مؤمن در هزار حدیث

مشخصات کتاب

سرشناسه : نجفی ، هادی ، 1342 -

عنوان قراردادی : الف حدیث فی المومن .فارسی

عنوان و نام پدیدآور : مومن در هزار حدیث/ تالیف هادی نجفی ؛ مترجم مصطفی اله دادی دستجردی.

مشخصات نشر : تهران: چتر دانش، 1400.

مشخصات ظاهری : 640 ص.

شابک : 1700000 ریال:978-600-410-489-0

وضعیت فهرست نویسی : فاپا

یادداشت : کتابنامه به صورت زیرنویس.

یادداشت : نمایه.

موضوع : مومنان -- احادیث *Believers -- Hadiths مومنان در قرآن *Believers in the Quran

شناسه افزوده : الله دادی دستجردی، مصطفی، 1360-، مترجم

رده بندی کنگره : BP141/5

رده بندی دیویی : 297/218

شماره کتابشناسی ملی : 7616606

اطلاعات رکورد کتابشناسی : فاپا

خیراندیش دیجیتالی: انجمن مددکاری امام زمان (عج) اصفهان

ویراستار کتاب: خانم شهناز محققیان

ص: 1

اهداء

ص: 2

یا امیرالمؤمنین یا علی بن ابی طالب علیک صلوات المصلين

این نوشتار را با سخنی از تو شروع و به پایان می برم

نوشتارم که بضاعتی ناچیز است را به پیشگاه تو ای سیّد و مولا و امامم تقدیم می کنم.

این سرمایه ناچیز را بپذیر و برایم سنگ تمام بگذار و بر ما تصدق و بخشش کن که پاداش بخشندگان با خداوند است

مؤلف

امید که قبول افتد

ص: 3

﴿وَ مَن يَعْمَلْ مِنَ الصَّلِحَتِ مِن ذَكَر أَوْ أُنثَى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُوْلَيكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لَا يُظْلَمُونَ نَقِيرًا﴾

سوره نساء / 124

و کسانی از مردان یا زنان که بخشی از کارهای شایسته را انجام دهند در حالی که مؤمن باشند پس اینان وارد بهشت می شوند و به اندازه گودی پشت هسته خرما مورد ستم قرار نمی گیرند

ص: 4

بِسْمِ اللّه الرَّحْمنِ الرَّحیمِ،

تقديم

به قلم آیة الله حاج شیخ

مهدی غیاث الدین نجفی قدس سره (1)

الحمد لله رب العالمين والصلاة والسلام على رسول الله محمّد المصطفى و آله الامجاد.

خداوند متعال در سوره حجرات می فرماید:

﴿قَالَتِ الْأَعْرَابُ ءَامَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَ لَكِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَينُ فِي قُلُوبِكُمْ وَ إِن تُطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَا يَلِتْكُم مِّنْ أَعْمَلِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴾ (2)

بادیه نشینان :گفتند ما [ از عمق قلب] ایمان آوردیم بگو: ایمان نیاورده اید، بلکه بگویید اسلام آورده ایم؛ زیرا هنوز ایمان در دل هایتان وارد نشده است. و اگر خدا و پیامبرش را اطاعت ،کنید چیزی از اعمالتان را نمی کاهد؛ زیرا خدا بسیار آمرزنده و مهربان .است

آیه شریفه به اجماع مفسران در مورد جمعی از طایفه «بنی اسد» نازل شده که در یکی از سالهای قحطی و خشکسالی وارد مدینه ،شدند اظهار اسلام کرده و شهادتین بر زبان جاری کردند اما قلباً و در باطن ایمان نداشتند و صرفاً به امید گرفتن کمک مالی از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله شهادتین بر زبان جاری کردند و به پیامبر صلی الله علیه و آله گفتند: «طوائف عرب بر مرکب ها سوار شدند و با تو پیکار کردند، ولی ما با زن و فرزندان نزد تو ،آمدیم و دست به جنگ نزدیم» و از این طریق می خواستند هم کمک دریافت کنند و هم بر پیامبر صلی الله علیه و آله منت بگذارند.

ابن عباس :گوید جمعی از طایفه «بنی اسد» در سال های قحطی و

ص: 5


1- شرح حال این رادمرد را می توانید در مقدمهٔ دو کتاب مطبوعش به نام های: «ادبیات ادب در صدر اسلام» به زبان فارسی و حواشى «تلخيص المفتاح» به زبان عربی و دو کتاب: قبیله عالمان دین ص 153-208 به زبان فارسی و طريق الوصول إلى أخبار آل الرسول صلی الله علیه و آله ص 14 - 30 به زبان عربی همه به قلم فرزندش مؤلف کتاب حاضر ببینید
2- سوره حجرات آیه 14

خشکسالی وارد مدینه شدند اظهار اسلام کردند و چون تعدادشان زیاد بود در شهر شلوغی ایجاد شد به نحوی که کوچه ها و راه ها از نجاسات و فضولات مرکب هایشان پر شده بود و به همین سبب نرخ ارزاق گران شد آنان پیوسته نزد پیامبر صلی الله علیه و آله رفت و آمد داشتند و می :گفتند «طوائف عرب بر مرکب ها سوار شدند با تو پیکار ،کردند ولی ما با زن و فرزندان نزد تو ،آمدیم، و دست به جنگ نزدیم» و از این طریق می خواستند هم کمک و صدقه دریافت کنند و هم بر پیامبر صلی الله علیه و آله منت بگذارند که این آیه نازل شد.

هر چند شأن نزول آیه مذکور شد لکن از متن آیه تفاوت بین «اسلام» و «ایمان» مشخص می شود

اسلام اقرار به دو چیز است:

1- شهادت و اقرار به توحید و یگانگی خداوند

2- شهادت و اقرار به نبوت و پیامبری حضرت محمّد صلی الله علیه و آله

بر اسلام به این معنا آثار و نتایجی مترتب است که از جمله آن ها حرمت جان و مال حکم به طهارت و جواز ازدواج و حلال بودن ،ذبیحه جریان احکام ارث و نیز وجوب تجهیز و رعایت احکام کفن و دفن در مورد اوست.

اسلام با این دو اقرار که عملی زبانی و ظاهریست محقق می شود اما ،ایمان تصدیق و باور قلبی و اعتقاد راسخ بر شهادتین و دیگر باورهای دین اسلام می باشد پس باید گفت ایمان عملی قلبی و باطنی است.

انس بن مالک از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نقل نمود که می فرمود: «اسلام امری بیرونی است؛ ولی ،ایمان در دل است». سپس به سینه خود اشاره نمود.

بنابراین ممکن است که یک مسلمان نسبت به بعضی باورهایش در شک و شبهه باشد ولی انسان مؤمن دارای یقین است لذا رابطه این ،دو عموم و خصوص مطلق می شود؛ یعنی همه مؤمنان مسلمانند ولی هر مسلمانی لزوماً مؤمن نیست روایاتی بر این معنا وارد شده که ما به پنج مورد از صحاحش اشاره می کنیم.

1- صحيحة جميل بن دراج قال: سألت أبا عبد الله علیه السلام عن قول الله عز و جل: ﴿قَالَتِ

ص: 6

الأَعْرَابُ ءَامَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَ لَكِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ﴾ (1) فقال لي: أَلَا تَری أَنَّ الْإِیمانَ غَیْرَ الْإِسْلامَ. (2)

صحیحه جمیل بن دَرّاج :گوید از امام صادق علیه السلام درباره این سخن خداوند عز و جل: «بادیه نشینان گفتند: ایمان آوردیم. بگو شما ایمان نیاورده اید؛ لیکن بگویید: اسلام آوردیم. و هنوز ایمان به دل های شما داخل نشده است» پرسیدم به من فرمود: آیا نمی بینی که ایمان غیر از اسلام است؟

2- حسنة أو معتبرة حُمْرَانَ بْنِ أَعْیَنَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: سَمِعْتُهُ یَقُولُ: اَلْإِسْلاَمُ لاَ یَشْرَکُ اَلْإِیمَانَ، وَ اَلْإِیمَانُ یَشْرَکُ اَلْإِسْلاَمَ، وَ هُمَا فِی اَلْقَوْلِ وَ اَلْفِعْلِ یَجْتَمِعَانِ، کَمَا صَارَتِ اَلْکَعْبَهُ فِی اَلْمَسْجِدِ، وَ اَلْمَسْجِدُ لَیْسَ فِی اَلْکَعْبَهِ، وَ کَذَلِکَ اَلْإِیمَانُ یَشْرَکُ اَلْإِسْلاَمَ وَ اَلْإِسْلاَمُ لاَ یَشْرَکُ اَلْإِیمَانَ، وَ قَدْ قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿قالَتِ اَلْأَعْرابُ آمَنّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمّا یَدْخُلِ اَلْإِیمانُ فِی قُلُوبِکُمْ﴾ فَقَوْلُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَصْدَقُ اَلْقَوْلِ... الحديث.(3)

روایت حسنه یا معتبره حمران بن اعین از امام باقر علیه السلام که فرمود: اسلام اشتراک با ایمان ندارد؛ امّا ،ایمان با اسلام اشتراک دارد و این دو در گفتار (شهادتین) و کردار، مشترک اند چنان که کعبه در مسجد [الحرام] است؛ ولی مسجد در کعبه نیست. همین سان ایمان با اسلام مشترک است؛ ولی ،اسلام با ایمان اشتراک ندارد خداوند عز و جل فرموده است: «بادیه نشینان :گفتند ما ایمان آوردیم بگو شما ایمان نیاورده اید؛ لیکن بگویید ما اسلام آوردیم. ایمان هنوز در دل های شما داخل نشده است» و سخن خداوند، راست ترین سخن است... حدیث

3- صحيحة سليمان بن خالد عن أبي جعفر علیه السلام قال : قَالَ أَبُو جَعْفَر عليه السلام : ﴿يَا سُلَيْمَانُ

ص: 7


1- سوره حجرات، آیه 14.
2- الكافي، ج 2، ص 24، ح 3.
3- الكافي، ج 2، ص 233، ح12

أَتَدْرِي مَنِ الْمُسْلِمُ ؟ قُلْتُ : جُعِلْتُ فِدَاكَ ، أَنْتَ أَعْلَمُ . قَالَ : الْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ لِسَانِهِ و يَدِهِ . ثُمَّ قَالَ : و تَدْرِي مَنِ الْمُومِنُ ؟ قَالَ : قُلْتُ : أَنْتَ أَعْلَمُ . قَالَ : إِنَّ الْمُومِنَ مَنِ ائْتَمَنَهُ الْمُسْلِمُونَ عَلَى أَمْوَالِهِمْ و أَنْفُسِهِمْ ، والْمُسْلِمُ حَرَامٌ عَلَى الْمُسْلِمِ أَنْ يَظْلِمَهُ أَوْ يَخْذُلَهُ أَوْ يَدْفَعَهُ دَفْعَةً تُعَنِّتُهُ﴾ (1)

صحيحه سليمان بن خالد از امام باقر علیه السلام که فرمود می دانی مسلمان کیست؟ عرض کردم قربانت شما بهتر می دانید فرمود مسلمان کسی است که مسلمانان از زبان و دست او آسوده و بی گزند باشند و سپس فرمود می دانی مؤمن کیست؟ عرض کردم شما .داناترید :فرمود مؤمن کسی است که مسلمان ها او را بر مال و جان خود امین دانند، و بر مسلمان حرامست که نسبت به مسلمان دیگر ستم کند یا او را تنها و بی یاور گذارد یا چنان از خود براند که رنجور شود.

می گویم: این روایت صحیح تفاوت اساسی بین اسلام و ایمان را بیان می کند

4- موثقة سَمَاعَهَ ، ﴿قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: أَخْبِرْنِی عَنِ اَلْإِسْلاَمِ وَ اَلْإِیمَانِ، أَ هُمَا مُخْتَلِفَانِ؟ فَقَالَ: إِنَّ اَلْإِیمَانَ یُشَارِکُ اَلْإِسْلاَمَ ، وَ اَلْإِسْلاَمُ لاَ یُشَارِکُ اَلْإِیمَانَ. فَقُلْتُ: فَصِفْهُمَا لِی، فَقَالَ: اَلْإِسْلاَمُ : شَهَادَهُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ، وَ اَلتَّصْدِیقُ بِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، بِهِ حُقِنَتِ اَلدِّمَاءُ، وَ عَلَیْهِ جَرَتِ اَلْمَنَاکِحُ وَ اَلْمَوَارِیثُ، وَ عَلَی ظَاهِرِهِ جَمَاعَهُ اَلنَّاسِ، وَ اَلْإِیمَانُ: اَلْهُدَی، وَ مَا یَثْبُتُ فِی اَلْقُلُوبِ مِنْ صِفَهِ اَلْإِسْلاَمِ ، وَ مَا ظَهَرَ مِنَ اَلْعَمَلِ [بِهِ] وَ اَلْإِیمَانُ أَرْفَعُ مِنَ اَلْإِسْلاَمِ بِدَرَجَهٍ. إِنَّ اَلْإِیمَانَ یُشَارِکُ اَلْإِسْلاَمَ فِی اَلظَّاهِرِ، وَ اَلْإِسْلاَمُ لاَ یُشَارِکُ اَلْإِیمَانَ فِی اَلْبَاطِنِ وَ إِنِ اِجْتَمَعَا فِی اَلْقَوْلِ وَ اَلصِّفَهِ﴾. (2)

سماعه گوید به امام صادق علیه السلام عرض کردم: آیا اسلام و ایمان دو چیز مختلفند؟ فرمود: ایمان در بردارنده اسلام است ولی اسلام حاوی ایمان نیست، عرض :کردم توضیح بفرمایید فرمود اسلام شهادت به یگانگی خدا و تصديق رسول خدا صلی الله علیه و آله است که به سبب آن خون ها از ریختن محفوظ ماند و زناشویی و میراث بر آن اجرا گردد و توده مردم طبق ظاهرش رفتار .کنند ولی ایمان هدایت است و آن چه که در دل ها از وصف

ص: 8


1- الكافي، ج 2، ص 26، ح 5.
2- الكافي، ج 2، ص 25، ح 1.

اسلام نقش می بندد و عمل به آن هویدا می گردد پس ایمان یک درجه از اسلام بالاتر است. ایمان با اسلام ظاهری ملازم ،است ولی اسلام با ایمان باطنی ملازم نیست هر چند آن دو از حیث تعریف و توصیف برابر باشند.

5- موثقة اُخرى لسماعة قال: ﴿سأَلْتُهُ عَنِ الاْءِیمَانِ وَالاْءِسْلاَمِ : قُلْتُ لَهُ : أَ فَرْقٌ بَیْنَ الاْءِسْلاَمِ وَالاْیمَانِ؟ ققَالَ : فَأَضْرِبُ لَکَ مَثَلَهُ. ققَالَ : قُلْتُ : أَوْرِدْ ذلِکَ ، قَالَ: مَثَلُ الْإِیمانِ وَالْإِسْلامِ مَثَلُ الْکَعْبَةِ الْحَرامِ مِنَ الْحَرَمِ، قَدْ یَکُونُ فی الْحَرَمِ وَ لَا یُکُونُ فی الْکَعْبَةِ، وَلَا یَکُونُ فی الْکَعْبَةِ حَتّی یَکُونُ فی الْحَرَمِ، وَ قَدْ یَکُونُ مُسْلِماً وَ لَا یَکُونُ مُؤْمِناً وَ لَا یَکُونُ مُؤْمِناً حَتّی یَکُونَ مُسْلِماً. قَالَ : قُلْتُ : فَیُخْرِجُ مِنَ الاْءِیمَانِ شَیْءٌ؟ قَالَ : نَعَمْ. [قُلْتُ]: فَیُصَیِّرُهُ إِلی مَاذَا؟ قَالَ : إِلَی الاْءِسْلاَمِ أَوِ الْکُفْر﴾ (1)

موثقه دیگر سماعة بن مهران :گوید در مورد ایمان و اسلام از امام علیه السلام پرسیدم و عرض کردم: آیا ایمان و اسلام با هم فرق دارند؟ فرمود برایت مثلی بزنم؟ عرض کردم بفرمایید. فرمود مثل ایمان به ،اسلام همچون کعبه است به حرم. گاهی انسان در حرم هست، ولی در کعبه نیست، امّا نمی شود در کعبه باشد مگر این که در حرم هم باشد. بنابر این گاهی مسلمان هست ولی مؤمن نیست اما نمی شود مؤمن باشد مگر این که مسلمان هم باشد. عرض کردم چیزی او را از ایمان بیرون می برد؟ فرمود آری. عرض کردم: کجا برد؟ فرمود به سوی اسلام یا کفر

می گویم: اضمار در روایت به خاطر این که از جانب "سماعة بن مهران" است مشکلی بوجود نمی آورد و از موثقه بودن خارجش نمی کند.

از طرف دیگر یادآور می شویم که در روایات برای "ایمان" مفهوم دیگری نیز وارد شده و آن معرفت به ولایت و امامت امیرمؤمنان علی علیه السلام و اولاد معصومش می باشد که شرط صحت جمیع عبادات است و عبادت بدون پذیرش ولایت ائمه معصومین علیهم السلام و اعتقاد به امامتشان باطل بوده و این در نزد ما از ضروریات شمرده می.شود صاحب "وسائل" نوزده روایت تحت همین عنوان نقل می کند و در پایان

ص: 9


1- الكافي، ج 2، ص28، ح2.

آن می فرماید: «احادیث در این باره به طور جدّ فراوان است» (1).

و صاحب «مستدرک» آن ها را به شصت و شش حدیث می رساند. (2)

سپس صاحب «جامع أحاديث الشيعة» این احادیث را البته با حذف ،تعدادی به هفتاد و شش حدیث می رساند (3)

نتیجه این که این روایات برای ما تواتری اجمالی بلکه تواتری معنوی به ارمغان می آورد و به عنوان نمونه متن پنج مورد از صحاحش را ذکر می کنیم:

1- صحيحة محمّد بن مسلم قال : ﴿سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: کُلُّ مَنْ دَانَ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِعِبَادَهٍ یُجْهِدُ فِیهَا نَفْسَهُ وَ لاَ إِمَامَ لَهُ مِنَ اَللَّهِ فَسَعْیُهُ غَیْرُ مَقْبُولٍ وَ هُوَ ضَالٌّ مُتَحَیِّرٌ وَ اَللَّهُ شَانِئٌ لِأَعْمَالِهِ- إِلَی أَنْ قَالَ- وَ إِنْ مَاتَ عَلَی هَذِهِ اَلْحَالِ مَاتَ مِیتَهَ کُفْرٍ وَ نِفَاقٍ وَ اِعْلَمْ یَا مُحَمَّدُ إِنَّ أَئِمَّهَ اَلْجَوْرِ وَ أَتْبَاعَهُمْ لَمَعْزُولُونَ عَنْ دِینِ اَللَّهِ قَدْ ضَلُّوا وَ أَضَلُّوا فَأَعْمَالُهُمُ اَلَّتِی یَعْمَلُونَهَا کَرَمادٍ اِشْتَدَّتْ بِهِ اَلرِّیحُ فِی یَوْمٍ عاصِفٍ لا یَقْدِرُونَ مِمّا کَسَبُوا عَلی شَیْءٍ ذلِکَ هُوَ اَلضَّلالُ اَلْبَعِید﴾ (4)

صحیحه محمّد بن مسلم :گوید از امام باقر علیه السلام شنیدم که فرمود: هر که خود را در عبادت خداوند عز و جل به رنج و زحمت ،افکند اما [ برای خود] امامی از جانب خدا نداشته باشد، کوشش او پذیرفته نمی شود و گمراه و سرگشته است و خداوند از کارهای او نفرت دارد... و چنان چه با این حال بمیرد مرگش با حالت کفر و نفاق می باشد، ای محمّد بن مسلم پیشوایان ستم و پیروان آن ها از دین خدا و از حق به دورند. کردارهایشان به خاکستری می ماند که بادی تند در روزی طوفانی بر آن بوزد از آن چه به دست آورده اند هیچ [بهره ای ] نمی توانند برد این است همان گمراهی دور و دراز.

2- صحيحة زرارة عن أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: ﴿بُنِيَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسَةِ أَشْيَاءَ؛ عَلَى الصَّلَاةِ والزَّكَاةِ والْحَجِّ والصَّوْمِ والْوَلَايَةِ قَالَ زُرَارَةُ فَقُلْتُ وَ أَیُّ شَیْ ءٍ مِنْ ذَلِکَ أَفْضَلُ فَقَالَ الْوَلَایَةُ أَفْضَلُ فقالَ: الوَلایَهُ

ص: 10


1- وسائل الشيعة، ج 1، ص 125، چاپ آل البيت.
2- مستدرک الوسائل، ج 1، ص 149 چاپ آل البيت
3- جامع أحاديث الشيعة، ج 1، ص 426.
4- وسائل الشيعة، ج 1، ص118 ، ح 1 ، باب 29 از ابواب مقدمة العبادات

أَفْضَلُ، لِأَنَّهَا مِفْتَاحُهُنَّ وَالْوَالِي هُوَ الدَّلِيلُ عَلَيْهِنَّ- إلى أن قال - ذُرْوَهُ الأمْرِ وَسَنَامُهُ وَ مِفتاحُهُ وَ بابُ الأشیاءِ وَ رِضا الرحمانِ الطاعهُ للإمامِ بعدَ معرفَتِهِ، . أما لَو أنَّ رَجُلاً قامَ لَیلَهُ و صامَ نَهارَهُ، و تَصَدَّقَ بِجَمیعِ مالِهِ، و حَجَّ جَمیعَ دَهرِهِ، و لَم یَعرِف وِلایَهَ وَلِیِّ اللّهِ فَیُوالِیَهُ، و یَکونَ جَمیعُ أعمالِهِ بِدَلالَتِهِ إلَیهِ، ما کانَ لَهُ عَلَی اللّهِ جَلَّ و عَزَّ حَقٌّ فی ثَوابِهِ،و لا کانَ مِن أهلِ الإِیمانِ﴾ (1)

صحیحه ،زراره از امام باقر علیه السلام که فرمود: اسلام بر پنج چیز استوار است: نماز ،زکات حج روزه و ولایت زراره می گوید پرسیدم: از میان آن ها کدام برتر است؟ :فرمود ولایت برتر است؛ زیرا ولایت کلید آن هاست و صاحب ولایت، راهنما به سوی آن ها باشد. بالاترین جایگاه دین و قلهٔ بلند آن و کلید آن و باب فهم هر چیز و رضای خدا، همانا اطاعت امام است پس از شناختن او . اگر شخصی شب زنده داری کند و روزش را روزه بگیرد و تمام مالش را صدقه دهد و تمام روزگارش را حج بگذارند، ولی ولایت ولی خدا را نشناسد که او را دوست داشته و اولی به تصرفش بداند و تمام اعمالش به راهنمایی آن امام به سوی خدا باشد حق درخواست پاداش از خداوند را ندارد و از اهل ایمان شمرده نمی شود

می گویم: البته صاحب وسايل حديث را تقطیع نموده و قطعه اوّل آن را در باب اوّل و قطعه دوم آن را در باب 29 از ابواب مقدمه عبادات قرار داده است.

3- صحيحة عبد الحميد بن أبي العلاء عن أبي عبد الله علیه السلام- في حديث - ﴿قال وَاللّهِ لَوْ أَنَّ إِبْلِیسَ سَجَدَ لِلّهِ بَعْدَ الْمَعْصِیَةِ وَالتَّکَبُّرِ عُمُرَ الدُّنْیَا ، مَا نَفَعَهُ ذلِکَ وَ لاَ قَبِلَهُ اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ مَا لَمْ یَسْجُدْ لآِدَمَ کَمَا أَمَرَهُ اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ أَنْ یَسْجُدَ لَهُ ، وَ کَذلِکَ هذِهِ الاْءُمَّةُ الْعَاصِیَةُ الْمَفْتُونَةُ بَعْدَ نَبِیِّهَا صلی الله علیه و آله ، وَ بَعْدَ تَرْکِهِمُ الاْءِمَامَ الَّذِی نَصَبَهُ نَبِیُّهُمْ صلی الله علیه و آله لَهُمْ، فَلَنْ یَقْبَلَ اللّهُ لَهُمْ عَمَلاً وَلَنْ یَرْفَعَ لَهُمْ حَسَنَةً حَتّی یَأْتُوا اللّهَ مِنْ حَیْثُ أَمَرَهُمْ ، وَ یَتَوَلَّوُا الاْءِمَامَ الَّذِی أُمِرُوا بِوَلاَیَتِهِ ، وَ یَدْخُلُوا مِنَ الْبَابِ الَّذِی فَتَحَهُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ لَهُمْ﴾ (2)

ص: 11


1- وسائل الشيعة، ج 1، ص 13، ح 2 و ج 1، ص 119، ح 2.
2- وسائل الشيعة، ج 1، ص 119، ح 5.

صحيحه عبدالحميد بن ابوالعلاء ؛ از امام صادق علیه السلام که فرمود: ... می گوید: به خدا سوگند! اگر شیطان پس از آن نافرمانی و تکبّری که کرده به اندازه عمر دنیا برای خداوند سجده کند سودی برایش نخواهد داشت و خداوند نخواهد پذیرفت مگر این که طبق دستور الهی در برابر آدم سجده کند همین گونه است این امّت گنهکاری که پس از پیامبر دچار آزمایش شدند و امامی که پیامبرشان برای آن ها گمارده بود را رها کردند. پس خداوند تبارک و تعالی عملی از آن ها را نپذیرد و حسنه ای از آن ها را بالا نبرد تا از همان راهی به درگاهش روند که او مقرّر کرده و از همان امامی پیروی کنند که به پیروی از او مأمور شده اند و از همان دری که خدا و پیامبر به روی آن ها گشوده اند در آیند.

4- صحيحة جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ- في حديث - قال: ﴿مَنْ لاَ یَعْرِفِ اَللَّهَ وَ مَا یَعْرِفِ اَلْإِمَامَ مِنَّا أَهْلَ اَلْبَیْتِ ، فَإِنَّمَا یَعْرِفُ وَ یَعْبُدُ غَیْرَ اَللَّهِ هَکَذَا وَ اَللَّهِ ضَلاَلاً﴾ (1)

صحیحه جابر از امام باقر علیه السلام که فرمود .... کسی که خداوند عز و جل و امام از ما اهل بیت را نشناسد غیر خدا را شناخته و عبادت کرده به خدا سوگند در این صورت گمراه است.

5- صحيحة مرازم عن الصادق جعفر بن محمّد علیهما السلام قال : ﴿قال رسول الله صلی الله علیه و اله مَا بَالُ أَقْوَامٍ مِنْ أُمَّتِي إِذَا ذُكِرَ عِنْدَهُمْ إِبْرَاهِيمُ وَ آلُ إِبْرَاهِيمَ اِسْتَبْشَرَتْ قُلُوبُهُمْ، وَ تَهَلَّلَتْ وُجُوهُهُمْ، وَ إِذَا ذُكِرْتُ وَ أَهْلَ بَيْتِي اِشْمَأَزَّتْقُلُوبُهُمْ، وَ كَلَحَتْ وُجُوهُهُمْ؟! وَاَلَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ نَبِيًّا لَوْ أَنَّ رَجُلاً لَقِيَ اَللهَ بِعَمَلِ سَبْعِينَ نَبِيًّا ثُمَّ لَمْ يَأْتِ بِوَلاَيَةِ أُولِي اَلْأَمْرِ مِنَّا أَهْلَ اَلْبَيْتِ مَا قَبِلَ اَللهُ مِنْهُ صَرْفاً وَ لَا عَدْلاً﴾ (2)

صحيحه مُرازم از امام صادق علیه السلام روایت کند که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: چگونه است که برخی از امتم وقتی نام ابراهیم و آل ابراهیم علیهم السلام نزد آنان برده شود دل هایشان شاد

ص: 12


1- وسائل الشيعة، ج 1، ص 120 ، ح 6.
2- جامع أحاديث الشيعة، ج 1، ص 438، ح33.

و چهره هایشان از خوشحالی روشن می شود ولی همین که نام من و اهل بیتم برده می شود دل هایشان بیزار و رمیده و چهره هایشان در هم و گرفته می گردد؟! به آن خدایی که مرا حقیقتاً به پیامبری برانگیخته سوگند! اگر کسی با عمل هفتاد پیامبر خدا را دیدار کند و ولایت اولی الامر از ما اهل بیت را نداشته باشد خداوند هیچ عمل واجب و مستحب و کار نیکی را از وی نخواهد پذیرفت

می گویم: ایمان به این معنای دوم رجوع به ایمان به معنی نخستین دارد چنان چه برای اهلش ناپیدا نیست وانگهی ایمان به هر دو معنای مذکور مقول به تشکیک بوده و دارای درجات مختلف می باشد.

و اجمالاً ایمان در روایات اهل بیت علیهم السلام غالباً به معنای دوم و آمده است و مؤمن کسی است که ولایت اهل بیت علیهم السلام را پذیرفته و باور دارد و همچنین نشانه هایی دیگر نیز دارد.

علمای ما کتاب هایی پیرامون مؤمن و خصوصیات وی تألیف نموده اند و یکی از بهترین آن ها کتاب مؤمن در هزار حدیث از بهترین خلف صالح از بهترین ،گذشتگانش روشنی چشمم و فرزند نیکویم علّامه محقّق و مصنف پرکار حجة الاسلام حاج شیخ هادی نجفی است که از خداوند متعال موفقیت روزافزون و آینده ای روشنتر مسألت .دارم ایشان خیلی خوب و برتر از آن چه مورد نظر بوده در این میدان قلم زده که خدایش اجر دهد.

آن چه نوشته شد بنابر درخواست ایشان بوده و امید دارم در مظان استجابت دعا مرا حيّاً و میّتاً از دعای خیر بی نصیب نگذارید که ان شاء الله بنده نیز از دعای خیر فراموشش نخواهم نمود.

این مقدمه در روز سه شنبه بیستم جمادى الأخرى مصادف با ولادت باسعادت بانوی دو سرا فاطمه زهرا سلام الله علیها و خدا شفاعت او را در دنیا روزی ما گرداند در سال 1416 هجری قمری در اصفهان که خداوند از بلا محفوظش بدارد به قلم حقیر پایان یافت.

والحمد لله أوّلاً و آخراً و ظاهراً و باطناً

حاج شیخ مهدی غیاث الدین نجفی

ص: 13

الصدوق بسندٍ صحيح عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: ﴿المُؤمنُ أعْظَمُ حُرمةً مِنَ الكَعْبَةِ﴾.

خصال، ج 1، ص 27؛ همین کتاب ح 485

امام صادق علیه السلام فرمود: حرمت مؤمن از کعبه بیشتر است.

ص: 14

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ

تَمهُید

به قلم مؤلف

﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَلَمِينَ﴾

همه ستایش ها، ویژه خدا، مالک و مربّی جهانیان است.

﴿هُوَ اللَّهُ الَّذِى لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَمُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیمنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ﴾

اوست خدایی که جز او هیچ معبودی ،نیست همان فرمانروای پاک، سالم از هر عیب و نقص ایمنی ،بخش چیره و مسلط شکست ناپذیر جبران کننده شایسته بزرگی و عظمت است.

والصلاة والسلام على رسول الله مبلغ الإيمان و على أمير المؤمنين علي بن أبي طالب و أولاده أئمة المؤمنين.

از آن جا که دیدم روایات بسیاری پیرامون مؤمن و خصوصیات او وارد شده، دوست داشتم مستقلاً در موردش بنویسم لذا بعضی از آن ها را در کتاب "مؤمن در هزار حدیث" جمع آوری نمودم

البته قابل ذکر است علمای دیگری طاب ثراهم قبل از بنده کتاب هایی در این موضوع نگارش نموده اند که از جمله آن ها موارد زیر است:

1- حسين بن سعید ،اهوازی از ثقات اصحاب امام رضا و امام جواد و امام هادی علیهم السلام در کتاب مشهورش با نام "المؤمن".

2- ابوعبدالله حسین بن عبیدالله سعدی که کتاب هایی با احادیث صحیح تألیف نموده و از جمله آن ها کتاب "المؤمن والمسلم" است.

3- ابوجعفر محمّد بن حسن بن صفار قمی و متوفی در قم به سال 290ه با عنوان "المؤمن".

ص: 15

4- احمد بن محمّد بن حسين بن حسن بن دول قمی متوفی 350ه- در كتاب "المؤمن".

یادآور می شوم که از کتب مذکور فقط کتاب "حسین بن سعيد " اهوازی دستیابم بود.

روشم در این نوشتار

احادیث پیرامون یک موضوع را تحت یک عنوان طبق حروف الفبا قرار دادم و در هر عنوان غالباً از احادیثی که در کتاب کافی ثقة الاسلام کلینی سپس كتب شیخ صدوق سپس کتاب های شیخ مفید سپس شیخ طوسی و به همین ترتیب کتب کسانی که از نظر زمانی بعد از این بزرگواران تألیف شده استفاده نمودم چرا که در کتب اربعه به نحو جامعی به روایات پرداخته شده است.

بعد از آن ها اخباری که در کتب حسین بن سعید اهوازی و اسکافی و صفار و حمیری و محمّد بن اشعث در کتاب جعفریات و عیاشی در تفسیرش و علی بن ابراهیم قمی در تفسیر و کتب دیگرش جمع نموده آورده ام

نیز از جوامع حدیثی جدید و متأخر از جمله کتاب های وافی فیض کاشانی و بحار الأنوار شيخ الاسلام علّامه مجلسی و وسائل الشیعه شیخ حر عاملی، و مستدرک الوسائل میرزا حسین ،نوری و جامع أحاديث الشيعه تحت اشراف مرجع بزرگ آیة الله العظمی حاج آقا حسین طباطبایی بروجردی قدس الله أسرارهم استفاده زیادی بردم

سند روایات را نیز ذکر کردم و از تقطیع احادیث دوری نمودم به خاطر این که در حذف سند و تقطیع حدیث اشکالاتی پیش می آید که می آید که بر محقق جستجوگر مخفی نیست سند روایات را بررسی نمودم و صحیح و موثق و معتبر را متذکر شدم در ذیل روایات لغات مشکل را شرح داده یا معانی لطیفش را به اندازه وسع خود توضیح دادم و العلم عند الله

از آن جا که روایات وارده در بعضی عناوین زیاد می باشد به ده مورد اکتفا شد. در پایان هر عنوان نیز خواننده را به روایات دیگری در آن موضوع با ذکر سند ارجاع داده ام و مصادر روایات را در ذیل صفحات ذکر نمودم.

قابل توجه این که روش من در جمع آوری احادیث به تنهایی و بدون استفاده از وسایل الکترونیکی مانند رایانه .است

ص: 16

سند مؤلف به روایات مذکوره

بر آن که می،داند پوشیده نیست احادیث را به طرق مختلف و معنعن از اساتید بزرگ به صاحبان کتاب ها نقل می کنم و اساتیدم و اجازاتشان را در کتاب "طريق الوصول إلى أخبار آل الرسول علیهم السلام آورده ام که نام برخی را یادآور می شوم:

1- مرجع فقيد فقيه اهل البيت علیهم السلام مرحوم آیة الله العظمی حاج سیّد محمّد رضا موسوی گلپایگانی قدس سره متوفی 1414 ق.

2- رجالي كبير و مرجع تقلید و فقیه مرحوم آية الله العظمی سیّد شهاب الدین حسینی مرعشی نجفی طاب الله ثراه متوفی 1411ق.

3- مرجع تقلید فقيه آية الله العظمی مرحوم حاج شیخ محمّد علی اراکی قدس سره متوفى 1415ق.

4- رجالی محقّق و فقیه متضلّع و خبره آیة الله حاج شیخ محمّدتقی تستری (1) مد ظله العالی صاحب قاموس الرجال (2).

آیات عظام و فقهای کرام آقایان سادات گلپایگانی و مرعشی قدس سرهما از جدّمان علّامه آیة الله العظمی ابوالمجد شیخ محمّدرضا نجفی اصفهانی قدس سره متوفی 1362ق صاحب وقاية الأذهان و نقد فلسفه داروین از استادش محدّث نوری متوفی 1320 صاحب مستدرک الوسائل

(طریقی دیگر): و از مرحوم استاد اراکی از استاد بی نظیرشان حاج شیخ عباس قمی متوفی 1359 صاحب تألیفات گران سنگ و مشهور از استادش مرحوم محدّث نوری.

(طریقی دیگر): و از استاد تستری از استادش علّامه شیخ آغا بزرگ طهرانی متوفی 1389 صاحب الذريعه و طبقات أعلام الشیعه از محدث نوری

محدّث نوری از شیخ مرتضی انصاری از مولی احمد نراقی از سیّد مهدی طباطبایی بحر العلوم از ،بهبهانی از پدرش محمّد ،اکمل از علّامه محمّدباقر مجلسی از پدرش مولی محمّدتقی مجلسی از شیخ بهاءالدین ،عاملی از پدرش

ص: 17


1- ایشان از نوابغ روزگار و یگانه دوران خویش بود و در ذی الحجه سال 1415 وفات یافت.
2- شرح حال این بزرگان و اجازاتشان برای مؤلف در کتاب طريق الوصول إلى أخبار آل الرسول صلی الله علیه و آله آمده است.

شیخ حسین بن عبدالصمد از شیخ زین الدین شهید ،ثانی از شیخ علی بن عبد العالی ،میسی از همنام خویش شیخ علی بن عبدالعالى کرکی محقّق ثانی از علّامه ثقه بزرگوار شیخ علی بن هلال ،جزائری از شیخ احمد بن فهد حلّی، از شیخ علی بن خازن از شیخ شهید محمّد بن مکی معروف به شهید اول از فخرالدین ،محمّد از پدرش آیة الله علّامه حسن بن يوسف بن مطهر حلّی، از دایی خود ابوالقاسم جعفر بن حسن حلّى محقّق اوّل از شیخ حسن بن ،دربی از شیخ محمّد بن على بن شهر آشوب از جدش شهر آشوب از شیخ محمّد بن ابی الحسن طوسی شيخ الطائفه المُحِقَّة.

(طریقی دیگر): و از محقق اوّل از سیّد شمس الدین فخار بن معد موسوی از شیخ سدیدالدین شاذان بن جبرئیل قمی از عماد طبری از شیخ ابوعلی بن شیخ ،طوسی از پدرش شیخ الطائفه شیخ طوسی

شیخ طوسی از شیخ محمّد بن محمّد بن نعمان عکبری بغدادی ملقب به شیخ ،مفید از محمّد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی، شیخ صدوق.

و طریق شیخ طوسی به محمّد بن يعقوب کلینی صحیح است، چرا که شیخ از شیخ مفید از جعفر بن محمّد بن قولویه از کلینی صاحب الكافي قدس سرهم نقل روایت می کند.

و ادامه سند از شیخ طوسی و شیخ صدوق و کلینی و دیگران تا ائمه معصومین علیهم السلام در متن کتاب مذکور است.

در پایان لازم به ذکر است که انسان مؤمن در روایات و آموزه های دینی ما به کسی گفته می شود که ولایت امیرمؤمنان علی بن ابی طالب و معصومین علیهم السلام را پذیرفته و در برابر امر آنان خاضع و فروتن گشته سر تسلیم فرود می آورد

خداوند متعال بنده و خواننده محترم را در زمره مؤمنانشان قرار دهد و زیارت و شفاعتشان را در دنیا و آخرت نصیبمان بفرمایید.

والحمد الله أوّلاً و آخراً و ظاهراً و باطناً، و صلى الله على محمّد و آله الطيبين الطاهرين المعصومين.

اول ربیع المولود 1415

اصفهان - هادی نجفی

ص: 18

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ

پیشگفتار

به قلم مترجم

سپاس خداوندی را که ایمان و هدایت را به انسان ارزانی کرد و درود بر بنده برگزیده اش حضرت محمّد صلی الله علیه و آله که نجات بخش بشر از گمراهی و پوچی او و درود خداوند بر اهل بیت عصمت و درایت و لعن و نفرین همیشگی بر جملگی دشمنانشان باد

اما بعد؛ سخن پیرامون مؤمن سخن از رشد و کمال است سخن از استقامت و استواری است سخن از بندگی خدا و سرسپردگی بر آستان اوست سخن از انسانیت درخشان و فطرت و سرشت پاک است سخن از آشتی و دوستی و سخن از عطوفت و رحمت است و در یک جمله سخن پیرامون مؤمن سخن از خط رشید نبوی صلی الله علیه و اله و راه شادی آفرین و استوار ولایت علوی علیه السلام است.

سخن پیرامون مؤمن سخن از ترک بت ها و معبودهای دروغین و کفر به طاغوت و شیاطین فتنه گر است.

سخن از لگام زدن بر هوس ها و زبونی نفس اماره و فرمانروایی عقل در تمام حرکات و سکنات است.

سخن پیرامون مؤمن سخن از چیرگی حق بر باطل و پیروزی خداوند رحمان بر شیطان و غلبه خرد بر هوای نفس است؛ و در یک جمله پیروزی فضیلت بر رذیلت و چه پیروزی شکوهمندی .است

ص: 19

ایمان یعنی حیات

﴿اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا تُحْيِيكُمْ﴾ (1)

هنگامی که خدا و پیامبرش شما را به حقایقی که به شما [حیات معنوی و] زندگی [واقعی] می بخشد دعوت می کنند اجابت کنید.

مؤمن زنده است هرچند غبار مرگ او را پوشانده باشد و غیر او مرده است هر چند لباس زندگی بر تن کرده باشد

ایمان و باور مراتب و درجاتی دارد چنان چه برای کفر، منازل و درکاتی است. صعود از نردبان ایمان منوط به آراسته شدن به اخلاق الهی و تعالیم ثقلین علیهم السلام و پیراسته شدن از رذائل و نشانه های شیاطین جن و انس است - خداوند در دو سرا از آن پناهمان دهد - .

خواننده محترم آن چه پیش روی شماست ترجمه كتاب ألف حديث في المؤمن استاد معظم فقیه اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام حضرت آیةالله آقای حاج شیخ هادی نجفی دامت تاییداته بوده که جلوه نورانی مؤمن شایسته و الگو را ترسیم می کند و در بردارنده یک هزار حدیث در دویست و بیست و چهار عنوان از سخنان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام می باشد که آن بزرگواران مظهر و مصداق حقیقی ایمان کامل اند.

از خداوند متعال عافیت و توفیق بر عمل خالصانه به باورها و رضای خود و اولیائش علیهم السلام و نیز حشر با آنان و زیارت و شفاعتشان در دنیا و آخرت را مسألت دارم.

و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العامين.

نهم ربيع المولود 1442

مصطفى اله دادی دستجردی

ص: 20


1- سوره انفال آیه 24

مؤمن در هزار حدیث

اشاره

ص: 21

ص: 22

1-آیا به این راضی باشم که مرا امیر مؤمنان خوانند؟

1/1 - الرضي رَفَعَهُ إلى أمير المؤمنين علي بن أبي طالب انّه قال:

﴿أَلَا وَ إِنَّ لِكُلِّ مَأْمُومٍ إِمَاماً يَقْتَدِي بِهِ وَ يَسْتَضِيءُ بِنُورِ عِلْمِهِ أَلَا وَ إِنَّ إِمَامَكُمْ قَدِ اكْتَفَى مِنْ دُنْيَاهُ بِطِمْرَيْهِ وَ مِنْ طُعْمِهِ بِقُرْصَيْهِ أَلَا وَ إِنَّكُمْ لَا تَقْدِرُونَ عَلَى ذَلِكَ وَلَكِنْ أَعِينُونِي بِوَرَعٍ وَاجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَادٍ فَوَاللَّهِ مَا كَنَزْتُ مِنْ دُنْيَاكُمْ تِبْراً وَلَا ادَّخَرْتُ مِنْ غَنَائِمِهَا وَفْراً وَلَا أَعْدَدْتُ لِبَالِي ثَوْبِي طِمْراً وَلَا حُزْتُ مِنْ أَرْضِهَا شِبْراً وَلَا أَخَذْتُ مِنْهُ إِلَّا كَقُوتِ أَتَانٍ دَبِرَةٍ وَ لَهِيَ فِي عَيْنِي أَوْهَى وَ أَوْهَنُ مِنْ عَفْصَةٍ مَقِرَةٍ. بَلَى كَانَتْ فِي أَيْدِينَا فَدَكٌ مِنْ كُلِّ مَا أَظَلَّتْهُ السَّمَاءُ فَشَحَّتْ عَلَيْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ وَ سَخَتْ عَنْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ آخَرِينَ وَ نِعْمَ الْحَكَمُ اللَّهُ وَ مَا أَصْنَعُ بِفَدَكٍ وَ غَيْرِ فَدَكٍ وَالنَّفْسُ مَظَانُّهَا فِي غَدٍ جَدَثٌ تَنْقَطِعُ فِي ظُلْمَتِهِ آثَارُهَا وَ تَغِيبُ أَخْبَارُهَا وَ حُفْرَةٌ لَوْ زِيدَ فِي فُسْحَتِهَا وَ أَوْسَعَتْ يَدَا حَافِرِهَا لَأَضْغَطَهَا الْحَجَرُ وَالْمَدَرُ وَ سَدَّ فُرَجَهَا التُّرَابُ الْمُتَرَاكِمُ وَ إِنَّمَا هِيَ نَفْسِي أَرُوضُهَا بِالتَّقْوَى لِتَأْتِيَ آمِنَةً يَوْمَ الْخَوْفِ الْأَكْبَرِ وَ تَثْبُتَ عَلَى جَوَانِبِ الْمَزْلَقِ وَ لَوْ شِئْتُ لَاهْتَدَيْتُ الطَّرِيقَ إِلَى مُصَفَّى هَذَا الْعَسَلِ وَ لُبَابِ هَذَا الْقَمْحِ وَ نَسَائِجِ هَذَا الْقَزِّ وَلَكِنْ هَيْهَاتَ أَنْ يَغْلِبَنِي هَوَايَ وَ يَقُودَنِي جَشَعِي إِلَى تَخَيُّرِ الْأَطْعِمَةِ- وَ لَعَلَّ بِالْحِجَازِ أَوْ الْيَمَامَةِ مَنْ لَا طَمَعَ لَهُ فِي الْقُرْصِ وَلَا عَهْدَ لَهُ بِالشِّبَعِ- أَوْ أَبِيتَ مِبْطَاناً وَحَوْلِي بُطُونٌ غَرْثَى وَأَكْبَادٌ حَرَّى أَوْ أَكُونَ كَمَا قَالَ الْقَائِل

وَ حَسْبُكَ دَاءً أَنْ تَبِيتَ بِبِطْنَةٍ *** وَ حَوْلَکَ أَکْبَادٌ تَحِنُّ إِلَی اَلْقِدِّ

أَقْنَعُ مِنْ نَفْسِي بِأَنْ يُقَالَ هَذَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ لَا أُشَارِكُهُمْ فِي مَكَارِهِ الدَّهْرِ أَوْ أَكُونَ أُسْوَةً لَهُمْ فِي جُشُوبَةِ الْعَيْشِ فَمَا خُلِقْتُ لِیَشْغَلَنِی أَکْلُ الطَّیِّبَاتِ، کَالْبَهِیمَهِ الْمَرْبُوطَهِ، هَمُّهَا عَلَفُهَا؛ أَوِ الْمُرْسَلَهِ شُغُلُهَا تَقَمُّمُهَا، تَکْتَرِشُ مِنْ أَعْلَافِهَا، وَ تَلْهُو عَمَّا یُرَادُ بِهَا، أَوْ أُتْرَکَ سُدًی أَوْ

ص: 23

أُهْمَلَ عَابِثاً، أَوْ أَجُرَّ حَبْلَ الضَّلَالَهِ، أَوْ أَعْتَسِفَ طَرِیقَ الْمَتَاهَهِ! وَ کَأَنِّی بِقَائِلِکُمْ یَقُولُ: إِذَا کَانَ هَذَا قُوتُ ابْنِ أَبِی طَالِبٍ، فَقَدْ قَعَدَ بِهِ الضَّعْفُ عَنْ قِتَالِ الْأَقْرَانِ، وَ مُنَازَلَهِ الشُّجْعَانِ. أَلَا وَ إِنَّ الشَّجَرَهَ الْبَرِّیَّهَ أَصْلَبُ عُوداً، وَالرَّوَاتِعَ الْخَضِرَهَ أَرَقُّ جُلُوداً، وَالنَّابِتَاتِ الْعِذْیَهَ أَقْوَی وَ قُوداً وَ أَبْطَأُ خُمُوداً. وَ أَنَا مِنْ رَسُولِ اللّهِ کَالضَّوْءِ مِنَ الضَّوْءِ، وَالذِّرَاعِ مِنَ الْعَضُدِ. وَاللّهِ لَوْ تَظَاهَرَتِ الْعَرَبُ عَلَی قِتَالِی لَمَا وَلَّیْتُ عَنْهَا، وَلَوْ أَمْکَنَتِ الْفُرَصُ مِنْ رِقَابِهَا لَسَارَعْتُ إِلَیْهَا. وَ سَأَجْهَدُ فِی أَنْ أُطَهِّرَ الْأَرْضَ مِنْ هَذَا الشَّخْصِ الْمَعْکُوسِ، وَالْجِسْمِ الْمَرْکُوسِ، حَتَّی تَخْرُجَ الْمَدَرَهُ مِنْ بَیْنِ حَبِّ الْحَصِیدِ﴾. (1)

امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود: آگاه باش! هر پیروی را امامی است که از او پیروی می کند و از نور دانشش روشنی می گیرد آگاه باش امام شما از دنیای خود به دو جامه فرسوده و دو قرص نان رضایت داده ،است بدانید که شما توانایی چنین کاری را ندارید اما با پرهیزکاری و تلاش فراوان و پاکدامنی و راستی مرا یاری دهید پس سوگند به خدا! من از دنیای شما طلا و نقره ای نیندوخته، و از غنیمت های آن چیزی ذخیره نکرده ام بر دو جامه کهنه ام جامه ای نیفزودم، و از زمین دنیا حتی یک وجب در اختیار نگرفتم و دنیای شما در چشم من از دانه تلخ درخت بلوط ناچیزتر !است آری از آن چه آسمان بر آن سایه افکنده فدک در دست ما بود که مردمی بر آن بخل ورزیده و مردمی دیگر سخاوتمندانه از آن چشم پوشیدند و بهترین داور خداست مرا با فدک و غیر فدک چه کار؟ در حالی که جایگاه فردای آدمی گور است که در تاریکی ،آن آثار انسان نابود و اخبارش پنهانی،گردد گودالی که هر چه بر وسعت آن بیفزایند و دست های گورکن فراخش نماید، سنگ و کلوخ آن را پر کرده و خاک انباشته رخنه هایش را مسدود کند. من نفس خود را با پرهیزکاری می پرورانم تا در روز قیامت که هراسناک ترین

ص: 24


1- نهج البلاغه ص 417 کتاب 45

روزهاست در امان و در لغزشگاه های آن ثابت قدم .باشد. من اگر می خواستم می توانستم از عسل ،پاک و از مغز ،گندم و بافته های ابریشم برای خود غذا و لباس فراهم آورم امّا هیهات که هوای نفس بر من چیره گردد و حرص و طمع مر وا دارد که طعام های لذیذ ،برگزینم در حالی که در «حجاز» یا «یمامه» کسی باشد که به قرص نانی نرسد و یا هرگز شکمی سیر ،نخورد یا من سیر بخوابم و پیرامونم شکم هایی که از گرسنگی به پشت چسبیده و جگرهای سوخته وجود داشته باشد، یا چنان باشم که شاعر :گفت

این درد تو را بس که شب را با شکم سیر بخوابی / و در اطراف تو شکم هایی گرسنه و به پشت چسبیده باشند.

آیا به همین دلخوش باشم که مرا امیرالمؤمنین علیه السلام بخوانند و در تلخی های روزگار با مردم شریک نباشم؟ و در سختی های زندگی الگوی آنان نگردم؟ آفریده نشده ام که غذاهای لذیذ و پاکیزه مرا سرگرم سازد چونان حیوان پرواری که تمام همّت او علف و یا چون حیوان رها شده که شغلش چریدن و پرکردن شکم بوده و از آینده خود بی خبر .است آیا مرا بیهوده آفریدند؟ آیا مرا به بازی گرفته اند؟ آیا ریسمان گمراهی در دست گیرم؟ و یا در راه سرگردانی قدم بگذارم؟ گویا می شنوم که شخصی از شما می گوید «اگر غذای فرزند ابی طالب همین است، پس سستی او را فرا گرفته و از نبرد با هماوردان و شجاعان باز مانده است».

آگاه باشید درختان ،بیابانی چوبشان سخت تر و درختان کناره جویبار پوستشان نازک تر است درختان بیابانی که با باران سیراب می شوند آتش چوبشان شعله ورتر و پر دوام تر است من و رسول خدا صلی الله علیه و آله چونان روشنایی یک چراغیم یا چون آرنج به یک بازو پیوسته ایم، به خدا !سوگند اگر اعراب در نبرد با من پشت به پشت یکدیگر بدهند از آن روی بر نتابم و اگر فرصت داشته باشم به پیکار همه

ص: 25

می،شتابم و تلاش می کنم که زمین را از این شخص مسخ شده «معاویه» و این جسم کج اندیش، پاک سازم تا سنگ و شن از میان دانه ها جدا گردد.

2-آیا مؤمنید؟

1/2- الصدوق، عن أبيه ، عَنْ أَبِیهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْأَدَمِیِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ رِئَابٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ زِیَادٍ الْعَطَّارِ قَالَ:﴿ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِنَّهُمْ یَقُولُونَ لَنَا أَمُؤْمِنُونَ أَنْتُمْ فَنَقُولُ نَعَمْ إن شاء الله فَیَقُولُونَ أَ لَیْسَ اَلْمُؤْمِنُونَ فِی اَلْجَنَّهِ؟ فَنَقُولُ بَلَی فَیَقُولُونَ أَ فَأَنْتُمْ فِی اَلْجَنَّهِ؟ فَإِذَا نَظَرْنَا إِلَی أَنْفُسِنَا ضَعُفْنَا وَ اِنْکَسَرْنَا عَنِ اَلْجَوَابِ قَالَ فَقَالَ إِذَا قَالُوا لَکُمْ أَ مُؤْمِنُونَ أَنْتُمْ فَقُولُوا نَعَمْ إِنْ شَاءَ اَللَّهُ قَالَ قُلْتُ فَإِنَّهُمْ یَقُولُونَ إِنَّمَا اِسْتَثْنَیْتُمْ لِأَنَّکُمْ شُکَّاکٌ قَالَ فَقُولُوا لَهُمْ وَ اَللَّهِ مَا نَحْنُ بِشُکَّاکٍ وَ لَکِنِ اِسْتَثْنَیْنَا کَمَا قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿لَتَدْخُلُنَّ اَلْمَسْجِدَ اَلْحَرامَ إِنْ شاءَ اَللّهُ آمِنِینَ﴾ (1) وَ هُوَ یَعْلَمُ أَنَّهُمْ یَدْخُلُونَهُ أَوَّلاً وَ قَدْ سَمَّی اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ اَلْمُؤْمِنِینَ بِالْعَمَلِ اَلصَّالِحِ «مُؤْمِنِینَ» وَ لَمْ یُسَمِّ مَنْ رَکِبَ اَلْکَبَائِرَ وَ مَا وَعَدَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیْهِ اَلنَّارَ فِی قُرْآنٍ وَ لاَ أَثَرٍ وَ لاَ نُسَمِّیهِمْ بِالْإِیمَانِ بَعْدَ ذَلِکَ اَلْفِعْلِ﴾ (2)

حسن بن زیاد عطّار به امام صادق علیه السلام گفت: مردم به ما می گویند: آیا شما مؤمنید؟ و ما پاسخ می دهیم ،بلی، سپس می پرسند: آیا مؤمنان در بهشت نیستند؟ و ما پاسخ می دهیم ،بلی می گویند آیا شما الآن در بهشتید؟ و ما وقتی به خودمان نگاهی می اندازیم از پاسخ ناتوان و درمانده می شویم راوی می گوید: حضرت فرمود: هرگاه پرسیدند آیا شما مؤمنيد به آن ها بگوييد بلى إن شاء الله؛ عرض كردم: آن ها می گویند شما استثناء کردید چون در شک و تردیدید. حضرت فرمود به آن ها :بگویید به خدا قسم ما دچار شک نیستیم بلکه استثنا کردن ما مانند فرمایش

ص: 26


1- سوره فتح آیه 27
2- معاني الأخبار، ص 413، ح 105 و نقل عنه ذيلها في وسائل الشيعة، ج 11، ص 251 و ج 15، ص 317، چاپ آل البيت.

خداوند متعال است که فرمود: «و بیمی ندارید، وارد مسجدالحرام خواهید شد اگر خدا بخواهد» در حالی که می داند که آن ها نخست وارد مسجد الحرام می شوند. و خداوند مؤمنین را به خاطر عمل صالح مؤمن نامیده است و بر اهل گناهان کبیره و چیزهایی که خداوند در کتب آسمانی و اخبار وعده آتش داده است، نام مؤمن اطلاق نفرموده است و ما نیز اهل این گناهان ما نیز اهل این گناهان را بعد از ارتکاب آن مؤمن نمی شماریم.

می گویم: روایت از حیث سند صحیح است.

3-امتحان مؤمن [امتحان مؤمن به درجه ایمانش است]

1/3-محمّد بن يعقوب الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ اِبْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿إِنَّ أَشَدَّ اَلنَّاسِ بَلاَءً اَلْأَنْبِیَاءُ ثُمَّ اَلَّذِینَ یَلُونَهُمْ ثُمَّ اَلْأَمْثَلُ فَالْأَمْثَلُ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: سخت ترین بلاها و آزمایش ها را پیامبران از سر می گذرانند پس از آن ها جانشینان و پیروانشان و سپس به ترتیب کسانی که نزد خدا مقامی ارجمندتر دارند

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه است و البَلاء: آن چه از خیر و خوبی یا شرّ و بدی که برای آزمایش و امتحان به کار می رود ابزار و راه های آزمایش و امتحان مراد از "الاَمثل" برتر نزدیکتر به ،خیر بالاتر و سپس بالاترین در مراتب و ،منزلت شبیه ترین مردم در جایگاه و مقام آنان (پیامبران و جانشینان آن ها) و به جهت این که مؤمنان بسیار در معرض امتحان و آزمایش قرار می گیرند ابتلای آنان را در این عنوان قرار دادیم همان گونه که شیوه ما در این کتاب است.

ص: 27


1- الكافي، ج 2، ص 252، ح 1 و نقل عنه في الوافي، ج 5، ص 763.

2/4- الكليني، عن محمّد بن يحيى، عن احمد بن محمد بن عيسى، عن الحسن بن محبوب، عن عَبْدُ اَلرَّحْمَنِ بْنُ اَلْحَجَّاجِ قَالَ: ﴿ذُکِرَ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ اَلْبَلاَءُ وَ مَا یَخُصُّ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ اَلْمُؤْمِنِینَ فَقَالَ سُئِلَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مَنْ أَشَدُّ اَلنَّاسِ بَلاَءً فِی اَلدُّنْیَا فَقَالَ اَلنَّبِیُّونَ ثُمَّ اَلْأَمْثَلُ فَالْأَمْثَلُ وَ یُبْتَلَی اَلْمُؤْمِنُ بَعْدَ ذَلِکَ عَلَی قَدْرِ إِیمَانِهِ وَ حُسْنِ أَعْمَالِهِ فَمَنْ صَحَّ إِیمَانُهُ وَ حَسُنَ عَمَلُهُ اِشْتَدَّ بَلاَؤُهُ وَ مَنْ سَخُفَ إِیمَانُهُ وَ ضَعُفَ عَمَلُهُ قَلَّ بَلاَؤُهُ﴾ (1)

نزد امام صادق علیه السلام، از بلا و خصوصیاتی که خداوند عز و جل به مؤمنان داده، یاد شد و آن حضرت فرمود: از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله پرسیدند: چه کسانی در دنیا بلای سخت تری دارند؟ فرمود ،پیغمبران و سپس هر کس که شبیه تر به آن هاست - به حسب درجه - و مؤمن هم به اندازه ایمان و خوش کرداری اش گرفتار می شود؛ هر کس ایمان صحیح تر و کردار بهتری دارد بلایش بیشتر است و هر کس ایمان کم تر و کردار سستی داشت، بلایش هم کم است.

روایت صحیحه است. و "سَخُفَ ایمانُه" یعنی ایمانش سست و متزلزل است.

3/5- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ اِبْنِ مَحْبُوبٍ، عَن سَمَاعَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ الله علیه السلام قال: ﴿إِنَّ فِي كِتَابِ عَلِيٍّ عليه السلام: أَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ بَلَاءً النَّبِيُّونَ ثُمَّ الْوَصِيُّونَ ثُمَّ الأَمْثَلُ فَالأَمْثَلُ، و إِنَّمَا يُبْتَلَى الْمُؤْمِنُ عَلَى قَدْرِ أَعْمَالِه الْحَسَنَةِ، فَمَنْ صَحَّ دِينُه و حَسُنَ عَمَلُه اشْتَدَّ بَلَاؤُه، و ذَلِكَ أَنَّ الله عَزَّ و جَلَّ لَمْ يَجْعَلِ الدُّنْيَا ثَوَاباً لِمُؤْمِنٍ، و لَا عُقُوبَةً لِكَافِرٍ، و مَنْ سَخُفَ دِينُه و ضَعُفَ عَمَلُه قَلَّ بَلَاؤُه، و أَنَّ الْبَلَاءَ أَسْرَعُ إِلَى الْمُؤْمِنِ التَّقِيِّ مِنَ الْمَطَرِ إِلَى قَرَارِ الأَرْضِ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود در کتاب علی علیه السلام آمده بلاکش ترین مردم، پیغمبران هستند سپس اوصیا و آن گاه هر کس که بیشتر به آن ها شبیه است به ترتیب؛ و مؤمن به اندازه کارهای نیکش بلا می بیند ،پس هر که دینش درست و کردارش نیکو باشد

ص: 28


1- الكافي، ج 2، ص 252، ح 2 و نقل عنه في الوافي، ج 5، ص763.
2- الكافي، ج 2، ص 259، ح 29 و نقل عنه في الوافي، ج 5، ص 764.

بلایش سخت است؛ زیرا خداوند عز و جل دنیا را پاداش مؤمن و کیفر کافر قرار نداده است. و هر که دینش سست و کردارش ضعیف باشد بلایش اندک است و شتاب بلا به سوی مؤمن پرهیزگار بیشتر از شتاب باران به سوی زمین گود است.

می گویم: روایت از نظر سند موثّقه است و مراد از کتاب علی علیه السلام همان کتابی است که به املای رسول الله صلی الله علیه و آله و دستخط امیرمؤمنان علی علیه السلام است و نزد ائمه علیهم السلام محفوظ بوده که برای اصحاب خود می خواندند و به آن استناد می کردند. محدّث کاشانی در بیان مراد از سخن حضرت علیه السلام "و ذلك ان الله تعالی..." گفته: برای دفع این توهّم است که چون مؤمن نزد خداوند عزیز و گرامی است پس باید مبتلا به بلاها نشود یا بلایش کمتر از دیگران باشد و نیز توجیهی است بر این که چون جایگاه ثواب و پاداش او آخرت و دنیای واپسین است و نه این دنیای کنونی، لذا سزاوار است که برایش در این دنیا چیزی نباشد مگر آن که موجب پاداش اخروی گردد. و هر چه بلای دنیوی او بزرگ تر باشد اجر اخرویش بیشتر خواهد ،بود، پس می ارزد و سزاست که بلای او در دنیا شدیدتر و سخت تر باشد.

4/6- الكليني، عن محمّد بن يحيى، عن أحمد بن محمّد بن عيسى، عن عليّ بن الحكم عن زكريا بن الحرّ عن جابر بن يزيد عن أبي جعفر علیه السلام قال : ﴿إِنَّمَا یُبْتَلَی اَلْمُؤْمِنُ فِی اَلدُّنْیَا عَلَی قَدْرِ دِینِهِ - أَوْ قَالَ - عَلَی حَسَبِ دِینِهِ﴾. (1)

امام باقر علیه السلام فرمود: مؤمن در دنیا به اندازه دینداری اش مبتلا می شود. یا :فرمود بر حسب دینداری اش

5/7- الكليني، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْمُثَنَّی اَلْحَضْرَمِیِّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ بُهْلُولِ بْنِ مُسْلِمٍ اَلْعَبْدِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿إِنَّمَا اَلْمُؤْمِنُ بِمَنْزِلَهِ کِفَّهِ اَلْمِیزَانِ کُلَّمَا زِیدَ فِی إِیمَانِهِ زِیدَ فِی بَلاَئِهِ﴾. (2)

ص: 29


1- الكافي، ج 2، ص 253، ح 9 و نقل عنه في الوافي، ج 5، ص 764.
2- الكافي، ج 2، ص 253، ح 10 و نقل عنه في الوافي ، ج 5 ، ص 764

امام صادق علیه السلام فرمود: مؤمن مانند کفّه ترازوست، هر چه بر ایمانش افزوده شود بلا و گرفتاری اش فزونی می گیرد.

6/8- أَبُو عَلِیٍّ مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامٍ اَلْإِسْکَافِیُّ رَفَعَهُ إِلَی عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَهَ، عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ مُوسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿اَلْمُؤْمِنِ مَثَلُ کَفَّتَیِ اَلْمِیزَانِ کُلَّمَا زِیدَ فِی إِیمَانِهِ زِیدَ فِی بَلاَئِهِ﴾. (1)

امام کاظم علیه السلام فرمود: مثل مؤمن مانند دو کفّه ترازوست، هر چه بر ایمانش افزوده شود بلا و گرفتاری اش فزونی می.گیرد

7/9- اَلْإِسْکَافِیُّ رَفَعَهُ إِلَی أَبِی سَعِیدٍ اَلْخُدْرِیِّ: ﴿أَنَّهُ وَضَعَ یَدَهُ عَلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ عَلَیْهِ حُمَّی فَوَجَدَهَا مِنْ فَوْقِ اَللِّحَافِ فَقَالَ مَا أَشَدَّهَا عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ قَالَ إِنَّا کَذَلِکَ یَشْتَدُّ عَلَیْنَا اَلْبَلاَءُ وَ یُضَعَّفُ لَنَا اَلْأَجْرُ قَالَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ أَیُّ اَلنَّاسِ أَشَدُّ اَلنَّاسِ بَلاَءً قَالَ اَلْأَنْبِیَاءُ قَالَ ثُمَّ مَنْ قَالَ ثُمَّ اَلصَّالِحُونَ إِنْ کَانَ أَحَدُهُمْ لَیُبْتَلَی بِالْفَقْرِ حَتَّی مَا یَجِدُ إِلاَّ اَلْعَبَاءَهَ إِنْ کَانَ أَحَدُهُمْ لَیُبْتَلَی بِالْقَمْلِ حَتَّی یَقْتُلَهُ وَ إِنْ کَانَ أَحَدُهُمْ لَیَفْرَحُ بِالْبَلاَءِ کَمَا یَفْرَحُ أَحَدُکُمْ بِالرَّخَاءِ﴾. (2)

ابو سعید خدری :گفت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله را در حالی که تب دار بودند، عیادت کردم به گونه ای که وقتی دست روی لحاف آن حضرت گذاشتم حرارت تب را از روی آن احساس کردم عرض کردم یا رسول الله! چقدر تب شما شدید است؟! پیغمبر صلی الله علیه و آله: فرمود ،آری ما پیامبران این گونه ایم! گرفتاریمان دوچندان و پاداشمان هم دو چندان است پرسیدم: در میان ،مردم گرفتاری چه کسانی بیشتر از دیگران است؟ فرمود گرفتاری ،پیغمبران از همه بیشتر .است پرسیدم پس از پیغمبران گرفتاری چه کسانی بیشتر از دیگران است؟ فرمود گرفتاری مردم نیکوکار، از دیگران زیادتر است گرفتاری آنان به حدی است که اگر بینوا شوند، بینوایی و فقر

ص: 30


1- التمحيص، ص 31، ح 8.
2- التمحيص، ص 34، ح23.

آنان به جایی می رسد که به غیر از عبا پوشش دیگری نخواهند داشت و چه بسا مبتلا به شپس و حشرات گزنده شود تا جایی که سبب قتل او گردد ولی خرسندی آنان از بلا و ،گرفتاری مانند خرسندی ،شما از آسایش و راحتی است!

8/10- الصدوق، حَدَّثَنَا حَمْزَهُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ اَلْعَلَوِیُّ رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ: أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ اَلْکُوفِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا عُبَیْدِ اَللَّهِ بْنِ حُمْدُونٍ عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ نُصَیْرٍ عَنْ خَالِدِ بْنِ حُصَیْنٍ عَنْ یَحْیَی بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ اَلْحَسَنِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَنْ أَبِیهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : ﴿مَا زِلْتُ أَنَا وَ مَنْ کَانَ قَبْلِی مِنَ اَلنَّبِیِّینَ وَ اَلْمُؤْمِنِینَ مُبْتَلَیْنَ بِمَنْ یُؤْذِینَا وَ لَوْ کَانَ اَلْمُؤْمِنُ عَلَی رَأْسِ جَبَلٍ لَقَیَّضَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ مَنْ یُؤْذِیهِ لِیَأْجُرَهُ عَلَی ذَلِکَ ﴾

﴿وَ قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مَا زِلْتُ مَظْلُوماً مُنْذُ وَلَدَتْنِی أُمِّی حَتَّی إِنْ کَانَ عَقِیلٌ لَیُصِیبُهُ رَمَدٌ فَیَقُولُ لاَ تَذُرُّونِی حَتَّی تَذُرُّوا عَلِیّاً فَیَذُرُّونِّی وَ مَا بِی مِنْ رَمَدٍ﴾ (1)

امام سجاد از پدرشان علیهما السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: من و پیامبران قبلی و مؤمنان همواره گرفتار کسانی بوده ایم که به ما آزار و آسیب می رسانده اند، اگر مؤمن بر قلّه کوهی ،باشد خداوند کسی را بر او می گمارد که آزار و اذیتش کند تا بدان سبب به او مزد دهد.

و امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: من پیوسته از زمان تولد مظلوم بوده ام، به طوری که گاهی (برادرم) عقیل به درد چشم مبتلا می شد و می گفت: من می گفت نمی گذارم دوا به چشم من بریزید مگر این که نخست به چشم (برادرم) علی دارو بریزید با این که من مبتلا به درد چشم .نبودم

9/11 - المفيد، عن مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ طَاهِرٍ اَلْمُوسَوِیُّ عَنِ اِبْنِ عُقْدَهَ عَنْ یَحْیَی بْنِ زَکَرِیَّا عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ سُلَیْمَانَ اَلْقُمِّیِّ قَالَ: ﴿سَمِعْتُ أبَا عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ یَقُولُ: إنَّ

ص: 31


1- علل الشرائع، 44؛ و نقل عنه في بحار الأنوار، ج 64، ص 228.

کَانَ اَلنَّبِیُّ مِنَ اَلْأَنْبِیَاءِ لَیُبْتَلَی بِالْعَطَشِ حَتَّی یَمُوتَ عَطَشاً وَ إِنْ کَانَ اَلنَّبِیُّ مِنَ اَلْأَنْبِیَاءِ لَیُبْتَلَی بِالْعَرَاءِ حَتَّی یَمُوتَ عُرْیَاناً وَ إِنْ کَانَ اَلنَّبِیُّ مِنَ اَلْأَنْبِیَاءِ لَیُبْتَلَی بِالسُّقْمِ وَ اَلْأَمْرَاضِ حَتَّی تُتْلِفَهُ وَ إِنْ کَانَ اَلنَّبِیُّ لَیَأْتِی قَوْمَهُ فَیَقُومُ فِیهِمْ یَأْمُرُهُمْ بِطَاعَهِ اَللَّهِ وَ یَدْعُوهُمْ إِلَی تَوْحِیدِ اَللَّهِ وَ مَا مَعَهُ مَبِیتُ لَیْلَهٍ فَمَا یَتْرُکُونَهُ یَفْرَغُ مِنْ کَلاَمِهِ وَ لاَ یَسْتَمِعُونَ إِلَیْهِ حَتَّی یَقْتُلُوهُ وَ إِنَّمَا یَبْتَلِی اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی عِبَادَهُ عَلَی قَدْرِ مَنَازِلِهِمْ عِنْدَهُ﴾ (1)

امام صادق فرمود علیه السلام اگر پیامبری با گرسنگی آزمایش شود، گرسنه می میرد اگر با تشنگی آزمایش شود تشنه می میرد اگر با برهنگی آزمایش شود برهنه می میرد و اگر یکی از پیامبران با بیماری آزمایش شود از بیماری تلف می شود. اگر پیامبری در میان قوم خود ظهور می کرد و آنان را به فرمانبری از خدا فرمان می داد و به یکتاپرستی فرا می خواند و سرپناهی که شب را در آن بگذراند نداشت پس نمی گذاشتند سخنش را تمام کند و حرف هایش را نشنیده او را می کشتند. نمی گذاشتند را راستی که خداوند تبارک و تعالی بندگان خود را به فراخور منزلتی که نزد او دارند مبتلا می.کند

محبوب خدا مبتلاست

1/12- مُحَمَّدِ بْنِ یَعْقُوبَ الْکُلَیْنِیِّ، عَن مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ ، عَنْ عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ ، عَنْ زَیْدٍ الشَّحَّامِ ، عنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿إِنَّ عَظِيمَ الأَجْرِ لَمَعَ عَظِيمِ الْبَلاَءِ، وَ مَا أَحَبَّ اللهُ قَوْماً إِلاَّ ابْتَلاَهُمْ﴾. (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: اجر بزرگ در برابر بلای بزرگ است و خداوند قومی را دوست نمی دارد مگر آن که مبتلا (به انواع بلا) می نماید.

ص: 32


1- الأمالي، ص 39 ، المجلس الخامس، رقم 6 و نقل عنه في بحار الأنوار، ج 64 ، ص 235.
2- الكافي، ج 2، ص 252، ح 3؛ و نقل عنه في الوافي، ج 5، ص 765.

2/13- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنِ أحمد بن محمّد ِبْنِ عِیسَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ اَلْوَلِیدِ بْنِ اَلْعَلاَءِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ أَبِیهِ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ اَلْبَاقِرِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قال: ﴿إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی إِذَا أَحَبَّ عَبْداً غَتَّهُ بِالْبَلاَءِ غَتّاً وَ ثَجَّهُ بِالْبَلاَءِ ثَجّاً فَإِذَا دَعَاهُ قَالَ لَبَّیْکَ عَبْدِی لَئِنْ عَجَّلْتُ لَکَ مَا سَأَلْتَ إِنِّی عَلَی ذَلِکَ لَقَادِرٌ وَ لَکِنِ اِدَّخَرْتُ لَکَ فَمَا اِدَّخَرْتُ لَکَ خَیْرٌ لَکَ﴾ (1)

امام باقر علیه السلام فرمود: هرگاه خداوند تبارک و تعالی بنده ای را دوست داشته ،باشد او را در غرقاب بلا فرو می برد و باران بلا بر سر او فرو می ریزد و چون او خدا را بخواند می فرماید: لبّیک بنده من؛ اگر بخواهم خواسته ات را زود برآورده سازم می توانم اما آن را برای تو می اندوزم و آن چه برایت بیندوزم، تو را بهتر است.

می گویم: غتّه بالبلاء: او را در بلا فرو می برد وثجّه بالبلاء: و بلا را بر سر او فرو می ریزد

3/14- الكليني، عَن عِدَّهٌ مِنْ أَصْحَابِنَا ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عُبَیْدٍ ، عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عُلْوَانَ ، عنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ- وَ عِنْدَهُ سَدِیرٌ-: ﴿إِنَّ اللّهَ إِذَا أَحَبَّ عَبْداً غَتَّهُ بِالْبَلَاءِ غَتّاً ، وَ إِنَّا وَ إِیَّاکُمْ یَا سَدِیرُ ، لَنُصْبِحُ بِهِ وَ نُمْسِی﴾ (2)

امام صادق علیه السلام به سدیر صیرفی فرمود خداوند هرگاه بنده ای را دوست بدارد او را در بلا غوطه ور می سازد ای سدیر! ما و شما روز و شبمان را با بلا سپری می کنیم.

4/15- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی، عَن أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ بن عيسى، عَنِ ابْنِ مَحْبُوب، عَنْ زَیْدٍ الزَّرَّادِ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام قال : قال رسول الله صلی الله علیه و آله: ﴿إِنَّ عَظِیمَ الْبَلَاءِ یُکَافَأُ بِهِ عَظِیمُ الْجَزَاءِ ، فَإِذَا أَحَبَّ اللّهُ عَبْداً ابْتَلَاهُ بِعَظِیمِ الْبَلَاءِ ، فَمَنْ رَضِیَ فَلَهُ عِنْدَ اللّهِ الرِّضَا ، و مَنْ سَخِطَ الْبَلَاءَ فَلَهُ عِنْدَ اللّهِ السَّخَطُ

ص: 33


1- الكافي، ج 2، ص 253، ح 7؛ ونقل عنه في الوافي، ج 5، ص 765.
2- الكافي، ج 2، ص 253، ح 6؛ و نقل عنه في الوافي، ج 5، ص 765.

البَلاءَ فَلَهُ عِندَ اللّه ِ السَّخَطُ﴾ (1)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: بلای بزرگ پاداش بزرگ دارد، و چون خداوند بنده ای را دوست بدارد او را به بلای بزرگی گرفتار می کند و هر کس خشنود بود خدا او را می پسندد، و آن که ناخشنود شد، خدا بر او خشم می گیرد.

می گویم: روایت از نظر سند معتبره می باشد.

5/16- الكليني،عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ رِئَابٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: ﴿إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِبَاداً فِی الْأَرْضِ مِنْ خَالِصِ عِبَادِهِ مَا یُنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ تُحْفَهً إِلَی الْأَرْضِ إِلَّا صَرَفَهَا عَنْهُمْ إِلَی غَیْرِهِمْ وَ لَا بَلِیَّهً إِلَّا صَرَفَهَا إِلَیْهِمْ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند عز و جل بر روی زمین بندگانی دارد، ناب و خالص که هیچ تحفه و ارمغانی از آسمان به زمین نمی فرستد، مگر این که آن تحفه را نصیب دیگران و نه آنان می کند و هیچ بلایی نمی فرستد، مگر این که آن را متوجه ایشان می گرداند.

6/17- الصدوق عن ابن وليد عن الرضا عَنِ اَلْعَبَّاسِ بْنِ مَعْرُوفٍ، عنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ رِئَابٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَيْسٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿مَلَکَانِ هَبَطَا مِنَ اَلسَّمَاءِ فَالْتَقَیَا فِی اَلْهَوَاءِ فَقَالَ أَحَدُهُمَا لِصَاحِبِهِ فِیمَا هَبَطْتَ قَالَ بَعَثَنِیَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَی بَحْرِ آیِلٍ أَحْشُرُ سَمَکَهً إِلَی جَبَّارٍ مِنَ اَلْجَبَابِرَهِ اِشْتَهَی عَلَیْهِ سَمَکَهً فِی ذَلِکَ اَلْبَحْرِ فَأَمَرَنِی أَنْ أَحْشُرَ إِلَی اَلصَّیَّادِ سَمَکَهَ اَلْبَحْرِ حَتَّی یَأْخُذَهَا لَهُ لِیَبْلُغَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ اَلْکَافِرَ غَایَهَ مُنَاهُ فِی کُفْرِهِ قَالَ اَلْآخَرُ لِصَاحِبِهِ فَفِیمَا بُعِثْتَ أَنْتَ قَالَ بَعَثَنِیَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی أَعْجَبَ مِنَ اَلَّذِی بَعَثَکَ فِیهِ بَعَثَنِی إِلَی عَبْدِهِ اَلْمُؤْمِنِ اَلصَّائِمِ اَلْقَائِمِ اَلْمَعْرُوفِ دُعَاؤُهُ وَ صَوْمُهُ فِی اَلسَّمَاءِ لِأُکْفِئَ قِدْرَهُ اَلَّتِی طَبَخَهَا لِإِفْطَارِهِ لِیَبْلُغَ اَللَّهُ فِی

ص: 34


1- الكافي، ج 2، ص 253، ح 8؛ و نقل عنه في الوافي، ج 5، ص 766.
2- الكافي، ج 2، ص 253، ح 5؛ و نقل عنه في الوافي، ج 5، ص 766.

فِی اَلْمُؤْمِنِ مِنَ اَلْغَایَهِ فِی اِخْتِبَارِ إِیمَانِهِ﴾ (1)

امام باقر علیه السلام فرمود: دو فرشته از آسمان فرود آمدند و با یکدیگر ملاقات ،کردند یکی از آن دو به دیگری :گفت تو برای چه کاری فرود آمدی؟ :گفت خداوند مرا به سوی دریای آیله فرستاد تا ماهیای را به سوی یکی از سلاطین که هوس ماهی از آن دریا کرده است برانم خداوند به من فرمود که ماهیان آن دریا را به طرف صیاد بکشانم تا آن ها را برای خود بگیرد و [ این چنین]خداوند، کافر را در کفرش به نهایت آرزویش برساند آن دیگری :گفت تو برای چه فرستاده شدی؟ :گفت خداوند مرا برای کاری عجیب تر از مأموریت تو فرستاده مرا سوی بنده مؤمن روزه دارِ شب خیز سختکوش [در عمل و طاعت] خود، که دعا و نمازش در آسمان معروف است فرستاد که دیگ افطارش را واژگون کنم تا خداوند، مؤمن را در آزمودن ایمانش به نهایت برساند.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه و متن آن با کمی تأمل واضح است.

7/18- المفيد عن أحمد الْوَلِیدِ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنِ ابْنِ عِیسَی ، عَن ابن مَحْبُوبٍ، عَن ابن عَطِیَّهَ عَنْ ابن فَرْقَدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام قال : ﴿إِنَّ فِیمَا نَاجَی اَللَّهُ بِهِ مُوسَی بْنَ عِمْرَانَ أَنْ یَا مُوسَی مَا خَلَقْتُ خَلْقاً هُوَ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ عَبْدِیَ اَلْمُؤْمِنِ وَ إِنِّی إِنَّمَا أَبْتَلِیهِ لِمَا هُوَ خَیْرٌ لَهُ وَ أَنَا أَعْلَمُ بِمَا یُصْلِحُ عَبْدِی وَ لْیَصْبِرْ عَلَی بَلاَئِی وَ لْیَشْکُرْ نَعْمَائِی وَ لْیَرْضَ بِقَضَائِی أَکْتُبْهُ فِی اَلصِّدِّیقِینَ عِنْدِی إِذَا عَمِلَ بِمَا یُرْضِینِی وَ أَطَاعَ أَمْرِی﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود از آن چه خداوند بزرگ به موسی وحی کرد این بود که هیچ یک از مخلوقاتم به اندازه بنده مؤمنم نزد من دوست داشتنی نیستند و من به هر چه که صلاح او باشد او را گرفتار می کنم و یا این که او را حفظ می کنم برای آن چه

ص: 35


1- علل الشرايع، ص 465 ، ح16؛ و نقل عنه في بحار الأنوار، ج 64 ، ص 229.
2- أمالي المفيد، ص 93 ، المجلس الحادي عشر، رقم 2 و نقل عنه في بحار الأنوار، ج 64، ص 235.

به صلاح اوست. و من به صلاح بنده خودم از خودش آگاه تر هستم پس به نفع اوست که بر بلاء و مصيبت من صبر و استقامت ورزد و نعمت های مرا شکر کند و به قضا و قدر من راضی باشد و اگر به خاطر رضایت من کار کند و از دستورات من پیروی نماید نام او در شمار بندگان صدیق خود می نویسم.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه و متن آن نیز واضح است.

8/19- صاحب جامع الأخبار رَفَعَهُ إِلَی اَلْبَاقِرِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: ﴿ یَا بُنَیَّ مَنْ کَتَمَ بَلاَءً اُبْتُلِیَ بِهِ مِنَ اَلنَّاسِ وَ شَکَا ذَلِکَ إِلَی اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ کَانَ حَقّاً عَلَی اَللَّهِ أَنْ یُعَافِیَهُ مِنْ ذَلِکَ اَلْبَلاَءِ﴾ (1)

امام باقر علیه السلام فرمود: هر کس درد و بلایی را که گرفتار آن شده است از مردم پوشیده بدارد و از آن به درگاه خداوند عز و جل شکوه ،کند بر خداست که او را از آن بلا (بیماری) عافیت بخشد و نیز حضرت :فرمود انسان به اندازه محبتش [ نسبت به خدا] بلا می بیند

9/20- السيّد الرضي رَفَعَهُ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ﴿وَ قَدْ تُوُفِّیَ سَهْلُ بْنُ حُنَیْفٍ الاْنْصَارِیُّ بِالْکُوفَةِ بَعْدَ مَرْجِعِهِ مَعَهُ مِنْ صِفِّینَ، وَکَانَ أَحَبَّ النَّاسِ إِلَیْهِ «لَوْ أَحَبَّنِی جَبَلٌ لَتَهَافَتَ»﴾.

قال الرضي: ﴿مَعْنى ذلِکَ أنَّ الْمِحْنَةَ تَغْلُظُ عَلَیْهِ، فَتُسْرِعُ الْمَصائِبُ إلَیْهِ، وَلا یُفْعَلُ ذلِکَ إلاَّ بِالاْتْقِیاءِ الاْبْرارِ وَالْمُصْطَفَیْنَ الاْخْیارِ، وَ هذا مِثْلُ قَوْلِهِ علیه السلام: ﴿مَنْ أَحَبَّنَا أَهْلَ الْبَیْتِ فَلْیَسْتَعِدَّ لِلْفَقْرِ جِلْبَاباً﴾. وَ قَدْ یُوَوَّلُ ذلِکَ عَلى مَعْنى آخَرَ لَیْسَ هذا مَوْضِعَ ذِکْرِهِ﴾. (2)

و قال ابن أبي الحديد في شرحه : ﴿ قَدْ ثَبَتَ أَنَّ اَلنَّبِیَّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَال : لا يُحِبُّكَ إلّا مُؤمِنٌ ، و لا يُبغِضُكَ إلّا مُنافِقٌ، و قَدْ ثَبَتَ أَنَّ اَلنَّبِیَّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ: إِنَّ الْبَلْوَی أَسْرَعُ إِلَی الْمُؤْمِنِ مِنَ الْمَاءِ إِلَی

ص: 36


1- جامع الأخبار، ص 311؛ و نقل عنه في بحار الأنوار، ج 64 ، ص 247.
2- نهج البلاغة، حكمة 111 و 112؛ ونقل عنه في بحار الأنوار، ج 64 ، ص 247.

الْحَدُورِ، هاتان المقدّمتان يلزمهما نتيجة صادقة أنه علیه السلام لو أحبّه جبل لتهافت و لعلّ هذا هو مراد الرضي رضی الله عنه بقوله : معنى آخر ليس هذا موضع ذكره وفيه تأمل﴾ (1)

وقتی که سهل بن حنيف انصاری - که محبوب ترین مردم نزد حضرت بود - پس از برگشت از صفین در کوفه در گذشت امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: اگر کوهی مرا دوست بدارد از هم فرو ریزد

سید رضی رحمه الله گفته: یعنی سختی ها بر او فشار آورد و مصائب بر او ببارند و این نشود جز با پرهیزکاران نیک و برگزیده های خوب و این مانند سخن دیگر حضرت است که فرمود: هر که ما خاندان را دوست دارد باید آماده فقر باشد، و بسا برای آن تفسیر دیگر شده باشد.

ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه خود گوید: روشن است که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به آن حضرت فرمود جز مؤمن کسی تو را دوست نمی دارد و جز منافق کسی با تو دشمنی نمی کند و فرمود به راستی که بلا به مؤمن پرهیزکار از باران به گودی زمین شتابنده تر است و نتیجه درست این دو مقدّمه آن است که اگر کوهی آن حضرت علیه السلام را دوست داشته باشد از هم می پاشد شاید مقصود سید رضی رحمه الله از معنی دیگری که ،گفت همین باشد که این جا محل یادآوری آن نیست گرچه این فرمایش جای تأمّل دارد.

می گویم: علامه مجلسی اعلی الله مقامه بعد از نقل گفتار ابن ابی الحدید که گفت: در این گفتار اشکال و تأمّل است از ابن میثم بحرانی و قطب راوندی رحمها الله معانی دیگری در ذیل این کلام می آورد که می توان به کتاب "بحار الانوار" مراجعه نمود.

شدّت ابتلای مؤمن

1/21- اَلْحُسَیْنُ بْنُ سَعِیدٍ اَلْأَهْوَازِیُّ رَفَعَهُ إلى زَرارة أنّه قَالَ: ﴿ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام

ص: 37


1- شرح نهج البلاغة، ج 4 ، ص 289، چاپ مصر.

یَقُولُ: فِی قَضَاءِ اَللَّهِ عز و جل کُلُّ خَیْرٍ لِلْمُؤْمِنِ﴾ (1)

امام باقر علیه السلام فرمود: در قضای خداوند هرگونه خیری برای مؤمن، نهفته است.

2/22- عنه ، عَنْ سَعْدِ بْنِ طَرِیفٍ قَالَ : ﴿کُنتُ عِندَ أبی جَعفَرٍ علیه السّلام فَجاءَ جَمیلٌ الأَزرَقُ فَدَخَلَ عَلَیهِ، قالَ: فَذَکَروا بَلایَا الشّیعَةِ و ما یُصیبُهُم، فَقالَ أبو جَعفَرٍ علیه السّلام: إنَّ اناساً أتَوا عَلِیَّ بنَ الحُسَینِ علیه السّلام وعَبدَ اللّهِ بنَ عَبّاسٍ فَذَکَروا لَهُما نَحواً مِمّا ذَکَرتُم،قالَ:فَأَتَیَا الحُسَینَ بنَ عَلِیٍّ علیه السّلام فَذَکَرا لَهُ ذلِکَ،فَقالَ الحُسَینُ علیه السّلام: وَاللّهِ، البَلاءُ وَالفَقرُ وَالقَتلُ أسرَعُ إلی مَن أحَبَّنا مِن رَکضِ البَراذینِ، و مِنَ السَّیلِ إلی صِمرِهِ قُلتُ: و مَا الصِّمرُ؟قالَ: مُنتَهاهُ و لَولا أن تَکونوا کَذلِکَ لَرَأَینا أنَّکُم لَستُم مِنّا﴾. (2)

سعد بن طریف گوید: در مجلسی خدمت امام باقر علیه السلام بودم که جمیل ازرق وارد شد و برخی اهل جلسه از بلاها و گرفتاری های شیعه سخن به میان آوردند. امام باقر علیه السلام فرمود: عدّه ای نزد علی بن الحسين علیه السلام و عبدالله بن عباس آمدند و همین حرف هایی را که شما ،زدید به آن ها گفتند آن دو خدمت حسین بن علی علیهما السلام آمدند گفته های آنان را به عرض رساندند؛ امام حسین علیه السلام فرمود: به خدا سوگند که بلا و فقر و کشتار به سوی دوستداران ما شتابنده تر است از تاخت اسبان تاتاری و از سرازیر شدن سیلاب به صَمَر .آن عرض کردم صَمَر چیست؟ فرمود: سیل گاه، و اگر چنین ،نبودید هر آینه ما شما را از خود نمی شمردیم.

3/23- عنه عَنْ اَلْفُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ قَالَ: ﴿سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: إِنَّ اَلشَّیَاطِینَ أَکْثَرُ عَلَی اَلْمُؤْمِنِ مِنَ اَلزَّنَابِیرِ عَلَی اَللَّحْمِ ﴾ (3)

ص: 38


1- المؤمن، ص 15 ، ح 1.
2- المؤمن، ص 15 ، ح 4
3- المؤمن، ص 16 ، ح 6.

از فضیل بن یسار که شنیدم امام صادق علیه السلام می فرمود: شیاطین وسوسه گر پیرامون مؤمنان از زنبورهای گرداگرد گوشت بیشترند

4/24- و عنه عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿فِيمَا أَوْحَى اللَّهُ إِلَى مُوسَى أَنْ يَا مُوسَى مَا خَلَقْتُ خَلْقاً أَحَبَّ إِلَيَّ مِنْ عَبْدِيَ الْمُؤْمِنَ وَ إِنِّي إِنَّمَا أَبْتَلِيهِ لِمَا هُوَ خَيْرٌ لَهُ وَ أُعْطِيهِ لِمَا هُوَ خَيْرٌ لَهُ وَ أَزْوِي عَنْهُ لِمَا هُوَ خَيْرٌ لَهُ وَ أَنَا أَعْلَمُ بِمَا يَصْلُحُ عَلَيْهِ عَبْدِي فَلْيَصْبِرْ عَلَى بَلَائِي وَ لْيَرْضَ بِقَضَائِي وَ لْيَشْكُرْ نَعْمَائِي أَكْتُبْهُ فِي الصِّدِّيقِينَ عِنْدِي إِذَا عَمِلَ بِرِضَائِي وَ أَطَاعَ أَمْرِي﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: از جمله چیزهایی که خداوند متعال به موسی علیه السلام وحی کرد این بود که: مخلوقی نیافریده ام که نزد من محبوب تر از بنده مؤمنم باشد. او را مبتلا می سازم چون برایش بهتر است؛ به او عافیت می بخشم چون برایش بهتر است از او می گیرم و محرومش می سازم چون برایش بهتر است. من بهتر می دانم که چه چیز بنده مرا اصلاح می کند؛ پس باید که بر بلای من صبور باشد و از نعمت هایم سپاسگزار و از حکم و قضای من خشنود تا او را در شمار بندگان صدّیق خود بنویسم.

5/25- و عنه، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی إِذَا کَانَ مِنْ أَمْرِهِ أَنْ یُکْرِمَ عَبْداً وَ لَهُ عِنْدَهُ ذَنْبٌ اِبْتَلاَهُ بِالسُّقْمِ فَإِنْ لَمْ یَفْعَلْ فَبِالْحَاجَهِ فَإِنْ لَمْ یَفْعَلْ شَدَّدَ عَلَیْهِ عِنْدَ اَلْمَوْتِ وَ إِذَا کَانَ مِنْ أَمْرِهِ أَنْ یُهِینَ عَبْداً وَ لَهُ عِنْدَهُ حَسَنَهٌ أَصَحَّ بَدَنَهُ فَإِنْ لَمْ یَفْعَلْ وَسَّعَ عَلَیْهِ فِی مَعِیشَتِهِ فَإِنْ لَمْ یَفْعَلْ هَوَّنَ عَلَیْهِ اَلْمَوْتَ﴾ (2)

امام باقر علیه السلام فرمود: هرگاه خداوند متعال بنایش این باشد که بنده ای را گرامی بدارد و آن بنده گناهی کرده باشد او را به بیماری مبتلا می گرداند، اگر چنین

ص: 39


1- المؤمن، ص 17، ح 9.
2- المؤمن، ص18 ، ح 11.

نکرد به فقر و نیازمندی دچارش می سازد و اگر این را هم نکرد هنگام جان کندن بر او سخت می گیرد و اگر بنایش این باشد که بنده ای را خوار و بی مقدار سازد و او کاری نیک نزد خدا داشته باشد، تن سالم به او می دهد، اگر چنین نکرد زندگی اش را فراخ می گرداند و اگر این را هم نکرد مرگ را بر او آسان می سازد.

6/26- و عنه ، عَنْ أَبِی حَمْزَهَ قَالَ: ﴿سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَخَذَ مِیثَاقَ اَلْمُؤْمِنِ عَلَی بَلاَیَا أَرْبَعٍ أَیْسَرُهَا عَلَیْهِ مُؤْمِنٌ مِثْلُهُ یَحْسُدُهُ وَ اَلثَّانِیَهُ مُنَافِقٌ یَقْفُو أَثَرَهُ وَ اَلثَّالِثَهُ شَیْطَانٌ یَعْرِضُ لَهُ بِفِتَنِهِ وَ یُضِلُّهُ وَ اَلرَّابِعَهُ کَافِرٌ بِالَّذِی آمَنَ بِهِ یَرَی جِهَادَهُ جِهَاداً فَمَا بَقَاءُ اَلْمُؤْمِنِ بَعْدَ هَذَا؟!﴾ (1).

پیامبر خدا صلی الله علیه و اله: فرمود خداوند از مؤمن بر چهار بلا پیمان گرفته است: سخت ترین آن ها برای او وجود مؤمنی است که هم عقیده او باشد و با این حال بر وی حسادت ورزد دوم منافقی که عیب جویی او کند، سوم: شیطانی که در صدد گمراه کردنش باشد چهارم کافری که جهاد کردن با وی را بر خود لازم بداند [زیرا در این صورت آن کافر به هر طریقی سعی می کند به او آسیب برساند]؛ حال با این همه بلا بقای مؤمن چگونه [ممکن] است؟!

می گویم: شیخ کلینی با سندی صحیح از ابوحمزه ثمالی روایتی هم معنا و با واژه هایی نزدیک به همین روایت آورده است. (2)

و نظیر آن را باز به سند صحیح در کافی (3) مجدداً نقل می کند و دو روایت زیر هم نظیر روایت مذکور است:

أ) الكليني، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ،

ص: 40


1- المؤمن، ص 21، ح20.
2- الكافي، ج 2، ص 249، ح 2
3- الكافي، ج 2، ص 250، ح 4.

عَنْ دَاوُدَ بْنِ سِرْحَانَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: أَرْبَعٌ لاَ یَخْلُو مِنْهُنَّ اَلْمُؤْمِنُ أَوْ وَاحِدَهٌ مِنْهُنَّ مُؤْمِنٌ یَحْسُدُهُ وَ هُوَ أَشَدُّهُنَّ عَلَیْهِ وَ مُنَافِقٌ یَقْفُو أَثَرَهُ أَوْ عَدُوٌّ یُجَاهِدُهُ أَوْ شَیْطَانٌ یُغْوِیهِ﴾. (1)

امام صادق علیه السلام می فرمود چهار چیز است که مؤمن از همه آن ها یا یکی از آن ها برکنار نیست مؤمنی که به او رشک برد و این از همه سخت تر است، و منافقی که لغزش های او را پیگیری می کند یا دشمنی که با او می جنگد، یا شیطانی که او را به گمراهی می کشاند.

ب) الصدوق حَدَّثَنَا أَبِی رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: ﴿حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحُسَیْنِ اِبْنِ أَبِی الخطاب عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ مَالِکٍ عَنْ مِسْمَعِ بْنِ مَالِکٍ عَنْ سَمَاعَهَ، عَن أبي عَبدِاللّهِ عليه السلام أنَّهُ قالَ: يا سَماعَةُ، لايَنفَكُّ المُؤمِنُ مِن خِصالٍ أربَعٍ: مِن جارٍ يُؤذيه ِ، و شَيطانٍ يُغويه، و مُنافقٍ يَقفو أثَرَهُ، و مُؤمِنٍ يَحسُدُهُ. ثُمَّ قالَ: يا سَماعَةُ، أما إنَّهُ أشَدُّهُم عَلَيه ِ. قُلتُ: كَيفَ ذَاكَ؟ قَالَ إِنَّهُ یَقُولُ فِیهِ الْقَوْلَ فَیُصَدَّقُ عَلَیْهِ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام به سماعه فرمود: مؤمن از چهار خصلت جدا نیست، از همسایه ای که او را اذیت کند و شیطانی که او را گمراه سازد، و منافقی که پیگیر

لغزش های او باشد و مؤمنی که بر او رشک و بدخواهی ورزد. سماعه می گوید: به امام عرض کردم فدایت شوم مؤمنی که به او رشک می برد؟ فرمود: ای سماعه این مؤمن بدخواه از همه برای او سخت تر است گفتم:چگونه چنین است؟ فرمود: درباره او بد می گوید و مردم باور می کنند.

7/27- و عنه عَنْ یَزِیدَ بْنِ خَلِیفَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿مَا قَضَی اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لِمُؤْمِنٍ [مِنْ] قَضَاءٍ إِلاَّ جَعَلَ لَهُ اَلْخِیَرَهَ فِیمَا قَضَی﴾. (3)

ص: 41


1- الكافي، ج 2، 250، ح 4.
2- الخصال، ج 1، ص 229، رقم 70؛ و نقل عنه في بحار الأنوار، ج 65، ص 224.
3- المؤمن، ص 22، ح 24.

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند برای مؤمن هیچ قضایی نراند مگر این که در آن چه حکم و مقدّر فرموده خیر او را قرار دهد.

8/28- و عنه، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿ إِنَّ اَللَّهَ یَذُودُ اَلْمُؤْمِنَ عَمَّا یَکْرَهُ مِمَّا یَشْتَهِی کَمَا یَذُودُ اَلرَّجُلُ اَلْبَعِیرَ عَنْ إِبِلِهِ لَیْسَ مِنْهَا﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند ناروایی هایی که مؤمن به آن متمایل است را از او دور می کند همان گونه که یکی از شما شتر ناشناس را از میان شتران خود دور می گردانید.

9/29- و عنه عنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿إِنَّ اَلرَّبَّ لَیَتَعَاهَدُ اَلْمُؤْمِنَ فَمَا یَمُرُّ بِهِ أَرْبَعُونَ صَبَاحاً إِلاَّ تَعَاهَدَهُ إِمَّا بِمَرَضٍ فِی جَسَدِهِ وَ إِمَّا بِمُصِیبَهٍ فِی أَهْلِهِ وَ مَالِهِ أَوْ بِمُصِیبَهٍ مِنْ مَصَائِبِ اَلدُّنْیَا لِیَأْجُرَهُ اَللَّهُ عَلَیْهِ ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند متعال با مؤمن هم پیمان گشته که یک چهله نگذرد مگر آن که او را به بیماری یا حادثه ای در خاندان و دارایی یا گرفتاری دنیوی دچار سازد تا بر اثر صبرش اجر برد.

10/30- ،و عنهَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿مَا فَلَتَ اَلْمُؤْمِنُ مِنْ وَاحِدَهٍ مِنْ ثَلاَثٍ أَوْ جُمِعَتْ عَلَیْهِ اَلثَّلاَثَهُ أَنْ یَکُونَ مَعَهُ مَنْ یُغْلِقُ عَلَیْهِ بَابَهُ فِی دَارِهِ أَوْ جَارٌ یُؤْذِیهِ أَوْ مَنْ فِی طَرِیقِهِ إِلَی حَوَائِجِهِ [یُؤْذِیهِ] وَ لَوْ أَنَّ مُؤْمِناً عَلَی قُلَّهِ جَبَلٍ لَبَعَثَ اَللَّهُ شَیْطَاناً یُؤْذِیهِ وَ یَجْعَلُ اَللَّهُ لَهُ مِنْ إِیمَانِهِ أُنْساً﴾ (3)

امام صادق علیه السلام فرمود: مؤمن از یکی از سه بلا و چه بسا از هر سه رهایی پیدا

ص: 42


1- المؤمن، ص 22، ح 25
2- المؤمن، ص 22، ح 26.
3- المؤمن، ص 23 ، ح 29.

نمی کند: کسی که (حاجت او را بر نمی آورد یا شریکی در خانه دارد که) به در بسته می خورد و او را آزار می دهد، یا همسایه او را اذیت می کند یا کسی در راه برآوردن حاجاتش وی را رنج می دهد و اگر مؤمنی بر سر کوهی ،باشد شیطانی او را بیازارد لذا خداوند باوری به او ارزانی کند که به آن خو گرفته و آرامش بیابد.

می گویم: شبیه این روایت با سند موثّق در کافی (1) شریف نقل شده است.

11/31- و عنه عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿قال رسول اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : یَقُولُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ یَا دُنْیَا مُرّی عَلی عَبدِیَ المُؤمِنِ بِأَنواعِ البَلایا و ما هُوَ فیهِ مِن أمرِ دُنیاهُ ، و ضَیِّقی عَلَیهِ فی مَعیشَتِهِ ، وَ لاَ تَحْلَوْلِی فَیَرْکَنَ إِلَیْکِ﴾ (2)

امام باقر علیه السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خداوند عز و جل می فرماید: ای دنیا! با بلاهای گوناگون به کام بنده مؤمن من تلخ شو و زندگی را بر او تنگ گیر و به کامش شیرین میا تا [مبادا] به تو میل پیدا کند

12/32- و عنه ، عَنِ اَلصَّبَّاحِ بْنِ سَیَابَهَ ﴿قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مَا أَصَابَ اَلْمُؤْمِنَ مِنْ بَلاَءٍ فَبِذَنْبٍ قَالَ لاَ وَ لَکِنْ لِیَسْمَعَ أَنِینَهُ وَ شَکْوَاهُ وَ دُعَاءَهُ اَلَّذِی یَکْتُبُ لَهُ اَلْحَسَنَاتِ وَ تُحَطَّ عَنْهُ اَلسَّیِّئَاتُ وَ تُدَّخَرَ لَهُ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ﴾ (3)

ابو الصّباح از امام صادق علیه السلام پرسید: آیا بلا و مصیبتی که مؤمن به آن گرفتار می شود به خاطر ارتکاب گناه است؟ امام فرمود: خیر (همیشه چنین نیست)، ولی (گاهی) به خاطر این است که خداوند آه و ناله و شکایت و دعای او را بشنود و حسنات را در کارنامه عملش ثبت و گناهانش را از بین ببرد و ذخیره قیامتش قرار دهد.

ص: 43


1- الكافي، ج 2، ص 249
2- المؤمن، ص 24 ، 33؛ و لكن في بحار الأنوار، ج 72، ص 52 ، ح 73 تحلولي بدل لا تحولي
3- المؤمن، ص 24، ح 34

13/33- و عنه، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿إنَّ مِن عِبادِیَ المُؤمِنینَ لَعِباداً لا یَصلُحُ لَهُم أمرُ دینِهِم إلّا بِالغِنی وَالسَّعَهِ وَالصِّحَّهِ فِی البَدَنِ،فَأَبلوهُم بِالغِنی وَالسَّعَهِ وَالصِّحَّهِ فِی البَدَنِ، فَیَصلُحُ لَهُم أمرُ دینِهِم. و قالَ:إنَّ مِن العِبادِ لَعِباداً لا یَصلُحُ لَهُم أمرُ دینِهِم إلّابِالفاقَهِ وَالمَسکَنَهِ وَالسُّقمِ فی أبدانِهِم، فَأَبلوهُم بِالفَقرِ وَالفاقَهِ وَالمَسکَنَهِ وَالسُّقمِ فی أبدانِهِم،فَیَصلُحُ لَهُم أمرُ دینِهِم﴾. (1)

امام صادق علیه السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خداوند متعال می فرماید: بعضی از بندگان مؤمن هستند که دین آن ها فقط به مال و ثروت و تندرستی اصلاح می شود از این جهت به آن ها مال و صحت بدن می دهیم تا امر دین آن ها به این وسیله درست شود. گروهی دیگر از بندگان مؤمن کسانی می باشند که فقط از راه فقر و پریشانی و بیماری اصلاح می شوند از این جهت آن ها را فقیر و پریشان می سازم و بدن های آن ها را بیمار می گردانم تا اصلاح شوند.

14/34- و عنه ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿إِنَّ الحَوارِيِّينَ شَكَوا إِلى عِيسى ما يُلقَونَ مِنَ النّاسِ و شِدَّتِهِم عَلَيهِم، فقال : إِنَّ المُؤمِنِينَ لَم يَزالُوا مُبغَضِينَ، و إِيمَانُهُم كَحَبَّةِ القُمحِ؛ مَا أَحلى مَذاقَها وَ أَكثَرَ عَذابَها﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: حواریان از آزارها و رنج هایی که از مردم می دیدند، به عیسی علیه السلام شکوه کردند عیسی علیه السلام فرمود: مؤمنان همیشه مبغوض بوده اند و ایمان ،آنان همانند دانه گندم است که طعمش بس شیرین [و لذيذ] است؛ اما عذابِ بسیار می کشد.

15/35- و عنه عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله: ﴿عَجَباً لِلْمُؤْمِنِ إِنَّ اَللَّهَ لاَ

ص: 44


1- المؤمن، ص 41، ح 37
2- المؤمن، ص 26، ح 41.

یَقْضِی لَهُ قَضَاءً إِلاَّ کَانَ لَهُ خَیْرٌ، فَإِنِ اُبْتُلِیَ صَبَرَ، وَ إِنْ أُعْطِیَ شَکَرَ﴾ (1)

امام باقر علیه السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و اله فرمود: شگفتا از مؤمن! خداوند چیزی برایش مقدر نمی کند مگر آن که برایش خیر است هرگاه گرفتار شود شکیب ورزد و چون نعمتی به او داده شود سپاسگزار باشد.

16/36- و عنه، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یُعْطِی اَلدُّنْیَا مَنْ یُحِبُّ وَ یُبْغِضُ وَ لاَ یُعْطِی اَلْآخِرَهَ إِلاَّ مَنْ أَحَبَّ وَ إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ یَسْأَلُ رَبَّهُ مَوْضِعَ سَوْطِهِ مِنَ اَلدُّنْیَا فَلاَ یُعْطِیهِ وَ یَسْأَلُهُ اَلْآخِرَهَ فَیُعْطِیهِ مَا شَاءَ وَ یُعْطِی اَلْکَافِرَ فِی اَلدُّنْیَا قَبْلَ أَنْ یَسْأَلَهُ مَا شَاءَ وَ یَسْأَلُهُ مَوْضِعَ سَوْطٍ فِی اَلْآخِرَهِ فَلاَ یُعْطِیهِ إِیَّاهُ﴾ (2)

امام باقر علیه السلام فرمود: خداوند عز و جل دنیا را به دوست و دشمن خود می دهد اما آخرت را جز به کسی که دوستش دارد نمی دهد همانا مؤمن از پروردگار به اندازه جای یک تازیانه در دنیا درخواست می کند و خداوند به او نمی دهد اما آخرت را می طلبد و خداوند هرچه خواهد به او دهد؛ و کافر را در دنیا هر چه خواهد بدهد ولی در آخرت به اندازه جای یک تازیانه می طلبد و به او نمی دهد.

17/37- و عنه عَن أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿ضَحِکَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حَتَّی بَدَتْ نَوَاجِذُهُ ثُمَّ قَالَ أَلاَ تَسْأَلُونِّی عَمَّ ضَحِکْتُ قَالُوا بَلَی یَا رَسُولَ اَللَّهِ قَالَ عَجِبْتُ لِلْمَرْءِ اَلْمُسْلِمِ أَنَّهُ لَیْسَ مِنْ قَضَاءٍ یَقْضِیهِ اَللَّهُ لَهُ إِلاَّ کَانَ خَیْراً لَهُ فِی عَاقِبَهِ أَمْرِهِ ﴾. (3)

امام صادق علیه السلام فرمود پیامبر خدا صلی الله علیه و اله روزی چنان خندید که دندان های عقلش نمودار شد سپس فرمود آیا از من نمی پرسید که از چه می خندم؟ عرض کردند چرا ای رسول خدا فرمود از انسان مسلمان در شگفتم که هر چه

ص: 45


1- المؤمن، ص 27، ح 46
2- المؤمن، ص 27، ح 47.
3- المؤمن، ص 27، ح 49

خداوند عز و جل برای او حکم و مقدّر کند، سرانجامش برای او نیک است.

18/38- أَبُو عَلِیٍّ مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامٍ اَلْإِسْکَافِیُّ رَفَعَهُ إِلَی أَبِی بَصِیرٍ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿ لَوْ أَنَّ مُؤْمِناً عَلَی لَوْحٍ لَقَیَّضَ اَللَّهُ لَهُ مُنَافِقاً یُؤْذِیهِ﴾. (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: اگر مؤمنی روی تخته پاره ای در دریا هم خداوند (برای آزمایش) منافقی را بگمارد که اذیتش کند باشد.

19/39- اَلْإِسْکَافِیُّ رَفَعَه إِلَی إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ : قَالَ أبو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿مَا کَانَ وَ لَا یَکُونُ وَ لَیْسَ بِکَائِنٍ مُؤْمِنٌ إِلَا وَ لَهُ جَارٌ یُؤْذِیهِ ، وَ لَوْ أَنَّ مُؤْمِناً فِی جَزِیرَهٍ مِنْ جَزَائِرِ الْبَحْرِ ، لَابْتَعَثَ اللّهُ لَهُ مَنْ یُؤْذِیهِ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: محال است که مؤمنی باشد مگر آن که همسایه یا همصحبتی آزارش دهد و حتی اگر مؤمن در یکی از جزیره های دریا باشد، خداوند کسی را برای او برانگیزد که آزارش دهد.

می گویم: نظیر این روایت مسنداً در کافی آمده و آن این است:

الكليني، عن مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ ، عَنْ أَبِی أَیُّوبَ ، عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ ﴿مَا کَانَ فِیمَا مَضی ، وَ لَا فِیمَا بَقِیَ ، وَ لَا فِیمَا أَنْتُمْ فِیهِ مُؤْمِنٌ إِلَا وَ لَهُ جَارٌ یُؤْذِیهِ﴾. (3)

امام صادق علیه السلام فرمود: محال است که مؤمنی باشد مگر آن که همسایه آزارش دهد.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه محسوب می شود، البته در صورتی که مراد از "ابو ایوب ابراهیم بن عثمان" یا "ابراهیم بن عیسی که همان " ابوایوب

ص: 46


1- التمحيص، ص 30، ح 3.
2- التمحيص، ص 30، ح 4.
3- الكافي، ج 2، ص 251، ح 12.

حزاز" باشد و ظاهراً به قرینه روایت "علی بن حکم" از او، مراد "ابوایوب خزاز" است. همچنین مانند روایت مذکور این روایت زیر است:

الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إبْراهِیمَ عَنْ أبِیهِ، عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿سَمِعْتُهُ یَقُولُ ما کَانَ وَلاَ یَکُونُ إِلی أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ مُوءْمِنٌ إِلاَّ وَ لَهُ جَارٌ یُوءْذِیهِ﴾ (1)

معاوية بن عمار از امام صادق علیه السلام شنید که حضرت فرمود: مؤمنی در گذشته نبوده و تا روز قیامت هم نباشد مگر آن که همسایه ای داشته باشد که اذیتش کند.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

20/40- الإِسْکَافیُّ رَفَعَه إِلَی طَلْحَهَ بْنِ زَیْدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: سَمِعْتُهُ یَقُولُ: ﴿ إِنَّ اَللَّهَ جَعَلَ اَلْمُؤْمِنِینَ فِی دَارِ اَلدُّنْیَا غَرَضاً لِعَدُوِّهِمْ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند مؤمنان را در دنیا هدف تیر دشمنان قرار داده است.

می گویم: روایت را نیز به سند خودش در الکافی (3) نقل نموده است.

21/41- الإِسْکَافیُّ رَفَعَهُ إلى عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ اَلْمُبَارَکِ قَال: سَمِعْتُ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿إِذَا أُضِیفَ اَلْبَلاَءُ إِلَی اَلْبَلاَءِ کَانَ مِنَ اَلْبَلاَءِ عَافِیَهٌ ﴾ (4)

امام صادق علیه السلام فرمود: وقتی گرفتاری ها توأمان و پی در پی و پی در پی شد روزگار عافیت برسد.

ص: 47


1- الكافي، ج 2، ص 252، ح 13.
2- التمحيص، ص 32، ح 9.
3- الكافي، ج 2، ص 250.
4- التمحيص، ص 32 ، ح 14

22/42- الإِسْکَافیُّ رَفَعَه أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿إِنْ أَصَابَكُمْ تَمْحِيصٌ فَاصْبِرُوا فَإِنَّمَا يَبْتَلِي اَللَّهُ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ لَمْ يَزَلْ إِخْوَانُكُمْ قَلِيلا أَلاَ وَ إِنَّ أَقَلَّ أَهْلِ اَلْمَحْشَرِ اَلْمُؤْمِنُونَ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: اگر برایتان گرفتاری پیش ،آمد شکیبایی کنید زیرا خداوند مؤمنین را در بوته آزمایش قرار می دهد و برادران دینیتان اندکند، و در حقیقت کمترین افراد در محشر مؤمنان هستند.

23/43- الإِسْکَافیُّ رَفَعَهُ إلى أَبِی اَلْحَسَنِ اَلْأَحْمَسِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قال: ﴿قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : إِنَّ اَللَّهَ لَیَتَعَهَّدُ عَبْدَهُ اَلْمُؤْمِنَ بِأَنْوَاعِ اَلْبَلاَءِ کَمَا یَتَعَهَّدُ أَهْلَ اَلْبَیْتِ سَیِّدُهُمْ بِطُرَفِ اَلطَّعَامِ. ثُمَّ قَالَ وَ یَقُولُ اَللَّهُ جَلَّ جَلاَلُهُ وَ عِزَّتِی وَ جَلاَلِی وَ عَظَمَتِی وَ بَهَائِی إِنِّی لَأَحْمِی وَلِیِّی أَنْ أُعْطِیَهُ فِی دَارِ اَلدُّنْیَا شَیْئاً یَشْغَلُهُ عَنْ ذِکْرِی حَتَّی یَدْعُوَنِی فَأَسْمَعَ صَوْتَهُ وَ إِنِّی لَأُعْطِی اَلْکَافِرَ مُنْیَتَهُ حَتَّی لاَ یَدْعُوَنِی فَأَسْمَعَ صَوْتَهُ بُغْضاً لَهُ﴾ (2)

حضرت صادق علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: همچنان که مرد خانه با وال و خوراکی های نوبر و ،تازه خانواده خود را خوشحال کرده و می نوازد خداوند نیز بنده مؤمن خود را با انواع بلاها می نوازد سپس فرمود خداوند متعال فرموده است به عزّت و جلال و عظمت و شکوهم سوگند که من دریغم می آید در دنیا به دوست خود چیزی دهم که او را از یاد من غافل کند؛ زیرا می خواهم مرا بخواند تا صدایش را بشنوم و کافر را به آرزویش می رسانم؛ زیرا از او نفرت دارم و نمی خواهم مرا بخواند و صدایش را بشنوم.

24/44- الإِسْکَافیُّ رَفَعَهُ إلى أَبِی سَیَّارٍ رَوَاهُ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿إِذَا اُبْتُلِیَ اَلْمُؤْمِنُ کَانَ کَفَّارَهً لَهُ لِمَا مَضَی مِنْ ذُنُوبِهِ، وَ یَسْتَغِیثُ فِیمَا بَقِیَ﴾. (3)

ص: 48


1- التمحيص، ص 33 ، ح 15.
2- التمحيص، ص 33، ح 17.
3- التمحيص، ص 33، ح 18.

امام باقر علیه السلام فرمود: وقتی مؤمن گرفتار بلایی شود کفّاره گناه گذشته و کمک کاری (برای ترک گناه) در آینده اش باشد

25/45- الإِسْکَافیُّ رَفَعَهُ يونس عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسول صلی الله علیه و آله: ﴿مَن أكل ما یَشْتَهِی وَ لَبِسَ مَا یَشْتَهِی لَمْ یَنْظُرِ اَللَّهُ إِلَیْهِ حَتَّی یَنْزِعَ أَوْ یَتْرُکَ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: کسی که هر چه را که میلش می کشد ،بخورد آن چه را که دلش می خواهد بپوشد خداوند به او نگاه نمی کند تا این که یا آن ها از او کنده شوند یا او از آن ها جدا شود.

26/46- الإِسْکَافیُّ رَفَعَهُ إِلَی جَابِرٍ: أن النبيّ صلی الله علیه و آله قَالَ: ﴿ مَثَلُ اَلْمُؤْمِنِ مَثَلُ اَلسُّنْبُلَهِ تَخِرُّ مَرَّهً وَ تَسْتَقِیمُ أُخْرَی وَ مَثَلُ اَلْکَافِرِ مَثَلُ اَلْأَرْزَهِ لاَ یَزَالُ مُسْتَقِیماً﴾ (2)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: مَثَل ،مؤمن مَثَل خوشه گندم است که گاه کج می شود و گاه راست [در معرض حوادث و بلاهاست]، و کافر مانند درخت صنوبر است که همیشه راست قامت است (حوادث به او آسیب نمی رساند).

27/47-الإِسْکَافیُّ رَفَعَه إلى عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ بَعْضِ وُلْدِ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ﴿أَنَّهُ لَنْ تَکُونُوا مُؤْمِنِینَ حَتَّی تَعُدُّوا اَلْبَلاَءَ نِعْمَهً وَ اَلرَّخَاءَ مُصِیبَهً ﴾ (3)

بعضی اولاد امام صادق علیه السلام گویند که حضرت فرمود: شما هرگز مؤمن (کامل) نخواهید بود مگر این که بلا را نعمت ،بدانید و آسایش و رفاه را مصیبت شمارید.

ص: 49


1- التمحيص، ص 34 ، ح21.
2- التمحيص، ص 34 ، ح22.
3- التمحيص، ص 34 ، ح 24

28/48- الإِسْکَافیُّ رَفَعَهُ إلى أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أنه قَالَ: ﴿سَاعَاتُ اَلْمُؤْمِنِ سَاعَاتُ کَفَّارَاتٍ﴾. (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: مؤمن هر لحظه برای جبران گذشته تلاش می کند.

29/49- الكليني، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنِ اِبْنِ مَحْبُوبٍ، عن عمرو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿سَمِعْتُهُ یَقُولُ: إذا مَاتَ اَلْمُؤْمِنُ خَلَّی عَلَی جِیرَانِهِ مِنَ اَلشَّیَاطِینِ عَدَدَ رَبِیعَهَ وَ مُضَرَ کَانُوا مُشْتَغِلِینَ بِهِ﴾. (2)

امام باقر علیه السلام فرمود: چون مؤمن بمیرد شیطان هایی که برای گمراه کردن او می کوشیده اند و شمارشان به تعداد افراد قبیله [پرجمعیت] ربیعه و مُضَر است اطراف همسایگانش را (برای گمراهی) می گیرند

30/50- الكليني، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا ، عَنْ أحْمَدَ بْنِ أبِی عَبْدِاللهِ عَنْ أَبِیهِ، عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْأَشْعَرِیِّ، عَنْ عُبَیْدِ بْنِ زُرَارَهَ قال: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ یَقُولُ: ﴿إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ مِنَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَبِأَفْضَلِ مَکَانٍ - ثَلاَثاً - إِنَّهُ لَمُبْتَلِیهِ بِالْبَلاَءِ ثُمَّ یَنْزِعُ نَفْسَهُ عُضْواً عُضْواً مِنْ جَسَدِهِ وَ هُوَ یَحْمَدُ اَللَّهَ عَلَی ذَلِکَ﴾ . (3)

امام صادق علیه السلام تا سه بار فرمود: مؤمن نزد خدا برترین مقام را دارد؛ او را گرفتار بلا می کند و جانش را از تک تک اندامش بیرون می کشد ولی آن بنده، خداوند را بر آن سپاس می گوید.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

31/51- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ

ص: 50


1- التمحيص، ص 35 ، ح 29.
2- الكافي، ج 2، ص 251.
3- الكافي، ج 2، ص 254.

یُونُسَ بْنِ رِبَاطٍ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ علیه السلام یَقُولُ: ﴿إِنَّ أَهْلَ الْحَقِّ لَمْ یَزَالُوا مُنْذُ کَانُوا فِی شِدَّهٍ ، أَمَا إِنَّ ذلِکَ إِلی مُدَّهٍ قَلِیلَهٍ ، وَعَافِیَهٍ طَوِیلَهٍ﴾. (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: اهل حق همواره در سختی بوده اند، ولی این سختی مدتی کوتاه و آسایشی طولانی به دنبال دارد.

می گویم: مراد از مدت کوتاه در دنیا و مدت طولانی، آخرت است. چنان چه ظاهر هم این گونه است

32/52- الصدوق حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَی بن المتوكّل قدس سره قَالَ :حدثنا عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ اَلْحِمْیَرِیِّ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ اَلْجَامُورَانِیِّ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: ﴿لَوْ أَنَّ مُؤْمِناً کَانَ فِی قُلَّهِ جَبَلٍ لَبَعَثَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِ مَنْ یُؤْذِیهِ لِیَأْجُرَهُ عَلَی ذَلِکَ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: اگر مؤمن بالای قلّه کوهی هم باشد، خداوند (برای آزمایش) شیطانی را بفرستد تا او را اذیت کند و (به سبب صبرش) او را اجر عنایت فرماید.

33/53- الشيخ الطوسي، عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ محمّد الْغَضَائِرِیِّ، عن أَبُو مُحَمَّدٍ هَارُونُ بْنُ مُوسَى، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ هَمَّامٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ أَحْمَدَ اَلْمَالِکِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ اِبْنِ عِیسَی اَلْیَقْطِینِیِّ، عَنْ یَحْیَی بْنِ زَکَرِیَّا عَنْ دَاوُدَ بْنِ کَثِیرٍ عَنْ أَبِی خَالِدٍ الرَّقِّيُّ قال: حَدّثنا أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿لَولا أنّی أستَحیی مِن عَبدِیَ المُؤمِنِ ، ما تَرَکتُ عَلَیهِ خِرقَهً یَتَواری بِها ، و إذا أکمَلتُ لَهُ الإِیمانَ ابتَلَیتُهُ بِضَعفٍ فی قُوَّتِهِ ، و قِلَّهٍ فی رِزقِهِ ، فَإِن هُوَ جَزِعَ أعَدتُ عَلَیهِ ، و إن صَبَرَ باهَیتُ بِهِ مَلائِکَتی، ألا وقَد جَعَلتُ عَلِیّا عَلَما لِلنّاسِ ، فَمَن تَبِعَهُ کانَ هادِیا ، و مَن تَرَکَهُ کانَ

ص: 51


1- الكافي، ج 2، ص 255.
2- علل الشرايع، ص 44 و نقل عنه في بحار الأنوار، ج 64، ص 228.

ضالّاً ، لا یُحِبُّهُ إلّا مُؤمِنٌ ، و لا یُبغِضُهُ إلّا مُنافِقٌ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: خداوند متعال می فرماید: اگر از بنده مؤمن خود شرم نداشتم حتی جامه پاره ای به او نمی دادم که خود را به آن بپوشاند و هرگاه ایمان او کامل شد او را به ضعف مبتلا می کنم و روزی وی را کم می نمایم اگر اظهار ناراحتی کرد بار دیگر هر چه را که از وی گرفته بودم به او بر می گردانم و اگر صبر کرد به وجود او به ملائکه افتخار می کنم، (و در ادامه فرمود): آگاه باشید که من علی بن ابی طالب علیه السلام را برای مردم پرچم هدایت قرار دادم هر کس از وی پیروی کند راه حق را پیدا می کند و هرکس او را ترک گوید گمراه می شود، فقط مؤمنان او را دوست می دارند و فقط منافقان دشمن اویند.

آن که گرفتاری نبیند را خیری نیست

1/54- الكليني عَنْ عَلِیِّ بْنِ إبْراهِیمَ عَنْ أبِیهِ عَنِ ابْنِ أبِی عُمَیْرٍ ، عَنْ حُسَیْنِ بْنِ نُعَیْمٍ اَلصَّحَّافِ عَنْ ذَرِیحٍ اَلْمُحَارِبِیِّ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: ﴿کَانَ عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: إِنِّی لَأَکْرَهُ لِلرَّجُلِ أَنْ یُعَافَی فِی اَلدُّنْیَا فَلاَ یُصِیبَهُ شَیْءٌ مِنَ اَلْمَصَائِبِ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام از امام سجاد علیه السلام فرمود: کسی که پیوسته در دنیا عافیت داشته باشد و کم ترین گرفتاری برایش پیش نیاید را نمی پسندم

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه است.

2/55- الكليني، عن عِدَّةٍ مِنْ أصْحَابِنَا، عَنْ أحْمَدَ بْنِ أبِی عَبْدِاللهِ عَنْ نُوحِ بْنِ شُعَیْبٍ عَنْ أبِی دَاوُدَ الْمُسْتَرِقِّ رَفَعَهُ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّهِ علیه السلام: ﴿دُعِیَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله إِلی طَعَامٍ، فَلَمَّا دَخَلَ مَنْزِلَ الرَّجُلِ ، نَظَرَ إِلی دَجَاجَهٍ فَوْقَ حَائِطٍ قَدْ بَاضَتْ، فَتَقَعُ الْبَیْضَهُ عَلی وَتِدٍ فِی حَائِطٍ ، فَثَبَتَتْ عَلَیْهِ، وَلَمْ

ص: 52


1- أمالي الشيخ المجلس الحادي عشر، 305/60، رقم 613؛ و نقل عنه في بحارالأنوار، ج 64، ص 226.
2- الكافي، ج 2، ص 256، ح 19؛ و نقل عنه في الوافي، ج 5، ص 767.

تَسْقُطْ وَ لَمْ تَنْکَسِرْ، فَتَعَجَّبَ النَّبِیُّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مِنْهَا، فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ: أعَجِبْتَ مِنْ هَذِهِ الْبَیْضَةِ؟ فَوَ الَّذِی بَعَثَکَ بِالْحَقِّ مَا رُزِئْتُ شَیْئاً [قَطُّ]، قَالَ: فَنَهَضَ رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ لَمْ یَأْکُلْ مِنْ طَعَامِهِ شَیْئاً، وَ قَالَ: مَنْ لَمْ یُرْزَأْ فَمَا لِلَّهِ فِیهِ مِنْ حَاجَةٍ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و اله را برای طعام دعوت کردند، چون وارد شد مرغی را دید که روی دیوار تخم گذاشت سپس تخم مرغ افتاد و روی میخی قرار گرفت نه به زمین افتاد و نه !شکست رسول خدا صلی الله علیه و اله از آن منظره متعجب شد، مرد عرض کرد: از (نشکستن) این تخم مرغ تعجب می کنید؟ سوگند به آن که تو را به حق مبعوث کرد، من هرگز بلاء و گرفتاری در زندگی ندیده ام. رسول خدا صلی الله علیه و اله برخاستند و حتی از غذای او چیزی نخورد و فرمود: کسی که بلایی ،نبیند خدا به او نظر لطف و عنایت ندارد

می گویم: الرزء مصیبت، گرفتاری.

3/56- الكليني، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أحْمَدَ بْنِ أبِی عَبْدِاللهِ، عَنْهُ عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحَکَمِ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ وَ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: ﴿لاَ حَاجَةَ لِلَّهِ فِيمَنْ لَيْسَ لَهُ فِي مَالِهِ وَ بَدَنِهِ نَصِيبٌ﴾. (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله: فرمودند: خداوند به کسی که در دارایی یا جسمش نقصان و بلایی وارد نشود نظر لطف و عنایتی ندارد.

می گویم: سند صحیح همان است که ذکر کردیم لکن در چاپ کافی، همان طور که بر پژوهشگر روشن است خلطی صورت گرفته و مویّد و پشتوانه این سخن آن چیزی است که از نسخه خطی کافی مصحح نزد اساتید، نقل می کنیم و بحمد الله والمنّه در نزد ما نیز موجود است. و در نسخه خطی سند روایت این گونه است: «از او (یعنی از احمد بن ابی عبدالله برقی) از علی بن حکم، از ابان بن عثمان، از

ص: 53


1- الكافي، ج 2، ص 256، ح 20؛ و نقل عنه في الوافي، ج 5، ص767.
2- الكافي، ج 2، ص 256، ح 21؛ و نقل عنه في الوافي، ج 5، ص768.

عبد الرحمن و ابو بصیر از امام صادق علیه السلام.

4/57- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ، عَنْ مَسْعَدَهَ بْنِ صَدَقَهَ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿قال رسول الله صلی الله علیه و آله یَوْماً لِأَصْحَابِهِ : مَلْعُونٌ کُلُّ مَالٍ لَا یُزَکّی، مَلْعُونٌ کُلُّ جَسَدٍ لَا یُزَکّی وَلَوْ فِی کُلِّ أَرْبَعِینَ یَوْماً مَرَّهً ، فَقِیلَ : یَا رَسُولَ اللّهِ، أَمَّا زَکَاهُ الْمَالِ فَقَدْ عَرَفْنَاهَا، فَمَا زَکَاهُ الْأَجْسَادِ؟ فَقَالَ لَهُمْ: أَنْ تُصَابَ بِآفَهٍ». قَالَ : فَتَغَیَّرَتْ وُجُوهُ الَّذِینَ سَمِعُوا ذلِکَ مِنْهُ ، فَلَمَّا رَآهُمْ قَدْ تَغَیَّرَتْ أَلْوَانُهُمْ، قَالَ لَهُمْ : أَتَدْرُونَ مَا عَنَیْتُ بِقَوْلِی؟ قَالُوا : لَا یَا رَسُولَ اللّهِ ، قَالَ : بَلی ، الرَّجُلُ یُخْدَشُ الْخَدْشَهَ ، وَ یُنْکَبُ النَّکْبَهَ، وَ یَعْثُرُ الْعَثْرَهَ ، وَ یُمْرَضُ الْمَرْضَهَ ، وَ یُشَاکُ الشَّوْکَهَ ، وَ مَا أَشْبَهَ هذَا ، حَتّی ذَکَرَ فِی حَدِیثِهِ اخْتِلَاجَ الْعَیْنِ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: پیامبر خدا صلی الله علیه و اله روزی به اصحابش فرمود: هر ثروت و جسمی که زکاتش داده نشود از رحمت خاص خدا دور است هر چند در چهل روز یک بار باشد اصحاب عرض کردند یا رسول الله زکات مال را می دانیم منظور از زکات بدن چیست؟ فرمود: این است که آفت و آسیبی بیند. ناگهان رنگ رخسار آنان دگرگون شد چون حضرت صلی الله علیه و آله رنگ آن ها را دگرگون دید فرمود: متوجه مقصودم شدید؟ :گفتند نه یا رسول الله فرمود ،آری گاهی ممکن است به تن انسان خراشی رسد و پایش به سنگی ،برخورد ،بلغزد سر بخورد، بیمار شود، خاری به تنش ،خلد و مانند این ها سپس امام صادق علیه السلام فرمود: تا آن جا که پیامبر صلی الله علیه و آله در سخن خویش پریدن چشم را هم یادآور شد.

می گویم: روایت از نظر سند معتبره می باشد و ینکَب النَكبَة پایش به سنگ یا شبیه آن خورد یا با صورت به زمین افتاد یا به گرفتاری کوچکی از بلاهای روزگار دچار شد. یشاک الشوكة گویند: شاكته الشوكة تشوكه و شيكة: وقتی که خاری به بدنش بخلد و فرو رود.

ص: 54


1- الكافي، ج 2، ص 258، ح26؛ و نقل عنه في الوافي، ج 5، ص768.

ملاک گرامی بودن مؤمن نزد خداوند به اندازه گرفتاری های اوست

1/58- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إبْراهِیمَ عَنْ أبِیهِ عَنِ ابْنِ أبِی عُمَیْرٍ، عَمَّنْ رَوَاهُ عَنِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿إنَّ الْمُؤْمِنَ لَیَکْرُمُ عَلَی اللهِ حَتَّی لَوْ سَألَهُ الْجَنَّةَ بِمَا فِیهَا أعْطَاهُ ذَلِکَ مِنْ غَیْرِ أنْ یَنْتَقِصَ مِنْ مُلْکِهِ شَیْئاً، وَ إنَّ الْکَافِرَ لَیَهُونُ عَلَی اللهِ حَتَّی لَوْ سَألَهُ الدُّنْیَا بِمَا فِیهَا أعْطَاهُ ذَلِکَ مِنْ غَیْرِ أنْ یَنْتَقِصَ مِنْ مُلْکِهِ شَیْئاً، وَ إنَّ اللهَ لَیَتَعَاهَدُ عَبْدَهُ الْمُؤْمِنَ بِالْبَلَاءِ کَمَا یَتَعَاهَدُ الْغَائِبُ أهْلَهُ بِالطُّرَفِ، وَ إنَّهُ لَیَحْمِیهِ الدُّنْیَا کَمَا یَحْمِی الطَّبِیبُ الْمَرِیضَ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: مؤمن نزد خدا ارجمند است تا آن جا که اگر همه بهشت را از خدا بخواهد به او عطا کند بدون آن که از ملک او چیزی کم شود و کافر نزد خدا خوار و پست است تا آن جا که اگر همه دنیا را از خدا خواهد به او دهد، بی آن که از ملکش چیزی کم شود و خدا به وسیله بلا از بنده مؤمنش دلجویی کند چنان که مسافر با سوغاتی های جدید و تازه از خانواده اش دلجویی ،کند خدا مؤمن را از دنیا پرهیز دهد چنان که پزشک بیمار را پرهیز دهد.

می گویم: الطُرف جمع طُرفه: چیزی که تر و تازه و دلپسند است یعنی با نمک و دلنشین می باشد.

2/59- الكليني، عَن عليّ بن إبراهيم، عَنْ أَبِیهِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ اَلْمُخْتَارِ، عَنْ أَبِی أُسَامَهَ عَنْ حُمْرَانَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿إِنَّ اَللَّهَ عز و جل لَیَتَعَاهَدُ اَلْمُؤْمِنَ بِالْبَلاَءِ کَمَا یَتَعَاهَدُ اَلرَّجُلُ أَهْلَهُ بِالْهَدِیَّهِ مِنَ اَلْغَیْبَهِ وَ یَحْمِیهِ اَلدُّنْیَا کَمَا یَحْمِی اَلطَّبِیبُ اَلْمَرِیضَ﴾. (2)

امام باقر علیه السلام فرمود: همانا خدای عزوجل مؤمن را با بلا دلجویی می کند، چنان که مرد با هدیه ای که از سفر برای خانواده اش می برد از آن ها دلجویی می کند و خدا مؤمن را از دنیا پرهیز می دهد چنان که پزشک بیمار را پرهیز می دهد.

ص: 55


1- الكافي، ج 2، ص 258، ح 28؛ و نقل عنه في الوافي، ج 5، ص 769
2- الكافي، ج 2، ص 255، ح 17؛ و نقل عنه في الوافي، ج 5، ص 769

می گویم: یحميه الدنیا: او را از دنیا منع می کند پرهیز دادن مریض از آن چه برایش مضر است پس کلمه "احتمی و تحمی" به معنای منع کردن و پرهیز دادن است.

3/60- الكليني، عن مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنِ اِبْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ عُقْبَهَ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿إنّه لَيكونُ لِلعبدِ مَنزِلةٌ عند اللّه ِفما يَنالُها إلّا بإحْدى خَصْلتَينِ: إمّا بذَهابِ مالِهِ أو ببَلِيّةٍ في جَسدِهِ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: بندگان نزد خداوند جایگاهی دارند که جز به وسیله (صبر بر) یکی از دو چیز: رفتن مال و دارایی و یا رسیدن بلای جسمانی به آن نخواهند رسید.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه و متن نیز واضح و روشن می باشد.

4/61- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحَکَمِ عَنْ فُضَیْلِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿إِنَّ فِی اَلْجَنَّهِ مَنْزِلَهً لاَ یَبْلُغُهَا عَبْدٌ إِلاَّ بِالاِبْتِلاَءِ فِی جَسَدِهِ﴾. (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: در بهشت جایگاهی است که هیچ بنده ای به آن نرسد، جز با (صبر بر) بلایی که (در دنیا) به جسمش رسد.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

5/62- الكليني، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْأَشْعَرِیِّ عَنْ أَبِی یَحْیَی اَلْحَنَّاطِ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ أَبِی یَعْفُورٍ قَالَ: ﴿شَکَوْتُ إِلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ مَا أَلْقَی مِنَ اَلْأَوْجَاعِ -وَ کَانَ مِسْقَاماً- فَقَالَ: لِی لَوْ یَعْلَمُ اَلْمُؤْمِنُ مَا لَهُ مِن

ص: 56


1- الكافي، ج 2، ص 257، ح23؛ و نقل عنه في الوافي، ج 5، ص 769.
2- الكافي، ج 2، ص 255 ، ح 14؛ و نقل عنه في الوافي، ج 5، ص 770.

اَلْأَجْرِ فِی اَلْمَصَائِبِ لَتَمَنَّی أَنَّهُ قُرِضَ بِالْمَقَارِیضِ﴾ (1)

عبدالله بن ابی یعفور - که همیشه بیمار بود - گوید: از دردهایی که به من می رسید به امام صادق علیه السلام شکایت کردم حضرت فرمود: ای عبدالله! اگر مؤمن می دانست که چه پاداشی برای (صبر بر) مصیبت ها ،دارد آرزو می کرد که او را با قیچی تکه تکه کنند.

می گویم: همه راویان حدیث به غیر از "ابو یحیای حناط" که در موردش نقص و ضعفی گفته اند - البته جلیل القدر و شیعه بودنش روشن است - ثقه می باشد. و اما عبارت "كان مسقاما" سخن "ابویحیی" است و ضمیر در فعل "کان" نیز به "عبدالله" رجوع می کند المسقام به کسر میم: یعنی کسی که بیماری زیادی دارد و بسیار مریض می شود

6/63- الكليني، عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ ، عَنْ أَبِیهِ ، عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ ، عَنْ حُسَیْنِ بْنِ عُثْمَانَ ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ مُسْکَانَ ، عَنْ أَبِی بَصِیرٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام قال : قال رسول الله صلی الله علیه و اله: ﴿مَثَلُ الْمُؤْمِنِ کَمَثَلِ خَامَهِ الزَّرْعِ تُکْفِئُهَا الرِّیَاحُ کَذَا وَکَذَا ، وَ کَذلِکَ الْمُؤْمِنُ تُکْفِئُهُ الْأَوْجَاعُ وَالْأَمْرَاضُ ؛ وَ مَثَلُ الْمُنَافِقِ کَمَثَلِ الْاءِرْزَبَّهِ الْمُسْتَقِیمَهِ الَّتِی لَا یُصِیبُهَا شَیْءٌ حَتّی یَأْتِیَهُ الْمَوْتُ ، فَیَقْصِفَهُ قَصْفاً﴾ (2)

امام صادق علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل کند که فرمود: حکایت مؤمن حکایت ساقه گیاهی است که بادها او را به این سو و آن سو حرکت می دهند مؤمن را هم دردها و بیماری ها خم و راست می کنند (و حوادث گوناگون بر او وارد می شود)، و حکایت منافق حکایت درخت صنوبر بی ثمری است که آسیبی به آن نرسد، تا مرگش فرا رسد و او را در هم شکند.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد و در حاشیه چاپ "الکافی"

ص: 57


1- الكافي، ج 2، ص 255، ح 15؛ و نقل عنه في الوافي، ج 5، ص 770.
2- الكافي، ج 2، ص 257، ح 25؛ و نقل عنه في الوافي، ج 5، ص 770.

آمده خامة الزرع: نخستین چیزی که بر ساقه گیاه می روید تكفئها الرياح: یعنی دگرگون کردن و به این طرف و آن طرف کشاندن الأرزبة به تشدید باء: کلوخ کوب آهنین القصف ،شکستن قصف الشيء: آن را با چیزی شکست.

7/64- الكليني، عَن مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی، عَنِ اِبْنِ فَضَّالٍ عَنْ مُثَنًّی اَلْحَنَّاطِ ، عَنْ أبِی أُسَامَةَ عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿لَولا أن یَجِدَ عَبدِیَ المُؤمِنُ فی قَلبِهِ لَعَصَّبتُ رَأسَ الکافِرِ بِعِصابَهِ حَدیدٍ لا یُصَدَّعُ رَأسُهُ أبَدا﴾. (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند عز و جل می فرماید: اگر بنده مؤمنم دل آزرده نمی شد سر کافر را با سربندی آهنین می بستم تا هرگز حتی سردرد مختصری هم نگیرد.

می گویم: بیان محدث کاشانی این است که اگر ترس از دل شکستگی مؤمن و سست شدن عقیده او از این که ببیند کافر پیوسته در عافیت و رفاه است، نبود آن قدر به کافران نعمت و عافیت می دادم که حتی کوچک ترین دردسری هم نداشته باشند.

8/65-مؤلف جامع الأخبار رَفَعَهُ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : أَنَّهُ قَالَ: ﴿إنَّ البَلاءَ لِلظّالِمِ أدَبٌ ، و لِلمُؤمِنِ امتِحانٌ ، و لِلأَنبِیاءِ دَرَجَهٌ ، و لِلأَولِیاءِ کَرامَهٌ﴾ (2)

امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: گرفتاری برای ستمگران موجب ادب آن ها می شود، و برای مؤمن آزمایش حساب می گردد و برای پیامبران موجب درجات است و برای اولیاء کرامت به حساب می آید.

آن چه مؤمنان دچارند و از آن چه برکنارند

1/66- الكليني، عَن مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ مُعَاوِیَهَ

ص: 58


1- الكافي، ج 2، ص 257، ح 24؛ و نقل عنه في الوافي، ج 5، ص 770.
2- جامع الأخبار، ص 310؛ و نقل عنه في الوافي، ج 5، ص 775.

ابن عَمَّارٍ عَنْ نَاجِيَةَ قال : قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ : ﴿إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَا یُبْتَلی بِالْجُذَامِ ، وَ لَا بِالْبَرَصِ ، وَ لَا بِکَذَا ، وَ لَا بِکَذَا؟ فَقَالَ : إِنْ کَانَ لَغَافِلاً عَنْ صَاحِبِ یَاسِینَ إِنَّهُ کَانَ مُکَنَّعاً. ثُمَّ رَدَّ أَصَابِعَهُ ، فَقَالَ : کَأَنِّی أَنْظُرُ إِلی تَکْنِیعِهِ أَتَاهُمْ ، فَأَنْذَرَهُمْ ، ثُمَّ عَادَ إِلَیْهِمْ مِنَ الْغَدِ ، فَقَتَلُوهُ. ثُمَّ قَالَ : إِنَّ الْمُؤْمِنَ یُبْتَلی بِکُلِّ بَلِیَّهٍ ، وَ یَمُوتُ بِکُلِّ مِیتَهٍ إِلَا أَنَّهُ لَا یَقْتُلُ نَفْسَهُ﴾ (1)

ناجیه گوید: به امام باقر علیه السلام عرض کردم مغیره می گوید: مؤمن به مرض جذام و پیسی و امثال آن مبتلا نمی شود حضرت فرمود: او از صاحب یاسین (حبیب نجار که داستانش در سوره یس مذکور است) بی خبر است که دستش بی حس یا قطع شده بود - سپس امام انگشتانش را برگردانید - (به شکل انگشتان معلول) آن گاه فرمود: گویا اکنون او را می بینم که با دست معلولش نزد آن ها آمده و اندرزشان می دهد، سپس فردا نزد آن ها آمد فردا نزد آن ها آمد و ایشان او را کشتند، آن گاه امام فرمود: مؤمن به هر بلایی مبتلا می شود و به هر مرگی می میرد ولی خودکشی نمی کند.

می گویم: روایت از نظر سند حسنه است فیض کاشانی در وافی چنین گفته: صاحب ياسين، حبیب بن اسراییل نجار عنه است که شتابان از دورترین نقطه شهر آمد و مردم را اندرز داد. او از کسانی بود که شش صد سال قبل از بعثت پیامبر ما صلی الله علیه و اله به او ایمان آورد و از رسول خدا صلی الله علیه و اله را آورده: پیشتازان امت ها سه نفرند که حتی یک لحظه هم به خداوند یکتا کافر نبودند علی بن ابی طالب علیه السلام و صاحب یاسین و مؤمن آل فرعون. (2)

در روایتی آمده که: و آنان صدیقان هستند و علی بن ابی طالب علیه السلام برترین آنان است. (3)

و «المکنّع» به تشدید نون مفتوحه آن که دستش بی حس یا قطع شده باشد و در بعضی نسخه ها «المكتع» آمده، یعنی کسی که انگشتان دستش به طرف کف برگشته و مفاصل آن نمایان شده باشد و این که در روایت امام باقر علیه السلام انگشتان مبارک را برگرداندند قرائت دوم را تأیید می کند چرا که در مورد آن که انگشتانش

ص: 59


1- الكافي، ج 2، ص 254، ح 12؛ و نقل عنه في الوافي، ج 5، ص 775.
2- بحار الأنوار، ج 64 ، ص 205.
3- مناقب ابن شهر آشوب، ج 2، ص 11؛ و بحار الأنوار، ج 13 ، ص 58

فلج یا قطع شده باشد برگرداندن انگشتان مفهوم و معنایی ندارد.

2/67- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ مَالِكِ بْنِ عَطِيَّةَ عَنْ يُونُسَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: ﴿إِنَّ هَذَا الَّذِي ظَهَرَ بِوَجْهِي يَزْعُمُ النَّاسُ أَنَّ اللَّهَ لَمْ يَبْتَلِ بِهِ عَبْداً لَهُ فِيهِ حَاجَةٌ قَالَ فَقَالَ لِي لَقَدْ كَانَ مُؤْمِنُ آلِ فِرْعَوْنَ مُكَنَّعَ الْأَصَابِعِ فَكَانَ يَقُولُ هَكَذَا -وَ يَمُدُّ يَدَيْهِ- فَيَقُولُ: «يا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ» ثم قال لي : إذا کانَ الثُّلُثُ الأَخیرُ مِنَ اللَّیلِ فی أوَّلِهِ فَتَوَضَّ وقُم إلی صَلاتِکَ الَّتی تُصَلّیها ، فَإِذا کُنتَ فِی السَّجدَهِ الأَخیرَهِ مِنَ الرَّکعَتَینِ الاُولَیَینِ فَقُل و أنتَ ساجِدٌ : «یا عَلِیُّ یا عَظیمُ ، یا رَحمانُ یا رَحیمُ ، یا سامِعَ الدَّعَواتِ، یا مُعطِیَ الخَیراتِ ، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ ، و أعطِنی مِن خَیرِ الدُّنیا وَالآخِرَهِ ما أنتَ أهلُهُ ، وَاصْرِفْ عَنِّی مِنْ شَرِّ الدُّنْیَا وَالْاخِرَهِ مَا أَنْتَ أَهْلُهُ، وَاذْهَبْ عَنِّی بِهذَا الْوَجَعِ- وَ تُسَمِّیهِ-فَإِنَّهُ قَدْ غَاظَنِی وَ أَحْزَنَنِی» وَأَلِحَّ فِی الدُّعَاءِ قَالَ : فَمَا وَصَلْتُ إِلَی الْکُوفَهِ حَتّی أَذْهَبَ اللّهُ بِهِ عَنِّی کُلَّهُ﴾ (1)

يونس بن عمار (که لکه های پیسی در چهره داشت) گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: درباره آن چه در چهره من پیدا شده مردم گمان می کنند که خدا بنده ای را که به او نظر لطف و توجهی دارد به آن مبتلا نکند حضرت فرمود: مؤمن آل فرعون انگشتانش معیوب بود، و با دو دستش اشاره می کرد و می گفت: «ای مردم از رسولان خدا پیروی کنید! سپس امام به من فرمود: چون یک سوم آخر شب فرا رسید، در آغاز آن وضو بگیر و برای نمازی که می خوانی (نماز شب) برخیز، و چون در سجده دوم دو رکعت اول باشی در حال سجده بگو. «ای علی، ای عظیم، ای ،رحمان ای ،رحیم ای شنونده دعاها ای بخشنده ،خیرات، بر محمّد و آل محمّد رحمت فرست و از خیر دنیا و آخرت آن چه سزاوار بخشش تو است به من عطا کن! و از شر دنیا و آخرت آن چه سزاوار بخشش تو است از من بگردان، و این درد را از

ص: 60


1- الكافي، ج 2، ص 259، ح 30؛ و نقل صدره عنه في الوافي، ج 5، ص 776.

من دور کن - و نام درد را ذکر کن - که مرا خشمگین و غمگین نموده» و در دعا اصرار و پافشاری کن یونس گوید: هنوز به کوفه نرسیده بودم که خدا همه آن ها (لک و پیسی در صورتم) را از من دور کرد

محدث کاشانی رحمه الله گفته: نام "مؤمن آل فرعون" شمعان یا حبیب یا خربیل یا حزبیل بود و این حدیث با حدیث گذشته منافاتی ندارد به جهت این که امکان دارد هر دو دستش مکنع (انگشتانش معیوب) یا یکی مکنع و دیگری مکتع (بدون انگشت) بوده باشند مگر بگوییم گفتار آخر حدیث که فرمود: «یا قوم اتبعوا المرسلين» بفهماند که مکنع یا مکتع همان مؤمن یاسین بوده؛ چرا که این گفتار چنان چه خداوند از او حکایت می کند باید سخنان مؤمن یاسین باشد و این هم در حالی است که فرستادگان الهی سه نفر بودند چنان چه خداوند عز و و جل می فرماید:

﴿إِذْ أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثِ﴾ (1)

زمانی که دو پیامبر را به سوی آنان فرستادیم پس آن دو را انکار کردند و با پیامبر سومی آنان را تقویت کردیم.

اما در مورد مؤمن آل فرعون صرفاً سخن خداوند که فرمود:

﴿يَنقَوْمِ اتَّبِعُونِ أَهْدِكُمْ سَبِيلَ الرَّشَادِ﴾ (2)

ای قوم من! از من پیروی کنید تا شما را به راه راست هدایت کنم.

در ضمن کلمات دیگر آمده و نیز در تفسیر علی بن ابراهیم نقل شده که او بیماری جذام داشته و انگشتان دستش برگشته و کج بود که با دستان فلج و کج اشاره می کرده و می گفت: ﴿يَنقَوْمِ اتَّبِعُونِ أَهْدِكُمْ سَبِيلَ الرَّشَادِ﴾ و كلمه "عقف" یعنی برگشت و کج شدن انگشتان...»

می گویم: علامه مجلسی رحمه الله توضیحی در کتاب بحار الانوار (3) پیرامون این حدیث دارند که می توان مراجعه نمود

ص: 61


1- سوره یس آیه 14
2- سوره غافر آیه 38
3- بحار الأنوار، ج 64 ، ص 225-223، چاپ بیروت

3/68- الكليني، عن عليّ بن إبراهيم، عن أبيه عن عبدالله بن المغيرة، عن محمّد بن يحيى الخثعمي عن محمّد بن بهلول العبدي قال: ﴿سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ علیه السلام یَقُولُ لَمْ یُؤْمِنِ اللّهُ الْمُؤْمِنَ مِنْ هَزَاهِزِ الدُّنْیَا ، وَ لکِنَّهُ آمَنَهُ مِنَ الْعَمی فِیهَا وَالشَّقَاءِ فِی الْاخِرَهِ﴾. (1)

محمّد بن بهلول عبدی :گوید شنیدم امام صادق علیه السلام می فرمود: خدا مؤمن را از بلاهای تکان دهنده و سهمگین دنیا ایمن نساخته ولی او را از کوردلی دنیا (که حق را تشخیص ندهد) و شقاوت ،آخرت ایمن ساخته است.

فیض کاشانی در وافی (2) گوید هزاهز: به بلاها و گرفتاری ها و جنگ و ستیز میان مردم گفته می شود مراد از آن نوع نابینایی و ،کوری که مؤمن از آن ایمن است کوری باطنی و بصیرتی است همان گونه که خداوند عز و جل می فرماید:

﴿فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَرُ وَ لَكِن تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتى فى الصُّدُور﴾ (3)

«به راستی که دیدگان نابینا نمی شوند ولی قلب هایی که در میان سینه هاست نابینا می شوند»

امّا نابینایی و کوری ظاهری و بصری برای مؤمن ممکن است که از جمله کرامات خداوند نسبت به او باشد. همان گونه که:

روى الصدوق رحمه الله في الخصال بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: ﴿إِذَا أَحَبَّ اَللَّهُ عَبْداً نَظَرَ إِلَیْهِ فَإِذَا نَظَرَ إِلَیْهِ أَتْحَفَهُ بِوَاحِدَةٍ مِنْ ثَلاَثٍ إِمَّا صُدَاعٍ وَ إِمَّا عَمًى وَ إِمَّا رَمَدٍ.﴾. (4)

شیخ صدوق در کتاب خصال به سند خود از امام باقر علیه السلام نقل می کند که فرمودند: هرگاه خدا بنده ای را دوست بدارد به او توجه ویژه ای می نماید در این صورت یکی از سه چیز را به او هدیه دهد سر درد نابینایی و درد چشم

4/69- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ ، عَنْ عُثْمَانَ

ص: 62


1- الكافي، ج 2، ص 255، ح 18.
2- الوافي، ج 5، ص 776.
3- الكافي، ج 2، ص 255، ح 18.
4- الخصال، ص 13 ، ح 45؛ و فيه «حمی» بدل «عمی».

اَلنَّوَّاءِ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَبْتَلِی اَلْمُؤْمِنَ بِکُلِّ بَلِیَّهٍ وَ یُمِیتُهُ بِکُلِّ مِیتَهٍ وَ لاَ یَبْتَلِیهِ بِذَهَابِ عَقْلِهِ أَمَا تَرَی أَیُّوبَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ کَیْفَ سُلِّطَ إِبْلِیسُ عَلَی مَالِهِ وَ عَلَی وُلْدِهِ وَ عَلَی أَهْلِهِ وَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ مِنْهُ وَ لَمْ یُسَلَّطْ عَلَی عَقْلِهِ تُرِکَ لَهُ لِیُوَحِّدَ اَللَّهَ بِهِ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمودند: خداوند مؤمن را به هرگونه مصیبتی مبتلا خواهد ساخت و هر نوع مرگی را برای او در نظر خواهد گرفت اما هیچ گاه عقل و مشاعر او را مختل نخواهد ساخت ایوب علیه السلام را ببین با آن که مال و فرزندان و خانواده و داراییش از او ستانده شده بود اما خداوند خِرَدش را به او واگذاشت تا با شعور و درک کامل بر وحدانیت خداوند اقرار ورزد.

5/70- الكليني، عَنْ أَبِي عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ قَالَ: ﴿سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يُبْتَلَى الْمُؤْمِنُ بِالْجُذَامِ وَ الْبَرَصِ وَ أَشْبَاهِ هَذَا قَالَ: فَقَالَ: وَ هَلْ كُتِبَ الْبَلَاءُ إِلَّا عَلَى الْمُؤْمِنِ﴾ (2)

ابن ابن بکیر گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: آیا مؤمن به جذام و پیسی و امثال آن مبتلا می شود؟ فرمود مگر بلا جز برای مؤمن نوشته و ثابت شده است؟!

می گویم: روایت از نظر سند معتبر و متن واضح می باشد.

6/71- الكليني، عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ اِبْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ غَیْرِ وَاحِدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿قَالَ: قِیلَ لَهُ فِی الْعَذَابِ إِذَا نَزَلَ بِقَوْمٍ یُصِیبُ الْمُؤْمِنِینَ ؟ قَالَ: نَعَمْ ، وَ لکِنْ یَخْلُصُونَ بَعْدَهُ﴾. (3)

به امام جعفر صادق علیه السلام عرض شد: هرگاه مردمی گرفتار عذاب شوند، مؤمنین را هم فرا گیرد؟ فرمود ،بله ولی بعد از مرگ نجات پیدا کرده و در سرای

ص: 63


1- الكافي، ج 2، ص 256، ح 12 و 3، ص 112 ، ح 10؛ و نقل عنه في الوافي، ج 5، ص 777
2- الكافي، ج 2، ص 258، ح 27؛ و نقل عنه في الوافي، ج 5، ص 777.
3- الكافي، ج 2، ص 247، ح 3؛ و نقل عنه في الوافي، ج 5، ص 777

آخرت عذاب نمی شوند.

می گویم: روایت از نظر سند به ورود نقل یک فرد ثقه و مورد اطمینان در جمعی از مشایخ " ابن ابی عمیر" معتبر می باشد و گویا مراد از عبارت "بعده" پس از مرگ باشد.

7/72- الصدوق بِإِسْنَادِهِ عَنْ مَسْعَدَهَ بْنِ صَدَقَهَ اَلرَّبَعِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ علیهما السلام قَالَ: ﴿:قیلَ لَهُ:ما بالُ المُؤمِنِ أحَدُّ شَیءٍ؟فَقالَ:لِأَنَّ عِزَّ القُرآنِ فی قَلبِهِ،و مَحضَ الإِیمانِ فی صَدرِهِ، و هُوَ عَبدٌ مُطیعٌ للّهِ ِ، و لِرَسولِهِ مُصَدِّقٌ. قیلَ لَهُ: فَما بالُ المُؤمِنِ قد يكون أشحَّ شيء؟ قال: لِأَنَّهُ یَکسِبُ الرِّزقَ مِن حِلِّهِ ، و مَطلَبُ الحَلالِ عَزیزٌ فَلا یُحِبُّ أن یُفارِقَهُ شَیئُهُ لِما یَعلَمُ مِن عِزِّ مَطلَبِهِ ، و إن هُوَ سَخَت نَفسُهُ لَم یَضَعهُ إلّا فی مَوضِعِهِ. قيلَ : فَما بالُ المُؤمِنِ قَد يَكونُ أنكَحَ شَيءٍ؟ قالَ : لِحِفظِهِ فَرْجَهُ عَنْ فُرُوجٍ لاَ تَحِلُّ لَهُ لِكَيْلاَ تَمِيلَ بِهِ شَهْوَتُهُ هَكَذَا وَ هَكَذَا فَإِذَا ظَفِرَ بِالْحَلاَلِ اِكْتَفَى بِهِ وَ اِسْتَغْنَى عَنْ غَيْرِهِ و قال علیه السلام: إنَّ قُوَّةَ المُؤمِنِ في قَلبِهِ ، ألا تَرَونَ أنَّكُم تَجِدونَهُ ضَعيفَ البَدَنِ نَحيفَ الجِسمِ و هُوَ يَقومُ اللَّيلَ و يَصومُ النَّهارَ﴾ (1)

امام صادق از پدرش علیهما السلام نقل کرده که از آن حضرت پرسیدند: علت تندی و حدّت در اخلاق مؤمن چیست؟ فرمود: برای این که عزت و بزرگی قرآن در قلب و باطن او جای دارد و ایمان در دلش مستقر شده است و او بعد از همه این ها از خدا و رسول اطاعت می کند و سخنان و گفتار آن ها را تصدیق می نماید. گفته شد: پس چرا مؤمن خسیس است؟ فرمود برای این که او مال خود را از راه حلال با مشقت بدست می آورد و مال حلال عزیز است و دوست ندارد مال حلال خود را به هرکس بدهد و اگر بخواهد از آن مال انفاق کند در محلی که خودش می داند و شایسته است مصرف می.کند. سؤال شد چرا مؤمن گاهی زیاد نکاح می کند زنان متعددی را به عقد خود در می آورد؟ فرمود برای این که می خواهد گرفتار

ص: 64


1- الفقيه، ج 3، ص 560 رقم 4924؛ و نقل عنه في الوافي، ج 5، ص 783.

حرام نگردد و از طریق مشروع به خواسته های خود برسد و هرگاه به حلال رسید از آن استفاده می کند و از جاهای دیگر بی نیاز می.گردد و فرمودند: نیروی مؤمن در دل و قلبش قرار دارد مگر نمی بینید که مؤمن از نظر نیروی بدنی بسیار ضعیف و ناتوان است و بدنش نحیف و لاغر می باشد ولی در عین حال شب ها برای نماز بر می خیزد و روزها را روزه می دارد

می گویم: سند شیخ صدوق تا "مسعده بن صدقه" صحیح و او نیز علی الاقوی معتبر است لذا سند روایت معتبره می باشد

8/73- الصدوق قال حَدَّثَنا أَبی رَضِیَ اللهُ عَنْهُ قالَ: حَدَّثَنا سَعْدُ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ اِبْنِ عِیسَی ، عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ زَیْدٍ الشَّحَّامِ قَالَ: قَالَ أبُو عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ: ﴿مَا ابْتُلِیَ الْمُؤْمِنُ بِشَیْءٍ أَشَدَّ عَلَیْهِ مِنْ خِصَالٍ ثَلَاثٍ یُحْرَمُهَا. قِیلَ : وَ مَا هُنَّ؟ قَالَ : الْمُؤَاسَاهُ فِی ذَاتِ یَدِهِ ، وَالْاءِنْصَافُ مِنْ نَفْسِهِ ، وَ ذِکْرُ اللّهِ کَثِیراً ؛ أَمَا إِنِّی لَا أَقُولُ : «سُبْحَانَ اللّهِ ، وَالْحَمْدُ لِلّهِ ، وَلَا إِلهَ إِلَا اللّهُ و الله اکبر» وَ لکِنْ ذِکْرُ اللّهِ عِنْدَ مَا أَحَلَّ لَهُ ، وَ ذِکْرُ اللّهِ عِنْدَ مَا حَرَّمَ عَلَیْهِ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: محرومیت از سه خصلت برای مؤمن از هر چیزی سخت تر است عرض شد آن ها چه هستند؟ فرمود: (نخست) مواسات نسبت به داراییش (با برادران دینی) (دوم) انصاف دادن از خود (یعنی حق را بگوید اگر چه به زیان او باشد) (سوم) بسیار ذکر و یاد خدا گفتن آگاه باش، منظورم گفتن ذکر «سبحان الله و الحمد لله و لا إله إلا الله والله اكبر» به تنهایی نیست بلکه هنگام حلال حرام خداوند را یاد کند. (یعنی هنگام مواجهه با حلال و حرام. خدا را در نظر آورد و حلال را کسب کند و حرام را ترک گوید).

می گویم: روایت از نظر سند صحیح و متن نیز واضح می باشد.

ص: 65


1- الخصال ص 128 ، ح 130.

9/74- الصدوق بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿اَلْبَرَصُ شِبْهُ اَللَّعْنَهِ لاَ یَکُونُ فِینَا وَ لاَ فِی ذُرِّیَّتِنَا وَ لاَ فِی شِیعَتِنَا﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: بیماری پیسی مانند داغ رانده شدن از مهر و رحمت خدا است؛ لذا ما و فرزندان و پیروانمان به آن مبتلا نمی شویم.

10/75- الصدوق بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: ﴿ إِنْ لَمْ یُؤْمِنِ اَلْمُؤْمِنَ مِنَ اَلْبَلاَیَا فِی اَلدُّنْیَا وَ لَکِنْ آمَنَهُ مِنَ اَلْعَمَی فِی اَلْآخِرَهِ وَ مِنَ اَلشَّقَاءِ یَعْنِی عَمَی اَلْبَصَرِ﴾. (2)

امام صادق علیه السلام فرمود گرچه خداوند مؤمن را از بلاهای دنیوی ایمنی ،نبخشیده ولی او را از کوری و شقاوت که همان کوردلی در آخرت است ایمنی بخشیده است.

می گویم: ظاهراً تفسیر کلمه "شقاء" به معنای نابینایی ظاهری از جانب راوی است که درست نمی باشد

11/76- الصدوق بِإِسْنَادِهِ عَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ قال قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: ﴿مَا کَانَ وَ مَا یَکُونُ إِلَی یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ مُؤْمِنٌ إِلاَّ وَ لَهُ جَارٌ یُؤْذِیهِ﴾ (3)

امام رضا علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل فرمودند: تا روز قیامت مؤمنی نبوده و نخواهد بود جز آن که همسایه و همدمی دارد که پیوسته او را می آزارد.

12/77- الصدوق، عَنْ أَبِیهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ أَیُّوبَ بْنِ نُوحٍ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَی عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : اَلصَّاعِقَهُ لاَ تُصِیبُ اَلْمُؤْمِنَ فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ: ﴿فَإِنَّا قَدْ رَأَیْنَا فُلاَناً یُصَلِّی فِی اَلْمَسْجِدِ اَلْحَرَامِ فَأَصَابَتْهُ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِنَّهُ کَانَ یَرْمِی حَمَامَ اَلْحَرَمِ ﴾. (4)

ص: 66


1- صفات الشيعة، ص 180؛ و نقل عنه في بحار الأنوار، ج 64 ، ص 220 از چاپ بیروت.
2- صفات الشيعة، ص 180؛ و نقل عنه في بحار الأنوار، ج 64 ، ص 220 از چاپ بیروت
3- عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج 2، ص 33، ح59، و نقل عنه في بحار الأنوار، ج 64 ، ص 226.
4- علل الشرایع، ص 462 و نقل عنه في بحار الأنوار، ج 64، ص 228.

و بهذ الاسناد قال: ﴿الصَّاعِقَهَ تُصِیبُ الْمُوءْمِنَ وَالْکَافِرَ وَلا تُصِیبُ ذَاکِرا﴾

امام صادق علیه السلام فرمود: به مؤمن صاعقه اصابت نمی کند، مردی به حضرت عرض کرد ما دیدیم فلانی را که در مسجد الحرام در حال نماز صاعقه زد، امام علیه السلام فرمود: راستش او پیوسته کبوتران حرم را تیر می زد (و حرمت کعبه را نگه نمی داشت).

به همین سند آمده که برق و صاعقه به مؤمن و کافر اصابت می کند ولی آن که در یاد خدا است را نمی گیرد

می گویم: سند روایت صحیح است (1)

13/78- الصدوق قال حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ رَحِمَهُ اَللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ اَلصَّفَّارُ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ اَلْحَکَمِ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ جُنْدَبٍ عَنْ سُفْیَانَ بْنِ سِمْطٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ إِذَا أَرَادَ اَللَّهُ تَعَالَی بِعَبْدٍ خَیْراً فَأَذْنَبَ ذَنْباً تَبِعَهُ بِنَقِمَهٍ وَ یُذَکِّرُهُ اَلاِسْتِغْفَارَ وَ إِذَا أَرَادَ اَللَّهُ تَعَالَی بِعَبْدٍ شَرّاً فَأَذْنَبَ ذَنْباً تَبِعَهُ بِنِعْمَهٍ لِیُنْسِیَهُ اَلاِسْتِغْفَارَ وَ یَتَمَادَی بِهِ وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ تَعَالَی ﴿سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ﴾ (2) بِالنِّعَمِ عِنْدَ اَلْمَعَاصِی﴾ (3)

امام صادق علیه السلام فرمود: هرگاه خداوند به بنده ای نظر خیر داشته باشد این است که هرگاه آن بنده مرتکب گناهی شد خداوند او را گرفتار مصیبتی می کند و توبه و آمرزش خواهی را به یاد او می آورد، و هرگاه بخواهد بنده ای را گرفتار کند، او مرتکب گناه می گردد ولی خداوند به او نعمت می دهد و او توبه و استغفار را

ص: 67


1- توضیح: چه بسا مقصود از مؤمن در حدیث ،نخست مؤمن کامل باشد و در حدیث دوم مطلق ،مؤمن چون تیرزدن به کبوتر حرم بی ایمانی محسوب نمی شود و ممکن است که آن شخص تیرانداز جزء مخالفان بوده و اسناد و انتساب تیراندازی به ،او که حضرت نسبت دادند از روی تقیّه باشد.
2- سوره های اعراف آیه 182 و قلم، آیه 44.
3- علل الشرایع، ص 561؛ و نقل عنه في بحار الأنوار، ج 64، ص 229.

فراموش می کند و در آن نعمت غرق می شود و این است معنی آیه شریفه: «به زودی آن ها را از جایی که به فکرشان هم نمی رسید به عذاب و هلاکت دچار می کنیم». مقصود این است که هنگام انجام معاصی به ایشان نعمت می دهیم.

14/79- الحميري، عن محمّد بن الوليد، عن عبدالله بن بكير، قال: ﴿سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَیُبْتَلَی اَلْمُؤْمِنُ بِالْجُذَامِ وَ اَلْبَرَصِ وَ أَشْبَاهِ هَذَا قَالَ وَ هَلْ کُتِبَ اَلْبَلاَءُ إِلاَّ عَلَی اَلْمُؤْمِنِ؟!! ﴾ (1)

ابن بکیر :گوید از امام صادق علیه السلام پرسیدم: آیا مؤمن به جذام و پیسی و امثال آن مبتلا می شود؟ فرمود مگر بلا و گرفتاری جز برای مؤمن نوشته و ثابت شده است؟!

مدح شکیبایی و خشنودی بر بلاء

1/80- أَبُو عَلِیٍّ مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامٍ فِی کِتَابِ اَلتَّمْحِیصِ ، عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿مَا مِنْ مُؤْمِنٍ إِلاَّ وَ هُوَ مُبْتَلًی بِبَلاَءٍ مُنْتَظِرٌ بِهِ مَا هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ فَإِنْ صَبَرَ عَلَی اَلْبَلِیَّهِ اَلَّتِی هُوَ فِیهَا عَافَاهُ اَللَّهُ مِنَ اَلْبَلاَءِ اَلَّذِی یَنْتَظِرُ بِهِ وَ إِنْ لَمْ یَصْبِرْ وَ جَزِعَ نَزَلَ بِهِ مِنَ اَلْبَلاَءِ اَلْمُنْتَظِرُ أَبَداً حَتَّی یُحْسِنَ صَبْرَهُ وَ عَزَاءَهُ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: هیچ مؤمنی نیست مگر این که به بلایی گرفتار است و گرفتاری شدیدتری هم به دنبال او در انتظار است. اگر در همان بلاء شکیبایی داشته باشد خداوند آن بلاء بزرگ تر را از او بردارد و اگر بی تابی نماید آن گرفتاری شدیدتر دامن گیرش می شود و پیوسته گرفتاریها بیشتر می گردد تا وقتی که صبر نیکو و شکیبایی را انتخاب کند

ص: 68


1- قرب الاسناد ص81؛ و نقل عنه في بحار الأنوار، ج 64 ، ص 225
2- التمحيص، ص 59 ، ح 121.

2/81- الإِسْکَافیُّ رَفَعَهُ إلى أَبِی حَمْزَهَ اَلثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿مَنِ اُبْتُلِیَ مِنْ شِیعَتِنَا فَصَبَرَ عَلَیْهِ کَانَ لَهُ أَجْرُ أَلْفِ شَهِیدٍ ﴾. (1)

ابو حمزه ثمالی از امام صادق علیه السلام روایت می کند که فرمود: هر یک از شیعیان ما که مبتلا و گرفتار گردند ولی شکیبایی ،ورزند خداوند به آن ها پاداش هزار شهید را می دهد.

3/82- الإِسْکَافیُّ قال : روى أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْبَرْقِیِّ في كتاب الكبير،َعَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿قَد عَجَزَ مَن لَم يَعُدَّ لِکُلِّ بَلاءٍ صَبراً وَ لِکُلِّ نِعْمَةٍ شُکراً وَ لِکُلِّ عُسْرٍ يُسراً، إصبِرْ نَفسَکَ عِندَ کُلِّ بَلِيَّةٍ وَ رَزِيَّةٍ في وَلَدٍ أوْ في مالٍ فَإنّ اللهَ يَقبِضُ عارِيَتَهُ وَ هِبَتَهُ لِيَبلُوَ شُکرَکَ وَ صَبْرَکَ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: درمانده کسی است که برای هر بلا صبری نیندوزد، و برای هر نعمت شکری به جا نیاورد و برای هر مشکل و سختی راه حلی در پیش نگیرد و منتظر گشایش نشود. در هر گرفتاری و مصیبت چه در اولاد و چه در مال خویشتندار و شکیبا ،باش چرا که خدا امانت و بخشش خود را می گیرد تا شکر و صبر تو را بیازماید

4/83- و عنه، عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿إنّ اللَّهَ عَزَّوجلَّ أنعَمَ علی قَومٍ فلَم یَشکُرُوا فَصارَت علَیهِم وَ بالاً ، وابتَلی قَوماً بِالمَصائبِ فَصَبَرُوا فَصارَت علَیهِم نِعمَهً﴾. (3)

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند عز و جل بر قومی نعمت داد ولی آن ها شکر نعمت نکردند، در نتیجه آن نعمت بر آن ها تبدیل به وزر و وبال شد، و قومی را گرفتار مصائب و سختی ها نمود و شکیبایی پیشه کردند سرانجام آن مصائب بر ایشان

ص: 69


1- التمحيص، ص 59، ح 125.
2- التمحيص، ص 60 ، ح 127.
3- التمحيص، ص 60، ح 128.

نعمت شد.

5/84- الإِسْکَافیُّ رَفَعَهُ إِلَی عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ زَیْنِ اَلْعَابِدِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : أَنَّهُ قَالَ: ﴿من صَبَرَ وَ رَضِيَ عَنِ اللَّهِ فِيمَا قَضَى عَلَيْهِ فِيمَا أَحَبَّ أَوْ كَرِهَ لَمْ يَقْضِ اللَّهُ علیه فِيمَا أَحَبَّ أَوْ كَرِهَ إِلَّا مَا هُوَ خَيْرٌ لَهُ﴾ (1)

امام سجاد علیه السلام فرمود: صبر و رضایت در برابر مقدرات خداوند بالاترین طاعت و بندگی خداست و هر کس در آن چه دوست دارد یا ناپسند اوست صبر کند و راضی به قضای خدا ،باشد خدا برایش چیزی را که محبوب اوست یا ناپسند اوست مقدر نمی کند مگر این که خیرش در آن است.

6/85- الإِسْکَافیُّ رَفَعَهُ إلى سُلَیْمَانَ اَلْجَعْفَرِیِّ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَنْ آبَائِهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿رُفِعَ إِلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَوْمٌ فِی بَعْضِ غَزَوَاتِهِ فَقَالَ مَنِ اَلْقَوْمُ قَالُوا مُؤْمِنُونَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ قَالَ مَا بَلَغَ مِنْ إِیمَانِکُمْ قَالُوا اَلصَّبْرُ عِنْدَ اَلْبَلاَءِ وَ اَلشُّکْرُ عِنْدَ اَلرَّخَاءِ وَ اَلرِّضَاءُ بِالْقَضَاءِ فَقَالَ [رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ]: حُلَمَاءُ عُلَمَاءُ کَادُوا مِنَ اَلْفِقْهِ أَنْ یَکُونُوا أَنْبِیَاءَ إِنْ کُنْتُمْ کَمَا تَقُولُونَ فَلاَ تَبْنُوا مَا لاَ تَسْکُنُونَ وَ لاَ تَجْمَعُوا مَا لاَ تَأْکُلُونَ وَ اِتَّقُوا اَللَّهَ اَلَّذِی إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ﴾ (2)

امام رضا علیه السلام از قول پدران بزرگوارش :علیهم السلام فرمود: در یکی از جنگ ها گروهی نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله لو رفتند ایشان فرمود این ها چه کسانی هستند؟ گفتند ای رسول خدا این ها مؤمنین .هستند فرمود ایمان شما به چه حدی رسیده؟ گفتند: شکیبایی هنگام ،مصیبت و سپاسگزاری هنگام تنگدستی، و خشنودی به قضا و حكم خدا فرمود خویشتندارانی دانایند که نزدیک است به خاطر فهم ژرفی که دارند، همتای پیامبران شوند (سپس رو به آن ها فرمود): اگر آن چیز که می گویید ،هستید پس جایی را که ماندگار در آن نیستید نسازید و آباد نکنید (دل به خانه و

ص: 70


1- التمحيص، ص 60 ، ح 132.
2- التمحيص، ص 61 ، ح 137.

مسکن نبندید) و آن چه را نمی خورید جمع نکنید و بپرهیزید از مخالفت با خدایی که به سوی او باز می گردید.

7/86- الإِسْکَافیُّ رَفَعَهُ إِلَی أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أنَهَّ قَالَ: ﴿أَحَقُّ مَنْ خَلَقَ اَللَّهُ بِالتَّسْلِیمِ لِمَا قَضَی اَللَّهُ مَنْ عَرَفَ اَللَّهَ وَ مَنْ رَضِیَ بِالْقَضَاءِ أَتَی عَلَیْهِ اَلْقَضَاءُ وَ عَظُمَ عَلَیْهِ أَجْرُهُ وَ مَنْ سَخِطَ اَلْقَضَاءَ مَضَی عَلَیْهِ اَلْقَضَاءُ وَ أَحْبَطَ اَللَّهُ أَجْرَهُ﴾ (1)

امام باقر علیه السلام فرمود: سزاوارترین مخلوق خدا به تسلیم در برابر قضای الهی، آن کسی است که معرفت و شناخت او به خدا کامل باشد. و آن کس که راضی به قضا و حكم الهی ،باشد جریان قضای خداوندی در حق او توام با اجر و پاداش بزرگ خواهد بود و آن کس که از قضای الهی ناراضی باشد، قضای خداوندی جاری شده و او از اجر و پاداش محروم خواهد شد.

8/87- الإِسْکَافیُّ رَفَعَهُ إِلَى جَابِرٍ قَالَ: ﴿قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ مَا اَلصَّبْرُ اَلْجَمِیلُ؟ قَالَ: ذَلِکَ صَبْرٌ لَیْسَ فِیهِ شَکْوَی إِلَی أَحَدٍ مِنَ اَلنَّاسِ، الحديث﴾ (2)

جابر گوید: به امام باقر علیه السلام عرض کردم صبر جمیل چیست؟ فرمود: صبری است که در کنارش شکایت (خداوند) به مردم نباشد.

9/88- الإِسْکَافیُّ رَفَعَهُ إلى رِبْعِیِّ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿إِنَّ اَلصَّبْرَ وَ اَلْبَلاَءَ لَیَسْتَبِقَانِ إِلَی اَلْمُؤْمِنِ فَیَأْتِیهِ اَلْبَلاَءُ وَ هُوَ صَبُورٌ وَ إِنَّ اَلْجَزَعَ وَ اَلْبَلاَءَ لَیَسْتَبِقَانِ إِلَی اَلْکَافِرِ فَیَأْتِیهِ اَلْبَلاَءُ وَ هُوَ جَزُوع﴾. (3)

امام صادق علیه السلام فرمود: شکیبایی و گرفتاری در رسیدن به مؤمن مسابقه دارند

ص: 71


1- التمحيص، ص 62 ، ح 141.
2- التمحيص، ص 63 ، ح143.
3- التمحيص، ص 63 ، ح 144 .

که هر یک زودتر به او برسند ولی قبل از رسیدن ،بلا صبر و شکیبایی رسیده است و وقتی بلاء و گرفتاری می رسد مؤمن صبور و شکیبا است. بی تابی و بلاء هم نسبت به کافر مسابقه دارند ولی جزع و بی تابی قبل از بلاء به کافر رسیده و وقتی بلاء می رسد کافر بی تاب و مضطرب است.

10/89- الإِسْکَافیُّ رَفَعَهُ إلى أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: ﴿إِنَّ لِلنَّکَبَاتِ غَایَاتٍ لاَ بُدَّ أَنْ تَنْتَهِیَ إِلَیْهَا فَإِذَا أُحْکِمَ عَلَی أَحَدِکُمْ فَلْیُطَأْطِئْ لَهَا وَ یَصْبِرُ حَتَّی یَجُوزَ فَإِنَّ إِعْمَالَ اَلْحِیلَهِ فِیهَا عِنْدَ إِقْبَالِهَا زَائِدٌ فِی مَکْرُوهِهَا﴾ (1)

اميرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: بدبختی ها را سرانجامی است که باید سپری شود پس اگر بر سر یکی از شما سایه انداخت باید بدان سر فرود آرد و شکیبایی پیشه سازد تا بگذرد؛ زیرا چاره جویی به هنگام روی آوردن بدبختی ها، سبب فزونی وخامت آن ها گردد.

11/90- وَ کَانَ یَقُولُ [أمير المؤمنين علیه السلام]: ﴿اَلصَّبْرُ مِنَ اَلْإِیمَانِ بِمَنْزِلَهِ اَلرَّأْسِ مِنَ اَلْجَسَدِ فَمَنْ لاَ صَبْرَ لَهُ لاَ إِیمَانَ لَهُ﴾ (2)

امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمودند: شکیبایی نسبت به ایمان و باور همانند سر نسبت به بدن است چون سر نباشد تن هم نخواهد بود همچنین کسی که شکیبایی ندارد ایمان و باور هم ندارد.

12/91- وَ کَانَ یَقُولُ [أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ]: ﴿اَلصَّبْرُ ثَلاَثَهٌ اَلصَّبْرُ عَلَی اَلْمُصِیبَهِ وَ اَلصَّبْرُ عَلَی اَلطَّاعَهِ وَ اَلصَّبْرُ عَلَی اَلْمَعْصِیَهِ﴾ (3)

ص: 72


1- التمحيص، ص 64 ، ح 147.
2- التمحيص، ص 64 ، ح148.
3- التمحيص، ص 64 ، ح 149

امیر مؤمنان علی علیه السلام پیوسته می فرمود: شکیبایی و صبر بر سه قسم است: صبر بر اطاعت و بندگی خدا صبر در مقابل مصیبت صبر در رویارویی با معصیت و گناه.

13/92- الإِسْکَافیُّ رَفَعَهُ إلى أبي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أنّه قال : ﴿اَلصَّبْرُ صَبْرَانِ اَلصَّبْرُ عَلَی اَلْبَلاَءِ حَسَنٌ جَمِیلٌ وَ أَفْضَلُ مِنْهُ اَلصَّبْرُ عَلَی اَلْمَحَارِمِ﴾. (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: صبر و شکیبایی دو گونه است: صبر در برابر مصیبت و گرفتاری ها که خوب و زیباست، و نیکوتر از آن صبری است که در برابر محرّمات خداوند (و کناره گیری از کارهای حرام) است.

14/93- الإِسْکَافیُّ رَفَعَهُ إلى سيف بن عميرة قال: قال أبو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿اِتَّقُوا اللَّهَ وَ اصْبِرُوا فَاِنَّهُ مَنْ لَمْ یصْبِرْ أَهْلَکَهُ الْجَزَعَ وَ اِنَّما هَلاکُهُ فِی الْجَزَعِ اَنَّهُ اِذا جَزَعَ لَمْ یؤْجَرْ﴾. (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: از (مخالفت با فرمان) خداوند بترسید و شکیبا باشید و بدانید هرکس صبر نکند بی تابی او را از پا در می آورد و اگر در بیتابی از بین رفت پاداشی نخواهد یافت.

15/94- مؤلف جامع الأخبار رَفَعَهُ إلى أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: ﴿اَلْجَزَعُ عِنْدَ اَلْبَلاَءِ تَمَامُ اَلْمِحْنَهِ﴾ (3)

امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود جزع و بی تابی در موقع گرفتاری درد و رنج را بیشتر و کامل تر می گرداند و از همه چیز ناگوارتر است.

ص: 73


1- التمحيص، ص 64 ، ح 150.
2- التمحيص، ص 64 ، ح151.
3- جامع الأخبار، ص 309 و 317؛ ونقل عنه في بحار الأنوار، ج 64، ص 235

16/95- مؤلف جامع الأخبار رَفَعَهُ إلى رسول الله صلی الله علیه و اله أَنَّهُ قَالَ: ﴿ مَنِ ابْتُلِیَ فَصَبَرَ وَ أُعْطِیَ فَشَکَرَ وَ ظَلَمَ فَغَفَرَ وَ ظَلَمَ فَاسْتَغْفَرَ قَالُوا مَا بَالُهُ قَالَ أُولئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ﴾. (1)

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر که گرفتار شد ولی شکیبایی کرد نعمت یافت و سپاسگزاری کرد به او ستم شد ولی عفو کرد گناه کرد ولی آمرزش خواست، :گفتند نتیجه آن چه خواهد شد؟ فرمود آنانند که آسوده و ره یافته اند.

آنان که از بلاء معافند

1/96- الكليني، عن عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ جَمِيعاً عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ الْقَدَّاحِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: ﴿إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ضَنَائِنَ مِنْ خَلْقِهِ يَغْذُوهُمْ بِنِعْمَتِهِ وَ يَحْبُوهُمْ بِعَافِيَتِهِ وَ يُدْخِلُهُمُ الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِهِ تَمُرُّ بِهِمُ الْبَلَايَا وَ الْفِتَنُ لَا تَضُرُّهُمْ شَيْئاً﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند بندگان ویژه ای دارد که به نعمت خاص خود آنان را رزق و روزی دهد و به عافیت ویژهٔ خود به آن ها ابراز دوستی کند و به رحمت خاص خود آنان را وارد بهشت ،کند گرفتاری و فتنه ها بر آن ها بگذرند ولی هیچ گونه زیانی به آنان نرسانند.

می گویم: روایت از نظر سند چنان چه سند مذکور همین نقل باشد، حَسَنه است چون منظور از "ابن قداح" در سند همان "عبدالرحمن بن أبی عبدالله میمون بصرى" ثقه است ولی اگر در سند چنان چه در نقل صاحب وافی آمده "ميمون قداح" باشد - که امامی مجهول است - معتبر نیست اما ظاهراً سقوط کلمه "ابن" از قلم صاحب وافی باشد چون در نسخه های خطی کافی مانند نسخه ای که در نزد ما هست این گونه ذکر شده است. و خدا می داند و در "النهایة" گوید: «الضنائن یعنی خصائص و مفرد "ضنيه" بر وزن فعلیه به معنای مفعوله از ماده "ضنّ" است و

ص: 74


1- جامع الأخبار، ص 310؛ و نقل عنه في بحار الأنوار، ج 64 ، ص 236.
2- الكافي، ج 2، ص 462 ح 3 و نقل عنه في الوافي، ج 5، ص 773.

چیزی را گویند که ویژه و اختصاصی دیگری باشد و به خاطر همین تعلّق است که از واگذاری آن به دیگران بخل می ورزد»

2/97- الكليني، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَی، عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: سَمِعْتُهُ یَقُولُ: ﴿انَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ خَلْقاً ضَنَّ بِهِمْ عَنِ اَلْبَلاَءِ خَلَقَهُمْ فِی عَافِیَهٍ وَ أَحْیَاهُمْ فِی عَافِیَهٍ وَ أَمَاتَهُمْ فِی عَافِیَهٍ وَ أَدْخَلَهُمُ اَلْجَنَّهَ فِی عَافِیَهٍ ﴾ . (1)

اسحاق بن عمار گوید از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: خدای عز و جل بندگان ویژه ای دارد که از بلا و گرفتاری حفظ نموده و پیوسته در عافیت اند، در حال عافیت آفریده و در عافیت زنده داشته و در عافیت بمیراند و با عافیت وارد بهشتشان کند

می گویم: روایت از نظر سند موثقه و متن واضح می باشد.

3/98-الكليني، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ وَ عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ جَمِیعاً عَنِ اِبْنِ مَحْبُوبٍ [و غيره]، عَنْ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿إنَّ للّه عزَّوجلَّ ضَنائنَ یَضُنُ بِهِم عَنِ البَلاءِ ، فیُحییهِم فِی عَافِیَهٍ وَ یَرْزُقُهُمْ فِی عَافِیَهٍ وَ یُمِیتُهُمْ فِی عَافِیَهٍ وَ یَبْعَثُهُمْ فِی عَافِیَهٍ وَ یُسْکِنُهُمُ اَلْجَنَّهَ فِی عَافِیَهٍ ﴾ (2)

امام باقر علیه السلام فرمود: خداوند بندگان ویژه و خاصی دارد که از بلا آن ها را حفظ نموده و پیوسته در ،عافیتند پس در عافیت آنان را زنده بدارد و در عافیت روزیشان دهد و در عافیت بمیراند و در عافیت برانگیزد و در حال عافیت ساکن بهشت قرار دهد

می گویم: ظاهراً مراد از "ابوحمزه" در سند همان ابوحمزه ثمالی، ثابت بن ابو صفیه دینار می باشد که ثقه و جلیل القدر است لذا روایت صحیحه می شود. لکن

ص: 75


1- الكافي، ج 2، ص 462 2؛ و نقل عنه في الوافي، ج 5، ص 774
2- الكافي، ج 2، ص 462 ح1؛ و نقل عنه في الوافي، ج 5، ص 774.

نقل "حسن بن محبوب"بدون واسطه از ابوحمزه ثمالی معلوم نمی باشد بلکه آن چه مشخص است بدون واسطه نمی تواند نقل کرده باشد همان طور که در این مورد شیخ بهایی رحمه الله اشکال نموده اند.

بنابراین در سلسله سند نقص و افتادگی وجود دارد ولی متن روایت مشخص و واضح است. و فیض کاشانی گفته: «در بعضی نسخه ها عبارت به صورت "إنّ الله عباداً بعَّدَهم عن البلاء" نقل شده است».

و در نسخه خطی ما نیز عبارت چنین است: "إن الله رحمه الله ضنائن يضنّ بهم عن البلاء" و چون عدم صحت نقل ابن محبوب را از ابوحمزه ثمالی آن هم به صورت مستقیم و بی واسطه ثابت کردیم لکن بعد از مدتی دیدم که در حاشیه نسخه خطی کافی شریف که در نزدم بود چنین نوشته شده پوشیده نماند که در روایت حسن بن محبوب از ابوحمزه ثمالی اشکال هست چرا که بنابر نظر علامه در "الخلاصه" و دیگران حسن بن محبوب متوفی سال دویست و بیست و چهار و در سن هفتاد و پنج سالگی می باشد و وفات ابوحمزه ثمالی در سال صد و پنج بنابر نقل نجاشی می باشد با این حال حسن بن محبوب چگونه می تواند با این تفاوت بالای تاریخی بی واسطه از او نقل کرده باشد؟ مضافاً بر این که نظر و اشکال جناب "کشّی" به همین مطلب اشاره دارد که :گفته علمای ما در این که حسن بن محبوب از ابوحمزه ثمالی نقلی داشته باشد در موضع اتهام و اشکال اند".

می گویم: خداوند می داند ولی ظاهراً این سطور و نوشتار از قلم شیخ بهایی رحمه الله باشد چنان چه اشکال ایشان را یادآور شدیم و در مصدر رمزی نهفته که شاید ایشان به همان اشاره داشته اند لکن پاسخ را محقق خویی رحمه الله در کتاب معجم رجال الحدیث (1) در ترجمه ابوحمزه ثمالی به صورت تام و کامل آورده اند که می توان مراجعه کرد

4-اتهام به مؤمن

1/99- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَی، إِبْرَاهِیمَ بْنِ عُمَرَ اَلْیَمَانِیِّ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: ﴿إِذَا اِتَّهَمَ اَلْمُؤْمِنُ أَخَاهُ اِنْمَاثَ اَلْإِیمَانُ مِنْ قَلْبِهِ کَمَا یَنْمَاثُ اَلْمِلْح

ص: 76


1- معجم رجال الحديث، ج 3، ص391.

فِی اَلْمَاء (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: هرگاه مؤمن به برادر (دینی) خود تهمت زند ایمان و باور او - مانند حل شدن نمک در آب - از دلش زدوده شود.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می.باشد. مراد از "انماث" یعنی مخلوط و ناپدید شدن است.

2/100- الكليني عَن عِدة مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ حَازِمٍ، عَنْ حُسَیْنِ بْنِ عُمَرَ بْنِ یَزِیدَ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: ﴿سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: مَنِ اِتَّهَمَ أَخَاهُ فِی دِینِهِ فَلاَ حُرْمَهَ بَیْنَهُمَا وَ مَنْ عَامَلَ أَخَاهُ بِمِثْلِ مَا عَامَلَ بِهِ اَلنَّاسَ فَهُوَ بَرِیءٌ مِمَّا یَنْتَحِلُ﴾ (2)

عمر بن یزید از پدرش نقل کند که گفت: شنیدم حضرت امام صادق علیه السلام می فرمود: هر کس به برادر دینی خود تهمت ،زند احترامی میان آن دو بجا نماند و هر که با برادر (دینی) خود مانند سایر مردم (که مخالف اند) رفتار کند او از آن چه خود را بدان بسته (و معتقد است یعنی مذهب حقه) دور شده است.

3/101- الكليني، عَن عِدة مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ أَبِیهِ ، عَمَّنْ حَدَّثَهُ ، عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ اَلْمُخْتَارِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی کَلاَمٍ لَهُ: ﴿ضَعْ أَمْرَ أَخِیکَ عَلَی أَحْسَنِهِ حَتَّی یَأْتِیَکَ مَا یَغْلِبُکَ مِنْهُ و لاَ تَظُنَّنَّ بِکَلِمَهٍ خَرَجَتْ مِنْ أَخِیکَ سُوءاً وَ أَنْتَ تَجِدُ لَهَا فِی اَلْخَیْرِ مَحْمِلاً .﴾ (3)

امیرمؤمنان علی علیه السلام- در ضمن سخنی - فرمود: گفتار و کردار برادرت را حمل بر نیکی کن مگر این که کاری از او سر بزند که نتوانی توجیه کنی و به گفتار

ص: 77


1- الكافي، ج 2، ص 361.
2- الكافي، ج 2، ص 361.
3- الكافي، ج 2، ص 362.

او تا جایی که می توان حمل بر نیکی کرد سوء ظن نبر.

5-رواکردن درخواست مؤمن

1/102- البرقي، عَنِ اِبْنِ فَضَّالٍ عَنْ ثَعْلَبَهَ ، عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَی عَنْ ابْنِ خُنَیْسٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿مِنَ اَلْحُقُوقِ اَلْوَاجِبَاتِ لِلْمُؤْمِنِ عَلَی اَلْمُؤْمِنِ أَنْ یُجِیبَ دَعْوَتَهُ﴾. (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: یکی از حقوق واجب مؤمن این است که دعوت و درخواستش را پذیرفته و اجابت کند.

2/103- البرقي، عَنِ اِبْنِ مِهْرَانَ عَنْ سَیْفِ بْنِ عَمِیرَهَ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿کَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یُجِیبُ اَلدَّعْوَهَ﴾. (2)

امام باقر علیه السلام فرمود: شیوه و سبک زندگی رسول خدا صلی الله علیه و آله این بود که دعوت دیگران را می پذیرفت.

3/104- البرقي، عَن عَلِیُّ بْنُ اَلْحَکَمِ عَنِ اَلْمُثَنَّی اَلْحَنَّاطِ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ یَزِیدَ وَ مُعَاوِیَهَ بْنِ أَبِی زِیَادٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قال : ﴿مِنْ حَقِّ اَلْمُسْلِمِ أَنْ یُجِیبَهُ إِذَا دَعَاهُ﴾. (3)

امام صادق علیه السلام فرمود: قبول و پذیرش دعوت، حق مسلمان است.

4/105- البرقي عَنِ اِبْنِ مَحْبُوبٍ ، عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِي الْمِقْدَامِ ، عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: ﴿أُوصِي الشَّاهِدَ مِنْ أُمَّتِي وَالْغَائِبَ أَنْ يُجِيبَ دَعْوَةَ الْمُسْلِمِ وَ لَوْ عَلى خَمْسَةِ أَمْيَالٍ ، فَإِنَّ ذلِكَ مِنَ الدِّينِ﴾ (4)

امام باقر علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و اله فرمودند: توصیه ام به حاضرین و

ص: 78


1- المحاسن، ص 410؛ و نقل عنه في بحار الأنوار، ج 72، ص 447.
2- المحاسن، ص 410؛ و نقل عنه في بحار الأنوار، ج 72، ص 447.
3- المحاسن، ص 410؛ و نقل عنه في بحار الأنوار، ج 72، ص 447.
4- المحاسن ، ص 411 و نقل عنه في بحار الأنوار، ج 72، ص 447.

آیندگان امت این است که دعوت مسلمان را بپذیرند و اجابت کنند هر چند مجبور شوند راهی طولانی به اندازه پنج میل (ده کیلومتر) طی کنند، چرا که یکی از نشانه های دینداری است.

5/106- البرقي،عَنِ اِبْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ اَلْکَرْخِیِّ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: ﴿لَوْ أَنَّ مُؤْمِناً دَعَانِی إِلَی ذِرَاعِ شَاةٍ لَأَجَبْتُهُ وَ كَانَ ذَلِكَ مِنَ الدِّینِ أَبَی اللَّهُ لِی زِیَّ الْمُشْرِكِینَ وَ الْمُنَافِقِینَ وَ طَعَامَهُمْ ﴾. (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و اله فرمودند: اگر مؤمنی مرا حتی برای صرف پاچه گوسفندی دعوت کند آن را بپذیرم چرا که این کار از نشانه های دینداریست. خدا مرا از شیوه و روش زندگی بت پرستان و منافقان و خوراک و غذایشان دور کرده و بر حذر نموده است.

6/107- البرقي، عَنِ اِبْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ اَلْکَرْخِیِّ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: ﴿لَوْ دُعِیتُ إِلَی ذِرَاعِ شَاةٍ لَأَجَبْتُ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلى الله عليه و سلم فرمودند: اگر مؤمنی مرا حتی برای صرف پاچه گوسفندی دعوت کند آن را بپذیرم.

7/108- البرقي، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا رَفَعَهُ قال قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: ﴿مِنْ أَعْجَزِ اَلْعَجْزِ رَجُلٌ دَعَاهُ أَخُوهُ إِلَی طَعَامٍ فَتَرَکَهُ [مِنْ غَیْرِ عِلَّهٍ]﴾. (3)

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: اوج درماندگی را کسی دارد که به مهمانی برادرش دعوت شود ولی آن را بدون عذر نپذیرد.

ص: 79


1- المحاسن، ص 411؛ ونقل عنه في بحار الأنوار، ج 72، ص 448.
2- المحاسن، ص 411؛ و نقل عنه في بحار الأنوار، ج 72 ، ص 448.
3- المحاسن، ص 411؛ و نقل عنه في بحار الأنوار، ج 72، ص 448

8/109- الصدوق، ععَنِ اَلْخَلِیلِ أَحْمَدَ اَلسِّجْزِیِّ قَالَ أَخْبَرَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ الثَّقَفِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الصَّبَّاحِ قَالَ أَخْبَرَنَا: ﴿أخبرنا جَرِیرٍ عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ اَلشَّیْبَانِیِّ عَنْ أَشْعَثَ بْنِ أَبِی اَلشَّعْثَاءِ اَلْمُحَارِبِیِّ عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ سُوَیْدِ بْنِ مُقَرِّنٍ عَنِ اَلْبَرَاءِ بْنِ عَازِبٍ قَالَ: نَهَی رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَنْ سَبْعٍ وَ أَمَرَ بِسَبْعٍ: نَهَانَا أَنْ نَتَخَتَّمَ بِالذَّهَبِ وَ عَنِ اَلشُّرْبِ فِی آنِیَهِ اَلذَّهَبِ وَ اَلْفِضَّهِ وَ قَالَ مَنْ شَرِبَ فِیهَا فِی اَلدُّنْیَا لَمْ یَشْرَبْ فِیهَا فِی اَلْآخِرَهِ وَ عَنْ رُکُوبِ اَلْمَیَاثِرِ وَ عَنْ لُبْسِ اَلْقَسِّیِّ وَ عَنْ لُبْسِ اَلْحَرِیرِ وَ اَلدِّیبَاجِ وَ اَلْإِسْتَبْرَقِ وَ أَمَرَنَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ بِاتِّبَاعِ اَلْجَنَائِزِ وَ عِیَادَهِ اَلْمَرِیضِ وَ تَسْمِیتِ اَلْعَاطِسِ وَ نُصْرَهِ اَلْمَظْلُومِ وَ إِفْشَاءِ اَلسَّلاَمِ وَ إِجَابَهِ اَلدَّاعِی وَ إِبْرَارِ اَلْقِسْمِ﴾ (1)

قال الخلیلُ بنُ أحمَدَ : لَعلَّ الصَّوابَ إبرارُ المُقسِمِ

براء بن عازب گوید رسول خدا صلی الله علیه و آله و لو ما را از هفت چیز باز داشت و به هفت چیز فرمان داد ما را از انگشتر طلا به دست کردن و از ظرف طلا و نقره نوشیدن و بر زین های سرخ (یا ابریشمی) سوار شدن و جامه ابریشم و دیبا و حریر و سرخ زننده پوشیدن بازداشت و به تشییع جنازه و عیادت بیمار و دعای به عطسه کننده و يارى ستمدیده و آشکارا و واضح سلام دادن و پذیرفتن دعوت و صداقت در سوگندها ما را دستور داد.

و خلیل بن احمد گفته است شاید به جای کلمه «قسم»، کلمه «مقسم» درست تر باشد بنابراین معنی چنین می شود که هنگام سوگند یاد کردن راستگو باشیم

می گویم: به خواست خدا روایتی را از صدوق در همین راستا و تحت عنوان حقوق مؤمن خواهم آورد.

9/110- الحميري عَنِ اَلسِّنْدِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِی اَلْبَخْتَرِیِّ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ أَبِیهِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: ﴿ثَلاَثَهٌ مِنَ اَلْجَفَاءِ أَنْ یَصْحَبَ اَلرَّجُلُ اَلرَّجُلَ فَلاَ یَسْأَلَهُ عَنِ

ص: 80


1- الخصال، ج 2، ص 340، و نقل مختصره عنه في بحار الأنوار، ج 72، ص 446.

اِسْمِهِ وَ کُنْیَتِهِ وَ أَنْ یُدْعَی اَلرَّجُلُ إِلَی طَعَامٍ فَلاَ یُجِیبَ أَوْ یُجِیبَ فَلاَ یَأْکُلَ وَ مُوَاقَعَهُ اَلرَّجُلِ أَهْلَهُ قَبْلَ اَلْمُلاَعَبَهِ﴾. (1)

امام صادق از پدرشان علیهما السلام نقل کرده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: سه چیز جفا به شمار می آید 1- شخصی با کسی معاشرت و همراه شود ولی از نام و نسب او نپرسد 2- کسی او را به مهمانی دعوت کند و او نپذیرد یا دعوت را بپذیرد ولی غذا نخورد 3- قبل از این که با همسرش بازی کند (و آمادگی همبستری ایجاد نماید) آمیزش نماید.

10/111- الرواندي رَفَعَهُ إلى رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَالَ: ﴿مَنْ لاَ یَجِبُ اَلدَّعْوَهُ فَقَدْ عَصَی اَللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یُکْرَهُ إِجَابَهُ مَنْ یَشْهَدُ وَ لِیمَتَهُ اَلْأَغْنِیَاءُ دُونَ اَلْفُقَرَاءِ﴾ (2)

رسول خدا صلی الله علیه و آله و فرمود: هر که دعوت را نپذیرد نافرمان خدا و رسول است و قبول دعوت کسی که فقط توانگران بر خوان و سفره او بودند را بد و ناپسند می دانست.

می گویم: پذیرش دعوت کسانی که ثروتمندانشان جزء مدعوین اند ولی نیازمندانشان مورد جفا قرار گرفتند و دعوت نشدند ناپسند است در این مجال به نامه مولی الموحدین امیرمؤمنان علی علیه السلام به عثمان بن حنیف انصاری فرماندار بصره مراجعه کنید که معارف بسیاری که از توصیف بی نیاز است، دارد. چنان چه قسمتی از آن نامه در عنوان نخست همین کتاب گذشت.

6-آمدن مؤمنان

6/112- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی، عَنِ اِبْنِ فَضَّالٍ عَنِ اِبْنِ مُسْکَانَ عَنْ مُیَسِّرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿قَالَ لِي: أَتَخْلُونَ وَ تَتَحَدَّثُونَ

ص: 81


1- قرب الاسناد ص 74؛ و نقل عنه في بحار الأنوار، ج 72، ص 447.
2- الدعوات، ص 141 ، 358؛ و نقل عنه في بحار الأنوار، ج 72، ص 448.

وَ تَقُولُونَ مَا شِئْتُمْ؟، فَقُلْتُ: إِي وَاللَّهِ إِنَّا لَنَخْلُو وَ نَتَحَدَّثُ وَ نَقُولُ مَا شِئْنَا، فَقَالَ: أَمَا وَاللَّهِ لَوَدِدْتُ أَنِّي مَعَكُمْ فِي بَعْضِ تِلْكَ الْمَوَاطِنِ، أَمَا وَاللَّهِ إِنِّي لَأُحِبُّ رِيحَكُمْ وَ أَرْوَاحَكُمْ، وَ إِنَّكُمْ عَلَى دِينِ اللَّهِ وَ دِينِ مَلَائِكَتِهِ فَأَعِينُوا بِوَرَعٍ وَاجْتِهَادٍ﴾ (1)

مسیر گوید: امام باقر علیه السلام به من فرمود: آیا (در مکانی که مخالفین حاضر میسر نباشند شما با یک دیگر) خلوت می کنید و احادیث و سخنان ما را برای یک دیگر ذکر می نمایید و آن چه (از احادیث ما را که) می خواهید می گویید؟ راوی گوید عرض کردم: آری بخدا سوگند، همانا ما خلوت می نماییم و احادیث شما را برای یک دیگر نقل می کنیم و آن چه (از احادیث و فضائل و مناقب شما و مطاعن دشمنان) که بخواهیم می گوییم پس حضرت فرمود: به خدا سو گند هر آینه دوست می دارم که من هم با شما در بعض از این مجالس باشم، به خدا سوگند همانا من بوی شما و روح های شما را دوست دارم و شما بر دین خدا و دین فرشتگان او هستید پس به وسیله پارسایی و پرهیزکاری و کوشش نمودن (در اطاعت و فرمانبرداری خداوند به دین و به ما خاندان رسالت) کمک نمایید

می گویم: روایت از نظر سند موثق و متن آن واضح می باشد.

2/113- الكليني، عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی جَمِیعاً عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَعْدٍ (سعيد خ ل - اسماعيل خ ل) عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ زَکَرِیَّا عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدِ بْنِ مَیْمُونٍ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ غِیَاثِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿مَا اِجْتَمَعَ ثَلاَثَهٌ مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ فَصَاعِداً إِلاَّ حَضَرَ مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ مِثْلُهُمْ فَإِنْ دَعَوْا بِخَیْرٍ أَمَّنُوا وَ إِنِ اِسْتَعَاذُوا مِنْ شَرٍّ دَعَوُا اَللَّهَ لِیَصْرِفَهُ عَنْهُمْ وَ إِنْ سَأَلُوا حَاجَهً شَفَعُوا إِلَی اَللَّهِ وَ سَأَلُوهُ قَضَاءَهَا اَلْحَدِیثَ و مَا اِجْتَمَعَ مِنَ اَلْجَاحِدِینَ إِلاَّ حَضَرَهُمْ عَشَرَهُ أَضْعَافِهِمْ مِنَ الشَّیَاطِینِ فَإِنْ تَكَلَّمُوا تَكَلَّمَ الشَّیْطَانُ بِنَحْوِ كَلَامِهِمْ وَ إِذَا ضَحِكُوا ضَحِكُوا مَعَهُمْ وَ إِذَا نَالُوا مِنْ أَوْلِیَاءِ اللَّهِ نَالُوا مَعَهُمْ فَمَنِ ابْتُلِیَ

ص: 82


1- نهج البلاغة، ص 416 كتاب ،45 من طبع صبحی صالح

مِنَ الْمُؤْمِنِینَ بِهِمْ ، فَإِذَا خَاضُوا فِی ذلِکَ ، فَلْیَقُمْ ، وَ لَا یَکُنْ شِرْکَ شَیْطَانٍ وَ لَا جَلِیسَهُ ؛ فَإِنَّ غَضَبَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ لَا یَقُومُ لَهُ شَیْءٌ ، وَ لَعْنَتَهُ لَا یَرُدُّهَا شَیْءٌ. ثُمَّ قَالَ صَلَوَاتُ اللّهِ عَلَیْهِ : فَإِنْ لَمْ یَسْتَطِعْ ، فَلْیُنْکِرْ بِقَلْبِهِ ، وَلْیَقُمْ وَلَوْ حَلْبَ شَاهٍ أَوْ فُوَاقَ نَاقَهٍ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: هرگاه سه نفر یا بیشتر از مؤمنین گردهم جمع شوند، به همان تعداد از فرشتگان نیز حاضر شوند تا اگر آن ها دعای خیری کنند فرشتگان آمین گویند و اگر از شری پناهی جویند فرشتگان دعا کنند تا خدا آن شر را از آن ها بگرداند و اگر حاجتی سؤال ،کنند نزد خدا شفاعت کنند و قضای آن را از خدا بخواهند و هرگاه سه تن از منکرین ( ولایت آل محمّد صلی الله علیه و آله) و یا بیشتر گردهم آیند د برابر آن ها از شیاطین حاضر شوند تا اگر سخنی گویند شیاطین مانند سخن آن ها گویند و چون ،بخندند شیاطین هم ،بخندند و هرگاه از اولیاء خدا بدگویی کنند شياطين هم بدگویی کنند. پس هر کس از مؤمنین که گرفتار آن ها شود، چون در این مطالب وارد شدند باید برخیزد و مجلس را ترک کند و شریک و همنشین شیطان ،نشود زیرا در برابر غضب خدای عز و جل چیزی یارای مقاومت ندارد و لعنت خدا را چیزی باز نگرداند سپس آن حضرت صلوات الله علیه فرمود و اگر نتواند باید به دل انکار کند و برخیزد هر چند زمان جلسه به اندازه دوشیدن گوسفند و یا شتری باشد.

می گویم: یعنی زمان اجتماع مؤمنان یا جاحدان هر چند به اندازه دوشیدن گوسفند یا شتری باشد که آن نیز به مقدار فاصله و استراحتی که بین دو بار دوشیدن است بوده و کلمه "حلبتین" به ضم و فتح فاء الفعل (حرف حاء) قرایت شده چنان چه در کتاب "النهایه" آمده است.

3/114- الكليني، هَذَا اَلْإِسْنَادِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَحْفُوظٍ عَنْ أَبِی اَلْمَغْرَاءِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿لَیْسَ شَیْءٌ أَنْکَی لِإِبْلِیسَ وَ جُنُودِهِ مِنْ زِیَارَهِ

ص: 83


1- الكافي، ج 2، ص 187؛ و نقل عنه في جامع أحاديث الشيعة، ج 16، ص 34.

اَلْإِخْوَانِ فِی اَللَّهِ بَعْضِهِمْ لِبَعْضٍ قَالَ وَ إِنَّ اَلْمُؤْمِنَیْنِ یَلْتَقِیَانِ فَیَذْکُرَانِ اَللَّهَ ثُمَّ یَذْکُرَانِ فَضْلَنَا أَهْلَ اَلْبَیْتِ ، فَلاَ یَبْقَی عَلَی وَجْهِ إِبْلِیسَ مُضْغَهُ لَحْمٍ إِلاَّ تُخَدِّدُ حَتَّی إِنَّ رُوحَهُ لَتَسْتَغِیثُ مِنْ شِدَّهِ مَا یَجِدُ مِنَ اَلْأَلَمِ فَتُحِسُّ مَلاَئِکَهُ اَلسَّمَاءِ وَ خُزَّانُ اَلْجِنَانِ فَیَلْعَنُونَهُ حَتَّی لاَ یَبْقَی مَلَکٌ مُقَرَّبٌ إِلاَّ لَعَنَهُ فَیَقَعُ خَاسِئاً حَسِیراً مَدْحُوراً﴾ (1)

ابي المغرا گوید: شنیدم امام کاظم علیه السلام می فرمود: برای شیطان و سپاهیانش چیزی کوبنده تر از دید و بازدید بین مؤمنان نیست فرمود وقتی مؤمنان در ملاقات خود یاد خدا کرده و فضایل ما اهل بیت علیهم السلام را متذکر می شوند (و شیطان هم نظاره گر است) پس هر چه گوشت در صورت شیطان است فرو می ریزد به طوری که از درد به خود پیچیده و فریاد استغاثه اش بلند می شود این جاست که ملائکه آسمان و دربانان بهشت با شنیدن فریاد او لعنتش می کنند و این لعن را همه فرشتگان مقرب نیز می گویند سپس شیطان وامانده و رنجور و مطرود می گردد.

می گویم: در نسخه خطی ما از کافی عبارت "انکالا من ابلیس" به عنوان نسخه بدل ضبط شده و نیز "شدَّة" - با تای گرد - طبق نوشتار در حدیث آمده، ولی در نسخه چاپی "شدَّه" - با ضمیر - مرقوم شده که گویا ضبط اول صحیح باشد. و اما عبارت "ّأنکی" چنان چه در " النهایه" نیز آمده گویند: نَکَيتُ في العدوّ أنكى نكاية فأنا ناكٍ زمانى بکار می رود که در بین جمعی جراحت و کشتار به قدری افزایش داشته باشد که به سستی و ضعف کشیده شوند و نيز المُضغَة: مقدار گوشتی است که جویده شود و تخدّد گوشت بدنش از لاغری سست و متشنّج شد المُتخدّد لاغر و ناتوان خاسِئا: خَسَاتُ الكَلبَ خَسأ: او را دور کردم و از خود راندم. حَسیرا: خسته و فرومانده مَدحُورا: الدَّحر والدُّحُور: راندن و دور کردن.

4/115- الكليني، عن محمّد بن يحيى، عن محمّد بن الحسين، عن محمّد بن إسماعيل بن بزيع، عن صالح بن عقبة عن يزيد بن عبدالملك عن أبي عبد الله علیه السلام قال : ﴿تَزاوَرُوا فإنَّ فی زِیارتِکُم إحیاءً لقُلوُبِکُمْ، و ذِکْراً لأَحادیثنا، وَ أحادیثُنا تُعَطِّفُ بَعْضَکُم عَلی بَعْضٍ، فَإنْ أخَذْتُم بِها

ص: 84


1- الكافي، ج 2، ص 188؛ و نقل عنه في جامع أحاديث الشيعة، ج 16، ص 35.

رَشَدْتُم وَ نَجَوتُم، وَ إن تَرَکْتُموُها ضَلَلْتُم و هَلَکْتُمْ، فَخُذُوا بِها وَ أنَا بِنَجاتِکُم زَعِیمٌ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: به ملاقات همدیگر بروید که باعث زنده دلی شما و یادآور سخنان ما اهل بیت علیهم السلام است و سخنان ما موجب عطوفت و مهربانی بین شماست پس رشد و نجات شما در گرو عمل به آن هاست و گمراهی و هلاکتان در گرو ترک آن هاست پس دنبال عمل به آن ها باشید که در این صورت من ضامن نجات شمایم.

5/116- الصدوق في حديث وَصِیَّهِ اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ العليّ علیه السلام: ﴿یا عَلِیُّ ، ثَلاثُ فَرَحاتٍ لِلمُؤمِنِ فِی الدُّنیا : لِقاءُ الإِخوانِ ، و تَفطیرُ الصّائِمِ ، وَالتَّهَجُّدُ مِن آخِرِ اللَّیلِ﴾ (2)

در توصیه های رسول خدا صلی الله علیه و آله به امیرمؤمنان علی علیه السلام آمده: علی جان! مؤمنان در دنیا سه دلخوشی دارند: 1) ملاقات و دیدار یکدیگر 2) افطاری دادن به روزه دار 3) تهجّد و مناجات در دل شب.

6/117- الصدوق رَفَعَهُ إلى أَبِي عَبْدِ اللهِ علیه السلام أنّه قال: ﴿تَجْلسُونَ و تُحَدِّثُونَ قَال: قُلتُ: نَعَمْ جُعِلتُ فِدَاكَ، قَال: قَال: تِلكَ المَجَالسُ أُحِبُّهَا فَأَحْيُوا أَمْرَنَا، يَا فُضَيْل فَرَحِمَ اللهُ مَنْ أَحْيَا أَمْرَنَا، يَا فُضَيْل مَنْ ذَكَرَنَا أَوْ ذُكِرْنَا عِنْدَهُ فَخَرَجَ مِنْ عَيْنِهِ مِثْل جَنَاحِ الذُّبَابِ غَفَرَ اللهُ ذُنُوبَهُ ولوْ كَانَتْ أَكْثَرَ مِنْ زَبَدِ البَحْرِ﴾

بکر بن محمّد ازدی گوید: امام صادق علیه السلام به من فرمود: آیا گردهم می نشینید که گفتار ما را مذاکره کنید؟ عرض کردم قربانت گردم ،آری، فرمود: این نوع مجالس را دوست دارم و بدان علاقمندم آری امر ما را زنده کنید زیرا هر کس سخن از (مظلومیت) گوید یا نزد او یادی از مظلومیت ما بشود و به اندازه بال مگسی از

ص: 85


1- الكافي، ج 2، ص 186؛ و نقل عنه في جامع أحاديث الشيعة، ج16، ص36.
2- الفقيه، ج 4، ص 360؛ و نقل عنه في جامع أحاديث الشيعة، ج16، ص 32.

چشمانش اشک جاری ،گردد خداوند همه گناهان او را بیامرزد هر چند بیشتر از كف های دریا باشد

می گویم: این روایت را صدوق با سندی بیاشکال و معتبر در ثواب الأعمال (1) نقل کرده است.

7/118- الصدوق رَفَعَهُ إلى أَبِی جَعْفَرٍ الثاني عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أنه قال: ﴿ رَحِمَ اَللَّهُ عَبْداًً أَحْيَا ذِكْرَنَا قُلْتُ مَا إِحْيَاءُ ذِكْرِكُمْ قَالَ التَّلَاقِي وَ التَّذَاكُرُ عِنْدَ أَهْلِ الثَّبَاتِ﴾ (2)

امام جواد علیه السلام فرمود: رحمت و آمرزش خدا شامل حال بنده ای است که یاد ما را زنده نگه دارد راوی پرسید زنده نگه داشتن یاد شما چگونه است؟ فرمود: به دیدار و گفتگو با آن هایی که بر ولایت ما ثابت قدم اند.

8/119- الصدوق رَفَعَهُ إلى شُعَیْبٍ اَلْعَقَرْقُوفِیِّ قَالَ: ﴿سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ لِأَصْحَابِهِ وَ أَنَا حَاضِرٌ اِتَّقُوا اَللَّهَ وَ کُونُوا إِخْوَاناً بَرَرَهً مُتَحَابِّینَ فِی اَللَّهِ مُتَوَاصِلِینَ مُتَرَاحِمِینَ تَزَاوَرُوا وَ تَلاَقَوْا وَ تَذَاکَرُوا أَمْرَنَا وَ أَحْیُوهُ﴾ (3)

شعیب عقرقوفی گفت شنیدم امام صادق علیه السلام به اصحابش می فرمود: از مخالفت با فرمان خدا پروا کنید و برادرانی خوش رفتار ،باشید در راه خدا با هم دوستی کنید و پیوستگی و صله رحم داشته باشید و مهر ورزید، به دیدار و ملاقات یک دیگر روید و امر (ولایت) ما را مذاکره کنید و آن را زنده دارید

9/120- الطوسي، عن المفيد، عن أبي القاسم جعفر بن محمّد، عن أبيه، عن سعد بن عبدالله عن أحمد بن محمّد بن عيسى عن أحمد بن إسحاق عن بكر بن محمّد، عن

ص: 86


1- ثواب الأعمال، ص 222
2- مصادقة الاخوان، ص 32؛ و نقل عنه في جامع أحاديث الشيعة، ج16، ص 33.
3- مصادقة الاخوان، ص 34؛ و نقل عنه في جامع أحاديث الشيعة، ج 16 ، ص 33.

أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام، قال: ﴿سَمِعْتُهُ یَقُولُ لِخَیْثَمَهَ یَا خَیْثَمَهُ أَقْرِأْ مُوَالِیَنَا اَلسَّلاَمَ وَ أَوْصِهِمْ بِتَقْوَی اَللَّهِ اَلْعَظِیمِ وَ أَنْ یَعُودَ غَنِیُّهُمْ عَلَی فَقِیرِهِمْ وَ قَوِیُّهُمْ عَلَی ضَعِیفِهِمْ وَ أَنْ تَشْهَدَ أَحْیَاؤُهُمْ جَنَائِزَ مَوْتَاهُمْ وَ أَنْ یَتَلاَقَوْا فِی بُیُوتِهِمْ فَإِنَّ لِقَاءَهُمْ حَیَاهٌ لِأَمْرِنَا ثُمَّ رَفَعَ یَدَهُ فَقَالَ رَحِمَ اَللَّهُ مَنْ أَحْیَا أَمَرَنَا﴾ (1)

از بکر بن محمّد روایت شده که گفت از امام صادق علیه السلام شنیدم که به خیثمه می فرمود: ای ،خیثمه به دوستان و ولامندان ما سلام برسان و آن ها را به پرهیز از نافرمانی خدای بزرگ و حضور در تشییع جنازه یک دیگر و ملاقات و دیدار یک دیگر در خانه هاشان سفارش ،نما چرا که ملاقات و دیدارشان موجب زنده داشتن امر ما خواهد شد (مقام ولایت و مناقب و فضائل و احادیث خاندان رسالت ذکر و گفتگو شود و زنده گردد) سپس حضرت دست مبارک خود را به طرف آسمان بلند کرد و فرمود: رحمت خدا شامل کسی باد که امر ما را زنده گرداند.

می گویم: روایت از نظر سند بی اشکال و معتبر می باشد. و مراد از صدر و ابتدای روایت این است که بکر بن محمّد از امام صادق علیه السلام شنیده که ایشان حدیث را فرمودند.

7-بزرگداشت مؤمن سالخورده

1/121- الكليني، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی نَهْشَلٍ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: ﴿مِنْ إِجْلاَلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِجْلاَلُ اَلْمُؤْمِنِ ذِی اَلشَّیْبَهِ وَ مَنْ أَکْرَمَ مُؤْمِناً فَبِکَرَامَهِ اَللَّهِ بَدَأَ وَ مَنِ اِسْتَخَفَّ بِمُؤْمِنٍ ذِی شَیْبَهٍ أَرْسَلَ اَللَّهُ إِلَیْهِ مَنْ یَسْتَخِفُّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ﴾ (2)

عبدالله بن سنان: گوید امام صادق علیه السلام به من فرمود: یکی از جلوه های بزرگداشت خدای عز و جل ارج نهادن به مسلمان سالخورده است، و شروع گرامی داشتن مؤمن از گرامی داشت و حفظ خداست و هر که مؤمن سالخورده ای را تحقیر

ص: 87


1- أمالي الشيخ الطوسي، المجلس الخامس، ح135/31، رقم 218.
2- الكافي، ج 2، ص 658.

کند خدای عز و جل کسی را مأمور می کند تا پیش از مرگش او را خوار و بی مقدار نماید.

2/122- الكليني عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ سَعْدَانَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ وَ غَیْرِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قال: ﴿مِنْ إِجْلاَلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِجْلاَلُ ذِی اَلشَّیْبَهِ اَلْمُسْلِمِ﴾. (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: یکی از جلوه های بزرگداشت خدای عز و جل، ارج نهادن به مسلمان سالخورده است.

3/123- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ و عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ، عنْ أَبِیهِ جَمِیعاً عَنِ اِبْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : ﴿إِنَّ مِنْ إِجْلاَلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِجْلاَلَ اَلشَّیْخِ اَلْکَبِیرِ﴾ (2)

عبدالله بن سنان :گوید امام صادق علیه السلام به من فرمود: بزرگداشت سالخوردگان سپید مو جلوه ای از بزرگداشت خدای عز و جل خواهد بود.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه و متن آن واضح می باشد.

4/124- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ ، عَنْ أَبِیهِ ، عَنِ النَّوْفَلِیِّ ، عَنِ السَّکُونِیِّ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: ﴿مَنْ عَرَفَ فَضْلَ کَبِیرٍ لِسِنِّهِ فَوَقَّرَهُ آمَنَهُ اَللَّهُ مِنْ فَزَعِ یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ﴾ (3)

امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس حرمت سالخورده ای را بشناسد و او را به خاطر سنّش ارج نهد خداوند او را از وحشت روز قیامت ایمن می دارد.

ص: 88


1- الكافي، ج 2، ص 658.
2- الكافي، ج 2، ص 658.
3- الكافي، ج 2، ص 658.

5/125- و بهذا الاسناد، قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: ﴿ مَنْ وَقَّرَ ذَا شَیْبَهٍ فِی اَلْإِسْلاَمِ آمَنَهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ فَزَعِ یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ﴾. (1)

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس مسلمان سالخورده ای که موی خود را در اسلام سفید نموده و عمری مسلمانی کرده را احترام کند خدای عز و جل از هراس روز قیامت آسوده اش سازد.

می گویم: دو روایت مذکور از حیث سند معتبر است.

6/126- الصدوق، قال : أبي رحمه الله قال : حدّثنا سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ سَلَمَهَ بْنِ اَلْخَطَّابِ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ الحَسَّانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ رَفَعَهُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: ﴿مَنْ عَرَفَ فَضْلَ شَیْخٍ کَبِیرٍ فَوَقَّرَهُ لِسِنِّهِ آمَنَهُ اَللَّهُ مِنْ فَزَعِ یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ وَ قَالَ مِنْ تَعْظِیمِ اَللَّهِ عز و جل إِجْلاَلُ ذِی اَلشَّیْبَهِ اَلْمُؤْمِنِ﴾ (2)

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس حرمت سالخورده ای را بشناسد و او را به خاطر سنّش ارج نهد خداوند او را از وحشت روز قیامت ایمن می دارد. و فرمود: احترام به مؤمن سالخورده از مصادیق و جلوه های تعظیم خداست.

7/127- الطوسي قَالَ: أَخْبَرَنَا اَلْحُسَیْنُ بْنُ عُبَیْدِ اَللَّهِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ هَارُونُ بْنُ مُوسَی اَلتَّلَّعُکْبَرِیُّ ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامِ بْنِ سُهَیْلٍ قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ اَلْحِمْیَرِیُّ ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ اَلطَّیَالِسِیِّ اَلْخَرَّازِ، عن رُزَیْقُ قال سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: مَا رَأَیْتُ شَیْئاً أَسْرَعَ إِلَی شَیْءٍ مِنَ اَلشَّیْبِ إِلَی اَلْمُؤْمِنِ وَ أَنَّهُ وَقَارٌ لِلْمُؤْمِنِ فِی اَلدُّنْیَا وَ نُورٌ سَاطِعٌ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ بِهِ وَقَّرَ اَللَّهُ خَلِیلَهُ إِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ مَا هَذَا یَا رَبِّ قَالَ لَهُ هَذَا وَقَارٌ فَقَالَ یَا رَبِّ زِدْنِی وَ قَاراً قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَمِنْ إِجْلاَلِ اَللَّهِ إِجْلاَلُ شَیْبَهِ اَلْمُؤْمِنِ﴾ (3)

ص: 89


1- الكافي، ج 2، ص 658.
2- ثوال الأعمال، ص 224.
3- أمالي الطوسي، المجلس التاسع والثلاثون، ح 699/35 ، رقم 1492؛ و نقل عنه في جامع أحاديث الشيعة، ج 16، ص 237.

رزیق گوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: چیزی را ندیدم که به سوی چیزی شتابنده تر از سپیدی ،موی به سوی مؤمن باشد موی سپید در دنیا برای مؤمن وقار است و در روز قیامت نوری درخشان خداوند متعال با موی سپید به خلیل خود ابراهیم علیه السلام وقار بخشید پس ابراهیم علیه السلام عرض کرد: پروردگارا! این چیست؟ خداوند به او فرمود: این نشانه وقار توست. ابراهیم علیه السلام گفت: پروردگارا بر وقار من بیفزای امام علیه السلام فرمود: از جلوه ها و مصاديق والا شمردن خدا ارج نهادن به مؤمن سالخورده است.

8-پنهان شدن از دسترس مؤمن

1/128- الكليني، عن أبي عَلِیٍّ اَلْأَشْعَرِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَسَّانَ وَ عِدَّهٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ جَمِیعاً عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: ﴿ أَیُّمَا مُؤْمِنٍ کَانَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ مُؤْمِنٍ حِجَابٌ ضَرَبَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اَلْجَنَّهِ سَبْعِینَ أَلْفَ سُورٍ مَا بَیْنَ اَلسُّورِ إِلَی اَلسُّورِ مَسِیرَهُ أَلْفِ عَامٍ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: هر مؤمنی که خود را از دسترس مؤمن دیگر دور نگه ،دارد خداوند عز و جل میان او و بهشت هفتاد هزار حصار ،بکشد که مسافت بین هر حصار تا حصار دیگر هزار سال راه است

2/129- الكليني، عن عليّ بن محمّد، عن محمّد بن جمهور، عن أحمد بن الحسين، عن أبيه عن إسماعيل بن محمّد، عن محمّد بن سنان قال: كنت عند الرضا صلوات الله عليه فقال لي: ﴿ يَا مُحَمَّدُ إِنَّهُ كَانَ فِي زَمَنِ بَنِي إِسْرَائِيلَ أَرْبَعَةُ نَفَرٍ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فَأَتَى وَاحِدٌ مِنْهُمُ الثَّلَاثَةَ وَ هُمْ مُجْتَمِعُونَ فِي مَنْزِلِ أَحَدِهِمْ فِي مُنَاظَرَةٍ بَيْنَهُمْ، فَقَرَعَ الْبَابَ فَخَرَجَ إِلَيْهِ الْغُلَامُ فَقَالَ: أَيْنَ مَوْلَاكَ؟، فَقَالَ: لَيْسَ هُوَ فِي الْبَيْتِ فَرَجَعَ الرَّجُلُ وَ دَخَلَ الْغُلامُ إِلَى مَوْلاهُ، فَقَالَ لَهُ: مَنْ كَانَ الَّذِي قَرَعَ

ص: 90


1- الكافي، ج 2، ص 364

الْبَابَ، قَالَ: كَانَ فُلانٌ فَقُلْتُ لَهُ لَسْتَ فِي الْمَنْزِلِ، فَسَكَتَ وَ لَمْ يَكْتَرِثْ وَ لَمْ يَلُمْ غُلَامَهُ وَ لا اغْتَمَّ أَحَدٌ مِنْهُمْ لِرُجُوعِهِ عَنِ الْبَابِ، وَ أَقْبَلُوا فِي حَدِيثِهِمْ. فَلَمَّا كَانَ مِنَ الْغَدِ بَكَّرَ إِلَيْهِمُ الرَّجُلُ فَأَصَابَهُمْ وَ قَدْ خَرَجُوا يُرِيدُونَ ضَيْعَةً لِبَعْضِهِمْ فَسَلَّمَ عَلَيْهِمْ وَ قَالَ: أَنَا مَعَكُمْ، فَقَالُوا: نَعَمْ، وَ لَمْ يَعْتَذِرُوا إِلَيْهِ، وَ كَانَ الرَّجُلُ مُحْتَاجاً ضَعِيفَ الْحَالِ. فَلَمَّا كَانُوا فِي بَعْضِ الطَّرِيقِ إِذَا غَمَامَةٌ قَدْ أَظَلَّتْهُمْ فَظَنُّوا أَنَّهُ مَطَرٌ فَبَادَرُوا، فَلَمَّا اسْتَوَتِ الْغَمَامَةُ عَلَى رُءُوسِهِمْ إِذَا مُنَادٍ يُنَادِي مِنْ جَوْفِ الْغَمَامَةِ أَيَّتُهَا النَّارُ خُذِيهِمْ وَ أَنَا جَبْرَئِيلُ رَسُولُ اللَّهِ، فَإِذَا نَارٌ مِنْ جَوْفِالْغَمَامَةِ قَدِ اخْتَطَفَتِ الثَّلَاثَةَ نَفَرٍ،وَ بَقِيَ الرَّجُلُ مَرْعُوباً يَعْجَبُ بِمَا نَزَلَ بِالْقَوْمِ، وَ لا يَدْرِي مَا السَّبَبُ، فَرَجَعَ إِلَى الْمَدِينَةِ فَلَقِيَ يُوشَعَ بْنَ نُونٍ فَأَخْبَرَهُ الْخَبَرَ وَ مَا رَأَى وَ مَا سَمِعَ، فَقَالَ يُوشَعُ بْنُ نُونٍ: أَمَا عَلِمْتَ أَنَّ اللَّهَ سَخِطَ عَلَيْهِمْ بَعْدَ أَنْ كَانَ عَنْهُمْ رَاضِياً وَ ذَلِكَ بِفِعْلِهِمْ بِكَ، قَالَ: وَ مَا فِعْلُهُمْ بِي، فَحَدَّثَهُ يُوشَعُ، فَقَالَ الرَّجُلُ: فَأَنَا أَجْعَلُهُمْ فِي حِلٍّ وَ أَعْفُو عَنْهُمْ، قَالَ: لَوْ كَانَ هَذَا قَبْلُ لَنَفَعَهُمْ وَ أَمَّا السَّاعَةَ فَلَا، وَ عَسَى أَنْ يَنْفَعَهُمْ مِنْ بَعْدُ (1)

محمّد بن سنان گوید: نزد امام رضا صلوات الله علیه بودم که به من فرمود: ای محمّد! در زمان بنی اسراییل چهار نفر مؤمن بودند پس (روزی) یکی از آنان نزد آن سه نفر دیگر که در منزل یکی از آنان برای صحبتی گرد آمده بودند رفت و در زد چون غلامش بیرون آمد به او گفت: آقایت کجاست؟ گفت: در خانه نیست آن مرد برگشت و غلام نیز نزد آقایش رفت، آقایش از او پرسید: آن که در زد که بود؟ :گفت فلان کس بود و من به او گفتم که شما در خانه نیستید؟ آن مرد ساکت شد و اعتنایی نکرد و غلام خود را در این باره سرزنش نکرد و هیچ کدامیک از آن سه نفر از این پیش آمد اندوهناک نشدند و شروع به دنباله سخن خود کردند، صبح روز بعد آن مرد مؤمن نزد آن سه نفر رفت و دید که هر سه از خانه بیرون آمده بودند و می خواستند به کشتزاری (یا باغی) که از یکی از آنان بود بروند، پس به آنان سلام

ص: 91


1- الكافي، ج 2، ص 364.

کرد و گفت: من هم با شما هستم (و به همراه شما بیایم)؟ گفتند: آری و از او نسبت به پیش آمد دیروز عذرخواهی نکردند و او مردی مستمند و ناتوان بود، پس (به راه افتادند) و همین طور که در قسمتی از راه می رفتند ناگاه قطعه ابری بالای سر آن ها آمد و بر آن ها سایه انداخت آنان گمان کردند که باران است پس شتافتند (که باران نخوردند ولی) چون ابر بالای سرشان قرار گرفت یک منادی از میان آن ابر فریاد زد: ای ،آتش اینان را (در کام خود) بگیر و من جبرییل فرستاده خدایم، به ناگاه آتشی از دل آن ابر بیرون آمد و آن سه نفر را در خود فرو برد، و آن مرد مؤمن تنها و هراسناک شد و از آن چه بر سر آن ها آمده بود در شگفت بود و نمی دانست سبب چیست؟ پس به شهر برگشت و حضرت یوشع بن نون علیه السلام (وصی حضرت موسی علیه السلام) را دیدار کرد و جریان را با آن چه دیده و شنیده بود به او گفت، یوشع بن نون فرمود: مگر نمی دانی که خداوند بر آن ها خشم کرد پس از آن که از آنان خشنود و راضی بود و این پیش آمد برای آن کاری بود که با تو کردند عرض کرد: مگر آن ها با من چه کردند؟ یوشع جریان را ،گفت آن مرد :گفت من آن ها را حلال کردم و از آن ها گذشتم؟ فرمود اگر این (گذشت تو) پیش از آمدن عذاب بود به سودشان بود ولی اکنون برای آنان سودی ندارد و شاید پس از این (در برزخ) به آن ها سود بخشد.

3/130- الكليني، عن عدة من أصحابنا، عن سهل بن زياد، عن بكر بن صالح، عن محمّد بن سنان عن مفضّل ، عن أبي عبد الله علیه السلام: ﴿وَ أَیُّمَا مُؤْمِنٍ کَانَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ مُؤْمِنٍ حِجَابٌ ضَرَبَ اَللَّهُ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اَلْجَنَّهِ سَبْعِینَ أَلْفَ سُورٍ غِلَظُ کُلِّ سُورٍ مَسِیرَهُ أَلْفِ عَامٍ [ما بَينَ السُّورِ إلى السُّورِ مَسيرَةُ ألفِ عامٍ ]﴾. (1)

امام صادق علیهالسلام فرمود: هر مؤمنی که خود را از دسترس مؤمن دیگر دور نگه

ص: 92


1- الكافي، ج 2، ص 365.

دارد خداوند عز و جل میان او و بهشت هفتاد هزار حصار بکشد که طول هر حصار هزار سال مسافت است. (مسافت بین هر حصار تا حصار دیگر هزار سال راه است).

4/131- الكليني، عَنْ عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ یَحْیَی بْنِ الْمُبَارَکِ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ جَبَلَهَ، عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَیْدٍ، عَنْ أَبِی حَمْزَهَ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام ، قَالَ: ﴿قُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ، مَا تَقُولُ فِی مُسْلِمٍ أَتی مُسْلِماً زَائِراً [أو طالب حاجة] وَ هُوَ فِی مَنْزِلِهِ، فَاسْتَأْذَنَ عَلَیْهِ، فَلَمْ یَأْذَنْ لَهُ، وَ لَمْ یَخْرُجْ إِلَیْهِ؟ قَالَ: یَا أَبَا حَمْزَهَ، أَیُّمَا مُسْلِمٍ أَتی مُسْلِماً زَائِراً، أَوْ طَالِبَ حَاجَهٍ وَ هُوَ فِی مَنْزِلِهِ، فَاسْتَأْذَنَ عَلَیْهِ ، فَلَمْ یَأْذَنْ لَهُ وَ لَمْ یَخْرُجْ إِلَیْهِ، لَمْ یَزَلْ فِی لَعْنَهِ اللّهِ حَتّی یَلْتَقِیَا». فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ، فِی لَعْنَهِ اللّهِ حَتّی یَلْتَقِیَا؟ قَالَ: نَعَمْ، یَا أَبَا حَمْزَهَ﴾ (1)

ابو حمزه گوید: به امام باقر علیه السلام عرض کردم: قربانت، در مورد مسلمانی که برای دیدار یا برای حاجتی نزد مسلمانی برود و او در خانه باشد و اجازه ورود ،بخواهد، ولی او اجازه ندهد و از خانه هم بیرون ،نیاید نظرتان چیست؟ فرمود: ای ابا حمزه چنین کسی پیوسته گرفتار لعنت خداست تا وقتی که همدیگر را دیدار کنند، عرض کردم قربانت (درست شنیدم!) در لعنت خدا است تا همدیگر را دیدار کنند؟ فرمود: آری (درست شنیدی) ای ابوحمزه

5/132- الكليني، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا ، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ ، عَنْ یَحْیَی بْنِ اَلْمُبَارَکِ ، عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ جَبَلَهَ ، عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ ، قَالَ: ﴿دَخَلْتُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، فَنَظَرَ إِلَیَّ بِوَجْهٍ قَاطِبٍ، فَقُلْتُ: مَا اَلَّذِی غَیَّرَکَ لِی؟ قَالَ: اَلَّذِی غَیَّرَکَ لِإِخْوَانِکَ، بَلَغَنِی یَا إِسْحَاقُ أَنَّکَ أَقْعَدْتَ بِبَابِکَ بَوَّاباً یَرُدُّ عَنْکَ فُقَرَاءَ اَلشِّیعَهِ . فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ، إِنِّی خِفْتُ اَلشُّهْرَهَ. فَقَالَ: أَفَلاَ خِفْتَ اَلْبَلِیَّهَ، أَوَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ اَلْمُؤْمِنِینَ إِذَا اِلْتَقَیَا فَتَصَافَحَا أَنْزَلَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ اَلرَّحْمَهَ عَلَیْهِمَا، فَکَانَتْ تِسْعَهً وَ تِسْعِینَ لِأَشَدِّهِمَا حُبّاً لِصَاحِبِهِ، فَإِذَا تَوَافَقَا غَمَرَتْهُمَا اَلرَّحْمَهُ، وَ إِذَا قَعَدَا یَتَحَدَّثَانِ قَالَتِ اَلْحَفَظَهُ بَعْضُهَا لِبَعْضٍ: اِعْتَزِلُوا بِنَا، فَلَعَلَّ لَهُمَا سِرّاً، وَ قَدْ سَتَرَ اَللَّهُ عَلَیْهِمَا!؟. فَقُلْتُ: أَلَیْسَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ: ﴿ما یَلْفِظُ

ص: 93


1- الكافي، ج 2، ص 365.

مِنْ قَوْلٍ إِلاّ لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ ﴾ (1)؟ فَقَالَ: یَا إِسْحَاقُ ، إِنْ کَانَتِ اَلْحَفَظَهُ لاَ تَسْمَعُ، فَإِنَّ عَالِمَ اَلسِّرِّ یَسْمَعُ وَ یَرَی﴾. (2)

اسحاق بن عمار گوید: خدمت امام صادق علیه السلام، رسیدم، حضرت با ترشرویی به من نگریست عرض کردم سبب دگرگونی شما با من چیست؟ فرمود: تغییر رفتارت با برادران مؤمنت ای اسحاق شنیدم که در منزلت دربان گذاشته ای تا فقرای شیعه را راه !ندهند عرض کردم ،قربانت من از این که مشهور شوم ترسیدم :فرمود از این که بلا دامن گیرت شود نترسیدی؟ مگر نمی دانی که وقتی دو مؤمن دیدار کنند و مصافحه ،نمایند خدای عز و جل بر آن ها رحمت نازل کند که نود و نه قسمت آن از مؤمنی است که رفیقش را بیشتر دوست می دارد؟ و چون در دوستی برابر باشند (یا با یکدیگر همراه شوند) رحمت خدا ایشان را فرا ،گیرد و چون برای گفتگو ،بنشینند برخی از فرشتگان نگهبان آن ها به برخی دیگر گویند از این ها کناره گیریم، شاید رازی داشته باشند که خدا آن ها پرده بر پرده کشیده باشد. عرض کردم: مگر خدای عز وجل نمی فرماید: «هر چه بگویید فرشتگان نگهبان برای ثبت آن آماده اند»؟ فرمود: ای اسحاق! اگر نگهبانان نشنوند خدای دانای اسرار بشنود و ببیند.

6/133- الصدوق، قَال أبي قدس سره قَال : حَدَّثَنِی سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ، عَنْ أحْمَدَ بْنِ عَبْدِاللهِ ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ اَلْکُوفِیِّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿أيُّما مُؤمنٍ كانَ بَينَهُ و بَينَ مُؤمنٍ حِجابٌ ، ضَرَبَ اللّه بَينَهُ و بَينَ الجَنَّةِ سَبعينَ ألفَ سُورٍ بين كُلِّ سُورٍ مَسِيرَةُ أَلْفِ عَامٍ﴾ (3)

امام صادق علیه السلام فرمود: هر مؤمنی که خود را از دسترس مؤمن دیگر دور نگه

ص: 94


1- سوره ق آیه 18
2- الكافي، ج 2، ص 182.
3- عقاب الأعمال، ص 285

دارد خداوند عز و جل میان او و بهشت هفتاد هزار حصار بکشد که مسافت بین هر حصار تا حصار دیگر هزار سال راه است

می گویم: این روایت را دیلمی به نحو مرسل در کتاب «أعلام الدين في صفات المؤمنين» (1) نقل کرده است.

7/134- الصدوق، حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَی بْنِ اَلْمُتَوَکِّلِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی اَلْعَطَّارُ قال: حدّثنا مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی اَلْخَطَّابِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ سِنَانٍ ، عَنِ اَلْمُفَضَّلِ اِبْنِ عُمَرَ، عَنْ یُونُسَ بْنِ ظَبْیَانَ، عَنْ سَعْدِ بْنِ طَرِیفٍ عَنِ اَلْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَهَ قَالَ: ﴿دَخَلَ ضِرارُ بنُ ضَمرَهَ النَّهشَلِیُّ عَلی مُعاوِیَهَ بنِ أبی سُفیانَ فَقالَ لَهُ : صِف لی عَلِیّا . قالَ : أوَتُعفینی ، فَقالَ : لا ، بَل صِفْهُ لی ، فَقالَ لَهُ ضِرارٌ : رَحِمَ اللّهُ عَلِیّا ! کانَ وَاللّهِ فینا کَأَحَدِنا ؛ یُدنینا إذا أتَیناهُ ، و یُجیبُنا إذا سَأَلناهُ ، و یُقَرِّبُنا إذا زُرناهُ ، لا یُغلَقُ لَهُ دونَنا بابٌ ، و لا یَحجُبُنا عَنهُ حاجِبٌ ، و نَحنُ وَاللّهِ مَعَ تَقریبِهِ لَنا و قُربِهِ مِنّا ، لا نُکَلِّمُهُ لِهَیبَتِهِ ، و لا نَبتَدیهِ لِعَظَمَتِهِ ، فَإِذا تَبَسَّمَ فَعَن مِثلِ اللُّؤلُؤَ المَنظومِ . فَقالَ مُعاوِیَهُ : زِدنی مِن صِفَتِهِ ، فَقالَ ضِرارٌ : رَحِمَ اللّهُ عَلِیّا ! کانَ وَاللّهِ طَویلَ السُّهادِ ، قَلیلَ الرُّقادِ ، یَتلو کِتابَ اللّهِ آناءَ اللَّیلِ و أطرافَ النَّهارِ ، و یَجودُ لِلّهِ بِمُهجَتِهِ ، و یَبوءُ إلَیهِ بِعَبرَتِهِ ، لا تُغلَقُ لَهُ السُّتورُ ، و لا یَدَّخِرُ عَنَّا البُدورَ ، و لا یَستَلینُ الاِتِّکاءَ ، و لا یَستَخشِنُ الجَفاءَ ، و لَو رَأیتَهُ إذ مُثِّلَ فی مِحرابِهِ ، و قَد أرخَی اللَّیلُ سُدولَهُ ، و غارَت نُجومُهُ ، و هُوَ قابِضٌ عَلی لِحیَتِهِ ، یَتَمَلمَلُ تَمَلمُلَ السَّلیمِ ، و یَبکی بُکاءَ الحَزینِ ، و هُوَ یَقولُ : یا دُنیا ! إلیَّ تَعَرَّضتِ أم إلَیَّ تَشَوَّقتِ ؟ هَیهاتَ هَیهاتَ ، لا حاجَهَ لی فیکِ ، أبَنْتُکِ ثَلاثا لا رَجعَهَ لی عَلَیکِ ، ثُمَّ یَقولُ : واهٍ واهٍ لِبُعدِ السَّفَرِ ، و قِلَّهِ الزّادِ ، و خُشونَهِ الطَّریقِ . قالَ : فَبَکی مُعاوِیَهُ وقالَ : حَسبُکَ یا ضِرارُ ، کَذلِکَ کانَ وَاللّهِ عَلِیٌّ ! رَحِمَ اللّه أبَا الحَسَنِ﴾ (2)

ضرار بن ضمره نهشلی بر معاوية بن ابي سفيان وارد شد، معاویه به او گفت: علی علیه السلام را برایم وصف ،کن گفت: مرا معاف می داری؟ گفت نه ضرار گفت: خدا علی علیه السلام را رحمت کند در میان ما چون یکی از ما بود و وقتی نزد او می رفتیم ما

ص: 95


1- أعلام الدين فى صفات المؤمنين، ص 403.
2- أمالي الصدوق، ص 499؛ و نقل عنه في جامع أحاديث الشيعة، ج16، ص 299.

را به خود نزدیک می کرد و چون از او پرسشی می کردیم جواب می داد و چون به دیدارش می رفتیم ما را مقرّب می ساخت و احترام می گذاشت، در به روی ما نمی بست و مانع و دربانی بر ما نمی گمارد به خدا با همه این که ما را به خود نزدیک می کرد و به ما نزدیک بود از هیبتش یارای سخن گفتن با او نداشتیم و به خاطر عظمتش آغاز سخن با او نمی کردیم و چون لبخند می زد دندان هایی منظم و سفید مانند مروارید داشت معاویه :گفت از او بیشتر .بگو ضرار :گفت رحمت خدا بر او باد به خدا گند بسیار بیدار بود و کم می خوابید، شب و روز قرآن می خواند و جان در راه خدا می داد و اشک به آستان او می ریخت مانعی برای دیدار با او نبود و کیسه های زر از ما ذخیره نمی کرد برای وابستگان خود نرمش و اهمال کاری در دین نداشت و بر جفاکاران بدخویی نمی کرد اگر او را می دیدی که در محراب عبادت نشسته وقتی که شب پرده ظلمت افکنده و اختران سرازیر افق شدند، و او دست به محاسن گرفته و چون مارگزیده بر خود می پیچید و چون غمنده می گریست و می:گفت ای دنیا خود را به رخ من می کشی و مرا مشتاق خود می سازی؟ هیهات هیهات من نیازی به تو ندارم و تو را سه طلاق دادم که رجوعی ندارد. سپس می:فرمود: آه آه از دوری راه و کمی توشه و سختی طریق معاویه گریست و گفت: ای ضرار دیگر بس است به خداوند سوگند علی علیه السلام چنین بود رحمت خدا بر أبو الحسن.

8/135- المفيد رَفَعَهُ إِلَی اَلصَّادِقِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَال: ﴿مَنْ صَارَ إِلَی أَخِیهِ اَلْمُؤْمِنِ فِی حَاجَهٍ أَوْ مُسَلِّماً فَحَجَبَهُ لَمْ یَزَلْ فِی لَعْنَهِ اَللَّهِ إِلَی أَنْ حَضَرَتْهُ اَلْوَفَاهُ﴾. (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که برای طلب حاجت خود یا برای سلام و

ص: 96


1- الاختصاص، ص 31؛ و نقل عنه في جامع أحاديث الشيعة، ج 16، ص 296.

احوالپرسی نزد برادر مؤمن خود رود و او خود را از او مخفی کند تا زنده است پیوسته در لعنت خدا باشد

می گویم: ظاهراً کلمه "صار" در روایت تصحیف و خطای نوشتاری از "سار" می باشد.

9/136- ابن فهد الحلي رَفَعَهُ إلى عَبْدُ اَلْمُؤْمِنِ اَلْأَنْصَارِیُّ أنّه قَال: ﴿دَخَلْتُ عَلَي أَبِي اَلْحَسَنِ مُوسَي بْنِ جَعْفَرٍ عليه السلام وَ عِنْدَهُ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ اَلْجَعْفَرِيُّ فَتَبَسَّمْتُ إِلَيْهِ فَقَالَ عليه السلام أَتُحِبُّهُ فَقُلْتُ نَعَمْ وَ مَا أَحْبَبْتُهُ إِلاَّ لَكُمْ فَقَالَ عليه السلام: هُوَ أَخُوكَ وَ اَلْمُؤْمِنُ أَخُ اَلْمُؤْمِنِ لِأَبِيهِ وَ أُمِّهِ مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنِ اِتَّهَمَ أَخَاهُ مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ غَشَّ أَخَاهُ مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ لَمْ يَنْصَحْ أَخَاهُ مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنِ اِسْتَأْثَرَ عَلَي أَخِيهِ مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنِ اِحْتَجَبَ عَنْ أَخِيهِ مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنِ اِغْتَابَ أَخَاهُ﴾ (1)

عبدالمؤمن انصاری می گوید: بر امام موسی بن جعفر علیه السلام وارد شدم که محمّد بن عبدالله جعفری هم حضور داشت و به او لبخند زدم. امام علیه السلام فرمود: آیا دوستش داری؟ عرضه داشتم بله و جز به خاطر شما دوستش نمی دارم فرمود او برادر توست و مؤمن برادر تنی مؤمن است. ملعون است ملعون کسی که برادرش را متهم ،کند ملعون است ملعون کسی که به برادرش خیانت کند. ملعون است ملعون کسی که خیرخواه برادرش ،نباشد ملعون است ملعون است کسی که بر ضرر برادرش اقدام کند ملعون است ملعون کسی که خود را از برادر مؤمنش مخفی کند، ملعون است ملعون است کسی که غیبت برادر مؤمن خود کند.

9-خشمگین و خجل نمودن مؤمن

1/137- الكليني عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ ، عَنْ أَبِیهِ ، عَنِ اِبْنِ عُمَیْرٍ ، عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿المُؤمِنُ لا یَحتَشِمُ مِن أخیهِ، و لا یُدری أیُّهُما أعجَبُ؛ الَّذی یُکَلِّفُ أخاهُ إذا

ص: 97


1- عدة الداعي، ص 174؛ و نقل عنه في جامع أحاديث الشيعة، ج16، ص296.

دَخَلَ أن یَتَکَلَّفَ لَهُ، أوِ المُتَکَلِّفُ لِأَخیهِ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: مؤمن از برادرش رو در بایستی ندارد نمی دانم کدام یک تعجب آورترند! آن که برادرش را به تکلّف و مشقت اندازد یا کسی که خودش را برای برادرش به تکلّف بیندازد.

می گویم: روایت از حیث سند صحیح است و برقی نیز به سند صحیح در کتاب «محاسن» (2) نقل کرده است.

2/138- الرضي رَفَعَهُ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: ﴿إِذَا اِحْتَشَمَ اَلْمُؤْمِنُ أَخَاهُ فَقَدْ فَارَقَهُ﴾. (3)

امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: هرگاه مؤمن برادر خود را خشمگین کرد یا خجالت زده ،ساخت از او جدا شده و در واقع او را از دست داده است.

سید رضی گوید: حَشَمه و أَحشَمه: وقتی کسی را به خشم آورند. و نیز گفته شده: أَخجَله أو احتَشَمَه: شرمنده ،نمودن خجالت زده ،کردن، که این کار باعث مُفارقت و جدایی است.

10-زندگی بخشیدن به مؤمن

1/139- الكليني، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَی عَنْ سَمَاعَهَ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿قلت له : قول الله : ﴿مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَ مَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا؟﴾ (4) قال: مَنْ أَخْرَجَهَا مِنْ ضَلَالٍ إِلی هُدًی فَکَأَنَّمَا أَحْیَاهَا ، وَ مَنْ أَخْرَجَهَا مِنْ هُدًی إِلی

ص: 98


1- الكافي، ج 6 ، ص 276.
2- المحاسن، ص 414
3- نهج البلاغة حكمت 480
4- سوره مائده آیه 32

ضَلَالٍ فَقَدْ قَتَلَهَا﴾ (1)

سماعه :گوید از امام صادق علیه السلام معنی این آیه را پرسیدم «هر که انسانی را بکشد بی آن که ،مقتول کسی را کشته یا در جامعه فساد و خرابی به بار آورده باشد گویا همه مردم را کشته است و هر که او را زنده کند و از مرگ نجات بدهد، گویا به همه مردم زندگی بخشیده است!» فرمود: هر که او را از گمراهی و انحراف به سوی هدایت برد گویا او را زنده کرده و هر که او را از هدایت به انحراف کشاند، گویا او را کشته است.

می گویم: روایت از نظر سند موثّق می باشد و متن آن بیان تأویل و باطن آیه است چنان چه در روایت صحیح بعدی می آید.

2/140- الكليني، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحَکَمِ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ فُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ قَالَ: ﴿ قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَوْلُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی کِتَابِهِ: ﴿وَ مَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا ؟﴾ (2) قَالَ مِنْ حَرَقٍ أَوْ غَرَقٍ قُلْتُ فَمَنْ أَخْرَجَهَا مِنْ ضَلاَلٍ إِلَی هُدًی قَالَ ذَاکَ تَأْوِیلُهَا اَلْأَعْظَمُ﴾ (3)

فضیل بن یسار گوید به امام باقر علیه السلام عرض کردم: خدای عز و جل در کتابش فرماید «و هر که او را زنده کند گویا همه مردم را زنده کرده است» فرمود: یعنی او را از سوختن و غرق شدن نجات دهد عرض کردم کسی که او را از گمراهی به سوی هدایت برد چگونه است؟ فرمود این تأویل اعظم آیه است (یعنی آیه شامل این معنی هم هست و این معنی مهمتر و عالیتر از معنی اول است).

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه و متن هم واضح می باشد.

ص: 99


1- الكافي، ج 2، ص 210.
2- سوره مائده آیه 32
3- الكافي، ج 2، ص 210.

3/141- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنِ اَلنَّضْرِ بْنِ سُوَیْدٍ عَنْ یَحْیَی، عَنْ یَحْیَی بْنِ عِمْرَانَ اَلْحَلَبِیِّ ، عَنْ أَبِی خَالِدٍ اَلْقَمَّاطِ، عَنْ حُمْرَانَ، قَالَ: ﴿قلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: أَسْأَلُكَ أَصْلَحَكَ اللَّهُ؟ فَقَالَ: نَعَمْ فَقُلْتُ: كُنْتُ عَلَى حَالٍ وَ أَنَا الْيَوْمَ عَلَى حَالٍ أُخْرَى،كُنْتُ أَدْخُلُ الْأَرْضَ فَأَدْعُو الرَّجُلَ وَ الاِثنَيْنِ وَ الْمَرْأَةَ فَيُنْقِذُ اللَّهُ مَنْ شَاءَ،وَ أَنَا الْيَوْمَ لاَ أَدْعُو أَحَداً؟ فَقَالَ: وَ مَا عَلَيْكَ انْ تُخَلِّيَ بَيْنَ النَّاسِ وَ بَيْنَ رَبِّهِمْ، فَمَنْ أَرَادَ اللَّهُ أَنْ يُخْرِجَهُ مِنْ ظُلْمَةٍ إِلَى نُورٍ أَخْرَجَهُ ثُمَّ قَالَ: وَ لاَ عَلَيْكَ إِنْ آنَسْتَ مِنْ أَحَدٍ خَيْراً أَنْ تَنْبِذَ إِلَيْهِ الشَّيْءَ نَبْذاً قُلْتُ:أَخْبِرْنِي عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿وَ مَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيَا النّاسَ جَمِيعاً﴾ (1) ، قَالَ: مِنْ حَرَقٍ أَوْ غَرَقٍ ثُمَّ سَكَتَ ثُمَّ قَالَ: تَأْوِيلُهَا الْأَعْظَمُ أَنْ دَعَاهَا فَاسْتَجَابَتْ لَهُ﴾ (2)

حمران گفت: به امام صادق علیه السلام گفتم خداوند برقرارتان بدارد، اجازه سؤال می دهید؟ حضرت فرمود بپرس من :گفتم پیش از این شور و نشاطی داشتم و اینک آن شور و نشاط را .ندارم پیش از این به روستا می رفتم و یک نفر دو نفر زن یا مرد را به آیین حق دعوت می کردم و خداوند هر که را خواسته بود از ضلالت و گمراهی نجات می داد اما اینک کسی را دعوت و تبلیغ نمی کنم. حضرت فرمود: حرجی بر تو نیست که از دخالت میان خدا و بندگان خدا دست بکشی زیرا خداوند هر کسی را که بخواهد از تاریکی به نور می کشاند. حضرت فرمود و اگر کسی را جویای حق و آماده هدایت بیابی و برخی حقایق مکتب را با او در میان نهی باز هم حرجی بر تو نخواهد بود من :گفتم از معنی کلام خدا که می گوید: «... و کسی که یک نفر را از مرگ حتمی نجات بخشد به منزله آن است که همه مردم را از مرگ حتمی نجات بخشیده است» با خبرم سازید. حضرت فرمود یعنی از سوختن يا غرق شدن نجاتش بدهد آن گاه حضرت لحظه ای سکوت کرد و فرمود: تأویل والاتر آیه آن است که او را به حق دعوت کند و او بپذیرد.

ص: 100


1- سوره مائده آیه 32
2- الكافي، ج 2، ص 211.

می گویم: روایت از حیث سند معتبر است و به جهت توضیح متن آن به كتاب «بحار الأنوار» (1) مراجعه کنید.

11-ترساندن و زدن مؤمن

1/142- الكليني، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی، عَنِ الْأنْصَارِیِّ عَنْ عَبْدِاللهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللّه صلی الله علیه و اله: ﴿مَن نَظَرَ إلى مُؤمِنٍ نَظَرةً يُخيفُهُ بِها ، أخافَهُ اللّهُ يَومَ لا ظِلَّ إلّا ظِلُّهُ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: هر که مؤمنی را با نگاهش بترساند خدای غزو جل او را در روزی که سایه (رحمت و پناهگاهی) جز سایه (رحمت) او نیست بترساند.

2/143- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ اَلْخَفَّافِ ، عَنْ بَعْضِ اَلْکُوفِیِّینَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿مَن رَوَّعَ مُؤمِنا بِسُلطانٍ لِیُصیبَهُ مِنهُ مَکروهٌ فَلَم یُصِبهُ فَهُوَ فِی النّارِ ، و مَن رَوَّعَ مُؤمِنا بِسُلطانٍ لِیُصیبَهُ مِنهُ مَکروهٌ فَأَصابَهُ فَهُوَ مَعَ فِرعونَ و آلِ فِرعونَ فِی النّارِ﴾ (3)

امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که مؤمنی را برای رساندن ضرر، از حاکمی بترساند، حتی اگر ضرری هم متوجهش نشود در آتش است، و اگر بترساند و آن مؤمن ضرر ببیند با فرعون و پیروان فرعون در آتش است.

3/144- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إبْراهِیمَ عَنْ ابْنِ أبِی عُمَیْرٍ عَنْ بَعْضِ أصْحَابِهِ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿مَنْ أَعَانَ عَلَی مُؤْمِنٍ بِشَطْرِ کَلِمَهٍ لَقِیَ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ مَکْتُوبٌ بَیْنَ عَیْنَیْهِ

ص: 101


1- بحار الأنوار، ج 71، ص 368.
2- الكافي، ج 2، ص 368.
3- الكافي، ج 2، ص 368.

آیِسٌ مِنْ رَحْمَتِی﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود هر کس (حتی) با نیم کلمه حرف بر ضرر مؤمنی اقدام کند روز قیامت طوری خدای عز و جل را دیدار کند که در پیشانیش نوشته شده: از رحمت من نومید (و محروم) است.

4/145- الصدوق قال: وَ رَوَی اِبْنُ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ غَیْرِ وَاحِدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿مَنْ أَعَانَ عَلَى مُؤْمِنٍ بِشَطْرِ كَلِمَةٍ جَاءَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ بَيْنَ عَيْنَيْهِ مَكْتُوبٌ آيِسٌ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس (حتی) با نیم کلمه حرف بر ضرر مؤمنی اقدام کند روز قیامت در پیشانیش نوشته شده از رحمت من نومید (و محروم) است.

5/146- الصدوق، قال: وَ فِي رِوَايَةِ الْعَلاَءِ عَنِ الثُّمَالِيِّ قَالَ: ﴿ لَوْ أَنَّ رَجُلاً ضَرَبَ رَجُلاً سَوْطاً لَضَرَبَهُ اللَّهُ سَوْطاً مِنَ النَّارِ ﴾. (3)

ابو حمزه ثمالی گوید: اگر مردی یک ضربه شلّاق به ناحق به دیگری بزند خداوند نیز بی تردید شلّاقی آتشین بر وی خواهد زد.

می گویم: سند صدوق تا علاء بن رزین صحیح است و ابوحمزه ثمالی نیز ثقه ،بوده در نتیجه روایت از نظر سند صحیحه است ولی مضمره می باشد.

6/147- الصدوق، قال رَوَی عَبْدُ اللَّهِ بْنُ سِنَانٍ عَنِ الثُّمَالِیِّ عَنْ سَعِیدِ بْنِ الْمُسَيَّبِ، عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِاللّه ِ قَالَ: ﴿ لَوْ أَنَّ رَجُلاً ضَرَبَ رَجُلاً سَوْطاً لَضَرَبَهُ اللَّهُ سَوْطاً مِنَ النَّارِ﴾ (4)

جابر بن عبدالله انصاری گوید: اگر مردی یک ضربه شلّاق به ناحق به دیگری بزند، خداوند نیز بی تردید شلّاقی آتشین بر وی خواهد زد.

ص: 102


1- الكافي، ج 2، ص 368.
2- الفقيه ج 4 ص 94 ، رقم 5157
3- الفقيه، ج 4، ص 93، رقم 5155
4- الفقيه، ج 4 ص 170 ، رقم 5390.

می گویم: روایت از نظر سند صحیح می باشد و تنها اشکال آن همانند روایتِ گذشته مضمره بودن است.

7/148- الصدوق، قال: ﴿حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ یُوسُفَ اَلْبَغْدَادِیُّ قَالَ : حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عيينة قال : حَدَّثَنِی أَبُو اَلْحَسَنِ بَکْرُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ بْنِ زِیَادِ بْنِ مُوسَی بْنِ مَالِکٍ اَلْأَشَجُّ العصری اَلْقَصْرِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا فَاطِمَهُ بِنْتُ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَتْ سَمِعْتُ أَبِی عَلِیّاً یُحَدِّثُ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ وَ عَمِّهِ زَیْدٍ عَنْ أَبِیهِمَا عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَنْ أَبِیهِ وَ عَمِّهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ : لاَ یَحِلُّ لِمُسْلِمٍ أَنْ یُرَوِّعَ مُسْلِماً﴾ (1)

امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود: بر هیچ مسلمانی روا نیست که مسلمانی را به رعب و وحشت اندازد

می گویم: سند روایت به خاطر دربر داشتن "فاطمه دختر امام علی بن موسى الرضا علیه السلام"مهم است و از آن آشکار می گردد حضور پر رنگ زنان در مجامع علمی آن روزگاران و به خاطر روشن شدن این مطلب و اثبات آن رجوع کنید به رساله ای که در زمان گذشته با نام «زنان در اصول کتاب های رجالی ما» توسط صاحب این قلم به نگارش در آمده است.

و متن حدیث واضح است و مراد به «روّعه» یعنی او را ترساند و به وحشت انداخت.

8/149-الصدوق قال : فِی مَنَاهِی اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: ﴿ أَلاَ وَ مَنْ لَطَمَ خَدَّ مُسْلِمٍ أَوْ وَجْهَهُ بَدَّدَ اللَّهُ عِظَامَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ حُشِرَ مَغْلُولاً حَتَّي يَدْخُلَ جَهَنَّمَ إِلاَّ أَنْ يَتُوبَ﴾ (2)

صدوق به سندش در حدیث «مناهی پیغمبر صلی الله علیه و آله» آورده: هر که به گونه و چهره مؤمنی سیلی ،زند خداوند استخوان های او را در روز قیامت خرد کند و دست بسته محشور شود تا آن که به جهنم بیفتد، مگر این که توبه کند.

ص: 103


1- عيون أخبار الرضا علیه السلام، ج2، ص 70، رقم 327
2- أمالي الصدوق، ص 250؛ ونقل عنه في بحار الأنوار، ج 72 ، ص 148.

9/150- و فِی صَحِیفَهِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ : عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ: قال علىّ علیه السلام: ﴿وَرِثْتُ عَنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کِتَابَیْنِ کِتَابَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ کِتَاباً فِی قِرَابِ سَیْفِی قِیلَ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ مَا اَلْکِتَابُ اَلَّذِی فِی قِرَابِ سَیْفِکَ قَالَ مَنْ قَتَلَ غَیْرَ قَاتِلِهِ أَوْ ضَرَبَ غَیْرَ ضَارِبِهِ فَعَلَیْهِ لَعْنَهُ اَللَّهِ﴾ (1)

امام رضا علیه السلام، فرمود که پدرم علی بن ابی طالب علیه السلام فرمود: از پیامبر خدا صلی الله علیه و اله دو چیز مکتوب ارث برده ام نخست کتاب خدای عز و جل (قرآن) و دیگری نوشته ای که در غلاف شمشیر من .است گفته شد یا امیر المؤمنین در آن، چه نوشته شده؟ فرمود: لعنت خدا بر کسی که غیر قاتل خود را بکشد یا کسی را بزند که او را نزده .است.

10/151- الشيخ أبو محمّد جعفر بن أحمد بن عليّ القمّي، عن هارون بن موسى، عن محمّد بن موسى عن محمّد بن عليّ بن خلف عن موسى بن إبراهيم، عن موسى بن جعفر، عن أبيه، عن آبائه علیهم السلام، قال : قال رسول الله صلی الله علیه و آله: ﴿ ظَهْرُ اَلْمُؤْمِنِ حِمًی إِلاَّ مِنْ حَدٍّ ﴾ (2)

امام کاظم از پدرانشان علیهم السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: پشت مؤمن حفاظت شده است مگر برای اجرای حدّ (یعنی جائز نیست که او را بزنند مگر برای اقامه حدّ شرعی و این حکم شامل همه قسمت های بدن مؤمن می شود).

11/152- المفيد رَفَعَهُ إِلَی اَلصَّادِقِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ:: ﴿مَنْ رَوَّعَ مُؤْمِناً بِسُلْطَانٍ لِيُصِيبَهُ مِنْهُ مَكْرُوهاً فَأَصَابَهُ وَ لَمْ يُصِبْهُ فَهُوَ فِي اَلنَّارِ وَ مَنْ رَوَّعَ مُؤْمِناً بِسُلْطَانٍ لِيُصِيبَهُ مِنْهُ مَكْرُوهاً فَأَصَابَهُ فَهُوَ مَعَ فِرْعَوْنَ وَ آلِ فِرْعَوْنَ فِی اَلنَّارِ﴾ (3)

امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که مؤمنی را برای رساندن ضرر از حاکمی

ص: 104


1- صحيفة الرضا علیه السلام ص 14 ، و نقل عنه في بحار الأنوار، ج 72، ص 149.
2- جامع الأحاديث، ص 17؛ و نقل عنه في بحار الأنوار، ج 72، ص 151.
3- الاختصاص، ص238؛ و نقل عنه في مستدرک الوسائل، ج 2، ص 111، من الطبع ،الحجري و ج 9، ص 148 من طبع آل البيت.

بترساند، حتی اگر ضرری هم متوجهش نشود در آتش ،است، و اگر بترساند و آن مؤمن ضرر ،ببیند با فرعون و پیروان فرعون در آتش است.

12/153- محمّد بن محمّد الأشعث باسناده عن على علیه السلام قال : قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: ﴿مَنْ أَشَارَ إِلَی أَخِیهِ اَلْمُسْلِمِ بِسِلاَحِهِ لَعَنَتْهُ اَلْمَلاَئِکَهُ حَتَّی یُنَحِّیَهُ عَنْهُ﴾. (1)

امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: هرکس برای ترساندن ،مسلمانی با اسلحه تهدیدش ،کند تا منصرف شدنش مورد لعنت فرشتگان است.

13/154- مؤلف جامع الأخبار رَفَعَهُ إلىرَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أنّه قال: ﴿مَنْ نَظَرَ إِلَی مُؤْمِنٍ نَظْرَهً یُخِیفُهُ بِهَا أَخَافَهُ اَللَّهُ تَعَالَی یَوْمَ لاَ ظِلَّ إِلاَّ ظِلُّهُ وَ حَشَرَهُ فِی صُورَهِ اَلذَّرِّ بِلَحْمِهِ وَ جِسْمِهِ وَ جَمِیعِ أَعْضَائِهِ وَ رُوحِهِ حَتَّی یُورِدَهُ مَوْرِدَهُ﴾ (2)

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر که مؤمنی را با نگاهش بترساند، خدای عز و جل او را در روزی که سایه (رحمت و پناهگاهی) جز سایه (رحمت) او نیست، بترساند، و او را سر تا پا به صورت مورچه محشور می کند تا به جایگاهش (در جهنم) بیندازد.

12- خبردار نمودن محبتِ خویش نسبت به مؤمن

1/155- الكليني عَنِ اَلْعِدَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ و محمّد بْنُ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی جَمِیعاً ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحَکَمِ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قال : ﴿ اِذا اَحبَبتَ رَجُلاً فَأخبِرهُ بِذلِکَ فَإنَّهُ اَثبَتُ لِلمَوَدَّۀ بَینَکُما ﴾ (3)

امام صادق علیه السلام فرمود: محبتت را به کسی که دوستش می داری، اظهار کن که این کار رفاقتتان را پایدارتر می گرداند

ص: 105


1- الجعفريات، ص 83؛ و نقل عنه في جامع أحاديث الشيعة، ج 16، ص 358.
2- جامع الأخبار، ص 415؛ و نقل عنه في جامع أحاديث الشيعة، ج 16، ص 357.
3- الكافي، ج 2، ص 644.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه است.

2/156- الكليني، عَن عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ ، عَنْ أَبِیهِ ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عمر (بن اُذنيه) عن أبيه ، عَنْ نَصْرِ بْنِ قَابُوسَ ، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام: إِذَا أَحْبَبْتَ أَحَداً مِنْ إِخْوَانِکَ فَأَعْلِمْهُ ذَلِکَ، فَإِنَّ إِبْرَاهِیمَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ: ﴿رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِ اَلْمَوْتی قالَ أَوَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلی وَ لکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبِی﴾ (1) (2)

نصر بن قابوس گوید: امام صادق علیه السلام به من فرمود: محبتت را به برادر دینی ات که دوستش می داری اظهار کن و او را از این دوستی باخبر کن (تا اطمینان و آرامش بیشتری بینتان به وجود آید) زیرا ابراهیم علیه السلام عرض کرد: «بار پروردگارا به من نشان بده که چگونه مرده ها را زنده می کنی؟! فرمود: مگر ایمان نیاورده ای؟ گفت: چرا و لیکن برای این که دلم مطمئن شود».

3/157- البرقي، عَنْ یَحْیَی بْنِ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَبِی اَلْبِلاَدِ عَنْ جَدِّهِ : أَنَّ رَجُلاً قَالَ لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: ﴿إِنِّی لَأُحِبُّ هَذَا اَلرَّجُلَ فَقَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَلاَ فَأَعْلِمْهُ فَإِنَّهُ أَبْقَی لِلْمَوَدَّهِ وَ خَیْرٌ فِی اَلْأُلْفَهِ﴾ (3)

شخصی به امام باقر علیه السلام عرض کرد من این مرد را دوست دارم امام علیه السلام فرمود: پس به او اعلام کن چرا که دوستی را پایدارتر و الفت را بیشتر می.کند

4/158- البرقي عَنْ أَبِیهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿إِذَا أَحْبَبْتَ رَجُلاً فَأَخْبِرْهُ﴾ (4)

ص: 106


1- سوره بقره آیه 260
2- الكافي، ج 2، ص 644
3- المحاسن، ص 226.
4- المحاسن، ص 226

امام صادق علیه السلام فرمود: هرگاه کسی را دوست داشتی آن را به او خبر ده.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

5/159- مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدٍ اَلْأَشْعَثُ قَالَ حَدَّثَنِی مُوسَی بْنُ إِسْمَاعِیلَ قال: حَدَّثَنَا أَبِي عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: ﴿أحَبَّ أحَدُكُم أخاهُ فَليُعلِمهُ ؛ فَإِنَّهُ أصلَحُ لِذاتِ البَينِ ﴾. (1)

امام صادق علیه السلام از اجدادشان علیهم السلام از امیرمؤمنان علی علیه السلام نقل فرمود که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: هرگاه یکی از شما برادرش را دوست دارد به او اعلام کند چرا که برای میانه داری و الفت بهتر است

13- ویژگی های مؤمن

1/160- الحسين بن سعيد روى عن زرارة قال : ﴿سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ أَنَا جَالِسٌ عَنْ قَوْلِ الله تعالى: ﴿مَن جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا﴾ (2) أيَجْرِي لِهَؤُلاَءِ مِمَّنْ لاَ يَعْرِفُ مِنْهُمْ هَذَا اَلْأَمْرَ؟ قَالَ: إِنَّمَا هِیَ لِلْمُؤْمِنِینَ خَاصَّهً﴾. (3)

زراره گوید: در خدمت امام صادق علیه السلام نشسته بودم که از آن حضرت از تفسیر آیه شریفه «کسانی که با خود عمل نیک به قیامت بیاورند، ده برابرش نصیبشان می شود» سؤال شد که آیا این معنی در مورد مخالفان و کسانی که اعتقاد به ولایت شما ندارند هم صدق می کند؟ فرمودند مصداق این آیه فقط اهل ایمان و شیعیان اند

2/161- و عنه ، عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ شُعَیْبٍ قَالَ: ﴿سَمِعْتُهُ یَقُولُ: لَیْسَ لِأَحَدٍ عَلَی اَللَّهِ ثَوَابٌ

ص: 107


1- الجعفريات، ص 195.
2- سوره انعام آیه 160
3- المؤمن، ص29.

عَلَی عَمَلٍ إِلاَّ لِلْمُؤْمِنِینَ﴾. (1)

يعقوب بن شعیب :گوید شنیدم (امام صادق علیه السلام) می فرمود: به جز ثواب مؤمنان پاداش هیچ کاری بر عهده خدا نیست

3/162- و عنه ، عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ شُعَیْبٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿إِذَا أَحْسَنَ اَلْعَبْدُ اَلْمُؤْمِنُ ضَاعَفَ اَللَّهُ لَهُ عَمَلَهُ لِکُلِّ عَمَلٍ سَبْعُمِائَهِ ضِعْفٍ وَ ذَلِکَ قَوْلُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿یُضاعِفُ لِمَنْ یَشاءُ﴾ (2) (3)

امام صادق علیه السلام فرمود: هرگاه مؤمن کار خوبی انجام دهد خداوند هر کار خوب او را هفت صد برابر کند و همین معنای سخن خداوند تبارک و تعالی است که فرموده است «و خداوند برای هر کسی که بخواهد مضاعف گرداند».

4/163- و عنه، عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ شُعَیْبٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قال: ﴿إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ لَیَزْهَرُ نُورُهُ لِأَهْلِ اَلسَّمَاءِ کَمَا تَزْهَرُ نُجُومُ اَلسَّمَاءِ لِأَهْلِ اَلْأَرْضِ وَ قَالَ إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ وَلِیُّ اَللَّهِ یُعِینُهُ وَ یَصْنَعُ لَهُ وَ لاَ یَقُولُ عَلَی اَللَّهِ إِلاَّ اَلْحَقَّ وَ لاَ یَخَافُ غَیْرَهُ وَ قَالَ إِنَّ اَلْمُؤْمِنَیْنِ لَیَلْتَقِیَانِ فَیَتَصَافَحَانِ فَلاَ یَزَالُ اَللَّهُ عَلَیْهِمَا مُقْبِلاً بِوَجْهِهِ وَ اَلذُّنُوبُ تَتَحَاتُّ عَنْ وُجُوهِهِمَا حَتَّی یَفْتَرِقَا﴾ (4)

امام صادق علیه السلام فرمود نور مؤمن بر اهل آسمان می درخشد چنان چه ستارگان برای اهل زمین بدرخشند و فرمود مؤمن دوست خدا .است خدا یاریش کرده و برایش بسازد و مؤمن جز حق بر خدا نگوید و از غیر او نترسد. و باز حضرت فرمود: وقتی دو مؤمن به هم رسیده و مصافحه کنند پیوسته خدا نظر رحمت به آن ها دارد و گناهشان از رخسارشان فرو ریزد تا جدا شوند.

ص: 108


1- المؤمن، ص29.
2- سوره بقره آیه 261
3- المؤمن، ص29.
4- المؤمن، ص 29

می گویم: دیلمی دو روایت مذکور را به نحو مرسل در کتابش "أعلام الدین فى صفات المؤمنین" (1) ذکر کرده است.

5/164- و عنه عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿أَنَّ اَلْکَافِرَ لَیَدْعُو فِی حَاجَتِهِ فَیَقُولُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَجِّلُوا حَاجَتَهُ بُغْضاً لِصَوْتِهِ وَ إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ لَیَدْعُو فِی حَاجَتِهِ فَیَقُولُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَخِّرُوا حَاجَتَهُ شَوْقاً إِلَی صَوْتِهِ فَإِذَا کَانَ یَوْمُ اَلْقِیَامَهِ قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ دَعَوْتَنِی فِی کَذَا وَ کَذَا فَأَخَّرْتُ إِجَابَتَکَ وَ ثَوَابُکَ کَذَا وَ کَذَا قَالَ فَیَتَمَنَّی اَلْمُؤْمِنُ أَنَّهُ لَمْ یُسْتَجَبْ لَهُ دَعْوَهٌ فِی اَلدُّنْیَا فِیمَا یَرَی مِنْ حُسْنِ اَلثَّوَابِ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: وقتی کافری خدا را برای درخواستی صدا بزند، خدای عز و جل می گوید: زود خواسته اش را برآورید که صدایش را دوست ندارم و هرگاه ، مؤمن خدا را برای درخواستی صدا ،بزند خدای عز و جل می گوید: اجابتش را به تأخیر بیندازید چون من مشتاق صدا و دعای اویم و آن گاه که قیامت بر پا شد می گوید: بنده من! مرا خواندی اما من اجابتت را به تأخیر انداختم، ثواب تو چنین و چنان است و نیز در فلان کار هم مرا خواندی و آن جا هم اجابت تو را به تأخیر انداختم ثواب تو چنین و چنان است. آن گاه حضرت فرمود: در این جا مؤمن به خاطر دیدن پاداش های عظیم الهی آرزو می کند که ای کاش! در دنیا خدا هیچ یک از دعاهایش را مستجاب نمی کرد

6/165- و عنه عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ رُؤْيَاهُ جُزْءٌ مِنْ سَبْعِينَ جُزْءاً مِنَ اَلنُّبُوَّةِ وَ مِنْهُمْ مَنْ يُعْطَى عَلَى اَلثَّلاَثِ﴾ (3)

امام صادق علیه السلام فرمود: خواب مؤمن یک بخش از هفتصد جزء نبوت است و به برخی هم یک سوم نبوت را بخشیده اند.

ص: 109


1- أعلام الدين في صفات المؤمنين، ص 438.
2- المؤمن، ص 34.
3- المؤمن، ص 34.

7/166- و عنه، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿إِنَّ اَللَّهَ إِذَا أَحَبَّ عَبْداً عَصَمَهُ وَ جَعَلَ غِنَاهُ فِی نَفْسِهِ وَ جَعَلَ ثَوَابَهُ بَیْنَ عَیْنَیْهِ وَ إِذَا أَبْغَضَهُ وَ کَلَهُ إِلَی نَفْسِهِ وَ جَعَلَ فَقْرَهُ بَیْنَ عَیْنَیْهِ﴾. (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: وقتی خداوند کسی را دوست بدارد از گناه حفظش کرده و بی نیازی را در روحش و پاداش را جلوی چشمش قرار می دهد و چون کسی را به سبب اعمالش دشمن ،بدارد به خودش رها می کند و فقر و نیازمندی را جلوی چشمش قرار می دهد.

8/167- و عنه ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: یَقُولُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿مَا تَرَدَّدْتُ فِی شَیْءٍ أَنَا فَاعِلُهُ کَتَرَدُّدِی عَلَی قَبْضِ رُوحِ عَبْدِیَ اَلْمُؤْمِنِ لِأَنَّنِی أُحِبُّ لِقَاءَهُ وَ هُوَ یَکْرَهُ اَلْمَوْتَ فَأَزْوِیهِ عَنْهُ وَ لَوْ لَمْ یَکُنْ فِی اَلْأَرْضِ إِلاَّ مُؤْمِنٌ وَاحِدٌ لاَکْتَفَیْتُ بِهِ عَنْ جَمِیعِ خَلْقِی وَ جَعَلْتُ لَهُ مِنْ إِیمَانِهِ أُنْساً لاَ یَحْتَاجُ فِیهِ إِلَی أَحَدٍ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند عز وجل می فرماید: در هیچ کارم تردیدی (بر فرض محال) به من دست نمی دهد مثل تردیدی که در قبض روح مؤمن بر من عارض می شود. من دیدار او را دوست دارم ولی او از مرگ بدش می آید پس مرگ را از او دور می کنم و اگر هم در دنیا فقط یک مؤمن باشد به او اکتفا کرده و چنان ایمانی به او می بخشم که مونس و همدمش شود تا به احدی محتاج نباشد.

14- انتخاب برآوردن درخواست مؤمن نسبت به غیر او از قربات است

1/168- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ زِیَادٍ عَنِ الْحَکَمِ بْنِ أَیْمَنَ، عَنْ صَدَقَهَ اَلْأَحْدَبِ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿قَضَاءُ حَاجَهِ اَلْمُؤْمِنِ خَیْرٌ مِنْ عِتْقِ أَلْفِ رَقَبَهٍ وَ خَیْرٌ مِنْ حُمْلاَنِ أَلْفِ فَرَسٍ فِی سَبِیلِ اَللَّهِ﴾ (3)

ص: 110


1- المؤمن، ص 35
2- المؤمن، ص36.
3- الكافي، ج 2، ص 193.

امام صادق علیه السلام فرمود برآوردن نیاز مؤمن بهتر از آزاد کردن هزار بنده و هدیه دادن هزار اسب زین و لگام شده و مجهز در راه خداست

2/169- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إبراهِیمَ عَنْ أبِیهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ زِیَادٍ، عَنْ صَنْدَلٍ عَنْ أَبِی اَلصَّبَّاحِ اَلْکِنَانِیِّ قال: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: ﴿لَقَضَاءُ حَاجَهِ اِمْرِئٍ مُؤْمِنٍ أَحَبُّ إِلَی [الله] عِشْرِینَ حَجَّهً کُلُّ حَجَّهٍ یُنْفِقُ فِیهَا صَاحِبُهَا مِائَهَ أَلْفٍ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود برآوردن نیاز مؤمن در نزد خدا از بیست حج که برای هر حج صد هزار (در هم یا دینار) خرج شده باشد، محبوب تر است

170/ 3- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إبْراهِیمَ عَنْ أبِیهِ عَنِ ابْنِ أبِی عُمَیْرٍ ، عَنِ الْحَکَمِ بْنِ أَیْمَنَ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ: ﴿سَمِعْتُ أبَا عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ یَقُولُ: مَنْ طَافَ بِالْبَیْتِ أُسْبُوعاً کَتَبَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ سِتَّةَ آلَافِ حَسَنَةٍ، وَ مَحَا عَنْهُ سِتَّةَ آلَافِ سَیِّئَةٍ، وَ رَفَعَ لَهُ سِتَّةَ آلَافِ دَرَجَةٍ- قَالَ: وَ زَادَ فِیهِ إسْحَاقُ بْنُ عَمَّارٍ- وَ قَضَی لَهُ سِتَّةَ آلَافِ حَاجَةٍ قَالَ: ثُمَّ قَالَ: وَ قَضَاءُ حَاجَةِ الْمُؤْمِنِ أفْضَلُ مِنْ طَوَافٍ وَ طَوَافٍ حَتَّی عَدَّ عَشْراً﴾. (2)

ابان بن تغلب گوید: شنیدم امام صادق علیه السلام می فرمود: هر کس هفت شوط گرد خانه کعبه طواف ،کند خداوند عز و جل برایش شش هزار حسنه نویسد و شش هزار گناه از او بزداید و شش هزار درجه برایش بالا برد - اسحاق بن عمار افزوده که - : شش هزار حاجت او را هم روا کند سپس امام علیه السلام فرمود: روا ساختن حاجت مؤمن بهتر است از یک طواف و تا ده طواف شمرد.

4/171- الصدوق قال: حَدَّثَنَا أَبِی ، قَالَ: حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ، قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ اَلْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ اَلْوَاسِطِیِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ رَبِیعٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ

ص: 111


1- الكافي، ج 2، ص 193.
2- الكافي، ج 2، ص 194.

سِنَانٍ عَنْ أَبِی اَلْأَعَزِّ اَلنَّحَّاسِ قَالَ سَمِعْتُ اَلصَّادِقَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿قَضاءُ حاجَهِ المؤمنِ أفضَلُ مِن ألفِ حِجّهٍ مُتَقَبّلَهٍ بمَناسِکِها ، و عِتْقِ ألفِ رَقَبهٍ لِوَجْهِ اللَّهِ ، و حُمْلانِ ألفِ فَرَسٍ فی سبیلِ اللَّهِ بسُرُجِها و لُجُمِها﴾ (1)

ابی اعز نحاس گوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: برآوردن نیاز مؤمن بهتر از از هزار حج که با تمام مناسکش پذیرفته شود و از آزاد کردن هزار بنده و هدیه دادن هزار اسب زین و لگام شده و مرکب مجهز در راه خداست.

5/172- الحسين بن سعيد رَفَعَهُ إِلَی أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أنَهَّ قَالَ: ﴿مَنْ قَضَی لِأَخِیهِ اَلْمُؤْمِنِ حَاجَهً کَتَبَ اَللَّهُ بِهَا عَشْرَ حَسَنَاتٍ وَ مَحَا عَنْهُ عَشْرَ سَیِّئَاتٍ وَ یَرْفَعُ لَهُ بِهَا عَشْرَ دَرَجَاتٍ وَ کَانَ عِدْلَ عَشْرِ رِقَابٍ وَ صَوْمِ شَهْرٍ وَ اِعْتِکَافِهِ فِی اَلْمَسْجِدِ اَلْحَرَامِ﴾ (2)

امام باقر علیه السلام فرمود: هر کس نیاز برادر مؤمنش را برآورد، خداوند در مقابل برایش ده حسنه ثبت کند و ده گناه از او محو کند و ده درجه او را ترفیع دهد و نیز ثوابش برابر با آزاد کردن ده بنده است و بهتر از یک ماه اعتکاف در مسجد الحرام نیز می.باشد

6/173- و في فقه الرضوي: ﴿رُوِیَ أَنَّ مَنْ طَافَ بِالْبَیْتِ سَبْعَهَ أَشْوَاطٍ کَتَبَ اَللَّهُ لَهُ سِتَّهَ آلاَفِ حَسَنَهٍ وَ مَحَا عَنْهُ سِتَّهَ آلاَفِ سَیِّئَهٍ وَ رَفَعَ لَهُ سِتَّهَ آلاَفِ دَرَجَهٍ وَ قَضَاءُ حَاجَهِ اَلْمُؤْمِنِ أَفْضَلُ مِنْ طَوَافٍ وَ طَوَافٍ حَتَّی عَدَّ عَشَرَهً﴾ (3)

در فقه رضوی آمده: هر که هفت بار گرد کعبه طواف کند خدا شش هزار حسنه برایش نویسد و شش هزار گناه از او ،بزداید و شش هزار درجه او را رفعت دهد و بر آوردن نیاز مؤمن بهتر است از یک دوره طواف و یک دوره طواف تا ده تا

ص: 112


1- أمالي الصدوق، ص 236 ، المجلس الثاني والأربعون ح 1.
2- المؤمن، ص 50، ح 120.
3- فقه الرضا علیه السلام، ص 45

را شمرد.

می گویم: در این مجال به عناوین "سعی در برآوردن نیاز مؤمن" و "برآوردن حاجت مؤمن" و "اقدام برای رفع نیاز مؤمن" و " مؤمن مایه رحمت برای مؤمن است" در همین کتاب مراجعه کنید.

15-اخلاق مؤمن

1/174- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اِبْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ مَالِکِ بْنِ عَطِیَّهَ عَنْ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ علیهما السلام قال: ﴿مِن أخلاقِ المُؤمِنِ : الإِنفاقُ عَلی قَدرِ الإِقتارِ ، وَالتَّوسُّعُ عَلی قَدرِ التَّوَسُّعِ ، و إنصافُ النّاسِ ، وَ ابتِداؤُهُ إیّاهُم بِالسَّلامِ عَلَیهِم﴾ (1)

امام سجاد علیه السلام فرمود از خصلت های ،مؤمن انفاق (بر اهل و عیال) است به قدر تنگدستی و توسعه دادن بقدر توسعه ای (که خدا به او داده) و انصاف به خرج دادن با مردم و پیش سلام بودن است.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد الاقتار: تنگی معیشت. و ابن شعبه حرّانی این روایت را به صورت مرفوع ضمن احادیث منقوله از امام سجّاد علیه السلام در کتاب تحف العقول (2) نقل نموده است.

2/175- الديلمي رَفَعَهُ إِلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَالَ: ﴿خَصْلَتانِ لا یَجْتَمعانِ فی مؤمنٍ : البُخلُ و سُوءُ الخُلقِ﴾ (3)

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: دو ویژگی است که در مؤمن گرد نمی آیند بخل و بداخلاقی.

ص: 113


1- الكافي، ج 2، ص 241.
2- تحف العقول، ص282.
3- أعلام الدين، ص 131.

16-برادری مؤمنان

1/176- الكليني، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَی عَنِ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: قَالَ أبُو عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ: ﴿إنَّمَا المُؤمِنونَ إخوَهٌ بَنو أبٍ و أُمٍّ ، و إذا ضَرَبَ عَلی رَجُلٍ مِنهُم عِرقٌ سَهِرَ لَهُ الآخَرونَ﴾. (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: مؤمنان برادران یکدیگر و فرزندان یک پدر و مادرند و اگر رگی از یکی از آنان (به ناراحتی) بجنبد دیگران به خاطر او شب را نمی خوابند.

می گویم: راویان در سند همگی ثقه هستند مگر "مفضل بن عمر" که او نیز معتبر می باشد و فیض کاشانی در شرح آن گفته مقصود از پدر، همان روح الهی است که در سرشتِ مؤمن دمیده شده؛ و مقصود از «اُمّ» (مادر) آب گوارا و تربت پاکی است که شرح آن دو در ابتدای کتاب ("الوافی" آمده است و به خواست خداوند در همین کتاب در بحث "سرشتِ مؤمن" خواهد آمد) چنان چه از روایات آینده مشخص می شود و مقصود حضرت آدم و حوّا که متبادر به اذهان است، نمی باشند و این به دلیل اختصاص نداشتن این انتساب آدم و حوا به ایمان است». (2)

2/177- الكليني، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ فَضَالَهَ بْنِ أَیُّوبَ عَنْ عُمَرَ بْنِ أَبَانٍ عَنْ جَابِرٍ اَلْجُعْفِیِّ قَالَ: ﴿تَقَبَّضْتُ بَیْنَ یَدَیْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ رُبَّمَا حَزِنْتُ مِنْ غَیْرِ مُصِیبَهٍ تُصِیبُنِی، أَوْ أَمْرٍ یَنْزِلُ بی حَتَّی یَعْرِفَ ذَلِکَ أَهْلِی فِی وَجْهِی وَ صَدِیقِی، فَقَالَ: نَعَمْ یَا جَابِرُ إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ اَلْمُؤْمِنِینَ مِنْ طِینَهِ اَلْجِنَانِ، وَ أَجْرَی فِیهِمْ مِنْ رِیحِ رُوحِهِ، وَ لِذَلِکَ اَلْمُؤْمِنُ أَخُو اَلْمُؤْمِنِ لِأَبِیهِ وَ أُمِّهِ فَإِذَا أَصَابَ رُوحاً مِنْ تِلْکَ اَلْأَرْوَاحِ فِی وَلَدٍ مِنَ اَلْوِلْدَانِ حُزْنٌ حَزِنَتْ هَذِهِ لِأَنَّهَا مِنْهَا﴾ (3)

جابر جعفی گوید: در حضور امام باقر علیه السلام بودم که ناگهان دلگیر شدم! به

ص: 114


1- الكافي، ج 2، ص 165.
2- الوافي، ج 5، ص 551
3- الكافي، ج 2، ص 166

حضرت عرض کردم: گاهی بدون این که مصیبتی یا گرفتاری بر من عارض شود، اندوهگین می شوم تا آن جا که خانواده و دوستانم اثرش را در چهره ام می بینند! فرمود: آری (چنین است). ای جابر خداوند عز و جل مؤمنان را از طینت بهشتی آفرید و از نسیم روح خویش در آن ها جاری ،ساخت از این رو است که مؤمن برادر تنی مؤمن است، (زیرا طینت به منزله پدر و نسیم به جای مادر است) پس هرگاه به یکی از آن ارواح در شهری اندوهی رسد آن روح دیگر اندوهگین شود، زیرا از جنس اوست.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد و مراد از "تقبضت" یعنی برایم گرفتگی و اندوه بوجود آمد، ضمیر در "رُوحه" به خداوند متعال بر می گردد.

3/178- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنِ اِبْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ عُقْبَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ : ﴿المُؤمِنُ أخو المؤمنِ، عَینُهُ و دَلیلُهُ، لا یَخونُهُ، و لا یَظْلِمُهُ، و لا یَغُشُّهُ، و لا یَعِدُهُ عِدَهً فیَخْلِفَهُ﴾. (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: مؤمن برادر مؤمن است چشم و راهنمای اوست، به او خیانت و ستم نمی کند و کلاه سرش نمی گذارد و به او وعده ای نمی دهد که بدان عمل نکند.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

4/179- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی وَ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ جَمِیعاً عَنِ اِبْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: ﴿سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: اَلْمُؤْمِنُ أَخُو اَلْمُؤْمِنِ کَالْجَسَدِ اَلْوَاحِدِ، إِنِ اِشْتَکَی شَیْئاً مِنْهُ وَجَدَ أَلَمَ ذَلِکَ فِی سَایِرِ جَسَدِهِ، وَ أَرْوَاحُهُمَا مِنْ رُوحٍ وَاحِدَهٍ، وَ إِنَّ رُوحَ اَلْمُؤْمِنِ لَأَشَدُّ اِتِّصَالاً بِرُوحِ اَللَّهِ مِنِ اِتِّصَالِ شُعَاعِ اَلشَّمْسِ بِهَا﴾ (2)

ص: 115


1- الكافي، ج 2، ص 166
2- الكافي، ج 2، ص 166.

ابوبصیر گوید: امام صادق علیه السلام می فرمود مؤمن برادر مؤمن است، مانند یک پیکری که هرگاه عضوی از آن دردمند شود اعضاء دیگر هم احساس درد کنند، و روح های آن ها نیز از یک روحست و روح مؤمن اتصالش به روح خداوند از پیوستگی و اتصال پرتو خورشید به خورشید بیشتر است.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد و شیخ مفید در الاختصاص (1) به نحو مرسل شبیه آن را نقل نموده است.

5/180- الكليني، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی نَجْرَانَ عَنْ مُثَنًّی اَلْحَنَّاطِ عَنِ اَلْحَارِثِ بْنِ اَلْمُغِیرَهِ قال: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: ﴿ الْمُسْلِمُ أَخُو الْمُسْلِمِ هُوَ عَيْنُهُ وَ مِرْآتُهُ وَ دَلِيلُهُ لَا يَخُونُهُ وَ لَا يَخْدَعُهُ وَ لَا يَظْلِمُهُ وَ لَا يَكْذِبُهُ وَ لَا يَغْتَابُهُ ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: مسلمان برادر مسلمان ،است چشم و آینه و راهنمای اوست نسبت به او خیانت و نیرنگ و ستم نکند و او را دروغگو نشمارد و غیبتش نکند

6/181- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ اِبْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ حَفْصِ بْنِ اَلْبَخْتَرِیِّ قَالَ: ﴿کُنْتُ عِنْدَ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ وَ دَخَلَ عَلَیْهِ رَجُلٌ فَقَالَ لِی: تُحِبُّهُ؟. فَقُلْتُ: نَعَمْ، فَقَالَ: لِی: وَ لِمَ لَا تُحِبُّهُ؟ وَ هُوَ أخُوکَ وَ شَرِیکُکَ فِی دِینِکَ وَ عَوْنُکَ عَلَی عَدُوِّکَ وَ رِزْقُهُ عَلَی غَیْرِکَ﴾ (3)

حفص بختری گوید: حضور امام صادق علیه السلام بودم که مردی وارد شد، حضرت به من فرمود: او را دوست داری؟ عرض کردم آری، فرمود: چرا دوستش نداشته باشی که او برادر تو و شریک دین تو و یاور تو علیه دشمنت می باشد و رزق و روزی او هم بر عهده دیگریست

ص: 116


1- الاختصاص، ص32
2- الكافي، ج 2، ص 166.
3- الكافي، ج 2، ص 166.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه است.

7/182 الكليني، عَنْ أَبِی عَلِیٍّ الْأَشْعَرِیِّ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أُورَمَهَ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عن مُحَمَّدِ بْنِ فُضَیْلٍ عَنْ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: سَمِعْتُهُ یَقُولُ: ﴿المُؤمِنُ أخُو المُؤمِنِ لِأَبیهِ و أُمِّهِ ؛ لِأَنَّ اللّهَ عز و جل خَلَقَ المُؤمِنینَ مِنْ طِينَةِ اَلْجِنَانِ وَ أَجْرَى فِي صُوَرِهِمْ مِنْ رِيحِ اَلْجَنَّةِ فَلِذَلِكَ هُمْ إِخْوَةٌ لِأَبٍ وَ أُمٍّ﴾. (1)

ابو حمزه ثمالی :گوید: امام باقر علیه السلام می فرمود: مؤمن برادر تنی مؤمن است، زیرا خدای عز و جل مؤمنین را از سرشت بهشتی آفرید و از نسیم بهشت در پیکرشان دمید، از این جهت مؤمنین برادر تنی یکدیگرند

8/183- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی، عَنِ اَلْحَجَّالِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ عُقْبَهَ، عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ: ﴿إِنَّ الْمُوءْمِنَ أَخُو الْمُوءْمِنِ: عَیْنُهُ وَ دَلِیلُهُ، لاَ یَخُونُهُ، وَ لاَ یَظْلِمُهُ، وَ لاَ یَغُشُّهُ، وَ لاَ یَعِدُهُ عِدَةً فَیُخْلِفَهُ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: مؤمن برادر مؤمن است چشم و راهنمای اوست نسبت به او خیانت و ستم و نیرنگ روا ندارد و با او خلف وعده نکند.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد چون مراد از "حجّال" عبدالله بن محمّد اسدی کوفی است و "حجّال المزخرف" کنیه اش ابو محمّد است که وثاقت بالایی دارد و متن روایت نیز با روایت سوم مشترک بوده و نیز رجال و راویان هر دو مشترکند مگر آن که در روایت دوم "حجّال" بدل از " ابن فضّال" آمده که گویا چنان چه ظاهر است تصحیف یکی از دیگری باشد و خداوند سبحان داناست.

9/184 - الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ

ص: 117


1- الكافي، ج 2، ص 167
2- الكافي، ج 2، ص 167.

ابْنِ عِیسَی جَمِیعاً عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ إِسْمَاعِیلَ الْبَصْرِیِّ، عن فضيل بْنِ یَسَارٍ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿إِنَّ نَفَراً مِنَ اَلْمُسْلِمِینَ خَرَجُوا إِلَی سَفَرٍ لَهُمْ، فَضَلُّوا اَلطَّرِیقَ فَأَصَابَهُمْ عَطَشٌ شَدِیدٌ فَتَکَفَّنُوا وَ لَزِمُوا أُصُولَ اَلشَّجَرِ، فَجَاءَهُمْ شَیْخٌ وَ عَلَیْهِ ثِیَابٌ بِیضٌ، فَقَالَ: قُومُوا فَلاَ بَأْسَ عَلَیْکُمْ فَهَذَا اَلْمَاءُ، فَقَامُوا فَشَرِبُوا وَ اِرْتَوَوْا فَقَالُوا: مَنْ أَنْتَ یَرْحَمُکَ اَللَّهُ؟ فَقَالَ: أَنَا مِنَ اَلْجِنِّ اَلَّذِینَ بَایَعُوا رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَقُولُ اَلْمُؤْمِنُ أَخُو اَلْمُؤْمِنِ عَیْنُهُ وَ دَلِیلُهُ، فَلَمْ تَکُونُوا تَضَیَّعُوا بِحَضْرَتِی﴾ (1)

فضیل بن یسار گوید: شنیدم امام باقر علیه السلام می فرمود. جماعتی از مسلمین به سفری رفتند و راه را گم کردند تا بسیار تشنه شدند کفن پوشیدند (از جاده بکناری رفتند) و خود را به ریشه های درخت (که اندک رطوبتی داشت) چسبانیدند. پیرمردی سفیدپوش نزد آن ها آمد و گفت ،برخیزید نگران نباشید این آب را بنوشید. آن ها برخاستند و آشامیدند و سیراب گشتند سپس :گفتند تو کیستی؟ خدایت رحمت کند :گفت من از طایفه جن هایی هستم که ایمان آوردند و با رسول خدا صلی الله علیه و آله بیعت کردند من از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که فرمود: مؤمن برادر مؤمن است چشم او و راهنمای اوست، پس شما نباید با وجود من دچار سختی و گرفتاری شوید.

می گویم: رجال سند همگی ثقه اند غیر از "اسماعیل بصری" که مهمل و ناشناخته می باشد و در نسخه خطی کافی که در دست داریم و نیز در نسخه چاپی عبارت "فتكفّنوا" ضبط شده که مفهومش پوشیدن کفن و آمادگی برای مرگ است و در بعضی نسخه ها عبارت به صورت "فتكنّفوا" ضبط شده که مفهومش کناره گیری و بی توجهی می باشد. ظاهراً ضبط و قرائت اوّل یعنی "فتكفّنوا" صحیح باشد و دلیل بر این مطلب در جملات بعدی - از سر ناچاری و تشنگی چسبیدند به ریشه های درختان تا کمی آرامش یابند- فهمیده می شود و خداوند داناست.

ص: 118


1- الكافي، ج 2، ص 167.

10/185- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ، عن اَلْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِیعاً عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَی عَنْ رِبْعِیٍّ عَنْ فُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ قَالَ: سَمِعْتُ أبَا عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ یَقُولُ: ﴿الْمُسْلِمُ أَخُو الْمُسْلِمِ لاَ یَظْلِمُهُ، وَ لاَ یَغُشُّهُ وَ لاَ یَخْذُلُهُ وَ لاَ یَغْتَابُهُ وَ لاَ یَخُونُهُ وَ لاَ یَحْرِمُهُ﴾. (1)

فضیل بن یسار :گوید از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: مسلمان برادر مسلمان ،است به او ستم نکند و فریبش ندهد و او را (در گرفتاری ها) تنها نگذارد و غیبتش نکند و به او خیانت ننماید و از یاری محروم نسازد.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه و متن آن واضح می باشد.

11/186- الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ الأهوازي رَفَعَهُ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ: ﴿اَلْأَرْوَاحَ جُنُودٌ مُجَنَّدَهٌ تَلْتَقِی فَتَتَشَامُّ کَمَا تَتَشَامُّ اَلْخَیْلُ فَمَا تَعَارَفَ مِنْهَا اِئْتَلَفَ وَ مَا تَنَاکَرَ مِنْهَا اِخْتَلَفَ وَ لَوْ أَنَّ مُؤْمِناً دَخَلَ مَسْجِداً فِیهِ أُنَاسٌ کَثِیرٌ لَیْسَ فِیهِمْ إِلاَّ مُؤْمِنٌ وَاحِدٌ إِلاَّ مَالَتْ نَفْسُهُ إِلَی ذَلِکَ اَلْمُؤْمِنِ حَتَّی یَجْلِسَ إِلَیْهِ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: ارواح لشکریانی مرتب شده هستند که یک جا جمع شده اند و با یکدیگر دیدار می کنند و و بوی همدیگر را استشمام می کنند چنان چه اسبان یک دیگر را بو کنند، و هر کدام با هم آشنا باشند به هم پیوندند و هر کدام نا آشنایند از هم جدا شوند و اگر یک مؤمن وارد مسجدی پر جمعیت شود که فقط یک مؤمن میان آن ها باشد روحش به سوی همان مؤمن کشیده شود تا با او همنشین شود.

12/187- الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ رَفَعَهُ إلَی أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ أنَّهُ قَالَ: ﴿ لاَ وَ اَللَّهِ لاَ یَکُونُ اَلْمُؤْمِنُ مُؤْمِناً أَبَداً حَتَّی یَکُونَ لِأَخِیهِ مِثْلَ اَلْجَسَدِ إِذَا ضَرَبَ عَلَیْهِ عِرْقٌ وَاحِدٌ تَدَاعَتْ لَهُ سَائِرُ

ص: 119


1- الكافي، ج 2، ص 167.
2- المؤمن، ص 39.

عُرُوقِهِ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: به خدا قسم! مؤمن هرگز مؤمن نیست مگر آن گاه که برای برادر خود همچون پیکر باشد که هرگاه رگی از آن پیکر بجنبد (و ناراحت باشد) دیگر رگ ها نیز با او به جنب و جوش در آیند.

13/188- الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ رَفَعَهُ إِلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: ﴿ لِکُلِّ شَیْءٍ شَیْءٌ یَسْتَرِیحُ إِلَیْهِ وَ أَنَّ اَلْمُؤْمِنَ یَسْتَرِیحُ إِلَی أَخِیهِ اَلْمُؤْمِنِ کَمَا یَسْتَرِیحُ اَلطَّیْرُ إِلَی شَکْلِهِ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود هر چیزی با چیزی آرام می گیرد و مؤمن با برادر مؤمن خود آرامش می یابد چنان که پرنده با هم نوعان خود آرام می گیرد.

14/189- الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ رَفَعَهُ إِلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: ﴿المُؤمِنُونَ فِي تَبَارِّهِم وَ تَرَاحُمِهِم وَ تَعَاطُفِهِم كَمَثَلِ الجَسَدِ إِذَا اشتَكَى تَدَاعَى لَهُ سَائِرُهُ بِالسَّهَرِ وَالحُمَّى﴾ (3)

امام صادق علیه السلام فرمود مؤمنان در نیکی و مهربانی و توجه به هم مانند یک پیکرند که چون دردی عارض شود بقیه اعضاء در بی خوابی و تب با او همراه شوند.

15/190- ابن فهد الحلي رَفَعَهُ إِلَی اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَالَ: ﴿ما أحدَثَ اللّهُ إخاءً بَينَ المُؤمِنينَ إلاّ أحدَثَ لِكُلِّ واحِد مِنهُما دَرَجَةً وَ عَنْهُ صلی الله علیه و آله قال : مَنِ اِسْتَفَادَ أَخاً فِی اَللَّهِ اِسْتَفَادَ بَیْتاً فِی اَلْجَنَّهِ﴾.

وَ رَوَی عَمْرُو بْنُ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: إِنَّ الْمُؤْمِنَیْنِ الْمُتَوَاخِیَیْنِ فِی اللَّهِ لَیَكُونُ أَحَدُهُمَا فِی الْجَنَّةِ فَوْقَ الْآخَرِ بِدَرَجَةٍ فَیَقُولُ یَا رَبِّ إِنَّ صَاحِبِی قَدْ كَانَ یَأْمُرُنِی بِطَاعَتِكَ وَ یُثَبِّطُنِی عَنْ مَعْصِیَتِكَ وَ یُرَغِّبُنِی فِیمَا عِنْدَكَ فَاجْمَعْ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ فِی هَذِهِ الدَّرَجَةِ فَیَجْمَعُ اللَّهُ

ص: 120


1- المؤمن، ص39.
2- المؤمن، ص39.
3- المؤمن، ص 39.

ببَیْنَهُمَا وَ إِنَّ الْمُنَافِقَیْنِ لَیَكُونُ أَحَدُهُمَا أَسْفَلَ مِنْ صَاحِبِهِ بِدَرْكٍ فِی النَّارِ فَیَقُولُ یَا رَبِّ إِنَّ فُلَاناً كَانَ یَأْمُرُنِی بِمَعْصِیَتِكَ وَ یُثَبِّطُنِی عَنْ طَاعَتِكَ وَ یُزَهِّدُنِی فِیمَا عِنْدَكَ وَ لَا یُحَذِّرُنِی لِقَاءَكَ فَاجْمَعْ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ فِی هَذَا الدَّرْكِ فَیَجْمَعُ اللَّهُ بَیْنَهُمَا وَ تَلَا هَذِهِ الْآیَةَ ﴿الْأَخِلَّاءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِینَ﴾ (1) (2)

رسول خدا صلی الله علیه و اله فرمود: خدا دوستی و برادری میان دو مؤمن پدید نیاورد جز که برای هر کدام درجه ای پدید آورد و از آن حضرت صلی الله علیه و آله است که فرمود: هر کس برادری خدایی به دست آورد خانه ای در بهشت به دست آورده است.

و به روایت عمرو بن شمر از جابر :گوید امام باقر علیه السلام فرمود: دو مؤمن که در راه خدا با هم برادرند یکیشان در بهشت درجه بالاتری دارد پس می گوید: پروردگارا! دوستم مرا به فرمانبری از تو وا می داشت و از نافرمانیت باز می داشت، و مرا به آن چه نزد توست تشویق می کرد مرا با او در این درجه همراه کن پس خدا اجابت می کند و آن ها را همراه یکدیگر کند. و دو منافق در جهنّم عذاب بیشتری نسبت به رفیقش دارد می گوید پروردگارا! فلانی مرا به نافرمانی تو وامی داشت و از اطاعتت دور می کرد و مرا از آن چه نزد توست منصرف می کرد و از قیامت بر حذر نمی کرد پس او را هم به عذابی که من دارم دچار کن پس خدا اجابت می کند و آن ها را همراه یکدیگر کند. سپس این آیه را خواند «در آن روز دوستان با یکدیگر ،دشمنند مگر پرهیزکاران»

17- ادای حقوق مؤمن از ویژگی های دین آسان محمّدی است

1/191- الصدوق قال: حدَّثنا أبيه رضی الله عنه قال: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی اَلْعَطَّارُ، عن أَحْمَدَ اِبْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ اَلْآدَمِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ عَنْ یُونُسَ

ص: 121


1- سوره زخرف آیه 67
2- عدة الداعي، ص 176؛ و نقل عنه في بحار الأنوار، ج 71، ص278.

ظَبْیَانَ قَالَ: قال [لي] أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: ﴿يا يونس اتَّقُوا اللَّهَ وَ آمِنُوا بِرَسُولِهِ قَالَ قُلْتُ آمَنَّا بِاللَّهِ له، فقال: اَلْمُحَمَّدِیَّهُ اَلسَّمْحَهُ: إِقَامُ اَلصَّلاَهِ وَ إِیتَاءُ اَلزَّکَاهِ وَ صِیَامُ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ حِجُّ اَلْبَیْتِ الحرام وَ اَلطَّاعَهُ لِلْإِمَامِ وَ أَدَاءُ حُقُوقِ اَلْمُؤْمِنِ فَإِنَّ مَنْ حَبَسَ حَقَّ اَلْمُؤْمِنِ أَقَامَهُ اَللَّهُ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ خَمْسَ مِائَهِ عَامٍ عَلَی رِجْلَیْهِ حَتَّی یَسِیلَ مِنْ عَرَقِهِ أَوْدِیَهٌ ثُمَّ یُنَادِی مُنَادٍ مِنْ عِنْدِ اَللَّهِ: هَذَا اَلظَّالِمُ اَلَّذِی حَبَسَ عَنِ اَللَّهِ حَقَّهُ قَالَ: فَیُوَبَّخُ أَرْبَعِینَ عَاماً ثُمَّ یُؤْمَرُ بِهِ إِلَی نَارِ جَهَنَّمَ﴾ (1)

يونس بن ظبیان گوید: امام صادق علیه السلام به من فرمود: پرهیزکار باشید و پیامبرش را باور کنید! عرض کردم چنین می کنیم و باور داریم پس حضرت علیه السلام فرمود: (دین) محمّدیه آسان یعنی برپا داشتن ،نماز و پرداختن زکات و روزه ماه ،رمضان و زیارت خانه کعبه و پیروی و اطاعت از امام و ادای حق مؤمن است، چون هر کس حق مؤمنی را ،ندهد خداوند در قیامت پانصد سال او را روی دو پا نگهدارد تا رودخانه ها از عرق بدنش روان گردد آن گاه منادی از سوی خداوند عز و جل فریاد ،زند این همان ستمکاری است که حق خدا را نداده بعد از آن چهل سال او را سرزنش و توبیخ نمایند، و سپس به آتش جهنم بیندازند.

18-شاد کردن قلب مؤمن

1/192- الكليني، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی، عن أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی، جَمِیعاً، عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِی حَمْزَهَ اَلثُّمَالِیِّ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صلی الله علیه و آله: ﴿مَن سَرَّ مُؤمنا فَقَد سَرَّنی ، و مَن سَرَّنی فَقَد سَرَّ اللّهَ﴾ (2)

ابو حمزه ثمالی گوید: شنیدم امام باقر علیه السلام می فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس مؤمنی را شاد و خوشحال ،سازد مرا خوشحال کرده و هر کس مرا خوشحال سازد خدا را خوشحال نموده

ص: 122


1- الخصال، ج 1، ص 328، ح 20
2- الكافي، ج 2، ص 188.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

2/193- الكليني، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ أَبِیهِ عَنْ رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ الْکُوفَهِ یُکَنَّی أَبُو مُحَمَّدٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿تَبَسُّمُ الرَّجُلِ فِی وَجْهِ أَخِیهِ حَسَنَهٌ وَ صَرْفُ الْقَذَی عَنْهُ حَسَنَهٌ وَ مَا عُبِدَاللهُ بِشَیْءٍ أَحَبَّ إِلَی اللهِ مِنْ إِدْخَالِ السُّرُورِ عَلَی المُؤْمِنِ﴾ (1)

امام باقر علیه السلام فرمود: لبخند مؤمن به روی برادرش حسنه باشد و برداشتن خاشاک از چهره او نیز حسنه باشد و خداوند با چیزی محبوب تر از شاد کردن مؤمن پرستش نشده است

3/194- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ، عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ مُسْکَانَ عَنْ عُبَیْدِ اَللَّهِ بْنِ اَلْوَلِیدِ اَلْوَصَّافِیِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ يقول: ﴿إِنَّ فِيمَا نَاجَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ عَبْدَهُ مُوسى عَلَيْهِ السَّلَامُ قَالَ: إِنَّ لِي عِبَاداً أُبِيحُهُمْ جَنَّتِي، وَ أُحَكِّمُهُمْ فِيهَا، قَالَ: يَا رَبِّ، وَ مَنْ هؤُلَاءِ الَّذِينَ تُبِيحُهُمْ جَنَّتَكَ وَ تُحَکِّمُهُمْ فِیهَا؟ قَالَ: مَنْ أَدْخَلَ عَلَی مُؤْمِنٍ سُرُوراً ثُمَّ قَالَ: إِنَّ مُؤْمِناً کَانَ فِی مَمْلَکَهِ جَبَّارٍ فولع بِهِ فَهَرَبَ مِنْهُ إِلَی دَارِ اَلشِّرْکِ فَنَزَلَ بِرَجُلٍ مِنْ أَهْلِ اَلشِّرْکِ فَأَلْطَفَهُ وَ أَرْفَقَهُ وَ أَضَافَهُ فَلَمَّا حَضَرَهُ اَلْمَوْتُ أَوْحَی اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِ وَ عِزَّتِی وَ جَلاَلِی لَوْ کَانَ فِی جَنَّتِی مَسْکَنٌ لَأَسْکَنْتُکَ فِیهَا وَ لَکِنَّهَا مُحَرَّمَهٌ عَلَی مَنْ مَاتَ مُشْرِکاً وَ لَکِنْ یَا نَارُ لاَ تَهِیدِیهِ وَ لاَ تُؤْذِیهِ قَالَ وَ یُؤْتَی بِرِزْقِهِ طَرَفَیِ اَلنَّهَارِ قُلْتُ: مِنَ اَلْجَنَّهِ؟ قَالَ: مِنْ حَیْثُ شَاءَ اَللَّهُ﴾ (2)

عبیدالله بن ولید و صافی گوید: شنیدم امام باقر علیه السلام فرمود: در مناجات خداوند با بنده خویش موسی علیه السلام آمده: بندگانی دارم که بهشتم را برایشان مهیا کرده آن ها را در آن فرمانروا ساختم موسی علیه السلام عرض کرد: پروردگارا! اینان کیانند که چنین پاداشی برایشان قرار داده ای؟ فرمود هر که مؤمنی را خوشحال سازد آن گاه

ص: 123


1- الكافي، ج 2، ص188
2- الكافي، ج 2، ص 188

امام علیه السلام فرمود: مؤمنی در مملکت یکی از جباران بود و آن جبار او را تکذیب می نمود و حقیر و بی مقدار می شمرد، آن مؤمن از آن دیار به بلاد شرک گریخت و بر یکی از مشرکان وارد شد وی از او پذیرایی نمود و به او جای داد و مهربانی کرد و میزبانی ،نمود پس چون مرگ آن مشرک فرا رسید خداوند به او الهام کرد که به عزت و جلال خودم سوگند که اگر برای تو در بهشت محلی بود تو را در آن ساکن گردانیدم و لیکن بهشت بر مشرک حرام شده است اما ای آتش او را بترسان لكن مسوزان و آزارش مرسان و در بامدادان و شامگاه روزی او می رسد، سائل پرسید که از بهشت؟ فرمود از جایی که خدا خواهد.

می گویم "ولع" یعنی اسخفاف و حقیر شمردن و "هیدیه" یعنی بترسان و هراسناک نما و جابجا کن و اصلاحش نما ظاهراً فاعل "قلت" در پایان حدیث همان "و صافی" راوی باشد و فاعل "قالَ" هم امام باقر علیه السلام می باشند.

4/195- الكليني، ععَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ بَكْرِ بْنِ صَالِحٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی عَلِیٍّ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِمْ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : ﴿ إِنَّ أَحَبَّ اَلْأَعْمَالِ إِلَی اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِدْخَالُ اَلسُّرُورِ عَلَی اَلْمُؤْمِنِینَ﴾. (1)

امام صادق علیه السلام از پدرشان امام سجاد علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و اله فرمودند: محبوب ترین اعمال نزد خداوند شاد نمودن مؤمنان است.

5/196- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنِ اِبْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِاللهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ: ﴿أَوْحَی اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَی دَاوُدَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِنَّ اَلْعَبْدَ مِنْ عِبَادِی لَیَأْتِینِی بِالْحَسَنَهِ فَأُبِیحُهُ جَنَّتِی فَقَالَ دَاوُدُ یَا رَبِّ وَ مَا تِلْکَ اَلْحَسَنَهُ قَالَ یُدْخِلُ عَلَی عَبْدِیَ اَلْمُؤْمِنِ سُرُوراً وَ لَوْ بِتَمْرَهٍ قَالَ دَاوُدُ یَا رَبِّ حَقٌّ لِمَنْ عَرَفَکَ أَنْ لاَ یَقْطَعَ رَجَاءَهُ مِنْکَ﴾. (2)

ص: 124


1- الكافي، ج 2، ص 189
2- الكافي، ج 2، ص 189.

امام صادق علیه السلام فرمود خداوند به داود علیه السلام وحی کرد که بنده ای عمل نیکی انجام می دهد که به سبب آن بهشت را برایش آماده می کنم. داود علیه السلام عرض کرد: پروردگارا آن عمل نیک کدام است؟ فرمود: بنده مؤمنم را شادمان می کند هر چند با دانه خرمایی ،باشد داود علیه السلام گفت: خداوندا سزاست هر کس تو را شناخت نومید از رحمتت نشود

می گویم: سند روایت صحیح است و صدوق آن را با سند خود در ثواب الأعمال (1) آورده است.

6/197- الكليني، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِیهِ ، عَنْ خَلَفِ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ: ﴿لا يَرَى أَحَدُكُمْ إِذَا أَدْخَل عَلى مُؤْمِنٍ سُرُوراً أَنَّهُ عَليْهِ أَدْخَلهُ فَقَطْ، بَل واللهِ عَليْنَا، بَل واللهِ عَلى رَسُول اللهِ صلی الله علیه و اله﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: گمان نکنید که وقتی مؤمنی را شادمان کردید، فقط او شاد شده بلکه به خدا سوگند ما را خوشحال کرده بلکه بالاتر، به خدا سوگند رسول خدا صلی الله علیه و آله را شاد نموده.

7/198- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ، عن اَلْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِیعاً عَنِ اِبْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَبْدِ اَلْحَمِیدِ عَنْ أَبِی اَلْجَارُودِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: سَمِعْتُهُ یَقُولُ: ﴿إِنَّ أَحَبَّ اَلْأَعْمَالِ إِلَی اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِدْخَالُ اَلسُّرُورِ عَلَی اَلْمُؤْمِنِ شَبْعَهُ مُسْلِمٍ أَوْ قَضَاءُ دَیْنِهِ ﴾ (3)

ابو جارود گوید: شنیدم امام باقر علیه السلام فرمود: بهترین کارها نزد خدا خوشحال کردن مؤمن به رفع گرسنگی یا پرداخت بدهی اوست.

ص: 125


1- ثواب الأعمال، ص 163.
2- الكافي، ج 2، ص 189
3- الكافي، ج 2، ص 189

می گویم: گفته شده «شَبعة» به فتح حرف «شین» منصوب به نزع خافض یا مرفوع در جایگاه خبر برای مبتدایی مقدّر و یا این که مجرور در جایگاه بدل یا عطف بیان برای "سرورا" می باشد مراد و مفهوم از "مسلم" در این جا مؤمن است و تبدیل مؤمن به مسلمان به این جهت است که بفهماند ایمان ظاهری برای ادخال سرور کفایت می کند و هر دو را از باب مثال و نمونه ذکر نموده است.

8/199- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی، عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ سَدِیرٍ اَلصَّیْرَفِیِّ قَالَ:قَالَ أَبُو عَبْدِاللَّهِ عليه السلام فِي حَدِيثٍ طَوِيلٍ: ﴿إِذَا بَعَثَ اللّهُ الْمُؤْمِنَ مِنْ قَبْرِهِ ، خَرَجَ مَعَهُ مِثَالٌ یَقْدُمُ أَمَامَهُ ، کُلَّمَا رَأَی الْمُؤْمِنُ هَوْلًا مِنْ أَهْوَالِ یَوْمِ الْقِیَامَهِ ، قَالَ لَهُ الْمِثَالُ : لَا تَفْزَعْ وَلَا تَحْزَنْ ، وَ أَبْشِرْ بِالسُّرُورِ وَالْکَرَامَهِ مِنَ اللّهِ عَزَّ وَجَلَّ حَتّی یَقِفَ بَیْنَ یَدَیِ اللّهِ عَزَّ وَجَلَّ ، فَیُحَاسِبُهُ حِسَاباً یَسِیراً ، وَ یَأْمُرُ بِهِ إِلَی الْجَنَّهِ ، وَالْمِثَالُ أَمَامَهُ ، فَیَقُولُ لَهُ الْمُؤْمِنُ : یَرْحَمُکَ اللّهُ نِعْمَ الْخَارِجُ خَرَجْتَ مَعِی مِنْ قَبْرِی ، وَ مَا زِلْتَ تُبَشِّرُنِی بِالسُّرُورِ وَالْکَرَامَهِ مِنَ اللّهِ حَتّی رَأَیْتُ ذلِکَ ، فَیَقُولُ : مَنْ أَنْتَ؟ فَیَقُولُ : أَنَا السُّرُورُ الَّذِی کُنْتَ أَدْخَلْتَ عَلی أَخِیکَ الْمُؤْمِنِ فِی الدُّنْیَا ، خَلَقَنِی اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ مِنْهُ لِأُبَشِّرَکَ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام در حدیثی طولانی فرمودند: آن گاه که خدا مؤمن را از قبرش برانگیزد همراه او تمثالی بیرون آید که پیشاپیش او حرکت کند و هرگاه مؤمن با یکی از صحنه های هراس انگیز قیامت روبرو شود تمثال به او می گوید: نترس و غم مخور، مژده باد تو را به شادمانی و کرامت خداوند عز و جل تا آن که در برابر خداوند عز و جل می ایستد و حسابرسی آسانی می شود و او را در حالی به سوی بهشت روانه می کنند که آن تمثال پیشاپیش اوست مؤمن به او می گوید: چه همراه خوبی! از قبر با من آمدی و همواره مرا به شادی و کرامت خداوند مژده دادی تا آن را دیدم سپس :گوید تو کیستی؟ گوید: من همان شادمانی هستم که در دنیا به برادر مؤمنت رسانیدی خداوند عز و جل مرا آفرید تا به تو مژده دهم.

ص: 126


1- الكافي، ج 2، ص 190.

می گویم: روایت از نظر سند معتبره می باشد و شیخ صدوق به سندش از سدیر در ثواب الاعمال (1) و نیز همه حدیث را باز در همان کتاب (2) نقل کرده و ما نیز در عنوان «مؤمن در هنگام مرگ» آوردیم.

9/200- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنِ اَلسَّیَّارِیِّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جُمْهُورٍ قَالَ: کَانَ اَلنَّجَاشِیُّ وَ هُوَ رَجُلٌ مِنَ اَلدَّهَاقِینِ عَامِلاً عَلَی اَلْأَهْوَازِ وَ فَارِسَ فَقَالَ بَعْضُ أَهْلِ عَمَلِهِ لِأَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: ﴿كَانَ النَّجَاشِیُّ وَ هُوَ رَجُلٌ مِنَ الدَّهَاقِینِ عَامِلًا عَلَی الْأَهْوَازِ وَ فَارِسَ فَقَالَ بَعْضُ أَهْلِ عَمَلِهِ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِنَّ فِی دِیوَانِ النَّجَاشِیِّ عَلَیَّ خَرَاجاً وَ هُوَ مُؤْمِنٌ یَدِینُ بِطَاعَتِكَ فَإِنْ رَأَیْتَ أَنْ تَكْتُبَ لِی إِلَیْهِ كِتَاباً قَالَ فَكَتَبَ إِلَیْهِ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ سُرَّ أَخَاكَ یَسُرَّكَ اللَّهُ قَالَ فَلَمَّا وَرَدَ الْكِتَابُ عَلَیْهِ دَخَلَ عَلَیْهِ وَ هُوَ فِی مَجْلِسِهِ فَلَمَّا خَلَا نَاوَلَهُ الْكِتَابَ وَ قَالَ هَذَا كِتَابُ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَقَبَّلَهُ وَ وَضَعَهُ عَلَی عَیْنَیْهِ وَ قَالَ لَهُ مَا حَاجَتُكَ قَالَ خَرَاجٌ عَلَیَّ فِی دِیوَانِكَ فَقَالَ لَهُ وَ كَمْ هُوَ قَالَ عَشَرَةُ آلَافِ دِرْهَمٍ فَدَعَا كَاتِبَهُ فَأَمَرَهُ بِأَدَائِهَا عَنْهُ ثُمَّ أَخْرَجَهُ مِنْهَا وَ أَمَرَ أَنْ یُثْبِتَهَا لَهُ لِقَابِلٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ هَلْ سَرَرْتُكَ فَقَالَ نَعَمْ جُعِلْتُ فِدَاكَ ثُمَّ أَمَرَ بِمَرْكَبٍ وَ جَارِیَةٍ وَ غُلَامٍ وَ أَمَرَ لَهُ بِتَخْتِ ثِیَابٍ فِی كُلِّ ذَلِكَ یَقُولُ هَلْ سَرَرْتُكَ فَیَقُولُ نَعَمْ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَكُلَّمَا قَالَ نَعَمْ زَادَهُ حَتَّی فَرَغَ ثُمَّ قَالَ لَهُ احْمِلْ فَرْشَ هَذَا الْبَیْتِ الَّذِی كُنْتَ جَالِساً فِیهِ حِینَ دَفَعْتَ إِلَیَّ كِتَابَ مَوْلَایَ الَّذِی نَاوَلْتَنِی فِیهِ وَ ارْفَعْ إِلَیَّ حَوَائِجَكَ قَالَ فَفَعَلَ وَ خَرَجَ الرَّجُلُ فَصَارَ إِلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام بَعْدَ ذَلِكَ فَحَدَّثَهُ بِالْحَدِیثِ عَلَی جِهَتِهِ فَجَعَلَ یُسَرُّ بِمَا فَعَلَ فَقَالَ الرَّجُلُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ كَأَنَّهُ قَدْ سَرَّكَ مَا فَعَلَ بِی فَقَالَ إِی وَ اللَّهِ لَقَدْ سَرَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ ﴾ (3)

محمّد بن جمهور گوید: نجاشی مردی دهقان و حاکم اهواز و شیراز بود، یکی از کارمندانش به امام صادق علیه السلام عرض کرد: من مالیاتی به نجاشی بدهکارم او مردی شیعه و ارادتمند به ،شماست اگر صلاح بدانید نامه ای به او بنویسید، امام

ص: 127


1- ثواب الأعمال، ص 180.
2- ثواب الأعمال، ص 283.
3- الكافي، ج 2، ص190.

صادق علیه السلام) نوشتند: «بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ برادرت را خوشحال کن تا خدا تو را شاد کند!» او نامه را گرفت و نزد نجاشی ،رفت و دید که در جلسه عمومی نشسته چون خلوت شد نامه را به او داد و گفت این نامه امام صادق علیه السلام است، نجاشی نامه را بوسید و روی دیده گذاشت و گفت حاجتت چیست؟ گفت: من مالیات .بدهکارم نجاشی :گفت چه مقدار است؟ گفت ده هزار درهم، نجاشی دفتر دارش را خواست و دستور داد از حساب خود او بپردازد و بدهی او را از دفتر خارج کند و برای سال آینده هم همان مقدار به نام نجاشی بنویسد، سپس به او گفت: آیا تو را خوشحال کردم؟ گفت آری قربانت آن گاه دستور داد به او مرکب و کنیز و نوکری دهند و نیز دستور داد یک دست لباس به او دادند و در هر مورد می گفت تو را شاد کردم؟ او می گفت: آری قربانت، و هر چه او می گفت آری، نجاشی بیشتر می داد. سپس :گفت فرش این اتاق را هم که رویش نشسته بودم هنگامی که نامه مولایم را به من دادی بردار و ببر و بعد از این هم حوائجت را پیش من آر. مرد فرش را برداشت و خدمت امام صادق علیه السلام رفت و جریان را چنان که واقع شده بود گزارش داد حضرت از رفتار او خوشحال می شد آن مرد گفت گویا نجاشی با

این رفتارش شما را هم شادمان کرد؟ فرمود آری به خدا، خدا و پیغمبرش را هم شاد کرد.

می گویم "التخت" جایگاه قرار دادن لباس و "الدهقان" معرّب است و به بزرگ روستا و تاجر و کسی که دارای اموال و املاک است اطلاق می شود شخص نجاشی در حدیث مذکور هفتمین پدر "احمد بن علی نجاشی" صاحب کتاب مشہور "الرجال " می باشد و نیز شیخ مفید در الاختصاص (1) این روایت را نقل نموده است.

10/201- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الحكم، عَن

ص: 128


1- الاختصاص، ص 260.

مَالِکِ بْنِ عَطِیَّةَ عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: ﴿أَحَبُّ اَلْأَعْمَالِ إِلَی اَللَّهِ سُرُورٌ اَلَّذِی تُدْخِلُهُ عَلَی اَلْمُؤْمِنِ تَطْرُدُ عَنْهُ جَوْعَتَهُ أَوْ تَکْشِفُ عَنْهُ کُرْبَتَهُ﴾. (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: محبوب ترین اعمال نزد خداوند خوشحال کردن مؤمن به رفع گرسنگی یا گرفتاری اوست.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه و متن آن واضح می باشد.

11/202- الكليني، عن إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنِ الْحَکَمِ بْنِ مِسْکِینٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿مَنْ أَدْخَلَ عَلَی مُؤْمِنٍ سُرُوراً خَلَقَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ ذَلِکَ اَلسُّرُورِ خَلْقاً فَیَلْقَاهُ عِنْدَ مَوْتِهِ فَیَقُولُ لَهُ أَبْشِرْ یَا وَلِیَّ اَللَّهِ بِکَرَامَهٍ مِنَ اَللَّهِ وَ رِضْوَانٍ [مِنْهُ] ثُمَّ لاَ یَزَالُ مَعَهُ حَتَّی یَدْخُلَ قَبْرَهُ فَیَقُولُ لَهُ مِثْلَ ذَلِکَ فَلاَ یَزَالُ مَعَهُ فِی کُلِّ هَوْلٍ یُبَشِّرُهُ وَ یَقُولُ لَهُ مَنْ أَنْتَ یَرْحَمُکَ اَللَّهُ فَیَقُولُ أَنَا اَلسُّرُورُ اَلَّذِی أَدْخَلْتَ عَلَی فُلاَنٍ﴾. (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: هر که مؤمنی را شاد کند. خداوند عز و جل از آن شادی مخلوقی می آفریند که هنگام مرگ به او می گوید ای ولی خدا! بشارتت باد به کرامت و رضوان خدا سپس با او وارد قبر می شود و تا قیامت با او می ماند و هنگام هر ترس و هراسی به او مژده می دهد مؤمن خطاب به او می گوید تو کیستی؟ رحمت خدا بر تو باد در جوابش :گوید من همان شادمانی هستم که در حق فلانی انجام دادی.

12/203- الكليني، عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ سَعْدَانَ بْنِ مُسْلِمٍ، عَنْ عَبْدِاللهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: ﴿کَانَ رَجُلٌ عِنْدَ أَبِی عبدالله علیه السلام فَقَرَأَ هَذِهِ اَلْآیَهَ ﴿وَالَّذِينَ

ص: 129


1- الكافي، ج 2، ص 191.
2- الكافي، ج 2، ص192.

يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتَنَا وَ إِثْمًا مُّبِينًا﴾. (1) قال: فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَمَا ثَوَابُ مَنْ أَدْخَلَ عَلَیْهِ اَلسُّرُورَ؟ فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ عَشْرُ حَسَنَاتٍ؟ قَالَ: إِی وَ اَللَّهِ وَ أَلْفُ أَلْفِ حَسَنَهٍ﴾ (2)

ابن سنان گوید: مردی خدمت امام صادق علیه السلام این آیه را خواند: «کسانی که مردان و زنان مسلمان را اذیت می کنند بی آن که آنان گناهی کرده باشند یقیناً زیر بار تهمت و گناه فاحشی رفته اند». امام صادق علیه السلام فرمود: با این حساب ثواب کسی که مؤمنی را خوشحال کند، چیست؟ عرض کردم: قربانت ده حسنه؟! فرمود: آری به خدا! و و هزار هزار حسنه (یعنی به مقدار افزایش شادی و خلوص نیت و زحمتی که در آن راه تحمل می کند حسنه افزایش یابد).

13/204- الكليني، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أُورَمَهَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ یَحْیَی عَنِ اَلْوَلِیدِ بْنِ اَلْعَلاَءِ عَنِ اِبْنِ سِنَانٍ : ﴿مَنْ أَدْخَلَ اَلسُّرُورَ عَلَی مُؤْمِنٍ فَقَدْ أَدْخَلَهُ عَلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، وَ مَنْ أَدْخَلَهُ عَلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقَدْ وَصَلَ ذَلِکَ إِلَی اَللَّهِ وَ کَذَلِکَ مَنْ أَدْخَلَ عَلَیْهِ کَرْباً﴾ (3)

امام صادق علیه السلام فرمود: هر که مؤمنی را شاد کند، آن شادی را به رسول خدا صلی الله علیه و اله رسانیده و هر که پیغمبر صلی الله علیه و آله را خوشحال ،کند آن خوشحالی را به خدا رسانیده و همچنین است کسی که مؤمنی را اندوهگین کند.

14/205- الكليني، عن عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ، عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مَنْصُورٍ عَنِ اَلْمُفَضَّلِ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿ أَیُّمَا مُسْلِمٍ لَقِیَ مُسْلِماً فَسَرَّهُ سَرَّهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ﴾ (4)

ص: 130


1- سوره احزاب آیه 58
2- الكافي، ج 2، ص 191.
3- الكافي، ج 2، ص192.
4- الكافي، ج 2، ص 192.

امام صادق علیه السلام فرمود: هر مسلمانی که در ملاقاتش مسلمانی را شاد سازد، خداوند عز وجل او را شاد گرداند.

15/206- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إبْراهِیمَ عَنْ أبِیهِ عَنِ ابْنِ أبِی عُمَیْرٍ ، عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قال: ﴿إِنَّ مِنْ أَحَبِّ اَلْأَعْمَالِ إِلَی اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِدْخَالَ اَلسُّرُورِ عَلَی اَلْمُؤْمِنِ إِشْبَاعَ جَوْعَتِهِ أَوْ تَنْفِیسَ کُرْبَتِهِ أَوْ قَضَاءَ دَیْنِهِ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: یکی از محبوب ترین کارها نزد خداوند شاد کردن مؤمن است: [یعنی] برطرف کردن گرسنگی اش یا زدودن ،اندوهش یا پرداختن قرضش.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه است.

16/207- الصدوق قال: حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَی بْنِ اَلْمُتَوَکِّلِ رضی الله عنه قال: حدّثني عليّ ابن اَلْحُسَیْنِ اَلسَّعْدَآبَادِیُّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ اَلْبَرْقِیِّ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ، عن أَبِی حَمْزَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ : قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: ﴿مَن سَرَّ امرَأً مُؤمِناً سَرَّهَ اللَّهُ یَومَ القیامَهِ . و قیلَ لَهُ : تَمَنَّ عَلی رَبِّکَ ما أحبَبتَ فَقَد کُنتَ تُحِبُّ أن تَسُرَّ أولیاءَهُ فی دارِ الدُّنیا ، فَیُعطی ما تَمَنّی و یَزیدُهُ اللَّهُ من عِندِهِ ما لَم یَخطُر عَلی قَلبِهِ مِن نَعیمِ الجَنَّهِ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: هر که مؤمنی را شاد کند در قیامت خداوند او را خوشحال می کند و به او گفته گفته می شود :آرزویت را از پروردگارت بخواه، چرا که در دنیا خوشحال کردن اولیاء خدا را دوست داشتی! حضرت در ادامه فرمود هر چه آرزو کند به او داده می شود و خداوند هم آن قدر نعمت های بهشتی به او می بخشد که به ذهن احدی هم خطور نکرده باشد.

ص: 131


1- الكافي، ج 2، ص 192.
2- ثواب الأعمال، ص 179.

17/208- الصدوق قال أبي رضی الله عنه قال: حَدَّثَنِی سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ قَالَ حَدَّثَنِی أَبُو مُحَمَّدٍ اَلْغِفَارِیِّ عَنْ لُوطِ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : ﴿مَا مِنْ عَبْدٍ يُدْخِلُ عَلَى أَهْلِ بَيْتِ مُؤْمِنٍ سُرُوراً إِلَّا خَلَقَ اللَّهُ لَهُ مِنْ ذَلِكَ السُّرُورِ خَلْقاً يَجِيئُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ كُلَّمَا مَرَّتْ عَلَيْهِ شَدِيدَةٌ يَقُولُ: يَا وَلِيَّ اللَّهِ لَا تَخَفْ فَيَقُولُ لَهُ: مَنْ أَنْتَ يَرْحَمُكَ اللَّهُ فَلَوْ أَنَّ الدُّنْيَا كَانَتْ لِي مَا رَأَيْتُهَا لَكَ شَيْئاً فَيَقُولُ: أَنَا السُّرُورُ الَّذِي أَدْخَلْتَ عَلَى آلِ فُلَانٍ﴾ (1)

رسول خدا صلی الله علیه و آله: فرمود: هر که خانواده ای را شادمان کند خداوند از آن شادی مخلوقی می آفریند که در قیامت او را از شدائد و سختی ها حفظ کرده و به او :گوید ای ولی خدا هیچ نگران نباش آن گاه مؤمن می گوید رحمت خدا بر تو اگر همه دنیا مال من بود و آن را به تو می دادم در مقابل این کارت چیزی محسوب نمی شد! تو کیستی؟ آن گاه پاسخ دهد: من همان شادیم که بر فلان خانواده ارزانی داشتی.

می گویم: این روایت در کتاب مصادقه الاخوان (2) از لوط بن اسحاق از امام صادق علیه السلام به صورت مرفوع ذکر شده است.

18/209- الصدوق قال: حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَی بْنِ اَلْمُتَوَکِّلِ رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ نَصْرِ، عن وَکِیعٍ عَنِ اَلرَّبِیعِ بْنِ صَبِیحٍ رَفَعَ اَلْحَدِیثَ إلى اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قال : ﴿ان لَقِيَ أخاهُ بِمَا يَسُرُّهُ سَرَّهُ اَللَّهُ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ وَ مَنْ لَقِيَ أَخَاهُ بِمَا يَسُوؤُهُ لِيَسُوءَهُ سَاءَهُ اَللَّهُ يَوْمَ يَلْقَاهُ﴾ (3)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر که در دیدار برادر دینی،اش او را خوشحال کند خداوند در قیامت او را شادمان سازد و هر که کاری کند تا برادرش ناراحت شود

ص: 132


1- ثواب الأعمال، ص 180
2- مصادقة الاخوان، ص 60.
3- ثواب الأعمال، ص 182

خداوند هم در روز دیدارش او را ناراحت می کند.

می گویم: این روایت را نیز در مصاقه الاخوان (1) آورده است.

19/210- الصدوق، رَفَعَهُ إلى أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أنّه قال: ﴿مَنْ أَدْخَلَ عَلَی أَخِیهِ سُرُوراً أَوْصَلَ ذَلِکَ وَ اَللَّهِ إِلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ مَنْ أَوْصَلَ سُرُوراً إِلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَوْصَلَهُ إِلَی اَللَّهِ وَ مَنْ أَوْصَلَ إِلَی اَللَّهِ حَکَّمَهُ اَللَّهُ وَ اَللَّهِ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ فِی اَلْجَنَّهِ .﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود کسی که برادر خویش را شاد سازد به خدا سو گند پیامبر خدا را شاد کرده و کسی که پیغمبر را شاد سازد خدا را شاد کرده است و کسی که خداوند را شاد کند سو گند که خداوند او را حکمران در بهشت خواهد ساخت

20/211- المفيد رَفَعَهُ إلى اَلْکَاظِمُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أنّه قال لِعَلِیِّ بْنِ یَقْطِینٍ: ﴿ مَنْ سَرَّ مُؤْمِناً فَبِاللَّهِ بَدَأَ وَ بِالنَّبِیِّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ثَنَّی وَ بِنَا ثَلَّثَ﴾ (3)

امام كاظم علیه السلام به على بن يقطين فرمود: هر که مؤمنی را شاد ،کند ابتدا خداوند را سپس رسول خدا را و در درجه بعد ما را خوشحال نموده است.

21/212- المفيد رَفَعَهُ إلى أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: ﴿اَلْمُؤْمِنُ هَدِیَّهُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَی أَخِیهِ اَلْمُؤْمِنِ فَإِنْ سَرَّهُ وَ وَصَلَهُ فَقَدْ قَبِلَ مِنَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ هَدِیَّتَهُ وَ إِنْ قَطَعَهُ وَ هَجَرَهُ فَقَدْ رَدَّ عَلَی اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ هَدِیَّتَهُ﴾ (4)

امام صادق علیه السلام فرمود: وجود مؤمن برای برادرش هدیه الهی محسوب می شود که اگر او را خوشحال نمود آن هدیه را پذیرفته ولی اگر از او قطع رابطه و

ص: 133


1- مصادقة الاخوان، ص 62
2- مصادقة الاخوان، ص 62
3- الاختصاص / على رغم جستجو در ،کتاب این روایت را در آن ،نیافتم ولی صاحب مستدرک الوسائل در ج 12، ص 399 رقم 18، آن را از کتاب الاختصاص نقل نموده است.
4- روضة المفيد/ و نقل عنه في مستدرک الوسائل، ج 12، ص399، رقم 20.

دوری کرد هدیه الهی را برگردانده است.

22/213- الحسن بن عليّ بن شعبة الحرّاني رَفَعَهُ إلی عَبدِاللّهِ بنِ جُندَبٍ، عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ: ﴿يابنَ جُندَب، مَن سَرَّهُ أن يُزَوِّجَهُ اللهُ الحورَ العينَ، وَ يُتَوِّجَهُ بِالنّورِ فَليُدخِل أخيهِ المُؤمِنِ السُّرورَ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: پسر جندب! هر که می خواهد خدا حور العین را به ازدواجش درآورده و تاجی نورانی بر سرش نهد برادر مؤمنش را شاد کند.

23/214- السيّد الرضي رَفَعَهُ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ علیه السلام أنّه قال لِکُمَیْلِ بْنِ زِیَادٍ اَلنَّخَعِیِّ: ﴿يَا كُمَيْلُ، مُرْ أَهْلَكَ أَنْ يَرُوحُوا في كَسْبِ الْمَكَارِمِ، وَ يُدْلِجُوا فِي حَاجَةِ مَنْ هُوَ نائِمٌ، فَوَالَّذِي وَسِعَ سَمْعُهُ الاْصْوَاتَ مَا مِنْ أَحَدٍ أَوْدَعَ قَلْباً سُرُوراً إِلاَّ وَ خَلَقَ اللهُ لَهُ مِنْ ذلِكَ السُّرُورِ لُطْفاً، فَإِذَا نَزَلَتْ بِهِ نَائِبَةٌجَرَى إلَيْهَا كَالْمَاءِ فِي انْحِدَارِهِ حَتَّى يَطْرُدَهَا عَنْهُ كَمَا تُطْرَدُ غَرِيبَةُ الاْبلِ عَنْ حِیَاضِهَا﴾ (2)

امیرمؤمنان علیه علیه السلام فرمود: ای کمیل! خانواده ات را فرمان ده که روزها در بدست آوردن بزرگواری و شب ها در رفع نیاز خفتگان بکوشند. سوگند به خدایی که تمام صداها را می شنود هر کس دلی را شاد کند خداوند از آن شادی لطفی برای او قرار دهد که به هنگام مصیبت چون آب زلالی بر او باریدن گرفته و تلخی مصیبت را بزداید چنان که شتر غریبه را از چراگاه دور سازند.

می گویم: آمدی در غرر الحکم (3) بخش پایانی حدیث یعنی: «هر کس دلی را شاد کند...» را ذکر نموده است.

ص: 134


1- تحف العقول، ص 222؛ و نقل عنه في مستدرک الوسائل، ج 12، ص 401 ، رقم 24.
2- تحف العقول، ص 222؛ و نقل عنه في مستدرک الوسائل، ج 12، ص 401 ، رقم 24.
3- غرر الحکم، ج 2، ص 754، ح 247.

24/215- أبو القاسم الكوفي رَفَعَهُ إلى أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ أنّه قيل له : ﴿ أَیُّ اَلْأَعْمَالِ أَحَبُّ إِلَی اَللَّهِ تَعَالَی بَعْدَ مَعْرِفَتِهِ؟ فَقَالَ: إِدْخَالُ اَلسُّرُورِ عَلَی اَلْمُؤْمِنِ﴾ (1)

به امام صادق علیه السلام عرض شد: محبوب ترین اعمال بعد از شناخت خداوند کدام است؟ فرمود: شاد کردن مؤمنان!

25/216- و عنه رَفَعَهُ إلى رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَالَ: ﴿وَ أَحَبُّ اَلْأَعْمَالِ إِلَی اَللَّهِ سُرُورٌ یُوصِلُهُ مُؤْمِنٌ إِلَی مُؤْمِنٍ﴾ (2)

رسول خدا صلی الله علیه و اله فرمود: محبوب ترین اعمال نزد خدا شادی و سروریست که مؤمنی به برادرش می رساند.

26/217- أبو عليّ بن طَاهِرٍ اَلصُّورِیِّ رَفَعَهُ: ﴿قَالَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ اَلرَّیِّ : وُلِّیَ عَلَیْنَا بَعْضُ کُتَّابِ یَحْیَی بْنِ خَالِدٍ وَ کَانَ عَلَیَّ بَقَایَا یُطَالِبُنِی بِهَا وَ خِفْتُ مِنْ إِلْزَامِی إِیَّاهَا خُرُوجاً عَنْ نِعْمَتِی وَ قِیلَ لِی إِنَّهُ یَنْتَحِلُ هَذَا اَلْمَذْهَبَ فَخِفْتُ أَنْ أَمْضِیَ إِلَیْهِ وَ أَمُتَّ (3) بِهِ إِلَیْهِ فَلاَ یَکُونَ کَذَلِکَ فَأَقَعَ فِیمَا لاَ أُحِبُّ فَاجْتَمَعَ رَأْیِی عَلَی أَنْ هَرَبْتُ إِلَی اَللَّهِ تَعَالَی وَ حَجَجْتُ وَ لَقِیتُ مَوْلاَیَ اَلصَّابِرَ یَعْنِی مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ فَشَکَوْتُ حَالِی إِلَیْهِ فَأَصْحَبَنِی مَکْتُوباً نُسْخَتُهُ بِسْمِ اَللَّهِ اَلرَّحْمَنِ اَلرَّحِیمِ اِعْلَمْ أَنَّ لِلَّهِ ظِلاً تَحْتَ عَرْشِهِ لاَ یَسْکُنُهُ إِلاَّ مَنْ أَسْدَی إِلَی أَخِیهِ مَعْرُوفاً أَوْ نَفَّسَ عَنْهُ کُرْبَهً أَوْ أَدْخَلَ عَلَی قَلْبِهِ سُرُوراً وَ هَذَا أَخُوکَ وَ اَلسَّلاَمُ﴾

قَالَ فَعُدْتُ مِنَ الْحَجِّ إِلَى بَلَدِي وَ مَضَيْتُ إِلَى الرَّجُلِ لَيْلًا وَ اسْتَأْذَنْتُ عَلَيْهِ وَ قُلْتُ رَسُولُ الصَّابِرِ فَخَرَجَ إِلَيَّ حَافِياً مَاشِياً فَفَتَحَ لِي بَابَهُ وَ قَبَّلَنِي وَ ضَمَّنِي إِلَيْهِ وَ جَعَلَ يُقَبِّلُ عَيْنِي وَ يُكَرِّرُ ذَلِكَ كُلَّمَا سَأَلَنِي عَنْ رُؤْيَتِهِ وَ كُلَّمَا أَخْبَرْتُهُ بِسَلَامَتِهِ وَ صَلَاحِ أَحْوَالِهِ اسْتَبْشَرَ وَ شَكَرَ

ص: 135


1- نهج البلاغه، حكمة 257؛ و نقل عنه في بحار الأنوار، ج 71 ، ص 319؛ و وسائل الشيعة، ج 11، ص 574
2- كتاب الاخلاق، و نقل عنه في مستدرک الوسائل، ج 12، ص 400، رقم 22
3- متّ إليه: متوسل شدن و کمک گرفتن از کسی به خاطر احترام و جایگاهی که دارد و یا به سبب خویشاوندی و دیگر امتیازاتی که در او هست

اللَّهَ تَعَالَى ثُمَّ أَدْخَلَنِي دَارَهُ وَ صَدَّرَنِي فِي مَجْلِسِهِ وَ جَلَسَ بَيْنَ يَدَيَّ فَأَخْرَجْتُ إِلَيْهِ كِتَابَهُ علیه السلام فَقَبَّلَهُ قَائِماً وَ قَرَأَهُ ثُمَّ اسْتَدْعَى بِمَالِهِ وَ ثِيَابِهِ فَقَاسَمَنِي دِينَاراً دِينَاراً وَ دِرْهَماً دِرْهَماً وَ ثَوْباً ثَوْباً وَ أَعْطَانِي قِيمَةَ مَا لَمْ يُمْكِنْ قِسْمَتُهُ وَ فِي كُلِّ شَيْ ءٍ مِنْ ذَلِكَ يَقُولُ [يَا أَخِي] (2) هَلْ سَرَرْتُكَ فَأَقُولُ إِي وَ اللَّهِ وَ زِدْتَ عَلَى السُّرُورِ ثُمَّ اسْتَدْعَى الْعَمَلَ فَأَسْقَطَ مَا كَانَ بِاسْمِي وَ أَعْطَانِي بَرَاءَةً مِمَّا يَتَوَجَّبُهُ عَلَيَّ مِنْهُ وَ وَ دَّعْتُهُ وَ انْصَرَفْتُ عَنْهُ فَقُلْتُ لَا أَقْدِرُ عَلَى مُكَافَاةِ هَذَا الرَّجُلِ إِلَّا بِأَنْ أَحُجَّ فِي قَابِلٍ وَ أَدْعُوَ لَهُ وَ أَلْقَى الصَّابِرَ ع وَ أُعَرِّفَهُ فِعْلَهُ فَفَعَلْتُ وَ لَقِيتُ مَوْلَايَ الصَّابِرَ علیه السلام وَ جَعَلْتُ أُحَدِّثُهُ وَ وَجْهُهُ يَتَهَلَّلُ فَرَحاً فَقُلْتُ يَا مَوْلَايَ هَلْ سَرَّكَ ذَلِكَ فَقَالَ إِي وَ اللَّهِ لَقَدْ سَرَّنِي وَ سَرَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام وَ اللَّهِ لَقَدْ سَرَّ جَدِّي رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ اللَّهِ لَقَدْ سَرَّ اللَّهَ تَعَالَى﴾ (1)

مردی از اهل ری گفت: یکی از کاتبان یحیی بن خالد برمکی فرمانروای ما شد. من مقداری مالیات بدهکار بودم و می ترسیدم که مرا مجبور به پرداخت کند و در آن صورت هر چه داشتم از بین می رفت به من گفتند: او شیعه و پیرو ائمه طاهرين علیهم السلام است اما ترسیدم به او مراجعه کنم شاید دروغ گفته باشند و به دست خودم گرفتار شوم. بالاخره تصمیم گرفتم به درگاه خداوند متعال بگریزم، پس به حج رفتم و امام موسی بن جعفر علیه السلام را زیارت کردم و جریان را به ایشان گفتم که نامه ای به این مضمون برای او نوشت: «بسم الله الرحمن الرحیم؛ بدان که زیر عرش خداوند سایه ایست و تنها کسی در آن بیارامد که به برادرش نیکی کند یا غمی از او ،بزداید یا دلش را شاد گرداند و این شخص برادر توست، والسلام».

از حج برگشته وارد شهر شدم و شبانه به منزل او رفتم و اجازه خواستم. :گفتم بگویید پیکی از طرف صابر (امام موسی بن جعفر علیه السلام آمده، دیدم با پای برهنه بیرون آمد درب را باز کرد مرا بوسید و در آغوش گرفت و پیوسته پیشانی ام را می بوسید و این کار را تکرار می کرد و مرتب از من می پرسید خودت مولایم را

ص: 136


1- قضاء حقوق المؤمنين، ص 22، ح24؛ و نقل عنه في بحار الأنوار، ج 71، ص313؛ و نقل عن البحار في جامع أحاديث الشيعة، ج 15، ص 542.

دیده ای؟! حالش چطور است؟ وقتی خبر از سلامتی و خوبی آن حضرت می دادم شاد می شد و شکر خدا می کرد مرا وارد خانه خود کرد و در بالای اطاق نشاند خودش در مقابل من ایستاد نامه را به او دادم همان طور بوسید و خواند بعد دستور داد لباس ها و اندوخته مالی اش را بیاورند تمام پول هایش را با من تقسیم کرد، یک دينار من یکی خودش همین طور یک درهم برای خود یکی برای من؛ و لباس هایش را نیز همین طور تقسیم نمود و چیزهایی که قابل قسمت نبود قیمتش را به من می داد و می گفت: برادر خوشحال شدی می گفتم آری به خدا خیلی خوشحال شدم. بعد دفتر بدهی مالیاتی را خواست هر چه به نام من نوشته بود حذف کرد و نوشته ای داد که بدهی ،ندارم از او وداع نموده به خانه برگشتم با خود گفتم نمی توانم محبت و نیکی او را جبران کنم مگر این که سال آینده به حج بروم و برایش دعا کنم و امام موسی بن جعفر علیه السلام را زیارت نمایم و جریان را برایشان بازگو کنم این کار را انجام دادم، وقتی خدمت حضرت علیه السلام رسیدم جریان را گفتم دیدم پیوسته امام علیه السلام شاد می شود. عرض کردم: آقای من شما هم شاد شدید؟! فرمود: آری به خدا قسم مرا مسرور کرد امیر مؤمنان علیه السلام را مسرور ،نمود به خدا قسم جدّم پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله را مسرور نمود سوگند که خدا را شاد کرد

27/218- السيّد نعمة الله الجزائري رَفَعَهُ إلى أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ أنّه قَالَ: ﴿صَحَّ عِنْدِی قَوْلُ اَلنَّبِیِّ أَفْضَلُ اَلْأَعْمَالِ بَعْدَ اَلصَّلاَهِ إِدْخَالُ اَلسُّرُورِ فِی قَلْبِ اَلْمُؤْمِنِ بِمَا لاَ إِثْمَ فِیهِ فَإِنِّی رَأَیْتُ غُلاَماً یُؤَاکِلُ کَلْباً فَقُلْتُ لَهُ فِی ذَلِکَ فَقَالَ یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ إِنِّی مَغْمُومٌ أَطْلُبُ سُرُوراً بِسُرُورِهِ لِأَنَّ صَاحِبِی یَهُودِیٌّ أُرِیدُ أُفَارِقُهُ فَأَتَی اَلْحُسَیْنُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِلَی صَاحِبِهِ بِمِائَتَیْ دِینَارٍ ثَمَناً لَهُ فَقَالَ اَلْیَهُودِیُّ اَلْغُلاَمُ فَدًی لِخُطَاکَ وَ هَذَا اَلْبُسْتَانُ لَهُ وَ رَدَدْتُ عَلَیْکَ اَلْمَالَ فَقَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ أَنَا قَدْ وَهَبْتُ لَکَ اَلْمَالَ فَقَالَ قَبِلْتُ اَلْمَالَ وَ وَهَبْتُهُ لِلْغُلاَمِ فَقَالَ اَلْحُسَیْنُ علیه السلام:أَعْتَقْتُ اَلْغُلاَمَ وَ وَهَبْتُهُ لَهُ جَمِیعاً فَقَالَتِ اِمْرَأَتُهُ قَدْ أَسْلَمْتُ وَ وَهَبْتُ

ص: 137

زَوْجِی مَهْرِی فَقَالَ اَلْیَهُودِیُّ وَ أَنَا أَیْضاً أَسْلَمْتُ وَ أَعْطَیْتُهَا هَذِهِ اَلدَّارَ﴾ (1)

امام حسین علیه السلام فرمود این سخن از پیامبر خدا نزد من صحیح است که فرمود: بعد از نماز بهترین اعمال نزد خدا این است که انسان قلب مؤمن را به غیر معصیت شاد نماید روزی غلامی را دیدم که با سگی غذا می خورد، گفتم: چه می کنی؟ گفت یا بن رسول الله ! من اندوهگینم و می خواهم این سگ را خوشحال کنم شاید من هم شاد شوم از این دلگیرم که مالک من یهودی است و این را نمی پسندم امام حسین علیه السلام مبلغ دویست دینار طلا نزد مالک آن غلام برد. یهودی :گفت این غلام من فدای قدم تو باد و این باغ و بستان را نیز به آن غلام بخشیدم و این مبلغ پول را هم که دادی به شما تقدیم نمودم امام حسین علیه السلام فرمود: من نیز این پول را به تو بخشیدم. یهودی :گفت من هم قبول کردم و این پول را به آن غلام بخشیدم امام حسین علیه السلام فرمود: من نیز آن غلام را آزاد نمودم و این پول و باغ را به او بخشیدم زن آن یهودی :گفت من هم مسلمان شدم و مهریه ام را به شوهرم بخشیدم شوهرش گفت من نیز مسلمان شدم و این خانه ام را به زنم بخشیدم!!!

می گویم: همان گونه که از متن روایت بدست می آید مراد از "ابا عبدالله" کُنیه حضرت سیّد الشهداء امام حسين علیه السلام می باشد ولی در حدیث افتادگی وجود دارد که برای اهلش مشخص می باشد و خداوند سبحان عالم است.

19-کم ترین ملاک مؤمن بودن

28/219- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَی عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عُمَرَ اَلْیَمَانِیِّ، عَنِ اِبْنِ أُذَنْیَهَ، عَنْ أَبَانِ بْنِ أَبِی عَیَّاشٍ عَنْ سُلَیْمِ بْنِ قَیْسٍ قَالَ: ﴿سَمِعْتُ عَلِیّاً صلوات الله عليه- یَقُولُ وَ أَتَاهُ رَجُلٌ فَقَالَ لَهُ: مَا أَدْنَی مَا یَکُونُ بِهِ الْعَبْدُ مُؤْمِناً وَ أَدْنَی مَا یَکُونُ بِهِ الْعَبْدُ کَافِراً أوَ أَدْنَی مَا یَکُونُ بِهِ الْعَبْدُ ضَالًّا؟ فَقَالَ لَهُ: قَدْ سَأَلْتَ فَافْهَمِ الْجَوَاب-: أَمَّا أَدْنَی مَا یَکُونُ بِهِ الْعَبْدُ

ص: 138


1- رياض الابرار؛ و نقل عنه في مستدرک الوسائل، ج 12، ص398، رقم 16.

ممُؤْمِناً أَنْ یُعَرِّفَهُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی نَفْسَهُ فَیُقِرَّ لَهُ بِالطَّاعَهًِْ وَ یُعَرِّفَهُ نَبِیَّهُ صلی الله علیه و آله فَیُقِرَّ لَهُ بِالطَّاعَهْ وَ یُعَرِّفَهُ إِمَامَهَ وَ حُجَّتَهُ فِی أَرْضِهِ وَ شَاهِدَهُ عَلَی خَلْقِهِ فَیُقِرَّ لَهُ بِالطَّاعَهْ قُلْتُ لَهُ یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ وَ إِنْ جَهِلَ جَمِیعَ الْأَشْیَاءِ إِلَّا مَا وَصَفْتَ قَالَ نَعَمْ إِذَا أُمِرَ أَطَاعَ وَ إِذَا نُهِیَ انْتَهَی﴾

﴿وَ أَدْنَی مَا یَکُونُ بِهِ الْعَبْدُ کَافِرا:مَنْ زَعَمَ أَنَّ شَیْئاً نَهَی اللَّهُ عَنْهُ أَنَّ اللَّهَ أَمَرَ بِهِ وَ نَصَبَهُ دِیناً یَتَوَلَّی عَلَیْهِ وَ یَزْعُمُ أَنَّهُ یَعْبُدُ الَّذِی أَمَرَهُ بِهِ وَ إِنَّمَا یَعْبُدُ الشَّیْطَانَ﴾

﴿وَ أَدْنَی مَا یَکُونُ بِهِ الْعَبْدُ ضَالًّا أَنْ لَا یَعْرِفَ حُجَّهًَْ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی وَ شَاهِدَهُ عَلَی عِبَادِهِ الَّذِی أَمَرَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِطَاعَتِهِ وَ فَرَضَ وَلَایَتَهُ قُلْتُ یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ صِفْهُمْ لِی فَقَالَ الَّذِینَ قَرَنَهُمُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِنَفْسِهِ وَ نَبِیِّهِ فَقَالَ ﴿یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ﴾ (1) قُلْتُ: یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ جَعَلَنِیَ اللَّهُ فِدَاکَ أَوْضِحْ لِی فَقَالَ: الَّذِینَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فِی آخِرِ خُطْبَتِهِ یَوْمَ قَبَضَهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِلَیْهِ: إِنِّی قَدْ تَرَکْتُ فِیکُمْ أَمْرَیْنِ لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِی مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی فَإِنَّ اللَّطِیفَ الْخَبِیرَ قَدْ عَهِدَ إِلَیَّ أَنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ کَهَاتَیْنِ- وَ جَمَعَ بَیْنَ مُسَبِّحَتَیْهِ- وَ لَا أَقُولُ کَهَاتَیْنِ- وَ جَمَعَ بَیْنَ الْمُسَبِّحَهِ وَ الْوُسْطَی- فَتَسْبِقَ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرَی فَتَمَسَّکُوا بِهِمَا لَا تَزِلُّوا وَ لَا تَضِلُّوا وَ لَا تَقَدَّمُوهُمْ فَتَضِلُّوا﴾. (2)

سلیم بن قیس گوید: شنیدم امیرمؤمنان علی علیه السلام می فرمود: مردی از من پرسید کم ترین نشانه ایمان و کفر و گمراهی کدام است؟ گفتم پرسیدی پس جواب را بفهم کم ترین نشانه ایمان آن است خداوند تبارک و تعالی خودش را به او بشناساند و او اقرار به فرمانبری کند و نیز پیغمبرش را به او بشناساند و طاعت او را هم بپذیرد و امام و حجت و شاهد خود را در روی زمین به او بشناساند و به طاعت او هم اعتراف کند من به او گفتم یا امیر المؤمنین! هر چند غیر از این ها چیز دیگری !نداند؟ فرمود :آری هرگاه طوری باشد که چون فرمانی به او دهند ببپذیرد و چون او را نهی کنند باز ایستد و کم ترین نشانه کفر این است که کسی گمان کند آن چه را

ص: 139


1- سوره نساء، آیه 59
2- الكافي، ج 2، ص 414.

خدا از آن نهی کرده است به همان نیز دستور داده و به آن متدین شود و دنبال آن برود و بپندارد که خدا را می پرستد در صورتی که چنین نیست بلکه شیطان را می پرستد.

و کم ترین نشانه گمراهی این است که حجّت خداوند تبارک و تعالی و شاهد او را بر بنده هایش که امر به طاعت از او کرده و ولایت او را واجب نموده است نشناسد :گفتم یا امیر المؤمنین! آن حجت ها را برایم وصف کن، فرمود:

آن هایند که خداوند عز و جل آنان را به خود و پیغمبرش مقرون ساخته و فرموده «ای مؤمنان! از خدا و پیامبرش و اولی الامر اطاعت کنید» گفتم: یا امیرالمؤمنین ،قربانت برای من توضیح بده پس فرمود: آن هایی اند که پیغمبر صلی الله علیه و آله در آخرین خطبه خود در روز رحلتشان فرمود در میان شما دو چیز گران بها به جا می گذارم تا وقتی که ملازم و متمسک به آن ها شوید هرگز پس از من گمراه نشوید: کتاب خدا و عترتم که خاندان منند، زیرا خدای لطیف خبیر به من سفارش کرده که آن ها از هم جدا نشوند تا سر حوض بر من وارد شوند مانند این دو انگشت - و دو انگشت سبابه (از دو دست) با هم جمع کرد و نمی گویم مانند این دو - و انگشت سبابه و وسطى (از یک دست) با هم جمع کرد تا یکی بر دیگری پیش باشد، باید بدان ها متمسک باشید تا نلغزید و گمراه نشوید و از آن ها جلو نروید که گمراه شوید.

20-خداوند نیکی مؤمن را مضاعف می کند

1/220- البرقي عن اِبْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ یَزِیدَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ- فِی حَدِیثٍ- قَال: ﴿إِذَا أَحْسَنَ اَلْمُؤْمِنُ ضَاعَفَ اَللَّهُ عَمَلَهُ لِکُلِّ حَسَنَهٍ سَبْعَمِائَهٍ فَأَحْسِنُوا أَعْمَالَکُمُ اَلَّتِی تَعْمَلُونَهَا لِثَوَابِ اَللَّهِ- إِلَی أَنْ قَالَ-: وَ کُلُّ عَمَلٍ تَعْمَلُهُ لِلَّهِ فَلْیَکُنْ نَقِیّاً مِنَ اَلدَّنَسِ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام در ضمن حدیثی فرمود: هنگامی که مؤمن عمل خود را نیکو

ص: 140


1- المحاسن، ص 254، ح 283؛ و نقل عنه في وسائل الشيعة، ج 1، ص 61 ، طبع آل البيت

بدارد (از جهت خلوص در نیت و مراعات شرایط دیگر) خدا اجر و پاداش عمل او را چندین برابر فرماید تا آن جا که برای هر حسنه و کار نیکی هفت صد (برابر) اجر می دهد پس عبادات را برای درک ثواب به طور شایسته انجام دهید تا آن که حضرت فرمود: و هر عمل و کاری را که برای خدا و تقرب به او بجا می آوری پس باید از چرک و کثافات (یعنی از ریا و عجب و خودبینی و اخلاق ناپسند) پاکیزه باشد.

2/221- الطوسي، عن المفيد، عن جعفر بن محمّد بن قولويه، عن أبيه، عن سعد بن عبدالله عن أحمد بن محمّد، عن يونس بن عبدالرحمن عن الحسن بن محبوب، عن أبي محمّد الوابشي، عن أبي عبدالله علیه السلام قال : إِذَا أَحْسَنَ اَلْعَبْدُ اَلْمُؤْمِنُ ضَاعَفَ اَللَّهُ عَمَلَهُ بِکُلِّ حَسَنَهٍ سَبْعَمِائَهِ ضِعْفٍ وَ ذَلِکَ قَوْلُ اَللَّهِ عز و جل: ﴿وَاللَّهُ يُضَعِفُ لِمَن يَشَاءُ﴾ (1) (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: هرگاه مؤمن کار خوبی انجام دهد خداوند هر کار خوب او را هفتصد برابر کند و این معنی سخن خداوند تبارک و تعالی است که فرموده است: «و خداوند برای هر کس که بخواهد مضاعف گرداند».

21-وقتی چهل مؤمن بر جنازه ای حاضر شوند

1/222- الكليني عن عدة مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ یَسَارٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ یَزِیدَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿إِذَا مَاتَ اَلْمُؤْمِنُ فَحَضَرَ جِنَازَتَهُ أَرْبَعُونَ رَجُلاً مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ فَقَالُوا اَللَّهُمَّ إِنَّا لاَ نَعْلَمُ مِنْهُ إِلاَّ خَیْراً وَ أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنَّا قَالَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی إِنِّی قَدْ أَجَزْتُ شَهَادَتَکُمْ وَ غَفَرْتُ لَهُ مَا عَلِمْتُ مِمَّا لاَ تَعْلَمُونَ﴾ (3)

امام صادق علیه السلام فرمود: هرگاه مؤمنی از دنیا برود و چهل نفر از مؤمنان بر جنازه او حضور یافته و بگویند: «بار خدايا ما جز خير و خوبی چیزی از او

ص: 141


1- سوره بقره آیه 261
2- أمالي الطوسي، المجلس الثامن، ح 223/38، رقم 388
3- الكافي، ج 3، ص 254.

نمی دانیم و تو نسبت به او از ما داناتری». خداوند تبارک و تعالی فرماید: من گواهی شما را بر خوبی او پذیرفتم و او را در مورد آن چه که خود می دانم و شما از آن بی خبرید آمرزیدم.

22-ورود مؤمن به قبر

1/223- الكليني عَنْ عَلِیِّ بْنِ إبراهِیمَ ، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِاللهِ بْنِ مَرْحُومٍ عَنْ أبِی سَیَّارٍ عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ: ﴿إِذَا دَخَلَ الْمُؤْمِنُ قَبْرَهُ ، کَانَتِ الصَّلَاهُ عَنْ یَمِینِهِ ، وَالزَّکَاهُ عَنْ یَسَارِهِ ، وَالْبِرُّ مُظِلٌّ عَلَیْهِ ، وَ یَتَنَحَّی الصَّبْرُ نَاحِیَهً ، فَإِذَا دَخَلَ عَلَیْهِ الْمَلَکَانِ اللَّذَانِ یَلِیَانِ مُسَاءَلَتَهُ ، قَالَ الصَّبْرُ لِلصَّلَاهِ وَالزَّکَاهِ وَالْبِرِّ: دُونَکُمْ صَاحِبَکُمْ ، فَإِنْ عَجَزْتُمْ عَنْهُ فَأَنَا دُونَهُ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: وقتی مؤمن در قبر گذاشته می شود، نماز در سمت راست او و زکات در سمت چپ او و نیکوکاری بالای سرش سایه افکند و صبر در گوشه ای منتظر می ماند پس هر گاه نکیر و منکر وارد شدند، صبر به نماز و زکات و نیکوکاری :گوید هوای یارتان را داشته باشید. اگر نتوانستید من به یاریش می آیم.

23-مؤمنی که در حمایت خداوند است

1/224- ابن شعبة الحرّاني رَفَعَهُ إِلَی عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: ﴿ثَلاثٌ مَنْ کُنَّ فیهِ مِنَ الْمُؤمِنینَ کانَ فی کَنَفِ اللّهِ، وَ أظَلَّهُ اللّهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ فی ظِلِّ عَرْشِهِ، وَ آمَنَهُ مِنْ فَزَعِ الْیَوْمِ الاْکْبَرِ: مَنْ أَعْطی النّاسَ مِنْ نَفْسِهِ ما هُوَ سائِلهُم لِنَفْسِهِ، و رَجُلٌ لَمْ یَقْدِمْ یَداً وَ رِجْلاً حَتّی یَعْلَمَ أَنَّهُ فی طاعَةِ اللّهِ قَدِمَها أَوْ فی مَعْصِیَتِهِ، وَ رَجُلٌ لَمْ یَعِبْ أخاهُ بِعَیْب حَتّی یَتْرُکَ ذلکَ الْعِیْبَ مِنْ نَفْسِهِ، وَ كَفَی بِالْمَرْءِ شُغُلاً بِعَیْبِهِ لِنَفْسِهِ عَنْ عُیُوبِ اَلنَّاسِ﴾ (2)

امام سجاد علیه السلام فرمود: سه چیز است که در هر مؤمنی وجود داشته باشد، آن

ص: 142


1- الكافي، ج 2، ص 73.
2- تحف العقول، ص 282

مؤمن در پناه خداست و روز قیامت در سایه عرش اوست و از ترس های آن روز ایمن می باشد [اول] آن رفتاری که از مردم در مورد خودش انتظار دارد، خودش با مردم داشته باشد و [دوم] کسی که دست به کاری نزند و گامی برندارد مگر آن که بداند آن کار در راه طاعت خداست یا معصیت او [سوم] مردی که به عیب و نقطه ضعف برادرش نپردازد مگر آن که آن عیب را از خود ریشه کن نماید و برای انسان همين بس است که مشغول رفع عیوب خود باشد تا از عیب جویی مردم دست بردارد.

24-افشای راز مؤمن

1/225- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِاللهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: ﴿قُلْتُ لَهُ عَوْرَهُ اَلْمُؤْمِنِ عَلَی اَلْمُؤْمِنِ حَرَامٌ؟ قَالَ: نَعَمْ قُلْتُ تَعْنِی سُفْلَیْهِ؟ قَالَ: لَیْسَ حَیْثُ تَذْهَبُ إِنَّمَا هِیَ إِذَاعَهُ سِرِّهِ ﴾ (1)

عبدالله بن سنان گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: عورت مؤمن بر مؤمن حرام است؟ فرمود: آری عرض کردم مقصود شما دو عضو پایین تنه اوست؟ فرمود: معنایش آن چیزی که تو فکر می کنی نیست بلکه عورت مؤمن فاش کردن سرّ اوست.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه و متن واضح می باشد و شیخ طوسی در التهذیب (2) به سند صحیح آورده و نیز صدوق در معانی الاخبار (3) به سند موثق نقل کردند.

2/226- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی ، عَنْ یُونُسَ ، عَنِ اَلْحُسَیْنِ

ص: 143


1- الكافي، ج 2، ص 358.
2- التهذيب، ج 1، ص 375 ، رقم 11
3- معاني الأخبار، ص 255، رقم 2.

ابن مُخْتَارٍ، عَنْ زَیْدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ﴿فِیمَا جَاءَ فِی اَلْحَدِیثِ «عَوْرَهُ اَلْمُؤْمِنِ عَلَی اَلْمُؤْمِنِ حَرَامٌ » قَالَ: مَا هُوَ أَنْ یَنْکَشِفَ فَتَرَی مِنْهُ شَیْئاً إِنَّمَا هُوَ أَنْ تَرْوِیَ عَلَیْهِ أَوْ تَعِیبَهُ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام درباره این که در حدیث آمده: «عورت مؤمن بر مؤمن حرام است» فرمود معنایش این نیست که مؤمن برهنه شود و تو از او چیزی ببینی! بلکه مقصود این است که حرف خلافی را به او نسبت دهی یا از او غیبت کنی (و به او نسبت عیب دهی)

می گویم: جملگی رجال سند ثقه هستند به جز "حسین بن مختار" چرا که درباره اش سخنانی است که او را از ثقه بودن خارج می کند هرچند شیخ مفید رحمه الله در موردش گفته: حسین بن مختار از خواص اصحاب و شیعیان امام کاظم علیه السلام و اهل ورع و علم و فقه است و روایت را شیخ نیز در کتاب تهذیب (2) آورده است.

3/227- الكليني، عن عدة من أصحابنا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ، عَنْ یَحْیَی بْنِ اَلْمُبَارَکِ، عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ جَبَلَهَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْفُضَیْلِ، عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلْأَوَّلِ علیه السلام قال : قُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ، اَلرَّجُلُ مِنْ إِخْوَانِی یَبْلُغُنِی عَنْهُ اَلشَّیْءُ اَلَّذِی أَکْرَهُهُ، فَأَسْأَلُهُ عَنْ ذَلِکَ، فَیُنْکِرُ ذَلِکَ، وَ قَدْ أَخْبَرَنِی عَنْهُ قَوْمٌ ثِقَاتٌ؟ فَقَالَ لِی: «یَا مُحَمَّدُ، کَذِّبْ سَمْعَکَ وَ بَصَرَکَ عَنْ أَخِیکَ، فَإِنْ شَهِدَ عِنْدَکَ خَمْسُونَ قَسَامَهً، وَ قَالُوا لَکَ قَوْلاً، فَصَدِّقْهُ وَ کَذِّبْهُمْ، لاَ تُذِیعَنَّ عَلَیْهِ شَیْئاً تَشِینُهُ بِهِ، وَ تَهْدِمُ بِهِ مُرُوءَتَهُ، فَتَکُونَ مِنَ اَلَّذِینَ قَالَ اَللَّهُ فِی کِتَابِهِ: ﴿إِنَّ اَلَّذِینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ اَلْفاحِشَهُ فِی اَلَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ﴾. (3) (4)

محمّد بن فضل :گوید به امام کاظم الله علیه السلام عرض کردم: قربانت گردم، از یکی از برادرانم خبری می رسد که آن را نمی پسندم و وقتی از خود او می پرسم - با آن که

ص: 144


1- الكافي، ج 2، ص 359.
2- التهذيب، ج 1، ص 375، رقم 12
3- سوره نور آیه 19
4- الكافي، ج 8، ص 147 ، رقم 125

گروه مورد اعتمادی آن را از او نقل می کنند - وی منکر آن می شود! حضرت فرمود: ای محمّد! گوش و چشم خود را نسبت به برادرت دروغگو شمار و اگر پنجاه قسم یادکننده نزد تو شهادتی دهند و برادرت سخنی دیگر [ و بر خلاف آن چه آن ها گفته اند] بگوید سخن او را باور کن و سخن آنان را باور مکن علیه برادرت، مطلبی را که او را بد نام کنی و شخصیّتش را از بین ببری شایع مکن تا در زمره کسانی قرارگیری که خداوند عز و جل فرموده است: «کسانی که دوست دارند زشت کاری در میان آنان که ایمان آورده اند شیوع پیدا کند برای آنان عذابی پر درد خواهد بود».

4/228- الصدوق قال : ﴿حدّثني مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَی بْنِ اَلْمُتَوَکِّلِ رضی الله عنه قال: حدّثنی مُحَمَّدِ ابْنِ جَعْفَرٍ قال: حدّثنی عَنْ مُوسَی بْنِ عِمْرَانَ قال: حدّثنی عمّي اَلْحُسَیْنِ بْنِ یَزِیدَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عَمْرٍو النصیبيّ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلْخُرَاسَانِیِّ عَنْ مَیْسَرَهَ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ أَبِی عَائِشَهَ اَلسَّعْدِیِّ عَنْ یَزِیدَ بْنِ عُمَرَ بْنِ عَبْدِ اَلْعَزِیزِ عَنْ أَبِی سَلَمَهَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ أَبِی هُرَیْرَهَ وَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبَّاسٍ قَالا: خَطَبَنَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَبْلَ وَفَاتِهِ وَ هِیَ آخِرُ خُطْبَهٍ خَطَبَهَا بِالْمَدِینَهِ حَتَّی لَحِقَ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَوَعَظَنَا بِمَوَاعِظَ ذَرَفَتْ مِنْهَا الْعُیُونُ وَ وَ جِلَتْ مِنْهَا الْقُلُوبُ وَ اقْشَعَرَّتْ مِنْهَا الْجُلُودُ وَ تَقَلْقَلَتْ مِنْهَا الْأَحْشَاءُ أَمَرَ بِلَالًا فَنَادَی الصَّلَاهَ جَامِعَهً فَاجْتَمَعَ النَّاسُ وَ خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله حَتَّی ارْتَقَی الْمِنْبَرَ فَقَالَ یَا أَیُّهَا النَّاسُ ادْنُوا وَ وَسِّعُوا لِمَنْ خَلْفَکُمْ- قَالَهَا ثَلَاثَ مَرَّاتٍ- فَدَنَا النَّاسُ وَ انْضَمَّ بَعْضُهُمْ إِلَی بَعْضٍ... فخَطَبَ رسولُ اللَّهِ فقالَ... ألا و مَن سَمِعَ فاحِشَةً فَأفشاها فَهُوَ كَمَن أتاها و مَن سَمِعَ خَيراً فَأفشاهُ فَهُوَ كَمَن عَمِلَهُ (1)

ابی هریره و عبدالله بن عباس گفتند: رسول خدا صلی الله علیه و اله پیش از وفاتش خطبه خواند و آن آخرین خطبه اش در مدینه بود و پس از آن به جوار رحمت الهی رحلت .کردند در آن خطبه به ما پندهایی داد که دیده ها اشکبار شد و دل ها ترسان و بدن ها لرزان و دل ها هراسان شدند حضرت به بلال گفت ندا دهد تا مردم جمع شوند

ص: 145


1- عقاب الأعمال، صص 337-330

حضرت بر منبر رفته و فرمود: جلو تر بیایید و جا را برای بقیه باز کنید و سه بار تكرار فرمود، مردم آن قدر جلو آمدند که به هم چسبیدند و رسول خدا صلی الله علیه و آله در خطبه فرمود:... هان هر کس کار زشتی را بشنود و آن را افشا سازد، همانند کسی است که آن را مرتکب شده است. و هر کس عمل نیکی را بشنود و آن را در بین مردم شایع کند، همانند کسی است که آن را انجام داده است.

5/229- المفيد رَفَعَهُ إِلَی اَلصَّادِقِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: ﴿مَنِ اطَّلَعَ مِنْ مُؤْمِنٍ عَلَى ذَنْبٍ أَوْ سَيِّئَةٍ فَأَفْشَى ذَلِكَ عَلَيْهِ وَلَمْ يَكْتُمْهَا وَلَمْ يَسْتَغْفِرِ اللَّهَ لَهُ، كَانَ عِنْدَ اللَّهِ كَعَامِلِهَا،وَ عَلَيْهِ وِزْرُ ذَلِكَ الَّذِي أَفْشَاهُ عَلَيْهِ، وَ كَانَ مَغْفُوراً لِعَامِلِهَا وَ كَانَ عِقَابُهُ مَا أَفْشَى عَلَيْهِ فِي الدُّنْيَا مَسْتُوراً عَلَيْهِ فِي الآخِرَةِ، ثُمَّ يَجِدُ اللَّهَ أَكْرَمَ مِنْ أَنْ يُثَنِّيَ عَلَيْهِ عِقَاباً فِي الْآخِرَةِ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: هر که بشنود مؤمنی گناه یا کار بدی مرتکب شده و آن را پخش کند و آبرویش را حفظ نکند و برای برادرش استغفار نکند او در نزد خداوند همانند انجام دهنده آن است و گناهش هم بر عهده او است، گناهکار اولی آمرزیده می شود و همین که در دنیا آبرویش رفته برای عقابش کافیست و در آخرت آمرزیده شده و دیگر گناهش پیگیری نمی شود و خدا کریم تر از آن است که در آخرت دوباره او را عقاب کند.

6/230- المفيد رَفَعَهُ إلى رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أنّه قال : ﴿مَنْ أَذَاعَ فَاحِشَهً کَانَ کَمُبْتَدِئِهَا وَ مَنْ عَیَّرَ مُؤْمِناً بِشَیْءٍ لَمْ یَمُتْ حَتَّی یَرْتَکِبَهُ﴾ (2)

رسول خدا صلی الله علیه و اله فرمود: هر که کار زشتی را افشاء و پخش کند، مانند کسی است که آن گناه را شروع کرده و انجام داده و هر که مؤمنی را (به خاطر گناهی)

ص: 146


1- الاختصاص، ص 32
2- الاختصاص، ص 229

سرزنش کند نخواهد مرد مگر این که خودش مرتکب شود.

7/231- اَلشَّیْخُ اَلطُّوسِیُّ بِسَنَدِهِ عَن أحمد بن مُحَمَّدٍ عَنِ الْبَرْقِیِّ عَن ابْنِ سِنَانٍ عَنْ حُذَیْفَةَ بْنِ مَنْصُورٍ قَالَ: ﴿قُلْتُ لِأبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ: شَیْ ءٌ یَقُولُهُ النَّاسُ: عَوْرَةُ الْمُؤْمِنِ عَلَی الْمُؤْمِنِ حَرَامٌ فَقَالَ: لَیْسَ حَیْثُ یَذْهَبُونَ إنَّمَا عُنِیَ عَوْرَةُ الْمُؤْمِنِ أنْ یَزِلَّ زَلَّةً أوْ یَتَکَلَّمَ بِشَیْ ءٍ یُعَابُ عَلَیْهِ فَیَحْفَظَ عَلَیْهِ لِیُعَیِّرَ بِهِ یَوْماً مَا﴾ (1)

حذیفه بن منصور گوید : امام صادق علیه السلام در پاسخ به این حرف مردم که می گویند: عورت مؤمن بر مؤمن حرام است فرمود معنایش آن نیست که تو فکر می کنی بلکه مراد از عورتِ مؤمن این است که ببیند برادر مؤمنش بلغزد یا جمله ای می گوید که جای سرزنش و نکوهش دارد و او همان لغزش یا جمله را در خاطر ،بسپارد تا روزی که از دست او عصبانی شد به واسطه آن جمله یا لغزش او را سرزنش کند.

25-خوار کردن مؤمن

1/232- الكليني، عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ یُونُسَ عَنْ مُعَاوِیَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : ﴿لَقَدْ أَسْرَی رَبِّی بِی فَأَوْحَی إِلَیَّ مِنْ وَرَاءِ اَلْحِجَابِ مَا أَوْحَی وَ شَافَهَنِی [إِلَی] أَنْ قَالَ لِی: یَا مُحَمَّدُ مَنْ أَذَلَّ لِی وَلِیّاً فَقَدْ أَرْصَدَ لِی بِالْمُحَارَبَهِ وَ مَنْ حَارَبَنِی حَارَبْتُهُ قُلْتُ یَا رَبِّ وَ مَنْ وَلِیُّکَ هَذَا فَقَدْ عَلِمْتُ أَنَّ مَنْ حَارَبَکَ حَارَبْتَهُ قَالَ ذَاکَ مَنْ أَخَذْتُ مِیثَاقَهُ لَکَ وَ لِوَصِیِّکَ وَ لِذُرِّیَّتِکُمَا بِالْوَلاَیَهِ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خداوند در شب معراج از پس پرده و بی واسطه به من فرمود هر که به یکی از اولیایم توهین روا دارد و تحقیرش کند،

ص: 147


1- تهذيب الأحكام، ج 1، ص 375، رقم 10.
2- الكافي، ج 2، ص 353؛ و نقل عنه في وسائل الشيعة، ج 12، ص 270، طبع آل البيت.

برای جنگ با من آماده شده است. گفتم خداوندا ولی تو کیست؟ چرا که دشمنت را که با او در جنگی شناختم! خداوند فرمود: او کسی است که من برای تو و وصیت و فرزندانت به ولایت و سرپرستی از او پیمان گرفته ام.

می گویم: روایت صحیحه است و مراد از ،وصی امیر مؤمنان علی علیه السلام است بلکه لقب ،وصی مخصوص به آن حضرت بوده و مراد از "ذریه" نیز ائمه اطهار علیهم السلام می باشند و مثل این روایت را برقی در کتاب محاسن (1) آورده است.

2/233- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إبراهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی، عَنْ یُونُسَ عَنِ اِبْنِ مُسْکَانَ عَنْ مُعَلَّی بْنِ خُنَیْسٍ عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: قال الله عز و جل: ﴿مَنِ اِسْتَذَلَّ عَبْدِیَ اَلْمُؤْمِنَ فَقَدْ بَارَزَنِی بِالْمُحَارَبَهِ اَلْحَدِیثَ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله از خداوند فرمود: هر که دوست مرا خوار ،سازد به مبارزه با من برخاسته است.

می گویم: روایت معتبر بلکه صحیحه است؛ به خاطر معلی بن خنیس که در نزد ما ثقه می باشد.

3/234- الكليني، عنْ عَلِیِّ بْنِ إبراهِیمَ ، عَنْ أبِیهِ عَنِ ابْنِ أبِی عُمَیْرٍ عَنْ بَعْضِ أصْحَابِهِ عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ: ﴿مَنِ اسْتَذَلَّ مُؤمناً وَاحْتَقَرَهُ لِقلّهِ ذاتِ یَدِهِ وَ لِفَقْرهِ شَهَّرَهُ اللهُ یَومَ القِیامَهِ عَلی رُؤُوسِ الخَلائِقِ﴾ (3)

امام صادق علیه السلام فرمود: «هر کس مؤمن فقیری را به خاطر فقر و نداری، تحقیر کند و کوچکش بشمارد، خداوند متعال روز قیامت او را در چشم خلایق خوار و حقیر می کند».

ص: 148


1- المحاسن، ص 136.
2- الكافي، ج 2، ص 354، ونقل عنه في وسائل الشيعة، ج 12، ص 270.
3- الكافي، ج 2، ص 353، و نقل عنه في وسائل الشيعة، ج 12، ص 270.

می گویم: سند کلینی مرسل است ولی این روایت را برقی در کتاب محاسن (1) از ابن محبوب از مثنی از ابی بصیر از آبی عبدالله علیه السلام نقل می کند و سند برقی همان گونه که مشاهده می کنید صحیح است و مثل این روایت را صدوق در عیون أخبار الرضا علیه السلام (2) و همچنین عقاب الأعمال (3) به سند صحیح نقل می کند.

4/235- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ ، عَنْ أَبِیهِ ، عَنِ اِبْنِ أَبِی عُمَیْرٍ ، عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ عُثْمَانَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی حَمْزَهَ عَمَّنْ ذَکَرَهُ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: ﴿مَنْ حَقَّرَ مُؤْمِناً مِسْكِيناً أَوْ غَيْرَ مِسْكِينٍ لَمْ يَزَلِ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ حَاقِراً لَهُ مَاقِتاً حَتَّى يَرْجِعَ عَنْ مَحْقَرَتِهِ إِيَّاهُ﴾. (4)

امام صادق علیه السلام فرمود: هر که مؤمنی را خوار شمارد چه (آن مؤمن) مستمند باشد یا نه پیوسته خداوند عز و جل او را خوار و دشمن دارد تا آن گاه که از خوار شمردن آن مؤمن دست بردارد

می گویم: سند کلینی مرسل است ولی روایت را صدوق در عقاب الاعمال (5) به سند صحیح نقل کرده است

5/236- الكليني، عن عدة عنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنِ اِبْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ مُعَلَّی بْنِ خُنَیْسٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿قَدْ نَابَذَنِی مَنْ أَذَلَّ عَبْدِیَ اَلْمُؤْمِنَ﴾. (6)

امام صادق علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و اله فرمود: خداوند عز و جل فرموده: به جنگ علنی با من برخاسته آن کس که بنده مؤمنم را خوار کند.

می گویم: "المنابذة" یعنی دشمنی و جنگ آشکار و علنی

ص: 149


1- المحاسن، ص 97
2- عيون أخبار الرضا علیه السلام، ج 2، ص 33، رقم 58
3- عقاب الأعمال، ص 299
4- الكافي، ج 2، ص 351؛ و نقل عنه في وسائل الشيعة، ج 12، ص 270.
5- عقاب الأعمال، ص 299.
6- الكافي، ج 2، ص ،351، و نقل عنه في وسائل الشيعة، ج 12، ص 271.

6/237- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ اِبْنِ فَضَّالٍ عَنْ حَفْصٍ الْمُؤَذِّنِ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : أَنَّهُ قَالَ فِی رِسَالَتِهِ إِلَی أَصْحَابِهِ: ﴿وَ عَلَیْکُمْ بِحُبِّ اَلْمَسَاکِینِ اَلْمُسْلِمِینَ فَإِنَّهُ مَنْ حَقَّرَهُمْ وَ تَکَبَّرَ عَلَیْهِمْ فَقَدْ زَلَّ عَنْ دِینِ اَللَّهِ وَ اَللَّهُ لَهُ حَاقِرٌ مَاقِتٌ وَ قَالَ أَبُونَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَمَرَنِی رَبِّی بِحُبِّ اَلْمَسَاکِینِ اَلْمُسْلِمِینَ وَ اِعْلَمُوا أَنَّ مَنْ حَقَّرَ أَحَداً مِنَ اَلْمُسْلِمِینَ أَلْقَی اَللَّهُ عَلَیْهِ اَلْمَقْتَ مِنْهُ وَ اَلْمَحْقَرَهَ حَتَّی یَمْقُتَهُ النَّاسُ، وَ اللهُ لَهُ أشَدُّ مَقْتاً، فَاتَّقُوا اللهَ فِی إخْوَانِکُمُ الْمُسْلِمِینَ الْمَسَاکِینِ، فَإنَّ لَهُمْ عَلَیْکُمْ حَقّاً أنْ تُحِبُّوهُمْ، فَإنَّ اللهَ أمَرَ نَبِیَّهُ صَلَّی اللَهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِحُبِّهِمْ، فَمَنْ لَمْ یُحِبَّ مَنْ أمَرَ اللهُ بِحُبِّهِ فَقَدْ عَصَی اللهَ وَ رَسُولَهُ، وَ مَنْ عَصَی اللهَ وَ رَسُولَهُ وَ مَاتَ عَلَی ذَلِکَ مَاتَ وَ هُوَ مِنَ الْغَاوِینَ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام در نامه ای به یارانشان نوشتند و بر شما باد به دوستی با مسلمان مستمند زیرا هر کس آنان را تحقیر کرده و بر آن ها فخر بفروشد، از دین خدا منحرف شده و خداوند او را خوار گرداند و سخت بر او خشمگین شود و پدر مان رسول خدا صلی الله علیه و اله فرمود: پروردگارم مرا مأمور کرده که مسلمان مستمند را دوست داشته باشم و بدانید هر که مسلمانی را خوار شمارد خداوند خشم خود و خواری را بر او فرو ریزد تا جایی که مردم هم بر او خشمگین شوند و قطعاً خشم خداوند بر او سخت تر است پس در رعایت حال برادران مسلمان مستمندتان خدا را در نظر بگیرید زیرا حق آنان است که آن ها را دوست بدارید چنان چه خداوند پیغمبر خود صلی الله علیه و آله را مأمور به دوستی آنان کرده پس آن که چنین نکند خدا و پیامبرش را نافرمانی کرده و هر که با این حال بمیرد مانند کسی است که گمراه و نومید از رحمت الهی مرده است.

7/238- الصدوق قال: حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَی بْنِ اَلْمُتَوَکِّلِ رضی الله عنه قال: حَدَّثَنِی عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ اَلْحِمْیَرِیُّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ ، عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنِ اَلْمُعَلَّی بْنِ خُنَیْسٍ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِاللهِ، عَلَیْهِ السَّلامُ، یَقُولُ: قَالَ اللهُ، عَزَّ وَجَلَّ: ﴿لِیَأْذَنْ بِحَرْبٍ مِنِّی مَنْ أَذَلَّ

ص: 150


1- الكافي، ج 8، ص8؛ و نقل عنه في مستدرک الوسائل، ج 9، ص 104، طبع آل البيت

عَبْدِی وَ لْیَأْمَنْ غَضَبِی مَنْ أَکْرَمَ عَبْدِیَ اَلْمُؤْمِنَ﴾ (1)

معلی بن خنیس :گوید شنیدم امام صادق علیه السلام می فرمود: خداوند عز وجل فرماید: که بنده مؤمن مرا بیازارد به من اعلان جنگ داده و آن که بنده مؤمنم را گرامی ،بدارد از خشم من ایمن است.

می گویم: روایت از نظر سند معتبر و متن آن واضح می باشد.

8/23- الصدوق رَفَعَهُ إلى مَنْصُورٍ اَلصَّیْقَلِ وَ اَلْمُعَلَّی بْنِ خُنَیْسٍ قالا: سمعنا أبا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ يقول : قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿ إِنِّی لَحَرْبٌ لِمَنِ اِسْتَذَلَّ عَبْدِیَ اَلْمُؤْمِنَ﴾. (2)

امام صادق علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید: خداوند عز و جل فرموده: در جنگ و ستیزم با کسی که بنده مؤمن مرا به ذلّت کشاند

9/240- الصدوق قال : حَدَّثَنا أَبی رَضِیَ اللهُ عَنْهُ قالَ: حَدَّثَنا سَعْدِ بْنِ عَبْدِاللَّه قالَ: حَدَّثَنی مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی بْنِ عُبَیْدٍ اَلْیَقْطِینِیِّ، عَنِ اَلْقَاسِمِ بْنِ یَحْیَی، عَنْ جَدِّهِ اَلْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ، عَن أَبی بَصیرٍ، وَ مُحَمَّدِ بنِ مُسلِمٍ، عَن أَبی عَبدِاللهِ علیه السَّلام، قال: حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ جَدِّی عَنْ آبَائِهِ أَنَّ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ﴿عَلَّمَ أَصْحَابَهُ فِي مَجْلِسٍ وَاحِدٍ أَرْبَعَمِائَةِ بَابٍ مِمَّا يُصْلِحُ لِلْمُسْلِمِ فِي دِينِهِ و دُنْيَاهُ؛ قَالَ : ... لاَ تُحَقِّرُوا ضُعَفَاءَ إِخْوَانِکُمْ فَإِنَّهُ مَنِ اِحْتَقَرَ مُؤْمِناً لَمْ یَجْمَعِ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بَیْنَهُمَا فِی اَلْجَنَّهِ إِلاَّ أَنْ یَتُوبَ ... الحديث﴾ (3)

امام صادق علیه السلام نقل می کند که امیرمؤمنان علی علیه السلام در یک مجلس چهار صد بخش از مصالح دین و دنیای مؤمن را آموخت. حضرت علیه السلام فرمود: برادران ناتوان خود را حقیر مشمارید هر که چنین کند خداوند آن ها را در بهشت همنشین یکدیگر قرار ندهد مگر آن که توبه کند الی آخر حدیث.

ص: 151


1- عقاب الأعمال، ص 284.
2- مصادقة الإخوان، ص 74.
3- الخصال، ج 2، ص 614

10/241- الطوسي بسنده إلى أَبِی قِلاَبَهَ عَنِ اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قال في حديث: ﴿مَنْ أَذَلَّ مُؤْمِناً أَذَلَّهُ اَللَّهُ﴾ (1)

رسول خدا صلی الله علیه و اله فرمود: هر که مؤمنی را خوار سازد خدا او را خوار خواهد ساخت.

11/242- الكراجكي قَالَ: رُوِیَ عَنْ أَحَدٍ مِنَ اَلْأَئِمَّهِ أَنَّهُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: ﴿ إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ کَتَمَ ثَلاَثَهً فِی ثَلاَثَهٍ کَتَمَ رِضَاهُ فِی طَاعَتِهِ وَ کَتَمَ سَخَطَهُ فِی مَعْصِیَتِهِ وَ کَتَمَ وَلِیَّهُ فِی خَلْقِهِ فَلاَ یَسْتَخِفَّنَّ أَحَدُکُمْ شَیْئاً مِنَ اَلطَّاعَاتِ فَإِنَّهُ لاَ یَدْرِی فِی أَیِّهَا رِضَاءُ اَللَّهِ تَعَالَی وَ لاَ یَسْتَقِلَّنَّ أَحَدُکُمْ شَیْئاً مِنَ اَلْمَعَاصِی فَإِنَّهُ لاَ یَدْرِی فِی أَیِّهَا سَخَطُ اَللَّهِ وَ لاَ یُزْرِیَنَّ أَحَدُکُمْ بِأَحَدٍ مِنْ خَلْقِ اَللَّهِ فَإِنَّهُ لاَ یَدْرِی أَیُّهُمْ وَلِیُّ اَللَّهِ﴾ (2)

رسول خدا صلی الله علیه و اله فرمود: خداوند سه چیز را در سه چیز پنهان نموده رضایت و خوشنودی خود را در طاعات و کارهای ،نیک و خشم و غضب خود را در معصیت و نافرمانیش و دوست خود را در میان خلقش پنهان فرموده پس هیچ کس از شما هیچ یک از طاعات و کارهای نیک را سبک نشمارد، زیرا نمی داند که در کدام یک از آن ها رضایت خداوند است (مقصود طاعتی است که موجب رضایت و مانع و جلوگیری از معاصی باشد تا صاحب آن هرگز مورد غضب و خشم خدا نگردد) و هیچ کس از شما هیچ یک از معاصی و گناهان را کوچک نپندارد، زیرا نمی داند که در کدام یک از آن ها خشم و غضب خداوند است (مقصود آن گناهی است که انسان پس از آن موفق بتوبه و بازگشت بطاعت و فرمانبرداری خداوند نگردد و گر نه همه گناهان باعث غضب خدا باشد) و هیچ کس از شما هیچ یک از

ص: 152


1- أمالي الطوسي، المجلس السابع، ح 182/8، رقم 306؛ و نقل عنه في بحارالأنوار، ج72، ص 142.
2- كنز الفوائد، ص 13؛ و نقل عنه في بحار الأنوار، ج 72 ، ص 147.

خلق خدا و (مؤمنین) را کوچک و ناچیز نشمارد، زیرا نمی داند که کدام یک از ایشان دوست خداوند است.

12/243- الصوري رَفَعَهُ إِلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَالَ: ﴿لاَ تُحَقِّرُوا ضُعَفَاءَ إِخْوَانِکُمْ فَإِنَّهُ مَنِ اِحْتَقَرَ مُؤْمِناً لَمْ یَجْمَعِ اَللَّهُ بَیْنَهُمَا فِی اَلْجَنَّهِ إِلاَّ أَنْ یَتُوبَ﴾. (1)

رسول خدا صلی الله علیه و اله فرمود: برادران ناتوان خود را حقیر نشمارید که هر کس چنین کند خداوند عز و جل آن دو را در بهشت همنشین یکدیگر قرار ندهد مگر آن که توبه کند

26-ناچیز انگاری مؤمن

1/244- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ بْنِ بَزِیعٍ عَنْ صَالِحِ بْنِ عُقْبَهَ عَنْ أَبِی هَارُونَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قال : ﴿قَالَ لِنَفَرٍ عِنْدَهُ وَ أَنَا حَاضِرٌ مَا لَکُمْ تَسْتَخِفُّونَ بِنَا قَالَ فَقَامَ إِلَیْهِ رَجُلٌ مِنْ خُرَاسَانَ فَقَالَ مَعَاذٌ لِوَجْهِ اللَّهِ أَنْ نَسْتَخِفَّ بِکَ أَوْ بِشَیْ ءٍ مِنْ أَمْرِکَ فَقَالَ بَلَی إِنَّکَ أَحَدُ مَنِ اسْتَخَفَّ بِی فَقَالَ مَعَاذٌ لِوَجْهِ اللَّهِ أَنْ أَسْتَخِفَّ بِکَ فَقَالَ لَهُ وَیْحَکَ أَلَمْ تَسْمَعْ فُلَاناً وَ نَحْنُ بِقُرْبِ الْجُحْفَهِ وَ هُوَ یَقُولُ لَکَ احْمِلْنِی قَدْرَ مِیلٍ فَقَدْ وَ اللَّهِ عَیِیتُ وَ اللَّهِ مَا رَفَعْتَ بِهِ رَأْساً لَقَدِ اسْتَخْفَفْتَ بِهِ وَ مَنِ اسْتَخَفَّ بِمُؤْمِنٍ فَبِنَا اسْتَخَفَّ وَ ضَیَّعَ حُرْمَهَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ﴾ (2)

ابو هارون گوید: محضر امام صادق علیه السلام بودم که به افراد جمع فرمود چرا ما را سبک می شمارید! مردی خراسانی از جا برخاست و عرض کرد پناه به خدا می بریم از این که شما را حقیر یا چیزی از دستوراتت را سبک ،شماریم، فرمود: چرا تو یکی از همان هایی که مرا تحقیر ،نمودی عرض کرد پناه بر خدا که شما را سبک شمرده ،باشم فرمود وای بر تو مگر نشنیدی فلان شخص را - هنگامی که ما در نزدیکی

ص: 153


1- قضاء حقوق المؤمنين، ص19، ح 10؛ و نقل عنه في بحار الأنوار، ج 72، ص 151.
2- الكافي، ج 8، ص 102، ح 73؛ و نقل عنه في وسائل الشيعة، ج 12، ص 272، طبع آل البيت.

جحفه بودیم- که گفت: مرا یک میل راه (چهار کیلومتر) سوار کن که به خدا قسم درمانده و خسته شده ام و تو سرت را هم برای او بلند نکردی و او را سبک شمردی و هر که مؤمنی را سبک بشمارد ما را سبک شمرده و احترام خداوند عز و جل را فرو گذار کرده است.

2/245- الحسين بن سعيد رَفَعَهُ إِلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: ﴿لاَ تَسْتَخِفَّ بِأَخِیکَ اَلْمُؤْمِنِ فَیَرْحَمَهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عِنْدَ اِسْتِخْفَافِکَ وَ یُغَیِّرَ مَا بِکَ﴾ (1)

امام علیه السلام فرمود: برادر مؤمنت را حقیر نشمار که خداوند در جزای تو او را مورد رحمت قرار دهد و نعمتش را از تو بگیرد

3/246- سبط الطبرسي رَفَعَهُ إِلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: ﴿لاَ تَسْتَخِّفُوا بِفُقَرَاءِ شِیعَهِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَإِنَّ اَلرَّجُلَ مِنْهُمْ یُشَفَّعُ فِی مِثْلِ رَبِیعَهَ وَ مُضَرَ ﴾. (2)

رسول خدا صلی الله علیه و اله فرمود: فقرای شیعه علی علیه السلام و عترتش را بعد از او تحقیر نکنید چرا که یکی از آن ها قادر است مانند دو قبیله ربیعه و مضر را شفاعت کند.

27-بهره برداری کردن از برادر دینی در راه خدا

1/247- الكليني، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ رَجُلٍ عَنْ جَمِیلٍ، عن أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿سَمِعتُهُ یَقولُ:المُؤمِنونَ خَدَمٌ بَعضُهُم لِبَعضٍ. قُلتُ: و کَیفَ یَکونونَ خَدَماً بَعضُهُمٍ لِبَعضٍ؟ قالَ: یُفیدُ بَعضُهُم بَعضاً.... الحديث﴾ (3)

جميل بن دراج شنید که امام صادق علیه السلام می فرمود: مؤمنان خدمتگزار یک .دیگرند عرض کردم چگونه؟ فرمود: چون برای همدیگر سودمندند... تا آخر

ص: 154


1- المؤمن، ص 68 ، ح 181؛ و نقل عنه في مستدرک الوسائل، ج 9، ص 105 ، طبع آل البيت.
2- مشكاة الأنوار ، ص 322؛ و نقل عنه في مستدرک، ج9، ص106.
3- الكافي، ج 2، ص 167؛ و نقل عنه في الوافي، ج 5، ص 555.

حديث.

می گویم: فیض کاشانی در بیانش ذیل حدیث فرموده: «احتمال دارد که مراد از این روایت اخبار باشد و ممکن است امر در صورتِ اخبار باشد و معنای آن، این است که ایمان اقتضای همکاری و همیاری را دارد به گونه ای که برخی از مؤمنان به یاری برخی دیگر از مؤمنان در کارهایشان بشتابند. مثلاً این شخص برای دیگری بنویسد و او برای این خرید کند و سومی برای دیگری بفروشد، و به همین کیفیت در حق دیگران ادامه دارد به شرط این که همه این امور با قصد قربت الہی و رعایت ایمان واقع شود. اما اگر به خاطر تحصیل منفعت دنیوی به خودش انجام دهد پس خدمتگزاری در حقّ مؤمن محسوب نمی شود بلکه به خودش خدمت کرده است».

2/248- الصدوق، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَی بْنِ اَلْمُتَوَکِّلِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مَحْفُوظِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ زَیْدٍ قَالَ سَمِعْتُ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿مَنِ اِسْتَفَادَ أَخاً فِی اَللَّهِ اِسْتَفَادَ بَیْتاً فِی اَلْجَنَّهِ﴾ (1)

داود بن سلیمان شنید که امام رضا علیه السلام می فرمود: هر کس برادری خدایی پیدا ،کند خانه ای در بهشت بدست آورده است.

می گویم: شیخ صدوق روایت را به نحو مرسل در مصادقة الإخوان (2) و نيز شیخ مفید در امالی (3) و شیخ طوسی باز در امالی (4) خودش به صورت مسند نقل کرده اند.

3/249- الصدوق قال : عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِیسَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿اسْتَکْثِرُوا مِنَ اَلْإِخْوَانِ فَإِنَّ لِکُلِّ مُؤْمِنٍ دَعْوَهً مُسْتَجَابَهً. وَ قَالَ:

ص: 155


1- ثواب الأعمال، ص182؛ و نقل عنه في وسائل الشيعة، ج 12،ص16، طبع آل البيت و بحار الأنوار، ج 71 ، ص 276.
2- مصادقة الإخوان، ص 46.
3- أمالي المفيد، ص316.
4- أمالي الطوسي، المجلس الثالث، ح 84/33، رقم 124

اِسْتَکْثِرُوا مِنَ اَلْإِخْوَانِ فَإِنَّ لِکُلِّ مُؤْمِنٍ شَفَاعَهً. وَ قَالَ أَکْثِرُوا مِنْ مُؤَاخَاهِ اَلْمُؤْمِنِینَ فَإِنَّ لَهُمْ عِنْدَ اَللَّهِ یَداً یُکَافِیهِمْ بِهَا یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: بر شمار برادران خود بیفزایید؛ چرا که هر مؤمنی دعایی مستجاب دارد و باز :فرمود بر شمار برادران خود بیفزایید زیرا در روز

قیامت هر مؤمنی را شفاعتی .است همچنین فرمود بر شمار برادران مؤمن خود ،بیفزایید زیرا آنان در پیش خدا حقی دارند که روز قیامت در برابر آن پاداش گیرند.

4/250- المفيد فِی حَدِیثٍ عَنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ: ﴿و مَنْ جَدَّدَ أَخاً فِی اَلْإِسْلاَمِ بَنَی اَللَّهُ لَهُ بُرْجاً فِی اَلْجَنَّهِ مِنْ جَوْهَرَهٍ﴾ (2)

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس برادر مسلمان جدیدی بدست آرد، خداوند برایش در بهشت قصری آسمان خراش از جنس جواهر بسازد.

5/251- الطوسي، عَن اَلْمُفِیدُ عَنِ اِبْنِ قُولَوَیْهِ عَنْ مُحَمَّدٍ اَلْحِمْیَرِیِّ عَن أَبِیهِ عَنِ اَلْبَرْقِیِّ عَنِ اَلتَّفْلِیسِیِّ عَنِ الْفَضْلِ الْبَقْبَاقِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ فِی حَدِیثٍ: لاَ یَرْجِعُ صَاحِبُ اَلْمَسْجِدِ بِأَقَلَّ مِنْ إِحْدَی ثَلاَثٍ إِمَّا دُعَاءٌ یَدْعُو بِهِ یُدْخِلُهُ اَللَّهُ بِهِ اَلْجَنَّهَ وَ إِمَّا دُعَاءٌ یَدْعُو بِهِ فَیَصْرِفُ اَللَّهُ عَنْهُ بَلاَءَ اَلدُّنْیَا وَ إِمَّا أَخٌ یَسْتَفِیدُهُ فِی اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ثُمَّ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مَا اِسْتَفَادَ اِمْرُؤٌ مُسْلِمٌ فَائِدَهً بَعْدَ فَائِدَهِ اَلْإِسْلاَمِ مِثْلَ أَخٍ یَسْتَفِیدُهُ فِی اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ. ثُمَّ قَالَ: یَا فَضْلُ ، لاَ تَزْهَدُوا فِی فُقَرَاءِ شِیعَتِنَا ، فَإِنَّ اَلْفَقِیرَ مِنْهُمْ لَیَشْفَعُ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ فِی مِثْلِ رَبِیعَهَ وَ مُضَرَ . ثُمَّ قَالَ: یَا فَضْلُ ، إِنَّمَا سُمِّیَ اَلْمُؤْمِنُ مُؤْمِناً لِأَنَّهُ یُؤْمِنُ عَلَی اَللَّهِ فَیُجِیزُ اَللَّهُ أَمَانَهُ. ثُمَّ قَالَ: أَمَا سَمِعْتَ اَللَّهَ یَقُولُ فِی أَعْدَائِکُمْ إِذَا رَأَوْا شَفَاعَهَ اَلرَّجُلِ مِنْکُمْ لِصَدِیقِهِ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ ﴿فَما لَنا مِنْ شافِعِینَ وَ لا صَدِیقٍ حَمِیمٍ﴾ (3) (4)

ص: 156


1- مصادقة الإخوان، ص 46؛ و نقل عنه في جامع أحاديث الشيعة، ج 16 ، ص 30.
2- الاختصاص، ص228؛ و نقل عنه في مستدرک الوسائل، ج2، ص 62، الطبع الحجري، و ج 8، ص 323، طبع آل البيت.
3- سوره شعراء، آیات 100 و 101.
4- أمالي الطوسي، المجلس الثاني، ح 47/26 رقم 57، و نقل عنه بعضها في بحارالأنوار، ج 71، ص 275؛ و بعضها في وسائل الشيعة، ج 12، ص 233 طبع آل البيت.

امام صادق علیه السلام فرمود شخص مسجدرو دست کم یکی از این سه چیز نصیبش می شود یا دعایی که به درگاه خدا می کند و خداوند با آن او را به بهشت می،برد یا دعایی که به سبب آن خداوند بلای دنیا را از او برمی گرداند و یا برادری که به خاطر خداوند بدست می آورد [و نه بر اساس انگیزه های دنیوی و مادی]. سپس حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: انسان ،مسلمان بعد از بدست آوردن سود اسلام، سودی همچون برادری که برای خدا بدست می آورد کسب نکرده است. سپس حضرت علیه السلام به فضل فرمود از فقرا و نیازمندان شیعیان ما اعراض و دوری ننمایید (و ایشان را حقیر و کوچک مشمارید) زیرا یک نیازمند و فقیر آن ها در روز قیامت درباره جماعتی از گنهکاران که در عدد مانند دو قبیله ربیعه و مضر باشند شفاعت از آنان می.کند ای فضل مؤمن مؤمن نامیده شده است؛ چون خود را در امان خدا در می آورد و خدا به او امان می دهد سپس فرمود: آیا نشنیده ای (و این قسمت از آیه قرآن کریم را نخوانده ای) که خدای تعالی درباره دشمنان شما می:فرماید: «هنگامی که می بینند روز قیامت مردی از شما (شیعیان) را که برای دوست خود شفاعت می کند می گویند پس برای ما نه شفاعت کنندگان و نه دوست

وفاداری است (چنان چه برای ایشان است)».

6/252- مُحَمَّدِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْأَشْعَثِ أَخْبَرَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدٍ، أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنِی مُوسَی بْنُ إِسْمَاعِیلَ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِی عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ، عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ، عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قال : قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: ﴿مَنِ اِسْتَفَادَ أَخاً فِی اَللَّهِ زَوَّجَهُ اَللَّهُ حَوْرَاءَ فَقِیلَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ وَ إِنْ آخَی فِی اَلْیَوْمِ سَبْعِینَ أَخاً ؟ قال: إِي وَ اَلَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَوْ آخَا أَلْفاً لَزَوَّجَهُ اَللَّهُ تَعَالَى أَلْفاً ﴾. (1)

ص: 157


1- الجعفريات ص 195 و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج 2، ص 61 ، الطبع الحجري، ج 8، ص 322

رسول خدام صلی الله علیه و آله: فرمود: هر کس به برادر مؤمن خود به خاطر خدا، سود برساند، خداوند همسری بهشتی به ازدواج وی در می آورد. کسی گفت: ای رسول خدا صلی الله علیه و اله! اگر کسی در هر روز با هفتاد مؤمن این گونه حق برادری را ادا کند باز هم دارای چنین پاداشی خواهد بود؟ حضرت صلی الله علیه و اله فرمود: قسم به خدایی که جانم در اختیار اوست اگر کسی روزانه به هزار برادر مؤمن، نفع و خدمتی رساند، خداوند هزار همسر بهشتی به ازدواج وی در می آورد.

7/253- الراوندي رَفَعَهُ إِلَی اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَالَ: ﴿ مَا أَحْدَثَ عَبْدٌ أَخاً فِي اللَّهِ إِلَّا أَحْدَثَ اللَّهُ لَهُ دَرَجَةً فِي اَلْجَنَّهِ ﴾ (1)

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود هیچ بنده ای در راه خدا با کسی برادری ننمود، مگر این که درجه ای و مقامی در بهشت برایش احداث شد.

8/254- الراوندي بِإِسْنَادِهِ عَنِ اَلْکَاظِمِ عَنْ آبَائِهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ قال : قَالَ رَسُولُ اللّه صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: ﴿ مَنِ اِسْتَفَادَ أَخاً فِی اَللَّهِ زَوَّجَهُ اَللَّهُ حُوراً ﴾ (2)

امام کاظم علیه السلام از پدرانشان علیهم السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس برادری خدایی به دست آورد خداوند همسری بهشتی به ازدواج او درآورد.

9/255- الراوندي رَفَعَهُ إِلَی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أنّه قال: عَلَيْكُم بِالْاِخْوانِ فَاِنَّهُمْ عُدَّةٌ فى الدُّنْيا وَ الْاخِرَةِ اَلا تَسْمَعُونَ اِلى قوله تعالى: ﴿فَمَا لَنَا شَفِعِينَ * وَلَا صَدِيقٍ حميم﴾ (3) (4)

ص: 158


1- لبّ اللباب و نقل عنه في مستدرک الوسائل، ج 2، ص 62 ، الطبع الحجري (ج 8، ص323).
2- نوادر الراوندي، ص 12؛ و نقل عنه في بحار الأنوار، ج 71 ، ص 277
3- سوره شعراء، آیات 100 و 101
4- لبّ اللباب و نقل عنه في مستدرک الوسائل، ج 2، ص 62 ( ج 8، ص323) طبع آل البيت

امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود: پیوند دوستی را با برادران دینی خود محکم سازید و برای خود برادران زیادی اختیار کنید که آنان ذخایر دنیا و آخرت هستند مگر نشنیده اید که خداوند وی فرماید »در این روز سخت قیامت نه شفیعی داریم نه دوستی که در کارمان همّت گمارد».

28-برگزیدن مؤمن

1/256- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنِ اِبْنِ فَضَّالٍ عَنِ اِبْنِ بُکَیْرٍ عَنْ حَمْزَهَ بْنِ حُمْرَانَ عَنْ عُمَرَ بْنِ حَنْظَلَهَ قَالَ: قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿یَا أَبَا الصَّخْرِ ، إِنَّ اللّهَ یُعْطِی الدُّنْیَا مَنْ یُحِبُّ وَ یُبْغِضُ ، وَ لَا یُعْطِی هذَا الْأَمْرَ إِلَا صَفْوَتَهُ مِنْ خَلْقِهِ ؛ أَنْتُمْ وَ اللّهِ عَلی دِینِی وَ دِینِ آبَائِی إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْمَاعِیلَ ، لَا أَعْنِی عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ ، وَ لَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ وَ إِنْ کَانَ هؤُلَاءِ عَلی دِینِ هؤُلَاءِ﴾ (1)

عمر بن حنظله گوید: امام صادق علیه السلام به من فرمود: ای ابا صخر! خداوند دنیا را به دوست و دشمن خود می دهد ولی این امر (ولایت) را جز به برگزیدگان خود عطا نمی کند به خدا شما دین من و پدرانم ابراهیم و اسماعیل را دارید، مقصودم جدم علی بن حسین و پدرم محمّد بن علی ،نیست اگر چه ایشان هم به دین آن ها بودند

2/257- الكليني، عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ ، عَنْ مُعَلًّی بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ اَلْوَشَّاءِ، عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَیْدٍ عَنْ مَالِکِ بْنِ أَعْیَنَ اَلْجُهَنِیِّ قال: ﴿سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام یَقُولُ : یَا مَالِکُ ، إِنَّ اللّهَ یُعْطِی الدُّنْیَا مَنْ یُحِبُّ وَ یُبْغِضُ ، وَ لاَ یُعْطِی دِینَهُ إِلاَّ مَنْ یُحِبُّ﴾ (2)

مالک بن اعین از امام باقر علیه السلام شنید که حضرت می فرمود ای !مالک خدا

ص: 159


1- الكافي، ج 2، ص 214؛ و نقل عنه في الوافي، ج 5، ص 739.
2- الكافي، ج 2، ص 215؛ و نقل عنه في الوافي، ج 5، ص 739.

دنیا را به دوست و دشمنش می دهد ولی دینش را فقط به دوستش عطا می کند.

3/258- الكليني، عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ ، عَنْ مُعَلًّی ، عَنِ اَلْوَشَّاءِ، عَنْ عَبْدِ اَلْکَرِیمِ بْنِ عَمْرٍو اَلْخَثْعَمِیِّ عَنْ عُمَرَ بْنِ حَنْظَلَهَ، و عَنْ حَمْزَهَ بْنِ حُمْرَانَ عَنْ حُمْرَانَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿إِنَّ هذِهِ الدُّنْیَا یُعْطِیهَا اللّهُ الْبَرَّ وَالْفَاجِرَ ، وَ لَا یُعْطِی الْاءِیمَانَ إِلَا صَفْوَتَهُ مِنْ خَلْقِهِ﴾ (1)

امام باقر علیه السلام فرمود: خدا دنیا را به نیکوکار و بدکردار عطا می کند، ولی ایمان را جز به برگزیدگانش عطا نکند.

4/259- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ،عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلنُّعْمَانِ عَنْ أَبِی سُلَیْمَانَ عَنْ مُیَسِّرٍ قَالَ : قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ إِنَّ اَلدُّنْیَا یُعْطِیهَا اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَنْ أَحَبَّ وَ مَنْ أَبْغَضَ وَ إِنَّ اَلْإِیمَانَ لاَ یُعْطِیهِ إِلاَّ مَنْ أَحَبَّهُ﴾. (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند عز و جل دنیا را به دوست و دشمنش بدهد، ولی ایمان را جز به آن که دوستش بدارد عطا نکند

29-سیرنمودن مؤمن

1/260- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ بْنِ عِیسَی عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: ﴿مَنْ أَطْعَمَ ثَلَاثَهَ نَفَرٍ مِنَ الْمُسْلِمِینَ، أَطْعَمَهُ اللّهُ مِنْ ثَلَاثِ جِنَانٍ فِی مَلَکُوتِ السَّمَاوَاتِ: الْفِرْدَوْسِ، وَ جَنَّهِ عَدْنٍ، وَ طُوبی، [وَ] شَجَرَهٍ تَخْرُجُ فِی جَنَّهِ عَدْنٍ غَرَسَهَا رَبُّنَا بِیَدِهِ﴾ (3)

امام باقر علیه السلام رسول خدا صلی الله علیه و اله فرمود: هر که سه نفر از مسلمین را اطعام کند، خدا او را از سه بهشت در ملکوت آسمان ها اطعام کند: 1- فردوس، 2- جنت

ص: 160


1- الكافي، ج 2، ص 215؛ و نقل عنه في الوافي، ج 5، ص 739.
2- الكافي، ج 2، ص 215؛ و نقل عنه في الوافي، ج 5، ص 739.
3- الكافي، ج 2، ص 200.

عدن 3- طوبی و آن درختی است که از جنت عدن سر برآورده و پروردگارمان آن را با دست قدرت خود کاشته است (یعنی آن را تنها با قدرت خود بدون واسطه فرشته و اسباب دیگری آفریده است).

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد و شیخ صدوق آن را در ثواب الاعمال (1) آورده است همچنین علّامه مجلسی قدس سره در بحار الانوار (2) توضیحی در شرح آن دارند که می توان به آن مراجعه نمود.

2/261- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَی، عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عُمَرَ الْيَمَانِيِّ عَنْ أبِي عَبْدِاللَّهِ عَلَيْهَ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یُدْخِلُ بَیْتَهُ مُؤْمِنَیْنِ فَیُطْعِمُهُمَا شِبَعَهُمَا إِلاَّ کَانَ ذَلِکَ أَفْضَلَ مِنْ عِتْقِ نَسَمَهٍ﴾. (3)

امام صادق علیه السلام فرمود: هر که دو مؤمن را در خانه خود مهمان کند و گرسنگی شان را بر طرف نماید برایش از آزاد کردن یک بنده بهتر است.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه است.

3/262- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَمَّادِ، عَنْ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿مَنْ أطْعَمَ مُؤْمِناً مِنْ جُوع أطْعَمَهُ اللّهُ مِنْ ثِمارِ الْجَنَّةِ، وَ مَنْ سَقی مُؤْمِناً مِنْ ظَمَأ سَقاهُ اللّهُ مِنَ الرَّحیقِ الْمَخْتُومِ﴾. (4)

امام سجاد علیه السلام فرمود: هر که مؤمن گرسنه ای را اطعام ،کند خدایش از میوه های بهشت بخوراند و هر که مؤمن تشنه ای را سیراب ،کند خدایش از شراب سربسته بهشت بنوشاند.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد الرحیق: شراب یا نوع پاکیزه

ص: 161


1- ثواب الأعمال، ص 165
2- بحار الأنوار، ج 71، ص 372
3- الكافي، ج 2، ص 201.
4- الكافي، ج 2، ص 201.

یا برتر یا ناب و خالص آن المختوم محفوظ و مصون به نحوی که بخاطر سر به مهر بودنش فاسد نمی شود و نیز شیخ صدوق روایت را با سند صحیح خود در کتاب ثواب الاعمال (1) نقل نموده است.

4/263- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَی، عَنْ رِبْعِیٍّ قَالَ: قَالَ أبُو عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ: ﴿ مَنْ أَطْعَمَ أَخَاهُ فِی اَللَّهِ کَانَ لَهُ مِنَ اَلْأَجْرِ مِثْلُ مَنْ أَطْعَمَ فِئَاماً مِنَ اَلنَّاسِ قُلْتُ: وَ مَا اَلْفِئَامُ [مِنَ اَلنَّاسِ] قَالَ: مِائَهُ أَلْفٍ مِنَ اَلنَّاسِ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: هر که برادرش را برای خدا اطعام کند، پاداشش مانند کسی است که فئامی از مردم را اطعام ،کند عرض کردم فئام چه قدر است؟ فرمود: صد هزار نفر

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد و شیخ صدوق نیز با سند صحیح خود در کتاب ثواب الاعمال (3) و همچنین شیخ مفید در الاختصاص (4) آورده است.

5/264- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إبْراهِیمَ عَنْ أبِیهِ عَنِ ابْنِ أبِی عُمَیْرٍ ، عَنْ هِشَامِ بْنِ اَلْحَکَمِ عَنْ سَدِیرٍ اَلصَّیْرَفِیِّ قَالَ: قَالَ لي أبو عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ ﴿مَا مَنَعَکَ أَنْ تُعْتِقَ کُلَّ یَوْمٍ نَسَمَهً قُلْتُ لاَ یَحْتَمِلُ مَالِی ذَلِکَ قَالَ تُطْعِمُ کُلَّ یَوْمٍ مُسْلِماً فَقُلْتُ مُوسِراً أَوْ مُعْسِراً فَقَالَ إِنَّ اَلْمُوسِرَ قَدْ یَشْتَهِی اَلطَّعَامَ﴾ (5)

سدیر صیرفی گوید: امام صادق علیه السلام به من فرمود: چه مانعی داری که در هر روز بندهای آزاد نمی کنی؟ گفتم مال و دارایی ام این مقدار نیست، فرمود: در هر روز مسلمانی را اطعام ،کن عرض کردم: ثروتمند باشد یا فقیر؟ فرمود: ثروتمند هم

ص: 162


1- ثواب الأعمال، ص 164
2- الكافي، ج 2، ص 202.
3- ثواب الأعمال، ص 164.
4- الاختصاص، ص 30.
5- الكافي، ج 2، ص 202.

گاهی اشتهای طعام دارد.

می گویم: روایت از نظر سند معتبر می باشد و متن آن دلالت بر مستحب بودن اطعام مسلمان دارد هر چند که ثروتمند باشد.

6/265- الكليني، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنْ صَفْوَانَ اَلْجَمَّالِ، عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ: ﴿ أَکْلَهٌ یَأْکُلُهَا أَخِیَ اَلْمُسْلِمُ عِنْدِی أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ أَنْ أُعْتِقَ رَقَبَهً﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: غذایی که برادر مسلمانم نزدم می خورد را از آزاد کردن یک بنده بیشتر دوست دارم

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه است.

7/266- الكليني، ععَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ، عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مِهْرَانَ، عَنْ صَفْوَانَ اَلْجَمَّالِ، عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ: ﴿ لَأَنْ أُشْبِعَ رَجُلاً مِنْ إِخْوَانِی أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ أَنْ أَدْخُلَ سُوقَکُمْ هَذَا فَأَبْتَاعَ مِنْهَا رَأْساً فَأُعْتِقَهُ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: این که یکی از برادرانم را اطعام کرده و گرسنگیش را بر طرف کنم بیشتر از خریدن و آزاد نمودن یک بنده دوست دارم.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه است.

8/267- الكليني، عَنِ اَلْعِدَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحَکَمِ ، عَنْ أبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿لَأَنْ آخُذَ خَمْسَهَ دَرَاهِمَ ، [وَ] أَدْخُلَ إِلی سُوقِکُمْ هذِهِ ، فَأَبْتَاعَ بِهَا الطَّعَامَ ، وَ أَجْمَعَ نَفَراً مِنَ الْمُسْلِمِینَ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ أَنْ أُعْتِقَ نَسَمَهً﴾ (3)

امام صادق علیه السلام فرمود: اگر با پنج در هم به بازار رفته و طعامی بخرم و

ص: 163


1- الكافي، ج 2، ص203.
2- الكافي، ج 2، ص203.
3- الكافي، ج 2، ص203.

تعدادی مسلمان را اطعام ،کنم از آزاد کردن یک بنده بیشتر دوست دارم.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه است.

9/268- الكليني، عن العِدَّهٌ ، عَنْ أَحْمَدَ، عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ حُسَيْنِ بْنِ نُعَيْمٍ الصَّحَّافِ قَالَ : قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿أتُحِبُّ إخْوَانَکَ یَا حُسَیْنُ؟ قُلْتُ: نَعَمْ. قَالَ: تَنْفَعُ فُقَرَاءَهُمْ؟ قُلْتُ: نَعَمْ. قَالَ: أمَا إنَّهُ یَحِقُّ عَلَیْکَ أنْ تُحِبَّ مَنْ یُحِبُّ اللهُ، أمَا وَ اللهِ لَا تَنْفَعُ مِنْهُمْ أحَداً حَتَّی تُحِبَّهُ، أتَدْعُوهُمْ إلَی مَنْزِلِکَ؟» قُلْتُ: نَعَمْ، مَا آکُلُ إلَّا وَ مَعِیَ مِنْهُمُ الرَّجُلَانِ وَ الثَّلَاثَةُ وَ الْأقَلُّ وَ الْأکْثَرُ. فَقَالَ أبُو عَبْدِاللهِ عَلیْهِ السَّلام: أمَا إنَّ فَضْلَهُمْ عَلَیْکَ أعْظَمُ مِنْ فَضْلِکَ عَلَیْهِمْ». فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ! أُطْعِمُهُمْ طَعَامِی وَ أُوطِئُهُمْ رَحْلِی وَ یَکُونُ فَضْلُهُمْ عَلَیَّ أعْظَمَ؟ قَالَ: نَعَمْ، إنَّهُمْ إذَا دَخَلُوا مَنْزِلَکَ دَخَلُوا بِمَغْفِرَتِکَ وَ مَغْفِرَةِ عِیَالِکَ، وَ إذَا خَرَجُوا مِنْ مَنْزِلِکَ خَرَجُوا بِذُنُوبِکَ وَ ذُنُوبِ عِیَالِکَ﴾ (1)

حسین بن نعیم صحاف گوید امام صادق علیه السلام به من فرمود: ای حسین برادرانت را دوست داری؟ گفتم ،آری ،فرمود برای مستمندانشان سودمندی؟ :گفتم آری فرمود: دوست داشتن کسی که خداوند دوستش دارد بر تو لازم است، به خدا سوگند هیچ کدامشان برایت سودی ندارند مگر این که دوستشان بداری. آیا آن ها را به منزلت دعوت می کنی؟ :گفتم آری غذا نمی خورم مگر آن که دو یا سه نفر یا کمتر و بیشتر از آن ها همراهم باشند. امام صادق علیه السلام فرمود: برتری آن ها بر تو بیش از فضیلت تو بر آن هاست عرض کردم قربانت ،گردم، غذای خودم را به آن ها می خورانم و آن ها را روی فرشم می نشانم و باز فضیلت آن ها بر من بیشتر است؟! فرمود: آری هرگاه وارد منزلت می شوند برای تو و خانواده ات آمرزش می آورند و چون از منزلت بیرون ،روند گناه تو و خانواده ات را از بین می برند (گناه را از شما بزدایند).

ص: 164


1- الكافي، ج 2، ص 201.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه است.

10/269- الصدوق قال: حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَی بْنِ اَلْمُتَوَکِّلِ رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ: حَدَّثَنِی عَلیُّ ابن اَلْحُسَیْنِ اَلسَّعْدَآبَادِیِّ، عَنْ أحْمَدَ بْنِ أبِی عَبْدِاللهِ عَنِ الْحَسَنِ بن مَحبوب، عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أبِی بَصِیرٍ عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿أَیُّمَا مُؤْمِنٍ أَطْعَمَ مُؤْمِناً لَیْلَهً مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ کَتَبَ اَللَّهُ لَهُ بِذَلِکَ مِثْلَ أَجْرِ مَنْ أَعْتَقَ ثَلاَثِینَ نَسَمَهً مُؤْمِنَهً وَ کَانَ لَهُ بِذَلِکَ عِنْدَ اَللَّهِ دَعْوَهٌ مُسْتَجَابَهٌ﴾. (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: هر مؤمنی شب ماه رمضان مؤمنی را اطعام کند خداوند برایش پاداشی کسی را بنویسد که سی بنده مؤمن را آزاد نموده است و نیز در نزد خداوند عز و جل دعایی مستجاب و خواسته ای برآورده شده دارد.

می گویم: روایت از نظر سند معتبر است.

11/270- الصدوق قال : أَبِی رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ: حَدَّثَنِی عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ اَلْحِمْیَرِیُّ، عَنْ أَحْمَدَ اِبْنِ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ، بن عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ ، عَنْ فُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿شِبَعُ أَرْبَعَهٍ مِنَ اَلْمُسْلِمِینَ یَعْدِلُ مُحَرَّراً مِنْ وُلْدِ إِسْمَاعِیلَ علیه السلام﴾ (2)

امام باقر علیه السلام فرمود: اطعام چهار مسلمان با ثواب آزاد کردن فرزندانی از اسماعیل علیه السلام برابر است.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه است.

روایات در این زمینه فراوان است برخی روایات صحیح السند آن را در این جا نقل کردیم و اگر تفصیل این روایات را می خواهید رجوع کنید به کتاب های: الکافی (3) و مصادقة الإخوان (4) والمؤمن (5) للحسين بن سعيد والوافي (6) و بحار الأنوار (7) و وسائل

ص: 165


1- ثواب الأعمال، ص 164
2- ثواب الأعمال، ص 165
3- الكافي، ج 2، ص 200.
4- مصادقة الإخوان، ص 42
5- المؤمن، ص 63.
6- الوافي، ج 5 ، ص 673
7- بحار الأنوار، ج 71، ص 359

الشيعة (1) و مستدرك الوسائل (2) و جامع أحاديث الشيعة (3) و دیگر کتاب های حدیثی.

30-یاری مؤمن مسافر

1/271- الصدوق رَفَعَهُ إِلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَالَ: ﴿مَنْ أَعَانَ مُؤْمِناً مُسَافِراً نَفَّسَ اللَّهُ عَنْهُ ثَلَاثاً وَ سَبْعِینَ کُرْبَةً وَ أَجَارَهُ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ مِنَ الْغَمِّ وَ الْهَمِّ وَ نَفَّسَ عَنْهُ کَرْبَهُ الْعَظِیمَ یَوْمَ یَغَصُّ النَّاسُ بِأَنْفَاسِهِمْ﴾. (4)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر که مؤمن مسافری را کمک دهد خداوند هفتاد و سه گره کارش را بگشاید و در دنیا از هم و غم حفظش کند و گرفتاری بزرگ او را در قیامت وقتی که مردم مشغول به گرفتاری خود هستند، برطرف نماید.

2/272- الصدوق قال: حدّثنا الحاكم أبو عليّ اَلْحُسَیْنُ بْنُ أَحْمَدَ اَلْبَیْهَقِیُّ قال: حدّثني مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی اَلصَّوْلِیِّ قال: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ زَكَرِيَّا الْغَلَانِيُّ قال : حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ عِیسَی بْنِ زَیْدِ بْنِ عَلِیٍّ، و کَانَ مُسْتَتِراً سِتِّینَ سَنَهً قَالَ حَدَّثَنَا عَمِّی: حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ اَلصَّادِقُ عَلَیْهِما السلام قال: ﴿کَانَ عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ لاَ یُسَافِرُ إِلاَّ مَعَ رِفْقَهٍ لاَ یَعْرِفُونَهُ وَ یَشْتَرِطُ عَلَیْهِمْ أَنْ یَکُونَ مِنْ خَدَمِ اَلرِّفْقَهِ فِیمَا یَحْتَاجُونَ إِلَیْهِ فَسَافَرَ مَرَّهً مَعَ قَوْمٍ فَرَآهُ رَجُلٌ فَعَرَفَهُ فَقَالَ لَهُمْ أَتَدْرُونَ مَنْ هَذَا فَقَالُوا لاَ قَالَ هَذَا عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ فَوَثَبُوا إِلَیْهِ فَقَبَّلُوا یَدَهُ وَ رِجْلَهُ وَ قَالُوا یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ أَرَدْتَ أَنْ تُصْلِیَنَا نَارَ جَهَنَّمَ لَوْ بَدَرَتْ مِنَّا إِلَیْکَ یَدٌ أَوْ لِسَانٌ أَمَا کُنَّا قَدْ هَلَکْنَا إِلَی آخِرِ اَلدَّهْرِ فَمَا اَلَّذِی یَحْمِلُکَ عَلَی هَذَا فَقَالَ إِنِّی کُنْتُ سَافَرْتُ مَرَّهً مَعَ قَوْمٍ یَعْرِفُونَنِی فَأَعْطَوْنِی بِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مَا لاَ أَسْتَحِقُّ فَإِنِّی أَخَافُ أَنْ تُعْطُونِی مِثْلَ ذَلِکَ فَصَارَ کِتْمَانُ أَمْرِی أَحَبَّ إِلَیَّ﴾ (5)

ص: 166


1- وسائل الشيعة، ج 11، ص 553 ، (ج 16، ص 329، طبع آل البيت).
2- مستدرک الوسائل، ج 12، ص 371
3- جامع أحاديث الشيعة، ج 8، ص 509 و ج 24 ، ص 76.
4- الفقيه، ج 2، ص 293؛ و نقل عنه في جامع أحاديث الشيعة، ج 16، ص 492.
5- عيون أخبار الرضا علیه السلام ج 2، ص 145 ، رقم 13؛ و نقل عنه في جامع أحاديث الشيعة، ج16، ص 493.

امام صادق علیه السلام فرمود: جدم علی بن حسین علیه السلام همیشه با رفیقانی مسافرت می کرد که او را نمی شناختند و شرط می کرد در کارهایی که احتیاج داشتند خدمتکار آن ها باشد. در یکی از مسافرت ها شخصی امام را شناخت و به آن ها گفت: می دانید این شخص کیست؟ :گفتند نه :گفت این علی بن حسین است همسفران بلند شده و دست و پای حضرت را بوسیدند و گفتند یا ابن رسول الله می خواستی ما را به آتش جهنم بسوزانی؟! اگر اسائه ادبی می کردیم دیگر برای همیشه هلاک شدیم چرا ناشناس مسافرت می کنید؟ فرمود زمانی با گروهی همسفر شدم که مرا می شناختند و به واسطه پیغمبر درباره من آن قدر لطف می نمودند که استحقاق آن را نداشتم. من می ترسیدم شما هم چنین کنید به همین جهت ناشناس بودن برایم بهتر بود.

3/273- مُحَمَّدِ بن مُحَمَّدِ بْنِ اَلْأَشْعَثِ قَالَ حَدَّثَنِی مُوسَی بْنُ إِسْمَاعِیلَ قال: حَدَّثَنَا أَبِي عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ جَدِّهِ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: ﴿مَنْ أَعَانَ مُؤْمِناً مُسَافِراً فِی حَاجَتِهِ نَفَّسَ اَللَّهُ تَعَالَی عَنْهُ ثَلاَثاً وَ سَبْعِینَ کُرْبَهً وَاحِدَهً فِی اَلدُّنْیَا مِنَ اَلْغَمِّ وَ اَلْهَمِّ وَ اِثْنَتَیْنِ وَ سَبْعِینَ کُرْبَهً عِنْدَ کُرْبَتِهِ اَلْعُظْمَی قِیلَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ وَ مَا اَلْکُرْبَهُ اَلْعُظْمَی قَالَ حَیْثُ یَتَشَاغَلُ اَلنَّاسُ بِأَنْفُسِهِمْ حَتَّی إِنَّ إِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ أَسْأَلُکَ بِخُلَّتِی أَنْ لاَ تُسَلِّمَنِی إِلَیْهَا﴾ (1)

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس برای رفع مشکل مؤمن مسافری او را یاری ،نماید خداوند متعال هفتاد و سه غصه و گرفتاری او را بر طرف می کند که یکی از آن ها غم و غصه در دنیا می باشد و هفتاد و دو غصه مربوط به پریشانی بزرگ خواهد بود. سؤال شد: ای رسول خدا! غم و غصه بزرگ چیست؟ فرمود: در آن روزی

ص: 167


1- الجعفريات، ص 198؛ و نقل عنه في جامع أحاديث الشيعة، ج 16، ص 493.

است که همه مردم به کار خویش ،گرفتارند و حتی حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام خداوند را به مقام خویش سوگند می دهد که او را به خود وا نگذارد، بلکه به فریاد او برسد.

31-برترین مؤمنان

1/274- الرضي رَفَعَهُ و قال: ﴿و من كتاب له (أي الأمير المؤمنين) عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِلَی اَلْحَارِثِ اَلْهَمْدَانِیِّ: وَ تَمَسّک بِحَبلِ القُرآنِ وَ استَنصِحهُ وَ أَحِلّ حَلَالَهُ وَ حَرّم حَرَامَهُ . وَ اعلَم أَنّ أَفضَلَ المُؤمِنِینَ أَفضَلُهُم تَقدِمَهً مِن نَفسِهِ وَ أَهلِهِ وَ مَالِهِ فَإِنّکَ مَا تُقَدّم مِن خَیرٍ یَبقَ لَکَ ذُخرُهُ وَ مَا تُؤَخّرهُ یَکُن لِغَیرِکَ خَیرُهُ﴾. (1)

امیرمؤمنان علی علیه السلام در نامه خود به حادث همدانی نوشتند حادث همدانی نوشتند:... به ریسمان قرآن چنگ زن و از آن نصیحت پذیر حلالش را ،حلال و حرامش را حرام بشمار... و بدان بهترین ،مؤمنان کسی است که جان و خانواده و مال خود را در راه خدا پیشاپیش تقدیم کند چه آن را که پیش فرستی برای تو اندوخته گردد، و آن چه را که باقی گذاری سودش به دیگران می رسد.

می گویم: تَقدِمَة: مصدر قَدَّمَ: یعنی از روی بخشش و انفاق. تمام این نامه را در نهج البلاغه ملاحظه نمایید که مطالبی عالی در آن است.

32-افطار به درخواست مؤمن

1/275- الكليني، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿إِفْطَارُکَ لِأَخِیکَ اَلْمُؤْمِنِ أَفْضَلُ مِنْ صِیَامِکَ تَطَوُّعاً﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: ثواب پذیرش اطعام برادر مؤمن از روزه مستحبی

ص: 168


1- نهج البلاغة كتاب 69
2- الكافي، ج 4، ص 150.

برتر است

2/276- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ اَلدِّینَوَرِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ صَالِحِ بْنِ عُقْبَهَ قَالَ ﴿دَخَلْتُ عَلَی جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ وَ بَیْنَ یَدَیْهِ خِوَانٌ عَلَیْهِ غَسَّانِیَّهٌ یَأْکُلُ مِنْهَا فَقَالَ اُدْنُ فَکُلْ فَقُلْتُ إِنِّی صَائِمٌ فَتَرَکَنِی حَتَّی إِذَا أَکَلَهَا فَلَمْ یَبْقَ مِنْهَا إِلاَّ اَلْیَسِیرُ عَزَمَ عَلَیَّ أَلاَّ أَفْطَرْتَ فَقُلْتُ لَهُ أَلاَّ کَانَ هَذَا قَبْلَ اَلسَّاعَهِ فَقَالَ أَرَدْتُ بِذَلِکَ أَدَبَکَ ثُمَّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ أَیُّمَا رَجُلٍ مُؤْمِنٍ دَخَلَ عَلَی أَخِیهِ وَ هُوَ صَائِمٌ فَسَأَلَهُ اَلْأَکْلَ فَلَمْ یُخْبِرْهُ بِصِیَامِهِ لِیَمُنَّ عَلَیْهِ بِإِفْطَارِهِ کَتَبَ اَللَّهُ جَلَّ ثَنَاؤُهُ لَهُ بِذَلِکَ اَلْیَوْمِ صِیَامَ سَنَهٍ﴾ (1)

صالح بن عقبه گوید: وارد بر جمیل بن دراج شدم که بر سفره ای رنگارنگ نشسته بود به من گفت نزدیک بیا و غذا بخور :گفتم: روزه ام، او حرفی نزد و مشغول غذا خوردن شد تا این که غذای کمی باقی ماند رو به من :گفت چرا افطار نمی کنی؟ گفتم چرا زودتر که غذا بیشتر بود نگفتی؟ گفت: می خواستم جایگاه معرفتی تو را نسبت به آموزه های دینی بدانم! سپس :گفت از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمود: هر مؤمن روزه داری که بر برادرش وارد شود که غذا به او تعارف کند و او نگوید که روزه است و بر او منت گذارده و افطار کند، خداوند برای پاداشش ثواب روزه یک سال می نویسد.

می گویم: در این باب روایات دیگری هست که می توان به کتب الکافی (2) و جامع أحاديث الشيعة (3) مراجعه نمود.

33-غیبت مؤمن

1/277- الكليني، عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ اِبْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ بَعْضِ

ص: 169


1- الكافي، ج 4، ص 150.
2- الكافي، ج 4، ص 150.
3- جامع أحاديث الشيعة، ج 9، ص 488

أصْحَابِهِ عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قال: مَنْ قالَ فی مُؤْمِنٍ ما رَأَتْهُ عَیْناهُ، وَ سَمِعَتْهُ اذُناهُ، فَهُوَ مِنَ الذینَ قالَ اللهُ عَزَّوجلَّ: ﴿إِنَّ الَّذِينَ تُحِبُّونَ أَن تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ فِي الَّذِينَ ءَامَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾ (1) (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس درباره مؤمن چیزی را که با چشم های خود دیده و با گوش های خود شنیده است بازگو کند از شمار کسانی است که خدای عز و جل فرموده است: «کسانی که دوست دارند زشت کاری در میان آنان که ایمان آورده اند شیوع پیدا کند، برای آنان عذابی پر درد خواهد بود».

2/278- الكليني، عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُعَلَّی بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ اَلْوَشَّاءِ ، عن دَاوُدَ بْنِ سِرْحَانَ قَالَ: ﴿سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنِ اَلْغِیبَهِ قَالَ هُوَ أَنْ تَقُولَ لِأَخِیکَ فِی دِینِهِ مَا لَمْ یَفْعَلْ، وَ تُثْبِتَ عَلَیْهِ أَمْراً قَدْ سَتَرَهُ اَللَّهُ عَلَیْهِ، لَمْ یُقَمْ عَلَیْهِ فِیهِ حَدٌّ﴾. (3)

داود بن سرحان :گوید از امام صادق علیه السلام از (معنای) غیبت پرسیدم، فرمود: یعنی به برادر دینی ات کاری را نسبت دهی که مرتکب نشده و امری که خداوند بر او پوشیده و حدّی اقامه نکرده را منتشر کنی

3/279- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ، عَنِ اَلسَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: ﴿ اَلْغِیبَهُ أَسْرَعُ فِی دِینِ اَلرَّجُلِ اَلْمُسْلِمِ مِنَ اَلْأَکِلَهِ فِی جَوْفِهِ قَالَ وَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلْجُلُوسُ فِی اَلْمَسْجِدِ اِنْتِظَارَ اَلصَّلاَهِ عِبَادَهٌ مَا لَمْ یُحْدِثْ قِیلَ: یَا رَسُولَ اَللَّهِ وَ مَا یُحْدِثُ قَالَ اَلاِغْتِیَابَ﴾ (4)

امام صادق علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: غیبت کردن در [نابودی] دین مرد، زودتر کارگر می افتد تا بیماری خوره در اندرون او. فرمود: و نیز آن

ص: 170


1- سوره ،نور آیه .19
2- الكافي، ج 2، ص 357.
3- الكافي، ج 2، ص 357.
4- الكافي، ج 2، ص 256.

حضرت صلی الله علیه و آله فرموده است: در مسجد به انتظار نماز نشستن، عبادت است تا زمانی که حدثی سر نزند عرض :شد ای رسول !خدا حدث چیست؟ فرمود: غیبت کردن.

می گویم: روایت سند معتبر و متن آن واضح می باشد.

4/280- الكليني، عَنْ أَبِی عَلِیٍّ اَلْأَشْعَرِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اَلْجَبَّارِ، عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِي كَهْمَسٍ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ خَالِدٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: ﴿الْمُؤْمِنُ مَنِ ائْتَمَنَهُ الْمُؤْمِنُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَ أَمْوَالِهِمْ وَ الْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ يَدِهِ وَ لِسَانِهِ وَ الْمُهَاجِرُ مَنْ هَجَرَ السَّيِّئَاتِ وَ تَرَكَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَ الْمُؤْمِنُ حَرَامٌ عَلَى الْمُؤْمِنِ أَنْ يَظْلِمَهُ أَوْ يَخْذُلَهُ أَوْ يَغْتَابَهُ أَوْ يَدْفَعَهُ دَفْعَةً﴾ (1)

امام باقری علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود مؤمن را به شما معرفی نکنم؟ مؤمن کسی است که مؤمنین او را بر جان و مال خود امین دانند. مسلمان را برای شما معرفی نکنم؟ او کسی است که مسلمان ها از زبان و دستش در امان باشند، و مهاجر کسی است که بدی ها را کنار گذارد و حرام خدا را ترک کند و بر مؤمن حرام است که به مؤمن ستم کند یا او را واگذارد یا پشت سرش بدگویی کند یا او را از خود براند.

5/281- الصدوق، عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ قُتَیْبَهَ عَنْ حَمْدَانَ بْنِ سُلَیْمَانَ، عَنْ نُوحِ بْنِ شُعَیْبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ صَالِحِ بْنِ عُقْبَهَ عَنْ عَلْقَمَهَ، عَنِ اَلصَّادِقِ جَعْفَرِ اِبْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی حَدِیثٍ: أَنَّهُ قَالَ: ﴿فَمَنْ لَمْ تَرَهُ بِعَیْنِکَ یَرْتَکِبُ ذَنْباً وَ لَمْ یَشْهَدْ عَلَیْهِ عِنْدَکَ شَاهِدَانِ فَهُوَ مِنْ أَهْلِ الْعَدَالَهِ وَ السَّتْرِ وَ شَهَادَتُهُ مَقْبُولَهٌ وَ إِنْ کَانَ فِی نَفْسِهِ مُذْنِباً وَ مَنِ اغْتَابَهُ بِمَا فِیهِ فَهُوَ خَارِجٌ عَنْ وَلَایَهِ اللَّهِ تَعَالَی ذِکْرُهُ دَاخِلٌ فِی وَلَایَهِ الشَّیْطَانِ وَ لَقَدْ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم قَالَ: مَنِ اغْتَابَ

ص: 171


1- الكافي، ج 2، ص 235؛ و نقل عنه في وسائل الشيعة، ج 12، ص 278، طبع آل البيت.

مُؤْمِناً بِمَا فِیهِ لَمْ یَجْمَعِ اللَّهُ بَیْنَهُمَا فِی الْجَنَّهِ أَبَداً وَ مَنِ اغْتَابَ مُؤْمِناً بِمَا لَیْسَ فِیهِ فَقَدِ انْقَطَعَتِ الْعِصْمَهُ بَیْنَهُمَا وَ کَانَ الْمُغْتَابُ فِی النَّارِ خَالِداً فِیهَا وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام در حدیثی فرمود کسی را که با چشم خود ندیده ای مرتکب گناه شود، و در نزد تو دو نفر عليه او گواهی نداده اند عادل است و شهادتش پذیرفته می شود گر چه در باطن گناهکار هم ،باشد هر که از او غیبت بکند از تحت (سرپرستی) و دوستی خدا خارج و جزء دوستان (و تحت سرپرستی) شیطان است، سپس حضرت از اجدادش نقل می کند که پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: هر که از مؤمنی با صفاتی که در او هست غیبت کند خداوند در بهشت هرگز آن ها را یک جا جمع نمی کند و هر که از مؤمنی با صفاتی که در او نیست غیبت کند تعهدات دینی میان آنان منقطع و غیبت کننده در آتش همیشگی است و چه بد جایگاهی است.

6/282- المفيد، عن الصدوق، عن أبيه، عن الحسن بن محمّد بن عامر، عن عمه عبدالله بن عامر عن محمّد بن زياد عن سيف بن عميرة قال: قال الصادق علیه السلام: ﴿إِنَّ اللهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَى عَبْدِهِ الْمُؤْمِنِ أَرْبَعِينُ جُنَّةً فَمَتَى أَذْنَبَ ذَنْباً كَبيراً رَفَعَ عَنْهُ جُنَّةٌ، فَإِذَا اِغْتَابَ أَخَاهُ اَلْمُؤْمِنَ بِشَیْءٍ یَعْلَمُهُ مِنْهُ اِنْکَشَفَتْ تِلْکَ اَلْجُنَنُ عَنْهُ وَ یَبْقَی مَهْتُوکَ اَلسِّتْرِ فَیَفْتَضِحُ فِی اَلسَّمَاءِ عَلَی أَلْسِنَهِ اَلْمَلاَئِکَهِ وَ فِی اَلْأَرْضِ عَلَی أَلْسِنَهِ اَلنَّاسِ وَ لاَ یَرْتَکِبُ ذَنْباً إِلاَّ ذَکَرُوهُ وَ تَقُولُ اَلْمَلاَئِکَهُ اَلْمُوَکَّلُونَ بِهِ یَا رَبَّنَا قَدْ بَقِیَ عَبْدُکَ مَهْتُوکَ اَلسِّتْرِ وَ قَدْ أَمَرْتَنَا بِحِفْظِهِ فَیَقُولُ عَزَّ وَ جَلَّ مَلاَئِکَتِی لَوْ أَرَدْتُ بِهَذَا اَلْعَبْدِ خَیْراً مَا فَضَحْتُهُ فَارْفَعُوا أَجْنِحَتَکُمْ عَنْهُ اَلْخَبَرَ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: بر (اعمال زشت) هر بنده ای چهل پرده کشیده شده، و چون مرتکب کبیره شد پرده از او برداشته شود پس اگر به چیزی که از برادرش می داند غیبتش کرد همه پرده ها برداشته شود و بدون حجاب ،بماند این جاست که نزد فرشتگان آسمان و مردم زمین بی آبرو شده و گناهی مرتکب نمی شود مگر این که

ص: 172


1- الأمالي، ص 91، 3؛ و نقل عنه في وسائل الشيعة، ج 12، ص 285.
2- الاختصاص، ص 220؛ و نقل عنه في مستدرک الوسائل، ج 2، ص 105 (ج 9، ص 116).

مردم آن را پخش می کنند. فرشتگان به خداوند می گویند: بنده ات بی پرده مانده و گناهانش را خلایق می بینند در صورتی که ما را مأمور حفظ آبرویش کرده ای! خداوند می فرماید: اگر برایش خیری می خواستم آبرویش را حفظ می کردم بال هایتان را از او بردارید تا بدون ستر (از گناه) بماند.

7/283- المفيد رَفَعَهُ إِلَی اَلْبَاقِرِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: وَجَدْنَا فِی کِتَابِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ عَلَی اَلْمِنْبَرِ : ﴿وَالله الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ مَا أُعطِيَ مُؤمِنٌ قَطُّ خَيرَ الدُّنيَا وَالآخِرَةِ إِلَّا بِحُسنِ ظَنِّهِ بِالله عزوجل وَالكَفِّ عَنِ اغتِيَابِ المُؤمِنِ، وَالله الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَا يُعَذِّبُ الله عزوجل مُؤمِناً بِعَذَابٍ بَعدَ التَّوبَةِ وَالاستِغفَارِ إِلَّا بِسُوءِ ظَنِّهِ بِالله عزوجل وَ اغتِيَابِهِ لِلمُؤمِنِينَ﴾ (1)

امام باقر علیه السلام فرمود: در کتاب امیر مؤمنان علی علیه السلام نوشته، رسول خدا صلی الله علیه و اله بر منبر فرمود سوگند به خدای یگانه که هرگز خیر دنیا و آخرت به مؤمنی داده نشد مگر به سبب خوش گمانی او به خدا و خویشتنداریش از غیبت مؤمنان، و باز به خدای یگانه سوگند که خداوند هیچ مؤمنی را پس از توبه و استغفار عذاب نمی کند مگر در اثر بدگمانی به خداوند و غیبت مؤمنان.

8/284- أبو القاسم الكوفي رَفَعَهُ إِلَی عَلِیِّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَنَّهُ قال: ﴿مَنْ قَالَ فِي أَخِيهِ الْمُؤْمِنِ مِمَّا فِيهِ مِمَّا قَدِ اسْتَتَرَ بِهِ عَنِ النَّاسِ فَقَدِ اغْتَابَهُ. و قال علیه السلام: مَنِ اغْتَابَ مُؤْمِناً حَبَسَهُ فِي طِينَةِ خَبَالٍ ثَلَاثِينَ خَرِيفاً قِيلَ: وَ مَا طِينَةُ خَبَالٍ؟ قَالَ: مَا يَصِيرُ طِيناً مِنْ صَدِيدِ فُرُوجِ الزَّوَانِي ﴾ (2)

امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: هر که در مورد برادر مؤمنش چیزی را که در وجود او هست بگوید ولی خدا پوشانده غیبتش نموده است. و نیز حضرت فرمود: هر که غیبت مؤمن را مرتکب ،شود خداوند او را سی هزار سال در طینت

ص: 173


1- الاختصاص، ص 227؛ و نقل عنه في مستدرک الوسائل، ج 2، ص 105 (ج 9، ص 115).
2- كتاب الأخلاق؛ و نقل عنه في مستدرک الوسائل، ج 2، ص 105 (ج 9، ص 114).

خبال زندانی کند. به حضرت گفته شد طینت خبال چیست؟ فرمود: چرک و کثافتی است که از فرج زنان فاحشه بیرون می آید.

9/285- الْقُطْبُ الرَّاوَنْدِيُّ رَفَعَهُ إِلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَالَ: ﴿مَنِ اِغْتَابَ مُؤْمِناً فَکَأَنَّمَا قَتَلَ نَفْساً مُتَعَمِّداً﴾ (1)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر که مؤمنی را غیبت کند مانند آن است که از روی عمد کسی را کشته باشد.

10/286- و فِی فِقْهِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ : وَ أَرْوِی عَنِ اَلْعَالِمِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: ﴿وَاللّه ما اُعْطِىَ مُوْمِنُ قَطَّ خَيْرَ الدُّنْيا وَالآْخِرَةِ، اِلاّ بِحُسْنِ ظَنِّهِ بِاللّه ِعَزَّوَجَلَّ وَ رَجائِهِ لَهُ وَ حُسْنِ خُلْقِهِ وَالْكَفِّ عَنِ اغْتياب الْمُؤمِنينَ ﴾ (2)

در فقه الرضا علیه السلام از امام کاظم علیه السلام فرمود: به خدا قسم به هیچ مؤمنی، خیر دنیا و آخرت داده نشد مگر به خاطر خوش گمانی به ،خداوند و امیدش به او، و خوش اخلاق بودن و خویشتنداریش از غیبت مؤمنان

می گویم: روایات بسیاری در حرمت و مذمت غیبت نمودن وارد شده که به ده مورد اشاره شد و به خواست خداوند بزودی در عنوان "جلوگیری از غیبت مؤمن" خواهد آمد که می توان مراجعه نمود.

34-وام دادن به مؤمن

1/287- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إبْرَاهِیمَ عَنْ أبِیهِ ، و عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنِ الْفَضْلِ ابْنِ شَاذَانَ جَمِیعاً عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ حَمَّادٍ عَنْ رِبْعِیِّ بْنِ عَبْدِاللهِ عَنْ فُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ قَالَ: قَالَ أبُو عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ: ﴿مَا مِنْ مُؤْمِنٍ أَقْرَضَ مُؤْمِناً یَلْتَمِسُ بِهِ وَجْهَ اللَّهِ إِلَّا حَسَبَ اللَّهُ لَهُ أَجْرَهُ

ص: 174


1- لبّ اللباب و نقل عنه في مستدرک الوسائل، ج 2، ص 107 (ج 9، ص 125).
2- فقه الرضا علیه السلام، ص 49؛ و نقل عنه في مستدرک الوسائل، ج 2، ص 107 (ج 9، ص 126).

بِحِسَابِ الصَّدَقَهِ حَتَّی یَرْجِعَ إِلَیْهِ مَالُهُ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: هر که برای رضای خدا به مؤمنان قرض دهد، خداوند قرض او را به عنوان صدقه بپذیرد و تا موقعی که قرض خود را وصول نکرده از برکات صدقه و آثار آن بهره مند خواهد بود.

می گویم: روایت از نظر سند معتبره می باشد و شیخ صدوق روایت را به سند خود در کتاب ثواب الاعمال (2) با این تفاوت که :گفته آن که به مسلمانی وام و قرض بدهد... نقل نموده است.

2/288- الصدوق قال : ححَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ: حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ اَلنَّضْرِ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ ، عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قال رسول اللهقَالَ رَسُولُ اللّه صلی الله علیه و آله: ﴿مَنْ أَقْرَضَ مُؤْمِناً قَرْضاً یَنْتَظِرُ بِهِ مَیْسُورَهُ کَانَ مَالُهُ فِی زَکَاهٍ وَ کَانَ هُوَ فِی صَلاَهٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ حَتَّی یُؤَدِّیَهُ إِلَیْهِ﴾ (3)

امام صادق علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس به مؤمنی وامی دهد و [برای پس گرفتن آن] صبر کند تا دستش باز شود و ام او زکات محسوب شود و در نماز با فرشتگان باشد [يا فرشتگان بر او درود می فرستند] تا این که وامش به او برگردانده شود.

3/289- الصدوق في حديث مناهي اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ و أَنَّهُ قَالَ: ﴿مَنِ اِحْتَاجَ إِلَیْهِ أَخُوهُ المُسلمُ فی قَرضٍ و هُو یَقدِرُ علَیهِ فلم یَفعَلْ حَرَّمَ اللَّهُ علَیهِ ریحَ الجَنّهِ﴾ (4)

پیامبر خدا صلی الله علیه و اله فرمود: هر کس برادر مسلمانش در مورد وامی به او احتیاج

ص: 175


1- الكافي، ج ،4، ص 34، و نقل عنه في وسائل الشيعة، ج 11، ص 545 (ج 16، ص 318، آل البيت)
2- ثواب الأعمال، ص 166 .
3- ثواب الأعمال، ص 166.
4- الفقيه، ج 4، ص 15

داشته باشد و او توانایی بر آن داشته باشد و وام ،ندهد خداوند (حتی) استشمام بوی بهشت را بر او حرام خواهد کرد.

4/290- المفيد رَفَعَهُ إِلَی اَلصَّادِقِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: ﴿مَا مِنْ مُؤْمِنٍ أَقْرَضَ مُؤْمِناً يَلْتَمِسُ بِهِ وَجْهَ اَللَّهِ إِلاَّ حَسَبَ اَللَّهُ لَهُ أَجْرَهُ بِحِسَابِ اَلصَّدَقَةِ﴾. (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس برای رضای خدا به مؤمنان وام دهد، خداوند قرض او را به عنوان حسنات صدقه محسوب می دارد.

5/291- علي بن إبراهيم القمي رَفَعَهُ إِلَی اَلصَّادِقِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: ﴿عَلَی بَابِ اَلْجَنَّهِ مَکْتُوبٌ اَلْقَرْضُ بِثَمَانِیَهَ عَشَرَ وَ اَلصَّدَقَهُ بِعَشَرَهٍ، وَ ذَلِکَ أَنَّ اَلْقَرْضَ لاَ یَکُونُ إِلاَّ لِمُحْتَاجٍ وَ اَلصَّدَقَهَ رُبَّمَا وُضِعَتْ فِی یَدِ غَیْرِ مُحْتَاجٍ﴾. (2)

امام صادق علیه السلام :فرمود بر در بهشت نوشته شده است: قرض، هیجده و صدقه ده پاداش ،دارد چرا که ،قرض تنها برای نیازمند ،است، ولی صدقه بسا در دست کسی قرار می گیرد که نیازمند نیست

6/292- مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْأَشْعَثِ: حَدَّثَنِی مُوسَی بْنُ إِسْمَاعِیلَ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبِي عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ :: ﴿ اَلصَّدَقَهُ بِعَشْرَهٍ وَ الْقَرْضُ بِثَمانِیَهَ عَشْرَ وَصِلَهُ الاِخوانِ بِعِشرینَ ﴾. (3)

امام کاظم علیه السلام از پدرانشان علیهم السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: صدقه ده برابر، و قرض هیجده ،برابر و صله رحم و ارتباط با برادران دینی بیست ،برابر و ارتباط با

ص: 176


1- الاختصاص، ص 27؛ و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج 12، ص 365.
2- تفسير القمي، ج 2، ص 350؛ و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج 12، ص 364.
3- الجعفريات ص188؛ و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج 12، ص 363.

خویشاوندان بیست و چهار برابر پاداش دارد

می گویم: در این عنوان روایات متعددی نقل شده که می توان به کتب حدیثی از جمله جامع أحاديث الشيعة (1) مراجعه نمود.

35-بزرگداشت مؤمن

1/293- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی، عَنْ یُونُسَ عَنْ عَبْدِاللهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ: ﴿مَنْ أَتَاهُ أَخُوهُ اَلْمُسْلِمُ فَأَکْرَمَهُ فَإِنَّمَا أَکْرَمَ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که برادر مسلمانش بر او وارد شود و گرامی اش بدارد در حقیقت خداوند را گرامی داشته است.

می گویم: روایت از نظر سند موثقه است.

2/294- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ بَکْرِ بْنِ صَالِحٍ، عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ:«قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ﴿مَن أکرَمَ أخاهُ المُسلِمَ بِکَلِمَهٍ یُلطِفُهُ بِها و فَرَّجَ عَنهُ کُربَتَهُ، لَم یَزَل فی ظِلِّ اللّهِ المَمدودِ عَلَیهِ الرَّحمَهُ ما کانَ فی ذلِکَ﴾ (3)

امام صادق علیه السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و اله فرمود: هر که به برادر مسلمان خود سخنی مؤدبانه و مهرآمیز بگوید و گره از گرفتاری او ،بگشاید تا زمانی که مشغول آن کار باشد پیوسته سایه رحمت خداوند عز و جل بر سر او گسترده است.

3/295- الصدوق في حديث مناهي النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَالَ: ﴿ أَلاَ وَ مَنْ أَکْرَمَ أَخَاهُ اَلْمُسْلِمَ فَإِنَّمَا یُکْرِمُ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ﴾

ص: 177


1- جامع أحاديث الشيعة، ج 18، ص 284.
2- الكافي، ج 2، ص 206.
3- الكافي، ج 2، ص 206.

وفيه : قال علیه السلام: ﴿مَنْ أَكرَمَ فَقِيراً مُسْلِماً لَقِي اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يوْمَ الْقِيامَةِ وَ هُوَ عَنْهُ رَاضٍ ﴾. (1)

در حدیث مناهی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله آمده: هر که برادر مسلمان خود را گرامی بدارد در واقع خداوند عز و جل را گرامی داشته است.

و باز در همان جا فرمود: هر کس مسلمان فقیری را گرامی دارد، روز قیامت در حالی خدا را دیدار کند که از او راضی است

4/296- الصدوق باسناده عَنِ الرِّضا عَلَیْهِ السَّلامُ، عَن أَبیهِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ قَالَ کَتَبَ اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِلَی بَعْضِ اَلنَّاسِ: ﴿إنْ أرَدْتَ أنْ یُخْتَمَ بخَیرٍ عَمَلُکُ حتّی تُقْبَضَ وأنتَ فی أفْضَلِ الأعْمالِ فعَظِّمْ للَّهِ حَقَّهُ أن لا تَبْذُلَ نَعْماءَهُ فی مَعاصیهِ ، و أنْ تَغْتَرَّ بحِلْمِهِ عَنکَ ، و أکْرِمْ کُلَّ مَن وَجَدْتَهُ یُذْکَرُ مِنّا أو یَنْتَحِلُ مَوَدّتَنا ثُمَّ لَیْسَ عَلَیْکَ صَادِقاً کَانَ أَوْ کَاذِباً إِنَّمَا لَکَ نِیَّتُکَ وَ عَلَیْهِ کَذِبُهُ﴾ (2)

امام رضا علیه السلام از پدرش امام کاظم علیه السلام فرمود: پدرم امام صادق علیه السلام در نامه ای نوشتند اگر می خواهی که عملت ختم به خیر شود و هنگام مردن با بهترین اعمال بمیری حقّ خدا را پاس داشته و نعمت هایش را در راه معصیت صرف نکن و به سبب بردباریی که نسبت به تو نشان می دهد دچار غرور و غفلت نشو و هر کس را که دیدی ما را به نیکی یاد می کند یا از محبت ما دم می زند، گرامی بدار و در این صورت صداقت یا دروغگویی او برای تو ملاک نیست، چرا که تو ثواب نیتت را و او جزای دروغ خود را می برد.

5/297- الحسين بن سعيد رَفَعَهُ إِلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : ﴿ مَنْ أَکْرَمَ مُؤْمِناً فَإِنَّمَا یُکْرِمُ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ﴾ (3)

ص: 178


1- الفقيه، ج4، ص 13 و 16.
2- عيون أخبار الرضا علیه السلام، ج 2، ص 4، رقم 8.
3- المؤمن، ص 54 ، رقم 138

امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس مؤمنی را گرامی بدارد در حقیقت خداوند عز و جل را گرامی داشته است

6/298- أبو القاسم الكوفي رَفَعَهُ إِلَی اَلصَّادِقِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: ﴿مَنْ أَكْرَمَ لَنَا وَلِيّاً فَبِاللَّهِ بَدَأَ وَ بِرَسُولِهِ ثَنَّى وَ عَلَيْنَا أَدْخَلَ السُّرُورَ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: هر که دوستدار ما را گرامی بدارد، ابتدا خداوند و سپس پیامبرش را گرامی داشته و ما را نیز خوشحال نموده است.

7/299- الآمدي رَفَعَهُ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : إِنَّهُ قَالَ: ﴿إِذَا آخَیْتَ فَأَکْرِمْ حَقَّ اَلْإِخَاءِ﴾ (2)

امیرمؤمنان علی علیه السلام: فرمود هر گاه با کسی پیمان برادری بستی، پس حق برادری را خوب ادا کن و گرامی بدار.

8/300- سبط الطبرسي رَفَعَهُ إِلَی اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ أنّه قال لعليّ بن يقطين: اِضْمَنْ لِی خَصْلَهً أَضْمَنُ لَکَ ثَلاَثاً فَقَالَ: ﴿جُعِلْتُ فِدَاکَ وَ مَا اَلْخَصْلَهُ اَلَّتِی أَضْمَنُهَا لَکَ وَ مَا اَلثَّلاَثُ اَلَّتِی تَضْمَنُ لِی فَقَالَ أَمَّا اَلثَّلاَثُ اَلَّتِی أَضْمَنُ لَکَ أَنْ لاَ یُصِیبَکَ حَرُّ اَلْحَدِیدِ أَبَداً بِقَتْلٍ وَ لاَ فَاقَهٌ وَ لاَ سِجْنُ حَبْسٍ فَقَالَ عَلِیٌّ وَ مَا اَلْخَصْلَهُ اَلَّتِی أَضْمَنُهَا لَکَ فَقَالَ لِی تَضْمَنُ لِی أَنْ لاَ یَأْتِیَکَ وَلِیٌّ أَبَداً إِلاَّ وَ أَکْرَمْتَهُ﴾ (3)

امام رضا علیه السلام به على بن يقطين :فرمود تو یک چیز را برای من ضمانت کن من سه چیز را برای تو ضمانت می کنم او :گفت آن ها چیست؟ حضرت فرمود: آن سه ای که من برایت ضمانت می کنم این است که هرگز به سوزش تیغه شمشیر گرفتار و کشته نشوی به فقر مبتلا نگردی و به زندان نیفتى على [بن يقطين]

ص: 179


1- كتاب الاخلاق؛ و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج 12، ص 420.
2- غرر الحکم، ج 1، ص 310 ، رقم 34؛ و نقل عنه في مستدرک الوسائل، ج 12، ص 420.
3- مشكاة الانوار، ص193؛ و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج 12، ص 420.

عرض کرد آن کاری که من باید برایتان ضمانت کنم چیست؟ حضرت فرمود: ضمانت بده که هیچ دوستی [از دوستان ما] نزد تو ،نیاید، مگر این که گرامیش بداری

9/301- سبط الطبرسي رَفَعَهُ إِلَی اَلصَّادِقِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: ﴿لَیْسَ مِنَ اَلْإِنْصَافِ مُطَالَبَهُ اَلْإِخْوَانِ بِالْإِنْصَافِ، جَاءَ رَجُلٌ إِلَی سَلْمَانَ اَلْفَارِسِیِّ فَدَعَاهُ فَقَالَ إِنَّ فُلاَناً صَنَعَ لَکَ طَعَاماً فَقَالَ أَقْرِئْهُ مِنِّی اَلسَّلاَمَ وَ قُلْ أَنَا وَ مَنْ مَعِی؟ فَرَجَعَ اَلرَّسُولُ فَقَالَ: أَنْتَ وَ مَنْ مَعَکَ قَالَ فَقُمْنَا وَ کُنَّا ثَلاَثَهَ عَشَرَ رَجُلاً فَأَتَیْنَا اَلْبَابَ فَاسْتَأْذَنَ سَلْمَانُ فَخَرَجَ رَبُّ اَلْبَیْتِ فَأَخَذَ بِیَدِ سَلْمَانَ فَأَدْخَلَهُ اَلْبَیْتَ فَأَمَرَ رُفْقَتَنَا عَنْ یَمِینِهِ وَ شِمَالِهِ فَأَجْلَسَهُ وَ حَلَّ زِرَّ قَمِیصِهِ وَ کَانَ أَیَّامَ حَرٍّ فَفَرَّجَ عَنْهُ فَضَحِکَ سَلْمَانُ فَفَرِحْنَا بِضِحْکِهِ فَقُلْنَا یَا أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ مَا اَلَّذِی أَضْحَکَکَ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَقُولُ مَا مِنْ رَجُلٍ مُسْلِمٍ أَکْرَمَ أَخَاهُ اَلْمُسْلِمَ بِتَکْرِمَهٍ یُرِیدُ بِهِ وَجْهَ اَللَّهِ إِلاَّ نَظَرَ اَللَّهُ إِلَیْهِ وَ مَا نَظَرَ اَللَّهُ إِلَی عَبْدٍ إِلاَّ فَلاَ یُعَذِّبُهُ أَبَداً ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: انصاف نیست که انسان از برادران خود انصاف بخواهد. مردی خدمت سلمان فارسی رحمه الله آمد و او را دعوت نمود و گفت: فلانی غذایی برای شما تهیه کرده، سلمان :گفت سلام مرا به او برسان و به او بگو: من و هر که با من هست بیاییم؟ آن شخص رفت و برگشت و گفت همگی بیایید مرد گفت برخاستیم در حالی که سیزده نفر بودیم به در آن خانه رسیدیم، سلمان اجازه ورود خواست، صاحب خانه بیرون آمد و دست سلمان را گرفته و وارد خانه کرد، و به دوستان ما امر کرد که طرف راست و چپ او بنشینند او سلمان را نشاند و چون هوا گرم بود دکمه پیراهنش را باز نمود و از کارش شاد شد سلمان خنده اش گرفت، همگی ما نیز خندیدیم و گفتیم ای ابا عبدالله چرا خندیدی؟ گفت: از

ص: 180


1- مشكاة الانوار، ص188؛ و نقل عنه في جامع أحاديث الشيعة، ج 16، ص 143.

رسول خدا صلی الله علیه و اله را شنیدم که می فرمود: هر مسلمانی که برادر مسلمان خود را احترام کند، و در این عمل نیت خدایی داشته باشد خداوند به او نظر رحمت می کند، و هر که مورد نظر لطف و رحمت خداوند قرار گیرد هرگز عذاب نشود.

10/302- القطب الراوندي رَفَعَهُ إِلَی اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَالَ: ﴿ أَعْلَمُ النَّاسِ بِاللَّهِ وَ أَنْصَرُهُمْ فِي اللَّهِ أَشَدُّهُمْ تَعْظِيماً وَ حُرْمَةً لِأَهْلِ لَا إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ﴾ (1)

پیامبر خدا صلی الله علیه و اله فرمود: خداشناس ترین و یاری رسان ترین مردم در راه او کسی است که بیش از دیگران اهل توحید و مسلمین را بزرگ بدارد و احترام کرده والا شمارد

36-زیرک ترین مؤمنان

1/303- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلنُّعْمَانِ، عَنِ ابْنِ مُسْکَانَ عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ عَنِ ابْنِ أَبِی شَیْبَةَ ،اَلزُّهْرِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: ﴿الْمَوْتَ الْمَوْتَ أَلاَ وَلاَ بُدَّ مِنَ الْمَوْتِ- إلى أن قال : إذا استُحِقَّت وَلايَةُ اللَّهِ والسَّعادَةُ جاءَ الأجَلُ بَينَ العَينَينِ و ذَهَبَ الأمَلُ وراءَ الظَّهرِ ، و إذا استُحِقَّت وَلاَيَةُ الشَّيْطَانِ وَالشَّقَاوَةُ جَاءَ الْأَمَلُ بَيْنَ الْعَيْنَيْنِ وَ ذَهَبَ الْأَجَلُ وَرَاءَ الظَّهْرِ قَالَ وَ سُئِلَ رَسُولُ اللّه صلى الله عليه و آله: أَيُّ الْمُؤمِنِينَ أَكْيَسُ فَقَالَ أَكْثَرُهُمْ ذِكْراً لِلْمَوْتِ وَ أَشَدُّهُمْ لَهُ اسْتِعْدَاداً﴾ (2)

امام باقر علیه السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله را فرمود مرگ را مرگ را در نظر داشته ،باشید آگاه باشید که ناچاریم از مردن... هر گاه کسی استحقاق دوستی خداوند و خوشبختی را بیابد مرگ در برابر چشمان او آید و آرزو پشت سرش رود و هر گاه مستحقّ دوستی شیطان و بدبختی ،شود ،آرزو پیش چشمش آید و مرگ، پشت

ص: 181


1- لبّ اللباب؛ و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج 12، ص 421.
2- الكافي، ج 3، ص 257.

سرش قرار گیرد امام علیه السلام: فرمود مردی از حضرت پرسید: زیرک ترین مؤمنان کیست؟ فرمود آن که مرگ را بیشتر یاد کند و برای آن آماده تر باشد.

می گویم: رجال ،سند همه ثقه هستند مگر "ابن ابی شیبه زهری" که توثیق ندارد و فقط همین روایت از او نقل شده که "حسين بن سعيد اهوازی" در کتاب زهدش (1) آورده است.

2/304- الصدوق بسنده المتصل إِلَی اَلصَّادِقِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ آبَائِهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ عَنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَالَ: ﴿ أَکْیَسُ اَلنَّاسِ مَنْ کَانَ أَشَدَّ ذِکْراً لِلْمَوْتِ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام از پدرانشان علیهم السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: زیرک ترین مردم کسانی اند که بیشتر یاد مرگ را باشند.

3/305- الشيخ جَعْفَرُ بْنُ أَحْمَدَ الْقُمِّيُّ رَفَعَهُ إِلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: ﴿إِنَّ اَلْمُؤْمِنِینَ أَکْیَاسٌ وَ إِنَّ أَکْیَسَ اَلْمُؤْمِنِینَ أَکْثَرُهُمْ ذِکْراً لِلْمَوْتِ﴾ (3)

امام صادق علیه السلام فرمود: مؤمنان زیرک اند و زیرک ترین و هوشمندترین آن ها کسی است که زیاد به یاد مرگ باشد.

4/306- مُحَمَّدِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْأَشْعَثِ بسنده المتصل إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: ﴿أَکْثِرُوا مِنْ ذِکْرِ هَادِمِ اَللَّذَّاتِ فَقِیلَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ فَمَا هَادِمُ اَللَّذَّاتِ؟ قَالَ: اَلْمَوْتُ فَإِنَّ أَکْیَسَ اَلْمُؤْمِنِینَ أَکْثَرُهُمْ ذِکْراً لِلْمَوْتِ وَ أَشَدُّهُمْ لَهُ اِسْتِعْدَاداً﴾ (4)

امیرمؤمنان علی علیه السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و اله فرمود ویران کننده خوشی ها را فراوان یاد کنید عرض شد: ای رسول خدا! ویران کننده خوشی ها چیست؟ فرمود:

ص: 182


1- الزهد، ص78 ، ح 211.
2- أمالي الصدوق، ص 27، ح 4.
3- الغايات، ص 82
4- الجعفريات، ص 199

مرگ؛ زیرک ترین مؤمنان کسی است که مرگ را بیشتر یاد کند و برای آن آماده تر باشد.

37-لطف در حق مؤمن

1/307- الكليني، عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ، وَ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی، جَمِیعاً، عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَعْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَسْلَمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ عَدِیٍّ قَالَ: أملأ عليَّ محمّد بن سُليمان، عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ أَحْسِنْ یَا إِسْحَاقُ إِلَی أَوْلِیَائِی مَا اِسْتَطَعْتَ فَمَا أَحْسَنَ مُؤْمِنٌ إِلَی مُؤْمِنٍ وَ لاَ أَعَانَهُ إِلاَّ خَمَشَ وَجْهَ إِبْلِیسَ وَ قَرَّحَ قَلْبَهُ ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام به اسحاق بن عمار فرمود: تا می توانی به دوستانم نیکی کن، زیرا هر مؤمنی نسبت به مؤمن دیگر احسان کرده و او را یاری نماید چهره ابلیس را خراشیده و دلش را مجروح کرده است.

می گویم "خَمَشه" یعنی خراشیدن و خدشه وارد کردن و سیلی زدن و "قَرَحه" یعنی دردمند نمودن.

2/308- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اِبْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ نَصْرِ ابْنِ إِسْحَاقَ ، عَنِ اَلْحَارِثِ ابْنِ اَلنُّعْمَانِ عَنْ اَلْهَیْثَمِ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ أَبِی دَاوُدَ عَنْ زَیْدِ بْنِ أَرْقَمَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: ﴿مَا فِی أُمَّتِی عَبْدٌ أَلْطَفَ أَخَاهُ فِی اَللَّهِ بِشَیْءٍ مِنْ لُطْفٍ إِلاَّ أَخْدَمَهُ اَللَّهُ مِنْ خَدَمِ اَلْجَنَّهِ﴾. (2)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: بنده ای از امتم نیست که نسبت به برادرش لطفی کند، جز آن که خداوند خدمتگزارانی از بهشت را خادمش سازد

3/309- الكليني، عن محمّد بن يحيى، عن أحمد بن محمّد بن عيسى، عن عليّ بن

ص: 183


1- الكافي، ج 2، ص 207.
2- الكافي، ج 2، ص 206.

الحكم عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ سَعْدَانَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿مَنْ أَخَذَ مِنْ وَجْهِ أَخِیهِ اَلْمُؤْمِنِ قَذَاهً کَتَبَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ عَشْرَ حَسَنَاتٍ وَ مَنْ تَبَسَّمَ فِی وَجْهِ أَخِیهِ کَانَتْ لَهُ حَسَنَهٌ.﴾. (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: هر که خاشاکی از چهره برادر مؤمنش برگیرد، خدای عز و جل برایش ده حسنه نویسد و هر که به چهره برادرش تبسم کند یک حسنه برای او است.

می گویم: "قَذاه" یعنی آن چیزی که در چشم می افتد یا خاک یا کاه یا خاشاکی که در آب می افتد.

4/310- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ عَبْدِ اَلْعَزِیزِ ، عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿مَنْ قَالَ لِأَخِیهِ الْمُؤْمِنِ مَرْحَباً کَتَبَ اللَّهُ تَعَالَی لَهُ مَرْحَباً إلی یَومِ القِیامَة﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: هر که به برادر مؤمن خود «خوشامد» گوید، خداوند متعال تا روز قیامت برای او «خوشامد» می نویسد.

5/311- الكليني، عنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحُسَیْنِ ، عَن محمّد بن إِسْمَاعِیلَ عَنْ صَالِحِ بْنِ عُقْبَهَ عَنِ اَلْمُفَضَّلِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ لَیُتْحِفُ أَخَاهُ اَلتُّحْفَهَ قُلْتُ وَ أَیُّ شَیْءٍ اَلتُّحْفَهُ قَالَ مِنْ مَجْلِسٍ وَ مُتَّکَإٍ وَ طَعَامٍ وَ کِسْوَهٍ وَ سَلاَمٍ فَتَتَطَاوَلُ اَلْجَنَّهُ مُکَافَأَهً لَهُ وَ یُوحِی اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهَا أَنِّی قَدْ حَرَّمْتُ طَعَامَکِ عَلَی أَهْلِ اَلدُّنْیَا إِلاَّ عَلَی نَبِیٍّ أَوْ وَصِیِّ نَبِیٍّ فَإِذَا کَانَ یَوْمُ اَلْقِیَامَهِ أَوْحَی اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهَا أَنْ کَافِئِی أَوْلِیَائِی بِتُحَفِهِمْ فَیَخْرُجُ مِنْهَا وُصَفَاءُ وَ وَ صَائِفُ مَعَهُمْ أَطْبَاقٌ مُغَطَّاهٌ بِمَنَادِیلَ مِنْ لُؤْلُؤٍ فَإِذَا نَظَرُوا إِلَی جَهَنَّمَ وَ هَوْلِهَا وَ إِلَی اَلْجَنَّهِ وَ مَا فِیهَا طَارَتْ عُقُولُهُمْ وَ اِمْتَنَعُوا أَنْ یَأْکُلُوا فَیُنَادِی مُنَادٍ مِنْ تَحْتِ اَلْعَرْشِ إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ حَرَّمَ جَهَنَّمَ ، عَلَی مَنْ أَکَلَ

ص: 184


1- الكافي، ج 2، ص 205.
2- الكافي، ج 2، ص 206.

مِنْ طَعَامِ جَنَّتِهِ ، فَیَمُدُّ اَلْقَوْمُ أَیْدِیَهُمْ فَیَأْکُلُونَ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: مؤمن برای برادرش تحفه می برد! گفتم: تحفه چیست؟ فرمود مانند جای نشستن متکا ،خوراک ،پوشاک سلام (و مانند این ها) پس بهشت برای پاداش او آماده ،است و خدای عز و جل به بهشت وحی فرماید که من طعام ترا بر اهل دنیا حرام ساختم مگر بر پیغمبر و وصی پیغمبر، و چون روز قیامت شود، خدای عز و جل به بهشت وحی کند که دوستانم را در برابر تحفه هایشان پاداش ده، غلمان و حوریانی بیرون آیند با طبق هایی از طعام که با مروارید تزیین شده اند. پس چون آن ها به دوزخ و هراسش نگرند و بهشت را با آن چه در آن است، مشاهده کنند، عقلشان بپرد و نتوانند از طعام آن طبق ها بخورند سپس یک جارچی از زیر عرش فریاد کند که خداوند عز و جل دوزخ را حرام کرده بر کسی که از طعام بهشتش خورد، آن گاه ایشان دست دراز کنند و بخورند (تا از هراس دوزخ ایمن شوند).

می گویم: "الوَصيف" یعنی پسر بچه ای که بالغ نشده و "الوَصيفه" دختر نابالغ را گویند و جمعش "وُصَفاء" و "وَصائِف" است چنان چه صاحب "المصباح" آورده است.

6/312- مُحَمَّدِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْأَشْعَثِ بسنده عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: ﴿مِنْ تَکْرِمَهِ اَلرَّجُلِ لِأَخِیهِ اَلْمُسْلِمِ أَنْ یَقْبَلَ تُحْفَتَهُ أَوْ یُتْحِفَهُ بِمَا عِنْدَهُ وَ لاَ یَتَکَلَّفَ لَهُ﴾. (2)

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: نشانه شرافت و بزرگواری مرد نسبت به برادر مسلمانش این است که هدیه اش را قبول کند، و از آن چه دارد به او هدیه دهد، و خود را به خاطر او به مشقّت نیندازد.

ص: 185


1- الكافي، ج 2، ص 207.
2- الجعفريات، ص193؛ و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج 12، ص 417.

7/313- اَلسَّیِّدُ مُحْیِ اَلدِّینِ بن زهرة بسنده عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: ﴿مَنْ أَلْطَفَ مُؤْمِناً أَوْ قَامَ لَهُ لِحَاجَةٍ مِنْ حَوَائِجِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ صَغُرَ ذَلِكَ أَوْ كَبُرَ كَانَ حَقّاً عَلَى اللَّهِ أَنْ يُخْدِمَهُ خَادِماً يَوْمَ الْقِيَامَةِ﴾ (1)

پیامبر خدا صلی الله علیه و اله فرمود: هر که به مؤمن لطفی کند یا برای انجام حاجتی دنیوی یا اخرویش چه خُرد باشد یا کلان آماده باشد و قدم بردارد بر خداوند است که خادمی بهشتی در قیامت به خدمتش قرار دهد.

8/314- القاضي نعمان رَفَعَهُ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : إِنَّهُ قَالَ: ﴿خُصُّوا بِأَلْطَافِکُمْ خَوَاصَّکُمْ وَ إِخْوَانَكُمْ﴾. (2)

امیر مؤمنان على علیه السلام فرمود: الطاف ویژه خود را به بزرگان معنوی و برادران مؤمن خود اختصاص بدهید.

38-خداوند به مؤمن اجازه سرافکندگی خویش را نداده است

1/315- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ دَاوُدَ الرَّقِّیِّ قَالَ: سَمِعْتُ أبَا عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ یَقُولُ: ﴿ لاَ یَنْبَغِی لِلْمُؤْمِنِ أَنْ یُذِلَّ نَفْسَهُ قِیلَ لَهُ وَ کَیْفَ یُذِلُّ نَفْسَهُ قَالَ یَتَعَرَّضُ لِمَا لاَ یُطِیقُ﴾. (3)

امام صادق علیه السلام فرمود: مؤمن را نشاید که خویشتن را خوار نماید عرض :شد چگونه خود را خوار می سازد؟ فرمود دست به کاری می زند که توانش را ندارد و بدینسان خود را خوار و سرافکنده می کند.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد و شیخ طوسی هم روایت را

ص: 186


1- أربعين ابن زهرة ، ص 80، ح 38؛ و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج 12، ص 417.
2- دعائم الاسلام، ج 2، ص327؛ و نقل عنه في مستدرک الوسائل، ج 12، ص 418.
3- الكافي، ج 5، ص 63.

در التهذیب (1) آورده است.

2/316- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إبْراهِیمَ عَنْ أبِیهِ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَی عَنْ عَبْدِاللهِ بْنِ مُسْکَانَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ : ﴿إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَوَّضَ إِلَى الْمُؤْمِنِ كُلَّ شَيْ ءٍ إِلّا إِذْلالَ نَفْسِه﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند تبارک و تعالی اختیار هر کاری را به مؤمن داده است مگر اختیار خوار کردن خویشتن را.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

3/317-الكليني، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَی، عَنْ سَمَاعَهَ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿إِنَّ اللّهَ عَزَّ وَجَلَّ فَوَّضَ إِلَی الْمُوءْمِنِ أُمُورَهُ کُلَّهَا ، وَ لَمْ یُفَوِّضْ إِلَیْهِ أَنْ یُذِلَّ نَفْسَهُ؛ أَلَمْ تَسْمَعْ لِقَوْلِ اللّهِ عَزَّ وَجَلَّ: ﴿لِلَّهِ خَزائِنُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنَّ الْمُنافِقِينَ﴾ (3) فَالْمُوءْمِنُ یَنْبَغِی أَنْ یَکُونَ عَزِیزاً ، وَ لاَ یَکُونَ ذَلِیلاً ، یُعِزُّهُ اللّهُ بِالاْءِیمَانِ وَالاْءِسْلاَمِ﴾ (4)

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند عز و جل اختیار همه کارها را به مؤمن داده اما این اختیار را نداده که خویشتن را خوار کند مگر نشنیده ای که خدا عز و جل می فرماید: «و عزت از آنِ خداست و از رسولش و از مؤمنان»؟ پس شأن مؤمن این است که عزیز باشد و ذلیل نباشد خداوند به واسطه ایمان و اسلام به او عزت بخشیده است.

می گویم: روایت از نظر سند موثقه می باشد و نظیر آن روایت موثّقه دیگری است که در کافی (5) از "سماعه" نقل شده است.

ص: 187


1- التهذيب، ج 6، ص 180.
2- الكافي، ج 5، ص 63.
3- سوره منافقین، آیه 7.
4- الكافي، ج 5، ص 63.
5- الكافي، ج 5 ، ص 64 ، رقم 6

4/318- الكليني، عِدَّهٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: ﴿ لاَ یَنْبَغِی لِلْمُؤْمِنِ أَنْ یُذِلَّ نَفْسَهُ قُلْتُ بِمَا يُذِلُّ نَفْسَهُ قَالَ يَدْخُلُ فِيمَا يَتَعَذَّرُ مِنْه﴾. (1)

امام صادق علیه السلام به مفضل بن عمر فرمود: سزاوار نیست که مؤمن خود را خوار و زبون سازد، پرسیدم چگونه خود را خوار می کند؟ فرمود: دست به کاری زند که موجب عذر خواهی شود.

می گویم: شیخ طوسی در التهذیب (2) نیز روایت را آورده است.

5/319- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحُسَیْنِ، عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ إِسْحَاقَ اَلْأَحْمَرِ، عَن عبدالله ابن حَمَّادٍ الْأَنْصَارِیِّ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ، عن أبي اَلْحَسَنِ اَلْأَحْمَسِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قال: ﴿إِنَّ اَللَّهَ عز و جل فَوَّضَ إِلَی اَلْمُؤْمِنِ أُمُورَهُ کُلَّهَا، وَ لَمْ یُفَوِّضْ إِلَیْهِ أَنْ یَکُونَ ذَلِیلاً، أَمَا تَسْمَعُ قَوْلَ اَللَّهِ عز و جل يقول: ﴿وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضِ وَ لَكِنَّ الْمُنَفِقِينَ﴾ (3) فَالْمُؤْمِنُ یَکُونُ عَزِیزاً وَ لاَ یَکُونُ ذَلِیلاً، ثُمَّ قَالَ: اَلْمُؤْمِنُ أَعَزُّ مِنَ اَلْجَبَلِ، إِنَّ اَلْجَبَلَ یُسْتَفَلُّ مِنْهُ بِالْمَعَاوِلِ وَ اَلْمُؤْمِنُ لاَ یُسْتَفَلُّ مِنْ دِینِهِ شَیْءٌ﴾ (4)

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند عز و جل اختیار همه کارها را به مؤمن داده اما این اختیار را نداده که خویشتن را خوار کند مگر نشنیده ای که خدا عز و جل می فرماید: «و عزت از آنِ خداست و از رسولش و از مؤمنان»؟ پس شأن مؤمن این است که عزیز باشد و ذلیل .نباشد سپس فرمود مؤمن از کوه نیرومندتر و سرسخت تر است؛ زیرا از کوه با ضربات تیشه کم می شود اما با هیچ وسیله ای از دین مؤمن نمی توان کاست.

ص: 188


1- الكافي، ج 5، ص 64
2- التهذيب، ج 6، ص 180
3- سوره منافقین آیه 7
4- الكافي، ج 5، ص 63.

می گویم: شیخ طوسی این روایت را با همین سند در التهذیب (1) نقل نموده البته با این تفاوت که به جای "محمّد بن حسین" در سند "محمّد بن حسن" آورده و ظاهراً آن چه که شیخ طوسی به قرینه روایتش از "ابراهیم بن اسحاق" آورده صحیح باشد و ایشان در جامع الرواة (2) در ترجمه "ابراهيم بن اسحاق" همین مطلب را یادآوری نموده است و خداوند می داند. مراد از "القلّ" یعنی رخنه و ایجاد شکاف کاستن.

6/320- الكليني،عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ حَسَّانَ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قال: ﴿مَا أَقْبَحَ بِالْمُؤْمِنِ أَنْ تَکُونَ لَهُ رَغْبَهٌ تُذِلُّهُ﴾. (3)

امام صادق علیه السلام فرمود چه زشت است برای مؤمن که میل و گرایشی به اعمال و چیزهای خوارکننده داشته باشد!

می گویم: شیخ صدوق نیز این روایت را با سند خودش از "حبیب واسطی" از امام صادق علیه السلام در كتاب صفات الشيعة (4) نقل کرده است.

39-به دین مؤمن حقیقی آسیب نرسد

1/321- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلنُّعْمَانِ ، عَنْ أيوب بن الحرّ، عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ فِی قَوْلِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿فَوَقَهُ اللَّهُ سَيِّئَاتِ مَا مَكَرُوا﴾ (5) فقال : ﴿أَمَا لَقَدْ بَسَطُوا عَلَیْهِ وَ قَتَلُوهُ وَ لَکِنْ أَتَدْرُونَ مَا وَقَاهُ وَ قَاهُ أَنْ یَفْتِنُوهُ فِی دِینِهِ ﴾ (6)

امام صادق علیه السلام در مورد سخن خداوند عز و جل: «پس خداوند او را از شرّ نقشه هایی که بر ضدّش در سر می پروراندند حفظ کرد». فرمود: آن ها بر او (مؤمن

ص: 189


1- التهذيب، ج 6، ص 179، رقم 16.
2- جامع الرواة، ج 1، ص 19.
3- الكافي، ج 2، ص 320.
4- صفات الشيعة، ص 32، ح 45
5- سوره مؤمن آیه 45
6- الكافي، ج 2، ص 215 ونقل عنه في الوافي، ج 5، ص 745.

آل فرعون) چیره شدند و او را کشتند ولی می دانید خداوند او را از چه چیز نگاه داشت؟ او را از این که به دینش آسیب رسانند حفظ کرد.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد و فیض کاشانی در شرح آن آورده «این آیه حکایت مؤمن آل فرعون است موقعی که فرعون می خواست او را با نیرنگ و شکنجه بیدین .کند عبارت "قسطوا علیه" یعنی کشاندند او را، از ماده "قسوط" به معنای ستم و برگشت از حق می باشد در بعضی نسخه ها عبارت "بسطوا" به معنای این که دستانشان را بر این کار باز گذاشتند و در دیگر نسخه ها عبارت به نحو "سطوا" از ماده "سطو" به معنای چیرگی با ظلم و ستم آمده است».

2/322- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إبْراهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ ، عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسی، عَنْ رِبْعِیِّ بْنِ عَبْدِ اللّهِ ، عَنْ فُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام : ﴿سَلاَمَةُ الدِّینِ وَ صِحَّةُ الْبَدَنِ خَیْرٌ مِنَ الْمَالِ وَالْمَالُ زِینَةٌ مِنْ زِینَةِ الدُّنْیَا حَسَنَةٌ﴾. (1)

مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ ، عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ ، عَنْ حَمَّادٍ ، عَنْ رِبْعِیٍّ ، عَنِ الْفُضَیْلِ بن یسار عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مِثْلَهُ .

امام باقر علیه السلام: فرمود سلامتی دین و صحّت بدن بهتر از مال است و مال زینتی از زینت های خوب دنیاست.

محمّد بن اسماعیل از فضل بن شاذان از حمّاد از ربعی از فضیل بن یسار از امام باقر علیه السلام همانند این روایت را نقل کرده است.

می گویم: این روایت با هر دو سندش صحیح و متن آن نیز واضح است.

3/323- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی بْنِ عُبَیْدٍ عَنْ أَبِی جَمِیلَهَ قَالَ: قَالَ أبُو عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ: ﴿کانَ فِی وَصِیهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیهِ السَّلَامُ لِأَصْحَابِهِ: اعْلَمُوا أَنَّ الْقُرْآنَ هُدَی اللَّیلِ وَ اَلنَّهَارِ وَ نُورُ اَللَّيْلِ اَلْمُظْلِمِ عَلَى مَا كَانَ مِنْ جَهْدٍ وَ فَاقَةٍ فَإِذَا حَضَرَتْ بَلِيَّةٌ فَاجْعَلُوا

ص: 190


1- الكافي، ج 2، ص 216؛ و نقل عنه في الوافي، ج 5، ص 746

مْوَالَكُمْ دُونَ أَنْفُسِكُمْ وَ إِذَا نَزَلَتْ نَازِلَةٌ فَاجْعَلُوا أَنْفُسَكُمْ دُونَ دِينِكُمْ وَ اِعْلَمُوا أَنَّ اَلْهَالِكَ مَنْ هَلَكَ دِينُهُ وَ اَلْحَرِيبَ مَنْ حُرِبَ دِينُهُ أَلاَ وَ إِنَّهُ لاَ فَقْرَ بَعْدَ اَلْجَنَّةِ أَلاَ وَ إِنَّهُ لاَ غِنَى بَعْدَ اَلنَّارِ لاَ يُفَكُّ أَسِيرُهَا وَ لاَ يَبْرَأُ ضَرِيرُهَا﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: امیر مؤمنان علی علیه السلام در ضمن سفارش به اصحابش و :فرمود بدانید که قرآن هدایت شب و روز است (یعنی در همه احوال و اوقات) نور شب تاریک است برای هر سختی و نیازی (راه نجات را در گرفتاری و بلا نشان دهد) پس چون بلایی [ برای جانتان] فرا رسد مال های خود را سپر جان هایتان کنید و چون حادثه ای [برای دینتان] پیش آید جان هایتان را فدای دینتان کنید و بدانید که هلاک گشته کسی است که دینش تباه شده باشد و غارت زده کسی است که دینش ربوده شده است آگاه باشید که پس از رسیدن به بهشت فقر و نیازی نیست و بعد از دوزخ بی نیازی و توانگری معنا ندارد (هر که در دنیا عمل صالح کند و مستوجب بهشت ،گردد فقیر و نیازمند نیست هر چند دستنگ و گرفتار باشد و کسی که خود را مستوجب دوزخ سازد بی نیازی ندارد هر چند ثروتمند و مرفه باشد) اسیر دوزخ آزاد نگردد و ضرری که به او رسیده جبران نشود.

فیض کاشانی گفته «حَریبَةُ الرّجُل یعنی؛ دارایی و اموالی که با آن زندگی می کند "حَریب" به کسی گفته می شود که اموالش ربوده شده و به سرقت رفته است و چیزی برایش باقی نمانده باشد. "ضَریر" یعنی انسان زیان دیده».

4/324- الكليني، عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أصْحَابِنا، عَنْ أحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ یُونُسَ بْنِ یَعْقُوبَ عَنْ بَعْضِ أصْحَابِهِ قَالَ: کَانَ رَجُلٌ یَدْخُلُ عَلَی أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ مِنْ أصْحَابِهِ فَغَبَرَ زَمَاناً لَا یَحُجُّ، فَدَخَلَ عَلَیْهِ بَعْضُ مَعَارِفِهِ، فَقَالَ لَهُ: فُلَانٌ مَا فَعَلَ؟ قَالَ: فَجَعَلَ یُضَجِّعُ الْکَلَامَ یَظُنُّ أنَّهُ إنَّمَا یَعْنِی الْمَیْسَرَةَ وَ الدُّنْیَا فَقَالَ أبُو عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ: کَیْفَ دِینُهُ؟ فَقَالَ: کَمَا

ص: 191


1- الكافي، ج 2، ص216؛ و نقل عنه في الوافي، ج 5، ص 745.

تُحِبُّ فَقَالَ هُوَ وَ اللهِ الْغِنَی﴾. (1)

مردی از اصحاب امام صادق علیه السلام در (هر سال) خدمت آن حضرت می رسید و دیر زمانی گذشت که به حجّ نرفت (و خدمت امام نرسید) و یکی از آشنایان او خدمت آن حضرت رفت و امام به او فرمود فلانی چه کار می کند؟ (راوی) گوید: در پاسخ سخن را پیچیده و شکسته ادا کرد و به گمانش که مقصود امام وضع دارایی و مالی او است امام صادق علیه السلام فرمود دین او چگونه است؟ در پاسخ گفت: چنان چه شما دوست دارید فرمود به خدا که او توانگر و بی نیاز است.

می گویم: "غَبَر غُبورا" از باب " قَعَد" به معنای باقیمانده است و گاهی نیز در معنای "چیزی که گذشت" استعمال می شود و در این صورت از جمله لغت های اضداد است پس باید به معنای آن چه گذشت باشد و همان گونه که در نسخه خطی کافی ما به صورت نسخه بدل آمده در بعضی نسخ عبارت "فَصَبَرَ" به جای "غَبَرَ" آمده است. فیض کاشانی در شرح آن گفته غَبَرَ: مکث کرد، لا يَحجّ: یعنی به مکّه نرفت تا این که حضرت را ملاقات نمود برای این که احوالش را بفهمد و متوجه شود. يَضجَعَ الكَلام: یا از ماده "الاضجاع" به معنای پایین آمدن و نیز می تواند از ماده "التّضجیع" به معنای کوتاه و مختصر نمودن باشد چون در آن موقع او حاضر نبود و گوینده گمان می کرد که حضرت از مال و دارایی و بی نیازی و امور دنیوی سؤال می کنند لذا نمی خواست از گرفتاری و نیازمندی او پرده بردارد لذا در بیان احوالش همه چیز را نمی گفت و نیاز مالی او را می پوشاند.

5/325- الكليني، عَن عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قال : ﴿الْفَقْرُ الْمَوْتُ الْأَحْمَرُ، فَقُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: الْفَقْرُ مِنَ الدِّينَارِ وَالدِّرْهَمِ فَقَالَ: لَا، وَلَكِنْ مِنَ الدِّينِ﴾. (2)

امام صادق علیه السلام فرمود ،فقر مرگ سرخ است. (راوی می گوید: به امام

ص: 192


1- الكافي، ج 2، ص 216؛ و نقل عنه في الوافي، ج 5 ، ص 746.
2- الكافي، ج 2، ص 266؛ و نقل عنه في الوافي، ج 5، ص 747.

صادق علیه السلام گفتم: آیا فقر در مال؟ فرمود: نه! فقر در دین.

40-انس مؤمن به ایمانش

1/326- الكليني، عن عَلِیِّ بْنِ إبراهِیمَ عَنْ أحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أیُّوبَ عَنْ عُمَرَ بْنِ أبَانٍ وَ سَیْفِ بْنِ عَمِیرَةَ عَنْ فُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ فِی مَرْضَةٍ مَرِضَهَا لَمْ یَبْقَ مِنْهُ إلَّا رَأْسُهُ فَقَالَ: فُضَیْلُ! إنَّنِی کَثِیراً مَا أقُولُ: مَا عَلَی رَجُلٍ عَرَّفَهُ اللهُ هَذَا الْأمْرَ لَوْ کَانَ فِی رَأْسِ جَبَلٍ حَتَّی یَأْتِیَهُ الْمَوْتُ﴾

﴿یَا فُضَیْلَ بْنَ یَسَارٍ! إنَّ النَّاسَ أخَذُوا یَمِیناً وَ شِمَالًا وَ إنَّا وَ شِیعَتَنَا هُدِینَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ. یَا فُضَیْلَ بْنَ یَسَارٍ! إنَّ الْمُؤْمِنَ لَوْ أصْبَحَ لَهُ مَا بَیْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ کَانَ ذَلِکَ خَیْراً لَهُ﴾

﴿أصْبَحَ مُقَطَّعاً أعْضَاؤُهُ کَانَ ذَلِکَ خَیْراً لَهُ﴾.

﴿یَا فُضَیْلَ بْنَ یَسَارٍ! إنَّ اللهَ لَا یَفْعَلُ بِالْمُؤْمِنِ إلَّا مَا هُوَ خَیْرٌ لَهُ﴾.

﴿یَا فُضَیْلَ بْنَ یَسَارٍ! لَوْ عَدَلَتِ الدُّنْیَا عِنْدَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ جَنَاحَ بَعُوضَةٍ مَا سَقَی عَدُوَّهُ مِنْهَا شَرْبَةَ مَاءٍ﴾

یَا فُضَیْلَ بْنَ یَسَارٍ! إنَّهُ مَنْ کَانَ هَمُّهُ هَمّاً وَاحِداً کَفَاهُ اللهُ هَمَّهُ وَ مَنْ کَانَ هَمُّهُ فِی کُلِّ وَادٍ لَمْ یُبَالِ اللهُ بِأیِّ وَادٍ هَلَکَ﴾ (1)

فضیل بن یسار گوید: خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم زمانی که بیماری شدیدی داشت و (آن قدر لاغر و نحیف شده بود) که جز سرش باقی نمانده بود، فرمود: ای فضیل! من بسیار می گویم: کسی را که خدا به این امر (تشیع) آشنا کرد، اگر بر سر کوهی باشد تا مرگش برسد ضرر نکرده است.

ای فضیل بن یسار! مردم به راست و چپ منحرف شدند ما و پیروانمان به صراط مستقیم هدایت شدیم.

ای فضیل بن یسار! اگر همه دنیا هم از آن مؤمن باشد خیر اوست و اگر

ص: 193


1- الكافي، ج 2، ص 246.

اعضایش را تکه تکه کنند باز به خیر او است.

ای فضیل بن یسار! خدا نسبت به مؤمن جز خیر انجام ندهد.

ای فضیل بن یسار! اگر دنیا نزد خداوند عز و جل به اندازه بال پشه ای ارزش داشت هرگز دشمنش را جرعه ای آب نمی نوشاند.

اى فضيل بن یسار! کسی که هدف و همتش یک چیز (رضای خدا) باشد، خداوند او را به هدفش برساند و کسی که همتش به همه سو متوجه باشد، خداوند باک ندارد که در چه درهّ ای هلاک شود (یعنی خدا هدایت و توفیقش را از او بگیرد و او را به خود و هوای نفسش واگذارد تا در راه یکی از ادیان باطل جان سپارد).

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد و مراد از عبارت "لم يبقَ مِنه إلّا رأسه" کنایه از شدّت لاغری حضرت علیه السلام به واسطه بیماری است.

2/327- الكليني، عن عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ یُونُسَ عَنِ اِبْنِ مُسْکَانَ عَنْ مُعَلَّی بْنِ خُنَیْسٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿لَوْ لَمْ یَکُنْ فِی اَلْأَرْضِ إِلاَّ مُؤْمِنٌ وَاحِدٌ لاَسْتَغْنَیْتُ بِهِ عَنْ جَمِیعِ خَلْقِی، وَ لَجَعَلْتُ لَهُ مِنْ إِیمَانِهِ أُنْساً لاَ یَحْتَاجُ مَعَهُ إِلَی أَحَدٍ﴾. (1)

امام صادق علیه السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله رمود: خداوند تبارک و تعالی فرماید: اگر در دنیا فقط یک مؤمن ،باشد به او اکتفا کرده و چنان ایمانی به او می بخشم که مونس و همدمش شود تا به احدی محتاج نباشد.

می گویم: روایت از حیث سند معتبره است.

3/328- الكليني، عنْ عِدَّةٍ مِنْ أصْحَابِنَا عَنْ أحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنِ ابْنِ بُکَیْرٍ عَنْ فُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ عَنْ عَبْدِ الْوَاحِدِ بْنِ الْمُخْتَارِ الْأنْصَارِیِّ قَالَ: قَالَ أبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلامُ: يا

ص: 194


1- الكافي، ج 2، ص 245

عَبْدَ الْوَاحِدِ! مَا یَضُرُّ رَجُلًا إذَا کَانَ عَلَی ذَا الرَّأْیِ مَا قَالَ النَّاسُ لَهُ وَ لَوْ قَالُوا: مَجْنُونٌ، وَ مَا یَضُرُّهُ وَ لَوْ کَانَ عَلَی رَأْسِ جَبَلٍ یَعْبُدُ اللهَ حَتَّی یَجِیئَهُ الْمَوْتُ﴾ (1)

امام باقر علیه السلام به عبدالواحد بن مختار انصاری فرمود: آن که دارای این عقیده (مذهب تشیع) باشد، آن چه مردم در باره او بگویند هر چند دیوانه اش بخوانند، زیانی نکرده و اگر بر قلّه کوهی هم باشد تا زمان مرگش در حال عبادت و بندگی خداست.

می گویم: چنان چه واضح و آشکار است مراد از عبارت "ذَا الرَّاي" در روایت همان مذهب تشیّع می باشد.

4/329- الكليني، عن مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ مُوسَی عَنْ فُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿مَا یُبَالِی مَنْ عَرَّفَهُ اَللَّهُ هَذَا اَلْأَمْرَ أَنْ یَکُونَ عَلَی قُلَّهِ جَبَلٍ یَأْکُلُ مِنْ نَبَاتِ اَلْأَرْضِ حَتَّی یَأْتِیَهُ اَلْمَوْتُ﴾ (2)

امام باقر علیه السلام فرمود. چه باک آن را که خداوندش به این امر (تشیع) آشنا کرد، از این که بر قلّه کوهی باشد و از گیاهان زمینی بخورد تا بمیرد.

5/330- الكليني، عن عليّ بن إبراهيم، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ یُونُسَ عَنْ کلیپ مُعَاوِیَهَ ، عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ: سَمِعْتُهُ یَقُولُ: ﴿مَا یَنْبَغِی لِلْمُؤْمِنِ أنْ یَسْتَوْحِشَ إلَی أخِیهِ فَمَنْ دُونَهُ، الْمُؤْمِنُ عَزِیزٌ فِی دِینِهِ﴾. (3)

كليب بن معاویه گوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: شایسته مؤمن نیست که با برادر دینی یا غیر او مأنوس شود چرا که مؤمن به دینداریش عزیز است (محتاج کسی نیست).

ص: 195


1- الكافي، ج 2، ص 245.
2- الكافي، ج 2، ص 245.
3- الكافي، ج 2، ص 245؛ و نقل عنه في الوافي، ج 5، ص 743.

فیض کاشانی در توضیح آن :گفته «استیحاش» متضمن معنای «استیناس» می باشد و فقط با حرف "الی" متعدی می ردد چرا که نوعی حقارت است و گویا برادری که در جایگاه و رتبه او نباشد در همراهی و انسش رغبت و انگیزه ای ندارد.

و علّامه مجلسی در بحار الانوار (1) ذیل این حدیث بیانی دارند که می توان مراجعه نمود.

6/331 - الكليني، عن مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ اِبْنِ مُسْکَانَ عَنْ مَنْصُورٍ اَلصَّیْقَلِ وَ اَلْمُعَلَّی بْنِ خُنَیْسٍ قَالاَ سَمِعْنَا أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿مَا تَرَدَّدْتُ فِی شَیْءٍ أَنَا فَاعِلُهُ کَتَرَدُّدِی فِی مَوْتِ عَبْدِیَ اَلْمُؤْمِنِ إِنَّنِی لَأُحِبُّ لِقَاءَهُ وَ یَکْرَهُ اَلْمَوْتَ فَأَصْرِفُهُ عَنْهُ وَ إِنَّهُ لَیَدْعُونِی فَأُجِیبُهُ وَ إِنَّهُ لَیَسْأَلُنِی فَأُعْطِیهِ وَ لَوْ لَمْ یَکُنْ فِی اَلدُّنْیَا إِلاَّ وَاحِدٌ مِنْ عَبِیدِی مُؤْمِنٌ لاَسْتَغْنَیْتُ بِهِ عَنْ جَمِیعِ خَلْقِی وَ لَجَعَلْتُ لَهُ مِنْ إِیمَانِهِ أُنْساً لاَ یَسْتَوْحِشُ إِلَی أَحَدٍ﴾ (2)

منصور صیقل و معلّی بن خنیس از امام صادق علیه السلام شنیدند که فرمود: پیامبر خدا صلی الله علیه و اله می فرماید: خداوند عز و جل می فرماید: در هیچ کارم تردیدی (بر فرض محال) به من دست نمی دهد مثل تردیدی که در مرگ بنده مؤمنم دارم. من دیدار او را دوست دارم ولی او از مرگ بدش می آید پس مرگ را از او دور می کنم، او به درگاهم دعا می کند و من اجابتش می کنم و او از من می خواهد و من عطایش می کنم و اگر در دنیا فقط یک مؤمن باشد به او اکتفا کرده و چنان ایمانی به او می بخشم که مونس و همدمش شود تا به احدی محتاج نباشد.

می گویم: جناب برقی در المحاسن (3) روایت را آورده و نیز علّامه مجلسی بیان مفصّلی در معنای "تردّد" در روایت دارند که می توان به بحار الانوار (4) مراجعه

ص: 196


1- بحار الأنوار، ج 64 ، ص 150.
2- الكافي، ج 2، ص 246.
3- المحاسن، ص 159
4- بحار الأنوار، ج 64 ، ص 155.

نمود.

7/232- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی بْنِ عُبَیْدٍ عَنْ یُونُسَ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ لَیَسْکُنُ إِلَی اَلْمُؤْمِنِ کَمَا یَسْکُنُ اَلظَّمْآنُ إِلَی اَلْمَاءِ اَلْبَارِدِ﴾ (1)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: مؤمن با مؤمن آرام می گیرد، چنان که جگر تشنه با آب سرد.

می گویم: این روایت را "محمّد بن محمّد بن اشعث" با سند خود از امیرمؤمنان علی علیه السلام در الجعفریات (2) نقل کرده است.

333/ 8- الكليني، عن مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ یُونُسَ عَنْ عَنْبَسَهَ بْنِ مُصْعَبٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَقُولُ: ﴿أَشْکُو إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَحْدَتِی وَ تَقَلْقُلِی بَیْنَ أَهْلِ الْمَدِینَهِ حَتَّی تَقْدَمُوا وَ أَرَاکُمْ وَ آنَسَ بِکُمْ فَلَیْتَ هَذِهِ الطَّاغِیَهَ أَذِنَ لِی فَأَتَّخِذَ قَصْراً فِی الطَّائِفِ فَسَکَنْتُهُ وَ أَسْکَنْتُکُمْ مَعِیَ وَ أَضْمَنَ لَهُ أَنْ لَا یَجِی ءَ مِنْ نَاحِیَتِنَا مَکْرُوهٌ أَبَداً﴾. (3)

عَنبسة بن مصعب می گوید از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: من از تنهایی و پریشانی خود در میان مردم مدینه به درگاه خداوند عز و جل شکایت می برم تا آن گاه که شما به مدینه آیید و من شما را ببینم و با شما الفت گیرم. ای کاش این حکومت خودکامه منصور دوانیقی به من اجازه می داد تا در طائف خانه ای برای خویش بر می گزیدم و در آن جا سکونت می کردم و شما را نیز در کنار خویش جای می دادم و به او تعهّد می سپردم که از سوی ما به او بدی و زیانی نرسد.

ص: 197


1- الكافي، ج 2، ص 247.
2- الجعفريات، ص197.
3- الكافي، ج 8، ص 215، رقم 261.

می گویم: التَّقَلقُل: پریشانی و اضطراب و مراد از "طاغية" منصور دوانیقی است و در روایت نکات و دقایقی نهفته است که برای اهلش مشخص می باشد

9/334- البرقي، عَنِ اِبْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ شَجَرَهَ عَنْ عُبَیْدِ بْنِ زُرَارَهَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿مَا مِنْ مُؤْمِنٍ إِلاَّ وَ قَدْ جَعَلَ اَللَّهُ لَهُ مِنْ إِیمَانِهِ أُنْساً یَسْکُنُ إِلَیْهِ حَتَّی لَوْ کَانَ عَلَی قُلَّهِ جَبَلٍ یَسْتَوْحِشُ إِلَی مَنْ خَالَفَهُ﴾ (1)

عبيد بن زرارة گوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمود: خداوند ایمان و باور مؤمن را دل آرام و همدم او قرار داده و به خاطر ایمانش در آرامش و سکون زندگی می کند و چنان چه در بالای کوه بلندی هم قرار گیرد باز به جهت ایمانش از مخالفان خود وحشتی ندارد.

10/335- المفيد رَفَعَهُ إلى رِبْعِیٍّ عَنْ عُمَرَ بْنِ یَزِیدَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿لِکُلِّ شَیءٍ شَیءٌ یَستَریحُ إلَیهِ و إنَّ المُؤمِنَ یَستَریحُ إلی أخیهِ المُؤمِنِ کَما یَستَریحُ الطّائِرُ إلی شَکلِهِ أوَما رَأَیتَ ذاکَ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام: هر چیزی با چیزی آرام می گیرد و مؤمن با برادر مؤمن خود آرامش می یابد چنان که پرنده با هم نوعان خود، آیا ندیده ای!؟

41-ای پیامبر خدا! من نخستین ایمان آورنده به تو هستم

1/336- الرضي رَفَعَهُ إلى أمير المؤمنين أنّه قال:

﴿أنا وضَعْتُ في الصَّغرِ بِكَلاكلِ العَرَبِ، و كسَرْتُ نَوَاجِمَ قُرُونِ رَبِيعَةَ و مُضَرَ. و قَدْ عَلِمْتُمْ مَوضِعي مِنْ رَسُولِ الله صلی الله علیه و اله بالقرابة القريبة ، والمنزلة الخصيصة. وضَعني في حِجرِهِ و أنا ولَدٌ يَضُمَّني إلى صَدرِهِ، و يكُنفُني في فِراشِهِ، وَ يُمسُّني جَسَدَهُ، وَ يُشِمُّني عَرْفَهُ. وَ كَانَ يَمْضَعُ

ص: 198


1- المحاسن، ص 159؛ و نقل عنه في بحار الأنوار، ج 64 ، ص 148.
2- الاختصاص، ص 30

الشَّيْءَ ثُمَّ يُلقِمُنِيهِ، وَ مَا وَجَدَ لي كذَّبَةٌ في قَوْلٍ، ولَا خَطْلَةٌ في فَعْلِ. وَ لَقَدْ قَرَنَ اللَّهُ بِهِ صلی الله علیه و آله مِنْ لَدُنْ له أَنْ كانَ فَطيماً أعظمَ مَلَكِ مِنْ مَلائِكَتِهِ يَسلُكُ بِهِ طرِيقَ الْمَكَارِمِ، وَ مَحَاسِنَ أَخْلاَقِ اَلْعَالِمِ لَیْلَهُ وَ نَهَارَهُ وَ لَقَدْ کُنْتُ أَتْبَعُهُ اِتِّبَاعَ اَلْفَصِیلِ أَثَرَ أُمِّهِ یَرْفَعُ لِی فِی کُلِّ یَوْمٍ عِلْماً مِنْ أَخْلاَقِهِ وَ یَأْمُرُنِی بِالاِقْتِدَاءِ بِهِ. و لقدْ كَانَ يُحاوِرُ في كُلِّ سَنَة بِحِراء فَأَرَاهُ ، و لا يَرَاهُ غَيْرِي. وَ لَمْ یَجْمَعْ بَیْتٌ وَاحِدٌ یَوْمَئِذٍ فِی الْإِسْلَامِ غَیْرَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ خَدِیجَهَ وَ أَنَا ثَالِثُهُمَا أَرَی نُورَ الْوَحْیِ وَ الرِّسَالَهِ وَ أَشُمُّ رِیحَ النُّبُوَّة﴾

﴿و لَقَدْ سَمِعْتُ رَنَّةَ الشَّيْطانِ حِينَ نَزَلَ الْوِحْيُ عَلَيْه صلی الله علیه و اله فَقُلْت : يَا رَسُولُ اللهِ مَا هَذِهِ الرَّنَّة؟ فَقَالَ: ﴿هَذَا الشَّيطَانُ قَدْ أَيسَ مِنْ عِبادَتِهِ. إِنَّكَ تَسْمَعُ مَا أَسْمَعُ، و تَرَىٰ مَا أَرَىٰ، إِلَّا أَنَّكَ لسْتَ بِنبِيٍّ، وَ لَكنَّكَ لَوَزِيرٌ و إِنَّكَ لَعَلى خَيْرٍ﴾ وَ لَقَدْ كُنْتُ مَعَهُ صلی الله علیه و آله لَما أَتَاهُ المَلأُ مِنْ قُرَيْشٍ، فَقَالُوا لَهُ: يَا مُحَمَّدُ إِنَّكَ قَدِ ادَّعَيْتَ عَظِيماً لَمْ يَدَّعِهِ آبَاؤُكَ وَ لَا أَحَدٌ مِنْ بَيْتِكَ، وَ نَحْنُ نَسْأَلُكَ أَمْراً إِنْ ، أَنْتَ أَجَبْتَنَا إِلَيْهِ وَ أَرَيْتَنَاهُ، عَلمْنَا أَنَّكَ نَبِيُّ و رَسُولٌ ، و إِنْ لَمْ تَفْعَلْ عَلِمْنَا أَنَّكَ سَاحِرٌ كَذَّابٌ. فقال صلی الله علیه و اله: «و ما تسألُونَ؟» قالوا: تدعو لَنا هذِهِ الشجرَةَ حتّى تنقَلَعَ بِعرُقُهَا و تَقِفَ بينَ يَدَيْكَ، فَقَالَ صلی الله علیه و اله: ﴿إِنَّ اللهَ عَلَی کُلِّ شَیء قَدِیرٌ ، فَإنْ فَعَلَ اللهُ لَکُمْ ذلِکَ أَتُوْمِنُونَ وَ تَشْهَدُونَ بِالْحَقِّ؟﴾ قالُوا: نَعمْ قالَ: ﴿فَإِنِّي سأُريكُمْ ما تطلبُونَ ، و إنّي لَأَعْلَمُ أَنَّکُمْ لاَ تَفِیئُونَ إِلَی خَیْرٍ وَ إِنَّ فِیکُمْ مَنْ یُطْرَحُ فِی الْقَلِیبِ وَ مَنْ یُحَزِّبُ الْأَحْزَابَ﴾. ثُمَّ قال صلی الله علیه و آله: ﴿يا أيتُها الشجرةُ إِن كُنتِ تؤمنينَ بالله واليَومِ الآخِرِ، و تَعلَمِينَ أني رَسُولُ الله ، فانقَلِعِي بِعُرُقِكِ حتَّى تَقفِي بَيْنَ يَدَيَّ بِإِذْنِ اللَّهِ﴾ فَوَ الذي بعثَهُ بالحَقِّ لانْقلَعتُ بعُرُقِها، و جاءَتْ و لهَا دَويٌّ شديدٌ، وَ قَصْفٌ کَقَصْفِ أَجْنِحَهِ الطَّیْرِ حَتَّی وَقَفَتْ بَیْنَ یَدَیْ؟رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و اله؟ مُرَفْرِفَهً وَ أَلْقَتْ بِغُصْنِهَا الْأَعْلَی عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ بِبَعْضِ أَغْصَانِهَا عَلَی مَنْکِبِی وَ کُنْتُ عَنْ یَمِینِهِ صلی الله علیه و اله فَلَمَّا نَظَرَ الْقَوْمُ إِلَی ذَلِکَ قَالُوا - عُلُوّاً وَ اسْتِکْبَاراً-: فَمُرْهَا فَلْیَأْتِکَ نِصْفُهَا وَ یَبْقَی نِصْفُهَا فَأَمَرَهَا بِذَلِکَ فَأَقْبَلَ إِلَیْهِ نِصْفُهَا کَأَعْجَبِ إِقْبَالٍ وَ أَشَدِّهِ دَوِیّاً فَکَادَتْ تَلْتَفُّ؟بِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و اله فَقَالُوا- کُفْراً وَ عُتُوّاً-: فَمُرْ هَذَا النِّصْفَ فَلْیَرْجِعْ إِلَی نِصْفِهِ کَمَا کَانَ فَأَمَرَهُ صلی الله علیه و اله فَرَجَعَ فَقُلْتُ أَنَا لا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ إِنِّی أَوَّلُ مُؤْمِنٍ بِکَ؟ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ أَوَّلُ مَنْ أَقَرَّ بِأَنَّ الشَّجَرَهَ مَا فَعَلَت ما فَعَلَت بِأَمْرِ اللَّهِ تَعَالَی تَصْدِیقاً بِنُبُوَّتِکَ وَ إِجْلاَلاً لِکَلِمَتِکَ- فَقَالَ الْقَوْمُ کُلُّهُمْ: بَلْ ساحِرٌ کَذّابٌ عَجِیبُ السِّحْرِ خَفِیفٌ فِیهِ وَ هَلْ یُصَدِّقُکَ فِی أَمْرِکَ إِلاَّ

ص: 199

مِثْلُ هَذَا (یَعْنُونَنِی) وَ إِنِّی لَمِنْ قَوْمٍ لاَ تَأْخُذُهُمْ فِی اللَّهِ لَوْمَهُ لاَئِمٍ سِیمَاهُمْ سِیمَا الصِّدِّیقِینَ وَ کَلاَمُهُمْ کَلاَمُ الْأَبْرَارِ عُمَّارُ اللَّیْلِ وَ مَنَارُ النَّهَارِ. مُتَمَسِّکُونَ بِحَبْلِ؟الْقُرْآنِ؟ یُحْیُونَ سُنَنَ اللَّهِ وَ سُنَنَ رَسُولِهِ لاَ یَسْتَکْبِرُونَ وَ لاَ یَعْلُونَ وَ لاَ یَغُلُّونَ وَ لاَ یُفْسِدُونَ قُلُوبُهُمْ فِی الْجِنَانِ وَ أَجْسَادُهُمْ فِی الْعَمَلِ!﴾ (1)

امیرمؤمنان على علیه السلام فرمود: من در ،نوجوانی بزرگان عرب را به خاک افکندم، و شجاعان دو قبیله معروف «ربیعه» و «مُضَر را درهم شکستم! شما موقعیت مرا نسبت به پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در خویشاوندی نزدیک، در مقام و منزلت ویژه می دانید پیامبر مرا در اتاق خویش می نشاند در حالی که کودک بودم مرا در آغوش خود می گرفت و در بستر مخصوص خود می خوابانید و عطر پاکیزه خود را به من می داد و گاهی غذایی را لقمه لقمه در دهانم می گذارد، هرگز دروغی در گفتار من و اشتباهی در کردارم .نیافت از همان لحظه ای که پیامبر صلی الله علیه و آله را از شیر گرفتند، خداوند بزرگترین فرشته (جبرییل) خود را مأمور تربیت پیامبر صلی الله علیه و آله کرد تا شب و روز او را به راه های بزرگواری و راستی و اخلاق نیکو راهنمایی کند و من همواره با پیامبر بودم چونان فرزند که همواره با مادر است پیامبر صلی الله علیه و آله هر روز نشانه تازه ای از اخلاق نیکو را برایم آشکار می فرمود و به من فرمان می داد که به او اقتداء نمایم. پیامبر صلی الله علیه و آله چند ماه از سال را در غار حراء می گذراند تنها من او را مشاهده می کردم و کسی جز من او را نمی دید در آن روزها، در هیچ خانه ای اسلام راه نیافت جز خانه پیامبر خدا صلی الله علیه و آله که خدیجه سلام الله علیها هم در آن بود و من سوّمین آنان بودم. من نور وحی و رسالت را می دیدم و بوی نبوّت را می بوییدم.

هنگامی که وحی بر پیامبر صلی الله علیه و آله فرود می آمد ناله شیطان را شنیدم، گفتم ای رسول خدا این ناله کیست؟ :گفت شیطان است که از پرستش خویش مأیوس

ص: 200


1- نهج البلاغة خطبة 192 المعروفة بالقاصعة

گردید و فرمود: «علی! تو آن چه را من می شنوم می شنوی، و آن چه را که من می بینم می بینی جز این که تو پیامبر ،نیستی بلکه وزیر من بوده و بر قله خیر و سرآمد آن هستی﴾. من با پیامبر صلی الله علیه و آله و دم آن گاه که سران قریش نزد او آمدند و گفتند: «ای محمّد صلی الله علیه و آله تو ادّعای بزرگی کردی که هیچ یک از پدران و خاندانت نکردند، ما از تو معجزه ای می خواهیم اگر پاسخ مثبت داده انجام دهی، می دانیم که تو پیامبر و فرستاده ،خدایی و اگر از انجام آن سرباز ،زنی خواهیم دانست که ساحر و دروغگویی» پس پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود «شما چه می خواهید؟ گفتند: «این درخت را بخوان تا از ریشه کنده شود و در پیش تو بایستد». پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: خداوند بر همه چیز تواناست. حال اگر خداوند این کار را بکند آیا ایمان می آورید؟ و به حق شهادت می دهید؟ گفتند ،آری پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: من بزودی نشانتان می دهم آن چه او را که درخواست کردید و همانا بهتر از هر کس می دانم که شما به خیر و نیکی باز نخواهید ،گشت زیرا در میان شما کسی است که کشته می شود و در چاه «بدر» دفن خواهد شد و کسی است که جنگ احزاب را تدارک خواهد کرد. سپس به درخت اشاره کرد و فرمود: «ای درخت! اگر به خدا و روز قیامت ایمان داری و می دانی من پیامبر ،خدایم از زمین با ریشه هایت در آی و به فرمان خدا در پیش روی من قرار گیر» سوگند به پیامبری که خدا او را به حقّ مبعوث ،کرد درخت با ریشه هایش از زمین کنده شده و پیش آمد که با صدای شدید چونان به هم خوردن بال پرندگان یا بهم خوردن شاخه های درختان جلو آمد و در پیش روی پیامبر صلی الله علیه و آله ایستاد که برخی از شاخه های بلند خود را بر روی پیامبر صلی الله علیه و آله و بعضی دیگر را روی من انداخت و من در طرف راست پیامبر صلی الله علیه و آله ایستاده ،بودم، وقتی سران قریش این منظره را مشاهده کردند با کبر و غرور :گفتند «به درخت فرمان ده نصفش جلوتر آید، و نصف دیگر در جای خود بماند» پیامبر صلی الله علیه و آله فرمان داد. نیمی از درخت با

ص: 201

وضعی شگفت آور و صدایی سخت به پیامبر صلی الله علیه و آله نزدیک شد گویا می خواست دور آن حضرت بپیچد اما سران قریش از روی کفر و سرکشی گفتند: «فرمان ده این نصف باز گردد و به نیم دیگر ملحق شود و به صورت اوّل در آید». پیامبر صلی الله علیه و آله دستور داد و چنان شد. من گفتم: لا اله الّا اللهّ اى رسول خدا من نخستین کسی هستم که به تو ایمان آوردم و نخستین فردی هستم که اقرار می کنم به این که درخت با فرمان خدا برای تصدیق نبوّت و بزرگداشت دعوت رسالت، آن چه را خواستی انجام داد اما سران قریش همگی گفتند: «او ساحری است دروغگو، که سحری شگفت آور دارد و سخت با مهارت است». و خطاب به پیامبر صلی الله علیه و آله گفتند: «آیا نبوّت تو را کسی جز امثال علی علیه السلام باور می کند؟» و همانا من از کسانی هستم که در راه خدا از هیچ سرزنشی نمی ترسند کسانی که سیمای آن ها سیمای صدّیقان و سخنانشان سخنان نیکان ،است شب زنده داران و روشنی بخشان ،روزند به دامن قرآن پناه برده سنّت های خدا و رسولش را زنده می کنند نه تکبّر و خودپسندی دارند و نه بر کسی برتری می،جویند نه خیانت کارند و نه در زمین فساد می می کنند قلب هایشان در بهشت و پیکرهایشان سرگرم اعمال پسندیده است.

42-نخستین پیشکش برای مؤمن

1/337- الصدوق قال : حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَی بْنِ اَلْمُتَوَکِّلِ رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُقَالَ: حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ اَلسَّعْدَآبَادِیُّ ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ اَلْبَرْقِیِّ ، عَنْ أَبِیهِ ، عَنِ اِبْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عن الحسن ابن عثمان و ابن ابي حمزة، عَنْ إسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ: قُلْتُ لَهُ: ﴿مَا أَوَّلُ مَا یُتْحَفُ بِهِ اَلْمُؤْمِنُ؟ قال: یُغفَرَ مَن تَبِعَ جَنازَتَهُ﴾ (1)

اسحاق بن عمّار به امام صادق علیه السلام گفت: اولین تحفه ای که پس از مرگ به

ص: 202


1- الخصال، ج 1، ص 24، ح 85

مؤمن عطا می شود چیست؟ فرمود آمرزش کسانی که جنازه او را تشییع می کنند.

43-اهانت به مؤمن

1/338-الكليني، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِی سَعِیدٍ اَلْقَمَّاطِ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قال : لَمَّا أُسْرِیَ بِالنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَال: ﴿یَا رَبِّ مَا حَالُ اَلْمُؤْمِنِ عِنْدَکَ قَالَ یَا مُحَمَّدُ ، مَنْ أَهَانَ لِی وَلِیّاً فَقَدْ بَارَزَنِی بِالْمُحَارَبَهِ وَ أَنَا أَسْرَعُ شَیْءٍ إِلَی نُصْرَهِ أَوْلِیَائِی وَ مَا تَرَدَّدْتُ فِی شَیْءٍ أَنَا فَاعِلُهُ کَتَرَدُّدِی فِی وَفَاهِ اَلْمُؤْمِنِ یَکْرَهُ اَلْمَوْتَ وَ أَکْرَهُ مَسَاءَتَهُ اَلْحَدِیث﴾. (1)

امام باقر علیه السلام فرمود: پیامبر خدا صلی الله علیه و اله موقع معراج به خداوند عرض کرد: پروردگارا جایگاه مؤمن نزد تو چگونه است؟ فرمود هر که به یکی از اولیاء و دوستان من توهین ،کند به مبارزه با من برخاسته و من برای یاری دوستانم از هر چیز شتابان ترم. الى آخر حديث.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه و متن آن واضح می باشد.

2/339- الكليني، عن مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ اَلنُّعْمَانِ عَنِ اِبْنِ مُسْكَانَ عَنِ اَلْمُعَلَّى بْنِ خُنَيْسٍ قال سمعت أبا عبدالله علیه السلام يقول : إنّ الله تبارك و تعالى يقول : ﴿مَن أهانَ لی وَلیّا فقد أرْصَدَ لمُحارَبَتی ، و أنا أسرَعُ شَیءٍ إلی نُصْرَهِ أوْلیائی﴾ (2)

معلّی بن خنیس از امام صادق علیه السلام شنید که فرمود: خداوند تبارک و تعالی فرموده: هر کس به یکی از اولیاء و دوستان من توهین کند به مبارزه با من برخاسته و من برای یاری دوستانم از هر چیز شتابان ترم.

می گویم: روایت از نظر سند معتبره می باشد به طرق متعدد نیز نقل شده که در این جا محل ذکر آن نیست.

ص: 203


1- الكافي، ج 2، ص 352؛ و نقل عنه في وسائل الشيعة، ج 12، ص 265، طبع آل البيت.
2- الكافي، ج 2، ص 351، و نقل عنه في وسائل الشيعة، ج 12، ص 266.

3/340- الصدوق بسنده إِلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَالَ: فِي خُطْبَةٍ لَهُ: ﴿وَ مَنْ أَهَانَ فَقِيراً مُسْلِماً مِنْ أَجْلِ فَقْرِهِ وَ اسْتَخَفَّ بِهِ فَقَدِ اسْتَخَفَّ بِاللَّهِ وَ لَمْ يَزَلْ فِي غَضَبِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ سَخَطِهِ حَتَّى يُرْضِيَهُ وَ مَنْ أَكْرَمَ فَقِيراً مُسْلِماً لَقِيَ اللَّهَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ هُوَ يَضْحَكُ إِلَيْهِ﴾ (1)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در یکی از بیانات و خطبه های خود فرمودند: هر کس به مسلمانی تهیدست به خاطر ،تهی دستیش اهانت کند و او را خوار ،شمارد هر آینه حق خداوند را خوار شمرده و پیوسته خداوند عز و جل از او در خشم و ناخشنودی باشد تا آن گاه که آن تهیدست را راضی گرداند و هر کس مسلمان تهیدستی را احترام کند، روز قیامت خداوند را خندان دیدار کند

4/341- الصدوق بسنده إِلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَالَ: ﴿رُبَّ أَشْعَثَ أَغْبَرَ ذِی طِمْرَیْنِ مُدَفَّعٍ بِالْأَبْوَابِ لَوْ أَقْسَمَ عَلَی اَللَّهِ لَأَبَرَّهُ﴾. (2)

پیامبر خدا صلی الله علیه و اله فرمود: چه بسا ژولیده موی غبارآلودی که لباسی کهنه دارد و به در خانه ها برای طلب حاجت می رود، اگر خداوند را قسم دهد حاجتش را روا کند!

5/342- سبط الطبرسي رَفَعَهُ إلى رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَالَ: قَالَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: ﴿وَیْلٌ لِمَنْ أَهَانَ وَلِیّاً مَنْ أَهَانَ وَلِیّاً فَقَدْ حَارَبَنِی وَ یَظُنُّ مَنْ حَارَبَنِی أَنْ یَسْبِقَنِی أَوْ یُعْجِزَنِی وَ أَنَا اَلثَّائِرُ لِأَوْلِیَائِی فِی اَلدُّنْیَا وَ اَلْآخِرَهِ﴾ (3)

پیامبر خدا صلی الله علیه و اله فرمود: خداوند متعال می فرماید: وای بر کسی که مؤمنی را اهانت ،کند هر کس به مؤمنی اهانت کند با من جنگ نموده است و گمان می کند

ص: 204


1- عقاب الأعمال، ص 333؛ و نقل عنه في وسائل الشيعة، ج 12، ص 268.
2- الأمالي، ص 316، 6؛ و نقل عنه في وسائل الشيعة، ج 12، ص 268.
3- مشكاة الأنوار ، ص 107؛ و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج 9، ص 102.

کسی که با من بجنگد بر من غالب می شود یا مرا ناتوان ساخته بر من پیروز می شود؟ در حالی که من منتقم دنیوی و اخروی برای اولیائم می باشم

44-آزار مؤمن

1/343- الكليني، عن مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ قَالَ : سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يقول : قال الله هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿لِیَأْذَنْ بِحَرْبٍ مِنِّی مَنْ آذَی عَبْدِیَ اَلْمُؤْمِنَ وَ لْیَأْمَنْ غَضَبِی مَنْ أَکْرَمَ عَبْدِیَ اَلْمُؤْمِنَ وَ لَوْ لَمْ یَکُنْ مِنْ خَلْقِی فِی اَلْأَرْضِ فِیمَا بَیْنَ اَلْمَشْرِقِ وَ اَلْمَغْرِبِ إِلاَّ مُؤْمِنٌ وَاحِدٌ مَعَ إِمَامٍ عَادِلٍ لاَسْتَغْنَیْتُ بِعِبَادَتِهِمَا عَنْ جَمِیعِ خَلْقِی مَا خَلَقْتُ فِی أَرْضِی وَ لَقَامَتْ سَبْعُ سَمَاوَاتٍ وَ أَرَضِینَ بِهِمَا وَ لَجَعَلْتُ لَهُمَا مِنْ إِیمَانِهِمَا أُنْساً لاَ یَحْتَاجَانِ إِلَی أُنْسِ سِوَاهُمَا﴾ (1)

هشام بن سالم از امام صادق علیه السلام شنید که فرمود خداوند متعال می فرماید: به من اعلان جنگ داده کسی که بنده مؤمنم را اذیت کرده است، و از غضبم در امان خواهد بود آن کس که بنده مؤمنم را گرامی داشت اگر از شرق تا غرب کره زمین آفریده ای نداشتم به جز یک مؤمن و یک پیشوای دادگر هر آینه با عبادت آن دو، [اگر به عبادت نیازی داشتم] از همه آن چه در زمین آفریده ام، بی نیاز بودم و هفت آسمان و ،زمین به خاطر آن دو پا بر جا می ماند و از ایمانشان برای آنان انسی قرار می دهم که به همدمی غیر از آن نیازمند نگردند.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه و متن واضح می باشد و این روایت در عدّه الداعی (2) آمده و صاحب بحار الانوار (3) هم از آن جا نقل نموده است.

2/344- الكليني، عن مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اِبْنِ سِنَانٍ عَنْ مُنْذِرِ بْنِ یَزِیدَ عَنِ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : ﴿إِذَا کَانَ یَوْمُ اَلْقِیَامَهِ نَادَی مُنَادٍ: أَیْنَ

ص: 205


1- الكافي، ج 2، ص 350.
2- عدّي الداعي، ص138.
3- بحار الأنوار، ج 64، ص 149

اَلصُّدُودُ لِأَوْلِیَائِی فَیَقُومُ قَوْمٌ لَیْسَ عَلَی وُجُوهِهِمْ لَحْمٌ فَیُقَالُ: هَؤُلاَءِ اَلَّذِینَ آذَوُا اَلْمُؤْمِنِینَ وَ نَصَبُوا لَهُمْ وَ عَانَدُوهُمْ وَ عَنَّفُوهُمْ فِی دِینِهِمْ ثُمَّ یُؤْمَرُ بِهِمْ إِلَی جَهَنَّمَ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام :فرمود در روز ،قیامت نداکننده ای ندا در دهد کجایند آزاردهندگان دوستان من؟ پس گروهی برخیزند که صورتشان گوشت ندارد و گفته می شود اینان کسانی هستند که مؤمنان را آزار دادند و با آنان دشمنی و مخالفت کردند و در دینشان برایشان سخت گرفتند؛ سپس به در افکندنشان در جهنّم فرمان داده می شود

می گویم: روایت را صدوق در عقاب الاعمال (2) آورده لکن در پایانش اضافه نموده که امام صادق علیه السلام فرمود آنان هم عقیده مؤمنانند، ولی حقّ آن ها را ادا نکردند و رازشان را فاش ساختند

3/345- البرقي، عن أبيه، عَنْ أَبِیهِ عَنْ سَعْدَانَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مُعَاوِیَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : ﴿ لَقَدْ أُسْرِیَ بِی فَأَوْحَی إِلَیَّ مِنْ وَرَاءِ اَلْحِجَابِ مَا أَوْحَی وَ شَافَهَنِی مِنْ دُونِهِ مَا شَافَهَنِی فَکَانَ فِیمَا شَافَهَنِی أَنْ قَالَ یَا مُحَمَّدُ مَنْ آذَی لِی وَلِیّاً فَقَدْ أَرْصَدَنِی بِالْمُحَارَبَهِ وَ مَنْ حَارَبَنِی حَارَبْتُهُ قَالَ فَقُلْتُ یَا رَبِّ وَ مَنْ وَلِیُّکَ هَذَا فَقَدْ عَلِمْتُ أَنَّهُ مَنْ حَارَبَکَ حَارَبْتَهُ فَقَالَ ذَلِکَ مَنْ أَخَذْتُ مِیثَاقَهُ لَکَ وَ لِوَصِیِّکَ وَ لِوَرَثَتِکُمَا بِالْوَلاَیَهِ﴾. (3)

امام صادق علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و اله و فرمود: خداوند در شب معراج از پس پرده و بی واسطه به من فرمود هر که به یکی از اولیائم توهین روا دارد و تحقیرش کند، برای جنگ با من آماده شده است :گفتم خداوندا ولی تو کیست؟ چرا که دشمنت را که با او در جنگی شناختم خداوند فرمود او کسی است که من برای تو

ص: 206


1- الكافي، ج 2، ص 351.
2- عقاب الأعمال، ص 306
3- المحاسن، ص136؛ و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج 2، ص 102 (ج9، ص99، طبع آل البيت).

و وصیت و فرزندانت به ولایت و سرپرستی از او پیمان گرفته ام.

4/346- صاحب جَامِعُ اَلْأَخْبَارِ رَفَعَهُ إلى رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَالَ: ﴿مَنْ آذَی مُؤْمِناً فَقَدْ آذَانِی وَ مَنْ آذَانِی فَقَدْ آذَی اَللَّهَ وَ مَنْ آذَی اَللَّهَ فَهُوَ مَلْعُونٌ فِی اَلتَّوْرَاهِ وَ اَلْإِنْجِیلِ وَ اَلزَّبُورِ وَ اَلْفُرْقَانِ وَ فِی خَبَرٍ آخَرَ فَعَلَیْهِ لَعْنَهُ اَللَّهِ وَ اَلْمَلاَئِکَهِ وَ اَلنَّاسِ أَجْمَعِینَ﴾ (1)

پیامبر خدا صلی الله علیه و اله می فرماید: هر کس مؤمنی را آزار دهد مرا آزرده و هر کس مرا آزار نماید خداوند عز وجل را اذیت نموده و هر کس خدا را اذیت نماید مورد لعن تورات و انجیل و زبور و قرآن است. و در حدیثی دیگر فرمود: مورد لعن خداوند و فرشتگان و مردم خواهد بود.

5/347- ابن أبي جمهور الأحسائي و رَفَعَهُ إلى رَسُولِ اللَّه صلی الله علیه و اله أَنَّهُ قَالَ: ﴿مَنْ آذَى مُؤْمِناً بِغَيْرِ حَقٍّ فَكَأَنَّمَا هَدَمَ مَكَّةَ وَ بَيْتَ اللَّهِ الْمَعْمُورَ عَشْرَ مَرَّاتٍ وَ كَأَنَّمَا قَتَلَ أَلْفَ مَلَكٍ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ﴾ (2)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: فرمود هر که مؤمنی را به ناحق بیازارد گویا مکّه (کعبه) بيت المعمور را ده بار تخریب نموده و هزار فرشته مقرّب را کشته است.

می گویم: حاجی نوری بعد از نقل روایت در مستدرک (3) گفته: علّامه حلّی در رساله سعدیّه (4) از آن حضرت صلی الله علیه و آله همانند آن را آورده است.

45-خیررسانی به مؤمن

1/348- الصدوق قال : أَبِی رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِی وَلَّادٍ عَنْ مُیَسِّرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: ﴿إِنَّ الْمُؤْمِنَ مِنْکُمْ یَوْمَ

ص: 207


1- جامع الاخبار، ص 415؛ و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج 2، ص 102 (ج 9، ص 99).
2- عوالي اللآلي، ج1، ص361، ح40؛ و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج2، ص102 (ج9، ص 100)
3- مستدرك الوسائل، ج 2، ص 102 (ج 9، ص 100)
4- الرسالة السعدية، ص 143

الْقِیَامَةِ لَیَمُرُّ بِهِ الرَّجُلُ لَهُ الْمَعْرِفَةُ بِهِ فِی الدُّنْیَا وَ قَدْ أُمِرَ بِهِ إِلَی النَّارِ وَ الْمَلَکُ یَنْطَلِقُ بِهِ قَالَ فَیَقُولُ یَا فُلَانُ أَغِثْنِی فَقَدْ کُنْتُ أَصْنَعُ إِلَیْکَ الْمَعْرُوفَ فِی الدُّنْیَا وَ أُسْعِفُکَ فِی الْحَاجَةِ تَطْلُبُهَا مِنِّی فَهَلْ مِنْ عِنْدِکَ الْیَوْمَ مُکَافَاةٌ فَیَقُولُ الْمُؤْمِنُ لِلْمَلَکِ الْمُوَکَّلِ بِهِ خَلِّ سَبِیلَهُ قَالَ فَیَسْمَعُ اللَّهُ قَوْلَ الْمُؤْمِنِ فَیَأْمُرُ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: در قیامت محکومی که توسط فرشتگان به جهنّم برده می شود و با یکی از شما مؤمنان که آشنایی داشته برخورد کرده و می گوید به فریادم برس! چرا که من در دنیا در حقت نیکی کردم و خواسته ات را برآوردم، الآن می توانی جبران کنی؟ مؤمن به فرشته می گوید رهایش کن! خداوند نیز درخواست مؤمن را شنیده و به فرشته امر می کند که سخن مؤمن را بپذیر پس او نیز محکوم را رها می نماید.

می گویم: روایت از نظر سند معتبره و متن واضح می باشد.

2/349- الصدوق قال: حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ: حَدَّثَنِی مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحَسَنِ اَلصَّفَّارِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ جَمِیلٍ عَنْ حَدِیدٍ أَوْ مُرَازِمٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَم: ﴿ أَیُّمَا مُؤْمِنٍ أَوْصَلَ إِلَی أَخِیهِ اَلْمُؤْمِنِ مَعْرُوفاً فَقَدْ أَوْصَلَ ذَلِکَ إِلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ و اله﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: هر مؤمنی که در حقّ برادر مؤمن خود نیکی کند، چنان است که در حقّ رسول خدا صلى الله عليه و سلم نیکی کرده و به او رسانده است.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

3/350- الصدوق قال أَبِی رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ: حَدَّثَنِی سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ ، قَالَ حَدَّثَنِی اَلْهَیْثَمِ بْنِ أَبِی مَسْرُوقٍ اَلنَّهْدِیِّ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ یَقْطِینٍ قَالَ: قَالَ لِی أَبُو اَلْحَسَنِ مُوسَی

ص: 208


1- ثواب الأعمال، ص 206.
2- ثواب الأعمال، ص203.

ابن جعفر علیهما السلام إِنَّهُ کَانَ فِی بَنِی إِسْرَائِیلَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ وَ کَانَ لَهُ جَارٌ کَافِرٌ فَکَانَ اَلْکَافِرُ یَرْفُقُ بِالْمُؤْمِنِ وَ یُوَلِّیهِ اَلْمَعْرُوفَ فِی اَلدُّنْیَا فَلَمَّا أَنْ مَاتَ اَلْکَافِرُ بَنَی اَللَّهُ لَهُ بَیْتاً فِی اَلنَّارِ مِنْ طِینٍ یَقِیهِ مِنْ حَرِّهَا وَ یَأْتِیهِ رِزْقُهُ مِنْ غَیْرِهَا وَ قِیلَ لَهُ هَذَا لِمَا کُنْتَ تَدْخُلُ عَلَی اَلْمُؤْمِنِ مِنْ جَارِکَ فُلاَنِ بْنِ فُلاَنٍ مِنَ اَلرِّفْقِ وَ تُوَلِّیهِ مِنَ اَلْمَعْرُوفِ فِی اَلدُّنْیَا.﴾ (1)

امام کاظم علیه السلام فرمود: در بین قوم بنی اسراییل مؤمنی بود که همسایه کافری داشت که با آن مؤمن مهربانی و خوشرفتاری می کرد و در کار خیر دنیایی با وی همراه بود پس چون آن کافر درگذشت خداوند خانه ای از گل در دوزخ برای او بنا کرد که او را از حرارت آتش نگه دارد و روزیش نیز به او می رسید و به او گفته :شد این جزای آن رفتاری است که با فلان همسایه مؤمنت داشتی و پاداش نیکی تو بر او در دنیا است.

می گویم: روایت از نظر سند معتبره می باشد.

46-بخل ورزیدن نسبت به مؤمن

1/351- الصدوق رَفَعَهُ إلى اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: قَالَ عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ : ﴿إنِّی لَأَسْتَحِی مِنْ رَبِّی أَنْ أَرَی الْأَخَ مِنْ إِخْوَانِی فَأَسْأَلَ اللَّهَ لَهُ الْجَنَّةَ وَ أَبْخَلَ عَلَیْهِ بِالدِّینَارِ وَالدِّرْهَمِ فَإِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ قِیلَ لِی لَوْ کَانَتِ الْجَنَّةُ لَکَ لَکُنْتَ بِهَا أَبْخَلَ وَ أَبْخَلَ وَ أَبْخَلَ﴾ (2)

امام رضا علیه السلام از امام سجّاد علیه السلام فرمود: من از پروردگارم شرم می کنم که برای برادری از برادران خود از خداوند بهشت طلب کنم و آن گاه در هم و دینار را از او دریغ دارم؛ زیرا روز قیامت به من گفته خواهد شد اگر بهشت برای تو بود، هر آینه نسبت به آن بخیل تر و بخیل تر و بخیل تر بودی!

ص: 209


1- ثواب الأعمال، ص 202
2- مصادقة الأخوان، ص 62 و نقل عنه في وسائل الشيعة ج 11، ص 598 (ج 16، ص387 آل البيت).

47-نیکی به مؤمن

1/352- الكليني، عن مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ عَبْدِ اَلْعَزِیزِ عَنْ جَمِیلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: سَمِعْتُهُ یَقُولُ: ﴿إِنَّ مِمَّا خَصَّ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ اَلْمُؤْمِنَ أَنْ یُعَرِّفَهُ بِرَّ إِخْوَانِهِ وَ إِنْ قَلَّ، وَ لَیْسَ اَلْبِرُّ بِالْکَثْرَهِ وَ ذَلِکَ أَنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ فِی کِتَابِهِ: ﴿وَ یُؤْثِرُونَ عَلی أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَهٌ﴾ (ثمّ قال): ﴿وَ مَن يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾ (1) وَ مَنْ عَرَّفَهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِذَلِکَ أَحَبَّهُ اَللَّهُ، وَ مَنْ أَحَبَّهُ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی وَفَّاهُ أَجْرَهُ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ بِغَیْرِ حِسَابٍ، ثُمَّ قَالَ: یَا جَمِیلُ اِرْوِ هَذَا اَلْحَدِیثَ لِإِخْوَانِکَ فَإِنَّهُ تَرْغِیبٌ فِی اَلْبِرِّ﴾ (2)

جميل بن دراج از امام صادق علیه السلام شنید که می فرمود: از جمله چیزهایی که خداوند عز و جل به مؤمن ارزانی داشته این است که نیکی کردن به برادرانش را به او شناسانده است اگر چه اندک ،باشد و نیکی کردن به کمیت بسیار نیست؛ چرا که خداوند عز و جل در کتاب خود می فرماید «و آن ها را بر خود مقدّم می دارند هر چند در خودشان احتیاجی [مبرم] باشد». سپس می فرماید: «و هر کس از تنگ نظری نفس خود مصون بماند ایشان رستگاران اند» و هر کس که خداوند عز و جل به او این نکته را ،بشناساند خداوند او را دوست می دارد و کسی که خداوند - تبارک و تعالی - دوستش بدارد مزد او را در روز قیامت بدون حساب و کامل، عطا می کند. سپس حضرت به جمیل بن دراج فرمود: این حدیث را برای برادرانت روایت کن که انگیزه ای برای انجام نیکی ها است.

می گویم: شیخ صدوق نیز روایت را در مصادقة الإخوان (3) آورده است.

2/353- الصدوق، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحَسَنِ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ هَارُونَ

ص: 210


1- سوره حشر، آیه 9
2- الكافي، ج 2، ص 206.
3- مصادقة الإخوان، ص 66.

مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَهَ بْنِ زِیَادٍ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: إنَّ رسول الله صلى الله عليه و سلم قال : ﴿رَحِمَ اَللَّهُ وَلَداً أَعَانَ وَالِدَیهِ عَلَی بِرِّهِ وَ رَحِمَ اللَّهُ وَالِداً أَعَانَ وَلَدَهُ عَلَی بِرِّهِ وَ رَحِمَ اَللَّهُ جَاراً أَعَانَ جَارَهُ عَلَی بِرِّهِ وَ رَحِمَ اَللَّهُ رَفِیقاً أَعَانَ رَفِیقَهُ عَلَی بِرِّهِ وَ رَحِمَ اَللَّهُ خَلِیطاً أَعَانَ خَلِیطاً عَلَی بِرِّهِ﴾ (1)

امیرمؤمنان علیه علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و اله فرمود: خداوند رحمت کند شخصی را که پدر و مادرش را در انجام کار نیک یاری می کند خدا رحمت کند شخصی را که فرزندش را در انجام کار نیک یاری دهد خدا رحمت کند همسایه ای را که به همسایه اش در انجام کار نیک کمک کند خدا رحمت کند رفیقی را که رفیقش را در انجام کار نیک کمک کند خدا رحمت کند همراهی را که به همراهش در انجام کار نیک کمک کند خدا رحمت کند آن که حاکم و فرمانروایش را در انجام کار نیک کمک کند

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

3/354- الصدوق، عن مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَنْبَسَهَ مَوْلَی اَلرَّشِید قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ اَلْقَاسِمِ بْنِ اَلْعَبَّاسِ بْنِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ اَلْعَلَوِیُّ وَ دَارِمُ بْنُ قَبِیصَهَ اَلنَّهْشَلِیُّ قَالاَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ مُوسَی عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ أَبِیهِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحَنَفِیَّه،عنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ: ﴿إِنَّمَا سُمِّیَ اَلْأَبْرَارُ أَبْرَاراً لِأَنَّهُمْ بَرُّوا اَلْآبَاءَ وَ اَلْأَبْنَاءَ وَ اَلْإِخْوَانَ﴾ (2)

امیرمؤمنان علی علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: نامیده شدن ابرار به این نام به دلیل نیکی آن ها در حق پدران و فرزندان و برادرانشان است.

ص: 211


1- ثواب الأعمال، ص221؛ و نقل عنه في وسائل الشيعة، ج 11، ص 592 (ج16، ص378، طبع آل البيت)
2- عيون أخبار الرضا علیه السلام، ج 2، ص 70 ، ح 324؛ و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج 12، ص 421.

4/355- الصدوق رَفَعَهُ إلى دُرُسْتَ اَلْوَاسِطِیِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ إِذَا مَاتَ أُدْخِلَ مَعَهُ فِی قَبْرِهِ سِتُّ مِثَالٍ فَأَبْهَاهُنَّ صُورَهً وَ أَحْسَنُهُنَّ وَجْهاً وَ أَطْیَبُهُنَّ رِیحاً وَ أَهْیَأُهُنَّ هَیْئَهً عِنْدَ رَأْسِهِ فَإِنْ أَتَی مُنْکَرٌ وَ نَکِیرٌ مِنْ قِبَلِ یَدَیْهِ مَنَعَتِ اَلَّتِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ إِنْ أَتَی مِنْ خَلْفِهِ مَنَعَتِ اَلَّتِی مِنْ خَلْفِهِ وَ إِنْ أَتَی عَنْ یَمِینِهِ مَنَعَتِ اَلَّتِی عَنْ یَمِینِهِ وَ إِنْ أَتَی مِنْ یَسَارِهِ مَنَعَتِ اَلَّتِی عَنْ یَسَارِهِ وَ إِنْ أَتَی مِنْ عِنْدِ رِجْلَیْهِ مَنَعَتِ اَلَّتِی عِنْدَ رِجْلَیْهِ وَ إِنْ أَتَی مِنْ عِنْدِ رَأْسِهِ مَنَعَتِ اَلَّتِی عِنْدَ رَأْسِهِ قَالَ فَیَقُولُ لَهُنَّ اَلَّتِی هِیَ أَحْسَنُهُنَّ صُورَهً وَ أَطْیَبُهُنَّ رِیحاً وَ أَهْیَأُهُنَّ هَیْئَهً مَنْ أَنْتُنَّ جَزَاکُنَّ اَللَّهُ عَنِّی خَیْراً قَالَ فَتَقُولُ اَلَّتِی بَیْنَ یَدَیْهِ أَنَا اَلصَّلاَهُ وَ تَقُولُ اَلَّتِی مِنْ خَلْفِهِ أَنَا اَلزَّکَاهُ وَ تَقُولُ اَلَّتِی عَنْ یَمِینِهِ أَنَا اَلصِّیَامُ وَ تَقُولُ اَلَّتِی عَنْ یَسَارِهِ أَنَا اَلْحَجُّ وَ تَقُولُ عِنْدَ رِجْلَیْهِ أَنَا بِرُّهُ بِإِخْوَانِهِ اَلْمُؤْمِنِینَ فَیَقُلْنَ لَهَا مَنْ أَنْتِ فَأَنْتِ أَحْسَنُنَا صُورَهً وَ أَطْیَبُنَا رِیحاً وَ أَهْیَأُنَا هَیْئَهً فَتَقُولُ أَنَا اَلْوَلاَیَهُ لِمُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: وقتی بنده مؤمن می میرد و وارد قبر و برزخ می شود شش چهره نورانی با او وارد قبر می شوند در بین این شش صورت یکی از همه نورانی تر و زیباتر و بشاش تر و زیباتر است یکی از آن ها طرف راست این شخص در قبر قرار می گیرد، یکی چپ ،او یکی روبروی او یکی پشت سر او، یکی نزدیک پاهای او آن که از همه نورانیتر است بالای سر او می ایستد. این شخص که در قبر ،آرمید این شش صورت در برابر هر حادثه و مشکلی که بخواهد به او آسیب برساند از هر طرف از وی حمایت می کنند آن که از همه نورانی تر است از دیگران می پرسد: شما کیستید؟ خدا جزای خیر به شما بدهد آن که طرف راست قرار دارد می گوید: من نمازم، و آن که طرف چپ قرار دارد می گوید: من زکاتم، و آن که جلو او قرار دارد می گوید من روزه ام و آن که پشت سر او قرار دارد می گوید: من حج و عمره ام و آن که نزدیک پاهای او قرار دارد می گوید: من نیکی و احسانم که به

ص: 212


1- مصادقة الإخوان، ص 65.

برادران مؤمنت روا داشتی بعد می گویند شما که هستید که از ما زیباتر و خوش بوتر و با هیبت ترید؟ می گوید من ولایت آل محمّد صلوات الله عليهم هستم.

5/354- المفيد، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِی عَلِیٍّ مُحَمَّدِ بْنِ هَمَّامٍ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ اَلْعَلاَءِ عَنْ أَبِی سَعِیدٍ اَلْآدَمِیِّ عَنْ عُمَرَ بْنِ عَبْدِ اَلْعَزِیزِ اَلْمَعْرُوفِ بِزُحَلَ عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿خِیَارُکُمْ سُمَحَاؤُکُمْ وَ شِرَارُکُمْ بُخَلاَؤُکُمْ وَ مِنْ خَالِصِ اَلْإِیمَانِ اَلْبِرُّ بِالْإِخْوَانِ وَ اَلسَّعْیُ فِی حَوَائِجِهِمْ وَ إِنَّ اَلْبَارَّ بِالْإِخْوَانِ لَیُحِبُّهُ اَلرَّحْمَنُ وَ فِی ذَلِکَ مَرْغَمَهُ اَلشَّیْطَانِ وَ تَزَحْزُحٌ عَنِ اَلنِّیرَانِ وَ دُخُولٌ فِی اَلْجِنَانِ یَا جَمِیلُ أَخْبِرْ بِهَذَا اَلْحَدِیثِ غُرَرَ أَصْحَابِکَ قُلْتُ مَنْ غُرَرُ أَصْحَابِی قَالَ هُمُ اَلْبَارُّونَ بِالْإِخْوَانِ فِی حَالِ اَلْعُسْرِ وَ اَلْیُسْرِ ثُمَّ قَالَ أَمَا إِنَّ صَاحِبَ اَلْکَثِیرِ یَهُونُ عَلَیْهِ ذَلِکَ وَ قَدْ مَدَحَ اَللَّهُ صَاحِبَ اَلْقَلِیلِ﴾ فَقَالَ ﴿وَ یُؤْثِرُونَ عَلی أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَهٌ وَ مَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِکَ هُمُ اَلْمُفْلِحُونَ﴾ (1) (2)

جميل بن دراج از امام صادق علیه السلام می فرماید: بهترینتان بخشنده ترین شمایند، و بدترینتان بخیلان شمایند از کارهای شایسته نیکی کردن به برادران و کوشش در برآوردن حاجات آن هاست زیرا از این کار شیطان منکوب می شود، و موجب دوری از آتش و دخول در بهشت است. ای جمیل این حدیث را برای برجستگان از یارانت نقل كن جمیل می گوید عرض کردم قربانت ،گردم برجستگان اصحاب من کیانند؟ فرمود: آن ها که با برادران خود در خوشی و سختی نیکی کنند. سپس فرمود: ای جمیل! این کار برای شخص ثروتمند آسان است ولی خداوند مدح نموده احسان نمودن درویشان را و فرموده: «کسانی که با فرط احتیاج دیگران را بر خود مقدم می،دارند آنان که خویش را از بخل نگه داشتند آنان رستگارانند».

6/357- المفيد قال: أخبرنا أبو غالب أحمد بن محمّد الزراري قال: حدثني جدّي محمّد

ص: 213


1- سوره حشر آیه 9
2- أمالي المفيد، ص 294، ح 9؛ و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج 12، ص 423

ابن سليمان قال: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ خَالِدٍ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ الْحَذَّاءِ قال: سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ اَلْبَاقِرَ يقول : قَالَ سَمِعْتُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و اله: ﴿إِنَّ أَسْرَعَ الْخَيْرِ ثَوَاباً الْبِرُّ الْخَبَرَ﴾ (1)

امام باقر علیه السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: ثواب نیکی زودتر از هر کار خیری می رسد.

358/ 7- زيد الزراد قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿خِیَارُکُمْ سُمَحَاؤُکُمْ وَ شِرَارُکُمْ بُخَلاَؤُکُمْ وَ مِنْ خَالِصِ اَلْإِیمَانِ اَلْبِرُّ ، بِالْإِخْوَانِ وَ فِی ذَلِکَ مَحَبَّهٌ مِنَ اَلرَّحْمَنِ وَ مَرْغَمَهٌ لِلشَّیْطَانِ وَ تَزَحْزُحٌ عَنِ اَلنِّیرَانِ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: «بهترین شما سخاوتمندان شمایند و بدترینتان، .بخیلانتان» از نشانه های خلوص ایمان است نیکی کردن به برادران و کوشش برای رفع حوایج آنان خداوند مهربان نیکی کننده به برادران را دوست می دارد و این کار، مایه طرد و خواری شیطان و دوری از آتش است.

8/359-ابن شعبة رَفَعَهُ إلى هشام بن الحكم عن الكاظم علیه السلام أنه قال: ﴿مَنْ حَسُنَ بِرُّهُ بِإِخْوَانِهِ وَ أَهْلِهِ مُدَّ فِی عُمُرِهِ﴾ (3)

امام کاظم علیه السلام فرمود: هر کس به برادران و خانواده خود نیکی کند، عمرش طولانی و بابرکت می شود

9/360- ابن شعبه رَفَعَهُ إلى اَلصَّادِقِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: ﴿أَمَا إِنَّهُ مَا یُعْبَدُ اَللَّهُ بِمِثْلِ نَقْلِ اَلْأَقْدَامِ

ص: 214


1- أمالي المفيد، ص 67 ، ح 1؛ و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج 12، ص 423.
2- أصل زيد الزراد، ص 2؛ و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج 12، ص 421.
3- تحف العقول، ص 290؛ و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج 12، ص 421

إِلَی بِرِّ اَلْإِخْوَانِ وَ زِیَارَتِهِمْ. (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: آگاه باشید! هیچ عبادتی برای خدا همچون گام برداشتن برای نیکی به برادران دینی و دیدار آنان نیست.

10/361- عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ اَلْحِمْیَرِیُّ : عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ، عَنْ بَکْرِ بْنِ مُحَمَّدٍ قَالَ: ﴿أَكْثَرُ مَا كَانَ يُوصِينَا بِهِ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام الْبِرُّ وَ الصِّلَةُ﴾ (2)

بکر بن محمّد ازدی گوید: توصیه همیشگی امام صادق علیه السلام به ما دو چیز بود: نیکی به برادران دینی و ارتباط (صله) با یکدیگر.

11/362- جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ شُرَیْحٍ ، عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ طَلْحَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السلام قال: عبدالله قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: ﴿ اَلْبِرُّ وَ حُسْنُ اَلْجِوَارِ زِیَادَهٌ فِی اَلرِّزْقِ وَ عِمَارَهٌ فِی اَلدِّیَارِ﴾ (3)

امام صادق علیه السلام فرمود: خوش همسایگی موجب زیادی و برکت در روزی و آبادی خانه ها و شهرهاست.

12/363-الصوري رَفَعَهُ إلى جعفر بن محمّد بن أبي فاطمه قال : قال لي أبو عبدالله علیه السلام : ﴿یَا ابْنَ أَبِی فَاطِمَةَ إِنَّ الْعَبْدَ یَكُونُ بَارّاً بِقَرَابَتِهِ وَ لَمْ یَبْقَ مِنْ أَجَلِهِ إِلَّا ثَلَاثُ سِنِینَ فَیُصَیِّرُهُ اللَّهُ ثَلَاثاً وَ ثَلَاثِینَ سَنَةً وَ إِنَّ الْعَبْدَ لَیَكُونُ عَاقّاً بِقَرَابَتِهِ وَ قَدْ بَقِیَ مِنْ أَجَلِهِ ثَلَاثٌ وَ ثَلَاثُونَ سَنَةً فَیُصَیِّرُهُ اللَّهُ ثَلَاثَ سِنِینَ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآیَةَ ﴿یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْكِتابِ﴾ (4) قَالَ قُلْتُ ﴿جُعِلْتُ فِدَاكَ فَإِنْ لَمْ یَكُنْ لَهُ قَرَابَةٌ قَالَ فَنَظَرَ إِلَیَّ مُغْضَباً وَ رَدَّ عَلَیَّ شَبِیهاً بِالزَّبَرِ یَا ابْنَ أَبِی فَاطِمَةَ لَا تَكُونُ الْقَرَابَةُ إِلَّا فِی رَحِمٍ مَاسَّةٍ الْمُؤْمِنُونَ بَعْضُهُمْ أَوْلَی بِبَعْضٍ فِی

ص: 215


1- تحف العقول، ص 222؛ و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج 12، ص 421
2- قرب الاسناد ص 21؛ و نقل عنه في وسائل الشيعة، ج 11، ص 592 (ج16، ص 378، طبع آل البيت)
3- کتاب جعفر بن محمّد بن شريح ص 77؛ و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج 12، ص 424.
4- سوره رعد آیه 39

كِتَابِ اللَّهِ فَلِلْمُؤْمِنِ عَلَی الْمُؤْمِنِ أَنْ یَبَرَّهُ فَرِیضَةً مِنَ اللَّهِ یَا ابْنَ أَبِی فَاطِمَةَ تَبَارُّوا وَ تَوَاصَلُوا فَیُنْسِئُ اللَّهُ فِی آجَالِكُمْ وَ یَزِیدُ فِی أَمْوَالِكُمْ وَ تُعْطَوْنَ الْعَافِیَةَ فِی جَمِیعِ أُمُورِكُمْ وَ إِنَّ صَلَاتَكُمْ وَ صَوْمَكُمْ وَ تَقَرُّبَكُمْ إِلَی اللَّهِ أَفْضَلُ مِنْ صَلَاةِ غَیْرِكُمْ﴾ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآیَةَ: ﴿وَ ما یُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَ هُمْ مُشْرِكُونَ﴾ (1) (2)

امام صادق علیه السلام به جعفر بن محمّد بن ابی فاطمه فرمود: بنده ای به خویشان خود نیکی می کند و این در حالی است که از عمرش سه سال باقیست که خدا آن را به سی و سه سال تغییر می دهد و نیز (عکس آن) بندهای سی و سه سال از عمرش باقیست ولی به سبب این که عاق خویشان قرار می گیرد خدا عمرش را به سه سال تغییر می دهد و سپس حضرت این آیه را خواند «خداوند آن چه را بخواهد محو یا اثبات می کند و اُمّ الکتاب نزد اوست». به حضرت گفتم: اگر خویشاوندی نداشته باشد چطور؟ حضرت با نگاهی تند و با تشر فرمود: ای پسر ابی فاطمه، خوشاوندی و قرابت فقط به همخونی است و بعضی مؤمنان در قانون الهی نسبت به بقیه شأن برتری دارند پس بر مؤمن واجب خدایی است که با نیکی حق برادرش را رعایت کند ای پسر ابی ،فاطمه به یکدیگر نیکی کرده و پیوند داشته باشید تا خداوند مرگتان را عقب بیندازد و مالتان را بیفزاید و در همه امور عافیت بدهد. بدانید که نماز و روزه و قربات شما نزد خدا برتر از دیگران است. سپس حضرت این آیه را خواند «و بیشتر آن ها که مدّعی ایمان به خدا هستند، مشرکند».

48-مژده هایی برای مؤمن

1/364- الكليني، عن مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ، عن محمّد بْنِ خَالِدٍ وَ اَلْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ جَمِیعاً عَنِ اَلنَّضْرِ بْنِ سُوَیْدٍ عَنْ یَحْیَی بن عمران الْحَلَبِيُّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ عَنْ

ص: 216


1- سوره یوسف آیه 106.
2- قضاء حقوق المؤمنين، ص 26، ح 34؛ ونقل عنه في بحار الأنوار، ج 71، ص277

أَبِي بَصِيرٍ قَالَ قُلْتُ ﴿جُعِلْتُ فِدَاكَ أَرَأَيْتَ الرَّادَّ عَلَيَّ هَذَا الْأَمْرَ فَهُوَ كَالرَّادِّ عَلَيْكُمْ فَقَالَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ مَنْ رَدَّ عَلَيْكَ هَذَا الْأَمْرَ فَهُوَ كَالرَّادِّ عَلَي رَسُولِ اللَّهِ ص وَ عَلَي اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَي يَا أَبَا مُحَمَّدٍ إِنَّ الْمَيِّتَ مِنْكُمْ عَلَي هَذَا الْأَمْرِ شَهِيدٌ قَالَ قُلْتُ وَ إِنْ مَاتَ عَلَي فِرَاشِهِ قَالَ إِي وَ اللَّهِ وَ إِنْ مَاتَ عَلَي فِرَاشِهِ حَيٌّ عِنْدَ رَبِّهِ يُرْزَقُ﴾ (1)

ابو بصیر از امام صادق علیه السلام پرسید: فدایتان شوم! نظرتان این است که هر کس ولایت را نپذیرد شما را قبول ندارد؟ حضرت فرمود بلکه او مثل کسی است که نبوت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و یگانگی خداوند را (توحید) نپذیرفته باشد ای ابا محمّد هر که با اعتقاد به این امر (ولایت و امامت) بمیرد شهید است عرض کردم: فدايتان شوم، حتی اگر در بسترش بمیرد؟ فرمود: به خداوند سوگند! حتى اگر در بسترش هم بمیرد در واقع زنده است و نزد خداوند روزی می خورد

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه و متن آن واضح می باشد و مضمره بودن آن با وجود "ابوبصیر" در سلسله سند مضر به روایت نیست.

2/365- الكليني، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ، عَنْ أَبِیهِ، قَالَ: ﴿كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام إِذْ دَخَلَ عَلَيْهِ أَبُو بَصِيرٍ وَقَدْ خَفَرَهُ النَّفَسُ . فَلَمَّا أَخَذَ مَجْلِسَهُ قَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام يَا أَبَا مُحَمَّدٍ ، مَا هَذَا النَّفَسُ الْعَالِي؟ فَقَالَ : جُعِلْتُ فِدَاكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ ، كَبِرَ سِنِّي وَ دَقَّ عَظْمِي وَاقْتَرَبَ أَجَلِي مَعَ أَنَّنِي لَسْتُ أَدْرِي مَا أَرِدُ عَلَيْهِ مِنْ أَمْرِ آخِرَتِي ! فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام يَا أَبَا مُحَمَّدٍ ، وَ إِنَّكَ لَتَقُولُ هَذَا ؟! فَقَالَ : يَا أَبَا مُحَمَّدٍ ، أَمَا عَلِمْتَ أَنَّ اللَّهَ - تَعَالَى - يُكْرِمُ الشَّبَابَ مِنْكُمْ وَ يَسْتَحْيِي مِنَ الْكُهُولِ . قَالَ : قُلْتُ : جُعِلْتُ فِدَاكَ ، فَكَيْفَ يُكْرِمُ الشَّبَابَ وَ يَسْتَحْيِي مِنَ الْكُهُولِ ؟ فَقَالَ : يُكْرِمُ اللَّهُ الشَّبَابَ أَنْ يُعَذِّبَهُمْ وَ يَسْتَحْيِي مِنَ الْكُهُولِ أَنْ يُحَاسِبَهُمْ . قَالَ : قُلْتُ : جُعِلْتُ فِدَاكَ ، هَذَا لَنَا خَاصَّةً أَمْ لأهْلِ التَّوْحِيدِ ؟ قَالَ : فَقَالَ : لا وَاللَّهِ إِلاّ لَكُمْ خَاصَّةً دُونَ الْعَالَمِ . قَالَ : قُلْتُ : جُعِلْتُ فِدَاكَ ، فَإِنَّا قَدْ نُبِزْنَا نَبْزاً

ص: 217


1- الكافي، ج 8، ص 146، رقم 120

انْكَسَرَتْ لَهُ ظُهُورُنَا وَ مَاتَتْ لَهُ أَفْئِدَتُنَا وَ اسْتَحَلَّتْ لَهُ الْوُلاةُ دِمَاءَنَا فِي حَدِيثٍ رَوَاهُ لَهُمْ فُقَهَاؤهُمْ . قَالَ : فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام الرَّافِضَةُ ؟ قَالَ : قُلْتُ : نَعَمْ . قَالَ : لا وَاللَّهِ مَا هُمْ سَمَّوْكُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ سَمَّاكُمْ بِهِ ، أَمَا عَلِمْتَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ أَنَّ سَبْعِينَ رَجُلاً مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ رَفَضُوا فِرْعَوْنَ وَقَوْمَهُ لَمَّا اسْتَبَانَ لَهُمْ ضَلالُهُمْ فَلَحِقُوا بِمُوسَى عليه السلام لَمَّا اسْتَبَانَ لَهُمْ هُدَاهُ فَسُمُّوا فِي عَسْكَرِ مُوسَى الرَّافِضَةَ لأَنَّهُمْ رَفَضُوا فِرْعَوْنَ وَ كَانُوا أَشَدَّ أَهْلِ ذَلِكَ الْعَسْكَرِ عِبَادَةً وَ أَشَدَّهُمْ حُبّاً لِمُوسَى وَ هَارُونَ وَ ذُرِّيَّتِهِمَا عليهماالسلام فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى مُوسَى عليه السلام أَنْ أَثْبِتْ لَهُمْ هَذَا الاسْمَ فِي التَّوْرَاةِ فَإِنِّي قَدْ سَمَّيْتُهُمْ بِهِ وَ نَحَلْتُهُمْ إِيَّاهُ فَأَثْبَتَ مُوسَى عليه السلام الاسْمَ لَهُمْ ثُمَّ ذَخَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَكُمْ هَذَا الاسْمَ حَتَّى نَحَلَكُمُوهُ . يَا أَبَا مُحَمَّدٍ رَفَضُوا الْخَيْرَ وَ رَفَضْتُمُ الشَّرَّ ، افْتَرَقَ النَّاسُ كُلَّ فِرْقَةٍ وَ تَشَعَّبُوا كُلَّ شُعْبَةٍ ، فَانْشَعَبْتُمْ مَعَ أَهْلِ بَيْتِ نَبِيِّكُمْ عليه السلام ، وَ ذَهَبْتُمْ حَيْثُ ذَهَبُوا ، وَاخْتَرْتُمْ مَنِ اخْتَارَ اللَّهُ لَكُمْ ، وَأَرَدْتُمْ مَنْ أَرَادَ اللَّهُ . فَأَبْشِرُوا ثُمَّ أَبْشِرُوا فَأَنْتُمْ ، وَاللَّهِ الْمَرْحُومُونَ الْمُتَقَبَّلُ مِنْ مُحْسِنِكُمْ ، وَالْمُتَجَاوَزُ عَنْ مُسِيئِكُمْ مَنْ لَمْ يَأْتِ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ بِمَا أَنْتُمْ عَلَيْهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ لَمْ يُتَقَبَّلْ مِنْهُ حَسَنَةٌ ، وَلَمْ يُتَجَاوَزْ لَهُ عَنْ سَيِّئَةٍ . يَا أَبَا مُحَمَّدٍ ، فَهَلْ سَرَرْتُكَ ؟ قَالَ : قُلْتُ : جُعِلْتُ فِدَاكَ زِدْنِي ! فَقَالَ: يَا أَبَامُحَمَّدٍ إِنَّ لِلَّهِ عَزَّوَجَلَّ مَلائِكَةً يُسْقِطُونَ الذُّنُوبَ عَنْ ظُهُورِ شِيعَتِنَا كَمَا يُسْقِطُ الرِّيحُ الْوَرَقَ فِي أَوَانِ سُقُوطِهِ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ عَزَّ وَجَلَّ ﴿الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا﴾ (1) اسْتِغْفَارُهُمْ وَاللَّهِ لَكُمْ دُونَ هَذَا الْخَلْقِ . يَا أَبَا مُحَمَّدٍ ، فَهَلْ سَرَرْتُكَ ؟ قَالَ : قُلْتُ : جُعِلْتُ فِدَاكَ زِدْنِي . قَالَ : يَا أَبَا مُحَمَّدٍ ، لَقَدْ ذَكَرَكُمُ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ فَقَالَ ﴿مِنَ الْمُؤمِنِينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَما بَدَّلُوا تَبْدِيلا﴾. (2) إِنَّكُمْ وَفَيْتُمْ بِمَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَيْهِ مِيثَاقَكُمْ مِنْ وَلايَتِنَا وَ إِنَّكُمْ لَمْ تُبَدِّلُوا بِنَا غَيْرَنَا وَلَوْ لَمْ تَفْعَلُوا لَعَيَّرَكُمُ اللَّهُ كَمَا عَيَّرَهُمْ حَيْثُ يَقُولُ جَلَّ ذِكْرُهُ ﴿وَ ما وَجَدْنا لأَكْثَرِهِمْ مِنْ عَهْدٍ وَ إِنْ وَجَدْنا أَكْثَرَهُمْ لَفاسِقِينَ﴾. (3) يَا أَبَا مُحَمَّدٍ فَهَلْ سَرَرْتُكَ ؟ قَالَ : قُلْتُ : جُعِلْتُ فِدَاكَ زِدْنِي . فَقَالَ : يَا أَبَا مُحَمَّدٍ ، لَقَدْ ذَكَرَكُمُ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ

ص: 218


1- سوره مؤمن آیه 7
2- سوره احزاب آیه 23
3- سوره اعراف آیه 102

فقال: ﴿إِخْوَانًا عَلَى سُرُرٍ مُتَقَبِلِينَ﴾ (1) وَاللَّهِ مَا أَرَادَ بِهَذَا غَيْرَكُمْ . يَا أَبَا مُحَمَّدٍ ، فَهَلْ سَرَرْتُكَ ؟ قَالَ : قُلْتُ : جُعِلْتُ فِدَاكَ زِدْنِي . فَقَالَ : يَا أَبَا مُحَمَّدٍ ﴿الأَخِلاءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلاّ الْمُتَّقِينَ﴾ (2) وَاللَّهِ مَا أَرَادَ بِهَذَا غَيْرَكُمْ . يَا أَبَا مُحَمَّدٍ فَهَلْ سَرَرْتُكَ ؟ قَالَ : قُلْتُ : جُعِلْتُ فِدَاكَ زِدْنِي . فَقَالَ : يَا أَبَا مُحَمَّدٍ ، لَقَدْ ذَكَرَنَا اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ وَ شِيعَتَنَا وَ عَدُوَّنَا فِي آيَةٍ مِنْ كِتَابِهِ فَقَالَ عَزَّ وَجَلَّ ﴿هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الأَلْبابِ﴾ (3) فَنَحْنُ الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَعَدُوُّنَا الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ وَ شِيعَتُنَا هُمْ أُولُو الأَلْبَابِ . يَا أَبَا مُحَمَّدٍ فَهَلْ سَرَرْتُكَ ؟ قَالَ : قُلْتُ : جُعِلْتُ فِدَاكَ زِدْنِي . فَقَالَ : يَا أَبَا مُحَمَّدٍ ، وَاللَّهِ مَا اسْتَثْنَى اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ بِأَحَدٍ مِنْ أَوْصِيَاءِ الأَنْبِيَاءِ وَلا أَتْبَاعِهِمْ مَا خَلا أَمِيرَ الْمُؤمِنِينَ عليه السلام وَ شِيعَتَهُ فَقَالَ فِي كِتَابِهِ وَ قَوْلُهُ الْحَقُّ ﴿يَوْمَ لا يُغْنِي مَوْلًى عَنْ مَوْلًى شَيْئاً وَلا هُمْ يُنْصَرُونَ إِلاّ مَنْ رَحِمَ اللَّهُ ﴾ (4) يَعْنِي بِذَلِكَ عَلِيّاً عليه السلام وَ شِيعَتَهُ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ فَهَلْ سَرَرْتُكَ ؟ قَالَ : قُلْتُ : جُعِلْتُ فِدَاكَ زِدْنِي . قَالَ : يَا أَبَا مُحَمَّدٍ لَقَدْ ذَكَرَكُمُ اللَّهُ تَعَالَى فِي كِتَابِهِ إِذْ يَقُولُ ﴿يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ﴾ (5) وَاللَّهِ مَا أَرَادَ بِهَذَا غَيْرَكُمْ . فَهَلْ سَرَرْتُكَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ ؟ قَالَ : قُلْتُ : جُعِلْتُ فِدَاكَ زِدْنِي . فَقَالَ : يَا أَبَا مُحَمَّدٍ ، لَقَدْ ذَكَرَكُمُ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ فَقَالَ ﴿إِنَّ عِبادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ﴾ (6) وَاللَّهِ مَا أَرَادَ بِهَذَا إِلاّ الأَئِمَّةَ عليهم السلام وَ شِيعَتَهُمْ . فَهَلْ سَرَرْتُكَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ ؟ قَالَ : قُلْتُ : جُعِلْتُ فِدَاكَ زِدْنِي . فَقَالَ : يَا أَبَا مُحَمَّدٍ ، لَقَدْ ذَكَرَكُمُ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ فَقَالَ ﴿فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَداءِ وَالصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً﴾ (7) فَرَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله فِي الآيَةِ النَّبِيُّونَ وَ نَحْنُ فِي هَذَا الْمَوْضِعِ الصِّدِّيقُونَ وَالشُّهَدَاءُ

ص: 219


1- سوره حجر، آیه 47
2- سوره زخرف آیه 67
3- سوره زمر، آیه 9
4- سوره دخان، آیات 41 و 42.
5- سوره زمر آیه 53
6- سوره حجر، آیه 42
7- سوره نساء، آیه 69

وَ أَنْتُمُ الصَّالِحُونَ ، فَتَسَمَّوْا بِالصَّلاحِ كَمَا سَمَّاكُمُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ . يَا أَبَا مُحَمَّدٍ فَهَلْ سَرَرْتُكَ ؟ قَالَ : قُلْتُ : جُعِلْتُ فِدَاكَ زِدْنِي . قَالَ : يَا أَبَا مُحَمَّدٍ ، لَقَدْ ذَكَرَكُمُ اللَّهُ إِذْ حَكَى عَنْ عَدُوِّكُمْ فِي النَّارِ بِقَوْلِهِ ﴿وَ قالُوا ما لَنا لا نَرى رِجالا كُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الأَشْرارِ * أَتَّخَذْناهُمْ سِخْرِيًّا أَمْ زاغَتْ عَنْهُمُ الأَبْصارُ﴾ (1) وَاللَّهِ مَا عَنَى وَلا أَرَادَ بِهَذَا غَيْرَكُمْ ، صِرْتُمْ عِنْدَ أَهْلِ هَذَا الْعَالَمِ شِرَارَ النَّاسِ وَ أَنْتُمْ وَاللَّهِ فِي الْجَنَّةِ تُحْبَرُونَ وَفِي النَّارِ تُطْلَبُونَ . يَا أَبَا مُحَمَّدٍ فَهَلْ سَرَرْتُكَ ؟ قَالَ : قُلْتُ : جُعِلْتُ فِدَاكَ زِدْنِي . قَالَ : يَا أَبَا مُحَمَّدٍ مَا مِنْ آيَةٍ نَزَلَتْ تَقُودُ إِلَى الْجَنَّةِ وَلا تَذْكُرُ أَهْلَهَا بِخَيْرٍ إِلاّ وَ هِيَ فِينَا وَ فِي شِيعَتِنَا . وَ مَا مِنْ آيَةٍ نَزَلَتْ تَذْكُرُ أَهْلَهَا بِشَرٍّ وَلا تَسُوقُ إِلَى النَّارِ إِلاّ وَهِيَ فِي عَدُوِّنَا وَ مَنْ خَالَفَنَا . فَهَلْ سَرَرْتُكَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ ؟ قَالَ : قُلْتُ : جُعِلْتُ فِدَاكَ زِدْنِي . فَقَالَ : يَا أَبَا مُحَمَّدٍ لَيْسَ عَلَى مِلَّةِ إِبْرَاهِيمَ إِلاّ نَحْنُ وَ شِيعَتُنَا وَ سَائِرُ النَّاسِ مِنْ ذَلِكَ بُرَآءُ . يَا أَبَا مُحَمَّدٍ فَهَلْ سَرَرْتُكَ ؟ وَ فِي رِوَايَةٍ أُخْرَى : فَقَالَ : حَسْبِي﴾ (2)

سلیمان دیلمی :گفت نزد امام صادق علیه السلام بودیم که ابو بصیر نفس زنان وارد شد چون نشست حضرت علیه السلام فرمود این چه حالی است؟ عرض کرد: یا ابن رسول الله عمرم گذشته و مغز استخوانم آب شده و اجلم نزدیک گشته و نمی دانم در آخرت بر من چه خواهد گذشت حضرت فرمود یا ابا محمّد تو هم چنین می گویی و باور تو این گونه است؟ عرض کرد فدایت شوم! چگونه نگویم؟ :فرمود یا ابا محمّد آیا نمی دانی خداوند متعال دوست ندارد جوانانتان عذاب شوند و سالخوردگان شما را لطف کرده از این که به معرض حساب کشد؟ عرض :کرد فدایت شوم آیا این موهبت ویژه ما (معتقدین به ولایت) است یا همه مسلمانان؟ فرمودند نه این فقط برای شما است نه برای دیگران خداوند متعال می فرماید: «پیری در مؤمن نور من است و من شرم دارم از این که نور را به نارم بسوزانم». و گفته اند: «پیری زینت عقل و نشان وقار است» عرض کرد: فدایت شوم! ما مورد

ص: 220


1- سوره ص آیات 62 و 63.
2- الكافي، ج 8، ص 33 ، رقم 6.

حمله ای قرار گرفته ایم که پشتمان را شکسته و دل هایمان را می رانیده و قاضیان خون ما را حلال دانسته اند آن هم به خاطر حدیثی که فقهاء آنان بر ایشان روایت کرده اند. امام صادق علیه السلام فرمودند: (لقب) الرّافضه؟ عرض کرد: بلی، فرمود به خدا سوگند آن ها شما را به این نام ننامیدند بلکه پروردگار شما را به این نام نامید، آیا نمی دانی که هفتاد مرد از بنی اسراییل هنگامی که گمراهی فرعون بر ایشان آشکار شد او را ترک کردند و موقعی که هدایت او بر آنان هویدا گشت به حضرت موسی علیه السلام پیوستند و در لشکر موسی علیه السلام به رافضه مشهور شدند چون فرعون را ترک کردند. این گروه در بندگی خدا و محبت به موسی و هارون و فرزندانش علیهم السلام پافشارترین مردم بودند خداوند به موسی علیه السلام وحی فرستاد این اسم را در تورات برای آن ها ثبت کن که من آن ها را به را به این نام نامیدم و این لقب را به آنان بخشیدم پس موسی علیه السلام این اسم را برای ایشان ثبت کرد. سپس خداوند بزرگ این اسم را ذخیره کرد تا به شما عطا .فرماید یا ابا محمّد ! آن ها ترک خیر کردند و شما به خاطر خیر ترک شر نمودید مردم متفرّق و دسته دسته گشتند و شما به اهل بیت پیامبرتان صلی الله علیه و اله پیوستید و به راهی که به خدا می رسد رفتید و آن چه را که خدا اختیار و اراده نموده اراده و اختیار نمودید. پس بشارت باد شما را که مورد رحمت و عنایت پروردگارید. نیکوکارتان مورد پذیرش و گنهکار شما مورد آمرزش الهی قرار می گیرد اگر کسی از راهی که شما سوی خدا می روید (طریق اهل بیت علیهم السلام و قبول ولایتشان) نرود اعمال نیکویش قبول نشده و گناهانش آمرزیده نمی شود یا ابا محمّد! خداوند فرشتگانی دارد که گناهان شیعیان را می ریزند همان طور که باد ،خزان برگ درختان را و این مصداق فرمایش خداوند در قرآن مجید است آن جا که می فرماید: «فرشتگانی که حاملان عرشند و آن ها که گرداگرد آن (طواف می کنند) تسبیح و حمد پروردگارشان را می گویند و به او ایمان دارند و برای مؤمنان استغفار می کنند (و می گویند:)

ص: 221

پروردگارا! رحمت و علم تو همه چیز را فراگرفته است؛ پس کسانی را که توبه کرده و راه تو را پیروی می کنند بیامرز و آنان را از عذاب دوزخ نگاه دار!» و استغفار آنان فقط شما را فرا می گیرد نه این مردمان را یا ابا محمّد! آیا خوشحال شدی؟! عرض کرد: فدایت شوم! زیادتر بفرما! فرمود: فرمود: ای ابا محمّد! خداوند شما را در قرآن ذکر کرده آن جا که فرموده: «در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستاده اند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند) و بعضی دیگر در انتظارند؛ و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند». شما به عهد خود نسبت به ولایت ما وفا كرديد و غير از ما دنبال دیگری نرفتید و اگر به عهد خود وفا نکرده بودید خداوند شما را سرزنش می کرد همان گونه که آن ها را سرزنش کرده است در آن جا که می فرماید: «و بیشتر آن ها را بر سر پیمان خود نیافتیم؛ (بلکه) اکثر آن ها را فاسق و گنهکار یافتیم!» ای ابو محمّد! خوشحال شدی؟ گفتم آری باز بفرمایید: بعد از آن فرمود: خداوند در قرآن مجید شما را یاد کرده و در آن جا که می فرماید: «در حالی که همه برابرند و بر تخت ها رو به روی یکدیگر قرار دارند» به خداوند سوگند در این جا فقط مقصود شما هستید، آیا خوشحال شدی؟! گفتم آری باز هم بفرمایید. فرمود: ای ابو محمّد در قرآن آمده که «دوستان در آن روز دشمن یکدیگرند مگر پرهیزگاران» به خداوند سوگند در این جا مقصود شما هستید، آیا خوشحال شدی؟ :گفتم آری باز هم بفرمایید قربانت گردم. فرمود: ای ابو محمّد خداوند متعال ما و شیعیان ما و دشمنان ما را در یک آیه قرآن ذکر فرموده و :گوید «بگو: آیا کسانی که می دانند با کسانی که نمی دانند یکسانند؟! تنها خردمندان متذکر می شوند!» ما آن هایی هستیم که می دانیم و دشمنان هم نمی دانند و شیعیان ما هم صاحبان عقل می.باشند آیا خوشحال شدی؟! گفتم آری باز هم بفرمایید. فرمود: ای ابو محمّد به خداوند سوگند خدا سوگند خدا هیچ یک از

ص: 222

اوصیاء پیامبران و پیروان آن ها را جز امیرمؤمنان علی علیه السلام و شیعیان او را استثناء نکرده است در کتاب خود که حقّ است فرمود: «روزی که هیچ دوستی کمترین کمکی به دوستش نمی کند و از هیچ سو یاری نمی شوند». یعنی علی و شیعیان او. ای ابو محمّد! خوشحال شدی؟ گفتم آری باز .بفرمایید. فرمود: خداوند شما را در کتاب خود یاد نموده و می گوید: «بگو: ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده اید از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را می آمرزد زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است». به خداوند سوگند در این جا شما را اراده کرده است ای ابو محمّد خوشحال شدی؟ گفتم آری بفرمایید. فرمود: ای ابو محمّد خداوند در قرآن مجید در باره شما فرموده «ای شیطان! بر بندگانم تسلّط نخواهی یافت؛ مگر گمراهانی که از تو پیروی می کنند». به خداوند سوگند در این جا مقصود ائمه علیهم السلام و شیعیان آن ها می باشند. آیا خوشحال شدی؟! گفتم آری باز هم بفرمایید. فرمود: ای ابو محمّد در قرآن درباره شما فرموده «و آنان همنشین کسانی خواهد بود که خدا نعمت خود را بر آنان تمام کرده؛ از پیامبران و صدّيقان و شهدا و صالحان؛ و آن ها رفیق های خوبی هستند». مقصود از انبیا در این جا پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می باشد و مقصود از شهداء و صديقان ما هستیم و مقصود از صالحان هم شما هستید، اینک افراد شایسته ای باشید همان گونه که خدا فرموده ای ابو محمّد خوشحال شدی؟! :گفتم آری باز هم .بفرمایید فرمود: ای ابو محمّد خداوند متعال از قول دشمنان شما که گرفتار دوزخ شده اند نقل می کند که آن ها گفتند: «آن ها می گویند: چرا مردانی را که ما از اشرار می شمردیم (در این جا، در آتش دوزخ) نمی بینیم؟! آیا ما آنان را به مسخره گرفتیم یا (به اندازه ای حقیرند که) چشم ها آن ها را نمی بیند؟» به خداوند سوگند در این جا شما را اراده کرده اند شما در نزد مردم این زمان بدترین مردم معرفی شده اید به خداوند سوگند شما در بهشت در خوشی و لذت بسر می برید در

ص: 223

حالی که گروهی در میان دوزخ دنبال شما هستند که شما را پیدا کنند. ای ابو محمّد خوشحال شدی؟! گفتم آری باز بفرمایید. فرمود: ای ابو محمّد هر آیه ای که مردم را به طرف بهشت هدایت می کند و از اهل بیت به نیکی یاد می کند درباره ما و شیعیان ما می باشد و هر آیه ای که مردم را بطرف دوزخ می کشاند و از اهل آن بدگویی می کند درباره ما و دشمنان ما هست، آیا خوشحال شدی؟! گفتم آری باز هم بفرمایید. فرمود: ای ابو محمّد جز ما و شیعیان ما کسی بر ملت و آیین ابراهیمی علیه السلام نیست، و مردمان دیگر از این فیض محروم می باشند آیا از این سخنان خوشحال شدی؟! در یک روایتی وارد شده که ابو بصیر :گفت دیگر مرا کفایت فرمودید و همین اندازه برای من بس است

3/366- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ ، عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَی، عَنْ مُیَسِّرٍ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ: ﴿كَيْفَ أَصْحَابُكَ؟».فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ، لَنَحْنُ عِنْدَهُمْ أَشَرُّ مِنَ الْيَهُودِ وَالنَّصَارى وَالْمَجُوسِ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا.قَالَ: وَ كَانَ مُتَّكِئا، فَاسْتَوَى جَالِساً ثُمَّ قَالَ: کَیْفَ؟ قُلْتُ: وَ اَللَّهِ لَنَحْنُ عِنْدَهُمْ أَشَرُّ مِنَ اَلْیَهُودِ وَ اَلنَّصَارَی وَ اَلَّذِینَ أَشْرَکُوا، فَقَالَ: أَمَا وَ اَللَّهِ لاَ یَدْخُلُ اَلنَّارَ مِنْکُمُ اِثْنَانِ لاَ وَ اَللَّهِ، وَ لاَ وَاحِدٌ، إِنَّکُمُ اَلَّذِینَ قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿وَ قالُوا ما لَنا لا نَری رِجالاً کُنّا نَعُدُّهُمْ مِنَ اَلْأَشْرارِ * أَتَّخَذْناهُمْ سِخْرِیًّا أَمْ زاغَتْ عَنْهُمُ اَلْأَبْصارُ * إِنَّ ذلِکَ لَحَقٌّ تَخاصُمُ أَهْلِ اَلنّارِ﴾ (1) قَالَ: طَلَبُوکُمْ وَ اَللَّهِ فِی اَلنَّارِ وَ اَللَّهِ، فَمَا وَجَدُوا مِنْکُمْ أَحَداً﴾ (2)

مُیسَر می گوید: به حضور امام صادق علیه السلام رسیدم فرمود: یارانت چگونه اند؟ :گفتم قربانت ما در نزد این مردم (غیر شیعه) از یهود و ترسا و گبر و مشرکان بدتریم راوی می گوید امام علیه السلام در حالی که تکیه زده بود برخاست و نشست و

ص: 224


1- سوره ص آیات 64-62
2- الكافي، ج 8، ص78، رقم 32.

فرمود: چه گفتی؟ عرض کردم به خدا سوگند ما شیعیان در نزد مخالفان از جهود و ترسا و گبر و مشرکان بدتر هستیم امام علیه السلام در پاسخ فرمود: هان به خداوند سوگند از شما نه دو تن که یک تن هم به دوزخ نخواهد رفت به خداوند شما همان هایی هستید که پروردگار در باره ایشان فرموده: «جهنّمی ها می گویند: مردان و زنانی را که جزو اشرار به حساب می آوردیم چرا این جا نمی بینیم؟! بی جهت آن ها را در دنیا به مسخره گرفته بودیم؟ یا که چشم هایمان درست کار نمی کند؟ این نزاع اهل جهنّم حتمی است» و سپس فرمود: به خدا سوگند شما را در دوزخ بجویند و هیچ کس از شما را در آن نیابند.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد و در عصر کنونی نیز جایگاه ما از نظر آنان چنین است که در روایت آمده است.

4/367- الكليني، عن مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: حَدَّثَنِی رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنِ الْحَكَمِ بْنِ عُتَیْبَةَ قَالَ: ﴿بَیْنَا أَنَا مَعَ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام وَ الْبَیْتُ غَاصٌّ بِأَهْلِهِ إِذْ أَقْبَلَ شَیْخٌ یَتَوَكَّأُ عَلَی عَنَزَةٍ لَهُ حَتَّی وَقَفَ عَلَی بَابِ الْبَیْتِ فَقَالَ السَّلَامُ عَلَیْكَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ ثُمَّ سَكَتَ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام وَ عَلَیْكَ السَّلَامُ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ ثُمَّ أَقْبَلَ الشَّیْخُ بِوَجْهِهِ عَلَی أَهْلِ الْبَیْتِ وَ قَالَ السَّلَامُ عَلَیْكُمْ ثُمَّ سَكَتَ حَتَّی أَجَابَهُ الْقَوْمُ جَمِیعاً وَ رَدُّوا عَلَیْهِ السَّلَامَ ثُمَّ أَقْبَلَ بِوَجْهِهِ عَلَی أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام ثُمَّ قَالَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَدْنِنِی مِنْك جَعَلَنِیَ اللَّهُ فِدَاكَ فَوَ اللَّهِ إِنِّی لَأُحِبُّكُمْ وَ أُحِبُّ مَنْ یُحِبُّكُمْ وَ وَ اللَّهِ مَا أُحِبُّكُمْ وَ أُحِبُّ مَنْ یُحِبُّكُمْ لِطَمَعٍ فِی دُنْیَا وَ إِنِّی لَأُبْغِضُ عَدُوَّكُمْ وَ أَبْرَأُ مِنْهُ وَ وَ اللَّهِ مَا أُبْغِضُهُ وَ أَبْرَأُ مِنْهُ لِوَتْرٍ كَانَ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ وَ اللَّهِ إِنِّی لَأُحِلُّ حَلَالَكُمْ وَ أُحَرِّمُ حَرَامَكُمْ وَ أَنْتَظِرُ أَمْرَكُمْ فَهَلْ تَرْجُو لِی جَعَلَنِیَ اللَّهُ فِدَاكَ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام إِلَیَّ إِلَیَّ حَتَّی أَقْعَدَهُ إِلَی جَنْبِهِ. ثُمَّ قَالَ أَیُّهَا الشَّیْخُ إِنَّ أَبِی عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ علیه السلام أَتَاهُ رَجُلٌ فَسَأَلَهُ عَنْ مِثْلِ الَّذِی سَأَلْتَنِی عَنْهُ فَقَالَ لَهُ أَبِی علیه السلام إِنْ تَمُتْ تَرِدْ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی اللّٰه علیه و آله وَ عَلَی عَلِیٍّ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ عَلَی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ یَثْلَجُ قَلْبُكَ وَ یَبْرُدُ فُؤَادُكَ وَ تَقَرُّ عَیْنُكَ وَ تُسْتَقْبَلُ بِالرَّوْحِ وَ الرَّیْحَانِ مَعَ الْكِرَامِ الْكَاتِبِینَ لَوْ قَدْ بَلَغَتْ نَفْسُكَ هَاهُنَا وَ أَهْوَی بِیَدِهِ إِلَی حَلْقِهِ وَ إِنْ تَعِشْ تَرَی مَا یُقِرُّ اللَّهُ بِهِ عَیْنَكَ وَ تَكُونُ مَعَنَا فِی السَّنَامِ الْأَعْلَی قَالَ الشَّیْخُ قُلْتُ كَیْفَ یَا أَبَا جَعْفَرٍ فَأَعَادَ عَلَیْهِ الْكَلَامَ فَقَالَ الشَّیْخُ اللَّهُ أَكْبَرُ یَا أَبَا جَعْفَرٍ إِنْ أَنَا مِتُّ أَرِدُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی اللّٰه علیه و آله وَ عَلَی عَلِیٍّ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ تَقَرُّ عَیْنِی وَ یَثْلَجُ قَلْبِی وَ یَبْرُدُ فُؤَادِی وَ أُسْتَقْبَلُ بِالرَّوْحِ وَ الرَّیْحَانِ مَعَ الْكِرَامِ

ص: 225

الْكَاتِبِینَ لَوْ قَدْ بَلَغَتْ نَفْسِی هَاهُنَا- وَ أَهْوَی بِیَدِهِ إِلَی حَلْقِهِ- وَ إِنْ أَعِشْ أَرَی مَا یُقِرُّ اللَّهُ بِهِ عَیْنِی فَأَكُونُ مَعَكُمْ فِی السَّنَامِ الْأَعْلَی ثُمَّ أَقْبَلَ الشَّیْخُ یَنْتَحِبُ یَنْشِجُ هَا هَا هَا حَتَّی لَصِقَ بِالْأَرْضِ وَ أَقْبَلَ أَهْلُ الْبَیْتِ یَنْتَحِبُونَ وَ یَنْشِجُونَ لِمَا یَرَوْنَ مِنْ حَالِ الشَّیْخِ وَ أَقْبَلَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام یَمْسَحُ بِإِصْبَعِهِ الدُّمُوعَ مِنْ حَمَالِیقِ عَیْنَیْهِ وَ یَنْفُضُهَا. ثُمَّ رَفَعَ الشَّیْخُ رَأْسَهُ فَقَالَ لِأَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ نَاوِلْنِی یَدَكَ جَعَلَنِیَ اللَّهُ فِدَاكَ فَنَاوَلَهُ یَدَهُ فَقَبَّلَهَا وَ وَضَعَهَا عَلَی عَیْنَیْهِ وَ خَدِّهِ ثُمَّ حَسَرَ عَنْ بَطْنِهِ وَ صَدْرِهِ فَوَضَعَ یَدَهُ عَلَی بَطْنِهِ وَ صَدْرِهِ ثُمَّ قَامَ فَقَالَ السَّلَامُ عَلَیْكُمْ وَ أَقْبَلَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام یَنْظُرُ فِی قَفَاهُ وَ هُوَ مُدْبِرٌ ثُمَّ أَقْبَلَ بِوَجْهِهِ عَلَی الْقَوْمِ فَقَالَ مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَنْظُرَ إِلَی رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ فَلْیَنْظُرْ إِلَی هَذَا فَقَالَ الْحَكَمُ بْنُ عُتَیْبَةَ لَمْ أَرَمَأْتَماً قَطُّ یُشْبِهُ ذَلِكَ الْمَجْلِسَ﴾ (1)

حکم بن عُتیبه می گوید: خدمت امام باقر علیه السلام بودم و اطاق آکنده از جمعیت بود ناگاه پیر مردی که بر عصای پیکانداری تکیه داشت پیش آمد تا به در اطاق ایستاد و گفت: سلام بر تو ای فرزند رسول الله و رحمت و برکات الهی بر تو باد، و سپس خاموش ماند امام باقر علیه السلام فرمود: و سلام بر تو و رحمت و برکات الهی نثارت. سپس پیرمرد رو به بقیه کرد و گفت سلام بر شما و سپس خاموش شد، و همگی سلامش را پاسخ گفتند. سپس به امام باقر علیه السلام گفت: ای فرزند رسول الله ! مرا به خود نزدیک کن خداوند مرا قربان تو گرداند. به خدا سوگند من شما را و کسانی را که شما را دوست دارند دوست دارم و به خدا سوگند من شما و هر که شما را دوست دارد به خاطر دنیا دوست ندارم همانا من دشمن شما را دشمن می دارم و

ص: 226


1- الكافي، ج 8، ص 76 ، رقم 30.

از او کناره می گیرم، و به خدا سوگند به خاطر خونی که میان ما ریخته شده، او را دشمن نمی دارم و از او کناره نمی گیرم به خدا سوگند حلال شما را حلال و حرام شما را حرام می دانم و چشم به راه امر ،شمایم پس آیا برای من امیدی برای عاقبت نیک می بینید خداوند مرا قربان تو گرداند؟ امام باقر علیه السلام فرمود: نزد من بیا نزد من ،بیا تا او را در کنارش نشاند و فرمود ای پیر مرد مردی نزد پدرم امام زین العابدین صلی الله علیه و آله آمد و به او همان را گفت که تو به من و پدرم به او فرمود وقتی از دنیا رفتی بر رسول خدا صلی الله علیه و آله و علی و حسن و حسین و علی بن حسین علیهم السلام وارد می شوی و دلت خنک می شود و درونت آرامش می پذیرد و چشمت روشن می شود و با کرام الکاتبین با روح و ریحان مورد استقبال قرار می گیری، اگر جانت به این جا برسد - و با دست خود اشاره به گلویش کرد - و اگر هم زنده بمانی آن بینی که چشمت را روشن کند و در والاترین مراتب بهشت با ما باشی پیرمرد گفت چه فرمودید؟ (آیا درست شنیدم؟) حضرت علیه السلام نیز همان سخن را برایش تکرار کرد، و پیرمرد گفت: «الله اکبر» اگر بمیرم به رسول خدا صلی الله علیه و آله و علی و حسن و حسین و على بن حسین علیهم السلام وارد می شوم و چشمم روشن می شود و دلم خنک تر می گردد و درونم آرامش می پذیرد و فرشته های کرام الکاتبین مرا با روح و ریحان استقبال می کنند اگر جانم به این جا [گلو] رسد و اگر هم زنده بمانم به چشم خویش آن بینم که خدا بدان چشم مرا روشن کند و در والاترین مراتب بهشت با شما باشیم؟! با صدای ،بلند های های گریست تا به زمین افتاد و اهل آن خانه از حالی که سپس بر آن پیرمرد رفت فریاد گریه سر دادند. امام باقر علیه السلام رو به او کرد و با انگشت خود اشک های مرد را از مژه هایش می زدود و آن ها را پاک می کرد سپس پیرمرد سر خود را بلند کرد و گفت یا ابن رسول الله خدا مرا قربانت گرداند دستت را به من بده امام علیه السلام دست خود را به او داد و او آن ها را بوسید و بر دو دیده و گونه خود نهاد و

ص: 227

سپس شکم و سینه خود را گشود و دست حضرت علیه السلام را بر روی شکم و سینه خود گذاشت و سپس ایستاد و گفت السلام علیکم و امام باقر علیه السلام در حالی که او در حال رفتن بود به دنبال او می نگریست، سپس حضرت رو به حاضران کرد و فرمود: هر که دوست دارد به مردی بهشتی بنگرد به این پیرمرد بنگرد عُتیبه می گوید: من مجلس سوگواری را همانند این مجلس هرگز ندیدم

می گویم: العنزة: چوبدستی که در تهش آهن بکار رفته باشد. ثَلِجَ القَلب: آرامش و اطمینان قلبی. الانتِحاب: گریستن با صدای بلند و طولانی. النَّشج: صدایی که همراه درد و گریه باشد حملاقُ :العین درون پلک ها که سرمه آن را سیاه می کند، یا آن سفیدی چشم که پلک ها آن را می پوشاند الحَسر: برطرف کردن و گشودن.

5/368- الكليني، مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ، عَنْ مُحَمَّدِ اِبْنِ خَالِدٍ وَ اَلْحُسَیْنِ ابْنِ سَعِیدٍ جَمِیعاً عَنِ اَلنَّضْرِ بْنِ سُوَیْدٍ، عن یَحْیَی بن عمران الْحَلَبِیُّ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ ابْنِ مُسْکَانَ ، عَنْ حَبِیبٍ ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ علیه السلام یَقُولُ: ﴿أَمَا وَاللّهِ مَا أَحَدٌ مِنَ النَّاسِ أَحَبَّ إِلَیَّ مِنْکُمْ ، وَ إِنَّ النَّاسَ سَلَکُوا سُبُلاً شَتّی ؛ فَمِنْهُمْ مَنْ أَخَذَ بِرَأْیِهِ ، وَ مِنْهُمْ مَنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ ، وَ مِنْهُمْ مَنِ اتَّبَعَ الرِّوَایَةَ ، وَ إِنَّکُمْ أَخَذْتُمْ بِأَمْرٍ لَهُ أَصْلٌ ؛ فَعَلَیْکُمْ بِالْوَرَعِ وَالاِجْتِهَادِ ، وَ اشْهَدُوا الْجَنَائِزَ ، وَ عُودُوا الْمَرْضی ، وَاحْضُرُوا مَعَ قَوْمِکُمْ فِی مَسَاجِدِهِمْ لِلصَّلاَةِ، أَمَا یَسْتَحْیِی الرَّجُلُ مِنْکُمْ أَنْ یَعْرِفَ جَارُهُ حَقَّهُ ، وَلاَ یَعْرِفَ حَقَّ جَارِهِ؟﴾ (1)

حبیب مدائنی از امام صادق علیه السلام شنید که می فرمود: به خداوند سوگند که هیچ کس نزد من از شما محبوب تر نیست مردم به راه های گوناگونی رفتند. بعضی دنبال خواسته دل و بعضی پیرو نظر و رأی خود شدند و عده ای طرفدار قصه ها و افسانه ها هستند ولی شما پیرو مَرامی شدید که ریشه و اصالت دارد پس بر شما باد پاکدامنی و سخت کوشی بر سر جنازه ها حاضر شوید و به دیدار بیماران روید و با

ص: 228


1- الكافي، ج 8، ص146، رقم 121

جماعت خود برای نماز در مساجد حاضر گردید. آیا یکی از شما شرم ندارد که همسایه اش حقّ او را بشناسد و او حق همسایه اش را نشناسد.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد چرا که مراد از "حبیب" در سند همان "حبيب بن معلّل خثعمی مدائنی» که مورد وثوق و صحیح است می باشد چنان چه فیض کاشانی در "وافی" تصریح به این مطلب دارند و نجاشی نیز در رجال خود او را مانند فیض کاشانی توصیفش نموده است.

6/369 - الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ اِبْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ أَبِی أَیُّوبَ، عَنِ اَلْحَلَبِیِّ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿فِيهِنَّ خَيرَاتُ حِسَانٌ﴾ (1) قَالَ: هُنَّ صَوَالِحُ اَلْمُؤْمِنَاتِ اَلْعَارِفَاتِ. قَالَ: قُلْتُ ﴿حُورٌ مَّقْصُورَتٌ فِى الْخيَامِ﴾ (2) قَالَ: «اَلْحُورُ: هُنَّ اَلْبِیضُ اَلْمَصُونَاتُ اَلْمُخَدَّرَاتُ فِی خِیَامِ اَلدُّرِّ وَ اَلْیَاقُوتِ وَ اَلْمَرْجَانِ، لِکُلِّ خَیْمَهٍ أَرْبَعَهُ أَبْوَابٍ، عَلَی کُلِّ بَابٍ سَبْعُونَ کَاعِباً حُجَّاباً لَهُنَّ، وَ یَأْتِیهِنَّ فِی کُلِّ یَوْمٍ کَرَامَهٌ مِنَ اَللَّهِ عَزَّ ذِکْرُهُ، یُبَشِّرُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِنَّ اَلْمُؤْمِنَ﴾ (3)

حلبی می گوید: از امام صادق علیه السلام درباره آیه: «در آن جا همسرانی اند نیکوسیرت و زیبا صورت» پرسش کردم فرمود این ها همان زنان خوب، مؤمن و عارفه هستند عرض کردم مقصود از «حوریانی در حجله ها که فقط منتظر وصالِ همسرانشان هستند» چه کسانی اند؟ فرمود مقصود حوریه هایی است که پیوسته در پرده به سر برده اند و در میان خیمه هایی هستند از درّ و یاقوت و مرجان. بر هر خیمه ای چهار در است و بر هر دری هفتاد حوری خوش اندام و جوان دربانند، و از کرامت الهی هر روزه آن ها را به مؤمنان ارمغان دهند.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد. المَضمومات: زنانی که در پرده و خانه محفوظ و مستورند الکاعِب خوش اندام و نو رسیده

ص: 229


1- سوره الرحمن آیه 70
2- سوره ،الرحمن آیه 72
3- الكافي، ج 8، ص 156، رقم 147

7/370- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ اِبْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِی اَلْمِقْدَامِ، قَالَ: سَمِعْتُ أبَا عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ یَقُولُ: ﴿خَرَجتُ أنَا و أبی حَتّی إذا کُنّا بَینَ القَبرِ وَالمِنبَرِ،إذا هُوَ بِاُناسٍ مِنَ الشّیعَهِ فَسَلَّمَ عَلَیهِم،ثُمَّ قالَ:إنّی وَاللّهِ لاُحِبُّ رِیاحَکُم و أرواحَکُم، فَأَعینونی عَلی ذلِکَ بِوَرَعٍ وَاجتِهادٍ، وَ اعلَموا أنَّ وَلایَتَنا لا تُنالُ إلّابِالوَرَعِ وَالاِجتِهادِ، و مَنِ ائتَمَّ مِنکُم بِعَبدٍ فَلیَعمَل بِعَمَلِهِ، أَنْتُمْ شِیعَةُ اللّهِ ، وَأَنْتُمْ أَنْصَارُ اللّهِ ، وَ أَنْتُمُ السَّابِقُونَ الاْءَوَّلُونَ ، وَالسَّابِقُونَ الاْآخِرُونَ ، وَالسَّابِقُونَ فِی الدُّنْیَا وَالسَّابِقُونَ فِی الاْآخِرَةِ إِلَی الْجَنَّةِ، قَدْ ضَمِنَّا لَکُمُ الْجَنَّةَ بِضَمَانِ اللّهِ عَزَّ وَجَلَّ وَ ضَمَانِ رَسُولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، وَاللّهِ مَا عَلی دَرَجَةِ الْجَنَّةِ أَکْثَرُ أَرْوَاحا مِنْکُمْ فَتَنَافَسُوا فِی فَضَائِلِ الدَّرَجَاتِ ، أَنْتُمُ الطَّیِّبُونَ ، وَ نِسَاوءُکُمُ الطَّیِّبَاتُ ، کُلُّ مُوءْمِنَةٍ حَوْرَاءُ عَیْنَاءُ وَ کُلُّ مُوءْمِنٍ صِدِّیقٌ ، وَ لَقَدْ قَالَ أَمِیرُ الْمُوءْمِنِینَ علیه السلام لِقَنْبَرٍ : یَا قَنْبَرُ ، أَبْشِرْ وَبَشِّرْ وَاسْتَبْشِرْ فَوَ اللّهِ لَقَدْ مَاتَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله وَ هُوَ عَلی أُمَّتِهِ سَاخِطٌ إِلاَّ الشِّیعَةَ أَلاَ وَ إِنَّ لِکُلِّ شَیْءٍ عِزّا ، وَ عِزُّ الاْءِسْلاَمِ الشِّیعَةُ أَلاَ وَ إِنَّ لِکُلِّ شَیْءٍ دِعَامَةً وَ دِعَامَةُ الاْءِسْلاَمِ الشِّیعَةُ أَلاَ وَ إِنَّ لِکُلِّ شَیْءٍ ذِرْوَةً وَ ذِرْوَةُ الاْءِسْلاَمِ الشِّیعَةُ أَلاَ وَ إِنَّ لِکُلِّ شَیْءٍ شَرَفا ، وَ شَرَفُ الاْءِسْلاَمِ الشِّیعَةُ أَلاَ وَ إِنَّ لِکُلِّ شَیْءٍ سَیِّدا ، وَ سَیِّدُ الْمَجَالِسِ مَجَالِسُ الشِّیعَةِ أَلاَ وَ إِنَّ لِکُلِّ شَیْءٍ إِمَاما ، وَ إِمَامُ الاْءَرْضِ أَرْضٌ تَسْکُنُهَا الشِّیعَةُ ، وَاللّهِ لَوْ لاَ مَا فِی الاْءَرْضِ مِنْکُمْ مَا رَأَیْتَ بِعَیْنٍ عُشْبا أَبَدا وَاللّهِ لَوْ لاَ مَا فِی الاْءَرْضِ مِنْکُمْ مَا أَنْعَمَ اللّهُ عَلی أَهْلِ خِلاَفِکُمْ وَ لاَ أَصَابُوا الطَّیِّبَاتِ ، مَا لَهُمْ فِی الدُّنْیَا وَ لاَ لَهُمْ فِی الاْآخِرَةِ مِنْ نَصِیبٍ کُلُّ نَاصِبٍ وَ إِنْ تَعَبَّدَ وَاجْتَهَدَ مَنْسُوبٌ إِلی هذِهِ الاْآیَةِ: ﴿عامِلَةٌ ناصِبَةٌ * تَصْلی نارا حامِیَةً﴾ (1) فَکُلُّ نَاصِبٍ مُجْتَهِدٍ فَعَمَلُهُ هَبَاءٌ شِیعَتُنَا یَنْطِقُونَ بِنُورِ اللّهِ عَزَّ وَجَلَّ ، وَ مَنْ یُخَالِفُهُمْ یَنْطِقُونَ بِتَفَلُّتٍ وَاللّهِ مَا مِنْ عَبْدٍ مِنْ شِیعَتِنَا یَنَامُ إِلاَّ أَصْعَدَ اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ رُوحَهُ إِلَی السَّمَاءِ فَیُبَارِکُ عَلَیْهَا ، فَإِنْ کَانَ قَدْ أَتی عَلَیْهَا أَجَلُهَا ، جَعَلَهَا فِی کُنُوزِ رَحْمَتِهِ ، وَ فِی رِیَاضِ جَنَّتِهِ وَ فِی ظِلِّ عَرْشِهِ ، وَ إِنْ کَانَ أَجَلُهَا مُتَأَخِّرا ، بَعَثَ بِهَا مَعَ أَمَنَتِهِ مِنَ الْمَلاَئِکَةِ لِیَرُدُّوهَا إِلَی الْجَسَدِ الَّذِی خَرَجَتْ مِنْهُ لِتَسْکُنَ فِیهِ وَاللّهِ إِنَّ حَاجَّکُمْ وَ عُمَّارَکُمْ لَخَاصَّةُ اللّهِ عَزَّ وَجَلَّ، وَ إِنَّ فُقَرَاءَکُمْ لاَءَهْلُ الْغِنی وَ إِنَّ أَغْنِیَاءَکُمْ لاَءَهْلُ الْقَنَاعَةِ ، وَ إِنَّکُمْ کُلَّکُمْ لاَءَهْلُ دَعْوَتِهِ وَ أَهْلُ إِجَابَتِهِ﴾ (2)

ص: 230


1- سوره غاشیه آیات 3 و 4
2- الكافي، ج 8، ص 212 ، رقم 259

عمرو بن ابی المقدام از امام صادق علیه السلام شنید که می فرمود: من و پدرم از خانه بیرون رفتیم تا [در مسجد مدینه] به میان قبر و منبر رسیدیم. در آن جا به گروهی از شیعیان برخوردیم پدرم به آن ها سلام کرد و فرمود به خدا سوگند من بوی شما و جان های شما را دوست می دارم پس شما مرا یاری رسانید در این دوستی در سایه پارسایی و کوشش و بدانید که به ولایت ما نتوان رسید مگر به پارسایی و تلاش و هر که از شما که بنده ای از بندگان خدا را امام و پیشوای خود قرار دهد باید بر طبق رفتار و کردار او عمل کند شما پیروان خدا هستید و یاران خدا و پیشی گیرندگان در میان پیشینیان و پسینیان و پیشی گیرندگان در دنیا و آخرت به سوی بهشت، و ما از روی ضمانتی که خدا کرده و نیز ضمانت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برای شما بهشت را ضمانت کرده ایم. به خدا که در درجات بهشت، کسی بهره مندتر از شما نباشد پس برای درک فضایل از یک دیگر پیشی گیرید. تنها شمایید پاکان و زنانتان زنانی پاک هستند. هر زن با ایمان حوریه ای است خوش چشم و هر مرد با ایمان صدّیقی باشد. امير المؤمنين علیه السلام به قنبر فرمود ای قنبر! مژده ات باد و بشارت ده و شاد باش که به خدا سوگند رسول خدا صلی الله علیه و آله از این جهان برفت در حالی که بر همه اُمّتش خشمگین بود مگر بر شیعیان آگاه باش برای هر چیزی عزّت و شوکتی است و عزت اسلام شیعیان هستند آگاه باش که هر چیز را ستونی است و ستون اسلام شیعیان هستند. آگاه باش که برای هر چیزی اوجی است و اوج و سرآمد اسلام شیعه است. آگاه باش که برای هر چیز شرفی است و شرف اسلام شیعه است. آگاه باش که هر چیزی را سروری است و سرور انجمن ها انجمن های شیعه است. آگاه باش که هر آن چیزی را امام و رهبری است و امام ،زمین آن سرزمینی است که شیعه در سکونت ،دارد به خدا اگر شما در زمین ،نباشید هرگز در کنار چشمه ای گیاهی نروید. به خدا سوگند اگر شما در روی زمین ،نباشید خدا نعمتی به مخالفان شما ندهد

ص: 231

و به خوشی دست نیابند و نه در این سرای و نه در آن سرای، بهره ای به کف نخواهند آورد. هر شخص ناصبی هر قدر هم که عبادت و تلاش کند، باز مشمول این آیه است «چون که از آن همه دوندگی بیفایده در دنیا، خسته اند! حالا هم با آتشی سوزان سرخ و سوخته می شوند» پس هر ناصبی سخت کوش عملش بر باد .است شیعیان مایند که به پرتوی خدای عز وجل گویایند و هر که مخالف آنانند پراکنده و نامفهوم سخن می گویند به خدا سوگند هیچ بنده ای از شیعیان ما نیست که بخوابد مگر آن که خدای عز و جل روحش را به آسمان بالا برد و به آن برکت دهد، پس اگر عمرش به سر آمده باشد آن را در گنجینه های رحمت خویش و گلستان های بهشتی و در سایه عرشش جای دهد و اگر عمرش به سر نیامده باشد همراه فرشتگان امین خود باز فرستد تا آن را به پیکری که از آن بیرون آمده بازگردانند تا در آن جاگیر شود. به خدا سوگند که حاجیان شما و عمره گزارانتان خاصّان درگاه خدای عز و جل هستند، و کم توشگان شما توانگران و توانگران شما قناعت پیشه گانند، و به راستی که همه شما اهل دعوت خدا و اهل اجابت او هستید.

می گویم: همگی رجال در سند ثقه می باشند به غیر از "عمرو بن ابی المقدام" که توثیق ندارد لکن او نیز از ممدوحان است لذا روایت معتبره می.شود مراد از "الارواح" جمع رَوح بمعنی نسیم روح نواز الدعامة: ستون خانه. الذُّروة: قسمت بالای هر چیزی تفلُّت: کاری که بدون فکر و تأمّل و اخذ از راستگویان از کسی سر بزند.

8/1371- الكليني، عن مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ اَلصَّلْتِ عَنْ یُونُسَ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: ﴿یَا بَا مُحَمَّدٍ إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ ذِکْرُهُ مَلاَئِکَهً یُسْقِطُونَ اَلذُّنُوبَ عَنْ ظُهُورِ شِیعَتِنَا کَمَا تُسْقِطُ اَلرِّیحُ اَلْوَرَقَ مِنَ اَلشَّجَرِ أَوَانَ سُقُوطِهِ، وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿یُسَبِّحُونَ

ص: 232

بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا﴾ (1) وَ اَللَّهِ مَا أَرَادَ غَیْرَکُمْ﴾. (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند عز و جل فرشتگانی دارد که گناهان را از دوش شیعیان ما فرو می ریزانند همچنان که باد برگ درختان را که در آستانه ریزش است فرو می ریزاند. و این سخن خداوند عز و جل است آن جا که می فرماید: «به ستایش پروردگارشان تسبیح می گویند و برای مؤمنان آمرزش می خواهند». به خدا سوگند که مقصود [از مؤمنان] کسی جز شما نیست

9/372- الكليني، عِدَّهٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اِبْنِ أَبِی نَجْرَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْقَاسِمِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْمُغِیرَهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ: ﴿إِذَا بَلَغَ اَلْمُؤْمِنُ أَرْبَعِینَ سَنَهً آمَنَهُ اَللَّهُ مِنَ اَلْأَدْوَاءِ اَلثَّلاَثَهِ اَلْبَرَصِ وَ اَلْجُذَامِ وَ اَلْجُنُونِ فَإِذَا بَلَغَ اَلْخَمْسِینَ خَفَّفَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ حِسَابَهُ فَإِذَا بَلَغَ سِتِّینَ سَنَهً رَزَقَهُ اَللَّهُ اَلْإِنَابَهَ فَإِذَا بَلَغَ اَلسَّبْعِینَ أَحَبَّهُ أَهْلُ اَلسَّمَاءِ فَإِذَا بَلَغَ اَلثَّمَانِینَ أَمَرَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِإِثْبَاتِ حَسَنَاتِهِ وَ إِلْقَاءِ سَیِّئَاتِهِ فَإِذَا بَلَغَ اَلتِّسْعِینَ غَفَرَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّرَ وَ کُتِبَ أَسِیرَ اَللَّهِ فِی أَرْضِهِ.

قال الكليني ﴿وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی فَإِذَا بَلَغَ اَلْمِائَهَ فَذَلِکَ أَرْذَلُ اَلْعُمُرِ﴾ (3)

علی بن مغیره از امام صادق علیه السلام شنید که فرمود چون مؤمن به چهل سالگی رسد خداوند او را از سه مرض حفظ کند: از دیوانگی و جذام و پیسی، چون به پنجاه سالگی رسد خداوند حسابش را سبک ،گیرد و چون به شصت سالگی رسد خداوند به او توفیق توبه کردن را روزی ،کند هرگاه به هفتاد سالگی رسید خدا و اهل آسمان دوستش بدارند و هرگاه به هشتاد رسید خداوند فرمان به نوشتن حسناتش و حذف بدی هایش دهد و هرگاه به نود سال رسید خداوند گناهان

ص: 233


1- سوره غافر، آیه 7
2- الكافي، ج 8، ص 304 ، رقم 470
3- الكافي، ج 8، ص 107، رقم 83

گذشته و آینده اش را ببخشاید و جزء اسیران خداوند که هیچ توانایی برایش نمانده به حساب آید.

کلینی گوید: و در روایت دیگری آمده است هرگاه به صد سالگی برسد، به پایین ترین مرحله عمر رسیده است.

10/373- الكليني، عن اَلْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ اَلْأَشْعَرِیُّ عَنْ مُعَلَّی بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ اَلْوَشَّاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْفُضَیْلِ عَنْ أَبِی حَمْزَهَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿لِکُلِّ مُؤْمِنٍ حَافِظٌ وَ سَائِبٌ قُلْتُ وَ مَا اَلْحَافِظُ وَ مَا اَلسَّائِبُ یَا أَبَا جَعْفَرٍ قَالَ اَلْحَافِظُ مِنَ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی حَافِظٌ مِنَ اَلْوَلاَیَهِ یَحْفَظُ بِهِ اَلْمُؤْمِنَ أَیْنَمَا کَانَ وَ أَمَّا اَلسَّائِبُ فَبِشَارَهُ مُحَمَّدٍ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یُبَشِّرُ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی بِهَا اَلْمُؤْمِنَ أَیْنَمَا کَانَ وَ حَیْثُمَا کَانَ﴾ (1)

ابو حمزه ثمالی از امام باقر علیه السلام شنید که فرمود برای هر مؤمنی یک حافظ است و یک سائب :گفتم حافظ و سائب چیست؟ فرمود حافظ، از طرف خداوند تبارک و تعالی نگهبان اعتقادش به ولایت است که به وسیله او مؤمن را در هر جا می کند و اما سائب پس مژده پیامبر خدا صلی الله علیه و آله است که خداوند تبارک و تعالی حفظ با آن مؤمن را در هر جا باشد نگهداری می کند.

فیض کاشانی در توضیح آن :گفته انسان مؤمن پیوسته در حفظ و نگهداری خداوند است یعنی ولایت اهل بیت علیهم السلام را برایش حفظ می کند و نیز هر لحظه از جانب پیامبر خدا صلی الله علیه و آله مژده به نعمت های اخروی برای او می رسد و خداوند در کتابش فرموده: «آنان که ایمان آورده اند و همواره پرهیز کاری دارند * مژده باد آنان در زندگی دنیا و آخرت! این وعده خداست و وعده های خدا تغییرناپذیر است. این است آن کامیابی بزرگ!» (2)

می گویم: روایات در این باب زیاد است و ما به ده موردش اکتفا نمودیم و خواننده برای تفصیل بیشتر می تواند به کتاب "فضائل الشیعه" شیخ صدوق قدس سره

ص: 234


1- الكافي، ج 8، ص 176 ، رقم 195؛ و نقل عنه في الوافي، ج 5، ص 813.
2- سوره یونس آیات 63 و 64

مراجعه کند.

49-گریه و اشک مؤمن

1/374- الديلمي رَفَعَهُ إِلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَالَ: ﴿مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یَخْرُجُ مِنْ عَیْنَیْهِ مِثْلُ رَأْسِ اَلذُّبَابَهِ مِنَ اَلدُّمُوعِ فَیُصِیبُ حَرَّ وَجْهِهِ إِلاَّ حَرَّمَهُ اَللَّهُ عَلَی اَلنَّارِ﴾ (1)

پیامبر خدا صلی الله علیه و اله: فرمود هر مؤمنی به اندازه بال پشه ای اشک (از خوف الهی) بر گونه اش جاری سازد، خداوند آتش دوزخ را بر او حرام می کند.

2/375- صاحب جامع الاخبار رَفَعَهُ إلى رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أنّه قال : ﴿مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یَبْکِی مِنْ خَشْیَهِ اَللَّهِ تَعَالَی إِلاَّ غَفَرَ اَللَّهُ لَهُ ذُنُوبَهُ وَ إِنْ کَانَ أَکْثَرَ مِنْ نُجُومِ اَلسَّمَاءِ وَ عَدَدِ قَطْرِ اَلْبِحَارِ﴾ ثُمَّ قَرَأَ ﴿فَلْیَضْحَکُوا قَلِیلاً وَ لْیَبْکُوا کَثِیراً جَزاءً بِما کانُوا یَکْسِبُونَ﴾ (2) (3)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و فرمود: هر مؤمنی که از ترس و خشیت الهی بگرید، خداوند گناهانش را می آمرزد هر چند بیشتر از ستارگان آسمان و قطرات آب دریاها باشد. سپس حضرت این آیه را خواند از این رو آن ها باید کمتر بخندند و بسیار بگریند! (چرا که آتش جهنم در انتظارشان است) این جزای کارهایی است که انجام می دادند!»

50-بهتان بر مؤمن

1/376- الكليني،عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی ، عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مَالِکِ بْنِ عَطِیَّهَ عَنِ اِبْنِ أَبِی یَعْفُورٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿مَنْ بَهَتَ مُؤْمِناً أَوْ مُؤْمِنَهً بِمَا لَیْسَ فِیهِ، بَعَثَهُ اَللَّهُ فِی طِینَهِ خَبَالٍ، حَتَّی یَخْرُجَ مِمَّا قَالَ. قُلْتُ: وَ مَا طِینَهُ اَلْخَبَالِ؟ قَالَ:

ص: 235


1- ارشاد القلوب ص 97.
2- سوره توبه آیه 82 .
3- جامع الاخبار، ص 259.

صَدِیدٌ یَخْرُجُ مِنْ فُرُوجِ اَلْمُومِسَاتِ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام الله فرمود: هر که به مؤمن یا مؤمنه ای بهتان ،زند، خداوند در روز قیامت او را در طینت خبال نگه می دارد تا این که از آن چه در باره او گفته است خارج شود عرض کردم: طینت خبال چیست؟ فرمود: چرک و کثافتی است که از شرمگاه زنان فاحشه بیرون می آید.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد و شیخ صدوق نیز این روایت را با سند صحیحش در کتاب عقاب الاعمال (2) آورده است. و صَديدُ الجرح: خونابه. المُوسمات: زنان فاجر

2/377- الصدوق بسنده إِلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَالَ: ﴿مَنْ بَهَتَ مُؤْمِناً أَوْ مُؤْمِنَهً أَوْ قَالَ فِیهِ مَا لَیْسَ فِیهِ أَقَامَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ عَلَی تَلٍ مِنْ نَارٍ حَتَّی یَخْرُجَ مِمَّا قالَهُ فیهِ ﴾ (3)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس به مؤمنی یا مؤمنه ای به آن چه که در او نیست بهتان زند یا افترایی ،بندد در روز قیامت خداوند او را بر تلّی از آتش نگه می دارد تا این که از عهده کلامی که بر وی بسته بیرون آید.

3/378- الصدوق قال: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ مَا جِیلَوَیْهِ رضی الله عنه قال: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی اَلْعَطَّارُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ قَالَ: حَدَّثَنِی أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ اَلرَّازِیُّ عَنْ سِجَادَهَ- وَ اِسْمُهُ اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی عُثْمَانَ واسم أبي عثمان حبيب - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ وَهْبٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّه عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿تَبِعَ حَکِیمٌ حَکِیماً سَبْعَ مِائَهِ فَرْسَخٍ فِی سَبْعِ کَلِمَاتٍ فَلَمَّا لَحِقَ بِهِ قَالَ یَا هَذَا مَا أَرْفَعُ مِنَ اَلسَّمَاءِ إِلَی أَنْ قَالَ وَ أَثْقَلُ مِنَ اَلْجِبَالِ اَلرَّاسِیَاتِ فَقَالَ لَهُ یَا هَذَا اَلْحَقُّ أَرْفَعُ مِنَ اَلسَّمَاءِ إِلَی أَنْ قَالَ وَ اَلْبُهْتَانُ عَلَی اَلْبَرِیءِ أَثْقَلُ مِنَ اَلْجِبَالِ اَلرَّاسِیَاتِ؟ فَقَالَ لَهُ: یَا هَذَا اَلْحَقُّ أَرْفَعُ مِنَ

ص: 236


1- الكافي، ج 2، ص 357.
2- عقاب الأعمال، ص 286.
3- عيون أخبار الرضا علیه السلام، ج 2، ص 33 ، رقم 63.

السَّماءِ، وَالْعَدْلُ أَوْسَعُ مِنَ الْأَرْضِ، وَ غِنَى النَّفْس أَغْنَى مِنَ الْبَحْر وَ قَلْبُ الْكَافِرِ أَقْسَى مِنَ الْحَجَرِ، وَالْحَرِيصُ الْجَشِعُ أَشَدُّ حَرَارَةً مِنَ النَّارِ، وَالْيَأْسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ أَشَدُّ بَرْداً مِنَ الزَّمْهَرِيرِ، وَالْبُهْتَانُ عَلَى الْبَرِيءِ أَثقَلُ مِنَ الْجِبَالِ الرَّاسِيَاتِ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: دانشمندی برای رسیدن به دانشمندی دیگر هفتصد فرسخ مسافرت نمود تا مگر هفت کلمه از او فرا بگیرد وقتی با او ملاقات کرد :گفت بلندتر از آسمان و پهناورتر از زمین و بی نیازتر از دریا و سخت تر از سنگ و سوزنده تر از آتش و سردتر از زمهریر و سنگین تر از کوه چیست؟ او پاسخ گفت: حق بلندتر از آسمان و عدل پهناورتر از زمین و توانگری و غنای نفس بی نیازتر از دریا و دل کافر سخت تر از سنگ و حریص طمعکار سوزنده تر از آتش و نومیدی از رحمت خداوندگار سردتر از زمهریر و بهتان به بیگناه سنگین تر از کوه های بلند .است

51-روح ایمان مددکار مؤمن بوده و هنگام گناه دور می شود

1/379- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحَکَمِ، عَنْ سَیْفِ بْنِ عَمِیرَهَ ، عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿مَا مِنْ مُؤْمِنٍ إِلاَّ وَ لِقَلْبِهِ أُذُنَانِ فِی جَوْفِهِ: أُذُنٌ یَنْفُثُ فِیهَا اَلْوَسْوَاسُ اَلْخَنَّاسُ، وَ أُذُنٌ یَنْفُثُ فِیهَا اَلْمَلَکُ فَیُؤَیِّدُ اَللَّهُ اَلْمُؤْمِنَ بِالْمَلَکِ﴾، فَذَلِکَ قَوْلُهُ: ﴿وَ أَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ﴾ (2) (3)

امام صادق علیه السلام فرمود: هیچ مؤمنی نیست مگر این که دلش دو گوش درونی :دارد گوشی که وسواس خنّاس در آن می دمد و گوشی که فرشته در آن می دمد پس خداوند مؤمن را به وسیله فرشته تقویت می کند و این است معنای

ص: 237


1- الخصال، ص 348
2- سوره مجادله آیه 22
3- الكافي، ج 2، ص 267.

سخن خداوند که می فرماید «آن ها را به وسیله روحی از جانب خود تقویت کرد».

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

2/380- الكليني، عن مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اِبْنِ فَضَّالٍ عَنِ اِبْنِ بُکَیْرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ في القول رَسُولِ اَللَّهِ صلی الله علیه و آله: ﴿إِذَا زَنَی اَلرَّجُلُ فَارَقَهُ رُوحُ اَلْإِیمَانِ، قَالَ: هُوَ قَوْلُهُ: ﴿وَ أَيَّدَهُم بِرُوحِ مِنْهُ﴾ (1) ذَاکَ الَّذِی یُفَارِقُهُ﴾ (2)

امام باقر علیه السلام در پاسخ به سؤال از این سخن پیامبر خدا صلی الله علیه و آله که: هرگاه مرد زنا کند روح ایمان از او جدا می شود فرمود این در مورد سخن خداوند است، آن جا که می فرماید: «و آنان را با روحی از خود پشتیبانی کرد»؛ همین روح است که از او جدا می شود

می گویم: روایت از نظر سند موثقه می باشد.

3/381- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ رِبْعِیٍّ عَنِ اَلْفُضَیْلِ، عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ: ﴿یُسْلَبُ مِنْهُ رُوحُ اَلْإِیمَانِ مَا دَامَ عَلَی بَطْنِهَا فَإِذَا نَزَلَ عَادَ اَلْإِیمَانُ قَالَ: قُلْتُ [له] أَرَأَیْتَ إِنْ هَمَّ؟ قَالَ: لاَ أَرَأَیْتَ إِنْ هَمَّ أَنْ یَسْرِقَ أَتُقْطَعُ یَدُهُ﴾ (3)

فضیل :گوید امام صادق علیه السلام فرمود: تا زمانی که کسی مشغول زنا است، روح ایمان از او سلب می شود عرض کردم بفرمایید اگر فقط قصد زنا کند چطور؟ فرمود: نه (روح ایمانش سلب نشود) بگو بدانم اگر قصد دزدی کند دستش بریده می شود؟ (پس همچنان که با قصد دزدی دست بریده نمی شود با قصد زنا هم روح ایمان سلب نمی شود و این مفاسد و عقوبات بر انجام فعل مترتب است نه بر قصد آن).

ص: 238


1- سوره مجادله، آیه 22
2- الكافي، ج 2، ص 280.
3- الكافي، ج 2، ص 281.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد و چنان چه روشن است ضمیر در "منه" به مرد زناکار و در "بطنها" به زن برمی گردد.

4/382- الكليني، عن عليّ بن إبراهيم، عن محمّد بن عيسى، عن يونس، عن داود :قال سألت أبا عبدالله علیه السلام عن قول رسول الله صلی الله علیه و آله: ﴿ إِذَا زَنَی اَلرَّجُلُ فَارَقَهُ رُوحُ اَلْإِیمَانِ، قَالَ: فَقَالَ: هُوَ مِثْلُ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿وَ أَيَّدَهُم بِرُوحِ مِّنْهُ﴾ (1) هُوَ اَلَّذِی فَارَقَهُ﴾ (2)

داود :گوید از امام صادق علیه السلام درباره سخن رسول خدا صلی الله علیه و اله که فرمود: «چون مرد زنا کند روح ایمان از او جدا شود» پرسیدم فرمود: این در مورد سخن خداوند عز وجل است آن جا که می فرماید «و آنان را با روحی از خود پشتیبانی کرد»؛ همین روح است که از او جدا می شود.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

5/383- الكليني، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ أَبِیهِ، رَفَعَهُ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ دَاوُدَ اَلْغَنَوِیِّ، عَنِ اَلْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَهَ، قَالَ: ﴿جَاءَ رَجُلٌ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ صلوات الله علیه، فَقَالَ: یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ، إِنَّ أُنَاساً زَعَمُوا أَنَّ اَلْعَبْدَ لاَ یَزْنِی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ، وَ لاَ یَسْرِقُ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ، وَ لاَ یَشْرَبُ اَلْخَمْرَ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ، وَ لاَ یَأْکُلُ اَلرِّبَا وَ هُوَ مُؤْمِنٌ، وَ لاَ یَسْفِکُ اَلدَّمَ اَلْحَرَامَ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ. فَقَدْ ثَقُلَ عَلَیَّ هَذَا، وَ حَرِجَ مِنْهُ صَدْرِی حِینَ أَزْعُمُ أَنَّ اَلْعَبْدَ یُصَلِّی صَلاَتِی، وَ یَدْعُو دُعَائِی، وَ یُنَاکِحُنِی وَ أُنَاکِحُهُ، وَ یُوَارِثُنِی وَ أُوَارِثُهُ، وَ قَدْ خَرَجَ مِنَ اَلْإِیمَانِ لِأَجْلِ ذَنْبٍ یَسِیرٍ أَصَابَهُ. فَقَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ صلوات الله علیه: صَدَقْتَ، سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَقُولُهُ، وَ اَلدَّلِیلُ عَلَیْهِ کِتَابُ اَللَّهِ...الحدیث﴾ (3)

اصبغ بن نباته :گوید مردی خدمت امیرمؤمنان علی علیه السلام عرض کرد: یا امير المؤمنین! برخی از مردم عقیده دارند که بنده تا ایمان دارد زنا نکند و سرقت ننماید

ص: 239


1- سوره مجادله آیه 22
2- الكافي، ج 2، ص 284.
3- الكافي، ج 2، ص 281.

و شراب ننوشد و ربا نخورد و خون محترم را نریزد این عقیده بر من گران آمده و از آن دلتنگ شده ام زیرا چنان بنده ای مثل من نماز می خواند و مثل من دعا می کند، او از من زن می گیرد و من از او زن می گیرم و سپس از یک دیگر ارث می بریم، با وجود این برای گناه کوچکی که بدان آلوده شده از ایمان خارج می شود؟ حضرت فرمود: درست است! من هم از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که چنین می فرمود و دلیلش هم کتاب خداست... حدیث ادامه دارد.

می گویم: روایات بسیاری در این موضوع وارد شده که برای تفصیل بیشتر می توان به باب الکبائر کتاب کافی (1) شریف و باب تعيين" الكبائر التي يجب اجتنابها" از کتاب وسائل الشیعه (2) و مستدرک الوسائل (3) مراجعه نمود.

52-تأیید مؤمن با روح الهی

1/384- الكليني، عنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی جَمِیعاً عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَعْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ ، عن أَبِي سَلَمَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدِ بْنِ غَزْوَانَ عَنِ ابْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي خَدِيجَةَ قَالَ: ﴿دَخَلْتُ عَلَي أَبِي الْحَسَنِ ع فَقَالَ لِي إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَي أَيَّدَ الْمُؤْمِنَ بِرُوحٍ مِنْهُ تَحْضُرُهُ فِي كُلِّ وَقْتٍ يُحْسِنُ فِيهِ وَ يَتَّقِي وَ تَغِيبُ عَنْهُ فِي كُلِّ وَقْتٍ يُذْنِبُ فِيهِ وَ يَعْتَدِي فَهِيَ مَعَهُ تَهْتَزُّ سُرُوراً عِنْدَ إِحْسَانِهِ وَ تَسِيخُ فِي الثَّرَي عِنْدَ إِسَاءَتِهِ فَتَعَاهَدُوا عِبَادَ اللَّهِ نِعَمَهُ بِإِصْلَاحِكُمْ أَنْفُسَكُمْ تَزْدَادُوا يَقِيناً وَ تَرْبَحُوا نَفِيساً ثَمِيناً رَحِمَ اللَّهُ امْرَأً هَمَّ بِخَيْرٍ فَعَمِلَهُ أَوْ هَمَّ بِشَرٍّ فَارْتَدَعَ عَنْهُ ثُمَّ قَالَ نَحْنُ نُؤَيِّدُ الرُّوحَ بِالطَّاعَةِ لِلَّهِ وَ الْعَمَلِ لَهُ﴾. (4)

ابو خدیجه می گوید: نزد امام موسی کاظم علیه السلام رفتم. حضرت فرمود: خداوند تبارک و تعالی مؤمن را با روحی از جانب خود تأیید نموده است که هر زمان بنده

ص: 240


1- الكافي، ج 2، ص 276.
2- وسائل الشيعة، ج 11، ص 251 (ج 15، ص 318 از چاپ آل البیت)
3- مستدرك الوسائل، ج 11، ص 355
4- الكافي، ج 2، ص 268.

نیکی و پرهیزگاری کند آن روح حاضر می گردد و هر زمان که گناه و نافرمانی کند، از او دور می شود. پس این روح همراه اوست که در هنگام نیکی کردنش از شادی به جنبش در می آید و هنگام ارتکاب گناه در زمین فرو می رود. پس ای بندگان خدا، نعمت های او را با اصلاح نفس خود حفظ کنید تا به یقین شما افزوده گشته و سود ارزشمند و بسیاری نصیب شما گردد رحمت خداوند بر انسانی که چون قصد کار نیک کند، آن را انجام دهد و چون قصد کار بد نماید از آن خودداری نماید. سپس فرمود: ما به وسیله بندگی خداوند و عمل برای او روح را تقویت می.کنیم

53-تبسم به چهره مؤمن

1/385- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ سَعْدَانَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿مَنْ أَخَذَ مِنْ وَجْهِ أَخِیهِ اَلْمُؤْمِنِ قَذَاهً کَتَبَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ عَشْرَ حَسَنَاتٍ وَ مَنْ تَبَسَّمَ فِی وَجْهِ أَخِیهِ کَانَتْ لَهُ حَسَنَهٌ﴾. (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: هر که خاشاکی از چهره برادر مؤمنش برگیرد، خدای عز و جل برایش ده حسنه ،نویسد و هر که به چهره برادرش تبسّم کند یک حسنه برای او است.

می گویم: شیخ صدوق نیز این روایت را به صورت مرسل در مصادقة الاخوان (2) آورده است.

2/386- الصدوق رفَعَهُ إِلَی أَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: ﴿مَنْ خَرَجَ فِی حَاجَهٍ وَ مَسَحَ وَجْهَهُ بِمَاءِ اَلْوَرْدِ لَمْ یَرْهَقْ وَجْهَهُ قَتَرٌ وَ لا ذِلَّهٌ وَ مَنْ شَرِبَ مِنْ سُؤْرِ أَخِیهِ اَلْمُؤْمِنِ یُرِیدُ بِذَلِکَ اَلتَّوَاضُعَ أَدْخَلَهُ اَللَّهُ اَلْجَنَّهَ اَلْبَتَّهَ وَ مَنْ تَبَسَّمَ فِی وَجْهِ أَخِیهِ اَلْمُؤْمِنِ کَتَبَ اَللَّهُ لَهُ حَسَنَهً وَ مَنْ کَتَبَ

ص: 241


1- الكافي، ج 2، ص 205
2- مصادقة الإخوان، ص 52

اَللَّهُ لَهُ حَسَنَهً لَمْ یُعَذِّبْهُ (1)

امام رضا علیه السلام فرمود: هر کس پی کاری برود و روی خویش را گلاب زند غبار خواری بر چهره وی ننشیند و هر که از نیم خورده برادر مؤمن به جهت تواضع و فروتنی بخورد خداوند وی را به بهشت خواهد برد، و هر که بر چهره برادر مؤمن خویش لبخند زند خداوند برای وی پاداشی بنویسد و هر که خداوند برایش حسنه نوشت عذابش نخواهد کرد

3/387- الصدوق رَفَعَهُ إلى جَابِرِ بْنِ یَزِیدَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿تَبَسُّمُ الرَّجُلِ فِی وَجْهِ اَخیهِ حَسَنَهٌ وَ صَرْفُهُ القَذا عَنهُ حَسَنَهٌ وَ ما عُبِدَاللّه بِشَی ءٍ اَحَبُّ اِلَیْهِ مِنْ اِدْخالِ السُّرُورِ عَلی المُؤمِنِ﴾ (2)

امام باقر علیه السلام فرمود لبخند شخص در روی برادر مؤمنش حسنه است، و برداشتن خاشاکی از روی وی نیز حسنه باشد و خداوند با چیزی محبوب تر از شاد کردن مؤمن پرستیده نشده است.

4/388- في الفقه المنسوب إلى الامام اَلرِّضَا، عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿وَ اِجْتَهِدْ أَنْ لاَ تَلْقَی أَخاً مِنْ إِخْوَانِکَ إِلاَّ تَبَسَّمْتَ فِی وَجْهِهِ وَ ضَحِکْتَ مَعَهُ فِی مَرْضَاهِ اَللَّهِ فَإِنَّهُ یُرْوَی عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: مَنْ ضَحِکَ فِی وَجْهِ أَخِیهِ اَلْمُؤْمِنِ تَوَاضُعاً لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَدْخَلَهُ اَلْجَنَّهَ﴾ (3)

در فقه الرضا علیه السلام آمده همیشه بر آن باش که برادر مؤمنت را با تبسّم ملاقات کنی و با او در راه خشنودی خدا خندان ،باشی چرا که از امام صادق علیه السلام نقل می کنند که فرمود: آن که در چهره برادر مؤمنش به جهت تواضع و فروتنی برای خدا

ص: 242


1- مصادقة الإخوان، ص 52
2- مصادقة الإخوان، ص 52
3- فقه الرضا علیه السلام ص 54 ونقل عنه في مستدرك الوسائل، ج 2، ص 78 (ج 8، ص 418 طبع آل البيت)

تبسّم کند خداوند او را به بهشت می برد.

5/389- سِبْطُ اَلطَّبْرِسِیِّ نَقْلاً منْ مَحَاسِنِ اَلْبَرْقِيِّ رَفَعَهُ إِلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: ﴿تَبَسَّمُ اَلْمُؤْمِنِ فِی وَجْهِ اَلْمُؤْمِنِ حَسَنَهٌ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام :فرمود لبخندِ مؤمن به چهره مؤمن از کارهای نیکوست

54-سپر مؤمن

1/390- الكليني، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْأَشْعَرِیِّ عَنِ اِبْنِ اَلْقَدَّاحِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: ﴿ اَلدُّعَاءُ تُرْسُ اَلْمُؤْمِنِ وَ مَتَی تُکْثِرْ قَرْعَ اَلْبَابِ یُفْتَحْ لَکَ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام از امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود: دعا سپر مؤمن است و هرگاه در خانه ای را زیاد بکوبی آن در باز می شود.

55-یاری نکردن مؤمن

1/391- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ یُونُسَ عَنِ اِبْنِ مُسْکَانَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿أَیُّمَا رَجُلٍ مِنْ شِیعَتِنَا أَتَی رَجُلاً مِنْ إِخْوَانِهِ فَاسْتَعَانَ بِهِ فِی حَاجَتِهِ فَلَمْ یُعِنْهُ وَ هُوَ یَقْدِرُ إِلاَّ اِبْتَلاَهُ اَللَّهُ بِأَنْ یَقْضِیَ حَوَائِجَ عِدَّهٍ مِنْ أَعْدَائِنَا یُعَذِّبُهُ اَللَّهُ عَلَیْهَا یَوْمَ اَلْقِیَامَه﴾ (3)

امام صادق علیه السلام فرمود: هرگاه یکی از برادران ما دست حاجت به سوی یکی از شیعیان دراز کند و او بتواند کمکش کند و دریغ ورزد، خداوند عز و جل او را به برآوردن نیاز یکی از دشمنان ما مبتلا می کند و به سبب آن در روز قیامت عذاب

ص: 243


1- مشكاة الانوار ، ص 180؛ و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج 2، ص 78 (ج 8، ص 419).
2- الكافي، ج 2، ص 468.
3- الكافي، ج 2 ، ص 466.

شود.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

2/392- الكليني عِدَّهٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ وَ أَبُو عَلِیٍّ اَلْأَشْعَرِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَسَّانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ سَعْدَانَ عَنْ حُسَیْنِ بْنِ أَمِینٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿مَنْ بَخِلَ بِمَعُونَهِ أَخِیهِ اَلْمُسْلِمِ وَ اَلْقِیَامِ لَهُ فِی حَاجَتِهِ إِلاَّ اُبْتُلِیَ بِمَعُونَهِ مَنْ یَأْثَمُ عَلَیْهِ وَ لاَ یُؤْجَرُ﴾ (1)

امام باقر علیه السلام فرمود: کسی که از کمک به برادر مسلمان خود و برآوردن حاجت او دریغ کند خداوند او را گرفتار کمک به کسی کند که به سبب آن کمک، گناهکار شود و مزدی هم نَبَرد.

3/393- الكليني، عَنْ أَبِی عَلِیٍّ اَلْأَشْعَرِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَسَّانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَسْلَمَ عَنِ اَلْخَطَّابِ بْنِ مُصْعَبٍ عَنْ سَدِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿لَمْ یَدَعْ رَجُلٌ مَعُونَهَ أَخِیهِ اَلْمُسْلِمِ حَتَّی یَسْعَی فِیهَا وَ یُوَاسِیَهُ إِلاَّ اُبْتُلِیَ بِمَعُونَهِ مَنْ یَأْثَمُ وَ لاَ یُؤْجَرُ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: کسی كمك به برادر مسلمان خود و کوشش در آن و همدردی و همکاری را از او دریغ نکرد جز این که گرفتار كمك به كسى گردد که در آن گناهکار شود و اجری نبرد.

4/394- الكليني، عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلًّی بن مُحَمَّدِ، عن أحمد بن محمّد بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ: ﴿مَنْ قَصَدَ إِلَیْهِ رَجُلٌ مِنْ إِخْوَانِهِ مُسْتَجِیراً بِهِ فِی بَعْضِ أَحْوَالِهِ فَلَمْ یُجِرْهُ بَعْدَ أَنْ یَقْدِرَ عَلَیْهِ فَقَدْ قَطَعَ وَلاَیَهَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ﴾ (3)

ص: 244


1- الكافي، ج 2، ص 365.
2- الكافي، ج 2، ص 366.
3- الكافي، ج 2، ص 366.

على بن جعفر از برادر خود امام کاظم علیه السلام فرمود: کسی که برادرش برای رفع گرفتاری یا حاجتی به او پناه ببرد و او بتواند پناهش دهد اما ندهد، بی گمان ند ولایت خداوند تبارک و تعالی را بریده است.

5/395- الكليني، عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أصْحَابِنَا، عَنْ أحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ وَ أَبُو عَلِیٍّ اَلْأَشْعَرِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَسَّانَ جَمِیعاً عَنْ إِدْرِیسَ بْنِ اَلْحَسَنِ عَنْ مُصَبِّحِ بْنِ هِلْقَامٍ قَالَ أَخْبَرَنَا أَبُو بَصِیرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿أَیُّمَا رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِنَا اِسْتَعَانَ بِهِ رَجُلٌ مِنْ إِخْوَانِهِ فِی حَاجَهٍ فَلَمْ یُبَالِغْ فِیهَا بِکُلِّ جُهْدٍ فَقَدْ خَانَ اَللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ اَلْمُؤْمِنِینَ قَالَ أَبُو بَصِیرٍ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ مَا تَعْنِی بِقَوْلِکَ وَ اَلْمُؤْمِنِینَ قَالَ مِنْ لَدُنْ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ إِلَی آخِرِهِمْ﴾. (1)

ابوبصیر از امام صادق علیه السلام شنید که فرمود: هر یک از یاران ما که برادرش در مشکلی از او کمک بخواهد و وی با تمام توان خود در کمک به او نکوشد، هر آینه به خدا و پیامبر او و مؤمنان خیانت کرده است. ابو بصیر می گوید به حضرت :گفتم مقصودتان از «مؤمنان» چیست؟ فرمود: «از زمان امیرمؤمنان علی علیه السلام تا آخر ایشان».

6/396- المفيد رَفَعَهُ إلى عليّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِیهِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ عَلَیْهِما السَّلاَمُ قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ: ﴿مَنْ أَتَاهُ أَخُوهُ اَلْمُؤْمِنُ فِی حَاجَهٍ فَإِنَّمَا هِیَ رَحْمَهٌ مِنَ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی سَاقَهَا إِلَیْهِ فَإِنْ قَبِلَ ذَلِکَ فَقَدْ وَصَلَهُ بِوَلاَیَتِنَا وَ هُوَ مَوْصُولٌ بِوَلاَیَهِ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی وَ إِنْ رَدَّهُ عَنْ حَاجَتِهِ وَ هُوَ یَقْدِرُ عَلَی قَضَائِهَا سَلَّطَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی عَلَیْهِ شُجَاعاً مِنْ نَارٍ یَنْهَشُهُ فِی قَبْرِهِ إِلَی یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ مَغْفُوراً لَهُ أَوْ مُعَذَّباً وَ إِنْ عَذَرَهُ اَلطَّالِبُ کَانَ أَسْوَأَ حَالاً﴾ (2)

امام کاظم علیه السلام فرمود: هر کس برادر مؤمنش برای کاری و حاجتی نزد او

ص: 245


1- الكافي، ج 2، ص 362.
2- الاختصاص، ص 250.

،آید ،این در حقیقت رحمتی است از سوی خداوند تبارک و تعالی که به جانب او سوق داده است پس اگر حاجت او را روا سازد خود را به ولایت ما پیوند زده و ولایت ما هم به ولایت خدا پیوسته است اما اگر می تواند حاجت او را برآورد و ،برنیاورد، خداوند در قبرش ماری آتشین بر او مسلط گرداند که تا روز قیامت وی را نیش زند چه آن که آمرزیده باشد یا معذّب (گناه دیگری داشته یا نداشته باشد) و اگر حاجت خواه او را معذور دارد وضعش بدتر است.

7/397- المفيد رَفَعَهُ إلى إِسْمَاعِیلُ بْنُ جَابِرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ: ﴿مَا مِنْ مُؤْمِنٍ ضَیَّعَ حَقّاً إِلاَّ أَعْطَی فِی بَاطِلٍ مِثْلَیْهِ وَ مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یَمْتَنِعُ مِنْ مَعُونَهِ أَخِیهِ اَلْمُسْلِمِ وَ اَلسَّعْیِ لَهُ فِی حَوَائِجِهِ قُضِیَتْ أَوْ لَمْ تُقْضَ إِلاَّ اِبْتَلاَهُ اَللَّهُ بِالسَّعْیِ فِی حَاجَهِ مَنْ یَأْثَمُ عَلَیْهِ وَ لاَ یُؤْجَرُ بِهِ وَ مَا مِنْ عَبْدٍ یَبْخَلُ بِنَفَقَهٍ یُنْفِقُهَا فِیمَا رَضِیَ اَللَّهُ إِلاَّ اُبْتُلِیَ أَنْ یُنْفِقَ أَضْعَافاً فِیمَا یُسْخِطُ اَللَّه﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: مؤمن حقی را ضایع نمی کند، مگر آن که دو برابرش به باطل افتد؛ و هیچ مؤمنی از کمک به برادر مسلمانش و کوشش در رفع حوائج او، سر باز نمی زند، خواه برآورده شود یا نشود؛ مگر آن که خدا او را گرفتار می کند به کوشش در رفع حاجت کسی که با آن به گناه می افتد و ثوابی نمی برد، هیچ بنده ای نیست که از خرج کردن چیزی در راهی خدا پسندانه بخل ورزد، مگر این که به پرداخت دو چندانِ آن در راهی خلاف گرفتار شود.

56-خیرخواهی نکردن برای مؤمن

1/398- الكليني، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَی عَنْ سَمَاعَهَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿أَیُّمَا مُؤْمِنٍ مَشَی فِی حَاجَهِ أَخِیهِ فَلَمْ

ص: 246


1- الاختصاص، ص 242

یُنَاصِحْهُ فَقَدْ خَانَ اَللَّهَ وَ رَسُولَهُ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: هر مؤمنی که دنبال حاجت برادر دینی خود برود و برای او خیراندیشی نکند؛ به خدا و رسولش خیانت نموده است.

می گویم: روایت از نظر سند موثّقه می باشد و مانند آن است موثقه دیگر سماعه و خبر ابو جمیله (2) و خبر حفص اعشی (3) که هر سه در کافی نقل شده است.

2/399- الكليني عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ خَالِدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ حُسَیْنِ بْنِ حَازِمٍ عَنْ حُسَیْنِ بْنِ عُمَرَ بْنِ یَزِیدَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿مَنِ اِسْتَشَارَ أَخَاهُ فَلَمْ یَمْحَضْهُ مَحْضَ اَلرَّأْیِ سَلَبَهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ رَأْیَهُ﴾ (4)

امام صادق علیه السلام فرمود: هر که با برادر خود مشورت کند و او خالصانه راهنماییش نکند خداوند اندیشه او را از وی بگیرد

3/400- الصدوق رَفَعَهُ عَلِیُّ بْنُ اَلْحَکَمِ عن بعض أَصْحَابِهِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ مَنْ مَشَی مَعَ قَوْمٍ فِی حَاجَهٍ فَلَمْ یُنَاصِحْهُمْ فَقَدْ خَانَ اَللَّهَ وَ رَسُولَهُ﴾ (5)

امام صادق علیه السلام فرمود: هر که برای انجام کاری همراه مردم برود ولی خیر خواهی نکند به خدا و پیامبرش خیانت کرده است.

4/401- المفيد رَفَعَهُ إلَی أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ أنَّهُ قَالَ: ﴿مَنْ سَعَى لِأَخِيهِ الْمُؤْمِنِ فِي حَاجَةٍ وَ لَمْ يُمْحِضْهُ فِيهَا النَّصِيحَةَ كَانَ كَمَنْ خَانَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ﴾ (6)

ص: 247


1- الكافي، ج 2، ص 362.
2- الكافي، ج 2، ص 363.
3- الكافي، ج 2، ص 362.
4- الكافي، ج 2، ص 363.
5- مصادقة الاخوان، ص 74
6- روضة المفيد؛ و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج 12، ص 432، ح 6.

امام صادق علیه السلام فرمود: هر که برای رفع نیاز برادرش اقدام کند ولی با تمام توان خود در کمک و خیرخواهی به او ،نکوشد هر آینه به خدا و پیامبر او خیانت کرده است.

5/402- الآمدي رَفَعَهُ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : إِنَّهُ قَالَ: ﴿ما أَخْلَصَ اَلْمَوَدَّهَ مَنْ لَمْ یَنْصَحْ﴾ (1)

اميرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: کسی که خیرخواهی نکند، خالصانه دوستی و رفاقت نکرده است

می گویم: روایات فراوانی در این باب وارد شده که می توان به کتب حدیثی از جمله کافی (2) و وسائل الشيعة (3) و مستدرک الوسائل (4) مراجعه نمود.

57-همسر دادن مؤمن

1/403- الكليني، عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أصْحَابِنَا، عَنْ أحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَی عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ:: ﴿مَنْ زَوَّجَ أعْزَباً کَانَ مِمَّنْ یَنْظُرُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ إلَیْهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ﴾ (5)

امام صادق علیه السلام :فرمود هر که عَزبی را همسر دهد از جمله کسانی است که خداوند عز و جل در روز قیامت به او نظر لطف می افکند

می گویم: روایت از نظر سند موثّقه می باشد.

2/404- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ اَلنَّوْفَلِیِّ عَنِ اَلسَّکُونِیِّ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿أَفْضَلُ اَلشَّفَاعَاتِ أَنْ تَشْفَعَ بَیْنَ اِثْنَیْنِ فِی نِکَاحٍ حَتَّی

ص: 248


1- غرر الحكم، ج 2، ص 743 ، ح 128.
2- الكافي، ج 2، ص 362.
3- وسائل الشيعة، ج 11، ص 596 (ج 16 ، ص 383، طبع آل البيت).
4- مستدرك الوسائل، ج 12، ص 431
5- الكافي، ج 5، ص 331.

یَجْمَعَ اَللَّهُ بَیْنَهُمَا﴾. (1)

امام صادق علیه السلام از امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود: بهترین واسطه گری این است که میان دو نفر در امر ازدواج وساطت شود تا خداوند سر و سامانشان بدهد.

می گویم: روایت از نظر سند معتبره می باشد.

3/405- الصدوق قال : رَوَی مُحَمَّدُ بْنُ الْوَلِیدِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ بَشَّارٍ قَالَ کَتَبْتُ إِلَی أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فِی رَجُلٍ خَطَبَ إِلَیَّ فَکَتَبَ: ﴿مَنْ خَطَبَ إِلَیْکُمْ فَرَضِیتُمْ دِینَهُ وَ أَمَانَتَهُ کَائِناً مَنْ کَانَ فَزَوِّجُوهُ وَ إِلَّا تَفْعَلُوا تَکُنْ فِتْنَةٌ فِی الْأَرْضِ وَ فَسَادٌ کَبِیرٌ﴾. (2)

حسین بن بشّار به امام باقر علیه السلام نوشت: که مردی برای خواستگاری دخترم آمده، نظرتان چیست؟ حضرت در پاسخ :نوشت هرگاه کسی از دختر شما خواستگاری کرد و دینداری و امانتداری او را پسندیدید به او همسر دهید که اگر چنین نکنید فتنه و فساد بزرگی در روی زمین پدید آید.

4/406- الصدوق، عَنْ أَبِیهِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ، عَنْ أَبِیهِ، عن الهنيكي، عَنْ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِیهِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿ثَلاَثَهٌ یَسْتَظِلُّونَ بِظِلِّ عَرْشِ اَللَّهِ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ یَوْمَ لاَ ظِلَّ إِلاَّ ظِلُّهُ: رَجُلٌ زَوَّجَ أَخَاهُ اَلْمُسْلِمَ أَوْ أَخْدَمَهُ أَوْ کَتَمَ لَهُ سِرّاً﴾ (3)

امام كاظم علیه السلام: فرمود سه نفرند که در روزی که سایه ای جز سایه عرش خدا نیست در سایه عرش اویند مردی که برادر مسلمان خود را زن دهد یا به او خادمی هدیه ،کند یا راز او را بپوشاند

5/407- الصدوق، عَنْ حَمْزَهَ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْعَلَوِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ، عن

ص: 249


1- الكافي، ج 5، ص 331.
2- الفقيه، ج 3، ص393.
3- الخصال، ص 141 ، ح 162 ؛ و نقل عنه في وسائل الشيعة، ج20، ص 45 طبع آل البيت

عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَی عَنْ سَمَاعَهَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ : ﴿أَرْبَعَةٌ لا يَنْظُرُ اللَّهُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ: مَنْ أَقَالَ نَادِماً أَوْ أَغَاثَ لَهْفَانَ أَوْ أَعْتَقَ نَسَمَهً أَوْ زَوَّجَ عَزَباً﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: چهار نفرند که خداوند در روز رستاخیز به آنان توجّه می کند: کسی که تقاضای فسخ معامله را از آن که پشیمان شده بپذیرد، یا اندوه غمزده ای را ،بزداید یا بنده ای را آزاد کند یا بی همسری را همسر دهد.

6/408- الصدوق بِسَنَدٍه إلى اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِی حَدِیثٍ قَالَ: ...﴿و مَنْ عَمِلَ فِي تَزْوِيجٍ بَيْنَ مُؤْمِنَيْنِ حَتَّى يَجْمَعَ اللَّهُ بَيْنَهُمَا زَوَّجَهُ اللَّهُ أَلْفَ أَلْفِ امْرَأَةٍ مِنَ الْحُورِ الْعِينِ کُلُّ اِمْرَأَهٍ فِی قَصْرٍ مِنْ دُرٍّ وَ یَاقُوتٍ وَ کَانَ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَهٍ خَطَاهَا أَوْ بِکُلِّ کَلِمَهٍ تَکَلَّمَ بِهَا فِی ذَلِکَ عَمَلُ سَنَهٍ قِیَامٍ لَیْلُهَا وَ صِیَامٍ نَهَارُهَا وَ مَنْ عَمِلَ فِی فُرْقَهٍ بَیْنَ اِمْرَأَهٍ وَ زَوْجِهَا کَانَ عَلَیْهِ غَضَبُ اَللَّهِ وَ لَعْنَتُهُ فِی اَلدُّنْیَا وَ اَلْآخِرَهِ وَ کَانَ حَقّاً عَلَی اَللَّهِ أَنْ یَرْضَخَهُ بِأَلْفِ صَخْرَهٍ مِنْ نَارٍ وَ مَنْ مَشَی فِی فَسَادِ مَا بَیْنَهُمَا وَ لَمْ یُفَرِّقْ کَانَ فِی سَخَطِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَعْنَتِهِ فِی اَلدُّنْیَا وَ اَلْآخِرَهِ وَ حَرَّمَ (اَللَّهُ عَلَیْهِ) اَلنَّظَرَ إِلَی وَجْهِهِ﴾. (2)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ضمن حدیثی فرمود هر کس برای ازدواج دو مؤمن تلاش کند تا خداوند آن ها را به همسری هم در آورد در بهشت هزار حوری نصیبش کند که هر کدام در کاخی از دُرّ و یاقوتاند و در مقابل هر گامی که در این راه بردارد و هر کلمه ای که بگوید ثواب يك سال عبادت شبانه و روزه داری دارد و هر که برای تفرقه و جدایی میان زن و شوهری اقدام ،کند خشم و لعنتِ دنیا و آخرت خداوند بر اوست و حقّ خداوند است که با هزار پاره سنگ آتشین او را عذاب دهد و هر که برای برهم زدن زندگی زن و شوهری روانه شود ولی آن ها از هم جدا نشوند، در خشم خداوند عز وجل باشد و مستوجب لعن او در دنیا و آخرت است و نیز خداوند نظر رحمتش را بر او حرام کند

ص: 250


1- الخصال، ص 224 ، ح 55، و نقل عنه في وسائل الشيعة، ج 20، ص 46
2- عقاب الأعمال، ص 340؛ و نقل عنه في وسائل الشيعة، ج 20، ص 46.

7/409- الحميري عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اَلْحَمِیدِ عَنْ عَبْدِ اَلسَّلاَمِ بْنِ سَالِمٍ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ سَالِمٍ قَالَ: ﴿بَعَثَنِی أَبُو اَلْحَسَنِ مُوسَی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ إِلَی عَمَّتِهِ یَسْأَلُهَا شَیْئاً کَانَ لَهَا تُعِینُ بِهِ مُحَمَّدَ بْنَ جَعْفَرٍ فِی صَدَاقِهِ فَلَمَّا قَرَأَتِ اَلْکِتَابَ أَعْطَتْنِیهِ فَإِذَا فِیهِ إِنَّ لِلَّهِ ظِلاًّ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ لاَ یَسْتَظِلُّ تَحْتَهُ إِلاَّ نَبِیٌّ أَوْ وَصِیُّ نَبِیٍّ أَوْ عَبْدٌ أَعْتَقَ عَبْداً مُؤْمِناً أَوْ عَبْدٌ قَضَی مَغْرَمَ مُؤْمِنٍ أَوْ مُؤْمِنٌ کَفَّ أَیِّمَهَ مُؤْمِنٍ﴾ (1)

حسن بن سالم :گفت امام کاظم علیه السلام مرا نزد عمه اش فرستاد تا آن چه که در اختیار او بود و به عنوان مهریه - همسر محمّد بن جعفر - تعيين شده بود را بدهد وقتی نامه را خواند خندید و گفت به آن حضرت بگو پدر و مادرم به قربانت اختیار با تو است هر چه می خواهی در این باره انجام بده من به وی گفتم قربانت گردم چه برایت نوشته است؟ گفت: یک دیگ سنگی هدیه توست اگر بگویم؟ :گفتم آری و نامه را به من داد و آن را خواندم؛ حضرت نوشته بود: خداوند در روز قیامت سایه لطفی تحت فرمانش دارد که در آن جایگاه فقط پیامبر، یا وصی او، یا مؤمنی که بنده مؤمنی را آزاد کرده یا قرض و وامش را پرداخته، یا مؤمن عزب و بی همسری را تزویج نموده، جای می دهد.

می گویم: "الأيمة" هنگامی که در مورد مردان استعمال شود همانند عزوبت و بی همسری است و گاهی در مورد کسی که مدت طولانی بدون همسر باشد نیز اطلاق می شود

8/410- السيّد أبو حامد ابن اخ ابن ،زهرة عن شاذان بن جبرئيل باسناده، عن أبي الفتح الكراجكي عن المفيد، عن جعفر بن قولويه عن أبيه محمّد، عن سعد بن عبدالله،

ص: 251


1- قرب الاسناد، ص123؛ و نقل عنه في بحار الأنوار، ج 71 ، ص 356.

عَن أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سُلَیْمَانَ اَلنَّوْفَلِیِّ، عَنِ اَلصَّادِقِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ في حدیث طویل أَنَّهُ کَتَبَ إِلَی عَبْدِ اَللَّهِ النجاشي حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیٍّ علیهم السلام عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله: ﴿وَ مَنْ زَوَّجَ أَخَاهُ الْمُؤْمِنَ امْرَأَهً یَأْنَسُ بِهَا وَ تَشُدُّ عَضُدَهُ وَ یَسْتَرِیحُ إِلَیْهَا زَوَّجَهُ اللَّهُ مِنَ الْحُورِ الْعِینِ وَ آنَسَهُ بِمَنْ أَحَبَّ مِنَ الصِّدِّیقِینَ مِنْ أَهْلِ بَیْتِ نَبِیِّهِ صلی الله علیه و آله وَ إِخْوَانِهِ وَ آنَسَهُمْ بِهِ الخبر﴾ (1)

در حدیثی طولانی امام صادق علیه السلام به عبدالله نجاشی نوشت: پدرم از پدرانش از امیرمؤمنان علی علیه السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نقل کردند که حضرت فرمود: هر که برادر مؤمن خود را زن ،دهد تا آن زن همدم و مایۀ پشت گرمی و آسایش او باشد، خداوند او را از حوریان بهشتی همسر دهد و با هر یک از صدّیقان خانواده و برادران [دینی] اش که دوست داشته باشد همدمش کند و آنان را با وی انس و الفت دهد.

58-سلام دادن به مؤمن

1/411- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إبْراهِیمَ عَنْ أبِیهِ عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ : قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: ﴿السَّلامُ تَطَوُّعٌ ، والرَّدُّ فَریضَهٌ﴾. (2)

امام صادق علیه السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و فرمود: سلام کردن مستحب و جواب آن واجب است.

2/412- وَ بِهذَا الْاءِسْنَادِ، قَالَ: ﴿مَنْ بَدَأَ بِالْکَلَامِ قَبْلَ السَّلَامِ، فَلَا تُجِیبُوهُ وَ قَالَ : ابْدَؤُوا بِالسَّلَامِ قَبْلَ الْکَلَامِ؛ فَمَنْ بَدَأَ بِالْکَلَامِ قَبْلَ السَّلَامِ، فَلَا تُجِیبُوهُ ﴾ (3)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر که پیش از سلام کردن آغاز به سخن کند، پاسخش را نگویید و فرمود: پیش از سخن گفتن با سلام کردن شروع کنید، و هر که

ص: 252


1- أربعين ابن زهرة ص 100؛ و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج 2، ص 544 (ج 14، ص 173 طبع آل البيت)
2- الكافي، ج 2، ص 644.
3- الكافي، ج 2، ص 644.

پیش از سلام کردن حرف زد پاسخش ندهید.

3/413- و بهذا الاسناد قال : قال رسول الله صلی الله علیه و آله: ﴿أولَی النّاسِ بِاللّه و بِرَسولِهِ مَن بَدَأ بِالسَّلامِ﴾ (1)

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: نزديك ترين مردم به خدا و رسولش کسی است که با سلام نمودن آغاز به گفتار کند.

می گویم: هر سه روایت مذکور معتبره می باشند.

4/414- الكليني، عن عِدَّهٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اِبْنِ فَضَّالٍ عَنْ ثَعْلَبَهَ بْنِ مَیْمُونٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَیْسٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یُحِبُّ إِفْشَاءَ اَلسَّلاَمِ ﴾. (2)

امام باقر علیه السلام فرمود: خداوند عز و جل آشکارا و واضح سلام کردن و رواج آن را دوست دارد.

می گویم روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

5/415- الصدوق قال: أَبِي قُدِّسَ سِرِّهِ ، قَالَ: حَدَّثَنِی سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ، عن ابن جميلة، عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ اَلْبَاقِرِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿إِنَّ مَلَكاً مِنَ الْمَلَائِكَةِ مَرَّ بِرَجُلٍ قَائِمٍ عَلَى بَابِ دَارٍ فَقَالَ لَهُ الْمَلَكُ يَا عَبْدَ اللَّهِ مَا يُقِيمُكَ عَلَى بَابِ هَذِهِ الدَّارِ قَالَ أَخٌ لِي فِي بَيْتِهَا أُرِيدُ أَنْ أُسَلِّمَ عَلَيْهِ فَقَالَ الْمَلَكُ هَلْ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ رَحِمٌ مَاسَّةٌ أَوْ نَزَعَتْ بِكَ إِلَيْهِ حَاجَةٌ قَالَ لَا مَا بَيْنِي وَ بَيْنَهُ قَرَابَةٌ وَ لَا نَزَعَتْنِي إِلَيْهِ حَاجَةٌ إِلَّا أُخُوَّةُ الْإِسْلَامِ وَ حُرْمَتُهُ فَأَنَا أَتَعَاهَدُهُ وَ أُسَلِّمُ عَلَيْهِ فِي اللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ فَقَالَ لَهُ الْمَلَكُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكَ وَ هُوَ يُقْرِئُكَ السَّلَامَ وَ يَقُولُ لَكَ إِنَّمَا إِيَّايَ أَرَدْتَ وَ لِي تَعَمَّدْتَ وَ قَدْ أَوْجَبْتُ لَكَ الْجَنَّةَ وَ أَعْتَقْتُكَ مِنْ غَضَبِي

ص: 253


1- الكافي، ج 2، ص 644.
2- الكافي، ج 2، ص 645.

وَ أَجَرْتُكَ مِنَ النَّارِ﴾ (1)

امام باقر علیه السلام فرمود فرشته ای (به صورت انسان درآمد) و مردی را بر در خانه ای دید، از او پرسید ای بنده خدا برای چه این جا ایستاده ای؟ گفت: برادری دینی در این خانه دارم که می خواهم سلامش .کنم فرشته پرسید: او خویشاوند توست یا این که به خاطر کاری می خواهی به او سلام کنی؟ او گفت: خیر، برای هیچ کدام از این ها نیست و با او هیچ رابطه خویشاوندی ندارم و نیز هیچ درخواستی مرا به این جا نکشانده مگر اخوّت دینی و احترام نهادن به یک برادر ایمانی، و من فقط برای خشنودی خداوند به او سلام می کنم در این جا فرشته :گفت خداوند مرا با سلام خودش به سوی تو فرستاد و فرمود: بنده من تو با این کارَت در حقیقت مرا اراده کرده ای و جویای احوال من شدی! (یعنی مرا یاد) کردی) بهشت را برایت واجب کردم و از خشم خود عفو نموده و از آتش جهنّم هم تو را نجات خواهم داد.

می گویم: روایات در باب سلام دادن فراوان است که ما برای تیمّن و تبرّک پنج موردش را آوردیم و برای مزید اطلاع می توان به کتب کافی (2) و محجة البيضاء (3) و وافی (4) و وسائل الشيعة (5) و بحار الانوار (6) و مستدرک الوسائل (7) و جامع أحاديث الشيعة (8) مراجعه نمود.

59-سرزنش کردن مؤمن

1/416- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنِ اِبْنِ محبوب،

ص: 254


1- ثواب الأعمال، ص 204.
2- الكافي، ج 2، ص 644.
3- المحجة البيضاء، ج 3، ص 381.
4- الوافى، ج 5، ص 603.
5- وسائل الشيعة، ج 12، ص 55 طبع آل البيت.
6- بحار الأنوار، ج 73، ص1
7- مستدرك الوسائل، ج 8، ص 355
8- جامع أحاديث الشيعة، ج 15، ص 572.

عَنْ عَبْدِاللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قال: ﴿مَنْ عَیَّرَ مُؤْمِناً بِذَنْبٍ لَمْ یَمُتْ حَتَّی یَرْکَبَهُ﴾. (1)

امام صادق علیه السلام فرمود هر کس مؤمنی را به گناهی سرزنش کند، نمیرد تا خودش آن گناه را مرتکب شود.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

2/417- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إبْراهِیمَ عَنْ أبِیهِ عَنِ ابْنِ أبِی عُمَیْرٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ علیه السلام قال : ﴿ مَنْ أَنَّبَ مُؤْمِناً أَنَّبَهُ اللهُ فِی الدُّنْیَا والآخِرَهِ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس مؤمنی را سرزنش ،کند، خداوند او را در دنیا و آخرت سرزنش کند.

می گویم: أنّب با او به سختی رفتار کرد او را به سختی ملامت کرد، با او عِتاب نمود سرزنش کردن

3/418- الكليني، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنِ اِبْنِ فَضَّالٍ عَنْ حُسَیْنِ بْنِ عُمَرَ بْنِ سُلَیْمَانَ، عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿مَنْ لَقِیَ أَخَاهُ بِمَا یُؤَنِّبُهُ أَنَّبَهُ اَللَّهُ فِی اَلدُّنْیَا وَ اَلْآخِرَهِ﴾. (3)

امام صادق علیه السلام فرمود: هر که مؤمنی را برای سرزنشش دیدار کند خداوند او را در دنیا و آخرت سرزنش کند.

4/419- الحسين بن سعيد عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِی حَمْزَهَ اَلثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿إِنَّ أَبَا ذَرٍّ عَيرَ رَجُلًا عَلَى عَهْدِ النَّبِي صلی الله علیه و اله، بِأُمِّهِ فَقَالَ : لَهُ يا ابْنَ السَّوْدَاءِ! وَ كانَتْ أُمُّهُ سَوْدَاءَ فَقَالَ : لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: تُعَيرُهُ بِأُمِّهِ يا أَبَاذَرٍّ! قَالَ فَلَمْ يزَلْ أَبُوذَرٍّ يمَرِّغُ وَجْهَهُ فِي

ص: 255


1- الكافي، ج 2، ص 356.
2- الكافي، ج 2، ص 356.
3- الكافي، ج 2، ص 356.

لتُّرَابِ وَ رَأْسَهُ حَتَّى رَضِي رَسُولُ اللَّهِ صلي الله علیه و آله عَنْهُ﴾ (1)

امام باقر و امام صادق علیهما السلام فرمودند: ابوذر در زمان پیغمبر مردی را سرزنش کرد و به او :گفت ای پسر زن سیاه - با این که مادرش سیاه پوست بود-، پیامبر خدا صلی الله علیه و اله فرمود: چرا او را به خاطر رنگ پوست مادرش سرزنش کردی؟! ابوذر آن قدر سر و صورت خود را به خاك غلطاند تا پیامبر خدا صلی الله علیه و آله از او راضی شد.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

5/420- الصدوق قال : أَبِی رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ حُذَیْفَهَ بْنِ مَنْصُورٍ قَالَ: لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ شَیْءٌ یَقُولُهُ اَلنَّاسُ: ﴿عَوْرَهُ اَلْمُؤْمِنِ عَلَی اَلْمُؤْمِنِ حَرَامٌ﴾ قَالَ: لَیْسَ حَیْثُ تَذْهَبُ إِنَّمَا عَوْرَهُ اَلْمُؤْمِنِ أَنْ یَرَاهُ یَتَکَلَّمُ بِکَلاَمٍ یُعَابُ عَلَیْهِ فَیَحْفَظَهُ عَلَیْهِ لِیُعَیِّرَهُ بِهِ یَوْماً إِذَا غَضِبَ﴾ (2)

حُذیفه بن منصور :گوید امام صادق علیه السلام در پاسخ به این حرف مردم که می گویند: «عورت مؤمن بر مؤمن حرام است» فرمود: معنایش آن نیست که تو فکر می کنی بلکه مراد از عورت مؤمن این است که ببیند برادر مؤمنش جمله ای می گوید که جای سرزنش و نکوهش دارد و او همان جمله را در خاطر بسپارد تا روزی که از دست او عصبانی شد به واسطه آن جمله او را سرزنش کند.

6/421- المفيد رَفَعَهُ إِلَی اَلصَّادِقِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ : ﴿إِذَا وَقَعَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ أَخِيكَ هَنَةٌ فَلَا تُعَيِّرْهُ بِذَنْبٍ﴾ (3)

امام صادق علیه السلام فرمود: اگر بین تو و برادر مؤمنت اتّفاقی ناخوشایند پیش آمد

ص: 256


1- كتاب الزهد، ص 60 ، ح 161؛ و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج 2، ص 104 (ج9، ص 112، طبع آل البيت).
2- معاني الأخبار، ص 255، ح 3.
3- الاختصاص، ص 229؛ و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج 2، ص 105 (ج9، ص 112).

او را به خاطر گناهش مورد ملامت و توبیخ قرار مده

7/422- الصوري رَفَعَهُ إلى اَلصَّادِقِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : أَنَّهُ قَالَ لِرِفَاعَهَ بْنِ مُوسَی فِی حَدِیث: ﴿أَ لاَ أُخْبِرُکُمْ بِأَوْفَرِهِمْ نَصِیباً مِنَ اَلْإِثْمِ قُلْتُ بَلَی جُعِلْتُ فِدَاکَ قَالَ مَنْ عَابَ عَلَیْه (أَیْ عَلَی اَلْمُؤْمِن) شَیْئاً مِنْ قَوْلِهِ وَ فِعْلِهِ أَوْ رَدَّ عَلَیْهِ اِحْتِقَاراً لَهُ وَ تَکَبُّراً عَلَیْهِ، الحديث﴾ (1)

امام صادق علیه السلام ضمن حدیثی به رُفاعه فرمود: بگویم پرگناه ترین مردم کیست؟ :گفتم بفرمایید قربانت فرمود کسی که از گفتار یا کردار برادر مؤمنش عیب جویی کند تا او را خوار کرده یا بر او فخر .بفروشد

60-غسل دادن مؤمن

1/423- الكليني، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ غَالِبٍ، عَنْ سَعْدٍ اَلْإِسْکَافِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿أَیُّمَا مُؤْمِنٍ غَسَّلَ مُؤْمِناً فَقَالَ إِذَا قَلَّبَهُ «اَللَّهُمَّ هَذَا بَدَنُ عَبْدِکَ اَلْمُؤْمِنِ وَ قَدْ أَخْرَجْتَ رُوحَهُ مِنْهُ وَ فَرَّقْتَ بَیْنَهُمَا فَعَفْوَکَ عَفْوَکَ» غَفَرَ اَللَّهُ لَهُ ذُنُوبَ سَنَهٍ إِلاَّ اَلْکَبَائِرَ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس جنازه مؤمنی را غسل داده و در اثنای آن بگوید «پروردگارا! این بدن بنده مؤمن توست که روحش جدا شده و بینشان جدایی افتاده است گذشت و آمرزش تو را خواهانیم»؛ خداوند گناهان یکساله او را غیر از کبائر می آمرزد

می گویم: همانند این روایت را شیخ صدوق در کتاب الفقيه (3) و ثواب الاعمال (4) و امالی (5) و نیز شیخ طوسی در کتاب التهذیب (6) آورده اند همچنین تمام آن ها را شیخ

ص: 257


1- قضاء حقوق المؤمنين، ص 20، 17؛ و نقل عنه في بحار الأنوار، ج 72، ص176، ح12.
2- الكافي، ج 3، ص 164
3- الفقيه، ج 1، ص 141 ، رقم 389
4- ثواب الأعمال، ص 232
5- أمالي الصدوق، ص 434، ح3.
6- التهذیب، ج 1، ص 303.

حرّ عاملی در کتاب وسائل (1) آورده است.

2/424- الصدوق رَفَعَهُ إِلَی أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: ﴿مَنْ غَسَّلَ مَيِّتاً مُؤْمِناً فَأَدَّى فِيهِ الْأَمَانَةَ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ قِيلَ: وَ كَيْفَ يُؤَدِّي فِيهِ الْأَمَانَةَ؟ قَالَ لَا يُخْبِرُ بِمَا يَرَى وَ حَدُّهُ إِلَى أَنْ يُدْفَنَ الْمَيِّتُ﴾ (2)

امام باقر علیه السلام فرمود: هر کس جنازه مؤمنی را غسل دهد و در این کار امانتداری کند خداوند گناهان او را بیامرزد :پرسیدند چگونه امانتداری کند؟ :فرمود دیگران را بر آن چه در تنهایی از اندام و اعضای میت هنگام غسل تا زمان دفن مشاهده کرده با خبر نسازد.

3/425- الصدوق، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ مَاجِيلَوَيْهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مَرَّارٍ عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قال : ﴿مَنْ غَسَّلَ مُؤْمِناً مَيِّتاً فَأَدَّى فِيهِ الْأَمَانَةَ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ قِيلَ: وَ كَيْفَ يُؤَدِّي فِيهِ الْأَمَانَةَ؟ قَالَ: لَا يُخْبِرُ بِمَا يَرَى﴾ (3)

امام صادق علیه السلام فرمود: هر که جنازه مؤمنی را غسل دهد و امانت را در باره او رعایت کند خداوند او را ببخشاید راوی :پرسید چگونه امانت را در باره او رعایت کند؟ فرمود: آن چه را که در بدنش می بیند باز نگوید.

61-رفع گرفتاری مؤمن

1/426- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ زَیْدٍ الشَّحَّامِ قَالَ : سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام ﴿یَقُولُ مَنْ أَغَاثَ أَخَاهُ الْمُؤْمِنَ اللَّهْفَانَ اللَّهْثَانَ عِنْدَ

ص: 258


1- وسائل الشيعة، ج 2، ص 494، طبع آل البيت
2- الفقيه، ج 1، ص 141 ، رقم 388.
3- ثواب الأعمال، ص 232

جَهْدِهِ فَنَفَّسَ کُرْبَتَهُ وَ أَعَانَهُ عَلی نَجَاحِ حَاجَتِهِ ، کَتَبَ اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ لَهُ بِذلِکَ ثِنْتَیْنِ وَ سَبْعِینَ رَحْمَهً مِنَ اللّهِ ، یُعَجِّلُ لَهُ مِنْهَا وَاحِدَهً یُصْلِحُ بِهَا أَمْرَ مَعِیشَتِهِ ، وَ یَدَّخِرُ لَهُ إِحْدی وَ سَبْعِینَ رَحْمَهً لِأَفْزَاعِ یَوْمِ الْقِیَامَهِ وَ أَهْوَالِهِ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: هر که به فریاد برادر مؤمن غمزده و تنگ دستش برسد و اندوهش را بزداید و در روا شدن حاجتش او را کمک کند به خاطر این کار نزد خداوند هفتاد و دو رحمت الهی منظور ،شود که یکی از آن ها را در همین دنیا برای بهبود وضع معیشتش به او دهد و هفتاد و یک رحمت دیگر را برای هول و هراس های روز قیامتش ذخیره کند

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد .اللَّهفان: ستمدیده و غمزده. اللَّهثان ،تشنه عطشان لَهث: آن که از شدت تشنگی یا خستگی و درماندگی زبان خود را از دهان بیرون آورد.

2/427- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إبْراهِیمَ عَنْ أبِیهِ عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ : قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: ﴿مَنْ أَعَانَ مُؤْمِناً نَفَّسَ اَللَّهُ عَنْهُ ثَلاَثاً وَ سَبْعِینَ کُرْبَهً وَاحِدَهً فِی اَلدُّنْیَا وَ اِثْنَتَیْنِ وَ سَبْعِینَ کُرْبَهً عِنْدَ کُرَبِهِ اَلْعُظْمَی قَالَ حَیْثُ یَتَشَاغَلُ اَلنَّاسُ بِأَنْفُسِهِمْ﴾ (2)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس برای رفع مشکل مؤمنی او را یاری نماید، خداوند متعال هفتاد و سه غصّه و گرفتاری او را بر طرف می کند، که یکی از آن ها غم و غصّه در دنیا می باشد و هفتاد و دو غصّه مربوط به پریشانی بزرگ (قیامت) خواهد بود.

می گویم: روایت از نظر سند معتبره می باشد و مراد از پریشانی بزرگ چنان چه مشخص است روز قیامت می باشد.

ص: 259


1- الكافي، ج 2، ص 199.
2- الكافي، ج 2، ص 199.

3/428- الكليني، عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حُسَيْنِ بْنِ نُعَيْمٍ، عَنْ مِسْمَعٍ أَبِي سَيَّارٍ قَال: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللهِ علیه السلام له يقول : ﴿مَنْ نَفَّسَ عَنْ مُؤْمِنٍ كُرْبَةً نَفَّسَ اللَّهُ عَنْهُ كُرَبَ الآْخِرَةِ وَ خَرَجَ مِنْ قَبْرِهِ وَ هُوَ ثَلِجُ الْفُؤَادِ وَ مَنْ أَطْعَمَهُ مِنْ جُوعٍ أَطْعَمَهُ اللَّهُ مِنْ ثِمَارِ الْجَنَّةِ وَ مَنْ سَقَاهُ شَرْبَةً سَقَاهُ اللَّهُ مِنَ الرَّحِيقِ الْمَخْتُومِ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که مؤمنی را از گرفتاری نجات دهد، خدا او را از گرفتاری های آخرت نجات بخشد و قیامت از قبرش با دلی آرام و خوشحال برانگیخته شود هر که مؤمن گرسنه ای را اطعام ،کند خدایش از میوه های بهشت بخوراند و هر که مؤمن تشنه ای را سیراب ،کند خدایش از شراب سربسته و ناب بهشت بنوشاند.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می.باشد :الثَلج سرد و گوارا الرَّحيق: شراب یا نوع پاکیزه یا برتر یا ناب و خالص آن و المَختُوم: محفوظ و مصون به نحوی که به خاطر سر به مهر بودنش فاسد نمی شود

4/429- الكليني، عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّی بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ اَلْوَشَّاءِ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿مَنْ فَرَّجَ عَنْ مُؤْمِنٍ فَرَّجَ اَللَّهُ عَنْ قَلْبِهِ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ﴾ (2)

امام رضا علیه السلام فرمود: هر که غم و نگرانی مؤمنی را بزداید، خداوند در روز قیامت گره غم از دل او بگشاید.

5/430- الكليني، عَن مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَي عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ ذَرِيحٍ الْمُحَارِبِيِّ قال: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُولُ: ﴿أَيُّمَا مُؤْمِنٍ نَفَّسَ عَنْ مُؤْمِنٍ كُرْبَةً وَ هُوَ مُعْسِرٌ يَسَّرَ اللَّهُ لَهُ حَوَائِجَهُ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ قَالَ وَ مَنْ سَتَرَ عَلَي مُؤْمِنٍ عَوْرَةً يَخَافُهَا سَتَرَ اللَّهُ عَلَيْهِ سَبْعِينَ عَوْرَةً مِنْ عَوْرَاتِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ قَالَ وَ اللَّهُ فِي عَوْنِ الْمُؤْمِنِ مَا كَانَ

ص: 260


1- الكافي، ج 2، ص 199.
2- الكافي، ج 2، ص 200.

الْمُؤْمِنُ فِي عَوْنِ أَخِيهِ فَانْتَفِعُوا بِالْعِظَةِ وَ ارْغَبُوا فِي الْخَيْرِ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: هر مؤمنی که گرفتاری مؤمن تنگدستی را رفع کند خداوند حاجت های او را در دنیا و آخرت آسان (برآورده) سازد و هر که عيب مؤمنی را که از آن هراس دارد بپوشاند، خداوند هفتاد عیب دنیوی و اخروی او را بپوشاند، آن گاه فرمود: خداوند یاریگر مؤمن است تا زمانی که مؤمن مددکار برادر خود ،باشد از موعظه سود برید و در انجام کار خیر عزم و انگیزه جدّی داشته باشید

می گویم: روایت را حسین بن سعید اهوازی در کتاب المؤمن (2) نیز آورده است.

6/431- الصدوق عن محمّد بن عليّ مَاجِیلَوَیْهِ عَنْ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ دَاوُدَ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی اَلرِّضَا عَنْ اَلصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿أَوْحَی اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَی دَاوُدَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِنَّ اَلْعَبْدَ مِنْ عِبَادِی لَیَأْتِینِی بِالْحَسَنَهِ فَأُدْخِلُهُ اَلْجَنَّهَ قَالَ یَا رَبِّ وَ مَا تِلْکَ اَلْحَسَنَهُ قَالَ یُفَرِّجُ عَنِ اَلْمُؤْمِنِ کُرْبَتَهُ وَ لَوْ بِتَمْرَهٍ قَالَ فَقَالَ دَاوُدُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: حَقٌّ لِمَنْ عَرَفَکَ أَنْ لاَ یَنْقَطِعَ رَجَاؤُهُ مِنْکَ﴾ (3)

امام رضا از پدرشان امام کاظم از امام صادق علیهم السلام نقل فرمودند: خداوند به داود علیه السلام وحی نمود: چه بسا بنده ای کار نیکی انجام دهد و به خاطر آن کار وی را به بهشت برم حضرت :گفت خدایا آن كار نيك چيست؟ فرمود: برطرف کردن غم مؤمن و لو با دانه ای خرما حضرت عرضه داشت پروردگارا (با این اوصاف) آن که تو را شناخت حقّ دارد که امیدش را از تو قطع نکند.

ص: 261


1- الكافي، ج 2، ص 200
2- المؤمن، ص 46.
3- عيون أخبار الرضا علیه السلام، ج 1، ص 313، ح 84؛ ونقل عنه في وسائل الشيعة، ج 11، ص 588 (ج 16 ، ص 373، طبع آل البيت).

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد و شیخ صدوق در معانی الأخبار (1) و شیخ طوسی در آمالی(2) همانند آن را و حمیری در قرب الاسناد (3) نیز نقل نموده اند.

7/432- الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ رَفَعَهُ إِلَی الصَّادِقِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ : ﴿وَ مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یُفَرِّجُ عَنْ أَخِیهِ اَلْمُؤْمِنِ کُرْبَهً إِلاَّ فَرَّجَ اَللَّهُ عَنْهُ کُرْبَهً مِنْ کُرَبِ اَلْآخِرَهِ وَ مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یُعِینُ مَظْلُوماً إِلاَّ کَانَ ذَلِکَ أَفْضَلَ مِنْ صِیَامِ شَهْرٍ وَ اِعْتِکَافِهِ فِی اَلْمَسْجِدِ اَلْحَرَامِ﴾ (4)

امام صادق علیه السلام فرمود: هیچ مؤمنی گرفتاری برادر مؤمنش را رفع نکند، مگر این که خداوند گرفتاری آخرت را از او بر می دارد و هیچ مؤمنی مؤمن ستمدیده ای را یاری نرساند مگر آن که این کار او برتر از یک ماه روزه و اعتکاف در مسجد الحرام .باشد

8/433- المفيد بسنده عَنْ غَیْرِ وَاحِدٍ مِنْ أَصْحَابِ قَالَ: ﴿ذَکَرَ اَلْکُوفِیُّونَ أَنَّ سَعِیدَ بْنَ قَیْسٍ اَلْهَمْدَانِیَّ رَآهُ (أَیْ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ) یَوْماً فِی شِدَّهِ اَلْحَرِّ فِی فِنَاءِ حَائِطٍ فَقَالَ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ بِهَذِهِ اَلسَّاعَهِ قَالَ مَا خَرَجْتُ إِلاَّ لِأُعِینَ مَظْلُوماً أَوْ أُغِیثَ مَلْهُوفاً!﴾ (5)

سعيد بن قيس همدانی روزی امیر مؤمنان علی علیه السلام را در شدت گرما در کنار دیواری دید و به او گفت ای امیرمؤمنان در این ساعت؟ گفت: بیرون نیامدم مگر برای آن که به ستمدیده ای کمک کنم یا به فریاد مصیبت زده ای برسم.

9/434- الرضي رَفَعَهُ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِنَّهُ قَالَ: ﴿مِنْ کَفَّارَاتِ اَلذُّنُوبِ اَلْعِظَامِ إِغَاثَهُ

ص: 262


1- معاني الأخبار، ص 374
2- أمالي الطوسي، المجلس الرابع ، ح 16 ، ص 106 ، رقم 162
3- قرب الاسناد ص 56
4- المؤمن، ص 47 رقم 111؛ و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج 12، ص 413.
5- الاختصاص، ص 157؛ و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج 12، ص 416

الْمَلْهُوفِ ، وَالتَّنْفِیسُ عَن الْمکْرُوبِ﴾. (1)

امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود: به فریاد ستمدیده رسیدن و زدودن غم انسان اندوه زده از کفّاره های گناهان بزرگ است.

10/435- مُحَمَّدِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْأَشْعَثِ بسنده عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام قال : قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: ﴿سِرْ سَنَتَيْنِ بِرَّ وَالِدَيْكَ سِرْ سَنَةً تَوَصَّلْ رَحِمَكَ سِرْ مِيلًا عُدْ مَرِيضاً سِرْ مِيلَيْنَ شَيِّعْ جَنَازَةً سِرْ ثَلَاثَةَ أَمْيَالٍ أَجِبْ دَعْوَةً سِرْ أَرْبَعَةَ أَمْيَالٍ زُرْ أَخاً فِي اللَّهِ تَعَالَى سِرْ خَمْسَةَ أَمْيَالٍ انْصُرْ مَظْلُوماً سِرْ سِتَّةَ أَمْيَالٍ أَغِثْ مَلْهُوفاً، وَ عَلَیْکَ بِالاِسْتِغْفَارِ فَإِنَّهَا اَلْمَنْجَاهُ﴾ (2)

امام کاظم از پدرانش علیهم السلام روایت کرده که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: برای نیکی به پدر و مادرت مسافت دو ساله و برای به جا آوردن صله رحم مسافت یک ساله و برای عیادت بیمار، یک میل و برای شرکت در تشییع جنازه ای، دو میل، برای پاسخ به دعوت سه میل برای جهاد در راه خدا چهار ،میل برای یاری ستمدیده پنج میل برای فریادرسی از غمزده و غریب پنج میل مسافت را بپیما و پیوسته استغفار کن که راه نجات است.

62-بوسيدن مؤمن

1/436- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إبراهِیمَ عَنْ أبِیهِ عَنِ ابْنِ أبِی عُمَیْرٍ عَنْ رِفَاعَةَ بْنِ مُوسَی عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ : ﴿لاَ یُقَبَّلُ رَأْسُ أَحَدٍ وَ لاَ یَدُهُ إِلاَّ [يد] رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ﴾ (3)

امام صادق علیه السلام فرمود: شایسته نیست سر یا دست کسی جز پیامبر خدا صلی الله علیه و آله

ص: 263


1- نهج البلاغة، ص 472 حكمت 24؛ ونقل عنه في وسائل الشيعة، ج 11، ص 588 (ج16، ص 373 آل البيت)
2- الجعفريات، ص 186 ؛ و ذكر مختصرها في مستدرك الوسائل، ج 12، ص 415.
3- الكافي، ج 2، ص 185.

یا کسی که در جایگاه آن حضرت است (مثل ائمه اطهار علیهم السلام) بوسیده شود.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

2/437- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنِ اَلْحَجَّالِ عَنْ یُونُسَ بْنِ یَعْقُوبَ قَالَ: ﴿قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ نَاوِلْنِی یَدَکَ أُقَبِّلْهَا فَأَعْطَانِیهَا فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ رَأْسَکَ فَفَعَلَ فَقَبَّلْتُهُ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ رِجْلَکَ قَالَ أَقْسَمْتُ أَقْسَمْتُ أَقْسَمْتُ ثَلاَثاً وَ بَقِیَ شَیْءٌ وَ بَقِیَ شَیْءٌ وَ بَقِیَ شَیْءٌ﴾ (1)

يونس بن یعقوب به امام صادق علیه السلام :گفت دستتان را بدهید تا ببوسم حضرت دستش را داد، سپس عرض کردم ،قربانت سرت را، حضرت پیش آورد و من بوسیدم، سپس عرض کردم قربانت پاهایت را حضرت سه بار فرمود: سوگند می دهم تو را (که از بوسیدن پا بگذری) آیا چیزی مانده، آیا چیزی مانده، آیا چیزی مانده؟ (یعنی بعد از بوسیدن دست و سر عضو دیگری شایسته بوسیدن نیست).

می گویم: روایت از نظر سند موثقه می باشد "اَقسَمتُ" یعنی حضرت علیه السلام سوگند یاد می کنند که اجازه بوسیدن پایم را به احدی نمی دهم، این کار و اِبای حضرت علیه السلام به جهت عدم جواز یا رجحان نداشتن یا به خاطر تقیّه نمودن است. عبارت "بقي شيء" استفهام انکاری است به این معنا که بعد از سوگند خوردن احتمال رخصت و جواز این کار دیگر نیست در شرح حدیث وجوه دیگری نیز هست که علّامه مجلسی قدس سره در مرآة العقول (2) بیان نموده، می توان مراجعه نمود.

3/438- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنِ اَلْعَمْرَکِیِّ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السلام قال : ﴿مَنْ قَبَّلَ لِلرَّحِمِ ذَا قَرَابَةٍ فَلَیْسَ عَلَیْهِ شَیْءٌ وَ قُبْلَةُ الاْءَخِ عَلَی الْخَدِّ وَ قُبْلَةُ الاْءِمَامِ بَیْنَ عَیْنَیْهِ﴾ (3)

ص: 264


1- الكافي، ج 2، ص 185.
2- مرآة العقول، ج9، ص 81
3- الكافي، ج 2، ص 185.

امام کاظم علیه السلام فرمود بوسیدن ارحام مانعی ندارد بوسه گاه برادر، گونه او، و بوسه گاه امام علیه السلام، پیشانی مبارک ایشان است.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

4/439- الكليني عَنْ أَبِی عَلِیٍّ اَلْأَشْعَرِیِّ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ اَلْکُوفِیِّ عَنْ عُبَیْسِ بْنِ هِشَامٍ عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ أَحْمَدَ اَلْمِنْقَرِیِّ عَنْ یُونُسَ بْنِ ظَبْیَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿إِنَّ لَکُمْ لَنُوراً تُعْرَفُونَ بِهِ فِی اَلدُّنْیَا حَتَّی إِنَّ أَحَدَکُمْ إِذَا لَقِیَ أَخَاهُ قَبَّلَهُ فِی مَوْضِعِ اَلنُّورِ مِنْ جَبْهَتِهِ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: شما (شیعیان) نوری دارید که به وسیله آن در دنیا شناخته شوید هرگاه یکی از شما برادرش را ملاقات ،کند محل نور را در پیشانی او بوسد.

5/440- الكليني، عَلِیِّ بْنِ إبْراهِیمَ عَنْ أبِیهِ عَنِ ابْنِ أبِی عُمَیْرٍ عَنْ زَیْدٍ النَّرْسِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَزْیَدٍ صَاحِبِ السَّابِرِیِّ قَالَ: ﴿دَخَلْتُ عَلَی أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ فَتَنَاوَلْتُ یَدَهُ فَقَبَّلْتُهَا فَقَالَ: أمَا إنَّهَا لَا تَصْلُحُ إلَّا لِنَبِیٍّ أوْ وَصِیِّ نَبِیٍّ﴾ (2)

صاحب سابری گوید خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم و دستشان را گرفته و بوسیدم حضرت فرمود این کار جز نسبت به پیامبر و وصی او شایسته نیست.

63-تلقين مؤمن

1/441- الكليني، عن عليّ بن إبراهيم عَنْ أَبِیهِ عَنِ اِبْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ - فِی حَدِیثٍ - : ﴿أَنَّ مَلَکَ اَلْمَوْتِ یَقُولُ إِنِّی لَمُلَقِّنُ اَلْمُؤْمِنِ عِنْدَ مَوْتِهِ شَهَادَهَ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اَللَّهِ﴾ (3)

ص: 265


1- الكافي، ج 2، ص 185.
2- الكافي، ج 2، ص 185
3- الكافي، ج 3، ص 136.

امام باقر علیه السلام ضمن حدیثی فرمود: عزراییل می گوید: موقع قبض روح مؤمن به او شهادتین را تلقین می کنم

2/442- الصدوق، عَنْ أَبِیهِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ سَیْفٍ عَنْ أَخِیهِ اَلْحُسَیْنِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: ﴿ لَقِّنُوا مَوْتَاکُمْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ فَإِنَّهَا تَهْدِمُ اَلذُّنُوبَ فَقَالُوا یَا رَسُولَ اَللَّهِ فَمَنْ قَالَ فِی صِحَّتِهِ فَقَالَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ذَلِکَ أَهْدَمُ وَ أَهْدَمُ إِنَّ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ أُنْسٌ لِلْمُؤْمِنِ فِی حَیَاتِهِ وَ عِنْدَ مَوْتِهِ وَ حِینَ یُبْعَثُ وَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ جَبْرَئِیلُ یَا مُحَمَّدُ لَوْ تَرَاهُمْ حِینَ یُبْعَثُونَ هَذَا مُبْیَضٌّ وَجْهُهُ وَ یُنَادِی لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَ اَللَّهُ أَکْبَرُ وَ هَذَا مُسْوَدٌّ وَجْهُهُ یُنَادِی یَا وَیْلاَهْ یَا ثُبُورَاهْ﴾ (1)

امام باقر علیه السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: برای مردگان ذكر "لا إِلَهَ إِلَّا اللهُ" را به عنوان تلقین بخوانید که گناهان او را معدوم می سازد، پرسیدند: اگر کسی در حال حیات و تندرستی این کلام را بر زبان آورد چه حکمی دارد؟ فرمود گناهان را بیشتر و بیشتر از بین می برد، ذكر "لا إله إلا الله" در حال حیات و مرگ و هنگام بر انگیخته شدن مونس مؤمن است؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: جبرییل گفت: ای ،محمّد اگر آنان را هنگام برانگیخته شدن ،ببینی گروهی با چهره های نورانی، نداى "لا إله إلّا الله والله اكبر" سر می دهند و عده ای با چهره های ظلمانی فریاد می زنند "واویلا چه بلایی".

3/443- البرقي، عَنْ دَاوُدَ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ زِیَادٍ عَنْ إِسْرَائِیلَ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : ﴿لَقِّنُوا مَوْتَاکُمْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ فَإِنَّهَا أُنْسٌ لِلْمُؤْمِنِ حِینَ یَمْرُقُ فِی قَبْرِهِ اَلْحَدِیثَ﴾ (2)

ص: 266


1- ثواب الأعمال، ص 16
2- المحاسن، ص 34

امام باقر علیه السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و اله فرمود: مردگان خود را با ذكر "لا إله إلّا الله" تلقین کنید چرا که موقع قرار گرفتن و تنهایی در قبر موجب آرامش مؤمن و همدم اوست.

می گویم: روایت را فرات بن إبراهيم كوفى در تفسیر (1) خود آورده است، المُرُوق خروج شتابنده از چیزی را گویند.

4/444- القطب الرواندي رَفَعَهُ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ﴿ أَنَّهُ کَانَ إِذَا رَأَی مُؤْمِناً فِی حَالِ اَلنَّزْعِ لَقَّنَهُ کَلِمَاتِ اَلْفَرَجِ فَإِذَا قَالَهَا قَالَ لاَ أَخَافُ عَلَیْهِ اَلْآنَ﴾ (2)

امیرمؤمنان علی علیه السلام هنگامی که مؤمنی را در حال جان دادن می دیدند کلمات فرج را به او تلقین می کردند و چون مُحتضر آن ها را می گفت، می فرمودند: دیگر ترسی برای او از عذاب نیست

64-زدوده شدن گناه مؤمن

1/445- أَبُو عَلِیٍّ مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامٍ اَلْإِسْکَافِیُّ رَفَعَهُ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِنَّهُ قَالَ: ﴿مَا مِنْ شِیعَتِنَا أَحَدٌ یُقَارِفُ أَمْراً نَهَیْنَاهُ عَنْهُ فَیَمُوتُ حَتَّی یَبْتَلِیَهُ اَللَّهُ بِبَلِیَّهٍ تُمَحَّصُ بِهَا ذُنُوبُهُ﴾ (3)

امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: هر یک از شیعیانمان کاری را که نهی کرده ایم مرتکب ،شود پیش از مرگ به بلایی دچار شود که به سبب آن گناهانش پاک شود.

2/446- و عنه عن أبي الصباح اَلْکِنَانِیِّ قَالَ: کُنْتُ أَنَا وَ زُرَارَهُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ: ﴿لاَ تَطْعَمُ اَلنَّارُ أَحَداً وَصَفَ هَذَا اَلْأَمْرَ فَقَالَ زُرَارَهُ إِنَّ مِمَّنْ یَصِفُ هَذَا اَلْأَمْرَ یَعْمَلُ بِالْکَبَائِرِ فَقَالَ أَوَ مَا تَدْرِی مَا کَانَ أَبِی یَقُولُ فِی ذَلِکَ إِنَّهُ کَانَ یَقُولُ إِذَا أَصَابَ اَلْمُؤْمِنُ مِنْ

ص: 267


1- تفسير الكوفي، ص 140
2- لب اللباب ونقل عنه في مستدرك الوسائل، ج 2، ص 127، ح 1، طبع آل البيت.
3- التمحيص، ص 38 ، ح34.

تِلْکَ اَلْمُوبِقَاتِ شَیْئاً اِبْتَلاَهُ اَللَّهُ بِبَلِیَّهٍ فِی جَسَدِهِ أَوْ بِخَوْفٍ یُدْخِلُهُ اَللَّهُ عَلَیْهِ حَتَّی یَخْرُجَ مِنَ اَلدُّنْیَا وَ قَدْ خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ ﴾ (1)

کنانی :گوید من و زراره خدمت حضرت صادق علیه السلام بودیم امام فرمود کسی که اعتقاد به ولایت داشته باشد طعمه آتش نخواهد شد زراره :گفت گروهی هستند که معتقد به امامت و ولایت هستند ولی مرتکب گناهان بزرگ هم می شوند. امام علیه السلام فرمود: مگر متوجّه نیستی که پدرم در این باره چه می گفت: هرگاه مؤمن مرتکب گناهی شود خداوند او را گرفتار مصیبتی می کند یا در بدن او بیماری پدید می آورد و یا ترسی در دلش می اندازد و هنگامی که از دنیا می رود گناهی ندارد

3/447- و عنه ،عَنْ عُمَرَ بْنِ یَزِیدَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿ مَا مِنْ مُؤْمِنٍ إِلاَّ وَ بِهِ وَجَعٌ فِی شَیْءٍ مِنْ بَدَنِهِ لاَ یُفَارِقُهُ حَتَّی یَمُوتَ یَکُونُ ذَلِکَ کَفَّارَهً لِذُنُوبِهِ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: هیچ مؤمنی نیست مگر این که مبتلا به درد و بیماری است و تا مرگ هم طول کشیده و تندرستی ،ندارد این درد کفاره گناهان او می شود.

4/448- و عنه عَنِ الْأَحْمَسِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: ﴿ لَا تَزَالُ الْغُمُومُ وَ الْهُمُومُ بِالْمُؤْمِنِ حَتَّی لَا تَدَعَ لَهُ ذَنْباً﴾ (3)

امام صادق علیه السلام فرمود: غم و اندوه تا وقتی که گناهان مؤمن را برطرف کند، بر او مستولی است.

5/449- و عنه عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿لاَ یَمْضِی عَلَی اَلْمُؤْمِنِ أَرْبَعُونَ لَیْلَهً إِلاَّ عَرَضَ

ص: 268


1- التمحيص، ص 40 ، ح 41.
2- التمحيص، ص 42 ، ح54.
3- التمحيص، ص 44 ، 53.

لَهُ أَمْرٌ یَحْزُنُهُ وَ یُذَکَّرُ ربِهِ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود چهل شب بر مؤمن نمی گذرد جز آن که پیشامدی برایش شود که غمگینش سازد و بدان وسیله متنبه شده و متذکّر پروردگار شود.

6/450- و عنه عَنْ رِفَاعَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قَرَأْتُ فِی کِتَابِ عَلِیٍّ علیه السلام: ﴿ أَنَّ اَلْمُؤْمِنَ یُمْسِی حَزِیناً وَ یُصْبِحُ حَزِیناً وَ لاَ یَصْلُحُ لَهُ إِلاَّ ذَلِکَ﴾ (2)

امام باقر علیه السلام فرمودند: در کتاب علی الله خواندم که: مؤمن شبانه روزش را به اندوه می گذراند و جز این به صلاح او نیست.

7/451- و عنه عَنِ اَلْحَارِثِ بْنِ عُمَرَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿ إِنَّ اَلْعَبْدَ لَیَهُمُّ فِی اَلدُّنْیَا حَتَّی یَخْرُجَ مِنْهَا وَ لاَ ذَنْبَ لَهُ﴾ (3)

حارث بن عمر از امام صادق علیه السلام شنید که می فرمود: مؤمن تا وقتی در دنیاست اندوهگین است و چون مرگش فرا رسد گناهی برایش نمانده است.

8/452- و عنه عَنِ المُفَضَّلِ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ: ﴿ کُلَّمَا اِزْدَادَ اَلْعَبْدُ إِیمَاناً اِزْدَادَ ضِیقاً فِی مَعِیشَتِهِ﴾ (4)

امام صادق علیه السلام فرمود هر چه بر ایمان بنده افزوده شود زندگی او سخت تر و تنگ تر می شود.

9/453- و عنه عَنْ عَبَّادِ بْنِ صُهَیْبٍ قَال : سَمِعْتُ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ علیهما السلام یَقُولُ: قَالَ اللَّهُ

ص: 269


1- التمحيص، ص 44، ح54.
2- التمحيص، ص 44، ح55.
3- التمحيص، ص 44 ، ح57.
4- التمحيص، ص 45 ، ح 58

تَعَالَی لَوْ لَا أَنَّنِی أَسْتَحْیِی مِنْ عَبْدِیَ الْمُؤْمِنِ مَا تَرَكْتُ لَهُ خِرْقَةً یَتَوَارَی بِهَا إِلَّا أَنَّ الْعَبْدَ إِذَا تَكَامَلَ فِیهِ الْإِیمَانُ ابْتَلَیْتُهُ فِی قُوتِهِ فَإِنْ جَزَعَ رَدَدْتُ عَلَیْهِ قُوتَهُ وَ إِنْ صَبَرَ بَاهَیْتُ بِهِ مَلَائِكَتِی فَذَاكَ الَّذِی تُشِیرُ إِلَیْهِ الْمَلَائِكَةُ بِالْأَصَابِعِ﴾ (1)

عباد بن صهیب از امام صادق علیه السلام شنید که فرمودند: خداوند می فرماید اگر از بنده مؤمنم شرم نداشتم حتی پارچه ای که خود را با آن بپوشاند به او نمی دادم، ولی هرگاه بنده ایمانش کامل شد او را در فراهم آوردن روزی به اندازه احتیاج هم آزمایش خواهم کرد، اگر او بی تابی کرد روزیش را به او می دهم، و اگر صبر نمود در باره او به فرشتگان مباهات خواهم نمود و او همان است که فرشتگان به بزرگی می شناسندش

10/454- و عنه عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : یَقُولُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿يا دُنْیَا تَمَرَّرِی عَلَی عَبْدِیَ اَلْمُؤْمِنِ بِأَنْوَاعِ اَلْبَلاَءِ وَ ضَیِّقِی عَلَیْهِ فِی مَعِیشَتِهِ وَ لاَ تَحْلَوْلِی (2) فَیَرْکَنَ إِلَیْکِ﴾ (3)

امام باقر علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خداوند می فرماید: ای دنیا به بنده مؤمن من انواع گرفتاری ها را برسان و زندگی را بر او تنگ بگیر زندگی را برای او شیرین نکن و تلخ باش تا به تو دلبستگی پیدا کند.

می گویم: تمرّری: تلخ شو، لا تُحَلولی: شیرین نشو. همچنین روایات در این باب فراوانند که ما به ده موردش اکتفا نمودیم

65-توبه مؤمن

1/455- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنِ اَلْحَسَنِ بن

ص: 270


1- التمحيص، ص 45، ح 61.
2- تحولي: نسخة بدل.
3- التمحيص، ص 49، ح81

مَحْبُوبٍ عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: إِذَا تَابَ اَلْعَبْدُ تَوْبَهً نَصُوحاً أَحَبَّهُ اَللَّهُ فَسَتَرَ عَلَیْهِ فِی اَلدُّنْیَا وَ اَلْآخِرَهِ فَقُلْتُ: وَ کَیْفَ یَسْتُرُ عَلَیْهِ؟ قَالَ یُنْسِی مَلَکَیْهِ مَا کَتَبَا عَلَیْهِ مِنَ اَلذُّنُوبِ، وَ یُوحِی إِلَی جَوَارِحِهِ: اُکْتُمِی عَلَیْهِ ذُنُوبَهُ، وَ یُوحِی إِلَی بِقَاعِ اَلْأَرْضِ اُکْتُمِی مَا کَانَ یَعْمَلُ عَلَیْکِ مِنَ اَلذُّنُوبِ، فَیَلْقَی اَللَّهَ حِینَ یَلْقَاهُ وَ لَیْسَ شَیْءٌ یَشْهَدُ عَلَیْهِ بِشَیْءٍ مِنَ اَلذُّنُوبِ﴾. (1)

معاوية بن وهب از امام صادق علیه السلام شنید که می:فرمود: هرگاه بنده مؤمن از روی اخلاص توبه کند خداوند دوستش می دارد و در دنیا و آخرت زشتی های او را می پوشاند عرض کردم چگونه می پوشاند؟ فرمود گناهانی را که دو فرشته نگهبان برای او نوشته اند از یادشان می برد و به اعضای بدنش گوید گناهان او را پنهان کنید و به قطعه های زمین (که در آن جاها گناه کرده) نیز گوید: پنهان دار گناهانی که بر روی تو کرده است ،پس آن گاه که خداوند را دیدار می کند چیزی وجود ندارد که به گناهی از گناهان او گواهی دهد

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد و شیخ صدوق به سند صحیح خود در ثواب الاعمال (2) نیز آورده است.

2/456- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إبراهِیمَ عَنْ أبِیهِ عَنِ ابْنِ أبِی عُمَیْرٍ عَنْ أبِی أیُّوبَ عَنْ أبِی بَصِیرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ: ﴿یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَی اللّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً﴾ (3) قَالَ: هُوَ الذَّنْبُ الَّذِی لَا یَعُودُ فِیهِ أبَداً قُلْتُ: وَ أیُّنَا لَمْ یَعُدْ؟ فَقَالَ یَا أبَا مُحَمَّدٍ إنَّ اللهَ یُحِبُّ مِنْ عِبَادِهِ الْمُفَتَّنَ التَّوَّابَ﴾ (4)

ابو بصیر :گفت نزد امام صادق علیه السلام این آیه را تلاوت کردم «ای کسانی که ایمان آورده،اید به درگاه خدا توبه ای راستین .کنید» حضرت فرمود به این صورت

ص: 271


1- الكافي، ج 2، ص 430.
2- ثواب الأعمال، ص 205
3- سوره تحریم، آیه 8
4- الكافي، ج 2، ص 432.

که دیگر مرتکب نشود :گفتم كدام يك از ما گناهکاران توبه کرده ایم که دیگر باز نگردیم و به گناه آلوده نشویم؟ حضرت فرمود از جمله محبوب ترین بندگان نزد خداوند، گنهکار توبه گر است.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

3/457- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إبْراهِیمَ عَنْ أبِیهِ عَنِ ابْنِ أبِی عُمَیْرٍ، عَنِ عمر بن أذنية، عَنِ أبي عبيدة اَلْحَذَّاءِ ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام يقول : ﴿إنَّ اللَّهَ تعالی أشَدُّ فَرَحاً بتوبهِ عبدِهِ مِن رجُلٍ أضَلَّ راحِلَتَهُ وزادَهُ فی لیلهٍ ظَلْماءَ فوجَدَها ، فاللَّهُ أشَدُّ فَرَحاً بتَوبَهِ عبدِهِ مِن ذلکَ الرّجُلِ براحِلَتِهِ حِینَ وجَدَها﴾ (1)

ابو عبیده حذّاء از حضرت باقر علیه السلام شنید که می فرمود: هر آینه شادمانی خداوند از توبه بنده خود بیشتر است تا شادی آن که در شبی ظلمانی مَرکب و توشه ای که گمشده باشد، می یابد.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

4/458- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اِبْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ اَلْعَلاَءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿یَا مُحَمَّدَ بْنَ مُسْلِمٍ ذُنُوبُ اَلْمُؤْمِنِ إِذَا تَابَ مِنْهَا مَغْفُورَهٌ لَهُ فَلْیَعْمَلِ اَلْمُؤْمِنُ لِمَا یَسْتَأْنِفُ بَعْدَ اَلتَّوْبَهِ وَ اَلْمَغْفِرَهِ أَمَا وَ اَللَّهِ إِنَّهَا لَیْسَتْ إِلاَّ لِأَهْلِ إِیمَانٍ قُلْتُ فَإِنْ عَادَ بَعْدَ اَلتَّوْبَهِ وَ اَلاِسْتِغْفَارِ مِنَ اَلذُّنُوبِ وَ عَادَ فِی اَلتَّوْبَهِ فَقَالَ یَا مُحَمَّدَ بْنَ مُسْلِمٍ أَتَرَی اَلْعَبْدَ اَلْمُؤْمِنَ یَنْدَمُ عَلَی ذَنْبِهِ وَ یَسْتَغْفِرُ اَللَّهَ تَعَالَی مِنْهُ وَ یَتُوبُ ثُمَّ لاَ یَقْبَلُ اَللَّهُ تَوْبَتَهُ قُلْتُ فَإِنَّهُ فَعَلَ ذَلِکَ مِرَاراً یُذْنِبُ ثُمَّ یَتُوبُ وَ یَسْتَغْفِرُ [الله] فَقَالَ: کُلَّمَا عَادَ اَلْمُؤْمِنُ بِالاِسْتِغْفَارِ وَ اَلتَّوْبَهِ عَادَ اَللَّهُ عَلَیْهِ بِالْمَغْفِرَهِ وَ إِنَّ اَللّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ یَقْبَلُ اَلتَّوْبَهَ وَ یَعْفُوا عَنِ اَلسَّیِّئاتِ فَإِیَّاکَ أَنْ تُقَنِّطَ اَلْمُؤْمِنِینَ مِنْ رَحْمَهِ اَللَّهِ﴾ (2)

ص: 272


1- الكافي، ج 2، ص 435
2- الكافي، ج 2، ص 434.

امام باقر علیه السلام به محمّد بن مسلم :فرمود گناهانی که مؤمن از آن توبه کند آمرزیده شده و باید برای آینده پس از توبه و آمرزش كار (نيك) كند. به خدا سوگند این فضیلت فقط برای اهل ایمان (شیعیان) است. عرض کردم: پس اگر بعد از توبه و استغفار از گناهان باز گناه کند و دوباره توبه کند (چگونه است)؟ فرمود: ای محمّد بن مسلم آیا باور داری که بنده مؤمن از گناه خود پشیمان شود و از آن آمرزش خواهد و توبه کند و خداوند توبه اش را نپذیرد؟ عرض کردم: (اگر) چند بار این کار را کرده گناه می کند پس توبه کند و از خدا آمرزش خواهد (این چگونه است)؟ :فرمود هر چه مؤمن با استغفار و توبه بازگردد خداوند نیز با آمرزش او بر می (و گناهانش را بیامرزد) و هر آینه خداوند آمرزنده و مهربان است توبه را می پذیرد و از کردارهای بد ،در گذرد پس مبادا تو مؤمنان را از رحمت خدا دور سازی

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد و استفهام در سخن حضرت از نوع انکاری است یعنی خداوند توبه او را می پذیرد.

5/459- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ ، عَنْ أَبِیهِ ، عَنِ اِبْنِ أَبِی عُمَیْرٍ ، عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ ، عَنِ اِبْنِ بُكَيْرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ الله أَوْ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ قال : ﴿إِنَّ آدَمَ علیه السلام قَالَ یَا رَبِّ سَلَّطْتَ عَلَیَّ الشَّیْطَانَ وَ أَجْرَیْتَهُ مِنِّی مَجْرَی الدَّمِ فَاجْعَلْ لِی شَیْئاً فَقَالَ یَا آدَمُ جَعَلْتُ لَکَ أَنَّ مَنْ هَمَّ مِنْ ذُرِّیَّتِکَ بِسَیِّئَهٍ لَمْ تُکْتَبْ عَلَیْهِ فَإِنْ عَمِلَهَا کُتِبَتْ عَلَیْهِ سَیِّئَهٌ وَ مَنْ هَمَّ مِنْهُمْ بِحَسَنَهٍ فَإِنْ لَمْ یَعْمَلْهَا کُتِبَتْ لَهُ حَسَنَهٌ فَإِنْ هُوَ عَمِلَهَا کُتِبَتْ لَهُ عَشْراً قَالَ یَا رَبِّ زِدْنِی قَالَ جَعَلْتُ لَکَ أَنَّ مَنْ عَمِلَ مِنْهُمْ سَیِّئَهً ثُمَّ اسْتَغْفَرَ لَهُ غَفَرْتُ لَهُ قَالَ یَا رَبِّ زِدْنِی قَالَ جَعَلْتُ لَهُمُ التَّوْبَهَ- أَوْ قَالَ بَسَطْتُ لَهُمُ التَّوْبَهَ- حَتَّی تَبْلُغَ النَّفْسُ هَذِهِ قَالَ یَا رَبِّ حَسْبِی﴾ (1)

امام صادق یا امام باقر علیهما السلام فرمود: همانا آدم علیه السلام عرض کرد: پروردگارا

ص: 273


1- الكافي، ج 2، ص 440.

شیطان را بر من مسلط کردی و چون خون (که در رگ های من جریان دارد) او را بر من چیره کردی پس برای من هم چیزی مقرّر ،فرما، خداوند فرمود: ای آدم قرار دادم برای تو که هر يك از فرزندانت آهنگ گناهی کند بر او نوشته نشود و اگر انجام داد يك گناه بر او نوشته شود و هر که آهنگ کار نیکی کرد اگر آن را انجام نداد يك حسنه برای او نوشته شود، و اگر انجام داد ده حسنه برایش نوشته شود، عرض کرد پروردگارا برایم بیفزا فرمود: برایت مقرّر ساختم كه هر يك از فرزندانت گناهی کند سپس برای آن آمرزش خواهد برایش بیامرزم، عرض کرد: پروردگارا برایم بیفزا فرمود برای آن ها تو به قرار دادم یا فرمود: توبه را برای ایشان گستردم - تا آن که نفس به این جا (یعنی به گلوگاه) رسد، عرض کرد: پروردگارا مرا بس است.

می گویم: روایت از نظر سند موثقه می باشد و در پایان این موضوع توضیحی داریم که به خواست خداوند خواهد آمد.

6/460- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ اِبْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ جَمِیلٍ، عَنْ زُرَارَهَ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ : ﴿إِذا بَلَغَتِ النَّفْسُ هذِهِ - وَأَهْوی بِیَدِهِ إِلی حَنْجَرَتِهِ - لَمْ یَکُنْ لِلْعالِمِ تَوْبَةٌ، وَ کانَتْ لِلْجاهِلِ تَوْبَةٌ﴾ (1)

امام باقر علیه السلام پس از آن که با دست خود به حلقش اشاره کرد فرمود: هرگاه جان به این جا برسد عالم [راهی برای] توبه ندارد و جاهل دارد.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

7/461- الكليني، عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ وَ غَيْرِهِ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قال: ﴿مَنْ كَانَ مُؤْمِناً فَعَمِلَ خَيْراً فِي إِيمَانِهِ ثُمَّ

ص: 274


1- الكافي، ج 2، ص 440.

أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ فَكَفَرَ ثُمَّ تَابَ بَعْدَ كُفْرِهِ كُتِبَ لَهُ وَ حُوسِبَ بِكُلِّ شَيْ ءٍ كَانَ عَمِلَهُ فِي إِيمَانِهِ وَ لَا يُبْطِلُهُ الْكُفْرُ إِذَا تَابَ بَعْدَ كُفْرِهِ﴾ (1)

امام باقر علیه السلام فرمود: هر مؤمنی که در زمان ایمان داشتن، کار نیکی انجام دهد و سپس بر اثر گرفتار شدن به فتنه کافر ،گردد اما بعد از آن توبه کند هر عمل خیری که در زمان ایمانش به جا آورده برایش نوشته و محسوب شود و کفر او اعمالش را باطل نمی کند چرا که پس از آن توبه کرده است.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

8/462- الصدوق قال : حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ مَاجِیلَوَیْهِ رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِیهِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَنِ اَلنَّوْفَلِیِّ عَنِ اَلسَّکُونِیِّ، عن جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ، عن آبائه قال : قال رسول الله صلی الله علیه و آله: ﴿إنَّ للّه عز و جل فُضولاً مِن رِزقِهِ یَنحَلُهُ مَن یَشاءُ مِن خَلقِهِ، وَاللّهُ باسِطٌ یَدَیهِ عِندَ کُلِّ فَجرٍ لِمُذنِبِ اللَّیلِ هَل یَتوبُ فَیَغفِرَ لَهُ! و یَبسُطُ یَدَیهِ عِندَ مَغیبِ الشَّمسِ لِمُذنِبِ النَّهارِ هَل یَتوبُ فَیَغفِرَ لَهُ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام از پدرانش علیهم السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خداوند روزی وسیعش را به هر که اراده کند می دهد و گویی دست رحمت خویش را هر بامداد به سوی آن که در شب گناهی از او سر زده پیش آورده که آیا توبه می کند تا از وی بپذیرد؟ و نیز هر شامگاه برای آن که در روز خطایی کرده است گویی دست گشوده که آیا توبه می کند تا از وی بپذیرد؟!

می گویم: روایت از نظر سند معتبره می باشد.

9/463- الطوسي بِإِسْنَادِهِ عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیّ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحَکَمِ ، عَنْ مُوسَی بْنِ بَکْرٍ ، عَنْ زُرَارَهَ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿مَنْ کَانَ مُؤْمِناً فَحَجَّ وَ عَمِلَ فِی إِیمَانِهِ ثُمَّ قَدْ أَصَابَتْهُ فِی

ص: 275


1- الكافي، ج 2، ص 461.
2- ثواب الأعمال، ص 214.

إِیمَانِهِ ثُمَّ قَدْ أَصَابَتْهُ فِی إِیمَانِهِ فِتْنَهٌ فَکَفَرَ، ثُمَّ تَابَ وَ آمَنَ، یُحْسَبُ لَهُ کُلُّ عَمَلٍ صَالِحٍ عَمِلَهُ فِی إِیمَانِهِ، وَ لاَ یَبْطُلُ مِنْهُ شَیْءٌ﴾ (1)

امام باقر علیه السلام فرمود: هر مؤمنی در زمانِ ایمان ،خود، به حج رود و کاری [نیک] انجام دهد و سپس در ایمانش خللی وارد آید و کافر گردد، ولی بعد توبه کند و ایمان آورد هر کار خوب و شایسته ای که در زمان ایمان اولیه اش انجام داده برایش منظور می شود و چیزی از آن [به سبب کفرش] باطل نمی گردد.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

10/464- القاضي نعمان المصري رَفَعَهُ إلى أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: ﴿مَنْ کَانَ مُؤْمِناً یَعْمَلُ خَیْراً ثُمَّ أَصَابَتْهُ فِتْنَهٌ فَکَفَرَ ثُمَّ تَابَ بَعْدَ کُفْرِهِ کُتِبَ لَهُ کُلُّ شَیْءٍ عَمِلَهُ فِی إِیمَانِهِ فَلاَ یُبْطِلُهُ کُفْرُهُ إِذَا تَابَ بَعْدَ کُفْرِهِ﴾. (2)

امام باقر علیه السلام فرمود: هر مؤمنی که در زمان ایمان داشتن، کار نیکی انجام دهد

و سپس بر اثر گرفتار شدن به فتنه کافر ،گردد اما بعد از آن توبه کند هر عمل خیری که در زمان ایمانش به جا آورده برایش نوشته و محسوب شود و کفر او، چون پس از آن توبه کرده است اعمالش را باطل نمی کند.

می گویم: احادیث در مورد توبه بسیار زیاد می باشد که به ده روایت اکتفا کردیم که بیشتر آن ها از حیث سند صحیح است و آن چه می توان از روایات برداشت کرد این است که دو نوع توبه وجود دارد:

نخست: توبه بنده مؤمن در حال زندگی طبیعی و امید به زندگانی که این نوع از توبه قطعاً مورد پذیرش خداوند بوده و نتیجه اش آمرزش و رحمت و عفو الهی است همان گونه که بیشتر احادیثی که ذکر کردیم به این مطلب اشاره دارد.

دوم: توبه انسان موقعی که از زندگانی ناامید شده و مرگ را می بیند و در حال احتضار است این نوع از توبه بنده را در وادی رحمت واسعه الهی قرار

ص: 276


1- تهذيب الاحكام، ج 5، ص 459، ح 1597.
2- دعائم الإسلام، ج 2، ص 483

می،دهد و بستگی به مشیت الهی دارد یا توبه را می پذیرد و گناه را می بخشد و می آمرزد و یا گناه را نمی بخشد و نمی آمرزد و بنده را به سبب گناهش عذاب می کند، لکن رحمت خداوند وسیع است چنان چه حدیث پنجم و ششم اشاره به این نوع توبه دارد و صاحب وسائل (1) بابی را به جهت چنین توبه ای در کتابش قرار داده است.

ناگفته نماند که حقیقت توبه پشیمانی است و در توبه کردن تصمیم همیشگی به عدم بازگشت به گناه معتبر نیست؛ به خاطر این که این معنا میسور نمی باشد مگر برای عدّه قلیلی از مردم و دلالت بر این مطلب می کند روایت صحیحه ابوبصیر و نیز صحیحه محمّد بن مسلم (حدیث سوم و چهارم).

و اگر تصمیم همیشگی به عدم بازگشت به گناه داشته باشد و خدا او را بدان موفق کند این توبه "توبه نصوح" نامیده می شود همان گونه که در صحیحه وارد شده است.

واضح است که "استغفار" غیر از "توبه" می باشد و نسبت بین این دو عموم و خصوص مِن وجه است، به خاطر این که بنده گاهی توبه می کند در صورتی که استغفار نکرده و گاهی استغفار می کند ولی توبه نکرده و ،گاهی هم استغفار می کند و هم ،توبه و هر دوی این ها (توبه و استغفار) باعث آمرزش و رحمت و عفو از جانب خداوند است و برای هر کدام خواص و آثاری است که اختصاص به خودش دارد. و در مورد توبه ابحاث دیگری نیز وجود دارد که برای توضیح آن می توانید به کتاب ولایت و امامت (2) از صاحب همین قلم مراجعه کنید (3).

66-سرشت مؤمن

1/465- المفيد رَفَعَهُ إلى الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿یَکُونُ اَلْمُؤْمِنُ بَخِیلاً؟ قَالَ: نَعَمْ قَالَ قُلْتُ فَیَکُونُ جَبَاناً؟ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ فَیَکُونُ کَذَّاباً؟ قَالَ لاَ وَ لاَ

ص: 277


1- وسائل الشيعة، ج 11، ص 369 (ج 16 ، ص 86 ، طبع آل البيت).
2- ولایت و امامت ص 111
3- و همچنین در مورد روایات ،توبه مراجعه کنید به کتاب موسوعة أحاديث أهل البيت علیهم السلام ج 2، ص 284 - 257 از همین مؤلف و همچنین ده مطلبی که در پایان آن بحث از روایات استفاده شده است.

جَافِیاً ثُمَّ قَالَ جُبِلَ اَلْمُؤْمِنُ عَلَی کُلِّ طَبِیعَهٍ إِلاَّ اَلْخِیَانَهَ وَ اَلْکَذِبَ﴾ (1)

حسن بن محبوب به امام صادق علیه السلام :گفت آیا ممکن است مؤمن بخیل باشد؟ حضرت فرمود: آری. پرسیدم آیا ترسو می شود؟ فرمود: آری. پرسیدم: آیا دروغ گو می شود؟ فرمود: نه و خائن هم نمی شود. سپس فرمود: مؤمن بر هر خویی سرشته می شود، مگر خیانت و دروغ.

67-خوب غذا خوردن در منزل مؤمن

1/466- اَلْبَرْقِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنِ اِبْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ هُوَ یَقُولُ لِرَجُلٍ کَانَ یَأْکُل: ﴿أما عَلِمتَ أنَّهُ یُعرَفُ حُبُّ الرَّجُلِ أخاهُ بِکَثرَهِ أکلِهِ عِندَهُ ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام به مردی که در حال غذا خوردن ،بود فرمود: نمی دانی که دوستی هر کس به برادرش به این شناخته می شود که از غذایش بیشتر بخورد؟

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

2/467- البرقي، عَنِ اِبْنِ فَضَّالٍ عَنْ یُونُسَ بْنِ یَعْقُوبَ قَالَ: ﴿أَکَلْتُ مَعَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ شِوَاءً فَجَعَلَ یُلْقِی بَیْنَ یَدَیَّ ثُمَّ قَالَ إِنَّهُ یُقَالُ اِعْتَبِرْ حُبَّ اَلرَّجُلِ بِأَکْلِهِ مِنْ طَعَامِ أَخِیهِ﴾ (3)

یونس بن یعقوب :گفت با امام صادق علیه السلام کباب می خوردم و آن حضرت باز برایم غذا می گذاشت سپس فرمود: گفته اند: میزان دوستی هر کس با خوردن او از طعام برادرش سنجیده می شود.

می گویم: روایت از نظر سند ظاهراً صحیحه می باشد

ص: 278


1- الاختصاص، ص231
2- المحاسن، ص 412 و نقل عنه في بحار الأنوار، ج 72 ، ص 448.
3- المحاسن، ص 413 و نقل عنه في بحار الأنوار، ج 72، ص 449.

3/468- البرقي، عن اِبْنُ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ قَالَ: ﴿دَخَلْتُ مَعَ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ أَبِی یَعْفُورٍ عَلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ نَحْنُ جَمَاعَهٌ فَدَعَا بِالْغَدَاءِ فَتَغَدَّیْنَا وَ تَغَدَّی مَعَنَا وَ کُنْتُ أَحْدَثَ اَلْقَوْمِ سِنّاً فَجَعَلْتُ أَقْصُرُ وَ أَنَا آکُلُ فَقَالَ لِی کُلْ أَمَا عَلِمْتَ أَنَّهُ تُعْرَفُ مَوَدَّهُ اَلرَّجُلِ لِأَخِیهِ بِأَکْلِهِ مِنْ طَعَامِهِ﴾ (1)

هشام بن سالم :گفت با جماعتی به همراه عبدالله بن ابي يعفور نزد امام صادق علیه السلام به منزلشان رفتیم حضرت درخواست صبحانه کردند و ما هم خوردیم به من که در بینشان جوانتر بودم و در خوردن کوتاهی می کردم، فرمود: بخور! مگر نمی دانی که میزان دوستی انسان با برادرش به خوردن از غذای او شناخته می شود؟!

4/469- البرقي، عن اَلْوَشَّاءُ عَنْ یُونُسَ بْنِ رَبِیعٍ قَالَ: ﴿دَعَا أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ بِطَعَامٍ فَأُتِیَ بِهَرِیسَهٍ فَقَالَ لَنَا اُدْنُوا فَکُلُوا قَالَ فَأَقْبَلَ اَلْقَوْمُ یَقْصُرُونَ فَقَالَ کُلُوا إِنَّمَا تَسْتَبِینُ مَوَدَّهُ اَلرَّجُلِ لِأَخِیهِ فِی أَکْلِهِ قَالَ فَأَقْبَلْنَا نُصَعِّرُ أَنْفُسَنَا کَمَا یُصَعِّرُ اَلْإِبِلُ﴾ (2)

یونس بن ربیع :گفت امام صادق علیه السلام غذا خواستند و برایشان هَریسه (غذایی که با آرد و گوشت می پزند) آوردند سپس فرمود جلو بیایید و بخورید، ما عذر خواستیم فرمود بخورید که نشانه علاقه شخص به دوستش به میزان خوردن غذاهای خانه اوست؟! یونس بن ربیع :گفت با ولع تمام - همچون شتر - شروع به خوردن کردیم.

می گویم: عبارت "نصعر " یعنی غذا خوردن با ولع و دقّت به اطراف سفره که چیزی از غذا باقی نماند

5/470- الصدوق عن أبيه، عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ يَاسِرٍ الْخَادِمِ، عن أبي الحسن

ص: 279


1- المحاسن، ص 413؛ و نقل عنه في بحار الأنوار، ج 72، ص 449
2- المحاسن، ص 414؛ و نقل عنه في بحار الأنوار، ج 72 ، ص 450.

الرِّضا عَلَیْهِ السَّلامُ قالَ: ﴿السَّخِیُّ یَأْکُلُ مِنْ طَعَامِ النَّاسِ لِیَأْکُلُوا مِنْ طَعَامِهِ وَالْبَخِیلُ لا یَأْکُلُ مِنْ طَعَامِ النَّاسِ لِئَلا یَأْکُلُوا مِنْ طَعَامِهِ﴾ (1)

امام رضا علیه السلام فرمود: شخص بخشنده از غذای مردم می خورد، تا مردم از غذای او بخورند اما خسیس از غذای مردم نمی خورد تا آن ها نیز از غذای او نخورند.

68-مؤمن حج گزار حقیقی

1/471- في التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري علیه السلام: ﴿قَالَ عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ وَ هُوَ وَاقِفٌ بِعَرَفَاتٍ لِلزُّهْرِیِّ : کَمْ تُقَدِّرُ هَاهُنَا مِنَ اَلنَّاسِ. قَالَ: أُقَدِّرُ (أَرْبَعَمائه أَلْفٍ) وَ خَمْسَمِائَهِ أَلْفٍ کُلُّهُمْ حُجَّاجٌ قَصَدُوا اَللَّهَ بِآمَالِهِمْ وَ یَدْعُونَهُ بِضَجِیجِ أَصْوَاتِهِمْ. فَقَالَ لَهُ: یَا زُهْرِیُّ مَا أَکْثَرَ اَلضَّجِیجَ وَ أَقَلَّ اَلْحَجِیجَ! فَقَالَ اَلزُّهْرِیُّ : کُلُّهُمْ حُجَّاجٌ، أَفَهُمْ قَلِیلٌ. فَقَالَ لَهُ: یَا زُهْرِیُّ أَدْنِ لِی وَجْهَکَ. فَأَدْنَاهُ إِلَیْهِ، فَمَسَحَ بِیَدِهِ وَجْهَهُ، ثُمَّ قَالَ: اُنْظُرْ. فَنَظَرَ إِلَی اَلنَّاسِ، قَالَ اَلزُّهْرِیُّ : فَرَأَیْتُ أُولَئِکَ اَلْخَلْقَ کُلَّهُمْ قِرَدَهً، لاَ أَرَی فِیهِمْ إِنْسَاناً إِلاَّ فِی کُلِّ عَشَرَهِ آلاَفٍ وَاحِداً مِنَ اَلنَّاسِ. ثُمَّ قَالَ لِیَ: اُدْنُ مِنِّی یَا زُهْرِیُّ . فَدَنَوْتُ مِنْهُ، فَمَسَحَ بِیَدِهِ وَجْهِی ثُمَّ قَالَ: اُنْظُرْ. فَنَظَرْتُ إِلَی اَلنَّاسِ، قَالَ اَلزُّهْرِیُّ : فَرَأَیْتُ أُولَئِکَ اَلْخَلْقَ کُلَّهُمْ خَنَازِیرَ، ثُمَّ قَالَ لِی: أَدْنِ لِی وَجْهَکَ. فَأَدْنَیْتُ مِنْهُ، فَمَسَحَ بِیَدِهِ وَجْهِی، فَإِذَا هُمْ کُلُّهُمْ ذِئْبَهٌ إِلاَّ تِلْکَ اَلْخَصَائِصَ مِنَ اَلنَّاسِ نَفَراً یَسِیراً. فَقُلْتُ: بِأَبِی وَ أُمِّی یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ قَدْ أَدْهَشَتْنِی آیَاتُکَ، وَ حَیَّرَتْنِی عَجَائِبُکَ! قَالَ: یَا زُهْرِیُّ مَا اَلْحَجِیجُ مِنْ هَؤُلاَءِ إِلاَّ اَلنَّفَرُ اَلْیَسِیرُ اَلَّذِینَ رَأَیْتَهُمْ بَیْنَ هَذَا اَلْخَلْقِ اَلْجَمِّ اَلْغَفِیرِ. ثُمَّ قَالَ لِی: اِمْسَحْ یَدَکَ عَلَی وَجْهِکَ. فَفَعَلْتُ، فَعَادَ أُولَئِکَ اَلْخَلْقُ فِی عَیْنِی نَاساً کَمَا کَانُوا أَوَّلاً. ثُمَّ قَالَ لِی: مَنْ حَجَّ وَ وَالَی مُوَالِیَنَا، وَ هَجَرَ مُعَادِیَنَا، وَ وَطَّنَ نَفْسَهُ عَلَی طَاعَتِنَا، ثُمَّ حَضَرَ هَذَا اَلْمَوْقِفَ مُسَلِّماً إِلَی اَلْحَجَرِ اَلْأَسْوَدِ مَا قَلَّدَهُ اَللَّهُ مِنْ أَمَانَاتِنَا، وَ وَفِیّاً بِمَا أَلْزَمَهُ مِنْ عُهُودِنَا، فَذَلِکَ هُوَ اَلْحَاجُّ، وَ اَلْبَاقُونَ هُمْ مَنْ قَدْ رَأَیْتَهُمْ. یَا زُهْرِیُّ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ جَدِّی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَالَ: لَیْسَ اَلْحَاجُّ اَلْمُنَافِقِینَ اَلْمُعَادِینَ لِمُحَمَّدٍ

ص: 280


1- عيون أخبار الرضا علیه السلام، ج 2، ص 12؛ و نقل عنه في بحار الأنوار، ج 72، ص 446

وَ عَلِیٍّ علیهما السلام وَ مُحِبِّیهِمَا اَلْمُوَالِینَ لِشَانِئِهِمَا. وَ إِنَّمَا اَلْحَاجُّ اَلْمُؤْمِنُونَ اَلْمُخْلِصُونَ اَلْمُوَالُونَ لِمُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ مُحِبِّیهِمَا، اَلْمُعَادُونَ لِشَانِئِهِمَا، إِنَّ هَؤُلاَءِ اَلْمُؤْمِنِینَ اَلْمُوَالِینَ لَنَا، اَلْمُعَادِینَ لِأَعْدَائِنَا لَتَسْطَعُ أَنْوَارُهُمْ فِی عَرَصَاتِ اَلْقِیَامَهِ عَلَی قَدْرِ مُوَالاَتِهِمْ لَنَا. فَمِنْهُمْ مَنْ یَسْطَعُ نُورُهُ مَسِیرَهَ أَلْفِ سَنَهٍ. وَ مِنْهُمْ مَنْ یَسْطَعُ نُورُهُ مَسِیرَهَ ثَلاَثِمِائَهِ أَلْفِ سَنَهٍ وَ هُوَ جَمِیعُ مَسَافَهِ تِلْکَ اَلْعَرَصَاتِ. وَ مِنْهُمْ مَنْ یَسْطَعُ نُورُهُ إِلَی مَسَافَاتٍ بَیْنَ ذَلِکَ یَزِیدُ بَعْضُهَا عَلَی بَعْضٍ عَلَی قَدْرِ مَرَاتِبِهِمْ فِی مُوَالاَتِنَا وَ مُعَادَاهِ أَعْدَائِنَا، یَعْرِفُهُمْ أَهْلُ اَلْعَرَصَاتِ مِنَ اَلْمُسْلِمِینَ وَ اَلْکَافِرِینَ بِأَنَّهُمُ اَلْمُوَالُونَ اَلْمُتَوَلُّونَ وَ اَلْمُتَبَرِّءُونَ. یُقَالُ لِکُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ: یَا وَلِیَّ اَللَّهِ اُنْظُرْ فِی هَذِهِ اَلْعَرَصَاتِ إِلَی کُلِّ مَنْ أَسْدَی إِلَیْکَ فِی اَلدُّنْیَا مَعْرُوفاً، أَوْ نَفَّسَ عَنْکَ کَرْباً، أَوْ أَغَاثَکَ إِذْ کُنْتَ مَلْهُوفاً، أَوْ کَفَّ عَنْکَ عَدُوّاً، أَوْ أَحْسَنَ إِلَیْکَ فِی مُعَامَلَتِهِ، فَأَنْتَ شَفِیعُهُ. فَإِنْ کَانَ مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ اَلْمُحِقِّینَ زِیدَ بِشَفَاعَتِهِ فِی نِعَمِ اَللَّهِ عَلَیْهِ، وَ إِنْ کَانَ مِنَ اَلْمُقَصِّرِینَ کُفِیَ تَقْصِیرَهُ بِشَفَاعَتِهِ، وَ إِنْ کَانَ مِنَ اَلْکَافِرِینَ خُفِّفَ مِنْ عَذَابِهِ بِقَدْرِ إِحْسَانِهِ إِلَیْهِ. وَ کَأَنِّی بِشِیعَتِنَا هَؤُلاَءِ یَطِیرُونَ فِی تِلْکَ اَلْعَرَصَاتِ کَالْبُزَاهِ وَ اَلصُّقُورِ، فَیَنْقَضُّونَ عَلَی مَنْ أَحْسَنَ فِی اَلدُّنْیَا إِلَیْهِمْ اِنْقِضَاضَ اَلْبُزَاهِ وَ اَلصُّقُورِ عَلَی اَللُّحُومِ تَتَلَقَّفُهَا وَ تَحْفَظُهَا فَکَذَلِکَ یَلْتَقِطُونَ مِنْ شَدَائِدِ اَلْعَرَصَاتِ مَنْ کَانَ أَحْسَنَ إِلَیْهِمْ فِی اَلدُّنْیَا فَیَرْفَعُونَهُمْ إِلَی جَنَّاتِ اَلنَّعِیمِ﴾ (1)

امام سجّاد علیه السلام در عرفات وقوف داشتند به زُهَری فرمود: از نظر تو امسال تعداد زائران چقدر است؟ زُهَری :گفت چهارصد یا پانصد هزار نفرند که همگی با صرف اموال خویش خانه خدا را قصد کرده اند و با ناله و صدایشان او را می خوانند. امام به او فرمود اگرچه ضجّه و ناله زیاد است، اما حج گزاران راستین بسیار اندکند زُهَری گفت همه آنان حج گزارند آیا کمند؟ امام فرمود: ای زهری، صورتت را نزدیک من بیاور زهری نیز آن را نزدیک امام آورد و امام با دستش بر چهره او دست کشید؛ سپس فرمود: نگاه کن و سپس خود به مردم نگریست. زهری گفت: تمامی خلق را به شکل میمون دیدم در میان آن ها انسان نمی بینم مگر از هر

ص: 281


1- التفسير المنسوب إلى الإمام العسكري علیه السلام، ص 281؛ و نقل عنه في جامع أحاديث الشيعة، ج 10، ص190.

ده هزار نفر تنها یک نفر را. امام فرمود: ای ،زهری نزدیک بیا! و نزدیک امام شدم و دستانش را بر صورت من کشید و سپس فرمود: حالا نگاه کن! به مردم نگاه کردم. زهری :گفت تمامی آفریدگان را شبیه خوک .دیدم سپس امام خطاب به من فرمود: صورتت را نزدیک من بیاور و من نیز صورتم را نزدیک ایشان بردم و دستش را بر صورت من کشید پس به ناگاه همه آنان را شبیه گرگ ،دیدم، جز آن افراد خاص از مردم را که تعدادشان اندک بود به امام :گفتم ای پسر رسول خدا! پدر و مادرم به ،فدایت همانا نشانه هایت مرا به تعجب واداشت و شگفتی هایت مرا حیران کرد. فرمود: ای زهری، جز گروهی اندک که تو میان این جمعیت انبوه می بینی، حج گزار .نیستند سپس خطاب به من :فرمود دستت را بر صورتت بکش و من این کار را انجام دادم و بار دیگر آنان در چشم من همچون بار اول به شکل مردم ظاهر شدند. سپس امام فرمود: هر کس حج گزارد و پشتیبان یاوران ما باشد و از دشمنان ما دوری کند و خویشتن را بر فرمانبری از ما آماده سازد و سپس در این موقف حاضر شود در حالی که آن چه را که خداوند از امانت ما به گردن او گذاشته به حجر الاسود تسلیم کند و بر پیمان ما که او را ملزم کرده وفادار باشد؛ او همان حج گزار است و دیگران همان کسانی هستند که دیدی ای زهری پدرم از جدم رسول الله صلی الله علیه و اله برایم نقل کرده است که ایشان فرمود: منافقان و دشمنان محمّد و علی علیهما السلام و دوستداران بدخواهان آن دو حج گزار نیستند، بلکه مؤمنان مخلص و حامیان و دوستداران محمّد و علی علیهما السلام و دشمنان بدخواهان آن دو حج گزارند. همانا این انسان های مؤمن و طرفدار ما و مخالفان دشمنان ما هستند که نور چهره آنان در عرصه های روز قیامت به اندازه دوست داشتن ما می تابد نور و روشنایی برخی از آنان تا مسیر سیصد هزار سال می تابد که آن تمامی مسافت آن عرصه هاست و نور برخی از آنان به میزان مسافت بین این مقدار است که بر اساس اندازه دوست داشتن

ص: 282

ما و دشمنی با دشمنان ما نور برخی از دیگری بیشتر است. اهل عرصه ها اعم از مسلمان و کافر آنان را می شناسند که دوستدار ما و دارای تولّی و تبرّی هستند و به هر یک از آنان گفته می شود: ای ولیّ خدا! در این عرصه ها به هر کس که در دنیا به تو خوبی کرده یا سختی را از دوش تو ،برداشته یا این که تو را زمانی که ستم دیده ای یاری رسانده یا این که دشمن تو را رانده یا در کاری به تو نیکی کرده ،بنگر چرا که تو شفاعت کننده او هستی؛ اگر از مؤمنان محقّ و سزاوار باشد در شفاعت وی نسبت به نعمت های خداوند بر او افزوده می شود و اگر از گنهکاران باشد، شفاعت او جهت بخشش گناه گنهکار کافی است و اگر از کافران باشد به اندازه احسانش از عذاب او کاسته می شود و گویی این پیروان ما هستند که در این عرصه ها به سان باز و شاهین می پرند و به کسانی که در دنیا به آنان نیکی کرده، به سان فرود آمدن باز و شاهین که بر گوشت ها حمله می برند بر آنان فرود می آیند و آن ها را به چنگ می آورند و می ربایند و همچنین از سختی های عرصات، کسانی را که به آنان در دنیا نیکی کرده اند از روی زمین بر می گیرند و آنان را به سوی بهشت بالا می برند.

می گویم: مراد از "زُهَری" محمّد بن مسلم بن عبیدالله بن عبدالله بن شہاب زُهَری سُنّی ،مذهب که پدرش همراه مُصعب بن زبیر بود و جدّش عبیدالله نیز در جبهه مشرکین در جنگ بدر شمشیر می زد زُهَری سالیان طولانی کارگزار و عامل بنی مروان بود و نیز هشام بن عبدالمک او را به عنوان آموزگار فرزندانش قرار داده بود، با این که از علمای اهل سنّت به شمار می آید ولی بنا بر بعضی روایات امام سجّاد را دوست داشته و احترام می گذاشت و روایاتی را نیز از آن حضرت نقل نموده است به خاطر چنین ویژگی هایی شیخ طوسی و نیز برقی در کتاب رجالشان او را در شمار اصحاب امام سجّاد علیه السلام آورده اند که حضرت توصیه نامه ای پند آمیز برایش نوشته اند و ابن شعبه حرّانی آن را در تحف العقول (1) نقل نموده است.

ص: 283


1- تحف العقول، ص 274

اما در مورد تفسیر منسوب به امام عسکری علیه السلام باید گفت که به دلیل ضعف سند و اشکالات دیگری که در مطالبش هست نمی تواند از آن حضرت باشد چنان چه در مورد کتاب "الفقه الرضوی" منسوب به امام رضا علیه السلام این گونه است با وجودی که در بعضی کتب حدیثی مانند "جامع الاخبار" و "مشكاة الأنوار" و... . روايات بسیاری از این دو کتاب نقل شده است. نتیجه این که روایات وارده در این دو کتاب نوعاً مرسل و مرفوع بوده و به همین خاطر ما هم روایاتشان را آوردیم.

در مورد متن روایت مذکور باید گفت متن آن از روایات صحیح شمرده می شود و موضوع مطرح شده در آن از روایات دیگر هم بدست می آید که برای اطلاع از آن به کتب حدیثی در موضوع حج رجوع شود و پایان هر درخواستمان این که حمد و سپاس مخصوص پروردگار جهانیان است.

69-دوستی با مؤمنان

1/472- الكليني، عِدَّهٌ مِنْ أَصْحَابِنَا ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسی وَ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ ؛ وَ عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ ، عَنْ أَبِیهِ وَ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ جَمِیعاً ، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ رِئَابٍ ، عَنْ أَبِی عُبَیْدَهَ الْحَذَّاءِ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام ، قَالَ: ﴿مَنْ أَحَبَّ لِلّهِ وَ أَبْغَضَ لِلّهِ وَ أَعْطی لِلّهِ ، فَهُوَ مِمَّنْ کَمَلَ إِیمَانُهُ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس دوستی و دشمنیش و عطا و بخشش او به خاطر خداوند باشد در شمار کسانی است که ایمان را به سر حدّ کمال رسانده اند.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

2/473- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ ، عَنْ أَبِیهِ ، عَنْ حَمَّادٍ ، عَنْ حَرِیزٍ ، عَنْ فُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ ، قَالَ: ﴿سَألْتُ أبَا عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ عَنِ الْحُبِّ وَ الْبُغْضِ أمِنَ الْإیمَانِ هُوَ؟ فَقَالَ: وَ هَلِ الْإیمَانُ إلَّا الْحُبُّ وَ الْبُغْضُ؟﴾ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآیَةَ: ﴿حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمانَ وَ زَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ وَ کَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیانَ أُولئِکَ هُمُ الرّاشِدُونَ﴾ (2) (3)

ص: 284


1- الكافي، ج 2، ص 124.
2- سوره حجرات آیه 7
3- الكافي، ج 2، ص 125.

فضیل بن یسار از امام صادق علیه السلام پرسید آیا حُب و بُغض جزء ایمان است؟ فرمود: مگر ایمان چیزی غیر از حُب و بغض است؟ سپس این آیه را تلاوت فرمود: «خدا ایمان را محبوب شما کرد و آن را در دل شما بیاراست و کفر و نافرمانی و عصیان را ناپسند شما کرد آنانند هدایت یافتگان».

می گویم: روایت از نظر سند معتبره می باشد.

3/474- الكليني، عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أصْحَابِنا، عَنْ أحْمَدَ بْنِ أبِی عَبْدِاللهِ، عَنْ أَبِیهِ عَنْ نَضْرِ بْنِ سُوَیْدٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی حَمْزَهَ اَلثُّمَالِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ قَالَ: ﴿إِذَا جَمَعَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ اَلْأَوَّلِینَ وَ اَلْآخِرِینَ قَامَ مُنَادٍ فَنَادَی یُسْمِعُ اَلنَّاسَ فَیَقُولُ أَیْنَ اَلْمُتَحَابُّونَ فِی اَللَّهِ قَالَ فَیَقُومُ عُنُقٌ مِنَ اَلنَّاسِ فَیُقَالُ لَهُمُ اِذْهَبُوا إِلَی اَلْجَنَّهِ بِغَیْرِ حِسَابٍ قَالَ فَتَلَقَّاهُمُ اَلْمَلاَئِکَهُ فَیَقُولُونَ إِلَی أَیْنَ فَیَقُولُونَ إِلَی اَلْجَنَّهِ بِغَیْرِ حِسَابٍ قَالَ فَیَقُولُونَ فَأَیُّ ضَرْبٍ أَنْتُمْ مِنَ اَلنَّاسِ فَیَقُولُونَ نَحْنُ اَلْمُتَحَابُّونَ فِی اَللَّهِ قَالَ فَیَقُولُونَ وَ أَیَّ شَیْءٍ کَانَتْ أَعْمَالُکُمْ قَالُوا کُنَّا نُحِبُّ فِی اَللَّهِ وَ نُبْغِضُ فِی اَللَّهِ قَالَ فَیَقُولُونَ نِعْمَ أَجْرُ اَلْعَامِلِینَ﴾ (1)

امام سجّاد علیه السلام فرمود: چون خداوند متعال همه مردم را در روز قیامت گرد آورد، منادی حقّ - به طوری که همه مردم بشنوند - ندا دهد که: کجایند کسانی که فقط به خاطر خدا همدیگر را دوست داشتند؟ جماعتی از مردم بر می خیزند، به آن ها گفته می شود بدون حساب داخل بهشت شوید فرشتگان با آن ها روبرو می شوند و می:گویند کجا می روید؟ جواب می دهند بدون حساب بسوی بهشت می رویم ملائك می پرسند شما چه صنفی از مردم هستید؟ می گویند ما کسانی هستیم که فقط برای خدا به همدیگر مهر می ورزیدیم می پرسند اعمال شما چه بوده است؟ پاسخ می دهند برای خدا دوستی می کردیم و برای خدا دشمنی می ورزیدیم ملائك می گویند: چه خوبست پاداش اهل عمل

ص: 285


1- الكافي، ج 2، ص 126.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

4/475- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إبْراهِیمَ عَنْ أبِیهِ عَنِ ابْنِ أبِی عُمَیْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ وَ حَفْصِ بْنِ الْبَخْتَرِیِّ عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ علیه السلام قال : ﴿إِنَّ الرَّجُلَ لَيُحِبُّكُمْ وَ مَا يَعْرِفُ مَا أَنْتُمْ عَلَيْهِ، فَيُدْخِلُهُ اللهُ الْجَنَّةَ بِحُبِّكُمْ. وَ إِنَّ الرَّجُلَ لَيُبْغِضُكُمْ وَ مَا يَعْرِفُ مَا أَنْتُمْ عَلَيْهِ، فَيُدْخِلُهُ اللهُ بِبُغْضِكُمُ النَّارَ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: شخصی شما (شیعیان) را دوست دارد و نمی داند شما چه عقیده ای ،دارید خدا او را به سبب دوستیش با شما به بهشت می برد و شخصی شما را دشمن دارد و نمی داند شما چه عقیده ای دارید خدا او را به خاطر دشمنیش با شما به دوزخ بَرد.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

5/476- الكليني عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَی عَنْ سَمَاعَهَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿إِنَّ اَلْمُسْلِمَیْنِ یَلْتَقِیَانِ فَأَفْضَلُهُمَا أَشَدُّهُمَا حُبّاً لِصَاحِبِهِ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: دو مسلمانی که با هم ملاقات می کنند آن که دیگری را بیشتر دوست دارد از دیگری بهتر است.

می گویم: روایت از نظر سند موثّقه می باشد.

6/477- الكليني، عَنِ اَلْعِدَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ أحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أبِی نَصْرٍ وَ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ صَفْوَانَ الْجَمَّالِ عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ: ﴿مَا الْتَقَی مُؤْمِنَانِ قَطُّ إلَّا کَانَ أفْضَلُهُمَا أشَدَّهُمَا حُبّاً لِأخِیهِ﴾ (3)

ص: 286


1- الكافي، ج 2، ص 126.
2- الكافي، ج 2، ص 127.
3- الكافي، ج 2، ص 127.

امام صادق علیه السلام فرمود: دو مؤمن هرگز با هم دیدار نکنند، جز آن که برادرش را بیشتر دوست دارد بهتر است.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

478 7- الصدوق رَفعه إلى أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَعْلَمَ أَنَّ فِیکَ خَیْراً فَانْظُرْ إِلَی قَلْبِکَ فَإِنْ کَانَ یُحِبُّ أَهْلَ طَاعَهِ اَللَّهِ وَ یُبْغِضُ أَهْلَ مَعْصِیَهِ اَللَّهِ فَفِیکَ خَیْرٌ وَ اَللَّهُ یُحِبُّکَ وَ إِنْ کَانَ یُبْغِضُ أَهْلَ طَاعَهِ اَللَّهِ وَ یُحِبُّ أَهْلَ مَعْصِیَهِ اَللَّهِ فَفِیکَ شَرٌّ وَ اَللَّهُ یُبْغِضُکَ وَ اَلْمَرْءُ مَعَ مَنْ أَحَبَّ﴾ (1)

امام باقر علیه السلام فرمود: هرگاه خواستی بدانی که در تو خیری هست، به دلت نگاه کن؛ اگر اهل طاعتِ خدا را دوست و اهل معصیت خدا را دشمن داشت در تو خیر هست و خدا هم تو را دوست دارد ولی اگر اهل طاعتِ خدا را دشمن و اهل معصیتِ خدا را دوست داشت خیری در تو نیست و خدا هم با تو دشمن است و انسان با کسی است که دوستش دارد.

8/479- الصدوق رَفَعَهُ إلى اَلْفُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿مِنْ حُبِّ اَلرَّجُلِ دِینَهُ حُبُّهُ لِإِخْوَانِهِ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: دوست داشتن برادران دینی رشته ای از علاقمندی شخص به دین خود است

می گویم: شبیه روایت مذکور را شیخ مفید در کتاب الاختصاص (3) به صورت مرفوع نقل نموده است.

ص: 287


1- مصادقة الإخوان، ص 50
2- مصادقة الإخوان، ص 74
3- الاختصاص، ص31

9/480 - الطوسي، عن الْمُفِیدُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِیدِ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنِ ابْنِ عِیسَی عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِیرٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام ﴿إِنِّی لَأَلْقَی الرَّجُلَ لَمْ أَرَهُ وَ لَمْ یَرَنِی فِیمَا مَضَی قَبْلَ یَوْمِهِ ذَلِكَ فَأُحِبُّهُ حُبّاً شَدِیداً فَإِذَا كَلَّمْتُهُ وَجَدْتُهُ لِی مِثْلَ مَا أَنَا عَلَیْهِ لَهُ وَ یُخْبِرُنِی أَنَّهُ یَجِدُ لِی مِثْلَ الَّذِی أَجِدُ لَهُ فَقَالَ صَدَقْتَ یَا سَدِیرُ إِنَّ ائْتِلَافَ قُلُوبِ الْأَبْرَارِ إِذَا الْتَقَوْا وَ إِنْ لَمْ یُظْهِرُوا التَّوَدُّدَ بِأَلْسِنَتِهِمْ كَسُرْعَةِ اخْتِلَاطِ قَطْرِ السَّمَاءِ عَلَی مِیَاهِ الْأَنْهَارِ وَ إِنَّ بُعْدَ ائْتِلَافِ قُلُوبِ الْفُجَّارِ إِذَا الْتَقَوْا وَ إِنْ أَظْهَرُوا التَّوَدُّدَ بِأَلْسِنَتِهِمْ كَبُعْدِ الْبَهَائِمِ مِنَ التَّعَاطُفِ وَ إِنْ طَالَ اعْتِلَافُهَا عَلَی مِذْوَدٍ وَاحِدٍ﴾ (1)

سدیر به امام صادق علیه السلام :گفت گاهی کسی را می بینم که هرگز با او دیدار نداشته ام و یکدیگر را نمی شناسیم ولی به شدت او را دوست می دارم؟! و چون با هم گفتگو می کنیم این علاقه را در او نیز می بینم و او همین دوستی را نیز اظهار می کند؟ (علت چیست؟) حضرت فرمود: نیکوکاران وقتی با هم رو به رو می،شوند اگر چه دوستی خود را به زبان ،نیاورند دل هایشان، با همان سرعتی که قطرات باران در آب های رودخانه ها به هم می پیوندند، به یکدیگر می پیوندد و ،بدکاران وقتی با هم رو به رو می شوند اگر چه به زبان اظهار دوستی کنند، دل هایشان از یکدیگر دور ،است، همچون دوری دل های بهایم از یکدیگر، هر چند مدّت های طولانی بر سر یک آخور با هم علوفه خورند.

می گویم: روایت از نظر سند معتبره می باشد. المِذود: آخور حيوانات.

10/481- ابن فهد الحلي رَفَعَهُ إلى اَلْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ أَنَّهُمْ قَالُوا: ﴿لَا يُكْمِلُ الْعَبْدُ حَقِيقَةَ الْإِيمَانِ حَتَّى يُحِبَّ أَخَاهُ الْمُؤْمِنَ﴾ (2)

ابن فهد حلّی از ائمه معصومین علیهم السلام نقل می کند که فرمودند: بنده حقیقت

ص: 288


1- أمالي الطوسي، المجلس الرابع عشر ح 72، ص 411، رقم 924؛ و نقل عنه في بحار الأنوار، ج 71، ص 281
2- عدة الداعي، ص173؛ و نقل عنه في مسدرك الوسائل، ج 12، ص 235.

ایمان را به نهایت نمی رساند مگر به دوستی با برادر مؤمنش.

می گویم: روایات در مورد محبّت و دوستی بسیار فراوان است که در این جا به ده مورد که بیشترشان معتبرند اکتفا نمودیم برای مزید اطلاع به کتب الکافی (1) و الوافی (2) و وسائل الشيعه (3) و بحار الأنوار (4) و مستدرك الوسائل (5) و جامع أحاديث الشيعة (6) مراجعه شود.

70-بازداشتن حقوق مؤمن

1/482- الكليني، عَنِ الْعِدَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ أَبِی عَلِیٍّ الْأَشْعَرِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَسَّانَ جَمِیعاً عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ، عَنْ یُونُسَ بْنِ ظَبْیَانَ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: ﴿یَا یُونُسُ مَنْ حَبَسَ حَقَّ اَلْمُؤْمِنِ أَقَامَهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ خَمْسَمِائَهِ عَامٍ عَلَی رِجْلَیْهِ حَتَّی یَسِیلَ عَرَقُهُ أَوْ دَمُهُ وَ یُنَادِی مُنَادٍ مِنْ عِنْدِ اَللَّهِ هَذَا اَلظَّالِمُ اَلَّذِی حَبَسَ عَنِ اَللَّهِ حَقَّهُ قَالَ فَیُوَبَّخُ أَرْبَعِینَ یَوْماً ثُمَّ یُؤْمَرُ بِهِ إِلَی اَلنَّارِ﴾ (7)

امام صادق علیه السلام به یونس بن ظبیان فرمود: هر که حق مؤمنی را نگه دارد و به او ندهد خداوند عز و جل در روز قیامت پانصد سال او را روی دو پا نگهدارد تا عرقش یا خونش (تردید از راوی حدیث است) جاری ،شود و منادی از جانب خداوند ندا :کند این است آن ستمکاری که حق خدا را از او حبس کرده، حضرت فرمود: پس چهل روز سرزنش شود سپس فرمان رسد که او را به دوزخ برند.

می گویم: این روایت را شیخ صدوق رحمه الله با سند متّصل از یونس بن ظبیان در

ص: 289


1- الكافي، ج 2، ص 124
2- الوافي، ج 4، ص 485
3- وسائل الشيعة، ج 11، ص 438 (ج 16، ص 176، آل البيت)
4- بحار الأنوار، ج 71، ص278
5- مستدرك الوسائل، ج 12، ص 232.
6- جامع أحاديث الشيعة، ج 14، ص 198.
7- الكافي، ج 2، ص 367.

كتاب عقاب الأعمال (1) نقل نموده است.

2/483- الصدوق قال : حَدَّثَنَا أَبِی رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِیسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ یَحْیَی بْنِ عِمْرَانَ اَلْأَشْعَرِیِّ، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ زَیْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ مُنْذِرِ بْنِ یَزِیدَ قَالَ: ﴿حَدَّثَنِی أَبُو هَارُونَ الْمَکْفُوفُ قَالَ: قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السّلام یَا أَبَا هَارُونَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی آلَی عَلَی نَفْسِهِ أَنْ لَا یُجَاوِرَهُ خَائِنٌ (2) قَالَ قُلْتُ وَ مَا الْخَائِنُ قَالَ مَنِ ادَّخَرَ عَنْ مُؤْمِنٍ دِرْهَماً أَوْ حَبَسَ عَنْهُ شَیْئاً مِنْ أَمْرِ الدُّنْیَا قَالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ غَضَبِ اللَّهِ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی آلَی عَلَی نَفْسِهِ أَنْ لَا یُسْکِنَ جَنَّتَهُ أَصْنَافاً ثَلَاثَهً رَادٌّ عَلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَوْ رَادٌّ عَلَی إِمَامٍ هُدًی أَوْ مَنْ حَبَسَ حَقَّ امْرِئٍ مُؤْمِنٍ قَالَ قُلْتُ یُعْطِیهِ مِنْ فَضْلِ مَا یَمْلِکُ قَالَ یُعْطِیهِ مِنْ نَفْسِهِ وَ رُوحِهِ فَإِنْ بَخِلَ عَلَیْهِ مُسْلِمٌ بِنَفْسِهِ فَلَیْسَ مِنْهُ إِنَّمَا هُوَ شِرْکُ الشَّیْطَانِ﴾. (2)

امام صادق علیه السلام به ابو هارون فرمود: خداوند متعال سوگند یاد کرده که هیچ خیانتکاری به مقام قرب او نرسد. گفتم: خیانتکار کیست؟ فرمود: آن که حتی به اندازه يك درهم در رفع نیاز مؤمنی کوتاهی کند یا چیزی از وسایل زندگی را در دسترس او قرار ندهد :گفتم پناه می برم به خدا از غضبش. فرمود: خداوند متعال سوگند یاد کرده است که سه دسته از مردم را به بهشت راه ندهد آن که خدای بزرگ را قبول نداشته باشد آن که پیشوای هدایت را قبول نداشته باشد، و آن که حقّ شخص مؤمنی را باز دارد (ابو هارون) می گوید :گفتم باید از زیادی دارایی خود به او بدهد؟ فرمود: از جان و مکنت باید (در راه برادر مؤمن) بدهد. اگر از جان خود در راه او دریغ ورزد با او يك دله و خالص نیست بلکه خود (گرفتار) دام شیطان و شریک اوست.

می گویم: سپس شیخ صدوقی رحمه الله گفته: مصنّف این کتاب که خداوند همیشه

ص: 290


1- عقاب الأعمال، ص 286.
2- الخصال، ج 1، ص 151 ، رقم 185.

یاورش باد :گوید مقصود از بذل جان و روح این است که از آبروی خود در صورتی که مؤمن نیازمند باشد بذل نماید و در رفع نیازمندی هایش کوشا باشد.

71-حرص مؤمن به اطاعت

1/484- رَفَعَهُ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : إِنَّهُ قَالَ : ﴿اَلْمُؤْمِنُ عَلَى اَلطَّاعَةِ حَرِيصٌ وَ عَنِ اَلْمَحَارِمِ عَفُوٌّ﴾. (1)

امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: مؤمن نسبت به بندگی خداوند حریص بوده و از معصیت او چشم می پوشد.

72-حرمت مؤمن

1/485- الصدوق قال : حَدَّثَنَا أَبِی رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِاللَّهِ، عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ، عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَی عَنْ إبْرَاهِیمَ بْنِ عُمَرَ عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ: ﴿المُؤمنُ أعْظَمُ حُرمةً مِنَ الكَعْبَةِ﴾. (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: ارزش و احترام مؤمن از کعبه فزون تر است.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد و در این تعبیر روایت دقایق و نکات و وظایفی نهفته که بر اهلش مخفی نیست و این روایت در عظمتِ ارزش و احترام مؤمن برای ما کافیست.

2/486- اَلْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ رَفَعَهُ إِلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: قَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: ﴿المُؤمِنُ حَرَامٌ كُلُّهُ عِرضُهُ وَ مَالُهُ وَ دَمُهُ﴾ (3)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: تمام شئونات مؤمن محترم است: آبرویش، و مال و دارایی اش و خونش

ص: 291


1- غرر الحكم، ج 1، ص 87، ح 2017.
2- الخصال، ص 27
3- المؤمن، ص 72 ، ح 199.

3/487- سبط الطبرسي رَفَعَهُ إلى أبي عبدالله صلى الله عليه و سلم أنّه قال: ﴿المُؤمنُ أعْظَمُ حُرمةً مِنَ الكَعْبَةِ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: ارزش و احترام مؤمن از کعبه فزون تر است.

4/488- سبط الطبرسي رَفَعَهُ إلى رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ أنّه نَظَرَ إِلَی اَلْکَعْبَهِ فَقَالَ: ﴿مَرْحَباً بالبیتِ! ما أعْظَمَکَ وأعْظَمَ حُرمَتَکَ علَی اللَّهِ ! واللَّهِ، لَلْمؤمنُ أعْظَمُ حُرمَهً مِنکَ لأنَّ اللَّهَ حَرّمَ منکَ واحدهً و مِن المؤمنِ ثلاثهً: مالَهُ ، و دمَهُ، و أنْ یُظَنَّ بهِ ظَنَّ السَّوءِ﴾ (2)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به کعبه نگاه کرد و فرمود: آفرین به تو خانه، چقدر نزد خدا بزرگ و محترمی امّا به خدا قسم حرمت مؤمن از تو بیشتر است؛ زیرا خداوند از تو یک چیز را حرام کرد و از مؤمن سه چیز را مالش را خونش را و گمان بد بردن به او را .

73-اندوه مؤمن

1/489- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ اِبْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ أَبِی أَیُّوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَمِعْتُ أبَا عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ یَقُولُ : ﴿الْمُؤْمِنُ لَا یَمْضِی عَلَیْهِ أرْبَعُونَ لَیْلَةً إلَّا عَرَضَ لَهُ أمْرٌ یَحْزُنُهُ یُذَکَّرُ بِهِ﴾ (3)

امام صادق علیه السلام فرمود: چهل روز بر مؤمن نمی گذرد، جز آن که برایش مشکلی پیش آید که غمگینش کند و متذکّرش سازد.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

2/490- المفيد عَنْ أَحْمَدَ بْنِ وَلِیدِ عَنْ أَبِیهِ عَنِ اَلصَّفَّارِ عَنِ اِبْنِ عِیسَی عَنِ

ص: 292


1- مشكاة الأنوار، ص193؛ و نقل عنه في بحار الأنوار، ج 64 ، ص 71 ، ح 35.
2- مشكاة الأنوار، ص 78؛ و نقل عنه في بحار الأنوار، ج 64 ، ص 71، 39.
3- الكافي، ج 2، ص 254.

اَلْأَهْوَازِیِّ عَنِ اِبْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنِ اَلْحَکَمِ بْنِ عُتَیْبَهَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿إِنَّ اَلْعَبْدَ إِذَا کَثُرَتْ ذُنُوبُهُ وَ لَمْ یَکُنْ عِنْدَهُ مَا یُکَفِّرُهَا اِبْتَلاَهُ اَللَّهُ تَعَالَی بِالْحُزْنِ لِیُکَفِّرَ عَنْهُ ذُنُوبَهُ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود چون گناه بنده (مؤمنی) فراوان شود و عمل صالحی نداشته باشد که جبران آن گناهان کند خداوند او را به غم و اندوه گرفتار نماید تا گناهانش را پاک سازد.

3/491- النيسابوري رَفَعَهُ إلى الصادق علیه السلام أنه قال: ﴿إِنَّ اَلْعَبْدَ إِذَا کَثُرَتْ ذُنُوبُهُ وَ لَمْ یَجِدْ مَا یُکَفِّرُهَا بِهِ اِبْتَلاَهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِالْحُزْنِ فِی اَلدُّنْیَا لِیُکَفِّرَهَا بِهِ فَإِنْ فَعَلَ ذَلِکَ بِهِ وَ إِلاَّ أَسْقَمَ بَدَنَهُ لِیُکَفِّرَهَا بِهِ فَإِنْ فَعَلَ ذَلِکَ بِهِ وَ إِلاَّ شَدَّدَ عَلَیْهِ عِنْدَ مَوْتِهِ لِیُکَفِّرَهَا بِهِ فَإِنْ فَعَلَ ذَلِکَ بِهِ وَ إِلاَّ عَذَّبَهُ فِی قَبْرِهِ لِیَلْقَی اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَوْمَ یَلْقَاهُ وَ لَیْسَ شَیْءٌ یَشْهَدُ عَلَیْهِ بِشَیْءٍ مِنْ ذُنُوبِهِ﴾. (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: هرگاه بنده ای گناهانش زیاد شد و نتوانست گناهان را جبران کند خداوند او را مبتلا به حزن و غم در دنیا می کند و اگر این هم نشد او را در قبرش عذاب می نماید تا روز قیامت بدون گناه در محضر پروردگار حاضر گردد.

74-انتخاب های نیک خداوند بر مؤمن

1/492- أَبُو عَلِیٍّ مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامٍ اَلْإِسْکَافِیُّ رَفعه إلى زُرَارَهَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿فِی قَضَاءِ اَللَّهِ کُلُّ خَیْرٍ لِلْمُؤْمِنِ﴾. (3)

زراره از امام صادق علیه السلام شنید که می فرمود: در قضای خداوند هر گونه خیری برای مؤمن نهفته است.

ص: 293


1- أمالي المفيد، ص 23، ح7؛ و نقل عنه في بحار الأنوار، ج 64، ص 234
2- الكافي، ج 2، ص 254.
3- أمالي المفيد، ص 23، ح7؛ و نقل عنه في بحار الأنوار، ج 64، ص 234

2/493- و عنه، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : ﴿عَجَباً لِلْمُؤْمِنِ لاَ یَقْضِی اَللَّهُ عَلَیْهِ قَضَاءً إِلاَّ کَانَ خَیْراً لَهُ سَرَّهُ أَوْ سَاءَهُ إِنِ اِبْتَلاَهُ کَانَ کَفَّارَهً لِذَنْبِهِ وَ إِنْ أَعْطَاهُ وَ أَکْرَمَهُ کَانَ قَدْ حَبَاهُ﴾ (1)

امام باقر علیه السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: شگفتا بر مؤمن! خداوند هیچ قضایی بر او جاری نسازد مگر آن که خیرش در آن است چه خوشایندش باشد و چه نباشد. اگر مبتلایش نماید کفّاره و سرپوش گناهش باشد و اگر عطایش نماید و گرامیش دارد عنایتی است به او .

3/494- و عنه، عَنْ سَعِیدِ بْنِ اَلْحَسَنِ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿مَا أُبَالِی أَصْبَحْتُ فَقِیراً أَوْ مَرِیضاً أَوْ غَنِیّاً لِأَنَّ اَللَّهَ یَقُولُ لاَ أَفْعَلُ بِالْمُؤْمِنِ إِلاَّ مَا هُوَ خَیْرٌ لَهُ﴾ (2)

امام باقر علیه السلام فرمود برای من هیچ فرقی نمی کند و هیچ گونه تفاوتی ندارد که فقیر و تهیدست باشم و یا غنی و ثروتمند زیرا خداوند متعال می فرماید: من آن چه که درباره مؤمن انجام دهم همانا خیر او در آن است.

4/495- و عنه، عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ الله قال : ﴿المُؤمِنُ بِعُرضِ کُلِّ خَیرٍ ، لَو قُطِّعَ أنمَلَهً أنمَلَهً کانَ خَیرا لَهُ ، ولَو وُلِّیَ شَرقَها و غَربَها کانَ خَیرا لَهُ﴾. (3)

امام کاظم علیه السلام فرمود: مؤمن همواره در معرض خیر و خوبی است. اگر بند بند بدنش از هم جدا شود، برایش خیر است و اگر بر شرق و غرب عالم حکومت کند باز برایش خیر است.

5/496- و عنه عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رسول الله : ﴿إِنَّ اَلْعَبْدَ اَلْمُؤْمِنَ

ص: 294


1- روضة الواعظين؛ لم أجده في الكتاب و لكن نقل عنه في بحار الأنوار، ج 64، ص 235.
2- التمحيص ص 57 ، رقم 114
3- التمحيص، ص 55 ، رقم 109

لَیَطْلُبُ اَلْإِمَارَهَ وَ اَلتِّجَارَهَ حَتَّی إِذَا أَشْرَفَ مِنْ ذَلِکَ عَلَی مَا کَانَ یَهْوَی بَعَثَ اَللَّهُ مَلَکاً وَ قَالَ لَهُ عُقْ عَبْدِی وَ صُدَّهُ عَنْ أَمْرٍ لَوِ اِسْتَمْکَنَ مِنْهُ أَدْخَلَهُ اَلنَّارَ فَیُقْبِلُ اَلْمَلَکُ فَیَصُدُّهُ بِلُطْفِ اَللَّهِ فَیُصْبِحُ وَ هُوَ یَقُولُ لَقَدْ دُهِیتُ وَ مَنْ دَهَانِی فَعَلَ اَللَّهُ بِهِ وَ قَالَ مَا یَدْرِی أَنَّ اَللَّهَ اَلنَّاظِرُ لَهُ فِی ذَلِکَ وَ لَوْ ظَفِرَ بِهِ أَدْخَلَهُ اَلنَّارَ﴾ (1)

امام باقر علیه السلام از قول امام سجّاد علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمود: بنده مؤمن به دنبال کسب امارت و تجارت می رود هنگامی که به آن چه می خواست دست پیدا کرد خداوند فرشته ای را به سویش می فرستد و می فرماید بنده ام را از این کار باز دارید و جلوگیری نمایید از کاری که اگر ادامه دهد او را وارد دوزخ کنم فرشته ای نازل می شود و به لطف خدا مانعش می شود، صبح روز بعد مؤمن می:گوید بازدارنده ای مرا از این کار بازداشت و فرشته می گوید: البته خداوند این کار را درباره اش انجام داد و او نمی داند که خداوند عز و جل در این کار شاهد او بود، و اگر موفّق به انجام آن کار می شد او را داخل دوزخ می کرد.

می گویم: مؤمن است که می گوید بازدارنده ای مرا از انجام این کار حفظ نمود... و فرشته است که می گوید او نمی داند که خداوند شاهدش بود... .

75-خوش گمانی مؤمن به خداوند

1/497- الكليني، عَنِ الْعِدَّةِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ جَمِیلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ بُرَیْدِ بْنِ مُعَاوِیَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: ﴿وَجَدْنَا فِی كِتَابِ عَلِیٍّ علیه السلام أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی اللّٰه علیه و آله قَالَ - وَ هُوَ عَلَی مِنْبَرِهِ - وَ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ مَا أُعْطِیَ مُؤْمِنٌ قَطُّ خَیْرَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ إِلَّا بِحُسْنِ ظَنِّهِ بِاللَّهِ وَ رَجَائِهِ لَهُ وَ حُسْنِ خُلُقِهِ وَ الْكَفِّ عَنِ اغْتِیَابِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَا یُعَذِّبُ اللَّهُ مُؤْمِناً بَعْدَ التَّوْبَةِ وَ الِاسْتِغْفَارِ إِلَّا بِسُوءِ ظَنِّهِ بِاللَّهِ وَ تَقْصِیرٍ مِنْ رَجَائِهِ وَ سُوءِ خُلُقِهِ وَ اغْتِیَابِهِ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَا یَحْسُنُ ظَنُّ عَبْدٍ مُؤْمِنٍ بِاللَّهِ إِلَّا كَانَ اللَّهُ

ص: 295


1- التمحيص ص 56، رقم 113.

عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِهِ الْمُؤْمِنِ لِأَنَّ اللَّهَ كَرِیمٌ بِیَدِهِ الْخَیْرَاتُ یَسْتَحْیِی أَنْ یَكُونَ عَبْدُهُ الْمُؤْمِنُ قَدْ أَحْسَنَ بِهِ الظَّنَّ ثُمَّ یُخْلِفَ ظَنَّهُ وَ رَجَاهُ فَأَحْسِنُوا بِاللَّهِ الظَّنَّ وَ ارْغَبُوا إِلَیْهِ﴾ (1)

امام باقر علیه السلام فرمود: در کتاب علی بن ابی طالب یافتیم که رسول خدا صلی الله علیه و آله بر روی منبر می:فرمود سوگند به آن خدایی که جز او معبودی نیست به هیچ مؤمنی خیر دنیا و آخرت داده نشد مگر به خاطر گمان نیکویش به خدا و امید به او و به خاطر خوش ،اخلاقیش و خودداری از بدگویی و غیبت. و سوگند به خدایی که هیچ معبودی به جز او نیست؛ خداوند هیچ بنده مؤمنی را بعد از توبه و طلب آمرزش عذاب نمی کند مگر به خاطر سوء ظنش به خدا و کوتاهی در امیدش به او و بداخلاقیش و غیبت مؤمن کردنش و قسم به آن خدایی که هیچ معبودی جز او نیست هیچ بنده مؤمنی خوش گمانی به خدا نکند مگر این که خدا به اندازه گمانش با او رفتار ،کند چون خداوند کریم است و تمام خیرات در دست اوست و شرم دارد از این که بنده مؤمنش گمان خوبی به او ببرد سپس مخالف گمان و امیدش عمل ،کند همواره به خدا خوش گمان بوده و مشتاق او باشید.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد و صدر روایت را شیخ مفید رضی الله عنه به صورت مرفوع در الاختصاص (2) آورده و شبیه روایت مذکور در فقه الرضا علیه السلام (3) نیز آمده و نیز طبرسی به نحو مرسل در مشکاة الانوار (4) نقل کرده اند.

2/498- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ، عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿أَحْسِنِ اَلظَّنَّ بِاللَّهِ فَإِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ: أَنَا عِنْدَ

ص: 296


1- الكافي، ج 2، ص71.
2- الاختصاص، ص227
3- فقه الرضا علیه السلام، ص 49.
4- مشكاة الأنوار، ص 35.

ظَنِّ عَبْدِیَ اَلْمُؤْمِنِ بِی إِنْ خَیْراً فَخَیْراً وَ إِنْ شَرّاً فَشَرّاً ﴾ (1)

امام رضا علیه السلام فرمود: به خداوند گمان نیک ببر؛ زیرا خدای عز و جل می فرماید: من نزد گمان بنده مؤمن خویشم؛ اگر گمانِ او به من نیک ،باشد، مطابق آن گمان با او رفتار کنم و اگر بد باشد نیز مطابق همان گمان بد با او عمل کنم

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

3/499- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الصَّلْتِ عَنْ یُونُسَ عَنْ سِنَانِ بْنِ طَرِیفٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يقول : ﴿یَنْبَغِی لِلْمُؤْمِنِ أَنْ یَخَافَ اللَّهَ خَوْفاً کَأَنَّهُ مُشْرِفٌ عَلَی النَّارِ وَ یَرْجُوَهُ رَجَاءً کَأَنَّهُ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ ثُمَّ قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِهِ بِهِ إِنْ خَیْراً فَخَیْراً وَ إِنْ شَرّاً فَشَرّاً ﴾ (2)

سنان بن طریف از امام صادق علیه السلام شنید که می فرمود: شایسته است مؤمن از خداى تبارك و تعالی چنان بترسد که گویا هم اکنون بسوی دوزخ سرازیر شده، و چنان امید بدو داشته باشد که گویا از بهشتیان است. سپس فرمود: خداوند عز و جل در نزد گمان بنده خویش است اگر خوش گمان بدو باشد برای او خوش آورد، و اگر بدگمان باشد بد ببیند.

76-دژ مؤمن

1/500- اَلْحَسَنُ بْنُ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلدَّیْلَمِیُّ رَفَعَهُ إلى أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: ﴿ اَلثِّقَهُ بِاللَّهِ وَ حُسْنُ اَلظَّنِّ بِهِ حِصْنٌ لاَ یَتَحَصَّنُ بِهِ إِلاَّ کُلُّ مُؤْمِنٍ وَ اَلتَّوَکُّلُ عَلَیْهِ نَجَاهٌ مِنْ کُلِّ سُوءٍ وَ حِرْزٌ مِنْ کُلِّ عَدُوٍّ﴾ (3)

ص: 297


1- الكافي، ج 2، ص 72.
2- الكافي، ج 8، ص 302، ح 462، و نقل عنه في وسائل الشيعة، ج 11، ص 181 (ج 15، ص230، طبع آل البيت).
3- إرشاد القلوب، ص 109

امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: توکّل و حسن ظّن به خدا دژی است که جز مؤمن، نمی تواند بر آن وارد شود و توکّل به خدا انسان را از هر بدی حفظ کرده و حایلی نیرومند در مقابل تعرّض هر نوع دشمن است.

77-حق مؤمن بر برادرش

1/501- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ جَمِیلٍ عَنْ مُرَازِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قال: ﴿مَا عُبِدَ اَللَّهُ بِشَیْءٍ أَفْضَلَ مِنْ أَدَاءِ حَقِّ اَلْمُؤْمِنِ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند به چیزی برتر از ادای حقّ مؤمن عبادت نشده است.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

2/502- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَی عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عُمَرَ اَلْیَمَانِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قال: ﴿حَقِّ اَلْمُسْلِمِ عَلَی اَلْمُسْلِمِ أَنْ لاَ یَشْبَعَ وَ یَجُوعُ أَخُوهُ وَ لاَ یَرْوَی وَ یَعْطَشُ أَخُوهُ وَ لاَ یَلْبَسَ وَ یَعْرَی أَخُوهُ وَ مَا أَعْظَمَ حَقَّ اَلْمُسْلِمِ عَلَی أَخِیهِ اَلْمُسْلِمِ وَ قَالَ أَحْبِبْ لِأَخِیکَ اَلْمُسْلِمِ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِکَ وَ إِذَا اِحْتَجْتَ فَسَلْهُ وَ إِذَا سَأَلَکَ فَأَعْطِهِ وَ لاَ تَمَلَّهُ خَیْراً وَ لاَ یَمَلُّهُ لَکَ کُنْ لَهُ ظَهِیراً فَإِنَّهُ لَکَ ظَهِیرٌ إِذَا غَابَ فَاحْفَظْهُ فِی غَیْبَتِهِ وَ إِنْ شَهِدَ زُرْهُ وَ أَجِلَّهُ وَ أَکْرِمْهُ فَإِنَّهُ مِنْکَ وَ أَنْتَ مِنْهُ وَ إِنْ کَانَ علیک عَاتِباً فَلاَ تُفَارِقْهُ حَتَّی تَسُلَّ سَخِیمَتَهُ وَ إِنْ أَصَابَهُ خَیْرٌ فَاحْمَدِ اللَّهَ وَ إِنِ ابْتُلِیَ فَاعْضُدْهُ وَ إِنْ تُمُحِّلَ لَهُ فَأَعِنْهُ وَ إِذَا قَالَ الرَّجُلُ لِأَخِیهِ أُفٍّ انْقَطَعَ مَا بَیْنَهُمَا مِنَ الْوَلَایَهِ وَ إِذَا قَالَ لَهُ أَنْتَ عَدُوِّی کفَرَ أَحَدُهُمَا فَإِذَا اتَّهَمَهُ انْمَاثَ الْإِیمَانُ فِی قَلْبِهِ كَمَا يَنْمَاثُ الْمِلْحُ فِي الْمَاءِ وَ قَالَ بَلَغَنِي أَنَّهُ قَالَ إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَيَزْهَرُ نُورُهُ لِأَهْلِ السَّمَاءِ كَمَا تَزْهَرُ نُجُومُ السَّمَاءِ لِأَهْلِ الْأَرْضِ وَ قَالَ إِنَّ الْمُؤْمِنَ وَلِيُّ اللَّهِ يُعِينُهُ وَ يَصْنَعُ لَهُ وَ لَا يَقُولُ عَلَيْهِ إِلَّا الْحَقَّ وَ لَا يَخَافُ غَيْرَهُ﴾ (2)

ص: 298


1- الكافي، ج 2، ص 170
2- الكافي، ج 2، ص 170

امام صادق علیه السلام فرمود: حقّ مسلمان بر مسلمان این است که او سیر نباشد و برادرش گرسنه و او سیراب و برادرش تشنه و او پوشیده و برادرش برهنه، پس چه بزرگ است حقّ مسلمان بر برادر مسلمانش و :فرمود برای برادر مسلمانت بخواه آن چه برای خود خواهی و چون محتاج گشتی از او كمك بخواه و اگر او از تو خواست عطایش کن و نسبت به هیچ خیری نباید از او ملول شوی و بی توجهی کنی و نه او از تو ملول شود تو پشتیبان او باش که او پشتیبان تو است. چون غائب شود در غیبتش او را نگهدار باش و چون حاضر شود از او دیدار کن و تجلیل و احترامش نما که او از توست و تو از اویی و چون از تو بدش آید از او دوری مکن تا از او گذشت و کرم خواهی [ تا کینه را از دلش بزدایی] و اگر به او خیری رسد خدا را شکر کن و اگر بلایی باو رسد، بازویش بگیر و اگر برایش نیرنگی سازند یاریش کن و چون مردی به برادرش «اُف» بگوید، رشته دوستی میان آن ها بریده شود، و چون بگوید تو دشمن ،منی یکی از آن دو کافر شوند و چون متّهمش سازد ایمان در دلش آب شود مانند نمک در میان آب راوی :گوید و به من رسیده که آن حضرت :فرمود نور مؤمن برای اهل آسمان مانند ستارگان آسمان برای اهل زمین می درخشد

و فرموده است مؤمن دوست خداست خدا یاریش کند و برایش بسازد و مؤمن جز حق بر خدا نگوید و از غیر او نترسد.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد و عبارت لا تملّه: ظاهراً از "اَملَيته" بمعنی رها نمودن و بی توجهی است تَمَحّل له: نیرنگ و فریب و در "القاموس" گفته: معنایش وقوع در گرفتاری است. إنماثَ: ذوب و زدوده شدن يُعينُه: خداوند مؤمن را یاری می.کند يَصنَع له: خداوند برایش بسازد و کفایت امورش را به عهده می گیرد لا يقول عَليه: مؤمن جز حق چیزی به خدا نسبت ندهد. لا يَخافُ غَيره مؤمن از غیر خداوند خوف و ترس ندارد.

3/503- الكليني عَن مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ بُکَیْرٍ

ص: 299

الْهَجَرِیِّ عَنْ مُعَلَّی بْنِ خُنَیْسٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: قُلْتُ لَهُ مَا حَقُّ الْمُسْلِمِ عَلَی الْمُسْلِمِ قَالَ لَهُ سَبْعُ حُقُوقٍ وَاجِبَاتٍ مَا مِنْهُنَّ حَقٌّ إِلَّا وَ هُوَ عَلَیْهِ وَاجِبٌ إِنْ ضَیَّعَ مِنْهَا شَیْئاً خَرَجَ مِنْ وِلَایَهِ اللَّهِ وَ طَاعَتِهِ وَ لَمْ یَکُنْ لِلَّهِ فِیهِ مِنْ نَصِیبٍ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ وَ مَا هِیَ قَالَ یَا مُعَلَّی إِنِّی عَلَیْکَ شَفِیقٌ أَخَافُ أَنْ تُضَیِّعَ وَ لَا تَحْفَظَ وَ تَعْلَمَ وَ لَا تَعْمَلَ قَالَ قُلْتُ لَهُ لا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ

قَالَ أَیْسَرُ حَقٍّ مِنْهَا أَنْ تُحِبَّ لَهُ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِکَ وَ تَکْرَهَ لَهُ مَا تَکْرَهُ لِنَفْسِک

وَ الْحَقُّ الثَّانِی: أَنْ تَجْتَنِبَ سَخَطَهُ وَ تَتَّبِعَ مَرْضَاتَهُ وَ تُطِیعَ أَمْرَهُ

وَ الْحَقُّ الثَّالِثُ: أَنْ تُعِینَهُ بِنَفْسِکَ وَ مَالِکَ وَ لِسَانِکَ وَ یَدِکَ وَ رِجْلِکَ

وَ الْحَقُّ الرَّابِعُ: أَنْ تَکُونَ عَیْنَهُ وَ دَلِیلَهُ وَ مِرْآتَه.

وَ الْحَقُّ الْخَامِس: [أن] لَا تَشْبَعَ وَ یَجُوعُ وَ لَا تَرْوَی وَ یَظْمَأُ وَ لَا تَلْبَسَ وَ یَعْرَی.

وَ الْحَقُّ السَّادِسُ: أَنْ یَکُونَ لَکَ خَادِمٌ وَ لَیْسَ لِأَخِیکَ خَادِمٌ فَوَاجِبٌ أَنْ تَبْعَثَ خَادِمَکَ فَیَغْسِلَ ثِیَابَهُ وَ یَصْنَعَ طَعَامَهُ وَ یَمْهَدَ فِرَاشَهُ.

وَ الْحَقُّ السَّابِعُ: أَنْ تُبِرَّ قَسَمَهُ وَ تُجِیبَ دَعْوَتَهُ وَ تَعُودَ مَرِیضَهُ وَ تَشْهَدَ جَنَازَتَهُ وَ إِذَا عَلِمْتَ أَنَّ لَهُ حَاجَهً تُبَادِرُهُ إِلَی قَضَائِهَا وَ لَا تُلْجِئُهُ أَنْ یَسْأَلَکَهَا وَ لَکِنْ تُبَادِرُهُ مُبَادَرَهً فَإِذَا فَعَلْتَ ذَلِکَ وَصَلْتَ وَلَایَتَکَ بِوَلَایَتِهِ وَ وَلَایَتَهُ بِوَلَایَتِکَ﴾ (1)

مَعلّی بن خنیس از امام صادق علیه السلام پرسید: حقّ مسلمان بر مسلمان چیست؟ فرمود: هفت حق که همه آن ها بر عهده برادرش واجب است و اگر برخی از آن ها را تباه و ضایع کند از ولایت و اطاعت خدا بیرون ،رود و خدا از او بهره (اطاعت و بندگی) ندارد. عرض کردم ،قربانت آن ها چیست؟ فرمود: بر تو نگرانم و می ترسم ضایع گذاری و مراعات نکنی و بدانی و عمل ننمایی عرض کردم نیرویی جز از خدا نیست، یعنی به یاری خدا از عهده اش بر می آیم.

فرمود: آسان ترین و کوچک ترینش این است که آن چه برای خود دوست داری برای او هم دوست داشته باشی و آن چه برای خود نپسندی، بر او نیز نپسندی.

ص: 300


1- الكافي، ج 2، ص 169.

و حقّ دوم: آن که از آن چه ناخرسند دارد دوری کنی و خوشنودی او را پیروی نموده فرمانش بری.

و حقّ سوم: آن که با جان و مال و زبان و دست و پای خویش او را یاری کنی.

و حقّ چهارم: چشم و راهنما و آیینه او باشی.

و حقّ پنجم: آن که تو سیر نباشی و او گرسنه یا سیراب باشی و او تشنه یا پوشیده باشی و او برهنه.

و حقّ ششم: آن که اگر تو خدمتگزار داری و برادرت ندارد، واجب است خدمتگزارت را بفرستی که جامه هایش را بشوید و غذایش را درست کند و بسترش را مرتّب نماید.

و حقّ هفتم: آن که سوگندش را تصدیق کنی و دعوتش را بپذیری و در بیماریش از او عیادت کنی و بر جنازه اش حاضر شوی و چون بدانی حاجتی دارد، در انجام آن سبقت گیری و او را مجبور نسازی که از تو بخواهد، بلکه خودت پیشدستی ،کنی چون چنین کردی دوستی خود را به دوستی او و دوستی او را به دوستی خود گره زده ای

می گویم: روایت از نظر سند معتبره می باشد و این روایت را "حسین بن سعید اهوازی" در کتاب المؤمن (1) و شیخ صدوق در الخصال (2) و مصادقة الإخوان (3) و نیز شیخ مفید در الاختصاص (4) آورده اند. عبارت تُبِر قَسَمه: یعنی سوگند را قبول کند و بپذیرد و علّامه مجلسی نیز توضیحی در مورد این حدیث در بحار الانوار(5) دارند که می توان مراجعه نمود.

ص: 301


1- المؤمن، ص 40
2- الخصال، ص 350.
3- مصادقة الإخوان، ص 40
4- الاختصاص، ص28.
5- بحار الأنوار، ج 71 ، ص 238

4/504- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی، عَنِ اِبْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ أَبِی عَلِیٍّ صَاحِبِ الْكِلَلِ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ: ﴿كُنْتُ أَطُوفُ مَعَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَعَرَضَ لِي رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِنَا كَانَ سَأَلَنِيَ الذَّهَابَ مَعَهُ فِي حَاجَةٍ فَبَيْنَمَا أَنَا أَطُوفُ إِذْ أَشَارَ إِلَيَّ فَرَآهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَقَالَ يَا أَبَانُ إِيَّاكَ يُرِيدُ هَذَا؟ قُلْتُ: نَعَمْ قَالَ فَمَنْ هُوَ؟ قُلْتُ: رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِنَا قَالَ هُوَ عَلَى مِثْلِ الَّذِي أَنْتَ عَلَيْهِ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ فَاذْهَبْ إِلَيْهِ قُلْتُ وَ أَقْطَعُ الطَّوَافَ؟ قَالَ: نَعَمْ قُلْتُ: وَ إِنْ كَانَ طَوَافَ الْفَرِيضَةِ قَالَ نَعَمْ قَالَ فَذَهَبْتُ مَعَهُ ثُمَّ دَخَلْتُ عَلَيْهِ بَعْدُ فَسَأَلْتُهُ عَنْ حَقِّ الْمُؤْمِنِ فَقَالَ دَعْهُ لَا تُرِدْهُ فَلَمْ أَزَلْ أَرُدُّ عَلَيْهِ قَالَ يَا أَبَانُ تُقَاسِمُهُ شَطْرَ مَالِكَ ثُمَّ نَظَرَ إِلَيَّ فَرَأَى مَا دَخَلَنِي فَقَالَ يَا أَبَانُ أَمَا تَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ قَدْ ذَكَرَ الْمُؤْثِرِينَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ قُلْتُ بَلَى قَالَ إِذَا أَنْتَ قَاسَمْتَهُ فَلَمْ تُؤْثِرْهُ إِنَّمَا تُؤْثِرُهُ إِذَا أَنْتَ أَعْطَيْتَهُ مِنَ النِّصْفِ الْآخَرِ﴾ (1)

اَبان بن تغلب گفت همراه امام صادق علیه السلام طواف می کردم، که یکی از شیعیان به اشاره از من خواست که برای نیازی با او بروم و من نخواستم که امام را تنها گذارم و با او بروم در میان طواف دوباره به من اشاره کرد، و آن حضرت او را دید و به من فرمود ای ،ابان تو را می خواهد؟ :گفتم آری فرمود: او کیست؟ :گفتم یکی از یاران ما است. فرمود: آیا با تو هم عقیده است؟ گفتم: آری. فرمود: با او برو :گفتم طوافم را قطع کنم؟ فرمود آری فتم: با این که طواف واجب است؟ فرمود: آری و من با او رفتم. سپس نزد حضرت برگشتم و درباره حق مؤمن بر مؤمن پرسیدم فرمود: ای ابان آن را رها کن و دنبال مکن :گفتم چرا به قربانت؟ فرمود ای ،ابان آن را دنبال مکن :گفتم بلکه بدانم قربانت (یعنی دنبال می کنم) و پیوسته از آن حضرت پاسخ می خواستم تا این که فرمود: ای ابان، نیمی از

ص: 302


1- الكافي، ج 2، ص 171.

آن چه را که داری به او بده ،سپس به من نگاه کرد و دید چه هراسی مرا فرا گرفته و فرمود: ای ابان نمی دانی که خداوند عز و جل کسانی که ایثار گرند را مدح کرده؟! گفتم ،بله به قربانت فرمود چون نیمی از مالت را به او بدهی هنوز به او ایثار نکرده ای و تازه با او برابر شده ای؛ و جز این نیست که اگر نیم دیگر را هم به او واگذار کنی به او ایثار کرده ای

می گویم: شیخ صدوق در کتاب مصادقة الإخوان (1) این روایت را آورده و علّامه مجلسی در بحار الأنوار (2) بیانی برای شرح حدیث دارند که می توان مراجعه کرد.

5/505- الكليني: عَنِ اَلْعِدَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ یسَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَجْلاَنَ قَالَ: ﴿کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَدَخَلَ رَجُلٌ فَسَلَّمَ فَسَأَلَهُ کَیْفَ مَنْ خَلَّفْتَ مِنْ إِخْوَانِکَ قَالَ فَأَحْسَنَ اَلثَّنَاءَ وَ زَکَّی وَ أَطْرَی فَقَالَ لَهُ کَیْفَ عِیَادَهُ أَغْنِیَائِهِمْ عَلَی فُقَرَائِهِمْ فَقَالَ قَلِیلَهٌ قَالَ فَکَیْفَ مُشَاهَدَهُ أَغْنِیَائِهِمْ لِفُقَرَائِهِمْ قَالَ قَلِیلَهٌ قَالَ فَکَیْفَ صِلَهُ أَغْنِیَائِهِمْ لِفُقَرَائِهِمْ فِی ذَاتِ أَیْدِیهِمْ قَالَ إِنَّکَ لَتَذْکُرُ أَخْلاَقاً مَا هِیَ فِیمَنْ عِنْدَنَا قَالَ فَقَالَ فَکَیْفَ تَزْعُمُ هَؤُلاَءِ أَنَّهُمْ شِیعَهٌ﴾ (3)

محمّد بن عجلان :گوید نزد امام صادق علیه السلام بودم که مردی وارد شد و سلام کرد حضرت از احوال برادران [مؤمنش] سؤال ،کرد آن مرد از آن ها تعریف و تمجید کرد. حضرت فرمود رسیدگی ثروتمندانشان به تهی دستانشان چگونه است؟ آن مرد عرض :کرد خیلی کم و اندک فرمود دیدار و سرزدن ثروتمندانشان از تهی دستانشان چگونه است؟ مرد عرض کرد اندک فرمود دستگیری و کمک مالی ثروتمندانشان به تهی دستانشان چگونه است؟ مرد عرض کرد شما اخلاق و صفاتی را می فرمایید

ص: 303


1- مصادقة الإخوان، ص38
2- بحار الأنوار، ج 1، ص 249.
3- الكافي، ج 2، ص 173

که در میان ما کمیاب است. حضرت فرمود ،پس چگونه آنان خود را شیعه می دانند؟

6/506- الصدوق قال: حَدَّثَنَا أَبِی رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ اَلْحِمْیَرِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا هَارُونُ بْنُ مُسْلِمِ بْنِ سَعْدَانَ عَنْ مَسْعَدَهَ بْنِ صَدَقَهَ اَلرَّبَعِیِّ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿لِلْمُؤْمِنِ عَلَی اَلْمُؤْمِنِ سَبْعَهُ حُقُوقٍ وَاجِبَهٍ لَهُ مِنَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ اَللَّهُ سَائِلُهُ عَمَّا صَنَعَ فِیهَا اَلْإِجْلاَلِ لَهُ فِی عَیْنِهِ وَ اَلْوُدُّ لَهُ فِی صَدْرِهِ وَ اَلْمُوَاسَاهُ لَهُ فِی مَالِهِ وَ أَنْ یُحِبَّ لَهُ مَا یُحِبُّ لِنَفْسِهِ وَ أَنْ یُحَرِّمَ غِیبَتَهُ وَ أَنْ یَعُودَهُ فِی مَرَضِهِ وَ یُشَیِّعَ جَنَازَتَهُ وَ لاَ یَقُولَ فِیهِ بَعْدَ مَوْتِهِ إِلاَّ خَیْراً﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: از سوی خدا برای مؤمن به عهده مؤمن هفت حقّ واجب قرار داده شده است در چشم خود او را بزرگ شمارد، و در دلش او را دوست بدارد، در مالش با او همراهی کند، و غیبتش را حرام بداند، در هنگام بیماری از او عیادت ،کند به تشییع جنازه اش برود و پس از مردنش جز نیکی در باره او نگوید.

507/7- الصدوق قال : حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی الْقَاسِمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ علی الْکُوفِیِّ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ اَلْمُفَضَّلِ عَنْ یُونُسَ بْنِ ظَبْیَانَ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿یَا یُونُسُ مَنْ حَبَسَ حَقَّ اَلْمُؤْمِنِ أَقَامَهُ اَللَّهُ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ خَمْسَ مِائَهِ عَامٍ عَلَی رِجْلَیْهِ حَتَّی یَسِیلَ مِنْ عَرَقِهِ أَوْدِیَهٌ وَ یُنَادِی مُنَادٍ مِنْ عِنْدِ اَللَّهِ هَذَا اَلظَّالِمُ اَلَّذِی حَبَسَ عَنِ اَللَّهِ حَقَّهُ قَالَ فَیُوَبَّخُ أَرْبَعِینَ یَوْماً ثُمَّ یُؤْمَرُ بِهِ إِلَی اَلنَّارِ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام به یونس بن ظبیان فرمود: ای یونس! هر که حق مؤمنی را باز دارد خدایش روز قیامت پانصد سال بر دو پایش وادارد تا از عرقش رودها روان

ص: 304


1- الخصال، ص 351.
2- عقاب الأعمال، ص 286.

گردد و از طرف خداوند فرشته ای ندا دهد این است ستمگری که حقّ خداوند را باز داشته و چهل روز توبیخش کنند و سپس فرمان به دوزخش دهند.

8/508- و بِهَذَا اَلْإِسْنَادِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ اَلْمُفَضَّلِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿أَیُّمَا مُؤْمِنٍ حَبَسَ مُؤْمِناً عَنْ مَالِهِ وَ هُوَ مُحْتَاجٌ إِلَیْهِ لَمْ یَذُقْ وَ اَللَّهِ مِنْ طَعَامِ اَلْجَنَّهِ وَ لاَ یَشْرَبُ مِنَ اَلرَّحِیقِ اَلْمَخْتُومِ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: هر مؤمنی که مؤمنی دیگر را از مال مورد نیازش بازدارد به خدا سوگند که از خوراک بهشتی نچشد و از باده سر به مهر و مهر و ناب بهشتی نیا شامد

9/509- الصدوق رَفَعَهُ إلى اِبْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ مُرَازِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قال : ﴿ما أقبَحَ بِالرَّجُلِ أن یَعرِفَ أخوهُ حَقَّهُ ، ولا یَعرِفَ حَقَّ أخیهِ﴾. (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: برای مرد بسی زشت است که برادر او حقّ وی را بشناسد ولی او حقّ برادری را نشناسد

10/510- الحسين بن سعيد رَفَعَهُ إلى أبي عبدالله علیه السلام أنه قال: ﴿وَ اَللَّهِ مَا عُبِدَ اَللَّهُ بِشَیْءٍ أَفْضَلَ مِنْ أَدَاءِ حَقِّ اَلْمُؤْمِنِ وَ إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ أَفْضَلُ حَقّاً مِنَ اَلْکَعْبَهِ، الحديث﴾ (3)

امام صادق علیه السلام فرمود: به خداوند سوگند او به چیزی برتر از ادای حقّ مؤمن عبادت نشده است. سپس فرمود: حقّ مؤمن از کعبه برتر است.

می گویم: روایات در مورد حقوق مؤمن بسیار فراوان است و برای مزید

ص: 305


1- عقاب الأعمال، ص 286.
2- مصادقة الإخوان، ص 42
3- المؤمن، ص 42 ، ح 95

اطلاع از آن ها به کتب الکافی (1) و المؤمن (2) حسین بن سعید اهوازی و بحار الانوار (3) و وسائل الشيعة (4) و مستدرک الوسائل (5) و جامع أحاديث الشيعة (6) رجوع شود.

78-تب، سهم مؤمن از آتش است

1/511- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ سَعْدَانَ، عن عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ: ﴿اَلْحُمَّی رَائِدُ اَلْمَوْتِ وَ هِیَ سِجْنُ اَللَّهِ فِی اَلْأَرْضِ وَ هِیَ حَظُّ اَلْمُؤْمِنِ مِنَ اَلنَّارِ﴾ (7)

عبدالله بن سنان از امام صادق علیه السلام شنید: تب پیک مرگ و زندان خداوند در زمین است و جوشش آن از دوزخ بوده و سهم مؤمن از آتش است.

2/512- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی، عَنْ مُوسَی بْنِ اَلْحَسَنِ عَنِ اَلْهَیْثَمِ بْنِ أَبِی مَسْرُوقٍ، عَنْ شَیْخٍ مِنْ أَصْحَابِنَا یُکَنَّی بِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ رَجُلٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قال رسول الله صلی الله علیه و آله: ﴿اَلْحُمَّی رَائِدُ اَلْمَوْتِ وَ سِجْنُ اَللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ حَرُّهَا مِنْ جَهَنَّمَ وَ هِیَ حَظُّ کُلِّ مُؤْمِنٍ مِنَ اَلنَّارِ﴾ (8)

امام صادق علیه السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: تب قاصد مرگ و زندان خداوند در زمین است و جوشش آن از دوزخ بوده و سهم مؤمن از آتش است.

3/513- القطب الرواندي رَفَعَهُ إِلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَالَ: اَلْحُمَّی حَظُّ کُلِّ مُؤْمِنٍ

ص: 306


1- الكافي، ج 2، ص 169
2- المؤمن، ص 40
3- بحار الأنوار، ج 71، ص 221
4- وسائل الشيعة، ج 12، ص 203 طبع آل البيت.
5- مستدرك الوسائل، ج 2، ص 92 (ج 9، ص 39، طبع ال البيت).
6- جامع أحاديث الشيعة، ج 16، ص 149.
7- الكافي، ج 3، ص 111
8- الكافي، ج 3، ص 112

من اَلنَّارِ اَلْحُمَّی مِنْ فَیْحِ جَهَنَّمَ اَلْحُمَّی رَائِدُ اَلْمَوْتِ﴾. (1)

پیامبر خدا صلی الله علیه و اله فرمود: تب سهم مؤمن از آتش است، سرچشمه اش فَوَران شعله های دوزخ و آن پیک مرگ است.

می گویم: الفیح یعنی بالا آمدن و فوران گرمای آتش

79-خدمت به مؤمن

1/514- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ سَلَمَةَ بْنِ الْخَطَّابِ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مُحَمَّدٍ الثَّقَفِیِّ، عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ أَبَانٍ عَنْ صَالِحِ بْنِ أَبِی الْأَسْوَدِ رَفَعَهُ عَنْ أَبِی الْمُعْتَمِرِ قَالَ سَمِعْتُ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع یَقُولُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و اله ﴿أَیُّمَا مُسْلِمٍ خَدَمَ قَوْماً مِنَ الْمُسْلِمِینَ إِلَّا أَعْطَاهُ اللَّهُ مِثْلَ عَدَدِهِمْ خُدَّاماً فِی الْجَنَّةِ﴾ (2)

امیرمؤمنان علی علیه السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر مسلمانی که به گروهی مسلمان خدمتگزاری کند خدا به تعداد آن ها در بهشت به او خادم دهد.

2/515- الصدوق رَفَعَهُ إلَی أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ أنَّهُ قَالَ: ﴿اَلْمُؤْمِنُونَ خَدَمٌ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ قُلْتُ وَ کَیْفَ یَکُونُ خَدَماً بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ قَالَ یُفِیدُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً اَلْحَدِیثَ﴾ (3)

امام صادق علیه السلام می:فرمود مؤمنان خدمتگزار یکدیگرند. راوی :گفت چگونه خدمتگزار یکدیگرند؟ فرمود: به حال یکدیگر مفید واقع می شوند... تا آخر حديث.

3/516- المفيد رَفَعَهُ إِلَی اَلصَّادِقِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ : ﴿إخْدِمْ أخاکَ فإنِ اسْتَخْدَمَکَ فلا ولا کَرامَهَ ﴾ (4)

ص: 307


1- الدعوات، ص 75
2- الكافي، ج 2، ص 207
3- مصادقة الإخوان، ص 48
4- الاختصاص، ص 243

امام صادق علیه السلام فرمود: برادر خود را خدمت کن اما اگر او از تو خدمت (و بیگاری) خواست خدمتش نکن و وقعی هم بدو مگذار.

4/517- أبو القاسم الكوفي رَفَعَهُ إِلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَالَ: ﴿ خِدْمَهُ اَلْمُؤْمِنِ لِأَخِیهِ اَلْمُؤْمِنِ دَرَجَهٌ لاَ یُدْرَکُ فَضْلُهَا إِلاَّ بِمِثْلِهَا﴾ (1)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود خدمت کردن مؤمن به برادر مؤمنش، مقامی است که فضیلت و ثواب آن جز با همانند آن (خدمت) به دست نیاید.

518/ 5- المسعودي قال : رُوِیَ: أَنَّهُ تَعَالَی أَوْحَی إِلَی دَاوُدَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ﴿مَا لِی أَرَاکَ مُنْتَبِذاً؟ قَالَ: أَعْیَتْنِی اَلْخَلِیقَهُ فِیکَ قَالَ فَمَا ذَا تُرِیدُ؟ قَالَ مَحَبَّتَکَ قَالَ فَإِنَّ مَحَبَّتِی اَلتَّجَاوُزُ عَنْ عِبَادِی فَإِذَا رَأَیْتَ لِی مُرِیداً فَکُنْ لَهُ خَادِماً﴾ (2)

روایت شده خداوند متعال به داوود علیه السلام وحی فرمود که: چه شده است که تو را گوشه گیر می بینم؟! داوود عرض کرد بندگانت به خاطر تو مرا خسته کرده اند. فرمود: چه می خواهی؟ عرض کرد: محبت تو را فرمود: محبّت من به این است که از بندگانم در گذری و اگر دیدی کسی خواستار من است، او را خدمت کنی.

می گویم: انتبذ یعنی گوشه گیری و دوری

80-تنها گذاردن مؤمن

6/519- الصدوق قال: أبي رضی الله قال: حَدَّثَنِی أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِیسَ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اِبْنِ فَضَّالٍ، عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَی عَنْ إبْرَاهِیمَ بْنِ عُمَرَ الْیَمَانِیِّ عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ علیه السلام قال : ﴿ما

ص: 308


1- كتاب الاخلاق و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج 12، ص 428.
2- اثبات الوصية ص 57 و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج 12، ص 428

مِن مُؤمِنٍ یَخذُلُ أخاهُ و هُوَ یَقدِرُ عَلی نُصرَتِهِ، إلّا خَذَلَهُ اللهُ فِی الدُّنیا وَالآخِرَةِ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود هر گاه مؤمنی بتواند برادر خود را یاری رساند اما تنهایش گذارد، خداوند در دنیا و آخرت او را تنها گذارد

81-تولّد مؤمن از کافر و بالعکس

1/520- الصدوق قال : حَدَّثَنَا أَبِی رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی، عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ مَاءً عَذْباً فَخَلَقَ مِنْهُ أَهْلَ طَاعَتِهِ وَ جَعَلَ مَاءً مُرّاً فَخَلَقَ مِنْهُ أَهْلَ مَعْصِیَتِهِ ثُمَّ أَمَرَهُمَا فَاخْتَلَطَا فَلَوْ لاَ ذَلِکَ مَا وَلَدَ اَلْمُؤْمِنُ إِلاَّ مُؤْمِناً وَ لاَ اَلْکَافِرُ إِلاَّ کَافِراً﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند عز و جل آب گوارایی آفرید و اهل طاعتش را از آن آب خلق کرد و آب تلخی خلق کرد و اهل معصیتش را از آن آفرید. سپس به آن دو امر کرد و آن دو با هم مخلوط شدند اگر این نبود همه فرزندان مؤمنان، مؤمن و همه فرزندان کافران کافر می شدند.

2/521- الصدوق قال: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَی بْنِ اَلْمُتَوَکِّلِ قَالَ: حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ اَلْحَسَنِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أُورَمَهَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ مُعَاوِیَهَ بن شريح، عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ: ﴿إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَجْرَی مَاءً فَقَالَ لَهُ کُنْ بَحْراً عَذْباً أَخْلُقْ مِنْکَ جَنَّتِی وَ أَهْلَ طَاعَتِی وَ إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَجْرَی مَاءً فَقَالَ لَهُ کُنْ بَحْراً مَالِحاً أَخْلُقْ مِنْکَ نَارِی وَ أَهْلَ مَعْصِیَتِی ثُمَّ خَلَطَهُمَا جَمِیعاً فَمِنْ ثَمَّ یَخْرُجُ اَلْمُؤْمِنُ مِنَ اَلْکَافِرِ وَ یَخْرُجُ اَلْکَافِرُ مِنَ اَلْمُؤْمِنِ وَ لَوْ لَمْ یَخْلِطْهُمَا لَمْ یَخْرُجْ مِنْ هَذَا إِلاَّ مِثْلُهُ وَ لاَ مِنْ هَذَا إِلاَّ مِثْلُهُ﴾ (3)

امام صادق علیه السلام فرمودند: خداوند عز و جل آبی را جاری کرد و به آن فرمود: گوارا

ص: 309


1- عقاب الأعمال، ص 284
2- علل الشرایع، ص 82
3- علل الشرایع، ص 83

باش تا بهشت و اهل طاعتم را از تو .بیافرینم نیز آبی دیگر را جاری نمود و فرمود: دریایی شور باش تا دوزخ و اهل معصیتم را از تو .بیافرینم. سپس همه آن دو آب را با هم مخلوط کرد و آن گاه مؤمن را از کافر به دنیا آورد و کافر را از مؤمن اگر آن دو را با هم مخلوط نمی کرد از مؤمن جز مؤمن زاییده نمی شد و از کافر جز کافر متولّد نمی شد.

3/522- الصدوق : قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ قَالَ:حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحَسَنِ بْنِ أَبِی اَلْخَطَّابِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿سَأَلْتُهُ عَنْ أَوَّلِ مَا خَلَقَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ إِنَّ أَوَّلَ مَا خَلَقَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَا خَلَقَ مِنْهُ کُلَّ شَیْءٍ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ وَ مَا هُوَ قَالَ اَلْمَاءُ قَالَ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی خَلَقَ اَلْمَاءَ بَحْرَیْنِ أَحَدُهُمَا عَذْبٌ وَ اَلْآخَرُ مِلْحٌ فَلَمَّا خَلَقَهُمَا نَظَرَ إِلَی اَلْعَذْبِ فَقَالَ یَا بَحْرُ فَقَالَ لَبَّیْکَ وَ سَعْدَیْکَ قَالَ فِیکَ بَرَکَتِی وَ رَحْمَتِی وَ مِنْکَ أَخْلُقُ أَهْلَ طَاعَتِی وَ جَنَّتِی ثُمَّ نَظَرَ إِلَی اَلْآخَرِ فَقَالَ یَا بَحْرُ فَلَمْ یُجِبْ فَأَعَادَ عَلَیْهِ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ یَا بَحْرُ فَلَمْ یُجِبْ فَقَالَ عَلَیْکَ لَعْنَتِی وَ مِنْکَ أَخْلُقُ أَهْلَ مَعْصِیَتِی وَ مَنْ أَسْکَنْتُهُ نَارِی ثُمَّ أَمَرَهُمَا أَنْ یَمْتَزِجَا فَامْتَزَجَا قَالَ فَمِنْ ثَمَّ یَخْرُجُ اَلْمُؤْمِنُ مِنَ اَلْکَافِرِ وَ اَلْکَافِرُ مِنَ اَلْمُؤْمِنِ﴾ (1)

محمّد بن سنان از امام صادق علیه السلام پرسید: اوّلین چیزی که خداوند عز و جل آفرید، چه بود؟ فرمود: آن چه که همه موجودات دیگر را از آن آفرید! گفتم آن چه بود؟ :فرمود آب و از آن دو دریا ،آفرید یکی گوارا و یکی ،شور هنگامی که آن دو را آفرید به دریای گوارا نظر افکند و فرمود ای دریا :گفت گوش به فرمان و در خدمتم خداوند فرمود برکت و رحمت من در تو است و اهل طاعت خود و بهشتم را از تو می آفرینم سپس به آن دیگری نظر افکند و فرمود: "ای دریا! جواب نداد، خداوند سه بار او را با "ای دریا!" خطاب کرد ولی او فرمان نبرد و پاسخ نداد!

ص: 310


1- علل الشرایع، ص 83

آن گاه فرمود: لعنت من بر تو باد! اهل معصیت و کسانی که آن ها را در دوزخ خود جای خواهم داد از تو می.آفرینم سپس امر نمود تا آن دو دریا با هم آمیخته شدند، فرمود: از همان جاست که مؤمن از کافر و کافر از مؤمن زاییده می.شود

82-آن چه در مؤمن نیست

1/523- الصدوق قال: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الحسن بن أحمد بن وليد رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُ قَال حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ اَلصَّفَّارُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحُسَیْنِ بن أبي الخطاب عن النضر ابن شعيب، عن الحارثي، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ أَبِیهِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ قَالَ: ﴿ لاَ یُؤْمِنُ رَجُلٌ فِیهِ اَلشُّحُّ وَ اَلْحَسَدُ وَ اَلْجُبْنُ وَ لاَ یَکُونُ اَلْمُؤْمِنُ جَبَاناً وَ لاَ حَرِیصاً وَ لاَ شَحِیحاً﴾. (1)

امام صادق علیه السلام از پدرشان فرمود: مردی که در او بخل، و حسادت، و ترس باشد ایمان ندارد چون مؤمن نه ترسوست، نه آزمند و نه بخیل

2/524- الصدوق قال : حَدَّثَنَا أَبِی رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ عَنِ اَلْهَیْثَمِ بْنِ أَبِی مَسْرُوقٍ اَلنَّهْدِیِّ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ رِئَابٍ عَنِ اَلْحَلَبِیِّ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ لاَ تَکُونُ سَجِیَّتُهُ اَلْکَذِبَ وَ لاَ اَلْبُخْلَ وَ لاَ اَلْفُجُورَ وَ لَکِنْ رُبَّمَا أَلَمَّ بِشَیْءٍ مِنْ هَذَا لاَ یَدُومُ عَلَیْهِ فَقِیلَ لَهُ أَفَیَزْنِی قَالَ نَعَمْ هُوَ مُفَتَّنٌ تَوَّابٌ وَ لَکِنْ لاَ یُولَدُ لَهُ مِنْ تِلْکَ اَلنُّطْفَهِ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: سرشت و طبیعت مؤمن دروغ و بخل و زناکاری نیست، و گاهی مرتکب یکی از آن ها بشود ولی ادامه ندهد، عرض شد: (ممکن است که) او زنا کند؟ فرمود: آری ولی از آن نطفه فرزندی متولّد نشود.

می گویم: روایت از نظر سند معتبره می باشد.

ص: 311


1- الخصال، ص 82
2- الخصال، ص 129

3/525- الصدوق قال : حَدَّثَنا مُحَمَّدُ بنُ الحَسَنِ رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی اَلْعَطَّارُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ قَالَ: حَدَّثَنِی أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ اَلرَّازِیُّ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی عُثْمَانَ، عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿أَرْبَعُ خِصَالٍ لاَ تَکُونُ فِی مُؤْمِنٍ لاَ یَکُونُ مَجْنُوناً وَ لاَ یَسْأَلُ عَنْ أَبْوَابِ اَلنَّاسِ وَ لاَ یُولَدُ مِنَ اَلزِّنَا وَ لاَ یُنْکَحُ فِی دُبُرِهِ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: مؤمن دارای چهار خصلت نگردد: دیوانگی، گدایی از در خانه های مردم، زنازادگی و لواط دادن

4/526- الصدوق قال : حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی اَلْعَطَّارُ رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ: حَدَّثَنَا سَعْدُ اِبْنُ عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی اَلْخَطَّابِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بَشِیرٍ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ اَلْحَارِثِ بْنِ اَلْمُغِیرَهِ اَلنَّضْرِیِّ، عن أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ سَمِعْتُهُ یَقُولُ: ﴿سِتَّهٌ لاَ تَکُونُ فِی اَلْمُؤْمِنِ اَلْعُسْرُ وَ اَلنَّکَدُ وَ اَللَّجَاجَهُ وَ اَلْکَذِبُ وَ اَلْحَسَدُ وَ اَلْبَغْیُ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: شش چیز در مؤمن نباشد: تنگنایی و بخل، تیره روزی (بی خیری)، حسادت، لجبازی، دروغ و تجاوز.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد :النکد بخل و تنگنایی در بخشش را گویند و این روایت را ابن ادریس در آخر کتاب سرائر (3) خود از کتاب جامع بزنطی نقل نموده است.

5/527- الصدوق قال: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی اَلْعَطَّارُ رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُ، عَن أَبِیهِ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو نَصْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرِ بْنِ عُقْبَهَ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ اِبْنِ أُخْتِ أَبِی مَالِکٍ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ عَبْدِ اَلْوَاحِدِ بْنِ اَلْمُخْتَارِ قَالَ: ﴿سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنِ اَللَّعْبِ بِالشِّطْرَنْجِ فَقَالَ إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ لَمَشْغُولٌ عَنِ اَللَّعِبِ﴾ (4)

ص: 312


1- الخصال، ص 229
2- الخصال، ص 325
3- السرائر، ج 30، ص579
4- الخصال، ص 26.

عبدالواحد بن مختار از امام باقر علیه السلام در مورد بازی شطرنج پرسید که حضرت فرمود: مؤمن مجال بازی کردن را ندارد و از آن روی گردان است

83-ویژگی های مؤمن

1/528- الكليني، عن محمّد بن يحيى، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی، عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ جَمِیلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ عَبْدِ اَلْمَلِکِ بْنِ غَالِبٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿یَنْبَغِی لِلْمُؤْمِنِ أَنْ یَکُونَ فِیهِ ثَمَانِی خِصَالٍ وَقُوراً عِنْدَ الْهَزَاهِزِ صَبُوراً عِنْدَ الْبَلَاءِ شَکُوراً عِنْدَ الرَّخَاءِ قَانِعاً بِمَا رَزَقَهُ اللَّهُ- لَا یَظْلِمُ الْأَعْدَاءَ وَ لَا یَتَحَامَلُ لِلْأَصْدِقَاءِ بَدَنُهُ مِنْهُ فِی تَعَبٍ وَ النَّاسُ مِنْهُ فِی رَاحَهٍ إِنَّ الْعِلْمَ خَلِیلُ الْمُؤْمِنِ وَ الْحِلْمَ وَزِیرُهُ وَ الْعَقْلَ أَمِیرُ جُنُودِهِ وَ الرِّفْقَ أَخُوهُ وَ اللِّینَ وَالِدُه﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: مؤمن باید هشت خصلت داشته باشد: در تکان ها و حوادث با وقار و پابرجا باشد در گرفتاری شکیبا و در خوشی و آسایش سپاسگزار، به آن چه خداوند روزیش فرموده خرسند باشد، به دشمنان ستم نکند، و برای دوستان با تکلّف کاری را انجام ندهد و به خاطر آن ها تن به گناه ندهد [یا زحمتش را به دوش دیگران نیندازد]، بدنش از او در رنج و زحمت باشد و مردم از او در آسایش علم و دانش دوست مؤمن است و بردباری وزیر و کمک کار او و صبر و شکیبایی فرمانده لشکریان اوست و مدارا و نرمش برادر اوست و نیکی کردن پدر و ریشه اوست.

می گویم: روایت را صدوق با سند خود در خصال (2) و نیز اسکافی در التمحيص (3) آورده .است الهزاهز: آزمایش و گرفتاری هایی که مردم به آن مبتلا می شوند لا يَتَحامل: به مردم ستم نمی کند یا به خاطر دوستان تن به گناه نمی دهد.

ص: 313


1- الكافي، ج 2، ص 47
2- الخصال، ص 406.
3- التمحيص، ص 66.

2/529- الكليني، عَنِ اَلْعِدَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِیهِ، عَنْ سُلَیْمَانَ اَلْجَعْفَرِیِّ، عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَنْ أَبِیهِ علیهما السلام قال: ﴿رُفِعَ إِلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَوْمٌ فِی بَعْضِ غَزَوَاتِهِ فَقَالَ مَنِ اَلْقَوْمُ قَالُوا مُؤْمِنُونَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ قَالَ مَا بَلَغَ مِنْ إِیمَانِکُمْ قَالُوا اَلصَّبْرُ عِنْدَ اَلْبَلاَءِ وَ اَلشُّکْرُ عِنْدَ اَلرَّخَاءِ وَ اَلرِّضَاءُ بِالْقَضَاءِ فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حُلَمَاءُ عُلَمَاءُ کَادُوا مِنَ اَلْفِقْهِ أَنْ یَکُونُوا أَنْبِیَاءَ إِنْ کُنْتُمْ کَمَا تَقُولُونَ فَلاَ تَبْنُوا مَا لاَ تَسْکُنُونَ وَ لاَ تَجْمَعُوا مَا لاَ تَأْکُلُونَ وَ اِتَّقُوا اَللَّهَ اَلَّذِی إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ﴾ (1)

امام رضا از پدرشان علیهما السلام فرمود: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در یکی از مسافرت ها و جنگ هایش با کاروانی رو به رو شد؛ کاروانیان عرض کردند: درود بر تو ای پیامبر .خدا پیامبر صلی الله علیه و آله: پرسید شما که هستید؟ عرض کردند ما عدّه ای مؤمن هستیم. پیامبر صل الله علیه و آله فرمود: حقیقت ایمان شما چیست؟ عرض کردند: خشنودی به قضای الهی و گردن نهادن به فرمان خدا و سپردن کارها به دست او فرمود: دانشمندانی فرهیخته که نزدیک است از فرزانگی پیامبر شوند! پس اگر راست می گویید، آن چه را که در آن ساکن نمی شوید نسازید؛ و آن چه را نمی خورید نیندوزید و از خدایی که به سویش باز می گردید، پروا کنید.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

3/530- الصدوق بسنده إِلَی جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ قَالَ : قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: ﴿مَنْ وَاسَى الْفَقِيرَ، وَ أَنْصَفَ النَّاسَ مِنْ نَفْسِهِ، فَذَلِكَ الْمُؤْمِنُ حَقّاً﴾ (2)

امام صادق از پدرش علیهما السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس فقیر را در مال خود شریک گرداند و با مردم به انصاف رفتار کند او مؤمن حقیقی است.

ص: 314


1- الكافي، ج 2، ص 48.
2- الخصال، ص 47

4/531- الصدوق قال : وَ فِی خَبَرٍ آخَرَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: ﴿مَنْ سَرَّتْهُ حَسَنَتُهُ وَ سَائَتْهُ سَيِّئَتُهُ فَهُوَ مُؤْمِنٌ﴾ (1)

پیامبر خدا صلی الله علیه و اله فرمود: هر که از کار نیک خود شادمان باشد و از کار بد خویش ناراحت او مؤمن است

5/532- الصدوق قال: حَدَّثَنَا أَبِی رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِیسَ قَالَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ قَالَ حَدَّثَنِی سَهْلُ بْنُ زِیَادٍ عَنِ اَلْحَارِثِ بْنِ اَلدِّلْهَاثِ مَوْلَی اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: لاَ یَکُونُ اَلْمُؤْمِنُ مُؤْمِناً حَتَّی یَکُونَ فِیهِ ثَلاَثُ خِصَالٍ سُنَّهٌ مِنْ رَبِّهِ وَ سُنَّهٌ مِنْ نَبِیِّهِ وَ سُنَّهٌ مِنْ وَلِیِّهِ فَالسُّنَّهُ مِنْ رَبِّهِ کِتْمَانُ سِرِّهِ قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿عالِمُ اَلْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أَحَداً * إِلاّ مَنِ اِرْتَضی مِنْ رَسُولٍ﴾ (2) وَ أَمَّا اَلسُّنَّهُ مِنْ نَبِیِّهِ فَمُدَارَاهُ اَلنَّاسِ فَإِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَمَرَ نَبِیَّهُ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِمُدَارَاهِ اَلنَّاسِ قَالَ ﴿خُذِ اَلْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ اَلْجاهِلِینَ﴾ (3) وَ أَمَّا اَلسُّنَّهُ مِنْ وَلِیِّهِ فَالصَّبْرُ عَلَی اَلْبَأْسَاءِ وَ اَلضَّرَّاءِ فَإِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ ﴿وَ اَلصّابِرِینَ فِی اَلْبَأْساءِ وَ اَلضَّرّاءِ﴾ (4) (5)

امام رضا علیه السلام فرمود: تا سه خصلت در مؤمن نباشد مؤمن واقعی نشود، خصلتی از پروردگارش و خصلتی از پیغمبرش و خصلتی از امام و ولیش. خصلت الهى، نهفتن راز است که خداوند فرموده: «خداوند دانای غیب است * و کسی را بر آن آگاه نگرداند مگر از پیغمبران آن را که از وی راضی باشد»، و امّا خصلتی که از پیغمبرش باید داشته باشد مدارا کردن با مردم است که خداوند عز و جل پیغمبر خود را به مدارا با مردم مأمور کرد و فرمود: «گذشت داشته باش و مردم را به نیکی وادار و از

ص: 315


1- الخصال، ص 47
2- سوره جن آیات 26 و 27
3- سوره اعراف، آیه 199
4- سوره بقره آیه 177
5- الخصال، ص 82

نادانان روی بگردان» و امّا روشی که از امامش باید داشته باشد شکیبایی در گرفتاری و سختی است که خدای عز و جل می فرماید: «آنان که در گرفتاری ها و سختی ها شکیبا هستند»

6/533- الصدوق قال : حَدَّثَنَا أَبِی رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ اِبْنُ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ الْبَرْقِيِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ، عَنْ عَبْدِ اَلْمُؤْمِنِ اَلْأَنْصَارِیِّ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ : ﴿إِنَّ اللَّهَ عَزَّوجلَّ أُعْطِيَ الْمُؤْمِنَ ثَلَاثَ خِصَالٍ: اَلْعِزَّةَ فِي الدُّنْيَا وَ اَلْفَلَحَ فِي اَلْآخِرَةِ وَ اَلْمَهَابَةَ فِي صُدُورِ اَلظَّالِمِينَ﴾ ثُمَّ قَرَأَ ﴿وَ لِلَّهِ الْعِزَّهُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ﴾ (1) وَ قَرَأَ ﴿قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ﴾ إِلَی قَوْلِهِ ﴿هُمْ فِیها خالِدُون﴾ (2) (3)

امام باقر علیه السلام فرمود: خداوند به مؤمن سه خصلت بخشیده عزت دنیوی رستگاری ،اخروی ابهّت و حشمت در دل ستمکاران سپس این آیات را خواندند «عزت و آبرو یکسره دست خدا و پیامبرش و مؤمنان است». «مؤمنان قطعاً خوشبختند... که مراتب عالی بهشت را به ارث می برند و همیشه در آن جا ماندنی اند».

7/534- الصدوق قال : حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی اَلْعَطَّارُ ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی قَالَ حَدَّثَنِی أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ وَ غَیْرُهُ بِإِسْنَادِهِ رَفَعَاهُ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: ﴿اَلْمُؤْمِنُ مَنْ طَابَ مَکْسَبُهُ وَ حَسُنَتْ خَلِیقَتُهُ وَ صَحَّتْ سَرِیرَتُهُ وَ أَنْفَقَ اَلْفَضْلَ مِنْ مَالِهِ وَ أَمْسَکَ اَلْفَضْلَ مِنْ کَلاَمِهِ وَ کَفَی اَلنَّاسَ مِنْ شَرِّهِ وَ أَنْصَفَ اَلنَّاسَ مِنْ نَفْسِهِ﴾ (4)

امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: مؤمن کسی است که در آمدش حلال و اخلاقش

ص: 316


1- سوره منافقون آیه 8
2- سوره مؤمنین آیات 11-1
3- الخصال، ص 152.
4- الخصال، ص 351

نیکو و باطنش سالم ،باشد و زیادی مالش را انفاق کند و زیادی سخنش را نگهدارد و مردم از شرّش محفوظ باشند و از جانب خود به آن ها انصاف دهد (حق را بگوید اگر چه به زیان خود و نفع مردم باشد).

8/535- الرضي رَفَعَهُ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : إِنَّهُ قَالَ: ﴿اَلْمُؤْمِنِ: بِشْرُهُ فِی وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فِی قَلْبِهِ، أَوْسَعُ شَیْءٍ صَدْراً وَ أَذَلُّ شَیْءٍ نَفْساً، یَکْرَهُ اَلرِّفْعَهَ وَ یَشْنَأُ اَلسُّمْعَهَ، طَوِیلٌ غَمُّهُ بَعِیدٌ هَمُّهُ کَثِیرٌ صَمْتُهُ مَشْغُولٌ وَقْتُهُ، شَکُورٌ صَبُورٌ، مَغْمُورٌ بِفِکْرَتِهِ، ضَنِینٌ بِخَلَّتِهِ سَهْلُ اَلْخَلِیقَهِ لَیِّنُ اَلْعَرِیکَهِ، نَفْسُهُ أَصْلَبُ مِنَ اَلصَّلْدِ وَ هُوَ أَذَلُّ مِنَ اَلْعَبْدِ﴾ (1)

اميرمؤمنان علی علیه السلام-در توصیف مؤمن - فرمود: شادی مؤمن در چهره او و اندوه وی در دلش پنهان است سینه اش از هر چیزی فراخ تر، و نفس او از هر چیزی خوارتر است. برتری جویی را زشت و ریاکاری را دشمن می شمارد، اندوه او طولانی، و همت او بلند است سکوتش فراوان و وقت او با کار گرفته و پر، شکرگزار و شکیبا و ژرف اندیش است. از کسی درخواست ندارد و نرم خو و فروتن است نفس او از سنگ خارا سخت تر اما در دینداری از بردگان خوارتر است.

می گویم: مَغمور بفكرته ژرف اندیش و غرق در اندیشه. ضَنين: بخیل، خسيس الخَلّة: درخواست حاجت و نیاز الخَليقَة: طبيعت و خو العَريكَة: نفس. الصَّلد: سنگ خارا و سخت.

9/536- الإِسْکَافیُّ رَفَعَهُ إلَی أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ أنَّهُ قَالَ: ﴿لاَ یَصْلُحُ اَلْمُؤْمِنُ إِلاَّ عَلَی ثَلاَثِ خِصَالٍ اَلتَّفَقُّهِ فِی اَلدِّینِ وَ حُسْنِ اَلتَّقْدِیرِ فِی اَلْمَعِیشَهِ وَ اَلصَّبْرِ عَلَی اَلنَّائِبَهِ﴾. (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: مؤمن را سه خصلت سَربِراه می کند: ژرف نگری در

ص: 317


1- نهج البلاغة، حكمت 333
2- التمحيص، ص 68، رقم 164.

دین و نیک حسابگری در مخارج زندگی و شکیبایی بر سختی و ناگواری ها.

10/537- الإِسْکَافیُّ رَفَعَهُ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : إِنَّهُ قَالَ : قَالَ رَسولَ الله صلی الله علیه و آله: ﴿أَرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ أُکْمِلَ إِیمَانُهُ وَ إِنْ کَانَ مِنْ قَرْنِهِ إِلَی قَدَمِهِ خَطَایَا اَلصِّدْقُ وَ أَدَاءُ اَلْأَمَانَهِ وَ اَلْحَیَاءُ وَ حُسْنُ اَلْخُلُقِ﴾ (1)

چهار چیز در هر که باشد ایمان خود را کامل نموده هر چند اگر سر تا پایش گناه باشد نقصی به او نرساند و آن ها راستگویی و ردّ امانت و حیا و حسن خلق .است

84-آن چه بعد از مرگ مؤمن به او می رسد

1/538- الصدوق قال : حَدَّثَنَا أَبِی رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ : حَدَّثَنَا مُحَمَّدِ ابْنِ عِیسَی بن عبيد، عن مُحَمَّدِ بْنِ شُعَیْبٍ الصيرفي، عَنِ الْهَیْثَمِ،عَنْ أَبِی کَهْمَسٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿سِتُّ خِصَالٍ یَنْتَفِعُ بِهَا اَلْمُؤْمِنُ مِنْ بَعْدِ مَوْتِهِ وَلَدٌ صَالِحٌ یَسْتَغْفِرُ لَهُ وَ مُصْحَفٌ یُقْرَأُ فِیهِ وَ قَلِیبٌ یَحْفِرُهُ وَ غَرْسٌ یَغْرِسُهُ وَ صَدَقَهُ مَاءٍ یُجْرِیهِ وَ سُنَّهٌ حَسَنَهٌ یُؤْخَذُ بِهَا بَعْدَهُ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: شش چیز است که مؤمن بعد از مرگ خود از آن ها بهره مند می شود فرزند صالحی که برای او آمرزش ،بطلبد قرآنی که از روی آن تلاوت می کند چاهی که حفر می نماید و درختی که می نشاند و نهر آبی که در راه خداوند جاری و وقف می کند و سنّت (روش) پسندیده ای که از خود بر جای گذارد و بعد از او به آن عمل می.شود

85-آفرینش مؤمن

1/539- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ

ص: 318


1- التمحيص ص 67 ، رقم 158
2- الخصال، ج 1، ص 323 ، رقم 9

ابن مُسْلِمٍ اَلْحُلْوَانِیِّ، عَنْ أَبِی إِسْمَاعِیلَ الصَّیْقَلِ الرَّازِیِّ عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ: ﴿إِنَّ فِی الْجَنَّةِ لَشَجَرَةً تُسَمَّی الْمُزْنَ فَإِذَا أَرَادَ اللّهُ أَنْ یَخْلُقَ مُوءْمِناً أَقْطَرَ مِنْهَا قَطْرَةً، فَلاَ تُصِیبُ بَقْلَةً وَ لاَ ثَمَرَةً أَکَلَ مِنْهَا مُوءْمِنٌ أَوْ کَافِرٌ إِلاَّ أَخْرَجَ اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ مِنْ صُلْبِهِ مُوءْمِناً﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: در بهشت درختی است که مزن نام دارد، چون خداوند خواهد مؤمنی ،بیافریند قطره ای از آن ،بچکاند آن قطره به هر سبزی و میوه ای که رسد و مؤمن یا کافری از آن ،بخورد خداوند عز و جل از صلب او مؤمنی متولد سازد.

می گویم: فیض کاشانی در الوافی بیانی ذیل این حدیث دارند که می توان مراجعه نمود.

86-ترس مؤمن از خداوند

1/540- سبط الطبرسي نَقْلاً عَنِ اَلْمَحَاسِنِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿اَلْمُؤْمِنُ لاَ یَخَافُ غَیْرَ اَللَّهِ وَ لاَ یَقُولُ عَلَیْهِ إِلاَّ اَلْحَقَّ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: مؤمن فقط از خداوند پروا دارد و جز حق نمی گوید.

2/541- القطب الرواندي رَفَعَهُ إِلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَالَ: ﴿ إِذَا اِقْشَعَرَّ جِلْدُ اَلْمُؤْمِنِ مِنْ خَشْیَهِ اَللَّهِ تَحَاتَّتْ عَنْهُ خَطَایَاهُ کَمَا تَحَاتَّتْ وَرَقُ اَلشَّجَرِ﴾ (3)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هنگامی که بنده ای از خوف خداوند لرزه بر اندامش افتد تمام گناهانش همانند برگ خزان فرو می ریزد.

3/542- القطب الرواندي رَفَعَهُ إِلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَالَ: ﴿ اَلْعَبْدُ اَلْمُؤْمِنُ بَیْنَ مَخَافَتَیْنِ:

ص: 319


1- الكافي، ج 2، ص 14؛ و نقل عنه في الوافي، ج 4، ص 69.
2- مشكاة الأنوار ، ص 117؛ و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج 11، ص228.
3- لب اللباب؛ و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج 11، ص231

أَجَلٍ مَضَی لاَ یَدْرِی مَا اَللَّهُ صَانِعٌ فِیهِ وَ بَیْنَ أَجَلٍ قَدْ بَقِیَ لاَ یَدْرِی مَا اَللَّهُ قَاضٍ فِیهِ﴾ (1)

پیامبر خدا صلی الله علیه و اله فرمود: مؤمن بین دو ترس قرار دارد بین فرصتی که گذشته و نمی داند خدا در این فرصت با او چه کرده و بین فرصتی که باقی مانده و نمی داند خداوند در این فرصت چه حکمی بر او جاری می کند.

87-شرط عدم ثبت گناهان مؤمن

1/543- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ ، عَنْ أَبِیهِ ، عَنِ اِبْنِ أَبِی عُمَیْرٍ ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حُمْرَانَ ، عَنْ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿إِنَّ اَلْعَبْدَ إِذَا أَذْنَبَ ذَنْباً أُجِّلَ مِنْ غُدْوَهٍ إِلَی اَللَّیْلِ، فَإِنِ اِسْتَغْفَرَ اَللَّهَ لَمْ یُکْتَبْ عَلَیْهِ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: هرگاه بنده گناهی مرتکب شود، از بامداد تا شب به او مهلت داده می شود. اگر آمرزش خواست آن گناه برایش نوشته نمی شود.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

2/544- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ وَ عَنْ أَبِی عَلِیٍّ الْأَشْعَرِیِّ ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اَلْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ أَبِی أَیُّوبَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿مَنْ عَمِلَ سَیِّئَهً أُجِّلَ فِیهَا سَبْعَ سَاعَاتٍ مِنَ اَلنَّهَارِ فَإِنْ قَالَ أَسْتَغْفِرُ اَللَّهَ اَلَّذِی لا إِلهَ إِلاّ هُوَ اَلْحَیُّ اَلْقَیُّومُ- ثَلاَثَ مَرَّاتٍ- لَمْ یُکْتَبْ عَلَیْهِ﴾ (3)

امام صادق علیه السلام فرمود: هر که کار بدی (و گناهی) کند تا هفت ساعت از روز مهلت دارد پس اگر (در این مدت) سه مرتبه گفت: «أستغفر الله الذي لا إله الّا هو الحي القيوم» بر او نوشته نشود.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

ص: 320


1- لب اللباب و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج 11، ص231.
2- الكافي، ج 2، ص 437
3- الكافي، ج 2، ص 437.

3/545- الكليني عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ، عن أبيه و أبو عَلِیٍّ اَلْأَشْعَرِیِّ وَ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی ، جَمِیعاً، عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ إِسْحَاقَ ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَهْزِیَارَ ، عَنْ فَضَالَهَ بْنِ أَیُّوبَ، عَنْ عَبْدِ اَلصَّمَدِ بْنِ بَشِیرٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿اَلْعَبْدَ اَلْمُؤْمِنَ إِذَا أَذْنَبَ ذَنْباً أَجَّلَهُ اَللَّهُ سَبْعَ سَاعَاتٍ فَإِنِ اِسْتَغْفَرَ اَللَّهَ، لَمْ یُکْتَبْ عَلَیْهِ شَیْءٌ وَ إِنْ مَضَتِ اَلسَّاعَاتُ وَ لَمْ یَسْتَغْفِرْ؛ کُتِبَتْ عَلَیْهِ سَیِّئَهٌ. وَ إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ لَیُذَکَّرُ ذَنْبَهُ بَعْدَ عِشْرِینَ سَنَهً حَتَّی یَسْتَغْفِرَ اَللَّهَ فَیَغْفِرَ لَهُ، وَ إِنَّ اَلْکَافِرَ لَیُنْسَاهُ مِنْ سَاعَتِهِ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: هرگاه مؤمن گناهی مرتکب شود خداوند هفت ساعت به او مهلت می دهد اگر از خدا طلب آمرزش کرد چیزی برای او نوشته نمی شود و اگر آن ساعات گذشت و استغفار نکرد برای او يك گناه نوشته می شود و گاهی مؤمن پس از بیست سال به یاد گناهش می افتد و از خدا طلب آمرزش می کند و خدا او را می بخشد ولی کافر در همان لحظه گناه خود را فراموش می کند

4/546- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ ، عَنِ اِبْنِ فَضَّالٍ ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ عُقْبَهَ بَیَّاعِ اَلْأَکْسِیَهِ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ لَیُذْنِبُ اَلذَّنْبَ فَیُذَکَّرُ بَعْدَ عِشْرِینَ سَنَهً، فَیَسْتَغْفِرُ اَللَّهَ فَیَغْفِرُ لَهُ، وَ إِنَّمَا یُذَکِّرُهُ لِیَغْفِرَ لَهُ، وَ إِنَّ اَلْکَافِرَ لَیُذْنِبُ فَیَنْسَاهُ مِنْ سَاعَتِهِ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: مؤمن مرتکب گناه می شود و بعد از بیست سال گناهش را به یاد میآورد و از خدا طلب مغفرت می کند و مورد بخشایش قرار می گیرد و اصلا خداوند به خاطر همین بخشایش او را به یاد گناه قبلی می اندازد. ولی کافر که مرتکب گناه می شود از همان لحظه و برای همیشه آن را از یاد می برد.

می گویم روایت از نظر سند موثقه می باشد.

ص: 321


1- الكافي، ج 2، ص 437.
2- الكافي، ج 2، ص 438.

5/547- الكليني، عَنْ أَبِی عَلِیٍّ اَلْأَشْعَرِیِّ وَ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی ، جَمِیعاً، عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ إِسْحَاقَ وَ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ ، عَنْ أَبِیهِ ، جَمِیعاً، عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَهْزِیَارَ ، عَنِ اَلنَّضْرِ بْنِ سُوَیْدٍ، عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ ، عَنْ حَفْصٍ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یُذْنِبُ ذَنْباً إِلاَّ أَجَّلَهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ سَبْعَ سَاعَاتٍ مِنَ اَلنَّهَارِ، فَإِنْ هُوَ تَابَ لَمْ یُکْتَبْ عَلَیْهِ شَیْءٌ، وَ إِنْ هُوَ لَمْ یَفْعَلْ کُتِبَ عَلَیْهِ سَیِّئَهٌ». فَأَتَاهُ عَبَّادٌ اَلْبَصْرِیُّ فَقَالَ لَهُ: بَلَغَنَا أَنَّکَ قُلْتَ: مَا مِنْ عَبْدٍ یُذْنِبُ ذَنْباً إِلاَّ أَجَّلَهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ سَبْعَ سَاعَاتٍ مِنَ اَلنَّهَارِ؟ فَقَالَ: لَیْسَ هَکَذَا قُلْتُ، وَ لَکِنِّی قُلْتُ: مَا مِنْ مُؤْمِنٍ، وَ کَذَلِکَ کَانَ قَوْلِی﴾. (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: هیچ مؤمنی نیست که گناهی را مرتکب شود جز این که خدای عز وجل هفت ساعت از روز به او مهلت دهد پس اگر (در این مدّت) توبه کرد چیزی بر او نوشته نشود و اگر توبه نکرد خداوند يك گناه بر او بنویسد، پس عباد بصری نزد آن حضرت آمد و گفت شنیدم که فرموده اید: هیچ بنده ای نیست که گناهی کند جز این که خداوند هفت ساعت از روز مهلتش دهد؟ فرمود: من چنین نگفتم بلکه من :گفتم هیچ مؤمنی نیست و چنین بوده است گفته من.

6/548- الكليني، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ ، عَنِ اِبْنِ مَحْبُوبٍ ، عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ ، عَمَّنْ ذَکَرَهُ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ: ﴿مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یُقَارِفُ فِی یَوْمِهِ وَ لَیْلَتِهِ أَرْبَعِینَ کَبِیرَهً، فَیَقُولَ وَ هُوَ نَادِمٌ: أَسْتَغْفِرُ اَللَّهَ اَلَّذِی لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ اَلْحَیُّ اَلْقَیُّومُ، بَدِیعُ اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرْضِ، ذَا اَلْجَلاَلِ وَ اَلْإِکْرَامِ، وَ أَسْأَلُهُ أَنْ یُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ أَلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ یَتُوبَ عَلَیَّ، إِلاَّ غَفَرَهَا اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ لاَ خَیْرَ فِیمَنْ یُقَارِفُ فِی یَوْمِهِ أَرْبَعِینَ کَبِیرَهً﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: هیچ مؤمنی نیست که در شبانه روز چهل گناه کبیره کند و با پشیمانی بگوید: ﴿أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِی لَا إِلَهِ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ بَدِیعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ذَو الْجَلَالِ وَالْإِکْرَامِ وَ أَسْأَلُهُ انْ یُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ انْ یَتُوبَ﴾

ص: 322


1- الكافي، ج 2، ص 439
2- الكافي، ج 2، ص 438.

جز این که خدای عز و جل گناهش را بیامرزد و کسی که بیش از چهل گناه کبیره در روز انجام دهد خیری در او نیست (یعنی ایمان ندارد).

7/549- المفيد رَفَعَهُ إلى أَبِی جَعْفَرٍ اَلْبَاقِرِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أنّه قال ﴿مَا مِنْ عَبْدٍ مُؤْمِنٍ إِلاَّ وَ فِی قَلْبِهِ نُکْتَهٌ بَیْضَاءُ فَإِنْ أَذْنَبَ وَ ثَنَّی خَرَجَ مِنْ تِلْکَ اَلنُّکْتَهِ سَوَادٌ فَإِنْ تَمَادَی فِی اَلذُّنُوبِ اِتَّسَعَ ذَلِکَ اَلسَّوَادُ حَتَّی یُغَطِّیَ اَلْبَیَاضَ لَمْ یَرْجِعْ صَاحِبُهُ إِلَی خَیْرٍ أَبَداً﴾ وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿کَلاّ بَلْ رانَ عَلی قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ﴾ (1) (2)

امام باقر علیه السلام فرمود: هیچ بنده ای نیست مگر آن که در دلش نقطه ای سفید وجود دارد؛ پس هرگاه گناهی مرتکب شود و آن را تکرار کند در آن نقطه نقطه ای سیاه پدید آید که اگر توبه کرد آن سیاهی می رود و اگر در گناهان فرو رفت نقطه سیاه افزایش می یابد چندان که همه سفیدی را فرو می پوشاند و چون سفیدی پوشانده شد، گنهکار دیگر به خیر و صلاح باز نمی آید این است سخن خداوند عز و جل که «به حقیقت کارهایی که می کردند بر دل هایشان زنگار بسته است».

8/550- اَلطُّوسِیُّ بِالْإِسْنَادِ عَنْ أَبِی ذَرٍّ في حديث وصيه رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: ﴿ یَا أَبَا ذَرٍّ إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ لَیَرَی ذَنْبَهُ کَأَنَّهُ تَحْتَ صَخْرَهٍ یَخَافُ أَنْ تَقَعَ عَلَیْهِ وَ اَلْکَافِرَ یَرَی ذَنْبَهُ کَأَنَّهُ ذُبَابٌ مَرَّ عَلَی ذَنَبِهِ یَا أَبَا ذَرٍّ إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَی إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَیْراً جَعَلَ اَلذُّنُوبَ بَیْنَ عَیْنَیْهِ مُمَثَّلَهً یَا أَبَا ذَرٍّ لاَ تَنْظُرْ إِلَی صِغَرِ اَلْخَطِیئَهِ وَ لَکِنِ اُنْظُرْ إِلَی مَنْ عَصَیْتَ﴾ (3)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ضمن توصیه هایی به ابوذر :فرمودند: مؤمن گناه خود را چونان تخته سنگ بزرگی بر بالای سرش می بیند که می ترسد به روی او بیفتد و کافر

ص: 323


1- سوره مطففین آیه 14
2- الاختصاص، ص 243.
3- أمالي الطوسي، المجلس التاسع عشر، ح1، ص 537، رقم 1162.

گناه خویش را مانند پشه ای می بیند که از جلوی بینی اش رد شود. ای اباذر! (هیچ گاه) به کوچکی گناه (خود) نظر ،مکن بلکه بزرگی و عظمت کسی را که نافرمانی او کردی، نگاه کن (یعنی نظر تو به عظمت و کبریایی پروردگارت باشد).

88-گناهان مؤمن آمرزیده می شود

1/551- الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ رَفَعَهُ إِلَی أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ:: ﴿لَوْ كَانَتْ ذُنُوبُ اَلْمُؤْمِنِ مِثْلَ رَمْلِ عَالِجٍ وَ مِثْلَ زَبَدِ اَلْبَحْرِ لَغَفَرَهَا اَللَّهُ لَهُ فَلاَ تَجْتَرُوا﴾ (1)

امام باقر علیه السلام فرمود اگر گناهان مؤمن مانند شن های انبوه و کف دریا باشد خداوند او را بیامرزد پس دلیری و تجرّی نکنید

2/552- و عنه، عن أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿ یُتَوَفَّی اَلْمُؤْمِنُ مَغْفُوراً لَهُ ذُنُوبُهُ وَ اَللَّهِ جَمِیعاً﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: مؤمن در هنگام مرگ با گناهان بخشیده شده از دنیا می رود، به خداوند قسم!

3/553- و عنه و عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قُلْتُ له : ﴿إِنَّ لِی حَاجَهً فَقَالَ تَلْقَانِی بِمَکَّهَ فَلَقِیتُهُ فَقُلْتُ یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ إِنَّ لِی حَاجَهً فَقَالَ: تَلْقَانِی بِمِنًی فَلَقِیتُهُ بِمِنًی فَقُلْتُ یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ إِنَّ لِی حَاجَهً فَقَالَ هَاتِ حَاجَتَکَ فَقُلْتُ یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ إِنِّی کُنْتُ أَذْنَبْتُ ذَنْباً فِیمَا بَیْنِی وَ بَیْنَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ یَطَّلِعْ عَلَیْهِ أَحَدٌ وَ أُجِلُّکَ أَنْ أَسْتَقْبِلَکَ بِهِ فَقَالَ إِذَا کَانَ یَوْمُ اَلْقِیَامَهِ تَجَلَّی اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِعَبْدِهِ اَلْمُؤْمِنِ فَیُوقِفُهُ عَلَی ذُنُوبِهِ ذَنْباً ذَنْباً ثُمَّ یَغْفِرُهَا لَهُ لاَ یَطَّلِعُ عَلَی ذَلِکَ مَلَکٌ مُقَرَّبٌ وَ لاَ نَبِیٌّ مُرْسَلٌ﴾.

وَ فِی حَدِیثٍ آخَرَ: ﴿وَ یَسْتُرُ عَلَیْهِ مِنْ ذُنُوبِهِ مَا یَکْرَهُ أَنْ یُوقِفَهُ عَلَیْهِ ثُمَّ یَقُولُ لِسَیِّئَاتِهِ کُونِی

ص: 324


1- المؤمن، ص 33 ، رقم 64
2- المؤمن، ص 33 رقم 65.

حَسَنَاتٍ﴾ وَ ذَلِکَ قَوْلُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اَللّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ﴾ (1) (2)

مردی می گوید به امام باقر علیه السلام کردم: یابن رسول الله ! سؤال و درخواستی دارم! فرمود در مکّه به ملاقات من .بیا در مکّه گفتم: یابن رسول الله ! درخواستی دارم! فرمود: در منی به ملاقات من .بیا گفتم: یابن رسول الله! درخواستی دارم! فرمود درخواستت را بگو! در مِنی گفتم: یابن رسول الله ! خود و خداوند گناهی مرتکب شده ام که احدی از آن مطّلع نیست و بر من گران آمده و شأن شما اجلّ از آن است که آن را برایتان بگویم فرمود: وقتی روز قیامت برسد و خدا بنده مؤمنش را مورد محاسبه قرار دهد او را به تک تک گناهانش واقف می سازد و سپس آن ها را بر او می بخشد و هیچ فرشته مقرّب و پیامبر مرسلی را بر آن آگاه نمی سازد

و در حدیث دیگر فرمود: خداوند گناهانی را که مؤمن از شنیدن و باخبر شدنش در قیامت کراهت دارد می پوشاند و به گناهانش می گوید تبدیل به نیکی شوید و این است معنای آیه «پس خداوند بدی هایشان را به نیکی ها تبدیل می کند و خدا همواره آمرزنده مهربان است»

4/554-و عنه عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ قَالَ: ﴿إِنَّ ذُنُوبَ اَلْمُؤْمِنِ مَغْفُورَهٌ فَیَعْمَلُ اَلْمُؤْمِنُ لِمَا یَسْتَأْنِفُ أَمَا إِنَّهَا لَیْسَتْ إِلاَّ لِأَهْلِ اَلْإِیمَانِ﴾. (3)

امام باقر یا امام صادق علیهما السلام فرمودند: گناهان مؤمن آمرزیده می شود، پس باید کردار خود را از سر گیرد و این فضیلت جز برای اهل ایمان (شیعیان) نیست

ص: 325


1- سوره ،فرقان آیه 70
2- المؤمن، ص33، رقم 67.
3- المؤمن، ص 36 ، رقم 82

5/555- الشيخ أَبُو مُحَمَّدٍ جَعْفَرُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عَلِیٍّ اَلْقُمِّیُّ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ مُحَمَّدِ ابْنِ اَلْحَسَنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحَسَنِ اَلصَّفَّارِ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنِ اَلنَّوْفَلِیِّ عَنِ اَلسَّکُونِیِّ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: ﴿ اَلسُّقْمُ یَمْحُو اَلذُّنُوبَ وَ قَالَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: سَاعَاتُ اَلْوَجَعِ یُذْهِبْنَ سَاعَاتِ اَلْخَطَایَا وَ قَالَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: سَاعَاتُ اَلْهُمُومِ سَاعَاتُ اَلْکَفَّارَاتِ وَ لاَ یَزَالُ اَلْهَمُّ بِالْمُؤْمِنِ حَتَّی یَدَعَهُ وَ مَا لَهُ مِنْ ذَنْبٍ﴾ (1)

امام صادق از پدرانشان علیهم السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: بیماری اثر گناهان را محو می کند و حضرت صلی الله علیه و اله فرمود: لحظات ،درد لحظات خطا و لغزش را از بین می برد. و حضرت صلی الله علیه و اله: فرمود لحظات ،اندوه كفّاره لحظات ،گناهانند و پیوسته اندوه با مؤمن است تا او را بی گناه و انهد

می گویم: روایت از نظر سند معتبره می باشد.

6/556- الصدوق بِسَنَدِهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: ﴿إذا کانَ یَوْمُ الْقِیامَهِ تَجَلَّی اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ لِعَبْدِهِ الْمُؤمِنِ فَیُوقِفُهُ عَلی ذُنُوبِهِ ذَنْباً ذَنْباً، ثُمَّ یَغْفِرُ اللّهُ لَهُ ، لا یُطْلِعُ اللّهُ عَلی ذلِک مَلَکاً مُقَرَّباً وَ لا نَبِیّاً مُرْسَلاً، وَ یَسْتُرُ عَلَیْهِ ما یَکْرَهُ أنْ یَقِفَ عَلَیْهِ أحَدٌ، ثُمَّ یَقُولُ لِسَیِّئاتِهِ : کُونی حَسَناتٍ﴾ (2)

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: چون روز رستاخیز فرا می رسد، خداوند برای بنده گنهکار خویش تجلّی کرده و نخست او را بر يك يك گناهانش آگاه می سازد و آن ها را می آمرزد و بر این کار هیچ فرشته مقرّب و پیامبر مرسلی را آگاه نمی فرماید و آن چه را که بنده دوست ندارد کسی بر آن آگاه گردد، پوشیده می دارد و سپس به خطاهای او می فرماید مبدَّل به حسنات شوید.

سپس شیخ صدوق رضی الله عنه گفته: معنای تجلّی پروردگار به این است که نشانه ای برایش قرار می دهد که متوجّه شود خداوند با او گفتگو می کند.

ص: 326


1- جامع الأحاديث، ص 13 و 14؛ و نقل في بحار الأنوار، ج 64، ص 244.
2- عيون أخبار الرضا علیه السلام، ج 2، ص 33، ح 57.

7/557- مؤلف جامع الأخبار رَفَعَهُ إلى أَبِی اَلْجَارُودِ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَنْ آبَائِهِ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ قَالُوا قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: ﴿ إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ إِذَا قَارَفَ اَلذُّنُوبَ وَ اُبْتُلِیَ بِهَا اُبْتُلِیَ بِالْفَقْرِ فَإِنْ کَانَ فِی ذَلِکَ کَفَّارَهٌ لِذُنُوبِهِ وَ إِلاَّ اُبْتُلِیَ بِالْمَرَضِ فَإِنْ کَانَ فِی ذَلِکَ کَفَّارَهٌ لِذُنُوبِهِ وَ إِلاَّ اُبْتُلِیَ بِالْخَوْفِ مِنَ اَلسُّلْطَانِ یَطْلُبُهُ فَإِنْ کَانَ فِی ذَلِکَ کَفَّارَهٌ لِذُنُوبِهِ وَ إِلاَّ ضُیِّقَ عَلَیْهِ عِنْدَ خُرُوجِ نَفْسِهِ حَتَّی یَلْقَاهُ وَ مَا لَهُ مِنْ ذَنْبٍ یَدَّعِیهِ عَلَیْهِ فَیَأْمُرُ بِهِ إِلَی اَلْجَنَّهِ وَ إِنَّ اَلْکَافِرَ وَ اَلْمُنَافِقَ لَیُهَوَّنُ عَلَیْهِمَا خُرُوجُ أَنْفُسِهِمَا حَتَّی یَلْقَیَانِ اَللَّهَ حِینَ یَلْقَیَانِهِ وَ مَا لَهُمَا عِنْدَهُ مِنْ حَسَنَهٍ یَدَّعِیَانِهَا عَلَیْهِ فَیَأْمُرُ بِهِمَا إِلَی اَلنَّارِ﴾ (1)

امام باقر از پدرانشان علیهم السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: چون مؤمن آلوده به گناه شود، گرفتار فقر می گردد و اگر همان کفاره گناهش باشد فَبِها، و گرنه بیمار می شود و اگر همان کفاره گناهش گردد ،فبها و گرنه دچار ترس از سلطان می شود که او را دنبال می کند و اگر همان کفاره گناه او گردد ،فبها و گرنه جانش به سختی گرفته می شود تا با خدا روبرو شود او مانند بی گناهی است که کسی ادّعایی و حقّی بر او ندارد سپس او را به بهشت می برد و جان گرفتن بر کافر و منافق آسان می گردد تا آن گاه که در قیامت با خدا روبرو شوند و حسنه ای نزد خدا ندارد که اجرش را بخواهد و آن ها را امر به دوزخ فرماید.

89-آسایش مؤمن

1/558- الصدوق قال : حَدَّثَنَا أَبِی رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ اَلصَّلْتِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ مَنْصُورِ بْنِ اَلْعَبَّاسِ عَنْ سَعِیدِ بْنِ جَنَاحٍ عَنْ مُطَرِّفٍ مَوْلَی مَعْنٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿ثَلاَثَهٌ لِلْمُؤْمِنِ فِیهِنَّ رَاحَهٌ دَارٌ وَاسِعَهٌ تُوَارِی عَوْرَتَهُ وَ سُوءَ حَالِهِ مِنَ اَلنَّاسِ وَ اِمْرَأَهٌ صَالِحَهٌ تُعِینُهُ عَلَی أَمْرِ اَلدُّنْیَا وَ اَلْآخِرَهِ وَ اِبْنَهٌ أَوْ أُخْتٌ یُخْرِجُهَا مِنْ مَنْزِلِهِ بِمَوْتٍ أَوْ بِتَزْوِیجٍ﴾ (2)

ص: 327


1- جامع الأخبار، ص 313؛ و نقل عنه في بحار الأنوار، ج 64، ص 237.
2- الخصال، ص 159

امام صادق علیه السلام فرمود: آسایش مؤمن در سه چیز است: خانه وسیعی که وضع خانواده گی و بدحالی او را از مردم پنهان دارد و همسر نیکوکاری که در کار دنیا و آخرت یارش باشد و دختر و یا خواهری که آنان را به مرگ یا ازدواج از خانه خود بیرون کند.

2/559-الصدوق، عَنِ الْخَلِیلِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ أَبِی الْعَبَّاسِ السَّرَّاجِ عَنْ قُتَیْبَهَ عَنْ عَبْدِ الْعَزِیزِ ، عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِی عَمْرٍو عَنْ عَاصِمِ بْنِ عُمَرَ بْنِ قَتَادَهَ عَنْ مَحْمُودِ بْنِ لَبِیدٍ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَالَ: شَیْئَانِ یَکْرَهُهُمَا ابْنُ آدَمَ الْمَوْتُ وَ الْمَوْتُ رَاحَهُ الْمُؤْمِنِ مِنَ الْفِتْنَهِ وَ یَکْرَهُ قِلَّهَ الْمَالِ وَ قِلَّهُ الْمَالِ أَقَلُّ لِلْحِسَابِ﴾ (1)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: فرمود دو چیز است که آدمی آن ها را ناخوش دارد: مرگ را ناخوش دارد، در حالی که مرگ مایه آسودگی مؤمن از فتنه و گمراهی است، تنگدستی را ناخوش دارد در حالی که دارایی اندک حسابرسی را کمتر و ساده تر می.کند

90-سود گرفتن از مؤمن

1/560- الكليني، ععَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ بْنِ بَزِیعٍ عَنْ صَالِحِ بْنِ عُقْبَهَ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ صَالِحٍ وَ أَبِی شِبْلٍ جَمِیعاً عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿رِبْحُ اَلْمُؤْمِنِ عَلَی اَلْمُؤْمِنِ رِبًا إِلاَّ أَنْ یَشْتَرِیَ بِأَکْثَرَ مِنْ مِائَهِ دِرْهَمٍ فَارْبَحْ عَلَیْهِ قُوتَ یَوْمِکَ أَوْ یَشْتَرِیَهُ لِلتِّجَارَهِ فَارْبَحُوا عَلَیْهِمْ وَ اُرْفُقُوا بِهِمْ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: سود گرفتن مؤمن از مؤمن رباست مگر این که جنسی را به بیشتر از صد درهم بخرد در این صورت به اندازه خوراک روزانه ات

ص: 328


1- الخصال، ص 74.
2- الكافي، ج 5، ص 154

روی قیمت آن بکش یا این که برای تجارت کردن بخرد که در این صورت نیز از آنان سود بگیرید ولی مدارا کنید.

می گویم: این روایت را شیخ صدوق در کتاب التهذيب (1) و الاستبصار (2) نقل نموده است.

2/561- الصدوق قال : أبي رضی الله عنه قال : حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی اَلْقَاسِمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الكوفي، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عن فرات بن أخنف قال: قَالَ أبُو عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ: ﴿ رِبْحُ اَلْمُؤْمِنِ عَلَی اَلْمُؤْمِنِ رِبًا﴾ (3)

امام صادق علیه السلام فرمود: سود گرفتن مؤمن از مؤمن در حکم رباست.

می گویم: این روایت را برقی در المحاسن (4) به صورت مسند و نیز دیلمی در اعلام الدین (5) به نحو مرسل نقل کرده اند.

3/562- في الفقه المنسوب إلى الأمام اَلرِّضَا، عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ رُوِیَ: ﴿رِبْحُ اَلْمُؤْمِنِ عَلَی أَخِیهِ رِباً إِلاَّ أَنْ یَشْتَرِیَ مِنْهُ شَیْئاً بِأَکْثَرَ مِنْ مِائَهِ دِرْهَمٍ فَیَرْبَحُ فِیهِ قُوتَ یَوْمِهِ أَوْ یَشْتَرِیَ مَتَاعاً لِلتِّجَارَهِ فَیَرْبَحُ عَلَیْهِ رِبْحاً خَفِیفاً﴾ (6)

امام رضا علیه السلام فرمود: سود گرفتن مؤمن از برادرش رباست، مگر این که چیزی به بهای بیش از صد درهم از او بخرد که در این صورت می تواند به اندازه مخارج روزش سود بگیرد یا این که خرید کالا برای تجارت باشد که در این صورت می تواند سود کمی بگیرد.

ص: 329


1- التهذيب، ج 7، ص7.
2- الاستبصار، ج 3، ص 69.
3- عقاب الأعمال، ص 285.
4- المحاسن، ص 101
5- اعلام الدین ص 403
6- فقه الرضا علیه السلام، ص 251.

91-بهار مؤمن

1/563- الصدوق قال : حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ اَلْوَلِیدِ قال :حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِیسَ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ یَحْیَی بْنِ عِمْرَانَ اَلْأَشْعَرِیُّ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ إِسْحَاقَ اَلنَّهَاوَنْدِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ اَلدَّیْلَمِیِّ عَنْ أَبِیهِ قَالَ سَمِعْتُ اَلصَّادِقَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿اَلشِّتَاءُ رَبِیعُ اَلْمُؤْمِنِ یَطُولُ فِیهِ لَیْلُهُ فَیَسْتَعِینُ بِهِ عَلَی قِیَامِهِ وَ یَقْصُرُ فِیهِ نَهَارُهُ فَیَسْتَعِینُ بِهِ عَلَی صِیَامِهِ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: زمستان بهار مؤمن است؛ شب هایش طولانی است و برای عبادتِ نیمه شب از آن کمک می گیرد و روزهایش کوتاه است و برای روزه گرفتن از آن مدد می جوید

2/564- القاضي القضاعي رَفَعَهُ إِلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَالَ: ﴿اَلشِّتَاءُ رَبِیعُ اَلْمُؤْمِنِ﴾ (2)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: فصل زمستان بهار (شادابی) مؤمن است

92-امیدواری مؤمن به بهشت

3/565- الصدوق، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحَسَنِ اَلصَّفَّارِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اِبْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ اَلْکَرْخِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ: ﴿ لا یَجمَعُ اللّه لِمُؤمِنٍ الوَرَعَ وَالزُّهدَ [وَ اَلْإِقْبَالَ إِلَی اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی اَلصَّلاَهِ] (3) فِی اَلدُّنْیَا إِلاَّ رَجَوْتُ لَهُ اَلْجَنَّهَ قَالَ ثُمَّ قَالَ وَ إِنِّی لَأُحِبُّ لِلرَّجُلِ مِنْکُمُ اَلْمُؤْمِنِ إِذَا قَامَ فِی صَلاَهٍ فَرِیضَهٍ أَنْ یُقْبِلَ بِقَلْبِهِ إِلَی اَللَّهِ وَ لاَ یَشْغَلَ قَلْبَهُ بِأَمْرِ اَلدُّنْیَا فَلَیْسَ مِنْ مُؤْمِنٍ یُقْبِلُ بِقَلْبِهِ فِی صَلاَتِهِ إِلَی اَللَّهِ إِلاَّ أَقْبَلَ اَللَّهُ إِلَیْهِ بِوَجْهِهِ وَ أَقْبَلَ بِقُلُوبِ اَلْمُؤْمِنِینَ إِلَیْهِ بِالْمَحَبَّهِ لَهُ بَعْدَ حُبِّ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِیَّاهُ﴾ (4)

ص: 330


1- أمالي الصدوق، ص237 ، المجلس الثاني و الأربعون، ح 2.
2- شرح شهاب الأخبار، ص 49 ، ح 120.
3- مابين القوسين زائد في بعض النسخ.
4- ثواب الأعمال، ص 163، ح1؛ و نقل عنه صدرها في وسائل الشيعة، ج 11، ص 195 (ج 15، ص 246، طبع آل البيت).

ابراهیم کرخی از امام صادق علیه السلام شنید که حضرت فرمود: خداوند هرگز ورع و زهد و روی دل داشتن به خداوند در نماز را به مؤمنی ندهد مگر آن که برای او امید بهشت .دارم راوی :گوید حضرت علیه السلام در ادامه فرمودند: دوست دارم که فرد مؤمن شما هرگاه به نماز واجب می ایستد با دل خویش به خداوند رو کند و دلش را مشغول امور دنیا نگرداند؛ زیرا هیچ مؤمنی نیست که در نمازش روی دل به خدا کند مگر این که خداوند نیز به او توجّه کند و خداوند عز و جل او را دوست بدارد و محبّت دل های مؤمنان را نیز متوجّه او گرداند

می گویم: روایت از نظر سند به خاطر وجود "ابراهیم کرخی" حسنه می باشد.

93-برگرداندن حرام توسط مؤمن

1/566- سِبْطُ اَلطَّبْرِسِیِّ نقلاً عَنْ مَجْمُوعِ اَلسَّیِّدِ نَاصِحِ اَلدِّینِ أَبِی اَلْبَرَکَاتِ عَنِ اَلرِّضَا عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: ﴿ لَرَدُّ اَلْمُؤْمِنِ حَرَاماً یَعْدِلُ عِنْدَ اَللَّهِ سَبْعِینَ حِجَّهً مَبْرُورَهً﴾ (1)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر آینه برگرداندن مال حرام توسط مؤمن، نزد خدا برابر است با هفتاد هزار حجّ که پذیرفته شده باشد.

94-جلوگیری از غیبت مؤمن

1/567- الصدوق باسناده عَنْ شُعَیْبِ بْنِ وَاقِدٍ عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ زَیْدٍ عَنِ اَلصَّادِقِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبائه عَنْ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ... ﴿أَلا ، وَ مَنْ تَطَوَّلَ عَلَى أَخِيهِ فِي غِيبَةٍ سَمِعَهَا فِيهِ فِي مَجْلِسٍ فَرَدَّهَا عَنْهُ ، رَدَّ اللّه عَنْهُ أَلْفَ بَابٍ مِنَ الشَّرِّ فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ . فَإِنْ هُوَ لَمْ يَرُدَّهَا وَ هُوَ قَادِرٌ عَلَى رَدِّهَا ، كَانَ عَلَيْهِ كَوِزْرِ مَنِ اغْتَابَهُ سَبْعِينَ مَرَّةً﴾ (2)

ص: 331


1- مشكاة الأنوار، ص 315.
2- الفقيه، ج 4، ص 15

امام صادق علیه السلام از پدرانشان از امیرمؤمنان علیه السلام فرمود: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس در مجلسی بشنود که از برادرش غیبت می شود و آن را از او دفع کند، خداوند هزار باب بدی را در دنیا و آخرت از او دفع کن و چنان چه بتواند و دفع غیبت نکند بر او گناه هفتاد غیبت کننده باشد.

می گویم: این روایت در حدیث مناهی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله آمده است و سند آن ضعیف می باشد ولی احادیثی صحیح السند در این موضوع وارد شده است که به خواست خدا ذکر می کنیم.

2/568- الصدوق باسناده في حديث وصايا اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لعلي علیه السلام... يا علي : ﴿مَنِ اغْتِيبَ عِنْدَهُ أَخُوهُ اَلْمُسْلِمُ فَاسْتَطَاعَ نَصْرَهُ فَلَمْ یَنْصُرْهُ خَذَلَهُ اَللَّهُ فِی اَلدُّنْیَا وَ اَلْآخِرَهِ﴾ (1)

پیامبر خدا صلی الله علیه و اله به امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: هرگاه در حضور کسی از برادر مسلمانش غیبت شود و او بتواند یاریش دهد اما به یاری (دفاع از) او برنخیزد، خداوند در دنیا و آخرت تنهایش گذارد.

3/569- الصدوق، عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ یَزِیدَ، النَّوْفَلِیِّ عَنْ إسْمَاعِیلَ بْنِ أبِی زِیَادٍ السَّکُونِیِّ عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: ﴿ مَنْ رَدَّ عَنْ عِرْضِ أَخِیهِ اَلْمُسْلِمِ وَجَبَتْ لَهُ اَلْجَنَّهُ اَلْبَتَّهَ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و اله فرمود: هر که از آبروی برادر مسلمان خود دفاع کند البته بهشت بر او واجب آید.

می گویم: روایت از نظر سند معتبره می باشد.

4/570- الصدوق قال: حدّثني محمّد بن موسى بن المتوكّل رضی الله عنه قال: حدّثني

ص: 332


1- الفقيه، ج 4، ص 372
2- ثواب الأعمال، ص 175

عبدالله بن جَعْفَرٍ اَلْحِمْیَرِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی اَلْخَطَّابِ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ أَبِی اَلْوَرْدِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: مَنِ اُغْتِیبَ عِنْدَهُ أَخُوهُ اَلْمُؤْمِنُ فَنَصَرَهُ وَ أَعَانَهُ نَصَرَهُ اَللَّهُ فِی اَلدُّنْیَا وَ اَلْآخِرَهِ وَ مَنِ اُغْتِیبَ عِنْدَهُ أَخُوهُ اَلْمُؤْمِنُ فَلَمْ یَنْصُرْهُ [وَ لَمْ یُعِنْهُ] وَ لَمْ یَدْفَعْ عَنْهُ وَ هُوَ یَقْدِرُ عَلَی نُصْرَتِهِ وَ عَوْنِهِ إِلاَّ خَفَضَهُ اَللَّهُ فِی اَلدُّنْیَا وَ اَلْآخِرَهِ﴾ (1)

امام باقر علیه السلام فرمود: هر مؤمنی که نزدش غیبت مؤمن دیگری کنند و او از آن مؤمن دفاع کند خداوند او را در دنیا و آخرت یاری کند، و هر که غیبت مؤمنی را بشنود و در حالی که قدرت دفاع دارد از او دفاع نکند، خداوند او را در دنیا و آخرت پست و فرومایه خواهد کرد.

5/571- الصدوق باسناده إلى ابن عباس في آخر خطبة خطبها اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِالْمَدِینَهِ قَالَ إِنَّهُ: ... ﴿وَ مَنْ رَدَّ عَنْ أخِیهِ غِیْبَةً سَمِعَها فی مَجْلِسٍ رَدَّ اللَّهُ عَنْهُ ألْفَ بابٍ مِنَ الشَّرِّ فِی الدُّنْیا والآخِرَةِ فَإنْ لَمْ یَرُدَّ عَلَیهِ کانَ عَلِیهِ کَوِزْرِ مَنِ اغْتَابَ﴾ (2)

ابن عباس گوید پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در آخرین خطبه اش در مدینه فرمود: و هر که آن در مجلسی که غیبتی درباره برادر دینی خود مطرح شده به دفاع از او پرداخته و غیبت را ردّ ،نماید خداوند به ازای ،آن هزار در از درهای شرّ و بدی را در دنیا و آخرت به روی او ببندد و اگر چنین رفتاری در پیش نگیرد بلکه آن غیبت خوشایندش ،باشد گناه و کیفر او مانند غیبت کننده خواهد بود.

6/572- المفيد بسنده المتصل إلى إبن أَبِی اَلدَّرْدَاءِ عَنْ أَبِیهِ قَالَ : ﴿لمّا نَالَ رَجُلٌ مِنْ عِرْضِ رَجُلٍ عِنْدَ اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَرَدَّ رَجُلٌ مِنَ اَلْقَوْمِ عَلَیْهِ فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مَنْ رَدَّ عَنْ عِرْضِ أَخِیهِ کَانَ لَهُ حِجَاباً مِنَ اَلنَّارِ﴾ (3)

ص: 333


1- ثواب الأعمال، ص 177.
2- عقاب الأعمال، ص 335
3- أمالي المفيد، ص 337، المجلس الأربعون، رقم 2.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله آن گاه که مردی در حضورش از دیگری بدگویی کرد و از میان جمع حاضر ، مردی جواب او را داد فرمود هر که از آبروی برادر خود دفاع کند، این کار مانع و حجابی میان او و آتش دوزخ باشد.

7/573- المفيد رَفَعَهُ إلى أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: أَنَّهُ نَظَرَ إِلَی رَجُلٍ یَغْتَابُ رَجُلاً عِنْدَ اَلْحَسَنِ اِبْنِهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ : ﴿یَا بُنَیَّ نَزِّهْ سَمْعَکَ عَنْ مِثْلِ هَذَا فَإِنَّهُ نَظَرَ إِلَی أَخْبَثِ مَا فِی وِعَائِهِ فَأَفْرَغَهُ فِی وِعَائِکَ﴾. (1)

اميرمؤمنان على علیه السلام وقتی ملاحظه کرد که شخصی در حضور فرزند بزرگوارش امام حسن علیه السلام از کسی غیبت می کند فرمود: فرزندم! گوش خود را از چنین کسی به دور دار؛ زیرا او به پلید و نجس ترین چیزهایی که در ظرف خود دارد نگریسته و آن ها را در ظرف تو خالی کرده است.

8/574-الشيخ بِإِسْنَادِهِ إلى حديث وصيه اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَبِي ذَرٍّ أَنَّهُ قَالَ لَهُ: ﴿یَا أَبَا ذَرٍّ مَنْ ذَبَّ عَنْ أَخِیهِ الْمُؤْمِنِ الْغِیبَهَ کَانَ حَقّاً عَلَی اللَّهِ أَنْ یُعْتِقَهُ مِنَ النَّارِ یَا أَبَا ذَرٍّ مَنِ اغْتِیبَ عِنْدَهُ أَخُوهُ الْمُؤْمِنُ وَ هُو یَسْتَطِیعُ نَصْرَهُ فَنَصَرَهُ نَصَرَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ وَ إِنْ خَذَلَهُ وَ هُوَ یَسْتَطِیعُ نَصْرَهُ خَذَلَهُ اللَّهُ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ﴾ (2)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ضمن سفارش های خود به ابوذر فرمود: هر که نزدش غیبت مسلمانی شود و بتواند او را یاری کند خدای عز و جل او را در دنیا و آخرت مدد نماید و اگر بتواند و او را یاری نکند و از او دفاع ننماید خداوند در دنیا و آخرت او را خوار و بی یاور گزارد.

ص: 334


1- الاختصاص، ص 225
2- أمالي الطوسي، المجلس التاسع عشر، ج 1، ص 537، رقم 1162

9/575- القطب الراوندي رَفَعَهُ إِلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَالَ : ﴿مَن سَمِعَ اَلْغِیبَهَ وَ لَمْ یُغَیِّرْ کَانَ کَمَنِ اِغْتَابَ وَ مَنْ رَدَّ عَنْ عِرْضِ أَخِیهِ اَلْمُؤْمِنِ کَانَ لَهُ سَبْعُونَ أَلْفَ حِجَابٍ مِنَ اَلنَّارِ﴾ (1)

پیامبر خدا صلی الله علیه و اله فرمود: هر که غیبت بشنود و تغییری ندهد مانند کسی است که غیبت کرده است و برای کسی که از آبروی برادر مؤمنش دفاع کند، هفتاد هزار سپر از عذاب باشد.

10/576- الشيخ أبو الفتوح الرازي رَفَعَهُ إِلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَالَ: ﴿اَلسَّامِعُ لِلْغِیبَهِ أَحَدُ اَلْمُغْتَابَیْنِ﴾. (2)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: شنونده غیبت یکی از غیبت کنندگان است.

می گویم: روایات ده گانه مذکور دلالت بر وجوب منع از غیبت مؤمن دارد و احادیث دیگری هم در حرمت غیبت در عنوان "غیبت مؤمن" گذشت که می توان مراجعه نمود.

95-رساندن درخواست مؤمن به حاکم

1/577- الشيخ الطوسي، عَنِ المُفيد عَنِ الْجِعَابِیِّ، عَنِ ابْنِ عُقْدَةَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ زَیْدِ بْنِ عَلِیٍّ ، عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ زَیْدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِیهِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ ، عن آبائه له قال : قال رسول الله صلی الله علیه و آله: ﴿ أَبْلِغُونِی حَاجَهَ مَنْ لاَ یَسْتَطِیعُ إِبْلاَغِی حَاجَتَهُ فَإِنَّهُ مَنْ أَبْلَغَ سُلْطَاناً حَاجَهَ مَنْ لاَ یَسْتَطِیعُ إِبْلاَغَهَا ثَبَّتَ اَللَّهُ قَدَمَیْهِ عَلَی اَلصِّرَاطِ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ﴾. (3)

امام کاظم از پدرانشان علیهم السلام از پیامبر خدا صلی الله عنه و آله فرمود: نیاز کسی را که نمی تواند به من برسانید، زیرا هر کس حاجت و نیاز کسی را که خود نمی تواند به سلطان و حاکم برساند به او برساند خداوند در قیامت پایش را بر صر صراط

ص: 335


1- لب اللباب و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج 2، ص 108 ،( ج 9، ص 133، طبع آل البيت).
2- تفسير الشيخ أبي الفتوح الرازي، ج 5، ص 125؛ و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج 2، ص 108 (ج 9، ص 133).
3- أمالي الطوسي، المجلس السابع، ح 50، ص 203، رقم 348.

نمی لغزاند.

2/578- الحميري، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَخِی مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿مَنْ أَبْلَغَ سُلْطَاناً حَاجَةَ مَنْ لاَ يَسْتَطِيعُ إِبْلاَغَهَا أَثْبَتَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ قَدَمَيْهِ عَلَى اَلصِّرَاطِ﴾. (1)

امام کاظم علیه السلام فرمود: هر کس حاجت و نیاز کسی را که خود نمی تواند به سلطان و حاکم برساند به او برساند خداوند در قیامت پایش را بر صراط نمی لغزاند.

3/579- الديلمي رَفَعَهُ إلى مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ عَنْ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿إِنَّ لِلَّهِ بِأَبْوَابِ اَلسَّلاَطِینِ مَنْ نَوَّرَ اَللَّهُ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَی وَجْهَهُ بِالْبُرْهَانِ وَ مَکَّنَ لَهُ فِی اَلْبِلاَدِ لِیَدْفَعَ بِهِ عَنْ أَوْلِیَائِهِ وَ یُصْلِحَ بِهِ أُمُورَ اَلْمُسْلِمِینَ إِلَیْهِ یَلْجَأُ اَلْمُؤْمِنُونَ مِنَ اَلضَّرَرِ وَ یَفْزَعُ ذُو اَلْحَاجَهِ مِنْ شِیعَتِنَا وَ بِهِ یُؤْمِنُ اَللَّهُ تَعَالَی رَوْعَتَهُمْ فِی دَارِ اَلظَّلَمَهِ أُولَئِکَ اَلْمُؤْمِنُونَ حَقّاً وَ أُولَئِکَ أُمَنَاءُ اَللَّهِ فِی أَرْضِهِ أُولَئِکَ نُورُهُمْ یَسْعَی بَیْنَ أَیْدِیهِمْ یَزْهَرُ نُورُهُمْ لِأَهْلِ اَلسَّمَاوَاتِ کَمَا تَزْهَرُ اَلْکَوَاکِبُ اَلدُّرِّیَّهِ لِأَهْلِ اَلْأَرْضِ وَ أُولَئِکَ مِنْ نُورِهِمْ تُضِیءُ اَلْقِیَامَهُ خُلِقُوا وَ اَللَّهِ لِلْجَنَّهِ وَ خُلِقَتِ اَلْجَنَّهُ لَهُمْ فَهَنِیئاً لَهُمْ مَا عَلَی أَحَدِکُمْ إِنْ شَاءَ لَیَنَالُ هَذَا کُلَّهُ قَالَ قُلْتُ بِمَا ذَا جَعَلَنِیَ اَللَّهُ فِدَاکَ قَالَ یَکُونُ مَعَهُمْ فَیَسُرُّنَا بِإِدْخَالِ اَلسُّرُورِ عَلَی اَلْمُؤْمِنِینَ مِنْ شِیعَتِنَا﴾ (2)

امام رضا علیه السلام فرمود: خداوند عز و جل در دربار ستمگران، کسانی را دارد که چهره شان را به نور برهان روشن ساخته و به آنان در سرزمین مسلمانان نفوذ و قدرت داده ،است تا به وسیله ایشان از دوستان خود حمایت کند و امور مسلمانان را به سامان آورد و حاجتمندان شیعه ما به او پناه می برند و به وسیله آن ها خدا هراس

ص: 336


1- قرب الاسناد، ص122
2- أعلام الدين، ص 271؛ و نقل عنه في بحار الأنوار، ج 72، ص 384 ، ح 4.

مؤمن را در خانه ستمکاران در امان می سازد مؤمنان حقیقی و امینان خدا در زمینش ،آن هایند نور آن ها در جلویشان بوده و برای آسمانیان پرتوافشانی می کند چنان چه ستارگان پرنور برای زمینیان نورافشانی دارند آنانند چراغ های روز قیامت، و فضای قیامت از آن ها درخشان می شود به خدا آنان برای بهشت و بهشت برایشان آفریده شده گوارایشان !باد کسی از شما را مانعی نباشد اگر بخواهد به همه این ها برسد. راوی :گفت قربانت ،گردم چگونه؟ فرمود: در دربار سلاطین و حاکمان با شاد نمودن پیروان ما ما را مسرور نماید.

96-مدارا با مؤمن

3/580- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی عُثْمَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَمَّادٍ الْخَزَّازِ عَنْ عَبْدِ الْعَزِیزِ الْقَرَاطِیسِیِّ قَالَ قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام ﴿یَا عَبْدَ الْعَزِیزِ إِنَّ الْإِیمَانَ عَشْرُ دَرَجَاتٍ بِمَنْزِلَةِ السُّلَّمِ یُصْعَدُ مِنْهُ مِرْقَاةً بَعْدَ مِرْقَاةٍ فَلَا یَقُولَنَّ صَاحِبُ الِاثْنَیْنِ لِصَاحِبِ الْوَاحِدِ لَسْتَ عَلَی شَیْ ءٍ حَتَّی یَنْتَهِیَ إِلَی الْعَاشِرَةِ فَلَا تُسْقِطْ مَنْ هُوَ دُونَکَ فَیُسْقِطَکَ مَنْ هُوَ فَوْقَکَ وَ إِذَا رَأَیْتَ مَنْ هُوَ أَسْفَلُ مِنْکَ بِدَرَجَةٍ فَارْفَعْهُ إِلَیْکَ بِرِفْقٍ وَ لَا تَحْمِلَنَّ عَلَیْهِ مَا لَا یُطِیقُ فَتَکْسِرَهُ فَإِنَّ مَنْ کَسَرَ مُؤْمِناً فَعَلَیْهِ جَبْرُهُ﴾ (1)

عبدالعزیز قراطیسی :گفت امام صادق علیه السلام به من فرمود: ایمان مانند نردبانی است که ده پله دارد و مؤمنین هر پله ای از آن را بعد از پله دیگر طی می.کنند پس کسی که در پله دوم است نباید به آن که در پله اوّل است بگوید: تو هیچ ایمانی نداری تا این که برسد به پله دهم پس آن کسی را که از تو پایینتر است پایین نینداز که بالاتر از خود تو تو را پایین می اندازد و اگر کسی را پایین تر از خود دیدی با ملایمت او را بالا ببر و چیزی هم که طاقتش را ندارد بر او تحمیل نکن که با این کار

ص: 337


1- الكافي، ج 2، ص 44.

حرمت او را می شکنی زیرا هر کس حرمت مؤمنی را بشکند بر او واجب است که آن را جبران کند

2/581- الكليني، عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أصْحَابِنَا، عَنْ أحْمَدَ بْنِ أبِی عَبْدِاللهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَمَّارِ بْنِ أبِی الْأحْوَصِ عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ: ﴿إنَّ اللّهَ عز و جل وَضَعَ الإِیمانَ عَلی سَبعَهِ أسهُمٍ : عَلَی البِرِّ وَالصِّدقِ وَالیَقینِ وَالرِّضا وَالوَفاءِ وَالعِلمِ وَالحِلمِ ، ثُمَّ قَسَّمَ ذلِکَ بَینَ النّاسِ ، فَمَن جَعَلَ فیهِ هذِهِ السَّبعَهَ الأَسهُمِ فَهُوَ کامِلٌ مُحتَمِلٌ ، و قَسَّمَ لِبَعضِ النّاسِ السَّهمَ ولِبَعضٍ السَّهمَینِ ولِبَعضٍ الثَّلاثَهَ حَتَّی انتَهَوا إلَی السَّبعَهِ . ثُمَّ قالَ : لا تَحمِلوا عَلی صاحِبِ السَّهمِ سَهمَینِ ، ولا عَلی صاحِبِ السَّهمَینِ ثَلاثَهً فَتَبهَضوهُم ثُمَّ قالَ : کَذلِکَ حَتّی یَنتَهِیَ إلَی السَّبعَهِ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند عز و جل ایمان را بر هفت قسمت قرار داد بر نیکی راستگویی و یقین و خشنودی و وفا و علم و بردباری. سپس آن را میان مردم قسمت نمود پس هر کس که خداوند این هفت قسمت را در وجود او قرار داده است کامل و در بردارنده ایمان است و برای برخی مردم یک سهم قرار داده و برای برخی دیگر دو سهم و برای برخی دیگر سه سهم و همین طور تا هفت سهم. سپس حضرت فرمود بر کسی که یک سهم ایمان را دارد تکلیف صاحب دو سهم را تحمیل نکنید و بر کسی که دو سهم ایمان را دارد تکلیف سه سهم را تحمیل نکنید که بار آنان را گران می کنید سپس فرمود و همین طور تا برسد به صاحب هفت سهم.

می گویم: تَبَهَضوهُم: سنگین بار کردن آنان و به سختی افکندنشان.

3/582- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحَکَمِ عَنْ عُمَرَ بْنِ حَنْظَلَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿یَا عُمَرُ لاَ تَحْمِلُوا عَلَی شِیعَتِنَا وَ اُرْفُقُوا بِهِمْ فَإِن

ص: 338


1- الكافي، ج 2، ص 42.

اَلنَّاسَ لاَ یَحْتَمِلُونَ مَا تَحْمِلُونَ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام به عمر بن حنظله فرمود به شیعیان ما (کارها و معارف دشوار) تحمیل نکنید و با آن ها مدارا کنید زیرا مردم طاقت و ظرفیت شما را ندارند.

می گویم: روایت از نظر سند بدون اشکال و معتبره می باشد.

4/583- الصدوق قال : حَدَّثَنَا أَبِی رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَصْبَهَانِیِّ عن سليمان بن دلود اَلْمِنْقَرِیِّ عَنِ سفيان بن عيينة ، عَنِ اَلزُّهْرِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ قَالَ: ﴿کَانَ آخِرَ مَا أَوْصَی بِهِ اَلْخَضِرُ مُوسَی بْنَ عِمْرَانَ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ أَنْ قَالَ لَهُ لاَ تُعَیِّرَنَّ أَحَداً بِذَنْبٍ وَ إِنَّ أَحَبَّ اَلْأُمُورِ إِلَی اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ثَلاَثَهٌ اَلْقَصْدُ فِی اَلْجِدَهِ وَ اَلْعَفْوُ فِی اَلْمَقْدُرَهِ وَ اَلرِّفْقُ بِعِبَادِ اَللَّهِ وَ مَا رَفَقَ أَحَدٌ بِأَحَدٍ فِی اَلدُّنْیَا إِلاَّ رَفَقَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ وَ رَأْسُ اَلْحِکَمِ مَخَافَهُ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی﴾ (2)

امام حسین علیه السلام فرمود: آخرین چیزی که خضر به موسی وصیت کرد این بود :که هیچ کس را به خاطر گناهی سرزنش نکن و بدان که محبوب ترین اعمال نزد پروردگار سه چیز هستند تعادل در هنگام جدّیّت بخشش در هنگام قدرت و مهربانی با خلق خدا و هر کس در دنیا با کسی مهربان باشد خداوند در روز قیامت با او مهربان است و سرلوحه حکمت، ترس از خداوند متعال است.

5/584- الكشي، عَنْ حَمْدَوَیْهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ یُونُسَ قَالَ قَالَ اَلْعَبْدُ الصالح عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: ﴿یَا یُونُسُ اُرْفُقْ بِهِمْ فَإِنَّ کَلاَمَکَ یَدِقُّ عَلَیْهِمْ... الحديث﴾. (3)

امام کاظم علیه السلام به یونس فرمود: با مردم مدارا کن زیرا تحمّل سخنانت بر آن ها

ص: 339


1- الكافي، ج 8، ص 334 ، رقم 522.
2- الخصال، ص 111؛ و نقل عنه في وسائل الشيعة، ج 11، ص 429 (ج16، ص 163، طبع آل البيت).
3- رجال الكشي، ج 2، ص 782، ح 928، طبع آل البيت؛ و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج12، ص 215.

سخت است.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

6/585- المفيد بسنده إلى أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أنّه قَالَ: ﴿کَانَ سَلْمَانُ یَطْبُخُ قِدْراً فَدَخَلَ عَلَیْهِ أَبُو ذَرٍّ اَلْغِفَارِیُّ فَانْکَبَّتِ اَلْقِدْرُ فَسَقَطَتْ عَلَی وَجْهِهَا وَ لَمْ یَذْهَبْ مِنْهَا شَیْءٌ فَرَدَّهَا عَلَی اَلْأَثَافِیِّ ثُمَّ اِنْکَبَّتِ اَلثَّانِیَهَ فَلَمْ یَذْهَبْ مِنْهَا شَیْءٌ فَرَدَّهَا عَلَی اَلْأَثَافِیِّ فَمَرَّ أَبُو ذَرٍّ اَلْغِفَارِیُّ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مُسْرِعاً قَدْ ضَاقَ صَدْرُهُ مِمَّا رَأَی وَ سَلْمَانُ یَقْفُو أَثَرَهُ حَتَّی اِنْتَهَی إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَنَظَرَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ إِلَی سَلْمَانَ فَقَالَ لَهُ یَا أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ اُرْفُقْ بِأَخِیکَ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: روزی ابوذر به خانه سلمان آمد در حالی که ظرف غذایش روی اجاق بود در اثنای صحبت ظرف واژگون شد ولی چیزی روی زمین نریخت دوباره چنین شد و باز سلمان ظرف غذا را در جایش روی اجاق !گذاشت ابوذر دهشت زده از کار سلمان به طرف امیر مؤمنان علی علیه السلام روانه شد و سلمان هم به دنبال او رفت وقتی حضرت را ملاقات کردند به سلمان فرمود: بنده !خدا با برادرت مدارا کن. (او تحمل دیدن این کارها را ندارد.)

می گویم: الاَثافیّ: جمع اثفِیَه یعنی اجاق یا سنگی که دیگ غذا روی آن می گذارند

97-سخن بر ضرر مؤمن

1/586- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ یُونُسَ عَنْ حُسَیْنِ بْنِ مُخْتَارٍ عَنْ زَیْدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِیمَا جَاءَ فِی اَلْحَدِیثِ: ﴿عَوْرَهُ اَلْمُؤْمِنِ عَلَی اَلْمُؤْمِنِ حَرَامٌ﴾ قَالَ: ﴿مَا هُوَ أَنْ یَنْکَشِفَ فَتَرَی مِنْهُ شَیْئاً إِنَّمَا هُوَ أَنْ تَرْوِیَ عَلَیْهِ أَوْ تَعِیبَهُ.﴾ (2)

امام صادق علیه السلام در باره این که در حدیث آمده «عورت مؤمن بر مؤمن حرام

ص: 340


1- الاختصاص، ص 12؛ و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج 12، ص 215.
2- الكافي، ج 2، ص 359.

است» فرمود: معنایش این نیست که مؤمن برهنه شود و تو از او چیزی ببینی! بلکه مقصود این است که حرف خلافی را به او نسبت دهی یا از او غیبت کنی (و به او عیبی را نسبت دهی)

می گویم: روایت از نظر سند معتبره می باشد.

2/1587- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ، عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: قَالَ لِی أبُو عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ: ﴿مَنْ رَوَى عَلَى مُؤْمِنٍ رِوَايَةً يُرِيدُ بِهَا شَيْنَهُ وَ هَدْمَ مُرُوءَتِهِ لِيَسْقُطَ مِنْ أَعْيُنِ النَّاسِ أَخْرَجَهُ اللَّهُ مِنْ وَلَايَتِهِ إِلَى وَلَايَةِ الشَّيْطَانِ فَلَا يَقْبَلُهُ الشَّيْطَانُ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس علیه یک مؤمن مطلبی نقل کند که بخواهد با آن او را بد نام سازد و شخصیتش را از بین ببرد تا بدین سبب از چشم مردم بیفتد خداوند عز و جل او را از ولایت خود به سوی ولایت شیطان اخراج کند ولی شیطان هم او را نپذیرد.

می گویم: شیخ صدوق به سند خودش در کتاب عقاب الاعمال (2) این روایت را بدون ذكر جمله آخر که فرمود: «شیطان هم او را نمی پذیرد» آورده است.

3/588- الصدوق قال : أَبِی رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِیهِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ اَلْمُخْتَارِ عَنْ زَیْدٍ اَلشَّحَّامِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَم فِی قَوْلِهِ: ﴿عَوْرَهُ اَلْمُؤْمِنِ عَلَی اَلْمُؤْمِنِ حَرَام﴾ قَالَ: ﴿لَیْسَ هُوَ أَنْ یَنْکَشِفَ وَ یَرَی مِنْهُ شَیْئاً إِنَّمَا هُوَ أَنْ یَرْوِیَ عَلَیْهِ﴾ (3)

امام صادق علیه السلام در باره این که در حدیث آمده: «عورت مؤمن بر مؤمن حرام

ص: 341


1- الكافي، ج 2، ص 358.
2- عقاب الأعمال، ص 287
3- معاني الأخبار، ص 255.

است» فرمود: معنایش این نیست که مؤمن برهنه شود و تو از او چیزی ببینی! بلکه مقصود این است که حرف خلافی را به او نسبت دهی یا از او غیبت کنی! (و به او نسبت عیب دهی).

4/589- المفيد رَفَعَهُ إِلَی اَلصَّادِقِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: ﴿مَنْ رَوَی عَلَی أَخِیهِ رِوَایَهً یُرِیدُ بِهَا شَیْنَهُ وَ هَدْمَ مُرُوَّتِهِ أَوْقَفَهُ اَللَّهُ فِی طِینَهِ خَبَالٍ حَتَّی یَبْتَعِدَ مِمَّا قَالَ﴾. (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس علیه یک مؤمن مطلبی نقل کند که بخواهد با آن او را بد نام سازد و شخصیتش را از بین ببرد تا بدین سبب از چشم مردم بیفتد خداوند عز و جل در روز رستاخیز او را در طینت خبال نگه می دارد تا این که از آن چه درباره او گفته است خارج شود.

می گویم: در روایت صحیحه ابن ابی یعفور در کافی آمده: عرض کردم: طینت خبال چیست؟ فرمود: چرک و کثافتی است که از فرج زنان فاحشه بیرون می.آید صَديدُ الجَرح: آب رقیق خون آلود المُوسمات: زنان بدکار و فاجر.

98-دیدار مؤمن

1/590- الكليني عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَن أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنِ عَلِیِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ عُقْبَهَ، عَنْ أبِی حَمْزَةَ عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ: ﴿مَنْ زَارَ أَخَاهُ لِلَّهِ لاَ لِغَیْرِهِ اِلْتِمَاسَ مَوْعِدِ اَللَّهِ وَ تَنَجُّزَ مَا عِنْدَ اَللَّهِ وَ کَّلَ اَللَّهُ بِهِ سَبْعِینَ أَلْفَ مَلَکٍ یُنَادُونَهُ أَلاَ طِبْتَ وَ طَابَتْ لَکَ اَلْجَنَّهُ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام :فرمود هر که برای خدا نه غیر او و برای دستیابی به وعده خدا و دریافت آن چه نزد اوست به دیدن برادر خود ،رود خداوند هفتاد هزار فرشته بر او گمارد که مژده اش دهند که: هان! رستگار شدی و بهشت گوارایت باد.

ص: 342


1- الاختصاص، ص 229
2- الكافي، ج 2، ص 175.

2/591- الكليني، عَنْ عَلِیِّ عَنْ أبِیهِ عَنِ ابْنِ أبِی عُمَیْرٍ عَنْ عَلِیٍّ النَّهْدِیِّ عَنِ الْحُصَیْنِ عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ: ﴿مَن زارَ أَخاهُ فِی اللّه قالَ اللّه عز و جل : إِیّایَ زُرتَ وَ ثَوابُکَ عَلَیَّ ، وَ لَستُ أَرضی لَکَ ثَوابا دُونَ الجَنَّهِ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: هر که به خاطر خدا به دیدن برادر خود رود خداوند عز و جل فرماید: تو مرا دیدار کرده ای و پاداشت به عهده من است و من به پاداشی کمتر از بهشت برای تو راضی نمی شوم

3/592- الكليني عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ ، عَنْ أَبِیهِ ، عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَی ، عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عُمَرَ اَلْیَمَانِیِّ، عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ : ﴿حَدَّثَنِی جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ السَّلامُ أنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ أهْبَطَ إلَی الْأرْضِ مَلَکاً، فَأقْبَلَ ذَلِکَ الْمَلَکُ یَمْشِی حَتَّی وَقَعَ إلَی بَابٍ عَلَیْهِ رَجُلٌ یَسْتَأْذِنُ عَلَی رَبِّ الدَّارِ، فَقَالَ لَهُ الْمَلَکُ: مَا حَاجَتُکَ إلَی رَبِّ هَذِهِ الدَّارِ؟ قَالَ: أخٌ لِی مُسْلِمٌ زُرْتُهُ فِی اللهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی، قَالَ لَهُ الْمَلَکُ: مَا جَاءَ بِکَ إلَّا ذَاکَ؟ فَقَالَ: مَا جَاءَ بِی إلَّا ذَاکَ. فَقَالَ: إنِّی رَسُولُ اللهِ إلَیْکَ وَ هُوَ یُقْرِئُکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ: وَجَبَتْ لَکَ الْجَنَّةُ. وَ قَالَ الْمَلَکُ: إنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ: أیُّمَا مُسْلِمٍ زَارَ مُسْلِماً فَلَیْسَ إیَّاهُ زَارَ، إیَّایَ زَارَ وَ ثَوَابُهُ عَلَیَّ الْجَنَّةُ﴾ (2)

امام باقر علیه السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: جبرییل :گفت: خداوند فرشته ای را به زمین (به صورت مردی) فرستاد تا این که او مردی را بر در خانه ای دید از او پرسید ای بنده خدا برای چه این جا ایستاده ای؟ :گفت او برادر مسلمان من است که برای رضای الهی او را دیدار می کنم فرشته :گفت فقط به همین دلیل آمده ای؟ مرد :گفت بله صرفاً به همین خاطر آمدم فرشته :گفت من فرستاده خداوند به سوی تو هستم او به تو سلام می رساند و می فرماید بهشت را برایت واجب نمودم. سپس فرشته :گفت خداوند فرموده هر مسلمانی برادر مسلمانش را دیدار کند، فقط او را دیدار

ص: 343


1- الكافي، ج 2، ص 176.
2- الكافي، ج 2، ص 176.

نکرده بلکه مراد دیدار نموده و ثوابش بر عهده من بهشت خواهد بود.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد و این روایت را حسین بن سعید اهوازی در کتاب المؤمن (1) و نیز شیخ مفید در کتاب الاختصاص (2) از جابر نقل نموده است.

4/593- الكليني عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وعدة مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ جَمِیعاً ، عَنِ اِبْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِی أَیُّوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَیْسٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ : ﴿إِنَّ لله عَزَّ وجَلَّ جَنَّةً لَا يَدْخُلُهَا إِلَّا ثَلَاثَةٌ: رَجُلٌ حَكَمَ عَلَى نَفْسِه بِالحَقِّ، ورَجُلٌ زَارَ أَخَاه المُؤْمِنَ فِي الله، ورَجُلٌ آثَرَ أَخَاه المُؤْمِنَ فِي الله﴾. (3)

امام باقر علیه السلام فرمود: خداوند بهشتی دارد که جز سه نفر کسی وارد آن نخواهد شد کسی که در باره خودش به حق حکم کند و مردی که برادرش را برای خدا ملاقات کند و آن که در راه خدا برادر مؤمنش را بر خود مقدّم دارد.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

5/594- الكليني عَنْ عَلِیِّ بْنِ إبْراهِیمَ عَنْ أبِیهِ عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ : قَالَ أَمِیرُ الْمُوءْمِنِینَ علیه السلام ﴿لِقَاءُ الاْءِخْوَانِ مَغْنَمٌ جَسِیمٌ وَ إِنْ قَلُّوا﴾ (4)

امیرمؤمنان علی علیه السلام: فرمود دیدار برادران غنیمت و بهره بزرگی است اگر چه تعدادشان اندك باشد. (یعنی اگر چه این گونه برادران کمیابند).

می گویم: روایت از نظر سند معتبره می باشد.

6/595- الصدوق قال: حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ

ص: 344


1- المؤمن، ص 59
2- الاختصاص، ص26.
3- الكافي، ج 2، ص178.
4- الكافي، ج 2، ص 179.

الصفار، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ بْنِ سَعْدٍ عَنْ بَکْرِ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْأَزْدِیِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ : ﴿مَا زَارَ مُسْلِمٌ أَخَاهُ فِی اَللَّهِ إِلاَّ نَادَاهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَیُّهَا اَلزَّائِرُ طِبْتَ وَ طَابَتْ لَکَ اَلْجَنَّهُ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: هیچ مسلمانی نیست که در راه خدا، از برادر مسلمان خود دیدن ،کند مگر آن که خداوند عز و جل او را ندا و مژده دهد که ای دیدار کننده! رستگار شدی و بهشت گوارایت باد.

می گویم: روایت از نظر سند معتبره می باشد.

7/596- الصدوق، عن ابن ،وليد عن الصفار، عن ابن عيس باسناد ذَکَرَهُ عَنِ اَلصَّادِقِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿ مَنْ لَمْ یَقْدِرْ عَلَی صِلَتِنَا فَلْیَصِلْ صَالِحِی مَوَالِینَا یُکْتَبْ لَهُ ثَوَابُ صِلَتِنَا ، مَنْ لَمْ یَقْدِرْ عَلَی زِیَارَتِنَا فَلْیَزُرْ صَالِحِی مَوَالِینَا یُکْتَبْ لَهُ ثَوَابُ زِیَارَتِنَا﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که بر صله و احسان به ما قادر نباشد پس به دوستان شایسته و صالح ما احسان کند و آن که نمی تواند ما را زیارت کند، دوستان صالح و شایسته ما را زیارت کند که ثواب زیارت ما برایش نوشته می شود و ثواب دیدار ما برایش نوشته می شود

8/597- الطوسي، عَنِ اَلْمُفِیدِ عَنِ اِبْنِ قُولَوَیْهِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ سَعْدٍ عَنِ اِبْنِ عِیسَی عَنِ اِبْنِ مَحْبُوبٍ، عن اَلْعَقَرْقُوفِیِّ ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو عُبَیْدٍ ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّه علیه السلام يَقُولُ لِأَصْحَابِهِ و أَنَا حَاضِرٌ: ﴿اتَّقُوا اللَّهَ، و كُونُوا إِخْوَةً بَرَرَةً مُتَحَابِّينَ فِي اللَّهِ، مُتَوَاصِلِينَ مُتَرَاحِمِينَ، تَزَاوَرُوا و تَلَاقَوْا و تَذَاكَرُوا و أَحْيُوا أَمْرَنَا﴾ (3)

امام صادق علیه السلام به اصحابش می فرمود: از خدا پروا کنید و برادرانی خوش

ص: 345


1- ثواب الأعمال، ص 221.
2- ثواب الأعمال، ص 124؛ و نقل عنه في بحار الأنوار، ج 71، ص 354.
3- أمالي الطوسي، المجلس الثاني، ح56، ص 60 ، رقم 87؛ و نقل عنه في بحارالأنوار، ج 71، ص 351.

رفتار باشید در راه خدا با هم دوستی کنید و پیوستگی داشته باشید و مهر ورزید، به دیدار و ملاقات یکدیگر روید و امر (ولایت) ما را مذاکره کنید و آن را زنده دارید

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد و اخبار و روایات در این عنوان فراوانند که ما تعدادی از صحاح آن ها را نقل نمودیم و برای اطلاع بیشتر به كتب حدیثی از جمله کافی (1) و المؤمن (2) حسین بن سعید اهوازی و (3) و بحار الانوار (4) و جامع أحاديث الشیعه (5) مراجعه شود.

99-زیارت قبر مؤمن

1/598- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ قَالَ: ﴿کُنْتُ بِفَیْدَ فَمَشَیْتُ مَعَ عَلِیِّ بْنِ بِلاَلٍ ، إِلَی قَبْرِ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ بْنِ بَزِیعٍ ، فَقَالَ لِی عَلِیُّ بْنُ بِلاَلٍ قَالَ لِی صَاحِبُ هَذَا اَلْقَبْرِ عَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: مَنْ أَتَی قَبْرَ أَخِیهِ ثُمَّ وَضَعَ یَدَهُ عَلَی اَلْقَبْرِ وَ قَرَأَ ﴿إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَهِ اَلْقَدْرِ سَبْعَ﴾ (6) مَرَّاتٍ أَمِنَ یَوْمَ اَلْفَزَعِ اَلْأَکْبَرِ أَوْ یَوْمَ اَلْفَزَعِ﴾ (7)

محمّد بن احمد :گفت در فید (قلعه ای در راه مکّه) بودم که به همراه علی بن بلال به سوی قبر محمّد بن اسماعيل بن بزیع رهسپار شدم گفته است علی بن بلال به من :گفت صاحب این ،قبر روایتی از امام رضا علیه السلام برایم نقل کرد که حضرت :فرمود هر کس به زیارت قبر برادر مؤمن خود بیاید سپس دست خود را روی قبر بگذارد و هفت مرتبه سوره ﴿إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْر﴾ را بخواند در قیامت روز ترس بزرگ یا روز ترس، در امان می ماند.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد و شبیه همین روایت، حدیث

ص: 346


1- الكافي، ج 2، ص 175
2- المؤمن، ص 58.
3- الوافي، ج 5، ص 589
4- بحار الأنوار، ج 1، ص 432
5- جامع أحاديث الشيعة، ج 12، ص 622.
6- سوره قدر، آیه 1.
7- الكافي، ج 3، ص 229.

بعدی است ،فید قلعه ای در راه مکّه است.

2/599- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ حَفْصِ بْنِ اَلْبَخْتَرِیِّ عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی زِیَارَهِ اَلْقُبُورِ قَالَ: ﴿إِنَّهُمْ یَأْنَسُونَ بِکُمْ فَإِذَا غِبْتُمْ عَنْهُمُ اِسْتَوْحَشُوا﴾ (1)

امام صادق علیه السلام در مورد زیارت قبور فرمود: دیدار شما مایه انس و مسرت آنان است و اگر این دیدار به تأخیر افتد مایه وحشت و اضطراب آنان می شود.

می گویم روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

3/600- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إبْراهِیمَ عَنْ أبِیهِ عَنِ ابْنِ أبِی عُمَیْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قال : ﴿سَمِعْتُهُ یَقُولُ عَاشَتْ فَاطِمَهُ علیها السلام بَعْدَ أَبِیهَا خَمْسَهً وَسَبْعِینَ یَوْماً لَمْ تُرَ کَاشِرَهً وَلَا ضَاحِکَهً تَأْتِی قُبُورَ الشُّهَدَاءِ فِی کُلِّ جُمْعَهٍ مَرَّتَیْنِ الْإِثْنَیْنَ وَالْخَمِیسَ فَتَقُولُ هَاهُنَا کَانَ رَسُولُ الله صلی الله علیه و آله هَاهُنَا کَانَ المُشْرِکُون﴾ (2)

امام صادق علیه السلام به هشام بن سالم فرمود: جدّه ام فاطمه بعد از پدرش رسول خدا فقط هفتاد و پنج روز زندگی کرد. بعد از پدرش کسی او را شاد و خندان ندید. هر هفته روزهای دوشنبه و پنجشنبه به مقبره شهدای احد می رفت و با یادآوری صحنه های جنگ احد می گفت پدرم رسول خدا در این جا موضع گرفته بود و مشرکان در این جا صف کشیده بودند.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد کاشِرَة: متبسّم و خندان، خنده ای که دندان ها را نمایان کند

4/601- الكليني، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی، عَنْ أَحْمَدَ

ص: 347


1- الكافي، ج 3، ص228.
2- الكافي، ج 3، ص228.

بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِيعاً عَنِ اِبْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِي اَلْمِقْدَامِ قَالَ: ﴿مَرَرْتُ مَعَ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ بِالْبَقِيعِ، فَمَرَرْنَا بِقَبْرِ رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ اَلْکُوفَهِ مِنَ اَلشِّیعَهِ ، قَالَ فَوَقَفَ عَلَیْهِ ثُمَّ قَالَ اَللَّهُمَّ اِرْحَمْ غُرْبَتَهُ وَ صِلْ وَحْدَتَهُ وَ آنِسْ وَحْشَتَهُ وَ أَسْکِنْ إِلَیْهِ مِنْ رَحْمَتِکَ رَحْمَهً یَسْتَغْنِی بِهَا عَنْ رَحْمَهِ مَنْ سِوَاکَ وَ أَلْحِقْهُ بِمَنْ کَانَ یَتَوَلاَّهُ﴾ (1)

ابى المقدام :گفت همراه امام باقر علیه السلام رهسپار بقیع شدیم که به قبری از شیعیان اهل کوفه رسیدیم؛ حضرت ایستاد و فرمود: خدایا، بر غربت او رحم کن، و بر تنهایی اش بپیوند و وحشت او را انس ،ببخش و ترس او را ایمنی ده و از رحمت او فرو بنشان که به واسطه آن از رحمت غیر تو بی نیاز گردد، و خودت آن مقدار به او را به کسی که دوستدارش ،بود ملحق فرما.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

5/602- الصدوق قال: حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ رضی الله عنه قال: حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ قال: ﴿کُنْتُ أَنَا وَ إِبْرَاهِیمُ بْنُ هَاشِمٍ فِی بَعْضِ اَلْمَقَابِرِ إِذْ جَاءَ إِلَی قَبْرٍ فَجَلَسَ مُسْتَقْبِلَ اَلْقِبْلَهِ ثُمَّ وَضَعَ بِیَدِهِ عَلَی اَلْقَبْرِ فَقَرَأَ سَبْعَ مَرَّاتٍ ﴿إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ﴾ ثُمَّ قَالَ: حَدَّثَنِی صَاحِبُ اَلْقَبْرِ - وَ هُوَ مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ بْنِ بَزِیعٍ - أَنَّهُ قَالَ مَنْ زَارَ قَبْرَ مُؤْمِنٍ فَقَرَأَ عِنْدَهُ سَبْعَ مَرَّاتٍ ﴿إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ﴾ فِی لَیْلَهِ اَلْقَدْرِ غَفَرَ اَللَّهُ لَهُ وَ لِصَاحِبِ اَلْقَبْرِ﴾ (2)

احمد بن محمّد :گوید من و ابراهیم بن هاشم در یکی از قبرستان ها بودیم که بر سر قبری رو به قبله نشست و دستش را روی آن نهاد و سوره ﴿إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ﴾ را هفت بار تلاوت نمود سپس :گفت صاحب این قبر که محمّد بن اسماعيل بن بزيع است مرا روایت نمود که هر کس قبر مؤمنی را زیارت کند و بر سر آن سوره ﴿إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ﴾ را هفت بار تلاوت کند خداوند او و صاحب قبر را بیامرزد.

ص: 348


1- الكافي، ج 3، ص 229.
2- ثواب الأعمال، ص 236.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد و راوی از معصوم علیه السلام سخنی نقل نکرده است و ظاهراً با روایت قبل تر (به شماره 598) که از علی بن هلال از امام رضا عليه آلاف التحيه و الثناء نقل شد یکی باشد و روایات در این عنوان فراوانند که ما پنج مورد صحیح آن ها را نقل نمودیم و برای اطلاع بیشتر به کتب حدیثی از جمله جامع أحاديث الشيعه (1) و وسائل الشیعه (2) رجوع شود.

100-آنات و لحظات مؤمن

1/603- الرضی رَفَعَهُ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : إِنَّهُ قَالَ : ﴿لِلمُؤمِنِ ثَلاثُ ساعاتٍ فَساعَةٌ یُناجی فیها رَبَّهُ و ساعَةٌ یَرُمُّ مَعاشَهُ و ساعَةٌ یُخَلّی بَینَ نَفسِهِ و بَینَ لَذَّتِها فیما یَحِلُّ و یَجمُلُ لِلعاقِلِ أن یَکونَ شاخِصا إلّا فی ثَلاثٍ مَرَمَّةٍ لِمَعاشٍ أو خُطوَةٍ فی مَعادٍ أو لَذَّةٍ فی غَیرِ مُحَرَّمٍ﴾ (3)

امیرمؤمنان امام علی علیه السلام فرمود: مؤمن اوقات خود را سه بخش می کند: زمانی که در آن با پروردگار خود به راز و نیاز می پردازد و زمانی که به تحصیل معاش دست می یازد و زمانی که به لذت های حلال و نیکو می گذراند و عاقل را نشاید که جز برای سه منظور جلای وطن کند برای بهبود وضع زندگی، یا قدمی در راه آخرت، یا لذّتی در غیر حرام.

می گویم: يَرُمُّ اصلاح می کند مشغول می شود المَرَمّة اصلاح، بهبود.

101-فحش دادن به مؤمن

1/604- الكليني، عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أصْحَابِنَا ، عَنْ أحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ، عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أیُّوبَ عَنْ عَبْدِاللهِ بْنِ بُکَیْرٍ، عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: ﴿سِبابُ المؤمنِ فُسُوقٌ، وقِتالُهُ کُفرٌ، وأکْلُ لَحْمِهِ مَعْصِیَهٌ، وَ حُرْمَهُ مالِهِ کَحُرْمَهِ

ص: 349


1- جامع أحاديث الشيعة، ج 3، ص 537 و ج 12، ص 625.
2- وسائل الشيعة، ج 3، ص 222
3- نهج البلاغة، حكمت 390

دَمِهِ (1)

امام باقر علیه السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: دشنام دادن به مؤمن گناه است و جنگیدن با او کفر و خوردن گوشتش (غیبت کردن از وی) نافرمانی خدا و حرمت ،مالش چون حرمت خون اوست.

می گویم: روایت از نظر سند می باشد و آن را شیخ صدوق در کتاب: من لا يحضره الفقیه (2) به صورت مرفوع نقل نموده است.

2/605- الكليني، عن العدة، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ، عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿إِنَّ رَجُلاً مِنْ بَنِي تَمِيمٍ أَتَى النَّبِيَّ صلی الله علیه و آله فَقَالَ : أَوْصِنِي فَكَانَ فِيمَا أَوْصَاهُ أَنْ قَالَ : لا تَسُبُّوا النَّاسَ فَتَكْتَسِبُوا الْعَدَاوَةَ بَيْنَهُمْ﴾ (3)

امام باقر علیه السلام فرمود: که مردی از بنی تمیم نزد پیامبر خدا صلی الله علیه و اله آمد و موعظه خواست حضرت ضمن آن ها فرمود به مردم ناسزا مگویید که با این کار در میان آن ها دشمن پیدا می کنید

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

3/606- الكليني، عَنْ العدة، عَنْ أَحْمَدَ عَنِ اِبْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ اَلْحَجَّاجِ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ مُوسَی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی رَجُلَیْنِ یَتَسَابَّانِ قَالَ ﴿اَلْبَادِی مِنْهُمَا أَظْلَمُ وَ وِزْرُهُ وَ وِزْرُ صَاحِبِهِ عَلَیْهِ مَا لَمْ یَعْتَذِرْ إِلَی اَلْمَظْلُومِ﴾ (4)

امام کاظم علیه السلام درباره دو نفر که به یکدیگر ناسزا بگویند فرمود آن که آغاز کرده ستمکارتر است و تا زمانی که از ستمدیده پوزش نخواهد، گناه او نیز به گردن

ص: 350


1- الكافي، ج 2، ص 359
2- من لا يحضره الفقيه ج 4، ص 418، رقم 5913.
3- الكافي، ج 2، ص 360.
4- الكافي، ج 2، ص 360.

وی باشد.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

4/607- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ عُقْبَهَ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی حَمْزَهَ اَلثُّمَالِیِّ قَالَ : سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿إِنَّ اَللَّعْنَهَ إِذَا خَرَجَتْ مِنْ فِی صَاحِبِهَا تَرَدَّدَتْ فِیمَا بَیْنَهُمَا فَإِنْ وَجَدَتْ مَسَاغاً وَ إِلاَّ رَجَعَتْ عَلَی صَاحِبِهَا (1)

على بن حمزه از امام باقر علیه السلام شنید: چون لعنت از دهان لعنتگر بیرون آید میان او و کسی که لعنت شده است مردّد می ماند؛ اگر راه و مجوّزی [برای رفتن به سوى لعنت شده] نیافت به سوی لعنت کننده بر می گردد.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

5/608- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إبْراهِیمَ عَنْ أبِیهِ عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ: قال رسول صلی الله علیه و آله: ﴿سَبَّابُ اَلْمُؤْمِنِ کَالْمُشْرِفِ عَلَی اَلْهَلَکَهِ﴾. (2)

امام صادق علیه السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و اله فرمود: ناسزا گوی به مؤمن همچون کسی است که در آستانه هلاکت باشد.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد و روایات در باب حرمت ناسزای به مؤمن فراوانند که ما پنج مورد از صحاح آن ها را آوردیم و برای مزید اطلاع به کتب حدیثى الكافى (3) و وسائل الشيعه (4) و مستدرک الوسائل (5) مراجعه شود.

ص: 351


1- الكافي، ج 2، ص 360.
2- الكافي، ج 2، ص 359.
3- الكافي، ج 2، ص 359.
4- وسائل الشيعة، ج 12، ص 397، طبع آل البيت.
5- مستدرك الوسائل، ج 2، ص 109 (ج 9، ص 136).

102-پوشاندن گناهان مؤمن

1/609- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْفُضَیْلِ، عَنْ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿یَجِبُ لِلْمُؤْمِنِ عَلَی اَلْمُؤْمِنِ أَنْ یَسْتُرَ عَلَیْهِ سَبْعِینَ کَبِیرَهً﴾ (1)

امام باقر :علیه السلام فرمود: مؤمن در برابر مؤمن وظیفه دارد که هفتاد گناه بزرگ او را بپوشاند.

2/610- محمّد بن الاشعث بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَن أَبِیهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: ﴿ لَوْ وَجَدْتُ مُؤْمِناً عَلَی فَاحِشَهٍ لَسَتَرْتُهُ بِثَوْبِی أو قال: بِثَوْبِهِ هَکَذَا﴾ (2)

امام صادق از پدرانشان علیهم السلام از امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود: اگر مؤمنی را در حال ارتكاب فحشایی ببینم با جامه خود او را می پوشانم یا فرمود با جامه اش به این صورت [او را می پوشانم].

3/611- المفيد رَفَعَهُ إِلَی اَلصَّادِقِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: ﴿مَنِ اطَّلَعَ مِنْ مُؤْمِنٍ عَلَى ذَنْبٍ أَوْ سَيِّئَةٍ فَأَفْشَى ذَلِكَ عَلَيْهِ وَ لَمْ يَكْتُمْهَا وَ لَمْ يَسْتَغْفِرِ اللَّهَ لَهُ، كَانَ عِنْدَ اللَّهِ كَعَامِلِهَا،وَ عَلَيْهِ وِزْرُ ذَلِكَ الَّذِي أَفْشَاهُ عَلَيْهِ، وَ كَانَ مَغْفُوراً لِعَامِلِهَا وَ كَانَ عِقَابُهُ مَا أَفْشَى عَلَيْهِ فِي الدُّنْيَا مَسْتُوراً عَلَيْهِ فِي الآخِرَةِ، ثُمَّ يَجِدُ اللَّهَ أَكْرَمَ مِنْ أَنْ يُثَنِّيَ عَلَيْهِ عِقَاباً فِي الْآخِرَةِ﴾ (3)

امام صادق علیه السلام فرمود: هر که بشنود مؤمنی گناه یا کار بدی مرتکب شده و آن را پخش کند و آبرویش را حفظ نکند و برای برادرش استغفار نکند او در نزد خداوند همانند انجام دهنده آن است و گناهش هم بر عهده او است، گناه کار اولی

ص: 352


1- الكافي، ج 2، ص 207.
2- الجعفريات، ص 242 و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج 12، ص 424.
3- الاختصاص، ص 32 و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج 12، ص 425.

آمرزیده می شود و همین که در دنیا آبرویش رفته برای عِقابش کافیست و در آخرت آمرزیده شده و دیگر گناهش پیگیری نمی شود و خدا کریم تر از آن است که در آخرت دوباره او را عقاب کند.

4/612- الرضي رَفَعَهُ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : إِنَّهُ قَالَ: ﴿أَیُّهَا اَلنَّاسُ مَنْ عَرَفَ مِنْ أَخِیهِ وَثِیقَهً فِی دِینٍ وَ سَدَادَ طَرِیقٍ فَلاَ یَسْمَعَنَّ فِیهِ أَقَاوِیلَ اَلرِّجَالِ أَمَا إِنَّهُ قَدْ یَرْمِی اَلرَّامِی وَ تُخْطِئُ اَلسِّهَامُ وَ یَحِیکُ اَلْکَلاَمُ وَ بَاطِلُ ذَلِکَ یَبُورُ وَ اَللَّهُ سَمِیعٌ وَ شَهِیدٌ (أَلاَ إِنَّهُ مَا بَیْنَ اَلْحَقِّ وَ اَلْبَاطِلِ) إِلاَّ أَرْبَعُ أَصَابِعَ وَ جَمَعَ أَصَابِعَهُ وَ وَضَعَهَا بَیْنَ أُذُنِهِ وَ عَیْنِهِ ثُمَّ قَالَ اَلْبَاطِلُ أَنْ تَقُولَ سَمِعْتُ وَ اَلْحَقُّ أَنْ تَقُولَ رَأَیْتُ﴾ (1)

امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود ای مردم! آن کس که از برادرش، اطمینان و استقامت در دین و درستی راه و رسم را سراغ دارد باید به گفته مردم مردم در باره او و تیرها به خطا می رود، سخن گوش ندهد آگاه باشید گاهی ،تیرانداز تیر افکند و تیرها نیز چنین است درباره کسی چیزی می گویند که واقعیت ندارد و گفتار باطل تباه شدنی است، و خدا شنوا و گواه است بدانید که میان حقّ و باطل جز چهار انگشت فاصله نیست. (پرسیدند معنای آن چیست؟ امام علیه السلام انگشتان خود را میان چشم و گوش گذاشت و فرمود) باطل آن است که بگویی «شنیدم» و حق آن است که بگویی «دیدم».

5/613- الرضي رَفَعَهُ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : إِنَّهُ قَالَ ﴿لَیْسَ مِنَ اَلْعَدْلِ اَلْقَضَاءُ عَلَی اَلثِّقَهِ بِالظَّنِّ﴾. (2)

ص: 353


1- نهج البلاغة خطبة 141؛ و نقل عنه في وسائل الشيعة، ج 11، ص 593 (ج 16، ص 379، طبع آل البيت).
2- نهج البلاغة، حكمة 220؛ و نقل عنه في وسائل الشيعة، ج 11، ص 593 (ج16، ص 379).

امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود: داوری از روی گمان بر افراد مورد اطمینان دور از عدالت است.

6/614- الرضى رَفَعَهُ إلى أمير المؤمنين علیه السلام قال : ﴿لا تَظُنَّنَّ بِکَلِمَهٍ خَرَجَتْ مِنْ اَخیکَ سُوءً وَ اَنْتَ تَجِدُ لَها فِی الْخَیْرِ مُحْتَمَلاً!﴾ (1)

امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: هیچ گاه به سخنی که از دهان برادرت بیرون می آید گمان بد ،مبر در حالی که می توانی توجیه خوبی برایش پیدا کنی

7/615- اَلْقُطْبُ اَلرَّاوَنْدِیُّ رَفعه إلى أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ لَهُ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: ﴿لَوْ رَأَیْتَ رَجُلاً عَلَی فَاحِشَهٍ قَالَ أَسْتُرُهُ قَالَ إِنْ رَأَیْتَهُ ثَانِیاً قَالَ أَسْتُرُهُ بِإِزَارِی وَ رِدَائِی إِلَی ثَلاَثِ مَرَّاتٍ فَقَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لاَ فَتَی إِلاَّ عَلِیٌّ﴾ (2)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به امیرمؤمنان علی علیه السلام: فرمود: چنان چه ببینی کسی مرتکب فحشایی شده چه می کنی؟ :گفتم می پوشانم فرمود اگر دوباره مرتکب شد چه؟ :گفتم با لباس ها و ردایم می پوشانمش! و تا سه مرتبه حضرت تکرار کردند و همان پاسخ را شنیدند سپس پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: جوانمردی همچون علی وجود ندارد.

8/616- الآمدي رَفَعَهُ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : إِنَّهُ قَالَ : ﴿اُسْتُرْ عَوْرَهَ أَخِیکَ لِمَا تَعْلَمُهُ فِیکَ ﴾ (3)

امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: عیب نهفته برادرت را بپوشان از آن رو که وجود آن عیب را در خود (نیز) می دانی

ص: 354


1- نهج البلاغة، حكمة 360؛ و نقل عنه في وسائل الشيعة، ج 11، ص 593 (ج16، ص 380).
2- لب اللباب و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج 12، ص 426.
3- غررالحكم، ج 1، ص 110، رقم 67؛ و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج12، ص426.

9/617- الآمدي رَفَعَهُ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : إِنَّهُ قَالَ : ﴿إنَّ لِلنّاسِ عُیُوباً، فَلا تَکْشِفْ ما غابَ عَنْکَ، فَإنَّ اللّهَ سُبْحانَهُ یَحْلُمُ عَلَیْها، واسْتُرِ العَوْرَهَ مَا اسْتَطَعْتَ یَسْتُرِ اللّهُ سُبْحانَهُ ما تُحِبُّ سَتْرَهُ﴾ (1)

امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: مردم [خواه ناخواه] عیب هایی دارند، پس نسبت به آن چه بر تو پوشیده است پی جویی و کنجکاوی مکن؛ چرا که خداوند نسبت به آن گذشت و بردباری دارد پس تا می توانی عیب پوش باش تا خداوند نیز عیب و جُرم های تو را که دوست داری پوشیده بماند، بپوشاند.

10/618- الآمدي رَفَعَهُ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : إِنَّهُ قَالَ: ﴿شَرُّ اَلنَّاسِ مَنْ لاَ یَغْفِرُ اَلزَّلَّهَ وَ لاَ یَسْتُرُ اَلْعَوْرَهَ﴾. (2)

امام على علیه السلام فرمود بدترین مردم کسی است که لغزش را نمی بخشد و عیب پوشی نمی.کند

103-زندان مؤمن

1/619- الكليني، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ ، عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَی ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَجْلاَنَ ، قَالَ: ﴿کُنْتُ عِنْدَ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ فَشَکَا إلَیْهِ رَجُلٌ الْحَاجَةَ، فَقَالَ لَهُ: اصْبِرْ، فَإنَّ اللهَ سَیَجْعَلُ لَکَ فَرَجاً، قَالَ: ثُمَّ سَکَتَ سَاعَةً ثُمَّ أقْبَلَ عَلَی الرَّجُلِ فَقَالَ: أخْبِرْنِی عَنْ سِجْنِ الْکُوفَةِ، کَیْفَ هُوَ؟فَقَالَ: أصْلَحَکَ اللهُ ضَیِّقٌ مُنْتِنٌ وَ أهْلُهُ بِأسْوَإ حَالٍ، قَالَ: فَإنَّمَا أنْتَ فِی السِّجْنِ فَتُرِیدُ أنْ تَکُونَ فِیهِ فِی سَعَةٍ، أمَا عَلِمْتَ أنَّ الدُّنْیَا سِجْنُ الْمُؤْمِنِ؟﴾ (3)

نصر بن صباح بلخی :گوید مردی نزد امام صادق علیه السلام از نیازمندی و فقر خود شکایت کرد حضرت فرمود صبر کن که خداوند به زودی برایت گشایش دهد، سپس مقداری سکوت نمود و به او فرمود به من بگو زندان کوفه چگونه

ص: 355


1- غرر الحكم، ج 1، ص228 ، رقم 129؛ و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج 12، ص 426.
2- غرر الحكم، ج 1 ، ص 446، رقم 63؛ و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج 12، ص 427.
3- الكافي، ج 2، ص 250.

است؟ :گفت خدا به سلامتت ،بدارد تنگ و ،بدبوست و زندانیان در حالت بدی هستند، امام علیه السلام به او فرمود تو هم در زندان هستی آیا می خواهی گشایش داشته باشی؟ مگر نمی دانی که دنیا زندان مؤمن است؟!

می گویم: همگی رجال سند ثقه می باشند مگر "ابن عجلان" که توثیق خاصی برایش وارد نشده است و این روایت را حسین بن سعید اهوازی در کتاب المؤمن (1) و اسکافی در التمحیص (2) آورده اند.

2/620- الكليني، عَنِ الْعِدَّةِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ، عَنْ إِبْرَاهِیمَ اَلْحَذَّاءِ ، عن محمّد بن صفير، عَنْ جَدِّهِ شُعَیْبٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿اَلدُّنْیَا سِجْنُ اَلْمُؤْمِنِ فَأَیُّ سِجْنٍ جَاءَ مِنْهُ خَیْرٌ.﴾ (3)

راوی :گوید شنیدم که امام صادق علیه السلام فرمود: دنیا زندان مؤمن است کدام زندان باعث خیر است؟ (یعنی نباید توقّع رفاه و خوشی از آن داشت).

3/621- الصدوق باسناده عَنْ حَمَّادِ بْنِ عَمْرٍو وَ أَنَسِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ فِی وَصِیَّهِ اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لِعَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ : ... ﴿يا عَلِيُّ، الدُّنيا سِجنُ المُؤمِنِ وَ جَنَّهُ الکافِرِ.یا عَلیُّ :مَوتُ الفَجأَهِ راحَهٌ لِلمُؤمِنِ وَ حَسرَهٌ لِلکافِرِ يا عليّ أَوْحَی اللَّهُ إِلَی الدُّنْیَا اخْدُمِی مَنْ خَدَمَنِی وَ أَتْعِبِی مَنْ خَدَمَکِ یَا عَلِیُّ إِنَّ الدُّنْیَا لَوْ عَدَلَتْ عِنْدَ اللَّهِ جَنَاحَ بَعُوضَةٍ لَمَا سَقَی الْکَافِرَ مِنْهَا شَرْبَةً مِنْ مَاءٍ، يَا عَلِيُّ مَا أَحَدٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَالآْخِرِينَ إِلّا وَ هُوَ يَتَمَنَّى يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَنَّهُ لَمْ يُعْطَ مِنَ الدُّنْيَا إِلّا قُوتا﴾. (4)

از جمله وصایای پیامبر خدا صلی الله علیه و اله به امیر مؤمنان علی علیه السلام است که فرمود: یا علی، دنیا زندان مؤمن و بهشت کافر است. یا علی مرگ ناگهانی برای مؤمن

ص: 356


1- المؤمن، ص 26.
2- التمحيص، ص 48
3- الكافي، ج 2، ص 250.
4- الفقيه، ج 4 ، ص 363.

آسایش است و برای کافر حسرت می آورد یا ،علی خداوند به دنیا وحی فرستاده و بدو دستور داده است که هر کس خدمتگزار من ،باشد تو او را خدمت کن و آن کس که خدمتگزار تو باشد او را به رنج و شکنجه مبتلا ساز. یا علی، دنیا اگر به اندازه يك بال پشه در نزد خدا ارزش داشت نمی گذاشت كه كافر يك جرعه آب از این دنیا بنوشد. عموم پیشینیان و آیندگان در روز رستاخیز آرزو می کنند که در دنیا جز قوت لایموت داده نمی شدند.

4/622- الصدوق قال : حَدَّثَنَا حَمْزَهُ اَلْعَلَوِیُّ رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ أَخْبَرَنِی عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ، عَنْ أبِیهِ عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ عَنْ إبْرَاهِیمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِیدِ عَنْ أبِی الْحَسَنِ الأوّل، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿اَلدُّنْیَا سِجْنُ اَلْمُؤْمِنِ وَ اَلْقَبْرُ حِصْنُهُ وَ اَلْجَنَّهُ مَأْوَاهُ وَ اَلدُّنْیَا جَنَّهُ اَلْکَافِرِ وَ اَلْقَبْرُ سِجْنُهُ وَ اَلنَّارُ مَأْوَاهُ﴾ (1)

امام کاظم از امام صادق علیهما السلام فرمود دنیا زندان مؤمن است و گور دژ او و بهشت جایگاهش و دنیا بهشت کافر است و گور زندان او و آتش جایگاهش

می گویم: همگی رجال سند ثقه می باشند مگر "علوی" که مهمل و ناشناخته است، ولی به خاطر این که شیخ صدوق رحمه الله برای او ترضّی نموده می توان فهمید که این راوی امامی و ثِقه است و مراد از "ابوالحسن اول" امام کاظم علیه السلام می باشد.

5/623- الإِسْکَافیُّ رَفَعَهُ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : إِنَّهُ قَالَ : قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : ﴿اَلدُّنْیَا سِجْنُ اَلْمُؤْمِنِ وَ جَنَّهُ اَلْکَافِرِ وَ أَمَّا اَلْمُؤْمِنُ فَیُرَوَّعُ فِیهَا وَ أَمَّا اَلْکَافِرُ فَمُتِّعَ مِنْهَا﴾ (2)

امیرمؤمنان علیه علیه السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و اله فرمود: دنیا زندان مؤمن است و بهشت ،کافر مؤمن در آن هراسناک و کافر از آن بهره برد.

ص: 357


1- الخصال، ج 1، ص 108 ، رقم 74.
2- التمحيص، ص 48 ، رقم 76 .

6/624- مؤلف جامع الأخبار رَفَعَهُ إِلَی اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ : ﴿الدُّنْیَا سِجْنُ الْمُؤْمِنِ وَجَنَّهُ الْکَافِرِ﴾ (1)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: فرمود دنیا زندان مؤمن و بهشت کافر است

104-گام برداشتن برای مؤمن

1/625- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلاَّدٍ قالَ: سَمِعتُ أبَا الحَسَنِ عَلَيهِ السَّلام يقُولُ: ﴿إِنَّ الله عِبَاداً فِي الأرضِ يَسعَونَ فِي حَوَائِجِ النَّاسِ هُمُ الآمِنُونَ يَومَ القِيامَةِ وَ مَن أدخَلَ عَلَى مُؤمِنٍ سُرُوراً فَرَّحَ الله قَلبَهُ يَومَ القِيامَة﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند در زمین بندگانی دارد که در برآوردن حوایج مردم می کوشند ایشان در روز قیامت در امان و آسایشند و آن که مؤمنی را شادمان کند، خداوند دلش را در روز قیامت شادان کند

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد

2/626- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عُمَرَ اَلْیَمَانِیِّ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یَمْشِی لِأَخِیهِ اَلْمُؤْمِنِ فِی حَاجَهٍ إِلاَّ کَتَبَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَهٍ حَسَنَهً وَ حَطَّ عَنْهُ بِهَا سَیِّئَهً وَ رَفَعَ لَهُ بِهَا دَرَجَهً وَ زِیدَ بَعْدَ ذَلِکَ عَشْرُ حَسَنَاتٍ وَ شُفِّعَ فِی عَشْرِ حَاجَاتٍ﴾ (3)

امام باقر علیه السلام فرمود: هر کس در راه حاجت برادر مسلمانش گام بردارد، خداوند او را در زیر سایه هفتاد و پنج هزار فرشته قرار دهد و هر گامی بردارد، برايش يك حسنه نویسد و گناهی از او بزداید و درجه ای بالا برد و چون او از برآوردن حاجت برادرش فارغ شود خداوند عز و جل بدان جهت برایش پاداش حجّ و

ص: 358


1- جامع الأخبار، ص 353؛ و نقل عنه في بحار الأنوار، ج 64، ص 238.
2- الكافي، ج 2، ص197
3- الكافي، ج 2، ص197.

عمره گزار نویسد.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

3/627- الكليني، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَی، عَنْ أَبِی أَیُّوبَ اَلْخَزَّارِ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿مَنْ سَعَی فِی حَاجَهِ أَخِیهِ اَلْمُسْلِمِ طَلَبَ وَجْهِ اَللَّهِ کَتَبَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ أَلْفَ أَلْفِ حَسَنَهٍ یَغْفِرُ فِیهَا لِأَقَارِبِهِ وَ مَعَارِفِهِ وَ جِیرَانِهِ وَ إِخْوَانِهِ وَ مَنْ صَنَعَ إِلَیْهِ مَعْرُوفاً فِی اَلدُّنْیَا فَإِذَا کَانَ یَوْمُ اَلْقِیَامَهِ قِیلَ لَهُ اُدْخُلِ اَلنَّارَ فَمَنْ وَجَدْتَهُ فِیهَا صَنَعَ إِلَیْکَ مَعْرُوفاً فِی اَلدُّنْیَا فَأَخْرِجْهُ بِإِذْنِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِلاَّ أَنْ یَکُونَ نَاصِبِیّاً﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: هر که برای خدا در رفع نیاز برادر مسلمانش تلاش کند، خداوند عز و جل برایش هزار هزار حسنه نویسد که بدان سبب خویشان و همسایگان و برادران و آشنایانش آمرزیده شوند و اگر کسی در دنیا به او احسانی کرده باشد، روز قیامت گویند وارد دوزخ بشو و هر که در دنیا در حقت احسانی کرده، به اذن خداوند نجات بده مگر این که ناصبی (دشمن ائمه علیهم السلام) باشد.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

4/628- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ، عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ : ﴿ کَفَی بِالْمَرْءِ اِعْتِمَاداً عَلَی أَخِیهِ أَنْ یُنْزِلَ بِهِ حَاجَتَهُ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: در اعتماد انسان به برادرش همین بس که نیاز خود را پیش او بَرَد.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

5/629- الكليني، عن العدة، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ إِسْحَاقَ بن

ص: 359


1- الكافي، ج 2، ص197.
2- الكافي، ج 2، ص198.

عَمَّارٍ عَنْ أبِی بَصِیرٍ عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ : ﴿مَنْ سَعَی فِی حَاجَهِ أَخِیهِ اَلْمُسْلِمِ فَاجْتَهَدَ فِیهَا فَأَجْرَی اَللَّهُ عَلَی یَدَیْهِ قَضَاءَهَا کَتَبَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ حَجَّهً وَ عُمْرَهً وَ اِعْتِکَافَ شَهْرَیْنِ فِی اَلْمَسْجِدِ اَلْحَرَامِ وَ صِیَامَهُمَا وَ إِنِ اِجْتَهَدَ وَ لَمْ یُجْرِ اَللَّهُ قَضَاءَهَا عَلَی یَدَیْهِ کَتَبَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ حَجَّهً وَ عُمْرَهً﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: هر که در رفع نیاز برادر مسلمانش تلاش کند، و خداوند به دست او حاجت را برآورده سازد خدا ثواب حج و عمره و اعتکاف دو ماهه در مسجد الحرام و روزه دو ماهه را برایش می نویسد و اگر تلاش کند و خداوند حاجت را به دست او برآورده نسازد برایش ثواب حج و عمره را می نویسد.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

6/630- الصدوق رَفَعَهُ إلى أَبِی عَلِیٍّ اَلْحَرَّانِیِّ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿مَنْ ذَهَبَ مَعَ أَخِیهِ فِی حَاجَهٍ قَضَاهَا أَوْ لَمْ یَقْضِهَا کَانَ کَمَنْ عَبَدَ اَللَّهَ عُمُرَهُ فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ أَخْرُجُ مَعَ أَخِی فِی حَاجَهٍ وَ أَقْطَعُ اَلطَّوَافَ فَقَالَ نَعَمْ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: هر که برای رفع نیاز برادرش با او همراه شود، خواه کارش را انجام دهد و خواه ندهد همچون کسی خواهد بود که عمرش را در بندگی خداوند سپری کرده است راوی :گفت با او همراه شوم و (حتی) طواف را رها کنم؟ حضرت فرمود :آری

7/631- اَلْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ اَلطُّوسِیُّ بسنده المتصل إلى مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی اَلْمَدَنِیِّ قَالَ سَمِعْتُ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿مَنْ کَانَ فِی حَاجَهِ أَخِیهِ اَلْمُسْلِمِ کَانَ اَللَّهُ فِی حَاجَتِهِ مَا کَانَ فِی حَاجَهِ أَخِیهِ﴾ (3)

ص: 360


1- الكافي، ج 2، ص198.
2- مصادقة الإخوان، ص 68.
3- أمالي الطوسي، المجلس الرابع، ج1، ص97، رقم 147؛ و نقل عنه في وسائل الشيعة، ج 11، ص 584 (ج 16 ، ص 367 ، طبع آل البيت).

امام صادق علیه السلام فرمود: تا هر زمان کسی مشغول برآوردن نیاز برادر مسلمان خود باشد خداوند هم به رفع نیازش بپردازد.

8/632- مُحَمَّدِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْأَشْعَثِ بسنده إِلَی جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ آبَائِهِ، عَنْ أَمِيرِ المُؤْمِنِينَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ هُوَ یَقُولُ: ﴿اَلْخَلْقُ عِیالُ اللَّهِ، فَأَحَبُّ الْخَلْقِ إِلَی اللَّهِ مَنْ نَفَعَ عِیالَ اللَّهِ وَ أَدْخَلَ عَلی أَهْلِ بَیْتٍ سُرُوراً أو مَشْيٌ مَعَ أَخٍ مُسْلِمٍ فِي حَاجَةٍ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ مِنِ اعْتِكَافِ شَهْرَيْنِ فِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام از پدرانشان از امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرموده: شنیدم که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: مردم عائله خدا هستند؛ پس محبوب ترین کس نزد خدا، آن است که به عائله او سود رساند و خانواده ای را خوشحال کند و همراهی با برادر مسلمان برای رفع نیازش نزد خداوند از دو ماه اعتکاف در مسجد الحرام محبوب تر است.

9/633- اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ شُعْبَهَ رَفَعَهُ إلى عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ جُنْدَب قال : قال الصادق علیه السلام: ﴿یَا اِبْنَ جُنْدَبٍ اَلْمَاشِی فِی حَاجَهِ أَخِیهِ کَالسَّاعِی بَیْنَ اَلصَّفَا وَ اَلْمَرْوَهِ وَ قَاضِی حَاجَتِهِ کَالْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فِی سَبِیلِ اَللَّهِ یَوْمَ بَدْرٍ وَ أُحُدٍ وَ مَا عَذَّبَ اَللَّهُ أُمَّهً إِلاَّ عِنْدَ اِسْتِهَانَتِهِمْ بِحُقُوقِ فُقَرَاءِ إِخْوَانِهِمْ الحدیث﴾ (2)

امام صادق علیه السلام به پسر جندب فرمود آن کس که در راه برآمدن حاجت برادرش گام بردارد عملش همچون سعی بین صفا و مروه است. و [درجه] آن کس که نیاز حاجتمندی را برآورد همچون شهید راه خدا در جنگ بدر و جنگ بدر و اُحد باشد، و خداوند هیچ امّتی را جز به جهت بی اعتنایی به حقوق برادران فقیرشان عذاب نکند

ص: 361


1- الجعفريات ص193؛ و نقل بعضها في مستدرك الوسائل، ج 12، ص 410.
2- تحف العقول، ص 223؛ و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج 12، ص 413.

10/634- الصوري رَفَعَهُ إلى إسماعيل بن عباد الصيرفي عَنْ صَدَقَهَ اَلْحُلْوَانِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ فِی حَدِیثٍ: ﴿لَئِنْ اَسعَی مَعَ اَخٍ لِی فِی حَاجَة حَتّی تُقضَی اَحَبُّ اِلیَّ مِنْ اَنْ اُعتِقَ اَلفَ نَسِمَة وَ اَحمِلَ عَلَی اَلفِ فَرَسٍ فِی سَبیلِ اللَّه مُسرِجَة مُلجَمَة﴾ (1)

امام صادق علیه السلام در ضمن حدیثی مفصّل فرمود: اگر برای برآوردن نیاز برادر خود بکوشم تا نیازش برطرف شود نزد من خوش تر است از این که هزار بنده آزاد کنم و هزار مَرکب و اسب زین کرده و لگام بسته [ برای جهاد] در راه خدا هدیه کنم.

می گویم: روایات در این عنوان فراوانند که ده موردش را آوردیم و برای مزید اطلاع به کتب الکافی (2) کلینی و المؤمن (3) حسین بن سعید اهوازی و مصادقة الاخوان (4) و الوافی (5) و وسائل الشيعه (6) و بحار الانوار (7) و مستدرک الوسائل (8) مراجعه شود.

105-سیراب نمودن مؤمن

1/635- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إبراهِیمَ عَنْ أبِیهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ إبْرَاهِیمَ عَنْ أبِی حَمْزَةَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ قال: ﴿مَنْ أَطْعَمَ مُؤْمِناً مِنْ جُوعٍ أَطْعَمَهُ اَللَّهُ مِنْ ثِمَارِ اَلْجَنَّهِ وَ أَیُّمَا مُؤْمِنٍ سَقَی مُؤْمِناً سَقَاهُ اَللَّهُ مِنَ اَلرَّحِیقِ اَلْمَخْتُومِ﴾. (9)

امام سجّاد علیه السلام فرمود: هر که مؤمن گرسنه ای را اطعام ،کند خدایش از میوه های بهشت بخوراند و هر که مؤمن تشنه ای را سیراب ،کند خدایش از شراب

ص: 362


1- قضاء حقوق المؤمنين، ص 30، ح 43، و نقل عنه بحار الأنوار، ج 71 ، ص316.
2- الكافي، ج 2، ص 196.
3- المؤمن، ص 46
4- مصادقة الإخوان، ص 66.
5- الوافي، ج 5، ص 665.
6- وسائل الشيعة، ج 11، ص 582 (ج 16 ، ص 365، طبع آل البيت).
7- بحار الأنوار، ج 71، ص 283
8- مستدرك الوسائل، ج 12، ص 408 و 410.
9- الكافي، ج 2، ص 201.

سربسته و ناب بهشت بنوشاند.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد و در عنوان "إطعام مؤمن" نیز گذشت.

2/636- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ اَلنَّوْفَلِیِّ عَنِ اَلسَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : ﴿مَنْ سَقَی مُؤْمِناً شَرْبَهً مِنْ مَاءٍ مِنْ حَیْثُ یَقْدِرُ عَلَی اَلْمَاءِ أَعْطَاهُ اَللَّهُ بِکُلِّ شَرْبَهٍ سَبْعِینَ أَلْفَ حَسَنَهٍ وَ إِنْ سَقَاهُ مِنْ حَیْثُ لاَ یَقْدِرُ عَلَی اَلْمَاءِ فَکَأَنَّمَا أَعْتَقَ عَشْرَ رِقَابٍ مِنْ وُلْدِ إِسْمَاعِیلَ ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس در صورت توانایی، جرعه آبی به مؤمنی بنوشاند، خدا در برابر هر جرعه هفتاد هزار حسنه به او می دهد؛ و اگر در جایی که توانایی آن را ندارد، (یعنی به سختی آب فراهم می شود) به او جرعه آبی بنوشاند، مثل این است که دَه بنده از فرزندان اسماعیل را آزاد کرده است.

می گویم: روایت از نظر سند معتبره می باشد.

3/637- البرقي، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ یُوسُفَ عَنْ سَیْفِ بْنِ عَمِیرَهَ، عَنْ عَبْدِاللهِ بْنِ الْوَلِیدِ الْوَصَّافِیِّ عَنْ أبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلامُ : ﴿ إنَّ اللّهَ یُحِبُّ إراقَهَ الدِّماءِ، و إطعامَ الطَّعامِ، و إغاثَهَ اللَّهفانِ﴾. (2)

امام باقر علیه السلام فرمود خدا ریختن خون (قربانی) اطعام و خوراک دادن و سیراب نمودن تشنه کامان را دوست دارد.

می گویم: اللَّهفان: عطشان و تشنه کام.

4/638- اَلشَّیْخُ أَبُو مُحَمَّدٍ جَعْفَرُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عَلِیٍّ اَلْقُمِّیُّ رَفَعَهُ إِلَی اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَالَ:

ص: 363


1- الكافي، ج 2، ص 201.
2- المحاسن، ص388؛ و نقل عنه في بحار الأنوار، ج 71، ص 365.

أَفْضَلُ الصَّدَقَةِ عَلَی الْأَسِیرِ الْمُخْضَرِّ عَیْنَاهُ مِنَ الْجُوعِ وَ قَالَ: ﴿أَفْضَلُ الصَّدَقَةِ سَقْیُ الْمَاءِ، وَ أَفْضَلُ الصَّدَقَهِ صَدَقَهُ الْمَاءِ﴾. (1)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: بهترین ،صدقه صدقه به اسیری که چشمانش از گرسنگی تیره و تار شده و فرمود برترین صدقه سیراب نمودن دیگران است و بهترین صدقه (وقف) یا صدقه دادنِ آب است.

5/639- و عَنْهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: أَفْضَلُ اَلصَّدَقَةِ إِبْرَادُ كَبِدٍ حَارَّةٍ وَ عَنْهُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ﴿أَفْضَلُ اَلْأَعْمَالِ إِبْرَادُ اَلْکَبِدِ اَلْحَرَّی یَعْنِی سَقْیَ اَلْمَاءِ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: بهترین صدقه خنك كردن جگر تفته است. و نیز آن حضرت از پیامبر خدا صلی الله علیه و اله: فرموده: برترین اعمال خنك كردن جگر تفته است یعنی سیراب کردن

106-آرامش مؤمن

1/640- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إبراهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی بْنِ عُبَیْدٍ عَنْ یُونُسَ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ: ﴿ إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ لَیَسْکُنُ إِلَی اَلْمُؤْمِنِ کَمَا یَسْکُنُ اَلظَّمْآنُ إِلَی اَلْمَاءِ اَلْبَارِدِ﴾ (3)

امام صادق علیه السلام فرمود: مؤمن با مؤمن و در کنار او آرام می گیرد، چنان که جگر تشنه با آب سرد.

می گویم: در این مجال به موضوع و عنوان " اُنس مؤمن به ایمانش" در همین کتاب رجوع کنید

ص: 364


1- الغايات، ص 71 و 72؛ و نقل عنه في بحار الأنوار، ج 71، ص 369.
2- الغايات، ص 73؛ و نقل عنه في بحار الأنوار، ج 71، ص 369.
3- الكافي، ج 2، ص 247.

107-سلاح مؤمن

1/641- الكليني، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ فَضَالَهَ بْنِ أیُّوبَ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: ﴿الدُّعَاءُ سِلَاحُ الْمُؤْمِنِ وَ عَمُودُ الدِّینِ وَ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأرْضِ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرموده: دعا سلاح مؤمن و ستون دین و نور آسمان ها و زمین است

می گویم: این روایت و نیز روایت بعدی موثّقه می باشند.

2/642- الكليني نقل بِهَذَا الْإِسْنَادِ قَالَ: قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله: ﴿أَلا أَدُلُّكُمْ عَلَى سِلاحٍ يُنْجِيكُمْ مِنْ أَعْدَائِكُمْ وَيُدِرُ أَرْزَاقَكُمْ ؟ قَالُوا : بَلَى . قَالَ : تَدْعُونَ رَبَّكُمْ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ فَإِنَّ سِلاحَ الْمُؤْمِن الدُّعَاءُ﴾ (2)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: آیا سلاحی را به شما نشان دهم که از دشمنان نجاتتان می دهد و روزی تان را زیاد می کند؟ عرض کردند .آری فرمود: شب و روز به درگاه پروردگارتان دعا کنید؛ زیرا سلاح مؤمنان دعاست.

3/643- الكليني، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اِبْنِ فَضَّالٍ عَنْ بعض أَصْحَابِنَا عَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ کَانَ یَقُولُ لِأَصْحَابِهِ : ﴿عَلَیْکُمْ بِسِلاَحِ اَلْأَنْبِیَاءِ فَقِیلَ: مَا سِلاَحُ اَلْأَنْبِیَاءِ؟ قَالَ: اَلدُّعَاءُ﴾ (3)

امام رضا علیه السلام همیشه به اصحاب خود می فرمود بر شما باد به سلاح پیامبران عرض شد سلاح پیامبران چیست؟ فرمود: دعا.

ص: 365


1- الكافي، ج 2، ص 468.
2- الكافي، ج 2، ص 468.
3- الكافي، ج 2، ص 468.

108-بدگمانی به مؤمن

1/644- الكليني، عن عدة من أصحابنا، عَنْ أحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أبِیهِ عَمَّنْ حدّثه عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ مُخْتَارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی کَلاَمٍ لَهُ : ﴿ضَعْ أَمْرَ أَخِيكَ عَلَى أَحْسَنِهِ حتی يَأْتِيَكَ مَا يَغْلِبُكَ مِنْهُ، وَ لَا تَظُنَّنَّ بِكَلِمَةٍ خَرَجَتْ مِنْ أَخِیکَ سُوء وَ أَنتَ تَجِدُ لَها فِی الْخَیْرِ مَحْمِلاً﴾ (1)

امام صادق علیه السلام از امیرمؤمنان علی علیه السلام در ضمن سخنی فرمود: رفتار برادرت را به بهترین وجه آن تفسیر کن تا آن زمانی که عملی از او سر زند که راه توجیه را بر تو ببندد و هیچ گاه به سخنی که از دهان برادرت بیرون آید، تا وقتی برای آن توجیه خوبی می یابی، گمان بد مبَر.

2/645- اَلْحُسَیْنِ بْنِ سُوَیْدٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: ﴿ أَبَی اَللَّهُ أَنْ یُظَنَّ بِالْمُؤْمِنِ إِلاَّ خَیْراً وَ کَسْرُ عَظْمِ اَلْمُؤْمِنِ مَیِّتاً کَکَسْرِهِ حَیّاً ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند جز گمان نیک داشتن نسبت به مؤمن را بر نمی تابد و شکستن استخوان مرده او با زنده اش تفاوتی نمی کند (یعنی به مؤمن در حال مرگ و زندگی بد گمان نباشید).

3/646- الحميري، عَنْ هَارُونَ عَنِ اِبْنِ زِیَادٍ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ قَالَ قَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : ﴿إيَّاكُمْ والظَّنَّ؛ فإنَّ الظَّنَّ أكْذَبُ الکَذِابِ، الحديث ﴾ (3)

پیامبر خدا صلی الله علیه و اله فرمود: از گمان بد بپرهیزید چرا که آن سرآمد دروغ هاست.

4/647- الصدوق بسنده عَنْ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: ﴿اِطْرَحُوا سُوءَ اَلظَّنِّ بَیْنَکُمْ

ص: 366


1- الكافي، ج 2، ص 362؛ و نقل عنه في وسائل الشيعة، ج 12، ص 302، طبع آل البيت.
2- المؤمن، ص 67 ، ح177؛ و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج 2، ص 110 (ج 9، ص 142).
3- قرب الاسناد ص 15؛ و نقل عنه في بحار الأنوار، ج72، ص 195.

فَإِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ نَهَی عَنْ ذَلِکَ﴾ (1)

امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: گمان بد نسبت به یکدیگر را دور افکنید؛ زیرا خداوند عز و جل از این امر نهی فرموده است.

5/648- الرضي رَفَعَهُ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : إِنَّهُ قَالَ : ﴿إِذَا اِسْتَوْلَی اَلصَّلاَحُ عَلَی اَلزَّمَانِ وَ أَهْلِهِ ثُمَّ أَسَاءَ رَجُلٌ اَلظَّنَّ بِرَجُلٍ لَمْ تَظْهَرْ مِنْهُ حَوْبَهٌ فَقَدْ ظَلَمَ وَ إِذَا اِسْتَوْلَی اَلْفَسَادُ عَلَی اَلزَّمَانِ وَ أَهْلِهِ فَأَحْسَنَ رَجُلٌ اَلظَّنَّ بِرَجُلٍ فَقَدْ غَرَّرَ ﴾ (2)

امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: هرگاه درستی و پاکی بر روزگار و مردمش حکمفرما شد، اگر کسی به دیگری بی آن که گناهی از او آشکار شود گمان بد برد ستم کرده است و هرگاه فساد و نا راستی بر روزگار و مردم آن چیره شد، اگر کسی به دیگری گمان نیک برد و خوشبین باشد، فریب خورده است.

6/649- اَلسَّیِّدُ عَلِیُّ بْنُ طَاوُسٍ نقلا من کِتَابِ اَلرَّسَائِلِ لِلْکُلَیْنِیِّ بِإِسْنَادِهِ إِلَی جَعْفَرِ بْنِ عَنْبَسَهَ [عَنْ عَبَّادِ بْنِ زِیَادٍ اَلْأَسَدِیِّ ] عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِی اَلْمِقْدَامِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِیمَا کَتَبَهُ لِوَلَدِهِ اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ لاَ یَغْلِبَنَّ عَلَیْکَ سُوءُ اَلظَّنِّ فَإِنَّهُ لاَ یَدَعُ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ صَدِیقٍ صَفْحاً: وَ قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: لاَ یُعْدِمْکَ مِنْ شَقِیقٍ سُوءُ اَلظَّنِّ﴾ (3)

امام علی علیه السلام در سفارش به فرزند خود امام حسن علیه السلام فرمود: زنهار که بدگمانی هرگز بر وجود تو چیره نشود؛ زیرا جایی برای دوستی تو با کسی باقی نمی گذارد و حضرت علیه السلام فرمود: (هان) بدگمانی تو را از دوست دلسوز محروم نکند

ص: 367


1- الخصال، ص 624؛ و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج 2، ص 110 (ج 9، ص 144).
2- نهج البلاغة حكمة 114؛ و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج 2، ص 110 (ج 9، ص 146 ).
3- كشف المحجة، ص 167؛ و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج 2، ص 110 (ج 9، ص 142).

7/650- الشهيد رَفَعَهُ إلى أَبِی اَلْحَسَنِ اَلثَّالِثِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿إِذَا کَانَ زَمَانٌ اَلْعَدْلُ فِیهِ أَغْلَبُ [مِنَ اَلْجَوْرِ] فَحَرَامٌ أَنْ تَظُنَّ بِأَحَدٍ سُوءاً حَتَّی تَعْلَمَ ذَلِکَ مِنْهُ، وَ إِذَا کَانَ زَمَانٌ اَلْجَوْرُ فِیهِ أَغْلَبُ مِنَ اَلْعَدْلِ، فَلَیْسَ لِأَحَدٍ أَنْ یَظُنَّ بِأَحَدٍ خَیْراً حَتَّی یَبْدُوَ ذَلِکَ مِنْهُ ﴾ (1)

امام هادی علیه السلام فرمود: هرگاه روزگاری بود که عدالت در آن بر ستم غالب ،باشد حرام است که به کسی گمان بد ،بری مگر این که بدی او بر تو معلوم شود و هرگاه روزگاری بود که در آن بیداد بر دادگری غالب ،باشد هیچ کس نباید به کسی گمان نیک برد مگر این که خوبی او بر وی معلوم شود.

8/651- القطب الراوندي رَفَعَهُ إِلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: ﴿إِیَّاکُمْ وَ الظَّنَّ فَإِنَّهُ أَکْذَبُ الْحَدِیثِ﴾ (2)

پیامبر خدا فرمود: از گمان بد بپرهیزید که آن دروغ ترین سخن است.

9/652- و عنه رَفَعَهُ إِلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: ﴿ إِنَّ فِی اَلْمُؤْمِنِ ثَلاَثَ خِصَالٍ لَیْسَ مِنْهَا خَصْلَهٌ إِلاَّ وَ لَهُ مِنْهَا مَخْرَجٌ اَلظَّنَّ وَ اَلطِّیَرَهَ وَ اَلْحَسَدَ فَمَنْ سَلِمَ مِنَ اَلظَّنِّ سَلِمَ مِنَ اَلْغِیبَهِ وَ مَنْ سَلِمَ مِنَ اَلْغِیبَهِ سَلِمَ مِنَ اَلزُّورِ وَ مَنْ سَلِمَ مِنَ اَلزُّورِ سَلِمَ مِنَ اَلْبُهْتَانِ﴾ (3)

پیامبر خدا صلی الله علیه و اله فرمود: سه ویژگی در مؤمن است که یک راه چاره دارد بدگمانی، فال بد زدن و حسادت آن که از بدگمانی سالم بماند از غیبت دیگران در امان است و آن که از غیبت ایمن شد از گفتار باطل و بیهوده ایمن شده و آن که از گفتار باطل در امان باشد از تهمت ایمن است

10/653- و عَنْهُ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: ﴿ شَرُّ اَلنَّاسِ اَلظَّانُّونَ وَ شَرُّ اَلظَّانِّینَ اَلْمُتَجَسِّسُونَ

ص: 368


1- الدرة الباهرة، ص 42 و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج 3، ص 110 (ج 9، ص 145).
2- لبّ اللباب ؛ و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج 2، ص 111 (ج9، ص 147).
3- لبّ اللباب ؛ و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج 2، ص 111 (ج9، ص 147).

وَ شَرُّ اَلْمُتَجَسِّسِینَ اَلْقَوَّالُونَ وَ شَرُّ اَلْقَوَّالِینَ اَلْهَتَّاکُونَ﴾ (1)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: بدترین مردم بدگمانانند و بدترین آن ها تجسّس گران اند و بدترین آن ها قوّالان و پُرگوها و بدترین آن ها کسانی اند که حرمت شکنی و پرده دری می کنند

109-دمخورده مؤمن

1/654- الصدوق قال : قال أَبِی رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: حَدَّثَنِی سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ بِنْتِ إِلْیَاسَ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿فِی سُؤْرِ اَلْمُؤْمِنِ شِفَاءٌ مِنْ سَبْعِینَ دَاءً﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: در دمخورده مؤمن درمان هفتاد بیماری است.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد و مراد از "حسن بن علی بن بنت الياس" در سند روایت همان "حسن بن على بن زياد و شّاء" است که از بزرگان امامیه و از معتمدترین آن هاست.

2/655- الصدوق قال: حدّثني محمّد بن الحسن رضی الله عنه قال حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِیسَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنِ السَّيَّارِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ يرَفَعَهُ قال: ﴿مَنْ شَرِبَ مِنْ سُؤْرِ أَخِیهِ تَبَرُّکاً بِهِ خَلَقَ اَللَّهُ بَیْنَهُمَا مَلَکاً یَسْتَغْفِرُ لَهُمَا حَتَّی تَقُومَ اَلسَّاعَهُ﴾ (3)

محمّد بن اسماعیل در حدیث مرفوعه ای گوید: کسی که دم خورده مؤمنی را برای تبرك ،بنوشد خداوند فرشته ای میانشان می آفریند که تا روز قیامت برایشان استغفار .نمایند

3/656- المفيد رَفَعَهُ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : إِنَّهُ قَالَ: ﴿مَنْ شَرِبَ مِنْ سُؤْرِ أَخِیهِ تَبَرُّکاً بِهِ خَلَقَ

ص: 369


1- لبّ اللباب و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج 2، ص 111 ( ج 9، ص 147).
2- ثواب الأعمال، ص 181.
3- ثواب الأعمال، ص 181

اللَّهُ بَیْنَهُمَا مَلَكاً یَسْتَغْفِرُ لَهُمَا حَتَّی تَقُومَ السَّاعَةُ وَ قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: فِی سُؤْرِ اَلْمُؤْمِنِ شِفَاءٌ مِنْ سَبْعِینَ دَاءً﴾ (1)

امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: کسی که نیم خورده مؤمن را به قصد تیمّن و تبرّك بياشامد خداوند برایشان فرشته ای بیافریند که تا قیامت برای آن ها طلب آمرزش کند و حضرت فرمود در وا خورده مؤمن درمان هفتاد بیماری است.

110-شرافت مؤمن

1/657- الصدوق قال: حَدَّثَنَا أَبِی رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنِی عَلِیُّ بْنُ مُوسَی بْنِ جَعْفَرِ بْنِ أَبِی جَعْفَرٍ اَلْکُمَیْدَانِیُّ وَ مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی اَلْعَطَّارُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنِ اِبْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿شَرَفُ اَلْمُؤْمِنِ صَلاَتُهُ بِاللَّیْلِ وَ عِزُّهُ کَفُّ اَلْأَذَی عَنِ اَلنَّاسِ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: شرافت مؤمن، نماز شب اوست، و عزّتش آزار نرساندن به مردم

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

111-حکایت گرفتاری بر مؤمن

1/658- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اِبْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ یُونُسَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: ﴿أَیُّمَا مُوءْمِنٍ شَکَا حَاجَتَهُ وَضُرَّهُ إِلی کَافِرٍ أَوْ إِلی مَنْ یُخَالِفُهُ عَلَی دِینِهِ فَکَأَنَّمَا شَکَا اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَی عَدُوٍّ مِنْ أَعْدَاءِ اَللَّهِ وَ أَیُّمَا رَجُلٍ مُؤْمِنٍ شَکَا حَاجَتَهُ وَ ضُرَّهُ إِلَی مُؤْمِنٍ مِثْلِهِ کَانَتْ شَکْوَاهُ إِلَی اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ﴾ (3)

امام صادق علیه السلام فرمود: هر مؤمنی که حاجت و مشکلش را نزد کافر یا مخالف عقیده دینی اش ،ببرد گویا از خداوند شکایت نموده و هر که آن شکایت را نزد

ص: 370


1- الاختصاص، ص189
2- الخصال، ج 6 ، ص 18.
3- الكافي، ج 8، ص 144 ، ح 113؛ و نقل عنه في الوافي، ج 5، ص 707.

مؤمنی ببرد گویا نزد خداوند برده باشد.

می گویم: جملگی رجال در سند ثقه اند مگر "یونس بن عمّار" که توثیق خاصی برایش وارد نشده است. او برادر "اسحاق بن عمّار" است که بزرگانی مانند یونس بن عبدالرحمن و ابن ابی عمیر و عثمان بن عیسی و ابن محبوب چنان چه در سند آمده از او روایت نقل نموده.اند این روایت را نیز اسکافی در کتاب التمحیص (1) آورده است.

2/659- الكليني، عِدَّهٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنِ اَلْقَاسِمِ بْنِ یَحْیَی عَنْ جَدِّهِ اَلْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : ﴿یَا حَسَنُ إِذَا نَزَلَتْ بِکَ نَازِلَهٌ فَلاَ تَشْکُهَا إِلَی أَحَدٍ مِنْ أَهْلِ اَلْخِلاَفِ وَ لَکِنِ اُذْکُرْهَا لِبَعْضِ إِخْوَانِکَ فَإِنَّکَ لَنْ تُعْدَمَ خَصْلَهً مِنْ أَرْبَعِ خِصَالٍ إِمَّا کِفَایَهً بِمَالٍ وَ إِمَّا مَعُونَهً بِجَاهٍ أَوْ دَعْوَهً فَتُسْتَجَابُ أَوْ مَشُورَهً بِرَأْیٍ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام به حسن بن راشد فرمود: اگر به مصیبتی دچار آمدی به هیچ يك از مخالفان شکوه مبر ولی با یکی از برادرانت در میان بگذار که خالی از یکی از فواید چهارگانه نباشد یا این که [ نیازت را] تأمین کند و یا با مقامی که دارد تو را یاری کند و یا تو را دعایی مستجاب نماید و یا با نظر خویش مشورتی به تو بدهد.

3/660- الصدوق قال: و روي عن أَبِی هَاشِمٍ اَلْجَعْفَرِیِّ أنّه قَالَ: ﴿أَصَابَتْنِی ضِیقَهٌ شَدِیدَهٌ فَصِرْتُ إِلَی أَبِی اَلْحَسَنِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَأَذِنَ لِی فَلَمَّا جَلَسْتُ قَالَ یَا بَا هَاشِمٍ أَیُّ نِعَمِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیْکَ تُرِیدُ أَنْ تُؤَدِّیَ شُکْرَهَا قَالَ أَبُو هَاشِمٍ فَوَجَمْتُ وَ لَمْ أَدْرِ مَا أَقُولُ لَهُ فَابْتَدَأَعَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ رَزَقَکَ اَلْإِیمَانَ فَحَرَّمَ بِهِ بَدَنَکَ عَلَی اَلنَّارِ وَ رَزَقَکَ اَلْعَافِیَهَ فَأَعَانَکَ عَلَی اَلطَّاعَهِ وَ رَزَقَکَ اَلْقُنُوعَ فَصَانَکَ عَنِ اَلتَّبَذُّلِ یَا بَا هَاشِمٍ إِنَّمَا اِبْتَدَأْتُکَ بِهَذَا لِأَنِّی ظَنَنْتُ أَنَّکَ تُرِیدُ أَنْ تَشْکُوَ إِلَیَّ مَنْ فَعَلَ بِکَ هَذَا وَ قَدْ أَمَرْتُ لَکَ بِمِائَهِ دِینَارٍ فَخُذْهَا﴾ (3)

ص: 371


1- التمحيص، ص 61، ح134.
2- الكافي، ج 8، ص 170، ح 192؛ و نقل عنه في الوافي، ج 5، ص 707.
3- الفقيه، ج 4، ص 401، ح5863؛ و نقل عنه في الوافي، ج 5، ص707.

ابوهاشم جعفری گوید: گرفتار مشکلی شدم و پریشان حال گردیدم، خدمت امام هادی علیه السلام رسیدم، او اجازه ملاقات مرحمت فرمود و در محضرش قرار ،گرفتم فرمود می دانی کدام یک از نعمت های خداوند را شکرگزاری کنی؟ ابوهاشم :گوید نتوانستم پاسخ درستی بدهم و سکوت کردم. امام علیه السلام فرمود: خداوند به تو ایمان عطا کرد و بدنت را بر آتش حرام ساخت و به تو عافیت بخشید و به طاعت کمک کرد خداوند قناعت را به تو ارزانی کرد و از خواری نزد انسان های حفظ کرد ای ابوهاشم من این سخنان را از این جهت برای شما گفتم که تو می خواستی از اوضاع خود به من شکایت کنی و اکنون گفتم که صد دینار به تو بدهند.

می گویم: این روایت را شیخ صدوق رضی الله عنه در کتاب الامالی خود در مجلس شصت و چهارم به صورت مسند به این نحو آورده است: «نقل نمود بر ما: حسین بن احمد بن رضی الله عنه گوید: «نقل نمود بر ما پدرم از محمّد بن احمد علوی گوید: نقل کرد برایم احمد بن قاسم از ابوهاشم جعفری».

وجمتُ: سکوت کردم و سرم را پایین انداختم التبذّل: خوار و ضعیف داشتن یا به معنای این که خداوند آبرویت را از خوار و ضعیف شدن نزد انسان های پست به وسیله قناعت حفظ کرد مَن فَعَل بِك هذا: یعنی چه کسی با تو چنین کرده؟! گویا کنایه از خداوند متعال باشد.

4/661- الرضي رَفَعَهُ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : إِنَّهُ قَالَ : ﴿مَنْ شَكَا الْحَاجَةَ إِلَى مُؤْمِنٍ فَكَأَنَّهُ شَكَاهَا إِلَى اللهِ، وَ مَنْ شَكَاهَا إلَى كَافِرٍ فَكَأَنَّمَا شَكَااللهَ﴾ (1)

امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود: هر که از نیاز (مشکل) خود نزد مؤمنی شکوه کند گویی از آن نزد خدا شکوه کرده است و هر که از آن نزد کافری شِکوه کند گویی از خدا شکوه کرده است.

ص: 372


1- نهج البلاغة، حكمة 427

112-شاد شدن به لغزش مؤمن

1/662- الكليني، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْأَشْعَرِیِّ عَنْ أَبَانِ بْنِ عَبْدِ اَلْمَلِکِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: ﴿لاَ تُبْدِی اَلشَّمَاتَهَ لِأَخِیکَ فَیَرْحَمَهُ اَللَّهُ وَ یُصَیِّرَهَا بِکَ وَ قَالَ مَنْ شَمِتَ بِمُصِیبَهٍ نَزَلَتْ بِأَخِیهِ لَمْ یَخْرُجْ مِنَ اَلدُّنْیَا حَتَّی یُفْتَتَنَ﴾. (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: در مصیبت (گرفتاری) برادرت اظهار شادی مکن، که خداوند به او رحم می کند و آن مصیبت را به سوی تو می کشاند. و فرمود: هر که از مصیبتی که به برادرش می رسد شاد شود از دنیا نرود تا آن که خود گرفتار گردد.

می گویم: رجال سند همگی از ثقات اند مگر "اَبان" که توثیق خاصی برایش وارد نشده است.لا تُبدی: اظهار نکن

113-شيطان و مؤمن

1/663- المفيد رِبْعِیٍّ عَنِ اَلْفَضْلِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿إِنَّ اَلشَّیَاطِینَ عَلَی اَلْمُؤْمِنِینَ أَکْثَرُ مِنَ اَلزَّنَابِیرِ عَلَی اَللَّحْمِ ثُمَّ قَالَ هَکَذَا بِیَدِهِ إِلاَّ مَا دَفَعَ اَللَّهُ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام :فرمود شیطان های اطراف ،مؤمنان، بیشتر از زنبورهای پیرامون گوشت است. سپس حضرت با دست اشاره کردند (گویا به طرف آسمان) و فرمود: مگر خداوند آن ها را دفع کند

114-توصيف مؤمن

1/664- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ دَاهِرٍ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ یَحْیَی عَنْ قُثَمَ أَبِی قَتَادَهَ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ یُونُسَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام قَالَ قَامَ رَجُلٌ یُقَالُ لَهُ ﴿هَمَّامٌ وَ کَانَ عَابِداً نَاسِکاً مُجْتَهِداً -إِلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام وَ هُوَ یَخْطُبُ فَقَال: یا

ص: 373


1- الكافي، ج 2، ص 359.
2- الاختصاص، ص 30

أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ صِفْ لَنَا صِفَةَ الْمُؤْمِنِ كَأَنَّنَا نَنْظُرُ إِلَیْهِ فَقَالَ یَا هَمَّامُ الْمُؤْمِنُ هُوَ الْكَیِّسُ الْفَطِنُ بِشْرُهُ فِی وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فِی قَلْبِهِ أَوْسَعُ شَیْ ءٍ صَدْراً وَ أَذَلُّ شَیْ ءٍ نَفْساً زَاجِرٌ عَنْ كُلِّ فَانٍ حَاضٌّ عَلَی كُلِّ حَسَنٍ لَا حَقُودٌ وَ لَا حَسُودٌ وَ لَا وَثَّابٌ وَ لَا سَبَّابٌ وَ لَا عَیَّابٌ وَ لَا مُغْتَابٌ یَكْرَهُ الرِّفْعَةَ وَ یَشْنَأُ السُّمْعَةَ طَوِیلُ الْغَمِّ بَعِیدُ الْهَمِّ كَثِیرُ الصَّمْتِ وَقُورٌ ذَكُورٌ صَبُورٌ شَكُورٌ مَغْمُومٌ بِفِكْرِهِ مَسْرُورٌ بِفَقْرِهِ سَهْلُ الْخَلِیقَةِ لَیِّنُ الْعَرِیكَةِ رَصِینُ الْوَفَا قَلِیلُ الْأَذَی لَا مُتَأَفِّكٌ وَ لَا مُتَهَتِّكٌ إِنْ ضَحِكَ لَمْ یَخْرَقْ وَ إِنْ غَضِبَ لَمْ یَنْزَقْ ضِحْكُهُ تَبَسُّمٌ وَ اسْتِفْهَامُهُ تَعَلُّمٌ وَ مُرَاجَعَتُهُ تَفَهُّمٌ كَثِیرٌ عِلْمُهُ عَظِیمٌ حِلْمُهُ كَثِیرُ الرَّحْمَةِ لَا یَنْجَلُ وَ لَا یَعْجَلُ وَ لَا یَضْجَرُ وَ لَا یَبْطَرُ وَ لَا یَحِیفُ فِی حُكْمِهِ وَ لَا یَجُورُ فِی عِلْمِهِ نَفْسُهُ أَصْلَبُ مِنَ الصَّلْدِ وَ مُكَادَحَتُهُ أَحْلَی مِنَ الشَّهْدِ لَا جَشِعٌ وَ لَا هَلِعٌ وَ لَا عَنِفٌ وَ لَا صَلِفٌ وَ لَا مُتَكَلِّفٌ وَ لَا مُتَعَمِّقٌ جَمِیلُ الْمُنَازَعَةِ كَرِیمُ الْمُرَاجَعَةِ عَدْلٌ إِنْ غَضِبَ رَفِیقٌ إِنْ طَلَبَ لَا یَتَهَوَّرُ وَ لَا یَتَهَتَّكُ وَ لَا یَتَجَبَّرُ خَالِصُ الْوُدِّ وَثِیقُ الْعَهْدِ وَ فِیُّ الْعَقْدِ شَفِیقٌ وَصُولٌ حَلِیمٌ حَمُولٌ قَلِیلُ الْفُضُولِ رَاضٍ عَنِ اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ مُخَالِفٌ لِهَوَاهُ لَا یَغْلُظُ عَلَی مَنْ دُونَهُ وَ لَا یَخُوضُ فِیمَا لَا یَعْنِیهِ نَاصِرٌ لِلدِّینِ مُحَامٍ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ كَهْفٌ لِلْمُسْلِمِینَ لَا یَخْرِقُ الثَّنَاءُ سَمْعَهُ وَ لَا یَنْكِی الطَّمَعُ قَلْبَهُ وَ لَا یَصْرِفُ اللَّعِبُ حُكْمَهُ وَ لَا یُطْلِعُ الْجَاهِلَ عِلْمَهُ قَوَّالٌ عَمَّالٌ عَالِمٌ حَازِمٌ لَا بِفَحَّاشٍ وَ لَا بِطَیَّاشٍ وَصُولٌ فِی غَیْرِ عُنْفٍ بَذُولٌ فِی غَیْرِ سَرَفٍ وَ لَا بِخَتَّالٍ وَ لَا بِغَدَّارٍ وَ لَا یَقْتَفِی أَثَراً وَ لَا یُخِیفُ بَشَراً رَفِیقٌ بِالْخَلْقِ سَاعٍ فِی الْأَرْضِ عَوْنٌ لِلضَّعِیفِ غَوْثٌ لِلْمَلْهُوفِ لَا یَهْتِكُ سِتْراً وَ لَا یَكْشِفُ سِرّاً كَثِیرُ الْبَلْوَی قَلِیلُ الشَّكْوَی إِنْ رَأَی خَیْراً ذَكَرَهُ وَ إِنْ عَایَنَ شَرّاً سَتَرَهُ یَسْتُرُ الْعَیْبَ وَ یَحْفَظُ الْغَیْبَ وَ یُقِیلُ الْعَثْرَةَ وَ یَغْفِرُ الزَّلَّةَ لَا یَطَّلِعُ عَلَی نُصْحٍ فَیَذَرَهُ وَ لَا یَدَعُ جُنْحَ حَیْفٍ فَیُصْلِحَهُ أَمِینٌ رَصِینٌ تَقِیٌّ نَقِیٌّ زَكِیٌّ رَضِیٌّ یَقْبَلُ الْعُذْرَ وَ یُجْمِلُ الذِّكْرَ وَ یُحْسِنُ بِالنَّاسِ الظَّنَّ وَ یَتَّهِمُ عَلَی الْغَیْبِ نَفْسَهُ یُحِبُّ فِی اللَّهِ بِفِقْهٍ وَ عِلْمٍ وَ یَقْطَعُ فِی اللَّهِ بِحَزْمٍ وَ عَزْمٍ لَا یَخْرَقُ بِهِ فَرَحٌ وَ لَا یَطِیشُ بِهِ مَرَحٌ مُذَكِّرٌ لِلْعَالِمِ مُعَلِّمٌ لِلْجَاهِلِ لَا یُتَوَقَّعُ لَهُ بَائِقَةٌ وَ لَا یُخَافُ لَهُ غَائِلَةٌ كُلُّ سَعْیٍ أَخْلَصُ عِنْدَهُ مِنْ سَعْیِهِ وَ كُلُّ نَفْسٍ أَصْلَحُ عِنْدَهُ مِنْ نَفْسِهِ عَالِمٌ بِعَیْبِهِ شَاغِلٌ بِغَمِّهِ لَا یَثِقُ بِغَیْرِ رَبِّهِ قَرِیبٌ وَحِیدٌ حَزِینٌ یُحِبُّ فِی اللَّهِ وَ یُجَاهِدُ فِی اللَّهِ لِیَتَّبِعَ رِضَاهُ وَ لَا یَنْتَقِمُ لِنَفْسِهِ بِنَفْسِهِ وَ لَا یُوَالِی فِی سَخَطِ رَبِّهِ مُجَالِسٌ لِأَهْلِ الْفَقْرِ مُصَادِقٌ لِأَهْلِ الصِّدْقِ مُؤَازِرٌ لِأَهْلِ الْحَقِّ عَوْنٌ لِلْغَرِیبِ أَبٌ لِلْیَتِیمِ بَعْلٌ لِلْأَرْمَلَةِ حَفِیٌّ بِأَهْلِ الْمَسْكَنَةِ مَرْجُوٌّ لِكُلِّ كَرِیهَةٍ

ص: 374

مَأْمُولٌ لِكُلِّ شِدَّةٍ هَشَّاشٌ بَشَّاشٌ لَا بِعَبَّاسٍ وَ لَا بِجَسَّاسٍ صَلِیبٌ كَظَّامٌ بَسَّامٌ دَقِیقُ النَّظَرِ عَظِیمُ الْحَذَرِ لَا یَبْخَلُ وَ إِنْ بُخِلَ عَلَیْهِ صَبَرَ عَقَلَ فَاسْتَحْیَا وَ قَنِعَ فَاسْتَغْنَی حَیَاؤُهُ یَعْلُو شَهْوَتَهُ وَ وُدُّهُ یَعْلُو حَسَدَهُ وَ عَفْوُهُ یَعْلُو حِقْدَهُ لَا یَنْطِقُ بِغَیْرِ صَوَابٍ وَ لَا یَلْبَسُ إِلَّا الِاقْتِصَادَ مَشْیُهُ التَّوَاضُعُ خَاضِعٌ لِرَبِّهِ بِطَاعَتِهِ رَاضٍ عَنْهُ فِی كُلِّ حَالاتِهِ نِیَّتُهُ خَالِصَةٌ أَعْمَالُهُ لَیْسَ فِیهَا غِشٌّ وَ لَا خَدِیعَةٌ نَظَرُهُ عِبْرَةٌ وَ سُكُوتُهُ فِكْرَةٌ وَ كَلَامُهُ حِكْمَةٌ مُنَاصِحاً مُتَبَاذِلًا مُتَوَاخِیاً نَاصِحٌ فِی السِّرِّ وَ الْعَلَانِیَةِ لَا یَهْجُرُ أَخَاهُ وَ لَا یَغْتَابُهُ وَ لَا یَمْكُرُ بِهِ وَ لَا یَأْسَفُ عَلَی مَا فَاتَهُ وَ لَا یَحْزَنُ عَلَی مَا أَصَابَهُ وَ لَا یَرْجُو مَا لَا یَجُوزُ لَهُ الرَّجَاءُ وَ لَا یَفْشَلُ فِی الشِّدَّةِ وَ لَا یَبْطَرُ فِی الرَّخَاءِ.

یَمْزُجُ الْحِلْمَ بِالْعِلْمِ وَ الْعَقْلَ بِالصَّبْرِ تَرَاهُ بَعِیداً كَسَلُهُ دَائِماً نَشَاطُهُ قَرِیباً أَمَلُهُ قَلِیلًا زَلَلُهُ مُتَوَقِّعاً لِأَجَلِهِ خَاشِعاً قَلْبُهُ ذَاكِراً رَبَّهُ قَانِعَةً نَفْسُهُ مَنْفِیّاً جَهْلُهُ سَهْلًا أَمْرُهُ حَزِیناً لِذَنْبِهِ مَیِّتَةً شَهْوَتُهُ كَظُوماً غَیْظَهُ صَافِیاً خُلُقُهُ آمِناً مِنْهُ جَارُهُ ضَعِیفاً كِبْرُهُ قَانِعاً بِالَّذِی قُدِّرَ لَهُ مَتِیناً صَبْرُهُ مُحْكَماً أَمْرُهُ كَثِیراً ذِكْرُهُ یُخَالِطُ النَّاسَ لِیَعْلَمَ وَ یَصْمُتُ لِیَسْلَمَ وَ یَسْأَلُ لِیَفْهَمَ وَ یَتَّجِرُ لِیَغْنَمَ لَا یُنْصِتُ لِلْخَیْرِ لِیَفْخَرَ بِهِ وَ لَا یَتَكَلَّمُ لِیَتَجَبَّرَ بِهِ عَلَی مَنْ سِوَاهُ نَفْسُهُ مِنْهُ فِی عَنَاءٍ وَ النَّاسُ مِنْهُ فِی رَاحَةٍ أَتْعَبَ نَفْسَهُ لآِخِرَتِهِ فَأَرَاحَ النَّاسَ مِنْ نَفْسِهِ إِنْ بُغِیَ عَلَیْهِ صَبَرَ حَتَّی یَكُونَ اللَّهُ الَّذِی یَنْتَصِرُ لَهُ بُعْدُهُ مِمَّنْ تَبَاعَدَ مِنْهُ بُغْضٌ وَ نَزَاهَةٌ وَ دُنُوُّهُ مِمَّنْ دَنَا مِنْهُ لِینٌ وَ رَحْمَةٌ لَیْسَ تَبَاعُدُهُ تَكَبُّراً وَ لَا عَظَمَةً وَ لَا دُنُوُّهُ خَدِیعَةً وَ لَا خِلَابَةً بَلْ یَقْتَدِی بِمَنْ كَانَ قَبْلَهُ مِنْ أَهْلِ الْخَیْرِ فَهُوَ إِمَامٌ لِمَنْ بَعْدَهُ مِنْ أَهْلِ الْبِرِّ قَالَ فَصَاحَ هَمَّامٌ صَیْحَةً ثُمَّ وَقَعَ مَغْشِیّاً عَلَیْهِ فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام «أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ كُنْتُ أَخَافُهَا عَلَیْهِ» وَ قَالَ «هَكَذَا تَصْنَعُ الْمَوَاعِظُ الْبَالِغَةُ بِأَهْلِهَا» فَقَالَ لَهُ قَائِلٌ فَمَا بَالُكَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ فَقَالَ «إِنَّ لِكُلٍّ أَجَلًا لَنْ یَعْدُوَهُ وَ سَبَباً لَا یُجَاوِزُهُ فَمَهْلًا لَا تُعِدْ فَإِنَّمَا نَفَثَ عَلَی لِسَانِكَ شَیْطَانٌ»﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: مردی به نام هَمّام که عابد و پارسا و ریاضت کش بود برخاست و به امیرمؤمنان! علی علیه السلام که در حال سخنرانی بود، گفت: ای

امیرمؤمنان مؤمن را برایمان وصف کن آنسان که گویا در برابر دیدگان ماست و او

ص: 375


1- الكافي، ج 2، ص226؛ و نقل عنه في الوافي، ج4، ص153.

را می بینیم امیرمؤمنان :فرمود ای همّام! مؤمن انسانی زيرك و باهوش است. شادی اش در چهره او نمایان و اندوهش در دل نهان .است دریادل ترین انسان ها و خاکسارترین آن هاست. از هر آن چه فناپذیر است دور بوده و از آن باز می دارد و به هر آن چه خوبی است رغبت داشته و به آن تشویق می تشویق می.کند نه کینه توز است نه حسود، نه پرخاشگر، نه ناسزاگو، نه عیب جو، و نه اهل غیبت کردن. مقام و گردنکشی را ناخوش می،دارد و شهرت را دشمن اندوهش دراز همتش بلند و سکوتش بسیار است با وقار است و اهل ذکر [و یاد خدا]. شکیباست و .سپاسگزار به سبب اندیشه اش [در امور آخرت] غمناک است و از نیاز خود (به خداوند) شادان. نرمخو و مهربان و سخت باوفاست کم آزار است. نه تهمت زن است و نه پرده دَر. هرگاه بخندد، دَهَن نمی درد و هرگاه به خشم آید، از کوره در نمی رود. خنده اش لبخند است و پرسشش برای دانستن و باز پرسیدنش برای .فهمیدن دانشش بسیار است و بردباری اش بزرگ و بسیار مهربان است. بخیل نیست و شتاب نمی کند و برآشفته [و دلگیر] نمی شود و سرمستی نمی کند. خلاف حق داوری نمی کند و در علمش کجروی نمی نماید از صخره سخت تر است و رنج و ،زحمتش [برای او] از عسل شیرین تر .است نه حریص است، نه ناشکیبا و نه خَشِن و نه لاف زن و نه اهل تظاهر و نه اهل ژرف اندیشی بیجا. ستیزه کردنش زیباست و مراجعه کردنش بزرگوارانه هرگاه خشمگین شود، از جاده اعتدال بیرون نمی رود و هرگاه طلب کند با ملایمت می طلبد. بیباک و پرده دَر و گردنکش نیست دوستی اش خالص پیمانش استوار و به قول پایدار و به قرار وفادار است. دلسوز است و بسیار صله رحم کننده بردبار است و گمنام، فزونی در گفتار و کردار ندارد از خداوند عز و جل خشنود است و با هوس خویش ناسازگار با زیر دستش درشتی نمی کند و به کارهای بیهوده و بی ربط نمی پردازد یاور دین پشتیبان

ص: 376

مؤمنان، و پناه مسلمانان است. ستایش [مردم از او] در گوشش فرو نمی رود [و او را نمی فریبد] و طمع دل او را زخم نمی زند خردمندی اش او را از بازی [و غفلت] باز می دارد و نادان بر دانش او آگاه نمی شود می گوید و عمل می کند دانشمند و فرهیخته ای دوراندیش است ناسزاگو نیست و سبك سر سبك سر [و بی هدف هم] نیست. احسان کننده است بی درشتی [و خشونت]، و بخشش کننده بی اسراف. نیرنگ باز و عهدشکن نیست و عیب [دیگران] را پیگیری نمی کند و به هیچ کس ستم نمی کند با خلق مهربان است و در زمین [ برای رفع حوایج مردم] می کوشد و یاور ناتوان است و فریادرس ستم دیده دادخواه پرده دری نمی کند و رازی را فاش نمی سازد گرفتاری اش بسیار و شکایتش اندك .است اگر خوبی را ببیند، آن را به زبان می آورد و اگر بدی ببیند آن را می پوشاند عیب را می پوشاند، پشت سر کسی بد نمی گوید و هوای او را دارد از لغزش در می گذرد و خطا را می بخشد. از خیر خواهی [و راه نمایی] تا آن جا که بداند فروگذار نمی کند و اگر کجروی و انحرافی ،ببیند اصلاحش می.کند امین است و استوار پرهیزگار و وارسته، و پاکیزه و پسندیده پوزش را می پذیرد و [از دیگران] به نیکی یاد می کند. به مردم خوش گمان است و در دل خود را متهم می کند [و می گوید: عیب از خود توست]. برای خدا و از روی فهم و دانایی [با دیگران] دوست می شود و برای خدا و با عزم و قاطعیت [ از مردم] می.بُرَد ،شادمانی او را به رفتار نابخردانه نمی کشاند و خوشحالی بسیار سبك سرش نمی کند به دانا یادآوری می کند و به نادان می آموزد. هیچ شرّی از او انتظار نمی رود و بیم هیچ گزندی از وی نیست [چون شرّ و گزندش به کسی نمی رسد] کار هر کس را از کار خود خالص تر می داند و هر کسی را از خود، صالح تر می شمارد. دانای عیب خود است و سرگرم دل نگرانی خویش. به غیر از پروردگارش اعتماد نمی.کند غریب و تنها و بی کس و اندوهناك

ص: 377

است برای خدا دوست می دارد و برای خدا جهاد می کند تا خشنودی او را دنبال کند. خود، انتقام خویشتن را نمی گیرد [بلکه انتقام را به خدا وا می گذارد] و در آن چه مایه خشم پروردگار اوست با کسی دوستی نمی کند. با فقیران همنشینی می کند و با اهل صداقت دوست می شود و پشتیبان اهل حق است و یاور نزدیکان. یتیمان را پدر است بیوه زنان را سرپرست، و رسیدگی کننده به مستمندان. در هر گرفتاری و در هر سختی به [كمك و یاری] او امید می رود. شادان و خوشروست و ترشرو نیست و خبر چینی نمی کند با صلابت است و [با این حال] فرو خورنده خشم است و خنده رو باريك بين است و پُراحتیاط نادانی نمی کند و اگر نسبت به او نابخردی ،شود بردباری می ورزد بخل نمی ورزد و اگر نسبت به او بخل ورزند، شکیبایی می کند خردمند است و از این رو با حیا و قانع است و بدین سبب، بی نیاز حیای او بر شهوتش چیره است دوستی اش بر حسدش، و گذشتش بر کینه اش سخن نادرست نمی گوید در پوشاکش جانب اعتدال می پوید و راه رفتنش با فروتنی است خاضعانه از پروردگارش اطاعت می کند و در همه حال، از او راضی است. نیتش خالص است و اعمالش خالی از دغلی و نیرنگ. نگاهش عبرت آموز ،است سکوتش همراه با اندیشیدن است و گفتارش حکمت است. خیر خواه است و بخشنده برادری می کند و در نهان و آشکار [و ظاهر و باطن]، [يك رنگ و] خیر خواه است. با برادرش قهر نمی کند و از او غیبت نمی کند و به او نیرنگ نمی زند بر آن چه از دستش رفته دریغ نمی خورد و بر مصیبتی که به او می رسد، اندوهگین نمی شود و به آن چه نباید امید بست، امید نمی بندد و در سختی ها سست نمی شود و در هنگام برخورداری، سرمست نمی شود.

بردباری را با دانش در هم می آمیزد و خِرد را با شکیبایی. او را چنین می بینی که از تنبلی به دور و پیوسته با نشاط است آرزویش نزديك است و لغزشش اندك

ص: 378

و پیوسته چشم به راه اجل خویش است و دلی خاشع دارد و همواره به یاد پروردگار خویش است و روحیه ای قانع دارد و نادانی در او نیست و کارش آسان است و برای گناهش اندوهگین است و شهوتش مرده است و خشمش فرو خورده و خویش بی آلایش و همسایه اش از او در آسایش خصلت کبر در او ضعیف است و به آن چه برایش مقدّر ،شده قانع است و شکیبایی اش تزلزل ناپذیر است و کارش استوار است و ذکرش بسیار با مردم می آمیزد برای این که یاد بگیرد، و سکوت می کند برای این که به سلامت ،ماند و می پرسد برای این که بفهمد و تجارت می کند برای این که سود برد. به خبر گوش نمی دهد تا با آن دروغ بگوید [و تحریفش کند] و سخن نمی گوید تا بدان وسیله بر دیگران فخر فروشی نماید. نَفسش از او در رنج است؛ امّا مردم از او در آسایش اند خویشتن را برای آخرتش به رنج افکنده و از این رو مردم را از خود آسوده ساخته است. اگر به او ستم شود، شکیبایی می کند تا این که ،خداوند ،خود انتقامش را بگیرد دوری کردنش از کسی که دوری می،کند به جهت نفرت و دور ماندن [از آلودگی] است و نزديك شدنش به کسی که نزدیکش می شود از سر نرمش و مهربانی است دوری کردنش از روی تکبّر و غرور نیست و نزديك شدنش برای فریب و نیرنگ نیست؛ بلکه [در این امور] از نیکان پیش از خود پیروی می کند و خود نیز برای نیکان پس از خویش پیشواست. در این هنگام همّام بانگی زد و بیهوش نقش زمین شد. امیرمؤمنان فرمود: «به خدا سوگند من نگران وی بودم» و فرمود: «این چنین موعظه رسا در اهلش اثر می کند» کسی به ایشان گفت پس تو ،خود ،چه ای امیرمؤمنان؟! فرمود: «هر کسی را اجلی است که از آن تجاوز نمی کند و سببی که از آن نمی گذرد پس لب فرو بند و تکرار مکن که شیطان بر زبان تو دمید».

می گویم: فیض کاشانی در شرح آن چنین آورده:

همّام فرزند شریح بن يزيد بن مرّة از شیعیان و دوستداران امیرمؤمنان

ص: 379

على اهل علیه السلام است. البِشر: گشاده رو :الحض ترغیب و انگیزه الوشبة: كم عقلى و سبک سرى الشناءة بغض و دشمنی سمعة آوازه و شهرت العريكة طبيعت و سرشت لانت :عریکته به دور از نخوت و خود بزرگ بینی الرصین بر وزن آمین پابرجا و محکم الافک دروغ و تهمت الخرق حماقت النزق كم عقلی و سبک سری. الضجر ،ملال ناراحتی و دلتنگی البطر افراط در شادمانی سرمستی. الحيف: ظلم و ستم حجر صلد سخت و محکم الكدح تلاش و کوشش حلاوة مكادحته به خاطر شیرین بودن ثمره و نتیجه اش وقينه في نيلها رنج و سختی در راه محبوب راحتی شمرده می.شود. الجَشَع: بدترین و شدیدترین حرص و آزمندی و این که کسی سهم خود را بگیرد و در گرفتن سهم دیگران نیز طمع .کند الهلع جزع و بیتابی الصلف: ادعای کمال بی جا و نداشته الرفق مدارا و نرم خویی التهور قرار دادن نفس در کار یا چیزی که تحمل و طاقتش را ندارد. النکایه: زخم و جراحت. و نفي الخرق والنكاية: کنایه از تأثیر نپذیرفتن از چاپلوسی و سرزنش دیگران :الحکم حکمت. الختر فریب و نیرنگ فریبکاری را قبیح می.شمرد ونفي اقتفاء الأثر: کنایه از این که عیوب دیگران را پی نمی گیرد و عیبجو نیست :الجنح جانب و کنار و دور الحزم بیدار و هشیار. :المرح سرمستی یعنی این که شادمانیش او را به حماقت و سرمستی نمی کشاند تا از حق روی برگرداند و به باطل متمایل شود وقتی :گویند طاش السهم عن الهدف یعنی تیر از رسیدن به هدف منحرف شد البائقة شر. الغائلة شدت و سختی. المؤازرة: همکاری و معاونت مرجو لكل :كريمه ویژگی کرامت و بزرگواری در بعضی نسخه ها "کریهه" ذکر شده که مناسب تر است به دلیل این که در ادامه آمده او امید هر پیش آمد سخت است و در سختی ها مردم به او امید دارند. الهشاشة: خوش گو و آسان گیر والبشاشة گشاده رو انسان هشّاش بشّاش همان گشاده رو و فراخ چهره ای که در زندگی میانه رو بوده و از افراط و تفریط به دور می باشد و نیز اهل تواضع و فروتنی .است بغض و نزاهة دشمنیش در راه خداست یا آن چه در دست دیگران است را دشمن داشته از آن دور است و چشم طمع به آن ندارد.

و در نهج البلاغه عبارت به صورت زهد و نزاهه آمده که واضح تر می باشد. الخلابة : نیرنگ و فریب در .گفتار ویژگی ها و نشانه های مذکور در خطبه برخی درهم تنیده و با عبارات مختلف اند و گاه به تنهایی و گاه مرکب و به همراه یکدیگر بکار می روند. این خطبه از با عظمت ترین سخنان حضرت بوده و دارای بلیغ ترین ویژگی مؤمنان است به طوری که آورد آن چه به سر همّام آمد. این روایت با اختلاف بسیاری در نهج البلاغه ذکر شده و در پایان خطبه نیز چنین آمده: همّام

ص: 380

فریادی زد که از دنیا رفت.

و اما آن چه شخص پرسشگر و معترض در آخر روایت گفت که "چرا خودتان ای امیرمؤمنان چنین اتفاقی برایتان نیفتاد و این اثر ایجاد نشد"، ممکن است مقصودش این باشد که این موعظه و اندرزهای بلیغ چرا در خود شما اثر نکرد و بیهوش نشدی؟ جواب این است که با وجود آن که آن چه را حضرت جواب فرمود درست و مطابق با واقع و قانع کننده معترض بود ولی در عین حال سبب بعیدی بود که برای بیهوشی یا مرگ همام بیان فرمود.

و سبب قریبش این است :که نفوس بشر را استعدادات و حوصله های مختلف است و اولیاء خدا مخصوصاً اميرالمؤمنین علیه السلام در حد اعلای آن قرار گرفته اند، پیداست که نیروی نفس قدسی علی علیه السلام در برابر واردات الهیه تحمل بسیار دارد، و با ریاضت و تمرین به درجه وقار و طمأنینه رسیده است علاوه بر آن که امام علیه السلام این صفات را که برای مؤمنین بیان ،فرمود به حد اعلا از برکت فیض خدای تعالی در خود می بیند از این رو از فقدان آن ها متأثر و متألم نمی شود، به خلاف همام که اولاً ضعف نفس و کمی حوصله دارد. ثانیاً فقدان این صفات در او موجب اندوه و افسوس کشنده می شود اگر کسی بگوید چرا این موعظه را به همام فرمودی با آن که نسبت به او ترسان بودی و چطور ممکن است با این که حضرت احتمال هلاک او را می دادند باز هم با او گفتگو کرده و صفات متقین را بیان کنند چرا که می دانیم امیرمؤمنان علی علیه السلام همچون طبیب است که صلاح بیمار را خوب می داند؟! جواب این است :که امام علی علیه السلام بی تابی و فریاد او را در حد هیجان شدید گمان می بردند و به اندازه بیهوشی و مرگ گمان نداشتند چنان چه ابن میثم در شرح خود این مطالب را گفته است.

2/665- الكليني، عَنْ أَبِی عَلِیٍّ الْأَشْعَرِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ یُونُسَ عَنْ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ قَالَ : ﴿الْمُؤْمِنُ يَصْمُتُ لِيَسْلَمَ، وَ يَنْطِقُ لِيَغْنَمَ، لاَ يُحَدِّثُ أَمَانَتَهُ الأَصْدِقَاءَ، وَ لاَ يَكْتُمُ شَهَادَتَهُ مِنَ الْبُعَدَاءِ، وَ لاَ يَعْمَلُ شَيْئاً مِن الْخَيْرِ رِيَاءً، وَ لاَ يَتْرُكُهُ حَيَاءً، إِنْ زُكِّيَ خَافَ مِمَّا يَقُولُونَ، وَ يَسْتَغْفِرُ اللهَ لِمَا لاَيَعْلَمُونَ، لاَ يَغُرُّهُ قَوْلُ مَنْ جَهِلَهُ

ص: 381

وَ يَخَافُ إِحْصَاءَ مَا عَمِلَهُ﴾ (1)

امام سجّاد الله :علیه السلام فرمود: مؤمن خاموش می ماند تا سالم ماند و سخن می گوید تا سود برد راز خود را به دوستانش نمی گوید (تا چه رسد به دشمنان) و گواهی به حق را از بیگانگان دریغ ندارد (تا چه رسد به آشنایان)، هیچ کار خیری را از روی ریا نکند و از روی شرم و حیا ترک ننماید اگر به پاکی ستوده شود، از آن چه می گویند هراسان می شود و از آن چه که نمی دانند از خداوند آمرزش می طلبد. سخن کسی که او را نمی شناسد [و می ستایدش ] فریبش نمی دهد و از برشمردن اعمالش [ در آخرت] می ترسد.

می گویم: روایت از نظر سند موثّقه می باشد و در بعضی نسخه ها عبارت "الاعداء" بدل از "البعداء" ذکر شده چنان چه در نسخه خطی ما نیز به همین عبارت آمده است.

3/666- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ یُونُسَ عَنْ صَفْوَانَ اَلْجَمَّالِ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : ﴿إِنَّمَا اَلْمُؤْمِنُ اَلَّذِی إِذَا غَضِبَ لَمْ یُخْرِجْهُ غَضَبُهُ مِنْ حَقٍّ وَ إِذَا رَضِیَ لَمْ یُدْخِلْهُ رِضَاهُ فِی بَاطِلٍ وَ إِذَا قَدَرَ لَمْ یَأْخُذْ أَکْثَرَ مِمَّا لَهُ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: مؤمن هرگاه خشمگین ،شود، خشمش او را از جاده حق بیرون نمی برد و هرگاه [از کسی] خشنود ،شود خشنودیش او را به باطل نمی کشاند و کسی است که چون قدرت پیدا کند بیشتر از آن چه حق اوست بر نمی دارد.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

4/667- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ

ص: 382


1- الكافي، ج 2، ص231
2- الكافي، ج 2، ص 233.

عَنْ أَبِی أَیُّوبَ عَنْ أَبِی عُبَیْدَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُ الَّذِي إِذَا رَضِيَ لَمْ يُدْخِلْهُ رِضَاهُ فِي إِثْمٍ وَلاَ بَاطِلٍ، وَ إِذَا سَخِطَ لَمْ يُخْرِجْهُ سَخَطُهُ مِنْ قَوْلِ الْحَقِّ، وَالَّذِي إِذَا قَدَرَ لَمْ تُخْرِجْهُ قُدْرَتُهُ إِلَى التَّعَدِّي إِلَى مَا لَيْسَ لَهُ بِحَقٍّ﴾ (1)

امام باقر علیه السلام فرمود: مؤمن کسی است که چون خشنود و سرخوش شود، خشنودی اش او را به گناه و باطل نکشاند و هرگاه به خشم آید، خشمش او را از حق گویی دور نسازد مؤمن کسی است که اگر قدرت یابد قدرتش او را به تجاوز و دست انداختن به آن چه حقّ او نیست نکشاند.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

5/668- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إبْراهِیمَ عَنْ أبِیهِ عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : ﴿اَلْمُؤْمِنُ کَمِثْلِ شَجَرَهٍ لاَ یَتَحَاتُّ وَرَقُهَا شِتَاءً وَ لاَ قَیْضاً قِیلَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ وَ مَا هِیَ قَالَ اَلنَّخْلَهُ﴾ (2)

رسول خدا صلی الله علیه و اله فرمود: مؤمن مانند درختی است که برگش در زمستان و تابستان نریزد گفتند: یا رسول الله آن چه درخت است؟ فرمود: درخت خرما.

می گویم: روایت از نظر سند معتبره می باشد و ظاهراً مراد این است که عموم مردم دائماً از مؤمن منتفع می شوند و خداوند می داند.

6/669 - الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنِ اِبْنِ فَضَّالٍ، عَن ابن بُکَیْرٍ عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿الْمُؤْمِنُ أَصْلَبُ مِنَ الْجَبَلِ، الْجَبَلُ يُسْتَقَلُّ مِنْه، والْمُؤْمِنُ لَا يُسْتَقَلُّ مِنْ دِينِه شَيْءٌ﴾. (3)

امام باقر علیه السلام فرمود: مؤمن از کوه سخت تر است از کوه کم می شود اما از

ص: 383


1- الكافي، ج 2، ص 234.
2- الكافي، ج 2، ص 235.
3- الكافي، ج 2، ص 241.

دین مؤمن چیزی کاسته نمی گردد.

می گویم: روایت از نظر سند موثّقه می باشد. یستقلُّ: کاسته می شود.

7/670- الصدوق باسناده عَنْ حُسَیْنِ بْنِ عَمْرٍو عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: ﴿إِنَّ الْمُؤْمِنَ أَشَد مِنْ زُبَرِ الْحَدِیدِ إِنَّ زُبَرَ الْحَدِیدِ إِذَا دَخَلَ النَّارَ تَغَیَّرَ وَ إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَوْ قُتِلَ ثُمَّ نُشِرَ ثُمَّ قُتِلَ لَمْ یَتَغَیَّرْ قَلْبُهُ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: مؤمن از پاره های آهن محکم تر است؛ پاره های آهن هرگاه در آتش نهاده شود تغییر می کند اما اگر مؤمن بارها کشته و زنده شود باورهای قلبیش تغییری نمی کند

می گویم: زَبَر و زبُر جمع الزبرة یعنی پاره های آهن لم يَتَغَيّر قَلبُه: باورهای قلبی تغییر نمی کند

8/671- القاضي القضاعي رَفَعَهُ إِلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ: ﴿اَلْمُؤْمِنُونَ هَیْنُونَ لَیْنُونَ﴾. (2)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: مؤمنان نرم (دارای سکینه و وقار) و ملایمند. (رفق و مدارا دارند.)

می گویم: الهون سکینه و وقار اللّین رفق و مدارا و نرم خویی.

9/672- اَلْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ رفع إِلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: ﴿لاَ تَقْدِرُ اَلْخَلاَئِقُ عَلَی کُنْهِ صِفَهِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَکَذَلِکَ لاَ تَقْدِرُ عَلَی کُنْهِ صِفَهِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ کَمَا لاَ تَقْدِرُ عَلَی کُنْهِ صِفَهِ اَلرَّسُولِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کَذَلِکَ لاَ تَقْدِرُ عَلَی کُنْهِ صِفَهِ اَلْإِمَامِ وَ کَمَا لاَ تَقْدِرُ عَلَی کُنْهِ صِفَهِ اَلْإِمَامِ کَذَلِکَ لاَ یَقْدِرُونَ عَلَی کُنْهِ صِفَهِ اَلْمُؤْمِنِ﴾ (3)

صادق علیه السلام فرمود: خلایق از پی بردن به کُنه صفت خداوند عز و جل ناتوانند، و

ص: 384


1- صفات الشيعة، ص179؛ و نقل عنه في بحار الأنوار، ج 64 ، ص 303.
2- شرح شهاب الاخبار، ص 48 ح 119؛ و نقل عنه في بحار الأنوار، ج 64 ، ص 356.
3- المؤمن، ص 31 ، ح59؛ و نقل عنه في بحار الأنوار، ج 64، ص 65.

همچنان که از رسیدن به کنه صفت خدا ناتوانند از دریافت ژرفای صفت پیامبر خدا صلی الله علیه و اله نیز ناتوانند و همچنان که از پی بردن به کنه صفت پیامبر خدا عاجزند، از رسیدن به ژرفای صفت امام ناتوانند و همچنان که امام را چنان که باید نمی توانند بشناسند از شناخت حقیقت مؤمن [چنان که باید] ناتوانند.

10/673- الإِسْکَافیُّ رَفَعَهُ إِلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَالَ : ﴿لاَ یَکْمُلُ اَلْمُؤْمِنُ إِیمَانُهُ حَتَّی یَحْتَوِیَ عَلَی مِائَهٍ وَ ثَلاَثِ خِصَالٍ: فِعْلٍ وَ عَمَلٍ وَ نِیَّهٍ وَ بَاطِنٍ وَ ظَاهِرٍ فَقَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَا رَسُولَ اَللَّهِ مَا یَکُونُ اَلْمِائَهُ وَ ثَلاَثُ خِصَالٍ فَقَالَ یَا عَلِیُّ مِنْ صِفَاتِ اَلْمُؤْمِنِ أَنْ یَکُونَ جَوَّالَ اَلْفِکْرِ جَوْهَرِیَّ اَلذِّکْرِ کَثِیراً عِلْمُهُ عَظِیماً حِلْمُهُ جَمِیلَ اَلْمُنَازَعَهِ کَرِیمَ اَلْمُرَاجَعَهِ أَوْسَعَ اَلنَّاسِ صَدْراً وَ أَذَلَّهُمْ نَفْساً ضِحْکُهُ تَبَسُّماً وَ اِجْتِمَاعُهُ تَعَلُّماً مُذَکِّرَ اَلْغَافِلِ مُعَلِّمَ اَلْجَاهِلِ لاَ یُؤْذِی مَنْ یُؤْذِیهِ وَ لاَ یَخُوضُ فِیمَا لاَ یَعْنِیهِ وَ لاَ یَشْمَتُ بِمُصِیبَهٍ وَ لاَ یَذْکُرُ أَحَداً بِغِیبَهٍ بَرِیئاً مِنَ اَلْمُحَرَّمَاتِ وَاقِفاً عِنْدَ اَلشُّبُهَاتِ کَثِیرَ اَلْعَطَاءِ قَلِیلَ اَلْأَذَی عَوْناً لِلْغَرِیبِ وَ أَباً لِلْیَتِیمِ بِشْرُهُ فِی وَجْهِهِ وَ خَوْفُهُ فِی قَلْبِهِ مُسْتَبْشِراً بِفَقْرِهِ أَحْلَی مِنَ اَلشَّهْدِ وَ أَصْلَدَ مِنَ اَلصَّلْدِ لاَ یَکْشِفُ سِرّاً وَ لاَ یَهْتِکُ سِتْراً لَطِیفَ اَلْجِهَاتِ حُلْوَ اَلْمُشَاهَدَهِ کَثِیرَ اَلْعِبَادَهِ حَسَنَ اَلْوَقَارِ لَیِّنَ اَلْجَانِبِ طَوِیلَ اَلصَّمْتِ حَلِیماً إِذَا جُهِلَ عَلَیْهِ صَبُوراً عَلَی مَنْ أَسَاءَ إِلَیْهِ یُجِلُّ اَلْکَبِیرَ وَ یَرْحَمُ اَلصَّغِیرَ أَمِیناً عَلَی اَلْأَمَانَاتِ بَعِیداً مِنَ اَلْخِیَانَاتِ إِلْفُهُ اَلتُّقَی وَ خُلُقُهُ اَلْحَیَاءُ کَثِیرَ اَلْحَذَرِ قَلِیلَ اَلزَّلَلِ حَرَکَاتُهُ أَدَبٌ وَ کَلاَمُهُ عَجَبٌ مُقِیلَ اَلْعَثْرَهِ وَ لاَ یَتَّبِعُ اَلْعَوْرَهَ وَقُوراً صَبُوراً رَضِیّاً شَکُوراً قَلِیلَ اَلْکَلاَمِ صَدُوقَ اَللِّسَانِ بَرّاً مَصُوناً حَلِیماً رَفِیقاً عَفِیفاً شَرِیفاً.

لاَ لَعَّانٌ وَ لاَ نَمَّامٌ وَ لاَ کَذَّابٌ وَ لاَ مُغْتَابٌ وَ لاَ سَبَّابٌ وَ لاَ حَسُودٌ وَ لاَ بَخِیلٌ هَشَّاشاً بَشَّاشاً لاَ حَسَّاسٌ وَ لاَ جَسَّاسٌ یَطْلُبُ مِنَ اَلْأُمُورِ أَعْلاَهَا وَ مِنَ اَلْأَخْلاَقِ أَسْنَاهَا مَشْمُولاً لِحِفْظِ اَللَّهِ مُؤَیَّداً بِتَوْفِیقِ اَللَّهِ ذَا قُوَّهٍ فِی لِینٍ وَ عَزْمُهُ فِی یَقِینٍ لاَ یَحِیفُ عَلَی مَنْ یُبْغِضُ وَ لاَ یَأْثَمُ فِیمَنْ یُحِبُّ صَبُورٌ فِی اَلشَّدَائِدِ لاَ یَجُورُ وَ لاَ یَعْتَدِی وَ لاَ یَأْتِی بِمَا یَشْتَهِی.

اَلْفَقْرُ شِعَارُهُ وَ اَلصَّبْرُ ثاره قَلِیلَ اَلْمَئُونَهِ کَثِیرَ اَلْمَعُونَهِ کَثِیرَ اَلصِّیَامِ طَوِیلَ اَلْقِیَامِ قَلِیلَ اَلْمَنَامِ قَلْبُهُ تَقِیٌّ وَ عَمَلُهُ زَکِیٌّ إِذَا قَدَرَ عَفَا وَ إِذَا وَعَدَ وَ فَی یَصُومُ رَغْباً وَ یُصَلِّی رَهْباً وَ یُحْسِنُ فِی

ص: 385

عَمَلِهِ کَأَنَّهُ یَنْظُرُ إِلَیْهِ غَضَّ[اَلطَّرْفِ]المطوف سَخِیَّ اَلْکَفِّ لاَ یَرُدُّ سَائِلاً وَ لاَ یَبْخَلُ بِنَائِلٍ مُتَوَاصِلاً إِلَی اَلْإِخْوَانِ مُتَرَادِفاً لِلْإِحْسَانِ یَزِنُ کَلاَمَهُ وَ یُخْرِسُ لِسَانَهُ لاَ یَغْرَقُ فِی بُغْضِهِ وَ لاَ یَهْلِکُ فِی مَحَبَّتِهِ لاَ یَقْبَلُ اَلْبَاطِلَ مِنْ صَدِیقِهِ وَ لاَ یَرُدُّ اَلْحَقَّ مِنْ عَدُوِّهِ لاَ یَتَعَلَّمُ إِلاَّ لِیَعْلَمَ وَ لاَ یَعْلَمُ إِلاَّ لِیَعْمَلَ.

قَلِیلاً حِقْدُهُ کَثِیراً شُکْرُهُ یَطْلُبُ اَلنَّهَارَ مَعِیشَتَهُ وَ یَبْکِی اَللَّیْلَ عَلَی خَطِیئَتِهِ إِنْ سَلَکَ مَعَ أَهْلِ اَلدُّنْیَا کَانَ أَکْیَسَهُمْ وَ إِنْ سَلَکَ مَعَ أَهْلِ اَلْآخِرَهِ کَانَ أَوْرَعَهُمْ لاَ یَرْضَی فِی کَسْبِهِ بِشُبْهَهٍ وَ لاَ یَعْمَلُ فِی دِینِهِ بِرُخْصَهٍ لَطِیفٌ [یَعْطِفُ] عَلَی أَخِیهِ بِزَلَّتِهِ وَ یَرْعَی مَا مَضَی مِنْ قَدِیمِ صُحْبَتِهِ﴾. (1)

پیامبر خدا صلی الله علیه و اله: فرمود: «مؤمن، ایمانش کامل نمی شود، تا آن گاه که یک صد و سه خصلت در او باشد در کردار و رفتار و اندیشه و درون و برون». امام علی علیه السلام گفت: ای پیامبر !خدا آن یکصد و سه ،خصلت چیست؟ پیامبر خدا فرمود: «ای علی! از صفات مؤمن آن است که اندیشه اش ،پویاست بلندآواز و پُر دانش و بس بردبار ،است ستیز زیبا دارد و خوش مناظره است. گشاده دل ترین مردم .آنان خنده اش لبخند است و گرد آمدنش برای آموختن پند دهنده است و خاکسارترینِ غافلان است و آموزگار ناآگاهان آن را که آزارش دهد نمی آزارد و به آن چه بیهوده است نمی پردازد از گرفتاری [ دشمنش] شاد نمی شود و کسی غیبت کسی را نمی کند. از حرام ها می پرهیزد و در آن چه شبهه ناک است درنگ می کند. پُر بخشش است و کم آزار یاور غریبان است و پدر یتیمان شادی اش در چهره اوست و ترسش در .دلش به درویشی خویش شادان است از ،شهد شیرین تر است و از صخره سخت تر رازی را فاش نمی سازد و پرده دری نمی.کند. حرکاتش با ظرافت است و دیدارش .شیرین پُر عبادت است و خوش وقار و نرمخو و پُرسکوت. هرگاه به او نادانی [و جسارت] شود بردباری می ورزد و در برابر آن که به او بدی کند، شکیباست. به ،بزرگسالان احترام می نهد و با خردسالان، مهربان است. در

ص: 386


1- التمحيص، ص 74 ، ح 171؛ و نقل عنه في بحار الأنوار، ج 64 ، ص 310.

امانت ها درستکار است و از خیانت به دور همدم او پرهیزگاری است و خوی او آزرم پُر احتیاط است و کم لغزش رفتارهایش آموزنده است و گفتارش جذّاب از خطا در می گذرد و عیبجویی نمی کند سنگین است و شکیبا و خشنود و سپاسگزار و کم سخن و راستگو و نیکوکار و پاكدامن و بردبار و ملایم و خویشتندار و شرافتمند.

نه لعنت گر ،است نه سخن ،چین نه دروغگو نه غیبت کننده، نه ناسزاگو نه حسود و نه بخیل خوشرو و بشّاش است و اهل کنجکاوی و جاسوسی نیست. از کارها، عالی ترین آن ها را می جوید و از خوی ها والاترینشان را خداوند نگهدار اوست و توفیق خداوند پشتیبانش در عین ،نرمش اقتدار دارد و تصمیماتش توأم با یقین است به کسی که مبغوض اوست، ستم و بی انصافی نمی کند و به خاطر کسی که دوستش دارد مرتکب گناه نمی شود در سختی ها شکیباست، ستم و تعدّی نمی کند و هوسران ،نیست ،درویشی زیرپوش اوست و شکیبایی روپوشش کم زحمت است و بسیار كمك رسان بسیار روزه می گیرد، فراوان نماز و عبادت می کند و کم می خوابد دلش پرهیزگار است و کردارش پاکیزه. هرگاه [ بر دشمنش ] توانا ،شود می بخشد و هرگاه و عده ،دهد وفا می کند به امید [ثواب] روزه می گیرد و از بیم [عذاب] نماز می گزارد كار نيك انجام می دهد، چنان که گویی آن را می بیند و نگاهش [ از حرام] فروهشته است. دست بخشنده دارد و هیچ سائلی را رد نمی کند و از هیچ بخششی بخل نمی ورزد به برادران رسیدگی می کند و پیاپی احسان می نماید سخنش را می سنجد و زبانش را نگه می دارد نه در دشمنی اش غرق می شود و نه در دوستیاش خود را به هلاکت می افکند باطل را از دوست خود هم نمی پذیرد و حق را از دشمنش هم رد نمی کند. نمی آموزد، مگر برای آن که بداند و علم به دست نمی آورد، مگر برای آن که عمل کند.

ص: 387

کم کینه است و پُر سپاس. روزها در پی معاش خود می رود و شب هنگام، بر گناهان خویش می گرید. اگر با اهل دنیا به سر برد، زيرك ترين آن هاست و اگر با اهل آخرت به سر برد پارساترین ایشان در کسب و کارش، به درآمدهای شبهه ناك رضایت نمی دهد و در ،دینش به رخصت ها عمل نمی کند از لغزش برادرش چشم می پوشد و حرمت دوستی دیرین او را پاس می دارد».

می گویم: روایات در این باب فراوانند که برای اطلاع بیشتر به کتب الکافی (1) الوافي (2) و بحار الانوار (3) و دیگر کتب حدیثی مراجعه شود.

115-سرسختی و صلابت مؤمن

1/674- الكليني، مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ عِدَّهٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ جَمِیعاً عَنِ اِبْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِی یَحْیَی کَوْکَبِ اَلدَّمِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: إِنَّ حَوَارِیَّ عِیسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ کَانُوا شِیعَتَهُ وَ إِنَّ شِیعَتَنَا حَوَارِیُّونَا وَ مَا کَانَ حَوَارِیُّ عِیسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ بِأَطْوَعَ لَهُ مِنْ حَوَارِیِّنَا لَنَا وَ إِنَّمَا قَالَ عِیسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ لِلْحَوَارِیِّینَ ﴿مَنْ أَنْصارِی إِلَی اَللّهِ قالَ اَلْحَوارِیُّونَ نَحْنُ أَنْصارُ اَللّهِ﴾ (4) فَلاَ وَ اَللَّهِ مَا نَصَرُوهُ مِنَ اَلْیَهُودِ وَ لاَ قَاتَلُوهُمْ دُونَهُ وَ شِیعَتُنَا وَ اَللَّهِ لَمْ یَزَالُوا مُنْذُ قَبَضَ اَللَّهُ عَزَّ ذِکْرُهُ رَسُولَهُ صَلَّی اللَّهِ عَلَیهِ وَ آلِهِ یَنْصُرُونَّا وَ یُقَاتِلُونَ دُونَنَا وَ یُحْرَقُونَ وَ یُعَذَّبُونَ وَ یُشَرَّدُونَ فِی اَلْبُلْدَانِ جَزَاهُمُ اَللَّهُ عَنَّا خَیْراً. وَ قَدْ قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: وَ اَللَّهِ لَوْ ضَرَبْتُ خَیْشُومَ مُحِبِّینَا بِا لسَّیْفِ مَا أَبْغَضُونَا، وَ اَللَّهِ لَوْ أَدْنَیْتُ مُبْغِضِینَا وَ حَثَوْتُ لَهُمْ مِنَ اَلْمَالِ مَا أَحَبُّونَا﴾ (5)

امام صادق علیه السلام فرمود: حواریّون عیسی علیه السلام شیعیان و پیروان او بودند، و شیعیان و پیروان ما نیز حواریون ما هستند ولی حواریّون عیسی علیه السلام نسبت به او

ص: 388


1- الكافي، ج 2، ص 226
2- الوافي، ج 4، ص 153.
3- بحار الأنوار، ج 64، ص 261.
4- سوره صف آیه 14.
5- الكافي، ج 8، ص 268، ح 396.

فرمانبردارتر از حواریّون ما (نسبت به ما) نبودند همانا عیسی علیه السلام به حواریّون :گفت «یاران من در راه خدا چه کسانی هستند؟ حواریّون :گفتند ما یاران خدا خداییم». هرگز به خدا سوگند که آنان عیسی را بر ضد یهودیان یاری ندادند و در حمایت از او مبارزه نکردند ولی به خدا سو گند که شیعیان ما از زمانی که خداوند عز و جل پیامبرش را به سوی خود بازگردانده است پیوسته ما را یاری می بخشند و در حمایت از ما مبارزه می کنند سوزانده می شوند مجازات و عذاب داده می شوند و در سرزمین های مختلف آواره می گردند خداوند از جانب ما آنان را پاداش دهد. و امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود به خداوند سوگند! اگر با شمشیر بینی دوستان ما را بزنند هرگز ما را دشمن نمی دارند و سوگند که اگر مالی فراوان به دشمنان ما داده شود که دوستدار ما شوند، هرگز نخواهند شد.

می گویم: "ابو یحیی كوكب الدم" در سلسله سند مهمل بوده و مدح و ذمی در کتب رجالی نشده است ولی متن روایت شاهدی بر صحت آن است. الخَيشُوم: انتهای بینی حَثَوتُ لَهم: عطای فراوان کنایه از کثرت بخشش.

2/675- الكليني، عن مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ، عَنْ قُتَیْبَهَ الْأَعْشی، قَالَ: سَمِعْتُ أبَا عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ یَقُولُ: ﴿عَادَيْتُمْ فِينَا الاْبَاءَ وَالْأَبْنَاءَ وَالْأَزْوَاجَ ، وَ ثَوَابُكُمْ عَلَى اللّهِ عَزَّ وَجَلَّ، أَمَا إِنَّ أَحْوَجَ مَا تَكُونُونَ إِذَا بَلَغَتِ الْأَنْفُسُ إِلى هذِهِ- وَ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَی حَلْقِهِ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام به قُتیبه اعشی فرمود: شما در راه ولایت ما با پدران و پسران و همسران (بی دین خویش) دشمنی کردید و در مقابلش پاداشتان بر خداوند عز و جل می باشد و بدانید که نیازمندترین وقت شما (به ولایت و دوستی ما) آن وقتی است که جان ها به این جا رسد- و با دست اشاره به گلوی خویش کرد- .

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد و معنای روایت این است که

ص: 389


1- الكافي، ج 8، ص 333، ح 519.

وقتی جان به گلو رسید و مرگ را دریافت زمانی است که نیاز به این تشیّع و پیروی و استقامت در دینداری و پاداشش نمود پیدا می کند همان استقامتی که منجر به دشمنی با پدران و فرزندان و همسران (به خاطر بی دینی شان) گردید

116-گمشده مؤمن

1/676- الرضي رَفَعَهُ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : إِنَّهُ قَالَ: ﴿الْحِكْمَةُ ضَالَّةُ الْمُؤْمِنِ، فَخُذِ الْحِكْمَةَ وَلَوْ مِنْ أَهْلِ النِّفَاقِ﴾ (1)

امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: حکمت گمشده مؤمن است، حکمت را فراگیر، هر چند از منافقان باشد.

می گویم "عبدالوهاب" در شرح کلمات امیرمؤمنان علی علیه السلام آورده: «معنای ،حکمت استواری فکر و دوراندیشی و تدبیر است و به معانی چهارگانه اطلاق می شود 1- هر سخن استواری که هیچ خلل و ناراستی در آن نباشد. 2- دلیلی استوار و محکم که حق را تبیین و باطل را زایل کند. 3- کاری خلل ناپذیر که دارای مصلحت و خالی از مفسده باشد.4- دانشی که نفس انسانی را در ابعاد علمی و عملی به کمال برساند. معنای دیگر "حکمت" علم به شرایع و احکام دین است. ظاهراً مراد از "حکمت" در این جا جميع معانی چهارگانه مذکور باشد» (2)

2/677- الرضي رَفَعَهُ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : إِنَّهُ قَالَ: ﴿خُذِ اَلْحِکْمَهَ أَنَّی کَانَتْ فَإِنَّ اَلْحِکْمَهَ تَکُونُ فِی صَدْرِ اَلْمُنَافِقِ فَتَلَجْلَجُ فِی صَدْرِهِ حَتَّی تَخْرُجَ فَتَسْکُنَ إِلَی صَوَاحِبِهَا فِی صَدْرِ اَلْمُؤْمِنِ﴾ (3)

امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: حکمت را هر کجا باشد فرا گیرید؛ زیرا گاهی در سینه منافق می باشد و پیوسته ناآرام است تا از آن جا خارج شده و در سینه مؤمن، در کنار همگنان خود آرام گیرد.

می گویم: تَلجلُج که در واقع به خاطر تخفیف در کلمه یکی از حروف "تاء"

ص: 390


1- نهج البلاغة حكمة 80
2- شرح عبد الوهاب على مائة كلمة لأمير المؤمنين علیه السلام ص 50
3- نهج البلاغة حكمة 79

در آن حذف شده به معنای تحرّک و ناآرامی است.

117-طعنه زدن به مؤمن

1/678- الكليني، عن مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اِبْنِ سِنَانٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ رِبْعِیٍّ عَنِ اَلْفُضَیْلِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿مَا مِنْ إِنْسَانٍ یَطْعُنُ فِی عَیْنِ مُؤْمِنٍ إِلاَّ مَاتَ بِشَرِّ مِیتَهٍ وَ کَانَ قَمِناً أَنْ لاَ یَرْجِعَ إِلَی خَیْرٍ﴾ (1)

امام باقر علیه السلام فرمود: هیچ انسانی نیست که پیش روی مؤمنی از او بد گوید و طعنه ،زند مگر این که به بدترین شکل بمیرد و سزاوار است که روی خیر و سعادت را نبیند

می گویم: روایت از نظر سند معتبره است چون مراد از "ابن سنان" همان "عبدالله بن سنان" می باشد فى عين مؤمن: موقعی که او را می بیند و در برابر اوست. قَمِنا: سزاوار است و این روایت را نیز شیخ صدوق با سند معتبر خود در عقاب الاعمال (2) آورده است.

2/679- الكليني، عَنْ أَبِی عَلِیٍّ اَلْأَشْعَرِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ اَلنَّضْرِ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿مَا شَهِدَ رَجُلٌ عَلَی رَجُلٍ بِکُفْرٍ قَطُّ إِلاَّ بَاءَ بِهِ أَحَدُهُمَا فَإِنْ کَانَ شَهِدَ [به] عَلَی کَافِرٍ صَدَقَ وَ إِنْ کَانَ مُؤْمِناً رَجَعَ اَلْکُفْرُ عَلَیْهِ وَ إِیَّاکُمْ وَ اَلطَّعْنَ عَلَی اَلْمُؤْمِنِینَ﴾ (3)

امام باقر علیه السلام فرمود: هیچ گاه کسی به کفر دیگری گواهی ندهد (مثل این که بگوید: تو کافری یا بگوید ای کافر) جز این که به یکی از آن دو برگردد، اگر به کفر کافری گواهی داده (یعنی طرفش واقعاً کافر بوده) که راست گفته، و اگر مؤمن است کفر به خودش برگردد پس مبادا به مؤمنی طعن زنید.

ص: 391


1- الكافي، ج 2، ص 361.
2- عقاب الأعمال، ص 284.
3- الكافي، ج 2، ص 360.

می گویم: باءَ به: برگشتن کفر به یکی از آن دو به نحوی که اگر نسبت دهنده راستگو بود دیگری کافر است و اگر دروغ گو باشد خودش کافر است چنان چه در حدیث به صراحت بیان شده است. این روایت را نیز شیخ صدوق با سند خودش از "احمد بن النضر" در کتاب عقاب الاعمال (1) آورده است.

3/680- الصدوق قال : حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ مَاجِیلَوَیْهِ رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُ ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ اَلْکُوفِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ الْمُؤْمِنِینَ مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ وَ جَلَالِ كِبْرِیَائِهِ فَمَنْ طَعَنَ عَلَیْهِمْ أَوْ رَدَّ عَلَیْهِمْ قَوْلَهُمْ فَقَدْ رَدَّ عَلَی اللَّهِ فِی عَرْشِهِ وَ لَیْسَ مِنَ اللَّهِ فِی شَیْ ءٍ إِنَّمَا هُوَ شِرْكُ شَیْطَانٍ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند تبارك و تعالى مؤمن را از نور عظمت خویش و شُکوه کبریایش آفرید. پس هر که از مؤمن بد بگوید یا او را رد کند، خداوند را در عرشش رد کرده است و از حمایت و سرپرستی خداوند، بهره ای ندارد؛ بلکه او بهره و سهم شیطان است.

4/681- اَلشَّیْخِ اَلطُّوسِیِّ عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ عُبَیْدِ اَللَّهِ، عن أبو محمّد، عن ابن همام، عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ أَحْمَدَ اَلْمَالِکِیِّ، عَن محمَّدِ بنِ عیسیَ بْنِ عُبَیدٍ، عَنْ یَحْیَی بْنِ زَکَرِیَّا اَلْأَنْصَارِیِّ، عَنْ دَاوُدَ بْنِ کَثِیرٍ اَلرَّقِّیِّ، عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: ﴿إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ الْمُؤْمِنَ مِنْ عَظَمَهِ جَلَالِهِ وَ قُدْرَتِهِ فَمَنْ طَعَنَ عَلَیْهِ أَوْ رَدَّ عَلَیْهِ قَوْلَهُ فَقَدْ رَدَّ عَلَی اللَّهِ عز و جل﴾ (3)

امام صادق علیه السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خداوند عز و جل، مؤمن را از عظمت جلال و قدرت خویش بیافرید ،پس هر که بر او طعنه ،زند یا سخنش را ردّ کند و نپذیرد سخن خداوند عز و جل را ردّ کرده است.

ص: 392


1- عقاب الأعمال، ص 320
2- عقاب الأعمال، ص 284.
3- أمالي الطوسي، المجلس الحادي عشر ح 61 ، ص 306، رقم 614؛ و نقل عنه في وسائل الشيعة، ج 12، ص 300.

5/682- القطب الرواندي رَفَعَهُ إِلَی اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَالَ: ﴿مَنْ طَعَنَ فِي مُؤْمِنٍ بِشَطْرِ کَلِمَهٍ حَرَّمَ اَللَّهُ عَلَیْهِ رِیحَ اَلْجَنَّهِ وَ إِنَّ رِیحَهَا لَیُوجَدُ مِنْ مَسِیرَهِ خَمْسِمِائَهِ عَامٍ﴾. (1)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر که به نیم کلمه بر ضرر مؤمنی اقدام کند، خداوند بوی بهشت را که از فاصله پانصد سال راه استشمام می شود بر او حرام می گرداند.

118-پیگیری لغزش مؤمن

1/683- الكليني، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ اِبْنِ بُکَیْرٍ عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ قَالَ : ﴿أَقْرَبُ مَا یَکُونُ اَلْعَبْدُ إِلَی اَلْکُفْرِ أَنْ یُؤَاخِیَ اَلرَّجُلُ اَلرَّجُلَ عَلَی اَلدِّینِ فَیُحْصِیَ عَلَیْهِ زَلاَّتِهِ لِیُعَیِّرَهُ بِهَا یَوْماً مَا﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: نزدیک ترین حالت انسان به کفر این است که با کسی پیوند برادری دینی ببندد و سپس لغزش ها و خطاهای او را برشمارد تا روزی آن ها را دستمایه سرزنش وی قرار دهد

می گویم: روایت از نظر سند موثّقه می باشد و شبیه همین روایت، موثقه دیگری از زراره" و نیز "ابن بکیر" در کافی (3) شریف آمده است.

2/684- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ ، عَنْ أَبِیهِ ، عَنِ اِبْنِ أَبِی عُمَیْرٍ ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِسْمَاعِیلَ، عَنِ ابْنِ مُسْکَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ أوِ الْحَلَبِیِّ عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ﴿لاَ تَطْلُبُوا عَثَرَاتِ اَلْمُؤْمِنِینَ فَإِنَّ مَنْ تَتَبَّعَ عَثَرَاتِ أَخِیهِ تَتَبَّعَ اَللَّهُ عَثْرَتَهُ، وَ مَنْ تَتَبَّعَ اَللَّهُ عَثْرَتَهُ یَفْضَحُهُ وَ لَوْ فِی جَوْفِ بَیْتِهِ﴾ (4)

امام صادق علیه السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: لغزش های مؤمن را نجویید که هر كس لغزش های برادرش را پی جوید خداوند لغزش های او را پیگیری می کند و هر

ص: 393


1- لب اللباب و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج 2، ص 109 (ج 9، ص 140).
2- الكافي، ج 2، ص 355.
3- الكافي، ج 2، ص 355.
4- الكافي، ج 2، ص 355.

که را که خداوند عیب جویی کند رسوایش می سازد هر چند در اندرون خانه خود باشد.

می گویم: روایت از نظر سند معتبره می باشد.

3/685- أبو القاسم الكوفي رَفَعَهُ إِلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: ﴿مَنْ یَتَّبِعْ عَثَرَاتِ أَحَدٍ مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ لِیَفْضَحَهُ بِذَلِکَ فَضَحَهُ اَللَّهُ وَ لَوْ فِی بَیْتِهِ﴾. (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: هر که لغزش های مؤمنی را پی جویی کند تا او را رسوا و بی آبرو نماید، خداوند رسوایش کند هر چند در خانه خود باشد.

می گویم: روایات در این باب فراوانند و در عبارات و معنا نزدیک به همدیگراند به همین دلیل به سه مورد اکتفا نمودیم و برای اطلاع بیشتر به کتب حدیثی از جمله الکافی (2) و الوافی (3) و بحار الانوار (4) و وسائل الشیعه (5) و مستدرک الوسائل (6) و جامع أحاديث الشیعه (7) مراجعه شود.

119-سرشت مؤمن

1/686- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إبراهِیمَ عَنْ أبِیهِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ صَالِحِ بْنِ سَهْلٍ قَالَ: قُلْتُ لِأبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ ﴿جُعِلْتُ فِدَاکَ! مِنْ أیِّ شَیْ ءٍ خَلَقَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ طِینَةَ الْمُؤْمِنِ؟ فَقَالَ: مِنْ طِینَةِ الْأنْبِیَاءِ فَلَمْ تَنْجَسْ أبَداً﴾ (8)

امام صادق علیه السلام در پاسخ صالح بن سهل که پرسید: قربانت گردم!

ص: 394


1- کتاب الأخلاق؛ و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج 9، ص 109، طبع آل البيت.
2- الكافي، ج 2، ص 354.
3- الوافى، ج 5، ص 971
4- بحار الأنوار، ج 72، ص 212
5- وسائل الشيعة، ج 12، ص 274، طبع آل البيت.
6- مستدرك الوسائل، ج 9، ص 108 ، طبع آل البيت.
7- جامع أحاديث الشيعة، ج 16، ص 313.
8- الكافي، ج 2، ص 3.

خداوند عز و جل طينت و سرشت مؤمن را از چه آفرید؟ فرمود از طینت پیغمبران پس هیچ گاه پلید و آلوده نگردد.

می گویم: شبیه همین روایت روایتی مرسل را حسین بن سعید اهوازی در كتاب المؤمن (1) آورده و خبر دیگری از "صالح بن مرو" در کتاب کافی (2) آمده و نیز روایت مرسل دیگری از "محمّد بن حمران" است که شیخ مفید در کتاب الاختصاص (3) نقل نموده است.

2/687- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إبراهِیمَ عَنْ أبِیهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَی عَنْ رِبْعِیِّ بْنِ عَبْدِاللهِ، عَنْ رَجُلٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ اَلنَّبِیِّینَ مِنْ طِینَهِ عِلِّیِّینَ قُلُوبَهُمْ وَ أَبْدَانَهُمْ، وَ خَلَقَ قُلُوبَ اَلْمُؤْمِنِینَ مِنْ تِلْکَ اَلطِّینَهِ، وَ [جَعَلَ] خَلْقَ أَبْدَانِ اَلْمُؤْمِنِینَ مِنْ دُونِ ذَلِکَ، وَ خَلَقَ اَلْکُفَّارَ مِنْ طِینَهِ سِجِّینٍ قُلُوبَهُمْ وَ أَبْدَانَهُمْ، فَخَلَطَ بَیْنَ اَلطِّینَتَیْنِ فَمِنْ هَذَا یَلِدُ اَلْمُؤْمِنُ اَلْکَافِرَ ، وَ یَلِدُ اَلْکَافِرُ اَلْمُؤْمِنَ ، وَ مِنْ هَاهُنَا یُصِیبُ اَلْمُؤْمِنُ اَلسَّیِّئَهَ، وَ مِنْ هَاهُنَا یُصِیبُ اَلْکَافِرُ اَلْحَسَنَهَ، فَقُلُوبُ اَلْمُؤْمِنِینَ تَحِنُّ إِلَی مَا خُلِقُوا مِنْهُ، وَ قُلُوبُ اَلْکُفَّارِ تَحِنُّ إِلَی مَا خُلِقُوا مِنْهُ﴾. (4)

امام سجّاد علیه السلام فرمود: خداوند عز و جل قلب و بدن های پیامبران را از طینت عِلّیین ،آفرید و قلب های مؤمنان را از همان طینت و بدن های آنان را از چیزی پایین تر از آن آفرید. و قلب و بدن های کافران را از طینت سجّیل آفرید و آن دو طینت را با هم در .آمیخت از همین روی است که فرزندان مؤمنان کافر می شوند و فرزندان کافران مؤمن می گردند و به همین جهت است که مؤمن مرتکب عمل بد می شود و کافر عمل نیک انجام می دهد قلب های مؤمنان به آن چه که از آن آفریده شده اند مشتاقند و قلب های کافران هم به آن چه که از آن آفریده شده اند اشتیاق دارد.

ص: 395


1- المؤمن، ص 35 رقم 74
2- الكافي، ج 2، ص 5.
3- الاختصاص، ص 25
4- الكافي، ج 2، ص 2.

می گویم: روایت را شیخ مفید در کتاب الاختصاص (1) و محمّد بن حسن صفار در بصائر الدرجات (2) با سند صحیح آورده اند ولی ظاهر این است که در سند افتادگی وجود دارد چون "ربعی بن عبدالله" از اصحاب امام صادق علیه السلام است و امکان ندارد که بدون واسطه و مستقیم از امام سجّاد علیه السلام نقل حدیث کرده باشد. و خداوند دانا به حقایق است و فیض کاشانی و علّامه مجلسی قدس الله اسرارهما هر دو در ذیل حدیث بیان و شرحی دارند که اگر می خواهید می توانید به وافی (3) و بحار الانوار (4) مراجعه فرمایید.

3/688- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحَسَنِ ، عَنِ اَلنَّضْرِ بْنِ شُعَیْبٍ، عَنْ عَبْدِاَلْغَفَّارِ اَلْجَازِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ اَلْمُؤْمِنَ مِنْ طِینَهِ اَلْجَنَّهِ ، وَ خَلَقَ اَلْکَافِرَ مِنْ طِینَهِ اَلنَّارِ وَ قَالَ إِذَا أَرَادَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِعَبْدٍ خَیْراً، طَیَّبَ رُوحَهُ وَ جَسَدَهُ، فَلاَ یَسْمَعُ شَیْئاً مِنَ اَلْخَیْرِ إِلاَّ عَرَفَهُ، وَ لاَ یَسْمَعُ شَیْئاً مِنَ اَلْمُنْکَرِ إِلاَّ أَنْکَرَهُ.

قَالَ: وَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ: اَلطِّینَاتُ ثَلاَثٌ: طِینَهُ اَلْأَنْبِیَاءِ، وَ اَلْمُؤْمِنُ مِنْ تِلْکَ اَلطِّینَهِ، إِلاَّ أَنَّ اَلْأَنْبِیَاءَ مِنْ صَفْوَتِهَا، هُمُ اَلْأَصْلُ وَ لَهُمْ فَضْلُهُمْ، وَ اَلْمُؤْمِنُونَ اَلْفَرْعُ مِنْ طِینٍ لاَزِبٍ، کَذَلِکَ لاَ یُفَرِّقُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ شِیعَتِهِمْ وَ قَالَ طِینَهُ اَلنَّاصِبِ مَنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ، وَ أَمَّا اَلْمُسْتَضْعَفُونَ فَمِنْ تُرَابٍ، لاَ یَتَحَوَّلُ مُؤْمِنٌ عَنْ إِیمَانِهِ ، وَ لاَ نَاصِبٌ عَنْ نَصْبِهِ ، وَ لِلَّهِ اَلْمَشِیئَهُ فِیهِمْ ﴾ (5)

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند مؤمن را از طینت بهشت آفرید و ناصب را از طینت ،آتش و فرمود هرگاه خداوند خیر بنده ای را بخواهد روح و بدنش را پاک و طیب می نماید که هیچ چیز خیری به گوشش نمی رسد مگر آن که خیر بودنش را در میابد و هیچ منکری را نمی شنود مگر آن که آن را طرد کند.

و راوی گوید: شنیدم که می فرمودند: طینت ها بر سه نوعند: طینت انبیاء، که

ص: 396


1- الاختصاص، ص 24.
2- بصائر الدرجات، ص 15 ، ح 5.
3- الوافي، ج 4، ص 25.
4- بحار الأنوار، ج 64 ، ص 79.
5- الكافي، ج 2، ص 3.

مؤمن از آن طینت است جز این که طینت انبیاء از قسمت برگزیده آن است و از قسمت اصل آن طینت هستند و فضیلت خود را دارند ولی مؤمنان فرع آن هستند و از طینتی که به آن چسبیده است و این چنین است که خداوند بین انبیاء و پیروانشان فاصله نمی اندازد و فرمودند طینت ناصب از گلی سیاه و بدبو است. و اما مستضعفان از خاک هستند مؤمن از ایمان خود و ناصب از دشمنی خویش برنمی گردد و خداوند درباره همه آن ها دارای مشیت و اراده است.

می گویم: این روایت در کتاب بصائر الدرجات (1) از محمّد بن صفار که در سند هم مذکور شد، نقل شده است.

4/689- مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ اَلصَّفَّارُ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عِیسَی عَنْ أَبِی اَلْحَجَّاجِ قَالَ: قَالَ لِی أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿یَا أَبَا اَلْحَجَّاجِ إِنَّ اَللَّهَ خَلَقَ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنْ طِینِ عِلِّیِّینَ وَ خَلَقَ قُلُوبَهُمْ مِنْ طِینِ عِلِّیِّینَ فَقُلُوبُ شِیعَتِنَا مِنْ أَبْدَانِ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَی خَلَقَ عَدُوَّ آلِ مُحَمَّدٍ مِنْ طِینِ سِجِّینٍ وَ خَلَقَ قُلُوبَهُمْ أَخْبَثَ مِنْ ذَلِکَ وَ خَلَقَ شِیعَتَهُمْ مِنْ طِینٍ دُونَ طِینِ سِجِّینٍ فَقُلُوبُهُمْ مِنْ أَبْدَانِ أُولَئِکَ وَ کُلُّ قَلْبٍ یَحِنُّ إِلَی بَدَنِهِ﴾ (2)

امام باقر علیه السلام به ابو الحجاج فرمود: خداوند محمّد و آل محمّد را از طینت عِلّیین آفرید و قلب های آن ها را از طینتی بالاتر از آن آفرید و شیعیان ما را از طینتی پایین تر از عِلّیین و دل هایشان را از طینت علیین دلهای شیعیان ما از سرشت ابدان آل محمّد علیهم السلام است خداوند دشمنان آل محمّد علیهم السلام را از طینت سِجّين و دل های آن ها را از طینتی بدتر آفرید و پیروان آن ها را از گلی بدتر از سِجّین آفرید و دل هایشان را از سجّین دل های آن ها از سرشت بدن های ایشان است و هر دلی متمایل به بدن خود

ص: 397


1- بصائر الدرجات، ص 16 ، رقم 7
2- بصائر الدرجات، ص 14، رقم 2.

خواهد بود.

5/690- محمّد بن الحسن الصفار قال: حدثني أحمد بن الحسين، عن أحمد بن علي بن محمّد هيثم الرازي عن ادريس، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ اَلْعَبْدِیِّ عَنْ، عَنْ جَابِرٍ اَلْجُعْفِیِّ قَالَ: کُنْتُ مَعَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ [ فَقَالَ]: ﴿یَا جَابِرُ خُلِقْنَا نَحْنُ وَ مُحِبِّینَا مِنْ طِینَهٍ وَاحِدَهٍ بَیْضَاءَ نَقِیَّهٍ مِنْ أَعْلَی عِلِّیِّینَ فَخُلِقْنَا نَحْنُ مِنْ أَعْلاَهَا وَ خُلِقَ مُحِبُّونَا مِنْ دُونِهَا فَإِذَا کَانَ یَوْمُ اَلْقِیَامَهِ اِلْتَفَّتِ اَلْعُلْیَا بِالسُّفْلَی وَ إِذَا کَانَ یَوْمُ اَلْقِیَامَهِ ضَرَبْنَا بِأَیْدِینَا إِلَی حُجْزَهِ نَبِیِّنَا وَ ضَرَبَ أَشْیَاعُنَا بِأَیْدِیهِمْ إِلَی حُجْزَتِنَا فَأَیْنَ تَرَی یُصَیِّرُ اَللَّهُ نَبِیَّهُ وَ ذُرِّیَّتَهُ وَ أَیْنَ تَرَی یُصَیِّرُ ذُرِّیَّتُهُ مُحِبِّیهَا فَضَرَبَ جَابِرٌ یَدَهُ عَلَی یَدِهِ فَقَالَ دَخَلْنَاهَا وَ رَبِّ اَلْکَعْبَهِ ثَلاَثاً﴾ (1)

امام باقر علیه السلام به جابر جُعفی فرمود: ما و دوستانمان از يك طينت آفریده شده ایم سفید و پاک از اعلی علیین ما از قسمت برتر این طینت «دوستانمان» از قسمت پایین تر. روز قیامت پست و بلند بهم می پیوندد در قیامت ما چنگ به دامن پیامبر می زنیم و پیروان ما نیز چنگ به دامن ما می زنند اينك به گمانت خداوند پیامبر و ذریه او را کجا خواهد برد؟ و ذریه ،پیامبر دوستان خود را کجا می برند؟ جابر دست خود را برهم زده سه مرتبه :گفت به پروردگار کعبه سوگند! داخل بهشت شدیم.

6/691- مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ اَلصَّفَّارُ قَالَ: حَدَّثَنَا عِمْرَانُ بْنُ مُوسَی عَنْ إِبْرَاهِیمَ مَهْزِیَارَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ اَلْهَاشِمِیِّ عَنْ حَنَانِ بْنِ مُنْذِرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿إِنَّ اَللَّهَ عَجَنَ طِینَتَنَا وَ طِینَهَ شِیعَتِنَا فَخَلَطَنَا بِهِمْ وَ خَلَطَهُمْ بِنَا فَمَنْ کَانَ فِی خَلْقِهِ شَیْءٌ مِنْ طِینَتِنَا حَنَّ إِلَیْنَا فَأَنْتُمْ وَ اَللَّهِ مِنَّا﴾ (2)

ص: 398


1- بصائر الدرجات، ص 15 ، رقم 6.
2- بصائر الدرجات، ص 16 ، رقم 8.

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند طینت ما و شیعیانمان را با هم سرشت طینت ما را به آن ها و سرشت آن ها را با ما مخلوط نمود هر کس در او مقداری از طینت ما است به ما تمایل دارد به خدا قسم شما از ما هستید

7/692- مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ اَلصَّفَّارُ قَالَ: حَدَّثَنَا عِمْرَانُ بْنُ مُوسَی عَنْ إِبْرَاهِیمَ مَهْزِیَارَ ، عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ بْنِ مَیْمُونٍ عَمَّنْ أَخْبَرَهُ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَنَا مِنْ عِلِّیِّینَ وَ خَلَقَ مُحِبِّینَا مِنْ دُونِ مَا خَلَقَنَا مِنْهُ وَ خَلَقَ عَدُوَّنَا مِنْ سِجِّینٍ وَ خَلَقَ مُحِبِّیهِمْ مِمَّا خَلَقَهُمْ مِنْهُ فَلِذَلِکَ یَهْوَی کُلٌّ إِلَی کُلٍّ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند ما را از علّیین آفرید و دوستان ما را از درجه پایین آن و دشمنان ما را از سِجّین و دوستان آن ها را از پایین آن آفرید، به همین جهت هر دسته ای متمایل به طینت و سرشت خویش است.

8/693- مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ اَلصَّفَّارُ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ حَمَّادٍ عَنْ أَخِیهِ أَحْمَدَ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَبْدِ اَلْحَمِیدِ، عن أَبِیهِ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلْأَوَّلِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ: ﴿خَلَقَ اَللَّهُ اَلْأَنْبِیَاءَ وَ اَلْأَوْصِیَاءَ یَوْمَ اَلْجُمُعَهِ وَ هُوَ اَلْیَوْمُ اَلَّذِی أَخَذَ اَللَّهُ فِیهِ مِیثَاقَهُمْ وَ قَالَ خُلِقْنَا نَحْنُ وَ شِیعَتُنَا مِنْ طِینَهٍ مَخْزُونَهٍ لاَ یَشِذُّ مِنْهَا شَاذٌّ إِلَی یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ﴾ (2)

امام کاظم علیه السلام فرمود: خداوند انبیاء و اوصیا را در روز جمعه آفرید این همان روزی است که خداوند میثاق آن ها را گرفته و فرمود ما و شیعیانمان از طینتی مخزون و با ارزش آفریده شده ایم که هیچ کدام از آن ها تا روز قیامت از ما جدا نخواهد شد.

9/694- البرقي، عَنْ أَبِیهِ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ

ص: 399


1- بصائر الدرجات، ص 16 ، رقم 9.
2- بصائر الدرجات، ص 17، رقم 11

عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: إِنَّا وَ شِیعَتَنَا خُلِقْنَا مِنْ طِینَةٍ وَاحِدَةٍ﴾ (1)

امام باقر علیه السلام فرمود: ما و شیعیانمان از يك طینت و سرشت آفریده شده ایم.

10/695- البرقي، عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ اَلْخَفَّافِ رَفَعَهُ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿اَلْمُؤْمِنُ آنَسُ اَلْإِنْسِ جَیِّدُ اَلْجِنْسِ مِنْ طِینَتِنَا أَهْلَ اَلْبَیْتِ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: مؤمن همدمی آرام و از مایه ای خوب و وش جنس و از سرشت ما اهل بیت علیهم السلام است.

می گویم: روایات وارده در مورد سرشت مؤمن و این که آفرینش آن از سرشت و طینت ائمه اطهار علیهم السلام بوده واقعاً فراوان است که در این مجال می توان به کتب حدیثی از جمله بصائر الدرجات (3) و الكافي (4) و الوافی (5) و بحار الانوار (6) مراجعه نمود. قابل ذکر است که علّامه مجلسی قدس سره بابی گسترده راجع به این موضوع و متجاوز از پنجاه صفحه گشوده اند که می توان مراجعه نمود و دور نماند که روایات در این عنوان در حدّ تواتر اجمالی است و از این روایات چنین برداشت نشود که نفی اختیار یا اثبات جبر می کنند بلکه نهایت چیزی که فهمیده می شود آن است که استعداد مؤمن برای انجام کارهای خیر و ترک گناه از دیگران بیشتر بوده و لذا استعداد بیشتر داشتن هرگز با اختیار منافات ندارد و خداوند سبحان می داند.

120-دقت و زیرکی مؤمن

1/696- الآمدي رَفَعَهُ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : إِنَّهُ قَالَ : ﴿ظَرْفُ اَلْمُؤْمِنِ نَزَاهَتِهِ عَنِ اَلْمَحَارِمِ وَ مُبَاکَرَتِهِ إِلَی اَلْمَکَارِمِ﴾ (7)

ص: 400


1- المحاسن، ص 134.
2- المحاسن، ص 135.
3- بصائر الدرجات، ص 14
4- الكافي، ج 2، ص 2.
5- الوافى، ج 4، ص 25
6- بحار الأنوار، ج 64 ، ص 77.
7- غرر الحکم و دررالکلم، ج 1، ص 476، ح 76.

امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: زیرکی و خردمندی مؤمن به دوری نمودنش از حرام ها و شتاب او به سوی خصلت های والاست.

121-گمان مؤمن

1/697- الرضي رَفَعَهُ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : إِنَّهُ قَالَ : ﴿اِتَّقُوا ظُنُونَ اَلْمُؤْمِنِینَ فَإِنَّ اَللَّهَ تَعَالَی جَعَلَ اَلْحَقَّ عَلَی أَلْسِنَتِهِمْ﴾ (1)

امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: از [حدس و] گمان های مؤمنان بترسید؛ زیرا خداوند متعال حق را در زبان های آنان قرار داده است.

2/698- الآمدي رَفَعَهُ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : إِنَّهُ قَالَ : ﴿ظَنُّ اَلْمُؤْمِنِ کَهَانَهٌ﴾. (2)

امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: گمان مؤمن، پیشگویی است.

122-ارائه کردار مؤمن بر پیامبر و ائمه اطهار علیهم السلام

1/699- مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ اَلصَّفَّارُ قَالَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ اَلْحُسَیْنِ عَنْ أَبِیهِ، عَنْ عَبْدِ الْكَرِيمِ بْنِ يَحْيَى الْخَثْعَمِيِّ عَنْ بُرَيْدِ الْعِجْلِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: ﴿اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ ﴾ (3) قَالَ: ﴿مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یَمُوتُ وَ لاَ کَافِرٍ فَیُوضَعُ فِی قَبْرِهِ حَتَّی یُعْرَضَ عَمَلُهُ عَلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ عَلَی عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَهَلُمَّ جَرّاً إِلَی آخِرِ مَنْ فَرَضَ اَللَّهُ طَاعَتَهُ عَلَی اَلْعِبَادِ﴾ (4)

امام باقر علیه السلام به برید عجلی در معنای آیه: «عمل کنید که به زودی خداوند و رسولش و مؤمنان عمل شما را می بینند» فرمود: هیچ مؤ من و کافری نیست که

ص: 401


1- نهج البلاغة حكمة .309
2- غرر الحكم و درر الكلم، ح6036.
3- سوره توبه آیه 105
4- بصائر الدرجات، ص 428 ، ح 8 و نحوها ح 10

بمیرد و در قبرش نهاده شود مگر این که عملش بر رسول خدا صلی الله علیه و اله و بر امیرمؤمنان علی علیه السلام و همین طور (بر تمامی امامان) تا آخر بر همه آنانی که خداوند طاعت آنان را بندگان واجب ساخته است عرضه می شود.

می گویم: روایات در این باب فراوانند و البته متواتر و دلالت می کند که در هر شبانه روز اعمال جميع بندگان بر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام عرضه می شود و برای اطلاع بیشتر به کتب حدیثی از جمله الكافى (1) باب عرض الاعمال على النبي صلی الله علیه و اله و الائمة علیهم السلام و نیز بصائر الدرجات (2) باب الاعمال التي تعرض على رسول الله صلی الله علیه و آله والائمه علیهم السلام و سه باب .بعدش

و نیز به تفسیر عیاشی ذیل آیه شریفه ﴿اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ﴾ و نيز وسائل الشيعه (3) و مستدرک الوسائل (4) مراجعه شود.

123-عزّت و سربلندی مؤمن

1/700- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إبْراهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ أبِی أیُّوبَ عَنْ عَبْدِ الْمُؤْمِنِ الْأنْصَارِیِّ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَعْطَی اَلْمُؤْمِنَ ثَلاَثَ خِصَالٍ اَلْعِزَّ فِی اَلدُّنْیَا وَ اَلْآخِرَهِ وَ اَلْفَلْجَ فِی اَلدُّنْیَا وَ اَلْآخِرَهِ وَ اَلْمَهَابَهَ فِی صُدُورِ اَلظَّالِمِینَ﴾ (5)

امام باقر علیه السلام فرمود: خداوند تبارک و تعالی سه خصلت به مؤمن عطا فرموده است: عزّت و سربلندی در دنیا و آخرت رستگاری در دنیا و آخرت هیبت در سینه های ستمگران

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد الفَلج: رستگاری، پیروزی

ص: 402


1- الكافي، ج 1، ص 219
2- بصائر الدرجات، ص 424.
3- تفسير العياشي، ج 2، ص 108.
4- وسائل الشيعة، ج 11، ص 386 ( ج 16 ، ص 107، طبع آل البيت)
5- الكافي، ج 8، ص 234، ح 310.

2/701- الصدوق قال : حدثنا أبيه رضی الله عنه قال: حَدَّثَنِی عَلِیُّ بْنُ مُوسَی بْنِ جَعْفَرِ بْنِ أَبِی جَعْفَرٍ اَلْکُمَیْدَانِیُّ وَ مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی اَلْعَطَّارُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی ، عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنِ اِبْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ: ﴿شَرَفُ اَلْمُؤْمِنِ صَلاَتُهُ بِاللَّیْلِ وَ عِزُّهُ کَفُّ اَلْأَذَی عَنِ اَلنَّاسِ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: شرافت مؤمن، نماز شب اوست و عزّت و سربلندی مؤمن در خودداری او از آزار رساندن به خلق است.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد و ضمنا در عنوان "شرافت مؤمن" نیز گذشت

3/702- الصدوق قال: حدثنا أبي رضی الله عنه قَالَ حَدَّثَنِی عَلِیُّ بْنُ مُوسَی بْنِ جَعْفَرِ بْنِ أَبِی جَعْفَرٍ اَلْکُمَیْدَانِیُّ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ جَبَلَهَ، عَنْ عَبْدِاللهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ : ﴿قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لِجَبْرَئِیلَ عِظْنِی فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ عِشْ مَا شِئْتَ فَإِنَّکَ مَیِّتٌ وَ أَحْبِبْ مَا شِئْتَ فَإِنَّکَ مُفَارِقُهُ وَ اِعْمَلْ مَا شِئْتَ فَإِنَّکَ مُلاَقِیهِ شَرَفُ اَلْمُؤْمِنِ صَلاَتُهُ بِاللَّیْلِ وَ عِزُّهُ کَفُّهُ عَنْ أَعْرَاضِ اَلنَّاسِ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: پیامبر صلی الله علیه و آله به جبرییل علیه السلام فرمود: مرا اندرز ده، جبرئیل علیه السلام عرض کرد: ای محمّد! هر چه می خواهی زندگی کن، سرانجام می میری. هر کس را می خواهی دوست بدار سرانجام از او جدا می شوی. و هر کاری که می خواهی بکن اما بدان که آن را دیدار خواهی کرد شرافت مؤمن نماز شب اوست و عزّت و سربلندی او در خودداری از لطمه زدن به آبروی مردم است.

4/703- الشيخ بسنده عَنْ عَلِیِّ بْنِ إبْرَاهِیمَ عَنْ أبِیهِ عَنِ ابْنِ أبِی عُمَیْرٍ ، عَنْ یَحْیَی اَلطَّوِیلِ صَاحِبِ اَلْمِنْقَرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ : ﴿حَسْبُ اَلْمُؤْمِنِ عِزّاً إِذَا رَأَی مُنْکَراً أَنْ یَعْلَمَ

ص: 403


1- الخصال، ج 1، ص 6، ح18.
2- الخصال، ج 1، ص 7، ح19

اَللَّهُ مِنْ نِیَّتِهِ أَنَّهُ لَهُ کَارِهٌ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: برای عزّت و سربلندی مؤمن همین بس که هرگاه منکری را دید خدا از نیّت او آگاه باشد که آن را به قلب خود زشت می شمارد.

5/704- الشيخ بسنده إلى محمّد بْنِ الْحَسَنِ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ إِسْحَاقَ الْأَحْمَرِ عَنْ عَبْدِاللهِ بْنِ حَمَّادٍ الْأنْصَارِیِّ، عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ ، عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلْأَحْمَسِیِّ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام قال: ﴿إنَّ اللَّهَ فَوَّضَ إلَی المُؤمِنِ اُمورَهُ کُلَّها ، ولَم یُفَوِّضْ إلَیهِ أن یَکونَ ذَلیلاً، أمَا تَسمَعُ اللَّهَ تَعالی یَقولُ : ﴿وَللّهِ العِزّهُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمؤمنینَ﴾؟! (2) فالمُؤمِنُ یَکونُ عَزیزاً و لا یَکونُ ذَلیلاً قال:، إنَّ المُؤمِنَ أعَزُّ مِنَ الجَبَلِ؛ لأِنَّ الجَبَلَ یُستَقَلُّ مِنهُ بِالمَعاوِلِ ، والمُؤمِنُ لا یُستَقَلُّ مِن دینِهِ بِشَیءٍ﴾. (3)

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند اختیار همه کارها را به مؤمن داده اما این اختیار را به او نداده است که ذلیل .باشد مگر نشنیده ای که خداوند متعال می فرماید: «و عزت و اقتدار برای خدا و پیامبر او و مؤمنان است» پس مؤمن عزیز است و ذلیل .نیست مؤمن از کوه نیرومندتر و پرصلابت تر است؛ زیرا از کوه با ضربات تیشه کم می شود اما با هیچ وسیله ای از دین مؤمن نمی توان کاست.

6/705- الشيخ بسنده إِلَى الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ دَاوُدَ الرَّقِّيِّ قَالَ: سَمِعْتُ أبَا عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ یَقُولُ: ﴿لَا یَنْبَغِی لِلْمُؤْمِنِ أنْ یُذِلَّ نَفْسَهُ. قِیلَ لَهُ: وَ کَیْفَ یُذِلُّ نَفْسَهُ؟ قَالَ: یَتَعَرَّضُ لِمَا لَا یُطِیقُ﴾ (4)

داوود رقّی از امام صادق علیه السلام شنید که فرمود: مؤمن را نشاید که خویشتن را خوار سازد. عرض شد: چگونه خود را خوار می سازد؟ فرمود دست به کاری

ص: 404


1- تهذيب الاحكام، ج6، ص178، ح 10.
2- سوره منافقون، آیه 8
3- تهذيب الاحكام، ج6، ص 179 ، ح 16.
4- تهذيب الاحكام، ج6، ص 180، ح 17.

می زند که توانش را ندارد و بدینسان خود را خوار و سرافکنده می.کند

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد و نمونه هم معنای آن روایت زیر است:

الشيخ بسنده عَنْ أحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : ﴿لاَ یَنْبَغِی لِلْمُؤْمِنِ أَنْ یُذِلَّ نَفْسَهُ قُلْتُ بِمَا یُذِلُّ نَفْسَهُ قَالَ یَدْخُلُ فِیمَا یَتَعَذَّرُ مِنْهُ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: سزاوار نیست که مؤمن خود را خوار و زبون سازد، پرسیدم چگونه خود را خوار می کند؟ فرمود دست به کاری زند که موجب عذر خواهی شود.

124-خِرد سازوبرگ مؤمن

1/706- الكراجكي رَفَعَهُ إِلَی اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَالَ: ﴿لِکُلِّ شَی ءٍ آلَهٌ وعُدَّهٌ و آلَهُ المُؤمِنِ و عُدَّتُهُ العَقلُ ، و لِکُلِّ شَی ءٍ مَطِیَّهٌ و مَطِیَّهُ المَرءِ العَقلُ، و لِکُلِّ شَی ءٍ غایَهٌ و غایَهُ العِبادَهِ العَقلُ، و لِکُلِّ قَومٍ راعٍ وراعی العابِدینَ العَقلُ، و لِکُلِّ تاجِرٍ بِضاعَهٌ و بِضاعَهُ المُجتَهِدینَ العَقلُ ، و لِکُلِّ خَرابٍ عِمارَهٌ و عِمارَهُ الآخِرَهِ العَقلُ ، و لِکُلِّ سَفْرٍ فُسطاطٌ یَلجَؤون إلَیهِ و فُسطاطُ المُسلِمینَ العَقلُ﴾ (2)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: فرمود هر چیزی برای خود ابزار و ساز و برگی دارد و ابزار و ساز و برگِ مؤمن خرد است؛ هر چیزی مَرکَبی دارد و مرکب انسان خرد است؛ هر چیزی هدف و غایتی دارد و هدف و غایت عبادت [رسیدن به] خرد است؛ هر گروهی سرپرستی دارد و سرپرستِ عابدان خرد است؛ هر بازرگانی کالایی دارد و کالای کوشندگان خرد است؛ هر ویرانی را آبادانی است و آبادانی آخرت خرد

ص: 405


1- تهذيب الاحكام، ج 6، ص 180، ح 18
2- كنز الفوائد، ص 13 (ج 1، ص 56 ، طبع بیروت مع حذف بعضها).

است و هر گروه مسافری برای خود خیمه ای دارند که سر پناهشان است و خیمه مسلمانان خرد است.

125-علامت های مؤمن

1/707- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ اَلنَّوْفَلِیِّ، عَنِ السَّکُونی عَنْ أَبی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ : ﴿ثَلاثَهٌ مِن عَلاماتِ المُؤمِنِ: العِلمُ بِاللّهِ، و مَن یُحِبُّ، و مَن یَکرَهُ﴾. (1)

امام صادق علیه السلام :فرمود سه چیز از نشانه های مؤمن است شناخت خدا و شناخت دوستان او و شناخت دشمنان خدا.

می گویم: روایت از نظر سند معتبره می باشد و مراد از عبارات "بمَن يُحِبُّ و مَن يُكرِهُ " یعنی کسی که خدا دوستش داشته و آن که خداوند دشمنش داشته است. و شبیه روایت مذکور خبر "داود بن فرقد" می باشد که در کتاب کافی (2) شریف نقل شده است.

2/708- الكليني، عَنِ اَلْعِدَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أبِیهِ عَنْ عَبْدِاللهِ بْنِ الْقَاسِمِ، عَنْ أبِی بَصِیرٍ عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ : قال أمير المؤمنين علیه السلام: ﴿إِنَّ لِأَهْلِ اَلدِّینِ عَلاَمَاتٍ یُعْرَفُونَ بِهَا: صِدْقُ اَلْحَدِیثِ وَ أَدَاءُ اَلْأَمَانَهِ، وَ وَفَاءٌ بِالْعَهْدِ، وَ صِلَهُ اَلْأَرْحَامِ، وَ رَحْمَهُ اَلضُّعَفَاءِ، وَ قِلَّهَ اَلْمُرَاقَبَهِ لِلنِّسَاءِ - أَوْ قَالَ قِلَّهُ اَلْمُوَافَاهِ لِلنِّسَاءِ - وَ بَذْلُ اَلْمَعْرُوفِ، وَ حُسْنُ اَلْخُلُقِ، وَ سَعَهُ اَلْخُلُقِ وَ اِتِّبَاعُ اَلْعِلْمِ وَ مَا یُقَرِّبُ إِلَی اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ زُلْفَی طُوبی لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ ، وَ طُوبَی شَجَرَهٌ فِی اَلْجَنَّهِ أَصْلُهَا فِی دَارِ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، وَ لَیْسَ مُؤْمِنٌ إِلاَّ وَ فِی دَارِهِ غُصْنٌ مِنْهَا، لاَ یَخْطُرُ عَلَی قَلْبِهِ شَهْوَهُ شَیْءٍ إِلاَّ أَتَاهُ بِهِ ذَلِکَ، وَ لَوْ أَنَّ رَاکِباً مُجِدّاً سَارَ فِی ظِلِّهَا مِأَهَ عَامٍ مَا خَرَجَ مِنْهُ، وَ لَوْ طَارَ فِی أَسْفَلِهَا غُرَابٌ مَا بَلَغَ أَعْلاَهَا حَتَّی یَسْقُطَ هَرِماً- أَلاَ فَفِی هَذِهِ فَارْغَبُوا إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ مِنْ نَفْسِهِ فِی شُغُلٍ وَ اَلنَّاسُ مِنْهُ فِی رَاحَهٍ، إِذَا جَنَّ عَلَیْهِ اَللَّیْلُ اِفْتَرَشَ وَجْهَهُ وَ سَجَدَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِمَکَارِمِ بَدَنِهِ یُنَاجِی اَلَّذِی خَلَقَهُ فِی

ص: 406


1- الكافي، ج 2، ص 235.
2- الكافي، ج 2، ص 126.

فَکَاکِ رَقَبَتِهِ، أَلاَ فَهَکَذَا کُونُوا﴾ (1)

امام صادق علیه السلام از امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: همانا دین داران را نشانه هایی است که با آن ها شناخته می شوند راستگویی ،امانتداری پایبندی به عهد و پیمان، به جا آوردن صله رحم ترحّم بر نا ،توانان کمتر موافقت کردن یا همنشینی با زنان، نیکی کردن، خوش خویی صبر و حوصله داشتن پیروی از دانش و آن چه به خداوند عز و جل نزدیک می.کند درخت طوبی ارزانی اینان و فرجامشان نیک .باد طوبی درختی است در بهشت که ریشه اش در خانه پیغمبر است؛ و مؤمنی نیست مگر این که در خانه اش شاخه ای از آن ،باشد و در دلش خواهش چیزی نمی گذرد مگر این که آن شاخه برایش به بار می آورد؛ و اگر سواری تندرو صد سال زیر سایه آن درخت ،بتازد از آن بیرون نمی رود و اگر از فرودش کلاغی بپرد تا پیر شود به فرازش نمی رسد آگاه باشید به این دل ببندید و رو کنید به راستی مؤمن به خود مشغول است و مردم از او در آسایشند و آزاری نمی بینند؛ چون شب او را در خود می گیرد چهره بر خاک می نهد و برای خدا سجده می کند با اندام ارجمند تنش و راز می گوید با خدا درباره آزاد کردن خود (از دوزخ) و بدانید که باید چنین باشید.

می گویم: "اسکافی" این خبر را تا عبارت "طوبى لهم وحسن مآب" در کتاب التمحيص (2) آورده است. المُؤاتاة: موافقت و پیروی الزُّلفی: قرب و نزدیکی. و فیض کاشانی گفته «حقیقت "طوبی" علم و دانش است چرا که هر کدام از نعمت های بهشتی مثال و صورتی در دنیا دارد و صورت و مثال درخت طوبی همان علوم دینی است که ریشه و معدن آن در خانه پیامبر خدا صلی الله علیه و آله که شهر علم است می باشد و در خانه هر مؤمنی شاخه و بهره ای از آن وجود دارد شهوات و آن چه در آخرت به او می رسد شاخه های معارف و اعمال نیک می باشد که در زندگی دنیوی انجام داده

ص: 407


1- الكافي، ج 2، ص239.
2- التمحيص، ص 67 ، رقم 161

است». (1)

3/709- الصدوق قال : حَدَّثَنَا عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ اَلنَّضْرِ بْنِ سِمْعَانَ اَلتَّمِیمِیُّ رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو اَلْقَاسِمِ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ اَلْمَکِّیُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو اَلْحَسَنِ عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ الخرانی، عَنْ صَالِحِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ أَبِی عُثْمَانَ عَبْدِ بْنِ مَیْمُونٍ اَلسَّکُونِیِّ، عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ مَعْنٍ اَلْأَزْدِیِّ عَنْ عِمْرَانَ بْنِ سليمان عن طاووس بن اليمان قال سمعت على بن الحسين يقول : ﴿عَلامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ قُلْتُ: وَ مَا هُنَّ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ؟ قَالَ: الْوَرَعُ فِي الْخَلْوَةِ وَالصَّدَقَةُ فِي الْقِلَّةِ وَالصَّبْرُ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ وَالْحِلْمُ عِنْدَ الْغَضَبِ وَالصِّدْقُ عِنْدَ الْخَوْفِ﴾ (2)

امام سجّاد علیه السلام فرمود: نشانه های مؤمن پنج تاست: پارسایی در خلوت، صدقه دادن در تنگدستی ،شکیبایی در برابر ،مصیبت بردباری هنگام خشم و راستگویی با وجود بیم و ترس.

4/710- الشيخ رَفَعَهُ إلى أبي محمّد الحسن العسكري علیه السلام أنه قال : عَلامَاتُ الْمُؤمِنِ خَمْسٌ : صَلاةُ الْخَمْسِينَ، وَ زِيَارَةُ الأَرْبَعِينَ، وَالتَّخَتُّمُ فِي الَْيمِينِ، وَ تَعْفِيرُ الْجَبِينِ، وَالْجَهْرُ بِ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾ (3)

امام حسن عسکری علیه السلام فرمود: پنج چیز از نشانه های مؤمن است. گزاردن پنجاه و يك ركعت نماز واجب و نافله و زیارت اربعین و انگشتر در دست راست کردن و پیشانی بر خاک ساییدن و بلند گفتن ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾.

می گویم: روایات در این عنوان فراوانند برای اطلاع بیشتر به کتاب بحار الانوار(4) مراجعه شود علّامه مجلسی اعلی الله مقامه بابی را تحت عنوان "علامات المؤمن وصفاته" آورده و بیش از یکصد صفحه را به آن اختصاص نموده اند. خداوند

ص: 408


1- الوافي، ج 4، ص166.
2- الخصال، ج 1، ص 269، رقم 4.
3- تهذيب الأحكام، ج6، ص 52، ح122
4- بحار الأنوار، ج 64 ، ص 261

پاداش خیرش دهاد

126-تندخویی مؤمن

1/711- الصدوق قال : أبي رضی الله عنه قال: حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ ، عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ یَزِیدَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنِ اِبْنِ أُذَنْیَهَ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ: ﴿کُنَّا عِنْدَهُ فَذَکَرْنَا رَجُلاً مِنْ أَصْحَابِنَا فَقُلْنَا فِیهِ حِدَّهٌ فَقَالَ: مِنْ عَلاَمَهِ اَلْمُؤْمِنِ أَنْ یَکُونَ فِیهِ حِدَّهٌ، قَالَ: فَقُلْنَا إِنَّ عَامَّهَ أَصْحَابِنَا فِیهِمْ حِدَّهٌ فَقَالَ: إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی فِی وَقْتِ مَا ذَرَأَهُمْ أَمَرَ أَصْحَابَ اَلْیَمِینِ وَ أَنْتُمْ هُمْ أَنْ یَدْخُلُوا اَلنَّارَ فَدَخَلُوهَا فَأَصَابَهُمْ وَ هَجٌ فَالْحِدَّهُ مِنْ ذَلِکَ اَلْوَهَجِ، وَ أَمَرَ أَصْحَابَ اَلشِّمَالِ وَ هُمْ مُخَالِفُوهُمْ أَنْ یَدْخُلُوا اَلنَّارَ فَلَمْ یَفْعَلُوا، فَمِنْ ثَمَّ لَهُمْ سَمْتٌ وَ لَهُمْ وَقَارٌ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: از نشانه های مؤمن این است که قاطعیت و تندخویی .دارد به ایشان عرض کردیم همه اصحاب ما قاطعیّت دارند. ایشان فرمودند: هنگامی که خداوند تبارک و تعالی اصحاب یمین که شما باشید را خلق کرد به آنان امر کرد که در آتش بروند و شراره ای به آنان برخورد کرد و قاطعیت از همان شراره است، و به اصحاب ،شمال که مخالفین آن ها می باشند امر نمود تا در آتش بروند و آنان این کار را نکردند و از همین روی است که آرامش و وقار (کاذب) در آنان وجود دارد.

127-على علیه السلام مهتر مؤمنان

1/712- الرضي رَفَعَهُ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿أَنَّهُ قَالَ: أَنا یَعْسُوبُ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمَالُ یَعْسُوبُ الْفُجَّارِ﴾ (2)

امیرمؤمنان علیه علیه السلام فرمود: من پیشوای مؤمنانم و مال پیشوای تبهکاران است.

ص: 409


1- علل الشرایع، ص 85
2- نهج البلاغة حكمة 316

می گویم: سید رضی :گفته مراد آن است که مؤمنان پیرو و دنباله رو من و فجّار و تبهکاران دنباله رو مال و ثروت و مادّیات اند چنان چه زنبورهای عسل از بزرگ خود پیروی می کنند

128-عیادت مؤمن

1/713- الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ رَفَعَهُ إِلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَالَ: ﴿أَیُّمَا مُؤْمِنٍ عَادَ مَرِیضاً فِی اَللَّهِ خَاضَ فِی اَلرَّحْمَهِ خَوْضاً وَ إِذَا قَعَدَ عِنْدَهُ اِسْتَنْقَعَ اِسْتِنْقَاعاً فَإِنْ عَادَهُ غُدْوَهً صَلَّی عَلَیْهِ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ إِلَی أَنْ یُمْسِیَ فَإِنْ عَادَهُ عَشِیَّهً صَلَّی عَلَیْهِ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ إِلَی أَنْ یُصْبِحَ﴾ (1)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر مؤمنی که از بیماری عیادت کند وارد رحمت خداوند می شود و آن گاه که نزد او بنشیند رحمت خداوند سراسر وجودش را ،بگیرد، پس اگر صبح بیمار را عیادت کند هفتاد هزار فرشته تا شامگاهان بر او درود می فرستند و اگر شامگاهان عیادتش کند هفتاد هزار فرشته تا صبح بر او درود می فرستند.

2/714- الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ رَفَعَهُ إلَی أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ أنَّهُ قَالَ: ﴿أَیُّمَا مُؤْمِنٍ عَادَ أَخَاهُ اَلْمُؤْمِنَ فِی مَرَضِهِ صَلَّی عَلَیْهِ سَبْعَهٌ وَ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ فَإِذَا قَعَدَ عِنْدَهُ غَمَرَتْهُ اَلرَّحْمَهُ وَ اِسْتَغْفَرُوا لَهُ حَتَّی یُمْسِیَ فَإِنْ عَادَهُ مَسَاءً کَانَ لَهُ مِثْلُ ذَلِکَ حَتَّی یُصْبِحَ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: هر مؤمنی برادر بیمارش را عیادت کند هفتاد و هفت هزار فرشته بر او درود می فرستند و چون کنار بیمار بنشیند رحمت الهی او را در بر گرفته و فرشتگان تا شامگاهان برایش آمرزش بخواهند و اگر شامگاهان از برادر بیمارش عیادت کند این عمل (آمرزش خواهی فرشتگان برایش) تا صبحگاهان تکرار خواهد شد.

ص: 410


1- المؤمن، ص 58، ح146.
2- المؤمن، ص 58، ح147

3/715- الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ رَفَعَهُ إلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : أَنَّهُ قَالَ لِبَعْضِ أَصْحَابِهِ: ﴿تَذْهَبُ بِنَا نَعُودُ فُلاَناً قَالَ فَذَهَبْتُ مَعَهُ فَإِذَا أَبُو مُوسَی اَلْأَشْعَرِیُّ جَالِسٌ عِنْدَهُ فَقَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَا أَبَا مُوسَی أَعَائِداً جِئْتَ أَمْ زَائِراً فَقَالَ لاَ بَلْ عَائِداً فَقَالَ أَمَا إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ إِذَا عَادَ أَخَاهُ اَلْمُؤْمِنَ صَلَّی عَلَیْهِ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ حَتَّی یَرْجِعَ إِلَی أَهْلِهِ﴾ (1)

امیرمؤمنان علی علیه السلام به تعدادی اصحابش :فرمود به عیادت فلانی برویم؟ راوی :گفت وقتی وارد شدیم ابوموسی اشعری را نزد بیمار دیدیم و امیر المؤمنين علیه السلام به او فرمود: به عیادت ،آمده ای یا به دیدار؟ :گفت به عیادت آمده ام. حضرت فرمود: وقتی مؤمنی برادرش را عیادت کند، هفتاد هزار فرشته بر او درود می فرستند تا زمانی که به خانه و خانواده اش بر برگردد.

4/716- الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ رَفَعَهُ إلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه: ﴿أَیُّمَا مُسْلِمٍ عَادَ مَرِیضاً مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ خَاضَ رِمَالَ اَلرَّحْمَهِ فَإِذَا جَلَسَ إِلَیْهِ غَمَرَتْهُ اَلرَّحْمَهُ فَإِذَا رَجَعَ إِلَی مَنْزِلِهِ شَیَّعَهُ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ حَتَّی یَدْخُلَ إِلَی مَنْزِلِهِ کُلُّهُمْ یَقُولُونَ أَلاَ طِبْتَ وَ طَابَتْ لَکَ اَلْجَنَّهُ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر مسلمانی که مؤمن بیماری را عیادت ،کند در رحمت بیکران الهی فرو رفته و چون نزد او بنشیند رحمت سر تا پای وجودش را فرا گیرد و هنگامی که به خانه خود برگردد هفتاد هزار فرشته او را همراهی کنند و چون داخل شود فرشتگان به او گویند پاک شدی و بهشت گوارایت باد.

5/717- الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ رَفَعَهُ إلَی أَبِی جَعْفَر عَلَیْهِ السَّلامُ قالَ: ﴿أَیُّمَا مُؤْمِنٍ زَارَ مُؤْمِناً کَانَ زَائِراًً

ص: 411


1- المؤمن، ص 59، ص 149.
2- المؤمن، ص 60 ، ح 154

لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَیُّمَا مُؤْمِنٍ عَادَ مُؤْمِناً خَاضَ اَلرَّحْمَهَ خَوْضاً فَإِذَا جَلَسَ غَمَرَتْهُ اَلرَّحْمَهُ فَإِذَا اِنْصَرَفَ وَکَّلَ اَللَّهُ [بِهِ] سَبْعِینَ أَلْفَ مَلَکٍ یَسْتَغْفِرُونَ لَهُ وَ یَسْتَرْحِمُونَ عَلَیْهِ وَ یَقُولُونَ طِبْتَ وَ طَابَتْ لَکَ اَلْجَنَّهُ إِلَی تِلْکَ اَلسَّاعَهِ مِنَ اَلْغَدِ وَ کَانَ لَهُ خَرِیفٌ مِنَ اَلْجَنَّهِ قَالَ اَلرَّاوِی وَ مَا اَلْخَرِیفُ جُعِلْتُ فِدَاکَ قَالَ زَاوِیَهٌ فِی اَلْجَنَّهِ یَسِیرُ اَلرَّاکِبُ فِیهَا أَرْبَعِینَ عَاماً﴾ (1)

امام باقر علیه السلام فرمود: مؤمنی که به دیدار برادر مؤمنش رود، زائر خداوند عز و جل است و اگر مؤمنی را عیادت کند در رحمت بیکران الهی فرو رود و چون نزد او بنشیند رحمت الهی سراسر وجودش را در بر گیرد و چون برگردد خداوند هفتاد هزار فرشته بر او بگمارد تا برایش آمرزش و رحمت خداوند را درخواست کرده و تا همان ساعت از روز بعد فرشتگان می گویند خوش آمدی بهشت گوارای وجودت باد و در بهشت (خَریف) برای او در نظر گرفته شده است، راوی گفت: فدایت گردم، (خریف) به چه معناست؟ امام فرمود گوشه و قطعه ای از بهشت است که امکان تاختن سوارکار به مدّت چهل سال در آن وجود دارد.

6/718- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ ، عَنِ اِبْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُعَاوِیَهَ اِبْنَ وَهْبٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿أَیُّمَا مُؤْمِنٍ عَادَ مُؤْمِناً مَرِیضاً حِینَ یُصْبِحُ شَیَّعَهُ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ فَإِذَا قَعَدَ غَمَرَتْهُ اَلرَّحْمَهُ وَ اِسْتَغْفَرُوا لَهُ حَتَّی یُمْسِیَ وَ إِنْ عَادَهُ مَسَاءً کَانَ لَهُ مِثْلُ ذَلِکَ حَتَّی یُصْبِحَ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: هر مؤمنی که صبح برای عیادت مؤمنی روان شود، هفتاد هزار فرشته همراهیش نمایند و چون بر بالین بیمار ،بنشیند رحمت الهی او را فرا بگیرد و فرشتگان تا شباهنگام برای او آمرزش بخواهند و اگر شب به عیادت رود، همین گونه پاداش تا صبح نصیب او می گردد.

ص: 412


1- المؤمن، ص 61 ، ح158.
2- الكافي، ج 3، ص 121.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

7/719- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ اِبْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ دَاوُدَ اَلرَّقِّیِّ عَنْ رَجُلٍ مِنْ أصْحَابِهِ عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ. قَالَ: ﴿أَیُّمَا مُؤْمِنٍ عَادَ مُؤْمِناً فِی اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی مَرَضِهِ وَکَّلَ اَللَّهُ بِهِ مَلَکاً مِنَ اَلْعُوَّادِ یَعُودُهُ فِی قَبْرِهِ وَ یَسْتَغْفِرُ لَهُ إِلَی یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: هر مؤمنی که برای خداوند از مؤمن بیماری عیادت کند، خداوند فرشته ای را بر او بگمارد که در قبرش از او دیدار کند و تا قیامت برایش مرزش بخواهد.

8/720- الشيخ بسنده إِلَی مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ اَلْکَاظِمِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ آبَائِهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ عَنِ اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ: ﴿یُعَیِّرُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَبْداً مِنْ عِبَادِهِ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ فَیَقُولُ عَبْدِی مَا مَنَعَکَ إِذَا مَرِضْتُ أَنْ تَعُودَنِی فَیَقُولُ سُبْحَانَکَ سُبْحَانَکَ أَنْتَ رَبُّ اَلْعِبَادِ لاَ تَأْلَمُ وَ لاَ تَمْرَضُ فَیَقُولُ مَرِضَ أَخُوکَ اَلْمُؤْمِنُ فَلَمْ تَعُدْهُ وَ عِزَّتِی وَ جَلاَلِی لَوْ عُدْتَهُ لَوَجَدْتَنِی عِنْدَهُ ثُمَّ لَتَکَفَّلْتُ بِحَوَائِجِکَ فَقَضَیْتُهَا لَکَ وَ ذَلِکَ مِنْ کَرَامَهِ عَبْدِیَ اَلْمُؤْمِنِ وَ أَنَا اَلرَّحْمَنُ اَلرَّحِیمُ﴾ (2)

امام کاظم علیه السلام از پدرانش علیهم السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خداوند عز و جل روز قیامت بنده ای را سرزنش می کند و می فرماید بنده من! چه چیز مانع تو شد وقتی که من مريض ،شدم مرا عیادت کنی؟ بنده می گوید منزّهی تو! منزّهی تو! تو پرودگار بندگانی و درد و بیماری نداری پس خداوند می فرماید برادر مؤمنت مریض شد و او را عیادت نکردی! به عزت و جلالم قسم که اگر او را عیادت می کردی مرا نزد او می یافتی؛ سپس برای حوائجت سرپرستی می شدی و من آن را برای تو روا می کردم و این به خاطر کرامت بنده مؤمن من است و من رحمان و رحیم هستم

ص: 413


1- الكافي، ج 3، ص 120.
2- أمالي الطوسي، المجلس الثلاثون، ج 8، ص 629 ، رقم 1295

129-پیوستگی کردار مؤمن تا مرگ

1/721- القطب الرواندي رَفَعَهُ إِلَی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ : ﴿المُداوَمَهُ اَلْمُدَاوَمَهَ فَإِنَّ اَللَّهَ لَمْ یَجْعَلْ لِعَمَلِ اَلْمُؤْمِنِینَ غَایَهً إِلاَّ اَلْمَوْتَ﴾. (1)

اميرمؤمنان على علیه السلام فرمود: مداومت ورزید مداومت ورزید؛ زیرا که خداوند برای عمل مؤمنان پایانی جز مرگ قرار نداده است

130-زبان اقتصادی زدن به مؤمن

1/722- الكليني، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَی عَنْ مُیَسِّرٍ عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ: ﴿غَبْنُ الْمُؤْمِنِ حَرَامٌ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: مغبون کردنِ مؤمن حرام است

می گویم: این روایت را شیخ طوسی در کتاب التهذیب (3) نقل نموده است.

2/723- الصدوق رَفَعَهُ إِلَی اَلصَّادِقِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ : ﴿غَبْنُ الْمُسْتَرْسِلِ سُحْتٌ وَ غَبْنُ الْمُؤْمِنِ حَرَامٌ﴾ (4)

امام صادق علیه السلام فرمود: مغبون ساختن کسی که انسان را مورد اطمینان داشته و در صحّت جنس و قیمت به او اعتماد نموده حرام است و نیز مغبون کردن مؤمن حرام است.

131-غربت و بی کسی مؤمن

1/724- الكليني، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ، عَن اِبْنِ أَبِی نَجْرَانَ عَنْ مُثَنًّی اَلْحَنَّاطِ عَنْ کَامِلٍ اَلتَّمَّارِ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿اَلنَّاسُ کُلُّهُمْ بَهَائِمُ- ثَلاَثاً- إِلاَّ

ص: 414


1- لب اللباب ؛ و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج 1، ص 130، ح 3، طبع آل البيت
2- الكافي، ج 5، ص 153.
3- التهذيب، ج 7، ص 7.
4- الفقيه، ج 3، ص 272 ، رقم 3982

قَلِیلاً مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ اَلْمُؤْمِنُ غَرِیبٌ - ثَلاَثَ مَرَّاتٍ-.﴾ (1)

امام باقر علیه السلام فرمود: مردم همگی به مانند چهارپایانند - این جمله را سه بار تکرار کردند سپس فرمود - جز اندکی از مؤمنان و مؤمن غریب است - این جمله را هم سه بار تکرار کردند- .

2/725- الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ رَفَعَهُ إلَی أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ ﴿ما مِنْ مُؤْمِنٍ یَمُوتُ فِی غُرْبَهٍ مِنَ اَلْأَرْضِ فَیَغِیبُ عَنْهُ بَوَاکِیهِ إِلاَّ بَکَتْهُ بِقَاعُ اَلْأَرْضِ اَلَّتِی کَانَ یَعْبُدُ اَللَّهَ عَلَیْهَا وَ بَکَتْهُ أَثْوَابُهُ وَ بَکَتْهُ أَبْوَابُ اَلسَّمَاءِ اَلَّتِی کَانَ یَصْعَدُ بِهَا عَمَلُهُ وَ بَکَاهُ اَلْمَلَکَانِ اَلْمُوَکَّلاَنِ بِهِ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: هرگاه مؤمنی در سرزمینی غریبانه بمیرد و گریه کننده ای نداشته ،باشند مکان هایی که او خداوند را عبادت می کرد بر او می گریند و جامه هایش و درهای آسمان که اعمالش از آن جا می گذشته، و دو فرشته موكّل (رقیب و عتید) هم بر او خواهند گریست.

3/726- الكشي، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْعُودٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ أَحْمَدَ عَنِ الْعَمْرَكِيِّ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَبِيبٍ الْأَزْدِيِّ، عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ اَلْأَصَمِّ، عَنْ ذَرِیحٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ :قال ﴿خَرَجْتُ إِلَی اَلْمَدِینَهِ وَ أَنَا وَجِعٌ ثَقِیلٌ فَقِیلَ لَهُ مُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمٍ وَجِعٌ ثَقِیلٌ فَأَرْسَلَ إِلَیَّ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ بِشَرَابٍ مَعَ اَلْغُلاَمِ مُغَطًّی بِمِنْدِیلٍ فَنَاوَلَنِیهِ اَلْغُلاَمُ وَ قَالَ لِی اِشْرَبْهُ فَإِنَّهُ قَدْ أَمَرَنِی أَنْ لاَ أَرْجِعَ حَتَّی تَشْرَبَهُ فَتَنَاوَلْتُ فَإِذَا رَائِحَهُ اَلْمِسْکِ مِنْهُ وَ إِذَا شَرَابٌ طَیِّبُ اَلطَّعْمِ بَارِدٌ فَلَمَّا شَرِبْتُهُ قَالَ لِی اَلْغُلاَمُ یَقُولُ لَکَ إِذَا شَرِبْتَ فَتَعَالَ إِلَیَّ فَفَکَّرْتُ فِیمَا قَالَ لِی لاَ أَقْدِرُ عَلَی اَلنُّهُوضِ قَبْلَ ذَلِکَ عَلَی رِجْلَیَّ فَلَمَّا اِسْتَقَرَّ اَلشَّرَابُ فِی جَوْفِی فَکَأَنَّمَا أُنْشِطْتُ مِنْ عِقَالٍ فَأَتَیْتُ بَابَهُ فَاسْتَأْذَنْتُ عَلَیْهِ فَصَوَّتَ بِی صَحِیحَ اَلْجِسْمِ اُدْخُلْ اُدْخُلْ فَدَخَلْتُ وَ أَنَا بَاکٍ فَسَلَّمْتُ

ص: 415


1- الكافي، ج 2، ص 242.
2- المؤمن، ص 36 ، ح 81.

عليه وَ قَبَّلْتُ یَدَهُ وَ رَأْسَهُ فَقَالَ لِی وَ مَا یُبْکِیکَ یَا مُحَمَّدُ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ أَبْکِی عَلَی اِغْتِرَابِی وَ بُعْدِ اَلشُّقَّهِ وَ قِلَّهِ اَلْمَقْدُرَهِ عَلَی اَلْمُقَامِ عِنْدَکَ وَ اَلنَّظَرِ إِلَیْکَ فَقَالَ لِی أَمَّا قِلَّهُ اَلْمَقْدُرَهِ فَکَذَلِکَ جَعَلَ اَللَّهُ أَوْلِیَاءَنَا وَ أَهْلَ مَوَدَّتِنَا وَ جَعَلَ اَلْبَلاَءَ إِلَیْهِمْ سَرِیعاً وَ أَمَّا مَا ذَکَرْتَ مِنَ اَلْغُرْبَهِ فَلَکَ بِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ أُسْوَهٌ بِأَرْضٍ نَاءٍ عَنَّا بِالْفُرَاتِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ أَمَّا مَا ذَکَرْتَ مِنْ بُعْدِ اَلشُّقَّهِ فَإِنَّ اَلْمُؤْمِنَ فِی هَذَا اَلدُّنْیَا غَرِیبٌ وَ فِی هَذَا اَلْخَلْقِ مَنْکُوسٌ حَتَّی یَخْرُجَ مِنْ هَذِهِ اَلدَّارِ إِلَی رَحْمَهِ اَللَّهِ وَ أَمَّا مَا ذَکَرْتَ مِنْ حُبِّکَ قُرْبَنَا وَ اَلنَّظَرِ إِلَیْنَا وَ أَنَّکَ لاَ تَقْدِرُ عَلَی ذَلِکَ فَاللَّهُ یَعْلَمُ مَا فِی قَلْبِکَ وَ جَزَاؤُکَ عَلَیْهِ ﴾ (1)

محمّد بن مسلم :گوید با جسمی دردمند و سنگین، به مدینه رفتم. به ایشان (امام باقر علیه السلام) گفته شد محمّد بن مسلم دردمند و علیل است. امام علیه السلام به وسیله خدمتکار خود، ظرف شربتی که روی آن با دستمالی پوشیده شده بود، برایم فرستاد. خدمتکار ظرف را به دست من داد و گفت بنوش؛ زیرا امام علیه السلام به من دستور داده است که تا آن را ننوشی بر نگردم من ظرف را گرفتم دیدم بوى مُشك از آن، بلند است و شربت خوش مزه و خنکی است چون آن را نوشیدم، خدمتکار به من :گفت امام علیه السلام به تو می فرماید که وقتی نوشیدی بیا من درباره آن چه به من گفت ،اندیشیدم حال آن که پیش از آن قادر نبودم بر پای خود بایستم؛ امّا همین که آن شربت در معده ام جا گرفت گویی بند از پایم گشوده شد به در خانه امام علیه السلام رفتم و اجازه ورود خواستم ایشان با صدای بلند به من :فرمود تن درست باشی. داخل شو. داخل شو. من گریه کنان داخل شدم و به ایشان سلام کردم و دست و سرش را بوسیدم فرمود: ای محمّد چرا گریه می کنی؟ :گفتم فدایت شوم! برای غربتم و درازی سفر و تنگدستی و این که نمی توانم پیش شما بمانم و ببینمتان، می گریم. :فرمود: در باره تنگدستی بدان که خداوند دوستان و محبّان ما را این گونه قرار داده

ص: 416


1- رجال الكشي، ص 167 ، رقم 281

و بلا و سختی را به سوی آنان شتابانده است و درباره آن چه از غربت گفتی، بدان که ابا عبدالله الحسین علیه السلام را که در سرزمینی دور از ما در کنار فرات است سرمشق خود قرار ده، و درباره آن چه از دوری سفر ،گفتی بدان که مؤمن، در این دنیا و در میان این مردم واژگونه و غریب است تا آن که از این سرای به رحمت خدا رود، و اما این که گفتی دوست داری نزديك ما باشی و ما را ببینی؛ ولی نمی توانی این کار را ،بکنی بدان که خداوند از آن چه در قلبت می گذرد آگاه است و تو را پاداش خواهد داد.

4/727- الراوندي باسناده عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ قَالَ :قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: ﴿ إِنَّ اَلْإِسْلاَمَ بَدَأَ غَرِیباً وَ سَیَعُودُ غَرِیباً کَمَا بَدَأَ فَطُوبَی لِلْغُرَبَاءِ فَقِیلَ وَ مَنْ هُمْ یَا رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ اَلَّذِینَ یَصْلُحُونَ إِذَا فَسَدَ اَلنَّاسُ إِنَّهُ لاَ وَحْشَهَ وَ لاَ غُرْبَهَ عَلَی مُؤْمِنٍ وَ مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یَمُوتُ فِی غُرْبَتِهِ إِلاَّ بَکَتْ عَلَیْهِ اَلْمَلاَئِکَهُ رَحْمَهً لَهُ حَیْثُ قَلَّتْ بَوَاکِیهِ وَ فُسِحَ لَهُ فِی قَبْرِهِ بِنُورٍ یَتَلَأْلَأُ مِنْ حَیْثُ دُفِنَ إِلَی مَسْقَطِ رَأْسِهِ﴾ (1)

پیامبر خدا صلی الله عله و اله فرمود: اسلام غریبانه آغاز شد و بزودی غریب خواهد شد؛ پس خوشا به حال غریبان عرض کردند ای رسول خدا غریبان کیستند؟ :فرمود کسانی که وقتی مردم فاسدند آنان صالحند. بدان که مؤمن هراس و بی کسی ندارد، هیچ مؤمنی نیست که در غربت بمیرد مگر آن که دل فرشتگان از اندك بودن گریه کنندگانش به رحم می آید و می،گریند و قبرش برای او گشاده می شود، با نوری که از محلّ دفنش تا زادگاهش می درخشد

132-غصب دارایی مؤمن

1/728- الصدوق، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحَسَنِ عَنِ اَلصَّفَّارِ عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ یَزِیدَ عَنْ حَمَّادِ

ص: 417


1- النوادر ، ص 9؛ و نقل عنه في بحار الأنوار، ج 64، ص 200.

اِبْنِ عِیسَی، عَنْ رِبْعِیِّ بْنِ عَبْدِاللهِ عَنْ فُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ قَالَ: قَالَ أبُو عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ: ﴿مَنْ أَكَلَ مِنْ مَالِ أَخِيهِ ظُلْماً وَلَمْ يَرُدَّهُ إِلَيْهِ، أَكَلَ جَذْوَةً مِنَ النَّارِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام :فرمود هر که مال برادر خود را به ستم بخورد و به او برنگرداند، در واقع روز رستاخیز، پاره ای از آتش خورده است.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

2/729الصدوق، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَی بْنِ اَلْمُتَوَکِّلِ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ مُحَمَّدُ اِبْنُ اَلْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی اَلْخَطَّابِ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ، عَنْ أَبِی عُبَیْدَهَ اَلْحَذَّاءِ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: ﴿ مَنِ اقْتَطَعَ مَالَ مُؤْمِنٍ غَصْباً بِغَیْرِ حَقِّهِ لَمْ یَزَلِ اللَّهُ مُعْرِضاً عَنْهُ مَاقِتاً لِأَعْمَالِهِ الَّتِی یَعْمَلُهَا مِنَ الْبِرِّ وَ الْخَیْرِ لَا یُثْبِتُهَا فِی حَسَنَاتِهِ حَتَّی یَتُوبَ وَ یَرُدَّ الْمَالَ الَّذِی أَخَذَهُ إِلَی صَاحِبِهِ﴾ (2)

امام باقر علیه السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و اله فرمود: کسی که بدون رضایت و با غصب، مال مؤمنی را بردارد خداوند عز و جل پیوسته از او روگردان بوده و از کارهای نيك و خير او متنفّر خواهد بود و تا زمانی که توبه نکند و آن مالی را که برداشته است به صاحبش بازنگرداند خداوند آن اعمال نيك را در ردیف کارهای نیکش نمی نویسد.

می گویم: روایت از نظر سند معتبره می باشد و آن را ابن ابی جمهور احسایی به صورت مرفوع در کتاب عوالی اللئالی (3) آورده و صاحب مستدرک الوسائل (4) از او نقل نموده است.

ص: 418


1- عقاب الأعمال، ص 322، ح 8؛ و نقل عنه في وسائل الشيعة ج 11، ص 343 (ج16، ص 53، طبع آل البيت)
2- عقاب الأعمال، ص 322، ح 9؛ و نقل عنه في وسائل الشيعة، ج 11، ص 343 (ج 16، ص 53).
3- عوالي ،اللئالي، ج 1، ص 364 ، ح56.
4- مستدرك الوسائل، ج 3، ص 146 (ج 17، ص 89، طبع آل البيت).

133-خشم مؤمن

1/730- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إبراهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی، عَنْ یُونُسَ عَنْ صَفْوَانَ اَلْجَمَّالِ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: ﴿ إِنَّمَا اَلْمُؤْمِنُ اَلَّذِی إِذَا غَضِبَ لَمْ یُخْرِجْهُ غَضَبُهُ مِنْ حَقٍّ وَ إِذَا رَضِیَ لَمْ یُدْخِلْهُ رِضَاهُ فِی بَاطِلٍ وَ إِذَا قَدَرَ لَمْ یَأْخُذْ أَکْثَرَ مِمَّا لَهُ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: مؤمن کسی است که چون خشمگین شود، از حق نگذرد و چون راضی و خشنود گردد، در باطل قدم ننهد و چون قدرت یابد، بیشتر از حقّ خود نگیرد.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

2/731- الكليني، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ، عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَیْدٍ عَنْ أَبِی حَمْزَهَ اَلثُّمَالِیِّ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بنِ اَلْحَسَنِ عَنْ أُمِّهِ فَاطِمَهَ بِنْتِ اَلْحُسَیْنِ بن قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله: ﴿ ثَلاَثُ خِصَالٍ مَنْ کُنَّ فِیهِ اِسْتَکْمَلَ خِصَالَ اَلْإِیمَانِ إِذَا رَضِیَ لَمْ یُدْخِلْهُ رِضَاهُ فِی بَاطِلٍ وَ إِذَا غَضِبَ لَمْ یُخْرِجْهُ اَلْغَضَبُ مِنَ اَلْحَقِّ وَ إِذَا قَدَرَ لَمْ یَتَعَاطَ مَا لَیْسَ لَهُ﴾ (2)

فاطمه دختر امام حسین علیه السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: سه ویژگی است که هر کس داشته ،باشد خصلت های ایمان را کامل :دارد هرگاه خشنود می شود خشنودی اش او را به ناحق نکشاند و هرگاه خشمگین می شود، خشمش او را از حق برون نَبَرد، و هرگاه قدرت می یابد به آن چه از او نیست، دست دراز نکند.

می گویم: این روایت را شیخ صدوق با سند متصل خود به "فاطمه بنت الحسین علیهما السلام" در کتاب الخصال (3) نقل نموده است.

ص: 419


1- الكافي، ج 2، ص 233
2- الكافي، ج 2، ص 239
3- الخصال، ج 1، ص 105 ، رقم 66

3/732- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ أَبِی أَیُّوبَ عَنْ أَبِی عُبَیْدَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿نَّمَا الْمُؤْمِنُ الَّذِي إِذَا رَضِيَ لَمْ يُدْخِلْهُ رِضَاهُ فِي إِثْمٍ وَ لاَ بَاطِلٍ، وَ إِذَا سَخِطَ لَمْ يُخْرِجْهُ سَخَطُهُ مِنْ قَوْلِ الْحَقِّ، وَالَّذِي إِذَا قَدَرَ لَمْ تُخْرِجْهُ قُدْرَتُهُ إِلَى التَّعَدِّي إِلَى مَا لَيْسَ لَهُ بِحَقٍّ﴾ (1)

امام باقر علیه السلام فرمود: مؤمن آن کسی است که هرگاه [ از کسی] خشنود شود، خشنودی اش او را به گناهی یا باطلی نمی کشاند و هرگاه ناخشنود شود، ناخشنودی اش او را از گفتن حق باز نمی،دارد و کسی است که هرگاه قدرت یابد قدرتش او را به دست اندازی به آن چه حقّ او نیست نمی کشانَد

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد چرا که مراد از "ابو عبيده" در سند همان "زیاد بن عیسی حذاء" کوفی بوده که ثقه می باشد و از امام باقر و امام صادق علیهما السلام نقل روایت نموده است و این روایت را شیخ صدوق با سند معتبر از "ابو عبیده حذّاء" در کتاب خصال (2) نیز آورده است.

4/733- الصدوق قال : حَدَّثَنا مُحَمَّدُ بنُ الحَسَنِ رضی الله عنه،قالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ أبِیهِ، عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَی عَنْ عَبْدِاللهِ بْنِ سِنَانٍ قال: ذَکَرَ رَجُلٌ اَلْمُؤْمِنَ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ : ﴿إِنَّمَا اَلْمُؤْمِنُ اَلَّذِی إِذَا سَخِطَ لَمْ یُخْرِجْهُ سَخَطُهُ مِنَ اَلْحَقِّ وَ اَلْمُؤْمِنُ [اَلَّذِی] إِذَا رَضِیَ لَمْ یُدْخِلْهُ رِضَاهُ فِی بَاطِلٍ وَ اَلْمُؤْمِنُ اَلَّذِی إِذَا قَدَرَ لَمْ یَتَعَاطَ مَا لَیْسَ لَهُ بِنَفْسِهِ﴾ (3)

امام صادق علیه السلام آن گاه که نزدش صحبت از مؤمن به میان آمد، فرمود: مؤمن کسی است که هرگاه خشنود می شود خشنودی اش او را به ناحقّ نکشاند و هرگاه خشمگین می شود خشمش او را از حق برون ،نَبَرد و هرگاه قدرت می یابد به آن چه

ص: 420


1- الكافي، ج 2، ص 234.
2- الخصال، ج 1، ص 105 ، رقم 65
3- الخصال، ج 1، ص 106 ، رقم 67.

از او نیست دست دراز نکند

می گویم: روایت از نظر سند موثّقه می باشد.

134-تیزبینی مؤمن

1/734- مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ اَلصَّفَّارُ قَالَ: حَدَّثَنَا اَلْعَبَّاسُ بْنُ مَعْرُوفٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَی، عَنْ رِبْعِیٍّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی قَوْلِ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿إِنَّ فِي ذَالِكَ لَا يَنتِ لِلْمُتَوَسَمِينَ﴾ (1)، قال : هم الائمة، قال رسول الله صلی الله علیه و آله: ﴿اِتَّقُوا فِرَاسَهَ اَلْمُؤْمِنِ فَإِنَّهُ یَنْظُرُ بِنُورِ اَللَّهِ﴾ فِی قَوْلِ ﴿ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَأَيَتٍ لِّلْمُتَوَسِّمِينَ﴾ (2)

امام باقر علیه السلام درباره آیه «قطعاً در این [سرگذشت اَسفبار و حادثه عبرت آموز] نشانه هایی [از قدرت خدا و خواری و رسوایی مجرمان] برای هوشمندان [که جستجوگر علل حوادث اند] وجود دارد» فرمود: ایشان ائمه اطهار علیهم السلام هستند. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: بترسید از درون بینی مؤمن! زیرا که او با نور خدا می بیند حضرت سپس آیه «قطعاً در این [سرگذشت اَسفبار و حادثه عبرت آموز] نشانه هایی [از قدرت خدا و خواری و رسوایی مجرمان] برای هوشمندان [که جستجوگر علل حوادث اند] وجود دارد» را تلاوت کرد و فرمود: یعنی افراد با فراست و تیز فکر.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد و روایاتی مانند خبر "جابر" و "محمّد بن مسلم" در کتاب بصائر الدرجات (3) با همین مضمون نقل شده است.

2/735- مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ اَلصَّفَّارُ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عِیسَی عَنْ سُلَیْمَانَ اَلْجَعْفَرِیِّ قَالَ: ﴿کُنْتُ عِنْدَ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ یَا سُلَیْمَانُ اِتَّقِ فِرَاسَهَ اَلْمُؤْمِنِ فَإِنَّهُ یَنْظُرُ بِنُورِ اَللَّهِ فَسَکَتُّ

ص: 421


1- سوره حجر، آیه 75
2- بصائر الدرجات، ص 355 ، ح 4.
3- بصائر الدرجات، ص 357، ح 10 و 11.

حَتَّی أَصَبْتُ خَلْوَهً فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ سَمِعْتُکَ تَقُولُ اِتَّقِ فِرَاسَهَ اَلْمُؤْمِنِ فَإِنَّهُ یَنْظُرُ بِنُورِ اَللَّهِ قَالَ نَعَمْ یَا سُلَیْمَانُ إِنَّ اَللَّهَ خَلَقَ اَلْمُؤْمِنَ مِنْ نُورِهِ وَ صَبَغَهُمْ فِی رَحْمَتِهِ وَ أَخَذَ مِیثَاقَهُمْ لَنَا بِالْوَلاَیَهِ وَ اَلْمُؤْمِنُ أَخُ اَلْمُؤْمِنِ لِأَبِیهِ وَ أُمِّهِ أَبُوهُ اَلنُّورُ وَ أُمُّهُ اَلرَّحْمَهُ وَ إِنَّمَا یَنْظُرُ بِذَلِکَ اَلنُّورِ اَلَّذِی خُلِقَ مِنْهُ﴾ (1)

امام کاظم علیه السلام به سلیمان جعفری فرمود: بترس از درون بینی مؤمن؛ زیرا او با نور خدا می نگرد من چیزی نگفتم تا این که خلوتی دست داد و عرض کردم: فدایت شوم از شما شنیدم که می فرمایید بترس از درون بینی مؤمن؛ زیرا او با نور خدا می نگرد؟ فرمود: آری ای سلیمان خداوند مؤمنان را از نور خود آفرید و آنان را در رحمت خود غوطه ور کرد و از آنان نسبت به ولایت ما پیمان گرفت و مؤمن برادر پدری و مادری مؤمن .است پدرش نور است و مادرش رحمت و او با آن نوری که از آن آفریده شده است، می نگرد.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد و مراد از "ابو الحسن" در روایت امام کاظم علیه السلام است. این روایت را برقی با سند صحیح در کتاب المحاسن (2) از پدرش از سلیمان جعفری از امام رضا علیه السلام نقل نموده است.

3/736- الراوندي باسناده إِلَی مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ﴿ إِیَّاکُمْ وَ فِرَاسَهَ اَلْمُؤْمِنِ فَإِنَّهُ یَنْظُرُ بِنُورِ اَللَّهِ﴾ (3)

امام کاظم از پدرانشان علیهم السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و اله فرمود: بترسید از درون بینی مؤمن! زیرا که او با نور خدا می بیند

135-تنگدستی مؤمن

1/737- الكليني، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ

ص: 422


1- بصائر الدرجات، ص 79 ، ح 1.
2- المحاسن، ص 131
3- النوادر، ص8؛ و نقل عنه في بحار الأنوار، ج 64 ، ص 75.

عَلِیٍّ عَنْ دَاُودَ اَلْحَذَّاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ صَغِیرٍ عَنْ جَدِّهِ شُعَیْبٍ عَنْ مُفَضَّلٍ قَالَ: قَالَ أبُو عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ: ﴿کُلَّمَا اِزْدَادَ اَلْعَبْدُ إِیمَاناً اِزْدَادَ ضِیقاً فِی مَعِیشَتِهِ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: هر چه بر ایمان بنده افزوده شود زندگی او سخت تر و تنگ تر می شود.

2/738- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إبْراهِیمَ عَنْ أبِیهِ عَنِ ابْنِ أبِی عُمَیْرٍ ، عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ :قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : ﴿اَلْفَقْرُ أَزْیَنُ لِلْمُؤْمِنِ مِنَ اَلْعِذَارِ عَلَی خَدِّ اَلْفَرَس﴾ (2)

امام صادق علیه السلام از امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود: فقر برای مؤمن زیبنده تر است از داغ و نشانی زیبا بر گونه اسب

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد. در کتاب النهایه (3) آمده است: فقر برای مؤمن زینت بخش تر از لگام بر چهره اسب است لگام های دو طرف صورت اسب مانند رستنگاه مو در دو طرف صورت انسان بوده و سپس به تکّه چرمی که گام ها یا زانوان سوارکار بر آن قرار می گیرد و به اسم موضع و محل آن اطلاق می شود

3/739- الكليني، عَنْ عَلِیٍّ بن إبراهيم عَنْ أَبِیهِ عَنِ اِبْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ اَلْحَکَمِ، عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ : ﴿إِذَا کَانَ یَوْمُ اَلْقِیَامَهِ قَامَ عُنُقٌ مِنَ اَلنَّاسِ حَتَّی یَأْتُوا بَابَ اَلْجَنَّهِ فَیَضْرِبُوا بَابَ اَلْجَنَّهِ فَیُقَالُ لَهُمْ مَنْ أَنْتُمْ فَیَقُولُونَ نَحْنُ اَلْفُقَرَاءُ فَیُقَالُ لَهُمْ أَ قَبْلَ اَلْحِسَابِ فَیَقُولُونَ مَا أَعْطَیْتُمُونَا شَیْئاً تُحَاسِبُونَّا عَلَیْهِ فَیَقُولُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ صَدَقُوا اُدْخُلُوا اَلْجَنَّهَ﴾ (4)

امام صادق علیه السلام فرمود: در روز قیامت گروهی از مردم برخیزند و نزدیک

ص: 423


1- الكافي، ج 2، ص 261.
2- الكافي، ج 2، ص 265.
3- النهاية في غريب الحديث والأثر، ج 3، ص198.
4- الكافي، ج 2، ص 264

بهشت آیند و در آن را بکوبند به آنان گفته شود شما کیستید؟ گویند ما تهی دستانیم. گفته شود آیا پیش از حسابرسی می خواهید وارد بهشت شوید؟ :گویند به ما چیزی ندادید تا درباره آن از ما باز خواست کنید پس خداوند عز و جل فرماید: راست می گویند؛ به بهشت در آیید.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

4/740- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ اَلنَّوْفَلِیِّ عَنِ اَلسَّکُونِیِّ، ععَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ : قال النبي صلی الله علیه و اله: ﴿طُوبى لِلْمَسَاكِينِ بِالصَّبْرِ و هُمُ الَّذِينَ يَرَوْنَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ والأَرْضِ﴾ (1)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خوشا مستمندان شکیبا! آن هایند که ملکوت آسمان ها و زمین را می بینند

می گویم: روایت از نظر سند معتبره می باشد.

5/741- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إبراهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی، عَنْ یُونُسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ اَلْعَلاَءِ، عَنِ ابْنِ أبِی یَعْفُورٍ عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ : ﴿إِنَّ فُقَرَاءَ اَلْمُسْلِمِینَ یَتَقَلَّبُونَ فِی رِیَاضِ اَلْجَنَّهِ قَبْلَ أَغْنِیَائِهِمْ بِأَرْبَعِینَ خَرِیفاً ثُمَّ قَالَ سَأَضْرِبُ لَکَ مَثَلَ ذَلِکَ إِنَّمَا مَثَلُ ذَلِکَ مَثَلُ سَفِینَتَیْنِ مُرَّ بِهِمَا عَلَی عَاشِرٍ فَنَظَرَ فِی إِحْدَاهُمَا فَلَمْ یَرَ فِیهَا شَیْئاً فَقَالَ أَسْرِبُوهَا وَ نَظَرَ فِی اَلْأُخْرَی فَإِذَا هِیَ مَوْقُورَهٌ فَقَالَ اِحْبِسُوهَا﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: فقرای مسلمان چهل خریف (چهل یا هزار سال اخروی) پیش از توانگرانشان در باغ های بهشت می خرامند سپس فرمود: در این باره برایت مثلی بزنم حکایت این دو دسته حکایت دو کشتی است که بر یک

ص: 424


1- الكافي، ج 2، ص 263.
2- الكافي، ج 2، ص 260.

عوارض گیر بگذرند و او به یکی از آن دو بنگرد و چیزی در آن نبیند و گوید: آزادش گذارید که برود و به دیگری بنگرد و آن را پُر از بار بیند. پس گوید نگهش دارید.

می گویم: "الخریف" یعنی پاییز که فصلی بین تابستان و زمستان است در این روایت به معنای مدت چهل سال بوده و در بعضی روایات این مدت در آخرت به معنای یک هزار سال است که هر سال آخرتی معادل هزار سال عادی می باشد. العاشر باجگیر و عوارض گیر اَسربوها: رها و آزاد کنید تا متوجّه و مشغول کار دیگری شود.

6/742- الكليني عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ دَاوُدَ الْحَذَّاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ صَغِیرٍ ، عَنْ جَدِّهِ شُعَیْبٍ عَنْ مُفَضَّلٍ قَالَ: قَالَ أبُو عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ: ﴿لَوْلاَ إِلْحَاحُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَی اَللَّهِ فِی طَلَبِ اَلرِّزْقِ لَنَقَلَهُمْ مِنَ اَلْحَالِ اَلَّتِی هُمْ فِیهَا إِلَی حَالٍ أَضْیَقَ مِنْهَا﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: اگر مؤمنان به درخواست روزی بر خداوند اصرار نمی ورزیدند به شرایطی سخت تر از آن چه در آنند دچار می شدند.

7/743- الكليني، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿مَا أُعْطِیَ عَبْدٌ مِنَ اَلدُّنْیَا إِلاَّ اِعْتِبَاراً وَ مَا زُوِیَ عَنْهُ إِلاَّ اِخْتِبَاراً ﴾. (2)

امام صادق علیه السلام :فرمود چیزی از دنیا به بنده ای داده نشد مگر برای عبرت گیری و چیزی از او گرفته نشد مگر برای امتحان.

8/744- الكليني، عن عدة من أصحابنا، عن أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ ، عَنْ عِیسَی الْفَرَّاءِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قال : ﴿إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ أَمَرَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى

ص: 425


1- الكافي، ج 2، ص 261.
2- الكافي، ج 2، ص 261

مُنَادِیاً یُنَادِی بَیْنَ یَدَیْهِ أَیْنَ اَلْفُقَرَاءُ فَیَقُومُ عُنُقٌ مِنَ اَلنَّاسِ کَثِیرٌ فَیَقُولُ عِبَادِی فَیَقُولُونَ لَبَّیْکَ رَبَّنَا فَیَقُولُ إِنِّی لَمْ أُفْقِرْکُمْ لِهَوَانٍ بِکُمْ عَلَیَّ وَ لَکِنْ إِنَّمَا اِخْتَرْتُکُمْ لِمِثْلِ هَذَا اَلْیَوْمِ تَصَفَّحُوا وُجُوهَ اَلنَّاسِ فَمَنْ صَنَعَ إِلَیْکُمْ مَعْرُوفاً لَمْ یَصْنَعْهُ إِلاَّ فِیَّ فَکَافُوهُ عَنِّی بِالْجَنَّهِ﴾ (1)

امام باقر علیه السلام فرمود: وقتی روز قیامت فرا رسد خدای تبارک و تعالی به یک منادی امر می کند که ندا سر دهد فقرا کجایند؟ پس دسته بسیاری از مردم بر می خیزند؛ خداوند می فرماید بندگان من جواب می دهند بله پرودگار ما! می فرماید: من شما را به این دلیل فقیر نگردانیدم که نزد من خوار و بی ارزش بوده اید، اما شما را برای چنین روزی برگزیدم تا چهره های مردم را ببینید و هر کس در حق شما نیکی کرده است در حقیقت برای من کار نیک انجام داده و من به پاداش آن ،نیکی بهشت را به او می بخشم.

9/745- الكليني، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ، عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ: ﴿اَلْفَقْرُ اَلْمَوْتُ اَلْأَحْمَرُ فَقُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ اَلْفَقْرُ مِنَ اَلدِّینَارِ وَ اَلدِّرْهَمِ فَقَالَ لاَ وَ لَکِنْ مِنَ اَلدِّینِ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: فقر مرگ سخت و خونین است، راوی پرسید: مقصود نداشتن دینار و درهم است؟ فرمود نه بلکه فقر و نداشتن دین است.

10/746- الشيخ بسنده المتصل إلى ابْنِ نُبَاتَهَ قَالَ کُنْتُ جَالِساً عِنْدَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فَأَتَاهُ رَجُل فَقَالَ: ﴿یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ اِنِّی لاَُحِبُّکَ فِی السِّرِّ کَمَا أُحِبُّکَ فِی الْعَلاَنِیَهِ. قَالَ: فَنَکَتَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام بِعُودٍ کَانَ فِی یَدِهِ فِی الاْرْضِ سَاعَهً، ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ فَقَالَ: کَذَبْتَ، وَ اللَّهِ مَا أَعْرِفُ وَجْهَکَ فِی الْوُجُوهِ وَ لاَ اسْمَکَ فِی الاْسْمَاءِ (3)

ص: 426


1- الكافي، ج 2، ص 263.
2- الكافي، ج 2، ص 266.
3-

قَالَ الْأَصْبَغُ فَعَجِبْتُ مِنْ ذَلِكَ عَجَباً شَدِیداً فَلَمْ أَبْرَحْ حَتَّی أَتَاهُ رَجُلٌ آخَرُ فَقَالَ وَ اللَّهِ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ إِنِّی لَأُحِبُّكَ فِی السِّرِّ كَمَا أُحِبُّكَ فِی الْعَلَانِیَةِ قَالَ فَنَكَتَ بِعُودِهِ ذَلِكَ فِی الْأَرْضِ طَوِیلًا ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ فَقَالَ صَدَقْتَ إِنَّ طِینَتَنَا طِینَةٌ مَرْحُومَةٌ أَخَذَ اللَّهُ مِیثَاقَهَا یَوْمَ أَخَذَ الْمِیثَاقَ فَلَا یَشِذُّ مِنْهَا شَاذٌّ وَ لَا یَدْخُلُ فِیهَا دَاخِلٌ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ أَمَا إِنَّهُ فَاتَّخِذْ لِلْفَاقَةِ جِلْبَاباً فَإِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی اللّٰه علیه و آله یَقُولُ الْفَاقَةُ إِلَی مُحِبِّیكَ أَسْرَعُ مِنَ السَّیْلِ مِنْ أَعْلَی الْوَادِی إِلَی أَسْفَلِهِ﴾ (1)

اصبغ بن نباته :گوید در خدمت امیرمؤمنان علی علیه السلام نشسته بودم که مردی آمد و گفت ای امیرمؤمنان! من تو را در ،باطن همان قدر دوست دارم که در ظاهر دوستت می دارم امیرمؤمنان علیه السلام با نوک چوبی که در دست داشت، مدّتی متفکّرانه به زمین زد و آن گاه سر بر داشت و فرمود: «به خدا که دروغ می گویی. من نه چهره تو را در میان چهره ها [ی دوستدارانم] می بینم و نه نامت را در میان نام ها» من از این سخن، سخت تعجّب کردم چندی نگذشت که مرد دیگری آمد و گفت به سوگند ای امیرمؤمنان من تو را در باطن همان گونه دوست دارم که در ظاهر دوستت می دارم امام علیه السلام این بار نیز با نوک همان چوبش مدّت طولانی به زمین زد و سپس سرش را بلند کرد و فرمود: «راست می گویی به راستی که طینت ما طینتی رحمت شده است خداوند در روز پیمان ،گیری پیمانش را گرفت. بنابر این تا روز قیامت نه عضوی از آن جدا می شود و نه بیگانه ای وارد آن می گردد. هان! پس بالاپوشی برای فقر بر گیر و آماده برای آن باش؛ زیرا شنیدم که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می فرماید: حرکت فقر به سوی دوستداران ،تو شتابنده تر است از حرکت سیل از خدا بالای درّه به پایین آن».

می گویم: "فَليَعِدّ لِلفَقرِ جلبابا" یعنی باید در دنیا زهد و پارسایی را پیشه کند

ص: 427


1- أمالي الشيخ المجلس الرابع عشر ، ح 69، ص 409، رقم 921.

و صبر و شکیبایی در مقابل فقر و تنگدستی داشته باشد، و «جِلباب» به معنی لنگ و ردا است بعضی گفتند جلباب مانند چارقد است که سر و سینه و پشت زن را می پوشاند و جمع آن «جَلابیب» است و در این جا کنایه از صبر آورده شده که فقر را می پوشاند مانند جلباب که بدن را می پوشاند و گویا توجیهش این است که محبّت و دوستی امیرمؤمنان علی علیه السلام و دلبستگی به دنیا با یکدیگر قابل جمع نیستند.

و روایات در این باب فراوانند که ما به ده موردش اکتفا نمودیم و برای مزید اطلاع به کتب الکافی (1) و التمحیص (2) اسکافی و الوافی (3) و دیگر کتب حدیثی مراجعه شود.

136-کشتن مؤمن

1/747- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ ، عَنْ أَبِیهِ ، عَنِ اِبْنِ أَبِی عُمَیْرٍ ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ، عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ: ﴿ مَنْ أَعَانَ عَلَی مُؤْمِنٍ بِشَطْرِ کَلِمَهٍ لَقِیَ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ مَکْتُوبٌ بَیْنَ عَیْنَیْهِ آیِسٌ مِنْ رَحْمَتِی﴾ (4)

امام صادق علیه السلام فرمود: هر که به نیم کلمه بر ضرر مؤمنی اقدام کند روز قیامت خداوند عز و جل را در حالی که روی پیشانیش نوشته: "ناامید از رحمت الهی" ملاقات خواهد کرد.

می گویم: هر چند روایت مرسله است ولی شیخ صدوق آن را در کتاب عقاب الاعمال (5) با سند صحیح از "ابن ابی عمیر" چنین آورده: جمعی روایت کردند برایم از امام صادق (6). و بعید نیست که یک راوی ثقه در آن جمع بوده باشد که بنابر این روایت معتبره خواهد شد و در پایان روایت صدوق آمده است که چنان کسی از رحمت خداوند ناامید است مراد از "شطر کلمه" در این جا احتمال دارد که گفتن "اُق" در کلمه "اُقتل" او را بکُش باشد یا کنایه از کم ترین سخن توهین آمیز

ص: 428


1- الكافي، ج 2، ص 260.
2-
3- التمحيص، ص 45
4- الوافي، ج 5، ص 785
5- الكافي، ج 2، ص 368.
6- عقاب الأعمال، ص 326.

باشد حتی اگر در پاسخ آن که دستور به قتل داده بگوید ،باشد، موافقم. چنان چه در "النهایه" آمده است.

2/748- الصدوق قال : أبي رضی الله عنه قال : حَدَّثَنِی سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، ععَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ أبِی عَبْدِاللهِ أَوْ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْهُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿یَجِیءُ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ رَجُلٌ إِلَی رَجُلٍ حَتَّی یُلَطِّخَهُ بِدَمٍ وَ اَلنَّاسُ فِی اَلْحِسَابِ فَیَقُولُ یَا عَبْدَ اَللَّهِ مَا لِی وَ لَکَ فَیَقُولُ أَعَنْتَ عَلَیَّ یَوْمَ کَذَا وَ کَذَا بِکَلِمَهٍ فَقُتِلْتُ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: روز قیامت در حالی که به حساب مردم رسیدگی می شود مردی نزد مردی دیگر می آید و او را به خون آغشته می.کند. آن مرد می:گوید ای بنده خدا مگر با تو چه کرده ام و او می گوید: در فلان و بهمان روز فلان سخن را علیه من ،گفتی که به سبب آن کشته شدم.

می گویم: روایت از نظر سند مرسله می باشد.

3/749- البرقي، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَ عَلِیِّ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ جَمِیعاً، عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ اَلْعَلاَءِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ مَعاً عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿إِنَّ اَلْعَبْدَ یُحْشَرُ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ وَ مَا یُدْمِی دَماً فَیُدْفَعُ إِلَیْهِ شِبْهُ اَلْمِحْجَمَهِ أَوْ فَوْقَ ذَلِکَ فَیُقَالُ لَهُ هَذَا سَهْمُکَ مِنْ دَمِ فُلاَنٍ فَیَقُولُ یَا رَبِّ إِنَّکَ لَتَعْلَمُ أَنَّکَ قَبَضْتَنِی وَ مَا سَفَکْتُ دَماً قَالَ بَلَی سَمِعْتَ مِنْ فُلاَنِ بْنِ فُلاَنٍ کَذَا وَ کَذَا فَرَوَیْتَهَا عَنْهُ فَنُقِلَتْ عَنْهُ حَتَّی صَارَ إِلَی فُلاَنٍ اَلْجَبَّارِ فَقَتَلَهُ عَلَیْهَا فَهَذَا سَهْمُکَ مِنْ دَمِهِ﴾ (2)

امام باقر علیه السلام فرمود: روز قیامت آدمی محشور می شود و در حالی که یک قطره خون هم ،نریخته به اندازه یک شیشه حجامت یا بیش تر به او خون می دهند و می گویند: این سهم تو از خون فلانی است. عرض می کند: بار پروردگارا! تو

ص: 429


1- عقاب الأعمال، ص 326.
2- المحاسن، ص 104

می دانی که جانم را ستاندی در حالی که قطره خونی نریخته بودم. می فرماید: درست است اما از فلانی چنین و چنان روایتی شنیدی و آن را روایت کردی که به زیان او تمام شد؛ زیرا آن روایت دهان به دهان گشت تا به فلان ستمگر رسید و او را به خاطر آن کشت و حالا این سهم تو از خون اوست.

4/750- أَبُو اَلْفَتْحِ اَلْکَرَاجُکِیُّ قال: حَدَّثَنِی اَلشَّیْخُ اَلْفَقِیهُ أَبُو اَلْحَسَنِ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ شَاذَانَ اَلْقُمِّیُّ قَالَ حَدَّثَنِی اَلْفَقِیهُ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ بَابَوَیْهِ ره قَالَ أَخْبَرَنِی أَبِی قَالَ حَدَّثَنِی سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ قَالَ حَدَّثَنِی أَیُّوبُ بْنُ نُوحٍ قَالَ حَدَّثَنِی اَلرِّضَا عَنْ آبَائِهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : ﴿خَمْسَهٌ لاَ تُطْفَأُ نِیرَانُهُمْ وَ لاَ تَمُوتُ أَبْدَانُهُمْ رَجُلٌ أَشْرَکَ بِاللَّهِ وَ رَجُلٌ عَقَّ وَالِدَیْهِ وَ رَجُلٌ سَعَی بِأَخِیهِ إِلَی سُلْطَانٍ فَقَتَلَهُ وَ رَجُلٌ قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْسٍ وَ رَجُلٌ أَذْنَبَ ذَنْباً فَحَمَلَ ذَنْبَهُ عَلَی اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ﴾ (1)

امام رضا از پدرانش علیهم السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: پنج نفرند که آتش آن ها خاموش نشود و بدن هایشان نمیرد آن که به خدا شرک ورزید، آن که از پدر و مادر خود نافرمانی کرد آن که از برادر خود نزد حاکم سعایت نمود تا به قتل او انجامید، آن که کسی را بدون استحقاق قصاص کشت و آن که گناهی مرتکب شد و آن را به خداوند عز و جل نسبت داد.

می گویم: روایت از نظر سند معتبره بلکه صحیحه می باشد.

5/751- القاضي نعمان المصري رَفَعَهُ إِلَی أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: ﴿إِنَّ اَلرَّجُلَ لَیَأْتِی یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ [و] مَعَهُ قَدْرُ مِحْجَمَهٍ مِنْ دَمٍ فَیَقُولُ وَ اَللَّهِ مَا قَتَلْتُ وَ لاَ شَرِکْتُ فِی دَمٍ فَیُقَالُ بَلَی ذَکَرْتَ فُلاَناً فَتَرَقَّی ذَلِکَ حَتَّی قُتِلَ فَأَصَابَکَ هَذَا مِنْ دَمِهِ﴾ (2)

ص: 430


1- كنز الفوائد، ص 203؛ و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج 2، ص 111 (ج 9، ص 149).
2- دعائم الإسلام، ج 2، ص 403 ، ح 1413؛ و نقل عنه في مستدرك الوسائل، (ج 2، ص 111 ج 9، ص 148).

امام صادق علیه السلام فرمود: مردی در قیامت در حالی که به اندازه حجامت، خونی همراه دارد محشور شده می گوید به خداوند سو :گوید به خداوند سوگند نه کسی را کشته ام و نه در قتل کسی شرکت داشتم به او گویند بله اما سخنی (که نباید) از کسی نقل کردی و آن گوش به گوش چرخید تا باعث قتلش شد و این خونریزی به تو هم رسید. (تو هم در آن قتل شریکی).

می گویم: در این مجال به کتاب جامع احادیث الشیعه (1) که بیش از چهل روایت آورده است مراجعه شود.

137-برآوردن نیاز مؤمن

1/752- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ بَکَّارِ بْنِ کَرْدَمٍ عَنِ الْمُفَضَّلِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ : ﴿قَالَ لِی : یَا مُفَضَّلُ ، اسْمَعْ مَا أَقُولُ لَکَ ، وَاعْلَمْ أَنَّهُ الْحَقُّ ، وَافْعَلْهُ ، وَ أَخْبِرْ بِهِ عِلْیَهَ إِخْوَانِکَ. قُلْتُ : جُعِلْتُ فِدَاکَ ، وَ مَا عِلْیَهُ إِخْوَانِی؟ قَالَ : الرَّاغِبُونَ فِی قَضَاءِ حَوَائِجِ إِخْوَانِهِمْ. قَالَ : ثُمَّ قَالَ : وَ مَنْ قَضی لِأَخِیهِ الْمُؤْمِنِ حَاجَهً ، قَضَی اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ لَهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ مِائَهَ أَلْفِ حَاجَهٍ مِنْ ذلِکَ أَوَّلُهَا الْجَنَّهُ ، وَ مِنْ ذلِکَ أَنْ یُدْخِلَ قَرَابَتَهُ وَ مَعَارِفَهُ وَ إِخْوَانَهُ الْجَنَّهَ بَعْدَ أَنْ لَا یَکُونُوا نُصَّاباً». وَ کَانَ الْمُفَضَّلُ إِذَا سَأَلَ الْحَاجَهَ أَخاً مِنْ إِخْوَانِهِ ، قَالَ لَهُ : أَمَا تَشْتَهِی أَنْ تَکُونَ مِنْ عِلْیَهِ الْاءِخْوَانِ؟﴾ (2)

امام صادق علیه السلام به مُفضّل فرمود: آن چه می گویم بشنو و بدان که حق است و انجامش بده و به برادران بزرگوارت نیز خبر ده، عرض کردم برادران بزرگوارم کیانند؟ فرمود: کسانی که در روا ساختن حوائج برادران خود رغبت دارند، سپس :فرمود هر كس يك حاجت برادر مؤمن خود را روا ،کند خداوند عز و جل روز قیامت صد هزار حاجت او را روا کند که نخستین آن ها بهشت باشد و دیگرش این که

ص: 431


1- جامع أحاديث الشيعة، ج 26 ، ص 92
2- الكافي، ج 2، ص192.

خویشان و آشنایان و برادرانش را اگر ناصبی نباشند به بهشت برد و رسم مفضل این بود که چون از یکی از برادرانش درخواست حاجتی می کرد می گفت: نمی خواهی که از برادران بزرگوار باشی؟

می گویم: عِليَة جمع علىّ: مردمان شریف و والامقام نُصّاب جمع الناصب: آن که دشمنی خود با اهل بیت علیهم السلام را آشکار و اظهار می کند

2/753- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحُسَیْنِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ بْنِ بَزِیعٍ عَنْ صَالِحِ بْنِ عُقْبَهَ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْجُعْفِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ لَتَرِدُ عَلَیْهِ اَلْحَاجَهُ لِأَخِیهِ فَلاَ تَکُونُ عِنْدَهُ یَهْتَمُّ بِهَا قَلْبُهُ فَیُدْخِلُهُ اَللَّهُ بِهَمِّهِ اَلْجَنَّهَ﴾ (1)

امام باقر علیه السلام فرمود: گاه پیش می آید که برادر مؤمن حاجتی از او می خواهد و او چیزی ندارد که حاجتش را برآورد، اما در دلش به آن اهتمام می ورزد، خدای تبارک و تعالی به سبب همین اهتمام او را به بهشت می برد

3/754- الصدوق رَفَعَهُ إِلَی أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أنَهَّ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: ﴿إِنَّ لِلَّهِ عِبَاداً يُحَكِّمُهُمْ فِي جَنَّتِهِ قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ: وَ مَنْ هَؤُلَاءِ الَّذِينَ يُحَكِّمُهُمُ اللَّهُ فِي جَنَّتِهِ؟ قَالَ: مَنْ قَضَى لِمُؤْمِنٍ حَاجَةً بَيْنَهُ [وَ بَيْنَهُ]﴾ (2)

امام باقر علیه السلام از پیامبر خدا صلی الله عله و آله فرمود: خداوند بندگانی دارد که در بهشت فرمانروایشان قرار می دهد پرسیدند آن ها کیانند؟ فرمود: کسی که درخواست مؤمنی را بین خود و خدا برآورده سازد.

4/755- الصدوق رَفَعَهُ إلَی أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ أنَّهُ قَالَ : ﴿یُؤْتَی بِعَبْدٍ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ لَیْسَتْ لَهُ حَسَنَهٌ فَیُقَالُ لَهُ اُذْکُرْ تَذَکَّرْ هَلْ لَکَ مِنْ حَسَنَهٍ قَالَ فَیَذْکُرُ فَیَقُولُ یَا رَبِّ مَا لِی مِنْ حَسَنَهٍ إِلاَّ

ص: 432


1- الكافي، ج 2، ص 196
2- مصادقة الإخوان، ص 54 ، ح 7.

أَنَّ فُلاَناً عَبْدَکَ اَلْمُؤْمِنَ مَرَّ بِی فَطَلَبَ مَاءً یَتَوَضَّأُ بِهِ لِیُصَلِّیَ فَأَعْطَیْتُهُ قَالَ فَیُدْعَی بِذَلِکَ اَلْعَبْدِ اَلْمُؤْمِنِ فَیُذَکَّرُ ذَلِکَ فَیَقُولُ نَعَمْ یَا رَبِّ مَرَرْتُ بِهِ فَطَلَبْتُ مِنْهُ فَأَعْطَانِی فَتَوَضَّأْتُ فَصَلَّیْتُ لَکَ فَیَقُولُ اَلرَّبُّ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی قَدْ غَفَرْتُ لَکَ أَدْخِلُوا عَبْدِیَ اَلْجَنَّهَ﴾ (1)

امام صادق صلی الله علیه و آله فرمود: در روز قیامت بنده ای را می آورند که حسنه ای .ندارد به او می گویند فکر کن آیا حسنه ای داری؟ :فرمود آن بنده به یاد می آورد و می:گوید پروردگارا من حسنه ای ندارم جز این که فلان بنده مؤمنت از کنار من گذشت و من از او آب خواستم و او به من داد و با آن آب وضو گرفتم و برای تو نماز خواندم. پس پروردگار تبارک و تعالی می فرماید تو را آمرزیدم، بنده ام را به بهشت برید

5/756- المفيد بسنده المتصل عَنِ اَلصَّادِقِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ أَبِیهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: ﴿اَلْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ یَقْضِی بَعْضُهُمْ حَوَائِجَ بَعْضٍ فَبَقْضَاءِ بَعْضِهِمْ حَوَائِجَ بَعْضٍ یَقْضِی اَللَّهُ حَوَائِجَهُمْ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ﴾ (2)

امام صادق از پدرشان علیهما السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: مؤمنان، برادرند، نیازهای یکدیگر را برآورده می سازند و با بر آوردن نیازهای یکدیگر است که خداوند، در روز ،قیامت حوایج و نیازهای آنان را برآورده می کند.

6/757- الشيخ بسنده المتصل عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ : ﴿أَیُّمَا مُؤْمِنٍ سَأَلَ أَخَاهُ اَلْمُؤْمِنَ حَاجَهً وَ هُوَ یَقْدِرُ عَلَی قَضَائِهَا فَرَدَّهُ عَنْهَا سَلَّطَ اَللَّهُ عَلَیْهِ شُجَاعاً فِی قَبْرِهِ یَنْهَشُ مِنْ أَصَابِعِهِ﴾ (3)

امام صادق علیه السلام فرمود: هر مؤمنی از برادر مؤمنش حاجتی بخواهد، و او با

ص: 433


1- مصادقة الإخوان، ص 54، ح 6
2- أمالي المفيد، ص 150 ، المجلس الثامن عشر، ح 8
3- أمالي الطوسي، المجلس الخامس والثلاثون ، ح 36، ص 664، رقم 1392.

وجود این که توانایی تأمین آن را دارد وی را از آن حاجت باز دارد، خداوند ماری را در قبر بر او مسلّط می کند که انگشتانش را می گزد.

می گویم: :الشُُجاع مار بزرگ یا نوعی مار النَّهش: نیش و گزش مار

7/758- الشيخ بسنده المتصل عَنِ اَلصَّادِقِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ صَلَّیَ اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَقُولُ : ﴿مَنْ قَضَی لِأَخِیهِ اَلْمُؤْمِنِ حَاجَهً کَانَ کَمَنْ عَبَدَ اَللَّهَ دَهْرَهُ اَلْحَدِیثَ﴾ (1)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس برای برادر مؤمن خود حاجتی برآورد، چنان است که همه عمرش را به عبادت خدا سر کرده باشد.

8/759- الشيخ بسنده المتصل، عَنْ دَاوُدَ بْنِ سِرْحَانَ ، قَالَ: کُنَّا عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ﴿إِذْ دَخَلَ عَلَیْهِ سَدِیرٌ اَلصَّیْرَفِیُّ ، فَسَلَّمَ وَ جَلَسَ فَقَالَ لَهُ یَا سَدِیرُ ، مَا کَثُرَ مَالُ أَحَدٍ قَطُّ إِلاَّ کَثُرَتِ اَلْحُجَّهُ لِلَّهِ تَعَالَی عَلَیْهِ فَإِنْ قَدَرْتُمْ تَدْفَعُونَهَا عَنْ أَنْفُسِکُمْ فَافْعَلُوا فَقَالَ یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ بِمَا ذَا فَقَالَ بِقَضَاءِ حَوَائِجِ إِخْوَانِکُمْ مِنْ أَمْوَالِکُمْ ثُمَّ قَالَ تَلَقَّوُا اَلنِّعَمَ - یَا سَدِیرُ - بِحُسْنِ مُجَاوَرَتِهَا وَ اُشْکُرُوا مَنْ أَنْعَمَ عَلَیْکُمْ وَ أَنْعِمُوا عَلَی مَنْ شَکَرَکُمْ فَإِنَّکُمْ إِذَا کُنْتُمْ کَذَلِکَ اِسْتَوْجَبْتُمْ مِنَ اَللَّهِ اَلزِّیَادَهَ وَ مِنْ إِخْوَانِکُمُ اَلْمُنَاصَحَهَ﴾ ثُمَّ تَلاَ ﴿لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ﴾ (2) (3)

داود بن سرحان :گفت خدمت امام صادق علیه السلام بودیم که سدیر صیرفی وارد شد، سلام کرد و نشست حضرت فرمود ای سدیر! هر کس ثروت بیشتری داشته باشد حجّت خدا هم بر او زیاد است (مسئولیت بیشتری دارد) و اگر می توانید ثروت خود را به خودتان بدهید! سدیر :گفت چگونه؟ فرمود: به این ترتیب که

ص: 434


1- أمالي الطوسي، المجلس عشر ، ح 20، ص 481، رقم 1051.
2- سوره ابراهیم آیه 7
3- أمالي الطوسي، المجلس الحادي عشر ، ح 47، ص 302، رقم 600.

نیازهای برادران دینی را از همین اموال تأمین نمایید و با بذل اموال احتیاج آنان را برطرف سازید. سپس فرمود ای سدیر نعمت های الهی را با حسن مجاورت و سپاسگزاری برخورد کرده و فراگیرید و از کسی که در باره شما احسان نموده تشکر کنید و به کسی که از احسان شما تشکر می نماید انعام و بخشش کنید که اگر شیوه شما چنین باشد مستوجب افزایش نعمت از خدا خواهید شد و از برادران خود محبّت و خیر خواهی می بینید سپس حضرت این آیه را خواندند «اگر شکرگزارید حتما بر (نعمت های) شما می افزایم»

9/760- الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ رَفَعَهُ إِلَی أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: ﴿مَنْ قَضَی لِمُسْلِمٍ حَاجَتَهُ نَادَاهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ثَوَابُکَ عَلَیَّ وَ لاَ أَرْضَی لَکَ ثَوَاباً دُونَ اَلْجَنَّهِ﴾ (1)

امام باقر علیه السلام فرمود: هرگاه مسلمانی نیاز مسلمانی را برآورد، خداوند تبارک و تعالی او را ندا دهد :که پاداش تو به عهده من و من به کم تر از بهشت برای تو راضی نمی شوم

10/761- مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدٍ اَلْأَشْعَثُ قَالَ : حدثني مُوسَی بْنُ إِسْمَاعِیلَ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِی عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ ، عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ: ﴿ اَلْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ یَقْضُونَ حَوَائِجَ بَعْضِهِمْ بَعْضاً فَإِذَا قَضَی بَعْضُهُمْ حَوَائِجَ بَعْضٍ قَضَی اَللَّهُ لَهُمْ حَاجَاتِهِمْ﴾ (2)

امام صادق از پدرانشان علیهم السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: مؤمنان نسبت به هم برادرند گروهی نیاز گروه دیگری را برآورده می سازند که در این صورت خداوند هم حاجت های آن گروه و دسته را روا می نماید.

ص: 435


1- المؤمن، ص 49، ح 118.
2- الجعفريات، ص197.

می گویم: احادیث در این باب فراوانند که ما به ده موردش اکتفا نمودیم و نیز احادیثی متناسب در دو عنوان "انتخاب بر آوردن درخواست مؤمن نسبت به غير او از قربات است" و "گام برداشتن برای مؤمن" گذشت و در ادامه نیز آن شاء الله دو عنوان "اقدام در برآوردن نیاز مؤمن" و "رحمت بودن مؤمن برای مؤمن" خواهد آمد و برای مزید اطلاع به کتب حدیثی از جمله الکافی (1) و الوافی (2) و بحار الانوار (3) و وسائل الشيعة (4) و مستدرک الوسائل (5) و المؤمن (6) و دیگر کتب حدیثی مراجعه شود.

138-پرداخت و بخشش بدهی مؤمن

1/762- الصدوق قال : أَبِی رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ : حَدَّثَنِی سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ یَزِیدَ، عَنِ اِبْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَبْدِ اَلْحَمِیدِ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿إِنَّ لِعَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ سَیَابَهَ دَیْناً عَلَی رَجُلٍ قَدْ مَاتَ کَلَّمْنَاهُ أَنْ یُحَلِّلَهُ فَأَبَی فَقَالَ وَیْحَهُ أَمَا یَعْلَمُ أَنَّ لَهُ بِکُلِّ دِرْهَمٍ عَشْراً إِذَا حَلَّلَهُ وَ إِنْ لَمْ یُحَلِّلْهُ إِنَّمَا هُوَ دِرْهَمٌ بَدَلَ دِرْهَمٍ﴾ (7)

ابراهيم بن عبدالحمید به امام صادق علیه السلام گفت: عبد الرحمن بن سیابه از کسی طلبی داشت و آن مرد وفات کرد ما به او پیشنهاد کردیم که وی را حلال کند، ولی او نپذیرفت امام علیه السلام فرمود وای بر او! آیا نمی داند که اگر او را حلال کند، در برابر هر در همی ده درهم پاداش دارد و اگر او را حلال نکند، در برابر هر درهمی فقط يك درهم طلبکار خواهد بود؟

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

ص: 436


1- الكافي، ج 2، ص192.
2- الوافي، ج 5 ، ص 659.
3- بحار الأنوار، ج 71، ص283.
4- وسائل الشيعة، ج 11، ص 576 (ج 16 ، ص 257، طبع آل البيت).
5- مستدرك الوسائل، ج 12، ص 401.
6- المؤمن، ص 46.
7- ثواب الأعمال، ص 174

2/763- اَلْحُسَیْنُ بْنُ سَعِیدٍ رَفَعَهُ إِلَی أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ : ﴿[من] أَحَبِّ اَلْخِصَالِ إِلَی اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ثَلاَثَهٌ مُسْلِمٌ أَطْعَمَ مُسْلِماً مِنْ جُوعٍ أَوْ فَکَّ عَنْهُ کُرْبَهً أَوْ قَضَی عَنْهُ دَیْناً﴾ (1)

امام باقر علیه السلام فرمود: سه خصلت از محبوب ترین ویژگی ها نزد خداوند است: مسلمانی مسلمان گرسنه ای را سیر کند یا گرفتاری را رفع کند یا بدهی او را بپردازد.

139-کمی تعداد مؤمنان

1/764- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ اِبْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ اِبْنِ رِئَابٍ قَالَ: سَمِعْتُ أبَا عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ یَقُولُ لِأبِی بَصِیرٍ: ﴿أَمَا وَاللّهِ، لَوْ أَنِّی أَجِدُ مِنْکُمْ ثَلَاثَهَ مُؤْمِنِینَ یَکْتُمُونَ حَدِیثِی ، مَا اسْتَحْلَلْتُ أَنْ أَکْتُمَهُمْ حَدِیثا﴾ (2)

امام صادق علیه السلام به ابو بصیر فرمود: به خدا سوگند اگر در میان شما سه مؤمن بیابم که حدیث مرا پوشیده بدارند هرگز بر خود روا نمی شمردم که حدیثی را از آنان پوشیده دارم

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

2/765- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحَسَنِ وَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ بُنْدَارَ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ حَمَّادٍ اَلْأَنْصَارِیِّ، عَنْ سَدِیرٍ اَلصَّیْرَفِیِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَقُلْتُ لَهُ : وَاللّهِ مَا یَسَعُکَ الْقُعُودُ ، فَقَالَ: وَ لِمَ یَا سَدِیرُ؟ قُلْتُ : لِکَثْرَهِ مَوَالِیکَ وَ شِیعَتِکَ وَ أَنْصَارِکَ ؛ وَاللّهِ لَوْ کَانَ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام مَا لَکَ مِنَ الشِّیعَهِ وَالْأَنْصَارِ وَالْمَوَالِی ، مَا طَمِعَ فِیهِ تَیْمٌ وَ لَا عَدِیٌّ ، فَقَالَ : یَا سَدِیرُ ، وَ کَمْ عَسی أَنْ یَکُونُوا قُلْتُ : مِائَهَ أَلْفٍ ، قَالَ: مِائَهَ أَلْفٍ ؟! قُلْتُ : نَعَمْ ، وَ مِائَتَیْ أَلْفٍ ، قَالَ: مِائَتَیْ أَلْفٍ؟! قُلْتُ: نَعَمْ ، وَ نِصْفَ الدُّنْیَا . قَالَ : فَسَکَتَ عَنِّی ، ثُمَّ قَالَ : یَخِفُّ عَلَیْکَ أَنْ تَبْلُغَ مَعَنَا إِلی یَنْبُعَ ؟ قُلْتُ : نَعَمْ ، فَأَمَرَ بِحِمَارٍ وَ بَغْلٍ أَنْ یُسْرَجَا، فَبَادَرْتُ ، فَرَکِبْتُ الْحِمَارَ ، فَقَالَ : یَا سَدِیرُ ، تَری أَنْ تُؤْثِرَنِی بِالْحِمَارِ ؟ قُلْتُ : الْبَغْلُ أَزْیَنُ وَ أَنْبَلُ ، قَالَ: الْحِمَارُ أَرْفَقُ بِی. فَنَزَلْتُ ، فَرَکِبَ

ص: 437


1- المؤمن، ص 65 ، ح167.
2- الكافي، ج 2، ص 242.

الْحِمَارَ ، وَ رَکِبْتُ الْبَغْلَ ، فَمَضَیْنَا ، فَحَانَتِ الصَّلَاهُ ، فَقَالَ : یَا سَدِیرُ ، انْزِلْ بِنَا نُصَلِّ. ثُمَّ قَالَ : هذِهِ أَرْضٌ سَبِخَهٌ لَا تَجُوزُ الصَّلَاهُ فِیهَا فَسِرْنَا حَتّی صِرْنَا إِلی أَرْضٍ حَمْرَاءَ ، وَ نَظَرَ إِلی غُلَامٍ یَرْعی جِدَاءً ، فَقَالَ : وَ اللّهِ یَا سَدِیرُ ، لَوْ کَانَ لِی شِیعَهٌ بِعَدَدِ هذِهِ الْجِدَاءِ ، مَا وَسِعَنِی الْقُعُودُ وَ نَزَلْنَا وَصَلَّیْنَا ، فَلَمَّا فَرَغْنَا مِنَ الصَّلَاهِ ، عَطَفْتُ عَلَی الْجِدَاءِ ، فَعَدَدْتُهَا ، فَإِذَا هِیَ سَبْعَهَ عَشَرَ﴾ (1)

سدیر صیرفی به امام صادق علیه السلام :گفت به خدا که خانه نشستن برای شما روا نیست فرمود چرا ای سدیر؟ عرض کردم برای بسیاری دوستان و شیعیان و یاورانی که داری به خدا که اگر امیر مؤمنان علی علیه السلام به اندازه شما شیعه و یاور داشت تَیم و عَدی (قبیله ابو بکر و عمر) نسبت به او طمع نمی کردند (و حقّش را غصب نمی نمودند) فرمود: ای سدیر فکر می کنی چه اندازه باشند؟ گفتم: صد هزار فرمود صد هزار ؟ عرض کردم ،آری بلکه دویست هزار، فرمود: دویست هزار؟ عرض کردم آری و بلکه نصف دنیا حضرت از سخن گفتن با من سکوت کرد و سپس فرمود ممکن است همراه ما تا ینُبع (روستایی نزدیک مدینه) بیایی؟ گفتم آری سپس دستور فرمود الاغ و استری را زین کنند، من پیشی گرفتم و الاغ را سوار شدم حضرت فرمود ای سدیر می شود الاغ را بمن دهی؟ گفتم: استر زیباتر و شریف تر است، فرمود: الاغ برای من رهوارتر است، من پیاده شدم، حضرت سوار الاغ شد و من سوار استر و راه افتادیم تا وقت نماز رسید، فرمود: پیاده شویم نماز بخوانیم سپس :فرمود این زمین شوره زار است و نماز در آن روا ،نیست پس به راه افتادیم تا به زمینی که خاکش سرخ بود رسیدیم، حضرت به سوی جوانی که بزغاله می چرانید نگریست و فرمود: ای سدیر به خدا اگر شیعیانم به تعداد این بزغاله ها ،بودند خانه نشستن برایم روا ،نبود آن گاه پیاده شدیم و نماز خواندیم چون از نماز فارغ شدیم بزغاله ها را نگریستم و شمردم هفده رأس بودند.

ص: 438


1- الكافي، ج 2، ص 242.

می گویم: در النهایه گفته است: يَنبُع بر وزن ينصر دِهی بزرگ و دارای دژ و در مسافت هفت منزلی مدینه در سمت دریا است "السخبة": زمین شوره زار جداء جمع جدی: بزغاله شش یا هفت ماهه

3/766- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ سَمَاعَهَ بْنِ مِهْرَانَ، قَالَ: قَالَ لِی عَبْدٌ صَالِحٌ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ: ﴿یَا سَمَاعَهُ، أَمِنُوا عَلَی فُرُشِهِمْ وَ أَخَافُونِی، أَمَا وَ اَللَّهِ لَقَدْ کَانَتِ اَلدُّنْیَا، وَ مَا فِیهَا إِلاَّ وَاحِدٌ یَعْبُدُ اَللَّهَ، وَ لَوْ کَانَ مَعَهُ غَیْرُهُ لَأَضَافَهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِ حَیْثُ یَقُولُ: ﴿إِنَّ إِبْراهِیمَ کانَ أُمَّهً قانِتاً لِلّهِ حَنِیفاً وَ لَمْ یَکُ مِنَ اَلْمُشْرِکِینَ﴾ (1) فَصَبَرَ بِذَلِکَ مَا شَاءَ اَللَّهُ، ثُمَّ إِنَّ اَللَّهَ آنَسَهُ بِإِسْمَاعِیلَ وَ إِسْحَاقَ فَصَارُوا ثَلاَثَهً، أَمَا وَ اَللَّهِ إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ لَقَلِیلٌ، وَ إِنَّ أَهْلَ اَلْکُفْرِ لَکَثِیرٌ، أَتَدْرِی لِمَ ذَلِکَ؟ فَقُلْتُ: لاَ أَدْرِی، جُعِلْتُ فِدَاکَ. فَقَالَ: صُیِّرُوا أُنْساً لِلْمُؤْمِنِینَ، یَبُثُّونَ إِلَیْهِمْ مَا فِی صُدُورِهِمْ فَیَسْتَرِیحُونَ إِلَی ذَلِکَ وَ یَسْکُنُونَ إِلَیْهِ﴾ (2)

امام کاظم علیه السلام به سماعه فرمود: (مدّعیان تشیع و دوستی ما) در خانه هایشان آسوده هستند ولی مرا در ناراحتی قرار داده اند (زیر تقیه نکردند و فضائل ما را نزد هر کس گفتند) به خدا قسم در این دنیا زمانی بود که بیش از یک نفر خداپرست وجود نداشت که اگر وجود می داشت خداوند در این آیه او را هم اضافه می نمود «ابراهیم (به تنهایی) امّتی بود مطیع فرمان خدا؛ خالی از هر گونه انحراف؛ و از مشرکان نبود» مدتی به تنهایی صبر کرد بعد خداوند او را با فرزندش اسماعیل و اسحاق دلگرم نمود و سه نفر شدند. به خدا قسم تعداد مؤمنین کم است ولی کفّار زیادند. می دانی علت آن چیست؟ گفتم نه فدایت شوم فرمود: مدّعیان تشیّع شبیه مؤمنان هستند و با ایشان رفت و آمد دارند و اسرار خود را با هم در میان می گذارند مؤمنان خیال می کنند این ها هم با آن ها هم عقیده هستند لذا دلگرم گشته و با آن ها

ص: 439


1- سوره نحل، آیه 120
2- الكافي، ج 2، ص 243.

مأنوس می شوند و متوجّه تعداد کم خود نمی شوند.

می گویم: «مرا دچار ترس کردند»: یعنی کسانی که مدعی تشیّع اند به سبب فاش کردن راز خود و ترک تقیّه در جمله «كانت الدّنيا و ما فيها» واو حاليه و «ما» برای نفی است ضمیر در "ولو كان معه" به حضرت ابراهیم علیه السلام راجع است. غبر: مکث و توقف صُيّروا: منظور آن است خداوند متعال این مدعیان تشیّع را به مؤمنان شبیه ساخته تا با آن ها رفت و آمد داشته باشند و مؤمنین با آنان انس بگیرند.

4/767- الكليني، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أُورَمَهَ، عَنِ النَّضْرِ ، عَنْ یَحْیی ، عَنْ أَبِی خَالِدٍ الْقَمَّاطِ، عَنْ حُمْرَانَ بْنِ أَعْیَنَ ، قَالَ : قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام : ﴿جُعِلْتُ فِدَاکَ ، مَا أَقَلَّنَا ؟! لَوِ اجْتَمَعْنَا عَلی شَاهٍ مَا أَفْنَیْنَاهَا ، فَقَالَ : أَلَا أُحَدِّثُکَ بِأَعْجَبَ مِنْ ذلِکَ ؟ الْمُهَاجِرُونَ وَالْأَنْصَارُ ذَهَبُوا إِلَا- وَ أَشَارَ بِیَدِهِ- ثَلَاثَهً. قَالَ حُمْرَانُ : فَقُلْتُ : جُعِلْتُ فِدَاکَ ، مَا حَالُ عَمَّارٍ ؟ قَالَ: رَحِمَ اللّهُ عَمَّارا أَبَا الْیَقْظَانِ بَایَعَ وَ قُتِلَ شَهِیدا . فَقُلْتُ فِی نَفْسِی : مَا شَیْءٌ أَفْضَلَ مِنَ الشَّهَادَهِ ، فَنَظَرَ إِلَیَّ ، فَقَالَ : لَعَلَّکَ تَری أَنَّهُ مِثْلُ الثَّلَاثَهِ ، أَیْهَاتَ أَیْهَاتَ﴾ (1)

حمران بن اعین به امام باقر علیه السلام گفت ،قربانت آنقدر تعداد ما شيعيان كم است که اگر برای خوردن گوسفندی جمع شویم آن را تمام نکنیم فرمود: چیزی شگفت تر از این بگویم؟ مهاجرین و انصار (پس از پیغمبر از حقیقت ایمان) بیرون رفتند مگر - با انگشت اشاره کرد - سه تن (سلمان و مقداد و ابوذر) حمران گفت: قربانت عمّار چگونه بود؟ فرمود: خدا رحمت کند: ابا اليقظان عمّار را که بیعت کرد و شهید شد. من با خود گفتم: چیزی بهتر از شهادت نیست (پس چرا عمار هم مثل آن سه تن نباشد؟) حضرت به من نگریست و فرمود: فکر می کنی عمار هم مانند آن سه تن است؟ هیهات هیهات (که او مثل آن ها باشد).

می گویم: «ما اقلّنا» صیغه تعجّب است. «ما افنیناها»: یعنی نمی توانیم همه آن

ص: 440


1- الكافي، ج 2، ص 244.

را بخوریم. «و أشار» کلام راوی است. مقصود از اشاره با دست، اشاره کردن به سه تا انگشت است و آن ها سلمان و ابوذر و مقدادند؛ ایهات: عبارت و واژه دیگری در هیهات است.

5/768- الصدوق باسناده عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ قَيْسٍ، عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿قَالَ لِی کَمْ شِیعَتُنَا بِالْکُوفَهِ قَالَ قُلْتُ خَمْسُونَ أَلْفاً فَمَا زَالَ یَقُولُ إِلَی أَنْ قَالَ وَ اَللَّهِ لَوَدِدْتُ أَنْ یَکُونَ بِالْکُوفَهِ خَمْسَهٌ وَ عِشْرُونَ رَجُلاً یَعْرِفُونَ أَمْرَنَا اَلَّذِی نَحْنُ عَلَیْهِ وَ لاَ یَقُولُونَ عَلَیْنَا إِلاَّ اَلْحَق﴾ (1)

امام صادق علیه السلام به مفضّل بن قیس فرمود: شمار شیعیان ما در کوفه چقدر است؟ عرض کردم: پنجاه هزار حضرت پیوسته از روی تعجب تکرار می کرد تا آن که فرمود به خدا قسم دوست داشتم در کوفه بیست و پنج نفر بودند که مقام و منزلت ما را می شناختند و درباره ما جز حق نمی گفتند.

می گویم: امام صادق علیه السلام پرسشگر از تعداد شیعیان می باشند و از این که پاسخ می شنید و باز تکرار می نمود به جهت نهایت تعجّب بوده که می پرسیدند پنجاه هزار نفر شیعه وجود دارد!!!

140-ثبت اعمال نیک مؤمن قبل بیماری، در بیماری

1/769- البرقي، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ شَمُّونٍ عَنْ عَبْدِاللهِ بْنِ عَمْرِو بْنِ الْأشْعَثِ، عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ حَمَّادٍ اَلْأَنْصَارِیِّ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ، عَنْ جَابِرٍ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ : قَالَ لِی: ﴿یَا جَابِرُ یُکْتَبُ لِلْمُؤْمِنِ فِی سُقْمِهِ مِنَ اَلْعَمَلِ اَلصَّالِحِ مَا کَانَ یُکْتَبُ فِی صِحَّتِهِ وَ یُکْتَبُ لِلْکَافِرِ فِی سُقْمِهِ مِنَ اَلْعَمَلِ اَلسَّیِّئِ مَا کَانَ یُکْتَبُ فِی صِحَّتِهِ قَالَ ثُمَّ قَالَ یَا جَابِرُ مَا أَشَدَّ هَذَا مِنْ حَدِیثٍ﴾ (2)

امام باقر علیه السلام به جابر :فرمود برای مؤمن ،بیمار کارهای نیکش در زمان سلامتی هم نوشته می شود و برای کافر بیمار هم اعمال بدش که در حال سلامتی

ص: 441


1- صفات الشيعة ص 170
2- المحاسن، ص 260، ح 316؛ و نقل عنه في وسائل الشيعة، ج 1، ص 58 ، طبع آل البيت.

مرتکب می شده نوشته می شود سپس حضرت فرمود: چقدر این حدیث تعجب آور و شدید است!

2/770- الكليني، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اِبْنِ مَحْبُوبٍ ، عَن عبد اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ عليه السلام قَالَ: ﴿إِنَّ رَسُولَ [قال] رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَی اَلسَّمَاءِ فَتَبَسَّمَ فَقِیلَ لَهُ: یَا رَسُولَ اَللَّهِ رَأَیْنَاکَ رَفَعْتَ رَأْسَکَ إِلَی اَلسَّمَاءِ فَتَبَسَّمْتَ؟ قَالَ: نَعَمْ عَجِبْتُ لِمَلَکَیْنِ هَبَطَا مِنَ اَلسَّمَاءِ إِلَی اَلْأَرْضِ یَلْتَمِسَانِ عَبْداً صَالِحاً مُؤْمِناً فِی مُصَلًّی کَانَ یُصَلِّی فِیهِ لِیَکْتُبَا لَهُ عَمَلَهُ فِی یَوْمِهِ وَ لَیْلَتِهِ، فَلَمْ یَجِدَاهُ فِی مُصَلاَّهُ فَعَرَجَا إِلَی اَلسَّمَاءِ فَقَالاَ: یَا رَبِّ عَبْدُکَ فُلاَنٌ اَلْمُؤْمِنُ اِلْتَمَسْنَاهُ فِی مُصَلاَّهُ لِنَکْتُبَ عَمَلَهُ لِیَوْمِهِ وَ لَیْلَتِهِ فَلَمْ نُصِبْهُ فَوَجَدْنَاهُ فِی حِبَالِکَ ؟ فَقَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: اُکْتُبَا لِعَبْدِی مِثْلَ مَا کَانَ یَعْمَلُهُ فِی صِحَّتِهِ مِنَ اَلْخَیْرِ فِی یَوْمِهِ وَ لَیْلَتِهِ مَا دَامَ فِی حِبَالِی، فَإِنَّ عَلَیَّ أَنْ أَکْتُبَ لَهُ أَجْرَ مَا کَانَ یَعْمَلُهُ إِذْ حَبَسْتُهُ عَنْهُ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله سر به آسمان برداشت و لبخندی زد و علّتش را پرسیدند فرمود ،آری از دو فرشته ای تعجّب کردم که از آسمان به زمین فرود آمدند و به سراغ بنده مؤمن درستکاری در جایگاه نمازش رفتند تا عمل روز و شب او را بنویسند امّا وی را در محراب و نمازگاهش نیافتند. پس به آسمان رفتند و عرض کردند: ای پروردگار ما به سراغ فلان بنده مؤمنت در مُصلّایش رفتیم تا عمل شبانه روز او را بنویسیم اما پیدایش ،نکردیم بلکه او را در دام [بیماری] تو يافتيم؟ خداوند عز و جل فرمود برای بنده من تا زمانی که در دام من است، مانند خیر و ثوابی را بنویسید که در زمان سلامتیش شب و روز انجام می داد؛ زیرا بر من است که وقتی سلامتی را از او باز می گیرم اجر کاری را که در زمان تندرستی اش می کرده است برایش بنویسم

می گویم: روایت از نظر سند موثّقه می باشد

ص: 442


1- الكافي، ج 3، ص 113

3/771- الكليني، عن عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ اَلْمُغِیرَهِ، عَنْ عَبْدِاللهِ ابْنِ سِنَانٍ عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : ﴿یَقُولُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِلْمَلَکِ اَلْمُوَکَّلِ بِالْمُؤْمِنِ: إِذَا مَرِضَ اُکْتُبْ لَهُ مَا کُنْتَ تَکْتُبُ لَهُ فِی صِحَّتِهِ فَإِنِّی أَنَا اَلَّذِی صَیَّرْتُهُ فِی حِبَالِی﴾ (1)

امام صادق علیه السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خداوند به فرشته موکل بر مؤمن می گوید آن چه برایش از ثواب در زمان سلامتی ثبت می کردید، موقع بیماری هم بنویسید چرا که من او را به خاطر مصلحتی به دام بیماری افکندم.

می گویم: روایت از نظر سند موثقه می باشد.

4/772- الكليني، عن مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنْ دُرُسْتَ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا إِبْرَاهِيمَ علیه السلام یَقُولُ: ﴿إِذَا مَرِضَ اَلْمُؤْمِنُ أَوْحَی اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَی صَاحِبِ اَلشِّمَالِ: لاَ تَکْتُبْ عَلَی عَبْدِی مَا دَامَ فِی حَبْسِی وَ وَثَاقِی ذَنْباً وَ یُوحِی إِلَی صَاحِبِ اَلْیَمِینِ: أَنِ اُکْتُبْ لِعَبْدِی مَا کُنْتَ تَکْتُبُ لَهُ فِی صِحَّتِهِ مِنَ اَلْحَسَنَاتِ﴾ (2)

امام کاظم علیه السلام فرمود: چون بنده ای بیمار شود خدا به فرشته دست چپ وحی :کند تا در بند من است بر او گناهی ،ننویس و بدست راستی وحی کند: هر کار نیکی که در تندرستی برای او می نوشتی بنویس

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

5/773- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ ، عَنْ أَبِیهِ ، عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ ، عَنِ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَنَّ اَلنَّبِیَّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ فِی حَدِیثٍ: ﴿إِذَا مَرِضَ اَلْمُؤْمِنُ وَکَّلَ اَللَّهُ بِهِ مَلَکاً یَکْتُبُ لَهُ فِی سُقْمِهِ مَا کَانَ یَعْمَلُ لَهُ مِنَ اَلْخَیْرِ فِی صِحَّتِهِ حَتَّی یَرْفَعَهُ اَللَّهُ وَ یَقْبِضَهُ﴾ (3)

امام باقر علیه السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: چون مؤمنی بیمار شود خداوند

ص: 443


1- الكافي، ج 3، ص 113.
2- الكافي، ج 3، ص 114.
3- الكافي، ج 3، ص 113.

فرشته ای را موکل او قرار می دهد تا هر کار نیکی در زمان تندرستی انجام می داده، اکنون هم بنویسد تا وقتی که مرگش برسد و بمیرد.

141-پوشاندن جسم مؤمن

1/774- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَی، عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عُمَرَ عَنْ أَبِی حَمْزَهَ اَلثُّمَالِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ [قَال]: ﴿مَنْ کَسَا مُؤْمِناً کَسَاهُ اَللَّهُ مِنَ اَلثِّیَابِ اَلْخُضْرِ﴾

وَ قَالَ فِی حَدِیثٍ آخَرَ: ﴿لاَ یَزَالُ فِی ضَمَانِ اَللَّهِ مَا دَامَ عَلَیْهِ سِلْکٌ﴾ (1)

امام سجّاد علیه السلام فرمود: هر کس مؤمنی را بپوشاند خداوند از لباس های سبز بهشتی به او بپوشاند و تا آن زمان که تار و پودی از آن لباس به تن اوست پیوسته تحت ضِمان و مراقبت خداوند خواهد بود.

در حدیث دیگری :فرمود تا نخی از آن جامه بر تن آن مؤمن است، در ضمانت خدا است.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد. سِلک: نخ خیاطی

2/775- الكليني، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَی عَنْ عَبْدِاللهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ أنَّهُ کَانَ یَقُولُ: ﴿مَنْ کَسَا مُؤْمِناً ثَوْباً مِنْ عُرْیٍ کَسَاهُ اللهُ مِنْ إسْتَبْرَقِ الْجَنَّةِ، وَ مَنْ کَسَا مُؤْمِناً ثَوْباً مِنْ غِنًی لَمْ یَزَلْ فِی سِتْرٍ مِنَ اللهِ مَا بَقِیَ مِنَ الثَّوْبِ خِرْقَةٌ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: هر که مؤمن برهنه ای را بپوشاند، خداوند دیبای ستبر بهشتی بر تن او کند و هر که جامه ای بر تن مؤمن بی نیازی ،کند تا تکّه ای از آن جامه

ص: 444


1- الكافي، ج 2، ص 205.
2- الكافي، ج 2، ص 205.

باقی است پیوسته او در پوشش و ستر الهی باشد

می گویم: روایت از نظر سند موثّقه می باشد.

3/776- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی، عَنْ عُمَرَ بْنِ عَبْدِ اَلْعَزِیزِ ، عَنْ جَمِیلٍ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: مَنْ کَسَا أَخَاهُ کِسْوَهَ شِتَاءٍ أَوْ صَیْفٍ کَانَ حَقّاً عَلَی اَللَّهِ أَنْ یَکْسُوَهُ مِنْ ثِیَابِ اَلْجَنَّهِ ، وَ أَنْ یُهَوِّنَ عَلَیْهِ مِنْ سَکَرَاتِ اَلْمَوْتِ، وَ أَنْ یُوَسِّعَ عَلَیْهِ فِی قَبْرِهِ، وَ أَنْ تَلْقَی اَلْمَلاَئِکَهَ إِذَا خَرَجَ مِنْ قَبْرِهِ بِالْبُشْرَی، وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی کِتَابِهِ : ﴿وَ تَتَلَقّاهُمُ اَلْمَلائِکَهُ هذا یَوْمُکُمُ اَلَّذِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ﴾ (1) (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: هر که لباسی زمستانی یا تابستانی به برادر خود بپوشاند، بر خداست که از جامه های بهشت بر تن او کند و سختی های مردن را بر

وی آسان گرداند و در قبرش بر او گشایش دهد و آن گاه که سر از گور بردارد فرشتگان با بشارت به استقبالش روند و این همان سخن خداوند است که فرمود: «فرشتگان به استقبالشان می آیند (و می گویند:) این همان روزی است که به شما وعده داده می شد!».

می گویم: روایت را صدوق به نحو مرسل در کتاب مصادقة الاخوان (3) آورده است.

4/777- الصدوق قال: أَبِی رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُ: حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی اَلْقَاسِمِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْکُوفِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ فُرَاتِ بْنِ الْأَحْنَفِ قَالَ قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع مَنْ کَانَ عِنْدَهُ فَضْلُ ثَوْبٍ فَعَلِمَ أَنَّ بِحَضْرَتِهِ مُؤْمِناً مُحْتَاجاً إِلَیْهِ فَلَمْ یَدْفَعْهُ إِلَیْهِ أَکَبَّهُ اللَّهُ تَعَالَی فِی النَّارِ عَلَی

ص: 445


1- سوره انبیاء آیه 103
2- الكافي، ج 2، ص 204.
3- مصادقة الإخوان، ص78

مَنْخِرَیْهِ﴾. (1)

امام سجّاد علیه السلام فرمود: هر کس لباس زاید داشته باشد و بداند که در حضور او مؤمنی به آن نیازمند است و آن را از او دریغ دارد خداوند او را به رو در آتش دوزخ می.افکند

5/778- اَلْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ رَفَعَهُ إلَی أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ أنَّهُ قَالَ : ﴿مَنْ کَسَا مُؤْمِناً ثَوْباً لَمْ یَزَلْ فِی رَحْمَهِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَا بَقِیَ مِنَ اَلثَّوْبِ شَیْءٌ وَ مَنْ سَقَاهُ شَرْبَهً مِنْ مَاءٍ سَقَاهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ رَحِیقٍ مَخْتُومٍ وَ مَنْ أَشْبَعَ جَوْعَتَهُ أَطْعَمَهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ ثِمَارِ اَلْجَنَّهِ﴾ (2)

امام سجّاد علیه السلام فرمود: هر کس لباسی به مؤمن بپوشاند تا آن زمان که تار و پودی از لباس باقیست رحمت خداوند شامل اوست و آن که مؤمن تشنه ای را سیراب کند خداوند از شراب بِکر و سر به مهر بهشتی سیرابش نماید، و هر کس مؤمن گرسنه ای را سیر نماید خداوند از میوه های بهشت سیر نماید.

می گویم: در این مجال به کتب حدیثی از جمله وسائل الشيعة (3) و مستدرک الوسائل (4) و جامع أحاديث الشيعة (5) مراجعه شود.

142-پوشاندن لغزش گناهان مؤمن توسط خداوند

1/779- الكليني، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اِبْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ ﴿کَتَبَ مَعِی بَعْضُ أَصْحَابِنَا إِلَی أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَسْأَلُهُ عَنِ اَلْکَبَائِرِ، کَمْ هِیَ وَ مَا هِیَ؟ فَکَتَبَ: اَلْکَبَائِرُ: مَنِ اِجْتَنَبَ مَا وَعَدَ اَللَّهُ عَلَیْهِ اَلنَّارَ کَفَّرَ عَنْهُ سَیِّئَاتِهِ إِذَا کَانَ مُؤْمِناً، وَ اَلسَّبْعُ اَلْمُوجِبَاتُ: قَتْلُ اَلنَّفْسِ اَلْحَرَامِ، وَ عُقُوقُ اَلْوَالِدَیْنِ، وَ أَکْلُ اَلرِّبَا، وَ اَلتَّعَرُّبُ بَعْدَ اَلْهِجْرَهِ، وَ قَذْفُ اَلْمُحْصَنَاتِ،

ص: 446


1- عقاب الأعمال، ص 298
2- المؤمن، ص 64 ، ح 164
3- وسائل الشيعة، ج 5، ص113.
4- مستدرك الوسائل، ج 3، ص 316، طبع آل البيت.
5- جامع أحاديث الشيعة، ج 8، ص 542.

وَ أَکْلُ مَالِ اَلْیَتِیمِ ظُلْماً، وَ اَلْفِرَارُ مِنَ اَلزَّحْفِ﴾ (1)

امام کاظم علیه السلام در پاسخ حسن بن محبوب و جمعی از یارانش در مورد گناهان کبیره نوشتند: کبائر آن است که بنده مؤمن اگر از آن چه خدا بر آن وعده دوزخ داده دوری کند گناهانش بخشیده می شود و هفت گناهی که موجب دوزخ می شود: کشتن نفس محترمه عاق ،والدین رباخواری مهاجرت از محیط و جامعه اسلامی متّهم ساختن زنان پارسا به زنا خوردن مال یتیم، فرار از جهاد.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

2/780- الصدوق قَالَ أَبِی رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُ، عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْفُضَیْلِ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ﴾ (2) قَالَ: ﴿مَنِ اِجْتَنَبَ مَا أَوْعَدَ اَللَّهُ عَلَیْهِ اَلنَّارَ إِذَا کَانَ مُؤْمِناً کَفَّرَ عَنْهُ سَیِّئَاتِهِ﴾ (3)

امام رضا علیه السلام در بیان آیه «اگر از گناهان بزرگی که از آن نهی می شوید پرهیز کنید گناهان کوچک شما را می پوشانیم؛ و شما را در جایگاه خوبی وارد می سازیم» فرمود: هر کس از گناهانی که خداوند و عده آتش بر ارتکاب آن ها داده بپرهیزد چنان چه مؤمن باشد یعنی به ولایت ما معتقد باشد از گناهان دیگرش در گذرند.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد و عیاشی نیز آن را در تفسیرش (4) از "محمّد بن فضیل" از امام رضا علیه السلام نقل نموده است

ص: 447


1- الكافي، ج 2، ص 276.
2- سوره نساء، آیه 31
3- ثواب الأعمال، ص 158 ، ح2.
4- تفسیر عیاشی، ج 1، ص238، ح112.

3/781- الصدوق قال : أَبِی رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ: حَدَّثَنِی سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ، عَنْ مُوسَی ابْنِ جَعْفَرِ بْنِ وَهْبٍ الْبَغْدَادِیِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ اَلْوَشَّاءِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عُمَرَ اَلْحَلَبِیِّ قَالَ: سَالْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ﴾ (1) قَالَ ﴿مَنِ اِجْتَنَبَ مَا أُوعِدَ عَلَیْهِ اَلنَّارُ إِذَا کَانَ مُؤْمِناً کَفَّرَ اَللَّهُ عَنْهُ سَیِّئَاتِهِ وَ یُدْخِلُهُ مُدْخَلاً کَرِیماً، وَ اَلْکَبَائِرُ اَلسَّبْعُ اَلْمُوجِبَاتُ: قَتْلُ اَلنَّفْسِ اَلْحَرَامُ، وَ عُقُوقُ اَلْوَالِدَیْنِ، وَ أَکْلُ اَلرِّبَا: وَ اَلتَّعَرُّبُ بَعْدَ اَلْهِجْرَهِ، وَ قَذْفُ اَلْمُحْصَنَهِ، وَ أَکْلُ مَالِ اَلْیَتِیمِ، وَ اَلْفِرَارُ مِنَ اَلزَّحْفِ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام در معنی آیه «اگر از گناهان بزرگی که از آن نهی می شوید پرهیز کنید گناهان کوچک شما را می پوشانیم؛ و شما را در جایگاه خوبی وارد می سازیم»، فرمود: هر کس از گناهانی که خداوند و عده آتش بر آن ها داده بپرهیزد چنان چه مؤمن باشد خداوند از گناهان دیگرش چشم بپوشد، و قیامت او را به جایگاهی بلند و نیکو در بهشت رساند و هفت گناه کبیره هستند که همه موجب آتش اند کشتن نفس محترمه عاق والدین رباخواری مهاجرت از جامعه و محیط اسلامی، متّهم ساختن زنان پارسا به زنا خوردن مال یتیم، فرار از جهاد.

می گویم: متن این روایت با صحیحه "ابن محبوب" که ابتدا نقل شده یکی می باشد.

143-مهرورزی با مؤمنان

1/782- الرضي رَفَعَهُ إِلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ علیه السّلام في عهده إلى مالك الأشتر النخعي: وَ إِذَا قُمتَ فِي صَلَاتِكَ لِلنّاسِ فَلَا تَكُونَنّ مُنَفّراً وَ لَا مُضَيّعاً فَإِنّ فِي النّاسِ مَن بِهِ العِلّةُ وَ لَهُ الحَاجَةُ وَ قَد سَأَلتُ رَسُولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله حِينَ وجَهّنَيِ إِلَي اليَمَنِ كَيفَ أصُلَيّ بِهِم فَقَالَ ﴿صَلّ بِهِم كَصَلَاةِ أَضعَفِهِم وَ كُن بِالمُؤمِنِينَ رَحِيماً﴾ (3)

ص: 448


1- سوره نساء آیه 31
2- ثواب الأعمال، ص 158 ، ح 1.
3- نهج البلاغة كتاب 53

امیرمؤمنان علی علیه السلام در عهدنامه به مالک اشتر :نوشتند و چون برای مردم به امامت نماز ایستی نه چندان با طول و تفصیل برگزار کن که مردم از نماز جماعت خسته و گریزان شوند و نه [ با فرو گذاردن واجبات و آدابش] آن را ضایع گردان؛ زیرا در میان کسانی که با تو نماز می خوانند افراد بیمار و گرفتار نیز هستند هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله مرا به یمن فرستاد از ایشان پرسیدم که چگونه با آن ها نماز بگزارم؟ فرمود: همچون نا توان ترین آنان نماز بگذار و با مؤمنان مهربان باش

می گویم: سید رضی رضی الله عنه این عهدنامه را در نهج البلاغه شریف به صورت مرفوع طبق روش خود آورده است ولی این عهدنامه با سند معتبر مانند سند نجاشی ذکر شده است و او در مورد "اصبغ بن نباته مُجاشعی" گفته «از خواص و نزدیکان امیرمؤمنان علی علیه السلام بوده و بعد از حضرت نیز سالیانی عمر کرد، از او نیز عهدنامه مالک اشتر و وصیت او به فرزندش محمّد نقل شده که چنین است: ما را از عهدنامه مالک اشتر با خبر نمود ابن الجُندی از ابو علی بن همّام، از حِمیری از هارون بن مسلم از حسین بن علوان از سعد بن ظریف از أصبغ» (1).

و سند شیخ طوسی در مورد این عهدنامه در عنوان و ترجمه "اصبغ" چنین است: «... و عهدنامه مالک اشتر روایت شده وقتی امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمانداری مصر را به او واگذار نمود... از آن عهدنامه با خبرمان نموده ابن أبی الجید، از محمّد بن حسن از حمیری از هارون بن مسلم و حسن بن ظریف جمیعاً، از حسین بن علوان ،کلبی از سعد بن طریف، از أصبغ بن نباته» (2)

144-راه چشیدن طعم محبت الهی توسط مؤمن

1/783- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْقَاسَانِیِّ ، عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ عَبْدِاللهِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قال : ﴿إِذَا أَرَادَ اللهُ بِعَبْدٍ خَيْراً: زَهَّدَهُ فِي الدُّنْيَا، وَ فَقَّهَهُ فِي الدِّينِ، وَ بَصَّرَهُ عُيُوبَهَا، وَ مَنْ أُوتِيَهُنَّ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرَ الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ و قال لَمْ يَطْلُبْ أَحَدٌ الْحَقَّ بِبَابٍ أَفْضَلَ مِنَ الزُّهْدِ فِي الدُّنْيَا، وَ هُوَ ضِدٌّ لِمَا طَلَبَ أَعْدَاءُ الْحَقِّ. قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ، مِمَّاذَا؟ قَالَ:

ص: 449


1- رجال النجاشي، ص 8 رقم 5.
2- الفهرست، ص 62.

مِنَ الرَّغْبَةِ فِيهَا و قال أَلاَ مِنْ صَبَّارٍ كَرِيمٍ فَإِنَّمَا هِيَ أَيَّامٌ قَلاَئِلُ، أَلاَ إِنَّهُ حَرَامٌ عَلَيْكُمْ أَنْ تَجِدُوا طَعْمَ الإِيمَانِ حَتَّى تَزْهَدُوا فِي الدُّنْيَا﴾.

﴿قال: وَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللهِ عليه السلام يَقُولُ: إِذَا تَخَلَّى الْمُؤْمِنُ مِنَ الدُّنْيَا سَمَا، وَ وَجَدَ حَلاَوَةَ حُبِّ اللهِ، فَلَمْ يَشْتَغِلُوا بِغَيْرِهِ. قال: وَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ: إِنَّ الْقَلْبَ إِذَا صَفَا ضَاقَتْ بِهِ الأَرْضُ حَتَّى يَسْمُوَ﴾ (1)

علی بن قاسم گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: هرگاه خداوند خیر بنده ای را بخواهد او را نسبت به دنیا بی رغبت و نسبت به دین ژرف نگر می کند و به عیب هایش بینا سازد و به هر کس این خصلت ها داده شد؛ حقيقتاً خير دنيا و آخرت داده شده است و نیز حضرت علیه السلام فرمود: هیچ کس حق را در راهی بهتر از زهد در دنیا نیافته است و آن ضد خواسته دشمنان حق است راوی (عبدالله بن قاسم) گوید: عرض کردم: قربانت ،گردم چرا چنین است؟ فرمود: به خاطر رغبت آنان به دنیا، و فرمود مگر از انسان پرشکیب و بزرگوار (آیا شخص پر صبر و گرامی وجود ندارد؟) همانا که دنیا چند روز کمی است آگاه باشید که حرام است بر شما که مزه ایمان را بچشید مگر این که در دنیا پارسایی پیشه کنید.

راوی :گفت شنیدم امام صادق علیه السلام فرمود: هرگاه مؤمن محبّت دنیا را از دلش بیرون کند مقامش بالا می رود شیرینی محبّت خداوند را می یابد، اهل دنیا خیال می کنند او دیوانه شده در حالی که محبّت خداوند آن ها را چنین کرده و آن ها به غیر خدا اشتغال پیدا نمی کنند همچنین شنیدم که فرمود زمانی که دل صفا پیدا کند و برگزیده شود، زمین برایش تنگ می شود تا این که به ساحت قرب الهی اوج بگیرد.

می گویم: ضمیر در "عُیویها" به دنیا و در "اوتیینَّ" به ویژگی های سه گانه مذکور برمی گردد عبارت "مگر از انسان صبور بزرگوار" ظاهراً استثناء از رغبت و دلبستگی به دنیا است شما از ریشه سُمُو به معنای برتری و عُلُو. خُولط: دیوانگی

ص: 450


1- الكافي، ج 2، ص 130.

اختلال عقل.

145-چه وقت ،مؤمن مؤمن شمرده می شود

1/784- الكليني، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ أسْبَاطٍ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ: ﴿لَقِيَ الحَسَنُ بْنُ عَليٍّ عليهما السلام عَبْدَاللّهِ بْنِ جَعْفَرٍ ، فَقالَ : يا عَبْدَاللّهِ کَیفَ یَکونُ المُؤمِنُ مُؤمِنا و هُوَ یَسخَطُ قِسمَهُ ، و یُحَقِّرُ مَنزِلَتَهُ ، وَالحاکِمُ عَلَیهِ اللّهُ ؟ و أنَا الضّامِنُ لِمَن لَم یَهجُس فی قَلبِهِ إلاَّ الرِّضا ، أن یَدعُوَ اللّهَ فَیُستَجابَ لَهُ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: مؤمن چگونه ادعای ایمان دارد در حالی که از آن چه برای او مقدّر شده ناراضی است و مقام خود را کوچک می شمارد، در صورتی که سرنوشت او در دست خداست و من ضامنم برای کسی که جز رضای خدا در دلش خطور نکند اگر دعا کرد دعایش مستجاب شود.

2/785- الكليني، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا ، عَنْ أَحْمَدَ، عَنْ أَبِیهِ عَنِ اِبْنِ سِنَانٍ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السلام قال: ﴿قُلْتُ لَهُ: بِأَیِّ شَیْءٍ عُلِمَ اَلْمُؤْمِنُ أَنَّهُ مُؤْمِنٌ؟ قَالَ: بِالتَّسْلِیمِ لِلَّهِ وَ اَلرِّضَا فِیمَا وَرَدَ عَلَیْهِ مِنْ سُرُورٍ أَوْ سَخَطٍ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام در پاسخ به این پرسش که مؤمن بودن مؤمن با چه چیز شناخته می شود؟ فرمود: با تسلیم در برابر خداوند و خشنود بودن به هر غم و شادی که به او می رسد

146-مؤمن نيستی مگر وقتی که...

1/789- مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إبْرَاهِیمَ عَنْ أبِیهِ، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ رِئَابٍ عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ : ﴿إنّا لا نَعدّ الرَّجُلَ مُؤمِناً حَتّی یَکونَ بِجَمیعِ أمرِنا مُتَّبِعاً مُریداً

ص: 451


1- الكافي، ج 2، ص 51
2- الكافي، ج 2، ص 52.

ألا و إنَّ مِنِ اتِّباعِ أمرِنا و إرادَتِهِ الوَرَعَ، فَتَزَیَّنوا بِهِ یَرحَمکُمُ اللّهُ، و کَبِّدوا أعداءَنا بِهِ یَنعَشکُمُ اللّهُ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: ما مرد را مؤمن نمی،شماریم، مگر آن که در همه امور پیرو و مرید باشد بدانید که از نشانه های پیروی از امور ما و ارادت به آن ها پارسایی است پس بدان آراسته شوید خدایتان رحمت کناد و [با این کار] دشمنان ما را به رنج افکنید خدایتان قوّت و رفعت و ثبات قدم دهاد!

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد التکبید: سختی و مشقت. در نسخه کافی خطی ما به صورت "کیدوا" با یاء ضبط شده و گویا همین صحیح باشد. به معنای این که با دشمنان ما به وسیله ورع و خداترسی مبارزه می کنند النَعش: رفعت و ثبات قدم.

147-خداوند از غیر مؤمن نپذیرد

1/787- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إبراهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی، عَنْ يُونُسَ، عَنْ یَعْقُوبَ ابْنِ شُعَیْبٍ قال : ﴿قُلْتُ لِأبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ مَا عَمِلَ ثَوَابٌ عَلَی اللهِ مُوجَبٌ إلَّا الْمُؤْمِنِینَ؟ قَالَ: لا﴾ (2)

يعقوب بن شعیب از امام صادق علیه السلام پرسید: آیا برای غیر مؤمنان در برابر اعمالشان ثوابی بر خدا لازم است؟ فرمود: نه.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

2/788- الكليني، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ عُبَیْدِ بْنِ زُرَارَةَ ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَارِدٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ: ﴿حَدِیثٌ رُوِیَ لَنَا أَنَّکَ قُلْتَ إِذَا عَرَفْتَ فَاعْمَلْ مَا شِئْتَ فَقَالَ قَدْ قُلْتُ ذَلِکَ قَالَ قُلْتَ وَ إِنْ زَنَوْا أَوْ سَرَقُوا أَوْ شَرِبُوا اَلْخَمْرَ فَقَالَ لِی ﴿إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ﴾ (3) وَ اَللَّهِ مَا أَنْصَفُونَا أَنْ نَکُونَ أُخِذْنَا بِالْعَمَلِ وَ وُضِعَ عَنْهُمْ إِنَّمَا قُلْتُ: إِذَا عَرَفْتَ فَاعْمَلْ

ص: 452


1- الكافي، ج 2، ص 78.
2- الكافي، ج 2، ص 463.
3- سوره بقره آیه 256

مَا شِئْتَ مِنْ قَلِیلِ اَلْخَیْرِ وَ کَثِیرِهِ فَإِنَّهُ یُقْبَلُ مِنْکَ﴾ (1)

محمّد بن مارد به امام صادق علیه السلام :گفت برای ما حدیثی روایت شده که شما فرموده اید چون معرفت (به امامت ما) پیدا کردی پس هر چه خواهی بکن؟ فرمود: ،آری من این را گفته!ام عرض کردم اگر چه زنا یا دزدی کنند یا شراب بنوشند؟ فرمود: «ما مملوک خداییم و یقیناً به سوی او باز می گردیم» به خدا سوگند با ما منصفانه رفتار نکردند آیا ما در برابر کردارمان مؤاخذه شویم ولی تکلیف از آن ها برداشته شده باشد؟ بلکه :گفتم چون معرفت به امام خود) پیدا کردی هر چه خواهی کم یا بیش کار خیر انجام ده که از تو پذیرفته می شود.

3/789- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إبراهِیمَ عَنْ أبِیهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الرَّیَّانِ بْنِ الصَّلْتِ رَفَعَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ: ﴿کَانَ أَمِیرُ المُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلامُ کَثِیراً مَا یَقُولُ فِی خِطْبَتِهِ: یَا أَیُّهَا النَّاسُ، دِینَکُمْ دِینَکُمْ! فَإنَّ السَّیِّئَهَ فِیهِ خَیْرٌ مِنَ الحَسَنَهِ فِی غَیْرِهِ, وَالسَّیِّئَهُ فِیهِ تُغْفَرُ وَالحَسَنَهُ فِی غَیْرِهِ لا تُقْبَلُ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: امیر مؤمنان علی علیه السلام در سخنرانی های خود این جمله را بسیار می فرمود: ای مردم! دیندار باشید دیندار! اگر گناه کنید و دیندار باشید بهتر است از این که نیکی کنید و بی دین باشید ؛ زیرا گناه در آن (با وجود دین) آمرزیده می شود و نیکی در بی دینی پذیرفته نمی شود

4/790- الكليني، عَنِ اَلْعُدَّهِ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ، عَن مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ، عَنْ حَمَّادِ بْنِ أَبِی طَلْحَهَ عَنْ مُعَاذِ بْنِ کَثِیرٍ قَالَ: نَظَرْتُ إِلَی اَلْمَوْقِفِ وَ اَلنَّاسُ فِیهِ کَثِیرٌ فَدَنَوْتُ إِلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقُلْتُ له: ﴿إِنَّ أَهْلَ اَلْمَوْقِفِ کَثِیرٌ قَالَ فَضَرَبَ بِبَصَرِهِ فَأَدَارَهُ فِیهِمْ ثُمَّ قَالَ اُدْنُ مِنِّی یَا عَبْدَ اَللَّهِ فَدَنَوْتُ مِنْهُ فَقَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ غُثَاءٌ یَأْتِی بِهَا اَلْمَوْجُ مِنْ کُلِّ مَکَانٍ مَا اَلْحَجُّ إِلاَّ لَکُمْ وَ لاَ وَ اَللَّهِ لاَ یَقْبَلُ إِلاَّ مِنْکُمْ

ص: 453


1- الكافي، ج 2، ص 464.
2- الكافي، ج 2، ص 464.

إِلاَّ مِنْکُمْ ﴾ (1)

معاذ بن کثیر :گفت در عرفات تماشا کردم و جمعیّت زیادی را دیدم نزدیک امام صادق علیه السلام رفتم و عرض :کردم در عرفات جمعیت کثیری شرکت کرده اند. چشم به اطراف انداخت و سپس فرمود نزدیک بیا چون نزدیک رفتم فرمود: خار و خاشاکی است که موج از این طرف و آن طرف می آورد. به خداوند قسم حج صرفاً برای شما شیعیان است سوگند که خداوند فقط از شما می پذیرد.

5/791- الكليني، عَنْ أَبِی عَلِیٍّ اَلْأَشْعَرِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اَلْجَبَّارِ عَنِ اِبْنِ فَضَّالٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ اِبْنِ أَخِی أَبِی شِبْلٍ عَنْ أَبِی شِبْلٍ قَالَ: قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ اِبْتِدَاءً مِنْهُ: ﴿أَحْبَبْتُمُونَا وَ أَبْغَضَنَا النَّاسُ وَ صَدَّقْتُمُونَا وَ کَذَّبَنَا النَّاسُ وَ وَصَلْتُمُونَا وَ جَفَانَا النَّاسُ فَجَعَلَ اللَّهُ مَحْیَاکُمْ مَحْیَانَا وَ مَمَاتَکُمْ مَمَاتَنَا أَمَا وَ اللَّهِ مَا بَیْنَ الرَّجُلِ وَ بَیْنَ أَنْ یُقِرَّ اللَّهُ عَیْنَهُ إِلَّا أَنْ تَبْلُغَ نَفْسُهُ هَذَا الْمَکَانَ - وَ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَی حَلْقِهِ - فَمَدَّ الْجِلْدَهَ ثُمَّ أَعَادَ ذَلِکَ فَوَ اللَّهِ مَا رَضِیَ حَتَّی حَلَفَ لِی فَقَالَ وَ اللَّهِ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَحَدَّثَنِی أَبِی مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ علیه السلام بِذَلِکَ یَا أَبَا شِبْلٍ أَمَا تَرْضَوْنَ أَنْ تُصَلُّوا وَ یُصَلُّوا فَیُقْبَلَ مِنْکُمْ وَ لَا یُقْبَلَ مِنْهُمْ أَمَا تَرْضَوْنَ أَنْ تُزَکُّوا وَ یُزَکُّوا فَیُقْبَلَ مِنْکُمْ وَ لَا یُقْبَلَ مِنْهُمْ أَمَا تَرْضَوْنَ أَنْ تَحُجُّوا وَ یَحُجُّوا فَیَقْبَلَ اللَّهُ جَلَّ ذِکْرُهُ مِنْکُمْ وَ لَا یَقْبَلَ مِنْهُمْ وَ اللَّهِ مَا تُقْبَلُ الصَّلَاهُ إِلَّا مِنْکُمْ وَ لَا الزَّکَاهُ إِلَّا مِنْکُمْ وَ لَا الْحَجُّ إِلَّا مِنْکُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَإِنَّکُمْ فِی هُدْنَهٍ وَ أَدُّوا الْأَمَانَهَ فَإِذَا تَمَیَّزَ النَّاسُ فَعِنْدَ ذَلِکَ ذَهَبَ کُلُّ قَوْمٍ بِهَوَاهُمْ وَ ذَهَبْتُمْ بِالْحَقِّ مَا أَطَعْتُمُونَا أَلَیْسَ الْقُضَاهُ وَ الْأُمَرَاءُ وَ أَصْحَابُ الْمَسَائِلِ مِنْهُمْ قُلْتُ بَلَی قَالَ علیه السلام فَاتَّقُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَإِنَّکُمْ لَا تُطِیقُونَ النَّاسَ کُلَّهُمْ إِنَّ النَّاسَ أَخَذُوا هَاهُنَا وَ هَاهُنَا وَ إِنَّکُمْ أَخَذْتُمْ حَیْثُ أَخَذَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ اخْتَارَ مِنْ عِبَادِهِ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله فَاخْتَرْتُمْ خِیَرَهَ اللَّهِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَی الْأَسْوَدِ وَ الْأَبْیَضِ وَ إِنْ کَانَ حَرُورِیّاً وَ إِنْ کَانَ شَامِیّاً﴾ (2)

ص: 454


1- الكافي، ج 8، ص 237، ح318.
2- الكافي، ج 8، ص 236، ح 316.

امام صادق علیه السلام ابو شبل :فرمود شما (شیعیان) ما را دوست داشتید و مردم دشمن، شما تصدیق می کردید و مردم دروغ گویمان می پنداشتند، شما به ما پیوستید و مردم جفا کردند پس خداوند تبارک و تعالی زندگی و مرگتان را زندگی و مرگ ما قرار داد به خدا سوگند فاصله بین یکی از شما تا این که خدا چشمش را روشن کند همین قدر است که جانش به این جا برسد و با دست به گلوی خود اشاره کرد و پوست آن را کشید و باز تکرار کرد اما راضی نشد تا این که سوگند یاد کرد و فرمود: قسم به آن خدایی که جز او پروردگاری نیست پدرم حضرت باقر علیه السلام این را برایم نقل کرد ای ابا شمل! خوشحال نمی شوی که شما و آن ها نماز بخوانید ولی از شما پذیرفته گردد و از آن ها نه؟ آیا شادمان نمی شوید که شما زکات بپردازید و آن ها هم، و از شما پذیرفته اید ولی از آن ها نه؟ آیا خشنود نیستید که شما حج حج گزارید گزارید و آن ها نیز، و خداوند سبحان آن را از شما بپذیرد و از آن ها نه؟ به خدا سوگند فقط نماز و زکات و حج شما پذیرفته می شود پس تقوای الهی در پیش گیرید که روزگار را به صلح و آرامش سپری می کنید و امانت دار باشید و هرگاه که مردم از يك ديگر متمایز و مشخص شوند و هر گروه در پی خواسته خود می رود و شما تا آن هنگام که از ما فرمان می برید به راه درست رفته اید آیا قاضیان و زمامداران و مسأله گویان از آن ها نیستند؟ عرض کردم آری فرمود: پس پرهیزکار باشید که توان مقابله با مردم را ندارید، مردم این طرف و آن طرف ،رفتند شما راهی که خدا می خواست در پیش گرفتید. خداوند از بین بندگان خود محمّد صلی الله علیه و آله را انتخاب کرد، شما هم برگزیده خدا را انتخاب کردید از خدا بترسید و امانت ها را برسانید به سیاه و سفید چه از خوارج باشند یا شامی

148-خداوند از چه چیز مؤمن حسابرسی نمی کند

1/792- الصدوق قال: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبدالله،

ص: 455

عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ یَزِیدَ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنِ اِبْنِ زِیَادٍ عَنِ اَلْحَلَبِیِّ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ثَلاَثَهُ أَشْیَاءَ لاَ یُحَاسِبُ اَللَّهُ عَلَیْهَا اَلْمُؤْمِنَ طَعَامٌ یَأْکُلُهُ وَ ثَوْبٌ یَلْبَسُهُ وَ زَوْجَهٌ صَالِحَهٌ تُعَاوِنُهُ وَ تُحْصِنُ فَرْجَهُ ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: سه چیز است که بنده ،مؤمن، درباره آن ها باز خواست نمی:شود غذایی که می خورد لباسی که می پوشد همسر پاکی که او را مددکار است و با وجود او از آلوده شدن به گناه محفوظ می ماند.

می گویم: به احتمال قوی مراد از "ابن زیاد" محمّد بن ابی عمیر می باشد چرا که نامش زیاد بن عیسی است فلذا اطلاق "ابن زیاد" بر او صحیح بوده و نیز ابن ابی عمیر از حلبی نقل نموده و نیز حسن بن علی نیز از او نقل روایت کرده بنابر این روایت موثّقه می شود. و العلم عند الله.

149-پیشکش خداوند به جای نابینایی مؤمن

1/793- قال الصدوق رضی الله عنه: ﴿وَ رُوِیَ: لاَ یَسْلُبُ اَللَّهُ عَبْداً مُؤْمِناً کَرِیمَتَیْهِ أَوْ إِحْدَاهُمَا ثُمَّ یَسْأَلُهُ عَنْ ذَنْبٍ﴾ (2)

نقل شده خداوند عز و جل دو چشم (یا دو عضو از اعضای با ارزش) بنده مؤمن یا یکی از آن ها را از او نمی گیرد سپس در روز قیامت او را به خاطر گناهانش بازخواست کند (یعنی در این صورت از حساب قیامت در امان است).

150-وقتی مؤمن هواي مولایش را بر خواهش دلش مقدّم می دارد

1/794- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ اِبْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ اَلْعَلاَءِ اِبْنِ رَزِینٍ عَنِ اِبْنِ سِنَانٍ، عَنْ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿وَ عِزَّتِی وَ جَلاَلِی وَ عَظَمَتِی وَ بَهَائِی وَ عُلُوِّ اِرْتِفَاعِی لاَ یُؤْثِرُ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ هَوَایَ عَلَی هَوَاهُ فِی شَیْءٍ مِنْ أَمْرِ اَلدُّنْیَا إِلاَّ

ص: 456


1- الخصال، ج 1، ص 80، ح2.
2- ثواب الأعمال، ص 234

جَعَلْتُ غِنَاهُ فِی نَفْسِهِ وَ هِمَّتَهُ فِی آخِرَتِهِ وَ ضَمَّنْتُ اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرْضَ رِزْقَهُ وَ کُنْتُ لَهُ مِنْ وَرَاءِ تِجَارَهِ کُلِّ تَاجِرٍ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند عز و جل می فرماید: به عزّت و جلال و عظمت و شکوه و بلندی جایگاهم سوگند که هیچ بنده مؤمنی در چیزی از امور دنیا خواست مرا بر خواهش خودش مقدّم ندارد مگر این که به او غنای نفس بخشم و هم و غمش را مصروف آخرت سازم و آسمان ها و زمین را ضامن روزی او قرار دهم و از پس تجارت هر تاجری هوای او را داشته باشم.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد و شبیه همین روایت، صحیحه "ابو عبيده" منقول در کافی شریف می باشد

151-گفتار مؤمن

1/795- الرضي رَفَعَهُ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِنَّهُ قَالَ في خطبة... ﴿إِنّ لِسَانَ المُؤمِنِ مِن وَرَاءِ قَلبِهِ وَ إِنّ قَلبَ المُنَافِقِ مِن وَرَاءِ لِسَانِهِ لِأَنّ المُؤمِنَ إِذَا أَرَادَ أَن يَتَكَلّمَ بِكَلَامٍ تَدَبّرَهُ فِي نَفسِهِ فَإِن كَانَ خَيراً أَبدَاهُ وَ إِن كَانَ شَرّاً وَارَاهُ وَ إِنّ المُنَافِقَ يَتَكَلّمُ بِمَا أَتَي عَلَي لِسَانِهِ لَا يدَريِ مَا ذَا لَهُ وَ مَا ذَا عَلَيهِ وَ لَقَد قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و اله ﴿لَا يَستَقِيمُ إِيمَانُ عَبدٍ حَتّي يَستَقِيمَ قَلبُهُ وَ لَا يَستَقِيمُ قَلبُهُ حَتّي يَستَقِيمَ لِسَانُهُ﴾. فَمَنِ استَطَاعَ مِنكُم أَن يَلقَي اللّهَ تَعَالَي وَ هُوَ نقَيِ الرّاحَةِ مِن دِمَاءِ المُسلِمِينَ وَ أَموَالِهِم سَلِيمُ اللّسَانِ مِن أَعرَاضِهِم فَليَفعَل﴾ (2)

امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: زبان ،مؤمن در پشت دل و عقل اوست و دل ،منافق در پشت زبان او؛ زیرا مؤمن هرگاه بخواهد سخنی بگوید ابتدا درباره آن می اندیشد؛ اگر خوب بود اظهارش می کند و اگر بد بود آن را پنهان می دارد. اما منافق هر چه به زبانش آید می گوید، بی آن که بداند چه سخنی به سود و چه سخنی

ص: 457


1- الكافي، ج 2، ص 137.
2- نهج البلاغة خطبة 176

به زیان اوست. و پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «ایمان هیچ بنده ای درست نشود، تا آن که دلش درست شود و دلش درست نشود تا آن گاه که زبانش درست شود». بنابر این، هر کس از شما که می تواند با دستی نیالوده به خون و اموال مسلمانان و زبانی سالم از [هتک] آبرو و حیثیّت ایشان خداوند متعال را دیدار نماید، باید چنین کند.

152-حقوق مؤمن بر خداوند

1/796- الصدوق قال : حَدَّثَنَا أَبِی رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِیِّ قال: حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ مِهْرَانَ قال: حَدَّثَنِی عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ بْنِ عُبَیْدِ اللَّهِ الْیَشْکُرِیُّ قَالَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدِ بْنِ اَلْمُثَنَّی اَلْحَضْرَمِیِّ ، عَنْ عُثْمَانَ بْنِ زَیْدٍ ، عَنْ جَابِرِ بْنِ یَزِیدَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ :﴿لِلْمُؤْمِنِ عَلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِشْرُونَ خَصْلَهً یَفِی لَهُ بِهَا عَلَی اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَنْ لَا یَفَتِّنَهُ وَ لَا یُضِلَّهُ وَ لَهُ عَلَی اللَّهِ أَنْ لَا یُعْرِیَهُ وَ لَا یَجُوعَهُ وَ لَهُ عَلَی اللَّهِ أَنْ لَا یُشْمِتَ بِهِ عَدُوَّهُ وَ لَهُ عَلَی اللَّهِ أَنْ لَا یَخْذُلَهُ وَ یَعْزِلَهُ وَ لَهُ عَلَی اللَّهِ أَنْ لَا یَهْتِکَ سِتْرَهُ وَ لَهُ عَلَی اللَّهِ أَنْ لَا یُمِیتَهُ غَرَقاً وَ لَا حَرَقاً وَ لَهُ عَلَی اللَّهِ أَنْ لَا یَقَعَ عَلَی شَیْ ءٍ وَ لَا یَقَعَ عَلَیْهِ شَیْ ءٌ وَ لَهُ عَلَی اللَّهِ أَنْ یَقِیَهُ مَکْرَ الْمَاکِرِینَ وَ لَهُ عَلَی اللَّهِ أَنْ یُعِیذَهُ مِنْ سَطَوَاتِ الْجَبَّارِینَ وَ لَهُ عَلَی اللَّهِ أَنْ یَجْعَلَهُ مَعَنَا فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ وَ لَهُ عَلَی اللَّهِ أَنْ لَا یُسَلِّطَ عَلَیْهِ مِنَ الْأَدْوَاءِ مَا یَشِینُ خِلْقَتَهُ وَ لَهُ عَلَی اللَّهِ أَنْ یُعِیذَهُ مِنَ الْبَرَصِ وَ الْجُذَامِ وَ لَهُ عَلَی اللَّهِ أَنْ لَا یُمِیتَهُ عَلَی کَبِیرَهٍ وَ لَهُ عَلَی اللَّهِ أَنْ لَا یُنْسِیَهُ مُقَامَهُ فِی الْمَعَاصِی حَتَّی یُحْدِثَ تَوْبَهً وَ لَهُ عَلَی اللَّهِ أَنْ لَا یَحْجُبَ عَنْهُ مَعْرِفَتَهُ بِحُجَّتِهِ وَ لَهُ عَلَی اللَّهِ أَنْ لَا یُعَزِّزَ فِی قَلْبِهِ الْبَاطِلَ وَ لَهُ عَلَی اللَّهِ أَنْ یَحْشُرَهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ وَ نُورُهُ یَسْعَی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ لَهُ عَلَی اللَّهِ أَنْ یُوَفِّقَهُ لِکُلِّ خَیْرٍ وَ لَهُ عَلَی اللَّهِ أَنْ لَا یُسَلِّطَ عَلَیْهِ عَدُوَّهُ فَیُذِلَّهُ وَ لَهُ عَلَی اللَّهِ أَنْ یُخْتَمَ لَهُ بِالْأَمْنِ وَ الْإِیمَانِ وَ یَجْعَلَهُ مَعَنَا فِی الرَّفِیقِ الْأَعْلَی هَذِهِ شَرَائِطُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لِلْمُؤْمِنِینَ﴾ (1)

امام باقر علیه السلام فرمود: مؤمن نزد خدا بیست امتیاز دارد که خداوند برایش وفا خواهد کرد: که نفریبد او را، گمراهش نکند، او را عریان نکند، گرسنه اش نگذارد،

ص: 458


1- الخصال، ج 2، ص 516 ، ح 2.

او را خوار نگرداند و عزیزش ،کند این که خدا او را به غرق یا سوختن نکشد، این که از ارتفاع بلند سقوط نکند و چیزی بر روی او نیفتد این که او را از حیله مکاران نگه دارد و نیز از ستم ستمگران، این که خداوند او را در دنیا و آخرت با ما قرار ،دهد این که خداوند به بیماری هایی را که شکل او را بد و زشت می کند، دچار نکند و این که او را بر گناه کبیره نمی راند و این که خداوند جلوی فراموشی او از گناهان را می گیرد تا تجدید توبه ،نماید و او را از دانش خود مانع نشود، و او را عارف به حجّت خود نماید و این که باطل را از دلش بیرون ،کند و این که خداوند او را روز قیامت محشور نماید در حالی که نورش پیشاپیش می درخشد و او را موفق بر هر کار نیک ،کند و دشمنش را بر او مسلّط نکند تا خوار و ذلیلش نماید و عاقبت او را به امن و ایمان ختم ،کند و او را با ما در رفیق اعلی قرار دهد اینها تعهّد خدا برای مؤمنان است.

2/797- الصدوق قال: حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَی بْنِ اَلْمُتَوَکِّلِ رضی الله عنه قال: حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ ابْنُ جَعْفَرٍ الاسدي قال: حَدَّثَنِی مُوسَی بْنُ عِمْرَانَ عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ یَزِیدَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: قَالَ أبُو عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ ﴿أَنَّ اَللَّهَ تَعَالَی ضَمِنَ لِلْمُؤْمِنِ ضَمَاناً قَالَ قُلْتُ وَ مَا هُوَ قَالَ ضَمِنَ لَهُ أَنْ أَقَرَّ لِلَّهِ بِالرُّبُوبِیَّهِ وَ لِمُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِالنُّبُوَّهِ وَ لِعَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ بِالْإِمَامَهِ وَ أَدَّی مَا اِفْتَرَضَ اَللَّهُ عَلَیْهِ أَنْ یُسْکِنَهُ فِی جِوَارِهِ قَالَ قُلْتُ هَذِهِ وَ اَللَّهِ هِیَ اَلْکَرَامَهُ اَلَّتِی لاَ تُشْبِهُهَا کَرَامَهُ اَلْآدَمِیِّینَ ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ اِعْمَلُوا قَلِیلاً تَنَعَّمُوا کَثِیراً﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند تبارک و تعالی به مؤمن تضمین داده است که اگر به ربوبیّت او و پیامبری محمّد صلی الله علیه و آله و امامت علی علیه السلام اعتراف کند و آن چه را که او برایش واجب ساخته به جای آورد وی را در جوار خود جای می دهد و او را از

ص: 459


1- ثواب الأعمال، ص 30.

این مقام باز ندارد راوی :گفت به خدا سوگند این منزلت و مقامی است که همانند آن بر آدمی (متصوّر) نبوده و نخواهد بود و حضرت در ادامه سخنان خود فرمودند: اندکی عمل کنید تا بسیار متنعّم شوید.

153-وجه تسمیه مؤمن

1/798- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ مَرْوَکِ بْنِ عُبَیْدٍ عَنْ رِفَاعَةَ عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قال: ﴿أتَدری یا رِفاعَهُ لِمَ سُمِّیَ المُؤمِنُ مُؤمِناً؟ قَالَ: قلت: لَا أَدْرِی! قَالَ: لِأَنَّهُ یُؤْمِنُ عَلَی اللهِ فَیُجِیزُ [ الله ] له أَمَانَهُ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام به رفاعه :فرمود مؤمن مؤمن نامیده شده است؛ چون خود و دیگران را در امان خدا در می آورد و خداوند (به خاطر منزلت مؤمن در نزدش) به او امان می دهد.

فیض کاشانی در شرح آن :گفته «مؤمن در نزد پروردگار جایگاهی دارد که چنان چه او ضمانت کسی را از آفت یا عذابی ،نماید خداوند آن را امضا نموده و بدی و عذاب را از آن شخص دفع می کند».

می گویم: این روایت را شیخ صدوق در کتاب علل الشرایع (2) و برقی در محاسن (3) و علّامه مجلسی هم در بحار (4) از آن دو کتاب نقل نموده همچنین شبیه همین روایت را شیخ طوسی در امالی (5) مجلس دوم آورده و باز علّامه مجلسی در بحار(6) از او نقل نموده است.

2/799- الصدوق قال : أَبِی رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ : حَدَّثَنَا عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ قَالَ حَدَّثَنَا هَارُونُ

ص: 460


1- الكافي، ج 8، ص 160، رقم 161.
2- علل الشرايع، ص 523
3- المحاسن، ص 329
4- بحار الأنوار، ج 64، ص 60.
5- أمالي الطوسي، المجلس الثاني، ح26، ص 47، رقم 26.
6- بحار الأنوار، ج 64 ، ص 72

مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَهَ بْنِ صَدَقَهَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَبِیهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : ﴿مَنْ أَكْرَمَ أَخَاهُ الْمُؤْمِنَ بِكَلِمَةٍ یُلْطِفُهُ بِهَا أَوْ قَضَی لَهُ حَاجَةً أَوْ فَرَّجَ عَنْهُ كُرْبَةً لَمْ تَزَلِ الرَّحْمَةُ ظِلًّا عَلَیْهِ مَجْدُولًا مَا كَانَ فِی ذَلِكَ مِنَ النَّظَرِ فِی حَاجَتِهِ ثُمَّ قَالَ أَلَا أُنَبِّئُكُمْ لِمَ سُمِّیَ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِناً لِإِیمَانِهِ النَّاسَ عَلَی أَنْفُسِهِمْ وَ أَمْوَالِهِمْ أَلَا أُنَبِّئُكُمْ مَنِ الْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ النَّاسُ مِنْ یَدِهِ وَ لِسَانِهِ الحدیث﴾ (1)

امام صادق از پدرش علیهما السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر که برادر مؤمنش را با سخنان مودبانه و مهرآمیز احترام نماید یا درخواستش را برآورد یا و غم او را بزداید، تا این سجیه در او باقی است پیوسته در سایه رحمت خداوند است. سپس فرمود: بگویم چرا به مؤمن مؤمن می گویند؟ چون مردم او را بر نفس و مال خود امین و مطمئن می دانند بگویم چرا به مسلمان مسلمان می گویند؟ چون مسلمان کسی است که مردم از دست و زبانش در آرامش اند. حدیث ادامه دارد.

3/800- الصوري رَفَعَهُ قَالَ: قِیلَ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿لِمَ سُمِّیَ اَلْمُؤْمِنُ مُؤْمِناً قَالَ لِأَنَّهُ اِشْتَقَّ لِلْمُؤْمِنِ اِسْماً مِنْ أَسْمَائِهِ تَعَالَی فَسَمَّاهُ مُؤْمِناً وَ إِنَّمَا سُمِّیَ اَلْمُؤْمِنَ لِأَنَّهُ یُؤْمَنُ مِنْ عَذَابِ اَللَّهِ تَعَالَی وَ یُؤْمِنُ عَلَی اَللَّهِ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ فَیُجِیزُ ذَلِکَ، الحديث﴾. (2)

به حضرت صادق علیه السلام گفته شد چرا مؤمن را مؤمن گویند؟ فرمود برای این که خداوند نام مؤمن را از نام خود (المؤمن) مشتق ،کرد، مؤمن از آن رو مؤمن نامیده شده است که از عذاب خداوند متعال در امان است و روز قیامت خود را در امان خداوند در می آورد و خدا امان خواهی او را می پذیرد. حدیث ادامه دارد.

4/801- سبط الطبرسي رَفَعَهُ إِلَی اَلْمُفَضَّلِ، عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ: ﴿لِلْمُؤْمِنِ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ تَصَفَّحْ وُجُوهَ اَلنَّاسِ فَمَنْ کَانَ سَقَاکَ شَرْبَهً أَوْ أَطْعَمَکَ أُکْلَهً أَوْ فَعَلَ بِکَ کَذَا وَ کَذَا فَخُذْ

ص: 461


1- علل الشرايع، ص 523
2- قضاء حقوق المؤمنين، ص 33 ، 47؛ و نقل عنه في بحار الأنوار، ج 64، ص 63 ، ح 7.

بِیَدِهِ فَأَدْخِلْهُ اَلْجَنَّهَ قَالَ فَإِنَّهُ لَیَمُرُّ عَلَی اَلصِّرَاطِ وَ مَعَهُ بَشَرٌ کَثِیرٌ فَیَقُولُ اَلْمَلاَئِکَهُ یَا وَلِیَّ اَللَّهِ إِلَی أَیْنَ یَا عَبْدَ اَللَّهِ فَیَقُولُ جَلَّ ثَنَاؤُهُ أَجِیزُوا لِعَبْدِی فَأَجَازُوهُ وَ إِنَّمَا سُمِّیَ اَلْمُؤْمِنُ مُؤْمِناً لِأَنَّهُ یُجِیزُ عَلَی اَللَّهِ فَیُجِیزُ أَمَانَهُ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: روز قیامت به مؤمن گفته می شود؛ به چهره این مردم الله خوب نگاه کن، هر کس سیرابت کرده یا گرسنگی تو را رفع کرده یا در حقت کاری کرده دستش را بگیر و او را به بهشت ببر سپس فرمود مؤمن به همراه افراد زیادی از پل صراط می گذرد که فرشتگان می پرسند کجا ای دوستان خدا؟! کجا ای بندگان خدا؟ خداوند متعال می فرماید به بنده من اجازه دهید و راهش را باز کنید و علت این که مؤمن را مؤمن نامیده اند این است که او در نزد خداوند (به دیگران) امان می دهد و او امانش را می پذیرد

5/802- سِبْطُ اَلطَّبْرِسِیِّ رَفَعَه إلى جَابِرِ بْنِ یَزِیدَ الْجُعْفِیِّ قال: قَالَ لِی أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: ﴿إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ لَیُفَوِّضُ اَللَّهُ إِلَیْهِ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ فَیَصْنَعُ مَا یَشَاءُ قُلْتُ حَدِّثْنِی فِی کِتَابِ اَللَّهِ أَیْنَ قَالَ قَالَ قَوْلُهُ: ﴿لَهُمْ ما یَشاؤُنَ فِیها وَ لَدَیْنا مَزِیدٌ﴾ (2) فَمَشِیَّهُ اَللَّهِ مُفَوَّضَهٌ إِلَیْهِ وَ اَلْمَزِیدُ مِنَ اَللَّهِ مَا لاَ یُحْصَی ثُمَّ قَالَ یَا جَابِرُ وَ لاَ تَسْتَعِنْ بِعَدُوٍّ لَنَا فِی حَاجَهٍ وَ لاَ تَسْتَطْعِمْهُ وَ لاَ تَسْأَلْهُ شَرْبَهً أَمَا إِنَّهُ لَیُخْلَدُ فِی اَلنَّارِ فَیَمُرُّ بِهِ اَلْمُؤْمِنُ فَیَقُولُ یَا مُؤْمِنُ أَلَسْتُ فَعَلْتُ کَذَا وَ کَذَا فَیَسْتَحْیِی مِنْهُ فَیَسْتَنْقِذُهُ مِنَ اَلنَّارِ وَ إِنَّمَا سُمِّیَ اَلْمُؤْمِنُ مُؤْمِناً لِأَنَّهُ یُؤْمِنُ عَلَی اَللَّهِ فَیُجِیزُ اَللَّهُ أَمَانَهُ﴾. (3)

امام باقر علیه السلام به جابر بن یزید فرمود: خداوند در روز رستاخیز مؤمن را فرمانروا کند و او هر چه بخواهد انجام می دهد :گفتم در کجای قرآن آمده؟ فرمود: در آیه «هر چه بخواهند در آن جا دارند و پیش ما فزونتر [هم] هست». و

ص: 462


1- مشكاة الأنوار، ص99؛ و نقل عنه في بحار الأنوار، ج 64 ، ص 70، ح31.
2- سوره ق آیه 35
3- مشكاة الأنوار، ص99؛ و نقل عنه في بحار الأنوار، ج 64، ص 70، ح32.

خواست و مشیت خداوند به او واگذار می شود و فزونی از جانب او قابل شمارش نیست. سپس فرمود ای جابر از دشمن ما چیزی درخواست نکن از او غذا نخواه و آب و نوشیدنی تقاضا ،نکن چون او جاویدان در دوزخ است و مؤمن از کنارش می گذرد که می گوید آیا در حقّ تو چنین و چنان نکردم؟ و او شرم نموده و از دوزخ رهایش می سازد مؤمن را مؤمن ،نامیدند چون از طرف خدا امان می دهد و امانش پذیرفته می شود

154-مؤمن دینش را از روی نظر خویش بر نمی گزیند

1/803- الكليني، عَنْ عِدَّهٍ عَنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا رَفَعَهُ قَالَ: قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: ﴿لَأَنْسُبَنَّ الْإِسْلَامَ نِسْبَهً لَمْ یَنْسُبْهُ أَحَدٌ قَبْلِی وَ لَا یَنْسُبُهُ أَحَدٌ بَعْدِی إِلَّا بِمِثْلِ ذَلِکَ: إِنَّ الْإِسْلَامَ هُوَ التَّسْلِیمُ وَ التَّسْلِیمَ هُوَ الْیَقِینُ وَ الْیَقِینَ هُوَ التَّصْدِیقُ وَ التَّصْدِیقَ هُوَ الْإِقْرَارُ وَ الْإِقْرَارَ هُوَ الْعَمَلُ وَ الْعَمَلَ هُوَ الْأَدَاءُ إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَمْ یَأْخُذْ دِینَهُ عَنْ رَأْیِهِ وَ لَکِنْ أَتَاهُ مِنْ رَبِّهِ فَأَخَذَ بِهِ إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ یُرَی یَقِینُهُ فِی عَمَلِهِ وَ اَلْکَافِرَ یُرَی إِنْکَارُهُ فِی عَمَلِهِ فَوَ اَلَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ مَا عَرَفُوا أَمْرَ رَبِّهِمْ فَاعْتَبِرُوا إِنْکَارَ اَلْکَافِرِینَ وَ اَلْمُنَافِقِینَ بِأَعْمَالِهِمُ اَلْخَبِیثَهِ ﴾ (1)

امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: اسلام را آن چنان وصف کنم که پیش از من هیچ کس چنان وصفی نکرده و پس از من نیز نخواهد کرد: اسلام، همان تسلیم

است و تسلیم همان تصدیق و تصدیق همان یقین و یقین همان انجام وظیفه است و انجام وظیفه همان عمل است. مؤمن دینش را از رأی و نظر خود نگرفته، بلکه از سوی پروردگارش آمده و او گرفته یقین مؤمن در کردارش دیده می شود و انکار کافر نیز در کردارش سوگند به کسی که جانم در دست اوست، امر پروردگارشان را نشناختند پس انکار کافران و منافقان را در کردار پلیدشان بسنجید.

ص: 463


1- الكافي، ج 2، ص 45.

155-سرگرمی مؤمن

1/804- الصدوق قال: حَدَّثَنَا أَبِی رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنِی حَمَّادُ بْنُ یَعْلَی بْنِ حَمَّادٍ: عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَی اَلْجُهَنِیِّ، عَنْ حَرِیزِ بْنِ عَبْدِاللهِ عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أعْیَنَ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿ لَهْوُ اَلْمُؤْمِنِ فِی ثَلاَثَهِ أَشْیَاءَ اَلتَّمَتُّعِ بِالنِّسَاءِ وَ مُفَاکَهَهِ اَلْإِخْوَانِ وَ اَلصَّلاَهِ بِاللَّیْلِ﴾ (1)

امام باقر علیه السلام فرمود: سرگرمی مؤمن در سه چیز است: لذّت بردن از همسر خویش، بذله گویی با برادران و نماز شب

156-آن چه مؤمن را بی ابّهت می کند

1/805- الصدوق قال : حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ مَاجِیلَوَیْهِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی الْعَطَّارُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ یَحْیَی بْنِ عِمْرَانَ اَلْأَشْعَرِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی بْنِ عُبَیْدٍ، عَنْ عُبَیْدِ اَللَّهِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ اَلدِّهْقَانِ عَنْ دُرُسْتَ بْنِ أَبِی مَنْصُورٍ اَلْوَاسِطِیِّ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَبْدِ اَلْحَمِیدِ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿سُرْعَهُ اَلْمَشْیِ تَذْهَبُ بِبَهَاءِ اَلْمُؤْمِنِ﴾ (2)

امام کاظم علیه السلام فرمود: تند راه رفتن هیبت مؤمن را از بین می برد.

157-مؤمن به خشنودی خود می میرد

1/806- الصدوق رَفَعَهُ إِلَی اَلصَّادِقِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: ﴿مَا یَخْرُجُ مُؤْمِنٌ مِنَ الدُّنْیَا إِلاَّ بِرِضاً مِنْهُ وَ ذَلِکَ أَنَّ اللَّهَ یَکْشِفُ لَهُ الْغِطَاءَ حَتَّی یَنْظُرَ إِلَی مَکَانِهِ مِنَ الْجَنَّهِ،وَ مَا أَعَدَّ اللَّهُ لَهُ وَ تُنْصَبُ لَهُ الدُّنْیَا کَأَحْسَنِ مَا کَانَتْ ثُمَّ یُخَیَّرُ فَیَخْتَارُ مَا عِنْدَ اللَّهِ وَ یَقُولُ:مَا أَصْنَعُ بِالدُّنْیَا وَ بَلاَئِهَا فَلَقِّنُوا مَوْتَاکُمْ کَلِمَاتِ الْفَرَجِ﴾. (3)

امام صادق علیه السلام فرمود: هیچ مؤمنی از دنیا بیرون نمی رود مگر با رضایت

ص: 464


1- الخصال، ج 1، ص 161 ، رقم 210
2- الخصال، ج 1، ص 9، رقم 30.
3- الفقيه، ج 1، ص 134 ، رقم 355.

خاطر و خشنودی ،خودش به این صورت که خداوند تبارك و تعالی پرده از چشمش کنار می زند تا جایگاه خود در بهشت و آن چه خداوند برایش آماده ساخته ببیند و دنیا نیز به زیباترین صورت برایش مجسّم می شود آن گاه او را مخیر کرده تا انتخاب کند و مؤمن آن چه نزد خداوند عز و جل است انتخاب کرده و می گوید: با دنیا و آن گرفتاری هایش چکار دارم؟! پس کلمات فرج را به محتضر تلقین کنید.

158-آن چه خداوند به واسطه مؤمن دور می کند

1/807- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحَسَنِ اَلتَّیْمِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ زُرَارَهَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَیْلِ، عَنْ أَبِی حَمْزَةَ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿إِنَّ اَللَّهَ لَیَدْفَعُ بِالْمُؤْمِنِ الْوَاحِدِ عَنِ الْقَرْیَهِ الْفَنَاءَ﴾ (1)

امام باقر علیه السلام فرمود: خداوند به واسطه يك مؤمن نابودی و عذاب را از شهری بر می دارد.

می گویم: الفناء: عذاب

2/808- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِاللهِ اِبْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿لاَ یُصِیبُ قَرْیَهً عَذَابٌ وَ فِیهَا سَبْعَهٌ مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ﴾ (2)

امام باقر علیه السلام فرمود: خداوند به شهری که هفت مؤمن در آن باشد عذاب نازل نمی کند

3/80- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إبْراهِیمَ عَنْ أبِیهِ عَنِ ابْنِ أبِی عُمَیْرٍ ، عَنْ غَیْرِ وَاحِدٍ عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ : ﴿ قِیلَ لَهُ فِی اَلْعَذَابِ إِذَا نَزَلَ بِقَوْمٍ یُصِیبُ اَلْمُؤْمِنِینَ قَالَ نَعَمْ وَ لَکِنْ

ص: 465


1- لكافي، ج 2، ص 247.
2- الكافي، ج 2، ص 247.

یَخْلُصُونَ بَعْدَهُ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام در پاسخ به این که: هرگاه عذاب بر مردمی فرود آید، مؤمنان را هم فرا گیرد؟ فرمود ،آری ولی پس از آن رها می شوند و در قیامت عذاب .ندارند

می گویم: روایت از نظر سند به خاطر دخول یک راوی ثقه در تعدادی راویان و مشایخ ابن ابی عمیر صحیحه می باشد "يَخلُصونَ بَعدَه" یعنی خلاصی و آزادی آنان بعد از مرگ است و احتمال دارد که بعد از نزول عذاب باشد به این معنا که مؤمنان در آخرت دچار عذاب نخواهند شد برعکس دیگران که مستحقّ عذاب شده اند و دچار آن خواهند شد.

4/810- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إبراهِیمَ عَنْ أبِیهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَعْبَدٍ، عَنْ عَبْدِاللهِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ یُونُسَ بْنِ ظَبْیَانَ عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ: ﴿إِنَّ اَللَّهَ [ل] یَدْفَعُ بِمَنْ یُصَلِّی مِنْ شِیعَتِنَا عَمَّنْ لاَ یُصَلِّی مِنْ شِیعَتِنَا ، وَ لَوِ اِجْتَمَعُوا عَلَی تَرْکِ اَلصَّلاَهِ لَهَلَکُوا. وَ إِنَّ اَللَّهَ لَیَدْفَعُ بِمَنْ یُزَکِّی مِنْ شِیعَتِنَا عَمَّنْ لاَ یُزَکِّی مِنْ شِیعَتِنَا ، وَ لَوِ اِجْتَمَعُوا عَلَی تَرْکِ اَلزَّکَاهِ لَهَلَکُوا. وَ إِنَّ اَللَّهَ لَیَدْفَعُ بِمَنْ یَحُجُّ مِنْ شِیعَتِنَا عَمَّنْ لاَ یَحُجُّ ، وَ لَوِ اِجْتَمَعُوا عَلَی تَرْکِ اَلْحَجِّ لَهَلَکُوا؛ وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿وَ لَوْ لا دَفْعُ اَللّهِ اَلنّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ اَلْأَرْضُ وَ لکِنَّ اَللّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَی اَلْعالَمِینَ﴾ (2) ، فَوَ اَللَّهِ مَا نَزَلَتْ إِلاَّ فِیکُمْ، وَ لاَ عَنَی بِهَا غَیْرَکُمْ﴾ (3)

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند به برکت وجود شیعیان نمازگزار ما، عذاب را از شیعیانی که نماز نمی خوانند دفع می کند اگر همه آن ها نماز را ترک می کردند، قطعاً هلاک می شدند و خداوند به برکت وجود شیعیان زکات پرداز ما [ عذاب را ] از شیعیانی که زکات نمی دهند دور می گرداند و اگر همه آن ها تصمیم بر ترک زکات

ص: 466


1- الكافي، ج 2، ص 247.
2- سوره بقره آیه 251
3- الكافي، ج 2، ص 451.

کنند قطعاً هلاک می شدند و خداوند به برکت شیعیانی که حج می گذارند از کسانی که این کار را نمی کنند عذاب را بر می دارد و چنان چه همه آن ها حج را ترک کنند هلاک می شدند و این است معنای سخن خداوند عز و جل که: «اگر خداوند برخی از مردم را به وسیله برخی دیگر دفع نمی کرد قطعاً زمین تباه می گردید» به خدا سوگند این آیه فقط در مورد شما نازل شده است و نه دیگران

5/811- الصدوق قال أَبِی رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَهَ بْنِ صَدَقَهَ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ: قال أَبِی الله قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: ﴿إِنَّ اَللَّهَ جَلَّ جَلاَلُهُ إِذَا رَأَی أَهْلَ قَرْیَهٍ قَدْ أَسْرَفُوا فِی اَلْمَعَاصِی وَ فِیهَا ثَلاَثَهُ نَفَرٍ مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ نَادَاهُمْ جَلَّ جَلاَلُهُ وَ تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُهُ یَا أَهْلَ مَعْصِیَتِی لَوْ لاَ مَا فِیکُمْ مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ اَلْمُتَحَابِّینَ بِجَلاَلِی اَلْعَامِرِینَ بِصَلاَتِهِمْ أَرْضِی وَ مَسَاجِدِی اَلْمُسْتَغْفِرِینَ بِالْأَسْحَارِ خَوْفاً مِنِّی لَأَنْزَلْتُ بِکُمْ عَذَابِی ثُمَّ لاَ أُبَالِی﴾ (1)

امام صادق از پدرشان از امیرمؤمنان علی علیه السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خداوند جل جلاله هرگاه اهل شهری را ببیند که در گناهان زیاده روی کرده اند، اگر [حتّى] سه نفر مؤمن نیز در میان آنان باشد ندا می دهد که ای نافرمانان من! اگر در میان شما مؤمنانی نبودند که به خاطر عظمت ،من با یکدیگر دوستی می ورزند و با نماز خود زمین مرا و مسجدهای مرا آباد می کنند و از بیم ،من در سحر سحرگاهان آمرزش می طلبند، بی گمان عذابم را بر شما فرو می فرستادم و باکی نداشتم.

می گویم: روایت از نظر سند معتبره می باشد.

6/812- المفيد رَفَعَهُ إلى رِبْعِیٍّ عَنْ عُمَرَ بْنِ یَزِیدَ قَالَ: سَمِعْتُ أبَا عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ یَقُولُ :

ص: 467


1- عل الشرايع، ص 522، ح3.

مَا عَذَّبَ اَللَّهُ قَرْیَهً فِیهَا سَبْعَهٌ مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: اگر در شهری هفت نفر مؤمن باشند خداوند عذابشان نمی کند

7/813- سبط الطبرسي رَفَعَهُ إِلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَالَ: ﴿ لاَ یُعَذِّبُ اَللَّهُ أَهْلَ قَرْیَهٍ وَ فِیهَا مِائَهٌ مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ لاَ یُعَذِّبُ اَللَّهُ أَهْلَ قَرْیَهٍ وَ فِیهَا خَمْسُونَ مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ لاَ یُعَذِّبُ اَللَّهُ أَهْلَ قَرْیَهٍ وَ فِیهَا عَشْرَهٌ مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ لاَ یُعَذِّبُ اَللَّهُ أَهْلَ قَرْیَهٍ وَ فِیهَا خَمْسَهٌ مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ لاَ یُعَذِّبُ اَللَّهُ أَهْلَ قَرْیَهٍ وَ فِیهَا رَجُلٌ وَاحِدٌ مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ﴾ (2)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: فرمود خداوند شهری که در آن صد مؤمن باشد عذاب نمی کند خداوند شهری که در آن پنجاه مؤمن باشد عذاب نمی کند خداوند شهری که در آن ده مؤمن باشد عذاب نمی کند خداوند شهری را که در آن پنج مؤمن باشد عذاب نمی نماید خداوند اهل قَریه و دِهی را که در آن حتى يك مؤمن باشد عذاب نمی کند

159-آن چه بعد از مرگ به مؤمن می رسد

1/814- الكليني، عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أصْحَابِنا، عَنْ أحْمَدَ بْنِ أبِی عَبْدِاللهِ، عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ یَزِیدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ شُعَیْبٍ عَنْ أَبِی کَهْمَسٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿سِتَّهٌ تَلْحَقُ اَلْمُؤْمِنَ بَعْدَ وَفَاتِهِ وَلَدٌ یَسْتَغْفِرُ لَهُ وَ مُصْحَفٌ یُخَلِّفُهُ وَ غَرْسٌ یَغْرِسُهُ وَ قَلِیبٌ یَحْفِرُهُ وَ صَدَقَهٌ یُجْرِیهَا وَ سُنَّهٌ یُؤْخَذُ بِهَا مِنْ بَعْدِهِ﴾ (3)

امام صادق علیه السلام فرمود: شش چیز است که [ ثواب آن ها] بعد از وفات مؤمن به او می رسد فرزندی که برای او طلب آمرزش می کند مصحفی و کتابی که از

ص: 468


1- الاختصاص، ص 30
2- مشكاة الأنوار، ص 78؛ و نقل عنه في بحار الأنوار، ج 64 ، ص 71 ، ح 38.
3- الكافي، ج 7، ص 57.

خود به یادگار می گذارد، درختی که می کارد چاهی که حفر می کند، صدقه جاریه، و سنّت نیکویی که پس از او بِدان عمل می شود.

160-مَثَل مؤمن

1/815- الصدوق بسنده عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: ﴿ مَثَلُ اَلْمُؤْمِنِ عِنْدَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ کَمَثَلِ مَلَکٍ مُقَرَّبٍ وَ إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ عِنْدَ اَللَّهِ أَعْظَمُ مِنْ ذَلِکَ وَ لَیْسَ شَیْءٌ أَحَبَّ إِلَی اَللَّهِ مِنْ مُؤْمِنٍ تَائِبٍ أَوْ مُؤْمِنَهٍ تَائِبَهٍ﴾ (1)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: مؤمن در نزد خداوند عز و جل مانند فرشته مقرّب است مؤمن نزد خداوند از این هم بالاتر است. هیچ چیزی نزد خداوند، دوست داشتنی تر از مرد یا زن مؤمن توبه گر نیست.

می گویم: این روایت در صحیفه امام رضا علیه السلام (2) نیز آمده است

161-محاسبه نفس مؤمن

1/816- الكليني، عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَی، عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عُمَرَ الْیَمَانِیِّ، عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الْمَاضِی صلوات الله عليه قال: ﴿ لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یُحَاسِبْ نَفْسَهُ فِی کُلِّ یَوْمٍ فَإِنْ عَمِلَ حَسَناً اِسْتَزَادَ اَللَّهَ مِنْهُ وَ إِنْ عَمِلَ سَیِّئاً اِسْتَغْفَرَ اَللَّهَ مِنْهُ وَ تَابَ إِلَیْهِ﴾ (3)

امام کاظم علیه السلام فرمود: از ما نیست کسی که هر روز به حساب خود رسیدگی نکند و ببیند که اگر کار نیکی انجام داده است از خداوند توفیق انجام بیشتر آن را بخواهد و خداوند را بر آن سپاس گوید و اگر کار بدی انجام داده است از خدا آمرزش بخواهد و توبه کند.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

ص: 469


1- عيون أخبار الرضا علیه السلام، ج 2، ص 29، 33.
2- صحيفة الإمام الرضا علیه السلام، ص 46، ح26.
3- الكافي، ج 2، ص 453.

2/817-ابن طاووس :قال ﴿رُوِّینَا فِی الْحَدِیثِ النَّبَوِیِّ الْمَشْهُورِ حَاسِبُوا أَنْفُسَکُمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا وَ زِنُوهَا قَبْلَ أَنْ تُوزَنُوا وَ تَجَهَّزُوا لِلْعَرْضِ الْأَکْبَرِ﴾ (1)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: پیش از آن که مورد حسابرسی قرار گیرید، خود به حساب نفستان برسید و پیش از آن که سنجیده شوید خود نفستان را در ترازوی سنجش بگذارید و برای آن حسابرسی بزرگ قیامت آماده شوید.

3/818-ابن طاووس قال: رَوَی یَحْیَی بْنُ اَلْحَسَنِ بْنِ هَارُونَ اَلْحُسَیْنِیُّ فِی أَمَالِیهِ، بِإِسْنَادِهِ إِلَی الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ علیهما السّلام قَالَ: قال رسول صلی الله علیه و آله: ﴿لاَ یَکُونُ اَلْعَبْدُ مُؤْمِناً حَتَّی یُحَاسِبَ نَفْسَهُ أَشَدَّ مِنْ مُحَاسَبَهِ اَلشَّرِیکِ شَرِیکَهُ وَ اَلسَّیِّدِ عَبْدَهُ اَلْحَدِیثَ﴾ (2)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: بنده مؤمن نباشد مگر آن اه که سخت تر از حسابرسی شریک از شریکش و خواجه از غلامش از نفس خود حساب بکشد. حدیث ادامه دارد

162-بیماری مؤمن

1/819- الصدوق، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ، عَنْ أَبِیهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ أَحْمَدَ عَن مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿الْمَرَضُ لِلْمُؤْمِنِ تَطْهِيرٌ وَ رَحْمَةٌ، وَ لِلْكَافِرِ تَعْذِيبٌ وَ لَعْنَةٌ، وَ إِنَّ الْمَرَضَ لاَ يَزَالُ بِالْمُؤْمِنِ حَتَّى لاَ يَكُونَ عَلَيْهِ ذَنْبٌ﴾ (3)

امام رضا علیه السلام فرمود: بیماری برای مؤمن پاکی از گناه و رحمت است و برای کافر عذاب و لعنت بیماری همواره با مؤمن هست تا آن که گناهانش به کلّی پاک شود.

ص: 470


1- محاسبة النفس ص 122
2- محاسبة النفس، ص122
3- ثواب الأعمال، ص 229

2/820- الصدوق باسناده إِلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَالَ : ﴿إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ إِذَا حُمَّ حُمَّاهً وَاحِدَهً تَنَاثَرَتِ اَلذُّنُوبُ مِنْهُ کَوَرَقِ اَلشَّجَرِ فَإِنْ صَارَ عَلَی فِرَاشِهِ فَأَنِینُهُ تَسْبِیحٌ وَ صِیَاحُهُ تَهْلِیلٌ وَ تَقَلُّبُهُ عَلَی فِرَاشِهِ کَمَنْ یَضْرِبُ بِسَیْفِهِ فِی سَبِیلِ اَللَّهِ فَإِنْ أَقْبَلَ یَعْبُدُ اَللَّهَ بَیْنَ إِخْوَانِهِ وَ أَصْحَابِهِ کَانَ مَغْفُوراً لَهُ فَطُوبَی لَهُ إِنْ تَابَ وَ وَیْلٌ لَهُ إِنْ عَادَ وَ اَلْعَافِیَهُ أَحَبُّ إِلَیْنَا﴾ (1)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: فرمود هنگامی که مؤمن تب ،کند گناهان او مانند برگ درختان می ریزند، پس اگر در بستر بیماری بیفتد آه و ناله اش به منزله تسبیح (سبحان الله گفتن است) و فریاد کشیدنش به منزله تهلیل (لا اله الا الله گفتن) و غَلت زدنش بر روی بستر مانند کسی است که در راه خدا جهاد نموده و شمشیر می زند بنابراین اگر پس از بهبود یافتن در میان برادران و یارانش به عبادت خداوند روی آورد گناهانش بخشوده می شود و خوشا به سعادت او اگر توبه کند و وای بر او اگر به انجام اعمال (بد) قبلی خود بازگردد، البته عافیت و تندرستی نزد ما محبوب تر است.

3/821- الصدوق، عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عبد الله، عَنْ عَبْدِاللهِ بْنِ سَنَانِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْمُنْکَدِرِ ، عَن عَوْنُ بْنُ عَبْدِاللهِ بن مَسْعُودٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، ﴿أنّه تَبَسَّمَ فَقُلْتُ لَهُ مَا لَکَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ تَبَسَّمْتَ؟ قال: عَجِبْتُ مِنَ اَلْمُؤْمِنِ وَ جَزَعِهِ مِنَ اَلسُّقْمِ وَ لَوْ یَعْلَمُ مَا لَهُ فِی اَلسُّقْمِ مِنَ اَلثَّوَابِ لَأَحَبَّ أَنْ لاَ یَزَالَ سَقِیماً حَتَّی یَلْقَی رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ﴾ (2)

عبدالله بن بن مسعود گفت: نزد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بودیم که لبخندی زدند! گفتم: برای چه تبسم کردید؟ فرمود از مؤمن و بی تابیش در بیماری تعجّب می کنم! اگر می دانست در بیماری نزد خداوند چه پاداشی دارد دوست داشت همیشه بیمار باشد تا خدا را ملاقات کند.

ص: 471


1- ثواب الأعمال، ص228.
2- أمالي الصدوق، ص 405، ح14.

4/822- اَلْحُسَیْنُ بْنُ بِسْطَامَ وَ أَخُوهُ أَبُو عَتَّابٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَلَفٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْوَشَّاءِ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَخِیهِ مُحَمَّدٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلصَّادِقِ علیه السلام، عَنْ آبَائِهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ، عَنْ عَلِیٍّ علیه السلام ﴿ أَنَّهُ عَادَ سَلْمَانَ اَلْفَارِسِیَّ فَقَالَ لَهُ یَا سَلْمَانُ ، مَا مِنْ أَحَدٍ مِنْ شِیعَتِنَا یُصِیبُهُ وَجَعٌ إِلاَّ بِذَنْبٍ قَدْ سَبَقَ مِنْهُ وَ ذَلِکَ اَلْوَجَعُ تَطْهِیرٌ لَهُ قَالَ سَلْمَانُ فَلَیْسَ لَنَا فِی شَیْءٍ مِنْ ذَلِکَ أَجْرٌ خَلاَ اَلتَّطْهِیرِ قَالَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَا سَلْمَانُ لَکُمُ اَلْأَجْرُ بِالصَّبْرِ عَلَیْهِ وَ اَلتَّضَرُّعِ إِلَی اَللَّهِ وَ اَلدُّعَاءِ لَهُ بِهِمَا تُکْتَبُ لَکُمُ اَلْحَسَنَاتُ وَ تُرْفَعُ لَکُمُ اَلدَّرَجَاتُ فَأَمَّا اَلْوَجَعُ خَاصَّهً فَهُوَ تَطْهِیرٌ وَ کَفَّارَهٌ ﴾ (1)

امام صادق از پدرانشان علیهم السلام فرمود: امیرمؤمنان علی علیه السلام از سلمان فارسی عیادت نموده و فرمود هیچ یک از شیعیان ما به هیچ مرضی مبتلا نمی شود مگر به خاطر گناهی که پیشتر مرتکب شده و آن مرض پاک کننده او از آن گناه است سلمان :گفت پس آیا در بیماری هیچ پاداشی غیر از پاک شدن گناهان وجود ندارد؟ حضرت فرمود ای ،سلمان به واسطه صبر شما بر مریضی و تضرع و زاری و دعا به درگاه خداوند، در کارنامه شما اعمال نیک ثبت و جایگاه و منزلتتان رفیع می گردد، امّا بیماری به تنهایی باعث پاک شدن از گناهان و کفّاره آن می شود.

5/823- و عنهما بهذا الاسناد، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿سَهَرُ لَیْلَةٍ فِی الْعِلَّةِ الَّتِی تُصِیبُ الْمُؤْمِنَ عِبَادَةُ سَنَهٍ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام علیه السلام فرمود: بیدارى يك شب مؤمن به خاطر بیماریش با عبادت يك سال برابر است.

163-گام برداشتن برای حاجت مؤمن

1/824- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنِ اِبْنِ مَحْبُوبٍ،

ص: 472


1- طب الأئمة، ص 15.
2- طب الأئمة، ص 16.

عَنْ إِبْرَاهِیمَ اَلْخَارِقِیِّ قَالَ سَمِعْتُ أبَا عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ یَقُولُ: ﴿مَنْ مَشَی فِی حَاجَهِ أَخِیهِ اَلْمُؤْمِنِ یَطْلُبُ بِذَلِکَ مَا عِنْدَ اَللَّهِ حَتَّی تُقْضَی لَهُ کَتَبَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ بِذَلِکَ مِثْلَ أَجْرِ حَجَّهٍ وَ عُمْرَهٍ مَبْرُورَتَیْنِ وَ صَوْمِ شَهْرَیْنِ مِنْ أَشْهُرِ اَلْحُرُمِ، وَ اِعْتِکَافِهِمَا فِی اَلْمَسْجِدِ اَلْحَرَامِ ، وَ مَنْ مَشَی فِیهَا بِنِیَّهٍ وَ لَمْ تُقْضَ کَتَبَ اَللَّهُ لَهُ بِذَلِکَ مِثْلَ حَجَّهٍ مَبْرُورَهٍ فَارْغَبُوا فِی اَلْخَیْرِ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس در راه برآوردن نیاز برادر مؤمنش گام بردارد تا برآورده شود و از این کار ثواب الهی را بجوید خداوند عز و جل به پاداش این کار، برایش ثواب یک حجّ و یک عمره پذیرفته و روزه دو ماه از ماه های حرام با اعتکاف این دو ماه در مسجد الحرام بنویسد و هر کس به نیّت روا ساختن حاجت او قدم بردارد، امّا موفّق به این کار نشود خداوند به پاداش آن، ثواب یک حجّ پذیرفته شده را منظور دارد ،پس در کار خیر شوق نشان دهید.

2/825- الكليني، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أُورَمَهَ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی عَنْ أبِیهِ عَنْ أبِی بَصِیرٍ قَالَ: قَالَ أبُو عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ : ﴿تَنَافَسُوا فِی الْمَعْرُوفِ لِاءِخْوَانِکُمْ ، وَ کُونُوا مِنْ أَهْلِهِ ؛ فَإِنَّ لِلْجَنَّهِ بَاباً یُقَالُ لَهُ: الْمَعْرُوفُ ، لَا یَدْخُلُهُ إِلَا مَنِ اصْطَنَعَ الْمَعْرُوفَ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا ؛ فَإِنَّ الْعَبْدَ لَیَمْشِی فِی حَاجَهِ أَخِیهِ الْمُؤْمِنِ ، فَیُوَکِّلُ اللّهُ _ عَزَّ وَجَلَّ _ بِهِ مَلَکَیْنِ : وَاحِداً عَنْ یَمِینِهِ ، وَ آخَرَ عَنْ شِمَالِهِ یَسْتَغْفِرَانِ لَهُ رَبَّهُ ، وَ یَدْعُوَانِ بِقَضَاءِ حَاجَتِهِ». ثُمَّ قَالَ : «وَ اللّهِ ، لَرَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله أَسَرُّ بِقَضَاءِ حَاجَهِ الْمُؤْمِنِ إِذَا وَصَلَتْ إِلَیْهِ مِنْ صَاحِبِ الْحَاجَهِ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: در احسان به برادران با هم رقابت کنید و اهل آن ،باشید زیرا بهشت دری دارد به نام "بابُ المعروف" که از آن کسی که در دنیا احسان کند وارد می.شود هنگامی که بنده برای انجام حاجت برادر مؤمن خود روانه می شود، خداوند عز و جل دو فرشته بر او می گمارد؛ یکی در سمت راست و دیگری در

ص: 473


1- الكافي، ج 2، ص 194.
2- الكافي، ج 2، ص 195.

چپ، تا برایش آمرزش ،بخواهند و برای انجام حاجتش دعا کنند. سپس حضرت علیه السلام فرمود: به خدا سوگند! پیامبر خدا صلی الله علیه و آله از آن حاجتمندی که نیازش روا شده، خوشحال تر می شود.

3/826- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إبْراهِیمَ عَنْ أبِیهِ عَنِ ابْنِ أبِی عُمَیْرٍ ، عَنْ أَبِی عَلِیٍّ صَاحِبِ الشَّعِیرِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَیْسٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ: ﴿أَوْحَی اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَی مُوسَی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَنَّ مِنْ عِبَادِی مَنْ یَتَقَرَّبُ إِلَیَّ بِالْحَسَنَهِ فَأُحَکِّمُهُ فِی اَلْجَنَّهِ فَقَالَ مُوسَی یَا رَبِّ وَ مَا تِلْکَ اَلْحَسَنَهُ قَالَ یَمْشِی مَعَ أَخِیهِ اَلْمُؤْمِنِ فِی قَضَاءِ حَاجَتِهِ قُضِیَتْ أَوْ لَمْ تُقْضَ﴾ (1)

امام باقر علیه السلام فرمود. خداوند عز و جل به موسی علیه السلام وحی کرد: در بندگانم کسی است که با کاری نیک به من نزدیک و مقرّب می شود و من در بهشت فرمانروایی اش می.دهم موسی :گفت پروردگارا ،آن کدام کار نیک است؟ فرمود: همراهی و سعی با برادر مؤمنش در بر آوردن حاجت اوست، چه برآورده شود یا نشود.

4/827- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عِیسَی ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحَکَمِ ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ : ﴿مَشْیُ اَلرَّجُلِ فِی حَاجَهِ أَخِیهِ اَلْمُؤْمِنِ یُکْتَبُ لَهُ عَشْرُ حَسَنَاتٍ وَ یُمْحَی عَنْهُ عَشْرُ سَیِّئَاتٍ وَ یُرْفَعُ لَهُ عَشْرُ دَرَجَاتٍ قَالَ وَ لاَ أَعْلَمُهُ إِلاَّ قَالَ وَ یَعْدِلُ عَشْرَ رِقَابٍ وَ أَفْضَلُ مِنِ اِعْتِکَافِ شَهْرٍ فِی اَلْمَسْجِدِ اَلْحَرَامِ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: برای کسی که برای حاجت برادر مؤمن خود گام بردارد، ده حسنه نوشته شده ده گناه پاک گردیده ده درجه بالا برده می شود. و نمی دانم گویا فرمودند این کار برابر با آزاد ساختن ده بنده است و از اعتکافی یک ماهه در مسجد الحرام برتر است.

ص: 474


1- الكافي، ج 2، ص 195.
2- الكافي، ج 2، ص 196.

می گویم: ظاهراً مراد راوی از عبارت «ندانستن»، «گمان نداشتن» است.

5/828- الكليني، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ بن خَالِدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَی عَنْ سَمَاعَهَ قَالَ : سَمِعْتُ أبَا عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ یَقُولُ : ﴿ أَیُّمَا مُؤْمِنٍ مَشَی فِی حَاجَهِ أَخِیهِ فَلَمْ یُنَاصِحْهُ فَقَدْ خَانَ اَللَّهَ وَ رَسُولَهُ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس با برادر مؤمنش برای برآوردن نیازش برود و خیر خواه او نباشد به خدا و رسولش خیانت کرده است.

می گویم: روایت از نظر سند موثّقه می باشد و شبیه همین روایت موثّقه دیگری از سُماعه در کافی شریف آمده است.

6/829- الصدوق رَفَعَهُ إلَی أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ أنَّهُ قَالَ: ﴿مَنْ ذَهَبَ مَعَ أَخِیهِ فِی حَاجَهٍ قَضَاهَا أَوْ لَمْ یَقْضِهَا کَانَ کَمَنْ عَبَدَ اَللَّهَ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: هر که برادر دینی اش را برای برآوردن نیاز او همراهی کند چه برآورده شود یا نه مانند کسی است که خدا را بندگی کرده است.

7/830- الصدوق رَفَعَهُ إلى أَبِی عَلِیٍّ اَلْحَرَّانِیِّ قَالَ قَالَ: أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ﴿مَنْ ذَهَبَ مَعَ أَخِیهِ فِی حَاجَهٍ قَضَاهَا أَوْ لَمْ یَقْضِهَا کَانَ کَمَنْ عَبَدَ اَللَّهَ عُمُرَهُ فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ أَخْرُجُ مَعَ أَخِی فِی حَاجَهٍ وَ أَقْطَعُ اَلطَّوَافَ فَقَالَ نَعَمْ﴾ (3)

امام صادق علیه السلام فرمود: هر که برادر دینیاش را برای برآوردن نیاز او همراهی کند، چه برآورده شود یا نه مانند کسی است که تمام عمر خدا را بندگی کرده است. پس راوی به حضرت :گفت با او همراه شوم و (حتی) طواف را رها کنم؟! فرمود: بله.

ص: 475


1- الكافي، ج 2، ص 362.
2- مصادقة الإخوان، ص 52.
3- مصادقة الإخوان، ص 68.

8/831- الصدوق، رَفَعَهُ إلَی أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ أنَّهُ قَالَ: ﴿مَشْیُ اَلْمُسْلِمِ فِی حَاجَهِ أَخِیهِ اَلْمُسْلِمِ خَیْرٌ مِنْ سَبْعِینَ طَوَافاً بِالْبَیْتِ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: قدم نهادن برای برآورده ساختن حاجت یک مسلمان، از هفتاد طواف بر گِرد خانه کعبه بهتر است.

می گویم: روایات در مورد شأن و جایگاه بر آوردن نیاز مؤمن فراوانند که ما تعدادی از آن ها را تحت عناوین گذشته آوردیم و به خواست خداوند در این مجال باز تحت عنوان "رحمت بودن مؤمن بر مؤمن" احادیثی خواهد آمد.

164-مصافحه با مؤمن

1/832- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إبْراهِیمَ عَنْ أبِیهِ عَنِ ابْنِ أبِی عُمَیْرٍ، عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ عَنْ أَبِی عُبَیْدَهَ اَلْحَذَّاءِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ : ﴿إِنَّ اَلْمُؤْمِنَیْنِ إِذَا اِلْتَقَیَا فَتَصَافَحَا أَقْبَلَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیْهِمَا بِوَجْهِهِ وَ تَسَاقَطَتْ عَنْهُمَا اَلذُّنُوبُ کَمَا تَتَسَاقَطُ اَلْوَرَقُ عَنِ اَلشَّجَرِ﴾ (2)

امام باقر علیه السلام فرمود: چون دو مؤمن با هم دیدار کنند و با هم دست دهند خداوند به آن ها نظر رحمت کند و گناهانشان به مانند برگ از درخت فرو ریزد.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

2/833- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی، عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلنُّعْمَانِ عَنْ فُضَیْلِ بْنِ عُثْمَانَ، عَنْ أَبِی عُبَیْدَهَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿إِذَا الْتَقَی الْمُؤْمِنَانِ فَتَصَافَحَا ، أَقْبَلَ اللّهُ بِوَجْهِهِ عَلَیْهِمَا ، وَ تَتَحَاتُّ الذُّنُوبُ عَنْ وُجُوهِهِمَا حَتّی یَفْتَرِقَا﴾ (3)

امام باقر علیه السلام فرمود: چون دو مؤمن با هم دیدار کنند و با هم دست دهند، خداوند به آن ها نظر رحمت کند و گناهانشان به مانند برگ از درخت فرو ریزد تا وقتی که از هم جدا شوند.

ص: 476


1- مصادقة الإخوان، ص 66.
2- الكافي، ج 2، ص 180.
3- الكافي، ج 2، ص 182.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

3/834- الكليني، عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ بَکْرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ : قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لاَ یَقْدِرُ أَحَدٌ قَدْرَهُ وَ کَذَلِکَ لاَ یَقْدِرُ قَدْرَ نَبِیِّهِ وَ کَذَلِکَ لاَ یَقْدِرُ قَدْرَ اَلْمُؤْمِنِ إِنَّهُ لَیَلْقَی أَخَاهُ فَیُصَافِحُهُ فَیَنْظُرُ اَللَّهُ إِلَیْهِمَا وَ اَلذُّنُوبُ تَتَحَاتُّ عَنْ وُجُوهِهِمَا حَتَّی یَفْتَرِقَا کَمَا تَتَحَاتُّ اَلرِّیحَ اَلشَّدِیدَهَ اَلْوَرَقُ عَنِ اَلشَّجَرِ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: هیچ کس مقام خداوند عز و جل را [چنان که باید]، نمی شناسد مقام پیامبرش را هم [چنان که باید] نمی شناسد و مقام مؤمن را هم نمی شناسد مؤمن به مؤمن دیگری می رسد و با او دست می دهد و تا زمانی که از یکدیگر جدا ،شوند خداوند همچنان به آن دو نظر لطف و رحمت می کند و آن گونه که برگ از درخت می ریزد گناهان از رخسارشان فرو می ریزد

می گویم: روایت از نظر سند معتبره می باشد.

4/835- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَمَّادِ، عَنْ رِبْعِیٍّ عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ : سمعته يقول : ﴿إِنَّ اَللَّهَ لاَ یُوصَفُ، وَ کَیْفَ یُوصَفُ وَ قَدْ قَالَ فِی کِتَابِهِ : ﴿وَ ما قَدَرُوا اَللّهَ حَقَّ قَدْرِهِ﴾ (2) فَلاَ یُوصَفُ بِقَدْرٍ إِلاَّ کَانَ أَعْظَمَ مِنْ ذَلِکَ وَ إِنَّ اَلنَّبِیَّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لاَ یُوصَفُ وَ کَیْفَ یُوصَفُ عَبْدٌ اِحْتَجَبَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِسَبْعٍ وَ جَعَلَ طَاعَتَهُ فِی اَلْأَرْضِ کَطَاعَتِهِ [فِی اَلسَّمَاءِ] فَقَالَ: ﴿وَ مٰا آتٰاکُمُ اَلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مٰا نَهٰاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا﴾ (3) وَ مَنْ أَطَاعَ هَذَا فَقَدْ أَطَاعَنِی وَ مَنْ عَصَاهُ فَقَدْ عَصَانِی وَ فَوَّضَ إِلَیْهِ وَ إِنَّا لاَ نُوصَفُ وَ کَیْفَ یُوصَفُ قَوْمٌ رَفَعَ اَللَّهُ عَنْهُمُ اَلرِّجْسَ وَ هُوَ اَلشَّکُّ وَ اَلْمُؤْمِنُ لاَ یُوصَفُ وَ إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ لَیَلْقَی أَخَاهُ فَیُصَافِحُهُ فَلاَ یَزَالُ اَللَّهُ یَنْظُرُ إِلَیْهِمَا وَ اَلذُّنُوبُ

ص: 477


1- الكافي، ج 2، ص 183.
2- سوره حج آیه 74
3- سوره حشر، آیه 7

تَتَحَاتُّ عَنْ وُجُوهِهِمَا کَمَا یَتَحَاتُّ اَلْوَرَقُ عَنِ اَلشَّجَرِ﴾ (1)

امام باقر علیه السلام فرمود: خداوند به وصف در نمی آید و چگونه به وصف درآید چرا که در کتابش فرمود: «خدا را آن گونه که باید بشناسند نشناختند» پس او به هر اندازه وصف شود بزرگ تر است و پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نیز به وصف در نمی آید و چگونه وصف شود بنده ای که خداوند او را با هفت پرده پوشانده و اطاعتش در زمین را همچون فرمانبری اش در آسمان قرار داده و فرموده است «آن چه را رسول خدا برای شما آورده بگیرید (و اجرا کنید) و از آن چه نهی کرده خودداری نمایید» هر که از او اطاعت کند از من اطاعت کرده است و هر که او را نافرمانی کند مرا نافرمانی کرده است و نیز کارها را به او سپرده .است و ما اهل بیت علیهم السلام نیز به وصف در نمی آییم و چگونه وصف شوند مردمی که خداوند، پلیدی را که همان شکّ است از آنان برداشته است و مؤمن نیز به وصف در نمی آید، وقتی مؤمن برادرش را دیدار کرده با او دست می دهد خداوند پیوسته به آن دو نظر لطف می کند و گناهانشان فرو می ریزد چنان که برگ از درخت فرو می ریزد.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد چه بسا مراد از این که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله با پروردگارش در هفت پرده است این باشد که آن حضرت جميع حجاب ها را کنار زده و تنها به اندازه هفت حجاب با خداوند فاصله دارد که برای هیچ مخلوقی چنین چیزی رخ نداده و به این مقام هم نخواهد رسید. و خداوند سبحان می داند

5/836- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ اَلنَّوْفَلِیِّ، عَنِ السَّکُونی عَنْ أَبی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ : ﴿تَصَافَحُوا فَإِنَّهَا تَذْهَبُ بِالسَّخِيمَةِ﴾ (2)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: فرمود با یکدیگر دست دهید و مصافحه نمایید؛ زیرا دست

ص: 478


1- الكافي، ج 2، ص 182
2- الكافي، ج 2، ص 183.

دادن کینه و کدورت را از بین می برد.

می گویم: روایت از نظر سند معتبره می باشد. السَّخيمة: كينه و آز، حسادت.

6/837- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إبراهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی، عَنْ یُونُسَ عَنْ رِفَاعَهَ قَالَ : سَمِعْتُهُ یَقُولُ: ﴿مُصَافَحَهُ اَلْمُؤْمِنِ أَفْضَلُ مِنْ مُصَافَحَهِ اَلْمَلاَئِکَهِ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: دست دادن مؤمنان با یکدیگر از مصافحه فرشتگان برتر است.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد هر چند مضمره است.

7/838- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إبْراهِیمَ عَنْ أبِیهِ، عَنِ اِبْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿سَأَلْتُهُ عَنْ حَدِّ اَلْمُصَافَحَهِ فَقَالَ دَوْرُ نَخْلَهٍ ﴾ (2)

هشام بن سالم :گوید اندازه و مقدار تجدید مصافحه را از امام صادق علیه السلام پرسیدم حضرت فرمود: به مقدار دور شدن و چرخیدن بر دور تنه درخت خرما

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

8/839-الصدوق قال : حَدَّثَنَا أَبِی رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ اَلْمُخْتَارِ عَنْ أَبِی عُبَیْدَهَ اَلْحَذَّاءِ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ إِذَا صَافَحَ اَلْمُؤْمِنَ تَفَرَّقَا عَنْ غَیْرِ ذَنْبٍ ﴾ (3)

امام باقر علیه السلام فرمود: هرگاه مؤمن با مؤمن دست دهد، در حالی از یکدیگر جدا شوند که گناهانشان پاک شده باشد.

می گویم: روایت از نظر سند معتبره می باشد.

ص: 479


1- الكافي، ج 2، ص 183
2- الكافي، ج 2، ص 181
3- الخصال، ج 1، ص 21 ، ح 75.

9/840- الصدوق قال : أَبِی رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: حَدَّثَنِی سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی َبْدِ اللَّهِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفَضْلِ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ : ﴿أَنْتُمْ فِی تَصَافُحِکُمْ فِی مِثْلِ أُجُورِ اَلْمُجَاهِدِینَ ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: شما در مصافحه با هم مانند ثواب مجاهدان و رزمندگان را دارید.

می گویم: ظاهراً در عبارت روایت دومین کلمه "فی" اضافه باشد یا این که کلمه ای دیگر مثل "الله" در تقدیر .بگیریم خداوند می داند.

10/841- مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدٍ اَلْأَشْعَثُ بِإِسْنَادِهِ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ : قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله : ﴿تَصَافَحُوا فَإِنَّ الْمُصَافَحَةَ تَزِيدُ فِي الْمَوَدَّةِ وَ الْهَدِيَّةَ تَذْهَبُ بِالْغِلِّ﴾ (2)

امیرمؤمنان علی علیه السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: فرمود با یکدیگر دست بدهید که زیاد شدن دوستی را در پی دارد و هدیه دادن کینه را از دل ها می زداید.

می گویم: روایات در این باب فراوانند که ما به ده موردش که غالباً صحیح اند اکتفا نمودیم و برای اطلاع بیشتر به کتب حدیثی از جمله الکافی (3) و وسائل الشيعه (4) و مستدرک الوسائل (5) و جامع أحاديث الشیعه (6) مراجعه شود.

165-آداب خوردن و نوشیدن مؤمن

1/842- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ اَلْجَعْفَرِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْفُضَیْلِ رَفَعَهُ عَنْهُمْ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ قَالُوا: ﴿کَانَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِذَا أَکَلَ لَقَّمَ مَنْ بَیْنَ عَیْنَیْهِ وَ إِذَا شَرِبَ سَقَی مَنْ

ص: 480


1- ثواب الأعمال، ص218.
2- الجعفريات، ص 153
3- الکافی، ج 2، ص 179
4- وسائل الشیعة، ج 12، ص 218 و 223، طبع آل البيت.
5- مستدرك الوسائل، ج 2، ص 97 (ج 9، ص 57 و 63).
6- جامع أحاديث الشيعة، ج 15، ص 572.

عَلَی یَمِینِهِ﴾ (1)

از ائمه معصومین علیهم السلام نقل شده: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله را موقع خوردن از روبرو غذا بر می داشتند و موقع آشامیدن از سمت راست خود آب بر می داشت.

2/843- الصدوق، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ مَاجِیلَوَیْهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی اَلْعَطَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ اَلرَّازِیِّ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی عُثْمَانَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ اَلْبَصْرِیِّ عَنْ دَاوُدَ الرَّقِّیِّ عَنِ الرَّبَابِ امْرَأَتِهِ قَالَتْ : ﴿اِتَّخَذْتُ خَبِیصاً فَأَدْخَلْتُهُ إِلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ هُوَ یَأْکُلُ فَوَضَعْتُ اَلْخَبِیصَ بَیْنَ یَدَیْهِ وَ کَانَ یُلَقِّمُ أَصْحَابَهُ فَسَمِعْتُهُ یَقُولُ مَنْ لَقَّمَ مُؤْمِناً لُقْمَهَ حَلاَوَهٍ صَرَفَ اَللَّهُ بِهَا عَنْهُ مَرَارَهَ یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ﴾ (2)

رباب همسر داود رقّی می گوید کاچی پختم و نزد امام جعفر صادق علیه السلام بردم که بر سر سفره نشسته بودند و کاچی را برابرش گذاشتم و او برای یارانش لقمه می گرفت و می فرمود: هر که یک لقمه شیرینی برای مؤمنی بگیرد خدا به واسطه آن تلخی روز رستاخیز را از او ببرد.

3/844- الشيخ أبو العباس المستغفري رَفَعَهُ إِلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَالَ: ﴿مَنْ أَلْقَمَ فِی فَمِ أَخِیهِ اَلْمُؤْمِنِ لُقْمَهَ حُلْوٍ لاَ یَرْجُو بِهَا رَشْوَهً وَ لاَ یَخَافُ بِهَا مِنْ شَرِّهِ وَ لاَ یُرِیدُ إِلاَّ وَجْهَهُ صَرَفَ اَللَّهُ عَنْهُ بِهَا حَرَارَهَ اَلْمَوْقِفِ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ ﴾ (3)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر که لقمه ای شیرین به دهان برادرش نهد نه برای رشوه و نه از ترس او بلکه خالصانه و برای خدا خداوند گرما و داغی روز قیامت را از او برطرف کند

ص: 481


1- الكافي، ج 6، ص 299.
2- ثواب الأعمال، ص 181
3- طب النبي ص 26.

166-نجات بخش مؤمن

1/845- ابن شعبة ،الحراني رَفَعَهُ إِلَی عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: ﴿ثَلاثٌ مُنجِیاتٌ لِلمُؤمِنِ : کَفُّ لِسانِهِ عَنِ النّاسِ وَ اغتِیابِهِم ، و إشغالُهُ نَفسَهُ بِما یَنفَعُهُ لِاخِرَتِهِ و دُنیاهُ ، و طولُ البُکاءِ عَلی خَطیئَتِهِ﴾ (1)

امام سجّاد الله علیه السلام فرمود: سه چیز نجات دهنده مؤمن است: نگه داشتن زبانش از مردم و از غیبت کردن آن ها مشغول شدن به آن چه برای آخرت و دنیایش سودمند است و بسیار گریستن بر گناهانش.

167-در دل داشتن بدی برای مؤمن

1/846- في الفقه المنسوب إلى الامام الرضا علیه السلام و نروي: ﴿مَا مِنْ عَبْدٍ أَسَرَّ خَیْراً فَتَذْهَبُ اَلْأَیَّامُ حَتَّی یُظْهِرَ اَللَّهُ لَهُ خَیْراً وَ مَا مِنْ عَبْدٍ أَسَرَّ شَرّاً فَتَذْهَبُ اَلْأَیَّامُ حَتَّی یُظْهِرَ اَللَّهُ لَهُ شَرّاً وَ قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ أَرْوِی لاَ یَقْبَلُ اَللَّهُ عَمَلَ عَبْدٍ وَ هُوَ یُضْمِرُ فِی قَلْبِهِ عَلَی مُؤْمِنٍ سُوءاً﴾ (2)

امام رضا علیه السلام فرمود: هیچ بنده ای نیست که خیری را در نهان انجام دهد، مگر آن که با گذشت روزگار خداوند خیری از او را آشکار سازد و هیچ بنده ای نیست که در نهان کار شرّی به جای آورد جز آن که با گذشت زمان خداوند شرّی از او را نمایان سازد و نیز فرمود: خداوند از مؤمنی که نسبت به مؤمن نیّت بد در دل داشته باشد عملی را نپذیرد

168-یاری مؤمن حتی به اندازه یک بند کفش

1/847- الكليني، عَنِ الْحُسَیْنِ بن مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّی بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ حَسَّانَ، عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ کَثِیرٍ قَالَ: ﴿کُنْتُ أَمْشِی مَعَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَانْقَطَعَ شِسْعُ نَعْلِهِ فَأَخْرَجْتُ مِنْ

ص: 482


1- تحف العقول، ص 282
2- فقه الرضا علیه السلام، ص 52 باب الرياء

کُمَّتِی شِسْعاً فَأَصْلَحَ بِهِ نَعْلَهُ ثُمَّ ضَرَبَ بِیَدِهِ عَلَی کَتِفِیَ اَلْأَیْسَرِ وَ قَالَ یَا عَبْدَ اَلرَّحْمَنِ بْنَ کَثِیرٍ مَنْ حَمَلَ مُؤْمِناً عَلَی شِسْعٍ ، حَمَلَهُ اَللَّهُ عَلَی نَاقَهٍ دَمْکَاءَ حِینَ یَخْرُجُ مِنْ قَبْرِهِ حَتَّی یَقْرَعَ بَابَ اَلْجَنَّهِ﴾ (1)

عبدالرحمن بن کثیر :گوید همراه امام صادق علیه السلام بودم که بند نعلین حضرت پاره شد از آستینم پارچه ای بیرون آوردم و بند نعلین حضرت را بستم آن گاه روی شانه راستم زدند و فرمودند: هر که مؤمنی را به بند نعلینی یاری کند، خداوند موقع محشور شدنش بر مرکبی تیزرو سوار کند تا به در بهشت برساند و آن را بکوبد.

می گویم: دَمکاء: کنایه از سرعت پیمودن مسیر است یعنی بسیار سریع و تندرو

169-آن که مؤمنی را از حاکم هراسان کند

1/848- الصدوق قال : أبي رضی الله عنه قال: حَدَّثَنِی أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِیسَ ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ، عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ إِسْحَاقَ اَلْخَفَّافِ، عَنْ بَعْضِ الْکُوفِیِّینَ عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ: ﴿مَنْ رَوَّعَ مُؤْمِناً بِسُلْطَانٍ لِیُصِیبَهُ مِنْهُ مَکْرُوهاً فَلَمْ یُصِبْهُ فَهُوَ فِی اَلنَّارِ وَ مَنْ رَوَّعَ مُؤْمِناً بِسُلْطَانٍ لِیُصِیبَهُ مِنْهُ مَکْرُوهاً فَأَصَابَهُ فَهُوَ مَعَ فِرْعَوْنَ وَ آلِ فِرْعَوْنَ فِی اَلنَّارِ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس مؤمنی را به گزند سلطانی تهدید کند تا از او به وی گزندی برسد و چنان گزندی به او نرسد آن کس در آتش خواهد بود و هر کس مؤمنی را به گزند حاکم و سلطانی تهدید کند تا از او به وی گزندی برسد، و چنان گزندی به او برسد با فرعون و فرعونیان در آتش خواهد بود.

می گویم: این روایت در عنوان "ترساندن و زدن مؤمن" به سلسله سند کلینی در الکافی (3) و شیخ مفید به نحو مرسل در الاختصاص (4) آمده که در همین کتاب گذشت.

ص: 483


1- الكافي، ج 6، ص 426، ح13
2- عقاب الأعمال، ص 305
3- الكافي، ج 2، ص 368.
4- الاختصاص، ص 238

170-آن که با وجود مؤمن گرسنه شب را سیر سپری کند

1/849- الصدوق قال : أبي رضی الله عنه قال: حَدَّثَنِی سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ اَلْبَرْقِیِّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْکُوفِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ فُرَاتِ بْنِ أَحْنَفَ قَالَ قَالَ عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ ﴿مَنْ بَاتَ شَبْعَاناً وَ بِحَضْرَتِهِ مُؤْمِنٌ جَائِعٌ طَاوٍ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَلَائِكَتِی أُشْهِدُكُمْ عَلَی هَذَا الْعَبْدِ أَنَّنِی أَمَرْتُهُ فَعَصَانِی وَ أَطَاعَ غَیْرِی وَ كَلْتُهُ إِلَی عَمَلِهِ وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَا غَفَرْتُ لَهُ أَبَداً﴾ (1)

امام سجّاد علیه السلام فرمود: کسی که شب [با شکم] سیر بخوابد و در کنارش مؤمنی گرسنه و بی غذا ،باشد خداوند عز و جل فرماید: ای فرشتگان من! شما گواه باشید که من این بنده را فرمان دادم و او نافرمانی من کرد و از غیر من فرمان برد، من او را به کارش واگذار کردم به عزّت و جلالم سوگند که هرگز او را نمی بخشم.

می گویم :طاو گرسنه که هیچ نخورده باشد.

2/850- الصدوق، رَفَعَهُ إلى حَرِیزٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أنّه قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی اللّٰه علیه و آله: ﴿قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَا آمَنَ بِی مَنْ بَاتَ شَبِعاً وَ أَخُوهُ الْمُسْلِمُ طَاوٍ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله که خداوند فرمود: به من ایمان نیاورده است آن که شب را با شکم سیر بخوابد و برادر مسلمانش گرسنه باشد.

171-آن که تامین زندگی یک خانوار مؤمنان را بپذیرد

1/851- الكليني، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِیهِ، عَنْ خَلَفِ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ بَعْضِ أصْحَابِهِ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ : ﴿وَ اَللَّهِ لَأَنْ أَحُجَّ حِجَّهً أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ أَنْ أُعْتِقَ رَقَبَهً وَ رَقَبَهً وَ رَقَبَهً وَ مِثْلَهَا وَ مِثْلَهَا حَتَّی بَلَغَ عَشْراً وَ مِثْلَهَا وَ مِثْلَهَا حَتَّی بَلَغَ اَلسَّبْعِینَ وَ لَأَنْ أَعُولَ أَهْلَ بَیْتٍ مِنَ اَلْمُسْلِمِینَ أَسُدَّ جَوْعَتَهُمْ وَ أَکْسُوَ عَوْرَتَهُمْ وَ أَکُفَّ وُجُوهَهُمْ عَنِ اَلنَّاسِ أَحَبُّ

ص: 484


1- عقاب الأعمال، ص 298
2- عقاب الأعمال، ص 298

إِلَیَّ مِنْ أَنْ أَحُجَّ حِجَّهً وَ حِجَّهً وَ حِجَّهً وَ مِثْلَهَا وَ مِثْلَهَا حَتَّی بَلَغَ عَشْراً وَ مِثْلَهَا وَ مِثْلَهَا حَتَّی بَلَغَ اَلسَّبْعِینَ ﴾ (1)

امام باقر علیه السلام فرمود: به خدا قسم اگر یک حج انجام دهم بهتر از این است که بندهای آزاد کنم و بنده ای را آزاد کنم و مثل آن و مثل آن و امام علیه السلام تا ده بار این را تکرار کرد و در ادامه فرمود و مثل آن و مثل آن و این را هم فرمود تا به هفتاد بار رسید، و اگر تأمین مخارج یک خانواده مسلمان را بر عهده گیرم و آنان را از گرسنگی و برهنگی برهانم تا آبرویشان را نزد مردم حفظ ،کنم نزد من خوش تر است از این که حج روم و حجّ روم و حجّ روم و مثل آن و مثل آن و امام علیه السلام تا ده بار این را تکرار کرد و در ادامه فرمود و مثل آن و مثل آن و این را هم فرمود تا به هفتاد بار رسید.

می گویم: روایت با سند مذکور مرسل می باشد لکن شیخ صدوق در کتاب ثواب الأعمال (2) با سندی متصل از امام باقر علیه السلام آن را نقل نموده است.

2/852- الشيخ بسنده المتصل إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ، عَنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَالَ : ﴿مَنْ عَالَ أَهْلَ بَيْتٍ مِنَ اَلْمُسْلِمِينَ يَوْمَهُمْ وَ لَيْلَتَهُمْ، غَفَرَ اَللَّهُ لَهُ ذُنُوبَهُ﴾ (3)

امیرمؤمنان علی علیه السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و اله فرمود: هر که مخارج زندگی یک شبانه روز مسلمانی را بر عهده بگیرد خداوند گناهانش را بیامرزد.

172-آن که به دستورات الهی عمل کند مؤمن واقعیست

1/853- الكليني، عِدَّهٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَی، عَنْ عَبْدِاللهِ بْنِ مُسْکَانَ عَنْ بَعْضِ أصْحَابِهِ عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ علیه السلام قال: ﴿ قُلْتُ لَهُ: مَا

ص: 485


1- الكافي، ج 2، ص 195.
2- ثواب الأعمال، ص 170.
3- أمالي الطوسي، المجلس الخامس والعشرون، ج 2، ص 586، رقم 1213

الاْءِسْلامُ؟ فقال: دِینُ اللَّهِ اسْمُهُ الاْءِسْلامُ ، وَ هُوَ دِینُ اللَّهِ قَبْلَ أَنْ تَکُونُوا حَیْثُ کُنْتُمْ ، وَ بَعْدَ أَنْ تَکُونُوا ، فَمَنْ أَقَرَّ بِدِینِ اللَّهِ فَهُوَ مُسْلِمٌ ، وَ مَنْ عَمِلَ بِمَا أَمَرَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِهِ فَهُوَ مُوءْمِن﴾ (1)

امام صادق علیه السلام در پاسخ به این که اسلام ،چیست فرمود: دین خدا، نامش اسلام است و پیش از آن که شما به وجود آیید هر جا که بوده اید و پس از پدید ،آمدنتان اسلام دین خدا بوده و هست. پس هر که به دین خدا اقرار کند «مسلمان» است و هر که به دستورهای خداوند عز و جل عمل کند «مؤمن» است.

173-آن که ضد مؤمنی سخنی گوید

1/854- المفيد رَفَعَهُ إِلَی اَلصَّادِقِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: مَنْ قَالَ فِی مُؤْمِنٍ مَا رَأَتْهُ عَیْنَاهُ وَ سَمِعَتهُ أُذناهُ فَهُوَ مِنَ الَّذینَ قالَ اللّه عز و جل : ﴿إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَن تَشِیعَ الْفَحِشَهُ فِی الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ﴾ (2) (3)

امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس درباره مؤمن چیزی را که با چشم های خود دیده و با گوش های خود شنیده است بازگو کند از شمار کسانی است که خدای دل عز و جل فرموده است: «کسانی که دوست دارند زشت کاری در میان آنان که ایمان آورده اند شیوع پیدا کند برای آنان در دنیا و آخرت عذابی پردرد خواهد بود. و خدا [ست که] می داند و شما نمی دانید».

174-مؤمن جوان قاری قرآن

1/855- الصدوق قال : حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَی بْنِ اَلْمُتَوَکِّلِ رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ اَللَّهِ اِبْنُ جَعْفَرٍ اَلْحِمْیَرِیُّ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی، عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ مَالِکِ بْنِ عَطِیَّهَ، عَنْ مِنْهَالٍ الْقَصَّابِ، عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ : ﴿مَن قَرَأَ القُرآنَ وَ هُوَ شابٌّ مُؤمِنٌ اختَلَطَ القُرآنُ

ص: 486


1- الكافي، ج 2، ص 38، ح 4.
2- سوره نور آیه 19.
3- الاختصاص، ص 227

بِلَحْمِهِ وَ دَمِهِ وَ جَعَلَهُ اَللَّهُ مَعَ اَلسَّفَرَهِ اَلْکِرَامِ اَلْبَرَرَهِ وَ کَانَ اَلْقُرْآنُ حَجِیزاً عَنْهُ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ ، یَقُولُ یَا رَبِّ إِنَّ کُلَّ عَامِلٍ قَدْ أَصَابَ أَجْرَ عَمَلِهِ غَیْرَ عَامِلِی فَبَلِّغْ بِهِ أَکْرَمَ عَطَائِکَ ، قَالَ فَیَکْسُوهُ اَللَّهُ اَلْعَزِیزُ اَلْجَبَّارُ حُلَّتَیْنِ مِنْ حُلَلِ اَلْجَنَّهِ ، وَ یُوضَعُ عَلَی رَأْسِهِ تَاجُ اَلْکَرَامَهِ ثُمَّ یُقَالُ لَهُ هَلْ أَرْضَیْنَاکَ فِیهِ فَیَقُولُ اَلْقُرْآنُ یَا رَبِّ قَدْ کُنْتُ أَرْغَبُ لَهُ فِیمَا هُوَ أَفْضَلُ مِنْ هَذَا فَیُعْطَی اَلْأَمْنَ بِیَمِینِهِ وَ اَلْخُلْدَ بِیَسَارِهِ ثُمَّ یَدْخُلُ اَلْجَنَّهَ فَیُقَالُ لَهُ اِقْرَأْ آیَهً فَاصْعَدْ دَرَجَهً ثُمَّ یُقَالُ لَهُ هَلْ بَلَّغْنَا بِهِ وَ أَرْضَیْنَاکَ فَیَقُولُ نَعَمْ قَالَ وَ مَنْ قَرَأَهُ کَثِیراً وَ تَعَاهَدَهُ [بِمَشَقَّهٍ] مِنْ شِدَّهِ حِفْظِهِ أَعْطَاهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَجْرَ هَذَا مَرَّتَیْنِ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمودند: جوان مؤمنی که قرآن بخواند، قرآن با گوشت و خونش عجین می شود و خدای عز و جل او را همنشین با فرشتگان بزرگوار و نیکوکار خواهد شد. و در روز قیامت نیز قرآن مدافع او در مقابل آتش خواهد بود. قرآن در آن روز (خطاب به خداوند) می گوید هر عمل کننده ای به پاداش عمل خود رسید، جز عمل کنندگان به من پس بهترین عطایای خود را به او عنایت فرما. خداوند عزیز و جبار نیز دو لباس بهشتی به او می پوشاند و بر سرش تاج کرامت می گذارد. آن گاه خطاب به قرآن می فرماید آیا راضی شدی؟ و قرآن می گوید: من بهتر از این را برای او می خواستم آن گاه خداوند در امان بودن را به دست راست و جاودانگی در بهشت را به دست چپش می دهد سپس وارد بهشت می.شود و در بهشت به او می:گویند یک آیه بخوان و یک درجه بالا برو آن گاه به قرآن خطاب می شود: به آرزویت رسیدی و راضی شدی؟ و قرآن می گوید خداوندا! بله. امام علیه السلام فرمودند: کسی که خیلی قرآن بخواند و آن را حفظ نماید خداوند دو بار این ثواب را به او می دهد.

ص: 487


1- ثواب الأعمال، ص 126.

175-آن که مؤمنی را از سکونت در خانه اش منع کند

2/856- الصدوق قال : أَبِیهِ رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ: حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی الْقَاسِمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْکُوفِیِّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُ: ﴿مَنْ کَانَ لَهُ دَارٌ وَ اِحْتَاجَ مُؤْمِنٌ إِلَی سُکْنَاهَا فَمَنَعَهُ إِیَّاهَا قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَلاَئِکَتِی بَخِلَ عَبْدِی عَلَی عَبْدِی بِسُکْنَی اَلدُّنْیَا لاَ وَ عِزَّتِی وَ جَلاَلِی لاَ یَسْکُنُ جِنَانِی أَبَداً﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس خانه ای دارد و مؤمنی به اسکان در آن نیاز دارد، و آن را از او دریغ می دارد، خدای عز و جل می فرماید: ای فرشته های من، بنده من از یک مسکن دنیا بر بنده ام بخل ورزید؛ به عزت خودم سوگند که در بهشت من ساکن نمی شود و جای نمی گیرد.

می گویم: مانند همین روایت را برقی در کتاب المحاسن (2) و نیز کلینی در الکافی (3) با سند متصل نقل نموده اند.

176-آن که چیزی را از مؤمن منع کند

1/857- الكليني، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِی عَلِیٍّ اَلْأَشْعَرِیِّ، عن مُحَمَّدِ بْنِ حَسَّانَ جَمِیعاً عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ فُرَاتِ بْنِ أَحْنَفَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿أَیُّمَا مُؤْمِنٍ مَنَعَ مُؤْمِناً شَیْئاً مِمَّا یَحْتَاجُ إِلَیْهِ وَ هُوَ یَقْدِرُ عَلَیْهِ مِنْ عِنْدِهِ أَوْ مِنْ عِنْدِ غَیْرِهِ أَقَامَهُ اَللَّهُ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ مُسْوَدّاً وَجْهُهُ مُزْرَقَّهً عَیْنَاهُ مَغْلُولَهً یَدَاهُ إِلَی عُنُقِهِ فَیُقَالُ هَذَا اَلْخَائِنُ اَلَّذِی خَانَ اَللَّهَ وَ رَسُولَهُ ثُمَّ یُؤْمَرُ بِهِ إِلَی اَلنَّارِ﴾ (4)

امام صادق علیه السلام فرمود هر مؤمنی که چیز مورد احتیاجی را از مؤمنی منع ،نماید در حالی که خود او و غیر او قدرت بر آن چیز داشته باشد، خدا روز قیامت او

ص: 488


1- ثواب الأعمال، ص 287
2- المحاسن، ص101.
3- الكافي، ج 2، ص 367.
4- الكافي، ج 2، ص 367.

را سیه روی برانگیزد در حالی که چشمانش کبود و زشت است و دستانش به گردنش آویزان است و گفته می شود: این خائن کسی است که به خدا و رسولش خیانت کرده سپس امر می شود که آنان را به جهنّم ببرند.

می گویم: روایت را شیخ صدوق با سند متصل از فرات کوفی در کتاب عقاب الاعمال (1) آورده است. الزرقة: منفورترین رنگ چشم نزد اعراب و بعضی گفتند کنایه از نابینایی یا عدم بصیرت است.

2/858- الصدوق قال: حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی اَلْقَاسِمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ اَلْکُوفِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ اَلْمُفَضَّلِ، عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ: ﴿أَیُّمَا مُؤْمِنٍ حَبَسَ مُؤْمِناً عَنْ مَالِهِ وَ هُوَ مُحْتَاجٌ إِلَیْهِ لَمْ یَذُقْ وَ اَللَّهِ مِنْ طَعَامِ اَلْجَنَّهِ وَ لاَ یَشْرَبُ مِنَ اَلرَّحِیقِ اَلْمَخْتُومِ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: هر مؤمنی که برادر مؤمن نیازمند خود را از مال خویش محروم کند به خدا قسم که طعم خوراک بهشت را نچشد و از شراب ناب سر به مهر [بهشت] ننوشد.

3/859- الشيخ، باسناده المتصل، عن رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ: ﴿ لا تُخَیِّبْ راجِیَکَ فَیَمقُتَکَ اللَّهُ و یُعادِیَکَ﴾. (3)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: کسی را که به تو امید بسته است، نومید مگردان که به خشم و دشمنی خدا گرفتار می آیی.

4/860- الصوري، رَفَعَهُ إِلَی اَلصَّادِقِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ لِرِفَاعَهَ بْنِ مُوسَی وَ قَدْ دَخَلَ عَلَیْهِ : ﴿يَا رِفَاعَةُ أَلَا أُخْبِرُكَ بِأَكْثَرِ النَّاسِ وِزْراً قُلْتُ: بَلَی جُعِلْتُ فِدَاکَ قَالَ مَنْ أَعَانَ عَلَی مُؤْمِنٍ

ص: 489


1- عقاب الأعمال، ص 286.
2- عقاب الأعمال، ص 286.
3- أمالي الطوسي، المجلس الحادي عشر ، ح36، ص 299، رقم 589.

بِفَضْلِ كَلِمَةٍ ثُمَّ قَالَ أَلَا أُخْبِرُكَ بأَقَلِّهِمْ أَجْراً قُلْتُ بَلَى جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ مَنِ ادَّخَرَ عَلَى أَخِيهِ شَيْئاً مِمَّا يَحْتَاجُ إِلَيْهِ فِي أَمْرِ آخِرَتِهِ وَ دُنْيَاهُ إِلَى أَنْ قَالَ ثُمَّ قَالَ أَزِيدُكَ حَرْفاً آخَرَ يَا رِفَاعَةُ مَا آمَنَ بِاللَّهِ وَ لَا بِمُحَمَّدٍ وَ لَا بِعَلِيٍّ ص مَنْ إِذَا أَتَاهُ أَخُوهُ الْمُؤْمِنُ فِي حَاجَةٍ فَلَمْ يَضْحَكْ فِي وَجْهِهِ فَإِنْ كَانَتْ حَاجَتُهُ عِنْدَهُ سَارَعَ إِلَى قَضَائِهَا وَ إِنْ لَمْ يَكُنْ عِنْدَهُ تَكَلَّفَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِهِ حَتَّى يَقْضِيَهَا لَهُ فَإِذَا كَانَ بِخِلَافِ مَا وَصَفْتُهُ فَلَا وَلَايَةَ بَيْنَنَا وَ بَيْنَهُ﴾. (1)

امام صادق علیه السلام به رفاعه فرمود: می خواهی پربارترین مردم را بشناسی؟ :گفتم بله قربانت گردم فرمود کسی که با سخنی ،نیک مؤمنی را یاری رساند؛ سپس فرمود می خواهی کم ثواب ترین مردم را بشناسی؟ گفتم چرا قربانت گردم فرمود: کسی که از برادرش آن چه را که برای آخرت یا دنیایش نیاز دارد، منع کند؛ و سپس فرمود: آیا به شما خبر ندهم از پرگناه ترین مردم؟ گفتم چرا قربانت گردم. :فرمود کسی که از گفتار یا کردار دیگری عیب جویی کند تا او را تحقیر کرده یا بر او فخرفروشی و تکبّر نماید. سپس فرمود: ای رفاعه حرف دیگری هم بیافزایم؛ ایمان به خداوند عز و جل و محمّد و على عليهما و آلهما السلام ندارد کسی که برادر مؤمنش برای نیازی نزد او آید و با روی گشاده و باز با او روبرو نشود و اگر برآوردن نیاز برادرش را در توان داشته باشد، نیاز برادرش را سریع برآورد و اگر نکرد، رابطه و پیوندی میان ما و او نیست.

می گویم: قسمتی از این روایت در عنوان "سرزنش کردن مؤمن" بیان شد و در این جا روایت به صورت کامل می باشد

5/861 - الآمدي رَفَعَهُ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : إِنَّهُ قَالَ: ﴿عَجِبْتُ لِرَجُلٍ یَأْتِیهِ أَخُوهُ اَلْمُسْلِمُ

ص: 490


1- قضاء حقوق المؤمنين، ص 20، ح17؛ و نقل عنه في بحار الأنوار، ج 72، ص176؛ و نقل عن البحار في مستدرك الوسائل، ج 12، ص 434.

فِی حَاجَهٍ فَیَمْتَنِعُ عَنْ قَضَائِهَا وَ لاَ یَرَی نَفْسَهُ لِلْخَیْرِ أَهْلاً فَهَبْ أَنَّهُ لاَ ثَوَابَ یُرْجَی وَ لاَ عِقَابَ یُتَّقَی أَفَتَزْهَدُونَ فِی مَکَارِمِ اَلْأَخْلاَقِ﴾ (1)

امیرمؤمنان علی علیه و اله فرمود: در شگفتم از کسی که برادر مسلمانش برای نیازی به او رجوع می کند ولی از برآوردنش روی گردان می شود و خود را در زمره نیکان نمی،شمارد گیرم که امید به پاداش و ترس از کیفر در میان نباشد آیا باید به مکارم اخلاق پشت کنید؟

می گویم: روایات در این باب فراوانند و برای مزید اطلاع به کتب حدیثی از جمله الكافى (2) و بحار الأنوار (3) و وسائل الشيعة (4) و مستدرک الوسائل (5) مراجعه شود.

177-آن که گرفتاری مؤمنی را رفع کند

1/862- الصدوق قال : أَبِی رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ : حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیْرٍ ، عَن اَلْحُسَیْنِ بْنِ نُعَیْمٍ عَنْ مِسْمَعٍ کِرْدِینٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿مَنْ نَفَّسَ مِنْ مُؤْمِنٍ کُرْبَهً نَفَّسَ اَللَّهُ عَنْهُ کُرَبَ اَلْآخِرَهِ وَ خَرَجَ مِنْ قَبْرِهِ وَ هُوَ ثَلِجُ اَلْفُؤَادِ وَ مَنْ أَطْعَمَهُ مِنْ جُوعٍ أَطْعَمَهُ اَللَّهُ مِنْ ثِمَارِ اَلْجَنَّهِ وَ مَنْ سَقَاهُ شَرْبَهً سَقَاهُ اَللَّهُ مِنَ اَلرَّحِیقِ اَلْمَخْتُومِ﴾ (6)

امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که گرفتاری مؤمنی را بر طرف سازد، خداوند سختی های آخرت را از او برطرف می کند و در حالی که خنک دل و آرام است از قبرش بیرون می آید و کسی که گرسنگی مؤمنی را رفع کند، خداوند از میوه های بهشتی اطعامش می کند و کسی که مؤمنی را سیراب ،نماید خداوند از باده سر به مهر و ناب بهشتی سیراب کند

ص: 491


1- غرر الحكم، ج 2، ص 496، ح 30.
2- الكافي، ج 2، ص 367.
3- بحار الأنوار، ج 72، ص 173
4- وسائل الشيعة، ج 11، ص 599 (ج 16، ص 387، طبع آل البيت).
5- مستدرك الوسائل، ج 12، ص 434.
6- ثواب الأعمال، ص 179

می گویم: روایت از نظر سند معتبره می باشد.

2/863- الصدوق قال : أَبِی رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ، عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ جَمِیلِ بْنِ صَالِحٍ ، عَنْ ذَرِیحٍ عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ: ﴿ أَیُّمَا مُؤْمِنٍ نَفَّسَ عَنْ مُؤْمِنٍ کُرْبَهً نَفَّسَ اَللَّهُ عَنْهُ سَبْعِینَ کُرْبَهً مِنْ کُرَبِ اَلدُّنْیَا وَ کُرَبِ یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ وَ مَنْ یَسَّرَ عَلَی مُؤْمِنٍ وَ هُوَ مُعْسِرٌ یَسَّرَ اَللَّهُ عَلَیْهِ حَوَائِجَهُ فِی اَلدُّنْیَا وَ اَلْآخِرَهِ فَإِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِی عَوْنِ اَلْمُؤْمِنِ مَا کَانَ اَلْمُؤْمِنُ فِی عَوْنِ أَخِیهِ اَلْمُؤْمِنِ اِنْتَفِعُوا بِالْعِظَهِ وَ اِرْغَبُوا فِی اَلْخَیْرِ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: مؤمنی که اندوه برادر مؤمنش بزداید، خداوند هفتاد اندوه از اندوه های دنیا و آخرت را از او بزداید و فرمود هر کس مشکل مؤمن تنگدستی را حل کند خدا حوائج دنیا و آخرتش را روا می کند. و فرمود: هر کس عیب مؤمنی را که از آن نگران ،است بپوشاند خدا هفتاد عیبش را که از آن ها در دنیا و آخرت نگران است می پوشاند و فرمود: خداوند یاری گر مؤمن است تا زمانی که او کمک رسان برادر مؤمن خود است از پند و موعظه سود گیرید و به کار خیر دل بدهید.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

178-مؤمن حقیقی کیست؟

1/864- الصدوق، عَنْ مَاجِیلَوَیْهِ عَنْ عَمِّهِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی اَلْقَاسِمِ عَنْ أَحْمَدَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْغِفَارِیِّ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ اَلْجَعْفَرِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: ﴿مَنْ وَاسَی اَلْفَقِیرَ وَ أَنْصَفَ اَلنَّاسَ مِنْ نَفْسِهِ فَذَلِکَ اَلْمُؤْمِنُ حَقّاً﴾ (2)

ص: 492


1- ثواب الأعمال، ص 163.
2- الخصال، ج 1، ص 47 48 و نقل عنه في وسائل الشيعة، ج 11، ص 227 (ج 15، ص 286، طبع آل البيت).

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس فقیر را در مال خود شریک گرداند و با مردم به انصاف رفتار ،کند او مؤمن حقیقی است

2/865- الصدوق قال : أَبِی رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی، عَنْ مُوسَی بْنِ اَلْقَاسِمِ اَلْبَجَلِیِّ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَی عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ، عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ: ﴿لَقِیَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَوْماً حَارِثَهَ بْنَ اَلنُّعْمَانِ اَلْأَنْصَارِیَّ قَالَ لَهُ کَیْفَ أَصْبَحْتَ یَا حَارِثَهُ قَالَ أَصْبَحْتُ یَا رَسُولَ اَللَّهِ مُؤْمِناً حَقّاً قَالَ إِنَّ لِکُلِّ إِیمَانٍ حَقِیقَهً فَمَا حَقِیقَهُ إِیمَانِکَ قَالَ عَزَفَتْ نَفْسِی عَنِ اَلدُّنْیَا وَ أَسْهَرَتْ لَیْلِی وَ أَظْمَأَتْ نَهَارِی فَکَأَنِّی بَعَرْشِ رَبِّی وَ قَدْ قَرُبَ لِلْحِسَابِ وَ کَأَنِّی بِأَهْلِ اَلْجَنَّهِ فِیهَا یَتَزَاوَرُونَ وَ أَهْلِ اَلنَّارِ فِیهَا یُعَذَّبُونَ فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنْتَ مُؤْمِنٌ نَوَّرَ اَللَّهُ اَلْإِیمَانَ فِی قَلْبِکَ فَاثْبُتْ ثَبَّتَکَ اَللَّهُ فَقَالَ لَهُ یَا رَسُولَ اَللَّهِ مَا أَنَا عَلَی نَفْسِی مِنْ شَیْءٍ أَخْوَفَ مِنِّی عَلَیْهَا مِنْ بَصَرِی فَدَعَا لَهُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَذَهَبَ بَصَرُهُ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: روزی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله حارثه پسر نعمان انصاری را دید، به او فرمود: ای حارثه چگونه ای؟ عرض کرد: ای رسول خدا! مؤمن حقیقی .هستم فرمود هر ایمانی را حقیقتی است حقیقت ایمان تو چیست؟ عرض کرد: از دنيا بیزار شده ام و شبم را با شب زنده داری گذرانده ام و روزم را با تشنگی (روزه داری) تا بدان جا که گویا عرش پروردگار را می بینم که برای حساب آماده ،گشته، گویا اهل بهشت (را می نگرم) که در رفت و آمدند و اهل جهنّم (را می بینم که) عذاب می شوند آن گاه حضرت صلی الله علیه و آله به او :فرمود مؤمنی هستی که خدا دلت را به فروغ ایمان روشن ساخته است بر این حال که دارای پایدار باش آن گاه حارثه عرض کرد ای رسول خدا من بر نفس خودم از هیچ چیز به اندازه چشمم ترس ندارم که برایم زیان بارتر باشد پس پیغمبر خدا دعایش ،نمود و در اثر آن دعا نابینا

ص: 493


1- معاني الأخبار، ص 187 ، ح 5.

گردید.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد عَزَفتُ: کنار رفتم و بی میل شدم

3/866- الصدوق، عَنْ عَبْدِ اَلْوَاحِدِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عُبْدُوسٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ قُتَیْبَهَ عَنِ اَلْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ قال : ﴿مَن أقَرَّ بِتَوحیدِ اللّهِ و نَفیِ التَّشبیهِ عَنهُ ، و نَزَّهَهُ عَمّا لا یَلیقُ بِهِ ، و أقَرَّ أنَّ لَهُ الحَولَ وَالقُوَّهَ وَالإِرادَهَ وَالمَشِیَّهَ ، وَالخَلقَ وَالأَمرَ ، وَالقَضاءَ وَالقَدَرَ ، و أنَّ أفعالَ العِبادِ مَخلوقَهٌ خَلقَ تَقدیرٍ لا خَلقَ تَکوینٍ ، و شَهِدَ أنَّ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله رَسولُ اللّهِ و أنَّ عَلِیّاً وَالأَئِمَّهَ بَعدَهُ حُجَجُ اللّهِ ، و والی أولِیاءَهُم و عادی أعداءَهُم وَاجتَنَبَ الکَبائِرَ ، و أقَرَّ بِالرَّجعَهِ وَالمُتعَتَینِ ، و آمَنَ بِالمِعراجِ ، وَالمُساءَلَهِ فِی القَبرِ ، وَالحَوضِ وَالشَّفاعَهِ ، و خَلقِ الجَنَّهِ وَالنّارِ ، وَالصِّراطِ وَالمیزانِ ، وَالبَعثِ وَالنُّشورِ ، وَالجَزاءِ وَالحِسابِ ، فَهُوَ مُؤمِنٌ حَقّاً ، و هُوَ مِن شیعَتِنا أهلَ البَیتِ﴾ (1)

امام رضا علیه السلام فرمود: هر کس به یگانگی خداوند اقرار کند و تشبیه را از او کند و او را از آن چه شایسته او نیست پاک بداند و اقرار کند که نیرو و جنبش و اراده و خواست و آفرینش و فرمان و قضا و قدر از جانب اوست و این که کارهای بندگان به آفرینش تقدیر آفریده شده است و نه آفرینش تکوینی و گواهی به این که محمّد صلی الله علیه و اله فرستاده خداست و علی و امامان علیهم السلام پس از او حجت خداوند هستند و دوستی با دوستان آنان و دشمنی با دشمنان ،آن ها و دوری از گناهان کبیره و به رجعت و به متعه حج و نکاح و معراج و پرسش قبر و حوض و شفاعت و آفرینش بهشت و جهنم و صراط و میزان و برانگیخته شدن و پاداش و حساب اعتراف کند، پس او مؤمن راستین است و از پیروان ما اهل ،بیت و شفاعت ما شامل حالش می باشد.

ص: 494


1- صفات الشيعة، ص 28؛ و نقل عنه مختصراً في وسائل الشيعة، ج 11، ص 251 (ج 15، ص317).

4/867- إِبْرَاهِیمَ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلثَّقَفِیِّ عَنْ یَحْیَی بْنِ صَالِحٍ، عَنْ مَالِکِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ اَلْحَسَنِ عَنْ عَبَایَهَ قَالَ: ﴿کَتَبَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِلَی مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی بَکْرٍ وَ أَهْلِ مِصْرَ وَ ذَکَرَ اَلْکِتَابَ وَ فِیهِ قَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مَنْ سَرَّتْهُ حَسَنَاتُهُ وَ سَاءَتْهُ سَیِّئَاتُهُ فَذَلِکَ اَلْمُؤْمِنُ حَقّاً﴾ (1)

امیرمؤمنان علی علیه السلام در نامه به محمّد بن ابوبکر و اهالی مصر نوشتند: ... پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر که از کار نیک خود شادمان باشد و از کار بد خویش ناراحت او مؤمن واقعی است.

179-مرگ مؤمن

1/868- الكليني، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا ، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بن أَبِی نَصْرٍ وَ اَلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ ، عَنْ أَبِی جَمِیلَهَ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: ﴿إنّ مَوتَ الفُجأةِ تَخفيفٌ عنِ المؤمنِ ، وأخذَةُ أسَفٍ عنِ الكافِرِ﴾ (2)

پیامبر خدا صل الله علیه و آله: فرمود مرگ ناگهانی تخفیفی است برای مؤمن [از رنج مردن و سکرات موت] و نیز ناگهانی مُردن [جان] ستاندنی سخت از کافر است.

2/869- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحُسَیْنِ، ععَنْ صَفْوَانَ عَنْ مُعَاوِیَهَ اِبْنَ عَمَّارٍ، عن ناحية قال : قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام: ﴿إنّ المؤمنَ یُبتَلی بکُلِّ بَلیَّهٍ و یَموتُ بکُلِّ مِیتَهٍ إلّا أنّهُ لا یَقتُلُ نفسَهُ﴾ (3)

امام باقر علیه السلام فرمود: مؤمن به هر بلایی گرفتار می شود و به هر مرگی می میرد امّا خودکشی نمی کند

3/870- الكليني، عَنْ حُمَیْدِ بْنِ زِیَادٍ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ وُهَیْبِ بْنِ حَفْصٍ، عَنْ

ص: 495


1- الغارات، ج 1 ، ص 248؛ و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج 1، ص 143، 2، طبع آل البيت.
2- الكافي، ج 3، ص112.
3- الكافي، ج 3، ص112.

أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ مِیتَهِ اَلْمُؤْمِنِ فَقَالَ یَمُوتُ اَلْمُؤْمِنُ بِکُلِّ مِیتَهٍ یَمُوتُ غَرَقاً وَ یَمُوتُ بِالْهَدْمِ وَ یُبْتَلَی بِالسَّبُعِ وَ یَمُوتُ بِالصَّاعِقَهِ وَ لاَ تُصِیبُ ذَاکِرَ اَللَّهِ تَعَالَی﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: مؤمن به هر مرگی می میرد؛ غرق می شود، زیر آوار می،رود طعمه درُندگان می،گردد صاعقه زده می.شود اما ذاکر و یادکننده خدا را صاعقه نمی زند.

4/871- الصدوق رَفَعَهُ إِلَی اَلصَّادِقِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: ﴿ أَعْقَلُ مَا یَکُونُ اَلْمُؤْمِنُ عِنْدَ مَوْتِهِ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: اوج خِرد ورزی را مؤمن هنگام مرگش دارد.

5/872- الصدوق رَفَعَهُ إِلَی أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: ﴿إِنَّ آیَهَ اَلْمُؤْمِنِ إِذَا حَضَرَهُ اَلْمَوْتُ أَنْ یَبْیَضَّ وَجْهُهُ أَشَدَّ مِنْ بَیَاضِ لَوْنِهِ وَ یَرْشَحَ جَبِینُهُ وَ یَسِیلَ مِنْ عَیْنِهِ کَهَیْئَهِ اَلدُّمُوعِ فَیَکُونُ ذَلِکَ آیَهَ خُرُوجِ رُوحِهِ وَ إِنَّ اَلْکَافِرَ یُخْرَجُ رُوحُهُ سَلاًّ مِنْ شِدَّتِهِ کَزَبَدِ اَلْبَعِیرِ کَمَا تُخْرَجُ نَفْسُ الحمار﴾ (3)

امام باقر علیه السلام فرمود: علامت احتضار مؤمن آنست که روی او سفید می شود، زیاده از سفیدی که داشت، یا از سفیدی سایر بدنش و طرف پیشانی او به عرق می افتد، و از چشم های او آبی روان می شود مانند اشک، پس این ها علامت آن است که روح او خارج می شود و روح کافر از اطراف دهانش بیرون می رود مثل کف دهان شتر يا الاغ.

6/873- القطب الرواندي، رَفَعَهُ إِلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَالَ : ﴿إِذَا مَاتَ اَلْمُؤْمِنُ ثُلِمَ فِی اَلْإَسْلاَمِ ثُلْمَهٌ لاَ یَسُدُّ مَکَانَهَا شَیْءٌ وَ بَکَتْ عَلَیْهِ بِقَاعُ اَلْأَرْضِ اَلَّتِی کَانَ یَعْبُدُ اَللَّهَ فِیهَا﴾ (4)

ص: 496


1- الكافي، ج 3، ص 112.
2- الفقيه، ج 1، ص 132 ، رقم 346.
3- الفقيه، ج 1، ص 135 ، رقم 363.
4- الدعوات، ص108.

پیامبر خدا صلی الله علیه و اله فرمود: هرگاه مؤمنی بمیرد رخنه ای در اسلام پدید آید که هیچ چیز آن را نبندد و جاهایی که در آن جا خدا را عبادت می کرده بر وی بگریند.

180-مرگ فرزند مؤمن

1/874- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ، عَنِ الْفَضْلِ ابْنِ شَاذَانَ جَمِیعاً عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ ، عَنِ اِبْنِ بُکَیْرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ : ﴿ ثَوَابُ اَلْمُؤْمِنِ مِنْ وَلَدِهِ إِذَا مَاتَ اَلْجَنَّهُ صَبَرَ أَوْ لَمْ یَصْبِرْ.﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: پاداش مؤمن در برابر داغ فرزندش چه صبور باشد یا نه بهشت است.

می گویم: روایت از نظر سند موثّقه می باشد.

2/875- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ اَلنَّوْفَلِیِّ ، عَنِ اَلسَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ الله صلی الله علیه و آله: ﴿إِذَا قُبِضَ وَلَدُ المُؤْمِنِ- واللهُ أَعْلَمُ بِمَا قَالَ العَبْدُ- قَالَ الله تَبَارَكَ و تَعَالَى لِمَلَائِكَتِه: قَبَضْتُمْ وَلَدَ فُلَانٍ؟ فَيَقُولُونَ: نَعَمْ رَبَّنَا. قَالَ: فَيَقُولُ: فَمَا قَالَ عَبْدِي؟ قَالُوا: حَمِدَكَ واسْتَرْجَعَ. فَيَقُولُ الله تَبَارَكَ و تَعَالَى: أَخَذْتُمْ ثَمَرَةَ قَلْبِه و قُرَّةَ عَيْنِه فَحَمِدَنِي و اسْتَرْجَعَ، ابْنُوا لَه بَيْتاً فِي الجَنَّةِ و سَمُّوه: بَيْتَ الحَمْدِ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: وقتی فرزند مؤمنی از دنیا برود، خداوند تعالی به فرشتگانش می فرماید آیا جان فرزند بنده ام را گرفتید؟ فرشتگان می گویند: آری، خداوند می فرماید: بنده ام چه گفت؟ می گویند: تو را سپاس گفت و ﴿إِنَّا للهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ﴾ گفت خداوند به آن ها می گوید: میوه دل و چشم روشنی او را گرفتید و او سپاسم گفت و استرجاع !کرد؟ در بهشت خانه ای برای بنده ام

ص: 497


1- الكافي، ج 3، ص219.
2- الكافي، ج 3، ص 218.

بسازید و آن را خانه حمد - سپاس - نام نهید.

می گویم: روایت از نظر سند معتبره می باشد.

3/876- الكليني، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی، جَمِیعاً،، عَنِ اِبْنِ مِهْرَانَ قَالَ ﴿کَتَبَ رَجُلٌ إِلَی أَبِی جَعْفَرٍ الثَّانِی علیه السلام یَشْکُو إِلَیْهِ مُصَابَهُ بِوَلَدِهِ وَ شِدَّهِ مَا دَخَلَهُ فَکَتَبَ إِلَیْهِ أَمَا عَلِمْتَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَخْتَارُ مِنْ مَالِ الْمُؤْمِنِ وَ مِنْ وُلْدِهِ أَنْفَسَهُ لِیَأْجُرَهُ عَلَی ذَلِکَ﴾ (1)

امام باقر علیه السلام به مردی که نزد ایشان از داغ فرزندش شکایت کرد فرمود: مگر نمی دانی که خداوند از مال مؤمن و از فرزندان او بهترینش را بر می گزیند تا بدین وسیله به وی اجر دهد؟

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

4/877- الكليني، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَبِی عَلِیٍّ اَلْأَشْعَرِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ اَلنَّضْرِ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿دَخَلَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَلَی خَدِیجَهَ حِینَ مَاتَ اَلْقَاسِمُ اِبْنُهَا وَ هِیَ تَبْکِی فَقَالَ لَهَا مَا یُبْکِیکِ فَقَالَتْ دَرَّتْ دُرَیْرَهٌ فَبَکَیْتُ فَقَالَ یَا خَدِیجَهُ أَمَا تَرْضَیْنَ إِذَا کَانَ یَوْمُ اَلْقِیَامَهِ أَنْ تَجِیءَ إِلَی بَابِ اَلْجَنَّهِ وَ هُوَ قَائِمٌ فَیَأْخُذَ بِیَدِکِ فَیُدْخِلَکِ اَلْجَنَّهَ وَ یُنْزِلَکِ أَفْضَلَهَا وَ ذَلِکِ لِکُلِّ مُؤْمِنٍ إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَحْکَمُ وَ أَکْرَمُ أَنْ یَسْلُبَ اَلْمُؤْمِنَ ثَمَرَهَ فُؤَادِهِ ثُمَّ یُعَذِّبَهُ بَعْدَهَا أَبَد﴾ (2)

امام محمّد باقر علیه السلام فرمود: وقتی قاسم فرزند خدیجه در گذشت، رسول خدا صلی الله علیه و اله نزد خدیجه رفت و به او که می گریست فرمود چرا گریه می کنی؟ عرض :کرد شیری از سینه ام جاری شد و به گریه افتادم فرمود ای خدیجه آیا راضی نیستی که در روز قیامت بر در بهشت بیایی و ببینی او آن جا ایستاده و سپس او

ص: 498


1- الكافي، ج 3، ص 218.
2- الكافي، ج 3، ص 218.

دست تو را بگیرد و به بهشت ببرد و در بهترین جا فرود آورَد؟ این از برای همه مؤمنان ،است خداوند عز و جل حکیم تر و کریم تر از آن است که میوه قلب مؤمنی را بگیرد و پس از آن تا به همیشه آن مؤمن را عذاب کند.

181-مؤمن در دینداری از کوه سرسخت تر است

1/878- الصدوق قال : أَبِی رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ : حَدَّثَنَا عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ اَلْحِمْیَرِیُّ ، عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَهَ بْنِ صَدَقَةَ الرَّبَعِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ : قيل له: ﴿مَا بَالُ اَلْمُؤْمِنِ أَحَدَّ شَیْءٍ قَالَ لِأَنَّ عِزَّ اَلْقُرْآنِ فِی قَلْبِهِ وَ مَحْضَ اَلْإِیمَانِ عَنْ صَدْرِهِ وَ هُوَ لَعَبْدٌ مُطِیعٌ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ مُصَدِّقٌ قِیلَ فَمَا بَالُ اَلْمُؤْمِنِ قَدْ یَکُونُ أَشَحَّ شَیْءٍ قَالَ لِأَنَّهُ یَکْسِبُ اَلرِّزْقَ مِنْ حِلِّهِ وَ مَطْلَبُ اَلْحَلاَلِ عَزِیزٌ فَلاَ یُحِبُّ أَنْ یُفَارِقَهُ شَیْئُهُ لِمَا یَعْلَمُ مِنْ عُسْرِ مَطْلَبِهِ وَ إِنْ هُوَ سَخَتْ نَفْسُهُ لَمْ یَضَعْهُ إِلاَّ فِی مَوْضِعِهِ قِیلَ لَهُ فَمَا بَالُ اَلْمُؤْمِنِ قَدْ یَکُونُ أَنْکَحَ شَیْءٍ قَالَ لِحِفْظِهِ فَرْجَهُ عَنْ فُرُوجِ مَا لاَ یَحِلُّ لَهُ وَ لَکِنْ لاَ تَمِیلُ بِهِ شَهْوَتُهُ هَکَذَا وَ لاَ هَکَذَا فَإِذَا ظَفِرَ بِالْحَلاَلِ اِکْتَفَی بِهِ وَ اِسْتَغْنَی بِهِ عَنْ غَیْرِهِ قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِنَّ قُوَّهَ اَلْمُؤْمِنِ فِی قَلْبِهِ أَلاَ تَرَوْنَ أَنَّهُ قَدْ تَجِدُونَهُ ضَعِیفَ اَلْبَدَنِ نَحِیفَ اَلْجِسْمِ وَ هُوَ یَقُومُ اَللَّیْلَ وَ یَصُومُ اَلنَّهَارَ وَ قَالَ اَلْمُؤْمِنُ أَشَدُّ فِی دِینِهِ مِنَ اَلْجِبَالِ اَلرَّاسِیَهِ وَ ذَلِکَ أَنَّ اَلْجَبَلَ قَدْ یُنْحَتُ مِنْهُ وَ اَلْمُؤْمِنَ لاَ یَقْدِرُ أَحَدٌ عَلَی أَنْ یَنْحِتَ مِنْ دِینِهِ شَیْئاً وَ ذَلِکَ لِضَنِّهِ بِدِینِهِ وَ شُحِّهِ عَلَیْهِ ﴾ (1)

از امام باقر علیه السلام پرسیدند: چرا مؤمن از هر چیزی تیزتر است؟ فرمود: چون عزّت قرآن را در دل ،دارد و ایمان پاک را در سینه و از آن پس، فرمانبر خدا و باوردار پیامبر او است. پرسیدند چرا گاهی بسیار بخیل است؟ فرمود زیرا روزی را از راه حلال می جوید و جستجوی حلال کمیاب است و نمی خواهد از آن جدا شود چون می داند که به دست آوردنش دشوار است؛ و اگر آن را به او ببخشند جز در جای شایسته آن هزینه نمی کند. پرسیدند چرا گاهی میلش به نکاح زیاد

ص: 499


1- علل الشرايع، ص 557

است؟ فرمود: چون از آن چه بر او روا نیست خود را حفظ می کند و شهوتش به این سو و آن سو سر نمی کشد و هنگامی که به حلال می رسد او را بس است و از غیر بی نیاز می شود و حضرت علیه السلام فرمود: همانا نیروی مؤمن در قلب اوست. مگر نه این است که می بینید بدنی ضعیف و پیکری نحیف دارد و با این حال شب را به عبادت می گذراند و روز روزه می گیرد و حضرت علیه السلام فرمود مؤمن در دینش از کوه های استوار هم استوارتر است؛ زیرا از کوه کنده می شود؛ اما هیچ کس نمی تواند از دین ،مؤمن چیزی بِکَنَد؛ چرا که او نسبت به دین خود، بخیل و حریص .است

می گویم: روایت از نظر سند بدون اشکال و صحیحه می باشد.

182-مؤمن سست

1/879- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إبْراهِیمَ، عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَهَ بْنِ صَدَقَهَ، عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ: قَالَ النَّبِیُّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : ﴿إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَیُبْغِضُ اَلْمُؤْمِنَ اَلضَّعِیفَ اَلَّذِی لاَ دِینَ لَهُ فَقِیلَ وَ مَا اَلْمُؤْمِنُ اَلضَّعِیفُ اَلَّذِی لاَ دِینَ لَهُ قَالَ اَلَّذِی لاَ یَنْهَی عَنِ اَلْمُنْکَرِ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و اله فرمود: خداوند عز و جل از مؤمن ضعیفی که دین ندارد نفرت دارد عرض :شد مؤمنی که دین ندارد کیست؟ فرمود: کسی که نهی از منکر نمی کند

می گویم: روایت از نظر سند معتبره می باشد.

2/880- مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدٍ اَلْأَشْعَثُ قَالَ: حَدَّثَنِی مُوسَی عَنْ أَبِیهِ، عَنْ جَدِّهِ عَنْ جَعْفَرِ اِبْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ، عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ، عن علي بن أبي طالب علیه السلام قال : قال

ص: 500


1- الكافي، ج 5، ص 59

رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: ﴿إِنَّ اَللَّهَ لَیُبْغِضُ اَلْمُؤْمِنَ اَلضَّعِیفَ اَلَّذِی لاَ رِفْقَ لَهُ﴾. (1)

امام صادق از پدرانشان علیهم السلام را از امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود: پیامبر خدا صلی الله علیه و اله فرمود: خداوند عز و جل از مؤمن ضعیفی که اهل مدارا با مردم نیست، نفرت دارد.

183-مؤمن خردورز

1/881- الصدوق قال : حَدَّثَنَا أَبِی رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِاللَّهِ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ هِلاَلٍ عَنْ أُمَیَّهَ بْنِ عَلِیٍّ، عَنْ عَبْدِاللهِ بْنِ الْمُغِیرَةِ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قال رسول الله صلى الله عليه وسلم : ﴿لَم یُعبَدِ اللّهُ عز و جل بِشَیءٍ أفضَلَ مِنَ العَقلِ،ولا یَکونُ المُؤمِنُ عاقِلًا حَتّی یَجتَمِعَ فیهِ عَشرُ خِصالٍ: الخَیرُ مِنهُ مَأمولٌ، وَالشَّرُّ مِنهُ مَأمونٌ، یَستَکثِرُ قَلیلَ الخَیرِ مِن غَیرِهِ، و یَستَقِلُّ کَثیرَ الخَیرِ مِن نَفسِهِ، و لا یَسأَمُ مِن طَلَبِ العِلمِ طولَ عُمرِهِ،ولا یَتَبَرَّمُ بِطُلّابِ الحَوائِجِ قِبَلَهُ،الذُّلُّ أحَبُّ إلَیهِ مِنَ العِزِّ، وَالفَقرُ أحَبُّ إلَیهِ مِنَ الغِنی،نَصیبُهُ مِنَ الدُّنیَا القوتُ،وَالعاشِرهُ و مَا العاشِرَهُ: لا یَری أحَدًا إلّاقالَ: هُوَ خَیرٌ مِنّی و أتقی. إنَّمَا النّاسُ رَجُلانِ فَرَجُلٌ هُوَ خَیرٌ مِنهُ و أتقی و آخَرُ هُوَ شَرٌّ مِنهُ و أدنی،فَإِذا رَأی مَن هُوَ خَیرٌ مِنهُ وأتقی تَواضَعَ لَهُ لِیَلحَقَ بِهِ، و إذا لَقِیَ الَّذی هُوَ شَرٌّ مِنهُ و أدنی قالَ: عَسی خَیرُ هذا باطِنٌ، و شَرُّهُ ظاهِرٌ، و عَسی أن یُختَمَ لَهُ بِخَیرٍ، فَإِذا فَعَلَ ذلِکَ فَقَد عَلا مَجدُهُ و سادَ أهلَ زَمانِهِ﴾ (2)

امام باقر علیه السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خداوند عز و جل به چیزی برتر از عقل عبادت نشده است و مؤمن آن گاه عاقل باشد که ده خصلت در او فراهم آید: به خیر او امید ،رود شرّش به کسی نرسد اندک کار خوب دیگران را زیاد شمارد و خوبی های فراوان خود را اندک ،بیند تا زنده است از آموختن دانش خسته نشود از این که نیازمندان به سوی او آیند به ستوه ،نیاید فرودستی را از فرادستی و زورمندی دوست تر داشته باشد و تهیدستی را از توانگری بهره اش از دنیا، خوراک روزانه

ص: 501


1- الجعفريات ص 150
2- الخصال، ج 2، ص 433، رقم 17.

باشد و دهمین خصلت که از همه مهم تر است این که هر که را ببیند بگوید او از من بهتر و پرهیزگارتر است. همانا مردم بر دو قسمند؛ یک قسم که واقعاً از او بهتر و پرهیزگارتر است و دیگری که از او بدتر و پست تر است. پس، هرگاه کسی را که بهتر و پرهیزگارتر از خود ببیند در برابرش فروتنی کند تا به مرتبه او برسد و هرگاه کسی را بدتر و پست تر از خود ببیند :گوید ای بسا که ظاهرش بد اما باطنش خوب باشد و چه بسا که عاقبتش به خیر بینجامد. هرگاه مؤمن چنین باشد به اوج بزرگی دست یافته و بر هم روزگاران خویش مهتری یافته است.

184-مؤمن بین ترس و امید

1/882- الكليني، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ حَدِیدٍ، عَنْ مَنْصُورِ بْنِ یُونُسَ عَنِ اَلْحَارِثِ بْنِ اَلْمُغِیرَةِ أَوْ أبِیهِ عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ: قلت له: ﴿مَا كَانَ فِي وَصِيَّةِ لُقْمَانَ قَالَ: كَانَ فِيهَا الْأَعَاجِيبُ وَ كَانَ أَعْجَبَ مَا كَانَ فِيهَا أَنْ قَالَ لابْنِهِ خَفِ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ خِيفَةً لَوْ جِئْتَهُ بِبِرِّ الثَّقَلَيْنِ لَعَذَّبَكَ وَارْجُ اللَّهَ رَجَاءً لَوْ جِئْتَهُ بِذُنُوبِ الثَّقَلَيْنِ لَرَحِمَكَ، ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِاللَّهِ عليه السلام: كَانَ أَبِي يَقُولُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ عَبْدٍ مُؤْمِنٍ إِلّا [وَ] فِي قَلْبِهِ نُورَانِ: نُورُ خِيفَةٍ وَ نُورُ رَجَاءٍ لَوْ وُزِنَ هَذَا لَمْ يَزِدْ عَلَى هَذَا وَلَوْ وُزِنَ هَذَا لَمْ يَزِدْ عَلَى هَذَا﴾. (1)

امام صادق علیه السلام در توضیح محتوای وصیت لقمان فرمود در آن مطالب شگفتی بود و شگفت ترین مطلبش این بود که به فرزندش فرمود: از خداوند عز و جل چنان بترس که اگر با کارهای نیک جنّ و انس بر او وارد شوی، باز تو را عذاب خواهد کرد، و به او چنان امیدوار باش که اگر با گناهان جنّ و انس بر او وارد شوی، تو را خواهد بخشید. سپس امام صادق علیه السلام فرمود: پدرم علیه السلام می فرمود: هیچ بنده مؤمنی نیست مگر آن که در دلش دو نور است: نور ترس و نور امید که اگر هر

ص: 502


1- الكافي، ج 2، ص 67.

یک از آن ها را وزن کنی بر دیگری فزونی نیابد.

2/883- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلنُّعْمَانِ عَنْ حَمْزَهَ بْنِ حُمْرَانَ قَالَ: سَمِعْتُ أبَا عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ یَقُولُ: ﴿إِنَّ مِمَّا حُفِظَ مِنْ خُطَبِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله أَنَّهُ قَالَ یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ لَکُمْ مَعَالِمَ فَانْتَهُوا إِلَی مَعَالِمِکُمْ وَ إِنَّ لَکُمْ نِهَایَهً فَانْتَهُوا إِلَی نِهَایَتِکُمْ أَلَا إِنَّ الْمُؤْمِنَ یَعْمَلُ بَیْنَ مَخَافَتَیْنِ بَیْنَ أَجَلٍ قَدْ مَضَی لَا یَدْرِی مَا اللَّهُ صَانِعٌ فِیهِ وَ بَیْنَ أَجَلٍ قَدْ بَقِیَ لَا یَدْرِی مَا اللَّهُ قَاضٍ فِیهِ فَلْیَأْخُذِ الْعَبْدُ الْمُؤْمِنُ مِنْ نَفْسِهِ لِنَفْسِهِ وَ مِنْ دُنْیَاهُ لآِخِرَتِهِ وَ فِی الشَّبِیبَهِ قَبْلَ الْکِبَرِ وَ فِی الْحَیَاهِ قَبْلَ الْمَمَاتِ فَوَ الَّذِی نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ مَا بَعْدَ الدُّنْیَا مِنْ مُسْتَعْتَبٍ وَ مَا بَعْدَهَا مِنْ دَارٍ إِلَّا الْجَنَّهُ أَوِ النَّارُ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: از خطبه های پیامبر خدا صلی الله علیه و آله آن است که فرمود: ای مردم! برای شما نشانه هایی است پس به سوی نشانه های خود، راه پویید و برای شما پایانه ای است پس به آن پایانه ملحق شوید همانا مؤمن بين دو بيم است: بین فرصت و زمانی که بر او گذشته و نمی داند که خداوند با او چه خواهد کرد، و زمانی که باقی مانده و نمی داند که خداوند در آن چه قضایی دارد پس بنده باید از جان خود برای خود و از دنیایش برای ،آخرتش و از جوانی پیش از پیری و از زندگانی پیش از مرگ توشه بر گیرد سوگند به آن که جان محمّد به دست اوست، پس از مرگ، عذری پذیرفته نیست و پس از دنیا خانه ای جز بهشت یا دوزخ نیست

می گویم: المُستَعتَب: جایگاه عذرخواهی و درخواست بخشش و رضایت

3/884- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اِبْنِ سِنَانٍ، عن اِبْنِ مُسْکَانَ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ أَبِی سَارَهَ قَالَ : سَمِعْتُ أبَا عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ یَقُولُ: لا يكون المؤمن مؤمناً

ص: 503


1- الكافي، ج 2، ص 70.

حَتَّى يَكُونَ خَائِفاً رَاجِياً وَ لَا يَكُونُ خَائِفاً رَاجِياً حَتَّى يَكُونَ عَامِلًا لِمَا يَخَافُ وَ يَرْجُو﴾. (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: مؤمن مؤمن واقعی نیست، مگر آن که بیمناک و امیدوار باشد و بیمناک و امیدوار نیست مگر آن که به آن چه مایه ترس و امید است عمل کند.

4/885- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إبراهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی، عن يونس، عَنْ فُضَیْلِ ابن عُثْمَانَ عَنِ اِبْنِ عبيدة الحذاء، عَنْ أَبِی عُبَیْدَهَ اَلْحَذَّاءِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿اَلْمُؤْمِنُ بَیْنَ مَخَافَتَیْنِ: ذَنْبٍ قَدْ مَضَی لاَ یُدْرَی مَا صَنَعَ اَللَّهُ فِیهِ، وَ عُمُرٍ قَدْ بَقِیَ لاَ یُدْرَی مَا یُکْتَبُ فِیهِ مِنَ اَلْمَهَالِکِ، فَهُوَ لاَ یُصْبِحُ إِلاَّ خَائِفاً وَ لاَ یُصْلِحُهُ إِلاَّ اَلْخَوْفُ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود مؤمن میان دو ترس به سر می برد: گناهی که در گذشته کرده است و نمی داند خدا با آن چه کرده است [و آن را بخشیده یا نه!] و عمری که باقی مانده است و نمی داند در آن مدّت چه گناهان مهلکی مرتکب خواهد شد؛ بنابر این مؤمن پیوسته ترسان است و جز ترس اصلاحش نکند.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

5/886- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إبْراهِیمَ عَنْ أبِیهِ عَنِ ابْنِ أبِی عُمَیْرٍ، عَنْ بَعْضِ أصْحَابِهِ عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ : ﴿کَانَ أَبِی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ عَبْدٍ مُؤْمِنٍ إِلاَّ وَ فِی قَلْبِهِ نُورَانِ نُورُ خِیفَهٍ وَ نُورُ رَجَاءٍ لَوْ وُزِنَ هَذَا لَمْ یَزِدْ عَلَی هَذَا وَ لَوْ وُزِنَ هَذَا لَمْ یَزِدْ عَلَی هَذَا﴾ (3)

امام صادق علیه السلام فرمود: پدرم امام باقر علیه السلام می:فرمود هیچ بنده مؤمنی نیست مگر آن که در دلش دو نور است نور ترس و نور امید که اگر هر یک از آن ها را وزن کنی بر دیگری فزونی نیابد.

ص: 504


1- الكافي، ج 2، ص 71.
2- الكافي، ج 2، ص71.
3- الكافي، ج 2، ص71.

6/887- المفيد بإسْنَادِهِ عَنِ الحَسَنِ بْنِ أَبِی سَارَهَ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ یَقُولُ: ﴿لا یَکُونُ المُؤْمِنُ مُؤْمِناً حَتَّی یَکُونَ خَائِفاً رَاجِیاً، وَلا یَکُونُ خَائِفاً رَاجِیاً حَتَّی یَکُونَ عَاِملاً لِمَا یَخَافُ وَ یَرْجُو﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: مؤمن مؤمن واقعی نیست، مگر آن که بیمناک امیدوار باشد و بیمناک و امیدوار نیست مگر آن که به آن چه مایه ترس و امید است عمل کند.

می گویم: این روایت را ابن شُعبه حرانی در کتاب تحف العقول (2) به صورت مرسل نقل نموده است.

185-مؤمن بین نعمت و لغزش

1/888- الآمدي رَفَعَهُ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : إِنَّهُ قَالَ : ﴿اَلمُؤْمِنُ بَیْنَ نِعْمَه و خَطیئَه لا یُصلِحُهُما إلاّ الشُّکرُ وَالإسْتِغْفارُ﴾ (3)

امیرمؤمنان على علیه السلام فرمود: مؤمن پیوسته بین نعمت و خطا روزگار می گذراند پس غیر از شکر و استغفار چیزی آن دو را اصلاح و پایدار نمی کند.

186-مؤمن بردبار

1/889- الكليني، عَنِ اَلْعُدَّهِ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أُرْوَمَهَ، عَنْ أَبِی إِبْرَاهِیمَ اَلْأَعْجَمِیِّ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا ععَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿اَلْمُؤْمِنُ حَلِیمٌ لاَ یَجْهَلُ وَ إِنْ جُهِلَ عَلَیْهِ یَحْلُمُ وَ لاَ یَظْلِمُ وَ إِنْ ظُلِمَ غَفَرَ وَ لاَ یَبْخَلُ وَ إِنْ بُخِلَ عَلَیْهِ صَبَرَ﴾ (4)

امام صادق علیه السلام فرمود: مؤمن بردباری است که به کسی جسارت نمی کند و اگر نسبت به او جسارتی صورت گیرد بردباری می ورزد ستم نمی کند و اگر به وی

ص: 505


1- أمالي المفيد، ص195 ، المجلس الثالث والعشرون، ح27.
2- تحف العقول، ص 275
3- غرر الحكم، ج 1، ص 71، ح 1801
4- الكافي، ج 2، ص 235.

ستم شود می بخشد. بخل نمی ورزد و اگر بر او بخل ورزند، صبر می کند.

2/890- أبو القاسم الكوفي، رَفَعَهُ إِلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَالَ: ﴿لاَ یَکْمُلُ اَلْمُؤْمِنُ فِی إِیمَانِهِ حَتَّی تَکُونَ فِیهِ ثَلاَثُ خِصَالٍ حِلْمٌ یَرْدَعُهُ عَنِ اَلْجَهْلِ وَ وَرَعٌ یَحْجِزُهُ عَنِ اَلْمَعَاصِی وَ کَرَمٌ یَحْسُنُ بِهِ صُحْبَتُهُ﴾ (1)

پیامبر خدا صلی الله علیه و اله فرمود: مؤمن در ایمانش به کمال نمی رسد مگر این که سه خصلت داشته باشد: بردباری و حلمی که جهل را دفع کند و پاکدامنی و ورعی که او را از نافرمانی خداوند باز دارد و بزرگواری و کَرمی که همنشینی با او را دلپذیر نماید

3/891- أبو القاسم الكوفي رَفَعَهُ إِلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَالَ: ﴿انَّ المُؤمِنَ لِيُدْرِكَ بِالْحِلْمِ وَاللّينَ دَرَجَةَ الْعابِدِ الْمُتَهَجِّدِ﴾ (2)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: مؤمن به واسطه بردباری و نرمخویی به مقام عابد شب زنده دار می رسد

187-مؤمن رحمت بر مؤمن است

1/892- الكليني، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِیهِ ، عَنْ هَارُونَ بْنِ الْجَهْمِ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ عَمَّارٍ الصَّیْرَفِیِّ : قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿جُعِلْتُ فِدَاكَ الْمُؤْمِنُ رَحْمَةٌ عَلَي الْمُؤْمِنِ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ وَ كَيْفَ ذَاكَ قَالَ أَيُّمَا مُؤْمِنٍ أَتَي أَخَاهُ فِي حَاجَةٍ فَإِنَّمَا ذَلِكَ رَحْمَةٌ مِنَ اللَّهِ سَاقَهَا إِلَيْهِ وَ سَبَّبَهَا لَهُ فَإِنْ قَضَي حَاجَتَهُ كَانَ قَدْ قَبِلَ الرَّحْمَةَ بِقَبُولِهَا وَ إِنْ رَدَّهُ عَنْ حَاجَتِهِ وَ هُوَ يَقْدِرُ عَلَي قَضَائِهَا فَإِنَّمَا رَدَّ عَنْ نَفْسِهِ رَحْمَةً مِنَ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ سَاقَهَا إِلَيْهِ وَ سَبَّبَهَا لَهُ وَ ذَخَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ تِلْكَ الرَّحْمَةَ إِلَي يَوْمِ الْقِيَامَةِ حَتَّي يَكُونَ الْمَرْدُودُ عَنْ حَاجَتِهِ هُوَ الْحَاكِمَ فِيهَا إِنْ

ص: 506


1- كتاب الاخلاق و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج 11، ص288
2- كتاب الاخلاق و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج 11، ص 288.

شَاءَ صَرَفَهَا إِلَي نَفْسِهِ وَ إِنْ شَاءَ صَرَفَهَا إِلَي غَيْرِهِ يَا إِسْمَاعِيلُ فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ وَ هُوَ الْحَاكِمُ فِي رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ قَدْ شُرِعَتْ لَهُ فَإِلَي مَنْ تَرَي يَصْرِفُهَا قُلْتُ لَا أَظُنُّ يَصْرِفُهَا عَنْ نَفْسِهِ قَالَ لَا تَظُنَّ وَ لَكِنِ اسْتَيْقِنْ فَإِنَّهُ لَنْ يَرُدَّهَا عَنْ نَفْسِهِ يَا إِسْمَاعِيلُ مَنْ أَتَاهُ أَخُوهُ فِي حَاجَةٍ يَقْدِرُ عَلَي قَضَائِهَا فَلَمْ يَقْضِهَا لَهُ سَلَّطَ اللَّهُ عَلَيْهِ شُجَاعاً يَنْهَشُ إِبْهَامَهُ فِي قَبْرِهِ إِلَي يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَغْفُوراً لَهُ أَوْ مُعَذَّباً﴾ (1)

اسماعيل فرزند عمّار صیرفی می گوید: به امام صادق علیه السلام گفتم: قربانت ،گردم آیا مؤمن رحمت است بر مؤمن؟ فرمود .آری گفتم: چگونه؟ فرمود: هر مؤمنی برای حاجتی نزد برادرش ،بیاید این خود رحمتی است از خدا برای او؛ زیرا مؤمن را سوی برادرش کشانده و وسیله سازی کرده برای او؛ و اگر حاجتش را برآورده سازد این رحمت را پذیرفته ،وگرنه با این که می تواند آن را برآورده کند، رحمت خدای عز و جل را که به سوی او کشانده و وسیله سازی کرده، از خود رد کرده، و خدا این رحمت را ذخیره می کند تا روز قیامت؛ و آن کسی که حاجتش رد شده، بر آن حاکم است و اگر بخواهد برای خودش می پذیرد و اگر بخواهد، به دیگری بر می گرداند ای ،اسماعیل روز قیامت که شود و او حاکم باشد در این رحمت خدا، که به خاطر او پدید آورده، به نظر تو آن را به چه کسی بدهد؟ من گفتم: گمان ندارم آن را از خود بگرداند. فرمود نه این که گمان ،کنی بلکه یقین داشته باش که آن را از خودش بر نمی گرداند ای اسماعیل هر کس برادرش برای حاجتی نزدش بیاید و در حالی که می تواند آن را برآورده سازد، نیاز آن نیازمند را بر نیاورد، خداوند ماری را بر او مسلط می سازد که انگشت ابهام او را در قبرش تا روز قیامت می گزد، چه آمرزیده گردد و چه در عذاب بیفتد.

2/893- الكليني، نِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ ، عَنْ مُعَلَّی بْنِ مُحَمَّدٍ ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ

ص: 507


1- الكافي، ج 2، ص 193.

عبدالله، عَنْ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ : ﴿ مَنْ أَتَاهُ أَخُوهُ اَلْمُؤْمِنُ فِی حَاجَهٍ فَإِنَّمَا هِیَ رَحْمَهٌ مِنَ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی سَاقَهَا إِلَیْهِ فَإِنْ قَبِلَ ذَلِکَ فَقَدْ وَصَلَهُ بِوَلاَیَتِنَا وَ هُوَ مَوْصُولٌ بِوَلاَیَهِ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی وَ إِنْ رَدَّهُ عَنْ حَاجَتِهِ وَ هُوَ یَقْدِرُ عَلَی قَضَائِهَا سَلَّطَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی عَلَیْهِ شُجَاعاً مِنْ نَارٍ یَنْهَشُهُ فِی قَبْرِهِ إِلَی یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ مَغْفُوراً لَهُ أَوْ مُعَذَّباً فَإِنْ عَذَرَهُ اَلطَّالِبُ کَانَ أَسْوَأَ حَالاً﴾ (1)

امام كاظم علیه السلام فرمود: هر کس برادر مؤمنش برای حاجتی به نزد او بیاید، همانا آن ،حاجت رحمتی است از طرف خداوند تبارک و تعالی که به سویش روانه کرده است؛ اگر بپذیرد البته او را به ولایت ما می رساند که وصل به ولایت خدای تبارک و تعالی است و اگر آن را رد کند با این که می تواند آن را برآورده سازد خدای تبارک و تعالی ماری آتشین در قبر بر او مسلط می کند و تا روز قیامت او را می گزد چه آمرزیده گردد و چه معذّب ،باشد و اگر حاجت خواه او را معذور ،دارد حالش بدتر و سیاه تر می گردد.

می گویم: این روایت را کلینی در کتاب کافی (2) شریف با همین سلسله سند یک بار دیگر نقل نموده است البته با این اضافه که: شنیدم حضرت امام صادق علیه السلام می فرمودند: کسی که برادرش برای رفع گرفتاری یا حاجتی به او پناه ببرد و او بتواند پناهش دهد اما ندهد، بی گمان پیوند ولایت خداوند تبارک و تعالی را بریده است.

3/194- ابْنِ فَهْدٍ الْحِلِّيِّ، رَفَعَهُ إِلَی إِسْمَاعِیلَ بْنِ عَمّارٍ قالَ: ﴿قُلْتُ لِأَبی عَبْدِاللّه المؤمن رَحْمَةٌ؟ قَالَ: نَعَمْ وَ أَيُّمَا مُؤْمِنٍ أَتَاهُ أَخُوهُ فِي حَاجَةٍ فَإِنَّمَا ذَلِكَ رَحْمَةٌ سَاقَهَا اَللَّهُ إِلَيْهِ وَ سَبَّبَهَا لَهُ فَإِنْ قَضَاهَا كَانَ قَدْ قَبِلَ اَلرَّحْمَةَ بِقَبُولِهَا وَ إِنْ رَدَّهُ وَ هُوَ يَقْدِرُ عَلَي قَضَائِهَا فَإِنَّمَا رَدَّ عَلَي نَفْسِهِ اَلرَّحْمَةَ اَلَّتِي سَاقَهَا اَللَّهُ إِلَيْهِ وَ سَبَّبَهَا لَهُ وَ اِدُّخِرَتِ اَلرَّحْمَةُ لِلْمَرْدُودِ عَنْ حَاجَتِهِ وَ مَنْ مَشَي فِي حَاجَةِ أَخِيهِ وَ لَمْ يُنَاصِحْهُ بِكُلِّ جُهْدِهِ فَقَدْ خَانَ اَللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ أَيُّمَا رَجُلٍ مِنْ شِيعَتِنَا أَتَاهُ رَجُلٌ مِنْ

ص: 508


1- الكافي، ج 2، ص 196.
2- الكافي، ج 2، ص 367.

إِخْوَتِهِ وَ اِسْتَعَانَ بِهِ فِي حَاجَتِهِ فَلَمْ يُعِنْهُ وَ هُوَ يَقْدِرُ اِبْتَلاَهُ اَللَّهُ تَعَالَي بِقَضَاءِ حَوَائِجِ أَعْدَائِنَا لِيُعَذِّبَهُ بِهَا وَ مَنْ حَقَّرَ مُؤْمِناً فَقِيراً أَوِ اِسْتَخَفَّ بِهِ- وَ اِحْتَقَرَهُ لِقِلَّةِ ذَاتِ يَدِهِ وَ فَقْرِهِ شَهَرَهُ اَللَّهُ (3)يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ عَلَي رُءُوسِ اَلْخَلاَئِقِ- وَ حَقَّرَهُ وَ لاَ يَزَالُ مَاقِتاً لَهُ وَ مَنِ اُغْتِيبَ عِنْدَهُ أَخُوهُ اَلْمُؤْمِنُ فَنَصَرَهُ وَ أَعَانَهُ نَصَرَهُ اَللَّهُ فِي اَلدُّنْيَا وَ اَلْآخِرَةِ وَ مَنْ لَمْ يَنْصُرْهُ وَ لَمْ يَدْفَعْ عَنْهُ وَ هُوَ يَقْدِرُ خَذَلَهُ اَللَّهُ وَ حَقَّرَهُ فِي اَلدُّنْيَا وَ اَلْآخِرَةِ﴾ (1)

اسماعیل فرزند عمار صیرفی :گفت به امام صادق علیه السلام گفتم قربانت ،گردم آیا مؤمن بر مؤمن مایه رحمت است؟ فرمود: آری :گفتم چگونه؟ فرمود: هر مؤمنی برای نیازی نزد برادرش بیاید در واقع رحمتی است که خدا به سوی او روانه کرده و برایش وسیله سازی کرده و اگر حاجتش را برآورده سازد، آن را پذیرفته، و اگر ردش کند در حالی که توانایی برآوردن آن را دارد رحمتی را که خدا برایش فرام کرده از خود رد کرده و آن رحمت برای شخصی که رد شده، در روز قیامت ذخیره می شود. و هر کس در انجام حاجت برادرش قدم بردارد ولی برایش با همه توانش خیر خواهی نکند به خدا و رسولش و مؤمنان خیانت کرده و هر کس از شیعیان که برادر مؤمنش نزد او اید و از او یاری طلبد با این که می تواند یاری اش نکند خدا او را گرفتار به انجام حوائج دشمنان ما دچار می کند تا به آن عذابش دهد. و هر كس مؤمن فقیری را تحقیر کند خدا روز قیامت در برابر همه مردم او را انگشت نما می کند و حقیرش می سازد و پیوسته بدخواه او است و هر که در برابرش بدگویی از برادر مؤمنش شود و از او دفاع کند و بدین وسیله او را یاری کند خداوند در دنیا و آخرت او را یاری می رساند و هر که چنین نکند خداوند او را به خود وا می نهد و در دنیا و آخرت تحقیرش می کند

ص: 509


1- عدة الداعي، ص 177؛ و نقل عنه في بحار الأنوار، ج 72، ص177، ح 15.

188-مؤمن بزرگ خاندان خود

1/895- سِبْطُ اَلطَّبْرِسِیِّ رَفَعه إلى أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿ اَلْمُؤْمِنُ زَعِیمُ أَهْلِ بَیْتِهِ شَاهِدٌ عَلَیْهِمْ وَلاَیَتَهُمْ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: مؤمن زعیم خاندان خود است و گواه آن ها است و تهمتی متوجه او نیست.

189-مؤمنان دو گروهند

1/896- الكليني، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مِهْرَانَ، عَنْ یُونُسَ بْنِ یَعْقُوبَ عَنْ أَبِی مَرْیَمَ اَلْأَنْصَارِیِّ، عَنْ أبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ: ﴿قَامَ رَجُلٌ بِالْبَصْرَةِ إلَی أمِیرِالْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلامُ فَقَالَ: یَا أمِیرَالْمُؤْمِنِینَ! أخْبِرْنَا عَنِ الْإخْوَانِ فَقَالَ: الْإخْوَانُ صِنْفَانِ: إخْوَانُ الثِّقَةِ وَ إخْوَانُ الْمُکَاشَرَةِ، فَأمَّا إخْوَانُ الثِّقَةِ فَهُمُ الْکَفُّ وَ الْجَنَاحُ وَ الْأهْلُ وَ الْمَالُ، فَإذَا کُنْتَ مِنْ أخِیکَ عَلَی حَدِّ الثِّقَةِ فَابْذُلْ لَهُ مَالَکَ وَ بَدَنَکَ، وَ صَافِ مَنْ صَافَاهُ، وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ، وَ اکْتُمْ سِرَّهُ وَ عَیْبَهُ، وَ أظْهِرْ مِنْهُ الْحَسَنَ، وَ اعْلَمْ أیُّهَا السَّائِلُ! أنَّهُمْ أقَلُّ مِنَ الْکِبْرِیتِ الْأحْمَرِ، وَ أمَّا إخْوَانُ الْمُکَاشَرَةِ فَإنَّکَ تُصِیبُ لَذَّتَکَ مِنْهُمْ، فَلَا تَقْطَعَنَّ ذَلِکَ مِنْهُمْ، وَ لَا تَطْلُبَنَّ مَا وَرَاءَ ذَلِکَ مِنْ ضَمِیرِهِمْ، وَ ابْذُلْ لَهُمْ مَا بَذَلُوا لَکَ مِنْ طَلَاقَةِ الْوَجْهِ وَ حَلَاوَةِ اللِّسَانِ﴾ (2)

امام باقر علیه السلام فرمود: مردی در بصره از جا برخاست و به امیرمؤمنان على علیه السلام گفت: ای امیر مؤمنان! ما را از برادران [و دوستان] آگاه فرما. فرمود: برادران دو دسته اند: برادران مورد اعتماد و برادران [هنگام] بگو بخند. امّا برادران مورد اعتماد اینان [به منزله] دست و بال و وسیلهٔ پیشرفت و خانواده و دارایی [ انسان] هستند پس هرگاه به برادرت اعتماد داشتی مال و جانت را نثار او کن، و با دوستانش دوست و با دشمنانش دشمن باش و رازدار و عیب پوش او باش و

ص: 510


1- مشكاة الأنوار، ص99؛ و نقل عنه في بحار الأنوار، ج 64، ص 71 ، ح33.
2- الكافي، ج 2، ص 248.

خوبی هایش را آشکار ساز بدان ای پُرسنده که این دسته برادران، از کبریت اَحمَر کمیاب ترند. و امّا برادران [هنگام] بگو بخند، تو از ایشان به لذّت خود می رسی پس این را از آنان مَبُر و بیش از آن هم از درون آنان مجوی و با آنان گشاده رو و شیرین زبان ،باش آن سان که ایشان با تو هستند.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد المُکاشره از ماده کشر: نمایان شدن دندان ها هنگام خنده و کاشَرَه: موقعی که در صورت کسی بخندد و گشاده رویی .کند صاف مَن صافاهُ: دوستی خالصانه با کسی که یکرنگ است.

2/897- الكليني عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَ، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ، عن مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ، عَنْ خَالِدٍ اَلْعَمِّیِّ عَنْ خَضِرِ بْنِ عَمْرٍو ، عن أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: سَمِعْتُهُ یَقُولُ : ﴿المُؤمِنُ مُؤمِنانِ : مُؤمِنٌ وَ فی للّهِِ بِشُروطِهِ الَّتی شَرَطَها عَلَیهِ ، فَذلِکَ مَعَ النَّبِیّینَ وَالصِّدّیقینَ وَالشُّهَداءِ وَالصّالِحینَ و حَسُنَ اُولئِکَ رَفیقا ، و ذلِکَ مَن یَشفَعُ و لا یُشفَعُ لَهُ ، و ذلِکَ مِمَّن لا تُصیبُهُ أهوالُ الدُّنیا و لا أهوالُ الآخِرَهِ . و مُؤمِنٌ زَلَّت بِهِ قَدَمٌ، فَذلِکَ کَخامَهِ الزَّرعِ کَیفَما کَفَأَتهُ الرّیحُ انکَفَأَ ، و ذلِکَ مِمَّن تُصیبُهُ أهوالُ الدُّنیا وَالآخِرَهِ و یُشفَعُ لَهُ، و هُوَ عَلی خَیرٍ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: مؤمن، دوگونه است [یکی] مؤمنی که به شروطی که خداوند با او کرده است وفا می کند چنین ،مؤمنی با پیامبران و صدّیقان و شهیدان و شایستگان ،است و چه نیکو همدمانی هستند اینان این ،مؤمن کسی است که شفاعت می کند و خود نیاز به شفاعت ندارد؛ کسی است که نه هراس های دنیا به او می رسد و نه هراس های آخرت و [دوم] مؤمنی که پایش می لغزد (و مرتکب گناه می شود). او مانند ساقه نازک گیاه است که به هر سو باد آن را خم کند، خم می شود. او کسی است که هراس های دنیا و آخرت، به وی می رسند و برایش شفاعت می شود و البتّه در مسیر خیر است.

ص: 511


1- الكافي، ج 2، ص 248.

می گویم: اِنکَفَا: برگشت در حالی که رنگش دگرگون شده بود. خامة الزرع: نخستین چیزی که بر ساقه گیاه می روید یا ساقه تر و تازه و نازک و لطیف گیاه.

3/898- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ، عَنْ نَصِیرٍ أَبِی اَلْحَکَمِ اَلْخَثْعَمِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿الْمُؤْمِنُ مُؤْمِنَانِ فَمُؤْمِنٌ صَدَقَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ وَ فَى بِشَرْطِهِ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ ﴿رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ﴾ (1) فَذَلِكَ الَّذِي لا تُصِيبُهُ أَهْوَالُ الدُّنْيَا وَ لا أَهْوَالُ الآْخِرَةِ وَ ذَلِكَ مِمَّنْ يَشْفَعُ وَ لا يُشْفَعُ لَهُ وَ مُؤْمِنٌ كَخَامَةِ الزَّرْعِ تَعْوَجُّ أَحْيَاناً وَ تَقُومُ أَحْيَاناً فَذَلِكَ مِمَّنْ تُصِيبُهُ أَهْوَالُ الدُّنْيَا وَ أَهْوَالُ الآْخِرَةِ وَ ذَلِكَ مِمَّنْ يُشْفَعُ لَهُ وَ لا يَشْفَعُ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: مؤمن بر دوگونه است مؤمنی که به عهد و شرط خدا وفا .کند و این سخن خداوند عز و جل است که: «مردانی هستند که به پیمانی که با خدا بسته بودند وفا کردند». چنین مؤمنی نه گرفتار هول و هراس های دنیا می شود و نه هول و هراس های آخرت او از کسانی است که خود شفاعت می کند و نیاز به شفاعت کسی ندارد؛ [دوم] مؤمنی که چون ساقه ،گیاه، گاه کج و گاه راست می شود. چنین مؤمنی دستخوش هول و هراس های دنیا و آخرت می شود و از جمله کسانی است که برایش شفاعت می شود، ولی قدرت شفاعت کردن ندارد.

190-مؤمن علوی و هاشمی

1/899- الصدوق قال : حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ الْقَطَّانُ قَالَ حَدَّثَنَا اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ اَلسَّکُونِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدِ بْنِ زَکَرِیَّا اَلْجَوْهَرِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَارَهَ، عنْ أَبِیهِ قَالَ سَمِعْتُ اَلصَّادِقَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿اَلْمُؤْمِنُ عَلَوِیٌّ لِأَنَّهُ عَلاَ فِی اَلْمَعْرِفَهِ وَ اَلْمُؤْمِنُ هَاشِمِیٌّ لِأَنَّهُ هَشَمَ اَلضَّلاَلَهَ وَ اَلْمُؤْمِنُ قُرَشِیٌّ لِأَنَّهُ أَقَرَّ بِالشَّیْءِ اَلْمَأْخُوذِ عَنَّا وَ اَلْمُؤْمِنُ عَجَمِیٌّ لِأَنَّه

ص: 512


1- سوره احزاب آیه 23
2- الكافي، ج 2، ص 248.

اِسْتَعْجَمَ عَلَیْهِ أَبْوَابَ اَلشَّرِّ وَ اَلْمُؤْمِنُ عَرَبِیٌّ لِأَنَّ نَبِیَّهُ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَرَبِیٌّ وَ کِتَابَهُ اَلْمُنْزَلَ بِلِسانٍ عَرَبِیٍّ مُبِینٍ وَ اَلْمُؤْمِنُ نَبَطِیٌّ لِأَنَّهُ اِسْتَنْبَطَ اَلْعِلْمَ وَ اَلْمُؤْمِنُ مُهَاجِرِیٌّ لِأَنَّهُ هَجَرَ اَلسَّیِّئَاتِ وَ اَلْمُؤْمِنُ أَنْصَارِیٌّ لِأَنَّهُ نَصَرَ اَللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ أَهْلَ بَیْتِ رَسُولِ اَللَّهِ وَ اَلْمُؤْمِنُ مُجَاهِدٌ لِأَنَّهُ یُجَاهِدُ أَعْدَاءَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی دَوْلَهِ اَلْبَاطِلِ بِالتَّقِیَّهِ وَ فِی دَوْلَهِ اَلْحَقِّ بِالسَّیْفِ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: مؤمن عَلَوی است؛ زیرا در شناخت، به مقام عالی رسیده است. مؤمن هاشمی است؛ زیرا گمراهی را در هم شکسته است. مؤمن، قُرَشی است؛ زیرا به آن چه از ما گرفته شده است اقرار دارد ،مؤمن عَجَم است؛ زیرا درهای ،بدی بر او بسته.اند ،مؤمن ،عرب است؛ زیرا پیامبر او عرب است و کتاب او به زبان عربی روشن فرو فرستاده شده است مؤمن، نَبْطی است؛ زیرا دانش را استنباط کرده و بدست آورده است ،مؤمن مهاجر است؛ زیرا بدی ها را ترك كرده است مؤمن انصاری است؛ زیرا خدا و پیامبر او و اهل بیت پیامبر خدا را یاری می.کند ،مؤمن مجاهد است؛ زیرا با دشمنان خداوند عز و جل در دولت ،باطل با تقیه و در دولت ،حق با شمشیر جهاد می کند

2/900- المفيد رَفَعَهُ إِلَی اَلصَّادِقِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: ﴿الْمُؤْمِنُ هَاشِمِیٌّ لِأَنَّهُ هَشَمَ الضَّلَالَ وَ الْکُفْرَ وَ النِّفَاقَ وَ الْمُؤْمِنُ قُرَشِیٌّ لِأَنَّهُ أَقَرَّ لِلشَّیْ ءِ وَ نَحْنُ الشَّیْ ءُ وَ أَنْکَرَ لَا شَیْ ءَ الدُّلَامَ وَ أَتْبَاعَهُ وَ الْمُؤْمِنُ نَبَطِیٌّ لِأَنَّهُ اسْتَنْبَطَ الْأَشْیَاءَ تَعَرَّفَ الْخَبِیثَ عَنِ الطَّیِّبِ وَ الْمُؤْمِنُ عَرَبِیٌّ لِأَنَّهُ عُرِّبَ عَنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ وَ الْمُؤْمِنُ أَعْجَمِیٌّ لِأَنَّهُ أَعْجَمَ عَنِ الدُّلَامِ فَلَمْ یَذْکُرْهُ بِخَیْرٍ وَ الْمُؤْمِنُ فَارِسِیٌّ لِأَنَّهُ تَفَرَّسَ فِی الْأَسْمَاءِ لَوْ کَانَ الْإِیمَانُ مَنُوطاً بِالثُّرَیَّا لَتَنَاوَلَهُ أَبْنَاءُ فَارِسَ یَعْنِی بِهِ الْمُتَفَرِّسَ فَاخْتَارَ مِنْهَا أَفْضَلَهَا وَ اعْتَصَمَ بِأَشْرَفِهَا وَ قَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله اتَّقُوا فِرَاسَهَ الْمُؤْمِنِ فَإِنَّهُ یَنْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: مؤمن، هاشمی است، چون گمراهی را و کفر و نفاق

ص: 513


1- علل الشرایع، ص 467، ح22.
2- الاختصاص، ص 143

را در هم شکسته است؛ مؤمن قریشی است زیرا اعتراف کرده به «شیء» و «ماییم شیء»، و «لا شیء» را منکر شده است که دَلام و پیروان او هستند؛ مؤمن، نبطی است زیرا هر چیز را بررسی کرده و پلید آن را از پاکش تشخیص داده است؛ ،مؤمن عربی ،است، زیرا از ما سخن گفته و ما را آشکارا کرده است؛ مؤمن، اعجمی است زیرا از دلام ،منافق، دَم بسته و از او به نیکی یاد نکرده است؛ مؤمن، فارسی ،است زیرا در هر نامی جستجو دارد و اگر ایمان از ستاره ثریا آویخته باشد فارسیان به آن دست پیدا می می.کنند منظور از «فارس»، «متفرّس» است که جستجو کردند و از آن برتر و شریف ترش را برگزیدند و پناه خود ساختند. و نیز رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: بپرهیزید از فراست و دریافتِ ،مؤمن، چرا که او به نور خدا می نگرد

191-حالات مؤمن هنگام مرگ

1/901- الصدوق قال : و رَوَی العَبّاسُ بنُ بَکّارٍ الضَّبِّیُّ قالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ سُلَيْمَانَ الْكُوفِيُّ الْبَزَّازُ قَالَ: حَدَّثَنَا عَمْرُو بْنُ خَالِدٍ ، عَنْ زَیْدِ بْنِ عَلِیٍّ، عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ، عَنْ أَبِیهِ اَلْحُسَیْنِ بن عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام قال: مَنْ مَاتَ یَوْمَ الْخَمِیسِ بَعْدَ زَوَالِ الشَّمْسِ إِلَی یَوْمِ الْجُمُعَةِ وَقْتَ الزَّوَالِ وَ کَانَ مُؤْمِناً أَعَاذَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ ضَغْطَةِ الْقَبْرِ وَ قَبِلَ شَفَاعَتَهُ فِی مِثْلِ رَبِیعَةَ وَ مُضَرَ وَ مَنْ مَاتَ یَوْمَ السَّبْتِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ لَمْ یَجْمَعِ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ الْیَهُودِ فِی النَّارِ أَبَداً وَ مَنْ مَاتَ یَوْمَ الْأَحَدِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ لَمْ یَجْمَعِ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النَّصَارَی فِی النَّارِ أَبَداً وَ مَنْ مَاتَ یَوْمَ الِاثْنَیْنِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ لَمْ یَجْمَعِ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ أَعْدَائِنَا مِنْ بَنِی أُمَیَّةَ فِی النَّارِ أَبَداً وَ مَنْ مَاتَ یَوْمَ الثَّلَاثَاءِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ حَشَرَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَعَنَا فِی الرَّفِیقِ الْأَعْلَی وَ مَنْ مَاتَ یَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَقَاهُ اللَّهُ نَحْسَ یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ أَسْعَدَهُ بِمُجَاوَرَتِهِ وَ أَحَلَّهُ دَارَ الْمُقَامَةِ مِنْ فَضْلِهِ لَا یَمَسُّهُ فِیهَا نَصَبٌ وَ لَا یَمَسُّهُ فِیهَا لُغُوبٌ ثُمَّ قَالَ علیه السلام الْمُؤْمِنُ عَلَی أَیِّ الْحَالَاتِ مَاتَ وَ فِی أَیِّ یَوْمٍ وَ سَاعَةٍ قُبِضَ فَهُوَ صِدِّیقٌ شَهِیدٌ وَ لَقَدْ سَمِعْتُ حَبِیبِی رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلّم یَقُولُ لَوْ أَنَّ الْمُؤْمِنَ

ص: 514

خَرَجَ مِنَ الدُّنْیَا وَ عَلَیْهِ مِثْلُ ذُنُوبِ أَهْلِ الْأَرْضِ لَکَانَ الْمَوْتُ کَفَّارَةً لِتِلْکَ الذُّنُوبِ ثُمَّ قَالَ علیه السلام مَنْ قَالَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ بِإِخْلَاصٍ فَهُوَ بَرِی ءٌ مِنَ الشِّرْکِ وَ مَنْ خَرَجَ مِنَ الدُّنْیَا لَا یُشْرِکُ بِاللَّهِ شَیْئاً دَخَلَ الْجَنَّةَ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآیَةَ ﴿إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ﴾ (1) مِنْ شِیعَتِکَ وَ مُحِبِّیکَ یَا عَلِیُّ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ هَذَا لِشِیعَتِی قَالَ إِی وَ رَبِّی إِنَّهُ لِشِیعَتِکَ وَ إِنَّهُمْ لَیَخْرُجُونَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مِنْ قُبُورِهِمْ وَ هُمْ یَقُولُونَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ حُجَّةُ اللَّهِ فَیُؤْتَوْنَ بِحُلَلٍ خُضْرٍ مِنَ الْجَنَّةِ وَ أَکَالِیلَ مِنَ الْجَنَّةِ وَ تِیجَانٍ مِنَ الْجَنَّةِ وَ نَجَائِبَ مِنَ الْجَنَّةِ فَیَلْبَسُ کُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ حُلَّةً خَضْرَاءَ وَ یُوضَعُ عَلَی رَأْسِهِ تَاجُ الْمَلِکِ وَ إِکْلِیلُ الْکَرَامَةِ ثُمَّ یَرْکَبُونَ النَّجَائِبَ فَتَطِیرُ بِهِمْ إِلَی الْجَنَّةِ ﴿لا یَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَکْبَرُ وَ تَتَلَقَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ هذا یَوْمُکُمُ الَّذِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ﴾ (2) (3)

حضرت سجّاد علیه السلام از پدرش علیه السلام از جدش امیرمؤمنان على علیه السلام فرمود که: خداوند مؤمنی را که هنگام زوال روز پنجشنبه تا جمعه از دنیا برود، از فشار قبر حفظ کرده و شفاعتش را قبول می کند و مؤمنی که روز شنبه بمیرد، خداوند هرگز او را با یهودیان در جهنّم قرار ندهد مؤمنی که روز یکشنبه از دنیا برود، خداوند هرگز او را با مسیحیان در جهنم قرار ندهد. مؤمنی که روز دوشنبه از دنیا خداوند هرگز او را با بنی امیه در آتش قرار ندهد مؤمنی که روز سه شنبه از دنیا برود، خداوند او را با ما در مقامی رفیع در بهشت محشور نماید. مؤمنی که روز چهارشنبه از دنیا ،برود خداوند نحسی قیامت را از او بردارد و با مجاورت خود سعادتمند کند و او را با فضل خود در سرای اقامت (جاویدان) جای دهد که نه در آن رنجی است و نه سستی و واماندگی مؤمن در هر حال و هر ساعتی جانش گرفته شود شهید است همانا از ولیّ خویش رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که می فرمود:

ص: 515


1- سوره نساء، آیه 48
2- سوره انبیاء، آیه 103
3- الفقيه، ج 4، ص 411، رقم 5896.

مؤمن هرگاه از دنیا رود و همچون گناهان اهل زمین را داشته باشد، مرگ کفّاره این گناهان است. سپس فرمود: هر کس از روی خلوص «لا اله الا الله» گوید، از شرک دور است و هرکس بدون شرک به خداوند بمیرد وارد بهشت می شود. سپس این آیه را خواند «خداوند (هرگز) شرک را نمی بخشد! و پایینتر از آن را برای هرکس (بخواهد و شایسته بداند) می بخشد». و آن ها شیعیان و دوستان تو هستند یا علی! عرض :کردم ای رسول خدا صلی الله علیه و آله این برای شیعیان من است؟ فرمود: آری، به پروردگارم سوگند تنها برای شیعیان و دوستان توست. آن ها در حال گفتن ﴿ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اَللَّهِ، عليّ حجّةُ الله﴾ از قبرهای خویش بیرون می آیند. برای آنان خلعت های سبز و افسرها و تاج های بهشتی .آورند هر کدام از آن ها یک خلعت سبز پوشد، تاج حکومت بر سر نهد، افسر کرامت گیرد و بر مَرکب های نجیب و راهوار سوار شوند که آن ها را به سوی بهشت پرواز ،دهند سپس این آیه را قرائت فرمود: «وحشت ،بزرگ آن ها را اندوهگین نمی کند و فرشتگان به استقبالشان می آیند (و می گویند:) این همان روزی است که به شما وعده داده می شد!»

2/902- الصدوق قال : أَبِي قُدِّسَ سِرِّهِ قال : حَدَّثَنِي عَبْدُاللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ ، عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ سَدِيرٍ الصَّيْرَفِيِّ قَالَ: ﴿کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَذَکَرُوا عِنْدَهُ اَلْمُؤْمِنَ فَالْتَفَتَ إِلَیَّ فَقَالَ یَا أَبَا اَلْفَضْلِ أَلاَ أُحَدِّثُکَ بِحَالِ اَلْمُؤْمِنِ عِنْدَ اَللَّهِ قُلْتُ بَلَی فَحَدِّثْنِی قَالَ فَقَالَ إِذَا قَبَضَ اَللَّهُ رُوحَ اَلْمُؤْمِنِ صَعِدَ مَلَکَاهُ إِلَی اَلسَّمَاءِ فَقَالاَ رَبَّنَا عَبْدُکَ فُلاَنٌ وَ نِعْمَ اَلْعَبْدُ کَانَ لَکَ سَرِیعاً فِی طَاعَتِکَ بَطِیئاً عَنْ مَعْصِیَتِکَ وَ قَدْ قَبَضْتَهُ إِلَیْکَ فَمَا ذَا تَأْمُرُنَا مِنْ بَعْدِهِ قَالَ فَیَقُولُ اَللَّهُ لَهُمَا اِهْبِطَا إِلَی اَلدُّنْیَا وَ کُونَا عِنْدَ قَبْرِ عَبْدِی فَمَجِّدَانِی وَ سَبِّحَانِی وَ هَلِّلاَنِی وَ کَبِّرَانِی وَ اُکْتُبَا ذَلِکَ لِعَبْدِی حَتَّی أَبْعَثَهُ مِنْ قَبْرِهِ ثُمَّ قَالَ أَلاَ أَزِیدُکَ فَقُلْتُ بَلَی فَزِدْنِی فَقَالَ إِذَا بَعَثَ اَللَّهُ اَلْمُؤْمِنَ مِنْ قَبْرِهِ خَرَجَ مَعَهُ مِثَالٌ یَقْدُمُهُ أَمَامَهُ فَکُلَّمَا رَأَی اَلْمُؤْمِنُ هَوْلاً مِنْ أَهْوَالِ یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ قَالَ لَهُ اَلْمِثَالُ لاَ تَحْزَنْ وَ لاَ تَفْزَعْ وَ أَبْشِرْ بِالسُّرُورِ وَ اَلْکَرَامَهِ مِنَ اَللَّهِ فَمَا یَزَالُ یُبَشِّرُهُ بِالسُّرُورِ وَ اَلْکَرَامَه مِنَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ

ص: 516

حَتَّی یَقِفَ بَیْنَ یَدَیِ اَللَّهِ جَلَّ جَلاَلُهُ فَیُحَاسِبُهُ حِسَاباً یَسِیراً وَ یَأْمُرُ بِهِ إِلَی اَلْجَنَّهِ وَ اَلْمِثَالُ أَمَامَهُ فَیَقُولُ لَهُ اَلْمُؤْمِنُ رَحِمَکَ اَللَّهُ نِعْمَ اَلْخَارِجُ خَرَجْتَ مَعِی مِنْ قَبْرِی مَا زِلْتَ تُبَشِّرُنِی بِالسُّرُورِ وَ اَلْکَرَامَهِ مِنَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَتَّی رَأَیْتُ ذَلِکَ فَمَنْ أَنْتَ؟ فَیَقُولُ لَهُ اَلْمِثَالُ: أَنَا اَلسُّرُورُ اَلَّذِی کُنْتَ تُدْخِلُهُ عَلَی أَخِیکَ اَلْمُؤْمِنِ فِی اَلدُّنْیَا خَلَقَنِیَ اَللَّهُ مِنْهُ لِأَسُرَّک﴾ (1)

سدیر صیرفی گوید: در محضر امام صادق علیه السلام بودم و اصحاب درباره مؤمن و مقام و منزلت او صحبت می کردند، حضرت از آن میان روی به من کرد و فرمود: ای ابا الفضل! (كُنيه سدیر) آیا دوست داری که با تو از شأن و منزلت مؤمن در پیشگاه خداوند سخن بگویم؟ عرض کردم آری بفرمایید! فرمود: چون خداوند روح مؤمن را بگیرد دو فرشته ای که بر او گمارده شده بودند، به طرف آسمان بالا می روند و عرضه می:دارند پروردگارا فلان بنده تو که بنده خوب و شایسته ای بود و در انجام طاعات و فرامین تو کوشا و سختکوش و در نافرمانی از دستورات تو کند و کم جنب و جوش جان او را گرفتی و به سوی خود فراخواندی، اینک فرمان چیست؟! خداوند به آن دو فرشته خطاب فرماید که به زمین فرود آیید و در کنار قبر بنده ام مستقر شوید و (مدام) به حمد و تسبیح و تهليل و تكبير من مشغول باشید و (ثواب) این عبادات را برای بنده ام بنویسید تا زمانی که او را از قبر برانگیزم. سپس فرمود: برایت بیشتر بگویم؟ :گفتم بفرمایید. فرمود: وقتی خدا بنده خود را از قبرش برمی انگیزد، نمونه و تمثالی با او خارج می شود، و هرگاه آن مؤمن هراسی از روز قیامت را ببیند آن تمثال می گوید بی تابی مکن، بی تابی مکن و غم مخور؛ بشارت باد بر تو شادی و کرامت خداوند عز و جل. و پیوسته او را به سرور و کرامت مژده می دهد تا این که خداوند را ملاقات کند و حساب او را به آسانی ،برسد و فرمان بهشت به او بدهد و آن تمثال جلوی او است و مؤمن به او می گوید:

ص: 517


1- ثواب الأعمال، ص238.

خدا تو را رحمت کند چه خوب که با من از قبرم خارج شدی، و پیوسته مرا به شادمانی و کرامت خداوند عز و جل مژده دادی تا انجام شد؛ بگو که هستی؟ آن تمثال می:گوید من همان شادی و خوشحالی هستم که در دنیا به دل برادر مؤمنت بخشیدی؛ خدا مرا آفرید تا به تو مژده بدهم.

می گویم: روایت از نظر سند معتبره می باشد و قسمتی از آن را در عنوان "شاد نمودن مؤمن" نقل نمودیم.

3/903- المفيد قال : حَدَّثَنَا أَبُو جَعْفَرٍ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بنِ عِیسَی قَالَ حَدَّثَنِی سَعِیدُ بْنُ جَنَاحٍ، عَنْ عَوْفِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَزْدِیِّ، عَنْ بَعْضِ أصْحَابِنَا عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قال: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: ﴿إِذَا أَرَادَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی قَبْضَ رُوحِ الْمُؤْمِنِ قَالَ یَا مَلَكَ الْمَوْتِ انْطَلِقْ أَنْتَ وَ أَعْوَانُكَ إِلَی عَبْدِی فَطَالَ مَا نَصَبَ نَفْسَهُ مِنْ أَجْلِی فَأْتِنِی بِرُوحِهِ لِأُرِیحَهُ عِنْدِی فَیَأْتِیهِ مَلَكُ الْمَوْتِ بِوَجْهٍ حَسَنٍ وَ ثِیَابٍ طَاهِرَةٍ وَ رِیحٍ طَیِّبَةٍ فَیَقُومُ بِالْبَابِ فَلَا یَسْتَأْذِنُ بَوَّاباً وَ لَا یَهْتِكُ حِجَاباً وَ لَا یَكْسِرُ بَاباً مَعَهُ خَمْسُمِائَةِ مَلَكٍ أَعْوَانٌ مَعَهُمْ طِنَانُ (1) الرَّیْحَانِ وَ الْحَرِیرِ الْأَبْیَضِ وَ الْمِسْكِ الْأَذْفَرِ فَیَقُولُونَ السَّلَامُ عَلَیْكَ یَا وَلِیَّ اللَّهِ أَبْشِرْ فَإِنَّ الرَّبَّ یُقْرِئُكَ السَّلَامَ أَمَا إِنَّهُ عَنْكَ رَاضٍ غَیْرُ غَضْبَانَ وَ أَبْشِرْ بِرَوْحٍ وَ رَیْحَانٍ وَ جَنَّةِ نَعِیمٍ﴾

﴿قَالَ أَمَّا الرَّوْحُ فَرَاحَةٌ مِنَ الدُّنْیَا وَ بَلَائِهَا وَ أَمَّا الرَّیْحَانُ مِنْ كُلِّ طِیبٍ فِی الْجَنَّةِ فَیُوضَعُ عَلَی ذَقَنِهِ فَیَصِلُ رِیحُهُ إِلَی رُوحِهِ فَلَا یَزَالُ فِی رَاحَةٍ حَتَّی یَخْرُجَ نَفْسُهُ ثُمَّ یَأْتِیهِ رِضْوَانُ خَازِنُ الْجَنَّةِ فَیَسْقِیهِ شَرْبَةً مِنَ الْجَنَّةِ لَا یَعْطَشُ فِی قَبْرِهِ وَ لَا فِی الْقِیَامَةِ حَتَّی یَدْخُلَ الْجَنَّةَ رَیَّاناً فَیَقُولُ یَا مَلَكَ الْمَوْتِ رُدَّ رُوحِی حَتَّی یُثْنِیَ عَلَی جَسَدِی وَ جَسَدِی عَلَی رُوحِی قَالَ فَیَقُولُ مَلَكُ الْمَوْتِ لِیُثْنِ كُلُّ وَاحِدٍ مِنْكُمَا عَلَی صَاحِبِهِ فَیَقُولُ الرُّوحُ جَزَاكَ اللَّهُ مِنْ جَسَدٍ خَیْرَ الْجَزَاءِ لَقَدْ كُنْتَ فِی طَاعَةِ اللَّهِ مُسْرِعاً وَ عَنْ مَعَاصِیهِ مُبْطِئاً فَجَزَاكَ اللَّهُ عَنِّی مِنْ جَسَدٍ خَیْرَ الْجَزَاءِ فَعَلَیْكَ السَّلَامُ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ یَقُولُ الْجَسَدُ لِلرُّوحِ مِثْلَ ذَلِكَ﴾

ص: 518


1- طِنان: جمع الطَنّ: دسته یا قطعه ای از چیزی و نیز به قامت انسان هم گفته می شود

﴿قَالَ فَیَصِیحُ مَلَكُ الْمَوْتِ أَیَّتُهَا الرُّوحُ الطَّیِّبَةُ اخْرُجِی مِنَ الدُّنْیَا مُؤْمِنَةً مَرْحُومَةً مُغْتَبِطَةً قَالَ فَرَقَّتْ بِهِ الْمَلَائِكَةُ وَ فَرَّجَتْ عَنْهُ الشَّدَائِدَ وَ سَهَّلَتْ لَهُ الْمَوَارِدَ وَ صَارَ لِحَیَوَانِ الْخُلْدِ﴾

﴿قَالَ ثُمَّ یَبْعَثُ اللَّهُ لَهُ صَفَّیْنِ مِنَ الْمَلَائِكَةِ غَیْرَ الْقَابِضِینَ لِرُوحِهِ فَیَقُومُونَ سِمَاطَیْنِ (1) مَا بَیْنَ مَنْزِلِهِ إِلَی قَبْرِهِ یَسْتَغْفِرُونَ لَهُ وَ یَشْفَعُونَ لَهُ قَالَ فَیُعَلِّلُهُ مَلَكُ الْمَوْتِ وَ یُمَنِّیهِ وَ یُبَشِّرُهُ عَنِ اللَّهِ بِالْكَرَامَةِ وَ الْخَیْرِ كَمَا تُخَادِعُ الصَّبِیَّ أُمُّهُ تَمْرُخُهُ بِالدُّهْنِ وَ الرَّیْحَانِ (2) وَ بَقَاءِ النَّفْسِ وَ یَفْدِیهِ بِالنَّفْسِ وَ الْوَالِدَیْنِ﴾

﴿قَالَ فَإِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ قَالَ الْحَافِظَانِ اللَّذَانِ مَعَهُ یَا مَلَكَ الْمَوْتِ ارْأَفْ بِصَاحِبِنَا وَ ارْفُقْ فَنِعْمَ الْأَخُ كَانَ وَ نِعْمَ الْجَلِیسُ لَمْ یُمْلِ عَلَیْنَا مَا یُسْخِطُ اللَّهُ قَطُّ فَإِذَا خَرَجَتْ رُوحُهُ خَرَجَتْ كَنَخْلَةٍ بَیْضَاءَ وُضِعَتْ فِی مِسْكَةٍ بَیْضَاءَ وَ مِنْ كُلِّ رَیْحَانٍ فِی الْجَنَّةِ فَأُدْرِجَتْ إِدْرَاجاً وَ عَرَجَ بِهَا الْقَابِضُونَ إِلَی السَّمَاءِ الدُّنْیَا قَالَ فَیُفْتَحُ لَهُ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَ یَقُولُ لَهَا الْبَوَّابُونَ حَیَّاهَا اللَّهُ مِنْ جَسَدٍ كَانَتْ فِیهِ لَقَدْ كَانَ یَمُرُّ لَهُ عَلَیْنَا عَمَلٌ صَالِحٌ وَ نَسْمَعُ حَلَاوَةَ صَوْتِهِ بِالْقُرْآنِ قَالَ فَبَكَی لَهُ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَ الْبَوَّابُونَ لِفَقْدِهِ وَ یَقُولُونَ یَا رَبِّ قَدْ كَانَ لِعَبْدِكَ هَذَا عَمَلٌ صَالِحٌ وَ كُنَّا نَسْمَعُ حَلَاوَةَ صَوْتِهِ بِالذِّكْرِ لِلْقُرْآنِ وَ یَقُولُونَ اللَّهُمَّ ابْعَثْ لَنَا مَكَانَهُ عَبْداً یُسْمِعُنَا مَا كَانَ یُسْمِعُنَا وَ یَصْنَعُ اللَّهُ مَا یَشَاءُ فَیَصْعَدُ بِهِ إِلَی عَیْشٍ رَحَّبَ بِهِ مَلَائِكَةُ السَّمَاءِ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ وَ یَشْفَعُونَ لَهُ وَ یَسْتَغْفِرُونَ لَهُ وَ یَقُولُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی رَحْمَتِی عَلَیْهِ مِنْ رُوحٍ وَ یَتَلَقَّاهُ أَرْوَاحُ الْمُؤْمِنِینَ كَمَا یَتَلَقَّی الْغَائِبُ غَائِبَهُ فَیَقُولُ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ذَرُوا هَذِهِ الرُّوحَ حَتَّی تُفِیقَ (3) فَقَدْ خَرَجَتْ مِنْ كَرْبٍ عَظِیمٍ وَ إِذَا هُوَ اسْتَرَاحَ أَقْبَلُوا عَلَیْهِ یُسَائِلُونَهُ وَ یَقُولُونَ مَا فَعَلَ فُلَانٌ وَ فُلَانٌ فَإِنْ كَانَ قَدْ مَاتَ بَكَوْا وَ اسْتَرْجَعُوا وَ یَقُولُونَ ذَهَبَتْ بِهِ أُمُّهُ الْهَاوِیَةُ فَإِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ

﴿قَالَ فَیَقُولُ اللَّهُ رُدُّوهَا عَلَیْهِ فَمِنْهَا خَلَقْتُهُمْ وَ فِیهَا أُعِیدُهُمْ وَ مِنْهَا أُخْرِجُهُمْ تَارَةً أُخْرَی قَالَ فَإِذَا حُمِلَ سَرِیرُهُ حَمَلَتْ نَعْشَهُ الْمَلَائِكَةُ وَ انْدَفَعُوا بِهِ انْدِفَاعاً وَ الشَّیَاطِینُ سِمَاطَیْنِ یَنْظُرُونَ مِنْ

ص: 519


1- یعنی به صورت دو صف منظم.
2- مرخت الرجل بالدهن: وقتی بدن او را با روغن آغشته نمایند و سپس ماساژ دهند.
3- از ماده الافاقة یعنی به هوش آمدن.

بَعِیدٍ لَیْسَ لَهُمْ عَلَیْهِ سُلْطَانٌ وَ لَا سَبِیلٌ فَإِذَا بَلَغُوا بِهِ الْقَبْرَ تَوَثَّبَتْ إِلَیْهِ بِقَاعُ الْأَرْضِ كَالرِّیَاضِ الْخُضْرِ فَقَالَتْ كُلُّ بُقْعَةٍ مِنْهَا اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ فِی بَطْنِی قَالَ فَیُجَاءُ بِهِ حَتَّی یُوضَعَ فِی الْحُفْرَةِ الَّتِی قَضَاهَا اللَّهُ لَهُ فَإِذَا وُضِعَ فِی لَحْدِهِ مُثِّلَ لَهُ أَبُوهُ وَ أُمُّهُ وَ زَوْجَتُهُ وَ وُلْدُهُ وَ إِخْوَانُهُ قَالَ فَیَقُولُ لِزَوْجَتِهِ مَا یُبْكِیكِ قَالَ فَتَقُولُ لِفَقْدِكَ تَرَكْتَنَا مُعْوِلِینَ﴾

﴿قَالَ فَتَجِی ءُ صُورَةٌ حَسَنَةٌ قَالَ فَیَقُولُ مَا أَنْتَ فَیَقُولُ أَنَا عَمَلُكَ الصَّالِحُ أَنَا لَكَ الْیَوْمَ حِصْنٌ حَصِینٌ وَ جُنَّةٌ وَ سِلَاحٌ بِأَمْرِ اللَّهِ قَالَ فَیَقُولُ أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ عَلِمْتُ أَنَّكَ فِی هَذَا الْمَكَانِ لَنَصْبْتُ نَفْسِی لَكَ وَ مَا غَرَّنِی مَالِی وَ وُلْدِی قَالَ فَیَقُولُ یَا وَلِیَّ اللَّهِ أَبْشِرْ بِالْخَیْرِ فَوَ اللَّهِ إِنَّهُ لَیَسْمَعُ خَفْقَ نِعَالِ الْقَوْمِ إِذَا رَجَعُوا وَ نَفْضَهُمْ أَیْدِیَهُمْ مِنَ التُّرَابِ إِذَا فَرَغُوا قَدْ رُدَّ عَلَیْهِ رُوحُهُ وَ مَا عَلِمُوا قَالَ فَیَقُولُ لَهُ الْأَرْضُ مَرْحَباً یَا وَلِیَّ اللَّهِ مَرْحَباً بِكَ أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ كُنْتُ أُحِبُّكَ وَ أَنْتَ عَلَی مَتْنِی (2)فَأَنَا لَكَ الْیَوْمَ أَشَدُّ حُبّاً إِذَا أَنْتَ فِی بَطْنِی أَمَا وَ عَزَّةِ رَبِّی لَأُحْسِنَنَّ جِوَارَكَ وَ لَأُبْرِدَنَّ مَضْجَعَكَ وَ لَأُوَسِّعَنَّ مَدْخَلَكَ إِنَّمَا أَنَا رَوْضَةٌ مِنْ رِیَاضِ الْجَنَّةِ أَوْ حُفْرَةٌ مِنْ حُفَرِ النَّارِ﴾

﴿قَالَ ثُمَّ یَبْعَثُ اللَّهُ إِلَیْهِ مَلَكاً فَیَضْرِبُ بِجَنَاحَیْهِ عَنْ یَمِینِهِ وَ عَنْ شِمَالِهِ وَ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ فَیُوَسِّعُ لَهُ مِنْ كُلِّ طَرِیقَةٍ أَرْبَعِینَ فَرْسَخاً نُوراً فَإِذَا قَبْرُهُ مُسْتَدِیرٌ بِالنُّورِ﴾

﴿قَالَ ثُمَّ یَدْخُلُ عَلَیْهِ مُنْكَرٌ وَ نَكِیرٌ وَ هُمَا مَلَكَانِ أَسْوَدَانِ یَبْحَثَانِ الْقَبْرَ بِأَنْیَابِهِمَا وَ یَطَئَانِ فِی شُعُورِهِمَا حَدَقَتَاهُمَا مِثْلُ قِدْرِ النُّحَاسِ وَ أَصْوَاتُهُمَا كَالرَّعْدِ الْعَاصِفِ وَ أَبْصَارُهُمَا مِثْلُ الْبَرْقِ اللَّامِعِ فَیَنْتَهِرَانِهِ (1) وَ یَصِیحَانِ بِهِ وَ یَقُولَانِ مَنْ رَبُّكَ وَ مَنْ نَبِیُّكَ وَ مَا دِینُكَ وَ مَنْ إِمَامُكَ فَإِنَّ الْمُؤْمِنَ لَیَغْضَبُ حَتَّی یَنْتَفِضَ مِنَ الْإِدْلَالِ (2) تَوَكُّلًا عَلَی اللَّهِ مِنْ غَیْرِ قَرَابَةٍ وَ لَا نَسَبٍ فَیَقُولُ رَبِّی وَ رَبُّكُمْ وَ رَبُّ كُلِّ شَیْ ءٍ اللَّهُ وَ نَبِیِّی وَ نَبِیُّكُمْ مُحَمَّدٌ خَاتَمُ النَّبِیِّینَ وَ دِینِیَ الْإِسْلَامُ الَّذِی لَا یَقْبَلُ اللَّهُ مَعَهُ دِیناً وَ إِمَامِیَ الْقُرْآنُ مُهَیْمِناً عَلَی الْكُتُبِ (3) وَ هُوَ الْقُرْآنُ الْعَظِیمُ فَیَقُولَانِ صَدَقْتَ وَ وَفَّقْتَ وَفَّقَكَ اللَّهُ وَ هَدَاكَ انْظُرْ مَا تَرَی عِنْدَ رِجْلَیْكَ فَإِذَا هُوَ بِبَابٍ مِنْ نَارٍفَیَقُولُ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ مَا كَانَ هَذَا ظَنِّی بِرَبِّ الْعَالَمِینَ قَالَ فَیَقُولَانِ لَهُ یَا وَلِیَّ اللَّهِ لَا تَحْزَنْ وَ لَا تَخْشَ

ص: 520


1- او را به هراس و ترس انداخته و سرزنش می کنند
2- الادلال: آرامش یافتن و تکیه بر محبت دیگران نمودن
3- المهیمن: آن که سرپرست امور عده ای باشد و نیز به معنای گواه و امین هم می آید.

وَ أَبْشِرْ وَ اسْتَبْشِرْ لَیْسَ هَذَا لَكَ وَ لَا أَنْتَ لَهُ إِنَّمَا أَرَادَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی أَنْ یُرِیَكَ مِنْ أَیِّ شَیْ ءٍ نَجَّاكَ وَ یُذِیقَكَ بَرْدَ عَفْوِهِ قَدْ أَغْلَقَ هَذَا الْبَابَ عَنْكَ وَ لَا تَدْخُلُ النَّارَ أَبَداً انْظُرْ مَا تَرَی عِنْدَ رَأْسِكَ فَإِذَا هُوَ بِمَنَازِلِهِ مِنَ الْجَنَّةِ وَ أَزْوَاجِهِ مِنَ الْحُورِ الْعِینِ قَالَ فَیَثِبُ وَثْبَةً لِمُعَانَقَةِ حُورِ الْعِینِ لِزَوْجَةٍ مِنْ أَزْوَاجِهِ فَیَقُولَانِ لَهُ یَا وَلِیَّ اللَّهِ إِنَّ لَكَ إِخْوَةً وَ أَخَوَاتٍ لَمْ یَلْحَقُوا فَنَمْ قَرِیرَ الْعَیْنِ كَعَاشِقٍ فِی حِجْلَتِهِ إِلَی یَوْمِ الدِّینِ قَالَ فَیُفْرَشُ لَهُ وَ یُبْسَطُ وَ یُلْحَدُ قَالَ فَوَ اللَّهِ مَا صَبِیٌّ قَدْ نَامَ مُدَلِّلًا بَیْنَ یَدَیْ أُمِّهِ وَ أَبِیهِ بِأَثْقَلَ نَوْمَةً مِنْهُ قَالَ فَإِذَا كَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ تَجِیئُهُ عُنُقٌ مِنَ النَّارِ فَتَطِیفُ بِهِ فَإِذَا كَانَ مُدْمِناً عَلَی (1) «تَنْزِیلِ- السَّجْدَةِ-» وَ «تَبارَكَ الَّذِی بِیَدِهِ الْمُلْكُ وَ هُوَ عَلی كُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ» وَقَفَتْ عِنْدَهُ «تَبَارَكَ» وَ انْطَلَقَتْ «تَنْزِیلُ- السَّجْدَةُ-» فَقَالَتْ: أَنَا آتٍ بِشَفَاعَةِ رَبِّ الْعَالَمِینَ قَالَ فَتَجِیءُ عُنُقٌ مِنَ الْعَذَابِ مِنْ قِبَلِ یَمِینِهِ فَیَقُولُ الصَّلَاةُ إِلَیْكِ عَنْ وَلِیِّ اللَّهِ فَلَیْسَ لَكِ إِلَی مَا قِبَلِی سَبِیلٌ فَتَأْتِیهِ مِنْ قِبَلِ یَسَارِهِ فَیَقُولُ الزَّكَاةُ إِلَیْكِ عَنْ وَلِیِّ اللَّهِ فَلَیْسَ لَكِ إِلَی مَا قِبَلِی سَبِیلٌ فَتَأْتِیهِ مِنْ قِبَلِ رَأْسِهِ فَیَقُولُ الْقُرْآنُ إِلَیْكِ عَنْ وَلِیِّ اللَّهِ (2) فَلَیْسَ لَكِ إِلَی مَا قِبَلِی سَبِیلٌ فَیَخْرُجُ عُنُقٌ مِنَ النَّارِ مُغْضَباً فَیَقُولُ دُونَكُمَا وَلِیَّ اللَّهِ وَلِیَّكُمَا (3) قَالَ فَیَقُولُ الصَّبْرُ وَ هُوَ فِی نَاحِیَةِ الْقَبْرِ أَمَا وَ اللَّهِ مَا مَنَعَنِی أَنْ أَلِیَ مِنْ وَلِیِّ اللَّهِ الْیَوْمَ إِلَّا أَنِّی نَظَرْتُ مَا عِنْدَكُمْ فَلَمَّا أَنْ حُزْتُمْ (4) عَنْ وَلِیِّ اللَّهِ عَذَابَ الْقَبْرِ وَ مَئُونَتَهُ فَأَنَا لِوَلِیِّ اللَّهِ ذُخْرٌ وَ حِصْنٌ عِنْدَ الْمِیزَانِ وَ جِسْرِ جَهَنَّمَ وَ الْعَرْضِ عِنْدَ اللَّهِ﴾

﴿فَقَالَ عَلِیٌّ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ یُفْتَحُ لِوَلِیِّ اللَّهِ مِنْ مَنْزِلِهِ مِنَ الْجَنَّةِ إِلَی قَبْرِهِ تِسْعَةٌ وَ تِسْعُونَ بَاباً یَدْخُلُ عَلَیْهَا رَوْحُهَا وَ رَیْحَانُهَا وَ طِیبُهَا وَ لَذَّتُهَا وَ نُورُهَا إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ فَلَیْسَ شَیْ ءٌ أَحَبَّ إِلَیْهِ مِنْ لِقَاءِ اللَّهِ قَالَ فَیَقُولُ یَا رَبِّ عَجِّلْ عَلَیَّ قِیَامَ السَّاعَةِ حَتَّی أَرْجِعَ إِلَی أَهْلِی وَ مَالِی فَإِذَا كَانَتْ صَیْحَةُ الْقِیَامَةِ خَرَجَ مِنْ قَبْرِهِ مَسْتُورَةً عَوْرَتُهُ مُسَكَّنَةً رَوْعَتُهُ قَدْ أُعْطِیَ الْأَمْنَ وَ الْأَمَانَ وَ بُشِّرَ بِالرِّضْوَانِ وَ الرَّوْحِ وَ الرَّیْحَانِ وَ الْخَیْرَاتِ الْحِسَانِ فَیَسْتَقْبِلُهُ الْمَلَكَانِ اللَّذَانِ كَانَا مَعَهُ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا فَیَنْفُضَانِ التُّرَابَ عَنْ وَجْهِهِ وَ عَنْ رَأْسِهِ وَ لَا یُفَارِقَانِهِ وَ یُبَشِّرَانِهِ وَ یُمَنِّیَانِهِ وَ یُفَرِّجَانِهِ كُلَّمَا رَاعَهُ شَیْ ءٌ مِنْ أَهْوَالِ الْقِیَامَةِ قَالا لَهُ یَا وَلِیَّ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَیْكَ الْیَوْمَ وَ لَا حُزْنٌ نَحْنُ لَلَّذَیْنِ وُلِّینَا عَمَلَكَ فِی الْحَیَاةِ﴾

ص: 521


1- أدمن الشيء: پیوستگی و اتصال به چیزی و مداومت بر انجام کاری را گویند.
2- یعنی دور شو و نزدیک نیا
3- ظاهراً مرجع ،ضمیر دو سوره ملک و سجده می باشد.
4- همچنین دور کردید

﴿الدُّنْیَا وَ نَحْنُ أَوْلِیَاؤُكَ الْیَوْمَ فِی الْآخِرَةِ انْظُرْ تِلْكُمُ الْجَنَّةُ الَّتِی أُورِثْتُمُوها بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ قَالَ فَیُقَامُ فِی ظِلِّ الْعَرْشِ فَیُدْنِیهِ الرَّبُّ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی حَتَّی یَكُونَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَهُ حِجَابٌ مِنْ نُورٍ فَیَقُولُ لَهُ مَرْحَباً فَمِنْهَا یَبْیَضُّ وَجْهُهُ وَ یَسُرُّ قَلْبُهُ وَ یَطُولُ سَبْعُونَ ذِرَاعاً مِنْ فَرْحَتِهِ فَوَجْهُهُ كَالْقَمَرِ وَ طُولُهُ طُولُ آدَمَ وَ صُورَتُهُ صُورَةُ یُوسُفَ وَ لِسَانُهُ لِسَانُ مُحَمَّدٍ صلی اللّٰه علیه و آله وَ قَلْبُهُ قَلْبُ أَیُّوبَ كُلَّمَا غُفِرَ لَهُ ذَنْبٌ سَجَدَ فَیَقُولُ عَبْدِی اقْرَأْ كِتَابَكَ فَیَصْطَكُّ فَرَائِصُهُ شَفَقاً وَ فَرَقاً (1) قَالَ فَیَقُولُ الْجَبَّارُ هَلْ زِدْنَا عَلَیْكَ سَیِّئَاتِكَ وَ نَقَصْنَا مِنْ حَسَنَاتِكَ قَالَ فَیَقُولُ یَا سَیِّدِی بَلْ أَنْتَ قَائِمٌ بِالْقِسْطِ وَ أَنْتَ خَیْرُ الْفَاصِلِینَ﴾

﴿قَالَ فَیَقُولُ عَبْدِی أَمَا اسْتَحْیَیْتَ وَ لَا رَاقَبْتَنِی وَ لَا خَشِیتَنِی قَالَ فَیَقُولُ: سَیِّدِی قَدْ أَسَأْتُ فَلَا تَفْضَحْنِی فَإِنَّ الْخَلَائِقَ یَنْظُرُونَ إِلَیَّ قَالَ فَیَقُولُ الْجَبَّارُ وَ عِزَّتِی یَا مُسِیءُ لَا أَفْضَحُكَ الْیَوْمَ قَالَ فَالسَّیِّئَاتُ فِیمَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللَّهِ مَسْتُورَةٌ وَ الْحَسَنَاتُ بَارِزَةٌ لِلْخَلَائِقِ قَالَ فَکُلَّمَا کَانَ عَیَّرَهُ بِذَنْبٍ قَالَ سَیِّدِی لَتَبْعَثُنِی إِلَی النَّارِ أَحَبَّ إِلَیَّ مِنْ أَنْ تُعَیِّرَنِی قَالَ فَیَضْحَکُ الْجَبَّارُ (2) تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَا شَرِیکَ لَهُ لِیُقِرَّ بِعَیْنِهِ (3) قَالَ فَیَقُولُ أَتَذْکُرُ یَوْمَ کَذَا وَ کَذَا أَطْعَمْتَ جَائِعاً وَ وَصَلْتَ أَخاً مُؤْمِناً کَسَوْتَ یَوْماً أَعْطَیْتَ سَعْیاً حَجَجْتَ فِی الصَّحَارِی تَدْعُونِی مُحْرِماً أَرْسَلْتَ عَیْنَیْکَ فَرَقاً سَهِرْتَ لَیْلَةً شَفَقاً غَضَضْتَ طَرْفَکَ مِنِّی فَرَقاً فَذَا بِذَا وَ أَمَّا مَا أَحْسَنْتَ فَمَشْکُورٌ وَ أَمَّا مَا أَسَأْتَ فَمَغْفُورٌ حَوِّلْ بِوَجْهِکَ فَإِذَا حَوَّلَهُ رَأَی الْجَبَّارَ فَعِنْدَ ذَلِکَ ابْیَضَّ وَجْهُهُ وَ سُرَّ قَلْبُهُ وَ وُضِعَ التَّاجُ عَلَی رَأْسِهِ وَ عَلَی یَدَیْهِ الْحُلِیُّ وَ الْحُلَلُ﴾

﴿ثُمَّ یَقُولُ یَا جَبْرَئِیلُ انْطَلِقْ بِعَبْدِی فَأَرِهِ کَرَامَتِی فَیَخْرُجُ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ قَدْ أَخَذَ کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ فَیَدْحُو بِهِ مَدَّ الْبَصَرِ فَیَبْسُطُ صَحِیفَتَهُ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ هُوَ یُنَادِی ﴿هاؤُمُ اقْرَؤُا کِتابِیَهْ *

ص: 522


1- یعنی از روی ترس و نگرانی
2- علّامه مجلسی رضی الله عنه گفته: این خندیدن کنایه از خشنودی خداوند از ایشان بوده که به صورت ایجاد و خلق صدایی است که شبیه خندیدن جلوه می کند یا به نحو دیگر و خدا و حجج الهیه دانای به این معنایند
3- در بعض نسخه ها «لتفریعه» و در بعضی دیگر «لتفزیعه» نقل شده است.

إِنِّی ظَنَنْتُ أَنِّی مُلاقٍ حِسابِیَهْ * فَهُوَ فِی عِیشَةٍ راضِیَةٍ﴾ (1) فَإِذَا انْتَهَی إِلَی بَابِ الْجَنَّةِ قِیلَ لَهُ هَاتِ الْجَوَازَ قَالَ هَذَا جَوَازِی مَکْتُوبٌ فِیهِ:

﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ هَذَا جَوَازٌ جَائِزٌ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ لِفُلَانِ بْنِ فُلَانٍ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِینَ فَیُنَادِی مُنَادٍ یُسْمِعُ أَهْلَ الْجَمْعِ کُلَّهُمْ أَلَا إِنَّ فُلَانَ بْنَ فُلَانٍ قَدْ سُعِدَ سَعَادَةً لَا یَشْقَی بَعْدَهَا أَبَداً قَالَ فَیَدْخُلُ فَإِذَا هُوَ بِشَجَرَةٍ ذَاتِ ظِلٍّ مَمْدُودٍ وَ ماءٍ مَسْکُوبٍ وَ ثِمَارٍ مهدلة [مُتَهَدِّلَةٍ] تُسَمَّی رِضْوَانَ یَخْرُجُ مِنْ سَاقِهَا عَیْنانِ تَجْرِیانِ فَیَنْطَلِقُ إِلَی إِحْدَاهُمَا وَ کُلَّمَا مَرَّ بِذَلِکَ فَیَغْتَسِلُ مِنْهَا فَیَخْرُجُ وَ عَلَیْهِ نَضْرَةُ النَّعِیمِ ثُمَّ یَشْرَبُ مِنَ الْأُخْرَی فَلَا تَکُنْ فِی بَطْنِهِ مَغَصٌ (2) وَ لَا مَرَضٌ وَ لَا دَاءٌ أَبَداً وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ تَعَالَی ﴿وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً ﴾ (3) ثُمَّ تَسْتَقْبِلُهُ الْمَلَائِکَةُ فَتَقُولُ لَهُ طِبْتَ فَادْخُلْهَا مَعَ الدَّاخِلِینَ (4) فَیَدْخُلُ فَإِذَا هُوَ بِسِمَاطَیْنِ مِنْ شَجَرٍ أَغْصَانُهَا اللُّؤْلُؤُ وَ فُرُوعُهَا الْحُلِیُّ وَ الْحُلَلُ ثِمَارُهَا مِثْلُ ثُدِیِّ الْجَوَارِی الْأَبْکَارِ فَتَسْتَقْبِلُهُ الْمَلَائِکَةُ مَعَهُمُ النُّوقُ وَ الْبَرَاذِینُ وَ الْحُلِیُّ وَ الْحُلَلُ فَیَقُولُونَ یَا وَلِیَّ اللَّهِ ارْکَبْ مَا شِئْتَ وَ الْبَسْ مَا شِئْتَ وَ سَلْ مَا شِئْتَ قَالَ فَیَرْکَبُ مَا اشْتَهَی وَ یَلْبَسُ مَا اشْتَهَی وَ هُوَ عَلَی نَاقَةٍ أَوْ بِرْذَوْنٍ مِنْ نُورٍ وَ ثِیَابُهُ مِنْ نُورٍ وَ حِلْیَتُهُ مِنْ نُورٍ یَسِیرُ فِی دَارِ النُّورِ مَعَهُ مَلَائِکَةٌ مِنْ نُورٍ وَ غِلْمَانٌ مِنْ نُورٍ وَ وَصَائِفُ مِنْ نُورٍ حَتَّی تَهَابُهُ الْمَلَائِکَةُ مِمَّا یَرَوْنَ مِنَ النُّورِ فَیَقُولُ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ تَنَحَّوْا فَقَدْ جَاءَ وَفْدُ الْحَلِیمِ الْغَفُورِ﴾

﴿قَالَ فَیَنْظُرُ إِلَی أَوَّلِ قَصْرٍ لَهُ مِنْ فِضَّةٍ مُشْرَقاً بِالدُّرِّ وَ الْیَاقُوتِ (5) فَتُشْرِفُ عَلَیْهِ أَزْوَاجُهُ فَیَقُلْنَ مَرْحَباً مَرْحَباً انْزِلْ بِنَا فَیَهُمُّ أَنْ یَنْزِلَ بِقَصْرِهِ قَالَ فَتَقُولُ الْمَلَائِکَةُ سِرْ یَا وَلِیَّ اللَّهِ فَإِنَّ هَذَا لَکَ وَ غَیْرَهُ﴾

﴿حَتَّی یَنْتَهِیَ إِلَی قَصْرٍ مِنْ ذَهَبٍ مُکَلَّلٍ بِالدُّرِّ وَ الْیَاقُوتِ فَتُشْرِفُ عَلَیْهِ أَزْوَاجُهُ فَیَقُلْنَ مَرْحَباً مَرْحَباً یَا وَلِیَّ اللَّهِ انْزِلْ بِنَا فَیَهُمُّ أَنْ یَنْزِلَ بِهِنَّ فَتَقُولُ لَهُ الْمَلَائِکَةُ سِرْ یَا وَلِیَّ اللَّهِ فَإِنَّ هَذَا

ص: 523


1- سوره حاقه، آیات 21-19.
2- النضرة: بهجت و شادابی و المغض: درد و بیماری و پیچش در اعضای درونی
3- سوره انسان آیه 21
4- در بعضی نسخه ها «مع الخالدین» ضبط شده است.
5- و در بعضی نسخه ها «مشرفا بالدر» نقل شده و علّامه مجلسی رضی الله عنه گفته: یعنی نمای بیرونی آن قصرها از جنس دُرّ و یاقوت است.

لَکَ وَ غَیْرَهُ﴾

﴿قَالَ ثُمَّ یَنْتَهِی إِلَی قَصْرٍ مُکَلَّلٍ بِالدُّرِّ وَ الْیَاقُوتِ فَیَهُمُّ أَنْ یَنْزِلَ بِقَصْرِهِ فَتَقُولُ لَهُ الْمَلَائِکَةُ سِرْ یَا وَلِیَّ اللَّهِ فَإِنَّ هَذَا لَکَ وَ غَیْرَهُ﴾

﴿قَالَ ثُمَّ یَأْتِی قَصْراً مِنْ یَاقُوتٍ أَحْمَرَ مُکَلَّلًا بِالدُّرِّ وَ الْیَاقُوتِ فَیَهُمُّ بِالنُّزُولِ بِقَصْرِهِ فَتَقُولُ لَهُ الْمَلَائِکَةُ سِرْ یَا وَلِیَّ اللَّهِ فَإِنَّ هَذَا لَکَ وَ غَیْرَهُ﴾

﴿قَالَ فَیَسِیرُ حَتَّی یَأْتِیَ تَمَامَ أَلْفِ قَصْرٍ کُلَّ ذَلِکَ یَنْفُذُ فِیهِ بَصَرُهُ وَ یَسِیرُ فِی مُلْکِهِ أَسْرَعَ مِنْ طَرْفَةِ الْعَیْنِ فَإِذَا انْتَهَی إِلَی أَقْصَاهَا قَصْراً نَکَسَ رَأْسَهُ فَتَقُولُ الْمَلَائِکَةُ مَا لَکَ یَا وَلِیَّ اللَّهِ قَالَ فَیَقُولُ وَ اللَّهِ لَقَدْ کَادَ بَصَرِی أَنْ یُخْتَطَفَ فَیَقُولُونَ یَا وَلِیَّ اللَّهِ أَبْشِرْ فَإِنَّ الْجَنَّةَ لَیْسَ فِیهَا عَمًی وَ لَا صَمَمٌ فَیَأْتِی قَصْراً یُرَی بَاطِنُهُ مِنْ ظَاهِرِهِ وَ ظَاهِرُهُ مِنْ بَاطِنِهِ لَبِنَةٌ مِنْ فِضَّةٍ وَ لَبِنَةٌ مِنْ ذَهَبٍ وَ لَبِنَةٌ مِنْ یَاقُوتٍ وَ لَبِنَةٌ دُرٌّ مَلَاطُهُ الْمِسْکُ قَدْ شُرِّفَ بِشُرَفٍ مِنْ نُورٍ یَتَلَأْلَأُ وَ یَرَی الرَّجُلُ وَجْهَهُ فِی الْحَائِطِ وَ ذَا قَوْلُهُ ﴿خِتامُهُ مِسْکٌ﴾ (1) یَعْنِی خِتَامَ الشَّرَابِ﴾

﴿ثُمَّ ذَکَرَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و اله الْحُورَ الْعِینَ فَقَالَتْ أُمُّ سَلَمَةَ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا رَسُولَ اللَّهِ أَمَا لَنَا فَضْلٌ عَلَیْهِنَّ قَالَ بَلَی بِصَلَاتِکُنَّ وَ صِیَامِکُنَّ وَ عِبَادَتِکُنَّ لِلَّهِ بِمَنْزِلَةِ الظَّاهِرَةِ عَلَی الْبَاطِنَةِ (2) وَ حَدَّثَ أَنَّ الْحُورَ الْعِینَ خَلَقَهُنَّ اللَّهُ فِی الْجَنَّةِ مَعَ شَجَرِهَا وَ حَبَسَهُنَّ عَلَی أَزْوَاجِهِنَّ فِی الدُّنْیَا عَلَی کُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُنَّ سَبْعُونَ حُلَّةً یَرَی بَیَاضَ سُوقِهِنَّ مِنْ وَرَاءِ الْحُلَلِ السَّبْعِینَ کَمَا تُرَی الشَّرَابُ الْأَحْمَرُ فِی الزُّجَاجَةِ الْبَیْضَاءِ وَ کَالسِّلْکِ الْأَبْیَضِ فِی الْیَاقُوتِ الْحَمْرَاءِ یُجَامِعُهَا فِی قُوَّةِ مِائَةِ رَجُلٍ فِی شَهْوَةِ مِقْدَارِ أَرْبَعِینَ سَنَةً وَ هُنَّ أَتْرَابٌ أَبْکَارٌ عَذَارَی کُلَّمَا نُکِحَتْ صَارَتْ عَذْرَاءَ ﴿لَمْ یَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌ﴾ (3) یَقُولُ: لَمْ یَمَسَّهُنَّ إِنْسِیٌّ وَ لَا جِنِّیٌّ قَطُّ ﴿فِیهِنَّ خَیْراتٌ حِسانٌ﴾ (4) یَعْنِی خَیْرَاتِ الْأَخْلَاقِ حِسَانَ الْوُجُوهِ ﴿کَأَنَّهُنَّ الْیاقُوتُ وَ الْمَرْجانُ﴾ (5) یَعْنِی صَفَاءَ

ص: 524


1- سوره مطففین آیه 26
2- علّامه المجلسی رضی الله عنه مقصود از ظاهر و باطن لباس رویین و زیرین است.
3- سوره الرحمن آیات 56 و 74.
4- سوره الرحمن آیه 70
5- سوره الرحمن آیه 58

الْیَاقُوتِ وَ بَیَاضَ اللُّؤْلُؤِ﴾

قَالَ: وَ إِنَّ فِی الْجَنَّةِ لَنَهَراً حَافَتَاهُ الْجَوَارِی قَالَ فَیُوحِی إِلَیْهِنَّ الرَّبُّ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَسْمِعْنَ عِبَادِی تَمْجِیدِی وَ تَسْبِیحِی وَ تَحْمِیدِی فَیَرْفَعْنَ أَصْوَاتَهُنَّ بِأَلْحَانٍ وَ تَرْجِیعٍ لَمْ یَسْمَعِ الْخَلَائِقُ مِثْلَهَا قَطُّ فَتُطْرِبُ أَهْلَ الْجَنَّةِ وَ إِنَّهُ لَتُشْرِفُ عَلَی وَلِیِّ اللَّهِ الْمَرْأَةُ لَیْسَتْ مِنْ نِسَائِهِ مِنَ السَّجْفِ (1) فَتَمْلَأُ قُصُورَهُ وَ مَنَازِلَهُ ضَوْءاً وَ نُوراً فَیَظُنُّ وَلِیُّ اللَّهِ أَنَّ رَبَّهُ أَشْرَفَ عَلَیْهِ أَوْ مَلَکٌ مِنْ مَلَائِکَتِهِ فَیَرْفَعُ رَأْسَهُ فَإِذَا هُوَ بِزَوْجَةٍ قَدْ کَادَتْ یُذْهِبُ نُورُهَا نُورَ عَیْنَیْهِ قَالَ فَتُنَادِیهِ قَدْ آنَ لَنَا أَنْ تَکُونَ لَنَا مِنْکَ دَوْلَةٌ قَالَ فَیَقُولُ لَهَا وَ مَنْ أَنْتِ قَالَ فَتَقُولُ أَنَا مِمَّنْ ذَکَرَ اللَّهُ فِی الْقُرْآنِ ﴿لَهُمْ ما یَشاؤُنَ فِیها وَ لَدَیْنا مَزِیدٌ﴾ (2) فَیُجَامِعُهَا فِی قُوَّةِ مِائَةِ شَابٍّ وَ یُعَانِقُهَا سَبْعِینَ سَنَةً مِنْ أَعْمَارِ الْأَوَّلِینَ وَ مَا یَدْرِی أَیَنْظُرُ إِلَی وَجْهِهَا أَمْ إِلَی خَلْفِهَا أَمْ إِلَی سَاقِهَا فَمَا مِنْ شَیْ ءٍ یَنْظُرُ إِلَیْهِ مِنْهَا إِلَّا رَأَی وَجْهَهُ مِنْ ذَلِکَ الْمَکَانِ مِنْ شِدَّةِ نُورِهَا وَ صَفَائِهَا ثُمَّ تُشْرِفُ عَلَیْهِ أُخْرَی أَحْسَنُ وَجْهاً وَ أَطْیَبُ رِیحاً مِنَ الْأُولَی فَتُنَادِیهِ فَتَقُولُ قَدْ آنَ لَنَا أَنْ تَکُونَ لَنَا مِنْکَ دَوْلَةٌ قَالَ فَیَقُولُ لَهَا وَ مَنْ أَنْتِ فَتَقُولُ أَنَا مِمَّنْ ذَکَرَ اللَّهُ فِی الْقُرْآنِ ﴿فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْیُنٍ جَزاءً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ﴾ (3) قَالَ وَ مَا مِنْ أَحَدٍ یَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا کَانَ لَهُ مِنَ الْأَزْوَاجِ خَمْسُمِائَةِ حَوْرَاءَ مَعَ کُلِّ حَوْرَاءَ سَبْعُونَ غُلَاماً وَ سَبْعُونَ جَارِیَةً کَأَنَّهُمُ اللُّؤْلُؤُ الْمَنْثُورُ وَ کَأَنَّهُنَّ اللُّؤْلُؤُ الْمَکْنُونُ وَ تَفْسِیرُ الْمَکْنُونِ بِمَنْزِلَةِ اللُّؤْلُؤِ فِی الصَّدَفِ لَمْ تَمَسَّهُ الْأَیْدِی وَ لَمْ تَرَهُ الْأَعْیُنُ وَ أَمَّا الْمَنْثُورُ فَیَعْنِی فِی الْکَثْرَةِ وَ لَهُ سَبْعُ قُصُورٍ فِی کُلِّ قَصْرٍ سَبْعُونَ بَیْتاً وَ فِی کُلِّ بَیْتٍ سَبْعُونَ سَرِیراً عَلَی کُلِّ سَرِیرٍ سَبْعُونَ فِرَاشاً عَلَیْهَا زَوْجَةٌ مِنَ الْحُورِ الْعِینِ ﴿تَجْرِی مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ﴾ (4) مِنْ ماءٍ غَیْرِ آسِنٍ صَافٍ لَیْسَ بِالْکَدِرِ ﴿وَ أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ یَتَغَیَّرْ طَعْمُهُ﴾ (5) لَمْ یَخْرُجْ مِنْ ضَرْعِ الْمَوَاشِی ﴿وَ أَنْهارٌ مِنْ

ص: 525


1- السجف - به فتح سین و گاهی هم به کسر آن می آید - به معنای پوشش است.
2- سوره ق آیه 35
3- سوره سجده، آیه 17
4- سوره های اعراف آیه 3 ،یونس آیه 9؛ کهف، آیه 31.
5- سوره ،محمّد آیه 15

عَسَلٍ مُصَفًّی﴾ (1) لَمْ یَخْرُجْ مِنْ بُطُونِ النَّحْلِ ﴿وَ أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِینَ﴾ (2) لَمْ یَعْصِرْهُ الرِّجَالُ بِأَقْدَامِهِمْ فَإِذَا اشْتَهَوُا الطَّعَامَ جَاءَ بِهِمْ طُیُورٌ بِیضٌ یَرْفَعْنَ أَجْنِحَتَهُنَّ فَیَأْکُلُونَ مِنْ أَیِّ الْأَلْوَانِ اشْتَهَوْا جُلُوساً إِنْ شَاءُوا أَوْ مُتَّکِئِینَ وَ إِنْ اشْتَهَوُا الْفَاکِهَةَ تَسَعَّبَتْ (3) إِلَیْهِمْ أَغْصَانٌ فَأَکَلُوا مِنْ أَیِّهَا اشْتَهَوْا قَالَ ﴿وَ الْمَلائِکَةُ یَدْخُلُونَ عَلَیْهِمْ مِنْ کُلِّ بابٍ * سَلامٌ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدَّارِ﴾ (4) فَبَیْنَا هُمْ کَذَلِکَ إِذْ یَسْمَعُونَ صَوْتاً مِنْ تَحْتِ الْعَرْشِ: یَا أَهْلَ الْجَنَّةِ کَیْفَ تَرَوْنَ مُنْقَلَبَکُمْ؟ فَیَقُولُونَ: خَیْرُ الْمُنْقَلَبِ مُنْقَلَبُنَا وَ خَیْرُ الثَّوَابِ ثَوَابُنَا قَدْ سَمِعْنَا الصَّوْتَ وَ اشْتَهَیْنَا النَّظَرَ إِلَی أَنْوَارِ جَلَالِکَ وَ هُوَ أَعْظَمُ ثَوَابِنَا وَ قَدْ وَعَدْتَهُ وَ لا تُخْلِفُ الْمِیعادَ فَیَأْمُرُ اللَّهُ الْحُجُبَ فَیَقُومُ سَبْعُونَ أَلْفَ حِجَابٍ فَیَرْکَبُونَ عَلَی النُّوقِ وَ الْبَرَاذِینِ عَلَیْهِمُ الْحُلِیُّ وَ الْحُلَلُ فَیَسِیرُونَ فِی ظِلِّ الشَّجَرِ حَتَّی یَنْتَهُوا إِلَی دَارِ السَّلَامِ وَ هِیَ دَارُ اللَّهِ دَارُ الْبَهَاءِ وَ النُّورِ وَ السُّرُورِ وَ الْکَرَامَةِ فَیَسْمَعُونَ الصَّوْتَ فَیَقُولُونَ یَا سَیِّدَنَا سَمِعْنَا لَذَاذَةَ مَنْطِقِکَ فَأَرِنَا نُورَ وَجْهِکَ فَیَتَجَلَّی لَهُمْ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَی حَتَّی یَنْظُرُونَ إِلَی نُورِ وَجْهِهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی الْمَکْنُونِ مِنْ عَیْنِ کُلِّ نَاظِرٍ فَلَا یَتَمَالَکُونَ حَتَّی یَخِرُّوا عَلَی وُجُوهِهِمْ سُجَّداً فَیَقُولُونَ سُبْحَانَکَ مَا عَبَدْنَاکَ حَقَّ عِبَادَتِکَ یَا عَظِیمُ (5) قَالَ فَیَقُولُ عِبَادِی ارْفَعُوا رُءُوسَکُمْ لَیْسَ هَذِهِ بِدَارِ عَمَلٍ إِنَّمَا هِیَ دَارُ کَرَامَةٍ وَ مَسْأَلَةٍ وَ نَعِیمٍ قَدْ ذَهَبَتْ عَنْکُمُ اللُّغُوبُ (6) وَ النُّصُبُ فَإِذَا رَفَعُوهَا رَفَعُوهَا وَ قَدْ أَشْرَقَتْ وُجُوهُهُمْ مِنْ نُورِ وَجْهِهِ سَبْعِینَ ضِعْفاً﴾.

﴿ثُمَّ یَقُولُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: یَا مَلَائِکَتِی أَطْعِمُوهُمْ وَ اسْقُوهُمْ فَیُؤْتَوْنَ بِأَلْوَانِ الْأَطْعِمَةِ لَمْ یَرَوْا مِثْلَهَا قَطُّ فِی طَعْمِ الشَّهْدِ وَ بَیَاضِ الثَّلْجِ وَ لِینِ الزُّبْدِ فَإِذَا أَکَلُوهُ قَالَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ: کَانَ طَعَامُنَا

ص: 526


1- سوره محمّد آیه 15
2- سوره ،محمّد آیه 15
3- یعنی کشیده می شود و در دسترس قرار می گیرد
4- سوره رعد آیات 23 و 24
5- علّامه مجلسی رضی الله عنه گفته: مقصود از رؤیت و دیدار در این جا مشاهده نوری از انوار حق است که برای آن مؤمن خلق می کند و یا پیامبر خدا و اهل بیت او علیهم السلام که دیدارشان به منزله رؤیت خداوند است و یا این که مراد نهایت و کنه معرفت و شناخت حق است که از آن تعبیر به رؤیت گردیده است و می توان گفت معنای نخستین در این مقام مناسب تر به نظر می رسد
6- اللغوب: درد و رنج و ناراحتی

الَّذِی خَلَّفْنَاهُ فِی الْجَنَّةِ عِنْدَ هَذَا حُلُماً﴾.

﴿ قَالَ: ثُمَّ یَقُولُ الْجَبَّارُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: یَا مَلَائِکَتِی اسْقُوهُمْ قَالَ فَیُؤْتَوْنَ بِأَشْرِبَةٍ فَیَقْبِضُها وَلِیُّ اللَّهِ فَیَشْرَبُ شَرْبَةً لَمْ یَشْرَبْ مِثْلَهَا قَطُّ﴾.

﴿قَالَ ثُمَّ یَقُولُ یَا مَلَائِکَتِی طَیِّبُوهُمْ فَتَأْتِیهِمْ رِیحٌ مِنْ تَحْتِ الْعَرْشِ بِمِسْکٍ أَشَدَّ بَیَاضاً مِنَ الثَّلْجِ تُغَیِّرُ (1) وُجُوهَهُمْ وَ جِبَاهَهُمْ وَ جُنُوبَهُمْ یُسَمَّی الْمُثِیرَةَ فَیَسْتَمْکِنُونَ مِنَ النَّظَرِ إِلَی نُورِ وَجْهِهِ فَیَقُولُونَ یَا سَیِّدَنَا حَسْبُنَا لَذَاذَةُ مَنْطِقِکَ وَ النَّظَرُ إِلَی نُورِ وَجْهِکَ لَا نُرِیدُ بِهِ بَدَلًا وَ لَا نَبْتَغِی بِهِ حِوَلًا فَیَقُولُ الرَّبُّ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی إِنِّی أَعْلَمُ أَنَّکُمْ إِلَی أَزْوَاجِکُمْ مُشْتَاقُونَ وَ أَنَّ أَزْوَاجَکُمْ إِلَیْکُمْ مُشْتَاقَاتٌ فَیَقُولُونَ یَا سَیِّدَنَا مَا أَعْلَمَکَ بِمَا فِی نُفُوسِ عِبَادِکَ فَیَقُولُ کَیْفَ لَا أَعْلَمُ وَ أَنَا خَلَقْتُکُمْ وَ أَسْکَنْتُ أَرْوَاحَکُمْ فِی أَبْدَانِکُمْ ثُمَّ رَدَدْتُهَا عَلَیْکُمْ بَعْدَ الْوَفَاةِ فَقُلْتُ اسْکُنِی فِی عِبَادِی خَیْرَ مَسْکَنٍ ارْجِعُوا إِلَی أَزْوَاجِکُمْ قَالَ فَیَقُولُونَ یَا سَیِّدَنَا اجْعَلْ لَنَا شَرْطاً قَالَ فَإِنَّ لَکُمْ کُلَّ جُمُعَةٍ زَوْرَةً مَا بَیْنَ الْجُمُعَةِ إِلَی الْجُمُعَةِ سَبْعَةُ آلَافِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ﴾.

﴿قَالَ: فَیَنْصَرِفُونَ فَیُعْطَی کُلُّ رَجُلٍ مِنْهُمْ رُمَّانَةً خَضْرَاءَ فِی کُلِّ رُمَّانَةٍ سَبْعُونَ حُلَّةً لَمْ یَرَهَا النَّاظِرُونَ الْمَخْلُوقُونَ فَیَسِیرُونَ فَیَتَقَدَّمُهُمْ بَعْضُ الْوِلْدَانِ حَتَّی یُبَشِّرُوا أَزْوَاجَهُمْ وَ هُنَّ قِیَامٌ عَلَی أَبْوَابِ الْجِنَانِ قَالَ فَلَمَّا دَنَا مِنْهَا نَظَرَتْ إِلَی وَجْهِهِ فَأَنْکَرَتْهُ مِنْ غَیْرِ سُوءٍ فَقَالَتْ حَبِیبِی لَقَدْ خَرَجْتَ مِنْ عِنْدِی وَ مَا أَنْتَ هَکَذَا قَالَ فَیَقُولُ حَبِیبَتِی تَلُومِینِی أَنْ أَکُونَ هَکَذَا وَ قَدْ نَظَرْتُ إِلَی نُورِ وَجْهِ رَبِّی تَبَارَکَ وَ تَعَالَی فَأَشْرَقَ وَجْهِی مِنْ نُورِ وَجْهِهِ ثُمَّ یُعْرِضُ عَنْهَا فَیَنْظُرُ إِلَیْهَا نَظْرَةً فَیَقُولُ حَبِیبَتِی لَقَدْ خَرَجْتُ مِنْ عِنْدِکِ وَ مَا کُنْتِ هَکَذَا فَیَقُولُ حَبِیبِی تَلَومُنِی أَنْ أَکُونَ هَکَذَا وَ قَدْ نَظَرْتُ إِلَی وَجْهِ النَّاظِرِ إِلَی نُورِ وَجْهِ رَبِّی فَأَشْرَقَ وَجْهِی مِنْ وَجْهِ النَّاظِرِ إِلَی نُورِ وَجْهِ رَبِّی سَبْعِینَ ضِعْفاً فَتُعَانِقُهُ مِنْ بَابِ الْخَیْمَةِ وَ الرَّبُّ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یَضْحَکُ إِلَیْهِمْ فَیُنَادُونَ بِأَصْوَاتِهِمْ: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنا لَغَفُورٌ شَکُورٌ﴾.

﴿ قَالَ: ثُمَّ إِنَّ الرَّبَّ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یَأْذَنَ لِلنَّبِیِّینَ فَیَخْرُجُ رَجُلٌ فِی مَوْکِبٍ فَصَفَّتْ بِهِ الْمَلَائِکَةُ وَ النُّورُ أَمَامَهُمْ فَیَنْظُرُ إِلَیْهِ أَهْلُ الْجَنَّةِ فَیَمُدُّونَ أَعْنَاقَهُمْ إِلَیْهِ فَیَقُولُونَ مَنْ هَذَا إِنَّهُ لَکَرِیمٌ عَلَی

ص: 527


1- در بعضی نسخه ها به صورت «تعبر» و در بعضی دیگر «تغر» ضبط شده است.

اللَّهِ قَالَ فَتَقُولُ الْمَلَائِکَةُ هَذَا الْمَخْلُوقُ بِیَدِهِ وَ الْمَنْفُوخُ فِیهِ مِنْ رُوحِهِ وَ الْمُعَلَّمُ لِلْأَسْمَاءِ هَذَا آدَمُ قَدْ أُذِنَ لَهُ عَلَی اللَّهِ﴾

﴿ قَالَ: ثُمَّ یَخْرُجُ رَجُلٌ فِی مَوْکِبٍ حَوْلَهُ الْمَلَائِکَةُ قَدْ صَفَّتْ أَجْنِحَتَهَا وَ النُّورُ أَمَامَهُمْ قَالَ فَیَمُدُّ إِلَیْهِ أَهْلُ الْجَنَّةِ أَعْنَاقَهُمْ فَیَتَوَلَّوْنَ مِنْ هَذَا فَتَقُولُ الْمَلَائِکَةُ هَذَا الْخَلِیلُ إِبْرَاهِیمُ قَدْ أُذِنَ لَهُ عَلَی اللَّهِ﴾.

﴿ قَالَ: ثُمَّ یَخْرُجُ رَجُلٌ فِی مَوْکِبٍ حَوْلَهُ الْمَلَائِکَةُ قَدْ صَفَّتْ أَجْنِحَتَهَا وَ النُّورُ أَمَامَهُمْ [قَالَ:] فَیَمُدُّ إِلَیْهِ أَهْلُ الْجَنَّةِ أَعْنَاقَهُمْ فَیَقُولُونَ: مَنْ هَذَا؟ فَتَقُولُ الْمَلَائِکَةُ: هَذَا مُوسَی بْنُ عِمْرَانَ الَّذِی کَلَّمَ اللَّهُ تَکْلِیماً قَدْ أُذِنَ لَهُ عَلَی اللَّهِ﴾.

﴿قَالَ: ثُمَّ یَخْرُجُ رَجُلٌ فِی مَوْکِبٍ حَوْلَهُ الْمَلَائِکَةُ قَدْ صَفَّتْ أَجْنِحَتَهَا وَ النُّورُ أَمَامَهُمْ فَیَمُدُّ إِلَیْهِ أَهْلُ الْجَنَّةِ أَعْنَاقَهُمْ فَیَقُولُونَ مَنْ هَذَا الَّذِی قَدْ أُذِنَ لَهُ عَلَی اللَّهِ فَتَقُولُ الْمَلَائِکَةُ: هَذَا رُوحُ اللَّهِ وَ کَلِمَتُهُ هَذَا عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ﴾.

﴿قَالَ: ثُمَّ یَخْرُجُ رَجُلٌ فِی مَوْکِبٍ فِی مِثْلِ جَمِیعِ مَوَاکِبِ مَنْ کَانَ قَبْلَهُ سَبْعِینَ ضِعْفاً حَوْلَهُ الْمَلَائِکَةُ قَدْ صَفَّتْ أَجْنِحَتَهَا وَ النُّورُ أَمَامَهُمْ فَیَمُدُّ إِلَیْهِ أَهْلُ الْجَنَّةِ أَعْنَاقَهُمْ فَیَقُولُونَ مَنْ هَذَا الَّذِی قَدْ أُذِنَ لَهُ عَلَی اللَّهِ فَتَقُولُ الْمَلَائِکَةُ: هَذَا الْمُصْطَفَی بِالْوَحْیِ الْمُؤْتَمَنُ عَلَی الرِّسَالَةِ سَیِّدُ وُلْدِ آدَمَ هَذَا النَّبِیُّ مُحَمَّدٌ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ عَلَی أَهْلِ بَیْتِهِ وَ سَلَّمَ کَثِیراً قَدْ أُذِنَ لَهُ عَلَی اللَّهِ﴾.

﴿قَالَ: ثُمَّ یَخْرُجُ رَجُلٌ فِی مَوْکِبٍ حَوْلَهُ الْمَلَائِکَةُ قَدْ صَفَّتْ أَجْنِحَتَهَا وَ النُّورُ أَمَامَهُمْ فَیَمُدُّ إِلَیْهِ أَهْلُ الْجَنَّةِ أَعْنَاقَهُمْ فَیَقُولُونَ: مَنْ هَذَا؟ فَتَقُولُ الْمَلَائِکَةُ: هَذَا أَخُو رَسُولِ اللَّهِ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ﴾.

﴿قَالَ ثُمَّ یُؤْذَنُ لِلنَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَدَاءِ فَیُوضَعُ لِلنَّبِیِّینَ مَنَابِرُ مِنْ نُورٍ وَ لِلصِّدِّیقِینَ سَرِیرٌ مِنْ نُورٍ وَ لِلشُّهَدَاءِ کَرَاسِیُّ مِنْ نُورٍ ثُمَّ یَقُولُ الرَّبُّ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی مَرْحَباً بِوَفْدِی وَ زُوَّارِی وَ جِیرَانِی یَا مَلَائِکَتِی أَطْعِمُوهُمْ فَطَالَ مَا أَکَلَ النَّاسُ وَ جَاعُوا وَ طَالَ مَا رَوِیَ النَّاسُ وَ عَطِشُوا وَ طَالَ مَا نَامَ النَّاسُ وَ قَامُوا وَ طَالَ مَا أَمِنَ النَّاسُ وَ خَافُوا قَالَ فَیُوضَعُ لَهُمْ أَطْعِمَةٌ لَمْ یَرَوْا مِثْلَهَا قَطُّ عَلَی طَعْمِ الشَّهْدِ وَ لِینِ الزُّبْدِ وَ بَیَاضِ الثَّلْجِ ثُمَّ یَقُولُ یَا مَلَائِکَتِی فَکِّهُوهُمْ فَتُفَکِّهُونَهُمْ بِأَلْوَانٍ

ص: 528

مِنَ الْفَاکِهَةِ لَمْ یَرَوْا مِثْلَهَا قَطُّ وَ رُطَبٍ عَذْبٍ دَسِمٍ (1) عَلَی بَیَاضِ الثَّلْجِ وَ لِینِ الزُّبْدِ﴾

﴿ قَالَ: ثُمَّ قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله: إِنَّهُ لَتَقَعُ الْحَبَّةُ مِنَ الرُّمَّانِ فَتَسْتُرُ وُجُوهَ الرِّجَالِ بَعْضُهُمْ عَنْ بَعْضٍ ثُمَّ یَقُولُ: یَا مَلَائِکَتِی اکْسُوهُمْ قَالَ: فَیَنْطَلِقُونَ إِلَی شَجَرٍ فِی الْجَنَّةِ فَیَجْنُون مِنْهَا حُلَلًا مَصْقُولَةً بِنُورِ الرَّحْمَنِ ثُمَّ یَقُولُ طَیِّبُوهُمْ فَتَأْتِیهِمْ رِیحٌ مِنْ تَحْتِ الْعَرْشِ تُسَمَّی الْمُثِیرَةَ أَشَدَّ بَیَاضاً مِنَ الثَّلْجِ تُغَیِّرُ وُجُوهَهُمْ وَ جِبَاهَهُمْ وَ جُنُوبَهُمْ ثُمَّ یَتَجَلَّی تَبَارَکَ وَ تَعَالَی سُبْحَانَهُ حَتَّی یَنْظُرُوا إِلَی نُورِ وَجْهِهِ الْمَکْنُونِ مِنْ عَیْنِ کُلِّ نَاظِرٍ فَیَقُولُونَ سُبْحَانَکَ مَا عَبَدْنَاکَ حَقَّ عِبَادَتِکَ یَا عَظِیمُ ثُمَّ یَقُولُ الرَّبُّ سُبْحَانَهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَا إِلَهَ غَیْرُهُ لَکُمْ کُلَّ جُمُعَةٍ زَوْرَةٌ مَا بَیْنَ الْجُمُعَةِ إِلَی الْجُمُعَةِ سَبْعَةُ آلَافِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: هنگامی که خداوند تبارک و تعالی بخواهد جان مؤمن را بگیرد می فرماید ای فرشته مرگ تو و یارانت به سوی بنده ام بروید چرا که رنج و سختی او برای من به درازا کشیده است پس روحش را نزد من بیاور تا او را نزد خودم به آرامش برسانم. پس فرشته مرگ با چهره ای نیکو و لباس هایی پاکیزه و بویی خوش نزد او می آید و بر آستانه در می ایستد و از هیچ دربانی اجازه نمی گیرد و هیچ پوششی را نمی درد، و هیچ دری را نمی شکند و همراه او پانصد از فرشتگان کمک دهنده هستند که به همراه خود تنه های ریحان و حریر سفید و مشک تیزبوی دارند، پس می گویند: سلام بر تو ای دوست خدا، بشارت باد بر تو که پروردگارت به تو سلام می رساند، و او از تو خشنود است و خشمگین نیست و بشارت باد بر تو به روح و ریحان و بهشت پر نعمت.

فرمود: اما روح عبارت است از آسایش از دنیا و بلاهای آن و اما ریحان یعنی از هر چیز پاکیزه ای در بهشت بر صورتش گذاشته می شود و رایحه آن به

ص: 529


1- الدَّسَم: آن چه که تازگی و رطوبت و لطافت داشته باشد مثل گوشت و چربی
2- الاختصاص، ص 345

روحش می رسد. پس او همواره در آسایش و راحتی خواهند بود تا آن که روحش از بدن بیرون می رود. سپس رضوان نگهبان بهشت نزد او می آید و شربتی از بهشت به او می نوشاند که در قبر و قیامت تشنه نخواهد شد تا آن که سیراب وارد بهشت می شود پس می گوید ای فرشته مرگ روحم را به من بازگردان تا از جسمم سپاسگزاری کند و جسمم نیز از روحم سپاسگزاری نماید. فرمود: پس فرشته مرگ می گوید هر یک از شما باید از دیگری سپاسگزاری نماید. پس روح می گوید: خداوند برترین پاداشی که به جسمی می دهد را به تو عطا کند همانا تو در فرمانبرداری خداوند شتابان بودی و در نافرمانی او سست بودی پس خداوند بهترین پاداشی را که به جسمی می دهد از جانب من به تو ببخشد، پس درود بر تو باد تا روز قیامت، و جسم نیز مانند همین سخنان را به روح می گوید.

پس فرشته مرگ فریاد می زند ای روح ،پاکیزه از دنیا بیرون شو در حالی که در امان و رحمت هستی و به آرزوی خود رسیده ای فرمود فرشتگان گردش پراکنده می شوند و سختی ها از او برداشته می شود و ورودی ها برایش آسان می گردد و به سوی زندگی ابدی رهسپار می شود.

فرمود: سپس خداوند برای او دو صف از فرشتگان را برانگیخته می سازد که روح او را نمی گیرند پس در دو دسته میان قبر و جایگاه او بر می خیزند و برای او طلب آمرزش کرده و شفاعت می نمایند فرمود پس فرشته مرگ او را از آن سرگرم می سازد و آرزوهایش را در دل او می اندازد - و از جانب خداوند او را به کرامت و نیکی بشارت می دهد همان گونه که مادر کودکش را فریب می دهد و او را با روغن و ریحان و جاودانگی روح آغشته می ،کند و خودش و پدر و مادرش را فدای او می.کند

فرمود: پس هنگامی که روحش به گلوگاه می رسد دو فرشته نگهبانی که

ص: 530

همراه او بودند می گویند ای فرشته مرگ با دوست ما مهربان باش و بر او آسان بگیر، که او برادری نیکو و هم نشینی نیکو بود که از ما خسته نمی شد و تاکنون خداوند را خشمگین نکرده است. پس هنگامی که روحش خارج شود، مانند درختچه خرمایی سفید که در مشک سفید قرار گرفته خواهد بود و از هر ریحان بهشتی در آن قرار داده می شود و قبض کنندگان آن را به آسمان بالا می برند فرمود پس درهای آسمان برایش گشوده می گردند و دربانان به آن ها می گویند خداوند او را زنده بدارد چه جسم نیکویی بود آن که این روح را در خود داشت. همانا اعمال صالح او از این جا می گذشت و ما صدای شیرین تلاوت قرآن او را می شنیدیم. فرمود: پس درهای آسمان و دربانان آن برای از دست دادن او خواهند گریست و می:گویند پروردگارا همانا این بنده ات اعمال شایسته ای داشت و ما شیرینی صدایش را با خواندن قرآن می شنیدیم. و می گویند: خداوندا، به جای او برای ما بنده ای قرار ده تا آن چه را از او می شنیدیم به گوش های ما برساند. و خداوند هرچه را بخواهد انجام می دهد پس او را به سمت زندگانی بالا می برند که همه فرشتگان آسمان او را به سوی فراخی اش می خوانند و برای او شفاعت کرده و طلب آمرزش

می کنند و خداوند تبارک و تعالی می فرماید رحمت و آسایش از سوی من بر او باد. روح مؤمنان به دیدار او می آیند همان گونه که گمشده ای به دیدار گمشده اش می رود. پس بعضی از آنان به بعضی دیگر می گویند این روح را رها کنید تا به هوش آید چرا که او از رنجی بزرگ بیرون شده است پس هنگامی که به آرامش

رسید به سویش آیند و از او پرس وجو کنند و می گویند فلانی و فلانی چه کردند؟ اگر از دنیا رفته باشد بر او گریه می کنند و استرجاع می خوانند و می گویند: مادرش که آتش سوزان بود او را برد پس «همانا ما از سوی خداییم و به سوی خدا باز می گردیم».

ص: 531

فرمود: پس خداوند می فرماید به او بازگردانیدش پس من آنان را از آن آفریدم و در آن بازشان می گردانم و بار دیگر از آن بیرونشان خواهم ساخت. :فرمود: پس هنگامی که تخت او را حمل کردند فرشتگان پیکرش را بر می دارند و از آن به خوبی محافظت می کنند و شیطان ها در دو سو ایستاده و از دور دست ها نگاه می کنند و هیچ دسترسی به آنان ندارند و راهی به سویشان نمی یابند. پس هنگامی که به قبر می رسند قطعه های زمین مانند باغ های سبز به سویشان بر می خیزند. پس هر قطعه ای از آن ها می گوید: پروردگارا، او را درون من قرار بده، فرمود: پس او را می آورند تا این که در گودالی که خداوند مقدر کرده قرار می دهند، پس هنگامی که او را در لحدش قرار می دهند پدر و مادر و فرزندان و برادرانش برای او نمایان می شوند-. در حاشیه نسخه محقق قدس سره و با خط شریف او چنین است: به نظر می رسد در این جای حدیث چیزی جا افتاده، و ما موفق نشدیم چیزی بیابیم که بتوان آن را تصحیح کرد. از اوست فرمود: پس به همسرش می گوید: چرا گریه می کنی؟ پاسخ می دهد برای از دست دادن تو ما را در حالی که عیالمند هستیم ترک می کنی.

فرمود: پس صورت نیکویی نزدش می آید. می پرسد: تو کیستی؟ پاسخ می دهد من عمل صالح تو هستم امروز به فرمان خداوند برایت پناهگاهی مطمئن و سپر و سلاحی برایت خواهم بود فرمود پس می گوید همانا به خدا سوگند اگر می دانستم تو در این جا هستی خود را برایت به رنج می افکندم و مال و فرزندانم مرا فریب نمی دادند. پس می گوید: ای دوستدار خدا بشارت باد تو را به نیکی، پس به خدا سوگند که او صدای بهم خوردن کفش هایشان را به هنگام بازگشت می شنود، و تکاندن گرد و خاک دست هایشان را نیز پس از به پایان رساندن، همانا روحش بازگردانده شده و آنان نمی دانند فرمود پس زمین می گوید: خوش آمدی ای دوست خدا خوش آمدی همانا سوگند به خدا که من تو را دوست می داشتم در

ص: 532

حالی که تو بر روی من بودی پس امروز که درون من جا گرفته ای بیشتر دوستت می دارم. سوگند به خدا که همسایه ای نیکو برایت خواهم بود و خوابگاهت را خنک و گوارا قرار خواهم داد و مکان ورودت را فراخ .سازم همانا من باغی از باغ های بهشت هستم یا گودالی از گودال های جهنم.

:فرمود سپس خداوند فرشته ای را به سویش می فرستد و با بال هایش بر راست و چپ و مقابل و پشت سر او می افکند پس از هر سو راهش را چهل فرسخ نور می گستراند. در این هنگام قبرش را نور فرا می گیرد.

:فرمود سپس نکیر و منکر بر او وارد می شوند و آن ها دو فرشته سیاه چهره هستند که با دندان های پیشین خود قبر را جستجو می کنند، موهایشان به قدری بلند است که در آن پیچیده می شوند مردمک چشم هایشان مانند دیگ جوشانی است. صداهایشان مانند رعد طوفانی است و چشم هایشان همچون آذرخش پرنور است، پس او را سرزنش می کنند و بر او فریاد می کشند و می گویند پروردگارت کیست؟ پیامبرت کیست؟ دینت چیست و پیشوایت کیست؟ پس همانا مؤمن خشمگین می شود تا این که توکل بر خدا او را از تکیه به هر چیز می رهاند، نه خویشاوندی و نه نسبتی نخواهد بود. پس می گوید پروردگار من و پروردگار شما و پروردگار هر چیز الله است و پیامبرم و پیامبر شما محمّد خاتم پیامبران است و دین من اسلام است که خداوند هیچ دینی را جز آن نمی پذیرد و پیشوایم قرآن است که سرپرست دیگر کتاب های آسمانی است و همان قرآن عظیم است پس می گویند راست گفتی و موفق شدی، خداوند تو را موفق بدارد و هدایت کند بنگر که پایین پاهایت چه می بینی پس در این هنگام دری از آتش می بیند و می گوید: «همانا ما از سوی خداییم و به سوی خدا باز می گردیم» گمان من به پرودرگار عالمیان چنین نبود، پس آن دو می گویند ای دوست خدا اندوهگین باش و نترس و بشارت باد بر تو و

ص: 533

شادمان باش که این برای تو نیست و تو نیز برای آن نیستی. فقط خداوند می خواست به تو نشان دهد که تو را از چه چیز نجات بخشیده است و خنکای آمرزش خود را به تو بچشاند این در برای تو قفل زده شده و تو هرگز وارد آتش نخواهی شد نگاه کن که بالای سرت چه چیز قرار دارد، پس در این هنگام خانه های خود را در بهشت می بیند و همسرانش که از حورالعین هستند فرمود پس او ناگاه برمی خیزد تا همسرانش که از حورالعین هستند را در آغوش بگیرد، پس آن دو فرشته می گویند ای دوست ،خدا تو خواهران و برادرانی داری که هنوز نرسیده اند پس تا روز قیامت با شادمانی بخواب همچو عاشقی که در حجله اش خفته است. فرمود: پس برایش بستر می گسترانند و لحد می چینند و به خدا سوگند هیچ کودکی همچون او با ناز در خوابی سنگین در برابر مادر و پدرش نخفته است. فرمود: پس هنگامی که روز قیامت فرارسد پاره ای آتش نزد او می آید و پیرامون او می گردند. پس چون او همواره ملازم سوره تنزیل سجده و سوره ملک بوده است سوره ملک نزد او می ایستد و تنزیل سجده روانه می شود و می گوید: من با شفاعتی از جانب خداوند آمده ام پس دست های عذاب از جانب راستش می آید و نماز می گوید: از دوست خدا دور شو پس تو به سوی او راهی نخواهی یافت. پس از جانب چپ او می آید و در این حال زکات می گوید از دوست خدا دور شو که تو را بر او راهی نخواهد بود سپس از بالای سرش به سوی او می آید و قرآن می گوید: از دوست خدا دور شو که نمی توانی از جانب من به او راهی بیابی. پس دسته های آتش خشمگین باز می گردد و می گوید بگیرید دوست خدا و دوستتان را فرمود: پس صبر در حالی که در قبر او جای گرفته می گوید سوگند به خدا امروز چیزی مانع نشد که دوست خدا را یاری کنم مگر این که به آن چه شما داشتید می نگریستم. پس چون شما بر عذاب قبر و سختی آن برای دوست خدا چیره شدید من ذخیره و

ص: 534

پناهگاه او در پای میزان و پل جهنم و رسیدن به پیشگاه خدا خواهم بود.

پس امیر مؤمنان علی علیه السلام: فرمود برای دوستان خدا از خانه هایشان در بهشت تا قبر نود و نه در گشوده می شود و روح و ریحان و بوی خوش و لذت و نور بهشت تا روز قیامت به او می رسد پس چیزی برای او دوست داشتنی تر از دیدار خداوند نخواهد بود. فرمود: پس می گوید: بارالها برپایی قیامت را برایم نزدیک گردان تا به سوی خانواده و مال خود بازگردم. پس هنگامی که صیحه قیامت برمی خیزد او در حالی از قبرش بر می خیزد که عورتش پوشیده و ترسش آرام گرفته و امنیت و امان به او داده شده است و بشارت روح و رضوان و همسران نیکو به او داده شده است. پس دو فرشته ای که در زندگی دنیا همراه او بوده اند به استقبالش می آیند و گرد و خاک از سر و صورتش بر می گیرند و از او جدا نمی شوند و او را بشارت داده و آرزوهایش را یادآوری می کنند و هر هراسی از وحشت های روز قیامت به او برسد را دور می سازند به او می گویند ای دوست ،خدا در این روز نه ترسی برای تو خواهد بود و نه اندوهی و ما همان دو کسی هستیم که کار تو در دنیا به ما واگذار شده بود و ما امروز در آخرت نیز دوست و همراه تو خواهیم بود، بنگر «آن بهشت شما است» که با «اعمالی که انجام داده اید آن را به ارث برده اید» فرمود: پس در سایه عرش می ایستد و خداوند تبارک و تعالی به او نزدیک می شود تا آن که میان او و بنده اش حجابی از نور قرار خواهد داشت پس به او می گوید: درود بر تو، و همین چهره اش را روشن و قلبش را شادمان می سازد و از شادمانی تا هفتاد در ذراع قد می کشد پس چهره اش مانند ماه و قدش به بلندی آدم و صورتش مانند یوسف و زبانش زبان محمّد صلی الله علیه و آله و قلبش قلب ایوب خواهد بود و هر گناهی که از او بخشیده می شود به سجده می افتد. پس می گوید بنده ام نامه ات را بخوان، پس بندهایش از ترس و وحشت به لرزه می افتد خداوند جبار می گوید: آیا ما بر گناهانت افزودیم

ص: 535

یا نیکی هایت را کم کردیم؟ می گوید: نه مولای من، بلکه تو بر عدل و قسط استواری و تو برترین جداکنندگان هستی

پس می فرماید: ای بنده ام آیا از من شرم نکردی و از من نترسیدی و پروا نکردی؟ پس می گوید: پروردگارا اشتباه کردم پس مرا رسوا نکن که بندگانت تماشایم می کنند فرمود خداوند جبار می فرماید ای خطاکار به عزتم سوگند امروز رسوایت نمی کنم پس گناهانش میان او و خداوند پوشیده می ماند و نیکی هایش برای بندگان آشکار می ماند فرمود پس هرگاه او را به گناهش سرزنش کند می گوید: مولای من به راستی اگر مرا به آتش بفرستی برایم دوست داشتنی تر از این است که سرزنشم نمایی

پس خداوند جبار می فرماید: آیا به یاد داری که در فلان روز گرسنه ای را سیر نمودی و روزی به یکی از برادران مؤمنت رسیدی و او را پوشاندی در حالی که احرام بسته بودی در بیابان ها برای من حج گزاردی دیدگانت را از ترس فروگذاشتی و از بیم شب را بیدار ماندی گوشه چشمت را به خاطر پروای از من ،فرو افکندی پس به واسطه این ها نیکی هایت پاداش داده می شود و بدی هایت آمرزیده می شود پس درین هنگام چهره اش نورانی شده و قلبش شادمان می گردد و تاجی بر سرش نهاده می شود و زیورها بر دستانش نهاده می گردد.

سپس می گوید: ای جبرییل با بنده ام برو و بخشش های مرا حبه او نشان .بده پس از نزد خداوند بیرون می رود در حالی که نامه اش را با دست راست گرفته است، پس تا جایی که چشم کار می کند آن را می گستراند و نامه اش را برای زنان و مردان مؤمن می گشاید و صدا می زند: «بیایید و نامه مرا بخوانید، همانا من گمان داشتم که روزی مورد پرسش قرار خواهم گرفت پس او در زندگی رضایتمندی خواهد بود». پس هنگامی که به در بهشت می رسند به او گفته می شود: جواز عبور

ص: 536

را بده، می گوید: این جواز من است که در آن نوشته شده:

﴿بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحِیم﴾ این جوازی است از سوی خداوند عزیز و حکیم که به فلان بن فلان اجازه می دهد و از سوی پروردگار عالمیان است، پس منادی با صدایی که همه می شنوند فریاد می زند آگاه باشید که فلان بن فلان به رستگاری دست یافت که پس از آن هرگز نگون بخت نخواهد شد. پس وارد بهشت می شود و در آن هنگام درختی را می بیند که دارای سایه ای کشیده و آبی سرازیر» و میوه های آویخته است و از پایین آن دو چشمه جوشان جاری است. پس به سوی یکی از آن ها رفته و خود را شستشو می دهد و شادمان و خرم از آن بیرون می آید. سپس از چشمه دیگر می نوشد و درونش هیچ پیچش و بیماری و دردی نمی ماند. و این معنای فرموده خداوند است که: «و پروردگارشان شرابی پاکیزه به آنان می نوشاند». سپس فرشتگان به استقبالش خواهند آمد و می گویند: پاکیزه شدی، پس همراه با جاودانان وارد آن شو پس وارد آن می شود و دو صف از درختان را می بیند که شاخه هایشان از مروارید و شاخه های کوچک تر آن زیورها .هستند میوه هایش مانند سینه های دختران دوشیزه است پس فرشتگان به استقبالش می آیند در حالی که همراه خود ناقه ها و اسب های تاتاری و زیورها و لباس های فاخر دارند. پس می گویند: ای

دوست خدا بر آن چه می خواهی سوار شو و آن چه را می خواهی بپوش و آن چه را می خواهی درخواست کن فرمود پس بر هر آن چه بخواهد نشسته و هرچه را بخواهد می پوشد که ناقه یا اسبی از نور و لباس و زیوری از نور است و در خانه ای از نور می رود و فرشتگان و خدمتگزاران و برده هایی از نور دارد که فرشتگان از هیبت نورهایی که می بینند بیمناک می.شوند پس بعضی از آن ها به بعضی دیگر می گویند دور بمانید چرا که گروهی از سوی خداوند بردبار و آمرزنده آمدند.

:فرمود پس به اولین قصری که برای اوست می نگرد که از نقره است که با در

ص: 537

و یاقوت درخشان است پس همسرانش بالای آن ایستاده اند و می گویند: خوش ،آمدی خوش آمدی نزد ما فرود آی پس می خواهد در آن قصر پیاده شود که فرشتگان به او می گویند ای ولی خدا راه بیفت که این و دیگر قصرها از آن تو هستند.

تا این که به قصری از طلا می رسد که با مروارید و یاقوت آذین بندی شده است. پس همسرانش بالای آن ایستاده اند و می گویند خوش آمدی خوش آمدی نزد ما فرود آی پس می خواهد در آن قصر پیاده شود که فرشتگان به او می گویند: ای ولی خدا راه بیفت که این و دیگر قصرها از آن تو هستند.

گفت سپس به قصری آذین یافته با درّ و یاقوت می رسد، پس اراده می کند که در آن قصر سکونت ،یابد فرشتگان به او گویند حرکت کن ای وی خدا به خاطر این که این قصر و دیگر قصرها همه از آن تو است.

سپس به قصری از یاقوت سرخ می رسد که با مروارید و یاقوت زینت داده شده، پس می خواهد در آن قصر پیاده شود که فرشتگان به او می گویند: ای ولی خدا راه بیفت که این و دیگر قصرها از آن تو هستند.

:فرمود و همچنان می رود تا این که همه هزار قصر را می بیند و هر یک از آن ها چشمانش را خیره کرده و همه آن ها را در زمانی کوتاه تر از چشم برهم زدن می پیماید. هنگامی که به آخرین قصر می رسد سرش را به زیر می افکند. فرشتگان می گویند: تو را چه شده ای دوست خدا؟ می گوید به خدا سو گند نزدیک بود چشمانم تاریک شوند پس می گویند ای دوست ،خدا بشارت باد بر تو چرا که در بهشت نابینایی و گنگی وجود ندارد پس به قصری می رسند که درون آن از بیرونش دیده می شود و بیرون آن از داخلش نمایان است. آجری از آن صلا و آجری دیگر از نقره و دیگری از مروارید و ملاط آن مشک است با کنگره هایی از نور آن را گرامی داشته که

ص: 538

می درخشند و می توان چهره خود را در دیوار آن دید و این معنای فرموده خداوند است «مهری از مشک بر آن است» یعنی مهر شراب.

سپس پیامبر صلی الله علیه و آله حور العین را بیان کردند پس ام سلمه پرسید: پدر و مادرم به فدایت آیا ما بر آنان برتری داریم؟ فرمومد ،بله با نمازها و روزه ها و عبادات شما برای خداوند مانند ظاهر بر باطن .هستید و چنین بیان فرمود که خداوند در بهشت حور العین را همراه با درخت آن آفریده است و آنان را برای همسرانشان در دنیا نگاه داشته است. هر یک از آن ها هفتاد زیور دارد که سفیدی ساق آن ها از زیر زیورهای هفتادگانه آشکار است همان گونه که شراب سرخ در شیشه سفید و رشته سفید در یاقوت سرخ نمایان است با نیروی شهوت صد مرد چهل ساله با او نزدیکی می کند در حالی که آنان دوشیزگانی هم سن و سال هستند هرچه به نکاح درآیند باز دوشیزه هستند. «پیش از این هیچ انسان یا جنی آنان را لمس نکرده است» می گوید: تاکنون هیچ انسان و جنی با آنان تماس نداشته است «زنان نیکو در آن هستند» یعنی اخلاق نیک و چهره های زیبا دارند. «گویا آن ها یاقوت و مرجان هستند» یعنی پاکی یاقوت و سفیدی مروارید دارند.

:فرمود در بهشت رودی است که در ساحل آن دخترانی نشسته اند پروردگار تبارک و تعالی به آنان وحی می فرستد تمجید و تسبیح و حمد مرا به مرا به گوش بندگانم برسانید. پس آنان صدا را به نغمه ها و آهنگی که هیچ کس مانند آن را نشنیده بلند می کنند و بهشتیان به شادی و طرب درآیند و همانا در تاریکی شب زنی نزد ولی خدا می آید که از همسران او ،نیست پس نور و روشنایی او قصرها و خانه ها را پر می کند. پس او گمان می کند پروردگارش بر او نمایان شده یا فرشته ای از فرشتگان اوست، پس سرش را بلند می کند و می بیند او زنی است که از روشنایی او نزدیک است چشمانش نابینا شوند صدا می زند: اکنون نوبت ماست که از شما چیزی به ما

ص: 539

برسد. می پرسد: تو کیستی؟ پاسخ می دهد من از کسانی هستم که خداوند در قرآن نامشان را برده است: «هر چه بخواهند در آن ،هست و نزد ما بیشتر است». پس نیروی صد جوان پیدا می.کند کند... و به هر چیز او که بنگرد از شدت نور و جلای آن خویش را می بیند سپس زنی زیباتر و خوشبوتر از اولی نزدیکش شده و صدا می زند اکنون نوبت ماست که از شما چیزی به ما برسد می پرسد: تو کیستی؟ پاسخ می دهد من از کسانی هستم که خداوند در قرآن نامشان را برده است: «هیچ کس نمی داند چه چیزهایی برایش پنهان داشته ایم که روشنایی دیده در آن است، پاداشی برای آن چه انجام می دادند». «فرمود و هر کس وارد بهشت می شود پانصد همسر از حوریان دارد که همراه هر یک هفتاد خدمتکار و کنیز است. گویا آن ها مرواریدهای پراکنده اند گویا آن ها مرواریدهای پوشیده اند و معنای پوشیده مانند مروارید در صدف است که هیچ دستی به آن نرسیده و هیچ چشمی آن را ندیده است اما پراکنده شده یعنی در فراوانی و او هفت قصر دارد که هر قصر هفتاد خانه و در هر خانه هفتاد تخت و بالای هر تخت همسری از حور العین قرار دارد». «از پایینشان رودهایی جاری ،است رودهایی از آب .نیالوده» شفاف که تیره نیست. «و رودهایی از شیر که مزه آن دگرگون نشود» از پستان چارپایان خارج نشده است، «و رودهایی از عسل خالص» که از شکم زنبورها خارج نشده است، «و رودهایی از شراب لذتبخش برای نوشندگان» که آن ها را با قدم هایشان آبگیری نکرده اند. پس هنگامی که میل به غذا داشته باشند پرندگانی سفید نزدشان آیند و بال هایشان را بالا می برند و از هر نوع غذا که میل داشته باشند می خورند. اگر بخواهند نشسته و اگر بخواهند تکیه زده و می خورند و اگر میل به میوه داشته باشند شاخه ها به سویشان دراز می شوند و از هر چه بخواهند می خورند فرمود: «و فرشتگان از هر در بر آنان وارد می شوند و می گویند: درود بر شما باد برای صبری که پیشه کردید پس این سرا

ص: 540

چه پایان نیکویی است». و در همین حال هستند که صدایی از پایین عرش می شنوند که ای اهل بهشت بازگشت خود را چگونه می بینید؟ پس می گویند: برترین بازگشت چنین بازگشتی ،است و برترین پاداش پاداشی است که به ما داده شده است. همانا ما صدا را شنیدیم و مشتاق نگریستن به انوار شکوهمند تو شدیم و این برترین پاداش ،ماست و تو آن را وعده دادی و تو در وعده ات خلاف نمی کنی. پس خداوند به حجاب ها فرمان می دهد تا برخیزند، در این هنگام هفتاد هزار حجاب برخاسته و بر ناقه ها و اسب های تاتاری سوار می شوند در حالی که زیورها و لباس های فاخر دارند پس در سایه درخت به راه می افتند تا این که به دارالسلام می رسند و آن سرای خداوند و سرای شکوه و نور و شادمانی و کرامت است. پس صدا را می شنوند و می گویند مولای ما شیرینی سخنت را شنیدیم پس نور چهره ات را نیز به ما بنمایان پس خداوند سبحان بر آنان تجلی می کند تا این که به نور چهره اش را که از هر چشمی پوشیده است می نگرند پس نمی توانند خودداری کنند و سجده کنان بر زمین می افتند و می گویند منزهی ما تو را چنان که شایسته است عبادت نکردیم ای بزرگ پس می فرماید: ای بندگان من، سرها را بلند کنید که این جا سرای عمل نیست بلکه سرای بزرگی و درخواست و نعمت است، رنج و سختی از شما دور شده است پس هنگامی که سرها را بردارند چهره هایشان از شدت نور حق تعالی هفتاد برابر نورانی تر شده است.

سپس خداوند متعال می فرماید: ای فرشتگان ،من به آنان خوراک و شراب بدهید، پس انواع غذاهایی که مانند آن ها دیده نشده می آورند، طعم آن هم چون شهد و به سفیدی برف و نرمی کره هستند و هنگامی که آن را می خورند به یکدیگر می گویند غذایی که پیش از این در بهشت داشتیم در برابر این غذا مانند رؤیا است.

سپس پروردگار جبار می فرماید: ای فرشتگان من، آنا را سیراب نمایید پس

ص: 541

نوشیدنی هایی می آورند و دوستان خدا آن را می گیرند و شربتی می نوشند که تاکنون مانند آن را ننوشیده اند.

سپس می فرماید: ای فرشتگانم آنان را خوشبو سازید، پس نسیمی از زیر عرش بر آنان می وزد که همراه آن مشکی است از برف سفیدتر و چهره ها و پیشانی ها و پهلوهایشان را دگرگون می سازد و نامش مثیره است در این حال قادر به تماشای نور حق تعالی می باشند. پس می گویند ای مولای ما شیرینی سخن و نگریستن به نور چهره ات برای ما کافی است ما چیزی جز آن نمی خواهیم و به دنبال دگرگونی به چیز دیگری نیستیم. پس خداوند تبارک و تعالی می فرماید: من می دانم شما به همسرانتان مشتاقید و آنان نیز مشتاق شما هستند پس می گویند پروردگارا، چقدر از آن چه درون بندگانت می گذرد آگاهی خداوند می فرماید: چگونه آگاه نباشم در حالی که من شما را آفریده ام و روح های شما را در بدن هایتان قرار داده ام و پس از مرگ دوباره آن را به شما بازگرداندم و به آن ها :گفتم درون بندگان من به بهترین شکل جای گیر. به سوی همسرانتان بازگردید. پس می گویند: پروردگارا، برای ما موعدی قرار ،بده پس می فرماید هر جمعه می توانید به دیدار بیایید و میان هر دو جمعه به حساب شما هفتاد هزار سال .است

فرمود: پس باز می گردند و به هر یک از آنان اناری سبز داده می شود که در هر یک هفتاد لباس فاخر است که کسی مانند آن را ندیده است. پس روانه می شوند و بعضی از پسران به پیشواز آنان می آیند تا مژده ورودشان را به همسران آنان بدهند که بر درگاه بهشت ایستاده اند. پس هنگامی که به یکی از آن ها نزدیک می شود بدون بدی او را نمی شناسد و به او می گوید عزیزم هنگامی که می رفتی چنین نبودی، می:گوید ،عزیزم مرا سرزنش می کنی که چنین هستم در حالی که من به نور چهره پروردگار بزرگ و بلند مرتبه ام نگریسته ام و چهره ام از نور چهره او روشن شده

ص: 542

است. سپس از او روی گردانده و به او نگاه می کند و می گوید: عزیزم هنگامی که تو را ترک می کردم چنین ،نبودی می گوید ،عزیزم مرا سرزنش می کنی که چنین هستم در حالی که من به نور کسی نگریسته ام که نظر به چهره پروردگار بزرگ و بلند مرتبه کرده است. پس چهره ام با دیدن چهره کسی که پروردگار را دیده است هفتاد برابر نورانی شده است، پس در آستانه خیمه او را در آغوش می کشد و پروردگار تبارک و تعالی به ایشان می خندد و آنان با انگشت های خود صدا می زنند سپاس خدایی راست که اندوه را از ما برداشت به راستی پروردگار ما آمرزنده و شکر گزار است.

:فرمود سپس خداوند تبارک و تعالی به پیامبران اجازه می دهد، پس مردی در کاروانی که گرداگرد آن را فرشتگان گرفته اند خارج می شود که نور مقابلشان را فرا گرفته است پس بهشتیان به آنان نگاه می کنند و گردن ها را به سویشان بلند می کنند و می گویند این مرد کیست که بسیار نزد خداوند گرامی است، پس فرشتگان می گویند این کسی که به دست خداوند ساخته شده و از روحش در او دمیده است و نام ها را به او آموخته است به او اجازه داده شده نزد خداوند رود.

فرمود: سپس مردی در کاروانی خارج می شود که گرداگرد آن را فرشتگان گرفته اند و بال هایشان را گسترده اند و نور مقابلشان را فرا گرفته است. پس بهشتیان به آنان نگاه می کنند و گردن ها را به سویشان بلند می کنند و می گویند این مرد کیست که بسیار نزد خداوند گرامی است؟ فرشتگان می گویند: او ابراهیم خلیل است که به او اجازه داده شده نزد خداوند برود.

:فرمود سپس مردی در کاروانی که گرداگرد آن را فرشتگان گرفته اند و بال های خود را گسترده اند خارج می شود و نور مقابلشان را فرا گرفته است. پس بهشتیان به آنان نگاه می کنند و گردن ها را به سویشان بلند می کنند و می گویند: این

ص: 543

مرد کیست که بسیار نزد خداوند گرامی است؟ پس می گویند: این موسی بن عمران است که خداوند فرمود: خداوند با موسی سخن گفت به او اجازه داده شده نزد خداوند رود.

فرمود: پس مردی در کاروانی هفتاد برابر کاروان های گذشته بیرون می آید که گرداگرد آن را فرشتگان گرفته اند و بال های خود را گسترده اند و نور مقابلشان را فرا گرفته است. پس بهشتیان گردن ها را به سویشان بلند می کنند و می گویند این مرد کیست که بسیار نزد خداوند گرامی است؟ فرشتگان می گویند: این روح خداوند و کلمه او عیسی بن مریم است.

فرمود: پس مردی در کاروانی که گرداگرد آن را فرشتگان گرفته اند خارج می شود که نور مقابلشان را فرا گرفته است پس بهشتیان به آنان نگاه می کنند و گردن ها را به سویشان بلند می کنند و می گویند این کیست که به او اجازه داده شده نزد خداوند برود؟ پس فرشتگان می گویند این کسی است که با وحی برگزیده شده و امانت پیامبری به او سپرده شده است آقای فرزندان آدم، محمّد است که به ایشان اجازه رفتن نزد خداوند داده شده است.

فرمود سپس مردی بیرون می آید که گرداگرد کاروانش را فرشتگان گرفته اند و مقابلشان نور ،است بهشتیان گردان ها را به سویش دراز می کنند و می پرسند: این کیست؟ می گویند: این برادر پیامبر خدا صلی الله علیه و اله در دنیا و آخرت است.

:فرمود سپس به پیامبران و صدیقان و شهیدان اجازه داده می شود و برای پیامبران منبرهایی از نور قرار داده می شود و برای صدیقان تخت هایی از نور و برای شهیدان کرسی هایی از نور قرار می دهند. سپس خداوند متعال می فرماید درود و خوشامد بر گروه ها و زائران و همسایگان من باد ای فرشتگان من آنان را با غذا پذیرایی کنید که دیر زمانی است مردم می خورند و آنان گرسنه اند، و دیرزمانی است

ص: 544

که مردم سیراب هستند و آنان تشنه کامند و مردم خفته و آنان ایستاده اند و دیرزمانی است که مردم در امان هستند و آنان بیمناکند. فرمود: پس برایشان غذاهایی می آورند که مانند آن ها دیده نشده .است طعم آن هم چون شهد شیرین و مانند کره نرم و مانند برف سفید است. سپس می فرماید ای فرشتگان من، با میوه ها از آن ها پذیرایی نمایید پس میوه های گوناگونی به آنان می دهند که مانند آن دیده نشده و خرمای تازه و چرب به سفیدی برف و نرمی کره به آنان داده می.شود

سپس پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: همانا دانه ای انار می افتد و چهره بعضی را از یکدیگر می پوشاند. سپس می فرماید ای فرشتگان من آنان را بپوشانید، پس آنان به سوی درختی در بهشت می روند و لباس هایی از آن به ایشان می بخشند که با نور پروردگار رحمن زدوده شده است سپس می فرماید آنان را خوشبو کنید، پس نسیمی به نام مثیره از پایین عرش می وزد که از برف سفیدتر است، چهره ها و پیشانی ها و پهلوهایشان را دگرگون می کند و پس از آن خداوند تبارک و تعالی بر آنان تجلّی می کند تا این که نور چهره اش را که از هر نگاهی پوشیده است می بینند و می گویند پاک و منزهی ای ،بزرگ ما تو را آن چنان که شایسته است پرستش نکردیم سپس پروردگار سبحان که بزرگ و بلند مرتبه است و معبودی جز او نیست می فرماید بر شماست که هر جمعه به دیدار بیایید و میان هر دو جمعه به حساب شما هفت هزار سال است

4/904- الحسن بن محمّد الديلمي رَفَعَهُ إِلَی اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَالَ: ﴿إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ إِذَا حَضَرَهُ اَلْمَوْتُ جَاءَتْ إِلَیْهِ مَلاَئِکَهُ اَلرَّحْمَنِ بِجَرِیدَهٍ بَیْضَاءَ فَیَقُولُونَ لِنَفْسِهِ اُخْرُجِی رٰاضِیَهً مَرْضِیَّهً إِلَی رَوْحٍ وَ رَیْحَانٍ وَ رَبٍّ غَیْرِ غَضْبَانَ فَتَخْرُجُ کَالطِّیبِ مِنَ اَلْمِسْکِ حَتَّی یَتَنَاوَلَهَا بَعْضٌ مِنْ بَعْضٍ فَیَنْتَهِیَ بِهَا إِلَی بَابِ اَلسَّمَاءِ فَیَقُولُ سُکَّانُهَا مَا أَطْیَبَ رَائِحَهَ هَذِهِ اَلنَّفْسِ وَ کُلَّمَا صَعِدُوا بِهَا مِنْ سَمَاءٍ إِلَی سَمَاءٍ قَالَ أَهْلُهَا مِثْلَ ذَلِکَ حَتَّی یُؤْتَی بِهَا إِلَی اَلْجَنَّهِ مَعَ أَرْوَاحِ اَلْمُؤْمِنِینَ فَتَسْتَرِیحُ مِنْ غَمِّ

ص: 545

اَلدُّنْیَا وَ أَمَّا اَلْکَافِرُ فَتَأْتِیهِ مَلاَئِکَهُ اَلْعَذَابِ فَیَقُولُونَ لِنَفْسِهِ اُخْرُجِی کَارِهَهً مَکْرُوهَهً إِلَی عَذَابِ اَللَّهِ وَ نَکَالِهِ وَ رَبٍّ عَلَیْکَ غَضْبَانَ. قَالَ اَلنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله أَمَا تَرَوْنَ اَلْمُحْتَضَرَ یَشْخَصُ بِبَصَرِهِ قَالُوا بَلَی قَالَ یَتْبَعُ بَصَرُهُ نَفْسَهُ﴾ (1)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: در هنگام مرگ مؤمن (و در حال احتضارش) فرشتگان الهی با کتابی سفید نزدش آمده و به روح او می گویند: در حالتی که خشنودی و خدا نیز از تو خشنود است بیرون بیا و به باغ و بهشت و نزد خداوندی که از تو خشمگین نیست، برو پس همانند بویی که از مُشک به مشام می رسد، به پرواز در می آید و بوی خوش او نیز به مشام برخی می رسد. روح همچنان همراه آن بوی خوش بالا می رود تا به در آسمان می رسد و ساکنان آن جا می گویند: چقدر این روح خوشبوست؟ همین گونه که او را به آسمان ها می برند، اهل آن ها همان جمله را تکرار می کنند تا به بهشت و نزد مؤمنان می رسد و از اندوه دنیا نجات می یابد. اما هنگام مرگ کافر فرشتگان عذاب نزد او می آیند و به او می گویند: با ناخوشی تو از خدا و خداوند از تو بیرون بیا و به سوی عذاب و خشم و خشم خدا برو همان خداوندی که از تو خشمگین است. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: فرمود: آیا ندیده اید که شخص محتضر چشمانش را باز می کند؟ گفتند بلی دیده ایم فرمود به روحش می نگرد تا ببیند به کجا می رود.

192-مؤمن در صلب کافر

1/905- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إبْراهِیمَ عَنْ أبِیهِ عَنِ ابْنِ أبِی عُمَیْرٍ ، عن عَلِیِّ بْنِ یَقْطِینٍ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ مُوسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿ قُلْتُ لَهُ: إنِّی قَدْ أشْفَقْتُ مِنْ دَعْوَةِ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ عَلَی یَقْطِینٍ وَ مَا وَلَدَ فَقَالَ: یَا أبَا الْحَسَنِ! لَیْسَ حَیْثُ تَذْهَبُ. إنَّمَا الْمُؤْمِنُ فِی صُلْبِ الْکَافِرِ بِمَنْزِلَةِ

ص: 546


1- إرشاد القلوب، ص 62.

الْحَصَاةِ فِی اللبِنَةِ یَجِیءُ الْمَطَرُ فَیَغْسِلُ اللبِنَةَ وَ لَا یَضُرُّ الْحَصَاةَ شَیْئاً ﴾ (1)

على بن يقطين به امام كاظم علیه السلام گفت: از نفرینی که امام صادق علیه السلام بر پدرم و فرزندانش کرده می ترسم! فرمود: آن طور که فکر می کنی نیست؛ مؤمن در صُلب ،کافر مانند سنگریزه در گِل است که باران می آید و گِل را می شوید ولی به سنگریزه هیچ آسیبی نمی رساند.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

2/906- الكليني، عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ مُعَلَّی بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ اَلْوَشَّاءِ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَیْسَرَهَ قَالَ: قال أبو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿إِنَّ نُطْفَهَ اَلْمُؤْمِنِ لَتَکُونُ فِی صُلْبِ اَلْمُشْرِکِ فَلاَ یُصِیبُهُ مِنَ اَلشَّرِّ شَیْءٌ حَتَّی یَضَعَهُ فَإِذَا صَارَ بَشَراً سَوِیّاً لَمْ یُصِبْهُ مِنَ اَلشَّرِّ شَیْءٌ حَتَّی یَجْرِیَ عَلَیْهِ اَلْقَلَمُ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: نطفه مؤمن در صلب مشرک قرار می گیرد ولی هیچ بدی ای به آن نمی رسد و چون به رحم زن مشرک هم برسد، زیانی به او نمی رسد و چون متولّد شود هم هیچ زیانی به او نمی رسد تا قلم [تکلیف] بر او جاری گردد.

193-مؤمن حسادت نمی ورزد

1/907- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إبْرَاهِیمَ عَنْ أبِیهِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَن اَلْمِنْقَرِیِّ عَنِ اَلْفُضَیْلِ بْنِ عِیَاضٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ یَغْبِطُ وَ لاَ یَحْسُدُ وَ اَلْمُنَافِقُ یَحْسُدُ وَ لاَ یَغْبِطُ ﴾ (3)

امام صادق علیه السلام فرمود: مؤمن غبطه می خورد و حسادت نمی ورزد؛ منافق

ص: 547


1- الكافي، ج 2، ص 13.
2- الكافي، ج 2، ص13.
3- الكافي، ج 2، ص 307 ، و نقل عنه في وسائل الشيعة، ج 11، ص 293 ج 15، ص 366، طبع آل البيت).

حسادت می ورزد و غبطه نمی خورد

2/908- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إبْراهِیمَ عَنْ أبِیهِ عَنِ ابْنِ أبِی عُمَیْرٍ، عَنْ أَبِی مَالِکٍ الْحَضْرَمِیِّ،عَنْ حَمْزَهَ بْنِ حُمْرَانَ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿ثَلاَثَهٌ لَمْ یَنْجُ مِنْهَا نَبِیٌّ فَمَنْ دُونَهُ اَلتَّفَکُّرُ فِی اَلْوَسْوَسَهِ فِی اَلْخَلْقِ وَ اَلطِّیَرَهُ وَ اَلْحَسَدُ إِلاَّ أَنَّ اَلْمُؤْمِنَ لاَ یَسْتَعْمِلُ حَسَدَهُ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: سه ویژگی است که کسی از آن ها رها نیست، از پیغمبر و فروتر: اندیشه وسوسه آور در آفرینش فال بد زدن و حسد بردن جز این که مؤمن حسد خود را به کار نمی گیرد و ترتیب اثر نمی دهد.

3/909- المفيد قال : أَخْبَرَنِی أَبُو نَصْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحُسَیْنِ اَلْبَصِیرُ قَالَ: حَدَّثَنَا عُمَرُ بْنُ عَبْدِ اَلْجَبَّارِ قَالَ: حَدَّثَنَا عُمَرُ بْنُ عَبْدِ اَلْجَبَّارِ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبِی قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ، عَنْ أَخِیهِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ، عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ الله صَلَی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه ذَاتَ یَوْمٍ لِأَصْحَابِهِ : ﴿أَلا انَّهُ قَدْ دَبَّ الَيْكُمْ داءُ الْامَمِ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ هُوَ الْحَسَدُ، لَيْسَ بِحالِقِ الشَّعْرِ، لَكِنَّهُ حالِقُ الدّينِ، وَ يُنْجى فيهِ انْ يَكُفَّ الْانْسانُ يَدَهُ وَ يَحْزَنَ لِسانَهُ وَ لايَكُونَ ذاغَمْزٍ عَلى اخيهِ الْمُؤْمِنُ﴾ (2)

امام کاظم از پدرانشان علیهم السلام از امام حسین علیه السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله را فرمود هان! بیماری امت های پیشین به شما سرایت کرده و آن حسادت است؛ این بیماری نه موی سر را که دین را می تراشد و از بین می برد و انسان با حفظ دست و زبان و ایما و اشاره نکردن از آن نجات می یابد.

4/910- ابن شعبة الحراني رَفَعَهُ إِلَی عَبْدِ اَللَّهِ بن جندب قال: قَالَ اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : إِنَّ

ص: 548


1- الكافي، ج 8، ص108 ، ح 86؛ و نقل عنه في وسائل الشيعة، ج 11، ص 293 (ج15، ص 366، طبع آل البيت).
2- أمالي المفيد، ص 344 ، المجلس الأربعون ، ح 8

إِنَّ اَبغَضَکُم إِلَى المُتَرَاسُّونَ المَشَّاءُونَ وَ بِالنَّمَائِمِ الحَسَدَهُ لإِخوَانِهِم لَيسُوا مِنِّي وَ لاَ أنَا مِنهُم.... ثُمَّ قالَ وَالله لَو قَدَّمَ أحَدُكُم مِلءَ الأرضِ ذَهَباً عَلَى اللهِ ثُمَّ حَسَدَ مُؤمِناً لَكَانَ ذَلِكَ الذَّهَبُ مِمَّا یکوَی بِهِ فِي النَّار الحديث﴾ (1)

امام صادق علیه السلام به عبدالله بن جُندب فرمود: منفورترین شما در نزد من، شایعه سازان و سخن چینان،اند و آنان که به برادران دینی خود حسادت می ورزند نه آن ها از من هستند و نه من از آن ها... سپس فرمود: به خدا سوگند اگر یکی از شما به اندازه تمام زمین برای خداوند طلا انفاق کند سپس نسبت به مؤمنی حسادت ،ورزد او را با همان طلا در دوزخ عذاب نمایند. حدیث ادامه دارد.

5/911- مُحَمَّدِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْأَشْعَثِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ : ﴿لَیسَ مِن أخلاقِ المُؤمِنِ التَّمَلُّقُ وَ لا الحَسَدُ إلّا فی طَلَبِ العِلمِ ﴾ (2)

امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: چاپلوسی و حسادت از اخلاق مؤمن نیست مگر در تحصیل علم و دانش.

194-مؤمن گرسنه از خانه خارج نمی شود

1/912- البرقي، عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ حُسَیْنِ بْنِ نُعَیْمٍ ، عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ: ﴿یَنْبَغِی لِلْمُؤْمِنِ أَنْ لاَ یَخْرُجَ مِنْ بَیْتِهِ حَتَّی یَطْعَمَ فَإِنَّهُ أَعَزُّ لَهُ﴾ (3)

امام صادق علیه السلام فرمود: شایسته است که مؤمن پیش از آن که از خانه اش خارج شود چیزی تناول کند؛ زیرا این کار بر عزّت (نیروی) او می افزاید.

ص: 549


1- تحف العقول، ص228.
2- الجعفريات ص 235
3- المحاسن، ص 397

195-مؤمن ستم نمی کند

1/913- الآمدي رَفَعَهُ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : إِنَّهُ قَالَ : ﴿اَلْمُؤْمِنُ لاَ یَظْلِمُ وَ لاَ یَتَأَثَّمُ﴾. (1)

امير مؤمنان علی عیه السلام فرمود: مؤمن ستمکار و گنهکار نمی شود.

196-مؤمن از یک سوراخ دو بار گزیده نمی شود

1/914- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إبْرَاهِیمَ عَنْ صَالِحِ بْنِ السِّنْدِیِّ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بَشِیرٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ ، عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ: ﴿المُؤمِنُ حَسَنُ الْمَعُونَةِ خَفِیفُ الْمَؤُونَةِ جَیِّدُ الْتَدْبِیرِ لِمَعِیشَتِهِ، لا یُلْسَعُ مِنْ جُحْرٍ مَرَّتَیْنِ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: مؤمن، یاوری خوب و کم خرج و کم زحمت است؛ زندگی اش را خوب مدیریت می کند؛ از یک سوراخ دو بار گزیده نمی شود.

می گویم: در روایتی عبارت به صورت "لا يلدغ" ذكر شده که البته با "لا يلسع " هم معنا می.باشند الجُحر سوراخ و لانه مار.

197-مؤمن سست در آخرالزّمان

1/915- صاحب جامع الأخبار رَفَعَهُ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَنَّهُ قَالَ: ﴿يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ وُجُوهُهُمْ وُجُوهُ الْآدَمِيِّينَ وَ قُلُوبُهُمْ قُلُوبُ الشَّيَاطِينِ كَأَمْثَالِ الذِّئَابِ الضَّوَارِي سَفَّاكُونَ لِلدِّمَاءِ لَا يَتَنَاهَوْنَ عَنْ مُنْكَرٍ فَعَلُوهُ إِنْ تَابَعْتَهُمُ ارْتَابُوكَ وَ إِنْ حَدَّثْتَهُمْ كَذَّبُوكَ وَ إِنْ تَوَارَيْتَ عَنْهُمُ اغْتَابُوكَ السُّنَّةُ فِيهِمْ بِدْعَةٌ وَ الْبِدْعَةُ فِيهِمْ سُنَّةٌ وَ الْحَلِيمُ بَيْنَهُمْ غَادِرٌ وَ الْغَادِرُ بَيْنَهُمْ حَلِيمٌ وَ الْمُؤْمِنُ بَيْنَهُمْ مُسْتَضْعَفٌ وَ الْفَاسِقُ فِيمَا بَيْنَهُمْ مُشْرِفٌ صِبْيَانُهُمْ عَارِمٌ وَ نِسَاؤُهُمْ شَاطِرٌ وَ شَيْخُهُمْ لَا يَأْمُرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ لَا يَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ الِالْتِجَاءُ إِلَيْهِمْ خِزْيٌ وَ الِاعْتِذَارُ بِهِمْ ذُلٌّ وَ طَلَبُ مَا فِي أَيْدِيهِمْ فَقْرٌ فَعِنْدَ ذَلِكَ يَحْرِمُهُمُ اللَّهُ قَطْرَ السَّمَاءِ فِي أَوَانِهِ وَ يُنْزِلُهُ فِي غَيْرِ أَوَانِهِ وَ يُسَلِّطُ عَلَيْهِمْ شِرَارَهُمْ فَيَسُومُونَهُمْ سُوءَ الْعَذَابِ وَ يُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَهُمْ وَ يَسْتَحْيُونَ نِسَاءَهُمْ فَيَدْعُوا

ص: 550


1- غرر الحكم، ج 1، ص 50، ح 1424.
2- الكافي، ج 2، ص 241

خِيَارُهُمْ فَلَا يُسْتَجَابُ لَهُمْ﴾ (1)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: زمانی خواهد آمد که چهره مردمان مانند آدمیان باشد و دل های آن دل های شیاطین مانند گرگان درّنده شوند و خون های مردم را بریزند و کارهای زشتی را که مرتکب می شوند ترک نکنند اگر از آن ها پیروی کنی در تو شک می کنند و اگر با آن ها سخن بگویی تو را تکذیب می کنند و اگر از دید آن ها پنهان شوی غیبت تو را می کنند سنت در میان ایشان بدعت باشد و بدعت در میان آن ها سنّت و بردبار را مکّار شمارند و مکّار را بردبار .دانند مؤمن در میان آن ها ضعیف نگه داشته شده است و فاسق در میان آن ها صاحب شرف. اطفال ایشان بدکار و زنان آن ها زناکار و پیر آن ها امر به معروف و نهی از منکر نکند پناه بردن به ایشان ذلّت و خواری و منسوب بودن به آن ها مایه ذلّت و طلب کردن آن چه در اختیار ایشان است باعث فقر می گردد. پس در آن وقت خداوند آن ها را از باران آسمان محروم می کند و در وقت خویش بر آن ها نمی بارد و در غیر وقتش می بارد خداوند اشرار را بر آن ها مسلّط گرداند که بدترین عذاب ها به ایشان وارد کنند و فرزندان ایشان را بکشند زنان ایشان را اسیر کنند. پس نیکان آن ها دعا می کنند و لی مستجاب نمی شود.

می گویم: :العارم: خبیث و ،شرور بداخلاق و بدکار الشّاطر: کسی که خانواده اش از خباثت او عاجز شده اند.

198-مؤمن از سرگرمی (بیفایده) دور است

1/916- زيد النرسي، عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ: سَأَلَهُ بَعْضُ أَصْحَابِنَا عَنْ طَلَبِ الصَّيْدِ- إلى أن قال- : قال علیه السلام: و إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ لَفِی شُغُلٍ عَنْ ذَلِکَ شَغَلَهُ طَلَبُ اَلْآخِرَهِ عَنِ اَلْمَلاَهِی﴾. (2)

امام صادق علیه السلام درباره کسی که برای سرگرمی دنبال شکار می رود فرمود:

ص: 551


1- جامع الأخبار، ص 355.
2- أصل زيد النرسي، ص 50؛ و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج 1، ص 121، ح4، طبع آل البيت.

مؤمن، فرصت چنین کارهایی را ندارد آخرت جویی او را از سرگرمی باز داشته است.

199-مؤمن با وضو مشغول تعقیب است

1/917- الصدوق رَفَعَهُ إِلَی اَلصَّادِقِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ : ﴿ اَلْمُؤْمِنُ مُعَقِّبٌ مَا دَامَ عَلَی وُضُوئِهِ ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: مؤمنی که بر وضویش دوام داشته باشد (دائم الوضوء باشد)، ثوابی مثل ثواب کسی که تعقیب می خواند، دارد.

می گویم: المُعَقِّب: یعنی در حال خواندن دعا و تعقیبات بعد نماز.

2/918- الصدوق قال : ﴿وَ قَدْ رُوِیَ: أَنَّ اَلْمُؤْمِنَ مُعَقِّبٌ مَا دَامَ عَلَی وُضُوئِهِ﴾ (2)

نقل شده: مؤمنی که بر وضویش دوام داشته باشد (دائم الوضوء باشد)، ثوابی مثل ثواب کسی که تعقیب می خواند دارد

3/919- الطوسي، بسنده، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ ، عَنِ اَلْعَبَّاسِ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ أَبِي دَاوُدَ الْمُسْتَرِقِّ، عَنْ هِشَامٍ قَالَ: قُلْتُ لِأبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ: ﴿نِّی أَخْرُجُ فِی اَلْحَاجَهِ وَ أُحِبُّ أَنْ أَکُونَ مُعَقِّباً فَقَالَ إِنْ کُنْتَ عَلَی وُضُوءٍ فَأَنْتَ مُعَقِّبٌ﴾ (3)

هشام بن سالم به امام صادق علیه السلام :گفت برای کاری بیرون می روم ولی دوست دارم در حال تعقیب نماز باشم؛ فرمود اگر وضو داشته باشی، همچنان در حالت تعقیب خواهی بود

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد و شبیه همین روایت را صدوق با سند صحیح خود از "هشام بن سالم" در کتاب من لا يحضره الفقيه (4) نقل

ص: 552


1- الفقيه، ج 1، ص 568 ، رقم 1572
2- الهداية، ص 40
3- التهذيب، ج 2، ص 320.
4- من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 329 رقم 964

نموده است.

200-مؤمن ناسپاسی می شود

1/920- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی، عن الْحَجَّالِ عَنْ دَاوُدَ بْنِ أبِی یَزِیدَ عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ قال : ﴿الْمُؤْمِنُ مُكَفَّرٌ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: مؤمن ناسپاسی می شود.

کلینی :گوید و در روایت دیگری چنین وارد شده است مورد ناسپاسی قرار گرفتن مؤمن از آن روی است که خوبی او به درگاه خداوند متعال بالا می رود و در میان مردم شایع نمی شود اما ،کافر خوبی کردن هایش شهرت می یابد؛ چون خوبی او برای [چشم] مردم است و در بین مردم شیوع می یابد و به آسمان (درگاه الہی) بالا نمی رود

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد المُكَفّر: مانند معظّم کسی است که احسانش مورد انکار قرار می گیرد ضد .سپاسگزار گفتنی است که علّامه مجلسی بیانی زیبا و لطیف در ذیل این حدیث دارند که می توان به کتاب بحار الانوار (2) مراجعه نمود.

2/921- الصدوق قال : أَبِی رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ اَلنَّوْفَلِیِّ عَنِ اَلسَّکُونِیِّ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ قَالَ : قال رسول الله صلی الله علیه و آله: ﴿یَدُ اللّهِ تعالی فَوقَ رُؤوسِ المُکَفَّرِینَ تُرَفرِفُ بالرَّحمَهِ﴾ (3)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: دست خداوند متعال رحمت را بر فراز سر کسانی که خوبی هایشان نادیده گرفته می شود می گستراند.

می گویم: روایت از نظر سند معتبره می باشد.

ص: 553


1- الكافي، ج 2، ص 251.
2- بحار الأنوار، ج 64 ، ص 260.
3- علل الشرايع، ص 560.

3/922- الصدوق قال : حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَی بْنِ اَلْمُتَوَکِّلِ رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ السَّعْدَ آبَادِیِّ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أبِی عَبْدِاللهِ الْبَرْقِیِّ، باسناده يرَفَعَهُ إلَی أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ أنَّهُ قَالَ: ﴿إنَّ المُؤمِنَ مُکَفَّرٌ ؛وَ ذَلِکَ اَنَّ مَعْرُوفَهُ یَصْعَدُ اِلَى اللَّهِ تَعَالَى فَلَا یَنْتَشِرُ فِی النَّاسِ وَ الْکَافِرَ مَشْهُورٌ وَ ذَلِکَ أَنَّ مَعْرُوفَهُ لِلنَّاسِ یَنْتَشِرُ فِی اَلنَّاسِ وَ لاَ یَصْعَدُ إِلَی اَلسَّمَاءِ ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: مؤمن ناسپاسی می شود؛ و این از آن روی است که خوبی او به درگاه خداوند متعال بالا می رود و در میان مردم شایع نمی شود اما کافر، خوبی کردن هایش شهرت می یابد؛ چون خوبی او برای [چشم] مردم است و در بین مردم شیوع می یابد و به آسمان (درگاه الهی) بالا نمی رود.

4/923- الصدوق قال : أَخْبَرَنِی عَلِیُّ بْنُ حَاتِمٍ قَالَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَال: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ قَال : حَدَّثَنِی اَلْحُسَیْنُ بْنُ مُوسَی عَنْ أَبِیهِ، عَنْ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَنْ أَبِیهِ، عَن عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ قَالَ : ﴿ کَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مُکَفَّراً لاَ یُشْکَرُ مَعْرُوفُهُ وَ لَقَدْ کَانَ مَعْرُوفُهُ عَلَی اَلْقُرَشِیِّ وَ اَلْعَرَبِیِّ وَ اَلْعَجَمِیِّ وَ مَنْ کَانَ أَعْظَمَ مِنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مَعْرُوفاً عَلَی هَذَا اَلْخَلْقِ وَ کَذَلِکَ نَحْنُ أَهْلَ اَلْبَیْتِ مُکَفَّرُونَ لاَ یُشْکَرُ مَعْرُوفُنَا وَ خِیَارُ اَلْمُؤْمِنِینَ مُکَفَّرُونَ لاَ یُشْکَرُ مَعْرُوفُهُمْ﴾ (2)

امام کاظم از پدرانشان علیهم السلام از امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله مورد ناسپاسی قرار می گرفت و از خوبی هایش قدردانی نمی شد حال آن که نیکی حضرت بر قریشی و عرب و عجم مسلّم بود و نیکی چه کسی والاتر از نیکی های رسول خدا صلی الله علیه و آله بر این خلق می تواند باشد؟ ما اهل بیت نیز احسان هایمان نادیده گرفته می شود و مورد تشکّر قرار نمی گیریم مؤمنان نیک نیز ناسپاسی می شوند و کسی از خوبی های آنان قدردانی نمی کند.

ص: 554


1- علل الشرايع، ص 560.
2- علل الشرايع، ص 560.

201-مؤمن و نماز

1/924- الرضي رَفَعَهُ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: فِی خطبة خطبها و كان يوصي بها أصحابه فقال: ﴿تَعَاهَدُوا أَمْرَ الصَّلَاهِ، وَحَافِظُوا عَلَیْهَا، وَاسْتَکْثِرُوا مِنْهَا، وَ تَقَرَّبُوا بِهَا فَإِنَّهَا ﴿کَانَتْ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ کِتَاباً مَوْقُوتاً﴾ (1) أَلَا تَسْمَعُونَ إِلَی جَوَابِ أَهْلِ النَّارِ حِینَ سُئِلُوا: ﴿مَا سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ * قالوا: لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ ﴾ (2) وَ إِنَّهَا لَتَحُتُّ الذُّنُوبَ حَتَّ الْوَرَقِ، وَ تُطْلِقُهَا إِطْلَاقَ الرِّبَقِ، وَ شَبَّهَهَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله بِالْحَمَّهِ تَکُونُ عَلَی بَابِ الرَّجُلِ، فَهُوَ یَغْتَسِلُ مِنْهَا فِی الْیَوْمِ وَاللَّیْلَهِ خَمْسَ مَرَّاتٍ، فَمَا عَسَی أَنْ یَبْقَی عَلَیْهِ مِنَ الدَّرَنِ؟ وَ قَدْ عَرَفَ حَقَّهَا رِجَالٌ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ لَا تَشْغَلُهُمْ عَنْهَا زِینَهُ مَتَاعٍ، وَ لَا قُرَّهُ عَیْنٍ مِنْ وَلَدٍ وَ لَا مَالٍ یَقُولُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ: رِجَالٌ لَا تُلْهِیهِمْ تِجَارَهٌ ﴿وَ لَا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ إِقَامِ الصَّلَاهِ وَ إِیتَاءِ الزَّکَاهِ﴾ (3) وَ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله نَصِباً بِالصَّلَاهِ بَعْدَ التَّبْشِیرِ لَهُ بِالْجَنَّهِ، لِقَوْلِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ: ﴿وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلَاهُ وَاصْطَبِرْ عَلَیْهَا﴾ (4) فَکَانَ یَأْمُرُ بِهَا اَهْلَهُ وَ یَصْبِرُ عَلَیْهَا نَفْسَهُ﴾ (5)

امیرمؤمنان علی علیه السلام در ضمن خطبه ای به یاران خود سفارش نموده و :فرمود مردم نماز را بر عهده گیرید و نسبت به انجامش پایداری کنید و آن را حفظ کنید زیاد نماز ،بخوانید و با نماز خود را به خدا نزديك كنيد. نماز فریضه واجبی است که در وقت های خاص بر مؤمنان واجب گردیده است. آیا به پاسخ دوزخیان گوش فرا نمی دهید آن هنگام که از آن ها پرسیدند چه چیز شما را به دوزخ کشانده است؟ گفتند ما از نمازگزاران نبودیم همانا !نماز گناهان را چونان برگ های پاییزی فرو می ریزد، و غُل و زنجیر گناهان را از گردن ها می گشاید، پیامبر اسلام صلى الله عليه و سلم نماز

ص: 555


1- سوره نساء آیه 103
2- سوره مدثر آیات 42 و 43
3- سوره نور آیه 37
4- سوره طه، آیه 132
5- نهج البلاغة خطبة .199

را به چشمه آب گرمی که بر درِ سرای مردی جریان داشته باشد، تشبیه کرد، اگر روزی پنج بار خود را در آن شستشو دهد، هرگز چرك و آلودگی در بدن او نماند. همانا کسانی از مؤمنان حق نماز را شناختند که زیور دنیا از نماز بازشان ،ندارد و روشنایی چشمشان یعنی اموال و فرزندان مانع نمازشان نشود. خداوند سبحان می فرماید مردانی هستند که تجارت و خرید و فروش آنان را از یاد خدا، و بر پاداشتن ،نماز و پرداخت زکات باز نمی دارد. رسول خدا صلی الله علیه و آله پس از بشارت به بهشت خود را در نماز خواندن به زحمت می انداخت زیرا خداوند به او فرمود خانواده خویش را به نماز فرمان ده و بر انجام آن شکیبا باش. پس پیامبر صلی الله علیه و آله پی در پی خانواده خود را به نماز فرمان می داد و خود نیز در انجام نماز شکیبا بود.

می گویم: روایات در مورد نماز بسیار زیاد است و ما به همین کلام امیرمؤمنان علی علیه السلام اکتفا کردیم که "كلامُ علي علیه السلام عليُ الكلام" و آن چه حضرت علی مرتضى علیه السلام بفرمایند همان پسندیده و مرتضاست. گفتنی است که در گذشته رساله مستقلّی در مورد نماز و تفسیر و معانی آن و نیز آدابش به زبان فارسی به نام «معراج مؤمن» (1) تألیف کرده ام که به خواست خداوند به زیور طبع آراسته شد و از فایده اش عموم مردم به ویژه جوانان و دانشجویان و فرهیختگان برخوردار خواهند شد. ستاش خداوند را بر تمامی نعمش و شکر و سپاس او را است.

202-مؤمن و عُجب

1/925- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ بْنِ عِيسَي عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ دَاوُدَ الرَّقِّيِّ، عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ الْحَذَّاءِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و سلم قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿انَّ مِنْ عِبَادِيَ الْمُؤْمِنِينَ عِبَاداً لَا يَصْلُحُ لَهُمْ أَمْرُ دِينِهِمْ إِلَّا بِالْغِنَي وَ السَّعَةِ وَ الصِّحَّةِ فِي الْبَدَنِ فَأَبْلُوهُمْ بِالْغِنَي وَ السَّعَةِ وَ صِحَّةِ الْبَدَنِ فَيَصْلُحُ عَلَيْهِمْ أَمْرُ دِينِهِمْ وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِيَ الْمُؤْمِنِينَ لَعِبَاداً

ص: 556


1- کتاب «معراج مؤمن» از همین نویسنده در سال 1388 ش توسط کانون پژوهش در اصفهان به چاپ رسید.

لَا يَصْلُحُ لَهُمْ أَمْرُ دِينِهِمْ إِلَّا بِالْفَاقَةِ وَ الْمَسْكَنَةِ وَ السُّقْمِ فِي أَبْدَانِهِمْ فَأَبْلُوهُمْ بِالْفَاقَةِ وَ الْمَسْكَنَةِ وَ السُّقْمِ فَيَصْلُحُ عَلَيْهِمْ أَمْرُ دِينِهِمْ وَ أَنَا أَعْلَمُ بِمَا يَصْلُحُ عَلَيْهِ أَمْرُ دِينِ عِبَادِيَ الْمُؤْمِنِينَ وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِيَ الْمُؤْمِنِينَ لَمَنْ يَجْتَهِدُ فِي عِبَادَتِي فَيَقُومُ مِنْ رُقَادِهِ وَ لَذِيذِ وِ سَادِهِ فَيَتَهَجَّدُ لِيَ اللَّيَالِيَ فَيُتْعِبُ نَفْسَهُ فِي عِبَادَتِي فَأَضْرِبُهُ بِالنُّعَاسِ اللَّيْلَةَ وَ اللَّيْلَتَيْنِ نَظَراً مِنّی لَهُ و إبقاءً عَلَیهِ ، فَیَنامُ حَتّی یُصبِحَ فَیَقومُ و هُوَ ماقِتٌ لِنَفسِهِ زارِئٌ عَلَیها ، ولَو اُخَلّی بَینَهُ و بَینَ ما یُریدُ مِن عِبادَتی لَدَخَلَهُ العُجبُ مِن ذلِکَ ، فَیُصَیِّرُهُ العُجبُ إلَی الفِتنَهِ بِأَعمالِهِ ، فَیَأتیهِ مِن ذلِکَ ما فیهِ هَلاکُهُ ؛ لِعُجبِهِ بِأَعمالِهِ و رِضاهُ عَن نَفسِهِ ، حَتّی یَظُنَّ أنَّهُ قَد فاقَ العابِدینَ و جازَ فی عِبادَتِهِ حَدَّ التَّقصیرِ ، فَیَتَباعَدَ مِنّی عِندَ ذلِکَ و هُوَ یَظُنُّ أنَّهُ یَتَقَرَّبُ إلَیَّ . فَلا یَتَّکِلُ العامِلونَ عَلی أعمالِهِمُ الَّتی یَعمَلونَها لِثَوابی ، فَإِنَّهُم لَوِ اجتَهَدوا و أتعَبوا أنفُسَهُم و أفنَوا أعمارَهُم فی عِبادَتی کانوا مُقَصِّرینَ غَیرَ بالِغینَ فی عِبادَتِهِم کُنهَ عِبادَتی ، فیما یَطلُبونَ عِندی مِن کَرامَتی وَالنّعیمِ فی جَنّاتی و رَفیعِ دَرَجاتِیَ العُلی فی جِواری ، و لکِن فَبِرَحمَتی فَلیَثِقوا ، و بِفَضلی فَلیَفرَحوا ، و إلی حُسنِ الظَّنِّ بی فَلیَطمَئِنّوا ، فَإِنَّ رَحمَتی عِندَ ذلِکَ تَدارَکَهُم، و مِنّی یَبلُغُهُم رِضوانی، و مَغفِرَتی تَلبَسُهُم عَفوی، فَإِنّی أنَا اللَّهُ الرَّحمنُ الرَّحیمُ ، و بِذلِکَ تَسَمَّیتُ ﴾ (1)

امام باقر علیه السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خداوند متعال می فرماید: صلاح دین و سالم ماندن ایمان بعضی از بندگان من در صورتی است که فقیر و تهیدست و مريض باشد و لذا من آنان را به فقر و بیماری مبتلا می کنم که در این حال دینشان سالم می ماند و ثروت برای این گونه افراد خطرناک است و بعضی از بندگان مؤمن که در طریق عبادت و بندگی کوشش فراوان دارند از خواب شیرین برخاسته و سر از بالش نرم بر می دارند و مشغول تهجّد و شب زنده داری می شوند و خود را در این راه به رنج و تعب می،افکنند ولی من مخصوصاً به منظور حفظ دین او، یک شب یا دو شب خواب را بر آن ها مسلّط می کنم و آن ها تا صبح در خواب می مانند و هنگامی که بیدار می شوند، می بینند که تهجّد و عبادت شبانه را انجام نداده بر خود خشمگین

ص: 557


1- الكافي، ج 2، ص 60 ، ح 4

می شوند و مصیبت زده خود را سرزنش می کنند و اگر آن ها را به حال خود و به همان طريق عبادت و شب زنده داری رها کنم موجب پیدایش صفت رذیله عُجب در آن ها خواهد شد و باعث بزرگ بینی عملشان می شود و این حالت آن ها را به پرتگاه سقوط و هلاکت می کشاند چون خود پسند شده و اعمال و عبادتشان را بزرگ و با ارزش می بینند با این که در همین حال در سرحد تقصیر و کوتاهی هستند، در نتیجه از مقام قُرب دور دور می شوند و خیال می کنند که به من نزدیک و مقرّب می شوند بنابراین نباید اهل عمل اتّکا و اعتمادشان به اعمال و عباداتی که انجام می دهند باشد که هر چه سعی و کوشش در عبادت نمایند و خود را در تمام طول عمر به رنج و تعب بیفکنند باز هم در در حدّ تقصیر بوده و با عبادت خود به كُنه و حقیقت و حق عبادت من نخواهند رسید و به مقام کرامت الهی که در صدد وصول به آن هستند و به آن نعمت های بهشتی نائل نمی شوند و فقط اعتماد و وثوق به رحمت من داشته و امیدوار به فضل و کرم من باشند و اطمینان و آرامش به حسن ظن خودشان و خوش بینی به من داشته باشند که در این صورت رحمت من آنان را دریابد و رضوان و خشنودی من به آنان فرا رسد و در مغفرت و بخشش من غرق خواهند شد که من الله رحمان و رحیم هستم و به این صفات و نام ها نام گذاری شده ام.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه و متن آن واضح می باشد.

2/926- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی، عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِنَا مِنْ أَهْلِ خُرَاسَانَ مِنْ وُلْدِ إِبْرَاهِیمَ بْنِ سَیَّارٍ یَرْفَعُهُ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿إِنَّ اَللَّهَ عَلِمَ أَنَّ اَلذَّنْبَ خَیْرٌ لِلْمُؤْمِنِ مِنَ اَلْعُجْبِ وَ لَوْ لاَ ذَلِکَ مَا اُبْتُلِیَ مُؤْمِنٌ بِذَنْبٍ أَبَداً﴾ (1)

ص: 558


1- الكافي، ج 2، ص 313، ح 1.

امام صادق فرمود: خداوند می دانست که گناه برای مؤمن، بهتر از خودبزرگ بینی است، و اگر چنین نبود هرگز هیچ مؤمنی دچار گناه نمی شد.

3/927- الصدوق قال : أَخْبَرَنِی أَبُو اَلْحَسَنِ طَاهِرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ یُونُسَ بْنِ حَیَاهَ اَلْفَقِیهُ فِیمَا أَجَازَهُ لِی بِبَلْخٍ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عُثْمَانَ اَلْهَرَوِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ اَلْحَسَنُ بْنُ مُهَاجِرٍ قَالَ حَدَّثَنَا هِشَامُ بْنُ خَالِدٍ قَالَ حَدَّثَنَا اَلْحَسَنُ بْنُ یَحْیَی قَالَ حَدَّثَنَا صَدَقَهُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ هِشَامٍ عَنْ أَنَسٍ عَنِ اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَنْ جَبْرَئِیلَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: ﴿مَنْ أَهَانَ لِی وَلِیّاً فَقَدْ بَارَزَنِی بِالْمُحَارَبَهِ وَ مَا تَرَدَّدْتُ فِی شَیْءٍ أَنَا فَاعِلُهُ مِثْلَ تَرَدُّدِی فِی قَبْضِ نَفْسِ اَلْمُؤْمِنِ یَکْرَهُ اَلْمَوْتَ وَ أَکْرَهُ مَسَاءَتَهُ وَ لاَ بُدَّ لَهُ مِنْهُ وَ مَا یَتَقَرَّبُ إِلَیَّ عَبْدِی بِمِثْلِ أَدَاءِ مَا اِفْتَرَضْتُ عَلَیْهِ وَ لاَ یَزَالُ عَبْدِی یَبْتَهِلُ إِلَیَّ حَتَّی أُحِبَّهُ وَ مَنْ أَحْبَبْتُهُ کُنْتُ لَهُ سَمْعاً وَ بَصَراً وَ یَداً وَ مَوْئِلاً إِنْ دَعَانِی أَجَبْتُهُ وَ إِنْ سَأَلَنِی أَعْطَیْتُهُ وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِیَ اَلْمُؤْمِنِینَ لَمَنْ یُرِیدُ اَلْبَابَ مِنَ اَلْعِبَادَهِ فَأَکُفُّهُ عَنْهُ لِئَلاَّ یَدْخُلَهُ عُجْبٌ فَیُفْسِدَهُ وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِیَ اَلْمُؤْمِنِینَ لَمَنْ لَمْ یَصْلُحْ إِیمَانُهُ إِلاَّ بِالْفَقْرِ وَ لَوْ أَغْنَیْتُهُ لَأَفْسَدَهُ ذَلِکَ وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِیَ اَلْمُؤْمِنِینَ لَمَنْ لاَ یَصْلُحُ إِیمَانُهُ إِلاَّ بِالْغِنَی وَ لَوْ أَفْقَرْتُهُ لَأَفْسَدَهُ ذَلِکَ وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِیَ اَلْمُؤْمِنِینَ لَمَنْ لاَ یَصْلُحُ إِیمَانُهُ إِلاَّ بِالسُّقْمِ وَ لَوْ صَحَّحْتُ جِسْمَهُ لَأَفْسَدَهُ ذَلِکَ وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِیَ اَلْمُؤْمِنِینَ لَمَنْ لاَ یَصْلُحُ إِیمَانُهُ إِلاَّ بِالصِّحَّهِ وَ لَوْ أَسْقَمْتُهُ لَأَفْسَدَهُ ذَلِکَ إِنِّی أُدَبِّرُ عِبَادِی بِعِلْمِی بِقُلُوبِهِمْ فَإِنِّی عَلِیمٌ خَبِیرٌ﴾. (1)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله همه از جبرییل از خداوند فرمود: هر کس دوست مرا آزار دهد با من به جنگ پرداخته است من در قبض روح مؤمن پیوسته در بین دو چیز مردد هستم او از مرگ بدش می آید و من هم دوست ندارم او را ناراحت بنگرم و غیر از مرگ هم برای او راهی نیست بندگان با انجام واجبات می توانند خود را به من نزديك كنند، بنده من همواره به طرف من تضرع و زاری می کند تا آن گاه که او را دوست می دارم و هرگاه او را دوست گرفتم برای او گوش و چشم و دست خواهم

ص: 559


1- علل الشرایع ص ،12 ، 7؛ والتوحيد، ص398، ح 1.

بود هرگاه مرا بخواند او را اجابت می کنم و اگر از من چیزی بخواهد به او می دهم. بعضی از بندگان مؤمن برای عبادت به طرف خانه من می آیند ولی من آن ها را راه نمی دهم زیرا ممکن است گرفتار عُجب شوند و دینشان تباه گردد، گروهی از بندگان شایستگی پیدا نمی کنند مگر با فقر و تنگدستی و اگر آن ها را ثروتمند کنم فاسد می شوند بعضی از بندگان مؤمن به صلاحیت نخواهند رسید مگر با توانگر شدن و اگر سالم ماندند تباه می شوند بعضی از آن ها باید سالم باشند اگر بیمار شدند تباه می گردند، تدبیر کار بندگان با من است و من کاملاً آگاه به احوالشانم.

4/928- الطوسي، بسنده المتصل إِلَی اَلصَّادِقِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ آبَائِهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه: ﴿لَولا اَنَّ الذَّنبَ لِلمُؤمِنِ خَيرٌ مِنَ العُجبِ ما خَلَى اللهُ عَزَّوَجَلَّ بَينَ عَبدِهِ المُؤمِنِ وَ بَينَ ذَنبٍ اَبَداً﴾ (1)

امام صادق علیه السلام از پدرانشان علیهم السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: اگر گناه برای مؤمن بهتر از عُجب نبود، خداوند هرگز نمی گذاشت که بنده مؤمنش گناه کند.

203-مؤمن و یتیم

1/929- الصدوق رَفَعَهُ إِلَی اَلصَّادِقِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: ﴿ إِذَا بَکَی اَلْیَتِیمُ اِهْتَزَّ لَهُ اَلْعَرْشُ فَیَقُولُ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی مَنْ هَذَا اَلَّذِی أَبْکَی عَبْدِیَ اَلَّذِی سَلَبْتُهُ أَبَوَیْهِ فِی صِغَرِهِ فَوَ عِزَّتِی وَ جَلاَلِی وَ اِرْتِفَاعِی فِی مَکَانِی لاَ یُسْکِتُهُ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ إِلاَّ وَجَبَتْ لَهُ اَلْجَنَّهُ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: چون یتیم بگرید عرش برای او می لرزد. خداوند تبارک و تعالی می فرماید: کیست که بنده ام را که من پدر و مادرش را در خردسالی از او گرفتم گریانده؟ به عزّت و جلالم قسم کسی آن یتیم را آرام و خشنود

ص: 560


1- أمالي الطوسي، المجلس الثاني والعشرون ، ح 10، ص 571، رقم 1184.
2- الفقيه، ج 1، ص 188 ، رقم 573

نمی کند مگر آن که بهشتم را بر او واجب سازم

2/930- الصدوق رَفَعَهُ إلَی أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ أنَّهُ قَالَ: ﴿مَا مِنْ عَبْدٍ یَمْسَحُ یَدَهُ عَلَی رَأْسِ یَتِیمٍ رَحْمَهً لَهُ إِلاَّ أَعْطَاهُ اَللَّهُ بِکُلِّ شَعْرَهٍ نُوراً یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: مؤمنی که از سر مهر دست بر سر یتیمی بکشد، خداوند به شمار هر تار مو در قیامت نوری به او عطا می کند

3/931- الصدوق بسنده اَلْمُتَّصِلِ إِلَی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ، عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ : ﴿مَا مِنْ مُؤْمِنٍ وَ لاَ مُؤْمِنَهٍ یَضَعُ یَدَهُ عَلَی رَأْسِ یَتِیمٍ تَرَحُّماً بِهِ إِلاَّ کَتَبَ اَللَّهُ لَهُ بِکُلِّ شَعْرَهٍ مَرَّتْ عَلَیْهَا یَدُهُ حَسَنَهً﴾ (2)

امام صادق علیه السلام از پدرانشان علیهم السلام از امیرمؤمنان علی عله السلام فرمود: مرد و زن مؤمنی که دست ترحّم بر سر یتیمی بکشد خداوند به شمار هر تار مو، که دست بر آن ،کشیده حسنه ای برایش بنویسد.

204-جهاد نفس مؤمن

1/932- ابن شعبة الحرّاني رَفَعَهُ إلى جَابِرٍ اَلْجُعْفِیِّ، عَنِ اَلْبَاقِرِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ فِی حَدِیثٍ: ... ﴿إنَّ المُؤمِنَ مَعنِیٌّ بِمُجاهَدَهِ نَفسِهِ لِیَغلِبَها عَلی هَواها،فَمَرَّهً یُقیمُ أوَدَها و یُخالِفُ هَواها فی مَحَبَّهِ اللّهِ، و مَرَّهً تَصرَعُهُ نَفسُهُ فَیَتَّبِعُ هَواها فَیَنعَشُهُ اللّهُ فَیَنتَعِشُ، و یُقیلُ اللّهُ عَثرَتَهُ فَیَتَذَکَّرُ و یَفزَعُ إلَی التَّوبَهِ وَالمَخافَهِ،فَیَزدادُ بَصیرَهً و مَعرِفَهً لِما زیدَ فیهِ مِن الخَوفِ -إِلَی أَنْ قَالَ- : لا فَضيلَةَ كَالْجِهادِ، وَ لا جِهادَ كَمُجاهَدَةِ الْهَوي﴾. (3)

امام باقر علیه السلام به جابر جعفی فرمود:... مؤمن توجّهی خاصّ به مبارزه با

ص: 561


1- المقنع، ص 22.
2- ثواب الأعمال، ص 237
3- تحف العقول، ص 207 و 208

هوای نفس دارد تا بر تمایلاتش چیره شود [و در این مبارزه ] گاهی کجی نفس را راست نموده و در راه دلبستگی به خدا هوای نفس را مخالفت می کند و پاره ای از اوقات نفس [سرکش] او را بر زمین زده و در نتیجه دل به خواسته هایش می دهد. ولی خداوند به او قدرت و جانی دوباره دهد و او نیز جان گیرد و از لغزش و خطایش در گذرد تا به خود آید و به توبه و ترس پناه بَرد و بگرید در نتیجه بینش و شناختش افزون گردد - تا آن که فرمود -: هیچ فضیلتی مانند جهاد در راه خداوند نیست و جهادی برتر از مبارزه با هوای نفس نمی باشد

می گویم: چنان چه در لسان العرب (1) آمده "اَوَد" به معنای اعوجاج و کجی است.

205-نیاز مؤمن به سه چیز

1/933- سبط الطبرسي، نَقْلاً عَنْ کِتَابِ اَلْمَحَاسِنِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام قال ﴿لَا يَسْتَغْنِي الْمُؤْمِنُ عَنْ خَصْلَةٍ وَ بِهِ الْحَاجَةُ إِلَى ثَلَاثِ خِصَالٍ تَوْفِيقٍ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ وَاعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ وَ قَبُولِ مَنْ يَنْصَحُهُ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: مؤمن از یک خصلت بی نیاز نیست که سه شرط :دارد توفیقی از جانب خداوند و داشتن پندگویی درونی و خوی نصیحت پذیری از کسی که او را نصیحت می کند

206-مؤمن با پاگذاری بر قبرش آسودگی میابد

1/934- الصدوق، رَفَعَهُ إِلَیَّ أَبُو اَلْحَسَنِ مُوسَی بن جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ : ﴿ إِذَا دَخَلْتَ اَلْمَقَابِرَ فَطَأِ اَلْقُبُورَ فَمَنْ کَانَ مُؤْمِناً اِسْتَرْوَحَ إِلَی ذَلِکَ وَ مَنْ کَانَ مُنَافِقاً وَجَدَ أَلَمَهُ﴾. (3)

ص: 562


1- لسان العرب، ج 3، ص 75
2- مشكاة الأنوار، ص 332 عن المحاسن، ص 604 ، ح33.
3- الفقيه، ج 1، ص 180 ، رقم 539

امام کاظم علیه السلام فرمود: چون وارد گورستان شدی بر گورها گام بگذار، هر کس از مردگان که مؤمن باشد، از برکت آن قدم راحتی و آرامش می یابد و هر کس که منافق باشد از آن گام نهادن درد و رنج می بیند.

207-معرفت آسمانیان به مؤمن

1/935- سبط الطبرسي رَفَعَهُ إِلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَالَ: ﴿مَثَلُ اَلْمُؤْمِنِ کَمَثَلِ مَلَکٍ مُقَرَّبٍ وَ إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ أَعْظَمُ عِنْدَ اَللَّهِ وَ أَکْرَمُ عَلَیْهِ مِنْ مَلَکٍ مُقَرَّبٍ وَ لَیْسَ شَیْءٌ أَحَبَّ إِلَی اَللَّهِ مِنْ مُؤْمِنٍ تَائِبٍ وَ مُؤْمِنَهٍ تَائِبَهٍ وَ إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ یُعْرَفُ فِی اَلسَّمَاءِ کَمَا یُعْرَفُ اَلرَّجُلُ فِی أَهْلِهِ وَ وُلْدِهِ﴾ (1)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: مؤمن نزد خداوند همانند فرشته مقرب است، او نزد خداوند بزرگ از فرشته مقرّب هم بالاتر .است نزد خداوند کسی محبوب تر از مرد یا زن مؤمن توبه کار نیست مؤمن در آسمان ها معروف و شناخته شده است طوری که انسان خانواده و فرزندان خود را می شناسد.

می گویم: جملات ابتدایی و صدر این روایت را قبلاً در عنوان "مَثَل مؤمن" از شیخ صدوق نقل نمودیم.

208-مؤمن منکر را به دل انکار می کند

1/936- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إبْراهِیمَ، عن أبيثه عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ ، عَنْ یَحْیَی اَلطَّوِیلِ صَاحِبِ اَلْمِنْقَرِیِّ، عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ: ﴿حَسبُ المُؤمِنِ عِزّا إذا رَأى مُنكَرا أن يَعلَمَ اللّه عَزَّوجلَّ مِن قَلبِه إنكارَهُ ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: برای عزّت و سربلندی مؤمن همین کافی است که گاه منکری را ببیند خداوند عز و جل بداند که در دل آن را انکار می کند

ص: 563


1- مشكاة الأنوار، ص 78؛ و نقل عنه في بحار الأنوار، ج 64 ، ص 72 ، ح 41.
2- الكافي، ج 5، ص 60.

209-مؤمن وصیّت می کند

1/937- الصدوق، بِإِسْنَادِهِ عَنِ اَلْعَلاَءِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: ﴿الْوَصِيَّةُ حَقٌّ وَ قَدْ أَوْصَى رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَيَنْبَغِي لِلْمُؤْمِنِ أَنْ يُوصِيَ﴾ (1)

امام باقر علیه السلام فرمود: وصیت کردن حق و ثابت است و پیامبر خدا صلی الله علیه و آله هم وصیت کردند شایسته مؤمن است که وصیت کند.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد و ظاهراً این روایت با صحیحه "محمّد بن مسلم" که در کتاب کافی (2) شریف نقل شده متّحد باشد مگر این که به جای لفظ "مؤمن" كلمه "مُسلم" ذکر شده است.

210-درجات و مقامات هفتگانه مؤمنان

1/938- الصدوق قال: حَدَّثَنَا اَلْحُسَیْنُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِیسَ رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُ، عَنْ أبيه، عَنْ مُحَمَّدِ ابن أحمد عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ اَلْبَرْقِیِّ، عَنْ أَبِیهِ یَرْفَعُهُ إلَی أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ: ﴿اَلْمُؤْمِنُونَ عَلَی سَبْعِ دَرَجَاتٍ صَاحِبُ دَرَجَهٍ مِنْهُمْ فِی مَزِیدٍ مِنَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لاَ یُخْرِجُهُ ذَلِکَ اَلْمَزِیدُ مِنْ دَرَجَتِهِ إِلَی دَرَجَهِ غَیْرِهِ وَ مِنْهُمْ شُهَدَاءُ اَللَّهِ عَلَی خَلْقِهِ وَ مِنْهُمُ اَلنُّجَبَاءُ وَ مِنْهُمُ اَلْمُمْتَحَنَهُ وَ مِنْهُمُ اَلنُّجَدَاءُ وَ مِنْهُمْ أَهْلُ اَلصَّبْرِ وَ مِنْهُمْ أَهْلُ اَلتَّقْوَی وَ مِنْهُمْ أَهْلُ اَلْمَغْفِرَهِ﴾ (3)

امام صادق علیه السلام فرمود: مؤمنان به هفت درجه تقسیم می شوند که صاحب هر درجه ای در افزایش و رفعتی از جانب خداوند عز و جل است؛ امّا این افزایش او را از درجه ای که دارد به درجه دیگری نمی برد برخی از ایشان گواهانِ خدا بر خلق او هستند، برخی از ایشان برگزیدگان،اند برخی از ایشان آزموده شدگان اند، برخی از ایشان دستگیری کنندگان اند برخی شان اهل شکیبایی اند، برخی شان اهل پرهیزگاری،اند و برخی شان اهل بخشایش اند.

ص: 564


1- الفقيه ج 4 ص 181 رقم 5412
2- الكافي، ج 7، ص 3.
3- الخصال، ج 2، ص 352، ح31.

211-پیمان مؤمن

1/939- الكليني، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی، عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلنُّعْمَانِ عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ، عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ: ﴿أَخَذَ اَللَّهُ مِیثَاقَ اَلْمُؤْمِنِ عَلَی أَنْ لاَ تُصَدَّقَ مَقَالَتُهُ وَ لاَ یَنْتَصِفَ مِنْ عَدُوِّهِ وَ مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یَشْفِی نَفْسَهُ إِلاَّ بِفَضِیحَتِهَا لِأَنَّ کُلَّ مُؤْمِنٍ مُلْجَمٌ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند از ،مؤمن پیمان گرفته است که [در دنیا] گفته اش تصدیق نشود و از دشمنش انتقام نگیرد. هیچ مؤمنی [با انتقام از دشمن]، تسلای خاطر پیدا نمی کند (دلش خنك نمی شود) مگر این که رسوا می شود؛ زیرا هر مؤمنی لگام خورده است و یله و رها نیست.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد و ضمیر در عبارت "فَضيحَتِها" به "نفس" بر می گردد چرا که غالباً در انتقام گرفتن از دشمن در صورت عدم توانایی، مذلّت و خواری و سرشکستگی را در پی دارد که باعث اهانت بیشتر به انسان می شود

گفتنی است که شبیه همین روایت روایت مرفوعه دیگری است که در کتاب الخصال (2) از محمّد بن سنان نقل شده است.

2/940- الكليني، عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ، وَ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی، جَمِیعاً، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمِ بْنِ أَبِي سَلَمَةَ، عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ شَاذَانَ اَلْوَاسِطِیِّ قَالَ : کَتَبْتُ إِلَی أَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَشْکُو جَفَاءَ أَهْلِ وَاسِطٍ وَ حَمْلَهُمْ عَلَیَّ وَ کَانَتْ عِصَابَهٌ مِنَ اَلْعُثْمَانِیَّهِ تُؤْذِینِی فَوَقَّعَ بِخَطِّهِ إِنَّ اَللَّهَ جَلَّ ذِکْرُهُ أَخَذَ مِیثَاقَ أَوْلِیَائِنَا عَلَی اَلصَّبْرِ فِی دَوْلَهِ اَلْبَاطِلِ فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ فَلَوْ قَدْ قَامَ سَیِّدُ اَلْخَلْقِ لَقَالُوا ﴿یَا وَیْلَنَا مَنْ بَعَثَنَا مِنْ مَرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَ صَدَقَ الْمُرْسَلُونَ﴾ (3) (4)

حسن بن شاذان واسطی می گوید: نامه ای به امام رضا علیه السلام نوشتم و از

ص: 565


1- الخصال، ج 2، ص 352، ح31.
2- الخصال، ج 1، ص 229، رقم 69.
3- سوره یس، آیه 52
4- الكافي، ج 8، ص 247، رقم 346.

ناسازگاری و تعدّی مردم «واسط» که از پیروان عثمان بودند و به من آزار می رساندند شکایت .نمودم حضرت به خط مبارک مرقوم فرموده بودند که: خداوند - که یادش بلند باد - از دوستان خود عهد و پیمان گرفته که در دولت باطل صبر و استقامت پیشه سازند. بنابراین تو نیز به حکم پروردگارت صبر کن که چون سرور مردم (حضرت مهدی موعود عجل الله نعالی فرجه الشریف) قیام ،کند پیروان باطل را از قبر بیرون آورده و انتقام دوستان مظلوم ما را از آن ها می گیرد در آن موقع است که آن ها می گویند: «چه کسی ما را از آرامگاهمان برانگیخت؟ این است همان وعده خدای ،رحمان و پیامبران راست می گفتند».

می گویم: منظور از سرور مردمان حضرت امام زمان مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف می باشد و این روایت دلالت بر رجعت موقع ظهور آن حضرت دارد. روایاتی نیز بر رجعت مؤمنان در هنگام ظهور وارد شده مانند روایت زیر:

خبر مفضل بن عمر المروي في غيبه (1) الشيخ :قال ذَکَرْنَا اَلْقَائِمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ مَنْ مَاتَ مِنْ أَصْحَابِنَا یَنْتَظِرُهُ فَقَالَ لَنَا أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿إِذَا قَامَ أُتِیَ اَلْمُؤْمِنُ فِی قَبْرِهِ فَیُقَالُ لَهُ یَا هَذَا إِنَّهُ قَدْ ظَهَرَ صَاحِبُکَ فَإِنْ تَشَأْ أَنْ تَلْحَقَ بِهِ فَالْحَقْ وَ إِنْ تَشَأْ أَنْ تُقِیمَ فِی کَرَامَهِ رَبِّکَ فَأَقِمْ﴾

مفضل بن عمر می گوید: نزد امام صادق علیه السلام سخن در مورد حضرت قائم علیه السلام و شیعیان منتظرش که از دنیا رفتند به میان آمد. حضرت فرمود: وقتی قائم قیام کند به نزد مؤمن در قبرش می روند و به او می گویند امام تو قیام نمود اگر می خواهی به او ملحق شوی ملحق شو و اگر دوست داری در کرامت پروردگارت بمانی در قبر خود بمان! (2)

ص: 566


1- الغيبة، ص 276.
2- در این موضوع به كتاب «الأربعون حديثاً في من يملأ الأرض قسطاً و عدلاً»، ص78 از همین مؤلف مراجعه شود.

212-نفس مؤمن

1/941- الرضي رَفَعَهُ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: إِنَّهُ قَالَ: ... ﴿وَ اعْلَمُوا عِبَادَ اللَّهِ أَنَّ الْمُؤْمِنَ لاَ یُصْبِحُ وَلاَ یُمْسِی إِلاَّ وَ نَفْسُهُ ظَنُونٌ عِنْدَهُ فَلاَ یَزَالُ زَارِیاً عَلَیْهَا وَ مُسْتَزِیداً لها، فَکُونُوا کَالسَّابِقِینَ قَبْلَکُمْ وَالْمَاضِینَ أَمَامَکُمْ، قَوَّضُوا مِنَ الدُّنْیَا تَقْوِیضَ الرَّاحِلِ، وَ طَوَوْهَا طَیَّ الْمَنَازِلِ﴾ (1)

امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود: بندگان خدا! بدانید که مؤمن شب و روز را سپری نمی کند مگر آن که به نفس خود بدگمان و بی اعتماد است، از این رو، پیوسته نفس خود را سرزنش می کند و [کارهای خوب را] از او بیشتر می خواهد همچون کسانی باشید که پیش از شما رفتند و کسانی که پیش روی شما مُردند؛ آنان چون مسافرانی که خیمه خویش را بر می کَنند خیمه خود را از دنیا برکندند و همچنان که منزل ها [ی سفر ] پیموده می شود، آن را پیمودند و رفتند.

می گویم: ظَنون: بدگمان ضعیف زاریا: سرزنش عیب جویی. التقويض: کَندن عمود و طناب های خیمه یعنی آنان خانه های خویش را رها کرده و مسیر زندگی را همچون مسافرانی که از منزلی کوچ می کنند، سپری نمودند.

2/942- الشيخ الطوسي، باسناده إلى وَصِیَّهِ اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لِأَبِی ذَرٍّ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللّه صلی الله علیه و آله: ﴿أَبَا ذَرٍّ ، إِنَّ نَفْسَ اَلْمُؤْمِنِ أَشَدُّ تَقَلُّباً وَ خِیفَهً مِنَ اَلْعُصْفُورِ حِینَ یُقْذَفُ بِهِ فِی شَرِکٍ﴾ (2)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در سفارش هایش به ابوذر چنین فرمود:... نفس مؤمن بر گناهی که کرده است از گنجشگی که گرفتار قفس شده (و برای آزادی تقلّا می کند) مضطرب تر و پرهیجان تر است.

می گویم: الشَّرک دامی که صیاد برای شکار پرندگان می نهد.

ص: 567


1- نهج البلاغة خطبة 176.
2- أمالي الطوسي، المجلس التاسع عشر، ح1، ص 528، رقم 1162.

213-سودمندی مؤمن

1/943- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إبْراهِیمَ عَنْ أبِیهِ ، عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ، عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: ﴿الْخَلْقِ إِلَی اللَّهِ مَنْ نَفَعَ عِیالَ اللَّهِ وَأَدْخَلَ عَلی أَهْلِ بَیْتٍ سُرُوراً﴾ (1)

امام صادق علیه السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: مردم عائله خدا هستند؛ پس محبوب ترین کس نزد خدا آن است که به عائله او سود رساند و خانواده ای را خوشحال کند.

می گویم: روایت از نظر سند معتبره می باشد.

2/944- الكليني، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحَکَمِ، عَنْ سَیْفِ بْنِ عَمِیرَهَ قَالَ حَدَّثَنِی مَنْ سَمِعَ اَبا عَبْدِالله علیْهِ السَّلام یَقُولُ: ﴿ سُئِلَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مَنْ أَحَبُّ اَلنَّاسِ إِلَی اَللَّهِ؟ قَالَ أَنْفَعُ اَلنَّاسِ لِلنَّاسِ﴾ (2)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در پاسخ به این سؤال که خداوند چه کسی را بیشتر از همه دوست دارد؟ فرمود: کسی که برای مردم سودمندتر باشد.

3/945- الكليني، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ، عَنْ یَحْیَی بْنِ الْمُبَارَکِ عَنْ عَبْدِاللهِ بْنِ جَبَلَةَ عَنْ رجل، عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ: في قول الله عز و جل: ﴿وَ جَعَلَني مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنتُ﴾ (3) قال : نفاعاً. (4)

امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه «و هر جا که باشم مرا با برکت ساخته است» فرمود: یعنی بسیار بهره رسان و سودمند

ص: 568


1- الكافي، ج 2، ص 164.
2- الكافي، ج 2، ص 164
3- سوره ،مریم آیه 31
4- الكافي، ج 2، ص 165.

4/946- الصدوق، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ اَلْأَسَدِیِّ، عَنْ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ عَنْ یُونُسَ بْنِ ظَبْیَانَ، عَنِ اَلصَّادِقِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: ﴿خَیْرُ اَلنَّاسِ مَنِ اِنْتَفَعَ بِهِ اَلنَّاسُ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: بهترین مردم کسی است که مردمان از او بهره مند شوند

5/947- الشيخ بسنده المتصل عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ: ﴿مَنْ کَانَ وَصَلَ لِأَخِیهِ بِشَفَاعَهٍ فِی دَفْعِ مَغْرَمٍ أَوْ جَرِّ مَغْنَمٍ، ثَبَّتَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ قَدَمَیْهِ یَوْمَ تَزِلُّ فِیهِ اَلْأَقْدَامُ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس برای برادرش در دفع زیان یا جلب منفعتی، واسطه شود، خداوند عز و جل در روزی که گام ها در آن لغزان و هراسانند، پایدار بدارد.

6/948- الحميري عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ ظَرِیفٍ عَنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ عُلْوَانَ، عنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: ﴿ الْخَلْقُ کُلُّهُمْ عِیَالُ اللَّهِ فَأَحَبُّهُمْ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْفَعُهُمْ لِعِیَالِهِ﴾ (3)

امام صادق علیه السلام از پدرانشان علیهم السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: مردمان، خانواده و نانخور خداوند هستند و محبوب ترین بندگان خدا نزد خداوند، کسی است که به حال خانواده او سودمندتر باشد.

7/949- الحَسَن بن عَلي بن شُعبة الحَرّانيّ رَفَعَهُ إلى الأمام الحَسَن اَلْعَسْکَرِیِّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ : ﴿خَصْلَتَانِ لَیْسَ فَوْقَهُمَا شَیْ ءٌ: الْإِیمَانُ بِاللهِ وَ نَفْعُ الْإِخْوَان ﴾ (4)

ص: 569


1- أمالي الصدوق، ص 21 ، المجلس السادس، ح4.
2- أمالي الطوسي، المجلس الرابع، ج5، ص99، رقم 151؛ و نقل عنه في وسائل الشيعة، ج 11، ص 564 (ج 16 ، ص 342، طبع آل البيت).
3- قرب الإسناد ص 57
4- تحف العقول، ص 368

امام حسن عسکری علیه السلام فرمود: دو کار و خصلت است که هیچ چیزی بالاتر از آن دو نیست ایمان (باور) به خداوند و سود رساندن به برادران دینی

8/950- جَعْفَرَ بْنَ أَحْمَدَ اَلْقُمِّیِّ رَفَعَهُ إِلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَالَ: ﴿خَیْرُ اَلنَّاسِ مَنْ نَفَعَ وَ وَصَلَ وَ أَعَانَ﴾ (1)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود بهترین مردم کسی است که سودمند باشد و به درد مردم بخورد، و یاری گر آن ها باشد.

9/951- أَبُو اَلْقَاسِمِ اَلْکُوفِیُّ رَفَعَهُ إِلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَالَ: ﴿خَصْلَتَانِ وَ لَیْسَ فَوْقَهُمَا خَیْرٌ مِنْهُمَا: اَلْإِیمَانُ بِاللَّهِ وَ اَلنَّفْعُ لِعِبَادِ اَللَّهِ قَالَ: وَ خَصْلَتَانِ لَیْسَ فَوْقَهُمَا شَرٌّ اَلشِّرْکُ بِاللَّهِ وَ اَلْإِضْرَارُ لِعِبَادِ اَللَّهِ ﴾ (2)

پیامبر خداصلی الله علیه و آله فرمود: دو خصلت که برتر از آن هیچ خیری نباشد؛ باور به خداوند و سودمند بودن برای بندگان اوست و دو خصلت که بدتر از آن شرّی نیست؛ شرک به خداوند و زیان رساندن به بندگان اوست.

10/952- أبو علي الإِسْکَافیُّ رَفَعَهُ إِلَی صَفْوَانَ أنه قال: ذُکِرَ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ﴿ ضُعَفَاءُ أَصْحَابِنَا وَ مَحَاوِیجُهُمْ فَقَالَ إِنِّی لَأُحِبُّ نَفْعَهُمْ وَ أُحِبُّ مَنْ نَفَعَهُمْ ﴾ (3)

صفوان گوید: در نزد امام صادق علیه السلام از یاران نیازمند و ضعیفمان سخن به میان ،آمد، فرمود: منفعت رساندن به آن ها و کسانی که به آنان سود می رسانند را دوست می دارم.

ص: 570


1- كتاب الغايات، ص 89؛ و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج 12، ص 390، ح 8
2- كتاب الأخلاق؛ و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج 12، ص 390، ح 10.
3- التمحيص، ص 47 ، ح 71

214-یاری مؤمن

1/953- الصدوق قال : أَبِي قُدِّسَ سِرِّهِ ، قَالَ: حَدَّثَنِی سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ ، عَنْ أحْمَدَ بْنِ أبِی عَبْدِاللهِ، عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَی، عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عُمَرَ اَلْیَمَانِیِّ، عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ: ﴿مَا مِنْ مُؤْمِنٍ يُعِينُ مُؤْمِناً مَظْلُوماً إِلَّا كَانَ أَفْضَلَ مِنْ صِيَامِ شَهْرٍ وَ اعْتِكَافِهِ فِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَ مَا مِنْ مُؤْمِنٍ يَنْصُرُ أَخَاهُ وَ هُوَ يَقْدِرُ عَلَى نُصْرَتِهِ إِلَّا نَصَرَهُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ مَا مِنْ مُؤْمِنٍ يَخْذُلُ أَخَاهُ وَ هُوَ يَقْدِرُ عَلَى نُصْرَتِهِ إِلَّا خَذَلَهُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: هیچ مؤمنی مؤمن ستمدیده ای را یاری نرساند، مگر آن که این کار او برتر از یک ماه روزه و اعتکاف در مسجد الحرام باشد و هیچ مؤمنی نیست که بتواند برادر خود را یاری رساند و یاریش دهد مگر این که خداوند در دنیا و آخرت او را یاری کند و هیچ مؤمنی نیست که بتواند برادرش را یاری دهد، اما تنها و بی یاورش گذارد مگر آن که خداوند در دنیا و آخرت او را تنها و بی یاور گذارد.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

2/954- الصدوق قال: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَی بْنِ اَلْمُتَوَکِّلِ رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ اَللَّهِ اِبْنُ جَعْفَرٍ اَلْحِمْیَرِیُّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ ، عَنْ أَبِیهِ ، عَنْ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ أَبِی زِیَادٍ اَلنَّهْدِیِّ عَنْ عَبْدِاللهِ بن وهب عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ : ﴿حَسْبُ اَلْمُؤْمِنِ مِنَ اَللَّهِ نُصْرَهً أَنْ یَرَی عَدُوَّهُ یَعْمَلُ بِمَعَاصِی اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام :فرمود مؤمن را همین یاری از جانب خداوند بس که ببیند دشمنش گناهکار است و معصیت خدا می کند

می گویم: روایت را صدوق نیز با سندی صحیح در کتاب الخصال (3) نقل کرده

ص: 571


1- ثواب الأعمال، ص 177.
2- أمالي الصدوق، ص38، المجلس العاشر ، ح 5.
3- الخصال، ج 1، ص 27

است.

3/955- الحميري عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَهَ بْنِ صَدَقَهَ، ، عَنْ جَعْفَرٍ ، عَنْ أَبِيهِ علیهما السلام قَالَ : ﴿لاَ یَحْضُرَنَّ أَحَدُکُمْ رَجُلاً یَضْرِبُهُ سُلْطَانٌ جَائِرٌ ظُلْماً وَ عُدْوَاناً وَ لاَ مَقْتُولاً وَ لاَ مَظْلُوماً إِذَا لَمْ یَنْصُرْهُ لِأَنَّ نُصْرَهَ اَلْمُؤْمِنِ عَلَی اَلْمُؤْمِنِ فَرِیضَهٌ وَاجِبَهٌ إِذَا هُوَ حَضَرَهُ وَ اَلْعَافِیَهُ أَوْسَعُ مَا لَمْ تُلْزِمْکَ اَلْحُجَّهُ اَلظَّاهِرَهُ﴾. (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: هیچ یک از شما در حالی که سلطان و حاکم از روی ستم و دشمنی مردی را می زند یا بی گناهی را می کُشد و یا ستمدیده ای را آزار می کند، اگر در صدد دفاع از او نیستید در آن جا حضور پیدا نکنید، زیرا یاری رساندن مؤمن به مؤمن هنگامی که - در صحنه - حضور داشته باشد، واجب است، و البته سلامتی و عافیت زمانی جای دارد که حجّت بر شما تمام نشده باشد.

215-خیرخواهی مؤمن

1/956- الكليني، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحَکَمِ عَنْ عُمَرَ بْنِ أَبَانٍ عَنْ عِیسَی بْنِ أبِی مَنْصُورٍ عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ : ﴿یَجِبُ لِلْمُؤْمِنِ عَلَی اَلْمُؤْمِنِ أَنْ یُنَاصِحَهُ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: بر مؤمن واجب است که خیر خواه مؤمنان باشد.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

2/957- الكليني، عَنِ اَلْعِدَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اِبْنِ مَحْبُوبٍ ، عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ وَهْبٍ، عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ: ﴿یَجِبُ لِلْمُؤْمِنِ عَلَی الْمُؤْمِنِ النَّصِیحَهُ لَهُ فِی الْمَشْهَدِ وَالْمَغِیبِ ﴾ (3)

ص: 572


1- قرب الاسناد ص 26.
2- الكافي، ج 2، ص 208.
3- الكافي، ج 2، ص 208.

امام صادق علیه السلام فرمود بر مؤمن واجب است که در حضور و غیاب مؤمن خیر خواه او باشد.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد. المَشهَدَ وَ المَغِيبَ: هنگام حضور و غیاب

3/958- الكليني، عَنِ اَلْعِدَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ اِبْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ اِبْنِ رِئَابٍ عَنْ أَبِی عُبَیْدَهَ اَلْحَذَّاءِ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿یَجِبُ لِلْمُؤْمِنِ عَلَی اَلْمُؤْمِنِ اَلنَّصِیحَهُ﴾ (1)

امام باقر علیه السلام فرمود: بر مؤمن واجب است که خیرخواه مؤمن باشد و او را اندرز دهد.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

4/959- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ اَلنَّوْفَلِیِّ، عَنِ اَلسَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: ﴿ إِنِّ أَعظَمَ النَّاسِ مَنْزِلَهً عِنْدَ اللَّهِ یَومَ القِیامَهِ أَمشاهُم فِی أَرْضِهِ بِالنَّصِیحَهِ لِخَلْقِهِ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: بلندپایه ترین مردم نزد خداوند در ،قیامت کسی است که برای نصیحت و خیرخواهی خلقش سعی و تلاش بیشتری داشته باشد.

می گویم: روایت از نظر سند معتبره می باشد.

5/960- الكليني، عَنِ اَلْعِدَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اِبْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ : قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: ﴿ لِیَنْصَحِ اَلرَّجُلُ مِنْکُمْ أَخَاهُ کَنَصِیحَتِهِ لِنَفْسِهِ﴾ (3)

ص: 573


1- الكافي، ج 2، ص 208.
2- الكافي، ج 2، ص 208.
3- الكافي، ج 2، ص 208.

امام باقر علیه السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر یک از شما همان گونه که خیرخواه خویش است باید خیر خواه برادرش نیز باشد.

6/961- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إبْرَاهِیمَ عَنْ أبِیهِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ اَلْمِنْقَرِیِّ عَنْ سُفْیَانَ بْنِ عُیَیْنَهَ قَالَ : سَمِعْتُ أبَا عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ یَقُولُ: ﴿عَلَیْکُمْ بِالنُّصْحِ لِلَّهِ فِی خَلْقِهِ فَلَنْ تَلْقَاهُ بِعَمَلٍ أَفْضَلَ مِنْهُ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: خیر خواه خلق خدا باشید؛ زیرا هرگز خداوند را با عملی بهتر از این کار ملاقات نخواهید کرد.

7/962- الطوسي، بسنده المتصل إِلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَالَ: ﴿اَلدِّینُ نَصِیحَهٌ قِیلَ لِمَنْ یَا رَسُولَ اَللَّهِ قَالَ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِکِتَابِهِ وَ لِلْأَئِمَّهِ فِی اَلدِّینِ وَ لِجَمَاعَهِ اَلْمُسْلِمِینَ﴾ (2)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: دین خیر خواهی .است گفتند برای چه کسی؟ فرمود: خیر خواهی برای خدا و پیامبر و کتاب خدا و ائمه دین و جامعه مسلمین

8/963- اَلْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ رَفَعَهُ إِلَی اَلصَّادِقِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: ﴿ اَلْمُؤْمِنُ أَخُو اَلْمُؤْمِنِ یَحِقُّ عَلَیْهِ نَصِیحَتُهُ﴾ (3)

امام صادق علیه السلام فرمود: مؤمن برادر مؤمن ،است، حقّ دارد نصیحت و خیر خواهیش کند.

9/964- الآمدي رَفَعَهُ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : إِنَّهُ قَالَ: ﴿ النُّصْحُ ثَمَرَةُ الْمَحَبَّةِ﴾ (4)

ص: 574


1- الکافی، ج 2، ص 208
2- أمالي الطوسي، المجلس الثالث، ح34 ، ص 84 رقم 125؛ و نقل عنه في وسائل الشيعة، ج 11، ص 595 (ج 16 ، ص 382، طبع آل البيت).
3- المؤمن، ص 42 ح 96.
4- غرر الحکم، ج 1 ، ص ،23 ، ح 665 ، و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج 12، ح 429.

امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: خیرخواهی و یکرنگی میوه دوستی و رفاقت است.

10/965- الديلمي رَفَعَهُ إِلَی اِبْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : ﴿ثَلاَثَهٌ رَفَعَ اَللَّهُ عَنْهُمُ اَلْعَذَابَ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ اَلرَّاضِی بِقَضَاءِ اَللَّهِ وَ اَلنَّاصِحُ لِلْمُسْلِمِینَ وَ اَلدَّالُّ عَلَی اَلْخَیْرِ﴾ (1)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: سه گروه اند که خداوند عذاب را از ایشان برداشته: آنان که که به حکم خداوند ،خشنودند کسانی که که خیر خواه مسلمانان باشند، و آنان که دیگران را به کار خیر راهنمایی نمایند.

216-نگاه به چهره مؤمن

1/966- الشيخ بسنده المتصل إِلَی اَلصَّادِقِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ آبَائِهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: ﴿النَّظَرُ إلی العالِمِ عبادَهٌ والنَظَرُ إلی الإمامِ المُقسِطِ عِبادَهٌ والنَّظَرُ إلی الوالِدَینَ بِرَأفَهٍ عِبادَهٌ والنّظَرُ إلی أخٍ تَوَدُّهُ فیِ اللّه ِ عَزَّوجَلَّ عِبادَهٌ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام از پدرانشان علیهم السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و اله فرمود: نگریستن به عالم و ،دانشمند و نگاه به پیشوای عادل و نگاه کردن به پدر و مادر از روی مهر و محبّت و نگاه کردن به برادر دینی که به خاطر خدا او را دوست می داری عبادت است.

2/967- مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدٍ اَلْأَشْعَثُ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ : قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: ﴿نَظَرُ اَلْمُؤْمِنِ فِي وَجْهِ أَخِیهِ اَلْمُؤْمِنِ حُبّاً لَهُ عِبَادَةٌ ﴾ (3)

امیر مؤمنان علی علیه السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: فرمود نگریستن مؤمن به چهره برادر مؤمنش از روی دوستی و محبّت به او عبادت است.

ص: 575


1- إرشاد القلوب، ص 196.
2- أمالي الطوسي، المجلس السادس عشر، ح 21، ص 454، رقم 1015.
3- الجعفريات، ص 194.

می گویم: شبیه همین روایت در کتاب نوادر (1) راوندی آمده که علّامه مجلسی هم در بحار الانوار (2) از آن نقل نموده است.

3/968- ابن شعبة الحرّاني رَفَعَهُ إِلَی عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: ﴿نَظَرُ المُؤمِنِ فی وَجهِ أخیهِ المُؤمِنِ لِلمَوَدَّهِ والمَحَبَّهِ لَهُ عِبادَهٌ﴾ (3)

امام سجاد علیه السلام فرمود: نگریستن مؤمن به چهره برادر مؤمنش برای اظهار دوستی و محبّت عبادت .است

217-دیدگاه مؤمن

1/969- الرضي رَفَعَهُ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِنَّهُ قَالَ: ﴿یَا أَیُّهَا النَّاسُ مَتَاعُ الدُّنْیَا حُطَامٌ مُوبِئٌ فَتَجَنَّبُوا مَرْعَاةً إلى أن قال - : وَ إِنَّما یَنْظُرُ الْمُؤْمِنُ إِلَی الدُّنْیَا بِعَیْنِ الاِعْتِبَارِ،وَ یَقْتَاتُ مِنْهَا بِبَطْنِ الاِضْطِرَارِ،وَ یَسْمَعُ فِیهَا بِأُذُنِ الْمَقْتِ وَ الْإِبْغَاضِ،إِنْ قِیلَ أَثْرَی قِیلَ أَکْدَی! وَ إِنْ فُرِحَ لَهُ بِالْبَقَاءِ حُزِنَ لَهُ بِالْفَنَاءِ! هذَا وَ لَمْ یَأْتِهِمْ یَوْمٌ فِیهِ یُبْلِسُونَ﴾ (4)

امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: ای ،مردم کالای دنیای حرام چون برگ های خشکیده و باخیز و واگیردار است پس از چراگاه آن دوری کنید ... مؤمن با چشم عبرت به دنیا می نگرد و از دنیا به اندازه ضرورت بر می دارد، و سخن دنیا را از روی دشمنی می شنود چرا که تا گویند سرمایه دار ،شد گویند تهیدست گردید و تا در زندگی شادمان می شوند، با فرا رسیدن مرگ غمگین می گردند، و این اندوه چیزی نیست چرا که روز پریشانی و نومیدی قیامت هنوز نیامده است.

می گویم: الحُطام: آن چه که از چیزی خشک شکسته شده. مُؤبیء: دارای بیماری مہلک وَبا . مَرعاه: مرتع و چراگاه. الاعتبار: عبرت پذیری و بیداری. يَقتات: به

ص: 576


1- النوادر، ص 8
2- بحار الأنوار، ج 71، ص280
3- تحف العقول، ص 282
4- نهج البلاغة، حكمة 367

اندازه ،قوت به اندازه ضرورت بَطن الاضطرار: یعنی آن چه برطرف کننده ضروریات زندگی باشد. المَقت: دشمنی و کینه. أثرى: توانگر و ثروتمند. أكدی: نیازمندشدن. :أبلَسَ ناامیدی و سرگردانی در روز قیامت.

218-نورانیت مؤمن

1/970- الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ رَفَعَهُ إلَی أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ أنَّهُ قَالَ: ﴿إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ لَیَزْهَرُ نُورُهُ لِأَهْلِ اَلسَّمَاءِ کَمَا تَزْهَرُ نُجُومُ اَلسَّمَاءِ لِأَهْلِ اَلْأَرْضِ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: نور مؤمن برای اهل آسمان مانند ستارگان برای اهل زمین می درخشد.

2/971- الصدوق، بإسناده عَنْ عَمَّارٍ اَلسَّابَاطِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ﴿أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ أَهْلِ اَلسَّمَاءِ هَلْ یَرَوْنَ أَهْلَ اَلْأَرْضِ قَالَ لاَ یَرَوْنَ إِلاَّ اَلْمُؤْمِنِینَ لِأَنَّ اَلْمُؤْمِنَ مِنْ نُورٍ کَنُورِ اَلْکَوَاکِبِ قِیلَ فَهُمْ یَرَوْنَ أَهْلَ اَلْأَرْضِ؟ قَالَ: لاَ یَرَوْنَ نُورَهُ حَیْثُ مَا تَوَجَّهَ ثُمَّ قَالَ: لِکُلِّ مُؤْمِنٍ خَمْسُ سَاعَاتٍ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ یَشْفَعُ فِیهَا﴾ (2)

از امام صادق علیه السلام :پرسیدند آیا ساکنان ،آسمان زمینیان را می بینند؟ فرمود: فقط مؤمنان را می بینند زیرا [طینت و سرشت] مؤمن از نوری مثل درخشندگی ستارگان .است پرسیده شد آنان ساکنان زمین را می بینند؟ فرمود: «نه، نور او را می بینند، هر سو که برود در روز قیامت برای مؤمن پنج موقعیت زمانی و موقف است که در آن شفاعت می کند».

219-خواب مؤمن عبادت است

1/972- الصدوق، بِإِسْنَادِهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عَمْرٍو وَ أَنَسِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ جَمِیعاً عَنْ

ص: 577


1- المؤمن، ص 29، ح 54، و نقل عنه في بحارالأنوار، ج 64 ، ص 64 ، ح 11.
2- صفات الشيعة، ص181؛ و نقل عنه في بحار الأنوار، ج 64 ، ص 63 ، ح 6.

جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام فِی وَصِیَّهِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله لِعَلِیٍّ قال : ﴿يَا عَلِيُّ، أَنِينُ الْمُؤْمِنِ تَسْبِيحٌ، وَ صِيَاحُهُ تَهْلِيلٌ، وَ نَوْمُهُ عَلَى الْفِرَاشِ عِبَادَةٌ، وَ تَقَلُّبُهُ مِنْ جَنْبٍ إِلَى جَنْبٍ جِهَادٌ فِي سَبِيلِ اللهِ، فَإِنْ عُوفِيَ مَشَى فِي النَّاسِ وَ مَا عَلَيْهِ مِنْ ذَنْبٍ﴾ (1)

امام صادق از پدرانشان علیهم السلام فرمودند: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در توصیه هایشان به امير مؤمنان علی علیه السلام فرمودند: ناله مؤمن بیمار چون تسبیح است و فریادش تهلیل و خوابش در بستر بیماری ،عبادت و پهلو به پهلو شدنش ،جهاد و اگر شفاء یابد آمرزیده شده و بی گناه در میان مردم قدم گذاشته است.

2/973- الصدوق، عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ بْنِ نَاتَانَهَ عَنْ عَلیِّ بنِ إبراهیمَ، عَن أبِیهِ، عَنِ] الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ: قَالَ أبُو عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ: ﴿اِنَّ الْمُؤْمِنَ لَیُهَوَّلُ عَلَیْهِ فِی مَنامِهِ فَتُغْفَرُ لَهُ ذُنُوبُهُ، وَ اِنَّهُ لَیُمْتَهَنُ فی بَدَنِهِ فَتُغْفَرُلَهُ ذُنُوبُهُ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: مؤمن خواب هولناک می بیند و به سبب آن گناهانش بخشوده می شود و آسیب بدنی می بیند و بدان سبب گناهانش آمرزیده می شود.

می گویم: رجال سند همگی توثیق دارند مگر دو راوی زیر:

1) ابراهيم بن هاشم و لکن او از علمای بزرگ بوده و نخستین کسی است که احادیث کوفیان را در قم منتشر نمود و برتر از حدّ وثاقت است.

2) حسین بن ابراهیم بن ناتانه (تاتانه) که از مشایخ شیخ صدوق بوده که برایش ترضّی نموده ولی وثاقتی در موردش نیامده است.

220-قصد گناه مانع رزق

1/974- الصدوق قال: حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ: حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عُبَیْدِ اَللَّهِ، عن بكر بن محمّد الأزري، عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ:

ص: 578


1- الفقيه، ج 4، ص 263، رقم 824؛ و نقل عنه في وسائل الشيعة، ج 2، ص 400، ح 11 (طبع آل البيت).
2- أمالي الصدوق، ص 404، ح 12؛ و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج 2، ص 53 (طبع آل البيت).

﴿إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ لَیَنْوِی اَلذَّنْبَ فَیُحْرَمُ رِزْقَهُ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام :فرمود همین که مؤمن قصد گناه می کند، از روزی خود محروم می گردد

221-قصد مؤمن

1/975- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إبْراهِیمَ عَنْ أبِیهِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ ، عَنْ مَالِکِ بْنِ عَطِیَّهَ ، عَنْ أَبِی حَمْزَهَ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ صَلَوَاتُ اللّهِ عَلَیْهِمَا قَالَ ﴿لَا عَمَلَ إِلَا بِنِیَّهٍ﴾ (2)

امام سجّاد علیه السلام فرمود: هیچ کرداری جز با نیت ارزش ندارد.

می گویم روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

2/976- الكليني، عَنْ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَنِ اَلنَّوْفَلِیِّ عَنِ اَلسَّکُونِیِّ، عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : ﴿نِیَّهُ اَلْمُؤْمِنِ خَیْرٌ مِنْ عَمَلِهِ وَ نِیَّهُ اَلْمُنَافِقِ شَرٌّ مِنْ عَمَلِهِ وَ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلَی نِیَّتِهِ﴾ (3)

امام صادق علیه السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: نیّت ،مؤمن، بهتر از عمل اوست و نیّت ،کافر بدتر از عمل اوست و هر عمل کننده ای مطابق نیّت خود عمل می کند

می گویم: روایت از نظر سند معتبره می باشد و آن را محمّد بن محمّد بن اشعث در کتاب الجعفريات (4) نقل نموده است.

3/977- الكليني، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اِبْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: إِنَّ اَلْعَبْدَ اَلْمُؤْمِنَ اَلْفَقِیرَ لَیَقُولُ یَا رَبِّ اُرْزُقْنِی حَتَّی أَفْعَلَ کَذَا وَ کَذَا مِنَ اَلْبِرِّ وَ وُجُوهِ اَلْخَیْرِ فَإِذَا عَلِمَ اَللَّهُ عز و جل ذَلِکَ مِنْهُ بِصِدْقِ نِیَّتِهِ کَتَبَ

ص: 579


1- عقاب الأعمال، ص228.
2- الكافي، ج 2، ص 84.
3- الكافي، ج 2، ص 84.
4- الكافي، ج 2، ص 84.

اَللَّهُ لَهُ مِنَ اَلْأَجْرِ مِثْلَ مَا یَکْتُبُ لَهُ لَوْ عَمِلَهُ إِنَّ اَللَّهَ وَاسِعٌ کَرِیمُ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: بنده مؤمن فقیر می گوید ای پروردگار من! به من [مال و ثروت] روزی کن تا فلان احسان و بَهمان کار خیر را انجام دهم پس پس، اگر خداوند عز و جل بداند که این سخن را خالصانه و از صدق نیّت می گوید همان اجری را برای او می نویسد که اگر آن کارهای خیر را انجام می داد برایش می نوشت. چرا که خداوند گشاینده امور و بخشنده است.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

4/978- الصدوق قَالَ: أبي قدس سره قَالَ: حَدَّثَنَا حَبِیبُ بْنُ اَلْحُسَیْنِ اَلْکُوفِیُّ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ اِبْنُ اَلْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی اَلْخَطَّابِ قال: قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ صَبِیحٍ اَلْأَسَدِیُّ عَنْ زَیْدٍ اَلشَّحَّامِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِنِّی سَمِعْتُکَ تَقُولُ: ﴿نِیَّهُ اَلْمُؤْمِنِ خَیْرٌ مِنْ عَمَلِهِ فَکَیْفَ تَکُونُ اَلنِّیَّهُ خَیْراً مِنَ اَلْعَمَلِ قَالَ لِأَنَّ اَلْعَمَلَ رُبَّمَا کَانَ رِیَاءً لِلْمَخْلُوقِینَ وَ اَلنِّیَّهُ خَالِصَهٌ لِرَبِّ اَلْعَالَمِینَ فَیُعْطِی تَعَالَی عَلَی اَلنِّیَّهِ مَا لاَ یُعْطِی عَلَی اَلْعَمَلِ ﴾

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿إِنَّ اَلْعَبْدَ لَیَنْوِی مِنْ نَهَارِهِ أَنْ یُصَلِّیَ بِاللَّیْلِ فَتَغْلِبُهُ عَیْنُهُ فَیَنَامُ فَیُثْبِتُ اَللَّهُ لَهُ صَلاَتَهُ وَ یَکْتُبُ نَفَسَهُ تَسْبِیحاً وَ یَجْعَلُ نَوْمَهُ عَلَیْهِ صَدَقَهً﴾ (2)

امام صادق علیه السلام در پاسخ به سؤال از علّت برتری نیّت مؤمن بر عمل او فرمود: چون عمل گاه ممکن است برای ریا و خودنمایی بر مردمان صورت گیرد، اما نیّت به طور خالص از آن پروردگار جهانیان است بنابر ،این خدای متعال برای نیّت چیزی عطا می کند که برای عمل عطا نمی کند

و حضرت علیه السلام فرمود: بنده در روز تصمیم می گیرد که سحرگاه برای تهجّد و نماز برخیزد اتّفاقاً در خواب می ماند ولی خداوند ثواب نماز را برای او ثبت می نماید

ص: 580


1- الكافي، ج 2، ص 85.
2- علل الشرايع، ص 524.

و تنفسش را تسبیح و خوابش را صدقه و انفاق قرار می دهد و ثواب این ها را به او عنایت می فرماید.

5/979- الصدوق قال : أبي قدس سره قال : حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی اَلْعَطَّارُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ قَالَ: حَدَّثَنَا عِمْرَانُ بْنُ مُوسَی عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ اَلنُّعْمَانِ، عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ اَلْحُسَیْنِ اَلْأَنْصَارِیِّ عَنْ بَعْضِ رِجَالِهِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَنَّهُ کَانَ یَقُولُ: ﴿نِیَّهُ اَلْمُؤْمِنِ أَفْضَلُ مِنْ عَمَلِهِ وَ ذَلِکَ لِأَنَّهُ یَنْوِی مِنَ اَلْخَیْرِ مَا لاَ یُدْرِکُهُ وَ نِیَّهُ اَلْکَافِرِ شَرٌّ مِنْ عَمَلِهِ وَ ذَلِکَ لِأَنَّ اَلْکَافِرَ یَنْوِی اَلشَّرَّ وَ یَأْمُلُ مِنَ اَلشَّرِّ مَا لاَ یُدْرِکُهُ﴾ (1)

امام باقر علیه السلام فرمود: نیّت مؤمن برتر از عمل اوست؛ چون گاه نیّت کارهای خیر می کند امّا موفّق به انجام آن ها نمی شود و نیّت کافر بدتر از عمل اوست؛ زیرا کافر نیّت بد در سر می پروراند و به انجام بدی هایی امید می بندد لیکن امکان به کار بستن آن ها را نمی یابد.

6/980- الطوسي، بسنده المتصل، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَنْ آبَائِهِ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ : أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : ﴿نِیَّهُ المُؤمنِ أبلَغُ مِن عَمَلِهِ،و کذلکَ الفاجِرُ﴾ (2)

امام باقر از پدرانشان علیهم السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و اله فرمود: نیت مؤمن از عملش برتر و رساتر (به هدفش) است و نیت فاجر هم از عملش بدتر و رساتر می باشد.

7/981- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ : فِی تَفْسِیرِ قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿قُلْ كُلِّ يَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ ﴾ (3) أَیْ عَلَی نِیَّتِهِ فَرَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدی سَبِیلاً فَإِنَّهُ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ جَعْفَرِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿إِذَا کَانَ یَوْمُ اَلْقِیَامَهِ أُوقِفَ اَلْمُؤْمِنُ بَیْنَ یَدَیْهِ فَیَکُونُ هُوَ اَلَّذِی یَلِی

ص: 581


1- علل الشريع، ص 524.
2- أمالي الطوسي، المجلس السادس عشر، ج 19، ص 454، رقم 1013
3- سوره اسراء، آیه 84

حِسَابَهُ فَیَعْرِضُ عَلَیْهِ عَمَلَهُ - إِلَی أَنْ قَالَ:- عَلَیْهِ السَّلاَمُ ثُمَّ یَقُولُ اَللَّهُ لِلْمَلاَئِکَهِ: هَلُمُّوا اَلصُّحُفَ اَلَّتِی فِیهَا اَلْأَعْمَالُ اَلَّتِی لَمْ یَعْمَلُوهَا قَالَ فَیَقْرَءُونَهَا فَیَقُولُونَ وَ عِزَّتِکَ إِنَّکَ لَتَعْلَمُ أَنَّا لَمْ نَعْمَلْ مِنْهَا شَیْئاً فَیَقُولُ صَدَقْتُمْ نَوَیْتُمُوهَا فَکَتَبْنَاهَا لَکُمْ ثُمَّ یُثَابُونَ عَلَیْهَا﴾ (1)

در تفسیر قمّی درباره آیه «بگو: هر کس فراخور خویش عمل می کند» آمده که یعنی بر پایه نیّت خود پس خدای شما بهتر می داند که چه کسی ره یافته تر است. پدرم از جعفر بن ابراهیم از امام رضا علیه السلام برایم حدیث کرد که آن حضرت فرمود: چون روز قیامت ،شود مؤمن در پیشگاه خداوند بایستد و کار حسابرسی او را خداوند خود به عهده گیرد و اعمالش را به او نشان دهد... سپس خداوند به فرشتگان می فرماید: کارنامه ای را بیاورید که در آن اعمال نا کرده آن هاست! حضرت :فرمود مؤمنان آن کارنامه را می خوانند و آن گاه می گویند به عزّتت سوگند که تو خود می دانی ما هیچ یک از این کارها را انجام نداده ایم! خداوند فرماید: راست می گویید اما شما نیّت انجام آن ها را داشتید و ما آن کارها را برایتان نوشتیم. آن گاه پاداش آن اعمال به ایشان داده می شود آن اعمال را در نامه اعمال شما نوشتیم و اينك ثواب آن ها را به شما می دهیم.

8/982- و في الفقه المنسوب إلى الامام الرضا علیه السلام وَ أَرْوِی عَنْهُ: ﴿نِیَّهُ اَلْمُؤْمِنِ خَیْرٌ مِنْ عَمَلِهِ فَسَأَلْتُهُ عَنْ مَعْنَی ذَلِکَ فَقَالَ اَلْعَمَلُ یَدْخُلُهُ اَلرِّیَاءُ وَ اَلنِّیَّهُ لاَ یَدْخُلُهَا اَلرِّیَاءُ وَ سَأَلْتُ اَلْعَالِمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ تَفْسِیرِ نِیَّهُ اَلْمُؤْمِنِ خَیْرٌ قَالَ إِنَّهُ رُبَّمَا اِنْتَهَتْ بِالْإِنْسَانِ حَالُهُ مِنْ مَرَضٍ أَوْ خَوْفٍ فَتُفَارِقُهُ اَلْأَعْمَالُ وَ مَعَهُ نِیَّتُهُ فَلِذَلِکَ اَلْوَقْتِ نِیَّهُ اَلْمُؤْمِنِ خَیْرٌ مِنْ عَمَلِهِ وَ فِی وَجْهٍ آخَرَ أَنَّهَا لاَ یُفَارِقُهُ عَقْلُهُ أَوْ نَفْسُهُ وَ اَلْأَعْمَالُ قَدْ یُفَارِقُهُ قَبْلَ مُفَارَقَهِ اَلْعَقْلِ وَ اَلنَّفْسِ﴾ (2)

امام رضا علیه السلام فرمود: نیت مؤمن از عملش برتر ،است راوی از معنای آن

ص: 582


1- تفسير القمي، ج2، ص26.
2- فقه الرضا علیه السلام، ص 51، باب النيات.

سؤال کرد و حضرت فرمود: ممکن است ،عمل مقرون به ریا گردد ولی در نیّت، ریا راه ندارد و باز از امام رضا علیه السلام سؤال کردم معنای بهتر بودن نیت مؤمن از کارش چیست؟ فرمود: چه بسا ممکن است برای انسان حالتی رخ دهد که فرصت عمل از دستش برود نظیر مرض و بیماری و یا ترس ،شدید ولی در همان حال نیت عمل خیر را دارد و لذا نیت از عمل بهتر و فرصت آن بیشتر است و در توجیه دیگر این که در همان حالات عقل و روحش سالم و از او جدا نشده ولی ممکن است قدرت بر عمل قبل از رفتن عقل و جان از انسان سلب گردد

9/983- القاضي القضاعي رَفَعَهُ إِلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَالَ: ﴿نِیَّهُ اَلْمُؤْمِنِ أَبْلَغُ مِنْ عَمَلِهِ﴾ (1)

پیامبر خدا صلی الله علیه و اله فرمود: نیّت مؤمن از کردارش رساتر (به مقصود) است.

10/984- جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ شُرَیْحٍ ، قَالَ حَدَّثَنِی حُمَیْدُ بْنُ شُعَیْبٍ، عَنْ جَابِرٍ قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ: ﴿انَّ اَلْمُؤْمِنَ یَتَمَنَّی اَلْحَسَنَهَ أَنْ یَعْمَلَهَا فَإِنْ لَمْ یَعْمَلْ کُتِبَتْ لَهُ حَسَنَهٌ وَ إِنْ عَمِلَهَا کُتِبَتْ لَهُ عَشَرَهٌ وَ یَهُمُّ بِالسَّیِّئَهِ فَلاَ یُکْتَبُ عَلَیْهِ شَیْءٌ وَ إِنْ عَمِلَهَا کُتِبَتْ لَهُ سَیِّئَهٌ﴾ (2)

جابر از امام صادق علیه السلام شنید که فرمود: مؤمن قصد انجام کار نیکی می کند، اگر آن را انجام ندهد خداوند به سبب حُسن نیّتش یک کار نیک برایش می نویسد و اگر آن را انجام دهد خداوند ده کار نیک برایش می نویسد، و نیز وقتی قصد انجام کار بدی می کند اگر آن را انجام ندهد بر او چیزی نوشته نمی شود و اگر آن را انجام دهد یک گناه برایش ثبت می شود.

ص: 583


1- شرح شهاب الأخبار، ص 52، ح 124.
2- کتاب جعفر بن محمّد، ص 68؛ و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج 1، ص 94، ح12 (طبع آل البيت).

222-قول و قرار مؤمن

1/985- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إبْراهِیمَ عَنْ أبِیهِ عَنِ ابْنِ أبِی عُمَیْرٍ، عَنْ شُعَیْبٍ الْعَقَرْقُوفِیِّ عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ : ققَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: ﴿مَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ فَلْیَفِ إذَا وَعَدَ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر که به خداوند و روز قیامت ایمان دارد باید هرگاه وعده می دهد [بدان] وفا کند

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

2/986- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إبْرَاهِیمَ عَنْ أبِیهِ عَنِ ابْنِ أبِی عُمَیْرٍ ، عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : عِدَهُ اَلْمُؤْمِنِ أَخَاهُ نَذْرٌ لاَ کَفَّارَهَ لَهُ، فَمَنْ أَخْلَفَ فَبِخُلْفِ اَللَّهِ بَدَأَ وَ لِمَقْتِهِ تَعَرَّضَ وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ: ﴿یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اَللّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ﴾ (2) (3)

هشام بن سالم :گوید شنیدم که امام صادق علیه السلام فرمود: وعده و عهد مؤمن نذری است که کفاره ای برایش [ متصوّر ] نیست؛ زیرا هر که خُلف وعده کند، قبل از هر چیز با خدا خُلف وعده کرده و خود را در معرض خشم و دشمنی او قرار داده است و این سخن خداوند متعال است آن جا که می فرماید: «ای مؤمنان! چرا چیزی را می گویید که خود عمل نمی کنید؟ * نزد خدا به شدت موجب خشم است که چیزی را بگویید که خود عمل نمی کنید».

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

3/987- الكليني، عَنْ عَلِیِّ، عَنْ أَبِیهِ عَنِ اِبْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ ، عَنْ

ص: 584


1- الكافي، ج 2، ص 364.
2- سوره صف آیات 2 و 3.
3- الكافي، ج 2، ص 363.

عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ: ﴿إنَّمَا سُمِّیَ إسْمَاعِیلُ صَادِقَ الْوَعْدِ لِأنَّهُ وَعَدَ رَجُلًا فِی مَکَانٍ فَانْتَظَرَهُ فِی ذَلِکَ الْمَکَانِ سَنَةً فَسَمَّاهُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ صَادِقَ الْوَعْدِ. ثُمَّ قَالَ: إنَّ الرَّجُلَ أتَاهُ بَعْدَ ذَلِکَ فَقَالَ لَهُ إسْمَاعِیلُ: مَا زِلْتُ مُنْتَظِراً لَکَ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: حضرت اسماعیل به "صادق الوعد" ناميده و معروف شد چون با مردی در جایی وعده و قرار گذاشت و او يك سال در آن جا انتظار او را می کشید از این رو خداوند علیه السلام او را "صادق الوعد" نامید، سپس مرد آمد و حضرت اسماعیل به او :گفت من همواره در انتظار تو بودم.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد.

4/988- الصدوق قال : حَدَّثَنَا أَبِی رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِاللَّهِ، عن یَعْقُوبَ بْنِ یَزِیدَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ أَشْیَمَ عَنْ سُلَیْمَانَ اَلْجَعْفَرِیِّ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿أَ تَدْرِی لِمَ سُمِّیَ إِسْمَاعِیلُ صَادِقَ اَلْوَعْدِ قُلْتُ لاَ أَدْرِی قَالَ وَعَدَ رَجُلاً فَجَلَسَ حَوْلاً یَنْتَظِرُهُ﴾ (2)

امام رضا علیه السلام فرمود: آیا می دانی چرا اسماعیل (بن حزقیل) را صادق الوعد (خوش قول) گفته اند؟ عرض کردم: نه. فرمود: با مردی [در جایی] وعده گذاشت و یک سال به انتظار او در آن مکان بود.

5/989-الصدوق قال : حَدَّثَنَا أَبِی رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: : حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی اَلْعَطَّارُ، عَنْ محمّد اِبْنِ أَحْمَدَ بْنِ عِمْرَانَ اَلْأَشْعَرِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَنْ مُوسَی بْنِ سَعْدَانَ، عَنْ عَبْدِاللَّهِ بْنِ الْقَاسِمِ، عَنْ عَبْدِاللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قال : سَمِعْتُ أبَا عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ یَقُولُ: إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ﴿وَعَدَ رَجُلاً إِلَی صَخْرَهٍ فَقَالَ أَنَا لَکَ هَاهُنَا حَتَّی تَأْتِیَ قَالَ فَاشْتَدَّتِ اَلشَّمْسُ عَلَیْهِ فَقَالَ لَهُ أَصْحَابُهُ:

ص: 585


1- الكافي، ج 2، ص 105.
2- عيون أخبار الرضا علیه السلام، ج 2، ص 79، ح 9.

یَا رَسُولَ اَللَّهِ ، لَوْ أَنَّکَ تَحَوَّلْتَ إِلَی اَلظِّلِّ قَالَ قَدْ وَعَدْتُهُ إِلَی هَاهُنَا وَ إِنْ لَمْ یَجِئْ کَانَ مِنْهُ اَلْمَحْشَرُ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله با مردی در کنار صخره ای قرار و وعده گذاشت و فرمود من در این جا منتظر تو می مانم تا بیایی. آفتاب داغی بر آن حضرت می تابید اصحاب عرض :کردند ای رسول خدا خوب است به سایه بروید. حضرت فرمود من در این جا با او وعده گذاشته ام و اگر نیاید تا قیامت در همین جا می ایستم یا او غیبت کرده است و به وعده وفادار نبوده.

223-جدایی مؤمن

1/990- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنِ إبْراهِیمَ عَنْ أبِیهِ عَنِ ابْنِ أبِی عُمَیْرٍ ، عَنِ اِبْنِ أُذَیْنَهَ عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿إِنَّ اَلشَّیْطَانَ یُغْرِی بَیْنَ اَلْمُؤْمِنِینَ مَا لَمْ یَرْجِعْ أَحَدُهُمْ عَنْ دِینِهِ فَإِذَا فَعَلُوا ذَلِکَ اِسْتَلْقَی عَلَی قَفَاهُ وَ تَمَدَّدَ وَ قَالَ قَرَرْتُ فَرَحِمَ اَللَّهُ اِمْرَأً أَلَّفَ بَیْنَ وَلِیَّیْنِ لَنَا یَا مَعْشَرَ اَلْمُؤْمِنِینَ تَأَلَّفُوا وَ تَعَاطَفُوا﴾ (2)

امام باقر علیه السلام فرمود: شیطان همواره میان مؤمنان دشمنی می افکند و تا زمانی که یکی از آنان از دینش برنگردد [به کارش ادامه می دهد] و همین که چنین کردند، به پشت دراز می کشد و به استراحت می پردازد و می گوید موفّق شدم پس خداوند رحمت کند انسانی را که میان دو تن از دوستان ما اُلفت اندازد. ای جماعت مؤمنان با یکدیگر الفت گیرید و با هم مهربان باشید.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد أغرى بَينَهُمُ العَداوَة: ايجاد دشمنی در بین آن ها التمدّد: استراحت و اظهار پایان کار موفقیت

2/991- الكليني، عن عِدَّهٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ حَدِیدٍ عَنْ عَمِّهِ مُرَازِمِ بْنِ حَکِیمٍ قَالَ: کَانَ عِنْدَ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ ﴿رَجُلٌ مِنْ أصْحَابِنَا یُلَقَّبُ شَلَقَانَ، وَ کَانَ قَدْ

ص: 586


1- علل الشرايع، ص 78 ، ح4 .
2- علل الشرايع، ص 78، ح4.

صَیَّرَهُ فِی نَفَقَتِهِ وَ کَانَ سَیِّئ الْخُلُقِ فَهَجَرَهُ، فَقَالَ لِی یَوْماً:یَا مُرَازِمُ! [وَ] تُکَلِّمُ عِیسَی، فَقُلْتُ: نَعَمْ، فَقَالَ : أصَبْتَ لَا خَیْرَ فِی الْمُهَاجَرَةِ﴾ (1)

مُرازِم بن حکیم :گوید مردی از شیعیان [به نام عیسی و ] ملقّب به شَلْقان، در خانه امام صادق علیه السلام بود و امام خرجی او را می داد (یا او را ناظر مخارج خود قرار داده بود). وی مردی بداخلاق بود. لذا [من] با او قهر کرد [م]. روزی امام علیه السلام به من فرمود: ای مُرازِم! آیا با عیسی صحبت می کنی [و آشتی کرده ای]؟ گفتم: آری فرمود: کار درستی می کنی؛ قهر کردن خوب نیست.

می گویم: جملگی رجال سند را ثقه هستند مگر "علی بن حدید" که توثیقی ندارد و شیخ طوسی در تهذیب و استبصار تضعیفش نموده است شَلقان لقب عیسی بن ابومنصور بوده که به خاطر بداخلاق بودنش این لقب را به او داده اند و برگرفته شده از کلمه "شَلق" به معنای ضربه تازیانه و غیر آن می باشد ولی روایات بسیاری در مدح او وارد شده و از اصحاب مورد اطمینان است که از امام صادق علیه السلام نقل روایت نموده است.

كان قَد صَيَّرَهُ فِى نَفَقَتِه: و او را یکی از نان خوران خود کرده بود. به قولی: ناظر خرج آن حضرت بود و او را قیم این کار کرده بود و اولی ظاهرتر است. از او قهر کرده بود به خاطر بدرفتاری اش با اصحاب امام صادق علیه السلام که مرازم یکی از آن ها بود و از او قهر کرده بود.

تُكلّم: عطف بر فعل مقدر است یعنی آیا با او پیوند برقرار می کنی و سخن می گویی؟ که استفهام باشد و بعضی هم گفته اند در این جا تصحیف صورت گرفته و در اصل "نکلّم" به صیغه متكلم مع الغير خوانده اند، و احتمال دارد بنابر بعضی وجوه، امر باشد که بنابر اظهر این گونه درست باشد و خداوند سبحان می داند.

3/992- الكليني، عَنْ عَلِیِّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ ، عَنْ أَبِیهِ ، وَ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ، عَنِ اَلْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنِ اِبْنِ أَبِی عُمَیْرٍ ، عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ: قال رسول الله صلی الله علیه و اله:

ص: 587


1- الكافي، ج 2، ص 345.

﴿لاَ هِجْرَهَ فَوْقَ ثَلاَثٍ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: قهر و جدایی بیش از سه روز روا نیست.

می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می باشد و دلالت برحرمت جدایی و قهر بين مؤمنان بیش از سه روز می کند.

4/993- الكليني، عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِیدٍ ، عَن مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَحْفُوظٍ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلنُّعْمَانِ عَنِ اِبْنِ مُسْکَانَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ : ﴿لاَ یَزَالُ اَلشَّیْطَانُ فَرِحاً مَا اِهْتَجَرَ اَلْمُسْلِمَانِ فَإِذَا اِلْتَقَیَا اِصْطَکَّتْ رُکْبَتَاهُ وَ تَخَلَّعَتْ أَوْصَالُهُ وَ نَادَی یَا وَیْلَهُ مَا لَقِیَ مِنَ اَلثُّبُورِ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: تا زمانی که دو مسلمان با یکدیگر قهر و جدا باشند ابلیس خوشحال است و هرگاه با هم دیدار (آشتی) کنند، زانوهایش بهم خورد و بندهایش از هم بگسلد و فریاد زند: ای وای بر من هلاک شدم.

می گویم: اصطكاكُ الرُكبَتَين: اضطراب زانوها و تأثیر یکی بر دیگری. التَّخَلّع: ،جدایی گسستگی. الأوصال ،مفاصل اجتماع استخوانها الثُبور با ضمه یعنی هلاک

5/994- الصدوق قال : حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ زِیَادِ بْنِ جَعْفَرٍ اَلْهَمَدَانِیُّ رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِیُّ اِبْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حُمْرَانَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ الباقر عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: ﴿مَا مِنْ مُؤْمِنَیْنِ اِهْتَجَرَا فَوْقَ ثَلاَثٍ إِلاَّ وَ بَرِئْتُ مِنْهُمَا فِی اَلثَّالِثَهِ قِیلَ هَذَا حَالُ اَلظَّالِمِ فَمَا بَالُ اَلْمَظْلُومِ فَقَالَ مَا بَالُ اَلْمَظْلُومِ لاَ یَصِیرُ إِلَی اَلظَّالِمِ فَیَقُولُ أَنَا اَلظَّالِمُ حَتَّی یَصْطَلِحَا﴾ (3)

امام باقر علیه السلام فرمود: هیچ دو مؤمنی بیش از سه روز با یکدیگر قهر نکردند،

ص: 588


1- الكافي، ج 2، ص 344.
2- الكافي، ج 2، ص 346.
3- الخصال، ج 1، ص 183 ، رقم 251.

مگر این که در روز سوم من از آن دو بیزار شدم عرض شد: یا بن رسول الله! آن که ظالم و مقصّر است درست [ چون حقّش همین است] اما مظلوم چرا؟ فرمود: چرا آن مظلوم نزد مقصّر نمی رود و نمی گوید: مقصّر منم، تا آشتی کنند؟

6/995- الصدوق رَفَعَهُ إلى دَاوُدُ بْنُ کَثِیرٍ قَالَ: سَمِعْتُ أبَا عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ یَقُولُ: قَالَ أَبِی قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : ﴿أَیُّمَا مُسْلِمَیْنِ تَهَاجَرَا فَمَکَثَا ثَلاَثاً لاَ یَصْطَلِحَانِ إِلاَّ کَانَا خَارِجَیْنِ مِنَ اَلْإِسْلاَمِ وَ لَمْ یَکُنْ بَیْنَهُمَا وَلاَیَهٌ وَ أَیُّهُمَا سَبَقَ إِلَی کَلاَمِ أَخِیهِ کَانَ اَلسَّابِقَ إِلَی اَلْجَنَّهِ یَوْمَ اَلْحِسَابِ﴾ (1)

امام صادق علیه السلام از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر دو مسلمانی که با هم قهر کنند و سه روز به قهر خود ادامه دهند و آشتی نکنند، هر دو از اسلام بیرون روند و میان آنان هیچ پیوند دینی نباشد و هر کدام از آنان پیش از دیگری با برادرش حرف بزند و پیوند برقرار کند، در روز حسابرسی جلوتر به بهشت رود.

7/996- المفيد رَفَعَهُ إلَی أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ أنَّهُ قَالَ: ﴿اَلْمُؤْمِنُ هَدِیَّهُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَی أَخِیهِ اَلْمُؤْمِنِ فَإِنْ سَرَّهُ وَ وَصَلَهُ فَقَدْ قَبِلَ مِنَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ هَدِیَّتَهُ وَ إِنْ قَطَعَهُ وَ هَجَرَهُ فَقَدْ رَدَّ عَلَی اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ هَدِیَّتَهُ﴾ (2)

امام صادق علیه السلام فرمود: مؤمن هدیه و پیشکش خداوند نسبت به برادر مؤمنش است چنان چه اگر خوشحالش کند و با او بپیوندد هدیه خداوند را پذیرفته است و اگر از او بِبُرد و قهر ،نماید هدیه خداوند را نپذیرفته است.

8/997- الشيخ بسنده المتصل إلى وَصِیَّتِهِ النبي صلی الله علیه و اله لِأَبی ذَرٍّ ﴿یا أبا ذَرٍّ، إیّاکَ وَالهِجرانَ لِأَخیکَ المُؤمِنِ؛ فَإِنَّ العَمَلَ لا یُتَقَبَّلُ مَعَ الهِجرانِ﴾ (3)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: ای ابوذر! از قهر کردن با برادرت بپرهیز؛ زیرا با

ص: 589


1- مصادقة الاخوان، ص 48
2- الروضة؛ و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج 2، ص 102 (ج9، ص97).
3- أمالي الطوسي، المجلس التاسع عشر، ح1، ص 538، رقم 1162.

وجود قهر بودن عمل پذیرفته نمی شود.

9/998- ابن شعبة الحرّاني رَفَعَهُ إِلَی اَلْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ أنّه قَالَ فِی وَصِیَّتِهِ لِجَمَاعَهٍ مِنَ اَلشِّیعَهِ... : ﴿وَ إيّاكُم وَالتَّصَارُم وَ إِيّاكُم وَالهِجران، فَإنّي سَمِعتُ أبا عَبدِ اللهِ عَلَيهِ السَّلامُ يَقُولُ وَاللهِ لا يَفتَرِقُ رَجُلان مِن شِيعتِنا عَلَى الهِجْرانِ إلّا بَرِئْتُ مِن أَحدِهِما وَ لَعَنْتُه، وَ أكثرُ مَا أفعَلُ ذَلِكَ بِكلَيْهما فَقَال لَهُ مُعَتَّب جُعِلتُ فِداكَ، هَذا الظَّالمُ، فَمَا بَالَ المَظُلومُ قَالَ لِأنّهُ لاَ يَدعو أخَاهُ إلى صِلَتِه، سَمِعتَ أبِي وَ هُوَ يَقُولُ إذا تَنازعَ اثنانِ مِن شِيعَتِنا فَعَالَ أحدُهما الآخَرَ فَليَرجعِ المَظلُومُ اِلى صَاحِبِه حَتَّى يَقُولَ لَه يا أخِي أنا الظَّالِمُ حَتَّى يَنقَطِعَ الهِجرانُ فِيما بَينهُما، إنّ اللهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالى حَكَمٌ عَدْلٌ، يَأخُذُ لِلمظلومِ مِن الظّالِم﴾ (1)

مُفضّل بن عمر در سفارش ها و توصیه های خود به گروهی از شیعیان گفته:... مبادا از هم قطع رابطه و از يك ديگر قهر کنید که از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمود: به خدا سوگند! دو تن از شیعیان ما با حالت قهر از يك ديگر جدا نشوند، مگر این که از یکی از آنان بیزاری جویم و لعنتش نمایم و چه بسا با هر دوی آن ها چنین کنم مُعتّب (که حضور داشت) عرض کرد فدایت ،گردم، ستمکار مستحقّ چنین امری است ولی ستمدیده چرا؟ حضرت فرمود: زیرا او برادرش را به آشتی با خود دعوت نکرده است؛ شنیدم پدرم فرمود هرگاه دو تن از شیعیان ما با هم ستیزه نمایند و یکی از آن دو بر دیگری چیره ،آید باید آن ستمدیده به نزد آن دیگری برود و به او بگوید: ای برادر من، من ستمکارم تا آن قهر و جدایی میان او و رفیقش بر طرف گردد؛ همانا خداوند تبارك و تعالی داوری عادل است و حقّ ستمدیده را از ستمگر می ستاند.

10/999- اِبْنُ أَبِی جُمْهُورٍ اَلْأَحْسَائِیُّ و رَفَعَهُ إِلَی اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَالَ: ﴿لاَ یَحِلُّ لِأَحَدٍ یُؤْمِنُ

ص: 590


1- تحف العقول، ص 390؛ و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج 2، ص 102 (ج 9، ص 98).

بِاللَّهِ أَنْ یَهْجُرَ أَخَاهُ فَوْقَ ثَلاَثَهِ أَیَّامٍ یَلْتَقِیَانِ فَیُعْرِضُ هَذَا عَنْ وَجْهِ هَذَا وَ هَذَا عَنْ وَجْهِ هَذَا فَخَیْرُهُمَا اَلَّذِی یَبْدَأُ بِالسَّلاَمِ﴾ (1)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هیچ مسلمانی را روا نیست که با برادرش بیش از سه روز قهر ،باشد آیا با همدیگر روبرو شوند و این از او روگردان شود و او از این؟! (بدانید) بهترینشان کسی است که سلام دادن را آغاز کرده و آشتی نماید.

می گویم: روایات در این باب فراوانند که برای اطلاع بیشتر به کتب حدیثی از جمله الکافی (2) و بحار الانوار (3) و وسائل الشیعه (4) و مستدرک الوسائل (5) و جامع أحاديث الشيعه (6) مراجعه شود.

224-اى على! مؤمن تو را دشمن نمی شمارد و منافق دل به دوستی تو نمی سپارد

1/1000- الرضي رَفَعَهُ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : إِنَّهُ قَالَ : ﴿لَوْ ضَرَبْتُ خَیْشُومَ اَلْمُؤْمِنِ بِسَیْفِی هَذَا عَلَی أَنْ یُبْغِضَنِی مَا أَبْغَضَنِی وَ لَوْ صَبَبْتُ اَلدُّنْیَا بِجَمَّاتِهَا عَلَی اَلْمُنَافِقِ عَلَی أَنْ یُحِبَّنِی مَا أَحَبَّنِی وَ ذَلِکَ أَنَّهُ قُضِیَ فَانْقَضَی عَلَی لِسَانِ اَلنَّبِیِّ اَلْأُمِّیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَالَ یَا عَلِیُّ لاَ یُبْغِضُکَ مُؤْمِنٌ وَ لاَ یُحِبُّکَ مُنَافِقٌ﴾ (7)

امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود: اگر با این شمشیرم بر بینی مؤمن زنم تا با من دشمن شود هرگز نمی شود و اگر همه دنیا را به [پای] منافق ریزم تا مرا دوست

ص: 591


1- عوالي ،اللئالي، ج 1، ص 266، ح 64؛ و نقل عنه في مستدرك الوسائل، ج2، ص102 (ج9، ص 98)
2- الكافي، ج 2، ص 344.
3- بحار الأنوار، ج 72، ص 184.
4- وسائل الشيعة، ج 12، ص 260، طبع آل البيت.
5- مستدرك والوسائل، ج 2، ص 102 (ج 9، ص97).
6- جامع أحاديث الشيعة، ج 16، ص 300.
7- نهج البلاغة حكمة 45

بدارد هیچ گاه دوستم نمی دارد و این از آن روست که قضا جاری گشت و بر زبان پیامبر اُمّی گذشت که فرمود: ای علی! مؤمن تو را دشمن نمی شمارد و منافق دل به دوستی تو نمی سپارد.

می گویم: الخَيشُوم: انتهای بینی الجُمّات: جمع جُمّه است و جُمّةُ السَّفِينَة؛ جایی از کشتی که آب مترشح از درزها در آن جمع شود و مفهومش آن است که حتی اگر همه دنیا را با تمام امکانات ریز و درشتش برای منافق مهیّا کرده و در اختیارش قرار دهم دوستدار من نخواهد بود.

ص: 592

فهرست ها

احادیث

مصادر

موضوعات

ص: 593

ص: 594

فهرست احادیث

(الف)

حديث شماره

﴿ابْدَؤُوا بِالسَّلَامِ قَبْلَ الْکَلَامِ؛ فَمَنْ بَدَأَ بِالْکَلَامِ﴾...412

﴿أَبْلِغُونِی حَاجَهَ مَنْ لاَ یَسْتَطِیعُ إِبْلاَغِی حَاجَتَهُ فَإِنَّهُ مَنْ أَبْلَغَ سُلْطَاناً﴾...577

﴿أَبَی اَللَّهُ أَنْ یُظَنَّ بِالْمُؤْمِنِ إِلاَّ خَیْراًً﴾...645

﴿أَتُحِبُّ إِخوانَکَ یا حُسَین؟ قُلتُ: نَعم، قَالَ: تَنفَعُ فُقَرائَهُم﴾...268

﴿أَتُحِبُّهُ؟ قُلْتُ: نَعَمْ وَ مَا أَحْبَبْتُهُ إِلاَّ لَكُمْ. فَقَالَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: هُوَ أَخُوكَ، وَ اَلْمُؤْمِنُ﴾...136

﴿أَتَخْلُونَ وَ تَتَحَدَّثُونَ وَ تَقُولُونَ مَا شِئْتُمْ؟، فَقُلْتُ: إِي وَاللَّهِ﴾...112

﴿أتَدری لِمَ سُمِّیَ إسماعیلُ صادِقَ الوَعدِ ؟﴾ ... ﴿وَعَدَ رَجُلاً فَجَلَسَ لَهُ حَوْلاً یَنْتَظِرُهُ﴾...988

﴿أَتَدْرِی یَا رِفَاعَةُ لِمَ سُمِّیَ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِناً؟﴾...798

﴿اِتَّقُوا اللَّهَ وَاصْبِرُوا فَاِنَّهُ مَنْ لَمْ یصْبِرْ أَهْلَکَهُ الْجَزَعَ﴾...93

﴿اِتَّقُوا اَللَّهَ وَ کُونُوا إِخْوَاناً بَرَرَهً مُتَحَابِّینَ فِی اَللَّهِ مُتَوَاصِلِینَ مُتَرَاحِمِینَ﴾...119

﴿اِتَّقُوا اَللَّهَ وَ کُونُوا إِخْوَة بَرَرَهً مُتَحَابِّینَ فِی اَللَّهِ مُتَوَاصِلِینَ مُتَرَاحِمِینَ﴾...597

﴿اِتَّقُوا ظُنُونَ اَلْمُؤْمِنِینَ فَإِنَّ اَللَّهَ تَعَالَی جَعَلَ اَلْحَقَّ عَلَی أَلْسِنَتِهِمْ﴾...697

﴿أَحَبُّ اَلْأَعْمَالِ إِلَی اَللَّهِ سُرُورٌ اَلَّذِی تُدْخِلُهُ عَلَی اَلْمُؤْمِنِ تَطْرُدُ عَنْهُ جَوْعَتَهُ أَوْ﴾...201

﴿أَحْبَبْتُمُونَا وَ أَبْغَضَنَا النَّاسُ وَ صَدَّقْتُمُونَا وَ كَذَّبَنَا النَّاسُ﴾...791

﴿أَحْسِنِ اَلظَّنَّ بِاللَّهِ فَإِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ﴾...498

﴿أَحْسِنْ يَا إِسْحَاقُ إِلَى أَوْلِيَائِي مَا اِسْتَطَعْتَ﴾...307

﴿أَحَقُّ مَنْ خَلَقَ اللَّهُ بِالتَّسْلِیمِ لِمَا قَضَی اللَّهُ مَنْ عَرَفَ اللَّهَ وَ مَنْ رَضِیَ بِالْقَضَاءِ﴾...86

﴿إخْدِمْ أخاکَ ، فإنِ اسْتَخْدَمَکَ فلا ولا کَرامَهَ﴾...516

﴿أَخَذَ اللّهُ مِیثَاقَ الْمُؤْمِنِ عَلی أَنْ لَا تُصَدَّقَ مَقَالَتُهُ ، وَلَا یَنْتَصِفَ مِنْ عَدُوِّهِ﴾...939

﴿الإِخوانُ صِنفانِ:إخوانُ الثِّقَةِ، و إخوانُ المُکاشَرَةِ﴾...896

﴿اُدْنُوا فَکُلُوا... کُلُوا فَإِنَّمَا یَسْتَبِینُ مَوَدَّهُ اَلرَّجُلِ لِأَخِیهِ فِی أَکْلِهِ﴾...469

﴿ اُدْنُ يَا أَبَا عَبْداللَّهِ غُثَاءٌ يَأْتِي بِهِ الْمَوْجُ مِنْ كُلِّ مَكَانٍ لا واللَّهِ مَا الْحَجُّ إِلاَّ﴾...790

﴿إِذَا آخَیْتَ فَأَکْرِمْ حَقَّ اَلْإِخَاءِ﴾...299

﴿إِذَا اُبْتُلِيَ اَلْمُؤْمِنُ كَانَ كَفَّارَةً لَهُ لِمَا مَضَى مِنْ ذُنُوبِهِ﴾...44

ص: 595

﴿إِذَا اتَّهَمَ الْمُؤْمِنُ أَخَاهُ انْمَاثَ الْإِيمَانُ مِنْ قَلْبِهِ كَمَا يَنْمَاثُ الْمِلْحُ فِي الْمَاءِ﴾...99

﴿إِذَا أَحْبَبْتَ أَحَداً مِنْ إِخْوَانِکَ فَأَعْلِمْهُ ذَلِکَ﴾...156

﴿إِذَا أَحْبَبْتَ رَجُلاً فَأَخْبِرْهُ﴾...158

﴿اِذا اَحبَبتَ رَجُلاً فَأخبِرهُ بِذلِکَ فَإنَّهُ اَثبَتُ لِلمَوَدَّۀ بَینَکُما﴾...155

﴿إِذَا اِحْتَشَمَ اَلْمُؤْمِنُ أَخَاهُ فَقَدْ فَارَقَهُ﴾...138

﴿إِذَا أَحْسَنَ اَلْعَبْدُ اَلْمُؤْمِنُ ضَاعَفَ اَللَّهُ عَمَلَهُ بِکُلِّ حَسَنَهٍ سَبْعَمِائَهِ ضِعْفٍ﴾...221

﴿إِذَا أَحْسَنَ اَلْعَبْدُ اَلْمُؤْمِنُ ضَاعَفَ اَللَّهُ لَهُ عَمَلَهُ لِکُلِّ عَمَلٍ سَبْعُمِائَهِ ضِعْفٍ﴾...162

﴿إِذَا أَحْسَنَ اَلْمُؤْمِنُ ضَاعَفَ اَللَّهُ عَمَلَهُ لِکُلِّ حَسَنَهٍ سَبْعَمِائَهٍ﴾...220

﴿إِذَا أَرَادَ اللهُ بِعَبْدٍ خَيْراً: زَهَّدَهُ فِي الدُّنْيَا، وَفَقَّهَهُ فِي الدِّينِ﴾...783

﴿إِذَا أَرَادَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی قَبْضَ رُوحِ الْمُؤْمِنِ قَالَ یَا مَلَکَ الْمَوْتِ انْطَلِقْ أَنْتَ﴾...903

﴿إِذَا أَرَادَ اَللَّهُ تَعَالَی بِعَبْدٍ خَیْراً فَأَذْنَبَ ذَنْباً تَبِعَهُ بِنَقِمَهٍ﴾...78

﴿إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَعْلَمَ أَنَّ فِیکَ خَیْراً فَانْظُرْ إِلَی قَلْبِکَ﴾...478

﴿إِذَا اسْتَوْلَى الصَّلَاحُ عَلَى الزَّمَانِ وَ أَهْلِهِ ثُمَّ أَسَاءَ رَجُلٌ الظَّنَّ بِرَجُلٍ﴾...648

﴿إذا اُضِيفَ البلاءُ إلى البلاءِ كانَ مِنَ البلاءِ عافيةً﴾...41

﴿إِذَا اقْشَعَرَّ جِلْدُ المؤمن خَشْیَةِ اللهِ؛ تَحَاتَّتْ عَنْهُ خطايا﴾...541

﴿إِذَا الْتَقَی الْمُؤْمِنَانِ فَتَصَافَحَا ، أَقْبَلَ اللّهُ بِوَجْهِهِ عَلَیْهِمَا ، وَ تَتَحَاتُّ الذُّنُوبُ عَنْ﴾...883

﴿إذَا بَعَثَ اللهُ المُؤْمِنَ مِنْ قَبْرِهِ خَرَجَ مَعَهُ مِثَالٌ یَقْدِمُ أَمَامَهُ﴾...199

﴿إِذَا بَکَی الْیَتِیمُ اهْتَزَّ لَهُ الْعَرْشُ فَیَقُولُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی مَنْ هَذَا الَّذِی أَبْکَی﴾...929

﴿إِذَا بَلَغَ الْمُؤْمِنُ أَرْبَعِینَ سَنَةً آمَنَهُ اللهُ مِنَ الْأَدْوَاءِ الثَّلَاثَةِ : الْبَرَصِ وَالْجُذَامِ وَالْجُنُونِ﴾...372

﴿إذا بَلَغتِ النّفسُ هذهِ - و أهْوى بيَدِهِ إلى حَلْقِهِ - لَم يَكُن للعالِمِ تَوبَةٌ وَ كانت﴾...460

﴿إذا تَابَ العَبْدُ تَوبهً نَصُوحاً أحَبَّهُ اللهُ فَسَتَرَ عَلَیْهِ فِی الدُّنْیا وَالآخِرَهِ﴾...455

﴿إذا جَمَعَ اللّهُ عز و جل الأَوَّلینَ وَالآخِرینَ قامَ مُنادٍ فَنادی یُسمِعُ النّاسَ﴾...474

﴿ إِذَا دَخَلَ الْمُؤْمِنُ قَبْرَهُ کَانَتِ الصَّلَاهُ عَنْ یَمِینِهِ وَالزَّکَاهُ عَنْ یَسَارِهِ وَالْبِرُّ﴾...223

﴿ إِذَا دَخَلْتَ اَلْمَقَابِرَ فَطَأِ اَلْقُبُورَ فَمَنْ کَانَ مُؤْمِناً اِسْتَرْوَحَ إِلَی ذَلِکَ﴾...934

﴿إِذَا زَنَی اَلرَّجُلُ فَارَقَهُ رُوحُ اَلْإِیمَانِ﴾، قَالَ: هُوَ قَوْلُهُ ﴿وَ أَيَّدَهُم بِرُوحِ مِنْهُ﴾...380

﴿إِذَا قُبِضَ وَلَدُ الْمُؤْمِنِ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا قَالَ الْعَبْدُ قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى﴾...875

﴿إِذَا کَانَ زَمَانٌ اَلْعَدْلُ فیهِ أغْلَبُ مِنَ الْجَوْرِ فَحَرامٌ أنْ تَظُنَّ بِأحَدٍ سُوءً﴾ ...650

﴿إِذَا کَانَ یَوْمُ اَلْقِیَامَهِ أَمَرَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی مُنَادِیاً یُنَادِی﴾...744

﴿إِذَا کَانَ یَوْمُ اَلْقِیَامَهِ أُوقِفَ اَلْمُؤْمِنُ بَیْنَ یَدَیْهِ فَیَکُونُ هُوَ اَلَّذِی یَلِی حِسَابَهُ﴾...981

ص: 596

﴿إِذَا کَانَ یَوْمُ اَلْقِیَامَهِ تَجَلَّی اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِعَبْدِهِ اَلْمُؤْمِنِ فَیُوقِفُهُ عَلَی ذُنُوبِهِ﴾...556

﴿إِذَا کَانَ یَوْمُ اَلْقِیَامَهِ قَامَ عُنُقٌ مِنَ اَلنَّاسِ حَتَّی یَأْتُوا بَابَ اَلْجَنَّهِ﴾...739

﴿إِذَا کَانَ یَوْمُ اَلْقِیَامَهِ نَادَی مُنَادٍ: أَیْنَ اَلصُّدُودُ لِأَوْلِیَائِی فَیَقُومُ﴾...344

﴿إذا ماتَ المُؤمِنُ ثُلِمَ فِی الإِسلامِ ثُلمَهٌ لا یَسُدُّ مَکانَها شَیءٌ ، و بَکَت عَلَیهِ﴾...873

﴿إذا ماتَ المُؤمِنُ خُلِّيَ على جِيرانِهِ مِن الشَّياطينِ عَدَدَ رَبيعَةَ و مُضَرَ كانوا﴾...49

﴿إِذَا مَاتَ اَلْمُؤْمِنُ فَحَضَرَ جِنَازَتَهُ أَرْبَعُونَ رَجُلاً مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ فَقَالُوا﴾...222

﴿إِذَا مَرِضَ المؤمن اُکْتُبْ لَهُ مَا کُنْتَ تَکْتُبُ لَهُ فِی صِحَّتِهِ﴾...771

﴿إِذَا مَرِضَ اَلْمُؤْمِنُ أَوْحَی اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَی صَاحِبِ اَلشِّمَالِ﴾...772

﴿إِذَا مَرِضَ الْمُؤْمِنُ، وَ کَّلَ اللَّهُ بِهِ مَلَکاً یَکْتُبُ لَهُ فِی سُقْمِهِ مَا کَانَ﴾...773

﴿إِذَا وَقَعَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ أَخِیکَ هَنَهٌ فَلاَ تُعَیِّرْهُ بِذَنْبٍ﴾...421

﴿أَرْبَعَهٌ یَنْظُرُ اَللَّهُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ ، مَنْ أَقَالَ نَادِماً﴾...407

﴿أَرْبَعُ خِصَالٍ لاَ تَکُونُ فِی مُؤْمِنٍ لاَ یَکُونُ مَجْنُوناً﴾...525

﴿أربَعٌ مَن کُنَّ فیهِ أکمَلَ إیمانَهُ وإن کانَ مِن قَرنِهِ إلی قَدَمِهِ خَطایا﴾...537

﴿اَلْأَرْوَاحُ جُنُودٌ مُجَنَّدَهٌ تَلْتَقِی فَتَتَشَامُّ کَمَا تَتَشَامُّ اَلْخَیْلُ﴾...186

﴿اُسْتُرْ عَوْرَهَ أَخِیکَ لِمَا تَعْلَمُهُ فِیکَ﴾...616

﴿اِسْتَکْثِرُوا مِنَ اَلْإِخْوَانِ فَإِنَّ لِکُلِّ مُؤْمِنٍ دَعْوَهً مُسْتَجَابَهً﴾...249

﴿أَشْكُو إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَحْدَتِي وَ تَقَلْقُلِي بَيْنَ أَهْلِ الْمَدِينَةِ﴾...333

﴿اِصْبِرْ فَإِنَّ اَللَّهَ سَیَجْعَلُ لَکَ فَرَجاً﴾...619

﴿اِضْمَنْ لِی خَصْلَهً أَضْمَنُ لَکَ ثَلاَثاً فَقَالَ﴾...300

﴿اِطْرَحُوا سُوءَ اَلظَّنِّ بَیْنَکُمْ فَإِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ نَهَی عَنْ ذَلِکَ﴾...647

﴿اِعْتَبِرْ حُبَّ اَلرَّجُلِ بِأَکْلِهِ مِنْ طَعَامِ أَخِیهِ﴾...467

﴿أَعْقَلُ مَا یَکُونُ اَلْمُؤْمِنُ عِنْدَ مَوْتِه﴾...871

﴿أَعْلَمُ النَّاسِ بِاللَّهِ وَ أَنْصَرُهُمْ فِي اللَّهِ أَشَدُّهُمْ تَعْظِيماً وَ حُرْمَةً لِأَهْلِ لَا إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ﴾...302

﴿اِعلَموا أنَّ القُرآنَ هُدَی اللَّیلِ وَالنَّهارِ ، و نورُ اللَّیلِ المُظلِمِ﴾...323

﴿أَفْضَلُ اَلْأَعْمَالِ بَعْدَ اَلصَّلاَهِ إِدْخَالُ اَلسُّرُورِ فِی قَلْبِ اَلْمُؤْمِنِ بِمَا لاَ إِثْمَ فِیهِ﴾...218

﴿أَفْضَلُ اَلشَّفَاعَاتِ أَنْ تَشْفَعَ بَیْنَ اِثْنَیْنِ فِی نِکَاحٍ﴾...404

﴿أفضَلُ الصَّدَقهِ علی الأسِیرِ المُخضَرِّ عَیناهُ مِنَ الجُوعِ﴾...639

﴿إِفْطَارُکَ لِأَخِیکَ اَلْمُؤْمِنِ أَفْضَلُ مِنْ صِیَامِکَ تَطَوُّعاً﴾...275

﴿أَقْرَبُ مَا یَکُونُ اَلْعَبْدُ إِلَی اَلْکُفْرِ أَنْ یُؤَاخِیَ اَلرَّجُلُ اَلرَّجُلَ عَلَی اَلدِّینِ فَیُحْصِیَ﴾...683

ص: 597

﴿أَقْسَمْتُ أَقْسَمْتُ أَقْسَمْتُ وَ بَقِیَ شَیْءٌ﴾...437

﴿أَكْثَرُ مَا كَانَ يُوصِينَا بِهِ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام الْبِرُّ وَ الصِّلَةُ﴾...361

﴿أَكْثِرُوا مِنْ ذِكْرِ هَادِمِ اللَّذَّاتِ... الموت﴾...306

﴿أَکْلَهٌ یَأْکُلُهَا أَخِی اَلْمُسْلِمُ عِنْدِی أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ أَنْ أُعْتِقَ رَقَبَهً﴾...265

﴿أَکْیَسُ اَلنَّاسِ مَنْ کَانَ أَشَدَّ ذِکْراً لِلْمَوْتِ﴾...304

﴿ألا أُحَدِّثُكَ بِأَعْجَبَ مِنْ ذَلِكَ الْمُهَاجِرُونَ وَ الْأَنْصَارُ ذَهَبُوا إِلَّا﴾...767

﴿أَلاَ أُخْبِرُکُمْ بِأَوْفَرِهِمْ نَصِیباً مِنَ اَلْإِثْمِ؟ ... مَنْ عَابَ عَلَیْهِ شَیْئاً﴾...422

﴿أَلا أَدُلُّكُمْ عَلَى سِلاحٍ يُنْجِيكُمْ مِنْ أَعْدَائِكُمْ وَيُدِرُ أَرْزَاقَكُمْ؟﴾...642

﴿ألَا إنَّهُ قد دَبَّ إلَیکُم داءُ الاُمَمِ مِن قَبْلِکُم و هُو الحَسدُ ، لَیس بحالِقِ الشَّعْرِ﴾...909

﴿أَلاَ فَأَعْلِمْهُ فَإِنَّهُ أَبْقَی لِلْمَوَدَّهِ وَ خَیْرٌ فِی اَلْأُلْفَهِ﴾...157

﴿أَلَا وَ إِنَّ لِكُلِّ مَأْمُومٍ إِمَاماً يَقْتَدِي بِهِ وَ يَسْتَضِيءُ بِنُورِ عِلْمِهِ﴾...1

﴿أَلاَ وَ مَنْ أَکْرَمَ أَخَاهُ اَلْمُسْلِمَ فَإِنَّمَا یُکْرِمُ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ﴾...295

﴿الا وَ مَنْ تَطَوَّلَ عَلى اخِيْهِ فى غَيْبَةٍ سَمِعَها فِيهِ فى مَجْلِسٍ فَرَدَّها عَنْهُ﴾...567

﴿أَلَا وَ مَنْ لَطَمَ خَدَّ مُسْلِمٍ أَوْ وَجْهَهُ بَدَّدَ اللَّهُ عِظَامَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ حُشِرَ مَغْلُولًا﴾...149

﴿اَلَّذِی غَیَّرَکَ لِإِخْوَانِکَ بَلَغَنِی یَا إِسْحَاقُ أَنَّکَ أَقْعَدْتَ بِبَابِکَ بَوَّاباً﴾...132

﴿[ وَقَفَ علیه السلام عِنْدَ قَبْرِ رَجُلٍ مِنَ اَلشِّیعَهِ فَقَالَ] اَللّهُمَّ ارْحَمْ غُرْبَتَهُ وَصِلْ وَحْدَتَهُ﴾...601

﴿إليّ إليّ ... إِنَّ أَبِی عَلِیَّ بْنَ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ أَتَاهُ رَجُلٌ فَسَأَلَهُ عَنْ مِثْلِ﴾...367

﴿أَمَا إِنَّهَا [ قبلة اليد] لاَ تَصْلُحُ إِلاَّ لِنَبِیٍّ أَوْ وَصِیِّ نَبِیٍّ﴾...440

﴿أَمَا إِنَّهُ مَا یُعْبَدُ اللَّهُ بِمِثْلِ نَقْلِ الْأَقْدَامِ إِلَى بِرِّ الْإِخْوَانِ وَ زِیَارَتِهِمْ﴾...360

﴿أَمَا عَلِمْتَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلٍ يَخْتَارُ مِنْ مَالِ الْمُؤْمِنِ وَ مِنْ وُلْدِهِ أَنَفَّسْتِ لِيَوجُرَهُ﴾...876

﴿أما عَلِمتَ أنَّهُ یُعرَفُ حُبُّ الرَّجُلِ أخاهُ بِکَثرَهِ أکلِهِ عِندَهُ﴾...466

﴿[فَوَقاهُ اَللّهُ سَیِّئاتِ ما مَکَرُوا] أَمَا لَقَدْ بَسَطُوا عَلَیْهِ وَ قَتَلُوهُ وَ لَکِنْ أَتَدْرُون﴾...321

﴿أَمَا وَاللّهِ، لَوْ أَنِّی أَجِدُ مِنْکُمْ ثَلَاثَهَ مُؤْمِنِینَ یَکْتُمُونَ حَدِیثِی ، مَا اسْتَحْلَلْتُ﴾...764

﴿أَمَا وَاللَّهِ مَا أَحَدٌ مِنَ اَلنَّاسِ أَحَبَّ إلى مِنكُمْ وَ إِنَّ اَلنَّاسَ سَلَكُوا سُبُلاً شَتَّى﴾...368

﴿إِنْ أَصَابَکُمْ تَمْحِیصٌ فَاصْبِرُوا فَإِنَّ اَللَّهَ یَبْتَلِی اَلْمُؤْمِنِینَ﴾...420

﴿إِنْ کَانَ لَغَافِلاً عَنْ صَاحِبِ یَاسِینَ إِنَّهُ کَانَ مُکَنَّعاً﴾...66

﴿إِنْ کُنْتَ عَلَی وُضُوءٍ فَأَنْتَ مُعَقِّبٌ﴾...919

﴿إِنْ لَمْ یُؤْمِنِ اَلْمُؤْمِنَ مِنَ اَلْبَلاَیَا فِی اَلدُّنْیَا وَ لَکِنْ آمَنَهُ مِنَ اَلْعَمَی فِی اَلْآخِرَهِ﴾...75

﴿قَالَ: إِنَّ آدَمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ یَا رَبِّ سَلَّطْتَ عَلَیَّ اَلشَّیْطَانَ وَ أَجْرَیْتَهُ مَجْرَی اَلدَّمِ﴾...459

ص: 598

﴿إِنَّ آيَةَ الْمُؤْمِنِ إِذَا حَضَرَهُ الْمَوْتُ أَنْ يَبْيَضَّ وَجْهُهُ أَشَدَّ مِنْ بَیَاضِ لَوْنِهِ﴾...872

﴿إنَّ أبغَضَکُم إلیّ المُتَراسّونَ المَشّاؤونَ بِالنَّمائِمِ الحَسَدَهُ لإخوانِهِم﴾...910

﴿إِنَّ أَحَبَّ اَلْأَعْمَالِ إِلَی اَللَّهِ عز و جل إِدْخَالُ اَلسُّرُورِ عَلَی اَلْمُؤْمِنِ شَبْعَهُ مُسْلِمٍ﴾...198

إِنَّ أَحَبَّ اَلْأَعْمَالِ إِلَی اَللَّهِ عز و جل إِدْخَالُ اَلسُّرُورِ عَلَی اَلْمُؤْمِنِینَ﴾...195

﴿إِنَّ أَسْرَعَ اَلْخَیْرِ ثَوَاباً اَلْبِرُّ﴾...357

﴿إِنَّ أَشَدَّ اَلنَّاسِ بَلاَءً اَلْأَنْبِیَاءُ ثُمَّ اَلَّذِینَ یَلُونَهُمْ ثُمَّ اَلْأَمْثَلُ فَالْأَمْثَلُ﴾...3

﴿إِنِّ أَعظَمَ النَّاسِ مَنْزِلَهً عِنْدَ اللَّهِ یَومَ القِیامَهِ أَمشاهُم فِی أَرْضِهِ بِالنَّصِیحَهِ﴾...959

﴿إِنَّ حَوَارِيَّ عِيسى عليه السلام كَانُوا شِيعَتَهُ ، وَ إِنَّ شِيعَتَنَا حَوَارِيُّونَا﴾...674

﴿إِنَّ ذُنُوبَ اَلْمُؤْمِنِ مَغْفُورَهٌ﴾...554

﴿إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَی اَلسَّمَاءِ فَتَبَسَّمَ فَقِیلَ لَهُ﴾...770

﴿إنَّ عَظیمَ الأَجرِ لَمَعَ عَظیمِ البَلاءِ ، و ما أحَبَّ اللّه قَوما إلاَّ ابتَلاهُم﴾...12

﴿إِنَّ عَظِیمَ اَلْبَلاَءِ یُکَافَأُ بِهِ عَظِیمُ اَلْجَزَاءِ﴾...15

﴿إِنَّ فُقَرَاءَ الْمُسْلِمِینَ یَتَقَلَّبُونَ فِی رِیَاضِ الْجَنَّهِ قَبْلَ أَغْنِیَائِهِمْ بِأَرْبَعِینَ خَرِیفاً﴾...741

﴿إِنَّ فِی اَلْجَنَّهِ لَشَجَرَهً تُسَمَّی اَلْمُزْنَ فَإِذَا أَرَادَ اَللَّهُ﴾...539

﴿إِنَّ فِی اَلْجَنَّهِ مَنْزِلَهً لاَ یَبْلُغُهَا عَبْدٌ إِلاَّ بِالاِبْتِلاَءِ فِی جَسَدِهِ﴾...61

﴿إِنَّ فِی اَلْمُؤْمِنِ ثَلاَثَ خِصَالٍ لَیْسَ مِنْهَا خَصْلَهٌ إِلاَّ وَ لَهُ مِنْهَا مَخْرَج﴾...652

﴿إِنَّ فِیمَا نَاجَی اَللَّهُ بِهِ مُوسَی بْنَ عِمْرَانَ أَنْ یَا مُوسَی مَا خَلَقْتُ﴾...18

﴿إنّ الإسلامَ بَدأ غَرِیباً و سَیَعُودُ غَریباً کما بَدأ ، فَطُوبی للغُرَباءِ﴾...727

﴿إنَّ البَلاءَ لِلظّالِمِ أدَبٌ ، و لِلمُؤمِنِ﴾...65

﴿إِنَّ اَلْحَوَارِیِّینَ شَکَوْا إِلَی عِیسَی مَا یَلْقَوْنَ مِنَ اَلنَّاسِ﴾...34

﴿إنَّ الدُّنیا یُعطیهَا اللّه عزوجل مَن أحَبَّ و مَن أبغَضَ و إنَّ الإِیمانَ لا یُعطیهِ﴾...259

﴿إِنَّ اَلرَّبَّ لَیَتَعَاهَدُ اَلْمُؤْمِنَ فَمَا یَمُرُّ بِهِ أَرْبَعُونَ صَبَاحاً إِلاَّ تَعَاهَدَهُ﴾...29

﴿إِنَّ اَلرَّجُلَ لَیَأْتِی یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ [و] مَعَهُ قَدْرُ مِحْجَمَهٍ مِنْ دَمٍ﴾...751

﴿إِنَّ اَلرَّجُلَ لَیُحِبُّکُمْ وَ مَا یَعْرِفُ مَا أَنْتُمْ عَلَیْهِ﴾...475

﴿إِنَّ اَلشَّیَاطِینَ أَکْثَرُ عَلَی اَلْمُؤْمِن مِنَ اَلزَّنَابِیرِ عَلَی اَللَّحْمِ﴾...23

﴿إِنَّ اَلشَّیَاطِینَ عَلَی اَلْمُؤْمِنِینَ أَکْثَرُ مِنَ اَلزَّنَابِیرِ عَلَی اَللَّحْمِ﴾...663

﴿إِنَّ اَلصَّبْرَ وَ اَلْبَلاَءَ لَیَسْتَبِقَانِ إِلَی اَلْمُؤْمِنِ فَیَأْتِیهِ اَلْبَلاَءُ وَ هُوَ صَبُورٌ﴾...88

﴿إِنَّ اَلْعَبْدَ إِذَا أَذْنَبَ ذَنْباً أُجِّلَ مِنْ غُدْوَهٍ إِلَی اَللَّیْلِ﴾...543

﴿إِنَّ اَلْعَبْدَ إِذَا کَثُرَتْ ذُنُوبُهُ وَ لَمْ یَجِدْ مَا یُکَفِّرُهَا بِهِ اِبْتَلاَهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ﴾...491

ص: 599

﴿إِنَّ اَلْعَبْدَ إِذَا کَثُرَتْ ذُنُوبُهُ وَ لَمْ یَکُنْ عِنْدَهُ مَا یُکَفِّرُهَا اِبْتَلاَهُ اَللَّهُ تَعَالَی﴾...490

﴿إِنَّ اَلْعَبْدَ اَلْمُؤْمِنَ اَلْفَقِیرَ لَیَقُولُ یَا رَبِّ اُرْزُقْنِی حَتَّی أَفْعَلَ کَذَا وَ کَذَا﴾...977

﴿إنَّ العَبدَ المُؤمِنَ لَیَطلُبُ الإِمارَهَ وَالتِّجارَهَ ، حَتّی إذا أشرَفَ مِن ذلِکَ﴾...496

﴿إنَّ العَبدَ لَیَهُمُّ فِی اَلدُّنْیَا حَتَّی یَخْرُجَ مِنْهَا وَ لاَ ذَنْبَ لَهُ﴾...451

﴿إنَّ اَلْعَبْدَ یُحْشَرُ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ وَ مَا یُدْمِی دَماً فَیُدْفَعُ إِلَیْهِ شِبْهُ اَلْمِحْجَمَهِ﴾...749

﴿إنَّ فيما ناجَى اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِهِ عَبدَهُ موسى عليه السلام قالَ : إنَّ لي عِباداً﴾...194

﴿أَنَّ الْكَافِرَ لَيَدْعُو فِي حَاجَتِهِ فَيَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَجِّلُوا حَاجَتَهُ بُغْضاً لِصَوْتِهِ﴾...164

﴿إِنَّ اَللَّهَ إِذَا أَحَبَّ عَبْداً غَتَّهُ بِالْبَلاَءِ غَتّاً وَ إِنَّا وَ إِیَّاکُمْ﴾...14

﴿إِنَّ اَللَّهَ أَشَدُّ فَرَحاً بِتَوْبَهِ عَبْدِهِ مِنْ رَجُلٍ أَضَلَّ رَاحِلَتَهُ وَ زَادَهُ﴾...457

﴿إِنَّ اَللَّهَ أَنْعَمَ عَلَی قَوْمٍ فَلَمْ یَشْکُرُوا فَصَارَتْ عَلَیْهِمْ وَ بَالاً﴾...83

﴿إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالى أَخَذَ مِيثَاقَ أَوْلِيَائِنَا عَلَى الصَّبْرِ فِي دَوْلَةِ الْبَاطِلِ ، فَاصْبِرْ﴾...940

﴿إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی إِذَا أَحَبَّ عَبْداً غَتَّهُ بِالْبَلاَءِ غَتّاً وَ ثَجَّهُ﴾...13

﴿إنَّ اللَّهَ تَبارَکَ و تَعالی أعطَی المُؤمِنَ ثَلاثَ خِصالٍ العِزَّ فی الدّنیا﴾...700

﴿إنَّ اللّهَ تَبارَکَ و تَعالی أیَّدَ المُؤمِنَ بِروحٍ مِنهُ تَحضُرُهُ فی کُلِّ وَقتٍ﴾...384

﴿إِنَّ اَللَّهَ جَعَلَ اَلْمُؤْمِنِینَ فِی دَارِ اَلدُّنْیَا غَرَضاً لِعَدُوِّهِمْ﴾...40

﴿إنَّ اللّهَ تَعالی ضَمِنَ لِلْمُؤْمِنِ ضَماناً﴾...797

﴿إنَّ اللّهَ جَلَّ جَلالُهُ إذَا رَأی أهلَ قَریَهٍ قَد أسرَفوا فِی المَعاصی ، و فیها ثَلاثَهُ﴾...811

﴿إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَجْرَی مَاءً فَقَالَ لَهُ کُنْ بَحْراً عَذْباً أَخْلُقْ مِنْکَ جَنَّتِی﴾...521

﴿إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَخَذَ مِیثَاقَ اَلْمُؤْمِنِ عَلَی بَلاَیَا أَرْبَعٍ﴾...26

﴿إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَعْطَی اَلْمُؤْمِنَ ثَلاَثَ خِصَالٍ اَلْعِزَّهَ فِی اَلدُّنْیَا﴾...533

﴿اِنَّ اَللَّهَ عَجَنَ طِينَتَنا وَ طِينَةَ شِيعَتِنَا فَخَلَطَنَا بِهِمْ و خَلَطَهُمْ بِنَا﴾...691

﴿إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ مَاءً عَذْباً فَخَلَقَ مِنْهُ أَهْلَ طَاعَتِهِ﴾...520

﴿إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ اَلْمُؤْمِنَ مِنْ عَظَمَهِ جَلاَلِهِ وَ قُدْرَتِهِ﴾...681

﴿إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ اَلْمُؤْمِنَ مِنْ طِینَهِ اَلْجَنَّهِ﴾...688

﴿إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ اَلْمُؤْمِنِینَ مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ وَ جَلاَلِ کِبْرِیَائِهِ﴾...680

﴿إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ اَلنَّبِیِّینَ مِنْ طِینَهِ عِلِّیِّینَ قُلُوبَهُمْ وَ أَبْدَانَهُمْ﴾...687

﴿إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَنَا مِنْ عِلِّیِّینَ وَ خَلَقَ مُحِبِّینَا مِنْ دُونِ مَا خَلَقَنَا مِنْهُ﴾...692

﴿إِنَّ اَللَّهَ عَلِمَ أَنَّ اَلذَّنْبَ خَیرُ لِلمُؤمِنِ مِنَ العُجبِ وَ لَؤ لَا﴾...926

﴿إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَوَّضَ إِلَی اَلْمُؤْمِنِ أُمُورَهُ کُلَّهَا، وَ لَمْ یُفَوِّضْ﴾...319

ص: 600

﴿إنَّ اللّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَوَّضَ إِلَی اَلْمُؤْمِنِ أُمُورَهُ کُلَّهَا، وَ لَمْ یُفَوِّضْ إِلَیْهِ﴾...317

﴿إنَّ اللّهَ عَزَّ وَ جَلَّ کَتَمَ ثَلاَثَهً فِی ثَلاَثَهٍ کَتَمَ رِضَاهُ فِی طَاعَتِهِ وَ کَتَمَ﴾...242

﴿إنَّ اللّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقدِرُ أحَدٌ قَدرَهُ، و کَذلِکَ لا یَقدِرُ قدرَ نَبیِّهِ﴾...834

﴿إنَّ اللّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَیُبْغِضُ اَلْمُؤْمِنَ اَلضَّعِیفَ اَلَّذِی لاَ دِینَ لَهُ﴾...879

﴿إنَّ اللّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَیَتَعَاهَدُ الْمُؤْمِنَ بِالْبَلَاءِ ، كَمَا يَتَعَاهَدُ الْغَائِبُ أَهْلَهُ بِالطُّرَفِ﴾...59

﴿إنَّ اللّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَضَعَ الاْءِیمَانَ عَلی سَبْعَةِ أَسْهُمٍ عَلَی الْبِرِّ وَالصِّدْقِ وَالْیَقِینِ﴾...581

﴿إنَّ اللّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَبْتَلِی اَلْمُؤْمِنَ بِکُلِّ بَلِیَّهٍ، وَ یُمِیتُهُ بِکُلِّ مِیتَهٍ﴾...69

﴿إنَّ اللّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یُحِبُّ إِفْشَاءَ اَلسَّلاَمِ﴾...414

﴿إنَّ اللّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یُعطِی الدُّنیا مَن یُحِبُّ و یُبغِضُ،ولا یُعطِی الآخِرَهَ﴾...36

﴿إنَّ اللّهَ فَوَّضَ إلَی المُؤمِنِ اُمورَهُ کُلَّها ، ولَم یُفَوِّضْ إلَیهِ أن یَکونَ ذَلیلاً﴾...704

إنَّ اللّهَ لَا یُوصَفُ ، وَ کَیْفَ یُوصَفُ وَ قَالَ فِی کِتَابِهِ ﴿وَ ما قَدَرُوا اللّهَ حَقَّ قَدْرِهِ﴾...835

﴿إنَّ اللّهَ لَیُبْغِضُ اَلْمُؤْمِنَ اَلضَّعِیفَ اَلَّذِی لاَ رِفْقَ لَهُ﴾...880

﴿إنَّ اللّهَ لَیَتَعَهَّدُ عَبْدَهُ اَلْمُؤْمِنَ بِأَنْوَاعِ اَلْبَلاَءِ﴾...43

﴿إنَّ اللّهَ لَيَدْفَعُ بِالْمُؤْمِنِ الْوَاحِدِ عَنِ الْقَرْيَةِ الْفَنَاءَ﴾...807

﴿إنَّ اللّهَ [ل] یَدْفَعُ بِمَنْ یُصَلِّی مِنْ شِیعَتِنَا عَمَّنْ لاَ یُصَلِّی﴾...810

﴿إنَّ اللّهَ یُحِبُّ إراقَهَ الدِّماءِ، و إطعامَ الطَّعامِ،و إغاثَهَ اللَّهفانِ﴾...637

﴿إِنَّ اَللَّهَ یَذُودُ اَلْمُؤْمِنَ عَمَّا یَکْرَهُ مِمَّا یَشْتَهِی﴾...28

﴿إِنَّ أُنَاساً أَتَوْا عَلِیَّ بْنَ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ وَ عَبْدَ اَللَّهِ بْنَ عَبَّاسٍ فَذَکَرُوا لَهُمَا﴾...22

﴿إِنَّ أَوَّلَ مَا خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَا خَلَقَ مِنْهُ کُلَّ شَیْءٍ﴾...522

﴿إِنَّ أَهْلَ اَلْحَقِّ لَمْ یَزَالُوا مُنْذُ کَانُوا فِی شِدَّهٍ﴾...51

﴿إنَّ لأَهلِ الدّينِ عَلَامَاتٌ يُعْرَفُونَ بِهَا صِدْقُ الْحَدِيثِ وَ أَدَاءُ الأمَانَةِ﴾...708

﴿إنّ لِسانَ المؤمنِ مِنْ وَراءِ قَلْبِهِ، و إنّ قَلْبَ المُنافِقِ مِنْ وَراءِ لِسانِهِ﴾...795

﴿إنَّ لِلّهِ عِبادا فِي الأرضِ يَسعَونَ في حَوائجِ النّاسِ هُمُ الآمِنونَ يَومَ القِيامَةِ﴾...625

﴿إِنَّ لَکُمْ لَنُوراً تُعْرَفُونَ بِهِ فِی اَلدُّنْیَا حَتَّی﴾...439

﴿إِنَّ اَللَّعْنَهَ إِذَا خَرَجَتْ مِنْ فِی صَاحِبِهَا تَرَدَّدَتْ بَیْنَهُمَا فَإِنْ وَجَدَتْ مَسَاغاً﴾...607

﴿إِنَّ لِلنَّاسِ عُیُوباً فَلاَ تَکْشِفْ مَا غَابَ عَنْکَ فَإِنَّ اَللَّهَ یَحْلُمُ عَلَیْهَا﴾...617

﴿إِنَّ اللَّهِ بِأَبْوَابِ اَلسَّلاَطِينِ مَنْ نَوَّرَ اَللَّهُ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى وَجْهَهُ بِالْبُرْهَانِ و﴾...579

﴿إِنَّ اللهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَى عَبْدِهِ الْمُؤْمِنِ أَرْبَعِينُ جُنَّةً فَمَتَى أَذْنَبَ﴾...282

﴿إِنَّ اللهِ جَنَّةً لا يَدخُلُها إلاّ ثَلاثَةٌ : رَجُلٌ حَكَمَ عَلى نَفسِهِ بِالحَقِّ﴾...593

ص: 601

﴿إِنَّ لِلّهِ ظِلاًّ تَحْتَ يَدِهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ لا يَسْتَظِلُّ تَحْتَهُ إلاّ نَبِيٌّ أَوْ﴾...409

﴿إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ضَنَائِنَ مِنْ خَلْقِهِ يَغْذُوهُمْ بِنِعْمَتِهِ و﴾...96

﴿اِنَّ لِلّهِ عَزَّوَجَلَّ ضَنائِنَ یَضَنُّ بِهِمْ عَنِ الْبَلاءِ﴾...98

﴿إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِبَاداً فِی الْأَرْضِ مِنْ خَالِصِ عِبَادِهِ﴾...16

﴿إِنَّ لِلَّهِ عِبَاداً یُحَکِّمُهُمْ فِی جَنَّتِهِ... مَنْ قَضَی لِمُؤْمِنٍ حَاجَهً بَیْنَهُ﴾...754

﴿إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فُضُولاً مِنْ رِزْقِهِ یَنْحَلُهُ مِنْ یَشَاءُ مِنْ خَلْقِهِ﴾...462

﴿إنّ للنَّکَباتِ غایاتٍ لابُدَّ أن یُنتَهی إلَیها﴾...89

﴿إِنَّ اَلْمُسْلِمَیْنِ یَلْتَقِیَانِ فَأَفْضَلُهُمَا أَشَدُّهُمَا حُبّاً لِصَاحِبِهِ﴾...476

﴿أَنَّ مَنْ طَافَ بِالْبَیْتِ سَبْعَهَ أَشْوَاطٍ کَتَبَ اَللَّهُ لَهُ سِتَّهَ آلاَفِ حَسَنَهٍ و﴾...173

﴿إِنَّ مِنْ عِبَادِيَ الْمُؤْمِنِينَ عِبَاداً لَا يَصْلُحُ لَهُمْ أَمْرُ دِينِهِمْ إِلَّا بِالْغِنَي﴾...925

﴿إنّ مِن عِبَادِیَ اَلْمُؤْمِنِینَ لَعِبَاداً لاَ یَصْلُحُ لَهُمْ أَمْرُ دِینِهِمْ إِلاَّ بِالْغِنَی﴾...33

﴿إِنَّ مَلَکاً مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ مَرَّ بِرَجُلٍ قَائِمٍ عَلَی بَابِ دَارٍ﴾...415

﴿أَنَّ مَلَکَ اَلْمَوْتِ یَقُولُ إِنِّی لَمُلَقِّنُ اَلْمُؤْمِنِ عِنْدَ مَوْتِهِ﴾...441

﴿إِنَّ مِمَّا حُفِظَ مِنْ خُطَبِ اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَالَ یَا أَیُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّ لَکُمْ﴾...883

﴿إِنَّ مِمَّا خَصَّ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ اَلْمُؤْمِنَ أَنْ یُعَرِّفَهُ بِرَّ إِخْوَانِهِ وَ إِنْ قَلَّ﴾...352

﴿إِنَّ مَوْتَ اَلْفَجْأَهِ تَخْفِیفٌ عَنِ اَلْمُؤْمِنِ﴾...868

﴿إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ إِذَا حُمَّ حُمَّاهً وَاحِدَهً تَنَاثَرَتِ اَلذُّنُوبُ مِنْهُ کَوَرَقِ اَلشَّجَرِ﴾...820

﴿إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ أَخُو المُؤمِنِ عَينُهُ وَ دَلِيلُهُ لَا يَخُونُهُ وَ لَا يَظلِمُهُ﴾...183

﴿إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ إِذَا حَضَرَهُ اَلْمَوْتُ جَاءَتْ إِلَیْهِ مَلاَئِکَهُ اَلرَّحْمَنِ بِجَرِیدَهٍ بَیْضَاءَ﴾...904

﴿إنّ المؤمن اَلْمُؤْمِنَ إِذَا صَافَحَ اَلْمُؤْمِنَ تَفَرَّقَا مِنْ غَیْرِ ذَنْبٍ﴾...839

﴿إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ إِذَا قَارَفَ اَلذُّنُوبَ اُبْتُلِیَ بِهَا بِالْفَقْرِ﴾...557

﴿إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ إِذَا مَاتَ أُدْخِلَ فِی قَبْرِهِ سِتُّ مِثَالٍ﴾...355

﴿إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ أَشَدُّ مِنْ زُبَرِ اَلْحَدِیدِ إِنَّ زُبَرَ اَلْحَدِیدِ إِذَا دَخَلَ اَلنَّارَ تَغَیَّرَ﴾...670

﴿إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ رُؤْیَاهُ جُزْءٌ مِنْ سَبْعِینَ جُزْءاً مِنَ اَلنُّبُوَّهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ یُعْطَی عَلَی اَلثَّلاَثِ﴾...165

﴿إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ لاَ تَکُونُ سَجِیَّتُهُ اَلْکَذِبَ وَ اَلْبُخْلَ وَ اَلْفُجُورَ﴾...524

﴿[اَللَّعْبِ بِالشِّطْرَنْجِ] إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ لَمَشْغُولٌ عَنِ اَللَّعِبِ﴾...527

﴿إنّ الْمُؤْمِنَ لَیُتْحِفُ أَخَاهُ التُّحْفَهَ قُلْتُ : وَأَیُّ شَیْءٍ التُّحْفَهُ؟﴾...311

﴿إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ لَتَرِدُ عَلَیْهِ اَلْحَاجَهُ لِأَخِیهِ فَلاَ تَکُونُ عِنْدَهُ﴾...753

﴿إنّ المُؤمِنَ لِيُدْرِكَ بِالْحِلْمِ وَاللّينَ دَرَجَةَ الْعابِدِ الْمُتَهَجِّدِ﴾...891

ص: 602

﴿إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ لَیُذْنِبُ اَلذَّنْبَ فَیُذَکَّرُ بَعْدَ عِشْرِینَ سَنَهً﴾...546

﴿إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ لَیَزْهَرُ نُورُهُ لِأَهْلِ اَلسَّمَاءِ کَمَا تَزْهَرُ نُجُومُ اَلسَّمَاءِ لِأَهْلِ﴾...163، 970

﴿إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ لَیَسْکُنُ إِلَی اَلْمُؤْمِنِ کَمَا یَسْکُنُ اَلظَّمْآنُ إِلَی اَلْمَاءِ اَلْبَارِدِ﴾...640

﴿إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ لَیُفَوِّضُ اَللَّهُ إِلَیْهِ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ فَیَصْنَعُ مَا یَشَاءُ﴾...802

﴿إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ لَیَکْرُمُ عَلَی اَللَّهِ حَتَّی لَوْ سَأَلَهُ اَلْجَنَّهَ بِمَا فِیهَا أَعْطَاهُ ذَلِکَ﴾...58

﴿إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ لَیَنْوِی اَلذَّنْبَ فَیُحْرَمُ رِزْقَهُ...974

﴿إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَیُهَوَّلُ عَلَیْهِ فِی مَنامِهِ فَتُغْفَرُ لَهُ ذُنُوبُهُ، وَ اِنَّهُ لَیُمْتَهَنُ﴾...973

﴿إِنَّ الْمُؤْمِنَ مَعْنِيٌّ بِمُجَاهَدَهِ نَفْسِهِ لِیَغْلِبَهَا عَلَی هَوَاهَا فَمَرَّهً یُقِیمُ﴾...932

﴿أَنَّ اَلْمُؤْمِنَ مُعَقِّبٌ مَا دَامَ عَلَی وُضُوئِهِ﴾...918

﴿إنَّ المُؤمِنَ مُکَفَّرٌ و ذلِکَ أنَّ مَعروفَهُ یَصعَدُ إلَی اللّهِ تَعالی فَلا یَنتَشِرُ﴾...922

﴿إنَّ المُومِنَ مِنَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَبِأَفضَلِ مَکَان- ثَلَاثاً -إنَّهُ﴾...50

﴿إِنَّ الْمُؤْمِنَ مِنْکُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ لَیَمُرُّ بِهِ الرَّجُلُ لَهُ الْمَعْرِفَةُ بِهِ فِی الدُّنْیَا﴾...348

﴿إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ یُبْتَلَی بِکُلِّ بَلِیَّهٍ وَ یَمُوتُ بِکُلِّ مِیتَهٍ إِلاَّ أَنَّهُ لاَ یَقْتُلُ نَفْسَهُ﴾...864

﴿إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ یَتَمَنَّی اَلْحَسَنَهَ أَنْ یَعْمَلَهَا فَإِنْ لَمْ یَعْمَلْ کُتِبَتْ لَهُ حَسَنَهٌ﴾...984

﴿إنَّ المُؤمِنَ یَسکُنُ إلَی المُؤمِنِ کَما یَسکُنُ الظَّمآنِ إلیَ الماءِ البارِدِ﴾...332

﴿إِنَّ المُؤمِنَ يَغبِطُ وَ لَا يَحسُدُ، وَالمُنَافِقَ يَحسُدُ وَ لَا يَغبِطُ﴾...907

﴿إِنَّ اَلْمُؤْمِنَیْنِ إِذَا اِلْتَقَیَا فَتَصَافَحَا أَقْبَلَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیْهِمَا بِوَجْهِهِ﴾...832

﴿إِنَّ اَلْمُؤْمِنِینَ أَکْیَاسٌ وَ إِنَّ أَکْیَسَ اَلْمُؤْمِنِینَ أَکْثَرُهُمْ ذِکْراً لِلْمَوْتِ﴾....305

﴿إِنَّ مِنْ إِجْلاَلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِجْلاَلَ اَلشَّیْخِ اَلْکَبِیرِ﴾...123

﴿إِنَّ نُطْفَهَ اَلْمُؤْمِنِ لَتَکُونُ فِی صُلْبِ اَلْمُشْرِکِ فَلاَ یُصِیبُهُ مِنَ اَلشَّرِّ شَیْءٌ﴾...906

﴿إنّ نفراً مِنَ المُسلِمینَ خَرَجوا إلی سَفَرٍ لَهُم فَضَلُّوا الطَّریقَ﴾...184

﴿إِنَّ هَذَا اَلَّذِی ظَهَرَ بِوَجْهِی یَزْعُمُ اَلنَّاسُ أَنَّ اَللَّهَ لَمْ یَبْتَلِ بِهِ عَبْداً﴾...67

﴿إِنَّ هذِهِ الدُّنْیَا یُعْطِیهَا اللّهُ الْبَرَّ وَالْفَاجِرَ ، وَلَا یُعْطِی الْاءِیمَانَ إِلَا﴾...258

﴿أَنَا وَضَعْتُ فِی الصِّغَرِ بِکَلاَکِلِ اَلْعَرَبِ وَ کَسَرْتُ نَوَاجِمَ قُرُونِ رَبِیعَةَ وَ مُضَرَ﴾...336

﴿أَنا یَعْسُوبُ الْمُؤْمِنِینَ ، وَالْمَالُ یَعْسُوبُ الْفُجَّار﴾ِ...712

﴿إِنَّا کَذَلِکَ یَشْتَدُّ عَلَیْنَا اَلْبَلاَءُ وَ یُضَعَّفُ لَنَا اَلْأَجْرُ﴾...9

﴿إِنَّا لاَ نَعُدُّ اَلرَّجُلَ مُؤْمِناً حَتّی یَکونَ بِجَمیعِ أمرِنا مُتَّبِعاً مُریدا﴾ً...786

﴿وَ شِیعَتَنَا خُلِقْنَا مِنْ طِینَهٍ وَاحِدَهٍ﴾...696

﴿إِنَّمَا سُمِّیَ اَلْأَبْرَارُ أَبْرَاراً لِأَنَّهُمْ بَرُّوا اَلْآبَاءَ وَ اَلْأَبْنَاءَ وَ اَلْإِخْوَانَ﴾...354

ص: 603

﴿إِنَّمَا سُمِّیَ إِسْمَاعِیلُ صَادِقَ الْوَعْدِ لأَنَّه وَعَدَ رَجُلاً فِی مَکَانٍ فَانْتَظَرَه﴾...987

﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُ إِذَا رَضِيَ لَمْ يُدْخِلْهُ رِضَاهُ فِي إِثْمٍ وَ لاَ بَاطِلٍ.﴾..667، 732

﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُ الَّذِی إِذَا غَضِبَ لَمْ یُخْرِجْهُ غَضَبُهُ مِنْ حَقٍّ﴾...730

﴿إِنَّمَا اَلْمُؤْمِنُ اَلَّذِی إِذَا سَخِطَ لَمْ یُخْرِجْهُ سَخَطُهُ مِنَ اَلْحَقِّ﴾...733

﴿إِنَّمَا اَلْمُؤْمِنُ بِمَنْزِلَهِ کِفَّهِ اَلْمِیزَانِ کُلَّمَا زِیدَ فِی إِیمَانِهِ زِیدَ فِی بَلاَئِهِ﴾...7

﴿إنَّمَا المُؤمِنونَ إخوَهٌ بَنو أبٍ و أُمٍّ ، و إذا ضَرَبَ عَلی رَجُلٍ مِنهُم عِرقٌ سَهِرَ لَهُ﴾...176

[﴿مَن جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا ...﴾] إِنَّمَا هِیَ لِلْمُؤْمِنِینَ خَاصَّهً...160

﴿إِنَّمَا یُبْتَلَی اَلْمُؤْمِنُ فِی اَلدُّنْیَا عَلَی قَدْرِ دِینِهِ﴾...6

﴿إِنَّهُ کَانَ فِی بَنِی إِسْرَائِیلَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ وَ کَانَ لَهُ جَارٌ کَافِرٌ﴾...350

﴿إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ عَبْدٍ مُؤْمِنٍ إِلاَّ [و] فِی قَلْبِهِ نُورَانِ نُورُ خِیفَهٍ وَ نُورُ رَجَاءٍ﴾...886

﴿إِنَّهُ لَیَکُونُ لِلْعَبْدِ مَنْزِلَهٌ عِنْدَ اَللَّهِ فَمَا یَنَالُهَا إِلاَّ بِإِحْدَی خَصْلَتَیْنِ﴾...60

﴿إِنَّهُمْ یَأْنَسُونَ بِکُمْ فَإِذَا غِبْتُمْ عَنْهُمُ اِسْتَوْحَشُوا﴾..599

[﴿ذُکِرَ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ضُعَفَاءُ أَصْحَابِنَا وَ مَحَاوِیجُهُمْ فَقَالَ﴾] إِنِّی لَأُحِبُّ...952

﴿إِنِّی لَأَسْتَحِی مِنْ رَبِّی أَنْ أَرَی الْأَخَ مِنْ إِخْوَانِی فَأَسْأَلَ اللَّهَ لَهُ الْجَنَّةَ﴾...351

﴿إِنِّی لَأَکْرَهُ لِلرَّجُلِ أَنْ یُعَافَی فِی اَلدُّنْیَا فَلاَ یُصِیبَهُ شَیْءٌ مِنَ اَلْمَصَائِبِ﴾...54

﴿إِنِّی لَحَرْبٌ لِمَنِ اِسْتَذَلَّ عَبْدِیَ اَلْمُؤْمِنَ﴾...239

﴿أوْحَی اللهُ إلَی دَاوُدَ عَلَیْهِ السَّلامُ: إنَّ الْعَبْدَ مِنْ عِبَادِی لَیَأْتِینِی بِالْحَسَنَةِ فَأُدْخِلُهُ﴾...431

﴿أَوْحَی اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَی دَاوُدَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، إِنَّ اَلْعَبْدَ مِنْ عِبَادِی لَیَأْتِینِی بِالْحَسَنَهِ﴾...826

﴿أَوْحَی اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَی مُوسَی علیه السلام: أَنَّ مِنْ عِبَادِی مَنْ یَتَقَرَّبُ إِلَی بِالْحَسَنَهِ﴾...826

﴿أُوصِي الشَّاهِدَ مِنْ أُمَّتِي وَالْغَائِبَ أَنْ يُجِيبَ دَعْوَةَ الْمُسْلِمِ وَلَوْ عَلى خَمْسَةِ﴾...105

﴿أَوْلَى النَّاسِ بِاللَّهِ و رَسوله مَنْ بَدَأَ بِالسَّلاَمِ﴾...413

﴿أَیُّ اَلْأَعْمَالِ أَحَبُّ إِلَی اَللَّهِ تَعَالَی بَعْدَ مَعْرِفَتِهِ فَقَالَ إِدْخَالُ اَلسُّرُورِ عَلَی﴾...215

﴿إیّاکُم والظَّنَّ؛ فإنَّ الظَّنَّ أکذَبُ الکَذِبِ﴾...646

﴿إيَّاكُمْ والظَّنَّ، فإنَّ أكْذَبُ الحَديثِ﴾...651

﴿إِیَّاکُمْ وَ فِرَاسَهَ اَلْمُؤْمِنِ فَإِنَّهُ یَنْظُرُ بِنُورِ اَللَّهِ تَعَالَی﴾...736

﴿أَیُّمَا رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِنَا اِسْتَعَانَ بِهِ رَجُلٌ مِنْ إِخْوَانِهِ فِی حَاجَهٍ فَلَمْ یُبَالِغْ فِیهَا﴾...395

﴿أَیُّمَا رَجُلٍ مِنْ شِیعَتِنَا أَتَی رَجُلاً مِنْ إِخْوَانِهِ فَاسْتَعَانَ بِهِ فِی حَاجَتِهِ فَلَمْ﴾...391

﴿أَیُّمَا رَجُلٍ مُؤْمِنٍ دَخَلَ عَلَی أَخِیهِ وَ هُوَ صَائِمٌ فَسَأَلَهُ اَلْأَکْلَ فَلَمْ یُخْبِرْهُ بِصِیَامِهِ﴾...276

﴿أَیُّمَا مُسْلِمٍ خَدَمَ قَوْماً مِنَ اَلْمُسْلِمِینَ﴾...514

ص: 604

﴿أَیُّمَا مُسْلِمٍ عَادَ مَرِیضاً مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ خَاضَ رِمَالَ اَلرَّحْمَهِ﴾...716

﴿أَیُّمَا مُسْلِمٍ لَقِیَ مُسْلِماً فَسَرَّهُ سَرَّهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ﴾...205

﴿أَیُّمَا مُسْلِمَیْنِ تَهَاجَرَا فَمَکَثَا ثَلاَثاً لاَ یَصْطَلِحَانِ إِلاَّ کَانَا خَارِجَیْنِ مِنَ اَلْإِسْلاَمِ﴾...995

﴿أَیُّمَا مُؤْمِنٍ أَطْعَمَ مُؤْمِناً لَیْلَهً مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ کَتَبَ اَللَّهُ لَهُ بِذَلِکَ مِثْلَ أَجْرِ﴾...269

﴿أَیُّمَا مُؤْمِنٍ أَوْصَلَ إِلَی أَخِیهِ اَلْمُؤْمِنِ مَعْرُوفاً فَقَدْ أَوْصَلَ ذَلِکَ إِلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ﴾...349

﴿أَیما مُؤمنٍ حَبَسَ مُؤمِناً عَن مالِهِ وَ هُوَ مُحتاجٌ اِلیهِ﴾...508، 858

﴿ أَيُّمَا مُؤْمِنٍ زَارَ مُؤْمِناً كَانَ زَائِراً لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَيُّمَا مُؤْمِنٍ عَادَ مُؤْمِناً﴾...717

﴿أَیُّمَا مُؤْمِنٍ سَأَلَ أَخَاهُ اَلْمُؤْمِنَ حَاجَهً وَ هُوَ یَقْدِرُ عَلَی قَضَائِهَا﴾...757

﴿أَيُّمَا مُؤمِنٍ شَكَا حَاجَتَهُ وَضُرَّهُ إِلى كَافِرٍ،أَوْ إِلى مَنْ يُخَالِفُهُ عَلى دِينِهِ﴾...658

﴿أَيُّمَا مُؤْمِنٍ عَادَ أَخَاهُ الْمُؤْمِنَ فِي مَرَضِهِ صَلَّى عَلَيْهِ سَبْعَةٌ وَ سَبْعُونَ﴾...714

﴿أَیُّمَا مُؤْمِنٍ عَادَ مُؤْمِناً فِی اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی مَرَضِهِ وَ کَّلَ اَللَّهُ بِهِ مَلَکاً﴾...719

﴿أَیُّمَا مُؤْمِنٍ عَادَ مُؤْمِناً مَرِیضاً حِینَ یُصْبِحُ شَیَّعَهُ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ﴾...718

﴿أَیُّمَا مُؤْمِنٍ غَسَّلَ مُؤْمِناً فَقَالَ إِذَا قَلَّبَهُ- اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا بَدَنُ عَبْدِکَ﴾...423

﴿أَیُّمَا مُؤْمِنٍ کَانَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ مُؤْمِنٍ حِجَابٌ ضَرَبَ اَللَّهُ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ﴾...128، 130، 133

﴿أَیُّمَا مُؤْمِنٍ مَشَی فِی حَاجَهِ أَخِیهِ فَلَمْ یُنَاصِحْهُ فَقَدْ خَانَ اَللَّهَ وَ رَسُولَهُ﴾...398، 828

﴿أیُّما مُؤمِنٍ مَنَعَ مُؤمِنا شَیئا مِمّا یَحتاجُ إلَیهِ و هُوَ یَقدِرُ عَلَیهِ﴾...857

﴿أَیُّمَا مُؤْمِنٍ نَفَّسَ عَنْ مُؤْمِنٍ کُرْبَهً نَفَّسَ اَللَّهُ عَنْهُ سَبْعِینَ کُرْبَهً﴾...863

﴿أَيُّمَا مُؤْمِنٍ نَفَّسَ عَنْ مُؤْمِنٍ كُرْبَةً وَ هُوَ مُعْسِرٌ یَسَّرَ اَللَّهُ لَهُ﴾...430

﴿أیُّهَا النَّاسُ ادْنُوا وَ وَسِّعُوا لِمَنْ خَلْفَکُمْ قَالَهَا -ثَلَاثَ مَرَّاتٍ-﴾...228

﴿أَیُّهَا اَلنَّاسُ مَنْ عَرَفَ مِنْ أَخِیهِ وَثِیقَهً فِی دِینٍ وَ سَدَادَ طَرِیقٍ فَلاَ یَسْمَعَنَّ فِیهِ﴾...612

(ب)

﴿[فِی رَجُلَیْنِ یَتَسَابَّانِ] الْبَادِی مِنْهُمَا أَظْلَمُ و وِزْرُهُ و وِزْرُ صَاحِبِهِ عَلَیْهِ﴾...606

﴿[بِأَیِّ شَیْءٍ عَلِمَ اَلْمُؤْمِنُ] بِالتَّسْلِیمِ لِلَّهِ وَ اَلرِّضَا بِمَا وَرَدَ عَلَیْهِ مِنْ﴾...785

﴿البِرُّ و حُسنُ الجِوارِ زِیادَهٌ فِی الرِّزقِ و عِمارَهٌ فِی الدِّیارِ﴾...362

﴿اَلْبَرَصُ شِبْهُ اَللَّعْنَهِ لاَ یَکُونُ فِینَا وَ لاَ فِی ذُرِّیَّتِنَا وَ لاَ فِی شِیعَتِنَا﴾...74

﴿بِسمِ اللَّهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ، اعْلَمْ أنَّ للَّهِ ِتحتَ عَرشِهِ ظِلّاً لا یُسکِنُهُ﴾...217

﴿بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، سُرَّ أَخَاكَ يَسُرَّكَ اللهُ﴾...200

(ت)

﴿تَبَسُّمُ الرَّجُلِ فِي وَجْهِ أَخِيهِ حَسَنَةٌ، وَ صَرْفُ الْقَذَى عَنْهُ حَسَنَةٌ﴾...193

ص: 605

﴿تَبَسُّمُ اَلرَّجُلِ فِی وَجْهِ أَخِیهِ حَسَنَهٌ وَ صَرْفُهُ اَلْقَذَی عَنْهُ حَسَنَهٌ﴾...387

﴿تَبَسَّمُ اَلْمُؤْمِنِ فِی وَجْهِ اَلْمُؤْمِنِ حَسَنَهٌ﴾...389

﴿تَبِعَ حَكِيمٌ حَكِيماً سَبْعَمِائَةِ فَرْسَخٍ فِي سَبْعِ كَلِمَاتٍ فَلَمَّا لَحِقَ بِهِ قَالَ﴾...378

﴿تَجْلسُونَ و تَتَحَدَّثُونَ؟ قَال: قُلتُ: جُعِلتُ فِدَاكَ نَعَمْ، قَال: تِلكَ المَجَالسَ أُحِبُّهَا﴾...117

﴿تُحِبُّهُ؟ ... وَ لِمَ لاَ تُحِبُّهُ وَ هُوَ أَخُوکَ وَ شَرِیکُکَ فِی دِینِکَ﴾...181

﴿تَذْهَبُ بِنَا نَعُودُ فُلاَناً... يَا أَبَا مُوسَى أَعَائِدًا جِئْتَ أَمْ زَائِرًا؟﴾...715

﴿تَزاوَرُوا فإنَّ فی زِیارتِکُم إحیاءً لقُلوُبِکُمْ، و ذِکْراً لأَحادیثنا﴾...115

﴿تَصَافَحُوا فَإِنَّ الْمُصَافَحَةَ تَزِيدُ فِي الْمَوَدَّةِ وَ الْهَدِيَّةَ تَذْهَبُ بِالْغِلِّ﴾...841

﴿تَصَافَحُوا فَإِنَّهَا تَذْهَبُ بِالسَّخِيمَةِ﴾...836

﴿تَعاهَدُوا أمرَ الصَّلاهِ، وَ حَافِظُوا عَلَيْهَا، وَ اسْتَكْثِرُوا مِنْهَا، وَ تَقَرَّبُوا بِهَا﴾...924

﴿تُعَيرُهُ بِأُمِّهِ يا أَبَاذَرٍّ! قَالَ فَلَمْ يزَلْ أَبُوذَرٍّ يمَرِّغُ وَجْهَهُ فِي التُّرَابِ﴾...419

﴿تَلْقَانِی بِمَکَّهَ... تَلْقَانِی بِمِنًی... إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ﴾...553

﴿تَنَافَسُوا فِی الْمَعْرُوفِ لِاءِخْوَانِکُمْ ، وَ کُونُوا مِنْ أَهْلِهِ فَإِنَّ لِلْجَنَّةِ باباً يُقالُ له﴾...825

(ث)

﴿اَلثِّقَهُ بِاللَّهِ وَ حُسْنُ اَلظَّنِّ بِهِ حِصْنٌ لاَ یَتَحَصَّنُ بِهِ إِلاَّ کُلُّ مُؤْمِنٍ﴾...500

﴿ثَلاَثُ خِصَالٍ مَنْ کُنَّ فِیهِ اِسْتَکْمَلَ خِصَالَ اَلْإِیمَانِ﴾...731

﴿ثَلاثٌ مَنْ کُنَّ فیهِ مِنَ الْمُؤمِنینَ کانَ فی کَنَفِ اللّهِ، وَ أظَلَّهُ اللّهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ﴾...224

﴿ثَلاثٌ مُنْجِیاتٌ لِلْمُؤْمِن: کَفُّ لِسانِهِ عَنِ النّاسِ وَ اغتِیابِهِمْ و﴾...845

﴿ثَلاَثَهُ أَشْیَاءَ لاَ یُحَاسِبُ اَللَّهُ عَلَیْهَا اَلْمُؤْمِنَ طَعَامٌ یَأْکُلُهُ وَ ثَوْبٌ یَلْبَسُهُ وَ زَوْجَهٌ﴾...792

﴿ثَلاَثَهٌ رَفَعَ اَللَّهُ عَنْهُمُ اَلْعَذَابَ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ اَلرَّاضِی بِقَضَاءِ اَللَّهِ﴾...965

﴿ ثَلاَثَهٌ لَمْ یَنْجُ مِنْهَا نَبِیٌّ فَمَنْ دُونَهُ اَلتَّفَکُّرُ فِی اَلْوَسْوَسَهِ فِی اَلْخَلْقِ﴾...908

﴿ثَلاَثَهٌ لِلْمُؤْمِنِ فِیهِنَّ رَاحَهٌ دَارٌ وَاسِعَهٌ تُوَارِی عَوْرَتَهُ﴾...558

﴿ثَلاَثَهٌ مِنَ اَلْجَفَاءِ أَنْ یَصْحَبَ اَلرَّجُلُ اَلرَّجُلَ فَلاَ یَسْأَلَهُ عَنِ اِسْمِهِ وَ کُنْیَتِهِ﴾...110

﴿ثَلاثَهٌ مِن عَلاماتِ المُؤمِنِ: العِلمُ بِاللّهِ ، و مَن یُحِبُّ، و مَن یَکرَهُ﴾...707

﴿ثَلاَثَهٌ یَسْتَظِلُّونَ بِظِلِّ عَرْشِ اَللَّهِ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ یَوْمَ لاَ ظِلَّ إِلاَّ ظِلُّهُ﴾...406

﴿ثَوَابُ اَلْمُؤْمِنِ مِنْ وَلَدِهِ إِذَا مَاتَ اَلْجَنَّهُ صَبَرَ أَوْ لَمْ یَصْبِرْ﴾...874

(ج)

﴿اَلْجَزَعُ عِنْدَ اَلْبَلاَءِ تَمَامُ اَلْمِحْنَهِ﴾...94

ص: 606

(ح)

﴿حاسِبوا قَبلَ أنْ تُحاسَبوا ، وزِنوها قَبلَ أنْ تُوزَنوا﴾...817

﴿حَدَّثَنِی جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَهْبَطَ إِلَی اَلْأَرْضِ مَلَکاً فَأَقْبَلَ﴾...592

﴿حَسبُ المُؤمِنِ عِزّا إذا رَأى مُنكَرا أن يَعلَمَ اللّهُ عَزَّوجلَّ مِن قَلبِه﴾...936

﴿حَسْبُ الْمُؤْمِنِ عِزّاً إِذَا رَأَى مُنْكَراً أَنْ يَعْلَمَ اللهُ مِنْ نِيَّتِهِ أَنَّهُ لَهُ كَارِهٌ﴾...703

﴿حَقُّ المُسلِمِ عَلَی المُسلِمِ أن لا یَشبَعَ و یَجوعُ أخوهُ﴾...502

﴿حَسْبُ اَلْمُؤْمِنِ مِنَ اَللَّهِ نُصْرَهً أَنْ یَرَی عَدُوَّهُ یَعْمَلُ بِمَعَاصِی اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ﴾....954

﴿الْحِكْمَةُ ضَالَّةُ الْمُؤْمِنِ، فَخُذِ الْحِكْمَةَ وَلَوْ مِنْ أَهْلِ النِّفَاقِ﴾...676

﴿اَلْحُمَّی حَظُّ کُلِّ مُؤْمِنٍ مِنَ اَلنَّارِ﴾...513

﴿اَلْحُمَّی رَائِدُ اَلْمَوْتِ وَ سِجْنُ اَللَّهِ تَعَالَی فِی أَرْضِهِ وَ فَوْرُهَا مِنْ جَهَنَّمَ﴾...512

﴿الْحُمَّى رَائِدُ الْمَوْتِ وَ هُوَ سِجْنُ اللَّهِ فِي الْأَرْضِ﴾...511

(خ)

﴿خِدْمَهُ اَلْمُؤْمِنِ لِأَخِیهِ اَلْمُؤْمِنِ دَرَجَهٌ لاَ یُدْرَکُ فَضْلُهَا إِلاَّ بِمِثْلِهَا﴾...517

﴿خُذِ اَلْحِکْمَهَ أَنَّی کَانَتْ فَإِنَّ اَلْحِکْمَهَ تَکُونُ﴾...677

﴿خَرَجتُ أنَا وأبی حَتّی إذا کُنّا بَینَ القَبرِ وَالمِنبَرِ،إذا هُوَ بِاُناسٍ﴾...370

﴿خَصْلَتانِ لا یَجْتَمعانِ فی مؤمنٍ : البُخلُ و سُوءُ الخُلقِ﴾...175

﴿خَصْلَتَانِ لَیْسَ فَوْقَهُمَا شَیْءٌ: الْإِیمَانُ بِاللهِ وَ نَفْعُ الْإِخْوَان﴾...949

﴿خَصْلتَانِ وليْسَ فَوْقَهُمَا خَيْرٌ مِنْهُمَا، الإِيمَانُ بِاللهِ والنَّفْعُ لعِبَادِ اللهِ﴾...951

﴿خُصُّوا بِأَلْطَافِكُمْ خَوَاصَّكُمْ وَ إِخْوَانَكُمْ﴾...314

﴿خَلَقَ اَللَّهُ اَلْأَنْبِیَاءَ وَ اَلْأَوْصِیَاءَ یَوْمَ اَلْجُمُعَهِ وَ هُوَ اَلْیَوْمُ اَلَّذِی﴾...693

﴿الْخَلْقُ عِيَالُ اللَّهِ فَأَحَبُّ الْخَلْقِ إِلَى اللَّهِ مَنْ نَفَعَ عِيَالَ اللَّهِ﴾...632

﴿الْخَلْقُ عِيَالُ اللَّهِ فَأَحَبُّ الْخَلْقِ إِلَى اللَّهِ مَنْ نَفَعَ عِيَالَ اللَّهِ وَ أَدْخَلَ﴾...943

﴿الْخَلْقُ کُلُّهُمْ عِیَالُ اللَّهِ فَأَحَبُّهُمْ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْفَعُهُمْ لِعِیَالِهِ﴾...948

﴿خَمْسهٌ لا تُطْفَأ نِیرانُهُم ولا تَموتُ أبْدانُهُم:رجُلٌ أشْرَکَ،و رجُلٌ عَقَّ والِدَیهِ﴾...750

﴿خِیَارُکُمْ سُمَحَاؤُکُمْ وَ شِرَارُکُمْ بُخَلاَؤُکُمْ، وَ مِنْ خَالِصِ اَلْإِیمَانِ اَلْبِرُّ بِالْإِخْوَانِ﴾...358

﴿خِیَارُکُمْ سُمَحَاؤُکُمْ وَ شِرَارُکُمْ بُخَلاَؤُکُمْ وَ مِنْ صَالِحِ اَلْأَعْمَالِ اَلْبِرُّ بِالْإِخْوَانِ﴾...356

﴿خَيرُ النّاسِ مَنِ انتَفَعَ بِهِ النّاسُ﴾...946

﴿مَنْ نَفَعَ وَ وَصَلَ وَ أَعَانَ﴾...950

ص: 607

(د)

﴿الدُّعاءُ تُرس المُؤمِنِ وَ مَتى تُكثِر قَرعَ البابِ يُفتَح لَكَ﴾...390

﴿الدُّعاءُ سِلاحُ المُؤمِنِ وَ عَمودُ الدّینِ وَ نورُ السَّماواتِ وَالأرضِ﴾...641

﴿دُعِیَ النَّبِیُّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إلَی طَعَامٍ فَلَمَّا دَخَلَ مَنْزِلَ الرَّجُلِ نَظَرَ إلَی دَجَاجَةٍ﴾...55

﴿الدُّنيا سِجنُ المؤمنِ ، فأيُّ سِجنٍ جاءَ مِنهُ الخيرٌ﴾...620

﴿اَلدُّنْیَا سِجْنُ اَلْمُؤْمِنِ وَ جَنَّهُ اَلْکَافِرِ﴾...624

﴿اَلدُّنْیَا سِجْنُ اَلْمُؤْمِنِ وَ جَنَّهُ اَلْکَافِرِ و﴾...623

﴿الدنیا سِجنُ المؤمنِ والقَبرُ حِصنُهُ والجنّهُ مَأواهُ﴾...622

﴿[سَأَلْتُهُ عَنْ حَدِّ اَلْمُصَافَحَهِ فَقَالَ] دَوْرُ نَخْلَهٍ﴾...838

﴿دِینُ اَللَّهِ اِسْمُهُ اَلْإِسْلاَمُ وَ هُوَ دِینُ اَللَّهِ قَبْلَ أَنْ تَکُونُوا حَیْثُ کُنْتُمْ وَ بَعْدَ أَنْ﴾...853

﴿اَلدِّینُ نَصِیحَهٌ ... الله وَ لِرَسُولِهِ و لِکِتابِهِ وَ لإَئَمَّهِ فِی الدِّینِ و اَلْجَمَاعَةِ المُسْلِمینَ﴾...962

(ذ)

﴿ذَلِکَ صَبْرٌ لَیْسَ فِیهِ شَکْوَی إِلَی أَحَدٍ مِنَ اَلنَّاسِ﴾...87

(ر)

﴿رُبَّ أَشْعَثَ أَغْبَرَ ذِی طِمْرَیْنِ مُدَفَّعٍ بِالْأَبْوَابِ لَوْ أَقْسَمَ عَلَی اَللَّهِ لَأَبَرَّهُ﴾...341

﴿رِبْحُ اَلْمُؤْمِنِ عَلَی اَلْمُؤْمِنِ رِبًا﴾...561

﴿رِبْحُ اَلْمُؤْمِنِ عَلَی اَلْمُؤْمِنِ رِبًا إِلاَّ أَنْ یَشْتَرِیَ﴾...562

﴿رِبْحُ الْمُؤْمِنِ عَلَی الْمُؤْمِنِ رِباً إِلَّا أَنْ یَشْتَرِیَ بِأَکْثَرَ مِنْ مِائَهِ دِرْهَمٍ﴾...560

﴿رَحِمَ اَللَّهُ عَبْداً أَحْيَا ذِكْرَنَا قُلْتُ مَا إِحْيَاءُ ذِكْرِكُمْ قَالَ اَلتَّلاَقِي وَ اَلتَّذَاكُرُ﴾...118

﴿[فَقالَ لَهُ ضِرار]: رَحِمَ اللّهُ عَلِیّا کانَ وَاللّهِ فینا کَأَحَدِنا ؛ یُدنینا إذا أتَیناهُ﴾...134

﴿رَحِمَ اللَّه وَلَداً اَعَانَ وَالِدَیهِ عَلَی بِرِّهِ وَ رَحِمَ اللَّه وَالِداً اَعَانَ وَلَدَهُ عَلَی بِرِّهِ﴾...353

(س)

﴿سُئِلَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مَنْ أَشَدُّ اَلنَّاسِ بَلاَءً فِی اَلدُّنْیَا فَقَالَ اَلنَّبِیُّونَ﴾...4

﴿سَاعَاتُ اَلْمُؤْمِنِ سَاعَاتُ کَفَّارَاتٍ﴾...48

﴿اَلسَّامِعُ لِلْغِیبَهِ أَحَدُ اَلْمُغْتَابَیْنِ﴾...576

﴿سِبَابُ اَلْمُؤْمِنِ فُسُوقٌ وَ قِتَالُهُ کُفْرٌ وَ أَکْلُ لَحْمِهِ﴾...604

﴿سَبَّابُ اَلْمُؤْمِنِ کَالْمُشْرِفِ عَلَی اَلْهَلَکَهِ﴾...608

﴿سَبْعُ حُقُوقٍ وَاجِبَاتٍ مَا مِنْهُنَّ حَقٌّ إِلَا وَ هُوَ عَلَیْهِ وَاجِبٌ﴾...503

﴿سِتُّ خِصَالٍ یَنْتَفِعُ بِهَا اَلْمُؤْمِنُ بَعْدَ مَوْتِهِ وَلَدٌ صَالِحٌ یَسْتَغْفِرُ لَهُ﴾...538

ص: 608

﴿سِتَّهٌ تَلْحَقُ اَلْمُؤْمِنَ بَعْدَ مَوْتِهِ وَلَدٌ یَسْتَغْفِرُ لَهُ وَ مُصْحَفٌ یُخَلِّفُهُ﴾...814

﴿سِتَّهٌ لا تَکُونُ فِی المُؤمِنِ: العُسْرُ وَالنَّکَدُ وَاللَّجَاجَهُ﴾...526

﴿السَّخِیُّ یَأْکُلُ مِنْ طَعَامِ النَّاسِ لِیَأْکُلُوا مِنْ طَعَامِهِ وَالْبَخِیلُ﴾...470

﴿سِرْ سَنَتَیْنِ بِرَّ وَالِدَیْکَ سِرْ سَنَهً تَوَصَّلْ رَحِمَکَ﴾...435

﴿سُرْعَهُ اَلْمَشْیِ تَذْهَبُ بِبَهَاءِ اَلْمُؤْمِنِ﴾...805

﴿السُّقمُ محو الذُّنوبَ... سَاعَاتُ اَلْوَجَعِ یُذْهِبْنَ سَاعَاتِ اَلْخَطَایَا﴾...555

﴿السَّلامُ تَطَوُّعٌ والرَّدُّ فَریضَهٌ﴾...411

﴿سَلاَمَةُ الدِّینِ وَ صِحَّةُ الْبَدَنِ خَیْرٌ مِنَ الْمَالِ ؛ وَالْمَالُ زِینَةٌ مِنْ زِینَةِ الدُّنْیَا حَسَنَةٌ﴾...322

﴿سَهَرُ لَیْلَةٍ فِی الْعِلَّةِ الَّتِی تُصِیبُ الْمُؤْمِنَ عِبَادَةُ سَهَرُ﴾...823

(ش)

﴿شِبَعُ أَرْبَعَهٍ مِنَ اَلْمُسْلِمِینَ یَعْدِلُ مُحرّرة مِنْ وُلْدِ إِسْمَاعِیلَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ﴾...270

﴿اَلشِّتَاءُ رَبِیعُ اَلْمُؤْمِنِ...564

﴿اَلشِّتَاءُ رَبِیعُ اَلْمُؤْمِنِ یَطُولُ فِیهِ لَیْلُهُ فَیَسْتَعِینُ بِهِ عَلَی قِیَامِهِ﴾...563

﴿شَرُّ اَلنَّاسِ اَلظَّانُّونَ وَ شَرُّ اَلظَّانِّینَ اَلْمُتَجَسِّسُونَ و﴾...653

شَرُّ اَلنَّاسِ مَنْ لاَ یَغْفِرُ اَلزَّلَّهَ وَ لاَ یَسْتُرُ اَلْعَوْرَهَ﴾...618

﴿شَرَفُ المُؤمِنِ صَلاتُهُ باللَّیلِ ، و عِزُّهُ کَفُّ الأذی عَنِ الناسِ﴾...657، 701

﴿شَیْئَانِ یَکْرَهُهُمَا اِبْنُ آدَمَ یَکْرَهُ اَلْمَوْتَ وَ اَلْمَوْتُ رَاحَهٌ لِلْمُؤْمِنِ مِنَ اَلْفِتْنَهِ﴾...559

(ص)

﴿اَلصَّاعِقَهُ لاَ تُصِیبُ اَلْمُؤْمِنَ فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ فَإِنَّا قَدْ رَأَیْنَا فُلاَناً﴾...77

﴿اَلصَّبْرُ ثَلاَثَهٌ اَلصَّبْرُ عَلَی اَلْمُصِیبَهِ﴾...91

﴿اَلصَّبْرُ صَبْرَانِ اَلصَّبْرُ عَلَی اَلْبَلاَءِ حَسَنٌ جَمِیلٌ﴾...92

﴿اَلصَّبْرُ مِنَ اَلْإِیمَانِ بِمَنْزِلَهِ اَلرَّأْسِ مِنَ اَلْجَسَدِ﴾...9، 90

﴿صَدَقْتَ، سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَقُولُ: وَ اَلدَّلِیلُ عَلَیْهِ کِتَابُ اَللَّهِ﴾...383

﴿صَدَقتَ یا سَدیرُ،إنَّ ائتِلافَ قُلوبِ الأَبرارِ إذَا التَقَوا﴾...480

﴿الصَّدَقَةُ بِعَشْرٍ وَ الْقَرْضُ بِثَمَانِيةَ عَشَرَ وَ صِلَةُ الْإِخْوَانِ بِعِشْرِينَ﴾...292

(ض)

﴿ضَحِکَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حَتَّی بَدَتْ نَوَاجِذُهُ ثُمَّ قَالَ: أَلاَ تَسْأَلُونِّی عَمَّا ضَحِکْتُ؟﴾...37

﴿ضَعْ أَمْرَ أَخِیکَ عَلَی أَحْسَنِهِ حَتَّی یَأْتِیَکَ﴾...644

﴿ضَعْ أَمْرَ أَخِیکَ عَلَی أَحْسَنِهِ حَتَّی یَأْتِیَکَ مَا یَغْلِبُکَ مِنْهُ﴾...101

ص: 609

(ط)

﴿طُوبی لِلْمَسَاكِينِ بِالصَّبْرِ و هُمُ الَّذِينَ يَرَوْنَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ والأَرْضِ﴾...740

(ظ)

﴿ظَرْفُ اَلْمُؤْمِنِ مِنْ نَزَاهَتِهِ عَنِ اَلْمَحَارِمِ وَ مُبَاکَرَتِهِ إِلَی اَلْمَکَارِمِ﴾...696

(ع)

﴿ظَنُّ اَلْمُؤْمِنِ کَهَانَهٌ﴾...698

﴿ظَهْرُ اَلْمُؤْمِنِ حِمًی إِلاَّ مِنْ حَدٍّ﴾...151

﴿عَادَیْتُمْ فِینَا اَلْآبَاءَ وَ اَلْأَبْنَاءَ وَ اَلْأَزْوَاجَ وَ ثَوَابُکُمْ عَلَی اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ﴾...675

﴿عَاشَتْ فَاطِمَهُ عَلَیْهَا اَلسَّلاَمُ بَعْدَ أَبِیهَا خَمْسَهً وَ سَبْعِینَ یَوْماً لَمْ تُرَ کَاشِرَهً وَ لاَ ضَاحِکَهً﴾...600

﴿اَلْعَبْدُ اَلْمُؤْمِنَ إِذَا أَذْنَبَ ذَنْباً أَجَّلَهُ اَللَّهُ سَبْعَ سَاعَاتٍ﴾...545

﴿اَلْعَبْدُ اَلْمُؤْمِنُ بَیْنَ مَخَافَتَیْنِ أَجَلٍ مَضَی لاَ یَدْرِی﴾...542

﴿عَجَباً لِلْمُؤْمِنِ إِنَّ اَللَّهَ لاَ یَقْضِی قَضَاءً إِلاَّ کَانَ خَیْراً لَهُ﴾...35

﴿عَجَباً لِلْمُؤْمِنِ لاَ یَقْضِی اَللَّهُ قَضَاءً إِلاَّ کَانَ خَیْراً لَهُ﴾...493

﴿عَجِبْتُ لِرَجُلٍ یَأْتِیهِ أَخُوهُ اَلْمُسْلِمُ فِی حَاجَهٍ فَیَمْتَنِعُ عَنْ قَضَائِهَا﴾...861

﴿عَجِبْتُ مِنَ اَلْمُؤْمِنِ وَ جَزَعِهِ مِنَ اَلسُّقْمِ وَ لَوْ یَعْلَمُ مَا لَهُ فِی اَلسُّقْمِ مِنَ اَلثَّوَابِ﴾...821

﴿عِدَةُ الْمُؤْمِنِ أَخَاهُ نَذْرٌ لا كَفَّارَةَ لَهُ فَمَنْ أَخْلَفَ فَبِخُلْفِ اللَّهِ بَدَأَ وَ لِمَقْتِهِ تَعَرَّضَ﴾...986

﴿عَلامَاتُ الْمُؤمِنِ خَمْسٌ صَلاةُ الْخَمْسِينَ ، وَزِيَارَةُ الأَرْبَعِينَ﴾...710

﴿عَلاَمَاتُ اَلْمُؤْمِنِ خَمْسٌ قُلْتُ: ...الْوَرَعُ فِي الْخَلْوَةِ وَالصَّدَقَةُ فِي الْقِلَّةِ﴾...709

﴿عَلَى بَابِ الْجَنَّةِ مَكْتُوبٌ الْقَرْضُ بِثَمَانِيَةَ عَشَرَ وَالصَّدَقَةُ بِعَشَرَة﴾...291

﴿عَلَيْكُم بِالْاِخْوانِ فَاِنَّهُمْ عُدَّةٌ فى الدُّنْيا وَ الْاخِرَةِ اَلا تَسْمَعُونَ اِلى﴾...255

﴿عَلَیْکُمْ بِالنُّصْحِ لِلَّهِ فِی خَلْقِهِ فَلَنْ تَلْقَاهُ بِعَمَلٍ أَفْضَلَ مِنْهُ﴾...961

﴿عَلَيْكُمْ بِسِلاَحِ اَلْأَنْبِيَاءِ... اَلدُّعَاءُ﴾...643

(غ)

﴿غَبْنُ الْمُسْتَرْسِلِ سُحْتٌ وَ غَبْنُ الْمُؤْمِنِ حَرَامٌ﴾...723

﴿غَبْنُ اَلْمُؤْمِنِ حَرَامٌ﴾...722

﴿اَلْغَیْبَهُ أَسْرَعُ فِی دِینِ اَلرَّجُلِ اَلْمُسْلِمِ مِنَ اَلْأَکِلَهِ فِی جَوْفِهِ﴾...279

(ف)

﴿الْفَقْرُ ازْيَنُ لِلْمُؤْمِنِ مِنَ الْعِذارِ عَلى خَدّ الفَرَسِ﴾...738

﴿اَلْفَقْرُ اَلْمَوْتُ اَلْأَحْمَرُ... لَا وَ لَكِنْ مِنَ الدِّينِ﴾...325، 745

ص: 610

﴿فُلاَنٌ مَا فَعَلَ؟ ... کَیفَ دِینُهُ؟ فَقالَ: کَما تُحِبُّ، فَقال: هُوَ واللهِ الغِنَی﴾...324

﴿فَمَا ثَوَابُ مَنْ أَدْخَلَ عَلَیْهِ اَلسُّرُورَ؟ ... فَقَالَ إِی وَ اَللَّهِ وَ أَلْفُ أَلْفِ حَسَنَهٍ﴾...203

﴿فَمَنْ لَمْ تَرَهُ بِعَیْنِکَ یَرْتَکِبُ ذَنْباً وَ لَمْ یَشْهَدْ عَلَیْهِ عِنْدَکَ شَاهِدَانِ فَهُوَ مِنْ أَهْلِ﴾...281

﴿يمَا أَوْحَى اللَّهُ إِلَى مُوسَى أَنْ يَا مُوسَى مَا خَلَقْتُ خَلْقاً﴾...24

﴿فِی سُؤْرِ اَلْمُؤْمِنِ شِفَاءٌ مِنْ سَبْعِینَ دَاءً﴾...654

﴿فِی قَضَاءِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ کُلُّ خَیْرٍ لِلْمُؤْمِنِ﴾...21، 492

(ق)

﴿قَدْ سَألْتَ فَافْهَمِ الْجَوَاب أَمَّا أَدْنَی مَا یَکُونُ بِهِ الْعَبْدُ مُؤْمِناً﴾...219

﴿قَد عَجَزَ مَن لَم یُعِدَّ لِکُلِّ بَلاءٍ صَبراً، و لِکُلِّ نِعمَهٍ شُکرا﴾...82

﴿قَدْ قُلْتُ ذَلِکَ... إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ وَ اَللَّهِ مَا أَنْصَفُونَا﴾...788

﴿قَدْ نَابَذَنِی مَنْ أَذَلَّ عَبْدِیَ اَلْمُؤْمِنَ...236

﴿قَرَأتُ فی کِتابِ علیٍّ علیه السلام: إنَّ المؤمنَ یُمْسی حَزیناً و یُصبِحُ حَزیناً﴾...450

﴿ قَضَاءُ حَاجَهِ اَلْمُؤْمِنِ أَفْضَلُ مِنْ أَلْفِ حِجَّهٍ مُتَقَبَّلَهٍ بِمَنَاسِکِهَا و﴾...171

﴿قَضَاءُ حَاجَةِ الْمُؤْمِنِ خَيْرٌ مِنْ عِتْقِ أَلْفِ رَقَبَةٍ وَ خَيْرٌ مِنْ حُمْلَانِ أَلْفِ فَرَسٍ فِي﴾...168

(ك)

﴿كَانَ آخِرُ مَا أَوْصَى بِهِ الْخَضِرُ مُوسَى بْنَ عِمْرَانَ ع أَنْ قَالَ لَهُ لَا تُعَیِّرَنَّ﴾...583

﴿کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام کَثِیراً مَا یَقُولُ فِی خُطْبَتِهِ: یَا أَیُّهَا النَّاسُ، دِینَکُمْ دِینَکُمْ﴾...789

﴿کَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مُکَفَّراً لاَ یُشْکَرُ مَعْرُوفُهُ وَ لَقَدْ کَانَ مَعْرُوفُهُ﴾...923

﴿کَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یُجِیبُ اَلدَّعْوَهَ﴾..103

﴿کَانَ سَلْمَانُ یَطْبُخُ قِدْراً فَدَخَلَ عَلَیْهِ أَبُو ذَرٍّ فَانْکَبَّتِ اَلْقِدْرُ﴾...585

﴿کَانَ عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ لاَ یُسَافِرُ إِلاَّ مَعَ رِفْقَهٍ لاَ یَعْرِفُونَهُ﴾...272

﴿[وَصِيَّةِ لُقْمَانَ] كَانَ فِيهَا الْأَعَاجِيبُ وَ كَانَ أَعْجَبَ مَا كَانَ فِيهَا أَنْ قَالَ﴾...882

﴿کَانَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِذَا أَکَلَ لَقَّمَ مَنْ بَیْنَ عَیْنَیْهِ وَ إِذَا شَرِبَ سَقَی مَنْ عَلَی یَمِینِهِ﴾...842

﴿کَذَبْتَ، وَ اللَّهِ مَا أَعْرِفُ وَجْهَکَ فِی الْوُجُوهِ وَ لاَ اسْمَکَ فِی الاْسْمَاءِ﴾...746

﴿کَفَی بِالْمَرْءِ اِعْتِمَاداً عَلَی أَخِیهِ أَنْ یُنْزِلَ بِهِ حَاجَتَهُ﴾...628

﴿کُل ، أما عَلِمتَ أنَّهُ تُعرَفُ مَوَدَّهُ الرَّجُلِ لِأَخیهِ بِأَکلِهِ مِن طَعامِهِ﴾...468

﴿کُلَّمَا اِزْدَادَ اَلْعَبْدُ إِیمَاناً اِزْدَادَ ضِیقاً فِی مَعِیشَتِهِ﴾...452، 737

﴿کَمْ تُقَدِّرُ هَاهُنَا مِنَ النَّاسِ؟ ... یَا زُهْرِیُّ مَا أَکْثَرَ الضَّجِیجَ وَ أَقَلَّ الْحَجِیجَ﴾ ...471

﴿كَمْ شِيعَتُنَا بِالْكُوفَةِ؟ ... وَ اللَّهِ لَوَدِدْتُ أَنْ يَكُونَ بِالْكُوفَةِ خَمْسَةٌ وَ عِشْرُونَ رَجُلًا﴾...768

ص: 611

﴿کُنْتُ أَنَا وَ إِبْرَاهِیمُ بْنُ هَاشِمٍ فِی بَعْضِ اَلْمَقَابِرِ إِذْ جَاءَ إِلَی قَبْرٍ فَجَلَسَ﴾...602

﴿کَیْفَ أَصْبَحْتَ یَا حَارِثَهُ؟ ... إِنَّ لِکُلِّ إِیمَانٍ حَقِیقَهً فَمَا حَقِیقَهُ إِیمَانِکَ﴾...865

﴿کَیْفَ أَصْحَابُکَ؟ فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ لَنَحْنُ عِنْدَهُمْ أَشَرُّ مِنَ اَلْیَهُودِ﴾...366

﴿کَیْفَ مَنْ خَلَّفْتَ مِنْ إِخْوَانِکَ؟ ... کَیْفَ عِیَادَهُ أَغْنِیَائِهِمْ عَلَی فُقَرَائِهِمْ﴾...505

(ل)

﴿[هَلْ لِأَحَدٍ عَلَي مَا عَمِلَ ثَوَابٌ عَلَي اللَّهِ مُوجَبٌ إِلَّا الْمُؤْمِنِينَ؟] لا﴾...787

﴿[أَنَّهُ إِذَا رَأَى مُؤْمِناً فِی حَالِ اَلنَّزْعِ لَقَّنَهُ کَلِمَاتِ اَلْفَرَجِ فَإِذَا قَالَهَا]﴾...444

﴿لا تُبْدِي الشَّمَاتَةَ لأَخِيكَ فَيَرْحَمَهُ اللَّهُ وَ يُصَيِّرَهَا بِكَ﴾...662

﴿لاَ تُحَقِّرُوا ضُعَفَاءَ إِخْوَانِکُمْ فَإِنَّهُ مَنِ اِحْتَقَرَ مُؤْمِناً لَمْ یَجْمَعِ اَللَّهُ﴾...240، 243

﴿لاَ تُخَیِّبْ رَاجِیَکَ، فَیَمْقُتَکَ اَللَّهُ وَ یُعَادِیَکَ﴾....859

﴿لَا تَزَالُ الْغُمُومُ وَ الْهُمُومُ بِالْمُؤْمِنِ حَتَّی لَا تَدَعَ لَهُ ذَنْباً﴾...448

﴿لا تَسُبُّوا النّاسَ فَتَکْسِبواُ العَداوَهَ بَیْنَهُمْ﴾...605

﴿لاَ تَسْتَخِفَّ بِأَخِیکَ اَلْمُؤْمِنِ فَیَرْحَمَهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عِنْدَ اِسْتِخْفَافِکَ﴾...245

﴿لاَ تَسْتَخِّفُوا بِفُقَرَاءِ شِیعَهِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَإِنَّ اَلرَّجُلَ مِنْهُمْ یُشَفَّعُ﴾...246

﴿لاَ تَطْعَمُ اَلنَّارُ أَحَداً وَصَفَ هَذَا اَلْأَمْرَ﴾...446

﴿لاَ تَطْلُبُوا عَثَرَاتِ اَلْمُؤْمِنِینَ فَإِنَّ مَنْ تَتَبَّعَ عَثَرَاتِ أَخِیهِ﴾...684

﴿لا تَظُنَّنَّ بِکَلِمَهٍ خَرَجَتْ مِنْ اَخیکَ سُوءً وَ اَنْتَ تَجِدُ لَها فِی الْخَیْرِ مُحْتَمَلاً﴾....614

﴿لاَ تَقْدِرُ اَلْخَلاَئِقُ عَلَى كُنْهِ صِفَةِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَكَذَلِكَ﴾...672

﴿لاَ حَاجَةَ لِلَّهِ فِيمَنْ لَيْسَ لَهُ فِي مَالِهِ وَ بَدَنِهِ نَصِيبٌ﴾...56

﴿لَا عَمَلَ إِلَّا بِنِيَّةٍ﴾...975

﴿لاَ وَ اَللَّهِ لاَ یَکُونُ اَلْمُؤْمِنُ مُؤْمِناً أَبَداً حَتَّی یَکُونَ لِأَخِیهِ مِثْلَ اَلْجَسَدِ﴾...187

﴿لاَ هِجْرَهَ فَوْقَ ثَلاَثٍ﴾...992

﴿لا یَجمَعُ اللّه لِمُؤمِنٍ الوَرَعَ وَالزُّهدَ [وَ اَلْإِقْبَالَ إِلَی اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی اَلصَّلاَهِ]﴾...565

﴿لاَ يَحْضُرَنَّ أَحَدُكُمْ رَجُلاً يَضْرِبُهُ سُلْطَانٌ جَائِرٌ ظُلْماً وَ عُدْوَاناً﴾...955

﴿لا يَحِلُّ لِأَحَدٍ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ أَنْ يَهْجُرَ أَخَاهُ فَوْقَ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ﴾...999

﴿لاَ یَحِلُّ لِمُسْلِمٍ أَنْ یُرَوِّعَ مُسْلِماً﴾...148

﴿لا یَرْجِعُ صَاحِبُ اَلْمَسْجِدِ بِأَقَلَّ مِنْ إِحْدَی ثَلاَثِ خِصَالٍ إِمَّا دُعَاءٍ یَدْعُو بِهِ﴾...251

﴿لَا يَرَوْنَ إِلَّا الْمُؤْمِنِينَ لِأَنَّ الْمُؤْمِنَ مِنْ نُورٍ كَنُورِ الْكَوَاكِبِ﴾...971

﴿لاَ یَرَی أَحَدُکُمْ إِذَا أَدْخَلَ عَلَی مُؤْمِنٍ سُرُوراً أَنَّهُ عَلَیْهِ أَدْخَلَهُ فَقَطْ﴾...197

ص: 612

﴿لاَ یَزَالُ إِبْلِیسُ فَرِحاً مَا اِهْتَجَرَ اَلْمُسْلِمَانِ﴾...993

﴿لَا يَسْلُبُ اللَّهُ عَبْداً مُؤْمِناً كَرِيمَتَيْهِ أَوْ إِحْدَاهُمَا ثُمَّ يَسْأَلُهُ عَنْ ذَنْبٍ﴾...793

﴿لاَ یَسْتَغْنِی اَلْمُؤْمِنُ عَنْ خَصْلَهٍ وَ بِهِ اَلْحَاجَهُ إِلَی ثَلاَثِ خِصَالٍ﴾...933

﴿لاَ یَصْلُحُ اَلْمُؤْمِنُ إِلاَّ عَلَی ثَلاَثِ خِصَالٍ اَلتَّفَقُّهِ فِی اَلدِّینِ﴾...536

﴿لاَ یُصِیبُ قَرْیَهً عَذَابٌ وَ فِیهَا سَبْعَهٌ مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ﴾...808

﴿لاَ یُعَذِّبُ اَللَّهُ أَهْلَ قَرْیَهٍ وَ فِیهَا مِائَهٌ مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ﴾...813

﴿لَا یُقَبَّلُ رَأْسُ أَحَدٍ وَلَا یَدُهُ إِلَا [ يد] رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَوْ﴾...436

﴿لَا يُكْمِلُ الْعَبْدُ حَقِيقَةَ الْإِيمَانِ حَتَّى يُحِبَّ أَخَاهُ الْمُؤْمِنَ﴾...481

﴿لاَ یَکْمُلُ اَلْمُؤْمِنُ فِی إِیمَانِهِ حَتَّی تَکُونَ فِیهِ ثَلاَثُ خِصَالٍ حِلْمٌ یَرْدَعُهُ﴾...890

﴿لاَ یَکُونُ اَلْعَبْدُ مُؤْمِناً حَتَّی یُحَاسِبَ نَفْسَهُ أَشَدَّ مِنْ مُحَاسَبَهِ اَلشَّرِیکِ﴾...818

﴿لاَ یَکُونُ اَلْمُؤْمِنُ مُؤْمِناً حَتَّی یَکُونَ خَائِفاً رَاجِیاً﴾...884

﴿لا يَكُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِناً حَتَّى يَكُونَ خَائِفاً رَاجِياً وَلا يَكُونُ خَائِفاً رَاجِياً﴾...887

﴿لاَ یَکُونُ اَلْمُؤْمِنُ مُؤْمِناً حَتَّی یَکُونَ فِیهِ ثَلاَثُ خِصَالٍ سُنَّهٌ مِنْ رَبِّهِ﴾...532

﴿لَا یَمْضِی عَلَی الْمُؤْمِنِ أَرْبَعُونَ لَیْلَةً إِلَّا عَرَضَ لَهُ أَمْرٌ یَحْزُنُهُ یُذَكِّرُهُ رَبَّهُ﴾...449

﴿لاَ یَنْبَغِی لِلْمُؤْمِنِ أَنْ یُذِلَّ نَفْسَهُ...یَتَعَرَّضُ لِمَا لاَ یُطِیقُ﴾...705

﴿لاَ یَنْبَغِی لِلْمُؤْمِنِ أَنْ یُذِلَّ نَفْسَهُ قُلْتُ بِمَا یُذِلُّ نَفْسَهُ ؟﴾...318

﴿لاَ یَنْبَغِی لِلْمُوءْمِنِ أَنْ یُذِلَّ نَفْسَهُ قِیلَ لَهُ : وَ کَیْفَ یُذِلُّ نَفْسَهُ﴾...315

﴿لا یُؤمِنُ رَجُلٌ فیهِ الشُّحُّ وَالحَسَدُ وَالجُبنُ﴾...523

﴿لَأَنْ آخُذَ خَمْسَهَ دَرَاهِمَ وَ أَدْخُلَ إِلَی سُوقِکُمْ هَذَا فَأَبْتَاعَ بِهَا اَلطَّعَامَ﴾...267

﴿لَأَنْ أَسْعَی مَعَ أَخٍ لِی فِی حَاجَهٍ حَتَّی تُقْضَی أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ أَنْ أُعْتِقَ﴾...634

﴿لَأَنْ أُشْبِعَ رَجُلاً مِنْ إِخْوَانِی أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ أَنْ أَدْخُلَ سُوقَکُمْ هَذَا﴾...266

﴿لِأَنَّ عِزَّ الْقُرْآنِ فِی قَلْبِهِ وَ مَحْضَ الْإِیمَانِ فِی صَدْرِهِ﴾...72

﴿لِأَنَّ عِزَّ اَلْقُرْآنِ فِی قَلْبِهِ وَ مَحْضَ اَلْإِیمَانِ عَنْ صَدْرِهِ وَ هُوَ لَعَبْدٌ﴾...878

﴿لِأَنَّ اَلْعَمَلَ رُبَّمَا کَانَ رِیَاءً لِلْمَخْلُوقِینَ وَ اَلنِّیَّهُ خَالِصَهٌ لِرَبِّ اَلْعَالَمِینَ﴾...978

﴿لِأَنَّهُ اِشْتَقَّ لِلْمُؤْمِنِ اِسْماً مِنْ أَسْمَائِهِ تَعَالَی فَسَمَّاهُ مُؤْمِناً﴾...800

﴿لَأَنْسُبَنَّ الْإِسْلَامَ نِسْبَهً لَا یَنْسُبُهُ أَحَدٌ قَبْلِی وَ لَا یَنْسُبُهُ أَحَدٌ بَعْدِی﴾...803

﴿لَرَدُّ اَلْمُؤْمِنِ حَرَاماً یَعْدِلُ عِنْدَ اَللَّهِ سَبْعِینَ حِجَّهً مَبْرُورَهً﴾...566

﴿لِقَاءُ الْاءِخْوَانِ مَغْنَمٌ جَسِیمٌ وَ إِنْ قَلُّو﴾...594

﴿لَقَدْ أَسْرَی رَبِّی بِی فَأَوْحَی إِلَیَّ مِنْ وَرَاءِ الْحِجَابِ مَا أَوْحَی وَ شَافَهَنِی﴾...345، 232

ص: 613

﴿لَقَضَاءُ حَاجَهِ اِمْرِئٍ مُؤْمِنٍ أَحَبُّ إِلَی اَللَّهِ مِنْ عِشْرِینَ حَجَّهً﴾...169

﴿لَقِّنُوا مَوْتَاکُمْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ فَإِنَّهَا أُنْسٌ لِلْمُؤْمِنِ حِینَ یَمْرُقُ فِی قَبْرِهِ﴾...443

﴿لَقِّنُوا مَوْتَاکُمْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ فَإِنَّهَا تَهْدِمُ اَلذُّنُوبَ﴾...442

﴿لِکُلِّ شَیءٍ آلَهً وعُدَّهً وآلَهُ المُؤمِنِ وعُدَّتُهُ العَقلُ﴾...706

﴿لِکُلِّ شَیْءٍ شَیْءٌ یَسْتَرِیحُ إِلَیْهِ وَ أَنَّ اَلْمُؤْمِنَ یَسْتَرِیحُ إِلَی أَخِیهِ اَلْمُؤْمِنِ﴾...335، 188

﴿لِكُلِّ مُؤْمِنٍ حَافِظٌ وَ سَائِبٌ... الْحَافِظُ مِنَ اللّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالى، مِنَ الْوَلاَيَةِ﴾...373

﴿لِلْمُؤْمِنِ ثَلاَثُ سَاعَاتٍ فَسَاعَهٌ یُنَاجِی فِیهَا رَبَّهُ﴾...603

﴿لِلْمُؤْمِنِ عَلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِشْرُونَ خَصْلَهً یَفِی لَهُ بِهَا عَلَی اللَّهِ﴾...796

﴿لِلْمُؤْمِنِ عَلَی الْمُؤْمِنِ سَبْعَهُ حُقُوقٍ وَاجِبَهٍ لَهُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَاللَّهُ سائِلُهُ﴾...506

﴿لَمْ یَدَعْ رَجُلٌ مَعُونَهَ أَخِیهِ اَلْمُسْلِمِ حَتَّی یَسْعَی فِیهَا وَ یُوَاسِیَهُ إِلاَّ اُبْتُلِیَ﴾...393

﴿لَمْ يُعْبَدِ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِشَيْ ءٍ أَفْضَلَ مِنَ الْعَقْلِ وَ لَا يَكُونُ الْمُؤْمِنُ عَاقِلًا حَتَّى﴾...881

﴿لَمْ یُؤْمِنِ اللّهُ مِنْ هَزَاهِزِ الدُّنْیَا ، وَلکِنَّهُ آمَنَهُ مِنَ الْعَمی فِیهَا﴾...68

﴿لَنْ تَکُونُوا مُؤْمِنِینَ حَتَّی تَعُدُّوا اَلْبَلاَءَ نِعْمَهً وَ اَلرَّخَاءَ مُصِیبَهً﴾...47

﴿لَوْ أَحَبَّنِی جَبَلٌ لَتَهَافَتَ﴾...20

﴿لَوْ أَنَّ رَجُلاً ضَرَبَ رَجُلاً سَوْطاً لَضَرَبَهُ اللَّهُ سَوْطاً مِنَ النَّارِ﴾...146، 147

﴿لَوْ أَنَّ مُؤْمِناً دَعَانِی إِلَی ذِرَاعِ شَاهٍ لَأَجَبْتُهُ وَ کَانَ ذَلِکَ مِنَ اَلدِّینِ﴾...106

﴿لَوْ أَنَّ مُؤْمِناً عَلَی لَوْحٍ لَقَیَّضَ اَللَّهُ لَهُ مُنَافِقاً یُؤْذِیهِ﴾...38

﴿لَوْ أَنَّ مُؤْمِناً کَانَ فِی قُلَّهِ جَبَلٍ لَبَعَثَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِ مَنْ یُؤْذِیهِ﴾...52

﴿لَوْ دُعِیتُ إِلَی ذِرَاعِ شَاهٍ لَأَجَبْتُ﴾...107

﴿لَوْ رَأَیْتَ رَجُلاً عَلَی فَاحِشَهٍ قَالَ أَسْتُرُهُ﴾...615

﴿لَوْ ضَرَبْتُ خَيْشُومَ الْمُؤْمِنِ بِسَيْفِي هذَا عَلَى أَنْ یبُغَضِنی ما أبغْضَنَی؛ وَلَوْ﴾...1000

﴿لَوْ کَانَتْ ذُنُوبُ اَلْمُؤْمِنِ مِثْلَ رَمْلِ عَالِجٍ وَ مِثْلَ زَبَدِ اَلْبَحْرِ﴾...551

﴿لَوْ وَجَدْتُ مُؤْمِناً عَلَی فَاحِشَهٍ لَسَتَرْتُهُ بِثَوْبِی﴾...610

﴿لَوْ لاَ إِلْحَاحُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَی اَللَّهِ فِی طَلَبِ اَلرِّزْقِ لَنَقَلَهُمْ مِنَ اَلْحَالِ﴾...742

﴿لَوْ لاَ أَنْ یَجِدَ عَبْدِیَ اَلْمُؤْمِنُ فِی قَلْبِهِ لَعَصَّبْتُ رَأْسَ اَلْکَافِرِ بِعِصَابَهِ حَدِیدٍ﴾...64

﴿لَوْ لاَ أَنَّ اَلذَّنْبَ خَیْرٌ لِلْمُؤْمِنِ مِنَ اَلْعُجْبِ مَا خَلَّی اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بَیْنَ عَبْدِهِ اَلْمُؤْمِنِ﴾...928

﴿لَوْ لاَ أَنِّی أَسْتَحْیِی مِنْ عَبْدِیَ اَلْمُؤْمِنِ مَا تَرَکْتُ عَلَیْهِ خِرْقَهً یَتَوَارَی بِهَا﴾...53

﴿لَوْ لاَ أَنَّنِی أَسْتَحِی مِنْ عَبْدِیَ اَلْمُؤْمِنِ مَا تَرَکْتُ لَهُ خِرْقَهً یَتَوَارَی بِهَا﴾...453

﴿لَوْ لَمْ یَکُنْ فِی اَلْأَرْضِ إِلاَّ مُؤْمِنٌ وَاحِدٌ لاَسْتَغْنَیْتُ بِهِ عَنْ جَمِیعِ خَلْقِی﴾...327

ص: 614

﴿لَهْوُ اَلْمُؤْمِنِ فِی ثَلاَثَهِ أَشْیَاءَ اَلتَّمَتُّعِ بِالنِّسَاءِ وَ مُفَاکَهَهِ اَلْإِخْوَانِ وَ اَلصَّلاَهِ بِاللَّیْلِ﴾...804

﴿لِیَأْذَنْ بِحَرْبٍ مِنِّی مَنْ آذَی عَبْدِیَ الْمُؤْمِنَ، وَلْیَأْمَنْ غَضَبِی مَنْ أَکْرَمَ عَبْدِیَ﴾...343

﴿لِیَأْذَنْ بِحَرْبٍ مِنِّی مَنْ أَذَلَّ عَبْدِیَ اَلْمُؤْمِنَ﴾...238

﴿لَیسَ حَیثُ تَذهَبُ ، إنَّما عَورَهُ المُؤمِنِ أن یَراهُ یَتَکَلَّمُ بِکَلامٍ یُعابُ عَلَیهِ﴾...420

﴿لَیْسَ حَیْثُ یَذْهَبُونَ إِنَّمَا عَنَی عَوْرَهُ اَلْمُؤْمِنِ أَنْ یَزِلَّ زَلَّهً أَوْ یَتَکَلَّمَ بِشَیْءٍ یُعَابُ﴾...231

﴿لَیْسَ شَیْءٌ أَنْکَی لِإِبْلِیسَ وَ جُنُودِهِ مِنْ زِیَارَة الْإِخْوَانِ فِی اللَّهِ﴾...114

﴿لَیْسَ لِأَحَدٍ عَلَی اَللَّهِ ثَوَابٌ عَلَی عَمَلٍ إِلاَّ لِلْمُؤْمِنِینَ﴾...161

﴿لَيْسَ مِنْ أَخْلَاقِ الْمُؤْمِنِ التَّمَلُّقُ وَ الْحَسَدُ إِلَّا فِي طَلَبِ الْعِلْمِ﴾...911

﴿لَیْسَ مِنَ اَلْإِنْصَافِ مُطَالَبَهُ اَلْإِخْوَانِ بِالْإِنْصَافِ﴾...301

﴿لَیْسَ مِنَ اَلْعَدْلِ اَلْقَضَاءُ عَلَی اَلثِّقَهِ بِالظَّنِّ﴾...613

﴿لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یُحَاسِبْ نَفْسَهُ فِی کُلِّ یَوْمٍ فَإِنْ عَمِلَ﴾...816

﴿لِیَنْصَحِ اَلرَّجُلُ مِنْکُمْ أَخَاهُ کَنَصِیحَتِهِ لِنَفْسِهِ﴾...960

(م)

﴿مَا آمَنَ بي مَن بَاتَ شَبْعانَ وَ أخُوهُ اَلْمُسْلِمُ طَاو﴾ٍ...850

﴿مَا أُبَالِی أَصْبَحْتُ فَقِیراً أَوْ مَرِیضاً أَوْ غَنِیّاً﴾...494

(م)

﴿مَا اُبْتُلِیَ اَلْمُؤْمِنُ بِشَیْءٍ أَشَدَّ عَلَیْهِ مِنْ خِصَالٍ ثَلاَثٍ یَحْرُمُهَا﴾...73

﴿مَا اِجْتَمَعَ ثَلاَثَهٌ مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ فَصَاعِداً إِلاَّ حَضَرَ مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ مِثْلُهُمْ﴾...113

﴿مَا أحدَثَ اللّه ُ إخاءً بَینَ المُؤمِنینَ إلاّ أحدَثَ لِکُلِّ واحِد مِنهُما دَرَجَهً﴾...190

﴿مَا أحدَثَ عبداً أخاً فِی اَللَّهِ إِلاَّ أَحْدَثَ اَللَّهُ لَهُ دَرَجَهً فِی اَلْجَنَّهِ﴾...253

﴿مَا أَخْلَصَ اَلْمَوَدَّهَ مَنْ لَمْ یَنْصَحْ﴾...402

﴿مَا أَصَابَ اَلْمُؤْمِنَ مِنْ بَلاَءٍ فَبِذَنْبٍ؟ قَالَ لاَ﴾...32

﴿مَا أُعْطِیَ عَبْدٌ مِنَ اَلدُّنْیَا إِلاَّ اِعْتِبَاراً وَ لاَ زُوِیَ عَنْهُ إِلاَّ اِخْتِبَاراً﴾...743

﴿مَا أقبَحَ بِالرَّجُلِ أن یَعرِفَ أخوهُ حَقَّهُ، ولا یَعرِفَ حَقَّ أخیهِ﴾...509

﴿مَا أَقْبَحَ بِالْمُؤْمِنِ أَنْ تَکُونَ لَهُ رَغْبَهٌ تُذِلُّهُ﴾...320

﴿مَا اِلْتَقَی مُؤْمِنَانِ قَطُّ إِلاَّ کَانَ أَفْضَلُهُمَا أَشَدَّهُمَا حُبّاً لِأَخِیهِ﴾...477

﴿مَا تَرَدَّدْتُ فِی شَیْءٍ أَنَا فَاعِلُهُ کَتَرَدُّدِی عَلَی قَبْضِ رُوحِ عَبْدِیَ اَلْمُؤْمِنِ﴾...167

﴿مَا تَرَدَّدْتُ فِی شَیْءٍ أَنَا فَاعِلُهُ کَتَرَدُّدِی فِی مَوْتِ عَبْدِیَ اَلْمُؤْمِنِ﴾...331

﴿مَا خَرَجْتُ إِلاَّ لِأُعِینَ مَظْلُوماً أَوْ أُغِیثَ مَلْهُوفاً﴾...433

﴿مَا رَأَیْتُ شَیْئاً أَسْرَعَ إِلَی شَیْءٍ مِنَ اَلشَّیْبِ إِلَی اَلْمُؤْمِنِ﴾...127

ص: 615

﴿مَا زَارَ مُسْلِمٌ أَخَاهُ فِی اَللَّهِ إلّا نَادَهُ اَللَّهُ عز و جل أَيُّهَا اَلزَّائِرُ﴾...595

﴿مَا زِلتُ أنَا و مَن کانَ قَبلی مِنَ النَّبِیِّینَ وَالمُؤمِنینَ مُبتَلَینَ بِمَن یُؤذِینا﴾...10

﴿مَا شَهِدَ رَجُلٌ عَلَی رَجُلٍ بِکُفْرٍ إِلاَّ بَاءَ بِهِ أَحَدُهُمَا﴾...679

﴿مَا عُبِدَ اَللَّهُ بِشَیْءٍ أَفْضَلَ مِنْ أَدَاءِ حَقِّ اَلْمُؤْمِنِ﴾...501

﴿مَا عَذَّبَ اَللَّهُ قَرْیَهً فِیهَا سَبْعَهٌ مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ﴾...812

﴿مَا فَلَتَ اَلْمُؤْمِنُ مِنْ وَاحِدَهٍ مِنْ ثَلاَثٍ﴾...30

﴿مَا فِی أُمَّتِی عَبْدٌ أَلْطَفَ أَخَاهُ فِی اَللَّهِ بِشَیْءٍ مِنْ لُطْفٍ إِلاَّ أَخْدَمَهُ الله﴾...308

﴿مَا قَضَی اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لِمُؤْمِنٍ [مِنْ] قَضَاءٍ إِلاَّ﴾...27

﴿مَا کَانَ وَ لاَ یَکُونُ وَ لَیْسَ بِکَائِنٍ مُؤْمِنٌ إِلاَّ وَ لَهُ جَارٌ یُؤْذِیهِ﴾...39

﴿مَا کَانَ وَ مَا یَکُونُ إِلَی یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ مُؤْمِنٌ إِلاَّ وَ لَهُ جَارٌ یُؤْذِیهِ﴾...76

﴿مَا لَکُمْ تَسْتَخِفُّونَ بِنا؟ ... بَلی اِنّكَ اَحَدُ مَنِ استَخَفَّ بی﴾...244

﴿مَا لِی أَرَاکَ مُنْتَبِذاً؟ ... ماذا تُرِیدُ؟﴾...518

﴿مَا مِنْ إِنْسَانٍ یَطْعُنُ فِی عَیْنِ مُؤْمِنٍ إِلاَّ مَاتَ بِشَرِّ مِیتَهٍ﴾...678

﴿مَا مِنْ رَجُلٍ یُدْخِلُ بَیْتَهُ مُؤْمِنَیْنِ فَیُطْعِمُهُمَا شِبَعَهُمَا﴾...261

﴿مَا مِنْ شِیعَتِنَا أَحَدٌ یُقَارِفُ أَمْراً نَهَیْنَاهُ عَنْهُ فَیَمُوتُ﴾...445

﴿مَا مِنْ عَبْدٍ أَسَرَّ شَرّاً فَتَذْهَبُ اَلْأَیَّامُ حَتَّی یُظْهِرَ اَللَّهُ لَهُ خَیْراًً﴾...846

﴿مَا مِنْ عَبْدٍ مُؤْمِنٍ إِلَّا وَ فِی قَلْبِهِ نُکْتَةٌ بَیْضَاءُ﴾...549

﴿مَا مِنْ عَبْدٍ مُؤْمِنٍ یَمْسَحَ یَدَهُ عَلَی رَأْسِ یَتِیمٍ رَحْمَهً لَهُ إِلاَّ أَعْطَاهُ اَللَّهُ﴾...930

﴿مَا مِنْ عَبْدٍ يُدْخِلُ عَلَى أَهْلِ بَيْتِ مُؤْمِنٍ سُرُوراً إِلاَّ خَلَقَ الله لَهُ ما مِنْ ذَلِکَ﴾...208

﴿مَا مَنَعَکَ أَنْ تُعْتِقَ کُلَّ یَوْمٍ نَسَمَهً قُلْتُ لاَ یَحْتَمِلُ مَالِی ذَلِکَ﴾...264

﴿مَا مِنْ مُؤْمِنٍ أَقْرَضَ مُؤْمِناً یَلْتَمِسُ بِهِ وَجْهَ اللَّهِ إِلَّا﴾...287

﴿مَا مِنْ مُؤْمِنٍ إِلاَّ وَ قَدْ جَعَلَ اَللَّهُ لَهُ مِنْ إِیمَانِهِ أُنْساً یَسْکُنُ إِلَیْهِ﴾...334

﴿مَا مِنْ مُؤْمِنٍ إِلاَّ وَ لِقَلْبِهِ أُذُنَانِ فِی جَوْفِهِ أُذُنٌ یَنْفُثُ فِیهَا اَلْوَسْوَاسُ اَلْخَنَّاسُ﴾...379

﴿مَا مِنْ مُؤْمِنٍ إِلاَّ وَ بِهِ وَجَعٌ فِی شَیْءٍ مِنْ بَدَنِهِ لاَ یُفَارِقُهُ حَتَّی یَمُوتَ﴾...447

﴿مَا مِنْ مُؤْمِنٍ إِلاَّ وَ هُوَ مُبْتَلًی بِبَلاَءٍ مُنْتَظِرٌ بِهِ مَا هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ﴾...80

﴿مَا مِنْ مُؤْمِنٍ وَ لَا مُؤْمِنَةٍ يَضَعُ يَدَهُ عَلَى رَأْسِ يَتِيمٍ تَرَحُّماً بِهِ له﴾...931

﴿مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یَبْکِی مِنْ خَشْیَهِ اَللَّهِ إِلَا غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ذنبوه وَ إِنْ کان﴾...375

﴿مَا مِنْ مُؤمِنٍ یَخذُلُ أخاهُ و هُوَ یَقدِرُ عَلی نُصرَتِهِ﴾...519

﴿مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یَخْرُجُ مِنْ عَیْنَیْهِ مِثْلُ رَأْسِ اَلذُّبَابَهِ مِنَ اَلدُّمُوعِ فَیُصِیبُ حَرَّ وَجْهِهِ﴾...374

ص: 616

﴿مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یُذْنِبُ ذَنْباً إِلاَّ أَجَّلَهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ سَبْعَ سَاعَاتٍ﴾...547

﴿مَا مِنْ مُؤْمِنٍ يُعِينُ مُؤْمِناً مَظْلُوماً إِلَّا كَانَ أَفْضَلَ مِنْ صِيَامِ شَهْرٍ﴾...953

﴿مَا مِنْ مُؤْمِن يُقارِفُ فى يَوْمِهِ و لَيْلَتِه أَرْبَعينَ كَبيرَة فيقُولُ﴾...548

﴿مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یُقْرِضُ مُؤْمِناً یَلْتَمِسُ بِهِ وَجْهَ اَللَّهِ إِلاَّ﴾...290

﴿مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یَمْشِی لِأَخِیهِ اَلْمُؤْمِنِ فِی حَاجَهٍ إِلاَّ کَتَبَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِکُلِّ﴾...626

﴿مَا مِنْ مُؤْمِنٍ يَمُوتُ وَ لاَ كَافِرٌ فَيُوضَعُ فِي قَبْرِهِ حَتَّى يُعْرَضَ عَمَلُهُ عَلى﴾...699

﴿مُا مِن مُؤمنَینِ اهتَجَرا فَوقَ ثَلاثٍ إلّا وَ بَرِئتُ مِنهُما فی الثّالِثَهِ﴾...994

﴿مَا مِنْ مُؤْمِنٍ يَمُوتُ فِي غُرْبَةٍ مِنَ الْأَرْضِ فَيَغِيبُ عَنْهُ بَوَاكِيهِ إِلَّا بَكَتْهُ بِقَاعُ﴾...725

﴿[عَوْرَهُ اَلْمُؤْمِنِ عَلَی اَلْمُؤْمِنِ حَرَامٌ] مَا هُوَ أَنْ یَنْکَشِفَ فَتَرَی مِنْهُ﴾...586

﴿مَا هُوَ أَنْ يَنْكَشِفَ فَتَرَى مِنْهُ شَيْئاً إِنَّمَا هُوَ أَنْ تَرْوِيَ عَلَيْهِ أَوْ تَعِيبَهُ﴾...226

﴿مَا یُبَالِی مَنْ عَرَّفَهُ اَللَّهُ هَذَا اَلْأَمْرَ أَنْ یَکُونَ عَلَی قُلَّهِ جَبَلٍ یَأْکُلُ﴾...329

﴿مَا يُبْكِيكِ؟ ... يَا خَدِيجَةُ أَمَا تَرْضَيْنَ إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ أَنْ﴾...877

﴿مَا یَخْرُجُ مُؤْمِنٌ مِنَ الدُّنْیَا إِلاَّ بِرِضاً مِنْهُ﴾...806

﴿مَا یَنْبَغِی لِلْمُؤْمِنِ أَنْ یَسْتَوْحِشَ إِلَی أَخِیهِ فَمَنْ دُونَهُ اَلْمُؤْمِنُ عَزِیزٌ﴾...330

﴿مَثَلُ اَلْمُؤْمِنِ عِنْدَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ کَمَثَلِ مَلَکٍ مُقَرَّبٍ وَ إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ عِنْدَ﴾...815

﴿مَثَلُ الْمُؤْمِنِ کَمَثَلِ خَامَهِ الزَّرْعِ تُکْفِئُهَا الرِّیَاحُ کَذَا وَ کَذَا﴾...63

﴿مَثَلُ اَلْمُؤْمِنِ کَمَثَلِ مَلَکٍ مُقَرَّبٍ وَ إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ أَعْظَمُ حُرْمَهً عِنْدَ اَللَّهِ﴾...935

﴿مَثَلُ اَلْمُؤْمِنِ مَثَلُ اَلسُّنْبُلَهِ تَخِرُّ مَرَّهً وَ تَسْتَقِیمُ أُخْرَی﴾...46

﴿الْمُدَاوَمَةَ الْمُدَاوَمَةَ فَإِنَّ اللَّهَ لَمْ يَجْعَلْ لِعَمَلِ الْمُؤْمِنِينَ غَايَةً إِلَّا الْمَوْتَ﴾...721

﴿مَرْحَباً بالبیتِ! ما أعْظَمَکَ وأعْظَمَ حُرمَتَکَ علَی اللَّهِ ! واللَّهِ، لَلْمؤمنُ أعْظَمُ حُرمَهً﴾...488

﴿اَلْمَرَضُ لِلْمُؤْمِنِ تَطْهِیرٌ وَ رَحْمَهٌ وَ لِلْکَافِرِ تَعْذِیبٌ وَ لَعْنَهٌ﴾...819

﴿الْمُسْلِمُ أَخُو الْمُسْلِمِ لاَ یَظْلِمُهُ وَ لاَ یَغُشُّهُ وَ لاَ یَخْذُلُهُ وَ لَا یَغْتَابُهُ﴾...185

﴿اَلْمُسْلِمُ أَخُو اَلْمُسْلِمِ هُوَ عَیْنُهُ وَ مِرْآتُهُ وَ دَلِیلُهُ﴾...180

﴿مَشْیُ الرَّجُلِ فِی حَاجَةِ أَخِیهِ الْمُؤْمِنِ یُکْتَبُ لَهُ عَشْرُ حَسَنَاتٍ﴾...827

﴿مَشْیُ اَلْمُسْلِمِ فِی حَاجَهِ أَخِیهِ اَلْمُسْلِمِ خَیْرٌ مِنْ سَبْعِینَ طَوَافاً بِالْبَیْتِ﴾...831

﴿مُصَافَحَهُ اَلْمُؤْمِنِ أَفْضَلُ مِنْ مُصَافَحَهِ اَلْمَلاَئِکَهِ﴾...837

﴿مَنْ آذَى مُؤْمِناً بِغَيْرِ حَقٍّ فَكَأَنَّمَا هَدَمَ مَكَّةَ وَ بَيْتَ اللَّهِ الْمَعْمُورَ عَشْرَ مَرَّاتٍ﴾...347

﴿مَنْ آذَى مُؤْمِناً فَقَدْ آذَانِي وَ مَنْ آذَانِي فَقَدْ آذَى اللَّهَ﴾...346

﴿مَنِ اُبْتُلِیَ فَصَبَرَ وَ أُعْطِیَ فَشَکَرَ وَ ظُلِمَ فَغَفَرَ﴾...95

ص: 617

﴿مَنِ اُبْتُلِیَ مِنْ شِیعَتِنَا فَصَبَرَ عَلَیْهِ کَانَ لَهُ أَجْرُ أَلْفِ شَهِیدٍ﴾...81

﴿مَنْ أَبْلَغَ سُلْطَاناً حَاجَهَ مَنْ لاَ یَسْتَطِیعُ إِبْلاَغَهَا ثَبَّتَ اَللَّهُ قَدَمَیْهِ عَلَی اَلصِّرَاطِ﴾...578

﴿مَنْ أَتَاهُ أَخُوهُ اَلْمُسْلِمُ فَأَکْرَمَهُ فَإِنَّمَا أَکْرَمَ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ﴾...293

﴿مَنْ أَتَاهُ أَخُوهُ اَلْمُؤْمِنُ فِی حَاجَهٍ فَإِنَّمَا هِیَ رَحْمَهٌ مِنَ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی﴾...396، 893

﴿مَنِ إِتَّهَمَ أَخاهُ بِمِثْلِ مَا عَامَلَ بِهِ النَّاسَ، فَهُوَ بَرِيءٌ مِمَّا يَنْتَحِلُ﴾...100

﴿ مَنِ أَتَی قَبْرَ أَخِیهِ ثُمَّ وَضَعَ یَدَهُ عَلَی اَلْقَبْرِ وَ قَرَأَ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی﴾...598

﴿مَنِ اِجْتَنَبَ مَا أَوْعَدَ اَللَّهُ عَلَیْهِ اَلنَّارَ إِذَا کَانَ مُؤْمِناً کَفَّرَ عَنْهُ سَیِّئَاتِهِ﴾....780

﴿مَنِ اِجْتَنَبَ مَا وَعَدَ اَللَّهُ عَلَیْهِ اَلنَّارَ﴾...781

﴿مَنِ اِجْتَنَبَ مَا وَعَدَ اَللَّهُ عَلَیْهِ اَلنَّارَ کَفَّرَ عَنْهُ سَیِّئَاتِهِ إِذَا کَانَ مُؤْمِناً﴾...779

﴿مِنْ إِجْلاَلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِجْلاَلُ ذِی اَلشَّیْبَهِ اَلْمُسْلِمِ﴾...122

﴿مِنْ إِجْلاَلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِجْلاَلُ اَلْمُؤْمِنِ ذِي اَلشَّيْبَةِ﴾...121

﴿إذا أحَبَّ أحَدُكُم أخاهُ فَليُعلِمهُ ؛ فَإِنَّهُ أصلَحُ لِذاتِ البَينِ﴾...159

﴿مِن أَحَبِّ الاَعمَالِ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ إِدخَالُ السُّرُورِ عَلَی المُؤمِنِ﴾...206

﴿مِنْ أَحَبِّ اَلْخِصَالِ إِلَی اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ثَلاَثَهٌ مُسْلِمٌ أَطْعَمَ مُسْلِماً مِنْ جُوعٍ﴾...763

﴿مَنْ أَحَبَّ لِلّهِ وَأَبْغَضَ لِلّهِ وَ أَعْطی لِلّهِ ، فَهُوَ مِمَّنْ کَمَلَ إِیمَانُهُ﴾...472

﴿مَنِ اِحْتَاجَ إِلَیْهِ أَخُوهُ اَلْمُسْلِمُ فِی قَرْضٍ وَ هُوَ یَقْدِرُ عَلَیْهِ فَلَمْ یَفْعَلْ﴾...289

﴿مَنْ أَخَذَ مِنْ وَجْهِ أَخِیهِ اَلْمُؤْمِنِ قَذَاهً کَتَبَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ عَشْرَ حَسَنَاتٍ﴾...385، 309

﴿مَنْ أَخْرَجَهَا مِنْ ضَلاَلٍ إِلَی هُدًی فَکَأَنَّمَا أَحْیَاهَا﴾...139

﴿مَنْ أَخْلاَقِ اَلْمُؤْمِنِ اَلْإِنْفَاقُ عَلَی قَدْرِ اَلْإِقْتَارِ وَ اَلتَّوَسُّعُ و إِنْصَافُ اَلنَّاسِ﴾...174

﴿مَنْ أَدْخَلَ اَلسُّرُورَ عَلَی مُؤْمِنٍ فَقَدْ أَدْخَلَهُ عَلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ﴾...204

﴿مَنْ أَدْخَلَ عَلَی أَخِیهِ سُرُوراً أَوْصَلَ ذَلِکَ وَ اَللَّهِ إِلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ﴾...210

﴿مَنْ أدْخَلَ عَلَی مُؤْمِنٍ سُرُوراً خَلَقَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ ذَلِکَ السُّرُورِ خَلْقاً فَیَلْقَاهُ﴾...202

﴿مَنْ أَذَاعَ فَاحِشَهً کَانَ کَمُبْتَدِئِهَا وَ مَنْ عَیَّرَ مُؤْمِناً بِشَیْءٍ لَمْ یَمُتْ حَتَّی یَرْتَکِبَهُ﴾...230

﴿مَنْ أَذَلَّ مُؤْمِناً أَذَلَّهُ اَللَّهُ﴾...241

﴿ اِسْتَذَلَّ عَبْدِیَ اَلْمُؤْمِنَ فَقَدْ بَارَزَنِی بِالْمُحَارَبَهِ﴾...233

﴿مَنِ اسْتَذَلَّ مُؤمناً وَاحْتَقَرَهُ لِقلّهِ ذاتِ یَدِهِ وَ لِفَقْرهِ شَهَّرَهُ اللهُ یَومَ القِیامَهِ عَلی﴾...234

﴿مَنِ اِسْتَشَارَ أَخَاهُ فَلَمْ یَمْحَضْهُ مَحْضَ اَلرَّأْیِ سَلَبَهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ رَأْیَهُ﴾...339

﴿مَنِ اِسْتَفَادَ أَخاً فِی اَللَّهِ اِسْتَفَادَ بَیْتاً فِی اَلْجَنَّهِ﴾...248

﴿مَنِ اِسْتَفَادَ أَخاً فِی اَللَّهِ زَوَّجَهُ اَللَّهُ حُوراً﴾...254

ص: 618

﴿مَنِ اِسْتَفَادَ أَخاً فِی اَللَّهِ زَوَّجَهُ اَللَّهُ حَوْرَاءَ فَقَالُوا یَا رَسُولَ اَللَّهِ﴾...252

﴿مَنْ أَشَارَ إِلَی أَخِیهِ اَلْمُسْلِمِ بِسِلاَحِهِ لَعَنَتْهُ اَلْمَلاَئِکَهُ حَتَّی یُنَحِّیَهُ عَنْهُ﴾...153

﴿مَنْ أَطْعَمَ أَخَاهُ فِی اَللَّهِ کَانَ لَهُ مِنَ اَلْأَجْرِ مِثْلُ مَنْ أَطْعَمَ﴾...263

﴿مَنْ أَطْعَمَ ثَلاَثَهَ نَفَرٍ مِنَ اَلْمُسْلِمِینَ أَطْعَمَهُ اَللَّهُ مِنْ ثَلاَثِ جِنَانٍ﴾...260

﴿مَنْ أَطْعَمَ مُؤْمِناً مِنْ جُوعٍ أَطْعَمَهُ اَللَّهُ مِنْ ثِمَارِ اَلْجَنَّهِ﴾...262، 635

﴿مَنِ اطَّلَعَ مِنْ مُؤْمِنٍ عَلَى ذَنْبٍ أَوْ سَيِّئَةٍ فَأَفْشَى ذَلِكَ عَلَيْهِ وَلَمْ يَكْتُمْهَا﴾...229، 611

﴿مَنْ أَعَانَ عَلَی مُؤْمِنٍ بِشَطْرِ كَلِمَةٍ جَاءَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ بَيْنَ عَيْنَيْهِ مَكْتُوبٌ﴾...145

﴿أَعَانَ عَلَی مُؤْمِنٍ بِشَطْرِ کَلِمَهٍ لَقِیَ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ مَکْتُوبٌ﴾...144، 747

﴿مَنْ أَعَانَ مُؤْمِناً مُسَافِراً فِي حَاجَةٍ نَفَّسَ اللَّهُ عَنْهُ ثَلَاثاً وَ سَبْعِينَ كُرْبَةً﴾...273

﴿مَنْ أَعَانَ مُؤْمِناً مُسَافِراً نَفَّسَ اَللَّهُ عَنْهُ ثَلاَثاً وَ سَبْعِينَ كُرْبَةً﴾...271

﴿مَنْ أَعَانَ مُؤْمِناً نَفَّسَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْهُ ثَلاَثاً وَ سَبْعِينَ كُرْبَةً﴾...427

﴿مِنْ أَعْجَزِ اَلْعَجْزِ رَجُلٌ دَعَاهُ أَخُوهُ إِلَی طَعَامٍ فَتَرَکَهُ﴾...108

﴿مَنْ أَغَاثَ أَخَاهُ اَلْمُؤْمِنَ اَللَّهْفَانَ اَللَّهْثَانَ عِنْدَ جَهْدِهِ﴾...426

﴿مَنِ اِغْتَابَ مُؤْمِناً فَکَأَنَّمَا قَتَلَ نَفْساً مُتَعَمِّداً﴾...285

﴿مَنِ اُغْتِیبَ عِنْدَهُ أَخُوهُ اَلْمُؤْمِنُ فَنَصَرَهُ وَ أَعَانَهُ﴾...570

﴿مَنِ اقْتَطَعَ مَالَ مُؤْمِنٍ غَصْباً بِغَیْرِ حَقِّهِ لَمْ یَزَلِ اللَّهُ مُعْرِضاً عَنْهُ﴾...729

﴿مَنْ أَقْرَضَ مُؤْمِناً قَرْضاً یَنْتَظِرُ بِهِ مَیْسُورَهُ کَانَ مَالُهُ فِی زَکَاهٍ﴾...288

﴿مَنْ أَقَرَّ بِالتَّوْحِیدِ وَ نَفَی اَلتَّشْبِیهَ عَنهُ و نَزَّهَهُ عَمّا لا یَلیقُ بِهِ وأقَرَّ﴾...866

﴿مَنْ أَکْرَمَ أَخَاهُ الْمُؤْمِنَ بِکَلِمَةٍ یُلْطِفُهُ بِهَا وَ فَرَّجَ عَنْهُ کُرْبَتَهُ﴾...294

﴿مَنْ أَكْرَمَ أَخَاهُ الْمُؤْمِنَ بِكَلِمَةٍ یُلْطِفُهُ بِهَا أَوْ قَضَی لَهُ حَاجَةً أَوْ﴾...799

﴿مَنْ أَكْرَمَ لَنَا وَلِيّاً فَبِاللَّهِ بَدَأَ وَ بِرَسُولِهِ ثَنَّى وَ عَلَيْنَا أَدْخَلَ اَلسُّرُورَ﴾...298

﴿مَنْ أَکْرَمَ مُؤْمِناً فَإِنَّمَا یُکْرِمُ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ﴾...297

﴿مَنْ أَکَلَ مَا یَشْتَهِی وَ لَبِسَ مَا یَشْتَهِی لَمْ یَنْظُرِ اَللَّهُ إِلَیْهِ﴾...45

﴿مَنْ أَكَلَ مِنْ مَالِ أَخِيهِ ظُلْماً وَلَمْ يَرُدَّهُ إِلَيْهِ، أَكَلَ جَذْوَةً مِنَ اَلنَّارِ یَوْمَ﴾...728

﴿مَنْ أَلْطَفَ مُؤْمِناً أَوْ قَامَ لَهُ لِحَاجَةٍ مِنْ حَوَائِجِ الدُّنْيَا﴾...313

﴿مَنْ أَلْقَمَ فِی فَمِ أَخِیهِ اَلْمُؤْمِنِ لُقْمَهَ حُلْوٍ لاَ یَرْجُو بِهَا رَشْوَهً﴾...844

﴿مَنْ أَنَّبَ مُؤْمِناً أَنَّبَهُ اللهُ فِی الدُّنْیَا والآخِرَهِ﴾...417

﴿مَنْ أَهَانَ لِی وَلِیّاً فَقَدْ أَرْصَدَ لِمُحَارَبَتِی وَ أَنَا أَسْرَعُ شَیْءٍ إِلَی نُصْرَهِ﴾...339

﴿مَنْ أَهَانَ وَلِيّاً لِي فَقَدْ بَارَزَنِي بِالْمُحَارَبَةِ وَ مَا تَرَدَّدْتُ فِي شَيْءٍ﴾...927

ص: 619

﴿مَنْ بَاتَ شَبْعَاناً وَ بِحَضْرَتِهِ مُؤْمِنٌ جَائِعٌ طَاوٍ قَالَ اَللَّهُ﴾...849

﴿مَن بَخِلَ بمعُونَهِ أَخِیهِ المُسْلِم وَالقِیامِ لَهُ فی حاجَتِهِ إلّا ابتُلِیَ﴾...392

﴿مَنْ بَهَتَ مُؤْمِناً أَوْ مُؤْمِنَهً أَوْ قَالَ فِیهِ مَا لَیْسَ فِیهِ أَقَامَهُ اَللَّهُ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ﴾...377

﴿مَنْ بَهَتَ مُؤْمِناً أَوْ مُؤْمِنَهً بِمَا لَیْسَ فِیهِ، بَعَثَهُ اَللَّهُ فِی طِینَهِ خَبَالٍ﴾...376

﴿مِنْ تَکْرِمَهِ اَلرَّجُلِ لِأَخِیهِ اَلْمُسْلِمِ أَنْ یَقْبَلَ تُحْفَتَهُ أَوْ﴾...312

﴿مِنْ حُبِّ اَلرَّجُلِ دِینَهُ حُبُّهُ لِإِخْوَانِهِ﴾...479

﴿قَالَ مِنْ حَرَقٍ أَوْ غَرَقٍ قُلْتُ فَمَنْ أَخْرَجَهَا مِنْ ضَلاَلٍ إِلَی هُدًی قَالَ ذَاکَ﴾...140

﴿مِنْ حَقِّ اَلْمُسْلِمِ أَنْ یُجِیبَهُ إِذَا دَعَاهُ﴾...104

﴿مَن حَسُنَ بِرُّهُ بإخْوانِهِ و أهلِهِ مُدَّ فِی عُمُرِهِ﴾....359

﴿مِنَ اَلْحُقُوقِ اَلْوَاجِبَاتِ لِلْمُؤْمِنِ عَلَی اَلْمُؤْمِنِ أَنْ یُجِیبَ دَعْوَتَهُ﴾...102

﴿مَنْ حَقَّرَ مُؤْمِناً مِسْکِیناً أَوْ غَیْرَ مِسْکِینٍ لَمْ یَزَلِ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ حَاقِراً لَهُ مَاقِتاً﴾...235

﴿مَنْ خَرَجَ فِی حَاجَهٍ وَ مَسَحَ وَجْهَهُ بِمَاءِ اَلْوَرْدِ لَمْ یَرْهَقْ وَجْهَهُ قَتَرٌ وَ لَا ذِلَّهٌ﴾...386

﴿مَن خَطَبَ إلَیکُم فَرَضِیتُم دِینَهُ و أمانَتَهُ کائناً من کان فَزَوِّجُوهُ﴾...405

﴿مَنْ ذَهَبَ مَعَ أَخِیهِ فِی حَاجَهٍ قَضَاهَا أَوْ لَمْ یَقْضِهَا کَانَ کَمَنْ عَبَدَ اَللَّهَ﴾...829

﴿مَنْ ذَهَبَ مَعَ أَخِیهِ فِی حَاجَهٍ قَضَاهَا أَوْ لَمْ یَقْضِهَا کَانَ کَمَنْ عَبَدَ اَللَّهَ عُمُرَهُ﴾...630، 830

﴿مَنْ رَدَّ عَنْ عِرْضِ أَخِیهِ اَلْمُسْلِمِ وَجَبَتْ لَهُ اَلْجَنَّهُ اَلْبَتَّهَ﴾...569

﴿مَنْ رَدَّ عَنْ عِرْضِ أَخِیهِ کَانَ لَهُ حِجَاباً مِنَ اَلنَّارِ﴾...572

﴿مَنْ رَوَّعَ مُؤْمِناً بِسُلْطَانٍ لِیُصِیبَهُ مِنْهُ مَکْرُوهاً فَأَصَابَهُ فَهُوَ مَعَ فِرْعَوْنَ وَ آلِ﴾...848

﴿مَنْ رَوَّعَ مُؤْمِناً بِسُلْطَانٍ لِیُصِیبَهُ مِنْهُ مَکْرُوهاً فَلَمْ یُصِبْهُ فَهُوَ فِی اَلنَّارِ﴾...152

﴿مَنْ رَوَّعَ مُؤْمِناً بِسُلْطَانٍ لِیُصِیبَهُ مِنْهُ مَکْرُوهاً فَلَمْ یُصِبْهُ فَهُوَ فِی اَلنَّارِ﴾...143

﴿مَنْ رَوَی عَلَی أَخِیهِ رِوَایَهً یُرِیدُ بِهَا شَیْنَهُ وَ هَدْمَ مُرُوءَتِهِ أَوْقَفَهُ اَللَّهُ فِی﴾...589

﴿مَنْ رَوَى عَلَى مُؤْمِنٍ رِوَايَةً يُرِيدُ بِهَا شَيْنَهُ وَهَدْمَ مُرُوءَتِهِ لِيَسْقُطَ مِنْ﴾...587

﴿مَنْ زَارَ أَخَاهُ فِی اَللَّهِ قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِیَّایَ زُرْتَ وَ ثَوَابُکَ عَلَیَّ﴾...591

﴿مَن زارَ أخاهُ للّه لا لِغَيرِهِ التِماسَ مَوعِدِ اللّه و تَنَجُّزَ ما عِندَ اللّه﴾ِ...590

﴿مَن زَوَّجَ أعزَبا كانَ مِمَّن يَنظُرُ اللّه إلَيهِ يَومَ القِيامَةِ﴾...403

﴿مَنْ سَرَّ امْرَأً مُؤْمِناً سَرَّهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ قِیلَ لَهُ تَمَنَّ عَلَی رَبِّکَ﴾...207

﴿مَن سَرَّ مُؤمِناً فَبِاللّهِ بَدَأ وَ بِالنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله ثَنّی وَ بِنا ثَلَّثَ﴾...211

﴿مَنْ سَرَّ مُؤْمِناً فَقَدْ سَرَّنِی وَ مَنْ سَرَّنِی فَقَدْ سَرَّ اللّهَ﴾...192

﴿مَنْ سَرَّتْهُ حَسَنَاتُهُ وَ سَاءَتْهُ سَیِّئَاتُهُ فَذَلِکَ اَلْمُؤْمِنُ حَقّاً﴾...867

ص: 620

﴿مَنْ سَرَّتْهُ حَسَنَتُهُ وَ سَاءَتْهُ سَيِّئَتُهُ فَهُوَ مُؤْمِن﴾...531

﴿مَنْ سَعَی فِی حَاجَهِ أَخِیهِ اَلْمُسْلِمِ طَلَبَ وَجْهِ اَللَّهِ﴾...627

﴿مَنْ سَعَی فِی حَاجَهِ أَخِیهِ اَلْمُسْلِمِ فَاجْتَهَدَ فِیهَا فَأَجْرَی اَللَّهُ عَلَی یَدَیْهِ قَضَاءَهَا﴾...629

﴿مَنْ سَعَی لِأَخِيهِ الْمُؤْمِنِ فِي حَاجَةٍ وَ لَمْ يُمْحِضْهُ فِيهَا النَّصِيحَةَ﴾...401

﴿مَنْ سَقَی مُؤْمِناً شَرْبَهً مِنْ مَاءٍ مِنْ حَیْثُ یَقْدِرُ عَلَی اَلْمَاءِ﴾...636

﴿مَنْ سَمِعَ اَلْغِیبَهَ وَ لَمْ یُغَیِّرْ کَانَ کَمَنِ اِغْتَابَ﴾...575

﴿مَنْ شَرِبَ مِنْ سُؤْرِ أَخِیهِ اَلْمُؤْمِنِ تَبَرُّکاً﴾...656

﴿مَنْ شَرِبَ سُؤْرَ اَلْمُؤْمِنِ تَبَرُّکاً بِهِ خَلَقَ اَللَّهُ بَیْنَهُمَا مَلَکاً﴾...655

﴿شَکَا اَلْحَاجَهَ إِلَی مُؤْمِنٍ فَکَأَنَّهُ شَکَاهَا إِلَی اَللَّهِ﴾...661

﴿مَنْ صَارَ إِلَی أَخِیهِ الْمُؤْمِنِ فِی حَاجَةٍ أَوْ مُسَلِّماً فَحَجَبَهُ لَمْ یَزَلْ فِی لَعْنَةِ اللَّهِ﴾...135

﴿مَنْ صَبَرَ وَ رَضِیَ عَنِ اَللَّهِ فِیمَا قَضَی عَلَیْهِ فِیمَا أَحَبَّ وَ کَرِهَ﴾...84

﴿مَنْ طَافَ بِالْبَيْتِ أُسْبُوعاً كَتَبَ اَللَّهُ لَهُ سِتَّةَ آلاَفِ حَسَنَةٍ﴾...170

﴿مَنْ طَعَنَ فِي مُؤْمِنٍ بِشَطْرِ كَلِمَةٍ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ رِيحَ الْجَنَّةِ﴾...170

﴿[طِینَهَ الْمُؤْمِنِ] مِنْ طِینَهِ الْأَنْبِیَاءِ؛ فَلَمْ تَنْجَسْ أَبَداً﴾...686

﴿مَنْ عَالَ أَهْلَ بَيْتٍ مِنَ اَلْمُسْلِمِينَ يَوْمَهُمْ وَ لَيْلَتَهُمْ، غَفَرَ اَللَّهُ لَهُ ذُنُوبَهُ﴾...852

﴿مَنْ عَرَفَ فَضْلَ شَیْخٍ کَبِیرٍ فَوَقَّرَهُ لِسِنِّهِ آمَنَهُ اَللَّهُ مِنْ فَزَعِ یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ﴾...126

﴿مَنْ عَرَفَ فَضْلَ کَبِیرٍ لِسِنِّهِ فَوَقَّرَهُ آمَنَهُ اَللَّهُ مِنْ فَزَعِ یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ﴾...124

﴿مِنْ عَلاَمَهِ اَلْمُؤْمِنِ أَنْ یَکُونَ فِیهِ حِدَّهٌ... إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی﴾...711

﴿مَنْ عَمِلَ سَیِّئَهً أُجِّلَ فِیهَا سَبْعَ سَاعَاتٍ مِنَ اَلنَّهَارِ﴾...544

﴿مَنْ عَیَّرَ مُؤْمِناً بِذَنْبٍ لَمْ یَمُتْ حَتَّی یَرْکَبَهُ﴾...416

﴿مَنْ غَسَّلَ مَيِّتاً مُؤْمِناً فَأَدَّى فِيهِ الْأَمَانَةَ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ﴾...424، 425

﴿مَنْ فَرَّجَ عَن مُؤمنٍ فَرَّجَ اللهُ عَنْ قَلْبهِ یَوْمَ القیامَهِ﴾...429

﴿مَنْ قَالَ فِي أَخِيهِ الْمُؤْمِنِ مِمَّا فِيهِ مِمَّا قَدِ اسْتَتَرَ بِهِ عَنِ النَّاسِ فَقَد﴾...284

﴿مَنْ قالَ فی مُؤْمِنٍ ما رَأَتْهُ عَیْناهُ، وَ سَمِعَتْهُ اذُناهُ، فَهُوَ مِنَ اَلَّذِی﴾...277

﴿مَنْ قالَ فی مُؤْمِنٍ ما رَأَتْهُ عَیْناهُ، وَ سَمِعَتْهُ اذُناهُ، فَهُوَ مِنَ الذینَ﴾...854

﴿مَنْ قَالَ لِأَخِیهِ اَلْمُؤْمِنِ مَرْحَباً کَتَبَ اَللَّهُ لَهُ مَرْحَباً إلی یَومِ القِیامَهِ﴾...310

﴿مَنْ قَبَّلَ لِلرَّحِمِ ذَا قَرَابَهٍ فَلَیْسَ عَلَیْهِ شَیْءٌ وَ قُبْلَهُ اَلْأَخِ عَلَی اَلْخَدِّ﴾...438

﴿مَن قَرَأَ القُرآنَ و هُوَ شابٌّ مُؤمِنٌ اختَلَطَ القُرآنُ بِلَحمِهِ و دَمِهِ﴾...855

﴿مَنْ قَصَدَ إِلَیْهِ رَجُلٌ مِنْ إِخْوَانِهِ مُسْتَجِیراً بِهِ فِی بَعْضِ أَحْوَالِهِ فَلَمْ یُجِرْهُ﴾...394

ص: 621

﴿مَنْ قَضَی لِأَخِیهِ اَلْمُؤْمِنِ حَاجَهً کَانَ کَمَنْ عَبَدَ اَللَّهَ دَهْرَهُ﴾...758

﴿مَنْ قَضَی لِأَخِیهِ اَلْمُؤْمِنِ حَاجَهً کَتَبَ اَللَّهُ بِهَا عَشْرَ حَسَنَاتٍ وَ مَحَا عَنْهُ عَشْرَ﴾...172

﴿مَنْ قَضَی لِمُسْلِمٍ حَاجَتَهُ نَادَاهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ثَوَابُکَ عَلَیَّ﴾...760

﴿مِنَ الْقَوْمِ؟ قَالُوا مُؤْمِنُونَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ قَالَ مَا بَلَغَ مِنْ إِیمَانِکُمْ؟﴾...85

﴿مِنَ الْقَوْمِ؟ ... وَ مَا بَلَغَ إِيمَانِكُمْ؟ ...حُلَمَاءُ عُلَمَاءُ کَادُوا مِنَ اَلْفِقْهِ﴾...529

﴿مَنْ کَانَ عِنْدَهُ فَضْلُ ثَوْبٍ فَعَلِمَ أَنَّ بِحَضْرَتِهِ مُؤْمِناً مُحْتَاجاً﴾...777

﴿مَنْ کَانَ فِی حَاجَهِ أَخِیهِ اَلْمُسْلِمِ کَانَ اَللَّهُ فِی حَاجَتِهِ مَا کَانَ فِی حَاجَهِ أَخِیهِ﴾...631

﴿مَنْ کَانَ لَهُ دَارٌ وَ اِحْتَاجَ مُؤْمِنٌ إِلَی سُکْنَاهَا فَمَنَعَهُ إِیَّاهَا قَالَ اَللَّهُ﴾...856

﴿مَنْ کَانَ مُؤْمِناً فَحَجَّ وَ عَمِلَ فِی إِیمَانِهِ ثُمَّ قَدْ أَصَابَتْهُ فِی إِیمَانِهِ﴾...463

﴿مَنْ کَانَ مُؤْمِناً فَعَمِلَ خَیْراً فِی إِیمَانِهِ ثُمَّ أَصَابَتْهُ فِتْنَهٌ فَکَفَرَ﴾...461

﴿مَنْ کَانَ مُؤْمِناً یَعْمَلُ خَیْراً ثُمَّ أَصَابَتْهُ فِتْنَهٌ فَکَفَرَ﴾...464

﴿مَنْ کَانَ وَصَلَ لِأَخِیهِ بِشَفَاعَهٍ فِی دَفْعِ مَغْرَمٍ أَوْ جَرِّ مَغْنَمٍ، ثَبَّتَ اَللَّهُ﴾...947

﴿مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَلْيَفِ إِذَا وَعَدَ﴾...985

﴿مَنْ کَسَا أَخَاهُ کِسْوَهَ شِتَاءٍ أَوْ صَیْفٍ کَانَ حَقّاً عَلَی اَللَّهِ أَنْ یَکْسُوَهُ﴾...776

﴿مَنْ کَسَا مُؤْمِناً ثَوْباً لَمْ یَزَلْ فِی رَحْمَهِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَا بَقِیَ مِنَ اَلثَّوْبِ﴾...778

﴿مَنْ کَسَا مُؤْمِناً ثَوْباً مِنْ عُرْیٍ کَسَاهُ اَللَّهُ مِنْ إِسْتَبْرَقِ اَلْجَنَّهِ﴾...775

﴿مَنْ کَسَا مُؤْمِناً کَسَاهُ اَللَّهُ مِنَ اَلثِّیَابِ اَلْخُضْرِ﴾...774

﴿مَنْ کَفَّاراتِ الذُّنُوبِ العِظامِ اِغاثَهُ المَلهُوفِ وَالتَّنفِیسُ عَنِ المَکرُوبِ﴾...434

﴿مَنْ لاَ یَجِبُ اَلدَّعْوَهُ فَقَدْ عَصَی اَللَّهَ وَ رَسُولَهُ﴾...111

﴿مَنْ لَقَّمَ مُؤْمِناً لُقْمَهَ حَلاَوَهٍ صَرَفَ اَللَّهُ بِهَا عَنْهُ مَرَارَهَ یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ﴾...834

﴿مَنْ لَقِیَ أَخَاهُ بِمَا یَسُرُّهُ سَرَّهُ اَللَّهُ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ وَ مَنْ لَقِیَ﴾...209

﴿مَنْ لَقِیَ أَخاهُ بِما یُؤَنِّبُهُ أَنَّبَهُ اللهُ فی الدُّنیا وَالآخِرَهِ﴾...418

﴿مَنْ لَمْ یَقْدِرْ عَلَی صِلَتِنَا فَلْیَصِلْ صَالِحِی مَوَالِینَا وَ مَنْ لَمْ یَقْدِرْ عَلَی﴾...596

﴿مَنْ مَاتَ یَوْمَ الْخَمِیسِ بَعْدَ زَوَالِ الشَّمْسِ إِلَی یَوْمِ الْجُمُعَهِ وَقْتَ الزَّوَالِ وَ کَانَ﴾...901

﴿مَنْ مَشَی فِی حَاجَهِ أَخِیهِ اَلْمُؤْمِنِ یَطْلُبُ بِذَلِکَ مَا عِنْدَ اَللَّهِ حَتَّی تَقْضِیَ لَهُ﴾...824

﴿مَنْ مَشَی مَعَ قَوْمٍ فِی حَاجَهٍ فَلَمْ یُنَاصِحْهُمْ فَقَدْ خَانَ اَللَّهَ وَ رَسُولَهُ﴾...400

﴿مَن نَظَرَ إِلَی مُؤْمِنٍ نَظْرَهً لِیُخِیفَهُ بِهَا أَخَافَهُ اَللَّهُ یَوْمَ لاَ ظِلَّ إِلاَّ﴾...142

﴿مَنْ نَفَّسَ عَنْ مُؤْمِنٍ کُرْبَهً نَفَّسَ اَللَّهُ عَنْهُ کُرَبَ اَلْآخِرَهِ﴾...428

﴿مَن نَفَّسَ عَن مؤمنٍ کُربَهً نَفَّسَ اللَّهُ عَنهُ کُرَبَ الآخِرَهِ ، و خَرَجَ مِن قَبرِهِ و﴾...862

ص: 622

﴿مَنْ وَاسَى الْفَقِيرَ، وَأَنْصَفَ النَّاسَ مِنْ نَفْسِهِ، فَذَلِكَ الْمُؤْمِنُ حَقّاً﴾...530، 864

﴿مَنْ وَقَّرَ ذَا شَیْبَهٍ فِی اَلْإِسْلاَمِ آمَنَهُ اَللَّهُ مِنْ فَزَعِ یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ﴾...125

﴿مَنْ یَتَّبِعْ عَثَرَاتِ أَحَدٍ مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ لِیَفْضَحَهُ بِذَلِکَ فَضَحَهُ اَللَّهُ﴾...685

﴿مَلْعُونٌ كُلُّ مَالٍ لَا یُزَكَّی مَلْعُونٌ كُلُّ جَسَدٍ لَا یُزَكَّی وَ لَوْ فِی كُلِّ أَرْبَعِينَ مرّة﴾...57

﴿مَلَکَانِ هَبَطَا مِنَ اَلسَّمَاءِ فَالْتَقَیَا فِی اَلْهَوَاءِ فَقَالَ﴾...17

﴿المَوتَ المَوتَ!ألا و لابُدَّ مِن المَوتِ﴾...303

﴿اَلْمُؤْمِنُ آنَسُ اَلْإِنْسِ جَیِّدُ اَلْجِنْسِ مِنْ طِینَتِنَا أَهْلَ اَلْبَیْتِ﴾...695

﴿اَلمُؤمِنُ أَخُو المُؤمِنِ عَينُهُ وَ دَلِيلُهُ لَا يَخُونُهُ وَ لَا يَظلِمُهُ﴾...178

﴿اَلْمُؤْمِنُ أَخُو اَلْمُؤْمِنِ کَالْجَسَدِ اَلْوَاحِدِ إِذَا اِشْتَکَی شَیْئاً مِنْهُ وَجَدَ﴾...179

﴿اَلْمُؤْمِنُ اَلْمُؤْمِنُ أَخُو اَلْمُؤْمِنِ لِأَبِیهِ وَ أُمِّهِ، لِأَنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ اَلْمُؤْمِنِینَ مِنْ طِینَهِ﴾...182

﴿اَلْمُؤْمِنُ أَخُو اَلْمُؤْمِنِ یَحِقُّ عَلَیْهِ نَصِیحَتُهُ﴾...963

﴿اَلْمُؤْمِنُ أَصْلَبُ مِنَ اَلْجَبَلِ اَلْجَبَلُ یُسْتَقَلُّ مِنْهُ و﴾...669

اَلْمُؤْمِنُ أعْظَمُ حُرمةً مِنَ الكَعْبَةِ﴾...485، 487

﴿اَلْمُؤْمِنُ بِشرُهُ فی وَجهِهِ ، وَ حُزنُهُ فی قَلبِهِ﴾...535

﴿اَلْمُؤْمِنُ بِعَرَضٍ کُلِّ خَیْرٍ لَوْ قُطِعَ أَنْمُلَهً أَنْمُلَهً کَانَ خَیْراً لَهُ﴾...495

﴿اَلْمُؤْمِنُ بَیْنَ مَخَافَتَیْنِ: ذَنْبٍ قَدْ مَضَی لا یَدْرِی مَا صَنَعَ اللهُ فِیهِ وَ عُمُرٍ﴾...885

﴿اَلْمُؤْمِنُ بَیْنَ نِعْمَهٍ وَ خَطِیئَهٍ لاَ یُصْلِحُهَا إِلاَّ اَلشُّکْرُ وَ اَلاِسْتِغْفَارُ﴾...888

﴿اَلمُؤمِنُ حَرَامٌ كُلُّهُ عِرضُهُ وَ مَالُهُ وَ دَمُهُ﴾...486

﴿الْمُوءْمِنُ حَسَنُ الْمَعُونَةِ خَفِیفُ الْمَوءُونَةِ جَیِّدُ التَّدْبِیرِ لِمَعِیشَتِهِ لاَ یُلْسَعُ من﴾...914

﴿الْمُؤْمِنُ حَلِیمٌ لَا یَجْهَلُ ، وَإِنْ جُهِلَ عَلَیْهِ یَحْلُمُ﴾...889

﴿اَلْمُؤْمِنُ زَعِیمُ أَهْلِ بَیْتِهِ شَاهِدٌ عَلَیْهِمْ وَلاَیَتَهُمْ﴾...895

﴿اَلْمُؤْمِنُ عَلَوِیٌّ لِأَنَّهُ عَلاَ فِی اَلْمَعْرِفَهِ وَ اَلْمُؤْمِنُ هَاشِمِیٌّ لِأَنَّهُ﴾...899

﴿اَلْمُؤْمِنُ عَلَی اَلطَّاعَهِ حَرِیصٌ وَ عَنِ اَلْمَحَارِمِ عَفُوٌّ﴾...484

﴿الْمُؤْمِنُ کَمِثْلِ شَجَرَهٍ لَا یَتَحَاتُّ وَرَقُهَا فِی شِتَاءٍ وَلَا صَیْفٍ﴾...668

﴿اَلمُؤمِنُ لا یَحتَشِمُ مِن أخیهِ ، ولا یُدری أیُّهُما أعجَبُ﴾...137

﴿اَلْمُؤْمِنُ لاَ یَخَافُ غَیْرَ اَللَّهِ وَ لاَ یَقُولُ عَلَیْهِ إِلاَّ اَلْحَقَّ﴾...540

﴿اَلْمُؤْمِنُ لاَ یَظْلِمُ وَ لاَ یَتَأَثَّمُ﴾...913

﴿اَلْمُؤْمِنُ لاَ یَمْضِی عَلَیْهِ أَرْبَعُونَ لَیْلَهً إِلاَّ عَرَضَ لَهُ أَمْرٌ یَحْزُنُهُ وَ یَذَّکَّرُ بِهِ﴾...489

﴿اَلمُؤْمن مُعَقِّبٌ مادام على وضوئه﴾...917

ص: 623

﴿اَلْمُؤْمِنُ مُكَفَّرٌ﴾...920

﴿اَلْمُؤْمِنُ مَنِ اِئْتَمَنَهُ اَلْمُؤْمِنُونَ عَلَی أَنْفُسِهِمْ وَ أَمْوَالِهِمْ﴾...280

﴿اَلْمُؤْمِنُ مَنْ طَابَ مَکْسَبُهُ وَ حَسُنَتْ خَلِیقَتُهُ﴾...534

﴿اَلْمُؤْمِنُ مُؤْمِنَانِ فَمُؤْمِنٌ صَدَقَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ وَفَى بِشَرْطِهِ﴾...898

﴿اَلْمُؤْمِنُ مُؤْمِنَانِ: مُؤْمِنٌ وَ فَی لِلَّهِ بِشُرُوطِهِ اَلَّتِی اِشْتَرَطَهَا عَلَیْهِ﴾...897

﴿اَلْمُؤْمِنُ هَاشِمِیٌّ لِأَنَّهُ هَشَمَ اَلضَّلاَلَ وَ اَلْکُفْرَ وَ اَلنِّفَاقَ﴾...900

﴿اَلْمُؤْمِنُ هَدِيَّةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى أَخِيهِ الْمُؤْمِنِ فَإِنْ سَرَّهُ وَ وَصَلَهُ﴾...212، 996

﴿اَلمُؤمِنُ یَصمُتُ لِیَسلَمَ، و یَنطِقُ لِیَغنَمَ﴾...665

﴿اَلْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ یَقْضُونَ حَوَائِجَ بَعْضِهِمْ بَعْضاً﴾...761

﴿اَلْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ یَقْضِی بَعْضُهُمْ حَوَائِجَ بَعْضٍ﴾...756

﴿اَلْمُؤْمِنُونَ خَدَمٌ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ... یُفِیدُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً﴾...247، 515

﴿اَلْمُؤْمِنُونَ عَلَی سَبْعِ دَرَجَاتٍ صَاحِبُ دَرَجَهٍ مِنْهُمْ فِی مَزِیدٍ﴾...938

﴿اَلمُؤمِنُونَ فِي تَبَارِّهِم وَ تَرَاحُمِهِم وَ تَعَاطُفِهِم كَمَثَلِ الجَسَدِ إِذَا اشتَكَى تَدَاعَى لَهُ﴾...189

﴿اَلْمُؤْمِنُونَ هَیْنُونَ لَیْنُونَ﴾...671

(ن)

﴿اَلنَّاسُ کُلُّهُمْ بَهَائِمُ- ثلاثاً - إِلاَّ قَلِیْلٌ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ، وَالْمُؤْمِنُ غَرِیبٌ﴾...724

﴿ النُّصْحُ ثَمَرَةُ الْمَحَبَّةِ...964

﴿النَّظَرُ إلی العالِمِ عبادَهٌ والنَظَرُ إلی الإمامِ المُقسِطِ عِبَادَةٌ﴾...966

﴿نَظَرُ الْمُؤْمِنِ فِي وَجْهِ أَخِيهِ الْمُؤْمِنِ حُبّاً لَهُ عِبَادَةٌ﴾...967

﴿نَظَرُ الْمُؤْمِنِ فِی وَجْهِ أخِیهِ الْمُؤْمِنِ لِلْمَوَدَّةِ وَالْمَحَبَّةِ لَهُ عِبادَهٌ﴾...968

﴿نَعَمْ... اَیُّما مُؤمِنٍ اَتاهُ اَخُوهُ فِي حاجَتِهِ؛ فَاِنَّما ذلِكَ رَحمَةٌ ساقَهَا﴾...894

﴿نَعَمْ...أَیُّمَا مُؤْمِنٍ أَتَی أَخَاهُ فِی حَاجَةٍ فَإِنَّمَا ذَلِکَ رَحْمَةٌ مِنَ اللَّهِ سَاقَهَا إِلَیْهِ﴾...892

﴿نَعَمْ قُلْتُ تَعْنِی سُفْلَیْهِ قَالَ لَیْسَ حَیْثُ تَذْهَبُ إِنَّمَا هِیَ إِذَاعَهُ سِرِّهِ﴾...225

﴿الْعَذَابِ یُصِیبُ الْمُؤْمِنِینَ] نعم و لَكِنْ یَخْلُصُونَ بَعْدَهُ نعم﴾...71، 809

﴿نَعَمْ... وَ مَا عَلَیْکَ أَنْ تُخَلِّیَ بَیْنَ النَّاسِ وَ بَیْنَ رَبِّهِمْ ، فَمَنْ أَرَادَ اللّهُ﴾...141

﴿نَعَمْ یَا جَابِرُ إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ اَلْمُؤْمِنِینَ مِنْ طِینَهِ اَلْجِنَانِ، وَ أَجْرَی فِیهِمْ﴾...177

﴿نَعَمْ... یُجبَلُ المؤمنُ علی کُلِّ طَبیعَهٍ إلّا الخِیانَهَ والکذبَ﴾...465

﴿[فِی قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿وَ جَعَلَني مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنتُ﴾ قال] نِقاعاً...945

﴿نَهَی رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَنْ سَبْعٍ وَ أَمَرَ بِسَبْعٍ﴾...109

ص: 624

﴿نِیَّهُ اَلْمُؤْمِنِ أَبْلَغُ مِنْ عَمَلِهِ﴾...983

﴿نِیَّهُ المُؤمنِ أبلَغُ مِن عَمَلِهِ ، و کذلکَ الفاجِرُ﴾...980

﴿نِیَّهُ الْمُؤْمِنِ أَفْضَلُ مِنْ عَمَلِهِ وَ ذَلِکَ لِأَنَّهُ یَنْوِی مِنَ الْخَیْرِ مَا لَا یُدْرِکُهُ﴾...979

﴿نِيَّةُ الْمُؤْمِنِ خَيْرٌ مِنْ عَمَلِهِ ... اَلْعَمَلُ یَدْخُلُهُ اَلرِّیَاءُ وَ اَلنِّیَّهُ لاَ یَدْخُلُهَا اَلرِّیَاءُ﴾...982

﴿نِیَّهُ المُؤمِنِ خَیرٌ مِنْ عَمَلِه و نِیَّهُ الکافِرِ شَرٌّ مِنْ عَمَلِه﴾...976

(و)

﴿وَ اجْتَهِدْ أَنْ لاَ تَلْقَی أَخاً مِنْ إِخْوَانِکَ إِلاَّ تَبَسَّمْتَ فِی وَجْهِهِ﴾...388

﴿وَ أَحَبُّ اَلْأَعْمَالِ إِلَی اَللَّهِ سُرُورٌ يُوصِلُهُ مُؤْمِنٌ إِلَى مُؤْمِنٍ﴾...216

﴿وَجَدْنَا فِی کِتَابِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قال - وَ هُوَ عَلَی مِنْبَرِهِ - وَالَّذی﴾...497

﴿وَ إِذَا قُمْتَ فِي صَلاَتِکَ لِلنَّاسِ، فَلاَ تَکُونَنَّ مُنَفِّراً وَ لاَ مُضَيِّعاً﴾...782

﴿وَ اعلَمُوا عِبادَ اللهِ اَنَّ المُؤمِنَ لا يُصبحُ وَ لا يُمسي اِلّا وَ نَفسُهُ ظُنُونٌ عِندَهُ﴾...941

﴿وَالله الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ مَا أُعطِيَ مُؤمِنٌ قَطُّ خَيرَ الدُّنيَا وَالآخِرَةِ إلّا﴾...283

﴿واللّه لا یَفتَرِقُ رَجُلانِ مِن شِیعَتِنا عَلَی الهِجرانِ اِلاّ بَرِئْتُ﴾...998

﴿وَ اللّهِ لاَءَنْ أَحُجَّ حَجَّةً ، أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ أَنْ أُعْتِقَ رَقَبَةً وَ رَقَبَةً﴾...851

﴿وَاللّهِ ما اُعطِيَ مُؤمِنٌ قَطُّ خَيرَ الدُّنيا وَالآخِرَةِ إلاّ بِحُسنِ ظَنِّهِ بِاللّه﴾...286

﴿وَ اَللَّهِ مَا عُبِدَ اَللَّهُ بِشَیْءٍ أَفْضَلَ مِنْ أَدَاءِ حَقِّ اَلْمُؤْمِنِ﴾...510

﴿[طَلبَ الصَّیدَ] و إنّ المؤمنَ لَفی شُغُلٍ عن ذلکَ، شَغَلَهُ طَلَبُ الآخِرَهِ عَنِ﴾...916

﴿وَ تَمَسَّکْ بِحَبْلِ الْقُرآنِ، وَ اسْتَنْصِحْهُ، وَ أَحِلَّ حَلاَلَهُ، وَ حَرِّمْ حَرَامَهُ﴾...274

﴿وَرِثْتُ عَنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کِتَابَیْنِ - کِتَابَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ کِتَاباً فِی قِرَابِ سَیْفِی﴾...150

﴿الْوَصِيَّةُ حَقٌّ وَ قَدْ أَوْصَى رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله يَنْبَغِي لِلْمُؤْمِنِ أَنْ يُوصِيَ﴾...937

﴿وَ عِزَّتِی وَجَلاَلِی وَ عَظَمَتِی وَ بَهَائِی وَ عُلُوِّ ارْتِفَاعِی لاَ یُوءْثِرُ عَبْدٌ مُوءْمِنٌ﴾...794

﴿وَ عَلَیْکُمْ بِحُبِّ اَلْمَسَاکِینِ اَلْمُسْلِمِینَ فَإِنَّهُ مَنْ حَقَّرَهُمْ وَ تَکَبَّرَ عَلَیْهِمْ فَقَدْ زَلَّ﴾...237

﴿وَ لاَ یَغْلِبَنَّ عَلَیْکَ سُوءُ اَلظَّنِّ فَإِنَّهُ لاَ یَدَعُ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ صَدِیقٍ صَفْحاً﴾...649

﴿وَ لِمَ يَا سَدِيرُ؟ ... یَا سَدِیرُ ، وَ کَمْ عَسی أَنْ یَکُونُوا؟ ... مِائَةَ أَلْفِ﴾...765

﴿وَ مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یُفَرِّجُ عَنْ أَخِیهِ اَلْمُؤْمِنِ کُرْبَهً إِلاَّ فَرَّجَ اَللَّهُ عز و جل عَنْهُ کُرْبَهً﴾...432

﴿و مَا يُبكيكَ يا مُحَمَّدُ؟ ... أمّا قِلَّةُ المَقدِرَةِ فَكَذلِكَ جَعَلَ اللّه ُ أولِياءَنا﴾...726

﴿وَ مَنْ أَهَانَ فَقِيراً مُسْلِماً مِنْ أَجْلِ فَقْرِهِ وَ اسْتَخَفَّ بِهِ فَقَدِ اسْتَخَفَّ بِاللَّهِ﴾...340

﴿وَ مَنْ جَدَّدَ أَخاً فِی اَلْإِسْلاَمِ بَنَی اَللَّهُ لَهُ بُرْجاً فِی اَلْجَنَّهِ مِنْ جَوْهَرَهٍ﴾...250

﴿وَ مَنْ رَدَّ عَنْ أَخِیهِ غِیبَةً سَمِعَهَا فِی مَجْلِسٍ رَدَّ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْهُ﴾...571

ص: 625

﴿وَ مَنْ زَوَّجَ أَخَاهُ اَلْمُؤْمِنَ اِمْرَأَهً یَأْنَسُ بِهَا وَ تَشُدُّ عَضُدَهُ وَ یَسْتَرِیحُ إِلَیْهَا﴾...410

﴿مَنْ عَمِلَ فِي تَزْوِيجٍ بَيْنَ مُؤْمِنَيْنِ حَتَّى يَجْمَعَ اللَّهُ بَيْنَهُمَا، زَوَّجَهُ اللَّهُ أَلْفَ امْرَأَةٍ﴾...408

﴿وَ هَلِ الإیمَانُ إلاَّ الْحُبُّ وَالبُغْضُ﴾...473

﴿وَيْحَهُ أَمَا يَعْلَمُ أَنَّ لَهُ بِكُلِّ دِرْهَمٍ عَشَرَةً إِذَا حَلَّلَهُ﴾...762

﴿وَیْلٌ لِمَنْ أَهَانَ وَلِیّاً - مَنْ أَهَانَ وَلِیّاً فَقَدْ حَارَبَنِی وَ یَظُنُّ مَنْ حَارَبَنِی﴾...342

(ه)

﴿هَلْ کُتِبَ اَلْبَلاَءُ إِلاَّ عَلَی اَلْمُؤْمِنِ؟...70، 79

[﴿إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتِ لِلْمُتَوَسَمِينَ﴾] هُمُ اَلْأَئِمَّهُ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : اِتَّقُوا﴾...734

﴿هُنَّ صَوَالِحُ اَلْمُؤْمِنَاتِ اَلْعَارِفَاتِ... اَلْحُورُ هُنَّ اَلْبِیضُ اَلْمَضْمُومَاتُ اَلْمُخَدَّرَاتُ﴾...369

﴿[الغيبة] هُوَ أَنْ تَقُولَ لِأَخِیکَ فِی دِینِهِ مَا لَمْ یَفْعَلْ، وَ تَبُثَّ عَلَیْهِ أَمْراً﴾...278

﴿[تَوْبَهً نَصُوح] هُوَ اَلذَّنْبُ اَلَّذِی لاَ یَعُودُ فِیهِ أَبَداً﴾ً...456

﴿[إِذَا زَنَی اَلرَّجُلُ فَارَقَهُ رُوحُ اَلْإِیمَانِ ] هُوَ مِثْلُ قَوْلِ عز و جل [﴿وَ أَيّد﴾...382

(ي)

﴿يا أَبَا اَلْحَجَّاجِ إِنَّ اَللَّهَ خَلَقَ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ مِنْ طِینَهِ عِلِّیِّینَ﴾...689

﴿یَا أَبَا اَلْحَسَنِ لَیْسَ حَیْثُ تَذْهَبُ إِنَّمَا اَلْمُؤْمِنُ فِی صُلْبِ اَلْکَافِرِ﴾...905

﴿يَا أَبَا اَلْفَضْلِ أَلاَ أُحَدِّثُكَ بِحَالِ اَلْمُؤْمِنِ عِنْدَ اَللَّهِ ؟ ... إِذَا قَبَضَ اللَّهُ﴾...902

﴿يَا أَبَا حَمزَةَ أَيُّمَا مُسلِمٍ أَتَى مُسلِماً زَائِراً أَو طَالِبَ حَاجَةٍ وَ هُوَ فِي مَنزِلِهِ﴾...131

﴿یَا أَبَا ذَرٍّ إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ لَیَرَی ذَنْبَهُ کَأَنَّهُ تَحْتَ صَخْرَهٍ یَخَافُ أَنْ تَقَعَ عَلَیْهِ﴾...550

﴿یا أَباذَرّ إِنَّ نَفْسَ الْمُؤْمِنِ أَشَدُّ تَقَلُّباً وَ خِيفَةً مِنَ الْعُصْفُورِ حِينَ يُقْذَفُ بِهِ في﴾...942

﴿یا أَباذَرّ، إِیّاکَ وَ هِجْرانَ لِأخِیکَ الْمُؤْمِنِ فإنَّ العَمَلَ لا يُتَقَبَّلُ مِن الهِجرانِ﴾...997

﴿يا اَباذَرٍّ: مَنْ ذَبَّ عَنْ اَخيهِ الْمُؤْمِنِ الْغِیبَةَ كَانَ حَقُّهُ عَلَی اللَّهِ﴾...574

﴿یَا أَبَا صَخْرُ إِنَّ اَللَّهَ يُعْطِي اَلدُّنْيَا مَنْ يُحِبُّ وَ يُبْغِضُ وَ لاَ يُعْطِي هَذَا اَلْأَمْرِ إِلاَّ﴾...256

﴿یَا أَبَا مُحَمَّدٍ، إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَلاَئِکَهً یُسْقِطُونَ اَلذُّنُوبَ عَنْ ظُهُورِ شِیعَتِنَا﴾...371

﴿یَا أَبَا مُحَمَّدٍ، مَا هَذَا اَلنَّفَسُ اَلْعَالِی؟ ... یَا أَبَا مُحَمَّدٍ إِنَّکَ لَتَقُولُ هَذَا﴾...365

﴿یَا أَبَا مُحَمَّدٍ مَنْ رَدَّ عَلَیْکَ هَذَا اَلْأَمْرَ فَهُوَ کَالرَّادِّ عَلَی رَسُولِ اَللَّهِ﴾...364

﴿یَا أَبَانُ إِیَّاکَ یُرِیدُ هَذَا ؟ ... فَمَنْ هُوَ؟ ... هُوَ عَلَى مِثْلِ مَا أَنْتَ عَلَيْهِ﴾...504

﴿یَا أَبَا هَارُونَ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی آلَی عَلَی نَفْسِهِ أَنْ لاَ یُجَاوِرَهُ خَائِنٌ﴾...483

﴿یَا أَبَا هَاشِمٍ أَیُّ نِعَمِ اللَّهِ عَلَیْکَ تُرِیدُ أَنْ تُؤَدِّیَ شُکْرَهَا﴾...660

﴿یَا اِبْنَ أَبِی فَاطِمَهَ إِنَّ اَلْعَبْدَ یَکُونُ بَارّاً بِقَرَابَتِهِ وَ لَمْ یَبْقَ مِنْ أَجَلِهِ﴾...363

ص: 626

﴿یَا اِبْنَ جُنْدَبٍ اَلْمَاشِی فِی حَاجَهِ أَخِیهِ کَالسَّاعِی بَیْنَ اَلصَّفَا وَ اَلْمَرْوَهِ وَ قَاضِی﴾...633

﴿یَا أَیُّهَا اَلنَّاسُ، مَتَاعُ اَلدُّنْیَا حُطَامٌ مُوبِیءٌ فَتَجَنَّبُوا مَرْعَاهُ - و إنّما﴾...969

﴿یَابن جُنْدَبٍ مَنْ سَرَّهُ أَنْ يُزَوِّجَهُ اللَّهُ الْحُورَ الْعِينَ وَ يُتَوِّجَهُ بِالنُّورِ﴾...213

﴿یَا بُنَیَّ مَنْ کَتَمَ بَلاَءً اُبْتُلِیَ بِهِ مِنَ اَلنَّاسِ وَ شَکَا﴾...19

﴿یَا بُنَیَّ نَزِّهْ سَمْعَکَ عَنْ مِثْلِ هَذَا فَإِنَّهُ نَظَرَ إِلَی أَخْبَثِ﴾...573

﴿یَا جَابِرُ خُلِقْنَا نَحْنُ وَ مُحِبِّینَا مِنْ طِینَةٍ وَاحِدَةٍ بَیْضَاءَ نَقِیَّةٍ﴾...690

﴿یَا جَابِرُ یُکْتَبُ لِلْمُؤْمِنِ فِی سُقْمِهِ مِنَ اَلْعَمَلِ اَلصَّالِحِ مَا کَانَ یُکْتَبُ فِی صِحَّتِهِ﴾...769

﴿یَا حَسَنُ إِذَا نَزَلَتْ بِکَ نَازِلَهٌ فَلاَ تَشْکُهَا إِلَی أَحَدٍ مِنْ أَهْلِ اَلْخِلاَفِ﴾...659

﴿یا خَیثَمَةُ! اقرأ مَوَالِیَنَا السَّلَامَ، و أَوْصِهِمْ بِتَقْوَی اللَّهِ الْعَظِیمِ﴾...120

﴿يَا دُنْيَا تَمَرَّرِي عَلَى عَبْدِيَ اَلْمُؤْمِنِ بِأَنْوَاعِ اَلْبَلاَءِ﴾...454

﴿يا رَبِّ مَا حَالُ اَلْمُؤْمِنِ عِنْدَکَ قَالَ یَا مُحَمَّدُ مَنْ أَهَانَ لِی وَلِیّاً فَقَدْ بَارَزَنِی﴾...338

﴿ یا رِفاعَة أَلا اُخْبِرُکُم بِأَکْثَرِ اَلنَّاسِ وِزْراً؟ ... مَنْ أَعَانَ عَلَی مُؤْمِنٍ بِفَضْلِ کَلِمَهٍ﴾...860

﴿یا سَدیرُ ما کَثُرَ مالُ رَجُلٍ قَطُّ اِلَّا عَظُمَتِ الحُجَّةُ لِلَّهِ تَعالى عَلَیه﴾...759

﴿يَا سَلْمَانُ مَا مِنْ أَحَدٍ مِنْ شِيعَتِنَا يُصِيبُهُ وَجَعٌ إِلَّا بِذَنْبٍ﴾...822

﴿یَا سُلَیْمَانُ اِتَّقِ فِرَاسَهَ اَلْمُؤْمِنِ فَإِنَّهُ یَنْظُرُ بِنُورِ اَللَّهِ فَسَکَتُّ﴾...735

﴿یَا سَمَاعَهُ أَمِنُوا عَلی فُرُشِهِمْ وَ أَخَافُونِی أَمَا وَاللّهِ لَقَدْ کَانَتِ الدُّنْیَا﴾...766

﴿يا عَبْدَ اَلرَّحْمَنِ بْنَ کَثِیرٍ مَنْ حَمَلَ مُؤْمِناً عَلَی شِسْعِ نَعْلِهِ حَمَلَهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ﴾...847

﴿يا عَبْدَ اَلْعَزِیزِ إِنَّ اَلْإِیمَانَ عَشْرُ دَرَجَاتٍ بِمَنْزِلَهِ اَلسُّلَّمِ یُصْعَدُ مِنْهُ مِرْقَاهً﴾...580

﴿يا عَبْدَاللّهِ كَيْفَ يَكُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِناً وَ هُوَ يَسْخَطُ قِسْمَهُ و يُحَقِّرُ مَنْزِلَتَهُ﴾...784

﴿يا عبدالله لَوْ يَعْلَمُ اَلْمُؤْمِنُ ماله من اَلْأَجْرِ في اَلْمَصَائِبِ لَتَمَنَّى أنّه قرض﴾...62

﴿یَا عَبْدَ اَلْوَاحِدِ مَا یَضُرُّ رَجُلاً إِذَا کَانَ عَلَی ذَا اَلرَّأْیِ مَا قَالَ اَلنَّاسُ لَهُ وَ لَوْ﴾...328

﴿یَا عَلِیُّ إِنَّ الدُّنْیَا سِجْنُ الْمُؤْمِنِ وَ جَنَّةُ الْکَافِرِ یَا عَلِیُّ مَوتُ الفُجأهِ﴾...621

﴿يَا عَلِيُّ، أَنِينُ الْمُؤْمِنِ تَسْبِيحٌ، وَصِيَاحُهُ تَهْلِيلٌ، وَ نَوْمُهُ عَلَى الْفِرَاشِ عِبَادَةٌ﴾...972

﴿یَا عَلِیُّ: ثَلاَث فَرَحَات لِلْمُؤْمِنِ فِی الدُّنْیَا: لِقَاءُ الإخْوَانِ، وَ تَفْطِیرُ الصَّائِمِ، وَالتَّهَجُّدُ﴾...116

﴿یَا عَلِیُّ مَنِ اغْتِیبَ عِنْدَهُ أَخُوهُ الْمُسْلِمُ فَاسْتَطَاعَ نَصْرَهُ فَلَمْ یَنْصُرْهُ خَذَلَهُ اللَّهُ﴾...568

﴿یا عُمَرُ ، لا تُحَمِّلوا عَلی شیعَتِنا ، وَارفُقوا بِهِم؛ فَإِنَّ النّاسَ لا یَحتَمِلونَ ما تَحمِلونَ﴾...582

﴿یَا فُضَیْلُ! إنَّنِی کَثِیراً مَا أقُولُ: مَا عَلَی رَجُلٍ عَرَّفَهُ اللهُ هَذَا الْأمْرَ لَوْ کَانَ﴾...326

﴿يَا كُمَيْلُ، مُرْ أَهْلَکَ أَنْ يَرُوحُوا فِي كَسْبِ الْمَكَارِمِ، وَ يُدْلِجُوا فِي حَاجَةِ﴾...214

﴿یَا مَالِکُ ، إِنَّ اللّهَ یُعْطِی الدُّنْیَا مَنْ یُحِبُّ وَ یُبْغِضُ ، وَ لاَ یُعْطِی دِینَهُ إِلاَّ مَنْ یُحِبُّ﴾...257

ص: 627

﴿یَا مُحَمَّدَ بْنَ مُسْلِمٍ ذُنُوبُ اَلْمُؤْمِنِ إِذَا تَابَ مِنْهَا مَغْفُورَهٌ لَهُ﴾...458

﴿یَا مُحَمَّدُ إِنَّهُ كَانَ فِی زَمَنِ بَنِی إِسْرَائِیلَ أَرْبَعَةُ نَفَرٍ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ﴾...129

﴿يَا مُحَمَّدُ عِشْ ما شِئتَ فَانَّكَ مَيْتٌ و أَحْبِبْ ما شِئتَ﴾...702

﴿يَا مُحَمَّدُ، كَذِّبْ سَمْعَكَ وَ بَصَرَكَ عَنْ أَخِيكَ؛ فَإِنْ شَهِدَ عِنْدَكَ خَمْسُونَ قَسَامَةً﴾...227

﴿یَا مُرَازِمُ [و] تُکَلِّمُ عِیسَی... أَصَبْتَ لاَ خَیْرَ فِی اَلْمُهَاجَرَهِ﴾...991

﴿یَا مُفَضَّلُ ، اسْمَعْ مَا أَقُولُ لَکَ ، وَاعْلَمْ أَنَّهُ الْحَقُّ ، وَافْعَلْهُ ، وَ أَخْبِرْ بِهِ عِلْیَهَ إِخْوَانِکَ﴾...752

﴿يَا هَمَّامُ هُوَ : الْكَيِّسُ ، الْفَطِنُ ، بِشْرُهُ فِي وَجْهِهِ ، وَ حُزْنُهُ فِي قَلْبِهِ﴾...664

﴿یَا یُونُسُ اِتَّقُوا آمِنُوا بِرَسُولِهِ قَالَ قُلْتُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ فَقَالَ اَلْمُحَمَّدِیَّهُ﴾...191

﴿یَا یُونُسُ اُرْفُقْ بِهِمْ فَإِنَّ کَلاَمَکَ یَدِقُّ عَلَیْهِمْ﴾...584

﴿یَا یُونُسُ مَنْ حَبَسَ حَقَّ اَلْمُؤْمِنِ أَقَامَهُ اَللَّهُ﴾...482

﴿یَا یُونُسُ مَنْ حَبَسَ حَقَّ اَلْمُؤْمِنِ أَقَامَهُ اَللَّهُ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ خَمْسَمِائَهِ عَامٍ عَلَی﴾...507

﴿یَأْتِی عَلَی النَّاسِ زَمَانٌ وُجُوهُهُمْ وُجُوهُ الادَمِیِّینَ، وَ قُلُوبُهُمْ قُلُوبُ الشَّیَاطِینَ﴾...915

﴿یُتَوَفَّی اَلْمُؤْمِنُ مَغْفُوراً لَهُ ذُنُوبُهُ وَ اَللَّهِ جَمِیعاً﴾...552

﴿یَجِبُ لِلْمُؤْمِنِ عَلَی اَلْمُؤْمِنِ أَنْ یَسْتُرَ عَلَیْهِ سَبْعِینَ کَبِیرَهً﴾...609

﴿یَجِبُ لِلْمُؤْمِنِ عَلَی اَلْمُؤْمِنِ أَنْ یُنَاصِحَهُ﴾...956

﴿یَجِبُ لِلْمُؤْمِنِ عَلَی اَلْمُؤْمِنِ اَلنَّصِیحَهُ﴾...958

﴿یَجِبُ لِلْمُؤْمِنِ عَلَی الْمُؤْمِنِ النَّصِیحَهُ لَهُ فِی الْمَشْهَدِ وَالْمَغِیبِ﴾...957

﴿یَجی ءُ یَومَ القِیامَهِ رَجُلٌ إلی رَجُلٍ حَتّی یُلَطِّخَهُ بِدَمٍ والنّاسُ فِی الحِسابِ﴾...747

﴿یَدُ اللَّهِ فَوقَ رُؤوسِ المُکَفَّرِینَ تُرَفرِفُ بالرَّحمَهِ﴾...921

﴿یُسْلَبُ مِنْهُ رُوحُ اَلْإِیمَانِ مَا دَامَ عَلَی بَطْنِهَا فَإِذَا نَزَلَ عَادَ اَلْإِیمَانُ﴾...381

﴿یُعَیِّرُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَبْداً مِنْ عِبَادِهِ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ فَیَقُولُ عَبْدِی﴾...720

﴿[أَوَّلُ مَا یُتْحَفُ بِهِ اَلْمُؤْمِنُ] یُغْفَرُ لِمَنْ تَبِعَ جَنَازَتَهُ﴾...337

﴿یُقَالُ لِلْمُؤْمِنِ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ تَصَفَّحْ وُجُوهَ اَلنَّاسِ فَمَنْ کَانَ﴾...801

﴿یَقُولُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ : یَا دُنْیَا مُرِّی عَلَی عَبْدِیَ اَلْمُؤْمِنِ بِأَنْوَاعِ اَلْبَلاَیَا﴾...31

﴿یَمُوتُ اَلْمُؤْمِنُ بِکُلِّ مِیتَهٍ، یَمُوتُ غَرَقاً، وَ یَمُوتُ بِالْهَدْمِ، وَ یُبْتَلَی بِالسَّبُعِ﴾...870

﴿یَنْبَغِی لِلْمُؤْمِنِ أَنْ لاَ یَخْرُجَ مِنْ بَیْتِهِ حَتَّی یَطْعَمَ فَإِنَّهُ أَعَزُّ لَهُ﴾....912

﴿یَنْبَغِی لِلْمُؤْمِنِ أَنْ یَخَافَ اَللَّهَ خَوْفاً کَأَنَّهُ مُشْرِفٌ عَلَی اَلنَّارِ﴾...499

﴿یَنْبَغِی لِلْمُؤْمِنِ أَنْ یَکُونَ فِیهِ ثَمَانِی خِصَالٍ وَقُوراً عِنْدَ الْهَزَاهِزِ﴾...528

﴿یُؤْتَی بِعَبْدٍ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ لَیْسَتْ لَهُ حَسَنَهٌ فَیُقَالُ لَهُ اُذْکُرْ﴾...755

ص: 628

فهرست مصادر

القرآن الكريم

فهرست مصادر

1- الآراء الفقهية للشيخ هادي النجفي تهران چتر دانش 1398ش.

2- اثبات الوصية للمسعودي

3- أجود البيان في تفسير القرآن للشيخ هادي النجفي، قم عطر عترت، 1391ش.

4- الاختصاص للشيخ المفيد (المتوفى 413)، صحّحه و علّق عليه عليّ أكبر الغفاري، قم: طبع جماعة المدرسين.

5- الأخلاق لأبي القاسم الكوفي، مخطوط نقلت عنه بواسطة مستدرك الوسائل.

6- الأربعون حديثاً في حقوق الاخوان لابن زهرة الحلبي، تحقيق: نبيل رضا علوان، قم، 1405ق.

7- الأربعون حديثاً في مَن يملأ الأرض قسطاً وعدلاً، هادي النجفي، قم: نشر الهداية 1411ق.

8- الارشاد للشيخ المفيد تحقيق مؤسسة آل البيت قم 1413ق.

9- ارشاد القلوب للشيخ الحسن بن أبي الحسن الديلمي، قم أفسيت منشورات الرضي.

10- أصل زيد الزراد لزيد الزراد.

11- أصل زيد النرسي لزيد النرسي

12- اعلام الدين في صفات المؤمنين للشيخ الحسن بن أبي الحسن الديلمي، تحقيق: مؤسسة آل البيت، قم، 1408ق.

13- أمالي الشيخ الطوسي، للشيخ الطوسي، تحقيق: قسم الدراسات الإسلامية مؤسسة البعثة، قم، 1414ق.

14- أمالي الصدوق، للشيخ الصدوق، مع ترجمته بالفارسية بقلم آية الله الحاج الشيخ محمّد باقر الكمره،اي طهران: اسلامية، 1404ق.

15- أمالي المفيد للشيخ المفيد تحقيق الحُسَيْن استادولي و علي أكبر الغفاري، قم: جماعة المدرسين، 403ق.

16- بحار الأنوار للشيخ محمّدباقر العلّامة المجلسي، بيروت.

17- بصائر الدرجات للشيخ أبي جعفر محمّد بن الحسن الصفار القمي (المتوفى 290)، صححه و علق عليه الحاج میرزا محسن کوچه باغي التبريزي أفست مكتبة آية الله المرعشي، 1404.

18- تحف العقول، لأبي محمّد الحسن بن علي بن شعبة الحراني، تحقيق: علي أكبر الغفاري، قم: جماعة المدرسين، 1404

19- تفسير الشيخ أبي الفتوح الرازي، للشيخ أبي الفتوح الرازي.

ص: 629

20- تفسير العياشي، لمحمّد بن مسعود العياشي.

21- تفسیر فرات لفرات بن إبراهيم الكوفي.

22- تفسير القمي، لعليّ بن إبراهيم بن هاشم القمي.

23- التفسير المنسوب إلى الإمام العسكري علیه السلام لمؤلفه.

24- التمحيص لأبي علي محمّد بن همام الإِسْکَافیُّ، تحقيق و نشر مدرسة الإمام المهدي علیه السلام قم، 1404.

25- تنقیح المقال للشيخ عبد الله المامقاني، الطبع الحجري.

26- التوحيد للشيخ الصدوق، صححه و علّق عليه السيّد هاشم الحسيني الطهراني، قم: جماعة المدرسين.

27- تهذيب الأحكام لشيخ الطائفة أبي جعفر محمّد بن الحسن الطوسي، حققه و علّق عليه: السيّد حسن الموسوي ،الخرسان طهران: دار الكتب الإسلامية، 1390ق.

28- ثواب الأعمال للشيخ الصدوق، صححه و علّق عليه علىّ أكبر الغفاري.

29- جامع الأحاديث، للشيخ أبي محمّد بن أحمد بن علي القمي الرازي، طبع ضمن مجموعة من مؤلفاته.

30- جامع أحاديث الشيعة ألّف تحت اشراف آية الحاج آقا حسين الطباطبائي البروجردي.

31- جامع الأخبار، للشيخ محمّد بن محمّد السبزواري، من اعلام القرن السابع، تحقيق: علاء آل جعفر، مؤسسة آل البيت 1414

32- جامع الرواة، للشيخ محمّد بن عليّ الأردبيلي الغروي الحائري، افست مكتبة آية الله المرعشي، 1403ق.

33- الجعفريات لمحمّد بن الاشعث، الطبع الحجري، طهران، 1370ش.

34- الخصال، للشيخ الصدوق، صححه و علق عليه: علي أكبر الغفاري، قم: جماعة المدرسين، 1403ق.

35- الدرة الباهرة من الأصداف الطاهرة، للشهيد الأوّل، مشهد: طبع الآستانة الرضوية المقدسة، 1365ش.

36- دعائم الإسلام للقاضي نعمان المصري أفست مؤسسة آل البيت.

37- الدعوات للقطب الراوندي، تحقيق: مدرسة الإمام المهدي عجل الله تعالی فرجه الشریف، قم، 1407

38- رجال الكشي، للشيخ الطوسي صححه: حسن المصطفوي جماعة مشهد، 1348ش، و تحقيق السيد مهدي الرجائي، طبع مؤسسة آل البيت 1404ق.

39- رجال النجاشي، لأبي العباس أحمد بن علي بن العباس النجاشي، قم: مكتبة الداوري، 1397ق، و تحقيق موسى الشبيري الزنجاني، قم: طبع جماعة المدرسين، 1407ق.

40- الرسالة السعدية، للعلّامة الحلّي، نقلت عنه بواسطة مستدرك الوسائل.

41- روضة المفيد للشيخ المفيد نقلتُ عنه بواسطة مستدرك الوسائل.

42- روضة الواعظين، لمحمّد بن فتال النيسابوري النجف مكتبة الحيدرية، 1386ق.

ص: 630

43- رياض الأبرار، للسيّد نعمة الله الجزائري نقلت عنه بواسطة مستدرك الوسائل.

44- السرائر، لابن ادريس الحلي، قم: جماعة المدرسين، 1410ق.

45- شرح فارسي شهاب الأخبار متنه للقاضي القضاعي، المقدمة والتصحيح والتعليق للسيّد جلال الدين المحدث ،الارموري طهران مرکز انتشارات علمي و فرهنگي 1361ش.

46- شرح عبدالوهاب على مائة كلمة الأمير المؤمنين علیه السلام لعبد الوهاب تصحیح میر جلال الدین الحسيني الارموي المحدّث، قم: جماعة المدرسين، 1390ق.

47- شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد المعتزلي تحقيق محمّد أبوالفضل إبراهيم، مصر.

48- صحيفة الإمام الرضا علیه السلام تحقیق: محمّد مهدي ،نجف المؤتمر العالمي للإمام الرضا علیه السلام 1406ق.

49- صفات الشيعة للشيخ الصدوق

50- طريق الوصول إلى أخبار آل الرسول صلی الله علیه و آله (المشيخة - الإجازات)، للشيخ هادي النجفي، قم: دار التفسير 1394ش.

51- طبّ الأئمة، للحسين بن بسطام و أخيه أبي عتاب.

52- طبّ النبي للشيخ أبي العباس المستغفري السمرقندي.

53- عدة الداعي لابن فهد الحلي، صححه و علّق عليه: أحمد الموحدي القمي، قم

54- عقاب الأعمال، للشيخ الصدوق، صححه و علق عليه علي أكبر الغفاري.

55- علل الشرايع للشيخ الصدوق النجف مكتبة الحيدرية، 1385ق.

56- عوالي اللئالي لابن أبي جمهور الأحسائي، تحقيق: الشيخ مجتبى العراقي.

57- عيون أخبار الرضا علیه السلام للشيخ الصدوق تصحيح السيد مهدي اللاجوردي، مكتبة طوس 1363ش.

58- الغارات لأبي إسحاق إبراهيم بن محمّد الثقفي (المتوفّى 283)، طبع میر جلال الدین الحسيني الارموي ،المحدث، طهران، 1395ق.

59- الغايات للشيخ أبي محمّد جعفر بن أحمد بن عليّ القمي، طبع ضمن مجموعة من مؤلفاته.

60- غرر الحكم و درر الكلم للآمدي

61- الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا علیه السلام ، تحقيق: مؤسسة آل البيت علیهم السلام.

62- الغيبة للشيخ الطوسي، مكتبة نينوى الحديثة، 1398ق.

63- الفهرست للشيخ الطوسي، صححه و علق عليه السيّد محمّد صادق آل بحرالعلوم.

64- قاموس الرجال للشيخ محمّدتقي التستري مدظله، قم: جماعة المدرسين.

65- قرب الاسناد للحيمري، الطبعة الأولى، 1370ق.

66- قضاء حقوق المؤمنين، لأبي عليّ بن طاهر الصوري، تحقيق حامد الخفّاف، مؤسسة آل البيت، 1408ق.

67- الكافي لمحمّد بن يعقوب الكليني، صححه و علّق عليه عليّ أكبر الغفاري، طهران.

68- كتاب جعفر بن محمّد بن شريح لجعفر بن محمّد بن شریح نقلتُ عنه بواسطة مستدرك

ص: 631

الوسائل.

69- كتاب الزهد للحسين بن سعيد الأهوازي

70- کشف المحجة، للسيّد عليّ بن طاووس الحسيني.

71- كنز الفوائد لأبي الفتح محمّد بن عليّ الكراجكي علّق عليه الشيخ عبدالله النعمة، 1410، والطبعة الأولى.

72- لبّ اللباب للقطب الراوندي نقلت عنه بواسطة مستدرك الوسائل

73- محاسبة النفس للسيد بن طاووس الحسيني.

74- المحاسن للبرقي.

75- المحجة البيضاء، للفيض الكاشاني، تحقيق على أكبر الغفاري، قم: جماعة المدرسين.

76- مرآة العقول، للعلامة المجلسي.

77- مستدرك الوسائل للميرزا حسين النوري، الطبع الحجري وطبع مؤسسة آل البيت.

78- مشكاة الأنوار في غرر الاخبار، لسبط الطبرسي، الطبعة الثانية النجف منشورات المكتبة الحيدرية 1385ق.

79- مصادقة الإخوان للشيخ الصدوق، مع الترجمة قم 1402ق.

80- معاني الأخبار للشيخ الصدوق، تصحيح علي أكبر الغفاري، قم: جماعة المدرسين.

81- معجم رجال الحديث لآية الله السيد أبو القاسم الخوئي قدس سره، الطبعة الرابعة.

82- معراج مؤمن، هادي النجفی اصفهان کانون پژوهش 1388ق.

83- المقنع للشيخ الصدوق

84- مكارم الأخلاق، لأبي نصر الحسن بن فضل الطبرسي، بيروت: الأعلمي، 1392ق.

85- من لا يحضره الفقيه للشيخ الصدوق، صححه وعلق عليه عليّ أكبر الغفاري، قم: جماعة المدرسين 1404ق.

86- مناقب آل أبي طالب لابن شهر آشوب ،السروي، تحقيق و فهرسة د. يوسف البقاعي، قم: ذوي القربى، الطبعة الثانية، 1427ق.

87- المؤمن للحسين بن سعيد الأهوازي، مدرسة الإمام المهدي عجل الله تعالی فرجه الشریف، قم، 1404ق.

88- النوادر للراوندي، طبع مع ثلاث رسائل أخرى لغيره، قم: مؤسسة دار الكتاب.

89- النهاية في غريب الحديث والأثر ابن اثیر، تحقيق: طاهر أحمد الزاوري و محمود محمّد الطناحي، قم: مؤسسه إسماعيليان، 1367ق.

90- نهج البلاغة تصحيح: صبحي صالح، بيروت.

91- الوافي، للفيض الكاشاني، اصفهان: مكتبة أمير المؤمنين علیه السلام.

92- وسائل الشيعة الشيخ محمّد بن الحسن الحر العاملي، طبع طهران في عشرين مجلد. و طبع مؤسسة آل البيت في ثلاثين مجلد.

93- ولایت و امامت هادي النجفي، قم، 1370ق.

94- الهداية للشيخ الصدوق

ص: 632

فهرست موضوعات

اهداء...3

تقدیم به قلم آیةالله حاج شیخ مهدی غیاث الدین نجفی قدس سره...5

تمهید به قلم مؤلف...15

روشم در این نوشتار...16

سند مؤلف به روایات مذکوره...17

پیشگفتار به قلم مترجم...19

مؤمن در هزار حدیث / 21

1- آیا به این راضی باشم که مرا امیرمؤمنان خوانند؟...23

2- آیا مؤمنيد؟...26

3- امتحان مؤمن...27

[امتحان مؤمن به درجه ایمانش است]...27

محبوب خدا مبتلاست...32

شدّت ابتلای مؤمن...37

آن که گرفتاری نبیند را خیری نیست...52

ملاک گرامی بودن مؤمن نزد خداوند به اندازه گرفتاری های اوست...55

آن چه مؤمنان دچارند و از آن چه برکنارند...58

مدح شکیبایی و خشنودی بر بلاء...68

آنان که از بلاء معافند...74

4- اتهام به مؤمن...76

5- رواکردن درخواست مؤمن...78

6- گردآمدن مؤمنان...81

7- بزرگداشت مؤمن سالخورده...87

ص: 633

8- پنهان شدن از دسترس مؤمن...90

9- خشمگین و خجل نمودن مؤمن...97

10- زندگی بخشیدن به مؤمن...98

11- ترساندن و زدن مؤمن...101

12- خبردار نمودن محبتِ خویش نسبت به مؤمن...105

13- ویژگی های مؤمن...107

14- انتخاب برآوردن درخواست مؤمن نسبت به غیر او از قربات است...110

15- اخلاق مؤمن...113

16- برادری مؤمنان...114

17- ادای حقوق مؤمن از ویژگی های دین آسان محمّدی است...121

18- شاد کردن قلب مؤمن...122

19- کمترین ملاک مؤمن بودن...138

20- خداوند نیکی مؤمن را مضاعف می کند...138

21- وقتی چهل مؤمن بر جنازه ای حاضر شوند...141

22- ورود مؤمن به قبر...142

23- مؤمنی که در حمایت خداوند است...142

24- افشای راز مؤمن...143

25- خوار کردن مؤمن...147

26- ناچیز انگاری مؤمن...153

27- بهره برداری کردن از برادر دینی در راه خدا...154

28- برگزیدن مؤمن...159

29- سیرنمودن مؤمن...160

30- یاری مؤمن مسافر...166

31- برترین مؤمنان...168

32- افطار به درخواست مؤمن...168

33- غيبت مؤمن...169

34- وام دادن به مؤمن...174

35- بزرگداشت مؤمن...177

36- زیرک ترین مؤمنان...181

37- لطف در حق مؤمن...183

38- خداوند به مؤمن اجازه سرافکندگی خویش را نداده است...186

39- به دین مؤمن حقیقی آسیب نرسد...189

ص: 634

40- انس مؤمن به ایمانش...193

41- ای پیامبر خدا من نخستین ایمان آورنده به تو هستم...198

42- نخستین پیشکش برای مؤمن...202

43- اهانت به مؤمن...203

44- آزار مؤمن...205

45- خیررسانی به مؤمن...207

46- بخل ورزیدن نسبت به مؤمن...209

47- نیکی به مؤمن...210

48- مژده هایی برای مؤمن...216

49- گریه و اشک مؤمن...235

50- بهتان بر مؤمن...235

51- روح ایمان مددکار مؤمن بوده و هنگام گناه دور می شود...237

52- تأیید مؤمن با روح الهی...240

53- تبسم به چهره مؤمن...241

54- سپر مؤمن...243

55- یاری نکردن مؤمن...243

56- خیرخواهی نکردن برای مؤمن...246

57- همسر دادن مؤمن...248

58- سلام دادن به مؤمن...252

59- سرزنش کردن مؤمن...254

60- غسل دادن مؤمن...257

61- رفع گرفتاری مؤمن...257

62- بوسيدن مؤمن...263

63- تلقين مؤمن...265

64- زدوده شدن گناه مؤمن...267

65- توبه مؤمن...270

66- سرشت مؤمن...277

67- خوب غذا خوردن در منزل مؤمن...278

68- مؤمن حج گزار حقیقی...280

69- دوستی با مؤمنان...284

70- بازداشتن حقوق مؤمن...289

71- حرص مؤمن به اطاعت...291

ص: 635

72- حرمت مؤمن...291

73- اندوه مؤمن...291

74- انتخاب های نیک خداوند بر مؤمن...293

75- خوش گمانی مؤمن به خداوند...295

76- دژ مؤمن...297

77- حقّ مؤمن بر برادرش...298

78- تب سهم مؤمن از آتش است...306

79- خدمت به مؤمن...307

80- تنها گذاردن مؤمن...308

81- تولّد مؤمن از کافر و بالعکس...309

82- آن چه در مؤمن نیست...311

83- ویژگی های مؤمن...313

84- آن چه بعد از مرگ مؤمن به او می رسد...318

85- آفرینش مؤمن...318

86- ترس مؤمن از خداوند...319

87- شرط عدم ثبت گناهان مؤمن...320

88- گناهان مؤمن آمرزیده می شود...324

89- آسایش مؤمن...327

90- سود گرفتن از مؤمن...328

91- بهار مؤمن...330

92- امیدواری مؤمن به بهشت...330

93- برگرداندن حرام توسط مؤمن...331

94- جلوگیری از غیبت مؤمن...331

95- رساندن درخواست مؤمن به حاکم...335

96- مدارا با مؤمن...337

97- سخن بر ضرر مؤمن...340

98- دیدار مؤمن...342

99- زیارت قبر مؤمن...346

100- آنات و لحظات مؤمن...349

101- فحش دادن به مؤمن...349

102- پوشاندن گناهان مؤمن...352

103- زندان مؤمن...355

ص: 636

104- گام برداشتن برای مؤمن...358

105- سیراب نمودن مؤمن...362

106- آرامش مؤمن...364

107- سلاح مؤمن...365

108- بدگمانی به مؤمن...366

109- دمخورده مؤمن...369

110- شرافت مؤمن...370

111- حکایت گرفتاری بر مؤمن...370

112- شاد شدن به لغزش مؤمن...373

113- شیطان و مؤمن...373

114- توصيف مؤمن...373

115- سرسختی و صلابت مؤمن....388

116- گمشده مؤمن...390

117- طعنه زدن به مؤمن...391

118- پیگیری لغزش مؤمن...393

119- سرشت مؤمن...394

120- دقت و زیرکی مؤمن...400

121- گمان مؤمن...401

122- ارائه کردار مؤمن بر پیامبر و ائمه اطهار علیهم السلام...401

123- عزّت و سربلندی مؤمن...402

124- خِرد سازوبرگ مؤمن...405

125- علامت های مؤمن...406

126- تندخویی مؤمن...409

127- على علیه السلام مهتر مؤمنان...409

128- عيادت مؤمن...410

129- پیوستگی کردار مؤمن تا مرگ...414

130- زیان اقتصادی زدن به مؤمن...414

131- غربت و بی کسی مؤمن...414

132- غصب دارایی مؤمن...417

133- خشم مؤمن...419

134- تيزبينى مؤمن...421

135- تنگدستی مؤمن...422

ص: 637

136- کشتن مؤمن...428

137- برآوردن نیاز مؤمن...431

138- پرداخت و بخشش بدهی مؤمن...436

139- کمی تعداد مؤمنان...437

140- ثبت اعمال نیک مؤمن قبل بیماری در بیماری...441

141- پوشاندن جسم مؤمن...444

142- پوشاندن لغزش گناهان مؤمن توسط خداوند...446

143- مهرورزی با مؤمنان...448

144- راه چشیدن طعم محبت الهی توسط مؤمن...449

145- چه وقت ،مؤمن مؤمن شمرده می شود...451

146- مؤمن نیستی مگر وقتی که...451

147- خداوند از غیر مؤمن نپذیرد...452

148- خداوند از چه چیز مؤمن حسابرسی نمی کنند...455

149- پیشکش خداوند به جای نابینایی مؤمن...456

150- وقتی مؤمن هواي مولایش را بر خواهش دلش مقدّم می دارد...456

151- گفتار مؤمن...457

152- حقوق مؤمن بر خداوند...458

153- وجه تسميه مؤمن...460

154- مؤمن دینش را از روی نظر خویش بر نمی گزیند...463

155- سرگرمی مؤمن...464

156- آن چه مؤمن را بی ابّهت می کند...464

157- مؤمن به خشنودی خود می میرد...464

158- آن چه خداوند به واسطه مؤمن دور می کند...465

159- آن چه بعد از مرگ به مؤمن می رسد...468

160- مَثَل مؤمن...469

161- محاسبه نفس مؤمن...469

162- بيمارى مؤمن...470

163- گام برداشتن برای حاجت مؤمن...472

164- مصافحه با مؤمن...476

165- آداب خوردن و نوشیدن مؤمن...480

166- نجاتبخش مؤمن...482

167- در دل داشتن بدی برای مؤمن...482

ص: 638

168- یاری مؤمن حتی به اندازه یک بند کفش...482

169- آن که مؤمنی را از حاکم هراسان کند...483

170- آن که با وجود مؤمن گرسنه شب را سیر سپری کند...484

171- آن که تامین زندگی یک خانوار مؤمنان را بپذیرد...484

172- آن که به دستورات الهی عمل کند مؤمن واقعیست...485

173- آن که ضد مؤمنی سخنی گوید...486

174- مؤمن ،جوان قاری قرآن...486

175- آن که مؤمنی را از سکونت در خانه اش منع کند...488

176- آن که چیزی را از مؤمن منع...488

177- آن که گرفتاری مؤمنی را رفع کند...491

178- مؤمن حقیقی کیست؟...492

179- مرگ مؤمن...495

180- مرگ فرزند مؤمن...497

181- مؤمن در دینداری از کوه سرسخت تر است...499

182- مؤمن سست...500

183- مؤمن خِردورز...501

184- مؤمن بین ترس و امید...502

185- مؤمن بین نعمت و لغزش...505

186- مؤمن بردبار...505

187- مؤمن رحمت بر مؤمن است...506

188- مؤمن بزرگ خاندان خود...510

189- مؤمنان دو گروهند...510

190- مؤمن علوی و هاشمی...512

191- حالات مؤمن هنگام مرگ...514

192- مؤمن در صلب کافر...546

193- مؤمن حسادت نمی ورزد...547

194- مؤمن گرسنه از خانه خارج نمی شود...549

195- مؤمن ستم نمی کند...550

196- مؤمن از یک سوراخ دو بار گزیده نمی شود...550

197- مؤمن سست در آخرالزّمان...550

198- مؤمن از سرگرمی (بی فایده) دور است...551

199- مؤمن با وضو مشغول تعقیب است...552

ص: 639

200- مؤمن ناسپاسی می شود...553

201- مؤمن و نماز...555

202- مؤمن و عُجب...556

203- مؤمن يتيم...560

204- جهاد نفس مؤمن...561

205- نیاز مؤمن به سه چیز...562

206- مؤمن با پاگذاری بر قبرش آسودگی می آید...562

207- معرفت آسمانیان به مؤمن...563

208- مؤمن منکر را به دل انکار می کند...563

209- مؤمن وصیّت می کند...564

210- درجات و مقامات هفتگانه مؤمنان...564

211- پیمان مؤمن...565

212- نفس مؤمن...567

213- سودمندی مؤمن...568

214- يارى مؤمن...571

215- خیرخواهی مؤمن...572

216- نگاه به چهره مؤمن...575

217- دیدگاه مؤمن...576

218- نورانیت مؤمن...577

219- خواب مؤمن عبادت است...577

220- قصد گناه مانع رزق...578

221- قصد مؤمن...579

222- قول و قرار مؤمن...584

223- جدایی مؤمن...586

224- ای علی! مؤمن تو را دشمن نمی شمارد و ،منافق دل به دوستی تو نمی سپارد...591

فهرست ها/ 593

فهرست احادیث...595

فهرست مصادر...629

فهرست موضوعات...633

ص: 640

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109