نقشه ی نقش بر آب : مروری بر بیانات حضرت آیت الله العظمی سیدعلی خامنه ای (مدظله العالی) رهبر معظم انقلاب اسلامی پیرامون فتنه سال 88

مشخصات کتاب

عنوان و نام پديدآور : نقشه ی نقش بر آب : مروری بر بیانات حضرت آیت الله العظمی سیدعلی خامنه ای (مدظله العالی) رهبر معظم انقلاب اسلامی پیرامون فتنه سال 88./ به کوشش [پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله خامنه ای].

مشخصات نشر : تهران: انقلاب اسلامی، 1394.

مشخصات ظاهری : 248ص.؛5/14×21س م.

شابک : 80000ریال:978-964-2951-25-3

وضعیت فهرست نویسی : فاپا(چاپ هشتم).

يادداشت : چاپ اول:1390(فیپا).

يادداشت : چاپ هشتم.

موضوع : خامنه ای، سید علی، رهبر جمهوری اسلامی ایران، 1318 - -- دیدگاه درباره فتنه و فتنه انگیزی.

موضوع : خامنه ای، سید علی، رهبر جمهوری اسلامی ایران، 1318 - -- دیدگاه درباره انتخابات

موضوع : خامنه ای، علی، رهبر جمهوری اسلامی ایران، 1318 - -- پیام ها و سخنرانی ها

موضوع : روسای جمهور -- ایران -- انتخابات -- 1388

موضوع : ایران -- سیاست و حکومت -- 1388

ایران -- تاریخ -- جمهوری اسلامی، 1388 -- جنبش سبز

شناسه افزوده : پايگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت الله العظمی سيدعلی خامنه ای (مد ظله العالی)

رده بندی کنگره : DSR1692 /ف2 ن7 1394

رده بندی دیویی : 955/0844

شماره کتابشناسی ملی : 2 3 0 4 8 9 9

ص: 1

اشاره

بسم الله الرحمن الرحیم

ص: 2

ص: 3

نقشه ى نقش برآب

مرورى بر بيانات

حضرت آيت الله العظمى سيّد على خامنه اى (مدّظلّه العالى)

رهبر معظّم انقلاب پيرامون فتنه سال 88

ص: 4

مقدّمه

برقرارى نظام جمهورى اسلامى به تعبير رساى بنيانگذار آن، حضرت امام خمينى (ره)، از نعمتهاى بزرگ الهى بر مردم اين سرزمين و تمامى مستضعفين جهان بوده است. مرورى بر تاريخ پرافتخار اين نهضت و شكل گيرى نظام مقدّس جمهورى اسلامى به روشنى نقش و تأثير اصل مترقّى ولايت فقيه و رهبرى حكيمانه ى حضرت امام (ره) و پس از آن حضرت آيت الله العظمى سيّد على خامنه اى، رهبر انقلاب اسلامى، را در هدايت انقلاب در كوران حوادث گوناگون روزگار نشان مى دهد.

مؤسسه ى پژوهشى فرهنگى انقلاب اسلامى كه وظيفه ى حفظ و نشر آثار مقام معظّم رهبرى را بر عهده دارد، در اجراى همين وظيفه اقدام به انتشار كتابهاى موضوعى به منظور نشر بيانات، ديدگاه ها و رهنمودهاى معظّم له در مقاطع، مناسبتهاى و موضوعات مختلف مى نمايد.

سال 1388 يكى از مهمترين مقاطع تاريخ انقلاب اسلامى ايران به شمار مى رود.

ص: 5

بروز فتنه ى بزرگ و سازمان يافته اى كه دشمنان قسم خورده ى اين انقلاب و سرزمين، سالها براى آن برنامه ريزى و آماده سازى كرده بودند كشور و همه ى آحاد جامعه را در معرض آزمونى بزرگ و سرنوشت ساز قرار داد.

به مدد لطف و عنايت الهى و بركات خون شهيدان و با رهبرى حكيمانه و بى نظير مقام معظّم رهبرى، حضرت آيت الله العظمى خامنه اى، انقلاب اسلامى اين گردنه ى دشوار را پشت سر نهاد.

كتاب حاضر حاوى فرازهاى مهمى از رهنمودهاى معظّم له در طول يك سال و نيم گذشته و حاوى درسهايى ماندگار از اين دوران حسّاس است.

ومن الله التوفيق

ص: 6

فهرست مطالب

مقدمه 15

فصل اول: دهمين انتخابات رياست جمهورى 23

1. اهميت انتخابات 23

1.1. انتخابات، پايه نظام اسلامى است 23

1.2. مسئله ى حساس مهمِ سرنوشت ساز كشور 25

1.3. آزمون بزرگ ملت ايران در چشم دشمن 26

1.4. آبرو و وسيله عزت ملى 26

1.5. شاخص رشد ملى ما 36

2. چالش 38

2.1. تلاش دشمن براى تعطيل يا سرد كردن انتخابات 38

2.2. سعى دشمنان براى بدنام و مخدوش كردن چهره انتخابات 39

3. وظيفه مردم 40

3.1. حضور در انتخابات با همه قوا و نشاط 40

3.2. انتخاب فرد اصلح 43

3.3. مراقبت از ايجاد مجادله و درگيرى بين هواداران 45

4. وظيفه نامزدها 47

ص: 7

4.1. توجه به حفظ اقتدار ملت ايران در تبليغات، اظهارات و حضور خود 47

4.2. متوصل نشدن به نفى ديگرى براى اثبات خويش 48

4.3. رعايت چهارچوبهاى شرعى در مناظرات و نطقهاى خود 48

4.4. جلوگيرى از تبديل اختلاف نظرها به اغتشاش و درگيرى 48

4.5. رعايت انصاف در عملكرد و تبليغات 49

5. آسيب شناسى 49

ناسپاسى برخى دوستان و تكرار حرفهاى دشمن براى خدشه در انتخابات 49

6. موضع رهبرى در انتخابات رياست جمهورى 51

7. پيش بينى؛ شركت با شور، با علاقه و صميمى مردم در انتخابات 53

فصل دوم: مواضع رهبرى پس از انتخابات تا نماز جمعه 29 خرداد 55

1. تبيين و تحليلها 55

1.1. اثبات مصونيت ايران در برابر تهاجم سياسى و روانى 55

1.2. نمايش حكم فرمايى مردم سالارى در نظام اسلامى و به رخ عالم كشيدن آن 56

حضور مردم در خيابانها بدون درگيرى 57

قاعده مردم سالارى؛ تقدم اكثريت براقليت در مقام عمل 57

مردم سالارى دينى، راه سوم! 58

1.3. بى نظير بودن انتخابات دهم 60

1.4. حضور مردم پاى صندوق رأى، در مواقعى كه كشور احتياج به فريادرس مقابل بدخواهان دارد 60

1.5. آشكارى اميد و شادابى مردم و اعتماد آنها به جمهورى اسلامى 61

1.5. نمايش تعهد جمعى همه ى آحاد و شور، شعور و تعهد سياسى جوانان 62

1.7. تعلق همه ى رأى دهندگان چهار نامزد به جبهه ى انقلاب 63

1.8. تعلق همه ى كانديداها به نظام 63

1.9. آزاد، جدى و شفاف بودن رقابتها 64

1.9.1. نقاط مثبت مناظرات 65

1.9.2. آسيبها و عيوب مناظرات 68

2. آسيب شناسى 70

2.1. تصور اينكه 24 ميليون يك طرفند و 14 ميليون طرف ديگر 70

ص: 8

2.2. تبديل فضاى مردم سالارى بعد از انتخابات به فضاى خصومت و تقابل 71

2.3. تلاش بعضى افراد براى از بين بردن آرامش و وحدت ملى 72

2.4. رسيدن دامنه افرطى گرى نخبگان سياسى به جاهاى بسيار حساس... 74

3. توصيه ها 74

3.1. حمايت يك پارچه ى همه از رئيس جمهور منتخب و كمك به او 74

3.2. حفظ اتحاد ملى و جلوگيرى از انشقاق و دشمنى 75

3.3. كمك نكردن به تشنج آفرينى 76

3.4. حلم و بردبارى و ترويج آن ميان نخبگان و آحاد مردم 76

3.5. موضع صريح گرفتن (نخبگان) 77

4. جهت گيرى دشمن 77

4.1. تلاش براى نمايش انتخابات به عنوان دعواى بين طرفداران و... 77

4.2. ترديد در انتخابات و در هم شكستن اعتماد مردم به نظام و هدف آنها 78

4.3. تلاش براى موج سوارى با مشاهده ى اعتراض بعضى نامزدها 79

5. تذكرات 80

5.1. دو جناح و دو گروه همديگر را عصبانى نكنند 80

5.2. مخدوش و خراب نكردن رأى چهل ميليونى 81

5.3. يادآورى آخرين وصاياى امام (ره) 81

5.4. مشاهده دست هاى دشمن 82

6. هشدارها 82

6.1. هوشيارى و مواظبت براى جلوگيرى از اشتباه 82

6.2. خاتمه دادن به اردوكشى خيابانى 83

7. راهكار، رسيدگى از راه قانونى 84

فصل سوم: حوادث پس از انتخابات 89

1. فتنه، ماهيت حوادث بعد از انتخابات 89

1.1. معناى فتنه 90

1.2. توطئه هاى پشت فتنه سال 92 88

1.3. نقش جوانان در به سامان رساندن فتنه 94 88

1.4. عبور از فتنه سال 88 يك امتحان الهى براى دستيابى به تعالى و ترقى 94

2. ماجرا 96

ص: 9

2.1. شروع طراحى ها و برنامه ريزى دشمن از قبل از انتخابات 97

2.2. تجاوب (پاسخ دادن) نسبى جمعى از مردم تهران 99

2.3. زير سوال رفتن اصل حضور مردم در انتخابات بدون استدلال و به دروغ 99

2.4. دخالت دشمن 101

2.5. وقوع برخى تخلفات و جنايات در خلال حوادث پس از انتخابات 104

3. كليد فهم، اصلى و فرعى كردن حوادث پس از انتخابات 104

4. بازيگران 106

4.1. كارنامه مردم و خواص 106

4.2. كارنامه نامزدهاى معترض و هواداران 109

4.3 و 4.4. اغتشاشگران 114

4.5. نقش دشمن 114

4.6. نيروهاى امنيتى، انتظامى و بسيج 118

4.7. رسانه هاى داخلى 118

5. راهكارها 122

5.1. پايبندى به قانون و پرهيز از قانون 122

5.2. ابراز اعتماد نخبگان به نظام 125

5.3. كسب بصيرت 126

5.4. روشنگرى و بصيرت بخشى 128

5.5. تلاش براى حفظ آرامش در جامعه 129

5.6. حفظ درهم تنيدگى ابعاد جمهورى اسلامى 132

5.7. ايجاد فضاى حسن ظن و برادرى در جامعه 134

5.8. فراموش نكردن اصول 137

5.9. برخورد صحيح با نظرات مخالف 138

5.10. اتحاد مردم و جريانهاى سياسى در برابر مخالفان نظام و كشور 141

5.11. پرهيز از شايعه پراكنى عليه مسئولان و ايستادگى در برابر جنگ روانى 144

6. مواضع نظام 145

6.1. انجام رسيدگى به اعتراضات تنها از طريق قانونى 145

6.2. برخورد با اخلالگران و مجرمان 146

6.3. برخورد با مجرمان پشت پرده حوادث 146

ص: 10

6.4. حمايت از آسيب ديدگان جانى، مالى و آبرويى 148

6.5. محاسبه اقدامات و مواضع خصمانه بيگانگان در روابط آينده 148

6.6. برخورد با تخلفات و جنايات صورت گرفته در خلال حوادث 149

6.7. پايبندى به جذب حداكثرى و دفع حداقلى 150

7. پيام ها، تجربه ها و درسها 152

7.1. قدرت جمهورى اسلامى در به صحنه آوردن مردم 152

7.2. اثبات جمهوريت نظام 154

7.3. وجود اعتماد متقابل ميان مردم و نظام اسلامى 155

7.4. وجود نشاط و اميد در مردم 157

7.5. هوشيارى و بيدارى ملت 158

7.6. امكان ضربه زدن دشمن حتى در بهترين شرايط 158

7.7. وجود خطرهاى بزرگ پس از پيروزيهاى بزرگ 160

7.8. تغيير اولويت دشمن به مواجهه نرم با جمهورى اسلامى 162

7.9. آشكار شدن عظمت نظام و انقلاب اسلامى براى دشمن 164

7.10. احتمال منتهى شدن لغزشهاى كوچك به لغزشهاى بزرگ... 165

7.11. امكان متوجه نبودن كسى كه در داخل، محور توطئه قرار گرفته است 167

7.12. نمايش تبديل نظام به يك مجموعه ضد ضربه و مصون از.... 168

7.13. شناختن ضعف هايمان 171

8. سرانجام 171

8.1. حل شدن حوادث در هاضمه ى نظام 171

8.2. حماسه 9 دى 172

8.3. حماسه 22 بهمن، اتمام حجت بر همه! 177

8.4. اثبات ماندگارى انقلاب اسلامى 179

8.5. اثبات ايستادگى ملت ايران 181

8.6. تقويت بيشتر جمهورى اسلامى 182

8.7. گشوده شدن فصل تازه اى در بصيرت ملت ايران 183

فصل چهارم: كسب بصيرت 185

1. معنا و ابعاد بصيرت 185

2. سطوح بصيرت 186

ص: 11

3. اهميت بصيرت 192

4. ضرورت بصيرت 194

4.1. هوشيارى در برابر فريبكارى دشمن 194

4.2. احتياج هرگونه حركت عمومى به بصيرت عمومى 195

4.3. زندگىِ پيچيده ى اجتماعىِ امروز 197

4.4. تشخيص دوست از دشمن 198

4.5. مشتبه شدن حق و باطل 200

5. مصاديق 201

5.1. شناخت استكبار 201

5.2. شناخت جمهورى اسلامى و سخن تازه اى كه در عرصه سياسى... 207

5.3. غافل نشدن از تلاش دشمن براى ايجاد اختلاف 208

5.4. خطا نكردن در شناخت دوست از دشمن 210

5.5. لحظه شناسى 211

5.6. پرهيز از افراط و تفريط 212

6. نتيجه فقدان بصيرت 213

6.1. وارد شدن بلاهايى بر ملت ع ها و خطا بر اثر بى بصيرتى 213

5.2. احتمال قدم گذاشتن در راه بد ولو با نيت خوب 214

6.3. صحبت به نفع دشمن در عين نداشتن نيت بد 214

7. الزامات كسب بصيرت 215

7.1. حفظ هوشيارى بيش از پيش 215

7.2. شجاعت در فهم و نترسيدن از اهل فتنه 218

7.2.1. اختلال در فهم انسان در صورت وجود ترس 218

7.2.2. ضرورت تقوا و نترسيدن از اهل فتنه 219

7.2.3. شجاعت امام خمينى (ره) و ملاحظه كار نبودن او 220

7.2.4. تلاش اهل فتنه و دشمن براى نشاندن ترس خود در دل نخبگان 220

7.2.5. كنار كشيدن به هنگام فتنه 222

7.3. توكل، اعتماد و حسن ظن به خداى متعال 223

7.4. تلاش براى افزايش آگاهى 223

7.5. تلاش و مجاهدت 224

ص: 12

7.6. شاخص قرار دادن عقل و خرد 224

7.7. لحظه شناسى 225

7.8. برنامه ريزى بلندمدت براى بصيرت يافتن 226

8. معيار؛ توجه به خشمگينى و شعف دشمنان 227

9. وظيفه خواص؛ فهم و تبيين حقايق و ايجاد بصيرت در خود و ديگران 228

فصل پنجم: جنگ نرم 231

1. جنگ نرم؛ داراى خطرى برابر با جنگ نظامى 231

2. منشأ جنگ نرم؛ شكست دشمن در مواجهه سخت با نظام و عميق و... 232

3. معناى جنگ نرم 233

4. هدف دشمن از جنگ نرم 234

5. خطوط اصلى در جنگ نرم 234

5.1. غبارپراكنى در فضاى سياسى كشور 234

5.2. اختلاف و تفرقه در جامعه 236

5.3. خدشه در نشانه هاى اميد و القاى يأس به جامعه 237

5.4. انصراف ذهن مردم از دشمنى دشمن 240

6. راههاى مقابله با جنگ نرم دشمن 241

6.1. ايجاد بصيرت و تدبير 241

6.2. اتحاد مردم در مقابل مخالفان انقلاب و استقلال كشور 242

7. دانشجويان؛ افسران جوان جبهه جنگ نرم 242

7.1. معناى افسرى 242

7.2. الزامات افسرى در جبهه جنگ نرم 243

8. نقش اساتيد در فرماندهى جبهه جنگ نرم 244

9. نقطه پايان؛ پيشرفت و رسيدن ما به اقتدار همه جانبه 246

ص: 13

ص: 14

مقدمه

(از محمّدحسين صفار هرندى)

بسم الله الرحمن الرحيم

ايستاده در جايگاه خطيب جمعه، پيشاروى هزاران تن از مؤمنان نمازگزار فرمود:

«تن دادن به مطالبات غيرقانونى زير فشار، شروع ديكتاتورى است... اين تصوّر غلط است كه بعضى خيال كنند با حركات خيابانى، يك اهرم فشارى عليه نظام درست مى كنند و مسئولين را مجبور مى كنند تا به عنوان مصلحت، زير بار تحميلات آنها بروند... بنده زيربار بدعتهاى غيرقانونى نخواهم رفت. امروز اگر چهارچوب هاى قانونى شكسته شد، در آينده هيچ انتخاباتى مصونيت نخواهد داشت»

يك هفته از انتخابات 22 خرداد سپرى شده بود و هفت روز سراسر هيجان، التهاب، حيرت و ترديد و آشوبى كه از برخى دل هاى بيمار و كينه جو برمى آمد و در شعله هاى خشم جماعتى بازى خورده و غفلت زده زبانه مى كشيد و به جان شهر شرر مى زد. و آنك در هفتمين روز، امام مردم در ميعاد آدينه، از فراز منبر جمعه، با امّت خويش سخن مى گفت. كلامش، زبان حال و ترجمان بغض فروخورده و دل دردمند مردمانى بود كه آرزو

ص: 15

داشتند به شكرانۀ حماسه بزرگ انتخابات كه با ثبت ركورد چهل ميليونى حضور به دست آمده بود، جشن پيروزى برپا كنند اما با دريغ و افسوس لحظه هاى ناب اين ايام را لگدكوب تمنّاهاى شيطانى اهالى توهّم مى يافتند.

راهبر، امّا در آيينه حكمت و تجربه، آتش فتنه اى را مى ديد كه آتشگيره هاى آن جهل بود و عصبيّت و عقده هاى انباشته شده در سينه ى پركينه ى دشمنان خارجى و ضدانقلابيون و نيز انقلابيون پشيمان و به تجديدنظر رسيده در حقانيت راه طى شده.

«آقا» مى ديد كه دغدغه هاى بيست سال پيش او، چگونه اكنون جامه تحقق بر تن كرده و تهاجم نرم دشمن، آتش به خرمن ايمان و وفادارى جماعتى از دوستان ديروز - مدعيان پرادعاى انقلاب - افكنده و آنان را در مرداب هواهاى نفسانى، رفاه زدگى و غوطه در چرب و شيرين دنيا زمين گير كرده است.

در اين بيست سال پس از كوچ روحانى آن راحل عظيم - كه رضوان خدا نصيب او باد - بارها هشدار داده و بر خواص و عوام نهيب زده بود كه از كيد اهريمن غافل نباشند كه اين بار، آنچه بيش از هرچيز، آماج ضربات كين توزانه ى دشمن قرار مى گيرد، آرمان ها و ارزش هاى اعتقادى و انقلابى ملت است و هيچ كس از اين تيرباران فرهنگى خصم در امان نيست، مگر آنان كه در روزگار فتنه، خود را به سلاح «بصيرت» و سپر «صبر» تجهيز كرده باشند و اين زلال كلام امير (ع) بود كه بر زبان نايب امام عصر (عج) جارى مى شد و گوش جان مخاطبان حق پذير را مى نواخت: «الا و لا يَحملُ هذا العَلَم الّا اهلُ البصر و الصّبر» ايها الناس! شما را به روشن بينى و تعبّد فرا مى خوانم كه جز از اين راه، شما را ياراى بر دوش كشيدن بار سنگين ايمان و پايدارى در ايام فتنه نيست. باور دشمن، اين بود كه با گذشت سى سال از

ص: 16

ظهور انقلاب و سپرى شدن دو دهه از رحلت خمينى كبير (ره)، ديگر رمقى در جان نظام اسلامى نمانده و اينك موسم انتقام از آيين امام فرا رسيده است. تاريخ گواهى داده است كه برخلاف رهبران نخست هر نهضت كه موسس و بنيانگذارند، پيش روى رهبران ثانى، راه، بسى دشوار و پرسنگلاخ است و اين فرصتى است تا به نام مصالح انديشى، راهبر را ناگزير از تن دادن به شرايط ناخواسته و ناگوار سازند.

فريب خوردگان دشمن پيش از اين گفته بودند كه چاره را بايد در نظريه «فشار از پايين و چانه زنى در بالا» جست. و اكنون عرصه را براى عملى ساختن اين ترفند شيطانى فراهم يافتند. با خود انديشيدند كه نظام از جماعت خشمگين به فرياد آمده در كف خيابان، متزلزل مى شود. پس به جاى پى گيرى قانونى شبهه ى تقلب در محافل و مراكز رسمى حكومت، فريب خوردگان بازى تقلب را بايد به كوى و برزن فراخواند و پشتوانه لشكر اعتراض و اغتشاش را مقدمه اى براى تسليم انقلاب مردم در برابر خواسته هاى غيرقانونى خويش قرار داد.

يك بار در واقعه 18 تير 78 اين ترفند را آزموده بودند. وقتى آتش فتنه در آن چند روز طوفانى از هر سوى شهر زبانه كشيد، نفراتى از موجهين را ظاهراً با پيام مصلحت انديشى و در باطن، براى به تسليم كشاندن جانشين امام، نزد ايشان گسيل داشتند. پيك ها، حرف هاى خود را از موضع دلسوزى! بيان داشتند و پاسخ شنيدند كه: با قبول اين پيشنهادها، كه بوى تسليم در برابر باج خواهى دشمن از آن به مشام مى رسد، آيا خود شما، از اين پس حاضريد پشت سر من نماز بگذاريد؟!

همان روز بود كه رهبر در اجتماع شورانگيز دانشجويانى كه برخى از آنان زخم فاجعه ى اسفبار 18 تير را بر تن و دل داشتند، پس از تبيين صحنه

ص: 17

و رويارويى دو جبهه كه يكى وفادارى به انقلاب و راه امام را مقصد خويش گرفته بود و ديگرى كمر به هدم ارزش هاى برآمده از اسلام و انقلاب بسته بود، دل گفته هاى تا آن روز ناگفته را در قالب گزارش به محضر مولا و سيد خويش (حضرت صاحب الامر (عج) عرضه داشتند... شد آنچه بايد مى شد. فرداى آن روز بود كه مردم شهر خود، براى برچيدن بساط فتنه، آستين بالا زدند و ساعاتى نگذشت كه طومار فتنه گران به دست مردم درهم پيچيده شد.

سال 88، از آن واقعه ى تيرماه 78 يك دهه گذشته بود. بار ديگر مردم در برابر آزمونى دشوار قرار گرفته بودند. پيروان نظريه ى فشار و چانه زنى، اين بار صريحتر فرمان صادر كرده بودند: «تجمع و آشوب در خيابان، چانه زنى و كسب امتياز در بيت رهبرى». همه چيز در خدمت اين انديشه پليد، به ميدان آورده شد؛ از لشكر بى خبر و غافل، تا انواع امكانات رسانه اى و تداركات ضرورى براى اغتشاش و بلوا و دستمايه فريبى به وسعت و بزرگى «اتهام تقلب در انتخابات». دشمن اين بار بسى پيچيده تر و با بهره گيرى از تجربيات رنگارنگ انقلاب هاى مخملى وارد عمل شد و هر روز شيوه اى تازه در پيش گرفت. مدعيان غافل نيز دست در دست شيطان گذاشتند. تكيه بر نمادى كه ريشه در اعتقادات شيعى و عاطفى مردم داشت، عامل انسجام بخش جمع هاى پراكنده اى بود كه بسيارى از آنها نيرنگ تقلب را باور كرده بودند. سحره ى فرعون با چيره دستى هر چه تمامتر، صحنه را آراسته و زمينه باورپذيرى دروغ را در اذهان ساده و بى اطلاع فراهم كرده بودند. اهالى جبهه حق امّا، با دلى پرخون و در عين حال اميدوار به فضل و نصرت پروردگار، اعجاز الهى را به انتظار نشسته بودند تا همچون عصاى موسى (ع) اژدهاگون، مارهاى خوش خط و خال ساحران را ببلعد.

ص: 18

آبشار كلام بصيرت افزاى پيشواى ملت در روز 29 خرداد و از آن پس تا هشت ماهى كه در خيابان ها، جدال بر سر آينده جهان، جريان داشت، باطل السحر همه نيرنگ هاى جادويى شيطان بزرگ و اصحاب ريز و درشت داخلى و خارجى اش شد.

اگر جارى حكمت آقا در خطبه هاى على گونه ى جمعه 29 خرداد نبود، چگونه متصور بود كه طى يك روز ظرفيت فتنه و آشوب به يك دهم تقليل پيدا كند؟ آرى، نود درصد آنها كه تا روز قبل سياهى لشكر بلواى خيابانى شده بودند، با غيرشرعى و غيرقانونى تلقى شدن اين كار در كلام خطيب آن روز جمعه، ديگر به قافله ى اهل غفلت نپيوستند.

در آن هشت ماه سرنوشت ساز و از آن پس نيز تا امروز، سخنان مقتداى مردم، در جمع ها و مناسبت هاى مختلف، هر يك، نسخه اى براى درمان دردى و چاره اى براى شكستن بن بستى و پاسخى براى پرسش ها و ابهامات برجامانده در دلها بوده است. گفته هاى ايشان كه با چينش هنرمندانه كلمات و عبارات، همچون هميشه همراه است، در اين دوره زمانى از پيوستگى معنايى و ترتيب و انسجام خاصى بهره مى گيرد، آن گونه كه مى توان از خلال كلام ايشان، عمق تاريخ و حوادث و رويدادهاى آن ايام را مرورى عالمانه كرد.

علاوه بر اين، در بازخوانى اين گفتارهاى پى درپى، بر چگونگى راهبرى جامعه در قضاياى فتنه نيز مى توان آگاهى يافت. اگر چه رمز و رازهاى هدايت كشتى انقلاب به دست سكاندار حكيم آن را صرفاً در كلام او نمى توان جست و بايد نقبى به ديگر وجوه اين راهبرى كه در مكتوبات، انتصابات، تصميمات، ارتباطات و اقدامات ايشان مستتر است، گشوده شود، با اين همه، حقايق بسيارى درباره مسائل دوران فتنه در سخنان مشحون از حكمت و صداقت رهبرى پرهيزگار انقلاب نهفته است كه مطالعه چندباره

ص: 19

آن را اجتناب ناپذير مى كند.

مسائلى از قبيل: معيارها و شاخص هاى انتخاب آگاهانه و مسئولانه، تأكيد بر قانون به مثابه اصلى ترين وسيلۀ عبور از اختلافات دل آزار، يادآورى ضرورت پرهيز از تشنج و برخورد احساساتى، دورى از فضاى سوءظن و شايعه، تكيه بر وحدت و انسجام بر پايه اصول انقلاب اسلامى، دعوت همگان به اجتناب از پيروى هواى نفس، تأكيد بر حفظ حقوق همگان و پرهيز از ظلم، حتى به متهمان و مجرمان، ضرورت شناخت دشمن و درنيفتادن به دام وسوسه هاى شيطانى او، داشتن مرزبندى با بيگانگان معاند و عناصر ضدانقلاب، اصرار بر موضع حق و تسليم ناپذيرى در برابر زياده خواهان و باجگيران، رونمايى از ترفندهاى پنهان دشمنان براى بر هم زدن انسجام ملت، تأكيد بر اهميت آگاهى به منزله ابزار خنثى سازى عمليات روانى دشمن، پاسدارى از مرزهاى اعتقادى، اخلاقى و معنوى جامعه، پرهيز مسئولان و مقامات كشور از تشديد و عمده كردن اختلافات فيمابين، القاى اميد و اجتناب از يأس، تكيه بر بصيرت و تقوا به مثابه كارآمدترين سلاح مقابله با فتنه، تقويت روحيه ى همگانى و وعده نصرت الهى، تلنگر به خواص جامعه براى عقب نماندن از حركت عمومى ملت، تذكر درباره افراط و تفريطها و دوست را به جاى دشمن فرض كردن به خاطر خطاهاى خرد و اندك، نصيحت و اندرز به راه گم كردگان و دميدن روح اميد در عناصر نادم و توبه كار از گذشته ناصواب، تأكيد بر حفظ آرامش و امنيت كشور، لزوم عبرت آموزى از گذشته و درس گرفتن از تاريخ، تمركز بر تبليغ و تبيين براى زدودن شبهات و ترديدها، اعلام آمادگى براى قبول انتقادات، غيرت ورزى بر مبانى انقلاب و جايگاه رفيع بنيانگذار راحل نظام، اشاره به سياست جذب حداكثرى و دفع حداقلى، اجتناب از نشاندن مسائل فرعى به جاى مسائل اصلى و... اينها امّهات مباحثى

ص: 20

است كه در دوران پرالتهاب و تلاطم فتنه، در گفتارهاى گوناگون رهبرى، بيش از ساير مطالب، بدان اشارت رفته و چه بسا بتوان گفت كه اين كلمات، رمز عبور از فتنه 88 بوده است و پيشواى خبير انقلاب به مدد اين سخنان الهى، دست جامعه را در بحبوحه ميدان دارى شك و ترديد گرفت و مردم خود را از عقبه هاى دشوار فتنه و شبيخون دشمن به سلامت عبور داد.

در شامگاه نهم دى ماه، روزى كه ايران، پرشورترين حماسه حضور و قيام مردمى را براى تحكيم بيعت با نظام و رهبر انقلاب اسلامى تجربه كرد؛ دشمن، مبهوت مانده بود و اصحاب فتنه سرسام گرفته از هياهوى جشن ملى و گريزان از چراغان دل هاى مؤمنان پايدار و ايرانيان وفادار، به كنج انزوا و خلوت سوت و كور و شام سياه و غريبانه خود پناه برده بودند و آنگاه، گوش شهر، پيام سپاس شادمانه مردى را مى نيوشيد كه پيش از آن در نيمروز واپسين آدينه خردادماه، صداى بغض آلود نجوايش پژواكى چنين در گوش جان اهل ولاء داشت: «اى سيّد ما، مولاى ما... صاحب ما تويى... ما اين راه را ادامه خواهيم داد... در اين راه ما را با دعاى خود، با حمايت خود، با توجه خود، پشتيبانى بفرما!»

و دعاى مولا، مستجاب شد.

محمّدحسين صفار هرندى

ص: 21

ص: 22

فصل اول دهمين انتخابات رياست جمهورى

اشاره

موضوع ديگر در زمينه ى مسائل داخلى كشور، مسئله ى انتخاباتى است كه ما در پيش داريم؛ كه يك اشاره اى هم به آن مسئله بكنم. البته تا انتخابات وقت هست؛ اگر عمرى بود، عرايضى را كه لازم بدانم، با مردم عزيزمان در ميان ميگذارم - دير نيست - ليكن چند نكته را عرض ميكنم.

1. اهميت انتخابات

1.1. انتخابات، پايه نظام اسلامى است

اولاً انتخابات در كشور ما يك حركت نمايشى نيست. پايه ى نظام ما همين انتخابات است. يكى از پايه ها، انتخابات است. مردم سالارى دينى با حرف نميشود؛ مردم سالارى دينى با شركت مردم، حضور مردم، اراده ى مردم، ارتباط فكرى و عقلانى و عاطفى مردم با تحولات كشور صورت ميگيرد؛ اين هم جز با يك انتخابات صحيح و همگانى و مشاركت وسيع

ص: 23

مردم ممكن نيست. اين مردم سالارى، عامل پايدارى ملت ايران است.

اينكه شما توانسته ايد در طول اين سى سال از نهيب ابرقدرتها نترسيد، اينكه ابرقدرتها هم غير از نهيب نتوانستند ضربه ى اساسى به شما بزنند، اينكه جوانان كشور در ورود به ميدانهاى گوناگون اين شجاعت و اخلاص را نشان ميدهند، ناشى از مردم سالارى دينى است؛ اين را بايد خيلى قدر بدانيم.

انتخابات سرمايه گذارى عظيم ملت ايران است؛ مثل اينكه شما سرمايه ى سنگين و عظيمى را در بانك ميگذاريد، بانك با آن كار ميكند و شما از سودش استفاده ميكنيد؛ انتخابات يك چنين چيزى است. ملت ايران سرمايه گذارى عظيمى را ميكند، سپرده گذارى بزرگى را انجام ميدهد و سود آن را ميبرد. آراء يكايك شما مردم سهمى است از همان سرمايه گذارى و سپرده گذارى. هر رأيى كه شما در صندوق مى اندازيد، مثل اين است كه يك بخشى از پول آن سپرده را داريد تأمين ميكنيد. يك رأى هم اهميت دارد.

هرچه انتخابات پرشورتر باشد، عظمت ملت ايران بيشتر در چشم مخالفان و دشمنانش ديده خواهد شد؛ براى ملت ايران حرمت بيشترى خواهند گذاشت؛ دوستان شما هم در دنيا خوشحال ميشوند. عظمت ملت ايران را حضور مردم در انتخابات نشان ميدهد؛ انتخابات اين است. بنده همواره در درجه ى اول در انتخابات سعيم بر اين است كه به مردم عرض كنم حضور شما در اين انتخابات مهم است. اين، تصديق و تأييد و مستحكم كردن نظام جمهورى اسلامى است.

مسئله فقط يك مسئله ى سياسى و فردى و اخلاقىِ محض نيست؛ يك مسئله ى همه جانبه است. انتخابات با سرنوشت مردم سر و كار دارد؛ بخصوص انتخابات رياست جمهورى كه سپردن قوه ى اجرائيه ى كشور به

ص: 24

دست يك نفر و يك مجموعه است كه كشور را براى مدت چند سال اداره كنند؛ اينقدر انتخابات اهميت دارد.(1)

1.2. مسئله ى حساس مهمِ سرنوشت ساز كشور

مسئله ى حساس مهمِ سرنوشت ساز كشور ما انتخابات است در همه ى دوره ها؛ چه انتخابات مجلس و مجلس خبرگان و چه بخصوص انتخابات رياست جمهورى كه چند روز ديگر است. چند تا نكته را من در باب انتخابات ميگويم:

نكته ى اول اين است كه از دو سه ماه قبل از اين، راديوهاى بيگانه شروع كردند به بدنام كردن و مخدوش كردن چهره ى انتخابات در كشورمان، براى بدبين كردن مردم. گاهى گفتند: اين انتخابات نيست، انتصابات است. گاهى گفتند: اين يك بازى كنترل شده ى درون حكومت است؛ گفتند: اين كانديداها خودشان دارند بازى ميكنند؛ نامزدهاى مختلف كه مى بينيد با هم اختلاف نظر دارند، اينها همه ظاهرسازى است، بازى است. گاهى گفتند: در انتخابات قطعاً تقلب انجام خواهد گرفت؛ هر وقتى يك چيزى گفتند. مقصود از همه ى اين تخريبها يك چيز است و او اينكه ميخواهند ملت در انتخابات، مشاركت قوى و نمايانى نكند؛ اين را ميخواهند. من به شما عرض ميكنم: عزيزان من! ملت عزيز ايران! ملت باهوش و بيدار ايران! ملت تجربه شده و آزموده ى ايران كه در طول اين سى سال از اين همه گردنه هاى سخت عبور كرديد! بدانيد؛ با مردم سالارىِ شما مخالفند.(2)

ص: 25


1- . بيانات در اجتماع بزرگ زائران و مجاوران حضرت على بن موسى الرضا (ع) 88/1/1.
2- . بيانات در بيستمين سالگرد رحلت امام خمينى (ره) 88/3/14

1.3. آزمون بزرگ ملت ايران در چشم دشمن

يك رأى هم اهميت دارد. هرچه انتخابات پرشورتر باشد، عظمت ملت ايران بيشتر در چشم مخالفان و دشمنانش ديده خواهد شد؛ براى ملت ايران حرمت بيشترى خواهند گذاشت؛ دوستان شما هم در دنيا خوشحال ميشوند.(1)

انتخابات يكى از آزمونهاى بزرگ ملت ايران در مقابل چشم دشمنان است؛ به همين جهت روى انتخابات ما حساسند. از حدود يك سال پيش، دستگاههاى تبليغاتى دشمنان ملت ايران، با يك شيب ملايمى شروع كردند عليه اين انتخابات حرف زدن و اقدام كردن و مطلب ساختن؛ دستگاههاى امنيتى شان هم مشغول شدند به خبرگيرى و گمانه زنى و پيشنهاد دادن. روى اين انتخابات حساسند. امروز هم شما وقتى به خبرهاى رسانه هاى گوناگون خارجى - كه بسيارى از اينها دل پركينه و پردشمنى اى نسبت به ملت ايران دارند - نگاه كنيد، خواهيد ديد نسبت به انتخابات ما بى تفاوت نيستند و سعى ميكنند اغراض خودشان را عمل كنند.(2)

1.4. آبرو و وسيله عزت ملى

انتخابات يكى از شاخصهاى رشد ملى ماست؛ انتخابات وسيله اى براى عزت ملى است. وقتى ببينند كه ملت ايران با شور و با شعور و با درك كامل و آگاهى پاى صندوقهاى رأى ميروند، معنايش چيست؟ معنايش اين است ملت براى خود حق و توان تصميم گيرى قائل است؛ ميخواهد در آينده ى كشور اثر بگذارد و مسئولان كشور و مديران اصلى كشور را انتخاب كند.(3)

ص: 26


1- . بيانات در اجتماع بزرگ زائران و مجاوران حضرت على بن موسى الرضا (ع) 88/1/1
2- . بيانات در جمع مردم استان كردستان در ميدان آزادى سنندج 88/2/22
3- . بيانات در جمع مردم استان كردستان در ميدان آزادى سنندج 88/2/22

برادران و خواهران عزيز! اسلام براى ساخت يك جامعه ى سرافراز و پويا خصوصياتى را ترسيم كرده و راه رسيدن به آنها را براى ملت مسلمان و امت اسلامى در طول تاريخ تبيين كرده است. يكى از اين نشانه ها و خصوصيات عزت ملى است؛ عزت. همچنانى كه يك فرد مايل است ذليل نباشد و عزيز باشد، از آرزوهاى بزرگ يك ملت هم اين است كه عزيز باشد و ذليل نباشد. عزت ملى چيست؟ عزت ملى عبارت است از اينكه يك ملت در خود و از خود احساس حقارت نكند. نقطه ى مقابل احساس عزت، احساس حقارت است؛ يك ملت وقتى به درون خود - به سرمايه هاى خود، به تاريخ خود، به مواريث تاريخى خود، به موجودى انسانى و فكرى خود - نگاه ميكند، احساس عزت و غرور كند، احساس حقارت و ذلت نكند. اين يكى از چيزهائى است كه براى يك ملت لازم است. قرآن در موارد متعددى به اين معنا اشاره كرده: «يَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنٰا إِلَى اَلْمَدِينَةِ لَيُخْرِجَنَّ اَلْأَعَزُّ مِنْهَا اَلْأَذَلَّ وَ لِلّٰهِ اَلْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ لٰكِنَّ اَلْمُنٰافِقِينَ لاٰ يَعْلَمُونَ» . منافقان با خودشان گفتگو ميكردند كه ما عزيزيم و مسلمانها را - كه ذليلند - از مدينه خارج خواهيم كرد! خداوند به پيغمبر وحى فرستاد كه اينها اينجور ميگويند، ليكن نميفهمند و نميدانند؛ آنكه عزيز است مؤمنانند؛ عزت از آنِ خداست و از آنِ پيامبر خدا و از آنِ مؤمنان بالله. اين يك تابلو درخشانى است كه هميشه جلوى چشم امت اسلامى بايد قرار داشته باشد؛ «عزت ملى». اگر يك ملتى احساس عزت نكند، يعنى به داشته هاى خود - به آداب خود، به سنن خود، به زبان خود، به الفباى خود، به تاريخ خود، به مفاخر خود و به بزرگان خود - به چشم حقارت نگاه كند، آنها را كوچك بشمارد و احساس كند از خودش چيزى ندارد، اين ملت براحتى در چنبره ى سلطه ى بيگانگان قرار ميگيرد.

استعمارگران از قرنهاى شانزده و هفده كه وارد سرزمينهاى شرق - از

ص: 27

جمله سرزمينهاى اسلامى - شدند، براى اينكه بتوانند كاملاً كمند اسارت را به دست و پاى اين ملتها ببندند و آنها را اسير خود بكنند، شروع كردند آنها را نسبت به گذشته ى خود، نسبت به داشته هاى خود، نسبت به مذهب خود، نسبت به آداب خود و نسبت به لباس خود بدبين كردن. اينها عبرت آموز است؛ كار به جائى رسيد كه در زمان اوائل مشروطيت در اين كشور، يك روشنفكر گفت: ايرانى بايد از سر تا به پا فرنگى بشود! يعنى دينش را، اخلاقش را، لباسش را، خطش را، گذشته اش را و مفاخرش را كنار بگذارد و فراموش بكند، اما فرهنگ غربى، آداب غربى، رسوم غربى، تفكر غربى و روش و منش غربى را بپذيرد! اينجور اعلان كردند. اين فرياد مذلت بار را در كشور ما آن كسانى كه به دين پشت كرده بودند، سر دادند. معلوم است؛ وقتى يك كشورى همه چيز خود را از دست داد و از درون تهى شد، استعمار انگليس براحتى ميتواند بر همه چيز او - نفت او، ارتش او، دارائى او، دستگاه سياسى او - تسلط پيدا كند؛ كار در دوران پهلوى به جائى رسيده بود كه شاه خائن براى اينكه فلان كس را بعنوان نخست وزير معين بكند، مجبور بود با سفير انگليس - و بعدها با سفير آمريكا - در ميان بگذارد و در واقع از او استجازه كند و اجازه بگيرد. اين تاريخ دردبار گذشته ى ماست. اين ضد عزت ملى است. حكومتهاى ديكتاتورى وابسته و فاسد، ملت ايران را از اريكه ى عزت فرود آوردند؛ نه علم او را توسعه دادند، نه دنياى او را درست كردند، بلكه آخرتش را هم از او گرفتند و لباس اسارت بر او پوشاندند. انقلاب اسلامى در مقابل يك چنين وضعيتى قيام كرد. در مقابل يك چنين مصيبت بزرگى انقلاب اسلامى و امام بزرگوار ايستاد و ملت ايران خون خود را در اين راه نثار كرد و به پيروزى رسيد.

وقتى يك چنين روحيه اى در ميان مردمى حاكم شد، دستگاه سياسى

ص: 28

آن كشور و آن ملت هم به طور طبيعى نوكرمآب ميشود: در مقابل مردم خود مثل سگ درنده و گرگ خونخوار، اما در مقابل دشمنان مثل بره ى رام؛ «اسد علىّ و فى الحروب نعامة». همان رضاخانى كه بخصوص در نيمه ى دوم سلطنتش آنجور با مردم خود با خشونت رفتار كرده بود - كه مردم جرئت نفس كشيدن نداشتند؛ توى خانه هاى خودشان پدر به فرزند و فرزند به پدر اعتماد نميكرد - در مقابل يك پيغام ساده ى انگليسى ها كه گفتند «بايد از سلطنت كناره بگيرى»، مثل موشِ مرده از سلطنت كناره گرفت و از كشور خارج شد! همين طور محمدرضاى پهلوى؛ محمدرضاى پهلوى در سالهاى دهه ى چهل و دهه ى پنجاه شديدترين فشارها را بر اين ملت و بر مبارزان و بر آزاديخواهان - خشن؛ بدون اندك ملاحظه اى از مردم - وارد كرد؛ اما همين آدم در مقابل سفير آمريكا و سفير انگليس خشوع و خضوع ميكرد و از آنها حرف ميشنفت! ناراحت هم بود، اما مجبور بود. اين حكومت يك ملتى است كه از عزت ملى محروم است.

يكى از اساسى ترين قلمهائى كه انقلاب اسلامى به ما ملت ايران عطا كرد، احساس عزت بود. امام بزرگوار ما مظهر عزت بود. آن روزى كه امام علناً فرمود «آمريكا هيچ غلطى نميتواند بكند»، اوج اقتدار سياسى و نظامى آمريكا در دنيا بود. امام احساس عزت را به اين مردم برگرداند و انقلاب احساس عزت را به ملت ايران برگرداند. امروز ايرانى به ايرانى بودن خود و به مسلمان بودن خود افتخار ميكند. امروز قدرتمندان عالم هم اعتراف ميكنند كه در مقابل ملت ايران، تهديد آنها، قدرت نظامى آنها و تبليغات سياسى آنها هيچ تأثيرى ندارد؛ ملت ايران راهى را و هدفى را كه انتخاب كرد، با قدرت تمام خواهد رفت و به آن هدف خواهيد رسيد.

آنچه مهم است حفظ اين عزت ملى است. برادران و خواهران من! مردم

ص: 29

عزيز كردستان و ملت بزرگ ايران! اين را همه بايد توجه كنيم، اين عزت ملى را بايد حفظ كنيم. عزت ملى فقط با زبان و با ادعا و با شعار حفظ نميشود؛ امروز اگر ملت ايران عزيز است و در سياستهاى بزرگ جهانى داراى نفوذ است، علتش در ايمان او، و در عمل و ابتكار او، و در اقدام شجاعانه ى او، و در وحدت و يكپارچگى اوست. هر كدام از اين عوامل را كه از دست بدهيم عزت ما دچار تهديد ميشود. اگر ما وحدت خودمان را از دست بدهيم، اگر ايمان خودمان را از دست بدهيم، اگر روحيه ى كار و تلاش خودمان را - كه بحمدالله امروز در مجموعه ى عظيم ملت، بخصوص در نسل جوان محسوس است - از دست بدهيم، عزتمان را از دست خواهيم داد. اين يك نقطه ى اساسى براى تحليل حوادث سياسى - بخصوص براى جوانها - است.(1)

در جمع بندىِ توصيه هاى امام و شعارهاى امام و مطالباتى كه ايشان از مردم، از مسئولان، از آحاد مسلمانان جهان داشته اند، دو پرچم برافراشته را در دست امام ملاحظه ميكنيم. در حقيقت امام بزرگوارِ ما در اين نهضت عظيمى كه در كشورمان و در جهان اسلام به وجود آوردند، دو پرچم را بلند كردند و برافراشته نگاه داشتند: يك پرچم عبارت است از پرچم احياء اسلام؛ به عرصه آوردن اين قدرت عظيم و لايتناهى. پرچم دوم، پرچم عزت و سربلندى ايران و ايرانى. اين دو تا پرچم برافراشته ى به دست قدرتمند امام بزرگوار ماست. پرچم اول كه در حقيقت يك بُعد از دعوت امام و نهضت امام است، مربوط به امت بزرگ اسلامى است. پرچم دوم هم اگرچه كه مربوط به ملت ايران است، مربوط به ايران و ايرانى است، اما چون يك تجربه ى عملى از تحرك حيات بخش اسلام است، براى امت اسلامى اميدآفرين و حركت ساز است.

ص: 30


1- . بيانات در جمع مردم استان كردستان در ميدان آزادى سنندج 88/2/22

چون اين نهضت بزرگ در ايران تجربه ى عملىِ بيدارى اسلام و تحقق اسلام بود، بنابراين اگرچه كه به طور مستقيم مربوط به ايران و ايرانى است، اما نتيجه ى آن باز براى امت اسلام داراى ارزش و اهميت است.

وجه دوم مربوط به عزت ايران و ايرانى است. اولين كار و مهمترين كارى كه امام بزرگوار ما در اين بخش دوم انجام داد، اين بود كه احساس حقارت را از ملت ايران گرفت و از روح آنها زدود؛ اين خيلى مسئله ى مهمى است. ملت ما از صد و پنجاه سال پيش، صد سال پيش، بر اثر عوامل گوناگون، در خود احساس حقارت ميكرد؛ خودكم بينى احساس ميكرد؛ از جنگهاى دوران قاجار بگيريد و آن شكستهاى سخت و از دست دادن شهرهاى مختلف در زمان قاجار، تا بعد در دوران پهلوى، زمان رضاخان، آن ديكتاتورى و سركوب سخت ملت، كه مجال نفس كشيدن به كسى داده نميشد؛ بعد در دوران بعد از پهلوى اول، زمان محمدرضا، با حضور آمريكائيها، با ايجاد سازمان امنيت و ساواك، با آن رفتار خشنى كه با مردم ميكردند، مردم احساس ميكردند كه هيچ توانى ديگر برايشان نمانده است. در چند مسئله ى مهم ملت ايران احساس شكست كرد؛ از قضيه ى مشروطه كه ملت ايران شكست خورد بعد از اينكه پيروز شده بود، تا قضيه ى نهضت ملى كه باز ملت ايران با آنكه يك حركت عظيمى را كرد، متصديان و مسئولان نتوانستند اين حركت را نگه دارند و ملت ايران شكست خورد؛ بعد از آن يك ديكتاتورى سخت از سال 33 تا سال 57 - در طول بيست و چهار سال - بر مردم حاكم بود، كه مردم واقعاً روحيه اى ديگر نداشتند.

از طرفى روشنفكران غرب زده كه خيلى از آنها در دستگاه هاى حكومت ظالم حضور داشتند، با حرف خودشان و با عمل خودشان به مردم اينجور تفهيم كرده بودند كه شما عرضه نداريد؛ عرضه ى هيچ كارى را نداريد؛ بايد

ص: 31

تقليد كنيد. در علم تقليد كنيد، در صنعت تقليد كنيد، در فرهنگ تقليد كنيد، در لباس تقليد كنيد، در خوراك تقليد كنيد، در حرف زدن تقليد كنيد. حتّى كار را به جائى رساندند كه يك وقتى گفتند: بايد خط فارسى را تغيير بدهيم! ببينيد چقدر يك ملت بايد از استقلال و عزت نفس دور شده باشد كه جرأت كنند كسانى بگويند خطّت را تغيير بايد بدهيد. خط فارسى كه هزار سال ميراث علمى ما با آن نوشته شده است، اين را عوض كنيم، تغيير بدهيم، خط اروپائى ها را بياوريم و از آنها تقليد بكنيم؛ كار را به اين جا رسانده بودند. امام آمد اين روح حقارت را گرفت و در طول پانزده سال نهضت امام تا پيروزى انقلاب و از روز پيروزى انقلاب به نحو ديگرى تا ده سال عمر بابركت آن بزرگوار، دائم روح خودباورى را در اين ملت دميد: شما ميتوانيد، ما ميتوانيم، شما قادريد، شما بزرگيد، شما قدرتمنديد.

اين خودباورى و اعتماد به نفس ملى يكى از دو ركن اساسى پيشرفت هر كشور است. يك ركن، امكانات مادى است، اما امكانات مادى كافى نيست. يك ملت ممكن است امكانات مادى زيادى هم داشته باشد، اما به رشد و ترقى و تعالى نرسد؛ نتواند يك ملت عزيز و قدرتمند بشود. خوب، ما در دوران قبل از انقلاب همين نفت را داشتيم، همين گاز را داشتيم، همين معادن عظيم فلزات ذى قيمت را داشتيم، همين استعدادهاى درخشان و نيروى انسانىِ بااستعداد را داشتيم؛ اما در عين حال يك ملت دست سوم، گمنام در دنيا، توسرى خور قدرتهاى بزرگ، زير يوغ يك حكومتى كه فاسد بود، دست نشانده بود، متصل به دشمنان ملت بود، زندگى ميكرديم. پس امكانات مادى كافى نيست، مؤلفه هاى ديگرى لازم است؛ مؤلفه هاى معنوى. يكى از مهمترين اين مؤلفه ها، همين خودباورى است، اعتماد به نفس است و اينكه يك ملت باور كند كه ميتواند. امام ملت ما را به اين باور رساند كه

ص: 32

ميتواند بايستاد؛ ميتواند مقاومت كند؛ ميتواند كشور خود را آزاد كند؛ ميتواند نظامى را كه خود به وجود آورده است، با كمال قدرت اين نظام را حفظ كند؛ ميتواند در دنيا، در سياستهاى بين الملل اثر بگذارد، كه همين جور هم شد. اين همان عزت ملى است كه من بيست روز قبل از اين در سنندج در بين برادران كُردمان اين مسئله را مطرح كردم. عزت ملى خيلى براى يك كشور مهم است. اين عزت ملى فقط حرف هم نيست. اين ترجمه ى عملى در همه ى عرصه هاى زندگى ما دارد.

عزت ملى در مديريت كشور به اين معناست كه يك دولت، يك نظام، به ملت خود متكى باشد، به مردم متكى باشد.

عزت ملى در مسائل اقتصادى به اين است كه كشور به قدرت خودكفائى برسد، بتواند اگر چيزى از دنيا نياز دارد، ميگيرد، چيزى هم دنيا به او نياز داشته باشد و در مقابل از او بگيرد؛ مغلوب نباشد، مقهور نباشد.

عزت ملى در عرصه ى علم به اين است كه جوان دانشجوى او، پژوهشگر او، عالمِ محقق او سعى كند مرزهاى علم را درنوردد - همين چيزى كه ما گفتيم نهضت نرم افزارى و توليد علم - و علم را توليد كند. آن كسانى كه دانش را به اين نقطه رساندند، انسانهائى بودند كه از لحاظ متوسط استعداد از ما اگر عقب تر نبودند، جلوتر نبودند. ما قرنها سابقه ى درخشان علمى در تاريخ داريم و امروز هم بايد بتوانيم علم را بسازيم، به وجود بياوريم، كشف كنيم و در بناى علمى دنيا سهم عمده اى داشته باشيم؛ اين ميشود عزت.

عزت يك ملت در سياستهاى گوناگون و در تعاملش با كشورهاى ديگر و دولتها و قدرتها اين است كه از استقلالِ رأى برخوردار باشد. يك دولت، يك نظام در مقابل قدرتها آنچنان ظهور كند كه نتوانند در هيچ مسئله اى اراده ى خودشان را بر او تحميل كنند.

ص: 33

عزت ملى در عرصه ى فرهنگ به اين است كه يك ملت به سنتهاى خود پايبند باشد، براى آنها ارج قائل باشد، مقلد فرهنگهاى بيگانه و مهاجم نشود. اين چيزى است كه متأسفانه كشور ما در قبل از انقلاب، در طول صد سال يا بيشتر در مقابل اين طوفان و اين موج ويران گر فرهنگ غرب، غرق شد كه آثارش را ما هنوز هم داريم تحمل ميكنيم؛ رنجهايش را ما هنوز هم داريم ميبريم. عزت ملى به اين است كه يك ملت به سنتهاى خود اهميت بدهد، احترام بگذارد، افتخار كند و به اينكه ديگران بگويند آقا شما مرتجعيد، اعتناء نكند. امروز بعضى از كشورهاى اروپائى كارهائى ميكنند كه اگر آنها را در مقابل يك آدم عاقلِ متعارف بگذاريد، جز خنده ى تمسخرآميز كارى نميكند. ميگوئيم: چرا ميكنيد؟ ميگويند: اين سنت ماست! به سنتهاى خودشان پايبندند؛ سنتهاى كهنه ى پوسيده. آن وقت اگر ملتهاى ديگر به سنتهاى خودشان احترام بگذارند، پايبند باشند، آنها را طعن و تمسخر ميكنند كه چرا. نه، اين خودباختگى مخالف با عزت ملى است. عزت ملى آن وقتى است كه يك ملت در مقابل فرهنگ ديگران خودباخته نباشد؛ اين عزت ملى است. در همه ى عرصه هاى زندگى عزت ملى ترجمه ميشود، معنا دارد، مصداق دارد.

در نحوه ى اداره ى كشور و ارتباط با انسانها، عزت ملى به اين است كه تك تك انسانها در يك جامعه مورد احترام قرار بگيرند. «امّا اخ لك فى الدّين و امّا نظير لك فى الخلق»؛ اگر هم دين شماست، مورد احترام است؛ اگر هم دين شما هم نيست، مورد احترام است. در جامعه هر كه انسان است، مورد احترام است؛ مورد تكريم است؛ اين ايجاد عزت ملى ميكند. اينها ابعاد گوناگون عزت ملى است كه رهنمود امام بود؛ انگشت اشاره ى امام بود.

نظام اسلامى هم در اين سى سال با همين اعتماد به نفس پيش رفت.

ص: 34

البته فراز و نشيب داشت، افت و خيز داشت؛ اما توقف نداشت؛ ملت توقف نكردند. اين عزت ملت ما امروز در دنيا هم منعكس است. من قبول نميكنم حرف آن كسانى را كه تصور ميكنند ملت ما به خاطر پايبندى به مبانى و اصول خود، در دنيا خوار شده است، از چشم افتاده است؛ ابداً. ما دشمن داريم. دشمنان ما يك جبهه ى متحدى هستند متشكل از قدرتهاى مداخله گر و زورگوى عالم. اينها وقتى ببينند يك كشورى از مدار آنها خارج شد - كشورهائى كه اينها به عنوان اقمار خودشان در مدار خود نگه داشته بودند - مثل كشور ايران كه با انقلاب اسلامى از مدار آنها خارج شد، سعى ميكنند با او مقابله كنند، او را بكوبند؛ تحقير ميكنند؛ وسائل تبليغاتى شان هم زياد است. اين معنايش اين نيست كه ما عزت خودمان را از دست داديم. نه، در اعماق دل همان كسانى كه دشمن اسلام و دشمن جمهورى اسلامى هستند، احترام امام و ملت ايران رسوخ يافته است.

راه اين ملت بزرگ ما كه پرورده ى بيانات امام و هدايتهاى امام است، براى رسيدن به اوج اعتلاء و پيشرفت عبارت است از اينكه اين عزت ملى را در همه ى عرصه ها حفظ كند. اين ملت ميتواند به اوج اعتلاء برسد، كه وقتى يك ملت قوى شد، اعتلاء مادى و معنوى پيدا كرد، امنيت او هم كامل خواهد شد. يعنى آسيب پذيرى او از بين خواهد رفت؛ دشمنان ديگر طمع نميكنند. اگر ملت ما ميخواهد به امنيت كامل برسد، اگر ميخواهد دشمنان ديگر جرأت تهديد او را پيدا نكنند، بايد همين راه را برود. اگر پيشرفت و عدالت را ميخواهد، همين راه را بايد برود. خطر بزرگ براى كشور ما جدا شدن از مردم است؛ جدا شدن از ارزشهاى اسلامى است؛ جدا شدن از خط مبارك امام است؛ اينها براى كشور ما خطر است. اگر اين استخوان بندى محكم كه انقلاب به وجود آورد حفظ بشود، خيلى از مشكلات را در گوشه و كنار

ص: 35

در طول زمان ميشود ترميم كرد. نگذاريد اين استخوان بندى محكم شكسته بشود، كه اگر شكسته شد، هيچ زخمى هم ديگر درمان پيدا نخواهد كرد، هيچ گوشه ى خرابى هم ديگر ترميم نخواهد شد. استخوان بندى مستحكم نظام اسلامى اى را كه امام آن را به ما ياد داده است، بايد حفظ كنيم. من خدا را شكر ميكنم كه در طول اين سى سال، ملت ايران و مسئولين كشور توانستند به قدر وسع خودشان اين راه را دنبال كنند، تعقيب بكنند. البته كم و زياد داشته است، افت و خيز بوده است؛ در يك دوره بهتر، در يك دوره كمتر، اما اين حركت به طور مستمر ادامه پيدا كرده است تا امروز، و به توفيق الهى به همت شما مردم، بخصوص به همت شما جوانها، اين راه همچنان تا پيروزى نهائى ادامه پيدا خواهد كرد.(1)

1.5. شاخص رشد ملى ما

عزيزان من! ملت ما در طول تاريخ چند قرنىِ خود يك عنصر بى تأثير در نظام مديريت كشور بود. چرا؟ چون خاصيت حكومت استبدادى اين است؛ خاصيت حكومت پادشاهى اين است. ملت، كاره اى نيست. حالِ ملت چگونه خواهد بود؟ بسته به انصاف آن كسى كه آن بالا نشسته است. اگر يك وقتى اقبال ملت بلند باشد، يك نفر ديكتاتورى بر سر كار بيايد كه يك مقدارى رحم در دلش باشد - مثلاً حالا در تاريخ ما كريم خان زند را اسم مى آورند - خوب، يك مقدار وضع مردم بهتر خواهد شد. اما اگر چنانچه كسانى مثل رضاخان قلدر و ناصرالدين شاه و سلاطين گوناگون ديگر - مستبدين - بر سر كار باشند، اينها كشور را ملك خودشان ميدانند، ملت را هم كه نقشى نداشتند، رعيت خودشان ميدانند.

ص: 36


1- . بيانات در بيستمين سالگرد رحلت امام خمينى (ره) 88/3/14

تاريخ را نگاه كنيد - نميگويم تاريخ قرنهاى متمادى را؛ تاريخ همين دوران مشروطه به اين طرف را - مشروطه اسماً در كشور به وجود آمد؛ اما از وقتى كه رژيم پهلوى بر سر كار آمد، انتخابات به معناى يك حركت نمايشىِ محض تلقى شد؛ جز در يك برهه ى كوتاهى در دوران نهضت ملى؛ در دوران دو ساله اى كه يك مقدار اوضاع بهتر بود؛ ولى آن هم اشكالات فراوانى داشت؛ مجلس را تعطيل كردند، اختيارات مجلس را به دولت دادند كه اينها در زمان مصدق انجام گرفت. در بقيه ى اين دوران، انتخابات نمايش محض بود. در آن برهه اى كه بنده و امثالى كه در سنين من هستند يادشان هست، همه ميدانستند كه انتخابات مطلقاً به معناى انتخاب مردم نيست. يك كسانى را دستگاه هاى قدرت، دربارِ آن روزِ شاهان در نظر ميگرفتند، رقابتهائى بين خود آنها انجام ميگرفت، با همديگر زد و خورد هم ميكردند؛ اما آن كسى كه ميخواستند بياورند توى مجلس بنشانند كه مطيع باشد، سربه زير باشد، منافع آنها را تأمين كند، حق مالى غاصبانه ى آنها را بدهد، او را مى آوردند توى مجلس مى نشاندند. مردم هم براى خودشان ميرفتند. در تمام اين دوران، كمتر وقتى اتفاق افتاد كه مردم احساس كنند حالا بايد بروند در اين صندوق رأى يك رأيى بيندازند تا در مديريت كشور تأثيرى ببخشد. مطلقاً چنين چيزى نبود. ماها اسم انتخابات را تو روزنامه ها مى شنفتيم كه ميگويند: حالا انتخابات است. نمى فهميديم روز انتخابات كِى هست؛ مردم نمى فهميدند. در وقت انتخابات، چند تا صندوق ميگذاشتند يك جا، خودهاشان هم گفتگو و هياهوى مختصرى ميكردند و همان كارى كه ميخواستند، انجام ميدادند و تمام ميشد ميرفت. مردم نقشى نداشتند.

انقلاب اسلامى ورق را بكلى برگرداند؛ مردم نقش پيدا كردند؛ نه فقط در انتخاب نماينده ى مجلس، در انتخاب رئيس جمهور، در انتخاب خبرگانى كه

ص: 37

رهبر را بناست انتخاب كنند، در انتخاب شوراهاى شهر كه شهردارها را بايد انتخاب كنند. در همه ى اين مراحل حساس، نظر مردم شد تعيين كننده. قانون اساسى بر اين اساس تدوين شد و امروز هم سى سال ميگذرد. و من به شما عرض بكنم با قوت و قدرت اين كار تا امروز ادامه پيدا كرده.

دوره ى قبل از انقلاب، ايران مرتعى براى چراى بيگانگان بود. نفتِ اينجا، بازار اينجا، محصولات اينجا، نيروى انسانى اينجا، هر چه بود و نبود، مورد استفاده ى سلطه گران و قدرتمندان بود؛ يك روز انگليس، يك روز آمريكا و صهيونيستها. بعد كه انقلاب شد، مردم آمدند روى كار، منافع آنها قطع شد. طبيعى بود كه با اين نظام دشمنى كنند، كه سى سال است دارند دشمنى ميكنند.(1)

2. چالش

2.1. تلاش دشمن براى تعطيل يا سرد كردن انتخابات

در درجه ى اول، هدفشان تعطيل شدن انتخابات است كه انتخابات نباشد. در يك دوره اى سعى كردند انتخابات مجلس شوراى اسلامى را به انواع و اقسام حيله ها متوقف كنند. خداى متعال نخواست و اراده ى مردان مؤمن نگذاشت؛ نتوانستند. از اين مأيوسند كه انتخابات را بكلى تعطيل كنند. در درجه ى بعد، هدفشان اين است كه انتخابات سبك و سرد برگزار بشود. ميخواهند ملت ايران حضور فعالى در انتخابات نداشته باشد. ملت عزيز ايران! من به شما عرض ميكنم، درست در نقطه ى مقابل خواست دشمنان، همه ى ما بايد در انتخابات حضور فعالى داشته باشيم.(2)

ص: 38


1- . بيانات در ديدار جمعى از معلمان، پرستاران و كارگران 88/2/9
2- . بيانات در جمع مردم استان كردستان در ميدان آزادى سنندج 88/2/22

2.2. سعى دشمنان براى بدنام و مخدوش كردن چهره انتخابات

دوره ى قبل از انقلاب، ايران مرتعى براى چراى بيگانگان بود. نفتِ اينجا، بازار اينجا، محصولات اينجا، نيروى انسانى اينجا، هر چه بود و نبود، مورد استفاده ى سلطه گران و قدرتمندان بود؛ يك روز انگليس، يك روز آمريكا و صهيونيستها. بعد كه انقلاب شد، مردم آمدند روى كار، منافع آنها قطع شد. طبيعى بود كه با اين نظام دشمنى كنند، كه سى سال است دارند دشمنى ميكنند. يكى از دشمنى ها همين است كه اين پديده ى باارزشِ تأثير حضور مردم و نقش آفرينى مردم در اداره ى كشور و مديريت كشور را در تبليغات خودشان نفى كنند يا نديده بگيرند يا انكار كنند. بارها و بارها در اظهارات صريحشان، در اظهارات كنايه آميزشان، در انتخابات كشورمان خدشه كردند. نه؛ انتخابات كشور ما از انتخابات اكثر اين كشورهاى مدعى دموكراسى، هم آزادتر است، هم پرشورتر است، هم انگيزه ى مردم در اين انتخابات بيشتر است. انتخابات پرشور، انتخابات خوب، سالم. دشمن خدشه ميكند. از دشمن انتظارى هم جز دشمنى نيست؛ چه انتظارى هست؟ بى توقعى از دوستان است. بى توقعى از كسانى است كه جزو اين ملتند؛ واقعيات را دارند مى بينند؛ مى بينند كه اين انتخابات چگونه سالم و متقن انجام ميگيرد، در عين حال، همان حرفى را كه دشمن ميزند، اينها هم ميزنند!(1)

از دو سه ماه قبل از اين، راديوهاى بيگانه شروع كردند به بدنام كردن و مخدوش كردن چهره ى انتخابات در كشورمان، براى بدبين كردن مردم. گاهى گفتند: اين انتخابات نيست، انتصابات است. گاهى گفتند: اين يك بازى كنترل شده ى درون حكومت است؛ گفتند: اين كانديداها خودشان دارند بازى ميكنند؛ نامزدهاى مختلف كه مى بينيد با هم اختلاف نظر دارند، اينها

ص: 39


1- . بيانات در ديدار جمعى از معلمان، پرستاران و كارگران 88/2/9

همه ظاهرسازى است، بازى است. گاهى گفتند: در انتخابات قطعاً تقلب انجام خواهد گرفت؛ هر وقتى يك چيزى گفتند. مقصود از همه ى اين تخريبها يك چيز است و او اينكه ميخواهند ملت در انتخابات، مشاركت قوى و نمايانى نكند؛ اين را ميخواهند. من به شما عرض ميكنم: عزيزان من! ملت عزيز ايران! ملت باهوش و بيدار ايران! ملت تجربه شده و آزموده ى ايران كه در طول اين سى سال از اين همه گردنه هاى سخت عبور كرديد! بدانيد؛ با مردم سالارىِ شما مخالفند. دشمن با همين حضور شما، با همين انتخاب شما مخالف است. ميخواهند پشتوانه ى نظام را كه مردم هستند و آراء مردم است، از نظام بگيرند؛ ميفهمند چه كار دارند ميكنند.(1)

3. وظيفه مردم

3.1. حضور در انتخابات با همه قوا و نشاط

هرچه انتخابات پرشورتر باشد، عظمت ملت ايران بيشتر در چشم مخالفان و دشمنانش ديده خواهد شد؛ براى ملت ايران حرمت بيشترى خواهند گذاشت؛ دوستان شما هم در دنيا خوشحال ميشوند. عظمت ملت ايران را حضور مردم در انتخابات نشان ميدهد؛ انتخابات اين است. بنده همواره در درجه ى اول در انتخابات سعيم بر اين است كه به مردم عرض كنم حضور شما در اين انتخابات مهم است. اين، تصديق و تأييد و مستحكم كردن نظام جمهورى اسلامى است.(2)

ملت عزيز ايران! من به شما عرض ميكنم، درست در نقطه ى مقابل خواست دشمنان، همه ى ما بايد در انتخابات حضور فعالى داشته باشيم.

ص: 40


1- . بيانات در بيستمين سالگرد رحلت امام خمينى (ره) 88/3/14
2- . بيانات در اجتماع بزرگ زائران و مجاوران حضرت على بن موسى الرضا (ع) 88/1/1

وقتى ببينند كه ملت ايران با شور و با شعور و با درك كامل و آگاهى پاى صندوقهاى رأى ميروند، معنايش چيست؟ معنايش اين است ملت براى خود حق و توان تصميم گيرى قائل است؛ ميخواهد در آينده ى كشور اثر بگذارد و مسئولان كشور و مديران اصلى كشور را انتخاب كند. انتخاب رئيس جمهور يعنى انتخاب رئيس قوه ى مجريه و كسى كه اغلب امكانات كشور در اختيار اوست. و مى بينيد اگر چنانچه رئيس جمهورى شور و نشاط و شوق و اراده داشته باشد، چه خدمات بزرگى را براى اين كشور انجام ميدهد؛ ميخواهند اين نباشد. من عرض ميكنم: همه بايد اصرار داشته باشيد كه در انتخابات شركت كنيد. به نظر من مسئله ى اول در انتخابات، مسئله ى انتخاب اين شخص يا آن شخص نيست؛ مسئله ى اول، مسئله ى حضور شماست. حضور شماست كه نظام را تحكيم ميكند، پايه هاى نظام را مستحكم ميكند، آبروى ملت ايران را زياد ميكند، استقامت كشور را در مقابل دشمنى ها زياد ميكند و دشمن را از طمع ورزيدن به كشور و از فكر ضربه زدن و توسعه و فساد و فتنه منصرف ميكند. اين يك مسئله ى بسيار مهم است؛ پس مسئله ى اول، شركت در انتخابات است.(1)

حضور مردم در صحنه ها توانست دشمن را مأيوس كند. اگر مردم در اين سى سال در انتخاباتها شركت نميكردند، در راهپيمائى هاى بيست و دو بهمن و روز قدس شركت نميكردند، در مراسم گوناگون، حضور خودشان و اين حجم عظيم ملت ايران را به رخ دشمن نميكشيدند، مسلماً هيبت ملت ايران، آنچنان كه امروز هست، نميبود. اين حضور را حفظ كنيد.

اينكه ما در همه ى انتخاباتها تأكيد ميكنيم كه مردم در صحنه ها حاضر باشند و در صحنه هاى گوناگون حضور داشته باشند، به خاطر اين است.

ص: 41


1- . بيانات در جمع مردم استان كردستان در ميدان آزادى سنندج 88/2/2

اين حضور فقط در عرصه ى سياست نيست، فقط در انتخابات نيست؛ در عرصه هاى سازندگى، در عرصه ى اقتصادى، مردم حضور داشته باشند.(1)

ملت ايران سرافراز است به اينكه توانسته در طول اين سى سال مسئولين را خودش معين كند. مسئولين بلندمرتبه ى نظام از صدر تا ذيل به وسيله ى مردم انتخاب شده اند؛ رهبرى هم به وسيله ى مردم انتخاب ميشود با واسطه ى انتخابات خبرگان، رياست جمهورى، مجلس شوراى اسلامى، شوراهاى گوناگون؛ اين جزو افتخارات نظام است، ميخواهند اين را از مردم بگيرند؛ چون ميدانند نظام با اين مستحكم ميشود. من به شما عرض ميكنم: هر كسى به استحكام اين نظام علاقه مند است، هر كه به اسلام علاقه مند است، هر كه به ملت ايران علاقه مند است، براى او عقلاً و شرعاً واجب است كه در اين انتخابات شركت كند.

آنچه كه من از مردم ميخواهم، عبارت است از اينكه همه با همه ى قوا، با همه ى توان، با همه ى نشاط، در روز بيست و دوى خرداد پاى صندوقهاى رأى حاضر بشوند و رأى بدهند. خداى متعال با آن ملتى است كه مى انديشد، تصميم ميگيرد، انتخاب ميكند، و براى خدا و در راه خدا به آن انتخاب عمل ميكند.(2)

من - طبق معمول - درخواستم از مردم اين است كه از همين آغاز وقت و از اول صبح، پاى صندوقهاى رأى بروند. همه بروند، همه رأى بدهند، طبق تشخيص خودشان عمل كنند و سهم خودشان را در اداره ى كشور و در تعيين مديريت عالى اجرائى كشور، به عهده بگيرند. اين يك حق و در عين حال يك تكليف است. حق آحاد مردم ماست كه نظر بدهند؛ تكليف آنها هم

ص: 42


1- . بيانات در جمع مردم بيجار 88/2/28
2- . بيانات در بيستمين سالگرد رحلت امام خمينى (ره) 88/3/14

همين است. به اعتقاد من، اين هم تكليف شرعى و هم تكليف عقلى - يعنى عقلائى - است كه اين كار را انجام بدهند.(1)

3.2. انتخاب فرد اصلح

بهترين، آن كسى است كه درد كشور را بفهمد، درد مردم را بداند، با مردم يگانه و صميمى باشد، از فساد دور باشد، دنبال اشرافيگرى خودش نباشد. آفت بزرگ ما اشرافيگرى و تجمل پرستى است؛ فلان مسئول اگر اهل تجمل و اشرافيگرى باشد، مردم را به سمت اشرافيگرى و به سمت اسراف سوق خواهد داد. اينى كه ما گفتيم امسال، سال حركت به سوى اصلاح الگوى مصرف است، يعنى امسال سالى است كه ملت ايران تصميم بگيرد كه با اسراف مبارزه كند. نميگوئيم بكلى و يكباره و در طول يك سال، اسراف تمام بشود؛ نه، ما واقع بين تر از اين هستيم؛ ميدانيم اين كار مال ساليان پى در پى است و بايد كار بشود تا به اين فرهنگ برسيم؛ بايد اين كار را شروع كنيم.(2)

ملت ما، جوانان ما، انديشمندان ما، دانشجويان ما، آينده سازان ما، ناتوانى شيوه هاى مديريت كشورهاى غربى را ببينند و ناتوانى آنها را در اداره ى اين مهمترين بخش مديريتشان يعنى اقتصاد را ببينند - فرهنگ به جاى خود، آداب انسانى به جاى خود، بى اعتنائى به حرمت بشر به جاى خود، تبعيض هائى كه در قلمرو قدرت خودشان انجام ميدهند به جاى خود؛ در همه ى اين موارد، تمدن غربى امتحان بدى پس داده است - و آنگاه ملت ما، مسئولين ما، جوانان ما بالخصوص، اين را محور فكر خودشان قرار بدهند و بر اساسِ اين تأمل كنند كه براى مديريت كشور، براى روشهاى گوناگون

ص: 43


1- . مصاحبه با رهبر انقلاب پس از شركت در انتخابات 88/3/22
2- . بيانات در جمع مردم استان كردستان در ميدان آزادى سنندج 88/2/22

اداره ى اين ملت بزرگ، به فكر نسخه هاى خودى، به فكر نسخه هاى بومى باشيد. اين ايجاب ميكند به اسلام توجه دقيق ترى كنيد. اسلام نگاه روشن و روشنگرى به انسان و انسانيت و شيوه هاى انسانى دارد. از اسلام متحجر دفاع نميكنيم؛ از اسلامى كه با كمال تنگ نظرى به همه ى مسائل نگاه كند، مثل آنچه كه بعضى از مدعيان اسلام ميگويند، ما به او دعوت نميكنيم؛ اسلام ناب، اسلام هشدار دهنده ى انسان و توجه دهنده ى انسان به تعقل و تفكر و تدبر؛ اسلامِ قرآن، اسلامِ سنت، اسلامِ اهل بيت؛ اسلامى كه يك نمونه اش در كشور بزرگ ما با اين گرفتارى هاى فراوانِ چندين ده ساله ى دوران تسلط دشمن، توانست يك چنين حركتى را ساماندهى كند و اين آزادى و اين استقلال را از خود نشان دهد؛ ما به اين اسلام دعوت ميكنيم.

جوانهاى ما، اهل فكر ما، اهل فرهنگ ما تأمل كنند؛ مسئولين كشور به سمت سياستهاى اسلامى حركت كنند. اينى كه يا مسئولان ما، يا در دوره هاى انتخابات مثل وضع كنونى، نامزدهاى انتخاباتى ما براى جلب توجه ديگران حرفهاى غربى ها را تكرار كنند، اين هيچ امتيازى محسوب نميشود. امتياز اين نيست كه ما آن چيزى را بگوئيم كه غرب مى پسندد. اينها كسانى اند كه با فكر ايرانى، فكر اسلامى، هويت اسلامى و ايرانى مخالفند. خدا را سپاس ميگوئيم كه ملت ايران آن رشد و آگاهى لازم را به دست آورد تا توانست بر اين همه موانع فائق بيايد.(1)

كسانى با رأى ملت سر كار نيايند كه در مقابل دشمنان بخواهند دست تسليم بالا ببرند و آبروى ملت ايران را ببرند. كسانى سر كار نيايند كه بخواهند با تملق گوئى به غرب، به دولتهاى غربى، به دولتهاى زورگو و مستكبر، به خيال خودشان بخواهند براى خودشان موقعيتى در سطح بين المللى دست و

ص: 44


1- . بيانات در ديدار مردم مريوان 88/2/26

پا كنند. اينها براى ملت ايران ارزشى ندارد. كسانى سر كار نيايند كه دشمنان ملت ايران طمع بورزند كه به وسيله ى آنها بتوانند صفوف ملت را از هم جدا كنند، مردم را از دينشان، از اصولشان، از ارزشهاى انقلابى شان دور كنند. ملت بايد آگاه باشد.

اگر كسانى بر سر كار بيايند كه در مراكز گوناگون سياسى يا اقتصادى به جاى اينكه به فكر ادامه ى راه امام و ارزشها و اصول ترسيم شده به وسيله ى امام باشند، به فكر به دست آوردن دل فلان قدرت غربى و فلان مستكبر بين المللى باشند، براى ملت ايران مصيبت خواهد بود. اين آگاهى براى ملت لازم است.(1)

3.3. مراقبت از ايجاد مجادله و درگيرى بين هواداران

عزيزان من! نامزدهاى مختلف هر كدام طرفدارانى دارند، علاقه مندانى دارند. علاقه مندان اين نامزد نميتوانند اعتراض كنند به علاقه مندان آن نامزد كه شما چرا به او علاقه مندى، به نامزد مورد علاقه ى من علاقه اى ندارى. نه، اين جزو افتخارات كشور ماست. افراد گوناگون مى آيند؛ با منشهاى مختلف، با سلائق مختلف، با شيوه هاى گوناگون كار، در مقابل مردم قرار ميگيرند. يك عده اين را مى پسندند، يك عده آن را مى پسندند، يك عده آن را مى پسندند؛ اين افتخار است؛ اين خوب است. هر كدام از نامزدهاى محترم هم طرفدارانى دارند. بعضى ها از اين طرفداران متعصب هم هستند، خيلى علاقه مند، سرسختند به آن نامزد خودشان. خيلى خوب، باشند، حرفى نيست؛ اما مواظب باشيد، مراقب باشيد كه اين علاقه مندى ها به اصطكاك

ص: 45


1- . بيانات در ديدار مردم بيجار 88/2/28

نينجامد؛ به اغتشاش نينجامد. شما داريد براى عقيده ى خودتان، براى ايمان خودتان تلاش ميكنيد؛ نگذاريد دشمنِ اين ايمان، دشمنِ اين آرمان از شما سوءاستفاده كند.

من شنيدم و اطلاع پيدا كردم كه در خيابانها بعضى از جوانان طرفداران نامزدها ميروند - حالا من درباره ى اين رفتن تو خيابانها حرفى نميزنم - اما مؤكداً ميگويم: مبادا اين خيابان گردى ها به مقابله، به مجادله، به درگيرى بينجامد؛ مواظب باشيد. اگر كسى ديديد كه اصرار بر اغتشاش و درگيرى دارد، بدانيد او يا خائن است، يا بسيار غافل است.(1)

بايد از اين حضور پرشورى كه در روزهاى اخير و حتى شبها - آنطور كه مطلع شدم - مردم در خيابانها داشتند، تشكر كنم. هر گروهى طبق ميل خودشان و به نظر خودشان شعار ميدادند، اما رشد و آگاهى مردم نگذاشت كه يك حادثه ى تلخى به وجود بيايد؛ در صحنه هستند، شعارهاشان را هم ميدهند، شور و شوق خودشان را هم ابراز ميكنند، لكن در عين حال رشد و كمال و بلوغ عقلانى خودشان را هم نشان ميدهند. امنيت انتخابات خيلى مهم است. ما سى سال است انتخابات داريم و بحمدالله هميشه در انتخاباتها، امنيت برقرار بوده است. اين خيلى نعمت بزرگى است؛ اين ناشى از تفضل الهى و ناشى از شعور و درك مردم ماست. امروز هم من اميدوارم و از مردم خواهش ميكنم كه توجه كنند، همين امنيت، همين آرامش و همين متانت و سكينه ى روحى لازم، در آنها وجود داشته باشد. ممكن است بدخواهانى بخواهند در مراكز رأى تشنج ايجاد كنند؛ هرگونه تشنجى به ضرر صندوقهاى رأى تمام خواهد شد؛ يعنى به ضرر آراء مردم و به ضرر مردم است؛ اگر

ص: 46


1- . بيانات در بيستمين سالگرد رحلت امام خمينى (ره) 88/3/14

كسانى خواستند چنين تشنجى ايجاد كنند، خود مردم نگذارند و با متانت، با صبر و با حلم و وقار خودشان، مانع بشوند از اينكه خواسته ى بدخواهان اين ملت عملى بشود.(1)

4. وظيفه نامزدها

4.1. توجه به حفظ اقتدار ملت ايران در تبليغات، اظهارات و حضور خود

كسانى كه براى انتخابات خود را نامزد ميكنند، بدانند كه انتخابات يك وسيله اى است براى بالا بردن توان كشور، براى آبرومند كردن ملت؛ انتخابات فقط ابزارى براى قدرت طلبى نيست. اگر بناست اين انتخابات براى اقتدار ملت ايران باشد، پس نامزدها بايستى به اين اهميت بدهند و اين را در تبليغاتشان، در اظهاراتشان و در حضورشان رعايت كنند. مبادا نامزدها در اثناى فعاليتهاى انتخاباتىِ خودشان جورى رفتار كنند و حرفى بزنند كه دشمن را به طمع بيندازند. رقابتها را منصفانه كنند، حرفها را منصفانه كنند، از جاده ى انصاف خارج نشوند. خوب، به طور طبيعى هر نامزدى حرفى دارد و حرف مقابل خود را رد ميكند؛ اين رد و ايراد فى نفسه اشكالى ندارد؛ اما مشروط بر اينكه تويش بى انصافى نباشد، كتمان حقيقت نباشد. ميدان براى همه باز است؛ بيايند در ميدان انتخابات خود را بر مردم عرضه كنند.(2)

نامزدهاى انتخابات بايد هوشيار باشند. مبادا نامزدهاى انتخابات رياست جمهورى در تبليغات خود براى دلخوشى دشمنان حرفى بر زبان جارى كنند. رضايت خدا را بايد در نظر گرفت، رضايت اولياء را بايد در نظر

ص: 47


1- . مصاحبه با رهبر انقلاب پس از شركت در انتخابات 88/3/22
2- . بيانات در اجتماع بزرگ زائران و مجاوران حضرت على بن موسى الرضا (ع) 88/1/1

گرفت. آن چيزى را بايد معيار قضاوت قرار داد كه مايه ى ايستادگى ملت است، مايه ى استحكام ملت است، مايه ى استقامت مردم است و او پايبندىِ محكم به اسلام است.(1)

4.2. متوصل نشدن به نفى ديگرى براى اثبات خويش

نامزدهاى محترم هم مراقب باشند. نمى پسندد انسان كه ببيند يك نامزدى، چه در نطقهاى تبليغاتى، چه در سخنرانى، چه در تلويزيون، چه در غير تلويزيون، براى اثبات خود متوسل بشود به نفى آن ديگرى، آن هم با يك استدلال هاى گوناگون؛ به نظر من اين درست نيست.(2)

4.3. رعايت چهارچوب هاى شرعى در مناظرات و نطق هاى خود

هر كسى به نظر خودش يك احساس مسئوليتى، تكليفى دارد، مى آيد ميدان. من با مناظره و معارضه و گفتگو و انتقاد مخالفتى ندارم؛ اما سعى كنيد اين در چهارچوبهاى درست شرعى و دينى انجام بگيرد.(3)

4.4. جلوگيرى از تبديل اختلاف نظرها به اغتشاش و درگيرى

مراقبت كنند كه در اين سخنرانى ها، در اين اظهارات، جورى نباشد كه منتهى بشود به ايجاد دشمنى و ايجاد نقار؛ با برادرى و با مهربانى پيش بروند. البته اختلاف نظر، اختلاف رأى، اختلاف سليقه، در مسائل گوناگون، در مسائل شخصى، در مسائل عمومى، يك امر طبيعى است؛ اشكالى هم ندارد.

ص: 48


1- . بيانات در جمع تعدادى از خانواده هاى شهداء 88/3/3
2- . بيانات در بيستمين سالگرد رحلت امام خمينى (ره) 88/3/14
3- . بيانات در بيستمين سالگرد رحلت امام خمينى (ره) 88/3/14

نگذاريد اين به اغتشاش منتهى بشود.(1)

4.5. رعايت انصاف در عملكرد و تبليغات

كسانى كه براى انتخابات خود را نامزد ميكنند، بدانند كه انتخابات يك وسيله اى است براى بالا بردن توان كشور، براى آبرومند كردن ملت؛ انتخابات فقط ابزارى براى قدرت طلبى نيست. اگر بناست اين انتخابات براى اقتدار ملت ايران باشد، پس نامزدها بايستى به اين اهميت بدهند و اين را در تبليغاتشان، در اظهاراتشان و در حضورشان رعايت كنند. مبادا نامزدها در اثناى فعاليتهاى انتخاباتىِ خودشان جورى رفتار كنند و حرفى بزنند كه دشمن را به طمع بيندازند. رقابتها را منصفانه كنند، حرفها را منصفانه كنند، از جاده ى انصاف خارج نشوند. خوب، به طور طبيعى هر نامزدى حرفى دارد و حرف مقابل خود را رد ميكند؛ اين رد و ايراد فى نفسه اشكالى ندارد؛ اما مشروط بر اينكه تويش بى انصافى نباشد، كتمان حقيقت نباشد.(2)

5. آسيب شناسى

ناسپاسى برخى دوستان و تكرار حرفهاى دشمن براى خدشه در انتخابات

انتخابات به فضل الهى و به حول و قوه ى الهى انتخابات سالمى است. من مى بينم بعضى ها در انتخاباتى كه دو سه ماه ديگر انجام خواهد گرفت، از حالا شروع كرده اند به خدشه كردن. اين چه منطقى است؟ اين چه فكرى است؟ اين چه انصافى است؟ اين همه انتخابات در طول اين سى سال انجام گرفته است - در حدود سى انتخابات - مسئولان وقت در هر دوره اى رسماً

ص: 49


1- . بيانات در بيستمين سالگرد رحلت امام خمينى (ره) 88/3/14
2- . بيانات در اجتماع بزرگ زائران و مجاوران حضرت على بن موسى الرضا (ع) 88/1/1

متعهد شده اند و صحت انتخابات را تضمين كرده اند، و انتخابات صحيح بوده است؛ چرا بيخود خدشه ميكنند، مردم را متزلزل ميكنند، ترديد ايجاد ميكنند؟ كه البته در ذهن مردم عزيز ما با اين حرفها ترديد ايجاد نخواهد شد.(1)

دشمن خدشه ميكند. از دشمن انتظارى هم جز دشمنى نيست؛ چه انتظارى هست؟ بى توقعى از دوستان است. بى توقعى از كسانى است كه جزو اين ملتند؛ واقعيات را دارند مى بينند؛ مى بينند كه اين انتخابات چگونه سالم و متقن انجام ميگيرد، در عين حال، همان حرفى را كه دشمن ميزند، اينها هم ميزنند!

يكى از دشمنى ها همين است كه اين پديده ى باارزشِ تأثير حضور مردم و نقش آفرينى مردم در اداره ى كشور و مديريت كشور را در تبليغات خودشان نفى كنند يا نديده بگيرند يا انكار كنند. بارها و بارها در اظهارات صريحشان، در اظهارات كنايه آميزشان، در انتخابات كشورمان خدشه كردند. نه؛ انتخابات كشور ما از انتخابات اكثر اين كشورهاى مدعى دموكراسى، هم آزادتر است، هم پرشورتر است، هم انگيزه ى مردم در اين انتخابات بيشتر است.

كسانى كه با ملت ايرانند، جزو ملت ايرانند، توقع دارند ملت ايران به آنها توجه كنند، اينها ديگر عليه ملت ايران حرف نزنند و انتخابات ملت ايران را زير سؤال نبرند. مرتب تكرار نكنند كه آقا اين انتخابات سالم نيست؛ انتخابات، انتخابات نيست. چرا دروغ ميگويند؟ چرا بى انصافى ميكنند؟ چرا خلاف واقع ميگويند؟ چرا اين همه زحماتى را كه اين ملت و مسئولين در طول اين سالهاى متمادى متحمل شدند، نديده ميگيرند؟ چرا؟ چرا ناسپاسى ميكنند؟

انتخابات در دوره هاى گذشته سالم بوده. در مواردى كه شبهاتى پيش

ص: 50


1- . بيانات دراجتماع بزرگ زائران و مجاوران حضرت على بن موسى الرضا (ع) 88/1/1

مى آمد، ما فرستاديم تحقيق كردند، دنبال كردند.

در يكى از مجالس گذشته شايعاتى پيدا شد، بعضى ها دلائلى آوردند، حرفهائى زدند كه انتخابات ناسالم است؛ توقع داشتند كه در برخى از شهرهاى مهم از جمله تهران، انتخابات ابطال شود. ما افراد وارد و مطلعى را فرستاديم تحقيق كردند، مطالعه كردند؛ ديدند نه، خدشه در انتخابات نيست. در بين هزارها صندوق ممكن است در دو تا، پنج تا صندوق خدشه هائى به وجود بيايد. اين، انتخابات را خراب نميكند. اين هم مال بعضى از اوقات بوده است.

در بين هزارها صندوق ممكن است در دو تا، پنج تا صندوق خدشه هائى به وجود بيايد. اين، انتخابات را خراب نميكند. اين هم مال بعضى از اوقات بوده است. گاهى يك گروهى، يك جناحى - از اين جناحهاى معمولى كشور كه شماها اين جناح بندى ها را ميشناسيد - كه بر سر كار بودند، نتيجه ى انتخابات به ضرر آنها و به نفع جناح مقابل شده؛ مكرر اين اتفاق افتاده.(1)

6. موضع رهبرى در انتخابات رياست جمهورى

اين را هم در باب انتخابات به شما عزيزان و همه ى ملت عزيزمان عرض بكنم؛ درباره ى موضع رهبرى در مورد انتخابات، گمانه زنى و شايعه و اينها هميشه بوده و خواهد بود. بنده يك رأى دارم، آن را در صندوق مى اندازم. به يك نفرى رأى خواهم داد، به هيچ كس ديگر هم نخواهم گفت كه به كى رأى بدهيد، به كى رأى ندهيد؛ اين تشخيص خود مردم است. بنده گاهى از دولت حمايت ميكنم، دفاع ميكنم؛ بعضى سعى ميكنند براى اين

ص: 51


1- . بيانات در ديدار جمعى از معلمان، پرستاران و كارگران 88/2/9

كار معناى نادرستى جعل و ابداع كنند. نه، من از دولتها هميشه دفاع ميكنم؛ منتها اگر دولتى بيشتر مورد تهاجم قرار گرفت و احساس كردم حملات غير منصفانه اى ميشود، بيشتر دفاع ميكنم. من طرفدار اِعمال انصافم؛ من ميگويم بايد منصف باشيم. رفتارها را نگاه كنيم؛ اين ربطى به انتخابات ندارد، بحث انصاف و بى انصافى است. حمايت كردن از خدمتگزاران در كشور، وظيفه اى است كه هم من دارم، هم همه دارند؛ اين مربوط به اعلام موضع انتخاباتى نيست. بنده از هر حركت خوبى، از هر اقدام خوبى، از هر پيشرفتى، از هر خدمتى به مردم، از هر دلجوئى اى از محرومين، از هر ايستادگى اى در مقابل ظلم و استكبار استقبال ميكنم و از آن كسى كه اين كار را كرده است، تشكر و سپاسگزارى ميكنم؛ هر دولتى باشد، هر شخصى باشد؛ اين وظيفه ى من است.(1)

بنده در اين انتخابات يك رأى بيشتر ندارم، آن رأى را هم به نظرم ميرسد كه كسى به طور مشخص نميداند، حالا ممكن است كسانى حدس بزنند. من به كسى نميگويم، نگفته ام و نخواهم گفت به چه كسى رأى بدهيد، به چه كسى رأى ندهيد؛ رأى من مربوط به خود من است. اين مال ملت است. آنچه كه من از مردم ميخواهم، عبارت است از اينكه همه با همه ى قوا، با همه ى توان، با همه ى نشاط، در روز بيست و دوى خرداد پاى صندوقهاى رأى حاضر بشوند و رأى بدهند.(2)

به شايعات هم خيلى گوش نكنند. من ديدم ديروز و ديشب - در اين پيامكهاى فراوانى كه دست مردم هست - شايعاتى را از قول من نقل ميكردند كه دروغ محض بود و واقعيت نداشت. آدمهاى خوش نيت و سالم اين كارها

ص: 52


1- . بيانات در اجتماع بزرگ زائران و مجاوران حضرت على بن موسى الرضا (ع) 88/1/1
2- . بيانات در بيستمين سالگرد رحلت امام خمينى (ره) 88/3/14

را نميكنند؛ آدمهاى ناسالم از اين كارها ميكنند؛ توى همه ى بخشها و همه ى گروهها هم كم و بيش ممكن است آدم ناسالم - كه سوءنيت داشته باشند و حسن نيت نداشته باشند - پيدا بشود. به اين شايعات هم توجه نكنند. امروز هم ممكن است باز شايعاتى - نسبت به بخشهاى مختلف انتخابات - بين مردم وجود داشته باشد؛ ما اعتمادمان در درجه ى اول - در اول و آخر - به لطف خدا و به كمك الهى است و از خداى متعال استعانت ميكنيم و كمك ميخواهيم، و در درجه ى بعد به آگاهى و رشد و هوشيارى مردم است.(1)

7. پيش بينى؛ شركت با شور، با علاقه و صميمى مردم در انتخابات

همه ى ملت ايران به كورى چشم دشمنان در انتخابات آينده هم با شور، با علاقه، با صميميت پاى صندوقهاى رأى مى آيند و انتخاباتى خواهند آفريد كه دشمنان را خشمگين و عصبانى كند.(2)

ص: 53


1- . مصاحبه با رهبر انقلاب پس از شركت در انتخابات 88/3/22
2- . بيانات در ديدار جمعى از معلمان، پرستاران و كارگران 88/2/9

ص: 54

فصل دوم مواضع رهبرى پس از انتخابات تا نماز جمعه 29 خرداد

1. تبيين و تحليل ها

1.1. اثبات مصونيت ايران در برابر تهاجم سياسى و روانى

ملت عزيز ايران!

مردان و زنان آگاه و شجاع و زمان شناس!

سلام خدا بر شما كه شايستگى خود را براى دريافت سلام و رحمت الهى به اثبات رسانديد. جمعه ى حماسى شما، حادثه ئى خيره كننده و بى همتا بود كه در آن، رشد سياسى و چهره ى مصمّم انقلابى و توان و ظرفيت مدنى ملت ايران، در نمائى زيبا و پرشكوه در برابر چشم جهانيان به نمايش درآمد.

اقتدار و عزتى كه شما با آرامش و متانت و كمالِ خود در تاريخ كشور به ثبت رسانديد، و اراده ى خلل ناپذيرى كه در ميان آتشبار جنگ روانى دشمنان، با حضور در اين عرصه ى تعيين كننده نشان داديد، از چنان اهميتى برخوردار است كه با هيچ بيان معمولى و متعارفى نمى توان آن را توصيف كرد. تنها

ص: 55

مى توان گفت كه ملت ايران توانسته است همچنان موجبات رحمت الهى را در خود حفظ كند و دست قدرت خداوند را در حمايت از پيشرفت و تعالى اين كشور، بالاى سر خود نگاه دارد.

انتخابات 22 خرداد، با هنرنمائى ملت ايران، نصاب تازه ئى در سلسله ى طولانى انتخابهاى ملّى پديد آورد. مشاركت بيش از هشتاد درصدى مردم در پاى صندوقها و رأى بيست وچهار ميليونى به رئيس جمهور منتخب، يك جشن واقعى است كه به حول و قوه ى الهى، خواهد توانست پيشرفت و اعتلاى كشور و امنيت ملى و شور و نشاط پايدار را تضمين كند. ديروز شما توانستيد ثابت كنيد كه ايران به بركت شعارها و ارزشهاى انقلاب اسلامى، در برابر تهاجم سياسى و روانى از چنان مصونيت و صلابتى برخوردار است كه با گذشت سى سال از آغاز مردم سالارى دينى در اين كشور، از هميشه تازه نفس تر و سرزِنده تر در صحنه حاضر گشته و دوستان و دشمنان را به ادامه ى راه روشن خود مطمئن ميسازد.

اينجانب با فروتنى در برابر عزم و ايمان شما مردم عزيز، اين موفقيت بزرگ را به حضرت ولى الله الاعظم روحى فداه و به روح امام بزرگوار و به يكايك آحاد ملت تبريك عرض ميكنم و همگان را به قدردانى از اين لطف الهى و شكرگزارى در برابر پروردگار حكيم و عليم توصيه مينمايم.(1)

1.2. نمايش حكم فرمايى مردم سالارى در نظام اسلامى و به رخ عالم كشيدن آن

اشاره

ما نگاه كنيم به رأى قريب چهل ميليونى مردم در اين دوره؛ اين مهم است. من معتقدم همه ى ما وظيفه داريم اين را پاسدارى كنيم. يعنى اين اتحاد ملى را در گفتن و اعلام صريحِ حمايت از نظام اسلامى را، دست كم نگيريم؛

ص: 56


1- . پيام به ملت ايران 88/3/23

اين چيز بسيار مهمى است.(1)

حضور مردم در خيابانها بدون درگيرى

امروز نظام اسلامى نشان دارد ميدهد كه مردم سالارىِ واقعى در او حكمفرماست. مردم مى آيند مى نشينند پاى صحبت نامزدهاى مختلف، گوش ميكنند، بعد در حدود شايد ده روز، پانزده روز در خيابانها حضور فعال دارند. اين به نظر من خيلى مسئله ى مهمى است. ما بايد به اين شبهاى گوناگون و متعددى كه در خيابانهاى تهران و بعضى از شهرستانهاى ديگر مردم جمع ميشدند و بعضى از اين نامزد، بعضى از آن نامزد حمايت ميكردند، شعار ميدادند و هيچگونه درگيرى بين اينها وجود نداشت، افتخار بكنيم؛ اين خيلى چيز مهمى است. مردم ما اينند؛ اختلاف سليقه هم دارند، نظرات مختلفى هم نسبت به نامزدهاى مختلف دارند، اما با همديگر هم كار ميكنند.(2)

قاعده مردم سالارى؛ تقدم اكثريت براقليت در مقام عمل

آن كسانى كه اجتماع ميكنند براى حمايت از يك نامزد، با آن كسانى كه اجتماع ميكنند براى حمايت از نامزد ديگر، هر دو ملت ايرانند، گروه هائى از مردمند؛ ما بايد با اين ديد نگاه كنيم. آرائى هم دارند؛ يك جمعى رأى به اين دادند، يك جمعى رأى به آن دادند. البته قاعده ى مردم سالارى اين است كه اكثريت بر اقليت در مقام عمل تقدم پيدا ميكند؛ يعنى آن كسى كه اكثريت به او رأى دادند، او مسئوليت را به عهده ميگيرد؛ اين قاعده ى مردم سالارى

ص: 57


1- . بيانات در ديدار نمايندگان نامزدهاى انتخابات 88/3/26
2- . بيانات در ديدار نمايندگان نامزدهاى انتخابات 88/3/26

است. اما اين به معناى ايجاد تزاحم و ايجاد تعارض و دشمنى نيست.(1)

مردم سالارى دينى، راه سوم!

بنده دوست ندارم در سخنرانى ها و خطابه ها نسبت به مخاطبان خودم با مبالغه حرف بزنم يا تملق آنها را بگويم؛ اما در اين قضيه ى انتخابات، خطاب به شما مردم عزيز عرض ميكنم كه هر چه با مبالغه صحبت بكنم، زياد نيست؛ حتّى اگر بوى تملق هم بدهد، ايرادى ندارد. كار بزرگى كرديد. انتخابات 22 خرداد يك نمايش عظيمى بود از احساس مسئوليت ملت ما براى سرنوشت كشور؛ نمايش عظيمى بود از روح مشاركت جوى مردم در اداره ى كشورشان؛ نمايش عظيمى بود از دلبستگى مردم به نظامشان. حقيقتاً مشابه اين حركتى كه در كشور انجام گرفت، من امروز در دنيا و در اين دموكراسى هاى گوناگون - چه دموكراسى هاى ظاهرى و دروغين و چه دموكراسى هائى كه واقعاً به آراء مردم مراجعه ميكنند - نظيرش را سراغ ندارم. در جمهورى اسلامى هم جز در همه پرسى سال 58 - فروردين 58 - هيچ نظيرى ديگر براى اين انتخاباتى كه در جمعه ى گذشته شما انجام داديد، وجود ندارد؛ مشاركت حدود 85 درصد؛ چهل ميليون تقريباً جمعيت. انسان دست مبارك ولى عصر را پشت سر حوادثى با اين عظمت مى بيند. اين نشانه ى توجه خداست. لازم ميدانم از اعماق دل نسبت به شما مردم عزيز در سراسر كشور ابراز ادب و ابراز تواضع كنم كه واقعاً جا دارد.

نسل جوان ما بخصوص نشان داد كه همان شور سياسى، همان شعور سياسى، همان تعهد سياسى را كه ما در نسل اول انقلاب سراغ داشتيم، دارد؛ با اين تفاوت كه در دوران انقلاب، كوره ى داغ انقلاب دلها را به هيجان

ص: 58


1- . بيانات در ديدار نمايندگان نامزدهاى انتخابات 88/3/26

مى آورد، بعد هم در دوره ى جنگ به نحو ديگرى؛ اما امروز اينها هم نيست، در عين حال اين تعهد، اين احساس مسئوليت، اين شور و شعور در نسل كنونى ما وجود دارد؛ اينها چيز كمى نيست. البته بين مردم اختلاف سليقه هست، اختلاف رأى هست؛ عده اى كسى را قبول دارند، حرفى را قبول دارند؛ عده ى ديگرى كس ديگرى را قبول دارند، حرف ديگرى را قبول دارند؛ اينها هست، طبيعى هم هست، ليكن يك تعهد جمعى را انسان در بين همه ى اين آحاد، با اختلاف آراءشان، احساس ميكند؛ يك تعهد جمعى براى حفظ كشورشان، براى حفظ نظامشان. همه وارد شدند؛ در شهرها، در روستاها، در شهرهاى بزرگ، در شهرهاى كوچك، اقوام گوناگون، مذاهب مختلف، مردها، زنها، پير، جوان، همه وارد اين ميدان شدند؛ همه در اين حركت عظيم شركت كردند.

اين انتخابات، عزيزان من! براى دشمنان شما يك زلزله ى سياسى بود؛ براى دوستان شما در اكناف عالم يك جشن واقعى بود؛ يك جشن تاريخى بود. در سى سالگى انقلاب اين جور مردم بيايند نسبت به اين نظام و اين انقلاب و آن امام بزرگوار اظهار وفادارى كنند! اين يك جنبش عمومى و مردمى بود براى تجديد پيمان با امام و با شهدا؛ و براى نظام جمهورى اسلامى يك نَفَس تازه كردن، يك حركت از نو، يك فرصت بزرگ. اين انتخابات، مردم سالارى دينى را به رخ همه ى مردم عالم كشيد. همه ى كسانى كه بدخواه نظام جمهورى اسلامى هستند، ديدند مردم سالارى دينى يعنى چه. اين يك راه سوم است. در مقابل ديكتاتورى ها و نظامهاى مستبد از يك طرف، و دموكراسى هاى دور از معنويت و دين از يك طرف ديگر، اين مردم سالارى دينى است؛ اين است كه دلهاى مردم را مجذوب ميكند و آنها را

ص: 59

به وسط صحنه ميكشاند. اين، امتحان خودش را داد. اين يك نكته درباره ى اين انتخابات.(1)

1.3. بى نظير بودن انتخابات دهم

انتخابات مايه ى افتخار ماست. چهل ميليون رأى شوخى نيست. اين از بالاترين نصابى كه ما تا حالا داشته ايم، مبالغ قابل توجهى بيشتر است؛ اين خيلى اهميت دارد. بعد از سى سال ملت ما پابندى شان به نظام جمهورى اسلامى آنچنان است كه اينجور با شور و شوق وارد صحنه ميشوند كه خبرگزارى هاى خارجى از همان ساعات اول اعلام كردند - ما خبرها را تعقيب ميكرديم - و همه گفتند كه اين دفعه حضور مردم، حضور فوق العاده اى است. اين را همه گفتند. حالا غير از مشاهداتى كه كسانى ميرفتند رأى ميدادند و مى آمدند براى ما نقل ميكردند، خبرگزارى ها گفتند و در تعدادى از تلويزيونهاى بيگانه هم منعكس شد كه حضور مردم، حضور جدى و فعال و متراكمى است. در بعضى از تلويزيونهاى خارجى صفوف مردم را كه صف كشيده بودند، نشان دادند. اين افتخارى است براى كشور؛ ما اين را مخدوش نكنيم، اين را خراب نكنيم، اين مال مردم است.(2)

1.4. حضور مردم پاى صندوق رأى، در مواقعى كه كشور احتياج به فريادرس مقابل بدخواهان دارد

هميشه ديده ايد مسئولين كشور و خود بنده اصرار داشتيم بر افزايش آحاد شركت كننده ى در رأى دادن؛ مردم را تشويق ميكرديم، ترغيب ميكرديم،

ص: 60


1- . خطبه هاى نماز جمعه ى تهران 88/3/29
2- . بيانات در ديدار نمايندگان نامزدهاى انتخابات 88/3/26

مردم هم هوشيارانه و در مواقع حساس وارد قضايا ميشدند؛ در مواقعى كه كشور احتياج داشته به اينكه يك فرياد رسا و بلندى را در مقابل مخالفان خود و بدخواهان خود در دنيا مطرح بكند، آمده اند پاى صندوقهاى رأى و رأى داده اند. بنده در چند تا از پيامهاى تبريك انتخابات، اين جمله را تكرار كردم: «مردم هوشمند و زمان شناس».(1)

1.5. آشكارى اميد و شادابى مردم و اعتماد آنها به جمهورى اسلامى

با اعتماد و با اميد و با شادابى ملى در اين كشور زندگى ميكنند. اين جواب خيلى از حرفهائى است كه دشمنان شما در تبليغات مغرضانه ى خودشان بر زبان مى آورند. اگر مردم در كشور به آينده اميدوار نباشند، در انتخابات شركت نميكنند؛ اگر به نظام خودشان اعتماد نداشته باشند، در انتخابات شركت نميكنند؛ اگر احساس آزادى نكنند، به انتخابات روى خوش نشان نميدهند. اعتماد به نظام جمهورى اسلامى در اين انتخابات آشكار شد.

دشمنان همين اعتماد مردم را هدف گرفته اند؛ دشمنان ملت ايران ميخواهند همين اعتماد را در هم بشكنند. اين اعتماد بزرگترين سرمايه ى جمهورى اسلامى است، ميخواهند اين را از جمهورى اسلامى بگيرند؛ ميخواهند ايجاد شك كنند، ايجاد ترديد كنند درباره ى اين انتخابات و اين اعتمادى را كه مردم كردند، تا اين اعتماد را متزلزل كنند.

دشمنان ملت ايران ميدانند كه وقتى اعتماد وجود نداشت، مشاركت ضعيف خواهد شد؛ وقتى مشاركت و حضور در صحنه ضعيف شد، مشروعيت نظام دچار تزلزل خواهد شد؛ آنها اين را ميخواهند؛ هدف دشمن اين است. ميخواهند اعتماد را بگيرند تا مشاركت را بگيرند، تا مشروعيت

ص: 61


1- . بيانات در ديدار نمايندگان نامزدهاى انتخابات 88/3/26

را از جمهورى اسلامى بگيرند. اين، ضررش بمراتب از آتش زدن بانك و سوزاندن اتوبوس بيشتر است. اين، آن چيزى است كه با هيچ خسارت ديگرى قابل مقايسه نيست. مردم بيايند در يك چنين حركت عظيمى اينجور مشتاقانه حضور پيدا كنند، بعد به مردم گفته بشود كه شما اشتباه كرديد به نظام اعتماد كرديد؛ نظام قابل اعتماد نبود. دشمن اين را ميخواهد.

اين خط را از پيش از انتخابات هم شروع كردند؛ از دو سه ماه پيش از اين. من اول فروردين در مشهد گفتم هى دارند دائماً به گوشها ميخوانند، تكرار ميكنند كه بناست در انتخابات تقلب بشود. ميخواستند زمينه را آماده كنند. من آنوقت به دوستان خوبمان در داخل كشور تذكر دادم و گفتم اين حرفى را كه دشمن ميخواهد به ذهن مردم رسوخ بدهد، نگوئيد. نظام جمهورى اسلامى مورد اعتماد مردم است. اين اعتماد آسان به دست نيامده، سى سال است كه نظام جمهورى اسلامى با مسئولانش، با عملكردش، با تلاشهاى فراوانش توانسته اين اعتماد را در دل مردم عميق كند. دشمن ميخواهد اين اعتماد را بگيرد، مردم را دچار تزلزل كند.(1)

1.5. نمايش تعهد جمعى همه ى آحاد و شور، شعور و تعهد سياسى جوانان

يك تعهد جمعى را انسان در بين همه ى اين آحاد، با اختلاف آراءشان، احساس ميكند؛ يك تعهد جمعى براى حفظ كشورشان، براى حفظ نظامشان. همه وارد شدند؛ در شهرها، در روستاها، در شهرهاى بزرگ، در شهرهاى كوچك، اقوام گوناگون، مذاهب مختلف، مردها، زنها، پير، جوان، همه وارد اين ميدان شدند؛ همه در اين حركت عظيم شركت كردند.

نسل جوان ما بخصوص نشان داد كه همان شور سياسى، همان شعور

ص: 62


1- . خطبه هاى نماز جمعه ى تهران 88/3/29

سياسى، همان تعهد سياسى را كه ما در نسل اول انقلاب سراغ داشتيم، دارد؛ با اين تفاوت كه در دوران انقلاب، كوره ى داغ انقلاب دلها را به هيجان مى آورد، بعد هم در دوره ى جنگ به نحو ديگرى؛ اما امروز اينها هم نيست، در عين حال اين تعهد، اين احساس مسئوليت، اين شور و شعور در نسل كنونى ما وجود دارد؛ اينها چيز كمى نيست.(1)

1.7. تعلق همه ى رأى دهندگان چهار نامزد به جبهه ى انقلاب

همه ى كسانى كه به اين چهار نامزد رأى دادند، مأجورند؛ ان شاءالله اجر الهى دارند. همه شان در درون جبهه ى انقلابند، متعلق به نظامند؛ اگر با قصد قربت رأى داده باشند، عبادت هم كرده اند. خط انقلاب، چهل ميليون رأى دارد؛ نه بيست و چهار و نيم ميليون كه رأى به رئيس جمهور منتخب است. چهل ميليون به خط انقلاب رأى دادند.(2)

1.8. تعلق همه ى كانديداها به نظام

اين چهار نفرى كه وارد عرصه ى اين انتخابات جدى شدند، همه شان جزو عناصر نظام و متعلق به نظام بودند و هستند. يكى از اينها رئيس جمهور كشور ماست؛ رئيس جمهور خدوم، پركار، زحمتكش، مورد اعتماد. يكى از آنها نخست وزيرِ هشت سال در دوران رياست جمهورى خود بنده است. يكى از آنها فرمانده ى سپاه در سالهاى متمادى و يكى از فرماندهان اصلى دوران دفاع مقدس بوده است. يكى از آنها دو دوره رئيس قوه ى مقننه ى كشور بوده است؛ رئيس مجلس شوراى اسلامى بوده است. اينها عناصر

ص: 63


1- . خطبه هاى نماز جمعه ى تهران 88/3/29
2- . خطبه هاى نماز جمعه ى تهران 88/3/29

نظامند؛ اينها همه شان متعلق به نظامند. البته اختلاف نظر دارند، اختلاف برنامه دارند، در جهتگيرى هاى گوناگون سياسى با هم تفاوتهاى متعددى دارند؛ اما همه شان مال نظامند؛ چهار نفر از عناصر نظامند. اين رقابت درون نظام تعريف شد؛ نه رقابت بين درون نظام و بيرون نظام، كه راديوى صهيونيستى و راديوى آمريكا و راديوى انگليسِ خبيث و ديگران هى ميخواهند اين را دامن بزنند. نخير، رقابتى بود در درون نظام و بين عناصر وابسته ى به نظام؛ متعلق به نظام، و همه شان هم با اين سوابق. همه شان را من از نزديك ميشناسم، افكارشان را ميدانم، سلائقشان را ميدانم، خصوصيات رفتاريشان را ميدانم، با همه شان از نزديك من كار كردم.

البته بنده همه ى ديدگاه هاى اين آقايان را قبول ندارم؛ بعضى از نظرهايشان و عملكردهايشان از نظر من بدون شك قابل انتقاد است؛ بعضى را براى خدمت به كشور مناسبتر از بعضى ديگر ميدانم؛ اما انتخاب به عهده ى مردم بوده و هست. مردم انتخاب كردند. خواست من، تشخيص من، نه به مردم گفته شد، نه مردم لازم بود آن را مراعات كنند. مردم خودشان طبق معيارهاى خودشان تشخيص دادند، حركت كردند، عمل كردند؛ ميليونها اين طرف، ميليونها آن طرف. بنابراين، مسئله، مسئله ى درونى نظام است. اينى كه بخواهند صورت مسئله را تغيير بدهند، اين صد در صد مغرضانه و خباثت آلود است. دعوا بين نظام و بيرون از نظام نيست، دعوا بين انقلاب و ضد انقلاب نيست؛ اختلاف بين عناصرى در درون چهارچوب نظام است.(1)

1.9. آزاد، جدى و شفاف بودن رقابتها

اشاره

اين رقابتها و مناظرات، كه ابتكار مهمى بود؛ ابتكار جالبى بود؛ خيلى

ص: 64


1- . خطبه هاى نماز جمعه ى تهران 88/3/29

صريح بود، خيلى شفاف بود، خيلى جدى بود. اين مناظره ها تو دهن آن كسانى زد كه از بيرون تبليغ ميكردند كه اين رقابتها نمايشى است، واقعيت ندارد. ديدند نخير، واقعيت دارد؛ جدى در مقابل هم ايستاده اند، با هم بحث ميكنند، با هم استدلال ميكنند. بنابراين مناظره ها و گفتگوها بسيار از اين جهت مثبت بود. البته آثار مثبتى داشت، عيوبى هم داشت، كه حالا هر دو را من عرض خواهم كرد.

1.9.1. نقاط مثبت مناظرات

آن جهت مثبت، اين بود كه در اين مناظره ها و در اين گفتگوها و در اين گفتارهاى تلويزيونى، همه شفاف و راحت حرف زدند، حرف دلشان را بر زبان آوردند، يك سيلابى از نقد و انتقاد به راه افتاد و همه مجبور شدند پاسخگوئى كنند. به آنها انتقاد شد، آنها در مقام پاسخگوئى برآمدند و از خودشان دفاع كردند. مواضع افراد و مواضع گروه ها بدون ابهام، بدون پيچيده گوئى، عريان، در مقابل چشم مردم قرار گرفت؛ سياستهايشان چيست، برنامه هايشان چيست، پابندى هايشان كدام است، تا چه حد است؛ اينها در مقابل چشم مردم قرار گرفت و مردم توانستند قضاوت كنند. مردم احساس كردند كه در نظام اسلامى بيگانه به حساب نمى آيند، نظام كشور اندرونى و بيرونى ندارد. همه چيز در مقابل مردم آشكار، همه ى نظرات در مقابل مردم بيان شد و معلوم شد رأى مردم ناشى از همين دقتها و تأملات خواهد بود. رأى مردم زينتى نيست. حق انتخاب حقيقتاً متعلق به مردم است، مردم ميخواهند آگاهانه، هشيارانه انتخاب كنند. اين مناظره ها اين را نشان داد. يقيناً يكى از علل افزايش ده ميليونى آراء نسبت به آخرين حد نصابِ دوره هاى قبل همين بود كه ذهن مردم، فكر مردم مشاركت داده شد، به عرصه آمد و

ص: 65

آنها تشخيص دادند، وارد ميدان شدند. اين مناظره ها به سطح خيابانها هم كشيده شد، داخل خانه ها هم رفت، كه اينها قدرت انتخاب مردم را بالا ميبرد. اينجور مباحثات و گفتگوها ذهنها را پرورش ميدهد، قدرت انتخاب را بالا ميبرد. اين از نظر جمهورى اسلامى چيز مطلوبى است.

البته همين جا من عرض بكنم كه اين گفتگوها نبايد به جائى برسد كه تبديل بشود به كدورت و كينه. اگر اين شد، آنوقت اثر عكس خواهد داشت. اگر به همان شكلى كه آن روز بود و در همان حد باقى بود، اين خوب بود؛ اما اگر بنا باشد همين طور كش پيدا كند، ادامه پيدا كند، هى بگومگو بشود، اين تدريجاً تبديل خواهد شد به كينه. البته خيلى خوب است كه اين جور مناظره هائى در سطوح مديريتى ادامه پيدا كند - البته با حذف آن عيوبى كه بعد به آن اشاره خواهم كرد - و افراد، مسئولين، خودشان را در معرض نقد و انتقاد قرار بدهند و پاسخگو باشند و پاسخ بدهند و تبيين كنند. خيلى از اوقات اگر چنانچه يك انتقادى به كسى بشود، اين فرصتى است براى او كه بتواند ذهنها را روشن كند، تبيين كنند، حقيقت را بيان كنند؛ خيلى چيز خوبى است؛ البته با حذف آن عيوبى كه عرض خواهم كرد. اگر اين جور مناظره ها در طول سال و در طول چهار سال ادامه داشته باشد، ديگر وقتى در هنگام انتخابات پيش آمد، حالت انفجارى پيدا نميكند؛ همه ى حرفها در طول زمان گفته خواهد شد، شنيده خواهد شد؛ نقدها، پاسخها، جوابها. اينها محسنات اين مناظرات بود كه خيلى خوب بود؛ اما عيوبى هم داشت كه اين عيوب را بايد برطرف كرد. در مواردى انسان ميديد كه در اين مناظره ها جنبه ى منطقى مناظره ضعيف ميشد؛ جنبه ى احساساتى و عصبى پيدا ميكرد؛ جنبه ى تخريبى غلبه پيدا ميكرد؛ سياه نمائى وضع موجود به شكل افراطى در اين مناظره ها ديده شد؛ سياه نمائى دوره هاى گذشته هم در اين مناظره ها

ص: 66

مشاهده شد؛ هر دو بد بود. اتهاماتى مطرح شد كه در جائى اثبات نشده است؛ به شايعات تكيه شد، بى انصافيهائى احياناً ديده شد؛ هم بى انصافى نسبت به اين دولت با اين همه حجم خدمت، و هم بى انصافى نسبت به دولتهاى گذشته و دوران سى ساله. آقايان در خلال صحبت احساساتى شدند و لابلاى حرفهاى خوب، حرفهائى هم كه خوب نبود، گفته شد.

بنده هم مثل بقيه ى آحاد ملت نشستم پاى تلويزيون و اين مناظره ها را تماشا كردم و از آزادى بيان لذت بردم؛ از اينكه نظام جمهورى اسلامى توانسته است به كمك مردم بيايد تا بتوانند قدرت انتخاب خود را بالا ببرند، لذت بردم؛ اما اين بخش معيوب قضيه، بنده را ناخرسند كرد؛ متأثر شدم. براى طرفداران نامزدها هم آن بخشهاى معيوب، آن تعريضها، آن تصريحها، التهاب آور و نگران كننده بود، كه البته از هر دو طرف هم بود.

بنده اينجا در منبر نماز جمعه، در خطبه اى كه در حكم نماز است، حقايق را بايد بيان بكنم. هر دو طرف در اين عيب متأسفانه مشترك بودند. از يك طرف صريحترين اهانتها به رئيس جمهورِ قانونى كشور شد. حتى از دو سه ماه قبل از مناظرات هم اين سخنرانى ها را براى من مى آوردند و من ميديدم يا گاهى مى شنيدم؛ تهمتهائى زدند، حرفهائى گفتند؛ به كى؟ به كسى كه رئيس جمهور قانونى كشور است، متكى به آراء مردم است. نسبتهاى خلاف دادند، رئيس جمهور مملكت را كه مورد اعتماد مردم است، به دروغ گوئى متهم كردند! اينها خوب است؟ كارنامه هاى جعلى براى دولت درست كردند، اينجا آنجا پخش كردند، كه ما كه در جريان امور هستيم، مى بينيم ميدانيم كه اينها خلاف واقع است؛ فحاشى كردند؛ رئيس جمهور را خرافاتى، رمال، از اين نسبت هاى خجالت آور دادند؛ اخلاق و قانون و انصاف را زير پا گذاشتند.

ص: 67

1.9.2. آسيب ها و عيوب مناظرات

اين از آن طرف. از اين طرف هم همين جور؛ از اين طرف هم شبيه همين كارها به نحو ديگرى انجام گرفت. كارنامه ى درخشان سى ساله ى انقلاب كمرنگ جلوه داده شد؛ اسم بعضى از اشخاص برده شد كه اينها شخصيتهاى اين نظامند؛ اينها كسانى هستند كه عمرشان را در راه اين نظام صرف كردند. بنده در نماز جمعه هيچوقت رسمم نبوده است از افراد اسم بياورم؛ اما اينجا چون اسم آورده شده است، مجبورم اسم بياورم. به طور خاص از آقاى هاشمى رفسنجانى، از آقاى ناطق نورى من لازم است اسم بياورم و بايد بگويم. البته اين آقايان را كسى متهم به فساد مالى نكرده؛ حالا در مورد بستگان و كسان، هر كس هر ادعائى دارد، بايستى در مجارى قانونى خودش اثبات بشود و قبل از اثبات نميشود اينها را رسانه اى كرد. اگر چيزى اثبات بشود، فرقى بين آحاد جامعه نيست؛ اما اثبات نشده، نميشود اينها را مطرح كرد و قاطعاً ادعا كرد. وقتى اينجور حرفها مطرح ميشود، تلقى هاى نادرست در جامعه به وجود مى آيد، جوانها چيز ديگرى خيال ميكنند، چيز ديگرى ميفهمند.

آقاى هاشمى را همه ميشناسند. من شناختم از ايشان مربوط به بعد از انقلاب و مسئوليتهاى بعد از انقلاب نيست؛ من از سال 1336 - يعنى 52 سال قبل - ايشان را از نزديك ميشناسم. آقاى هاشمى از اصلى ترين افراد نهضت در دوران مبارزات بود؛ از مبارزين جدى و پيگيرِ قبل از انقلاب بود؛ بعد از پيروزى انقلاب از مؤثرترين شخصيتهاى جمهورى اسلامى در كنار امام بود؛ بعد از رحلت امام هم در كنار رهبرى تا امروز.

اين مرد بارها تا مرز شهادت پيش رفته. قبل از انقلاب اموال خودش را صرف انقلاب ميكرد و به مبارزين ميداد. اينها را جوانها خوب است بدانند.

ص: 68

بعد از انقلاب ايشان مسئوليتهاى زيادى داشت: هشت سال رئيس جمهور بود؛ قبلش رئيس مجلس بود؛ بعد مسئوليتهاى ديگرى داشت. در طول اين مدت هيچ موردى را سراغ نداريم كه ايشان براى خودش از انقلاب يك اندوخته اى درست كرده باشد. اينها يك حقايقى است؛ اينها را بايد دانست. در حساسترين مقاطع ايشان در خدمت انقلاب و نظام بوده.

من البته در موارد متعددى با آقاى هاشمى اختلاف نظر داريم، كه طبيعى هم هست؛ ولى مردم نبايد دچار توهم بشوند، چيز ديگرى فكر كنند. البته بين ايشان و بين آقاى رئيس جمهور از همان انتخاب سال 84 تا امروز اختلاف نظر بود، الان هم هست؛ هم در زمينه ى مسائل خارجى اختلاف نظر دارند، هم در زمينه ى نحوه ى اجراى عدالت اجتماعى اختلاف نظر دارند، هم در برخى مسائل فرهنگى اختلاف نظر دارند؛ و نظر آقاى رئيس جمهور به نظر بنده نزديكتر است.

در مورد آقاى ناطق نورى هم همين جور. آقاى ناطق نورى هم از شخصيتهاى خدوم انقلاب است؛ ايشان هم خدمات زيادى كرده و در دلبستگى ايشان به اين نظام و انقلاب هيچ شكى نيست.

مناظره هاى زنده ى تلويزيونى خوب است؛ اما اين آسيبها بايد برطرف بشود. من همان وقت - بعد از مناظره - به آقاى رئيس جمهور هم تذكر دادم؛ چون ميدانستم ايشان ترتيب اثر ميدهند.

در مورد مبارزه ى با فساد مالى، موضع نظام يك موضع روشنى است. در زمينه ى مسائل مربوط به عدالت اجتماعى، موضع نظام يك موضع روشنى است. با فساد بايد در هر نقطه اى كه هست، مبارزه كرد. من ميخواهم اين را عرض بكنم: ما مدعى نيستيم در نظام ما فساد مالى و اقتصادى وجود ندارد؛ چرا، اگر وجود نداشت كه بنده آن نامه ى هشت ماده اى را چند سال قبل

ص: 69

خطاب به رؤساى محترم سه قوه نمينوشتم و اينقدر روى آن تأكيد نميكردم. چرا، هست؛ اما ميخواهم اين را بگويم: نظام جمهورى اسلامى، همين امروز يكى از سالمترين نظامهاى سياسى و اجتماعى در دنياست. اينكه ما بيائيم به استناد گزارش فلان مرجع صهيونيستى، نظام را و كشور را متهم كنيم به فساد، اين مطلقاً درست نيست. اين هم كه ما اشخاص را، مسئولين را بى جهت در زمينه ى فساد زير سؤال ببريم، اين هم درست نيست. فساد مالى يكى از مسائل مهم در نظام اسلامى است و بايد با او جداً مبارزه كرد؛ هم در قوه ى مجريه، هم در قوه ى قضائيه، هم در قوه ى مقننه. همه موظفند با اين مسئله مبارزه كنند. اگر مبارزه نشود، مهار نشود، توسعه پيدا خواهد كرد؛ كما اينكه بسيارى از كشورهاى دنيا - همين كشورهاى غربى كه اينقدر دم از مبارزه ى با فساد مالى و پولشوئى و امثال اينها ميزنند - تا خرخره غرق در فسادند. قضاياى دولت انگليس و مجلس پارلمان انگليس را اين روزها شنيديد و همه ى دنيا دانستند. اين يك گوشه هائى از قضاياست؛ خيلى بيش از اينهاست.(1)

2. آسيب شناسى

2.1. تصور اينكه 24 ميليون يك طرفند و 14 ميليون طرف ديگر

اينكه ما تصور كنيم كه يك گروه مثلاً بيست و چهار ميليونى يك طرفند، يك گروه چهارده ميليونى يك طرفند، اين به نظر من يك خطاى بسيار بزرگى است؛ قضيه اينجور نيست. همه در يك طرف قرار دارند. آن كسانى كه به رئيس جمهور منتخب اين دوره ى از انتخابات رأى دادند، همانقدر وابسته ى به انقلاب و كشور و نظامند، كه آن كسانى كه رأى ندادند. مجموعه هاى

ص: 70


1- . خطبه هاى نماز جمعه ى تهران 88/3/29.

مردمى، فرزندان اين كشورند؛ فرزندان اين ملتند. اين خطاست كه ما اين دو مجموعه ى رأى دهنده را كه يك عده اى رأى به يك نامزدى دادند، يك عده اى رأى به آن نامزد ندادند، اينها را ما متخاصم و متقابل فرض كنيم؛ نه، در يك مسئله اى، در يك گزينشى، اينها سليقه شان يك جور نبوده، لكن در اصل قضيه، در اعتقاد به نظام، در پشتيبانى از جمهورى اسلامى، همه ى اينها با هم يكى هستند. ما نگاه كنيم به رأى قريب چهل ميليونى مردم در اين دوره؛ اين مهم است. من معتقدم همه ى ما وظيفه داريم اين را پاسدارى كنيم.(1)

2.2. تبديل فضاى مردم سالارى بعد از انتخابات به فضاى خصومت و تقابل

با ايجاد دشمنى همه تان مقابله كنيد. اين مخصوص يك نامزد يا يك ستاد يا يك مجموعه نيست؛ همه وظيفه دارند كه با ايجاد نقار و دشمنى و كدورت مقابله كنند. بله، ممكن است كسانى همانطور كه حالا آقايان هم ذكر كرديد، اشكالات و اعتراضاتى را بر مجارى گوناگون امور در انتخابات ثبت كرده باشند و اعتراض داشته باشند، كه البته، راه هاى قانونى وجود دارد. رسيدگى به اينها حتماً بايد انجام بگيرد. مواردى را آقايان ذكر كرديد. من درخواست ميكنم از آقايان مسئول در وزارت كشور و همچنين در شوراى نگهبان كه به اين موارد دقيقاً رسيدگى كنند. اگر چنانچه بعضى از اشكالات مقتضىِ اين هست كه پاره اى از صندوقها بازشمارى بشود، اشكالى ندارد. حالا مثلاً يك مورد را آقايان ذكر كردند كه آن شخص گفته كه رأى فلان نامزد اين تعداد است، بعد در شمارش تعداد ديگرى معرفى شده؛ خيلى خوب، كارى ندارد؛ صندوقهاى مورد اشكال را، يا به طور تصادفى تعدادى از صندوقها را بازشمارى كنند؛ خودِ نمايندگان ستادها هم حضور داشته باشند

ص: 71


1- . بيانات در ديدار نمايندگان نامزدهاى انتخابات 88/3/26

و ببينند، تا اطمينان كامل براى همه حاصل بشود.

البته من خودم شخصاً در اين انتخابات هم مثل همه ى انتخاباتهاى گذشته - شماها همه تان مسئولين هستيد، بوده ايد، ممشاى بنده را ميدانيد - به مسئولين كشور اعتماد كردم؛ به وزارت كشور، به شوراى نگهبان؛ در حالى كه ميدانيد در موارد متعدد، مسئولين از سلائق مختلف بودند، اما من به مقام مسئولى كه ميشناسم و قاعده ى كار او را ميدانم، اعتماد ميكنم. در اين نوبت هم همين جور است؛ من اعتماد ميكنم، اما اين اعتماد من موجب نميشود كه اگر چنانچه شبهه اى در ذهن كسانى هست، اين شبهه دنبال نشود و تعقيب نشود و بررسى نشود و حقيقت قضيه آشكار نشود؛ نه، شبهات را برطرف كنيد، منتها آن چيزى كه از همه مهمتر است، اين است: همه سعى كنيد وحدت ملى و وحدت كشور را حفظ كنيد؛ هر كسى به نحوى، هر كسى وظيفه اى دارد.(1)

2.3. تلاش بعضى افراد براى از بين بردن آرامش و وحدت ملى

در اين قضايا همه موفق شديد، همه پيروز شديد؛ در اين جهت كه توانستيد نظام مورد علاقه تان را تحكيم ببخشيد. مردم همه پيروزند؛ به خاطر اينكه توانستند يك عظمتى و عزتى را از خودشان بروز بدهند. عده اى اين را نميخواهند و طبعاً خرابكارى ميكنند، ايجاد اختلال ميكنند، از اين به آن حرف ميبرند، از آن به اين حرف مى آورند؛ غالباً هم خلاف. بنده چون از اطراف مختلف، حرفها به گوش من ميرسد، مى بينم اين چيزهائى كه اين طرف از آن طرف ميگويد، بعضاً خلاف واقع است؛ هم آن چيزهائى كه آن طرف از اين طرف بيان ميكند، بعضاً خلاف واقع است. پيداست كسانى

ص: 72


1- . بيانات در ديدار نمايندگان نامزدهاى انتخابات 88/3/26

در وسط نميخواهند اين اتحاد و اتفاق در كشور شكل بگيرد. اين حالا آسان ترينش است، بدترش هم همين كارهاى خرابكارى اى است كه شما مى بينيد انجام ميدهند، كه البته همه بايد در مقابل اين خرابكارى ها بايستند، اعلام موضع كنند. همه بايستى بگويند.

اين تخريبهائى كه انجام ميگيرد، اين كارهاى زشتى كه انجام ميگيرد، بعضاً جناياتى كه واقع ميشود، مربوط به هيچكدام از اين اطراف قضيه نيست؛ اين مربوط به مردم نيست، مربوط به نامزدها نيست؛ مربوط به خرابكارهاست، مربوط به اخلالگرهاست. نبادا كسى توهم كند و تصور بكند كه اين مربوط به اين است كه اينها طرفدار فلان نامزدند؛ نه، اينها مثل همان كسانى هستند كه اختلافات مذهبى را بين مسلمانها راه مى اندازند كه ما مكرر گفته ايم اينها نه سنى اند، نه شيعه؛ شيعه را عليه سنى، سنى را عليه شيعه تحريك ميكنند، و در وضع اتحاد جامعه ى عظيم ما هم همين جور است. كسانى كه يك طرف را عليه يك طرف تحريك ميكنند، كارهائى ميكنند به عنوان طرفدارى از يك جهت، در حالى كه حقيقتاً طرفدارى از او نيست؛ اينها نه از اين طرفند، نه از آن طرف. اينها كسانى هستند كه با اصل نظام مخالفند، با آرامش كشور مخالفند، طرفدار تشنجند، طرفدار اغتشاشند، ميخواهند آرامش نباشد.

هر كس سرِ كار باشد، اگر نتائج انتخابات غير از اين هم ميشد، بنده به طور اطمينان ميتوانم عرض بكنم كه باز اينجور حوادثى ديده ميشد، باز اين حوادث پيش مى آمد، براى اينكه اصلاً آرامش در كشور نباشد. آنها امنيت كشور را و آرامش كشور را هدف گرفته اند و ميخواهند اين را از بين ببرند. هيچكس نبايد به اين تشنج آفرينى و اغتشاش آفرينى كمك كند و همه بايد در مقابل او صريح موضع بگيرند.(1)

ص: 73


1- . بيانات در ديدار نمايندگان نامزدهاى انتخابات 88/3/26

2.4. رسيدن دامنه ى افراطى گرى نخبگان سياسى به جاهاى بسيار حساس در بدنه مردم

آن كسانى كه به يك نحوى يك نوع مرجعيتى در افكار مردم دارند؛ از اين سياسيون و رؤساى احزاب و كارگردانان جريانات سياسى، و يك عده اى از اينها حرف شنوى دارند، اينها خيلى بايد مراقب رفتار خودشان باشند؛ خيلى بايد مراقب گفتار خودشان باشند. اگر آنها كمى افراطى گرى كنند، دامنه ى اين افراطى گرى در بدنه ى مردم به جاهاى بسيار حساس و خطرناكى خواهد رسيد كه گاهى خود آنها ديگر نميتوانند آن را جمع كنند، كه ما نمونه هايش را ديده ايم. افراط وقتى در جامعه به وجود آمد، هر حركت افراطى به افراطى گرى ديگران دامن ميزند. اگر نخبگان سياسى بخواهند قانون را زير پا بگذارند، يا براى اصلاح ابرو، چشم را كور كنند، چه بخواهند، چه نخواهند، مسئول خونها و خشونتها و هرج و مرج ها، آنهايند.

من به همه ى اين آقايان، اين دوستان قديمى، اين برادران توصيه ميكنم بر خودتان مسلط باشيد؛ سعه ى صدر داشته باشيد؛ دستهاى دشمن را ببينيد؛ گرگهاى گرسنه ى كمين كرده را كه امروز ديگر نقاب ديپلماسى را يواش يواش دارند از چهره هايشان برميدارند و چهره ى حقيقى خودشان را نشان ميدهند، ببينيد؛ از اينها غفلت نكنيد.(1)

3. توصيه ها

3.1. حمايت يك پارچه ى همه از رئيس جمهور منتخب و كمك به او

گمان بر اين است كه دشمنان بخواهند با گونه هائى از تحريكات

ص: 74


1- . خطبه هاى نماز جمعه ى تهران 88/3/29

بدخواهانه، شيرينى اين رويداد را از كام ملت بزدايند. به همه آحاد مردم و بويژه جوانان عزيز كه سرزنده ترين نقش آفرينان اين حادثه ى شورانگيز بودند، توصيه ميكنم كه كاملاً هشيار باشند.

همواره بايد شنبه ى پس از انتخابات، روز مهربانى و بردبارى باشد. چه طرفداران نامزد منتخب و چه هواداران ديگر نامزدهاى محترم، از هرگونه رفتار و گفتار تحريك آميز و بدگمانانه پرهيز كنند. رئيس جمهور منتخب و محترم، رئيس جمهور همه ى ملت ايران است و همه و از جمله رقيبان ديروز بايد يكپارچه از او حمايت و به او كمك كنند. بى شك اين نيز امتحانى الهى است كه موفقيت در آن خواهد توانست رحمت خداوند متعال را جلب كند.(1)

3.2. حفظ اتحاد ملى و جلوگيرى از انشقاق و دشمنى

ما بايد سعى كنيم، دقت كنيم كه انتخابات مايه ى انشقاق نشود؛ اين حرف اصلى من است.

من معتقدم همه ى ما وظيفه داريم اين را پاسدارى كنيم. يعنى اين اتحاد ملى را در گفتن و اعلام صريحِ حمايت از نظام اسلامى را، دست كم نگيريم؛ اين چيز بسيار مهمى است. امروز نظام اسلامى نشان دارد ميدهد كه مردم سالارىِ واقعى در او حكمفرماست. مردم مى آيند مى نشينند پاى صحبت نامزدهاى مختلف، گوش ميكنند، بعد در حدود شايد ده روز، پانزده روز در خيابانها حضور فعال دارند. اين به نظر من خيلى مسئله ى مهمى است. ما بايد به اين شبهاى گوناگون و متعددى كه در خيابانهاى تهران و بعضى از شهرستانهاى ديگر مردم جمع ميشدند و بعضى از اين نامزد، بعضى از آن نامزد حمايت

ص: 75


1- . پيام رهبر معظم انقلاب اسلامى به مردم در مورد دهمين دوره ى انتخابات رياست جمهورى 88/3/23

ميكردند، شعار ميدادند و هيچگونه درگيرى بين اينها وجود نداشت، افتخار بكنيم؛ اين خيلى چيز مهمى است. مردم ما اينند؛ اختلاف سليقه هم دارند، نظرات مختلفى هم نسبت به نامزدهاى مختلف دارند، اما با همديگر هم كار ميكنند. آقاى مهندس موسوى براى من نقل ميكردند كه توى يك خيابانى كه ايشان ميرفته، ماشينى با ماشين ايشان همراه ميشوند. آنها شروع ميكنند حرفى و شعارى را كه عليه آقاى موسوى بوده، با خنده گفتن، آقاى موسوى گفت من هم خنديدم و به آنها دست تكان دادم اينجورى و عبور كردم. خوب، اين فضا خيلى فضاى خوبى است. اين فضا بعد از انتخابات نبايد تبديل بشود به فضاى خصومت و تقابل؛ عده اى اين را ميخواهند در جامعه تحقق ببخشند. اين خلاف واقع است.(1)

3.3. كمك نكردن به تشنج آفرينى

هيچكس نبايد به اين تشنج آفرينى و اغتشاش آفرينى كمك كند و همه بايد در مقابل او صريح موضع بگيرند. كما اينكه مواضع حقيقى شماها هم جز اين نيست. صريح موضع بگيرند، روشن كنند كه اين خواستِ آنها نيست. و هر كارى كه تشنج آفرين باشد، واقعاً نكنند؛ يعنى همديگر را عصبانى نكنند.(2)

3.4. حلم و بردبارى و ترويج آن ميان نخبگان و آحاد مردم

هم آن طرفى كه توانسته اكثريت را به دست بياورد، ملاحظاتى لازم است بكند، توجهاتى بكند، مراقبتهائى در كيفيت رفتار و حركت انجام بدهد، هم آن طرفى كه اين رأى اكثريت را كسب نكرده، او هم مراقبتهائى لازم دارد.

ص: 76


1- . بيانات در ديدار نمايندگان نامزدهاى انتخابات 88/3/26
2- . بيانات در ديدار نمايندگان نامزدهاى انتخابات 88/3/26

همه بايد حلم داشته باشند. حلم اسلامى كه ما در فارسى او را بردبارى معنا ميكنيم، معنايش توان تحمل و ظرفيت تحمل است. همه بايد ظرفيت تحمل داشته باشند، بتوانند تحمل كنند؛ تحمل پيروزى هم كار آسانى نيست، تحمل عدم پيروزى هم كار آسانى نيست. حلم داشتن و تحمل كردن و ظرفيت پيروزى و عدم پيروزى را داشتن، يكى از فضائل انسانى است؛ ما بايد اين را هم در نخبگان، هم در آحاد عظيم مردم ترويج بكنيم.(1)

3.5. موضع صريح گرفتن (نخبگان)

هيچكس نبايد به اين تشنج آفرينى و اغتشاش آفرينى كمك كند و همه بايد در مقابل او صريح موضع بگيرند. كما اينكه مواضع حقيقى شماها هم جز اين نيست. صريح موضع بگيرند، روشن كنند كه اين خواستِ آنها نيست.(2)

4. جهت گيرى دشمن

4.1. تلاش براى نمايش انتخابات به عنوان دعواى بين طرفداران و مخالفان نظام

امروز ديپلماتهاى برجسته ى چند كشور غربى كه تا حالا با تعارفات ديپلماتيك با ما حرف ميزدند، نقاب از چهره برداشتند؛ چهره ى واقعى خودشان را دارند نشان ميدهند؛ «قَدْ بَدَتِ اَلْبَغْضٰاءُ مِنْ أَفْوٰاهِهِمْ وَ مٰا تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ» دشمنى هاى خودشان با نظام اسلامى را دارند نشان ميدهند؛ از همه هم خبيث تر دولت انگليس.(3)

بنده در اين دو سه هفته، رفتار و گفتار دولتمردان آمريكا و دولتمردان

ص: 77


1- . بيانات در ديدار نمايندگان نامزدهاى انتخابات 88/3/26
2- . بيانات در ديدار نمايندگان نامزدهاى انتخابات 88/3/26
3- . خطبه هاى نماز جمعه ى تهران 88/3/29

چند كشور اروپائى را دنبال كردم؛ در اين هفته هاى نزديك به انتخابات و آن روز انتخابات و شب بعد از انتخابات، بعد هم اين دو سه روزِ بعد از انتخابات. يك وضع متغير و متفاوتى داشت. اول، قبل از شروع انتخابات جهتگيرى رسانه هايشان، دولتمردانشان، اين بود كه در اصلِ انتخابات ايجاد ترديد كنند، شايد شركت مردم كم بشود.(1)

اينى كه دشمنان سعى ميكنند در رسانه هاى گوناگون - كه غالباً هم اين رسانه ها مال اين صهيونيستهاى خبيث و رذل است - اينجور وانمود كنند كه دعوا بين طرفداران نظام و مخالفان نظام است، نخير، اين جورى نبود؛ آنها غلط ميكنند اين حرف را ميزنند؛ اين واقعيت ندارد.(2)

4.2. ترديد در انتخابات و در هم شكستن اعتماد مردم به نظام و هدف آنها

بعضى از دشمنان ما در اطراف دنيا خواستند اين پيروزى مطلق نظام را، اين پيروزى حتمى را، به يك پيروزى مشكوك و قابل ترديد تبديل كنند. حتّى بعضى خواستند اين را به يك شكست ملى تبديل كنند! خواستند كام شما را تلخ كنند و نگذارند بالاترين نصاب مشاركت جهانى را دنيا به نام شما ثبت كند.

ميخواهند اعتماد را بگيرند تا مشاركت را بگيرند، تا مشروعيت را از جمهورى اسلامى بگيرند. اين، ضررش بمراتب از آتش زدن بانك و سوزاندن اتوبوس بيشتر است. اين، آن چيزى است كه با هيچ خسارت ديگرى قابل مقايسه نيست. مردم بيايند در يك چنين حركت عظيمى اينجور مشتاقانه حضور پيدا كنند، بعد به مردم گفته بشود كه شما اشتباه كرديد به نظام اعتماد

ص: 78


1- . خطبه هاى نماز جمعه ى تهران 88/3/29
2- . خطبه هاى نماز جمعه ى تهران 88/3/29

كرديد؛ نظام قابل اعتماد نبود. دشمن اين را ميخواهد.

اين خط را از پيش از انتخابات هم شروع كردند؛ از دو سه ماه پيش از اين. من اول فروردين در مشهد گفتم هى دارند دائماً به گوشها ميخوانند، تكرار ميكنند كه بناست در انتخابات تقلب بشود. ميخواستند زمينه را آماده كنند. من آنوقت به دوستان خوبمان در داخل كشور تذكر دادم و گفتم اين حرفى را كه دشمن ميخواهد به ذهن مردم رسوخ بدهد، نگوئيد. نظام جمهورى اسلامى مورد اعتماد مردم است. اين اعتماد آسان به دست نيامده، سى سال است كه نظام جمهورى اسلامى با مسئولانش، با عملكردش، با تلاشهاى فراوانش توانسته اين اعتماد را در دل مردم عميق كند. دشمن ميخواهد اين اعتماد را بگيرد، مردم را دچار تزلزل كند.(1)

4.3. تلاش براى موج سوارى با مشاهده ى اعتراض بعضى نامزدها

وقتى اعتراض بعضى از نامزدها را ديدند، ناگهان احساس كردند فرصتى برايشان پيش آمد. اين فرصت را مغتنم شمردند تا بتوانند موج سوارى كنند. لحنشان از روز شنبه و يكشنبه عوض شد و وقتى يواش يواش چشمشان افتاد به بعضى از اجتماعات مردمى كه به دعوت نامزدها مثلاً در خيابانها پيدا شدند، اميدوار شدند، يواش يواش نقابهايشان كنار رفت و حقيقت خودشان را بنا كردند نشان دادن. چند تا از وزراى خارجه و رؤساى دولتهاى چند تا كشور اروپائى و آمريكا حرفهائى زدند كه باطن آنها را به انسان نشان ميداد. از قول رئيس جمهور آمريكا نقل شد كه گفته ما منتظر چنين روزى بوديم كه مردم به خيابانها بريزند. از آن طرف نامه بنويسند، اظهار علاقه ى به روابط كنند، ابراز احترام به جمهورى اسلامى بكنند، از اين طرف اين حرفها را

ص: 79


1- . خطبه هاى نماز جمعه ى تهران 88/3/29

بزنند. كدام را ما باور كنيم؟

در داخل كشور هم عوامل اين عناصر خارجى به كار افتادند و خط تخريب خيابانى شروع شد؛ خط تخريب، خط آتش سوزى، اموال عمومى را آتش بزنند، حريم كسب و كار مردم را ناامن كنند، شيشه هاى دكان مردم را بشكنند، اموال بعضى از مغازه ها را به غارت ببرند، امنيت مردم را از جانشان و مالشان سلب كنند؛ امنيت مردم مورد تطاول اينها قرار گرفت. اين ربطى به مردم و طرفداران نامزدها ندارد، اين مال بدخواهان است، مال مزدوران است، مال دست نشاندگان سرويسهاى جاسوسى غربى و صهيونيست است. اين كارى كه در داخل، ناشيانه از بعضى سر زد، اينها را به طمع انداخت، خيال كردند ايران هم گرجستان است (!) يك سرمايه دار صهيونيست آمريكائى چند سال قبل از اين، طبق ادعاى خودش كه در رسانه ها و در بعضى از مطبوعات نقل شد، گفت من ده ميليون دلار خرج كردم، در گرجستان انقلاب مخملى راه انداختم؛ حكومتى را بردم، حكومتى را آوردم. احمقها خيال كردند جمهورى اسلامى، ايران و اين ملت عظيم هم مثل آنجاست. ايران را با كجا مقايسه ميكنيد؟! مشكل دشمنان ما اين است كه هنوز هم ملت ايران را نشناختند.(1)

5. تذكرات

5.1. دو جناح و دو گروه همديگر را عصبانى نكنند

دو جناح و دو گروه، همديگر را عصبانى نكنند؛ نه آن كسانى كه نامزد مورد علاقه شان پيروز شده، جورى حرف بزنند، جورى رفتار كنند كه آن

ص: 80


1- . خطبه هاى نماز جمعه ى تهران 88/3/29

طرف مقابل را عصبانى كند، جريحه دار كند؛ نه آن كسانى كه نامزد مورد علاقه شان رأى نياورده، جورى حرف بزنند، جورى اقدام كنند كه آن طرف را عصبانى كند؛ نه، همه يك جهت مشترك داريد كه آن عبارت است از حضور در اين صحنه ى انتخابات و دفاع از نظام اسلامى؛ اين اساس قضيه است، اين آن چيزى است كه دل ولى عصر (ارواحنا فداه) را راضى ميكند و خشنود ميكند.(1)

5.2. مخدوش و خراب نكردن رأى چهل ميليونى

در بعضى از تلويزيونهاى خارجى صفوف مردم را كه صف كشيده بودند، نشان دادند. اين افتخارى است براى كشور؛ ما اين را مخدوش نكنيم، اين را خراب نكنيم، اين مال مردم است. همين رأى دهندگان از دو طرف، هم طرف آن كسانى كه رأى دادند به نامزد منتخب، هم آن كسانى كه رأى ندادند به نامزد منتخب و به ديگرى رأى دادند - كه مجموعاً مثلاً حدود چهارده ميليون ميشوند - همه شان در ايجاد اين حماسه ى بزرگ سهيم بودند.(2)

5.3. يادآورى آخرين وصاياى امام (ره)

من به اين برادران عرض ميكنم، به مسئوليت پيش خداى متعال فكر كنيد: پيش خدا مسئوليد، از شما سؤال خواهد شد. آخرين وصاياى امام را به ياد بياوريد؛ قانون، فصل الخطاب است؛ قانون را فصل الخطاب بدانيد. انتخابات اصلاً براى چيست؟ انتخابات براى اين است كه همه ى اختلافها سر صندوق رأى حل و فصل بشود. بايد در صندوقهاى رأى معلوم بشود كه

ص: 81


1- . بيانات در ديدار نمايندگان نامزدهاى انتخابات 88/3/26
2- . بيانات در ديدار نمايندگان نامزدهاى انتخابات 88/3/26

مردم چى ميخواهند، چى نميخواهند؛ نه در كف خيابانها.(1)

5.4. مشاهده دست هاى دشمن

من به همه ى اين آقايان، اين دوستان قديمى، اين برادران توصيه ميكنم بر خودتان مسلط باشيد؛ سعه ى صدر داشته باشيد؛ دستهاى دشمن را ببينيد؛ گرگهاى گرسنه ى كمين كرده را كه امروز ديگر نقاب ديپلماسى را يواش يواش دارند از چهره هايشان برميدارند و چهره ى حقيقى خودشان را نشان ميدهند، ببينيد؛ از اينها غفلت نكنيد.(2)

6. هشدارها

6.1. هوشيارى و مواظبت براى جلوگيرى از اشتباه

خطاب من به سياسيون و نامزدها و گردانندگان احزاب و جريانات است. من ميخواهم عرض كنم به اين حضرات، كه امروز يك لحظه ى حساس تاريخى براى كشور است؛ نگاه كنيد به وضع دنيا، نگاه كنيد به وضع خاورميانه، نگاه كنيد به وضع اقتصادى عالم، نگاه كنيد به مسائل كشورهاى همسايه ى ما مثل عراق، مثل افغانستان، مثل پاكستان. ما در نقطه ى حساسى از تاريخ قرار گرفته ايم. همه ى ما وظيفه داريم كه در اين مرحله ى تاريخى هوشيار باشيم، دقيق باشيم، مواظب باشيم اشتباه نكنيم.(3)

ص: 82


1- . خطبه هاى نماز جمعه ى تهران 88/3/29
2- . خطبه هاى نماز جمعه ى تهران 88/3/29
3- . خطبه هاى نماز جمعه ى تهران 88/3/29

6.2. خاتمه دادن به اردوكشى خيابانى

انتخابات اصلاً براى چيست؟ انتخابات براى اين است كه همه ى اختلافها سر صندوق رأى حل و فصل بشود. بايد در صندوقهاى رأى معلوم بشود كه مردم چى ميخواهند، چى نميخواهند؛ نه در كف خيابانها. اگر قرار باشد بعد از هر انتخاباتى آنهائى كه رأى نياوردند، اردوكشى خيابانى بكنند، طرفدارانشان را بكشند به خيابان؛ بعد آنهائى كه رأى آورده اند هم، در جواب آنها، اردوكشى كنند، بكشند به خيابان، پس چرا انتخابات انجام گرفت؟ تقصير مردم چيست؟ اين مردمى كه خيابان، محل كسب و كار آنهاست، محل رفت و آمد آنهاست، محل زندگى آنهاست، اينها چه گناهى كردند؟ كه ما ميخواهيم طرفدارهاى خودمان را به رخ آنها بكشيم؛ آن طرف يك جور، اين طرف يك جور. براى نفوذىِ تروريست - آن كسى كه ميخواهد ضربه ى تروريستى بزند - مسئله ى او مسئله ى سياسى نيست؛ براى او چه چيزى بهتر از پنهان شدن در ميان اين مردم؛ مردمى كه ميخواهند راهپيمائى كنند يا تجمع كنند. اگر اين تجمعات پوششى براى او درست كند، آنوقت مسئوليتش با كيست؟ الان همين چند نفرى كه در اين قضايا كشته شدند؛ از مردم عادى، از بسيج، جواب اينها را كى بناست بدهد؟ واكنشهائى كه به اينها نشان داده خواهد شد - تو خيابان از شلوغى استفاده كنند، بسيج را ترور كنند، عضو نيروى انتظامى را ترور كنند - كه بالاخره واكنشى به وجود خواهد آورد، واكنش احساسى خواهد بود. محاسبه ى اين واكنشها با كيست؟ انسان دلش خون ميشود از بعضى از اين قضايا؛ بروند توى كوى دانشگاه، جوانها را، دانشجوها را - آن هم دانشجوهاى مؤمن و حزب اللهى را، نه آن شلوغ كن ها را - مورد تهاجم قرار بدهند، آنوقت شعار رهبرى هم بدهند! دل انسان خون ميشود از اين حوادث. زورآزمائى خيابانى بعد از انتخابات كار درستى نيست،

ص: 83

بلكه به چالش كشيدن اصل انتخابات و اصل مردم سالارى است.

من از همه ميخواهم به اين روش خاتمه بدهند. اين روش، روش درستى نيست. اگر خاتمه ندهند، آنوقت مسئوليت تبعات آن، هرج و مرج آن، به عهده ى آنهاست.

اين تصور هم غلط است كه بعضى خيال كنند با حركات خيابانى، يك اهرم فشارى عليه نظام درست ميكنند و مسئولين نظام را مجبور ميكنند، وادار ميكنند تا به عنوان مصلحت، زير بار تحميلات آنها بروند. نه، اين هم غلط است. اولاً تن دادن به مطالبات غيرقانونى، زير فشار، خود اين، شروع ديكتاتورى است. اين اشتباه محاسبه است؛ اين محاسبه ى غلطى است. عواقبى هم اگر پيدا كند، عواقبش مستقيماً متوجه فرماندهان پشت صحنه خواهد شد. اگر لازم باشد، مردم آنها را هم در نوبت خود و وقت خود خواهند شناخت.(1)

7. راهكار، رسيدگى از راه قانونى

به شوراى نگهبان تأكيد شده كه با دقت به اين نامه رسيدگى شود.

جنس شما با اين گونه افراد متفاوت است و لازم است كارها را با متانت و آرامش پيگيرى كنيد.

به يارى پروردگار انتخابات با اتقان، صحت و آرامش خوبى برگزار شد و شما هم مسائل مورد نظر را از طريق قانونى پيگيرى كنيد.(2)

ممكن است كسانى همانطور كه حالا آقايان هم ذكر كرديد، اشكالات و اعتراضاتى را بر مجارى گوناگون امور در انتخابات ثبت كرده باشند و

ص: 84


1- . خطبه هاى نماز جمعه 88/3/29
2- . بيانات در ديدار آقاى ميرحسين موسوى 88/3/25

اعتراض داشته باشند، كه البته، راه هاى قانونى وجود دارد. رسيدگى به اينها حتماً بايد انجام بگيرد. مواردى را آقايان ذكر كرديد. من درخواست ميكنم از آقايان مسئول در وزارت كشور و همچنين در شوراى نگهبان كه به اين موارد دقيقاً رسيدگى كنند. اگر چنانچه بعضى از اشكالات مقتضىِ اين هست كه پاره اى از صندوقها بازشمارى بشود، اشكالى ندارد. حالا مثلاً يك مورد را آقايان ذكر كردند كه آن شخص گفته كه رأى فلان نامزد اين تعداد است، بعد در شمارش تعداد ديگرى معرفى شده؛ خيلى خوب، كارى ندارد؛ صندوقهاى مورد اشكال را، يا به طور تصادفى تعدادى از صندوقها را بازشمارى كنند؛ خودِ نمايندگان ستادها هم حضور داشته باشند و ببينند، تا اطمينان كامل براى همه حاصل بشود.

البته من خودم شخصاً در اين انتخابات هم مثل همه ى انتخاباتهاى گذشته - شماها همه تان مسئولين هستيد، بوده ايد، ممشاى بنده را ميدانيد - به مسئولين كشور اعتماد كردم؛ به وزارت كشور، به شوراى نگهبان؛ در حالى كه ميدانيد در موارد متعدد، مسئولين از سلائق مختلف بودند، اما من به مقام مسئولى كه ميشناسم و قاعده ى كار او را ميدانم، اعتماد ميكنم. در اين نوبت هم همين جور است؛ من اعتماد ميكنم، اما اين اعتماد من موجب نميشود كه اگر چنانچه شبهه اى در ذهن كسانى هست، اين شبهه دنبال نشود و تعقيب نشود و بررسى نشود و حقيقت قضيه آشكار نشود؛ نه، شبهات را برطرف كنيد، منتها آن چيزى كه از همه مهمتر است، اين است: همه سعى كنيد وحدت ملى و وحدت كشور را حفظ كنيد؛ هر كسى به نحوى، هر كسى وظيفه اى دارد.(1)

جمهورى اسلامى اهل خيانت در آراء مردم نيست. ساز و كارهاى قانونى

ص: 85


1- . بيانات در ديدار نمايندگان نامزدها 88/3/26

انتخابات در كشور ما اجازه ى تقلب نميدهد. اين را هر كسى كه دست اندركار مسائل انتخابات هست و از مسائل انتخابات آگاه است، تصديق ميكند؛ آن هم در حد يازده ميليون تفاوت! يك وقت اختلافِ بين دو رأى، صد هزار است، پانصد هزار است، يك ميليون است، حالا ممكن است آدم بگويد يك جورى تقلب كردند، جابه جا كردند؛ اما يازده ميليون را چه جور ميشود تقلب كرد! در عين حال بنده اين را گفتم، شوراى محترم نگهبان هم همين را قبول دارند كه اگر كسانى شبهه دارند و مستنداتى ارائه ميدهند، بايد حتماً رسيدگى بشود؛ البته از مجارى قانونى؛ رسيدگى فقط از مجارى قانونى. بنده زير بار بدعتهاى غيرقانونى نخواهم رفت. امروز اگر چهارچوبهاى قانونى شكسته شد، در آينده هيچ انتخاباتى ديگر مصونيت نخواهد داشت. بالاخره در هر انتخاباتى بعضى برنده اند، بعضى برنده نيستند؛ هيچ انتخاباتى ديگر مورد اعتماد قرار نخواهد گرفت و مصونيت پيدا نخواهد كرد. بنابراين همه چيز دنبال بشود، انجام بگيرد، كارهاى درست، بر طبق قانون. اگر واقعاً شبهه اى هست، از راه هاى قانونى پيگيرى بشود. قانون در اين زمينه كامل است و هيچ اشكالى در قانون نيست. همانطور كه حق دادند كه نامزدها نظارت كنند، حق دادند كه شكايت كنند، حق دادند كه بررسى بشود. بنده از شوراى محترم نگهبان خواستم كه اگر مواردى خواستند صندوقها را بازشمارى بكنند، با حضور نمايندگان خود نامزدها اين كار را بكنند. خودشان باشند، آنجا بشمرند، ثبت كنند، امضاء كنند.

قانون، فصل الخطاب است؛ قانون را فصل الخطاب بدانيد.

اين تصور هم غلط است كه بعضى خيال كنند با حركات خيابانى، يك اهرم فشارى عليه نظام درست ميكنند و مسئولين نظام را مجبور ميكنند، وادار ميكنند تا به عنوان مصلحت، زير بار تحميلات آنها بروند. نه، اين

ص: 86

هم غلط است. اولاً تن دادن به مطالبات غيرقانونى، زير فشار، خود اين، شروع ديكتاتورى است. اين اشتباه محاسبه است؛ اين محاسبه ى غلطى است. عواقبى هم اگر پيدا كند، عواقبش مستقيماً متوجه فرماندهان پشت صحنه خواهد شد. اگر لازم باشد، مردم آنها را هم در نوبت خود و وقت خود خواهند شناخت.

من از همه ى اين دوستان، اين برادران، ميخواهم بنا را بر برادرى بگذاريد، بنا را بر تفاهم بگذاريد، قانون را رعايت كنيد. راه قانون باز است. راه محبت و صفا باز است، از اين راه برويد. و اميدوارم خداى متعال توفيق بدهد كه همه از اين راه بروند. خب، همه پيشرفت كشور را ميخواهند. جشن پيروزى چهل ميليونى را اين برادران گرامى بدارند و نگذارند دشمن اين جشن را خراب كند؛ همچنانى كه دشمن ميخواهد خراب كند. البته اگر كسانى بخواهند راه ديگرى را انتخاب بكنند، آنوقت بنده دوباره خواهم آمد و با مردم صريحتر از اين صحبت خواهم كرد.(1)

ص: 87


1- . خطبه نمازجمعه تهران 88/3/29

ص: 88

فصل سوم حوادث پس از انتخابات

1. فتنه، ماهيت حوادث بعد از انتخابات

اشاره

اينها ايجاد فتنه ميكند؛ يعنى فضا را فضاى غبارآلود ميكند. شعار طرفدارى از قانون ميدهند، عمل صريحاً بر خلاف قانون انجام ميدهند. شعار طرفدارى از امام ميدهند، بعد كارى ميكنند كه در عرصه ى طرفداران آنها، يك چنين گناه بزرگى انجام بگيرد؛ به امام اهانت بشود، به عكس امام اهانت بشود. اين، كار كمى نيست؛ كار كوچكى نيست. دشمنان از اين كار خيلى خوشحال شدند. فقط خوشحالى نيست، تحليل هم ميكنند. بر اساس آن تحليل، تصميم ميگيرند؛ بر اساس آن تصميم، عمل ميكنند؛ تشويق ميشوند عليه مصالح ملى، عليه ملت ايران. اينجا آن چيزى كه مشكل را ايجاد ميكند، همان فريب، همان غبارآلودگى فضا و همان چيزى است كه در بيان اميرالمؤمنين (عليه الصّلاة و السّلام) هست: «و لكن يؤخذ من هذا ضغث و من هذا ضغث فيمزجان فهنالك يستولى الشّيطان على اوليائه»؛ يك كلمه ى حق را با يك كلمه ى باطل مخلوط

ص: 89

ميكنند، حق بر اولياء حق مشتبه ميشود. اينجاست كه روشنگرى، شاخص معيّن كردن، مايز معيّن كردن، معنا پيدا ميكند.(1)

بدون ترديد دشمن در جدا كردن مردم از نظام اسلامى شكست خورده است. سال گذشته در انتخابات، چهل ميليون مردم كشور پاى صندوقهاى رأى رفتند. در واقع يك رفراندوم چهل ميليونى به نفع نظام جمهورى اسلامى و به نفع انتخابات انجام گرفت؛ همين بود كه دشمن را عصبانى كرد. خواستند با فتنه اثر آن را از بين ببرند، اما اين را هم نتوانستند انجام دهند. مردم در مقابل فتنه هم ايستادند. فتنه ى سال 88، كشور را واكسينه كرد؛ مردم را بر ضد ميكروبهاى سياسى و اجتماعى اى كه ميتواند اثر بگذارد، مجهز كرد؛ بصيرت مردم را بيشتر كرد.(2)

1.1. معناى فتنه

فضاى غبارآلود، همان فتنه است. فتنه معنايش اين است كه يك عده اى بيايند با ظاهرِ دوست و باطنِ دشمن وارد ميدان شوند، فضا را غبارآلود كنند؛ در اين فضاى غبارآلود، دشمنِ صريح بتواند چهره ى خودش را پنهان كند، وارد ميدان شود و ضربه بزند. اينى كه اميرالمؤمنين فرمود: «انّما بدء وقوع الفتن اهواء تتّبع و احكام تبتدع»، تا آنجائى كه ميفرمايد: «فلو انّ الباطل خلص من مزاج الحقّ لم يخف على المرتادين»؛ اگر باطل، عريان و خالص بيايد، كسانى كه دنبال شناختن حق هستند، امر برايشان مشتبه نميشود؛ ميفهمند اين باطل است. «و لو انّ الحقّ خلص من مزج الباطل انقطع عنه السن المعاندين»؛ حق هم اگر چنانچه بدون پيرايه بيايد توى ميدان، معاند ديگر نميتواند حق

ص: 90


1- . بيانات در ديدار با جمعى از طلاب و روحانيون 88/9/22
2- . بيانات در اجتماع بزرگ مردم قم 89/7/27

را متهم كند به حق نبودن. بعد ميفرمايد: «و ليكن يؤخذ من هذا ضغث و من ذاك ضغث فيمزجان»؛ فتنه گر يك تكه حق، يك تكه باطل را ميگيرد، اينها را با هم مخلوط ميكند، در كنار هم ميگذارد؛ «فحينئذ يشتبه الحقّ على اوليائه»؛ آن وقت كسانى كه دنبال حقند، آنها هم برايشان امر مشتبه ميشود. فتنه اين است ديگر.

خوب، حالا در مقابل يك چنين پديده اى، علاج چيست؟ عقل سالم حكم ميكند و شرع هم همين را قاطعاً بيان ميكند: علاج عبارت است از صراحت در تبيين حق، صراحت در بيان حق. وقتى شما مى بينيد يك حركتى به بهانه ى انتخابات شروع ميشود، بعد يك عامل «دشمن» ى در اين فضاى غبارآلوده وارد ميدان شد، وقتى مى بينيد عامل دشمن - كه حرف او، شعار او حاكى از مافى الضمير اوست - آمد توى ميدان، اينجا بايد خط را مشخص كنيد، اينجا بايد مرز را روشن كنيد. همه وظيفه دارند؛ بيشتر از همه، خواص؛ و در ميان خواص، بيشتر از همه، آن كسانى كه مستمعين بيشترى دارند، شنوندگان بيشترى دارند. اين وظيفه است ديگر: مرزها روشن بشود و معلوم بشود كه كى چى ميگويد. اينجور نباشد كه باطل، خودش را در لابه لاى گرد و غبارِ برخاسته ى در ميدان مخفى كند، ضربه بزند و جبهه ى حق نداند از كجا دارد ضربه ميخورد. اين است كه حرف دو پهلو زدن، از خواص، مطلوب نيست. خواص بايد حرف را روشن بزنند و مطلب را واضح بيان كنند. اين، مخصوص يك گرايش سياسى خاص هم نيست. در داخل نظام اسلامى، همه ى گرايشهائى كه در مجموعه ى نظام قرار دارند، اينها بايد صريح مشخص كنند كه بالاخره آن حمايتى كه مستكبرين عالم ميكنند، مورد قبول است يا مورد قبول نيست. وقتى كه سران استكبار، سران ظلم، اشغالگران كشورهاى اسلامى، كُشندگان انسانهاى مظلوم در فلسطين

ص: 91

و در عراق و افغانستان و خيلى جاهاى ديگر، مى آيند وارد ميدان ميشوند، حرف ميزنند، موضع ميگيرند، خوب، بايد معلوم بشود اين كسى كه در نظام جمهورى اسلامى است، در مقابل اين چه موضعى دارد؛ حاضر است تبرّى بجويد، بگويد من دشمن شمايم؟ من مخالف شمايم؟

وقتى در داخل محيط فتنه، كسانى با زبانشان صريحاً اسلام و شعارهاى نظام جمهورى اسلامى را نفى ميكنند، با عملشان هم جمهوريت و يك انتخابات را زير سؤال ميبرند، وقتى اين پديده در جامعه ظاهر شد، انتظار از خواص اين است كه مرزشان را مشخص كنند، موضعشان را مشخص كنند. دوپهلو حرف زدن، كمك كردن به غبارآلودگى فضاست؛ اين كمك به رفع فتنه نيست، اين كمك به شفاف سازى نيست. شفاف سازى، دشمنِ دشمن است؛ مانع دشمن است. غبارآلودگى، كمك دشمن است. اين، خودش شد يك شاخص. اين يك شاخص است: كى به شفاف سازى كمك ميكند و كى به غبارآلودگى كمك ميكند. همه اين را در نظر بگيرند، اين را معيار قرار بدهند.(1)

1.2. توطئه هاى پشت فتنه سال 88

من به شما عرض كنم؛ چند سالى كه بگذرد، آن وقت قلمهاى بسته شده ى آگاهان بين المللى روان خواهد شد، باز خواهد شد، خواهند نوشت. ممكن است من آن روز نباشم، اما شماها هستيد؛ خواهيد شنيد، خواهيد خواند كه چه توطئه ى بزرگى پشت فتنه ى سال 88 بود. اين فتنه خيلى چيز مهمى بود، قصدشان خيلى قصد عجيب و غريبى بود؛ در واقع ميخواستند ايران را تسخير كنند. اينهائى كه عامل فتنه بودند - توى خيابان، يا بعضى

ص: 92


1- . بيانات در ديدار اعضاى شوراى هماهنگى تبليغات اسلامى 88/10/29

از سخنگويانشان - اغلب ندانسته وارد اين ميدان شده بودند؛ اما دستهائى اينها را هدايت ميكرد، نميفهميدند. حالا اين كه چطور بعضى ها وارد اين ميدان شدند، چطور ندانسته به دشمن كمك كردند، خودش تحليلهاى دقيق روانشناختى دارد؛ اما واقعيت قضيه اين است كه عرض كردم. اين مسئله خيلى كار بزرگى بود؛ اين كار را شما جوانها به سامان رسانديد.(1)

هنوز خيلى جا وجود دارد براى تحليل و تبيين و روشن كردن زوايا و ابعاد اين فتنه اى كه دشمن طراحى كرده بود. دشمن محاسبات خيلى دقيقى كرده بود؛ منتها خوب، محاسباتش غلط از آب درآمد؛ ملت ايران را نشناخته بود. دشمن در پشت صحنه، همه ى چيزها را مشاهده كرده بود. اين كسانى كه شما بهشان ميگوئيد سران فتنه، كسانى بودند كه دشمن اينها را هل داد وسط صحنه. البته گناه كردند. نبايستى انسان بازيچه ى دشمن شود؛ بايد فوراً قضيه را بفهمد. اگر اول غفلتى كرده است، وسط كار وقتى فهميد، بلافاصله بايستى راه را عوض كند. خوب، نكردند. عامل اصلى ديگرانى بودند كه طراحى كرده بودند، به خيال خودشان محاسبه كرده بودند. به گمان آنها بساط جمهورى اسلامى بنا بود جمع شود؛ نه فقط حقيقت دين، حتّى شعارهاى دينى هم باقى نمانَد؛ برنامه اين بود. طراحى اين بود كه اگر توانستند قاعده ى دولت را به شكل مطلوبِ خودشان بچينند، كه بعد از آن، راه حركتشان روشن بود كه چه كار ميكردند؛ اگر هم قاعده ى حكومت و دولت طبق ميل آنها چيده نشد و برايشان ممكن نشد، كشور را به آشوب بكشانند؛ با خيال خودشان - من يك وقتى گفتم - كاريكاتور انقلاب اسلامى را درست كنند؛ مثل سايه هائى كه حركت يك قهرمان را تقليد ميكنند، اداى قهرمانها را، اداى انقلاب را در بياورند؛ برنامه شان اين بود. ملت ايران توى دهن اينها زد و

ص: 93


1- . بيانات با دانش آموزان در آستانه ى 13 آبان 89/8/12

بساط اينها را جمع كرد.(1)

1.3. نقش جوانان در به سامان رساندن فتنه 88

امروز به توفيق الهى، به حول و قوه ى الهى جوانها حاضرند، در صحنه اند؛ اين خيلى چيز مهم و بزرگى است. شما جوانها خط مقدم اين حركت هستيد؛ هم در ميدانهاى سياسى، هم در ميدانهاى اقتصادى، هم در ميدانهاى علم.

در ميدان سياسى، فتنه ى سال 88 را جوانهاى ما خواباندند. بيش از عوامل گوناگون ديگر، جوانهاى ما، همين شما دانش آموزها، همين شما دانشجوها نقش داشتيد؛ والّا فتنه، فتنه ى بزرگى بود.(2)

1.4. عبور از فتنه سال 88 يك امتحان الهى براى دستيابى به تعالى و ترقى

امتحان يعنى عبور از وادى محنت. يك محنتى را، يك شدتى را جلوى پاى يك انسانى يا يك ملتى ميگذارند؛ عبور از اين محنت، امتحان است. اگر توانست عبور كند، به آن منزل مقصود ميرسد؛ اگر نتوانست - نتوانست استعداد مندرج در وجود خود را بروز دهد، نتوانست بر هواى نفس غالب بيايد و عبور كند - ميماند؛ امتحان اين است. امتحان الهى براى اين نيست كه خدا ما را بشناسد، ببيند ما در چه وزنى، در چه حدى هستيم؛ خود امتحان در حقيقت يك گام است به سوى مقصد. من و شما كه امتحان ميشويم، معنايش اين است كه اگر توانستيم از اين شدت و از اين محنت عبور كنيم، يك وضع جديدى، حيات جديدى، مرحله ى جديدى را به دست مى آوريم. در اين خصوص، يك ملت و يك شخص تفاوتى نميكند.

ص: 94


1- . بيانات در ديدار مردم قم در سالروز قيام 19 دى 89/10/19
2- . بيانات با دانش آموزان در آستانه ى 13 آبان 89/8/12

در سال گذشته ملت ايران از يك امتحان عبور كرد، از يك فتنه عبور كرد. اين معنايش فقط اين نيست كه حالا همه فهميدند ملت ايران قوى است؛ بلكه معناى مهمتر آن اين است كه با اين حركت، با اين قدرت بر عبور از فتنه و محنت، اين ملت يك وضع جديدى پيدا كرد؛ يك توانائى تازه اى در او به وجود آمد. تمام طول عمر انسان، قدم به قدم امتحانهاست. اگر ما بتوانيم بر هواى نفس خود غالب بيائيم، بتوانيم بصيرت خود را به كار بگيريم، بتوانيم موقع را بشناسيم، بدانيم كار لازم چيست و آن را انجام دهيم، اين در ما يك مرتبه ى جديدى از حيات به وجود مى آورد؛ اين يك تعالى است، يك ترقى است.(1)

امروز انقلاب، جمهورى اسلامى، ملت ايران، خط صحيح دين در اين كشور، از پيش از قضاياى سال گذشته بمراتب قوى تر است، روشن تر است. علت همين است: خداى متعال هر امتحانى كه ميكند، يك نمره ميدهد. وقتى در يك امتحانى، يك كسى، يك جمعيتى، يك ملتى قبول شدند، خداى متعال به اينها نمره ميدهد؛ نمره اين است كه اينها را بالا مى آورد. امتحانهاى الهى اينجورى است. همين طور كه اگر در امتحان بد عمل كنيم و امتحان را ببازيم، خداى متعال نمره ى مردودى ميدهد و آن مردودى عبارت است از تنزل و انحطاط - انسان از آنى كه بود، بدتر ميشود - در قبولى هم همين جور است؛ ملتها را بالا ميبرد.

در يك دوره اى مردم در يك امتحانى شكست خوردند، اميرالمؤمنين را در محراب عبادت به خون كشيدند. خوب، امتحان بدى بود. چرا بايد وضع جامعه اى به آنجا برسد كه كسى مثل آن مجسمه ى عدالت و معنويت و توحيد، به دست اشقى النّاس به خون كشيده شود؟ اين نشان دهنده ى امتحان

ص: 95


1- . بيانات در ديدار مردم اصفهان در روز عيد قربان 89/8/26

بدى بود كه مردم دادند. وقتى اين امتحان را دادند، مردود شدند؛ لذا خدا اينها را پائين آورد؛ كارشان به آنجا رسيد كه حسين بن على را جلوى چشم آنها كشتند!

وقتى امتحانِ خوب بدهيد، خدا شما را بالا ميبرد. امروز خط اسلام، خط ايمان بالله، خط انقلاب در كشور و در ميان ملت، خيلى قوى تر، پررنگ تر و بالاتر است از آنچه كه قبل از اين فتنه بود. چرا؟ چون مردم، خوب امتحان دادند. اين، نمره ى الهى است. اين شد براى ما دستورالعمل. در همه ى قضايا بايد اينجورى عمل كرد. بايد درست ديد، درست سنجيد، درست محاسبه كرد. مواظب باشيم در تشخيص اشتباه نكنيم؛ قضاياى اصلى را با قضاياى فرعى جابه جا نكنيم؛ چيزهاى بزرگ، حوادث بزرگ و مهم را كوچك نبينيم و در مقابل، حوادث كوچك را بزرگ بينگاريم؛ بايد درست تشخيص بدهيم. اين قدم اول. بعد هم احساس مسئوليت كنيم. يك ملت زنده، حيات طيبه اش اين است. حيات طيبه اى كه خداى متعال به مؤمنين وعده داده است - «فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيٰاةً طَيِّبَةً» - يعنى اين؛ يعنى همين طور روزبه روز در امتحانهاى گوناگون، حركت كردن و پيش رفتن. آن كسانى كه در خلال اين راه از دنيا ميروند، به لقاء الهى ميرسند، مراتب بالاى سعادت را دارند؛ آن كسانى هم كه ميمانند، همين طور در دنيا هى پيشرفت معنوى و مادى ميكنند. پيشرفت مادى هم هست.(1)

2. ماجرا

اشاره

تفسير كوتاهى كه از حوادث بعد از انتخابات در طول چند ماه مى شود

ص: 96


1- . بيانات در ديدار مردم قم در سالروز قيام 19 دى 89/10/19

ارائه كرد، عبارت از اين است كه دشمنان كشور و دشمنان نظام جمهورى اسلامى بعد از گذشت سى سال، همه ى تلاش خود و توان خود و نيروهاى خود را متمركز كرده اند براى اينكه بتوانند اين انقلاب را از درون شكست بدهند. ملت در مقابل اين توطئه ى بزرگ، اين حركت خصمانه، با آگاهى و بصيرت و عزم و ايستادگىِ بى نظيرى توانست دشمن را به شكست بكشاند. تجربه اى كه در اين هشت ماه بعد از انتخابات تا بيست و دوم بهمن بر اين ملت و بر اين كشور گذشت، تجربه اى پر از درس، پر از عبرت و حقيقتاً مايه ى سربلندى ملت ايران است.(1)

2.1. شروع طراحى ها و برنامه ريزى دشمن از قبل از انتخابات

به اعتقاد من، با تحليل من، اين مسئله از بعد از انتخابات يا از روزهاى حول و حوش انتخابات شروع نشده؛ اين از قبل شروع شده، اين از قبل طراحى شده، برنامه ريزى شده. من متهم نميكنم افرادى را كه دست اندركار بودند، كه اينها دست نشانده ى بيگانه هايند يا انگليسند يا آمريكايند - اين را من ادعا نميكنم، چون براى من اين قضيه ثابت نيست؛ چيزى كه ثابت نيست، نميتوانم بگويم - اما آنى كه ميتوانم بگويم، اين است كه اين جريان، چه پيشقراولانش دانسته باشند، چه ندانسته باشند، يك جريانى بود طراحى شده؛ تصادفى نبود. همه ى نشانه ها نشان ميدهد كه اين جريان طراحى شده بود، حساب شده بود. البته آنهائى كه طراحى كرده بودند، يقين نداشتند كه خواهد گرفت.(2)

اين خط را از پيش از انتخابات هم شروع كردند؛ از دو سه ماه پيش از

ص: 97


1- . پيام نوروزى سال 1 89/1/89
2- . بيانات در ديدار دانشجويان و نخبگان علمى 88/6/4

اين. من اول فروردين در مشهد گفتم هى دارند دائماً به گوشها ميخوانند، تكرار ميكنند كه بناست در انتخابات تقلب بشود. ميخواستند زمينه را آماده كنند. من آنوقت به دوستان خوبمان در داخل كشور تذكر دادم و گفتم اين حرفى را كه دشمن ميخواهد به ذهن مردم رسوخ بدهد، نگوئيد. نظام جمهورى اسلامى مورد اعتماد مردم است.(1)

نميشود قبول كرد كه جبهه ى دشمنان اسلام و انقلاب كه بشدت از ناحيه ى بيدارى اسلامى تهديد ميشوند، برنامه ريزى بلندمدت نداشته باشند؛ اين را هيچ كس نميتواند باور كند، مگر خيلى ساده لوح باشيم، غافل باشيم كه اين را باور كنيم. حتماً برنامه هاى بلندمدت دارند؛ كمااينكه همين حوادثى هم كه گاهى مى بينيد در كشور اتفاق مى افتد كه دست بيگانه در آن نمايان است، چيزهاى دفعتاً به وجود آمده نيست، خلق الساعه نيست؛ اينها هم برنامه هاى ميان مدت و بلندمدت بوده است. برنامه ريزى كردند، نتيجه ى اين برنامه ريزى شده اين. نه اينكه همان شب تصميم گرفتند اين كار را بكنند و فردا اقدام كردند؛ نه، من در همين فتنه ى 88 به بعضى دوستان قرائن و شواهد را نشان دادم؛ حداقل از ده سال، پانزده سال قبل از آن، برنامه ريزى وجود داشت. از بعد از رحلت امام برنامه ريزى وجود داشت؛ اثر آن برنامه ريزى در سال 78 ظاهر شد؛ مسائل كوى دانشگاه و آن قضايائى كه اغلب يادتان هست، بعضى هم شايد درست يادشان نباشد. قضايائى كه سال گذشته پيش آمد، يك تجديد حياتى بود براى آن برنامه ريزى ها. البته سعى كردند با ملاحظه ى وقت و جوانب گوناگون، اين كار را انجام دهند؛ كه خوب، بحمدلله شكست خوردند، بايد هم شكست ميخوردند.(2)

ص: 98


1- . بيانات در نماز جمعه تهران 88/3/22
2- . بيانات در ديدار با دانشجويان و جوانان استان قم 89/8/4

2.2. تجاوب (پاسخ دادن) نسبى جمعى از مردم تهران

بعد از انتخابات كه تحركاتى از طرف بعضى ها شروع شد، يك تجاوب نسبى هم از سوى جمعى از مردم تهران صورت گرفت، آنها اميدوار شدند؛ فكر كردند آنچه كه تصور ميكردند، انجام شد و گرفت و اميدوار شدند. لذا ديديد كه اين دستگاه ها و وسائل رسانه اى و صوتى و الكترونيكى و ماهواره اى و غيره حضورشان در صحنه را چطور تشديد كردند؛ صريح وارد ميدان شدند.(1)

2.3. زير سوال رفتن اصل حضور مردم در انتخابات بدون استدلال و به دروغ

زير سؤال بردن اصل انتخابات بزرگترين جرمى بود كه انجام گرفت. چرا شما نسبت به اين جرم چشمتان را ميبنديد؟! اين همه زحمت كشيده بشود، مردم بيايند، يك شركتِ به اين عظمت، يك نصاب شكنى، يك ركوردشكنى در دنيا در مردم سالارى، در دموكراسى اى كه اينقدر ادعايش را ميكنند، انجام بگيرد، بعد يك عده مفت و مسلّم بيايند بدون استدلال، بدون دليل، همان فرداى انتخابات بگويند: انتخابات دروغ است! اين كار كوچكى است؟! اين جرم كمى است؟! يك قدرى بايد منصف بود توى اين قضايا. قبلاً اميدوار نبودند كه اين كار بگيرد؛ بعد ديدند نه، گرفت؛ لذا سريع وارد ميدان شدند.(2)

دشمن هم حداكثر استفاده را از اين كرد. يك عده هم هستند در داخل كشور، از اول با نظام جمهورى اسلامى موافق نبودند - مال امروز و ديروز نيست، سى سال است كه موافق نيستند - از اين فرصت استفاده كردند، ديدند

ص: 99


1- . بيانات در ديدار دانشجويان و نخبگان علمى 88/6/4
2- . بيانات در ديدار دانشجويان و نخبگان علمى 88/6/4

عناصرى وابسته ى به خودِ نظام، از خودِ نظام، دارند اين جور ميداندارى ميكنند، اينها هم وقت را مغتنم شمردند، آمدند داخل ميدان؛ و ديديد.

من روز اول اين را پيغام دادم به همين حضراتى كه صحنه گردان اين قضايا هستند؛ آن ساعات اول من به آنها پيغام خصوصى دادم. من اگر يك وقتى توى نماز جمعه يك حرفى ميزنم، اين ابتدا به ساكن نيست؛ حرف خصوصى، پيغام خصوصى، نصيحتِ لازم انجام ميگيرد، وقتى انسان ناچار ميشود، يك حرفى را مى آورد در علن بيان ميكند. من پيغام دادم، گفتم اين را شما داريد شروع ميكنيد، اما نميتوانيد تا آخر كنترل كنيد؛ مى آيند ديگران سوءاستفاده ميكنند.

آنى كه وارد عرصه ى سياست ميشود، بايد مثل يك شطرنج باز ماهر هر حركتى را كه ميكند، تا سه تا چهار تا حركت بعد از او را هم پيش بينى كند. شما اين حركت را ميكنى، رقيبت در مقابل او آن حركت ديگر را خواهد كرد؛ بايد فكرش باشى كه تو چه حركتى خواهى كرد. اگر ديدى در آن حركت دوم، تو درميمانى، امروز اين حركت را نكن؛ اگر كردى، ناشى هستى - حالا تعبير بهترش اين است - توى اين كار، توى اين بازى، توى اين حركت، ناشى هستى، ناواردى. اينها نميفهمند چه كار ميكنند؛ يك حركتى را شروع ميكنند، ملتفت نيستند كه در حركات بعد و بعد و بعد، چطور درخواهند ماند؛ مات خواهند شد. اينها را بايد محاسبه ميكردند. مطلب اصلى اين بود. زير سؤال رفتن انتخابات، مواجه كردنِ مجموعه اى از مردم - آنها هيچ نيت سوئى هم ندارند؛ وارد ميدان انتخابات شدند، طبق عقيده شان عمل كردند؛ خيلى هم خوب - با نظام، با كشور، با حركت عمومى كشور، اينها كارهاى كوچكى نيست.(1)

ص: 100


1- . بيانات در ديدار نخبگان علمى 88/8/6

دشمن بداند با چه حقيقتى روبه رو است؛ در فهم نظام اسلامى و انقلاب اسلامى دچار اشتباه نشوند؛ خيال نكنند انقلاب اسلامى و نظام اسلامى را با اين جور كارهاى پيش پا افتاده ميتوان به زانو درآورد. نظام اسلامى زنده است. خيال نكنند با يك تقليد مغلوط از حضور عظيم مردمى در انقلاب سال 1357، يك كاريكاتور از آن انقلاب، ميتوانند به عظمت انقلاب و نظام اسلامى ضربه بزنند. اين تجربه براى دشمن بايد پيش آمده باشد. اشتباه نكنند؛ نظام اسلامى با اين حرفها شكست نخواهد خورد.

اين ملت، ملت باايمانى است؛ ملت هوشيارى است؛ ملت بااستعدادى است. با مسجد ضرار نميشود اين ملت را شكست داد. ما در تاريخ خودمان نمونه هائى را از اين داريم: «وَ اَلَّذِينَ اِتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِرٰاراً وَ كُفْراً وَ تَفْرِيقاً بَيْنَ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ إِرْصٰاداً لِمَنْ حٰارَبَ اَللّٰهَ وَ رَسُولَهُ» . با تقليد از رهبر عزيز و عظيم الشأن انقلاب، امام بزرگوار ما، كه از دل، از جان، با همه ى وجود غرق در قرآن بود، نميشود اين مردم را فريب داد. اين مردم دلشان به ايمان روشن است؛ اين مردم آگاهند؛ جوانهاى ما آگاهند.(1)

2.4. دخالت دشمن

بعضى از سران كشورهاى غربى در سطح رئيس جمهور و نخست وزير و وزير خارجه و مسئولان گوناگون، صريحاً در مسئله ى داخلى ملت ايران دخالت كردند. به شما چه؟ چرا در ماجرائى كه مربوط به ملت ايران است، دخالت ميكنيد؟ دخالت ميكنند، بعد هم ميگويند ما دخالت نميكنيم؛ پس دخالت معنايش چيست؟ تشويق اغتشاشگرى دخالت نيست؟ مردم ايران را اغتشاشگر معرفى كردن، دخالت نيست؟ اهانت نيست؟ دو دسته، يك

ص: 101


1- . بيانات در مراسم تنفيذ حكم دهمين دوره رياست جمهورى 88/5/12

دسته به يك نامزد، يك دسته به يك نامزد ديگر رأى دادند، اكثريت و اقليتى هست، قواعدى هست، آن كسانى كه نامزدشان رأى نياورده، طبيعى است افسرده باشند، اوقاتشان تلخ باشد؛ اما اين معنايش اغتشاش نيست؛ اينها اغتشاشگر نيستند. اغتشاشگر يك عده ى معدودى هستند؛ همانهائى كه بودجه ى تصويب شده ى بعضى از دولتهاى غربى را براى ايجاد اختلاف در داخل ايران مصرف ميكنند، آنها اغتشاشگرند. در رسانه هاى آمريكائى و اروپائى - كه غالباً تحت سلطه ى صهيونيستهايند و از بُن دندان دشمن ملت ايران و دشمن اسلام و دشمن نظام جمهورى اسلامى اند - اينجور وانمود ميكنند كه جمعى از ملت ايران اغتشاشگرند.

ما اخطار ميكنيم؛ ملت ايران به سران بعضى از كشورها كه سعى ميكنند از يك مسئله ى داخلىِ كشورمان عليه ملت ايران استفاده كنند، اخطار ميكند: حواستان جمع باشد، ملت ايران عكس العمل نشان ميدهد.(1)

حالا تا گفته ميشود دشمن خارجى، فوراً خارجى ها با چهره ى حق به جانب مى آيند كه نه، نه، ما دخالتى نداريم، ما كارى نكرديم. اين بى حيائى است؛ همه مى بينند. حالا آن كارى كه دستگاه هاى اطلاعاتى و ديگران كشف مى كنند و دخالت ها را مى دانند، آن به كنار؛ آن چيزى كه همه دارند مشاهده مى كنند، نقش رسانه هاست كه مهمترين نقش را در اين چند ده سال اخير، رسانه ها در تحولات ملتها داشته اند.

من يك وقتى، چند سال قبل از اين به عنوان هشدار، اينجا گفتم كه رسانه ها و دستگاه هاى تبليغاتى و اطلاعاتىِ وابسته ى به استكبار، ميداندارترين عناصر دشمنان استقلال ملتها براى به آشوب كشيدن ملتها هستند؛ براى اينكه اينها را از مسيرى كه دارند حركت ميكنند، منصرف كنند. و چند تا كشور را

ص: 102


1- . بيانات در زادروز ميلاد اميرالمومنين (ع) 88/4/15

مثال زدم. خوب، امروز نسبت به آن چند سال قبل كه ما اين حرف را زديم، وسائل ارتباطاتى خيلى گسترده تر، وسيع تر، همگانى تر و متنوع تر شده است. دشمنان دارند كار ميكنند، آن وقت ميگويند ما هيچ كارى نميكنيم! ما هيچ اقدامى نميكنيم!

دستورالعمل هايشان براى گروه هاى غافل و نادانِ اغتشاشگر توى رسانه هاى خودشان به طور علنى دارد پخش ميشود: اينجورى با پليس درگير بشويد؛ اينجورى عليه بسيج حرف بزنيد؛ اينجورى توى خيابان اغتشاش ايجاد كنيد؛ اينجورى تخريب كنيد؛ اينجورى آتش بزنيد؛ اينها دخالت نيست؟ از اين دخالت واضح تر؟ علنى تر؟ اين را مردم ما به چشم ديدند. اينها براى ملت ما تجربه است. اشتباه است اگر كسى خيال كند كه يك گروه معدود، آن هم در تهران، فرض بفرمائيد به ظرف زباله ى شهردارى تعرض ميكند - زورش به او ميرسد - يا فرض كنيد به اموال مردم - به موتورسيكلتشان، به ماشينشان، به بانكشان، به دكانشان - تعرض ميكند، اين مردمند؛ نه، مردم نيستند. بله، بلندگوى استكبارى وقتى ميخواهد از اينها حمايت كند، ميگويد مردم. اينها مردمند؟! مردم آن ميليونهائى هستند كه تا اين اغتشاشگران را، اين مفسدين را در صحنه مى بينند، كنار ميكشند و آنها را با نفرت نگاه ميكنند؛ برهم زنندگان امنيت عمومى را، آرامش اجتماعى را با انزجار نگاه ميكنند.(1)

وقتى اعتراض بعضى از نامزدها را ديدند، ناگهان احساس كردند فرصتى برايشان پيش آمد. اين فرصت را مغتنم شمردند تا بتوانند موج سوارى كنند. لحنشان از روز شنبه و يكشنبه عوض شد و وقتى يواش يواش چشمشان افتاد به بعضى از اجتماعات مردمى كه به دعوت نامزدها مثلاً در خيابانها پيدا شدند، اميدوار شدند، يواش يواش نقابهايشان كنار رفت و حقيقت خودشان

ص: 103


1- . بيانات در سالروز عيد سعيد مبعث 88/4/29

را بنا كردند نشان دادن. چند تا از وزراى خارجه و رؤساى دولتهاى چند تا كشور اروپائى و آمريكا حرفهائى زدند كه باطن آنها را به انسان نشان ميداد. از قول رئيس جمهور آمريكا نقل شد كه گفته ما منتظر چنين روزى بوديم كه مردم به خيابانها بريزند. از آن طرف نامه بنويسند، اظهار علاقه ى به روابط كنند، ابراز احترام به جمهورى اسلامى بكنند، از اين طرف اين حرفها را بزنند. كدام را ما باور كنيم؟(1)

2.5. وقوع برخى تخلفات و جنايات در خلال حوادث پس از انتخابات

الان همين چند نفرى كه در اين قضايا كشته شدند؛ از مردم عادى، از بسيج، جواب اينها را كى بناست بدهد؟ واكنشهائى كه به اينها نشان داده خواهد شد - تو خيابان از شلوغى استفاده كنند، بسيج را ترور كنند، عضو نيروى انتظامى را ترور كنند - كه بالاخره واكنشى به وجود خواهد آورد، واكنش احساسى خواهد بود. محاسبه ى اين واكنشها با كيست؟ انسان دلش خون ميشود از بعضى از اين قضايا؛ بروند توى كوى دانشگاه، جوانها را، دانشجوها را - آن هم دانشجوهاى مؤمن و حزب اللهى را، نه آن شلوغ كن ها را - مورد تهاجم قرار بدهند، آنوقت شعار رهبرى هم بدهند! دل انسان خون ميشود از اين حوادث.(2)

3. كليد فهم، اصلى و فرعى كردن حوادث پس از انتخابات

يك عده اى آنچه را كه بعد از انتخابات اتفاق افتاد، آن ظلمى كه به مردم شد، آن ظلمى كه به نظام اسلامى شد، آن هتكى كه از آبروى نظام در مقابل

ص: 104


1- . بيانات در نماز جمعه تهران 88/3/29
2- . خطبه هاى نماز جمعه تهران 88/3/29

ملتها به وسيله ى بعضى انجام گرفت، اينها همه را نديده ميگيرند، فرضاً مسئله ى فلان حادثه را، زندان كهريزك را، يا قضيه ى كوى را قضيه ى اصلى دوران بعد از انتخابات تا امروز قلمداد ميكنند؛ اين خودش يك ظلم ديگر است. مسئله ى اصلى، مسئله ى ديگرى است. مسئله ى اصلى اين است كه مردم در يك حركت عظيمى، در يك انتخابات پرشورِ خوبِ كم نظيرى حضور پيدا كردند و اين رأى بالا را توى صندوقها ريختند. هشتاد و پنج درصد شوخى است؟ اين انتخابات، نظام را كه در اين يكى دو سال اخير همين طور پى درپى پيشرفتهاى اقتصادى و علمى و سياسى و امنيتى و بين المللى براى خودش كسب كرده بود، در يك مرحله ى عالى از امتياز و آبرو قرار ميدهد، بعد ناگهان مشاهده ميكنيم يك حركتى صورت ميگيرد براى نابود كردن اين حادثه ى افتخارآميز! مسئله ى اصلى اين است.(1)

بنده روزها معمولاً حدود شانزده هفده تا روزنامه را نگاه ميكنم؛ نه اينكه حالا همه ى صفحات لائى و اينها را نگاه كنم؛ لكن تيترها، اگر سرمقاله ى قابل توجهى داشته باشند، معمولاً نگاه ميكنم. خيلى از روزنامه هاى ما متأسفانه در انعكاس حقائق ضعيفند و در اصلى فرعى كردن مسائل، غيرمنصفانه عمل ميكنند. در همين مسائل اخير، مسائل را بايد اصلى فرعى كرد؛ مسئله ى اصلى چيست؛ يك سلسله مسائل فرعى هم پيرامون اوست؛ نه اينكه آن مسائل فرعى كم اهميت است، اما مسئله ى اصلى اهميتش بيشترش از آنهاست.

مسئله ى اصلى در اين قضاياى اخير، اصل انتخابات بود؛ زير سؤال بردن اصل انتخابات بزرگترين جرمى بود كه انجام گرفت. چرا شما نسبت به اين جرم چشمتان را ميبنديد؟! اين همه زحمت كشيده بشود، مردم بيايند، يك شركتِ به اين عظمت، يك نصاب شكنى، يك ركوردشكنى در دنيا در

ص: 105


1- . بيانات در ديدار دانشجويان و نخبگان علمى 88/6/4

مردم سالارى، در دموكراسى اى كه اينقدر ادعايش را ميكنند، انجام بگيرد، بعد يك عده مفت و مسلّم بيايند بدون استدلال، بدون دليل، همان فرداى انتخابات بگويند: انتخابات دروغ است! اين كار كوچكى است؟! اين جرم كمى است؟! يك قدرى بايد منصف بود توى اين قضايا.

مطلب اصلى اين بود. زير سؤال رفتن انتخابات، مواجه كردنِ مجموعه اى از مردم - آنها هيچ نيت سوئى هم ندارند؛ وارد ميدان انتخابات شدند، طبق عقيده شان عمل كردند؛ خيلى هم خوب - با نظام، با كشور، با حركت عمومى كشور، اينها كارهاى كوچكى نيست. اگر شما منصفيد، آن حركتهاى جانبى را، آن قضاياى جانبى را ببينيد، اهميتش را هم در نظر داشته باشيد؛ اما مهمتر بودنِ اين را هم در نظر داشته باشيد.(1)

4. بازيگران

4.1. كارنامه مردم و خواص

در همين قضاياى انتخابات پرشور بيست و دوى خرداد كه يك حركت عظيمى از ملت ايران بود، كار بزرگى انجام گرفت. اين حضور چهل ميليونى تقريباً در پاى صندوقهاى رأى، يعنى نسبت هشتاد و پنج درصدى كسانى كه ميتوانستند شركت كنند، در دنيا جزو رقمهاى بى نظير است. اين خيلى براى ملت ايران آبرو ايجاد كرد، خيلى اقتدار براى اين ملت بزرگ آفريد؛ براى انقلاب آبرو شد؛ نشان داد كه انقلاب بعد از گذشت سى سال، اينجور قدرت و توانائى به صحنه آوردن مردم را دارد.(2)

ص: 106


1- . بيانات در ديدار نخبگان علمى 88/8/6
2- . بيانات در زادروز ميلاد اميرالمومنين (ع) - 88/4/15

امتحانهائى هم در اين انتخابات پيش آمد. يك امتحان، امتحان آحاد مردم بود. به نظر من مردم در اين امتحان برنده شدند؛ نمره ى قبولى گرفتند. حضور عظيم مردم، يك امتحان عظيمى بود كه آنها را سرافراز كرد. بسيارى از آحاد مردم، از جريانهاى سياسى، طبق وظيفه شان عمل كردند. بعضى از خواص هم البته مردود شدند. اين انتخابات بعضى ها را مردود كرد. برخى از جوانان ما كه با صداقت، با سلامت وارد ميدان وظيفه ميشوند، به رغم هوشيارى هايشان، در مواردى اشتباه كردند. بسيارى از جوانان اين كشور هم با همان ايمان، با همان صداقت، حركت درستى كردند. به كسى اعتقاد پيدا كردند، به او رأى دادند؛ يا آن كس رأى آورد يا نياورد. ملاك اين نيست. ملاك اين است كه انسان عقيده اى پيدا كند، هوشيارانه، از روى احساس وظيفه، احساس تكليف، وارد ميدان اين عمل سياسى و حركت سياسى بشود. بعد هم همه تسليم قانون باشند. اكثر قاطع ملت ما - از جوانها، از نخبگان، از توده ى عظيم مردم - در اين رديف قرار گرفته اند و در اين امتحان مقبول شده اند. يك عده هم البته فريب خوردند.(1)

در آغاز سال 88 مردم با حضور بى سابقه ى خود انتخاباتى را ساماندهى كردند كه در تاريخ انقلاب ما - و البته در تاريخ طولانى كشور ما - سابقه نداشت و يك نقطه ى برجسته و اوج به حساب مى آمد. در طول ماه هاى بعد از انتخابات هم مردم در امتحانى بزرگ، در حركتى عظيم و سرنوشت ساز، حضور خود، اراده ى خود، ايستادگى خود، عزم ملى خود و بصيرت خود را نشان دادند.

تفسير كوتاهى كه از حوادث بعد از انتخابات در طول چند ماه مى شود ارائه كرد، عبارت از اين است كه دشمنان كشور و دشمنان نظام جمهورى اسلامى

ص: 107


1- . بيانات در مراسم تنفيذ حكم رياست جمهورى 88/5/12

بعد از گذشت سى سال، همه ى تلاش خود و توان خود و نيروهاى خود را متمركز كرده اند براى اينكه بتوانند اين انقلاب را از درون شكست بدهند. ملت در مقابل اين توطئه ى بزرگ، اين حركت خصمانه، با آگاهى و بصيرت و عزم و ايستادگىِ بى نظيرى توانست دشمن را به شكست بكشاند. تجربه اى كه در اين هشت ماه بعد از انتخابات تا بيست و دوم بهمن بر اين ملت و بر اين كشور گذشت، تجربه اى پر از درس، پر از عبرت و حقيقتاً مايه ى سربلندى ملت ايران است.(1)

البته سال گذشته، سال مهمى براى كشور ما بود. به نظر من - همان طور كه در پيام نوروزى هم به ملت ايران عرض كردم - سال 88، سال ملت ايران بود؛ سال پيروزى ملت ايران بود؛ سال حضور نمايان ملت ايران در عرصه هاى عظيم زندگى در نظام اسلام و در كشورمان بود. يك جا در بيست و دوم خرداد چهل ميليون نفر پاى صندوقهاى رأى آمدند؛ يعنى هشتاد و پنج درصد شركت مردم در انتخابات؛ اين چيز بسيار مهمى است. يقيناً حضور مردم در مشروعيت يك نظام نقش دارد. آن كسانى كه در غرب، مشروعيت خودشان را اساساً ناشى از حضور مردم ميدانند و هيچ عامل ديگرى را در آن دخيل نميدانند، آنها يك چنين حضورى را الان ندارند. در حدود زمان انتخابات ما، در كشور انگليس انتخاباتى برگزار شد با حضور تقريباً سى درصد كسانى كه ميتوانستند رأى بدهند. هشتاد و پنج درصد كجا، سى درصد كجا؟! اين حركت مردمى، اين حضور مردمى خيلى اهميت دارد. تحليلگران و مفسران سياسى مسائل دنيا از اين چيزها به آسانى نميگذرند. ممكن است در مطبوعاتشان اين را منعكس نكنند؛ ممكن است سياستمدارها در حرفهايشان كه تبليغ ميشود، اين را بر زبان نياورند و كتمان كنند؛ اما در

ص: 108


1- . پيام نوروزى سال 89

دلشان مؤثر است، ميفهمند.

اين ملت پاى حرف خود ايستاده است. اين يك حركت عظيم بود از ملتمان. ملت توانستند در تاريخ كشور اين را ثبت كنند كه بعد از گذشت سى سال از استقرار نظام اسلامى - كه نظامى بر پايه ى اسلاميت و جمهوريت است و اينها از هم تفكيك ناپذيرند؛ آنهائى كه اين دو را از هم تفكيك ميكنند، جمهورى اسلامى را نشناختند - آنچنان پابند به مبانى اين نظام هستند كه در يك انتخاباتى با اين شور و شوق، با اين عظمت شركت ميكنند. خوب، اين يك حركت عظيم مردمى بود. در قبال اين حركت، دشمنان ملت ايران نقشه هائى داشتند؛ اين نقشه ها را شروع كردند به عمل كردن. اگر حضور شما مردم در انتخابات بيست و دوى خرداد سال 88 يك حضور ضعيفى بود، اگر به جاى چهل ميليون، مثلاً سى ميليون شركت كرده بوديد، به احتمال زياد دشمنان شما موفق ميشدند.(1)

4.2. كارنامه نامزدهاى معترض و هواداران

يك عده اى قانون شكنى كردند، ايجاد اغتشاش كردند، مردم را به ايستادگى در مقابل نظام تا آنجائى كه ميتوانستند، تشويق كردند - حالا تيغشان نبريد؛ آن كارى كه ميخواستند نشد، او بحث ديگرى است؛ آنها تلاش خودشان را كردند - زبان دشمنان انقلاب را و دشمنان اسلام را دراز كردند، جرأت به آنها دادند؛ كارى كردند كه دشمنان امام - آن كسانى كه بغض امام را در دل داشتند - جرأت پيدا كنند بيايند توى دانشگاه، به عكس امام اهانت بكنند؛ كارى كردند كه دشمنِ مأيوس و نوميد، جان بگيرد، تشويق بشود بيايد در مقابل چشم انبوه دانشجويانى كه مطمئناً اينها علاقه مند به امامند، علاقه مند به

ص: 109


1- . بيانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوى 89/1/1

انقلابند، عاشق كار براى كشور و ميهنشان و جمهورى اسلامى هستند، يك چنين اهانتى، يك چنين كار بزرگى انجام بدهند.

آن قانون شكنى شان، آن اغتشاش جوئى شان - تشويقشان به اغتشاش و كشاندن مردم به عرصه ى اغتشاشگرى - اين هم نتائجش. اين خطاها اتفاق مى افتد، عمل خلاف انجام ميگيرد، كار غلط انجام ميگيرد، بعد براى اينكه اين كار غلط، غلط بودنش پنهان بشود، اطراف او فلسفه درست ميشود! فلسفه ميبافند؛ استدلال برايش درست ميكنند! از ابتلائات بزرگ انسانها اين است؛ همه مان در معرض خطريم، بايد مراقب باشيم. كار خطا را ميكنيم، بعد براى اينكه در مقابل وجدانمان، در مقابل سؤال مردم، در مقابل چشم پرسشگران بتوانيم از كار خودمان دفاع كنيم، يك فلسفه اى برايش درست ميكنيم؛ يك استدلالى برايش ميتراشيم!

خب، اينها ايجاد فتنه ميكند؛ يعنى فضا را فضاى غبارآلود ميكند. شعار طرفدارى از قانون ميدهند، عمل صريحاً بر خلاف قانون انجام ميدهند. شعار طرفدارى از امام ميدهند، بعد كارى ميكنند كه در عرصه ى طرفداران آنها، يك چنين گناه بزرگى انجام بگيرد؛ به امام اهانت بشود، به عكس امام اهانت بشود. اين، كار كمى نيست؛ كار كوچكى نيست. دشمنان از اين كار خيلى خوشحال شدند. فقط خوشحالى نيست، تحليل هم ميكنند. بر اساس آن تحليل، تصميم ميگيرند؛ بر اساس آن تصميم، عمل ميكنند؛ تشويق ميشوند عليه مصالح ملى، عليه ملت ايران. اينجا آن چيزى كه مشكل را ايجاد ميكند، همان فريب، همان غبارآلودگى فضا و همان چيزى است كه در بيان اميرالمؤمنين (عليه الصّلاة و السّلام) هست: «و لكن يؤخذ من هذا ضغث و من هذا ضغث فيمزجان فهنالك يستولى الشّيطان على اوليائه»؛ يك كلمه ى حق را با يك كلمه ى باطل مخلوط ميكنند، حق بر اولياء حق مشتبه ميشود. اينجاست

ص: 110

كه روشنگرى، شاخص معيّن كردن، مايز معيّن كردن، معنا پيدا ميكند.

آن كسى كه براى انقلاب، براى امام، براى اسلام كار ميكند، بمجردى كه ببيند حرف او، حركت او موجب شده است كه يك جهتگيرى اى عليه اين اصول به وجود بيايد، فوراً متنبه ميشود. چرا متنبه نميشوند؟ وقتى شنفتند كه از اصلى ترين شعار جمهورى اسلامى - «استقلال، آزادى، جمهورى اسلامى» - اسلامش حذف ميشود، بايد به خود بيايند؛ بايد بفهمند كه دارند راه را غلط ميروند، اشتباه ميكنند؛ بايد تبرى كنند. وقتى مى بينند در روز قدس كه براى دفاع از فلسطين و عليه رژيم غاصب صهيونيست است، به نفع رژيم غاصب صهيونيست و عليه فلسطين شعار داده ميشود، بايد متنبه بشوند، بايد خودشان را بكشند كنار، بگويند نه نه، ما با اين جريان نيستيم.

وقتى مى بينند سران ظلم و استكبار عالم از اينها حمايت ميكنند، رؤساى آمريكا و فرانسه و انگليس و اينهائى كه مظهر ظلمند - هم در زمان كنونى، هم در دوره ى تاريخىِ صد سال و دويست ساله ى تا حالا - دارند از اينها حمايت ميكنند، بايد بفهمند يك جاى كارشان عيب دارد؛ بايد متنبه بشوند. وقتى مى بينند همه ى آدمهاى فاسد، سلطنت طلب، از اينها حمايت ميكند، توده اى از اينها حمايت ميكند، رقاص و مطرب فرارى از كشور از اينها حمايت ميكند، بايد متنبه بشوند، بايد چشمشان باز بشود، بايد بفهمند؛ بفهمند كه كارشان يك عيبى دارد؛ بلافاصله برگردند بگويند نه، ما نميخواهيم حمايت شما را. چرا رودربايستى ميكنند؟

آيا ميشود با بهانه ى عقلانيت، اين حقايق روشن را نديده گرفت، كه ما عقلانيت بخرج ميدهيم! اين عقلانيت است كه دشمنان اين ملت و دشمنان اين كشور و دشمنان اسلام و دشمنان انقلاب، شما را از خود بدانند و براى شما كف و سوت بزنند، شما هم همين طور خوشتان بيايد، دل خوش

ص: 111

كنيد؛ اين عقلانيت است؟! اين نقطه ى مقابل عقل است. عقل اين است كه بمجردى كه ديديد برخلاف آن مبانى اى كه شما ادعايش را ميكنيد، چيزى ظاهر شد، فوراً خودتان را بكشيد كنار، بگوئيد نه نه نه، ما نيستيم؛ بمجردى كه ديديد به عكس امام اهانت شد، به جاى اينكه اصل قضيه را انكار كنيد، كار را محكوم كنيد؛ بالاتر از محكوم كردنِ كار، حقيقت كار را بفهميد، عمق كار را بفهميد؛ بفهميد كه دشمن چه جورى دارد برنامه ريزى ميكند، چه ميخواهد، دنبال چيست؛ اين را بايد اين آقايان بفهمند. من تعجب ميكنم! كسانى كه اسم و رسم خودشان را از انقلاب دارند - بعضى از اين آقايان يك سيلى براى انقلاب نخوردند در دوران اختناق و طاغوت - و به بركت انقلاب اسم و رسمى پيدا كردند و همه چيزشان از انقلاب است، مى بينيد كه دشمنان انقلاب چطور بُراق شدند، آماده شدند، صف كشيدند، خوشحالند، ميخندند؛ اينها را كه مى بينيد؟ به خود بيائيد، متوجه بشويد.

شما برادران سابق ما هستيد. اينها كسانى هستند كه بعضى از اينها، يك وقتى به خاطر طرفدارى از امام مورد اهانت هم قرار ميگرفتند. حالا ببينند كه كسانى كه به نام اينها شعار ميدهند، عكس اينها را روى دستشان ميگيرند، اسم اينها را با تجليل مى آورند، درست نقطه ى مقابل، عليه امام و عليه انقلاب و عليه اسلام شعار ميدهند و روزه خورى علنى در روز قدس، در ماه رمضان، ميكنند؛ اينها را مى بينيد، خب، بكشيد كنار. انتخابات تمام شد. انتخاباتى بود، عمومى هم بود، درست هم بود، اشكالى هم نتوانستند بر انتخابات بگيرند و ثابت كنند؛ حالا هى ادعا كردند، فرصت هم داده شد؛ گفتيم بيائيد، نشان بدهيد، ثابت كنيد؛ نتوانستند، نيامدند؛ تمام شد. پابندى به قانون اقتضاء ميكند كه انسان ولو اين رئيس جمهورى را كه انتخاب شده است قبول هم نداشته باشد، وقتى براى قانون احترام قائل بود، بايستى در مقابل قانون، خضوع

ص: 112

كند. خب، معلوم است هيچ كسى نميتواند بگويد اين كسى كه انتخاب شده، صددرصد حُسن محض است، آن طرفى كه انتخاب نشده است، صددرصد قبح محض است؛ نه، همه حُسنى دارند، قبحى دارند؛ اين طرف هم حُسنى دارد، قبحى دارد؛ آن طرف هم حُسنى دارد، قبحى دارد. قانون، ملاك است، معيار است. چرا اينجورى ميشود؟ چرا؟ اين، هواى نفس است.

اينها مال امروز هم نيست. كسانى كه از اوائل انقلاب يادشان هست، ميدانند؛ بعضى بودند از ياران امام، از نزديكان امام در دهه ى اول انقلاب و در حال حيات امام، كه كارشان به مقابله ى با امام كشيد؛ كارشان به معارضه ى با امام كشيد؛ ايستادند پاى اينكه امام را به زانو در بياورند و خطاى حركت امام (رضوان الله تعالى عليه) را - آن مرد بزرگ را، آن مرد الهى را - اثبات كنند؛ اما بعد زاويه پيدا كردند. خب، انقلاب اينها را مطرود كرد. كسانى كه از نزديكان امام بودند، از ياران امام بودند، كارشان كشيد به يا پناه بردن به دشمن، يا مواجه شدن با انقلاب، يا ضربه زدن به انقلاب. اينها بايد عبرت باشد براى همه ى ما؛ بايد عبرت باشد؛ بايد بفهميم.(1)

هنوز خيلى جا وجود دارد براى تحليل و تبيين و روشن كردن زوايا و ابعاد اين فتنه اى كه دشمن طراحى كرده بود. دشمن محاسبات خيلى دقيقى كرده بود؛ منتها خوب، محاسباتش غلط از آب درآمد؛ ملت ايران را نشناخته بود. دشمن در پشت صحنه، همه ى چيزها را مشاهده كرده بود. اين كسانى كه شما بهشان ميگوئيد سران فتنه، كسانى بودند كه دشمن اينها را هل داد وسط صحنه. البته گناه كردند. نبايستى انسان بازيچه ى دشمن شود؛ بايد فوراً قضيه را بفهمد. اگر اول غفلتى كرده است، وسط كار وقتى فهميد، بلافاصله

ص: 113


1- . بيانات در ديدار با جمعى از طلاب و روحانيون 88/9/22

بايستى راه را عوض كند. خوب، نكردند.(1)

4.3 و 4.4. اغتشاشگران

اگر قرار باشد بعد از هر انتخاباتى آنهائى كه رأى نياوردند، اردوكشى خيابانى بكنند، طرفدارانشان را بكشند به خيابان؛ بعد آنهائى كه رأى آورده اند هم، در جواب آنها، اردوكشى كنند، بكشند به خيابان، پس چرا انتخابات انجام گرفت؟ تقصير مردم چيست؟ اين مردمى كه خيابان، محل كسب و كار آنهاست، محل رفت و آمد آنهاست، محل زندگى آنهاست، اينها چه گناهى كردند؟ كه ما ميخواهيم طرفدارهاى خودمان را به رخ آنها بكشيم؛ آن طرف يك جور، اين طرف يك جور. براى نفوذىِ تروريست - آن كسى كه ميخواهد ضربه ى تروريستى بزند - مسئله ى او مسئله ى سياسى نيست؛ براى او چه چيزى بهتر از پنهان شدن در ميان اين مردم؛ مردمى كه ميخواهند راهپيمائى كنند يا تجمع كنند. اگر اين تجمعات پوششى براى او درست كند، آنوقت مسئوليتش با كيست؟ الان همين چند نفرى كه در اين قضايا كشته شدند؛ از مردم عادى، از بسيج، جواب اينها را كى بناست بدهد؟ واكنشهائى كه به اينها نشان داده خواهد شد - تو خيابان از شلوغى استفاده كنند، بسيج را ترور كنند، عضو نيروى انتظامى را ترور كنند - كه بالاخره واكنشى به وجود خواهد آورد، واكنش احساسى خواهد بود.(2)

4.5. نقش دشمن

من يك وقتى، چند سال قبل از اين به عنوان هشدار، اينجا گفتم كه

ص: 114


1- . بيانات در ديدار مردم قم در سالروز قيام 19 دى 89/10/19
2- . نماز جمعه تهران 88/3/29

رسانه ها و دستگاه هاى تبليغاتى و اطلاعاتىِ وابسته ى به استكبار، ميداندارترين عناصر دشمنان استقلال ملتها براى به آشوب كشيدن ملتها هستند؛ براى اينكه اينها را از مسيرى كه دارند حركت ميكنند، منصرف كنند. و چند تا كشور را مثال زدم. خوب، امروز نسبت به آن چند سال قبل كه ما اين حرف را زديم، وسائل ارتباطاتى خيلى گسترده تر، وسيع تر، همگانى تر و متنوع تر شده است. دشمنان دارند كار ميكنند، آن وقت ميگويند ما هيچ كارى نميكنيم! ما هيچ اقدامى نميكنيم! دستورالعمل هايشان براى گروه هاى غافل و نادانِ اغتشاشگر توى رسانه هاى خودشان به طور علنى دارد پخش ميشود: اينجورى با پليس درگير بشويد؛ اينجورى عليه بسيج حرف بزنيد؛ اينجورى توى خيابان اغتشاش ايجاد كنيد؛ اينجورى تخريب كنيد؛ اينجورى آتش بزنيد؛ اينها دخالت نيست؟ از اين دخالت واضح تر؟ علنى تر؟ اين را مردم ما به چشم ديدند. اينها براى ملت ما تجربه است. اشتباه است اگر كسى خيال كند كه يك گروه معدود، آن هم در تهران، فرض بفرمائيد به ظرف زباله ى شهردارى تعرض ميكند - زورش به او ميرسد - يا فرض كنيد به اموال مردم - به موتورسيكلتشان، به ماشينشان، به بانكشان، به دكانشان - تعرض ميكند، اين مردمند؛ نه، مردم نيستند. بله، بلندگوى استكبارى وقتى ميخواهد از اينها حمايت كند، ميگويد مردم. اينها مردمند؟! مردم آن ميليونهائى هستند كه تا اين اغتشاشگران را، اين مفسدين را در صحنه مى بينند، كنار ميكشند و آنها را با نفرت نگاه ميكنند؛ برهم زنندگان امنيت عمومى را، آرامش اجتماعى را با انزجار نگاه ميكنند.(1)

نقشه هائى از پيش طراحى شده بود. من كسى را متهم نميكنم؛ اما هندسه ى كار دشمن را ميشناسم، مى بينم، آن را تشخيص ميدهم؛ نميتوانم آن را انكار

ص: 115


1- . بيانات رهبر معظّم انقلاب اسلامى در سالروز عيد سعيد مبعث 88/4/29

كنم. هندسه ى كار دشمن، يك هندسه ى مشخصى بود. نظير اين كار را در جاهاى ديگر هم كردند. وقتى قدرتهاى مستكبر بين المللى از يك نظامى ناراضى و ناخشنود باشند، يكى از راه هائى كه يافتند و عمل كردند، اين است كه منتظر يك فرصت انتخابات بشوند، بعد در آن فرصت انتخابات، اگر كسانى كه مورد رضاى آنها نيستند، بر سر كار آمدند، و آنهائى كه آنها ميخواهند، بر سر كار نيامدند، آن وقت با يك حركت نمايشىِ مردمى، اوضاع را برگردانند؛ با شعارهائى گروهى از مردم را توى صحنه بكشانند، با فشار در صحنه ى خيابانها، آن چيزى را كه با قانون به دست آمده است، با خشونت دگرگون كنند. اين يك نقشه ى شناخته شده است. اگر ملاحظه ميكنيد كه حوادثى كه بعد از انتخابات پيش آمد، در ذهن مردم، در ذهن تحليلگران مستقل و صادق و تيزبين، منتسب به عوامل خارجى و بيرونى ميشوند، ناشى از اين است. اگر كسى هيچ خبرى هم از پشت پرده نداشته باشد، اطلاعاتى كه افراد صاحب اطلاع به دست مى آورند، اگر اين اطلاع هم در دسترس نباشد، انسان شكل كار را كه نگاه ميكند، ميفهمد كه اين كار، كار دشمنان ملت است؛ كار بيگانگان است. انتخاباتى انجام ميگيرد، يك حركت قانونى اتفاق مى افتد، يك نتيجه اى هم با خود به دنبال مى آورد؛ اين نتيجه را به زور خشونت بخواهند عوض كنند. يك عده اى را بكِشند توى صحنه؛ احياناً اگر اقتضاء شد، خشونت هم بكنند، آتش سوزى هم راه بيندازند، بانك هم آتش بزنند، اتوبوس هم آتش بزنند، براى اينكه نتائج قانونى را برگردانند. خوب، اين حركتى است كه هم خلاف شرع است، هم خلاف قانون است. پيداست اين حركت، حركت هدايت شده اى از طرف بيگانگان است. يك چنين اتفاقى را ميخواستند در كشور پيش بياورند.

آزمون مهمى بود براى كشور. من به شما عرض بكنم، آزمون مهمى بود؛

ص: 116

هم عبرتهاى زيادى داشت، هم درسهاى زيادى داشت؛ و در اين آزمون، ملت ايران پيروز شد. آنها ميخواستند مردم را تقسيم كنند به يك گروه اقليت، به يك گروه اكثريت؛ يك گروهى كه برنده ى انتخابات است، يك گروه هم كه در انتخابات به نتيجه ى مطلوب خود دست پيدا نكرده، اينها را در مقابل هم قرار بدهند. ملت را دوپارچه كنند؛ يك عده اغتشاشگر هم وارد ميدان بشوند و با ايجاد اغتشاش، جنگ را در داخل كشور مغلوبه كنند، جنگ داخلى راه بيندازند؛ اميدشان اين بود. اما ملت هوشيارى به خرج داد. شما ديديد در روز انتخابات، مردم به دو گروه سيزده چهارده ميليونى، و بيست و چهار پنج ميليونى تقسيم شدند؛ اما بعد از گذشت مدتى نه چندان بلند، همين دو گروه با هم يكى شدند و در مقابل شورشگران و اغتشاشگران و خرابكاران ايستادند. بيدارى ملت را انسان اينجا ميشود بفهمد. ميخواستند بين مردم اغتشاش ايجاد كنند. بدخواهانى كه سى سال است عليه اين انقلاب و عليه اين مردم هر كارى توانستند، كردند، اينها هم فرصت را مغتنم شمردند و با تبليغاتِ خودشان وارد ميدان شدند. بيش از اين، كارى نميتوانستند بكنند. اگر آمريكائى ها و انگليسى ها و صهيونيستها ميتوانستند نيرو وارد خيابانهاى تهران بكنند، يقين بدانيد ميكردند. اگر برايشان امكان داشت كه با حضور وابستگان و مزدوران خودشان از خارج، عرصه را آنچنان كه ميخواهند، هدايت كنند، ميكردند. منتها ميدانستند كه اين كار به ضررشان تمام ميشود. تنها كارى كه ميتوانستند بكنند، اين بود كه در صحنه ى تبليغات، در صحنه ى سياست جهانى، از آشوبگر، از اغتشاشگر حمايت كنند. رؤساى جمهور كشورهاى مستكبر در اين قضيه وارد ميدان شدند؛ اغتشاشگران خيابانى و خرابكارانى را كه با آتش زدن ميخواهند موجوديت خودشان را نشان بدهند، ملت ايران ناميدند؛ شايد بتوانند اوضاع را آنچنان كه طبق ميل خودشان است، در افكار

ص: 117

عمومى دنيا و كشورمان تصوير و ترسيم كنند؛ اما شكست خوردند.(1)

4.6. نيروهاى امنيتى، انتظامى و بسيج

من از فعاليتهاى پليس امنيتى مان، پليس انتظامى مان، دستگاه بسيجمان تشكر ميكنم؛ اينها خيلى كارهاى بزرگى كردند، كارهاى خوبى كردند؛ ليكن اين يك بحث جداست. اگر كسى در وابستگى به هر كدام از اين سازمانها يك تخلفى انجام داده، يك جرمى انجام داده، او هم بايد جداگانه بررسى شود. نه خدمت اينها را به حساب جرم آنها نديده ميگيريم، نه جرم آنها را به حساب خدمت اينها نديده ميگيريم.(2)

4.7. رسانه هاى داخلى

جنجال سازىِ تبليغاتى و لفاظى هيچ كمكى به حل مشكلات نميكند؛ همچنانى كه شما ديديد. تو همين قضاياى انتخابات، خوب، تبليغات انتخاباتى مثلاً بايد يك ماه يا بيست روز قبل از شروع انتخابات انجام بگيرد؛ اما از پيش از عيد نوروز تبليغات انتخاباتى شروع شد! همين تلويزيونى هم كه مورد انتقاد بعضى از دوستان است، متأسفانه منعكس ميكرد. بنده موافق هم نبودم. اين را هم شما خيال نكنيد كه حالا بنده چون رئيس صدا و سيما را انتخاب ميكنم، همه ى برنامه هاى صدا و سيما را مى آورند، دانه دانه بنده نگاه كنم، امضاء كنم. نخير، از خيلى از برنامه هاى صدا و سيما بنده راضى هم نيستم؛ از جمله، از همين من راضى نبودم كه از سه ماه قبل از انتخابات - انتخابات بيست و دوم خرداد بود - از ماه اسفند، بلكه زودتر از اسفند، بعضى از

ص: 118


1- . بيانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوى 89/1/1
2- . بيانات در ديدار دانشجويان و نخبگان علمى 88/6/4

سفرهاى تبليغاتى و حرفهائى كه زده شد و تظاهراتى كه ميشد و مجادلاتى كه انجام ميگرفت، از تلويزيون پخش شود، كه متأسفانه تو تلويزيون پخش شد؛ به خاطر همين، كه يعنى ما آزادانديشيم! اينها توهم است؛ اين جنجال آفرينى در داخل كشور است. جنجال فكرى غير از مباحثات صحيح است. بنده گفتم كرسى آزاد فكرى را در دانشگاه ها به وجود بياوريد. خوب، شما جوانها چرا به وجود نياورديد؟ شما كرسى آزاد فكرى سياسى را، كرسى آزاد فكرى معرفتى را تو همين دانشگاه تهران، تو همين دانشگاه شريف، تو همين دانشگاه اميركبير به وجود بياوريد. چند نفر دانشجو بروند، آنجا حرفشان را بزنند، حرف همديگر را نقد كنند، با همديگر مجادله كنند. حق، آنجا خودش را نمايان خواهد كرد. حق اينجورى نمايان نميشود كه كسى يك انتقادى را پرتاب بكند. اينجورى كه حق درست فهميده نميشود. ايجاد فضاى آشفته ى ذهنى با لفاظى ها هيچ كمكى به پيشرفت كشور نميكند. شما تجربه ى اين پدر پيرتان را در اين زمينه داشته باشيد. آنى كه كمك ميكند به پيشرفت كشور، آزادى واقعىِ فكرهاست؛ يعنى آزادانه فكر كردن، آزادانه مطرح كردن، از هو و جنجال نترسيدن، به تشويق و تحريض اين و آن هم نگاه نكردن. يك وقت شما يك حرفى ميزنيد، ناگهان مى بينيد همه ى ناظران سياسى جهان كه وجودشان انباشته ى از پليدى و خباثت است، براى شما كف ميزنند. به اين تشويق نشويد. به قول رائج بين جوانها، جوگير نشويد. بحث درست بكنيد، بحث منطقى بكنيد. سخنى را بشنويد، سخنى را بگوئيد؛ بعد بنشينيد فكر كنيد. اين همان دستور قرآن است. «فَبَشِّرْ عِبٰادِ. اَلَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ اَلْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ» . سخن را بايد شنفت، بهترين را انتخاب كرد. والّا فضاى جنجال درست كردن، همين ميشود كه ديديد. جنجالِ قبل از انتخابات، بعد از انتخابات، انعكاسش ميشود اين؛ بخصوص وقتى دست بيگانه هم دخالت

ص: 119

دارد. به چه دليل، با چه توجيهى شما فكر ميكنيد دستگاه هاى تبليغاتى دنيا حوادثى را كه فكر ميكنند به ضرر نظام جمهورى اسلامى است، لحظه به لحظه منتشر ميكنند؟ با چه محاسبه اى اين كار انجام ميگيرد؟ اين را نبايد فكر كرد؟! نبايد رويش مطالعه كرد؟! اينهاست آن چيزهائى كه بايد به آنها توجه كرد.

صدا و سيما آيا وضعيت واقعى كشور را نشان ميدهد؟ نه، ناقص نشان ميدهد. خيلى پيشرفتهاى برجسته و بزرگ هست كه صدا و سيما نشان نميدهد. دليلش هم اين است كه شما مجموعه ى مرتبط با حوادث گوناگون، از خيلى از حقائق كشور و پيشرفتهاى كشور مطلع نيستيد؛ نقص صدا و سيماى ماست. والّا اگر صدا و سيما ميتوانست همان جور كه تلويزيون فلان كشور غربى با يك سابقه و تجربه ى فراوان و با استفاده هاى هنرى دروغهاى خودش را راست جلوه ميدهد، واقعيات موجود كشور را درست منعكس كند، شما بدانيد امروز اميد نسل جوان، دلبستگى نسل جوان به كشورش، به دينش، به نظام جمهورى اسلامى اش، بمراتب بيشتر از حالا بود. اين ايراد ماست به صدا و سيما. اگر ميتوانست درست وضع كشور را منعكس كند، خيلى شعف و بهجتِ بينندگان بمراتب بيشتر از آنى ميشد كه امروز هست. خيلى از كارها دارد انجام ميگيرد كه مايه ى خوشوقتى است، مايه ى خشنودى است؛ نه فقط در زمينه هاى علمى، در زمينه هاى اجتماعى، در زمينه هاى سياسى؛ مايه ى سرافرازى است. اين را خيلى ها - اغلب يعنى - خبر ندارند. بنده غالباً به مسئولين دولتى اعتراضم اين است كه چرا نميتوانيد بيان كنيد. بيان كردن هم يك هنرى است؛ بيان هنرى بخصوص، هنر بزرگى است؛ اين را ندارند.

حالا يكى از ايرادهائى كه ما معمولاً داريم به بعضى ها اين است كه آنچه

ص: 120

را كه بيگانه بگويد، اين را تلقى به قبول ميكنند؛ آنچه را كه خودى بگويد، تلقى با ترديد ميكنند! چرا؟ خوب، اين تلقى، تلقى ناسالمى است؛ اين تلقى درستى نيست، تلقى ناسالمى است. اين را بايد اصلاح كرد. البته شما جوانهاى خوب ان شاءالله بيائيد وارد عرصه هاى گوناگون بشويد، عرصه هاى تبليغاتى كشور را بگيريد. مطبوعات ما هم همينجور است. بنده روزها معمولاً حدود شانزده هفده تا روزنامه را نگاه ميكنم؛ نه اينكه حالا همه ى صفحات لائى و اينها را نگاه كنم؛ لكن تيترها، اگر سرمقاله ى قابل توجهى داشته باشند، معمولاً نگاه ميكنم. خيلى از روزنامه هاى ما متأسفانه در انعكاس حقائق ضعيفند و در اصلى فرعى كردن مسائل، غيرمنصفانه عمل ميكنند.(1)

بعضى ها - چه مطبوعات، چه بعضى از عناصر گوناگون - توصيه پذير نيستند؛ آنها از ما توصيه نميخواهند؛ معلوم نيست سياستهاى بعضى از اين دستگاه ها و مطبوعات و رسانه ها را كى معين ميكند و كجا معين ميشود - نانشان در ايجاد اختلاف است - اما آن كسانى كه مصالح كشور را ميخواهند، مايلند حقائق را غالب كنند، من توصيه ام به آنها اين است كه از اين اختلافات جزئى و غيراصولى صرف نظر كنند. شايعه سازى و شايعه پراكنى درست نيست. انسان مى بيند صريحاً و علناً به مسئولين كشور - كسانى كه بارهاى كشور را بر دوش دارند - تهمت ميزنند، نسبت به اينها شايعه سازى ميكنند؛ فرق هم نميكند، چه رئيس جمهور باشد، چه رئيس مجلس باشد، چه رئيس مجمع تشخيص مصلحت باشد، چه رئيس قوه ى قضائيه باشد؛ اينها مسئولين كشورند. مسئولين كشور كسانى هستند كه زمام يك كارى به اينها سپرده است؛ مردم بايد به اينها اعتماد داشته باشند، حسن ظن داشته باشند. نبايد شايعه پراكنى كرد؛ دشمن اين را ميخواهد. دشمن ميخواهد شايعه پراكنى كند؛

ص: 121


1- . بيانات در ديدار نخبگان علمى 88/8/6

ميخواهد دلها را نسبت به يكديگر، نسبت به مسئولين بدبين كند.(1)

5. راهكارها

5.1. پايبندى به قانون و پرهيز از قانون

ما واقعاً احتياج داريم به اينكه قانون در تمام امور كشور، يك شاخص، يك محور، يك فصل الخطاب محسوب شود. اگر ما قانونمدار باشيم، واقعاً اين، زندگى مردم را روان خواهد كرد؛ درست مثل چراغهاى سبز و قرمز سر تقاطعها. ببينيد رعايت نكردن اين مسئله چقدر مشكل ايجاد ميكند. خوب، شما با اتومبيلتان رسيديد سر چهارراه. فرض كنيد يك دقيقه، دو دقيقه چراغ سبز بود و داشتند ميرفتند؛ تا شما رسيديد، قرمز شد. سخت است ديگر؛ بايد حالا مدتى اينجا بايستيد. ورود شما در اين منطقه ى ممنوعه، براى خاطر آسايش خودتان و دل خودتان، موجب ميشود كه چند ده برابر شما گاهى آدم و اتومبيل در دو طرف مسير كارشان دچار اختلال بشود؛ آن كسى هم كه به عنوان پليس راهنمائى آن وسط ايستاده كه بايد كار را تنظيم كند، دچار مشكل بشود. خوب، قانون را رعايت كنيد تا اين همه مشكل به وجود نيايد. ببينيد، اين يك مثال واضحى است كه به طور روزمره با آن مواجه ايم و لذا غالباً هم رعايت ميكنند. همه ى جاها قانون همين است. اگر رعايت قانون شد، كارها روان ميشود؛ اگر بى قانونى آمد وسط ميدان - كه هر كسى هم براى بى قانونىِ خودش بالاخره يك توجيهى دارد؛ يكى ميگويد آقا اين قانون حق من را ضايع كرد، اين قانون نميدانم چنين بود، اين قانون چنان بود؛ اما اين توجيه ها قابل قبول نيست - كارها مختل ميشود.

ص: 122


1- . بيانات در ديدار جمع كثيرى از بسيجيان كشور 88/9/4

اگر بى قانونى رائج شد، كارها گره خواهد خورد؛ ترافيك سنگين خواهد شد، گره هاى ترافيكى به وجود مى آيد، كار مردم از بين ميرود، مصالح مردم پامال ميشود. همه بايستى به قانون احترام بگذارند. و من به شما عرض بكنم؛ اين مورد هم مثل موارد ديگر از چيزهائى است كه فرهنگ آن بايستى از نخبگان سرريز بشود به بدنه ى جامعه. اگر شما كه جزو نخبگان هستيد، قانون را رعايت نكرديد، انتظار نداشته باشيد كه بدنه ى جامعه قانون را رعايت كند. ادعاى نخبگى بكنيم - نخبگى سياسى، نخبگى علمى - اما در همان مورد كارِ خودمان به قانون بى اعتنائى كنيم. در همين قضاياى جارى هم بنده مُصر بودم و هستم و خواهم بود بر اجراى قانون.(1)

پابندى به قانون اقتضاء ميكند كه انسان ولو اين رئيس جمهورى را كه انتخاب شده است قبول هم نداشته باشد، وقتى براى قانون احترام قائل بود، بايستى در مقابل قانون، خضوع كند. خب، معلوم است هيچ كسى نميتواند بگويد اين كسى كه انتخاب شده، صددرصد حُسن محض است، آن طرفى كه انتخاب نشده است، صددرصد قبح محض است؛ نه، همه حُسنى دارند، قبحى دارند؛ اين طرف هم حُسنى دارد، قبحى دارد؛ آن طرف هم حُسنى دارد، قبحى دارد. قانون، ملاك است، معيار است.(2)

يك نكته را هم به جوانان عزيز انقلابى، به فرزندان عزيز انقلابى خودم، به فرزندان بسيجى - از زن و مرد - عرض بكنم: جوانان از اطراف و اكناف كشور، از آنچه كه تهتّك بيگانگان از ايمان دينى به گوششان ميخورد يا با چشمشان مى بينند، عصبانى هستند؛ وقتى مى بينند روز عاشورا چگونه يك عده اى حرمت عاشورا را هتك ميكنند، حرمت امام حسين را هتك ميكنند، حرمت عزاداران حسينى را هتك ميكنند، دلهاشان به درد مى آيد، سينه هاشان

ص: 123


1- . بيانات در ديدار نمايندگان مجلس 88/4/3
2- . بيانات در ديدار با جمعى از طلاب و روحانيون 88/9/22

پر ميشود از خشم؛ البته خوب، طبيعى هم هست، حق هم دارند؛ ولى ميخواهم عرض بكنم جوانهاى عزيز مراقب باشند، مواظب باشند كه هرگونه كار بى رويه اى، كمك به دشمن است. اينجا جوانها تلفن ميكنند - ميفهمم من، ميخوانم، غالباً تلفنها و نامه ها را خلاصه ميكنند، هر روز مى آورند، من نگاه ميكنم - مبينم همين طور جوانها گله مند، ناراحت و عصبانى؛ گاهى هم از بنده گله ميكنند كه چرا فلانى صبر ميكند؟ چرا فلانى ملاحظه ميكند؟ من عرض ميكنم؛ در شرائطى كه دشمن با همه ى وجود، با همه ى امكاناتِ خود درصدد طراحى يك فتنه است و ميخواهد يك بازى خطرناكى را شروع كند، بايد مراقبت كرد او را در آن بازى كمك نكرد. خيلى بايد با احتياط و تدبير و در وقت خودش با قاطعيت وارد شد. دستگاه هاى مسئولى وجود دارند، قانون وجود دارد؛ بر طبق قانون، بدون هيچگونه تخطى از قانون، بايستى مُرّ قانون به صورت قاطع انجام بگيرد؛ اما ورود افرادى كه شأن قانونى و سمت قانونى و وظيفه ى قانونى و مسئوليت قانونى ندارند، قضايا را خراب ميكند. خداى متعال به ما دستور داده است: «وَ لاٰ يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلىٰ أَلاّٰ تَعْدِلُوا اِعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوىٰ» . بله، يك عده اى دشمنى ميكنند، يك عده اى خباثت به خرج ميدهند، يك عده اى از خباثت كنندگان پشتيبانى ميكنند - اينها هست - اما بايد مراقب بود. اگر بدون دقت، بدون حزم، انسان وارد برخى از قضايا بشود، بى گناهانى كه از آنها بيزار هم هستند، لگدمال ميشوند؛ اين نبايد اتفاق بيفتد. من برحذر ميدارم جوانهاى عزيز را، فرزندان عزيز انقلابيِ خودم را از اينكه يك حركتى را خودسرانه انجام بدهند؛ نه، همه چيز بر روال قانون.(1)

ص: 124


1- . بيانات در سالروز قيام مردم قم 88/10/19

5.2. ابراز اعتماد نخبگان به نظام

نخبگان و خواص سياسى بايستى مراقب كار خودشان، حرف زدن خودشان باشند؛ اين خطاب به همه ى نخبگان است، خطاب به يك طرفِ خاصى، جناح خاصى نيست. همه بايد مراقب باشند. همه بدانند اين ملت، يك ملت يكپارچه است. احساسات اين طرف را عليه آن طرف تحريك كنند، آن يكى بيايد احساسات اين طرف را عليه آن طرف تحريك كند، اينها راه به جائى نميبرد. وقتى شما متحد بوديد، وقتى شما همدل بوديد، وقتى شما احساس و ابراز اعتماد به كشورتان و نظامتان كرديد، آن وقت اين وسوسه هاى خناسان بين المللى، اين سياستمداران ظالم، مداخله گر، دور از انسانيت، ديگر اثرى نخواهد كرد.(1)

همه ى اين بلواهائى كه شما مشاهده كرديد در دوره ى بعد از انتخابات پيش آمد و پيش آوردند و آنها حمايت كردند، براى همين بود كه شايد بتوانند پشتوانه ى مردمى انقلاب را ضربه بزنند و از انقلاب بگيرند. بنده عرض كردم نشانه ى اعتماد مردم به اين نظام، حضور چهل ميليونى در انتخابات بود. حالا در راديوهاى بيگانه و متأسفانه بعضى هم در داخل همنواى با آنها، هى اصرار و تكرار كه بله، اعتماد مردم از نظام سلب شده! اين، جواب آن حرف است. آنجا ما گفتيم اينى كه هشتاد و پنج درصد مردم مى آيند رأى ميدهند، چهل ميليون پاى صندوقها مى آيند، به هر كسى كه رأى ميدهند، خود آمدن پاى صندوق، نشانه ى اعتماد مردم به نظام است - كه حقيقت قضيه هم همين است - اينها براى اينكه اين حرف را دروغ از آب در بياورند، مكرر در مكرر تبليغات كردند كه اعتماد مردم از دست رفته؛ چه كار كنيم؟ حالا بعضى در لباس دلسوزى گفتند چه كار كنيم كه اعتماد برگردد!

ص: 125


1- . بيانات در ديدار رئيس و مسئولان قوه ى قضائيه 88/4/7

مردم به نظام اعتماد دارند، نظام هم به مردم اعتماد دارد. ان شاءالله خواهيد ديد در انتخابات آينده - كه حالا دو سه سال ديگر است - همين مردم با وجود همين بازيگرى اى كه مخالفان و دشمنان و غافلان و بى خبران داخلى كردند، يك حضور مستحكمِ قوى اى در انتخابات خواهند داشت.(1)

5.3. كسب بصيرت

اگر من بخواهم يك توصيه به شما بكنم، آن توصيه اين خواهد بود كه بصيرت خودتان را زياد كنيد؛ بصيرت. بلاهائى كه بر ملتها وارد ميشود، در بسيارى از موارد بر اثر بى بصيرتى است. خطاهائى كه بعضى از افراد ميكنند - مى بينيد در جامعه ى خودمان هم گاهى بعضى از عامه ى مردم و بيشتر از نخبگان، خطاهائى ميكنند. نخبگان كه حالا انتظار هست كه كمتر خطا كنند، گاهى خطاهايشان اگر كماً هم بيشتر نباشد، كيفاً بيشتر از خطاهاى عامه ى مردم است - بر اثر بى بصيرتى است؛ خيلى هايش، نميگوئيم همه اش.

بصيرت خودتان را بالا ببريد، آگاهى خودتان را بالا ببريد. من مكرر اين جمله ى اميرالمؤمنين را به نظرم در جنگ صفين در گفتارها بيان كردم كه فرمود: «الا و لايحمل هذا العلم الّا اهل البصر و الصّبر». ميدانيد، سختى پرچم اميرالمؤمنين از پرچم پيغمبر، از جهاتى بيشتر بود؛ چون در پرچم پيغمبر دشمن معلوم بود، دوست هم معلوم بود؛ در زير پرچم اميرالمؤمنين دشمن و دوست آنچنان واضح نبودند. دشمن همان حرفهائى را ميزد كه دوست ميزند؛ همان نماز جماعت را كه تو اردوگاه اميرالمؤمنين ميخواندند، تو اردوگاه طرف مقابل هم - در جنگ جمل و صفين و نهروان - ميخواندند. حالا شما باشيد، چه كار ميكنيد؟

ص: 126


1- . بيانات در خطبه هاى نماز جمعه تهران 88/6/20

به شما ميگويند: آقا! اين طرفِ مقابل، باطل است. شما ميگوئيد: اِ، با اين نماز، با اين عبادت! بعضى شان مثل خوارج كه خيلى هم عبادتشان آب و رنگ داشت؛ خيلى. اميرالمؤمنين از تاريكى شب استفاده كرد و از اردوگاه خوارج عبور كرد، ديد يكى دارد با صداى خوشى ميخواند: «أَمَّنْ هُوَ قٰانِتٌ آنٰاءَ اَللَّيْلِ» - آيه ى قرآن را نصفه شب دارد ميخواند؛ با صداى خيلى گرم و تكان دهنده اى - يك نفر كنار حضرت بود، گفت: يا اميرالمؤمنين! به به! خوش به حال اين كسى كه دارد اين آيه را به اين قشنگى ميخواند. اى كاش من يك موئى در بدن او بودم؛ چون او به بهشت ميرود؛ حتماً، يقيناً؛ من هم با بركت او به بهشت ميروم.

اين گذشت، جنگ نهروان شروع شد. بعد كه دشمنان كشته شدند و مغلوب شدند، اميرالمؤمنين آمد بالاسر كشته هاى دشمن، همين طور عبور ميكرد و ميگفت بعضى ها را كه به رو افتاده بودند، بلندشان كنيد؛ بلند ميكردند، حضرت با اينها حرف ميزد. آنها مرده بودند، اما ميخواست اصحاب بشنوند. يكى را گفت بلند كنيد، بلند كردند. به همان كسى كه آن شب همراهش بود، حضرت فرمود: اين شخص را ميشناسى؟ گفت: نه. گفت: اين همان كسى است كه تو آرزو كردى يك مو از بدن او باشى، كه آن شب داشت آن قرآن را با آن لحن سوزناك ميخواند! اينجا در مقابل قرآن ناطق، اميرالمؤمنين (عليه افضل صلوات المصلّين) ميايستد، شمشير ميكشد! چون بصيرت نيست؛ بصيرت نيست، نميتواند اوضاع را بفهمد.

بنده بارها اين جبهه هاى سياسى و صحنه هاى سياسى را مثال ميزنم به جبهه ى جنگ. اگر شما تو جبهه ى جنگ نظامى، هندسه ى زمين در اختيارتان نباشد، احتمال خطاهاى بزرگ هست. براى همين هم هست كه شناسائى ميروند. يكى از كارهاى مهم در عمل نظامى، شناسائى است؛ شناسائى

ص: 127

از نزديك، كه زمين را بروند ببينند: دشمن كجاست، چه جورى است، مواضعش چگونه است، عوارضش چگونه است، تا بفهمند چه كار بايد بكنند. اگر كسى اين شناسائى را نداشته باشد، ميدان را نشناسد، دشمن را گم بكند، يك وقت مى بينيد كه دارد خمپاره اش را، توپخانه اش را آتش ميكند به طرفى، كه اتفاقاً اين طرف، طرفِ دوست است، نه طرفِ دشمن. نميداند ديگر. عرصه ى سياسى عيناً همين جور است. اگر بصيرت نداشته باشيد، دوست را نشناسيد، دشمن را نشناسيد، يك وقت مى بينيد آتش توپخانه ى تبليغات شما و گفت و شنود شما و عمل شما به طرف قسمتى است كه آنجا دوستان مجتمعند، نه دشمنان. آدم دشمن را بشناسد؛ در شناخت دشمن خطا نكنيم. لذا بصيرت لازم است.(1)

5.4. روشنگرى و بصيرت بخشى

يكى از كارهاى مهم نخبگان و خواص، تبيين است؛ حقائق را بدون تعصب روشن كنند؛ بدون حاكميت تعلقات جناحى و گروهى و بر دل آن گوينده. اينها مضر است. جناح و اينها را بايد كنار گذاشت، بايد حقيقت را فهميد. در جنگ صفين يكى از كارهاى مهم جناب عمار ياسر تبيين حقيقت بود. چون آن جناح مقابل كه جناح معاويه بود، تبليغات گوناگونى داشتند. همينى كه حالا امروز به آن جنگ روانى ميگويند، اين جزو اختراعات جديد نيست، شيوه هاش فرق كرده؛ اين از اول بوده. خيلى هم ماهر بودند در اين جنگ روانى؛ خيلى. آدم نگاه ميكند كارهايشان را، مى بيند كه در جنگ روانى ماهر بودند. تخريب ذهن هم آسانتر از تعمير ذهن است. وقتى به شما چيزى بگويند، سوءظنى يك جا پيدا كنيد، وارد شدن سوءظن به ذهن آسان است،

ص: 128


1- . بيانات در جمع اعضاى سپاه ولى امر 88/5/5

پاك كردنش از ذهن سخت است. لذا آنها شبهه افكنى ميكردند، سوء ظن را وارد ميكردند؛ كار آسانى بود. اين كسى كه از اين طرف، خودش را موظف دانسته بود كه در مقابل اين جنگ روانى بايستد و مقاومت كند، جناب عمار ياسر بود، كه در قضاياى جنگ صفين دارد كه با اسب از اين طرف جبهه، به آن طرف جبهه و صفوف خودى ميرفت و همين طور اين گروه هائى را كه - به تعبيرِ امروز، گردانها يا تيپهاى جدا جداى از هم - بودند، به هر كدام ميرسيد، در مقابل آنها مى ايستاد و مبالغى براى آنها صحبت ميكرد؛ حقائقى را براى آنها روشن ميكرد و تأثير ميگذاشت. يك جا ميديد اختلاف پيدا شده، يك عده اى دچار ترديد شدند، بگو مگو توى آنها هست، خودش را بسرعت آنجا ميرساند و برايشان حرف ميزد، صحبت ميكرد، تبيين ميكرد؛ اين گره ها را باز ميكرد.(1)

5.5. تلاش براى حفظ آرامش در جامعه

ما در اين سى سال روزى نبود كه تجربه اى نيندوزيم، مطلبى ياد نگيريم. در حوادث اين روزها خيلى چيزها ياد گرفتيم، خيلى چيزها فهميديم؛ براى ملت ما تجربه شد؛ همه فهميدند كه در آن وقتى كه ملت در عين استقرار و آرامش و ثبات يك حركت بزرگ را انجام مى دهد، نبايد غافل بماند از دشمنى دشمنانى كه دارند برايش نقشه مى كشند. همه گفتند يك انتخابات چهل ميليونى، يك عظمت بى نظير از اول انقلاب تا حالا، حضور مردم در صحنه بعد از سى سال، قدرت جذب مردم و به صحنه آوردن مردم براى نظام؛ اين يك عظمت بود؛ نبايد غفلت كنند؛ همه فهميدند كه در چنين وضعيتى نبايد غفلت كنند كه دشمن كمين گرفته است؛ مراقب است.

ص: 129


1- . بيانات در جمع اعضاى سپاه ولى امر 88/5/5

هر كسى امروز جامعه را به سمت اغتشاش و ناامنى سوق بدهد، از نظر عامه ى ملت ايران انسان منفورى است؛ هر كه ميخواهد باشد. هر هدفى را كه اين ملت بخواهد به آن برسد، در سايه ى آرامش و امنيت خواهد رسيد. وقتى امنيت بود، تحصيل هم هست، علم هم هست، پيشرفت هم هست، صنعت هم هست، ثروت هم هست، آسايش گوناگون هم هست، عبادت هم هست؛ دنيا و آخرت در سايه ى امنيت وجود دارد. وقتى ناامنى ايجاد شد، همه ى اينها مخدوش ميشود. به هم زدن امنيت يك ملت بزرگترين گناهى است كه ممكن است كسى مرتكب بشود. اين را البته آن كسى كه مأمور است، مزدور است، او كه حرف گوش نميكند؛ خطاب ما به او نيست؛ خطاب ما به نخبگان است. آحاد ملت هم هوشيارند؛ نخبگان ما هوشيار باشند.

نخبگان بدانند هر حرفى، هر اقدامى، هر تحليلى كه به آنها كمك بكند، اين حركت در مسير خلاف ملت است. همه ى ما خيلى بايد مراقب باشيم؛ خيلى بايد مراقب باشيم: مراقب حرف زدن، مراقب موضع گيرى كردن، مراقب گفتن ها، مراقب نگفتن ها. يك چيزهائى را بايد گفت؛ اگر نگفتيم، به آن وظيفه عمل نكرده ايم. يك چيزهائى را بايد بر زبان نياورد، بايد نگفت؛ اگر گفتيم، برخلاف وظيفه عمل كرده ايم. نخبگان سر جلسه ى امتحانند؛ امتحان عظيمى است. در اين امتحان، مردود شدن، رفوزه شدن، فقط اين نيست كه ما يك سال عقب بيفتيم؛ سقوط است. اگر بخواهيم به اين معنا دچار نشويم، راهش اين است كه خرد را، كه انسان را به عبوديت دعوت ميكند، معيار و ملاك قرار بدهيم؛ شاخص قرار بدهيم.

عقل، اين سياسى بازى ها و سياسى كارى هاى متعارف نيست؛ اينها خلاف عقل است. «العقل ما عبد به الرّحمن و اكتسب به الجنان»؛ عقل اين است كه انسان را به راه راست هدايت ميكند. اشتباه ميكنند آن كسانى كه خيال ميكنند

ص: 130

با سياسى كارى، عقلائى عمل ميكنند؛ نه، عقل آن چيزى است كه راه عبادت خدا را هموار ميكند. شاخصش هم براى ما، بين خودمان و خدا، اين است كه نگاه كنيم ببينيم در بيان اين حرف اخلاص داريم يا نه؟ به فكر خدائيم يا نه؟ من دارم براى خاطر خدا، رضاى خدا حرف ميزنم يا براى خاطر جلب توجه شما دارم حرف ميزنم؟ براى خاطر خداست يا براى خاطر دل مستمع و غير مستمع است؟ معيارش اين است. به خودمان مراجعه كنيم؛ اقضى القضات نسبت به انسان، خودِ انسان است. خودمان را فريب ندهيم؛ بفهميم چه كار ميكنيم؛ بفهميم چه ميگوئيم؛ چه حركتى ميكنيم.(1)

در اين قضاياى اهانت به امام راحل (رضوان الله عليه)، مردم ما عصبانى شدند، خشمگين شدند؛ حق هم دارند. اعلام برائت كردند، جا هم داشت، خوب هم بود؛ لكن آرامش شان را حفظ كنند. از دانشجوها هم ما همين درخواست را داريم: آرامش را حفظ كنيد. اين كسانى كه در مقابل شما قرار دارند، اينها كسانى نيستند كه ريشه اى داشته باشند، بتوانند بمانند، بتوانند در مقابل عظمت اين ملت و عظمت اين انقلاب، مقاومت كنند؛ نه. با آرامش؛ همه كار با آرامش.

اگر يك وقتى لازم بشود، خود مسئولين، خود قانون و حافظان قانون، آنچه كه وظيفه شان باشد، انجام ميدهند. البته شناسائى كنند؛ خود دانشجوها موظفند در محيط دانشگاه، افرادى را كه منشأ فسادند، اينها را بشناسند و ديگران را آگاه كنند. اين خودش يك تبليغ درست و صحيحى است. آگاه كنند؛ بدانند ارتباطات اينها را، جهتگيرى اينها را؛ لكن همه كار با آرامش بايد انجام بگيرد.

در سطح جامعه، تشنج، اغتشاش، درگيرى مصلحت نيست؛ اين چيزى

ص: 131


1- . بيانات در عيد مبعث 88/4/29

است كه دشمن ميخواهد. دشمن ميخواهد جامعه آرام نباشد. امنيت، مهم است. دشمنان امنيتِ مردم دوست دارند كه مردم در ناامنى زندگى كنند، ناراحت بشوند، كلافه بشوند، عصبانى بشوند؛ ما اين را نميخواهيم. ما ميخواهيم مردم زندگى شان، زندگى آرامى باشد؛ دانشجو بتواند درس بخواند؛ طلبه بتواند درس بخواند؛ دانشمند بتواند تحقيق خودش را بكند؛ صنعتگر، كشاورز، بازرگان، بتوانند همه كارشان را انجام بدهند. محيط دانشگاه هم بايد محيط امنى باشد؛ جوانهاى مردم توى اين مجموعه ى دانشگاه جمعند، مردم ميخواهند جوانهاشان در محيط امنى باشند. اين كسانى كه محيط دانشگاه را با اين اغتشاشگرى ناامن ميكنند، با مردم مواجه اند، با مردم طرفند. البته دستگاه هاى قانونى هم وظائفى دارند؛ بايد به اين وظائف عمل كنند.

بدانيد كه اين آيه ى مباركه: «فَأَمَّا اَلزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفٰاءً وَ أَمّٰا مٰا يَنْفَعُ اَلنّٰاسَ فَيَمْكُثُ فِي اَلْأَرْضِ» ، امروز مصداق تام و تمامى در زمان شما دارد و اين را شما خواهيد ديد. به فضل الهى خواهيد ديد كه «وَ أَمّٰا مٰا يَنْفَعُ اَلنّٰاسَ فَيَمْكُثُ فِي اَلْأَرْضِ» ، اين بناى استوار كه هندسه ى آن الهى است، بناى آن هم با دست يك مرد الهى است، بقاء آن هم با اراده ى اين ملت عظيم و با ايمان اين ملت عظيم است، استوار خواهد ماند و ان شاءالله اين درخت روزبه روز ريشه دارتر خواهد شد و خواهيد ديد كه اين مخالفان، اين كسانى كه با اين بنا، با اين حق و حقيقت مخالفت ميكنند، «فَيَذْهَبُ جُفٰاءً» ؛ اينها در مقابل چشم شما ان شاءالله نابود خواهند بود.(1)

5.6. حفظ درهم تنيدگى ابعاد جمهورى اسلامى

جمهورى اسلامى - كه از انقلاب اسلامى برخاسته است - يك واحدى

ص: 132


1- . بيانات در ديدار روحانيون و طلاب 88/9/22

است كه داراى دو بعد است: اسلامى بودن و مردمى بودن؛ هم اسلامى است، هم مردمى است. و مردمى است، چون اسلامى است؛ چون اسلام دين جامعه است. دين مسئوليت همگانى است؛ اسلام دين تك تك افراد و اشخاص به حيث خودشان فقط نيست؛ آن هم هست، اما افراد به حيث اجتماعشان هم مورد خطاب اسلامند. اسلام يك دين مردمى است؛ يك دينِ مسئوليت عمومى است؛ بنابراين مردمى بودن از خود اسلامى بودن برمى آيد. اسلامى هم هست؛ چون خداى متعال منت گذاشته است: «بَلِ اَللّٰهُ يَمُنُّ عَلَيْكُمْ أَنْ هَدٰاكُمْ لِلْإِيمٰانِ» ؛ منت گذاشته بر ما، هدايت كرده ما را به اين ايمان؛ پروردگار به مردم ما، به خود ما منت گذاشته، ما را به اين دين هدايت كرده؛ لذا جمهورِ ما اسلام را ميخواهند و اين دين الهى را بحمدالله خداى متعال به ما داده است. بنابراين «جمهورى اسلامى» است؛ يك منظومه است، يك مجموعه است، يا بگوئيم واحدِ داراى ابعادى است كه اين ابعاد بايد با همديگر مورد ملاحظه قرار بگيرد و با هم باشد؛ اين درهم تنيدگى بايد حفظ بشود. هر كدام از اين جهات تضعيف بشود، كل و مجموعه تضعيف شده است.

مسئله ى ولايت هم پايبندى به همين مجموعه است؛ چه ولايت معصومين (عليهم السّلام)، چه ولايت فقيه كه دنباله ى ولايت معصومين و ادامه ى او هست. مسئله ى پايبندى به اين مجموعه و رعايت حفظ اين مجموعه در كشور و در نظام است، كه زاويه اى پيدا نكند، مشكلى برايش به وجود نيايد، در او تنقيصى و تبعيضى حاصل نشود، با همين جامعيت حركت كند و پيش برود. و اين اسلام ناب هم كه در فرمايش امام بود، ناظر به همين است؛ چون امام اسلام ناب فرمودند، در مقابل اسلام آمريكائى. اسلام آمريكائى فقط آن نيست كه آمريكاپسند باشد؛ هر چيزى كه خارج از اين اسلام ناب است؛ اسلام سلطنتى هم همين جور است، اسلام التقاطى هم همين جور است، اسلام سرمايه دارى هم همين جور است، اسلام سوسياليستى هم همين جور

ص: 133

است، اسلامهائى كه با شكلها و رنگهاى مختلفى عرضه بشود و آن عناصر اصلى در او وجود نداشته باشد، همه اش مقابل اسلام ناب است؛ در واقع اسلام آمريكائى است.

انسان مشاهده ميكند در اين معارضه هائى كه با نظام در طول اين سى سال انجام گرفته، اين اسلامهاى گوناگون حضور داشته اند؛ هم اسلام التقاطى وجود داشته، هم اسلام سلطنتى وجود داشته، هم اسلام سوسياليستى وجود داشته؛ انواع و اقسام اين اسلامها در مواجهه ى با نظام جمهورى اسلامى وجود داشته اند. خوب، در اين نگاه به اسلام و درك و فهم از اسلام، فرد و جامعه با هم ملاحظه ميشوند، معنويت و عدالت با هم ملاحظه ميشوند، شريعت و عقلانيت با يكديگر ملاحظه ميشوند، عاطفه و قاطعيت در كنار هم ديده ميشوند؛ اينها همه بايد باشد. قاطعيت در جاى خود، عواطف در جاى خود، شريعت در جاى خود، عقلانيت - كه آن هم خارج از شريعت البته نيست - در جاى خود؛ همه در كنار هم بايستى مورد استفاده قرار بگيرند؛ انحراف از اين منظومه ى مستحكم، موجب انحراف از نظام اسلامى خواهد بود.(1)

5.7. ايجاد فضاى حسن ظن و برادرى در جامعه

فضاى جامعه را فضاى برادرى، مهربانى، حسن ظن قرار بدهيم. من هيچ موافق نيستم با اينكه فضاى جامعه را فضاى سوءظن و فضاى بدگمانى قرار بدهيم. اين عادات را از خودمان بايد دور كنيم. اينكه متأسفانه باب شده كه روزنامه و رسانه و دستگاه هاى گوناگون ارتباطى - كه امروز روزبه روز هم بيشتر و گسترده تر و پيچيده تر ميشود - روشى را در پيش گرفته اند براى متهم

ص: 134


1- . بيانات در ديدار اعضاى مجلس خبرگان 88/7/2

كردن يكديگر، اين چيز خوبى نيست؛ اين چيز خوبى نيست، دل ما را تاريك ميكند، فضاى زندگى ما را ظلمانى ميكند. هيچ منافات ندارد كه گنهكار تاوان گناه خودش را ببيند، اما فضا، فضاى اشاعه ى گناه نباشد؛ تهمت زدن، ديگران را متهم كردن به شايعات، به خيالات. همين جا من اين را هم بگويم: اينكه در دادگاه ها - كه در تلويزيون هم پخش ميشد - از قول يك متهمى چيزى راجع به يك كس ديگرى گفته ميشود، من اين را بگويم كه اين، شرعاً حجيت ندارد. بله، متهم هرچه درباره ى خود در دادگاه بگويد، اين حجت است. اينكه بگويند در دادگاه درباره ى خودش اگر اعترافى كرد، حجت نيست، اين حرف مهملى است، حرف بى ارزشى است؛ نه، هر اقرارى، هر اعترافى، شرعاً، عرفاً و در نزد عقلا در يك دادگاه در مقابل دوربين، در مقابل بينندگان ميليونى كه متهم عليه خود بكند، اين اعتراف مسموع است، مقبول است، نافذ است؛ اما عليه ديگرى بخواهد اعترافى كند، نه، مسموع نيست. فضا را نبايد از تهمت و از گمان سوء پر كرد. قرآن كريم ميفرمايد: «لَوْ لاٰ إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ اَلْمُؤْمِنُونَ وَ اَلْمُؤْمِنٰاتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَيْراً» ؛ وقتى ميشنويد كه يكى را متهم ميكنند، چرا به همديگر حسن ظن نداريد؟ تكليف دستگاه اجرائى و قضائى به جاى خود محفوظ است. دستگاه هاى اجرائى بايد مجرم را تعقيب كنند، دستگاه هاى قضائى بايد مجرم را محكوم و مجازات كنند؛ با همان روشى كه ثابت ميشود و در قوانين اسلامى و قوانين عرفى ما هست و هيچ هم در اين زمينه نبايد كوتاه بيايند؛ اما مجازات مجرم كه از طرق قانونى جرم او ثابت شده است، غير از اين است كه به گمان، به خيال، به تهمت، يكى را متهم كنيم، بدنام كنيم، توى جامعه دهن به دهن بگردانيم. اينكه نميشود. اين فضا، فضاى درستى نيست. يا ديگران - خارجى ها، بيگانه ها، تلويزيونهاى مغرض - عليه كسى يا كسانى حرفى بزنند، ادعا كنند كه اينها فلان جا خيانت كردند، فلان جا خطا كردند؛ ما هم عين همان را پخش كنيم. اين، ظلم

ص: 135

است؛ اين، مورد قبول نيست. رسانه هاى بيگانه كِى دلشان براى ما سوخته است؟ كِى خواسته اند حقائق در مورد ما روشن بشود، كه در اين مورد بيايند حقيقت را گفته باشند؟ ميگويند، حرفهائى ميزنند، ادعاهائى ميكنند. نبايد گفت اينها شفافيت است. اين، شفافيت نيست؛ اين، كدر كردن فضاست. شفافيت معنايش اين است كه مسئول در جمهورى اسلامى عملكرد خودش را به طور واضح در اختيار مردم قرار بدهد؛ اين معناى شفافيت است، بايد هم بكنند؛ اما اينكه ما بيائيم اين و آن را بدون اينكه اثبات شده باشد، بگيريم زير بار فشار تهمت و چيزهائى را به آنها نسبت بدهيم كه ممكن است در واقع راست باشد، اما تا مادامى كه ثابت نشده است، ما حق نداريم آن را بيان كنيم؛ اين آن را متهم كند، آن اين را متهم كند؛ از رسانه ى بيگانه - رسانه ى مغرض انگليس - شاهد برايش بياوريم، بعد هم يك نفر از آن طرف پيدا بشود و كل نظام را به امورى كه شايسته ى نظام اسلامى نيست و نظام اسلامى شأنش بسيار بالاتر است از اين چيزهائى كه بعضى به نظام اسلامى نسبت ميدهند، متهم بكند، اين اشكال بر آنها بيشتر هم وارد است. تهمت زدن به يك شخص گناه است، تهمت زدن به يك نظام اسلامى، به يك مجموعه، گناه بسيار بزرگترى است.(1)

اصرار بنده بر اين است كه آحاد مردم، ملت ايران، جريانات مختلف سياسى، همه در مقابل آن افراد معدودى كه با اصل اين انقلاب مخالفند، با اصل استقلال كشور مخالفند، هدفشان دودستى تقديم كردن كشور به آمريكا و به استكبار است، با يكديگر يكى باشند. دشمن از اينگونه عناصر در داخل ملتها دارد؛ در داخل ملت ما هم اينجور كسانى هستند، معدودى از اين قبيل پيدا ميشوند. متن ملت، آحاد مردم، اين توده ى عظيم مردمى - از خواص تا عامه ى مردم - اينها را بايد از آن عناصر معدود خودفروخته جدا كرد؛ نبايد اشتباه

ص: 136


1- . خطبه هاى نماز عيد سعيد فطر 88/6/29

اتفاق بيفتد. من مى بينم در بعضى از اظهارات، در بعضى از حرفها، فضا آنچنان مغشوش ميشود كه افراد سردرگم ميشوند؛ مردم نسبت به همديگر، نسبت به نخبگانشان، نسبت به مسئولانشان بدبين ميشوند؛ اين درست نيست.

حالا بعضى ها - چه مطبوعات، چه بعضى از عناصر گوناگون - توصيه پذير نيستند؛ آنها از ما توصيه نميخواهند؛ معلوم نيست سياستهاى بعضى از اين دستگاه ها و مطبوعات و رسانه ها را كى معين ميكند و كجا معين ميشود - نانشان در ايجاد اختلاف است - اما آن كسانى كه مصالح كشور را ميخواهند، مايلند حقائق را غالب كنند، من توصيه ام به آنها اين است كه از اين اختلافات جزئى و غيراصولى صرف نظر كنند. شايعه سازى و شايعه پراكنى درست نيست. انسان مى بيند صريحاً و علناً به مسئولين كشور - كسانى كه بارهاى كشور را بر دوش دارند - تهمت ميزنند، نسبت به اينها شايعه سازى ميكنند؛ فرق هم نميكند، چه رئيس جمهور باشد، چه رئيس مجلس باشد، چه رئيس مجمع تشخيص مصلحت باشد، چه رئيس قوه ى قضائيه باشد؛ اينها مسئولين كشورند. مسئولين كشور كسانى هستند كه زمام يك كارى به اينها سپرده است؛ مردم بايد به اينها اعتماد داشته باشند، حسن ظن داشته باشند. نبايد شايعه پراكنى كرد؛ دشمن اين را ميخواهد. دشمن ميخواهد شايعه پراكنى كند؛ ميخواهد دلها را نسبت به يكديگر، نسبت به مسئولين بدبين كند.(1)

5.8. فراموش نكردن اصول

اسلام؛ قانون اساسى؛ فرمايشات و وصيت نامه امام (ره)؛ سياستهاى كلى نظام

اصول انقلاب مشخص است كه چيست. اصول انقلاب امور سليقه اى

ص: 137


1- . بيانات در ديدار بسيجيان 88/9/4

نيست كه هر كه از يك گوشه اى در بيايد، سنگ اصول را به سينه بزند؛ بعد كه سراغ اين اصول ميرويم، مى بينيم بيگانه ى از انقلاب است. اصول انقلاب، اسلام است؛ قانون اساسى است؛ رهنمودهاى امام است؛ وصيت نامه ى امام است؛ سياستهاى كلى نظام است كه در قانون اساسى معين شده است كه اين سياستهاى كلى بايست تدوين بشود. در اين چهارچوب، اختلاف نظر، اختلاف ممشا، اختلاف سليقه عيب نيست، كه حسن است؛ مضر نيست، كه مفيد و نافع است. اين يك مطلب است كه در ميدان معارضات اينچنينى، نظام با هيچ كس برخورد نميكند. آنجائى كه افراد در چهارچوب اصول رفتار كنند، دنبال خشونت نروند، درصدد بر هم زدن امنيت جامعه نباشند، آسايش جامعه را نخواهند به هم بزنند - از اين كارهاى خلافى كه انجام ميگيرد؛ دروغ پراكنى و شايعه - نظام هيچگونه مسئله اى ندارد. مخالفينى هستند، نظراتى دارند، نظرات خودشان را بيان ميكنند؛ نظام برخورد نميكند.(1)

آن كسى كه براى انقلاب، براى امام، براى اسلام كار ميكند، بمجردى كه ببيند حرف او، حركت او موجب شده است كه يك جهتگيرى اى عليه اين اصول به وجود بيايد، فوراً متنبه ميشود. چرا متنبه نميشوند؟ وقتى شنفتند كه از اصلى ترين شعار جمهورى اسلامى - «استقلال، آزادى، جمهورى اسلامى» - اسلامش حذف ميشود، بايد به خود بيايند؛ بايد بفهمند كه دارند راه را غلط ميروند، اشتباه ميكنند؛ بايد تبرى كنند.(2)

5.9. برخورد صحيح با نظرات مخالف

بنده مخالفم كه مردم كشورمان را، مردم عزيزمان را به دو بخش تقسيم

ص: 138


1- . خطبه هاى نماز جمعه ى تهران 88/6/20
2- . بيانات در ديدار با جمعى از طلاب و روحانيون 88/9/22

كنيم؛ يك عده اى را مقابل يك عده ى ديگر قرار بدهيم. قضيه اينجورى نيست. در خيلى از مسائل، مردم سليقه هايشان، نگاه هايشان، نظرهايشان يكى نيست، اما اين به معناى اصطكاك و تزاحم و تعارض و دست به يقه شدن نيست. ما نبايد مردممان را وادار كنيم كه با هم دست به يقه بشوند. من به هر دو طرف نصيحت ميكنم: احساسات جوانها را تحريك نكنند، مردم را مقابل هم قرار ندهند. ملت يكپارچه اى است، ايمان واحدى دارد، قلباً هم با نظام خود روابط حسنه اى دارد؛ نشانه ى اين روابط حسنه، همين حضور در پاى صندوقهاست. اگر اميدوار نبودند، اگر حسن ظن نداشتند، اگر اعتماد نداشتند، نمى آمدند پاى صندوقها. پس اين ملت با نظام خود هيچ مشكلى ندارد. نبايد اين ملت يكپارچه را دو شقه كرد، تقسيم كرد، يك گروه را بر عليه آن گروه ديگر، آن گروه را بر عليه اين گروه ديگر تحريك كرد.(1)

همين آياتى كه الان خواندند: «وَ اُذْكُرُوا نِعْمَتَ اَللّٰهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدٰاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوٰاناً - برادر شديد با هم - وَ كُنْتُمْ عَلىٰ شَفٰا حُفْرَةٍ مِنَ اَلنّٰارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهٰا» ؛ اسلام شما را از آتش تفرقه نجات داد. فراموش كرديد؟ هى اين به آن ايراد بگيرد، آن به اين ايراد بگيرد؛ فروع را اصل بكنيم، اصول را فراموش كنيم، هى اختلاف بين ما بيفتد. اينكه قرآن ميگويد: «وَ اِعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اَللّٰهِ جَمِيعاً» ، يعنى همه با هم اعتصام به حبل الله بكنيد، خوب، اين «همه» در سطح واحدى كه نيستند؛ بعضى ايمانشان قويتر است، بعضى ايمانشان ضعيفتر است، بعضى عملشان بهتر است، بعضى عملشان متوسطتر است؛ در عين حال خداى متعال به همه خطاب ميكند. ميگويد اعتصام به حبل الله را جميعاً بكنيد، با هم بكنيد. تو بگوئى من جداگانه اعتصام به حبل الله كردم و ديگرى نه؛ او - ديگرى - باز بگويد من جداگانه اعتصام به حبل

ص: 139


1- . بيانات در ديدار مسئولان قوه قضائيه 88/4/7

الله كردم، اين طرف را نه؛ اينكه نميشود. همديگر را تحمل كنيد. اصولى هست، محورهائى هست؛ اصل اين است كه در اين اصول همدل باشيم. ممكن است در صد تا از فروع، افراد با همديگر اختلاف داشته باشند، باشد؛ اين منافات ندارد با اجتماع، با جميع شدن، مجتمع شدن؛ اينها بايد ملاك باشد. در گفتارمان مراقب باشيم. رد ديگران، طرد ديگران، به طور مطلق در سر مسائل درجه ى دو، مصلحت نيست. امروز ملت ايران، يك ملت يكپارچه است؛ يك ملت متحد است؛ اين اتحاد را بايد قدر دانست. ايجاد اختلاف نبايد كرد.

من مى بينم تو همين قضاياى سه چهار روز اخير باز بعضى ها هى ميخواهند اختلافها و شكافها را بيشتر كنند؛ نه، نبايد اختلاف به وجود بيايد؛ همه با هم برادرند، همه با هم همكارى بايد بكنند؛ همه بايد براى ساختن كشور به يكديگر كمك بكنند. به كسى نبايد بيهوده تهمت زد؛ كسى را نبايد به خاطر يك امر، از همه ى آن چيزهائى كه صلاحيت محسوب ميشود، انسان او را نفى بكند. با انصاف بايد بود؛ با انصاف بايد عمل كرد؛ با انصاف بايد حرف زد. خداى متعال در مورد دشمنان ميگويد: «وَ لاٰ يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلىٰ أَلاّٰ تَعْدِلُوا اِعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوىٰ» ؛ اگر با كسى دشمنيد، اين دشمنى موجب نشود كه نسبت به او بى انصافى كنيد، بى عدالتى كنيد؛ حتّى نسبت به دشمن؛ حالا آن كه دشمن هم نيست. بى عدالتى ها را همه كنار بگذارند؛ بى انصافى ها را همه كنار بگذارند؛ همه در زير پرچم نظام اسلامى و جمهورى اسلامى جمع بشوند؛ اصولى وجود دارد، به آن اصول همه پابندى خودشان را اعلام بكنند. در كنار هم باشند، اختلاف سليقه هم باشد. چه اشكال دارد؟ هميشه اختلاف سليقه بوده. در دورانهاى مختلف هر جائى كه اين اختلاف سليقه ها و اختلاف برداشتها با هواى نفس انسان مخلوط شد، كار خراب ميشود.

ص: 140

هواى نفس را بايد خيلى ملاحظه كرد. به خودمان در فريب خوردن از هواى نفس سوءظن داشته باشيم. نگاه كنيم ببينيم كجا نفس است و هوى هاى نفسانى ماست؛ كجا نه، واقعاً احساس تكليف است؛ و در احساس تكليف هم دقت بكنيم كه قدم از دايره ى تكليف آنطرف تر نبايد گذاشت؛ زياده روى نبايد كرد. آن وقت لطف خدا با ماست. همچنانى كه تا امروز به فضل الهى، به حول و قوه ى الهى، لطف الهى با ملت ايران بوده است؛ بعد از اين هم ان شاءالله خواهد بود.(1)

5.10. اتحاد مردم و جريان هاى سياسى در برابر مخالفان نظام و كشور

يك سطر از سطور كتاب قطور منقبت اميرالمؤمنين (عليه السّلام) اين است كه اين بزرگوار در طول اين زندگى پرماجراى خود به چيزهائى اهتمام داشتند، از جمله عدالت و وحدت. اينها براى ما درس است. وحدت امت اسلامى براى اميرالمؤمنين مهم بود. استقرار عدالت در ميان امت اسلامى هم براى اميرالمؤمنين مهم بود. حق طلبى آن بزرگوار در هر دو جا خود را نشان ميدهد؛ هم در آنجائى كه در پى عدالت دشوارترين آزمونهاى زندگى خود را تحمل ميكند؛ آن سختيها را، آن مجاهدتهاى دشوار را، آن جنگهائى را كه بر آن بزرگوار تحميل شد - آن سه جنگ دوران كوتاه حكومت، كه اينها را تحمل ميكند؛ چون دنبال عدالت است. حق را در اينجا با قاطعيت تعقيب ميكند - هم در آنجائى كه اميرالمؤمنين به خاطر خدا، به خاطر مصالح اسلام، به خاطر وحدت مسلمانان، از حقى كه براى خود او مسلّم است، چشم پوشى ميكند و در مقام معارضه برنمى آيد؛ اسلام را، مسلمانان را، جامعه ى اسلامى را، وحدت اسلامى را پاس ميدارد.

ص: 141


1- . بيانات در ديدار شركت كنندگان مسابقات قرآن - 88/5/3

«فامسكت يدى حتّى رأيت راجعة النّاس قد رجعت عن الاسلام يدعون الى محقّ دين محمّد (صلّى الله عليه و اله)»؛ يعنى آن وقتى كه ديدم مسئله ى اسلام مطرح است، مصالح اسلامى، مصالح جامعه ى اسلامى مطرح است، در آنجا ديگر سكوت را جايز ندانستم، آمدم وسط ميدان براى ايجاد وحدت. مال دوران اولِ پس از رحلت پيغمبر و آن دوران محنت اميرالمؤمنين است؛ آنجا هم حق را با قاطعيت دنبال ميكند. اين حق در اينجا وحدت است. اينها براى ما درس است.

جامعه ى اسلامى در تمام ادوار مختلف از ناحيه ى بى عدالتى ضربه خورده است؛ و از ناحيه پراكندگى و نفاق و جدائى افراد از يكديگر و مقابل يكديگر ايستادن، ضربه خورده است. از اين چيزها دنياى اسلام ضربه خورده. هر چه شما به تاريخ اسلام مراجعه كنيد - بخصوص در قرون اخير - اين معنا را روشنتر مى بينيد. دنياى اسلام نيازمند اتحاد است. اميرالمؤمنين مايه ى وحدت دنياى اسلام بايد باشد. دشمنان اسلام ميخواهند بين طوائف مسلمان به وسيله ى اميرالمؤمنين كه خود وسيله ى وحدت و اتحاد است، اختلاف ايجاد كنند. اينها را بايد دنياى اسلام بگوش باشد.

اين مسئله را ملت ايران هم بايد توجه داشته باشند. ما يك ملت متحديم؛ اسلام ما را متحد كرد؛ انقلاب ما را بيدار كرد؛ دلهاى ما را به هم نزديك كرد؛ انگيزه هاى ما را در هم تنيده كرد؛ به هم پيوند زد؛ شديم يك مشت محكم و مقتدر در مقابل دشمنان نظام اسلامى و دشمنان اسلام و مسلمين و دشمنان ايران. دشمنان منتظرند اين اتحاد كلمه را به هم بزنند؛ بين مردم ايجاد نفاق كنند؛ ايجاد اختلاف كنند؛ برادران را در مقابل هم قرار بدهند؛ بايد ملت ايران هوشيار باشد.

در همين قضاياى انتخابات پرشور بيست و دوى خرداد كه يك حركت

ص: 142

عظيمى از ملت ايران بود، كار بزرگى انجام گرفت. اين حضور چهل ميليونى تقريباً در پاى صندوقهاى رأى، يعنى نسبت هشتاد و پنج درصدى كسانى كه ميتوانستند شركت كنند، در دنيا جزو رقمهاى بى نظير است. اين خيلى براى ملت ايران آبرو ايجاد كرد، خيلى اقتدار براى اين ملت بزرگ آفريد؛ براى انقلاب آبرو شد؛ نشان داد كه انقلاب بعد از گذشت سى سال، اينجور قدرت و توانائى به صحنه آوردن مردم را دارد. دشمنان دست به كار شدند، بين مردم اختلاف بيندازند، تا حدودى هم موفق شدند. ليكن ملت بايد حركت دشمن را خنثى كند.

سياست نظام جمهورى اسلامى، سياست روشنى است. رقابت در بين نامزدهاى رياست جمهورى به نگاه ما، به عقيده ى ما، يك رقابت درون خانوادگى است، گاهى به عصبانيت هم ميكشد. دو برادر هم ممكن است داخل خانواده در مقابل هم قرار بگيرند؛ به دشمن چه ربطى دارد؛ به بيگانه چه ربطى دارد. بيگانگانى كه در اين قضيه در سطوح مختلف سياسى و تبليغاتى وارد اين ميدان شدند، نيتشان ايجاد شقاق و اختلاف بود؛ ايجاد شكاف بود.

مسئولين جمهورى اسلامى اگر صد تا هم با هم اختلاف داشته باشند، در ايستادگى در مقابل دشمن، در حفظ استقلال اين كشور، همه با هم يك كلام و يك دست اند. اين را دشمنان بدانند؛ خيال نكنند كه ميتوانند بين ملت انشقاق بيندازند.

من توصيه ام به همه ى ملت ايران اين است:

امروز بيشتر از همه چيز براى ما هوشيارى لازم است، شناخت دوست و دشمن لازم است. مبادا دوست را با دشمن اشتباه كنيد؛ مبادا دوست و دشمن را مخلوط كنيد؛ مبادا رفتارى كه با دشمن بايد داشت، با دوست انجام بدهيد. اين، خطاب به همه ى جناحهاست.

ص: 143

مبادا دشمن را با دوست اشتباه بكنيم. دوست را به خاطر يك خطا به جاى دشمن بگيريم و از آن طرف يك عده اى هم دشمن خونى و معاند را دوست فرض كنند، به حرف او گوش كنند، توجه بدهند.

البته مسئولين هم، رئيس جمهور منتخب هم بايد قدر اين اقبال مردمى را بداند. شكر اين توجهِ مردم، عبارت است از خدمت كامل و جامع براى حل مشكلات مردم؛ تلاش براى پيشبرد كشور و تلاش براى حفظ اتحاد ملت بزرگ ايران. اينها حقائقى است كه وجود دارد. شما ملت ايران در اين برهه ى از زمان كار بزرگى را انجام داديد، حركت بزرگى را انجام داديد و خداى متعال به حول و قوه ى خود به اين حركت بركت خواهد داد و پيش خواهد رفت.

شكر مسئولين، خدمت است؛ شكر مردم، حفظ وحدت است؛ حفظ وحدت، حفظ هوشيارى، حفظ برادرى، نگاه مشفقانه ى به يكديگر. دشمن ميخواهد اين نباشد و شما سعى كنيد كه اين چه كه دشمن را خشمگين ميكند، آن را انجام بدهيد و آنچه كه قلب مقدس ولى عصر (ارواحنا فداه) را شاد خواهد كرد، او همين وحدت و مهربانى و همكارى و نشاط و حركت انقلابى ملت ايران است.(1)

5.11. پرهيز از شايعه پراكنى عليه مسئولان و ايستادگى در برابر جنگ روانى

شايعه سازى و شايعه پراكنى درست نيست. انسان مى بيند صريحاً و علناً به مسئولين كشور - كسانى كه بارهاى كشور را بر دوش دارند - تهمت ميزنند، نسبت به اينها شايعه سازى ميكنند؛ فرق هم نميكند، چه رئيس جمهور

ص: 144


1- . بيانات در سالروز ولادت حضرت اميرالمومنين (ع) 88/4/15

باشد، چه رئيس مجلس باشد، چه رئيس مجمع تشخيص مصلحت باشد، چه رئيس قوه ى قضائيه باشد؛ اينها مسئولين كشورند. مسئولين كشور كسانى هستند كه زمام يك كارى به اينها سپرده است؛ مردم بايد به اينها اعتماد داشته باشند، حسن ظن داشته باشند. نبايد شايعه پراكنى كرد؛ دشمن اين را ميخواهد. دشمن ميخواهد شايعه پراكنى كند؛ ميخواهد دلها را نسبت به يكديگر، نسبت به مسئولين بدبين كند.(1)

6. مواضع نظام

6.1. انجام رسيدگى به اعتراضات تنها از طريق قانونى

در قضاياى جارى بنده مُصر بودم و هستم و خواهم بود بر اجراى قانون؛ يعنى يك قدم از قانون فراتر نخواهيم رفت؛ قانون كشورمان، قانون جمهورى اسلامى. مطمئناً نه نظام، نه اين مردم به هيچ قيمتى زير بار زور نخواهند رفت. نقطه ى مقابل قانون گرائى و انقياد در مقابل قانون، ديكتاتورى است. اين هم دوستان حتماً ميدانند و بدانند - اگر نميدانند - كه در زمينه ى روحىِ همه ى ما يك ميل به ديكتاتورى وجود دارد؛ اين را بايد سركوب كنيد. همين طور كه عرض كرديم، اين فيلِ مستِ درون را با چكش قانون و دين و تعبد دائماً سر به راه نگه داريم. اگر خود ما علاج نكنيم، علاجش مشكل خواهد شد. اگر انقياد به قانون نبود، روح ديكتاتورى يواش يواش بروز خواهد كرد. در جوامع، ديكتاتورى همين جور به وجود مى آيد.(2)

در همه ى قضايا - قضاياى فردى، قضاياى اجتماعى - اگر قانون ملاك عمل باشد، عدالت تأمين ميشود. در همين قضاياى اخير هم ما عرض

ص: 145


1- . بيانات در ديدار جمع كثيرى از بسيجيان كشور 88/9/4
2- . بيانات در ديدار نمايندگان مجلس شوراى اسلامى 88/4/4

كرديم... در همين جا هم براى حل و فصل قضايا، معيار قانونى وجود دارد. اگر قانون حاكم نشد، آن چيزى كه از بى قانونى بر سرِ همه خواهد آمد، بسيار تلخ تر است از آنچه كه اجراى قانون ممكن است در كام بعضى تلخى به وجود بياورد؛ «و من ضاق عليه العدل فالجور عليه اضيق». عدل همان رعايت قانون است. اگر ما از رعايت قانون احساس ضيق كرديم، نخواستيم به قانون تن بدهيم، آنچه كه بر سر ما از بى قانونى خواهد آمد، بمراتب از اين تلخىِ تحمل قانون، سخت تر است. اين را بايد همه توجه كنند.(1)

6.2. برخورد با اخلالگران و مجرمان

نظام اسلامى با اخلالگران در امنيت مردم طبعاً برخورد ميكند. اين، وظيفه ى نظام است. نظام اسلامى اجازه نميدهد كه كسانى دستخوش فريب و توطئه ى دشمن بشوند، زندگى مردم را خراب كنند، آسايش مردم را به هم بزنند، جوانهاى مردم را تهديد كنند. فرزندان اين كشور عزيزند؛ همه عزيزند. نظام اين اجازه را نخواهد داد.(2)

6.3. برخورد با مجرمان پشت پرده حوادث

يك بخش مهمى توى بيانات چند نفر از دوستانمان بود كه اشاره داشت به مجرمانى كه پشت پرده ى حوادث اخير حضور داشتند، و اينكه چرا اينها محاكمه نميشوند، چرا مجازات نميشوند، چرا با اينها برخورد نميشود. من به شما عرض بكنم؛ در قضايائى به اين اهميت، با حدس و گمان و شايعه و اين چيزها نميشود حركت كرد. ما اين انقلاب و اين نظام عظيم را محصول

ص: 146


1- . بيانات در ديدار مسئولان قوه قضائيه 88/4/7
2- . بيانات در سالروز ولادت حضرت اميرالمومنين (ع) 88/4/15

مجاهدت يك ملت بزرگ و فداكارى هاى عظيم جوانانى ميدانيم كه چه در دوره ى انقلاب، چه در دوره ى دفاع مقدس، چه بعد از آن تا امروز فداكارى كردند؛ مثل خود شماها، كه در صحنه هاى مختلف حضور داريد و گاهى كارهاى بزرگى انجام ميگيرد. نميتوانيم تداوم اين نظام را و حركت كلى اين نظام را در سطحى كه تصميم گيرى كلان رهبرى در او لازم است، به حدس و گمان و اين چيزها مبتنى كنيم.

اين را شما بدانيد، هيچگونه اغماضى از جرم و جنايت وجود نخواهد داشت؛ منتها ما - يا من يا شما، فرق نميكند؛ چه شما كه دانشجو هستيد و زبانتان باز است و راحت حرف ميزنيد، چه من كه يك مجموعه اى از تجربه و سالهاى متمادى كاركرد در ميدان را با خودم همراه دارم؛ در اين جهت با هم فرقى نداريم - نميتوانيم حكم كنيم كه بايد دستگاه قضا اينجور قضاوت كند؛ نه، دستگاه قضا بايد نگاه كند، اگر دلائلى براى مجرميت كسى، چه در زمينه ى سياسى، چه در زمينه ى اقتصادى، چه در زمينه ى مفاسد گوناگون پيدا كرد، بر طبق او حكم كند. اين شايعاتى كه شما شنيده ايد، بنده هم خيلى از اين شايعات را ميشنوم؛ ممكن است بسيارى از اين شايعات مطابق واقع هم باشد و انسان شواهد و قرائنى هم برايش داشته باشد؛ اما قرينه و شاهد متفرق نميتواند جرمى را عليه كسى اثبات كند؛ به اين نكته توجه داشته باشيد. لذا اينجور نيست كه فرض كنيم يك مجرم قطعىِ پشت پرده اى وجود دارد كه دستگاه بنا دارد از جرم او به يك دليلى بگذرد.

نكته ى ديگرى در كنار اين هست: كارهائى كه نظام در سطح كلان با جنبه ى شمولى كه بعضى از مسائل دارد، انجام ميدهد، بايستى با ملاحظه ى همه ى جوانب باشد؛ يك بعدى نميشود به مسائل نگاه كرد. فكر ميكنم اگر شما با اين ملاحظات نگاه كنيد، آنچه كه تاكنون انجام گرفته و آنچه در آينده

ص: 147

انجام خواهد گرفت، هر ذهن باانصافى را قانع خواهد كرد.(1)

6.4. حمايت از آسيب ديدگان جانى، مالى و آبرويى

از جمله ى كارهائى كه بايد انجام بگيرد، اين است كه در اين حوادث اخير عده اى آسيب ديدند - آسيبهاى مالى، آسيبهاى جانى، احياناً آسيبهاى آبروئى - مسئولين كشور بايد به كمك آنها بشتابند. آسيب ديدگان بايد مورد حمايت قرار بگيرند. آسيب زنندگان بايد شناسائى بشوند، مورد مؤاخذه قرار بگيرند؛ هر كى باشند.(2)

6.5. محاسبه اقدامات و مواضع خصمانه بيگانگان در روابط آينده

سى سال تجربه ى ايستادگى نظام جمهورى اسلامى هنوز بيدارشان نكرده است. تودهنى هائى كه اين ملت به سران زورگو و متجاوز آنها زده اند، اينها را به خود نياورده است، به هوش نياورده است؛ هنوز در كشور ما و در ملت ما، اينها طمع دارند. اشتباه ميكنند؛ اشتباه ميكنند. چوب اين اشتباه خودشان را هم خواهند خورد بلاشك.

ما اين اظهارات خصمانه را، اين رفتارهاى خصمانه را از اين دولتها محاسبه خواهيم كرد، اينها را در حسابشان خواهيم نوشت؛ اين را بدانند. در آينده ى روابط و تعامل جمهورى اسلامى با اين مداخله گرها، اين رفتار تأثير منفى خواهد داشت؛ بلاشك؛ اين را بدانند، بفهمند. ملت ايران ملتى نيست كه زور را تحمل بكند. ملت ايران، ملت مقتدرى است. نظام جمهورى اسلامى، نظام ريشه دار و تثبيت شده است.(3)

ص: 148


1- . بيانات در ديدار دانشجويان و نخبگان علمى 88/6/4
2- . بيانات در مراسم تنفيذ حكم رياست جمهورى 88/5/12
3- . بيانات در سالروز ولادت حضرت اميرالمومنين (ع) 88/4/15

6.6. برخورد با تخلفات و جنايات صورت گرفته در خلال حوادث

موضوع ديگرى كه در بيانات دوستان مطرح شد، تخلفات يا حتّى جناياتى است كه در خلال اين حوادث از سوى نيروهاى ناشناس انجام گرفته. شما اشاره كرديد به مسائل كوى دانشگاه يا از اين قبيل مسائل - حالا كوى دانشگاه را چند نفر از دانشجويان عزيز تكرار كردند؛ شبيه كوى دانشگاه، مسائل ديگرى هم در اين مدت اتفاق افتاده - يا مثلاً قضيه ى كهريزك را گفتند. اين قضايا واقعاً يكى از آن مشكلات و معضلات كار دستگاه هاى اجرائى است. اولاً اين را به طور قاطع بدانيد كه با اينها برخورد خواهد شد. حالا نميخواهيم جنجال بكنيم كه دستور بدهيم، اين دستور توى رسانه ها پخش بشود، باز يك پيوست زده بشود، باز يك پيرو زده بشود؛ من دوست ندارم كار تبليغاتى انجام بگيرد؛ اما از اولين روزها دستور داده شده و كسانى دنبال هستند؛ منتها كارها بايد درست با دقت و با مراقبت پيش برود.

در كوى دانشگاه، در آن شب معين، قطعاً تخلفات بزرگى انجام گرفته، كارهاى بدى انجام گرفته. ما گفته ايم پرونده ى ويژه اى براى اين كار تهيه شود و به طور دقيق دنبال بگردند و مجرمان را پيدا كنند و وقتى پيدا كردند، به وابستگى هاى سازمانى آنها هم هيچ نگاه نكنند و بايد مجازات شوند؛ اين را من به طور قاطع گفتم.

من از فعاليتهاى پليس امنيتى مان، پليس انتظامى مان، دستگاه بسيجمان تشكر ميكنم؛ اينها خيلى كارهاى بزرگى كردند، كارهاى خوبى كردند؛ ليكن اين يك بحث جداست. اگر كسى در وابستگى به هر كدام از اين سازمانها يك تخلفى انجام داده، يك جرمى انجام داده، او هم بايد جداگانه بررسى شود. نه خدمت اينها را به حساب جرم آنها نديده ميگيريم، نه جرم آنها را به حساب خدمت اينها نديده ميگيريم؛ حتماً بايد دنبال بشود و دنبال خواهد

ص: 149

شد. همين طور قضيه ى كهريزك، كه حالا آن اعلام شد، پخش شد. قضيه ى كوى دانشگاه هم دنبال ميشود؛ حتّى افرادى كه كسانشان در اين قضايا يا به قتل رسيدند - تعداد معدودى هستند - يا آسيب ديدند، آسيب مالى ديدند. بنا شده براى هر كدام اينها پرونده ى جداگانه اى تشكيل بدهند. دستور داده ايم، گفته ايم و اين قضايا را دنبال خواهيم كرد.(1)

همه ى كسانى كه در اين قضايا يك آسيبى بر آنها وارد شده - به هر نوعى، از سوى هر كسى - بدانند كه بناى نظام و تصميم نظام بر مجامله كردن نيست. همان طور كه ما با كسانى كه با نظام صريحاً معارضه مى كنند، بناى بر مجامله نداريم، معتقد به ايستادن در موضع قانون و موضع حق هستيم، عيناً همان طور، اگر چنانچه در مجموعه ى منتسب به نظام، تخلفى انجام بگيرد، كار بدى انجام بگيرد، خداى نكرده جنايتى انجام بگيرد، باز هم اعتقاد من همين است. ما در موضع قانون، در موضع حق بايد بايستيم. خداى متعال كمك كند بتوانيم اين چيزى را كه مى خواهيم، انجام بدهيم. مسؤولين دارند تلاش مى كنند در اين زمينه؛ إن شاءالله كه همين خواهد شد.(2)

6.7. پايبندى به جذب حداكثرى و دفع حداقلى

(اگر) كسى عقيده اى مخالف داشته باشد، كارى به كار نظام نداشته باشد، نظام با او كارى ندارد. بعضى رائج كرده اند: «دگرانديشان». نظام با دگرانديشان چگونه رفتار ميكند؟ نظام با دگرانديشان كارى ندارد. اين همه دگرانديش هست. دگرانديش سياسى كه بالاتر از دگرانديش دينى نيست. خوب، ما اقليتهاى دينى داريم كه دگرانديشند، توى مجلس شوراى اسلامى هم عضو

ص: 150


1- . بيانات در ديدار دانشجويان و نخبگان علمى 88/6/4
2- . بيانات در ديدار اساتيد دانشگاه ها، در پاسخ به سخنان دكتر روح الامينى 88/6/8

دارند، در مناصب مختلف هم حضور دارند. بنابراين بحث دگرانديشى نيست؛ بحث مخالفت است، بحث معارضه است، بحث ضربه زدن است، در مقابل نظام و در مقابل انقلاب شمشير كشيدن است. آنى كه نظام با او برخورد ميكند، اين است. اما اگر اختلاف، اختلاف در سلائق است، در روشهاست، نه، اين اختلافات مضر نيست؛ نافع هم هست.

اشكالى ندارد كه مسئولان كشور، متوليان امور كشور منتقدينى داشته باشند كه ضعفهاى آنها را به خود آنها نشان بدهند. وقتى انسان در مقام رقابت قرار بگيرد، مقابل منتقد قرار بگيرد، بهتر كار ميكند. اينجور نيست كه وجود منتقدين و كسانى كه اين روش را قبول ندارند، آن روش را قبول دارند، براى نظام ضررى داشته باشد؛ منتها بايد در چهارچوب نظام باشد؛ اين اشكالى ندارد، اين مخالفت هيچ مخالفت مضرى نيست؛ نظام هم مطلقاً با يك چنين مخالفتى برخورد نميكند. البته انتقاد بايد در چهارچوب اصول باشد. اصول انقلاب هم مشخص است كه چيست. اصول انقلاب امور سليقه اى نيست كه هر كه از يك گوشه اى در بيايد، سنگ اصول را به سينه بزند؛ بعد كه سراغ اين اصول ميرويم، مى بينيم بيگانه ى از انقلاب است. اصول انقلاب، اسلام است؛ قانون اساسى است؛ رهنمودهاى امام است؛ وصيت نامه ى امام است؛ سياستهاى كلى نظام است كه در قانون اساسى معين شده است كه اين سياستهاى كلى بايست تدوين بشود. در اين چهارچوب، اختلاف نظر، اختلاف ممشا، اختلاف سليقه عيب نيست، كه حسن است؛ مضر نيست، كه مفيد و نافع است. اين يك مطلب است كه در ميدان معارضات اينچنينى، نظام با هيچ كس برخورد نميكند. آنجائى كه افراد در چهارچوب اصول رفتار كنند، دنبال خشونت نروند، درصدد بر هم زدن امنيت جامعه نباشند، آسايش جامعه را نخواهند به هم بزنند - از اين كارهاى خلافى كه انجام ميگيرد؛

ص: 151

دروغ پراكنى و شايعه - نظام هيچگونه مسئله اى ندارد. مخالفينى هستند، نظراتى دارند، نظرات خودشان را بيان ميكنند؛ نظام برخورد نميكند. بناى نظام در اينجا، جذب حداكثرى و دفع حداقلى است. اين، روش نظام است؛ اين را همه توجه بكنند. آن كسانى هم كه نظر مخالف دارند، نظرات مخالف با نظرات رسمى دارند، در اين چهارچوب ميتوانند خودشان را مقايسه كنند. اگر كسى با مبانى نظام معارضه كند، با امنيت مردم مخالفت كند، نظام مجبور است در مقابل او بايستد.(1)

من هيچ اعتقادى ندارم به دفع؛ من گفتم در نماز جمعه؛ اعتقاد من به جذب حداكثرى و دفع حداقلى است؛ اما بعضى كأنه خودشان اصرار دارند بر اينكه از نظام فاصله بگيرند. يك اختلاف درون خانوادگى را، درون نظام را - كه مبارزات انتخاباتى بود - يك عده اى تبديل كردند به مبارزه ى با نظام - البته اينها اقليتند، كوچكند؛ در مقابل عظمت ملت ايران صفرند، لكن به نام اينها شعار ميدهند، اينها هم دل خوش ميكنند به اين - اين بايد مايه ى عبرت باشد.(2)

7. پيامها، تجربه ها و درسها

7.1. قدرت جمهورى اسلامى در به صحنه آوردن مردم

اولين پيام اين انتخابات اين بود كه جمهورى اسلامى با گذشت سى سال، قدرت به صحنه آوردن و بسيج ملى را در حدى دارد كه نصابهاى متعارف جهانى را رد كرده است و از همه ى اينها عبور كرده است. بعضى ها در طول اين سالها انتظار داشتند كه نظام اسلامى با گذشت زمان كهنه بشود، از چشم

ص: 152


1- . بيانات در خطبه هاى نمازجمعه تهران 88/6/20
2- . بيانات در ديدار طلاب و روحانيون 88/9/22

مردم بيفتد و قدرت بسيج توده اى خود را از دست بدهد، اين انتخابات نشان داد كه نظام اسلامى هر روز كه گذشته است، قدرت بسيج توده اى آن افزايش يافته؛ در جلب اعتماد آحاد ملت موفق تر شده است. اين خيلى حقيقت مهمى است. بعضى از قضاياى حاشيه اى، اين متنهاى مهم را از نظر دور نگه ميدارد. متن حقيقت در اين انتخابات اين است كه انقلاب اسلامى، نظام اسلامى، آنچنان زنده و جذاب و رو به رشد است كه با گذشت سه دهه، قدرت به صحنه آوردن مردم را در اين حد دارد. يك نصاب هشتاد و پنج درصدى كه يك نصاب بى نظير يا لااقل كم نظيرى است در همه ى سطح جهان.(1)

بزرگترين ثروت براى يك نظام همين است كه مردم پشت سرش باشند. آمدند به اصطلاح خواستند اين حركت مردمى را خراب كنند؛ گفتند راهپيمائى حكومتى! بى عقلها نفهميدند كه با اين حرف دارند حكومت را تعريف ميكنند؛ دارند از حكومت تمجيد ميكنند. اين چه حكومتى است كه در ظرف دو روز - روز عاشورا يكشنبه آن خباثتها را راه انداختند، روز چهارشنبه اين حركت عظيم راه افتاد - ميتواند يك چنين بسيج عظيم ملى را در سرتاسر كشور بكند؟ امروز كدام كشور ديگر، كدام حكومت ديگر چنين قدرتى دارد؟ قوى ترين حكومتهاى دنيا و ثروتمندترينشان - كه ولخرجى هاى زيادى هم براى جاسوس پرورى و خرابكارى و تروريست پرورى دارند - اگر همه ى تلاششان را هم بكنند، نميتوانند ظرف دو روز، صد هزار نفر آدم را بياورند توى خيابانهاى شهرشان يا كشورشان. چند ده ميليون انسان در سرتاسر كشور بيايند! اگر به دستور حكومت آمده باشند، اين خيلى حكومت مقتدرى است؛ پس خيلى حكومت قوى اى است كه اينجور امكان بسيج را دارد. اما حقيقت غير از اين است؛ حقيقت اين است كه در كشور ما حكومت

ص: 153


1- . بيانات در مراسم تنفيذ حكم رياست جمهورى 88/5/12

و مردمى وجود ندارد - همه يكى اند - مسئولين حكومت، از شخص حقير اين بنده گرفته تا ديگران، هر كدام قطره هائى هستيم در اقيانوس عظيم اين ملت.(1)

7.2. اثبات جمهوريت نظام

با آن انتخاباتِ پرشور و فراموش نشدنى، نشان داده شد كه ملت ايران براى مديريت كشور احساس مسئوليت ميكند و با اراده ى خود، با اختيار خود، قدم به ميدان ميگذارد، براى اينكه مسئولين كشور را تعيين بكند؛ كه اين خيلى فرصت مهمى است براى نظام و براى انقلاب. در واقع ملت بزرگ ما، با حضور هشتاد و پنج درصدى در صحنه، بيعت دوباره اى با انقلاب كردند، بعد هم رئيس جمهورى را انتخاب كردند با قريب بيست و پنج ميليون رأى، كه اين هم يك نصاب جديدى براى دولت و براى رؤساى جمهور ما بود. و اينها پيام داشت؛ هم آن حضور هشتاد و پنج درصدى - چهل ميليونى - پيامهائى در خود دارد، هم اين انتخاب قريب بيست و پنج ميليونى. اينها پيام دارد و بايد اين پيامها را فهم كرد. و اگر دولتى و مسئولانى اين پيامها را درست درك بكنند و نخبگان و زبدگان سياسى جامعه با تأمل در اين پيامها بنگرند، خيلى از گره هايشان حل خواهد شد؛ مشكلاتشان حل خواهد شد.

يكى از اساسى ترين حرفهائى كه در اين انتخابات ملت ما زد - و در واقع بايد گفت انقلاب ما زد - اين بود كه جمهوريت خودش را با فرياد قوى اثبات كرد. در واقع اين حضور هشتاد و پنج درصدى، پتك جمهوريت بود بر سر دشمنانى كه دائم عليه انقلاب هِى حرف زدند، عليه اسلام حرف زدند، در پايه هاى جمهوريت نظام به خيال خودشان خدشه كردند. آن حضور قوى،

ص: 154


1- . بيانات در سالروز قيام مردم قم 88/10/19

نشان دهنده ى اين معنا بود. بعد هم ملاحظه كرديد كه در اظهارات نامزدهاى محترمى كه وارد اين ميدان شدند، غالباً دم از پيروى خط امام و گرايش به ارزشها، دلبستگى به ارزشها در بياناتشان بود؛ اگرچه حالا در بعضى از موارد حرفى زده ميشد كه منطبق با اين كلى نبود، اما همه آنچه كه ميگفتند و آنچه كه مطرح ميكردند، ميخواستند اين را نشان بدهند كه دلبستگى به راه امام، به خط امام، به انقلاب، به پايه هاى انقلاب وجود دارد. اين خيلى حرف مهمى است. اين نشان دهنده ى اين است كه همه احساس كردند كه ملت ايران به اين سمت گرايش دارد. اين جهت كلىِ حركت ملت ايران را نشان ميداد؛ يعنى جهت اسلاميت، جهت هضم بودن و مطيع بودن در مقابل امر الهى اى كه امام بزرگوار ما مظهرش بود. بنابراين، آن جمهوريت نظام و اين اسلاميت نظام، با اين انتخابات هر دوى اينها تثبيت شد؛ تأييد شد. اينها پيامهاى مهمى است؛ اينها را بايد درك كرد و بايد اين پيامها را فهم كرد.(1)

7.3. وجود اعتماد متقابل ميان مردم و نظام اسلامى

پيام ديگر اين انتخابات و اين حضور عظيم مردمى، وجود اعتماد متقابل ميان نظام اسلامى و مردم است. اينكه در اين انتخابات، عرصه براى گفتگو كردن، براى ورود افراد با گرايشهاى مختلف، براى به صحنه آوردن و روى دايره ريختن نظرات گوناگون، باز شد. اين، نشانه ى اعتماد به نفس نظام است و نشانه ى اين است كه نظام اسلامى به مردم خود اعتماد دارد؛ به مردم اعتماد ميكند. متقابلاً مردم هم به نظام اعتماد كردند، آمدند آراء خودشان را در صندوقها ريختند. اگر اعتماد به نظام نباشد، اين توجه مردمى، اين اقبال مردمى، وجود نخواهد داشت. اين كسانى كه دم از بى اعتمادى مردم

ص: 155


1- . بيانات در جمع هيئت دولت 88/6/18

ميزنند - اگر اين سخن از روى غرض نباشد، از روى غفلت است - كدام اعتماد از اين بالاتر كه مردم مى آيند در عرصه ى انتخابات وارد ميشوند، به نظامشان، به دولتشان اعتماد ميكنند، رأى خود را به آنها ميسپارند و منتظر ميمانند كه نتيجه ى اين رأى گيرى را از آنها بشنوند؟ اين اعتماد بالاى مردم است. اين اعتماد به توفيق الهى، به فضل الهى همچنان هست و ما انتظار داريم از مسئولان كشور، از دست اندركاران بخشهاى مختلف كه با رفتار خود همچنان اين اعتماد را افزايش بدهند. اين سرمايه ى اصلى نظام اسلامى است.(1)

حواشىِ ايجاد شده به وسيله ى يك عده دشمن، يك عده غافل، از بين ميروند، متن قضيه باقى ميماند. متن قضيه اين است كه در يك انتخابات پرشكوه، تقريباً چهل ميليون نفر از ملت ايران شركت كرده اند. اين، متن قضيه است؛ اين، حقيقت قضيه است. چهل ميليون، بعد از گذشت سى سال از انقلاب، اعتماد خود را به نظام، اميدوارى خود را به آينده با اين حضورشان نشان دادند. اين، ميماند. متن قضيه اين است كه رئيس جمهورى با بيش از بيست و چهار ميليون رأى مردم انتخاب شده است؛ اينها متن قضيه است. حواشى، گرد و غبارها، پيرايه ها، كارها و حرفهاى دشمن شادكن تمام خواهد شد؛ اما اين حقيقت ميماند. «فَأَمَّا اَلزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفٰاءً وَ أَمّٰا مٰا يَنْفَعُ اَلنّٰاسَ فَيَمْكُثُ فِي اَلْأَرْضِ» .(2)

همه ى اين بلواهائى كه شما مشاهده كرديد در دوره ى بعد از انتخابات پيش آمد و پيش آوردند و آنها حمايت كردند، براى همين بود كه شايد بتوانند پشتوانه ى مردمى انقلاب را ضربه بزنند و از انقلاب بگيرند. بنده

ص: 156


1- . بيانات در مراسم تنفيذ حكم رياست جمهورى 88/5/12
2- . بيانات در زادروز ميلاد اميرالمومنين (ع) 88/4/15

عرض كردم نشانه ى اعتماد مردم به اين نظام، حضور چهل ميليونى در انتخابات بود. حالا در راديوهاى بيگانه و متأسفانه بعضى هم در داخل همنواى با آنها، هى اصرار و تكرار كه بله، اعتماد مردم از نظام سلب شده! اين، جواب آن حرف است. آنجا ما گفتيم اينى كه هشتاد و پنج درصد مردم مى آيند رأى ميدهند، چهل ميليون پاى صندوقها مى آيند، به هر كسى كه رأى ميدهند، خود آمدن پاى صندوق، نشانه ى اعتماد مردم به نظام است - كه حقيقت قضيه هم همين است - اينها براى اينكه اين حرف را دروغ از آب در بياورند، مكرر در مكرر تبليغات كردند كه اعتماد مردم از دست رفته؛ چه كار كنيم؟ حالا بعضى در لباس دلسوزى گفتند چه كار كنيم كه اعتماد برگردد! مردم به نظام اعتماد دارند، نظام هم به مردم اعتماد دارد. ان شاءالله خواهيد ديد در انتخابات آينده - كه حالا دو سه سال ديگر است - همين مردم با وجود همين بازيگرى اى كه مخالفان و دشمنان و غافلان و بى خبران داخلى كردند، يك حضور مستحكمِ قوى اى در انتخابات خواهند داشت.(1)

7.4. وجود نشاط و اميد در مردم

پيام ديگر هم در اين انتخابات بود و آن وجود نشاط و اميد در مردم است. اين البته در كشور ما و جامعه ى ما يك چيز طبيعى است؛ چون اكثريت كشور ما جوان هستند و جوان، مظهر نشاط است؛ مظهر اميد است. با اميد وارد ميدان شدند - اميد به آينده اگر نباشد، دل نااميد و افسرده وارد ميدان انتخاب نميشود - حضور مردم، حضور جوانها، نشانه ى اميدوارى آنهاست.(2)

ص: 157


1- . بيانات در خطبه هاى نماز جمعه تهران 88/6/20
2- . بيانات در مراسم تنفيذ حكم رياست جمهورى 88/5/12

7.5. هوشيارى و بيدارى ملت

فتنه ى سال گذشته جلوه اى از توطئه ى دشمنان بود؛ فتنه بود. فتنه يعنى كسانى شعارهاى حق را با محتواى صددرصد باطل مطرح كنند، بياورند براى فريب دادن مردم. اما ناكام شدند. هدف از ايجاد فتنه، گمراه كردن مردم است. شما ملاحظه كنيد؛ مردم ما در مقابله ى با فتنه، خودشان به پا خاستند. نهم دى در سرتاسر كشور مشت محكمى به دهان فتنه گران زد. اين كار را خود مردم كردند. اين حركت - همان طورى كه گويندگان و بزرگان و همه بارها گفته اند - يك حركت خودجوش بود؛ اين خيلى معنا دارد؛ اين نشانه ى اين است كه اين مردم بيدارند، هشيارند. دشمنان ما بايد اين پيام را بگيرند. آن كسانى كه خيال ميكنند ميتوانند ميان نظام و ميان مردم جدائى بيندازند، ببينند و بفهمند كه اين نظام، نظام خود مردم است، مال مردم است. امتياز نظام ما به اين است كه متعلق به مردم است. آن كسانى كه با همه ى وجود نظام جمهورى اسلامى را و اسلام را و اين پرچم برافراشته را در اين كشور نگه داشته اند، در درجه ى اول خود مردمند؛ دشمنان ما اين را بفهمند. سردمداران دولتهاى مستكبر - و در رأس آنها آمريكا - عليه ملت ما حرف ميزنند، توطئه ميكنند، گاهى شعار ميدهند، گاهى اظهارات مزوّرانه ميكنند، گاهى صريحاً دشمنى ميكنند، گاهى در لفافه ميبرند؛ اينها همه براى اين است كه تحليل درستى از مسائل ايران و شناخت درستى از ملت ايران ندارند. ملت ما ملت بيدارى است، ملت هشيارى است.(1)

7.6. امكان ضربه زدن دشمن حتى در بهترين شرايط

تجربه هائى اين انتخابات داشت. يك تجربه براى ملت ما و مسئولان

ص: 158


1- . بيانات در ديدار هزاران نفر از مردم استان گيلان 89/10/8

ما بود كه من اصرار دارم بر اينكه اين تجربه را همه مان جدى بگيريم؛ هم مسئولان جدى بگيرند، هم آحاد مردم جدى بگيرند. و آن تجربه اين است كه باور كنيم كه هميشه امكان ضربه زدن از سوى دشمنان انقلاب و دشمنان ايران اسلامى هست؛ حتّى در بهترين شرائط. هميشه كمين دشمن را در نظر داشته باشيم. غفلت از اينكه ممكن است به حركت عمومى ملت ايران ضربه اى وارد شود، چيز خطرناكى است. هشيار باشيد. اين همان توصيه ى امير مؤمنان (سلام الله عليه) است كه فرمود: «و من نام لم ينم عنه». در عرصه ى زندگى سياسى دچار خواب آلودگى نشويم؛ در پشت سنگرها خوابمان نبرد. اگر تو خوابت برد، بايد بدانى كه دشمن ممكن است بيدار باشد. اين تحليل نيست كه ما ميگوئيم، اطلاع است. دشمنان نظام جمهورى اسلامى سعى كردند، تلاش كردند، شايد بتوانند در فضاى آزادى اى كه نظام اسلامى به مردم داده است، براى مردم دغدغه و دردسر درست كنند. سعى كردند، پول خرج كردند، رسانه هاى زيادى را به كار انداختند، عوامل بسيارى را بسيج كردند، شايد بتوانند از اين وضعيتى كه براى ملت ايران يك عيد به حساب مى آمد، يك جشن بزرگ ملى به حساب مى آمد، وضعيتى عليه ملت ايران درست كنند؛ تلاش شد. اين تجربه بايستى براى ما - همه ى ما، همه ى آحاد مردم - تجربه ى هشداردهنده اى باشد. اگر ما در صحنه ى زندگى سياسى و اجتماعى به همديگر بدبين باشيم، به چشم دشمن به يكديگر نگاه كنيم، اين فرصت براى دشمنان حقيقى ما پيش خواهد آمد. اگر فكر نكنيم، اگر بصيرت نداشته باشيم، اگر فراموش كنيم كه دشمنانى در كمين انقلابند، ضربه خواهيم خورد؛ اين براى ما تجربه شد.

ما از اول انقلاب در هيچ انتخاباتى حضور چهل ميليونى، هشتاد و پنج درصدى، نداشتيم. در اين انتخابات، اولين بار چنين فرصت بزرگى پيش آمد؛

ص: 159

اما در همين فرصت بزرگ، در همين شادى بزرگ، دستهائى به كار افتادند براى اينكه ضربه اى به ملت ايران بزنند. بايد بيدار بود. اين بيدارى فقط در زبان نيست؛ آحاد ملت، گرايشهاى مختلف سياسى، دلبستگان به كشور، دلبستگان به نظام اسلامى، همه، همه، بايستى به معناى واقعى كلمه بيدار باشند؛ فريب نخورند.

دستهائى از مدتها پيش در كار بودند، مقدماتى فراهم ميكردند كه بتوانند از مقطع انتخابات عليه ملت ايران استفاده اى بكنند. خوشبختانه ملت ايران هوشيار بود و هوشيار است. فضا را غبارآلود كردند، دهانها را قدرى تلخ كردند؛ اما نتوانستند آن كارى را كه ميخواهند، انجام بدهند. اين هوشيارى شما ملت بود. اين تجربه ى ما بود كه بدانيم دشمن ما كمين كرده است.(1)

7.7. وجود خطرهاى بزرگ پس از پيروزيهاى بزرگ

معمولاً بعد از پيروزى هاى بزرگ، خطرهاى بزرگ وجود دارد. ببينيد، خرمشهر وقتى آزاد شد، خوب، خيلى پيروزى بزرگى بود - آنهائى كه درست يادشان هست، سال 61 - خيلى كار عظيمى بود؛ هم از لحاظ سياسى مهم بود، هم از لحاظ نظامى بسيار پيچيده و مهم بود، هم از لحاظ اجتماعى و نگاه عمومى و دل مردم، چقدر مهم بود و تأثير داشت. از همه جهت كار عظيمى بود. همه، از جاهاى مختلف آمدند. من آن وقت رئيس جمهور بودم. آقايان رؤساى جمهور چندين كشور - پنج شش تا، هفت تا كشور - آمدند اينجا با ما ملاقات كردند و صريحاً به ما گفتند كه الان ديگر وضع شما با گذشته فرق ميكند؛ بعد از اين فتح بزرگى كه انجام گرفت. يعنى اينقدر ابعاد داخلى و خارجى اين حادثه عظيم بود. امام واقعاً يك معلم بود. امام يك

ص: 160


1- . بيانات در مراسم تنفيذ حكم دهمين دوره رياست جمهورى 88/5/12

معلم اخلاق بود. تا اين حادثه ى عظيم، با اين عظمت، با اين حجم پيدا شد، از همان ساعت اول تو خيابان اثرش در روحيه ى مردم فهميده شد، امام فوراً درد را احساس كرد، درمانش را بلافاصله داد: «خرمشهر را خدا آزاد كرد».

اين معنايش اين بود كه فرماندهان مسلحى كه اين همه سختى كشيده بودند، اين همه رنج برده بودند، آن خون دلها را خورده بودند، چقدر شهيدهاى خوب و بزرگ ما در همين فتح بيت المقدس داديم، بر اثر اين همه مجاهدت، حالا اين كار بزرگ انجام گرفته، اينها مغرور نشوند. سياسيونى كه در مساند قدرت نشسته اند، از اين پيروزى بزرگى كه در عرصه ى سياسى برايشان پيدا شد، بر اثر اين حادثه مغرور نشوند: «وَ مٰا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لٰكِنَّ اَللّٰهَ رَمىٰ» .

من و شما كاره اى نيستيم؛ دست قدرت الهى است. من و شما وسائلى هستيم كه اگر عقل به خرج بدهيم، اختيار خودمان را به كار بيندازيم، وارد ميدان بشويم، از ما براى حصول اين هدف استفاده خواهد شد و افتخار و شرفش براى ما ميماند. اما اگر ما هم نباشيم: «فَسَوْفَ يَأْتِي اَللّٰهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ» .

بار خدا بر زمين نميماند، پيش خواهد رفت؛ يك حركت طبيعى، ناموس طبيعت است، ناموس تاريخ است. «سُنَّةَ اَللّٰهِ اَلَّتِي قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ» . با تعبيرات مختلف در جاهاى مختلف قرآن آمده: «وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اَللّٰهِ تَبْدِيلاً» . اين سنت الهى است. «وَ لَوْ قٰاتَلَكُمُ اَلَّذِينَ كَفَرُوا لَوَلَّوُا اَلْأَدْبٰارَ ثُمَّ لاٰ يَجِدُونَ وَلِيًّا وَ لاٰ نَصِيراً سُنَّةَ اَللّٰهِ اَلَّتِي قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ» . اين، يك جايش است. «وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اَللّٰهِ تَبْدِيلاً» ؛ يعنى اگر شما بيائيد توى ميدان، بر دشمنتان پيروز خواهيد شد؛ يعنى اين سنت الهى است؛ حالا اين پيروزى ممكن است يك روزه و يك ساله نباشد، اما در نهايت پيروزى است. اين پيروزى قطعاً حاصل خواهد شد. شكست

ص: 161

و انهزام در جبهه ى حق معنى ندارد؛ مگر آن وقتى كه اهل حق توى ميدان نيايند؛ كار لازم را نكنند؛ اين است ديگر. بنابراين، كار، كار خداست: «وَ مٰا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ» . اينجا هم همين جور است. روزبه روز شما مسئولين، شما رئيس جمهور محترم، همه ى كسانى كه دلبسته ى به اين حركت هستند، روزبه روز قدرشناسى تان از لطف الهى، از دست قدرتى كه دلهاى مردم را به اين جهت هدايت ميكند، بايد بيشتر بشود.(1)

به نظر من، فتنه ى سال 88 هم همين بود؛ براى ما يك زنگ بود، يك زنگ بيدارباش بود. بعد از آنى كه در يك انتخاباتى، چهل ميليون شركت ميكنند و همه ى ما تا آخر شب، خوشحال، خرسند كه پاى صندوقهاى رأى مردم جمع شدند و تا آخر شب رأى دادند - و البته هنوز عدد گفته نشده بود، همه هم لذت ميبردند - ناگهان از يك گوشه اى، فتنه اى شروع ميشود؛ ما را بيدار ميكند؛ ميگويد: به خواب نرويد، غفلت نكنيد، خطرهائى در مقابل شما وجود دارد و آن خطرها اينهاست. به نظر من، همه ى حوادث را اينجورى بايد نگاه كرد.(2)

7.8. تغيير اولويت دشمن به مواجهه نرم با جمهورى اسلامى

همه اين را امروز فهميده اند و دانسته اند كه مواجهه ى استكبار با نظام جمهورى اسلامى، ديگر از نوع مواجهه ى دهه ى اول انقلاب نيست. در آن مواجهه، زورآزمائى كردند؛ شكست خوردند. مواجهه ى سخت بود؛ ايجاد جنگ بود، كودتا بود. در اول انقلاب كودتا راه انداختند، شكست خوردند؛ شورشهاى قومى راه انداختند، سركوب شدند و شكست خوردند؛ جنگ

ص: 162


1- . بيانات در ديدار اعضاى هيأت دولت 88/6/18
2- . بيانات در ديدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى 89/6/25

تحميلى را به راه انداختند كه هشت سال به طول انجاميد، شكست خوردند؛ پس دنبال اين راه ها نخواهند رفت، يعنى احتمالش ضعيف است. البته بايد هميشه هشيارى نسبت به همه ى جوانب باشد. اما اين، اولويت استكبار در مواجهه ى با نظام اسلامى نيست. اولويت، آن چيزى است كه امروز به آن ميگويند جنگ نرم؛ يعنى جنگ به وسيله ى ابزارهاى فرهنگى، به وسيله ى نفوذ، به وسيله ى دروغ، به وسيله ى شايعه پراكنى؛ با ابزارهاى پيشرفته اى كه امروز وجود دارد، ابزارهاى ارتباطى اى كه ده سال قبل و پانزده سال قبل و سى سال قبل نبود، امروز گسترش پيدا كرده. جنگ نرم يعنى ايجاد ترديد در دلها و ذهنهاى مردم.(1)

اينى كه حالا معمول شده كه در بيانها و در تلويزيون و توى تبليغات و توى دادگاه و توى زبان همه، ميگويند: جنگ نرم؛ راست است، اين يك واقعيت است؛ يعنى الان جنگ است. البته اين حرف را من امروز نميزنم، من از بعد از جنگ - از سال 67 - هميشه اين را گفته ام؛ بارها و بارها. علت اين است كه من صحنه را مى بينم؛ چه بكنم اگر كسى نمى بيند؟! چه كار كند انسان؟! من دارم مى بينم صحنه را، مى بينم تجهيز را، مى بينم صف آرائى ها را، مى بينم دهانهاى با حقد و غضب گشوده شده و دندانهاى با غيظ به هم فشرده شده عليه انقلاب و عليه امام و عليه همه ى اين آرمانها و عليه همه ى آن كسانى كه به اين حركت دل بسته اند را؛ اينها را انسان دارد مى بيند، خب چه كار كند؟ اين تمام نشده. چون تمام نشده، همه وظيفه داريم.(2)

امروز جنگ نظامى با ما خيلى محتمل نيست - نميگوئيم بكلى منتفى است، اما خيلى محتمل نيست - لكن جنگى كه وجود دارد، از جنگ نظامى

ص: 163


1- . بيانات در ديدار بسيجيان 88/9/4
2- . بيانات در ديدار شعرا 88/6/14

اگر خطرش بيشتر نباشد، كمتر نيست؛ اگر احتياط بيشترى نخواهد، كمتر نميخواهد. در جنگ نظامى دشمن به سراغ سنگرهاى مرزى ما مى آيد، مراكز مرزى ما را سعى ميكند منهدم بكند تا بتواند در مرز نفوذ كند؛ در جنگ روانى و آنچه كه امروز به او جنگ نرم گفته ميشود در دنيا، دشمن به سراغ سنگرهاى معنوى مى آيد كه آنها را منهدم كند؛ به سراغ ايمانها، معرفتها، عزمها، پايه ها و اركان اساسى يك نظام و يك كشور؛ دشمن به سراغ اينها مى آيد كه اينها را منهدم بكند و نقاط قوت را در تبليغات خود به نقاط ضعف تبديل كند؛ فرصتهاى يك نظام را به تهديد تبديل كند. اين كارهائى است كه دارند ميكنند؛ در اين كار تجربه هم دارند، تلاش هم زياد دارند ميكنند، ابزار فراوانى هم در اختيارشان هست. بايد ابعاد دشمن و ابعاد دشمنى را بدانيم تا بتوانيم بر او فائق بيائيم. البته ما مدد الهى داريم، كمك غيبى داريم بدون شك؛ اين را انسان دارد مشاهده ميكند؛ لكن ما مادامى كه هوشيارانه، آگاهانه در ميدان نباشيم، تدبير لازم را به كار نبريم، كمك الهى به سراغ ما نخواهد آمد.(1)

7.9. آشكار شدن عظمت نظام و انقلاب اسلامى براى دشمن

دشمنان ما هم از اين انتخابات به نظر من يك تجربه اى اندوخته اند، و اگر نيندوختند، بايد بيندوزند. و آن اين است كه: دشمن بداند با چه حقيقتى روبه رو است؛ در فهم نظام اسلامى و انقلاب اسلامى دچار اشتباه نشوند؛ خيال نكنند انقلاب اسلامى و نظام اسلامى را با اين جور كارهاى پيش پا افتاده ميتوان به زانو درآورد. نظام اسلامى زنده است. خيال نكنند با يك تقليد مغلوط از حضور عظيم مردمى در انقلاب سال 1357، يك كاريكاتور از آن

ص: 164


1- . بيانات در ديدار اعضاى مجلس خبرگان 88/7/2

انقلاب، ميتوانند به عظمت انقلاب و نظام اسلامى ضربه بزنند. اين تجربه براى دشمن بايد پيش آمده باشد. اشتباه نكنند؛ نظام اسلامى با اين حرفها شكست نخواهد خورد.

عظمت اين انقلاب و عظمت اين نظام و ريشه دارى نظام جمهورى اسلامى در حوادث اين يكى دو ماه اخير، بيشتر براى دشمنان جمهورى اسلامى آشكار شد. اين ملت، ملت باايمانى است؛ ملت هوشيارى است؛ ملت بااستعدادى است. با مسجد ضرار نميشود اين ملت را شكست داد. ما در تاريخ خودمان نمونه هائى را از اين داريم: «وَ اَلَّذِينَ اِتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِرٰاراً وَ كُفْراً وَ تَفْرِيقاً بَيْنَ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ إِرْصٰاداً لِمَنْ حٰارَبَ اَللّٰهَ وَ رَسُولَهُ» . با تقليد از رهبر عزيز و عظيم الشأن انقلاب، امام بزرگوار ما، كه از دل، از جان، با همه ى وجود غرق در قرآن بود، نميشود اين مردم را فريب داد. اين مردم دلشان به ايمان روشن است؛ اين مردم آگاهند؛ جوانهاى ما آگاهند. اين تجربه اى است براى دشمن.(1)

7.10. احتمال منتهى شدن لغزشهاى كوچك به لغزشهاى بزرگ و فاسد شدن انسان

نكته اى كه فعالان سياسى، مسئولان، صاحبان قدرت، صاحبان مسئوليتهاى گوناگون و متنفذين بشدت بايستى مراقب آن باشند، مسئله ى انحراف و فسادپذيرى شخصى است؛ همه مان بايد مراقبت كنيم. انسانها در معرض فسادند، در معرض انحرافند. گاهى لغزشهاى كوچك، انسان را به لغزشهاى بزرگ و بزرگتر و گاهى به پرتاب شدن در اعماق دره هائى منتهى ميكند؛

ص: 165


1- . بيانات در مراسم تنفيذ حكم دهمين دوره رياست جمهورى 88/5/12

خيلى بايد مراقب بود. قرآن هشدار داده است. در موارد متعدد، در قرآن اين هشدار وجود دارد. يك جا ميفرمايد: «ثُمَّ كٰانَ عٰاقِبَةَ اَلَّذِينَ أَسٰاؤُا اَلسُّواىٰ أَنْ كَذَّبُوا بِآيٰاتِ اَللّٰهِ» ؛ عاقبت بعضى از كارها اين است كه انسان به آن خانه ى بدترين ميرسد كه تكذيب آيات الهى است. يك جا ميفرمايد: «فَأَعْقَبَهُمْ نِفٰاقاً فِي قُلُوبِهِمْ إِلىٰ يَوْمِ يَلْقَوْنَهُ بِمٰا أَخْلَفُوا اَللّٰهَ مٰا وَعَدُوهُ» ؛ خلف وعده ى با خدا كردند، اين موجب شد نفاق در دلهايشان به وجود بيايد. يعنى انسان گناهى انجام ميدهد، اين گناه انسان را به وادى نفاق ميكشاند؛ كه نفاق، كفر باطنى است. همين جا در قرآن، كافرين و منافقين در كنار هم هستند. در يك آيه ى ديگر ميفرمايد: «إِنَّ اَلَّذِينَ تَوَلَّوْا مِنْكُمْ يَوْمَ اِلْتَقَى اَلْجَمْعٰانِ إِنَّمَا اِسْتَزَلَّهُمُ اَلشَّيْطٰانُ بِبَعْضِ مٰا كَسَبُوا» . اينى كه مى بينيد يك عده اى در مقابل دشمن منهزم ميشوند، طاقت نمى آورند، نميتوانند ايستادگى كنند، به خاطر آن چيزى است كه قبلاً از اينها سر زده است؛ باطن خودشان را با گناه و با خطا خراب كرده اند. لغزشها انسان را فاسد ميكند. اين فساد، به انحراف در عمل و گاهى به انحراف در عقيده منتهى ميشود. اين هم بمرور پيش مى آيد؛ دفعتاً پيش نمى آيد كه ما فكر كنيم يك نفرى شب مؤمن ميخوابد، صبح منافق از خواب بيدار ميشود؛ نه، بتدريج و ذره ذره پيش مى آيد. اين، علاجش هم مراقبت از خود است. مراقبت از خود هم يعنى همين تقوا. بنابراين علاجش تقواست. مراقب خودمان باشيم. نزديكان افراد مراقبت كنند؛ زنها از شوهرهايشان، شوهرها از زنهايشان، دوستان نزديك از همديگر؛ «وَ تَوٰاصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَوٰاصَوْا بِالصَّبْرِ» . از يكديگر مراقبت كنيم، براى اينكه دچار نشويم. مردم مسئولين را موعظه كنند، نصيحت كنند، خيرخواهى كنند، بنويسند براى آنها، بگويند براى آنها، پيغام بدهند تا مبادا دچار لغزش بشوند. خطرات لغزش مسئولين هم براى نظام، براى كشور و براى مردم بيشتر است. انسان گاهى در بعضى

ص: 166

از حرفها، در بعضى از اقدامها و تحركات، اين را احساس ميكند؛ نشانه هاى يك چنين انحرافى را انسان مشاهده ميكند. به خدا بايد پناه برد، از خدا بايد كمك خواست.(1)

7.11. امكان متوجه نبودن كسى كه در داخل، محور توطئه قرار گرفته است

توطئه توهم نيست؛ اينجور نيست كه شما خيال كنيد توطئه نسبت به اين كشور، يك توهم است؛ نه، يك واقعيت است؛ از همه طرف دارد توطئه ميشود. ممكن است آن كسى كه در جهت آن توطئه ها در داخل كشور محور حركت قرار ميگيرد، خودش اصلاً نفهمد فهميدنِ اين هم ذكاوت ميخواهد. بعضى ها اين ذكاوت را ندارند. ما آدمها را تجربه كرديم؛ نميفهمند دارند به ساز كى ميرقصند. ولى، اين واقعيت را عوض نميكند كه آنها بفهمند يا نفهمند؛ بدانند يا ندانند.(2)

به اعتقاد من، با تحليل من، اين مسئله از بعد از انتخابات يا از روزهاى حول و حوش انتخابات شروع نشده؛ اين از قبل شروع شده، اين از قبل طراحى شده، برنامه ريزى شده. من متهم نميكنم افرادى را كه دست اندركار بودند، كه اينها دست نشانده ى بيگانه هايند يا انگليسند يا آمريكايند - اين را من ادعا نميكنم، چون براى من اين قضيه ثابت نيست؛ چيزى كه ثابت نيست، نميتوانم بگويم - اما آنى كه ميتوانم بگويم، اين است كه اين جريان، چه پيشقراولانش دانسته باشند، چه ندانسته باشند، يك جريانى بود طراحى شده؛ تصادفى نبود. همه ى نشانه ها نشان ميدهد كه اين جريان طراحى شده بود، حساب شده بود. البته آنهائى كه طراحى كرده بودند، يقين نداشتند كه خواهد گرفت.(3)

ص: 167


1- . بيانات در خطبه هاى نمازجمعه تهران 88/6/20
2- . بيانات در ديدار جمعى از نخبگان علمى كشور 88/8/6
3- . بيانات در ديدار دانشجويان 88/6/4

7.12. نمايش تبديل نظام به يك مجموعه ضد ضربه و مصون از توطئه دشمنان

من مى بينم در همين حوادث سياسى اخير و در مجموع حوادث اين سى سال، كشور بتدريج به مجموعه ى مصونيت دار، ضد ضربه، ضد بمب تبديل شده؛ يعنى نظام جمهورى اسلامى. شوخى نيست. شما قدرت امنيتى و جاسوسى و تبليغاتى اين سرويسهاى گوناگون امنيتى و تبليغاتى دنيا را دست كم نگيريد. همه اين را احساس ميكنند - حالا شايد كسانى كه كمتر توى مقوله هاى گوناگون تبحر داشتند، كمتر ببينند - هاليوود را شما دست كم نگيريد. قدرتِ اثرگذارى هنرى - همين طور كه يكى از خانمها هم گفتند - در غرب و چينش بسيار دقيق حروف تبليغات در دنياى غرب را دست كم نگيريد. همه ى اين نيروى عظيم، به اضافه ى ثروت بى پايان، به اضافه ى دستگاه هاى عظيم سياسى و تبليغاتى، افتادند به جان جمهورى اسلامى. امروز هيچ كشور ديگرى در دنيا پيدا نميكنيد كه اينجور آماج حملات باشد. و جمهورى اسلامى دارد مقاومت ميكند. اين شوخى است؟ اين موجودِ هفت جوشِ مستحكمِ مصونيت يافته دارد مقاومت ميكند. اين، كم چيزى نيست.

در عين حال اين كشور، اين نظام نه فقط سست نميشود، ضعيف نميشود؛ جامعه ى علمى اش، جامعه ى پيشرفته اش - كه همين شما جوانها باشيد - امروزش از ده سال قبلش به صورت آشكارى جلوتر ميرود. اين معنايش چيست؟ اين معنايش حقانيت است. اين معنايش اصالت است. اين معنايش ريشه دار بودن است. «أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اَللّٰهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ» ؛ اعتقاد ما اين است. ما با اعتقاد، با دل كار ميكنيم. من كمبودها را نفى نميكنم؛ بيشتر از خيلى از منتقدين، بنده كمبودها را ميدانم؛ منتها راه رفع كمبودها،

ص: 168

اين چيزهائى كه تصور ميشود، نيست كه حالا بيا اعلام كن كه مثلاً فلان جا فلان جور چه جورى است؛ نه، خيلى چيزها با اعلام درست نميشود، با كار درست ميشود.(1)

از روز اول، آمريكائى ها عليه جمهورى اسلامى توطئه كردند. خوب، اين توطئه ها زائد است كه بگوئيم بى اثر بود؛ واضح است كه بى اثر بود؛ اگر اين توطئه ها بى اثر نبود كه حالا بايد اثرى، نشانى از جمهورى اسلامى باقى نباشد؛ مى بينيد كه جمهورى اسلامى امروز ده ها برابر قوى تر از روز اول است؛ پس اين توطئه ها بى اثر بود. امروز هم هى نقشه هاى جديدى ميزنند، باز هم توطئه ميكنند؛ عبرت هم نميگيرند. من تعجب ميكنم! به گذشته فكر نميكنند كه خوب، اين همه توطئه كرديم، اين همه عليه جمهورى اسلامى پول خرج كرديم، اين همه اينجا آنجا اين را ديديم، آن را ديديم، در داخل مزدور پرورش داديم، در بيرون اين و آن را عليه جمهورى اسلامى بسيج كرديم؛ اثرى نكرد. باز دوباره مى نشينند چهل و پنج ميليون دلار بودجه تصويب ميكنند، براى اينكه جمهورى اسلامى را شكست بدهند! بودجه تصويب ميكنند كه از طريق اينترنت، انقلاب ايران را از بين ببرند؛ جمهورى اسلامى را سرنگون كنند!

ببينيد چقدر اين دشمن، دشمن درمانده اى است. خوب، شما چند ده «چهل و پنج ميليون دلار» را تا حالا مصرف كرده ايد؟ چقدر شما براى شكست دادن جمهورى اسلامى كار ديپلماسى كرديد، تحريم اقتصادى كرديد، انواع و اقسام توطئه ها را كرديد، جاسوس فرستاديد، جاسوس تربيت كرديد؛ چه فايده اى كرديد كه حالا باز ميخواهيد از اين طريق وارد شويد و ملت ايران را به خيال خودتان از انقلاب جدا كنيد؟ اين را دشمن نميفهمد.

ص: 169


1- . بيانات در ديدار جمعى از نخبگان علمى كشور 88/8/6

اين، همان سنت الهى است؛ اين، همان زدن به چشم و گوش دشمن غافل از خداى متعال است كه حقائق را نفهمد؛ غافل كردن دشمن است. «فَسَيُنْفِقُونَهٰا ثُمَّ تَكُونُ عَلَيْهِمْ حَسْرَةً» ؛ پول را خرج ميكنند، بعد هم برايشان حسرت ميشود؛ چون بى فايده است. من نميدانم چقدر نشستند طراحى كردند، كار كردند تا بتوانند در تهران به يك بهانه اى آشوب راه بيندازند؛ خدا ميداند كه از چه مدت قبل اينها نشستند طراحى كردند؛ خوب، چه شد؟ غير از اين شد كه مردم از آنچه كه بودند، بيدارتر شدند؟ اگر كسى خيال ميكرد كه لازم نيست ديگر بيايد توى ميدان، از نظام جمهورى اسلامى دفاع كند، با اين حوادث، همه احساس كردند كه بايد هميشه براى دفاع از جمهورى اسلامى حاضر باشند.

گاهى هم هست كه اين بازى هائى كه دشمن درمى آورد، براى باج گرفتن از جمهورى اسلامى است. اول انقلاب هم همين جور بود؛ بعضى از اين گربه رقصانى هائى كه ميكردند، براى اين بود كه نظام جمهورى اسلامى را وادار كنند كه آنها را در قدرت سهيم كند، شريك كند، بدون استحقاق؛ بدون اينكه مردم اين را خواسته باشند، پشتوانه ى مردمى اى وجود داشته باشد. گاهى اينجور است كه دشمنان بين المللى ما اين جنجالها را راه مى اندازند، براى اينكه جمهورى اسلامى را وادار كنند به باج دهى؛ مثل خيلى از دولتهائى كه بمجردى كه يك خطرى احساس ميكنند، ميروند در مقابل ارباب بزرگتر، حاضر ميشوند باج بدهند؛ باج پولى بدهند، باج سياسى بدهند. امام باج نداد - اين را همه بدانند - ما هم به هيچ كس از طرف ملت ايران و از طرف خودمان باج نخواهيم داد.(1)

ص: 170


1- . بيانات در ديدار مردم آمل 88/11/6

7.13. شناختن ضعفهايمان

در امتحانهائى از قبيل همين حوادثى كه حول و حوش انتخابات پيش آمد - بعد از انتخابات و قبل از انتخابات - ديديم كه در همين زمينه ها ضعفها و مشكلاتى داريم. اين حوادث براى ما نعمت بزرگى است؛ از اين جهت كه ضعفهاى خودمان را بشناسيم؛ مثل رزمايشهائى كه نيروهاى مسلح راه مى اندازند. رزمايش اصلاً براى همين است كه اين يگان نظامى يا اين سازمان نظامى، نقاط ضعفش را پيدا كند. هدفى را ميدهند، فرمان صادر ميشود كه به سمت آن هدف حركت بكنند؛ بعد چشمهاى بصير و بينائى - در همه ى رزمايشها اينجور است - مى ايستند و از بالاى صحنه، صحنه را نگاه ميكنند. مى بينند كه بله، در فلان نقطه، ضعف وجود دارد يا بعضاً ناتوانيهاى مزمن وجود دارد. اين براى ما يك رزمايش شد. البته به اختيار خود ما پيش نيامد؛ بر ما تحميل شد؛ اما خوب شد؛ ضعفهاى خودمان را فهميديم. بنابراين اين آرمانها، بالاى سر ماست و بايد به سمت اين آرمانها حركت كنيم؛ آن وقت اين ضعفها برطرف خواهد شد.(1)

8. سرانجام

8.1. حل شدن حوادث در هاضمه ى نظام

همه ملاحظه كرديد، كشور در برهه اى از زمان در معرض يك آزمون سياسى بسيار تعيين كننده اى قرار گرفت و همان طور كه بعضى از دوستان اشاره كردند، هاضمه ى نظام و كشور توانست حوادث را در درون خودش هضم كند و فائق بيايد. من قبلاً هم گفتم، بروز چنين حوادثى براى ما هيچ

ص: 171


1- . بيانات در جمع شاعران - 88/6/14

خلاف انتظار نيست. يعنى حالا اگر تعبير دقيقترى بخواهم بكنم، «چندان» نگوئيم؛ «هيچ» خلاف انتظار نيست. يعنى تا حدود زيادى انتظار حوادثى از اين قبيل هست، به دلايل گوناگون: رسالتى كه براى نظام قائليم، رسالتى كه براى اسلام قائليم، معنائى كه براى جمهورى اسلامى در ذهنمان داريم، تعريفى كه جمهورى اسلامى از خودش براى ما در طول اين سى سال كرده، هوشمندى مردم مان و جوانان مان كه به تجربه رسيده، وجود آزادى ناگزير كه به حكم اسلام بايد اين آزادى در كشور باشد و ما به آن اعتقاد داريم.(1)

جمهورى اسلامى قوى تر از اين حرفهاست، عميق تر از اين حرفهاست، ريشه دارتر از اين حرفهاست. جمهورى اسلامى با حوادث بسيار سخت ترى هم مواجه شده، كه بر همه ى اينها فائق آمده؛ حالا چهار نفر آدمهائى كه يا ساده لوح - حالا هرچه و با هر انگيزه اى؛ قضاوت نكنيم - هستند، يا با نيت بد و خباثت آلود، يا با نيت نه آنچنان بد، اما همراه با ساده لوحى و بد فهميدن قضايا، با جمهورى اسلامى مواجه شده اند، اينها نميتوانند براى آمريكا در كشور ما فرش قرمز پهن كنند؛ اين را بدانند: ملت ايران ايستاده است.(2)

8.2. حماسه 9 دى

مطمئن باشيد كه روز نهم دىِ امسال هم در تاريخ ماند؛ اين هم يك روز متمايزى شد. شايد به يك معنا بشود گفت كه در شرائط كنونى - كه شرائط غبارآلودگىِ فضاست - اين حركت مردم اهميت مضاعفى داشت؛ كار بزرگى بود. هرچه انسان در اطراف اين قضايا فكر ميكند، دست خداى متعال را، دست قدرت را، روح ولايت را، روح حسين بن على (عليه السّلام) را

ص: 172


1- . بيانات در ديدار اساتيد دانشگاه 88/6/8
2- . بيانات در جمع دانشجويان و دانش آموزان 88/8/12

مى بيند. اين كارها كارهائى نيست كه با اراده ى امثال ما انجام بگيرد؛ اين كار خداست، اين دست قدرت الهى است؛ همان طور كه امام در يك موقعيت حساسى - كه من بارها اين را نقل كرده ام - به بنده فرمودند: «من در تمام اين مدت، دست قدرت الهى را در پشت اين قضايا ديدم». درست ديد آن مرد نافذِ بابصيرت، آن مرد خدا.

روزهاى سال، به طور طبيعى و به خودى خود همه مثل همند؛ اين انسانها هستند، اين اراده ها و مجاهدتهاست كه يك روزى را از ميان روزهاى ديگر برميكشد و آن را مشخص ميكند، متمايز ميكند، متفاوت ميكند و مثل يك پرچمى نگه ميدارد تا راهنماى ديگران باشد. روز عاشورا - دهم محرم - فى نفسه با روزهاى ديگر فرقى ندارد؛ اين حسين بن على (عليه السّلام) است كه به اين روز جان ميدهد، معنا ميدهد، او را تا عرش بالا ميبرد؛ اين مجاهدتهاى ياران حسين بن على (عليه السّلام) است كه به اين روز، اين خطورت و اهميت را ميبخشد. روز نوزدهم دى هم همين جور است، روز نهم دىِ امسال هم از همين قبيل است. نهم دى با دهم دى فرقى ندارد؛ اين مردمند كه ناگهان با يك حركت - كه آن حركت برخاسته از همان عواملى است كه نوزدهم دىِ قم را تشكيل داد؛ يعنى برخاسته ى از بصيرت است، از دشمن شناسى است، از وقت شناسى است، از حضور در عرصه ى مجاهدانه است - روز نهم دى را هم متمايز ميكنند.

اين ملت عظيم از قشرهاى مختلف در سراسر كشور نگاه ميكنند به صحنه، ميشناسند صحنه را؛ خيلى چيز بزرگ و مهمى است. اينى كه من عرض ميكنم روز نُه دى در تاريخ ماندگار است، به خاطر اين است. مردم بيدارند؛ همين است كه كشور شما را نگه داشته است عزيزان من! همين است كه انقلابتان را حفظ كرده است؛ همين است كه جرأت سران استكبار

ص: 173

را از آنها گرفته است كه بخواهند به ملت ايران حمله كنند؛ ميترسند. حالا در تبليغات، زيد و عمرو و بكر را ميكشند جلو، بمباران تبليغاتى ميكنند؛ اما حقيقت قضيه چيز ديگرى است. دشمن حقيقى آنها ملت ايران است، دشمن حقيقى آنها ايمان و بصيرت ملت ايران است، دشمن حقيقى آنها همين غيرت دينى جوانهاست كه ميجوشد. يك وقتى هم دندان روى جگر ميگذارند، صبر هم ميكنند، بايد هم بكنند؛ اما يك وقت هم آنجائى كه وقت حضور در صحنه است، مى آيند توى صحنه.

تحليل حوادث جارى كشورمان تحليلى نيست كه از حوادث عالم جدا باشد. حوادث عالم، حوادث منطقه، اينها به هم متصل است. بخشى هم مربوط به كشور ماست، كه البته آن بخش اصلى و اساسى است. علت هم اين است كه استكبار لنگى كار خود را از اينجا ميبيند؛ و اين نشان ميدهد كه يك ملت و يك مجموعه ى انسانى چه نقشى ميتواند ايفاء كند. اينى كه امام بزرگوار ما هى خطاب ميكرد به امت اسلام، با توجه به اين حقيقت است. يك ملت وقتى بيدار ميشود، اينجور ميتواند همه ى محاسبات استكبار را به هم بريزد. كارخانه اى كه آنها درست كردند، خط توليدى كه براى به ثمر رساندن اهداف استكبارىِ خودشان به وجود آوردند، اين خط توليد را بيدارى يك ملت اينجور كُند يا متوقف ميكند. اگر همه ى ملتهاى مسلمان بيايند توى ميدان، چه ميشود! اگر همه ى ملتهاى مسلمان همين بصيرت را، همين آمادگى را، همين حضور را پيدا كنند، چه اتفاقى در دنيا مى افتد! از اين ميترسند. ميخواهند صداى من و شما خاموش بشود و به گوش ملتهاى ديگر نرسد. ميخواهند كارى كنند كه ملتهاى ديگر نفهمند تأثير بيدارى و بصيرت يك ملت در حوادث عالم چقدر است.(1)

ص: 174


1- . بيانات در ديدار مردم قم 88/10/19

لحظه را بايد شناخت، نياز را بايد دانست. فرض بفرمائيد كسانى در كوفه دلهاشان پر از ايمان به امام حسين بود، به اهل بيت محبت هم داشتند، اما چند ماه ديرتر وارد ميدان شدند؛ همه شان هم به شهادت رسيدند، پيش خدا هم مأجورند؛ اما كارى كه بايد بكنند، آن كارى نبود كه آنها كردند؛ لحظه را نشناختند؛ عاشورا را نشناختند؛ در زمان، آن كار را انجام ندادند. اگر كارى كه توابين در مدتى بعد از عاشورا انجام دادند، در هنگام ورود جناب مسلم به كوفه انجام ميدادند، اوضاع عوض ميشد؛ ممكن بود حوادث، جور ديگرى حركت بكند. شناسائى لحظه ها و انجام كار در لحظه ى نياز، خيلى چيز مهمى است.

شوراى شما بحمدالله اين خصوصيت را داشته است. دلائل زيادى هم براى اين هست؛ آخرى اش همين نهم دى است؛ قبلش - ده سال قبل از اين - 23 تير است كه اشاره فرمودند؛ آن روز هم نياز لحظه ها بود؛ اين يك كار متعارف و معمولى نبود. راهپيمائى مردم در بيست و دوى بهمن با همه ى عظمتى كه دارد - كه حالا عرض خواهم كرد - يك كار متعارف است، يك كار روان شده است، شناخته شده است، متوقع است كه انجام بگيرد و انجام ميگيرد؛ اما بيست و سه ى تير در سال 78، يك كار متعارف نبود، يك كار متوقع نبود؛ اهميت داشت كه اين مجموعه بداند و بفهمد كه اين كار در آن شرائط، لازم است و آن را انجام بدهد. كار نهم دى ماهِ امسال هم همين جور بود. شناختن موقعيت، فهميدن نياز، حضور در لحظه ى مناسب و مورد نياز؛ اين اساس كار است كه مؤمن بايد اين را هم با خود همراه داشته باشد تا بتواند وجودش مؤثر بشود؛ آن كارى را كه بايد انجام بدهد، بتواند انجام بدهد. خوب، الحمدلله شوراى هماهنگى تبليغات اين خصوصيت را داشته است، نشان داده است؛ هم در دهه ى اول، در اوضاع و احوال گوناگون

ص: 175

آن دهه - در دوران دفاع مقدس، قبل از دفاع مقدس، بعد از دوران دفاع مقدس - هم بعد از رحلت امام در مناسبتهاى مختلف كه قله هائى را در تاريخ ما به وجود آورد. يكى از اين قله هاى فراموش نشدنى، همين نهم دى امسال بود.(1)

بعد از اهانتى كه در روز عاشوراى سال 88 به وسيله ى يك عده تحريك شده نسبت به امام حسين انجام گرفت، دو روز فاصله نشد كه مردم در روز 9 دى توى خيابانها آمدند و موضع صريح خودشان را علنى ابراز كردند. دستهاى دشمن و تبليغات دشمن نه فقط نتوانسته مردم را از احساسات دينى عقب بنشاند، بلكه روزبه روز اين احساسات تندتر و اين معرفت عميق تر شده است.(2)

قوى ترين و آخرين ضربه را ملت در روز نهم دى و بيست و دوى بهمن وارد كرد. كار ملت ايران در بيست و دوم بهمن، كار عظيمى بود؛ نُه دى هم همين جور. يكپارچگى ملت آشكار شد. همه ى كسانى كه در عرصه ى سياسى به هر نامزدى رأى داده بودند، وقتى ديدند دشمن در صحنه است، وقتى فهميدند اهداف پليد دشمن چيست، نسبت به آن كسانى كه قبلاً به آنها خوشبين هم بودند، تجديدنظر كردند؛ فهميدند كه راه انقلاب اين است، صراط مستقيم اين است. در بيست و دوى بهمن، ملت همه با يك شعار وارد ميدان شدند. خيلى تلاش كردند، شايد بتوانند بين ملت دودستگى ايجاد كنند؛ اما نتوانستند. و ملت ايستاد؛ اين پيروزى ملت بود. از بيست و دوم خرداد تا بيست و دوم بهمن - هشت ماه - يك فصل پرافتخار و پرعبرتى براى ملت ايران بود؛ اين يك درس شد. آگاهى جديدى به وجود آمد. فصل

ص: 176


1- . بيانات در ديدار شوراى هماهنگى تبليغات اسلامى 88/10/29
2- . بيانات در اجتماع بزرگ مردم قم 89/7/27

تازه اى در بصيرت ملت ايران گشوده شد. اين يك زمينه ى بسيار مهمى است. بايد بر اساس اين زمينه، حركت كنيم.(1)

8.3. حماسه 22 بهمن، اتمام حجت بر همه!

ملت عظيم الشأن و شگفتى آفرين ايران

خسته مباد گامهاى استوارتان، سربلند باد پرچم همت و آزادگى تان، درود خدا بر عزم راسخ و بصيرت بى همتايتان كه هميشه در لحظه ى نياز، صحنه رويارويى با بددلان و بدخواهان را عرصه ى پيروزى حق ميسازد و نمايشگاهى از عزت و عظمت مى آرايد.

و سپاسى از ژرفاى دل و جان، آفريننده ى هستى را كه دست قدرت خود را در عزم و ايمان و بصيرت شما نمايان ساخت و در سى و يكمين سالروز تولد جمهورى اسلامى، نيرومندى و سرزندگى اين نظام را كه بر ايمان و اعتماد به نفس ملتى كهن تكيه زده است، بيش از هميشه به رُخ دشمنان كشيد.

آيا سى و يك سال آزمون و خطاى چند دولت متكبّر و زورگو كافى نيست كه آنان را از خواب غفلت بيدار كند و بيهودگى تلاش براى سيطره بر ايران اسلامى را به آنان تفهيم نمايد؟

آيا حضور دهها ميليون انسان بصير و پُر انگيزه در جشن سى و يك سالگى انقلاب كافى نيست كه معاندان و فريب خوردگان داخلى را كه گاه رياكارانه دَم از «مردم» ميزنند، به خود آورد و راه و خواست مردم را كه همان صراط مستقيم اسلام ناب محمدى صلّى الله عليه و آله و راه امام بزرگوار است، به آنان نشان دهد؟ دوستان و دشمنان ملت ايران بدانند كه اين ملت، راه خود را شناخته و

ص: 177


1- . بيانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوى 89/1/1

تصميم خود را گرفته است و براى رسيدن به قلّه ى پيشرفت و سعادت با تكيه به خدا و اعتماد به قدرتى كه خداوند به او بخشيده است هر مانعى را از سر راه برخواهد داشت. كمك و توفيق الهى يار اين ملت و دعاى حضرت بقيه الله ارواحنا فداه پشتيبان آنان باد.(1)

در قضيه ى بيست و دوم بهمنِ امسال كه اين معجزه ى عظيم الهى خود را نشان داد، اين حضور عظيم مردمى چشمها را خيره كرد، دشمنان و مخالفان - چه مخالفان معاند، چه مخالفان غافل - جور ديگرى فكر كرده بودند، نقشه ى ديگرى طراحى كرده بودند، خيالات ديگرى در سر داشتند. از مدتها پيش تلاش كردند، كارى كنند كه حادثه ى بيست و دوى بهمن را كه يكى از مظاهر حضور مردمىِ اين انقلاب است، خراب كنند؛ چه در تهران، چه در شهرهاى ديگر كارى كنند كه به درگيرى بين مردم بينجامد؛ اين را پيش بينى كرده بودند. در حرفهايشان گفتند كه روز بيست و دوم بهمن جنگ داخلى در ايران شروع خواهد شد! ببينيد چه كار كرده بودند كه انتظار داشتند در ايران جنگ داخلى بشود. بعضى اينجور ميگفتند، بعضى هم اميدوار بودند كه بتوانند چهره ى مخالفى عليه نظام جمهورى اسلامى در بيست و دوم بهمن نشان بدهند؛ اينجور وانمود كنند كه مردم از انقلاب بريده اند، از نظام جمهورى اسلامى بريده اند، در مقابل آن قرار گرفته اند؛ اينجورى فكر كرده بودند، اينجورى حساب كرده بودند. ملت ايران با آگاهى خود، با بصيرت خود، با همت خود، با دست قدرت الهى كه دلهاى آنها را بيدار كرد، به دهان همه ى اين مخالفان مشت كوبيدند و حجت را بر همه تمام كردند.(2)

ص: 178


1- . پيام قدردانى از ملت ايران 88/11/22
2- . بيانات در جمع مردم آذربايجان 88/11/29

8.4. اثبات ماندگارى انقلاب اسلامى

امروز حركت انقلاب، هدفهاى انقلاب، همان چيزهائى است كه در روز اول ترسيم شد و امام بزرگوار و حكيم ما آنها را ترسيم كرد. اين هدفها با فطرت مردم هماهنگ بود، لذا مردم آن را گرفتند؛ والّا دل ميليونها مردم را به يك سمتى متوجه كردن، كار عادى اى نيست. وقتى كسى با فطرت سخن ميگويد، از خدا حرف ميزند، فطرتها به او متوجه ميشود؛ «لَوْ أَنْفَقْتَ مٰا فِي اَلْأَرْضِ جَمِيعاً مٰا أَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَ لٰكِنَّ اَللّٰهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ» .

دست قدرت خداست كه دلها را به يك سمتى هدايت ميكند؛ لذا نتيجه اين ميشود. در بيست و دوم بهمن، جمعيتى كه در سى و يكمين سال ولادت انقلاب اسلامى در خيابانها حضور پيدا ميكنند، از جمعيت سالهاى قبل بيشتر است؛ نه فقط كم نشده است، كمرنگ نشده است، بلكه پُررنگ تر شده است، قوى تر شده است؛ برخلاف آن چيزى كه در طبيعت عالم وجود دارد. شما يك سنگى را داخل آب بيندازيد، يك موجى ايجاد ميكند؛ اما هرچه ميگذرد، لحظه لحظه اين موج كوچكتر، كمتر و نامحسوس تر ميشود، تا تمام ميشود. گذشت زمان، امواج اجتماعى را خاموش ميكند. اين چه حقيقتى است كه گذشت زمان آن را خاموش نميكند، بلكه روزبه روز برجسته تر ميكند؟ مثل حادثه ى كربلا. آن روز در آن بيابان خالى و بدون حضور دوستان و پُر از دشمنان، حسين بن على (عليه السّلام) و يارانش به شهادت ميرسند، خانواده اش اسير ميشوند و آنها را ميبرند و تمام. امروز بعد از گذشت قرنها، همان حادثه اى كه بايد در ظرف ده روز، پانزده روز اثرى از آن نميماند و يادى از آن نميشد، ببينيد چقدر برجسته است؛ نه فقط در بين ميليونها شيعه در كشورهاى مختلف، در بين مسلمانان، بلكه در بين غير مسلمانان، نام حسين بن على مثل خورشيدى ميتابد؛ دلها را روشن ميكند، راهنمائى ميكند.

ص: 179

انقلاب اينجورى است. اين انقلاب هرچه زمان گذشته است، حقائق بيشترى را روشن كرده است.

امروز هم همين جور است. جوانهاى عزيزى كه امام را نديدند، دوران دفاع هشت ساله را نديدند، «باكرى» ها را نديدند، شخصيتهاى فداكار آن روز را كه شهيد شدند، نديدند، اما با همان قدرت، با همان استقامت و با همان بصيرتى در صحنه حاضر ميشوند كه آن روز جوان تبريزى در بيست و نهم بهمن وارد ميدان شد و در طول دوران جنگ تحميلىِ هشت ساله، در جبهه هاى مختلف از خود دلاورى و فداكارى نشان داد. امروز جوانهاى ما همين جورند.

اين معنايش چيست؟ چرا؟ قضيه چيست؟ قضيه را در حقانيت اين سخن بايد جستجو كرد: «سخن انقلاب، سخن حق». اين، خاصيت حق است. «مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ» ؛ اين يك درخت پاكيزه و سالم و خوش نهادى است كه در زمين سالم رشد ميكند. «أَصْلُهٰا ثٰابِتٌ وَ فَرْعُهٰا فِي اَلسَّمٰاءِ» ؛ ريشه اش محكم است، شاخ و برگش هم رفته بالا. «تُؤْتِي أُكُلَهٰا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهٰا» ؛ ميوه ى او هم هميشگى است و در هر فصلى ميوه ى خود را ميدهد. يعنى يك بار مصرف نيست، مثل خيلى از اين حركاتى كه در دنيا انجام ميگيرد؛ به اسم انقلاب يا كودتا يا غير ذلك حكومتها را تغيير ميدهند، اما يك بار مصرفند؛ بعد در يك دوره ى كوتاهى، قضيه به شكل قبل از آن حركت و نهضت يا گاهى بدتر برميگردد. كلمه ى حق اينجور نيست؛ كلمه ى حق ماندگار است.

دشمن جور ديگرى حرف ميزند. بعضى ها هم با همان لغت دشمن حرف ميزنند، با همان زبان دشمن حرف ميزنند. آيا ميفهمند يا نميفهمند، آن با خداست؛ اما با زبان او حرف ميزنند، سعى ميكنند وانمود كنند كه انقلاب

ص: 180

از راه خود منحرف شده است؛ نه، اگر منحرف شده بود، اين همه دل با نام انقلاب و ياد انقلاب به حركت در نمى آمد؛ اين همه ايمان و انگيزه به ياد اين انقلاب بسيج نميشد. در دنيا هم همين جور است. اين انقلاب، امروز در كشورهاى اسلامى هم آثارش در دلهاى مردم محسوس است. به چند تا دولت معاند نگاه نكنيد؛ ملتها اين انقلاب را گرامى ميدارند، بزرگ ميدارند، به آن احترام ميكنند، حسرت آن را براى خودهاشان ميخورند؛ اين نشانه هاى حقانيت است، نشانه هاى بقاء است؛ «تُؤْتِي أُكُلَهٰا كُلَّ حِينٍ» است.

من و شما همچنان كه تا امروز به توفيق الهى وفادار مانده ايم، ميتوانيم وفادار بمانيم. اگر چنانچه اين وفادارى را حفظ كنيم، «فَسَيُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً» ؛ خدا اجر خواهد داد. اين اجر، مخصوص دنيا نيست، مخصوص آخرت هم نيست؛ هم دنياست، هم آخرت؛ در دنيا عزت است، اقتدار است، رسيدن به آرمانهاى والاست، در آخرت هم اجر الهى است، ثواب الهى است، كه از همه چيز بالاتر است. اگر خداى نكرده سست عهدى كنيم، بدعهدى كنيم، در ميانه ى راه هوى هاى نفس ما را به اين طرف و آن طرف بكشاند، آن هم به ضرر خود ماست؛ انقلاب راه خودش را ادامه خواهد داد. آن كسانى كه انقلاب را رها كردند، آن كسانى كه طبق خواست دشمن در مقابل انقلاب ايستادند، ضرر كردند. خيال ميكنند حالا بنشينند عليه انقلاب توطئه كنند، حرف بزنند، تحريك كنند، راه به جائى خواهند برد؛ نه، اشتباه است.(1)

8.5. اثبات ايستادگى ملت ايران

خب، البته گفتيم مردم ايستادند، آخرين نمونه اش هم همين فتنه ى سال 88 بود؛ مردم ايستادند. همان كسانى كه به كسان ديگرى غير از منتخَب

ص: 181


1- . بيانات در جمع مردم تبريز 88/11/29

رأى داده بودند، همانها هم در مقابل آنها ايستادند. لذا ديديد در 9 دى، در 22 بهمن، همه شركت كردند؛ همه آمدند. اين نشان دهنده ى اين است كه فتنه گران و فتنه انگيزان يك اقليت معدودند؛ منتها دروغ گفتند، خواستند مردم را دنبال خودشان بكشانند. اولِ كار موفق هم شدند؛ بعد كه چهره شان آشكار شد، نقابشان در خلال حرفها و كارهاى گوناگون افتاد، مردم از اينها رو برگرداندند. بنابراين، مردم ايستاده اند. خب، اين يك نكته است در وضع كشور.(1)

8.6. تقويت بيشتر جمهورى اسلامى

هر اتفاقى كه دشمنان برنامه ريزى كنند، افراد ساده دل و خام و غافل به هر نحوى با دشمنان همراهى كنند، با ايستادگى ملت ايران، نتيجه اش تقويت بيشتر جمهورى اسلامى است.

شما ديديد فتنه اى به وجود آمد، كارهائى شد، تلاشهائى شد، آمريكا از فتنه گران دفاع كرد، انگليس دفاع كرد، قدرتهاى غربى دفاع كردند، منافقين دفاع كردند، سلطنت طلبها دفاع كردند؛ نتيجه چه شد؟ نتيجه اين شد كه در مقابل همه ى اين اتحاد و اتفاق ناميمون، مردم عزيز ما، ملت بزرگ ما در روز نهم دى، در روز بيست و دوى بهمن، آنچنان عظمتى از خودشان نشان دادند كه دنيا را خيره كرد. ايران امروز، جوان امروز، تحصيلكرده ى امروز، ايرانيان امروز، آنچنان وضعيتى دارند كه هر توطئه اى را دشمن عليه نظام جمهورى اسلامى زمينه چينى كند، به توفيق الهى توطئه را خنثى ميكنند. منتها توجه داشته باشيد؛ بايد تقوا پيشه كنيم. آنچه ما را قوى ميكند، تقواست؛ آنچه ما را آسيب ناپذير ميكند، تقواست؛ آنچه ما را به ادامه ى اين راه تا رسيدن به

ص: 182


1- . بيانات در ديدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى 89/6/25

اهداف عاليه اميدوار ميكند، تقواست.(1)

8.7. گشوده شدن فصل تازه اى در بصيرت ملت ايران

قوى ترين و آخرين ضربه را ملت در روز نهم دى و بيست و دوى بهمن وارد كرد. كار ملت ايران در بيست و دوم بهمن، كار عظيمى بود؛ نُه دى هم همين جور. يكپارچگى ملت آشكار شد. همه ى كسانى كه در عرصه ى سياسى به هر نامزدى رأى داده بودند، وقتى ديدند دشمن در صحنه است، وقتى فهميدند اهداف پليد دشمن چيست، نسبت به آن كسانى كه قبلاً به آنها خوشبين هم بودند، تجديدنظر كردند؛ فهميدند كه راه انقلاب اين است، صراط مستقيم اين است. در بيست و دوى بهمن، ملت همه با يك شعار وارد ميدان شدند. خيلى تلاش كردند، شايد بتوانند بين ملت دودستگى ايجاد كنند؛ اما نتوانستند. و ملت ايستاد؛ اين پيروزى ملت بود. از بيست و دوم خرداد تا بيست و دوم بهمن - هشت ماه - يك فصل پرافتخار و پرعبرتى براى ملت ايران بود؛ اين يك درس شد. آگاهى جديدى به وجود آمد. فصل تازه اى در بصيرت ملت ايران گشوده شد. اين يك زمينه ى بسيار مهمى است. بايد بر اساس اين زمينه، حركت كنيم.(2)

بدون ترديد دشمن در جدا كردن مردم از نظام اسلامى شكست خورده است. سال گذشته در انتخابات، چهل ميليون مردم كشور پاى صندوقهاى رأى رفتند. در واقع يك رفراندوم چهل ميليونى به نفع نظام جمهورى اسلامى و به نفع انتخابات انجام گرفت؛ همين بود كه دشمن را عصبانى كرد. خواستند با فتنه اثر آن را از بين ببرند، اما اين را هم نتوانستند انجام دهند.

ص: 183


1- . خطبه هاى نماز جمعه تهران در حرم امام خمينى (ره) 89/3/14
2- . بيانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوى 89/1/1

مردم در مقابل فتنه هم ايستادند. فتنه ى سال 88 كشور را واكسينه كرد؛ مردم را بر ضد ميكروبهاى سياسى و اجتماعى اى كه ميتواند اثر بگذارد، مجهز كرد؛ بصيرت مردم را بيشتر كرد.(1)

ص: 184


1- . بيانات در ديدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى 89/6/25

فصل چهارم كسب بصيرت

1. معنا و ابعاد بصيرت

جوانها بايد فكر كنند، بينديشند، بصيرت خودشان را افزايش بدهند. معلمان روحانى، متعهدان موجود در جامعه ى ما از اهل سواد و فرهنگ، از دانشگاهى و حوزوى، بايد به مسئله ى بصيرت اهميت بدهند؛ بصيرت در هدف، بصيرت در وسيله، بصيرت در شناخت دشمن، بصيرت در شناخت موانع راه، بصيرت در شناخت راه هاى جلوگيرى از اين موانع و برداشتن اين موانع؛ اين بصيرتها لازم است. وقتى بصيرت بود، آنوقت شما ميدانيد با كى طرفيد، ابزار لازم را با خودتان برميداريد. يك روز شما ميخواهيد تو خيابان قدم بزنيد، خوب، با لباس معمولى، با يك دمپائى هم ميشود رفت تو خيابان قدم زد؛ اما يك روز ميخواهيد برويد قله ى دماوند را فتح كنيد، او ديگر تجهيزات خودش را ميخواهد. بصيرت يعنى اينكه بدانيد چه ميخواهيد، تا

ص: 185

بدانيد چه بايد با خودتان داشته باشيد.(1)

2. سطوح بصيرت

بصيرت را در دو سطح ميتوانيم تعريف كنيم. يك سطح، سطح اصولى و لايه ى زيرين بصيرت است. انسان در انتخاب جهان بينى و فهم اساسى مفاهيم توحيدى، با نگاه توحيدى به جهان طبيعت، يك بصيرتى پيدا ميكند. فرق بين نگاه توحيدى و نگاه مادى در اين است: با نگاه توحيدى، اين جهان يك مجموعه ى نظام مند است، يك مجموعه ى قانون مدار است، طبيعت هدفدار است؛ ما هم كه جزئى از اين طبيعت هستيم، وجودمان، پيدايشمان و زندگى مان هدفدار است؛ بى هدف به دنيا نيامديم. اين، لازمه ى نگاه توحيدى است. معناى اعتقاد به وجود خداوند عالم و قادر اين است. وقتى فهميديم هدفدار هستيم، آنگاه در جستجوى آن هدف برمى آئيم. خود اين جستجو، يك تلاش اميدوارانه است. تلاش ميكنيم آن هدف را پيدا كنيم. بعد كه هدف را يافتيم، فهميديم هدف چيست، تلاشى شروع ميشود براى رسيدن به آن هدف. در اين صورت همه ى زندگى ميشود تلاش؛ آن هم تلاش جهتدار و هدفدار. از آن طرف اين را هم ميدانيم كه با نگاه توحيدى، هر گونه تلاش و مجاهدتى در راه هدف، انسان را قطعاً به نتيجه ميرساند. اين نتائج مراتبى دارد؛ يقيناً به يك نتيجه ى مطلوب ميرساند. با اين نگاه، در زندگى انسان ديگر يأس، نااميدى، سرخوردگى و افسردگى معنى ندارد. وقتى شما ميدانيد وجود شما، پيدايش شما، حيات شما، تنفس شما با يك هدفى تحقق پيدا كرده است، دنبال آن هدف ميگرديد و براى رسيدن به آن هدف، تكاپو و تلاش ميكنيد. از نظر خداى متعال كه آفريننده ى هستى است، خود اين تكاپو

ص: 186


1- . بيانات در ديدار عمومى مردم چالوس و نوشهر 88/7/15

هم اجر و پاداش دارد. به هر نقطه اى كه رسيديد، در واقع به هدف رسيديد. اين است كه در ديدگاه توحيدى، خسارت و ضرر براى مؤمن اصلاً متصور نيست. فرمود: «ما لنا إِلاّٰ إِحْدَى اَلْحُسْنَيَيْنِ» ؛ يكى از دو بهترين در انتظار ماست؛ يا در اين راه كشته ميشويم، كه اين بهترين است؛ يا دشمن را از سر راه برميداريم و به مقصود ميرسيم، كه اين هم بهترين است. پس در اينجا ضررى وجود ندارد.

درست نقطه ى مقابل، نگاه مادى است. نگاه مادى اولاً پيدايش انسان را، وجود انسان را در عالم بدون هدف ميداند؛ اصلاً نميداند براى چه به دنيا آمده است. البته در دنيا براى خودش هدفهائى تعريف ميكند - به پول برسد، به عشق برسد، به مقام برسد، به لذتهاى جسمى برسد، به لذتهاى علمى برسد؛ از اين هدفها ميتواند براى خودش تعريف كند - اما اينها هيچكدام هدفهاى طبيعى نيست، ملازم با وجود او نيست. وقتى اعتقاد به خدا نبود، اخلاقيات هم بى معنى ميشود، عدالت هم بى معنى ميشود؛ جز لذت و سود شخصى، هيچ چيز ديگرى معنا پيدا نميكند. اگر انسان در راه رسيدن به سود شخصى پايش به سنگ خورد و آسيب ديد، ضرر كرده، خسارت كرده. اگر به سود نرسيد، اگر نتوانست تلاش كند، نوبت به يأس و نااميدى و خودكشى و به كارهاى غير معقول دست زدن ميرسد. پس ببينيد فرق بين نگاه توحيدى و نگاه مادى، معرفت الهى و معرفت مادى اين است. اين، اساسى ترين پايه هاى بصيرت است.

با اين نگاه، وقتى انسان مبارزه ميكند، اين مبارزه يك تلاش مقدس است؛ اگر جنگ مسلحانه هم بكند، همين جور است. اصلاً مبارزه بر اساس بدبينى و بدخواهى نيست. مبارزه براى اين است كه انسانيت - نه فقط شخص خود او - به خير و كمال و رفاه و تكامل مقامات رفيع نائل شود.

ص: 187

با اين نگاه، زندگى چهره ى زيبائى دارد و حركت در اين ميدان وسيع، يك كار شيرين است. خستگى انسان با ياد خداى متعال و با ياد هدف برطرف ميشود. اين، پايه ى اساسى معرفت است؛ پايه ى اساسى بصيرت است. اين بصيرت خيلى چيز لازمى است؛ اين را بايد ما در خودمان تأمين كنيم. بصيرت در حقيقت زمينه ى همه ى تلاشها و مبارزات انسانى در جامعه است. اين يك سطح بصيرت.

بجز اين سطح وسيع بصيرت و لايه ى عميق بصيرت، در حوادث گوناگون هم ممكن است بصيرت و بى بصيرتى عارض انسان شود. انسان بايد بصيرت پيدا كند. اين بصيرت به چه معناست؟ يعنى چه بصيرت پيدا كند؟ چه جورى ميشود اين بصيرت را پيدا كرد؟ اين بصيرتى كه در حوادث لازم است و در روايات و در كلمات اميرالمؤمنين هم روى آن تكيه و تأكيد شده، به معناى اين است كه انسان در حوادثى كه پيرامون او ميگذرد و در حوادثى كه پيش روى اوست و به او ارتباط پيدا ميكند، تدبر كند؛ سعى كند از حوادث به شكل عاميانه و سطحى عبور نكند؛ به تعبير اميرالمؤمنين، اعتبار كند: «رحم الله امرء تفكّر فاعتبر»؛ فكر كند و بر اساس اين فكر، اعتبار كند. يعنى با تدبر مسائل را بسنجد - «و اعتبر فأبصر» - با اين سنجش، بصيرت پيدا كند. حوادث را درست نگاه كردن، درست سنجيدن، در آنها تدبر كردن، در انسان بصيرت ايجاد ميكند؛ يعنى بينائى ايجاد ميكند و انسان چشمش به حقيقت باز ميشود.

اميرالمؤمنين (عليه الصّلاة و السّلام) در جاى ديگر ميفرمايد: «فانّما البصير من سمع فتفكّر و نظر فأبصر» بصير آن كسى است كه بشنود، گوش خود را بر صداها نبندد؛ وقتى شنيد، بينديشد. هر شنيده اى را نميشود به صرف شنيدن رد كرد يا قبول كرد؛ بايد انديشيد. «البصير من سمع فتفكّر و

ص: 188

نظر فأبصر». نَظَرَ يعنى نگاه كند، چشم خود را نبندد. ايراد كار بسيارى از كسانى كه در لغزشگاه هاى بى بصيرتى لغزيدند و سرنگون شدند، اين است كه نگاه نكردند و چشم خودشان را بر يك حقايق واضح بستند. انسان بايد نگاه كند؛ وقتى كه نگاه كرد، آنگاه خواهد ديد. ما خيلى اوقات اصلاً حاضر نيستيم يك چيزهائى را نگاه كنيم. انسان مى بيند منحرفينى را كه اصلاً حاضر نيستند نگاه كنند. آن دشمن عنود را كار نداريم - حالا اين را بعداً عرض خواهم كرد؛ «وَ جَحَدُوا بِهٰا وَ اِسْتَيْقَنَتْهٰا أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا» - بعضى ها هستند كه انگيزه دارند و با عناد وارد ميشوند؛ خوب، دشمن است ديگر؛ بحث بر سر او نيست؛ بحث بر سر من و شماست كه توى عرصه هستيم. ما اگر بخواهيم بصيرت پيدا كنيم، بايد چشم را باز كنيم؛ بايد ببينيم. يك چيزهائى هست كه قابل ديدن است. اگر ما از آنها سطحى عبور كنيم، آنها را نبينيم، طبعاً اشتباه ميكنيم.

من يك مثال از تاريخ بزنم. در جنگ صفين لشكر معاويه نزديك به شكست خوردن شد؛ چيزى نمانده بود كه بكلى منهدم و منهزم شود. حيله اى كه براى نجات خودشان انديشيدند، اين بود كه قرآنها را بر روى نيزه ها كنند و بياورند وسط ميدان. ورقه هاى قرآن را سر نيزه كردند، آوردند وسط ميدان، با اين معنا كه قرآن بين ما و شما حكم باشد. گفتند بيائيد هرچه قرآن ميگويد، بر طبق آن عمل كنيم. خوب، كار عوام پسند قشنگى بود. يك عده اى كه بعدها خوارج شدند و روى اميرالمؤمنين شمشير كشيدند، از ميان لشكر اميرالمؤمنين نگاه كردند، گفتند اين كه حرف خوبى است؛ اينها كه حرف بدى نميزنند؛ ميگويند بيائيم قرآن را حكم كنيم. ببينيد، اينجا فريب خوردن است؛ اينجا لغزيدن به خاطر اين است كه انسان زير پايش را نگاه نميكند. هيچ كس انسان را نميبخشد اگر بلغزد، به خاطر اينكه زير پايش

ص: 189

را نگاه نكرده، پوست خربزه را زير پاى خودش نديده. آنها نگاه نكردند. آنها اگر ميخواستند حقيقت را بفهمند، حقيقت جلوى چشمشان بود. اين كسى كه دارد دعوت ميكند و ميگويد بيائيد به حكميت قرآن تن بدهيم و رضايت بدهيم، كسى است كه دارد با امام منتخبِ مفترض الطاعه ميجنگد! او چطور به قرآن معتقد است؟ اميرالمؤمنين على بن ابى طالب غير از اينكه از نظر ما از طرف پيغمبر منصوص و منصوب بود، اما آن كسانى هم كه اين را قبول نداشتند، اين مسئله را قبول داشتند كه آن روز بعد از خليفه ى سوم، همه ى مردم با او بيعت كردند، خلافت او را قبول كردند؛ شد امام، شد حاكم مفترض الطاعه ى جامعه ى اسلامى. هر كس با او ميجنگيد، روى او شمشير ميكشيد، وظيفه ى همه ى مسلمانها بود كه با او مقابله كنند. خوب، اگر اين كسى كه قرآن را سر نيزه كرده، حقيقتاً به قرآن معتقد است، قرآن ميگويد كه تو چرا با على ميجنگى. اگر واقعاً به قرآن معتقد است، بايد دستهايش را بالا ببرد، بگويد آقا من نميجنگم؛ شمشيرش را بيندازد. اين را بايد ميديدند، بايد ميفهميدند. اين مطلب مشكلى بود؟ اين معضلى بود كه نشود فهميد؟ كوتاهى كردند. اين ميشود بى بصيرتى. اگر اندكى تدبر و تأمل ميكردند، اين حقيقت را ميفهميدند؛ چون اينها خودشان در مدينه اصحاب اميرالمؤمنين بودند؛ ديده بودند كه در قتل عثمان، عوامل و دستياران خود معاويه مؤثر بودند؛ آنها كمك كردند به كشته شدن عثمان؛ در عين حال پيراهن عثمان را به عنوان خونخواهى بلند كردند. آنها خودشان اين كار را كردند، مقصر خودشان بودند، اما دنبال مقصر ميگشتند. ببينيد، اين بى بصيرتى ناشى از بى دقتى است؛ ناشى از نگاه نكردن است؛ ناشى از چشم بستن بر روى يك حقيقت واضح است.

در همين قضاياى فتنه ى اخير، يك عده اى اشتباه كردند؛ اين بر اثر

ص: 190

بى بصيرتى بود. ادعاى تقلب در يك انتخابات بزرگ و باعظمت ميشود؛ خوب، اين راهش واضح است. اگر چنانچه كسى معتقد به تقلب است، اولاً بايد استدلال كند، دليل بياورد بر وجود تقلب؛ بعد هم اگر چنانچه دليل آورد يا نياورد، قانون راه را معين كرده است؛ ميتواند شكايت كند. بايد بازرسى شود، بازبينى شود؛ آدمهاى بى طرفى بيايند نگاه كنند تا معلوم شود تقلب شده يا نشده؛ راهش اين است ديگر. اگر چنانچه كسى زير بار اين راه نرفت و قبول نكرد - با اينكه ما كمكهاى زيادى هم كرديم: مدت قانونى را بنده تمديد كردم؛ حتّى گفتيم خود افراد بيايند جلوى دوربينهاى تلويزيون شمارش كنند - دارد تمرد ميكند.... توجه بفرمائيد. مقصود اين نيست كه راجع به قضاياى گذشته اظهارنظر كنيم؛ ميخواهيم مثال بزنيم. پس بصيرت پيدا كردن، كار دشوارى نيست. اگر شما نگاه كرديد ديديد يك راه معقول قانونى اى وجود دارد و كسى از آن راه معقول قانونى سرميپيچد و كارى ميكند كه براى كشور مضر است، ضربه ى به منافع ملت است، خوب، با نگاه عادلانه، با نگاه متعارف، با نگاه غيرجانبدارانه، معلوم است كه او محكوم است؛ اين يك چيز روشنى است، يك قضاوت واضحى است. پس ببينيد مطالبه ى بصيرت، مطالبه ى يك امر دشوار و ناممكن نيست. بصيرت پيدا كردن، كار سختى نيست. بصيرت پيدا كردن همين اندازه لازم دارد كه انسان اسير دامهاى گوناگون، از دوستى ها، دشمنى ها، هواى نفس ها و پيشداورى هاى گوناگون نشود. انسان همين قدر نگاه كند و تدبر كند، ميتواند واقعيت را پيدا كند. مطالبه ى بصيرت، مطالبه ى همين تدبر است؛ مطالبه ى همين نگاه كردن است؛ مطالبه ى چيز بيشترى نيست. و به اين ترتيب ميشود فهميد كه بصيرت پيدا كردن، كار همه است؛ همه ميتوانند بصيرت پيدا كنند. البته بعضى نه به خاطر عناد، نه به خاطر بدخواهى، كه گاهى غفلت ميكنند.

ص: 191

انسان با اينكه جان خودش را خيلى دوست دارد، اما گاهى ممكن است در حال رانندگى هم يك لحظه حواسش پرت شود، يك لحظه چرت بزند، يك ضايعه اى پيش بيايد. لغزشهائى كه در اين زمينه پيش مى آيد، اينها را نميشود گناه دانست؛ اما اگر چنانچه تداوم پيدا كند، اين ديگر بى بصيرتى است، اين ديگر غيرقابل قبول است.(1)

3. اهميت بصيرت

بصيرت، نورافكن است؛ بصيرت، قبله نما و قطب نماست. توى يك بيابان انسان اگر بدون قطب نما حركت كند، ممكن است تصادفاً به يك جائى هم برسد، ليكن احتمالش ضعيف است؛ احتمال بيشترى وجود دارد كه از سرگردانى و حيرت، دچار مشكلات و تعبهاى زيادى شود. قطب نما لازم است؛ بخصوص وقتى دشمن جلوى انسان هست. اگر قطب نما نبود، يك وقت شما مى بينيد بى سازوبرگ در محاصره ى دشمن قرار گرفته ايد؛ آن وقت ديگر كارى از دست شما برنمى آيد. پس بصيرت، قطب نما و نورافكن است. در يك فضاى تاريك، بصيرت روشنگر است. بصيرت راه را به ما نشان ميدهد.

هر جائى كه ما توانستيم درست بفهميم، درست تشخيص بدهيم - يعنى همان بصيرت - و به دنبال آن احساس تكليف كرديم، احساس تعهد و مسئوليت كرديم و وارد ميدان شديم، غلبه با ما بوده است؛ «فَإِذٰا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّكُمْ غٰالِبُونَ» . وقتى با ايمان و با بصيرت وارد ميدان مواجهه شديد، غلبه با شماست، شما برنده هستيد؛ چرا؟ چون طرف مقابل شما ايمان ندارد، دين ندارد، انگيزه ى عميق معنوى ندارد. آن كسانى كه عوامل ميدانى او هستند،

ص: 192


1- . بيانات در ديدار با دانشجويان و جوانان استان قم 89/8/4

مزدورند، فريب خورده اند؛ خود نقشه دارها و صحنه گردانها هم كه مردمان بى ايمانى هستند. وقتى با ايمان وارد ميدان ميشويد، شما برنده ايد؛ اين براى ملت ايران تجربه است.(1)

زندگى اميرالمؤمنين سر تا پا درس است. آن چيزى كه در ميان رفتارهاى اميرالمؤمنين - كه شامل همه ى خصلتهاى نيك يك انسان و يك زمامدار است - انسان مشاهده ميكند و برترينِ اين خصوصيات براى امروز ماست، مسئله ى بصيرت بخشى و بصيرت دهى به كسانى است كه نياز به بصيرت دارند؛ يعنى روشن كردن فضا. در همه ى ادوار، اين شجاعت بى پايان، اين فداكارى عظيم، در خدمت آگاه كردن مردم، عمق دادن به انديشه ى مردم و ايمان مردم به كار رفته است. در جنگ صفين وقتى طرف مقابل كه احساس ميكرد دارد شكست ميخورد، براى اينكه جنگ را متوقف كند، قرآنها را سر نيزه كرد، يك عده اى آمدند دور اميرالمؤمنين را گرفتند و فشار آوردند كه بايد تسليم شوى و جنگ را تمام كنى؛ اينها قرآن را مطرح كردند. كار مزورانه اى بود، كار عجيبى بود. حضرت فرمود: شما اشتباه ميكنيد؛ شما اينها را نميشناسيد. اين كسانى كه امروز قرآن را به عنوان حَكم مطرح ميكنند، به قرآن اعتقاد ندارند. من اينها را ميشناسم. «انّى عرفتهم اطفالا و رجالا»؛ من دوره ى كودكى اينها را ديدم، دوره ى بزرگى اينها را هم ديدم. «فكانوا شرّ اطفال و شرّ رجال»؛ بدترين ها بودند. اينها به قرآن اعتقادى ندارند. وقتى در تنگنا گير ميكنند، قرآن را مطرح ميكنند. البته آنها گوش نكردند، اصرار ورزيدند و دنياى اسلام خسارتش را خورد. اميرالمؤمنين اهل بصيرت دادن است.(2)

ص: 193


1- . بيانات در ديدار مردم قم در سالروز قيام 19 دى 89/10/19
2- . بيانات در ديدار مردم بوشهر در روز ميلاد امام على (ع) 89/4/5

اسلام به ما ميگويد بايد جامعه ى اسلامى با دستور اسلام اداره و هدايت شود و زندگى كند. اسلام ميگويد با دشمنان متعرض بايستى با قدرت برخورد كرد؛ بايد مرزبندى روشن و شفاف با آنها به وجود آورد. اسلام ميگويد فريب دشمنها را نبايد خورد. اين، خط روشن اميرالمؤمنين است؛ امروز هم ما همين خط روشن را احتياج داريم.

البته ملت ايران به بركت انقلاب، ملت هشيارى هستند. بسيارى از معضلات اين كشور، با بصيرت مردم حل شده است. خيلى اوقات انسان مشاهده ميكند كه توده ى مردم حقايق را از بعضى از خواص و نخبگان بهتر مى بينند و بهتر ميفهمند؛ چون تعلقاتشان كمتر است. اين از نعمتهاى بزرگ است. برادران و خواهران عزيز من! شما بدانيد، همه ى ملت ايران هم بدانند؛ ملت ايران در راه حركت به سمت آرمانهاى والاى اسلامى، ثبات قدم خود را نشان داده است و اين ثبات قدم را به توفيق الهى و به فضل الهى حفظ خواهد كرد.(1)

4. ضرورت بصيرت

4.1. هوشيارى در برابر فريبكارى دشمن

امروز ما به اين بصيرت احتياج داريم. امروز دشمنان دنياى اسلام، دشمنان وحدت اسلام، با ابزارهاى دين وارد ميشوند، با ابزارهاى اخلاق وارد ميشوند؛ بايد هشيار بود. آنجائى كه ميخواهند افكار عمومى مردم غيرمسلمان را فريب بدهند، نام حقوق بشر را مى آورند، نام دموكراسى را مى آورند؛ آنجائى كه ميخواهند افكار عمومى دنياى اسلام را فريب بدهند، نام قرآن را مى آورند، نام اسلام را مى آورند؛ در حالى كه نه به اسلام و قرآن اعتقادى دارند، نه به

ص: 194


1- . بيانات در ديدار مردم بوشهر در روز ميلاد امام على (ع) 89/4/5

حقوق بشر اعتقادى دارند. اين را امت اسلامى بايد بداند. ملت ايران در طول اين سى سال، سى و يك سال اينها را آزموده است؛ امروز هم بايد بدانيم، همه ى ما بايد بدانيم. اميرالمؤمنين در آن لحظه ى فريب و فتنه، به دوستان خود نهيب ميزند: «امضوا على حقّكم و صدقكم»؛ اين راه حقى كه در پيش گرفتيد، اين حركت صادقانه اى كه داريد انجام ميدهيد، اين را از دست ندهيد و رها نكنيد؛ با حرفهاى فتنه گران و فتنه انگيزان، در دل شما تزلزل به وجود نيايد؛ «امضوا على حقّكم و صدقكم»؛ راهتان راه درستى است. خاصيت دوران فتنه - همان طور كه بارها عرض كرده ايم - غبارآلودگى است، مه آلودگى است. نخبگان گاهى دچار خطا و اشتباه ميشوند. اينجا شاخص لازم است. شاخص، همان حق و صدق و بيّنه اى است كه در اختيار مردم قرار دارد. اميرالمؤمنين مردم را به آن ارجاع ميداد. امروز ما هم محتاج همان هستيم.(1)

4.2. احتياج هرگونه حركت عمومى به بصيرت عمومى

يك مبارزه ى صحيح، منطقى و معقول و در عين حال قاطع، احتياج دارد به چند چيز:

يكى انگيزه ى برخاسته از ايمان است. با دستور نميشود ملتى را، جوانانى را وادار كرد به ايستادگىِ در يك ميدان دشوار. بايد انگيزه از دل بجوشد؛ آن هم انگيزه ى ناشى از ايمان. اين در جوانهاى ما امروز به حد كافى وجود دارد؛ من با اطلاع عرض ميكنم، با آشنائى با نسل جوانمان و قشر جوانمان عرض ميكنم: امروز جوانهاى ما از آن روزى كه در سال 57، رژيم پهلوى - رژيم دست نشانده ى آمريكا - به جوانان ما تو همين خيابانها حمله كرد و خون

ص: 195


1- . بيانات در ديدار مردم بوشهر در روز ميلاد امام على (ع) 89/4/5

آنها را ريخت، انگيزه شان بيشتر است و كمتر نيست.

از آن روزى هم كه يك عده جوان رفتند سفارت آمريكا را كه مركز و پايگاه توطئه ى عليه انقلاب شده بود تسخير كردند، امروز جوانان ما انگيزه شان كمتر نيست؛ اگر بيشتر نباشد. علت هم واضح است؛ چون سى سال تجربه، متراكم در تاريخ اين ملت ثبت شده است. ذهن بيدار جوان، چشم باز جوان، ولو آن روزها را نديده است؛ اما اين تجربه ها را تحويل ميگيرد. نسل به نسل تجربه هاى يك ملت غنى تر، عميق تر و مفيدتر ميشود. پس جوانان امروز ما از لحاظ انگيزه هيچى كسر ندارند. صرف نظر از يك عده انقلابى فرسوده ى پشيمان كه به دلائل گوناگون، زندگى راحت را، سازش را ترجيح دادند، يا به ساز دشمن رقصيدن را عيب ندانستند، جوانِ كشور، توده ى ملت كه اكثريت هم جوان هستند، اين انگيزه ى عميق را دارند. من به شما عرض كنم: اگر امروز حادثه اى مثل جنگ تحميلى كه در سال 59 پيش آمد، در كشور ما بُروز كند، هجوم جوانان به جبهه و داوطلبى آنها براى مواجهه ى با دشمنِ آشكار و رو به رو، از سال 59 و 60 بمراتب بيشتر خواهد بود.

يك عنصر ديگرى كه لازم است، بصيرت است. اينى كه ملاحظه ميكنيد بنده مكرر در ديدار جوانها، دانشجويان، قشرهاى مختلف مردم، بر روى بصيرت تكيه ميكنم، براى اين است كه در وضع بسيار مهم امروزِ دنيا و موقعيت استثنائى كشور عزيز ما - كه امروز در دنيا موقعيت ممتازى است - هرگونه حركت عمومى به يك بصيرت عمومى احتياج دارد. البته من اين را هم به شما بگويم: امروز بصيرت جوانهاى ما هم از جوانان آن روزگارِ اول انقلاب و در اثناى انقلاب، يقيناً بيشتر است. خيلى چيزها را شما امروز ميدانيد، براى شما جزو واضحات است، كه آن روزها بايد براى جوانها، آنها

ص: 196

را شرح ميداديم، بيان ميكرديم؛ اما امروز جوانهاى ما اينها را ميدانند؛ بصيرت بالاست. در عين حال من تأكيد ميكنم بر روى بصيرت.(1)

4.3. زندگىِ پيچيده ى اجتماعىِ امروز

خداى متعال به پيغمبرش در آن دوران دشوار مكه ميفرمايد: اى پيغمبر! من با بصيرت حركت ميكنم؛ «قُلْ هٰذِهِ سَبِيلِي أَدْعُوا إِلَى اَللّٰهِ عَلىٰ بَصِيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اِتَّبَعَنِي» خودِ پيغمبر با بصيرت حركت ميكند، تابعان و پيروان و مدافعان فكر پيغمبر هم با بصيرت. اين مال دوران مكه است؛ آن وقتى كه هنوز حكومتى وجود نداشت، جامعه اى وجود نداشت، مديريت دشوارى وجود نداشت، بصيرت لازم بود؛ در دوران مدينه، به طريق اولى. اينى كه من در طول چند سال گذشته هميشه بر روى بصيرت تأكيد كرده ام، به خاطر اين است كه يك ملتى كه بصيرت دارد، مجموعه ى جوانان يك كشور وقتى بصيرت دارند، آگاهانه حركت ميكنند و قدم برميدارند، همه ى تيغهاى دشمن در مقابل آنها كند ميشود. بصيرت اين است. بصيرت وقتى بود، غبارآلودگى فتنه نميتواند آنها را گمراه كند، آنها را به اشتباه بيندازد. اگر بصيرت نبود، انسان ولو با نيت خوب، گاهى در راه بد قدم ميگذارد. شما در جبهه ى جنگ اگر راه را بلد نباشيد، اگر نقشه خوانى بلد نباشيد، اگر قطب نما در اختيار نداشته باشيد، يك وقت نگاه ميكنيد مى بينيد در محاصره ى دشمن قرار گرفته ايد؛ راه را عوضى آمده ايد، دشمن بر شما مسلط ميشود. اين قطب نما همان بصيرت است. در زندگىِ پيچيده ى اجتماعىِ امروز، بدون بصيرت نميشود حركت كرد.(2)

ص: 197


1- . بيانات در ديدار دانش آموزان در آستانه 13 آبان 88/8/12
2- . بيانات در ديدار عمومى مردم چالوس و نوشهر 88/7/15

4.4. تشخيص دوست از دشمن

بلاهائى كه بر ملتها وارد ميشود، در بسيارى از موارد بر اثر بى بصيرتى است. خطاهائى كه بعضى از افراد ميكنند - مى بينيد در جامعه ى خودمان هم گاهى بعضى از عامه ى مردم و بيشتر از نخبگان، خطاهائى ميكنند. نخبگان كه حالا انتظار هست كه كمتر خطا كنند، گاهى خطاهايشان اگر كماً هم بيشتر نباشد، كيفاً بيشتر از خطاهاى عامه ى مردم است - بر اثر بى بصيرتى است.

بصيرت خودتان را بالا ببريد، آگاهى خودتان را بالا ببريد. من مكرر اين جمله ى اميرالمؤمنين را به نظرم در جنگ صفين در گفتارها بيان كردم كه فرمود: «الا و لايحمل هذا العلم الّا اهل البصر و الصّبر».

ميدانيد، سختى پرچم اميرالمؤمنين از پرچم پيغمبر، از جهاتى بيشتر بود؛ چون در پرچم پيغمبر دشمن معلوم بود، دوست هم معلوم بود؛ در زير پرچم اميرالمؤمنين دشمن و دوست آنچنان واضح نبودند. دشمن همان حرفهائى را ميزد كه دوست ميزند؛ همان نماز جماعت را كه تو اردوگاه اميرالمؤمنين ميخواندند، تو اردوگاه طرف مقابل هم - در جنگ جمل و صفين و نهروان - ميخواندند.

حالا شما باشيد، چه كار ميكنيد؟ به شما ميگويند: آقا! اين طرفِ مقابل، باطل است. شما ميگوئيد: اِ، با اين نماز، با اين عبادت! بعضى شان مثل خوارج كه خيلى هم عبادتشان آب و رنگ داشت؛ خيلى. اميرالمؤمنين از تاريكى شب استفاده كرد و از اردوگاه خوارج عبور كرد، ديد يكى دارد با صداى خوشى ميخواند: «أَمَّنْ هُوَ قٰانِتٌ آنٰاءَ اَللَّيْلِ» آيه ى قرآن را نصفه شب دارد ميخواند؛ با صداى خيلى گرم و تكان دهنده اى. يك نفر

ص: 198

كنار حضرت بود، گفت: يا اميرالمؤمنين! به به! خوش به حال اين كسى كه دارد اين آيه را به اين قشنگى ميخواند. اى كاش من يك موئى در بدن او بودم؛ چون او به بهشت ميرود؛ حتماً، يقيناً؛ من هم با بركت او به بهشت ميروم. اين گذشت، جنگ نهروان شروع شد. بعد كه دشمنان كشته شدند و مغلوب شدند، اميرالمؤمنين آمد بالاسر كشته هاى دشمن، همين طور عبور ميكرد و ميگفت بعضى ها را كه به رو افتاده بودند، بلندشان كنيد؛ بلند ميكردند، حضرت با اينها حرف ميزد. آنها مرده بودند، اما ميخواست اصحاب بشنوند. يكى را گفت بلند كنيد، بلند كردند. به همان كسى كه آن شب همراهش بود، حضرت فرمود: اين شخص را ميشناسى؟ گفت: نه. گفت: اين همان كسى است كه تو آرزو كردى يك مو از بدن او باشى، كه آن شب داشت آن قرآن را با آن لحن سوزناك ميخواند! اينجا در مقابل قرآن ناطق، اميرالمؤمنين (عليه افضل صلوات المصلّين) ميايستد، شمشير ميكشد! چون بصيرت نيست؛ بصيرت نيست، نميتواند اوضاع را بفهمد.

بنده بارها اين جبهه هاى سياسى و صحنه هاى سياسى را مثال ميزنم به جبهه ى جنگ. اگر شما در جبهه ى جنگ نظامى، هندسه ى زمين در اختيارتان نباشد، احتمال خطاهاى بزرگ هست. براى همين هم هست كه شناسائى ميروند. يكى از كارهاى مهم در عمل نظامى، شناسائى است؛ شناسائى از نزديك، كه زمين را بروند ببينند: دشمن كجاست، چه جورى است، مواضعش چگونه است، عوارضش چگونه است، تا بفهمند چه كار بايد بكنند. اگر كسى اين شناسائى را نداشته باشد، ميدان را نشناسد، دشمن را گم بكند، يك وقت مى بينيد كه دارد خمپاره اش را، توپخانه اش را آتش ميكند به طرفى، كه

ص: 199

اتفاقاً اين طرف، طرفِ دوست است، نه طرفِ دشمن. نميداند ديگر. عرصه ى سياسى عيناً همين جور است. اگر بصيرت نداشته باشيد، دوست را نشناسيد، دشمن را نشناسيد، يك وقت مى بينيد آتش توپخانه ى تبليغات شما و گفت و شنود شما و عمل شما به طرف قسمتى است كه آنجا دوستان مجتمعند، نه دشمنان. آدم دشمن را بشناسد؛ در شناخت دشمن خطا نكنيم. لذا بصيرت لازم است، تبيين لازم است.(1)

4.5. مشتبه شدن حق و باطل

هر چه ميتوانيد در افزايش بصيرت خود، در عمق بخشيدن به بصيرت خود، تلاش كنيد و نگذاريد، نگذاريد دشمنان از بى بصيرتى ما استفاده كنند؛ دشمن به شكل دوست جلوه كند، حقيقت به شكل باطل و باطل در لباس حقيقت. اميرالمؤمنين در يك خطبه اى از جمله ى مهمترين مشكلات جامعه همين را ميشمارد: «انّما بدء الوقوع الفتن اهواء تتّبع و احكام تبتدع يخالف فيها كتاب الله». در همين خطبه، اميرالمؤمنين ميفرمايد: اگر حق به طور واضح در مقابل مردم آشكار و ظاهر بشود، كسى نميتواند زبان عليه حق باز كند. اگر باطل هم خودش را به طور آشكار نشان بدهد، مردم به سمت باطل نخواهند رفت. «و لكن يؤخذ من هذا ضغث و من هذا ضغث فيمزجان» آن كسانى كه مردم را ميخواهند گمراه بكنند، باطل را به صورت خالص نمى آورند؛ باطل و حق را آميخته ميكنند، ممزوج ميكنند، آن وقت نتيجه اين ميشود كه «فهنالك يستولى الشّيطان على اوليائه»؛ حق، براى طرفداران حق هم مشتبه ميشود. اين است كه بصيرت ميشود اولين وظيفه ى ما. نگذاريم حق و باطل مشتبه بشود.(2)

ص: 200


1- . بيانات در جمع اعضاى سپاه ولى امر 88/5/5
2- . بيانات در ديدار عمومى مردم چالوس و نوشهر 88/7/15

5. مصاديق

5.1. شناخت استكبار

اولين مسئله ى بصيرت اين است كه اين استكبار چيست كه بايد با آن مبارزه كرد. استكبار يعنى قدرتى در دنيا يا قدرتهائى در دنيا؛ چون نگاه ميكنند به خودشان، مى بينند داراى امكانات پولى و تسليحاتى و تبليغاتى هستند؛ بنابراين بايد به خودشان حق بدهند كه در امور زندگى كشورها و ملتهاى ديگر، دخالتهاى مالكانه بكنند؛ اين معناى استكبار است. روح سلطه گرى؛ اين در كشور ما قبل از انقلاب به صورت واضحى بود. يعنى آمريكا مستكبرانه بر اين كشور پهناور، بر اين ملت بزرگ با اين تاريخ غنى پنجه انداخته بود و در امور مهم و اساسى كشور ما دخالت ميكرد. علت هم اين بود كه زمامداران كشور فاسد بودند، در ملت جايگاهى نداشتند، دنبال تكيه گاه ميگشتند، به آمريكا تكيه ميكردند. آمريكا هم كه مفت به كسى چيزى نميدهد؛ حمايت از آنها را در گرو دخالت كامل در امور كشور قرار داده بود. شايد براى شما تعجب آور باشد، اما بدانيد شاه - محمدرضا - براى اينكه يك نخست وزيرى را از كار بركنار كند و يك نخست وزير ديگر را جاى او بياورد، مجبور شد برود آمريكا، دو هفته، سه هفته در آمريكا بماند، تا موافقت آنها را جلب كند كه اين زيد را از كار بركنار كند، اين عمرو را به جاى او بگذارد! كار كشور ما به اينجا رسيده بود. در سالهاى آخرِ حكومت پهلوى از اين هم زشت تر بود. بحث رفتن به آمريكا ديگر نبود؛ همين جا سفير آمريكا و سفير انگليس به كاخ شاه ميرفتند، به او ميگفتند شما در قضيه ى نفت اينجورى عمل كنيد، در قضيه ى ارتباطات جهانى اينجورى عمل كنيد، با ملت اينجورى عمل كنيد، با مبارزين اينجورى عمل كنيد؛ دستور ميدادند. شاه هم قبول ميكرد. خوب، وقتى كه رئيس يك مملكت اينقدر ضعيف، اينقدر زبون، اينقدر در مقابل

ص: 201

بيگانگان تسليم باشد، ديگران وضعشان معلوم است. اين وضع كشور ما بود. استكبار معنايش اين است.

آمريكا يك مستكبر به تمام معناست. مسئله ى ما هم فقط نيست، مسئله ى دنياست؛ مسئله ى دنياى اسلام است. آمريكائى ها نسبت به همه جاى دنيا اين روح استكبارى را دارند. در جنگ بين الملل دوم، بعد از آنى كه ژاپن را شكست دادند، پايگاه در آنجا درست كردند، كه هنوز پايگاه آمريكائى ها در ژاپن هست. ژاپنى ها با اين همه پيشرفتهاى علمى، هنوز نتوانستند پايگاه آمريكا را در ژاپن جمع كنند! آنجا پايگاه نظامى دارد؛ به مردم ظلم ميكنند، اذيت هم ميكنند، تو روزنامه ها هم آمد، خبرگزارى ها هم گفتند؛ تجاوز به نواميس و كارهاى خلاف ديگر؛ اما هنوز در آنجا هست. در كره ى جنوبى هم پايگاه هاى آمريكا هنوز هست. در عراق، نقشه ى آمريكا اين است كه پايگاه بسازد و پنجاه سال، صد سال در عراق مستقر بشود؛ و در افغانستان؛ چون افغانستان نقطه اى است كه اگر آنجا پايگاه داشته باشند، ميتوانند بر كشورهاى آسياى جنوب غربى، بر روسيه، بر چين، بر هند، بر پاكستان و بر ايران تسلط داشته باشند. دارند اين همه آنجا تلاش ميكنند، براى اينكه آنجا پايگاه دائم درست كنند و بمانند. اين معناى استكبار است.

ملت ايران با ساقط كردن رژيم دست نشانده ى آمريكا، آمريكا را از اين كشور بيرون كرد. خوب، آمريكائى ها ميتوانستند بعد از انقلاب بلافاصله به خود بيايند، ببينند كه اين ملت، اينچنين نيرومند است. رژيمى را كه شرق و غرب از او حمايت ميكنند، ميتواند از جا بكَند؛ ميتواند بساط پادشاهى را با سابقه ى 2500 ساله درهم بنوردد و جمع كند بيندازد دور. آنها ميتوانستند از ملت ايران عذرخواهى كنند؛ ميتوانستند ضربه هائى را كه به ملت ما زدند، آن مقدارى اش كه قابل جبران است، جبران كنند. اگر اين كار را ميكردند، مسئله ى

ص: 202

آنها با ايران حل ميشد. اگر چه جمهورى اسلامى همچنان به خاطر ظلمهائى كه در دنياى اسلام ميكنند، معترض باقى ميماند، اما اين نقار شديدى كه بين آنها و جمهورى اسلامى و ملت ايران بود، به اين شكل باقى نميماند. اما آنها اين كار را نكردند. آنها نه عذرخواهى كردند، نه از سقوط رژيم سلطنتى عبرت گرفتند؛ بلكه از همان ماه هاى اول، شمشير را از رو بستند و سفارت شد مركز توطئه؛ لانه ى جاسوسى، مركز ارتباطات مشكوك براى تحريك اين و آن، براى اينكه شايد بتوانند جمهورى اسلامى را به زمين بزنند؛ شايد بتوانند جمهورى اسلامى را شكست بدهند. اين اشتباه بزرگ را آمريكائى ها كردند. بعد هم هر چه توانستند و هر چه از دستشان برمى آمد، با جمهورى اسلامى و با ملت عزيز و كشور ما كردند، كه يك نمونه اش حمله كردن به طبس است؛ يك نمونه اش قضيه ى سرنگون كردن هواپيماى مسافرى ماست كه نزديك سيصد نفر را در خليج فارس كشتند - هواپيماى مسافرى را زدند و انداختند توى آب - يك نمونه اش حمله به سكوهاى نفتى ماست - كه در خليج فارس به سكوى نفتى ما زمانِ ريگان حمله كردند - يك نمونه اش كمكهاى همه جانبه به صدام بعثى خبيث است، براى اينكه شايد بتوانند او را در جنگ بر ما پيروز كنند و جمهورى اسلامى را ضربه بزنند. از اين قبيل اگر بخواهيم براى جنايات آمريكا فهرست درست كنيم، يك كتاب ميشود. يكى از وزراى دفاع آمريكا در برهه اى، حرف دل آمريكائى ها را زد؛ گفت: ما بايد ريشه ى ملت ايران را بكَنيم. ملاحظه ميكنيد؛ ريشه ى ملت ايران، نه دولت ايران، نه جمهورى اسلامى. درست ميفهميد؛ ميفهميد كه جمهورى اسلامى يعنى ملت؛ مسئولين جمهورى اسلامى يعنى همه ى ملت ايران؛ لذا ميگفت بايد ريشه ى ملت ايران را بزنيم. اين روش آمريكائى ها بود. هر كار هم از دستشان برمى آمد، كردند.

ص: 203

امام بزرگوار ما، آن مرد استثنائى تاريخ كه حقاً استثنائى بود، در مقابل همه ى اينها گفت: هرچه توطئه كنيد، به ضرر خودتان هست و جمهورى اسلامى عقب نشينى نخواهد كرد؛ آمريكا هم هيچ غلطى نميتواند بكند. اين استكبار است. جمهورى اسلامى هيچ رودربايستى با هيچ دولتى ندارد؛ ليكن دولتى كه دستش از منابع عظيم مالى و انسانى كشور قطع شده بود و هرچه توانست توطئه كرد، دولت آمريكا بود. سى سال دولت آمريكا عليه نظام جمهورى اسلامى و عليه ملت ايران توطئه كرده، ضربه زده، تدابير گوناگون انديشيده؛ هر كار توانسته كرده. اگر شما فكر كنيد يك كارى بود كه آمريكائى ها ميتوانستند بكنند و نكردند، بدانيد كه چنين چيزى نيست؛ هر كار ممكن بوده، كرده اند. خوب، شما مى بينيد كه نتيجه ى اين روياروئى، بالندگىِ هرچه بيشتر ملت ايران، پيشرفت هرچه بيشتر جمهورى اسلامى، قوت روزافزون اين كشور و اين نظام بوده. آنى كه ضرر كرده است، آنهايند. گاهى هم حرفهاى به ظاهر آشتى جويانه اى در اين مدت زدند؛ اما هر وقت كه لبخندى به روى مسئولين جمهورى اسلامى زدند، وقتى دقت كرديم، ديديم خنجرى در پشت سرشان مخفى كرده اند؛ از تهديد دست برنداشته اند؛ نيتشان عوض نشده است. خنده ى تاكتيكى، لبخند و روى خوش تاكتيكى، فقط بچه ها و كودكان را فريب ميدهد. يك ملت بزرگ با اين تجربه، و مسئولين برگزيده ى يك چنين ملتى، اگر فريب بخورند، خيلى بايد ساده لوح باشند؛ يا بايد ساده لوح باشند، يا بايد غرق در هوى و هوس باشند؛ دنبال زندگى راحت و خوش و همراه با عافيت باشند؛ بخواهند با دشمن بسازند. والّا اگر مسئولين كشور باهوش باشند، دقيق باشند، مجرب باشند، پخته باشند، دل در گرو منافع ملت با همه ى وجود داشته باشند، گول لبخند را نميخورند.

همين رئيس جمهور جديد آمريكا، حرفهاى قشنگى زد؛ به ما هم مكرراً

ص: 204

پيغام داد؛ شفاهى، كتبى، كه بيائيد صفحه را عوض كنيم، بيائيد وضع تازه اى درست كنيم، بيائيد در حل مشكلات عالم با همديگر همكارى كنيم؛ تا اين حد! ما هم گفتيم پيش داورى نكنيم؛ ما به عمل نگاه ميكنيم. گفتند، ميخواهيم تغيير ايجاد كنيم. گفتيم خوب، ببينيم تغيير را. از روز اول فروردين كه من در مشهد سخنرانى كردم - گفتم اگر دستكش مخملى روى پنجه ى چدنى كشيده باشيد و دستتان را دراز كنيد، ما دستمان را دراز نميكنيم؛ اين هشدار را من آنجا دادم - الان هشت ماه ميگذرد. در طول اين هشت ماه، آنچه ما ديديم، برخلاف آن چيزى بود كه اينها به زبان، به ظاهر ابراز ميكنند. صورت قضيه اين است كه بيائيد مذاكره كنيم؛ اما در كنار مذاكره، تهديد؛ كه اگر مذاكره به اين نتيجه ى مطلوب نرسد، پس چنين و چنان! اين شد مذاكره؟! اين همان رابطه ى گرگ و ميش است كه امام گفت: رابطه ى گرگ و ميش را ما نميخواهيم. بيائيد بنشينيد با ما سر ميز، مذاكره كنيد بر سر فلان موضوع؛ مثلاً بر سر موضوع هسته اى، ليكن شرطش اين است كه اين مذاكره، به فلان نتيجه ى معين برسد! مثلاً دست برداشتنِ كشور از فعاليت هسته اى، اگر به اين نتيجه نرسد، پس چنين و چنان؛ تهديد.

من تعجب ميكنم. چرا از وضع گذشته عبرت نميگيرند؟ چرا حاضر نيستند ملت ما را بشناسند؟ مگر نميدانند كه اين ملت، ملتى است كه در روزى كه دو ابرقدرت در اين دنيا بودند كه تقريباً در همه ى موضوعات با هم مخالف بودند، جز در دشمنى با جمهورى اسلامى - فقط در دشمنى با جمهورى اسلامى اين دو ابرقدرت: ابرقدرت آمريكا و شوروى سابق، با هم متحد بودند - ايستاد و هر دو ابرقدرت را به زانو درآورد. چرا شما عبرت نميگيريد؟ امروز شما قدرت آن روز را هم نداريد. جمهورى اسلامى امروز چندين برابر قدرتمندتر از آن روز است، باز با اين زبانها حرف ميزنيد؟

ص: 205

استكبار يعنى اين. از موضع تكبر حرف زدن با يك ملت، كار را با تهديد پيش بردن؛ اگر چنين نكنيد، چنان خواهد شد. ملت ما هم ميگويد كه ما مى ايستيم.

آنچه كه جمهورى اسلامى ميخواهد، بيش از حق معقول خودش نيست. جمهورى اسلامى دنبال استقلال خودش است، دنبال آزادى خودش است، دنبال منافع ملى خودش است، دنبال پيشرفت علم و فناورى در كشور است؛ اينها حقوق اين ملت است. به اين حقوق هر كسى تعرض بكند، ملت ايران با همه ى وجود در مقابل او قرار خواهد گرفت و او را به زانو درخواهد آورد.

آن روزى كه آمريكا دست از استكبار بردارد، آن روزى كه از دخالتهاى بيجا در امور ملتها دست بردارد، يك دولتى مثل بقيه ى دولتهاست، براى ما هم دولتى مثل بقيه ى دولتها خواهد بود؛ اما تا روزى كه آمريكائى ها هنوز به طمعِ برگشتن به ايران و تجديد روزگارِ گذشته و عوض كردن تاريخ و به عقب بردن زمان باشند و بخواهند بر كشور ما مسلط بشوند، با هيچ وسيله اى نخواهند توانست ملت ما را به عقب نشينى وادار كنند؛ اين را بدانند. و به اين غائله هائى هم كه بعد از انتخابات پيش آمد، دل خوش نكنند؛ جمهورى اسلامى قوى تر از اين حرفهاست، عميق تر از اين حرفهاست، ريشه دارتر از اين حرفهاست. جمهورى اسلامى با حوادث بسيار سخت ترى هم مواجه شده، كه بر همه ى اينها فائق آمده؛ حالا چهار نفر آدمهائى كه يا ساده لوح - حالا هرچه و با هر انگيزه اى؛ قضاوت نكنيم - هستند، يا با نيت بد و خباثت آلود، يا با نيت نه آنچنان بد، اما همراه با ساده لوحى و بد فهميدن قضايا، با جمهورى اسلامى مواجه شده اند، اينها نميتوانند براى آمريكا در كشور ما فرش قرمز پهن كنند؛ اين را بدانند: ملت ايران ايستاده است.(1)

ص: 206


1- . بيانات در ديدار دانش آموزان در آستانه 13 آبان 88/8/12

5.2. شناخت جمهورى اسلامى و سخن تازه اى كه در عرصه سياسى جهان مطرح كرد

جمهورى اسلامى يك سخن تازه را به عرصه ى سياست جهان آورد. اين سخن تازه امروز و هنوز بعد از گذشت سى سال، در فرهنگ سياسى دنيا يك سخن جديد و تازه و جذاب است. لذا مى بينيد ملتها نسبت به جمهورى اسلامى احساس اهتمام ميكنند، احساس علاقه ميكنند. وقتى انتخابات شما با شركتِ هشتاد و پنج درصد مردم اتفاق مى افتد، مردم در بخشهاى مختلف، در كشورهاى مختلف، علاقه مندان جمهورى اسلامى خوشحال ميشوند، شعار ميدهند و اين را منتقل ميكنند؛ ما از راه هاى مختلف آن را ميفهميم. وقتى دشمن براى اينكه اين انتخابات را، اين حضور عظيم را، اين پيروزى بزرگ سياسى را خراب بكند، به شايعه افكنى، به تهمت زنى، به ايجاد اغتشاش در گوشه اى از كشور دست ميزند، مى بينيم نگران شدند؛ ملتها نگران ميشوند؛ در لبنان، در پاكستان، در افغانستان، در مناطق گوناگون، هر جا شيعه هست، هر جا مسلمان مخلصى هست، مى بينيم از وضع كشور نگران ميشوند. اين نشان دهنده ى حضور زنده ى تفكر جمهورى اسلامى در دنياى اسلام است.

جمهورى اسلامى دو جزء دارد: جمهورى است، يعنى مردمى است؛ اسلامى است، يعنى بر پايه ى ارزشهاى الهى و شريعت الهى است.

مردمى است، يعنى مردم در تشكيل اين نظام، در بر روى كار آوردن مسئولان اين نظام نقش دارند، پس مردم احساس مسئوليت ميكنند؛ مردم بركنار نيستند. مردمى است، يعنى مسئولان نظام از مردم و نزديك به مردم باشند، خوى اشرافيگرى، خوى جدائى از مردم، خوى بى اعتنائى و تحقير مردم در آنها نباشد. ملت ما قرنهاى متمادى خوى اشرافيگرى را، استبداد و ديكتاتورى را در حاكمان نابحقِ اين كشور تجربه كرده و دوران جمهورى

ص: 207

اسلامى ديگر نميتواند اينجور باشد. دوران جمهورى اسلامى يعنى دوران حاكميت آن كسانى كه از مردمند، با مردمند، منتخب مردمند، در كنار مردمند، رفتارشان شبيه رفتار مردم است. اين، معناى مردمى است. مردمى است، يعنى بايد به عقايد مردم، به حيثيت مردم، به هويت مردم، به شخصيت مردم، به كرامت مردم اهميت گذاشته بشود. اينها مردمى است.

اسلامى است، يعنى همه ى آنچه كه گفتيم، پشتوانه ى معنوى پيدا ميكند. حكومتهاى دموكراسى سكولار، بيگانه ى از دين، جداى از دين، و در مواردى ضد دين، ميروند كنار. اسلامى است، يعنى مردم در كار دنيايشان هم كه كار ميكنند، تلاش ميكنند، در واقع دارند كارِ خدائى ميكنند. آن كسانى كه براى جامعه كار ميكنند، آن كسانى كه براى استحكام نظام كار ميكنند، آن كسانى كه براى پيشبرد كلمه ى اين نظام و اين كشور و اعلاى كلمه ى اين نظام كار ميكنند، براى خدا دارند كار ميكنند. خدائى است. اين خيلى ارزش دارد، اين يك نسخه ى جديد است؛ اين نسخه ى جديدى است كه دنيا اين را بعد از زمان پيامبران و بعد از صدر اسلام تا امروز، ديگر نديده. اين، چيز كمى نيست. اين، دشمن دارد. ديكتاتورهاى عالم هم دشمن اين نظامند؛ سلطه گران و متجاوزان به حقوق ملتها هم دشمن اين نظامند؛ بايد منتظر دشمنى بود. منتها اين ملت نشان داده است كه اين دشمنى ها در ايستادگى او اثرى ندارد. سى سال است دشمنها، دشمنى ميكنند و ملت ايران ايستادگى ميكند و نتيجه ى اين چالش، پيشرفت شگفت انگيز ملت ايران شده و اين پيشرفت بعد از اين هم ادامه خواهد داشت.(1)

5.3. غافل نشدن از تلاش دشمن براى ايجاد اختلاف

يكى از خطوط كارى اصلى دشمن، همين مسئله ى تفرقه است. مسئله ى

ص: 208


1- . بيانات در ديدار عمومى مردم چالوس و نوشهر 88/7/15

اتحاد ملت و كارى كه براى ايجاد تفرقه دارد انجام ميگيرد، بسيار مسئله ى مهمى است. ما نشانه هاى وحدت عمومى مردم را داريم مى بينيم. شما نماز جمعه ها را در ماه رمضان ديديد، روز قدس را ديديد، نمازهاى عيد فطر را ديديد؛ چه عظمتى! انسان وقتى نگاه ميكند - نه فقط در تهران، در مشهد، در اصفهان، در كرمان، در تبريز، در مناطق مختلف - منظره، منظره هاى بى نظيرى است؛ اصلاً شايد در طول تاريخ اسلام، هرگز نماز عيد فطر با اين عظمت، با اين شُكوه هاى عجيب - در نقاط مختلف يك كشور، نه فقط در يك شهر - ديده نشده! ما امروز اينها را داريم؛ اينها همه نشانه ى وحدت است؛ نشانه ى همدلى مردم است؛ نشانه ى اين است كه يك مركز مشتركى وجود دارد كه مردم على رغم اختلافات جزئى و فرعى اى كه با هم دارند، در گرايش و انتماء به اين اصل، متفق اند؛ دلشان متوجه اين مركز است؛ كه اين مركز هم دين است، اصول اسلامى است، ارزشهاى والاست، دين خداست. اين، خيلى چيز مهمى است.

خوب، همه بايد در مقابل اين وحدت سر فرود بياورند، وقتى اين وحدت را مى بينند. مى بينيم كه متأسفانه بعكس، بعضى دم از تفرّق ميزنند، از روى جهالت، غفلت؛ واقعاً محمول بر غفلت است اين چيزها، بيش از آنچه كه بر چيزهاى ديگرى انسان بخواهد اينها را حمل كند. اين، مسئله ى مهمى است. مسئله ى ايجاد وحدت؛ وحدت مذهبى، وحدت قومى، وحدت سلائق سياسى، اينها مهم است؛ بايد سعى كرد. يكى از خطوط دشمن، ايجاد تفرقه است؛ هر چه بتوانند، در هر جا بتوانند، در هر سطحى كه بتوانند؛ در سطوح مختلف؛ از مسئولين، غير مسئولين، آحاد مردم، بين خودِ گروه هاى روحانى، بين خودِ گروه هاى دانشگاهى، بين خودِ جمعها و جمعيتهاى واحدهاى ديگر اجتماعى، و بين اينها با يكديگر ايجاد اختلاف كنند، و بين مذاهب.

ص: 209

نمونه هاى فراوانش را داريد مشاهده ميكنيد كه در جامعه هست. اين يك مسئله است. خط دشمن خط ايجاد تفرقه است.(1)

5.4. خطا نكردن در شناخت دوست از دشمن

امروز بيشتر از همه چيز براى ما هوشيارى لازم است، شناخت دوست و دشمن لازم است. مبادا دوست را با دشمن اشتباه كنيد؛ مبادا دوست و دشمن را مخلوط كنيد؛ مبادا رفتارى كه با دشمن بايد داشت، با دوست انجام بدهيد. اين، خطاب به همه ى جناحهاست.

نظام اسلامى با اخلالگران در امنيت مردم طبعاً برخورد ميكند. اين، وظيفه ى نظام است. نظام اسلامى اجازه نميدهد كه كسانى دستخوش فريب و توطئه ى دشمن بشوند، زندگى مردم را خراب كنند، آسايش مردم را به هم بزنند، جوانهاى مردم را تهديد كنند. فرزندان اين كشور عزيزند؛ همه عزيزند. نظام اين اجازه را نخواهد داد؛ اما اين را هم بايد همه توجه داشته باشند:

مبادا دشمن را با دوست اشتباه بكنيم. دوست را به خاطر يك خطا به جاى دشمن بگيريم و از آن طرف يك عده اى هم دشمن خونى و معاند را دوست فرض كنند، به حرف او گوش كنند، توجه بدهند.

اين فتنه هائى كه دشمن بر پا كرده بود، اميد بسته بود كه شايد بتواند از اين آب گل آلود ماهى بگيرد. بحمدالله اين فتنه ها تمام شد. هر فتنه اى در مقابل حق، در مقابل ملت هوشيار از بين خواهد رفت؛ گرد و غبار فرو خواهد نشست. هميشه همين جور است.

حواشىِ ايجاد شده به وسيله ى يك عده دشمن، يك عده غافل، از بين ميروند، متن قضيه باقى ميماند. متن قضيه اين است كه در يك انتخابات

ص: 210


1- . بيانات در ديدار اعضاى مجلس خبرگان 88/7/2

پرشكوه، تقريباً چهل ميليون نفر از ملت ايران شركت كرده اند. اين، متن قضيه است؛ اين، حقيقت قضيه است. چهل ميليون، بعد از گذشت سى سال از انقلاب، اعتماد خود را به نظام، اميدوارى خود را به آينده با اين حضورشان نشان دادند. اين، ميماند. متن قضيه اين است كه رئيس جمهورى با بيش از بيست و چهار ميليون رأى مردم انتخاب شده است؛ اينها متن قضيه است. حواشى، گرد و غبارها، پيرايه ها، كارها و حرفهاى دشمن شادكن تمام خواهد شد؛ اما اين حقيقت ميماند. «فَأَمَّا اَلزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفٰاءً وَ أَمّٰا مٰا يَنْفَعُ اَلنّٰاسَ فَيَمْكُثُ فِي اَلْأَرْضِ» .(1)

5.5. لحظه شناسى

مشكل برخى از افراد و مجموعه ها اين است: بى ايمان نيستند، بى شوق و بى محبت هم نيستند؛ اما لحظه شناس نيستند. لحظه را بايد شناخت، نياز را بايد دانست. فرض بفرمائيد كسانى در كوفه دلهاشان پر از ايمان به امام حسين بود، به اهل بيت محبت هم داشتند، اما چند ماه ديرتر وارد ميدان شدند؛ همه شان هم به شهادت رسيدند، پيش خدا هم مأجورند؛ اما كارى كه بايد بكنند، آن كارى نبود كه آنها كردند؛ لحظه را نشناختند؛ عاشورا را نشناختند؛ در زمان، آن كار را انجام ندادند. اگر كارى كه توابين در مدتى بعد از عاشورا انجام دادند، در هنگام ورود جناب مسلم به كوفه انجام ميدادند، اوضاع عوض ميشد؛ ممكن بود حوادث، جور ديگرى حركت بكند. شناسائى لحظه ها و انجام كار در لحظه ى نياز، خيلى چيز مهمى است.

راهپيمائى مردم در بيست و دوى بهمن با همه ى عظمتى كه دارد - كه حالا عرض خواهم كرد - يك كار متعارف است، يك كار روان شده است،

ص: 211


1- . بيانات در زادروز اميرالمؤمنين 87/4/15

شناخته شده است، متوقع است كه انجام بگيرد و انجام ميگيرد؛ اما بيست و سه ى تير در سال 78، يك كار متعارف نبود، يك كار متوقع نبود؛ اهميت داشت كه اين مجموعه بداند و بفهمد كه اين كار در آن شرائط، لازم است و آن را انجام بدهد. كار نهم دى ماهِ امسال هم همين جور بود. شناختن موقعيت، فهميدن نياز، حضور در لحظه ى مناسب و مورد نياز؛ اين اساس كار است كه مؤمن بايد اين را هم با خود همراه داشته باشد تا بتواند وجودش مؤثر بشود؛ آن كارى را كه بايد انجام بدهد، بتواند انجام بدهد.

الحمدلله شوراى هماهنگى تبليغات اين خصوصيت را داشته است، نشان داده است؛ هم در دهه ى اول، در اوضاع و احوال گوناگون آن دهه - در دوران دفاع مقدس، قبل از دفاع مقدس، بعد از دوران دفاع مقدس - هم بعد از رحلت امام در مناسبتهاى مختلف كه قله هائى را در تاريخ ما به وجود آورد. يكى از اين قله هاى فراموش نشدنى، همين نهم دى امسال بود.

5.6. پرهيز از افراط و تفريط

يك نكته هم خطاب به جوانان پرشور و انقلابى حوزه است، كه متن حوزه غالباً همين جوانهاى پرشور و طلاب انقلابى هستند. عزيزان من! آينده مال شماهاست، اميد آينده ى كشور شماها هستيد؛ بايد خيلى مراقبت كنيد. درست است كه جوان طلبه ى انقلابى اهل عمل است، اهل فعاليت است، اهل تسويف و امروز به فردا انداختن كار نيست، اما بايد مراقب باشد؛ نبادا حركت انقلابى جورى باشد كه بتوانند تهمت افراطى گرى به او بزنند. از افراط و تفريط بايستى پرهيز كرد. جوانهاى انقلابى بدانند؛ همان طور كه كناره گيرى و سكوت و بى تفاوتى ضربه ميزند، زياده روى هم ضربه ميزند؛ مراقب باشيد زياده روى نشود. اگر آن چيزى كه گزارش شده است كه به

ص: 212

بعضى از مقدسات حوزه، به بعضى از بزرگان حوزه، به بعضى از مراجع يك وقتى مثلاً اهانتى شده باشد، درست باشد، بدانيد اين قطعاً انحراف است، اين خطاست. اقتضاى انقلابيگرى، اينها نيست. انقلابى بايد بصير باشد، بايد بينا باشد، بايد پيچيدگى هاى شرائط زمانه را درك كند. مسئله اينجور ساده نيست كه يكى را رد كنيم، يكى را اثبات كنيم، يكى را قبول كنيم؛ اينجورى نميشود. بايد دقيق باشيد، بايد شور انقلابى را حفظ كنيد، بايد با مشكلات هم بسازيد، بايد از طعن و دق ديگران هم روگردان نشويد، اما بايد خامى هم نكنيد؛ مراقب باشيد. مأيوس نشويد، در صحنه بمانيد؛ اما دقت كنيد و مواظب باشيد رفتار بعضى از كسانى كه به نظر شما جاى اعتراض دارد، شما را عصبانى نكند، شما را از كوره در نبرد. رفتار منطقى و عقلائى يك چيز لازمى است. البته اين را هم به همه توصيه كنيم كه نيروهاى انقلابى را متهم به افراطى گرى نكنند؛ بعضى هم اينجورى دوست ميدارند. عنصر انقلابى، جوان انقلابى، طلبه ى انقلابى، فاضل انقلابى، مدرس انقلابى در هر سطحى از سطوح را متهم كنند به افراطى گرى؛ نه، اين هم انحرافى است كه به دست دشمن انجام ميگيرد؛ واضح است. پس نه از آن طرف، نه از اين طرف.(1)

6. نتيجه فقدان بصيرت

6.1. وارد شدن بلاهايى بر ملت ع ها و خطا بر اثر بى بصيرتى

بلاهائى كه بر ملتها وارد ميشود، در بسيارى از موارد بر اثر بى بصيرتى است. خطاهائى كه بعضى از افراد ميكنند - مى بينيد در جامعه ى خودمان هم گاهى بعضى از عامه ى مردم و بيشتر از نخبگان، خطاهائى ميكنند. نخبگان

ص: 213


1- . بيانات در ديدار طلاب و فضلا و اساتيد حوزه علميه قم 89/7/29

كه حالا انتظار هست كه كمتر خطا كنند، گاهى خطاهايشان اگر كماً هم بيشتر نباشد، كيفاً بيشتر از خطاهاى عامه ى مردم است - بر اثر بى بصيرتى است؛ خيلى هايش، نميگوئيم همه اش.(1)

6.2. احتمال قدم گذاشتن در راه بد ولو با نيت خوب

اگر بصيرت نبود، انسان ولو با نيت خوب، گاهى در راه بد قدم ميگذارد. شما در جبهه ى جنگ اگر راه را بلد نباشيد، اگر نقشه خوانى بلد نباشيد، اگر قطب نما در اختيار نداشته باشيد، يك وقت نگاه ميكنيد مى بينيد در محاصره ى دشمن قرار گرفته ايد؛ راه را عوضى آمده ايد، دشمن بر شما مسلط ميشود. اين قطب نما همان بصيرت است.(2)

6.3. صحبت به نفع دشمن در عين نداشتن نيت بد

نقش نخبگان و خواص هم اين است كه اين بصيرت را نه فقط در خودشان، در ديگران به وجود بياورند. آدم گاهى مى بيند كه متأسفانه بعضى از نخبگان خودشان هم دچار بى بصيرتى اند؛ نميفهمند؛ اصلاً ملتفت نيستند. يك حرفى يكهو به نفع دشمن ميپرانند؛ به نفع جبهه اى كه همتش نابودى بناى جمهورى اسلامى است به نحوى. نخبه هم هستند، خواص هم هستند، آدمهاى بدى هم نيستند، نيت بدى هم ندارند؛ اما اين است ديگر. بى بصيرتى است ديگر. اين بى بصيرتى را بخصوص شما جوانها با خواندن آثار خوب، با تأمل، با گفتگو با انسانهاى مورد اعتماد و پخته، نه گفتگوى تقليدى - كه هر چه گفت، شما قبول كنيد. نه، اين را من نميخواهم - از بين ببريد. كسانى

ص: 214


1- . بيانات در جمع اعضاى سپاه ولى امر 88/5/5
2- . بيانات در ديدار عمومى مردم چالوس و نوشهر 88/7/15

هستند كه ميتوانند با استدلال، آدم را قانع كنند؛ ذهن انسان را قانع كنند.(1)

7. الزامات كسب بصيرت

7.1. حفظ هوشيارى بيش از پيش

بعضى از سردمداران دنيا - از آمريكائى گرفته تا بعضى از كشورهاى اروپائى - همه ى مشكلاتشان تمام شده، مشكل ايران براى اينها باقى مانده است! در يك مسئله ى داخلىِ مردمىِ صددرصد مرتبط به ملت ايران، چانه تكان ميدهند و اظهارنظرهاى سخيف ميكنند؛ غافل از اينكه هر جا آنها پا گذاشتند از مواضع سياسى، از نظر ملت ايران آنجا نجس خواهد شد.

جانبدارى هاى آنها درست بعكس نتيجه ميدهد. مردم از خودشان ميپرسند چه چيزى موجب شده است كه اين دشمنانى كه سى سال است عليه انقلاب اسلامى دارند تلاش ميكنند و از همه ى ابزارها و امكاناتشان عليه اين كشور و عليه اين ملت استفاده كردند، حالا شده اند دلسوز؟! مردم توطئه را ميفهمند؛ مردم ما خباثت را درك ميكنند. مشكل آنها هم همين است. اگر با يك ملت بيهوش بى حواسى مواجه بودند، مشكلى نداشتند؛ اما با يك ملت هوشيار مواجه اند، با يك ملت مجرب مواجه اند.

تجربه هاى سى ساله ى ما، ملت را آگاه كرده است. اينها ميدانند. اينها همان دولتها و حكومتهائى هستند كه هشت سال در دوران دفاع مقدس كه عليه اين ملت جنايت شد، شهرها بمباران شد، خانه ها ويران شد، بمبهاى شيميائى زدند، انسانهاى بى گناه را كشتند، نه فقط دلشان براى ملت ايران نسوخت، بلكه به دشمن ملت ايران كمك هم كردند. مردم ما اين را ديده اند. اينها كه فراموش شدنى نيست. حالا شده اند دلسوز! مردم رفتار اينها را با

ص: 215


1- . بيانات در جمع اعضاى سپاه ولى امر 88/5/21

ملتهاى مظلومى كه پنجه ى اينها در آنها جاگير شده است، مى بينند؛ مثل ملت افغانستان، مثل ملت عراق، مثل پاكستان، مثل ملت فلسطين. هر جا اينها پنجه شان جاگير شد، ناخنشان بند شد، هرچه توانستند، ضربه زدند. اينها به مردم رحم نميكنند؛ مردم دوستى، دور از جنابِ آنهاست. حالا نسبت به ملت ايران، نسبت به كسى يا كسانى در داخل كشور، طرفدار شده اند!

خب معلوم است كه اين غرض و مرض آنها از اين كارها چيست. اين را مردم ميفهمند. شما اگر متحد باشيد، شما اگر با هم باشيد، شما اگر اين روحيه ى استحكامى را كه انقلاب به ملت ما داد و در طول اين سى سال ملت ما آن را حفظ كرده است، نگه داريد، «لاٰ يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئاً» ؛ هرگز دشمنى آنها به شما اثرى نخواهد كرد، و آنها نخواهند توانست به ملت ايران آسيبى وارد كنند.(1)

نخبگان ما هوشيار باشند. نخبگان بدانند هر حرفى، هر اقدامى، هر تحليلى كه به آنها كمك بكند، اين حركت در مسير خلاف ملت است. همه ى ما خيلى بايد مراقب باشيم؛ خيلى بايد مراقب باشيم: مراقب حرف زدن، مراقب موضع گيرى كردن، مراقب گفتن ها، مراقب نگفتن ها. يك چيزهائى را بايد گفت؛ اگر نگفتيم، به آن وظيفه عمل نكرده ايم. يك چيزهائى را بايد بر زبان نياورد، بايد نگفت؛ اگر گفتيم، برخلاف وظيفه عمل كرده ايم. نخبگان سر جلسه ى امتحانند؛ امتحان عظيمى است. در اين امتحان، مردود شدن، رفوزه شدن، فقط اين نيست كه ما يك سال عقب بيفتيم؛ سقوط است. اگر بخواهيم به اين معنا دچار نشويم، راهش اين است كه خِرَد را، كه انسان را به عبوديت دعوت مى كند، معيار و ملاك قرار دهيم.(2)

ص: 216


1- . بيانات در ديدار قوه قضاييه 88/4/7
2- . بيانات در سالروز عيد سعيد مبعث 88/4/29

دانشگاه بايد بهوش باشد. دانشجوى مؤمن و مسلمان و دانشجوئى كه به كشورش علاقه مند است و دانشجوئى كه به آينده ى كشور و آينده ى نسل خودش دلبسته است، بايد هوشيار باشد. بدانيد اينها دارند طراحى ميكنند؛ البته شكست ميخورند. من الان به شما عرض ميكنم، اينها در نهايت شكست ميخورند؛ اما درجه ى بيدارى و هوشيارى من و شما ميتواند در ميزان خسارت و ضررى كه وارد ميكنند، تأثير بگذارد. اگر هوشيار باشيم، نميتوانند صدمه و ضررى بزنند. اگر غفلت كنيم، احساساتى بشويم، بى تدبير عمل كنيم، يا خواب بمانيم و اينجور عوارض به سراغمان بيايد، ضرر و زيان و هزينه بالا خواهد بود؛ ولو در نهايت موفق نخواهند شد.

مواظب باشيد توى اين قضاياى سياسى كوچك و حقير نبادا دانشگاه تحت تأثير قرار بگيرد؛ نبادا كار علمى دانشگاه متزلزل شود؛ نبادا آزمايشگاه هاى ما، كلاسهاى ما، مراكز تحقيقاتى ما دچار آسيب بشوند؛ حواستان باشد. يعنى يكى از مسائل مهم در پيش روى شما، حفظ حركت علمى در دانشگاه هاست. دشمنها خيلى دوست ميدارند كه دانشگاه ما يك مدتى لااقل دچار تعطيلى و تشنج و اختلالهاى گوناگونى باشد؛ اين برايشان يك نقطه ى مطلوب است؛ هم از لحاظ سياسى برايشان مطلوب است، هم از لحاظ بلندمدت؛ چون علم شما از لحاظ بلندمدت به ضرر آنهاست؛ لذا مطلوب اين است كه دنبال علم نباشيد.(1)

بايد بصير بود؛ بايد آگاه بود؛ بايد هوشيار بود. ملتها در مسير خودشان، در موارد حساس بايد بفهمند دشمن دارد چه كار ميكند. وقتى مى بينند از عهده ى يك ملت با برخورد نظامى برنمى آيند، با برخوردهاى تهديدآميز و ارعاب آميز برنمى آيند، آن وقت شروع ميكنند از طرق ديگر اخلال كردن؛ اين

ص: 217


1- . بيانات در ديدار دانشجويان 88/6/4

را بفهميم. ايجاد اختلاف، ايجاد دشمنى، بهانه جوئى.

امروز تبليغات استكبار جهانى از جمله ى چيزهائى كه بر آن تمركز ميكند، همين وجود اختلافات در داخل كشور است. يك عده اى پيش خدا بايد جواب بدهند؛ پيش خدا جواب بدهند كه كارى بكنند كه دشمن از او برداشت تفرق بكند در داخل كشور و جرى بشود. مسئله اين است كه دشمن را بشناسيم؛ ترفند دشمن را بفهميم؛ بدانيم كه چه داريم ميگوئيم و دشمن چگونه ممكن است از هر كلمه ى ما استفاده بكند و جرى بشود، تشويق بشود، روحيه پيدا كند و راه ها را براى دخالت خود، نفوذ خود، باز كند؛ اينها چيزهائى است كه بايد توجه داشت.(1)

7.2. شجاعت در فهم و نترسيدن از اهل فتنه

7.2.1. اختلال در فهم انسان در صورت وجود ترس

ما نه فقط در عمل احتياج به شجاعت داريم، در فهم هم احتياج به شجاعت داريم. در فهم فقيهانه، احتياج به شجاعت هست؛ اگر شجاعت نبود، حتى در فهم هم خلل به وجود خواهد آمد. درك روشن از كُبريات و صُغريات؛ گاهى انسان كُبريات را درست ميفهمد، در صُغريات اشتباه ميكند. اين درك صحيح از مبانى دين و از موضوعات دينى و از موضوعات خارجىِ منطبق با آن مفاهيم كلى و عمومى يعنى كُبريات و صُغريات احتياج دارد به اينكه ما شجاعت داشته باشيم، ترس نداشته باشيم؛ والّا ترس از مالمان، ترس از جانمان، ترس از آبرويمان، انفعال در مقابل دشمن، ترس از جوّ، ترس از فضا؛ اگر اين حرف را بزنيم، عليه ما خواهند بود؛ اگر اين حرف را بزنيم، فلان لكه را به ما خواهند چسباند؛ اين ترسها فهم انسان را هم مختل

ص: 218


1- . بيانات در عيد غدير 88/9/15

ميكند. گاهى انسان به خاطر اين ترسها، به خاطر اين ملاحظات، صورتِ مسئله را درست نميفهمد؛ نميتواند مسئله را درست درك بكند و حل بكند؛ موجب اشتباه خواهد شد. لذا «وَ لاٰ يَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اَللّٰهَ» خيلى مهم است؛ در اين آيه ى شريفه ى «اَلَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسٰالاٰتِ اَللّٰهِ وَ يَخْشَوْنَهُ وَ لاٰ يَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اَللّٰهَ وَ كَفىٰ بِاللّٰهِ حَسِيباً» معلوم ميشود شرط بلاغ و ابلاغ و تبليغ، همين عدم خشيت است كه: «وَ لاٰ يَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اَللّٰهَ» . ميگوئى: آقا! اگر اين كار را بكنم، ممكن است در دنيا سرم كلاه برود. خوب، «وَ كَفىٰ بِاللّٰهِ حَسِيباً» ؛ محاسبه را به خدا واگذار كنيد و بگذاريد خدا برايتان محاسبه كند.(1)

7.2.2. ضرورت تقوا و نترسيدن از اهل فتنه

«وَ كَفىٰ بِاللّٰهِ حَسِيباً» ؛ محاسبه را به خدا واگذار كنيد و بگذاريد خدا برايتان محاسبه كند. اگر پرواى قضاوتهاى مردم، داوريهاى گوناگون مردم را به جاى پرواى از خدا گذاشتيم، مشكل درست خواهد شد؛ چون پرواى از خداى متعال تقواست. اگر اين را كنار گذاشتيم و ترس مردم جايگزين شد، آنوقت فرقانى هم كه خداى متعال گفته، پيدا نخواهد شد؛ «إِنْ تَتَّقُوا اَللّٰهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقٰاناً» ؛ اين فرقان ناشى از تقواست؛ روشن شدن حقيقت براى انسان، دستاورد تقواست. و به نظر من اين مسئله خيلى مهم است؛ مسئله ى خشيت از مال و جان و حرف مردم و آبرو و زمزمه ها و حرفها و حديثها و تهمتها و اينها، خيلى مهم است؛ اينقدر اين مسئله مهم است كه خداى متعال به پيغمبرش خطاب ميكند و او را برحذر ميدارد: «وَ إِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اَللّٰهُ عَلَيْهِ وَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَ اِتَّقِ اَللّٰهَ وَ تُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اَللّٰهُ مُبْدِيهِ وَ تَخْشَى اَلنّٰاسَ وَ اَللّٰهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشٰاهُ» ؛ ملاحظه ى حرف مردم،

ص: 219


1- . بيانات در ديدار اعضاى مجلس خبرگان 88/7/2

ملاحظه ى اين تهمتى كه خواهند زد، ملاحظه ى چيزى را كه خواهند كرد، نبايد كرد؛ «وَ اَللّٰهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشٰاهُ» .(1)

7.2.3. شجاعت امام خمينى (ره) و ملاحظه كار نبودن او

به نظر من يكى از چيزهائى كه فتوحات گوناگون امام را ارزانى آن بزرگوار داشت، همين شجاعت او بود، كه فتوحات علمى، فتوحات معنوى، فتوحات سياسى، فتوحات اجتماعى، اين مجذوب شدن دلها به آن بزرگوار را - كه واقعاً چيز عجيبى بود - به وجود آورد. و شجاعت آن بزرگوار اين بود كه ملاحظه ى هيچ چيزى را نميكرد.(2)

7.2.4. تلاش اهل فتنه و دشمن براى نشاندن ترس خود در دل نخبگان

بالاخره اهل فتنه مايلند كه خشيت خودشان را، خوف از خودشان را در دل نخبگان و خواص، به جاى خشيت از خدا بنشانند؛ يعنى مايلند كه از آنها ترسيده بشود؛ «اَلَّذِينَ قٰالَ لَهُمُ اَلنّٰاسُ إِنَّ اَلنّٰاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزٰادَهُمْ إِيمٰاناً وَ قٰالُوا حَسْبُنَا اَللّٰهُ وَ نِعْمَ اَلْوَكِيلُ» . يعنى اينكه دائماً دارند به ما ميگويند: آقا! «إِنَّ اَلنّٰاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ» ، جوابش همين است: «وَ قٰالُوا حَسْبُنَا اَللّٰهُ وَ نِعْمَ اَلْوَكِيلُ» . نتيجه اش هم اين است: «فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اَللّٰهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ» . نتيجه ى اين احساس، اين درك، اين حقيقت روحى و معنوى همين است كه: «فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اَللّٰهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ» . بنابراين، بايستى اين شجاعت را داشت. دشمن انواع و اقسام كار را ميكند؛ انواع و اقسام فعاليت را ميكند؛ عمده هم امروز به گمان من، هدف و آماج توطئه هاى دشمن،

ص: 220


1- . بيانات در ديدار اعضاى مجلس خبرگان 88/7/2
2- . بيانات در ديدار اعضاى مجلس خبرگان 88/7/2

خواص است؛ آماج دشمن، خواص است. مى نشينند طراحى ميكنند تا ذهن خواص را عوض كنند؛ براى اينكه بتوانند مردم را بكشانند؛ چون خواص تأثير ميگذارند و در عموم مردم نفوذ كلمه دارند. به نظر من يكى از وظائف اصلى امروز ما و شما، همين است: ما بصيرت خودمان را در مسائل گوناگون تقويت كنيم و بتوانيم ان شاءالله بصيرت مخاطبان و مستمعان خودمان را هم زياد بكنيم.

و انقلاب اسلامى، خيلى ريشه دار است؛ خيلى قوى است؛ خيلى اركان مستحكمى دارد؛ و خداى متعال هم پشتيبان ماست؛ همين طور كه من بارها از قول امام (رضوان الله عليه) نقل كرده ام كه فرمودند: من از اولى كه وارد اين قضيه شديم، ديدم - يا احساس كردم - يك دست قدرتى دارد كارها را پيش ميبرد. حقيقتاً همين جور است؛ و اين را ايشان به من فرمودند. انسان اين دست قدرت الهى را مى بيند. البته اين دست قدرت الهى، قوم و خويشى اى با ما ندارد - «من كان لله كان الله له»، «إِنْ تَنْصُرُوا اَللّٰهَ يَنْصُرْكُمْ» ، «وَ لَيَنْصُرَنَّ اَللّٰهُ مَنْ يَنْصُرُهُ» - بايد در خدمت اين راه باشيم؛ خالصانه؛ آنچه كه داريم، بياوريم ميدان و براى اين راه تقديم كنيم؛ تلاشمان و كارمان را براى اين راه تقديم كنيم. خداى متعال هم تفضل خواهد كرد؛ لطف خواهد كرد؛ امروز هم همين كار شده و خداى متعال تفضل كرده و سنگ دشمن به سوى خودش برگشته؛ تيرش كمانه كرده به طرف خودش؛ و نتوانستند از توطئه اى كه كردند، طرفى ببندند.

قطعاً اين بلواهاى بعد از انتخابات، به نظر آدمهاى خبره و آگاه، برنامه ريزى شده بود. يعنى انسان با هر كسى از انسانهاى فهيم كه با مسائل كشور و با مسائل جهانى آشنا هستند، در ميان ميگذارد، ميفهمد. پريروز من به ايشان همين را عرض كردم؛ گفتم اينها برنامه ريزى شده بود. ايشان گفتند: قطعاً.

ص: 221

يعنى همه اين را ميفهمند كه اين كار برنامه ريزى شده بوده و اين يك كار دفعى نبود كه بخواهيم بگوئيم يك چيزى پيش آمده. مثلاً دفعتاً كسى بلند شد حرفى زد؛ نه، اين كار برنامه ريزى شده بود؛ از يك مركزى هدايت ميشد. خوب، شكست خوردند ديگر؛ ان شاءالله اين شكست شان ادامه هم پيدا خواهد كرد. منتها دائم دارند توطئه ميكنند.(1)

7.2.5. كنار كشيدن به هنگام فتنه

اين را هم عرض بكنيم؛ بعضى ها در فضاى فتنه، اين جمله ى «كن فى الفتنة كابن اللّبون لا ظهر فيركب و لا ضرع فيحلب» را بد ميفهمند و خيال ميكنند معنايش اين است كه وقتى فتنه شد و اوضاع مشتبه شد، بكش كنار! اصلاً در اين جمله اين نيست كه: «بكش كنار». اين معنايش اين است كه به هيچ وجه فتنه گر نتواند از تو استفاده كند؛ از هيچ راه. «لا ظهر فيركب و لا ضرع فيحلب»؛ نه بتواند سوار بشود، نه بتواند تو را بدوشد؛ مراقب بايد بود. در جنگ صفين ما از آن طرف عمار را داريم كه جناب عمار ياسر دائم - آثار صفين را نگاه كنيد - مشغول سخنرانى است؛ اين طرف لشكر، آن طرف لشكر، با گروه هاى مختلف؛ چون آنجا واقعاً فتنه بود ديگر؛ دو گروه مسلمان در مقابل هم قرار گرفتند؛ فتنه ى عظيمى بود؛ يك عده اى مشتبه بودند. عمار دائم مشغول روشنگرى بود؛ اين طرف ميرفت، آن طرف ميرفت، براى گروه هاى مختلف سخنرانى ميكرد - كه اينها ضبط شده و همه در تاريخ هست - از آن طرف هم آن عده اى كه «نفر من اصحاب عبد الله بن مسعود...» هستند، در روايت دارد كه آمدند خدمت حضرت و گفتند: «يا اميرالمؤمنين - يعنى قبول هم داشتند كه اميرالمؤمنين است - انّا قد شككنا

ص: 222


1- . بيانات در ديدار اعضاى مجلس خبرگان - 88/7/2

فى هذا القتال» ما شك كرديم. ما را به مرزها بفرست كه در اين قتال داخل نباشيم! خوب، اين كنار كشيدن، خودش همان ضرعى است كه يُحلب؛ همان ظهرى است كه يُركب! گاهى سكوت كردن، كنار كشيدن، حرف نزدن، خودش كمك به فتنه است. در فتنه همه بايستى روشنگرى كنند؛ همه بايستى بصيرت داشته باشند. اميدواريم ان شاءالله خداى متعال ما را و شما را به آنچه ميگوئيم، به آنچه نيت داريم، عامل كند؛ موفق كند.(1)

7.3. توكل، اعتماد و حسن ظن به خداى متعال

بدانيد پيروزى با شماست، نصرت الهى با شماست. همين ابرقدرتهاى تهديدكننده - حالا دنباله هاى داخلى شان كه جاى خود دارند - و مراكز قدرت استكبارى و تهديدها، چاره اى جز عقب نشينى در مقابل يك ملت مقتدر و باايمان ندارند. به خداى متعال اعتماد داشته باشيد، حسن ظن داشته باشيد. اينى كه خدا با تأكيد ميفرمايد: «وَ لَيَنْصُرَنَّ اَللّٰهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اَللّٰهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ» ؛ بى شك، بدون ترديد خداى متعال آن كسانى را كه دين او را و اهداف او را يارى كنند، يارى خواهد كرد، اين سخن راستى است، اين وعده ى صادقى است. به اين اعتماد كنيد. با اقتدار، با عزم كافى، با تهذيب نفس، با خودسازى - هم خودسازى علمى و هم خودسازى اخلاقى - پيش برويد.(2)

7.4. تلاش براى افزايش آگاهى

بى بصيرتى را بخصوص شما جوانها با خواندن آثار خوب، با تأمل، با گفتگو با انسانهاى مورد اعتماد و پخته، نه گفتگوى تقليدى - كه هر چه گفت، شما قبول كنيد. نه، اين را من نميخواهم - از بين ببريد. كسانى هستند

ص: 223


1- . بيانات در ديدار اعضاى مجلس خبرگان - 88/7/2
2- . بيانات در ديدار دانش آموزان در آستانه 13 آبان 88/8/12

كه ميتوانند با استدلال، آدم را قانع كنند؛ ذهن انسان را قانع كنند.(1)

7.5. تلاش و مجاهدت

وظيفه خيلى سنگين است، خيلى بزرگ است. مهمترين وظيفه هم تبليغ و تبيين است، «اَلَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسٰالاٰتِ اَللّٰهِ وَ يَخْشَوْنَهُ وَ لاٰ يَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اَللّٰهَ» ؛ اين يك معيار است؛ حقيقتى را كه درك ميكنيد، آن را تبيين كنيد. كسى انتظار ندارد برخلاف آنچه كه ميفهميد حرف بزنيد. نه، آنچه را كه ميفهميد، بگوئيد. البته براى اينكه آنچه ميفهميد درست و صواب باشد، بايد تلاش و مجاهدت كنيد؛ چون در حوادثِ فتنه گون، شناخت عرصه دشوار است، شناخت اطراف قصه دشوار است، شناخت مهاجم و مدافع دشوار است، شناخت ظالم و مظلوم دشوار است، شناخت دشمن و دوست دشوار است.(2)

7.6. شاخص قرار دادن عقل و خرد

نخبگان سر جلسه ى امتحانند؛ امتحان عظيمى است. در اين امتحان، مردود شدن، رفوزه شدن، فقط اين نيست كه ما يك سال عقب بيفتيم؛ سقوط است. اگر بخواهيم به اين معنا دچار نشويم، راهش اين است كه خرد را، كه انسان را به عبوديت دعوت ميكند، معيار و ملاك قرار بدهيم؛ شاخص قرار بدهيم.

عقل، اين سياسى بازى ها و سياسى كارى هاى متعارف نيست؛ اينها خلاف عقل است. «العقل ما عبد به الرّحمن و اكتسب به الجنان»؛ عقل اين است كه

ص: 224


1- . بيانات در جمع اعضاى سپاه ولى امر 88/5/21
2- . بيانات در ديدار جمعى از شعرا 88/6/14

انسان را به راه راست هدايت ميكند. اشتباه ميكنند آن كسانى كه خيال ميكنند با سياسى كارى، عقلائى عمل ميكنند؛ نه، عقل آن چيزى است كه راه عبادت خدا را هموار ميكند. شاخصش هم براى ما، بين خودمان و خدا، اين است كه نگاه كنيم ببينيم در بيان اين حرف اخلاص داريم يا نه؟ به فكر خدائيم يا نه؟ من دارم براى خاطر خدا، رضاى خدا حرف ميزنم يا براى خاطر جلب توجه شما دارم حرف ميزنم؟ براى خاطر خداست يا براى خاطر دل مستمع و غير مستمع است؟ معيارش اين است. به خودمان مراجعه كنيم؛ اقضى القضات نسبت به انسان، خودِ انسان است. خودمان را فريب ندهيم؛ بفهميم چه كار ميكنيم؛ بفهميم چه ميگوئيم؛ چه حركتى ميكنيم.(1)

7.7. لحظه شناسى

مشكل برخى از افراد و مجموعه ها اين است: بى ايمان نيستند، بى شوق و بى محبت هم نيستند؛ اما لحظه شناس نيستند. لحظه را بايد شناخت، نياز را بايد دانست. فرض بفرمائيد كسانى در كوفه دلهاشان پر از ايمان به امام حسين بود، به اهل بيت محبت هم داشتند، اما چند ماه ديرتر وارد ميدان شدند؛ همه شان هم به شهادت رسيدند، پيش خدا هم مأجورند؛ اما كارى كه بايد بكنند، آن كارى نبود كه آنها كردند؛ لحظه را نشناختند؛ عاشورا را نشناختند؛ در زمان، آن كار را انجام ندادند. اگر كارى كه توابين در مدتى بعد از عاشورا انجام دادند، در هنگام ورود جناب مسلم به كوفه انجام ميدادند، اوضاع عوض ميشد؛ ممكن بود حوادث، جور ديگرى حركت بكند. شناسائى لحظه ها و انجام كار در لحظه ى نياز، خيلى چيز مهمى است.

آخرى اش همين نهم دى است؛ قبلش - ده سال قبل از اين - 23 تير

ص: 225


1- . بيانات رهبر معظّم انقلاب اسلامى در سالروز عيد سعيد مبعث 88/4/29

است. آن روز هم نياز لحظه ها بود؛ اين يك كار متعارف و معمولى نبود. راهپيمائى مردم در بيست و دوى بهمن با همه ى عظمتى كه دارد يك كار متعارف است، يك كار روان شده است، شناخته شده است، متوقع است كه انجام بگيرد و انجام ميگيرد؛ اما بيست و سه ى تير در سال 78، يك كار متعارف نبود، يك كار متوقع نبود.

كار نهم دى ماهِ امسال هم همين جور بود. شناختن موقعيت، فهميدن نياز، حضور در لحظه ى مناسب و مورد نياز؛ اين اساس كار است كه مؤمن بايد اين را هم با خود همراه داشته باشد تا بتواند وجودش مؤثر بشود؛ آن كارى را كه بايد انجام بدهد، بتواند انجام بدهد. خوب، الحمدلله شوراى هماهنگى تبليغات اين خصوصيت را داشته است، نشان داده است؛ هم در دهه ى اول، در اوضاع و احوال گوناگون آن دهه - در دوران دفاع مقدس، قبل از دفاع مقدس، بعد از دوران دفاع مقدس - هم بعد از رحلت امام در مناسبتهاى مختلف كه قله هائى را در تاريخ ما به وجود آورد. يكى از اين قله هاى فراموش نشدنى، همين نهم دى امسال بود.(1)

7.8. برنامه ريزى بلند مدت براى بصيرت يافتن

جبهه ى دشمن برنامه ى بلندمدت دارد. آنها مأيوس نميشوند كه ببينند حالا امروز شكست خوردند، دست بردارند؛ نه، طراحى ميكنند براى ده سال ديگر، بيست سال ديگر، چهل سال ديگر. بايد آماده باشيد.

ما بايد برنامه ريزى بلندمدت داشته باشيم. البته اين برنامه ى بلندمدت جاى طرحش اينجا نيست - مراكز فكر، كانونهاى فكر، مراكز سياسى و فرهنگى دنبال اين حرفها هستند و اين كارها را بايد بكنند و ميكنند هم - آن

ص: 226


1- . بيانات در ديدار اعضاى شوراى هماهنگى تبليغات اسلامى 88/10/29

چيزى كه من در مجموعه ميتوانم عرض كنم، اين است كه يك زمينه ى اساسى براى برنامه ريزى هاى بلندمدت هست كه اين را من بارها تذكر دادم، اينجا هم لازم ميدانم يك قدرى درباره اش بيشتر صحبت كنم و آن، مسئله ى بصيرت يافتن است.

در باب بصيرت، بنده در سال اخير و قبل از آن خيلى صحبت كردم؛ ديگران هم مسائل زيادى گفتند؛ ديدم بعضى از جوانها هم كارهاى خوبى در اين زمينه انجام دادند. من ميخواهم روى مسئله ى بصيرت باز هم تأكيد كنم. اين تأكيد من در واقع با اين انگيزه است كه شما كه خودتان مخاطبيد، خودتان ميدانداريد، كار بر دوش شماست، برويد سراغ كارها و برنامه ريزى هائى كه با بصيرت يافتن ارتباط دارد؛ اين نياز مهم را تأمين كنيد.(1)

8. معيار؛ توجه به خشمگينى و شعف دشمنان

امروز در مقابل نظام جمهورى اسلامى كه فعلاً قله ى اسلام طلبى در دنياى اسلام است، صفوفى قرار گرفته اند؛ استكبار جهانى در قلب آن صفوف است؛ صهيونيست در قلب آن صفوف است. اينها به طور صريح، دشمنان خونى اسلامند، پس دشمنان خونى جمهورى اسلامى اند. اين شد يك معيار. اگر حركتى كرديم، كارى كرديم كه به نفع اين دشمن انجام گرفت، بايد بدانيم اگر غافليم، هوشيار بشويم، بدانيم كه داريم راه غلط ميرويم. اگر حركتى كرديم كه ديديم اين دشمن

ص: 227


1- . بيانات در ديدار با دانشجويان و جوانان استان قم 89/8/4

را خشمگين ميكند، بدانيم كه راهمان راهِ درست است. دشمن از پيشرفت ملت ايران خشمگين ميشود، از موفقيتهاى شما خشمگين ميشود، از استحكام نظام اسلامى خشمگين ميشود. شما ببينيد از كداميك از كارهاى ما دشمن خشمگين ميشود؛ آن چيزى كه دشمن را خشمگين ميكند، اين همان خط درست است. آن چيزى كه دشمن را مشعوف ميكند، ذوق زده ميكند، سعى ميكند بر روى او هى تكيه كند؛ در تبليغات، در سياست ورزى، اين آن خط كج است؛ اين همان زاويه دارى است. اين معيارها را در نظر داشته باشيد. اين معيارها حقايق را روشن خواهد كرد. در بسيارى از موارد آن جائى كه اشتباهى پيش مى آيد، با اين معيارها ميشود آن اشتباه را برطرف كرد.(1)

9. وظيفه خواص؛ فهم و تبيين حقايق و ايجاد بصيرت در خود و ديگران

يكى از كارهاى مهم نخبگان و خواص، تبيين است؛ حقائق را بدون تعصب روشن كنند؛ بدون حاكميت تعلقات جناحى و گروهى و بر دل آن گوينده. اينها مضر است. جناح و اينها را بايد كنار گذاشت، بايد حقيقت را فهميد. در جنگ صفين يكى از كارهاى مهم جناب عمار ياسر تبيين حقيقت بود. چون آن جناح مقابل كه جناح معاويه بود، تبليغات گوناگونى داشتند. همينى كه حالا امروز به آن جنگ روانى ميگويند، اين جزو اختراعات جديد نيست، شيوه هاش فرق كرده؛ اين از اول بوده. خيلى هم ماهر بودند در اين جنگ روانى؛ خيلى. آدم نگاه ميكند كارهايشان را، مى بيند كه در جنگ روانى ماهر بودند. تخريب ذهن هم آسانتر از تعمير ذهن است. وقتى به شما چيزى بگويند، سوءظنى يك جا پيدا كنيد، وارد شدن سوء ظن به ذهن آسان است، پاك كردنش از ذهن سخت است. لذا آنها شبهه افكنى ميكردند، سوء ظن را وارد ميكردند؛ كار آسانى بود. اين كسى كه از اين طرف، خودش را موظف

ص: 228


1- . بيانات در ديدار عمومى مردم چالوس و نوشهر 88/7/15

دانسته بود كه در مقابل اين جنگ روانى بايستد و مقاومت كند، جناب عمار ياسر بود، كه در قضاياى جنگ صفين دارد كه با اسب از اين طرف جبهه، به آن طرف جبهه و صفوف خودى ميرفت و همين طور اين گروه هائى را كه - به تعبيرِ امروز، گردانها يا تيپهاى جدا جداى از هم - بودند، به هر كدام ميرسيد، در مقابل آنها مى ايستاد و مبالغى براى آنها صحبت ميكرد؛ حقائقى را براى آنها روشن ميكرد و تأثير ميگذاشت. يك جا ميديد اختلاف پيدا شده، يك عده اى دچار ترديد شدند، بگو مگو توى آنها هست، خودش را بسرعت آنجا ميرساند و برايشان حرف ميزد، صحبت ميكرد، تبيين ميكرد؛ اين گره ها را باز ميكرد.(1)

ص: 229


1- . بيانات در جمع اعضاى سپاه ولى امر 88/5/21

ص: 230

فصل پنجم جنگ نرم

1. جنگ نرم؛ داراى خطرى برابر با جنگ نظامى

ما بايد جوانب اين توطئه را بروشنى بشناسيم و بشناسانيم؛ وظيفه ى ما اين است. امروز جنگ نظامى با ما خيلى محتمل نيست - نميگوئيم بكلى منتفى است، اما خيلى محتمل نيست - لكن جنگى كه وجود دارد، از جنگ نظامى اگر خطرش بيشتر نباشد، كمتر نيست؛ اگر احتياط بيشترى نخواهد، كمتر نميخواهد. در جنگ نظامى دشمن به سراغ سنگرهاى مرزى ما مى آيد، مراكز مرزى ما را سعى ميكند منهدم بكند تا بتواند در مرز نفوذ كند؛ در جنگ روانى و آنچه كه امروز به او جنگ نرم گفته ميشود در دنيا، دشمن به سراغ سنگرهاى معنوى مى آيد كه آنها را منهدم كند؛ به سراغ ايمانها، معرفتها، عزمها، پايه ها و اركان اساسى يك نظام و يك كشور؛ دشمن به سراغ اينها مى آيد كه اينها را منهدم بكند و نقاط قوت را در تبليغات خود به نقاط ضعف

ص: 231

تبديل كند؛ فرصتهاى يك نظام را به تهديد تبديل كند.(1)

2. منشأ جنگ نرم؛ شكست دشمن در مواجهه سخت با نظام و عميق و پيچيده شدن ريشه هاى نظام اسلامى

اين قدرت [ايران] با همه ى خواسته هاى استكبارى و دستگاه هاى كمپانى ها و شبكه هاى عظيم اقتصادىِ مفسد فى الارض مخالف است؛ با نظام سلطه مخالف است، با سلطه گرى مخالف است، با ظلم مخالف است؛ خوب، اين خيلى براى دستگاه استكبار مهم است. دستگاه استكبار فقط ايالات متحده ى آمريكا نيست، يا فلان رئيس جمهور و فلان دولت آمريكا يا فلان كشور اروپائى نيست؛ دستگاه استكبار يك شبكه ى عظيم ترى است كه شامل اينهاست؛ شبكه ى صهيونيستى هست، شبكه ى تجار اساسىِ بين المللى هست، مراكز پولىِ عظيم دنيا هست؛ اينها هستند كه مسائل سياسى دنيا را دارند طراحى ميكنند؛ دولتها را اينها مى آورند، اينها ميبرند. اين مجموعه كه تويش دولت ايالات متحده هست، دولتهاى اروپائى هستند، خيلى از اين نفتخوارهاى ثروتمند منطقه ى خودمان هستند، با يك چنين قدرتِ رو به رشدِ رو به اعتلاى در حال قدكشى بشدت مخالفند؛ بنابراين هرچه بتوانند، در مقابله ى او كار ميكنند.(2)

معارضه ى با نظام، يك سابقه ى سى ساله در اين انقلاب دارد؛ چيز جديدى نيست. اَشكال معارضه گوناگون بوده است، اما هميشه بوده است؛ شدتاً، ضعفاً، متناسب با وضعيت ما در داخل بوده. هر جا احساس كردند و هر وقت احساس كردند ميتوانند حضور قوى ترى پيدا كنند، ضربه اى را

ص: 232


1- . بيانات در ديدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى 88/7/2
2- . بيانات در ديدار دانشجويان و نخبگان علمى 88/6/4

كه ميتوانستند - به خيال خود - وارد كردند. و انقلاب هم در طول اين سى سال در مقابل اين ضربات ايستاده است؛ نه فقط ضعيف نشده، بلكه روز به روز بحمدالله كشور و نظام جمهورى اسلامى قوى تر هم شده. منتها يك نكته وجود دارد و او اين است كه هر چه ما در نظام جمهورى اسلامى، توانستيم ريشه ى خودمان را عميق تر كنيم و پيشتر برويم و كارهايمان را پيچيده تر بكنيم، توطئه ى دشمن هم پيچيده تر شده است؛ اين را بايد توجه داشت.(1)

3. معناى جنگ نرم

هميشه هشيارى نسبت به همه ى جوانب باشد. اما اين، اولويت استكبار در مواجهه ى با نظام اسلامى نيست. اولويت، آن چيزى است كه امروز به آن ميگويند جنگ نرم؛ يعنى جنگ به وسيله ى ابزارهاى فرهنگى، به وسيله ى نفوذ، به وسيله ى دروغ، به وسيله ى شايعه پراكنى؛ با ابزارهاى پيشرفته اى كه امروز وجود دارد، ابزارهاى ارتباطى اى كه ده سال قبل و پانزده سال قبل و سى سال قبل نبود، امروز گسترش پيدا كرده. جنگ نرم يعنى ايجاد ترديد در دلها و ذهنهاى مردم.(2)

دشمن، «من نام لم ينم عنه»؛ بيدار است؛ خبرهائى كه از مراكز حساس سياسى و امنيتى دنيا به دست ما ميرسد، نشان ميدهد كه دستگاه هاى عظيمى، گسترده اى، با بودجه هاى كلانى، به طور دائم متوجه به نظام جمهورى اسلامى هستند؛ با انگيزه هائى كه دارند، كه گفته شده است و معلوم است براى ما و شما. دارند كار ميكنند؛ هر روز طرحى را به ميدان مى آورند و هر روز عرصه ى جديدى را در مقابل جمهورى اسلامى مى آرايند... اين

ص: 233


1- . بيانات در ديدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى 88/7/2
2- . بيانات در ديدار جمع كثيرى از بسيجيان كشور 88/9/4

كارهائى است كه دارند ميكنند؛ در اين كار تجربه هم دارند، تلاش هم زياد دارند ميكنند، ابزار فراوانى هم در اختيارشان هست.(1)

4. هدف دشمن از جنگ نرم

در جنگ نظامى دشمن به سراغ سنگرهاى مرزى ما مى آيد، مراكز مرزى ما را سعى ميكند منهدم بكند تا بتواند در مرز نفوذ كند؛ در جنگ روانى و آنچه كه امروز به او جنگ نرم گفته ميشود در دنيا، دشمن به سراغ سنگرهاى معنوى مى آيد كه آنها را منهدم كند؛ به سراغ ايمانها، معرفتها، عزمها، پايه ها و اركان اساسى يك نظام و يك كشور؛ دشمن به سراغ اينها مى آيد كه اينها را منهدم بكند و نقاط قوت را در تبليغات خود به نقاط ضعف تبديل كند؛ فرصتهاى يك نظام را به تهديد تبديل كند.(2)

5. خطوط اصلى در جنگ نرم

5.1. غبارپراكنى در فضاى سياسى كشور

امروز كار عمده ى دشمن در جنگ نرم، غبارپراكنى در فضاى سياسى كشور است؛ اين را توجه داشته باشيد. امروز مهمترين كار دشمن اين است. افرادى كه در كار سياسى و مسئله ى سياسى واردند و مطلعند، ميدانند امروز قدرت ابرقدرتها بيش از آنچه كه در بمب هسته اى شان باشد، در ثروتهاى انباشته ى در بانكهاشان باشد، در قدرت تبليغاتى آنهاست، در صداى بلند آنهاست كه به همه جا ميرسد. شيوه هاى تبليغاتى را هم خوب بلدند. در كار

ص: 234


1- . بيانات در ديدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى 88/7/2
2- . بيانات در ديدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى 88/7/2

تبليغات انصافاً پيشرفت هم كرده اند. امروز غربى ها - چه در اروپا، چه در آمريكا - در كار تبليغات، شيوه هاى مدرن و بسيار پيشرفته اى را ياد گرفته اند و بلد شده اند؛ ما در اين جهت عقبيم. يكى از اساسى ترين كارهاى آنها اين است كه تبليغ كردن را بلدند. با اين شيوه هاى تبليغى، با جنجال، با فرستادن انبوه حرفهاى خلاف واقع، سعى ميكنند فضاى جوامع را دگرگون كنند و تأثير بگذارند؛ بايد به اين نكته توجه داشت، بايد اين را مراقب بود. امروز وظيفه ى جوانهاى ما از اين جهت سنگين است. نه فقط خودتان بايد حقيقت را تشخيص دهيد، بلكه بايد فضا و محيط پيرامونى خودتان را هم بابصيرت كنيد و براى آنها هم قضايا را روشن كنيد.

يك نكته ى اساسى اين است كه باطل در مقابل انسان هميشه عريان ظاهر نميشود تا انسان بشناسد كه اين باطل است؛ غالباً باطل با لباس حق يا با بخشى از حق وارد ميدان ميشود. اميرالمؤمنين فرمود: «انّما بدء وقوع الفتن اهواء تتّبع و احكام تبتدع يخالف فيها كتاب الله»، بعد تا ميرسد به اينجا: «فلو انّ الباطل خلص من مزاج الحقّ لم يخف على المرتادين و لو انّ الحقّ خلص من لبس الباطل انقطعت عنه السن المعاندين»؛ اگر باطل و حق صريح و بى شائبه وسط ميدان بيايند، اختلافى باقى نميماند؛ همه حق را دوست دارند، همه از باطل بدشان مى آيد؛ «و ليكن يؤخذ من هذا ضغث و من ذاك ضغث فيمزجان فحينئذ يشتبه الحقّ على اوليائه». بخشى از حق را با بخشى از باطل مخلوط ميكنند، نميگذارند صِرف باطل و صريح باطل باشد؛ لذا مخاطبان دچار اشتباه ميشوند؛ اين را بايد خيلى مراقبت كرد. امروز در تبليغات جهانى، همه ى تكيه بر روى اين است كه حقايق را در كشور شما، در جامعه ى شما، در نظام اسلامى شما دگرگون جلوه دهند؛ امكانات تبليغاتى شان هم فراوان است، به طور دائم هم مشغولند. البته افرادى هم هستند كه بعضى دانسته،

ص: 235

بعضى ندانسته، در داخل، همان حرفها را تكرار ميكنند و همانها را بازتاب ميدهند.(1)

5.2. اختلاف و تفرقه در جامعه

يكى از ابزارها در جنگ نرم اين است كه مردم را در يك جامعه نسبت به يكديگر بدبين كنند، بددل كنند، اختلاف ايجاد كنند؛ يك بهانه اى پيدا كنند، با اين بهانه بين مردم ايجاد اختلاف كنند؛ مثل همين قضاياى بعد از انتخابات امسال كه ديديد يك بهانه اى درست كردند، بين مردم ايجاد اختلافى كردند. خوشبختانه مردم ما بابصيرتند. اينجور كارى در كشورهاى ديگر اوضاع كشور را بكلى عوض كرد؛ در جاهاى ديگر، ترديدافكنى در دلهاى مردم نسبت به يكديگر؛ يك بهانه اى مثل بهانه ى انتخابات را پيش بكشند، ايجاد ترديد كنند، دلها را نسبت به يكديگر چركين كنند، مردم را در مقابل هم قرار بدهند؛ بعد در ميانه، عناصر دست آموزِ مغرضِ معاند را به كارهاى خلاف وادار كنند و مسئولين كشور نتوانند تشخيص بدهند كى بود، چى بود، چه شد. اين جزو طرحهاى اساسى است. اينجور كارى را دنبال ميكنند.(2)

يكى از چيزهائى كه قطعاً منافى با پيشرفت است، اختلاف و تفرقه است؛ تفرقه ى ميان آحاد ملت، تفرقه ى ميان مسئولين، تفرقه ى ميان بخشهاى گوناگون نظام، تفرقه ى ميان نظام و مردم. اين انسجام و يكپارچگى اى كه انقلاب به ما داد، بايد مثل يك ناموس مقدسى حفظ شود، از آن پاسدارى شود. يكى از مهمترين كارهائى كه در جنگ نرمِ دشمن وجود دارد - هميشه وجود داشته، امروز هم وجود دارد - اين است كه در اين اتحاد يك تزلزلى

ص: 236


1- . بيانات در ديدار با دانشجويان و جوانان استان قم 89/8/4
2- . بيانات در ديدار جمع كثيرى از بسيجيان كشور 88/9/4

ايجاد كنند، شكاف ايجاد كنند. براى اين كار تلاش ميكنند: بين شيعه و سنى اختلافات مذهبى ايجاد كنند، بين فارس و عرب و ترك و كُرد و ديگران اختلافات قومى ايجاد كنند، اختلافات منطقه اى ايجاد كنند، اختلافات سازمانى ايجاد كنند، اختلافات حزبى ايجاد كنند.

با همه ى اينها بايد با توجه كامل مقابله كرد؛ يعنى همان چيزى كه ما به آن ميگوئيم بصيرت. بدانيم كجائيم. اين سنگرى را كه امروز شما در آن حضور داريد، بشناسيم. فرق است بين آن سربازى كه در يك سنگر حساسى قرار گرفته و ميداند كه سنگر او چقدر حساس است، اهميت كار خود و جايگاه خود را ميداند، و بين آن كسى كه در همان سنگر است، اما نميداند چقدر مهم است؛ خوابش ميبرد، غفلت ميكند، سنگر را رها ميكند، در داخل سنگر با همسنگرى اش دعوا ميكند. بدانيم جايگاه ملت ايران چقدر حساس است.(1)

5.3. خدشه در نشانه هاى اميد و القاى يأس به جامعه

دشمنان ما؛ دشمنان انقلاب، دشمنان نظام جمهورى اسلامى، چند خط را دارند دنبال ميكنند كه اين در تبليغاتشان و در كارى كه انجام ميدهند، واضح هم هست؛ اينها چيزهاى پوشيده و پنهانى نيست؛ بايد در ذهن خودمان اينها را جمع بندى كنيم:

يكى اين است كه نشانه هاى اميد را مخدوش كنند؛ مورد خدشه قرار بدهند، كه از جمله همين انتخابات بود. حضور هشتاد و پنج درصدى مردم، يك چيز اميد بخشى است، يك چيز مهمى است؛ همانطور كه عرض كرديم، سى سال بعد از يك انقلاب، مردم كشور بيايند به نظام برآمده ى اين انقلاب

ص: 237


1- . بيانات در ديدار با فرماندهان و خلبانان نيروى هوائى ارتش 89/11/19

يك چنين آراء وسيعى را تقديم بكنند، اين جز اعتماد به اين نظام و دل بستن به اين نظام، معناى ديگرى ندارد؛ و اين اتفاق افتاد. يا رئيس جمهورى را با اين رأى بالا انتخاب بكنند، اين يك چيز بى سابقه است. اين اتفاق افتاد؛ اين كار در كشور شد. اين خيلى نقطه ى قوت مهمى است. سعى شد اين نقطه ى قوت را تبديل كنند به نقطه ى ضعف؛ اين مايه ى اميد را تبديل كنند به مايه ى ترديد، مايه ى يأس. اين كار خصمانه اى است. در كشور، مايه هاى اميد فراوان است؛ زيرساختهاى كشور، امروز زيرساختهاى بسيار مستحكمى است؛ كارهاى مهمى در طول اين سالها انجام گرفته و امروز كشور آماده ى يك حركت جهش وار به جلوست. پيشرفتهاى علمى، امروز خيلى چشم نواز و چشم گير است؛ به طورى كه ديگران - دانشمندان كشورهاى ديگر، آنهائى كه انگيزه ى سياسى ندارند - اعتراف ميكنند؛ كه يك نمونه اش را ديشب توى تلويزيون ديديد. در مورد همين سلولهاى بنيادى، اعتراف كردند كه باور نميكردند در ايران اين حدِ پيشرفت وجود داشته باشد. ميگويد: من پارسال هم در اين كنفرانس علمى شركت كردم، امسال هم شركت كردم؛ امسال تا پارسال تفاوت زيادى به وجود آمده، پيشرفت زيادى شده! اين يك نمونه اش است؛ ده ها نمونه از اين قبيل داريم كه اينها پيشرفتهاى علمى است؛ مايه هاى اميد است. خودِ تجربه ى سى ساله - سى سال تجربه پشت سر ماست؛ در اختيار ماست - نسل جوانِ پر انرژى و تحصيلكرده اى در وسط ميدان است؛ اينها همه مايه هاى اميد و نقاط قوت است. نسل جوانى كه هم تحصيلكرده است، هم اعتماد به نفس دارد، هم احساس ميكند كه ميتواند كشور خودش را پيش ببرد. ما يك سند چشم انداز داريم كه تا سال 1404، مشخص كرده كه خط ما از لحاظ پيشرفتهاى كشورى و مادى كجاست؛ خيلى چيز مهمى است. معلوم كرديم كه به كجا بايد برسيم و از چه طريقى بايد حركت

ص: 238

بكنيم. اينها عوامل اميد است، اينها نقطه هاى قوت است. ميخواهند اينها را به موجبات يأس تبديل كنند؛ راجع به سند چشم انداز صحبت بشود، ميگويند آقا به اين سند توجهى نشده؛ راجع به پيشرفتهاى علمى بحث بشود، ميگويند اينها خيلى اهميتى ندارد؛ راجع به انتخابات بحث بشود، اين شبهه ها و خدشه ها را پيش مى آورند؛ راجع به جوانها صحبت بشود، اشاره ميكنند به تخلف چند تا جوان در يك طرفى! يعنى همه ى اين نقاط مثبت، اين قله هاى برجسته اى كه همه اش اميدافزا هست، اينها را سعى ميكنند در چشمها كمرنگ كنند. متقابلاً نقاط ضعف كوچكى كه حتماً وجود دارد، بزرگ كنند يا نقاط ضعف را - نميگوئيم هم كوچك، نقاط ضعفى وجود دارد - بزرگ نمائى كنند؛ چند برابرِ آنچه كه هست، اين نقاط ضعف را نشان بدهند؛ سياه نمائى كنند؛ تلقى هاى بدبينانه ى نسبت به نظام را گسترش بدهند. مى بينيد ديگر؛ به زور ميخواهند اين يأس را به جامعه القاء كنند. وقتى يأس وارد جامعه شد، جامعه از پويائى خواهد افتاد؛ افراد مبتكر، افراد نخبه، افراد جوان و پُر نشاط منزوى ميشوند، كناره گيرى ميكنند، دست و دلشان به كار نميرود، مشاركتها كم ميشود، پويائى جامعه از دست ميرود. اين يكى از خطوط كارى دشمن است؛ مرتباً القاى بن بست كردن. شما اگر ببينيد اين تبليغات راديوها را - حالا امروز راديوها ديگر نيست. يك وقتى ميگفتيم ده ها راديو، امروز مسئله ى هزارهاست؛ راديو هست، تلويزيون هست، اين وسائل اينترنتى هست - به طور دائم از مراكز مشخصى، مرتباً القاى بن بست، القاى بحران، القاى سياه بودن وضعيت ميشود؛ هر مقدارى كه بگيرد، هر مقدارى كه مستمع و شنونده پيدا بكند و باورپذير باشد براى آنها؛ دارند در اين زمينه كار ميكنند. اين يكى از خطوط كارى دشمن است.(1)

ص: 239


1- . بيانات در ديدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى 88/7/2

5.4. انصراف ذهن مردم از دشمنى دشمن

اين خط ديگرى است كه به نظر ما دشمن بر روى او هم دارد سرمايه گذارى ميكند - منصرف كردن ذهن مردم از دشمنىِ دشمن است. ما هرگز منكر نيستيم كه در نارسائى هاى گوناگون و مشكلات فراوانى كه بر سر راه جامعه و افراد پيش مى آيد، تقصيرهاى شخصى و تقصيرهاى اجتماعى، از درون وجود دارد؛ در اين هيچ ترديدى نيست؛ كسى اين را منكر نيست. «مٰا أَصٰابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اَللّٰهِ وَ مٰا أَصٰابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ» ؛ اينكه معلوم است؛ دشمن هم اگر ضربه اى به ما زد و اين ضربه كارى شد، اين هم «من نفسك» است؛ در اين شكى نيست. در جنگ احد هم كه دشمن حمله كرد و ضربه زد، در حقيقت مسلمانها از خودشان ضربه خوردند؛ در اين كه بحثى نيست؛ منتها نكته اين است كه اگر انسان بخواهد ضربه نخورد، بايد نقش دشمن را ببيند. يكى از لوازم توجه و ملاحظه براى ضربه نخوردن، ديدن دشمنى است كه ميخواهد به ما ضربه بزند؛ از اين ما را نبايد غافل كنند. خط اغفالِ بخصوص خواص و نخبگان از تأثير دشمن، يكى از خطوط القائى و تبليغاتى دشمن است. حالا طرق مختلفى البته براى اين كار دارند. تا كسى بگويد دشمن، ميگويند: آقا شما همه اش به گردن دشمن مى اندازيد! خوب، هست دشمن؛ چرا نمى بينيم دشمن را؟ چرا نمى بينيم شعف عظيمى كه دشمن پيدا ميكند از آنچه كه اينجا از اختلاف ما، از حوادث گوناگون، از بلواى بعد از انتخابات به وجود مى آيد؟ تشويق كنند كسانى را كه عامل هستند. آنجا، رئيس يك كشور بزرگ از آدمها اسم مى آورد! خوب، اين جز ايجاد دشمنى است؟ از معارضين نظام اسم مى آورد و تمجيد ميكند از فلان كس كه آقا از شجاعت او (!) ما تعجب كرديم. چرا؟ چون يك كلمه اى گفته كه آنها خوششان آمده. اينها را بايد ديد؛ اينها را بايد متوجه شد و نبايستى از دشمنىِ دشمن غفلت

ص: 240

كرد. البته دشمنى او خلاف انتظار نيست، غفلت ما خلاف انتظار است.(1)

6. راههاى مقابله با جنگ نرم دشمن

6.1. ايجاد بصيرت و تدبير

دشمن يك جدولى اين جورى درست كرده، براى اينكه يك حرفى از تويش در بياورد؛ چند تا از اين حروف را هم ما بگذاريم! اين را بايد مراقبت كرد؛ بحث سر اين است؛ بايد جدول دشمن را كامل نكنيم؛ پازل دشمن را كامل نكنيم؛ ببينيم دشمن چه كار دارد ميكند و چه كار ميخواهد بكند؛ اهداف و حضور واضح او را ببينيم.

... امروز مؤثرترين سلاح بين المللى عليه دشمنان و مخالفين، سلاح تبليغات است؛ سلاح ارتباطات رسانه اى است. امروز اين قوى ترينِ سلاح است و از بمب اتم هم بدتر و خطرناكتر است. اين سلاح دشمن را شما در بلواهاى بعد از انتخابات نديديد؟ دشمن با همين سلاح، لحظه به لحظه، قضاياى ما را دنبال ميكرد و به كسانى كه اهل شيطنت بودند، رهنمود ميداد. «وَ إِنَّ اَلشَّيٰاطِينَ لَيُوحُونَ إِلىٰ أَوْلِيٰائِهِمْ لِيُجٰادِلُوكُمْ» ؛ دائم به اولياء خودشان ايحاء ميكردند. خوب، اين حضور دشمن است ديگر؛ حضور دشمن را از اين واضح تر و روشن تر ميشود فرض كرد؟

بايد بصيرت داشت. آنچه كه انسان از نخبگان جامعه و جريانات سياسى و گروه هاى سياسى انتظار دارد، اين است كه با اين حوادث، با اين خطوط دشمن، با بصيرت مواجه بشوند؛ با بصيرت. اگر بصيرت وجود داشت و عزم مقابله وجود داشت، خيلى از رفتارهاى ما ممكن است تغيير پيدا بكند؛

ص: 241


1- . بيانات در ديدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى 88/7/2

آنوقت وضعيت بهتر خواهد بود. بعضى از كارها از روى بى بصيرتى است.(1)

6.2. اتحاد مردم در مقابل مخالفان انقلاب و استقلال كشور

اصرار بنده بر اين است كه آحاد مردم، ملت ايران، جريانات مختلف سياسى، همه در مقابل آن افراد معدودى كه با اصل اين انقلاب مخالفند، با اصل استقلال كشور مخالفند، هدفشان دودستى تقديم كردن كشور به آمريكا و به استكبار است، با يكديگر يكى باشند. دشمن از اينگونه عناصر در داخل ملتها دارد؛ در داخل ملت ما هم اينجور كسانى هستند، معدودى از اين قبيل پيدا ميشوند. متن ملت، آحاد مردم، اين توده ى عظيم مردمى - از خواص تا عامه ى مردم - اينها را بايد از آن عناصر معدود خودفروخته جدا كرد؛ نبايد اشتباه اتفاق بيفتد. من مى بينم در بعضى از اظهارات، در بعضى از حرفها، فضا آنچنان مغشوش ميشود كه افراد سردرگم ميشوند؛ مردم نسبت به همديگر، نسبت به نخبگانشان، نسبت به مسئولانشان بدبين ميشوند؛ اين درست نيست.(2)

7. دانشجويان؛ افسران جوان جبهه جنگ نرم

7.1. معناى افسرى

ما با جنگ نرم، با مبارزه ى نرم از سوى دشمن مواجهيم، كه البته خود جوانها هم همين را هى گفتند؛ مكرر قبل از اينكه بنده بگويم، آنها هم هى گفتند و همه اين را ميدانستند. آنى كه من اضافه كردم اين بود كه گفتم: در اين جنگ نرم، شما جوانهاى دانشجو، افسران جوان اين جبهه ايد. نگفتيم

ص: 242


1- . بيانات در ديدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى 88/7/2
2- . بيانات در ديدار جمع كثيرى از بسيجيان كشور 88/9/4

سربازان، چون سرباز فقط منتظر است كه به او بگويند پيش، برود جلو؛ عقب بيا، بيايد عقب. يعنى سرباز هيچگونه از خودش تصميم گيرى و اراده ندارد و بايد هر چه فرمانده ميگويد، عمل كند. نگفتيم هم فرماندهانِ طراح قرارگاه ها و يگانهاى بزرگ، چون آنها طراحى هاى كلان را ميكنند. افسر جوان تو صحنه است؛ هم به دستور عمل ميكند، هم صحنه را درست مى بيند؛ با جسم خود و جان خود صحنه را مى آزمايد. لذا اينها افسران جوانند؛ دانشجو نقشش اين است. حقيقتاً افسران جوان، فكر هم دارند، عمل هم دارند، تو صحنه هم حضور دارند، اوضاع را هم مى بينند، در چهارچوب هم كار ميكنند.(1)

7.2. الزامات افسرى در جبهه جنگ نرم

اينى كه چه كار بايد بكنيد، چه جورى بايد عمل كنيد، چه جورى بايد تبيين كنيد، اينها چيزهائى نيست كه من بيايم فهرست كنم، بگويم آقا اين عمل را انجام بدهيد، اين عمل را انجام ندهيد؛ اينها كارهائى است كه خود شماها بايد در مجامع اصلى تان، فكرى تان، در اتاقهاى فكرتان بنشينيد، راهكارها را پيدا كنيد؛ ليكن هدف مشخص است: هدف، دفاع از نظام اسلامى و جمهورى اسلامى است در مقابله ى با يك حركت همه جانبه ى متكى به زور و تزوير و پول و امكانات عظيم پيشرفته ى علمىِ رسانه اى. بايد با اين جريان شيطانىِ خطرناك مقابله شود.

... همين جا به شما بگويم، مواظب باشيد توى اين قضاياى سياسى كوچك و حقير نبادا دانشگاه تحت تأثير قرار بگيرد؛ نبادا كار علمى دانشگاه متزلزل شود؛ نبادا آزمايشگاه هاى ما، كلاسهاى ما، مراكز تحقيقاتى ما دچار آسيب بشوند؛ حواستان باشد. يعنى يكى از مسائل مهم در پيش روى شما،

ص: 243


1- . بيانات در ديدار اساتيد دانشگاه ها 88/6/8

حفظ حركت علمى در دانشگاه هاست. دشمنها خيلى دوست ميدارند كه دانشگاه ما يك مدتى لااقل دچار تعطيلى و تشنج و اختلالهاى گوناگونى باشد؛ اين برايشان يك نقطه ى مطلوب است؛ هم از لحاظ سياسى برايشان مطلوب است، هم از لحاظ بلندمدت؛ چون علم شما از لحاظ بلندمدت به ضرر آنهاست؛ لذا مطلوب اين است كه دنبال علم نباشيد.

حالا شما جوانانى كه گفتيم افسران جوان مقابله ى با جنگ نرم هستيد، از من نپرسيد كه نقش ما دانشجويان در تخريب مسجد ضرار كنونى چيست؛ خوب، خودتان بگرديد نقش را پيدا كنيد. يا مقابله ى با نفاق جديد، يا تعريف عدالت. من اينجا بيايم بنشينم يك بحث فلسفى بكنم، عدالت چند شعبه دارد، چه جورى است.(1)

8. نقش اساتيد در فرماندهى جبهه جنگ نرم

اگر در زمينه هاى مسائل اجتماعى، مسائل سياسى، مسائل كشور، آن چيزهائى كه به چشم باز، به بصيرت كافى احتياج دارد، جوان دانشجوى ما، افسر جوان است، شما كه استاد او هستيد، رتبه ى بالاترِ افسر جوانيد؛ شما فرمانده اى هستيد كه بايد مسائل كلان را ببينيد؛ دشمن را درست شناسائى بكنيد؛ هدفهاى دشمن را كشف بكنيد؛ احياناً به قرارگاه هاى دشمن، آنچنانى كه خود او نداند، سر بكشيد و بر اساس او، طراحى كلان بكنيد و در اين طراحى كلان، حركت كنيد. در رتبه هاى مختلف، فرماندهانِ بالا اين نقشها را ايفا ميكنند.

خوب، حالا استادى كه بتواند اين نقش را ايفا كند، آن استاد شايسته ى

ص: 244


1- . بيانات در ديدار دانشجويان و نخبگان علمى 88/6/4

حال و آينده ى نظام جمهورى اسلامى است. توقع از اساتيد محترم اين است. جوانهايتان را توجيه كنيد. منظورم اين نيست كه بنشينيد زيد و عمرو سياسى را برايشان معرفى كنيد. نه، اصلاً من موافق هم خيلى نيستم. اسم آوردن از زيد و عمرو و بكر و... اين چيزها، كمكى به حل مشكل نميكند. به اينها قدرت تحليل بدهيد. به اينها توان كار و نشاط كار بدهيد. چه جور؟ با اميد دادن؛ با اميد بخشيدن. فضاى كلاس را، فضاى محيط درس و دانشگاه را فضاى اميد كنيد؛ اميد به آينده. بدترين بلائى كه ممكن است بر سر يك نسل در يك كشور بيايد، نااميدى است، يأس است. اينكه ميگويند: آقا! چه فايده دارد؟ فايده اى ندارد. اين روحيه ى «فايده اى ندارد» - يأس از آينده - سم مهلك همه ى فعاليتهاست؛ چه فعاليتهاى اجتماعى و سياسى، چه حتّى فعاليتهاى علمى، فعاليتهاى پژوهشى. اين كسانى كه كشفيات بزرگ را در زمينه هاى علوم تجربى و دانشهاى گوناگون انجام دادند، اينها اگر نااميد از نتيجه بودند، قطعاً به اينجا نميرسيدند. اميد، آن نيروى عظيمى است كه انسان را پيش ميبرد. جوان ما را نااميد كنند از كشورش، از انقلابش، از آينده اش، از دولتش، از دانشگاهش، از آينده ى علمى اش، از آينده ى شغلى اش. اين خيلى مضر است. اين كارى است كه تو برنامه هاى دشمنان ما و مخالفين نظام وجود دارد. به نظر من يكى از كارهاى اساسى اين است. محيط را براى دانشجو، محيط نشاط، محيط اميد، محيط حركت به جلو قرار دهيد.

يكى ديگر از كارهائى كه بايد در زمينه ى مسائل گوناگون اجتماعى و سياسى و علمى انجام بگيرد، ميدان دادن به دانشجوست براى اظهارنظر. از اظهارنظر هيچ نبايد بيمناك بود. اين كرسى هاى آزادانديشى كه ما گفتيم، در دانشگاه ها بايد تحقق پيدا كند و بايد تشكيل بشود. اگر چنانچه بحثهاى مهم تخصصى در زمينه ى سياسى، در زمينه هاى اجتماعى، در زمينه هاى گوناگون

ص: 245

حتّى فكرى و مذهبى، در محيطهاى سالمى بين صاحبان توان و قدرتِ بحث مطرح بشود، مطمئناً ضايعاتى كه از كشاندن اين بحثها به محيطهاى عمومى و اجتماعى ممكن است پيش بيايد، ديگر پيش نخواهد آمد. وقتى كه با عامه ى مردم، افراد مواجه ميشوند، همه نميتوانند خودشان را حفظ كنند. مواجهه ى با عامه ى مردم، انسانها را دچار انحرافها و انحطاطها و لغزشهاى زيادى ميكند كه متأسفانه ما شاهد بوديم. خيلى از افرادى كه شما مى بينيد در مواجهه ى با عامه ى مردم يك حرفى ميزنند، يك چيزى ميگويند، در اعماق دلشان اى بسا خيلى اعتقادى هم ندارند. به تعبير بعضى ها جوگير ميشوند؛ اين خيلى چيز بدى است. اگر در محيطهاى خاص، محيطهاى آزادانديشى و آزادفكرى، اين مسائل مطرح بشود - مسائل تخصصى، مسائل فكرى، مسائل چالش برانگيز - مطمئناً ضايعات كمتر پيش خواهد آمد.(1)

9. نقطه پايان؛ پيشرفت و رسيدن ما به اقتدار همه جانبه

يشرفت در يك جهتِ محض نيست. مقصود از پيشرفت، پيشرفت همه جانبه است. از همه ى ابعاد در كشور، اين ملت، شايسته و سزاوار پيشرفت است: پيشرفت در توليد ثروت ملى، پيشرفت در دانش و فناورى، پيشرفت در اقتدار ملى و عزت بين المللى، پيشرفت در اخلاق و در معنويت، پيشرفت در امنيت كشور - هم امنيت اجتماعى، هم امنيت اخلاقى براى مردم - پيشرفت در ارتقاى بهره ورى. ارتقاى بهره ورى معنايش اين است كه ما بتوانيم از آنچه كه داريم، بهترين استفاده را بكنيم. از نفت موجود، از گاز موجود، از كارخانه ى موجود، از راه موجود و از آنچه كه در اختيار

ص: 246


1- . بيانات در ديدار اساتيد دانشگاه ها 88/6/8

هست، بيشترين و بهترين استفاده را بكنيم. همچنين پيشرفت در قانون گرائى و انضباط اجتماعى؛ كه اگر ملتى دچار بى قانونى بشود، قانون شكنى بر ذهن و عمل مردم حاكم بشود، هيچ پيشرفت معقول و درستى نصيب آن ملت و كشور نخواهد شد. پيشرفت در وحدت و انسجام ملى؛ چيزى كه دشمنان از اول انقلاب سعى كرده اند آن را به هم بزنند؛ اما خوشبختانه ملت ما اتحاد و انسجام خود را با همه ى زمينه هائى كه ممكن بود براى تفرقه مورد سوءاستفاده قرار بگيرد، حفظ كرده است؛ اين را ما بايد هرچه بيشتر كنيم و ارتقاء ببخشيم. پيشرفت در رفاه عمومى؛ همه ى طبقات بتوانند از رفاه برخوردار شوند. پيشرفت در رشد سياسى؛ كه درك سياسى، رشد سياسى، قدرت تحليل سياسى براى جمعيت عظيمى مانند جمعيت ملت ما، مثل يك حصار پولادين در مقابل بدخواهى هاى دشمنان است؛ لذا ما بايد رشد سياسى خود را بالا ببريم. مردم ما از لحاظ رشد سياسى، امروز هم از بسيارى از ملتها جلويند؛ اما باز در اين جهت هم بايد پيشرفت كنيم. مسئوليت پذيرى، عزم و اراده ى ملى؛ در همه ى اين زمينه ها بايد پيشرفت بشود.(1)

نكته ى اصلى كه هم دانشجوها، هم دانشگاهيان عزيز، هم همه ى آحاد ملت، بخصوص نخبگان و هوشمندان بايد به او توجه كنند، اين است كه نظام جمهورى اسلامى اين «توانائى» و اين «اقتدار ذاتى» را دارد؛ همچنانى كه تا امروز در طول اين سى سال توانسته ايستادگى كند. آنها همه ى همتشان اين بود كه جمهورى اسلامى را نابود كنند و از بين ببرند؛ اما نه فقط نابود نشد، بلكه روزبه روز در بخشهاى مختلف قوى تر شد. سياستهاى استكبار، سياستهاى آمريكا، سياستهاى شبكه ى صهيونيستى عالم كه آماج اولش براى دشمنى، به دلائل روشن، جمهورى اسلامى است، نميتوانند جمهورى اسلامى

ص: 247


1- . بيانات در جمع زائران و مجاوران حضرت امام رضا (ع) 88/1/1

را از پا در بياورند. نه فقط نميتوانند از پا در بياورند، نميتوانند كند كنند. ما ميتوانيم با سرعت حركت خودمان را پيش ببريم. البته منتظر توطئه ى دشمن هستيم. اين توطئه ها ادامه پيدا خواهد كرد، تا يك مقطعى؛ آن مقطع عبارت است از اقتدار همه جانبه ى كشور كه اين، كار شما دانشجوها، كار شما نسل جوان است. آن وقتى كه توانستيد كشور را به اقتدار علمى و به اقتدار اقتصادى برسانيد و آن وقتى كه توانستيد عزت علمى را براى كشور فراهم كنيد، آن روز البته توطئه ها كم خواهد شد؛ مأيوس خواهند شد. تا وقتى به آن نقطه نرسيده ايم، منتظر توطئه ها بايد بود و آماده ى مقابله ى با اين توطئه ها بايد بود. و ان شاءالله هر روزى كه بگذرد، شما قوى تر خواهيد بود، دشمن شما ضعيفتر خواهد شد و آن روزى كه پيروزى نهائى نصيب ملت بشود، ان شاءالله روز دورى نخواهد بود.(1)

ص: 248


1- . بيانات در ديدار اساتيد و دانشجويان در دانشگاه علم و صنعت 87/9/24

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109