دوران امامت: بیست منبر از دریای معارف امام حسن عسکری علیه السلام

مشخصات کتاب

سرشناسه : پورامینی ، محمدباقر، 1347 -

عنوان و نام پدیدآور : دوران امامت: بیست منبر از دریای معارف امام حسن عسکری علیه السلام/ رضا اخوی.

مشخصات نشر : قم: احرار، 1394.

مشخصات ظاهری : 100ص.؛14×21س م.

موضوع : حسن بن علی (ع )، امام یازدهم ، 260 - 232ق . سرگذشتنامه

رده بندی کنگره : BP14/ر7ت2 1382

رده بندی دیویی : 297/912

خیراندیش دیجیتالی: انجمن مددکاری امام زمان (عج) اصفهان

ویراستار کتاب: خانم نرگس قربانی

ص: 1

اشاره

نام کتاب: دوران امامت

نویسنده: رضا اخوی

طراح گرافیک: محمد حسین مؤیدی

امور فنی:

ناشر:

چاپ:

شمارگان: 1000 جلد

نوبت و تاریخ چاپ: اول-1394

شابک 000-7029-600-978

قیمت: 2000 تومان

مرکز پخش: احرار

تلفن: 37749906-025

همراه: 09128540315 / 09123530315

سرشناسه: قائمی امیری، علی،

عنوان : زندگی نامه حضرت زینب علیها السّلام

تکرار نام پدیدآورنده: علی قائمی امیری

مشخصات نشر : قم، پیام مقدس ، 1394

مشخصات ظاهری: 128 ص.

978-600-7029-48-0 ISBN

وضعیت فهرست نویسی: فیپا

یاداشت: کتاب نامه به صورت زیر نویس

موضوع: حضرت زینب سلام علیها السّلام بنت علی بن ابی طالب علیه السّلام 6-62 ق.-

سرگذشت نامه

موضوع: حضرت زینب علیها السّلام بنت علی بن ابی طالب علیه السّلام، 6-62 ق .-

خطبه ها

موضوع: واقعه کربلا ، 61 ق .

رده کنگره: 1394 ، ق 2 Bp 52/2/9

رده دیویی : 297/974

شماره مدرک : 3892141

خیراندیش دیجیتالی: انجمن مددکاری امام زمان (عج) اصفهان

ویراستار کتاب: خانم نرگس قربانی

ص: 2

فهرست مطالب

پیش گفتار...6

فصل اول: نگاهی به زندگانی یازدهمین نور امامت...9

ابهت ملکوتی ...10

پرتویی از زیبایی ها...11

شرایط دشوار ...11

فشار ها و مشکلات دوران امامت...12

ابعاد هفت گانه فعالیت امام عسکری علیه السّلام..13

لحظات حزن ...14

در بستر شهادت...15

هراس حکومت...15

به سوی فردوس...15

از زاویه ای دیگر...16

آموزه های زندگی...17

فصل دوم: منابر عسکریه...21

1. به نام او...22

برکت بسم الله...22

شرط تأثیر...23

2. شرط سعادت...24

سبک زندگی غربی...24

نامه ای بدون مرکب...26

3. علامت سعادت...27

خشیت الهی ...27

تضرّع و بكاء؛ علامت خشیت...28

بی حیایی؛ نقطه مقابل خشیت الهی...29

بی دعای جامع امام حسین علیه السّلام...30

4. كهف الورى...31

5. نماز؛ تجلی دین داری...33

داستان ابوذر...33

شیوه نماز امام عسکری علیه السّلام...35

6. صراط ولایت...37

پایان حکمیت؛ آغاز انحراف...37

پیام مهم سخن امام عسکری علیه السّلام...38

اصحاب اليمين...39

جلوه ای از هدایت گری امام...39

7. آمادگی برای مرگ...41

نصیحت زیبای امام عسکری علیه السّلام...43

نامه ای با دستخط امام...43

8. زلال ولایت...45

ص: 3

امام عسکری علیه السّلام و تبیین جایگاه آل محمد علیهم السّلام...47

9. دو اصل ایمان...48

10. ارادتی این گونه...50

سخنی از شهید مطهری رحمة الله علیه ...50

11. وظایف محبان...52

تفسیر باطنی شجره طیبه...52

اهل بيت علیهم السّلام ؛ حقیقت شجره طیبه...52

وظایف محبان در کلام امام عسکری علیه السّلام...53

12. طراوت ایمان...56

راه کار های طراوت ایمان در کلام امام عسکری علیه السّلام...56

سیره حضرت ...59

13. میان بر تقرّب...60

میان بری برای تقرب...60

سجده و حالت های ملکوتی امام عسکری علیه السّلام...61

وصیت امام به شیعه...62

14. از حرف تا عمل...63

شیعه یا محت؟...64

شیوه بر خورد امام...65

15. گناهان کوچک تله های شیطان...68

دام های کوچک شیطان...68

چند روایت تکان دهنده...69

16. غبار های فتنه و شبهه...71

نمونه ای دیگر...72

17 . علم غیب ؛ ویژگی ممتاز...75

دو نمونه از علم غیب امام عسکری علیه السّلام...76

18. زیرکی مؤمنانه...78

19. یک باور زیبا...80

مکتب خانه ی انبیا...80

20. عصر غیبت؛ دوران امتحان...83

نکته ای مهم...84

شبکه ارتباطی وکلاء...84

تعیین نشانه های جانشین...85

عصر غیبت...86

فصل سوم: گل واژه های نور...87

فصل چهارم: کتاب شناسی...91

ص: 4

حساس ترین و کوتاه ترین دوران امامت

بیست منبر از دریای معارف امام حسن عسکری علیه السّلام

ص: 5

پیش گفتار

﴿ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِى نَفسَكَ فَإِنَّك إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ رَسُولَكَ اَللَّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسولَكَ لَم أَعرِف حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِى حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِى حُجَّتَكَ ضللث عَنْ دِينِي ﴾ بار الها! خودت را به من بشناسان، چرا که اگر خود را به من نشناسانی، پیغمبرت را نخواهم شناخت؛ بار الها! پیغمبرت را به من بشناسان، زیرا اگر پیغمبرت را به من نشناسانی، حجّت تو را نخواهم شناخت؛ بار الها! حجّت خود را به من بشناسان، چراکه اگر حجّتت را به من نشناسانی، از دینم گم راه می گردم.

امام حسن عسکری علیه السّلام امام یازدهم و حجت سیزدهم از بر ترین و والا ترین حجج الهی و شاید نا شناخته ترین ایشان در میان مردم می باشند. اگر چه برخی دلایل ظاهراً مقبول را برای این نا شناختگی می توان بر شمرد . مانند عمر کوتاه و دوران امامت بسیار کوتاه حضرت و هم چنین حصر و حبس ایشان، آن هم در دورانی پرخفقان. اما به نظر می رسد این دلایل تنها در مقام صدور معارف مؤثر باشد لذا شاید بی اهمیتی شناخت و شناساندن حجت های خدا برای بسیاری از متدینین و به ویژه مبلغین دین و اصحاب رسانه و تریبون علت اصلی عدم ترویج همان معارف به ظاهر اندک باشد. حال سؤال این است که اگر به دلایل مختلف مقدر نبود که از هر یک از ائمه اطهار علیهم السّلام معارف بیشتری از لحاظ کمی به دست ما برسد، آیا ما پیروان ایشان نیز دلایل و یا حتی دلیل قابل قبولی برای عدم ترویج و گسترش معارف نورانی موجود داریم؟

مؤسسه فرهنگی امام حسن عسکری علیه السّلام در آستانه ولادت ایشان در دی ماه 1394 با همت چند تن از طلاب حوزه علمیه قم و با کمک مالی و فرهنگی اقشار مختلف از جمله نویسندگان و پژوهش گران و هنرمندان آغاز به کار کرده است. هدف این مؤسسه، تلاش برای شناساندن و ترویج معارف عسكریه علیه السّلام در قالب های متفاوت و برای مخاطبان مختلف است. این اثر

ص: 6

نیز گامی بسیار کوچک در راستای همین هدف و دغدغه است.

اما اثر حاضر در چهار فصل آشنایی با زندگانی امام، بیست منبر با محوریت معارف امام، سیزده روایت نورانی از نور سیزدهم و در نهایت معرفی منابع مکتوب موجود پیرامون حضرت برای محققان و علاقمندان تدوین شده است. این اثر با زحمات مؤلف محترم جناب حجت الاسلام رضا اخوی، روحانی با سابقه در امر تبلیغ و تدوین متون تبلیغی حاصل شده است که امید واریم معارف موجود در آن را در منابر مبلغان بزرگ وار و اصحاب هنر و رسانه ببینیم و بشنویم و شاهد زدوده شدن کمی از غبار نا شناختگی حضرت در جامعه باشیم.

امید که این تلاش نا چیز، مورد رضایت امام حسن عسکری علیه السّلام مال و فرزند بزرگ وارشان و هم چنین مورد قبول درگاه الهی قرار گیرد و توشه آخرت برای دست اندر کاران آن گردد.

مؤسسه فرهنگی امام حسن عسکری علیه السّلام شهر مقدس قم دی ماه 1394

امضا و تاریخ

ص: 7

ص: 8

فصل اول: نگاهی به زندگانی یازدهمین نور امامت

اشاره

ص: 9

روز جمعه هشتم ربیع الثانی سال 232 هجری قمری بود که شهر مدینه به میلاد نور عسکری علیه السّلام روشن گردید (1) و (حُدَیثه) و در تعابیری دیگر، «سوسن» یا «سلیل»، پس از افتخار همسری امام هادی علیه السّلام به فضیلتی دیگر دست یافت و معصوم سیزدهم امام عسکری علیه السّلام از ایشان متولد گردید و پیوند مبارک زندگی آن حضرت را، صفایی دیگر بخشید.

نام ایشان به یاد امام حسن مجتبی عیه السّلام «حسن» و کنیه اش را «ابو محمد» نامیدند. آن حضرت و پدر و جد شان هر کدام در زمان خود به احترام انتساب به امام رضا علیه السّلام، «ابن الرضا؛ یعنی فرزند رضا» نامیده می شدند (2) . ایشان تا چهار سال و چند ماهگی از عمر شریف شان را در مدینه به سر بردند و تا بیست و سه سالگی در جوار پدر بزرگ وار شان در سامرا زندگی کردند و 6 سال نیز در مقام امامت و پیش وایی بودند. (3)

ابهت ملکوتی

مولود پاکیزه ای که خانه امام هادی علیه السّلام ما را روشن نمود، دارای چهره ای زیبا و جاذبه ای فوق العاده بود و کسانی که ایشان را دیده بودند، بر زیبایی و هیبت ایشان اعتراف نموده اند. «احمد ابن خاقان» که مدتی در سامرا زندگی کرده است. امام را چنین توصیف می کند: ﴿ رَجُلٌ أسمر أغين حَسَنُ القامه جَمِيلُ اَلْوَجْهِ حَيْدُ الْبَدَنِ حَدِيثُ السِّنِّ لَهُ جَلَالَةٌ وَ هَيْبَةٌ ﴾؛ مردی گندم گون گشاده چشم، نیکو قامت، زیبا رو، نیکو بدن، نوجوان و بر خور دار از بزرگی و شکوه مندی بود. (4)

هیبت و خوش سیمایی آن حضرت چنان بود که افراد را تحت سیطره و جذبهٔ خویش قرار می داد و جلالت و مهابت آن امام همام، دل ها را در مقابل نورانیت و چهره ملکوتی خویش خاضع و انسان ها و حتی مخالفان را به

ص: 10


1- نک: بحار الانوار علامه مجلسی، ج 50 ص 236 کافی کلینی، ج 1، ص 503 الارشاد، شیخ مفید، ص 334.
2- المناقب، ابن شهر آشوب، ج 4 ص 421؛ بحار الانوار، ج 50، ص 236.
3- المناقب، ج 4، ص 422 دلائل الامامة، ص 423.
4- بحار الانوار، ج 50، ص 326

تکریم و نکود اشت وا می داشت.

به گفته تاریخ، وقتی آن حضرت را نزد «علی ابن نازمَش» که فردی ناصبی و دشمن اهل بیت و آل علی علیهم السّلام ،بود زندانی کردند، درباریان به وی سفارش کردند که بر حضرت سخت بگیرد، ولی هنوز یک روز از زندانی شدن امام علیه السّلام نگذشته بود که «ابن نارمش» چنان شد که از عظمت و جلالت امام سر بلند نمی کرد و در ردیف شیعیان آن حضرت قرار گرفت . (1)

پرتویی از زیبایی ها

وجود مبارک و نورانی امام علیه السّلام، آئینه زیبایی ها و جلالت هاست؛ از این رو القاب ائمه اطهار علیهم السّلام، هر یك بیان گر بعدی از ابعاد وجودی آنان و جلوه گر همین زیبایی هاست. القاب امام عسکری علیه السّلام نیز بیان گر پرتوی از گستره وجودی آن حضرت است؛ القابی همانند عسکری، زکی (پاک و آراسته)، صامت (سکوت همراه با ذکر الهی)، خالص (منزّه از هر عیب)، هادی (هدایت کننده)، سراج (چراغ فروزنده)، تقی (پرهیز کار و تقوا پیشه) که هر کدام به سهم خود بیان گر پرتوی از نور پر فروغ آن حضرت می باشد.

شرایط دشوار

حضرت دوران امامت خود را در زمان سه خلیفه عباسی به نام های: المعتز بالله (که تا سال 255 ق حکومت کرد) و المهتدى بالله (كه فقط يك سال حکومت کرد) و المعتمد بالله (که حکومتش تا 279 ق ادامه پیدا کرد) گذراند و آنان نیز همانند پیشینیان خود روش دشمنی و خصومت با اهل بيت علیهم السّلام را ادامه دادند؛ با این تفاوت که فشار دشمنان و خلفا در زمان امام حسن عسکری علیه السّلام بنا بر دلایلی به اوج خود رسید؛ اول آن که در این زمان، شیعه در عراق به قدرتی عظیم دست یافته بود و مردم می دانستند که گروه های زیادی به خلفای وقت معترض بوده، حکومتِ هيچ يك از عباسیان را مشروع و قانونی نمی دانند و معتقدند که امامت تنها در فرزندان

ص: 11


1- كافى، ج 1، ص 508؛ بحار الانوار، ج 50، ص 307 و 308

حضرت علی علیه السّلام باقی است که در آن زمان، شخصیت ممتاز این خانواده امام حسن عسکری علیه السّلام بود.

نکته دوم و مهم تر آن که با توجه به احادیث نقل شده از پیامبر اکرم صلی الله عليه و آله، خلفای بنی عباس می دانستند که حضرت مهدی علیه السّلام از خاندان علی و فاطمه است و اوست که بساط ستم گری را بر می چیند و عدالت و قسط را بر قرار می کند. بدین جهت، هرچه تاریخ ولادتش نزدیک تر می شد، سخت گیری های آنان نیز بیشتر می شد؛ لذا امام هادی علیه السّلام را به همراه فرزند بزرگ وارش حضرت عسکری علیه السّلام به سامرا احضار کردند تا کاملاً آن حضرت را زیر نظر داشته باشند. البته به آن هم اکتفا نکردند، بلکه آنان را در سامرا در محله ای به نام «عسکر» سکونت دادند تا از دید نظامیان پنهان نمانند و رفت و آمد ها را کنترل کنند. بر این اساس است که هر دو امام به «عسکریین» لقب یافتند. (1)

هم چنین دستگاه خلافت، برای کنترل بیشتر امام حسن عسکری علیه السّلام ، آن حضرت را نا گزیر کرده بود که هر هفته روز های دوشنبه و پنج شنبه در دربار حاضر شود (2) و حتی به این هم اکتفا نکرده، چندین مرتبه امام را به زندان انداختند.

فشار ها و مشکلات دوران امامت

امام علیه السّلام در شش سال امامت شان سختی های فراوانی متحمل گردید و خلفای ظالم، برای جلو گیری از نفوذ معنوی حضرت، بیش ترین فشار ها را بر حضرت و شیعیان وارد می ساختند و فرصت هر گونه تحرک و اقدامی را از آنان گرفته بودند؛ به گونه ای که حضرت به یکی از غلامان خود به نام «داود بن اسود» فرمود: «اگر شنیدی کسی به ما نا سزا می گوید، راه خود را بگیر و برو و با او مشاجره نکن؛ زیرا ما در شهر و دیار بدی به سر می بریم. تو فقط

ص: 12


1- علل الشرايع شيخ صدوق، ج 1، ص230.
2- اعلام الورى فضل بن حسن طبرسی، ص376

کار خود را بکن و بدان که گزارش کار هایت به ما می رسد.» (1)

یکی دیگر از یاران امام می گوید: ما گروهی بودیم که وارد سامرا شدیم و مترصد روزی بودیم که امام از منزل خارج شود تا بتوانیم او را در کوچه و خیابان ببینیم. در این هنگام نامه ای به این مضمون از طرف امام به ما رسید: « هیچ کدام بر من سلام نکنید هیچ کس از شما به سوی من اشاره نکند، زیرا برای شما خطر جانی دارد!». (2)

«عبد العزیز بلخی» می گوید: روزی در خیابان نشسته بودم. ناگهان امام حسن عسکری علیه السّلام را دیدم که به سوی دروازه شهر حرکت می کرد. در دلم گفتم: خوب است فریاد کنم که: مردم! این حجت خدا است، او را بشناسید. ولی با خود گفتم در این صورت مرا می کشند! برای همین سکوت کردم.

وقتی امام به کنار من رسید، با انگشت سبابه به من اشاره کرد. من به سرعت پیش رفتم و ایشان فرمود:« مواظب باش، اگر فاش کنی، هلاك می شوی!» شب که به حضور امام رسیدم، فرمود: «باید راز داری کنید و گرنه کشته می شوید؛ خود را به خطر نیندازید!» (3)

ابعاد هفت گانه فعالیت امام عسکری علیه السّلام

با وجود همه فشار ها، کنترل ها و مراقبت های بی وقفه حکومت عباسی امام عسکری علیه السّلام یك سلسله فعالیت های سیاسی، اجتماعی و علمی در جهت حفظ اسلام و مبارزه با افکار ضد اسلامی انجام دادند که می توان آن ها را بدین گونه خلاصه کرد:

1. کوشش های علمی در دفاع از آیین اسلام و ردّ اشکال ها و شبهات مخالفان و نیز تبیین اندیشه صحیح اسلامی؛

2. ایجاد شبکه ارتباطی با شیعیان مناطق مختلف از طریق نمایندگان و

ص: 13


1- مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص 427
2- بحار الانوار ، ج 50 ، ص 269 .
3- اثبات الوصيه مسعودی ص 243

اعزام پیک ها و ارسال پیام ها؛

3. فعالیت های سرّی سیاسی، به رغم تمامی کنترل ها و مراقبت های حکومت عباسی؛

4. حمایت و پشتیبانی مالی از شیعیان به ویژه یاران خاص خود؛

5. تقویت و توجیه سیاسی رجال و عناصر مهم شیعه در برابر مشکلات؛

6. استفاده گسترده از آگاهی غیبی برای جلب منکران امامت و دل گرمی شیعیان؛

7. آماده سازی شیعیان برای دوران غیبت فرزند خود امام دوازدهم. (1)

لحظات حزن ...

خلفای عباسی با وجود آن که از هر گونه اعمال فشار و محدودیت نسبت به امامان دریغ نمی کردند، اما نور خدایی ائمه طاهرین علیهم السّلام خاموش شدنی نبود و روز به روز بر شکوه و جلال و نفوذ معنوی امام علیه السّلام افزوده می شد. در یکی از نقل ها چنین آمده است: هر بار که امام حسن عسکری علیه السّلام برای حضور اجباری در دربار خلیفه رفت و آمد می کرد، هزاران نفر جمعیت مشتاق، در مسیر حرکت امام اجتماع می کردند و آن چنان غلغله شادی به راه افکنده و ابراز احساسات می کردند که از کثرت جمعیت، راه ها بند می آمد و عبور و مرور قطع می شد. مردم با دیدن حضرت، صدا ها خاموش می شد برای حضرت راه باز می کردند. (2)

تحمل این شرایط برای حاکمان ستم گر نا ممکن بود؛ از این رو سه پیش وای بزرگ شیعه امام جواد و امام هادی و امام عسکری علیهم السّلام - که در مرکز حکومت آن ها (سامّرا) می زیستند، با عمر کوتاهی جام شهادت نوشیدند: امام جواد در سن 25 سالگی امام هادی در سن 41 سالگی و امام عسکری در سن 28 سالگی که جمعاً 92 سال می شود.

ص: 14


1- نک سیره پیش وایان مهدی ،پیشوایی، صص 626-662
2- بحار الانوار، ج 50، ص 251 به نقل از سیره پیشوابان، ص 622

در بستر شهادت

بدین ترتیب امام حسن عسکری علیه السّلام را نزد طاغوت عباسی «معتمد» آوردند. او که از احترام جميع طبقات مردم به امام و مقدم داشتن ایشان بر تمام علویان و عباسیان به تنگ آمده بود و از شنیدن فضائل حضرت، مالامال از کینه شده بود، تصمیم گرفت ایشان را به شهادت برساند؛ لذا کشنده به امام خوراند که بر اثر آن، بدن حضرت رنجور گردید و آن زهری حضرت بستری شدند.

هراس حکومت

با این اتفاق، حکومت عباسی به شدت از به خطر افتادن سلامتی حضرت بیم ناک شد. معتمد به پنج تن از افراد مورد اعتماد و دولت مداران -از جمله «نحریر - دستور داد پیوسته در خانه امام باشند و او را در جریان تمام رویداد ها قرار دهند و هر اتفاقی می افتد به او برسانند. هم چنین یک تیم از پزشکان را مسئول بازدید صبح و عصر از حضرت کرد تا از حال جسمانی ایشان با خبر گردد! دو روز بعد بر اثر سخت شدن حال حضرت، به پزشکان دستور داد ایشان را ترک نکنند و در خانه ایشان بمانند.

به سوی فردوس

حال امام الا سخت گشت و پزشکان از ایشان نومید شدند. مرگ شتابان به ایشان نزدیک می شد. حضرت به یاد خدا دعا و تلاوت قرآن مشغول بودند به طرف قبله متوجه شدند و آیات خدا بر زبان شان جاری بود که روح مطهر شان به آسمان پرواز کرد و مورد استقبال ملائکه خداوندی قرار گرفت. (1)

ص: 15


1- زندگانی امام حسن عسکری علیه السّلام باقر شریف قرشی مترجم حسن اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ص 276-277. با اندکی تغییر.

از زاویه ای دیگر

امام حسن عسکری علیه السّلام روز جمعه هشتم ماه ربیع الاول سال 260 از هجرت، هنگام نماز صبح به شهادت رسید. «ابو سهل نو بختی» می گوید: در محضر امام عسکری علیه السّلام بودم که امام به خادم خود فرمود: «مقداری آب با مصطکی بجوشان». پس از آن که آماده شد، مادر حضرت حجت (عجل الله تعالى فرجه الشریف) آن را برای امام آورد، همین که خواست قدح را به دست آن جناب بدهد و حضرت بی اشامد، دست مبارکش لرزید و قدح به دندان های ثنایای نازنینش خورد و قدح را بر زمین گذاشت. حضرت به خادم خود فرمود: «داخل این اتاق می شوی و کودکی را به حال سجده می بینی، او را نزد من بیاور».

خادم گفت: من وارد اتاق شدم. نا گاه چشمم به کودکی افتاد که سر به سجده نهاده بود و انگشت سبابه را به سوی آسمان بلند کرده بود. به آن گرامی سلام کردم. آن حضرت نماز و سجده را مختصر کرد، پس از پایان نماز عرض کردم: آقای من می فرماید شما نزد او بروید. در همین هنگام مادر بزرگش آمد و دستش را گرفت و نزد پدر برد.

ابو سهل می گوید: چون آن کودک به محضر امام حسن عسکری علیه السّلام رسید، سلام کرد. همین که امام حسن علیه السّلام نگاهش به فرزندش افتاد، گریستند و فرمودند: ﴿ يَا سَيِّدَ أَهْلِ بَيْتِهِ اسْقِنِى الْمَاءَ فَإِنِّى ذَاهِبٌ إِلَى رَبِّي ﴾؛ ای سید اهل بیت خود؛ مرا آب بده، همانا من به سوی پروردگار خویش می روم.

آن آقا زاده قدح آب جوشانیده با مصطکی را به دست خویش گرفت و بر دهان پدر گذاشت و او را سیراب کرد. آن گاه امام فرمود: «مرا آماده کنید که می خواهم نماز بخوانم، سپس روی به فرزند کرد و فرمود:﴿ أَبْشِرْيَا بُنَيَ فَأَنْتَ صَاحِبُ الزَّمَانِ وَ أَنْتَ الْمَهْدِيٌّ وَأنْتَ حُجّةُ اللهِ عَلَى أَرْضِهِ .... ﴾ پسرم بشارت باد تو را که تویی مهدی و حجت خدا بر روی زمین و تویی پسر من و منم پدر تو و تویی «م ح م د» بن الحسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسين بن علی بن ابی طالب بالا و پدر توست رسول

ص: 16

خدا صلی الله علیه و آله وسلم و تویی خاتم ائمه طاهرین و نام تو هم نام رسول خدا است و این عهدی است به من از پدرم و پدر های طاهرین تو؛ ﴿ صلی الله عَلَى أَهْلِ الْبَيْتِ رَبِّنَا إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ ﴾ و در همان هنگام به شهادت رسید. (1)

آموزه های زندگی

در این فرصت به چند آموزه رفتاری و سبک زندگی حضرت عسکری علیه السّلام اشاره کنیم که آگاهی از آن ها افزون بر آن که عظمت اخلاقی و رفتاری ایشان را بیش از پیش روشن می سازد، مسیر خدا خواهی و زندگی دینی را برای پیروان و محبان آن حضرت هم وار می سازد.

نشانه امامت

نصیر خادم می گوید: چندین مرتبه شنیدم که امام علیه السّلام با غلامان ترک و رومی و غیر آن به زبان خودشان سخن می گفت. من تعجب کردم و با خودم گفتم امام علیه السّلام در مدینه متولد شده و تا هنگام رحلت پدر بزرگ وارش به جایی نرفته و کسی او را ندیده است، پس چگونه به زبان های مختلف سخن می گوید؟ در همین فکر بودم، نا گاه حضرت به من رو کرد و فرمود: خداوند حجت خود را در همه چیز بر سایر مردم امتیاز بخشیده و آگاهی به زبان ها شناخت نسب ها و حوادث آینده را به او عطا فرموده است. اگر چنین نبود، تفاوتی میان امام و حجت خدا و سایر مردم نبود؛ ﴿ وَ لَوْلاَ ذَلِكَ لَمْ يَكُنْ بَيْنَ اَلْحَجِّهِ وَ اَلْمَحْجُوجِ فَرْقٌ ﴾. (2)

از ما بخواه!

«ابو هاشم جعفری» هنگامی که زندانی شد، مخفیانه نامه ای به امام عسكري علیه السّلام نوشت و از وضع شکنجه در زندان به حضرت شکایت کرد. حضرت در پاسخ او نوشتند: «تو امروز آزاد می شوی و نماز ظهرت را منزل خودت می خوانی». همان گونه که امام علیه السّلام فرموده بود، وی همان روز آزاد

ص: 17


1- . بحار الانوار، ج 50، ص 333؛ منتهى الآمال، شیخ عباس قمی، ج 2، ص 472
2- کافی، ج 1، ص 509

شده و نماز ظهرش را در منزل خواند.

ابو هاشم می گوید: پس از رهایی از زندان از نظر تأمین هزینه های زندگی در تنگنا بودم. از این رو تصمیم گرفتم که در ضمن نامه ای چند دینار از 18 امام علیه السّلام در خواست کنم؛ ولی شرم می کردم طولی نکشید که امام تا صد دینار برایم فرستاد و برایم نوشته «هر گاه محتاج شدی، خجالت نکش و پروا مکن. از من بخواه که به خواست الهی به خواسته ات می رسی». (1)

در زمانی دیگر وقتی ابوهاشم جعفری نیاز مالی خود را به اطلاع امام رساند امام کیسه ای حاوی پانصد دینار برای او فرستاد و در سخنی شگفت انگیز و سراسر مهر و عطوفت فرمودند: «ابوهاشم! این را بگیر و اگر کم است عذر ما را بپذیر!». (2)

استجابت دعا

محمد بن حسن می گوید از امام عسکری علیه السّلام در ضمن نامه ای تقاضا کردم در مورد شفای درد یکی از چشم هایم دعا کند. زیرا یک چشمم کور شده و چشم دیگرم شدیداً درد می کرد و در آستانه کوری بود. حضرت در پاسخ نوشت: «خداوند چشمت را برایت نگه دارد». همین دعای حضرت موجب شفای چشمم شد. آن حضرت در پایان نامه نوشته بود: ﴿ اَجَرَكَ اَللَّهُ وَ أَحْسِنْ ثَوَابَكَ ﴾؛ خداوند به تو اجر و پاداش نیکو دهد. من از این جمله امام ناراحت شدم؛ زیرا می دانستم که یکی از خویشاوندانم از دنیا رفته است که امام به من تسلیت می گوید. پس از چند روز خبر وفات پسرم را دریافت کردم و به راز تسلیت امام آگاهی یافتم. (3)

•اسراف نکن!

محمد بن حمزه سروری گفت: نامه ای توسط ابو هاشم داود بن هاشم جعفری که با من دوست بود برای امام حسن عسکری علیه السّلام نوشتم. چون خیلی تنگ دست شده بودم، درخواست کردم دعا بفرمایید شاید خداوند

ص: 18


1- كافى، ج 1، ص 508
2- کافی، ج 1، ص 507؛ کشف الغمه الاربلی، ابو الحسن، ج 3، ص 218 ج 3،
3- بحار الانوار، ج 50 ، ص 285

وسعتی به من عنایت کند. جواب نامه به وسیله ابو هاشم از طرف حضرت رسید.

امام علیه السّلام نوشته بود خداوند تو را بی نیاز کرد، پسر عمویت یحیی ابن حمزه از دنیا رفت مبلغ صد هزار درهم به توارث می رسد که در آتیه نزدیکی برایت می آورند. ﴿ فَاشْكُرِ الله وَ عَلَيْكَ بِالِاقْتِصَادِ وَإِيَّاكَ وَ الْإِسْرَافَ فَإِنَّهُ مِنْ فِعْلِ الشَّيْطَنَة ﴾؛ خدا را سپاس گزاری کن، ولی متوجه باش از روی اقتصاد و میانه روی زندگی کنی. مبادا اسراف نمایی، زیرا اسراف عملی شیطانی است».

بعد از چند روز شخصی از حران آمد و اسنادی مربوط به دارایی پسر عمویم به من تحویل داد و فهمیدم تاریخ فوت او مطابق با روزی بود که ابو هاشم نامه حضرت عسکری را به من رسانید.

تنگ دستیام بر طرف شد حقوق خدایی که در آن مال بود خارج نموده به اهلش رسانیدم و نسبت به برادران دینی خود کمک هایی نیز کردم. پس از آن مطابق دستور امام از روی اقتصاد به زندگی خود ادامه دادم. (1)

سر انجام دوری از ائمه علیهم السّلام

«محمد بن حسن بن میمون» می گوید: نامه ای به امام عسکری علیه السّلام نوشتم و از فقر و تنگ دستی شکوه کردم، ولی بعداً پیش خود گفتم: مگر امام صادق علیه السّلام نفرموده که: فقر با ما بهتر از توانگری با دیگران است و کشته شدن با ما، بهتر از زنده ماندن با دشمنان ما است.

امام در پاسخ نوشت: «هر گاه گناهان دوستان ما زیاد شود، خداوند آن ها را به فقر گرفتار می کند و گاهی از بسیاری از گناهان آنان در می گذرد. هم چنان که پیش خود گفته ای فقر با ما بهتر از توانگری با دیگران است. ما برای کسانی که به ما پناهنده شوند پناه گاهیم و برای کسانی که از ما هدایت بجویند نوریم ما نگه دار کسانی هستیم که برای نجات از گمراهی به ما متوسل می شوند. هر کس ما را دوست بدارد در رتبه بلند [تقرّب به خدا] با ماست و کسی که پیرو راه

ص: 19


1- بحار الانوار، ج 50 ص 245

ما نباشد به سوی آتش خواهد رفت. (1)

ص: 20


1- مناقب آل ابی طالب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 435

فصل دوم: منابر عسكريه

اشاره

ص: 21

1. به نام او...

اشاره

قیصر روم به سر دردی شدید مبتلا شده بود که تمام پزشکان از درمان او عاجز ماندند. نامه ای به محضر امیرمؤمنان علی علیه السّلام نوشت و گزارش حال خود را به آن حضرت عرض کرد امام علی علیه السّلام الان کلاهی را نزد وی فرستاد و فرمود: آن را بر سر نهد تا شفا یابد. قیصر چون آن را بر سر گذاشت، فوراً شفا یافت و بسیار تعجب کرد پس دستور داد آن کلاه را بشکافند و ببینند داخلش چیست.

وقتی که آن را شکافتند کاغذی در آن یافتند که روی آن نوشته بود: ﴿ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ ﴾. قيصر روم دریافت که شفای او از برکت بسم الله بود و برای همین مسلمان شد. (1)

برکت بسم الله

«بسم الله» گفتن یعنی رنگ و بوی خدایی دادن به کار ها؛ یعنی انتساب به خداوند و نشان دادن جهت گیری توحیدی شخص مسلمان این که در زبان و عمل اذعان نماید که رفتار و کردار او با نام و یاد پروردگار متعال عجین شده و با استمداد و عنایت خداوند پایان و فرجام خوش در انتظار او خواهد بود؛ لذا پیامبر اکرم صل الله علیه و اله می فرمود: ﴿ كُل أَمْرِذِى بَالٍ لَمْ يُبْدَأْ فِيهِ بِسْمِ اللهِ فَهُوَ اَبْتَر ﴾ هر کار مهمی که با نام خدا آغاز نشود به انجام نیکو نخواهد رسید.» (2)

عبدالله بن یحیی می گوید: به محضر امام علی علیه السّلام مشرف شدم و هنگامی که خواستم بر روی تخت بنشینم پایه آن شکست و بر زمین افتادم و سرم آسیب دید حضرت علی علیه السّلام فرمود: «شکر خداوندی را که کفاره گناهان شیعیان ما را در دنیا قرار داد تا همین جا پاک شوند». عبدالله می گوید: عرض کردم چه گناهی کرده ام که شکسته شدن سرم کفاره آن باشد؟ حضرت

ص: 22


1- منهج الصادقين، ج 1، ص 38 تفسیر ابو الفتح، ج 1، ص 24.
2- بحار الانوار، ج 73، ص 305

فرمود: «وقتی که نشستی بسم الله نگفتی». (1)

شرط تأثیر

نکته مهم برای تأثیرگذاری این ذکر مبارک، عقیده و باور قلبی به آن و این که انسان بر اثر تکرار از حقیقت و عظمت آن غافل نگردد.

نقل شده که سید مرتضی رحمة الل علیه در بغداد بود، از وسط بغداد رود خانه ای می گذشت و یکی از شاگردان او منزلش آن سوی رود خانه بود و چون می خواست به درس سید مرتضی بیاید، باید صبر می کرد تا موقع صبح پل سیاری را بر روی رود خانه قرار دهند، هنگامی که پل را می انداختند و این شخص می آمد یا درس تمام می شد و یا مقداری از وقت آن می گذشت. این شاگرد به سید پیشنهاد کرد درس را دیرتر شروع کند.

سید مرتضی دعایی نوشت و گفت: این دعا را همراه خود داشته باش و هر وقت که پل بر روی رود خانه نبود، از روی آب بیا، غرق نخواهی شد؛ اما این دعا را باز مکن و داخل آن را نگاه نکن آن شاگرد چند روزی با همان دعا از روی آب رد می شد تا این که روزی با خود گفت: این دعا را باز کنم و ببینم در آن چه نوشته است چون دعا را باز کرد دید نوشته: بسم الله الرحمن الرحيم، دوباره آن را پیچید و در جیب خود قرار داد (اما بسم الله در نظرش چیز مهمی نیامد و عقیده قبلی او سست شد) روز بعد همین که خواست از روی آب عبور کند به محض این که پا بر روی آب گذاشت، پایش در آب فرو رفت و متوجه شد که دیگر نمی تواند از روی آب عبور کند. (2)

بدین جهت است که امام حسن عسکری علیه السّلام در ظمت بسم الله فرمودند: ﴿ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ أَقْرَبُ إِلَى اسْمِ اللهِ الأَعْظَمِ مِنْ سَوادِ الْعَيْنِ إِلى بَياضِها؛ بسم الله الرّحمن الرّحیم ﴾ «به اسم اعظم خدا از سیاهی چشم به سفیدی اش نزدیک تر است». (3)

ص: 23


1- نک: البرهان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 45
2- داستان هایی از زندگی علما، ج 1، ص 1615
3- تحف العقول، ص 478

2. شرط سعادت

اشاره

امام حسن عسکری علیه السّلام فرمودند: ﴿ مَن رَكِبَ ظَهَر الباطِل نَزَلَ بِهِ دَارَ النَّدامَهِ ﴾؛ هر که بر مرکب باطل نشیند در سرای پشیمانی فرودش آورد». (1)

یکی از فلسفه های ارسال رسل الهی و در تداوم آن ائمه طاهرین علیهم السّلام ، تبیین و نمایاندن جایگاه واقعی انسان و رساندن آنان به زندگی حقیقی و شرافت مندانه و معرفی حقیقت خلقت انسان و نمایاندن جایگاه با عظمت و والای آدمی در عالم هستی است؛ این که انسان در میان مخلوقات دارای مرتبه ای والا و ممتاز از سایر آفریده ها بوده و نباید خود را در سطح دیگر مخلوقات بسنجد و به تنزّل مقام آدمیت، رضایت دهد. لازمه تحقق این مهم اجابت به خدا ،رسول برگزیدگان الهی و پایبندی به باید ها و نباید های الهی است و این که انسان دچار غفلت و تبعیت از هوا های نفسانی و دام ها و فریب های شیطانی نگردد و زندگی خود را به حد زندگی حیوانی تنزل ندهد.

خداوند متعال نیز در سوره انفال می فرماید: ﴿ یا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجيبُوا للهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُم ﴾؛ ای کسانی که ایمان آورده اید خدا و رسول را اجابت کنید وقتی شما را دعوت می کنند به آن چه که به شما حیات می بخشد و شما را زنده می کند. (2)

سبک زندگی غربی

بر این باور، کسی که خدا و رسول الله صل الله علیه و اله و اهل بیت طاهرین ایشان را اجابت نکند به حیات طیبه نمی رسد و تنها به زنده بودن به جای زندگی کردن اکتفا می نماید؛ مشابه سبک زندگی غربی و بسیاری از کشور هایی که از ایمان و بندگی خدا در آن ها خبری نیست و در مرحله حیات حیوانی متوقف شده اند. خداوند متعال این گونه زندگی را چنین به تصویر می کشد:﴿ ذَرْهُمْ يَأْكُلُواْ وَ يَتَمَتَّعُواً ويُلْههمُ الأمَلُ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ ﴾ [ای محمد! بگذار آن ها بخورند و

ص: 24


1- بحار الأنوار، ج 78، ص 379
2- انفال /24

بهره گیرند و آرزو ها آنان را سر گرم و غافل سازد ولی به زودی خواهند فهمید. (1)

یعنی انسانی که دچار حیات حیوانی شود و از آموزه های دینی و سبک زندگی خدا پسند دور بماند تمام همت او بر دو محور شکم و شهوت قرار می گیرد قرآن این نوع حیات را حیات حیوانی نام گذارده است.

این نوع زندگی چه بسا از جهات مادی همراه با رفاه و موفقیت ظاهری نیز باشد، ولی به تعبیر مقام معظم رهبری حفظه الله: بحث در این است که وقتی فقط برای مادیات کار و تلاش شد ثروت و قدرت به دست می آید، اما سعادت به دست نمی آید.

ایشان فرمودند: «هر جا تدبیر و کار و تلاش باشد، محصولی خواهد داد. این سنت الهی است حتی کسانی هم که دنبال مادیات صرف بدون معنویت می روند، اگر مدیریت و تدبیر درستی داشته باشند و تلاش و مجاهدت هم بکنند، البته به آن خواهند رسید، «كُلاً نُمِدُّ هؤلاء و هؤلاء مِنْ عَطاءِ رَبِّكَ» (2) این صریح قرآن است بحث در این نیست بحث در این است که وقتی فقط برای مادیات کار و تلاش شد ثروت و قدرت به دست می آید، اما سعادت به دست نمی آید. (3)

از این رو خداوند متعال در آیه 12 از سوره مبارکه محمد به عاقبت زندگی کسانی اشاره کرده است که تنها به مسئله شکم اهمیت داده و برای مسائل دیگر هیچ گونه حسابی باز نکرده اند: ﴿ وَ الَّذِینَ كَفَرُوا يَتَمَتَّعُونَ وَ يَأْكُلُونَ كَما تَأكُلُ الْأَنْعَامُ وَ النَّارُ مَثُوىَ لَهُمْ ﴾؛ و کافران همواره سرگرم بهره گیری از [ کالا و لذت های زود گذر] دنیایند و می خورند همان گونه که چهار پایان می خورند و جای گاه شان آتش است. هم چنین خطاب به پیامبر می فرماید: ﴿ قُلْ تَمَتَّعْ بِكُفْرِكَ قَلِيلا إِنَّكَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ ﴾؛ به او بگو از کفر و کفرانت کمی بهره گیر و چند روزی را به غفلت و غرور سپری کن اما بدان که از اصحاب دوزخی !». (4)

ص: 25


1- سوره حجر، آیه 3
2- سوره اسراء، آیه 20
3- 1381/17/7
4- سوره زمر آیه 8

نامه ای بدون مركّب

در زمان آن حضرت نیز بسیاری بودند که با عنایت حضرت در زمره شیعیان قرار گرفتند و به ندای هدایت ایشان پاسخ دادند. «محمد بن عیاش» می گوید: چند نفر بودیم که در مورد کرامات امام عسکری علیه السّلام با هم گفت گو می کردیم . فردی ناصبی (دشمن اهل بیت علیهم السّلام) گفت: من نوشته ای بدون مركّب برای او می نویسم، اگر آن را پاسخ داد می پذیرم که او بر حق است. ما مسائل خود را نوشتیم. ناصبی نیز بدون مركّب روی برگه ای مطلب خود را نوشت و آن را با نامه ها به خدمت امام فرستادیم. حضرت پاسخ سؤال های ما را مرقوم فرمود و روی برگه مربوط به ناصبی، اسم او و اسم پدرش را نوشت ! ناصبی چون آن را دید از هوش رفت و چون به هوش آمد، حقانیت حضرت را تصدیق کرد و در زمره شیعیان قرار گرفت. (1)

امروزه نیز پیروان و شیعیان امام عسکری علیه السّلام باید با تمسک حقیقی به سیره و سخن ایشان، به سرای خوش بختی و سعادت گام نهند و خود را از پیامد های عدم استجابت به آموزه های دینی مصون نگه دارند و به فرموده امام عسکری علیه السّلام از پیروی سبک غیر دینی و آموزه های شیطانی پرهیز نمایند تا از ندامت و پشیمانی در دو سرا رهایی یابند؛ همان گونه که آن حضرت فرمود: ﴿ مَن رَكِبَ ظَهرَ الباطِلِ نَزَلَ بِهِدارَ النَّدامَه ﴾؛ «هر که بر مرکب باطل نشیند، در سرای پشیمانی فرودش آورد».

ص: 26


1- مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، قم، کتاب فروشی مصطفوی، ج 4، ص 440، به نقل از سیره پیشوایان ص 628

3.علامت سعادت

اشاره

امام حسن عسكرى علیه السّللام فرمودند: ﴿ مَنْ لَمْ يَتَّقِ وُجُوهَ النَّاسِ لَمْ يَتَّقِ اللهَ ﴾؛ «کسی که در مقابل مردم بی باک باشد و رعایت مسائل اخلاقی و حقوق

مردم را نکند تقوای الهی را نیز رعایت نمی کند». (1)

خشیت الهی

یکی از ویژگی ها و خصلت های پسندیده فرد مسلمان رعایت حریم الهی و خوف و خشیت از پروردگار متعال است. خشیت یعنی وقتی عظمت و بزرگی یک وجود را چنان درک کنیم که احساس حقارت و نا چیزی خود را در جنب آن ببینیم، این حالت درک عجز و نا چیزی خود در برابر عظمت و بلند یک حقیقت را خشیت می گویند. به تعبیر شهید مطهری رحمة الله : خشية الله یعنی آن چنان هیبت و عظمت الهی در قلبش ورود دارد و نفوذ کرده است که تا تصور یک گناه در قلبش پیدا می شود این خشیت، گناه را عقب می زند. (2)

به بیان دیگر: خشیت، ترسی است که با تعظیم و بزرگ داشت چیزی همراه است و بیشتر این حالت از راه علم و آگاهی نسبت به چیزی که از آن خشیت و بیم ،هست حاصل می شود؛ (3) از این رو در حالات امام كاظم علیه السّلام آمده است ﴿ كَانَ يُبْكَى مِنْ خَشْيَةِ اَللَّهِ حَتَّى تَخْضَلَّ لِحْيَتُهُ بِدُمُوعِهِ ﴾؛ همیشه از خشیت خداوند گریه می کرد تا ریش آن حضرت از اشکش تر شود. (4)

بنا بر این «خشیت» آن حالتی است که از درک «عظمت الهی» و حقارت خویش برای انسان پیدا می شود و با ترس از عقاب و عذاب فرق می کند.

ص: 27


1- بحار الانوار، ج 68 ، ص 236.
2- نک سیری در سیره ،نبوی ص .218
3- المفردات فى غريب القرآن، ص 283 قرآن می فرماید: ﴿ اِنَّما يَخْشِي اَللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ اَلْعُلَمَاءُ ﴾؛ از بندگان خدا تنها دانایانند که از او می ترسند» فاطر /28
4- بحار الانوار، ج 90، ص 336

چنین خشیتی باعث سعادت ابدی انسان، تأثیر پذیری از انذار های آسمانی و عبرت آموزی از حوادث می گردد و انسان را در مسیر رشد و كمال معنوی یاری می رساند.

تضرّع و بكاء؛ علامت خشیت

قلب و دلی که از خوف و خشیت الهی نورانی گردیده و با دوری از گناه و معصیت، لطیف و رقیق گردیده باشد با کوچک ترین خطا و اشتباهی متنبه شده حالت پشیمانی و خجلت به او دست می دهد و از خوف و خشیت الهی گریان می گردد.

پیامبر اکرم صلی الله عليه و آله فرمود: ﴿ طُوبَى لِصُورَةٍ نَظَرَ اللَّهُ إِلَيْهَا تَبْكِي عَلَى ذَنْبٍ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يَطْلِعْ إِلَى ذَلِكَ الذَّنْبِ غَيْرُهُ ﴾؛ «خوشا به حال صورتی که خداوند به آن نظر کند؛ آن که از خشیت خداوند بر گناهی گریه می کند که غیر از خداوند کسی از آن اطلاع ندارد». (1)

و حضرت علی علیه السّلام می فرماید: ﴿ بُكَاءُ الْعُيُونِ وَ خَشْيَةُ الْقُلُوبِ مِنْ رَحْمَةِ اللهِ تَعَالَى ذِكْرُهُ فَإِذَا وَ جَدْتُمُوهَا فَاغْتَنِمُوا الدُّعَاءَ ﴾؛ «گریه چشم ها و خشیت قلب ها ناشی از رحمت الهی است، پس هر وقت آن را یافتید دعا کردن را غنیمت شمارید ». (2)

در واقع، تضرع و بكاء در مقابل پروردگار متعال به معنی احساس کوچکی و در ماندگی و نوعی حالت قلبی است که در پی خوف و خشیت به وجود می آید.

امام رضا علیه السّلام در این باره فرمودند: ﴿ فِیمَا نَاجَی بِهِ اللهُ مُوسَى لا عَلَى الطُّورِ أَنْ يَا مُوسَى أَبْلِغْ قَوْمَكَ أَنَّهُ مَا يَتَقَرَّبُ إِلَى الْمُتَقَرِّبُونَ بِمِثْلِ الْبُكَاءِ مِنْ خَشْيَتِی ﴾ «در آن چیزهایی که خداوند با موسی الا مناجات کرد [ آمده است که]: متقربان به سوی من به چیزی همانند گریه از خوف من، به

ص: 28


1- وسائل الشيعه، ج 11، ص 177
2- بحار الانوار، ج 90، ص 336

من قرب پیدا نمی کنند». (1)

و امام صادق علیه السّلام فرمودند: خدای عز و جل به موسی علیه السّلام چنین فرمود: ﴿ أَنَّ عِبَادِى لَمْ يَتَقَرَّبُوا إِلَيَّ بِشَيْءٍ أَحَبَّ إِلَيَّ مِنْ ثَلَاثِ خِصَالٍ قَالَ مُوسَى يَا رَبِّ وَ مَا هِيَ قَالَ يَا مُوسَى الزُّهْدُ فِي الدُّنْيَا وَالْوَرَعُ عَنْ مَعَاصِيَّ وَ الْبُكَاءُ مِنْ خَشْيَتِی ﴾ «همانا بندگان من به من تقرب نجستند به چیزی که نزد من از سه خصلت محبوب تر باشد موسی علیه السّلام عرض کرد: پروردگارا آن ها کدامند؟ فرمود: ای موسی! زهد در دنیا و ورع از نا فرمانی ها و گریه از ترس من». (2)

بی حیایی؛ نقطه مقابل خشیت الهی

نقطه مقابل خاشعان متضرعان و خائفان از مقام با عظمت و جبروت الهى، کسانی هستند که خوف الهی در دل آنان راه نداشته و بر اثر کثرت گناه، به قساوت قلب و بی پروایی مبتلا شده باشند. چنین افرادی نه تنها در خلوت و تنهایی از گناه شرم نمی نمایند، بلکه در جلوت و اجتماع نیز بی پروا و جسور بوده نماد های بی دینی و ظاهر غیر شرعی از خود بروز می دهند و به مقابله با اوامر شرعی و واجبات الهی می پردازند.

بی شک یکی از دلایل اصلی و بنیادین این روحیه سر کشی و گناه نداشتن خوف و خشیت الهی در دل است که به او جرأت و جسارت زیر پا نهادن دستورات الهی را می دهد و شیطان ،وار در مقابل فرامین الهی تکبر می ورزد؛ همانند کسانی که در مقابل نماز کاهلی و بی اعتنایی می نمایند و یا زنان و دخترانی که پوشش و حجاب را مراعات نمی نمایند. چنین افرادی چون عظمت مقام الهی را درک نکرده اند از این رو در بی حیایی در مقابل مردم نیز برای شان عادی می گردد؛ این جاست که امام حسن عسکری علیه السّلام به زیبایی می فرماید: ﴿ مَنْ لَمْ يَتَّقِ وُجُوهَ النَّاسِ لَمْ يَتَّقِ اللهَ ﴾؛ کسی که در مقابل مردم بی باک باشد و رعایت مسائل

ص: 29


1- وسائل الشيعه، ج 11، ص 177
2- کافی، ج ص 234 ج 15 ص 228

اخلاقی و حقوق مردم را نکند تقوای الهی را نیز رعایت نمی کند.

و امام باقر علیه السّلام فرمود: ﴿ فَإِذَا دَعَتْكَ نَفْسُكَ إِلَى كَبِيرَةٍ مِنَ الْأَمْرِ فَارْمِ بِبَصَرِكَ إِلَى السَّمَاءِ فَإِنْ لَمْ تَخَفْ مَنْ فِيهَا فَانْظُرْ إِلَى مَنْ فِي الْأَرْضِ لَعَلَّكَ أنْ تَسْتَحْيِيَ مِمَّنْ فِيهَا فَإِنْ كُنْتَ لَا مِمَّنْ فِى السَّمَاءِ تَخَافُ وَلَا مِمَّنْ فِي الْأَرْضِ تَسْتَحِي فَعُدَّ نَفْسَكَ فِي الْبَهَائِمِ ﴾؛ «زمانی که نفس تو به گناه کبیره ای دعوتت کرد به آسمان نگاه کن! پس اگر از کسی که در آسمان است ،نترسیدی، به کسی که در زمین است نگاه کن شاید از کسانی که در زمین هستند شرم کنی. پس اگر کسی هستی که از خدا و مردم حیا نمی کنی خودت را در شمار چهار پایان به حساب آور!» (1)

دعای جامع امام حسین علیه السّلام

دعای جامع، یکی از دعا های آن حضرت است که در آن، انواع ارزش های اخلاقی. معنوی مهم را از خداوند بزرگ در خواست می کند فرازی از این دعا چنین است: ﴿ اللَّهُمَّ إِنِّي اَسْتَلْكَ تَوْفِيقَ أَهْلِ الْهُدى وَ أَعْمَالَ أَهْل التَّقْوى، وَ مُناصَحَةَ أَهْلِ التَّوْبَةِ، وَ عَزْمَ أَهْلِ الصَّبْرِ وَ حَذَرَ أَهْلِ الْخَشْيَةِ، وَطَلَبَ أَهْلِ الْعِلْمِ ، وَ زِينَةً أَهْلِ الْوَرَعِ، وَ خَوْفَ أَهْلِ الْجَزَعِ، حَتَّى أَخَافَكَ ﴾؛ !خدایا من از تو توفیق هدایت شدگان و رفتار پرهیز کاران و نصیحت کردن توبه کنندگان و عزم و اراده صابران و ترس اهل خشیت [الهی] و تلاش اهل علم و زینت پرهیز کنندگان و ترس جزع کنندگان را درخواست دارم تا از تو خوف داشته باشم !» (2)

ص: 30


1- مستدرک الوسائل، ج 11، صص 212
2- مهج الدعوات ص 157؛ بحار الانوار، ج 94، ص 191 ، ح 5.

4.كهف الورى

بر طبق روایات و آموزه های دینی، «اهل بیت علیهم السّلام» به عنوان كهف الوری و پناه مردمان معرفی شده اند. امام هادی علیهم السّلام در زیارت جامعه كبيره که بهترین دعا درباره امام شناسی است، می فرماید ﴿ السَّلامُ عَلِيٍ ائِمَةِ الْهُدَى و مَصَابِيحِ الدُّجَى وَ اعْلامِ التُّقَى وَ ذَوَى اَلنُّهَى وَ أُولِي اَلْحِجَى وَ كَهْفِ اَلْوَرِيِّ ﴾؛ «سلام بر امامان هدایت و چراغ های شب تار و پرچم های تقوا و صاحبان خرد و دارندگان عقل و پناه مردم».

بر این باور، ائمه طاهرین علیهم السّلام پناه گاه و ملجأ مردم هستند و همان گونه که اصحاب کهف پس از تحمل مشقّت های فراوان به غار پناه برده در آن آسایش یافتند، هر که به معصومین علیهم السّلام پناه برد از هم و غم و نا ملایمات روحی و جسمی نجات خواهد یافت امام جواد علیه السّلام می فرمایند: ﴿ نَحْنُ كَهْفَكُم كَاَصْحابِ الْكَهْفِ ﴾؛ ما پناه گاه شما هستیم، همان گونه که اصحاب کهف به غار پناه بردند، (شما به ما پناه آورید). (1)

در توصیف حضرت علی علیه السّلام که ملجأ یتیمان و پناه بی پناهان بود نیز آمده است: ﴿ كُنْتَ لِلْمُؤمِنینَ كَهْفًا ﴾؛ «شما برای مؤمنین پناه گاه بودید». (2)

و در صلوات ماه شعبان، امامان معصوم علیهم السلام را به ﴿ کهف حصین ﴾ توصیف کرده می خوانیم: ﴿ اللَّهُمَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ و الِ مُحَمَّد الكَهْفِ الحصين .... ﴾ خداوند بر محمد و خاندانش درود فرست همان ها که ملجأ و پناه گاه استوار خداوند هستند». (3)

در حدیثی دیگری می خوانیم عن جابر بن عبد الله قال: ﴿ خَرَجَ عَلَيْنَا رَسُولُ اَللَّهِ اَللَّهُ وسلم يَوْماً وَ مَعَهُ على وَ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَيْنَ اَللاَّمَ فَخَطَبَنَا فَقَالَ أَيُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّ هُولاءَ أَهْلِ بَيْتِ نَبِيِّكُمْ هُمُ اَلْكَهْفُ الحصين لِلْمُؤْمِنِينَ وَ نُورُ أَبْصَارِ الْمُهْتَدِينَ... ﴾ جابر بن عبد الله می گوید: روزی حضرت رسول خدا صل الله علیه و اله به همراه حضرت علی امام حسن و امام حسین

ص: 31


1- مستدرک سفینة البحار، ج 9، ص 204.
2- بحار الانوار، ج 42، ص 305
3- مفاتیح الجنان و نیز بحار الانوار، ج 87، ص 67.

علیهم السّلام از خانه خارج شدند. پیامبر مردم را مخاطب قرار داد و فرمود: ای مردم اینان اهل بیت پیامبر شما هستند... اینان ملجأ و پناهگاه استوار برای مؤمنان و نور چشمی برای هدایت یافتگانند». (1)

یعنی این بزرگ واران کهف و پناهگاه برای دوران خطر و احساس نا امنی و اضطراب هستند و مؤمنان با پناهندگی و التجاء به ایشان، خود را از خطرات و آسیب ها مصون می سازند؛ همان گونه که امام حسن عسکری علیه السّلام فرمودند: ﴿ نَحْنُ كَهْفٌ لِمَنِ اِلْتَجَأَ إِلَيْنَا و نُورٌ لِمَنِ اسْتَضاءَ بِنَا و عَصَمَهُ لِمَنِ اعْتَصَمَ بِنَا مَنْ أَحَبَّنَا كانَ مَعَنَا فِي السَّنامِ الْأَعْلى وَ مَنِ انْحَرَفَ عَنَّا فَإِلَى النَّار ﴾؛ «ما پناهگاهی هستیم برای کسی که به ما پناه آورد و نوری هستیم برای آن که از ما پرتو طلبد و موجب مصونیت کسی که از ما پناه جوید هر که ما را دوست بدارد در مراتب بالا با ما خواهد بود و هر که از راه ما کج گردد، به سوی آتش ره خواهد برد». (2)

جالب آن که آن حضرت حتی قبل از در خواست نیز به دیگران عنایت داشتند و آنان را از کرامت و لطف خویش بهره مند می ساختند.

ابو هاشم جعفری می گوید: روزی به خدمت امام حسن عسكرى علیه السّلام آمدم و می خواستم از آن حضرت نقره ای بگیرم و انگشتری بسازم و به آن تبرک بجویم، نشستم و فراموشم شد. چون برخواستم بروم امام علیه السّلام انگشتری به من داد و فرمود: نقره می خواستی ما انگشتر دادیم، نگین و اجرت ساختن آن را سود کردی گوارایت باد ای ابو هاشم!

گفتم: سرور من، گواهی می دهم تو ولی خدا و امام من هستی که اطاعتت را جزو دینم می دانم. فرمود: «خدا تو را بیامرزد ای ابوهاشم». (3)

ص: 32


1- جامع احاديث الشيعه، ج 1، ص 71 برای اطلاع بیشتر ر : پرچم داران هدایت، تدبری در زیارت جامعه کبیره؛ سید احمد سجادی؛ انتشارات اسوه چاپ اول خرداد 1388.
2- مناقب ابن شهر آشوب، ج 4 ص 435 كشف الغمه، ج 3، ص 211
3- کافی، ج 1، ص 512؛ بحار الانوار، ج 50، ص 254

5.نماز؛ تجلی دین داری

اشاره

قال الامام العسكرى علیه السّلام : ﴿ عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ : صَلَاةُ إِحْدَى وَ الْخَمْسِينَ وَ زِيارَةُ الْأَرْبَعِينَ وَ التَّخَتُمُ بِالْيَمِينِ وَ تَغَفِيرُ الْجَبِينِ وَالْجَهْرُ بِبِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴾. (1)

«نماز»، بارز ترین جلوه بندگی حق تعالی است که افزون برده ها آیه از قرآن کریم روایات بسیاری بر آن تأکید نموده، آثار و برکات، شرایط اقامه ،آن آداب اسرار و دیگر مطالب مرتبط از لسان مبارک ائمه طاهرین علیهم السّلام بیان شده است.

داستان ابوذر

امام حسن عسكرى علیه السّلام در ذیل آیه «و یقیمون الصلاة» داستانی در مورد نماز ابی ذر نقل می کنند که پیام های زیبا و کلیدی برای زندگی دارد و این که انسان نباید به بهانه سرمایه های دنیایی، از نماز غفلت نماید.

آن حضرت فرمود: روزی حضرت ابو ذر غفاری به محضر رسول خدا صل الله علیه و اله آمده و عرضه داشت یا رسول الله ! من در حدود 60 راس گوسفند دارم و نمی خواهم به خاطر آن ها همیشه در بادیه باشم و از فیض محضر شما محروم شوم و هم چنین دوست ندارم آن ها را به یک شبانی بسپارم تا به آن ها ستم کرده و حقوق شان را رعایت نکند؛ تکلیف من چیست؟

رسول خدا صل الله علیه و اله : فرمود فعلا برو و گوسفندانت را بچران. ابی ذر طبق فرمان پیامبر به صحرا رفت و در روز هفتم به نزد پیامبر آمد. رسول خدا صل الله عله و اله از وی سؤال کرد: ای اباذر! گوسفندانت را چه کردی؟ او پاسخ داد: یا رسول الله گوسفندان من قصه شگفت انگیزی دارند! پیامبر فرمود: ای اباذر مگر چه شده؟ چه قصه ای؟

اباذر در پاسخ اظهار داشت: یا رسول الله! من مشغول نماز بودم گرگی به گوسفندانم حمله کرد، پس گفتم: خدایا نمازم، خدایا گوسفندانم!

ص: 33


1- . وسائل الشيعه، ج 14 ، ص 478؛ اقبال الاعمال، سید بن طاووس، ج 3، ص 100

در آن حال من متحیر بودم که نمازم را بشکنم و از گوسفندان دفاع کنم یا نمازم را ادامه دهم. ادامه نماز را انتخاب کردم، در این حال شیطان مرا وسوسه کرد و به من گفت: ای اباذر! چه می کنی؟ اگر گرگ گوسفندانت را هلاک کند و تو هم چنان نمازت را ادامه دهی در دنیا سرمایه ای برای زندگی ات نخواهد ماند.

به شیطان پاسخ دادم: برای من ایمان به وحدانیت خداوند و ایمان به رسالت حضرت محمد صل الله علیه و اله و و و ولایت برادرش علی علیه السّلام و دشمنی با دشمنان آن بزرگ واران بهترین سرمایه است که باقی خواهد ماند؛ بعد از این ها هر چه از من فوت شود اهمیتی ندارد.

در این حال نمازم را ادامه دادم و گرگ یکی از گوسفندانم را ربود، اما با حیرت تمام دیدم که در آن لحظه شیری پیدا شد و گرگ را کشته و آن گوسفند را از چنگال وی رهانیده و به داخل گله باز گردانید. سپس مرا مورد خطاب قرار داده و [با زبان فصیحی] گفت: ای اباذر! نمازت را با خیال راحت ادامه بده، خداوند تبارک و تعالی مرا مامور کرده که از گوسفندانت مواظبت نمایم تا این که از نماز فارغ شوی.

من نماز را به پایان رساندم در حالی که حیرت و تعجب تمام وجودم را فرا گرفته بود و خدا می داند که چه حالی داشتم. در این موقع شیر به نزدم آمده و به من گفت: ﴿ اِمْضِ الى مُحَمَّدِ اَللَّهِ فَاخْبِرْهُ اَنَّ اَللَّهَ تَعالى قَدْ اَكْرَمَ صاحِبَكَ الْحَافِظُ الشَّرِيعَتَكَ وَ وَ كُلُّ اسِداً بِغَنَمِهِ يَحْفَظُهَا ﴾؛ «نزد حضرت محمد صل الله علیه و اله برو و به آن حضرت خبر بده که خداوند متعال دوست تو را که از شریعتت پاس داری می کرد گرامی داشت و برای گله اش شیری را به محافظت گماشت.»

با شنیدن این ماجرا، همه حاضران از قصه اباذر شگفت زده شدند. پیامبر اکرم صل الله علیه و اله فرمود: ای اباذر! راست گفتی و به یقین من، علی،

فاطمه حسن و حسین علیهم السّلام به راستی تو و قصه ات ایمان آوردیم.

اما برخی از منافقین که در حدود 20 نفر بودند گفتند: محمد صل الله علیه و اله با اباذر تبانی کرده اند که ما را بفریبند. ما باید خودمان او را تعقیب کنیم

ص: 34

و ببینیم آیا واقعا شیری در هنگام نماز از گله اباذر محافظت می کند؟ آن ها آمدند و با چشمان خود دیدند که اباذر در حال نماز است و شیری گله او را می چراند و از آن ها مواظبت می کند. هنگامی که اباذر دوباره به حضور رسول الله صل الله علیه و اله شرفیاب شد، پیامبر صل الله علیه و اله خطاب به وی فرمود: ﴿ يا اباذِرُ اِنَّكَ اَحْسَنْتَ طاعَةَ اللَّهِ فَسَخَّرَ اَللَّهُ لَكَ مَن يُطِيعُكَ في كَفِّ الْعَوادِي عَنْكَ فَاَنْتَ اَفْضَلُ مَن مَدَحَهُ اللَّهُ عَزّوجل بانَهُ يُقِيمُ الصَّلاةَ ﴾؛ اى اباذر! تو اطاعت خدا را به نحو احسن انجام دادی و خداوند کسی را برای پاس بانی گوسفندانت در تسخیر تو درآورد که در وسط بیابان از تو اطاعت می کند، پس تو گرامی ترین کسی هستی که خداوند متعال او را به این که نماز می کند ستوده است!». (1)

شیوه نماز امام عسكرى علیه السّلام

حضرت عسکری علیه السّلام در سخن و عمل، بر جای گاه ممتاز و ویژه نماز پا فشاری می نمودند و هیچ چیز مانع اقامه نماز در وقت آن نمی گردید.

یکی از یاران نزدیک و مورد اطمینان امام حسن عسکری علیه السّلام به نام «ابو هاشم جعفری» می گوید: روزی به حضور حضرت عسكرى علیه السّلام داخل شدم و مشاهده کردم آن حضرت مشغول نوشتن است. در همین موقع وقت نماز داخل شد آن بزرگ وار از کار نویسندگی دست کشیده و برای اقامه نماز به پا خواست. من با شگفتی تمام دیدم که قلم بر روی کاغذ همچنان حرکت می کرد و می نوشت تا این که کار کتابت کاغذ به پایان رسید. من به شکرانه این کرامت به سجده افتادم و امام از نماز برگشته و قلم را بدست گرفته و به مردم اجازه ورود داد. (2)

عقید خادم می گوید: هنگامی که حضرت عسکری علیه السّلام در بستر بیماری بود و واپسین لحظات حیات خویش را می گذرانید، مقداری

ص: 35


1- . تفسير امام العسكرى علیه السّلام، ص 72 به بعد؛ بحار الانوار، ج 1، ص 231 232 233 با تلخيص.
2- بحار الانوار، ج 50 ، ص 304

داروی جوشانده خواست، ما آن را آماده کرده و به محضرش آوردیم، امام متوجه شد که وقت نماز صبح رسیده است، فرمود: می خواهم نماز بخوانم، سجاده حضرت را در بسترش گستردیم، امام از خادمی که در آن جا حضور داشت آب وضو را گرفته و بعد از این که با آن آب وضوی کاملی را به جا آورد، آخرین نماز صبح را در همان بسترش خواند و لحظاتی بعد روح بلند آن حضرت به عالم بالا عروج نمود. (1)

هم چنین آن حضرت، اقامه نماز را از شرایط و نشانه های شیعیان راستین شمردند و فرمودند: ﴿ عَلاَمَاتِ اَلْمُؤْمِنِينَ خَمْسٌ صَلوة الاحدى وَ اَلْخَمْسِينَ وَ زِيَارَةُ اَلاِرْبَعِينَ وَ التَّختُّمُ فِي اَلْيَمِينِ و تعفير الْجَبِينِ و الجهر اللّه الرّحمن الرحيم ﴾؛ علامت اهل ایمان پنج تا است: به جای آوردن 51 رکعت نماز [در هر روز] (2) خواندن زیارت اربعین قرار دادن انگشتر [مجاز] در انگشتان در دست راست مالیدن پیشانی [در هنگام سجده] بر خاك و بلند گفتن بسم الله الرحمن الرحيم [در حال قرائت نماز].» (3)

آن حضرت عسکری علیه السّلام با اشاره به درجات اهل نماز فرمودند: «زمانی که بنده به سوی جایگاه نمازش می رود تا نماز را اقامه نماید خدای عز و جل به ملائکه اش می فرماید: «آیا بنده مرا نمی بینید که چگونه از همه خلائق بریده و به سوی من آمده است، در حالی که به رحمت و جود و رافت من امید وار است؟ شما را شاهد می گیرم که رحمت و کرامت خود را مخصوص او گردانیدم.» (4)

ص: 36


1- كمال الدين ص 473؛ بحار الانوار، ج 50، ص 331
2- مقصود حضرت از 51 رکعت ،نماز 17 رکعت نماز های واجب و 34 رکعت نوافل آن هاست.
3- مصباح المتهجد، ص 788؛ وسائل الشيعه، ج 14 ، ص 478.
4- جامع احاديث الشيعه، ج 4 ص 22

6.صراط ولایت

اشاره

یکی از نشانه هایی که امام حسن عسکری علیه السّلام برای شیعیان بر شمرده اند « التَّخَتُّمُ بِا لْیمین » است؛ یعنی انگشتر به دست راست کردن.

این سفارش حضرت، پیامی مهم و قابل تأمل در خود نهفته دارد که مراجعه به تاریخ حقیقت آن را آشکار می سازد. هنگامی که در جنگ صفين، لشکر امام علی علیه السّلام در آستانه پیروزی قرار گرفت و «مالک اشتر» فرماندة سلحشور امام، بیش از چند قدم با خیمه معاویه فاصله نداشت، معاویه در مشورت با مشاور مکار خود «عمر و عاص» ترفند جدیدی به كار بست و علی رغم این که در آغاز جنگ پیشنهاد حکمیت قرآن را از سوی امام علی علیه السّلام ردّ کرده بود، اینک که خود را در آستانه نابودی می دید، به سپاه خود فرمان داد تا قرآن ها را بر فراز نیزه برند و این گونه خواستار حکمیت قرآن شوند.

این چنین بود که در یک قدمی پیروزی، مکر و نیرنگ معاویه با جهل و نادانی سپاه کوفه دست به دست هم داد و باعث شد امام علیه السّلام به حکمیت رضایت دهد. معاویه برای حکمیت عمر و عاص این مگار معروف را که به طمع ولایت مصر همداستان او شده بود، به نمایندگی خود بر گزید، و در حالی که امام «عبد الله بن عباس» یا «مالک اشتر» را برای این منظور انتخاب کرده بود.

«ابوموسی» مردی ساده لوح سبک مغز و ولایت گریز بود. او همان کسی بود که پیش از این سابقه روی گردانی از ولایت داشت و كينة امام علیه السّلام را در دل داشت و حتی مردم را از یاری دادن آن حضرت منع کرده بود. (1)

پایان حکمیت؛ آغاز انحراف

در هر حال، بر طبق توافق صورت گرفته میان عمر و عاص و ابو موسی عمر و بن عاص پیشنهاد کرد که هر دو را از خلافت خلع کنند آنان اعلام

ص: 37


1- نک ثقفی ،کوفی ابو اسحاق ابراهیم بن محمد الغارات ترجمه عزیز الله عطاردی انتشارات عطارد، 1373ش، ص 381

کردند که مردم برای استماع نتایج حکمیت جمع شوند. مردم اجتماع کردند ابو موسی رو کرد به عمر و عاص که بفرمایید منبر و نظریه خویش را اعلام دارید.

«عمر و عاص» گفت: من ؟ تو مرد ریش سفید و محترم از صحابه ای حاشا که من چنین جسارتی کنم و پیش از تو سخنی بگویم!

ابو موسی از جا حرکت کرد و بر منبر قرار گرفت. او به سخن آمد و اظهار داشت: ما پس از مشورت صلاح امت را در آن دیدیم که نه «علی» باشد و نه «معاویه»، دیگر مسلمین خود می دانند هر که را خواستند انتخاب کنند و انگشترش را از دست راست بیرون آورد و گفت: هم چنان که این انگشتر را از دستم بیرون آوردم، من علی را از خلافت خلع کردم. این را گفت و از منبر پایین آمد.

آن گاه «عمر و عاص» حرکت کرد و بر منبر نشست و گفت: سخنان ابو موسی را شنیدید که علی را از خلافت خلع کرد و من نیز او را از خلافت خلع می کنم ،هم چنان که ابو موسی کرد. سپس انگشترش را از دست راست بیرون آورد و آن را به دست چپ خود کرد و گفت: معاویه را به خلافت نصب می کنم، هم چنان که انگشترم را در انگشت کردم این را گفت و از منبر پایین آمد. (1)

پیام مهم سخن امام عسكرى علی السّلام

براین اساس این که امام یازدهم علیه السّلام ، انگشر به دست راست کردن را یکی از نشانه های شیعه می دانند کنایه از فریب نخوردن و جدا نشدن از خط امامت و ولایت است براین باور راست یعنی صراط مستقیم ولایت امیر مؤمنان علیه السّلام که هر روزه در نماز از خدا می خواهیم ما را بدان هدایت نماید و از گروه گم راهان و غضب شدگان قرار ندهد.

ص: 38


1- تک تاریخ ابن خلدون، ج 2، ص 636 الطبقات الكبرى، ابن سعد، ج 3، ص 23 - 24؛ الأخبار الطوال، ص 202 مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج 16، ص 297

اصحاب اليمين

اگر چنین شدیم، خداوند نیز ما را جزء «اصحاب الیمین» قرار خواهد داد؛ همان کسانی که رستگاران و سر افرازان روز قیامت هستند و به پیروی از ولایت اهل بیت ما مفتخر گردیده اند. امام باقر علیه السّلام می فرمود: ﴿ نَحْنُ وَ شِيعَتُنا أَصْحابُ الْيَمِينِ ﴾ ؛ ما و شیعیان ما اصحاب یمین می باشیم». (1)

مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ می گوید: محضر ابی الحسن موسى بن جعفر عليهما السّلام عرض کردم: بفرمایید چرا امیرالمؤمنین علیه السّلام انگشتر به دست راست می کردند؟ حضرت فرمودند: ﴿ فَقَالَ إِنَّمَا كَانَ يَتَخَتَّمُ بِيَمِينِهِ لِأَنَّهُ إِمَامُ أَصْحَابِ الْيَمِينِ بَعْدَ رَسُولِ اللهِ ص وَ قَدْ مَّدَحَ اللهُ أَصْحَابَ الْيَمِينِ وَ ذَمَّ أَصْحَابَ الشَّمَالِ وَ قَدْ كَانَ رَسُولُ اللهِ ص يَتَخَتَّمُ بِيَمِينِهِ وَ هُوَ عَلَامَةٌ لِشِيعَتِنَا يُعْرَفُونَ بِهِ وَ بِالْمُحَافَظَةِ عَلَى أَوْقَاتِ الصَّلَاةِ وَ إِيتَاءِ الزَّكَاةِ وَ مُوَاسَاةِ الْإِخْوَانِ وَالْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنِ الْمُنْكَر ﴾ِ؛ زیرا آن جناب بعد از رسول خدا صلّى الله علیه و آله امام و پیش وای اصحاب یمین بودند و حق تعالی اصحاب یمین را مدح و اصحاب شمال را مذمت فرموده و پیامبر اکرم صلّى الله علیه و آله نیز انگشتر به دست راست می نمودند و این علامت و نشانه ای است برای شیعیان ما که با آن شناخته می شوند، چنان چه با محافظت بر اوقات نماز و پرداختن زکات و برابری با برادران دینی و امر به معروف و نهی از منکر نیز از غیر شان ممتاز و مشخص

می گردند. (2)

جلوه ای از هدایت گری امام

شخصی بنام «حلبی» می گوید: در سامرا گرد آمده بودیم و منتظر خروج ابو محمد (امام عسکری علیه السّلام) از خانه بودیم تا او را از نزدیک ببینیم در این هنگام نامه ای از حضرت دریافت کردیم که در آن نوشته بود: «هشدار که هیچ کس بر من سلام نکند و کسی با دست، به سوی من اشاره نکند در غیر این صورت جان تان به خطر خواهد افتاد!»

ص: 39


1- بحار الانوار، ج 24 ص 9
2- . علل الشرايع شيخ صدوق، ج 1، ص 158

در کنار من جوانی ایستاده بود، به او گفتم: از کجایی؟ گفت: از مدینه.گفتم: این جا چه می کنی؟ گفت: درباره امامت «ابو محمد» علیه السّلام اختلافی پیش آمده است، آمده ام تا او را ببینم و سخنی از او بشنوم یا نشانه ای ببینم تا دلم آرام گیرد، من از نوادگان «ابو ذر غفاری» هستم.

در این هنگام امام علیه السّلام همراه خادمش بیرون آمد. وقتی که روبه ما ،رسید به جوانی که در کنار من بود نگریست و فرمود: آیا تو غفاری هستی؟ جوان پاسخ داد آری. امام فرمود: مادرت «حمدویه» چه می کند؟ چوان پاسخ داد: خوب است.

امام پس از این سخنان کوتاه از کنار ما گذشت. رو به جوان کردم و گفتم: آیا او را قبلاً دیده بودی؟ پاسخ داد: خیر. گفتم: آیا همین تو را کافی است؟ گفت: کمتر از این نیز کافی بود!

ص: 40

7. آمادگی برای مرگ

اشاره

هر انسانی به مقتضای موقعیت و امکاناتی که در اختیار دارد آرزو ها و آمالی در سر می پروراند و نقشه هایی برای آینده خود ترسیم می نماید. حال اگر براثر یک حادثه یا اتفاق غیر منتظره و پیش بینی نشده نشده، تمام این آرزو ها نابود شود، جز حسرت تلخ باقی نخواهد ماند.

بد ترین فرض این اتفاق مرگ ناگهانی و غیرمنتظره ای است که مهر ختم بر پرونده دنیایی انسان بزند و به زندگی او پایان دهد؛ به همین جهت است که در آموزه های الهی و روایات اهل بیت علیهم السّلام سفارش شده انسان ها به گونه ای زندگی کنند و اعمال شان به گونه ای باشد که اگر هر لحظه مرگ آنان فرا رسد و خواستند به حضور خداوند متعال برسند، با آمادگی معنوی سر افرازی و سر بلندی در پیشگاه الهی حاضر شوند.

به عنوان نمونه، پیامبر اکرم صل الله علیه و اله در باب استعداد و آمادگی برای مردن

و این که انسان در امان نیست و هر لحظه ممکن است مرگ او فرا برسد می فرمایند: ﴿ إِنَّما أَنْتُمْ خَلْفُ مَاضينَ وَ بَقيَّة مُتَقَدِّمِينَ كانُوا أَكْبَرَ مِنْكُمْ بَسْطَةً و أَعْظَمَ سَطْوَةً فَأرْعِجُوا عَنْهَا فَارْحَلُوا أَنْفُسَكُمْ بِزَادٍ مبلغٍ قَبْلَ أَنْ تُؤْخَذُوا عَلَى فَجْأَةٍ وَ قَدْ غَفَلْتُمْ عَنِ اَلاِسْتِعْدَاد ﴾؛ شما باقی مانده گذشتگان و نسل های گذشته هستید همان کسانی که از لحاظ قدرت و نفرات بر شما بر تری داشتند ولی از آن چه داشتند روی گردان شدند [و مرگ آنان را فرا گرفت و هیچ کس و هیچ چیز نتوانست آن ها را یاری دهد و از چنگال مرگ برهاند نه قوم و عشیره شان و نه مال و ثروت شان ] ... پس شما برای خود زاد و توشه بر گزینید و آماده کوچ و رحلت به سرای باقی باشید، قبل از این که مرگ، ناگهانی و سر زده بیاید، در حالی که از آمادگی برای رفتن غفلت دارید. (1)

حضرت علی علیه السّلام نیز در حدیثی چنین فرمود: ﴿ فَبَادِرُوا اَلْعَمَلَ وَ خَافُوا بَغْتَةَ

ص: 41


1- اعلام الدين فى صفات المؤمنین حسن بن ابی الحسن الديلمي، ص 388

الاَجَل ﴾؛ به انجام كار نيك بشتابید و از رسیدن مرگ ناگهانی بترسید. (1)

و امام صادق علیه السّلام می فرماید: «حضرت عیسی درباره مرگ و آمادگی عالان برای آن فرمود: ﴿ هَوْلٌ لاَ يُدْرَى مَتَى يَغْشَاكَ مَا يَمْنَعُكَ أَنْ تَسْتَعِدَّ لَهُ قَبْلَ أَنْ يَفْجَأَكَ ﴾؛ مرگ ترسی است که نمی دانی چه زمانی به تو می رسد [و تو را وحشت زده می کند]، پس چه چیز تو را مانع می شود که خود را برای مردن آماده کنی قبل از این که مرگ تو را غافل گیر کند و ناگهان سر برسد ؟» (2)

وقتی سالار شهیدان حضرت ابا عبد الله الحسين علیه السّلام قبر ها را مشاهده می کردند فرمودند: ﴿ مَا اُحْسَنَ ظَوَاهِرَهَا وَ إِنَّمَا اَلدَّوَاهِي فِي بُطُونِهَا فَاللَّهُ عِبَادَ اَللَّهِ لاَ تَشْتَغِلُوا با لِدُنْيَا فَإِنَّ الْقَبْرَ بَيْتُ الْعَمَلِ فَاعْلَمُوا وَ لَاَ تَغْفُلُوا﴾؛ ظاهر این قبر ها چه زیبا است، در حالی که درد و رنج و عذاب در باطن آن ها نهفته است. ای بندگان خدا! شما را به خدا سوگند! [ دنیا شما را نفریبد] و مشغول به دنیا نشوید که قبر خانه عمل است [و باید اعمال خود را با خود به قبر و قیامت ببرید]، پس بدانید و غفلت نکنید.»

بعد حضرت این اشعار را ایراد فرمودند:

يَا مَنْ بِدُنيَاهُ اشْتَغَل *** وَ غَرَّهُ طُولُ الْأَمَل

الْمَوْتُ يَأْتِي بَغْتَةً *** وَ الْقَبْرُ صُنْدُوقُ الْعَمَل

«ای کسی که به دنیا مشغول شده ای و آرزو های دور و دراز تو را فریفته است! مرگ ناگهانی و سر زده فرا می رسد و قبر، جایگاه و صندوق اعمال توست.» (3)

ص: 42


1- نهج البلاغه، خطبه ،184 ترجمه ،دشتی و شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 7، ص 251
2- مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، محدث ،نوری، ج 2، ص 103
3- شرح احقاق الحق، سید شهاب الدین مرعشی نجفی، ج 11، ص 628؛ موسوعة كلمات الامام الحسين الا ، ص 840 و 1416

نصیحت زیبای امام عسکری علیه السّلام

با توجه به اهمیت همین مطلب است که امام حسن عسکری علیه السّلام به گذر عمر انسان و کوتاه شدن آن اشاره کرده همگان را به بهره مندی و توشه گزینی از دنیا فرا می خوانند، قبل از آن که دیر شود و انسان با دستان، خالی و حسرت دائمی به سرای دیگر منتقل شود. ایشان می فرمایند: باید تا وقت باقی است از لحظه ها در جهت انجام اعمال شایسته سود برد و بذر نیکی و احسان خوبی و مهربانی صداقت و عبادت و دیگر خوبی ها را کاشت و در سرای جاوید از ثمرات و برکات آن بهره مند گردید. لذا امام می فرمایند: ﴿ إِنَّكُمْ فِى آجَالِ مَنْقُوصِهِ وَ أَيَّامَ مَعْدُودِهِ وَ الْمَوْتُ يَأْتِي بَغْتَةً مَن يَزرَعْ خَيراً يَحصُد غِبْطَةً وَ مَنْ يَزْرَعْ شَرّاً يَحْصُدْ نَدَامَةً لِكُلِّ زَارِعٍ مَا زَرَعَ ﴾؛ عمر های شما رو به کاهش است دوران شما محدود است، مرگ ناگهان فرا می رسد، هر که نیکی بکارد خوشی درو می کند و هر کس زشتی بکارد پشیمانی درو می کند، هر کسی آن چه را کشت کند درو خواهد کرد.» (1)

نامه ای با دستخط امام

حضینی به سند خود از عبد الحمید بن محمد و محمد بن یحیی خرقی روایت کرده که نزد ابو الحسن علی بن بشر که مریض بود رفتیم. وی از ما خواست برایش دعا کنیم و نامه اش را توسط شخص مطمئنی نزد مولای مان ابومحمد حسن بن على عليهما السلام بفرستیم. گفتیم نامه ات کجاست؟ گفت: کنار بسترم.

ما دستمان را زیر سجاده اش بردیم و نامه اش را بر داشتیم و گشودیم تا بخوانیم. در همان آغاز نامه چشم مان به دستخط امام علیه السّلام افتاد که مرقوم فرموده بود: ما نامه ات را خواندیم و از خدا بهبودی تو را خواستیم خدای متعال از حالا چهل و نه سال به عمرت افزود. خدا را شکر و سپاس

ص: 43


1- تحف العقول، ص 489

گوی، در این مدت کار های نیک و آن چه دوست داری انجام بده و اگر به گناه آلوده شدی از کوتاه شدن عمر خود ایمن نباش؛ زیرا خداوند آن چه بخواهد انجام خواهد داد.

گفتیم: ای علی سرور و مولای مان نامه ات را خوانده و جواب هم است. این هم دستخط ایشان است. وی همان لحظه از جای بر خاست و رضایت کنیزش را جلب و او را به عنوان صدقه آزاد کرد و پس از سه روز حواله ای از ابو عمر عثمان بن سعد عمری سمّان از سامرا به یکی از بزرگان کرخ رسید که اموالی را برای علی بن بشر ببرد. وی آن اموال را شمرد و دید سه برابر اموالی است که صدقه داده است و این از معجزات حضرت بود. (1)

ص: 44


1- هداية الكبرى، ص 341

8.زلال ولایت

اشاره

مردی از امیر المؤمنین علیه السّلام پرسید: کم ترین چیزی که انسان در پرتو آن جزو مؤمنان خواهد شد، چیست و کم ترین چیزی که با آن جزو کافران می شود کدام است؟». حضرت در پاسخ فرمودند: «کم ترین چیزی که انسان به سبب آن در زمره ی گناه کاران در می آید این است که ولایت ما را نپذیرد». آن مرد گفت: «یا امیر المؤمنین منظورت از ما چه کسانی است؟».

عليه واله

حضرت فرمود: «همان هایی که خداوند اطاعت شان را در ردیف اطاعت خود و پیامبر خود قرار داده است و فرمود: ﴿ أطيعوا اللهَ وَ أطيعُوا الرَّسُولَ و أولِى الْأَمْرِ مِنْكُمْ ﴾. (1) آن مرد پرسید: «فدایت شوم! برایم روشن تر بیان كن». حضرت فرمود: «آنانی که رسول خدا صل الله علیه و اله در موارد مختلف و در خطبه ی روز آخرش آن ها را یاد کرد و فرمود: من در میان شما دو چیز با ارزش را به یادگار می گذارم. اگر دست به دامن آن ها بزنید هرگز بعد از من گمراه نخواهید شد؛ کتاب خدا و خاندانم که از هم جدا نخواهند شد تا بر حوض کوثر بر من وارد شوند.» (2)

در فرهنگ تشیع، ولایت معصومین علیهم السّلام از جایگاه ممتاز و اهمیت فوق العادهای بر خوردار است؛ به گونه ای که بر اساس آموزه های قرآنی و روایی، ولایت پذیری، روح عبادات، شرط قبولی اعمال و رسیدن به بهشت موعود الهی و وجود مبارک امام معصوم، عامل بقای زمین و نظم و سکون جهان آفرینش (3) واسطه ی بین خدا و خلق و نزول فیض الهی

ص: 45


1- سوره نساء، آیه 59
2- ينابيع المودة، قندوزی حنفی، ص 117.
3- پیامبر اعظم صل الله علیه و اله پس از معرفی یکایک امامان به جابر فرمودند: ﴿ بِهِمْ يُمْسِكُ اللَّهُ السَّماءَ اَنْ تَقَعَ عَلَى الاَرْضِ اِلاّ بِاِذْنِهِ وَ بِهِمْ يَحْفَظُ اللّهُ الاَرْضَ اَنْ تَمِيدَ باهِلَها ﴾؛ خداوند به وسیله ،ایشان آسمان را از این که بدون اجازه او بر زمین افتد نگه می دارد و به وسیله ی ایشان زمین را حفظ می کند که اهل خود را به تزلزل در نیاورد. (بحار الانوار، ج 27، ص 120) و امام صادق علیه السّلام فرمودند: «لو بقيت الارض بغیر امام لساخت؛ اگر زمین بدون امام بماند حتما فرو خواهد ریخت کافی، کتاب الحجة باب ان الارض لا تخلو من الحجة، ج 10

است، (1) از این رو امام صادق علیه السّلام در تفسیر آیه ى ﴿ وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صَالِحاً ثُمَّ اهْتَدی ﴾؛ و من آمرزنده ی همه کسانی هستم که توبه کرده و ایمان آورده و عمل صالح انجام داده و سپس هدایت یابند»، (2) فرمودند: «آیا نمی بینی چطور شرط کرده که توبه ، ایمان و عمل صالح، نفعی نمی رساند تا این که هدایت شود؟ و الله اگر برای عملی تلاش کند قبول نمی شود؛ مگر این که هدایت شود.

راوی پرسید: به چه کسی هدایت شود؟ فرمودند: باید به سوی هدایت شود.» (3)

و پیامبر اعظم صل الله علیه و اله در تفسیر این آیه فرمودند: ﴿ قَالَ آمَنَ بِمَا جَاءَ بِهِ صلى الله مُحَمَّد وَ عَمِلَ صَالِحاً قَالَ أَدَاءُ الْفَرَائِضِ، ثُمَّ اهْتَدَى إِلَى حُبّ أَلِ

صَلَّى اللهُ مُحَمَّد ؛ ایمان آورد به آن چه محمد آورده است و عمل صالح انجام دهد؛ یعنی واجبات را انجام دهد سپس هدایت شود؛ یعنی هدایت شود به حبّ آل محمد صَلَ الله علیه و اله ﴾. (4)

هم چنین رسول خدا صل الله علیه و اله پس از تلاوت آیه ی ﴿ لَا يَسْتَوِى أَصْحَابُ النَّارِ على الله عليه والله وَ أَصْحَابُ الْجَنَّهِ ، أَصْحَابُ الْجَنَّهِ هُمُ الْفَائِزُونَ ﴾؛ اصحاب جهنم و بهشت مساوی نیستند اصحاب بهشت رستگارنند»، (5) فرمودند: «اصحاب بهشت کسانی هستند که مرا اطاعت کنند و در برابر علی علیه السّلام تسلیم باشند و ولایت او را بپذیرند و یاران جهنّم آنان اند که ولایت علی علیه السّلام را

ص: 46


1- خداوند نیز فرموده است و ابتغوا اليه الوسيله و وسیله ای برای تقرب به سوی خدا بجوئید» سوره مائده آیه 35
2- سوره طه، آیه 82
3- تفسير القمى، ج 2، ص 61
4- تفسير فرات الكوفى نشر وزرات ،ارشاد ص 258
5- سوره ،حشر، آیه 20

نا خوش دارند و با او نقض پیمان کنند و با او بجنگند». (1)

امام عسکری علیه السّلام و تبیین جایگاه آل محمد صل الله علیه و اله

آن حضرت نیز در فرصت های مقتضی به این مسئله می پرداختند عظمت جایگاه ولایت و پیامد های دوری از آن را تبیین می کردند. ابو هاشم می گوید: از امام حسن عسكرى علیه السّلام تفسیر آیه زیر را پرسیدم: ﴿ ثُمَّ أَوْرَثْنَا الكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ با لُخَيْرَاتٍ بِإِذْنِ اَللَّه ﴾؛ سپس این کتاب را به گروهی از بندگان برگزیده خود به میراث دادیم، از میان آن ها عده ای بر خود ستم کردند و عده ای میانه رو بودند و گروهی به اذن خدا در نیکی ها پیشی گرفتند». (2)

امام علیه السّلام فرمود: هر سه دسته مربوط به آل محمد صل الله علیه و اله می باشند. آن که بر خود ظلم روا داشته، کسی است که اقرار به امام ننموده است و مقتصد کسی است که عارف به مقام امام است و گروه سوم و اشخاصی که سبقت در گرفتن فیض و خیرات دارند، امامان معصوم علیهم السّلام هستند.

ابو هاشم می گوید: من در فکر فرو رفتم که این چه عظمتی است که نصیب امامان معصوم علیهم السّلام شده و مقداری هم اشک ریختم. امام عسكري علیه السّلام نگاهی به من انداخته و فرمود: مقام ائمه بالا تر از آن است که تو در مورد عظمت شان آل محمد صل الله علیه و اله می اندیشی! شکر خدا را به جا آور که تو را از تمسک کنندگان به ریسمان ولایت آل محمد صل الله علیه و اله قرار داده

و روز قیامت؛ زمانی که سایر مردم با رهبران شان محشور می شوند، تو در ردیف پیروان آل محمد صل الله علیه واله بوده و با آنان محشور خواهی شد. تو بهترین راه را انتخاب نموده ای!». (3)

ص: 47


1- عيون اخبار الرضاء البلاد، ج 1، ص 280
2- فاطر/ 32
3- . الخرائج و الجرائح، قطب الدین راوندی، ج 2، ص 687؛ بحار الانوار، ج 50 ص 259

9.دو اصل ایمان

یکی از نعمت های زیبا و فاخر خداوند به انسان حس دوستی و محبتی است که نسبت به پاکان، خوبان و بر گزیدگان الهی در فطرت شیعیان نهاده شده و آنان از پایگاه دل خویش نسبت به اهل بیت علیهم السّلام ، احساس انس و الفت و محبت دارند.

این دوستی و محبت معنوی با قلوب شیفتگان و دوست داران اهل بیت علیهم السّلام عجین گشته، دل های شیعیان و محبان را با خوبان عالم و مقربان در گاه الهی، پیوند و گره نا گسستنی می زند و شیعیان، از اعماق وجود خویش نسبت به آنان احساس محبت و دل دادگی می نمایند و در غم و شادی آنان شریک و همراه می گردند. این حقیقت، بر گرفته از سخن امام صادق علیه السّلام است که فرمود: ﴿ رَحِمَ اللهُ شِيعَتِنَا خُلِقُوا مِنْ فَاضِل طِينَتِنَا وَ عُجِنُوا بِمَاءِ و لايَتِنَا يَحْزَنُونَ لِحُزْنِنَا وَ يَفْرَحُونَ لِفَرَحِنَا ﴾؛ خداوند شیعیان ما را رحمت کند که از زیادی سرشت ما آفریده شده اند و با آب ولایت ما عجین گشته اند. آنان به خاطر اندوه [و غصه های] ما غم ناک می شوند و با شادی ما شاد می گردند». (1)

از دیگر جلوه های این مهر و محبت دوستی با دوستان و دشمنی با دشمنان آن ها می باشد؛ از این رو امام حسن عسکری علیه السّلام به دو اصل تولی و تبری اهتمام می ورزیدند و در موارد متعدد و مناسبت های به دست آمده شیعیان را به دوستی اهل بیت علیهم السّلام و بی زاری از دشمنان آنان ترغیب می نمودند. به عنوان مثال روزی علی بن عاصم کوفی که مردی نا بینا بود به محضر امام شرف یاب شد. او ضمن گفت و گو با حضرت ارادت خالصانه خویش را به خاندان نبوت اظهار نموده و گفت: من از یاری عملی شما نا توانم و به غیر از ولایت و محبت شما و بی زاری از دشمنان تان و لعن به آنان در خلوت ها سرمایه ای ندارم، با این حال وضعیت من چگونه خواهد بود؟

امام عسکری علیه السّلام فرمود: پدرم از جدم رسول خدا روایت نمود که:

ص: 48


1- شجره طوبی شیخ محمد مهدی حائری، ج 1، ص 3

«هركس توانایی یاری نمودن ما اهل بیت را نداشته باشد و در خلوت هایش به دشمنان ما لعنت بفرستد، خداوند صدای او را به همه فرشتگان می رساند... هنگامی که صدای او به فرشتگان برسد آنان برای وی طلب آمرزش نموده و او را می ستایند.» (1)

احمدبن مطهر می گوید: یکی از شیعیان به امام عسکری علیه السّلام نامه نوشته و در مورد ارتباط با واقفیه (2) سؤال کرد آن حضرت در جواب نوشت: آن ها را دوست نداشته باشید به عیادت مریض های آنان نروید، در تشییع جنازه های شان شرکت نکنید، بر مرده های شان نماز نخوانید و در این مورد فرقی نمی کند که کسی امامت یکی از امامان معصوم را انکار کند یا این که فردی که دارای مقام امامت از طرف خدا نیست را جزء امامان معصوم بداند و یا (مانند مسیحیان) قائل به تثلیث باشد بدانید که منکر آخرین امامان معصوم علیهم السّلام همانند انکار کننده امامان قبلی است و هرکس به تعداد امامان بیفزاید مثل کسی است که از امامان معصوم کم می کند». (3)

ص: 49


1- بحار الانوار، ج 50، ص 316 و 317
2- واقفیه کسانی هستند که تا امام هفتم را قبول دارند و به امامان بعدی ایمان ندارند.
3- الخرائج و الجرائح، ج 2، ص 685

10.ارادتی این گونه.....

اشاره

یکی از ویژگی دوست داران اهل بیت علیهم السّلام عصمت و طهارت و عاشقان ذریه و خاندان گرامی پیامبر اعظم صل الله علیه و اله ، آن است که نه تنها در زبان، بلکه در عمل نیز باید دوست دار آنان باشند و لوازم و بستر های لازم برای تحقق آن را فراهم آورند. خداوند متعال، در دو آیه از قرآن کریم به پیامبر خود دستور می دهد که در برابر رسالت خود اجر و پاداش بطلبد. یکی از آن دو آیه این است: ﴿ قُلْ ما اسأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِن أَجْرٍ إِلا مَنْ شَاءَ أَن يَتَّخِذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا ﴾؛ بگو من بر رسالت خود مزد و پاداش نمی خواهم مگر کسی که می خواهد به سوی پروردگار خود راهی پیدا کند». (1)

یعنی مسیر خدا خواهی و مورد رضایت خداوند، مسیر دوستی با اهل بيت علیهم السّلام و طوق محبت و ارادت آنان را به گردن افکندن است که با واسطه قرار دادن این محبت انسان می تواند رضایت الهی را جلب نماید؛ از این رو حضرت زهرا سلام الله علیها یا در فرمایش خود چنین فرمودند: ﴿ نَحنُ وَسِيلَتُهُ فِي خَلقِهِ و نَحنُ خاصَّتُهُ و مَحلَّ قُدسِهِ و نَحنُ حُجَّتُهُ فِى غَيبِهِ و نَحنُ وَرثَةُ أنبيائه ﴾؛ ما اهل بیت رسول خدا صل الله علیه و اله، وسیله ی ارتباط خدا با مخلوقاتیم، ما بر گزیدگان خداییم و جایگاه پاکی ها، ما دلیل های روشن خدا و وارث پیامبران الهی هستیم». (2)

سخنی از شهید مطهری رحمة الله علیه

ایشان درباره ی آثار محبت به اهل بیت علیهم السّلام در زندگی انسان ها می نویسد: این که چرا در موضوع اهل البیت علیهم السّلام این همه توصیه شده است که مردم به آن ها ارادت بورزند و این ارادت و محبت را وسیلهی تقرب به خداوند قرار دهند، در پاسخ به این پرسش باید بگوییم: دستور های اسلامی، همه مبنی بر فلسفه و حکمتی است. چنین دستوری که در متن اسلام رسیده است، قطعاً باید حکمت و فلسفه ای داشته باشد.

ص: 50


1- سوره فرقان آیه 57
2- . شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 16 ، ص 211

در حقیقت، ولاء محبت، مقدمه و وسیله ای است برای سایر ولاءها. رشته محبت است که مردم را به اهلا لبیت علیهم السّلام پیوند واقعی می دهد تا از وجود شان، از آثار شان، از سخنان شان، از تعلیمات شان، از سیرت و روش شان استفاده کنند عشق و محبت به پاکان و اولیای حق که انسان ساز است عامل بسیار ارزنده ای است برای تربیت و به حرکت درآوردن روح ها». (1)

به همین سبب است که حضرت علی علیه السّلام می فرمایند: ﴿ مَنْ أَحَبَّنَا فَلْيَعْمَل بِعَمَلِنَا وَ لْيَتجَلْبَبِ الْوَرَع ﴾؛ هر که ما را دوست دارد باید مثل ما عمل کند و لباس پرهیز گاری را جامه و پوشش خود قرار دهد ». (2)

و امام حسن عسکری علیه السّلام در تبیین رفتار های بایسته شیعیان فرمودند: ﴿ أَوْرَعُ النَّاسِ مَنْ وَقَفَ عِنْدَ الشُّبْهَهِ ، أَعْبَدُ النّاسِ مَنْ أَقامَ عَلَى الْفرائض، أَزْهَدُ النَّاسِ مَنْ تَرَكَ الْحَرامَ ، أَشَدُّ النّاسِ إِجْتِهَادًا مَنْ تَرَكَ الذُّنُوبَ ﴾ .

پارسا ترین مردم کسی است که در موارد شبهه توقف کند، عابد ترین مردم کسی است که در بر پایی واجبات، استوار باشد، زاهد ترین مردم کسی است که حرام را ترک کند، کوشا ترین مردم شخصی است که گناهان را رها کند». (3)

ص: 51


1- ولاء ها و ،ولایت ها شهید مطهری، ص 48 و 49
2- کافی، ج 6، ص 389
3- بحار الانوار ، ج 78، ص 373، ح 18.

11. وظايف محبان

اشاره

یکی از تمثیلات نغز و زیبای قرآنی در آیات شریفه (24 و 25) سوره ابراهیم بیان شده است. در این آیات می خوانیم: «أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَة طَيِّبَة أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ ، تُؤْتِى أكْلَها كُلَّ حين بِإِذْنِ رَبِّها وَ يَضْرِبُ اللهُ الأمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ: آیا ندیدی چگونه خداوند «کلمه طیبه» او گفتار پاکیزه را به درخت پاکیزه ای تشبیه کرده که ریشه آن در زمین ثابت و شاخه آن در آسمان است؟ هر زمان میوه خود را به اذن پروردگارش می دهد و خداوند برای مردم مثل ها می زند، شاید متذکر شوند [و پند گیرند]».

تفسیر باطنی شجره طیبه

گذشته از مباحث تفسیری این آیه، در روایات باطن و حقیقتی زیبا و دل نشین برای این شجره طیبه بیان شده است. به گفته ی روایات منظور از شجره طیبه در این آیه وجود نازنین خاتم پیامبران حضرت محمد مصطفی صل الله علیه و اله است که ریشه و اصل خاندان عترت است و شاخه اش فاطمه عذرا حوراء انسیه فاطمه الزهرا سلام الله عليها ، و عامل ماندگاری و با روریاش علی مرتضی علیه السّلام، میوه هایش حسن و حسین و دیگر معصومین علیهم السّلام از نسل آنان و برگ هایش، شیعیان و محبان پیرو او هستند.

اهلبیت علیهم السّلام ؛ حقیقت شجره طیبه

این حقیقت در روایات فراوان و با تعابیر مختلفی در کتب شیعه و سنی نقل شده است. به عنوان مثال، عبد الرحمان بن عوف می گوید: ﴿ سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ يَقُولُ: «أَنَا الشَّجَرَةُ وَ فَاطِمَةً فَرْعُهَا ، وَ عَلِيٌّ لِقَاحُهَا ، وَالْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ ثَمَرَتُهَا، وَ شِيعَتُنَا وَ رَقُهَا ﴾؛ از رسول خدا شنیدم که می فرمود: من مانند درختی هستم که فاطمه شاخه آن علی پیوند آن حسن و حسین میوه آن و شیعیان ما برگ های

ص: 52

آنند». (1)

و در روایتی مشابه، این جمله آمده است: ﴿ وَ مُحِبُّوهُمْ مِنْ أُمِّتِى وَرَقُهَا ﴾؛ «و دوست داران اهل بیت برگ های این درخت هستند». (2)

و امام باقر علیه السّلام می فرماید: ﴿ الشَّجَرَةَ رَسُولُ اللهِ ، وَ فَرْعُ الشَّجَرَةِ عَلِيٌّ بن ابي طالب وَ غُصْنَ الشَّجَرَةِ فَاطِمَةُ وَ ثَمَرَتُهَا أَلْائمّةِ مِنْ وُلْدِ عَلِى وَ فَاطِمَة وَ شِيعَتُهُمْ وَرَقَهَا ﴾؛ به درستی که شجره، رسول الله می باشد، و فرع شجره علی است و شاخه اش ،فاطمه و میوه اش أولاد فاطمه و على علیه السّلام و برگ های درخت، شیعیان هستند». (3)

در روایتی دیگر که از «ابن عباس» نقل شده است، جبرئیل امین خطاب به پیامبر خاتم صل الله علیه و اله عرضه داشت: ﴿ اَنْتَ الشَّجَرة و عليَّ غُصْنُها ، و فاطمة ،ورقها والحَسَنُ والحُسَينُ تِمارُها ﴾؛ وجود گران مایه ی تو ای پیامبر، آن درخت پاکیزه است و علی علیه السّلام شاخه ی آن و فاطمه برگ و بار آن و حسن و حسین میوه ی آن هستند». (4)

امیرمؤمنان علیه السّلام نیز خطبه 109 نهج البلاغه می فرماید:﴿ نَحْنُ شَجَرَةُ النُّبُوَّةِ، وَ مَحَطُّ الرّسَالَةِ ، وَ مُخْتَلَفُ الْمَلاَئِكَةِ، وَ مَعَادِنُ الْعِلْمِ، وَ يَنَابِيعُ الْحُكْمِ ، نَاصِرُنَا وَ مُحِبُّنَا يَنْتَظِرُ الرَّحْمَةَ وَ عَدُونَا وَ مُبْغِضُنَا يَنْتَظِرُ السَّطْوَةَ ﴾؛ ما درخت نبوت و جایگاه رسالت و محل آمد و شد فرشتگان و معدن های علوم و سرچشمه های حکمت هاییم یاری کنندگان و دوستان ما منتظر رحمت و دشمنان ما منتظر مجازات اند.»

وظایف محبان در کلام امام عسکری علیه السّلام

یکی از فراز های مهمی که در تأویل آیه ی شجره ی طیبه مطرح شد، نقش و جایگاه پیروان و محبان اهل بیت است که به عنوان

ص: 53


1- امالی شیخ طوسی، ص 610؛ بحار الانوار، ج 27 ص 103 ،المستدرک حاکم نیشابوری، ج 3، ص 160؛ تاریخ ابن عساکر، ج 4، ص 318 318
2- بحار الانوار، ج 27 ص 103 بشارة المصطفى عماد الدین طبری، ص 75
3- بحار الانوار، ج 27، ص 27، ص 103
4- تک بحار الانوار، ج 24، ص 137 و تفسیر مجمع البيان ذيل آيه.

برگ های این درخت مبارک معرفی شده بودند. تعابیری مانند ﴿ شِیعَتُنَا وَرَقُهَا ﴾ يا ﴿ وَ مُحِبُّوهُمْ مِنْ اَمّتِی وَرَقُهَا ﴾؛ دوست داران اهل بیت علیه السّلام، برگ های این درخت هستند، حاوی پیامی مهم درباره نقش شیعیان در این درخت پرخیر و برکت هستند.

می دانیم که برگ های درخت عامل زیبایی و نشانه ای از زنده بودن طراوت و سرسبزی درخت هستند شیعیان و محبان اهل بیت علیه السّلام نیز به عنوان برگ های این شجره ی طیبه باید با تأسی به سیره و سبک زندگی آن بزرگ واران مایهی زینت و خوش حالی اهل بیت علیهم السّلام گردند؛ همان گونه که امام صادق علیه السّلام می فرمود: ﴿ مَعَاشِرَ الشَّيعَةِ كُونُوا لَنَا زَيناً وَ لَا تَكُونُوا عَلَيْنَا شَيناً قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَاحْفَظُوا أَلْسِنَتَكُمْ وَ كَفُوهَا عَنِ الْفُضُولِ وَ قَبِيحِ الْقَوْلِ ﴾؛ ای گروه شیعیان ! شما برای ما زینت باشید نه مایه ی ننگ و شرم با مردم نیکو سخن بگویید و مواظب زبان تان باشید و آن را از زیاده گویی و زشت گفتاری باز دارید. (1)

امام حسن عسکری علیه السّلام نیز خطاب به شیعیان فرمودند: ﴿ أُوصيكُم بِتَقوَى اللهِ وَ الوَرَعِ في دينِكُم، وَ الاِجتِهادِ اللهِ و صِدقِ الحَديثِ ، و أداء الأمانَهِ إلى مَنِ اسْتَمَنَكُم مِن بَرٍ أو فاجِرٍ، و طولِ السُّجودِ و حُسنِ الجِوارِ، فَبِهذا جاءَ مُحَمَّدٌ الله .... ﴾ شما را سفارش می کنم به تقوای الهی و پار سایی در دین تان و کار و کوشش برای خدا و راست گویی و ادای امانت به کسی که امانتی به شما سپرده است، نیکو کار باشد یا تبهکار و سجده طولانی و نیکو همسایه داری؛ زیرا محمد صل الله علیه و اله برای این امور آمده است.

بعد حضرت فرمودند: ﴿ فَإِنَّ الرَّجُلَ مِنكُم إِذا وَرَعَ فِي دِينِهِ و صَدَقَ فِي حَديثِهِ و أدَّى الأمانَةَ و حَسَّنَ خُلُقَهُ مَعَ النَّاسِ قِيلَ : هذا شيعِيُّ ، فَيَسُرُّنى ذلِكَ اتَّقُوا الله و كونوا زينًا و لا تكونوا شيئًا، جُرُوا إِلَينا كُلَّ مَوَدَّهِ وَ ادْفَعوا عَنّا كُل قبيح ﴾؛ هر گاه فردی از شما در دینش پارسا و در گفتارش راست گو باشد و امانت را ادا کند و با مردم خوش خویی کند، گفته

ص: 54


1- . امالی شیخ صدوق، ص 484

شود این شیعه است و این مرا شاد می سازد. از خدا پروا کنید و مایه آراستگی ما باشید، نه باعث ننگ و زشتی هر گونه دوستی را برای ما

جلب كنید و هر گونه زشتی را از ما دور سازید». (1)

ص: 55


1- تحف العقول، ص 519 ، ح 22

12. طراوت ایمان

اشاره

یکی از خطراتی که پیوسته ایمان انسان را با تهدید و چالش جدی مواجه می سازد، غبار گرفتگی و انباشته شدن لکه های سیاه گناه و معصیت الهی است که به تدریج باعث کهنگی و مندرس شدن لباس ایمان و تقوا و بسترساز بزهکاری و ناهنجاری های رفتاری در انسان می گردد. رسول خدا صل الله علیه و اله با اشاره به این نکته می فرمود: ﴿ إنّ الْإِيمَانَ لَيَخْلُقُ فِى جَوفِ أَحَدِكُمْ كَمَا يَخْلُقُ الثَّوبُ الْخَلَقُ فَاسْأَلُوا اللَّهَ تَعَالَى أَنْ يُجَدِّدَ الْإِيمَانَ فِي قُلُوبِكُمْ ﴾؛ ایمان در درون شما کهنه و فرسوده می شود؛ همان گونه که لباس در تن شما کهنه می شود. پس از خدای متعال بخواهید که ایمان را در قلب های تان تازه و نو گرداند. (1)

به دین جهت در آموزه های دینی و سبک زندگی اهل بیت طاهرین علیهم السّلام راه کار هایی برای جلو گیری از این آفت و آموزش سبک صحیح مدیریت زندگی مؤمنانه برای زنده و با طراوت نگه داشتن ایمان و حراست از تقوا و خدا خواهی بیان شده است تا روز به روز با روحیه ای تازه و ایمانی قوی تر به سوی کمال در حرکت باشند. در این فرصت به چند راه کار از امام حسن عسکری علیه السّلام اشاره می نماییم.

راه کار های طراوت ایمان در کلام امام عسکری علیه السّلام

یک ذکر و یاد خداوند متعال آن حضرت در خطاب به شیعیان می فرمود: ﴿ أكثروا ذكر الله ﴾؛ خدا و مرگ را فراوان یاد کنید.

ترنّم دل و زبان به ذکر و یاد خدا اولین سفارش حضرت است. ذکر خدا اعم از اذکار زبانی مختلفی همانند ،استغفار حوقله، لا اله الا الله و مانند آن است که هر کدام دارای آثار و برکات بسیاری است و هم شامل ذکر قلبی و زنده نگه داشتن چراغ معنویت و محبت و عشق

ص: 56


1- كنز العمال، ج 1، ص 262؛ مجمع الزوائد هیثمی، ج 1، ص 52

پروردگار در دل.

بی شک، مصداق اتم ذكر الله، اقامه نماز و گفت و گوی با خداوند است که باعث طراوت ایمان و تجدید معنویت و انس با پروردگار می گردد و به عنوان ذکر عملی شناخته می شود. خداوند متعال می فرماید: اگر می خواهید ذکر مرا با خود داشته باشید و به یاد من باشید، نماز را بر پا دارید. ﴿ أقِمِ الصَّلوةَ لِذِكْرِی ﴾؛ برای یاد من نماز بر پا دارید.» (1)

دو: یاد آوری مقصد

﴿ و ذِكرَ المَوتِ ﴾؛ و مرگ را فراوان یاد کنید.

این که انسان بداند خداوند فرصتی برای اثبات لیاقت بهشتی شدن و كسب درجات والای معنوی و جاودان شدن در بهشت الهی را به او داده است و او دیر یا زود باید بار سفر ببندد و در پیشگاه الهی، جواب گوی رفتار و کردار خود باشد.

بر مبنای آموزه های دینی انسان در دنیا مسافر است؛ مسافری که به قصد رسیدن به کمال و سعادت در جاده ایمان و تقوا گام می نهد و تلاش می کند تا خود را به قرب الهی برساند؛ قرآن کریم خطاب به انسان ها می فرماید: ﴿ يَا أَيُّهَا الإِنسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدحاً فَمُلَاقِيهِ ﴾؛ ای انسان همانا تو پیوسته با تلاش بیامان و رنج فراوان به سوی پروردگار خود ره سپاری و سر انجام او را ملاقات خواهی کرد و نتیجه رنج و تلاش خود را خواهی دید. (2) یعنی تمام افراد ،بشر چه مؤمن و چه کافر «مسافر الی» «الله» و «سائر الی» «الله» هستند و دیر یا زود همگی به ملاقات پروردگار شان خواهند شتافت با این تفاوت که مؤمنان جمال و مهر حق را ملاقات می کنند و کافران جلال و قهر او را به وصف ﴿ اَشَدُّ المُعَاقِبِينَ ﴾.

ص: 57


1- طه / 14
2- سوره انشقاق آیه 6

سه: انس با قرآن

﴿ و تِلاوَة القُرآنِ ﴾؛ «و بسیار قرآن بخوانید».

انس با قرآن کریم و خواندن آیاتی از کتاب خدا برای پند گیری و موعظه پذیری از سخنان خالق هستی، راه کار دیگری است که آن حضرت بدان اشاره فرموده اند تا از این طریق، انسان با سخن خدا و معارف دین آشنا گردد و از غافلان و بی خبران محسوب نگردد. رسول خدا صل الله علیه و اله درباره فضیلت قرائت قرآن و تبیین مقدار قرائت می فرمودند: ﴿ من قَرَأَ عَشْرَ آياتٍ في لَيْلَةٍ لَمْ يُكْتَبْ مِنَ الْغَافِلِينَ، وَ مَنْ قَرَأَ خَمْسِينَ آيَةً كُتِبَ مِنَ الذَّاكِرينَ، وَ مَنْ قَرَأَ مِائَة آيةٍ كتب من القانِتِينَ ، وَ مَنْ قَرَأَ مِائتى آيَةٍ كُتِبَ مِنَ الْخاشِعِينَ ، وَ مَنْ قَرَأَ ثَلاثَ مِئَةٍ آيةٍ كُتِبَ مِنَ الْفائِزينَ ، وَ مَنْ قَرَأَ خَمْسَ مِائَةِ آية كُتِبَ مِنَ المُجْتَهدينَ، وَ مَنْ قَرَأَ أَلْفَ آيةٍ كُتِبَ لَهُ قِنْطارُ مِنْ بِالقِنطارُ خَمْسَةَ عَشَرَ أَلفَ خَمْسونَ الفَ مِثْقَالِ أرْبَعَةً وَ عِشْرُونَ قيراطاً أَصْغَرُها مِثْلُ جَبَلِ أحُدٍ وَ أَكْبَرُها مابَيْنَ السماءِ و الارض ﴾؛ »هر کس در هر شب ده آیه قرائت کند، از غافلان به حساب نیاید و هر کس پنجاه آیه بخواند از ذاکران به حساب آید و هر کس صد آیه بخواند از مطیعان، وهر کس دویست آیه بخواند از خاشعان، و هر کس سی صد آیه بخواند از رستگاران و هر کس پانصد آیه بخواند، از کوشش گران به حساب آید و هر کس هزار آیه بخواند، یک قنطار نیکی برایش نوشته شود که هر قنطار، پانزده (پنجاه هزار) مثقال طلا و هر مثقال بیست و چهار قیراط است که کوچک ترین آن ها مثل کوه احد و بزرگ ترینش به اندازه فاصله آسمان و زمین است». (1)

چهار: صلوات

چهارمین سفارش امام حسن عسکری علیه السّلام ، زیاد صلوات فرستادن است که آثار و برکات بسیاری زیادی به همراه دارد و افزون بر گره گشایی از مشکلات دنیایی باعث ارتقای معنوی انسان می گردد و او

ص: 58


1- فضل القرآن، ح 5.

را مشمول عنایت آن بزرگ واران می گرداند. از این رو آن حضرت فرمود: ﴿ وَ الصَّلاة عَلَى النَّبِي الله ، فَإِنَّ الصَّلاةَ عَلَى رَسولِ اللهِ عَشرُ حَسَناتٍ ﴾ ؛ و فراوان بر پیامبر صل الله علیه و اله صلوات فرستید؛ زیرا صلوات بر رسول خدا صل الله علیه و اله ده ثواب دارد. (1)

سیره حضرت

امام حسن عسکری علیه و اله خود شان به این امور پایبند و طلایه دار عرفان و عبادت پروردگار متعال بودند در تاریخ نقل شده است هنگامی که آن وجود گرامی را به یک زندان بان خشن و قسی القلب به نام تحریر سپردند، آن مرد ستم پیشه طبق دستور سر کردگان خود بر آن حضرت سخت گرفت و از آزار و اذیتش ذره ای فرو گذاری نکرد. همسر تحریر وی را از این عمل باز داشته و با یادآوری مراتب عبادت اطاعت و پرهیز گاری امام، شوهرش را از عاقبت شوم اذیت و شکنجه حضرت عسکری علیه السّلام ترسانیده، پیوسته سعی می کرد که از فشار های نحریر بر امام علیه السّلام بکاهد؛ اما سخنان وی نه تنها در آن زندان بان زشت سیرت هیچ گونه تاثیری نداشت بلکه وی تصمیم گرفت حضرت امام حسن علیه السّلام را به قتل برساند. او بعد از اجازه از اربابان ستم گر خود امام را در بركة السباع و در میان حیوانات درنده و وحشی رها ساخت و هیچ گونه تردیدی نداشت که آن حضرت به ست حیوانات وحشی کشته خواهد شد؛ اما بعد از لحظاتی به همراه هم کارانش مشاهده کرد که امام عسکری علیه السّلام در گوشه ای به نماز ایستاده و حیوانات وحشی گردا گرد حضرت با کمال خضوع و احترام سر به زیر انداخته اند. در این جا بود که

امام را فورا از آن محل بیرون آوردند و به منزلش بردند. (2)

ص: 59


1- بحار الانوار ج 75 ، ص 372؛ تحف العقول، ص 488
2- الارشاد، ج 2، ص 334

13. ميان بر تقرّب

اشاره

یکی از نشانه های شیعه که امام حسن عسکری علیه السّلام بدان اشاره کردند، ﴿ تَعْفِيرُ الْجَبِین ﴾ یعنی سجده بر خاک گذاردن در هنگام نماز است.

حالت سجده ، دارای رمز و رموز و فواید معنوی و عرفانی بسیاری است؛ به گونه ای که در روایات از آن به عنوان نزدیک ترین حالت انسان به خداوند متعال یاد شده است. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می فرماید: ﴿ أقرَبُ ما يكونُ العَبدُ إلَى اللهِ و هُو ساجِدٌ ﴾؛ «نزدیک ترین حالت بنده به خداوند بزرگ وقتی است که در سجده است».

امام صادق علیه السّلام نیز فرمودند: ﴿ أقرَبُ ما يكونُ العَبدُ مِن رَبِّهِ إِذا دَعا رَبَّهُ و هو ساجِدٌ ﴾؛ «نزدیک ترین حال بنده به پروردگارش، حالی است که پروردگارش را در سجده می خواند».

میان بری برای تقرب

سجده های طولانی و خاک ساری در برابر حق آثار ارزش مندی برای بندگان خدا جو به همراه دارد و نزدیک ترین و میان بر ترین راه به سوی حق زمانی است که انسان سر بر آستان ربوبی گذاشته و نهایت بندگی خود را به نمایش می گذارد.

رسول خدا صل الله علیه و اله روزی مشغول تعمیر خانه اش بود و مردی از آن جا عبور می کرد. از نزدیک آمده و عرضه داشت: یا رسول الله ! من بنایی بلدم، آیا به شما كمك كنم؟ پیامبر صل الله علیه و اله به او اجازه داد بعد از اتمام کار، حضرت رسول صلى الله عليه و اله و سلم به او فرمود: حالا در مقابل زحمت خود از ما چه می خواهی؟ بنا بلا فاصله گفت: بهشت می خواهم. رسول الله لحظه ای سر به پایین انداخت و سپس پیشنهاد او را پذیرفت. هنگامی که مرد با خوش حالی تمام از پیامبر جدا شد، حضرت او را صدا کرده و فرمود: ﴿ یا عبد الله اعِنَّا بِطُولِ السّجود ﴾؛ ای بنده خدا [ البته] تو هم ما را با سجده های

ص: 60

طولانی یاری کن !» (1)

سجده و حالت های ملکوتی امام عسکری علیه السّلام

این حالت در زندگی معنوی امام حسن عسکرى علیه السّلام، تبلوری زیبا داشت. اصولاً جبین بر خاک سائیدن و در دل شب های تار زمزمه عشق سر دادن عادت همیشگی مردان خداست. بندگان راستین الهی از هنگامی که حلاوت عبادت و عبودیت و نیایش با پروردگار عالمیان را چشیده اند سعادت و عزت خود را در سجده های عاشقانه و خضوع های خاک سارانه در پیش گاه حضرت حق می بینند. آنان آرامش نشاط و سرور دل را در تعظیم حضرت رب العالمین جست جو می کنند و بر این باورند که سجده نزدیک ترین حالات يك عبد در حضور معبود است.

در مورد عبادت های عاشقانه و سجده های طولانی حضرت عسکری علیه السّلام، «محمد شاکری» از همراهان امام عسکری علیه السّلام در توصیف سیره عبادی - عرفانی آن حضرت می گوید: او در محراب عبادت می نشست و سجده می کرد در حالی که من پیوسته می خوابیدم و بیدار می شدم و می خوابیدم، در حالی که او در سجده بود. (2)

هم چنین نقل شده است که عده ای از عوامل خلیفه عباسی، نزد زندان بان امام عسکری علیه السّلام - که شخصی به نام صالح بن وصیف بود آمده و به او گفتند: هر چه می توانی بر ابو محمد علیه السّلام سخت بگیر و هیچ گونه آسایشی برایش نگذار!

صالح بن وصیف در پاسخ آنان گفت چه کنم؟ دو نفر از بد ترین و شرور ترین مامورانم را برای وی گماشته بودم، اینک هر دو در اثر معاشرت با ابو محمد علیه السّلام نه تنها او را به دیده یک زندانی نمی نگرند، بلکه در عبادت و نماز و روزه به جایگاه رفیعی دست یافته اند. سپس دستور داد تا آن دو را حاضر کردند عوامل خلیفه به آن دو گفتند: وای بر شما،

ص: 61


1- وسائل الشيعه، ج 6، ص 378
2- بحار الانوار، ج 50، ص 253

مگر شما را چه شده که در مورد این مرد زندانی کوتاهی می کنید؟

آنان اظهار داشتند در مورد شخصی که روزها روزه می گیرد و تمام شب را به عبادت و سحرخیزی سپری می کند چه بگوئیم ؟ او با کسی غیر از خدا هم سخن نمی شود و به غیر عبادت و راز و نیاز با پروردگار متعال به کار دیگری نمی پردازد. هنگامی که به ما می نگرد ارکان بدن مان می لرزد و هیبت و جلالت او تمام وجود مان را فرا می گیرد. عوامل عباسی وقتی چنین دیدند با نا امیدی و حسرت تمام آن جا را ترك گفتند. (1)

وصیت امام به شیعه

حضرت عسكرى علیه السّلام نه تنها خود به این صفت ممتاز بود، بلکه شیعیان و محبان را نیز به انجام چنین روشی سفارش کردند و فرمودند: ﴿ اُوصِيكُمْ بِتَقْوَى اَللَّهِ وَ اَلْوَرَعِ فى دِينِكُمْ وَ اَلاِجْتِهَادِ اَللَّهُ... وَ طُولُ اَلسُّجُودِ ﴾؛ «شما را به پارسایی و پرهیز گاری در دین تان و تلاش برای خدا و انجام سجده های طولانی سفارش می کنم.» (2)

ص: 62


1- . كشف الغمه، ج 3، ص 290
2- تحف العقول، ص 487

14. از حرف تا عمل

اشاره

همیشه بین حرف و عمل فاصله بسیار است؛ مگر معصومین علیهم السّلام و کسانی که به درجات بالای عرفان و معنویت رسیده باشند و افرادی

که دنباله روی حقیقی ایشان بوده باشند. از این رو ادعای دین داری شیعه بودن و پیروی از امامان علیهم السّلام ، برای بسیاری از افراد حرف گزافی بیش نیست؛ چرا که آنان تنها در زبان خود را تابع می نامند، ولی در عمل نشانی از این حقیقت دیده نمی شود. لذا وقتی فردی از حضرت علی علیه السِّلام خواست که او را موعظه کند امام فرمود: ﴿ لَا تَكُنْ مِمَّنْ يَرْجُو الْآخِرَةَ بِغَيْرِ عَمَل وَ يُرَبِّي التَّوْبَةَ بِطُولِ الْأمَل يَقُولُ فِي الدُّنْيَا بِقَوْلِ الزَّاهِدِينَ وَ يَعْمَلَ فِيهَا بِعَمَلِ الرَّاغِبِینَ ﴾؛ «هم چون کسی مباش که بی عمل آرزوی آخرت کند و با آرزوی دراز امید وار توبه باشد. در دنیا چون پارسایان سخن گوید ولی بسان دنیا پرستان عمل کند. (1)

امام حسن عسکری علیه السّلام در این باره نقل جالبی دارند ایشان می فرمایند: ﴿ قَدِمَ جَمَاعَهُ فَاسْتَأَذَنُوا عَلَى الرّضا لا وَ قالُوا: نَحْنُ مِنْ شيعَهِ عَلى الا ، فَمَنَعَهُمْ أيّاما ثمَّ لَمّا دَخَلُوا قالَ لَهُمْ: وَيْحَكُمْ إِنَّما شيعَهُ عَليّ أَميرِ الْمُؤْمِنينَ لا اَلْحَسَنُ وَالْحُسَيْنُ وَ سَلْمانُ وَ أبوذرٍ وَالْمِقْدادُ وَ عَمْأَرْ وَ مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي بَكْرِ الَّذِينَ لَمْ يُخالِفُوا شَيْئا مِنْ أَوامِرِهِ ﴾؛ گروهی خدمت امام رضا علیه السّلام رسیدند و اجازه ورود خواستند و گفتند ما از شیعیان علی علیه السّلام هستیم. امام چند روز اجازه ورود نداد. سپس (بعد از چند روز اجازه گرفته و) داخل شدند. امام علیه السّلام به آنان فرمود: وای بر شما! شیعه امیرمؤمنان علی علیه السّلام امام حسن و امام حسین علیه السلام و سلمان و ابوذر و مقداد و عمار و محمد بن ابی بکر هستند که با هیچ یک از فرمان های علی علیه السلام مخالفت نکردند». (2) یعنی شیعه واقعی کسی است که در عمل و رفتار پیرو آنان

ص: 63


1- . نهج البلاغه، حكمت 142
2- . سفينه البحار، ج 4 ص 551

است، نه در ادّعا و شعار و لقلقه زبان.

شیعه یا محبّ؟

در کتاب تفسیر منسوب به امام حسن عسکری علیه السّلام به نقل از دو نفر از راویان حدیث به نام «يوسف بن محمد» و «علی بن سیّار» آمده است: شبی از شب ها به محضر مبارک حضرت ابو محمد امام حسن عسكرى علیه السّلام وارد شدیم. هم چنین والی شهر که علاقه خاصی نسبت به حضرت داشت به همراه شخصی که دست های او را بسته بودند وارد منزل امام علیه السّلام شد و اظهار داشت: یا ابن رسول الله! این شخص را از دکّان صرّاف در حال سرقت و دزدی گرفته ایم و چون خواستیم او را همانند دیگر دزدان شکنجه و تأدیب کنیم، اظهار داشت که از شیعیان حضرت علی علیه السّلام و نیز از شیعیان شما است و ما از تعذیب او خود داری کردیم و نزد شما آمدیم تا ما را راهنمائی و تکلیف ما را نسبت به این شخص روشن بفرمایید.

حضرت فرمود: «به خداوند پناه می برم او شیعه علی علیه السّلام نیست، او برای نجات خود چنین ادعا کرده است. سپس والی آن سارق را از آن جا برد و به دو نفر از مأمورین خود دستور داد تا آن سارق را تعذیب و تأدیب نمایند. پس او را بر زمین خوابانیدند و شروع کردند تا بر بدنش شلاق بزنند؛ ولی هر چه شلاق می زدند روی زمین می خورد و به آن سارق اصابت نمی کرد.

بعد از آن والی مجدّداً او را نزد امام حسن عسکری علیه السّلام آورد و گفت: یا ابن رسول الله ! بسیار جای تعجب است فرمودند که او از شیعیان شما نیست، اگر از شیعیان شما نباشد، پس لابد از شیعیان و پیروان شیطان خواهد بود و باید در آتش قهر خدای متعال بسوزد، ولی من از این مرد معجزه و کرامتی را مشاهده کردم که بسیار مهم خواهد بود؛ هر چه مأمورین بر او تازیانه می زدند بر زمین می خورد و بر بدن او اصابت نمی کرد و تمام افراد از این جریان در تعجب و حیرت قرار گرفته اند.

ص: 64

در این هنگام امام حسن عسكرى علیه السّلام خطاب به والی فرمود: «ای بنده خدا! او در ادعای خود دروغ می گوید، او از شیعیان ما نیست، بلکه از محبّین و دوستان ما می باشد».

والی اظهار داشت: از نظر ما فرقی بین شیعه و دوست نمی باشد، لطفا بفرمایید که فرق بین آن ها چیست؟

حضرت فرمود: همانا شیعیان ما کسانی هستند که در تمام مسائل زندگی، مطیع و فرمان بر دستورات ما باشند و سعی دارند بر این که در هیچ موردی معصیت و مخالفت ما را ننمایند؛ هر که خلاف چنین روشی باشد و اظهار علاقه و محبّت نسبت به ما نماید، دوست ما می باشد، نه شیعه ما.

سپس امام علیه السّلام به والی فرمود» تو نیز دروغ بزرگی را ادعا کردی، چون گفتی معجزه دیده ام و چنان چه این گفتار از روی علم و ایمان باشد، مستحق عذاب جهنم می باشی.

بعد از آن، حضرت در توضیح فرمایش خود افزود: معجزه مخصوص انبیاء و ما اهل بیت عصمت و طهارت می باشد، برای شرافت و فضیلتی که ما بر دیگران داریم و نیز برای اثبات واقعیات و حقایقی که از طرف خداوند متعال به ما رسیده است.

در پایان، امام عسکری علیه السّلام به آن مرد - متهم به سرقت - خطاب نمود و فرمود: باید شیعه علی علیه السّلام در تمام امور زندگی شیعه و پیرو او باشد و ایشان را در هر حال تصدیق نماید؛ و نیز باید سعی نماید که هیچ گونه تخلفی با ایشان نداشته باشد و خلاصه آن که در همه امور خود را هماهنگ و مطیع ایشان بداند. (1)

شیوه برخورد امام

در نمونه ای دیگر، چنین نقل شده است یکی از نوادگان امام

ص: 65


1- تفسير الامام العسكرى ، ص 316 ، ح 161؛ الخرائج و الجرائح، ج 2، ص 684 ، ح 3.

صادق علیه السّلام به نام «حسین» ساکن قم و مبتلا به شراب خواری بود یک بار برای حاجتی به در خانه «احمد بن اسحاق» که وکیل اوقاف قم بود رفت و اجازه خواست تا با او ملاقات کند ولی احمد به او راه نداد. سید با حال غم و اندوه به خانه خود برگشت، در همان سال «احمد بن اسحاق» به حج مشرف شد. همین که در بین راه به سامراء رسید اجازه خواست که با امام حسن عسكرى علیه السّلام ملاقات کند، ولی امام به او اجازه نداد. احمد گریه طولانی و تضرع نمود تا آن گرامی به او اجازه که خدمت آن حضرت رسید، عرض کرد: ای پسر رسول خدا! برای چه مرا از زیارت خود منع نمودی و حال آن که من از شیعیان و موالیان تو هستم؟

حضرت فرمود: برای آن که تو پسر عموی ما را از در منزل خود راندی. احمد گریه کرد و گفت: به خداوند متعال قسم که او را رد نکردم، مگر به خاطر آن که از گناهش توبه کند.

فرمود: راست گفتی و لکن چاره ای نیست جز آن که به سادات احترام بگذاری و در هر حالی آن ها را حقیر نشماری و با آن ها اهانت نکنی که در غیر این صورت، از زیان کاران خواهی بود؛ زیرا که آن ها منتسب به ما هستند.

احمد بن موسی به قم بر گشت، طبقات مختلف مردم به دیدن او آمدند و حسین نیز با ایشان بود. همین که چشم احمد به او افتاد از جای خود بر خاست و او را در آغوش گرفت و بالای مجلس نشانید. حسین این کار را از او بعید می دانست به همین جهت پرسید: چه شد که روش تو عوض شده است؟ داستان خود را با امام عسکری علیه السّلام شرح داد. حسین به محض شنیدن از کرده خود پشیمان شد و از کار های زشت خویش توبه کرد و به خانه آمد و آن چه از آثار گناه وجود داشت نابود کرد و پرهیز کاری و ورع را پیشه نمود و پیوسته ملازمت عبادت و مساجد را داشت و معتکف در مساجد بود تا وفات نمود و در نزدیکی قبر

ص: 66

مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها به خاک سپرده شد. (1)

نا گفته روشن است که معنای سخن امام علیه السّلام این نیست که به گنه کار در مسیر ارتکاب معصیت یاری برسانیم، بلکه چون حضرت با علم غیبی خود شان اصلاح او را از این طریق می دانستند، از این رو چنین فرمودند؛ وگرنه این بدین معنی نیست که هر آلوده به گناهی را باید احسان نمود؛ زیرا کمک رسانی به گناه کار گناه و موجب عقوبت برای انسان خواهد شد.

ص: 67


1- . بحار الانوار، ج 50 ، ص 323

15. گناهان کوچک؛ تله های شیطان

اشاره

امام حسن عسکری علیه السّلام فرمودند: ﴿ مِنَ الذُّنُوبِ الَّتى لا تُغْفَرُ: لَيْتَنى لا أؤاخَذُ إلا بهذا ﴾؛ از گناهان نا بخشودنی این است که گفته شود: ای کاش مرا به غیر از این گناه مؤاخذه نکنند (یعنی گناه را کوچک و سبک شمارد). (1)

دام های کوچک شیطان

یکی از ترفند های شیطان برای به دام انداختن انسان آن است که در مسیر زندگی معنوی او تله های به ظاهر کوچک و کم ارزش قرار می دهد تا با استفاده از غفلت و نا دیده انگاری آن به تدریج او را گرفتار و دربند نماید.

این تله های کوچک، همان گناهان صغیره و به ظاهر نا چیزی است که انسان آن را به حساب نمی آورد و چندان ارزشی برای آن قائل نمی گردد؛ غافل از آن که بی تفاوتی نسبت به این گونه گفتار ها و رفتار ها و نادیده انگاری گناهان کوچک، باعث تنزّل معنوی و ایجاد قساوت و تاریکی دل و بی تفاوتی تدریجی نسبت به گناه خواهد شد؛ از این رو گفته شده که «لا صغيرة مع الاصرار».

به تعبیر شهید مطهری رحمة الله علیه : در اثر تکرار یک گناه صغیره حکم یک گناه کبیره را پیدا می کند. لهذا می گویند: «لا صغيرة مع الاصرار؛ هر گناه صغیره هم اگر اصرار روی آن واقع شد و تأکید و تکرار گردید ، دیگر نباید آن را صغیره بشمارید ، بايد كبيره بشمارید». چرا؟ علتش روشن است: هر گناهی یک مقدار روی قلب انسان و روی روح انسان اثر می گذارد و روح انسان را قسی و فاسد می کند. گناه صغیره یک ذره اثر می گذارد نه زیاد ولی یک ذره اگر تکرار شد می شود دو ذره و ده ذره و صد ذره، بعد اثرش برابر می شود با یک گناه کبیره. (2)

ص: 68


1- تحف العقول، ص 487.
2- نک مرتضی مطهری انسان کامل - صفحه 3031

قرآن کریم نیز درباره صفات پرهیز کاران می فرماید: ﴿ وَ لَمْ يُصِرُّوا عَلَى ما فَعَلُوا وَ هُمْ يَعْلَمُون ﴾؛ «آنان آگاهانه بر گناهان شان اصرار نمی ورزند». (1) گویا گناه صغیره هم چون نخ نازک و باریکی است که اگر تکرار شود طناب و ریسمان ضخیم و کلفتی می گردد که پاره کردنش مشکل است؛ لذا در روایات اهل بیت علیهم السّلام به توبه و استغفار فوری سفارش شده است و این که انسان مؤمن نباید هیچ لغزش و گناهی را کوچک بشمارد و اگر مرتکب لغزش و گناهی شد، فوراً استغفار نماید و با عزم و اراده ای قوی از مسیر گناه آلود جدا و به جاده دین داری و تقوا بازگردد. امام باقر علیه السّلام در شرح آیه فوق فرمود: اصرار، عبارت از این است که کسی گناهی کند و از خدا آمرزش نخواهد و در فکر توبه نباشد». (2)

اميرمؤمنان علی علیه السّلام نیز می فرمود: ﴿ اياكَ وَ الْإِصْرَارُ فَإِنَّهُ مِنْ أَكْبَرِ الكَبَائِرِ وَ أعْظَمِ الجَرَائِمِ؛ «از اصرار بر گناه بپرهیز، چرا که از بزرگ ترین جرایم است». (3)

چند روایت تکان دهنده

اهمیت و خطر نادیده گرفتن گناهان کوچک که چه بسا از روحیه سر کش و جسور انسان نسبت به خداوند متعال و نیز زمینه سازی برای گناهان بزرگ تر پرده بر می دارد، چنان است که عقوبت و عذاب بسیاری برای آن در نظر گرفته شده است رسول اكرم صلّى الله عليه وآله فرمود: ﴿ مَن أذنَبَ ذَنباً وَ هُوَ ضَاحِكَ دَخَلَ النَّارَ وَ هُوَ باک ﴾؛ کسی که گناه کند و در آن حال خندان باشد وارد آتش دوزخ می شود در حالی که گریان است». (4)

برهمین اساس است که امام حسن عسکری علیه السّلام می فرمایند: ﴿ من

ص: 69


1- آل عمران / 135 .
2- مشكاة الانوار، ص 394؛ وسائل الشيعه، ج 11 ص 168
3- کافی، ج 2 ص 288
4- مستدرک الوسائل، ج 11، ص 368

الذُّنوب التى لا يُغْفَر لَيْتَنِي لا أؤاخَذُ الا بهذا ﴾؛ از گناهان نا بخشودنی این است که انسان بگوید: کاش مرا به غیر از این گناه مجازات نکنند. (یعنی آن گناه مورد اشاره را کوچک بشمارد».

و جد بزرگ وار شان امیرمؤمنان علی علیه السّلام می فرماید: ﴿ اُشِدَّ اَلذُّنُوبَ مَا اِسْتَهَانَ بِهِ صاحبه ﴾؛ «بد ترین گناهان آن است که صاحبش آن را كوچك بشمرد». (1)

راوی می گوید وقتی امام صادق علیه السّلام فرمود: «از گناه حقیر و ریز، بپرهیز (سبك مشمار) که آمرزیده نشود»، عرض کردم: گناهان حقیر چیست؟ فرمود آن است که: ﴿ اَلرَّجُلُ يُذْنِبُ فَيَقُولُ طُوبَى لِى لَوْ لَمْ يَكُنْ لِى غَيْرِ ذلک ﴾؛ «کسی گناه کند و بگوید خوشا به حال من اگر غیر از این گناه نداشتم». (2)

بنا بر این باید به خدا پناه برد و همانند سید ساجدان علیهم السّلام چنین عرضه داشت: ﴿ اَللَّهُمَّ اعُوذْ بِكَ مِنَ الْإِصْرَارِ عَلَى اَلْمَاثِمِ وَ اِسْتِصْغَارُ اَلْمَعْصِيَةِ ﴾؛ «پروردگارا! به تو پناه می برم از اصرار بر گناهان ، و كوچك شمردن گناه » . (3)

ص: 70


1- نهج البلاغه، حكمت .348
2- کافی ج 2 ص 287
3- صحیفه سجادیه دعای هشتم

16. غبارهای فتنه و شبهه

اشاره

یکی از نکات مهم زندگی، ضرورت و بایستگی ثبات قدم در باور ها و متزلزل نشدن در فتنه ها و پیش آمد هایی است که ظاهری متفاوت با باور های انسان دارد و عقل آدمی را توانایی تحلیل و هضم آن نیست در این مواقع است که میزان پایبندی انسان به اعتقادات روشن می گردد و باور مندان و حق جویان حقیقی، در موج فتنه ها و شبهات سیل افکن، باید به دامان بزرگان دین و علما ربانی پناه ببرند تا غبار فتنه ها، دامن ایمان آنان را غبار آلود ننماید و از صراط مستقیم منحرف نکند.

یک نمونه از این قبیل فتنه ها که در عصر امام حسن عسكرى علیه السّلام پیش آمد و کیان مسلمین را در خطر قرار داد موضوع جا ثلیق مسیحی بود. این تردید به گونه ای بود که اسلام را در آستانه تزلزل قرار داد و اگر نبود افشاگری امام حسن عسكرى علیه السّلام ، خطری بزرگ دین اسلام را تهدید می کرد، اما آن حضرت با افشاگری و تبیین حقیقت، چراغ هدایت را روشن نگاه داشت.

ابن صباغ مالکی آورده است که ابو هاشم گفت: زندانی شدن ابو محمد علیه السّلام چندان نپایید که مردم سر من رای (سامرا) دچار قحطی شدیدی شدند. معتمد على الله، پسر متوکل، دستور داد مردم برای طلب باران از شهر بیرون روند. مردم سه روز طلب باران کردند، اما باران نیامد. روز چهارم جا ثلیق مسیحی همراه مسیحیان و راهبان به صحرا رفت. راهبی میان آنان بود که هر گاه دست به آسمان می گشود، باران سیل آسا می بارید. روز دوم هم به همین منظور بیرون رفتند و باران فراوانی بارید؛ چنان که مردم سیراب شدند و در خواست کردند باران قطع شود. این ماجرا موجب شگفتی و تردید مسلمانان شد و گروهی به مسیحیت متمایل شدند.

خلیفه، شخصی را نزد صالح بن وصیف فرستاد و گفت: ابو محمد حسن بن علی را از زندان آزاد کن و او را نزد من بیاور. وقتی امام آمد،

ص: 71

خلیفه گفت: امت محمد علیه السّلام را از این هلاکت و بد بختی رها کن. امام فرمود: به آن ها بگو فردا هم از شهر بیرون روند. خلیفه گفت: وقتی مردم از باران بی نیاز شده اند برای چه بیرون بروند؟ فرمود: برای این که شك را از آنان بزدایم و از ورطه ای که در آن گرفتار آمده و با آن عقل و اندیشه ساده لوحان را به تباهی کشیده اند رها سازم. به این ترتیب، روز بعد هم آنان بیرون رفتند و امام با جمعیتی انبوه از مسلمانان نیز از شهر خارج شد.

نصارا طبق معمول در خواست باران کردند و آن راهب دست هایش را به آسمان بلند کرد و نصارا و راهبان نیز دست به دعا بر داشتند. همان زمان ابری پیدا شد و باران آمد. امام دستور داد دست راهب را بگیرند و آن چه در دست دارد خارج سازند. وقتی چنین کردند دیدند استخوانی میان انگشتان اوست. آن را گرفتند و نزد امام آوردند. حضرت آن را در پارچه ای پیچید و به راهب فرمود: حالا در خواست باران کن. او درخواست کرد، اما باران نیامد. بلکه ابر ها هم کنار رفت و خورشید پیدا شد. مردم شگفت زده شدند و خلیفه از امام علت آن را پرسید، فرمود: در دست او قطعه ای از استخوان یکی از پیامبران خدا بود که از قبور انبیا به دست آورده اند. هر گاه استخوان پیامبری زیر آسمان ظاهر شود، باران سیل آسا می بارد. مردم با گفتار امام علیه السّلام آرام شدند و دل هاشان مطمئن شد. (1)

نمونه ای دیگر

نمونه دیگر گره گشایی امام از افکار نادرست فردی بود که به زعم خود، در قرآن تناقضات بسیاری یافته بود. «اسحاق کندی» که از فلاسفه اسلام و عرب به شمار می رفت، کتابی تألیف نمود به نام

ص: 72


1- الفصول المهمة، ص 268 صواعق المحرقه ص 207؛ مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص 425 به اشتباه متوکل ذکر شده است ؛ کشف الغمه، ج 3، ص 219 با تفاوت .

«تناقض های قرآن»!

او مدت های زیادی در منزل نشسته و گوشه نشینی اختیار کرده و خود را به نگارش آن کتاب مشغول ساخته بود. روزی یکی از شاگردان او به محضر امام عسکری علیه السّلام شرف یاب شد. هنگامی که چشم حضرت به او افتاد، فرمود: آیا در میان شما مردی رشید وجود ندارد که گفته های استاد تان «کندی» را پاسخ گوید؟

شاگرد عرض کرد: ما همگی از شاگردان او هستیم و نمی توانیم به اشتباه استاد اعتراض کنیم. امام فرمود: اگر مطالبی به شما تلقین و تفهیم شود، می توانید آن را برای استاد نقل کنید؟ شاگرد گفت : آری، امام فرمود: از این جا که بر گشتی به حضور استاد برو و با او به گرمی و محبت رفتار نما و سعی کن با او انس و الفت پیدا کنی. هنگامی که کاملاً انس و آشنایی به عمل آمد، به او بگو: مسئله ای برای من پیش آمده است که غیر از شما کسی شایستگی پاسخ آن را ندارد و آن مسئله این است که: آیا ممکن است گوینده قرآن، از گفتار خود معانی ای غیر از آن چه شما حدس می زنید اراده کرده باشد؟

او در پاسخ خواهد گفت: بلی، ممکن است چنین منظوری داشته باشد. در این هنگام بگو: شما چه می دانید، شاید گوینده قرآن معانی دیگری غیر از آن چه شما حدس می زنید اراده کرده باشد و شما الفاظ او را در غیر معنای خود به کار برده اید؟

امام در این جا اضافه کرد او آدم باهوشی است طرح این نکته کافی است، که او را متوجه اشتباه خود کند. شاگرد به حضور استاد رسید و طبق دستور امام رفتار نمود تا آن که زمینه برای طرح مطلب مساعد گردید. سپس سؤال امام را به این نحو مطرح ساخت.

فیلسوف با کمال دقت به سؤال شاگرد گوش داد و گفت: سؤال خود را تکرار کن. شاگرد سؤال را تکرار نمود. استاد تأملی کرد و گفت: آری، هیچ بعید نیست امکان دارد که چیزی در ذهن گوینده سخن باشد که به ذهن مخاطب نیاید و شنونده از ظاهر

ص: 73

کلام گوینده چیزی بفهمد که وی خلاف آن را اراده کرده باشد. استاد که می دانست شاگرد او چنین سؤالی را از پیش خود نمی تواند مطرح نماید و در حد اندیشه او نیست، رو به شاگرد کرد و گفت: تو را قسم می دهم که حقیقت را به من بگویی چنین سؤالی از کجا به فکر تو خطور کرد؟

شاگرد: چه ایرادی دارد که چنین سؤالی به ذهن خود من آمده باشد؟ استاد: نه تو هنوز زود است که به چنین مسائلی رسیده باشی، به من بگو این سؤال را از کجا یاد گرفته ای؟

شاگرد: حقیقت این است که ابو محمد (امام حسن عسكرى علیه السّلام) مرا با این سؤال آشنا نمود.

استاد: اکنون واقع امر را گفتی. سپس افزود: چنین سوال هایی تنها زیبنده این خاندان است.

استاد واقع بین، با درک واقعیت و توجه به اشتباه خود، دستور داد آتشی روشن کردند و آن چه را که به عقیده خود درباره «تناقض های قرآن» نوشته بود، تماماً سوزاند! (1)

ص: 74


1- بحار الانوار، ج 50، ص 311؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج3، ص 526.

17. علم غیب؛ ویژگی ممتاز

اشاره

امام حسن عسكرى علیه السّلام: ﴿ إنَّ اللهَ تَبارَكَ وَ تَعالى بَيَّنَ حُجَّتَهُ مِنْ سَائِرِ خَلْقِهِ بِكُلِّ شَيْءٍ ، وَ يُعْطِيهِ اللَّغاتِ، وَ مَعْرِفَهَ الأَنْسَابِ وِ الأَجَالِ وَ الْحَوادِثِ ، وَ لَوْلا ذلِكَ لَمْ يَكُنْ بَيْنَ الْحُجَّهِ وَ الْمَحْجُوحِ فَرْقٌ ﴾ ؛ «همانا خداوند متعال، حجّت و خلیفه خود را برای بندگانش الگو و دلیلی روشن قرار داد، هم چنین خداوند حجّت خود را ممتاز گرداند و به تمام لغت ها و اصطلاحات قبائل و اقوام آشنا ساخت و أنساب همه را می شناسد و از نهایت عمر انسان ها و موجودات و نیز جریات و حادثه ها آگاهی کامل دارد و چنان چه این امتیاز وجود نمی داشت بین حجت خدا و بین دیگران فرقی نبود». (1)

یکی از نشانه های امامت و از راه های شناخت برگزیدگان الهی آن است که رفتار های خارق العاده ای از خود بروز می دهند که در توان دیگران نیست و این بزرگ واران با انتساب این قدرت به ذات مقدس پروردگار، همگان را به سوی صلاح و رستگاری فرا می خوانند.

قابل تأمل آن که این استفاده از علم غیبی و پیش گویی های غیبی در مواردی بود که اساس حقانیت اسلام یا مصالح عالی امت (هم چون مشروعیت امامت آنان) در معرض خطر قرار می گرفت، بدین روی از این آگاهی به صورت ابزار هدایت استفاده می کردند.

مشهور است که امام عسکری علیه السّلام بیش از امامان دیگر آگاهی غیبی خود را آشکار می ساخته است که به نظر می رسد علت این امر شرائط نا مساعد و جو پر اختناقی بود که امام یازدهم و پدرش امام هادی در آن زندگی می کردند؛ زیرا از وقتی که امام هادی از سر اجبار به سامراء منتقل گردید به شدّت تحت مراقبت و کنترل بود از این رو امکان معرفی فرزندش «حسن» به عموم شیعیان به عنوان امام بعدی وجود نداشت و اصولا این کار، حیات او را از ناحیه حکومت وقت در معرض

ص: 75


1- کافی، ج 1، ص 519، ح 11

خطر جدی قرار می داد. به همین جهت کار معرفی امام عسکری علیه السّلام به شیعیان و گواه گرفتن آنان در این باب، در ماه های پایانی عمر امام هادی علیه السّلام صورت گرفت، (1) به طوری که هنگام رحلت آن حضرت هنوز بسیاری از شیعیان از امامت حضرت «حسن عسکری» آگاهی نداشتند. (2)

گویا عامل دیگری نیز در این زمینه بی تأثیر نبوده و آن اعتقاد گروهی از شیعیان به امامت «محمد بن علی»، برادر حضرت عسکری، در زمان حیات امام هادی بوده است . این گروه بر اساس همین پندار او را در محضر امام هادی احترام می کردند، ولی حضرت با این پندار مبارزه می کرد و آنان را به امامت فرزندش حسن راهنمایی می نمود.

این عوامل دست به دست هم داده و موجب شک و تردید گروهی شك از شیعیان در امامت آن حضرت در آغاز کار گردیده بود، از این رو آن حضرت برای زدودن زنگار این شک و تردید ها و نیز گاه برای حفظ یاران خود از خطر و یا دل گرمی آنان و یا هدایت گم راهان ، نا گزیر می شد پرده های حجاب را کنار زده، از آن سوی جهان ظاهر، خبر دهد ،و این، از مؤثر ترین شیوه های جلب مخالفان و تقویت ایمان شیعیان

بود. (3)

دو نمونه از علم غیب امام عسکری علیه السّلام

الف: خبر از دل خادم

ابی حمزه نصیر خادم می گوید: از امام عسکری علیه السّلام بار ها شنیدم که با غلامانش که ترک زبان یا رومی و... بودند با زبان آن ها صحبت کرد من از این مسئله تعجب کردم و در دل با خودم گفتم: «آخر» این [امام] در مدینه به دنیا آمده [ چگونه ترکی و رومی و.... صحبت می کند ]...

ص: 76


1- شیخ محمد جواد طبسى حياه الامام العسكرى، ص 217
2- . مسعودی، اثبات الوصيه، ص 234.
3- سیره ،پیشوایان مهدی ،پیشوایی ص .643

این را به خود گفتم، سپس حضرت عسکری به من رو کرد و فرمود: ﴿ إِنَّ اَللَّهَ جَلَّ إسمُه آبَانَ حُجَّتِهِ مِنْ سَائِرِ خَلْقِهِ وَ أَعْطَاهُ مَعْرِفَةَ كُلِّ شَيْءٍ و هُوَ يَعْرِفُ اللُّغاتِ وَ اَلْأَشْبَابَ وَ اَلْحَوَادِثِ وَ لَوْلاَ ذَلِكَ لَمْ يَكُنْ بَيْنَ اَلْحُجَّةِ وَ اَلْمَحْجُوجِ فَرَقا ﴾؛ به راستی خداوندی که نامش بلند است، حجّتش را از دیگر مخلوقاتش ممتاز نموده [به این صورت که] به او شناخت همه چیز را عطا فرموده و او (حجّت خدا) به زبان های مختلف اسباب و علل کار ها و حوادث [گوناگون که پیش می آید] آگاهی و شناخت دارد، اگر این نبود، بین حجّت (امام) و مردم فرقی نبود. (1)

ب: درخواست مالی

«ابو هاشم جعفری» می گوید: از نظر مالی در مضیقه بودم. خواستم وضع خود را طی نام های به امام عسکری علیه السّلام بنویسم، ولی خجالت کشیدم و صرف نظر کردم. وقتی که وارد منزل شدم، امام صد دینار برای من فرستاد و طی نامه ای نوشت: «هر وقت احتیاج داشتی، خجالت نکش و پروا مکن و از ما بخواه که به خواست خدا، به مقصود خود می رسی». (2)

ص: 77


1- ارشاد شیخ مفید، ص 322؛ كشف الغمة، ص 305؛ به نقل از محجّة البيضاء، ج 4، ص 326
2- كافى، ج 1، ص 508 ،ارشاد، ص 343

18. زیرکی مؤمنانه

یکی از خصلت های ممتاز و پسندیده فرد مسلمان، کیاست و زیرکی است تا در موارد نیاز، بتواند ضمن حفظ ایمان و تقوا از مهلکه ها برهد. پیامبر اکرم صلى الله عليه و سلم می فرمود: ﴿ الْمُؤْمِنُ كَيّسٌ فَطِنَّ حَذِرٌ ﴾؛ «انسان مؤمن، زيرك، عاقل و هشیار است». (1) حضرت علی علیه السّلام نیز می:فرمود: ﴿ حَبَّذَا نَوْمُ الْأكْياسِ وَ إِفْطَارُهُمْ ﴾؛ خوشا خواب زیرکان و خوشا افطار شان». (2)

روزی یکی از أصحاب امام حسن عسکری علیه السّلام ، در مجلس آن حضرت به آن گرامی عرضه داشت که یکی از برادران شیعه، نزد من آمد و از من پرسید: «من گرفتار مخالفان مذهب شیعه شده ام و آنان مرا در مسئله امامت، می آزمایند و قسم می دهند، جانم در خطر است، چه کنم تا از دستشان نجات یابم؟»

من به او گفتم: «مگر چه می گویند؟» گفت: «می گویند که آیا معتقدی فلانی پس از رسول خدا صلی الله علیه وآله امام است و من چاره ای جز گفتن آری ندارم و گرنه مرا به باد کتک می گیرند. من هم به ناچار گفتم: «نَعَم ؛ آری» و قصدم گفتن «نَعَمَاً» از انعام بود که شامل شتر، گاو و گوسفند می شود؛ اما آنان اصرار می کنند و می گویند بگو: «وَ اللهِ؛ به خدا سوگند.»

ای پسر رسول الله! من به آن شیعه مظلوم گفتم: «اگر گفتند بگو «و الله» تو بگو «ولی»؛ از فلان کار صرف نظر کرد؛ زیرا آنان پی نخواهند برد و تو جان سالم به در بری.»

پس به من گفت: «اگر به صورت واضح از من خواستند بگویم «و الله» و «ها» را در آن آشکار کن، چه کنم؟

گفتم: «بگو: «وَ اللهُ ؛ (و خداوند) و «ها» را رفع بده؛ زیرا در صورت عدم كسره دادن به «ها»، سوگند شمرده نمی شود.» آن دوستِ مؤمن رفت و

ص: 78


1- . بحار الانوار، ج 64، ص 307
2- نهج البلاغه حکمت 145

پس از مدتی نزد من آمد و گفت: همان مطالب را بر من عرضه داشتند و مرا قسم دادند، و همان طور که تو گفتی عمل کردم. »

امام حسن عسكري علیه السلام به او فرمود: ﴿ أَنْتَ كَمَا قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صلى الله عليه وآله اَلدَّالُّ عَلَى اَلْخَيْرِ كَفَاعِلِهِ لَقَدْ كَتَبَ اللَّهُ لِصاحِبِكَ بِتَقيَّتِهِ بِعَدَدِ كُلِّ مَن اسْتَعْمَلَ التَّقِيَّةَ مِنْ شِيعَتِنا وَ مَوَالِينَا وَ مُحِبِّينا حَسَنَةً وَ بِعَدَدِ مَن تَرَكَ اَلتَّقِيَّةَ مِنْهُمْ حَسَنَةً أَدْنَاهَا حَسَنَةٌ لَوْ قُوبِلَ بِهَا ذُنُوبُ مِائَةِ سَنَةٍ لَغُفِرَتْ وَ لَكَ بِإِرْشَادِكَ إِيَّاهُ مِثْلُ مَا لَهُ ﴾؛ تو مشمول همان فرمایش رسول خدا صلی الله علیه و آله هستی که فرمود: «راهنمای به خیر هم چون انجام دهنده آن است.» خداوند برای رفیق تو به سبب تقیه ای که کرد به شمار افرادی از شیعیان و موالیان و دوست داران ما که تقیه را به کار بسته اند، حسنه عطا کرده و به تعداد افرادی که تقیه را ترک گفته اند نیز حسنه نوشته است. کم ترین آن حسنه ، آن است که اگر با گناهان صد سال رو به رو شود، همه آمرزیده شود و برای تو به سبب این راهنمایی و ارشاد همانند او حسنه خواهد بود.» (1)

ص: 79


1- الإحتجاج على أهل اللجاج ، احمد بن علی ،طبرسی، نشر مرتضی، مشهد، 1403 ، ج 2، ص 460

19. یک باور زیبا

اشاره

امام عسكري علیه السّلام فرمودند: ﴿ اَلْمَقَادِيرِ اَلْغَالِيهِ لاَ تَدْفَعُ بِالْمَعَالِيهِ وَ اَلْأَرْزَاقُ اَلْمَكْتُوبَهْ لاَ تُنَالُ بِالشَّرْهِ وَ لَاَ تُدْفَعُ بِالْأَمْسَاكِ عَنْهَا ﴾.

بعد از جنگ جهانی اول، بیماری وبا در اروپا شیوع پیدا کرد. آن زمان میکروب و با کشف شده بود و همه می دانستند که این میکروب با آب منتقل می شود.

یکی از خانم های تحصیل کرده که از وبا می ترسید، فوق العاده مراقب خود بود؛ آب نجوشیده نمی خورد سبزیجات را با پر منگنات می شست، میوه های خام را نمی خورد و یا کاملاً ضد عفونی می کرد.

حساسیت و دقت او به گونه ای بود که حتی غذا هایش را نیز خودش تهیه می کرد؛ زیرا به مستخدم بی سوادش اطمینان نداشت. خلاصه هر كارى كه لازم بود انجام می داد تا از این بیماری در امان بماند و مبتلا نشود.

این خانم یک روز می خواست شیر بنوشد؛ از این رو شیر را کاملاً جوشاند و صبر کرد تا سرد شود، اتفاقاً مگسی در آن شیر افتاد و سپس از آن آمد. خانم با این که این صحنه را دید اما توجهی نکرد؛ زیرا در آن وقت مگس، جزء ناقلین میکروب و با به حساب نمی آمد.

آن زن شیر را نوشید و پس از چندی بر اثر ابتلا به بیماری وبا بیرون در گذشت . (1)

احتیاطش کرد از سهو و خباط (2) *** چون قضا آید چه سودست احتیاط (3)

مکتب خانه ی انبیا

یکی از ویژگی های مکتب انبیا که آن را از دیگر مکاتب مادی جدا

ص: 80


1- داستان دوستان ص 642
2- گرد و غباری که از حرکت پا بر می خیزد حالتی شبیه به دیوانگی
3- مولوی.

و ممتاز می کند، این است که در مکتب خدا پرستان تنها یک اراده حکومت می کند که همان اراده خداوند است. ﴿ لاَ مُؤْثِرٍ فِى اَلْوُجُودِ إِلاَّ الله ﴾.

باور مندان مسلمان بر طبق آموزه های دینی، در عین حال که اصل علیت و تأثیر گذاری اسباب طبیعی را باور دارند خداوند را به عنوان سبب ساز و سبب سوز قدرت مندی می دانند که همه چیز در قبضه اختیار او و مقهور قدرت و شوکت اوست و بر خلاف نگرش انسان های سطحی نگر، که همه چیز را در چار چوب مادی علت و معلولی می بینند خداوندی که این اسباب را آفریده و به هر یک خاصیت و اثر بخشیده است، همو می تواند بر فراز این علل و معلولات و سبب و مسببات مادی، در هر لحظه که بخواهد آن اثر و خاصیت را از آن ها گرفته و خنثی نماید تا انسان بداند که حقایق عالم تنها آن نیست که او می بیند و می فهمد.

چه بسا تأکید بر گفتن «ان شاء الله» (1) نیز گویای همین نکته باشد که حقایق عالم هستی، تنها آن نیست که به چشم سر می بینیم و آن گاه که بنا بر حکمت و تدبیر ،الهی، مشیت پروردگار بر تحقق امری تعلق بگیرد، کوتاه ترین، کارا ترین و نزدیک ترین راه را برای رسیدن به مقصد و تحقق اهداف پیش پای انسان قرار می دهد؛ زیرا از قدرتی مدد خواسته است که بر هر کاری تواناست و فرا تر از ذهن و اراده ها اسباب را در اختیار انسان قرار می دهد؛ گاه آتش را سرد و گاه کودک را در گهواره به نطق می آورد و ده ها نمونه و مصداق دیگر.

مهم آن است که بدانیم و بپذیریم که حوادث و اتفاقات اطراف ما، بدون دلیل و حکمت نیست و همه چیز تحت سیطره و ارادهی خداوند قرار داشته و در علم الهی ثبت شده است؛ لذا امام حسن عسكرى علیه السّلام

ص: 81


1- ﴿ وَ لا تَقُولَنَّ لِشَيْ إِنِّي فَاعِل ذَلِكَ غَدَا إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللهُ وَ اذْكُرْ رَبَّكَ إِذَا نَسِيتَ وَ قُلْ عَسَى أَنْ يَهْدِيَنِ رَبِّي لِأَقْرَبَ مِنْ هَذَا رَشَدَاً ﴾نباید درباره ی کاری که می خواهی فردا انجام دهی بگویی که من آن را انجام می دهم مگر آن که - بگویی اگر - خدا بخواهد و خدا را هنگامی که فراموش کردی یاد کن و بگو شاید و امید است که پروردگارم مرا به کوتاه ترین راه رشد هدایت و رهنمون سازد كهف، 23-24 .

می فرماید: ﴿ الْمَقَادِير الْعَالِيهِ لاَ تَدْفَعُ بِالْمَغَالِبِهِ وَ الْأَرْزَاقُ اَلْمَكْتُوبَهُ لاَ تُنَالُ بِالشَّرْهِ وَ لَاَ تُدْفَعُ بِالْأَمْسَاكِ عَنْهَا ﴾؛ مقدّراتی که در انتظار ظهور می باشد با زرنگی و تلاش از بین نمی رود و آن چه مقدّر باشد خواهد رسید هم چنین رزق و روزی هر کس، ثبت و تعیین شده است و با حرص و طمع ورزی و زیاده خواهی به دست نمی آید، هم چنان که با نگه داری هم نمی توان آن را دفع کرد.» (1)

یعنی آن چه خواست و مشیت الهی بدان تعلق گرفته و بر طبق مصلحت و حکمت خداوند باشد محقق خواهد شد؛ اگر چه درک و دریافت انسان آن را بر تابد.

ص: 82


1- أعلام الدين، ص 313؛ بحار الأنوار، ج 75، ص 379

20. عصر غیبت؛ دوران امتحان

اشاره

با توجه به حدیث ثقلین و نیز روایات متعددی که در آن ها به نقل از پیامبر اعظم صل الله علیه و اله بر وجود 12 نفر به عنوان جانشین نام برده و مسیر هدایت بشر را معین نموده بودند بر این باور تمامی ائمه علیهم السّلام در زمان حیات خویش، امام پس از خود را معرفی و در مواردی نیز با دلایل و كرامات متعدد، به تثبیت و تکمیل این فرایند اقدام می نمودند.

چه بسا با توجه به همین تأکید ها و سفارش ها بود که روز به روز و دوره به دوره بر امامان سخت تر می گرفتند و محدودیت و اختناق بیشتر می شد؛ به گونه ای که در زمان امام حسن عسکری علیه السّلام این مسئله به اوج خود رسید و آن حضرت در تحت شدید ترین تدابیر و مراقبت ها زندگی می کردند و بر همین اساس با توجه به خطرات پیش رو معرفی امام بعدی با دشواری بیشتری رو به رو بود؛ با این وجود امام عسکری علیه السّلام در هر موقعیت و مکانی که اقتضا می کرد به معرفی آخرین حجت خدا می پرداختند.

به عنوان نمونه، «احمد بن اسحاق»، یکی از یاران خاص و گران قدر امام عسکری علیه السّلام می گوید: به حضور امام عسكرى علیه السّلام رسیدم. می خواستم درباره امام بعد از او بپرسم، حضرت پیش از سؤال من فرمود: «ای احمد بن اسحاق» ! خداوند از زمانی که آدم را آفریده تا روز رستا خیز هرگز زمین را از «حجت» خالی نگذاشته و نمی گذارد. خداوند از برکت وجود «حجت» خود در زمین بلا را از مردم جهان دفع می کند و باران می فرستد و برکات نهفته در دل زمین را آشکار می سازد.

عرض کردم پیش وا و امام بعد از شما کیست؟ حضرت به سرعت بر خاست و به اطاق دیگر رفت و طولی نکشید که بر گشت، در حالی که پسر بچه ای را که حدود سه سال داشت و رخسارش هم چون شب چهار ده می درخشید، به دوش گرفته بود.

فرمود: «احمد بن اسحاق» ! اگر پیش خدا و امامان محترم نبودی،

ص: 83

این پسرم را به تو نشان نمی دادم، او هم نام و هم کنیه رسول خداست، زمین را پر از عدل و داد می کند چنان که از ظلم و جور پر شده باشد. او در میان این امت (از نظر طول غیبت) هم چون «خضر» و «ذو القرنین» است، او غیبتی خواهد داشت که (در اثر طولانی بودن) آن بسیاری به شك خواهند افتاد و تنها کسانی که خداوند آنان را در اعتقاد به امامت او ثابت نگه داشته و توفیق دعا جهت تعجیل قیام و ظهور او می بخشد، از گمراهی نجات می یابند . (1)

نکته ای مهم

نکته مهمی که در سیره ائمه طاهرین علیهم السّلام وجود دارد، آماده سازی مردم برای غیبت امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشریف است، به گونه ای که روایات غیبت امام دوازدهم و نیز نشانه های ظهور و وظایف شیعیان و نیز لزوم صبر و تلاش برای ظهور و ثواب انتظار فرج ، به تدریج و در همه عصر ها از پیامبر خاتم صل الله علیه و اله تا دیگر پیش وایان نقل شده و ضمن آگاهی بخشی به وجود چنین شخصی، آنان را برای دوران غیبت مهیا می ساختند.

شبکه ارتباطی وکلاء

در این راستا هرچه به دوران امام عصر علیه السّلام نزدیک تر می شد - با توجه به اختناق موجود و نیز پراکندگی شیعیان در مناطق و کشور های مختلف - وا گذاری امور به نمایندگان امام و ارتباط با معصوم عاد از طریق نایبان خاص و رابطه های غیر حضوری بیشتر می شد.

این تلاش در عصر امام هادی علیه السّلام و امام عسکری علیه السّلام، به صورت محسوس تری به چشم می خورد؛ لذا امام دهم علیه السّلام اقدامات خود را نوعاً توسط نمایندگان انجام می داد و کمتر شخصاً با افراد تماس می گرفت. این معنا در زمان امام عسکری علیه السّلام جلوه بیشتری یافت؛ زیرا امام

ص: 84


1- كمال الدین شیخ صدوق، ج 2، ص 384 ، باب 38.

از يك طرف با وجود تأكيد بر تولد حضرت مهدی او را تنها به شیعیان خاص و بسیار نزدیک نشان می داد و از طرف دیگر، تماس مستقیم شیعیان با خود آن حضرت، روز به روز محدود تر و کمتر می شد به طوری که حتی در خود شهر سامراً به مراجعات و مسائل شیعیان از طریق نامه یا توسط نمایندگان خویش پاسخ می داد و بدین ترتیب آنان را برای تحمل اوضاع و شرائط و تکالیف عصر غیبت و ارتباط غیر مستقیم با امام آمده می ساخت.

در این زمینه نامه ای که امام عسکری علیه السّلام به «علی بن حسین بن بابویه قمی»، یکی از فقهای بزرگ شیعه نوشته است، جالب توجه است. امام در این نامه پس از ذكر يك سلسله توصیه ها و رهنمود های لازم، چنین یاد آوری می کند:« صبر کن و منتظر فرج باش که پیامبر فرموده است: بر ترین اعمال امت من انتظار فرج است.

شیعیان ما پیوسته در غم و اندوه خواهند بود تا فرزندم (امام دوازدهم) ظاهر شود؛ همان کسی که پیامبر بشارت داده که زمین را از قسط و عدل پر خواهد ساخت، هم چنان که از ظلم و جور پر شده باشد. ای بزرگ مرد و مورد اعتماد و فقیه من صبر کن و شیعیان مرا به صبر فرمان بده زمین از آن خداست و هر کسی از بندگانش را که بخواهد وارث (حاکم) آن قرار می دهد. فرجام نیکو، تنها از آن پرهیز گاران است سلام و رحمت خدا و برکات او بر تو و بر همه شیعیان باد!». (1)

تعیین نشانه های جانشین

امام حسن عسكرى علیه السّلام هم چنین در موقعیت های فراهم آمده، در سخن و عمل به معرفی امام زمان می پرداختند و مشخصات و نشانه های ایشان را تبیین می نمودند.

«ابو الادیان» یکی از بزرگ ترین نامه رسانه ای آن حضرت بوده است.

ص: 85


1- مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج 4 ص 425 الانوار البهيه، شیخ عباس قمی ص 161

او می گوید: نامه های آن حضرت را به شهر ها می بردم. در بیماریی که امام با آن از دنیا رفت به خدمتش رسیدم. حضرت نامه هایی نوشت و فرمود: «این ها را به مدائن می بری، پانزده روز در سامرا نخواهی بود، روز پانزدهم که داخل شهر شدی خواهی دید که از خانه من ناله و شیون بلند است.... عرض کردم: سرور من امام بعد از شما کیست؟ حضرت سه نشانه ارائه فرمودند: نماز خواندن بر جنازه من خبر دادن از نامه ها و جواب دادن به زائران قمی که هر سه در حضرت مهدی علیه السّلام محقق شد». (1)

عصر غیبت

امام حسن عسکری علیه السّلام در سخنی پیرامون دوران غیبت فرمودند: ﴿ أما إِنَّ لَهُ غَيْبَهُ يُحارُ فِيهَا الْجاهِلُونَ ، وَ يَهْلِكُ فِيهَا الْمُبْطِلُونَ، وَ يُكَذِّبُ فِيهَا الْوَقَاتُونَ ، ثُمَّ يَخْرُجُ فَكَأَنَّى أَنْظُرُ إِلَى الأَعْلامِ الْبيضِ تَخْفِقُ فَوْقَ رَأْسِهِ بِنَجَفِ الْكُوفَهِ ﴾؛ حضرت مهدی علیه السّلام دارای غیبتی است (طولانی) که نادان ها در آن زمان متحیر می شوند، اهل باطل در آن غیبت به هلاکت می رسند و وقت تعیین کنندگان دروغ می گویند، سپس ظهور و خروج می کند.

گویا می بینم پرچم های سفیدی را که در نجف كوفه بالای سر او به اهتزار در آمده است».

انشاء الله همه ما بتوانیم با عمل به وظیفه بستر ساز ظهور حضرتش باشیم و از امتحان «غیبت امام زمان» سربلند خارج گردیم. (2)

اللهم عجل لولیک الفرج؛ والسلام عليكم و على عباد الله الصالحين

ص: 86


1- نک کمال الدین شیخ مفید، ص 475؛ سیره پیشوایان مهدی پیش وایی، ص 660؛ بحار الانوار محمد باقر مجلسی، ج 50، ص 332
2- كمال الدين و تمام النعمه، ص 409، ح 9

فصل سوم: گل واژه های نور

ص: 87

اینک از باب تیمن و تبرک به چهارده نور الهی، به چهار ده سخن نورانی آن حضرت اشاره نموده، توشه ای ماندگار برای امروز و آینده خویش برمی گیریم.

1. ﴿ خَصْلَتَانِ لَيْسَ فَوْقَهُمَا شَيْءٌ اَلْأَيْمَانُ بِاللَّهِ ِ وَ نَفْعُ اَلْأَخَوَانِ ﴾؛ دو خصلت و حالتی که والا تر از آن دو چیز نمی باشد عبارتند از: ایمان و اعتقاد به خداوند و نفع رساندن به دوستان و آشنایان. (1)

2. ﴿ حُسْنُ اَلصُّورِهِ جَمَالٌ ظَاهِرٌ وَ حُسْنُ اَلْعَقْلِ جَمَالٌ بَاطِنٌ ﴾؛ نیکویی شکل و قیافه، زیبایی و جمال ظاهر انسان است و نیکو بودن عقل و درایت زیبایی و جمال درونی انسان». (2)

3. ﴿ مِنَ اَلْفَوَاقِرِ اَلَّتِى تَقْصِمُ اَلظُّهْرَ جارإن رَأَى حَسَنَةً أَطْفَأَهَا وَ إِنْ رَأَى سَيِّئَةً أَفْشَاهَا ﴾؛ یکی از مصائب و ناراحتی های کمر شکن، همسایه ای است که اگر به او احسان و خدمتی شود، آن را پنهان و مخفی می دارد و اگر ناراحتی و اذیتی متوجه اش گردد، آن را علنی و آشکار می سازد». (3)

4. ﴿ مَنْ وَعَظَ أَخاهُ سِرّاً فَقَدْ ،زانَهُ، وَ مَنْ وَعَظَهُ عَلانِيَةً فَقَدْ شَانَهُ ﴾؛ هر کس دوست و برادر خود را محرمانه موعظه کند، او را زینت بخشیده و چنان چه علنی باشد سبب ننگ و تضعیف او گشته است. (4)

5. ﴿ ما أَقْبَحَ بِالْمُؤْمِنِ أَنْ تَكُونَ لَهُ رَغْبَهُ تُذِلَّهُ ﴾؛ چه زشت است که مؤمن آرزو و خواسته ای داشته باشد که سبب ذلت و خواری او گردد». (5)

6. ﴿ مَنْ كانَ الْوَرَعُ سَجِّيَتَهُ ، وَ الْكَرَمُ طَبيعَتَهُ ، وَ الْحِلْمُ خُلَّتَهُ ، كَثُرَ صديقُهُ وَ الثَّناءُ عَلَيْهِ ﴾؛ هرکس ورع و احتیاط روش زندگیش بزرگ واری و سخاوت، عادت و برنامه اش و صبر و برد باری برنامه اش باشد؛ دوستانش زیاد و تعریف کنندگانش بسیار خواهند بود». (6)

7. ﴿ لا يَشْغَلُكَ رِزْقٌ مَضْمُونٌ عَنْ عَمَل مَفْرُوض ﴾؛ مواظب باش که طلب

ص: 88


1- . تحف العقول، ص 489
2- بحار الانوار ، ج 1، ص 95
3- . بحار الأنوار، ج 75 ص 372
4- . تحف العقول، ص 489
5- بحار الانوار، ج 75، ص 374
6- بحار الانوار، ج 75، ص 379

روزی که از طرف خداوند متعال تضمین شده تو را از انجام واجبات باز ندارد». (1)

8. ﴿ إِنَّ الْوُصُولَ إِلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سَفَرِلاً يُدْرَكُ إِلاَّ بِامْتِطَاءِ اَللَّيْلِ ﴾؛ رسیدن به خداوند عزوجل سفری است که جز با عبادت در شب حاصل نمی گردد». (2)

9. ﴿ صَديقُ الْجاهِل تَعَب ﴾؛ دوست نادان، مایه رنج و زحمت است». (3)

10. ﴿ اتَّقُواللهَ وَ كُونُوا زَيْناً وَلَا تَكُونُوا شَيْناً ﴾؛ تقوا را پیشه خود سازید و اسباب آبروی ما باشید، نه مایه ننگ و شرم ساری». (4)

11. ﴿ جُرْأَهُ الْوَلَدِ عَلَى وَ الِدِهِ فِي صِغَرِهِ تَدْعُو إِلَى الْعُقُوقِ فِي كِبَرِهِ ﴾؛ جسارت فرزند به پدر در خردسالی در بزرگ سالی او را به سمت عاق والدین شدن می کشاند». (5)

12. ﴿ لا تُمَارِ فَيَذْهَبُ بَهاؤُكَ، وَ لا تُمازِحْ فَيُجْتَرَأُ عَلَيْكَ ﴾؛ با کسی جدال و نزاع نکن، زیرا بهاء و ارزش خود را از دست می دهی و با کسی شوخی و مزاح نا شایسته و بی مورد نکن وگرنه افراد بر تو جرأت و جسارت خواهند کرد». (6)

﴿ ما تَرَكَ الْحَقَّ عَزِيزُ إِلا ذَلَّ ، وَ لا أَخَذَ بِهِ ذَلِيلٌ إِلا عَزَّ ﴾؛ حق و حقیقت را هیچ صاحب مقام و عزیزی ترک و رها نکرد مگر آن که ذلیل و خوار گردید؛ هم چنین هیچ شخصی حق را به اجرا در نیاورد، مگر آن که عزیز و سربلند شد». (7)

ص: 89


1- تحف العقول، ص 489
2- . بحار الأنوار، ج 75 ص 380
3- تحف العقول، ص 489
4- . تحف العقول، ص 488 مستدرک سفینه البحار، ج 10 ، ص 356
5- . تحف العقول، ص 486.
6- بحار الانوار، ج 75، ص 374 .
7- بحار الانوار، ج 69 ، ص 232

ص: 90

فصل چهارم: کتاب شناسی

ص: 91

در این فصل، مشخصات برخی از کتاب های تألیف شده پیرامون زندگانی امام حسن عسکری علیه السّلام به صورت فهرست وار تقدیم می گردد؛ باشد که موجب راهنمایی و تسهیل دسترسی محققان، مبلغان و پژوهش گران محترم به منابع این موضوع شود.

1. حياة الامام العسكرى علیه السّلام ، محمد جواد طبسی، قم، بوستان کتاب، 1382.

2. آخرین خورشید پیدا نگرش کوتاه برزندگانی امام حسن عسکری علیه السّلام ، واحد تحقیقات مسجد مقدس جمکران ، 1375.

3. الامام العسكرى علیه السّلام، شیخ محمد رضا حکیمی حائرى، مؤسسة الأعلمى، 412ق.

4. اعلام الهداية، الامام الحسن بن على العسكرى علیه السّلام، مجمع جهانی اهل بيت علیهم السلام، قم ، مرکز چاپ و نشر مجمع جهانی اهل بیت، 1422ق.

5. با خورشید سامرا؛ تحلیلی از زندگانی امام حسن عسکری علیه السّلام ، محمد جواد طبسی حائری ترجمه عباس جلالی ،قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم ، 1379 .

6. امام حسن عسکری علیه السّلام ، کاظم ،ارفع، تهران، فیض کاشانی، 1379.

7. الامام الحادى عشر الامام الحسن بن على العسکری علیه السّلام، گروهی از نویسندگان ترجمه محمد عبدالمنعم ،خاقانی ،قم، مؤسسه در راه حق .1370.

8. زندگانی حضرت امام حسن عسکری علیه السّلام رضا استادی، قم، دفتر نشر برگزیده، 1380.

9. حیات پاکان داستان هایی از زندگی امام حسن عسکری علیه السّلام و امام مهدی فورد العربي ، مهدی محدثی موسسه بوستان کتاب قم ، ج 5، 1383.

ص: 92

10. هدایت گران راه نور زندگانی حضرت حسن عسکری علیه السّلام، سید محمد تقی ،مدرسی مترجم محمد صادق ،شریعت محبان الحسین ، ج 13، چاپ 1379 ،2.

11. پرتوی از زندگی چهارده معصوم علیهم السّلام نگاهی بر زندگی امام حسن عسکری ، محمد محمدی اشتهاردی ارتش جمهوری اسلامی ایران اداره عقیدتی سیاسی

12. زندگانی عسکریین و تاریخ چه سامرا، ابوالقاسم سحاب، تهران، کتاب فروشی اسلامیه ، 1375ق.

13. زندگانی امام حسن عسکری علیه السّلام، باقر شریف ،قرشی ترجمه سید حسن ،اسلامی، قم، انتشارات جامعه مدرسین، 1374.

14. زندگی و سیمای امام حسن عسکری علیه السّلام ، محمد تقی مدرسی ترجمه محمد صادق ،شریعت ، تهران ، انصار الحسين علیه السّلام، 1372.

15. زندگانی امام حسن عسکری علیه السّلام، عبد الرحيم عقیقی بخشایشی، قم، نسل جوان، 1356.

16. سخنان گهر بار امام حسن عسکری علیه السّلام منصور کریمیان، تهران، اشرفی 1380.

17. ستارگان درخشان؛ سر گذشت حضرت امام حسن عسکری علیه السّلام ، محمد جواد ،نجفی، تهران، کتاب فروشی اسلامیه ، 1381.

18. مسند الامام العسكرى ابو محمد الحسن بن علی عليهما السّلام ، عزیز الله ،عطاردی، مشهد، کنگره جهانی حضرت رضا علیه السلام، 1410 ق.

19. نگاهی بر زندگی امام حسن عسکری علیه السّلام، محمد محمدی اشتهاردی تهران ، نشر مطهر ، 1374.

ص: 93

20. غریب تنها زندگی امام حسن عسکری علیه السّلام، مهدی شمس الدین، قم، نورنگار، 1377.

21. آشنایی با معصومین؛ معصوم سیزدهم امام حسن عسکری علیه السّلام ، مهدی آیت ،اللهی، تهران، جهان آرا، 1370.

22. الامام الحسن العسكري علیه السّلام ، گروه نویسندگان، تهران، مؤسسة البلاغ، 1410 ق.

23. دعای عاشقان شیخ عباس قمی به اهتمام حسین ، نورائی، تهران، هیراد بشارت ، 1380.

24. داستان زندگی امام حسن عسکری علیه السّلام امیر مهدی مراد ،حاصل تهران کانون انتشارات پیام نور 1378.

25. آفتاب در زندان سعید آل رسول، تهران، بنیاد بعثت، 1375.

26. الامام الحسن العسكرى علیه السّلام ان من المهد الى اللحد، سید محمد کاظم حائری ،قزوینی ،قم، کتاب فروشی بصیرتی ، 1413 ق .

27. امام حسن عسکری (امام یازدهم)، عباس قدیانی ،تهران فردا به 1378.

28. الامام الحادي عشر الحسن العسكري علیه السّلام، شیخ محمد حسن قبیسی عاملی بیروت، 1403 ق.

29. الامام الحسن العسكري علیه السّلام (مصوّر) ، سید مهدی آیت اللهی، ترجمه کمال السيد، قم، انصاریان ، 1374 .

30. داستان هایی از امام هادی و امام حسن عسکری علیه السّلام ، قاسم میر خلف زاده قم ، مهدی یار ، 1380.

31. در آستانه غیبت زندگانی امام حسن عسکری علیه السّلام ، محمد دشتی و مهدی

ص: 94

،صادقی، تهران، فیض کاشانی، 1377.

32. سیره عملی اهل بیت علیهم السلام امام حسن عسکری علیه السّلام، سید کاظم ،ارفع، فیض کاشانی، چاپ اول، 1370.

33. الامام العسكرى علیه السّلام ، قدوة و اسوة سيد محمدتقی ،مدرّسی، تهران، رابطة الاخوة الاسلامية ، 1404ق.

34. برگزیدگان؛ حضرت امام حسن عسکری علیه السّلام ، عبد الله طاهر خانی، تهران بنیاد بعثت، 1373.

35. تحلیلی از زندگانی امام حسن عسکری علیه السّلام، باقر شریف ،قرشی مشهد کنگره جهانی حضرت رضا عال ، 1371.

36. جلد 50 بحار الانوار علامه مجلسی چاپ موسسه وفاء بيروت و نیز ترجمه جلد دوازدهم بحارالانوار زندگانی حضرت امام محمدتقی و امام علی النقی و امام حسن عسكرى عليهم السلام ، محمد باقر مجلسی ترجمه موسی خسروی، تهران، کتاب فروشی اسلامیه ، 1379 ق.

37. تحلیلی از زندگی و زمان امام عسکری ، گروهی از نویسندگان، قم، مؤسسه احیاء و نشر میراث اسلامی ، 1357.

38. تفسیر فاتحة الکتاب از امام حسن عسکری علیه السّلام و پژوهشی پیرامون ،آن عبدالحسین ،امینی ترجمه قدرت الله حسینی شاه مرادی، تهران، حدیث، 1376.

39. التفسير المنسوب الى الامام ابی محمد الحسن بن على العسكرى علیه السّلام، سيد محمد باقر موحد ابطحی، قم، مدرسة الامام المهدى علیه السّلام ، 1409 ق .

40. چهل حدیث سیره ،عسکریین امام علی النقی و امام حسن عسکری عليهما السلام ، سید حسین زینالی تیلی، قم، نشر معروف ، 1378.

ص: 95

41. چهل داستان و چهل حدیث از امام حسن عسکری علیه السّلام عبدالله صالحی نجف آبادی ،قم، مهدی ،یار، 1381.

42. زندگانی امام حسن عسکری علیه السّلام، منصور ،کریمیان، تهران، اشرفی، 1379.

43. شهر بی حصار داستان زندگی امام حسن عسکری علیه السلام ، رضا ،شیرازی ،تهران، پیام آزادی، 1374.

44. کرامات و مقامات عرفانی امام حسن عسکری علیه السّلام ، علی حسینی قمی، قم، نبوغ، 1381.

45. سر گذشت حضرت امام حسن عسکری علیه السّلام، محمد جواد نجفی، تهران کتاب فروشی اسلامیه.

46. عجائب و معجزات شگفت انگیزی از امام حسن عسکری علیه السّلام، قم، گل ياس، 1379.

47. سیمای سامرا؛ سینای سه موسی، محمد صحتی سر در ودی، تهران، 1374.

48. تاریخ سامرا ، ذبیح الله محلاتی ، ج 3، تهران، کتاب فروشی اسلامیه ، 1388ق.

49. ذكرى مولد الامام الحسن العسکری علیه السّلام، گروهی از نویسندگان نجف مطبعة الغرى ، 1386ق.

50. راز بزرگ؛ مهدی ،رحیمی، تهران، بنیاد بعثت، 1375.

51. ولادة الامام الحسن العسکری علیه السّلام، سید محمد حسین طالقانی نجف مطبعة الحيدريه ، 1378ق.

52. بررسی صحت و اعتبار روایات تفسیر منسوب به امام عسکری علیه السّلام، سیده فاطمه هاشمی بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، 1386.

53. چهره های درخشان سامرا حضرت امام هادی و امام عسکری علیهما السلام

ص: 96

علی ربانی خلخالی، مکتب الحسین علیه السّلام، 1386.

54. زندگانی عسکریین علیهما السلام امام علی النقی و امام حسن عسکری علیهما السلام، عباس حاجیانی ،دشتی موعود ،اسلام ، 1386.

55. در مکتب امام حسن عسکری علیه السّلام ، علی ،قائمی، پیام مقدس، 1385.

56. فرهنگ جامع سخنان امام حسن عسکری علیه السّلام همراه با متن کتاب موسوعة كلمات الامام الحسن العسكرى علیه السّلام ، مترجم جواد محدثی نشر معروف ، 1385.

57. کرامات و مقامات عرفانی امام حسن عسکری علیه السّلام ، سید علی حسینی نبوغ 1381.

58. همیشه در محاصره حضرت امام حسن عسکری علیه السّلام ، مهدی مراد حاصل ادبیات نوجوانان موسسه فرهنگی منادی تربیت ، تهران ، 1390 .

59. امام مهدی و منتظران از زبان امام عسکری امیر محمد داودی پور یاس نگار، 1393.

60. حکمت های عسکری ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسن عسکری علیه السلام جواد ،محدثی، آستان قدس رضوی، شرکت به نشر، 1392.

61. زندگانی امام حسن عسکری علیه السّلام ، احمد احمدی بیرجندی، به نشر انتشارات آستان قدس رضوی ، 1392.

62. شهریار نیکی برگزیده ای از سیره ی امام حسن عسکری علیه السّلام (برگرفته از کتاب چهار ده آینه خورشید ، ابو الفضل هادی منش، بهاردل ها، 1392.

63. اسوه استقامت مباحثی پیرامون سیره امام یازدهم حضرت حسن عسکری علیه السّلام سید محمد رضا طباطبایی ،نسب، مؤسسه فرهنگی نور الائمه علیهم السّلام ، 1391.

ص: 97

64. آشنایی با حضرت امام هادی و حضرت امام حسن عسکری علیهما السّلام ، برگرفته از منتهی الامال شیخ عباس قمی دریای معرفت 1391.

65. زندگی امام حسن عسکری علیه السّلام تحقیقی درباره حیات ،فرهنگی ،سیاسی اجتماعی و اقتصادی دوره ،امام علی اکبر ،جهانی شرکت چاپ و نشر بین الملل، 1391.

66. زندگانی امام حسن عسکری علیه السّلام باقر شریف ،قرشی مترجم سید حسن اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامی ، 1391 .

67. از مدینه تا سامرا امام حسن عسکری علیه السّلام، تقی متقی موسسه فرهنگی انتشاراتی نقش 1392.

68. فرهنگ جامع سخنان امام حسن عسکری علیه السّلام محمود شریفی، سید حسین سجادی تبار، بهاء الدین قهرمانی ،نژاد شرکت چاپ و نشر بین الملل 1386.

69. عجایب و معجزات شگفت انگیزی از امام حسن عسکری علیه السّلام (اثبات حقانیت تشیع) ، واحد تحقیقاتی گل نرگس ال الان ، شاکر ، 1390.

70. امام عسکری علیه السّلام الگوی زندگی حبیب الله احمدی، فاطیما ، 1393.

71. سیری در زندگانی امام حسن عسکری علیه السّلام ، محمد حسین زارعی مسجد مقدس جمکران ، 1388.

72. آفتاب نیمه شب؛ روایت داستانی زندگی امام حسن عسکری علیه السّلام ، فاطمه مستغنی، سازمان فرهنگی تفریحی شهر داری اصفهان 1386.

73. هفتاد و دو درس زندگی از سیره عملی حضرت امام حسن عسکری علیه السّلام گرد آورنده: حمید رضا کفاش، 1383.

74. سوار سبزپوش :آرزو ها روایتی نو از زندگانی امام هادی و امام حسن

ص: 98

عسکری علیه السلام تا آغاز غیبت کبرای امام زمان با کمال سید مترجم سید حسین سیدی ، اشکذر نسیم اندیشه، 1390.

75. دیدار شیرین؛ گزیده ای از زندگانی امام حسن عسکری علیه السّلام ، مسلم ،ناصری تهران، پیام آزادی، 1381.

76. آسمان چشمان تو چهل حکایت از زندگی امام حسن عسکری علیه السّلام، ناصر نادری، پیام محراب، 1383 .

77. آن روز آن اتفاق داستان هایی از زندگی امام حسن عسکری علیه السّلام محمود پور وهاب موسسه بوستان کتاب قم ، 1383.

78. زندگانی و سیره اهل بیت علیهم السّلام برای نوجوانان حضرت امام حسن عسکری علیه السّلام ، لطیف راشدی نویسنده: محمدرضا راشدی، قم، لاهوتیان1388.

79. از پس ،ابر محمد رضا بایرامی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تهران ، 1389.

80. ماه در میان نیزه ها کوتاهه هایی از زندگانی امام حسن عسکری علیه السّلام ، مهدی قزلی، امیر کبیر، .1392. (1)

والحمد لله ؛ والسلام على من اتبع الهدى.

ص: 99


1- به نقل از خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) و نشریه فرهنگ ،کوثر ،زمستان 1382 شماره 60 (کتاب شناسی امام عسکری ).

﴿ اَللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ اَلْحُجَّةِ بْنِ الحسن

خدايا، ولى ات حضرت حجة بن الحسن را

صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلَى آبائِهِ

که درود های تو بر او و بر پدرانش باد

فى هذِهِ السّاعَةِ وَ فى كُلّ ساعَةٍ

در این لحظه و در تمام لحظات

وَ لِيًّا وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً

سر پرست و نگاهدار و راه بر و یاری گر و راهنما و دید بان باش

حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً

تا او را به صورتی که خوشایند اوست ساکن زمین گردانیده

وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

و مدت زمان طولانی در آن بهره مند سازی ﴾

ص: 100

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109