احکام پزشکی : مطابق با فتاوای مرجع عالی قدر حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مدظله العالی)

مشخصات کتاب

سرشناسه:خامنه ای، سیدعلی، رهبر جمهوری اسلامی ایران، 1318 -

عنوان و نام پديدآور:احکام پزشکی [کتاب]: مطابق با فتاوای مرجع عالی قدر حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مدظله العالی).

مشخصات نشر:تهران: انتشارات انقلاب اسلامی، نشر فقه روز، 1395.

مشخصات ظاهری:ل، 76ص.؛ 14×21س م.

فروست:احکام موضوعی؛ 3.

شابک:50000 ریال: 978-600-93133-8-9

وضعیت فهرست نویسی:فاپا

موضوع:پزشکی -- فتواها

موضوع:Medicine -- Fatwas

موضوع:فقه جعفری -- رساله عملیه

موضوع:*Islamic law, Ja'fari -- Handbooks, manuals, etc.

موضوع:فتوا های شیعه -- قرن 14

موضوع:Fatwas, Shiites -- 20th century

رده بندی کنگره:BP183/9/خ2الف288 1395

رده بندی دیویی:297/3422

شماره کتابشناسی ملی:4215806

ص: 1

اشاره

بسم الله الرحمن الرحيم

ص: 2

سرشناسه: خامنه اى، على، رهبر جمهورى اسلامى ايران، 1318 _.

عنوان و نام پديدآور: احكام موضوعى 3، احكام پزشكى.

مشخّصات نشر: تهران: انتشارات فقه روز (وابسته به انتشارات انقلاب اسلامى)، 1395.

مشخّصات ظاهرى: 88 ص.

قيمت: 50000 ريال شابك: 9-8-93133-600-978

وضعيت فهرست نويسى: فيپا

موضوع: پزشكى __ فتواها

موضوع: فقه جعفرى __ رساله عمليه

شناسه افزوده: انتشارات انقلاب اسلامى

رده بندى كنگره: 1395 288 الف 2 خ / 183/9 BP

رده بندى ديويى: 3422/297

شماره كتابشناسى ملّى: 4215806

ناشر: فقه روز

(وابسته به مؤسّسه ى پژوهشى فرهنگى انقلاب اسلامى)

شمارگان: 5000

چاپ اوّل: بهار 1395

50000 ريال

شابك: 9-8-93133-600-978

نشانى: تهران، خيابان جمهورى اسلامى، خيابان دانشگاه جنوبى، كوچه ى عطارد، شماره ى 7

تلفن: 66977268-66405100 - تلفن مركز پخش: 09195593732-66483695

پست الكترونيكى: Info

Book-khamenei.ir - سامانه پيامكى: 120 20 1000 - http://Book-Khamenei.ir

ص: 3

پيشگفتار

كتابى كه در اختيار داريد حاوى مسائل مهم و مورد ابتلاء در موضوع پزشكى و مطابق با فتاواى مرجع عالى قدر حضرت آيت الله العظمى خامنه اى (مدّظلّه العالى) است.

اين اثر سوّمين مجلّد از مجموعه كتاب هاى احكام موضوعى فقهى منطبق با فتاواى معظّمٌله است كه توسّط انتشارات فقه روز به طبع مى رسد و بزودى مجلّدات بعدى مجموعه ى مذكور نيز در موضوعات مختلف از جمله حج و سفر عرضه خواهد شد.

در اين كتاب علاوه بر موارد موجود در رساله ى «اجوبة الاستفتائات»، استفتائات جديدى نيز اضافه گرديده است.

اين مجلّد شامل مباحثى از قبيل احكام مربوط به عمل جراحى، احكام آموزش پزشكى، احكام وضو، نماز و روزه بيمار، احكام زايمان، احكام مربوط به سقط جنين، احكام تلقيح مصنوعى و... مى باشد.

تدوين اثر بنحوى انجام گرفته است كه نفع آن عام و بهره گيرى از آن براى همگان آسان باشد. شايان ذكر است كه دفتر استفتائات معظّمٌله اين رساله را مورد تأييد و عمل به آن را مجزى اعلام نموده اند.

خداوند متعال به همه ى ما توفيق عمل به احكام دين مبين اسلام و تمسّك به قرآن كريم و سنّت پيامبر اكرم (صلّى الله عليه و آله و سلّم) و ائمّه ى طاهرين (عليهم السّلام) را عنايت فرمايد.

ومن الله التّوفيق

ص: 4

فهرست مطالب

احكام مربوط به عمل جراحى 1

اجازه ى عمل جراحى 1

تأخير عمل جراحى براى كسب اجازه ى بستگان بيمار 1

انجام جراحى ضرورى بدون رضايت بيمار 2

انجام جراحى غير ضرورى به اصرار همراهان بيمار 2

درمان هاى پرخطر براى تأخير انداختن مرگ 2

توقف زندگى بيمار بر عمل جراحى 3

احكام اتانازى (قتل از روى ترحّم) 4

تسريع در مرگ بيمار 4

حكم بيماركشى از روى ترحم 5

تزريق مواد كشنده به انسان در حال مرگ 5

كشتن بيمار مرگ مغزى 5

احكام داروها و داروخانه ها 6

تهيه ى داروهاى ضرورى از منابع حرام يا نجس 6

وظيفه ى داروساز در مواقع ضرورى 6

ضمان كاركنان داروخانه در قبال تحويل دارو 6

درمان با داروى موجب مرگ زودرس 7

فروش داروى خطرناك بدون تجويز پزشك 7

احكام آموزش پزشكى 8

انجام تحقيقات پزشكى روى حيوانات 11

ص: 5

ضرورت يادگيرى پزشكى براى بانوان 12

قرار دادن خود در معرض آزمايش هاى خطرناك، براى پيشرفت علم پزشكى 12

انجام آزمايش هاى پزشكى بر روى بيمار بدون اطلاع او 12

فاش كردن اسرار بيمار براى پيشرفت علم پزشكى 12

پژوهش در طب اسلامى 13

آموزش اقشار جامعه براى مبارزه با ايدز 13

لزوم يادگيرى مسائل شرعى مورد ابتلا براى پيراپزشكان 13

دستورات غيرشرعى در مؤسسات پزشكى 14

معاينه بيماران غير هم جنس در مراكز درمانى جهت آموزش 14

اختلاف در نظر استاد و تشخيص دانشجو براى انجام معاينه 15

احكام وضو، نماز و روزه 16

حكم وضوى شخصى كه زخم، دمل و يا شكستگى در جلو سر يا پاها دارد 16

حكم نماز قضا براى شخصى كه به اغما مى رود 16

حكم كسى كه در اثر ضعف يا سرگيجه نمى تواند نماز را ايستاده بخواند 16

نماز خواندن با خون «هموروئيد» (بواسير) 17

استفاده از آمپول هاى غيرضرورى براى روزه دار 17

حكم به دهان بردن وسايل دندان پزشكى براى روزه دار 17

استفاده از اسپرى براى شخص روزه دار مبتلا به آسم 17

تنقيه با چيز روان براى روزه دار 18

احكام زايمان 19

جلوگيرى از باردارى 19

جلوگيرى از باردارى زنى كه در معرض خطر است 21

وظيفه ى شخصى كه خود را عقيم كرده 21

حق تقدم در عقيم كردن زوجين 21

جلوگيرى از باردارى با «آى. يو. دى» 22

كنترل جمعيت 22

سزارين زنى كه توانايى زايمان طبيعى دارد 22

عمل جراحى كه مستلزم كشته شدن مادر يا جنين براى زنده ماندن ديگرى 22

حكم كيفيت گذاشتن «آى. يو. دى» توسط پزشك 23

عمل «وازكتومى» 23

بستن لوله هاى رحمى 23

جلوگيرى از باردارى بدون اجازه ى شوهر 24

ص: 6

احكام مربوط به سقط جنين 52

سقط جنين به خاطر حفظ آبرو 29

حكم سقط جنين 29

كتمان ناقص بودن جنين از والدين 29

سقط جنينى كه به نظر پزشك حتماً مى ميرد 30

ديه ى جنينى كه به دستور مادر، سقط شده 30

وجوب پرداخت ديه بر مباشر سقط 30

ملاك در جواز سقط جنين 30

از بين بردن تعدادى از جنين ها براى حفظ بقيه 31

خارج كردن زود هنگام جنين از رحم مادر براى نجات جان او 31

سقط عمدى جنين 32

احكام تلقيح مصنوعى 33

بانك اسپرم 36

تخمك هاى باقى مانده در آزمايشگاه 36

روش هاى برداشت تخمك از زن 36

استفاده از تخمك زن اجنبى با وجود تخمك ضعيف زوجه براى بارورى 37

استفاده از اسپرم مرد اجنبى براى لقاح با تخمك در آزمايشگاه 37

تلقيح مستقيم اسپرم اهدايى مرد اجنبى به داخل رحم زن 37

محرميت نوزاد دختر و پسرى كه از طريق لقاح اسپرم مصنوعى در رحم زن متولد شوند 38

محرميت نوزاد دختر و پسرى كه از طريق لقاح اسپرم مصنوعى در رحم مصنوعى متولد شوند 38

احكام تغيير جنسيت 39

جواز تغيير جنسيت 39

تغيير جنسيت افراد دو جنسى 40

تغيير ژنتيكى جنين انسان 40

تعيين جنسيت جنين با رژيم غذايى 40

احكام تشريح ميت و پيوند اعضاء 41

تشريح جسد مسلمان در صورت نبود جسد كافر 46

تشريح جسد براى تشخيص جرم 46

ديه ى تشريح ميت مسلمان 46

وصيت مسلمان بر تشريح جسد يا اهداى اعضاء 47

ص: 7

تشريح مرده ى مشكوك 47

تجسس در اسلامِ ميت براى تشريح 47

نگاه به جسد نامحرم و لمس آن در زمان تشريح 47

تشريح جسد مسلمان 48

تشريح جسد مسلمان اعدامى 48

تشريح جسد بى وارث 48

خريد جسد كفار 48

تشريح جسد مجهول الهويه 49

پيوند اعضاى حيوانات به انسان 49

پيوند اعضاى مسلمان به غير مسلمان و برعكس 49

اهداى اعضاى غير اصلى انسان 49

پيوند اعضاى مرده 50

گرفتن پول در برابر اهداى عضو 50

طهارت و نجاست اعضاى پيوندى 50

وجوب اهداى عضو در صورت عدم ضرر 50

احكام ختنه 52

احكام مماثل 53

معاينه ى پزشكى توسط نامحرم براى كنترل سلامتى 55

نگاه به جسد هم جنس و غيرهم جنس 55

محرميت پزشك غيرمماثل براى درمان نازائى 55

مراجعه به پزشك نامحرم در موارد ضرورى 56

مراجعه ى روستائيان به پزشك نامحرم 56

برهنه كردن بيمار براى حفظ حالت استريل اتاق عمل 56

كمك مرد به زن در حال زايمان 57

حجامت كردن نزد نامحرم 57

قرار دادن «نورپلانت» توسط پزشك نامحرم 57

مراجعه بيمار زن به دندان پزشك مرد 58

احكام خون 59

انتقال خون بين مسلمان و غيرمسلمان 59

فروش خون 59

تزريق خون از زن به مرد يا بالعكس و يا از كافر به مسلمان 59

احكام نجاست 60

ص: 8

اطلاع دادن نجاست وسايل پزشكى به بيمار 60

نجاست وسايل بيمارستان هاى بلاد غيراسلامى 60

استفاده از نخ بخيه ى تهيه شده از حرام گوشت 60

خون ريزى در حال اعمال جراحى دهان 61

ورود مجدد وسايل پزشكى نجس به داخل دهان 61

تماس دست با الكل طبى 61

نجس بودن الكل طبى 61

تماس با خون خشك شده روى زخم 61

تماس با بافت هاى مرده مجاور عضو زنده 62

تطهير دندان مصنوعى در دهان 62

حكم خونابه ى محل زخم 62

حكم خون مُرده ى زير ناخن يا زير پوست 62

نجاست سوزن سرنگ در عمل خون گيرى 62

تطهير خون با پنبه ى آغشته به الكل 63

حكم استخوان بيرون زده از بدن 63

حكم لمس عضوى از بدن انسان زنده كه خشك شده و فاقد روح است 63

احكام حق طبابت و گواهى پزشكى 64

حق طبابت و گواهى پزشكى 64

دريافت حق طبابت قبل از بهبودى بيمار 64

دريافت حق طبابت از بيمارى كه بهبود نيافته 64

دريافت حق طبابت و عمل جراحى قبل از انجام كار 65

نوشتن گواهى پزشكى 65

صدور گواهى نادرست براى بيمار 65

مطالبه ى مبلغ اضافى از بيمار بابت عمل جراحى 65

احكام ضمان 67

ضمان ضرر ناشى از حساسيت دارويى بيمار 67

ضمان لطمات وارده بر بيمار در حين درمان وى 67

ضمان لطمات وارده از طرف دستياران پزشك 68

ضمان لطمات وارده شده به بيمار بدون تفريط پزشك 68

ضمان لطمه به بيمار در اثر توصيه ى دارو توسط افراد معمولى 68

ضمان ايجاد عارضه به جنين در صورت بى اطلاعى پزشك از حاملگى بيمار 69

ضمان پزشك متخصص و دانا در صورت فوت بيمار 69

ص: 9

ضمان لطمه به بيمار توسط دستياران به علت عدم حضور استاد 69

ضمان لطمه به بيمار در صورت انجام نشدن عمل جراحى به خاطر ناتوانى در پرداخت هزينه 70

احكام مسائل متفرقه ى پزشكى 71

انجام عمل استمناء جهت بررسى وضعيت اسپرم ها 71

جراحى بينى و گوش 71

استفاده از «هيپنوتيزم» 71

استفاده از «هيپنوتيزم» جهت درمان بيمارى 72

فاش كردن اسرار بيمار براى بستگانش در موارد ضرورى 72

دادن پرونده ى پزشكى بيمار به ساير پزشكان 72

كسانى كه فقط از نظر پزشكى زنده اند 72

استفاده از سلول هاى بنيادين براى مقاصد درمانى 73

استفاده از ميوه هاى ژنتيكى 73

شبيه سازى حيوانات 73

روكش طلا و پلاتين دندان 73

ترك معالجه ى بيمار روانى خطرناك 74

نبش قبر مشكوك 74

استفاده از گوشت حرام براى درمان بيمارى 74

جراحى بيمارى كه عمل جراحى تأثيرى در طول عمر او نداشته باشد 74

وظيفه ى پزشك در خصوص تشريح عوارض و ضايعات عمل جراحى براى بيمار 75

وجوب رو به قبله كردن بيمار محتضر 75

لزوم جداسازى بيماران نامحرم در بخش مراقبت هاى ويژه 75

استعمال سيگار توسط پزشك حين عمل جراحى 75

اطلاعاتى كه پزشك حين معالجه ى بيمار به آن دست مى يابد 76

مسئوليت گروه پزشكى جهت كمك به انجام فرايض دينى بيماران 76

انجام اقدامات درمانى توسط پزشك صرفاً جهت انتفاعات مادى 76

ص: 10

احكام مربوط به عمل جراحى

اجازه ى عمل جراحى

س 1. پزشك حاذق و ماهر، بدون سهل انگارى اقدام به عمل جراحى بيمارى نموده است و در حين عمل، آسيبى به بيمار وارد گرديده است. آيا داشتن اجازه ى عمل از بيمار يا بستگان در رفع ضمان مؤثر است؟ ديه به عهده ى كيست؟

ج: به نحو كلى در موارد ثبوت ضمان، اجازه ى بيمار يا بستگان وى رافع ضمان نيست و در مواردى كه پزشك ضامن ديه است، بايد از مال خود بپردازد.

تأخير عمل جراحى براى كسب اجازه ى بستگان بيمار

س 2. اگر پزشك منتظر اجازه ى بستگان بيمار براى عمل جراحى شود، ممكن است بيمار دچار نقص يا از كار افتادگى عضو شود. در اين صورت آيا پزشك مى تواند عمل جرّاحى را به تأخير بياندازد؟

ج: اگر خطر فوت بيمار در ميان باشد، تأخير جايز نيست.

ص: 1

انجام جراحى ضرورى بدون رضايت بيمار

س 3. برخى از بيماران عاقل و بالغ كه نيازمند عمل جراحى هستند، به علت ترس يا هر توجيه ديگرى حاضرند درد و رنج را تحمل نمايند، ولى تن به عمل ندهند، و اين در حالى است كه پزشك مى داند كه در صورت عمل نكردن، بيمار به زودى خواهد مرد يا دچار عوارض سختى خواهد شد. با اين فرض، آيا پزشك مى تواند با تصميم خود، او را عمل جراحى كند؟ اگر على رغم مخالفت بيمار، بستگان وى چنين اجازه اى را صادر كنند، تكليف پزشك چيست؟

ج: اگر نجات بيمار از مرگ مستلزم عمل جراحى است، اشكال ندارد.

انجام جراحى غير ضرورى به اصرار همراهان بيمار

س 4. پزشكى يقين دارد كه انجام گرفتن عمل جراحى روى بيمار، تأثير در زنده ماندن او ندارد، و در هر صورت، بيمار پس از مدت كوتاهى خواهد مرد. آيا جايز است پزشك بنا به اصرار همراهان بيمار يا مسئولان بيمارستان، اقدام به جراحى نمايد يا نه؟

ج: با اطلاع دادن به بيمار يا همراهان او نسبت به عدم تأثير عمل، اقدام به عمل جراحى مانعى ندارد.

درمان هاى پرخطر براى تأخير انداختن مرگ

س 5. اگر بدانيم يا احتمال بدهيم بيمارى در اثر بيمارى اى مثل «لوسمى(1)» و يا «متاستاز(2)» يا برخى از سرطان ها و برخى تومورها به زودى خواهد مرد، آيا مجازيم براى افزايش طول عمر او - در حد چند ماه - از شيوه هاى درمانى پرخطر و پرعارضه، مانند شيمى درمانى كه اغلب عوارض آن بسيار شديدتر از بيمارى اوليه است، استفاده نمائيم؟

ج: اشكال ندارد، بلكه بعيد نيست در برخى موارد لازم باشد.

ص: 2


1- . سرطان خون يا لوسمى يا لوكميا بيمارى پيشرونده و بدخيم اعضاى خون ساز بدن است.
2- . متاستاز به معنى انتقال سلول هاى سرطانى به مناطق دور از تومور اوليه است.

توقف زندگى بيمار بر عمل جراحى

س 6. بنا بر تشخيص اطباء حاذق در صورت ترك نمودن عمل جراحى، بيمار به زودى خواهد مرد و در صورت اقدام به عمل جراحى، به احتمال قوى زنده مى ماند. ولى تا پايان عمر دچار درد و رنج شديد و توان فرسا مى شود، تكليف اين بيمار چيست؟

ج: در فرض مذكور كه ترك عمل و معالجه موجب مرگ مى شود، اقدام به عمل واجب است.

ص: 3

احكام اتانازى (قتل از روى ترحّم)

تسريع در مرگ بيمار

س 7. «اتانازى(1)» بر سه قسم است:

1 _ نوع فعّال كه با تجويز داروى كشنده از طرف پزشك به زندگى بيمار خاتمه داده مى شود.

2 _ نوع انفعالى، به صورت خوددارى از ادامه ى مداوا و زنده نگاه داشتن بيمار محتضر.

3 _ نوع غير مستقيم، با قرار دادن داروهاى به مقدار زياد در دسترس بيمار تا بيمار شخصاً به زندگى پررنج خويش پايان دهد.

استفاده از كدام يك بلااشكال است؟

ج: حفظ محتضر و تأخير مرگ او واجب نيست، بنابراين قسم دوّم مانع ندارد. ولى هر كارى كه موجب مردن او باشد، مثل دو قسم ديگر جايز نيست.

ص: 4


1- . اتانازى يا يوتانازى (Euthanasia) در زبان يونانى به معنى «مرگ خوب» است. اتانازى در اصطلاح، شرايطى است كه در آن، بيمار بنا به درخواست خودش به صورت طبيعى و آرام بميرد. اين شرايط معمولاً در بيمارى هاى سخت يا دردناك يا درمان هاى طولانى مدت و نااميدكننده پديد مى آيد. در فارسى به آن «هومرگ»، «مرگ آسان»، «قتل ترحمى» يا «به مرگى» نيز گفته شده است.

حكم بيماركشى از روى ترحم

س 8. از «اتانازى» در فارسى به «قتل از روى ترحم» و «بيماركشى با ترحم» تعبير مى شود و به منظور كوتاه كردن مدت درد و رنج بيمار لاعلاجى است كه بر اساس دانش پزشكى امروز، هيچ اميدى به شفا و يا بهبود او وجود ندارد اقدام به اين كار چه حكمى دارد؟ آيا سرپرست يا نزديكان بيمار مى توانند به پزشك همچين اجازه اى بدهند؟

ج: جايز نيست و قتل نفس محسوب مى شود.

تزريق مواد كشنده به انسان در حال مرگ

س 9. گاهى به جهت تعجيل در راحت شدن محتضر، به او مواد مُهلكه (كُشنده) تزريق مى كنند؛ آيا اين عمل جايز است يا نه؟ و در صورت عدم جواز، آيا عاملان اين كار، در قتل او شريكند؟

ج: جايز نيست و در صورتى كه موجب قتل شود، قصاص يا ديه ى آن واجب مى گردد.

كشتن بيمار مرگ مغزى

س 10. شخصى كه در اثر آسيب مغزى درك و شعور و شنوايى و بينايى و حس خود را از دست داده و فقط قلب او مى زند و حركت مى كند اگر كسى او را در اين شرايط بكشد، آيا بايد ديه ى كامل بپردازد؟

ج: بلى ديه ى كامل دارد.

س 11. آيا مى توان اين بيمار را به همان حال باقى نهاد تا قلب او هم از كار بيفتد؟

ج: اگر دستگاهى به او وصل شده و برداشتن دستگاه موجب مرگ وى مى شود، نمى توان چنين كارى را انجام داد.

ص: 5

احكام داروها و داروخانه ها

تهيه ى داروهاى ضرورى از منابع حرام يا نجس

س 12. با توجه به اينكه برخى از داروهاى ضرورى و حياتى از منابع حرام يا نجس مثل اعضاى انسان يا حيوان و غير آن ها تهيه مى شوند و معمولاً اين گونه داروها از كشورهاى خارجى و غير مسلمان وارد مى شوند، حكم شرعى مصرف اين گونه داروها براى انسان و نيز معامله بر روى آن ها چيست؟

ج: اگر معالجه ى بيمارى متوقف و منحصر در آن باشد اشكال ندارد.

وظيفه ى داروساز در مواقع ضرورى

س 13. نظر به اينكه قانوناً تجويز دارو به عهده ى داروساز نمى باشد، به استثناى داروهاى بدون نسخه، چنانچه مريض به حال اضطرار مراجعه كند و با توجه به فوريت، در صورت ندادن دارو، منجر به نقص، جرح يا فوت بيمار گردد، آيا داروساز در عواقب فوق متهم به قصور است؟

ج: با فرض اينكه طبق قانون رفتار كرده تكليفى متوجه او نيست.

ضمان كاركنان داروخانه در قبال تحويل دارو

س 14. با توجه به اينكه تشخيص بيمارى و تجويز دارو به عهده ى پزشك معالج واگذار شده و طبق قوانين موجود، داروساز موظف به تحويل داروى

ص: 6

تجويزى مى باشد، آيا داروساز نسبت به عواقب يا عوارض ضررهاى ناشى از تجويز غيرعلمى يا غيرضرورى و احياناً تجويز بر اساس سودجويى و غيره ضامن است؟

ج: در فرض مرقوم ضامن نيست.

درمان با داروى موجب مرگ زودرس

س 15. اگر كسى براى بهبودى موقتى يا رفع درد از داروئى استفاده كند كه مرگ را به طور قابل ملاحظه اى جلو بيندازد، حكم چيست؟ مثلاً از «كورتيكو استروئيد(1)» و يا «زيدوودين(2)» يا «سيكلو سپورين(3)» استفاده شود.

ج: اگر موجب مرگ زودرس باشد، علاج نيست و بايد ترك شود.

فروش داروى خطرناك بدون تجويز پزشك

س 16. آيا فروش داروهايى كه مصرف آن ها عوارض شديد در بردارد، بدون تجويز پزشك جايز است؟

ج: بدون تجويز دكتر، نفروشيد.

ص: 7


1- . داروهايى هستند كه بر سيستم ايمنى بدن تاثير ميگذارند.
2- . زيدوودين در درمان عفونت ناشى از ويروس HIV و پيشگيرى از انتقال نارسايى ايمنى بكار مى رود.
3- . در جلوگيرى از رد پيوند (كليه، كبد، قلب ياساير ارگانها) به همراه كورتيكوستروئيدها مصرف مى شود.

احكام آموزش پزشكى

اشاره

س 17. دانشجويان دانشگاه پزشكى (دختر يا پسر) براى آموزش، چاره اى جز معاينه ى فرد اجنبى، از طريق لمس و نظر ندارند و چون اين معاينات جزو برنامه ى درسى است و براى كارآموزى و آمادگى آنان براى معالجه ى بيماران در آينده مورد نياز است و عدم انجام آن باعث مى شود از تشخيص بيمارى افراد مريض عاجز باشند و اين امر منجر به طولانى شدن دوران بيمارى افراد بيمار و گاهى فوت آنان مى شود، بنابراين آيا اين معاينات جايز است يا خير؟

ج: اگر از موارد ضرورى براى كسب تجربه و آگاهى از نحوه ى درمان بيماران و نجات جان آنان باشد، اشكال ندارد.

س 18. در صورتى كه هنگام ضرورت، معاينه ى بيمارانى كه محرم نيستند، توسط دانشجويان رشته ى پزشكى جايز باشد، مرجع تشخيص اين ضرورت چه كسى است؟

ج: تشخيص ضرورت موكول به نظر دانشجو باملاحظه ى شرايط است.

س 19. گاهى در هنگام آموزش با مسئله ى معاينه ى غيرمحارم مواجه مى شويم و نمى دانيم اين كار براى آينده ضرورت دارد يا خير؟ ولى به هر حال جزئى از روش درسى دانشگاه ها و وظيفه ى دانشجويى رشته ى

ص: 8

پزشكى و يا حتّى تكليفى از طرف استاد است. با توجه به اين مطالب آيا انجام معاينات مزبور براى ما جايز است؟

ج: مجرد اينكه معاينه ى پزشكى، از برنامه هاى آموزشى و يا از تكاليف استاد به دانشجو است، مجوّز شرعى براى ارتكاب امر خلاف شرع محسوب نمى شود، بلكه ملاك در اين زمينه فقط نياز آموزشى براى نجات جان انسان و يا اقتضاء ضرورت مى باشد.

س 20. آيا در معاينه ى نامحرم كه به خاطر ضرورت آموزش پزشكى وكسب تجربه و مهارت صورت مى گيرد، بين معاينه ى اعضاى تناسلى و ساير اعضاى بدن تفاوت وجود دارد؟ بعضى از دانشجويان كه بعد از اتمام تحصيل براى معالجه ى بيماران به روستاها و نقاط دوردست مى روند، گاهى مجبور به زايمان زن و يا درمان آثار آن از قبيل خون ريزى شديد مى شوند، اين كار چه حكمى دارد؟ بديهى است كه اگر اين خون ريزى و بيمارى هاى ديگر به سرعت درمان نشود، حيات زنى كه تازه زايمان كرده، در خطر خواهد بود، با علم به اينكه شناخت راه هاى معالجه ى اين بيمارى ها مستلزم كارآموزى در هنگام تحصيل علم پزشكى مى باشد؟

ج: هنگام ضرورت فرقى بين حكم معاينه ى اعضاى تناسلى و غير آن ها نيست و ملاك كلى، احتياج به تمرين و فراگيرى علم پزشكى براى نجات جان انسان مى باشد و در اين موارد بايد به مقدار ضرورت اكتفا شود.

س 21. غالباً در معاينه اعضاى تناسلى _ اعم از اينكه توسط فرد مماثل (همجنس) صورت بگيرد يا خير _ احكام شرعى مانند نگاه كردن پزشك يا دانشجو از طريق آينه، رعايت نمى شود و چون ما براى فراگيرى چگونگى تشخيص بيمارى ها از آنان تبعيت مى كنيم، وظيفه ى ما چيست؟

ج: تحصيل و فراگيرى علم پزشكى از طريق معايناتى كه فى نفسه حرام هستند، در مواردى كه يادگرفتن اين علم و شناخت راه هاى درمان بيمارى ها متوقف بر آن باشد، اشكال ندارد، مشروط بر اينكه دانشجو

ص: 9

اطمينان داشته باشد كه توانايى نجات جان انسان ها در آينده متوقف بر اطلاعاتى است كه از اين طريق به دست مى آيد و همچنين مطمئن باشد كه در آينده در معرض مراجعه ى بيماران بوده و مسئوليت نجات جان آنان را بر عهده خواهد داشت.

س 22. آيا نگاه كردن به عكس مردان و زنان غيرمسلمان كه در كتاب هاى اختصاصى رشته ى درسى ما به صورت نيمه عريان وجود دارد جايز است؟

ج: اگر به قصد ريبه نباشد و خوف ترتّب مفسده هم در آن وجود نداشته باشد، اشكال ندارد.

س 23. دانشجويان رشته ى پزشكى در خلال تحصيل، عكس ها و فيلم هاى مختلفى را از اعضاى تناسلى بدن به قصد آموزش مى بينند، آيا اين عمل جايز است يا خير؟ ديدن عورت غير مماثل چه حكمى دارد؟

ج: نگاه كردن به فيلم ها و تصاوير فى نفسه اشكال ندارد، به شرط اينكه به قصد لذت نبوده و خوف ارتكاب حرام هم وجود نداشته باشد. آنچه حرام است نگاه به بدن غير مماثل و لمس آن است.

س 24. زن در هنگام وضع حمل نسبت به رعايت پوشش چه تكليفى دارد؟ و زنان پرستار كه به زن هاى ديگر درهنگام وضع حمل كمك مى كنند، نسبت به كشف عورت و نگاه كردن به آن چه تكليفى دارند؟

ج: جايز نيست زنان پرستار عمداً و بدون اضطرار، به عورت زنان در هنگام وضع حمل نگاه كنند و همچنين پزشك هم بايد از نگاه كردن و لمس بدن زنى كه بيمار است، تا زمانى كه اضطرار پيدا نكرده، خوددارى كند و بر زنان واجب است كه در صورت توجه و توانايى، بدن خود را بپوشانند و يا از كس ديگرى بخواهند اين كار را انجام دهد.

س 25. در خلال تحصيلات دانشگاهى، براى آموزش از دستگاه هاى تناسلى

ص: 10

مصنوعى كه از مواد پلاستيكى ساخته شده اند استفاده مى كنند، نگاه كردن و لمس آن ها چه حكمى دارد؟

ج: آلت و عورت مصنوعى حكم عورت واقعى را ندارد و نگاه كردن و لمس آن ها اشكال ندارد، مگر آنكه به قصد ريبه بوده و يا موجب تحريك شهوت گردد.

س 26. مباحث من راجع به تحقيقاتى است كه در محافل علمى غرب راجع به تسكين درد از طريق معالجه با موسيقى، معالجه با لمس، معالجه با رقص، معالجه با دارو و معالجه از طريق الكتريسيته مطرح است و مباحث آنان در اين زمينه، نتيجه هم داده است. آيا شرعاً مبادرت به اين تحقيقات جايز است؟

ج: تحقيق راجع به امور مذكور و آزمايش مقدار تأثير آن ها در درمان بيمارى ها شرعاً اشكال ندارد، به شرطى كه مستلزم ارتكاب اعمالى كه شرعاً حرام هستند نباشد.

س 27. آيا در صورتى كه آموزش اقتضا كند، جايز است زنان پرستار به عورت زن ديگر نگاه كنند؟

ج: اگر درمان بيمارى ها و يا نجات نفس محترمى متوقف بر درسى باشد كه ياد گرفتن آن مستلزم نگاه به عورت ديگران است، اشكال ندارد.

انجام تحقيقات پزشكى روى حيوانات

س 28. اگر آزمايش هاى طبى روى حيوانات انجام شود و در پايان، حيوانات از بين بروند، صرف نظر از ضمان، آيا چنين كارى براى پيشرفت پزشكى جايز است؟

ج: فى نفسه منعى ندارد، لكن بايد طورى عمل شود كه موجب اذيت و آزار حيوان نشود.

ص: 11

ضرورت يادگيرى پزشكى براى بانوان

س 29. با توجه به مراجعه ى زنان به برخى پزشكان مرد و آثار مترتب بر آن، آيا بر زنانى كه استعداد يادگيرى علوم پزشكى مربوط به زنان را دارند، واجب است كه اين علوم را ياد بگيرند؟

ج: يادگيرى درحد رفع نيازهاى ضرورى، واجب كفائى است.

قرار دادن خود در معرض آزمايش هاى خطرناك، براى پيشرفت علم پزشكى

س 30. اگر فايده ى آزمايش ها به سود تمامى افراد بشر باشد، آيا مى تواند خود را در معرض چنين آزمايش هايى قرار دهد، با فرض اينكه علم به ضرر يا احتمال ضرر و يا عدم علم به ضرر داشته باشد؟

ج: جايز نيست مگر ضرورت پزشكى و مصلحت اهم اقتضا نمايد و تأمين اين ضرورت از راه هاى ديگر و بى خطر و يا كم خطرتر امكان پذير نباشد.

انجام آزمايش هاى پزشكى بر روى بيمار بدون اطلاع او

س 31. در صورتى كه آزمايش خاص پزشكى براى پيشرفت علم هيچ گونه ضررى براى بيمار نداشته باشد، آيا پزشك بدون اطلاع به بيمار و بدون كسب اجازه ى او مى تواند چنين اقدامى نمايد؟

ج: جايز نيست.

فاش كردن اسرار بيمار براى پيشرفت علم پزشكى

س 32. آيا جهت امر آموزش بالينى دانشجويان و انترن ها(1) و رزيدنت ها(2) مجاز هستيم شرح حال مريض و بعضاً اسرار وى را در جمع پزشكان مطرح كنيم يا خير؟

ص: 12


1- . فارغ التحصيل رشته پزشكى كه در بيمارستان كار مى كند تا اجازه طبابت دريافت كند.
2- . پزشكى كه بعد از دوره كارورزى براى آموزش بيشتر در بيمارستان اقامت مى كند.

ج: اگر اين امر به مصلحت بيمار بوده و يا براى آموزش دانشجويان مفيد باشد مانعى ندارد.

پژوهش در طب اسلامى

س 33. انجام دادن تحقيق و پژوهش در مورد حجامت(1) و فصد(2) و ساير موضوعات پزشكى مشابه كه در روايات موجود است، مطابق با استانداردهاى علمى بين المللى و بررسى آمارى نتايج حاصل از آن، از نظر شرعى چه وجهى دارد؟

ج: با رعايت اصول و موازين پزشكى روز بلامانع مى باشد.

آموزش اقشار جامعه براى مبارزه با ايدز

آموزش اقشار جامعه براى مبارزه با ايدز(3)

س 34. با توجه به مصيبت بار بودن بيمارى ايدز، آيا آموزش گروه هاى مختلف سنى را در مورد راه هاى انتقال و نحوه ى پيشگيرى از بيمارى ايدز، جايز مى دانيد؟

ج: فى نفسه منعى ندارد، مگر آنكه مستلزم مفسده بوده و نتايج سوئى داشته باشد.

لزوم يادگيرى مسائل شرعى مورد ابتلا براى پيراپزشكان

لزوم يادگيرى مسائل شرعى مورد ابتلا براى پيراپزشكان(4)

س 35. دانستن مسائل شرعى براى پزشكان، دندان پزشكان، داروسازان، پرستاران و به طور كلى پيراپزشكان، در حين آموزش و كار تا چه حدّى لازم است؟

ص: 13


1- . به روشى ازخونگيرى اطلاق مى شودكه جهت درمان بعضى ازبيماريها بكار مى رود.
2- . خارج كردن اخلاط اربعه به وسيله تيغ زدن مستقيم به رگ.
3- . ايدز (به انگليسى: AIDS) يا سندرم نقص ايمنى اكتسابى (به انگليسى: Acquired immune deficiency syndrome) ، نوعى بيمارى است كه در دستگاه ايمنى و توسط ويروس نقص ايمنى (HIV) ايجاد مى شود. بيمارى ناشى از ويروس HIV داراى سه مرحله اصلى است: عفونت حاد، دوره نهفتگى و ايدز.
4- . پيراپزشكى به هر يك از فنون و حرفه هاى مربوط به حفظ يا بازگرداندن سلامتى گويند كه معمولاً بايد زير نظر يا با مشورت پزشك انجام گيرد مانند: فيزيوتراپى، گفتاردرمانى، كاردرمانى، پرتونگارى.

ج: اگر نياموختن احكام به ترك واجب يا ارتكاب حرام بينجامد، گناهكار است.

دستورات غيرشرعى در مؤسسات پزشكى

س 36. در صورتى كه فتواى مراجع با عملكرد و گفتار بعضى از رؤساى بيمارستان هاى آموزشى يا آزمايشگاه ها مطابق نباشد، تكليف دانشجويانى كه موظف به اجراى دستور اساتيد و پزشكان در امر معاينه اند، چيست؟ آيا بايد از اساتيد تبعيت كنند يا خير؟

ج: در اين زمينه دانشجويان بايد به مسئولين مافوق مراجعه كنند تا آن ها هماهنگى هاى لازم را انجام دهند و در صورت عدم هماهنگى موارد آن مختلف است و در هر جا كه ضرورت باشد بايد بر اساس آن عمل نمود.

معاينه بيماران غير هم جنس در مراكز درمانى جهت آموزش

س 37. در بخش هاى بيمارستانى معمولا هر دانشجوى پزشكى مسئوليت چند بيمار را عهده دار است، آيا دانشجويان مى توانند نسبت به معاينه ى بالينى ساير بيماران غير هم جنس كه حكم آموزش دارد و نه تشخيص مبادرت نمايند؟

ج: اگر رفع نياز پزشكى كشور متوقف بر آن باشد يا ضرورت ديگر لازم المراعاتى اقتضا كند مانع ندارد و گرنه نظر به نامحرم جايز نيست.

حكم ديدن تصاوير عريان افراد ناشناس جهت آموزش

س 38. آيا ديدن تصاوير عريان زنان و مردان غريبه ى مسلمان وغير مسلمان كه جزو امر آموزش پزشكى هستند، اشكالى دارد؟

ج: نظر به عكس ناشناس بدون ريبه و فساد مانع ندارد.

ص: 14

اختلاف در نظر استاد و تشخيص دانشجو براى انجام معاينه

س 39. بسيارى از اساتيد ذكر مى كنند كه بهترين معاينه، كاملترين آن است و عدم توجه به اين موضوع در مواردى موجب اعتراض استاد به دانشجو مى شود، در حالى كه با تأمل در شرايط بيمار و لزوم عمل، دانشجو تشخيص مى دهد كه بسيارى از معاينات ضرورتى ندارد، تكليف او در اين صورت چيست؟

ج: در اين زمينه دانشجويان بايد به مسئولين مافوق مراجعه كنند تا آن ها هماهنگى هاى لازم را انجام دهند و در صورت عدم هماهنگى موارد آن مختلف است و در هر جا كه ضرورت باشد بايد بر اساس آن عمل نمود.

ص: 15

احكام وضو، نماز و روزه

حكم وضوى شخصى كه زخم، دمل و يا شكستگى در جلو سر يا پاها دارد

س 40. شخصى كه زخم يا دمل يا شكستگى در جلو سر يا پاها دارد و روى آن باز است و آب ريختن نيز روى آن ضرر دارد آيا بايد تيمم كند؟ در غير اين صورت چه بايد بكند؟

ج: اگر نمى توان روى زخم محل مسح دستِ تر بكشد بايد به جاى وضو تيمم كند. ولى در صورتى كه مى تواند پارچه اى روى زخم قرار دهد و بر آن دست بكشد، احتياط آن است كه علاوه بر تيمم، وضو نيز با چنين مسحى بگيرد.

حكم نماز قضا براى شخصى كه به اغما مى رود

س 41. بيمارانى كه به مدت يك روز يا چند روز به حالت بيهوش هستند و در اثر بيمارى به حالت اغماء روند يا طى عمل جراحى توسط پزشك بيهوش شوند و نتوانند نماز بخوانند آيا نمازهاى اين مدت را بايد قضا كنند؟

ج: بيهوشى اگر مستند به فعل خود شخص نباشد نمازش قضا ندارد و الاّ بنا بر احتياط قضا دارد.

حكم كسى كه در اثر ضعف يا سرگيجه نمى تواند نماز را ايستاده بخواند

س 42. بيمارى كه ايستاده نماز مى خواند و ناگاه در بين نماز احساس سرگيجه

ص: 16

و عجز مى كند، آيا مى تواند بقيه ى نماز را به حالت نشسته يا خوابيده بخواند؟

ج: اگر معذور باشد مانع ندارد؛ ولى اگر وقت دارد و مى تواند نماز ايستاده بخواند در آن وقت بخواند.

نماز خواندن با خون «هموروئيد» (بواسير)

نماز خواندن با خون «هموروئيد(1)» (بواسير)

س 43. آيا با خون «هموروئيد» (بواسير) داخلى يا خارجى مى توان نماز خواند؟

ج: با خون بواسير مى شود نماز خواند چنانچه ازاله و تطهير آن حرجى باشد اگر چه داخلى باشد.

استفاده از آمپول هاى غيرضرورى براى روزه دار

س 44. استفاده نه چندان ضرور از آمپول هايى كه به جاى غذا به كار مى رود براى روزه دار چه حكمى دارد؟

ج: آمپول كه براى تغذيه به كار مى رود بنابر احتياط واجب مبطل روزه است.

حكم به دهان بردن وسايل دندان پزشكى براى روزه دار

س 45. آيا بردن وسايل غير خوراكى مثل وسايل دندان پزشكى در دهان باعث بطلان روزه مى شود؟

ج: چنانچه چيزى در حلق وارد نشود مبطل نيست.

استفاده از اسپرى براى شخص روزه دار مبتلا به آسم

س 46. برخى از بيماران مبتلا به آسم مجبور به استفاده از اسپرى

ص: 17


1- . هموروئيد (بواسير) به كلافه هاى عروقى ناحيه مقعد گويند كه به علت فشار آمدن به كف لگن موقع اجابت مزاج، پر خون و متورم شده و در صورت تكرار سبب پارگى اين كلافه هاى عروقى شده و بصورت خونريزى و بيرون زدگى از مقعد نمايان مى شود.

«سالبوتامول(1)» و... براى باز كردن راه تنفّسى مى باشند، حكم روزه ى اين دسته چيست؟

ج: وسيله ى مذكور اگر صرفاً براى بازكردن راه تنفس استفاده مى شود مبطل روزه نيست.

تنقيه با چيز روان براى روزه دار

س 47. تنقيه ضرورى با چيز روان براى بيمارى كه هيچ منع ديگرى براى روزه دارى ندارد چه حكمى دارد؟

ج: مبطل روزه است.

ص: 18


1- . سالبوتامول هم به عنوان داروى اصلى در درمان حمله هاى آسم و هم به عنوان داروى نگهدارنده در موارد آسم مزمن مورد استفاده قرار مى گيرد.

احكام زايمان

جلوگيرى از باردارى

س 48. آيا براى زنى كه سالم است، جلوگيرى از باردارى به طور موقت از طريق به كارگيرى وسايل و موادى كه از انعقاد نطفه جلوگيرى مى كنند، جايز است؟

ج: اگر با موافقت شوهر باشد، اشكال ندارد.

س 49. استفاده از يكى از دستگاه هاى جلوگيرى از باردارى كه چگونگى جلوگيرى از حاملگى توسط آن تا به امروز معلوم نشده، ولى به عنوان وسيله اى براى جلوگيرى از باردارى شناخته شده است، چه حكمى دارد؟

ج: اگر موجب از بين رفتن نطفه بعد از استقرار آن در رحم شود و يا مستلزم نگاه و لمس حرام باشد، جايز نيست.

س 50. آيا جلوگيرى دائم از حاملگى براى زنى كه از خطر باردارى خوف دارد، جايز است؟

ج: جلوگيرى از باردارى در فرض مذكور اشكال ندارد؛ بلكه اگر حاملگى براى حيات مادر خطر داشته باشد، باردار شدن به طور اختيارى جايز نيست.

س 51. آيا جلوگيرى دائمى از باردارى براى زنانى كه زمينه مساعدى براى به دنيا آوردن فرزندانى معيوب يا مبتلا به بيمارى هاى ارثى جسمى و روانى

ص: 19

دارند، جايز است؟

ج: اگر با يك غرض عقلائى صورت بگيرد و ضرر قابل توجهى هم نداشته باشد و با اجازه ى شوهر باشد، اشكال ندارد.

س 52. بستن لوله هاى منى مرد براى جلوگيرى از افزايش جمعيت چه حكمى دارد؟

ج: اگر اين كار با يك غرض عقلائى صورت بگيرد و ضرر قابل ملاحظه اى هم نداشته باشد، فى نفسه اشكال ندارد. اما انجام اين عمل براى جلوگيرى از افزايش جمعيت امر مذمومى است.

س 53. آيا زن سالمى كه حاملگى براى او ضررى ندارد، جايز است از طريق عزل يا دستگاه ديافراگم(1) يا خوردن دارو و يا بستن لوله هاى رحم، از باردارى جلوگيرى كند، و آيا جايز است شوهرش او را وادار به استفاده از يكى از اين راه ها غير از عزل نمايد؟

ج: جلوگيرى از باردارى فى نفسه به طريق عزل، اشكال ندارد و همچنين استفاده از راه هاى ديگر هم اگر با يك غرض عقلائى صورت گيرد و ضرر قابل ملاحظه اى هم نداشته و با اجازه ى شوهر بوده و مستلزم لمس و نظر حرام نباشد، اشكال ندارد. ولى شوهر حق ندارد همسر خود را به اين كار وادار نمايد.

س 54. آيا جايز است زن باردارى كه قصد دارد لوله هاى رحم خود را ببندد، از طريق عمل سزارين فرزند خود را به دنيا آورد تا در هنگام آن عمل، لوله هاى خود را هم ببندد؟

ج: حكم بستن لوله هاى رحم قبلاً گذشت، ولى جواز عمل سزارين متوقف بر نياز به آن يا درخواست خود زن باردار است و به هر حال لمس و نظر

ص: 20


1- . ديافراگم يا سرپوش، پوششى از جنس لاستيك و با خاصيت كشسانى است كه زن آن را در مهبل خود قرار مى دهد تا دهانه رحم را بپوشاند.

مرد اجنبى به زن هنگام عمل سزارين و بستن لوله هاى رحم حرام است. مگر در حال ضرورت.

س 55. آيا جايز است زن بدون اجازه ى شوهرش از وسايل پيشگيرى از باردارى استفاده نمايد؟

ج: محل اشكال است.

س 56. مردى كه داراى چهار فرزند است، اقدام به بستن لوله هاى منى خود كرده است، آيا در صورت عدم رضايت زن، آن مرد گناهكار محسوب مى شود؟

ج: جواز اين كار متوقف بر رضايت زوجه نيست و چيزى بر عهده ى مرد نمى باشد.

جلوگيرى از باردارى زنى كه در معرض خطر است

س 57. آيا در صورتى كه بچه دار شدن موجب بروز خطراتى براى مادر باشد، زن مى تواند با اذن شوهر از انعقاد نطفه جلوگيرى كند؟ بدون اذن شوهر چطور؟

ج: مانعى ندارد، اما درصورتى كه باردارشدن براى او خطر قابل توجه داشته وحرجى باشد، بدون اذن شوهر نيز مى تواند مانع انعقاد نطفه شود.

وظيفه ى شخصى كه خود را عقيم كرده

س 58. شخصى با عمل جراحى خود را عقيم كرده، آيا واجب است دوباره خود را معالجه كند تا در صورت امكان به حالت اول درآيد؟

ج: واجب نيست.

حق تقدم در عقيم كردن زوجين

س 59. در صورتى كه بستن لوله هاى زن يا مرد اجازه داده شود، حق تقدم با

ص: 21

كدام يكى است؟

ج: در صورت رعايت شروط شرعى حق تقدمى در كار نيست و از جهت تفاوت موقعيت افراد با پزشك مشورت شود.

جلوگيرى از باردارى با «آى. يو. دى»

جلوگيرى از باردارى با «آى. يو. دى(1)»

س 60. با توجه به اينكه در قرار دادن «آى. يو. دى»، در حال حاضر، لمس و نظر صورت مى گيرد، آيا انجام دادن اين عمل توسط پزشك زن، جايز است؟

ج: در فرض مرقوم جايز نيست مگر در مقام ضرورت.

كنترل جمعيت

س 61. نظر اسلام در مورد كنترل توالد چيست؟ آيا مسلمانان مى توانند از آن استفاده كنند؟ آيا استفاده از كاندوم و... صحيح است؟

ج: كنترل توالد و ازدياد اولاد و استفاده از كاندوم فى نفسه اشكال ندارد. امّا انجام اين عمل براى جلوگيرى از افزايش جمعيت امر مذمومى است.

سزارين زنى كه توانايى زايمان طبيعى دارد

س 62. برخى از خانم هاى حامله كه مى توانند به وضع طبيعى زايمان كنند، اصرار دارند كه سزارين شوند تا درد كمترى را تحمل كنند. در اين زمينه نظر حضرت عالى چيست؟

ج: اگر ضررى براى خود مادر يا كودك نداشته باشد، منعى ندارد.

عمل جراحى كه مستلزم كشته شدن مادر يا جنين براى زنده ماندن ديگرى

س 63. زنى مى خواهد وضع حمل كند. پزشك متخصص تشخيص داده كه

ص: 22


1- . يكى از وسايل پيشگيرى از باردارى براى مدت طولانى است كه داخل رحم قرار مى گيرد.

بايد مادر و يا بچه به وسيله ى عمل جراحى يا طريقه ى ديگرى كشته شود تا ديگرى سالم بماند؛ ولى بدون عمل جرّاحى هر دو مى ميرند و با عمل، به احتمال زياد يكى از آن ها زنده مى ماند. در اين صورت عمل جرّاحى جايز است يا خير؟ بر فرض جواز، زنده ماندن كدام اولى است؟

ج: در فرض سؤال عمل جرّاحى جايز است و هر كدام احتمال ماندنش بيشتر است او را زنده نگهدارند.

حكم كيفيت گذاشتن «آى. يو. دى» توسط پزشك

س 64. گذاشتن «آى. يو. دى» براى جلوگيرى از حاملگى در زنان بدون لمس و نظر امكان پذير نيست در اين صورت آيا انجام عمل توسط پزشك زن يا مرد جايز است؟

ج: لمس و نظر جايز نيست هر چند اصل عمل جايز است در صورت اجازه ى شوهر.

عمل «وازكتومى»

عمل «وازكتومى(1)»

س 65. آيا انجام عمل وازكتومى كه براى عقيم و نازا كردن مردان و با رضايت خود آن ها صورت مى گيرد و تقريباً غير قابل برگشت است اشكال دارد يا نه؟ آيا براى انجام اين عمل رضايت همسر ضرورت دارد؟

ج: اين عمل فى نفسه مانع ندارد و بايد از لمس و نظر حرام اجتناب شود و در مرد رضايت همسر معتبر نيست.

بستن لوله هاى رحمى

س 66. بستن لوله هاى رحمى منجر به نابارورى دائمى مى شود و امكان دوباره آبستن شدن مستلزم عمل جرّاحى و بازگشت قابليت حامله شدن در

ص: 23


1- . وازكتومى (به انگليسى: vasectomy) نوعى عمل جراحى در مردان براى پيشگيرى از باردارى است. اين روش كه به «بستن لوله مردان» مشهور است.

بهترين شرايط حدود 50 است. آيا اقدام به اين عمل جهت كنترل جمعيت بلامانع است؟

ج: اين عمل فى نفسه اشكال ندارد و از لمس و [نگاه] حرام بايد اجتناب شود و در زن بايد با اجازه ى شوهر باشد.

جلوگيرى از باردارى بدون اجازه ى شوهر

س 67. آيا زن مى تواند بدون رضايت شوهر ازقرص هاى ضدّ باردارى استفاده كند؟ يا مثلاً براى گذاشتن «آى. يو. دى» اقدام نمايد؟

ج: اگر با موافقت شوهر باشد، اشكال ندارد.

ص: 24

احكام مربوط به سقط جنين

اشاره

س 68. آيا سقط جنين بر اثر مشكلات اقتصادى جايز است؟

ج: سقط جنين به مجرد وجود مشكلات و سختى هاى اقتصادى جايز نمى شود.

س 69. پزشك بعد از معاينه در ماه هاى اول حاملگى به زن گفته است كه استمرار باردارى براى او احتمال خطر جانى دارد و در صورتى كه حاملگى ادامه پيدا كند، فرزندش ناقص الخلقه متولد خواهد شد و به همين دليل دستور سقط جنين داده است، آيا اين كار جايز است؟ و آيا سقط جنين قبل از دميده شدن روح به آن جايز است؟

ج: ناقص الخلقه بودن جنين، مجوّز شرعى براى سقط جنين، حتّى قبل از ولوج(1) روح در آن محسوب نمى شود، ولى اگر تهديد حيات مادر بر اثر استمرار حاملگى مستند به نظر پزشك متخصص و مورد اطمينان باشد، سقط جنين قبل از ولوج روح در آن اشكال ندارد.

س 70. پزشكان متخصص مى توانند از طريق استفاده از روش ها و دستگاه هاى جديد، نواقص جنين در دوران باردارى را تشخيص دهند. با توجه به مشكلاتى كه افراد ناقص الخلقه بعد از تولد در دوران زندگى با آن

ص: 25


1- . دميده شدن

مواجه مى شوند، آيا سقط جنينى كه پزشك متخصص و مورد اطمينان آن را ناقص الخلقه تشخيص داده، جايز است؟

ج: سقط جنين در هر سنى به مجرد ناقص الخلقه بودن آن و يا مشكلاتى كه در زندگى با آن مواجه مى شود، جايز نمى شود.

س 71. آيا از بين بردن نطفه ى منعقد شده اى كه در رحم مستقر شده، قبل رسيدن به مرحله ى علقه كه تقريباً چهل روز طول مى كشد، جايز است؟ و اصولاً در كدام يك از مراحل ذيل سقط جنين حرام است:

1. نطفه ى استقرار يافته(1) در رحم،

2. علقه(2)،

3 - مضغه(3)،

4 - عظام(4) (قبل از دميدن روح).

ج: از بين بردن نطفه بعد از استقرار آن در رحم و همچنين سقط جنين در هيچ يك از مراحل بعدى جايز نيست.(5)

س 72. بعضى از زوج ها، مبتلا به بيمارى هاى خونى بوده و داراى ژن(6) معيوب مى باشند و در نتيجه ناقل بيمارى به فرزندان خود هستند و احتمال اينكه اين فرزندان مبتلا به بيمارى هاى شديد باشند، بسيار زياد است و چنين كودكانى از بدو تولد تا پايان عمر، دائماً در وضع مشقّت بارى به سر خواهند

ص: 26


1- . حالتى كه منى وارد رحم زن شود و بين تخم ذكور و تخمك اناث، امتزاج حاصل گردد كه آن را لقاح نيز مى گويند.
2- . علقه به معناى خونِ بسته دومين مرحله از مراحل جنينى است.
3- . مرحله اى كه جنين شبيه گوشت جويده شده است.
4- . مرحله اى از جنين كه استخوان ها به وجود مى آيند.
5- . اجوبة الأستفتائات، سؤال 1264، صفحه ى 278
6- . ژن يا ماده وراثتى (hereditary factor) ، ماده پيچيده اى است كه در هنگام تقسيم مى تواند همانند خود را بوجود آورد. واحدهايى از اين ماده وراثتى از پدر و مادر به فرزندان انتقال مى يابند. اين واحدها داراى ويژگيهاى بسيار پايدار بوده و بطور مشخص موجودى را كه صاحب آن است، تحت تاثير قرار مى دهند.

برد. مثلاً بيماران هموفيلى(1) همواره ممكن است با كوچك ترين ضربه اى دچار خون ريزى شديد منجر به فوت و فلج شوند. حال آيا با توجه به اينكه تشخيص اين بيمارى در هفته هاى اول باردارى ممكن است، آيا سقط جنين در چنين مواردى جايز است؟

ج: اگر تشخيص بيمارى در جنين قطعى است و داشتن و نگهداشتن چنين فرزندى موجب حرج مى باشد، در اين صورت جايز است قبل از دميده شدن روح، جنين را اسقاط كنند؛ ولى بنابر احتياط، ديه ى آن بايد پرداخت شود.

س 73. سقط جنين فى نفسه چه حكمى دارد؟ و در صورتى كه ادامه ى باردارى براى زندگى مادر خطر داشته باشد، حكم آن چيست؟

ج: سقط جنين شرعاً حرام است و در هيچ حالتى جايز نيست، مگر آنكه استمرار حاملگى براى حيات مادر خطرناك باشد كه در اين صورت سقط جنين قبل از ولوج(2) روح، اشكال ندارد، ولى بعد از دميدن روح جايز نيست، حتّى اگر ادامه ى حاملگى براى حيات مادر خطرناك باشد، مگر آنكه استمرار باردارى، حيات مادر و جنين هر دو را تهديد كند و نجات زندگى طفل به هيچ وجه ممكن نباشد، ولى نجات زندگى مادر به تنهايى با سقط جنين امكان داشته باشد.

س 74. زنى جنين هفت ماهه ى خود را كه ناشى از زنا بوده بنا به درخواست پدرش سقط كرده است، آيا ديه بر او واجب است؟ و بر فرض ثبوت ديه، پرداخت آن بر عهده ى مادر است يا پدر او؟ و در حال حاضر به نظر شما مقدار آن چقدر است؟

ج: سقط جنين حرام است هرچند بر اثر زنا باشد و درخواست پدر باعث

ص: 27


1- . هموفيلى يك اختلال خونريزى دهنده مادرزادى است كه در آن فرد مبتلا فاكتورشماره 8 كه براى انعقاد خون لازم است را ندارد يا دچار كمبود آن است.
2- . دميده شدن

جواز آن نمى شود و در صورتى كه مادر مباشر در سقط جنين باشد، ديه بر عهده ى مادر است. اما در مقدار ديه ى جنين در فرض سؤال، ترديد وجود دارد و احوط اين است كه مصالحه شود و اين ديه در حكم ارث كسى است كه وارث ندارد.

س 75. مقدار ديه ى جنينى كه دو ماه و نيم عمر دارد، در صورتى كه عمداً سقط شود چقدر است و پرداخت آن برعهده ى كيست؟

ج: اگر علقه باشد، ديه ى آن چهل دينار است و اگر مضغه باشد، شصت دينار است و اگر استخوان بدون گوشت باشد، هشتاد دينار است و ديه به وارث جنين با رعايت طبقات ارث پرداخت مى شود؛ ولى وارثى كه مباشر سقط جنين بوده، از آن سهمى ندارد.

س 76. اگر زن باردارى مجبور به معالجه ى لثه يا دندان هايش شود و بر اساس تشخيص پزشك متخصص نياز به عمل جراحى پيدا كند، آيا با توجه به اينكه بيهوشى و عكس بردارى با اشعه باعث نقص جنين در رحم مى شود، سقط جنين براى او جايز است؟

ج: دليل مذكور مجوّزى براى سقط جنين محسوب نمى شود.

س 77. اگر جنين در رحم، مشرف به موتِ حتمى باشد و باقى ماندن آن در رحم به همان حال براى زندگى مادر خطرناك باشد، آيا سقط آن جايز است و اگر شوهر آن زن مقلد كسى باشد كه سقط جنين در حالت مذكور را جايز نمى داند، ولى زن و اقوام او از كسى تقليد مى كنند كه آن را جايز مى داند، تكليف مرد در اين حالت چيست؟

ج: چون در فرض سؤال امر دائر است بين مرگ حتمى طفل به تنهايى و بين مرگ حتمى طفل و مادر او، بنابراين چاره اى جز اين نيست كه لااقل زندگى مادر با سقط جنين نجات داده شود و در فرض سؤال، شوهر حق ندارد همسرش را از اين كار منع كند، ولى واجب است تا حد امكان به گونه اى عمل شود كه قتل طفل مستند به كسى نشود.

ص: 28

س 78. آيا سقط جنينى كه نطفه اش با وطى به شبهه(1) توسط فرد غير مسلمان و يا با زنا منعقد شده، جايز است؟

ج: جايز نيست.

سقط جنين به خاطر حفظ آبرو

س 79. اگر باردارى باعث خجالت و آبروريزى من يا خانواده ام شود، آيا مى توانم در سه ماهه ى اول آن را سقط كنم؟

ج: سقط جنين شرعاً حرام است و آنچه در سؤال ذكر شده، مجوز آن نمى باشد.

حكم سقط جنين

س 80. اين جانب زنى باردار هستم. با توجه به وضعيت نامناسب جسمانى و ترس از تشديد كم خونى، ناراحتى معده و ضعف كلى بدن، مايل به سقط جنين هستم. لطفاً حكم شرعى را بيان كنيد.

ج: سقط جنين جايز نيست و موارد مذكور موجب حليت آن نمى باشد.

كتمان ناقص بودن جنين از والدين

س 81. با پيشرفت علوم پزشكى و جنين شناسى در دوران باردارى اطباء ناقص الخلقه بودن جنين را تشخيص مى دهند و اگر بخواهند ناقص الخلقه بودن جنين را به اطلاع والدين برسانند، ممكن است آن ها اقدام به سقط جنين يا اقدام به رفع نقص جنين نمايند، در حالى كه احتمال بهبودى بسيار ضعيف است. در فرض سؤال اطلاع دادن دكتر جايز است يا نه؟

ج: اطلاع دادن فى نفسه واجب نيست، مگر آنكه قانونى در اين زمينه موجود باشد، يا غرض از مراجعه به طبيب و پرداخت پول به او اطلاع از حال جنين باشد.

ص: 29


1- . آميزش با زن بيگانه به گمان حلال بودن اين كار.

سقط جنينى كه به نظر پزشك حتماً مى ميرد

س 82. در صورتى كه مى دانيم مسلماً جنين بعد از تولد خواهد مرد، آيا سقطدرمانى جايز است؟

ج: اگر تشخيص بيمارى در جنين قطعى است و داشتن و نگهداشتن چنين فرزندى موجب حرج مى باشد، در اين صورت جايز است قبل از دميده شدن روح، جنين را اسقاط كنند، ولى بنابر احتياط، ديه ى آن بايد پرداخت شود.

ديه ى جنينى كه به دستور مادر، سقط شده

س 83. اگر دكتر به دستور مادر، جنين را سقط كند، ديه ثابت مى شود يا قصاص؟

ج: در فرض مرقوم، ديه ثابت مى شود و بر عهده ى دكتر است.

وجوب پرداخت ديه بر مباشر سقط

س 84. ديه ى سقط جنين كه با رضايت كامل پدر و مادر، و از راه هاى مختلف انجام مى شود، به عهده ى كيست؟

ج: ديه بر عهده ى مباشر سقط مى باشد. اگر دكتر مستقيماً سقط را انجام دهد، ديه بر عهده ى اوست و اگر پرستار تزريق نمايد، به عهده ى اوست و اگر مادر دارو را خورده بر عهده ى مادر مى باشد و در همه ى موارد، ديه بايد به ورثه ى طفل پرداخت شود كه در موارد اول و دوم پدر و مادر و در مورد سوم پدر است كه اگر ايشان عفو نمايند، ساقط مى شود؛ هر چند گناه آنكه قتل نفس يا مشابه آن انجام داده باشد ثابت است.

ملاك در جواز سقط جنين

س 85. در منابع و عرف پزشكى، خطر جانى و مرگ مادر و احتمال عوارض در حاملگى ها و بيمارى هاى مختلف، با درصد تعيين مى شود. آيا سقطدرمانى،

ص: 30

فقط در مواردى كه درصد بالايى از خطر، مادر يا كودك را تهديد مى كند، جايز است، يا درصد پايين نيز مى تواند مجوز باشد؟

ج: ناقص الخلقه بودن جنين، مجوز شرعى براى سقط جنين - حتّى قبل از ولوج روح در آن - محسوب نمى شود، ولى اگر تهديد حيات مادر بر اثر استمرار حاملگى مستند به نظر پزشك متخصص و مورد اطمينان باشد و يا موجب مشقّت شديده باشد، سقط جنين قبل از ولوج روح در آن اشكال ندارد.

از بين بردن تعدادى از جنين ها براى حفظ بقيه

س 86. با توجه به روش هاى درمان نازايى كه در حال حاضر انجام مى شود، گاهى اوقات حاملگى هاى چند قلو (چهار قلو) اتفاق مى افتد، كه در اكثر موارد، با زايمان زودرس در ماه هاى پنجم و ششم همراه است و جنين ها به ثمر نرسيده و از بين مى روند. يكى از روش هايى كه امروزه در دنيا انجام مى شود، كاهش تعداد اين جنين ها در ماه هاى اول حاملگى (پنجاه تا شصت روزگى) است، تا بقيه ى جنين ها بتوانند رشد نمايند و حاملگى به ثمر برسد. آيا اين روش درمانى از نظر شرع مقدس اسلام جايز است يا خير؟

ج: اگر كاهش بعضى از جنين ها، موجب زنده ماندن بقيه شود (و عدم كاهش، سبب از بين رفتن همه ى آن ها گردد) اشكال ندارد.

خارج كردن زود هنگام جنين از رحم مادر براى نجات جان او

س 87. اگر دكتر متخصص تشخيص دهد كه اگر جنين با عمل جراحى خارج شده و در دستگاه نگهدارى شود، به حيات خود ادامه خواهد داد، آيا اقدام به عمل جراحى جايز است؟ آيا حكم مسئله، قبل از ولوج روح و بعد از آن فرق دارد يا نه؟

ج: با فرض اينكه جنين در دستگاه زنده خواهد ماند، بيرون آوردن آن اشكالى ندارد و فرقى بين قبل از ولوج روح و بعد از ولوج روح نيست.

ص: 31

سقط عمدى جنين

س 88. س: من در هفته ى دهم حاملگى عمداً جنين را سقط كرده ام. نسبت به سقط جنين چه بايد بكنم؟

ج: سقط جنين بر شما حرام بوده است كه مرتكب شديد، ليكن ديه ى شرعى جنين را ضامن هستيد، و بايد ديه را به وارث شرعى او بپردازيد و خودتان از اين ديه ارث نمى بريد.

ص: 32

احكام تلقيح مصنوعى

اشاره

س 89. الف) آيا لقاح آزمايشگاهى در صورتى كه اسپرم و تخمك از زن و شوهر شرعى باشد، جايز است؟ و بر فرض جواز، آيا جايز است اين كار توسط پزشكان اجنبى صورت بگيرد؟

ج: عمل مذكور فى نفسه اشكال ندارد، ولى واجب است از مقدمات حرام مانند لمس و نظر اجتناب شود.

س 90. ب) آيا فرزندى كه از اين طريق به دنيا مى آيد ملحق به زن و شوهرى است كه صاحب اسپرم و تخمك هستند؟

ج: كودكى كه از اين طريق متولد مى شود، ملحق به زن و شوهرى است كه صاحب اسپرم و تخمك هستند.

س 91. ج) بر فرض كه عمل مذكور فى نفسه جايز نباشد، آيا موردى كه نجات زندگى زناشويى متوقف بر آن باشد، از حكم عدم جواز استثناء مى شود؟

ج: گفته شد كه عمل مذكور فى نفسه جايز است.

س 92. گاهى بعضى از زوج ها به علت عدم تخمك گذارى در زن كه وجود آن براى عمل لقاح ضرورى است، مجبور به جدايى شده و يا به علت عدم امكان درمان بيمارى و بچه دار نشدن، با مشكلات زناشويى و روحى مواجه مى شوند، آيا در اين صورت جايز است كه به روش علمى از تخمك گذارى

ص: 33

زن ديگرى براى انجام عمل لقاح با نطفه ى شوهر در خارج از رحم استفاده شود و سپس نطفه ى لقاح يافته به رحم آن زن منتقل گردد؟

ج: عمل مذكور هر چند فى نفسه اشكال ندارد، ولى كودكى كه از اين طريق متولد مى شود ملحق به صاحب نطفه و تخمك بوده و الحاق آن به زنى كه صاحب رحم است، مشكل مى باشد. لذا بايد نسبت به احكام شرعى مربوط به نسب، احتياط رعايت شود.

س 93. اگر نطفه از شوهر گرفته شود و بعد از وفات او با تخمك همسرش لقاح شده و سپس به رحم او منتقل شود، اولاً آيا اين عمل شرعاً جايز است؟ ثانياً آيا كودكى كه متولد مى شود، فرزند آن مرد است و از نظر شرعى به او ملحق مى شود؟ و ثالثاً آيا فرزندى كه به دنيا مى آيد از صاحب نطفه ارث مى برد؟

ج: عمل مذكور فى نفسه اشكال ندارد و كودك به صاحب تخمك و رحم ملحق مى شود و الحاق آن به صاحب نطفه هم بعيد نيست، ولى از او ارث نمى برد.

س 94. آيا تلقيح نطفه ى مردى نامحرم به همسر مردى كه بچه دار نمى شود، از طريق قراردادن نطفه در رحم او جايز است؟

ج: تلقيح زن از طريق نطفه ى مرد اجنبى فى نفسه اشكال ندارد، ولى بايد از مقدمات حرام از قبيل نگاه و لمس حرام و غير آن ها اجتناب شود و به هر حال در صورتى كه با اين روش كودكى به دنيا بيايد، ملحق به شوهر آن زن نمى شود؛ بلكه ملحق به صاحب نطفه و به زنى است كه صاحب رحم و تخمك است.

س 95. اگر زن شوهردارى به علت يائسگى يا غير آن تخمك گذارى نكند،

الف) آيا جايز است تخمكى از زن دوم شوهرش، بعد از تلقيح با نطفه ى شوهر به رحم او منتقل شود؟ و آيا در اين مورد تفاوتى هست بين اينكه او يا زن دوم، همسر دائم باشند يا موقت؟

ص: 34

ج: اصل عمل مذكور شرعاً مانعى ندارد و در اين حكم، فرقى نيست بين اينكه نكاح آنان دائم باشد يا منقطع و يا يكى دائم باشد و يكى منقطع.

ب) كدام يك از دو زن مادر كودك خواهند بود؟ صاحب تخمك يا صاحب رحم؟

ج: كودك ملحق به صاحب اسپرم و تخمك است و الحاق او به صاحب رحم هم مشكل است. بنابراين بايد در ترتيب آثار نسب، نسبت به وى احتياط مراعات شود.

ج) آيا اين عمل در صورتى كه نياز به تخمك همسر ديگر به خاطر ضعف تخمك زن صاحب رحم باشد، به حدّى كه در صورت لقاح نطفه ى شوهر با آن، خوف اين وجود داشته باشد كه كودك معيوب متولد شود، نيز جايز است؟

ج: اين كار فى نفسه جايز است.

س 96. آيا در صورت هاى زير تلقيح زن با نطفه ى شوهرش كه از دنيا رفته، جايز است؟

الف) بعد از وفات شوهر، ولى قبل از انقضاى عدّه،

ب) بعد از وفات او و بعد از انقضاى عدّه،

ج) اگر آن زن بعد از فوت شوهرش با مرد ديگرى ازدواج نمايد، آيا جايز است خود را با نطفه ى شوهر اولش تلقيح كند؟ و آيا در صورت فوت شوهر دوم، جايز است خود را با نطفه ى شوهر اولش بارور كند؟

ج: اين عمل فى نفسه اشكال ندارد و فرقى نمى كند كه قبل از انقضاى عدّه باشد يا بعد از آن و همچنين فرقى نيست بين اينكه ازدواج كرده باشد يا خير، و در صورت ازدواج هم فرقى نمى كند كه لقاح با نطفه ى شوهر اولش بعد از وفات شوهر دومش باشد يا در حال حيات او، ولى اگر شوهر دوم او زنده باشد، بايد اين كار با اجازه و اذن او صورت بگيرد.

ص: 35

س 97. امروزه مى توان تخمك هايى را كه در خارج از رحم بارور شده اند در مكان هاى مخصوصى به طور زنده نگهدارى كرد و در صورت نياز آن ها را در رحم صاحب تخمك قرار داد، آيا اين كار جايز است؟

ج: اين عمل فى نفسه اشكال ندارد.

بانك اسپرم

س 98. نگهدارى اسپرم غير شوهر - اعم از محارم زن يا غير محرم با زن - در بانك اسپرم يا محل نگهدارى دراز مدت اسپرم مرد و استفاده از آن در مواقع لزوم براى زن، چه حكمى دارد؟

ج: تلقيح زن از طريق نطفه ى مرد نامحرم فى نفسه اشكال ندارد، ولى بايد از مقدمات حرام از قبيل نگاه و لمس حرام و غير آن ها اجتناب شود و به هر حال در صورتى كه با اين روش كودكى به دنيا بيايد، ملحق به شوهر آن زن نمى شود، بلكه ملحق به صاحب نطفه و به زنى است كه صاحب رحم و تخمك است.

تخمك هاى باقى مانده در آزمايشگاه

س 99. بعد از انتقال تخم لقاح يافته، تعدادى از آن ها در آزمايشگاه باقى مى ماند. حكم استفاده از آن ها براى زن و شوهر نازاى ديگر و يا دور ريختن يا كارهاى آزمايشگاهى مانند مطالعات ژنتيك بر روى آن ها چيست؟

ج: اشكال ندارد.

روش هاى برداشت تخمك از زن

اشاره

س 100. از آنجايى كه در انجام لقاح آزمايشگاهى، جهت آبستنى مصنوعى، گرفتن اسپرم (نطفه) از شوهر و نيز برداشت تخمك از تخمدان زن ضرورت دارد، نظر مبارك حضرت عالى در موارد ذيل چيست؟

ص: 36

1 - برداشت تخمك از تخمدان با هدايت سونوگرافى(1) از طريق مهبل (واژن) زن، كه اين كار توسط متخصص زنان و در اتاق عمل، تحت شرايط كاملاً استريل (بهداشتى) و با ضرورت نگاه به عورت زن انجام مى پذيرد.

2 - برداشت تخمك با هدايت سونوگرافى، ولى از طريق لاپاراسكوپى(2) كه مستلزم نگاه به عورت زن نيست. شايان ذكر است در سال هاى اخير به خاطر پرخطر و پرهزينه بودن، از اين روش استفاده نمى شود.

ج: در تمامى موارد عمل مذكور فى نفسه اشكال ندارد، ولى واجب است از مقدمات حرام مانند لمس و نظر اجتناب شود.

استفاده از تخمك زن اجنبى با وجود تخمك ضعيف زوجه براى بارورى

س 101. تخمك هاى زنى ضعيف مى باشد و لذا فرزندان ناقص الخلقه اى به دنيا مى آورد. آيا جايز است تخمك زن دومى را در آزمايشگاه با اسپرم شوهر زن اول لقاح دهند و سپس جنين را به رحم زن اول منتقل نمود؟

ج) فى نفسه منعى ندارد.

استفاده از اسپرم مرد اجنبى براى لقاح با تخمك در آزمايشگاه

س 102. در مواردى كه مرد به علتى قادر به توليد اسپرم نباشد آيا مى توان از اسپرم اهدايى مرد اجنبى (ناشناس يا شناس) جهت امتزاج نمودن با تخمك همسرش در آزمايشگاه استفاده نمود و بعد جنين تشكيل شده را به رحم خانم بيمار منتقل كرد تا پس از وضع حمل مولود توسط بيمار و همسرش نگهدارى شود.

ج: فى نفسه بدون ارتكاب محرّمى مانع ندارد و حكم ولد نيز بيان شد.

تلقيح مستقيم اسپرم اهدايى مرد اجنبى به داخل رحم زن

س 103. آيا اين امكان هست كه اسپرم اهدايى را با تخمك همسر بيمار در

ص: 37


1- . دستگاه تصويربردارى با كمك امواج ماوراء صوت
2- . بازكردن شكاف كوچك در جدار شكم

آزمايشگاه ممزوج نكرد، بلكه مستقيماً به داخل رحم همسر بيمار تلقيح نمود تا جنين در همان جا تشكيل شود؟

ج: فى نفسه اشكال ندارد و در اين صورت با فرض اينكه تخمك از همسر بيمار است، طفل فرزند او مى باشد و به شوهرش محرم است.

محرميت نوزاد دختر و پسرى كه از طريق لقاح اسپرم مصنوعى در رحم زن متولد شوند

س 104. به فرض تحقق آبستنى مصنوعى در آينده، اگر از نطفه ى مصنوعى كه در رحم زن كشت داده شده دو نوزاد دختر و پسر به عمل مى آيند آيا اين دو مى توانند ازدواج كنند؟ با محارم مادرى چطور؟

ج: برادر و خواهرند و با محارم زن صاحب رحم محرم هستند.

محرميت نوزاد دختر و پسرى كه از طريق لقاح اسپرم مصنوعى در رحم مصنوعى متولد شوند

س 105. به فرض تحقق آبستنى مصنوعى در آينده، اگر از نطفه ى مصنوعى كه در رحم مصنوعى، دختر و پسرى به عمل آيند آيا آن دو نسبت برادر و خواهرى دارند و نمى توانند با يكديگر ازدواج كنند؟

ج: در فرض مرقوم نسبت برادر و خواهرى متحقق نمى شود و ازدواجشان مانع ندارد.

ص: 38

احكام تغيير جنسيت

اشاره

س 106. برخى از افراد در ظاهر مذكّر هستند، ولى از جهات روحى و روانى ويژگى هاى جنس مونّث را دارند و تمايلات جنسى زنانه در آنان به طور كامل وجود دارد و اگر مبادرت به تغيير جنسيت نكنند به فساد مى افتند. آيا معالجه ى آنان از طريق انجام عمل جراحى جايز است؟

ج: عمل جرّاحى مذكور براى كشف و آشكار كردن واقعيت جنسى آنان اشكال ندارد، به شرطى كه اين كار مستلزم فعل حرام و ترتّب مفسده اى نباشد.

س 107. انجام عمل جراحى براى الحاق فرد خنثى به زن يا مرد چه حكمى دارد؟

ج: اين كار فى نفسه اشكال ندارد، ولى واجب است از مقدمات حرام پرهيز شود.

جواز تغيير جنسيت

س 108. آيا تغيير جنسيت جايز است يا خير؟

ج: اين كار فى نفسه اشكال ندارد، ولى واجب است از مقدمات حرام پرهيز شود.

ص: 39

تغيير جنسيت افراد دو جنسى

س 109. آيا تغيير جنسيت براى دوجنسى ها و اشخاص خنثى كه تغيير جنسيت در عمل براى آنان ممكن است تا آن ها را به يكى از دو جنس ملحق كنند، و همچنين زنان و مردانى كه آثار مرد يا زن بودن به روشنى در آن ها ديده مى شود و لكن در خود بعضى از آثار جنس مخالف و از جمله حركات و رفتار و سكنات جنس مخالف را مشاهده مى كنند، جايز است يا نه؟ و آيا تنقيص جنسيت جايز است يا نه؟ لطفاً جواب را مشروحاً بيان فرماييد.

ج: عمل جرّاحى مذكور براى كشف و آشكار كردن واقعيت جنسى آنان اشكال ندارد، به شرطى كه اين كار مستلزم فعل حرام و ترتّب مفسده اى نباشد.

تغيير ژنتيكى جنين انسان

س 110. آيا تغيير ژنتيكى جنين انسان به منظور اصلاح نژاد و ايجاد اوصاف دلخواه در آن، مانند انتخاب رنگ پوست، افزايش ضريب هوشى و غيره، جايز است؟

ج: اگر مستلزم مفسده اى نباشد، فى نفسه منعى ندارد.

تعيين جنسيت جنين با رژيم غذايى

س 111. آيا تعيين جنسيت جنين به كمك رژيم غذايى جايز است؟ و آيا اين عمل دخالت در، طبيعت و خواست الهى محسوب نمى شود؟

ج: فى نفسه اشكال ندارد.

ص: 40

احكام تشريح ميت و پيوند اعضاء

اشاره

س 112. بررسى بيمارى هاى قلب و عروق و برگزارى سلسله مباحث راجع به آن، براى كشف مسائل جديد، مستلزم دستيابى به قلب و عروق افرادى است كه از دنيا رفته اند، تا معاينه و آزمايش بر روى آن ها انجام شود، با توجه به اينكه آنان بعد از آزمايشات و بررسى ها بعد از يك روز يا بيشتر اقدام به دفن آن ها مى كنند، سؤال اين است:

1 - آيا انجام اين بررسى ها بر روى جسد فرد مسلمان جايز است؟

2 - آيا دفن قلب و عروقى كه از جسد ميت برداشته شده اند، جدا از آن جسد، جايز است؟

3 - با توجه به مشكلات دفن قلب و عروق به طور جداگانه، آيا دفن آن ها همراه با جسد ديگر، جايزاست؟

ج: اگر نجات نفس محترمى يا كشف مطالب جديد علم پزشكى كه مورد نياز جامعه است و يا دستيابى به اطلاعاتى راجع به بيمارى كه زندگى مردم را تهديد مى كند، منوط به آن باشد، تشريح جسد ميت اشكال ندارد، ولى واجب است تا حد امكان از جسد ميت مسلمان استفاده نشود و اجزايى هم كه از جسد فرد مسلمان جدا شده اند، در صورتى كه دفن آن ها با جسد، حرج(1) يا محذورى نداشته باشد، واجب است با خود جسد دفن شود و الاّ دفن آن ها به طور جداگانه و يا با جسد ميت ديگر جايز است.

ص: 41


1- . مشقّت زياد

س 113. آيا تشريح براى تحقيق در علت مرگ در صورت مشكوك بودن، مانند شك در اينكه ميت بر اثر سم مرده يا خفگى و يا غير آن، جايز است يا خير؟

ج: اگر كشف حقيقت متوقف بر آن باشد، اشكال ندارد.

س 114. تشريح جنين سقط شده در تمامى مراحل عمرش، براى دستيابى به اطلاعاتى در علم بافت شناسى، با توجه به اينكه وجود درس تشريح در دانشكده ى پزشكى ضرورى است، چه حكمى دارد؟

ج: اگر نجات جان نفس محترمى يا كشف مطالب پزشكى جديدى كه جامعه به آن نيازمند است و يا دستيابى به اطلاعاتى راجع به يك بيمارى كه زندگى مردم را تهديد مى كند، منوط به تشريح جنين سقط شده باشد، اين عمل جايز است. ولى سزاوار است كه تا حد امكان از جنين سقط شده متعلّق به مسلمانان و يا كسى كه محكوم به اسلام است استفاده نشود.

س 115. آيا استخراج قطعه ى پلاتين از بدن ميت مسلمان از طريق تشريح جسد قبل از دفن، به علت قيمت و كمبود آن، جايز است؟

ج: استخراج پلاتين در فرض سؤال، به شرطى كه بى احترامى به ميت محسوب نشود، جايز است.

س 116. آيا نبش قبور اموات - اعم از اينكه در قبرستان مسلمانان باشند يا غير آن ها - براى دستيابى به استخوان آنان به منظور استفاده هاى آموزشى در دانشكده ى پزشكى جايز است؟

ج: نبش قبور مسلمانان براى اين كار جايز نيست، مگر آنكه نياز فورى پزشكى براى دستيابى به آن ها وجود داشته باشد و دسترسى به استخوان ميت غيرمسلمان هم ممكن نباشد.

س 117. آيا كاشت مو در سر براى كسى كه موهاى سرش سوخته است و در انظار عمومى مردم از اين جهت رنج مى برد، جايز است؟

ص: 42

ج: اين كار فى نفسه اشكال ندارد، به شرط اينكه از موى حيوان حلال گوشت و يا موى انسان باشد.

س 118. اگر شخصى مبتلا به بيمارى شود و پزشكان از درمان وى نااميد گردند و اعلام نمايند كه او به زودى از دنيا خواهد رفت، در اين صورت آيا برداشتن اعضاى حياتى بدن او مثل قلب و كليه و غيره قبل از وفات وى و پيوند آن ها به بدن شخص ديگر جايز است؟

ج: اگر برداشتن اعضاى بدن او منجر به مرگ وى شود، حكم قتل او را دارد، و در غير اين صورت اگر با اجازه ى خود او باشد اشكال ندارد.

س 119. آيا استفاده از عروق و رگ هاى جسد شخص متوفّى براى پيوند به بدن يك فرد بيمار، جايز است؟

ج: اگر با اذن ميت در دوران حياتش و يا با اذن اولياى او بعد از مردنش باشد و يا نجات جان نفس محترمى منوط به آن باشد، اشكال ندارد.

س 120. آيا در قرنيه اى كه از بدن ميت جدا شده و به بدن انسان ديگرى پيوند زده مى شود و در حالى كه اين كار غالباً بدون اجازه ى اولياء ميت انجام مى شود، ديه واجب است؟ و بر فرض وجوب، مقدار ديه هر يك از چشم و قرنيه چقدر است؟

ج: برداشتن قرنيه از بدن ميت مسلمان حرام است و موجب ديه مى شود كه مقدار آن پنجاه دينار است، ولى اگر با رضايت و اذن ميت قبل از مرگش، برداشته شود، اشكال ندارد و موجب ديه نيست.

س 121. يكى از مجروحين جنگ از ناحيه ى بيضه هايش زخمى شده، به طورى كه منجر به قطع آن ها گشته است، آيا استفاده از داروهاى هورمونى براى حفظ قدرت جنسى و ظاهر مردانه اش براى او جايز است؟ و اگر تنها راه دستيابى به نتايج مذكور و پيدا كردن قدرت بچه دار شدن، پيوند بيضه ى فرد ديگرى به او باشد، حكم آن چيست؟

ص: 43

ج: اگر پيوند بيضه به بدن او ممكن باشد به طورى كه بعد از پيوند و التيام، جزئى از بدن او شود، از جهت طهارت و نجاست اشكال ندارد و همچنين از جهت قدرت بچه دار شدن و الحاق فرزند به او هم مشكلى نيست. استعمال داروهاى هورمونى براى حفظ قدرت جنسى و ظاهر مردانگى اش هم اشكال ندارد.

س 122. با توجه به اهميت پيوند كليه براى نجات جان بيماران، پزشكان به فكر افتاده اند كه يك بانك كليه ايجاد كنند و اين بدين معنى است كه افراد زيادى به طور اختيارى مبادرت به اهداء يا فروش كليه مى كنند، آيا فروش يا اهداى كليه يا هر عضو ديگرى از بدن به طور اختيارى جايز است؟ اين عمل هنگام ضرورت چه حكمى دارد؟

ج: مبادرت مكلّف در هنگام حيات، به فروش يا هديه كردن كليه يا هر عضو ديگرى از بدن خود براى استفاده بيماران از آن ها در صورتى كه ضرر معتنابه براى او نداشته باشد، اشكال ندارد؛ بلكه در مواردى كه نجات جان نفس محترمى متوقف بر آن باشد، اگر هيچ گونه حرج يا ضررى براى خود آن شخص نداشته باشد، واجب مى شود.

س 123. بعضى از افراد دچار ضايعات مغزى غير قابل درمان و برگشت مى شوند كه بر اثر آن، همه ى فعاليت هاى مغزى آنان از بين رفته و به حالت اغماى كامل فرو مى روند و همچنين فاقد تنفس و پاسخ به محرّكات نورى و فيزيكى مى شوند، در اين گونه موارد احتمال بازگشت فعاليت هاى مذكور به وضع طبيعى كاملاً از بين مى رود و ضربان خودكار قلب مريض باقى مى ماند كه موقّت است و به كمك دستگاه تنفس مصنوعى انجام مى گيرد و اين حالت به مدّت چند ساعت و يا حداكثر چند روز ادامه پيدا مى كند، وضعيت مزبور در علم پزشكى مرگ مغزى(1) ناميده مى شود كه باعث فقدان

ص: 44


1- . مرگ مغزى به وضعيت غير قابل بازگشت همه عملكردهاى مغز اطلاق مى شود. درچنين وضعيتى همه ى سلول هاى مغز در اثر نرسيدن اكسيژن تخريب مى شوند.

و از دست رفتن هر نوع شعور و احساس و حركت هاى ارادى مى گردد و از طرفى بيمارانى وجود دارند كه نجات جان آنان منوط به استفاده از اعضاى مبتلايان به مرگ مغزى است، بنابراين آيا استفاده از اعضاى مبتلا به مرگ براى نجات جان بيماران ديگر جايز است؟

ج: اگر استفاده از اعضاى بدن بيمارانى كه در سؤال توصيف شده اند، براى معالجه بيماران ديگر، باعث تسريع در مرگ و قطع حيات آنان شود، جايز نيست، در غير اين صورت اگر عمل مزبور با اذن قبلى وى صورت بگيرد و يا نجات نفس محترمى متوقف بر آن عضو مورد نياز باشد، اشكال ندارد.

س 124. علاقمند هستم اعضاى خود را هديه كرده و از بدن من بعد از مردنم استفاده شود و تمايل خود را هم به اطلاع مسئولين رسانده ام. آنان نيز از من خواسته اند كه آن را در وصيتنامه ى خود نوشته و ورثه را هم از خواست خود آگاه كنم، آيا چنين حقّى را دارم؟

ج: استفاده از اعضاى ميت براى پيوند به بدن شخص ديگر براى نجات جان او يا درمان بيمارى وى اشكال ندارد و وصيت به اين مطالب هم مانعى ندارد، مگر در اعضايى كه برداشتن آن ها از بدن ميت، موجب صدق عنوان مثله باشد و يا عرفاً هتك حرمت ميت محسوب شود.

س 125. انجام عمل جراحى براى زيبايى چه حكمى دارد؟

ج: اين كار فى نفسه اشكال ندارد.

س 126. در صورتى كه عمل جراحى زيبايى براى زنان توسط پزشك مرد مستلزم نگاه كردن و لمس باشد آيا انجام آن جايز است؟

ج: عمل جراحى زيبايى، درمان بيمارى محسوب نمى شود و نگاه كردن و لمسِ حرام به خاطر آن جايز نيست، مگر در مواردى كه براى درمان سوختگى و مانند آن باشد و پزشك مجبور به لمس و نگاه كردن باشد.

ص: 45

تشريح جسد مسلمان در صورت نبود جسد كافر

س 127. با توجه به اينكه در شرايط فعلى به دست آوردن جسد انسان كافر ممكن نيست و از طرفى جامعه ى اسلامى هم محتاج پزشكانى ماهر و زبردست است تا از اين نظر به خودكفايى برسد، لذا خواهشمند است نظر مبارك خود را در مورد تشريح در شرايط فعلى مرقوم فرماييد.

ج: اگر نجات نفس محترمى يا كشف مطالب پزشكى جديدى كه جامعه به آن نيازمند است ويا دستيابى به اطلاعاتى راجع به يك بيمارى كه زندگى مردم را تهديد مى كند، منوط به تشريح باشد، اين عمل جايز است. ولى سزاوار است كه تا حد امكان از جسد متعلق به مسلمانان استفاده نشود؛ لكن در صورت عدم امكان، مانعى ندارد.

تشريح جسد براى تشخيص جرم

س 128. آيا مى توان براى تشخيص جرم در مرگ هاى مشكوك، كالبد شكافى كرد يا نه؟ آيا قاضى شرع، بدون رضايت ولى مى تواند اقدام كند؟

ج: اگر كشف حقيقت متوقف بر آن باشد، اشكال ندارد و اجازه ى ولى شرط است؛ مگر اينكه كشف حقيقت متوقف بر آن بوده و قاضى نيز آن را لازم بداند.

ديه ى تشريح ميت مسلمان

س 129. در تعليم و تعلم طب، تشريح جسد معمول، بلكه ضرورى است. آيا براى اين موضوع مهم اجتماعى، تشريح جسد مسلمان جايز است يا نه؟ و آيا موجب ديه مى شود يا نه؟

ج: در صورت امكان استفاده از بدن غير مسلمان، از بدن مسلمان استفاده نشود و در صورت لزوم ديه ندارد.

ص: 46

وصيت مسلمان بر تشريح جسد يا اهداى اعضاء

س 130. آيا وصيت قبلى مسلمان در زمان حيات، در مورد استفاده از بدن او براى تشريح يا استفاده از بعضى اعضاى او مانند كليه، قلب و چشم، اثرى در حكم جواز و رفع ديه دارد يا نه؟

ج: در مورد تشريح، در صورت لزوم تأثيرى ندارد، لكن در استفاده از اعضاء اگر با رضايت و اذن ميت قبل از مرگش و يا با اذن اولياء او بعد از مردنش باشد اشكال ندارد و موجب ديه نيست.

تشريح مرده ى مشكوك

س 131. آيا تشريح جسدى كه در اسلام او ترديد است، جايز مى باشد؟

ج: تشريح مرده ى مشكوك كه راهى براى حكم به اسلام او نباشد، مانعى ندارد.

تجسس در اسلامِ ميت براى تشريح

س 132. آيا دانشجوى پزشكى كه موظف به تشريح است بايد از كم و كيف چگونگى تهيه ى اجساد براى تشريح آگاهى يابد؟ يعنى تجسس كند كه آيا مسائل شرعى رعايت شده يا نه؟ جسد مربوط به مسلمان است يا نه؟

ج: تجسس، لازم نيست.

نگاه به جسد نامحرم و لمس آن در زمان تشريح

س 133. در صورت جايز بودن كالبد شكافى، حكم عورتين و نگاه نامحرم به بدن ميت و مس ميت موقع كالبد شكافى را بيان فرمائيد؟

ج: اگر درمان بيمارى ها و يا نجات نفس محترمى متوقف بر آموزشى باشد كه ياد گرفتن آن مستلزم نگاه به عورت ديگران است، اشكال ندارد. اگر ميت را غسل نداده باشند در صورت مس كردن آن، غسل واجب بر آن مترتب است.

ص: 47

تشريح جسد مسلمان

س 134. آيا تفاوتى بين اهل تسنن و اهل تشيع، در عدم جواز تشريح جسد، وجود دارد؟

ج: تفاوتى بين مسلمانان، چه اهل تشيع و چه اهل تسنن نيست.

تشريح جسد مسلمان اعدامى

س 135. آيا مى توان جسد افراد به ظاهر مسلمان (مسلمان شناسنامه اى) را كه به خاطر ارتداد، فساد اخلاقى، قاچاق مواد مخدر، مسائل سياسى و... اعدام شده اند، تشريح كرد؟

ج: از اجساد متعلق به مسلمانان و يا كسى كه محكوم به اسلام است استفاده نشود، مگر آن كه ضرورت باشد. اما ارتداد محكوم به كفر است و استفاده از جسد او مانع ندارد.

تشريح جسد بى وارث

س 136. در دانشگاه هاى علوم پزشكى، از اجساد افرادى كه صاحب ندارند، براى تشريح و يادگيرى دانشجويان استفاده مى شود و يا اعضاى آن ها را مثل قلب، كبد و كليه اغلب بدون اجازه ى صاحبان ميت در شيشه ها نگهدارى مى كنند، لطفاً نظرتان را در اين مورد بيان فرماييد؟

ج: نداشتن صاحب، دليل بر جواز امر مذكور نيست.

خريد جسد كفار

س 137. با وجود امكان تهيه ى جسد كافر از خارج كه مستلزم تعيين بودجه و خريد آن است، آيا واجب است كه مسئولين ذى ربط به آن اقدام نمايند تا از تشريح ميت مسلمان جلوگيرى شود يا خير؟

ج: واجب است تا حد امكان از جسد ميت مسلمان استفاده نشود.

ص: 48

تشريح جسد مجهول الهويه

س 138. گاهى اوقات ممكن است جسد مجهول الهويه اى پيدا شود كه هيچ اطلاعى از مليت و مذهب او وجود ندارد؟ آيا چنين اجسادى قابل تشريح هستند يا نه؟

ج: اگر در بلاد اسلامى، باشد جايز نيست. چون حكم اسلام بر او مترتب است.

پيوند اعضاى حيوانات به انسان

س 139. آيا مى توان براى پيوند اعضا از اعضاى حيوانات چه حرام گوشت چه حلال گوشت وچه نجس العين براى انسان استفاده كرد؟ لطفاً نظرتان را در اين مورد بفرماييد.

ج: مانع ندارد ولى نماز خواندن با آن اشكال دارد، مگر اينكه از قبيل چيزهايى باشد كه داراى حيات است كه با پيوند آن به بدن انسان حيات پيدا كند و جزو بدن انسان گردد. و در حكم مذكور تفاوتى ميان انواع حيوانات، حتّى نجس العين نيست.

پيوند اعضاى مسلمان به غير مسلمان و برعكس

س 140. پيوند اعضاى مسلمان به غير مسلمان و برعكس چه حكمى دارد؟

ج: در اهداى عضو جهت پيوند، فرقى نيست كه گيرنده مسلمان باشد يا غير مسلمان.

اهداى اعضاى غير اصلى انسان

س 141. قطع اعضاى غير رئيسه(1) از شخص زنده چه حكمى دارد؟

ج: اگر ضرر قابل ملاحظه اى نداشته باشد اهداى عضو مانع ندارد.

ص: 49


1- . اعضاى غير حياتى.

پيوند اعضاى مرده

س 142. قطع اعضاى مرده در صورت هاى ذيل چه حكمى دارد؟

1 - وصيت كرده بر اينكه اعضاى او را پس از مرگ براى پيوند جدا كنند؟

ج: مانع ندارد.

2 - وصيت نكرده ولى حفظ جان مسلمان بر آن متوقف است؟

ج: در اين صورت اشكالى نيست.

گرفتن پول در برابر اهداى عضو

س 143. پول گرفتن در برابر اعضاى جدا شده چه حكمى دارد؟

ج: مانع ندارد و مى تواند در مقابل واگذارى حق اختصاص يا در مقابل اجازه دادن پول بگيرد.

طهارت و نجاست اعضاى پيوندى

س 144. پس از پيوند عضو حكم آن از نظر طهارت و نجاست در حالات زير چگونه است؟

1 - در ابتداى عمل جراحى كه پيوند صد درصد برقرار نشده است.

ج: اگر هنوز ميته باشد، نجس است.

2 - با گذشت زمان كه پيوند صد درصد برقرار شده است.

ج: چنانچه صدق ميته به آن نكند، پاك است.

وجوب اهداى عضو در صورت عدم ضرر

س 145. با توجه به اتفاق فقها در حكم حرمت اضرار به نفس، مبناى حكم جواز پيوند اعضاء چيست؟ چنانچه مبناى اين حكم اهميت حفظ جان مسلمان در برابر حرمت اضرار به نفس باشد، اين سؤال مطرح مى شود كه اگر شخص اهداكننده ى عضو، شيعه و شخص گيرنده ى عضو، غير شيعه يا

ص: 50

غير مسلم باشد، آيا باز هم حفظ جان چنين شخصى از اضرار به نفس يك شيعه مهم تر است؟

ج: مطلق اضرار به نفس دليل بر حرمت ندارد و اهداى عضو جهت پيوند به بدن شخص ديگر از مصاديق اضرار به نفس به نحو كلى نيست. زيرا ممكن است براى كثيرى از افراد ضرر به همراه نداشته باشد و در اهداى عضو جهت پيوند فرقى نيست كه گيرنده مسلمانِ هم مذهب باشد يا غير مسلمان، و اگر نجات جان گيرنده ى مسلمان متوقف بر پيوند عضو باشد، چنانچه براى دهنده ضرر معتنابه نداشته باشد، چه بسا واجب است كه اهدا كند و يا بفروشد.

ص: 51

احكام ختنه

س 146. آيا ختنه كردن واجب است؟

ج: ختنه ى پسران واجب است و شرط صحت طواف در حج و عمره مى باشد و اگر تا بعد از بلوغ به تأخير بيفتد، بر خود آنان واجب است كه ختنه كنند.

س 147. شخصى ختنه نكرده، ولى حشفه اش(1) به طور كامل از غلاف(2) بيرون است، آيا ختنه كردن بر او واجب است؟

ج: اگر بر روى حشفه هيچ مقدارى از غلاف كه قطع آن واجب است وجود نداشته باشد، ختنه ى واجب موردى ندارد.

س 148. آيا ختنه كردن دختران واجب است يا خير؟

ج: واجب نيست.

ص: 52


1- . قسمت ابتدايى محل خروج ادرار.
2- . زائده ى گوشتى كه هنگام تولد در قسمت ابتدايى محل خروج ادرار قرار دارد.

احكام مماثل

اشاره

س 149. آيا معاينه ى عورت افراد توسط يك مؤسسه ى نظامى جايز است؟

ج: كشف عورت ديگران و نگاه كردن به آن و وادار كردن صاحب عورت به كشف عورت در برابر ديگران جايز نيست، مگر آنكه ضرورتى مثل رعايت قانون و يا معالجه، آن را اقتضا كند.

س 150. كلمه ى «ضرورت» به عنوان شرط جواز لمس زن يا نظر به او توسط پزشك، زياد تكرار مى شود، «ضرورت» چه معنايى دارد و حدود آن كدام است؟

ج: مراد از ضرورت در فرض سؤال اين است كه تشخيص بيمارى و درمان آن متوقف بر لمس و نظر باشد و حدود ضرورت هم، بستگى به مقدار نياز دارد.

س 151. آيا براى پزشك زن نگاه كردن و لمس عورت زن براى معاينه و تشخيص بيمارى جايز است؟

ج: جايز نيست مگر در موارد ضرورت.

س 152. آيا لمسِ بدن زن و نگاه كردن به آن توسط پزشك مرد هنگام معاينه، جايز است؟

ص: 53

ج: درصورتى كه درمان منوط به لمس و نگاه كردن به آن باشد و معالجه با مراجعه به پزشك زن امكان نداشته باشد، اشكال ندارد.

س 153. نگاه كردن پزشك زن به عورت زن ديگر و لمس آن در صورتى كه معاينه ى آن به وسيله ى آينه امكان داشته باشد، چه حكمى دارد؟

ج: در صورتى كه نگاه كردن با آينه ممكن باشد و نگاه كردن مستقيم و لمس ضرورتى نداشته باشد، جايز نيست.

س 154. اگر براى پرستار غير مماثل (غير هم جنس با بيمار) هنگام گرفتن نبض (فشارخون) و چيزهاى ديگرى كه احتياج به لمس بدن بيمار دارند، دست كردن دستكش امكان داشته باشد، آيا انجام آن اعمال بدون دستكش هايى كه پزشك هنگام درمان بيمار از آن ها استفاده مى كند، جايز است؟

ج: با امكان لمس از روى لباس يا با دست كردن دستكش هنگام معالجه، ضرورتى به لمس بدن مريض غير مماثل (غير هم جنس) وجود ندارد و بنابراين جايز نيست.

س 155. آيا غير از شوهر، نگاه كردن افراد ديگر به عورت زن حتّى پزشك، به طور مطلق حرام است؟

ج: نگاه كردن غير از شوهر حتّى پزشك و بلكه پزشك زن به عورت زن حرام است، مگر هنگام اضطرار و براى درمان بيمارى.

س 156. آيا مراجعه ى زنان به پزشك مرد كه متخصص بيمارى هاى زنان است در صورتى كه تخصص او از پزشكان زن بيشتر باشد و يا مراجعه به پزشك زن مشقّت داشته باشد، جايز است؟

ج: اگر معاينه و درمان منوط به نظر و لمسِ حرام باشد، جايز نيست به پزشك مرد مراجعه كنند، مگر در صورتى كه مراجعه به پزشك زن حاذق و متخصّص غيرممكن و يا خيلى سخت باشد.

ص: 54

س 157. اگر براى ازدواج، نياز به آزمايش خون باشد، چنانچه دكتر زن براى اين كار نباشد، آيا دكتر مرد كه نامحرم است مى تواند اين كار را انجام دهد؟ در صورتى كه دكتر زن وجود دارد ولى در اثر بى توجهى و امثال آن، دكتر مرد اقدام به اين كار مى كند تكليف چيست؟

ج: اگر ضرورتى نباشد جايز نيست و سهل انگارى و بى توجّهى مجوّز اين امر نيست.

معاينه ى پزشكى توسط نامحرم براى كنترل سلامتى

س 158. آيا معاينه ى افراد غيربيمار براى كنترل سلامتى آن ها، توسط پزشك نامحرم جايز است؟

ج: اگر ضرورت نباشد جايز نيست.

نگاه به جسد هم جنس و غيرهم جنس

س 159. نگاه به جسد هم جنس و غيرهم جنس، مسلمان باشد يا غيرمسلمان تا چه حدى جايز است؟

ج: نگاه به جسد هم جنس غير از عورتين اشكال ندارد و در غيرهم جنس حكم زمان حيات را دارد.

محرميت پزشك غيرمماثل براى درمان نازائى

س 160. آيا نازايى حكم مرض را دارد تا مراجعه به دكتر مرد حاذق تر، مجاز باشد؟ و با توجه به بالا رفتن سن بنده و اينكه تا جايى كه توانسته ام نزد دكترهاى مجرب زن رفته ام، فعلاً مجاز به معاينه شدن توسط دكتر مرد هستم يا خير؟

ج: نازائى فى نفسه، بيمارى محسوب نمى شود و مجوز مراجعه به پزشك نامحرم براى لمس و نظر حرام نمى گردد. بلى اگر احتمال عقلايى مى دهيد كه نازايى شما ناشى از بيمارى قابل علاج باشد و دسترسى به پزشك زن

ص: 55

كه بتواند شما را معالجه و معاينه كند نداريد، مراجعه به پزشك مرد جهت معاينه و معالجه اشكال ندارد.

مراجعه به پزشك نامحرم در موارد ضرورى

س 161. اگر بيمار خانمى كه جانش در خطر است به تنها پزشك يك روستاى دورافتاده كه مرد است، مراجعه كند آيا اين پزشك مجاز است هرگونه معاينه ى ضرورى را در مورد بيمار انجام دهد؟

ج: چنانچه مورد ضرورت باشد اشكال ندارد.

مراجعه ى روستائيان به پزشك نامحرم

س 162. اگر زنى دچار بيمارى خفيفى شده به طورى كه جانش در خطر نيست، با فرض دورى او از شهر و وجود پزشك مرد در روستا حتماً بايد به پزشك خانم در شهر مراجعه كند و يا در همان جا، پزشك مرد مجاز است با انجام معاينات ضرورى، اقدام به تشخيص و درمان نمايد؟

ج: چنانچه به طور عادى و بدون حرج و مشقت، رفتن به شهر ميسّر است، بايد در شهر به پزشك زن مراجعه نمايد.

س 163. در صورتى كه شكم بيمار توسط دستيار زن باز شود، با توجه به اينكه نظر به پوست و ظاهر شكم صورت نمى گيرد و بيشتر داخل شكم مشاهده مى شود، آيا پزشك مرد مى تواند به عمل بستن لوله ها بپردازد؟

ج: نگاه به باطن بدن زن و ظاهر آن فرقى ندارد و در هر دو صورت اگر ضرورت باشد، جايز است و در غير اين صورت، جايز نيست.

برهنه كردن بيمار براى حفظ حالت استريل اتاق عمل

س 164. آيا به خاطر حفظ فضاى استريل اتاق عمل مى توان مجروح را برهنه كرده و از مقابل انظار پزشكان و پيراپزشكان عبور داد؟

ص: 56

ج: مى توان از لباس ها يا ملحفه اى كه قبلاً استريل شده، بعد از بيرون آوردن لباس هاى بيمار استفاده نمود تا بيمار برهنه نباشد.

كمك مرد به زن در حال زايمان

س 165. بفرماييد در صورتى كه زنى نباشد تا به زائو در وضع حمل كمك كند، آيا مرد مى تواند دخالت كند؟

ج: اگر عدم دخالت مرد موجب تهديد حيات مادر يا كودك باشد، مانعى ندارد.

حجامت كردن نزد نامحرم

س 166. آيا زن مى تواند مرد نامحرم را حجامت كند؟

ج: با توجّه به اينكه حجامت مستلزم نظر به بدن مرد و احياناً لمس است جايز نيست.

س 167. آيا دكتر زن مى تواند مرد نامحرم را ويزيت كند؟ (با لمس بدن)

ج: با امكان لمس از روى لباس يا با دست كردن دستكش هنگام معالجه مانع ندارد و بهتر است اگر ضرورت ندارد مرد به دكتر زن مراجعه نكند و چنانچه مستلزم لمس يا نظر حرام باشد، جايز نيست.

قرار دادن «نورپلانت» توسط پزشك نامحرم

قرار دادن «نورپلانت(1)» توسط پزشك نامحرم

س 168. قرار دادن «نورپلانت» توسط پزشك مرد در صورتى كه فقط سطح خارجى بازو مشاهده شود، چه حكمى دارد؟

ج: با وجود پزشك زن، پزشك مرد مبادرت به اين عمل ننمايد، مگر آنكه ضرورتى در كار باشد مانند اينكه پزشك زن وجود نداشته، و اين عمل براى آن زن لازم باشد.

ص: 57


1- . نورپلانت نوعى كپسول است كه در زير پوست بازو كاشته مى شود و يكى از روشهاى پيشگيرى از باردارى محسوب مى شود.

مراجعه بيمار زن به دندان پزشك مرد

س 169. مراجعه ى بيمار زن به دندان پزشك مرد جهت معالجات دندان پزشكى چه حكمى دارد؟

ج: اگر براى اين گونه كارها، دسترسى به پزشك زن دارند، مراجعه به پزشك مرد، اگر مستلزم نظر و لمس حرام باشد، جايز نيست.

ص: 58

احكام خون

انتقال خون بين مسلمان و غيرمسلمان

س 170. آيا انتقال خون بين مسلمان و غيرمسلمان، جايز است يا نه؟

ج: جايز است.

فروش خون

س 171. فروش خون چه حكمى دارد؟

ج: با فرض اينكه انتقال خون داراى منفعت عقلايى است، فروش آن مانعى ندارد.

تزريق خون از زن به مرد يا بالعكس و يا از كافر به مسلمان

س 172. تزريق خون به دستور پزشك از زن به مرد يا بالعكس و يا از كافر به مسلمان چه حكمى دارد؟

ج: اشكال ندارد.

ص: 59

احكام نجاست

اطلاع دادن نجاست وسايل پزشكى به بيمار

س 173. با توجه به امكان نجس شدن لباس و بدن بيمار، آيا لازم است نجس بودن وسايل مورد استفاده در مصارف پزشكى - از قبيل: تخت معاينه، وسايل پزشكى، يونيت(1) و غيره - را به وى تذكر دهيم؟

ج: لازم نيست.

نجاست وسايل بيمارستان هاى بلاد غيراسلامى

س 174. اين جانب به علت نياز به عمل جراحى مجبور شدم به يكى از بيمارستان هاى خارج از كشور بروم. آيا تختى كه بيماران روى آن استراحت مى كنند، نجس است؟ حكم خود بيمارستان از لحاظ طهارت و نجاست چيست؟

ج: تا يقين به نجاست آن ها نباشد، محكوم به طهارت هستند.

استفاده از نخ بخيه ى تهيه شده از حرام گوشت

س 175. استفاده ى پزشك از نخ هاى بخيه كه احياناً بعضى از آن ها از اجزاى حيوانات حرام گوشت به دست آمده است، چه حكمى دارد؟

ج: فى نفسه اشكال ندارد.

ص: 60


1- . صندلى مخصوص دندان پزشكى كه از بخش هاى مختلفى تشكيل شده است.

خون ريزى در حال اعمال جراحى دهان

س 176. كسى كه دندانش را پر مى كند، هنگامى كه دهانش خونى مى شود لازم است داخل دهان را نيز آب بكشد يا نه؟

ج: به طوركلى باطن بدن انسان با زوال عين نجاست پاك مى شود.

ورود مجدد وسايل پزشكى نجس به داخل دهان

س 177. ورود مجدد و مكرر وسيله اى كه در اثر ترشحات آلوده به خون دهان خود بيمار نجس گرديده به داخل دهان او چه حكمى دارد؟

ج: ورود مجدد وسيله ى نجس به دهان بيمار اشكال ندارد.

تماس دست با الكل طبى

س 178. تماس دست با الكل طبى چه حكمى دارد؟

ج: بدون علم به نجاست محكوم به طهارت است.

نجس بودن الكل طبى

س 179. آيا الكلى كه جهت ضد عفونى، بعد از تزريقات به كار برده مى شود نجس است؟

ج: اگر مسكر مايع بالاصل(1) نيست يا مشكوك است پاك است.

تماس با خون خشك شده روى زخم

س 180. تماس با خون خشك شده روى زخم بعد از طهارت چه حكمى دارد؟

ج: اگر خون است نجس است و تماس با آن با رطوبت مسريه (سرايت كننده) موجب نجاست ملاقى (ملاقات كننده) است.

ص: 61


1- . مشروبات مست كننده دو دسته اند: اول: آنچه از ابتدا مايع بوده است مثل شراب و دوم: آنچه كه ابتدا جامد بوده است و بعد با انجام فرآيندى تبديل به مايع شده است. خوردن هر نوع ماده ى مست كننده حرام است اما حكم نجاست بنابر احتياط واجب مخصوص مست كننده هايى است كه از ابتدا مايع بوده است.

تماس با بافت هاى مرده مجاور عضو زنده

س 181. گاهى لازم است بافت هاى مرده مجاور عضو زنده و سالم براى مراقبت از موضع عمل و جلوگيرى از عفونت بريده و حذف شود. تماس با بافت هاى مذكور چه حكمى دارد؟

ج: اگر صدق مى كند كه جزء بدن است يعنى درد و سوزش دارد و بريده مى شود بنابر احتياط واجب نجس است؛ ولى مسّ آن غسل ندارد.

تطهير دندان مصنوعى در دهان

س 182. اگر به واسطه خونى شدن دهان، دندان مصنوعى نيز با خون تماس پيدا كند آيا مى توان بدون بيرون آوردن آن از دهان، نسبت به تطهير آن اقدام نمود؟

ج: ممكن است و حتى با آب قليل هم ممكن است.

حكم خونابه ى محل زخم

س 183. خونابه اى كه پس از طهارت و برطرف كردن خون محل زخم را فرا مى گيرد چه حكمى دارد؟

ج: اگرخون دارد نجس است.

حكم خون مُرده ى زير ناخن يا زير پوست

س 184. آيا تماس با خون مُرده ى زير ناخن يا زير پوست پاك است؟

ج: اگر در باطن است و ظاهر نشده و ملاقى آن بعد از خارج شدن خون ندارد ملاقى نجس نيست و اگر ظاهر است و خون است نجس است و ملاقى آن با رطوبت مسريه نجس مى شود.

نجاست سوزن سرنگ در عمل خون گيرى

س 185. گاهى در عمل خون گيرى سوزن سرنگ به داخل رگ فرو مى رود

ص: 62

و به خون آغشته مى شود ولى به علت اينكه خون به داخل سرنگ جريان نمى يابد يا كافى نيست لازم مى شود كه از محل ديگرى مبادرت به خون گيرى شود آيا سوزن نجس مى شود؟ آيا نمى توان از اين سوزن استفاده ى مجدد نمود؟

ج: استفاده مجدد مانع ندارد و اگر در خارج خون ندارد و با رطوبت مسريه با نجس ديگرى ملاقات نكرده پاك است.

تطهير خون با پنبه ى آغشته به الكل

س 186. گاهى موقع خون گيرى از بيمار، خون با دست گيرنده ى خون تماس پيدا مى كند. آيا با پنبه ى الكلى مى توان محل را تطهير كرد يا مطابق آنچه كه در احكام آمده است بايد طهارت شود؟

ج: تطهير متنجّسات(1) از قبيل مذكور در سؤال بايد با آب باشد.

حكم استخوان بيرون زده از بدن

س 187. در برخى از شكستگى ها، استخوان بيرون مى زند در حالى كه از بدن جدا نشده آيا مسّ آن نياز به غسل دارد؟ انفصال استخوان مذكور چطور؟

ج: اگر از شخص زنده است غسل مسّ ندارد و اگر از ميت است به مسّ آن غسل واجب مى شود مطلقاً.

حكم لمس عضوى از بدن انسان زنده كه خشك شده و فاقد روح است

س 188. لمس عضوى از بدن انسان زنده كه خشك شده و فاقد روح است چه حكمى دارد؟

ج: مانند ساير اعضاى بدن زنده است و حكم خاصّى ندارد.

ص: 63


1- . نجس شده به عين نجاست

احكام حق طبابت و گواهى پزشكى

حق طبابت و گواهى پزشكى

س 189. با توجه به اينكه حق طبابت از لحاظ مادى، غيرقابل تعيين مى باشد؛ به نظر حضرت عالى بهترين راه تعيين ميزان حق طبابت چيست؟ آيا مقدار تعيين شده توسط دولت، در هر شرايطى قابل دريافت است و پزشك مديون نخواهد بود؟

ج: اگر طبق تعرفه هاى معين شده، گرفته شود منعى ندارد.

دريافت حق طبابت قبل از بهبودى بيمار

س 190. آيا دريافت حق طبابت قبل از بهبودى بيمارى، طبق روش مرسوم صحيح است؟

ج: فى نفسه منعى ندارد.

دريافت حق طبابت از بيمارى كه بهبود نيافته

س 191. اگر پزشك در طبابت خود كمال دقت و تلاش را براى بهبودى بيمار انجام دهد، ولى بهبودى براى وى حاصل نشود، آيا پزشك نسبت به حق ويزيت مديون است يا نه؟

ج: در فرض سوال مديون نيست.

ص: 64

دريافت حق طبابت و عمل جراحى قبل از انجام كار

س 192. آيا دريافت حق طبابت و يا عمل جراحى، قبل از انجام آن كارها، جايز است؟

ج: اگر بر اساس توافق طرفين و مطابق مقرّرات نظام پزشكى باشد اشكال ندارد.

نوشتن گواهى پزشكى

س 193. برخى از افراد به پزشك مراجعه مى كنند و از او تقاضاى گواهى پزشكى براى محل كار و... مى نمايند. مثلاً مى گويند كه به علت سرماخوردگى دو روز به اداره نرفته اند. آيا در صورت اطمينان به صحت گفتار آن ها مى توان گواهى برايشان صادر كرد؟

ج: در فرض مرقوم كه پزشك اطمينان به بيمارى آن ها دارد، اگر خلاف قانون و مقرّرات مربوطه نباشد، صدور گواهى مانعى ندارد.

صدور گواهى نادرست براى بيمار

س 194. صدور گواهى نادرست از طرف پزشك براى بيمار، سهواً يا عمداً، چه حكمى دارد؟

ج: عمداً جايز نيست و در صورت سهو بايد در صورت امكان آن را تدارك(1) وجبران كند.

مطالبه ى مبلغ اضافى از بيمار بابت عمل جراحى

س 195. همان طورى كه به احتمال زياد شنيده ايد، اكثر پزشكان از بيمارانى كه مى خواهند عمل كنند مبلغى پول به عنوان حق الزحمه ى عمل جراحى - كه به زيرميزى مشهور شده - مى گيرند، حال مى خواستم بدانم اين پول چه

ص: 65


1- . بايد ضررى را كه با دادن گواهى نادرست به شخص يا موسسه اى وارد كرده است جبران نمايد.

حكمى دارد؟ حلال است يا حرام است؟

ج: پزشك اگر كارمند دولت در بيمارستان باشد كه حقوق خود را از صندوق دولت دريافت مى كند و يا عمل جراحى را بر اساس دريافت اجرت عمل از شركت بيمه دريافت مى نمايد، حق مطالبه ى مبلغ اضافى از بيمار را ندارد.

ص: 66

احكام ضمان

اشاره

احكام ضمان(1)

ضمان ضرر ناشى از حساسيت دارويى بيمار

س 196. با توجه به اينكه ممكن است جان بيمار به طور اورژانس در خطر باشد و زمان، جهت تعيين حساسيت فرد نسبت به دارويى خاص وجود نداشته باشد، اگر با تجويز دارو، بيمار به آن حساسيت پيدا كرده و دچار عوارض شديد يا مرگ شود، آيا پزشك معالج در قبال اين عوارض، مسئوليتى خواهد داشت؟

ج: كسى كه آن دارو را به بيمار خورانده يا تزريق كرده ضامن است. توضيحاً يادآور مى شود، در موارد ثبوت ضمان، گذشت كه اذن بيمار يا كسان وى تأثيرى در ارتفاع و سقوط ضمان ندارد، ولى كسى كه در صورت ايراد آسيب به بيمار ضامن است، اگر پيش از اقدام بر عمل جراحى يا هر عمل علاجى ديگر از بيمار يا از اولياى وى برائت از ضمان پيشاپيش بگيرد، در اين صورت ضامن نيست.

ضمان لطمات وارده بر بيمار در حين درمان وى

س 197. در مواردى براى درمان بيمار، پزشك ناچار به ايراد لطمه اى ديگر

ص: 67


1- . اصطلاح ضمان در مباحث فقهى چندين مصداق دارد اما آنچه كه در اين بحث مقصود است عبارتست از: حقى كه به خاطر وارد كردن ضرر مالى يا جانى به كسى بر گردن واردكننده ى ضرر آمد ه باشد.

به بيمار مى شود. مثلاً براى احياى قلب بيمار سكته كرده، ماساژ مى دهد كه منجر به شكستن دنده ها مى شود يا براى تحريك رفلكس بيمار به او سيلى مى زند و پرده ى كوشش پاره مى شود، آيا در موارد فوق پزشك ضامن است؟

ج: اگر نجات جان بيمار، مستلزم ايراد آسيبى بر وى باشد، پزشك ضامن نيست.

ضمان لطمات وارده از طرف دستياران پزشك

س 198. در مراكز آموزشى كه براى آينده، پزشك متخصص تربيت مى نمايند و به دليل كمى مهارت دستياران و دانشجويان، عوارض و خطراتى متوجه جان بيمار مى گردد، اگر احياناً نقص عضو و فوتى واقع شود، آيا دستيار مربوطه ضامن است يا پزشك مسئول و استاديار مربوطه؟

ج: در فرض مزبور دستيار يا هر كس كه به بيمار آسيب رسانده ضامن مى باشد.

ضمان لطمات وارده شده به بيمار بدون تفريط پزشك

س 199. در مواردى كه به علل غيرمربوط به كار پزشك، مثل اختلال در دستگاه ها و رفتن برق و... به بيمار لطمه اى وارد مى شود، ضامن كيست؟

ج: در فرض مرقوم پزشك ضامن نيست و كسى كه در بررسى دستگاه ها و وصل برق ذخيره و از اين قبيل كوتاهى كرده ضامن مى باشد.

ضمان لطمه به بيمار در اثر توصيه ى دارو توسط افراد معمولى

س 200. معمولاً مشاهده مى شود كه برخى از افراد عادى در امر پزشكى دخالت و قرص، آمپول يا دارويى را براى مريض توصيه مى نمايند آيا در صورتى كه اين امر منجر به مرگ يا آسيب جسمى شود چگونه است؟

ج: اگر طبابتى نبود و فقط توصيف دوا كرده و مريض به اختيار خود اقدام به استعمال نموده ضمانى در بين نيست.

ص: 68

ضمان ايجاد عارضه به جنين در صورت بى اطلاعى پزشك از حاملگى بيمار

س 201. اگر پزشك معالج از حاملگى بيمار سؤال نكند و بيمار هم پزشك را در جريان قرار ندهد در صورتى كه دارو يا روش تشخيصى مورد استفاده منجر به ضرر و عارضه شود مسئوليت بر عهده ى كيست؟

ج: اگر روش تشخيصى پزشك معالج يا داروى تجويزى وى كه مريض به اعتماد بر تجويز او استعمال نموده موجب ضرر و عارضه شود پزشك ضامن خسارت است.

ضمان پزشك متخصص و دانا در صورت فوت بيمار

س 202. در صورتى كه بيمار يا ولى او به پزشكى كه در كارش متخصص و داناست اجازه ى معالجه دهد، آيا در صورت مرگ بيمار، پزشك ضامن است؟

ج: اگر معلوم نيست كه طبابت طبيب موجب مرگ او شده باشد ضامن نيست و چنانچه در اثر اشتباه طبيب حادثه واقع شده ضامن است مگر در صورتى كه قبل از طبابت تبرّى(1) كرده باشد.

ضمان لطمه به بيمار توسط دستياران به علت عدم حضور استاد

س 203. در مراكز آموزشى، درمانى و پزشكى دولتى دستياران به ويژه در سال هاى نخست بايد با حضور و راهنمايى اساتيد خود اقدام به عمل جرّاحى نمايند در صورتى كه دستيار با اجازه ى استاد خود يا با اين اميد كه استاد مى گويد: «شما كار را شروع كنيد من هم مى رسم» ولى حاضر نمى شود، به تنهايى يا با همراهى ساير دستياران عمل جرّاحى را به پايان رساند و آسيبى به بيمار وارد شود كه ناشى از عدم حضور استاد است مسئول كيست؟

ج: مسئول، مباشر ورود آسيب است و استاد ضامن نيست.

ص: 69


1- . پزشك از خود سلب مسئوليت كرده باشد.

ضمان لطمه به بيمار در صورت انجام نشدن عمل جراحى به خاطر ناتوانى در پرداخت هزينه

س 204. پزشكى به علّت فقر مالى مريض كه قادر به پرداخت اجرت عمل جرّاحى نيست از معالجه و جرّاحى بيمارى اورژانس اجتناب مى كند و در نتيجه بيمار فوت مى كند يا عمل جرّاحى در روزهاى ديگر به اندازه ى همان روز نمى تواند مفيد باشد آيا پزشك ضامن است؟ اغلب بيمارستان ها اول پول دريافت مى كنند و سپس مريض را به پزشك ارجاع مى دهند در صورتى كه تأخير در اين امر منجر به مرگ يا عوارض ديگر شود آيا اين كار غير شرعى نيست؟

ج: پزشك يا اهمال كننده، ضامن موت يا عوارض ذكرشده نيستند هر چند اگر در حفظ نفس يا معالجه ى واجب كوتاهى شده باشد گناهكار هستند.

ص: 70

احكام مسائل متفرقه ى پزشكى

اشاره

س 205. آيا انجام عمل استمناء به دستور پزشك براى آزمايش و معاينه ى منى جايز است؟

ج: در مقام معالجه، در صورتى كه درمان منوط به آن بوده و استمناء به وسيله ى همسر ممكن نباشد، اشكال ندارد.

انجام عمل استمناء جهت بررسى وضعيت اسپرم ها

س 206. بررسى وضعيت اسپرم ها در مردان نيازمند عمل استمناء است ولى عدم انجام اين تست، حياتى نيست آيا اين كار جايز است؟

ج: اگر براى علاج مرض ضرورت ندارد جايز نيست و در موارد ضرورت حكم ساير محرّمات در موارد ضرورت را دارد.

جراحى بينى و گوش

س 207. جراحى بينى و يا گوش جهت زيبايى شرعاً چه حكمى دارد؟

ج: اگر موجب ضرر قابل اعتنا و چشمگير نباشد، فى نفسه منعى ندارد.

استفاده از «هيپنوتيزم»

س 208. نظر حضرت عالى در خصوص كاربرد «هيپنوتيزم» در علوم پزشكى و

ص: 71

درمان بيمارى هاى قابل علاج با اين روش چيست؟

ج: اگر به منظور غرض عقلايى و با رضايت كسى كه مى خواهد هيپنوتيزم شود صورت بگيرد و همراه با كار حرامى هم نباشد اشكال ندارد.

استفاده از «هيپنوتيزم» جهت درمان بيمارى

س 209. كاربرد هيپنوتيزم در معالجه برخى بيمارى هاى روانى و جسمانى نظير آسم، چاقى مفرط، بيمارى هاى زنان و... توسط يك پزشك (غير روان پزشك) چه حكمى دارد؟

ج: اگر همراه با حرام و به منظور حرامى انجام نشود اشكال ندارد.

فاش كردن اسرار بيمار براى بستگانش در موارد ضرورى

س 210. اگر بيمار نارضايتى خود را از افشاى بيمارى خود اعلام نمايد، ولى ضرورت درمان اقتضا مى كند كه نوع بيمارى براى بستگانش فاش شود، وظيفه ى پزشك معالج در اين صورت چيست؟

ج: در صورتى كه نجات جان او بستگى به آن داشته باشد، لازم است.

دادن پرونده ى پزشكى بيمار به ساير پزشكان

س 211. آيا مى توان پرونده اى را كه اسرار بيمار در آن بايگانى مى شود، در اختيار پزشكان ديگر غير از پزشك معالج يا بستگان بيمار قرار داد؟

ج: موارد آن مختلف است و در صورتى كه اين عمل باعث دستيابى به معالجه ى بيمار و يا نجات جان بيماران ديگر باشد، مانعى ندارد و بلكه در مواردى لازم است.

كسانى كه فقط از نظر پزشكى زنده اند

س 212. بيمارانى كه از نظر عرف، مرده به حساب مى آيند، اما از نظر علم

ص: 72

پزشكى زنده مى باشند و يا بالعكس چه حكمى دارند؟

ج: حكم انسان زنده را دارد.

استفاده از سلول هاى بنيادين براى مقاصد درمانى

س 213. آيا استفاده از سلول هاى بنيادين استخراج شده از جنين انسان قبل از لانه گزينى در رحم براى مقاصد درمانى، جايزاست؟ لازم به يادآورى است كه مراكز تحقيقاتى معمولاً نمونه هاى خود را از جنين هاى دور ريخته شده در مؤسسه هاى بارورى (F.V.I) به دست مى آورند.

ج: فى نفسه منعى ندارد.

استفاده از ميوه هاى ژنتيكى

س 214. آيا استفاده از ميوه ها و مواد غذايى حاصله از تغييرات ژنتيكى، جايز است؟

ج: مانعى ندارد.

شبيه سازى حيوانات

س 215. آيا كلونينگ(1) (شبيه سازى) حيوانات، جايز است؟

ج: فى نفسه منعى ندارد.

روكش طلا و پلاتين دندان

س 216. آيا گذاشتن روكش طلا روى دندان اشكال دارد؟ روكش پلاتين چطور؟

ج: گذاشتن روكش طلا يا پلاتين روى دندان اشكال ندارد، ولى پوشاندن دندان هاى جلو با طلا، اگر به قصد زينت باشد، خالى از اشكال نيست.

ص: 73


1- . شبيه سازى

ترك معالجه ى بيمار روانى خطرناك

س 217. اگر بيمار روانى اى كه هر زمان احتمال دارد دست به آدمكشى بزند، بيمارى ديگرى هم پيدا كرد، آيا جايز است براى اينكه جان افرادى توسط وى به خطر نيفتد، از درمان بيمارى جديد او اعراض نموده و او را مورد معالجه قرار نداد؟

ج: در هر صورت حفظ جان انسان لازم است و ترك درمان در صورتى كه موجب مرگ شود، جايز نيست؛ لكن بايد او را طورى نگهدارى كنند كه موجب آزار ديگران نشود.

نبش قبر مشكوك

س 218. اگر ندانيم قبرى متعلق به مسلمان است يا غير مسلمان، آيا مجازيم نبش قبر كنيم؟

ج: اگر در بلاد مسلمين باشد جايز نيست.

استفاده از گوشت حرام براى درمان بيمارى

س 219. در صورتى كه علاج بيمارى موقوف بر استفاده از گوشت حرام و چيز نجس باشد آيا جايز است شخص چنين كند؟

ج: اگر ضرورت علاج اقتضا كند به مقدار ضرورت تجويز مى شود.

جراحى بيمارى كه عمل جراحى تأثيرى در طول عمر او نداشته باشد

س 220. پزشكى يقين دارد كه عمل جرّاحى روى بيمار تأثيرى در زنده ماندن او ندارد كه بيمار چه عمل شود يا نشود بيش از مدت كوتاهى زنده نخواهد ماند. آيا جايز است بنا به اصرار همراهان بيمار يا مسئولين بيمارستان اقدام به جرّاحى نمايد يا نه؟

ج: مانع ندارد به شرط آنكه در مردن او اثر نداشته باشد.

ص: 74

وظيفه ى پزشك در خصوص تشريح عوارض و ضايعات عمل جراحى براى بيمار

س 221. آيا پزشك معالج موظّف است عوارض يا ضايعات احتمالى ناشى از عمل جرّاحى را براى بيمار تشريح نمايد؟

ج: موظّف نيست ولى اگر تحصيل برائت از ضمان ضايعات(1)، متوقّف بر آن باشد بايد در اخذ برائت، عوارض و ضايعات را تذكّر دهد.

وجوب رو به قبله كردن بيمار محتضر

س 222. آيا پزشك يا پرستارى كه شاهد بيمار محتضر است، رو به قبله كردن بيمار واجب مى شود؟ آيا نياز به اجازه از ولى او دارد؟

ج: بنابر احتياط واجب است و با علم به رضايت ولى، تحصيل اجازه لازم نيست.

لزوم جداسازى بيماران نامحرم در بخش مراقبت هاى ويژه

س 223. در برخى از بخش هاى مراقبت ويژه كه بيماران كمايى بسترى هستند به جداسازى بيماران مرد و زن مبادرت نمى شود و حتى در پوشاندن اين بيماران نيز توجه معمول نظير ساير بيماران عنايت نمى شود. نظر حضرت عالى در اين موردها چيست؟

ج: در صورت امكان بايد طورى عمل كنند كه خلاف شرع نشود.

استعمال سيگار توسط پزشك حين عمل جراحى

س 224. مشاهده شده برخى از پزشكان در حين عمل جرّاحى سيگار مى كشند يا رعايت كامل اصول استريل را در اتاق هاى عمل نمى نمايند و اغلب نيز مشكلى براى مريض پيش نمى آيد حكم اين افراد چيست؟

ج: بهتر است نكشند و اگر ضرر يا قانون لازم المراعاتى وجود داشته باشد بايد نكشند.

ص: 75


1- . سلب مسئوليت از ضمان زيانها

اطلاعاتى كه پزشك حين معالجه ى بيمار به آن دست مى يابد

س 225. بسيارى اوقات پزشكان حقايق دردناكى را در مورد بيمار كشف مى نمايند:

الف) آيا پزشك ملزم به دادن اطلاعاتى است كه در جريان معالجه به دست آمده است؟

ب) دروغ گفتن در اين موارد چه حكمى دارد؟

ج) افشاى اين اسرار به افراد نزديك او چگونه است؟

ج: الف) لازم نيست.

ب) جايز نيست و مى تواند توريه كند.

ج) موارد مختلف است و اگر صاحب سِر، راضى نيست نبايد افشاء كند مگر علاج مريض به آن متوقف و منحصر باشد.

مسئوليت گروه پزشكى جهت كمك به انجام فرايض دينى بيماران

س 226. بسيارى از پرستاران نسبت به اداى فرايض بيماران مراقبت كامل ندارند. مثلاً كمك به بيمار جهت وضوء ساختن، تيمم و وضعيت نمازگزاران و... در صورتى كه بيمار همراه نداشته و نيازمند كمك است آيا پرستار يا كادر خدماتى بيمارستان مسئول نمى باشد؟

ج: كمك كردن در موارد ذكر شده كه معذور را از معذور بودن خارج مى كند بر ديگرى لازم نيست. بلى خود مكلّف در صورت امكان بدون مشقّت بايد كمك بگيرد ولو از پرستار.

انجام اقدامات درمانى توسط پزشك صرفاً جهت انتفاعات مادى

س 227. اگر هدف پزشك از فعّاليت هاى پزشكى صرفاً انتفاعات مالى و مادّى باشد چه حكمى دارد؟

ج: مانع ندارد ولى امر با ارزشى را ارزان از دست مى دهد.

ص: 76

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109