمِ، یا ذَاالْجُودِ وَالْکَرَمِ،
ای آفریننده روشنایی و تاریکی ها، ای صاحب بخشش و کرم،
یا مَنْ لا یَطَأُ عَرْشَهُ قَدَمٌ، یا اَجْوَدَ الْأَجْوَدینَ،
ای کسی که احدی پایش به عرش او نرسد،ای بخشنده ترین بخشندگان،
یا اَکْرَمَ الْأَکْرَمینَ، یا اَسْمَعَ السَّامِعینَ،
ای گرامی ترین گرامیان، ای شنواترین شنوایان،
یا ابْصَرَ النَّاظِرینَ، یا جارَ الْمُسْتَجیرینَ،
ای بیناترین بینایان، ای پناه پناه جویان،
یا امانَ الْخائِفینَ،یاظَهْرَ اللّاجینَ،
ای امان خائفان،ای پشتیبان پناهندگان،
یا وَلِیَّ الْمُؤْمِنینَ، یا غِیاثَ الْمُسْتَغیثینَ،
ای سرپرست مؤمنان، ای فریادرس فریادرس خواهان،
یا غایَةَ الطَّالِبینَ، یا صاحِبَ کُلِّ غَریبٍ،
ای هدف نهایی طلب کنندگان، ای همراه غریبان،
یا مُونِسَ کُلِّ وَحیدٍ، یا مَلْجَا کُلِّ طَریدٍ،
ای همدم هر تنها، ای پناه هر رانده شده،
ص :123
یا مَاْوی کُلِّ شَریدٍ، یا حافِظَ کُلِّ ضآلَّةٍ،
ای پناهگاه گریختگان، ای نگهدار هر گمشده،
یاراحِمَ الشَّیْخِ الْکَبیرِ، یا رازِقَ الطِّفْلِ الصَّغیرِ،
ای ترحّم کننده پیر کهنسال، ای روزی ده کودک خردسال،
یا جابِرَ الْعَظْمِ الْکَسیرِ، یا فاکَّ کُلِّ اسیرٍ،
ای پیونددهنده استخوان شکسته، ای رهایی بخش اسیران،
یا مُغْنِیَ الْبآئِسِ الْفَقیرِ، یا عِصْمَةَ الْخائِفِ الْمُسْتَجیرِ،
ای بی نیاز کننده فقیر بینوا، ای نگهدار ترسان پناه جو،
یا مَنْ لَهُ التَّدْبیرُ وَالتَّقْدیرُ، یا مَنِ الْعَسیرُ عَلَیْهِ یَسیرٌ،
ای که تدبیر و سرنوشت بندگان بدست توست، ای که سختی ها بر تو آسان است،
یا مَنْ لا یَحْتاجُ إِلَىٰ تَفْسیرٍ، یا مَنْ هُوَ عَلیٰ کُلِّ شَیْ ءٍ قَدیرٌ،
ای که به شرح و بیان نیاز نداری، ای که بر هر چیز توانایی،
یا مَنْ هُوَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ خَبیرٌ، یا مَنْ هُوَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ بَصیرٌ،
ای که از هر چیز آگاهی، ای که بر هر چیز بینایی،
یا مُرْسِلَ الرِّیاحِ، یا فالِقَ الْإِصْباحِ،
ای فرستنده بادها، ای شکافنده صبح، ای برانگیزنده روح ها،
یا باعِثَ الْأَرْواحِ، یا ذَاالْجُودِ وَالسَّماحِ،
ای صاحب بخشش و گذشت، ای که
یا مَنْ بِیَدِهِ کُلُّ مِفْتاحٍ، یا سامِعَ کُلِّ صَوْتٍ، یا سابِقَ کُلِّ فَوْتٍ،
کلید (تمام مشکلات) به دست توست، ای شنونده هر صدا، ای پیشی گیرنده بر اسباب فوت،
یا مُحْیِیَ کُلِ نَفْسٍ بَعْدَ الْمَوْتِ،
ای زنده کننده جان ها پس از مرگ،
یا عُدَّتی فی شِدَّتی یا حافِظی فی غُرْبَتی
ای ذخیره ام در سختی ها، ای نگهدارم در غربت،
یا مُونِسی فی وَحْدَتی
ای همدمم در تنهایی ها،
یا وَلِیّی فی نِعْمَتی
ای سرپرستم در نعمت ها،
یا کَهْفی حینَ تُعْیینِی الْمَذاهِبُ،
ای پناهم در وقتی که تعدّد راه ها مرا خسته می کند،
وَتُسَلِّمُنِی الْأَقارِبُ، وَیَخْذُلُنی کُلُّ صاحِبٍ،
و نزدیکانم رهایم کنند، و دوستان یاریم نکنند،
یا عِمادَ مَنْ لا عِمادَ لَهُ، یا
ای تکیه گاه کسی که تکیه گاهی ندارد،
سَنَدَ مَنْ لا سَنَدَ لَهُ،
ای پشتیبان کسی که پشتیبانی ندارد،
یا ذُخْرَ مَنْ لا ذُخْرَ لَهُ،
ای ذخیره کسی که ذخیره ای ندارد،
یا حِرْزَ مَنْ لا حِرْزَ لَهُ،
ای پناه کسی که پناهی ندارد،
یا کَهْفَ مَنْ لا کَهْفَ لَهُ،
ای پناه گاه کسی که پناهگاهی ندارد،
یا کَنْزَ مَنْ لا کَنْزَ لَهُ، یا رُکْنَ مَنْ لا رُکْنَ لَهُ،
ای گنجینه کسی که گنجی ندارد، ای تکیه گاه کسی که تکیه گاهی ندارد،
یا غِیاثَ مَنْ لا غِیاثَ لَهُ،
ای فریادرس کسی که فریادرسی ندارد
یا جارَ مَنْ لا جارَ لَهُ،
ای پناه کسی که پناهی ندارد،
یا جارِیَ اللَّصیقَ،
ای پناهی که از من جدا نیستی،
یا رُکْنِیَ الْوَثیقَ، یا
ای تکیه گاه مطمئنّم، ای
ص :124
اِلهی بِالتَّحْقیقِ،
معبود حقیقیم،
یا رَبَّ الْبَیْتِ الْعَتیقِ، یا شَفیقُ یا رَفیقُ،
ای پروردگار کعبه، ای مهربان و ای همراه،
فُکَّنی مِنْ حَلَقِ الْمَضیقِ،
از تنگناها خلاصم کن،
وَاصْرِفْ عَنّی کُلَّ هَمٍّ وَغَمٍّ وَ ضیقٍ،
و هر اندوه و غم و سختی را از من برطرف کن،
وَاِکْفِنی شَرَّ ما لا اُطیقُ،
و از من برطرف کن شر آنچه را که تحمل آن را ندارم ،
وَاعِنّی عَلیٰ ما اُطیقُ،
و بر آنچه طاقت دارم کمکم کن،
یا رآدَّ یُوسُفَ عَلیٰ یَعْقُوبَ،
ای بازگرداننده یوسف به یعقوب،
یا کاشِفَ ضُرِّ اَیُّوبَ،
ای برطرف کننده گرفتاری ایّوب،
یا غافِرَ ذَنْبِ داوُدَ، یا رافِعَ عیسَی بْنِ مَرْیَمَ،
ای آمرزنده گناه داود، ای بالابرنده عیسی بن مریم
وَ مُنَجِّیهِ مِنْ ایْدِی الْیَهُودِ،
و نجات بخشش از دست یهود،
یا مُجیبَ نِدآءِ یُونُسَ فِی الظُّلُماتِ،
ای پاسخ دهنده صدای یونس در تاریکی ها،
یا مُصْطَفِیَ مُوسی بِالْکَلِماتِ،
ای برگزیننده موسی برای سخن گفتن
یا مَنْ غَفَرَ لِأدَمَ خَطیئَتَهُ،
ای که خطای آدم را بخشیدی،
وَ رَفَعَ ادْریسَ مَکاناً عَلِیّاً بِرَحْمَتِهِ،
و ادریس را با رحمتت به مکان برتری بالا بردی،
یا مَنْ نَجّی نُوحاً مِنَ الْغَرَقِ،
ای که نوح را از غرق شدن نجات دادی،
یا مَنْ اَهْلَکَ عاداً الْأُولی
ای که قوم عاد نخستین را هلاک نمودی،
وَ ثَمُودَ فَما ابْقی وَ قَوْمَ نُوحٍ مِنْ قَبْلُ،
و از قوم ثمود چیزی باقی نگذاشتی و قوم نوح را پیش از آنها هلاک نمودی،
انَّهُمْ کانُوا هُمْ اَظْلَمَ وَاَطْغی،
زیرا آنان ستمکارتر و متجاوزتر بودند،
وَ الْمُؤْتَفِکَةَ اهْوی یا مَنْ دَمَّرَ عَلیٰ قَوْمِ لُوطٍ،
وشهرهای زیر و رو شده قوم لوط را فرو کوبیدی و آنها را نابود کردی،
وَ دَمْدَمَ عَلیٰ قَوْمِ شُعَیْبٍ، یا مَنِ اتَّخَذَ ابْراهیمَ خَلیلًا، یا مَنِ
و قوم شعیب را هلاک گرداندی ای که ابراهیم را به دوستی خود برگزیدی،
اتَّخَذَ مُوسی کَلیماً،
ای که موسی را هم صحبت خود ساختی،
وَاتَّخَذَ مُحَمَّداً صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَعَلَیْهِمْ اَجْمَعینَ حَبیباً،
و محمّد- که درود خدا بر او و خاندان پاکش و تمامی آنان باد- راحبیب خود قرار دادی،
یا مُؤْتِیَ لُقْمانَ الْحِکْمَةَ،
ای که به لقمان حکمت عطا کردی
وَالْواهِبُ لِسُلَیْمانَ مُلْکاً لا یَنْبَغی لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ،
و به سلیمان فرمانروایی دادی که کسی بعد از او شایسته آن نبود،
یا مَنْ نَصَرَ ذَا الْقَرْنَیْنِ عَلَی الْمُلُوکِ الْجَبابِرَةِ،
ای کسی که ذوالقرنین را در مقابل پادشاهان ظالم یاری کردی،
یا مَنْ اعْطَی الْخِضْرَ الْحَیوةَ،
ای که به خضر زندگانی جاویدان بخشیدی،
وَرَدَّ لِیُوشَعَ بْنِ نُونٍ الشَّمْسَ بَعْدَ غُرُوبِها،
و خورشید را بعد از غروبش برای یوشع بن نون بازگرداندی،
یا مَنْ رَبَطَ
ای که
ص :125
عَلی قَلْبِ اُمِّ مُوسی
بر دل مادر موسی آرامش بخشیدی،
وَ احْصَنَ فَرْجَ مَرْیَمَ ابْنَتِ عِمْرانَ،
و دامن مریم دختر عمران را از آلودگی حفظ نمودی،
یا مَنْ حَصَّنَ یَحْیَی بْنَ زَکَرِیَّا مِنَ الذَّنْبِ،
ای که یحیی بن زکریا را از گناه حفظ کردی
وَسَکَّنَ عَنْ مُوسَی الْغَضَبَ،
و خشم موسی را فرو نشاندی،
یا مَنْ بَشَّرَ زَکَرِیَّا بِیَحْیی
ای که ولادت یحیی را به زکریا مژده دادی،
یا مَنْ فَدا اسْماعیلَ مِنَ الذَّبْحِ بِذِبْحٍ عَظیمٍ،
ای که ذبح عظیمی را فدای ذبح اسماعیل نمودی،
یا مَنْ قَبِلَ قُرْبانَ هاَبیٰلَ، وَجَعَلَ اللَّعْنَةَ عَلیٰ قاَبیٰلَ،
ای که قربانی هاَبیٰل را پذیرفتی و قاَبیٰل را از رحمت خود دور ساختی،
یا هازِمَ الْأَحْزابِ لِمُحَمَّدٍ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ،
ای که گروه های مخالف محمّد- که درود خدا بر او و خاندانش باد- را شکست دادی،
صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ،
بر محمّد و خاندان پاکش
وَ عَلیٰ جَمیعِ الْمُرْسَلینَ،وَمَلائِکَتِکَ الْمُقَرَّبینَ،
و بر تمامی فرستادگان و فرشتگان مقرب
وَاهْلِ طاعَتِکَ اَجْمَعینَ،
و تمامی بندگانت درود فرست،
وَاَسْئَلُکَ بِکُلِّ مَسْئَلَةٍ
و از تو می خواهم تمامی خواسته های
سَئَلَکَ بِها اَحَدٌ مِمَّنْ رَضیتَ عَنْهُ،
اشخاصی را که تو از آنان خشنود هستی،
فَحَتَمْتَ لَهُ عَلَی الْإِجابَةِ،
و به طور حتم خواسته های آنها را پاسخ می دهی،
یا اَللَّهُ یا اَللَّهُ یااَللَّهُ،
ای خدا، ای خدا، ای
یا رَحْمنُ یا رَحْمنُ یارَحْمنُ،،
خدا، ای بخشنده، ای بخشنده، ای بخشنده،
یا رَحیمُ یا رَحیمُ یا رَحیمُ
ای مهربان، ای مهربان، ای مهربان،
یاِذَاالْجَلالِ وَالْإِکْرامِ، یا ذَاالْجَلالِ وَ الْإِکْرامِ، یا ذَاالْجَلالِ وَالْإِکْرامِ،
ای صاحب شکوه و بزرگواری، ای صاحب شکوه و بزرگواری، ای صاحب شکوه و بزرگواری،
بِهِ بِهِ بِهِ بِهِ بِهِ بِهِ بِهِ
به آن، به آن،به آن، به آن، به آن، به آن، به آن
اَسْئَلُکَ بِکُلِّ اسْمٍ سَمَّیْتَ بِهِ نَفْسَکَ،
(جلالت تو را سوگند می دهم و)، از تو می خواهم به حق تمامی نام هایی که خودت را به آن نامیده ای
اَوْ اَنْزَلْتَهُ فی شَیْ ءٍ مِنْ کُتُبِکَ،
یا در بعضی از کتاب هایت فرو فرستاده ای،
اوِ اسْتَاْثَرْتَ بِهِ فِی عِلْمِ الْغَیْبِ عِنْدَکَ،
یا در علم غیبت برای خویش برگزیده ای
وَبِمَعاقِدِ الْعِزِّمِنْ عَرْشِکَ،
و محلّ عزت از عرشت
وَبِمُنْتَهَی الرَّحْمَةِ مِنْ کِتابِکَ،
و به حقّ نهایت رحمتت از کتابت،
وَبِمٰا لَوْ انَّ ما فِی الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ اقْلامٌ،
و به حق این که اگر همه درختان روی زمین قلم شود
وَالْبَحْرُ یَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ ابْحُرٍ،
و دریاها برای آن مرکّب گردد و هفت دریاچه به آن افزوده شود (اینها همه تمام می شود ولی)
ما نَفِدَتْ کَلِماتُ اَللَّهِ،
کلمات خدا پایان نمی گیرد،
اِنَّ اللَّهَ عَزیزٌ
به یقین خداوند عزیز
ص :126
حَکیمٌ،وَ اَسْئَلُکَ بِاسْمآئِکَ الْحُسْنَی
و حکیم است، و از تو می خواهم به حق نام های نیکویی
اَلَّتی نَعَتَّها فی کِتابِکَ،
که در کتابت توصیف نموده ای،
فَقُلْتَ: وَللَّهِ الْأَسْمآءُ الْحُسْنی فَادْعُوهُ بِها.
پس فرموده ای: و برای خدا نام های نیک است خدا را به آن (نام ها) بخوانید،
وَقُلْتَ: ادْعُونی اسْتَجِبْ لَکُمْ.
و فرمودی مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم،
وَقُلْتَ: وَ اِذا سَئَلَکَ عِبادی عَنّی
و فرمودی: و هنگامی که بندگان من از تو درباره من سؤال کنند
فَانّی قَریبٌ اجیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ اِذٰا دَعانِ.
(بگو:) من نزدیکم، دعای دعاکننده را هنگامی که می خواند پاسخ می گویم.
وَقُلْتَ: یا عِبادِیَ اَلَّذینَ اسْرَفُوا عَلیٰ اَنْفُسِهِمْ،
و فرمودی: ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده اید
لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اَللَّهِ،
از رحمت خداوند نومید نشوید
انَ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً،
که خدا همه گناهان را می آمرزد
انَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ.
زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است،
وَاَنَا اَسْئَلُکَ یا اِلهی
و من از تو می خواهم ای معبود من،
وَاَدْعُوکَ یا رَبِّ،
و تو را می خوانم ای پروردگار من
وَارْجُوکَ یا سَیِّدی
و به تو امیدوارم ای آقا و سرورم
وَاطْمَعُ فی اَجابَتی یا مَوْلایَ
وآرزوی اجابت خواسته ام را دارم
کَما وَعَدْتَنی
آن گونه که وعده فرموده ای
وَقَدْ دَعَوْتُکَ کَمٰا اَمَرْتَنی
ای مولا و سرورم تو را آن گونه که فرمان داده ای خواندم
فَاِفْعَلْ بی ما اَنْتَ اَهْلُهُ یا کَریمُ،
پس آنچه که تو شایسته آنی در مورد من انجام ده ای بزرگوار
وَاَلْحَمْدُللَّهِ رَبِ الْعالَمینَ،
و حمد و سپاس از آن خداوندی است که پروردگار جهانیان است
وَصَلَّی اَللَّهُ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ اَجْمَعینَ.
و درود خدا بر محمّد و تمامی خاندانش باد.
دعای یستشیر(1):
«سیّد بن طاووس» در «مهج الدّعوات» از امام امیرالمؤمنین علیه السلام نقل کرده است که آن حضرت فرمود:
رسول خدا صلی الله علیه و آله این دعا را به من آموخت و فرمانم داد که در دشواری و آسودگی این دعا را بخوانم و به جانشین خود نیز بیاموزم و تا زمانی که زنده ام آن را ترک نکنم و آن را هر صبح و شام بخوانم، زیرا این دعا گنجی از گنج های عرش اِلهی است. در پی اصرار فراوان اَبیّٰ بن کعب انصاری برای بیان پاداش این دعا، رسول خدا صلی الله علیه و آله برخی از پاداش های مادّی و معنوی آن را ذکر کرد، از جمله آن که: هر کس این دعا را بخواند خداوند گناهانش را می آمرزد، سکینه و آرامش بر او فرو می فرستد و رحمت اِلهی، وی را فرا می گیرد. همچنین آثار و خواصّ جالبی را درباره این دعا، پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله برای جناب سلمان
ص :127
فارسی بیان کرده است.(1) این دعا برابر نقل «کفعمی» در «بلد الامین»(2) چنین است:
بِسْمِ اَللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَذی لا اِلهَ اِلَّا هُوَ
حمد و سپاس مخصوص خداوندی است که معبودی جز او نیست،
الحَیُّ القَیُّومُ،
زنده، جاودان، پاینده،
الدَّائِمُ الْمَلِکُ الْحَقُّ الْمُبینُ،
فرمانروای بر حق و آشکار است،
الْمُدَبِّرُ بِلا وَزیرٍ،
تدبیر کننده ای که مددکاری ندارد
وَ لا خَلْقٍ مِنْ عِبادِهِ یَسْتَشیرُ،
و با آفریده ای از بندگانش مشورت نمی کند،
الْأَوَّلُ غَیْرُ مَوْصُوفٍ،
همان آغازی که توصیف نشود،
الْباقی بَعْدَ فَنآءِ الْخَلْقِ،
و بعد از نابودی مخلوقات پایدار ماند،
الْعَظیمُ الرُّبُوبِیَّةِ،
آن که پروردگاریش با عظمت است،
نُورُ السَّمواتِ وَالْأَرَضینَ،
و روشنایی آسمان ها و زمین ها
وَفاطِرُهُما وَمُبْتَدِعُهُما،
و آفریننده و بوجود آورنده آنهاست،
خَلَقَهُما بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهُ،
آنها را بدون ستون آفرید
وَفَتَقَهُما فَتْقاً،
و به نحو خاصّی گشود،
فَقامَتِ السَّمواتُ طآئِعاتٍ بِاَمْرِهِ،
پس آسمان ها به فرمان او مطیعانه در جای خود قرار گرفتند
وَاسْتَقَرَّتِ الْأَرَضُ بِاُوْتادِها فَوْقَ الْمآءِ،
و زمین با کوه هایش بر روی آب استقرار یافت،
ثُمَ عَلا رَبُّنا فِی السَّمواتِ الْعُلی الرَّحْمنُ
پس پروردگار ما همان بخشنده ای است که بر آسمان ها
عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوی لَهُ ما فِی
و عرش مسلّط است، از آنِ اوست آنچه در
السَّمواتِ وَما فِی الْأَرْضِ
آسمان ها و زمین
وَما بَیْنَهُما وَما تَحْتَ الثَّری
و بین آنها و زیر خاک است
فَانَا اَشْهَدُ بِاِنَّکَ اَنْتَ اَللَّهُ لا اِلهَ اِلَّا اَنْتَ،
و گواهی می دهم تو خدایی که معبودی جز تو نیست،
لا رافِعَ لِما وَضَعْتَ،
کسی را که پستش کنی بالایش نتوان برد
وَلٰا واضِعَ لِما رَفَعْتَ،
و کسی را که بالایش بری پستش نتوان کرد
وَلٰا مُعِزَّ لِمَنْ اذْلَلْتَ،
و کسی را که خوارش کنی عزّتش نتوان بخشید
وَلٰا مُذِلَّ لِمَنْ اعْزَزْتَ،
و کسی را که عزّتش بخشی خوارش نتوان کرد
وَلٰا مانِعَ لِما اَعْطَیْتَ،
آنچه را که عطا کنی منعش نتوان کرد
وَلٰا مُعْطِیَ لِمامَنَعْتَ،
عطایش نتوان نمود، و آنچه را که منع کنی
و اَنْتَ اَللَّهُ لا اِلهَ اِلَّا اَنْتَ،
و تویی خدایی که معبودی جز تو نیست،
کُنْتَ اِذْ لَمْ تَکُنْ سَمآءٌ مَبْنِیَّةٌ، وَلٰا اَرْضٌ
تو بودی در زمانی که نبود آسمانِ برافراشته، و زمینِ
ص :128
مَدْحِیَّةٌ، وَلٰا شَمْسٌ مُضیئَةٌ،
گسترده، و خورشیدِ تابناک،
وَلٰا لَیْلٌ مُظْلِمٌ، وَلٰا نَهارٌ مُضیئٌ،
و شبِ تاریک، و روزِ روشن،
وَلٰا بَحْرٌ لُجِّیٌّ، وَلٰا جَبَلٌ راسٍ،
و دریایِ موّاج، و کوهِ استوار،
وَلٰا نَجْمٌ سارٍ، وَلٰا قَمَرٌ مُنیرٌ،
و ستارگانِ در حرکت، و ماهِ تابان،
وَلٰا ریحٌ تَهُبُّ، وَلٰاسَحابٌ یَسْکُبُ،
و بادهای وزان و ابرهای بارنده،
وَلٰا بَرْقٌ یَلْمَعُ، وَلٰا رَعْدٌ یُسَبِّحُ،
و برقِ درخشنده، و رعد به تسبیح غرّنده،
وَلٰا رُوحٌ یَتَنَفَّسُ، وَلٰا طآئِرٌ یَطیرُ،
و موجود زنده، و مرغ پرنده،
وَلٰا نارٌ تَتَوَقَّدُ، وَ لامآءٌ یَطَّرِدُ،
و آتشِ فروزنده، و آبِ روان،
کُنْتَ قَبْلَ کُلِّ شَیْ ءٍ، وَکَوَّنْتَ کُلَّ شَیْ ءٍ،
تو قبل از هر چیز بودی، و همه چیز را
وَقَدَرْتَ عَلیٰ کُلِّ شَیْ ءٍ،
تو پدید آوردی، و تو بر هر چیز توانایی،
وَابْتَدَعْتَ کُلَّ شَیْ ءٍ،
و همه چیز را تو بوجود آوردی،
وَافْقَرْتَ وَاغْنَیْتَ، وَ اَمَتَّ وَ اَحْیَیْتَ،
و محتاج و توانگر گرداندی، مرده و زنده کنی،
وَاضْحَکْتَ وَابْکَیْتَ، وَ عَلَی الْعَرشِ اسْتَوَیْتَ،
خندان و گریان کنی و بر عرش مسلّطی،
تَبارَکْتَ یااَللَّهُ وَ تَعالَیْتَ،
پس بلند مرتبه و برتری ای خدا،
اَنْتَ اَللَّهُ اَلَذی لا اِلهَ اِلَّا اَنْتَ
تویی خدایی که معبودی جز تو نیست
الْخَلَّاقُ الْعَلیمُ، امْرُکَ غالِبٌ،
که آفریننده و دانایی، فرمانت نافذ،
وَعِلْمُکَ نافِذٌ، وَکَیْدُکَ غَریبٌ،
و دانشت مؤثّر، و تدبیرت بی نظیر،
وَ وَعْدُکَ صادِقٌ،وَقَوْلُکَ حَقٌّ،
و وعده ات راست،و گفتارت درست،
وَحُکْمُکَ عَدْلٌ، وَکَلامُکَ هُدیً،
و داوریت از روی عدالت، و کلامت مایه هدایت،
وَوَحْیُکَ نُورٌ، وَرَحْمَتُکَ وٰاسِعَةٌ،
و پیام آسمانیت مایه روشنی، و بخشش و احسانت گسترده،
وَعَفْوُکَ عَظیمٌ، وَفَضْلُکَ کَبیرٌ،
و عفوت بزرگ و لطف و کرمت بسیار،
وَعَطاؤُکَ جَزیلٌ، وَحَبْلُکَ مَتینٌ،
و بخششت بی شمار و پیمانت استوار،
وَامْکانُکَ عَتیدٌ، وَجارُکَ عَزیزٌ،
و قدرت و توانت مهیّا و آماده، و پناهنده ات گرامی،
وَ بَاْسُکَ شَدیدٌ، وَمَکْرُکَ مَکیدٌ،
و کیفرت سخت و تدبیرت نافذ است،
اَنْتَ یا رَبِّ مَوْضِعُ کُلِّ شَکْویٰ
تویی ای پروردگار من مرجع هر شکایت،
وَشاهِدُ کُلِّ نَجْوی
و گواه هر صحبت محرمانه،
و حاضِرُ کُلِّ مَلَإٍ، وَمُنْتَهی کُلِّ حاجَةٍ،
و حاضر در هر جمع، و نهایت هر خواسته،
وَ فَرَجُ کُلِّ حَزینٍ، وَ غِنی کُلِّ فقیرٍ مِسْکینٍ،
و تسکین دهنده غم و اندوه، توانگریِ هر فقیر درمانده،
وَ حِصْنُ کُلِ
پناهگاه هر
ص :129
هارِبٍ، وَ امانُ کُلِّ خآئِفٍ، حِرْزُ الضُّعَفآءِ،
پناهنده،وپناه هر ترسان، حافظ ضعیفان،
کَنْزُ الْفُقَرآءِ، مُفَرِّجُ الْغَمَّآءِ،
گنج فقیران، تسکین دهنده غمزدگان،
مُعینُ الصَّالِحینَ، ذلِکَ اَللَّهُ رَبُّنا، َ
یاور پارسایان، چنین خدایی پروردگار ماست
لا اِلهَ اِلَّا هُوَ،
که معبودی جز او نیست،
تَکْفی مِنْ عِبادِکَ مَنْ تَوَکَّل عَلَیْکَ،
هر بنده ای که خود را به تو بسپارد یاریش کنی،
و اَنْتَ جارُ مَنْ لاذَ بِکَ
و پناه دهنده هر کسی هستی که به تو پناهنده شود،
وَتَضَرَّعَ اِلَیْکَ،
و دست به دامن تو شود،
عِصْمَةُ مَنِ اعْتَصَمَ بِکَ مِنْ عِبادِک،
نگهدار هر بنده ای که به تو متوسّل
ناصِرُ مَنِ اَنْتَصَرَ بِکَ،
یاور هر کس که از تو یاری جوید،
تَغْفِرُ الذُّنُوبَ لِمَنِ اسْتَغْفَرَکَ،
گناهان کسی را که از تو آمرزش طلبد می آمرزی،
جَبَّارُ الْجَبابِرَةِ،عَظیمُ الْعُظَمآءِ،
(و تویی) مسلّط بر گردنکشان،برترِ برتران،
کَبیرُ الْکُبَرآءِ، سَیِّدُ السَّاداتِ،
بزرگِ بزرگان، سرورِ سروران،
مَوْلَی الْمَوالى صَریخُ الْمُسْتَصْرِخینَ،
مولایِ مولایان فریادرس دادخواهان،
مُنَفِّسٌ عَنِ الْمَکْرُوبینَ، مُجیبُ دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّینَ،
غم زدای غمزدگان، اجابت کننده خواسته گرفتاران،
اَسْمَعُ السَّامِعینَ، ابْصَرُ النَّاظِرینَ،
شنواترین شنوندگان، بیناترین بینایان،
اَحْکَمُ الْحاکِمینَ، اسْرَعُ الْحاسِبینَ،
دادرس ترین حاکمان، سریع ترین حسابرسان،
اَرْحَمُ الرَّاحِمینَ، خَیْرُ الْغافِرینَ،
مهربان ترین مهربانان، بهترین آمرزندگان،
قاضی حَوآئِج الْمُؤْمِنینَ، مُغیثُ الصَّالِحینَ،
برآورنده نیازهای مؤمنان، فریادرس صالحان،
اَنْتَ اَللَّهُ لا اِلهَ اِلَّا اَنْتَ،
تویی خدایی که معبودی جز تو نیست
رَبُّ الْعالَمینَ، اَنْتَ الْخالِقُ وَاَنَا الْمَخْلُوقُ،
که پروردگار جهانیانی، تویی آفریننده و منم مخلوق،
وَ اَنْتَ الْمالِکُ وَ اَنَا الْمَمْلُوکُ،
و تویی صاحب اختیار و منم مملوک،
و اَنْتَ الرَّبُّ وَ اَنَا الْعَبْدُ،
و تویی پروردگار و منم بنده،
وَ اَنْتَ الرَّازِقُ وَ اَنَا الْمَرْزُوقُ،
و تویی روزی ده و منم روزی خوار،
و اَنْتَ الْمُعْطی وَاَنَا السَّآئِلُ،
و تویی بخشنده و منم گدا،
و اَنْتَ الْجَوادُ وَ اَنَا الْبَخیلُ،
و تویی سخاوتمند و منم بخیل،
و اَنْتَ الْقَوِیُّ وَاَنَا الضَّعیفُ،
و تویی توانا و منم ناتوان،
و اَنْتَ الْعَزیزُ وَاَنَا الذَّلیلُ،
و تویی گرامی و منم تسلیم تو
و اَنْتَ الْغَنِیُّ وَاَنَا الْفَقیرُ،
و تویی بی نیاز و منم نیازمند
و اَنْتَ السَّیِّدُوَاَنَا الْعَبْدُ،
و تویی سرور و منم عبد،
و اَنْتَ الْغافِرُ وَاَنَا الْمُسیئُ،
و تویی آمرزنده و منم گناهکار،
و اَنْتَ الْعالِمُ وَاَنَا الْجاهِلُ، و اَنْتَ
و تویی دانا و منم نادان، و تویی
ص :130
الْحَلیمُ وَاَنَا الْعَجُولُ،
شکیبا و منم عجول،
و اَنْتَ الرَّاحِمُ وَاَنَا الْمَرْحُومُ،
و تویی رحم کننده و منم مورد رحمت،
و اَنْتَ الْمُعافی وَاَنَا الْمُبْتَلی
و تویی شفا بخش و منم دردمند،
و اَنْتَ الْمُجیبُ وَاَنَا الْمُضْطَرُّ،
و تویی اجابت کننده و منم گرفتار،
وَاَنَا اَشْهَدُ بِاِنَّکَ اَنْتَ اَللَّهُ لا اِلهَ اِلَّا اَنْتَ،
و گواهی می دهم که تویی خدایی که معبودی جز تو نیست،
الْواحِدُ الْفَرْدُ، وَاِلَیْکَ الْمَصیرُ،
(خداوند) یگانه و تنهایی که بازگشت همه به سوی توست،
وَصَلَّی اَللَّهُ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَاهْلِ بَیْتِهِ الطَّیِّبینَ الطَّاهِرینَ،
و درود خدا بر محمّد و خاندان پاک و پاکیزه اش باد،
وَاغْفِرْ لی ذُنُوبی وَاسْتُرْ عَلَیَّ عُیُوبی
(خدایا) گناهانم را ببخش و عیوبم را بپوشان،
وَافْتَحْ لی مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً،
و از نزد خود
وَرِزْقاً واسِعاً، یاارْحَمَ الرَّاحِمینَ،
درِ بخشش و روزی فراوان را به رویم بگشا، ای مهربان ترین مهربانان،
وَاَلْحَمْدُللَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ،
و ستایش مخصوص پروردگار جهانیان است،
وَحَسْبُنَا اَللَّهُ وَنْعِمَ الْوَکیلُ،
خداوند (به عنوان پشتیبان) ما را بس و بهترین سرپرست است
وَلٰا حَوْلَ وَلٰاقُوَّةَ اِلَّا بِاَللَّهِ الْعَلِیِّ اَلْعَظیمِ.
و پناهگاه و نیرویی جز از سوی خداوند بلندمرتبه و با عظمت نیست.
دعای مجیر(1):
این دعا را مرحوم «کفعمی» در «بلدالامین» و «مصباح» آورده است و بسیار ارزشمند و گران قیمت است و جبرئیل آن را بر رسول خدا صلی الله علیه و آله- در حالى که آن حضرت در مقام ابراهیم مشغول نماز بود- نازل کرد و در پاداش آن آمده است: هر کس این دعا را در روزهای سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم (ایّام البیض) ماه رمضان بخواند، گناهان فراوانی از او آمرزیده شود؛ همچنین این دعا برای شفای مریض، ادای قرض، به دست آوردن غنا و توانگری، رفع اندوه و غم، مؤثّر است.(2) بِسْمِ اَللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
سُبْحانَکَ یا اَللَّهُ، تَعالَیْتَ یا رَحْمنُ،
پاک و منزّهی ای خدا، بلند مرتبه ای ای بخشنده،
اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ، سُبْحانَکَ
ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده، پاک و منزّهی
ص :131
یا رَحیمُ، تَعالَیْتَ یا کَریمُ،
ای مهربان، بلندمرتبه ای ای بزرگوار،
اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا مَلِکُ،تَعالَیْتَ یا مالِکُ،
پاک و منزّهی ای فرمانروا،بلند مرتبه ای ای صاحب اختیار،
اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا قُدُّوسُ، تَعالَیْتَ یا سَلامُ،
پاک و منزّهی ای پاکیزه، بلند مرتبه ای ای مایه سلامتی،
اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا مُؤْمِنُ، تَعالَیْتَ یا مُهَیْمِنُ،
پاک و منزّهی ای ایمنی بخش، بلند مرتبه ای ای مقتدر،
اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا عَزیزُ، تَعالَیْتَ یا جَبَّارُ،
پاک و منزّهی ای گرامی، بلند مرتبه ای ای توانا،
اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا مُتَکَبِّرُ، تَعالَیْتَ یا مُتَجَبِّرُ،
پاک و منزّهی ای بزرگ منش، بلندمرتبه ای ای قدرتمند،
اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
ما را از آتش دوزخ پناه ده،
سُبْحانَکَ یا خالِقُ، تَعالَیْتَ یا بارِئُ،
ای پناه دهنده، پاک و منزّهی ای آفریننده، بلند مرتبه ای ای پدیدآورنده،
اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا مُصَوِّرُ، تَعالَیْتَ یا مُقَدِّرُ،
پاک و منزّهی ای شکل دهنده، بلند مرتبه ای ای تقدیرکننده،
اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا هادی تَعالَیْتَ یا باقی
پاک و منزّهی ای هدایتگر، بلندمرتبه ای ای پاینده،
اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یامُجیرُ،
ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا وَهَّابُ، تَعالَیْتَ یا تَوَّابُ،
پاک و منزّهی ای بخشنده،بلند مرتبه ای ای توبه پذیر،
اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا فَتَّاحُ، تَعالَیْتَ یا مُرْتاحُ
پاک و منزّهی ای گشاینده (گره ها)، بلند مرتبه ای ای فرح بخش،
اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا سَیِّدِی تَعالَیْتَ یا مَوْلایَ،
پاک و منزّهی ای آقا و سرورم، بلند مرتبه ای ای مولا و سرورم،
اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا قَریبُ، تَعالَیْتَ یا رَقیبُ،
پاک و منزّهی ای نزدیک، بلند مرتبه ای ای مراقب،
اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا مُبْدِئُ، تَعالَیْتَ یا مُعیدُ،
پاک و منزّهی ای آغاز کننده، بلند مرتبه ای ای بازگرداننده،
اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای
سُبْحانَکَ یا حَمیدُ، تَعالَیْتَ یا مَجیدُ،
پناه دهنده، پاک و منزّهی ای ستوده، بلندمرتبه ای ای بزرگوار،
اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
ص :132
سُبْحانَکَ یا قَدیمُ، تَعالَیْتَ یا عَظیمُ، اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یامُجیرُ،
پاک و منزّهی ای دیرینه، بلند مرتبه ای با عظمت، ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یاغَفُورُ، تَعالَیْتَ یا شَکُورُ، اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
پاک و منزّهی ای آمرزنده، بلند مرتبه ای شکرپذیر، ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا شاهِدُ،تَعالَیْتَ یا شَهیدُ، اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
پاک و منزّهی ای گواه،بلند مرتبه ای ای شاهد، ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا حَنَّانُ، تَعالَیْتَ یا مَنَّانُ، اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
پاک و منزّهی ای با محبّت، بلندمرتبه ای ای گشاده دست، ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا باعِثُ، تَعالَیْتَ یا وارِثُ،اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
پاک و منزّهی ای برانگیزنده، بلندمرتبه ای ای وارث،ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا مُحْیی تَعالَیْتَ یامُمیتُ، اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
پاک و منزّهی ای زنده کننده، بلندمرتبه ای ای میراننده، ما را ازآتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا شَفیقُ، تَعالَیْتَ یا رَفیقُ، اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
پاک و منزّهی ای دلسوز، بلند مرتبه ای ای رفیق، ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا انیسُ، تَعالَیْتَ یا مُونِسُ، اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
پاک و منزّهی ای همدم، بلند مرتبه ای ای انس گیرنده، ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا جَلیلُ، تَعالَیْتَ یا جَمیلُ، اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
پاک و منزّهی ای بزرگوار، بلند مرتبه ای ای زیبا، ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا خَبیرُ، تَعالَیْتَ یا بَصیرُ، اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
پاک و منزّهی ای آگاه، بلندمرتبه ای ای بینا، ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا حَفِیُّ،تَعالَیْتَ یا مَلِیُّ، اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
پاک و منزّهی ای پذیرنده،بلند مرتبه ای ای توانگر، ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا مَعْبُودُ، تَعالَیْتَ یامَوْجُودُ، اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
پاک و منزّهی ای معبود، بلند مرتبه ای ای موجود، ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا غَفَّارُ، تَعالَیْتَ یا قَهَّارُ،اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
پاک و منزّهی ای آمرزنده، بلند مرتبه ای ای قادر مطلق،ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا مَذْکُورُ، تَعالَیْتَ یا مَشْکُورُ، اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
پاک و منزّهی ای یادشده، بلند مرتبه ای ای سپاس شده، ما را از آتش دوزخ پناه ده، ،
سُبْحانَکَ یا جَوادُ، تَعالَیْتَ یا مَعاذُ، اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا
پاک و منزّهی ای بخشنده، بلند مرتبه ای ای پناهگاه ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
ص :133
مُجیرُ، سُبْحانَکَ یا جَمالُ، تَعالَیْتَ یا جَلالُ،
ای پناه دهنده،پاک و منزّهی ای زیبا، بلند مرتبه ای ای باشکوه،
اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا سابِقُ، تَعالَیْتَ یا رازِقُ، اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
پاک و منزّهی ای پیشین، بلند مرتبه ای ای روزی ده، ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا صادِقُ، تَعالَیْتَ یا فالِقُ، اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
پاک و منزّهی ای راست گفتار، بلندمرتبه ای ای شکافنده، ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا سَمیعُ،تَعالَیْتَ یا سَریعُ، اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
پاک و منزّهی ای شنوا،بلند مرتبه ای ای سریع (در اجابت)، ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا رَفیعُ، تَعالَیْتَ یا بدیعُ، اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
پاک و منزّهی ای، والا بلندمرتبه ای ای پدیدآورنده، ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا فَعَّالُ، تَعالَیْتَ یا مُتَعالُ، اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
پاک و منزّهی ای تأثیرگذار، بلند مرتبه ای ای والامقام، ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا قاضی تَعالَیْتَ یا راضی اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
پاک و منزّهی ای حکم کننده، بلند مرتبه ای ای خوشنود، ما را از آتش دوزخ پناه ده،
سُبْحانَکَ یا قاهِرُ، تَعالَیْتَ یا ظاهِرُ، اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
ای پناه دهنده، پاک و منزّهی ای غالب، بلند مرتبه ای ای آشکار، ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا عالِمُ، تَعالَیْتَ یا حاکِمُ، اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
پاک و منزّهی ای دانا، بلند مرتبه ای ای حکم کننده، ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا دآئِمُ، تَعالَیْتَ یا قآئِمُ، اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
پاک و منزّهی ای جاودان، بلندمرتبه ای ای استوار، ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا عاصِمُ،تَعالَیْتَ یا قاسِمُ، اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
پاک و منزّهی ای بازدارنده،بلند مرتبه ای ای قسمت کننده، ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا غَنِیُّ، تَعالَیْتَ یا مُغْنی اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
پاک و منزّهی ای بی نیاز بلندمرتبه ای ای بی نیاز کننده، ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا وَفِیُّ، تَعالَیْتَ یا قَوِیُّ، اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
پاک و منزّهی ای وفادار، بلند مرتبه ای ای توانا، ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا کافی تَعالَیْتَ یا شافی اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا
پاک و منزّهی ای کفایت کننده، بلند مرتبه ای شفا دهنده، ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای
مُجیرُ، سُبْحانَکَ یا مُقَدِّمُ، تَعالَیْتَ یا مُؤَخِّرُ، اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یامُجیرُ،
پناه دهنده، پاک و منزّهی ای پیشی گیرنده، بلند مرتبه ای ای تأخیراندازنده، ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
ص :134
سُبْحانَکَ یا اوَّلُ، تَعالَیْتَ یا آخِرُ، اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
پاک و منزّهی ای آغاز، بلند مرتبه ای ای پایان ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا ظاهِرُ، تَعالَیْتَ یا باطِنُ، اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
پاک و منزّهی ای آشکار، بلندمرتبه ای ای پنهان، ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا رَجآءُ،تَعالَیْتَ یا مُرْتَجی اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
پاک و منزّهی ای امید،بلندمرتبه ای ای مورد امید، ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا ذَا الْمَنِّ، تَعالَیْتَ یا ذَا الطَّوْلِ، اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
پاک و منزّهی ای صاحب منّت، بلند مرتبه ای ای صاحب احسان، ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یاحَیُّ، تَعالَیْتَ یا قَیُّومُ،اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
پاک و منزّهی ای زنده،بلند مرتبه ای ای پاینده،ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا واحِدُ، تَعالَیْتَ یا اَحَدُ، اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
پاک و منزّهی ای یکتا، بلند مرتبه ای ای یگانه، ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا سَیِّدُ، تَعالَیْتَ یا صَمَدُ، اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یامُجیرُ،
پاک و منزّهی ای آقا و سرور، بلند مرتبه ای ای بی نیاز، ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا قَدیرُ، تَعالَیْتَ یا کَبیرُ، اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
پاک و منزّهی ای توانا، بلند مرتبه ای ای بزرگ، ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا والىٰ تَعالَیْتَ یا عإِلَىٰ اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
پاک و منزّهی ای سرپرست، بلند مرتبه ای ای والامقام، ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا عَلِیُّ، تَعالَیْتَ یا اَعْلیٰ اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ
پاک و منزّهی ای بلندمرتبه، بلند مرتبه ای ای برتر، ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا وَلِیُّ، تَعالَیْتَ یا مَوْلی اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
پاک و منزّهی ای صاحب اختیار، بلند مرتبه ای ای سرور، ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا ذارِئُ، تَعالَیْتَ یا بارِئُ،اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
پاک و منزّهی ای پدیدآورنده، بلند مرتبه ای ای آفریننده،ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا خافِضُ، تَعالَیْتَ یا رافِعُ، اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
پاک و منزّهی ای پایین آورنده، بلند مرتبه ای ای بالابرنده، ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا مُقْسِطُ، تَعالَیْتَ یا جامِعُ، اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
پاک و منزّهی ای عدالت پیشه، بلند مرتبه ای ای گردآورنده، ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا مُعِزُّ، تَعالَیْتَ یا مُذِلُّ، اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
پاک و منزّهی ای عزّت بخش، بلند مرتبه ای ای خوارکننده، ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
ص :135
سُبْحانَکَ یا حافِظُ، تَعالَیْتَ یا حَفیظُ، اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
پاک و منزّهی ای حفاظت کننده، بلند مرتبه ای ای نگهدارنده، ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا قادِرُ، تَعالَیْتَ یا مُقْتَدِرُ، اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
پاک و منزّهی ای توانا، بلند مرتبه ای ای با اقتدار، ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا عَلیمُ،تَعالَیْتَ یا حَلیمُ، اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
پاک و منزّهی ای دانا،بلند مرتبه ای ای شکیبا، ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا حَکَمُ، تَعالَیْتَ یاحَکیمُ، اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
پاک و منزّهی ای داور، بلند مرتبه ای ای دانا، ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا مُعْطی تَعالَیْتَ یا مانِعُ،اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
پاک و منزّهی ای عطاکننده، بلند مرتبه ای ای بازدارنده،ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا ضآرُّ، تَعالَیْتَ یا نافِعُ، اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
پاک و منزّهی ای زیان رسان، بلند مرتبه ای ای سودرسان، ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا مُجیبُ، تَعالَیْتَ یا حَسیبُ، اَجِرْنا مِنَ النَّارِ
پاک و منزّهی ای اجابت کننده، بلند مرتبه ای ای حسابگر، ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
یامُجیرُ، سُبْحانَکَ یا عادِلُ، تَعالَیْتَ یا فاضِلُ، اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
پاک و منزّهی ای عادل، بلند مرتبه ای ای با فضیلت، ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا لَطیفُ، تَعالَیْتَ یا شَریفُ، اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
پاک و منزّهی ای مهربان، بلندمرتبه ای ای بزرگوار، ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا رَبُّ، تَعالَیْتَ یا حَقُّ، اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
پاک و منزّهی ای پروردگار، بلند مرتبه ای ای حق، ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا ماجِدُ،تَعالَیْتَ یا واحِدُ، اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
پاک و منزّهی ای بزرگوار،بلند مرتبه ای ای یگانه، ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا عَفُوُّ، تَعالَیْتَ یا مُنْتَقِمُ، اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
پاک و منزّهی ای عفوکننده، بلند مرتبه ای ای انتقام گیرنده، ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا واسِعُ، تَعالَیْتَ یا مُوَسِّعُ،اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
پاک و منزّهی ای گسترده، بلند مرتبه ای ای وسعت ده،ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا رَءُوفُ، تَعالَیْتَ یا عَطُوفُ، اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
پاک و منزّهی ای مهربان، بلند مرتبه ای باعطوفت، ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا فَرْدُ، تَعالَیْتَ یا وِتْرُ، اَجِرْنا مِنَ النَّارِ
پاک و منزّهی ای تنها، بلند مرتبه ای ای یگانه، ما را از آتش دوزخ پناه ده،
ص :136
یا مُجیرُ، سُبْحانَکَ یا مُقیتُ،
ایپناه دهنده، پاک و منزّهی ای نیروبخش،
تَعالَیْتَ یا مُحیطُ، اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
بلند مرتبه ای ای دربرگیرنده، ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا وَکیلُ، تَعالَیْتَ یا عَدْلُ، اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
پاک و منزّهی ای وکیل، بلند مرتبه ای ای عادل، ما را از آتش دوزخ پناه ده،
سُبْحانَکَ یا مُبینُ، تَعالَیْتَ یا مَتینُ، اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
ای پناه دهنده، پاک و منزّهی ای آشکارکننده، بلند مرتبه ای ای استوار، ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا بَرُّ، تَعالَیْتَ یا وَدُودُ، اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،،
پاک و منزّهی ای نیکوکار، بلند مرتبه ای ای با محبت، ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا رَشیدُ تَعالَیْتَ یا مُرْشِدُ،اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
پاک و منزّهی ای راهنما، بلند مرتبه ای ای ارشادکننده،ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا نُورُ، تَعالَیْتَ یا مُنَوِّرُ، اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
پاک و منزّهی ای نور، بلند مرتبه ای ای روشنی بخش، ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا نَصیرُ، تَعالَیْتَ یا ناصِرُ، اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
پاک و منزّهی ای یاور، بلند مرتبه ای ای یاری کننده، ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا صَبُورُ، تَعالَیْتَ یا صابِرُ، اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
پاک و منزّهی ای شکیبا، بلندمرتبه ای ای صابر، ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا مُحْصی تَعالَیْتَ یا مُنْشِئُ، اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
پاک و منزّهی ای احصا کننده، بلند مرتبه ای ای پدیدآورنده، ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا سُبْحانُ، تَعالَیْتَ یا دَیَّانُ، اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
پاک و منزّهی ای تسبیح شده بلند مرتبه ای ای داور روز جزا، ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا مُغیثُ،تَعالَیْتَ یا غِیاثُ، اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
پاک و منزّهی ای دادرس،بلند مرتبه ای ای فریادرس، ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده،
سُبْحانَکَ یا فاطِرُ، تَعالَیْتَ یاحاضِرُ، اَجِرْنا مِنَ النَّارِ یا مُجیرُ،
پاک و منزّهی ای آفریننده، بلند مرتبه ای ای حاضر، ما را از آتش دوزخ پناه ده، ای پناه دهنده، ی
سُبْحانَکَ لا اِلهِ اِلَّا اَنْتَ، سُبْحانَکَ انّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمینَ،
پاک و منزّهی تو که معبودی جز تو نیست پاک و منزّهی تو، و من ازستمکاران بودم.
سُبْحانَکَ یا ذَا الْعِزِّ والْجَمالِ، تَبارَکْتَ یاِذَا الْجَبَرُوتِ وَالْجَلالِ،
پاک و منزّهی ای صاحب عزّت و زیبایی، بلند مرتبه ا ای صاحب قدرت و شکوه،
فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَنَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ،
(ای که فرمودی) ما دعای او (یونس) را به اجابت رساندیم و از آن اندوه نجاتش بخشیدیم
وَکَذلِکَ نُنْجیِ الْمُؤْمِنینَ،
و این گونه مؤمنان را نجات می دهیم (ما را ببخش و اندوه و غم را از ما دور کن)
ص :137
وَصَلَّی اَللَّهُ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ اَجْمَعینَ،
و خدا بر محمّد و تمامی خاندانش درود فرستد
وَاَلْحَمْدُللَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ،
و حمد و سپاس از آنِ خداوندی است که پروردگار جهانیان است
وَحَسْبُنَا اَللَّهُ وَنِعْمَ الْوَکیلُ،
و خداوند ما را کافی و بهترین وکیل است
وَلٰا حَوْلَ وَلٰا قُوَّةَ اِلَّا بِاَللَّهِ الْعَلیِّ العَظیمِ.
و پناهگاه و نیرویی جز از سوی خداوند بلندمرتبه و با عظمت نیست.
دعای جوشن کبیر(1):
این دعا را امام زین العابدین علیه السلام از پدر بزرگوارش از جدّش از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل کرده است. درباره شأن ورود این دعا آمده است: در یکی از جنگ ها، رسول خدا صلی الله علیه و آله زره و جوشن سنگینی بر تن داشت که سبب آزار آن حضرت می شد، پیامبر صلی الله علیه و آله به درگاه خدا دعا کرد تا آن که جبرئیل نازل شد و گفت: خداوند به تو سلام می رساند و می فرماید: این زره سنگین را از تن خارج ساز و در عوض، این دعا را بخوان که برای تو و امّت تو، امان و حرزی خواهد بود. آنگاه فضیلت های فراوانی را در عظمت این دعا نقل کرده است، از جمله اینکه:
هر کس آن را بخواند و از منزل خارج شود و یا آن را همراه خویش داشته باشد (و در روح خود پیاده کند) اهل بهشت است و خداوند توفیق انجام اعمال صالح را به وی عنایت می کند. این دعا برای درمان بیماری های سخت و کسب پاداش های فراوان معنوی مفید است. امام حسین علیه السلام فرمود: پدرم مرا به حفظ و بزرگداشت این دعا سفارش کرد و به من فرمود: این دعا را بر کفنش بنویسم و آن را به خانواده ام تعلیم دهم و آنان را نسبت به خواندن این دعا ترغیب نمایم.(2) چند نکته:
1- نوشتن این دعا بر روی کفن- همان گونه که از روایت برمی آید- مستحب است؛ مرحوم «علّامه بحرالعلوم» نیز در شعر خود بدان اشاره کرده است:
و سُنَّ ان یُکْتب بالأکفان شهادة الاسلام و الایمان
و هکذا کتابة القرآن و الجوشن المنعوت بالأمان
یعنی: «نوشتن این امور بر روی کفن سنّت است: شهادت به اسلام و ایمان (ولایت) و همچنین نوشتن آیات قرآن و دعای جوشن که امانی است از عذاب».
ص :138
2- مرحوم «علّامه مجلسی» در کتاب «زاد المعاد» این دعا را از اعمال شبهای قدر دانسته است و از روایات استفاده می شود، سه بار یا حدّاقل یک بار در ماه مبارک رمضان آن را بخوانند.(1) 3- گرچه معروف است که این دعا، صد فصل دارد و هر فصل آن، شامل ده اسم از اسمای اِلهی است که مجموعاً یک هزار اسم از اسمای پرمعنای خداوند است؛ ولی با دقت روشن می شود که یک هزار و یک اسم می باشد، زیرا بند 55 مشتمل بر 11 اسم اِلهی است.
به هر حال، در پایان هر فصل به خداوند متعال از عذاب دوزخ پناه می بریم و می گوییم: «
سُبْحانَکَ یا لا اِلهَ اِلَّا اَنْتَ، الْغَوْثَ، الْغَوْثَ، خَلِّصْنا مِنَ النَّارِ یا رَبِ
». بِسْمِ اَللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
(1) اَللهُمَّ انّی اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ
(1) خدایا از تو می خواهم به حقّ نامت،
یا اَللَّهُ یا رَحْمنُ، یا رَحیمُ یا کَریمُ،
ای خدا، ای بخشنده، ای مهربان، ای بزرگوار،
یا مُقیمُ یا عَظیمُ، یا قَدیمُ
ای پایدار، ای بزرگ، ای دیرینه،
یا عَلیمُ، یا حَلیمُ یا حَکیمُ،
ای دانا، ای شکیبا، ای خردمند،
سُبْحانَکَ یا لا اِلهَ اِلَّا اَنْتَ،
تسبیح می گویم تو را ای کسی که جز تو معبودی نیست،
الْغَوْثَ، الْغَوْثَ،
یاریمان کن، یاریمان کن،
خَلِّصْنا مِنَ النَّارِ یا رَبِ
ما را از آتش دوزخ برهان، ای پرودگار من
(2) یا سَیِّدَ السَّاداتِ، یا مُجیبَ الدَّعَواتِ،
(2) ای آقا و سرور بزرگان، ای اجابت کننده دعاها،
یا رافِعَ الدَّرَجاتِ، یا وَلِیَّ الْحَسَناتِ،
ای بالا برنده رتبه ها، ای صاحب نیکی ها،
یا غافِرَالْخَطیئآتِ، یا مُعْطِیَ الْمَسْئَلاتِ،
ای آمرزنده خطاها، ای عطاکننده خواسته ها،
یا قابِلَ التَّوْباتِ، یا سامِعَ الْأَصْواتِ،
ای پذیرنده توبه ها، ای شنونده صداها،
یا عالِمَ الْخَفِیَّاتِ، یا دافِعَ الْبَلِیَّاتِ
ای دانای نهان ها، ای برطرف کننده بلاها
(3) یا خَیْرَ الْغافِرینَ، یا خَیْرَ الْفاتِحینَ،
(3) ای بهترین آمرزندگان، ای بهترین کارگشایان،
یا بهترین یاوران، ای بهترین داوران،
ای خَیْرَ النَّاصِرینَ، یا خَیْرَ الْحاکِمینَ،
یا خَیْرَ الرَّازِقینَ، یا خَیْرَ الْوارِثینَ،
ای بهترین روزی دهندگان، ای بهترین وارثان،
ص :139
یاخَیْرَ الْحامِدینَ، یا خَیْرَ الذَّاکِرینَ،
ای بهترین سپاسگزاران، ای بهترین یادکنندگان،
یا خَیْرَ الْمُنْزِلینَ، یا خَیْرَ الْمُحْسِنینَ
ای بهترین نازل کنندگان، ای بهترین احسان کنندگان،
(4)یا مَنْ لَهُ الْعِزَّةُ وَالْجَمالُ، یا مَنْ لَهُ الْقُدْرَةُ وَالْکَمالُ،
(4)ای که عزت و زیبایی از آنِ توست، ای که توانایی و کمال از آنِ توست،
یا مَنْ لَهُ الْمُلْکُ وَالْجَلالُ، یا مَنْ هُوَ الْکَبیرُ الْمُتَعالُ،
ای که فرمانروایی و شکوه از آنِ توست، ای که بزرگی و بلندمرتبگی از آنِ توست،
یا مُنْشِی ءَ السَّحابِ الثِّقالِ، یا مَنْ هُوَشَدیدُ الْمِحالِ،
ای پدیدآورنده ابرهای سنگین، ای که انتقام گیری سخت از آنِ توست،
یا مَنْ هُوَ سَریعُ الْحِسابِ، یا مَنْ هُوَ شَدیدُ الْعِقابِ،
ای که حسابرسی سریع از آنِ توست، ای که سخت کیفری،
یا مَنْ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوابِ، یا مَنْ عِنْدَهُ امُّ الْکِتابِ
ای که پاداش نیکو نزد توست، ای که اصل کتاب نزد توست
(5) اَللهُمَّ انّی اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ
(5) خدایا از تو می خواهم به حق نامت
یا حَنَّانُ یا مَنَّانُ، یا دَیَّانُ یا بُرْهانُ،
ای با محبت ای گشاده دست، ای داور روز جزا، ای راهنما،
یا سُلْطانُ یا رِضْوانُ، یا غُفْرانُ
ای فرمانروا، ای مایه خشنودی، ای آمرزنده، ای
یا سُبْحانُ، یا مُسْتَعانُ یا ذَاالْمَنِّ وَالْبَیانِ ،
تسبیح شده، ای یاور، ای صاحب منّت و بیان
(6) یا مَنْ تَواضَعَ کُلُّ شَیْ ءٍ لِعَظَمَتِهِ
(6) ای که همه چیز در برابر عظمتت سر فرود آورده،
یا مَنِ اسْتَسْلَمَ کُلُّ شَیْ ءٍ لِقُدْرَتِهِ،
ای که همه چیز در برابر قدرتت تسلیم گشته،
یا مَنْ ذَلَّ کُلُّ شَیْ ءٍ لِعِزَّتِهِ،
ای که همه چیز در برابر عزّتت خوار گردیده،
یا مَنْ خَضَعَ کُلُّ شَیْ ءٍ لِهَیْبَتِهِ،
ای که همه چیز از هیبتت فروتن گشته،
یا مَنِ اَنْقادَ کُلُّ شَیْ ءٍ مِنْ خَشْیَتِهِ،
ای که همه چیز از ترست فرمانبردار گردیده،
یا مَنْ تَشَقَّقَتِ الْجِبالُ مِنْ مَخافَتِهِ،
ای که کوه ها از خوفت شکاف برداشته،
یا مَنْ قامَتِ السَّمواتُ بِاَمْرِهِ،
ای که آسمانها به فرمانت برافراشته شده،
یا مَنِ اسْتَقَرَّتِ الْأَرَضُونَ بِاذْنِهِ،
ای که زمین ها به اجازه ات استقرار یافته،
یا مَنْ یُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ،
ای که غرّش رعد، حمد و تسبیح تو گوید،
یا مَنْ لا یَعْتَدی عَلیٰ اَهْلِ مَمْلَکَتِهِ
ای که به زیر دستانت ستم نکنی
(7) یا غافِرَ الْخَطایا، یا کاشِفَ الْبَلایا،
(7) ای آمرزنده خطاها، ای برطرف کننده بلاها،
یا مُنْتَهَی الرَّجایا، یا مُجْزِلَ الْعَطایا،
ای نهایت امیدها، ای فراوان بخشنده عطاها،
یا واهِبَ الْهَدایا، یا رازِقَ الْبَرایا،
ای دهنده هدایا، ای روزی دهنده مخلوقات،
یا قاضِیَ الْمَنایا، یا سامِعَ الشَّکایا،
ای برآورنده آرزوها، ای شنونده شکایت ها،
ص :140
یا باعِثَ الْبَرایا، یا مُطْلِقَ الْأُساری
ای برانگیزنده مخلوقات، ای آزادکننده اسیران
(8) یاِذَا الْحَمْدِوَالثَّنآءِ، یا ذَاالْفَخْرِ وَاْلبَهآءِ،
(8) ای صاحب حمد و سپاس، ای صاحب فخر و درخشش،
یا ذَا الْمَجْدِ وَالسَّنآءِ، یا ذَا الْعَهْدِ وَالْوَفآءِ،
ای صاحب بزرگواری و عظمت، ای صاحب پیمان و وفاداری،
یا ذَا الْعَفْوِ وَالرِّضآءِ،
ای صاحب عفو و خشنودی،
یاِذَا الْمَنِّ وَالْعَطآءِ،
ای صاحب نعمت و عطا،
یا ذَا الْفَصْلِ وَالْقَضآءِ،
ای جدا کننده (حق از باطل) و داور،
یا ذَا الْعِزِّ وَالْبَقآءِ، ِ
ای صاحب عزّت و پایداری،
یا ذَا الْجُود وَالسَّخآءِ،
ای صاحب بخشش و سخاوت،
یا ذَا الْألاءِ وَالنَّعْمآءِ
ای صاحب احسانها و نعمت ها
(9) اَللهُمَّ انّی اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ
(9) خدایا از تو می خواهم به حقّ نامت
یا مانِعُ یادافِعُ، یا رافِعُ یا صانِعُ،
ای بازدارنده،ای دفع کننده، ای بالا برنده، ای سازنده،
یا نافِعُ یا سامِعُ، یا جامِعُ یا شافِعُ،
ای سود رساننده، ای شنونده، ای گردآورنده، ای شفاعت کننده،
یا واسِعُ یا مُوسِعُ
ای گسترده،ای توانگر
(10) یا صانِعَ کُلِّ مَصْنُوعٍ، یا خالِقَ کُلِّ مَخْلُوقٍ،
(10) ای سازنده هر ساخته شده، ای آفریننده هر آفریده،
یا رازِقَ کُلِ مَرْزُوقٍ، یا مالِکَ کُلِّ مَمْلُوکٍ،
ای روزی ده هر روزی خوار، ای مالک هر دارایی،
یا کاشِفَ کُلِّ مَکْرُوبٍ، یا فارِجَ کُلِ مَهْمُومٍ،
ای غمزدای غمزدگان، ای شادکننده
یا راحِمَ کُلِّ مَرْحُومٍ، یا ناصِرَ کُلِّ مَخْذُولٍ،
اندوهگینان، ای رحم کننده هر مرحوم، ای یاور هر بی یاور،
یا ساتِرَ کُلِّ مَعْیُوبٍ،یا مَلْجَأَ کُلِّ مَطْرُودٍ
ای پوشاننده هر معیوب،
(11) یا عُدَّتی عِنْدَ شِدَّتی یا رَجآئی عِنْدَ مُصیبَتی
(11) ای ذخیره ام در سختی ها، ای امیدم در مصیبت ها،
یا مُونِسی عِنْدَ وَحْشَتی یا صاحِبی عِنْدَ غُرْبَتی
ای همدمم در وحشت ها، ای همصحبتم در غربت ها،
یا وَلِیّی عِنْدَ نِعْمَتی یا غِیاثی عِنْدَ کُرْبَتی
ای سرپرستم در نعمتها، ای فریادرسم در گرفتاریها،
یا دَلیلی عِنْدَ حَیْرَتی یا غَنآئی عِنْدَ افْتِقاری
ای راهنمایم در سرگردانی ها، ای بی نیازیم در نیازمندیها،
یا مَلْجَأی عِنْدَ اضْطِراری یا مُعینی عِنْدَ مَفْزَعی
ای پناهم در ناچاریها، ای کمکم در پریشانی ها
(12) یا عَلَّامَ الْغُیُوبِ، یا غَفَّارَ الذُّنُوبِ،
(12) ای دانای نهانها، ای آمرزنده گناهان،
یا سَتَّارَ الْعُیُوبِ، یا کاشِفَ الْکُرُوبِ،
ای پرده پوش عیبها، ای برطرف کننده غمها،
یا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ، یا
ای گرداننده دلها، ای شفابخش دلها،
ص :141
طَبیبَ الْقُلُوبِ، یا مُنَوِّرَ الْقُلُوبِ،
ای روشنی بخش دلها،
یا انیسَ الْقُلُوبِ،
ای همدم دلها،
یا مُفَرِّجَ الْهُمُومِ، یا مُنَفِّسَ الْغُمُومِ،
ای گشاینده اندوه ها، ای پاک کننده غمها
(13) اَللَّهُمَّ انّی اَسْئَلُکَ بِاْسمِکَ
(13) خدایا از تو می خواهم به حقّ نامت
یا جَلیلُ یا جَمیلُ، یا وَکیلُ یا کَفیلُ،
ای بزرگوار، ای زیبا، ای نماینده،ای عهده دار،
یا دَلیلُ یا قَبیلُ، یا مُدیلُ یا مُنیلُ،
ای راهنما، ای پذیرنده، ای دولت بخش، ای احسان کننده،
یا مُقیلُ یا مُحیلُ
ای درگذرنده، ای چاره ساز
(14) یا دَلیلَ الْمُتَحَیِّرینَ، یا غِیاثَ الْمُسْتَغیثینَ،
(14) ای راهنمای سرگردانان، ای فریادرس فریادرس خواهان،
یا صَریخَ الْمُسْتَصْرِخینَ، یا جارَ الْمُسْتَجیرینَ،
ای دادرس دادخواهان، ای پناه پناه جویان،
یا امانَ الْخآئِفینَ، یا عَوْنَ الْمُؤْمِنینَ، ،
ای امان خائفان، ای یاور مؤمنان،
یا راحِمَ الْمَساکینَ یا مَلْجَأَ الْعاصینَ،
ای رحم کننده بیچارگان،ای پناه خطاکاران،
یا غافِرَ الْمُذْنِبینَ، یا مُجیبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرّینَ
ای آمرزنده گناهکاران، ای اجابت کننده دعای بیچارگان
(15) یا ذَاالْجُودِ وَالْإِحْسانِ، یا ذَا الْفَضْلِ وَالْإِمْتِنانِ، و نعمت،
(15) ای صاحب سخاوت و نیکی، ای صاحب کرم
یا ذَا الْأَمْنِ وَالْأَمانِ، یا ذَاالْقُدْسِ وَالسُّبْحانِ،
ای مایه امنیّت و آرامش، ای صاحب قداست و پاکی،
یا ذَاالْحِکْمَةِ وَالْبَیانِ، یا ذَا الرَّحْمَةِ وَالرِّضْوانِ،
ای صاحب حکمت و بیان، ای مایه رحمت و خشنودی،
یاِذَا الْحُجَّةِ وَالْبُرْهانِ، یا ذَا الْعَظَمَةِ وَالسُّلْطانِ،
ای صاحب دلیل و برهان (قاطع)، ای صاحب بزرگی و فرمانروایی،
یا ذَا الرَّأْفَةِ وَالْمُسْتَعانِ، یا ذَا العَفْوِ وَالْغُفْرانِ
ای صاحب رحمت و پشتیبان، ای صاحب عفو و آمرزش
(16) یا مَنْ هُوَ رَبُّ کُلِّ شَیْ ءٍ،
(16) ای که تویی پروردگار هر چیز،
یا مَنْ هُوَ الهُ کُلِّ شَیْ ءٍ،
ای که تویی معبود هر چیز،
یا مَنْ هُوَ صانِعُ کُلِّ شَیْ ءٍ،
ای که تویی سازنده هر چیز،
یا مَنْ هُوَ خالِقُ کُلِّ شَیْ ءٍ،
ای که تویی آفریننده هر چیز،
یا مَنْ هُوَ قَبْلَ کُلِ شَیْ ءٍ،
ای که تویی قبل از هر چیز،
یا مَنْ هُوَ بَعْدَ کُلِّ شَیْ ءٍ،
ای که تویی بعد از هر چیز،
یا مَنْ هُوَ فَوْقَ کُلِّ شَیْ ءٍ،
ای که تویی برتر از هر چیز،
یا مَنْ هُوَ عالِمٌ بِکُلِّ شَیْ ءٍ،
ای که تویی دانای به هر چیز،
یا مَنْ هُوَ قادِرٌ عَلیٰ کُلِّ شَیْ ءٍ،
ای که تویی توانای بر هر چیز،
یا مَنْ هُوَ یَبْقی وَیَفْنی کُلُ
ای که تویی باقی، و فانی است
ص :142
شَیْ ءٍ (17) اَللَّهُمَّ انّی اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ
هر چیز دیگر (17) خدایا از تو می خواهم به حقّ نامت
یا مُؤْمِنُ یا مُهَیْمِنُ، یا مُکَوِّنُ یا مُلَقِّنُ،
ای امان دهنده، ای مقتدر، ای پدیدآورنده، ای آمرزنده،
یا مُبَیِّنُ یا مُهَوِّنُ، یا مُمَکِّنُ یا مُزَیِّنُ،
ای روشنگر، ای آسان کننده، ای نیروبخش، ای زینت بخش،
یامُعْلِنُ یا مُقَسِّمُ
ای آشکار کننده، ای تقسیم کننده
(18) یا مَنْ هُوَ فی مُلْکِهِ مُقیمٌ،
(18) ای که در فرمانروایی پایداری،
یا مَنْ هُوَ فی سُلْطانِهِ قَدیمٌ،
ای که در سلطنت دیرینه ای،
یا مَنْ هُو فی جَلالِهِ عَظیمٌ،
ای که در شکوه بس بزرگی،
یا مَنْ هُوَ عَلیٰ عِبادِهِ رَحیمٌ،
ای که بر بندگان مهربانی،
یا مَنْ هُوَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عَلیمٌ،
ای که بر همه چیز دانایی،
یا مَنْ هُوَ بِمَنْ عَصاهُ حَلیمٌ،
ای که بر گنهکاران شکیبایی،
یا مَنْ هُوَ بِمَنْ رَجاهُ کَریمٌ،
ای که بر امیدواران بخشنده ای،
یا مَنْ هُوَ فی صُنْعِهِ حَکیمٌ،
ای که در آفرینش عالم دانایی،
یا مَنْ هُوَ فی حِکْمَتِهِ لَطیفٌ،
ای که دانائیت دقیق،
یامَنْ هُوَ فی لُطْفِهِ قَدیمٌ
ای که در مهربانی دیرینه ای
(19) یا مَنْ لایُرْجی اِلَّا فَضْلُهُ،
(19) ای که جز به فضل و کرمت امیدی نیست،
یا مَنْ لا یُسْئَلُ اِلَّا عَفْوُهُ،
ای که جز عفوت درخواستی نیست،
یا مَنْ لایُنْظَرُ اِلَّا بِرُّهُ،
ای که جز نیکیت انتظاری نیست،
یا مَنْ لا یُخافُ اِلَّا عَدْلُهُ،
ای که جز از عدلت ترسی نیست،
یا مَنْ لا یَدُومُ اِلَّا مُلْکُهُ،
ای که جز فرمانرواییت جاودان نماند،
یا مَنْ لا سُلْطانَ اِلَّا سُلْطانُهُ،
ای که جز فرمانرواییت فرمانروایی نیست،
یا مَنْ وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ ءٍ رَحْمَتُهُ،
ای که رحمتت همه چیز را فرا گرفته،
یا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ،
ای که رحمتت بر غضبت پیشی گرفته،
یا مَنْ احاطَ بِکُلِ شَیْ ءٍ عِلْمُهُ،
ای که علمت بر همه چیز احاطه دارد،
یا مَنْ لَیْسَ اَحَدٌ مِثْلَهُ
ای که هیچ کس مانندت نیست
(20) یا فارِجَ الْهَمِّ، یا کاشِفَ الْغَمِّ،
(20) ای گشاینده اندوه، ای برطرف کننده غم،
یا غافِرَ الذَّنْبِ، یا قابِلَ التَّوْبِ،
ای آمرزنده گناه، ای توبه پذیر،
یا خالِقَ الْخَلْقِ، یا صادِقَ الْوَعْدِ،
ای آفریننده خلق، ای خوش قول،
یا مُوفِیَ الْعَهْدِ، یا عالِمَ السِّرِّ،
ای وفا کننده پیمان، ای دانای راز،
یا فالِقَ الْحَبِّ، یارازِقَ الْأَنامِ
ای شکافنده دانه، ای روزی دهنده مردم
(21) اَللَّهُمَّ انّی اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ
(21) خدایا از تو می خواهم به حقّ نامت،
یا عَلِیُّ یا وَفِیُّ، یا غَنِیُّ یا مَلِیُّ،
ای بلندمرتبه، ای وفادار، ای بی نیاز، ای توانگر،
یا حَفِیُّ یا رَضِیُّ، یا زَکِیُّ یا
ای پذیرنده، ای خشنود، ای پاکیزه،
ص :143
بَدِیُّ،یا قَوِیُّ یا وَلِیُ
ای آفریننده، ای توانا، ای سرپرست.
(22) یا مَنْ اَظْهَرَ الْجَمیلَ، یا مَنْ سَتَرَ الْقَبیحَ،
(22) ای که زیبایی ها را آشکار ساختی، ای که زشتی ها را پوشاندی،
یا مَنْ لَمْ یُؤاخِذْ بِالْجَریرَةِ،
ای که بر بدی مؤاخذه نکردی،
یا مَنْ لَمْ یَهْتِکِ السِّتْرَ، یا عَظیمَ الْعَفْوِ،
ای که پرده دری ننمودی، ای صاحب عفو بزرگ،
یا حَسَنَ التَّجاوُزِ، یا وٰاسِعَ الْمَغْفِرَةِ،
ای صاحب گذشت نیکو، ای گسترده آمرزش،
یا باسِطَ الْیَدَیْنِ بِالرَّحْمَةِ، یا صاحِبَ کُلِ نَجْوی
ای گشاینده دست به رحمت، ای آگاه از هر راز،
یا مُنْتَهی کُلِّ شَکْویٰ
ای نهایت هر شکایت
(23) یا ذَا النِّعْمَةِ السَّابِغَةِ، یا ذَا الرَّحْمَةِ الْوٰاسِعَةِ،
(23) ای صاحب نعمت بی حساب، ای صاحب رحمت بی پایان،
یا ذَاالْمِنَّةِ السَّابِقَةِ، یا ذَا الْحِکْمَةِ الْبالِغَةِ،
ای صاحب نعمت پیشین، ای صاحب حکمت بی انتها،
یا ذَا الْقُدْرَةِ الْکامِلَةِ، یا ذَا الْحُجَّةِ الْقاطِعَةِ،
ای صاحب قدرت بی کران، ای صاحب دلیل روشن،
یا ذَا الْکَرامَةِ الظَّاهِرَةِ، یا ذَا الْعِزَّةِ الدَّآئِمَةِ،
ای صاحب بزرگواری آشکار، ای صاحب عزّت جاودان،
یا ذَا الْقُوَّةِ الْمَتینَةِ، یا ذَاالْعَظَمَةِ الْمَنیعَةِ
ای صاحب نیروی استوار، ای صاحب بزرگی دست نیافتنی
(24) یا بَدیعَ السَّمواتِ، یا جاعِلَ الظُّلُماتِ،
(24) ای پدیدآورنده آسمانها، ای آفریننده تاریکی ها، ای
یا راحِمَ الْعَبَراتِ، یا مُقیلَ الْعَثَراتِ،
رحم کننده بر اشکها، ای درگذرنده از لغزشها،
یا ساتِرَ الْعَوْراتِ، یا مُحْیِیَ الْأَمْواتِ،
ای پوشاننده زشتی ها، ای زنده کننده مردگان،
یا مُنْزِلَ الْایاتِ، یا مُضَعِّفَ الْحَسَناتِ،
ای نازل کننده آیات، ای فزون کننده نیکیها،
یا ماحِیَ السَّیِّئاتِ، یا شَدیدَ النَّقِماتِ
ای محو کننده بدیها، ای سخت انتقام گیر
(25) اَللَّهُمَّ انّی اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ
(25) خدایا از تو می خواهم به حق نامت،
یا مُصَوِّرُ یا مُقَدِّرُ، یا مُدَبِّرُ یا مُطَهِّرُ،
ای شکل دهنده، ای تقدیر کننده، ای تدبیر کننده، ای پاک کننده،
یا مُنَوِّرُ یا مُیَسِّرُ، یا مُبَشِّرُ یا مُنْذِرُ،
ای روشن کننده، ای آسان کننده، ای بشارت دهنده، ای ترساننده،
یا مُقَدِّمُ یا مُؤَخِّرُ.
ای پیشی گیرنده، ای تأخیراندازنده
(26) یا رَبَ الْبَیْتِ الْحَرامِ، یا رَبَّ الشَّهْرِ الْحَرامِ،
(26) ای پروردگار کعبه، ای پروردگار ماه حرام،
یا رَبَّ الْبَلَدِ الْحَرامِ، یا رَبَّ الرُّکْنِ وَ الْمَقامِ،
ای پروردگار بلد حرام، ای پروردگار رکن و مقامِ (ابراهیم)،
یا رَبَّ الْمَشْعَرِ الْحَرامِ، یا رَبَّ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ،
ای پروردگار مشعر الحرام، ای پروردگار مسجد الحرام،
یا رَبَّ الْحِلِ
ای پروردگار حلال
ص :144
وَالْحَرامِ، یا رَبَّ النُّورِ وَالظَّلامِ،
و حرام، ای پروردگار نور و ظلمت،
یا رَبَّ التَّحِیَّةِ وَالسَّلامِ، یارَبَّ الْقُدْرَةِ فِی الْأَنامِ
ای پروردگار درود و سلام، ای پروردگار توانای در میان مخلوقات.
(27) یا احْکَمَ الْحاکِمینَ، یا اعْدَلَ الْعادِلینَ،
(27) ای حکمرانترین حاکمان، ای عادلترین عادلان،
یا اصْدَقَ الصَّادِقینَ، یا اطْهَرَ الطَّاهِرینَ،
ای راستگوترین راستگویان، ای پاکترین پاکان،
یا احْسَنَ الْخالِقینَ، یا اسْرَعَ الْحاسِبینَ،
ای بهترین آفرینندگان، ای سریعترین حسابگران،
یا اَسْمَعَ السَّامِعینَ، یا ابْصَرَ النَّاظِرینَ،
ای شنواترین شنوایان، ای بیناترین بینایان،
یا اشْفَعَ الشَّافِعینَ، یا اَکْرَمَ الْأَکْرَمینَ
ای بهترین شافعان، ای گرامی ترین گرامیان.
(28) یا عِمادَ مَنْ لاعِمادَ لَهُ،
(28) ای تکیه گاه کسی که تکیه گاهی ندارد،
یا سَنَدَ مَنْ لا سَنَدَ لَهُ، یاذُخْرَ مَنْ لا ذُخْرَ لَهُ،
ای پشتیبان کسی که پشتیبانی ندارد، ای ذخیره کسی که ذخیره ای ندارد،
یا حِرْزَمَنْ لا حِرْزَ لَهُ، یا غِیاثَ مَنْ لا غِیاثَ لَهُ،
ای پناه کسی که پناهی ندارد، ای فریادرس کسی که فریادرسی ندارد،
یا فَخْرَ مَنْ لا فَخْرَ لَهُ، یا عِزَّ مَنْ لا عِزَّ لَهُ،
ای افتخار کسی که افتخاری ندارد، ای عزّت کسی که عزّتی ندارد،
یا مُعینَ مَنْ لا مُعینَ لَهُ، یا انیسَ مَنْ لا انیسَ لَهُ،
ای یاور کسی که یاوری ندارد، ای همدم کسی که همدمی ندارد،
یا امانَ مَنْ لا امانَ لَهُ
ای امان کسی که امانی ندارد
(29) اَللهُمَّ انّی اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ
(29) خدایا از تو می خواهم به حقّ نامت،
یا عاصِمُ یا قائِمُ، یا دآئِمُ یا راحِمُ،
ای بازدارنده، ای استوار، ای جاویدان، ای رحم کننده،
یا سالِمُ یا حاکِمُ، یا عالِمُ یا قاسِمُ،
ای بی نقص، ای حکمران، ای دانا، ای قسمت کننده،
یا قابِضُ یا باسِطُ
ای قبض کننده ای گشاینده
(30) یا عاصِمَ مَنِ اسْتَعْصَمَهُ، یا راحِمَ مَنِ اسْتَرْحَمَهُ،
(30) ای بازدارنده کسی که از تو مصونیّت (از گناه) طلبد، ای رحم کننده کسی که از تو رحمت طلبد،
یا غافِرَ مَنِ اسْتَغْفَرَهُ، یا ناصِرَ مَنِ اسْتَنْصَرَهُ،
ای آمرزنده کسی که از تو آمرزش طلبد، ای یاور کسی که از تو یاری طلبد،
یا حافِظَ مَنِ اسْتَحْفَظَهُ، یا مُکْرِمَ مَنِ اسْتَکْرَمَهُ،
ای نگهدار کسی که از تو محافظت طلبد، ای گرامی دار کسی که از تو کرامت طلبد،
یا مُرْشِدَ مَنِ اسْتَرْشَدَهُ، یا صَریخَ مَنِ اسْتَصْرَخَهُ،
ای راهنمای کسی که از تو هدایت طلبد، ای فریادرس کسی که از تو فریادرسی طلبد،
یا مُعینَ مَنِ اسْتَعانَهُ، یا مُغیثَ مَنِ اسْتَغاثَهُ
ای یاور کسی که از تو کمک طلبد، ای دادرس کسی که از تو دادرسی طلبد
(31) یا عَزیزاً لا یُضامُ، یا لَطیفاً لا یُرامُ،
(31) ای عزیزی که ذلّت نپذیری، ای مهربانی که نفوذناپذیری،
یا قَیُّوماً لا یَنامُ، یا دائِماً
ای پاینده ای که خواب نداری، ای جاودانی
ص :145
لا یَفُوتُ، یا حَیّاً لایَمُوتُ، یا مَلِکاً لا یَزُولُ،
که از بین نروی، ای زنده ای که مرگ نداری، ای پادشهی که ملکت از بین نرود،
یا باقِیاً لا یَفْنی یا عالِماً لا یَجْهَلُ،
ای پایداری که فانی نشوی، ای دانایی که نادان نگردی،
یا صَمَداً لا یُطْعَمُ، یا قَوِیّاً لایَضْعُفُ
ای بی نیازی که روزی نخواهی، ای توانایی که ضعیف نگردی
(32) اَللَّهُمَّ انّی اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ
(32) خدایا از تو می خواهم به حقّ نامت،
یا اَحَدُ یا واحِدُ، یا شاهِدُ یا ماجِدُ،
ای یکتا، ای یگانه، ای گواه، ای بزرگوار،
یا حامِدُ یا راشِدُ، یا باعِثُ یا وارِثُ،
ای ستاینده، ای راهنما، ای برانگیزنده (مردگان) ای وارث،
یا ضآرُّ یا نافِعُ
ای زیان رسان، ای سود رسان
(33) یا اَعْظَمَ مِنْ کُلِّ عَظیمٍ، یا اَکْرَمَ مِنْ کُلِّ کَریمٍ،
(33) ای بزرگتر از هر بزرگ، ای گرامی تر از هر گرامی،
یا اَرْحَمَ مِنْ کُلِّ رَحیمٍ، یا اَعْلَمَ مِنْ کُلِّ عَلیمٍ،
ای مهربان تر از هر مهربان، ای داناتر از هر دانا،
یا احْکَمَ مِنْ کُلِّ حَکیمٍ، یا اقْدَمَ مِنْ کُلِّ قَدیمٍ،
ای دانشمندتر از هر دانشمند، ای دیرینه تر از هر دیرینه،
یا اکْبَرَ مِنْ کُلِّ کَبیرٍ، یا الْطَفَ مِنْ کُلِّ لَطیفٍ،
ای بزرگتر از هر بزرگ، ای مهربان تر از هر مهربان،
یا اجَلَّ مِن کُلِ جَلیلٍ، یا اعَزَّ مِنْ کُلِّ عَزیزٍ
ای والاتر از هر والا، ای محبوب تر از هر محبوب
(34) یا کَریمَ الصَّفْحِ، یا عَظیمَ الْمَنِّ،
(34) ای بخشنده با گذشت، ای نعمت بخش بزرگ،
یا کَثیرَ الْخَیْرِ، یا قَدیمَ الْفَضْلِ،
ای پُر خیر، ای دیرینه بخشش،
یا دآئِمَ اللُّطْفِ، یا لَطیفَ الصُّنْعِ،
ای پیوسته مهربان، ای با سلیقه در خلقت،
یا مُنَفِّسَ الْکَرْبِ،یا کاشِفَ الضُّرِّ،
ای زُداینده اندوه،ای برطرف کننده زیان،
یا مالِکَ الْمُلْکِ، یا قاضِیَ الْحَقِ
ای مالک هستی، ای حاکم به حق
(35) یا مَنْ هُوَ فی عَهْدِهِ وَفِیٌّ،
(35) ای که در پیمان وفاداری،
یا مَنْ هُوَ فی وَفآئِهِ قَوِیٌّ،
ای که در وفاداری توانایی،
یا مَنْ هُوَ فی قُوَّتِهِ عَلِیٌّ،
کایه در توانایی برتری،
یا مَنْ هُوَ فی عُلُوِّهِ قَریبٌ،
ای که در(عین) برتری نزدیکی،
یا مَنْ هُوَ فی قُرْبِهِ لَطیفٌ،
ای که در (عین) نزدیکی پنهانی،
یا مَنْ هُوَ فی لُطْفِهِ شَریفٌ،
ای که در (عین) مهربانی بزرگواری،
یا مَنْ هُوَ فی شَرَفِهِ عَزیزٌ،
ای که در (عین) بزرگواری عزیزی،
یا مَنْ هُوَ فی عِزِّهِ عَظیمٌ،
ای که در عزّت با عظمتی،
یا مَنْ هُوَ فی عَظَمَتِهِ مَجیدٌ،
ای که در (عین) عظمت بزرگواری،
یا مَنْ هُوَ فی مَجْدِهِ حَمیدٌ
ای که در بزرگواری ستوده ای
(36) اَللهُمَّ انّی اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ یا کافی
(36) خدایا از تو می خواهم به حقّ نامت ای کفایت کننده،
ص :146
یا شافی یا وافی یا مُعافی،
ای شفا دهنده، ای وفا کننده، ای درگذرنده،
یا هادی یا داعی یا قاضی یا راضی
ای هدایت کننده، ای دعوت کننده، ای حکم کننده، ای خشنود،
یاعإِلَىٰ یا باقی.
ای بلندمرتبه، ای ماندگار.
(37) یا مَنْ کُلُّ شَیْ ءٍ خاضِعٌ لَهُ،
(37) ای که هر چیز در برابرت فروتن است،
یا مَنْ کُلُّ شَیْ ءٍ خاشِعٌ لَهُ،
ای که هر چیز در برابرت سر فرود آورده،
یا مَنْ کُلُّ شَیْ ءٍ کآئِنٌ لَهُ،
ای که هستی هر چیز با توست،
یا مَنْ کُلُّ شَیْ ءٍ مَوْجُودٌ بِهِ،
ای که وجود هر چیز به واسطه توست،
یا مَنْ کُلُّ شَیْ ءٍ مُنیبٌ الَیْهِ،
ای که بازگشت هر چیز به سوی توست،
یا مَنْ کُلُّ شَیْ ءٍ خآئِفٌ مِنْهُ،
ای که هر چیز از تو ترسان است،
یا مَنْ کُلُّ شَیْ ءٍ قآئِمٌ بِهِ،
ای که قیام هر چیز به توست،
یا مَنْ کُلُّ شَیْ ءٍ صآئِرٌ الَیْهِ،
ای که بازگشت هر چیز به سوی توست،
یا مَنْ کُلُّ شَیْ ءٍ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ،
ای که هر چیز به ستایش، تو را تسبیح گوید،
یا مَنْ کُلُّ شَیْ ءٍ هالِکٌ اِلَّا وَجْهَهُ
ای که هر چیز جز ذات پاکت نابودشدنی است
(38) یا مَنْ لا مَفَرَّ اِلَّا الَیْهِ،
(38) ای که جز به سوی تو راه فراری نیست،
یا مَنْ لا مَفْزَعَ اِلَّا الَیْهِ،
ای که جز به سوی تو پناهی نیست،
یا مَنْ لا مَقْصَدَ اِلَّا الَیْهِ،
ای که جز به سوی تو مقصدی نیست،
یا مَنْ لا مَنْجا مِنْهُ اِلَّا الَیْهِ،
ای که راه نجاتی از (عذابِ) تو جز به سوی تو نیست،
یا مَنْ لا یُرْغَبُ اِلَّا الَیْهِ،
ای که جز به سوی تو میل و اشتیاقی نیست،
یا مَنْ لا حَوْلَ وَلٰا قُوَّةَ اِلَّا بِهِ،
ای که جز به واسطه تو پناهگاه و نیرویی نیست،
یا مَنْ لا یُسْتَعانُ اِلَّا بِهِ،
ای که جز از تو کمک گرفته نشود،
یا مَنْ لا یُتَوَکَّلُ اِلَّا عَلَیْهِ،
ای که جز بر تو توکّل نشود،
یا مَنْ لا یُرْجی اِلَّا هُوَ،
ای که جز تو مایه امیدی نباشد،
یا مَنْ لا یُعْبَدُ اِلَّا هُوَ
ای که جز تو پرستش نشود
(39) یا خَیْرَ الْمَرْهُوبینَ، یا خَیْرَ الْمَرْغُوبینَ،
(39) ای بهترین کسی که از تو می ترسند، ای بهترین رغبت شدگان،
یا خَیْرَ الْمَطْلُوبینَ، یا خَیْرَ الْمَسْئُولینَ،
ای بهترین طلب شدگان،ای بهترین سؤال شدگان،
یا خَیْرَ الْمَقْصُودینَ،یا خَیْرَ الْمَذْکُورینَ،
ای بهترین یادشدگان، ای بهترین قصد شدگان،
یا خَیْرَ الْمَشْکُورینَ، یا خَیْرَ الْمَحْبُوبینَ،
ای بهترین سپاس شدگان، ای بهترین دوست داشته شدگان،
یا خَیْرَ الْمَدْعُوّینَ، یا خَیْرَ الْمُسْتَأْنِسینَ
ای بهترین خوانده شدگان، ای بهترین انس گرفته شدگان
(40) اَللهُمَّ انّی اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ
(40) خدایا از تو می خواهم به حقّ نامت،
یا غافِرُ یاساتِرُ، یا قادِرُ یا قاهِرُ،
ای آمرزنده، ای پوشاننده، ای توانا، ای غلبه کننده،
یا فاطِرُ یا کاسِرُ، یا جابِرُ یا ذاکِرُ،
ای آفریننده، ای شکننده، ای جبران کننده ای یاد کننده،
یا ناظِرُ یا ناصِرُ
ای بیننده، ای یاری کننده
ص :147
(41) یا مَنْ خَلَقَ فَسَوّی یا مَنْ قَدَّرَ فَهَدی
(41) ای که آفریده و بیاراستی، ای که مقدّر فرموده و هدایت نمودی،
یا مَنْ یَکْشِفُ الْبَلْوی یا مَنْ یَسْمَعُ النَّجْوی
ای که گرفتاری را برطرف نمایی، ای که سخن پنهانی را بشنوی،
یا مَنْ یُنْقِذُ الْغَرْقی یا مَنْ یُنْجِی الْهَلْکی
ای که غرق شدگان را نجات دهی، ای که هلاک شدگان را برهانی،
یا مَنْ یَشْفِی الْمَرْضی یا مَنْ اضْحَکَ وَابْکی
ای که بیماران را شفا دهی، ای که بخندانی و بگریانی،
یا مَنْ اَماتَ وَاَحْیی
ای که بمیرانی و زنده کنی،
یا مَنْ خَلَقَ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَالْاَنْثی
ای که نر و ماده را جفت آفریدی
(42) یا مَنْ فیِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ سَبیلُهُ،
(42) ای که در خشکی و دریا راه رسیدن به توست،
یا مَنْ فِی الْافاقِ ایاتُهُ،
ای که درتمام هستی نشانه های توست،
یا مَنْ فِی الْایاتِ بُرْهانُهُ،
ای در نشانه ها دلیل وجود توست،
یا مَنْ فِی الْمَماتِ قُدْرَتُهُ،
ای که در مرگ نشانه قدرت توست،
یا مَنْ فِی الْقُبُورِ عِبْرَتُهُ،
ای که در گورها نشانه پند توست،
یا مَنْ فِی الْقِیمَةِ مُلْکُهُ، یا مَنْ فِی الْحِسابِ هَیْبَتُهُ،
ای که در قیامت فرمانروایی توست، ای که در حساب رسی نشانه عظمت توست،
یا مَنْ فِی الْمیزانِ قَضآئُهُ، یا مَنْ فِی الْجَنَّةِ ثَوابُهُ،
ای که در سنجش اعمال حکم توست، ای که در بهشت پاداش نیک توست،
یا مَنْ فِی النَّارِ عِقابُهُ
ای که در دوزخ کیفر توست
(43) یا مَنْ الَیْهِ یَهْرَبُ الْخآئِفُونَ،
(43) ای که ترسیدگان به درگاه تو گریزند،
یا مَنْ الَیْهِ یَفْزَعُ الْمُذْنِبُونَ،
ای که گناهکاران به درگاه تو زاری کنند،
یا مَنْ الَیْهِ یَقْصِدُ الْمُنیبُونَ،
ای که توبه کنندگان تو را قصد کنند،
یا مَنْ الَیْهِ یَرْغَبُ الزَّاهِدُونَ، یا مَنْ الَیْهِ یَلْجَأُ الْمُتَحَیِّرُونَ،
ای که پرهیزکاران به تو مشتاقند، ای که سرگردانان به تو پناه آورند،
یا مَنْ بِهِ یَسْتَأْنِسُ الْمُریدُونَ، یا مَنْ بِه یَفْتَخِرُ الْمُحِبُّونَ،
ای که علاقمندان به تو انس گیرند، ای که دوستداران به تو افتخار کنند،
یا مَنْ فی عَفْوِهِ یَطْمَعُ الْخآطِئُونَ، یا مَنْ الَیْهِ یَسْکُنُ الْمُوقِنُونَ،
ای که خطاکاران به عفو تو طمع دارند، ای که اهل یقین نزد تو آرام گیرند،
یا مَنْ عَلَیْهِ یَتَوَکَّلُ الْمُتَوَکِّلُونَ
ای که متوکّلان بر تو توکّل کنند
(44) اَللهُمَّ انّی اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ
(44) خدایا از تو می خواهم به حقّ نامت،
یا حَبیبُ یا طَبیبُ، یا قَریبُ یا رَقیبُ،
ای دوست، ای طبیب، ای نزدیک، ای یا مراقب،
یا حَسیبُ یا مُهیبُ، یا مُثیبُ یا مُجیبُ،
(45) ای حسابگر، ای با عظمت، ای پاداش دهنده، ای اجابت کننده،
یا خَبیرُ یا بَصیرُ
ای آگاه، ای بینا.
ص :148
(45) یا اقَرَبَ مِنْ کُلِّ قَریبٍ، یا احَبَّ مِنْ کُلِّ حَبیبٍ،
(45) ای نزدیکتر از هر نزدیک، ای محبوبتر از هر محبوب،
یا ابْصَرَ مِنْ کُلِّ بَصیرٍ، یا اَخْبَرَ مِنْ کُلِّ خَبیرٍ،
ای بیناتر از هر بینا، ای آگاهتر از هر آگاه،
یا اَشْرَفَ مِنْ کُلِّ شَریفٍ، یا ارْفَعَ مِنْ کُلِّ رَفیعٍ،
ای شریف تر از هر شریف، ای والاتر از هر والا،
یا اقْوی مِنْ کُلِّ قَوِیٍّ، یا اغْنی مِنْ کُلِّ غَنِیٍّ،
ای قوی تر از هر قوی، ای بی نیازتر از هر بی نیاز،
یا اَجْوَدَ مِنْ کُلِّ جَوادٍ، یا ارْافَ مِنْ کُلِّ رَؤُوفٍ،
ای بخشنده تر از هر بخشنده، ای مهربانتر از هر مهربان
(46) یا غالِباً غَیْرَ مَغْلُوبٍ، یا صانِعاً غَیْرَ مَصْنُوعٍ،
(46) ای پیروزمند شکست ناپذیر، ای پدید آورنده ای که ساخته کسی نیستی،
یا خالِقاً غَیْرَ مَخْلُوقٍ، یا مالِکاً غَیْرَ مَمْلُوکٍ،
ای آفریننده آفریده نشده، ای مالکی که مملوک کسی نیستی،
یا قاهِراً غَیْرَ مَقْهُورٍ، یا رافِعاً غَیْرَ مَرْفُوعٍ،
ای قدرتمند شکست ناپذیر، ای برتری بخش بی نیازِ
یا حافِظاًغَیْرَ مَحْفُوظٍ، یا ناصِراً غَیْرَ مَنْصُورٍ،
برتری بخش، ای حفاظت کننده بی محافظ، ای یاری کننده بی یاور،
یا شاهِداً غَیْرَغآئِبٍ، یا قَریباً غَیْرَ بَعیدٍ
ای گواه همیشه حاضر، ای نزدیک بی فاصله
(47) یا نُورَالنُّورِ، یا مُنَوِّرَ النُّورِ، یا خالِقَ النُّورِ،
(47) ای روشنایی نور، ای روشنایی بخش نور، ای آفریننده نور،
یا مُدَبِّرَ النُّورِ، یا مُقَدِّرَ النُّورِ، یا نُورَ کُلِّ نُورٍ،
ای تدبیرکننده نور، ای نظام بخش نور، ای روشنایی هر نور،
یا نُوراً قَبْلَ کُلِّ نُورٍ، یا نُوراً بَعْدَ کُلِّ نُورٍ،
ای نور پیش از هر نور، ای نور بعد از هر نور،
یا نُوراً فَوْقَ کُلِّ نُورٍ، یا نُوراً لَیْسَ کَمِثْلِهِ نُورٌ
ای نور بالاتر از هر نور، ای نوری که مانندت نوری نیست
(48) یامَنْ عَطآئُهُ شَریفٌ، یامَنْ فِعْلُهُ لَطیفٌ،
(48) ای که بخششت شرافتمندانه است، ای که کارت مهربانانه است،
یا مَنْ لُطْفُهُ مُقیمٌ، یا مَنْ احْسانُهُ قَدیمٌ،
ای که لطفت جاودانه است، ای که احسانت دیرینه است،
یا مَنْ قَوْلُهُ حَقٌّ، یا مَنْ وَعْدُهُ صِدْقٌ،
ای که گفتارت حقّ است، ای که وعده ات صادق است،
یا مَنْ عَفْوُهُ فَضْلٌ، یا مَنْ عَذابُهُ عَدْلٌ،
ای که عفوت لطف است، ای که عذابت عادلانه است،
یا مَنْ ذِکْرُهُ حُلْوٌ، یا مَنْ فَضْلُهُ عَمیمٌ
ای که یادت شیرین است، ای که لطفت همگانی است
(49) اَللهُمَّ انّی اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ
(49) خدایا از تو می خواهم به حقّ نامت،
یا مُسَهِّلُ یا مُفَصِّلُ، یا مُبَدِّلُ یا مُذَلِّلُ،
ای آسان کننده ای جدا کننده، ای تبدیل کننده، ای خوار کننده،
یا مُنَزِّلُ یا مُنَوِّلُ، یا مُفْضِلُ یا
ای فرود آورنده، ای عطا کننده، ای فضیلت دهنده، ای بخشنده نعمت
ص :149
مُجْزِلُ، یا مُمْهِلُ یا مُجْمِلُ
بزرگ، ای مهلت دهنده، ای زیبایی بخش
(50) یا مَنْ یَری وَلٰا یُری
(50) ای که می بینی و دیده نمی شوی،
یا مَنْ یَخْلُقُ وَ لا یُخْلَقُ،
ای که می آفرینی و آفریده نمی شوی،
یا مَنْ یَهْدی وَلٰا یُهْدی
ای که راهنمایی می کنی و راهنمایی نمی شوی،
یا مَنْ یُحْیی وَلٰا یُحْیی
ای که حیات می بخشی و حیات بخشیده نمی شوی،
یا مَنْ یَسْئَلُ وَلٰا یُسْئَلُ،
ای که بازخواست می کنی و بازخواست نمی شوی،
یا مَنْ یُطْعِمُ وَ لا یُطْعَمُ،
ای که روزی می دهی و روزی داده نمی شوی،
یا مَنْ یُجیرُ وَلٰا یُجارُ عَلَیْهِ،
ای که پناه می دهی و پناه داده نمی شوی،
یا مَنْ یَقْضی وَلٰا یُقْضی عَلَیْهِ،
ای که قضاوت می کنی و مورد قضاوت واقع نمی شوی،
یا مَنْ یَحْکُمُ وَلٰا یُحْکَمُ عَلَیْهِ،
ای که حکم می کنی و حکم رانده نمی شوی،
یا مَنْ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ،
ای که نزاده و زاییده نشدی،
وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً اَحَدٌ
و برای تو هیچ گاه شبیه و مانندی نباشد
(51) یا نِعْمَ الْحَسیبُ، یا نِعْمَ الطَّبیبُ،
(51) ای نیکو حسابرس، ای نیکو طبیب،
یا نِعْمَ الرَّقیبُ،یا نِعْمَ الْقَریبُ،
ای نیکو مراقب،ای نیکو قریب،
یا نِعْمَ الْمُجیبُ، یا نِعْمَ الْحَبیبُ،
ای نیکو اجابت کننده، ای نیکو محبوب،
یا نِعْمَ الْکَفیلُ، یا نِعْمَ الْوَکیلُ،
ای نیکو پشتیبان، ای نیکو وکیل،
یا نِعْمَ الْمَوْلی یا نِعْمَ النَّصیرُ
ای نیکو سرور، ای نیکو یاور
(52) یا سُرُورَ الْعارِفینَ، یا مُنَی الْمُحِبّینَ،
(52) ای شادی بخش عارفان، ای آرزوی دوستداران،
یا انیسَ الْمُریدینَ، یا حَبیبَ التَّوَّاَبیٰنَ،
ای همدم مریدان، ای دوست توبه کنندگان،
یا رازِقَ الْمُقِلّینَ، یا رَجآءَ الْمُذْنِبینَ،
ای روزی ده فقیران، ای امید گناهکاران،
یا قُرَّةَ عَیْنِ الْعابِدینَ، یا مُنَفِّسَ عَنِ الْمَکْرُوبینَ،
ای نور چشم عابدان، ای رهایی بخش گرفتاران،
یا مُفَرِّجَ عَنِ الْمَغْمُومینَ، یا اِلهَ الْأَوَّلینَ وَالْأخِرینَ
ای گشایش بخش غمزدگان ای خدای پیشینیان و پسینیان
(53) اَللَّهُمَّ انّی اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ
(53) خدایا از تو می خواهم به حقّ نامت
یا رَبَّنا یا اِلهَنا، یا سَیِّدَنا یا مَوْلینا،
ای پروردگار ما، ای معبود ما، ای آقای ما، ای سرور ما،
یا ناصِرَنا یا حافِظَنا، یا دَلیلَنا یا مُعینَنا،
ای یاور ما، ای نگهدار ما، ای راهنمای ما،ای یاری ده ما،
یا حَبیبَنا یا طَبیبَنا
ای دوست ما، ای طبیب ما
(54) یا رَبَّ النَّبیّینَ وَالْأَبْرارِ، یا رَبَ الصِّدّیقینَ وَالْأَخْیارِ،
(54) ای پروردگار پیامبران و نیکان، ای پروردگارراستگویان و برگزیدگان،
یا رَبَّ الْجَنَّةِ وَالنَّارِ، یا رَبَّ الصِّغارِ وَالْکِبارِ،
ای پروردگار بهشت و دوزخ، ای پروردگار خردسالان و بزرگان،
ص :150
یا رَبَّ الْحُبُوبِ وَالثِّمارِ، یا رَبَّ الْأَنْهارِ وَالْأَشْجارِ،
ای پروردگار دانه ها و میوه ها، ای پروردگار رودها و درختان،
یا رَبَّ الصَّحاری وَالْقِفارِ، یا رَبَّ الْبَراری وَالْبِحارِ،
ای پروردگار صحراها و کویرها، ای پروردگار خشکی ها و دریاها،
یا رَبَّ اللَّیْلِ وَالنَّهارِ، یا رَبَّ الْأَعْلانِ وَالْأَسْرارِ
ای پروردگار شب و روز، ای پروردگار آشکارها و نهانها
(55) یا مَنْ نَفَذَ فی کُلِّ شَیْ ءٍ اَمْرُهُ،
(55) ای که فرمانت در همه چیز نفوذ کرده،
یا مَنْ لَحِقَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عِلْمُهُ،
ای که دانشت همه چیز را در برگرفته،
یا مَنْ بَلَغَتْ إِلَىٰ کُلِّ شَیْ ءٍ قُدْرَتُهُ،
ای که قدرتت همه چیز را فرا گرفته،
یا مَنْ لا تُحْصِی الْعِبادُ نِعَمَهُ،
ای که بندگان توان شمارش نعمتهایت را ندارند،
یا مَنْ لا تَبْلُغُ الْخَلائِقُ شُکْرَهُ،
ای که مخلوقات از عهده شکرت بر نیایند،
یا مَنْ لاتُدْرِکُ الْأَفْهامُ جَلالَهُ،
ای که عقلها شکوهت را درک نکنند،
یا مَنْ لا تَنال الْأَوْهامُ کُنْهَهُ،
ای که پندارها به عمق حقیقتت نرسند،
یا مَنِ الْعَظَمَةُ وَالْکِبْرِیآءُ رِدآئُهُ،
ای که عظمت و بزرگی ردای توست،
یا مَنْ لاتَرُدُّ الْعِبادُ قَضآئَهُ،
ای که بندگان حُکمت را سرپیچی نکنند،
یا مَنْ لا مُلْکَ اِلَّا مُلْکُهُ،
ای که فرمانروایی جز فرمانرواییت نیست،
(56) یا مَنْ لَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلی یا مَنْ لَهُ الصِّفاتُ الْعُلْیا،
(56) ای که برترین مثالها ای که برترین صفات برای توست،
یا مَنْ لا عَطآءَ اِلَّا عَطآئُهُ
ای که بخششی جز بخششت نیست برای توست،
یا مَنْ لَهُ الْاخِرَةُ وَالْاولی
ای که پایان و آغاز (آفرینش) برای توست،
یا مَنْ لَهُ الْجَنَّةُ الْمَاْوی یا مَنْ لَهُ الْایاتُ الْکُبْری
ای که بهشت جاویدان از آنِ توست، ای که نشانه های بزرگ برای توست،
یا مَنْ لَهُ الْأَسْمآءُ الْحُسْنی یا
ای که نامهای زیبا برای توست، ای
مَنْ لَهُ الْحُکْمُ وَالْقَضآءُ، یا مَنْ لَهُ الْهَوآءُ وَ الْفَضآءُ،
که داوری و قضا برای توست، ای که هوا و فضا برای توست،
یا مَنْ لَهُ الْعَرْشُ وَالثَّری یا مَنْ لَهُ السَّمواتُ الْعُلی
ای که عرش و فرش برای توست، ای که آسمانهای بلند برای توست
(57) اَللهُمَّ انّی اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ
(57) خدایا از تو می خواهم به حقّ نامت،
یا عَفُوُّیاغَفُورُ، یا صَبُورُ یا شَکُورُ،
ای عفو کننده،ای آمرزنده، ای شکیبا، ای شکرپذیر،
یا رَءُوفُ یاعَطُوفُ، یا مَسْئُولُ یا وَدُودُ،
ی مهربان، ای با عطوفت، ای درخواست شده، ای با محبّت،
یاسُبُّوحُ یا قُدُّوسُ
ای منزّه، ای پاکیزه
(58) یا مَنْ فِی السَّمآءِ عَظَمَتُهُ، یا مَنْ فِی الْأَرْضِ آیاتُهُ،
(58) ای که در آسمانها بزرگیت پیداست، ای که در زمین نشانه های (قدرت) تو هویداست،
ص :151
یا مَنْ فی کُلِّ شَیْ ءٍ دَلائِلُهُ،
ای که در هر چیز علامتهای (وجود) تو پیداست،
یا مَنْ فِی الْبِحارِ عَجائِبُهُ،
ای که در دریاها شگفتی های (خلقت) توست،
یا مَنْ فِی الْجِبالِ خَزآئِنُهُ،
ای که در کوه ها گنج های توست،
یا مَنْ یَبْدَءُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعیدُهُ،
ای که خلقت را آغاز کرده سپس باز می گردانی،
یا مَنْ الَیْهِ یَرْجِعُ الْأَمْرُ کُلُّهُ،
ای که بازگشت تمام کارها به سوی توست،
یا مَنْ
ای که
اَظْهَرَ فی کُلِّ شَیْ ءٍ لُطْفَهُ،
نشانه های لطفت در هر چیز نمایان است،
یا مَنْ احْسَنَ کُلَّ شَیْ ءٍ خَلْقَهُ،
ای که همه چیز را نیکو آفریدی،
یا مَنْ تَصَرَّفَ فِی الْخَلائِقِ قُدْرَتُهُ
ای که قدرتت مخلوقات را در برگرفت
(59) یا حَبیبَ مَنْ لا حَبیبَ لَهُ،
(59) ای دوست کسی که دوستی ندارد،
یا طَبیبَ مَنْ لاطَبیبَ لَهُ،
ای طبیب کسی که طبیبی ندارد
یا مُجیبَ مَنْ لا مُجیبَ لَهُ،
ای پاسخگوی کسی که پاسخگویی ندارد،
یا شَفیقَ مَنْ لا شَفیقَ لَهُ،
ای دلسوز کسی که دلسوزی ندارد،
یا رَفیقَ مَنْ لا رَفیقَ لَهُ، ،
ای رفیق کسی که رفیقی ندارد،
یا دَلیلَ مَنْ لا دَلیلَ لَهُ،
ای راهنمای کسی که راهنمایی ندارد،
یا مُغیثَ مَن لا مُغیثَ لَهُ
ای فریادرس کسی که فریادرسی ندارد،
یا انیسَ مَنْ لا انیسَ لَهُ،
ای همدم کسی که همدمی ندارد،
یا راحِمَ مَنْ لاراحِمَ لَهُ،
ای رحم کننده بر کسی که رحم کننده ای ندارد،
یا صاحِبَ مَنْ لا صاحِبَ لَهُ
ای یار کسی که یاری ندارد
(60) یا کافِیَ مَنِ اسْتَکْفاهُ،
(60) ای کفایت کننده کسی که از تو کفایت طلبد،
یا هادِیَ مَنِ اسْتَهْداهُ،
ای هدایت کننده کسی که از تو هدایت طلبد،
یا کالِئَ مَنِ اسْتَکْلاهُ،
ای محافظ کسی که از تو حفاظت طلبد،
یا راعِیَ مَنِ اسْتَرْعاهُ،
ای نگهبان کسی که از تو نگهداری طلبد،
یا شافِیَ مَنِ اسْتَشْفاهُ،
ای شفا بخش کسی که از تو شفا طلبد،
یا قاضِیَ مَنِ اسْتَقْضاهُ،
ای داور کسی که از تو داوری طلبد،
یا مُغْنِیَ مَنِ اسْتَغْناهُ،
ای بی نیاز کننده کسی که از تو بی نیازی طلبد،
یا مُوفِیَ مَنِ اسْتَوْفاهُ،
ای وفادار کسی که از تو وفاداری طلبد،
یا مُقَوِّیَ مَنِ اسْتَقْواهُ،
ای نیروبخش کسی که از تو نیرو طلبد،
یا وَلِیَّ مَنِ اسْتَوْلاهُ
ای سرپرست کسی که از تو سرپرستی طلبد
(61) اَللهُمَّ انّی اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ
(61) خدایا از تو می خواهم به حقّ نامت،
یا خالِقُ یا رازِقُ، یا ناطِقُ یا صادِقُ،
ای آفریننده، ای روزی دهنده، ای گوینده، ای راستگو،
یا فالِقُ یا فارِقُ، یا فاتِقُ یاراتِقُ،
ای شکافنده، ای جدا کننده، ای گشاینده، ای اصلاح کننده،
یا سابِقُ یا سامِقُ
ای پیشی گیرنده، ای بلندمرتبه
(62) یا مَنْ یُقَلِّبُ اللَّیْلَ وَالنَّهارَ،
(62) ای که شب و روز را جابجا می کنی،
یا مَنْ جَعَلَ الظُّلُماتِ وَالْأَنْوارَ،
ای که تاریکی ها و روشنایی ها را آفریدی،
یا مَنْ خَلَقَ الظِّلَّ وَالْحَرُورَ،
ای که سایه و گرما را آفریدی،
ص :152
یا مَنْ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ،
ای که خورشید و ماه را به خدمت گرفتی،
یا مَنْ قَدَّرَ الْخَیْرَ وَالشَّرَّ،
ای که خیر و شر را مقدّر نمودی،
یا مَنْ خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیوةَ، یا مَنْ لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ،
ای که مرگ و زندگی را آفریدی، ای که آفرینش و فرمان دادن برای توست،
یا مَنْ لَمْ یَتَّخِذْ صاحِبَةً وَلٰا وَلَداً،
ای که همسر و فرزندی برای خود نگرفتی،
یا مَنْ لَیْسَ لَهُ شَریکٌ فِی الْمُلْکِ،
ای که شریکی در فرمانروایی نداری،
یا مَنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِ
ای که ضعف و ذلّتی نداری که یاور و سرپرستی بخواهی
(63) یا مَنْ یَعْلَمُ مُرادَ الْمُریدینَ،
(63) ای که خواسته مریدان را می دانی،
یا مَنْ یَعْلَمُ ضَمیرَ الصَّامِتینَ،
ای که راز دل خاموشان را می دانی،
یا مَنْ یَسْمَعُ انینَ الْواهِنینَ،
ای که ناِلٰه ناتوانان را می شنوی،
یا مَنْ یَری بُکآءَ الْخآئِفینَ،
ای که گریه ترسیدگان را می بینی،
یا مَنْ یَمْلِکُ حَوائِجَ السَّآئِلینَ،
ای که حاجت های درخواست کنندگان در اختیار توست،
یا مَنْ یَقْبَلُ عُذْرَ التَّآئِبینَ،
ای که عذر توبه کنندگان را می پذیری،
یا مَنْ لا یُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدینَ،
ای که کار مفسدان را اصلاح نکنی،
یا مَنْ لا یَبْعُدُ عَنْ قُلُوبِ الْعارِفینَ،
ای که از دلهای عارفان دور نباشی،
یا مَنْ لا یُضیعُ اَجْرَ الْمُحْسِنینَ،
ای که اجر نیکوکاران را از بین نبری،
یا اَجْوَدَ الْأَجْودینَ
ای بخشنده ترین بخشندگان
(64) یا دآئِمَ الْبَقآءِ، یا سامِعَ الدُّعآءِ،
(64) ای همیشه ماندگار، ای شنونده دعا،
یا وٰاسِعَ الْعَطآءِ، یا غافِرَ الْخَطآءِ،
ای گسترده بخشش، ای آمرزنده خطا،
یا بَدیعَ السَّمآءِ، یا حَسَنَ الْبَلاءِ،
ای پدیدآورنده آسمان، ای صاحب آزمایشهای نیکو،
یا جَمیلَ الثَّنآءِ، یا قَدیمَ السَّنآءِ،
ای زیبا ستایش، ای دیرینه شکوه،
یا کَثیرَ الْوَفآءِ،یا شَریفَ الْجَزآءِ
ای بسیار با وفا،ای بزرگوار در پاداش
(65) اَللهُمَّ انّی اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ
(65) خدایا از تو می خواهم به حقّ نامت
یا سَتَّارُ یا غَفَّارُ، یا قَهَّارُ یا جَبَّارُ،
ای پرده پوش ای آمرزنده، ای قادر مطلق،ای تونا،
یا صَبَّارُ یا بآرُّ، یا مُخْتارُ یا فَتَّاحُ،
ای شکیبا، ای نیکوکار، ای صاحب اختیار، ای کارگشا،
یا نَفَّاحُ یا مُرْتاحُ
ای نعمت ده، ای فرح بخش
(66) یا مَنْ خَلَقَنی وَسَوَّانی
(66) ای که مرا آفریده و بیاراستی،
یا مَنْ رَزَقَنی وَ رَبَّانی
ای که مرا روزی داده و پروریدی،
یا مَنْ اطْعَمَنی وَسَقانی
ای که مرا خوراک داده و نوشاندی،
یا مَنْ قَرَّبَنی وَاَدْنانی
ای که مرا نزد خود برده و مقرّب ساختی،
یا مَنْ عَصَمَنی وَکَفانی
ای که مرا از گناه بازداشته و کفایت نمودی،
یا مَنْ حَفَظَنی وَکَلانی
ای که مرا محافظت کرده و مواظبت نمودی،
یا مَنْ
ای که مرا عزّت بخشیده و توانگر ساختی،
ص :153
اَعَزَّنی وَاَغْنانی
یا مَنْ وَفَّقَنی وَهَدانی
ای که مرا توفیق داده و هدایت نمودی،
یا مَنْ آنَسَنی وَآوانی
ای که با من انس گرفته و پناه دادی،
یا مَنْ اماتَنی وَاحْیانی
ای که مرا میرانده و زنده کنی
(67) یا مَنْ یُحِقُّ الْحَقَّ بِکَلِماتِهِ،
(67) ای که حق را با کلماتت استوار کنی،
یا مَنْ یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ،
ای که توبه بندگانت را بپذیری،
یا مَنْ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ،
ای که میان شخص و دلش فاصله شوی،
یا مَنْ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ اِلَّا بِاذْنِهِ،
ای که شفاعت جز با اجازه ات سودی ندارد،
یا مَنْ هُوَ اَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبیلِهِ،
ای که به حال ره گم کردگان داناتری،
یا مَنْ لا مُعَقِّبَ لِحُکْمِهِ،
ای که در داوریت تجدید نظری نیست،
یا مَنْ لا رآدَّ لِقَضآئِهِ،
ای که حُکمت را بازگشتی نیست
یا مَنِ اَنْقادَ کُلُّ شَیْ ءٍ لِأَمْرِهِ،
ای که همه چیز مطیع فرمان توست،
یا مَنِ السَّمواتُ مَطْوِیَّاتٌ بِیَمینِهِ،
ای که آسمانها به دست تو در هم پیچیده شود،
یا
ای
مَنْ یُرْسِلُ الرِّیاحَ بُشْراً بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ
که بادها را برای بشارت رحمتت از پیش فرستی
(68) یا مَنْ جَعَلَ الْأَرْضَ مِهاداً،
(68) ای که زمین را مهد آسایش قرار دادی،
یا مَنْ جَعَلَ الْجِبالَ اَوْتاداً،
ای که کوهها را میخ های (زمین) قرار دادی،
یا مَنْ جَعَلَ الشَّمْسَ سِراجاً،
ای که خورشید را چراغ قراردادی،
یا مَنْ جَعَلَ الْقَمَرَ نُوراً،
ای که ماه را روشنایی (شب) قرار دادی،
یا مَنْ جَعَلَ اللَّیْلَ لِباساً،
ای که شب را پوشش قرار دادی،
یا مَنْ جَعَلَ النَّهارَ مَعاشاً،
ای که روز را برای کسب و کار قرار دادی،
یا مَنْ جَعَلَ النَّوْمَ سُباتاً،
ای که خواب را برای آرامش قرار دادی،
یا مَنْ جَعَلَ السَّمآءَ بِنآءً،
ای که آسمان را برافراشته قرار دادی،
یا مَنْ جَعَلَ الْأَشْیآءَ ازْواجاً،
ای که همه چیز را جفت قرار دادی،
یا مَنْ جَعَلَ النَّارَ مِرْصاداً
ای که دوزخ را کمینگاه قرار دادی
(69) اَللهُمَّ انّی اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ
(69) خدایا از تو می خواهم به حقّ نامت،
یا سَمیعُ یا شَفیعُ، یا رَفیعُ یا مَنیعُ،
ای شنوا، ای شفاعت کننده، ای بلندمرتبه، ای ارجمند،
یا سَریعُ یا بَدیعُ، یا کَبیرُ یا قَدیرُ،
ای سریع (در اجابت)، ای پدیدآورنده، ای بزرگ، ای توانا،
یا خَبیرُ یا مُجیرُ
ای آگاه، ای پناه ده
(70) یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَیٍّ،
(70) ای زنده پیش از هر زنده،
یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَیٍّ، هِ
ای زنده پس از هر زنده،
یا حَیُّ اَلَذی لَیْسَ کَمِثْلِ حَیٌّ،
ای زنده ای که هیچ زنده ای مانندت
یا حَیُّ اَلَذی لا یُشارِکُهُ حَیٌّ،
نیست ای زنده ای که هیچ زنده ای شریکت نیست،
یا حَیُّ اَلَذی لا یَحْتاجُ إِلَىٰ حَیٍّ،
ای زنده ای که به هیچ زنده ای محتاج نیستی،
ص :154
یا حَیُّ اَلَذی یُمیتُ کُلَّ حَیٍّ،
ای زنده ای که هر زنده ای را بمیرانی،
یا حَیُّ اَلَذی یَرْزُقُ کُلَّ حَیٍّ،
ای زنده ای که هر زنده ای را روزی دهی،
یا حَیّاً لَمْ یَرِثِ الْحَیوةَ مِنْ حَیٍّ،
ای زنده ای که زندگی را از هیچ زنده ای ارث نبرده ای،
یا حَیُّ اَلَذی یُحْیِی الْمَوْتی
ای زنده ای که مردگان را زنده کنی،
یا حَیُّ یا قَیُّومُ لا تَاْخُذُهُ سِنَةٌ وَلٰا نَوْمٌ
ای زنده،ای پاینده، ای که چرت و خواب تو را فرا نگیرد
(71) یا مَنْ لَهُ ذِکْرٌ لا یُنْسی یا مَنْ لَهُ نُورٌ لا یُطْفی
(71) ای که یادت فراموش نشود، ای که نورت خاموش نشود،
یا مَنْ لَهُ نِعَمٌ لا تُعَدُّ، یا مَنْ لَهُ مُلْکٌ لا یَزُولُ،
ای که نعمتهایت شمارش نشود، ای که فرمانرواییت زوال نپذیرد،
یا مَنْ لَهُ ثَنآءٌ لا یُحْصی یا مَنْ لَهُ جَلالٌ لا یُکَیَّفُ،
ای که ستایشت قابل شمارش نباشد، ای که بزرگیت تغییر نپذیرد،
یا مَنْ لَهُ کَمالٌ لا یُدْرَکُ، یا مَنْ لَهُ قَضآءٌ لا یُرَدُّ،
ای که کمالت درک نشود، ای که حُکمت رد نشود،
یا مَنْ لَهُ صِفاتٌ لا تُبَدَّلُ، یا مَنْ لَهُ نُعُوتٌ لا تُغَیَّرُ
ای که صفاتت تغییر نکند، ای که ویژگیهایت تغییر نیابد
(72) یا رَبَّ الْعالَمینَ، یا مالِکَ یَوْمِ الدّینِ،
(72) ای پروردگار جهان، ای فرمانروای روز جزا،
یا غایَةَ الطَّالِبینَ، یا ظَهْرَ اللَّاجینَ،
ای هدف نهایی طلب کنندگان، ای پشتیبان پناهندگان،
یا مُدْرِکَ الْهارِبینَ، یا مَنْ یُحِبُّ الصَّابِرینَ،
ای دریابنده فراریان، ای که صابران را دوست داری،
یا مَنْ یُحِبُّ التَّوَّاَبیٰنَ، یا مَنْ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرینَ،
ای که توبه کنندگان را دوست داری، ای که پاکیزگان را دوست داری،
یا مَنْ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ، یا مَنْ هُوَ اَعْلَمُ بِالْمُهْتَدینَ
ای که نیکوکاران را دوست داری، ای که به هدایت شدگان داناتری
(73) اَللهُمَّ انّی اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ
(73) خدایا از تو می خواهم به حقّ نامت،
یا شَفیقُ یا رَفیقُ، یا حَفیظُ یا مُحیطُ،
ای مهربان، ای رفیق، ای نگهدار، ای در برگیرنده،
یا مُقیتُ یا مُغیثُ، یا مُعِزُّ یا مُذِلُّ،
ای نیروبخش، ای فریادرس، ای عزّت بخش،ای خوار کننده،
یا مُبْدِئُ یا مُعیدُ.
ای آغاز کننده، ای بازگرداننده.
(74) یا مَنْ هُوَ اَحَدٌ بِلا ضِدٍّ، یا مَنْ هُوَ فَرْدٌ بِلا نِدٍّ،
(74) ای که تویی یکتای بی مخالف، ای که تویی تنهای بی همتا،
یا مَنْ هُوَ صَمَدٌ بِلا عَیْبٍ، یا مَنْ هُوَ وِتْرٌ بِلا کَیْفٍ،
ای که تویی بی نیاز بی عیب، ای که تویی یگانه غیر قابل توصیف،
یا مَنْ هُوَ قاضٍ بِلا حَیْفٍ، یا مَنْ هُوَ رَبٌّ بِلا وَزیرٍ،
ای که تویی حاکم بی زیان، ای که تویی پروردگار بی مشاور،
یا مَنْ هُوَ عَزیزٌ بِلا ذُلٍّ، یا مَنْ هُوَ غَنِیٌ
ای که تویی گرامی بی ذلّت، ای که تویی توانگر
ص :155
بِلافَقْرٍ، یا مَنْ هُوَ مَلِکٌ بِلا عَزْلٍ، یا مَنْ هُوَ مَوْصُوفٌ بِلا شَبیهٍ (75)
بی نیاز،ای که تویی فرمانروای غیر قابل عزل، ای که تویی وصف شده بی مانند
یا مَنْ ذِکْرُهُ شَرَفٌ لِلذَّاکِرینَ، یا مَنْ شُکْرُهُ فَوْزٌ لِلشَّاکِرینَ،
(75) ای که یادت برای یادکنندگان شرافت است، ای که شکرت برای سپاسگزاران رستگاری است،
یا مَنْ حَمْدُهُ عِزٌّ لِلْحامِدینَ، یا مَنْ طاعَتُهُ نَجاةٌ لِلْمُطیعینَ،
ای که حمدت برای حمدکنندگان عزّت است، ای که اطاعتت برای اطاعت کنندگان نجات است،
یا مَنْ بابُهُ مَفْتُوحٌ لِلطَّالِبینَ، یا مَنْ سَبیلُهُ واضِحٌ لِلْمُنیبینَ،
ای که درگاهت برای طلب کنندگان گشوده است، ای که راهت برای توبه کنندگان آشکار است،
یا مَنْ ایاتُهُ بُرْهانٌ لِلنَّاظِرینَ، یا مَنْ کِتابُهُ تَذْکِرَةٌ لِلْمُتَّقینَ،
ای که نشانه هایت برای بینندگان دلیل است، ای که کتابت برای پرهیزکاران یادآوری است،
یا مَنْ رِزْقُهُ عُمُومٌ لِلطَّآئِعینَ وَالْعاصینَ،
ای که روزیت برای اطاعت کنندگان و گنهکاران عمومی است،
یا مَنْ رَحْمَتُهُ قَریبٌ مِنَ الْمُحْسِنینَ
ای که رحمتت به نیکوکاران نزدیک است
(76) یا مَنْ تَبارَکَ اسْمُهُ، یا مَنْ تَعإِلَىٰ جَدُّهُ،
(76) ای که نامت مبارک است، ای که شأنت بلند است،
یا مَنْ لا اِلهَ غَیْرُهُ، یا مَنْ جَلَّ ثَنآئُهُ،
ای که معبودی جز تو نیست، ای که ثنایت بزرگ است،
یا مَنْ تَقَدَّسَتْ اسْمآئُهُ، یا مَنْ یَدُومُ بَقآئُهُ،
ای که نامهایت مقدّس است، ای که بقایت جاودان است،
یا مَنِ الْعَظَمَةُ بَهآئُهُ، یا مَنِ الْکِبْرِیآءُ رِدآئُهُ،
ای که بزرگی شکوه توست، ای که بزرگ منشی ردای توست،
یا مَنْ لا تُحْصی الائُهُ، یا مَنْ لا تُعَدُّ نَعْمآئُهُ
ای که نعمتهایت شمارش نشود، ای که بخشندگیت شمارش نشود
(77) اَللهُمَّ انّی اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ
(77) خدایا از تو می خواهم به حقّ نامت،
یا مُعینُ یا امینُ، یا مُبینُ یا مَتینُ،
ای یاری کننده، ای امانتدار، ای آشکار کننده، ای استوار،
یا مَکینُ یا رَشیدُ، یا حَمیدُ یا مَجیدُ،
ای مقتدر، ای راهنما، ای ستوده، ای بزرگوار،
یا شَدیدُ یاشَهیدُ
ای نیرومند، ای گواه
(78) یا ذَاالْعَرْشِ الْمَجیدِ، یا ذَا الْقَوْلِ السَّدیدِ،
(78) ای صاحب عرش بزرگ، ای صاحب گفتار محکم،
یا ذَا الْفِعْلِ الرَّشیدِ، یا ذَا الْبَطْشِ الشَّدیدِ،
ای صاحب کردار صحیح، ای صاحب انتقام سخت،
یاِذَا الْوَعْدِ وَالْوَعیدِ، یا مَنْ هُوَ الْوَلِیُّ الْحَمیدُ،
ای صاحب وعده و وعید، ای که تویی سرپرست ستوده،
یا مَنْ هُوَ فَعَّالٌ لِما یُریدُ، یا مَنْ هُوَ قَریبٌ غَیْرُ بَعیدٍ،
ای که تویی انجام دهنده هر چه خواهی، ای که تویی نزدیک نزدیک،
یا مَنْ هُوَ عَلیٰ کُلِّ شَیْ ءٍ شَهیدٌ، یا مَنْ
ای که تویی بر هر چیز گواه، ای که
ص :156
هُوَ لَیْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبیدِ.
بر بندگان ستم نکنی.
(79) یا مَنْ لا شَریکَ لَهُ وَلٰا وَزیرَ،
(79) ای که شریک و مشاوری نداری،
یا مَنْ لا شَبیهَ لَهُ وَلٰا نَظیرَ،
ای که مثل و مانندی نداری،
یا خالِقَ الشَّمْسِ وَالْقَمَرِ الْمُنیرِ،
ای آفریننده خورشید و ماه تابان،
یا مُغْنِیَ الْبآئِسِ الْفَقیرِ، یا رازِقَ الْطِّفْلِ الصَّغیرِ،
ای بی نیاز کننده بینوای فقیر، ای روزی ده کودک خردسال،
یا راحِمَ الشَّیْخِ الْکَبیرِ، یا جابِرَ الْعَظْمِ الْکَسیرِ،
ای ترحّم کننده پیر کهنسال، ای پیوند دهنده استخوان شکسته،
یا عِصْمَةَ الْخآئِفِ الْمُسْتَجیرِ،
ای نگهدار ترسان پناهجو،
یا مَنْ هُوَ بِعِبادِهِ خَبیرٌ بَصیرٌ، یا مَنْ هُوَ عَلیٰ کُلِّ شَیْ ءٍ قَدیرٌ
ای که به بندگان آگاه و بینایی، ای که برهر چیز توانایی
(80) یا ذَا الْجُودِ وَالنِّعَمِ، یا ذَا الْفَضْلِ وَالْکَرَمِ،
(80) ای صاحب بخشش و نعمتها، ای صاحب لطف و بخشش،
یا خالِقَ اللَّوْحِ وَالْقَلَمِ، یا بارِئَ الذَّرِّ وَالنَّسَمِ،
ای آفریننده لوح و قلم، ای پدیدآورنده ذرّات و آدمیان،
یا ذَا الْبَأْسِ وَالنِّقَمِ، یا مُلْهِمَ الْعَرَبِ وَالْعَجَمِ،
ای صاحب سختی و انتقام، ای الهام کننده عرب و عجم،
یا کاشِفَ الضُّرِّ وَالْأَلَمِ، یا عالِمَ السِّرِّ وَالْهِمَمِ،
ای برطرف کننده رنج و درد، ای دانای رازها و نیّت ها،
یارَبَّ الْبَیْتِ وَالْحَرَمِ، یا مَنْ خَلَقَ الْأَشیآءَ مِنَ الْعَدَمِ
ای پروردگار کعبه و حرم، ای آفریننده اشیا از عدم
(81) اَللهُمَّ انّی اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ
(81) خدایا از تو می خواهم به حقّ نامت،
یا فاعِلُ یا جاعِلُ، یا قابِلُ یا کامِلُ،
ای انجام دهنده، ای قرار دهنده، ای پذیرنده، ای کامل،
یا فاصِلُ یا واصِلُ، یا عادِلُ یا غالِبُ،
ای جدا کننده، ای پیوند دهنده، ای دادگر، ای غلبه کننده،
یا طالِبُ یا واهِبُ
ای طلب کننده، ای بخشنده
(82) یا مَنْ اَنْعَمَ بِطَوْلِهِ، یا مَنْ اَکْرَمَ بِجُودِهِ،
(82) ای که با توانایی نعمت دهی، ای که با بخششت احسان کنی،
یا مَنْ جادَ بِلُطْفِهِ، یا مَنْ تَعَزَّزَ بِقُدْرَتِهِ،
ای که با لطفت بخشش کنی، ای که با قدرتت عزیز گردانی،
یا مَنْ قَدَّرَ بِحِکْمَتِهِ، یا مَنْ حَکَمَ بِتَدْبیرِهِ،
ای که با حکمتت تقدیر نمایی، ای که با تدبیرت حکم کنی،
یا مَنْ دَبَّرَ بِعِلْمِهِ، یا مَنْ تَجاوَزَ بِحِلْمِهِ،
ای که با دانشت تدبیر نمایی، ای که با حلمت درگذری،
یا مَنْ دَنی فی عُلُوِّهِ، یا مَنْ عَلا فی دُنُوِّهِ
ای که در عین بلندمرتبگی نزدیکی، ای که در عین نزدیکی بلندمرتبه ای
(83) یا مَنْ یَخْلُقُ ما یَشآءُ، یا مَنْ یَفْعَلُ ما یَشآءُ،
(83) ای که هر چه بخواهی بیافرینی، ای که هر چه بخواهی انجام دهی،
یا مَنْ یَهْدی مَنْ
ای که هدایت کنی هر کس
ص :157
یَشآءُ، یا مَنْ یُضِلُّ مَنْ یَشآءُ،
را بخواهی، ای که هر کس را بخواهی عذاب کنی،
یا مَنْ یُعَذِّبُ مَنْ یَشآءُ، یا مَنْ یَغْفِرُ لِمَنْ یَشآءُ،
ای که هر کس را بخواهی گمراه کنی، ای که هر کس را بخواهی بیامرزی،
یا مَنْ یُعِزُّ مَنْ یَشآءُ، یا مَنْ یُذِلُّ مَنْ یَشآءُ،
ای که هر کس را بخواهی عزیز کنی، ای که هر کس را بخواهی ذلیل کنی،
یا مَنْ یُصَوِّرُ فِی الْأَرْحامِ ما یَشآءُ،
ای که هر چه را بخواهی در رحمها صورت بخشی،
یا مَنْ یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشآءُ.
ای که هر کس را بخواهی به رحمتت اختصاص دهی.
(84) یا مَنْ لَمْ یَتَّخِذْ صاحِبَةً وَلٰا وَلَداً،
(84) ای که همسر و فرزندی برای خود بر نگزیدی،
یا مَنْ جَعَلَ لِکُلِّ شَیْ ءٍ قَدْراً،
ای که برای هر چیز اندازه ای قرار دادی،
یا مَنْ لا یُشْرِکُ فی حُکْمِهِ اَحَداً،
ای که کسی را در فرمانت شریک نگرفتی،
یا مَنْ جَعَلَ الْمَلائِکَةَ رُسُلًا،
ای که فرشتگان را پیام آور قرار دادی،
یا مَنْ جَعَلَ فِی السَّمآءِ بُرُوجاً،
ای که در آسمانها برجهایی قرار دادی،
یا مَنْ جَعَلَ الْأَرْضَ قَراراً،
ای که زمین را جایگاه آسایش قرار دادی،
یا مَنْ خَلَقَ مِنَ الْمآءِ بَشَراً،
ای که انسان را از آب آفریدی،
یا مَنْ جَعَلَ لِکُلِ شَیْ ءٍ امَداً،
ای که برای هر چیز مدّت قرار دادی،
یا مَنْ احاطَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عِلْماً،
ای که علمت بر همه چیز احاطه دارد،
یا مَنْ احْصی کُلَّ شَیْ ءٍ عَدَداً
ای که تعداد همه چیز را شمرده ای
(85) اَللهُمَّ انّی اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ
(85) خدایا از تو می خواهم به حقّ نامت،
یا اوَّلُ یا اخِرُ، یا ظاهِرُ یا باطِنُ،
ای آغاز، ای پایان، ای آشکار، ای پنهان،
یا بَرُّ یا حَقُّ، یا فَرْدُ یا وِتْرُ،
ای نیکوکار، ای حق، ای یگانه، ای تنها،
یا صَمَدُ یا سَرْمَدُ
ای بی نیاز، ای جاوید
(86) یا خَیْرَ مَعْرُوفٍ عُرِفَ، یا اَفْضَلَ مَعْبُودٍ عُبِدَ،
(86) ای بهترین نیکی شناخته شده، ای برترین معبود پرستش شده،
یا اجَلَّ مَشْکُورٍ شُکِرَ، یا اعَزَّ مَذْکُورٍ ذُکِرَ،
ای بزرگترین سپاس شونده سپاه شده، ای عزیزترین یادشونده یاد شده،
یا اَعْلی مَحْمُودٍ حُمِدَ، یا اقْدَمَ مَوْجُودٍ طُلِبَ،
ای برترین ستایش شونده ستایش شده، ای قدیمی ترین موجود طلب شده،
یا ارْفَعَ مَوْصُوفٍ وُصِفَ، یا اکْبَرَ مَقْصُودٍ قُصِدَ،
ای برترین توصیف شونده توصیف شده، ای بزرگترین قصد شونده قصد شده،
یا اَکْرَمَ مَسْئُولٍ سُئِلَ، یا اَشْرَفَ مَحْبُوبٍ عُلِمَ
ای گرامی ترین درخواست شونده درخواست شده، ای شریف ترین محبوب شناخته شده
(87) یا حَبیبَ الْباکینَ، یا سَیِّدَ الْمُتَوَکِّلینَ،
(87) ای دوست گریه کنندگان، ای سرور توکّل کنندگان،
یا هادِیَ الْمُضِلّینَ، یا وَلِیَّ الْمُؤْمِنینَ، یا
ای هدایت کننده گمراهان، ای سرپرست مؤمنان، ای
ص :158
اَنیسَ الذَّاکِرینَ، یا مَفْزَعَ الْمَلْهُوفینَ،
همدم ذاکران، ای پناهگاه دلسوختگان (ستمدیدگان)،
یا مُنْجِیَ الصَّادِقینَ، یا اَقْدَرَ الْقادِرینَ،
ای نجات دهنده راستگویان، ای تواناترین توانایان،
یا اَعْلَمَ الْعالِمینَ، یا اِلهَ الْخَلْقِ اَجْمَعینَ
ای داناترین دانایان، ای معبود همه آفریدگان
(88) یا مَنْ عَلا فَقَهَرَ، یا مَنْ مَلَکَ فَقَدَرَ،
(88) ای که برتری و مغلوب سازی، ای که مالکی و توانایی،
یا مَنْ بَطَنَ فَخَبَرَ، یا مَنْ عُبِدَ فَشَکَرَ،
ای که پنهانی و آگاهی، ای که در برابر عبادت سپاسگزاری می کنی،
یا مَنْ عُصِیَ فَغَفَرَ، یا مَنْ لا تَحْویهِ الْفِکَرُ،
ای که نافرمانی شوی و بیامرزی،
یا مَنْ لا یُدْرِکُهُ بَصَرٌ، یا مَنْ لا یَخْفی عَلَیْهِ اثَرٌ،
ای که فکرها تو را در بر نگیرد، ای که چشمی تو را نبیند،
یا
ای که نشانه ای بر تو پوشیده نماند، ای
رازِقَ الْبَشَرِ، یا مُقَدِّرَ کُلِّ قَدَرٍ
روزه ده انسان، ای مقدّر کننده هر تقدیر
(89) اَللهُمَّ انّی اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ یا حافِظُ
(89) خدایا از تو می خواهم به حقّ نامت، ای نگهدارنده،
یا بارِئُ، یا ذارِئُ یا باِذِخُ، یا فارِجُ
ای آفریننده، ای پدیدآورنده، ای والامقام، ای گشایش دهنده
ای پیروز، ای آشکار کننده، ای عهده دار، ای دستور دهنده، ای
یا فاتِحُ، یا کاشِفُ یا ضامِنُ، یا امِرُ یا ناهی نهی کننده
(90) یامَنْ لا یَعْلَمُ الْغَیْبَ اِلَّا هُوَ،
(90) ای که کسی جز تو نهان را نداند،
یا مَنْ لا یَصْرِفُ السُّوءَ اِلَّا هُوَ،
ای که کسی جز تو بدی را بر نگرداند،
یا مَنْ لایَخْلُقُ الْخَلْقَ اِلَّا هُوَ،
ای که کسی جز تو مخلوقات را نیافریند، ای
یا مَنْ لایَغْفِرُ الذَّنْبَ اِلَّا هُوَ،
که کسی جز تو گناه را نیامرزد،
یا مَنْ لا یُتِمُ النِّعْمَةَ اِلَّا هُوَ،
ای که کسی جز تو نعمت را تمام نکند،
یا مَنْ لا یُقَلِّبُ الْقُلُوبَ اِلَّا هُوَ،
ای که کسی جز تو دلها را دگرگون نکند،
یا مَنْ لا یُدَبِّرُ الْأَمْرَ اِلَّا هُوَ،
ای که کسی جز تو کار را تدبیر نکند،
یا مَنْ لایُنَزِّلُ الْغَیْثَ اِلَّا هُوَ،
ای که کسی جز تو باران را فرو نفرستد،
یا مَنْ لا یَبْسُطُ الرِّزْقَ اِلَّا هُوَ،
ای که کسی جز تو روزی را نگستراند،
یا مَنْ لایُحْیِی الْمَوْتی اِلَّا هُوَ
ای که کسی جز تو مردگان را زنده نکند
(91) یا مُعینَ الضُّعَفآءِ، یا صاحِبَ الْغُرَبآءِ،
(91) ای یاور ناتوانان، ای همراه غریبان،
یا ناصِرَ الْأَوْلِیآءِ،یا قاهِرَ الْأَعْدآءِ،
ای یاری دهنده دوستان،ای غلبه کننده بر دشمنان،
یا رافِعَ السَّمآءِ، یا انیسَ الْأَصْفِیآءِ،
ای برافرازنده آسمان، ای همدم برگزیدگان،
یا حَبیبَ الْأَتْقِیآءِ،یا کَنْزَ الْفُقَرآءِ،
ای دوست پرهیزکاران،ای گنج نیازمندان،
یا اِلهَ الْأَغْنِیآءِ، یا اَکْرَمَ الْکُرَمآءِ
ای معبود توانگران، ای گرامی ترین گرامیان
(92) یا کافِیاً مِنْ کُلِّ شَیْ ءٍ،
(92) ای کفایت کننده از هر چیز،
ص :159
یا قآئِماً عَلیٰ کُلِّ شَیْ ءٍ، یا مَنْ لا یُشْبِهُهُ شَیْ ءٌ،
ای عهده دار هر چیز، ای که چیزی همانندت نیست،
یا مَنْ لا یَزیدُ فی مُلْکِهِ شَیْ ءٌ،
ای که چیزی به فرمانرواییت نیافزاید،
یا مَنْ لا یَخْفی عَلَیْهِ شَیْ ءٌ،
ای که چیزی بر تو پوشیده نماند،
یا مَنْ لا یَنْقُصُ مِنْ خَزآئِنِهِ شَیْ ءٌ،
ای که چیزی از خزائنت نکاهد،
یامَنْ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ ءٌ،
ای که چیزی مانندت نیست،
یا مَنْ لا یَعْزُبُ عَنْ عِلْمِهِ شَیْ ءٌ،
ای که چیزی از دایره دانشت بیرون نیست،
یا مَنْ هُوَ خَبیرٌب ِکُلِّ شَیْ ءٍ،
ای که بر همه چیز آگاهی،
یا مَنْ وَسِعَتْ رَحْمَتُهُ کُلَّ شَیْ ءٍ
ای که رحمتت همه چیز را فرا گرفته است
(93) اَللهُمَّ انّی اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ
(93) خدایا از تو می خواهم به حقّ نامت،
یا مُکْرِمُ یا مُطْعِمُ، یا مُنْعِمُ یا مُعْطی
ای گرامی دارنده، ای اطعام کننده، ای نعمت دهنده، ای عطا کننده،
یا مُغْنی یا مُقْنی یا مُفْنی یا مُحْیی
ای بی نیاز کننده، ای سرمایه بخش، ای نابود کننده، ای زنده کننده،
یا مُرْضی یامُنْجی
ای خشنود کننده، ای نجات دهنده
(94) یا اوَّلَ کُلِّ شَیْ ءٍ وَآخِرَهُ،
(94) ای آغاز و پایان هر چیز،
یا اِلهَ کُلِّ شَیْ ءٍ وَمَلیکَهُ،
ای معبود و مالک هر چیز،
یا رَبَّ کُلِّ شَیْ ءٍ وَصانِعَهُ،
ای پروردگار و سازنده هر چیز،
یا بارِئَ کُلِّ شَیْ ءٍ وَخالِقَهُ،
ای پدیدآورنده و آفریننده هر چیز،
یا قابِضَ کُلِّ شَیْ ءٍ وَباسِطَهُ،
ای تنگ گیرنده و گشاینده هر چیز،
یا مُبْدِئَ کُلِ شَیْ ءٍ وَمُعیدَهُ،
ای آغاز کننده و بازگرداننده هر چیز،
یا مُنْشِئَ کُلِّ شَیْ ءٍ وَمُقَدِّرَهُ،
ای ایجاد کننده و تقدیر کننده هر چیز،
یا مُکَوِّنَ کُلِّ شَیْ ءٍ وَمُحَوِّلَهُ،
ای هستی بخش و دگرگون کننده هر چیز،
یا مُحْیِیَ کُلِّ شَیْ ءٍ وَمُمیتَهُ،
ای زنده کننده و نابود کننده هر چیز،
یا خالِقَ کُلِّ شَیْ ءٍ وَوارِثَهُ
ای آفریننده و وارث هر چیز
(95) یا خَیْرَ ذاکِرٍ وَمَذْکُورٍ، یا خَیْرَ شاکِرٍ وَمَشْکُورٍ،
(95) ای بهترین یادکننده و یاد شده، ای بهترین شکر کننده و شکر شده،
یا خَیْرَ حامِدٍ وَمَحْمُودٍ، یا خَیْرَ شاهِدٍ وَمَشْهُودٍ،
ای بهترین ستایش کننده و ستایش شده، ای بهترین گواهی دهنده و گواهی شده،
یا خَیْرَ داعٍ وَمَدْعُوٍّ، یا خَیْرَ مُجیبٍ وَمُجابٍ،
ای بهترین دعوت کننده و دعوت شده، ای بهترین اجابت کننده واجابت شده،
یا خَیْرَ مُونِسٍ وَانیسٍ، یا خَیْرَ صاحِبٍ وَ جَلیسٍ،
ای بهترین انس گیرنده و مأنوس شده، ای بهترین همراهی کننده و همراهی شده،
یا خَیْرَ مَقْصُودٍ وَمَطْلُوبٍ، یا خَیْرَ حَبیبٍ وَمَحْبُوبٍ
ای بهترین قصد شده و طلب شده، ای بهترین دوست و محبوب
(96) یا مَنْ هُوَ لِمَنْ دَعاهُ
(96) ای که هر کس تو را بخواند
ص :160
مُجیبٌ، یا مَنْ هُوَ لِمَنْ اَطاعَهُ حَبیبٌ،
اجابتش کنی، ای که هر کس تو را اطاعت کند دوستش داری،
یا مَنْ هُوَ إِلَىٰ مَنْ اَحَبَّهُ قَریبٌ،
ای که به هر کس که تو را دوست دارد نزدیکی،
یا مَنْ هُوَ بِمَنِ اسْتَحْفَظَهُ رَقیبٌ،
ای که بر هرکس که حفاظتت طلبد نگهبانی،
یا مَنْ هُوَ بِمَنْ رَجاهُ کَریمٌ،
ای که به هر کس که به تو امید بندد بخشنده ای،
یا مَنْ هُوَ بِمَنْ عَصاهُ حَلیمٌ،
ای که بر هر کس که نافرمانیت کند بردباری،
یا مَنْ هُوَ فی عَظَمَتِهِ رَحیمٌ،
ای که در عین بزرگیت مهربانی،
یا مَنْ هُوَ فی حِکْمَتِهِ عَظیمٌ، یا
ای که در عین داناییت بزرگی،
مَنْ هُوَ فی احْسانِهِ قَدیمٌ،
ای که در نیکیت دیرینه ای،
یا مَنْ هُوَ بِمَنْ اَرادَهُ عَلیمٌ
ای که به هر کس که تو را اراده کند دانایی
(97) اَللهُمَّ انّی اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ
(97) خدایا از تو می خواهم به حقّ نامت،
یا مُسَبِّبُ یا مُرَغِّبُ، یا مُقَلِّبُ یا مُعَقِّبُ،
ای چاره ساز، ای ترغیب کننده، ای دگرگون کننده، ای تعقیب کننده،
یا مُرَتِّبُ یا مُخَوِّفُ، یا مُحَذِّرُ یا مُذَکِّرُ،
ای نظم دهنده، ای ترساننده، ای بیم دهنده، ای یادآورنده،
یا مُسَخِّرُ یا مُغَیِّرُ
ای تسخیر کننده، ای تغییر دهنده
(98) یا مَنْ عِلْمُهُ سابِقٌ، یا مَنْ وَعْدُهُ صادِقٌ،
(98) ای که دانشت پیشین است، ای که وعده ات راست است،
یا مَنْ لُطْفُهُ ظاهِرٌ، یا مَنْ اَمْرُهُ غالِبٌ،
ای که لطفت آشکار است، ای که فرمانت غالب است،
یا مَنْ کِتابُهُ مُحْکَمٌ، یا مَنْ قَضآئُهُ کائِنٌ،
ای که کتابت دقیق است، ای که داوریت حتمی است،
یا مَنْ قُرْآنُهُ مَجیدٌ، یا مَنْ مُلْکُهُ قَدیمٌ،
ای که قرآنت با عظمت است، ای که فرمانرواییت دیرینه است،
یا مَنْ فَضْلُهُ عَمیمٌ، یا مَنْ عَرْشُهُ عَظیمٌ
ای که فضلت عمومی است، ای که عرشت بزرگ است
(99) یا مَنْ لایَشْغَلُهُ سَمْعٌ عَنْ سَمْعٍ،
(99) ای که شنیدنی از شنیدن دیگر تو را باز ندارد،
یا مَنْ لا یَمْنَعُهُ فِعْلٌ عَنْ فِعْلٍ،
ای که انجام کاری تو را از کار دیگر منع نکند،
یا مَنْ لا یُلْهیهِ قَوْلٌ عَنْ قَوْلٍ،
ای که سخنی از سخن دیگر تو را سرگرم نکند،
یا مَنْ لا یُغَلِّطُهُ سُؤالٌ عَنْ سُؤالٍ،
ای که درخواست کسی تو را از درخواست دیگری به اشتباه نیندازد،
یا مَنْ لا یَحْجُبُهُ شَیْ ءٌ عَنْ شَیْ ءٍ،
ای که چیزی از چیز دیگر تو را حجاب نشود،
یا مَنْ لا یُبْرِمُهُ الْحاحُ الْمُلِحّینَ،
ای که پافشاری اصرار کنندگان تو رابه ستوه نیاورد،
یا مَنْ هُوَ غایَةُ مُرادِ الْمُریدینَ، یا مَنْ هُوَ مُنْتَهی هِمَمِ الْعارِفینَ،
ای که تویی نهایت آرزوی جویندگان، ای که تویی نهایت همت عارفان،
یا مَنْ هُوَ مُنْتَهی طَلَبِ الطَّالِبینَ، یا مَنْ لا یَخْفی عَلَیْهِ ذَرَّةٌ
ای که تویی نهایت خواسته طلب کنندگان، ای که ذرّه ای بر تو پوشیده نماند
ص :161
فِی الْعالَمینَ (100) یا حَلیماً لا یَعْجَلُ، یا جَواداً لا یَبْخَلُ،
در عالم (100) ای بردباری که عجله نکنی، ای بخشنده ای که بخل نورزی،
یا صادِقاً لا یُخْلِفُ، یا وَهَّاباً لا یَمَلُّ،
ای راستگویی که خُلف وعده نکنی، ای بخشنده ای که خسته نشوی،
یا قاهِراً لا یُغْلَبُ، یا عَظیماً لا یُوصَفُ،
ای پیروزی که شکست نخوری، ای بزرگی که توصیف نشوی،
یا عَدْلًا لایَحیفُ، یا غَنِیّاً لا یَفْتَقِرُ،
ای عادلی که ستم نکنی، ای بی نیازی که محتاج نگردی،
یا کَبیراً لا یَصْغُرُ، یا حافِظاً لا یَغْفُلُ،
ای بزرگی که کوچک نشوی، ای نگهداری که غفلت نکنی،
سُبْحانَکَ یا لا اِلهَ اِلَّا اَنْتَ،
تسبیح می کنم تو را ای کسی که جز تو معبودی نیست،
الْغَوْثَ، الْغَوْثَ، خَلِّصْنا مِنَ النَّارِ یا رَبّ.
یاریمان کن، یاریمان کن، ما را از آتش دوزخ برهان، ای پروردگار من.
دعای جوشن صغیر(1):
این دعا در کتب مختلف نقل شده است و دارای عظمت و منزلت والایی است و در برابر بلاها و رفع و دفع ظالم نافع است. در «مهج الدعوات» آمده است: هنگامی که موسی بن مهدی عبّاسی قصد کشتن امام کاظم علیه السلام را نمود، و این خبر به خانواده و شیعیان آن حضرت رسید، همگی اندوهگین شدند؛ امام علیه السلام فرمود: ناراحت نباشید؛ چرا که اوّلین نامه ای که از عراق برسد، مربوط به خبر مرگ موسی بن مهدی است.
یاران پرسیدند: از کجا می فرمایید؟ امام علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله را در خواب دیدم و شکایت موسی بن مهدی را نزد او نمودم، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مرا مطمئن ساخت و فرمود: خداوند لحظاتی پیش دشمن تو راهلاک کرد؛ بنابراین، شکر اِلهی را بجا آور. امام کاظم علیه السلام آنگاه رو به قبله نمود و دست ها را رو به آسمان بلند کرد و این دعا را خواند. این دعا مطابق نقل «بلدالامین» چنین است:
بِسْمِ اَللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
اِلهی کَمْ مِنْ عَدُوٍّ اَنْتَضی عَلَیَّ سَیفَ عَداوَتِهِ،
ای معبود من، چه بسیار دشمنی که شمشیر دشمنیش را به رویم کشید
وَشَحَذَ لی ظُبَةَ مِدْیَتِهِ،
و لبه کاردش را برایم تیز کرد
ص :162
وَاَرْهَفَ لی شَباحَدِّهِ، وَدافَ لی قَواتِلَ سُمُومِهِ،
و نوک برنده اش را به سوی من گرفت و زهرهای کشنده اش را برایم درهم آمیخت
وَسَدَّدَالَیَ صَوائِبَ سِهامِهِ،
و مرا با تیرهای دقیقش نشانه گرفت
وَلَمْ تَنَمْ عَنّی عَیْنُ حِراسَتِهِ، وَاضْمَرَ اَنْ یَسُومَنِی الْمَکْرُوهَ،
و چشم نگهبانش را از من فرو نبست، و در فکر آزار رساندن به من بود،
وَیُجَرِّعَنی ذُعافَ مَرارَتِهِ،
تا تلخی زهر کشنده اش را به من بچشاند،
وَعَجْزی عَنِ نَظَرْتَ إِلَىٰ ضَعْفی عَنِ احْتِمالِ الْفَوادِحِ،
ولی تو توجّه نمودی به ناتوانیم از تحمّل بلاها،
الْإِنْتِصارِ مِمَّنْ قَصَدَنی بِمُحارَبَتِهِ،
و درماندگیم از پیروزی بر کسی که به جنگم برخواسته،
وَ وَحْدَتی فی کَثیرٍ مِمَّنْ ناوانی
و تنهاییم در برابر افراد بسیاری که با من دشمنی ورزیده اند
وَارْصادِهِمْ لی فیما لَمْ اعْمِلْ فیهِ فِکْری
فی الْإِرْصادِ لَهُمْ بِمِثْلِهِ،
و به کوتاهی تدبیرم در مقابله به مثل،
با آنان که بر من کمین کرده اند،
فَاَیَّدْتَنی بِقُوَّتِکَ، وَشَدَدْتَ اَزْری بِنُصْرَتِکَ،
پس مرا با نیرویت تأیید نمودی، و نیرویم را به یاریت تقویت کرده،
وفَلَلْتَ لی شَباحَدِّهِ،
و تیزی شمشیرش را بر من کند ساختی،
وَخَذَلْتَهُ بَعْدَ جَمْعِ عَدیدِهِ وَحَشْدِهِ،
وخوارش نمودی پس از فراهم ساختن سپاه و تجهیزات، ،
واَعْلَیْتَ کَعْبی عَلَیْهِ، وَوَجَّهْتَ ما سَدَّدَ اِلَیَّ مِنْ مَکائِدِهِ الَیْهِ،
و مقام مرا بر او برتری دادی، و نقشه های شومی که برایم کشیده بود،متوجّه خودش ساختی،
وَ رَدَدْتَهُ عَلَیْهِ، وَ لَمْ تَشْفِ غَلیلَهُ،
و به او برگرداندی، و عطش انتقامش را فرو ننشاندی،
وَلَمْ تَبْرُدْ حَزازاتُ غَیْظِهِ،
و حرارت خشمش سرد نشد
وَقَدْ عَضَّ عَلَیَّ انامِلَهُ،
در حالى که از کینه من انگشت به دندان می گزید،
وَادْبَرَ مُوَلِّیاً قَدْ اَخْفَقَتْ سَرایاهُ،
پشت کرد و گریخت و سپاهش درهم شکست،
فَلَکَ اَلْحَمْدُ یا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لایُغْلَبُ،
پس ای پروردگار من حمد و سپاس از آنِ توست به خاطر نیروی شکست ناپذیرت،
وَذی اِناةٍ لایَعْجَلُ، صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ،
و شکیبایی بی شتابت، بر محمّد و خاندان پاکش درود فرست
وَاجْعَلْنی لِنَعْمآئِکَ مِنَ الشَّاکِرینَ، وَلِالائِکَ مِنَ الذَّاکِرینَ،
و مرا از سپاسگزاران نعمتها و یادکنندگان احسانت قرار ده،
اِلهی وَکَمْ مِنْ باغٍ بَغانی بِمَکایِدِهِ،
ای معبود من، چه بسیار ستمگری که با حیله های خود بر من ستم کرد
وَنَصَبَ لی اَشْراکَ مَصایِدِهِ، وَ وَکَّلَ بی تَفَقُّدَ رِعایَتِهِ،
برای شکار من دامها گسترانید و در جستجوی من مأمور گمارد
وَضَبَأَ اِلَیَّ ضَبْ ءِ السَّبُعِ لِطَریدَتِهِ،
و مانند درنده ای که برای شکار گریخته اش کمین کند
اَنْتِظاراً لِاَنْتِهازِ فُرْصَتِهِ، وَهُوَ یُظْهِرُ
به انتظار فرصتی مناسب به کمینم نشست،خود را خوشرو نشان می داد،
ص :163
بَشاشَةَ الْمَلَقِ، وَیَبْسُطُ لی وَجْهاً غَیْرَ طَلِقٍ،
در حالى که متملّقانه (برای فریبم) و به دروغ خود را گشاده رو نشان می داد،
فَلَمَّا رَایْتَ دَغَلَ سَریرَتِهِ،
پس زمانی که خیانت باطنش را دیدی
وَقُبْحَ مَا اَنْطَوی عَلَیْهِ لِشَریکِهِ فی مِلَّتِهِ،
و زشتی نیّتش را نسبت به هم کیشش دانستی،
واَصْبَحَ مُجْلِباً لی فی بَغْیِهِ،
در حالى که مرا به سوی ظلم خویش می کشد،
ارْکَسْتَهُ لِأُمِّ رَاْسِهِ، واتَیْتَ بُنْیانَهُ مِنْ اساسِهِ،
او را با فرق سر به زمین کوفتی، و ریشه اش را از بیخ و بن کندی،
فَصَرَعْتَهُ فی زُبْیَتِهِ، وَارْدَیْتَهُ فی مَهْوی حُفْرَتِهِ،
پس او را در دامش گرفتار ساختی، و در چاهی که حفر کرده بود افکندی،
وَجَعَلْتَ خَدَّهُ طَبَقاً لِتُرابِ رِجْلِهِ،
و صورتش را با خاک پایش برابر کردی،
وَشَغَلْتَهُ فی بَدَنِهِ وَرِزْقِهِ، وَرَمَیْتَهُ بِحَجَرِهِ،
و او را سرگرم رسیدگی به بدن و روزیش نمودی، و با سنگ خودش او را زدی،
وَخَنَقْتَهُ بِوَتَرِهِ، وَذَکَّیْتَهُ بِمَشاقِصِهِ،
و با زه کمانش خفه اش نمودی و با سرنیزه اش سرش را بریدی،
وَ کَبَبْتَهُ لِمَنْخَرِهِ، وَرَدَدْتَ کَیْدَهُ فی نَحْرِهِ،
و بینیش را به خاک مإِلَىٰدی و مکرش را به خودش بازگرداندی،
وَ وَثَّقْتَهُ بِنَدامَتِهِ، وَفَثَأتَهُ بِحَسْرَتِهِ،
و در بند پشیمانی اسیرش کردی و با حسرتش او را رام نمودی
فَاسْتَخْذَأَ وَاسْتَخْذَلَ وَتَضآئَلَ بَعْدَ نَخْوَتِهِ،
پس خوار و حقیر و ضعیف گردید بعد از غرور و نخوتش،
واَنْقَمَعَ بَعْدَ اسْتِطالَتِهِ،
و پس از سرکشی ریشه کن گردید،
ذَلیلًا مَاْسُوراً فی رِبْقِ حِبائِلِهِ،
در حالى که در چنگ بندهای دامش خوار و اسیر گردید،
اَلَّتی کانَ یُؤَمِّلُ اَنْ یَرانی فیها یَوْمَ سَطْوَتِهِ،
دامی که آرزو داشت در روز قدرتش مرا در آن ببیند،
وَقَدْ کِدْتُ یا رَبِّ لَوْلا رَحْمَتُکَ
و ای پروردگار من اگر رحمتت نبود نزدیک بود
اَنْ یَحُلَّ بی ما حَلَّ بِساحَتِهِ،
بلایی که بر سر او آمد بر سر من آید،
فَلَکَ اَلْحَمْدُ یا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لا یُغْلَبُ،
پس ای پروردگار من حمد و سپاس از آنِ توست به خاطر نیروی شکست ناپذیرت
وَذی اِناةٍ لا یَعْجَلُ، صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ،
و شکیبایی بی شتابت، بر محمّد و خاندان پاکش درود فرست
وَاجْعَلنی لِنَعْمآئِکَ مِنَ الشَّاکِرینَ، ولِالائِکَ مِنَ الذَّاکِرینَ،
و مرا از سپاسگزاران نعمتها و یادکنندگان احسانت قرار ده،
اِلهی وَکَمْ مِنْ حاسِدٍ شَرِقَ بِحَسَدِهِ،
ای معبود من و چه بسیار حسودی که حسادت گلویش را گرفت
وَ عَدُوٍّ شَجِیَ بِغَیْظِهِ، وَسَلَقَنی بِحَدِّ لِسانِهِ،
و دشمنی که غیظ گلویش را گرفت، و با زخم زبانش مرا آزرد،
وَ وَخَزَنی بِمُوقِ عَیْنِهِ، وَ جَعَلَ عِرْضی غَرَضاً لِمرامیهِ،
و با گوشه چشمش رنجاند، و آبرویم را هدف تیرهای تهمتش قرار داد،
وَ قَلَّدَنی خِلالًا
عیوبی را به گردنم انداخت
ص :164
لَمْ تَزَلْ فِیهِ، فَنادَیْتُکَ یا رَبِّ مُسْتَجیراً بِکَ،
که پیوسته گرفتار آنم، پس ای پروردگار من، پناه خواهی، تو را خواندم،
واثِقاً بِسُرْعَةِ اَجاَبَتِکَ،
در حالى که به سرعتِ اجابتت مطمئن بوده
مُتَوَکِّلًا عَلیٰ ما لَمْ ازَلْ اتَعَرَّفُهُ مِنْ حُسْنِ دِفاعِکَ،
و بر دفاع نیکی که پیوسته از تو می شناختم توکّل نمودم،
عالِماً انَّهُ لا یُضْطَهَدُ مَنْ آوی
و می دانستم کسی که در سایه حمایت و کفایت تو پناه گیرد
إِلَىٰ ظِلِّ کَنَفِکَ وَکِفائَتِکَ، واعْتَضَدَ بِوِلایَتِکَ،
و تحت سرپرستی تو نیرومند گردد خوار و ذلیل نشود،
وَلَنْ تَقْرَعَ الْحَوادِثُ
و هرگز حوادث روزگار او را سرکوب نکند،
مَنْ لَجَأَ إِلَىٰ مَعْقِلِ الْإِنْتِصارِ بِکَ،
هر کس به دژ محکم یاری توپناهنده شود
فَحَصَّنْتَنی مِنْ باْسِهِ بِقُدْرَتِکَ،
پس مرا به قدرت خود از شر محافظت نمودی،
فَلَکَ الْحْمدُ یا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لا یُغْلَبُ،
پس ای پروردگار من حمد و سپاس از آن توست به خاطر نیروی شکست ناپذیرت
وَذی اِناةٍ لا یَعْجَلُ، صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ،
و شکیبایی بی شتابت، بر محمّد و خاندان پاکش درود فرست
واجْعَلْنی لِنَعْمآئِکَ مِنَ الشَّاکِرینَ، وَ لِألائِکَ مِنَ الذَّاکِرینَ،
و مرا از سپاسگزاران نعمتها و یادکنندگان احسانت قرار داده،
اِلهیو َکَمْ مِنْ سَحائِبِ مَکْرُوهٍ جَلَّیْتَها،
ای معبود من و چه بسیار ابرهای ناخوشایند که پراکنده نمودی
وَسَمآءِ نِعْمَةٍ امْطَرْتَها، وَ جَداوِلِ کَرامَةٍ اَجْرَیْتَها،
و آسمانی از نعمت بر من فرو باریدی و جویبارهای کرامتی که جاری ساختی
واعْیُنِ احْداثٍ طَمَسْتَها، وَناشِئَةِ رَحْمَةٍ نَشَرْتَهَا،
و چشمه های حوادثی که خشکاندی، و رحمت تازه ای که گستراندی،
وَجُنَّةِ عافِیَةٍ الْبَسْتَها، وَغَوامِرِ کُرُباتٍ کَشَفْتَها،
و زره عافیتی که بر بدنم پوشاندی، و گردابهای گرفتاری که برطرف ساختی،
وَامُورٍ جارِیَةٍ قَدَّرْتَها، لَمْ تُعْجِزْکَ اِذْ طَلَبْتَها،
و کارهای روزمره که مقدّر ساختی، (پس) ناتوانت نکرد هنگامی که آنها را طلب نمودی،
وَلَمْ تَمْتَنِعْ عَلَیْکَ اِذْ ارَدْتَهَا،
و هرگاه آنها را اراده نمودی قدرت سرپیچی نداشتند
فَلَکَ اَلْحَمْدُ یا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لا یُغْلَبُ،
پس ای پروردگار من حمد و سپاس از آنِ توست به خاطر نیروی شکست ناپذیرت،
وَذی اِناةٍ لا یَعْجَلُ، صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ،
و شکیبایی بی شتابت، بر محمّد و خاندان پاکش درود فرست
وَاْجَعْلنی لِنَعْمآئِکَ مِنَ الشَّاکِرینَ، وَلِألائِکَ مِنَ الذَّاکِرینَ،
و مرا از سپاسگزاران نعمتها و یادکنندگان احسانت قرار ده،
اِلهی وکَمْ مِنْ ظَنٍ حَسَنٍ حَقَّقْتَ، وَمِنْ کَسْرِ امْلاقٍ جَبَرْتَ،
ای معبود من، و چه بسیار خوش بینی ها که محقق ساختی، و شکستهای فقر که جبران کردی،
وَمِنْ مَسْکَنَةٍ فادِحَةٍ حَوَّلْتَ،
و بینوایی کمرشکن که تغییر دادی
ص :165
وَمِنْ صَرْعَةٍ مُهْلِکَةٍ نَعَشْتَ، وَمِنْ مَشَقَّةٍ ارَحْتَ،
و زمین خوردن هلاک کننده ای که بلندم نمودی، و سختی هایی که آسان نمودی،
لاتُسْئَلُ عَمَّا تَفْعَلُ وَهُمْ یُسْئَلُونَ،
از آنچه انجام دهی، بازخواست نگردی ولی دیگران بازخواست شوند،
وَلٰا یَنْقُصُکَ یا سَیِّدی ما اَنْفَقْتَ،
ای آقا و سرورم هر چه انفاق کنی از تو کاسته نشود،
وَلَقَدْ سُئِلْتَ فَاَعْطَیْتَ، وَلَمْ تُسْئَلْ فابْتَدَاْتَ،
و هر چه از تو خواسته شد عطا نمودی، و آنگاه که از تودرخواست نشد خود ابتدا به احسان نمودی، و
وَاسْتُمیحَ بابُ فَضْلِکَ فَما اکْدَیْتَ،
هرچه از درگاه فضل و احسان تو طلب شد دریغ نکردی،
اَبَیْتَ اِلَّا اَنْعاماً وَامْتِناناً، و اِلَّا تَطَوُّلًا یا رَبِّ وَاِحْساناً،
ای پروردگار من، خودداری کردی جز از نعمت بخشی و امتنان و جز از عطا کردن و احسان
وابَیْتُ اِلَّا اَنْتِهاکاً لِحُرُماتِکَ،
ولی من خودداری کردم جز از پرده دری حرمتهایت
وَاجْتِرآءً عَلیٰ مَعاصِیکَ، وَ تَعَدِّیاً لِحُدُودِکَ،
و بی باکی بر نافرمانیهایت و تجاوز از حدودت
وَغَفْلَةً عَنْ وَعیدِکَ، وَطاعَةً لِعَدُوّی وَعَدُوِّکَ،
و غفلت از تهدیدت و پیروی ازدشمنم و دشمنت،
لَمْ یَمْنَعْکَ یا اِلهی وناصِری اخْلإِلَىٰ بِالشُّکْرِ عَنْ اتْمامِ اِحْسانِکَ،
ای معبود و یاورم ناسپاسیم تو را از اتمام احسانت باز نداشت
وَلَا حَجَزَنی ذلِکَ عَنِ ارْتِکابِ مَساخِطِکَ،
و مرا از ارتکاب اعمالى که موجب خشم توست بازنداشت،
اَللهُمَّ وَ هذا مَقامُ عَبْدٍ ذَلیلٍ اَعْتَرَفَ لَکَ بِالتَّوْحیدِ،
خدایا و اینک در جایگاه بنده فروتنی قرار گرفته ام که به یگانگیت معترف است
وَاقَرَّ عَلیٰ نَفْسِهِ بِالتَّقْصیرِ فی ادآءِ حَقِّکَ،
و به کوتاهی در ادای حقّت اقرار دارد
وَشَهِدَ لَکَ بِسُبُوغِ نِعْمَتِکَ عَلَیْهِ،
وگواهی می دهد، به فراوانی نعمتت بر او
وَجَمیلِ عادَتِکَ عِنْدَهُ، وَاِحْسانِکَ الَیْهِ،
و زیبایی رفتارت با او و احسانت نسبت به او
فَهَبْ لی یا اِلهی وَسَیِّدِی مِنْ فَضْلِکَ
پس به من ببخش ای معبود من و ای آقا و سرورم از فضل و احسانت
ما اریدُهُ سَبَباً إِلَىٰ رَحْمَتِکَ،
به اندازه ای که بتوانم خود را به رحمتت برسانم
واتَّخِذُهُ سُلَّماً اعْرُجُ فیهِ إِلَىٰ مَرْضاتِکَ،
و آن را نردبانی برای رسیدن به رضایتت قرار دهم،
وَ اَمَنُ بِهِ مِنْ سَخَطِکَ، بِعِزَّتِکَ وَطَوْلِکَ،
و از خشمت ایمن گردم، به عزّت و کرمت
وَبِحَقِّ نَبِیِّکَ مَحَمَّدٍ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ
و به حقّ پیامبرت محمّد- که درود خدا بر او و خاندان پاکش باد-
وَالْأَئِمَّةِ عَلَیْهِمُ اَلسَّلامُ،
و به حقّ امامان- که درود بر ایشان باد-
فَلَکَ اَلْحَمْدُ یا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لایُغْلَبُ،
پس ای پروردگار من حمد و سپاس از آن توست به خاطر نیروی شکست ناپذیرت،
وَذی اِناةٍ لا یَعْجَلُ، صَلِّ عَلیٰ
و شکیبایی بی شتابت درود فرست
ص :166
مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ،وَاجْعَلْنی لِنَعْمآئِکَ مِنَ الشَّاکِرینَ، وَلِألائِکَ مِنَ الذَّاکِرینَ،
بر محمّد و خاندان پاکش و مرا از سپاسگزاران نعمتها و یادکنندگان احسانت قرار ده،
اِلهی وَکَمْ مِنْ عَبْدٍ اَمْسی وَاَصْبَحَ فی کَرْبِ الْمَوْتِ،
ای معبود من، و چه بسیار بنده ای که شب و روزش در سختی جان دادن
وَحَشْرَجَةِ الصَّدْرِ، وَالنَّظَرِ إِلَىٰ ما تَقْشَعِرُّ مِنْهُ الْجُلُودُ،
و رسیدن جان به سینه و مشاهده آنچه پوستها از آن به لرزه در آید
وَ تَفْزَعُ لَهُ الْقُلُوبُ،وانَا فی عافِیَةٍ مِنْ ذلِکَ کُلِّهِ،
و دلها به تپش افتد، بگذرد در حالى که من از تمامی اینها در سلامت به سر می برم،
فَلَکَ اَلْحَمْدُ یا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لا یُغْلَبُ،
پس ای پروردگار من حمد و سپاس از آنِ توست به خاطر نیروی شکست ناپذیرت
وَذی اِناةٍ لایَعْجَلُ، صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ،
و شکیبایی بی شتابت، بر محمّد و خاندان پاکش درود فرست
وَاجْعَلْنی لِنَعمآئِکَ مِنَ الشَّاکِرینَ، وَ لِألائِکَ مِنَ الذَّاکِرینَ،
و مرا از سپاسگزاران نعمتها و یادکنندگان احسانت قرار ده،
اِلهی وَکَمْ مِنْ عَبْدٍ اَمْسی وَاَصْبَحَ
ای معبود من و چه بسیار بنده ای که شب و روزش
سَقِیماً مُوجِعاً مُدْنَفاً، فی اَنینٍ وَعَویلٍ،
به بیماری دردناک و ناِلٰه و فریاد سپری گردد،
یَتَقَلَّبُ فی غَمِّهِ لا یَجِدُ مَحیصاً،
در حالى که از اندوه به خود می پیچد،
وَلٰا یُسیغُ طَعاماً وَ لا شَراباً،
نه راه چاره ای دارد و نه غذا و آبی بر او گواراست،
وَاَنَا فی صِحَّةٍ مِنَ الْبَدَنِ،وَسَلامَةٍ فِی النَّفْسِ مِنَ الْعَیْشِ،
و من در تندرستی و سلامت روح، زندگی می کنم
کُلُّ ذلِکَ مِنْکَ، فَلَکَ اَلْحَمْدُ یا رَبِّ
که همه اینها از جانب توست، پس ای پروردگار من حمد و سپاس از آنِ توست
مِنْ مُقْتَدِرٍ لایُغْلَبُ،
به خاطر نیروی شکست ناپذیرت
وَذی اِناةٍ لا یَعْجَلُ، صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ،
و شکیبایی بی شتابت، بر محمّد و خاندان پاکش درود فرست
واجْعَلْنی لِنَعْمآئِکَ مِنَ الشَّاکِرینَ، وَلِألائِکَ مِنَ الذَّاکِرینَ،
و مرا از سپاسگزاران نعمتها و یادکنندگان احسانت قرار ده،
اِلهی وَکَمْ مِنْ عَبْدٍ اَمْسی وَاَصْبَحَ
ای معبود من، و چه بسیار بنده ای که شب و روزش را
خآئِفاً مَرْعُوباً، مُسَهَّداً مُشْفِقاً،
در ترس و بیم و تشویش و اضطراب سپری کند،
وَحیداً وَجِلًا، هارِباً طَریداً،
تنها و ترسان از خانه گریخته و آواره شده،
مُنْحَجِزاً فی مَضیقٍ، اَوْ مَخْبَاةٍ مِنَ الْمَخابِئِ،
در حالى که در تنگنا قرار گرفته یا در مخفیگاهی خود را مخفی کرده،
قَدْ ضاقَتْ عَلَیْهِ الْأرْضُ بِرُحْبِها، لایَجِدُ
و زمین با تمامی وسعتش بر او تنگ شده است، نه راه
ص :167