کفایة الإمامة فی نُصوص العامّة : اثبات افضلیت و امامت بلافصل امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علی السلام در منابع اهل سنت و وهابیت با سند صحیح همراه با بررسی سند و اسکن کتاب

مشخصات کتاب

سرشناسه : فکری، مرتضی، ١٣٦٥

عنوان و نام پديدآور: اثبات افضلیت و امامت بلافصل امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علی السلام در منابع اهل سنت و وهابیت با سند صحیح همراه با بررسی سند و اسکن کتاب/ نویسنده مرتضی فکری.

مشخصات نشر: مشهد : منتظران ظهور، ١٣٩٦

مشخصات ظاهری: ٤٤٨ ص.

شابک:٩-٧٢-٥٧٦١-٩٦٤-٩٧٨

وضعیت فهرستنویسی: فیپا

یادداشت:کتابنامه به صورت زیر نویس.

موضوع:علی بن ابی طالبj، امام اول، ٢٣ قبل از هجرت- ٤٠ق—اثبات خلافت—احادیث اهل سنت

موضوع :Ali ibn abi-talib,Iman I, ٦٠٠-٦٦١--*proof of caliphate – hadith Sunnite)

موضوع: احادیث اهل سنت _ نقد و تفسیر

موضوع: Hadith (sunnites)—texts—Criticism,interpretation,etc*

رده بندی کنگره: ١٣٩٦ ٢ الف ٨ف/٥٢/٢٢٣ BP

رده بندی دیویی: ٤٥٢/٢٩٧

شماره کتابشناسی ملی: ٤٨٤٢٧٩٩

کفایة الإمامة فی نُصوص العامّة

نویسنده: مرتضی فکری

ناشر: منتظران ظهور

ویراستار و صفحهآرا: سید علی بهشتیوند

نوبت چاپ: دوم، 1400

شمارگان: 200 نسخه

قیمت: تومان

تلفنهای مراکز پخش: 09153175120 05137277810 05137245369

ص: 1

اشاره

بسم الله الرحمن الرحیم

ص: 2

ص: 3

«کفایة الإمامة فی نُصوص العامّة»

اثبات افضلیّت و امامت بِلافَصْل امیرالمؤمنین علیبن ابیطالبg در منابع اهلسنت و وهابیت

با سند صحیح

همراه با بررسی سندی و اسکن کتب

نویسنده:

مرتضی فکری

ص: 4

فهرست

پیشگفتار10

حدیث خلیفَتَین (پیامبر اکرم صلی الله علیه واله قرآن و اهل بیت علیهم السلام خلیفه و جانشین من هستند)

روایت با تصحیح اَلبانی16

روایت با تصحیح هیثمی19

هشدار حفصة به عمر برای تعیین جانشین27

هشدار عایشه به عمر برای تعیین جانشین30

هشدار عبدالله بن عمر به عمر برای تعیین جانشین30

وحشت معاویه از عدم تعیین جانشین30

حدیث ثقلَین (دستور پیامبر اکرمصلی الله علیه واله به پیروی از امام علی علیه السلام برای جلوگیری از انحراف تا روز قیامت)33

روایت با تصحیح البانی 34

روایت با تصحیح ابنحجرعسقلانی44

روایت با تصحیح متقی هندی 48

آیۀ ولایت و اثبات امامت بلافصل امیرالمؤمنین علیه السلام بررسی سند روایت62

ابلاغ امامت بِلافَصل امیرالمؤمنین علیه السلام در شب معراج توسط خداوند متعال 79

بررسی سند روایت83

مخالفت اهل بیتعلیهم السلام با خلافت ابوبکر ( بُطلان خلافت ابوبکر تنها با سه روایت از صحیح بخاری) 111

ص: 5

غضب حضرت زهرا علیها السلام، در نتیجه غضب خدا و رسولش بر ابوبکر 116

اسناد حدیث ثقلین در خطبۀ غدیر و نقش آن در اثبات امامت امیرالمؤمنین علیه السلام 125

بعضی از قرائن که مشخص میکند مراد رسولالله از لفظ (مولا) امامت امیرالمؤمنین علیه السلام است 126

قرینۀ اول: بیان اولویّت و سرپرستی خدا و رسول قبل از بیان لفظ «مولا»126

قرینۀ دوم: بیان حدیث ثقلین در حدیث غدیر و دستور به پیروی از امیرالمؤمنین علیه السلام 127

روایت اول با تصحیح ابنحجر عسقلانی129

روایت دوم با تصحیح حاکم نیشابوری و ذهبی134

روایت سوم با تصحیح البانی139

نزول آیۀ اکمال و تبریک عُمَر به امیرالمؤمنین علیه السلام و میزان ثواب روزه در روز غدیر149

تبریک عمربن خطاب به امیرالمؤمنین علیه السلام بعد از اتمام خطبۀ غدیر149

نزول آیۀ اکمال دین در خطبۀ غدیر151

روایت مورد نظر153

بررسی سند روایت157

اعتراف امام محمد غزالی به امامت امیرالمؤمنین علیه السلام و بیعتشکنی و غصب

خلافت توسط عمربن خطاب 189

جایگاه ابوحامد غزالی نزد بزرگان اهلسنت194

اعتراف علمای اهلسنت و وهابیت به کلمۀ مولا در معنای «مُتولی أمورِکم» 195

اعتراف علمای اهلسنت و وهابیت به کلمۀ مولا در معنای «أولَی بکم» 207

ص: 6

حدیث اولویّت و سرپرستی (قال رسول اللهصلی الله علیه واله : علیٌّ أَولی النّاس بکم بعدی)235

تصحیح روایت توسط هیثمی240

بررسی راویان حدیث243

آیۀ مباهله (سند افضلیّت و امامت بلافصل امیرالمؤمنین علیه السلام)261

حدیث نور (سند افضلیّت و امامت بلافصل امیرالمؤمنین علیه السلام)271

بررسی سند روایت277

ولادت امیرالمؤمنین علیبن ابیطالب علیه السلام در کعبه، سند افضلیت 297

اعتراف حاکم نیشابوری به تواتر حدیث297

اعتراف مسعودی301

اعتراف ابنصبّاغ مالکی305

اعتراف گنجی شافعی308

اعتراف دهلوی311

حدیث معیّت (علی مع القرآن والقرآن مع علی) (اثبات عصمت و افضلیّت

و امامت بلافصل امیرالمؤمنین 315

تصحیح روایت توسط حاکم نیشابوری و ذهبی318

ابلاغ سورۀ برائت توسط امیرالمؤمنین و اثبات افضلیت و امامت ایشان بر ابوبکر325

تصحیح روایت توسط احمد محمد شاکر326

ص: 7

تصحیح روایت توسط هیثمی330

تصحیح روایت توسط اَلبانی333

حدیث اُخوّت و حدیث ولایت و حدیث وارث (امام علیعلیه السلام و بیان افضلیّت و اعلمیّت و امامت خویش در زمان حیات پیامبر صلی الله علیه واله 337

تصحیح روایت توسط هیثمی339

فضیلتها در روایت 345

حدیث طیر سند افضلیت و امامت بلافصل امیرالمؤمنینعلیه السلام (امام علیعلیه السلام محبوبترین شخص نزد خداوند متعال)347

تصحیح روایت توسط هیثمی352

وقتی انسبن مالک صحابی نمیتواند افضلیت علیبن ابیطالب را تحمّل کند!

(زوایای پنهان از حقایق صدر اسلام و چرایی غصب خلافت امام علیعلیه السلام )355

بررسی سند روایت361

اعتراف عایشه و صحابه و نیز بزرگان اهلسنت به افضلیّت امیرالمؤمنین علیه السلام 381

اعتراف عایشه به افضلیت امام علی (فریاد عایشه بر سر پیامبرصلی الله علیه واله!!!)(زوایای پنهان از حقایق صدر اسلام و چرایی غصب خلافت امام علیعلیه السلام)381

تصحیح روایت توسط هیثمی387

اعترافی دیگر از عایشه درموردِ برتری امیرالمؤمنین علیه السلام390

روایت اول390

ص: 8

روایت دوم394

اعتراف سعدبن أبیوقاصِ صحابی به افضلیّت امیرالمؤمنین398

تصحیح روایت توسط حاکم نیشابوری و ذهبی399

اعتراف احمدبن حنبل (امام حنابله) به افضلیّت امیرالمؤمنین405

اعتراف شافعی (امام شافعیها) به افضلیّت امیرالمؤمنین415

اعتراف محمدبن صالح العثیمین (عالم وهابی) به افضلیّت امیرالمؤمنین418

شیعه بودنِ بزرگان صحابه و پیدایش تشیع از زمان رسول الله صلی الله علیه واله 423

اعتراف اَلبانی424

اعتراف ابنعبدالبرّ430

اعتراف محمدبن عبدالرزاق433

فهرست منابع440

ص: 9

پیشگفتار

یکی از مسائل مهم اعتقادی که باعث میشود مباحث اعتقادیِ دیگر و احکام فردی و اجتماعی تحتالشعاع آن قرار بگیرد بحث امامت است. در حال حاضر، کسی که امامت بلافصلِ امیرالمؤمنینعلیه السلام را قبول دارد با کسی که خلافت بلافصل امیرالمؤمنین را نپذیرفتهاست، در مبحث توحید و نبوت و عدل و... تفاوت دارد. همچنین در احکام فردی و اجتماعی تفاوتهای بسیاری با یکدیگر خواهند داشت.

بهطور مثال، در بحث توحید، وهابیها قائل هستند که خداوند دستوپا و... دارد و حتی از آسمان به پایین و به بالا میرود و دارای موهای فرفری و کفشهای طلایی است و... . اما شیعیان که توحید را از امیرالمؤمنینعلیه السلام و فرزندان مطهرش آموختهاند، خداوند را منزه از این اوهام میدانند و در بحث نبوت هم همینگونه است و تفاوت فاحشی بین نبوت در شیعه و مخالفان شیعه وجود دارد. برای مثال، مخالفانِ شیعه نبی مکرم صلی الله علیه واله را فقط در ابلاغ رسالت معصوم میدانند اما در افعال شخصی و اعمال فردی ایشان را معصوم نمیدانند، ازاینرو پیامبرِ آنان در نماز اشتباه میکند و

ص: 10

سحر و جادو میشود و کارهایی انجام میدهد که خودش متوجه نمیشود و بدون دلیل به دیگران پرخاش میکند و قصد خودکُشی دارد و... . اما شیعیان که اعتقادات خویش را از اهلبیتعلیهم السلام فرا گرفته اند نبی مکرم (صلی الله علیه واله) را مصون از هرگونه خطا در کلیۀ ابعاد زندگانی میدانند و همچنین در دیگر مباحث اعتقادی و همچنین در احکام الهی بسیار با یکدیگر متفاوت میشوند به گونهای که مثلاً در یک عمل عبادی مثل نماز چند اختلاف بهوجود آمده است و آنان که از امام علی علیه السلام و فرزندان مطهرش اطاعت می کنند به یک شکل وضو میگیرند و نماز میخوانند اما طرف مقابل به صورتی دیگر عمل می کنند.

با این توضیح بسیار مختصر مشخص شد که مبحث امامت چه مقدار اهمیت دارد و بسیاری از دیگر مباحث مهمِ اعتقادی و احکام عملی تحتالشعاع آن قرار میگیرد. علاوه بر این، بدون درنظر گرفتن مباحث دیگرِ اعتقادی و احکام عملی، خود بحث امامت از ضروریات اسلام است و کسی که امامش را نشناسد به مرگ جاهلی ازدنیا میرود، زیرا جانشین پیامبر بهدست نبی مکرم (صلی الله علیه واله) منصوب شدهاست و حضرت دستور به تمسّک و اطاعت بیچونوچرا از او را تا روز قیامت دادهاست و کسی که او را انکار میکند، قطعاً انکار امامت باعث انکار نبوت میشود، بنابراین مرگ جاهلی برای چنین کسی قطعی خواهد بود.

اما شیعه برای اثبات امامت بلافصل امیرالمؤمنین، علی بن ابی طالب علیه السلام علاوه بر منابع خود، میتواند از منابع مخالفانش بهره ببرد تا طبق قاعدۀ اِلزام، آنان را به حقیقت آگاه گرداند کما اینکه عالم بزرگ اهلسنت، آقای ابنحزم (456 ق) در رابطه با روش احتجاج با مخالفان میگوید:

ص: 11

«لَا معنی لاحتجاجنا عَلَیهِم بروایاتنا فهم لَا یصدقونا وَلَا معنی لاحتجاجهم علینا برویاتهم فَنحْن لَا نصدقها وَإِنَّمَا یجب أَن یحْتَج الْخُصُوم بَعضهم علی بعض بِمَا یصدقهُ الَّذِی تُقَام عَلَیهِ الْحجَّة بِهِ؛

ما نمیتوانیم با روایات خود برای شیعه دلیل بیاوریم، چراکه برای آنها روایات ما قابلپذیرش نیست، همانگونه که شیعه نمیتواند با روایات خود علیه ما احتجاج کند، چراکه در آن صورت ما نخواهیم پذیرفت، بلکه لازم است هریک از دو طرف به روایاتی استدلال کنند که طرف مقابل آن را قبول دارد و میپذیرد».

از آنجایی که خداوند میخواهد حجتش را بر بندگان تمام کند، در منابع اهل سنت و وهابیت هم روایات فراوانی وجود دارد که افضلیّت و امامت بلافصل امیرالمؤمنین، علی بن ابی طالب علیه السلام را اثبات میکند و ما به دلیل قاعدۀ اِلزام، تعدادی از روایت صحیح السند آنان را همراه با بررسی سندی به همراه تصاویر اسکنشدۀ آن میآوریم تا چراغ راهی باشد برای تمامی حقیقت جویان عالم که به دنبال حقیقت هستند، همان هایی که به خوبی میدانند در مباحث اعتقادی تقلید و تعصّب راه ندارد.

به لطف مولایم حضرت بقیة اللهعجل الله تعالی فرجه الشریف کتاب دارای خصوصیاتی است که کمتر کتابی آن را داراست، زیرا در این کتاب فقط روایات صحیح السند را آورده ایم (البته به دلیل کثرت روایات از بیان تمامی آنان صرف نظر کردیم، زیرا همین مقدار برای اتمام حجت کافی است) و دیگر اینکه کتاب پیشرو دارای تصاویر اسکن شدۀ

ص: 12

روایت و همچنین سندهای آن است تا محقق گرامی علاوهبر آدرس کتاب، عین صفحۀ موردنظر را مشاهده کند.

امید است که مرهمی بر دل مولایمان صاحب الزمانعلیه السلام باشد.

الحمد لله رب العالمین _ مرتضی فکری _ مشهد

ص: 13

ص: 14

حدیث خلیفَتَین (پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) : قرآن و اهلبیتعلیهم السلام خلیفه و جانشین من هستند)

اهل سنت و وهابیت می گویند پیامبر هیچ خلیفه ای برای بعد از خود معین نکرد و امت اسلام را بدون خلیفه رها کرد اما وقتی به منابع معتبر ایشان مراجعه می کنیم روایات صحیح السند زیادی وجود دارد که نبی مکرم صلى الله عليه وسلم قرآن و اهل بیت علیهم السلام را خلیفه خویش قرار داده اند. بسیار جالب است که نبی مکرم صلى الله عليه وسلم با لفظ (خلیفه) جانشین خویش را معین کرده اند تا راه را بر گمراه کنندگان بشر مسدود و حجت را بر همگان تمام کنند.

نبی مکرم صلى الله عليه وسلم می فرمایند:

إِنِّى تَرَكتُ فِيكُمْ خَلِيفَتَينِ : كِتَابَ اللَّهِ ، وَأَهْلَ بَيْتِي، وَإِنَّهُمَا لَنْ يَتَفَرَّقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَى الْحَوْضِ

من در بین شما دو خلیفه قرار میدهم کتاب خدا و اهل بیتم، که این دو هرگز از یکدیگر جدا نمیشوند (جدا نشدن قرآن و اهل بیت علیهم السلام از یکدیگر بیانگر عصمت اهل بیت علیهم السلام است تا در روز قیامت درکنار حوض کوثر مرا ملاقات کنند».

ص: 15

روایت با تصحیح البانی

عالم بزرگ و هابیت، البانی (که به بخاری عصر حاضر معروف است) به صحیح بودن روایت اعتراف کرده است:

إني تارك فيكم خليفتين كتاب الله حبل ممدود ما بين السماء والأرض وعترتي أهل بيتى وإنهما لن يتفرقا حتى يردا على الحوض (صحيح)؛(1)

پیامبر صلى الله عليه وسلم فرمود: من در بین شما دو خلیفه قرار میدهم کتاب خدا که ریسمان کشیده شده بین آسمان و زمین است و اهل بیتم که این دو هرگز از یکدیگر جدا نمیشوند (عصمت اهل بیت تا در روز قیامت در کنار حوض کوثر مرا ملاقات کنند.

سپس البانی در مورد سند روایت میگوید: این روایت صحیح است.

ص: 16


1- الكتاب صحيح الجامع الصغير وزياداته، ج 1، ص 482، حدیث 2457، المؤلف: أبو عبدالرحمن محمد ناصرالدین بن الحاج نوح بن نجاتى بن آدم الأشقودرى الألباني (المتوفى: 1420 ق) . الناشر: المكتب الإسلامي. عدد الأجزاء: 2.

تصویر

ص: 17

تصویر

ص: 18

روایت با تصحیح هیثمی

عالم بزرگ اهل سنت آقای هیثمی (807ق) در دو جای کتابش به صحیح بودن

این روایت اعتراف کرده است:

روایت اول:

784 - وَعَنْ زَيدِ بْنِ ثَابِتٍ، عَنْ رَسُولِ اللَّهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ - قَالَ: إِنِّى تَرَكتُ فِيكُمْ خَلِيفَتَينِ: كتَابَ اللَّهِ، وَأَهْلَ بَيْتِي، وَإِنَّهُمَا لَنْ يَتَفَرَّقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَى الْحَوْضِ ؛ رَوَاهُ الطَّبَرَانِي فِي الْكَبِيرِ، وَرِجَالُهُ ثِفَاتٌ) (1)

پیامبر صلى الله عليه وسلم فرمود: من در بین شما دو خلیفه قرار می دهم: کتاب خدا و اهل این دو هرگز از یکدیگر جدا نمی شوند عصمت اهل بیت علیهم السلام تا روز قیامت در کنار حوض کوثر مرا ملاقات کنند .

سپس هیثمی می گوید: این روایت را طبرانی در المعجم الكبير آورده است و تمامی رجال آن ثقه و مورد اعتماد هستند.

روایت دوم:

14957 - عَنْ زَيدِ بْنِ ثَابِتٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ - صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ : إِنَّى تَارِک فِيكُمْ خَلِيفَتَينِ : كتَابَ اللَّهِ - عَزَّ وَجَلَّ - حَبْلٌ مَمْدُودٌ مَا بَينَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ - أَوْ مَا بَينَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ - وَعِتْرَتِي أَهْلُ بَيْتِي، وَإِنَّهُمَا لَنْ يَتَفَرَّقَا حَتَّى يرِدَا عَلَى الْحَوْضَ" رَوَاهُ أَحْمَدُ، وَإِسْنَادُهُ جَيدٌ؛ (2)

ص: 19


1- الكتاب مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج 1، ص 230 ، ح 784 المؤلف: أبو الحسن نورالدين على بن أبى بكر بن سليمان الهيثمي (المتوفی 807 ق. المحقق: محمد عبدالقادر احمد عطا . الناشر: دار الكتب العلمية، بيروت - لبنان.
2- همان ج 9، ص 182 و 183، ح 14957.

پیامبر صلى الله عليه وسلم فرمود: من در بین شما دو خلیفه قرار میدهم کتاب خدا که ریسمان کشیده شده بین آسمان و زمین است و اهل بیتم که این دو هرگز از یکدیگر جدا نمی شوند تا در روز قیامت درکنار حوض کوثر مرا ملاقات کنند .

سپس هیثمی میگوید این روایت را احمد بن حنبل در مسند آورده است و سندش صحیح است.

ص: 20

تصویر

ص: 21

تصویر

ص: 22

تصویر

ص: 23

تصویر

ص: 24

تصویر

ص: 25

حال سؤال این است که چرا میگویند پیامبر پیامبر صلى الله عليه واله بدون جانشین از دنیا رفت؟

آیا این بی احترامی به پیامبر صلى الله عليه واله و نقص در دین نیست؟

آیا خداوند دینش را کامل کرد یا ناقص رها کرد؟

آیا دین الهی به نگهبانانی مصون از خطا نیاز ندارد تا این بدعتها و اختلافات وجود نداشته باشد؟

چرا ابو بکر امت را بدون جانشین رها نکرد؟ و حتی بدون مشورت با بزرگان صحابه و علی رغم مخالفت امام علی و دیگر صحابه عمر را انتخاب کرد؟! ولی آخرین پیامبر و کامل ترین دین الهی اگر دارای این نقص بزرگ باشد، هیچ مشکلی ندارد؟!.

چرا ابوبکر از پیامبر صلى الله عليه واله تبعیت نکرد و مثل ایشان خلیفه تعیین نکرد؟! مگر پیامبر طبق آیه قرآن اسوه حسنه نیست؟!

مگر خداوند طبق آیه اکمال دینش را کامل نکرده است؟ پس چرا این نقص بزرگ که آثارش برای همه مشخص است در اسلام وجود دارد؟

جز این است که خداوند دینش را بدون کم و کاستی قرار داده است، اما امت اسلام از خدا و رسولش اطاعت نکرده اند و جانشینان حقیقی اش (قرآن و اهل بیت علیهم السلام )را رها کرده اند و این شد که حال مشاهده می کنید.

آیا این بالاترین اهانت به خداوند و رسول اعظم صلى الله عليه واله نیست که به اندازه عایشه و حفصه و فرزند عمر بن خطاب و معاویه به فکر امتش نباشد و آنان را بدون رهبر رها سازد؟!.

ص: 26

هشدار حفصة به عمر برای تعیین جانشین

و در صحیح مسلم حفصه دختر عمر به عمر بن خطاب گوشزد می کند که کسی را به عنوان جانشین خود معین کند و بدون جانشین مردم را ترک نکند و به تبعیت از آن عبدالله بن عمر به عمر بن خطاب میگوید: اگر چوپان تو شتران و گوسفندان را بدون سرپرست رها کند به وی اعتراض نخواهی کرد که چرا باعث نابودی آنها گردیده ای؟ پس به فکر این امت باش و کسی را به عنوان خلیفه تعیین کن، زیرا رعایت حال این امت از وضع شتران و گوسفندان لازم تر و شدیدتر است:

عَنِ ابْنِ عُمَرَ، قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى حَفْصَةَ، فَقَالَتْ: أَعَلِمْتَ أَنَّ أَبَاكَ غَيْرُ مُسْتَخْلِف؟ قَالَ: قُلْتُ: مَا كانَ لِيفْعَلَ، قَالَتْ: إِنَّهُ فَاعِلٌ، قَالَ: فَحَلَفْتُ أَنِّي أُكَلِّمُهُ فِي ذَلِكَ، فَسَكتْ حَتَّى غَدَوْتُ وَلَمْ أُكلِّمْهُ، قَالَ: فَكَنْتُ كَأَنَّمَا أَحْمِلُ بِيَمِينِي جَبَلًا حَتَّى رَجَعْتُ فَدَخَلْتُ عَلَيْهِ، فَسَأَلَنِي عَنْ حَالِ النَّاسِ وَأَنَا أُخْبِرُهُ، قَالَ: ثُمَّ قُلْتُ لَهُ: إِنِّي سَمِعْتُ النَّاسَ يَقُولُونَ مَقَالَةٌ، فَآلَيتُ أَنْ أَقُولَهَا لَكَ، زَعَمُوا أَنَّكَ غَيْرُ مُسْتَخْلِفٍ، وَإِنَّهُ لَوْ كانَ لَك رَاعِي إِبِلِ، أَوْ رَاعِى غَنَم، ثُمَّ جَاءَكَ وَتَرَكَهَا رَأَيْتَ أَنْ قَدْ ضَيعَ فَرِعَايَةً النَّاسِ أَشَدُّ، قَالَ: فَوَافَقَهُ قَوْلِى» (1).

ص: 27


1- الكتاب: صحيح مسلم، ج 3 ص ،1455 ح 1823 (12) . المؤلف: مسلم بن الحجاج أبوالحسن القشيرى النيسابوری (المتوفی: 261 ق)، المحقق: محمد فؤاد عبد الباقى الناشر: دار الحديث، قاهرة.

تصویر

ص: 28

تصویر

ص: 29

هشدار عایشه به عمر برای تعیین جانشین

همچنین عایشه به وسیله عبدالله بن عمر به عمر بن خطاب پیام میدهد که امت محمد صلى الله عليه واله را بدون چوپان (جانشین) رها مکن و کسی را به عنوان جانشین تعیین نما، چون واهمۀ آن دارم که امت دچار فتنه گردند:

«ثم قالت اى عايشة - يا بنى ابلغ عمر سلامى و قل له: لا تدع امة محمد بلا راع استخلف عليهم، ولا تدعهم بعدك هملا فانی اخشى عليهم الفتنة»(1)

هشدار عبدالله بن عمر به عمر برای تعیین جانشین

و مطابق نقل ابن سعد در الطبقات، عبدالله بن عمر به پدرش گفت: چرا کسی را جانشین تعیین نمی کنی؟ عمر پاسخ داد چه کسی دارم که جانشین خود سازم؟ عبدالله گفت: تو گرچه پروردگار مردم نیستی ولی تلاش خود را به کار گیر، زیرا تو اگر چنانچه وکیل خود را بر روی زمینهای کشاورزی فراخوان دهی، آیا کسی را جایگزین آن خواهی کرد یا خیر؟ عمر گفت آری پرسید: اگر کسی را که گوسفندان تو را چوپانی می کند فراخوان دهی کسی را به جای آن قرار خواهی داد یا خیر؟

«أَنَّ ابْنَ عُمَرَ قَالَ لِعُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ : لَوِ اسْتَخْلَفَتَ. قَالَ: مَنْ؟ قَالَ: تَجْتَهِدُ فَإِنَّكَ لَسْتَ لَهُمْ بِرَبِّ تَجْتَهِدُ أَرَأَيْتَ لَوْ أَنَّكَ بَعَثْتَ إِلَى قَيمِ أَرْضِكَ أَلَمْ تَكُنْ تُحِبُّ أَنْ يسْتَخْلِفَ مَكَانَهُ حَتَّى َيرْجِعَ إِلَى الأَرْضِ ؟ قَالَ: بَلَى قَالَ: أَرَأَيْتَ لَوْ بَعَثْتَ إِلَى رَاعِي غَنَمِك أَلَمْ تَكُنْ تُحِبُّ أَنْ يَسْتَخْلِفَ رَجُلا حَتَّى يَرْجِعَ؟(2)

وحشت معاویه از عدم تعیین جانشین

و همچنین معاویه که به قصد گرفتن بیعت برای یزید وارد مدینه شد، در جمع

ص: 30


1- الكتاب: الامامة و السياسة، ج 1، ص 38، المولف : أبو محمد عبد الله بن مسلم بن قتيبة الدينوری (213 ق)، المحقق: الزيني.
2- الكتاب الطبقات الكبرى، ج 3 ص ،261، المؤلف: أبو عبدالله محمد بن سعد بن منيع الهاشمى بالولاء، البصرى البغدادي المعروف بابن سعد (المتوفی: 230 ،ق)، تحقیق: محمد عبدالقادر عطا. الناشر: دار الكتب العلمية، بيروت الطبعة الأولى، 1410 ق - 1990 م. عدد الأجزاء: 8، و کتب دیگر.

صحابه و ضمن گفت و گو با عبد الله بن عمر :گفت من وحشت دارم که امت پیامبر را همانند گوسفند بدون چوپان رها سازم و بروم:

إني أرهب أن أدع أمة مُحَمَّد بعدى كالضأن لا راعى لها»(1)

ص: 31


1- الكتاب تاريخ الطبری، ج 5، ص 304 المؤلف: محمد بن جریر بن یزیدبن كثير بن غالب الأملى، أبو جعفر الطبرى( المتوفى: 310 ق)، (صلة تاريخ الطبرى لعريب بن سعد القرطبي، المتوفى: 369 ق). الناشر: دار التراث، بيروت الطبعة الثانية – 1387 ق. عدد الأجزاء: 11؛ الكتاب: الامامة والسياسة، ج 1، ص 242، المولف أبو محمد عبدالله بن مسلم بن قتيبة الدينوری (213 ق)، المحقق الزيني

ص: 32

حديث ثقلين (دستور پيامبر اكرم صلی الله علیه و اله به پیروی از امام على علیه السلام براى جلوگيرى از انحراف تا روز قیامت)

دین اسلام وقتی کامل خواهد بود که برای جلوگیری از انحراف امت و صیانت از اصول (اعتقادات) و فروع (احکام) آن تا روز قیامت برنامه ای داشته باشد تا حجت بر بندگان تمام شود و دین الهی بدون کم و کاستی به همه ارائه شود.

به همین منظور، نبی مکرم صلی الله علیه و اله در روایت متواتر ثقلین دستور به اطاعت از قرآن و اهل بیت علیهم السلام تا روز قیامت میدهند و میفرمایند:

إِنِّى تارِک فِيكُمْ مَا إِن تَمَسَّكُتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي كتاب الله وعِتْرَتِي أَهْلُ بَيتِي ولَنْ يَتَفَرَّقا حَتَّى يَرِدَا عَلَى الحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيفَ تَخْلُفُونِي فِيهِما؛

همانا من در بین شما دو چیز میگذارم که اگر به آنها تمسک کنید و از آن دو اطاعت و پیروی کنید بعد از من هرگز گمراه نخواهید شد یکی کتاب خدا و دیگری اهل بیتم و این دو هرگز از یکدیگر جدا نمی شوند عصمت اهل بیت) تا در روز قیامت بر من وارد شوند.

ص: 33

بنابراین رسول الله صلی الله علیه و اله به صراحت دستور به اطاعت از قرآن و امام علی علیه السلام داده اند هیچ شخصی تا روز قیامت گمراه نشود.

این روایت متواتر را بسیاری از بزرگان اهل سنت و وهابیت نقل کرده اند که جهت نمونه چند سند در ادامه ذکر می شود.

روایت با تصحیح البانی

البانی که از بزرگان وهابیت است در کتاب صحیح سنن الترمذی (که روایات صحیح در کتاب سنن ترمذی را جمع آوری کرده است دو روایت می آورد و سپس به صحت آنان اعتراف می کند:

روایت اول:

حدثنا على بن المنذر الكوفى حدثنا محمد بن فضيل حدثنا الأعمش عن عطية عن أبي سعيد والأعمش عن حبيب بن أبي ثابت عن زيد بن أرقم رضى الله عنهما قالا قال رسول الله صلى الله عليه وسلم إني تارك فيكم ما إن تمسكتم به لن تضلوا بعدى أحدهما أعظم من الآخر كتاب الله حبل ممدود من السماء إلى الأرض وعترتي أهل بيتى ولن يتفرقا حتى يردا على الحوض فانظروا كيف تخلفوني فيهما (صحیح)؛ (1)

زید بن ارقم گفت که پیامبر صلی الله علیه و اله فرمود: همانا من در بین شما دو چیز می گذارم که اگر به آنها تمسک کنید و از آن دو اطاعت و پیروی کنید، بعد از من تا روز قیامت هرگز گمراه نخواهید شد کتاب خدا که ریسمان کشیده شده از آسمان تا

ص: 34


1- الكتاب: صحيح سنن الترمذی، ج 3، ص 543 و 544 المؤلف: محمد ناصر الدين الألباني (المتوفى: 1420ق). الناشر: مكتبة المعارف، الرياض

زمین است و اهل بیتم و این دو هرگز از یکدیگر جدا نمی شوند تا در روز قیامت بر من وارد شوند. پس ببینید که چگونه با آنان برخورد میکنید بعد از من.

سپس آلبانی میگوید روایت صحیح است.

روایت دوم

حدثتنا نصر بن عبدالرحمن الكوفى حدثنا زيد بن الحسن هو الأنماطي عن جعفر بن محمد عن أبيه عن جابر بن عبد الله قال رأيت رسول الله صلى الله عليه وسلم في حجته يوم عرفة وهو على ناقته القصواء يخطب فسمعته يقول يا أيها الناس إني قد تركت فيكم ما إن أخذتم به لن تضلوا كتاب الله وعترتي أهل بيتي. (صحیح) (1)؛

جابر بن عبدالله گوید: در روز عرفه در مراسم حج پیامبر صلی الله علیه و اله را دیدم که خطبه می خواند و می فرمود: ای مردم همانا من در بین شما دو چیز می گذارم که اگر از آن دو اطاعت و پیروی کنید هرگز تا روز قیامت گمراه نخواهید شد کتاب خدا و اهل بیتم.

سپس آلبانی میگوید: روایت صحیح است.

ص: 35


1- همان: ج 3، ص 542 و 543.

تصویر

ص: 36

تصویر

ص: 37

تصویر

ص: 38

تصویر

ص: 39

و همچنین آقای آلبانی دو روایت دیگر در کتابش (صحیح الجامع الصغیر) آورده است و به صحت آن اعتراف کرده است:

روایت سوم و چهارم:

«أيها الناس قد تركت فيكم ما إن أخذتم به لن تضلوا: كتاب الله وعترتي أهل بیتی. (صحیح)(1)

«يا أيها الناس! إنى تركت فيكم ما إن أخذتم به لن تضلوا: كتاب الله وعترتى أهل بيتي. (صحيح)؛ (2)

پیامبر صلی الله علیه و اله فرمود: ای مردم همانا من میگذارم در بین شما آنچه را که اگر از آن اطاعت و پیروی کنید هرگز تا روز قیامت گمراه نخواهید شد: کتاب خدا و اهل بیتم .

البانی پس از نقل هر دو روایت میگوید: این دو روایت صحیح است.

ص: 40


1- الكتاب : صحيح الجامع الصغير وزياداته، ج 1، ص 533، ح 2748 ، المؤلف: أبو عبدالرحمن محمد ناصر الدين بن الحاج نوح الأشقودرى الألباني (المتوفى: 1420 ق). الناشر: المكتب الإسلامي.
2- همان ج 2، ص 1303، ح 7877

تصویر

ص: 41

تصویر

ص: 42

تصویر

ص: 43

روایت با تصحیح ابن حجر عسقلانی

ابن حجر عسقلانی (متوفی :852ق) که از بزرگان علم رجال اهل سنت و وهابیت است در کتابش المطالب العالية این روایت را از رسول الله صلی الله علیه و اله در روز غدیر در حالی که دست امیرالمؤمنین علیه السلام را گرفته است، نقل می کند و ابن حجر پس از نقل روایت به صحت روایت اعتراف می کند:

وَقَالَ إِسْحَاقُ: أخبرنا أَبُو عَامِرِ الْعَقَدِى، عَنْ كَثِيرِ بْنِ زَيدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ [عُمَرَ] بنِ عَلِى عَنْ أَبِيهِ، عَنْ عَلَى رَضِى الله عَنْهُ قَالَ: إِنَّ النَّبِي صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ حَضَرَ الشَّجَرَةَ بِخُم، ثُمَّ خَرَجَ آخِذَا بِيدِ عَلِى رَضِى الله عَنْهُ قَالَ: « أَلَسْتُمْ تَشْهَدُونَ أَن الله تبارک و تعالی رَبُّكُمْ؟ قَالُوا: بَلَى قَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: « أَلَسْتُمْ تَشْهَدُونَ أَنَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أَوْلَى بِكُمْ مِنْ أَنفُسِكُمْ وأن الله تعالى وَرَسُولَهُ أَوْلِياؤُكُمْ؟» .

فقَالُوا: بَلَى. قَالَ: فَمَنْ كَانَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ مَوْلَاهُ فَإِنَّ هَذَا مَوْلَاهُ، وَقَدْ تَرَكتُ فِيكُمْ مَا إِنْ أَخَذْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا كتاب الله تعالى، سَبَبُهُ بيدى، وَسَبَبُهُ بِأَيْدِيكُمْ، وَأَهْلُ بَيْتِي . هَذَا إِسْنَادٌ صَحِيحٌ(1).

رسول الله صلی الله علیه و اله در زیر درختان غدیر خم دست علی بن ابیطالب را گرفت و فرمود: ای مردم، آیا شهادت می دهید که خداوند رب شما است؟ گفتند: بله. حضرت فرمود: آیا شهادت میدهید که خدا و رسول سرپرست شما هستند و خدا و رسول اولیای شمایند؟ گفتند .بله حضرت فرمود پس هرکس خدا و رسولش سرپرست او هست، این علی بن ابیطالب سرپرست اوست و بدانید که همانا من در بین شما دو چیز

ص: 44


1- الكتاب: المطالب العالية بزوائد المسانيد الثمانية، ج 16 ، ص ،142، ح 3943، المؤلف: أبو الفضل أحمد بن علی بن محمد بن أحمد بن حجر العسقلاني (المتوفى: 852ق) ، المحقق: (17) رسالة علمية قدمت لجامعة الإمام محمد بن سعود، تنسيق د. سعد بن ناصر بن عبدالعزيز الشترى الناشر : دار العاصمة، دار الغيث، السعودية. الطبعة الأولى، 1419 ق. عدد الأجزاء: 19.

حديث ثقلين.

می گذارم که اگر از آن دو اطاعت و پیروی کنید هرگز تا روز قیامت گمراه نخواهید

شد کتاب خدا و اهل بیتم

سپس ابن حجر میگوید سند این روایت صحیح است.

ص: 45

تصویر

ص: 46

تصویر

ص: 47

روایت با تصحیح متقی هندی

متقی هندی (975 ق) در کتابش کنز العمال با چند سند این روایت شریف را می آورد و در ذیل دو روایت به صحت آن اشاره میکند که در ادامه می آید.

روایت اول

عن على أن النبي صلى الله عليه وسلم حضر الشجرة بخم ثم خرج آخذا بيد على فقال: أيها الناس! ألستم تشهدون أن الله ربكم؟ قالوا: بلى، قال: ألستم تشهدون أن الله ورسوله أولى بكم من أنفسكم وأن الله ورسوله مولاكم؟ قالوا: بلی، قال: فمن كان الله ورسوله مولاه فإن هذا ،مولاه، وقد تركت فيكم ما إن أخذتم به لن تضلوا بعده: كتاب الله سببه بيده وسببه بأيديكم، وأهل بيتي.

ابن راهويه وابن جرير وابن أبي عاصم والمحاملي في أماليه وصحح؛ (1)

رسول الله صلی الله علیه و اله در زیر درختان غدیر خم دست علی بن ابیطالب را گرفت و فرمود: ای مردم، آیا شهادت میدهید که خداوند رب شما است. گفتند: بله .

حضرت فرمود: آیا شهادت میدهید که خدا و رسول سرپرست شما هستند؟ و خدا و رسول اولیای شمایند؟ :گفتند بله حضرت فرمود پس هرکس خدا و رسولش سرپرست او هست این علی بن ابیطالب سرپرست اوست و بدانید که همانا من در بین شما دو چیز میگذارم که اگر از آن دو اطاعت و پیروی کنید هرگز تا قیامت گمراه نخواهید شد کتاب خدا و اهل بیتم.

ص: 48


1- الكتاب كنز العمال في سنن الأقوال والأفعال، ج 13، ص 140، ح 36441، المؤلف: علاءالدین علی بن حسام الدین بن قاضی خان القادرى الشاذلى الهندى البرهانفورى ثم المدنى فالمكي الشهير بالمتقى الهندي (المتوفی 975 ق_، المحقق: بكرى حياني - صفوة السقا. الناشر: مؤسسة الرسالة. الطبعة الخامسة، 1401 ق / 1981م.

سپس متقی هندی می گوید: ابن راهویه و ابن جریر و ابن ابی عاصم، این روایت را آورده اند و محاملی در امالی اش این روایت را آورده و آن را صحیح دانسته است.

روایت دوم

عن محمد بن عمر بن على عن أبيه عن على بن أبيطالب أن النبي صلى الله عليه وآله وسلم قال: «إني قد تركت فيكم ما إن أخذتم به لن تضلوا، كتاب الله، سبب بيد الله، وسبب بأيديكم وأهل بيتي» . ابن جرير وصححه؛ (1)

پیامبرصلى الله عليه واله فرمود: ای مردم همانا من در بین شما دو چیز میگذارم که اگر از آن دو اطاعت و پیروی کنید هرگز گمراه نخواهید شد کتاب خدا و اهل بیتم.

سپس متقی هندی می گوید: این روایت را ابن جریر آورده و آن را صحیح دانسته است.

ص: 49


1- همان ج 1، ص 379 و 380، ح 1650.

تصویر

ص: 50

تصویر

ص: 51

تصویر

ص: 52

تصویر

ص: 53

بنابراین طبق حدیث شریف ،ثقلین تبعیت و اطاعت از امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام بر تمامی امت پیامبر صلی الله علیه و اله واجب ،است، حتی بر ابوبکر و عمر و عثمان و ....

***

آیا با وجود شخصی که اطاعت از آن واجب است و عدل و قرین قرآن قرار گرفته است جایی برای خلافت دیگران باقی می ماند؟!

چگونه میشود ابوبکر خلیفه شود در حالی که بر او واجب است از علی بن ابیطالب تبعیت کند؟!!

چگونه میشود علی بن ابیطالب که طبق همین حدیث شریف دارای مقام عصمت است کنار گذاشته شود و شخصی جای ایشان بیاید که اجماع وجود دارد، معصوم نبوده است؟!

کدام یک از خلفای شما مقام رفیع و مهم عصمت را دارند؟!

کدام یک قرین قرآن قرار گرفته اند؟!

چرا حداقل در بحث خلافت نظر امام علی علیه السلام پرسیده نشد؟! و در سقیفه بدون حضور ایشان خلیفه تعیین کردند؟!

مگر نباید از ایشان تبعیت می کردند؟

ص: 54

همان طور که از این حدیث شریف مشخص است آن مذهبی که اصول و فروعش از اهل بیت علیهم السلام باشد رستگار است حال سؤال این است که:

در میان فرق اسلامی کدام مذهب بیشترین روایات را از اهل بیت علیهم السلام دارد؟

مثلا در اصلی ترین کتب اهل سنت و وهابیت چند درصد روایات از اهل بیت علیهم السلام است؟!

چرا روایات ابوهریره چندین برابر روایات حضرت مولی الموحدین علی بن ابیطالب علیه السلام است؟!

این است تبعیت از اهل بیت علیهم السلام؟!

حال بفرمایید چند درصد عقایدتان را از روایات اهل بیت گرفته اید؟!

آیا میتوانید با روایات اهل بیت عقایدتان را اثبات کنید؟!

چند درصد احکام شما از روایات اهل بیت است؟!

چرا صحابه به این حدیث متواتر عمل نکرده اند و به جای اطاعت و تبعیت از امیرالمؤمنین علیه السلام با ایشان جنگیده اند؟! اصحاب جمل و صفین و نهروان).

آیا می شود در مقابل نص صریح و روایتِ متواتر ثقلین، اجتهاد کرد و با امام علی علیه السلام جنگید؟!

آیا اجتهاد در مقابل نص جایز است؟!

به نظر بزرگان اهل سنت و وهابیت حکم کسی که با حدیث متواتر (مثل حدیث ثقلین که متواتر بین فریقین است) مخالفت کند چیست؟!

ص: 55

ص: 56

آیه ولایت و اثبات امامت بلافصل امير المؤمنين علیه السلام

یکی از آیات قرآن کریم که دلالت قوی بر امامت و خلافت بلا فصل امیر المؤمنین علیه السلام دارد آیه ولایت (مائده: 55) است.

خداوند متعال می فرماید:

(إِنَّمَا وَلِيكمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يَقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتَوْنَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ؛

فقط سرپرست شما خدا است و رسول او و کسانی که ایمان آورده و نماز می خوانند و در حال رکوع زکات می دهند

و در روایات اهل سنت و وهابیت با سند صحیح آمده است که این آیه شریفه در زمانی نازل شده است که امیرالمؤمنین علیه السلام انگشتر را در رکوع به فقیر داده اند.

به طور مثال، عالم بزرگ اهل سنت ابن ابی حاتم (327 ق) در کتاب تفسیرش این گونه روایت می کند

ص: 57

حَدَّثَنَا أَبُو سَعِيدٍ الْأَشَجُّ ، ثنا الْفَضْلُ بْنُ دُكينِ أَبُو نُعَيمِ الْأَحْوَلُ، تَا مُوسَى بْنُ قَيسِ الْحَضْرَمِي، عَنْ سَلَمَةَ بْنِ كَهَيْلٍ، قَالَ: تَصَدَّقَ عَلِي بِخَاتَمِهِ وَهُوَ رَاكِعٌ فَنَزَلَتْ: "إِنَّمَا وَلِيكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يَقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتَوْنَ الزَّكَاةَ وَهُمْ راكعُونَ" [المائدة: 55]؛ (1)

سلمة بن كهيل راوی تمامی صحاح سته گوید علی بن ابیطالب علیه السلام زمانی که انگشترش را در حال رکوع صدقه داد، این آیه نازل شد که فقط سرپرست شما خدا است و رسول او و کسانی که ایمان آورده و نماز می خوانند و در حال رکوع زکات صدقه میدهند.

ص: 58


1- الكتاب: تفسير القرآن العظيم لابن أبي حاتم، ج 4، ص 1162، ح 6551، المؤلف: أبو محمد عبدالرحمن بن محمد بن إدريس بن المنذر التميمى الحنظلى الرازى ابن أبي حاتم (المتوفى: 327 ق)، المحقق: أسعد محمد الطيب الناشر: مكتبة نزار مصطفى الباز المملكة العربية السعودية. الطبعة الثالثه، 1419ق.

تصویر

ص: 59

تصویر

ص: 60

در این آیه شریفه ولایت امام علی علیه السلام به ولایت خدا و رسول صلى الله عليه واله عطف شده است .

که بیانگر دارا بودن مقام امامت الهی برای امیرالمؤمنین علیه السلام است.

کلمۀ «إنّما» که در آیه ولایت به کار رفته است به اعتراف ادیبان عرب، افاده حصر می کند که با در نظر گرفتن معنای حصر در آیه تنها با معنای سرپرستی سازگاری دارد، زیرا معنا ندارد که خداوند بگوید فقط محب و دوست دار و ناصر شما سه شخص اند: خدا و رسول و افرادی که در رکوع نماز صدقه می دهند

آیا پدر و مادری که در رکوع صدقه نداده اند فرزندشان را دوست ندارند؟!

آیا برادرانی که در نماز صدقه نداده اند یاور یکدیگر نیستند؟!

بنابراین به خاطر وجود کلمۀ «إِنّما» که از ادوات حصر است معنای «ولی» در آیه شریفه نمیتواند دوست و یاور ،باشد بلکه به معنای ولایت و سرپرستی است و در نتیجه ولایتِ بلافصل حضرت مولی الموحدین علیه السلام ثابت میشود.

ص: 61

بررسی سند روایت

سند روایت متصل و صحیح است و تمامی راویان این حدیث شریف از روات صحاح سته هستند و برای صحت روایت همین مقدار کافی است، زیرا کمترین اشکال به آنان اشکال به صحیح بخاری و مسلم .... است. اما با این حال تمامی آنان دارای مقام وثاقت هستند که نمونه ای از توفیق آنان بیان میشود.

راوی اول: أبو سَعِيد الْأَشَجُ

ایشان از راویان تمامی صحاح سته (صحیح بخاری و مسلم و سنن ابی داود و ابن ماجه و ترمذی و نسائی) هستند.

به عنوان نمونه ذهبی در کتاب الکاشف که مخصوص راويان صحاح ستة است درباره ایشان می گوید:

عبد الله بن سعيد الحافظ أبو سعيد الكندى الكوفى الاشج عن هشيم والمطلب بن زياد وعنه الستة وابن أبي حاتم ، قال أبو حاتم ثقة إمام أهل زمانه وقال الشطوى ما رأيت أحفظ منه توفى 257؛ (1)

عبدالله بن سعيد أبوسعید الاشج، حافظ است (کسی که صد هزار حدیث حفظ است و او راوی تمامی صحاح سته است و ابو حاتم :گفت او ثقه و امام اهل زمانش است و الشطوی :گفت من حافظ تر از او ندیده ام .

ص: 62


1- الكتاب: الكاشف في معرفة من له رواية في الكتب الستة، ص 558 ح 2751، المؤلف: شمس الدين أبو عبدالله محمد بن أحمد بن عثمان بن قايماز الذهبي (المتوفى: 748 ق)، المحقق: محمد عوامة، أحمد محمد نمر الخطيب الناشر : دار القبلة للثقافة الإسلامية، مؤسسة علوم القرآن، جدة. الطبعة الأولى، 1413 ق – 1992 م.

تصویر

ص: 63

تصویر

ص: 64

راوى دوم: الْفَضْلُ بْنُ دُكينِ أَبُو نُعَيمِ الْأَحْوَل

او راوی تمامی صحاح سته (صحیح بخاری و مسلم و سنن ابی داود و ابن ماجه و ترمذی و نسائی) است.

به عنوان نمونه ابن حجر عسقلانی در کتاب تقریب التهذیب دربارۀ او میگوید :

الفضل ابن دكين الكوفى واسم دكين عمرو ابن حماد ابن زهير التيمي مولاهم الأحول أبو نعيم الملائى بضم الميم مشهور بكنيته ثقة ثبت من التاسعة مات سنة ثماني عشرة وقيل تسع عشرة وكان مولده سنة ثلاثين وهو من كبار شيوخ البخارى؛ (1)

فضل بن دكين ثقه و ثبت (جزو الفاظ توفیق در علم رجال) است و از اساتید بزرگ بخاری (صاحب صحیح بخاری) است .

ص: 65


1- الكتاب: تقريب التهذيب ص 782 ش 5436، المؤلف : أبو الفضل أحمد بن علی بن محمد بن أحمد بن حجر العسقلاني (المتوفى: 852 ق) ، المحقق: ابو الأشبال صغير احمد شاغف. الناشر: دار العاصمة الرياض.

تصویر

ص: 66

تصویر

ص: 67

راوی سوم مُوسَى بْنُ قَيْسِ الْحَضْرَمِي:

او راوی سنن ابی داود و سنن نسائی است.

به عنوان نمونه ابن ابی حاتم در کتاب الجرح والتعدیل درباره او می گوید:

«موسى بن قيس الحضرميى روى عن حجر بن عنبس وسلمة بن كهيل ومسلم البطين وعطية العوفي، روى عنه وكيع ويحيى بن آدم وابو نعيم وقبيصة سمعت أبى يقول ذلك. نا عبد الرحمن أنا عبد الله بن أحمد بن حنبل فيما كتب إلى قال سمعت ابي وذكر موسى بن قيس فقال ما اعلم الاخيرا نا عبد الرحمن قال ذكره أبى عن إسحاق بن منصور عن يحيى بن معين :قال موسى بن قيس الحضرمي ثقة، سألت ابي عن موسى بن قيس فقال: لا بأس به »(1)

احمد بن حنبل گوید: از او جز خیر و خوبی ندیدم. یحیی بن معین گوید: او ثقه و مورد اعتماد است. ابوحاتم گوید هیچ مشکلی ندارد.

ص: 68


1- الكتاب الجرح والتعدیل ، ج 4، ص 157 ش 703، المؤلف : أبو محمد عبدالرحمن بن محمد بن إدريس بن المنذر التميمى الحنظلى الرازى بن أبى حاتم (المتوفى: 327 ق). الناشر : طبعه مجلس دائره المعارف العثمانية بحیدر آباد الدكن - الهند دار الكتب العلمية، لبنان.

تصویر

ص: 69

تصویر

ص: 70

تصویر

ص: 71

راوی چهارم سَلَمَةَ بْن کهیل

او از تابعین و راوی تمامی صحاح ستۀ صحیح بخاری و مسلم و سنن ابی داود و ابن ماجه و ترمذی و نسائی است

برای نمونه ذهبی در کتاب الکاشف که مخصوص راویان صحاح سته است در موردِ او میگوید

سلمة بن كهيل أبو يحيى الحضرمي من علماء الكوفة رأى زيد بن أرقم وروى عن أبي جحيفة وعلقمة وعنه سفيان وشعبة ثقة له مائتا حديث وخمسون حديثا مات 121 (1)

سلمة بن کهیل از علمای کوفه است و او زید بن ارقم را که جزو صحابی است دیده است ثقه و مورد اعتماد است.

ص: 72


1- الكتاب: الكاشف في معرفة من لهِ رواية في الكتب الستة، ص 454، ش 2046، المؤلف: شمس الدین أبو عبد الله محمد بن أحمد بن عثمان بن قَايْماز الذهبي (المتوفى: 748 ق)، المحقق: محمد عوامة أحمد محمد نمر الخطيب الناشر : دار القبلة للثقافة الإسلامية، مؤسسة علوم القرآن جدة. الطبعة الأولى، 1413 ق - 1992م.

تصویر

ص: 73

تصویر

ص: 74

بنابراین سند روایت متصل و صحیح است و مرسل تابعین نزد اجماع اهل سنت حجت است. به عنوان نمونه علامه نورالدین علی القاری می گوید:

قلتُ : مُرْسَلُ التَّابِعِي حُجَّةٌ عِنْدَ الْجُمْهُورِ، فكيفَ مُرْسَلُ مَنِ اخْتُلِفَ فِي صِحَّةِ صُحْبَتِهِ؟(1) ؛

نزد جمهور اهل سنت مرسل تابعی حجت است تا چه رسد به مرسل کسی که در صحابه بودنش اختلاف است.

و آقای زرکلی در شرح حال آقای علامه نورالدین علی القاری می گوید:

علی بن (سلطان) محمد نور الدين الملا الهروى القاری: فقيه حنفی من صدور العلم في عصر . (2)

او فقيه حنفی و در عصر خودش از علمای بزرگ بود.

ص: 75


1- الكتاب: مرقاة المفاتيح شرح مشكاة المصابيح، ج 9، ص ،434 المؤلف: علی بن (سلطان) محمد، أبو الحسن نورالدين الملا الهروى القارى (المتوفی: 1014 ق). الناشر : دار الكتب العلمية، بيروت لبنان.
2- الكتاب الأعلام، ج 5، ص 12 المؤلف خير الدين بن محمود بن محمد بن على بن فارس الزركليي الدمشقى (المتوفى: 1396 ق)، الناشر: دار العلم للملايين الطبعة الخامسة عشر - أيار / مايو 2002م.

تصویر

ص: 76

تصویر

ص: 77

ص: 78

ابلاغ امامت بلافصل امير المؤمنين علیه السلام در شب معراج توسط خداوند متعال دارد

روایت دیگری که به صراحت دلالت بر امامت بلافصل مولی الموحدین علیه السلام روایتی است با سند معتبر که خداوند در شب معراج امامت امیرالمؤمنین علیه السلام را به پیامبر صلى الله عليه واله ابلاغ میکند و این روایت شریف در چند کتاب اهل سنت و وهابیت موجود است.

از جمله عالم بزرگ اهل سنت ابی نعیم ( 430 ق) در کتابش معرفة الصحابة این گونه روایت می کند

« حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللهِ الْحَضْرَمِي، ثتا أَبُوبَكرٍ أبو بكر بن أبي شَيْبَةَ، مَا أَحْمَدُ بْنُ مُفَضَّل، حَدَّثَنَا جَعْفَرُ الْأَحْمَرُ، عَنْ هِلَالٍ أَبِي أَيُّوبَ الصيرفي، عَنْ أَبِي كَثِيرِ الْأَنْصَارِي، عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ أَسْعَدَ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: "انهيتُ لَيْلَةَ أَسْرِى بِي إِلَى السِّدْرَةِ الْمُنْتَهَى، فَأُوحِي إِلَى فِي

ص: 79

عَلِى بِثَلَاثٍ: أَنَّهُ إِمَامُ الْمُتَّقِينَ، وَسَيدُ الْمُسْلِمِينَ، وَقَائِدُ الْغُرُ الْمُحَجَّلِينَ إِلَى جَنَّاتِ النعيم »(1)

عبدالله بن اسعد صحابی :گوید رسول خدا صلى الله عليه واله و فرمودند: زمانی که در شب معراج به سدرة المنتهى رسیدم ،خداوند در مورد علی بن ابیطالب سه چیز برای من وحی کرد این که او امام متقین است امامت و ولایت) و بزرگ و آقای مسلمین( افضلیت حضرت) و رهبر روسفیدان یکی از خصوصیات شیعیان در روز قیامت) است تا بهشت پر نعمت باشد.

این روایت شریف به صراحت دلالت بر امامت امیرالمؤمنین علیه السلام دارد و انکار آن انکار سخن فرستادۀ الهی حضرت محمد مصطفی صلى الله عليه واله است.

ص: 80


1- الكتاب معرفة الصحابة، ج 3، ص 1587، ح 4002، المؤلف : أبو نعيم أحمد بن عبدالله بن أحمد بن إسحاق بن موسى بن مهران الأصبهاني (المتوفی: 430 ق)، تحقيق: عادل بن يوسف العزازى الناشر : دار الوطن للنشر الرياض الطبعة الأولى، 1419 ق - 1998م.

تصویر

ص: 81

تصویر

ص: 82

بررسی سند روایت

سند روایت معتبر و صحیح است و تمامی راویان آن موثق و ممدوح و مقبول هستند.

بنابراین نمونه ای از توثیقات راویان این سند در ادامه می آید

راوی اول: مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ

ابوبكر الخطيب البغدادی (463 ق) او را توفیق میکند و می گوید:

محمد بن محمد بن أحمد أبو جعفر المقرئ سكن البصرة ... و كان ثقة؛ (1)

محمد بن محمد بن احمد ابو جعفر المقرى ساكن بصره بود... و ثقه و مورد اعتماد است.

ص: 83


1- الكتاب تاريخ بغداد، ج 4، ص 360 ش ،1548، المؤلف: أبوبكر أحمد بن على بن ثابت بن أحمد بن مهدى، الخطيب البغدادی المتوفی: 463) ق) المحقق الدكتور بشار عواد معروف. الناشر: دار الغرب الإسلامي بيروت الطبعة الأولى، 1422 ق - 2002م. عدد الأجزاء: 16.

تصویر

ص: 84

تصویر

ص: 85

راوی دوم: مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللهِ الْحَضْرَمِي

ذهبی در موردِ او می گوید:

مطين الحافظ الكبير أبو جعفر محمد بن عبدالله بن سليمان الحضرمي الكوفي ... وسئل عنه الدارقطني فقال: ثقة جبل ... وبكل حال فمطين ثقة مطلقاً، (1)

او حافظی( کسی که صد هزار حدیث حفظ است) بزرگ است ... و از دار قطنی درباره او سؤال شد او گفت او ثقه است و ذهبی گوید: در هر صورت او قطعاً ثقه و مورد اعتماد می باشد».

ص: 86


1- الكتاب: تذكرة الحفاظ، ج 2، ش 682، المؤلف: شمس الدين أبو عبد الله محمد بن أحمد بن عثمان بن قايماز الذهبي (المتوفی 748 ق)، الناشر: دار الكتب العلمية بيروت - لبنان الطبعة الأولى، 1419 ق-1998 م عدد الأجزاء: 4 .

تصویر

ص: 87

تصویر

ص: 88

راوى سوم: أَبُو بَكْرِ بْنُ أَبِي شَيْبَةَ

ذهبی دربارۀ او میگوید

« أبو بكر بن أبى شيبة الحافظ عديم النظير الثبت ... (روى) عنه أبو زرعة والبخارى ومسلم وأبو داود وابن ماجه وأبو بكر بن أبي عاصم ... قال أحمد: أبو بكر صدوق، هو أحب إلى من أخيه عثمان. وقال العجلي: ثقة حافظ. وقال الفلاس ما رأيت أحفظ من أبى بكر بن أبى شيبة. وكذا قال أبو زرعة الرازي... وقال الخطيب كان أبو بكر متقنا حافظا؛ (1)

او حافظ کسی که صد هزار حدیث حفظ است و بی نظیر و ثبت و ثقه است.... او راوی صحیح بخاری و مسلم و سنن ابی داود و ابن ماجه است... احمد بن حنبل گوید او صدوق است و او نزد من از برادرش بهتر است. عجلی :گوید او ثقه و حافظ است فلاس و ابوزرعه رازی گویند ما حافظ تر از او ندیده ایم.... و خطیب :گوید: او متقن و حافظ است».

ص: 89


1- الكتاب: تذكرة الحفاظ، ج 2، ش 439، المؤلف: شمس الدين أبو عبد الله محمد بن أحمد بن عثمان بن قايماز الذهبي (المتوفی 748 ق)، الناشر: دار الكتب العلمية بيروت - لبنان الطبعة الأولى، 1419 ق-1998 م. عدد الأجزاء: 4

تصویر

ص: 90

تصویر

ص: 91

تصویر

ص: 92

راوی چهارم: أَحْمَدُ بْنُ مُفَضَّل

ذهبی درباره او می گوید:

او راوی سنن ابی داود و سنن نسائی است و بسیار راستگو است(1).

ابن حبان در کتابش الثقات که مخصوص راویان ثقه است، او را جزو افراد ثقه می آورد و به همین خاطر ذهبی میگوید :

«قال ابن حبان ثقه؛

ابن حبان گفته است او ثقه است »(2)

ص: 93


1- الكتاب: الكاشف في معرفة من له رواية في الكتب الستة، ص 203، ش 88 المؤلف: شمس الدين أبو عبدالله محمد بن أحمد بن عثمان بن قايماز الذهبي (المتوفى: 748 ق)، المحقق: محمد عوامة أحمد محمد نمر الخطيب. الناشر: دار القبلة للثقافة الإسلامية، مؤسسة علوم القرآن جدة. الطبعة الأولى، 1413 ق - 1992 م.
2- الكتاب: تاريخ الإسلام ووفيات المشاهير والأعلام، ج 16 ، ص 54، ش 24، المؤلف: شمس الدين أبو عبد لله محمد بن أحمد بن عثمانبن قايماز الذهبي (المتوفی: 748 ق)، المحقق: عمر عبدالسلام التدمري الناشر : دار الكتاب العربي، بيروت الطبعة الثانية ، 1413 ق - 1993 م. عدد الأجزاء: 52.

تصویر

ص: 94

تصویر

ص: 95

تصویر

ص: 96

تصویر

ص: 97

راوی پنجم: جَعْفَر بن زياد الْأَحْمَر

ابن حجر عسقلانی درباره او می گوید

او راوی سنن ترمذی و نسائی است و بسیار راستگو است»(1).

و المزی در کتابش تهذیب الکمال میگوید

جعفر بن زياد الأحمر أبو عبد الله، ويقال: أَبُو عَبْد الرَّحْمَنِ، الكوفى والد على بن جعفر، وجد الحسين بن على بن جعفر الأحمر ... قال عَبد الله بن أَحْمَد بن حنبل، عن أبيه: صالح الْحَدِيث وَقَال عَباس الدورى وأبو بكر بن أبي خيثمة ومحمد بن عثمان بن أبي شَيبَة، عَن يحيى بن مَعِين : ثقة ... وَقَال يعقوب بن سفيان: ثقة. وَقَال أَبو زُرْعَة : صدوق .... وَقَال النَّسَائى: ليس به بأس؛ (2)

احمد بن حنبل :گوید احادیث او صحیح است. عباس الدوري و ابوبکربن ابی خیثمه و محمد بن عثمان همگی از یحیی بن معین نقل کرده اند که او گفته است جعفر بن زياد الأحمر ثقه است. یعقوب بن سفیان :گوید او ثقه و مورد اعتماد است.

ابو زرعه :گوید او صدوق است نسائی گوید او مشکلی ندارد.

ص: 98


1- الكتاب: تقريب التهذيب ص ،79 ش 940 ، المؤلف : أبو الفضل أحمد بن عليى بن محمد بن أحمد بن حجر العسقلاني (المتوفی 852 ق)، المحقق: عادل مرشد الناشر: موسسة الرسالة، لبنان.
2- الكتاب تهذيب الكمال فى أسماء الرجال، ج 5، ص 38 و 39 و 40، ش 941، المؤلف: يوسف بن عبدالرحمن بن يوسف، أبو الحجاج، جمال الدين ابن الزكى أبى محمد القضاعي الكلبي المزى (المتوفى: 742 ق)، المحقق: د. بشار عواد معروف الناشر: مؤسسة الرسالة، بيروت الطبعة الأولى، 1400 ق - 1980م. عدد الأجزاء: 35.

تصویر

ص: 99

تصویر

ص: 100

تصویر

ص: 101

تصویر

ص: 102

تصویر

ص: 103

راوی ششم: هِلال أبي أيوب الصَّيرَفِي

بخاری در کتاب التاريخ الکبیر او را معرفی می کند(1).

و ابن حبان (متوفی: 354 ق) در کتاب الثقات که مخصوص راویان ثقه و مورد اعتماد است ایشان را جزو راویان ثقه می آورد(2) .

ص: 104


1- الكتاب التاريخ الكبير، ج 8 ص 207، ش 2730، المؤلف: محمد بن إسماعيل بن إبراهيم بن المغيرة البخارى، أبو عبدالله (المتوفى: 256 ق). الطبعة دائرة المعارف العثمانية، حيدرآباد – الدكن، طبع تحت :مراقبة محمد عبدالمعید خان عدد الأجزاء: 8
2- الكتاب الثقات، ج 7، ص 572، المؤلف: محمد بن حبان بن أحمد بن حبان بن معاذ بن معبد التميمي، أبو حاتم، الدارمي، البستى (المتوفى: 354 ق). طبع بإعانة وزارة المعارف للحكومة العالية الهندية، تحت مراقبة: الدكتور محمد عبدالمعید خان مدير دائره المعارف العثمانية. الناشر : دائرة المعارف العثمانية بحيدر آباد الدكن الهند الطبعة الأولى، 1393 ق - 1973 م. عدد الأجزاء: 9.

تصویر

ص: 105

تصویر

ص: 106

راوى :هفتم: أبو كثِير الْأَنْصَارِى

او راوی صحیح مسلم است و توثیقات فراوان دارد. از جمله ابن حجر عسقلانی در کتاب تقریب التهذیب میگوید او ثقه است(1).

ص: 107


1- الكتاب : تقريب التهذيب ص 53 ش ،549، المؤلف: أبو الفضل أحمد بن على بن محمد بن أحمد بن حجر العسقلاني (المتوفی 852 ق المحقق عادل مرشد الناشر: موسسة الرسالة لبنان.

تصویر

ص: 108

تصویر

ص: 109

راوی هشتم: عبدالله بن أسعد

او از صحابه است و نزد اهل سنت و وهابیت تمامی صحابه ثقه و عادلاند و نیازی به توفیق ندارند

بنابراین سند روایت معتبر است

ص: 110

مخالفت اهل بیت علیهم السلام با خلافت ابوبكر : بطلان خلافت ابوبكر تنها با سه روایت از صحیح بخارى (معتبرترين كتاب اهل سنت و وهابيت )

طبق مصادر اسلامی بسیار روشن است که اهل بیت علیهم السلام با خلافت ابوبکر مخالفت

کرده اند و حتی از اصلی ترین کتب اهل سنت و وهابیت این مخالفت قابل اثبات است و همگان میدانند که مخالفت اهل بیت علیهم السلام با هر کاری بیانگر ضلالت و گمراهی آن کار است.

به عنوان نمونه به سه روایت در صحیح بخاری توجه فرمایید:

روایت اول

بخاری در صحیحش روایت کرده است که پیامبرصلى الله عليه واله فرمودند:

عَنِ النَّبِي صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: "مَنْ كَرِهَ مِنْ أَمِيرِهِ شَيْئًا فَلْيَصْبِرْ، فَإِنَّهُ مَنْ خَرَجَ مِنَ السُّلْطَانِ شِبْرًا مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيةٌ ؛ (1)

ص: 111


1- الكتاب صحيح البخاري ص ،1748 ح 7053، المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخارى الجعفى المتوفى 256 ق . الناشر دار ابن کثیر دمشق - بيروت الطبعة الأولى، 1423 ق - 2002 م.

كفاية الإمامة في نصوص العامة

هرکس از امیرش کار بدی ،دید باید صبر کند زیرا هرکس به مقدار وجبی با سلطان مخالفت کند به مرگ جاهلیت از دنیا می رود.

عَنِ النَّبِي صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: "مَنْ رَأَى مِنْ أَمِيرِهِ شَيْئًا يكرَهُهُ فَلْيَصْبِرُ عَلَيْهِ فَإِنَّهُ مَنْ فَارَقَ الجَمَاعَةَ شِبْرًا فَمَاتَ إِلَّا مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيةٌ (1)؛

..

هر کس از حاکم اسلامی کاری دید که بدش آمد، باید صبر کند، زیرا اگر به اندازه یک وجب از جماعت مسلمانان جدا شود با) امیر مخالفت کند با مرگ جاهلیت (کافر و اهل جهنم از دنیا میرود .

ص: 112


1- همان ح 7054

تصویر

ص: 113

تصویر

ص: 114

تصویر

ص: 115

غضب حضرت زهرا در نتیجه غضب خدا و رسولش بر ابوبکر

روایت دوم

بخاری روایت دیگری می آورد که حضرت زهرا علیها السلام و وقتی از ابوبکر (حاکم اهل سنت و وهابیت اموالش مثل فدک و... را مطالبه کرد و ابوبکر باز نگرداند، حضرت صديقه علیها السلام بر او خشم و غضب کرد که طبق همین روایت صحیح بخاری، غضب حضرت زهرا علیها السلام غضب رسول الله صلی الله علیه و اله است (1)و طبق آیه قرآن کریم، غضب و خشم نبی مکرم صلی الله علیه و اله غضب خداوند است )(2)و تا حضرت زنده بود بر ابوبکر خشمگین و غضبناک بود و با ابوبکر سخن نگفت و از او دوری کرد تا این که از دنیا رفت(3).

ص: 116


1- «أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّى ، فَمَنْ أَغْضَبَهَا أَغْضَبَنِي ؛ پیامبر صلی الله علیه واله فرمود: فاطمه پاره تن من است هر کس او را غضبناک و خشمگین کند مرا خشمگین کرده است». الكتاب صحيح البخاری، ص،924 ، ح 3767، المؤلف: محمد بن إسماعيل أبوعبدالله البخاري الجعفي (المتوفى 256 ق). الناشر: دار ابن كثير - دمشق - بيروت الطبعة الأولى، 1423 ق - 2002م.
2- إِنَّ الذِينَ يُؤذونَ الله وَرَسُولهُ لعَنَهُمُ الله في الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَأعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُهينا (الاحزاب: 57).
3- الكتاب صحيح البخارى، ص ،762، ح 3093 ، المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفى (المتوفى 256) ق). الناشر: دار ابن كثير - دمشق - بيروت الطبعة الأولى، 1423 ق - 2002م.

تصویر

ص: 117

تصویر

ص: 118

روایت سوم

بنابراین حضرت زهرا علیها السلام با حاکم اهل سنت و وهابیت به شدت مخالفت و برخورد کرده اند و تا آخر عمر از او خشمناک بودهاند و با خلیفه سخن نگفتهاند تا از دنیا رفته اند بنابراین باید نعوذ بالله با مرگ جاهلیت از دنیا ،بروند و این در حالی است

که حضرت صدیقه شهیده طبق آیه تطهیر و روایات متواتر دارای مقام عصمت و از اهل بیت علیهم السلام هستند و سرور زنان بهشت،اند از این رو بخاری روایت می کند که پیامبر صلی الله علیه و اله فرمودند:

وَقَالَ النَّبِي صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: فَاطِمَةُ سَيدَةُ نِسَاءِ أَهْلِ الجَنَّةِ .

فَقَالَ: أَمَا تَرْضَينَ أَنْ تَكُونِي سَيدَةَ نِسَاءِ أَهْلِ الجَنَّةِ (1)؛

فاطمه علیها السلام سرور زنان اهل بهشت است.

ص: 119


1- الكتاب: صحيح البخاری ص 924 باب مناقب فاطمه، وص 892، ح 3624، المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبد الله البخاري الجعفى ( المتوفى 256 ق ) . الناشر: دار ابن كثير - دمشق - بيروت الطبعة الأولى، 1423 ق - 2002م.

تصویر

ص: 120

تصویر

ص: 121

بنابراین وقتی حضرت زهرا علیها السلام با حاکم اهل سنت و وهابیت مخالفت شدید می کند.

و تا آخر عمر بر او غضبناک است و تا شهادت با او سخن نمی گوید و از جماعت مفارقت میکند و در عین حال سرور زنان بهشت است بسیار روشن است که حضرت صدیقه علیها السلام با حاکم اسلامی روبه رو نبوده است تا مخالفت با او و مفارقت از ،جماعت ایشان را به مرگ جاهلیت بکشاند زیرا اگر ابوبکر خلیفه مسلمانان بود، باید حضرت صدیقه طاهره علیها السلام با مرگ جاهلیت از دنیا می رفت (نعوذ بالله) نه این که سرور زنان بهشت باشد.

علاوه بر مطلب بالا نکته دیگری که بطلان خلافت ابوبکر را تأیید میکند، آن است که طبق روایت صحیح بخاری که تقدیم شد غضب حضرت صدیقه شهیده غضب نبی مکرم صلى الله عليه واله است و بسیار روشن است که غضب رسول الله صلى الله عليه واله باعث غضب خداوند میشود و همین غضب حضرت فاطمه علیها السلام به تنهایی دلیلی روشن بر بطلان خلافت ابوبکر است زیرا شخصی که مورد غضب خداوند و پیامبر است چگونه خلیفهٔ خداوند و جانشین پیامبر میتواند باشد؟!

« إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللهُ فِي الدُّنْيا وَالآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُهِينًا (الاحزاب57)

قطعاً خداوند در دنیا و آخرت لعنت میکند کسانی را که خدا و رسولش را اذیت میکنند و برای آنان عذاب خوار کننده ای قرار داده است» .

«يا أَيّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَوَلَّوْا قَوْمًا غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ قَدْ يَيْسُوا مِنَ الآخِرَةِ كَمَا بَيْسَ الْكُفَّارُ مِنْ أَصْحَابِ الْقُبُورِ (الممتحنة ١٣)؛

ص: 122

ای کسانی که ایمان آورده اید، قومی که خداوند آنان را مورد غضب قرار داده است سرپرست انتخاب نکنید زیرا آنان از آخرت مأیوس اند همان گونه که کفار مدفون در قبرها مأیوس میباشند

و همچنین غضب حضرت صدیقه علیها السلام بر ،ابوبکر، دلیلی روشن بر بطلان نظریهٔ عدالت تمامی صحابه ،است زیرا شخصی که مورد غضب خداوند و پیامبر صلى الله عليه واله است از عدالت برخوردار نخواهد بود.

در مورد نقد نظریه عدالت تمامی صحابه که اساس و بنیان پیروان سقیفه است کتابی مستقل ان شاء الله چاپ خواهیم کرد.

ص: 123

ص: 124

استاد حدیث ثقلین در خطبه غدیر و نقش آن در اثبات امامت امير المؤمنين علیه السلام

کلمۀ «مولا از الفاظ مشترک است یعنی لفظی که دارای چند معنی است و برای این که معلوم شود متکلم کدام معنی را از لفظ «مولا» اراده کرده است، باید از قرینه های متصل و منفصل موجود در سخن متکلم نبی مکرم صلى الله عليه واله استفاده شود تا معنای مورد اشاره ایشان را به دست آوریم

در روز 18 ذی الحجه نبی مکرم در وادی غدیر خم خطبه ای طولانی خوانده اند و در آن خطبه میفرمایند:

من كنت مولاه فعلی مولاه .

البته این روایت شریف با الفاظ دیگری مثل لفظ «ولی» هم به کار رفته است که همین مطلب یکی از قرائن منفصلی است که بیانگر معنای کلمه «مولا» است. پس ناچار هستیم که با استفاده از قرائن موجود دریابیم که مراد نبی مکرم صلى الله عليه وسلم از استعمال کلمۀ «مولا امامت و سرپرستی است یا دوستی و نصرت و یاری رساندن.

ص: 125

بعضی از قرائن که مشخص میکند مراد رسولالله از لفظ (مولا) امامت امیرالمؤمنین علیه السلام است

اگر بخواهیم تمامی قرائن متصل و منفصل که بیانگر معنای امامت و سرپرستی در کلمۀ «مولا است را در این قسمت بیاوریم بسیار طولانی خواهد شد و خود یک کتاب مستقل میشود که اگر توفیق الهی شامل این ذره ناچیز شود، خواهم نوشت. بنابراین به تعدادی از قرائن متصلی که در حدیث غدیر است اکتفا می کنیم که همین مقدار برای آنان که به دنبال کشف حقایق اند کافی است و حجت را بر همگان تمام می کند.

بعضی از قرائن که به روشنی مشخص میکند مراد رسول الله صلى الله عليه واله، از کلمه «مولا» امامت و سرپرستی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام بوده است در ادامه می آید.

قرینه اول بیان اولویت و سرپرستی خدا و رسول صلى الله عليه واله قبل از بیان لفظ «مولا»به این روایت صحیح السند توجه کنید:

قَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: أَلَسْتُمْ تَشْهَدُونَ أَنَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أَوْلَى بِكُمْ مِنْ أَنفُسِكُمْ وأن الله تعالى وَرَسُولَهُ أَوْلِياؤُكُمْ؟ فَقَالُوا: بَلَى، قَالَ: فَمَنْ كَانَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ مَوْلَاهُ فَإِنَّ هَذَا مَوْلَاهُ (1).

پیامبر صلى الله عليه واله فرمودند: آیا شهادت میدهید که خدا و رسول اولی و سرپرست شما هستند و خدا و رسول اولیای شما هستند؟ گفتند .بله. بلافاصله حضرت فرمودند:

پس هرکس خدا و رسول مولای او است علی بن ابیطالب هم مولای اوست.

ص: 126


1- الكتاب المطالب العالية بزوائد المسانيد الثمانية، ج 16، ص 142، ح 3943، المؤلف: أبو الفضل أحمد بن : عليى بن محمد بن أحمد بن حجر العسقلانی (المتوفی 852) ،ق، المحقق: (17) رسالة علمية قدمت لجامعة الإمام محمد بن سعود، تنسيق د. سعد بن ناصر بن عبدالعزيز الشترى الناشر : دار العاصمة، دار الغيث السعودية. الطبعة الأولى، 1419 ق. عدد الأجزاء: 19.

از معنای اولویت و سرپرستی که قبل از لفظ «مولا» به کار رفته است به روشنی معنای «مولا» مشخص میشود که به معنای متولی امور و خلافت و امامت است.

ابن حجر عسقلانی (از استوانه های علم رجال اهل سنت و وهابیت بعد از نقل ،روایت به صحت روایت اعتراف میکند

هَذَا إِسْنَادٌ صَحِيحٌ .

این روایت در ادامه به طور کامل همراه با اسکن خواهد آمد .

قرینه دوم بیان حدیث ثقلین در حدیث غدیر و دستور به پیروی از امیرالمؤمنین علیه السلام

نبی مکرم صلى الله عليه واله در حدیث غدیر قرینه ای دیگر برای لفظ «مولا» می آورند تا راه فرار را برای منکران امامت ببندند و آن بیان حدیث ثقلین و دستور به تبعیت کامل (عصمت) و اطاعت مطلق (امامت از امام علی علیه السلام است. همانطور که میدانید حدیث ثقلین در اصل وصیت نبی مکرم صلى الله عليه واله است زیرا از واقعه غدیر تا شهادت نبی مکرم صلى الله عليه وسلم حدود دو ماه بیشتر نیست و در حدیث ثقلین، نبی مکرم صلى الله عليه وسلم می فرمایند:

يا أَيُّهَا النَّاسُ، إِنَّهُ لَمْ يَبْعَثْ نَبِي قَطُّ إِلَّا مَا عَاشَ نِصْفَ مَا عَاشَ الَّذِي كَانَ قَبْلَهُ، وَإِنِّي أُوشِک أَنْ أُدْعَى فَأُجِيبَ؛

ای مردم مبعوث نشد پیامبری مگر این که نصف عمر پیامبر قبلی اش را زندگی کرد و نزدیک است که مرا به سرای باقی بخوانند و از دنیا بروم.

و سپس می فرمایند:

انی تارک فیکم الثقلين؛

ص: 127

من در میان شما دو شیء گرانبهاء میگذارم [ یعنی ما ترک خویش را مشخص میکنند]

و سپس می فرمایند: یکی کتاب خداست و دیگری اهل بیتم، در حالی که دست علی بن ابیطالب علیه السلام را بلند کرده اند.

سپس می فرمایند: اگر از این دو اطاعت و تبعیت کنید هرگز گمراه نمیشوید و هر كس من مولای (سرپرست) او هستم این علی مولای اوست.

بنابراین نبی مکرم صلى الله عليه واله قبل از لفظ مولا دستور به تبعیت بی چون وچرا و اطاعت مطلق (امامت )از امیرالمؤمنین علیه السلام را داده اند و پس از آن کلمۀ «مولا» را به کار می برند که به روشنی معنای مولا مشخص میشود.

پس در خطبه غدیر حضرت مولی الموحدین قرین و هم سنگ قرآن قرار میگیرد یعنی همان طور که قرآن جانشین پیامبر صلى الله عليه واله است، حضرت مولی الموحدین علیه السلام هم جانشین پیامبر صلى الله عليه واله هستند و همانطور که در قرآن خطا و گمراهی نیست (عصمت مطلق) امام علی علیه السلام مهم دارای مقام رفیع عصمت است. از این روست که نبی مکرم صلى الله عليه واله می فرماید:

وَإِنَّهُمَا لَنْ يَتَفَرَّقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَى الْحَوْضَ؛

آن دو هرگز از یکدیگر جدا نمیشوند تا روز قیامت .

بنابراین با وجود حدیث ثقلین در حدیث غدیر و دستور به اطاعت بی چون و چرا از امیرالمؤمنین علیه السلام معنای مولا مشخص میشود زیرا اگر شخصی به غیر از امير المؤمنین علیه السلام بخواهد خلیفه مسلمین شود باید باز هم از امام علی علیه السلام اطاعت کند و تابع ایشان باشد. در نتیجه حاکم و جانشین فقط امیرالمؤمنین سلام است، زیرا

ص: 128

حاكم اختیاری در مقابل مافوقش یعنی حضرت مولی الموحدین اسلام ندارد، پس جانشین پیامبر شخصی غیر از امام علی ایلام نیست و اگر شخص دیگری باشد قطعاً حق ایشان را غصب کرده است.

برای نمونه چند روایت صحیح السند از منابع اهل سنت و وهابیت می آوریم تا محققین بزرگوار با دیدن آن شگفت زده شوند و آشکار بودن حقیقت را با چشمان خود ببینند.

روایت اول: ابن حجر عسقلانی این گونه روایت میکند :

... إِنَّ النَّبي صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ حَضَرَ الشَّجَرَةَ بِخُمُ، ثُمَّ خَرَجَ أَخِدا بيد عَلِي رَضِي الله عَنْهُ قَالَ: أَلَسْتُمْ تَشْهَدُونَ أن الله تبارک وتعالی رَبُّكُمْ؟ قَالُوا: بَلَى. قَالَ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: " أَلَسْتُمْ تَشْهَدُونَ أَنَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أَوْلَى بِكُمْ مِنْ أَنفُسِكُمْ وأن الله تعالى وَرَسُولَهُ أَوْلِياؤُكُمْ؟ فَقَالُوا: بَلَى . قَالَ : فَمَنْ كَانَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ مَوْلَاهُ فَإِنَّ هَذَا مَوْلَاهُ، وَقَدْ تَرَكتُ فِيكُمْ مَا إِنْ أَخَذْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا كتاب الله تعالى، سَبَبُهُ بیدی، وَسَبَبُهُ بِأَيْدِيكُمْ، وَأَهْلُ بَيْتِي: (1)

پیامبر در برکه غدیر قرار گرفت سپس دست علی بن ابیطالب را بلند کرد و فرمود: آیا شهادت نمیدهید که خداوند پروردگار شماست؟ اقرار به توحید). مردم گفتند .بله حضرت فرمودند: آیا شهادت نمی دهید که خدا و رسول اولی و

ص: 129


1- الكتاب : المطالب العالية بزوائد المسانيد الثمانية، ج 16، ص 142، ح 3943، المؤلف: أبو الفضل أحمد بن علیی بن محمد بن أحمد بن حجر العسقلاني المتوفى: 852 ،ق، المحقق: (17) رسالة علمية قدمت لجامعة الإمام محمد بن سعود تنسيق د. سعد بن ناصر بن عبدالعزيز الشثري الناشر : دار العاصمة، دار الغيث السعودية. الطبعة الأولى، 1419 ق. عدد الأجزاء: 19.

سرپرست شما هستند؟ اقرار به توحید و نبوت و خدا و رسول اولیای شما هستند؟

مردم گفتند :بله .حضرت فرمودند پس هرکس خدا و رسول مولای (سرپرست) اوست علی بن ابیطالب مولای (سرپرست) اوست. آگاه باشید که من در بین شما دو چیز می گذارم و از دنیا می روم که اگر به آن دو چنگ بزنید و اطاعت بی چون وچرا کنید هرگز گمراه نمی شوید کتاب خدا و اهل بیتم.

ابن حجر عسقلانی پس از نقل روایت می گوید

هَذَا إِسْنَادٌ صَحِيحٌ

سند روایت صحیح است .

ص: 130

تصویر

ص: 131

تصویر

ص: 132

تصویر

ص: 133

روایت دوم با تصحیح حاکم نیشابوری و ذهبی

روایت دیگر را حاکم نیشابوری در کتاب المستدرک علی الصحیحین با سند

صحیح این گونه روایت می کند:

... عَنْ زَيدِ بْن أَرْقَمَ رَضِي اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: خَرَجْنَا مَعَ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيهِ وَسَلَّمَ حَتَّى انْتَهَينَا إِلَى غَدِيرِ خُمَّ فَأَمَرَ بِدَوْحٍ، فَكَسِحَ فِي يَوْمِ مَا أَنَّى عَلَيْنَا يَوْمَ كَانَ أَشَدَّ حَرًّا مِنْهُ فَحَمِدَ اللَّهَ وَأَتَى عَلَيْهِ وَقَالَ: «يا أَيُّهَا النَّاسُ، إِنَّهُ لَمْ يَبْعَثْ نَبِي قَطُّ إِلَّا مَا عَاشَ نِصْفَ مَا عَاشَ الَّذِي كَانَ قَبْلَهُ، وَإِنِّي أُوشِكَ أَنْ أُدْعَى فَأُجِيبَ، وَإِنِّي تَارِک فِيكُمْ مَا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدَهُ كتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ ، ثُمَّ قَامَ فَأَخَذَ بِيدِ عَلِى رَضِي اللَّهُ عَنْهُ فقَالَ: «يا أَيُّهَا النَّاسُ، مَنْ أَوْلَى بِكُمْ مِنْ أَنفُسِكُمْ؟» قَالُوا: اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَعْلَمُ، «أَلَسْتُ أَوْلَى بِكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ؟ قَالُوا: بَلَى، قَالَ: «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِي مَوْلَاه(1)؛

زید بن ارقم صحابی گوید رسیدیم به غدیر خم سپس پیامبر دستور داد تا آنجا جمع شویم و آن روز آن قدر سوزان بود که ما روزی به داغی آن روز ندیده بودیم(2). پیامبر صلى الله عليه واله حمد و ثنای الهی را به جا آورد و سپس گفت: ای مردم، خداوند پیامبری را مبعوث نکرد مگر آن که نصف عمر پیامبر قبلی زندگی کرد و من نزدیک است که برای سرای باقی خوانده شوم و اجابت میکنم از دنیا میروم). پس چیزی در بین شما باقی می گذارم که بعد از آن هرگز گمراه نمی شوید کتاب خدا. سپس دست امام علی علیه السلام را گرفت و فرمود: ای مردم آیا من سزاوارتر نیستم به شما از

ص: 134


1- الكتاب المستدرك على الصحيحين، ج 3، ص ،613 ح 6272 المؤلف: أبو عبدالله الحاكم محمد بن عبد الله بن محمد بن حمدويه بن نعيم بن الحكم الضبي الطهمانى النيسابوري المعروف بابن البيع (المتوفی: 405) ق تحقیق مصطفى عبد القادر عطا الناشر: دار الكتب العلمية، بيروت الطبعة الأولى، 1411 ق - 1990م. عدد الأجزاء: 4.
2- این قسمت روایت جواب وهابیهایی است که به دروغ میگویند روز غدیر گرم نبوده، بلکه سرد بوده است.

جانهایتان؟ ولایت و سرپرستی مردم گفتند .بله حضرت فرمود: هرکس من مولا (سرپرست) اویم پس علی بن ابیطالب مولای (سرپرست) اوست.

حاکم پس از نقل روایت می گوید:

هَذَا حَدِيثٌ صَحِيحُ الْإِسْنَادِ، وَلَمْ يَخَرِّجَاهُ؛

این روایت (طبق مبانی رجالی بخاری و مسلم) صحیح است اما بخاری و مسلم در کتابشان نیاورده اند.

ذهبی در تعلیق بر مستدرک حاکم می گوید:

[ التعليق - من تلخيص الذهبي] صحيح؛

این روایت صحیح است.

ص: 135

تصویر

ص: 136

تصویر

ص: 137

تصویر

ص: 138

روایت سوم با تصحیح البانی

روایت دیگر را طبرانی در کتاب المعجم الکبیر با سند صحیح این گونه روایت می کند

حَدَّثَنَا عَلِي بْنُ عَبْدِ الْعَزِيزِ، ثنا أَبُو نُعَيمٍ، تَنَا كَامِلُ أَبُو الْعَلَاءِ، قَالَ: سَمِعْتُ حَبِيبَ بْنَ أَبِي ثَابِتٍ، يُحَدِّثُ، عَنْ يَحْيَى بْنِ جَعْدَةَ، عَنْ زَيدِ بْنِ أَرْقَمَ، قَالَ: خَرَجْنَا مَعَ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ حَتَّى انتَهَينَا إِلَى غَدِيرٍ خُمَّ أَمَرَ بِدُوحٍ فَكَسِحَ فِي يوْمٍ مَا أَتَى عَلَيْنَا يَوْمٌ كَانَ أَشَدَّ حُرًّا مِنْهُ، فَحَمِدَ اللهَ وَأَثْى عَلَيْهِ وَقَالَ: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ إنَّهُ لَمْ يَبْعَثْ تبي قط إِلَّا عَاشَ نِصْفَ مَا عَاشَ الَّذِي كَانَ قَبْلَهُ، وَإِنِّي أُوشِک أَنْ أَدْعَى فَأُجِيبَ، وَإِنِّى تَارِى فِيكُمْ مَا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدَهُ كتَابَ اللهِ ثُمَّ قَامَ وَأَخَذَ بِيدِ عَلِى رَضِى الله عَنْهُ فَقَالَ: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ مَنْ أَوْلَى بِكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ؟» قَالُوا: اللهُ وَرَسُولُهُ أَعْلَمُ، قَالَ: «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِي مَوْلَاهُ؛(1)

زید بن ارقم صحابی :گوید وقتی رسیدیم به غدیر خم، پیامبر صلى الله عليه واله دستور داد تا آنجا جمع شویم و آن روز آنقدر سوزان بود که ما روزی به داغی آن روز ندیده بودیم. پیامبر صلى الله عليه واله حمد و ثنای الهی را به جا آورد و سپس گفت: ای مردم، خداوند پیامبری را مبعوث نکرد مگر آن که نصف عمر پیامبر قبلی زندگی کرد و من نزدیک است که برای سرای باقی خوانده شوم و اجابت میکنم (ازدنیا میروم). پس چیزی در بین شما باقی می گذارم که بعد از آن هرگز گمراه نمی شوید: کتاب خدا و دست امام علی را گرفت و فرمود ای ،مردم آیا من سزاوارتر نیستم به شما

ص: 139


1- الكتاب: المعجم الكبير، ج 5، ص 171، ح 4986، المؤلف: سليمان بن أحمد بن أيوب بن مطير اللخمي الشامي، أبو القاسم الطبراني (المتوفى: 360 ق)، المحقق: حمدى بن عبدالمجيد السلفى دار النشر: مكتبة ابن تيمية القاهرة. الطبعة الثانية. عدد الأجزاء: 25.

از جان هایتان (ولایت و سرپرستی). پس هرکس من مولا (سرپرست) اویم على بن ابيطالب علیه السلام مولا (سرپرست) اوست.

ص: 140

تصویر

ص: 141

تصویر

ص: 142

تصویر

ص: 143

اما سند این روایت مانند روایات قبلی صحیح است و البانی وهابی که از بزرگان علم رجال وهابیت است و به بخاری عصر حاضر شهرت دارد، پس از نقل این روایت

می گوید:

أخرجه الطبراني (4986) و رجاله ثقات»؛ (1)

این روایت را طبرانی در حدیث شمارهٔ 4986 آورده و راویان آن ثقه هستند.

ص: 144


1- الكتاب: سلسلة الأحاديث الصحيحة وشيء من فقهها وفوائدها ج 4، ص 334 و 335، المؤلف: أبوعبدالرحمن محمد ناصر الدين بن الحاج نوح الأشقودرى الألباني (المتوفی: 1420 ق). الناشر: مكتبه المعارف للنشر والتوزيع، الرياض، الطبعة الأولى،( المكتبة المعارف). عدد الأجزاء: 6.

تصویر

ص: 145

تصویر

ص: 146

تصویر

ص: 147

يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تأْوِيلًا (النساء: 59)؛

ای کسانی که ایمان آورده اید از خدا و رسول و اوصیای الهی اطاعت کنید و هرگاه در چیزی نزاع داشتید آن را از خدا و رسول بخواهید (نظر خدا و رسول را تبعیت کنید) اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید این کار برای شما بهتر و عاقبت و پایانش بهتر است.

يا أيهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَلَا تُبْطِلُوا أَعْمَالَكُمْ (محمد: 33)؛

ای کسانی که ایمان آورده اید از خدا و رسول اطاعت کنید و اعمالتان را باطل نکنید .

ص: 148

آية اكمال تبريك عمر و میزان ثواب روزه در روز غدير

بیش از بیست قرینه متصل و منفصل در حدیث غدیر وجود دارد که نشان میدهد معنای مولا امامت و جانشینی و سرپرستی است و همان طور که در قبل گفته شد بیان تمامی قرائن نیاز به نوشتن کتابی مستقل دارد اما برای اتمام حجت تابه حال دو قرینه تقدیم شد که هر کدام به تنهایی برای اهل علم و انصاف کافی است.

اما اکنون به دو قرینه دیگر می پردازیم تا جویندگان حقیقت با دیدن آن متحیر شوند.

قرینه اول تبریک عمر بن خطاب به امیرالمؤمنین علیه السلام بعد از اتمام خطبه غدیر

عمر بن خطاب پس از پایان خطبه غدیر می گوید:

فقَالَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَابِ : بَحْ بَحْ لَك يَابْنَ أَبِي طَالِبٍ أَصْبَحْتَ مَوْلای وَمَوْلَى كُلَّ مُسْلِم

ص: 149

تبریک تبریک به تو ای علی بن ابیطالب تو مولای (رهبر و سرپرست) من و هر مسلمانی گردیدی».

حال فرض بگیریم «مولا» به معنای دوست و یاور باشد، در این صورت عمر بن خطاب به امام علی علیه السلام گفته است تبریک عرض می کنم که الان دوست و یاور مؤمنین شدی! یعنی امام علی علیه السلام که بعد از پیامبر صلى الله عليه واله از همه بیشتر جانش را برای اسلام به خطر انداخته است و همگان میدانند که اگر شجاعت ایشان نبود از اسلام اثری نبود و هرجا ابوبکر و عمر شکست می خوردند و فرار می کردند(1)، حضرت اسدالله الغالب بود که دشمن را از پای میانداخت، اما حال تازه در غدیر پیامبر صلى الله عليه واله بلند شده است تا بگوید ای مردم علی دوست و یاور شما شده است!

یعنی کسی هست که در دوستی و یاوری حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام شک داشته باشد؟ یعنی عمر بن خطاب که میگوید الآن مولای من و همه مؤمنین شده ای، منظورش این است که تبریک میگویم که الان تازه دوست من و مؤمنین شده ای! و الآن تازه یاور مؤمنین شده ای پس آن دلاوریهای اسدالله الغالب چه شد؟!

خداوند در قرآن کریم مؤمنین را برتر از دوست میداند و آنان را برادر یکدیگر قرار میدهد

«إنّما المؤمنون إخوة» (حجرات: 10).

اما گویا امام علی علیه السلام در روز غدیر آخرین روزهای عمر مبارک پیامبر صلى الله عليه واله تازه دوست مؤمنین شده است و تا مقام برادری فاصله زیادی دارد!

ص: 150


1- در مورد شکست و فرار ابوبکر و عمر از جنگ ها و پیروزیهای شگفت انگیز امیرالمؤمنین علیه السلام روایات متعددی با سند صحیح در منابع اهل سنت و وهابیت وجود دارد که مجال مطرح کردن و بررسی سند آنان در اینجا وجود ندارد

پس به راحتی مشخص است که مراد از مولا در حدیث غدیر و تبریک عمر به معنای امامت و سرپرستی است.

به همین خاطر، عالم بزرگ اهل سنت امام غزالی به صراحت اعتراف می کند که مولا در حدیث غدیر به معنای امامت است و عمر بن خطاب در ابتدا امامت حضرت على علیه السلام را قبول ،کرد اما سپس حُبّ ریاست و شهوت بر او غلبه کرد و نگذاشت حضرت علی علیه السلام جانشین پیامبر شود(1).

قرینه دوم نزول آیه اکمال دین در خطبه غدیر

دومین قرینه که در این جا به آن میپردازیم نزول آیه اکمال دین در خطبه غدیر است.

خداوند متعال بلافاصله پس از خطبه غدیر و بیان امامت و جانشینی امام علی علیه السلام در روز غدیر این آیه شریفه را نازل میکند

الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا

(المائدة: 5)

امروز دینتان را کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام کردم و امروز راضی شدم که اسلام دین شما باشد.

اگر فرض کنیم مولا در حدیث غدیر یعنی دوست و یاور، پس خداوند می فرماید

امروز که علی بن ابیطالب علیه السلام دوست و یاور شما شد دین شما هم کامل شد مثل

ص: 151


1- در موضوع بعدی اعتراف امام غزالی و اسکن آن را تقدیم خواهیم کرد.

این که امام علی تا قبل از روز غدیر دوست مؤمنین نبوده و اصلا هیچ نصرت و کمکی برای اسلام نکرده است!

و خداوند در ادامه آیه شریفه میفرماید: امروز راضی شدم که اسلام دین شما باشد، مثل این که تا امام علی علیه السلام دوست و یاور مسلمین نباشد، خدا اسلام را دین نمی!داند از امروز که امام علی علیه السلام دوست و یاور شد، الآن اسلام دین میشود!

این مهملات برای زمانی است که بخواهیم چشم بر حقایق ببندیم و سر عوام را گرم کنیم وگرنه هر عاقلی میداند که زمانی دین اسلام کامل می شود که جانشین پیامبر صلى الله عليه واله مشخص شود چگونه میشود دینی تا روز قیامت ادامه داشته باشد، اما رهبر و رئیسی معصوم و مصون از خطا نداشته باشد که دین را بدون کم و کاستی و عاری از بدعتها به نسلهای دیگر انتقال دهد؟!

اگر جانشین پیامبر صلى الله عليه واله را غیر از خداوند تعیین کند، مثلاً مردم بخواهند انتخاب کنند، باز هم دین ناقص میماند و هرگز چنین دینی کامل نخواهد بود، زیرا نمونهٔ آشکار آن حال و روز فعلی اسلام است که عده ای از صحابه در سقیفه جمع شدند و گفتند خلیفه را ما انتخاب میکنیم و نتیجه این است که امت تکه تکه شده است و به شیعه و سنی و... تبدیل شده است و به خاطر تفاوت در جانشینی پیامبر ، حتی اعتقادات و احکام آنان متفاوت شده است. ولی اگر خلیفهٔ خداوند را می پذیرفتند، در حال حاضر اسلام پاره پاره نبود، بنابراین آن قدر امامت و خلافت مهم است که باعث میشود اعتقادات و احکام هم تغییر کند و اگر جانشین پیامبر که اصلی ترین کارش حفاظت از کیان اسلام و جلوگیری از بروز بدعت در اسلام است، خود

ص: 152

بدعتگذار باشد و احکام الهی را تغییر دهد چگونه آن دین کامل خواهد بود و خداوند آن را کامل کرده است؟

بنابراین، خداوند زمانی دینش را کامل میکند و راضی میشود که اسلام دین تمامی بشریت باشد که جانشین پیامبرصلى الله عليه واله را مشخص کرده باشد. از این رو نزول این آیه شریفه در بعد از خطبه غدیر بیانگر معنای امامت و جانشینی برای لفظ مولا است.

روایت مورد نظر

خطیب بغدادی (463 ق) که از علمای بزرگ عامه است در کتابش با سند صحیح این گونه روایت می کند:

أخبرنا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَلِى بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ بِشْرَانَ، قَالَ : أَخبرنا عَلَى بْنُ عُمَرَ الْحَافِظ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو نَصْرِ حَبْشُونُ بْنُ مُوسَى بْنِ أَيُّوبَ الْخَلالُ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِي بْنُ سَعِيدٍ الرَّمْلِي، قَالَ: حَدَّثَنَا ضَمْرَةُ بْنُ رَبِيعَةَ الْقُرَشِي، عَنِ ابْنِ شَوْذَبٍ، عَنْ مَطَرٍ الْوَرَّاقِ، عَنْ شَهْرِ بْنِ حَوْشَبٍ، عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ، قَالَ: مَنْ صَامَ يَوْمَ ثَمَانِ عَشْرَةَ مِنْ ذِي الْحِجَّةِ كَتِبَ لَهُ صِيامُ سِتِّينَ شَهْرًا، وَهُوَ يَوْمُ غَدِيرِ خُمِّ لَمَّا أَخَذَ النَّبِي صَلَّى اللَّهُ عَلَيهِ وَسَلَّمَ بِيدِ عَلِي بْنِ أَبِي طَالِبٍ، فَقَالَ : أَلَسْتُ وَلِي الْمُؤْمِنِينَ؟ ، قَالُوا: بَلَى يَا رَسُولَ ، اللَّهِ، قَالَ: « مَنْ كُنْتُ مَولاهُ فَعَلِى مَوْلاهُ ، فَقَالَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ: بَحْ بَحْ لَكَ يَابْنَ أَبِي طَالِبٍ أَصْبَحْتَ مَوْلای وَمَوْلَى كُلِّ مُسْلِمٍ، فَأَنْزَلَ اللَّهُ: {الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ ، وَمَنْ صَامَ يَوْمَ سَبْعَةٍ وَعِشْرِينَ مِنْ رَجَبٍ كَتِبَ لَهُ صِيامُ سِتِّينَ شَهْرًا، وَهُوَ أَوَّلُ يَوْمٍ نَزَلَ جِبْرِيلُ عَلَيْهِ السَّلامُ عَلَى مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ بِالرِّسَالَةِ (1)

ص: 153


1- الكتاب تاريخ بغداد، ج 9، ص 222 ، المؤلف : أبوبكر أحمد بن على بن ثابت بن أحمد بن مهدى الخطيب البغدادي (المتوفى: 463 ق)، المحقق: الدكتور بشار عواد معروف الناشر: دار الغرب الإسلامي، بيروت. الطبعة الأولى، 1422 ق - 2002م. عدد الأجزاء: 16

ابوهریره گوید هرکسی در روز 18 ذی الحجه روزه بگیرد ثواب 60 ماه روزه را دارد و آن روز غدیر خم است که پیامبر صلى الله عليه واله و دست علی بن ابیطالب علیه السلام را گرفت و فرمود: آیا من ولی و سرپرست مؤمنین نیستم؟ . مردم گفتند: بله هستی ای رسول خدا.

حضرت فرمود: هرکس من مولای (سرپرست) او هستم پس علی بن ابیطالب علیه السلام مولای سرپرست اوست. سپس عمر بن خطاب :گفت مبارکت باد مبارکت باد ای فرزند ابی طالب تو مولای من (سرپرست) و مولای تمام مسلمین گردیدی. سپس خداوند آیه اکمال را نازل کرد: " الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا (المائده 5) امروز دینتان را کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام کردم و امروز راضی شدم که اسلام دین شما باشد." و هرکس روز بیست و هفتم رجب را روزه بگیرد برای او ثواب 60 ماه نوشته خواهد شد، زیرا آن اولین روزی است که جبرئیل به پیامبر صلى الله عليه واله نازل شد برای رسالت.

ص: 154

تصویر

ص: 155

تصویر

ص: 156

بررسی سند روایت

تمامی راویان این روایت دارای مقام وثاقت هستند و سند روایت صحیح است که مقداری از توثیقات آنان خدمت شما تقدیم میشود.

راوی اول عبدالله بن علی بن محمد بن عبدالله بن بشران

او استاد خطیب بغدادی است و خطیب دربارۀ او میگوید

كتبتُ عنه وكان سماعه صحيحاً (1)

از عبدالله بن علی بن محمد بن عبدالله بن بشران روایات نوشته ام و سماع او صحیح است.

و ذهبی می گوید:

قال الخطيب: كان سماعه صحيحًا، وتُوفّى فى شوّال؛ (2)

خطیب :گوید سماع او صحیح است .

ص: 157


1- الكتاب تاريخ بغداد، ج 11، ص 185، ش 5083، المؤلف : أبوبكر أحمد بن على بن ثابت بن أحمد بن مهدى الخطيب البغدادی (المتوفی: 463) ق المحقق الدكتور بشار عواد معروف الناشر: دار الغرب الإسلامي، بيروت الطبعة الأولى، 1422 ق - 2002م. عدد الأجزاء: 16
2- الكتاب تاريخ الإسلام ووفيات المشاهير والأعلام ، ج ،29، ص 264 ش 312، المؤلف: شمس الدين أبو عبد الله محمد بن أحمد بن عثمان بن قايماز الذهبي (المتوفى: 748 ق)، المحقق: عمر عبد السلام التدمري الناشر: دار الكتاب العربي، بيروت الطبعة الثانية، 1413 ق - 1993 م. عدد الأجزاء: 52.

تصویر

ص: 158

تصویر

ص: 159

تصویر

ص: 160

تصویر

ص: 161

راوی دوم علی بن عمر الحافظ الدارقطني

او همان دارقطنی معروف و صاحب کتاب سنن است که در وثاقت آن تردیدی نیست، چنانچه ذهبی درباره او می گوید:

«الدَّارَ قُطْنِى: الإِمَامُ الحَافِظُ، المُجَوِّدُ، شَيخُ الإِسلام ... وَكَانَ مِنْ بُحُورِ العِلْمِ، وَمِنْ أَئِمَّةِ الدُّنْيا، انْتَهَى إِلَيْهِ الحِفْظُ وَمَعْرِفَةٌ عِلَلِ الحَدِيثِ وَرجَالِهِ، مَعَ التَّقَدُّمِ فِى القِرَاءاتِ وَطُرْقِهَا، وَقوَّة المشاركةِ فِي الفِقْهِ، وَالاخْتِلَافِ، وَالْمَغَازِي، وَأَيَّامِ النَّاسِ، وَغَيْرِ ذَلِک ! (1)

دار قطنی امام و حافظ و شیخ الاسلام است و او دریای علم بود و از ائمه دنیا محسوب میشد علوم حفظ حفظ و معرفت علل حدیث و رجال به او ختم می شد، کما این که در قرائات و طرق آن و فقه و ... پیشتاز بود.

ص: 162


1- الكتاب: سير أعلام النبلاء . ج 16، ص 449 و 450 ش 332، المؤلف: شمس الدين أبوعبدالله محمد بن أحمد بن عثمان بن قايماز الذهبي (المتوفى: 748 ق)، المحقق: مجموعة من المحققين بإشراف الشيخ شعيب الأرناؤوط. الناشر: مؤسسة الرسالة. الطبعة الثالثه، 1405 ق / 1985م. عدد الأجزاء: 25 (23 ومجلدان فهارس).

تصویر

ص: 163

تصویر

ص: 164

تصویر

ص: 165

راوى سوم: أَبُونَصْر حَبْشُونُ بن مُوسَى بْن أَيوب الْخَلال

او را بزرگان رجال توفیق کردهاند از جمله ذهبی که می گوید:

حَبْشُونُ بنُ مُؤسَى بنِ أَيَوْبَ أَبُو نَصْرِ البَغْدَادِى الشَّيخُ أَبُو نَصْرِ البَغْدَادِى، الخَلالُ ... وَكَانَ أَحَدَ الثَّقَات (1)

او یکی از افراد تقه و مورد اعتماد است».

ص: 166


1- الكتابِ سير أعلام النبلاء . ج 15، ص 316، ش 155، المؤلف: شمس الدين أبو عبدالله محمد بن أحمد بن عثمان بن قايماز الذهبي (المتوفی 748 ق) ، المحقق: مجموعة من المحققين بإشراف الشيخ شعيب الأرناؤوط. الناشر: مؤسسة الرسالة. الطبعة الثالثه، 1405 ق / 1985 م. عدد الأجزاء: 25 (23 ومجلدان فهارس).

تصویر

ص: 167

تصویر

ص: 168

تصویر

ص: 169

راوی چهارم عَلَى بْنُ سَعِيدٍ الرَّمْلِي (على بن ابى حَمَلة )

او را بزرگان رجال توفیق کرده اند از جمله ابن حجر عسقلانی که می گوید

على بن أبى حَمَلة [ أبو نصر، وهو على بن سعيد الرملي ] شيخ ضمرة بن ربيعة .

ما علمت به بأسا، ولا رأيت أحدا إلى الآن تكلم فيه وهو صالح الأمر ولم يخرج له أحد من أصحاب الكتب الستة مع ثقته، انتهى.

وإذا كان ثقة ولم يتكلم فيه أحد فكيف تذكره في الضعفاء ؟!؛ (1)

در او اشکالی نیست و کسی را ندیده ام که دربارۀ او سخن بدی گفته باشد و او صالح الامر است با اینکه تفه است ولی در صحاح روایتی از او نیست و اگر ثقه و مورد اعتماد است و کسی از او بدی ندیده است، پس چگونه او را ضعیف بشماریم؟

احمد بن حنبل و عجلی و دیگران او را توفیق کرده اند (2)

ص: 170


1- الكتاب لسان المیزان ج 5 ص 535 ش ،5385 المؤلف : أبو الفضل أحمد بن علی بن محمد بن أحمد بن حجر العسقلاني (المتوفى: 852 ،ق)، المحقق عبد الفتاح أبو غدة. الناشر : دار البشائر الإسلامية. الطبعة الأولى، 2002م. عدد الأجزاء: ١٠، العاشر فهارس
2- رجوع شود به پاورقی شمارهٔ 3 در اسكن كتاب لسان الميزان.

تصویر

ص: 171

تصویر

ص: 172

راوی پنجم: ضَمْرَةُ بْنُ رَبِيعَةَ الْقُرَشِى

او را نیز بزرگان رجال اهل سنت و وهابیت توفیق کرده اند. از جمله آنان ذهبی است که می گوید:

ضَمْرَةُ بنُ رَبِيعَةَ: الإِمَامُ، الحَافِظُ ، القُدْوَةُ، مُحَدِّثُ فِلَسْطِينَ ... رَوَى عَبْدُ اللهِ بنْ أَحْمَدَ بنِ حَنْبَلٍ، عَنْ أَبِيهِ، قَالَ: ضَمْرَةٌ رَجُلٌ صَالِحٌ، صَالِحُ الحَدِيثِ مِنَ الثَّقَاتِ المَأْمُونِينَ، لَمْ يكنْ بِالشَّامِ رَجُلٌ يَشْبِهُهُ، هُوَ أَحَبُّ إِلَيْنَا مِنْ بَقِيةٌ، بَقِيةُ كَانَ لَا يَبَالِي عَمَّنْ حَدَّثَ. وَقَالَ ابْنُ مَعِينٍ، وَالنَّسَائِي: ثِقَةٌ. وَقَالَ أَبُو حَاتِمٍ: صَالِحٌ. قَالَ آدَمُ مِنْ أَبِي إِياسٍ: مَا رَأَيْتُ أَحَداً أَعقَلَ لِمَا يَخرُجُ مِنْ رَأْسِهِ مِنْ ضَمْرَةَ. وَقَالَ ابْنُ سَعْدٍ: كَانَ ثِقَةٌ، مَأْمُوْناً خَيْراً، لَمْ يَكُنْ هُنَاكَ أَفْضَلُ مِنْهُ؛ (1)

او امام و حافظ و بزرگ و محدث فلسطین است. احمد بن حنبل گوید: او شخصی صالح و صالح الحدیث و از تفات است و در شام شخصی مانند او نیست و او را بیشتر از دیگران قبول دارم ابن معین و نسائی گویند: او ثقه و مورد اعتماد است. ابوحاتم :گوید او صالح است. آدم بن ابی ایاس گوید: شخصی را عاقل تر از او ندیدم. ابن سعد :گوید او نقه و مورد اعتماد است و برتر از او در این جا وجود ندارد .

ص: 173


1- الكتاب: سير أعلام النبلاء، ج 9، ص 325 و 326 و 327 المؤلف: شمس الدين أبوعبدالله محمد بن ، أحمد بن عثمان بن قايماز الذهبي (المتوفى: 748 ق) ، المحقق: مجموعة من المحققين بإشراف الشيخ شعيب الأرناؤوط. الناشر: مؤسسة الرسالة. الطبعة الثالثه، 1405 ق / 1985م. عدد الأجزاء: 25 (23 ومجلدان فهارس).

تصویر

ص: 174

تصویر

ص: 175

تصویر

ص: 176

تصویر

ص: 177

راوی ششم: عَبْدُ اللهِ بن شَوْذَب:

او راوى بخارى در الأدب المفرد و سنن أبو داود و ترمذی و نسائی و ابن ماجه است

و بزرگان رجال اهل سنت و وهابیت او را توفیق کرده اند از جمله ذهبی که می گوید:

عَبْدُ اللهِ مِنْ شَوْذَب البَلْخِى ثُمَّ البَصْرِى :

الإِمَامُ العَالِمُ أَبُو عَبْدِ الرَّحْمَنِ، نَزِيلُ بَيتِ المَقْدِسِ. وَثَقَهُ: أَحْمَدُ بنُ حَنْبَلٍ، وَغَيْرُهُ.

قَالَ أَبو عمير بن النَّحَّاس : حَدَّثَنَا كَثِيرُ بنُ الوَلِيدِ، قَالَ: كُنتُ إِذَا رَأَيْتُ ابْنَ شَوْذَبٍ ذكرْتُ المَلائِكَةَ .

قَالَ أَبُو عَامِرٍ العَقَدِى: سَمِعْتُ التَّوْرِى يَقُولُ: كَانَ ابْنُ شَوْذَبِ عِنْدَنَا، وَنَحْنُ نَعُدُّه مِنْ نِفَاتِ مَشَايِخِنَا .

وَقَالَ يَحْيِي مِنْ مَعِينٍ: كَانَ ثِقَةٌ (1)

او امام و پیشوا و دانشمند است. احمد بن حنبل و دیگران او را توفیق کرده اند.

کثیر بن الولید گوید: وقتی او را می دیدم یاد ملائکه می افتادم! . ثوری گوید: ما او را از بزرگان و اساتید ثقه و مورد اعتماد میدانیم یحیی بن معین گوید: او ثقه و مورد اعتماد است».

ص: 178


1- الكتاب سير أعلام النبلاء . ج 7، ص 92 و 93، المؤلف: شمس الدين أبو عبدالله محمد بن أحمد بن عثمان بن قائماز الذهبي (المتوفى: 748 ق)، المحقق: مجموعهٔة من المحققين بإشراف الشيخ شعيب الأرناؤوط. الناشر: مؤسسة الرسالة. الطبعة الثالثه، 1405 ق / 1985م. عدد الأجزاء: 25 (23 و مجلدان فهارس).

تصویر

ص: 179

تصویر

ص: 180

تصویر

ص: 181

راوی هفتم: مَطَر الْوَرَّاق

او راوی صحیح مسلم و سنن ابی داود و سنن ابن ماجه و سنن ترمذی و سنن نسائی است و ذهبی در مورد او میگوید

مَطَرُ الوَرَّاقُ أَبُو رَجَاءِ الخُرَاسَانِي :

الإِمَامُ، الزَّاهِدُ الصَّادِقُ، أَبُو رَجَاءٍ مِنْ طَهْمَانَ الخُرَاسَانِي، نَزِيلُ البَصْرَةِ، مَوْلَى عِلْبَاءَ بنِ أَحْمَرَ اليشكرى. كانَ مِنَ العُلَمَاءِ العَامِلِينَ، وَكَانَ يَكتُبُ المَصَاحِفَ، وَيَتَقِنُ ذلك(1)؛

او امام و پیشوا و زاهد و راستگو بود و از علمای عامل به دستورات دین و از نویسندگان قرآن بود و به درستی آن را انجام میداد .

ص: 182


1- الكتاب سير أعلام النبلاء . ج 5 ص ،452، المؤلف: شمس الدين أبو عبد الله محمد بن أحمد بن عثمان بن قَايْماز الذهبي (المتوفى: 748 ق)، المحقق: مجموعة من المحققين بإشراف الشيخ شعيب الأرناؤوط الناشر: مؤسسة الرسالة. الطبعة الثالثه، 1405 ق / 1985م. عدد الأجزاء: 25 (23 و مجلدان فهارس).

تصویر

ص: 183

تصویر

ص: 184

راوی هشتم شهربْن حَوْشَب

او از راویان بخاری در ادب المفرد و صحیح مسلم و سنن ابی داود و ابن ماجه و ترمذی و نسائی است.

بزرگان رجال او را توفیق کرده اند از جمله العجلی که می گوید :

«شهر بن حوشب شامی تابعى ثقة (1)

او اهل شام و از تابعین و مورد اعتماد و ثقه است».

ص: 185


1- الكتاب معرفة الثقات، ج 1، ص 461، ش 741، المؤلف: أبو الحسن أحمد بن عبدالله بن صالح العجلی الكوفى (المتوفى: 261 ق) ، المحقق: عبد العليم عبد العظيم البستوى. الناشر: مكتبة الدار - المدينة المنورة، السعودية. الطبعة الأولى، 1405 ق - 1985م.

تصویر

ص: 186

تصویر

ص: 187

راوی نهم: ابوهریره

ابوهریره از صحابه است و اهل سنت و وهابیت تمامی صحابه را عادل می دانند!

بنابراین نیاز به توفیق ندارد .

در نتیجه این روایت صحیح یا حداقل حسن است و طبق قواعد رجالی اهل سنت و وهابیت روایتِ حسن مثل روایت صحیح قابل احتجاج است.

ص: 188

اعتراف امام محمد غزالی به امامت امير المؤمنين علیه السلامو بيعت شكني و غصب خلافت توسط عمر بن خطاب

همان طور که بیان شد هر شخصی که بدون تعصب به بررسی حدیث غدیر و قرائن آن بپردازد به آسانی در می یابد که غدیر روزی است که رسول الله صلى الله عليه وسلم جانشین خود را معین کرده اند تا اسلام ابتر و ناقص نباشد.

امام ابو حامد غزالی (505 ق) و عالم بزرگ اهل سنت به امامت امیرالمؤمنین علیه السلام در غدیر خم و بیعت شکنی و غصب خلافت توسط عمر بن خطاب اعتراف کرده است و سخنانی بیان کرده است که چراغ راهی است برای آنان که تعصب ندارند و به دنبال کشف حقایق هستند و نمیخواهند کورکورانه از آبا و اجدادشان پیروی کنند

کما این که خداوند در قرآن کریم می فرماید:

وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ الشَّيطَانُ يَدْعُوهُمْ إِلَى عَذَابِ السَّعِيرِ (لقمان 21)؛

هنگامی که به آنان گفته میشود از آنچه خدا نازل کرده است پیروی کنید

ص: 189

می گویند: نه، بلکه ما از چیزی پیروی میکنیم که پدران خود را بر آن یافتیم! آیا حتی اگر شیطان آنان را دعوت به عذاب آتش کند باز هم تبعیت میکنید؟!

غزالی می گوید

و أجمع الجماهير على متن الحديث من خطبته في يوم غدير خم باتفاق الجميع و هو يقول: (من كنت مولاه فعلى مولاه) فقال عمر: بخ بخ يا ابا الحسن لقد اصبحت مولای و مولی کل مؤمن، فهذا تسلیم و رضى و تحكيم، ثم بعد هذا غلب الهوى لحب الرياسة وحمل عمود الخلافة وعقود النبوة وخفقان الهوى في قعقعة الرايات واشتباك ازدحام الخيول وفتح الأمصار وسقاهم كأس الهوى فعادوا الى الخلاف الاول، فنبذوه وراء ظهورهم واشتروا به ثمناً قليلا (آل عمران 187)؛ (1)

جمهور مسلمانان بر متن حدیث غدیر در خطبه پیامبر در روز غدیر خم اتفاق دارند که حضرت فرمود هرکس من مولای (سرپرست) او هستم پس علی بن ابيطالب مولای (سرپرست) اوست و عمر :گفت تبریک تبریک ای ابا الحسن تو اکنون مولا و رهبر من و تمامی مسلمین شدی. این سخن عمر حکایت از تسلیم او در برابر فرمان پیامبر و رضایت او بر امامت علی بن ابیطالب است. اما بعد از ،این تحت تأثیر هوای نفس و حُبّ ریاست قرار گرفت و عمود خلافت را از مکان اصلی اش تغییر داد و با لشکر کشی ها و برافراشتن پرچمها و گشودن سرزمین های دیگر راه امت را به اختلاف و بازگشت به دوران جاهلیت هموار کرد و از مصادیق این آیه شد " فنبذوه وراء ظهورهم واشتروا به ثمنا قليلا". پس آن عهد را پشت سر انداختند و در برابر آن بهایی ناچیز به دست آوردند».

ص: 190


1- الكتاب: مجموعة رسائل الإمام الغزالى، ص 483 ، المؤلف: أبو حامد محمد بن محمد الغزالي الطوسي (المتوفی 505 ق ) حققه ابراهیم امین محمد الناشر: المكتبة التوفيقية، القاهرة - مصر.

تصویر

ص: 191

تصویر

ص: 192

تصویر

ص: 193

جایگاه ابو حامد غزالی نزد بزرگان اهل سنت

با این که غزالی از بزرگان عامه است و در بین علمای ایشان شخصیتی جهانی محسوب می شود و کمتر کسی از بزرگان اهل سنت و وهابیت است که او را نشناسد، اما با این حال باز هم سخن چند نفر از بزرگان اهل سنت و وهابیت را در مورد شخصیت او بیان میکنیم :

ذهبی درباره او می گوید:

الغَزَالِى أَبُو حَامِدٍ مُحَمَّدُ بنُ مُحَمَّدِ بنِ مُحَمَّدٍ

الشَّيخُ الإِمَامُ البَحْر، حجَّةُ الإسلام ، أعجوبة الزَّمَانِ، زَينُ الدِّينِ، أَبو حَامِد مُحَمَّدُ بنُ مُحَمَّدِ بنِ مُحَمَّدِ بنِ أَحْمَدَ الطُّوْسِي....(1)

غزالی شخصی بزرگ و امام و پیشوا و دریای علم و حجت اسلام و اعجوبه زمان و زینت دین بود.

خیرالدین زرکلی با لقب رفيع «حجة الإسلام» او را معرفی می کند:

« الغَزالی:( 450 - 505 ه_ = 1058 – 1111 م) محمد بن محمد بن محمد الغَزالى الطوسى، أبو حامد، حجة الإسلام... (2)

ص: 194


1- الكتاب سير أعلام النبلاء . ج 19، ص 322، المؤلف: شمس الدين أبو عبد الله محمد بن أحمد بن عثمان بن قَايْماز الذهبي (المتوفى: 748 ق)، المحقق: مجموعة من المحققين بإشراف الشيخ شعيب الأرناؤوط. الناشر: مؤسسة الرسالة، الطبعة الثالثه، 1405 ق / 1985م. عدد الأجزاء: 25 (23 ومجلدان فهارس).
2- الكتاب الأعلام ، ج 7، ص 22 المؤلف خير الدين بن محمود بن محمد بن على بن فارس، الزركلى الدمشقى (المتوفى: 1396 ق). الناشر: دار العلم للملايين الطبعة الخامسة عشر أيار / مايو 2002م.

اعتراف علمای اهل سنت و وهابیت به كلمة مولا در معنای «متولى أموركم»

بزرگان اهل سنت و وهابیت مثل زمخشری (538 ق)(1) و أبى سعود (951 ق)(2) و قسطلانی (923 ق)(3) و آلوسی سلفی (1270 ق)(4) و جمعی از علمای الأزهر مصر در تفسير الوسيط(5)، در موردِ کلمۀ «مولا» در آیه 2 سوره مبارکه تحریم می گویند:

مَوْلَاكم، أي: سِيِّدِكُم و مُتولّى أُمُورَكُم

مولای شما است یعنی سرپرست و متولی امور شما میباشد .

ص: 195


1- الكتاب الكشاف جزء 28، ص 1120 ، المؤلف : أبو القاسم محمود بن عمرو بن أحمد الزمخشرى جار الله (المتوفى: 538 ق . الناشر : دار المعرفة، بيروت - لبنان.
2- الكتاب: تفسير أبى السعود = إرشاد العقل السليم إلى مزايا الكتاب الكريم، ج 8 ص 266، المؤلف: أبو السعود العمادي محمد بن محمد بن مصطفى (المتوفی: 982 ق. الناشر: دار إحياء التراث العربي، بيروت - لبنان
3- الكتاب : إرشاد السارى لشرح صحيح البخارى، ج 9، ص 411، المؤلف: أحمد بن محمد بن أبي بكر بن عبدالملک القسطلانى القتيبي المصري، أبو العباس، شهاب الدين (المتوفى : 923 ق ). الناشر: المطبعة الكبرى الأميرية، مصر، الطبعة السابعه، 1323 ق. عدد الأجزاء: 10.
4- الكتاب: روح المعانى فى تفسير القرآن العظيم والسبع المثانى، ج ،28، ص 149، المؤلف: شهاب الدین محمود بن عبد الله الحسيني الألوسي (المتوفى: 1270 ق). الناشر : إدارة الطباعة المنيريه احياء التراث العربي بيروت - لبنان
5- الكتاب التفسير الوسيط للقرآن الكريم، ج 10، ص 1483، المؤلف : مجموعة من العلماء بإشراف مجمع البحوث الإسلامية بالأزهر الناشر: الهيئة العامة لشئون المطابع الأميرية. الطبعة الأولى، (1393 ق = 1973 م) - (1414 ق = 1993م) ، عدد المجلدات: 10 مجلدات.

بنابراین ثابت میشود که کلمۀ مولی به معنای متولی امور و امامت و خلافت به کار رفته است. پس با وجود این که چندین قرینه در حدیث غدیر وجود دارد که کلمۀ مولا به معنای متولی امور کم است چرا به روایات در منابع خودشان بی اعتنایی می کنند و حقیقت را نمی پذیرند؟!

البته بیان این حقایق برای کسانی است که متعصب نیستند و در عقاید تقلید نمی کنند، همان گونه که نباید تقلید کنند تقلید در احکام جایز است نه در عقاید) و خداوند متعال در مورد افرادی که کورکورانه از بزرگانشان تقلید می کنند می فرماید:

«يوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ يَقُولُونَ يا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولَا (66)

وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا (الأحزاب 67)

در آن روز که صورتهای آنان در آتش دگرگون خواهد شد می گویند ای کاش خدا و پیامبر را اطاعت کرده بودیم و میگویند پروردگارا، ما از سران و بزرگانمان اطاعت و پیروی کردیم و ما را گمراه کردند.

ص: 196

تصویر

ص: 197

تصویر

ص: 198

تصویر

ص: 199

تصویر

ص: 200

تصویر

ص: 201

تصویر

ص: 202

تصویر

ص: 203

تصویر

ص: 204

تصویر

ص: 205

تصویر

ص: 206

اعتراف علمای اهل سنت و وهابیت به كلمة مولا در معناى «أولى بكم»

بزرگان اهل سنت و وهابیت مثل بخاری (256 ق) در صحیح بخاری(1) و فرّاء (207 ق) (2)و أبي عبيده (210 ق) (3)و طبری (310 ق) (4)و ماتریدی (323 ق) (5)و سمرقندی

ص: 207


1- الكتاب صحيح البخاری، ص 1233، المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفى (المتوفى 256 هجری) الناشر: دار ابن کثیر دمشق - بیروت. عدد الأجزاء: ١.
2- الكتاب معانى القرآن، ج 3 ص ،134 ، المؤلف: أبو زكريا يحيى بن زياد بن عبدالله بن منظور الديلميي ج الفراء (المتوفى: 207 ق)، المحقق: أحمد يوسف النجاتي / محمد على النجار / عبد الفتاح إسماعيل الشلبي، الناشر: دار المصرية للتأليف والترجمة، مصر. الطبعة الأولى.
3- الكتاب مجاز القرآن، ج 2، ص 254 ، المؤلف: أبو عبيدة معمر بن المثنى التيمي البصري (المتوفى: 209 ق)، المحقق: محمد فؤاد سزگین :الناشر: مكتبة الخانجي القاهرة الطبعة: 1381 ق.
4- الكتاب: تفسير الطبري - جامع البيان عن تأويل آي القرآن، ج22، ص 408، المؤلف: محمد بن جریر بن يزيد بن كثير بن غالب الأملى، أبو جعفر الطبري (المتوفى: 310 ق)، تحقيق: الدكتور عبد الله بن عبدالمحسن التركى، بالتعاون مع مركز البحوث والدراسات الإسلامية بدار هجر الدكتور عبد السند حسن يمامة. الناشر: دار هجر للطباعة والنشر والتوزيع والإعلان الطبعة الأولى. 1422 ق - 2001م. عدد الأجزاء: 26 مجلد 24 مجلد ومجلدان فهارس
5- الكتاب : تفسير الماتريدى تأويلات أهل السنة، ج 9، ص 523 المؤلف: محمدبن محمدبن محمود، أبو منصور الماتریدی (المتوفی 333 ق). المحقق: د. مجدى باسلوم الناشر: دار الكتب العلمية، بيروت - لبنان الطبعة الأولى، 1426 ق – 2005 م. عدد الأجزاء: 10.

(375 ق) (1)و واحدی (468 ق)(2) و سمعانی (489 ق)(3) و نیشابوری (553 ق)(4) و قرطبی (671 ق)(5) و ابن کثیر شاگرد ابن تیمیه (774 ق) (6)و سیوطی (911 ق)(7) و در تفسیر الوسیط که جمعی از علمای الأزهر مصر نوشته اند (8)در مورد کلمه مولا آیه 15 سوره مبارکه حدید میگویند

مَأْوَاكمُ النَّارُ هِی مَوْلَاكُمْ ای أَوْلَى بكم؛ جایگاه شما آتش است و آن مولای

شماست یعنی سرپرست شماست».

بنابراین کلمه مولا در آیه شریفه را به معنای اولویت و سرپرستی میدانند. حال سؤال این است که چگونه کلمۀ مولا را در آیه شریفه به معنای اولویت و سرپرستی قبول دارند اما کلمۀ مولا در حدیث غدیر که با چندین قرینه متصل و منفصل هیچ شکی نمیماند که معنایش اولویت و سرپرستی و امامت است را قبول نمی کنند؟!

ص: 208


1- الكتاب بحر العلوم = تفسير السمرقندی، ج 3، ص 326 المؤلف: أبو الليث نصر بن محمد بن أحمد بن إبراهيم السمرقندى (المتوفى: 373 ق) ، المحقق: الشيخ على محمد معوض - الشيخ عادل احمد عبد الموجود و.... . الناشر: دار الكتب العلمية، بيروت - لبنان
2- الكتاب الوجيز فى تفسير الكتاب العزيز، ص 1068، المؤلف : أبو الحسن على بن أحمد بن محمد بن علیی الواحدى، النيسابوري الشافعي (المتوفى: 468 ق) تحقیق صفوان عدنان داوودی، دار النشر: دار القلم، الدار الشامية، دمشق _ بيروت. الطبعة الأولى، 1415 ق.
3- الكتاب: تفسير القرآن، ج 5، ص 371 المؤلف أبو المظفر ، منصور بن محمدبن عبدالجبار ابن أحمد ، المروزى السمعانى التميمى الحنفى ثم الشافعي (المتوفى: 489 ق) المحقق ياسر بن إبراهيم وغنيم بن عباس بن غنيم. الناشر: دار الوطن الرياض - السعودية. الطبعة الأولى، 1418 ق - 1997م.
4- الكتاب: إيجاز البيان عن معانى القرآن، ج 2، ص 804 المؤلف: محمود بن أبي الحسن بن الحسين النيسابوري أبو القاسم نجم الدين (المتوفى: نحو 553 ،ق)، المحقق: الدكتور حنيف بن حسن القاسمي. الناشر: دار الغرب الإسلامي، بيروت الطبعة الأولى - 1415 ق.
5- الكتاب : الجامع لأحكام القرآن = تفسير القرطبي، ج 20، ص 251، المؤلف: أبو عبدالله محمد بن أحمد بن أبى بكر بن فرح الأنصاري الخزرجي شمس الدين القرطبي (المتوفی: 671 ق)، تحقیق: الدكتور عبدالله بن عبدالمحسن التركي و... . الناشر: موسسة الرسالة، بيروت _ لبنان.
6- الكتاب: تفسير القرآن العظيم لإبن كثير، ج 8 ص ،52 المؤلف أبو الفداء إسماعيل بن عمر بن كثير القرشي البصري ثم الدمشقى (المتوفى: 774 ق)، المحقق: محمدحسین شمس الدين. الناشر: دار الكتب العلمية منشورات محمد على بيضون، بيروت الطبعة الأولى، 1419ق.
7- الكتاب تفسير الجلالين، ص 541 المؤلف: جلال الدين محمد بن أحمد المحلى (المتوفی: 864 ق) وجلال الدين عبد الرحمن بن أبى بكر السيوطى (المتوفى: 911 .ق). الناشر: دار ابن کثیر، دمشق - بيروت.
8- الكتاب التفسير الوسيط للقرآن الكريم، ج 9، ص 1288 المؤلف مجموعة من العلماء بإشراف مجمع البحوث الإسلامية بالأزهر الناشر : الهيئة العامة لشئون المطابع الأميرية. الطبعة الأولى (1393 ق = 1973م) - (1414 ق = 1993م). عدد المجلدات: 10 مجلدات.

تصویر

ص: 209

تصویر

ص: 210

تصویر

ص: 211

تصویر

ص: 212

تصویر

ص: 213

تصویر

ص: 214

تصویر

ص: 215

تصویر

ص: 216

تصویر

ص: 217

تصویر

ص: 218

تصویر

ص: 219

تصویر

ص: 220

تصویر

ص: 221

تصویر

ص: 222

تصویر

ص: 223

تصویر

ص: 224

تصویر

ص: 225

تصویر

ص: 226

تصویر

ص: 227

تصویر

ص: 228

تصویر

ص: 229

تصویر

ص: 230

تصویر

ص: 231

تصویر

ص: 232

تصویر

ص: 233

تصویر

ص: 234

حديث اولویت و سرپرستی

(قال رسول الله صلى الله عليه واله : على أولى الناس بكم بعدى )

قال رسول الله صلى الله عليه واله: على أولى الناس بكم بعدى؛

پیامبر اکرم صلى الله عليه واله علی بن ابیطالب بعد از من سرپرست و امام شماست.

پیامبر گرامی اسلام صلى الله عليه واله بر تمامی مسلمین ولایت و امامت دارند و آن حضرت در تصرف در تمام امور مسلمین چه امور دینی و چه دنیایی، بر خود آنان اولویت دارند، چنان که خداوند متعال در قرآن کریم به آن دستور داده است:

«النَّبِي أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ» (احزاب 6).

نبی مکرم صلى الله عليه واله به همین ولایت مطلق و امامت را برای امیرالمؤمنین علیه السلام قرار داده اند مانند این روایت صحیح السند در منابع اهل سنت و وهابیت که حضرت می فرمایند:

فَهُو أولى الناس بكم بعدى؛

على بن ابیطالب بعد از من سرپرست شماست.

همان گونه که در مطالب قبل مشاهده شد رسول الله صلى الله عليه واله با الفاظ مختلف، امامت

ص: 235

امير المؤمنین علیه السلام را به مردم ابلاغ کرده اند مانند لفظ خلیفه و مولا و ولی که در مباحث قبل با سند صحیح اثبات شد. اما در این جا میخواهیم با لفظ «أولی: اولویت و سرپرستی خلافت بلافصل امیرالمؤمنین علیه السلام را اثبات کنیم.

در بحث قبل شما محقق گرامی ملاحظه کردید که بزرگان اهل سنت و وهابیت، لفظ مولا در آیات شریفه را به معنای «اولی: اولویت و سرپرستی» استعمال کرده بودند، اما در این جا نشان خواهیم داد که نبی مکرم صلى الله عليه واله با همان لفظ أولويت و سرپرستی امامت امیرالمؤمنین الله را بیان کرده اند تا حجّت برای همگان بیش از پیش تمام شود.

بزرگان اهل سنت و وهابیت مانند طبرانی (360 ق) با سند صحیح این گونه روایت می کند

حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ عَمْرٍو الْبَزَّارُ وأَحْمَدُ بْنُ زُهَيرِ التُسْتَرِى قَالَا : تَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عُثْمَانَ بْنِ كرَامَةَ، ثنا عُبَيدُ اللهِ بْنُ مُوسَى، ثنا يوسُفُ بْنُ صُهَيْبٍ، عَنْ دُكِينٍ، عَنْ وَهْبٍ بْنِ حَمْزَةَ قَالَ: صَحِبْتُ عَلِيا مِنَ الْمَدِينَةِ إِلَى مَكةَ فَرَأَيْتُ مِنْهُ بَعْضَ مَا أَكْرَهُ فَقُلْتُ: لَئِنْ رَجَعْتُ إِلَى رَسُولِ اللهِ لَأَشْكونَكَ إِلَيْهِ، فَلَمَّا قَدِمْتُ لَقِيتُ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَقُلْتُ: رَأَيْتُ مِنْ عَلى كَذَا وَكَذَا، فَقَالَ: «لَا تَقُلْ هَذَا فَهُوَ أَوْلَى النَّاسِ بِكُمْ بَعْدِى (1)

وهب بن حمزة (جمره) [ صحابی پیامبر صلى الله عليه واله]گوید: با علی بن ابیطالب از مدینه تا مکه همراه شدم از ایشان چیزی دیدم که برای من خوشایند نبود! با خود گفتم

ص: 236


1- الكتاب: المعجم الكبير، ج 22، ص 135 ش 360، المؤلف : سليمان بن أحمد بن أيوب بن مطير اللخمى الشامي، أبو القاسم الطبراني (المتوفى: 360 ق)، المحقق: حمدى بن عبد المجيد السلفى دار النشر: مكتبة ابن تيمية، القاهرة. الطبعة الثانية. عدد الأجزاء: 25.

وقتی رفتم نزد رسول خدا به ایشان میگویم وقتی پیامبر را ملاقات کردم گفتم من از علی چنین دیده ام پیامبر به من فرمود دربارۀ علی بن ابیطالب اینگونه سخن ،مگو، زیرا او بعد از من سرپرست و امام شماست و بر همه اولویت دارد .

ص: 237

تصویر

ص: 238

تصویر

ص: 239

تصحیح روایت توسط هیثمی

سند روایت متصل و صحیح است و تمامی راویان این روایت ثقه و مورد اعتماد هستند و بزرگان اهل سنت و وهابیت به این حقیقت اعتراف کرده اند. به طور مثال، هیثمی پس از نقل روایت در مورد سند روایت میگوید

« رَوَاهُ الطَّبَرَانِي، وَفِيهِ ذكينٌ ذَكرَهُ ابْنُ أَبِي حَاتِمٍ وَلَمْ يَضَعْفَهُ أَحَدٌ، وَبَقِيةُ رِجَالِهِ وُتَّقُوا : (1)

این روایت را طبرانی نقل کرده است و در آن دکین است که ابن ابی حاتم او را ذکر کرده و هیچ کسی او را تضعیف نکرده است و بقیه راویان این روایت ثقه هستند.

خوب است بدانید که جناب دکین از صحابه است و نزد اهل سنت و وهابیت، تمامی صحابه عادل هستند. بنابر این تمامی راویان این روایت دارای مقام و ثاقت هستند.

و روایت متصل و صحیح است.

ص: 240


1- الكتاب: مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج 9، ص ،95، ش 14641، المؤلف: أبوالحسن نورالدين على بن أبى بكر بن سليمان الهيثمى (807 ق) ، المحقق: محمد عبد القادر احمد عطا الناشر: دار الكتب العلمية، بيروت - لبنان.

تصویر

ص: 241

تصویر

ص: 242

بررسی راویان حدیث

اما در این جا به بررسی تک تک راویان این روایت می پردازیم تا وثاقت راویان را با چشمان خود ببینید.

راوی اول: سليمان بن أحمد الطبراني

او از بزرگان عامه است و افراد بسیاری او را توفیق و مدح کرده اند. از آن جمله ذهبی است (از بزرگان علم رجال اهل سنت و وهابیت) که در مورد او می گوید:

«الطبراني : هُوَ: الإِمَامُ، الحَافِظ، التَّقَةُ الرَّحَالُ الجَوَّالُ، مُحَدِّثُ الإسلام، علم المعمرين، سُلَيْمَانُ مِنْ أَحْمَدَ بنِ أَيَوْبَ بنِ مُطَيرِ اللَّحْمِي، السَّامِي، الطَّبَرَانِي، صَاحِبُ أَبُو القَاسِمِ المَعَاجِمِ الثَّلاثَةِ (1):

او امام و حافظ و ثقه و مورد اعتماد و ... است.

ص: 243


1- الكتاب سير أعلام النبلاء . ج ،16، ص 119 ش 86 المؤلف: شمس الدين أبو عبدالله محمد بن أحمد بن . عثمان بن قايماز الذهبي (المتوفی 748 ق)، المحقق: مجموعة من المحققين بإشراف الشيخ شعيب الأرناؤوط. الناشر: مؤسسة الرسالة. الطبعة الثالثه، 1405 ق / 1985 م. عدد الأجزاء: 25 (23 ومجلدان فهارس).

تصویر

ص: 244

تصویر

ص: 245

راوى دوم: أَحْمَدُ بْنُ زُهَيْرِ التُسْتَرِى

افراد بسیاری او را توفیق و مدح کرده اند از جمله ذهبی که درباره او می گوید:

التُسْتَرِى:

الإِمَامُ، الحُجَّةُ المُحَدِّثُ البَارِعُ عَلَمُ الحُفَّاظ، شَيخُ الإِسْلامِ، أَبُو جَعْفَرٍ أَحْمَدُ بنُ يَحْيِي بنِ زُهَيْرِ التُسْتَرِى، الزَّاهِدُ(1)

او امام و حجّت و محدّث و بارع و یکی از برترین حافظان حدیث و شیخ الاسلام و زاهد است .

ص: 246


1- الكتاب سير أعلام النبلاء . ج 14، ص 362، ش 213 المؤلف: شمس الدين أبو عبدالله محمد بن أحمد بن عثمان بن قايماز الذهبي (المتوفی: 748 ق) ، المحقق: مجموعة من المحققين بإشراف الشيخ شعيب الأرناؤوط. الناشر: مؤسسة الرسالة. الطبعة الثالثه، 1405 ق / 1985 م. عدد الأجزاء: 25 (23 ومجلدان فهارس).

تصویر

ص: 247

تصویر

ص: 248

راوى سوم: مُحَمَّدُ بْنُ عُثْمَانَ بْن كَرَامَةَ

او راوی صحیح بخاری و سنن ابوداود و ترمذی و ابن ماجه است و افراد بسیاری او را توفیق و مدح کرده اند از جمله ذهبی دربارۀ او میگوید

ابْنُ كَرَامَة :

الإمَامُ، المُحَدِّثُ الثَّقَةُ، أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بنُ عُثْمَانَ بنِ كَرَامَةَ : (1)

او امام و محدّث و ثقه و مورد اعتماد است.

ص: 249


1- الكتاب سير أعلام النبلاء . ج 12، ص 296، ش 108، المؤلف: شمس الدين أبو عبدالله محمد بن أحمد بن عثمان بن قايماز الذهبي (المتوفى: 748 ق)، المحقق: مجموعة من المحققين بإشراف الشيخ شعيب الأرناؤوط. الناشر: مؤسسة الرسالة. الطبعة الثالثه، 1405 ق / 1985م. عدد الأجزاء: 25 (23 ومجلدان فهارس).

تصویر

ص: 250

تصویر

ص: 251

راوی چهارم: عُبَیدُ اللهِ بْنُ مُوسَى

او راوی صحیح بخاری و صحیح مسلم و سنن أبوداود و ترمذی و نسائی و ابن ماجه است و افراد بسیاری او را توفیق و مدح کرده اند از جمله ابن حجر عسقلانی از بزرگان علم رجال اهل سنت و وهابیت که به وثاقت او اشاره می کند و می گوید:

او نقه و مورد اعتماد است (1).

راوی پنجم: يوسُفُ بْن صُهَيْبٍ

او راوی سنن نسائی و سنن ابوداود و سنن ترمذی است و افراد بسیاری او را توفیق و مدح کرده اند از جمله ابن حجر عسقلانی که به وثاقت او اشاره می کند و می گوید:

او ثقه و مورد اعتماد است . (2)

راوی ششم: دکین بن سعد (سعيد)

او راوی سنن ابوداود و از صحابه میباشد. افرادی از جمله ابن حجر عسقلانی به صحابی بودن او تصریح می کنند. همان گونه که بیان شد اهل سنت و وهابیت تمامی صحابه را عادل میدانند و نیازی به توفیق ندارد (3).

ص: 252


1- الكتاب: تقريب التهذيب ص 645 ش ،4376 المؤلف: أبو الفضل أحمد بن علی بن محمد بن أحمد بن حجر العسقلاني (المتوفى: 852 ق) المحقق ابو الأشبال صغير احمد شاغف الباكستاني. الناشر: دار العاصمة. سنة النشر: 1412ق. عدد الأجزاء: 1.
2- همان ص 1094، ش 7924
3- همان ص 310 ش 1837.

تصویر

ص: 253

تصویر

ص: 254

تصویر

ص: 255

تصویر

ص: 256

راوى :هفتم وَهْبِ بْن حَمْزَة ( جمرة ):

او نیز از صحابه است و افرادی از جمله أبو نعيم الأصبهانی (430 ق) در کتابش معرفة الصحابة او را از صحابه می شمارد همان گونه که بیان شد اهل سنت و وهابیت تمامی صحابه را عادل میدانند و نیاز به توفیق ندارد ابونعیم همین روایتِ أولویّت و سرپرستی امیرالمؤمنین علیه السلام را از او نقل میکند(1).

ص: 257


1- الكتاب معرفة الصحابة ، ج 5، ص 2723، ش 6501 المؤلف: أبو نعيم أحمد بن عبدالله بن أحمد بن إسحاق بن موسى بن مهران الأصبهانی (430 ق)، تحقیق: عادل بن يوسف العزازى. الناشر: دار الوطن للنشر، الرياض. الطبعة الأولى 1419 ق - 1998م. عدد الأجزاء: 7 (6 أجزاء ومجلد فهارس).

تصویر

ص: 258

تصویر

ص: 259

ص: 260

آیه مباهله (سند افضليت و امامت بلافصل امير المؤمنين علیه السلام)

یکی از برترین فضایل امیرالمؤمنین علیه السلام که هیچ یک از انبیا و صحابه و.... آن را ندارند این است که طبق آیه شریفه مباهله حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام نفس پیامبر صلى الله عليه واله هستند و وقتی نبی مکرم صلى الله عليه واله افضل مخلوقات است، نفس ایشان هم افضل مخلوقات است و بسیار روشن است که تا وقتی نفس پیامبر صلى الله عليه واله حضور دارد، خلافت از آن ایشان است، زیرا نمیشود نفس پیامبر صلى الله عليه واله زنده باشد و شخص دیگری جای پیامبر صلى الله عليه واله را بگیرد. بنابراین هر کسی بر ایشان مقدّم شود خلافت را غصب کرده است.

زمانی که قرار شد بین نبی مکرم صلى الله عليه واله و نصارای نجران مباهله انجام شود خداوند وحی فرمود:

« فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ؛ (آل عمران 61)

به آنان بگو ما فرزندان خود را میآوریم و شما هم فرزندان خودتان را، و ما زنان خود را می آوریم و شما هم زنان خود را، و ما نفس و جان خودمان را می آوریم و

ص: 261

شما هم نفس و جانهای خودتان را بیاورید سپس مباهله کنیم و لعنت خداوند را بر دروغگویان قرار دهیم.

طبق روایات صحیح السند اهل سنت و وهابیت پیامبر اکرم صلى الله عليه واله از فرزندان، امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام و از زنان فقط حضرت صدیقه طاهره علیها السلام و امام على علیه السلام را به عنوان نفس خویش برای مباهله به همراه خود بردند که نصارای نجران با دیدن چهره های پُرنور اهل بیت علیهم السلام با خود :گفتند اگر ایشان دست به سوی آسمان بلند کنند و ما را نفرین کنند، قطعاً از نسل ما اثری باقی نخواهد ماند و از مباهله صرف نظر کردند.

به طور مثال در روایت صحیح مسلم (صحیح ترین کتاب اهل سنت و وهابیت ) آمده است که پیامبر اکرم صلى الله عليه واله پس از نازل شدن آیه مباهله، امام علی علیه السلام و حضرت فاطمه علیها السلام و امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام را به همراه خود بردند و فرمودند اینان اهل بیت من هستند.

اما متن روایت صحیح مسلم:

حَدَّثَنَا قُتَيْبَةُ بْنُ سَعِيدٍ، وَمُحَمَّدُ بْنُ عَبَّادٍ - وَتَقَارَبَا فِي اللَّفْظِ - قَالَا: حَدَّثا حَاتِمٌ وَهُوَ ابْنُ إِسْمَاعِيلَ - عَنْ بُكِيرِ بْنِ مِسْمَارٍ، عَنْ عَامِرِ بْنِ سَعْدِ بْنِ أَبِي وَقَّاصٍ، عَنْ أَبِيهِ، قَالَ: أَمَرَ مُعَاوِيَةُ بْنْ أَبِي سُفْيانَ سَعْدًا فَقَالَ: مَا مَنَعَكَ أَنْ تَسُبَّ أَبَا التُّرَابِ؟ فَقَالَ: أَمَّا مَا ذَكَرْتُ ثَلَاثَاً قَالَهُنَّ لَهُ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَلَنْ أَسْبَهُ، لَأَنْ تكونَ لِى وَاحِدَةٌ مِنْهُنَّ أَحَبُّ إِلَى مِنْ حُمْرِ النَّعَمِ، سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ لَهُ، خَلَفَهُ فِي بَعْضِ مَغَازِيهِ ، فَقَالَ لَهُ عَلِي: يَا رَسُولَ اللهِ خَلَّفْتَنِي مَعَ النِّسَاءِ وَالصَّبْيانِ؟ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «أَمَا تَرْضَى أَنْ تَكُونَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ

ص: 262

هَارُونَ مِنْ مُوسَى؟ إِلَّا أَنَّهُ لَا نُبُوَّةَ بَعْدِي وَسَمِعْتُهُ يَقُولُ يَوْمَ خَيْبَرَ الأُعْطِينَّ الرَّايَةَ رَجُلًا يحِبُّ اللهَ وَرَسُولَهُ، وَيحِبُّهُ اللهُ وَرَسُولُهُ قَالَ فَتَطَاوَلْنَا لَهَا فَقَالَ: «ادْعُوا لِي عَلي فَأْتِي بِهِ أَرْمَدَ فَبَصَقَ فِي عَيْنِهِ وَدَفَعَ الرَّايَةَ إِلَيْهِ، فَفَتَحَ اللهُ عَلَيْهِ، وَلَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الآية: {فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ} [آل عمران: 61] دَعَا رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ عَلِيا وَفَاطِمَةً وَحَسَنًا وَحُسَيْنًا فَقَالَ: «اللهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلِى (1)

معاویه به سعد امر کرد [ که به امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام فحش دهد ](2)

و گفت: چه چیز تو را مانع شده است که به ابوتراب فحش نمیدهی؟! . سعد گفت:

یادم می آید از سه فضیلت که پیامبر برای علی بن ابیطالب گفته است. به همین خاطر هرگز او را فحش نمی دهم و اگر یکی از آن فضائل برای من بود از شتران سرخ مو برایم بیشتر ارزش داشت (3).

فضیلت اول:

شنیدم در روزی که پیامبر به جنگ می رفت علی بن ابیطالب را جانشین خود قرار داد علی :گفت ای رسول خدا مرا جانشین خود در بین زنان و فرزندان قرار می دهید؟ حضرت فرمود: آیا دوست نداری که نزد من مانند هارون باشی برای موسی؟ الا این که بعد از من نبوت تمام می شود.

ص: 263


1- الكتاب صحيح مسلم، ج 4، ص 1871، ح 32-2404، المؤلف: مسلم بن الحجاج أبوالحسن القشيرى النيسابورى (المتوفى: 261 ،ق)، المحقق: محمد فؤاد عبد الباقى الناشر: دار إحياء التراث العربي، بيروت. عدد الاجزاء: 5.
2- سؤال این است که به نظر علمای اهل سنت و وهابیت کسی که به صحابه فحش دهد حکمش چیست؟ حال اگر معاویه به نفس پیامبر صلى الله عليه واله یعنی علی بن ابیطالب علیه السلام فحش دهد و دستور دهد تا دیگران فحش دهند چرا اشکالی ندارد؟! اما اگر شخص دیگری به صحابه فحش دهد کافر میشود؟! - انشاء الله در کتاب نقد عدالت تمامی صحابه به طور مفصل در این باره سخن خواهیم گفت و اعتراف ابن تیمیه در مورد دستور معاویه به سعد برای فحش دادن به امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام را خواهیم آورد.
3- عرب وقتی میخواسته به چیز بسیار ارزشمندی مثال بزند از شتران سرخ مو که بسیار برای ایشان ارزشمند بوده است استفاده می کرده است.

بنابراین امام علی علیه السلام تمامی فضایل هارون را دارا هستند مگر مقام نبوت هارون را زیرا نبوت بعد از رسول الله صلى الله عليه وسلم تمام می شود.

فضیلت دوم:

در روز خیبر [ که ابوبکر و عمر شکست خوردند و از جنگ فرار کردند] (1) شنیدم که پیامبر صلى الله عليه واله فرمود: فردا پرچم را به دست کسی می دهم که خدا و رسول صلى الله عليه واله را دوست دارد و خدا و رسول صلى الله عليه واله هم او را دوست دارند و هر کدام از ما صحابه دوست داشتیم که این فضیلت برای ما باشد تا این که پیامبر صلى الله عليه واله فرمود علی بن ابیطالب را بگویید بیاید گفتند او چشم درد است. حضرت آب دهان بر چشم علی بن ابیطالب علیه السلام زد و سلامتی را بازیافت و پرچم را به او داد و علی بن ابیطالب پیروز برگشت.

فضیلت سوم:

در روزی که آیه مباهله نازل شد نبی مکرم صلى الله عليه واله علی بن ابیطالب علیه السلام و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام را فراخواند و فرمود اینان اهل بیت من هستند.

ص: 264


1- در کتب اهل سنت و وهابیت جریان شکست و فرار ابوبکر و عمر در جنگ خیبر و... و همچنین پیروزی امير المؤمنين علیه السلام و شکست کفار توسط حضرت با سند صحیح موجود است.

تصویر

ص: 265

تصویر

ص: 266

بنابراین پیامبر اکرم صلى الله عليه واله در جریان مباهله امام علی علیه السلام را به عنوان نفس و جان خویش معرفی کرده اند و این یکی از بزرگترین فضایل مولی الموحدین است.

ملا علی القاری که از فقهای بزرگ حنفی است در شرحش بر روایت صحیح مسلم می گوید:

دَعَا رَسُولُ اللَّهِ - صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ - عَلِياً: فَنَزَّلَهُ مَنْزِلَةَ نَفْسِهِ لِمَا بَيْنَهُمَا مِنَ القرابة والأخوة :(1)

این که پیامبر اکرم صلى الله عليه واله برای مباهله علی بن ابیطالب علیه السلام را فراخوانده است یعنی علی بن ابیطالب نفس و جان پیامبر صلى الله عليه واله است زیرا او برادر و از نزدیک ترین افراد به پیامبر صلى الله عليه واله است

ص: 267


1- الكتاب: مرقاة المفاتيح شرح مشكاة المصابيح، ج 11، ص 286، ش 6135 المؤلف: علی بن (سلطان) ،محمد أبو الحسن نور الدين الملا الهروى القارى (المتوفی: 1014 ق). الناشر: دار الكتب العلمية، بيروت - لبنان.

تصویر

ص: 268

تصویر

ص: 269

ص: 270

حديث نور (سند افضليت و امامت بلافصل أمير المؤمنين علیه السلام)

یکی دیگر از فضایل بی نظیر امیرالمؤمنین که هیچ کدام از پیامبران و صحابه آن را دارا نبوده اند این است که امیرالمؤمنین و پیامبر اکرم صلى الله عليه واله چهار هزار سال پیش از آن که حضرت آدم علیه السلام خلق شود یک نور بوده اند و پس از خلقت حضرت آدم علیه السلام آن نور به دو بخش تقسیم شده است یکی نبی مکرم صلى الله عليه واله و دیگری امیرالمؤمنین .

حدیث نور مانند آیه مباهله ثابت میکند که امیرالمؤمنین علیه السلام نفس و جان و نور نبی مکرم صلى الله عليه واله هستند. بنابراین بسیار روشن است که پس از شهادت رسول الله صلى الله عليه واله(1) افضل صحابه و جانشین رسول خاتم صلى الله عليه واله نفس و جان و نور ایشانند، زیرا نمی شود جان و نفس پیامبر و حضور صلى الله عليه واله داشته باشد، اما شخص دیگری بر نفس ایشان مقدم شود. بنابراین هر شخصی بر نفس پیامبر صلى الله عليه واله مقدم شود و خلافت را برعهده بگیرد طبق قاعده عقلی (قُبح تقدیم مفضول بر فاضل خلافت را غضب کرده است، زیرا در جایگاهی قرار گرفته است که از آن ایشان نیست.

ص: 271


1- طبق روايات صحيح السند و اسناد موجود در منابع شیعه و اهل سنت نبی مکزم صلى الله عليه واله شهید شده اند.

این فضیلت بی نظیر در منابع اهل سنت و وهابیت با سند متصل و صحیح آمده است.

به عنوان مثال عالم بزرگ اهل سنت علامه سبط بن جوزی (654 ق) در کتاب معروفش تذكرة الخواص با سند صحیح این گونه روایت می کند:

قال احمد فى الفضائل حدثنا عبد الرزاق عن معمر عن الزهري عن خالد بن معدان عن زاذان عن سلمان قال: قال رسول الله كنت انا و علی بن ابی طالب نورا بين يدى الله تعالى قبل أن يخلق آدم باربعة آلاف عام فلما خلق آدم قسم ذلك النور جزئين فجزء أنا و جزء على، و في رواية خلقت أنا و على من نور واحد؛ (1)

پیامبر صلى الله عليه واله فرمود: چهار هزار سال پیش از آن که آدم آفریده شود، من و علی بن ابیطالب یک نور بودیم در پیشگاه خداوند هنگامی که آدم آفریده شد، آن نور به دو بخش تقسیم شد بخشی من و بخشی علی بن ابیطالب شد و در روایت دیگر آمده که من و علی از یک نور آفریده شدیم.

بسیار جالب است که علامه سبط بن جوزی بعد از این که این روایت را می آورد،به دفاع از سند روایت می پردازد و میگوید:

اگر گفته شود این حدیث را تضعیف کرده اند جواب این است که آن حدیثی که تضعیف کرده اند غیر از این حدیث است. اما آن روایتی که پیامبر صلى الله عليه واله می فرماید: من و هارون بن عمران و یحیی بن زکریا و علی بن ابیطالب از یک طینت خلق شده ایم و در روایت دیگر که می فرماید: من و علی یک نور بودیم در سمت راست عرش دو هزار سال قبل از این که آدم خلق شود سپس در صلب رجال منتقل شدیم

ص: 272


1- الكتاب: تذكرة الخواص ص ،46 المؤلف: يوسف بن فرغلى بن عبدالله البغدادى الحنفى سبط بن الجوزى (المتوفی: 654 ق).

تا عبدالمطلب. اما در مورد سندهای این روایات گفته اند در آن محمدبن خلف المروزی است و همچنین جعفر بن احمد بن بیان که شیعه است. اما حدیثی که ما روایت کردیم حدیث نور تمامی راویانش ثقه و مورد اعتماد هستند. اگر کسی بگوید عبدالرزاق شیعه است، در جواب میگوییم او از بزرگترین اساتید احمد بن حنبل رئیس حنبلی مذهبها است و احمدبن حنبل از بغداد به صنعاء رفت تا از او روایت بشنود و می گفت مثل عبدالرزاق ندیده ام و اگر در او بدعتی بود احمد بن حنبل از او روایت نقل نمی کرد. در صنعاء بود تا عبدالرزاق از دنیا رفت و احمد بن حنبل از او روایت می کند و معظم احادیثی که در مسند احمد است از عبد الرزاق است و صحاح از او روایت نقل کرده اند.

بنابراین سند روایت صحیح است و عبدالرزاق از بزرگان اهل سنت است و او استاد بخاری و احمد و... است و راوی صحیح بخاری و مسلم و سنن نسائی و ابن ماجه و ترمذی و ابی داود است و اشکال بر او اشکال به صحاح سته است. نکته دیگر این که طبق اعتراف ذهبی، عبد الرزاق اصلاً شیعه نبوده است و تنها اشکالش این بود که علی بن ابیطالب علیه السلام را دوست داشت و هرکسی که با او جنگیده بود را دوست نداشت. به همین خاطر او را شیعه نامیده اند و گرنه او ابوبکر و عمر را افضل از امير المؤمنین علیه السلام میدانسته و از بزرگان اهل سنت بوده است(1).

ص: 273


1- الذهبي قلت وثقه غير واحد، وحديثه مخرج في الصحاح وله ما ينفرد به ونقموا عليه التشيع، وما كان يغلو فيه بل كان يحب عليا رضى الله عنه ويبغض من قاتله، وقد قال سلمه بن شبیب: سمعت عبد الرزاق يقول: والله ما انشرح صدري قط أن أفضل عليا على أبي بكر وعمر وكان رحمه الله من أوعية العلم. الكتاب: تذكرة الحفاظ، ج 1، ص 266 و 267 ، المؤلف: شمس الدين أبو عبد الله محمد بن أحمد بن عثمان بن قَايْماز الذهبي (المتوفی: 748 ق)، الناشر : دار الكتب العلمية بيروت - لبنان الطبعة الأولى، 1419 ق – 1998 م. عدد الأجزاء: 4.

تصویر

ص: 274

تصویر

ص: 275

تصویر

ص: 276

بررسی سند روایت

همان گونه که علامه سبط بن جوزی به صحت روایت اعتراف کرد سند روایت از قوی ترین اسناد است و تمامی راویان این روایت از بزرگان اهل سنت و تک تک آنان از راویان تمامی صحاح سته هستند و بزرگان رجال عامه بسیار ایشان را ستوده و توفیق کرده اند.

برای نمونه یک مورد از توثیقات هر کدام تقدیم میشود.

راوی :اول احمد بن محمد بن حنبل

او رئيس مذهب حنابله است و راوی تمامی صحاح سته است و افراد زیادی او را توفیق کرده اند از جمله ابن حجر عسقلانی که در مورد او میگوید

أحد الأئمة ثقة حافظ فقية حجة؛ (1)

او یکی از ائمه و مورد اعتماد و حافظ و فقیه و حجت است.

ص: 277


1- الكتاب : تقريب التهذيب ص ،98 ش ،97، المؤلف : أبو الفضل أحمد بن على بن محمد بن أحمد بن حجر العسقلاني (المتوفى: 852) ،ق، المحقق ابو الأشبال صغير احمد شاغف الباكستاني. الناشر: دار العاصمة للنشر والتوزيع، الرياض.

تصویر

ص: 278

تصویر

ص: 279

راوى دوم: عبد الرزاق بن همام بن نافع

او راوی تمامی صحاح سته است و کمترین اشکال بر او، ایراد بر صحیح بخاری و مسلم و.... است و افراد کثیری او را توفیق کرده اند از جمله خیر الدین زرکلی که می گوید:

من حفاظ الحديث الثقات ... قال الذهبي وهو خزانة علم(1)؛

او از حافظان حدیث و ثقه و مورد اعتماد است و ذهبی گوید: او خزانه علم است.

ص: 280


1- الكتاب الأعلام ، ج 3 ص 353 المؤلف خير الدين بن محمود بن محمد بن علی بن فارس الزركلى الدمشقی المتوفی: 1396 ق ، الناشر: دار العلم للملايين بيروت الطبعة الخامسة عشر – أيار / مايو 2002 م.

تصویر

ص: 281

تصویر

ص: 282

راوی سوم: معمر بن راشد

او نیز راوی تمامی صحاح سته است و کوچکترین اشکال به آن اشکال به صحیح بخاری و مسلم ..... است افراد زیادی او را توفیق کرده اند از جمله ذهبی که می گوید:

الإِمَامُ، الحَافِظُ، شَيخُ الإِسْلامِ(1)؛

او امام و حافظ و شیخ الاسلام است .

ص: 283


1- الكتاب سير أعلام النبلاء، ج 7، ص 5، ش 1، المؤلف : شمس الدين أبو عبد الله محمد بن أحمد بن عثمان بن قايماز الذهبي (المتوفی 748 ق)، المحقق: مجموعة من المحققين بإشراف الشيخ شعيب الأرناؤوط. الناشر: مؤسسة الرسالة، الطبعة الثالثة، 1405 ق / 1985 م. عدد الأجزاء: 25 (23 ومجلدان فهارس).

تصویر

ص: 284

تصویر

ص: 285

راوی :چهارم محمد بن مسلم الزهرى

او نیز راوی تمامی صحاح سته است و کوچکترین اشکال به آن اشکال به صحیح بخاری و مسلم و... است و افراد زیادی او را توفیق کرده اند، از جمله ذهبی که می گوید:

«الإِمَامُ، العَلَمُ، حَافِظُ زَمَانِهِ (1)؛

او امام و علم و برترین حافظ حدیث در زمان زندگی اش است.

ص: 286


1- الكتاب سير أعلام النبلاء، ج 5، ص 326 ش ،160، المؤلف : شمس الدين أبو عبد الله محمد بن أحمد بن عثمان بن قايماز الذهبي (المتوفى: 748 ق)، المحقق: مجموعة من المحققين بإشراف الشيخ شعيب الأرناؤوط. الناشر: مؤسسة الرسالة، الطبعة الثالثة، 1405 ق / 1985م. عدد الأجزاء: 25 (23 ومجلدان فهارس).

تصویر

ص: 287

تصویر

ص: 288

راوی پنجم: خالد بن معدان

او نیز راوی تمامی صحاح سته است و کوچکترین اشکال به آن اشکال به صحیح بخاری و مسلم و.... است و افراد زیادی او را توفیق کرده اند، از جمله عجلی که می گوید:

«شامی، تابعی، ثقة»(1) .

ص: 289


1- الكتاب : تاريخ الثقات، ص 142، ش 370، المؤلف: أبو الحسن أحمد بن عبدالله بن صالح العجلي الكوفي (المتوفى: 261 ق). الناشر: دار الكتب العلمية، لبنان.

تصویر

ص: 290

تصویر

ص: 291

راوی ششم :زاذان ابو عمر

او راوی بخاری در ادب المفرد و صحیح مسلم و سنن ابی داود و ترمذی و ابن ماجه و نسائی است. افراد زیادی او را توفیق کرده اند از جمله ذهبی که او را توفیق می کند. (1)

ص: 292


1- الكتاب: الكاشف فى معرفة من له رواية في الكتب الستة، ص 400 ش 1603، المؤلف: شمس الدین أبو عبدالله محمد بن أحمد بن عثمان بن قايماز الذهبي (المتوفی 748 ق)، المحقق: محمد عوامه أحمد محمد نمر الخطيب. الناشر دار القبلة للثقافة الإسلامية، مؤسسة علوم القرآن، جدة. الطبعة الأولى، 1413 ق - 1992م.

تصویر

ص: 293

تصویر

ص: 294

راوى :هفتم سلمان فارسی

سلمان فارسی یکی از صحابه است و اهل سنت و وهابیت تمامی صحابه را عادل می دانند.

بنابراین سند روایت متصل و صحیح است.

ص: 295

ص: 296

ولادت امير المؤمنين على بن ابيطالب علیه السلام در كعبه

یکی از فضایل امیرالمؤمنین علیه السلام که هیچ کدام از انبیا آن را دارا نیست تا چه رسد به خلفای اهل سنت و وهابیت ابوبکر و عمر و عثمان این است که نفس و جان نبی مکرم صلى الله عليه واله در بهترین مکان زمین یعنی درون کعبه به دنیا آمده است.

بزرگان اهل سنت و وهابیت به این مطلب اعتراف کرده اند و آن قدر روایات در این زمینه زیاد بوده است که حاکم نیشابوری( عالم بزرگ اهل سنت) اعتراف می کند که این روایات متواتر است

اعتراف حاکم نیشابوری (405 ق) به تواتر حدیث

حاکم نیشابوری در کتاب المستدرک علی الصحیحین می گوید

ص: 297

فَقَدْ تَوَاثَرَتِ الْأَخْبَارِ أَنَّ فَاطِمَةَ بِنْتَ أَسَدٍ وَلَدَتْ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلِي بْنَ أَبِي طَالِبٍ كرَّمَ اللَّهُ وَجْهَهُ فِي جَوْفِ الْكَعْبَةِ؛ (1)

يقيناً روايات متواترى وجود دارد که فاطمه بنت اسد امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام را در کعبه به دنیا آورد.

بسیار جالب است که وهابیت با این که از این فضیلت مطلع هستند اما باز برروی، منابر فریاد میزنند که هیچ یک از صحابه برتر از ابوبکر نیست! اما این سخنان جز رسوایی بیشتر چیز دیگری ندارد

ص: 298


1- الكتاب: المستدرك على الصحيحين، ج 3، ص 550، المؤلف: أبو عبدالله الحاكم محمد بن عبدالله بن محمد بن حمدويه بن نعيم بن الحكم الضبى الطهمانى النيسابوري المعروف بابن البيع (المتوفی: 405 ق)، تحقيق مصطفى عبد القادر عطا، الناشر : دار الكتب العلمية، بيروت الطبعة الأولى، 1411ق- 1990م. عدد الأجزاء: 4

تصویر

ص: 299

تصویر

ص: 300

اعتراف مسعودی (346 ق)

مسعودی مورّخ و ادیب مشهور اهل سنت می گوید:

و كان مولوده في الكعبة؛ (1)

ولادت علی بن ابیطالب در کعبه بوده است.

ص: 301


1- الكتاب مروج الذهب و معادن الجوهر، ج 2، ص 273 ، المؤلف: ابي الحسن علی بن الحسين بن على - المسعودي (المتوفى: 346 ق) . الناشر: المكتبة العصرية، بيروت الطبعة الأولى، 1425 ق.

تصویر

ص: 302

تصویر

ص: 303

تصویر

ص: 304

اعتراف ابن صباغ مالکی (855 ق)

ابن صباغ مالکی که در زمان خودش از بزرگان مالکی مذهبها بود این گونه اعتراف می کند:

علی بن ابیطالب در مکه مشرفه در داخل بیت الحرام در روز جمعه سیزدهم رجب سال سی ام عام الفیل متولد شد و پیش از او هیچ کسی در کعبه متولد نشده است و این فضیلتی است که خداوند به جهت بزرگداشت مقام او و اظهار جلالت او مخصوص حضرتش گردانیده است(1).

ص: 305


1- الكتاب : الفصول المهمة ص 29 المؤلف على بن محمد بن احمد المالكي المكي ابن الصباغ (المتوفى: 855 ق). الناشر: دار الأضواء، بيروت.

تصویر

ص: 306

تصویر

ص: 307

اعتراف گنجی شافعی (658 ق)

او در مورد ولادت امیرالمؤمنین علیه السلام این گونه اعتراف می کند:

اميرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام در شب جمعه سیزدهم رجب، سی ام عام الفیل در شهر مکه در بیت الله به دنیا آمد و هیچ کسی پیش از آن و بعد از آن در کعبه به دنیا نیامده است و این فضیلت به خاطر این است که خداوند می خواهد او را اکرام و از مقام بلند او تجلیل کند (1).

ص: 308


1- الكتاب: كفاية الطالب، ص 407 المؤلف: ابو عبد الله محمد بن يوسفبن محمد القرشی الگنجی الشافعی (المتوفى: 658 ق).

تصویر

ص: 309

تصویر

ص: 310

اعتراف دهلوی (1176 ق)

شاه ولی الله دهلوی که از علمای بزرگ هند است در مورد ولادت امیرالمؤمنین علیه السلام می گوید:

از مناقب ،وی رضی الله عنه که در حین ولادت او ظاهر شد، یکی آن است که در جوف کعبه معظمه تولد یافت (1).

سخنان و اعترافات علمای اهل سنت و وهابیت در مورد ولادت امیر المؤمنين علیه السلام در کعبه بسیار زیاد است از این رو جهت نمونه سخن چند نفر از آنان تقدیم شد.

ص: 311


1- الكتاب: إزالة الخفاء عن خلافة الخلفاء (ترجمه فارسی، ج 4، ص ،262 ، المؤلف: ولى الله الدهلوى (المتوفى: 1176 ق).

تصویر

ص: 312

تصویر

ص: 313

ص: 314

حديث معيّت (اثبات عصمت و افضلیت و امامت بلافصل امير المؤمنين علیه السلام)

یکی دیگر از روایات که با سند صحیح در منابع اهل سنت و وهابیت آمده است و به افضلیت و عصمت و امامت بلافصل حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام دلالت دارد

روایتی است که نبی مکرم صلى الله عليه وسلم فرمودند:

على مع القرآن والقرآن مع على لن يفترقا حتى يردا على الحوض؛

علی با قرآن است و قرآن با علی است و هرگز علی بن ابیطالب و قرآن از یکدیگر جدا نمیشوند تا روز قیامت در کنار حوض کوثر با من ملاقات کنند.

این فضلیت بی نظیر مخصوص مولایم حضرت مولی الموحدین علیه السلام است که دارای مقام عصمتاند و قرآن ملازم و همراه ایشان است.

یکی از اصلی ترین وظایف خلیفه و جانشین رسول الله صلى الله عليه واله حفظ و حراست از عقاید و احکام و کیان اسلام است و هیچ کسی نمی تواند به این مهم دست پیدا کند مگر دارای مقام والای عصمت باشد. به همین خاطر خداوند متعال براى إكمال دين

ص: 315

و ادامه پیدا کردن اسلام بعد از نبی مکرم صلى الله عليه واله جانشینان معصوم قرار داد تا دین الهی بدون کم و کاست و بدعت و بیچارگی تا روز قیامت برقرار باشد و خداوند بعد از

مراسم جانشینی امیرالمؤمنین علیه السلام در غدیر خم راضی شد که اسلام دین الهی باشد.

بنابراین خداوند کارش را بدون نقص و کاستی انجام داده است، اما بشر را مختار آفریده است تا هر کسی به اختیار خود سعادت و شقاوتش را رقم بزند.

حال سؤال این است آیا شخصی که دارای مقام عصمت و مصون از هرگونه خطا و بدعت است و تا روز قیامت با قرآن و قرآن با اوست بهتر است جانشین پیامبرصلى الله عليه واله باشد

یا افرادی که طبق روایات صحیح السند اهل سنت و وهابیت، خداوند را دارای جسم و سنگین وزن و نیازمند به نشستن بر روی عرش و... می دانند؟! و با احکام فردی خود مثل تیمم آشنا نبوده اند؟! و یا به صراحت احکام الهی را تعطیل می کردند (بدعت) و حلال الهی را حرام میکردند و با شجاعت میگفتند که خدا و رسول به فلان کار دستور داده و رسول الله صلى الله عليه واله و صحابه انجام میداده اند اما من آن را حرام اعلام می کنم و هر کسی از این به بعد این حکم الهی را انجام دهد مجازات میکنم؟! . این حقایق در کتب اهل سنت و وهابیت با سند صحیح در مورد خلفای آنان موجود است.

روایت مورد نظر در منابع اهل سنت و وهابیت با سند صحیح آمده است. برای نمونه به این روایت توجه کنید

أَخْبَرَنَا أَبُو بَكرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْحَفِيدُ ما أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ نَصْرٍ، ثتا عَمْرُو بنُ طَلْحَةَ الْقَنَّادُ التَّقَةُ الْمَأْمُونُ، ثنا عَلَى بْنُ هَاشِمِ بْنِ الْبَرِيدِ، عَنْ أَبِيهِ قَالَ: حَدَّتَى أَبُو سَعِيدٍ التَّيْمِي، عَنْ أَبِي ثَابِتٍ، مَوْلَى أَبِي ذَرٍّ قَالَ: كُنْتُ مَعَ عَلَى رَضِي اللَّهُ عَنْهُ يوْمَ الْجَمَلِ، فَلَمَّا رَأَيْتُ عَائِشَةَ وَاقِفَةٌ دَخَلَنِي بَعْضُ مَا يدْخُلُ النَّاسَ، فكشَفَ اللَّهُ

ص: 316

عَنِّى ذَلِكَ عِنْدَ صَلَاةِ الظُّهْرِ، فَقَاتَلْتُ مَعَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ، فَلَمَّا فَرَغَ ذَهَبْتُ إِلَى الْمَدِينَةِ فَأَتَيتُ أُمُّ سَلَمَةَ فَقُلْتُ: إِنِّي وَاللَّهِ مَا جِئْتُ أَسْأَلُ طَعَامًا وَلَا شَرَابًا وَلَكَنِّي مَوْلًى لِأَبِي ذَرِّ ، فَقَالَتْ : مَرْحَبًا فَقَصَصْتُ عَلَيْهَا قِصَّتِي، فَقَالَتْ: أَينَ كُنْتَ حِينَ طَارَتِ الْقُلُوبُ مَطَائِرَهَا؟ قُلْتُ: إِلَى حَيثُ كشَفَ اللهُ ذَلِك عَنِّى عِنْدَ زَوَالِ الشَّمْسِ، قَالَ: أَحْسَنْتَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ: عَلِى مَعَ الْقُرْآنِ وَالْقُرْآنُ مَعَ عَلِي لَنْ يتَفَرَّقَا حَتَّى يُرِدَا عَلَى الْحَوْضَ(1)؛

غلام ابوذر گوید من در روز جنگ جمل [ روزی که عایشه و طلحه و زبیر در مقابل نفس پیامبر صلى الله عليه واله و حتی چهارمین خلیفه اهل سنت و وهابیت قیام کردند!] در سپاه على بن ابیطالب بودم و زمانی که عایشه را در مقابل خود دیدم مثل بعضی از مردم به شک و تردید افتادم و خداوند در هنگام نماز ظهر این شک و تردید را از من برطرف کرد و به همراه علی بن ابیطالب با آنان جنگیدم وقتی که جنگ تمام شد به مدینه و به منزل بی بی ام سلمه [ همسر مطیع پیامبر صلى الله عليه واله ]رفتم و گفتم به خدا قسم برای طلب آب و غذا اینجا نیامده ام بلکه من غلام ابوذر .هستم ام سلمه فرمود: خوش آمدی سپس من حضورم در جنگ جمل در رکاب امیرالمؤمنین را برای او گفتم. ام سلمه فرمود: زمانی که قلوب به شک افتاد تو کجا بودی؟ گفتم خداوند هنگام زوال خورشید شک را از من برطرف کرد و با اصحاب جمل جنگیدم. ام سلمه فرمود: احسنت به تو!

از رسول خدا شنیدم که می فرمود:

عَلِى مَعَ الْقُرْآنِ وَالْقُرْآنُ مَعَ عَلَى لَنْ يَتَفَرَّقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَى الْحَوْضَ؛

ص: 317


1- الكتاب: المستدرك على الصحيحين، ج 3، ص 134 ش ،4628، المؤلف: أبوعبدالله الحاكم محمدبن عبد الله بن محمد بن حمدويه بن نعيم بن الحكم الضبي الطهمانى النيسابوري المعروف بابن البيع (المتوفی: 405 ق)، تحقيق: مصطفى عبدالقادر عطا، الناشر : دار الكتب العلمية، بيروت الطبعة الأولى، 1411ق- 1990م، عدد الأجزاء: 4.

علی با قرآن است و قرآن با علی است و هرگز علی بن ابیطالب و قرآن از یکدیگر جدا نمیشوند تا روز قیامت درکنار حوض کوثر با من ملاقات کنند .

تصحیح روایت توسط حاکم نیشابوری و ذهبی

حاکم نیشابوری بعد از متن روایت در مورد سند روایت می گوید:

هَذَا حَدِيثٌ صَحِيحُ الْإِسْنَادِ وَأَبُو سَعِيدٍ التَّيْمِي هُوَ عُقَيصَاءُ ثِقَةٌ مَأْمُونٌ:

سند روایت صحیح است و ابو سعید التیمی که عقیصاء است تقه و مورد اعتماد است(1).

ذهبی که در مورد روایات فضائل اهل بیت ها بسیار سرسختانه عمل می کند و با کوچک ترین مشکل سند را تضعیف میکند، در ذیل روایت می گوید:

[ التعليق - من تلخیص الذهبي ] 4628 - صحیح. وابو سعيد عقيصاء ثقةً مَأْمُونٌ :

این روایت صحیح است و ابو سعید ثقه و مورد اعتماد است. (2)

ص: 318


1- همان.
2- همان.

تصویر

ص: 319

تصویر

ص: 320

این روایت شریف علاوه بر عصمت و امامت بلافصل امیر المؤمنين علیه السلام حقایق دیگری را روشن می کند و آن این که اصحاب جمل (عایشه و طلحه و زبیر و...) که بر علیه خلیفهٔ مسلمانان قیام کردند و خون بسیاری از شیعیان و پیروان امیرالمؤمنین علیه السلام را بر زمین ریختند در گمراهی بوده اند و با رسول خدا صلى الله عليه واله به مخالفت برخواسته اند و حضرت ام سلمه هم مخالف آنان بوده است.

اما پیروان اصحاب جمل برای فرار از این حقیقت می گویند: اصحاب جمل اجتهاد کردهاند و در این اجتهاد به خطا رفته اند!

در پاسخ میگوییم اجتهاد در زمانی است که نص صریح وجود نداشته باشد، اما روایات زیادی در کتب اهل سنت و وهابیت وجود دارد مثل صحیح ترین کتاب آنان یعنی صحیح بخاری که هر کس بر علیه حاکم و خلیفه مسلمانان قیام کند با گ جاهلیت (کافر) از دنیا میرود و روایات متواتری در مورد اطاعت و تبعیت از اهل بيت علیهم السلام وجود دارد مثل حدیث متواتر خلیفتین و ثقلين .... که این نصوص هیچ راهی برای اجتهاد باقی نمیگذارد و اجتهاد در مقابل نص جایز نیست.(1)

ص: 321


1- (حَدَّثَنَا مُسَدَّدٌ، حَدَّثَنَا عَبْدُ الْوَارِثِ، عَنِ الجَعْدِ، عَنْ أَبِي رَجَاءِ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسِ، عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: «مَنْ كَرِهَ مِنْ أَمِيرِهِ شَيْئًا فَلْيَصْبِرُ، فَإِنَّهُ مَنْ خَرَجَ مِنَ السِّلْطَانَ شِبْرًا مَاتٌ مِيتَةً جَاهَليَّةً ؛ پیامبر صلى الله عليه واله فرمود: هر کس از امیرش چیزی دید که خوشش نیامد باید صبر کند حق قیام ندارد، زیرا هر کس بر علیه او خروج کند به مرگ جاهلیت از دنیا میرود حَدَّثَنَا أَبُو النُّعْمَانِ، حَدَّثَنَا حَمَّادُ بْنُ زَيدِ، عَنِ الجَعْدِ أَبِي عُثْمَانَ ، حَدَّثَنِي أَبُو رَجَاء العُطَاردى، قَالَ: سَمِعْتُ ابْنَ عَبَّاسِ، رَضِى الله عَنْهُمَا ، عَنِ النَّبِي صَلَّى اللَّهِ عَلَيهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: «مَنْ رَأَى مِنْ أَمِيرِهِ شَيْئًا يَكَرَهُهُ فَليصْبِرْ عَلَيهِ فَإِنَّهُ مَنْ فَارَقَ الجَمَاعَةَ شِبْرًا فَمَاتَ إِلا مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيةً ؛ پیامبرصلى الله عليه واله فرمودند: هر کس از امیرش چیزی دید که خوشش نیامد باید صبر ،کند زیرا هر کس به اندازه یک وجب از مسلمین فاصله بگیرد با مرگ جاهلیت از دنیا می رود الكتاب: صحيح البخاری، ص 1748، ح 7053-7054، المؤلف: محمد بن إسماعيل أبوعبدالله البخارى الجعفى المتوفى: 256) ق . الناشر: دار ابن كثير، دمشق - بيروت.

تصویر

ص: 322

تصویر

ص: 323

ص: 324

ابلاغ سورة برانت توسط امير المؤمنين علیه السلام بايد و اثبات افضلیت و امامت ایشان بر ابوبکر

یکی دیگر از روایات صحیح السند اهل سنت و وهابیت که به روشنی دلالت بر افضلیت و امامت امیرالمؤمنین علیه السلام بر ابوبکر دارد روایت ابلاغ سوره برائت توسط مولى الموحدين، علی بن ابیطالب علیه السلام است.

احمد بن حنبل (امام حنابله ) و هیثمی و ترمذی و آلبانی وهابی و.... روایت کرده اند که رسول خدا صلى الله عليه واله ابوبکر را برای خواندن سوره برائت بر کفار و مشرکین به مکه فرستاد اما وقتی مقدار زمانی گذشت جبرئیل نازل شد و به پیامبر صلى الله عليه واله دستور داد که ای رسول خدا این سوره را یا خودت یا شخصی که از خودت است باید برای مشرکان بخواند.

در این هنگام رسول خدا صلى الله عليه واله به امام علی علیه السلام دستور داد که خودت را به ابوبکر برسان و آیات را از او بگیر و خودت این مأموریت را انجام بده. ابوبکر از این جریان به شدت ناراحت شده بود و دلیل آن را از پیامبر صلى الله عليه واله پرسید و آن حضرت فرمود:

ص: 325

خداوند دستور داد که این مأموریت را یا خودت انجام بده یا شخصی که از خودت است «أمرتُ أن لا يبلغه إلا أنا أو رجل منى».

لفظ أو رجل منى اشاره به همان آیه مباهله و حدیث نور است که حضرت امير المؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام نفس پیامبر صلى الله عليه واله است و یکی از وظایف رسالت ابلاغ آیات قرآن است و هر زمان نبی مکرم این کار را انجام ندهد، باید نفس ایشان انجام دهد نه شخص دیگر.

این روایت به روشنی دلالت بر برتری امیرالمؤمنین بر ابوبکر دارد و نشان می دهد که ابوبکر حق ندارد حتی برای خواندن چند آیه از قرآن کریم برای کفار و مشرکان، جانشین پیامبر صلى الله عليه واله شود تا چه رسد به خلافت بعد از نبی مکرم صلى الله عليه واله.

تمامی صاحبان خرد و اندیشه می دانند که طبق قاعده قُبح تقدیم مفضول بر فاضل،با وجود این روایات صحیح ،السند ابوبکر نمیتواند بر امیرالمؤمنین علیه السلام مقدم شود و خلافت را به دست گیرد. بنابراین خلیفه رسول الله صلى الله عليه واله کسی نیست مگر امام المتقین على بن ابيطالب علیه السلام که افضل بر ابوبکر و تمامی صحابه است.

تصحیح روایت توسط احمد محمد شاکر

شارح مسند احمد یعنی احمد محمد شاکر از شارحین بنام اهل سنت و وهابیت در ذیل این روایت میگوید

إسناده صحيح، زيد بن يثيع، بضم الياء التحتية وفتح الثاء المثلثة وبعدها

ص: 326

تحتية ساكنة ثم عين مهملة تابعى ثقة، ويقال في اسم أبيه "أثيع" أيضاً، بقلب الياء الأولى همزة(1)؛

سند روایت صحیح است و زیدبن یشیع از تابعین و تفه و مورد اعتماد است.

ص: 327


1- الكتاب: مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج 1، ص ،168 ش ،4، المؤلف: أبوعبدالله أحمد بن محمد بن - حنبل بن هلال بن أسد الشيباني (المتوفى: 241) ق)، المحقق: أحمد محمد شاكر. الناشر: دار الحديث، القاهرة. الطبعة الأولى، 1416 ق - 1995م. عدد الأجزاء: 8 القسم الذي حققه أحمد شاكر.

تصویر

ص: 328

تصویر

ص: 329

تصحیح روایت توسط هیثمی

هيثمی (807 ق) که از بزرگان اهل سنت است پس از نقل این روایت در مورد سند روایت میگوید:

قُلْتُ: فِي الصَّحِيحِ بَعْضُهُ. رَوَاهُ أَحْمَدُ، وَرِجَالُهُ ثِقَاتٌ؛(1)

مقداری از این روایت در صحیح بخاری آمده است و این روایت را احمدبن حنبل در کتاب مسند آورده و تمامی راویان آن ثقه و مورد اعتماد هستند.

ص: 330


1- الكتاب: مجمع مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج 3، ص 402 ش ،5464 المؤلف: أبو الحسن نورالدين على بن أبى بكر بن سليمان الهيثمى (المتوفى: 807 ق) ، المحقق: محمد عبدالقادر احمد عطا. الناشر: دار الكتب العلمية، بيروت - لبنان.

تصویر

ص: 331

تصویر

ص: 332

تصحیح روايت توسط البانی

الباني وهابی مذهب که روایات صحیح السند در کتاب سنن ترمذی را در کتابی به عنوان ( صحيح سنن الترمذی) جمع آوری کرده است درباره سند این روایت که در سنن ترمذی آمده است می گوید:

«حسن الإسناد (1)

سند این روایت حسن است». (الحسن كالصحيح في الاحتجاج)

ص: 333


1- الكتاب صحيح سنن الترمذی، ج 3، ص 245 ش ،3090 المؤلف: محمد ناصر الدين الألباني (المتوفى: 1420 ق). الناشر: مكتبة المعارف للنشر و التوزيع، الرياض.

تصویر

ص: 334

تصویر

ص: 335

ص: 336

حديث اخوّت و حديث ولايت و حديث وارث (امام على و بيان افضلیت و اعلمیت و امامت خویش در زمان حیات پیامبر صلى الله عليه واله )

روایات دیگری در منابع اهل سنت و وهابیت با سند صحیح وجود دارد که امیرالمؤمنین الله به صراحت امامت و اعلم و افضلیت خود را در زمان حیات پیامبر برای همگان بیان کرده اند. برای مثال حاکم نیشابوری و طبرانی و هیثمی این گونه روایت کرده اند:

عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِي اللَّهُ عَنْهُمَا قَالَ: كانَ عَلِى يَقُولُ فِي حَياةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: " إِنَّ اللَّهَ يَقُولُ: {أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ} [آل :عمران 144] وَاللَّهِ لَا تَنْقَلِبُ عَلَى أَعْقَابِنَا بَعْدَ إِذْ هَدَانَا اللَّهُ، وَاللَّهِ لَئِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ

ص: 337

لَا قَاتِلَنَّ عَلَى مَا قَاتَلَ عَلَيْهِ حَتَّى أَمُوتَ ، وَاللَّهِ إِنِّي لَأَخُوهُ وَوَلِيهُ، وَابْنُ عَمِّهِ وَوَارِثُ علمِهِ فَمَنْ أَحَقُّ بِهِ مِنِّى(1)

ابن عباس :گوید علی بن ابیطالب دائماً در زمان حیات پیامبر می فرمود: خداوند می فرماید: " أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ [ آل عمران: 144]؛ آیا اگر پیامبر از دنیا برود یا شهید شود شما به عصر جاهلیت بر میگردید؟ به خدا قسم بعد از این که خداوند ما را هدایت کرده است هرگز به دوران جاهلیت و کفر بر نخواهیم گشت و به و به خدا قسم اگر پیامبر از دنیا برود یا شهید شود ما راهش را ادامه میدهیم تا از دنیا برویم و به خدا قسم که من برادر پیامبر و جانشین ایشان هستم و پسر عمو و وارث پیامبرم. پس چه کسی سزاوارتر است از من به پیامبر ؟! [ غیر از من چه کسی میتواند جانشین پیامبر باشد؟] .

ص: 338


1- الكتاب المستدرك على الصحيحين، ج 3، ص 136 ش ،4635، المؤلف: أبو عبدالله الحاكم محمد بن عبد الله بن محمد بن حمدويه بن نعيم بن الحكم الضبي الطهمانى النيسابوري المعروف بابن البیع (المتوفی: 405 ق تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا الناشر : دار الكتب العلمية، بيروت الطبعة الأولى، 1411 ق 1990 م عدد الأجزاء: 4 الكتاب: مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج 9، ص 128 و 129 ش ،14765، المؤلف: أبوالحسن نورالدین علیی بن أبى بكر بن سليمان الهيثمى :(المتوفی 807 ق المحقق محمد عبد القادر احمد عطا الناشر: دار الكتب العلمية لبنان الكتاب: المعجم الكبير، ج 1، ص 107 ش ،176، المؤلف : سليمان بن أحمد بن أيوب بن مطير اللخمي الشامي، أبو القاسم الطبراني (المتوفى: 360 ق)، المحقق: حمدی بن عبد المجيد السلفى دار النشر: مكتبة ابن تیمیه القاهرة. الطبعة الثانية. عدد الأجزاء: 25

تصحیح روايت توسط هیثمی

این روایت را حاکم نیشابوری در کتابش المستدرک علی الصحیحین آورده است و هیچ اشکالی نتوانسته است به سند روایت بگیرد همچنین ذهبی که در تضعیف فضائل اهل بیت علیهم السلام مشهور است در مقابل سند روایت سکوت کرده است و نتواسته ایرادی بگیرد اما هیثمی پس از نقل روایت میگوید:

رواه الطبرانى و رجاله رجال الصحيح؛

این روایت را طبرانی در کتاب المعجم الکبیر آورده است و راویان آن از روات صحیح بخاری و مسلم هستند.

بنابراین روایت صحیح است و کوچک ترین اشکال به آن، تضعیف صحیحین است.

ص: 339

تصویر

ص: 340

تصویر

ص: 341

تصویر

ص: 342

تصویر

ص: 343

تصویر

ص: 344

فضیلت ها در روایت

در این روایت امیرالمؤمنین ها به چند فضیلت اختصاصی خودشان اشاره می کنند:

الف) وَاللَّهِ إِنِّي لَأَخُوهُ (حديث أُخوّت)

نبی مکرم صلى الله عليه واله و امیرالمؤمنین علیه السلام برادر یکدیگرند و هیچکدام از صحابه حتی خلفای اهل سنت چنین فضیلتی را دارا نبوده اند که پیامبر صلى الله عليه واله با او عقد اخوت بسته باشد و رسول الله صلى الله عليه واله فقط با امام علی علیه السلام عقد اخوت بسته اند. این فضیلت نشان دهندهٔ افضلیت امیرالمؤمنین بر تمامی صحابه است و طبق قاعده «قبح تقدیم مفضول بر (فاضل خلیفهٔ بلافصل رسول الله صلى الله عليه واله فقط علی بن ابیطالب علیه السلام است.

(ب) وَوَلِيه ( حديث ولایت و خلافت)

جانشینی نبی مکرم تنها مخصوص امیرالمؤمنین علیه السلام است.

ج) وَوَارِثُ علْمِهِ - وارثه (حديث وارث)

امير المؤمنين الله وارث پیامبر است و این قسمت روایت اشاره به اعلمیت و افضلیت امیرالمؤمنین علیه السلام بر تمامی صحابه دارد

د) فَمَنْ أَحَقُّ بِهِ مِنِّى

امير المؤمنين علیه السلام در این سخن که پس چه کسی سزاوارتر است به پیامبر از من؟» به صراحت امامت و خلافت بلافصل و افضلیت خویش را برای همگان اعلام کرده اند.

ص: 345

ص: 346

حديث طير (امام على علیه السلام محبوب ترین شخص نزد خداوند متعال )

یکی دیگر از روایات صحیح السند اهل سنت و وهابیت که به صراحت دلالت بر افضلیت و امامت امیرالمؤمنین علیه السلام دارد حدیث طیر است.

مخالفان از حدیث طیر بسیار اجتناب میکنند و تا به حال بسیار تلاش کرده اند تا این روایت را انکار و تضعیف کنند زیرا اگر این روایت با سند صحیح وجود داشته ،باشد به راحتی امامت و خلافت بلافصل امیرالمؤمنین علیه السلام را اثبات میکند و هیچ صاحب عقلی بهترین و برترین بنده خدا را کنار نمی گذارد تا شخص دیگری را خلیفه خداوند و جانشین رسول الله صلى الله عليه واله قرار دهد و اگر چنین کاری کند، با قاعده عقلی قبح تقديم مفضول بر فاضل مخالفت کرده است و از دایرهٔ عقلا خارج است.

طبرانی (متوفی (360 ق) که از بزرگان اهل سنت و وهابیت محسوب میشود در كتاب المعجم الكبير با سند صحیح این گونه روایت می کند:

ص: 347

أنَّ النَّبِي صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أتِي بِطيرِ، فَقَالَ: "اللهم انينِي بِأَحَبُّ خَلْقِكَ إِلَيْكَ يَأْكُلُ مَعِي مِنْ هَذَا الطَّيرِ فَجَاءَ عَلَى رَضِى اللهُ عَنْهُ(1)؛

سفینه غلام پیامبر گوید برای پیامبر و مرغ بریان شده ای آوردند. ایشان فرمودند: خدایا محبوب ترین شخص در پیشگاهت را بفرست تا با من از این مرغ بریان تناول کند. در این هنگام علی بن ابیطالب تشریف آورد و از آن تناول کرد.

ص: 348


1- الكتاب المعجم الكبير، ج 7، ص 95 و 96 ش ،6437 المؤلف سلیمان بن أحمد بن أيوب بن مطير اللخمي الشامي، أبو القاسم الطبراني (المتوفى: 360 ق)، المحقق: حمدى بن عبد المجيد السلفى دار النشر: مكتبه ابن تيمية، القاهرة. الطبعة الثانية، عدد الأجزاء: 25.

تصویر

ص: 349

تصویر

ص: 350

تصویر

ص: 351

تصحیح روایت توسط هیثمی

راویان این روایت از روات صحیح بخاری و مسلم هستند و کوچک ترین اشکال به آنان در واقع اشکال به صحیحین است. هیثمی پس از نقل روایت در مورد سند آن می گوید:

رَوَاهُ الْبَزَّارُ وَالطَّبَرَانِي بِاخْتِصَارِ، وَرِجَالُ الطَّبَرَانِي رِجَالُ الصَّحِيحِ غَيرَ فِطْرِ بْنِ خَلِيفَةً، وَهُوَ ثِقَةٌ، (1)

این را بزار روایت کرده و طبرانی با اختصار آورده است و راویان سند طبرانی از روات صحیح بخاری و مسلم هستند به غیر از فطر بن خلیفه که آن هم ثقه و مورد اعتماد است.

ص: 352


1- الكتاب: مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج 9، ص 118 ش ،14727، المؤلف: أبو الحسن نورالدين على بن أبى بكر بن سليمان الهيثمى (المتوفى: 807 ق) ، المحقق: محمد عبد القادر احمد عطا. الناشر: دار الكتب العلمية، لبنان.

تصویر

ص: 353

تصویر

ص: 354

وقتی انسبن مالک صحابی نمیتواند افضلیت علیبن ابیطالب را تحمّل کند!

و در روایت دیگر حقایقی وجود دارد که به روشنی مشخص می شود چرا بعضی از صحابه پس از شهادت رسول الله صلى الله عليه واله ولایت و امامت الهی امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام را قبول نکردند و با نصوص الهی و نبوی به مخالفت پرداختند و سقیفه درست کردند تا یک نفر از آنان رهبر و امام شود اما علی بن ابیطالب علیه السلام از حقش محروم شود و خلافت به ایشان نرسد.

در این روایت که با سند متصل و صحیح در منابع اهل سنت و وهابیت آمده است وقتی پیامبر صلى الله عليه واله دعا میکنند که «خداوندا محبوب ترین بنده نزد خودت را بفرست تا با من از این مرغ بریان تناول کند، حضرت مولی الموحدین علی بن ابیطالب علیه السلام نزد پیامبر صلى الله عليه واله می آید، اما انس بن مالک صحابی (خادم رسول الله صلى الله عليه واله) که دعای حضرت را شنیده است و نمیخواهد این فضیلت برای علی بن ابیطالب باشد جلوی امام علی علیه السلام را می گیرد و نمی گذارد حضرت علی نزد رسول الله صلى الله عليه واله شرفیاب شود و به دروغ میگوید پیامبر صلى الله عليه واله مشغول هستند با این که پیامبر و منتظر حضور بهترین بنده خدا بعد از خودش است. پس از دومین بار که پیامبر صلى الله عليه واله دعا می کنند و امام علی علیه السلام تشریف می آورند، باز هم آنس مانع می شود تا این که بین انس و امام علی علیه السلام مشاجره میشود و صدای آنان به رسول الله میرسد و حضرت دستور میدهند که بگذار علی وارد شود. بسیار جالب است که در روایات دیگر اهل سنت و وهابیت آمده است که پیامبر صلى الله عليه واله به انس بن مالک فرمودند چرا جلوی علی بن ابیطالب را گرفتی؟ او در جواب میگوید میخواستم این فضیلت به یکی از اقوام من برسد نه به علی بن ابیطالب!

از این روایت روشن میشود که بعضی از صحابه چشم دیدن فضایل و برتری علی بن ابیطالب علیه السلام را نداشته اند و به همین دلیل سقیفه را تشکیل دادند و بدون

ص: 355

حضور امام علی علیه السلام که نفس و وصی پیامبر صلى الله عليه واله است و طبق حدیث ثقلین اطاعت

از ایشان بر همگان واجب است از بین خودشان یک نفر را خلیفه کردند و در همان سقیفه برای رسیدن به حکومت یکدیگر را کتک زدند تا جایی که دستور قتل یکدیگر را صادر کردند و این حقایق در منابع خودشان موجود است.

روایت مورد نظر

طبرانی (360 ق) این گونه روایت میکند

حَدَّثَنَا أَحْمَدُ قَالَ : نا سَلَمَةُ بْنُ شَبِيبٍ قَالَ: نا عَبْدُ الرَّزَّاقِ قَالَ: أَنَا الْأَوْزَاعِي، عَنْ يُحْيِي بْنِ أَبِي كَثِيرٍ، عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكَ قَالَ: أَهْدَتْ أُمُّ أَيْمَنَ إِلَى النَّبِي صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ طَائِرًا بَينَ رَغِيفَينِ. فَجَاءَ النَّبِي صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَقَالَ: «هَلْ عِنْدَكُمْ شَيءٌ؟» فَجَاءَتْهُ بِالطَّائِرِ، فَرَفَعَ يَدَيهِ، فَقَالَ: «اللَّهُمَّ اثْتِنِي بِأَحَبِّ خَلْقِكَ إِلَيْكَ، يأْكُلُ مَعِى مِنْ هَذَا الطَّائِرِ ، فَجَاءَ عَلَى، فَقُلْتُ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ مَشْغُولٌ، وَإِنَّمَا دَخَلَ النَّبِي صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ آنفًا، فَتَبَقَ النَّبِي صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ مِنَ الطَّائِرِ شَيْئًا، ثُمَّ رَفَعَ يدِهِ، فَقَالَ: «اللَّهُمَّ انْتِنِي بِأَحَبِّ خَلْقِكَ إِلَيْكَ يَأْكُلُ مَعِى مِنْ هَذَا الطَّائِرِ»، فَجَاءَ عَلِي، فَارْتَفَعَ الصَّوْتُ بَينِي وَبَيْنَهُ، فَقَالَ النَّبِي صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «أَدْخِلْهُ مَنْ كانَ، فَدَخَلَ. فَقَالَ النَّبِي صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «وَالِي يا رَبِّ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ، فَأَكُلَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ حَتَّى فَرَغَا(1)

انس بن مالک گفت: ام ایمن پرنده بریان شده ای را برای پیامبرصلى الله عليه واله هدیه آورد .

ص: 356


1- الكتاب المعجم الأوسط، ج 2، ص 206 و 207، ش 1744 المؤلف سليمان بن أحمد بن أيوب بن -١ - مطير اللخمي الشامي، أبو القاسم الطبرانی المتوفی: 360 ق)، المحقق: طارق بن عوض الله بن محمد، عبد المحسن بن إبراهيم الحسيني الناشر: دار الحرمين، القاهرة. عدد الأجزاء: ١٠.

پیامبر صلى الله عليه واله وارد شد و گفت: آیا چیزی برای خوردن هست؟ مرغ بریان را برایشان آوردند و حضرت فرمود خدایا محبوبترین بنده در نزد خودت را بفرست تا با من از این مرغ تناول کند و علی بن ابیطالب آمد . من (انس) به علی بن ابیطالب گفتم: پیامبر مشغول !هست [ پیامبر صلى الله عليه واله دعا کرده اند و منتظر هستند تا محبوب ترین بنده خدا نزد ایشان بیاید اما برای این که این فضیلت به امام علی نرسد، انس میگوید برو پیامبر صلى الله عليه واله کار دارد؛ این است عدالت تمامی صحابه ؟!] پیامبر صلى الله عليه واله مقداری از مرغ را تناول کرد و دوباره دعا کرد که خدایا بهترین بنده در نزد خودت را بفرست تا با من از این مرغ تناول کند. دوباره علی بن ابیطالب آمد و دوباره از ورود او ممانعت کردم تا این که صدای من و علی بن ابیطالب بلند شد. پیامبر صلى الله عليه واله فرمود :هرکسی هست بگذار وارد شود و علی بن ابیطالب و پیامبر از آن مرغ تناول کردند .

ص: 357

تصویر

ص: 358

تصویر

ص: 359

تصویر

ص: 360

بررسی سند روایت

سند روایت متصل و صحیح است و حتی تعدادی از راویان آن از روات صحیح بخاری و مسلم هستند و تمامی راویان این حدیث دارای مقام و ثاقت اند. بنابر این تک تک آنان را بررسی میکنیم:

راوى اول: أبو القاسم الطبراني (مؤلف كتاب)

او از بزرگان اهل سنت و وهابیت است و افراد بسیاری او را توفیق کرده اند، از جمله ذهبی که می گوید:

(الطَّبَرَانِي هُوَ الإِمَامُ، الحَافِظُ الثَّقَةُ الرَّحَالُ الجَوَّالُ، مُحَدِّثُ الإسلام، علم المعمرينَ، أَبُو القَاسِمِ سُلَيْمَانُ بنُ أَحْمَدَ بنِ أَيَوْبَ بنِ مُطَيرِ اللَّحْمِي، الشَّامِي، الطَّبَرَانِي، صَاحِبُ المَعَاجِمِ الثَّلَاثَةِ (1))

او امام و حافظ و نقه و مورد اعتماد است.

ص: 361


1- الكتاب سير أعلام النبلاء، ج 16، ص 119 ش ،86، المؤلف : شمس الدين أبو عبدالله محمد بن أحمد بن عثمان بن قايماز الذهبي (المتوفی: 748 ق) ، المحقق: مجموعة من المحققين بإشراف الشيخ شعيب الأرناؤوط. الناشر: مؤسسة الرسالة . الطبعة الثالثه، 1405 ق / 1985 م. عدد الأجزاء: 25 (23 ومجلدان فهارس).

تصویر

ص: 362

تصویر

ص: 363

راوی دوم احمد بن محمد بن عبدالعزيز الوشاء

ذهبی دربارۀ او میگوید

الوَشَّاءُ: الشَّيخُ التَّقَةُ العَالِمُ أَبُو بَكْرٍ أَحْمَدُ بنُ مُحَمَّدِ بنِ عَبْدِ الْعَزِيزِ بنِ الجَعْدِ الوَشَّاءُ البَغْدَادِي(1)؛

او شخصی بزرگ و عالم و ثقه و مورد اعتماد است.

ص: 364


1- الكتاب سير أعلام النبلاء، ج 14، ص 148 ش 82 المؤلف : شمس الدين أبو عبدالله محمد بن أحمد بن عثمان بن قايماز الذهبي (المتوفی: 748 ق) ، المحقق: مجموعة من المحققين بإشراف الشيخ شعيب الأرناؤوط. الناشر: مؤسسة الرسالة . الطبعة الثالثه، 1405 ق / 1985 م. عدد الأجزاء: 25 (23 ومجلدان فهارس).

تصویر

ص: 365

تصویر

ص: 366

راوى سوم سلمة بن شبيب المسمعى

او راوی صحیح مسلم و سنن أبی داود و ترمذی و نسائی و ابن ماجه است. ذهبی درباره او می گوید:

سَلَمَةُ بنُ شَبِيبٍ (م 4):

الإِمَامُ، الحَافِظُ، الثَّقَةُ، أَبُو عَبْدِ الرَّحْمَنِ الحَجْرِى، المِسْمَعِي، النَّسَائِي، نَزِيلُ مکة(1)

او امام و حافظ و نقه و مورد اعتماد است.

ص: 367


1- الكتاب سير أعلام النبلاء، ج 12، ص 256 ش 97 ، المؤلف : شمس الدين أبو عبدالله محمد بن أحمد بن عثمان بن قايماز الذهبي (المتوفی: 748 ق) ، المحقق: مجموعة من المحققين بإشراف الشيخ شعيب الأرناؤوط. الناشر: مؤسسة الرسالة . الطبعة الثالثه، 1405 ق / 1985 م. عدد الأجزاء: 25 (23 ومجلدان فهارس).

تصویر

ص: 368

تصویر

ص: 369

راوی چهارم عبد الرزاق بن همام الحميرى

او راوی صحیح بخاری و مسلم و سنن أبی داود و ترمذی و نسائی و ابن ماجه است.

افراد زیادی او را توفیق کرده اند از جمله زرکلی که میگوید:

الصَّنْعَانِي:

عبد الرزاق بن همام بن نافع الحميرى مولاهم أبو بكر الصنعاني من حفاظ الحديث الثقات من أهل صنعاء . كان يحفظ نحوا من سبعة عشر ألف حديث. له(الجامع الكبير) في الحديث، قال الذهبي: وهو خزانة علم(1)

او از حافظان حدیث و از تفات است و ذهبی گوید: او خزانه علم است».

ص: 370


1- الكتاب الأعلام، ج 3 ص 353، المؤلف: خير الدين بن محمود بن محمد بن على بن فارس، الزركلي الدمشقى (المتوفی: 1396 ق). الناشر: دار العلم للملايين بيروت الطبعة الخامسة عشر - آيار / مايو 2002م.

تصویر

ص: 371

تصویر

ص: 372

راوی پنجم عبد الرحمن بن عمرو الأوزاعي

او نیز از راویان صحیح بخاری و مسلم و سنن ابی داود و ترمذی و نسائی و ابن ماجه است افراد زیادی او را توفیق کرده اند از جمله ابن حجر عسقلانی که میگوید:

عبد الرحمن ابن عمرو ابن أبي عمرو الأوزاعي أبو عمرو الفقيه ثقة جليل من السابعة مات سنة سبع وخمسين؛(1)

او فقیه و ثقه و مورد اعتماد است.

ص: 373


1- الكتاب : تقريب التهذيب ص ،593 ش ،3992، المؤلف: أبو الفضل أحمد بن علی بن محمد بن أحمد بن حجر العسقلاني (المتوفى: 852 ،ق)، المحقق: ابو الاشبال صغير احمد شاغف. الناشر: دار العاصمة.

تصویر

ص: 374

تصویر

ص: 375

راوی ششم: يحيى بن أبي كثير الطائي

او نیز از راویان صحیح بخاری و مسلم و سنن أبی داود و ترمذی و نسائی و ابن ماجه است. افراد زیادی او را توفیق کرده اند از جمله ذهبی که میگوید:

يحيى بن أَبِي كَثِيرٍ أَبُو نَصْرِ الطَّائِي مَوْلَاهُم:

الإمام الحافظ ، أَحَدُ الأَعْلام، أبو نضر الطَّائِي مَوْلاهُم اليَمَامِي... وَكَانَ طَلابَةً للعلم حجة(1)؛

او امام و حافظ و یکی از بزرگان است... و او حجّت است».

ص: 376


1- الكتاب: سير أعلام النبلاء، ج 6، ص 27 ش 9 المؤلف: شمس الدين أبو عبدالله محمد بن أحمد بن عثمان بن قائماز الذهبي (المتوفی 748 ق)، المحقق: مجموعة من المحققين بإشراف الشيخ شعيب الأرناؤوط. الناشر: مؤسسة الرسالة. الطبعة الثالثة، 1405 ق / 1985 م . عدد الأجزاء: 25 (23 ومجلدان فهارس).

تصویر

ص: 377

تصویر

ص: 378

راوی هفتم: انس بن مالک

انس بن مالک صحابی است که نیاز به توفیق ندارد زیرا اهل سنت و وهابیت تمامی صحابه را عادل می دانند. بنابراین روایت صحیح است.

ص: 379

ص: 380

اعتراف عايشه و صحابه و نیز بزرگان اهل سنت به افضليت امير المؤمنين علیه السلام

اعتراف عایشه به افضلیت امام علی علیه السلام

عایشه وقتی فهمید که پیامبر صلى الله عليه واله علی بن ابیطالب علیه السلام را بیشتر از پدرش (ابوبکر) دوست دارد بر سر پیامبر فریاد کشید

در روایات اهل سنت و وهابیت با سند صحیح آمده است که عایشه وقتی فهمید که نبی مکرم صلى الله عليه واله علی بن ابیطالب را بیشتر از پدرش ابوبکر دوست دارد بر سر رسول الله صلى الله عليه واله فریاد میکشید و میگفت الان فهمیدم که علی محبوب تر است نزد تو از پدرم ابوبکر!

در حالی که خداوند در قرآن میفرماید

«يا أيها الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِي وَلَا تَجْهَرُ والهُ بالقَوْلِ كجهر بعضكم لبعض أن تَحْبَطَ أَعْمَالُكُمْ وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ (٢) إِنَّ الَّذِينَ يَغُضُّونَ أَصْوَاتَهُمْ عِندَ رسول الله أُولَئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوَى لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ عَظِيمٌ (3) (الحجرات: 2 و 3)؛

ص: 381

ای کسانی که ایمان آورده اید صدایتان را بلندتر از صدای پیامبر نبرید و در برابر او بلند سخن مگویید و داد و فریاد مکنید آن گونه که بعضی از شما در برابر یکدیگربلند سخن میگوید زیرا اعمالتان از بین میرود در حالی که متوجه نمی شوید.

آنان که صدای خود را نزد رسول الله بلند نمیکنند کسانی هستند که خداوند قلب هایشان را برای تقوی امتحان کرده است با تقوا هستند و برای آنان مغفرت و اجر بزرگ است .

این روایت مانند روایت قبل به روشنی حقایق صدر اسلام را مشخص میکند که چرا سقیفه ایجاد شد و حق علی بن ابیطالب علیه السلام غصب شد، زیرا بعضی صحابه چشم دیدن برتری علی بن ابیطالب علیه السلام را نداشتند و در زمان پیامبر صلى الله عليه واله در مقابل ایشان ایستاده اند تا چه رسد بعد از شهادت نبی مکرم صلى الله عليه واله از این روایت برتری امیرالمؤمنین علیه السلام بر ابوبکر روشن میشود و طبق قاعده قبح تقدیم مفضول بر فاضل خلیفهٔ بلا فصل رسول الله صلى الله عليه واله فقط علی بن ابیطالب است و این که وهابیون برروی منابر فریاد میکشند که محبوب ترین فرد نزد پیامبر صلى الله عليه واله ابوبکر است و او افضل صحابه است دروغی بیش نیست. نکته دیگری که از این روایت مشخص میشود بطلان نظریه عدالت تمامی صحابه است که یکی از اصلی ترین اعتقادات اهل سنت و وهابیت است.

تعدادی از بزرگان اهل سنت و وهابیت این روایت را نقل کرده اند از جمله ابوبكر البزار (292) ق) که با سند صحیح این گونه روایت میکند:

اسْتَأْذَنَ أبو بَكرٍ عَلَى رسول الله صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَسَمِعَ صَوْتَ عَائِشَةَ وَهِي تقُولُ: لَقَدْ عَرَفَتُ أَنَّ عَلِيا أَحَبُّ إِلَيْكَ مِنْ أبِي مَرَّتَيْنِ أَوْ ثَلَاثَ، قَالَ: فَاسْتَأْذَنَ أبوبكر.

ص: 382

فَدَخَلَ فَأَهْوَى إِلَيْهَا، فَقَالَ: «يا ابْنَةَ فَلَانَةً لا أَسْمَعُك تَرْفَعِينَ صَوْتِكَ عَلَى رسول الله صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ:(1)

ابوبکر از پیامبر اجازه گرفت تا وارد منزل شود در این هنگام فریاد عایشه را شنید که میگفت الان فهمیدم که علی نزد تو محبوب تر است از پدرم ابوبکر!

و دو یا سه مرتبه این سخن را تکرار کرد ابوبکر اجازه ورود گرفت و وارد شد و برخورد سختی با عایشه کرد و گفت: ای دختر فلانه دیگر نشنوم که صدایت را بر سر رسول الله بلند کنی!».

ص: 383


1- الكتاب مسند البزار المنشور باسم البحر الزخار، ج 8 ص 223، ش 3275، المؤلف: أبوبكر أحمد بن عمروبن عبد الخالق بن خلاد بن عبيد الله العتكى المعروف بالبزار (المتوفى: 292) ق)، المحقق: محفوظ الرحمن زين الله (حقق الأجزاء من 1 إلى 9) الناشر: مكتبة العلوم والحكم - المدينة المنورة، الطبعة الأولى، (بدأت 1988م. وانتهت 2009 م). عدد الأجزاء: 18.

تصویر

ص: 384

تصویر

ص: 385

تصویر

ص: 386

تصحیح روایت توسط هیثمی

اما سند روایت متصل و راویان آن تماماً از روات صحیح بخاری و مسلم و همگی دارای مقام وثاقت و مقبولیت هستند. بنابر این سند روایت صحیح است و کوچک ترین اشکال به آن در واقع اشکال به صحیح بخاری و مسلم است به همین خاطر هیثمی در مورد سند روایت می گوید:

رَوَاهُ الْبَزَّارُ، وَرِجَالُهُ رِجَالُ الصَّحِيح(1)

این روایت را البزار در کتابش آورده است و راویان این روایت همان راویان صحیح بخاری و مسلم هستند .

ص: 387


1- الكتاب: مجمع مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج 9 ص ،119 ش ،14730 ، المؤلف : أبو الحسن نور الدین علی بن أبى بكر بن سليمان الهيثمى (المتوفى: 807 ق) ، المحقق: محمد عبد القادر احمد عطا. الناشر: دار الكتب العلمية، لبنان.

تصویر

ص: 388

تصویر

ص: 389

بنابراین برای محققین گرامی زوایای پنهانی از حقایق صدر اسلام روشن شد و آن این که افرادی از صحابه مثل انس بن مالک خادم رسول الله صلى الله عليه واله و حتی بعضی از همسران پیامبرصلى الله عليه واله مثل عایشه نمی توانسته اند افضلیت و امامت امیر المؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام را تحمل کنند و پس از این که متوجه شده اند که نظر پیامبرصلى الله عليه واله این گونه است به طور علنی با پیامبرصلى الله عليه واله به مقابله پرداخته اند حال به راحتی فهمیده میشود که چرا خلافت الهی امیر المؤمنين علیه السلام به ایشان نرسیده است و جریان سقیفه ایجاد شده و دیگران خلافت ایشان را غصب کرده اند.

اعترافی دیگر از عایشه در مورد برتری امیرالمؤمنین علیه السلام

«عایشه: محبوب ترین شخص نزد پیامبر صلى الله عليه واله در بین مردان، علی بن ابیطالب علیه السلام و در

بین زنان فاطمه زهرا علیها السلام است .

از آن جایی که خداوند بنا دارد افضلیت و امامت بلافصل امیرالمؤمنین علیه السلام را به گوش جهانیان برساند تا حجّت را بر همگان تمام کند حتی مخالفان امیرالمؤمنین علیه السلام که با حضرت جنگیده اند و باعث به خاک و خون کشیده شدن یاران حضرت شده اند، اعترافاتی به زبان آورده اند که برای جویندگان حقیقت حکم اکسیر را دارد و از این نمونه است این اعتراف عایشه.

روایت اول

بزرگان اهل سنت و وهابیت مانند نسائی (صاحب سنن نسائی، یکی از صحاح ستة) با سند صحیح روایت می کند:

عَن جَمِيع بن عُمَير قَالَ دخلت مَعَ أبى على عَائِشَة فيسألها عَن عَلى فَقَالَت

ص: 390

تسألنى عَن رجل ما أعلم أحدا كانَ أحب إلى رسول الله صلى الله عَلَيْهِ وَسلم مِنْهُ وَلَا أحب إليه من امرأته ! (1)

جميع بن عمیر گوید: نزد عایشه رفتیم و دربارۀ علی بن ابیطالب سؤال کردیم.

عایشه گفت در مورد شخصی سؤال کردی که من نمیشناسم کسی را که نزد رسول خدا از او محبوب تر باشد و در بین زنان محبوب ترین شخص نزد پیامبر، دخترش فاطمه بود.

و محقق کتاب در پاورقی کتاب در مورد سند روایت مینویسد:

اسناده صحيح؛

سند روایت صحیح است .

ص: 391


1- الكتاب: خصائص امام علی، ص 94، ش 107 ، المؤلف: أبو عبد الرحمن أحمد بن شعيب بن على الخراساني، النسائي (المتوفی 303 ق) ، المحقق: ابو اسحق الأثرى حجازى بن محمد بن شريف الناشر: دار الكتب العلمية، بيروت - لبنان.

تصویر

ص: 392

تصویر

ص: 393

روایت دوم

جُمَيعِ بن عُمَيرٍ قَالَ: دَخَلْتُ مَعَ عَمَّتِي عَلَى عَائِشَةَ فَسَأَلْتُ: أَى النَّاسِ كَانَ أَحَبَّ إِلَى رسول الله صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ؟ قَالَتْ: فَاطِمَةُ. فَقِيلَ: مِنَ الرِّجَالِ؟ قَالَتْ: زوجها؛(1)

جمیع بن عمیر گوید نزد عایشه رفتیم و از او پرسیدم: چه کسی نزد رسول الله محبوب ترین شخص بود؟ عایشه :گفت فاطمه گفتم: از مردان؟ گفت: همسر فاطمه علی بن ابیطالب .

البانی که از علمای بزرگ وهابیت ،است در مورد سند این روایت که در کتاب مشكاة المصابیح است می گوید:

اسناده حسن وله عنده شاهد من حديث بريدة و حسنه ايضاً سند روایت حسن است و شاهد مثال دیگری هم دارد و آن روایت بریده است که آن هم حسن حسن است».

بنابراین عایشه اعتراف به افضلیت امیرالمؤمنین علیه السلام کرده است و خلیفه رسول الله صلى الله عليه واله کسی نیست مگر افضل الناس یعنی حضرت مولی الموحدين على بن ابيطالب علیه السلام.

ص: 394


1- الكتاب: مشكاة المصابیح، ص 1735 ش ،6146، المؤلف: محمد بن عبدالله الخطيب العمري، أبوعبد الله، ولى الدين التبريزى (المتوفى: 741 ق)، المحقق: محمد ناصر الدين الألباني. الناشر: المكتب الإسلامي - بيروت الطبعة الثانية، 1979 م.

تصویر

ص: 395

تصویر

ص: 396

تصویر

ص: 397

اعتراف سعد بن أبي وقاص صحابی به افضلیت امیرالمؤمنین علیه السلام سعد بن أبي وقاص:

علی بن ابیطاب اولین مسلمان است و اولین کسی است که پشت سر پیامبر صلى الله عليه واله و نماز خوانده و زاهدترین مردم و عالم ترین مردم است و همسر فاطمه زهرا است و پرچمدار غزوات رسول الله صلى الله عليه واله است.

بسیاری از صحابه به افضلیت امیرالمؤمنين على بن ابيطالب الله اعتراف کرده اند که یکی از آنان سعد بن أبي وقاص است.

حاکم نیشابوری (عالم بزرگ اهل سنت و وهابیت با سند صحیح این گونه روایت می کند:

فَحَدَّتَنَا بِشَرْحٍ، هَذَا الْحَدِيثِ الشَّيخُ أبو بكر بن إِسْحَاقَ، أَنَا الْحَسَنُ بن عَلِي بن زِيادِ السَّرِى تَنَا حَامِدُ بن يحْيِي الْبَلْخِي بِمَكةَ، ثَنَا سُفْيَانُ، عَنْ إِسْمَاعِيلَ بن أبي خَالِدٍ، عَنْ قيس بن أبي حَازِمٍ، قَالَ: كُنْتُ بِالْمَدِينَةِ فَبَينَا أَنَا أَطُوفُ فِي السُّوقِ إِذْ بَلَغْتُ أَحْجَارَ الزَّيتِ، فَرَأَيْتُ قَوْمًا مُجْتَمِعِينَ عَلَى فَارِسٍ قَدْ رَكِبَ دَابَّةٌ، وَهُوَ يَشْتِمُ عَلِي بن أبي طَالِبٍ، وَالنَّاسُ وُقُوفٌ حَوَالَيْهِ إِذْ أَقْبَلَ سَعْدُ بن أَبِي وَقَّاصٍ فَوَقَفَ عَلَيْهِمْ، فَقَالَ: مَا هَذَا؟ فَقَالُوا: رَجُلُ يَشْتِمُ عَلى بن أبي طَالِبٍ، فَتَقَدَّمَ سَعْدٌ فَأَفْرَجُوا لَهُ حَتَّى وَقَفَ عَلَيْهِ فَقَالَ: «يا هَذَا، عَلَى مَا تَشْتُمُ عَلي بن أبي طَالِبٍ ؟ أَلَمْ يَكُنْ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ؟ أَلَمْ يَكُنْ أَوَّلَ مَنْ صَلَّى مَعَ رسول الله صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ؟ أَلَمْ يَكُنْ أَزْهَدَ النَّاسِ؟ أَلَمْ يَكُنْ أَعْلَمَ النَّاسِ ؟» وَذَكَرَ حَتَّى قَالَ: «أَلَمْ يَكُنْ خَتَنَ رسول الله صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ عَلَى ابْنَتِهِ ؟ أَلَمْ يكنْ صَاحِبَ رَايَةِ رسول الله صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فِي غَزَوَاتِهِ؟» ثُمَّ اسْتَقْبَلَ الْقِبْلَةَ وَرَفَعَ بِدَيهِ، وَقَالَ: «اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا يَشْتِمُ وَلِيا مِنْ أَوْلِيائِكَ، فَلَا تُفَرِّقُ هَذَا الْجَمْعَ

ص: 398

حَتَّى تُرِيهُمْ قُدْرَتك» . قَالَ قَيْسٌ : فَوَاللَّهِ مَا تَفَرَّقْنَا حَتَّى سَاخَتْ بِهِ دَابَّتْهُ فَرَمَتْهُ عَلَى هَامَتِهِ فِي تِلْكَ الْأَحْجَارِ، فَانْفَلَقَ دِمَاغُهُ وَمَاتَ(1)؛

قیس بن أبی حازم :گوید در بازار مدینه بودم که دیدم مردم در اطراف یک سواره جمع شده اند و آن شخص به علی بن ابیطالب فحش و ناسزا می داد. سعد بن ابی وقاص :گفت این کیست؟ گفتند به علی بن ابیطالب فحش میدهد، سعد بن أبي وقاص صحابی جلو آمد و به آن شخص :گفت چرا به علی بن ابیطالب فحش ؟ آیا علی بن ابیطالب اولین شخصی نیست که مسلمان شد؟ آیا او اولین کسی نیست که با پیامبر نماز خواند؟ آیا او زاهدترین مردم نیست؟ آیا او عالم ترین مردم نیست؟ فضایل منحصر به فرد علی بن ابیطالب را میگفت تا این که :گفت آیا او همسر فاطمه نیست؟ آیا او پرچمدار سپاه پیامبر در غزوات نیست؟ سپس رو به قبله کرد و گفت خدایا او به ولیی از اولیائت فحش میدهد تا این جمعیت متفرق نشده اند قدرتت را به آنان نشان بده.

قیس :گوید قسم به خداوند که هنوز جمعیت متفرّق نشده بودند که مرکبش رم کرد و به زمینش زد و کشته شد .

تصحیح روایت توسط حاکم نیشابوری و ذهبی

حاکم نیشابوری پس از نقل روایت در مورد سند روایت می گوید

هَذَا حَدِيثٌ صَحِيحٌ عَلَى شَرْطِ الشَّيخَينِ، وَلَمْ يَخَرِّجَاهُ؛

ص: 399


1- الكتاب المستدرك على الصحيحين، ج 3، ص 571 و 572، ش 6121، المؤلف: أبوعبد الله الحاكم محمد بن عبد الله بن محمد بن حمدويه بن نعيم بن الحكم الضبى الطهمانى النيسابوري المعروف بابن البيع (المتوفى: 405 ق) تحقيق مصطفى عبدالقادر عطا الناشر: دار الكتب العلمية بيروت الطبعة الأولى، 1411 - 1990. عدد الأجزاء: 4.

این روایت طبق مبانی رجالی بخاری و مسلم صحیح است این روایت مثل روایات صحیح بخاری و مسلم است .

ذهبی از بزرگان علم رجال اهل سنت و وهابیت درباره سند روایت می گوید:

[ التعليق – من تلخيص الذهبي ] 6121 – علی شرط البخاري ومسلم؛

این روایت طبق مبانی رجالی بخاری و مسلم صحیح است این روایت مثل روایات صحیح بخاری و مسلم است».

بنابراین روایت صحیح است.

ص: 400

تصویر

ص: 401

تصویر

ص: 402

تصویر

ص: 403

بنابراین سعد بن أبي وقاص صحابی به اعلم، زاهدترین، شجاع ترین و اولین مسلمان بودن امام علی علیه السلام اعتراف میکند و این فضایل از اصلی ترین خصوصیات جانشین رسول الله صلى الله عليه واله است و به این حقیقت بزرگان اهل سنت و وهابیت اعتراف کرده اند که خلیفه رسول الله صلى الله عليه واله باید از همه عالم تر و زاهدتر و شجاع تر باشد و این خصوصیات فقط در امیرالمؤمنین علیه السلام وجود دارد بنابراین خلیفهٔ رسول الله صلى الله عليه واله فقط علی بن ابیطالب علیه السلام است.

ص: 404

اعتراف احمد بن حنبل (امام حنبلیها) و شافعی (امام شافعی ها )و محمدبن صالح العثیمین از علمای بزرگ وهابیت به افضلیت امام علی علیه السلام بر تمامی صحابه

بسیاری از بزرگان اهل سنت و وهابیت به افضلیت امیرالمؤمنین علیه السلامبر تمامی صحابه اعتراف کرده اند. صاحبان عقل میدانند کسی میتواند جانشین برترین مخلوق یعنی رسول الله صلى الله عليه واله باشد که از تمامی صحابه برتر بلکه برترین مخلوقات باشد و آن کسی نیست جز حضرت مولی الموحدین علی بن ابیطالب علیه السلام .

افراد زیادی از بزرگان اهل سنت و وهابیت به افضلیت امام علی علیه السلام بر تمامی صحابه اعتراف کرده اند که به دلیل اختصار فقط اعتراف احمد بن حنبل و شافعی و محمد بن صالح العثيمين وهابی را ذکر میکنیم تا همگان ببینند که راهی جز اعتراف به خلافت بلافصل امير المؤمنين الله وجود ندارد و حجّت بر همگان تمام است.

حاکم نیشابوری روایت میکند که احمد بن حنبل میگوید سَمِعْتُ أَحْمَدَ بْن حَنْبَلٍ يَقُولُ: «مَا جَاءَ لِأَحَدٍ مِنْ أَصْحَابِ رسول الله صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ مِنَ الْفَضَائِلِ مَا جَاءَ لِعَلِي بن أبي طَالِبٍ رَضِي اللَّهُ عَنْهُ (1)

به اندازه ای که برای علی بن ابیطالب فضیلت آمده است برای هیچ یک از صحابه ذکر نشده است».

حاکم نیشابوری و ذهبی نتوانسته اند به سند این روایت اشکالی وارد کنند، بنابراین با سکوت از کنار آن گذشته اند.

ص: 405


1- الكتاب: المستدرك على الصحيحين، ج 3، ص 116 ش ،4572، المؤلف: أبو عبد الله الحاكم محمد بن عبد الله بن محمد بن حمدويه بن نعيم بن الحكم الضبي الطهمانى النيسابورى المعروف بابن البيع (المتوفى: 405 ق)، تحقیق: مصطفى عبد القادر عطا . الناشر: دار الكتب العلمية بيروت، الطبعة الأولى، 1411 - 1990. عدد الأجزاء: 4

این سخن احمد بن حنبل در شرایطی است که بنی امیه اکثر فضایل امیرالمؤمنین علیه السلام را نابود کرده اند و به مدت هفتاد سال بر روی منابر، امیر المؤمنین علیه السلام را لعن کرده اند، اما با این حال احمد بن حنبل می گوید: فضائلی که برای علی بن ابیطالب در روایات آمده است برای هیچ یک از صحابه نقل نشده است.

آری به راستی هیچ کس نمیتواند نور الهی را خاموش کند.

يرِيدُونَ لِيطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ (الصف: 8)؛

می خواهند نور خدا را با دهانهایشان خاموش کنند ولی خداوند نور خود را کامل می کند هر چند کافران خوش نداشته باشند .

ص: 406

تصویر

ص: 407

تصویر

ص: 408

ابوالفرج ابن الجوزی این گونه روایت میکند

سمعت عبد الله بن أحمد بن حنبل يقول: سمعت أبي يقول ما لأحدٍ من الصحابة من الفضائل بالأسانيد الصحاح مثل ما لعلى رضى الله عنه؛ (1)

عبدالله فرزند احمد بن حنبل :گوید از پدرم شنیدم که گفت برای هیچ یک از صحابه به اندازۀ علی بن ابیطالب با سند صحیح فضایل وجود ندارد .

ص: 409


1- الكتاب مناقب الإمام أحمد بن حنبل، ص 220 ، المؤلف: جمال الدين أبو الفرج عبد الرحمن بن على بن محمد الجوزي (المتوفى: 597 ق ، المحقق: د. عبد الله بن عبد المحسن التركي الناشر: دار هجر، الطبعة الثانيه، 1409 ق. عدد الأجزاء: 1.

تصویر

ص: 410

تصویر

ص: 411

علامه عبدالقادر بن بدران دمشقی می گوید

وَكَانَ الإِمَام أَحْمد يقُول مَا لأحد من الصَّحَابَةِ مِن الْفَضَائِلِ بِالْأَسَانِيدِ الصِّحَاحِ مَا لَعَلَى رَضِى الله عَنهُ؛ (1)

احمد بن حنبل دائماً میگفت فضایلی که برای علی بن ابیطالب با سند صحیح آمده است برای هیچ یک از صحابه نیامده است .

ص: 412


1- الكتاب: المدخل إلى مذهب الإمام أحمد بن حنبل، ص 84 المؤلف: عبد القادر بن أحمد بن مصطفى بن ١- عبد الرحيم بن محمد بدران (المتوفى: 1346 ق)، المحقق: د. عبد الله بن عبد المحسن التركي. الناشر: مؤسسة الرسالة بيروت الطبعة الثانية، 1401 ق. عدد الأجزاء: 1.

تصویر

ص: 413

تصویر

ص: 414

فخر رازی در کتابی که در مناقب شافعی نوشته است بنا به قول او می گوید:

و اكثر ما اخذ عنه في زمان عمر و عثمان لانهما كانا يسالانه و يرجعان الى قوله و كان على قد خص بعلم القرآن و الفقه لان النبي دعا له و امره ان يقضى بين الناس و كانت قضاياه ترفع الى النبى فيمضيها (1)؛

بیشترین روایاتی که [ در منابع اهل سنت] از علی بن ابیطالب است در زمان عمر و عثمان است زیرا عمر و عثمان از آن حضرت مسائل مشکل را سؤال می کردند و به آن عمل می کردند [ اعتراف به اعلمیت و افضلیت امام علی بر عمر و عثمان ] و علم قرآن و فقه فقط نزد علی بن ابیطالب است [ اعتراف شافعی به افضلیت و اعلمیت امام علی علیه السلام]، زیرا رسول خدا برای او دعا کرد و دستور داد که در بین مردم قضاوت کند و فتوا دهد و وقتی قضاوتهای علی بن ابیطالب به حضرت رسول عرضه می شد آنها را تأیید و امضا می کرد .

ص: 415


1- الكتاب مناقب الإمام الشافعي، ص 135 ، المؤلف : فخر الدين محمد بن عمر بن الحسين الرازي (المتوفى: 606 ق)، المحقق: د. احمد حجازى السقا. الناشر: مكتبة الكليات الأزهرية، الأزهر - قاهرة.

تصویر

ص: 416

تصویر

ص: 417

محمد بن صالح العثیمین که از علمای متعصب وهابی است این گونه به افضلیت امیر المؤمنين علیه السلام اعتراف میکند

اشتهر رضى الله عنه بالشجاعة والذكاء مع العلم والزكاء حتى كان أمير المؤمنين عمر بن الخطاب رضى الله عنه يتعوذ من معضلة ليس لها أبوحسن، ومن أمثلة النحويين قضية ولا أبا حسن لها، وروى عن على أنه كان يقول: سلوني سلوني وسلوني عن كتاب الله تعالى، فوالله ما من آية إلا وأنا أعلم أنزلت بليل أو نهار، وقال ابن عباس رضى الله عنهما : إذا جاءنا الثبت عن على لم نعدل به، وروى عنه أنه قال: ما أخذت من تفسير القرآن فعن على بن أبى طالب؛ (1)

علی بن ابیطالب به شجاعت و علم شهرت دارد و حتى اميرالمؤمنين عمر بن خطاب پناه به خدا می برد از مشکلی که برای برطرف کردن آن علی بن ابیطالب نباشد [ در منابع اهل سنت و وهابیت روایاتی است که عمر بن خطاب حکم به کشتن شخصی می داد اما امام علی علیه السلام برای نجات جان آن شخص، حکم الهی را به عمر می گفت و او را آگاه می کرد تا جان بی گناهی را نجات دهد در این جا بود که عمر به افضلیت امام المتقین علیه السلام اعتراف می کرد و این سخن را به زبان می آورد و از علی بن ابیطالب روایت شده است که دائما میگفت از من سؤال کنید از من سؤال کنید، از من سؤال کنید از کتاب خدا، به خدا قسم آیه ای نیست مگر این که من از همه بهتر میدانم که در شب نازل شد یا روز و ابن عباس میگفت هر زمان برای ما ثابت میشد که نظر علی بن ابیطالب فلان چیز است سخن هیچ شخص دیگری

ص: 418


1- الكتاب تفسير العثيمين، ج 1 ص 39 المؤلف محمد بن صالح بن محمد العثيمين (المتوفى: 1421 ق). الناشر: دار ابن الجوزي المملكة العربية السعودية.

را قبول نمی کردیم [ سخن هیچ کس ارزش سخن امیرالمؤمنین علیه السلام را نداشت] و ابن عباس میگفت تفسیر قرآن را از علی بن بیطالب یاد گرفتم .

ص: 419

تصویر

ص: 420

تصویر

ص: 421

بنابراین با دیدن تعدادی از اعترافات بزرگان اهل سنت و وهابیت به این نتیجه می رسیم که شخصی نمی تواند جانشین پیامبر صلى الله عليه واله باشد مگر افضل و برترین صحابه و آن شخص فقط امير المؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام است. زیرا جانشین رسول الله صلى الله عليه واله باید دارای برترین صفات و بالاترین فضایل باشد تا بتواند جایگاه رفیع جانشینی رسول الله صلى الله عليه وسلم یعنی برترین مخلوق الهی را بگیرد و همان گونه که مشاهده شد هیچ شخصی توان رویارویی با فضایل امیرالمؤمنین علیه السلام را نداشته و نخواهد داشت.

ص: 422

شیعه بودن بزرگان صحابه و پیدایش تشیع از زمان رسول الله صلى الله عليه واله

به اعتراف بزرگان اهل سنت و وهابیت در زمان رسول خدا صلى الله عليه واله بزرگان صحابه شیعه بوده اند و امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام را افضل صحابه و برتر از ابوبکر می دانسته اند. بنابراین پیدایش تشیع در زمان نبی مکرم صلى الله عليه واله است و شیعه تنها مذهبی است که در عصر نبی مکرم صلى الله عليه واله وجود داشته است و بقیه فرق اسلامی چندین سال پس از شهادت نبی مکرم صلى الله عليه واله به وجود آمده اند و حتی طبق آنچه کارشناسان و هابیت در شبکه های ضد شیعه اعتراف میکنند پیدایش مذهب اهل سنت و جماعت توسط معاویه و در زمان حکومت معاویه بوده است.

اما در اینجا به اعترافات سه نفر از علمای اهل سنت و وهابیت اشاره میکنیم که به صراحت بیان میکنند که بزرگان صحابه شیعه بوده اند و تنها مذهب در عصر نبوی تشیّع است.

ص: 423

اعتراف آلبانی

او از بزرگان وهابیت است و به بخاری عصر حاضر شهرت دارد در شرح حال یک راوی اعتراف بسیار جالبی کرده است. او در شرح حال موسی بن قیس می گوید:

قلت: تفرد العقيلي برميه بالرفض، وما رواه عنه أن الثورى قال له: أيهما أحب إليك أبوبكر أو على؟ قال: قلت: على فهذا - وإن كنا لا نوافقه عليه – ليس رفضاً، فكثير من السلف كانوا يفضّلون علياً، فليس هذا بالذى يقدح فيه؛ (1)

فقط عقیلی گفته است که موسی بن قیس رافضی است و ثوری به موسی بن قیس گفته است کدام یک از این دو نفر محبوب تر و افضل است نزد تو، ابوبکر يا على بن ابیطالب؟ موسی بن قیس :گفت علی بن ابیطالب افضل است از ابوبکر

- هرچند ما وهابیت قبول نداریم که علی از ابوبکر افضل است! - اما این سخن موسی بن قیس دلیل بر رافضی بودنش نیست زیرا بسیاری از سلف [ صحابه و تابعین ] علی بن ابیطالب را افضل از ابوبکر میدانسته اند (یعنی شیعه بوده اند .)

ص: 424


1- الكتاب: سلسلة الأحاديث الضعيفة والموضوعة وأثرها السيئ فى الأمة، ج 13 ص 880 و 881 المؤلف: أبو عبدالرحمن محمد ناصر الدين بن الحاج نوح بن نجاتى بن آدم الأشقودرى الألباني (المتوفى: 1420) (ق). دار النشر: دار المعارف، الرياض - الممكلة العربية السعودية. الطبعة الأولى، 1412 ق / 1992 م. عدد الأجزاء: 14.

بسیار جالب است که وهابیها نام دیگرشان را سَلَفی یعنی پیروان سلف (صحابه و تابعین) گذاشته اند و بزرگ آنان یعنی البانی می گوید: بسیاری از سلف، علی بن ابیطالب علیه السلام را افضل از ابوبکر میدانسته اند یعنی اکثر سلف شیعه بوده اند زیرا یکی از اصول قطعی اهل سنت و وهابیت افضلیت ابوبکر بر امیرالمؤمنین علیه السلام است).جالب تر اینکه خود آلبانی با سلف مخالفت میکند و میگوید هر چند من قبول ندارم که علی بن ابیطالب افضل از ابوبکر است. این دیگر چگونه پیروی از سلف است؟!

بنابراین سَلَفی واقعی شیعه است نه وهابیت که به دروغ ادعا سلفی بودن می کند و از اکثر صحابه و تابعین تبعیت نمی کند.

ص: 425

تصویر

ص: 426

تصویر

ص: 427

تصویر

ص: 428

تصویر

ص: 429

اعتراف ابنعبدالبرّ

عالم بزرگ اهل سنت و وهابیت ابو عمر ابن عبدالبر (463 ق) در کتابش ( الإستیعاب فی معرفة الأصحاب) که در معرفی صحابه نگاشته است می گوید:

روى عَنْ سلمان، وأبى ذر، والمقداد، وخباب، وجابر، وَأَبي سَعِيد الْخُدْرِى، وزيد بن الأرقم أن على بن أبي طالب رضى اللهُ عَنْهُ أول من أسلم، وفضّله هؤلاء على غیره(1)؛

از سلمان و ابوذر و مقداد و خباب و جابر و أبوسعید خدری و زید بن ارقم روایت شده است که میگفتند اولین مسلمان علی بن ابیطالب است و این افراد علی بن ابیطالب را افضل و برترین صحابه میدانسته اند (شیعه بوده اند)».

همان طور که همگان میدانند یکی از مبانی اصلی اهل سنت و وهابیت این است که ابوبکر اولین خلیفه رسول الله صلى الله عليه واله و برترین صحابه است. بنابر این سلمان و ابوذر و.... به دلیل این که امیرالمؤمنین علیه السلام را افضل و برترین صحابه میدانسته اند شیعه هستند.

ص: 430


1- الكتاب الاستيعاب في معرفة الأصحاب، ج 3 ص 1090، المؤلف: أبو عمر يوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر بن عاصم النمرى القرطبي (المتوفی: 463 ق)، المحقق: على محمد البجاوي. الناشر: دار الجيل،بيروت الطبعة الأولى، 1412 ق - 1992 م. عدد الأجزاء: 4.

تصویر

ص: 431

تصویر

ص: 432

اعتراف محمد بن عبدالرزاق

محمد بن عبدالرزاق می گوید:

«الشيعة: الشيعة لفظ معناه الأتباع والأنصار يطلق على الواحد والمثنى والجمع والمذكر والمؤنث، تقول هو شيعة وهما وهم وهن شيعة وجمعه شيع وأشياع، ثم صار علماً بالغلبة على أتباع على بن أبى طالب عليه السلام.

عرف جماعة من كبار الصحابة بموالاة على فى عصر رسول الله صلى الله عليه وسلم مثل سليمان الفارسي القائل: بايعنا رسول الله على النصح للمسلمين والانتمام بعلى بن أبى طالب والموالاة له . ومثل أبى سعيد الخدري الذي يقول: أمر الناس بخمس فعملوا بأربع وتركوا واحدة . ولما سئل عن الأربع قال: الصلاة والزكاة وصوم شهر رمضان والحج قيل : فما الواحد التي ترموها؟ قال: ولاية على بن أبى طالب قيل له وإنما لمفروضة معهن قال: هي مفروضة معهن. ومثل أبي ذر الغفارى وعمار بن ياسر وحذيفة بن اليمان وذى الشهادتين خزيمة بن ثابت وأبي أيوب الأنصارى وخالد بن سعيد بن العاص وقيس ابن سعد بن عبادة وكثير أمثالهم. ومن أرادهم فليراجع كتاب الدرجات الرفيعة لابن معصوم.

عرف هؤلاء باسم شيعة على ثم غلب فأطلق فقيل لهم شيعة. ذكر أبوحاتم الرازي في كتاب الزينة في الألفاظ المتداولة بين أرباب العلوم على ما نقل في كتاب الروضات أن أول اسم ظهر في الإسلام على عهد رسول الله صلى الله عليه وسلم الشيعة وكان لقب أربعة من الصحابة وهم أبو ذر وسلمان وعمار والمقداد إلى أ أوان صفين فاشتهر بين موالى على عليه السلام ... أما ما ذهب إليه بعض المتاب من أن أصل مذهب التشيع من بدعة عبد الله ابن سبأ المعروف بابن السوداء فهو

ص: 433

وهم وقله علم بحقيقة مذهبهم. ومن علم منزلة هذا الرجل عند الشيعة وبراءتهم منه ومن أقواله وأعماله وكلام علمائهم في الطعن فيه بلا خلاف بينهم في ذلك، علم مبلغ هذا القول من الصواب. لا ريب في أن أول ظهور الشيعة كان في الحجاز بلد المتشيع له؛ (1)

شیعه معنای لفظی شیعه یعنی پیرو و یاور و بر یک یا دو یا جمعی از مذکر و مؤنث اطلاق می شود.... سپس این لفظ شیعه، علم شد برای پیروان علی بن ابیطالب علیه السلام.

در زمان رسول الله صلى الله عليه واله جماعتی از بزرگان صحابه شناخته می شدند به پیروان علی بن ابطالب، مثل: سلمان فارسی که می گفت: بیعت کردیم با رسول الله صلى الله عليه واله بر این که خیرخواه مسلمانان باشیم و بر امامت علی بن ابیطالب و موالات و پیروی از ایشان و مثل أبوسعید خدری که میگفت خداوند مردم را به پنج چیز امر کرد، اما مردم به چهار چیز عمل کردند و یکی را ترک کردند. وقتی که سؤال شد از آن چهار چیز، گفت: آنها نماز و زکات و روزۀ رمضان و حج است. به او گفته شد آن دیگری را که مردم ترک کردند چیست؟ ابوسعید خدری گفت: ولایت علی بن ابیطالب. به او گفتند: آیا ولایت علی بن ابیطالب هم مثل آن چهار چیز واجب است؟ گفت: بله واجب است و مثل ابوذر غفاری و عمار بن یاسر وحذيفه بن اليمان و خزیمه بن ثابت ذى الشهادتين و أبي أيوب الأنصارى و خالد بن سعيد بن العاص و قيس بن سعد بن عباده و بسیاری امثال ایشان که شیعه بوده اند هر کس میخواهد مطالب بیشتری بداند به کتاب الدرجات الرفیعه که ابن معصوم نوشته است مراجعه کند.

ص: 434


1- الكتاب خطط الشام، ج 6 ص 245 و 246، المؤلف: محمد بن عبد الرزاق بن محمَّد، كَرْد عَلى (المتوفى: 1372 ق). الناشر: مكتبة ،النورى دمشق الطبعة الثالثة، 1403 ق – 1983 م. عدد الأجزاء: 6.

این صحابه به شیعه علی بن ابیطالب شناخته میشدند، سپس این لفظ شیوع پیدا کرد و اطلاق شد بر پیروان علی بن ابیطالب . و أبوحاتم رازی در کتاب الزينه فى الألفاظ المتداوله بين أرباب العلوم طبق آنچه در کتاب الروضات آمده نقل میکند که اولین اسمی که در اسلام در زمان رسول الله وجود داشت اسم شیعه بود و این لقب چهار نفر از صحابه بود یعنی أبوذر و سلمان و عمار و المقداد ... .

و آنچه که بعضی کتاب ها گفته اند که اصل مذهب شیعه از بدعتهای عبدالله بن سبا معروف به ابن سوداء است یک وهم و خیال است و این نشان دهندۀ کم اطلاع بودن از حقیقت مذهب تشیع است و هرکس جایگاه عبدالله بن سبا را نزد شیعیان بداند و بیزاری شان از او را در اعمال و سخنانشان و سخنان علمای شیعه در رد و طعن بر او را بداند خواهد دانست که درست این است که شیعه از زمان پیامبر وجود داشته است و هیچ شکی نیست که اولین ظهور تشیع در حجاز (عربستان) بوده است ... .

ص: 435

تصویر

ص: 436

تصویر

ص: 437

تصویر

ص: 438

خداوند را شاکریم که حجت را بر همگان تمام کرده است

و مارا از شیعیان امیر المؤمنین علیه السلام قرار داده است.

الحمد لله الذي جعلنا من المتمسكين بولاية امير المؤمنين على بن ابيطالب علیه السلام

ص: 439

فهرست منابع

1. إرشاد السارى لشرح صحيح البخاری، المؤلف: أحمد بن محمد بن أبي بكر بن عبد الملک القسطلانی القتيبى المصرى ،أبو العباس، شهاب الدين (المتوفى: 923 ،ق) ، الناشر : المطبعة الكبرى الأميرية، مصر ، الطبعة السابعة 1323 ق، عدد الأجزاء: 10.

2. إزالة الخفاء عن خلافة الخلفاء ترجمه فارسی)، المؤلف : ولى الله الدهلوى (المتوفى: 1176 ق) .

3. الاستيعاب في معرفة الأصحاب المؤلف: أبو عمر يوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر بن عاصم النمرى القرطبي (المتوفى: 463 ق)، المحقق: علی محمد البجاوي، الناشر: دار الجیل، بیروت الطبعة الأولى، 1412 ق - 1992 م. عدد الأجزاء: 4.

4. الأعلام المؤلف: خیر الدین بن محمود بن محمد بن علی بن فارس الزركلی الدمشقی المتوفی: 1396 ق، الناشر: دار العلم للملايين، الطبعة الخامسة عشر – أيار / مايو ٢٠٠٢ م.

5. الامامة والسياسة، المولف : أبو محمد عبد الله بن مسلم بن قتيبة الدينوری (213 ق)، المحقق: الزيني

6. إيجاز البيان عن معانى القرآن المؤلف : محمود بن أبى الحسن بن الحسين النيسابورى أبوالقا. نجم الدین (المتوفى: نحو 553 ،ق) ، المحقق: الدكتور حنيف بن حسن القاسمي، الناشر: دار الغرب الإسلامي - بيروت، الطبعة الأولى - 1415 ق.

7. بحر العلوم = تفسير السمرقندى المؤلف: أبو الليث نصر بن محمد بن أحمد بن إبراهيم السمر قندى (المتوفى: 373) ق (المحقق: الشيخ على محمد معوض الشيخ عادل احمد عبد الموجود و.... الناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، لبنان.

8. تاريخ الطبرى، المؤلف: محمد بن جریر بن يزيد بن كثير بن غالب الأملى، أبو جعفر الطبري (المتوفى: 310 ق)، (صلهٔ تاریخ الطبرى لعريب بن سعد القرطبی، المتوفى: 369 ق)، الناشر: دار التراث -بيروت، الطبعة الثانية - 1387 ق.

9. تاريخ الإسلام ووفيات المشاهير والأعلام المؤلف: شمس الدين أبو عبد الله محمد بن أحمد بن عثمان بن قايماز الذهبي (المتوفی 748 ق)، المحقق: عمر عبد السلام التدمري الناشر: دار الكتاب العربي بيروت، الطبعة الثانية، 1413 ق – 1993 م. عدد الأجزاء: 52.

١٠. تاريخ الثقات المؤلف: أبو الحسن أحمد بن عبد الله بن صالح العجلی الکوفی (المتوفی: 261 ق)، الناشر: دار الكتب العلمية - لبنان.

١١. التاريخ الكبير ، المؤلف: محمد بن إسماعيل بن إبراهيم بن المغيرة البخاری، أبو عبد الله (المتوفی: 256

ص: 440

ق)، الطبعة دائرة المعارف العثمانية، حيدر آباد - الدكن طبع تحت مراقبة: محمد عبد المعید خان، عدد الأجزاء: 8.

12. تاريخ بغداد، المؤلف: أبوبكر أحمد بن علی بن ثابت بن أحمد بن مهدی، الخطيب البغدادی (المتوفی: 463 ق)، المحقق: الدكتور بشار عواد معروف، الناشر: دار الغرب الإسلامى - بيروت، الطبعة الأولى 1422 ق - 2002م. عدد الأجزاء: 16.

١٣. تذكرة الخواص المؤلف : يوسف بن فرغلی بن عبد الله البغدادى الحنفى سبط بن الجوزى (المتوفى: 654 ق).

14. تذكرة الحفاظ، المؤلف : شمس الدين أبو عبد الله محمد بن أحمد بن عثمان بن قايماز الذهبي (المتوفى: 748،ق، الناشر: دار الكتب العلمية بيروت - لبنان، الطبعة الأولى، 1419ق - 1998م. عدد الأجزاء:4.

15. تفسير أبى السعود = إرشاد العقل السليم إلى مزايا الكتاب الكريم، المؤلف: أبوالسعود العمادي محمد بن محمد بن مصطفى (المتوفى: 982) ق)، الناشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت - لبنان.

16. تفسير الجلالين، المؤلف: جلال الدین محمد بن أحمد المحلى (المتوفى: 864ق) و جلال الدین عبد الرحمن بن أبى بكر السيوطى (المتوفى: 911 ،ق)، الناشر: دار ابن كثير – دمشق – بيروت.

17. تفسير الطبري - جامع البيان عن تأويل آي القرآن المؤلف: محمد بن جریر بن یزید بن كثير بن غالب الآملى، أبو جعفر الطبرى (المتوفى: 310 ق)، تحقيق: الدكتور عبد الله بن عبد المحسن التركى بالتعاون مع مركز البحوث والدراسات الإسلامية بدار هجر الدكتور عبد السند حسن يمامه، الناشر: دار هجر للطباعة والنشر والتوزيع والإعلان، الطبعة الأولى، 1422 ق - 2001م. عدد الأجزاء: 26مجلد 24 مجلد ومجلدان فهارس

18. تفسير العثيمين المؤلف: محمد بن صالح بن محمد العثيمين (المتوفى: 1421)،ق، الناشر: دار ابن الجوزى، المملكة العربية السعودية.

19. تفسير القرآن، المؤلف : أبو المظفر منصور بن محمد بن عبد الجبار ابن أحمد المروزى السمعانى التميمي الحنفي ثم الشافعي (المتوفى: 489 ق) ، المحقق: ياسر بن إبراهيم و غنيم بن عباس بن غنيم، الناشر: دار الوطن الرياض - السعودية، الطبعة الأولى، 1418 ق - 1997م.

٢٠. تفسير القرآن العظيم لابن أبي حاتم المؤلف: أبو محمد عبد الرحمن بن محمد بن إدريس بن المنذر

ص: 441

التميمي، الحنظلي الرازي ابن أبي حاتم (المتوفى: 327 ق) ، المحقق: أسعد محمد الطيب، الناشر: مكتبه نزار مصطفى الباز - المملكة العربية السعودية، الطبعة الثالثة – 1419 ق.

21. تفسير القرآن العظيم لابن كثير، المؤلف: أبو الفداء إسماعيل بن عمر بن كثير القرشي البصري ثم الدمشقى (المتوفی 774 ،ق)، المحقق: محمد حسین شمس الدين الناشر: دار الكتب العلمية، منشورات محمد على بيضون - بيروت، الطبعة الأولى - 1419ق.

22. تفسير الماتريدى تأويلات أهل السنة)، المؤلف: محمد بن محمد بن محمود أبو منصور الماتريدى (المتوفى: 333 ق) المحقق: د. مجدى باسلوم، الناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، لبنان، الطبعة الأولى، 1426 ق - 2005 م. عدد الأجزاء: 10.

٢٣. تقريب التهذيب، المؤلف : أبو الفضل أحمد بن علی بن محمد بن أحمد بن حجر العسقلاني (المتوفى: 852 ،ق)، المحقق: أبو الأشبال صغیر احمد شاغف الناشر: دار العاصمة - الرياض.

24. تقريب التهذيب، المؤلف: أبو الفضل أحمد بن علی بن محمد بن أحمد بن حجر العسقلانی (المتوفی: 852 ق )، المحقق: عادل ،مرشد الناشر: موسسة الرسالة - لبنان.

25. تهذيب الكمال في أسماء الرجال، المؤلف: يوسف بن عبد الرحمن بن يوسف، أبو الحجاج، جمال الدين ابن الزكى أبى محمد القضاعي الكلبى المزى (المتوفى: 742 ق)، المحقق: د. بشار عواد معروف الناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة الأولى، 1400 - 1980، عدد الأجزاء: 35.

26. الثقات، المؤلف: محمد بن حبان بن أحمد بن حبان بن معاذ بن معبد، التميمي، أبو حاتم الدارمي، البستي (المتوفی: 354 ق)، طبع بإعانة: وزارة المعارف للحكومة العالية الهندية، تحت مراقبة: الدكتور محمد عبد المعید خان مدير دائرة المعارف العثمانية، الناشر: دائرة المعارف العثمانية بحيدر آباد الدكن الهند الطبعة الأولى، 1393 ه_ = 1973، عدد الأجزاء: 9.

27. الجامع لأحكام القرآن – تفسير القرطبي، المؤلف: أبو عبد الله محمد بن أحمد بن أبي بكر بن فرح الأنصاري الخزرجي شمس الدين القرطبي (المتوفى: 671 ق)، تحقیق: الدكتور عبد الله بن عبد المحسن التركى و...، الناشر: موسسة الرسالة بيروت لبنان.

28. الجرح والتعديل المؤلف : أبو محمد عبد الرحمن بن محمد بن إدريس بن المنذر التميمي، الحنظلي، الرازي ابن أبي حاتم (المتوفى: 327 ق)، الناشر : طبعه مجلس دائرة المعارف العثمانية - بحيدر آباد الدكن - الهند، دار الكتب العلمية لبنان.

ص: 442

29. خصائص امام على المؤلف: أبو عبد الرحمن أحمد بن شعيب بن على الخراساني، النسائي (المتوفى: 303 ق) ، المحقق: ابو اسحق الأثرى حجازى بن محمد بن شریف، الناشر: دار الكتب العلمية -بيروت- لبنان.

٣٠. خطط الشام المؤلف: محمد بن عبد الرزاق بن ،محمَّد كُرْد عَلى (المتوفى: 1372 ق)، الناشر: مكتبة ،النورى دمشق الطبعة الثالثة، 1403 ق - 1983 م. عدد الأجزاء: 6.

31. روح المعاني في تفسير القرآن العظيم والسبع المثانى المؤلف: شهاب الدین محمود بن عبد الله الحسينى الألوسى (المتوفى: 1270ق)، الناشر : إدارة الطباعة المنيريه - احياء التراث العربي - بيروت - لبنان.

32. سلسلة الأحاديث الصحيحة وشيء من فقهها وفوائدها المؤلف: أبو عبدالرحمن محمد ناصر الدین،بن الحاج نوح الأشقودرى الألباني (المتوفی: 1420ق)، الناشر: مکتبۂ المعارف للنشر والتوزيع،الرياض، الطبعة الأولى (المكتبة المعارف)، عدد الأجزاء: 6

33. سلسلة الأحاديث الضعيفة والموضوعة وأثرها السيئ فى الأمة، المؤلف : أبو عبد الرحمن محمد ناصر الدین بن الحاج نوح بن نجاتی بن آدم الأشقودرى الألباني (المتوفی: 1420 ق)، دار النشر: دار المعارف، الرياض - الممكلة العربية السعودية، الطبعة الأولى، 1412ق/1992م. عدد الأجزاء: 14.

34. سیر أعلام النبلاء المؤلف : شمس الدين أبو عبد الله محمد بن أحمد بن عثمان بن قايماز الذهبي (المتوفی: 748 ق)، المحقق: مجموعة من المحققين بإشراف الشيخ شعيب الأرناؤوط، الناشر: مؤسسة الرسالة، الطبعة الثالثة ، 1405 ق / 1985م. عدد الأجزاء: 25 (23) ومجلدان فهارس).

35. صحیح مسلم ، المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسن القشيري النيسابورى (المتوفی: 261ق) ، المحقق: محمد فؤاد عبد الباقى الناشر: دار الحديث قاهرة.

36. صحیح مسلم ، المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسن القشيرى النيسابوری(المتوفی: 261ق)،المحقق: محمد فؤاد عبد الباقي الناشر : دار إحياء التراث العربي - بيروت، عدد الأجزاء: 5.

37. صحيح البخاري، المؤلف : محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفی (المتوفی 256 ق)، الناشر: دار ابن كثير - دمشق - بيروت الطبعة الأولى، 1423 ق - 2002 م.

38. صحيح الجامع الصغير وزياداته، المؤلف: أبو عبدالرحمن محمد ناصر الدین، بن الحاج نوح بن نجاتی بن آدم، الأشقودرى الألباني (المتوفى: 1420 ق) الناشر: المكتب الإسلامي عدد الأجزاء: 2.

ص: 443

٣٩. صحيح الجامع الصغير وزياداته، المؤلف: أبو عبدالرحمن محمد ناصر الدين بن الحاج نوح، الأشقودرى الألباني (المتوفى: 1420) ،ق)، الناشر: المكتب الإسلامي.

40. صحیح سنن الترمذی، المؤلف: محمد ناصر الدين الألباني (المتوفی: 1420ق) الناشر: مكتبة المعارف - الرياض.

41. الطبقات الكبرى المؤلف: أبو عبد الله محمد بن سعد بن منيع الهاشمي بالولاء، البصرى، البغدادي المعروف بابن سعد (المتوفی: 230 ،ق، تحقیق: محمد عبد القادر عطا، الناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة الأولى، 1410 ق - 1990 عدد الأجزاء: 8 .

42. الفصل في الملل والأهواء والنحل، المؤلف: أبو محمد على بن أحمد بن سعيد بن حزم الأندلسي القرطبي الظاهرى (المتوفى: 456 ق)، الناشر: مكتبة الخانجي - القاهرة.

43. الفصول المهمة المؤلف: علی بن محمد بن احمد المالكي المكى ابن الصبّاغ (المتوفى: 855 ق) الناشر: دار الأضواء - بيروت.

44. كفاية الطالب المؤلف: ابو عبد الله محمد بن يوسف بن محمد القرشی الگنجی الشافعی المتوفی:658 ق.

45. الكاشف في معرفة من له رواية فى الكتب الستة، المؤلف : شمس الدين أبو عبد الله محمد بن أحمد بن عثمان بن قايماز الذهبي (المتوفی: (748)،ق) ، المحقق: محمد عوامة - أحمد محمد نمر الخطيب الناشر: دار القبلة للثقافة الإسلامية - مؤسسة علوم القرآن، جدة، الطبعة الأولى، 1413 ق - 1992م.

46. الکشاف، المؤلف: أبو القاسم محمود بن عمروبن أحمد الزمخشرى جار الله (المتوفی: 538 ق)، الناشر : دار المعرفة - بيروت - لبنان.

47. کنز العمال في سنن الأقوال والأفعال، المؤلف: علاء الدین علی بن حسام الدین ابن قاضی خان القادری الشاذلى الهندى البرهانفورى ثم المدنى فالمكي الشهير بالمتقى الهندى (المتوفى: 975 ق)، المحقق: بكرى حياني - صفوة السقا، الناشر: مؤسسة الرسالة، الطبعة الطبعة الخامسه، 1401 ق / 1981م.

48. لسان الميزان ، المؤلف: أبو الفضل أحمد بن على بن محمد بن أحمد بن حجر العسقلانی (المتوفی: 852 ق)، المحقق: عبد الفتاح أبو غدة ، الناشر: دار البشائر الإسلامية، الطبعة الأولى، 2002م عدد الأجزا 10 ، العاشر فهارس.

49. مجاز القرآن، المؤلف: أبو عبيدة معمر بن المثنى التيمى البصرى (المتوفی: 209 ق)، المحقق: محمد

ص: 444

فؤاد سزگین :الناشر: مكتبة الخانجي - القاهرة، الطبعة 1381 ق.

50. مجمع الزوائد ومنبع الفوائد المؤلف: أبو الحسن نورالدین علی بن أبي بكر بن سليمان الهيثمي (المتوفی: ٨٠٧ ق )، المحقق: محمد عبد القادر احمد عطا، الناشر: دار الكتب العلمية - بيروت - لبنان.

51. مجموعة رسائل الإمام الغرالى، المؤلف: أبو حامد محمد بن محمد الغزالي الطوسی (المتوفی : 505ق)، حققه ابراهیم امین محمد الناشر: المكتبة التوفيقية - القاهرة - مصر.

52. المدخل إلى مذهب الإمام أحمد بن حنبل، المؤلف: عبد القادر بن أحمد بن مصطفى بن عبد الرحيم بن محمد بدران (المتوفی: 1346 ق) ، المحقق: د. عبد الله بن عبد المحسن التركي، الناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت الطبعة الثانية، 1401، عدد الأجزاء: 1.

53. مرقاة المفاتيح شرح مشكاة المصابيح المؤلف: علی بن (سلطان) محمد أبو الحسن نور الدين الملا الهروى القاری (المتوفی 1014 ق)، الناشر: دار الكتب العلمية، بيروت – لبنان.

54. مروج الذهب و معادن الجوهر المؤلف: أبي الحسن علی بن الحسين بن على المسعودي (المتوفى: 346 ق) الناشر: المكتبة العصرية - بيروت، الطبعة الأولى، 1425 ق.

55. المستدرك على الصحيحين، المؤلف: أبو عبد الله الحاكم محمد بن عبد الله بن محمد بن عطا، الناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة الأولى، 1411 - 1990، عدد الأجزاء: 4.

56. مسند الإمام أحمد بن حنبل، المؤلف : أبو عبد الله أحمد بن محمد بن حنبل بن هلال بن أسد الشيباني (المتوفی: 241،ق)، المحقق: أحمد محمد شاکر، الناشر: دار الحدیث – القاهرة، الطبعة الأولى، 1416 ق – 1995م. عدد الأجزاء: (القسم الذي حققه أحمد شاكر).

57. مسند البزار المنشور باسم البحر الزخار المؤلف: أبوبكر أحمد بن عمرو بن عبد الخالق بن خلاد بن عبید الله العتكى المعروف بالبزار (المتوفى: 292 ،ق) ، المحقق محفوظ الرحمن زين الله، حقق الأجزاء من ١ إلى 9 ، الناشر: مكتبة العلوم والحكم - المدينة المنورة، الطبعة الأولى، بدأت 1988م. وانتهت 2009م، عدد الأجزاء: 18.

58. مشكاة المصابيح المؤلف: محمد بن عبد الله الخطيب العمرى أبو عبد الله، ولى الدين، التبريزى (المتوفى: 741 ق) ، المحقق: محمد ناصر الدين الألباني، الناشر: المكتب الإسلامي - بيروت الطبعة الثانية، 1979.

59. المطالب العالية بزوائد المسانيد الثمانية، المؤلف: أبو الفضل أحمد بن علی بن محمد بن أحمد بن حجر

ص: 445

العسقلاني (المتوفى : 852 ،ق) ، المحقق: (17) رسالة علمية قدمت لجامعة الإمام محمد بن سعود، تنسيق د. سعد بن ناصر بن عبد العزيز الشترى الناشر: دار العاصمة دار الغيث - السعودية، الطبعة الأولى، 1419 ق، عدد الأجزاء 19.

60. معانی القرآن، المؤلف: أبوزكريا يحيى بن زیاد بن عبد الله بن منظور الديلمى الفراء (المتوفی: 207 ق)،المحقق: أحمد يوسف النجاتي / محمد على النجار / عبد الفتاح إسماعيل الشلبي، الناشر: دار المصرية للتأليف والترجمة - مصر ، الطبعة الأولى.

61. المعجم الأوسط، المؤلف: سليمان بن أحمد بن أيوب بن مطير اللخمي الشامي، أبو القاسم الطبراني (المتوفى: 360 ق)، المحقق: طارق بن عوض الله بن محمد, عبد المحسن بن إبراهيم الحسيني الناشر : دار الحرمين - القاهرة، عدد الأجزاء: 10.

62. المعجم الكبير المؤلف: سليمان بن أحمد بن أيوب بن مطير اللخمي الشامي، أبو القاسم الطبراني (المتوفى: 360 ق)، المحقق: حمدى بن عبد المجيد السلفى دار النشر مكتبه ابن تيميه - القاهرة الطبعة الثانية، عدد الأجزاء: 25.

63. معرفة الثقات المؤلف: أبو الحسن أحمد بن عبد الله بن صالح العجلی الکوفی (المتوفی: 261 ق)، المحقق: عبد العليم عبد العظيم البستوى الناشر : مكتبة الدار - المدينة المنورة - السعودية، الطبعة الأولى، 1405 1985.

64. معرفة الصحابة، المؤلف: أبو نعيم أحمد بن عبد الله بن أحمد بن إسحاق بن موسى بن مهران الأصبهاني (المتوفی: 430 ق)، تحقيق: عادل بن يوسف العزازي الناشر : دار الوطن للنشر، الرياض، الطبعة الأولى 1419 ق - 1998م. عدد الأجزاء: عدد عدد الأجزاء: عدد الأجزاء: 7 (6 أجزاء ومجلد فهارس).

65. مناقب الإمام أحمد بن حنبل، المؤلف: جمال الدين أبو الفرج عبد الرحمن بن علی بن محمد الجوزي (المتوفى: 597 ،ق)، المحقق: د. عبد الله بن عبد المحسن التركى الناشر: دار هجر، الطبعة الثانية 1409 ق، عدد الأجزاء: 1.

66. مناقب الإمام الشافعى المؤلف: فخر الدين محمد بن عمر بن الحسين الرازی (المتوفی: 606 ق)، المحقق: د. احمد حجازى السقا، الناشر: مكتبة الكليات الأزهرية - الأزهر - قاهرة.

67. الوجيز فى تفسير الكتاب العزيز، المؤلف: أبو الحسن على بن أحمد بن محمد بن على الواحدى، النيسابورى، الشافعي (المتوفی: 468 ق)، تحقیق: صفوان عدنان داوودی دار النشر: دار القلم, الدار الشامية - دمشق، بيروت، الطبعة الأولى، 1415 ق.

ص: 446

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109