پرده خوانی غدیر

مشخصات کتاب

نویسنده : جمعی از نویسندگان

ناشر : مركز غديرستان كوثر نبی ( صلی الله عليه و آله و سلم )

1398

ص: 1

اشاره

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ اَلْرَحیمْ

عکس

تصوير اول

فرمان حركت به سوى غدير خم

روز چهاردهم ذى الحجة روز پرماجرايى بود چرا كه اعلام شده بود در مكه يك روز بيشتر توقف نخواهند كرد. پيامبرصلى الله وعليه وآله به بلال دستور داد تا بين مردم اعلان كند: »فردا كسى جز معلولان نبايد باقى بماند، و همه بايد به سوى غدير خم حركت كنند«. با اين اعلام مردم متعجب از اينكه چرا پيامبرصلى الله وعليه وآله در اين اولين و آخرين سفر خود به حَرم الهى، مدتى در آنجا توقف نكرده اند كه مردم سؤالات خود را بپرسند و از محضر آن حضرت استفاده كنند، خود را براى فردا آماده مى كردند.

از سوى ديگر در روز چهاردهم ذى الحجة جبرئيل نازل شد و لقب «اميرالمؤمنين» را به عنوان اختصاص به على بن ابى طالب آورد. پيرو آن پيامبرصلى الله وعليه وآله به بزرگان اصحاب دستور داد تا نزد على عليه السلام بروند و خطاب به آن حضرت «السلام عليك يا اميرالمؤمنين» بگويند.

هنوز برنامه سلام به اميرالمؤمنين پايان نيافته بود كه دستور تحويل ميراث هاى انبياء به على عليه السلام از طرف خداوند صادر شد. يادگارهاى انبياءعليهم السلام صحف آدم و نوح و ابراهيم عليهم السلام و تورات و انجيل و عصاى موسى عليه السلام و انگشتر

ص: 2

سليمان عليه السلام و ساير ميراث هاى ارجمندى است كه فقط بايد در اختيار حجج الهى باشد. تا آن روز خاتم انبياءصلى الله وعليه وآله حافظ اين ميراث هاى الهى بود و اينك به دستور الهى به اميرالمؤمنين عليه السلام منتقل شد.(1)

ص: 3


1- مسند حُمَيدى: ج 1 ص 251. المغازى (واقدى): ج 2 ص 1099. اخبار مكة: ج 2 ص 162. المصنف (ابن ابى شيبة): ج 4 ص469. الكافى: ج 4 ص 246، 248. تهذيب الاحكام: ج 5 ص 275، 457، 438. الفقيه: ج 2 ص555. المغازى (واقدى): ج 2 ص 1099. صحيح مسلم: ج 2 ص 729. اخبار مكة (ازرقى): ج 2 ص 161، 162، 198. سنن البيهقى: ج 7 ص 349. عوالم العلوم: ج 3/15 ص 39، 114، ج 40 ص 176. مناقب ابن شهر آشوب: ج2 ص 224. كتاب سليم: ص 730. عوالم العلوم: ج 3/15 ص 176. بحار الانوار: ج 28 ص 96، ج 37 ص 111 - 120، 155.

عکس

حركت از مكه به سوى غدير

شب 15 ذى الحجه ساعتى به اذان صبح مانده در تاريكى شب پيامبرصلى الله وعليه وآله دستور حركت داد. آن حضرت تا كنار بيت اللَّه آمد و وارد مسجد الحرام شد و طواف وداع به جا آورد. آنگاه با خانه خدا وداع نمود و از مسجد الحرام بيرون آمد.

و قبل از نماز صبح از مكه خارج شدند و با طلوع فجر روز پانزدهم ذى الحجة نماز صبح را خواندند و به راه ادامه دادند.

كاروان عظيم حجاج اكنون با پايان مراسم حج به استقبال مراسم غدير مى رفتند. روزى كه پيامبرصلى الله وعليه وآله از مكه حركت كرد، سيل جمعيت بيش از صد و بيست هزار نفر تخمين زده مى شدند. دوازده هزار نفر از اهل يمن كه همراه اميرالمؤمنين عليه السلام براى حج آمده بودند و مسيرشان به سمت شمال نبود و بايد از جنوب مكه به آنجا باز مى گشتند، براى درك مراسم غدير همراه پيامبرصلى الله وعليه وآله حركت كردند. همچنين پنج هزار نفر از اهل مكه بار سفر بستند و با قافله بزرگ پيامبرصلى الله وعليه

ص: 4

وآله راهى غدير شدند. جالب تر از همه اينكه اهميت مراسم باعث شده بود عده اى از مشركين و كفار هم براى تماشاى مراسم راهى غدير شوند.(1)

ص: 5


1- بحار الانوار: ج 21 ص 385، 393، 396، ج 37 ص 111، 158. اثبات الهداة: ج 2 ص 136. عوالم العلوم: ج 3/15 ص 299. الغدير: ج 1 ص 10 - 12، 268. المغازى (واقدى): ج 2 ص 1099. اخبار مكة: ج 2 ص 162. المصنف (ابن ابى شيبة): ج 4 ص469. نصب الراية (زيلعى): ج2 ص 221. معجم ما استعجم: ج 4 ص 1118. الكافى: ج 4 ص 248. تهذيب الاحكام: ج 5 ص 275، 457، 438. الفقيه: ج 2 ص 555.تفسير القرطبى: ج 16 ص 223. فتح القدير: ج 5 ص 28. السيرة النبوية (ابن كثير): ج 8 ص 486.

عکس

به ميعادگاه غدير رسيدند

ساعتى بيش تا ظهر نمانده بود كه بركه زيباى غدير با درختان كهنسالش از دور نمايان شد. بركه اى كه معروف بود و همه مردم آن را مى شناختند و مسافران بسيارى براى استراحت در سفرهاى خود كنار آن آمده بودند. آب نماى درياچه مانندِ بزرگى كه براى مصرف آب آن كاروان صد و بيست هزار نفرى كافى بود. پنج درخت كهنسال از نوع سَمُر (كُنار) كه در شنزارها مى رويد و مانند درخت چنار بالا مى رود و سايه مى اندازد. آن پنج درخت در يك رديف جلوى بركه كنار يكديگر قرار داشتند و سايبانى گسترده در آن وادى ايجاد كرده بودند. زمين باز جلوى درختان كه در واقع مسير سيل بود و عبور آب، آن را مسطح كرده بود و اكنون خشك بود و براى استراحت مردم مكان مناسبى را آماده كرده بود.

پيامبرصلى الله وعليه وآله همراه كاروان مسير خود را از سمت راست جاده به سمت غدير تغيير داد. همزمان با اين اعلان، آن حضرت فوراً افرادى را مأمور كرد تا مواظب پراكنده شدن كاروان باشند. از يك سو فرمان داد تا منادى ندا كند: «همه مردم متوقف شوند، و

ص: 6

آنان كه پيشتر رفته اند باز گردند، و آنان كه پشت سر هستند خود را برسانند» تا آهسته آهسته همه جمعيت در محل از پيش تعيين شده جمع گردند.

از سوى ديگر پيامبرصلى الله وعليه وآله دستور داد كسى زير پنج درخت كهنسالى كه در آنجا بود نرود، تا آن مكان براى برنامه سه روزه غدير آماده سازى شود.

پس از اين دستورات همه مركب ها متوقف شدند و كاروان ها كنار بركه غدير در گستره بيابان پياده شدند، و هر يك براى خود جايى پيدا كردند و شتران خود را خواباندند. عده اى فرش و زيرانداز براى خود پهن كردند، و عده اى ديگر خيمه برپا نمودند، و كم كم همه جمعيت در گوشه و كنار منطقه مستقر شدند.

از سوى ديگر، پيامبرصلى الله وعليه وآله مقداد و سلمان و ابوذر و عمار را فرا خواند و به آنان دستور داد تا به محل پنج درخت كهنسال - كه در يك رديف جلوى بركه غدير بودند - بروند و آنجا را براى اجراى مراسم آماده كنند.

آنان خارهاى زير درختان را كندند و سنگ هاى ناهموار را جمع كردند و زير درختان را جارو كردند و آب پاشيدند. سپس شاخه هاى پايين آمده درختان را - كه تا نزديكى زمين آمده بود - قطع كردند. بعد از آن در فاصله دو درختِ وسط، روى شاخه ها پارچه اى انداختند تا سايبانى از آفتاب باشد.

سپس در زير سايبان، بناى منبرى از سنگ را تدارك ديدند. ابتدا با جمع آورى سنگ هاى بزرگ و كوچك، آنها را روى هم چيدند و شبه منبرى به بلندى قامت حضرت ساختند. سپس از رواندازهاى شتران و ساير مركب ها كمك گرفتند و بناى آن را تكميل كردند. در مرحله بعد پارچه اى براى زيبايى از بالا تا پايين منبر انداختند. آنان منبر را طورى برپا كردند كه نسبت به دو طرف جمعيت در وسط قرار بگيرد، و پيامبرصلى الله وعليه وآله هنگام سخنرانى مُشرِف بر مردم باشد تا همه آن حضرت را ببينند.(1)

ص: 7


1- بحار الانوار: ج 21 ص 387، ج 37 ص 149، 168، 173، 203، 204، ج 98 ص 298. عوالم العلوم: ج3/15، ص 50 ، 60 ، 75، 79، 80 ، 106، 301.

عکس

پيامبر و على عليهماالسلام بر فراز منبر غدير

مردم پراكنده در گوشه و كنار منطقه غدير در انتظار فرمان بعدى پيامبرصلى الله وعليه وآله براى آغاز مراسم بودند. مقارن ظهر انتظارها به سر رسيد و منادى حضرت نداى عمومى داد و مردم را براى اجتماع در مقابل جايگاه فرا خواند.

مردم همه وضو گرفته رو به قبله صف هاى نماز را مرتب كردند. زنان نيز در قسمت خاصى قرار گرفتند كه منبر را مى ديدند. پيامبرصلى الله وعليه وآله از خيمه خود بيرون آمد و به عنوان امام جماعت جلوى صف اول قرار گرفت. آنگاه مؤذن پيامبرصلى الله وعليه وآله اذان گفت و سپس نماز جماعت يكصد و بيست هزار نفرى باشكوه بى نظيرى كنار منبر غدير خوانده شد.

پس از نماز همه منتظر برنامه بعدى بودند. پيامبرصلى الله وعليه وآله برخاست و به سمت منبر رفت و قدم بر پله هاى آن گذاشته تا آخرين نقطه بالا رفت و بر فراز آن ايستاد. سپس اميرالمؤمنين عليه السلام را فراخواند تا بالاى منبر بيايد. مردم شاهد بودند كه على عليه السلام به دنبال پيامبرصلى الله وعليه وآله از منبر بالا رفت و در سمت راست پيامبرصلى الله وعليه وآله يك پله پايين تر ايستاد، در حالى كه احتراماً كمى متمايل به

ص: 8

سمت آن حضرت بود. در آن لحظه دست مبارك پيامبرصلى الله وعليه وآله بر شانه آن حضرت قرار گرفت، منظره ابهت انگيزى را در برابر ديدگان آن جمعيت انبوه قرار داد.

اكنون غدير براى اولين بار شاهد اجتماع عظيم بشرى بود تا خاتم انبياء سخنرانى تاريخى و آخرين و بلندترين خطابه رسمى خود را براى جهانيان آغاز كند. افتخار اين مجلس حضور پنج وجود معصوم يعنى پيامبر و على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام بود، و حضرت محسن عليه السلام نيز در آن روزها انتظار تولد خويش را داشت.

بيش از صد و بيست هزار نفر منظره بديعى را مى نگريستند كه دو نفر بر فراز منبرى از سنگ ايستاده بودند؛ و در سكوتى ابهت انگيز چشم ها دوخته به لبانى بود كه بزرگترين پيام الهى براى بشريت را با فصيح ترين لسان آماده بازگويى داشت.

پيامبرصلى الله وعليه وآله در حالى كه دست بر شانه على عليه السلام گذاشته بود سخنرانى تاريخى خود را آغاز كرد كه آميخته با بيش از 100 آيه قرآن بود و بيش از يك ساعت به طول انجاميد.

سكوت مطلق بر جمعيت حاضر در غدير حكمفرما بود و دل ها پله پله با كلام رسول مدارج كمال را مى پيمود و با كوه استوار نبوت تا اوج ولايت پيش مى رفت. اين در حالى بود كه طبق اشاره پيامبرصلى الله وعليه وآله در فرازهاى قبلى خطابه، همه چشم بر دست و بازوى پيامبر و على عليه السلام دارند كه هنگام بالا رفتنشان كى فرا مى رسد.

اكنون غدير به قله خود رسيده و صد و بيست هزار نفر چشم بر لبان گل وجود دوخته اند. پيامبرصلى الله وعليه وآله در آن حساس ترين لحظات دستان يد اللهى خود را به بازوان رشيد على عليه السلام نزديك كرد و او نيز دستان خود را بالا نگاه داشت. در يك لحظه او را تا آنجا بلند كرد كه كف پاى على عليه السلام به زانوان پيامبرصلى الله وعليه وآله رسيد.

همان طور كه على عليه السلام را بر سر دست نگه داشته بود در بديع ترين شكل اعلام جانشينى خود را به انجام رساند. سؤالى كوتاه و جمله اى پر از معنى!! پرسيد: گفتيد كه چه كسى بر شما اولى به نفس است؟ مردم فوراً پاسخ دادند: خدا و رسولش. فرمود:

ص: 9

اَلا فَمَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ،

اللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ«.

آگاه باشيد، كه هر كس من صاحب اختيار و اولى به نفس او بوده ام اين على صاحب اختيار و اولى به نفس اوست. خدايا دوست بدار هر كس على را دوست بدارد، و دشمن بدار هر كس على را دشمن بدارد، و يارى كن هر كس على را يارى كند، و خوار كن هر كس على را خوار كند.

حضرت با پايان اين سخن على عليه السلام را از فراز دست بر منبر فرود آورد؛ و با ظرافتى لايق شأن نبوت نگذاشت در خطابه اش وقفه ايجاد شود و سخنان خود را ادامه داد و به تبيين ابعاد «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ ...» پرداخت.(1)

ص: 10


1- بحار الانوار: ج 21 ص 387، ج 37 ص 209. عوالم العلوم: ج 3/15 ص 44، 97، 301، 302.

عکس

بيعت مردان و زنان در غدير

توقف سه روزه در غدير براى بيعت 120000 نفر بود، كه بايد يكى يكى شركت مى كردند. به دستور پيامبرصلى الله وعليه وآله كنار منبر زير درختان دو خيمه جداگانه در مقابل يكديگر برپا شد. پيامبرصلى الله وعليه وآله در يك خيمه و اميرالمؤمنين عليه السلام در خيمه ديگر نشستند. آنگاه حاضرين در صفى مرتب، گروه گروه وارد دو خيمه مى شدند. ابتدا وارد خيمه پيامبرصلى الله وعليه وآله شده به عنوان قبول و اقرار به آنچه در خطابه غدير درباره ولايت و امامت بيان فرمود، با آن حضرت دست بيعت مى دادند. سپس به خيمه اميرالمؤمنين عليه السلام مى رفتند و به عنوان تسليم و اطاعت در برابر مقام ولايت او سه كار انجام مى دادند: بيعت مى كردند، و «السلام عليك يا اميرالمؤمنين» مى گفتند، و به آن حضرت اين مقام با عظمت را تبريك مى گفتند.

فرصت مناسبى را هم براى بانوان تعيين كردند كه آنان نيز در خيمه بيعت حضور يافتند. براى اين كار دستور دادند تشت بزرگى از آب آوردند و پرده اى در وسط آن از يك سو تا سوى ديگر زدند به طورى كه آن را به دو قسمت تقسيم مى كرد و آن سوى پرده از اين سو ديده نمى شد. آنگاه اميرالمؤمنين عليه السلام در يك سوى پرده مى نشست و دست

ص: 11

مبارك را داخل آب مى گذاشت. زنان نيز در سوى ديگر پرده با قرار دادن دست خود در آب بيعت مى كردند و همزمان «السلام عليك يا اميرالمؤمنين» مى گفتند و به حضرتش تبريك و تهنيت مى گفتند.

بانوى بزرگ اسلام حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام، ام هانى خواهر اميرالمؤمنين عليه السلام، فاطمه دختر حمزه و اسماء بنت عميس از بانوانى بودند كه در اين بيعت حاضر شدند. پيامبرصلى الله وعليه وآله دستور بيعت را درباره همسران خود مؤكد داشتند به خصوص آنكه همه همسران حضرت - از جمله عايشه و حفصه - در اين سفر حضور داشتند.(1)

ص: 12


1- 1. بحار الانوار: ج 6 ص 53، ج 21 ص 387، 388، ج 28 ص 90، 95، 98، ج 29 ص 35 - 37، ج 30 ص 315، ج33 ص 163، ج 36 ص 126، 169، 248، ج 37 ص 120، 127، 161، 166، 194، 311. عوالم العلوم: ج3/15 ص 42، 60، 65، 97، 134، 136، 154، 165، 194، 195، 203، 205، 277، 309. اليقين: ص 285. التحصين: ص 537 . كتاب سليم: ح 14. تفسير القمى: ص 364.

عکس

سنگ آسمانى بر دشمن غدير

در پايان روز سوم كه مراسم غدير رو به اتمام بود، حارث فهرى نزد پيامبرصلى الله وعليه وآله آمد و گفت: «وقتى قرار شد تو رسول اللَّه باشى و على جانشين بعد از تو باشد و فاطمه دخترت سيده زنان عالم و حسن و حسين سيد جوانان اهل بهشت باشند، پس براى ساير قريش چيزى باقى نگذاشته اى»؟! پيامبرصلى الله وعليه وآله فرمود: من اين مقامات را تعيين نكرده ام بلكه خداوند معين فرموده است.

حارث گفت: اكنون كه پسر عمويت را منصوب نمودى، آيا واقعاً همه اين ها از طرف خدا بود؟ پيامبرصلى الله وعليه وآله فرمود: از طرف خدا به من وحى مى شود و جبرئيل سفير و واسطه الهى است و من به مردم خبر مى دهم، و جز آنچه خدا دستور دهد چيزى را اعلام نمى كنم.

حارث سر به سوى آسمان بلند كرد و گفت: «خدايا، اگر محمد در آنچه مى گويد صادق و راستگوست سنگى از آسمان بر ما ببار يا عذابى بر ما نازل كن».

ص: 13

معجزه عظيم پيش چشمان مردم به وقوع پيوست. خاطره اى كه از اصحاب فيل در ذهن ها مانده بود، اينك با تمام شدن سخن حارث و فاصله گرفتن او از مجلس پيامبرصلى الله وعليه وآله تكرار شد.

دو عذاب الهى با هم بر حارث نازل شد در حالى كه پيامبرصلى الله وعليه وآله و اصحابش از فاصله اى او را مى ديدند. خداوند پرنده اى از آسمان فرستاد كه در منقار او ريگى به اندازه عدس بود و آن را بر سر حارث رها كرد. سنگريزه از سر او وارد شد و طول قامت او را در نورديد و او را نقش زمين ساخت، در حالى كه پاهايش را بر زمين مى كوبيد. در همين حال ابر سياهى ظاهر شد و رعد و برقى زد و صاعقه اى پديد آورد كه بر بدن حارث خورد و او را سوزانيد.

در آن لحظات جبرئيل نازل شد و سند قرآنى اين معجزه غدير را با آيات 1 تا 3 سوره معارج آورد: «سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ، لِلْكافِرينَ لَيْسَ لَهُ دافِعٌ، مِنَ اللَّهِ ذِى الْمِعارِجِ»: «درخواست كرد درخواست كننده اى عذاب واقع را كه كافران قدرت دفع آن را ندارند، و اين از طرف خداوند بود».(1)

ص: 14


1- 1. بحار الانوار: ج 8 ص 6 ح 10، ج 15 ص 6 ح 6، ج 35 ص 320 - 323 ح 22، ج 37 ص 162، 166، 173، 176، ج 42 ص 40 - 42 ح 14، ج 94 ص 13 ح 22. تفسير القمى: ص 695. الفضائل (شاذان): ص84 . تفسير فرات: ص 190، 505 ح 663. مناقب ابن شهر آشوب: ص 3 ح 40. اربعين منتجب الدين: ص 83 . العمدة (ابن بطريق): ص 101. الاقبال: ص 453 - 459. حلية الابرار: ج 2 ص 125. مدينة المعاجز: ج 2 ص 267 - 276. عوالم العلوم: ج 3/15 ص56 ح 22، ص 68 ح 45، ص 130 ح 185، ص 306. تفسير الثعالبى: ج 3 ص 239. تفسير القرطبى: ج8 ص 315، 316، ج 10 ص 225. زاد المسير (ابن جوزى): ج 4 ص 10. الكافى: ج 1 ص 422 ح 47، ج 8 (الروضة) ص 57 ح 18.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109