بازخوانی قیام عاشورا با بررسی سخنان سید و سالار شهیدان، حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام

مشخصات کتاب

سرشناسه :صفرزاده تهرانی، حسن، 1341-

عنوان و نام پدیدآور :بازخوانی قیام عاشورا با بررسی سخنان سید و سالار شهیدان، حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام/ نویسنده حسن صفرزاده تهرانی؛ تدوین و ویراستاری اکرم ویسی؛ به اهتمام موسسه فرهنگی پژوهشی قرآن و عترت صبح روشن.

مشخصات نشر :اصفهان: فرهنگستان اندیشه، 1401.

مشخصات ظاهری :133ص.

فروست :... مجموعه کتاب های نمی ازیم.

شابک :500000 ریال: 978-600-6620-53-4

وضعیت فهرست نویسی :فاپا

یادداشت :این اثر با حمایت دفتر مطالعات و پژوهش های بنیاد فرهنگی بقیه الله (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به چاپ رسیده است.

یادداشت :کتابنامه: ص. 132 - 133؛ همچنین به صورت زیرنویس.

موضوع :حسین بن علی (علیه السلام)، امام سوم ، 4 - 61ق.

موضوع :Hosayn ibn 'Ali, Imam III , 625-680

موضوع :عاشورا-- فلسفه Tenth of Muharram-- Philosophy واقعه کربلا، 61ق. Karbala, Battle of, Karbala, Iraq, 680

شناسه افزوده :ویسی، اکرم، 1366-، ویراستار

شناسه افزوده :موسسه قرآن و عترت صبح روشن

شناسه افزوده :بنیاد فرهنگی بقیه الله (عجل الله تعالی فرجه و الشریف). دفتر مطالعات و پژوهش های فرهنگی اجتماعی

رده بندی کنگره :BP41/5

رده بندی دیویی :297/9534

شماره کتابشناسی ملی :8991023

اطلاعات رکورد کتابشناسی :فاپا

ویراستار دیجیتالی:محمد منصوری

ص: 1

اشاره

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ اَلْرَحیمْ

ص: 2

عکس

ص: 3

ص: 4

تقديم به:

دلدادگان و عاشقان سيد و سالار شهيدان

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام

خاصه پدر و مادرم

که عشق و دلدادگی به آن بزرگوار را به من آموختند.

ص: 5

سيد و سالار شهيدان، حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام به عنوان یک سیاست مدار کارکشته، در پاسخ به والی مدینه، اشکال شکلی اقدام وی را بهانه کرد و ضمن تن ندادن به خواست والی مدینه، وی را به تمکین پیشنهاد خود واداشت و در برابر قصد خبیث مروان، از موضع قوی و با صلابت برخورد نمود.

سيد و سالار شهيدان، حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام با بیان موقعیت و جایگاه رفیع خود و خاندان عصمت و طهارت؛ شایستگی خود برای امامت و رهبری جامعه را ترسیم نمود و فرمود: اِنّا اَهْل بَیتِ النُّبُوَّةِ وَمَعْدِنُ الرِّسالَةِ وَمُخْتَلَفُ الْمَلائکةِ وَمَهْبَطُ الرَّحْمَةِ بِنا فَتَحَ اللّه وبِنا یخْتِمُ؛ ما خاندان نبوت و معدن رسالتیم، خاندان ما محل آمد و شد فرشتگان و محل نزول رحمت خداست، خداوند هستی را از ما آغاز کرد و با ما به سرانجام می رساند.

سيد و سالار شهيدان، حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام با بیان وضعیت شرر بار یزید فاسق و خباثت و پستی وی، دلائل عدم صلاحیت وى در جایگاه رهبری جامعه، و دلیل نپذیرفتن بیعت با یزید ملعون را تبین نمود و فرمود: وَیزیدُ رَجُلٌ شارِبُ الْخَمْرِ وَقاتِلُ النَّفْسِ الْمُحْتَرَمَةِ مُعْلِنٌ بِالْفِسْقِ وَمِثْلى لایبایعُ مِثْلَهُ(1)؛ اما یزید، مرد شراب خواری است که دستش به خون افراد بى گناه آلوده شده است، او کسی است که حریم دستورات الهى را درهم شکسته و علنا و در مقابل چشم مردم، مرتکب فسق و فجور گشته است. آیا رواست شخصیتى هم چون من با چنین مرد فاسد بیعت کند!.

ص: 6


1- - الملهوف، دارالاُسوه، ج1، ص98.

فهرست مطالب

پیش گفتار.......... 10

مقدمه.......... 12

بخش اوّل.......... 15

اولین اقدام حضرت امام حسین در جواب والی مدینه.......... 15

بازخوانی سخنان امام حسین در جواب والی مدینه.......... 18

بخش دوّم.......... 24

پاسخ امام حسین به پیشنهاد خفت بار مروان.......... 24

بازخوانی پاسخ امام حسین به پیشنهاد مروان بن حکم.......... 25

بخش سوّم.......... 29

سخنان امام حسین عَلَيهِ السَّلام در کنار قبر پیامبر.......... 29

بازخوانی دو سخن امام حسین عَلَيهِ السَّلام.......... 30

بخش چهارم.......... 35

پاسخ امام حسین عَلَيهِ السَّلام به عمر اَطرف.......... 35

بازخوانی پاسخ امام حسین عَلَيهِ السَّلام به عمر اَطرف.......... 36

بخش پنجم.......... 40

پاسخ امام حسین عَلَيهِ السَّلام به اُم سلمه.......... 40

بازخوانی پاسخ امام حسین عَلَيهِ السَّلام به ام سلمه.......... 41

بخش ششم.......... 44

پاسخ امام حسین عَلَيهِ السَّلام به محمد حنفیه.......... 44

بازخوانی پاسخ امام حسین به محمد حنفیه.......... 46

ص: 1

بخش هفتم.......... 49

وصیت نامه امام حسین عَلَيهِ السَّلام.......... 49

بازخوانی وصیت نامه امام حسین عَلَيهِ السَّلام.......... 51

بخش هشتم.......... 55

انتخاب مسیر حرکت امام حسین به سمت مکّه.......... 55

بازخوانی تعیین مسیر حرکت امام حسین عَلَيهِ السَّلام.......... 56

بخش نهم.......... 58

تلاوت قرآن کریم هنگام خروج از مدینه و ورود به مکّه.......... 58

بازخوانی تلاوت این دو آیه شریفه.......... 59

بخش دهم.......... 61

سخن امام حسین در پاسخ عبداللّه بن عمر.......... 61

بازخوانی جواب امام حسین به عبداللّه بن عمر.......... 63

بخش یازدهم.......... 67

نامه امام حسین عَلَيهِ السَّلام به بنىهاشم.......... 67

بازخوانی نامه امام حسین به بنىهاشم.......... 68

بخش دوازدهم.......... 71

خطبه امام حسین عَلَيهِ السَّلام در مکّه.......... 71

بازخوانی خطبه امام حسین عَلَيهِ السَّلام.......... 73

بخش سیزدهم.......... 75

پاسخ امام حسین به پشنهاد عبداللّه بن زبیر.......... 75

بازخوانی پاسخ امام حسین عبداللّه بن زبیر.......... 77

بخش چهاردهم.......... 79

دعوت عبیداللّه بن حرّ جعفی توسط امام حسین.......... 79

ص: 1

بازخوانی دعوت عبیداللّه بن حرّ توسط امام حسین.......... 82

بخش پانزدهم.......... 84

پذیرایی از لشکر حر توسط امام حسین عَلَيهِ السَّلام.......... 84

بازخوانی اقدام امام حسین در پذیرایی از لشکر حر.......... 85

بخش شانزدهم.......... 88

حرکت هوشمنانه ی امام حسین در عصر تاسوعا 88

رمز گشائی حرکت هوشمندانه ی امام حسین.......... 90

بخش هفدهم.......... 101

سفارش امام حسین عَلَيهِ السَّلام به زینب کبری.......... 101

بازخوانی سفارش امام حسین به زینب کبری.......... 101

بخش هجدهم.......... 107

منشور جهانی آزادگی امام حسین عَلَيهِ السَّلام.......... 107

بازخوانی منشور جهانی آزادگی امام حسین.......... 108

منابع.......... 112

ص: 7

پیش گفتار

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم

سید و سالار شهیدان حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام از ابتدای حرکت تا شهادت، فرمایشات فراوان و تدابیر ارزشمندی در هدایت و رهبری نهضت و قیام داشته است. و اگر بخواهیم به درستی به فلسفه و اسرار آن پی ببریم، به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی، قیام سید و سالار شهیدان حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام، باید به صورت میلی متری مورد مطالعه، مداقّه و کنکاش قرار گیرد و تمام سکنات و حرکات، تمام فعالیت ها و تلاش ها و تمام زندگی و سیره و سجایای اخلاقی آن بزرگوار در طول نهضت و قیام را به صورت دقیق مورد مطالعه قرار دهیم.

کتاب "بازخوانی قیام عاشورا" از مجموعه کتاب های "نمی از یم" در دو جلد به بررسی سخنان سید و سالار شهیدان حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام و تحلیل فرمایشات آن بزرگوار از مدینه تا کربلا را، به این هدف والا و ارشمند پرداخته است.

ص: 10

و هم اکنون جلد اول با 18 بخش به همت دانشمند ارجمند حضرت حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای حسن صفرزاده تهرانی به رشته تحریر درآمده و به اهتمام مؤسسه فرهنگی پژوهشی قرآن و عترت صبح روشن منتشر شده است و به علاقمندان و دلدادگان و شیفتگان سید و سالار شهیدان حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام تقدیم می گردد.

کتاب "بازخوانی قیام عاشورا" بر مبنای کتاب "سخنان حسین بن علی عَلَیهِما السَّلام از مدینه تا کربلا" به نویسندگی آیت الله محمد صادق نجمی، تدوین شده است.

والسلام

مؤسسه فرهنگی پژوهشی قرآن و عترت صبح روشن

تیرماه 1401 مصادف با ذی حجه 1443

ص: 11

مقدمه

نقش بی بدیل قیام حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام در حفظ اسلام و مسلمین برای هیچ کس پوشیده نیست، همان گونه نقش بی بدیل قیام عاشورا در پیروزی انقلاب اسلامی قابل انکار نیست.

اگر اسلام تا کنون مانده و در آینده نیز محکم و استوار خواهد ماند، به گونه ای که زمینه ساز ظهور منجی و مصلح بشریت گردد و اگر انقلاب اسلامی در میان آن همه انحرافات و دشمنی ها به پیروزی رسید و بیش از چهار دهه محکم و استوار پیش می رود؛ همه به برکت پیوند انقلاب اسلامی با قیام عاشورا است.

احیاگر اسلام ناب محمدی حضرت امام خمینی رحمت الله علیه با هنرمندی تمام، انقلاب اسلامی را به عاشورای حسینی گره زد و رمز و راز پیروزی انقلاب اسلامی را در این پیوند دید و فرمود: اگر قیام حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام نبود، نمی توانستیم پیروز شویم.(1)

ص: 12


1- - صحیفه امام، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، ج17، ص55

رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی با الهام از قیام عاشورا انقلاب اسلامی را به پیروزی رساند و آن را پرتویی از نهضت حسینی دانست و فرمود: انقلاب اسلامی ایران پرتوی از عاشورا و انقلاب عظیم الهی آن است (1).

از این رو بر همه دانشمندان و اندیشمندان اسلامی لازم است تمام سکنات و حرکات، تمام فعالیت ها و تلاش ها و تمام زندگی و سیره و سجایای اخلاقی آن بزرگوار در طول زندگی و خاصه در طول نهضت و قیام، به صورت دقیق مورد مطالعه قرار دهند و به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی به صورت میلی متری مورد مطالعه، مداقّه و کنکاش قرار گیرد.

باید با بررسی سخنان حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام و تحلیل فرمایشات آن بزرگوار، قیام و نهضت عاشورا بازخوانی شود تا نقش بی بدیل آن در حفظ اسلام و مسلمین و نقش آن در پیروزی انقلاب اسلامی و تداوم آن، به خوبی روشن گردد و ضرورت زنده نگه داشتن یاد و خاطره سید و سالار شهیدان حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام که مصداق تعظیم شعائر الهی است به درستی تبیین گردد.

آن چه انتظار است به یقین از عهده همچو نویسنده ای که بِضَاعَتش مُزْجَات است و دستش از گنجینه معارف الهی کوتاه است؛ برنخواهد آمد. چرا که عقول، در وصف آن حیران و ملائکه در درک آن، سرگردان، و خاکیانِ تهی از معرفت، نالان. اما به امید آن که نام نویسنده جزء محبان و متمسکین به آن بزرگوار قرار گیرد و به سبک و

ص: 13


1- - همان، ص482

سیاق پیرزن خریداران یوسف، برگ سبزی را تحفه کرده باشد؛ از تجربه چندین ساله تبلیغ، بهره برده و مطالبی را به رشته تحریر درآورده ام.

امید که مقبول علاقمندان ساحت مقدس سید و سالار شهیدان حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام قرار گیرد و زاد و دوشه آخرت گردد و کوتاهی ها و لغزش ها را جبران نماید و مرضی حضرت حق قرار گیرد.آمین یا رب العالمین.

پیرزن گفتا که دانستم یقین *** کین پسر را کس، نفروشد بدین

لیک اینم بس که چه دشمن چه دوست *** گوید این زن از خریداران اوست

هر دلی کو همت عالی نیافت *** ملکت بی منتها خالی نیافت

حسن صفرزاده تهرانی

خرداد 1401 مصادف با ذی قعده 1443

ص: 14

بخش اوّل

اولین اقدام حضرت امام حسین در جواب والی مدینه

با مرگ معاویه در نیمه ی ماه رجب سال 60 هجرى، یزید پسر معاویه به خلافت رسید و بلافاصله طى نامه هایى که به استانداران و فرمانداران در نقاط مختلف نوشت، مرگ معاویه و جانشینى خویش را که از دوران پدرش پیش بینى و از مردم براى او بیعت گرفته شده بود؛ به اطلاع آنان رسانید و ضمن ابقاى هریک از آنان در پست خویش، دستور بیعت مجدد از مردم را به آنها صادر نمود و اما برای استاندار مدینه ولید بن عتبه اضافه بر نامه ی عمومی، در یک نامه ی اختصاصی، بیعت گرفتن از سه شخصیت معروف که در دوران معاویه حاضر به بیعت با یزید نشده بودند؛ تأکید نمود و نوشت: خُذِالحُسَینُ وَعَبْدَاللّهِ بْنَ عُمَر وَ عَبْدَاللّه بْنَ زُبَیر اَخْذاً شَدِیداً لَیسَتْ فیهِ رُخْصَةٌ حَتّى یبایعُوا وَالسَّلامُ(1)؛

در بیعت گرفتن از حُسَینُ و عبداللّه بن عمر و عبداللّه بن زبیر شدت عمل بکار بگیر و هیچ فرصتى به آنان مده.

ولید بن عتبه با رسیدن نامه در اول شب، مروان بن حکم استاندار سابق معاویه را خواست و با وى درباره ی نامه و فرمان یزید مشاوره نمود و او پیشنهاد کرد که هرچه زودتر این چند نفر را به مجلس خود

ص: 15


1- - مقتل الحسین(علیه السلام)، العلمیه، ج1، ص3.

دعوت کن و تا خبر مرگ معاویه در شهر منتشر نشده است از آنان براى یزید بیعت بگیر. ولید بی درنگ مأمور ویژه ی خود را به سراغ آنان فرستاد تا براى امر مهمی به حضور برسند. پیک ولید، هنگامى پیغام را به حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام رساند که عبدالله بن زبیر در مسجد النبی با حضرت به گفتگو مشغول بود. حضرت بعد از شنیدن پیام، با دستور "برو من می آیم" مأمور را مرخص کرد.

عبدالله بن زبیر از این دعوت بى موقع و شبانه به هراس افتاد و امام موضوع را به او توضیح داد و فرمود: اَظُنُّ اَنَّ طاغِیتَهُمْ قَدْ هَلَک(1)؛

فکر می کنم، طاغوت بنى امیه معاویة بن ابى سفیان به هلاکت رسیده و منظور از این دعوت، بیعت گرفتن براى پسر اوست. و بنابر نقل کتاب مثیرالاحزان، امام عَلَيهِ السَّلام در تأیید نظریه ی خویش اضافه نمود: زیرا من در خواب دیدم که شعله هاى آتش از خانه ی معاویه بلند شده و منبرش سرنگون گردیده است(2).

آنگاه حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام به سى تن ازیاران و نزدیکان خاندانش دستور داد که خود را مسلح کرده و به همراه آن حضرت حرکت نمایند و در بیرون مجلس آماده باشند که در صورت لزوم، به دفاع به پردازند و خود وارد دارالخلافه گردید.

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام هنگام ورود، به والی مدینه سلام کرد و چون مروان بن حکم که پیش از این، بین وى و ولید کینه و نفرت حاکم بود و در مجلس حضور داشت؛ فرمود: الصِّلَةُ خَیرٌ مِنَ القَطیعَةِ، أصلَحَ اللّه ذاتَ بَینِکما؛ صله رحم بهتر از قطع رحم است، خدا بین شما را اصلاح کند. در این هنگام همان گونه که حضرت پیش بینى فرموده بود، ولید ضمن اعلام مرگ معاویه، موضوع بیعت یزید را مطرح نمود.

ص: 16


1- - همان/ ص4
2- - مثیر الاحزان، الأمیر، ج1، ص24

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام در پاسخ وى فرمود: إِنَّ مِثْلی لا یُعْطی بَیْعَتَهُ سِرّاً، وَ إِنَّما أُحِبُّ أَنْ تَکُونَ الْبَیْعَةُ عَلانِیَةً بِحَضْرَةِ الْجَماعَةِ، وَ لکِنْ إِذا کانَ مِنَ الْغَدِ وَ دَعَوْتَ النّاسَ إِلىَ الْبَیْعَةِ دَعَوْتَنا مَعَهُمْ فَیَکُونُ أَمْرُنا واحِداً. إِنّی لا أَراکَ تَقْنَعُ بِبَیْعَتی لِیَزیدَ سِرّاً حَتّى أُبایِعَهُ جَهْراً فَیَعْرِفَ النّاسُ؛ شخصى مانند من مخفیانه بیعت نمى کند، دوست دارم بیعت من علنى و در محضر مردم باشد! چون صبح شد، و تو مردم و ما را براى بیعت فراخواندى، تصمیم ما و مردم یکسان خواهد بود. من گمان نمى کنم تو به بیعت پنهانى من با یزید، قانع باشى، مگر آن که من آشکارا بیعت کنم تا مردم همگى با خبر شوند. و ولید گفت: آرى چنین است! و حضرت ادامه فرمود: فَتُصْبِحُ وَ تَرى رَأْیَکَ فِی ذلِکَ؛ پس بگذار صبح شود، تا نظرت در این باره مشخّص گردد.

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام چون خواست از مجلس خارج گردد، مروان بن حکم به ولید گفت: به خدا سوگند! اگر حسین هم اکنون از تو جدا شود و بیعت نکند، هرگز چنین فرصتى، به چنگ نخواهى آورد، مگر آن که کشتار فراوانى میان شما اتّفاق افتد. جلوى او را بگیر و مگذار از نزد تو بیرون رود، تا بیعت کند و گرنه گردنش را بزن! امام در عکس العمل به سخن مروان بن حکم از جایش برخاست و فرمود: یَابْنَ الزَّرْقاءَ أَنْتَ تَقْتُلُنی اَمْ هُو؟ کَذِبْتَ وَاللّهِ وَ اَثِمْتَ(1)؛ اى پسر زن چشم کبودِ بد سیرت! تو مرا مى کشى، یا او؟ به خدا سوگند! دروغ گفتى و گناه کردى!

آنگاه حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام خود ولید را مورد خطاب قرار داد و چنین فرمود: اَیهَا اْلاَمیرُ اِنّا اَهْل بَیتِ النُّبُوَّةِ وَمَعْدِنُ الرِّسالَةِ وَمُخْتَلَفُ الْمَلائکةِ وَمَهْبَطُ الرَّحْمَةِ بِنا فَتَحَ اللّه وبِنا یخْتِمُ وَیزیدُ رَجُلٌ شارِبُ الْخَمْرِ وَقاتِلُ النَّفْسِ الْمُحْتَرَمَةِ مُعْلِنٌ بِالْفِسْقِ وَمِثْلى لایبایعُ مِثْلَهُ وَلکنْ نُصْبِحُ وَتُصْبِحُونَ وَنَنْظُرُ وَتَنْظُرُونَ اَینا اَحَقُّ بِالْخِلافَةِ

ص: 17


1- - مقتل الحسین(علیه السلام)، العلمیه، ج1، ص5 (با مختصر تفاوت).

وَالْبَیعَةِ(1)؛ اى امیر! ما خاندان نبوت و معدن رسالتیم، خاندان ما محل آمد و شد فرشتگان و محل نزول رحمت خداست، خداوند هستی را از ما آغاز کرد و با ما به سرانجام می رساند. اما یزید، مردى شراب خوار است که دستش به خون افراد بى گناه آلوده گردیده است، او کسی است که حریم دستورات الهى را درهم شکسته و علنا و در مقابل چشم مردم، مرتکب فسق و فجور گشته است. آیا رواست شخصیتى هم چون من با آن سوابق درخشان و اصالت خانوادگى، با چنین مرد فاسد بیعت کند! و در آینده خواهید دید که کدامیک از ما سزاوار و لایق خلافت و رهبرى امت اسلامى و شایسته ی بیعت مردم است.

با سروصدایى که در مجلس ولید پدید آمد و با سخنان قاطعی که حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام، مروان را مورد خطاب قرار داد، همراهان امام احساس خطر نموده و گروهى از آنان وارد مجلس گردیدند و پس از این گفتگو که امید ولید را نسبت به بیعت کردن امام و هرگونه سازش در مورد پیشنهاد وى به یأس و ناامیدى مبدل می کرد، با امام مجلس را ترک کردند(2).

بازخوانی سخنان امام حسین در جواب والی مدینه

1. تشخیص صحیح و به موقع

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام به عنوان یک رهبر الهی، با توجه به مصالح اسلام و مسلمین، توطئه را به درستی و به موقع تشخیص داد و دیگران را از توطئه مطلع ساخت و فرمود: اَظُنُ اَنَّ طاغِیتَهُمْ قَدْ هَلَک؛ می خواهند برای یزید بیعت بگیرند.

ص: 18


1- - بحار الانوار، الوفاء، ج44، ص325.
2- - سخنان حسين بن على (علیه السلام ) از مدينه تا كربلا. محمد صادق نجمی.

2. احساس مسئولیت

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام به عنوان یک رهبر الهی، بیعت با یزید را توطئه برای اسلام و مسلمین دانست و برای خنثی کردن توطئه در قبال جامعه اسلامی احساس مسئولیت نمود و زمینه ی قیام و نهضت را فراهم نمود.

3. حفظ استقلال و مرز بندی

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام به عنوان یک رهبر الهی، در عکس العمل به پیغام والی مدینه، استقلال خود را حفظ کرد و هرگز با مدعیان مخالفت با یزید مشورت ننمود و از نوع تصمیم آن ها نیز سؤال نفرمود و از گره زدن حرکت خود به روش ایشان، به شدت پرهیز نمود، تا حرکت اصلاحی و ارزشی خود را، از حرکت های انتقامی یا منفعت طلبانه، به صورت کامل، جدا سازد.

4. انتخاب بهترین گزینه

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام با شنیدن پیغام والی مدینه گزینه های متعددی در پیش روی داشت، اما در بین همه ی گزینه ها، بهترین گزینه را انتخاب کرد و به فرستاده ی والی فرمود: برو می آیم. حضرت امام فرار را، خواری و خفت دانسته و با انتخاب بهترین گزینه، زمینه ی قیام و نهضت را فراهم نمود.

5. آمادگی لازم

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام در رفتن به دارالخلافه و برخورد با والی مدینه و همراهان وی، با هوشیاری کامل، تمهیداتی را به کار گرفت تا برای هرگونه عکس العمل ناشایست، آماده باشد، بر این اساس30 نفر مسلح در بیرون دارالخلافه مستقر نمود.

ص: 19

6. اقدام سنجیده

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام همان گونه که از یک رهبر الهی انتظار می رفت، پس از ورود، بدون دستپاچگی و تحیر، بدور از تعجیل و خامی و بدور از ترس و وحشت؛ بسیار سنجیده و پخته عمل کرد و والی و همراهش را به یکی از آداب اسلامی سفارش نمود.

7. برخورد مدبرانه

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام به عنوان یک سیاست مدار کارکشته، در پاسخ به والی مدینه، اشکال شکلی اقدام وی را بهانه کرد و به خواست والی تن نداد و فرمود: شخصیتى مانند من نباید مخفیانه بیعت کند تو نیز نباید به چنین بیعتى راضى باشى.

8. برخورد مقتدرانه

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام به عنوان یک سیاست مدار کارکشته، محترمانه والی مدینه را به تمکین پیشنهاد خود واداشت و فرمود: وقتی ما را همراه مردم براى تجدید بیعت دعوت کردی؛ تصمیم ما و مردم یکسان خواهد بود. یعنی اگر خواستم بیعت کنم در جمع مردم بیعت خواهم کرد.

9. چرخش قهرمانانه

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام همانند یک قهرمان میدان مبارزه، بدون ترس و وحشت و بدون دست پاچگی؛ در برابر قصد خبیث مروان، از موضع قوی و با صلابت برخورد نمود و خطاب به مروان فرمود: یابْنَ الزَّرْقاءِ اَنْتَ تَقْتُلُنى؟ تو می خواهی مرا بکشی یا دیگری؟

ص: 20

10. اتمام حجت

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام با پرهیز از کلمات چند پهلوی مرسوم در دیپلماسی سیاسی، در برخورد با والی مدینه به صورت صریح و روشن، اتمام حجت نمود و نپذیرفتن بیعت با یزید ملعون را به گونه ای مطرح نمود که از شروع یک قیام و نهضت الهی خبر دهد، بر این اساس فرمود: وَلکنْ نُصْبِحُ وَتُصْبِحُونَ وَنَنْظُرُ وَتَنْظُرُونَ اَینا اَحَقُّ بِالْخِلافَةِ وَالْبَیعَةِ.

11. بیان شایستگی

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام با بیان موقعیت و جایگاه رفیع خود و خاندان عصمت و طهارت؛ شایستگی خود برای امامت و رهبری جامعه را ترسیم نمود و فرمود: اِنّا اَهْل بَیتِ النُّبُوَّةِ وَمَعْدِنُ الرِّسالَةِ وَمُخْتَلَفُ الْمَلائکةِ وَمَهْبَطُ الرَّحْمَةِ بِنا فَتَحَ اللّه وبِنا یخْتِمُ.

12. تبیین عدم صلاحیت

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام با بیان وضعیت شرر بار یزید فاسق و خباثت و پستی وی، دلائل عدم صلاحیت وى در جایگاه رهبری جامعه را بیان کرد و دلیل نپذیرفتن بیعت با یزید ملعون را تبیین نمود و فرمود: وَیزیدُ رَجُلٌ شارِبُ الْخَمْرِ وَقاتِلُ النَّفْسِ الْمُحْتَرَمَةِ مُعْلِنٌ بِالْفِسْقِ وَمِثْلى لایبایعُ مِثْلَهُ.

13. مخالفت بی ثمر

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام با بیان موضع صریح و روشن خود، ضمن مخالفت با یزید غاصب، به مدعیان مخالفت با یزید فهماند که در برخورد با یزید، حرکت های انتقامی یا منفعت طلبانه و یا

ص: 21

سبک و سیاق شخصی، و سلیقه ای، کاری عبث و بیهوده است و با مخالفتشان راه بجایی نخواهند برند.

14. تافته ی جدا بافته از رهبر الهی

آنان که در مخالفت با یزید تافته ای جدا بافته شدند و رهبر الهی خود را همراهی نکردند، نتوانستند دین خود را حفظ کنند و از مسیر حق و حقیقت خارج شدند و مصیبت بارتر از آن، این که جامعه اسلامی را به انحراف کشیده و با وارد کردن صدمات بسیار بر جامعه، خیل عظیمی از مسلمانان را به جان هم انداخته و گمراه کردند.

15. در انتظار فرصت

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام در قیام و نهضتِ بر حق خود، هرگز شروع کننده نبوده بلکه مترصد زمینه و زمان مناسب بوده است و دعوت به بیعت با یزید فاجر توسط والی، زمینه ی شروع قیام را فراهم کرد.

16. دعوت کوفیان

دعوت کوفیان هیچ نقشی در شروع نهضت حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام نداشته بلکه مردم کوفه وقتی از حرکت امام حسین مطلع شدند، اقدام به دعوت از حضرت نمودند.

17. عمل اخلاقی

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام در معرفی خود و یزید اخلاقی عمل نمود. در بیان شایستگی ها، خود را مطرح نکرد و خاندان

ص: 22

عصمت و طهارت را معرفی نمود اما در افشاگری، سخن از خاندان به میان نیاورد و فقط از یزید ملعون سخن به میان آورد.

ص: 23

بخش دوّم

پاسخ امام حسین به پیشنهاد خفت بار مروان

بنابه نقل صاحب لهوف و مورخان دیگر، صبح همان شب حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام در بیرون منزل، مروان بن حکم را دید، مروان عرضه داشت: یا اباعبداللّه! من خیرخواه شما هستم و پیشنهادى برای شما دارم که اگر قبول کنى به خیر و صلاح شماست.

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام فرمود: وَ مَا ذَاک قُلْ حَتَّى أَسْمَعَ؛ پیشنهاد خود را بگو تا بشنوم. مروان عرضه داشت: إِنِّی آمُرُک بِبَیعَةِ یزِیدَ بْنِ مُعَاوِیةَ فَإِنَّهُ خَیرٌ لَک فِی دِینِک وَ دُنْیاک(1)؛همان گونه که دیشب در مجلس ولید بن عتبه مطرح گردید شما با یزید بیعت کنید و این کار به نفع دین و دنیاى شما است.

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام در پاسخ پیشنهاد خفت بار مروان فرمود: اِنَا للّهِ وَ اَنّا اِلَیهِ راجِعُون وَ عَلَى اْلاسْلامِ السَلامُ اِذا بُلِیتِ اْلاُمَّةُ بِراعٍ مِثْلِ یزیدَ وَ لَقَدْ سَمِعْتُ جَدِّى رَسُولَ اللّه صَلَّى الله عَلَيْهِ وَ آلِهِ و سَلَّم یقُولُ اَلْخِلافَةُ مُحَرَّمَةٌ عَلى الِ ابى سُفْیان فَاِذا رَاَیتُمْ مَعاوِیة عَلى

ص: 24


1- - الملهوف، دارالاسوه، ج1، ص99

مِنْبَرِى فَابْقَرُوا بَطْنَهُ وَ قَد رَآهُ اَهْلُ الْمَدِینَة عَلَى الْمِنْبرِ فَلَمْ یبْقَرُوا فَابْتَلاهُمُ اللّه بِیزِیدَ الْفاسِقِ؛ اینک باید فاتحه ی اسلام را خواند که مسلمانان به فرمانروایى مانند یزید گرفتار شوند. آرى من از جدم رسول خدا شنیدم که فرمود: خلافت بر خاندان ابوسفیان حرام است و اگر روزى معاویه را بر بالاى منبر من دیدید(به بدترین وجه) او را بکشید، ولى مردم مدینه او را بر منبر پیامبر دیدند و نکشتند و اینک خداوند آنان را به یزید فاسق و بدتر از معاویه گرفتار کرده است.(1)

بازخوانی پاسخ امام حسین به پیشنهاد مروان بن حکم

1. منطق و بصیرت فوق العاده

نهضت و قیام حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام منطقی فوق منطق افراد عادی و حتی فوق منطق خواص و سرشناسان معتبر جامعه دارد و از بصیرتی فوق بصیرت خواص جامعه، مانند ابن عباس، ابن حنفیه، عبدالله بن عمر و عبدالله بن زبیر برخوردار است، چرا که آن چه آنان در آینه نمی توانستند ببینند، حضرت در خشت خام می دید.

2. اجازه طرح پیشنهاد خفت بار

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام به مروان برای طرح پیشنهاد خفت بارش، اجازه داد، تا از یک سو با بیان منظور و مقصودش، دوباره خود را نشان دهد و قصد شومش را بر علیه اسلام و رهبری آن، نمایان سازد و از سوی دیگر ضمن جلوگیری از هر بهانه ای، در آینده نتواند با نفاق و دورویی، حقائق را کتمان کند و از سوی سوم پذیرفتن نصیحت از دشمن خطاست اما شنیدن آن رواست تا به خلاف آن کار کنی که آن عین صواب است.

ص: 25


1- - الفتوح، (بی جا)، ج5، ص17.

حذر کن زآن چه دشمن گوید آن کن *** که بر زانو زنی دست تغابن

گرت راهی نماید راست چون تیر *** از او برگرد و راه دست چپ گیر(1)

3. شنیدن پیشنهاد خفت بار

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام گرچه اجازه داد مروان پیشنهادش را طرح کند اما پیشنهاد خفت بار مروان را نپذیرفت، چرا که مروان فردی منافق و جاه طلب بود و در طرح پیشنهاد خفت بارش، دنبال مقاصد شخصی و رذیلانه ی خود می گشت.

4. پاسخ صریح و روشن

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام در مقابل پیشنهاد خفت بار مروان، به صورت صریح و روشن اظهار نظر کرد تا ضمن تفهیم هدف و مقصدش، با وی و موافقان زمامداری یزید ملعون، اتمام حجت نماید.

5. خیرخواهی دروغین

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام به خوبی به مروان تفهیم کرد که وی به بیراهه رفته و بر خلاف ادعایش، نه تنها خیر خواه امام نیست، بلکه با پیشنهاد خفت بارش، قصد توطئه بر علیه اسلام و مسلمین دارد.

6. تقدم صلاح جامعه بر فرد

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام به خوبی به مروان تفهیم کرد که بر فرض محال اگر در خیر خواهی صادق باشد، باید بداند که

ص: 26


1- - سعدی

خیر جامعه اسلامی بر خیر و صلاح فرد مقدم است و بدون توجه به منافع شخصی و ظاهری، باید به مصالح جامعه اسلامی توجه نمود.

7. مبارزه با علت نه معلول

فساد زمامدار، علت بیعت نکردن حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام است. حضرت امام به جای پرداختن به چرایی بیعت نکردن، به چرایی مخالفت با ام الفساد می پردازد و به جای مخالفت با پیشنهاد خفت بار مروان، با زمامداری یزید مخالفت می کند تا ضمن دوری از مباحث انحرافی، توجه همگان را به ام الفساد بودن یزید (که علت است) جلب نماید. حضرت امام برای این که کسی نتواند بیعت نکردن حضرت را توجیه کند که یزید مشکلی ندارد و حضرت چون خود را برتر می داند بیعت نمی کند؛ به اصل اشکال زمامداری یزید پرداخت.

8. عمق فاجعه

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام زمامداری یزید ملعون را به فاجعه در جامعه اسلامی تعبیر می کند و با تلاوت کلمه استرجاع: اِنَا للّهِ وَ اَنّا اِلَیهِ راجِعُون؛ وضعیت اسفبار جامعه اسلامی را ترسیم و از عمق فاجعه خبر می دهد و با کلمه بُلِیتِ: اِذا بُلِیتِ اْلاُمَّةُ؛ و تعبیر به خفت بار ترین شکل زمامداری؛ وضعیت ننگین یزید را ترسیم می نماید.

9. کوتاهی نسبت به فرمایشات پیامبر

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام با یادآوری فرمایش پیامبر گرامی اسلام، به مسلمانان و خاصه بزرگان جامعه فهماند که گرفتاری جامعه اسلامی به زمامداری آدمِ فاجر و فاسقی مثل یزید، به خاطر کوتاهی جامعه در عمل به فرمایشات پیامبر گرامی اسلام است و اگر

ص: 27

مسلمانان و خاصه بزرگان جامعه، در عمل به فرمایشات آن بزرگوار کوتاهی نمی کردند، امروز به زمامداری مثل یزید گرفتار نمی شدند.

10. وَ عَلَى اْلا سْلامِ السَلام

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام با جمله وَ عَلَى اْلا سْلامِ السَلام می خواهد ثابت کند که زمامداری یزید فاجر، تمامی زحمات پیامبر گرامی اسلام را از بین می برد و در این صورت باید با اسلام، خدا حافظی کرد و به تعبیر دیگر فاتحه ی اسلام را خواند.

11. مستند سازی دکترین قیام

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام با جمله وَ لَقَدْ سَمِعْتُ جَدِّى رَسُولَ اللّه صلّى اللّه علیه و آله یقُولُ با استناد قیام و نهضت خود به فرمایش پیامبر گرامی اسلام، ضمن مستند سازی دکترین قیام، حقانیت حرکت الهیش را ثابت می کند.

12. انگیزه ی الهی

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام با بیان: وَ عَلَى الْاِسْلامِ السَلامُ و وَ لَقَدْ سَمِعْتُ جَدِّى رَسُولَ اللّه صلّى اللّه علیه و آله یقُولُ، انگیزه ی حرکت خود را الهی و برای اصلاح جامعه اسلامی آن زمان معرفی می کند و هیچ انگیزه ی دیگری را در آن نقش نمی دهد.

ص: 28

بخش سوّم

سخنان امام حسین عَلَيهِ السَّلام در کنار قبر پیامبر

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام، بعد از مخالفت با بیعت، در حرم پیامبر گرامی اسلام صَلَّى الله عَلَیهِ وَ آلِهِ و سَلَّم، حضور یافت و با پیامبر گرامی اسلام و با خداوند تبارک و تعالی سخن گفت.

سخن با پیامبر گرامی اسلام

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام، در اولین اقدام وارد حرم پیامبر گرامی اسلام شد و با این جملات به زیارت آن بزرگوار پرداخت و فرمود: اَلسَّلامُ عَلَیک یا رَسُولَ اللّه اَنَا الحُسَینُ بْنُ فاطِمَةَ فَرْخُک وَابْنُ فَرْخَتِک وَسِبْطُک الَّذى خَلَّقْتَنِى فى اُمَّتِک، فَاشْهَدْ یا نَبِىَّ اللّه اَنَّهُمْ خَذَلُونى وَلَمْ یحْفَظُونى وَهذِهِ شَکواىَ اِلَیک حَتّى اَلْقاک؛ سلام بر تو اى رسول خدا ! منم حسین پسر فاطمه؛ منم نوه دلبند و دوست داشتنی تو و فرزند دختر دلبند و دوست داشتنی تو و منم پاره ی تن تو که مرا براى هدایت و رهبرى میان امّت به یادگار گذاشتى. اى پیامبر خدا ! گواه باش که آنان مقام مرا پاس نداشتند و جایگاه معنوى مرا نادیده گرفته اند، این شکایت من است به پیشگاه تو، تا آنگاه که به ملاقات تو بشتابم.

ص: 29

مناجات امام حسین عَلَيهِ السَّلام با خداوند

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام، در شب دوم و براى دومین بار به زیارت قبر پیامبر گرامی اسلام رسید و با خداوند تبارک و تعالی به مناجات پرداخت و فرمود: اَللّهُمَّ اِنَّ هذا قَبْرُ نَبِیک مُحَمَّدٍ صَلَّى الله عَلَیهِ وَ آلِهِ و سَلَّم وَاَنَا ابْنُ بِنْتِ نَبِیک وَقَدْ حَضَرنى مِنَ اْلامْرِ ما قَدْ عَلِمْتَ. اَللّهُمَّ اِنِّى اُحِبُّ الْمَعْرُوفَ وَاُنْکرُ الْمُنْکرَ وأسألُک یا ذَاالْجَلالِ وَالاْ کرامِ بِحَقِّ الْقَبْرِ وَمَنْ فِیهِ اِلاّ اخْتَرْتَ لى ما هُو لَک رِضىً وَلِرَسُولِک رِضىً(1)؛

خدایا! این قبر پیامبر تو محمد است و من فرزند دختر پیامبر تو هستم و براى من پیش آمدى رخ داده است که خود مى دانى. خدایا! من معروف و نیکى را دوست دارم و از بدى و منکر بیزارم، اى خداى ذوالجلال و الاکرام به احترام این قبر و کسى که در میان آن آرمیده است از تو می خواهم راهى را پیش روى من گذارى که سبب خشنودى تو و پیامبر تو است. در ادامه آن بزرگوار تمام شب را به عبادت و مناجات، مشغول می شود.

بازخوانی دو سخن امام حسین عَلَيهِ السَّلام

1. شکایت به محضر پیامبر گرامی اسلام

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام، با زیارت، وضعیت اسف بار بوجود آمده را به پیامبر گرامی اسلام صَلَّى الله عَلَیهِ وَ آلِهِ و سَلَّمْ خبر داد و از دست مسببان آن، شکایت نمود.

2. جنبه ی عمومی شکایت نه شخصی

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام، به خاطر بی توجهی به دستور پیامبر گرامی اسلام مبنی بر جانشینی حضرتش و نادیده گرفتن

ص: 30


1- - مقتل الحسین(علیه السلام)، انوار الهدی، ج1، ص270-269.

حقِ معنوی امامت، از دست امت شکایت کرد اما از حقوق شخصی خود سخن به میان نیاورد.

3. انتصاب به پیامبر گرامی اسلام

از آن جا که در ظاهر، دوست و دشمن، برای پیامبر گرامی اسلام جایگاه رفیع قائل بودند، حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام، در شکایتش به محضر پیامبر گرامی اسلام از بین هزاران فضیلت، فقط خود را منتصب به پیامبر گرامی اسلام معرفی کرد و از کلمات "فَرْخُک" و "سِبْطُک" استفاده نمود تا شاید کسانی که در دل ذره ای ایمان به آن بزرگوار دارند متنبه شده و از راه کج رفته ی خود باز گردند.

4. حرمت آزار و اذیت

گرچه بسیاری از مسلمانان، در مورد امامت و رهبری حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام یک دست نبودند اما بر سفارش پیامبر گرامی اسلام مبنی بر وجوب دوستی و رعایت حرمت آن بزرگوار و دوری از آزار و اذیت آن حضرت، اتفاق نظر داشتند، بر این اساس حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام، از این زمینه استفاده نمود و در محضر پیامبر گرامی اسلام فرمود: اَنَّهُمْ خَذَلُونى وَلَمْ یحْفَظُونى؛ سفارش شما را در حق من مراعات نکردند؛ تا شاید از این رهگذر عواطف مسلمانان تحریک شده و با حمایت رهبری امت، راه سعادت و رستگاری را طی نمایند.

5. ظلم در حق پیامبر گرامی اسلام

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام، در شکایتش به محضر پیامبر گرامی اسلام از کلماتی استفاده کرد که بار حقوقی بیشتری دارد، آن بزرگوار در معرفی خود از انتصابش به پیامبر گرامی اسلام سخن گفت و

ص: 31

از کلمات "فَرْخُک" و "سِبْطُک" استفاده نمود، تا نشان دهد که ظلم نه در حق خود، که در حق پیامبر گرامی اسلام است و چون ظلم در حق پیامبر گرامی اسلام از عواقب بدتری برخوردار است؛ ظالمین را با هشدار جدی روبرو سازد.

6. دو لحن متفاوت

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام، در زیارت پیامبر گرامی اسلام و مناجات با خداوند تبارک و تعالی با دو لحن متفاوت سخن گفت. در زیارت پیامبر گرامی اسلام از شکایت سخن گفت و در مناجاتش با خداوند تبارک و تعالی سخن از وظیفه به میان آورد و طلب موفقیت نمود.

7. دو بُعد متفاوت

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام، آن جا که به پیامبر گرامی اسلام شکایت می برد؛ به بُعد مظلومیت نظر دارد و آن جا که با خداوند تبارک و تعالی مناجات می کند به بُعد وظیفه نظر دارد.

8. شکایت به یک مرجع

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام، در مناجاتش با خداوند تبارک و تعالی، برخلاف سخنانش با پیامبر گرامی اسلام از شکایت سخنی نگفت، چرا که شکایت را به چند جا نمی برند.

9. فَدَیْناهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام، در مناجاتش با خداوند تبارک و تعالی، از شکایت سخنی نگفت، چرا که با پذیرش "وَ فَدَیْناهُ

ص: 32

بِذِبْحٍ عَظِیمٍ"(1) جای شکایت نبود و اگر هم به نزد پیامبر اسلام شکایت کرد، از عملکرد امت بود، نه گله از شرائط بوجود آمده برای خود.

10. قرار عاشقی

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام، با بیان "وَقَدْ حَضَرنى مِنَ اْلامْرِ ما قَدْ عَلِمْتَ" خداوندا تو از آن چه برای من پیش آمده است مطلعی؛ از قرارهایی که از قبل تعیین شده بود "وَ فَدَیْناهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ" سخن راند.

11. اعلام آمادگی

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام، با بیان "اِنِّى اُحِبُّ الْمَعْرُوفَ وَاُنْکرُ الْمُنْکرَ"؛ من معروف و نیکى را دوست دارم و از بدى و منکر بیزارم؛ آمادگی خود را برای حرکتی اصلاحی اعلام نمود.

12. بیان چند حقیقت

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام، با بیان "وأساءلُک ... اِلاّ اخْتَرْتَ لى ما هُو لَک رِضىً وَلِرَسُولِک رِضىً" از تو می خواهم راهى را پیش روى من گذارى که سبب خشنودى تو و پیامبر تو است؛ چند حقیقت را اعلام نمود. هم آمادگی خود را برای عمل به وظیفه را اعلام نمود، هم هدفش را رضای خداوند تبارک و تعالی اعلام نمود، هم به همه فهماند، توفیق انجام وظیفه را باید از خداوند تبارک و تعالی، طلب کرد، هم به همگان و خاصه به مدعیان دفاع از اسلام، فهماند که هر حرکتی مطلوب نیست، حرکتی مطلوب است که برای رضای خدا و در جهت اصلاح جامعه باشد.

ص: 33


1- - صافات/ 107

13. ضرورت خودسازی و تهذیب نفس

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام، با راز و نیاز و با مناجات با خداوند تبارک و تعالی، می خواهد به همه ی حماسه سازان و مدعیان مبارزه بفهماند که پیروزی به ارتباط با خداوند تبارک و تعالی نیاز دارد، شکست دادن دشمن به مبارزه با هواهای نفس نیاز دارد، مبارزه و جهاد، به خودسازی و تهذیب نفس نیاز دارد. این ارتباط انسان را از آسیب حفظ می کند و پیروز می نماید.

14. ضرورت ارتباط با خداوند تبارک و تعالی

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام، با مناجات با خداوند تبارک و تعالی، می خواهد به همه ی فدائیان اسلام بفهماند که پیوند عمیق با مسائل معنوی و اخلاقی، ارتباط، توسّل و مناجات با خداوند تبارک و تعالی، توجه به عرفان و معنویت، محو معشوق شدن و ندیدن خود در مقابل ذات مقدّس ربوبی و فناء فی الله است که مجاهدِ راه خدا را در رسیدن به هدف یاری می کند، استحکام و اقتدار و پیروزی آنان را تضمین می کند، حماسه ی آن ها را با عظمت و با شکوه جلوه گر می سازد، و جهاد آنان را اثرگذار و ماندگار می نماید.

15. هرچه معنویت قوی تر، جهاد کارسازتر

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام، می خواهد به همه ی مدعیان مبارزه بفهماند که جهاد و شهادت، آفریده و مخلوق عرفان و معنویت است، هر چه درگیری بیشتر و مبارزه، نفس گیرتر باشد، ارتباط با خداوند تبارک و تعالی، باید بیشتر و عمیق تر باشد و هرچه عرفان و معنویت قوی تر و عمیق تر باشد؛ جهاد در مقابل دشمنان کارسازتر و شهادت در راه خدا پر ثمرتر خواهد بود.

ص: 34

بخش چهارم

پاسخ امام حسین عَلَيهِ السَّلام به عمر اَطرف

پس از آن که جریان مخالفت حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام، با بیعت و تصمیم وى به مبارزه و حرکت از مدینه ی منوره؛ در میان مردم خاصه در میان خاندان آن بزرگوار مطرح گردید، چند تن از اقوام برای دلسوزی و حفظ جان آن بزرگوار، به حضور آن حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام رسیدند و سازش با یزید را به امام پیشنهاد نمودند!

یکى از افرادی که به حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام، پیشنهاد بیعت داد، عَمر اَطرف فرزند امیرمؤمنان عَلَيهِ السَّلام بود که خدمت حضرت امام رسید و چنین درخواست کرد: برادر، برادرم حسن مجتبى از پدرم امیرمؤمنان عَلَيهِ السَّلام چنین نقل نموده است که تو را به قتل خواهند رسانید و من فکر می کنم مخالفت تو با یزید بن معاویه منجر به کشته شدن تو گردد و اگر با یزید بیعت کنى این خطر برطرف خواهد شد و شما از کشته شدن مصون خواهید ماند(1)! حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام، در پاسخ وى فرمود: حَدَّثَنى اَبى اَنَّ رَسُولَ اللّه صلى الله علیه و آلهَ اَخْبَرَهُ بِقَتْلِهِ وَقَتْلِى وَاَنَّ

ص: 35


1- - اللهوف، العالم، ج1، 27

تُرْبَتَهُ تَکونُ بِالْقُرْبِ مِنْ تُرْبَتِى اَتَظُنُّ اَنَّک عَلِمْتَ مالَمْ اَعْلَمْهُ(1)؟ پدرم از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله خبر کشته شدن خویش و همچنین خبر کشته شدن مرا براى من هم نقل نمود و پدرم در نقل خویش این جمله را نیز اضافه نمود که قبر من در نزدیکى قبر او قرار خواهد گرفت، آیا گمان می کنى چیزى را که تو مى دانى من از آن بى اطلاع هستم؟

وَاللّه لا اُعْطى الدَّنِیةَ مِنْ نَفْسى اَبَداً وَلَتَلْقَیَنَّ فاطِمَةُ اَباها شاکیةً مالَقِیتْ ذُرِّیتُها مِنْ اُمَّتِهِ وَلا یَدْخُلُ الْجَنَّةَ اَحَدٌ اَذاها فى ذُرِّیتها(2)؛ به خدا سوگند من هیچ گاه به زیر بار ذلت نخواهم رفت و در روز قیامت مادرم فاطمه زهرا از ایذا و اذیتى که فرزندانش از امت جدّش دیده اند به جدّ خویش شکایت خواهد برد و کسى که با اذیت فرزندان فاطمه زهرا سلام اللّه علیها موجب رنجش و اذیت وى گردد داخل بهشت نخواهد گردید.

بازخوانی پاسخ امام حسین عَلَيهِ السَّلام به عمر اَطرف

1. مخالفت ها و جواب ها

کسانی که با پیشنهاد خود، قصد جلوگیری از حرکت حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام را داشتند چند گروه بودند:

· کسانی که (از روی بی اطلاعی، یا با اطلاع از عاقبت کار) جنبه های شخصی قضیه را می دیدند و از روی علاقه و دلسوزی چنین پیشنهادی را به حضرت ارائه می کردند.

· کسانی که تا حدودی از وظایف امامت و رهبرى آگاه بودند اما حال مبارزه و همراهی را نداشتند.

ص: 36


1- - همان
2- - همان

· کسانی که حرکت حضرت را سبب افشای ماهیت منافقانه شان می دانستدند.

· کسانی که حرکت حضرت را مخالف مطامع دنیائیشان می دیدند.

و حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام به فراخور پیشنهادها و مخالفت ها، جواب های مختلفی به افراد ارائه نموده است.

2. روشنگری

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام، ضمن پاسخ افراد، نسبت به پیشنهاد دهندگان، هشدار جدی می دهد و همه ی آنان را از عاقبت پیشنهادشان با خبر می سازد.

3. عالم الغیب و الشهادة

بعضی بر این تصور بودند که چون حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام، از عاقبت کار بی خبر است و دست به چنین حرکتی زده است و حضرت امام با پاسخ هایش از این تصور غلط پرده برداشت و به روشنی تفهیم کرد که ممکن نیست رهبر الهی نسبت به عاقبت کاری که می خواهد شروع کند؛ آگاهی نداشته باشد چرا که امام به اذن خداوند تبارک و تعالی، عالم الغیب و الشهادة است.

4. کسی آگاه تر از امام نیست

بعضی با پیشنهاداتشان خود را آگاه تر از امام معرفی می کردند و حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام در پاسخ هایش از این تصور غلط پرده برداشت و به روشنی تفهیم کرد که ممکن نیست کسی نسبت به رهبر الهی آگاه تر باشد و امام نسبت به موضوعی آگاهیش کمتر از دیگران باشد.

ص: 37

5. منافع شخصی یا مصالح جامعه اسلامی

بعضی با پیشنهاداتشان از حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام می خواستند تا منافع شخصی خود را بر مصالح جامعه اسلامی مقدم شمارد و حضرت امام این خواست نابجا را رد کرد و به روشنی تفهیم نمود که ممکن نیست رهبر الهی با مقدم شمردن منافع شخصی، مصالح جامعه ی اسلامی را نادیده بگیرد و از آن غفلت نماید.

6. منافع شخصی فدای مصالح جامعه ی اسلامی

بعضی با پیشنهاداتشان از حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام می خواستند تا مصالح جامعه ی اسلامی را فدای منافع شخصی خود بنماید و حضرت امام این خواست نابجا را رد کرد و به روشنی تفهیم نمود که هر مسلمانی باید منافع شخصی خود را فدای مصالح جامعه ی اسلامی بنماید و الا به اسلام و جامعه ی اسلامی خیانت کرده است و رهبر الهی از این قاعده مستثنی نیست و هرگز مصالح جامعه ی اسلامی را فدای منافع شخصی خود نخواهد کرد.

7. خبر از نهضت و قیام

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام با بیان این که هرگز تن به ذلت نمی دهد، ضمن جواب صریح و روشن، برای چندمین بار از وظیفه ی رهبری الهی خبر داد و از تصمیم قاطع خود نسبت به حماسه ی جهاد و شهادت پرده برداشت و با اتمام حجت، تکلیف همگان را در این مبارزه نفس گیر روشن ساخت.

8. مستند سازی دکترین قیام

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام خبر شهادت را مستند به حدیث نبوی نمود تا به روشنی ترسیم نماید که حرکتش فردی و

ص: 38

سلیقه ای نبوده و با استناد قیام و نهضت خود به فرمایش پیامبر گرامی اسلام، ضمن مستند سازی دکترین قیام، حقانیت حرکت الهیش را ثابت می کند.

9. محل شهادت

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام با خبر از محل شهادت خود، از انجام و عاقبت حرکت؛ همه ی کسانی که قصد همراهی حضرت را داشتند، مطلع ساخت تا هیچ ناخالصی در قیام نماند و آنان که انگیزه های مادی دارند تکلیف خود را بدانند و رهبر الهی را بیش از این زحمت ندهند.

10. به جای دفاع درخواست تسلیم

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام سخن از شکایت مادرش در نزد رسول الله سخن به میان آورد تا به دیگران بفهماند که با نادیده گرفتن حق معنوی امامت و رهبری توسط سران جامعه، چگونه بر وی ظلم روا داشته اند و از آن بدتر این که به جای دفاع از حق امامت و رهبری، چگونه مدعیان دین داری وی را به تسلیم در برابر ظلم دعوت می کنند.

11. هشدار جدی

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام با بیان سنت الهی که "داخل بهشت نخواهد شد کسی که با اذیت فرزندان فاطمه موجب رنجش وى گردد" جامعه و خواص را با هشدار جدی مواجه ساخت، تا از این رهگذر شاید به یاری رهبر جامعه برخیزند و از شقاوت ابدی رهایی یابند.

ص: 39

بخش پنجم

پاسخ امام حسین عَلَيهِ السَّلام به اُم سلمه

بنا به نقل مرحوم راوندى و بحرانى و محدثان دیگر هنگامى که اُم سلمه همسر رسول خدا صَلَّى الله عَلَیهِ وَ آلِهِ و سَلَّم از حرکت حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام مطلع گردید به حضورش آمده و عرضه داشت:

لاتحزنى بِخُروجِک اِلَى الْعِراقِ با حرکت خود به سوى عراق مرا غمناک و محزون نگردان؛ زیرا من از جدت پیامبر گرامی اسلام شنیدم که مى فرمود فرزندم حضرت امام حسین عَلَيهِ السَّلام در خاک عراق و در محلى به نام کربلا کشته خواهد شد.

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام در پاسخ وى فرمود: یا اُمّاه وَاَنَا اَعْلَمُ اَنِّى مَقْتُولٌ مَذْبُوحٌ ظُلْماً وَعُدْواناً وَقَدْ شاءَ عَزَّوَجَلَّ اَنْ یَرى حَرَمِى وَرَهْطِى مُشَرَّدینَ وَاَطْفالى مَذْبُوحینَ مَأْسُورِینَ مُقَیدینَ وَهُمْ یسْتَغِیثُونَ فَلا یجِدُونَ ناصِراً(1)؛

مادر فکر نکن که از این جریان تنها تو مطلع هستى، خود من نیز بهتر از تو مى دانم که از راه ظلم و ستم و از راه عداوت و دشمنى کشته خواهم شد و سرم از تنم جدا خواهد گردید و خداوند بزرگ چنین خواسته است که حرم و اهل بیت من آواره و

ص: 40


1- - مقتل الحسین(علیه السلام)، البعثه، ج1، ص136.

فرزندانم شهید و به زنجیر اسارت کشیده شوند و صداى استغاثه ی آنان طنین انداز گردد ولى کمک و فریادرسى پیدا نکنند.

بازخوانی پاسخ امام حسین عَلَيهِ السَّلام به ام سلمه

1. تصور غلط را از اذهان زدود

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام با بیان جزئیات بیشتر، برای چندمین بار تصور غلط و عامیانه که "اگر می دانست کشته می شود به سمت کوفه حرکت نمی کرد" را از اذهان زدود، و به روشنی تفهیم کرد که ممکن نیست رهبر الهی نسبت به عاقبت کاری که می خواهد شروع کند؛ آگاهی نداشته باشد چرا که امام به اذن خداوند تبارک و تعالی، عالم الغیب و الشهادة است.

2. قیام بر اساس وظیفه ی دینی

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام با بیان جزئیات بیشتر، با صراحت تمام اعلام نمود که من از عاقبت حرکت و از نتیجه ی آن با خبرم و آن چه مرا بر این حرکت وا می دارد، انجام دستور الهی و وظیفه ی دینی است.

3. قیام الهی

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام با بیان جمله "وَقَدْ شاءَ عَزَّوَجَلَّ" برای چندمین بار، شائبه ی غیر الهی بودن حرکتش یا شائبه ی شخصی بودن حرکتش را به کلی منتفی ساخت و حرکتش را دستور الهی و وظیفه ی دینی معرفی کرد، وظیفه ای که در طول تاریخ بر دوش انبیاء و رهبران الهی بوده است.

ص: 41

4. ترسیم سطح انحطاط

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام با بیان جزئیات حرکت، از خباثت دشمنان در رابطه با خاندان عصمت و طهارت پرده برداشت و برای چندمین بار سطح ظلمی که به آن بزرگوار روا خوهند داشت و سطح انحطاط جامعه را ترسیم نمود.

5. مسلمانان ساکت و غاصبان جائر

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام در یک پیش بینی واقعی از کوتاهی مسلمانان در انجام وظیفه ی دینی که در نهایت به شهادت وی و اسارت اهل و عیال او منجر می شود، پرده برداشت و به همگان این حقیقت را فهماند، که ظلم، بر بستر سکوت مسلمانان و همراهی نکردن آن بزرگوار است که بر حضرت روا داشته شده است. او به همه فهماند که نقش مسلمانان ساکت در این ستم، کمتر از غاصبان مقام امامت و ولایت نیست.

6. ضرورت همراهی خانواده

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام با بیان جزئیات، ضرورت همراهی خانواده در این حرکت الهی و نقش آنان در پیام رسانی نهضت عاشورا را تبیین کرد و ایشان را برای مصائب پیش رو آماده ساخت.

7. اسباب کشته شدن را فراهم نکنید

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام با بیان جزئیات بیشتر، به همگان تفهیم کرد که آن چه پیامبر گرامی اسلام فرمود، برای این نیست که مواظب باشید امام حسین به عراق نرود که اگر برود کشته می شود، بلکه پیامبر گرامی اسلام به امت اسلامی می خواهد بفهماند که مواظب

ص: 42

باشید، اسباب این کشته شدن فراهم نشود یا اگر فراهم شد، شما در کشتن آن بزرگوار، نقش نداشته باشید و در عوض او را یاری کنید.

ص: 43

بخش ششم

پاسخ امام حسین عَلَيهِ السَّلام به محمد حنفیه

وقتی مخالفت حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام با بیعت و تصمیم آن بزرگوار برای مبارزه و حرکت وى از مدینه ی منوره؛ در میان مردم خاصه در میان خاندان آن بزرگوار مطرح گردید، محمد حنفیه یکى دیگر از فرزندان امیرمؤمنان عَلَيهِ السَّلام بنابه نقل طبرى و مورخان دیگر خدمت حضرت امام حسین رسید و به عنوان خیرخواهی عرضه داشت: برادر! تو محبوبترین و عزیزترین مردم هستى و من آن چه را که خیر و صلاح تشخیص مى دهم موظفم که به تو بگویم! من فکر می کنم شما تا آنجا که امکان پذیر است در شهر معینى اقامت نکنید و خود و فرزندانت در نقطه اى دور دست از یزید و دورتر از این شهرها قرار بگیرید و از آن جا نمایندگانى به سوى مردم گسیل دارید و حمایت آنان را به سوى خود جلب کنى که اگر با تو بیعت کردند خدا را سپاس مى گزارى و اگر دست بیعت به دیگران دادند باز هم لطمه اى به تو وارد نگردیده است ولى اگر به یکى از این شهرها وارد گردى مى ترسم در میان مردم اختلاف به وجود بیاید، گروهى از تو پشتیبانى کرده، گروه دیگر بر علیه تو قیام کنند و کار به قتل و خونریزى منجر گردد و در این میان، تو هدف تیر بلا گردى آن

ص: 44

وقت است که خون بهترین افراد این امت ضایع و خانواده ات به ذلت نشانده خواهد شد.

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام فرمود: مثلاً به عقیده ی تو به کدام ناحیه بروم؟ و محمد حنفیه گفت: فکر می کنم وارد شهر مکّه شوى و اگر در آن شهر اطمینان نبود از راه دشت و بیابان از این شهر به آن شهر حرکت کنى تا وضع مردم و آینده ی آنها را در نظر بگیرى. امیدوارم با درک عمیق و نظر صائبى که در تو سراغ دارم، همیشه راه صحیح در پیش پایت قرار بگیرد و مشکلات را با جزم و احتیاط یکى پس از دیگرى برطرف سازى.

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام در پاسخ محمد حنفیه چنین فرمود: یا اَخِى لَوْلَمْ یکنْ فِى الدُّنْیا مَلْجَاء وَلا مَاءْوىً لَما بایعْتُ یزیدَ بْنَ مُعاوِیةَ؛ برادر تو که براى امتناع از بیعت یزید حرکت از شهرى به شهر دیگر را پیشنهاد می کنى این را بدان که اگر در تمام این دنیاى وسیع هیچ پناهگاه و ملجاء و مأوایى نباشد باز هم من با یزید بن معاویه بیعت نخواهم کرد.

در این هنگام که اشک محمد حنفیه به صورتش روان بود، حضرت امام حسین عَلَیهِ السَّلام چنین ادامه داد: یا اَخِى جَزاک اللّه خَیراً لَقَدْ نَصَحْتَ وَاَشَرْتَ بِالصَّوابِ وَاَنَا عازِمٌ عَلَى الْخُرُوجِ اِلى مَکةَ وَقَدْ تَهَیاءْتُ لِذلِک اَنَا وَاِخْوَتى وَبَنُو اَخى وَشِیعَتِى وَاَمْرُهُمْ اَمْرى وَرَاءیهُمْ رَاءْیى وَاَمَّا اَنْتَ فَلا عَلَیک اَنْ تُقِیمَ بِالْمَدِینَة فَتَکونُ لى عَیناً عَلَیهِمْ لا تُخْفى عَنِّى شَیئاً مِنْ اُمُورِهِمْ(1)؛

برادر! خدا به تو جزاى خیر دهد که وظیفه ی خیرخواهى و صلاحدید خود را انجام دادى و اما من وظیفه ی خود را بهتر از تو مى دانم و تصمیم گرفته ام که به مکّه حرکت کنم و من و برادرانم و فرزندان برادرم و گروهى از شیعیانم مهیا و آماده ی این سفر هستیم؛ زیرا این عده با من هم عقیده بوده و هدف و خواسته ی آنان همان هدف و

ص: 45


1- - مقتل الحسین(علیه السلام)، انوار الهدی، ج1، ص273-271

خواسته ی من است و اما وظیفه اى که بر تو محول است این است که در مدینه بمانى و در غیاب من آمد و رفت و حرکت مرموز دستیاران بنى امیه را در نظر بگیرى و در این زمینه اطلاعات لازم را در اختیار من قرار بدهى.

بازخوانی پاسخ امام حسین به محمد حنفیه

1. سه گزینه ی پیش رو

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام در برابر اجبار به بیعت با یزید ملعون سه گزینه پیش رو داشت، یکی تسلیم و بیعت و دوم فرار و مخفی شدن و سوم مخالفت و قیام بود و از آن جایی که محمد حنفیه دریافته بود که آن بزرگوار هرگز تسلیم نخواهد شد و بیعت نخواهد کرد؛ از روی دلسوزی گزینه ی دوم را به حضرت پیشنهاد می دهد.

2. بین تسلیم یا فرار فرقی نیست

در منطق حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام تنها یک گزینه در بین همه ی گزینه ها صواب و درست است و دیگر گزینه ها خاری و خفت است. در منطق آن بزرگوار که منطق دین و رهبری است، بین تسلیم یا فرار فرقی نیست، چرا که هر دو به دور از شأن امامت و رهبری جامعه ی اسلامی است. اقتضای منطق دین و رهبری جامعه این است که رهبر در برابر شرائط به وجود آمده در جامعه در اوج مسئولیت پذیری باشد نه حداقلی. پا پس کشیدن امامت و رهبری در شرائط بحران، با رهبری جامعه منافات دارد، اضافه بر این، اگر امامت و رهبری در شرائط بحران، پا پس بکشد چه انتظاری از دیگر افراد جامعه می توان داشت؟!

ص: 46

3. تسلیم یا فرار خاری و خفت است

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام با بیان لَوْلَمْ یکنْ فِى الدُّنْیا مَلْجَاء وَلا مَاءْوىً لَما بایعْتُ یزیدَ بْنَ مُعاوِیةَ؛ آب پاکی را روی دست محمد حنفیه و هم فکرانش ریخت و هدف بلندش را نمایان ساخت و برای چندمین بار، تسلیم یا فرار را خواری و خفت دانست و تصمیم قاطع خود را نسبت به حماسه ی جهاد و شهادت، علنی ساخت و با همه اتمام حجت کرد و تکلیف همگان را در این مبارزه ی نفس گیر روشن نمود.

4. ضرورت درک صحیح از پیام

کسانی که پیام حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام را به خوبی دریافت کردند؛ توانستند آن بزرگوار را یاری کنند و با جانفشانی در راه خدا اسلام را زنده نگهدارند و با شهادت، سرآمد همه ی شهدای هستی و سر مشق همه ی آزادگان عالم شوند و در مقابل کسانی که درک صحیحی از پیام حضرت پیدا نکردند، نتوانستند امام و رهبر خود را همراهی کنند و برای این که چند صباحی زنده بمانند، سر تسلیم در برابر دشمنان خدا فرود آوردند و سرانجام با خاری و خفت، زندگی ننگین خود را به پایان رساندند.

5. درک صحیح از پیام

در طول تاریخ نیز چنین بوده است، کسانی که پیام حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام را به درستی درک کردند؛ تحول آفرین شدند. سید جمال الدین اسد آبادی، میرزای شیرازی، مرحوم مدرس و رهبر کبیر انقلاب از این گروه بودند که با دریافت صحیح پیام عاشورا

ص: 47

توانستند نهضتی عظیم، کارساز، ماندگار و تأثیر گذار، به وجود آورند و برای اسلام و مسلمین و حتی برای بشریت عزت آفرین باشند.

6. پیام امام حسین عَلَيهِ السَّلام

پیام حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام تن به خواری و خفت ندادن، زیر بار ظلم وستم نرفتن، در برابر ظلم و ستم سکوت نکردن، با ظالمان سازش نکردن، مبارزه ی چشم گیر و خستگی ناپذیر با ظلم و فساد داشتن و دفاع جانانه از حق و حقیقت است و لو بلغ ما بلغ.

ص: 48

بخش هفتم

وصیت نامه امام حسین عَلَيهِ السَّلام

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام قبل از حرکت از مدینه به سوى مکّه، وصیت نامه ای نوشت و آن را به برادرش محمد حنفیه سپرد و به سوى مکّه کرد(1).

متن وصیت نامه

بِسْمِ اللّه الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

هذا ما اَوْصى بِهِ الحُسَینُ بْنُ عَلِی اِلى اَخیهِ مُحَمّدِ بْنِ الْحَنَفِیةِ

این وصیت نامه اى است که حسین بن على بن ابى طالب عَلَیهِ السَّلام براى برادرش محمّد مشهور به ابن حنفیه نوشته است

اَنَّ الحُسَینُ یشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلا اللّه وَحَدهُ لا شَرِیک لَهُ، وَاَنَّ مُحَمَّدا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ جاءَ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِهِ، وَاَنَّ الْجَنَّةَ حَقُّ وَالنّارَ حَقٌ وَالسَّاعَةَ آتِیةٌ لارَیبَ فیها وَاَنَّ اللّه یبْعَثُ مَنْ فِى الْقُبُورِ؛ حسین گواهی می دهد: خدایی جز الله وجود ندارد، خدا یکى است و شریکى ندارد، و حضرت محمّد صَلَّى الله عَلَیهِ وَ آلِهِ و سَلَّم عبد و رسول خدا است که حقیقت

ص: 49


1- - مقتل الحسین(علیه السلام)، انوار الهدی، ج1، ص273.

را از جانب خدا آورده است، و همانا که بهشت و جهنم حقیقت هستند و قیامت خواهد آمد و هیچ شکى در آن نیست و خداوند هر کسى را که در قبور باشد زنده خواهد کرد.

وَاَنَّى لَمْ اَخْرُجْ اَشِرا وَلا بَطِراً وَلا مُفْسِداً وَلا ظالِماً؛ و همانا من براى سرکشى و تکبر و فساد و ظلم قیام نکردم.

وَانَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ اْلاصْلاحِ فِى اُمَّةِ جَدِّى صَلَّى الله عَلَیهِ وَ آلِهِ و سَلَّمْ. اُرِیدُ اَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ، وَاَنْهى عَنِ الْمُنْکرِ، وَاَسیرَ بِسِیرَةِ جَدِّى وَاَبى على بْنِ اَبِى طالِبٍ؛ تنها براى اصلاح امت جدم قیام کردم و می خواهم به نیکی سفارش و از بدی نهی کنم و مطابق سیره جدم رسول خدا و پدرم على بن ابى طالب عَلَیهِمُ الْسَّلام عمل نمایم.

فَمَنْ قَبِلَنى بِقَبُولِ الْحَقِّ، فَاللّه اَوْلى بِالْحقِّ، وَمَنْ رَدَّ عَلَىّ هذا، اَصْبِرُ حَتّى یقْضِی اللّهُ بَینِى وَبَینَ الْقَومِ، وَهُوَ خَیرُالْحاکمِینَ. وَهذِهِ وَصِیتِى اِلَیک یااَخِى. وَما تَوْفِیقى اِلاّ بِاللّه عَلَیهِ تَوَکلْتُ وَاَلیهِ اُنِیبُ؛ پس هر کس که مرا بدین جهت قبول کند همانا خداوند به حق سزاوارتر است و کسى که دست رد به سینه من بگذارد من صبر می کنم تا خدا که بهترین حکم کنندگان است بین من و آن قوم داورى نماید. ای برادر این وصیت من است به تو. توفیق من جز با خدا نیست من بخدا توکل می کنم و به سوی او باز می گردم.

سپس امام عَلَيهِ السَّلام وصیت نامه را مهر نمود و به برادرش محمد حنفیه سپرد و با وى خداحافظى کرد و در دل شب از مدینه خارج شد.

ص: 50

بازخوانی وصیت نامه امام حسین عَلَيهِ السَّلام

1. وصیت امر الهی است

در قرآن کریم در چندین آیه و همچنین روایات متعدد در خصوص وجوب وصیت سخن به میان آمده است. در آیه 180 سوره بقره آمده است: کتِبَ عَلَیکمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَکمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَک خَیرًا الْوَصِیةُ لِلْوَالِدَینِ وَالْأَقْرَبِینَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِینَ؛ بر شما نوشته شده: هنگامی که یکی از شما را مرگ فرا رسد، اگر چیز خوبی از خود به جای گذارده، برای پدر و مادر و نزدیکان، بطور شایسته وصیت کند! این حقّی است بر پرهیزکاران. و پیامبر گرامی اسلام صَلَّى الله عَلَیهِ وَ آلِهِ می فرمایند: مَنْ مٰاتَ بِغَیرِ وَصِیةٍ مٰاتَ میتَةً جٰاهلیةً(1)؛کسى که بدون وصیت بمیرد، به مرگ جاهلى مرده است. و در حدیث دیگر می فرماید: ما ینبَغی لامرئٍ مُسلمٍ أن یبِیتَ لَیلَةً إلاّ و وَصیتُهُ تَحتَ رأسِهِ(2)؛ بر هیچ مسلمانى سزاوار نیست که شبى را سپرى کند، مگر این که وصیتش زیر سرش باشد.

2. وصیت سازندگی دارد

اسلام وصیت را واجب کرد تا مسلمانان همواره آماده باشند و در صورتی که اندوخته های ماندنی و سنت های حسنه ماندگار را آماده نکرده اند؛ آماده کنند و تا اندوخته های بردنی و زاد و توشه راه را همراه نکرده اند؛ همراه کنند.

بار سفر چه بسته ای؟ مرگ خبر نمی کند

آن که نبسته بار خود، در این سفر چه می کند(3)؟

ص: 51


1- - المقنعه، کنگره جهانی شیخ مفید، ج1، ص666.
2- - همان
3- - غلامحسین سجادزاده

وصیت برای ثبت وضعیت فعلی است تا اگر اندوخته، پسندیده نیست و تا یادگارِ ماندگار، ارزشمند نیست؛ به مرور آن را تغییر دهند. تا از کرده ها پشیمان شوند و از غفلت ها به درآیند، عقب افتادگی ها را جبران کنند، معایب را برطرف نمایند، نواقص را تکمیل کنند، از بیراه ها برگردند و بر درستی ها پافشاری نمایند و بر اصلاح رفتار خود برآیند. وصیت برای این نیست که بنویسند تا دیگران، برایش انجام دهند. وصیت مثل انتظار است و فی نفسه سازندگی دارد. وصیت یک نوع حساب رسی از خود است.

3. وصیت بزرگان

وصیت جنبه دیگری هم دارد، بعضی از وصیت ها برای بصیرت افزایی و روشن کردن راه آیندگان است. وصیت بزرگان و خاصه رهبران دینی از جمله: وصیت پیامبر گرامی اسلام صَلَّى الله عَلَیهِ وَ آلِهِ و سَلَّم به حضرت امیر عَلَيهِ السَّلام(1) یا به حضرت ابوذر(2)

یا وصیت حضرت امیر عَلَيهِ السَّلام به حسنین(3)

عَلَیهِمَا الْسَّلام و یا وصیت حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام به محمد حنفیه از این قبیل است.

4. هدف قیام

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام با وصیت تاریخی خود، هدف حرکت و ارکان قیام الهی خود را تبیین می نماید و آن را اصلاح امت، احیای سنت های حسنه، امر به معروف و نهی از منکر معرفی می نماید: وَانَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ اْلاصْلاحِ فِى اُمَّةِ جَدِّى صَلَّى الله عَلَیهِ وَ آلِهِ

ص: 52


1- - بحار الانوار، ط دار الاحیاءالتراث، ج74، ص69.
2- - مکارم الاخلاق، الأعلمی، ج1، ص458.
3- - نهج البلاغه/ خطبه 149.

و سَلَّمْ. اُرِیدُ اَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ، وَاَنْهى عَنِ الْمُنْکرِ. و دکترین نهضت الهی خود را بر راه و روش پیامبر گرامی اسلام و امیر مؤمنان پایه ریزی می نماید: وَاَسیرَ بِسِیرَةِ جَدِّى وَاَبى على بْنِ اَبِى طالِبٍ.

5. پذیرش مسلمانان

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام با وصیت تاریخی خود، زمینه پذیرش قاطبه مسلمانان را فراهم کرد. گرچه مسلمانان در یاری آن بزرگوار کوتاهی کردند و آن بزرگوار را در تحقق اهداف نهضت و قیام یاری نکردند؛ اما حضرت به گونه ای عمل کرد تا حتی آنان که مخالف حرکت آن بزرگوار بودند؛ آن حضرت را بر راه و روشش مُحِق بدانند و حداقل در اندیشه و گفتار، بنی امیه را محکوم کنند. به همین خاطر همه کسانی که بر علیه بنی امیه قیام کردند؛ خون خواهی آن حضرت را هدف قیام خود اعلام می کردند.

6. جلوگیری از سوء برداشت ها

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام با وصیت تاریخی خود، از هر سوء برداشت و سوء استفاده احتمالی جلوگیری می کند تا دشمنان نتوانند حرکت الهی آن بزرگوار را تحریف نمایند. آن بزرگوار قیام و نهضت خود را از هر انگیزه غیر خدایی بری دانسته و تصریح می کند: وَاَنَّى لَمْ اَخْرُجْ اَشِرا وَلا بَطِراً وَلا مُفْسِداً وَلا ظالِماً؛ من برای سرکشى و تکبر و فساد و ظلم قیام نکردم.

7. پیش بینی آینده

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام با وصیت تاریخی خود، با پیش بینی آینده، از خباثت بنی امیه پرده برمی دارد و اتهام خارجی خوانده آن بزرگوار، خاصه در مسیر کاروان اسیران در کوفه و شام را از حرکت و

ص: 53

قیام خود دور می کند و با وصیت الهی خود، توطئه پلیدان را خنثی می کند.

8. پیروزی خون را بر شمشیر

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام با وصیت تاریخی خود، زمینه تأثیر رسالت پیام رسانان نهضت را فراهم کرده و به کمک آنان می آید. آنگاه که امام سجاد عَلَیهِ السَّلام و زینب کبری سَلامُ الله عَلَیْها بناست، نهضت عاشورا را ماندگار و اثرگذار نمایند و پیام کربلا را برای نسل های آینده برسانند؛ این وصیت کارگشا است. برای پیروزی خون بر شمشیر، وصیت و پیام مکمل یکدیگرند. امروز هیچ کس در حقانیت و پیروزی حرکت حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام و خباثت و شکست بنی امیه شک ندارد، که زمینه آن، توسط وصیت محقق شده است.

ص: 54

بخش هشتم

انتخاب مسیر حرکت امام حسین به سمت مکّه

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام برای حرکت به سمت مکّه، همان راه عمومى و معمولى که همه مسافران و کاروانیان از آن استفاده مى کردند را انتخاب کرد و این در حالی بود که عبداللّه بن زبیر به عنوان یکی از مخالفان یزید، بر خلاف حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام شبانه و مخفیانه از مدینه خارج و از بیراهه به سوى مکّه حرکت نمود.

به همین خاطر، یکى از یاران، پیشنهاد داد: بهتر نیست یکى از راه هاى فرعى و کوهستانى را انتخاب کنید تا اگر افرادى از طرف کارگزاران یزید در تعقیب شما باشند و هدف ضربه زدن به شما را داشته باشند، نتوانند به هدف خود برسند؛ همان گونه عبداللّه بن زبیر کرد؟

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام در پاسخ به این پیشنهاد فرمودند: لا وَاللّه لا اُفارِقُهُ حَتّى یقْضِی اللّهُ ماهُوَ قاضٍ(1)؛ نه به خدا سوگند! مسیر معمولى و جاده عمومى را می رویم و به کوره راه ها منحرف نخواهم شد تا آن چه را خدا خواهد محقق شود.

ص: 55


1- - نهضه الحسین(علیه السلام)، (بی جا)، ج1، ص79.

بازخوانی تعیین مسیر حرکت امام حسین عَلَيهِ السَّلام

1. بهترین گزینه

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام به عنوان یک رهبر الهی، در حرکت اصلاحی و مقدس خود، فرار را، خواری و خفت دانسته و در بین همه ی گزینه های پیش رو، بهترین گزینه را انتخاب کرد تا زمینه ی قیام و نهضت را فراهم نماید.

2. فراخوان عمومی

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام به عنوان یک رهبر الهی، با انتخاب راه اصلی مدینه به مکّه و قرار دادن حرکت خود در مرئی و منظر همگان، دست به یک فراخوان عمومی زده است تا آنانی که می خواهند در این حرکت اصلاحی و مقدس شرکت کنند راحت بتوانند ملحق شوند و آنانی که گریزانند حجتی نداشته باشند.

3. کار صواب، راه صواب می طلبد

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام به عنوان یک رهبر الهی، در حرکت اصلاحی و مقدس خود، راه صحیح و صواب را انتحاب کرد، تا بتواند مسلمانان را به راه صواب که مبارزه با طاغوت زمان است، دعوت کند. بیراهه رفتن رهبری، پیروان را به بیراهه می کشاند. اگر رهبری نهضت در حرکت به سوی مکّه، خود، از بیراهه برود؛ چه توقعی از پیروان می توان داشت که او را در قیام و نهضت همراهی کنند؟ و در حمایت از امامت و رهبری به بیراهه نروند؟

ص: 56

4. چرا گریزان و چرا بیراهه

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام به عنوان یک رهبر الهی، در حرکتش از مدینه به سوی مکّه؛ نه خلافی کرده و نه قصد خلافی دارد و نه ترسی از عوامل حکومتی دارد؛ تا گریزان باشد و مانند عبدالله بن زبیر، از بیراهه فرار کند.

5. حفظ استقلال

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام به عنوان یک رهبر الهی، در حرکت اصلاحی و مقدس خود، استقلال خود را حفظ کرد و هرگز حرکت خود را به حرکت امثال عبدالله بن زبیر گره نزد تا حرکت اصلاحی و ارزشی خود را، از حرکت های انتقامی یا منفعت طلبانه، به صورت کامل، جدا نماید.

6. عبدالله بن زبیر

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام به عنوان یک رهبر الهی، با انتخاب راه اصلی مدینه به مکّه، می خواهد به همگان بفهماند که مخالفت امثال عبدالله بن زبیر با یزید غاصب، مبارزه اصولی با طاغوت زمان نیست چرا که سبک و سیاق شخصی، و سلیقه ای، در مخالفت با یزید، کاری عبث و بیهوده است و با مخالفتشان راه بجایی نخواهند برند.

7. تافته ی جدا بافته از رهبر الهی

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام به عنوان یک رهبر الهی، با انتخاب راه اصلی مدینه به مکّه، می خواهد به همگان بفهماند: آنان که در مخالفت با یزید تافته ای جدا بافته شدند و رهبر الهی خود را همراهی نکردند، به بیراهه رفته و برای جامعه اسلامی مصیبت به بار می آورند.

ص: 57

بخش نهم

تلاوت قرآن کریم هنگام خروج از مدینه و ورود به مکّه

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام روز یکشنبه دو روز مانده به آخر ماه رجب به همراه فرزندان و افراد خانواده به سوى مکّه حرکت کرد. آنگاه که شهر مدینه را پشت سر مى گذاشت، آیه شریفه حرکت موسى از مصر را قرائت نمود: فَخَرَجَ مِنْها خائفاً یتَرَقَّبُ قالَ رَبِّ نَجِّنى مِنَ الْقَومِ الظّالِمینَ(1)؛ موسی ترسان و نگران از شهر خارج شد و گفت: پروردگارا ! مرا از این قوم ظالم رهایی بخش.

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام پس از پنج روز فاصله مدینه تا مکّه را پیمود و در شب جمعه سوم ماه شعبان به مکّه معظمه وارد گردید و به هنگام ورود به این شهر، این آیه شریفه را قرائت نمود: وَلَمّا تَوَجَّهَ تِلْقاءَ مَدْینَ قالَ عَسى رَبِّى اَنْ یهْدِینى سَواءَ السَّبیلِ(2)؛ و چون موسى به شهر مدین روى آورد چنین گفت: امیدوارم پروردگارم به راه راست رهنمونم گردانده و بر آنچه خیر و صلاحم در آن است هدایتم فرماید.

ص: 58


1- - الارشاد، کنگره شیخ مفید، ج2، ص35.
2- - همان

بازخوانی تلاوت این دو آیه شریفه

1. مبارزه تمام عیار

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام با تلاوت دو آیه شریفه، مربوط به حضرت موسی عَلی نَبیِنا و عَلَیهِ السَّلام می خواهد از هدف بزرگ خود و حرکت اصلاحی و مقدس خود که هم پیامبر گونه است و هم یک مبارزه تمام عیار است پرده بردارد.

2. فرعون زمان

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام با تلاوت دو آیه شریفه، مربوط به حضرت موسی عَلی نَبیِنا و عَلَیهِ السَّلام می خواهد به همگان بفهماند، آن که عنان جهان اسلام را به دست گرفته، یک طاغوت، یک طغیان گر و یک فرعون است و من بر اساس فرمان: وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ(1)

و فرمان: اذْهَبْ إِلَىٰ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَىٰ(2)،

برای مبارزه با فرعون و طاغوت زمان حرکت کردم.

3. دشواری راه

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام با تلاوت عَسى رَبِّى اَنْ یهْدِینِى سَواءَ السَّبیلِ، دشواری راهی انتخابی را می خواهد به همگان بفهماند تا همراهان، تکلیف خود را بفهمند. هم آنان که برای تقسیم غنائم ملحق می شوند و هم آنان که تا آخرین لحظه و تا آخرین قطره خون، ایستادگی می کنند.

ص: 59


1- - نحل/ 36.
2- - نازعات/ 17.

4. هدایت الهی

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام با تلاوت عَسى رَبِّى اَنْ یهْدِینِى سَواءَ السَّبیلِ، می خواهد به همگان بفهماند حرکت و پیروزی به هر شکلی که باشد؛ عنایتی است از طرف پروردگار عالم و ما خود را به او سپرده ایم.

ص: 60

بخش دهم

سخن امام حسین در پاسخ عبداللّه بن عمر

پس از وارد حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام به مکّه، عبداللّه بن عمر که عازم مدینه بود، به حضور حضرت رسید و با آن که یکی از مخالفان یزید بود، به آن بزرگوار پیشنهاد صلح و سازش و بیعت با یزید داد و حضرت را از عواقب خطرناک مخالفت با یزید برحذر داشت و بنا به نقل خوارزمى، چنین گفت: یا اباعبداللّه! چون مردم با این مرد بیعت کرده اند و درهم و دینار در دست اوست قهرا به او روى خواهند آورد و با سابقه دشمنى که این خاندان با شما دارد، مى ترسم در صورت مخالفت با وى کشته شوى و گروهى از مسلمانان نیز قربانى این راه شوند و من از رسول خدا صَلَّى الله عَلَیهِ وَ آلِهِ و سَلَّم شنیدم که فرمود: حسین کشته خواهد شد و اگر مردم دست از یارى و نصرت وى بردارند، به ذلت و خوارى مبتلا خواهند گردید. پس برای پیشگیری از کشتن خود و ذلت و خوارى مسلمانان از در بیعت و صلح با یزید وارد شو(1).

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام در پاسخ به پیشنهاد عبداللّه بن عمر فرمود: یا اَباعَبْدِالرَّحْمنِ اَما عَلِمْتَ اَنَّ مِنْ هَوانِ الدُّنْیا

ص: 61


1- - مقتل الحسین(علیه السلام)، انوار الهدی، ج1، ص278.

عَلَى اللّهِ اَنَّ رَأْسَ یحْیى بْنِ زَکرِیا اُهْدِىَ اِلى بَغِی مِنْ بَغایا بَنِى اِسْرائیل؟ ابوعبدالرحمان! مگر نمى دانى که دنیا آن چنان حقیر و پست است که سر بریده انسان برگزیده و پیامبر عظیم الشأن مانند یحیى بن زکریا را به عنوان هدیه و ارمغان به فرد ناپاک و زناکارى از بنى اسرائیل فرستاده مى شود.

اَما تَعْلَمُ اَنْ بَنِى اِسْرائیل کانُوا یقْتُلُونَ مابَینَ طُلُوع الْفَجْرِ اِلى طُلُوع الشَّمْسِ سَبْعِینَ نَبِیاً ثُمَّ یجْلِسُونَ فى أسْواقِهِمْ یبِیعُونَ وَیشْتَرُونَ کاَنْ لَمْ یصْنعُوا شَیئاً؛ مگر نمى دانى که بنى اسرائیل با خداى بزرگ آنچنان به مقام مخالفت برآمدند که در اول صبح هفتاد پیامبر را به قتل مى رساندند سپس به خرید و فروش و کارهاى روزانه خویش مشغول مى شدند که گویا کوچکترین جنایتى مرتکب نگردیده اند.

فَلَمْ یعْجِّلِ اللّهُ عَلَیهِمْ بَلْ اَمْهَلَهُمْ وَاَخَذَهُمْ بَعْدَ ذلِک اَخْذَ عَزِیزٍ ذى انْتِقامٍ اتَّقِاللّه یا اَباعَبْدالرَّحْمنِ وَلا تَدَعَنَّ نُصْرَتى(1)؛ پس خداوند به آنان مدتى مهلت داد ولى بالاخره به سزاى اعمالشان رسانید و انتقام خداى قادر منتقم آنها را به شدیدترین وجهى فرا گرفت؟

سپس حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام چنین فرمود:

یا ابوعبدالرحمان! از خدا بترس و دست از نصرت و یارى ما برمدار(2)!

بنا به نقل شیخ صدوق چون عبداللّه بن عمر از پیشنهاد خود نتیجه اى نگرفت، عرضه داشت: یا اباعبداللّه ! دوست دارم در این هنگام مفارقت اجازه بدهید آن قسمت از بدن شما را که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله مکرر مى بوسید من هم ببوسم و آن بزرگوار اجازه داد و عبداللّه سه بار سینه آن حضرت را بوسه زد و در حالى که گریه مى کرد چنین گفت: اَسْتَوْدِعُک یا اَباعَبْدِاللّه...؛ یا اباعبداللّه ! تو را به

ص: 62


1- - همان، ص280.
2- - همان.

خدا مى سپارم و با تو خداحافظى مى کنم؛ زیرا تو در این سفر کشته خواهى شد(1).

بازخوانی جواب امام حسین به عبداللّه بن عمر

1. جواب مناسب

پاسخ حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام به افراد مختلف، مناسب با سطح درک و بینش و طرز تفکر افراد بوده است و پاسخ آن بزرگوار به پیشنهاد عبداللّه بن عمر از این قاعده مسنثتی نیست.

2. مدعیان عوام فریب

چه بسیارند کسانی که منافع دین را می خواند، اما حاضر نیستند هزینه تدینّشان را بپردازند، اینان همواره دین را برای خود هزینه می کنند نه خود را برای دین، اینان خود را علاقمند و دلسوز رهبران دینی می دانند و برای اثبات ادعای ریاکارانه خود، دست و بازوی امام را می بوسند و یا اشک تمساح می ریزند اما هرگز حاضر نیستند در حمایت و تحقق منویات امام قدمی بردارند.

برخیز تا یک سو نهیم این دلق ازرق فام را *** بر باد قلاشی دهیم این شرک تقوا نام را

هر ساعت از نو قبله ای با بت پرستی می رود *** توحید بر ما عرضه کن تا بشکنیم اصنام را(2)

ص: 63


1- - الأمالی، البعثه، ج1، ص217.
2- - سعدی

3. گندم نمایان جو فروشی

چه بسیارند کسانی که سالوس صفت خود را حامی دین معرفی می کنند اما از پشت، خنجرشان آخته ی ضربه زدند به دین است. آن جایی که باید همراهی کند، با صد عذر، سکوت و خانه نشینی را برمی گزیند و آن جایی که باید در برابر کجی و انحراف، مقاومت کند، همراه می شوند.

4. کوفی صفت

یکی از آن خیل عظیم افراد منحرف و عوام فریب، عبداللّه بن عمر است. عبداللّه بن عمر کارنامه تدیّنش پر از نفاق و دورویی است. او کوفی صفتی است که یزید وار بر گرده دین تاخت و بسیاری را منحرف کرده است. وی از یک سو بر دست و بازوی امام ریاکارانه بوسه می زند و از سو دیگر پیشنهاد صلح و سازش به امام می دهد. از یک سو برای جان امام منافقانه اشک تمساح می ریزد و از سوی دیگر با یزید اعلان وفادارى مى کند. از یک سو خود مرید علی معرفی می کند و از سوی دیگر حاضر به بیعت با حضرت نمی شود. از یک سو سخن از سنت و سیره پیامبر می زند و از سوی دیگر معاویه را به رسمیت شناخت. از یک سو داعیه تدین و وفاداری به پیامبر گرامی اسلام دارد و از سوی دیگر با حجاج بن یوسف، خونخوار مروانی، شبانه بیعت می کند.

مکتوب می رسید فراوان، ولی دریغ *** خطش تمام، کوفی و مُهرش فریب بود

پیشانی تمامیشان داغ سجده داشت *** آنان که خیمه گاه مرا تیر می زدند(1)

ص: 64


1- - علیرضا قزوه

5. سفارش پیامبر گرامی اسلام

آن چه پیامبر گرامی اسلام در باره کشته شدن حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام بیان فرموده است؛ برای این نیست که مواظب باشید امام حسین به عراق نرود که اگر برود کشته می شود، بلکه پیامبر گرامی اسلام به امت اسلامی می خواهد بفهماند که مواظب باشید، اسباب این کشته شدن فراهم نشود. پیامبر گرامی اسلام مسلمانان را به ترک فعل دعوت نکرد تا عبداللّه بن عمر بر آن پافشاری کند، بلکه مقصود آن بزرگوار این است که مواظب باشید، در کشتن آن بزرگوار، نقش نداشته باشید و مواظب باشید، دست از یاری او برندارید.

6. ذلت و زبونى

پیامبر گرامی اسلام در یک پیش گویی فرمود: هرکس دست از یارى فرزندم بردارد، به ذلت و زبونى دچار خواهد شد(1) و این حقیقت در باره عبداللّه بن عمر محقق شد. آنگاه که حجاج برای سرکوبی اهل مدینه آمد، عبداللّه بن عمر برای بیعت شبانه خود را به حجاج رساند و حجاج بجای دست، پای خود را برای بیعت از زیر لحاف بیرون کرد و او با تمام خاری و خفت با بوسه بر پای حجاج با او بیعت کرد(2). ذلِک لَهُمْ خِزْىٌ فِى الدُّنْیا وَلَهُمْ فِى اْلاخِرَةِ عَذابٌ عَظَیمٌ؛ این رسوایی آنها در دنیاست؛ و در آخرت، مجازات عظیمی خواهند داشت(3).

ص: 65


1- - مقتل الحسین(علیه السلام)، انوار الهدی، ج1، ص278.
2- - شرح نهج البلاغه، آیت الله مرعشی نجفی، ج13، ص242.
3- - مائده/ 33.

7. یحیی شهید

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام در چند مرحله از حادثه تلخ و جنایت بزرگ کشته شدن حضرت یحیى عَلی نَبیِنا و عَلَیهِ السَّلام و به ارمغان رفتن سر بریده او برای یک جنایتکار یاد مى کند تا تشابه حرکت خود را با آن بزرگوار در چند جهت به همگان بفهماند: اول حرکت پیامبر گونه خود را معرفی کند، دوم از عاقبت شهادت خود خبر دهد، سوم خباثت عاملان شهادت را یادآور شود و چهارم از جنایت طاغوت زمان یزید پرده بردارد و پنجم خسارت سکوت مسلمانان، خاصه خواص اهل حق را گوشزد کند.

ص: 66

بخش یازدهم

نامه امام حسین عَلَيهِ السَّلام به بنى هاشم

ابن قولویه در کامل الزیارات نقل مى کند: حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام از مکّه برای برادرش محمد حنفیه و سایر افراد بنى هاشم، در نامه ای چنین نوشت:

بِسْمِ اللّه الرَّحْمنِ الرَّحیم مِنَ الحُسَین بْنِ عَلِىّ اِلى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِی وَمَنْ قِبَلَهُ مِنْ بَنِى هاشِمٍ، اَمّا بَعْدُ فَاِنَّ مَنْ لَحِقَ بِى اِسْتَشْهَدَ وَمَنْ تَخَلَّفَ لَمْ یدْرِک الْفَتْحَ، وَالسَّلامُ(1)؛ بِسْمِ اللّه الرَّحْمنِ الرَّحیم، از حسین بن على به محمد بن على و افراد دیگر از بنی هاشم که در نزد وى هستند. اما بعد: هر که به من ملحق شود شهید خواهد شد و هر که از همراهى من خوددارى کند به فتح و پیروزى دست نخواهد یافت والسلام.

پس از رسیدن نامه به مدینه، محمد حنفیه با عده اى از بنی هاشم به آن حضرت در مکّه ملحق شدند.(2)

ص: 67


1- - کامل الزیارات، ط مکتبه الصدوق، ج1، ص76.
2- - ترجمه حسین بن علی از تاریخ ابن عساکر، احیاء الثقافه الاسلامیه، ج1، ص298.

بازخوانی نامه امام حسین به بنى هاشم

1. عاقبت کار

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام در این نامه آن چه بناست اتفاق بیفتد را برای نزدیکان و وابستگان، بیان فرمود و آنان را از عاقبت کار مطلع ساخت تا هرکدام بر اساس واقعیت موجود و بر اساس ایمان و اعتقاد خود، راه درست را انتخاب کنند.

2. بعضی گیج زدند

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام با جملات کوتاه، بصیرت افزایی کرد و مسلمانان و به خصوص خواص جامعه اسلامی را راهنمایی نمود تا بر اساس تکلیف الهی، بتوانند صحیح موضع گیری کنند و به وظیفه خود عمل نمایند. ولی متأسفانه بسیاری از شخصیت ها و چهره های نامدار صدر اسلام، هرگز از این روشنگری بهره نبردند و بر موضع اشتباه خود پافشاری کردند. رهبر معظم انقلاب در این زمینه می فرماید: قبل از حرکت به کربلا، بزرگانی مثل ابن عباس و ابن جعفر و چهره های نامدار صدر اسلام، که ادعای فقاهت و شهامت و ریاست و آقازادگی و امثال اینها را داشتند، گیج شدند و نفهمیدند چه کار باید بکنند.(1)

3. بصیرت افزایی

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام با جملات کوتاه، بصیرت افزایی کرد و به همگان فهماند که فتح و پیروزی در گرو جانفشانی و شهادت در راه خداست و هر کس دنبال فتح و پیروزی است باید در این حرکت و قیام همراه شود، نه آن که بنشیند و نظاره گر باشد.

ص: 68


1- - دیدار با پرستاران در تاریخ 22/08/1370.

4. سه گروه مخاطب

مخاطب نامه حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام سه گروه هستند: یک گروه که به ظاهر آن بزرگوار را همراهی کردند و دو گروه دیگر، کسانی که به دلایل گوناگون حاضر به همراهی با حضرت نشدند.

گروه اول

گروه اول کسانی هستند که به قصد غنائم همراه شده یا همراه خواهند شد. حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام آب پاکی را روی دست این گروه ریخته و آنان را مخاطب قرار داده و می فرماید در این مسیر خبری از غنائم نیست؛ آن چه هست جهاد و شهادت است: مَنْ لَحِقَ بِى اِسْتَشْهَدَ؛ هر که به من ملحق شود شهید خواهد شد.

گروه دوم

گروه دوم کسانی هستند که منتظرند آن بزرگوار با ایثار جان خود و یارانش، راه را برای استیلای بنی هاشم و علویان باز کند و ایشان سهمی از آن بردارند و از این نمد برای خود کلاهی بسازند. حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام مانند گروه اول، آب پاکی را روی دست این گروه ریخته و آنان را مخاطب قرار می داده و می فرماید: وَمَنْ تَخَلَّفَ لَمْ یدْرِک الْفَتْحَ؛ این چنین نیست که شما دور از صحنه نظاره گر باشید و بعد بتوانید از ثمره قیام منفعت ببرید.

گروه سوم

گروه سوم کسانی هستند که از عاقبت کار آگاهند، از یک طرف حاضر نیستند خطر کنند و حضرت را همراهی نمایند و از طرف دیگر می دانند که اگر آن بزرگوار همراهی نکنند، عاقبت خوبی برایشان رقم

ص: 69

نخواهد خورد، در نتیجه می خواهند به ظاهر از روی خیر خواهی حضرت را از راه مقدسش بازدارند تا گرفتار خاری و ذلت نشوند و حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام مانند دو گروه اول، آب پاکی را روی دست این گروه ریخته و با جمله: مَنْ لَحِقَ بِى اِسْتَشْهَدَ؛ قطعیت حرکت و قیام خود را به آنان فهماند و با جمله: وَمَنْ تَخَلَّفَ لَمْ یدْرِک الْفَتْحَ؛ عاقبت مختوم و ذلت بار آنان را گوش زد می کند.

ص: 70

بخش دوازدهم

خطبه امام حسین عَلَيهِ السَّلام در مکّه

با نزدیک شدن موسم حج، حجاج، گروه گروه وارد مکّه مى شدند در این هنگام حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام مطلع شد که به دستور یزیدبن معاویه، عمرو بن سعد بن عاص به ظاهر به عنوان امیر حاج ولى در واقع به منظور ترور آن بزرگوار عازم مکّه شده است، لذا آن حضرت تصمیم گرفت به احترام کعبه، بدون شرکت در مراسم حج و با تبدیل اعمال حج به عمره مفرده در روز سه شنبه هشتم ذیحجه از مکّه به سوى عراق حرکت کند.

امام قبل از حرکت، خطبه ای را در میان افراد خاندان بنى هاشم و گروهى از شیعیان ایراد فرمود: اَلْحَمْدُلِلّهِ ما شاءَ اللّهُ، وَ لا قُوَّةَ إِلاّ بِاللّهِ، وَ صَلَّى اللّهُ عَلى رَسُولِهِ؛ سپاس براى خداست، آنچه خدا بخواهد همان خواهد بود و هیچ نیرویى حکم فرما نیست مگر به اراده خداوند و درود خداوند بر فرستاده خویش.

خُطَّ الْمَوْتُ عَلى وُلْدِ آدَمَ مَخَطَّ الْقَلادَةِ عَلى جیدِ الْفَتاةِ، وَ ما أَوْلَهَنی إِلى أَسْلافی اِشْتِیاقُ یَعْقُوبَ إِلى یُوسُفَ؛ مرگ برای آدمیزاد همانند گردنبندى است بر گردن دختران جوان و من به دیدار نیاکانم، مانند اشتیاق یعقوب به دیدار یوسف؛ اشتیاق دارم.

ص: 71

وَ خُیِّرَلِی مَصْرَعٌ اَنَا لاقیهِ کَأَنِّی بِاَوْصالی تَقْطَعُها عَسْلانُ الْفَلَواتِ بَیْنَ النَّواویسِ وَ کَرْبَلاءَ فَیَمْلاَنَّ مِنِّی اَکْراشاً جَوْفاً وَ اَجْرِبَةً سَغْباً؛ و براى من قتلگاهى معین گردیده است که در آنجا فرود خواهم آمد و گویا با چشم خود مى بینم که درندگان بیابان ها و لشکریان کوفه در سرزمینى در میان نواویس و کربلا اعضاى مرا قطعه قطعه و شکم هاى گرسنه خود را سیر و انبان هاى خالى خود را پر مى کنند.

لا مَحیصَ عَنْ یَوْم خُطَّ بِالْقَلَمِ رِضَى اللّهِ رِضانا اَهْلَ الْبَیْتِ، نَصْبِرُ عَلى بَلائِهِ وَ یُوَفّینا اَجْرَ الصّابِرینَ؛ از پیشامدى که با قلم قضا نوشته شده است، چاره و مفرى نیست، بر آنچه خدا راضى است ما نیز راضى و خشنودیم، در مقابل بلا و امتحان او صبر و استقامت مى ورزیم و خداوند اجر صبر کنندگان را بر ما عنایت خواهد نمود.

لَنْ تَشُذَّ عَنْ رَسُولِ اللّهِ لَحْمَتُهُ، وَ هِىَ مَجْمُوعَةٌ لَهُ فى حَظیرَةِ الْقُدْسِ، تَقَرُّ بِهِمْ عَیْنُهُ وَ یُنْجَزُ بِهِمْ وَعْدُهُ؛ در میان پیامبر و پاره هاى تن وى فرزندانش هیچگاه جدایى نخواهد افتاد و در بهشت برین در کنار او خواهند بود؛ زیرا آنان وسیله خوشحالى و روشنى چشم پیامبر بوده و وعده او نیز که استقرار حکومت اللّه است به وسیله آنان تحقق خواهد پذیرفت.

مَنْ کانَ باذِلا فینا مُهْجَتَهُ، وَ مُوَطِّناً عَلى لِقاءِ اللّهِ نَفْسَهُ، فَلْیَرْحَلْ مَعَنا فَاِنَّنِی راحِلٌ مُصْبِحاً اِنْ شاءَ اللّهُ تَعالى(1)؛ هر یک از شما حاضر است در راه ما از خون خویش بگذرد و جانش را در راه شهادت و لقاى پروردگار نثار کند آماده حرکت با ما باشد که من فردا صبح حرکت خواهم کرد ان شاءاللّه تعالى.

ص: 72


1- - الملهوف، دارالاسوه، ج1، ص126.

بازخوانی خطبه امام حسین عَلَيهِ السَّلام

1. یکی از مظاهر کمال

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام چه تعبیر زیبا و چه تشبیه دلنشین از مرگ دارد: خُطَّ الْمَوْتُ عَلى وُلْدِ آدَمَ مَخَطَّ الْقَلادَةِ عَلى جیدِ الْفَتاةِ؛ مرگ برای آدمیزاد همانند گردنبندى است بر گردن دختران جوان. این تعبیر زیبا و تشبیه دلنشین از مرگ نشان از نوع مواجه انسان با مرگ است که زندگی انسان را تغییر می دهد. ترس از مرگ، خاری و خفت می آورد و نترسیدن از مرگ، زندگی عزتمند را به دنبال دارد. شهید میورد میشهید مطهری در کتاب انسان کامل می فرماید: یکی از مظاهر کمال طرز مواجهه انسان با مرگ است. زیرا خیلی از بدبختی های انسان به خاطر ترس از مرگ است. بعضی به خاطر اینکه نمیرند تن به پستی ها و بدبختی های زیادی می دهند.(1)

2. پاسخ به دلسوزان

بسیاری از محبین حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام برای آن حضرت به خاطر کشته شدن، دلسوزی می کردند و برای این که کشته نشود، می خواستند آن بزرگوار را از این حرکت و قیام منصرف نمایند و حضرت به آنان این گونه جواب می دهد: وَ ما أَوْلَهَنی إِلى أَسْلافی اِشْتِیاقُ یَعْقُوبَ إِلى یُوسُفَ؛ و من به دیدار نیاکانم، مانند اشتیاق یعقوب به دیدار یوسف، اشتیاق دارم.

3. خبر قطعی از شهادت

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام برای چندمین بار، از شهادت خود خبر می دهد و با صراحت کامل، جزئیات آن را بیان می کند.

ص: 73


1- - انسان کامل، (بی جا)، ج1، ص141

آن بزرگوار شهادت خود را تقدیر و امتحان الهی می داند که گریزی از آن نیست و از آن جایی که برای حفظ اسلام و مسلمین لازم و ضروری است؛ آن را مورد رضایت حضرت حق معرفی می کند تا مسلمانان را با هشدار جدی روبرو ساخته و از این رهگذر عواطف مسلمانان تحریک نماید تا با حمایت رهبری امت، راه سعادت و رستگاری را طی نمایند.

4. دعوت قاطع به مبارزه

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام باز برای اتمام حجت در پایان خطبه، همه کسانی را که ادعای چاکری و فدایی شدن دارند و مدام چاکرم و فدات بشم می گویند و همه کسانی که در ظاهر قرب الهی و رسیدن به خدا را طلب می کنند را به این حرکت و قیام دعوت نموده و می فرماید: مَنْ کانَ باذِلا فینا مُهْجَتَهُ، وَ مُوَطِّناً عَلى لِقاءِ اللّهِ نَفْسَهُ، فَلْیَرْحَلْ مَعَنا فَاِنَّنِی راحِلٌ مُصْبِحاً اِنْ شاءَ اللّهُ تَعالى؛ هر یک از شما که حاضر است در راه ما از خون خویش بگذرد و جانش را در راه شهادت و لقاى پروردگار نثار کند آماده حرکت با ما باشد که من فردا صبح حرکت خواهم کرد ان شاءاللّه تعالى.

ص: 74

بخش سیزدهم

پاسخ امام حسین به پشنهاد عبداللّه بن زبیر

پیشنهاد عبداللّه بن زبیر

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام با اعلام حرکت به سوى عراق، عبداللّه بن زبیر که به اصطلاح از افراد مبارز و مخالف یزید بود و از مدینه فرار کرده و به مکّه پناهنده شده بود؛ خدمت آن حضرت رسید و به صورت ظاهر در یک سخن دو پهلو، گفت: یابن رسول اللّه! اگر من هم در عراق شیعیانى مانند شیعیان شما داشتم آنجا را به هر نقطه دیگر ترجیح مى دادم. ابن زبیر براى این که متهم نشود، در ادامه گفت: در عین حال اگر در مکّه اقامت کنید و بخواهید امامت و پیشوایى مسلمانان را داشته باشید؛ ما نیز با تو بیعت مى کنیم و پشتیبانى تو خواهیم بود.(1)

پاسخ امام حسین عَلَيهِ السَّلام به عبداللّه بن زبیر

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام در پاسخ به پشنهاد عبداللّه بن زبیر فرمود: اِنَّ اَبى حَدَّثَنى اَنَّ بِمَکّة کبْشاً بِهِ تُسْتَحَلُّ حُرْمَتُها فَما اُحِبُّ اَنْ اَکونَ ذلِک الْکبْشَ؛ پدرم به من خبر داد که به سبب وجود

ص: 75


1- - الاخبار الطوال، الشریف الرضی، ج1، ص244.

قوچى در مکّه احترام آن شهر درهم شکسته خواهد شد و نمى خواهم آن قوچ من باشم تا حرمت خانه خدا توسط من شکسته شود.

وَلِئنْ اُقْتَلْ خارِجاً مِنْها بِشِبْرٍ اَحَبُّ اِلَىَّ مِنْ اَنْ اُقْتَلَ فیها وَلَئنْ اُقتَلْ خارِجاً مِنْها بِشِبْرَینِ اَحَبُّ اِلَىَّ مِنْ اَنْ اُقْتَلَ خارِجاً مِنْها بِشِبْرٍ؛ و اگر یک وجب دورتر از مکّه به قتل برسم، بهتر است از این که در داخل آن به قتل برسم و اگر دو وجب دورتر از مکّه کشته شوم بهتر است از اینکه در یک وجبى آن به قتل برسم.

وَاَیمُ اللّه لَوْ کنْتُ فى جُحْرِ هامَّة مِنْ هذِهِ الْهَوامِّ یسْتَخْرِجُونى حَتّى یقْضُوا بى حاجَتَهُمْ؛ و به خدا سوگند! اگر در لانه مرغى باشم مرا درخواهند آورد تا با کشتن من به هدف خویش برسند.

وَاللّه لَیعْتَدُنَّ عَلَىَّ کما اعْتَدتِ الْیهُودُ فِى السَّبْتِ(1)؛ به خدا سوگند! همان گونه که قوم یهود احترام روز شنبه سمبل وحدت و روز تقرب به خداى خویش را درهم شکستند این ها نیز احترام مرا درهم خواهند شکست.

یا ابْنَ الزُّبَیرِ لَئِنْ اُدْفَنْ بِشاطِئِ الْفُراتِ اَحَبُّ اِلَىَّ مِنْ اَنْ اُدْفَنَ بِفناءِ الْکعْبَةِ(2)؛ اگر من در کنار فرات دفن بشوم، براى من محبوب تر است از اینکه در آستانه کعبه دفن شوم.

پس از آن که ابن زبیر از مجلس امام خارج گردید، آن حضرت چنین فرمود: إنَّ هذا یقُولُ لى کنْ حَماماً مِنْ حَمامِ الْحَرَمِ(3)؛ او به من مى گوید کبوتر حرم باش!

اِنَّ هذا لَیسَ شَىْءٌ مِنَ الدُّنْیا اَحَبَّ اِلَیهِ مِنْ اَنْ اَخْرُجَ مِنَ الْحِجازِ وَقَدْ عَلِمَ اَنَّ النّاسَ لا یعْدِلُونَهُ بى فَوَدَّ اَنِّى خَرَجْتُ حَتّى یخْلُو لَهُ(4)؛ او گرچه به

ص: 76


1- - الکامل فی التاریخ، دار الکتاب العربی، ج3، ص148.
2- - مع الرکب الحسینی(2ج)، (بی جا)، ج1، ص287.
3- - همان/ ص284.
4- - الکامل فی التاریخ، دار الکتاب العربی، ج3، ص148.

ظاهر به بودن من در مکّه علاقه نشان مى دهد ولى در واقع بیش از هر چیز به بیرون رفتن من از مکّه علاقه مند است؛ زیرا مى داند با وجود من، کسى به او توجهى نخواهد کرد و من با رفتنم میدان را برای او باز می گذارم.

بازخوانی پاسخ امام حسین عبداللّه بن زبیر

1. ترسیم آینده ابن زبیر

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام در این گفتار راجع به گذشته ابن زبیر و نقش اساسی وی در راه اندازی جنگ جمل و موضع رذیلانه او در برابر امام على عَلَيهِ السَّلام، سخنى به میان نیاورد ولى در ضمن چند جمله، آینده ابن زبیر را براى وى ترسیم نمود و فرمود: اِنَّ اَبى حَدَّثَنى اَنَّ بِمَکّة کبْشاً بِهِ تُسْتَحَلُّ حُرْمَتُها؛ پدرم به من خبر داد که به سبب وجود قوچى در مکّه احترام آن شهر درهم شکسته خواهد شد.

2. هشدار به ابن زبیر

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام ضمن بیان پیش بینی پدر بزرگوارش، و این که نمی خواهم شکننده حریم کعبه باشم؛ به ابن زبیر هشدار می دهد که مواظب باش تو آن قوچی نباشی که حریم کعبه را درهم می شکند: فَما اُحِبُّ اَنْ اَکونَ ذلِک الْکبْشَ؛ نمى خواهم آن قوچ من باشم تا حرمت خانه خدا توسط من شکسته شود.

3. پیش بینی امام محقق می شود

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام با تمام هشدارهایی که به ابن زبیر می دهد، متأسفانه این هشدارها به دلیل خباثت دورونی ابن زبیر،

ص: 77

اثر نمی کند و پیش بینی امام على عَلَيهِ السَّلام توسط وی محقق می شود و در دو مرحله حریم کعبه و حرمت خانه خدا درهم شکسته می شود.

4. حریم کعبه می شکند

حریم کعبه و حرمت خانه خدا توسط ابن زبیر در دو مرحله درهم شکسته شد. مرحله اول در درگیری با لشکریان یزید(1)

و مرحله دوم در درگیری با حجاج بن یوسف ثقفی(2). در هر دو درگیری، ابن زبیر کعبه را برای حفظ جان خود سپر قرار داد و به آن پناهنده شد و نیروهای مقابل با منجنیق مسجدالحرام را هدف قرار دادند و با گلوله های آتشین کعبه را ویران کردند و لوازم آن را به آتش کشیدند.

5. تفاوت از زمین تا آسمان است

آری ابن زبیر در ظاهر همانند حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام مخالف یزید بود و از مدینه به قصد مبارزه با آن ملعون به مکّه آمده بود، اما تفاوت او در نیت و هدف، با آن بزرگوار از زمین تا آسمان است. این که می بینیم، یکی براى حفظ خود کعبه را سپر و بلاگردان خویش می کند و دیگری خود و اهل و عیالش را سپر و بلاگردان کعبه، یکى اسلام را فداى شخصیت خویش مى کند و دیگرى خود را فداى اسلام، یکی به سوى خود مى خواند و دیگرى به سوى خدا و یکی میل ریاست دارد و دیگری مسئولیت رهبری؛ به همین خاطر است. این که ابن زبیر می خواهد کبوتر حرم شود و دوست دارد آن بزرگوار از حرم خارج شود؛ به خاطر تفاوت بنیادی بین این دو راه و دو حرکت است، گرچه در ظاهر هر دو مشابه یک دیگرند. همین تشابه است که افراد ساده اندیش و کوته بین را به اشتباه می اندازد.

ص: 78


1- - مروج الذهب، دارالهجره، ج3، ص71.
2- - الکامل فی التاریخ، دار الکتاب العربی، ج3، ص412.

بخش چهاردهم

دعوت عبیداللّه بن حرّ جعفی توسط امام حسین

هنگامی که حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام با سپاه اندک خویش به منزل بنی مقاتل رسید، در آنجا خیمه ای توجّه اش را جلب کرد، پرسید: این خیمه از کیست؟ گفتند: عبیدالله بن حرّ جعفی، راهزن معروف عرب. آن بزرگوار حجّاج بن مسروق جعفی را به نزد او فرستاد. حجّاج به خیمه عبیدالله بن حرّ آمد، سلام کرد و گفت: ای فرزند حر! هدیه گران بها و ارمغان پر ارجی برای تو آورده ام و آن این که حضرت امام حسین عَلَيهِ السَّلام تو را به یاری خود می طلبد، به او به پیوند تا به سعادت بزرگی نایل گردی.

عبیداللّه بن حرّ جعفی گفت: به خدا سوگند! من از شهر کوفه بیرون نیامدم مگر این که اکثر مردم این شهر، خود را برای جنگ با او و سرکوبی شیعیانش آماده می کردند و برای من مسلم است که او در این جنگ کشته خواهد شد و من توانایی یاری و کمک او را ندارم و اصلاً دوست ندارم که او مرا ببیند و من او را.

حجاج بن مسروق به نزد امام عَلَيهِ السَّلام بازگشت و پاسخ عبیداللّه بن حرّ جعفی را به عرض وی رسانید در این هنگام خود امام با چند تن از اصحابش به نزد عبیداللّه بن حرّ جعفی آمد و او از امام

ص: 79

استقبال نمود و خوشامد گفت و سپس حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام خطاب به وی چنین فرمود: یَابْنَ الْحُرِّ! فَإِنَّ اَهْلَ مِصْرَکُمْ هذِهِ کَتَبُوا إِلَی وَ خَبَّرُونی أَنَّهُمْ مُجْتَمِعُونَ عَلی نُصْرَتی، وَ أَنْ یَقُومُوا دُونِی وَ یُقاتِلُوا عَدُوِّی، وَ أَنَّهُمْ سَأَلُونِی الْقُدُومَ عَلَیْهِمْ، فَقَدِمْتُ؛ ای پسر حرّ! همشهریان تو این نامه ها را برایم نوشتند و خبر دادند که همگی بر یاری من متّفق شده اند و در کنار من ایستاده و با دشمنانم پیکار خواهند کرد. و از من خواستند که نزدشان بروم و من نیز آمدم.

وَ لَسْتُ أَدْرِی الْقَوْمَ عَلی ما زَعَمُوا، لاَنَّهُمْ قَدْ أَعانُوا عَلی قَتْلِ ابْنِ عَمِّی مُسْلِمِ بْنِ عَقیل وَ شیعَتِهِ وَ أَجْمَعُوا عَلَی ابْنِ مَرْجانَةَ عُبَیْدِاللّهِ بْنِ زِیاد یُبایِعُنِی لِیَزیدَ بْنِ مُعاوِیَةَ؛ ولی گمان نمی کنم که آنان بر عهدشان پایدار بمانند، زیرا آنان بر کشتن پسر عمویم مسلم بن عقیل و یارانش همکار شدند و همگی با پسر مرجانه عبیدالله بن زیاد که از من می خواهد با یزید بیعت کنم، همراه شده اند.

وَ أَنْتَ یَابْنَ الْحُرِّ فَاعْلَمْ أَنَّ اللّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مُؤاخِذُکَ بِما کَسَبْتَ وَ أَسْلَفْتَ مِنَ الذُّنُوبِ فِی الْاَیّامِ الْخالِیَةِ، وَ أَنَا أَدْعُوکَ فِی وَقْتِی هذا اِلی تَوْبَة تُغْسَلُ بِها ما عَلَیْکَ مِنَ الذُّنُوبِ، وَ أَدْعُوکَ إِلی نُصْرَتِنا أَهْلَ الْبَیْتِ؛ و تو ای پسر حرّ بدان! به یقین خداوند در برابر کارهایی که انجام داده ای و گناهانی که در ایّام گذشته مرتکب شده ای، از تو بازخواست خواهد کرد، و من تو را به یاری خاندان اهل بیت فرا می خوانم باشد تا با آب توبه گناهانت را شستشو دهی.

فَإِنْ أُعْطِینا حَقَّنا حَمِدْنَا اللّهَ عَلی ذلِکَ وَ قَبِلْناهُ، وَ إِنْ مُنِعْنا حَقَّنا وَ رُکِبْنا بِالظُّلْمِ کُنْتَ مِنْ أَعْوانی عَلی طَلَبِ الْحَقِّ؛ اگر حقّمان را به ما دادند خدا را بر آن شکر کرده و می پذیریم و اگر آن را از ما بازداشتند و به ظلم و ستم بر ما چیره شدند تو در طلب حق، از یاوران من خواهی بود و در هر دو صورت زیانی نخواهی دید.

ص: 80

عبیداللّه بن حرّ جعفی گفت: به خدا سوگند! من می دانم که هر کس از فرمان تو پیروی کند، به سعادت و خوشبختی ابدی نایل شده است ولی من احتمال نمی دهم که یاری من، به حال تو سودی داشته باشد؛ زیرا در کوفه کسی را ندیدم که مصمم به یاری و پشتیبانی شما باشد و به خدا سوگندت می دهم که از این امر معافم بدار زیرا من از مرگ سخت گریزانم، ولی اینک اسب معروف خود را به حضورت تقدیم می کنم اسبی که تا حال به وسیله آن دشمنی را تعقیب نکرده ام جز این که به او رسیده ام و هیچ دشمنی با داشتن این اسب مرا تعقیب ننموده است مگر اینکه از چنگال او نجات یافته ام.

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام در پاسخ وی چنین فرمود: اَمَّا اِذا رَغِبْتَ بِنَفْسِک عَنّا فَلا حاجَةَ لَنا فِى فَرَسِک وَلا فِیک "وَما کنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُداً"(1)؛

حال که در راه ما از نثار جان امتناع می ورزی ما نیز نه به تو نیاز داریم و نه به اسب تو، زیرا "من از افراد گمراه برای خود کمک نمی گیرم".

آنگاه امام این جمله را نیز اضافه نمود: وَانِّى اَنْصَحُک کما نَصَحتَنِى اِنِ اسْتَطَعْتَ اَنْ لا تَسْمَعَ صُراخَنا وَلا تَشْهَدَ وَقْعَتَنا فَافعَلْ فَوَاللّه لا یسْمَعُ واعِیتَنا اَحَدٌ وَلا ینْصُرُنا اِلاّ اَکبّهُ اللّه فى نارِ جَهَنَّمَ؛ همان گونه که تو بر من نصیحت نمودی من نیز نصیحتی به تو می کنم، تا می توانی خود را به جای دوردستی برسان تا صدای استغاثه ما را نشنوی و جنگ ما را نبینی؛ زیرا به خدا سوگند! اگر صدای استغاثه ما به گوش کسی برسد و به یاری ما نشتابد خدا او را در آتش جهنم قرار خواهد داد.

در روایت دیگری آمده است که حضرت فرمود: یَابْنَ الْحُرِّ ما جِئْناکَ لِفَرَسِکَ وَ سَیْفِکَ، إِنَّما أَتَیْناکَ لِنَسْأَلَکَ النُّصْرَةَ، فَإِنْ کُنْتَ قَدْ بَخِلْتَ عَلَیْنا بِنَفْسِکَ فَلا حاجَةَ لَنا فِی شَیء مِنْ مالِکَ؛ ای فرزند حرّ ما

ص: 81


1- - سوره کهف آیه 51.

به قصد اسب و شمشیرت نیامدیم، ما آمدیم تا از تو یاری بطلبیم. اگر از تقدیم جانت در راه ما دریغ می ورزی، هیچ نیازی به مالت نداریم.

قَدْ سَمِعْتُ رَسُولَ اللّهِ صلی الله علیه وآله وَ هُوَ یَقُولُ: مَنْ سَمِعَ داعِیَةَ أَهْلِ بَیْتی، وَ لَمْ یَنْصُرْهُمْ عَلی حَقِّهِمْ إِلاَّ أَکَبَّهُ اللهُ عَلی وَجْهِهِ فِی النّارِ(1)؛ من از رسول خدا شنیدم که می فرمود: هر کس فریاد استغاثه اهل بیت مرا بشنود و به یاریشان نشتابد خداوند وی را به رو در آتش دوزخ اندازد.

بازخوانی دعوت عبیداللّه بن حرّ توسط امام حسین

1. رسالت رهبران الهی

رسالت انبیاء عظام و اوصیاء آنان هدایت و رهایی بخشی بندگان است و فرستادن پیک و حضور حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام در چادر عبیداللّه بن حرّ جعفی و اصرار بر دعوت وی، در هیمن راستا است.

2. دعوت نه درخواست

تمام تلاش حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام در طول حرکت و قیام، همواره دعوت به صراط مستقیم بوده است و هرگز از دیگران درخواست کمک نکرده است و آن چه در برخورد با عبیداللّه بن حرّ جعفی صورت گرفته است دعوت است نه درخواست کمک!

3. پاسخ ناشایست

پاسخ عبیداللّه بن حرّ جعفی به اقدام حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام حکایت از ضعف درونی وی دارد که نتوانسته درک درستی

ص: 82


1- - فرسان الهیجاء، الحیدریه، ج1، ص142-141.

از دعوت آن بزرگوار داشته باشد، او همه چیز را از دریجه مادی دیده و دعوت به صراط مستقیم را، با درخواست کمک اشتباه گرفته است، لذا پاسخ نامربوط و ناشایست می دهد.

4. راه مقدس افراد مقدس می طلبد

جواب حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام به عبیداللّه بن حرّ جعفی دو حقیقت را روشن می کند: یکی آن که هدف وسیله را توجیه نمی کند و دوم در راستای هدف مقدس از ابزار و افراد نامقدس استفاده نمی شود. به همین خاطر حضرت آیه 51 سوره کهف را شاهد می گیرد و با رد پیشنهاد وی مبنی بر کمک مادی؛ می فرماید: وَما کنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُداً"؛ من از افراد گمراه برای خود کمک نمی گیرم.

5. چرایی اقدام دوگانه

شاید برخی تصور نمایند که دعوت عبیداللّه بن حرّ جعفی با اجازه بازگشت یاران در شب عاشورا، باهم همخوانی نداشته باشد! چرا که حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام در جایی بر دعوت افراد، اصرار دارد و در جایی یاران را مرخص می نماید؟ در حالی که دو اقدام بر یک حقیقت استوار است اول دعوت به صراط مستقیم است و آنگاه که در سلگ یاران قرار گرفت برای تقویت ایمان و اعتقاد، یاران را بر استواری در صراط مستقیم امتحان می کند.

ص: 83

بخش پانزدهم

پذیرایی از لشکر حر توسط امام حسین عَلَيهِ السَّلام

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام پس از ورود به منزل شراف دستور داد جوانان پیش از طلوع صبح به سوی فرات رفته و بیش از حد معمول و مورد نیاز آب برای خیمه ها حمل نمایند. قبل از ظهر همین روز و در میان گرمای شدید حر بن یزید در رأس هزار نیرو مسلح وارد این سرزمین گردید و چون حضرت شدت عطش و تشنگی توأم با خستگی و سنگینی سلاح و گرد و غبار راه را در سپاهیان حرّ مشاهده نمود، به یاران خویش دستور داد تا آنان را به همراه مرکب هایشان سیراب نمایند و بر مرکب هایشان آب بپاشند.

یاران آن بزرگوار طبق دستور حضرت عمل نموده از یک طرف افراد را سیراب می کردند و از طرف دیگر آب جلوی مرکب هایشان می گذاشتند و از طرف دیگر به یال و کاکل و پاهای آنها آب می پاشیدند.

یکی از لشکریان حر به نام علی بن طعان محاربی می گوید: من بر اثر تشنگی و خستگی شدید دیرتر از سربازان و پشت سر لشکریان توانستم به منطقه شراف و محل اردوگاه سپاه وارد شوم، در آن هنگام چون همه سرگرم سیراب نمودن لشکریان بودند، کسی به من توجه نکرد، در این موقع مرد خوش رو و خوش خویی که از کنار خیمه ها متوجه من گردیده

ص: 84

بود و بعد من فهمیدم که آن بزرگوار حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام است؛ به یاریم شتافت و در حالی که مشک آبی با خود حمل می کرد؛ خود را به من رسانید.

وقتی حضرت به من رسید فرمود: اَنِخِ الّراوِیة؛ شترت را بخوابان، و من که با لغت حجاز آشنایی نداشتم؛ منظور آن بزرگوار را نفهمیدم و حضرت به زبان عراقی فرمود: اَنِخِ الْجَمَلَ؛ شتر را بخوابان، و من مرکب را خواباندم و مشغول خوردن آب گردیدم ولی در اثر تشنگی شدید و دست پاچگی، آب به سر و صورتم می ریخت و نمی توانستم به راحتی آب بخورم. در این هنگام آن بزرگوار فرمود: اِخْنِثِ السِّقاءَ؛ مشک را فشار بده، و من باز هم منظور حضرت را نفهمیدم. آن گاه آن بزرگوار با یک دست دهانه ی مشک را به دست گرفت و با دست دیگر مشک را فشار داد تا من به راحتی آب بنوشم و بدون زحمت سیراب شوم(1).

بازخوانی اقدام امام حسین در پذیرایی از لشکر حر

1. کرامت و بزرگواری

پذیرایی لشکر حر توسط حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام از کرامت و بزرگواری آن حضرت حکایت دارد. همان گونه که این کرامت و بزرگواری در طول حرکت و در تمامی حرکات و سکنات آن بزرگوار به وضوح روشن و واضح است. اگر آن بزرگوار تن به بیعت با یزید ملعون نمی دهد، و اگر برای خروج از مدینه ی منوره از بیراهه نمی رود و اگر برای حفظ حرمت کعبه در پناه مکّه نمی ماند و اگر در ابتدای مواجهه با لشکر حر فرمان جنگ نمی دهد و اگر در روز عاشورا شروع کننده جنگ نمی شود؛ همه بخاطر کرامت و بزرگواری حضرت است.

ص: 85


1- - همان/ ص151-149.

2. شعارهای کرامت و بزرگواری

تمام شعارهای حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام برگرفته از کرامت و بزرگواری است. آن جایی که می فرماید: مَوْتٌ فِی عِزٍّ خَیرٌ مِنْ حَیاةٍ فِی ذُلٍّ؛ مردن با عزت از زندگی با ذلت بهتر است. یا آن جایی که می فرماید: اَلْمَوْتُ خَیرٌ مِنْ رُکوبِ الْعَارِ(1)؛

مرگ از تحمل کردن ننگ بهتر است. یا آن جایی که می فرماید: هَیْهاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ(2)؛

محال است تَن به ذلّت دهیم (ما کجا و خاروی و ذلت کجا). یا آن جایی که می فرماید: إِنّی لاَ اَرَی المَوْتَ إِلاّ سَعادةً وَ لاَ الحَیَاةَ مَعَ الظَّالِمِینَ إِلاّ بَرَماً(3)؛ به تحقیق من مرگ را جز سعادت و زندگی در کنار ستمگران را جز عار و ننگ نمی بینم. همه ی این شعارها حکایت از کرامت و بزرگواری آن بزرگوار دارد.

3. دین کرامت و بزرگواری

دین مبین اسلام دین کرامت و بزرگواری است. تمام دستورات دین بر اساس کرامت و بزرگواری است. کرامت و بزرگواری از ایمان و اعتقاد سرچشمه می گیرد. بر این اساس خداوند تبارک و تعالی در سوره منافقون می فرماید: وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَلَٰکنَّ الْمُنَافِقِینَ لَا یعْلَمُونَ(4)؛ عزت مخصوص خدا و رسول و مؤمنان است؛ ولی منافقان نمی دانند. چون ایمان به خدا است که انسان را کریم و بزرگوار می کند.

ص: 86


1- - بحار الانوار، ط الوفاء، ج44، ص192.
2- - همان/ ج45، ص83
3- - همان/ ج44، ص192.
4- - سوره منافقون آیه 8.

4. کرامت و بزرگواری زیر بنای گفتار و رفتار

کرامت و بزرگواری زیر بنای گفتار و رفتار انسان ها است. در سایه ی کرامت و بزرگواری است که انسان دارای رفتار پسندیده و گفتار شایسته می شود. همه ی بدبختی بشر به خاطر نداشتن خوی کرامت و بزرگواری است. کرامت و بزرگواری برگرفته از ایمان است که جلوی انسان را می گیرد که دست به هر کاری نزند. کسی که از کرامت و بزرگواری برخوردار نباشد دست به هر کاری می زند. کار زشت و ناپسند از کسانی سر می زند که از کرامت و بزرگواری بی بهره اند. بر این اساس حضرت امام هادی عَلَیهِ السَّلام می فرماید: مَنْ هَانَتْ عَلَیهِ نَفْسُهُ فَلَا تَأْمَنْ شَرَّهُ(1)؛ هرگز از شر آدم های پست خود را در امان مدار که دست به هر کاری می زنند.

5. خباثت و پستی

گر چه پذیرایی حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام از لشکر حر، حکایت از کرامت و بزرگواری آن حضرت دارد؛ اما در مقابل خباثت و پستی یزیدیان در صحنه ی دلخراش کربلا را نمایان ساخت آن گاه که آب را بر روی خاندان عصمت و طهارت بستند؛ با آن که حضرت با کرامت و بزرگواری، در آن صحرای سوزان با آب از آنان پذیرایی نمود اما آنان با خباثت تمام، آن پذیرایی را با بستن آب تلافی کردند.

از آب هم مضایقه کردند کوفیان * خوش داشتند حرمت میهمان کربلا

بودند دیو و دد همه سیراب می مکید * خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا

زان تشنگان هنوز به عیوق می رسد * فریاد العطش ز بیابان کربلا(2)

ص: 87


1- - همان/ ج78، ص365.
2- - محتشم کاشانی

بخش شانزدهم

حرکت هوشمنانه ی امام حسین در عصر تاسوعا

بنا به نقل طبری عصر پنج شنبه نهم محرم عمر سعد فرمان حمله داد و لشکر به حرکت درآمد حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام در آن ساعت در بیرون خیمه به شمشیرش تکیه نموده، خواب خفیفی بر چشمانش مستولی شده بود.

زینب کبری علیهاالسلام وقتی سر و صدای لشکر عمر سعد را شنید و جنب و جوش آنها را دید؛ به نزد حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام آمد و عرضه داشت: برادر! اینک دشمن به خیمه ها نزدیک شده است.

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام سر از شمشیر برداشت و ابتدا فرمود: اِنِّی رَاءَیتُ رَسُولَ اللّه صلّی اللّه علیه و آله فِی الْمَنامِ فَقالَ لِی اِنَّک صائِرٌ اِلَینا عَنْ قَریبٍ؛ جدم رسول خدا را در خواب دیدم که به من فرمود فرزندم به زودی به نزد ما خواهی آمد. سپس برادرش حضرت ابوالفضل عَلَيهِ السَّلام را خواند و فرمود: اِرْکبْ بِنَفْسِی اَنْتَ یا اَخِی حَتّی تَلْقاهُمْ فَتَقُولَ لَهُمْ ما لَکمْ وَما بَدَاءَ لَکمْ وَتَسْاءَلُهُمْ عَمَّا جاءَ بِهِمْ؛ جانم به قربانت، سوار شو و با آنها ملاقات کن و انگیزه و هدف آنان را بپرس.

ص: 88

طبق فرمان حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام، حضرت ابوالفضل با بیست تن که زهیر بن قین و حبیب بن مظاهر نیز در میان آنان بودند، به سوی دشمن حرکت نموده و در مقابل آنان قرار گرفت و انگیزه ی حرکتشان را سؤال نمود.

لشکریان عمر سعد در جواب گفتند: اینک از سوی امیر ابن زیاد حکم تازه ای رسیده است که باید شما بیعت کنید و الا همین الان وارد جنگ خواهیم شد.

حضرت ابوالفضل به سوی حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام برگشت و انگیزه ی آنان را به عرض آن بزرگوار رسانید و حضرت در پاسخ وی چنین فرمود: اِرْجِعْ اِلَیهِمْ فَاِنْ اسْتَطَعْتَ اَنْ تُؤَخِّرَهُمْ اِلی غُدْوَةٍ وَتَدْفَعَهُمْ عَنَّا الْعَشِیةَ لَعَلَّنا نُصَلِّی لِرَبِّنَا اللَّیلَةَ وَنَدْعُوهُ وَنَسْتَغْفِرَهُ فَهُو یعلَمُ اَنِّی اُحِبُّ الصَّلوةَ وَتِلاوَةَ کتابِهِ وَکثْرَةَ الدُّعاءِ وَاْلا سْتِغْفارِ؛ به سوی آنان بازگرد و اگر توانستی کار آنان را به فردا موکول کن تا ما امشب را به نماز و استغفار و مناجات با پروردگارمان بپردازیم؛ زیرا خدا می داند که من به نماز و قرائت قرآن و استغفار و مناجات با خدا علاقه ی شدید دارم.

حضرت ابوالفضل برگشت و از آنها خواست تا کار خود را یک شب به تأخیر اندازند. عمر سعد چون در قبول این پیشنهاد مردد بود موضوع را با فرماندهان لشکر مطرح و نظر آنان را جویا گردید. یکی از فرماندهان به نام عمرو بن حجاج گفت: سبحان اللّه ! اگر اینها از ترک و دیلم بودند و چنین مهلتی را از تو درخواست می کردند بایستی به آنان جواب مثبت می دادی در صورتی که اینها فرزندان پیامبر هستند. قیس بن اشعث یکی دیگر از فرماندهان گفت: به عقیده ی من هم باید به این درخواست حسین جواب مثبت داد؛ زیرا این درخواست وی نه برای عقب نشینی آنها از جبهه و نه برای تجدید نظر است بلکه به خدا سوگند! فردا این ها پیش از تو به جنگ شروع خواهند نمود.

ص: 89

پس از گفتگوی زیاد، عمر سعد به حضرت ابوالفضل این چنین پاسخ داد: ما امشب را به شما مهلت می دهیم اگر تسلیم شدید و به فرمان امیر گردن نهادید، به نزد او می رویم و اگر امتناع کردید ما هم شما را به حال خود باقی نخواهیم گذاشت و جنگ است که سرنوشت شما را تعیین خواهد نمود و بدین گونه عمرسعد با پیشنهاد حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام موافقت کرد و اقدام خود را یک شب به تأخیر انداخت(1).

رمز گشائی حرکت هوشمندانه ی امام حسین

1. ایجاد آمادگی

به یقین حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام برای خواندن نماز و قرآن و دعا و مناجات عقب افتادگی نداشت که بخواهد در این ساعات آخر جبران کند. آن بزرگوار می خواست زمینه را برای غوغای فردا، آماده کند.

2. جلوگیری از آسیب ها

رزمنده ی جهادگر و مجاهد فی سبیل الله در شرائط سخت نبرد از سه ناحیه ممکن است آسیب ببیند: یکی از ناحیه ی اراده، ممکن است سست شود و یکی از ناحیه ی هدف، ممکن است منحرف شود و یکی از ناحیه ی نتیجه، ممکن است شکست بخورد و حضرت امام حسین عَلَیهِ السَّلام چاره جوئی کرد و تمام این نگرانی ها را با برنامه ی شب عاشورا برطرف ساخت، چرا که سنت الهی بر این تعلق گرفته است که ارتباط با خالق هستی راه گشای شرائط سخت و طاقت فرسا است.

ص: 90


1- - تاریخ الامم و الملوک، الاعلمی، ج4، ص317-315

1. إِنَّ اللَّهَ یدَافِعُ عَنِ الَّذِینَ آمَنُوا

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام با حرکت هوشمندانه ی خود، می خواهد به ما بفهماند که رزمنده ی جهادگر و مجاهد فی سبیل الله اگر بخواهد در میدان نبرد سست نشود و اگر بخواهد از هدف عالی خود منحرف نشود و اگر بخواهد در مبارزه خود پیروز شود؛ باید ارتباط خود را با خداوند تبارک و تعالی را تقویت کند. خداوند در سوره ی بقره می فرماید: یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ(1)؛

اى کسانى که ایمان آورده اید، از شکیبایى و نماز مدد جویید که خدا با شکیبایان است. منظور از معیت خداوند یعنی دست قدرت خداوند با کسانی است که از نماز و شکیبایی کمک بگیرند و چون خداوند عزیز و شکست ناپذیر است، معیت و همراهی او پیروزی و شکست ناپذیری را به ارمغان می آورد. همان گونه که خداوند در سوره ی بقره می فرماید: إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ الْمَلَائِکةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی کنْتُمْ تُوعَدُونَ(2)؛ بر آنان که گفتند: پروردگار ما اللّه است و پایدارى ورزیدند، فرشتگان فرود مى آیند که مترسید و غمگین مباشید، شما را به بهشتى که به شما وعده داده شده بشارت است.

2. اقدامی برگرفته از قرآن کریم

آن چه حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام در حرکت هوشمندانه انجام داد، بر گرفته از قرآن کریم است. خداوند تبارک و تعالی در سوره ی بقره از زبان لشکریان خداپرست طالوت در معرکه ی نبرد نقل می کند که گفتند: رَ بَّنَا أَفْرِ غْ عَلَینَا صَبْرً ا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانصُرْ نَا

ص: 91


1- - سوره بقره آیه 153
2- - سوره فصلت آیه 30

عَلَی الْقَوْمِ الْکافِرِ ینَ(1)؛ پروردگارا، بر دل هاى ما شکیبایى فرو آر و گام هاى ما را استوار ساز و ما را بر گروه کافران پیروز فرما. یا اصحاب کهف در هنگام قیام بر علیه طاغوت زمان دست به دعا برداشتند و گفتند: رَبَّنَا آتِنَا مِنْ لَدُنْک رَحْمَةً وَهَیئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا(2)؛

پروردگار ما! از جانب خود به ما رحمتى بخش و کار ما را براى ما به سامان رسان.

5. رمز موفقیت

آن چه حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام در حرکت هوشمندانه انجام داد، رمز موفقیت بشر بوده و هست، تجلی گاه و شاه بیت آن نماز است، بخاطر همین است که امام باقر عَلَيهِ السَّلام می فرماید: أَوَّلَ مَا یحَاسَبُ العَبدُ عَلَیهِ الصَّلاةُ فَإِن قُبِلتَ قُبِلَ مَا سِوَاهَا وَإِن رُدَّت رُدَّ مَا سِوَاهَا(3)؛

نخستین چیزى که از بنده بازخواست می شود، نماز است. پس اگر پذیرفته شد، بقیه ى اعمال هم پذیرفته می شود

از این رو در زیارت حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام در بین تمام صفات برجسته ی آن بزرگوار تنها عنوانی که بیش از همه نمایان است، اقامه ی نماز است و ما در زیارت آن بزرگوار می گوئیم: اَشْهَدُ اَنَّک قَدْ اَقَمْتَ الصَّلاةَ(4)؛

شهادت می دهم که تو نماز را اقامه کردی.

6. شهید حججی

به یقین ارتباط عمیق با خالق هستی و توسّل قلبی به خداوند خاصه در شب عملیات، رزمندگان اسلام را خط شکن کرد و پیروز نمود، نه شعار ای ایران ای مرز پرگهر! آن چه شهید حججی را هنگام مثله

ص: 92


1- - سوره بقره آیه 250
2- - کهف/ 10
3- - بحار الانوار، ط الوفاء، ج83، ص20.
4- - کامل الزیارات، ط مکتبه الصدوق، ج1، ص228.

شدن، نگه داشت، به یقین نماز بوده است، او قبل از آن که یک شهید باشد یک انسان مرتبط با خدا بود و ارتباط با خالق هستی این مقام را برای او فراهم کرد و شهادت نتیجه ی آن بود.

7. برکات ارتباط با خالق هستی (1)

ارتباط عمیق با خالق هستی برای رزمنده ی جهادگر و مجاهد فی سبیل الله، برکات زیادی دارد. یکی از برکات ارتباط عمیق با خالق هستی، تضمین استحکام است. ارتباط عمیق با خالق هستی، تضمین کننده ی استحکام و اقتدار نیروهایی است که می خواهند حماسه بیافرینند و می خواهند همیشه در مقابل ظلم و ستم مبارزه کنند. ارتباط عمیق با خالق هستی، نیروها را محکم و استوار کرده و سستی در میدان نبرد را از آنان دور می کند.

یکی دیگر از برکات حفظ از انحراف است. توسّل قلبی به خداوند، رزمنده ی جهادگر و مجاهد فی سبیل الله را در مسیر حق و حقیقت و در مسیر هدف عالی خود حفظ می کند و از انحراف باز می دارد.

یکی دیگر از برکات جلوگیری از شکست است. ارتباط عمیق با خالق هستی، رزمنده ی جهادگر و مجاهد فی سبیل الله را از شکست و آسیب پذیری در مقابل دشمن حفظ می کند.

8. برکات ارتباط با خالق هستی (2)

به تعبیر رهبر انقلاب اسلامی ارتباط عمیق با خالق هستی و توسّل قلبی رزمنده ی جهادگر و مجاهد فی سبیل الله به خداوند تبارک و تعالی؛ جهاد را پیروز، شهادت را با عظمت، نهضت را پرثمر، قیام را اثرگذار و مبارزه را ماندگار می کند.

ص: 93

پیروزی در جهاد، مخلوق معنویت و عرفان است، شکوه و عظمت شهادت، آفریده ی توسّل و فناء فی الله است و اثرگذار و ماندگاری نهضت و قیام ثمره ی محو در معشوق شدن است.

آن چه ماجرای عاشورا را با عظمت، پُرشکوه، ماندگار و اثرگذار کرده است؛ همین ارتباط عمیق با خالق هستی، توسّل قلبی به خداوند، معنویت و عرفان، توسّل و فناء فی الله و محو در معشوق شدن است(1).

9. برکات ارتباط با خالق هستی (3)

هرچه عرفان و معنویت قوی تر و عمیق تر باشد جهاد در مقابل دشمنان کارسازتر و شهادت در راه خدا پر ثمرتر است، عظمت و شکوه نهضت، نه به خاطر مظلومیت یا چکاچک شمشیرهاست، بلکه به خاطر بعد معنوی قیام است، به خاطر ارتباط حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام و یاران آن بزرگوار با خالق هستی است.

10. پیام حرکت هوشمندانه

حرکت هوشمندانه ی حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام در توجه و توسّل و ارتباط قلبی با خالق هستی یک پیام دارد و آن عبارت است از: هر چه درگیری بیشتر، مبارزه نفس گیرتر، باید دعا، مناجات و ارتباط با خالق هستی بیشتر و عمیق تر باشد، بیش ترین و معروف ترین دعاها از سه امامی است که هر سه درگیر مبارزات بزرگِ مدّتِ عمر خودشان بوده اند، دعای کمیل، دعای عرفه، دعای ابوحمزه و صحیفه ی سجادیه.

ص: 94


1- - بیانات 13/09/1376

11. از ابتدا تا انتهی

بر همین اساس حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام از ابتدای نهضت تا انتهای نهضت این ارتباط با خالق هستی را حفظ کرد و به همگان آن را نشان داد. آن بزرگوار نهضت را با مناجات با حضرت حق در مسجد النبی آغاز کرد و در شب عاشورا آن را نمایان ساخت و در گودی قتلگاه آن را امضا نمود.

12. عمومیت پیام

حرکت هوشمندانه ی حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام فقط برای صحنه ی نبرد نیست، در تمامی سختی ها و در تمام مشکلات فردی و اجتماعی است. در شرائط سخت و طاقت فرسا باید روی ارتباط با خالق هستی حساب کرد و شاه بیت آن نماز است. باید به نماز تکیه کرد و باید دست به دامن نماز شد، سختی ها و مشکلات با تکیه بر معنویت مرتفع می شود. خداوند در این باره می فرماید: یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ ۚ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ(1)؛

اى کسانى که ایمان آورده اید، از شکیبایى و نماز مدد جویید که خدا با شکیبایان است. تکیه بر هر چیز دیگر آدرس غلطی است که جامعه را گرفتار می کند.

13. آدرس های غلط

نمونه هایی که آدرس غلط داده شده و نه تنها مشکلی حل نشده است بلکه گرفتاری ها افزوده شده است بسیار است که به بخشی از آن اشاره می شود.

آیا راه اندازی مراکز آموزشی و پرورشی توانسته است جوانان را تربیت کند؟ یا آن که فقط برای افراد یک مدرک بی ارزش به ارمغان آورده است؟

ص: 95


1- - سوره بقره آیه 153

آیا تحصیل و پیمودن مدارج عالی علمی، توانست معضل یا مشکلی از جامعه حل کند؟ یا انبوه مهندس و دکتر بیکار به جامعه تحمیل کرده که به یکی از معضلات جامعه تبدیل شده است؟

آیا ساخت بیمارستان ها و مراکز پیشرفته ی بهداشت و درمان، توانسته است سلامت جامعه را تأمین کند؟ یا عمده ی افراد، از بیماری هایی مانند کلسترل بالا، دیابت، فشار خون و بیماری های قلبی عروقی و اعصاب و روان رنج می برند؟ و هر روز آمار مبتلایان به بیماری های مذمن بیشتر شده است؟

آیا راه اندازی کارگاه ها و کارخانه های عظیم تولیدی توانست معضل بیکاری را حل کند؟ یا هر روز شاهد تعطیلی یکی پس از دیگری آن ها هستیم؟

آیا تقنین این همه قانون توانست کشور را قانونمند کند؟ یا بی قانونی و هرج و مرج رفتاری، بلای خانمان سوز جامعه شده است؟

آیا ساخت سالن ها و میدان های ورزشی و راه اندازی ورزش های متنوع، نشاط و شادابی برای جامعه و خاصه جوانان به ارمغان آورده است؟ یا ورزش حرفه ای به بداخلاقی، درگیری و به هدر دادن سرمایه های کلان منتهی شده است؟

آیا جُنگ های متنوع و برنامه های شاد توانست آرامش و شادابی را به ارمغان آورد؟ یا بر افسردگی، لودگی و ناهنجارهای اخلاقی افزوده است؟

آیا تأسیس بانک ها و مراکز اقتصادی توانسته است اقتصاد کشور را سامان دهد؟ یا وضعیت اقتصادی هر روز بدتر از دیروز شده است؟

آیا توسعه ی فیزیکی قضائی و انتظامی، توانست امنیت و آرامش را برای جامعه به ارمغان آورد؟ یا جرم، بزهکاری و فساد افزایش یافته است؟

ص: 96

آیا ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی توانست اقتصاد را درمان کند؟ یا رشوه، اختلاس، قاچاق و دزدی های میلیاردی هر روز بیشتر شده است؟

آیا ستاد مبارزه با مواد مخدر توانست قاچاق بی رویه ی مواد مخدر را ریشه کن کند؟ یا هر روز بر آمار معتادان افزوده شده است؟ و میانگین سنی مصرف کنندگان به نوجوانان رسیده است؟

آیا ولع و عطش برای جمع مال و ثروت، توانسته است بی نیازی آورد؟ آیا ولع و عطش برای زندگی تجملی، توانسته است راحتی و آرامش بیاورد؟

در مسائل اقتصادی، بهداشت و سلامت، مبارزه با مفاسد و اعتیاد و جرم زدائی، جوانان، خانه و خانواده چه مقدار هزینه شده است؟ چه مقدار نتیجه داده است؟ چرا هر چه بیشتر هزینه می شود، کمتر نتیجه می دهد؟ چرا هر چه تلاش بیشتر می شود از مسیر دورتر می شویم؟ نه تنها ناهنجاری ها حل نمی شود؛ بلکه هر روز بر آن افزوده می شود! چرا با این همه مسجد و حسینیه و مناسبت ها و سوژه های ارزشی، باز شاهد لت و پار شدن جوانانمان هستیم؟

باید قبول کنیم که خوب عمل نکردیم، باید قبول کنیم که راه را اشتباه رفتیم، باید قبول کنیم که آدرس غلط به ما دادند، باید قبول کرد که روش نادرست است و باید قبول کرد که در راه، در روش، در عملکرد، در کمیت، در کیفیت، اشتباه کردیم.

به دلیل جهانی شدن، جهانی فکر کردن، تعامل با جهان، تطبیق استانداردهای جهانی توسعه و هزاران ایده ی باطل، از ارتباط با خالق هستی که تبلور و شاه بیت آن نماز است و دوای دردها و چاره ی همه مشکلات و سختی ها است، فاصله گرفتیم و در عوض دنبال روی کسانی

ص: 97

شدیم که خودشان در منجلاب فرو رفته و برای نجات خود دست و پا می زنند و ما نسخه ی مردود شده آنان را نشخوار می کنیم.

14. چاره اندیشی

آن چه از حرکت هوشمندانه ی حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام فهمیده می شود این است که باید به جای عمل به نسخه های پیشرفت و توسعه ی بیگانه، از نسخه های قرآنی بهره می گرفتیم، باید مشکلات فردی و اجتماعی را با تکیه بر قرآن و آموزه های دینی حل می کردیم.

اقتصاد اسلامی را با فرمول های بانک جهانی نمی شود سامان دهی کرد، ناهنجاری های اقتصادی را با اقتصاد منهای قرآن نمی شود مرتفع کرد، ناهنجاری های اجتماعی را با راهکارهای غیر قرآنی نمی شود برطرف کرد، جُنگ و برنامه های متنوع مغایر با دین، نمی تواند برای جامعه آرامش و شادابی به ارمغان آورد.

باید قبول کرد که در آموزش و پرورش، در تعلیم و تربیت، در تبلیغ و ترویج، در خانه و خانواده، در کلاس درس و دانشگاه، در فرهنگ و دین داری، در مدیریت و مسئولیت، در توسعه و پیشرفت، در تجارت و صنعت، در کار و تولید، در صادرات و واردات، در مصرف و استفاده از امکانات، در فیلم سازی، در برنامه ریزی، در مبارزه با مفاسد و ناهنجاری ها و ... باید از نماز کمک گرفت.

گرچه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی توجه به نماز، روند صعودی خوبی پیدا کرد، اما با وجود تمام تلاش ها و کوشش ها، نماز و ارتباط با خالق هستی در جامعه جایگاه واقعی خود را به دست نیاورده است و قرآن کریم، به عنوان نسخه ی نجات بخش بشری و بزرگترین دستور العمل زندگی مادی و معنوی، کمتر مورد مراجعه و استفاده قرار گرفته است و از علوم سرشار و مواعظ حکیمانه ی آن، که هدایت و رشد

ص: 98

پویندگان آن را به عهده دارد و آن ها را به سرمنزل سعادت و کمال ابدی رهنمون می سازد؛ کمتر بهره برده شده است و هنوز جنبه های فردی و اجتماعی این سفره گسترده الهی در جامعه ی اسلامی محجور و پوشیده است و ما به معنی واقعی نتوانستیم از این مأدبه ی الهی به درستی استفاده کنیم و آموزه های آن را آویزه ی گوش نماییم.

15. نیاز واقعی جامعه

کسی نمی گوید جامعه به بانک یا سالن ورزش یا و میدان ورزش یا بیمارستان یا چه و چه نیاز ندارد، اتفاقا نیاز دارد به خوب و مجهز آن هم نیاز دارد و در این زمینه هر چه مسئولین کوشش کنند مردم لایق آن هستند؛ بلکه سخن ما به این معنا است که این مقوله ها سخت افزار است و نمی تواند جای نرم افزار را بگیرد، نمی تواند جای مراکز تربیتی و معنوی را بگیرد. با این مقوله ها، پیشرفت و توسعه ی واقعی حاصل نمی کند، هنجار تولید نمی شود، چرا که بعضی از این موارد یا خود ناهنجار هستند یا تولید ناهنجاری می کنند، با ناهنجاری و رفتارهای غلط نمی شود جامعه را اصلاح کرد، با کجی نمی شود به راستی رسید، با باطل نمی شود به حق رسید. اقتصاد سالم، سلامت و امنیت پایدار و آرامش واقعی در سایه ی ارتباط با خالق هستی است. أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ(1)؛ تا معنویت و ارتباط با خدا جایگاه خود را پیدا نکند، این گونه توسعه ها اثر بخش نخواهد بود. اگر نگرانی ختم بخیر شدن هستیم و اگر نگران آینده ی فرزندان خود هستیم و اگر هزاران نگرانی دیگر داریم؛ باید با نماز و معنویت آن ها را برطرف نماییم.

آن مقدار که برای زندان ها و آسایشگاه ها و نقاهت گاه ها هزینه شده است؛ اگر یک صدم آن برای عوامل ایجادی و اثباتی هزینه شده بود و آن مقدار که قاضی و مأمور و زندان بان آموزش داده شده است

ص: 99


1- - سوره رعد آیه 28

یک صدم آن برای آموزش عوامل خدمتگزار مراکز مذهبی داده شده بود؛ به یقین بهتر و بیشتر نتیجه گرفته بودیم. اگر برای اداره ی شایسته ی مساجد و مراکز مذهبی، کارگزاران لایق و خِبره آموزش داده بودیم، بهتر نتیجه گرفته بودیم. مگر مشخصه ی مؤمنان این نیست که وقتی به حکومت رسیدند، باید نماز را اقامه کنند: الَّذِینَ إِن مَکنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلاَةَ(1)؛

همان کسانی که هر گاه در زمین به آنها قدرت بخشیدیم، نماز را برپا می دارند و این به این معنی است که اداره ی حکومت و پایداری آن به نماز است و اگر چنین می شد؛ دیگر مساجدمان بی رونق نبود، از جوانان خالی نبود، جوانان مان برای حضور در برنامه های مساجد، با عشق و علاقه، گوی سبقت را از یکدیگر می ربودند و هنجارآفرین می شدند.

امید که بتوانیم با ارتباط با خالق هستی، زندگی شرافتمندانه ی خود را تضمین کنیم و با زنده نگه داشتن یاد و نام و حماسه ی سید و سالار شهیدان حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام و زمینه ی ظهور مصلح جهانی را فراهم نماییم. آمین یا رب العالمین.

ص: 100


1- - حج/ 41.

بخش هفدهم

سفارش امام حسین عَلَيهِ السَّلام به زینب کبری

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام در واقعه ی کربلا در میان صدها سفارش، دو سفارش و دو توصیه به حضرت زینب کبری سَلامُ الله عَلَیْها دارد در یکی می فرماید: یا اُخْتِی لاتَنْسِینِی فِی نَافِلَةِ الَّلیل(1)؛ خواهرم مرا در نماز شب فراموش نکن و در دیگری می فرماید: لاَتَقُولُوا بِاَلْسِنَتِکمْ مَا ینْقُصُ عَنْ قَدْرِکمْ(2)؛ سخنی بر زبان نرانید که از ارزش شما بکاهد.

بازخوانی سفارش امام حسین به زینب کبری

1. دو فرمان

دو توصیه و دو سفارش حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام به حضرت زینب کبری سَلامُ الله عَلَیْها در حقیقت دو درخواست و به عبارت بهتر دو فرمان و دو دستور است به زینب کبری که یک دنیا مطلب دارد.

ص: 101


1- - زینب الکبری(سلام الله علیه)، مکتبه المفید، ج1، ص62.
2- - مقتل الحسین(علیه السلام)، البعثه، ج1، ص276.

2. تمام حقیقت قیام

این دو فرمان و این دو دستور، در بردارنده ی تمام حقیقت قیام و نهضت حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام است و آن هدفی که آن بزرگوار در حرکت و قیامش در نظر داشت در این دو دستور نهفته است و از آن بالاتر، این دو دستور تمام حقیقت دین است. یکی خدایی بودن و توحید و دیگری شایستگی و بزرگواری و در پی مکارم اخلاق بودن است.

3. فرمان و دستور اول

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام در فرمان و دستور اول از حضرت زینب کبری می خواهد تا او را در نماز شب فراموش نکند: یا اُخْتِی لاتَنْسِینِی فِی نَافِلَةِ الَّلیل. حضرت امام اقامه ی نماز شب در آن شرائط طاقت فرسا توسط زینب کبری را مفروض گرفته است و به آن سفارش نمی کند، بلکه توصیه ی امام به فراموش نکردن وی در نماز شب است.

4. وظیفه ی سنگین و رسالت بزرگ

ام المصائب حضرت زینب کبری یک وظیفه ی سنگین و یک رسالت بزرگ بر دوش دارد. وظیفه ی سنگین آن بزرگوار، صبوری و استقامت در برابر مصائب دلخراش روز عاشورا و مصائب دردناک اسارت خاندان عصمت و طهارت است و رسالت بزرگ آن بزرگوار، رساندن پیام عاشورا برای پیروزی خون بر شمشیر است. و ارتباط با خالق هستی، تضمین کننده ی موفقیت زینب کبری در این وظیفه ی سنگین، در این مأموریت طاقت فرسا و در این رسالت بزرگ است.

ص: 102

5. ارتباط با خدا از مسیر امامت

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام در فرمان و دستورش مبنی بر فراموش نکردن وی در نماز شب می خواهد به زینب کبری بفهماند که ارتباط با خالق هستی، از مسیر امامت و ولایت، است که موفقیت وی را در این وظیفه ی سنگین و در این مأموریت طاقت فرسا رقم می زند.

6. کسب شایستگی

آری شایستگی لازم برای مبارزه را باید با ارتباط با خالق هستی و راز و نیاز آن هم در دل شب کسب نمود. آری ارتباط عمیق با خالق هستی، توسّل قلبی به خداوند تبارک و تعالی تضمین کننده ی موفقیت در وظیفه و پیروزی در مأموریت است. ارتباط با خالق هستی تضمین کننده ی استحکام و اقتدار نیروهایی است که می خواهند حماسه بیافرینند، این ارتباط هرچه قوی تر و عمیق تر باشد جهاد در مقابل دشمنان کارسازتر و شهادت در راه خدا پر ثمرتر خواهد بود.

7. اساسی ترین راه عزاداری

یکی از اساسی ترین راه های زنده نگه داشتن یاد و خاطره ی سید و سالار شهیدان حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام و یکی از اساسی ترین راه های عزاداری؛ همین ارتباط با خالق هستی است. بزرگ ترین عزادار حضرت امام حسین، حضرت امام سجاد عَلَيهِ السَّلام است که بیشترین دعا از آن بزرگوار وارد شده است.

8. عزادار واقعی

عزادار واقعی حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام، یک انسان به تمام معنا معنوی است و با راز و نیاز با حضرت حق، خاصه در دل

ص: 103

شب جایگاه معنوی خود را ارتقا می بخشد و شایستگی لازم را در خود بوجود می آورد و در مجالس عزا از ارتباط با خالق هستی غافل نمی شود.

علاقه مندان می توانند با مطالعه "بخش شانزدهم"، بیشتر با چرایی و رمز و راز فرمان حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام به حضرت زینب کبری سَلامُ الله عَلَیْها آشنا شوند.

9. فرمان و دستور دوم

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام در فرمان و دستور دوم از حضرت زینب کبری می خواهد تا سخنی بر زبان نراند که از ارزش آن بزرگوار کاسته شود: لاَتَقُولُوا بِاَلْسِنَتِکمْ مَا ینْقُصُ عَنْ قَدْرِکمْ. حضرت امام با این فرمان حضرت زینب کبری را برای روزهای سخت پیش روی آماده می کند.

10. سخنان سدید و سنجیده

رساندن پیام عاشورا و پیروزی خون بر شمشیر، نیاز به سخنان و حرکات سدید و سنجیده دارد، آن چه انتقال پیام عاشورا و پیروزی نهضت را تضمین می کند؛ عمل سنجیده است. در این مسیر هر سخنی نباید گفت، هر حرکتی نباید کرد، هر رفتاری را نباید انجام داد.

ص: 104

11. فرمان و دستور عمومی

فرمان و دستور حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام نه اختصاص به سخن و نه اختصاص به زینب کبری دارد. هر کسی که می خواهد عزادار واقعی حضرت امام حسین باشد، هر کسی که می خواهد نام و یاد سید و سالار شهیدان را زنده نگه دارد، هر کسی که می خواهد

راه حضرت امام حسین را ادامه دهد و هر کسی که می خواهد با ظلم و ستم مبارزه کند باید سنجیده عمل کند تا موفق شود.

12. دوری از وهن و طعن شیعه

عزادار واقعی باید شأن و منزلت خود و مجلس و مراسم سوگواری را به شایستگی رعایت کند و از آن چه وهن اسلام و طعن شیعه است دوری کند. مگر ممکن است برای بزرگداشت رهبری که از پیام رسان نهضتش می خواهد کاری نکند که قدر و منزلتش کاسته شود؛ دست به هر کاری زد؟!

13. حفظ شأن و منزلت

باید در تمامی برنامه های عزاداری، از سخت افزار تا نرم افزار، از محتوا تا جایگاه، از منبر تا مداحی، از زمان و مکان تا شکل و صحنه، از استفاده ی تمثال و آلات سوگواری تا راه اندازی دسته ها، از دعوت عزاداران تا پذیرائی و حتی پارک خودرو و بهداشت محیط، باید شأن عزادار و شأن مجلس سرور و سالار شهیدان حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام حفظ شود.

14. برگزاری شایسته ی مراسم عزاداری

زنده نگه داشتن یاد و خاطره ی سید و سالار شهیدان حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام در گرو برگزاری شایسته ی مراسم و مجالس عزاداری و سوگواری است و برگزاری شایسته ی مراسم و

ص: 105

مجالس عزاداری و سوگواری به رعایت شایسته ی آداب و شرائط، حدود و ثغور عزاداری بستگی دارد.

15. مستند، محتوائی، شایسته

مراسم و مجالس عزاداری و سوگواری باید مستند، محتوائی، شایسته، صحیح، دقیق، فراگیر، همگانی، پرشور، با پذیرائی وزین، با آداب و شرائط، با حدود و ثغور و با نظر کارشناسانِ آزموده برگزار شود تا شرکت کننده تعبدش نسبت به دین، التزامش نسبت به وظائف دینی، تبعیت پذیریش نسبت به رهبران دینی بیشتر شود و اسلام گسترش یابد، دین تقویت شود و از آفت، آسیب، انحراف و دشمنی حفظ گردد.

16. منشور اخلاقی مراسم عزاداری

توجه به آداب و شرائط، حدود و ثغور مراسم و مجالس عزاداری و سوگواری با عنوان منشور اخلاقی مراسم و مجالس عزاداری و سوگواری برای هر عزادار و برگزار کنندگان لازم و ضروری است علاقمندان برای بهره مندی بیشتر از رمز و راز فرمان حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام و ملاحظه ی منشور اخلاقی مراسم و مجالس عزاداری و سوگواری را به مقاله ای در همین موضوع ارجاع می دهیم.

علاقمندان برای بهره مندی بیشتر از رمز و راز فرمان حضرت امام حسین عَلَیهِ السَّلام و ملاحظه ی منشور اخلاقی مراسم و مجالس عزاداری و سوگواری به کتاب "منشور اخلاقی عزاداری سید و سالار شهیدان حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام" از مؤلف مراجعه فرمایند.

ص: 106

بخش هجدهم

منشور جهانی آزادگی امام حسین عَلَيهِ السَّلام

آن گاه که همه ی یاران و اصحاب و هفده تن از بنی هاشم همه به دست اشقیا به شهادت رسیدند؛ حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام خود به میدان رفت و در هر حمله ی گروهی از دشمن را به خاک و خون می کشید، در این هنگام عمر سعد ملعون فریاد برآورد: آیا می دانید با چه کسی می جنگید؟ او فرزند همان دلاور میدان و قهرمانان عرب است، از هر سو به وی هجوم آورید.

با این فرمان چهار هزار تیرانداز، از هر سو حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام را محاصره کردند و بین آن بزرگوار و خیام حرم فاصله انداختند. در این هنگام عده ای برای وارد کردن ضربه ی روحی به آن بزرگوار، به سوی خیام حرم حمله ور شدند.

در این هنگام حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام با صدای بلند فریاد نمود: وَیحَکمْ یا شیعَةَ آلِ أَبی سُفْیانَ! إِنْ لَمْ یکنْ لَکمْ دینٌ، وَ کنْتُمْ لا تَخافُونَ الْمَعادَ، فَکونُوا أَحْراراً فی دُنْیاکمْ هذِهِ، وَارْجِعُوا إِلی

ص: 107

أَحْسابِکمْ إِنْ کنْتُمْ عَرَبَاً کما تَزْعُمُونَ(1)؛ وای بر شما! ای پیروان آل ابی سفیان! اگر دین ندارید و از حسابرسی روز قیامت نمی ترسید لااقل در دنیای خود آزاده باشید، و اگر خود را عرب می دانید شرف انسانی خود را حفظ کنید.

در میان لشکر عمر سعد ملعون یکی صدا زد: چه می گویی؟ حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام فرمود: أَنَا الَّذی أُقاتِلُکمْ، وَ تُقاتِلُونی، وَ النِّساءُ لَیسَ عَلَیهِنَّ جُناحٌ، فَامْنَعُوا عُتاتَکمْ وَ طُغاتَکمْ وَ جُهّالَکمْ عَنِ التَّعَرُّضِ لِحَرَمی ما دُمْتُ حَیاً(2)؛ من با شما جنگ دارم و شما با من، ولی زنان که گناهی ندارند، پس تا زمانی که زنده هستم، سپاهیان طغیانگر و نادان، خود را از تعرّض به حرم من باز دارید.

بازخوانی منشور جهانی آزادگی امام حسین

1. منطق امامت و رهبری

منطق حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام منطق ارشاد و نصیحت است، با آن که ده ها بار لشکریان عمرسعد را فردی و جمعی نصیحت کرده بود؛ باز در آخرین مراحل بر نصیحت آنان اصرار داشت تا شاید و لو در یک لحظه دست از خباثت بردارند و از بار گناه آنان کاسته شود و یا حداقل حجت بر آنان تمام گردد. بر این اساس آنان را با تشر مخاطب قرار داد و فرمود: وَیحَکمْ یا شیعَةَ آلِ أَبی سُفْیانَ.

2. وَیحَکمْ یا شیعَةَ آلِ أَبی سُفْیانَ

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام بارها با لشکریان عمرسعد، از قرآن و سنت رسول الله صَلَّى الله عَلَیهِ وَ آلِهِ و سَلَّم سخن

ص: 108


1- - مقتل الحسین(علیه السلام)، انوار الهدی، ج2، ص38
2- - همان

گفته بود اما هیچ یک از سخنان آن بزرگوار در ایشان اثر نکرد و از اصرار آنان بر جنگ، نکاست. گویی آنان نه از اسلام بهره ای، و نه از انسانیت بویی برده بودند، بر این اساس حضرت آنان را پیروان آل ابی سفیان خطاب کرد و فرمود: وَیحَکمْ یا شیعَةَ آلِ أَبی سُفْیانَ.

3. إِنْ لَمْ یکنْ لَکمْ دینٌ

لشکریان عمر سعد، گرچه در ظاهر خود را مسلمان و معتقد به قیامت می دانستند اما چون رفتارشان با ادعایشان مطابقت نداشت؛ در واقع به دین و به قیامت اعتقاد نداشتند و مَثَل آنان مَثَل منافقانی است که قرآن کریم در اول سوره منافقون از آنان یاد می کند: إِذَا جَاءَک الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّک لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ یعْلَمُ إِنَّک لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ یشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَکاذِبُونَ(1)؛ چون منافقان نزد تو آیند، گویند: شهادت مى دهیم که تو پیامبر خدا هستى. خدا مى داند که تو پیامبرش هستى، اما شهادت مى دهد که منافقان دروغگویند. بر این اساس حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام آنان را به اعتقاد نداشتن به دین و قیامت متصف نمود و فرمود: إِنْ لَمْ یکنْ لَکمْ دینٌ، وَ کنْتُمْ لا تَخافُونَ الْمَعادَ؛ اگر دین ندارید و روز قیامت را قبول ندارید.

4. استدلال به جدال احسن

با آن که لشکریان عمر سعد به هیچ منطقی پایبند نبودند، اما حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام بر مبانی مورد قبول طرف مقابل، که خود را عرب شرافتمند می پنداشتند؛ استدلال کرد و فرمود: وَارْجِعُوا إِلی أَحْسابِکمْ إِنْ کنْتُمْ عَرَبَاً کما تَزْعُمُونَ؛ اگر خود را عرب می دانید؛ شرف انسانی خود را حفظ کنید. و فَکونُوا أَحْراراً فی دُنْیاکمْ؛ و در دنیای خود آزاده باشید. و سپس با جدال احسن لشکریان را به تمکین

ص: 109


1- - منافقون/ 1.

نظر خود واداشت و فرمود: أَنَا الَّذی أُقاتِلُکمْ، وَ تُقاتِلُونی، وَ النِّساءُ لَیسَ عَلَیهِنَّ جُناحٌ، فَامْنَعُوا عُتاتَکمْ وَ طُغاتَکمْ وَ جُهّالَکمْ عَنِ التَّعَرُّضِ لِحَرَمی ما دُمْتُ حَیاً؛ من با شما جنگ دارم و شما با من، ولی زنان که گناهی ندارند، پس تا زمانی که زنده هستم، سپاهیان طغیانگر و نادان خود را از تعرّض به حرم من باز دارید. و با این بیان دفع شر نمود و آنان را از حمله ی ناجوانمردانه به خیام حرم باز داشت.

5. منشور جهانی آزادگی

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام گرچه به ظاهر یک خطابه ی اختصاصی به لشکریان عمر سعد دارد اما در واقع آن بزرگوار از قتلگاه کربلا، یک پیام عمومی و یک منشور جهانی آزادگی برای همه ی جهانیان و در همه ی اعصار صادر کرده است حتی آنانی که پایبند به قوانین الهی و دستورات آسمانی نیستند.

6. منطق ادیان الهی

ادیان الهی بویژه دین مبین اسلام هر نوع تجاوز به حقوق دیگران را در مقام جنگ و دفاع و حتی در آن جا که آغازگر جنگ، دشمن خونخوار باشد، محکوم کرده است. دین مبین اسلام تعرض به افرادِ دشمن که وارد جنگ نشده اند را منع کرده است، اسلام آزار و اذیت زنان و پیران، تعقیب فراری ها، فحش و ناسزا دادن، خراب کردن خانه ها، بریدن و آتش زدن درختان، آلوده کردن و بستن آب ها و... همه را ممنوع کرده است و در سوره بقره می فرماید: وَقَاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ الَّذِینَ یقَاتِلُونَکمْ وَلَا تَعْتَدُوا ۚ إِنَّ اللَّهَ لَا یحِبُّ الْمُعْتَدِینَ(1)؛

با کسانى که با شما جنگ مى کنند، در راه خدا بجنگید و تعدى مکنید. زیرا خدا

ص: 110


1- - سوره بقره آیه 190.

تعدى کنندگان را دوست ندارد. فقط با دشمنی که با شما می جنگد مقابله کنید و متعرض افراد دیگر دشمن نشوید.

7. جهان متمدن و پیشرفته

منشور جهانی آزادگی حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام در جهان متمدن و پیشرفته ی امروز چه جایگاهی دارد؟ جهان متمدن و پیشرفته ی امروز چه اندازه به آن پایبندند؟ سیاست مداران دنیا چه مقدار با منشور جهانی آزادگی آشنا هستند؟ حقوق دانان چقدر روی منشور جهانی آزادگی اسلام مطالعه کرده اند؟ آیا غیر از این است که بشر امروز نسبت به این منشور دستش خالی است؟ آیا غیر از این است که قوانین بین المللی از حقایق این منشور ارزشمند تهی است؟ آیا غیر از این است که حاکمان مدعی جهان با این منشور انسانی بیگانه اند؟

8. مدعیان تمدن و پیشرفت

با یک نگاه به کشورهای گرفتار نظام سلطه به خوبی پاسخ این سؤال ها را می توان دریافت و به روشنی درنده خویی و وحشی گری مدعیان تمدن و پیشرفت را می توان مشاهده کرد و به وضوح می توان دید. آنان با آن که بویی از حریت و آزادگی و بویی از شرافت انسانیت نبرده اند! چگونه با توحش و جاهلیت مدرن و با بردگی و بربریت پیشرفته؛ طبل پر سر و صدا و تو خالی حقوق بشر را جار می زنند در حالی که حقوق بشر در "منشور جهانی آزادگی" حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام نهفته است.

ص: 111

منابع

1. قرآن کریم

2. صبحی، صالح (1374)، نهج البلاغه، قم: البحوث الاسلامیه.

3. ابن طاووس، الحسنی (1417)، الملهوف علی قتلی الطّفوف، محقق: الشیخ فارس تبریزیان، (بی جا): دارالاسوه.

4. روح الله، موسوی الخمینی (1389)، صحیفه امام، تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)

5. ابومخنف، الأزدی (1398)، مقتل الحسین، قم: المطبعه العلمیه.

6. موفق بن احمد، خوارزمی (1423)، مقتل الحسین، (بی جا): انوار الهدی.

7. مدرسه الامام المهدی (عجل الله تعالی فرجه و الشریف) (بی تا)، مثیر الأحزان، (بی جا): مدرسه الامام المهدی.

8. محمد باقر، مجلسی (1403)، بحار الانوار، (بی جا):موسسه الوفاء.

9. -------------------------------------------، محقق: محمد باقر بهبودی و سید ابراهیم میانجی، (بی جا): دار الاحیاء التراث.

10. محمد بن محمد، مفید (1413)، المقنعه، قم: کنگره جهانی هزاره شیخ مفید.

11. --------------------------------، الارشاد، مصحح: موسسه آل بیت علیهم السلام، قم: کنگره شیخ مفید.

12. رضی الدین، الطبرسی (بی تا)، مکارم الاخلاق، محقق: محمد حسین اعلمی، (بی جا): الأعلمی.

13. هبه الدین، حسینی شهرستانی ( بی تا)، نهضه الحسین(علیه السلام)، (بی جا).

14. سید، ابن طاووس (بی تا)، اللهوف علی قتلی الطفوف، (بی جا): العالم.

15. محمد بن علی، بابویه قمی (1417)، الأمالی، قم: البعثه.

16. عبد الحمید، ابی الحدید (بی تا)، شرح نهج البلاغه، (بی جا): آیت الله مرعشی نجفی.

17. ابی القاسم، ابن قولویه القمی (بی تا)، کامل الزیارات، (بی جا): مکتبه الصدوق.

18. علی بن حسن، ابن عساکر (1414)، ترجمه ریحانه الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم) الامام الحسین (علیه السلام) من تاریخ مدینه دمشق، (بی جا): مجمع احیاء الثقافه الاسلامیه.

19. مرتضی، مطهری (1367)، انسان کامل، (بی جا).

ص: 112

20. ابوحنیفه، دینوری (1373)، الاخبار الطوال، قم: منشورات الشریف الرضی.

21. علی بن حسین، مسعودی (1409)، مروج الذهب و معادن الجوهر، قم: دارالهجره.

22. نجم الدین ، النجفی (بی تا)، مع الرکب الحسینی (ج2)، (بی جا).

23. عزالدین، ابن الاثیر (1417)، الکامل فی التاریخ، بیروت: دارالکتاب العربی.

24. ذبیح الله، محلاتی (بی تا)، فرسان الهیجاء، (بی جا): الحیدریه.

25. ابن جریر، طبری (1879)، تاریخ الامم و الملوک، بیروت: الاعلمی.

26. احمد، ابن اعثم (بی تا)، الفتوح، (بی جا).

27. سید عبد الرزاق، موسوی المقرّم (بی تا)، مقتل الحسین (علیه السلام)، (بی جا): البعثه.

28. جعفر، النقدی (بی تا)، زینب الکبری، (بی جا): مکتبه المفید.

ص: 113

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109