جایگاه و مسایل زنان در فرهنگ اسلام و تجدد

مشخصات کتاب

سرشناسه : خامنه ای، علی، رهبر جمهوری اسلامی ایران، ‫1318 -

عنوان و نام پديدآور : جایگاه و مسایل زنان در فرهنگ اسلام و تجدد [کتاب] : برگرفته از بیانات حضرت آیت الله العظمی سیدعلی خامنه ای( مدظله العالی) رهبر معظم انقلاب اسلامی/ به کوشش امیرحسین بانکی پورفرد.

مشخصات نشر : تهران : موسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی، دفترحفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای" مدظله العالی"، ‫1393.

مشخصات ظاهری : ‫238 ص.

فروست : ‫نقش و رسالت زن؛ 4.

شابک : ‫85000 ریال : ‫ 978-964-2951-83-3

وضعیت فهرست نویسی : فاپا

يادداشت : این کتاب در سال های 1393-1398 تجدید چاپ شده است.

يادداشت : چاپ هشتم: 1400.

يادداشت : چاپ نهم: 1401.

موضوع : خامنه ای، علی، رهبر جمهوری اسلامی ایران ، 1318 - --دیدگاه درباره زن

موضوع : خامنه ای، علی، رهبر جمهوری اسلامی ایران، ‫1318 - -- پیام ها و سخنرانی ها

شناسه افزوده : بانکی پورفرد، امیرحسین، ‫1349 - ، گردآورنده

شناسه افزوده : موسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی. دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای"مد ظله العالی". انتشارات انقلاب اسلامی

رده بندی کنگره : ‫DSR1692 /ز9 ‫ ج2 1393

رده بندی دیویی : ‫ 955/0844

شماره کتابشناسی ملی : 3437078

ص: 1

اشاره

بسم الله الرحمن الرحيم

ص: 2

ص: 3

جایگاه و مسایل زنان در فرهنگ اسلام و تجدد

برگرفته از بیانات حضرت آیت الله العظمی سیدعلی خامنه ای( مدظله العالی) رهبر معظم انقلاب اسلامی

به کوشش امیرحسین بانکی پورفرد.

ص: 4

پيشگفتار

برقرارى نظام جمهورى اسلامى به تعبيررساى بنيانگذار آن، حضرت امام خمينى (ره)، از نعمتهاى بزرگ الهى بر مردم اين سرزمين و تمامى مستضعفين جهان بوده است. مرورى بر تاريخ پرافتخار اين نهضت و شكل گيرى نظام مقدّس جمهورى اسلامى به روشنى نقش و تأثير اصل مترقّى ولايت فقيه و رهبرى حكيمانه ى حضرت امام (ره) و پس از آن حضرت آيت الله العظمى سيّد على خامنه اى، رهبر انقلاب اسلامى، را در هدايت انقلاب در كوران حوادث گوناگون روزگار نشان ميدهد. مؤسّسه ى پژوهشى فرهنگى انقلاب اسلامى كه وظيفه ى حفظ و نشر آثار مقام معظّم رهبرى را برعهده دارد، در اجراى همين وظيفه اقدام به انتشار كتابهاى موضوعى به منظور نشر بيانات، ديدگاه ها و رهنمودهاى معظّمٌله در مقاطع، مناسبتها و موضوعات مختلف مى نمايد.

كتاب حاضر حاوى گزيده اى از بيانات معظّمٌله با موضوع «جايگاه ومسائل زنان در فرهنگ اسلام و تجدّد» است و مطالب آن در سه محور «اهميّت و ريشه يابى مسائل زنان»، «زن در فرهنگ غرب» و «منزلت و جايگاه زن در انديشه ى اسلامى» گردآورى و تنظيم شده است.

اين اثر جلد چهارم از مجموعه ى پنج جلدى باعنوان «نقش و رسالت زن» درباره ى مسائل و مباحث مرتبط با موضوع «زن» در بيانات رهبر معظّم انقلاب اسلامى است كه براى استفاده ى محقّقان و عموم علاقمندان به ديدگاههاى معظّمٌله منتشر ميشود.

ومن الله التوفيق

ص: 5

ص: 6

فهرست مطالب

مقدّمه 21

فصل اوّل: اهميّت و ريشه يابى مسائل زنان 25

1-1 - ضرورت توجّه به مسائل زنان 27

توجّه و عنايت ويژه ى امام (ره) به زنان 27

حصار محكم فكر امام (ره) در مورد نقش زنان 27

بيش از 40 سال دغدغه ى مقام معظّم رهبرى نسبت به مسائل زنان 28

حل نشدن مسأله ى زن در دنيا 28

عدم حلّ مسائل زنان بخاطر زياده رويها، كجرويها و بدفهميها 29

لزوم توجّه به ويژگيهاى زنان در جامعه ى انقلابى ايران 30

خسارات بى توجّهى به نقش زن 30

عدم پيشرفت متناسب با نياز و توقّع و امكانات در مسائل زنان 30

زن و خانواده؛ جزو راهبردى ترين مسائل فكرى جامعه 31

سرمايه گذارى پژوهشى نظام در حوزه ى زن و خانواده 31

لزوم تبليغ و فعّاليّت بسيار براى رفع محروميّت از زنان 32

تصحيح و تسريع حركت به سوى جايگاه شايسته ى زن 32

لزوم توجّه به زن بعنوان عامل فساد يا صلاح مردان و اجتماع 32

پرورش انسانهاى بافضيلت يا بى شخصيّت در دامن زن 33

وضع آينده و اهميّت نقش زن در آن 33

تجليل عملى از زن در خانه و جامعه 34

1-2 - اولويّت مسائل زنان 34

ص: 7

ضرورت بازنگرى جدّى ارزشهاى سازنده ى شخصيّت زن در دنيا 34

برخى مسائل نيازمند به پيگيرى در حوزه ى زنان 35

مسائل مطرح در سبك زندگى درمورد رابطه ى زن با خانواده و اجتماع 36

تصحيح فرهنگ عمومى جامعه در نگرش سياسى به زنان 36

فاصله ى قوانين وحقوق اجتماعى زنان در ايران با خواسته ى اسلام 36

شناساندن حقوق و تكاليف و مسؤوليّت متقابل با رجوع به فطرت 37

كمبود فرصتها و ميدانها براى علم و معرفت زنان در همه ى جوامع 37

عدم حلّ مشكلات زنان با كثرت حضور در دانشگاهها و مسؤوليّتها 38

بحران زنان؛ محصول نگاه غلط به زن و خانواده 38

اداره ى كانون گرم خانواده؛ اوّلين مسؤوليّت زن 39

احساس آرامش و امنيّت؛ مسأله ى اساسى زنان 40

عدم اولويّت مسائل شخصى براى زنان 40

پرهيز از دام رقابتها وچشم و هم چشميها در محافل زنان 41

مقايسه ى ظلم به زن در غرب و كشورهاى اسلامى 41

1-3 - ظلم به زن 42

ستم تاريخى و طبيعى و دائمى نسبت به زنان 42

مظلوميّت زن در طول تاريخ، مگر در موارد استثنايى 42

طبيعت جاهل بشر؛ عامل ظلم به زن در طول تاريخ 43

نقش نظامهاى ديكتاتورى در ظلم به زن 43

نظام اجتماعى استبدادى؛ مهمترين عامل تاريخى ظلم به زن 44

ستم مردان به زنان بخاطر ضعف جسمانى در طول تاريخ 45

حالت وحشيگرانه نسبت به زن بخاطر قويتر بودن تركيب جسمانى مرد 45

استثمار تاريخى زن بخاطر ظرافت بيشتر نسبت به مرد 46

مظلوميّت تاريخى زن بخاطر ناديده گرفتن وضع طبيعى زن اعم از جسمى و روحى 47

برداشتهاى غلط بشرى درباره ى جايگاه زن 48

ندانستن قدر و جايگاه زن؛ ريشه ى ظلمهاى تاريخى 48

تحقير زن در طول تاريخ در دو شكل خصومت و دوستى 49

نگاه امپراطورى روم به زن در اشباع غريزى مرد 50

حرمسراها؛ نماد اهانت به زن 50

اسارت فرهنگى زن؛ مانع اساسى رشد زنان 51

ص: 8

شرح مظلوميّت زن 51

خانواده؛ بالاترين محيط ظلم به زن 52

بررسى عوامل تاريخى و جامعه شناسى مظلوميّت زن در خانواده 52

كمبودها و كم كاريهاى زياد در عرصه خانواده 53

بى عدالتى در ارتباطات خانوادگى در جوامع غربى و اسلامى 54

طبيعى بودن آزار زن در داخل خانه، بين نژادهاى وحشى غربى... 54

عدم حسّاسيّت دنيا در ظلم به زن در خانواده 55

سست بنيادى بنيان خانواده در غرب؛ مصداق ظلم به زن 55

مشكل اصلى زن در دنياى امروز، ناكامى زن در نياز مادرى و همسرى 56

خلأهاى قانونى، عادتى و سنّتى در حوزه ى زن و خانواده 56

ديدن محروميّت و مشكلات زنان بلوچ در گذشته 57

لزوم توجّه به حفظ حرمت و كرامت زن در همه ى مناطق ايران 57

ظلم به زن در صورت عدم نزاكت و دقّت و تقواى لازم 58

حرام بودن بى توجّهى به زن قبلى در تعدّد زوجات 58

ازدواجهاى تحميلى زودرس 59

ناديده گرفتن خواست دختران؛ خلاف خواست اسلام 59

تأثير وجود عادات جاهلى در ظلم به زن در مناطقى از ايران 59

انواع ظلمهاى فرهنگى به زنان 60

سرگرم كردن زن به جلوه گرى؛ عامل انحطاط شخصيّت زن 61

محروميّت زن از معارف و فرهنگ عمومى و اختصاصى جامعه 62

عدم توجّه به نقش زنان در تحوّلهاى بزرگ اجتماعى و سياسى 62

عقب ماندن زنان نسبت به مردان 63

تحليل اجتماعى على (ع) از عقب ماندگى فكرى - فرهنگى زن 63

وضعيّت زنان جامعه ى زمان على (ع) 65

كم بهرگى زن در نظر على (ع)؛ واقعيّت دوران انحطاط و اسارت زن 65

محروميّت تحصيلى - اجتماعى زنان در طول تاريخ؛ دليل ناقص العقل خواندن آنها 66

بيگانگى دختران تحصيلكرده از خانواده 66

1-4 - نحوه ى احقاق حقوق زنان 67

بازگشت زن و مرد به طراز اسلام 67

هدف؛ رسيدن زن به كمال، نه رقابت با مردان 68

ص: 9

اوّل فرهنگ، بعد حق 68

تلاش فرهنگى دلسوزانه ى هوشمندانه نه ساده لوحانه و عجولانه 69

كار فرهنگى بزرگ به كمك احكام قرآنى براى رفع ستم از زنان 71

رفع كمبود ميدانها و فرصتها براى علم، معرفت، اخلاق و شكوفايى استعدادها 71

باز شدن گرههاى زندگى زنان با قوانين اسلامى 71

حقوق زن بعنوان پرورش دهنده ى انسانهاى والا 72

استفاده ى خردمندانه از تجربه ى ديگران در مورد زنان 73

حركت بر اساس بينش خردمندانه و شناسايى طبيعت زن 73

توجّه به واقعيّتهاى آفرينش زن و مرد براى حلّ مشكلات 74

لزوم توجّه به سه مقوله ى تكريم زن، وظيفه زن و رفتار با زنان؛ در برنامه ريزيها 74

انديشه ى شهيد مطّهرى؛ مستدلترين انديشه ى زمان خود در مورد زن 75

همسان دانستن ارزشها و شناسايى تكاليف ويژه ى زن 75

شناخت وظايف مشترك و اختصاصى زن و مرد؛ عامل رفع ظلم به زن 76

روش محترمانه، مصلحت انديشانه و عاقلانه ى اسلام نسبت به زن 77

بازگو كردن تعاليم اسلام در مورد زن 77

تبيين نظر اسلام در باب آزادى 77

آگاهى و عمل به حقوق اسلامى؛ مانع ظلم به زن در خانواده 78

دنبال كردن روش اسلامى با جديّت و اهتمام كامل 78

بحث نكردن در مورد تمايزات مسلّم در فقه اسلامى 79

دورى از بحثهاى انحرافى از قبيل ديه درمورد زن 79

امكان تغيير احكام با شيوه ى فقهى توسّط فقيه ماهر و مسلّط 80

لزوم جلوگيرى از ضعف و ستم زدگى زن در سطوح مختلف... 81

اهميّت اصلاح قوانين در موضوع زنان 81

لزوم اصلاح بعضى قوانين 82

حلّ تدريجى و هوشمندانه مشكلات زنان با وضع قوانين 82

احساس امنيّت زن در خانه ى شوهر در پرتو قانون 82

روشهاى حلّ مشكلات بانوان مسلمان در خانواده 83

برخورد قانونى و اخلاقى با متعدّيان به زن در خانواده 84

حلّ مسائل زن در خانواده؛ عامل فائق آمدن بر مسائل اجتماع 85

لزوم پشتوانه ى قانونى و ضمانت اجرايى در حمايت از زنان در خانواده 85

ص: 10

دفاع اخلاقى، قانونى و منطقى از زن 86

تهذيب و اخلاق؛ راه چاره ى زورگويى به زن 86

سواد و قانون؛ ابزارهاى اقتدار زن 86

لزوم پختگى در مبارزه با ستم تاريخى عليه زن 87

حلّ معضلات با ارائه ى راهكار اجرايى توسّط خود زنان 87

دورى از جلب نظر غربيها 88

ضرورت زدودن گرايش به فرهنگ غربى در دفاع از حقوق زن 89

دفاع غلط از حقوق زن با الگو قرار دادن زن غربى 89

روش غلط غربيان و پيروانشان در دفاع از حقوق زن 90

موفّق نبودن روشهاى دنياى متمدّن عليرغم بعضى ظواهر 91

لزوم طرح گفتمان «زن حقيقى» مدّ نظر اسلام بصورت تهاجمى و نه دفاعى 91

1-5 - نقش نهادها و سازمانها در ارتباط با زنان 92

لزوم ايجاد يك مركز عالى و ثابت با چشم انداز بلندمدّت... 92

لزوم كار عملى و تشكيل كار گروههاى تخصّصى درمورد مسائل زنان 93

لزوم محاسبه و مشخّص كردن هدف در فعّاليّتهاى مربوط به زنان 94

ايجاد سازمانهاى اسلامى زنان 95

سازمانها به دنبال احياى حقوق عرفى زن 95

تأمين حقوق مدنى و خانوادگى زن 96

گره گشايى از كار زن در خانواده 96

لزوم مبنا بودن نقش مادرى و همسرى در طرح ريزيها براى خانواده 96

انگيزه ى تشكيل شوراى فرهنگى - اجتماعى زنان 97

شوراى فرهنگى - اجتماعى زنان؛ مركزى براى تدارك پشتيبانى معنوى و قانونى 97

انجام سفرهاى خارجى حساب شده و با هدف 99

نياز دنيا به مبانى كارگشا در حوزه ى زن و عقب ماندگى ما در بيان اين مبانى 99

سهم دستگاههاى اجرايى در تعليم زنان 100

نقش صددرصدى صدا و سيما در فرهنگسازى و تكريم زن با خصوصيّات اسلامى 101

تبيين ديدگاه اسلام در زمينه ى روابط زن و مرد 101

ارائه ى نقش زن با گوهر عفّت و تأثير او در خانواده، جامعه و انقلاب 102

دورى از نقشهاى پست كننده براى زنان در برنامه هاى صدا وسيما 102

ارائه ى زن بعنوان جاذبه ى جنسى حتّى با پوشش مجاز در بعضى فيلمها 102

ص: 11

مخدوش كردن جايگاه زن بعنوان عنصر جنسى در فيلمها 103

كمبود كار فرهنگى 104

كار فرهنگى؛ كار اولى، لازمتر و فوريتر در مورد زنان 104

بركت كار فرهنگى عميق درباره ى مبانى اسلام نسبت به مادران ايثارگر 105

كمك به ايستادگى زنان در مقابل هجوم دشمن 106

آمادگى نظامى زنان 107

رعايت جهات ارزشى تأمين كننده ى آينده ى زنان 108

تسلّط قدرتهاى جهانى؛ عامل گرسنگى و مرگ زنان و كودكان 108

كار قوى و باكيفيّت در مسأله ى زنان؛ خدمت حقيقى به زنان عالم 108

كار متين و عميق و قابل عرضه و بدون شتابزدگى 109

گفتمان سازى در حوزه ى زن و خانواده 109

فصل دوّم: زن در فرهنگ غرب 111

2-1 - جايگاه زن در فرهنگ غرب 113

زن؛ موجود درجه ى دوّم در ادبيّات غرب 113

نگرش ظالمانه ى غرب به زن در عرصه ى كار، هنر و ادبيّات 113

بزرگترين حقّكشى؛ مطرح شدن زن براى انتفاع مرد 114

محروميّت زنان از اخذ مدرك تحصيلى در گذشته ى نزديك غرب 115

محروميّت زن از حقّ رأى و مالكيّت حقيقى در غرب 116

عدم حقّ رأى زنان در دموكراسى غربى 116

عقب افتادگى غرب در به رسميّت شناختن حقوق سياسى زن 117

از نداشتن حقّ رأى و مالكيّت تا بى پناه و رها شدن در جامعه 118

تنبّه ديرهنگام، شتابزده و جنجالى اروپا در مسأله ى زن 118

ظريفترين و مؤثّرترين نقش در سير بشريّت بسوى كمال 119

متهّم بودن غرب در برخورد ذليلانه با زن 120

مسائل اصلى زندگى؛ تحت الشّعاع سرگرمى مبتذل روابط زن و مرد 120

مخالفت فرهنگ غرب با خويشتندارى جنسى 121

پاسخگويى غرب درباره ى حقوق وحفظ كرامت زن 121

هدف غرب؛ هرزه شدن و عرضه شدن زن 122

فقدان آزادى وحجاب در حال و گذشته ى اروپا 122

سلب آموزش و تحصيل زنان در غرب به جرم حجاب 123

ص: 12

اشتباه دنياى استكبار درباره ى ارزش زن 123

هوچيگيريهاى غرب در مورد مسأله ى زن 124

بى توجّهى غرب به شخصيّت و حرمت واقعى زن 124

نگاه غرب به زن؛ نگاه منحط، ناقص و گمراه كننده 125

ظلم به زن در تمدّن غرب، عليرغم تبليغات فريبگر 125

مفاهيم انسانى زن؛ تحت الشّعاع مسائل تبليغاتى و سياسى و اقتصادى 125

تداوم ستم تاريخى به زن، درجوامع متمدّن 126

تعدّى و اهانت به زن امريكايى، عليرغم شعار دفاع از حقوق زن 126

آمار وحشتناك خشونت عليه زنان در غرب 126

سكوت مدّعيان حقوق بشر در قبال تعرّض به زنان در بوسنى 127

نبود اخلاق و تهذيب؛ عامل بيشتر شدن ظلم به زن 127

ارتباطات مبتذل؛ عامل دورى زن از مسائل اخلاقى و صحنه هاى سياسى و فرهنگى 128

زنان شكنجه گر در زندان ابوغريب؛ نشانگر فراموشى معنويّت در فرهنگ غرب 128

زنان جوان شكنجه گر؛ نشانه ى وحشيگرى تمدّن غرب 129

2-2 - التذاذ از زن با شعار آزادى در غرب 129

جوابگويى غرب به اهل انديشه بخاطر حركت به سمت برهنگى 129

تلقّيهاى متناقض از شعار آزادى زن 130

مفهوم آزادى زن در غرب 131

نگاه التذاذى به زن؛ ريشه در فرهنگ اروپايى 131

افزايش زن آزارى با جوشش شهوت جنسى در غرب 132

الگوى اروپايى زن؛ ابزار التذاذ مرد 133

بساط آزادى غربى؛ قراردادن زن بعنوان ابزار لذّت جويى مردان 133

سلب حجاب و عفاف به اسم آزادى 133

ظلم و تحقير زن در غرب به اسم آزادى 134

آزادى زن براى انتفاع و التذاذ مردان 135

نام دروغين آزادى بر نگاه اهانت آميز غرب به زن 135

نگاه ابزارى به زن؛ چشم نواز بودن براى مرد 136

بهره بردارى نفسانى و سوء استفاده از جاذبه ى فيزيكى زن 136

حرفهاى جذّاب بر مبناى جنس زن؛ وسيله ى التذاذ براى جنس مرد 137

بزرگترين ضربه و اهانت به زن در سياستهاى غربى 137

ص: 13

وسيله ى التذاذ و شهوترانى؛ بزرگترين اهانت به زن 139

بالاترين اهانتها به زن در تمدّن غرب 139

اهانت در شكل تكريم 140

جلوه گرى زن؛ تجليل يا تحقير 140

خيانتِ آوردن زن به شكل متبرّج به وسط ميدان 140

تشويق به آرايش و تبرّج در مقابل مرد؛ نشانه ى مردسالارى غربى 141

جلوه گرى و زيبايى فروشى زن؛ مقبولتر از تفكّر، علم و اخلاق او 141

تنزّل زن در حدّ يك وسيله التذاذ با تحميل فرهنگ برهنگى 142

خيانت و ضرر فرهنگ غرب؛ بى بند و بارى و ابتذال زنانه 142

حاصل سياست غرب؛ ابتلاء به همجنس گرايى وسوءاستفاده جنسى از زن 143

ارتباط راحت زن و مرد در اجتماع؛ بزرگترين ضربه براى زن 144

معاشرت يكسان زن و مرد در غرب؛ عملى فريبنده و نادرست 144

التذاذ از زن در جامعه؛ عامل تزلزل خانواده و بى حرمتى به زن 145

تلذّذ از زن در اجتماع و زن آزارى در خانواده 145

2-3 - سوءاستفاده ى اقتصادى از زن در غرب 145

صدور ادّعانامه عليه غرب پول پرست در اهانت به زن 145

زن؛ قربانى تمدّن صنعتى غرب 146

نداشتن حقّ مالكيّت زنان در غرب تا اوايل قرن بيستم 147

نياز به كارگر ارزان؛ عامل اعطاى حقّ مالكيّت به زن در غرب 147

غرب و ممنوعيّت حقّ تصرّف زنان در اموال خود 148

زن؛ وسيله ى سوداگرى سرمايه دارى غرب 149

ارزشگذارى به آرايش، مد و تفاخرها جهت جذب منافع مادّى شركتها 149

گزارش تكان دهنده ى رشد تجارت و قاچاق زنان 149

2-4 - موقعيّت خانوادگى زن در فرهنگ غرب 150

خانواده؛ نقطه ى ضعف غرب 150

ناكامى زن در اساسيترين و فطريترين نيازهايش 150

عدم امنيّت جانى، اخلاقى و جنسى در خانواده 151

ضرب و شتم، خشونت و وحشت همسر در جامعه ى امريكا 151

آمار وحشت آور از خانواده هاى امريكايى 152

آمار حيرت انگيز شكايت زنان از شوهران در امريكا 152

ص: 14

مظلوميّت زن درطول تاريخ 153

تشريفات ظاهرى و دروغين غرب بعنوان تكريم مقام زن 153

مظلوميّت خانگى زن در دنياى بظاهر آزاد 154

ظلم به زن در خانه با وجود بى پروايى در جامعه 154

آزادى بى قيد وشرط در ارتباط با نامحرم و اسارت شوهر 155

تصوير مظلوميّت زن در ادبيّات غرب 155

شوهر؛ مالك مال و جان زن 156

مقايسه ى ازدواج دو زن اشرافى در اسلام و غرب 156

تغيير نام خانوادگى زن در خانه ى شوهر در فرهنگ غرب 157

تغيير نام به نام شوهر؛ ريشه در بى اعتنايى به شخصيّت زن 158

آزادى بى قيد و شرط معاشرت؛ عامل متلاشى شدن خانواده در غرب 158

غربت خانواده در غرب بر اثر بى اعتنايى 159

پيامدهاى ازدواجها در غرب 159

زندگيهاى قراردادى فاقد انس و گرمى خانوادگى 160

عدم تبادل عاطفى و زندگى رقّت بار در مقياس خانواده 160

تزلزل بنيان خانواده در غرب 161

از هم پاشيدگى خانواده؛ نتيجه ى راه غلط زنان غربى 161

متلاشى شدن خانواده ها؛ مشكل بزرگ امروز دنياى غرب 162

مايه ى التذاذ مرد شدن به نام آزادى زن، عامل ويرانى خانواده 162

آزادى جنسى و بى عفّتى؛ عامل تزلزل بنيان خانواده 163

نابودى خانواده؛ دستاورد فساد غرب 164

بى هويّتى فرهنگى و فساد؛ نتيجه ى تزلزل خانواده 164

تزلزل بنيان خانواده؛ عامل نابودى تدريجى جامعه 164

تحوّل منجر به سست شدن روابط خانوادگى؛ نشانه ى پسرفت 164

غرب؛ تشنه ى پيام مربوط به خانواده 165

تنهايى، غريبى و ولگردى؛ حاصل نبود خانواده 165

گسستگى اعضاى خانواده از هم 166

اضطراب در غرب و فرو پاشى خانواده 166

فرو ريختن تمدّن غرب با جدايى زن از خانواده 167

دامن زدن به شهوت؛ چاله ى خطرناك و گريز ناپذير پيش روى تمدّن غرب 167

ص: 15

زوال تمدّن غرب بخاطر قوانين ابلهانه ى جنسى 168

ناديده گرفتن نقش مادرى و تضعيف نقش خانواده؛ خيانت بزرگ غرب به زنان 169

محروميّت زن از بروز مهر و عطوفت مادرى 169

2-5 - ترويج فرهنگ غرب در روابط زن و مرد 169

مردواره كردن و وسيله ى التذاذ جنسى قرار دادن زن... 169

انفعال در برابر گفتمان غربى مرد واره كردن زن 170

فرهنگ برهنگى و فساد، مخالفت با فضايل و ارزشها 171

ترويج عدم واسطه و فاصله بين زن و مرد در معاشرتها 172

ترويج شهوات جنسى و آميزش بى رويّه ى زن و مرد... 173

به انحراف كشاندن و تشديد غرايز؛ سياست استعمار فرهنگى 174

نقش صهيونيسم در اشاعه ى فساد و فحشا 174

نفوذ و رشد تعليمات غربى در بعضى خانواده ها 175

شكست در ترويج فرهنگ منحطّ غرب 175

فصل سوّم: منزلت و جايگاه زن در انديشه ى اسلامى 177

3-1 - نگاه جامع و كامل اسلام به موضوع زن 179

لزوم درك صحيح نظر اسلام در مسائل زنان 179

ديد جامع و كامل اسلام به زن 179

نگاه اسلام؛ اوّل حيث انسانيّت بعد جنسيّت 180

درك ديدگاههاى اسلام بدون افراط و تفريط 180

نظريه پردازى در موضوع زن، بر مبناى آيات قرآن 181

نظريه پردازى در زمينه ى الگوى مترقّى زن و خانواده 181

طبيعت الهى زن؛ مملوّ از لطافت و زيبايى و به دور از نقش تشريفاتى 181

محدوديّتهاى اسلامى؛ عامل رشد فكرى، علمى و عملى زنان 182

معناى واقعى تكريم، توجّه به بعد خانوادگى و اجتماعى زن 182

هويّت زن؛ چشمه جوشان عاطفه و صبر براى تربيّت انسان 183

حركت به سمت آرمانگرايى با ديد واقع بينانه نسبت به زن 184

اعطاى حقوق و شخصيّت كامل به زن در اسلام 185

مقايسه ى رفع ابهام و حلّ مسائل در سه قلمروى حضور زن از نظر اسلام 185

حلّ مشكلات زنان با مواعظ و نمونه سازى پيام وحى 187

نظر اسلام مبتنى بر آفرينش زن و نيازهاى او براى رسيدن به كمال 188

ص: 16

3-2 - مبارزه ى اسلام با ظلم تاريخى به زن 188

غلبه ى خورشيد معرفت اسلام بر جاهليّت حاكم بر جهان 188

اسلام و تحوّل در شخصيّت زن 189

ارزشگذارى اسلام در مورد زن 190

برخورد اسلام با سنّتهاى غلط نسبت به زنان 191

دليل اظهارات پرجوش پيامبر (ص) در مورد زن 191

پاسخ دادن به برداشت غلط و مستمر در تاريخ بشريّت نسبت به جايگاه زن 192

مبارزه با عادات و آداب غلط خرافى بعضى از اقوام نسبت به زن 192

مقابله با نگاه انحرافى و تحقيرآميز نسبت به زن 193

كوبيدن انديشه هاى جاهلى با بالا كشيدن زن نسبت به مرد در قرآن 194

3-3 - شأن انسانى زن از نظر اسلام 194

نگاه انسانى اسلام به زن 194

زنان؛ پيشگامان حركت معنوى انسان 195

اسلام؛ پيشگام در دفاع از حقوق زن 196

رازهاى طرح دو زن بعنوان نمونه ى ممتاز در صحنه ى انسانيّت 196

پيامبر اسلام (ص) و حقوق انسانى زنان 198

ارزشگذارى به اصالت زن 198

پرهيز از سطحى نگرى به احكام اسلامى در مورد زنان 199

حقّ مالكيّت زن با وجود عدم رضايت شوهر و پدر 200

3-4 - برابرى و تفاوت ميان زن و مرد 200

عدم تفاوت بين زن و مرد در طى مراتب معنوى و حقوق اجتماعى و فردى 200

عدم تفاوت زن ومرد در تقرّب الى الله و كمالات 201

عدم تفاوت در ارزش انسانى زن و مرد 201

عدم تفاوت در فعّاليّتهاى مختلف اجتماعى 202

عدم تفاوت زن و مرد در كسب فضائل بشرى 202

عدم تفاوت زن و مرد در عروج و سقوط انسانى 203

عدم تفاوت مرد و زن در ارزشهاى معنوى و اسلامى 203

برابرى فرصتهاى عروج براى زن و مرد 204

برابرى زن و مرد از جنبه ى الهى و تكامل انسانى 205

برابرى زن و مرد در ارزشهاى معنوى و معرفتى 205

ص: 17

برابرى زن و مرد در پيمودن مراحل تكامل معنوى و مادّى 206

برابرى زن و مرد در فرايض دينى 206

همرديفى مقامات معنوى و درجات انسانى زن و مرد 207

عدم تفاوت در عرصه ى تعالى روحى و رشد معنوى 208

ابعاد گوناگون جهاد و مبارزه ى زن 208

ايفاى نقش يكسان در پيشرفتهاى علمى و اجتماعى 209

امكان پرش بينهايت براى زن و مرد 209

اقتضاى نظام اتمّ خلقت در خصوصيّات زن و مرد 210

رعايت عدالت محض ميان زن و مرد از نظر اسلام 210

زن و مرد؛ دو جنس مكمّل يكديگر 210

توجّه اسلام به زن و مرد از منظر انسانى و حقوقى 211

برجستگيها و امتيازات و برترى متقابل زن و مرد نسبت به هم و برابرى كلّى آنها 212

مسؤوليّتهاى مشترك زن و مرد با وجود قلمروهاى اختصاصى 213

برابرى در ارزشهاى انسانى، تفاوت در وظايف تخصّصى 213

توجّه به تفاوت طبيعت زن و مرد 213

تفاوت طبيعى زن و مرد 214

تفاوت انديشه و احساسات زن و مرد 214

تفاوتهاى جسمانى، عاطفى و اخلاقى؛ نشانه ى وظايف مختلف 215

حكمت الهى در تفاوت آفرينش زن و مرد 215

تفاوت حقوق زن و مرد بر اساس طبيعت، فطرت و مصالح جامعه 216

تفاوت وظايف زن و مرد بر اساس خلقت 216

فلسفه ى تفاوت زن و مرد در كار و اشتغال 217

ارزش زن؛ زن كامل بودن، نه كپى مرد شدن 218

فلسفه ى «مردانگى» گفتن و «زنانگى» نگفتن 218

غلبه ى ضميرمذّكر بخاطرنقش ظاهرى و بيرونى مرد 219

تقسيم كار بين زن و مرد بر حسب تفاوت امكانات و زمينه ها 220

كسب مقامات عالى كشورى براى زنان بجز رهبرى، رياست جمهورى و قضاوت 220

تفاوت احكام مربوط به زن و مرد بر اساس مصالح 222

عامل تفاوت ديه ى زن و مرد 222

حكمت ومعرفت عظيم در تفاوت ديه ى مرد با زن 224

ص: 18

منابع مفيد در زمينه ى تفاوتهاى حقوقى زن و مرد 225

تجديدنظر در بعضى مسائل فقهى 225

3-5 - خصوصيّات زن مسلمان 226

ايمان آگاهانه؛ در صدر شخصيّت زن 226

پاسداران واقعى اسلام در همه ى ابعاد 226

عبادت، سياست و خانه دارى؛ عناصر شخصيّت زن كامل 227

پيشرفت در ارزشهاى معنوى، مسائل اجتماعى و سكونت در خانواده 227

مجموعه صفات با ارزش براى زن مسلمان 228

رسالت زن ايرانى در برابر نفهميدن و كتمان حقايق 229

نشان دادن هويّت و حقيقت فرهنگى زن مسلمان 229

دليل برترى زن ايرانى؛ تربيّت اسلامى 229

زن مسلمان؛ فراتر از اسارت زر و زيور 230

دورى از اختلاط و جلب نگاه مردان 230

زن ايرانى؛ پاكتر از راهبه و شجاعتر از سرباز 230

فهرست آيات قرآن كريم 233

فهرست روايات 234

فهرست اسامى اشخاص 235

فهرست مكانها 237

ص: 19

ص: 20

مقدّمه

در مصاف بين تمدّن اسلامى و تمدّن غرب يكى از موضوعاتى كه هم در فضاى عمومى و هم در نگاه نخبگان مورد توجّه و چالش ميباشد نوع نگاه دو تمدّن به جايگاه و مسائل زنان است.

با پيروزى انقلاب اسلامى و شعار بازگشت به اسلام ناب محمّدى (صلّى الله عليه وآله) از سوى امام خمينى (ره)، احياى شخصيّت زن مسلمان نيز چه در نظر و چه در عمل جلوه اى ديگر يافت. از جنبه ى نظرى، ديدگاهى جديد در باب زن و ارزشهاى او در جهان امروز پديد آمد و در صحنه ى عمل، زنان در مسائل سياسى، فرهنگى، اقتصادى و اجتماعى پا به پاى مردان و گاه مقدّم بر آنان در سرنوشت جامعه نقش آفرين شدند.

اين موج فرهنگى حضور و تعالى زن، نه تنها در سالهاى پس از انقلاب اسلامى افول نكرد بلكه در عرصه ى دفاع مقدّس، شكل كاملّترى به خود گرفت و پس از آن نيز رشد فزاينده اى يافت. در حقيقت ميتوان دوران كنونى را دوران شكوفايى نهالى دانست كه به دست امام خمينى (ره) پديد آمد و با خون هزاران شهيد آبيارى گرديد. با اين همه، آفات و بليّات همواره در قالب طرح ديدگاههاى متأثّر از غرب و تفكّرات فمينيستى از يك سو و نظرات متحجّرانه از سوى ديگر، اين نهال نوپا را تهديد كرده و گاه آنچنان فضا را مسموم ساخته است كه ديدگاههاى اصيل اسلامى، براى عموم جامعه ى بويژه زنان مؤمن و انقلابى و حتّى فرهيختگان و متولّيان فرهنگى و

ص: 21

اجرايى كشور نيز مشتبه شده است. در چنين شرايطى، ارائه ى سيماى جامع زن در اسلام مبتنى بر ساختار آفرينشى او و متناسب با مقتضيّات زمان و مكان، ضرورت خويش را باز مينماياند.

بدين منظور، بايد به دنبال كسانى رفت كه با نگاه عميق به مبانى دينى و مبتنى بر زمان شناسى و تدبير لازم و آشنايى با مسائل و مشكلات و نيازهاى جامعه، خطوط اصلى و كلان نظام اسلامى را در باب شخصيّت و جايگاه زن مسلمان ترسيم نمايند؛ و اين مهم به لطف خداوند متعال با وجود رهبر فرزانه ى انقلاب اسلامى حضرت آيت الله خامنه اى (مدّظلّه العالى) دست يافتنى است. بى ترديد از جمله عنايات الهى به جامعه ى اسلامى ايران، وجود رهبرى فرزانه، مجتهد و ربّانى است كه بحق كمتر كسى را در ميان فقها و غيرفقها ميتوان يافت كه همچون ايشان در ارائه ى سيماى زن از منظر اسلام كوشيده باشد؛ امّا اين حقيقت، همچون ديگر عطاياى الهى به ايشان، در وراى چهره ى سياسى و حقوقى اين رهبر الهى، پنهان مانده است.

ضرورت توجّه به مسائل زنان از ديرباز مورد توجّه مقام معظّم رهبرى (مدّظله العالى) بوده است. ايشان در مصاحبه با مجلّه ى زن روز (66/12/13) فرموده اند: «آن مقدارى كه بنده راجع به مسائل زن در ايران در طول اين ده - بيست سال رنج برده ام و ناراحت شده ام، خيلى از زنان حتّى گوشه اى از آن را نفهميدند و ناراحت هم نبودند.» با احتساب اين 25 سال اخير، بيش از 40 سال ايشان دغدغه ى مسائل زنان را داشته اند. ايشان در مسائل زنان معتقد به اولويّت يابى هستند تا بتوان با يك حركت اساسى مظلوميّت تاريخى زن را برطرف كرد؛ مظلوميّتى كه در خانواده و اجتماع، در شرق و غرب و در گذشته تا كنون براى زن بوده است و وضعيّت خطرناكترى كه امروزه در غرب به خود گرفته است و آن التذاذ از زن با شعار آزادى در غرب و تزلزل موقعيّت خانوادگى و سوءاستفاده ى اقتصادى از زن ميباشد. در مقابل، با ارائه ى نگاه جامع و كامل اسلام در مورد زن، ميتوان زن را به آن جايگاه والا و شأن انسانى خود رساند. در اسلام ضمن

ص: 22

به رسميّت شناختن تفاوتهاى زن و مرد، برابرى آنها در عرصه هاى كمال انسانى مورد تأكيد قرار گرفته است.

در اين كتاب، با ارائه ى موضوعى و عنوانى فرمايشات رهبرى، در سه فصل، اهميّت و ريشه يابى مسائل زنان، زن در فرهنگ غرب، منزلت و جايگاه زن در انديشه ى اسلامى، ميتوان با ريشه يابى مسائل زنان، تفاوت نگاه غرب و نگاه اسلام را در موضوع زن بازشناسى كرد.

در استخراج، گردآورى و دسته بندى سخنان معظّمٌله و ارائه ى آن در قالب اثر حاضر، تمامى سخنرانيها و پيامهاى ايشان درباره ى زنان، از آغاز پيروزى انقلاب اسلامى تا سال 1392، حتّى سخنانى كه رسانه اى نشده است - مانند توصيه هايى كه هنگام خواندن خطبه ى عقد به جوانان داشته اند - امّا در مخزن اسناد دفتر معظّمٌله موجود بوده، مورد بررسى قرار گرفته است كه حجم گسترده ى آنها، توجّه و اهتمام رهبرمعظّم انقلاب را نسبت به مسائل زنان نشان ميدهد.

در پايان، با سپاس فراوان از حمايتهاى دفترحفظ و نشر آثار مقام معظّم رهبرى، لازم است از زحمات جناب دكتر تقى اجيه در ويراستارى عناوين تشكّر نمايم. همچنين از خواهران گرامى: مليحه نقش زن، فاطمه حقيقى، مائده كيوانى، نسيم كريمى، اشرف السّادات فتحى، اكرم امينى، آسيه مهجورى، مهرناز سطوت، سعيده شريعت، زهرا نقش زن و فاطمه دهقانى كه در جمع آورى و انطباق فيشها و اصلاح نهايى تلاش فراوان داشته اند، بالاخص خواهر مرضيّه شاه سنايى كه مسؤوليّت گروه خواهران محقّق را برعهده داشتند، سپاسگزارم. اميدوارم اين اثر مقبول افتد و مورد لطف و عنايت خداوند قرار گيرد.

وآخر دعوانا انّ الحمدلله ربّ العالمين

اميرحسين بانكى پور فرد(1)

ص: 23


1- . استاديار دانشكده ى اهل البيت (ع) دانشگاه اصفهان A.Bankipoor@ltr.ui.ac ir

ص: 24

فصل اوّل اهميّت و ريشه يابى مسائل زنان

اشاره

ص: 25

ص: 26

1-1 - ضرورت توجّه به مسائل زنان

توجّه و عنايت ويژه ى امام (ره) به زنان

امام يك روح بزرگ است، يك مغز بزرگ است، يك انسان بسيار باعاطفه است و قهرى است كه در نگاه تيزبين خود در سطح جامعه و مسائل جامعه به مسأله ى زن هم توجّه و عنايتى بكند. اگر علّت خاصّى را براى اين توجّه ما بخواهيم جستجو كنيم، علّتش شايد همين باشد كه ايشان نگاه ميكنند ميبينند زنها عليرغم نقش عظيمى كه در ساختن جامعه همواره دارند و در انقلاب به خصوص داشتند و در جنگ داشتند، و اين همه مادر شهيد و همسر شهيد، بهاى لازم درعين حال به آنها داده نميشود. شايد ايشان ميخواهند جبران اين ظلم را بكنند و يك مقدارى توجّه و عنايت ويژه اى مبذول بشود.(1)

حصار محكم فكر امام (ره) در مورد نقش زنان

اصلا نميشود نقش زنان را محاسبه كرد؛ و من اقرار كنم، اعتراف كنم؛ اوّل كسى كه اين نقش را فهميد، امام بزرگوار ما بود - مثل خيلى چيزهاى ديگرى كه اوّل او فهميد، در حالى كه هيچكدام از ماها نميفهميديم همچنان كه امام نقش مردم را فهميد.

ص: 27


1- . در مصاحبه با مجلّه ى شاهد بانوان (67/9/13)

به نظر من الآن هم هرچه ما داريم پيش ميرويم، ضرب دست امام است. ايشان آنچنان اين گوى را محكم پرتاب كرده، كه حالا حالاها امثال بنده بايد دنبالش بدويم. اين مردم حركت كردند. نسل به نسل هم دارد دست به دست ميشود. امام در زمينه ى زن هم همينجور بود. امام نقش زنان را فهميد؛ والّا بودند بزرگانى از علما كه ما با اينها بگومگو داشتيم، كه اصلاً زنها در تظاهرات شركت بكنند يا نكنند! آنها ميگفتند زنها در تظاهرات شركت نكنند. آن حصار محكمى كه انسان به او تكيه ميداد، خاطرجمع ميشد، تا بتواند در مقابل اينجور نظراتى كه از مراكز مهمّى هم ارائه ميشد، بايستد، حصار رأى امام و فكر امام و عزم امام بود. رحمت خداى متعال تا ابدالآبدين بر اين مرد بزرگ باد.(1)

بيش از 40 سال دغدغه ى مقام معظّم رهبرى نسبت به مسائل زنان

آن مقدارى كه بنده راجع به مسائل زن در ايران در طول اين ده - بيست سال رنج برده ام و ناراحت شده ام، خيلى از زنان حتّى گوشه اى از آن را نفهميدند و ناراحت هم نبودند. يعنى اين نشاندهنده، بايد ديده باشد كسى بفهمد چه دارد ميگذرد و چه بايد باشد. زن بودن مسأله ى مؤثّر نيست.(2)

حل نشدن مسأله ى زن در دنيا

درباره ى مسائل زن كه امروز همچنان در دنيا يك مسأله است حرفهاى فراوانى گفته شده و گفته ميشود. وقتى ما به نقشه ى انسانى عالم و جوامع بشرى نگاه ميكنيم، هم جوامع اسلامى مثل كشور خودمان و ساير كشورهاى اسلامى، هم جوامع غيراسلامى و از جمله جوامع به اصطلاح متمدّن و پيشرفته، ميبينيم كه در همه ى اين جوامع، متأسّفانه مسأله اى به نام مسأله ى زن همچنان وجود دارد؛ اين نشاندهنده ى نوعى كج بينى و كجروى و حاكى

ص: 28


1- . در سوّمين نشست انديشه هاى راهبردى با موضوع زن و خانواده (90/10/14)
2- . در مصاحبه با مجلّه ى زن روز (66/12/13)

از نوعى كوته نظرى نسبت به مسائل انسانى است. معلوم ميشود كه بشر با همه ى ادّعاهايش، با همه ى تلاشهايى كه مخلصان و دلسوزان كرده اند، با همه ى كارهاى فرهنگى وسيعى كه به خصوص در مورد مسأله ى زن انجام گرفته است، هنوز نتوانسته درباره ى مسأله ى دو جنس و مسأله ى زن كه به تبع او، مسأله ى مرد هم به شكل ديگرى مطرح ميشود به يك صراط مستقيم و راه درستى دست پيدا كند.(1)

عدم حلّ مسائل زنان بخاطر زياده رويها، كجرويها و بدفهميها

شايد در بين شما خانمها كسانى باشند كه آثار ادبى و هنرى زنان هنرمند دنيا را كه بعضى هم به فارسى ترجمه شده و بعضى هم به زبانهاى اصلى اش وجود دارد ديده يا خوانده باشند. همه ى اينها حاكى از همين مسأله اى است كه فرض شد؛ يعنى هنوز بشر نتوانسته مسأله ى زن را، و به تبع اين مسأله، مسأله ى دو جنس يعنى زن و مرد را، و قهراً مسأله ى انسانيّت را، حلّ كند. به عبارت ديگر، زياده رويها و كجرويها و بدفهميها، و به تبع اينها، تعدّيها، ظلمها، نارساييهاى روانى، مشكلات مربوط به خانواده و مشكلات مربوط به نحوه ى اختلاط و امتزاج و ارتباطات دو جنس، هنوز جزو مسائل حلّنشده ى بشريّت است.

يعنى بشرى كه در زمينه هاى مادّى، در زمينه هاى اجرام آسمانى، در اعماق درياها، اين همه كشفيّات انجام داده و اين همه دم از ريزه كاريهاى روانشناسى و روانكاوى و مسائل اجتماعى و مسائل اقتصادى و ساير چيزها ميزند و واقعاً هم در خيلى از اين رشته ها پيشرفت كرده، در اين مسأله درمانده است. اگر من بخواهم اين نارساييها را حتّى فهرست وار بيان كنم، زمان زيادى ميطلبد و شما خودتان هم واقفيد.(2)

ص: 29


1- . در ديدار با اعضاى شوراى فرهنگى اجتماعى زنان (70/10/4)
2- . همان

لزوم توجّه به ويژگيهاى زنان در جامعه ى انقلابى ايران

در جامعه ى انقلابى ما اگر شأن زن از مرد بيشتر نباشد، كمتر نيست و روى اين اصل بايد ويژگيهاى زن در زمينه هاى گوناگون؛ مانند آموختن، علم، جهاد، ارتباط با مرد، نقش مادرى كه در تمام اينها زندگى حضرت(1) يك نمونه است، مورد بررسى قرار گيرد.(2)

خسارات بى توجّهى به نقش زن

مسأله ى زن و ارتباط زن و مرد هم مهمّ است. اوّلاً به نظر من، نقش زن هرچه برجسته شود، خيلى بهتر است. زنهاى ما مظلومند. من راجع به زن، حرفهاى زياد و بحثهاى فراوانى دارم. مسأله ى زن واقعاً مسأله ى مهمّى است. يك عدّه توجّه نميكنند و بعنوان يك مسأله ى نمايشى كه حالا مد روز است، حرف ميزنند. خوب؛ گرايشهاى فمينيستى و گرايش خاصّ غربىِ در مورد زن هم كه به جاى خود محفوظ است؛ امّا اصل نقش زن در خانواده، در اجتماع، ارزش و اهميّت زن و امورى از اين قبيل، چيزهايى است كه ما حقيقتاً به آنها كم پرداخته ايم و از اين كم پرداختن خسارت هم ميبينيم. خودِ اين، يك مسأله است.(3)

عدم پيشرفت متناسب با نياز و توقّع و امكانات در مسائل زنان

بحمدالله ما در زمينه ى مسائل زنان در نظام جمهورى اسلامى پيشرفتهايى داشتيم، منتها اين پيشرفتها متناسب با نياز، متناسب با توقّع، متناسب با آن امكانى كه در اسلام وجود دارد نيست؛ عقب ماندگى داريم. اين عقب ماندگى را - ان شاءالله - شما خانمها بايستى به بهترين وجهى جبران كنيد.(4)

ص: 30


1- . حضرت زهرا (س)
2- . در سمينار نقش زن در جامعه در دانشگاه تربيّت معلّم (64/12/10)
3- . در ديدار با مديران صدا و سيما (81/11/15)
4- . در ديدار جمعى از بانوان فرهيخته ى حوزوى و دانشگاهى (92/2/21)

زن و خانواده؛ جزو راهبردى ترين مسائل فكرى جامعه

مسأله ى زن و خانواده، با همه ى كارى كه شده است - شما كرده ايد، ديگران كرده اند - همچنان يك مسأله ى مهمّ و قابل بحث و قابل توسّع در انديشه ورزى است. اين موضوعِ يكى از نشستهاى انديشه هاى راهبردى است كه ان شاءالله در آينده آن را خواهيم داشت. نشستهاى انديشه هاى راهبردى كه تاكنون دو نشست آن انجام گرفته و كارهاى آن از لحاظ فكرى و ان شاءالله، بعداً برنامه ريزى و عمل دنبال خواهد شد، متكفّل بررسى اساسيترين و راهبرديترين مسائل فكرى جامعه است. يكى از اين مسائل، مسأله ى زن و خانواده است كه در فهرست اين مسائل پيش بينى شده و در آينده برگزار خواهد شد. من همينجا از بانوان محترم، انديشه ورزان زن - كه امروز نمونه هايى از آن را بحمدالله اينجا ديديم - درخواست ميكنم كه در اين كار مشاركت جدى بكنيد؛ بحث كنيد، فكر كنيد، مطالعه كنيد؛ فصول مربوط به مسأله ى زن را بطور جداگانه، بطور تخصّصى، به شكل علمى، با تكيه به منابع اسلامى و فكر ناب انقلابى - كه خوشبختانه در شما هست - در نشستِ مربوط به اين موضوع بررسى كنيد؛ مطرح بشود، بحث بشود و - ان شاءالله - براى برنامه ريزى و عمل دنبالگيرى شود.(1)

سرمايه گذارى پژوهشى نظام در حوزه ى زن و خانواده

ما بايد در اين زمينه، خلأهاى نظرى را پر كنيم. نتيجه اين خواهد شد كه سرمايه گذارى پژوهشى در حدّ طاقت لازم است؛ اين را ما تصديق ميكنيم. ما با مراجعه ى به مقاله هاى دوستان - كه چكيده ى مقاله ها و خود مقاله ها را قبلاً به من دادند، من هم يك مرورى كرده ام - به اين نتيجه ميرسيم كه بايستى مجموعه ى نظام، سرمايه گذارى مهمّى در حدّ طاقت و امكانات خود در زمينه ى پژوهش در اين مسأله بكند.(2)

ص: 31


1- . در ديدار جمعى از بانوان نخبه (90/3/1)
2- . در سوّمين نشست انديشه هاى راهبردى با موضوع زن و خانواده (90/10/14)

لزوم تبليغ و فعّاليّت بسيار براى رفع محروميّت از زنان

حقيقت اين است كه اسلام و نظام اسلامى، زن را همچنان در نظامهاى گوناگون عالم و در ميان عادات و سنن و روشها و شكلهاى گوناگون زندگى، از بسيارى از حقوق الهى و انسانى خود، دور و محروم احساس ميكند. ما معتقد هستيم كه نظام جمهورى اسلامى براى اينكه بتواند در جامعه ى اسلامى و قرآنى ما، زن را در جايگاه حقيقى خود قرار بدهد، بايد هنوز تلاش، تبليغ و فعّاليّت بسيارى انجام دهد و انجام بگيرد.(1)

تصحيح و تسريع حركت به سوى جايگاه شايسته ى زن

از اقدام شما جوانان مؤمن و انقلابى در ترتيب اين مجمع سپاسگزارم و اميد و انتظار دارم كه محصول آن، در تصحيح و تسريع حركت به سمت جايگاه و منزلت شايسته ى زن انقلابى و مسلمان مؤثّر و سودمند افتد.(2)

شما در چنين سمينارها و اجتماعاتى، بايد روشهاى درست براى ادامه ى خطّ امام و انقلاب در باب زن را تدوين كنيد و تداوم اين راه را تضمين نماييد.(3)

لزوم توجّه به زن بعنوان عامل فساد يا صلاح مردان و اجتماع

وقتى زن فاسد شد، مردها هم فاسد ميشوند. حالا، مردهاى اين نسل هم فاسد ميشوند، هم آن نسل همزمان، چون جاذبه اى كه وجود دارد براى زن و در زن، مرد را ميكشاند به طرف فساد، اگر مرد فاسد بشود زن ميتواند خودش را نگه دارد، اگر زن فاسد شد مرد نميتواند خودش را نگه دارد، بدانيد اين را. در ميان اين دو طبيعت، مقاومترين و سختترين طبيعت زن است، مرد يك قدرتهاى ديگرى دارد. درمقابله ى زن و مرد اگر بخواهند

ص: 32


1- . در ديدار با بانوان هرمزگان (76/11/29)
2- . در پيام به سمينار بررسى شخصيّت زن از ديدگاه امام خمينى (ره) (68/8/3)
3- . همان

باهم مقابله كنند، آنى كه ميتواند بيشتر مقاومت كند، بيشتر استقامت كند، آن زن است. زن يك طبيعت عجيب، پيچيده و ممتاز و عجيبى است. اگر مرد فاسد شد، زن ميتواند فاسد نشود، اگر زن فاسد شد مرد نميتواند فاسد نشود؛ مرد را به دنبال خودش خواهد كشاند. حالا دست بالا اين است كه مرد اين نسل را نتواند، مردهاى نسل بعد را فاسد خواهد كرد. آنها كى اند؟ بچّه هاى او، تربيّت شده هاى او؛ لذاست كه روى اين نقطه، فرهنگ غربى انگشت گذاشت و اسلام درست به عكس.(1)

پرورش انسانهاى بافضيلت يا بى شخصيّت در دامن زن

اگر زن يك نسل فاسد شد، هيچ لازم نيست كه سرمايه گذارى كنند كه مردهاى آن نسل را فاسد كنند؛ نه، يك ده سال ديگر، پانزده سال ديگر، بيست سال ديگر تمام آن نسل فاسد خواهد شد؛ اهميّت زن هم از اين جهت است. براى خاطر اينكه اين زن است كه تربيّت كننده است، اين زن است كه پرورنده است. حالا يا پرورنده ى انسانهاى بافضيلت است، انسانهاى شجاع است، به قول خانم سپيده كاشانى پرورنده ى گردان است، يا پرورنده ى انسانهاى بى شخصيّت، بى حيثيّت، بى ارزش، طمّاع، شكم چران، به دنيا چسبيده، بى ايده آل، اين جورى است ديگر. پس ببينيد كه روى زن كار كردن و زن را به فساد كشاندن كه تمدّن كنونى غرب و فرهنگ غربى بر اين اساس است چقدرحساب شده است.(2)

وضع آينده و اهميّت نقش زن در آن

مسأله ى زن، يك مسأله ى بسيار مهم، خيلى جدّى و بسيار مؤثّر در وضع آينده است و با وجود اينكه در اين چند سال، راجع به قضيّه ى زن در جمهورى اسلامى، زن ايرانى و اساسا در ديدگاه اسلام، خيلى بحث شده

ص: 33


1- . در ديدار با گروهى از بانوان كشور (63/12/21)
2- . همان

است - به خصوص امام - رضوان الله عليه - كه معلوم بود اصلاً به مسأله ى زن، يك توجّه خاصّ و يك حالت دفاعى دارند - هنوز كارهاى نشده بسيار است؛ بلكه كارهاى شده، بسيار كم است.(1)

تجليل عملى از زن در خانه و جامعه

قصد ما اين بود كه از روز زن به اين صورت تجليل بشود؛ الحمدلله به بهترين وجهى تجليل شد. زيرا كه بهترين تجليل، تجليل عملى است. با حضور شما خانمهاى آگاه، عالم و فرزانه، در بخشهاى مختلف، روشن شد كه بحمدالله زن ايرانى در يك سطح راقى قرار دارد؛ اين مهم است.(2)

1-2 - اولويّت مسائل زنان

ضرورت بازنگرى جدّى ارزشهاى سازنده ى شخصيّت زن در دنيا

اين انديشه كه جايگاه زن در نظامهاى اجتماعى و در محيط زندگى، آنچنانى كه شايسته ى بانوان است تبيين بشود، يكى از ضروريترين كارهاى دوران ماست. چرا روى اين مطلب با اين تأكيد حرف ميزنيم؟ چون به اعتقاد ما و در بينش ما اين كار انجام نشده و عليرغم جنجال بزرگ كه در سطح جهان به پرچمدارى سردمداران فرهنگ تمدّن غربى در هفتاد، هشتاد سال اخير درباره ى مقام زن و شخصيّت زن و احياى اين شخصيّت و سپردن نقش شايسته به وى در سطح جهان به راه افتاده عليرغم اين همه، ما اعتقادمان بر اين است كه شخصيّت والاى زن همچنان در دنيا مورد اهمال و بى توجّهى است. آنچه من امروز ميخواهم عرض بكنم، عبارتست از لزوم بازنگرى بر ارزشهاى سازنده ى شخصيّت زن.

ما در اين ادّعا ميخواهيم اين را بيان كنيم كه آنچه امروز در جهان بعنوان

ص: 34


1- . در ديدار با اعضاى شوراى فرهنگى - اجتماعى زنان (75/8/14)
2- . به مناسبت ميلاد حضرت زهرا (س) (77/7/18)

عناصر اصلى شخصيّت والاى زن ارائه ميشود كه بطور عمده هم گرفته از فرهنگ غربى است، محتاج يك بازنگرى جدّى و عميق است. بسيارى از چيزها امروز در سطح دنيا بعنوان يك ارزش شناخته ميشود، درحالى كه شايد ارزش بودن آن بشدّت مورد ترديد باشد. و بسيارى از چيزها مورد توجّه و عنايت قرار نميگيرد كه بى گمان بايد در رديف ارزشهاى طراز اوّل آن را قرار داد، براى تكوين شخصيّت زنان.(1)

برخى مسائل نيازمند به پيگيرى در حوزه ى زنان

مسائل مهم ديگرى هم وجود دارد: مسأله ى ازدواج و نجات از تجرّد. موانع ازدواج احصاء بشود. همين كارهايى كه خانمها اشاره كردند كه دارند انجام ميدهند و من واقعاً خرسند شدم كه بحمدالله به اين مسائل پرداخته ميشود. مسأله ى پوشش، مسأله ى معاشرت، واقعاً يك كار مبنايى اى در اين زمينه انجام بگيرد. مسأله ى حمايت مالى و حقوقى از زنان محروم يا مظلوم كه حالا مسأله ى دادگاهها را كه يكى از دغدغه هاى فكرى من بود، آن خانم خراسان رضوى اشاره كردند كه اين كار در دادگسترى آنجا شده؛ اميدواريم واقعاً تحقّق عينى داشته باشد اين كار؛ يكى از دغدغه ها و از نگرانيهاى بنده همين است كه خانمها در محيطهاى دادگاهى و محيطهاى قضائى، توانايى دفاع از خودشان را درست نداشته باشند؛ نه پول داشته باشند كه بتوانند وكيل درست وحسابى بگيرند، نه خودشان بتوانند از خودشان دفاع كنند و مظلوم واقع بشوند؛ اين از جمله ى چيزهايى است كه مهم است، بايد دنبال بشود. مسأله ى اشتغال زنان، حدود اشتغال، چه اشتغالى، چه جور كارى، به چه نحوى - همان انعطافى كه ما گفتيم در زمينه ى مسائل اشتغال - اينها همه كارهايى است كه بايد انجام بگيرد(2).

ص: 35


1- . در كنگره ى جهانى زن (66/11/17)
2- . در ديدار جمعى از بانوان فرهيخته ى حوزوى و دانشگاهى (92/2/21)

مسائل مطرح در سبك زندگى درمورد رابطه ى زن با خانواده و اجتماع

اصل قضيه اين است كه ما بتوانيم متن زندگى را، اين بخش اصلى تمدّن را اصلاح كنيم. البّته در انقلاب، در اين بخش، پيشرفت ما چشمگير نيست؛ در اين زمينه، ما مثل بخش اوّل حركت نكرديم، پيشرفت نكرديم. خب، بايد آسيب شناسى كنيم؛ چرا ما در اين بخش پيشرفت نكرديم؟

بنابراين بايد آسيب شناسى كنيم؛ يعنى توجّه به آسيبهايى كه در اين زمينه وجود دارد و جستجو از علل اين آسيبها. البتّه ما اينجا نميخواهيم مسأله را تمام شده فرض كنيم؛ فهرستى مطرح ميكنيم.

چه كنيم كه حق همسر - حقّ زن، حقّ شوهر - حقّ فرزندان رعايت شود؟ چه كنيم كه طلاق و فروپاشى خانواده، آنچنان كه در غرب رايج است، در بين ما رواج پيدا نكند؟ چه كنيم كه زن در جامعه ى ما، هم كرامتش حفظ شود و عزت خانوادگى اش محفوظ بماند، هم بتواند وظايف اجتماعى اش را انجام دهد، هم حقوق اجتماعى و خانوادگى اش محفوظ بماند؟ چه كنيم كه زن مجبور نباشد بين اين چند تا، يكى اش را انتخاب كند؟ اينها جزو مسائل اساسى ماست.(1)

تصحيح فرهنگ عمومى جامعه در نگرش سياسى به زنان

يكى از مهمترين مسائل اصلى در خصوص مشكلات زنان، تصحيح ديدگاه فرهنگ عمومى جامعه در نگرش به مسائل سياسى زنان است.(2)

فاصله ى قوانين وحقوق اجتماعى زنان در ايران با خواسته ى اسلام

آنچه كه در گذشته، در فرهنگهاى شرقى و غربى و ايرانى و غير ايرانى، بر زنان رفته است، لزومى ندارد كه من آنها را تكرار كنم؛ بر همه ى شما

ص: 36


1- . در ديدار جوانان استان خراسان شمالى (91/7/23)
2- . در ديدار با نمايندگان زن مجلس شوراى اسلامى (80/7/14)

معلوم است. اسلام واقعاً حيات دوباره اى به زن بخشيد؛ منتهاى مراتب، نكته اى كه شما هم اخيراً به آن اشاره كرديد، نكته ى مهمّى است و من هميشه روى آن تكيه دارم. آن نكته اين است كه با وجود همه ى اينها، زن در جامعه ى ايرانى ما، نه از لحاظ حقوق اجتماعى، نه از لحاظ تمكّن و قدرت تصرّف فردى، نه از لحاظ قوانينى كه به اينها ارتباط پيدا ميكند، هنوز در آن حدّ و سطحى كه اسلام خواسته است، قرار ندارد.(1)

شناساندن حقوق و تكاليف و مسؤوليّت متقابل با رجوع به فطرت

امروز زنهاى جوان مسؤوليّت سنگينى بر عهده دارند، مادرهايشان را هم بايد اصلاح كنند. اين راز را بايد باز كنيم، من يك جمله فقط ميگويم و اينگونه اجتماعات اسلامى كه شما زنان انديشمند مسلمان آن را بوجود آورديد، بايد در پيرامون اين مطلب تلاش كند و كار كند. من ميگويم راز مسأله اين است كه؛ به فطرت رجوع نشده، حقيقت تكليف و وظيفه و مسؤوليّت زن و مرد شناسانده نشده و تلاش نشده تا شناخته بشود. اينجا اسلام راهنماست، اسلام ميان زن و مرد برابرى را از لحاظ ارزشهاى انسانى كامل ميكند، يعنى؛ يك ذرّه بين زن و مرد از لحاظ ارزشهاى انسانى فاصله نيست. هر كس غير از اين تصوّر بكند، معارف اسلام را درست نشناخته از لحاظ وظايف چرا. اسلام به زن اهانت نميكند و اجازه ى اهانت هم نميدهد.(2)

كمبود فرصتها و ميدانها براى علم و معرفت زنان در همه ى جوامع

زن در همه ى جوامع - از جمله در جامعه ى ما - دچار ستم و دچار كمبودهايى است كه بر او تحميل ميشود، امّا اين كمبود، كمبود آزادى به معناى بى بندوبارى نيست. اين كمبود، كمبود ميدانها و فرصتها براى علم

ص: 37


1- . در ديدار با اعضاى شوراى فرهنگى - اجتماعى زنان (69/10/16)
2- . در كنگره ى بين المللى زن و انقلاب جهانى اسلام در تالار تئاتر شهر (67/11/8)

و معرفت و تربيّت و اخلاق و پيشرفت و شكوفايى استعدادهاست؛ اين را بايد تأمين و جستجو كرد. اين همان چيزى است كه اسلام بر روى آن تكيه كرده است.(1)

عدم حلّ مشكلات زنان با كثرت حضور در دانشگاهها و مسؤوليّتها

ميبينيم كه مسؤولين گزارش ميدهند - مثلاً تعداد زنها در دانشگاه بيشتر شده است. زنها مسؤوليّتهايى دارند. حضورشان در اجتماع اينطورى است - اينها يك سلسله از بحثهايى است كه ميشود انجام بگيرد و انجام هم ميگيرد و خوب هم هست. ايرادى ندارد كه اين بحثها بشود. هم مشوّق است؛ هم مبين حقايقى است؛ هم بالاخره ديدگاه جمهورى اسلامى را در اين زمينه نشان ميدهد؛ ليكن در آينده ى مسأله ى زن، خيلى تأثير نميگذارد.(2)

بحران زنان؛ محصول نگاه غلط به زن و خانواده

درباره ى مسأله ى زن در جامعه، اساس مشكل، دو چيز است؛ دو نقطه ى اساسى است كه اگر درباره ى اين دو نقطه بشود فكرى كرد، طرحى نو درانداخت و كار پيگير و مستمرى انجام داد، ميتوان اميدوار بود كه در طول زمان ميان مدّت يا بلندمدّت - آن چيزى كه امروز ميتوان آن را بحران مسأله ى زن در دنيا دانست، حلّ شود. آن دو چيز، يكى عبارت است از نگاه غلط و بد فهميدن جايگاه زن و شأن زن در جامعه كه اين نگاه و اين بدفهمى از غرب شروع شده و خيلى هم قديمى و ريشه دار نيست. آن كسانى كه مدّعى شدند كه در پروتكلهاى انديشمندان صهيونيست اين مسأله وجود داشته، ميشود حدس زد كه اين، خلاف واقع نيست. يعنى اگر نگاه كنيم، ميبينيم اين نگاه غلط، اين كج فهمى و بدفهمى در زمينه ى شأن زن در جامعه، شايد در حدود صد سال، صد و پنجاه سال بيشتر در غرب سابقه ندارد و از غرب سرريز شده است به جوامع ديگر، از جمله جوامع

ص: 38


1- . در همايش بزرگ خواهران به مناسبت جشن ميلاد كوثر (76/7/30)
2- . در ديدار با اعضاى شوراى فرهنگى - اجتماعى زنان (75/8/14)

اسلامى. اين يك نقطه است.

نقطه ى دوّم كه اساس مشكل است، بد فهميدن مسأله ى خانواده و بد عمل كردن در رفتارهاى داخل خانواده است. اين دو تا مشكل است كه به نظر ما بحران مسأله ى زن را - كه امروز يك مشكل اساسى در دنياست - بوجود آورده. شايد تعبير «بحران زن»، تعبير تعجب آورى باشد. امروز مسأله ى بحران آب و هوا، بحران آب، بحران انرژى، بحران گرم شدن زمين، بعنوان مسائل اصلى بشريّت مطرح ميشود؛ امّا هيچكدام از اينها مسائل اصلى بشريّت نيست. بيشترِ آن چيزهايى كه مشكلات اصلى بشريّت است، برميگردد به مسائلى كه ارتباط پيدا ميكند با معنويّت انسان، با اخلاق انسان، با رفتار اجتماعى انسانها با يكديگر؛ كه يكى از آنها مسأله ى زن و مرد، جايگاه زن، مسأله ى زن و شأن زن در جامعه است؛ كه اين حقيقتاً يك بحران است، منتها به رو نمى آورند، مطرح نميكنند و سياستهاى مسلّط در دنيا به صرفه ى خودشان نميدانند و شايد برخلاف راهبردهاى اصلى خودشان ميدانند كه اين مسأله را مطرح كنند.(1)

اداره ى كانون گرم خانواده؛ اوّلين مسؤوليّت زن

ما معتقديم زن در نگاه نخستين، بزرگترين و اوّلين مسؤوليّت اداره ى كانون گرم خانواده را كه ما آن را پايه ى تشكّل اجتماعى خودمان ميدانيم بر عهده دارد كه اين به عهده مرد نيست و از مرد اصلاً برنمى آيد. ما معتقديم تركيب آفرينش زن، او را براى برداشتن مسؤوليت و مأموريّت آماده ميكند. ما معتقديم براى زن اين افتخار نيست كه وزير يا نخست وزير باشد بلكه افتخار اين است كه بتواند كانون محيط خانوادگى خودش را گرم اداره كند كه البتّه اگر در آن حال توانست وزير و نخست وزير هم باشد، هيچ اشكالى ندارد و اين هم شرفى و افتخارى بالاتر و مضاعف خواهد بود. و هرگز زن را مجبور نميكنيم كه تو بايد بروى شوهر كنى، بچّه هايت را اداره كنى و يا

ص: 39


1- . در ديدار با جمعى از بانوان نخبه (90/3/1)

خانواده اى را حفظ كنى. لذا اگر خود زن ترجيح داد خانواده نداشته باشد و خانه اداره نكند يا بچّه هايش را به دايه يا پرورشگاه بسپارد و به شوهرش دستور دهد كه از رستوران غذا بياورد و خودش بيايد برود مدير كل فلان اداره و وزير فلان وزارتخانه، يا مسؤول فلان گوشه كشور بشود، دولت جمهورى اسلامى به او فشار نمى آورد كه تو حقّ ندارى اين كار را بكنى، بلكه حقّ دارد. امّا بعنوان يك ارزش در نظام ارزشى جمهورى اسلامى ترجيح را ميدهيم به آن كار اصلى زن يعنى حفظ كانون خانواده و گرم نگاه داشتن آن و از نظر ما اين از ارزش بالاترى برخوردار است.(1)

احساس آرامش و امنيّت؛ مسأله ى اساسى زنان

مسأله ى اصلى زن اين نيست كه آيا شغلى دارد يا ندارد. مسأله ى اصلى زن، آن مسأله ى اساسى است كه امروز در غرب متأسّفانه از بين رفته است، و آن همان احساس آرامش و احساس امنيّت و احساس امكان بروز استعداد و مورد ستم قرار نگرفتن در جامعه و در خانواده و در خانه ى شوهر و در خانه ى پدر و امثال اينهاست. كسانى كه در خصوص مسأله ى زن تلاش ميكنند، بايد در اين زمينه ها تلاش كنند.(2)

عدم اولويّت مسائل شخصى براى زنان

بعد از انقلاب در كشور ما، وضع زن بعنوان عضوى از جامعه و همچنين بعنوان كسى كه صاحب وظايف زنانه است وظيفه ى مادرى و همسرى و امثال اينها خيلى بهتر از گذشته است. هر چند در گذشته، برخى از زنان كشور نه اكثريّت آنها از جنبه ى شخصى نه از آن دو جنبه اى كه اشاره كردم شايد وضعشان بد نبود و زنان خاصّى، از مقدارى از تنعّمات عمومى جامعه برخوردار بودند؛ ليكن مسأله ى شخصى براى زن، مسأله ى درجه يك

ص: 40


1- . در مصاحبه با سردبيران مجلّات وزارت ارشاد (60/12/4)
2- . در همايش بزرگ خواهران به مناسبت جشن ميلاد كوثر (76/7/30)

نيست. اگر ما به ابعاد زندگى زن نگاه كنيم، واقعاً مهمترين جهات و حيثيّات وجود او، آن مسائل شخصى محض نيست.(1)

پرهيز از دام رقابتها وچشم و هم چشميها در محافل زنان

مواظب باشيد در دام رقابتها و چشم و هم چشميهايى كه متأسّفانه در بعضى از محافل زنانه رايج است، نيفتيد. رقابت براى تجمّلات، رقابت براى به رخ كشيدن و بعضى از زياده طلبيها كوچكتر از اين است كه بتواند زنهاى شايسته و والا را اسير خود كند. هر انسانى - چه مرد و چه زن - اگر به دام زوايد زندگى بيفتد و اسير اينها شود، بتدريج معنويّات با ارزش در وجود او افول خواهد كرد و ضعيف و كم خواهد شد.(2)

مقايسه ى ظلم به زن در غرب و كشورهاى اسلامى

شما زنها بايد برويد دنبال اينكه كار جدّى و اساسى بكنيد، اصلاً برويد ريشه يابى بكنيد ببينيد آن جامعه اى كه در آن به زن ظلم ميشده كجا بوده است در دنيا. شايد كمتر كسى تصوّر كند كه زن در كشورهاى اسلامى يك دهم مظلوميّتى را كه در كشورهاى اروپايى داشته تا مثلاً اواسط قرن نوزدهم شايد، تا اوايل قرن بيستم نداشته. توجّه كرديد؟ اين را كمتر كسى ميداند كه چنين چيزى است. ما وقتى كه نگاه ميكنيم كتابهاى مربوط به مسائل اجتماعى و زمينه هاى اجتماعى و اوضاع و احوال اجتماعى همين قرن نوزده و اوايل قرن بيست را در اروپا، در فرانسه، در انگليس، در فلان نگاه ميكنيم ميخوانيم آن وقت ميفهميم كه زن ايرانى در همان روزگار، يك خانمى بوده براى خودش و آن ظلمى كه بر زن ميرفته، آنجا ميرفته، و شعارهاى رفع ظلم از زن بيشتر مال آنجاست. اينجا هم هست البتّه، امّا خيلى كمتر از آنجا. حالا من گفتم يك دهم، نميدانم اين نسبت چقدر دقيق است و صحيح است،

ص: 41


1- . در ديدار با اعضاى شوراى فرهنگى - اجتماعى زنان (69/10/16)
2- . در ديدار با كاركنان سپاه حفاظت ولى امر (81/7/18)

به هر حال خيلى كمتر بوده اينجا اين مسائل تا آنچه كه درآن جاها وجود داشته. برويد اينها را پيدا كنيد، اطرافش يك خرده كار كنيد، كار بنيادى - ان شاءالله - شروع كنيد.(1)

1-3 - ظلم به زن

ستم تاريخى و طبيعى و دائمى نسبت به زنان

ميبينيم كه زن، امروز هم همچنان در زير بار تحميل ستم تاريخى قرار دارد. چون زن در تاريخ مظلوم است، در طول تاريخ مگر در بخشهايى از زمان و قطعه هايى از عالم. امروز هم ميبينيم همان مسأله هست؛ در داخل خانواده، در محيط كار، در سطح جامعه و خلاصه در مقابله با جنس مرد مورد ستم طبيعى است. منظورم از ستم طبيعى اين است كه؛ اگر جايى اين ستم مشاهده نميشود، بخاطر اين است كه وضعيّتى بطور خاصّ وجود دارد، يا مرد پابيند به اخلاقيّات است يا زن برجستگى خاصّى دارد يا شرايط و محيط، جورى است كه مانع ميشود كه اين بسيار كم است. ستم تاريخى و عمومى بر زن كه شرق و غرب نميشناسد و فقير و غنى نميشناسد و امروز و ديروز نميشناسد، همچنان در بحبوحه ى حوادث چشمگيرى كه به نفع زن در دنيا به وجود آمده وجود دارد.(2)

مظلوميّت زن در طول تاريخ، مگر در موارد استثنايى

من به شما بگويم زن يك موجود مظلومى بوده در طول تاريخ، مگر در يك موارد استثنايى خيلى كم؛ در يك جوامع ابتدايى بوده كه زنان در آن جاها صاحب اختيار مثلاً قبيله زن بوده، رؤسا را از زنان انتخاب ميكردند، حالا يك چيزهاى خيلى كمى آب و نادر و قبيله اى است.(3)

ص: 42


1- . در خصوص جايگاه زن در جمهورى اسلامى ايران (63/12/4)
2- . در كنگره ى بين المللى زن و انقلاب جهانى اسلام (67/11/8)
3- . در ديدار با گروهى از بانوان كشور (63/12/21)

طبيعت جاهل بشر؛ عامل ظلم به زن در طول تاريخ

عقيده من اين است كه در طول تاريخ، در جوامع مختلف به جنس زن ظلم شده است. يك وقت هم اشاره كردم؛ گفتم كه اين ظلم، از چه چيز نشأت ميگيرد. اين بخاطر جهل بشر است. طبيعت بشر جاهل اين است كه در آنجايى كه زور و اجباركننده اى بالاى سر نباشد؛ يا از درون خود انسان كه اين خيلى كم است! يعنى همان ايمان قوى و روشن و صريح؛ يا از بيرون او، يعنى قانون چنانچه شمشير و تازيانه قانون نباشد. معمولاً اينگونه است كه قوى به ضعيف ظلم ميكند.(1)

نقش نظامهاى ديكتاتورى در ظلم به زن

شما ميدانيد كه توى مملكت ما اين جور نيست كه جريانات و آن كانالهاى اجرايى روى يك نظم و ميزان خاصّى باشد اين بى قانونيهايى كه ما اينقدر باآن برخورد ميكنيم، بخاطر همين است كه يك تعيين عامل مهمتر و قدرى مشكل است، لكن به نظرم ميرسد كه عامل نظام اجتماعى و نوع رابطه ى حكومتها با مردم كه اختصاصى هم به زن نداشته، يكى از مهمترين عاملهاست. نظامهاى ديكتاتورى و ظالمانه طبيعتش جورى است كه بر همه ى حقّهاى جامعه ستم روا داشته ميشود. يكى اش هم مسأله ى زن است. همانطور كه شما در نظامهاى ظالمانه ملاحظه ميكنيد كه انسانها بسيارى از استعدادهايشان بروز نميكند، و گل نميكند شايد آن كسانى كه اين نظام ظالمانه را هم اداره ميكنند با آن استعداد يا با آن اشخاص، دشمنى خاصّى هم ندارند، حتّى اگر چنانچه عقلشان برسد و بفهمند كه آن استعداد آنجا وجود دارد درصدد بر بيايند به نفع خودشان از او استفاده هم بكنند، استخراج هم بكنند، لكن خاصيّت و طبيعت نظام ظالمانه ى اجتماعى اين است، اين استعدادها شناخته نميشود و پايمال ميشود و در تندباد روشها و تصميمها و تدبيرهاى استكبارى و ظالمانه اصلاً پايمال ميشود. يكى از

ص: 43


1- . در ديدار با اعضاى شوراى فرهنگى - اجتماعى زنان (75/8/14)

اينها مسأله ى زن است. در همين نظامها شما برخى از زنها را ميبينيد كه به همه چيز رسيده اند، نه به چيزهاى بد، حتّى گاهى به چيزهاى خوب؛ فرض بفرماييد كه عالم شدند. به مقامات عالى سياسى رسيدند، به همان چيزهايى رسيدند كه بطور طبيعى ما آن را براى خانمها ميخواهيم. براى زن ميخواهيم. مصاديقى را ما در آن نظامها پيدا ميكنيم كه همينطور مقاماتى را پيدا كردند و به همين فعليّتها رسيدند، اين نشان ميدهد كه اين به معناى دشمنى با زن نبوده، امّا طبيعت نظام ظالمانه آنچنان طبيعتى است كه رابطه ى بين دستگاه حاكم و همه ى آنچه كه در حيطه ى نفوذ و اقتدار اوست، يك رابطه ى نادرست و مبتنى بر ناآگاهى، عدم ميل به آگاهى و معرفت واقعيّات و عدم اعتناى به حقايق است. اين موجب شده است كه در اين خلال به زن كه عضو ضعيفتر هم بوده ستم شده. در اين خلال آن وقت سنّتهاى غلط يا برداشتهاى نادرست از مفاهيم اسلامى هم كمك كرده و اصلاً مجال نداده كه زنها بتوانند تكان بخورند.(1)

نظام اجتماعى استبدادى؛ مهمترين عامل تاريخى ظلم به زن

آن روزى كه بنابر پرده نشينى زن بود، اين نظامها تأثير گذاشتند و به زنان ظلم شد. آن روزى هم كه بنا بر پرده گريزى زن، حجاب گريزى زن بود يعنى در دوران پنجاه سال اخير قبل از انقلاب باز به زنان ظلم شد. شما باز ميبينيد كه زنان از پشت پرده بيرون آمدند تا در ميدانهايى كه به نفعشان نبود و به ضررشان بود حاضر بشوند؛ تا حقّ طبيعى يك انسان جنس زن را دريابند. باز هم در خانواده ها مردها به زنها ظلم كردند، باز هم در خانه ها فرزندان پسر به مادرها ظلم كردند، باز هم در خانواده ها، برادرها به خواهرها ظلم كردند، باز تعداد زنها در دانشگاهها كمتر از مردها بود، باز مدرسه ى دخترانه كمتر از مدرسه ى پسرانه بود. عرض كنم كه باز در يك جاهايى به زن كارهاى جسمى داده شد و اين كارها همه انجام گرفت. علّت نيز نظام

ص: 44


1- . در مصاحبه با مجلّه ى شاهد بانوان (67/2/28)

اجتماعى غلط و ناعادلانه ى مبتنى بر استبداد و استكبار بود. اين مهمترين عامل تاريخى بود كه وجود داشته است.(1)

ستم مردان به زنان بخاطر ضعف جسمانى در طول تاريخ

قضيّه ى حقوق زن مسأله اى نيست كه حالا مخصوص ايران يا مخصوص جمهورى اسلامى باشد، يا خيال كنيم كه ما داريم با جامعه ى خودمان ميجنگيم؛ نه، اين يك مبارزه ى تاريخى است.

يعنى در طول تاريخ به دليل واضحى، زنان مورد ستم مردان قرار گرفتند. دليل واضحش هم اين است كه زن از لحاظ جسمانى، ضعيفتر از مرد است. اين چيز روشنى است.

صداى مرد، كلفتتر از صداى زن، قد او بلندتر از قد اين و استخوان او درشتتر از استخوان زن است. خصوصيّات خلقت مرد هم، خصوصيّات مسلّط و فعّال است. خصوصيّات زن، خصوصيّات نرمش و انعطاف و انجذاب است.(2)

حالت وحشيگرانه نسبت به زن بخاطر قويتر بودن تركيب جسمانى مرد

به نظر من، ما در يك برهه ى طولانى از زمان، كمبود كار و انگيزه و توجّه داشتيم؛ شرايط هم بگونه اى بوده كه اقتضاى همان غفلت و بى توجّهى را ميكرده است. سالهاى متمادى - شايد بشود گفت قرنها - گذشته، امّا به نكته ى قرآنى درباره ى زن و مرد توجّه نشده است. در معارف اسلامى، مسأله ى دو جنس، واقعاً يك مسأله ى خيلى ساده و معمولى است؛ مثل اينكه دو نفر از يك جنس، يكى قدش بلندتر است، يكى قدش كوتاهتر است. در اسلام هيچ دوگانگى بين حقوق اساسى و اصلى و مسائل جارى

ص: 45


1- . در مصاحبه با مجلّه ى شاهد بانوان (67/2/28)
2- . در ديدار با نمايندگان زن در مجلس (76/4/30)

زندگى براى زن و مرد وجود ندارد؛ امّا به اين نكته توجّه نشده و نتيجه اين شده است كه زنها در مدّتى طولانى در جامعه ى ما مورد ستم قرار گرفتند؛ مخصوص اينجا هم نبوده؛ در همه جاى دنيا اينگونه بوده است؛ منتها توقّع اين بوده كه در محيط اسلامى، با توجّه به معرفت اسلامى درباره ى زن و مرد، آن حالت رايج وحشيگرانه كه بين مردم غير مسلمان در دنيا مطرح بوده، وجود نداشته باشد. آن حالت وحشيگرانه اى، همين چيزى است كه من بارها گفته ام: چون جنس مرد از لحاظ تركيب جسمانى بطور غالب قويتر از جنس زن است و در معارضه اى بر سر منافع بين قوى و ضعيف هميشه قوى حقّ ضعيف را پايمال ميكند، همين حالت بطور عموم بين زنها و مردها در طول تاريخ وجود داشته است. اين حالت در همه ى كشورها وجود داشته است؛ در اروپا هم وجود داشته، در جاهاى ديگر هم وجود داشته، دركشورهاى اسلامى هم وجود داشته است. توقّع ما اين بوده است كه در كشورهاى اسلامى، با توجّه به نگرش درستى كه اسلام به مسأله ى جنسيّت دارد، اين حالت وجود نميداشت.(1)

استثمار تاريخى زن بخاطر ظرافت بيشتر نسبت به مرد

براساس آفرينش الهى، زن در ساختمان وجودى خود از ظرافت بيشترى نسبت به مرد برخوردار است، بنابراين در يك محيط بى قانون و يا در محيطى كه در آن حاكميّت عقل و منطق ضعيف باشد، آنكه قدرت و خشونت جسمانى اش بيشتر است، ضعيفتر را مورد ستم قرار خواهد داد و او را استثمار خواهد كرد اين همان ضايعه اى است كه متأسّفانه از آغاز در محيط زندگى بشر پيش آمده است و امروز در دنيا اين مسأله ى تلخ و زشت در ارتباط زن و مرد مشاهده ميشود.(2)

ص: 46


1- . در ديدار نمايندگان زن مجلس شوراى اسلامى (80/7/14)
2- . در ديدار گروهى از خواهران مسؤول، متخصّص و هنرمند (74/8/22)

مظلوميّت تاريخى زن بخاطر ناديده گرفتن وضع طبيعى زن اعم از جسمى و روحى

جواب(1): هر دو تأثير دارد. اگرچه شايد دشوار باشد كه ما بخواهيم مشخّص كنيم كه كدام بيشتر تأثير داشته است. عوامل ديگرى هم خارج از اين دو هست كه يكى از عمده ترين آنها عامل خارج از فرهنگ اين ملّت و عامل مظلوميّت تاريخى و جهانى زن است كه اين ديگر مربوط به ملّت خاصّى و ملّت ما بخصوص نيست تا ما در داخل جامعه ى خودمان دنبال عاملش بگرديم. و من خيال ميكنم اين عامل سوّم، مادر و اصل در مظلوميّت زن در جامعه ى ماست. به تاريخ نگاه كنيد، به فرهنگهاى امروز رايج دنيا نگاه كنيد، خواهيد ديد آن چيزى كه من به عنوان مظلوميّت زن ياد كردم، مخصوص كشور ما نيست. يك چيز ديگرى در اين بين وجود دارد كه اگر بخواهيم تحليل بكنيم - در يك جمله ى خلاصه مطلب را ميگويم در مقام توضيح شايد بحث طولانى داشته باشد - اشتباه و مخلوط شدن شرايط طبيعى، اعمّ از جسمى و روحى زن كه به او نوع خاصّى از وظايف زندگى را پيشنهاد ميكند. اشتباه اين وضع طبيعى با اقتدار جسمى در مقابل ضعف جسمى زن كه هميشه بوده، امروز هم هست و به اعتقاد من علّت عمده ى فشار بر شخصيّت زن اين است. آن كسانى هم كه خواستند به زن آن وظايفى و آن شخصيّتى را كه لازمه ى وضع روحى و جسمى طبيعى اوست بدهند، آن مرز درست را نشناختند و به اشتباه يك مقدارى به منطقه ى حقّ زن، منطقه ى طبيعى اى كه منطبق با حقّ زن است تجاوز كردند. متقابلاً كسانى كه خواستند حقّ زن را به او برگردانند، آن عنصراوّل را نتيجه

ص: 47


1- . سؤال: جنابعالى در مصاحبه اى فرموده ايد كه مظلوميّت عمومى زن درجامعه ى ما هنوز هم عين واقعيّت است و اينكه خواهرهاى ما در جامعه، خودشان را بعنوان يك موجود درجه دو تصوّر ميكنند. حالا ما ميخواهيم بدانيم كه به اصطلاح اين مظلوميّت از نظر شما تا چه حدّ معلول عادتهاى گذشته است كه در جامعه ى ما وجود دارند مثل عوامل فرهنگى به لحاظ به اصطلاح حكومت ارزشهاى مربوط به جنسيّت و تا چه حدّى معلول به اصطلاح بينشهايى است كه به نام مذهب و بينش، با قضيّه ى فرهنگى زن برخورد ميكند؟

گرفتند؛ يعنى وضع طبيعى زن اعم از جسمى و روحى را ناديده گرفتند، اين خلاصه ى مطلب است(1).

برداشتهاى غلط بشرى درباره ى جايگاه زن

چرا بشريّت همواره درباره ى مسأله ى زن و مرد كج فكر كرده است و ميخواهد در مقابل اين بايستد. شما از تعليمات انبيا كه بگذريد، در همه ى برداشتها و تحليلها و تفكّرات بشرى، جايگاه زن و مرد جايگاه غلطى است و نسبت به زن و مرد، نسبت غلطى است. حتّى در تمدّنهاى خيلى بلندپايه دنياى باستان مثل تمدّن روم يا ايران برداشت از زن، يك برداشت غلط است كه من ديگر نميخواهم جزئيات و تفاصيل را بيان كنم و لابد خودتان ميدانيد و ميتوانيد هم مراجعه كنيد.(2)

ندانستن قدر و جايگاه زن؛ ريشه ى ظلمهاى تاريخى

بر بخشى از جامعه ى ما، اخلاق بدى نسبت به زن حاكم است، كه البتّه مخصوص ايران هم نيست. اگر آدم نگاه كند، ميبيند كه متأسّفانه در طول تاريخ، همواره يك ستم تاريخى بر زن رفته است؛ كه بيشتر هم ناشى از اين است كه قدر زن و جاى او را ندانسته اند. البتّه هر جاى ديگر چنين بوده، به هر شكلى بوده و هست، به ما ربطى ندارد؛ ولى در جامعه ى ما بايستى به آن شكلى باشد كه اسلام خواسته است. زن بايد شأن حقيقى خودش را پيدا كند و نبايستى بخاطر زن بودن، هيچ ستم و ظلمى به او بشود. اين، چيز بسيار بدى است. چه ستمهايى كه در حقّ زن روا داشته شده و اسمش ستم است، و چه ستمهايى كه اسمش هم ستم نيست، امّا در حقيقت ستم است؛ مثل همين سوق دادن به تجمّل و مصرف گرايى و آرايشهاى بيهوده و مخارج سنگين و تبديل شدن به يك وسيله ى مصرف. اين، ستم بزرگى

ص: 48


1- . در مصاحبه با مجلّه ى شاهد بانوان (1367/2/28
2- . در ديدار با جمع كثيرى از زنان (68/10/27)

بر زن است. شايد بشود گفت كه هيچ ظلمى بالاتر از اين نيست؛ زيرا كه او را به كلّى از آرمانها و اهداف تكاملى خودش غافل و منصرف ميكند و به چيزهاى خيلى كوچك و حقير سرگرم مينمايد. اين، كارى بوده كه در رژيم ظالم پادشاهى انجام شده، و حالا بايد جلوى آن گرفته ميشد. البتّه در اوايل انقلاب، خيلى هم خوب بود؛ ليكن بعدها باز غفلتهايى شده است، كه بايد نسبت به آن، حسابى برنامه ريزى كرد.(1)

تحقير زن در طول تاريخ در دو شكل خصومت و دوستى

زن درميان دو ستم قرارگرفت در طول تاريخ، كه اين هر دو ستم در يك جمله با هم اشتراك داشتند و او تحقير بود، تحقير زن. يك ستم، ستم آن كسانى كه براى زن حقّ حيات، حقّ اظهارنظر، حقّ تلاش، قائل نشدند و به شكلهاى مختلف زن را از صحنه هاى فعّاليّت زندگى، فعّاليّت اجتماعى، عقب راندند و كنار زدند. مثل پدرهايى كه با دخترهايشان در گذشته بد كردند، در جاهليّت كشتند، در غير جاهليّت با آنها با تبعيض رفتار كردند، مثل شوهرهايى كه با همسرانشان بصورت دو رفيق، دو عنصر همراه، همخانه، همسر، رفتار نكردند؛ مثل آن كسانى كه براى زن حقّ تعليم و تعلّم قائل نشدند، به زن نياموختند، زن را رشد ندادند؛ اين يك دسته، اين يك جريان ستم كه برميگردد به تحقير زن؛ يك جريان ستم آن جريانى است كه در طول تاريخ ريشه هم دارد، مخصوص قرن اخير هم نيست، جريان روى صحنه آوردن زن و زن را وسيله اى براى عشرت قرار دادن در شكل زشت و وقيحش. منتها با نامهاى مختلف، آنچه كه در اروپا اتّفاق افتاد در قرنهاى هجدهم و نوزدهم به بعد از اين قبيل بود نسبت به زن، آنچه كه در اين دهه هاى اخير در ايران اتّفاق افتاد از اين قبيل بود، آنچه كه با كشف حجاب زن تعقيب ميشد از اين قبيل بود، آنچه كه در روم قديم امپراطوريهاى قديم روم، نسبت به زنان اشرافى و دربارى و زيبارويان آن

ص: 49


1- . در ديدار با اعضاى شوراى فرهنگى - اجتماعى زنان (69/10/16)

روزگار انجام ميشد هم از اين قبيل. همه ى اينها برميگردد باز به تحقير زن، اين تحقير است براى يك عنصر كه ميتواند معلّم جامعه باشد، ميتواند يك حركت عظيمى را در جامعه به وجود بياورد، ميتواند انسانهايى، عناصرى، مثل شيرزنان تاريخ بشر، مخصوصاً تاريخ اسلام ارائه بدهد، اين را به شكل عروسك در بياورند و با او برخورد عروسك وار بكنند، بزرگترين تحقير اين است. اين دو جريان، آن اوّلى درشكل خصومت، اين دوّمى در شكل دوستى، امّا هر دو در واقع تحقير، خصومت، حق ناشناسى، ناديده گيرى زن. چون در طول تاريخ حتّى در محيطهاى اسلامى متأسّفانه اين دو حركت تحقيرآميز نسبت به زن انجام گرفته بود.(1)

نگاه امپراطورى روم به زن در اشباع غريزى مرد

پايه ى تمدّن امروز اروپايى، همان فرهنگ رومى است. يعنى امروز آنچه كه بر سر تا پاى فرهنگ اروپايى و غربى و به تبع آنها فرهنگ امريكايى و خرده ريزهاى غرب حاكم است، همان اصول و خطوطى است كه در امپراطورى روم وجود داشته؛ همانهاست كه امروز ملاك و معيار است. آن زمان هم زنان را به بالاترين مقام مى رساندند، احترامشان ميكردند و به آرايشها و زيورها تزئينشان ميكردند؛ امّا براى چه؟ براى اشباع يكى از خاكيترين و مادّى ترين خصلتهاى بشرى در مرد! اين، چقدر توهين و چقدر تحقير نسبت به انسان و نسبت به جنس زن است!(2)

حرمسراها؛ نماد اهانت به زن

در ايران هم عيناً همينطور بود. از حرمسراهاى پادشاهان ساسانى مطالبى شنيده ايد. حرمسرادارى يعنى چه؟ حرمسرادارى يعنى همان اهانت به زن. يك مرد چون قدرت دارد، به خودش حقّ ميدهد كه هزار نفر زن

ص: 50


1- . در ديدار با خواهران واحد حزب جمهورى اسلامى تهران (61/11/14)
2- . در ديدار با اعضاى شوراى فرهنگى - اجتماعى زنان (70/10/4)

در حرمسراى خودش نگه دارد! اگر همه ى ملّت آن پادشاه هم همانطور قدرت داشتند، هر كدام بقدر خودشان هزار نفر، پانصد نفر، چهارصد نفر يا دويست نفر زن نگه ميداشتند! اين حاكى از چه نگرشى به زن است؟!(1)

اسارت فرهنگى زن؛ مانع اساسى رشد زنان

حرف اين است كه جنس زن از لحاظ طبيعت يا از لحاظ خصلت ذاتى هيچگونه كمبود و كسرى ندارد امّا اگر چنانچه اين جنس را در زندان، در زنجير گذاشتند و مانع از رشدش شدند، چى؟ رشد نكرد چى؟ فرض كنيم دو نفر رفيق يكى را ده سال بگذارند در يك سلول و نگذارند از سلول بيرون بيايد، ده سال توى يك تبعيدگاه نگهش دارند و نگذارند هيچگونه استفاده اى بكند و آن يكى ديگر همان ده سال را برود درس بخواند، مطالعه كند، مسافرت كند، دنيا را ببيند، رجال را ببيند، انديشمندان را ببيند، خب اينها مثل هم هستند؟ نه دوّمى كاملّتر از آن يكى است. امّا آيا تقصير آن برادرى است كه در زندان يا در سلول يا تبعيدگاه مانده و نتوانسته، او تقصيرى دارد؟ نه تقصيرى ندارد، امّا اين واقعيّت است.(2)

شرح مظلوميّت زن

ميتوان براى شرح اين مظلوميّت مفصّل حرف زد و واقعاً جوانب و ابعادى دارد اين مظلوميّت كه محتاج شرح و بيان است، امّا من يك نمونه ى روشن را عرض ميكنم، نمونه هاى مظلوميّت بسيار آشكار را ميگويم، مثلاً: زن در رابطه ى با شوهر خودش و در محيط خانوادگى مظلوم است، يعنى؛ مرد چون جسمش قويتر هست و گردنش كلفتتر است زنى را كه از لحاظ جسمى ضعيفتر است كتك ميزند، اين يك نمونه ى مظلوميّت بسيار پيش پاافتاده و روشن است. اين در كشورها هم البتّه در گذشته بوده، الآن هم تا

ص: 51


1- . همان
2- . شناخت موضوعات نهج البلاغه (59/4/11)

حدودى هست البتّه خيلى كمتر امّا من به شما بگويم شايد تعجّب كنيد در كشورهاى پيشرفته ى دنيا پديده ى كتك زدن زن، يك پديده ى بسيار رايج و معمولى است.(1)

خانواده؛ بالاترين محيط ظلم به زن

به نظر من بالاتر از همه مناطق مورد نظر كه انسان احساس ميكند زن در آن مورد ستم قرار گرفته، منطقه ى خانواده است داخل خانواده هر چه ميتوانيد روى اين تكيه كنيد. اينكه زنها فلان مقامات را به دست بياورند، درجه ى بعدى است؛ خيلى چيز قابل توجّهى نيست. مهمترين نقطه، نقطه ى تعامل زن و شوهر با همديگر است.(2)

بررسى عوامل تاريخى و جامعه شناسى مظلوميّت زن در خانواده

يك سلسله عوامل بسيار زيادى است كه به زن جرأت و شهامت اين را نميداده كه در داخل خانه مثل يك موجود مستقل و برابر با مرد رفتار كند. گاهى گستاخى ميكرده امّا مثل موجود فرودستى كه حالا خودش را لوس كرده و گستاخى ميكند؛ نه مثل يك عنصر برابرى كه دو نفر آدمند و دو نفر شريكند و با هم بصورت برابر برخورد ميكنند، با هم حرف ميزنند، گاهى دعوا و گاهى آشتى ميكنند. بنده از وضع زنان و مظلوميّت آنان چيزها ديده ام كه مربوط به حالا نيست، بلكه در ساليان طولانى من اين را تجربه كرده و همواره معتقد بودم كه زن در جامعه ى ما يك عنصر مظلوم است كه البتّه بعد از انقلاب هم اين مسأله خيلى فرق كرده است. اگر چه حالا، هم وضع دادگاهها بهتر است و هم وضع جدا شدن مرد و زن از همديگر بهتر است. خب، اخلاق اسلامى است. خانمها به ميدان آمدند و قدرى بيشتر از گذشته قدرت و شهامت و جاذبه ى روحى پيدا كردند؛ امّا هنوز مظلوميّت عمومى زن در جامعه ى ما يك واقعيّت است. آن وقت رژيم گذشته با كمال

ص: 52


1- . در مراسم بزرگداشت روز زن در استاديوم آزادى (67/11/8)
2- . در ديدار با زنان نماينده در مجلس شوراى اسلامى (76/4/30)

سفاهت ميخواست اين را از آن طريقى كه خودتان ميدانيد و همه ديديم برطرف كند. با فرهنگ عريانگرى زن كه اين صددرصد غلط بود و اصلاً قضيّه اين نبود كه زن چون حجاب دارد مقهور است خير، چقدر خانمهاى بى حجاب و بسيار آلوده به فرهنگ غربى كه از دست شوهرشان به همان وضعيّت قديم حرمسرايى و روابط آنچنانى مثل يك كلفت و مثل يك اسير و يك برده كتك ميخوردند؛ مگر زن سر برهنه ى اروپايى از دست شوهرش كتك نميخورد؟ بنابراين مشكل حجاب نبود، بلكه مشكلى بود كه ناشى از مشكل چندين قرنى كشور ما ميشد كه اگر كسى بخواهد جامعه شناسى كرده و از لحاظ تاريخى بررسى كند، بايد كار مفصّل و طولانى انجام گيرد تا درست شناخته بشود. به هر حال يك چنين وضعى در جامعه ى ما وجود دارد. من اعتقادم اين است كه اگر اين وضع بخواهد درست شود، احتياج به تعليم و تربيّت دارد، احتياج به كار فرهنگى دارد و اين در بلندمدّت ميسّر است. منتها اگر كار فرهنگى انجام نگيرد، هيچ وقت درست نخواهد شد. همچنانى كه احتياج به قوانينى دارد كه اگر اين قوانين در مجلس شوراى اسلامى تصويب نشود، باز آن اصلاح به طول خواهد انجاميد. لذاست كه وجود نمايندگان زن در مجلس ميتواند مؤثّر باشد و نيز مجمعى مثل آن شوراى اجتماعى فرهنگى وابسته به شوراى عالى انقلاب فرهنگى.(1)

كمبودها و كم كاريهاى زياد در عرصه خانواده

بنده آمارهاى زيادى دارم، اين خانم محترم هم آمارهايى را ذكر كردند؛ وضع داخلى خانواده هاى غربى از لحاظ مظلوميّت زن و از لحاظ عدم رعايت حقوق زن، از وضع خانواده هاى اسلامى و ايرانى و شرقى يقيناً بدتر است؛ بهتر نيست، اگر بدتر نباشد؛ در مواردى حتماً بدتر است. ما به آنها كه نگاه نميكنيم، آنها كه الگوى ما نيستند. ما در محيط خانواده كمبودهاى زيادى داريم؛ احتياج دارد به پشتوانه ى قانونى، به تضمين قانونى، به تضمين

ص: 53


1- . در مصاحبه با مجلّه ى زن روز درباره ى نقش زنان در انتخابات (66/12/13)

اجرايى؛ و اين بايد تحقّق پيدا كند. اين مسأله از جمله ى عرصه ها و ميدانهايى است كه در داخل كشور در اين زمينه كم كار شده و بايد كار شود.(1)

بى عدالتى در ارتباطات خانوادگى در جوامع غربى و اسلامى

امروز شما خانمها مى توانيد در اين زمينه نقش ايفا كنيد؛ هم تحقيق كنيد، هم بنويسيد، هم ترويج كنيد، هم عملا نشان بدهيد. البتّه اين را من بارها گفته ام، الآن هم ميگويم؛ در جوامع ما هم - يعنى جوامع اسلامى و جامعه ى ايرانىِ خود ما - متأسّفانه مثل جوامع غربى يك بى عدالتى در ارتباطات خانوادگى زن و مرد وجود داشته؛ عمده هم مربوط به داخل خانواده است؛ اين بايد جلويش گرفته شود. يك مقدارى با نصيحت امكانپذير است؛ يك مقدارى اش هم با نصيحت ممكن نيست، با ضرب و زور قانون بايد جلويش گرفته شود. زنان، مظلوم واقع ميشوند.(2)

طبيعى بودن آزار زن در داخل خانه، بين نژادهاى وحشى غربى و لزوم دورى از آن در محيط اسلامى

اگر چنانچه فرض كنيم در يك خانواده اى، در يك خانه اى، مرد به همسر خودش توهين ميكند، انواع توهينها، از توهينهاى رفتارى تا زبانى تا وحشى گرى يدى كه متأسّفانه يك جاهايى هنوز در كشور ما وجود دارد كه نبايد وجود داشته باشد، البتّه در بين غربيها هست، فراوان هم وجود دارد، خلاف انتظار هم نيست - غربيها، يعنى بخصوص نژادهاى اروپايى، نژادهاى وحشى اند؛ اينها ظاهرشان اتو كشيده و كراوات زده و ادكلن زده و اينهايند امّا همان باطن وحشيگرى اى كه در تاريخ وجود داشته هنوز هم در اينها هست؛ راحت آدم ميكشند، خونسرد جنايت ميكنند؛ بنابراين كتك زدن زن در داخل خانه به وسيله ى آنها و بعد به وسيله ى امريكاييها، بُعدى

ص: 54


1- . در ديدار با بانوان قرآن پژوه (88/7/28)
2- . در ديدار گروه كثيرى از زنان نخبه (13/4/86)

ندارد - امّا در محيط اسلامى چنين چيزى اصلاً نبايستى تصوّر بشود؛ ولى متأسّفانه هست. بنابراين اين دو نقطه، دو نقطه ى اصلى است؛ به نظر من هر چه در اين زمينه ها برنامه ريزى بشود، جا دارد.(1)

عدم حسّاسيّت دنيا در ظلم به زن در خانواده

امروز در دنيا، روى چيزهاى خاصّى حسّاسيّت هست. امروز در دنيا، روى كتك خوردن زن به وسيله شوهر، حسّاسيّتى نيست. مردان در اروپا و امريكا نه همه ى آنان خيلى راحت زنانشان را كتك ميزنند. روى ظلم كردن مرد به زن در خانواده، خيلى حسّاسيّتى در دنيا نيست. آمارهايى كه ارائه ميكنند، نشاندهنده اين است كه پدران و شوهران در خانواده هاى امريكايى و اروپايى، خيلى راحت به فرزندان و همسرانشان ظلم ميكنند. در دنيا روى اين مسأله، خيلى هم جنجال نيست؛ امّا روى پوشش زن حسّاسيّت هست! اگر كسى، شخصيّتى، فيلسوفى، نظامى، سياستى، با عريان بودن زن مخالفت كند، اين را در دنيا هو ميكنند! روى بسيارى از فسادها و روشها و عادات، حسّاسيّتى نيست. اگر كشورى بعنوان يك سياست، با مشروبات الكلى مخالفت بكند، اين را در دنيا هو ميكنند، لبخند تمسخر ميزنند، او را مرتجع مينامند! اين، فرهنگِ كجاست؟ اين عريانى زن بعنوان يك سنّت، اين رواج مسكرات بعنوان يك رسم رايج، متعلّق به كجاست؟ اين، متعلّق به اروپاست و از فرهنگ قديمى اين كشورها ناشى شده است. حالا اين رسمها در جاهاى ديگر دنيا هم حجّيت پيدا كرده است و اگر كسى با آن مخالفت كرد، كانّه مرتكب گناه كبيره اى شده است!(2)

سست بنيادى بنيان خانواده در غرب؛ مصداق ظلم به زن

مسأله ى اصلى براى زن اين است كه ساختمان وجود زن مانند ساختمان

ص: 55


1- . در ديدار جمعى از بانوان فرهيخته ى حوزوى و دانشگاهى (92/2/21)
2- . در ديدار با روحانيون و ائمه ى جمعه و جماعات استان مازندران (69/2/22)

وجود مرد، هر كدام براى اداى مقصود خاصّى تعبيه شده اند، مسأله ى اصلى زن اين است كه آن هدف و مقصود واقعى و اصلى و محورى در وجود زن برآورده شده و تأمين شده نيست. فرياد خانواده هاى غربى مخصوصا امريكايى از بى بنيادى خانواده ها بلند است. سست بنيادى بنيان خانواده يعنى؛ آن چيزى كه براى زن نه مهر و محبّت مادرى را اجازه ميدهد كه اشباع بشود، و نه عشق و پيوند همسرى را. اين رازى است كه بايد حلّ بشود. اگر كسى انكار كند اين را، واقعيتى را انكار كرده و انكار هيچ واقعيّتى و انكار هيچ مشكلى، كمك به حلّ آن مشكل و اصلاح آن واقعيّت نخواهد كرد.(1)

مشكل اصلى زن در دنياى امروز، ناكامى زن در نياز مادرى و همسرى

مشكل اصلى زن اين نيست كه چرا نميگذارند در منظر مردان ديوانه جلوه گرى و دلربايى كند، مشكل اصلى زن اين است كه در اساسيترين و فطريترين نيازهايش، يعنى؛ نياز مادرى و نياز همسرى، نياز عاطفه و محبّت نسبت به نزديكانش اينطور دچار ناكامى و وحشيگرى و اذيّت و فشار بشود و اين چيزى است كه امروز در آن دنيا وجود دارد. حالا شما ملاحظه كنيد آيا دنياى غرب كه زنها را تشويق كرده بتدريج كه پوشيدگى را و حفاظ و حجاب عفّت ميان او و بيگانگان را از او بگيرد آيا به او خدمت كرده؟ زن را در حدّ يك كالا پايين آوردند و به او اهانت كردند.(2)

خلأهاى قانونى، عادتى و سنّتى در حوزه ى زن و خانواده

نگاه اسلام به زن - به حيث جنس - يك نگاه فوق العاده متعالى است. به نظر من خيلى از اين مشكلات مربوط به بانوان، ناشى است از مشكلات حيات جمعى خانواده، به حيثى كه زن در آن محور است. ما خلأهاى قانونى و عادتى و سنّتىِ عجيب و فراوانى داريم. گاهى اوقات خانمهايى با ما تماس ميگيرند - يا از مجلس، يا از حوزه، يا از مراجعات گوناگون مردمى،

ص: 56


1- . در كنگره بين المللى زن و انقلاب جهانى اسلام (67/11/8)
2- . در مراسم بزرگداشت روز زن در استاديوم آزادى (67/11/8)

يا از مراكز ديگر - و مشكلاتشان را ميگويند؛ اين مشكلات عمدتاً مربوط ميشود به مشكلات داخل خانواده.(1)

ديدن محروميّت و مشكلات زنان بلوچ در گذشته

من ميدانم زن بلوچ، زن محرومى است. بنده از ديدن بعضى از منظره ها خيلى رنجها كشيده ام؛ چون خودم تا توى كپرها رفته ام. وقتى سيل آمد، جماعتى براى كمك به ما آمدند، امّا خيلى از جاها هم خودم ميرفتم و به خاطر ديدن يك منظره، اشكها از چشمم جارى شده است. عمده ى محروميّتها هم براى زن است. شوهر شرارت ميكند، زن بدبخت ميشود؛ شوهر قاچاق فروشى ميكند، زن بدبخت ميشود؛ شوهر تنبلى و بيكارگى ميكند، زن بدبخت ميشود؛ شوهر به اعتياد دچار ميشود، زن بدبخت ميشود؛ بچّه ها مشكلى درست ميكنند، پدر يا رفته قطر يا رفته به يك نقطه ى ديگر، مادر دچار مشكلات است.(2)

لزوم توجّه به حفظ حرمت و كرامت زن در همه ى مناطق ايران

در بعضى از مناطق كشور ما از جمله در همين منطقه، نياز هست به اينكه احترام، حرمت و كرامت زن بيشتر حفظ شود. زن بلوچ، زن مظلومى است: فرزند زياد، ازدواج تحميلى، فرزند تحميلى و عدم فرصت براى بازيافتن خود و هويّت خود، از جمله چيزهايى است كه من در مدّت اقامت در بلوچستان از نزديك شاهد بودم. مردهاى بلوچ بايد زنهاى خود را بيشتر ملاحظه كنند. زنهاى بلوچ همان كسانى هستند كه اين جوانان رشيد را در دامان پاكشان پرورش دادند. زن بلوچ مثل مرد بلوچ و زن سيستانى مثل مرد سيستانى داراى كرامت و شجاعت و عزّت است و اين عزّت بايد حفظ شود.(3)

ص: 57


1- . در سوّمين نشست انديشه هاى راهبردى با موضوع زن و خانواده (90/10/14)
2- . در ديدار با نخبگان استان سيستان و بلوچستان (81/12/5)
3- . در جمع مردم زاهدان در استاديوم آزادى (81/12/4)

ظلم به زن در صورت عدم نزاكت و دقّت و تقواى لازم

مشكلات زن، ناشى از اين ستم تاريخى و ديرين است كه اگر امروز مردى خيلى با نزاكت، با اخلاق و خيلى مراقب باشد، ممكن است واقعاً در محيط زندگى و در معاشرت با زن خودش - در خانواده - به او ظلم نشود؛ والّا اگر مرد، آن نزاكت و دقّت لازم، آن ملاحظه و تقواى لازم را در اين جهت نداشته باشد، قاعدتاً به زنها ظلم ميشود. مثلاً زن فاضل و شوهر بيسواد، اين شوهر بيسواد به آن زن فاضل و دانشمند ظلم ميكند. مورد زيادى وجود داشته است كه مثلاً خانم، يك دكتر، يا يك فاضله است و آقا، يك مرد بيسواد است؛ باز آن مرد در محيط خانواده، به اين زن ستم ميكند.(1)

حرام بودن بى توجّهى به زن قبلى در تعدّد زوجات

يكى از خانمهاى محترم و مطّلع به بنده گفتند كه در اين استان(2) زنانى كه مصداق «تذروها كالمعلقة» باشند، بسيارند. در قرآن ميفرمايد كه: «فَلاٰ تَمِيلُوا كُلَّ اَلْمَيْلِ فَتَذَرُوهٰا كَالْمُعَلَّقَةِ (3)» ؛ زن را ميانه ى زوجيّت و بينونت نگذاريد؛ زنى كه نه او را رها ميكنند، نه وظايف زوجيّت را - از معاشرتهاى گوناگون؛ رسيدگى، وظايفى كه براى او بايد انجام گيرد - نسبت به او انجام ميدهند؛ اين معلّقه است. اينجا تعدّد زوجات رايج است: «نو كه آمد به بازار»، به قول معروف: «كهنه شود معلّق!»؛ حالا ولو دل آزار هم نشود. اين نهى صريح قرآنى است: «فَلاٰ تَمِيلُوا كُلَّ اَلْمَيْلِ فَتَذَرُوهٰا كَالْمُعَلَّقَةِ» ؛ يعنى حرام است. در باب تعدّد زوجات هم حرف زياد است و نميخواهيم وارد آن حرفها شويم. آيه ى قرآن ميفرمايد: «فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاّٰ تَعْدِلُوا فَوٰاحِدَةً»(4) ؛ اگر ترسيديد - نه اينكه اگر عدالت نكرديد - كه عدالت نكنيد، يكى اختيار كنيد؛ بيشتر حقّ نداريد. در

ص: 58


1- . در ديدار با اعضاى شوراى فرهنگى - اجتماعى زنان (75/8/14)
2- . سيستان و بلوچستان
3- . سوره ى نساء، آيه ى 129
4- . سوره ى نساء، آيه ى 3

آيه ى ديگرى ميفرمايد: «وَ لَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ اَلنِّسٰاءِ»(1) ؛ يعنى در محبّت «فَلاٰ تَمِيلُوا كُلَّ اَلْمَيْلِ فَتَذَرُوهٰا كَالْمُعَلَّقَةِ»(2) . شعرا، گويندگان، محقّقان، اساتيد دانشگاه و علماى محترم، اين را فرهنگ كنيد.(3)

ازدواجهاى تحميلى زودرس

من شنيده ام كه در همين استان(4) بعضى از پدران، فرزندان دختر خود را سنين زودرس اجبار به ازدواجهاى تحميلى ميكنند، اين درست عكس آن چيزى است كه اسلام خواسته و گفته است. اگر چنين چيزى راست باشد، اگر در اين استان يا بعضى استانهاى ديگر، پدرانى دختران كم سن خود را مجبور كنند و بدون رضايت آنها، آنها را شوهر بدهند، حركت در جهت تضعيف زن است حركت بر خلاف حقوق زن است، چيزى است كه قانون بايد با آن مقابله كند.(5)

ناديده گرفتن خواست دختران؛ خلاف خواست اسلام

بى اعتنايى، اهانت، ناديده گرفتن خواست دختران در مسأله ى ازدواج و هرگونه ظلم و ستم به آنها، خلاف خواست اسلام است و در نظام اسلامى در محيط خانه ها نيز بايد مانند همه جاى ديگر عدالت برقرار باشد.(6)

تأثير وجود عادات جاهلى در ظلم به زن در مناطقى از ايران

من شنيده ام كه در بعضى از مناطق اين استان، به زنان و دختران ظلم ميشود. اسلام از آن مردى كه به زن ظلم كند، متنفر و بيزار است. پيغمبر

ص: 59


1- . سوره ى نساء، آيه ى 129
2- . همان
3- . در ديدار با نخبگان استان سيستان و بلوچستان (81/12/5)
4- . سيستان و بلوچستان
5- . در ديدار با بانوان هرمزگان (76/11/29)
6- . در جمع مردم اروميه در استاديوم تختى (75/6/27)

خدا، مردى را كه به زن يا دختر خودش ظلم كند، زشت ميشمارد. چون زن از لحاظ جسمى ضعيفتر است، آيا اين مجوز ميشود كه مرد با تكيه بر قدرت جسمانى به او ظلم كند؟! شنيده ام در بعضى از نقاط اين استان، ازدواجهاى تحميلى صورت ميگيرد! يعنى بدون رضايت و اجازه ى دختر، او را به خانه ى شوهر ميفرستند؛ آن هم شوهرى كه فاصله ى سنّى زيادى با دختر دارد و او به ازدواج با وى راضى نيست. اسلام چنين ازدواجى را زشت ميشمارد. برادران و خواهران عزيز من! اگر ميخواهيد بركات خدا بر شما نازل شود، بايد اخلاق اسلامى و احكام الهى را رعايت كنيد. پيغمبر اكرم - صلّى الله عليه و آله و سلّم - در جامعه اى به نبّوت مبعوث شد كه مردم در آنجا نسبت به زنان و دختران جفا ميكردند. آيات كريمه ى قرآن، به زبانهاى مختلف تلاش كرد اين عادت زشت را از ميان مردم ببرد. نميشود كه ما بعد از گذشت چهارده قرن، مجدداً به همان عادات جاهلى برگرديم!

شنيده ام كه گاهى بين دو قبيله، دعوا و خونريزى است. آن وقت براى اينكه نزاع متوقّف شود، دخترى از اين قبيله را عليرغم ميل و خواستش، به عقد پسرى از آن قبيله در مى آورند و آن دختر در قبيله ى شوهر خود بعنوان يك موجود غريب و مظلوم و توسرى خور زندگى ميكند! چنين كارهايى شايسته نيست.(1)

انواع ظلمهاى فرهنگى به زنان

اگر چنانچه زن محيط امن و توأم با امنيّتى براى درس خواندن، براى كار كردن براى احياناً كسب درآمد، براى استراحت نداشته باشد، اين ظلم و ستمكارى است. هر كسى موجب اين ظلم بشود، بايد قانون و جامعه ى اسلامى با آن مقابله كند.

اگر چنانچه نگذارند زن به تحصيلات صحيح و به علم و معرفت دست پيدا كند، اين ظلم است. اگر شرايط طورى باشد كه زن فرصت پيدا نكند

ص: 60


1- . بيانات در ديدار مردم ياسوج (1373/3/17)

بخاطر زيادى كار و فشار كارهاى گوناگون، به اخلاق خود، به دين خود، به معرفت خود برسد، اين ظلم است. اگر زن امكان پيدا كند كه از مايملك خود بطور مستقل و با اراده ى خود استفاده كند، اين ظلم است. اگر زن در هنگام ازدواج، شوهرى به او تحميل بشود - يعنى خود او در انتخاب اين شوهر نقش نداشته باشد و اراده و ميل خود او مورد اعتنا قرار نگيرد - اين ظلم است. اگر براى تربيّت فرزند، چه آن وقتى كه داخل خانه با خانواده زندگى ميكند، چه در صورتى كه از شوهر جدا ميشود، نتواند از فرزند خود بهره ى عاطفى لازم را ببرد، اين ظلم است. اگر زن استعدادى دارد - مثلاً استعداد علمى دارد، استعداد براى اختراعات و اكتشافات دارد، استعداد سياسى دارد، استعداد كارهاى اجتماعى دارد - امّا نميگذارند از اين استعداد استفاده بكند و آن استعداد شكوفا بشود، ظلم است.

ممكن است انواع ظلم در جامعه وجود داشته باشد، كه اين ظلمها بايد برداشته بشود؛ امّا در عين حال به مسؤوليّت زن و مسؤوليّت مرد كه در قبال هم هر دو مسؤوليّتى بعنوان تشكيل خانواده دارند، بايد به چشم اهميّت نگريسته بشود.(1)

سرگرم كردن زن به جلوه گرى؛ عامل انحطاط شخصيّت زن

در رژيم گذشته با اينكه جمع كثيرى از زنها، هم بيسواد بودند و هم از مسائل اجتماعى چيزى سرشان نميشد؛ يعنى نميگذاشتند چيزى سرشان بشود و هم به سرنوشت كشور بى علاقه بودند و اصلاً نميدانستند كه زن ميتواند در سرنوشت كشور دخالت داشته باشد، با وجود اينها از لحاظ ظاهر، شبه اروپايى و گاهى هم روى دست زنهاى غربى و اروپايى زده بودند و وقتى كسى نگاهشان ميكرد، خيال ميكرد كه اين زن الآن از يك كشور اروپايى و از يك محيط غربى وارد ايران شده است؛ امّا اگر با او دو كلمه صحبت ميكردى، ميديدى كه يك خانم بيسواد و يا كم سواد است! زن

ص: 61


1- . در همايش بزرگ خواهران به مناسبت جشن ميلاد كوثر (76/7/30)

را وادار ميكردند كه به وسيله جلوه گرى و جلب چشمها به سمت خود، براى خويش يك شخصيّت كاذب درست كند. اين، براى زن انحطاط بود و پيشرفت نبود. آيا جنايتى بزرگتر از اين نسبت به زن وجود دارد كه بيايند سر او را با آرايش و مد و جلوه گرى و لباس و طلا و زيورآلات گرم كنند و از او بعنوان يك ابزار و وسيله، در راه مقاصد گوناگون استفاده كنند و نگذارند در ميدان سياست و اخلاق و تربيّت وارد بشود؟ اين، آن كارى است كه در رژيم گذشته دقيقاً و با برنامه انجام ميگرفت.(1)

محروميّت زن از معارف و فرهنگ عمومى و اختصاصى جامعه

مشكل زن در جامعه ى ما اين است كه از لحاظ روابطش با مرد و نيز از لحاظ برخوردارى اش از معارف و فرهنگ عمومى و اختصاصى جامعه دچار نوعى محروميّت است. زن مظلوم است در جامعه ى ما، اين يك حقيقتى است كه بايد براى آن يك فكرى كرد. من حالا قبل از آنى كه وارد اين قضيّه بشوم يك نكته اى را در كنار اين عرض كنم و آن اين است كه؛ وقتى ما ميگوييم زن در ايران و در جامعه ى ما مظلوم است، مبادا خيال كنيد كه زن در سطح جهان دچار اين مظلوميّت نيست، نه اين بشدّت اشتباه است. من ميگويم زن همين امروز در اواخر قرن بيستم و در حالى كه در اجتماعات دوش به دوش مرد، على الظاهر حركت ميكند، همين امروز در سطح جهان و در كشورهاى مترقّى و متمدّن دنيا زن مظلوم است.(2)

عدم توجّه به نقش زنان در تحوّلهاى بزرگ اجتماعى و سياسى

در كشور ما براى زن عليرغم دستورات روشن اسلامى آن جايگاه شايسته و والا منظور نشده بود و ميبايد اعتراف كنيم كه شأن بانوان در بسيارى از جوامع اسلامى عليرغم دستور اسلام يك شأن نامناسب با شخصيّت آنهاست و انواع و اقسام ظلمها نسبت به بانوان در كشورهاى اسلامى از جمله در

ص: 62


1- . در ديدار با جمع كثيرى از زنان (68/10/26)
2- . در مراسم بزرگداشت روز زن در استاديوم آزادى (67/11/8)

كشور ما انجام ميگرفت. شايد يكى از بزرگترين اين ظلمها اين بود كه نقش زنان در يك تحوّل عظيم اجتماعى و سياسى درست شناخته و دانسته نبود. كما اينكه امروز هم در بسيارى از كشورها و بالخصوص كشورهاى جهان سوّم و از جمله كشورهاى اسلامى اين شأن همچنان ناشناخته است.(1)

عقب ماندن زنان نسبت به مردان

دخترى كه مدرسه نرفته باشد، بيسواد ميماند. اين تقصير پدر و مادر است كه او را مدرسه نگذاشته اند. تقصير آن محيط و جامعه اى است كه به زن اجازه كار نميداده است. نتيجه اين شده كه قدرت تحليل در مسائل سياسى - اجتماعى قدرت ذهنى و خلاقيّت و فكرى مردها در جامعه ى ما در مجموع، بيشتر از زنان باشد، در حالى كه همانطور كه گفتم استعداد زن ايرانى مثل استعداد مرد ايرانى استعداد برتر است، يعنى از متوسّط جهانى بيشتر است.(2)

تحليل اجتماعى على (ع) از عقب ماندگى فكرى - فرهنگى زن

باور نكنيد كه عليّبن ابيطالب (عليه السّلام) به زن اهانت بكند، اين را باور هم نكنيد. به زن اهانت نميكند. آنچه كه ميفرمايد ممكن است من و شما نفهميم. معنايش را؛ خيال كنيم اهانت است. اين «مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّ النِّسَاءَ نَوَاقِصُ الْإِيمَانِ نَوَاقِصُ الْحُظُوظِ نَوَاقِصُ الْعُقُول»(3) لازم نيست بگويم نه، اين مال عليّبن ابيطالب (عليه السّلام) نيست، نه خير هست. امّا شما بفرماييد. در جامعه ى خود ما - نه حالا، حالا كه زنها رفتند بالا، جست زدند را كار ندارم - تا چهار سال قبل از اين آيا زن توى اين جامعه، فرهنگش و مايه ى فكرى اش به قدر مردهاى جامعه بود؟ نبود. چرا نبود؟ براى خاطر اينكه نگذاشته بودند، ميدان نداده بودند. و اين در زمان علىّ ابن ابيطالب (عليه السّلام) هزار برابر

ص: 63


1- . در كنگره ى جهانى زن (66/11/17)
2- . در مصاحبه با مجلّه ى زن روز در خصوص نقش زن (66/12/13)
3- . نهج البلاغه، خطبه ى 80

اين فاصله بيشتر بود. در زمان عليّبن ابيطالب (عليه السّلام)، على ابن ابيطالب (عليه السّلام) وارث آن وضعيّتى بود كه در آن دختران خردسال را زنده زنده زير خاك كردند. برداشتشان از زن اين بود.

اصلاً زن را جزو مجموعه ى انسانيّت به حساب نمى آوردند، پس نميگذاشتند سواد پيدا كند، نميگذاشتند معرفت پيدا كند، نميگذاشتند استعداد در او بجوشد، ناگريز اين چه ميشود؟ ناقصات العقول ميشود. اين زن آن زمان را ميگويد؛ نه جنس زن را. و اين راست است، اين يك تحليل اجتماعى است على (عليه السّلام) ميكند.

من اعتقادم بر اين است كه زن هنوز در جامعه ى ما آن فرصت را نيافته است كه جست واقعى را بزند... كلاً شما نگاه كنيد در سطح جامعه. هنوز توى جامعه ى ما زن كتك بخور است. هنوز حقّ خواندن و نوشتن ندارد، هنوز بهش اجازه نميدهند درس بخواند، مدرسه برود يا چه بكند. پيداست كه فرهنگ كافى را پيدا نميكند. و اسلام گفته است «إِنَّ اَلْمُسْلِمِينَ وَ اَلْمُسْلِمٰاتِ وَ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ اَلْمُؤْمِنٰاتِ وَ اَلْقٰانِتِينَ وَ اَلْقٰانِتٰاتِ وَ اَلصّٰادِقِينَ وَ اَلصّٰادِقٰاتِ (1)»

همه جا زن در كنار مرد. يعنى ميخواهد زن را بكشاند به آن اعتلا. نه خير، پس حضرت هيچگونه كم لطفى نسبت به زنها نكرده.

يعنى اميرالمؤمنين (عليه السّلام) كه بهترين زنها را باهاشان معاشر بود، خبر نداشت كه همه ى زنهاى جامعه ى مثل اين چند تا دانه نيستند؟

اگر خبر داشت خب دارد اشاره به وضعيّت كنونى جامعه ميكند. اتّفاقاً اين حرف مؤيد من است. براى خاطر اينكه علىّ ابن ابيطالب زهرا را ميديد و ميگفت «نَوَاقِصُ الْعُقُول» زهرا (سلام الله عليها) را هم ميگفت؟ خديجه (سلام الله عليها)

ص: 64


1- . سوره ى احزاب، آيه ى 35

را هم ميگفت؟ مسلّم است كه نه. نخير. پس اشتباهتان همين است.

اگر زهراى اطهر (سلام الله عليها) نواقص الايمان و نواقص العقول باشد، شما بدان كه ايمان كامل در همه ى تاريخ ديگر نبوده. عملاً توجيه ندارد.

ميانگين زن با ميانگين مرد، نه يك زن برجسته را با يك مرد پايين شما حساب كنيد، نه بطور متوسّط يك متوسّط قشر زن را، جنس زن را با متوسّط جنس مرد با همديگر اينها را مقايسه بكنيد، آن وقت خواهيد ديد در زمان اميرالمؤمنين (عليه السّلام) آنجورى بوده.(1)

وضعيّت زنان جامعه ى زمان على (ع)

اگر عليّبن ابيطالب (عليه السّلام) اشاره اش به زن آن زمان باشد، باز هم شما شكّ داريد به اين. آيا زنى كه در آن زمان تازه از زير بار جاهليّت قبل از پيغمبر كمرش راست شد و بيرون آمده، واقعاً تربيّتش، فرهنگش، انديشه اش، رسايى انديشه اش، قوّت انديشه اش، به قدر مردها بوده، مطمئناً نبود. ممكن است شما در بين چهره هاى ارزنده ى زمان عليّبن ابيطالب چهره ى سه تا چهار تا زن را كه به نام مشخّصاً ميبينيد، در مقابل آن تعداد زياد مردان مؤمن، اين اهانت به زن نيست كه زن را مظلوم قرار داده اند و نگذاشته اند كه از لحاظ سطح معرفت آن پرواز لازم را بكند.(2)

كم بهرگى زن در نظر على (ع)؛ واقعيّت دوران انحطاط و اسارت زن

على (عليه السّلام) شايد نظر به واقعيّت زمان خودش دارد كه ميگويد: «إِنَّ النِّسَاءَ نَوَاقِصُ الْإِيمَانِ نَوَاقِصُ الْحُظُوظِ نَوَاقِصُ الْعُقُول(3)» يعنى كم بهره، كم بهره يعنى چه؟ اين مال دوران اسارت و انحطاط زن است كه زن كم بهره است،

ص: 65


1- . زمينه ى بعثت انبياء از ديدگاه نهج البلاغه
2- . شناخت موضوعات نهج البلاغه (59/4/11)
3- . نهج البلاغه، خطبه ى 80

بهره اى از زندگى نميبرد، اسير است، زير فشار است، محكوم به اين است كه آنچه ميخواهد نتواند انجام دهد. محكوم به اين است كه آنچه ميخواهد بفهمد نتواند بفهمد.

محروميّت تحصيلى - اجتماعى زنان در طول تاريخ؛ دليل ناقص العقل خواندن آنها

اما آنى كه گفتند زن ناقص العقل است اين نخواستند بگويند كه زن خداى نكرده قوهّى ادراك ندارد، هرگز، بسيارى از زنان از بسيارى از مردان سطح شعور و دركشان به مراتب بالاتر است.

دو احتمال درباره ى اين هست كه يكى از اين دو احتمال را من اينجا ذكر ميكنم و آن اين است كه نظر اميرالمؤمنين در «النِّسَاءَ نَوَاقِصُ الْإِيمَانِ نَوَاقِصُ الْحُظُوظِ نَوَاقِصُ الْعُقُول خطبه(1)» به طبيعت زن نيست، بلكه به زنى است كه تحت تأثير فرهنگ ستم آلود تمام طول تاريخ كه نسبت به زنان اين فرهنگ هميشه توأم با ظلم و ستم بوده ناقص بار آمده، در زمان اميرالمؤمنين زن در همه ى جوامع بشرى، نه فقط در ميان عربها، مظلوم بود، نه ميگذاشتند درس بخواند، نه ميگذاشتند در اجتماع وارد بشود و در مسائل سياسى تبحّر پيدا كند.(2)

بيگانگى دختران تحصيلكرده از خانواده

اگر دانشگاهها خوب كار كنند روى مسأله ى تعليم زنان، اين خيلى تأثير ميگذارد. وزارت ارشاد هم همينجور. منتها عيب ما يك جا دو جا كه نيست آخه، اگر من بخواهم حالا مفصّل باز صحبت كنم. ببينيد يك اشكال بزرگ كار ما اين است. دخترهاى تحصيلكرده ى ما از خانواده بيگانه ميشوند. اين

ص: 66


1- . همان
2- . پاسخ به سؤالات (60/4/6)

جزء همان چيزهاى، عيبهاى فرهنگ تزريق شده اروپايى است ها! يعنى دختر دبيرستانى و دانشگاهى گويى كه مال اين خانواده نيست قبل از اينكه ازدواج بكندها! مثل اينكه مال خانواده ى پدر و مادرش نيست. تو آن خانه ديگر كار نميكند، تو آن خانه ديگر به پدر و مادر درست نميرسد، اين يكى از عيوب كار ماست. اصلاً پيچيده است، عيوبى كه بر وضع زندگى فرهنگى - اجتماعى زنها تحميل شده بسيار پيچيده است. از گذشته خراب بوده، ورود اين فرهنگ متضاد غربى در زمان رژيم پهلوى هم به كلّى به هم ريخته و كلاف سر درگمش كرده. پيدا كردن راه حلّ خيلى كار مشكل و پيچيده اى است، ولى خب ممكن است الآن.(1)

1-4 - نحوه ى احقاق حقوق زنان

بازگشت زن و مرد به طراز اسلام

در ابتدا لازم ميدانم اين اعتقاد اسلامى خودم را بيان كنم كه ما معتقديم زن و مرد اگر بخواهند حيثيّت اجتماعى شايسته ى خود را بازيابند بايستى به زن و مرد طراز اسلام تبديل شوند. درست است كه ستم تاريخى نسبت به زن بيش از مرد بوده ولى در بسيارى از جوامع، مردان نيز تحت ستم فراوان بودند. البتّه نه از ناحيه ى جنس زن بلكه از ناحيه ى نظامهاى استعمارى و فرهنگهاى تحميلى و روشهاى سركوبگرانه اى كه به كلّ انسانيّت اعمال ميشد، پس ميتوان گفت مرد هم مانند زن بخش عمده اى از شخصيّت انسانى و واقعى خويش را در طول تاريخ از دست داده و از خود بيگانه شد و مرد نيز بايد به حيثيّت ذاتى خود بازگردانده شود. با توجّه به اين اصل، احساس ميشود كه هم زن و هم. مرد بايستى به زن و مرد طراز اسلام بازگردند.(2)

ص: 67


1- . در مصاحبه با مجلّه ى زن روز (66/12/13)
2- . در مصاحبه با ويژه نامه ى روز زن (60/2/5)

هدف؛ رسيدن زن به كمال، نه رقابت با مردان

براى تلاش فرهنگى و حقوقى در راه رسيدن زن به نقطه ى مطلوب، از لحاظ اجتماعى و از لحاظ فردى دو گونه هدف ميشود تصوير كرد: يك هدف اين است كه ما براى رسيدن زن به كمال وجودى خود تلاش كنيم و مبارزه كنيم و بنويسيم و بگوييم. يعنى زن در جامعه، اوّلاً به حقّ انسانى و حقيقى خود برسد، ثانياً استعدادهاى او شكوفا بشود و رشد حقيقى و انسانى پيدا كند و در نهايت به تكامل انسانى نائل بشود؛ زن در جامعه بصورت انسان كامل در بيايد؛ انسانى كه ميتواند به پيشرفت بشريّت و جامعه ى خود كمك كند و در محدوده ى تواناييهاى خود، دنيا را به بهشت برين و زيبايى مبدّل كند.

يك نوع هدف ديگر اين است كه ما از اين گفتن و تلاش كردن و احياناً مبارزه كردن بخواهيم يك نوع حالت تخاصم و جدايى و رقابت خصمانه ميان دو جنس زن و مرد به وجود بياوريم و دنيايى بر اساس رقابت بسازيم؛ كأنّه در جامعه ى بشرى، مردان يك طرف قرار دارند، زنان هم در طرف ديگر قرار دارند، و اينها بر سر دستاوردى با هم نزاع ميكنند و زن ميخواهد در اين قسمت بر مرد غالب و فائق بشود! آيا هدف اين است؟

پس، دو ديدگاه در مورد هدف اين تلاش و اين حركت يا اگر تعبير كنيم اين نهضت ميتواند ترسيم بشود: هدف اوّل، هدف اسلامى است؛ هدف دوّم، هدف كوته بينانه است، كه در تلاشهايى كه در كشورهاى غربى ميشود، ما ردّ پاى هدف دوّم را بيشتر مشاهده ميكنيم.(1)

اوّل فرهنگ، بعد حق

يك بار يكى از اساتيد طرح كردند گفتند بياييم راجع به حقوق زن روى يك كتاب كار بكنيم. ما يك مقدار بررسيهايى داشتيم، تحقيق داشتيم و اينها. من گفتم كه زن جامعه ى ما را اوّل بايد بهش فرهنگ داد، بعد حقّ

ص: 68


1- . در همايش بزرگ خواهران به مناسبت جشن ميلاد كوثر (76/7/30)

بهش داد. الآن اين حقّ به اصطلاح ناحقّى كه داده ميشود به خيلى از اين به اصطلاح حركتهاى اين جورى اين باعث ميشود كه تقصير بيفتد روى دوش خانمها، در صورتى كه خب آن كسى كه به اصطلاح حقّى كه لايقش نيست بهش داده ميشود سزاوارش نيست، اين سوءاستفاده هم ميكند يا نميتواند، استفاده ى نادرست ميكند از حقّش، كما اينكه خيلى مسائلى پيش آمد كه به اصطلاح برخوردهايى پيش آمد.

ما مسأله ى درون جمعيّتى را يا درون نظام را نميتوانيم در اين حدّ با آن برخورد كنيم، كه ما «خير الموجودين» بها بدهيم مثلاً اين را. ولى تو مسائل بين المللى با شعار صدور انقلاب جهانى اسلام نميشود به خيرالموجودين بسنده كرد ديگر چون اين خيرالموجودين اصلاً آزمايش نشدند، جمعيّتى كه بصورت يك جمعيّت نوپاست كه درون خودشان هنوز با شعار وحدت زنان وحدت ندارند برخورد ميشود؛ آن خانم چرا مصاحبه كرد، آن يكى چرا مصاحبه نكرد. من هم بروم مصاحبه كنم؛ يعنى واقعاً برخوردها اين بود. مثلاً بعنوان مثال، حالا اينجا خودتان هستيد، و بيرون نيست كه بخواهيم طرح بكنيم، به خانم فياض بخش، به خانم رهنورد اعتراض ميكردند كه شما چرا مصاحبه ميكنيد، خب اين خيلى به اصطلاح خيلى زشت است. دعوا ميشد سر به اصطلاح ديدگاهها و فلان اينها. خب ما آنجا ناظر بوديم و خون دل ميخورديم ديگر.(1)

تلاش فرهنگى دلسوزانه ى هوشمندانه نه ساده لوحانه و عجولانه

شما هم بعنوان كسى كه ميخواهيد از حقوق زن دفاع كنيد، هدفتان را اين قرار ندهيد كه خانمها حتماً وزير بشوند. اين چيزى نيست.

مسأله ى ما اين است كه زن شأن انسانى خودش را در جامعه ى ما بايد هنوز پيدا كند. اصلاً مشكل ما اين است. اين را بايد حل كرد. به زن بايد

ص: 69


1- . در مصاحبه با مجلّه ى شاهد بانوان (67/2/28)

شخصيّت داد، بايد اعتماد به نفس داد.

حتّى خانمها در زمينه ى معنويّات هم به خودشان جرأت نميدهند كه پا به پاى مرد حركت كنند؛ مثلاً ما مرد عابد، زاهد، ذاكر و آگاه به معارف دينى بيشتر از زن با اين خصوصيّات داريم؛ مثلاً مرد نمازشب خوان بيشتر از زن نمازشب خوان داريم؛ مردى كه اهل دعا و ذكر باشد، از زن اين چنينى بيشتر داريم. در خانواده هاى متدين كه اهل اين چيزها هستند، مردهايشان بيشتر از زنانشان پايبند اين مسائل هستند. اين يك نقيصه و يك عيب بزرگ است. بايد اين را برطرف كنيد. گويا كه زن براى خودش اصلاً اين حدّ را نميشناسد كه پا به پاى مرد پرواز كند.

اين با وزير شدن يك خانم مشكلش حلّ نميشود. حالا ممكن است آن هم يك تأثيرى داشته باشد امّا مشكل اساسى با يك كار حقيقى حلّ ميشود. يك تلاش فرهنگى دلسوزانه ى هوشمندانه بايد، نه ساده لوحانه و عجولانه اى كه گفتيم سرهمبندى ظاهر قضيّه را يك جورى درستش بكنيم، آنجورى حلّ نخواهد شد. يك كار درست عميق هوشمندانه اى لازم دارد. حالا خدا كند كه اين شوراى فرهنگى بتواند، يعنى يك چهار تا مرد و زن، فرق نميكند، بنشينند دور هم، درست مشكل را ارزيابى كنند. اصلاً ببينند مشكل چقدر اهميّت دارد. من تصوّر ميكنم مثل اين تخته اى كه افتاده اينجا نگاه ميكنند خيال ميكنند كه ده نفر ميتوانند بياورند بيرون، بعد كه ميكاوند ميبينند كه 10 برابر اينكه ظاهر است زير زمين است، اين اصلاً اين جوريها در نمى آيد. بايد درست بتوانند تقويم كنند مشكل را و بعد هم ببينند چطورى ميشود برطرفش كرد. حالا به هرحال جمهورى اسلامى جاى خوبى است براى برطرف كردن اينها. يعنى آن جايى كه بشود برطرف كرد، باز همين فضاى اسلام است.(1)

ص: 70


1- . در مصاحبه با مجلّه ى زن روز (66/12/13)

كار فرهنگى بزرگ به كمك احكام قرآنى براى رفع ستم از زنان

درباره ى مسأله ى زن، حقوق زن، رفع ستم از زنان و فراهم كردن زمينه هاى مناسب براى زنان كشورمان، لازم است كار فرهنگى بزرگى انجام گيرد. من امروز با اين نيّت اين بحث را ميكنم كه به ايجاد اين فضاى فرهنگى كمك شود. اگر فضاى فرهنگى جامعه در زمينه ى مسائل زن، شفاف شود و احكام اسلامى و نظرات قرآنى در اين زمينه روشن گردد، راه هموار خواهد شد، براى اينكه بانوان كشور ما بتوانند به آن نقطه اى كه براى يك زن، آرمانى و غايت مطلوب است، برسند. اگر چه بحث است، سخن است، گفتن است، امّا در واقع عمل است؛ زيرا اين گفتن، فضاى فرهنگى جامعه را شفاف خواهد كرد و ذهنها را روشن خواهد نمود.(1)

رفع كمبود ميدانها و فرصتها براى علم، معرفت، اخلاق و شكوفايى استعدادها

حركت در جهت احقاق حقوق زنان در جامعه ى اسلامى و در جامعه ى ما حتماً بايد انجام بگيرد؛ منتها بر مبناى اسلامى و با هدف اسلامى.

زن در همه ى جوامع از جمله در جامعه ى ما دچار ستم و دچار كمبودهايى است كه بر او تحميل ميشود؛ امّا اين كمبود، كمبود آزادى به معناى بى بندوبارى نيست؛ اين كمبود، كمبود ميدانها و فرصتها براى علم و معرفت و تربيّت و اخلاق و پيشرفت و شكوفايى استعدادهاست؛ اين را بايد تأمين و جستجو كرد. اين همان چيزى است كه اسلام بر روى آن تكيه كرده است.(2)

باز شدن گرههاى زندگى زنان با قوانين اسلامى

من يكى از كارهاى اصلى خانمها را تصحيح فرهنگ عمومى جامعه

ص: 71


1- . در همايش بزرگ خواهران در ورزشگاه آزادى (76/7/30)
2- . در همايش بزرگ اجتماع خواهران به مناسبت جشن ميلاد كوثر (76/7/30)

نسبت به زنان ميدانم؛ آن هم نسبت به گرفتاريهاى اساسى جامعه ى ما در زمينه ى مسائل زنان - كه اين كار خيلى مشكل است - يكى هم مسأله ى قوانين است؛ همين مسائل عسر و حرج و امثال اينها؛ يعنى پيدا كردن گرهها و مشكلاتى كه بطور روزمره در زندگى زن وجود دارد. مردى كه زنش را مى اندازد و ميرود، اينجا عسر و حرج به آن معنا نيست؛ چون عسر و حرجى كه شما ميگوييد، ناشى از ازدواج است. آن چيزى كه ميتواند شرعاً ازدواج را بهم بزند، عسر و حرجى است كه ناشى از ازدواج باشد؛ اين ناشى از رها كردن است؛ همان ايلاء كه در قرآن چند آيه درباره ى آن وجود دارد. چند روز پيش از اين در يك بحث فقهى، اين نكته را به مناسبت مطرح كردم كه بعضى از قدما فتوا داده اند كه اگر مرد چهار ماه زندگى را رها كند؛ نه حاضر باشد زن را طلاق بدهد، نه حاضر باشد به معناى حقيقى كلمه با او زناشويى داشته باشد؛ حاكم شرع او را به قتل ميرساند؛ يعنى يك مجازات به اين سنگينى براى كارى كه خيلى هم به چشم نمى آيد؛ امّا بعضيها ده سال است كه زن و زندگيشان را رها كرده اند؛ گويى هيچ اتّفاقى نيفتاده است! به نظر من گره هاى ريزى كه به وسيله ى قوانين اسلام باز ميشود، اينها را بايد دنبال كرد؛ اين همان جايى است كه حوزه هاى علميّه بايد نگاهى نو و نگرشى كاملا منطبق با مسائل داشته باشند.(1)

حقوق زن بعنوان پرورش دهنده ى انسانهاى والا

شما بايد زن را با چشم يك انسان والا نگاه كنيد؛ تا معلوم بشود كه تكامل و حقّ و آزادى او چيست؟ زن را بعنوان يك موجودى كه ميتواند مايه اى براى اصلاح جامعه يا پرورش انسانهاى والا بشود نگاه كنيد تا معلوم بشود كه زن كيست و آزادى او چگونه است. زن را به چشم آن عنصر اصلى تشكيل خانواده در نظر بگيريد. خانواده اگر چه از مرد و زن تشكيل ميشود و هر دو در تشكيل و موجوديّت خانواده مؤثّرند، امّا آسايش فضاى خانواده

ص: 72


1- . در ديدار نمايندگان زن مجلس شوراى اسلامى (80/7/14)

و آرامش و سكوتى كه در فضاى خانواده است به بركت زن و طبيعت زنانه است با اين چشم به زن نگاه كنند تا معلوم بشود كه زن چگونه كمال پيدا ميكند و حقوق زن در چيست؟(1)

استفاده ى خردمندانه از تجربه ى ديگران در مورد زنان

اگر ما امروز بخواهيم براى زنان كشورمان، يك حركت حقيقى و اساسى بكنيم، تا زنان بتوانند به وضع مطلوب خودشان برسند، بايد به احكام اسلامى نظر داشته باشيم و از آن الهام بگيريم. براى ما، روش را احكام اسلام معيّن ميكند. هر روش خردمندانه ى عقلايى را هم اسلام ميپسندد و قبول دارد. اگر تجربه اى در جايى باشد، مورد قبول است؛ امّا تقليد نه. استفاده ى خردمندانه از تجربيّات ديگران درست؛ امّا تقليد، غلط. لذا امروز كسانى كه براى حقوق زن و براى رشد و شكوفايى استعدادهاى زنان در كشور ما تلاش ميكنند - كه البتّه هم بايد اين تلاش انجام بگيرد - بايد بدانند چه هدفى را دنبال ميكنند و چه شعارهايى را بايد مطرح نمايند.(2)

حركت بر اساس بينش خردمندانه و شناسايى طبيعت زن

در هر حركت اجتماعى، آن وقتى حركت درست خواهد بود و به نتايج درست خواهد رسيد كه مبنى بر خرد و تأمل و تشخيص و مصلحت و مبتنى بر پايه هاى درست و عقلانى باشد. در هر حركتى كه به قصد احقاق حقّ زنان انجام ميگيرد، عيناً بايد همين معنا ملاحظه شود؛ يعنى بايد هرگونه حركتى، براساس يك بينش خردمندانه، مبتنى بر حقايق هستى، يعنى شناسايى طبيعت و فطرت زن و طبيعت و فطرت مرد، مسؤوليّتها و مشاغل اختصاصى زن، مسؤوليّتها و مشاغل اختصاصى مرد و آنچه ميتواند مشترك بين اينها باشد، انجام بگيرد و از روى انفعال و تقليد نباشد. اگر

ص: 73


1- . در ديدار گروهى از زنان (71/9/25)
2- . در همايش بزرگ خواهران به مناسبت جشن ميلاد كوثر (76/7/30)

حركتى، حركت از روى انفعال و تقليد و تصميم كوركورانه و چشم بسته بود، حركت مضرّى خواهد بود.(1)

توجّه به واقعيّتهاى آفرينش زن و مرد براى حلّ مشكلات

نظر اسلام درباره ى زن مبتنى بر واقعيّتهاى آفرينش زن و مرد و نيازهاى آنان براى رسيدن به اوج كمال انسانى است و ترديدى نيست كه با شناخت دقيق نظر اسلام و عمل صحيح به آن، بسيارى از مشكلات مرتفع خواهد شد، امّا افسوس كه بسيارى از مردم به سنّن، عادات و سوغات فرهنگهاى بيگانه بيشتر اهميّت ميدهند و راه غلط و اشتباه نيز ادامه مييابد. بنابراين تلاش و تبليغ و فعّاليّت بسيارى لازم است تا زن بتواند در جايگاه حقيقى خود قرار گيرد.(2)

لزوم توجّه به سه مقوله ى تكريم زن، وظيفه زن و رفتار با زنان؛ در برنامه ريزيها

احترام زن و تكريم زن، يك مسأله است - كه اين حتماً بايد مورد توجّه و عنايت خاص باشد - رفتارهاى زنان در محيط خانوادگى، در محيط كسب و كار، در محيط سياست، در محيط اجتماعى، يك مسأله است؛ رفتار با زنان هم يك مسأله است. رفتار با زنان، ناظر به مردان است؛ چه مردان خانواده - مثل پدران، برادران و همسران - چه مردانى كه در محيطهاى كار برخورد ميكنند. رفتار با زن بايد احترام آميز، محبّت آميز، همراه با نجابت و همراه با عفّت باشد. بنابراين، هم تكريم زن، هم وظيفه ى زن، هم وظيفه ى نسبت به زن، جداگانه بايد مورد توجّه و برنامه ريزى قرار بگيرد(3).

ص: 74


1- . همان
2- . در ديدار با بانوان هرمزگان (76/11/29)
3- . در بيانات در ديدار جمعى از مدّاحان (92/2/11)

انديشه ى شهيد مطّهرى؛ مستدلترين انديشه ى زمان خود در مورد زن

شما خواهرهاى معلّم كه مادران جسمى و روحى براى نسل آينده ى اين مملكت هستيد، تحقيقات و نظرات و بينشهاى مطّهرى را در زمينه ى مسائل مربوط به زن، رويش دقّت كنيد، ببينيد كه بينش اين انسان بزرگ، اين مغز متفكّر درباره ى زن چيه، درباره ى حجاب چيست؟ درباره ى پوشش زن چيست؟ درباره ى اختلاط زن و مرد چيست؟ مستدلترين و منطقيترين انديشه اى كه درباره ى زن، آن روز مطرح بود، انديشه ى مطهرى بود. البتّه نه اينكه راجع به زن ديگران آنهايى كه اهل مسائل اسلامى بودند درست فكر نميكردند، چرا، خيلى خوب فكر ميكردند، خوب استدلال ميكردند، توى كتابها هم هست، امّا آنى كه درست، نقطه هاى ضعفى را كه مورد استفاده ى طراحان سياسى استكبارى و استعمارى در دنيا و به تبع او در كشور ما قرار ميگرفت ميشناخت و در مقابل آن نقاط ضعف، فكر و انديشه و ايده مطرح ميكرد، مطّهرى بود.(1)

همسان دانستن ارزشها و شناسايى تكاليف ويژه ى زن

دنيا اين(2) را بايد بشناسد. شعار دادن به نفع زن در دنيا يك حركت فريب آميز است، مادامى كه با اين همراه نباشد. دفاع كردن از بى حجابى زن كه امروز معمول شده در دنيا كسانى به نام روشنفكرى و روشنگرى اين كار را ميكنند، يك حركت نفرت انگيز توأم با فريب است، يك دروغ است و هيچ علاجى هم مشكل را نخواهد كرد، دليل از ارزشهاى زن و حقوق زن نيست. بايد بروند سراغ اينكه كارى بشود در جوامع بشرى ارزشهاى بشرى بين اينها همسان دانسته بشود، تكاليف هم بين اينها يكسان توزيع بشود و

ص: 75


1- . در ديدار با وزير و گروهى از خواهران دانشجوى مراكز تربيّت معلّم (63/2/12)
2- . در دو مقوله زن و مرد صد در صد يكسانند... اولا: ارزشهاى انسانى و اسلامى است. ثانيا: وظائف عمومى انسان در يك جامعه ى اسلامى... در وظائف اختصاصى آن جائى كه زن و مرد وظائفشان مى تواند تغيير پيدا كند، يعنى؛ دگرگون بشود با يكديگر آن جا تفاوت دارند براساس آن تفاوت هم تركيب آفرينش اينهاست.

تكاليف زن، تكاليف ويژه ى زن به زن و تكاليف ويژه ى مرد به مرد داده بشود. اگر اينها را ما شناسايى كرديم مشكل زن حلّ خواهد شد. شما در اين سمينار روى اين تلاش كنيد، زن ايرانى و زن مسلمان بايد گردنش را برافراشته بگيرد و مدّعى آن دنيايى بشود كه با زن در طول اين هفتاد، هشتاد سال اخير بزرگترين جفاها را كردند و به لب پرتگاه رساندند.(1)

شناخت وظايف مشترك و اختصاصى زن و مرد؛ عامل رفع ظلم به زن

در تكاليف عمومى جامعه هم باز هيچ فرقى نيست؛ كار، علم، تلاش براى سازندگى جامعه، مجاهدت در راه خدا، انفاق به مال و جان، همبستگى و وحدت، هدايت، ارشاد، امر به معروف و نهى از منكر و بقيّه ى وظايف اسلامى هم باز يكسان است. پس در دو چيز، در دو مقوله ى زن و مرد صددرصد يكسانند، در يك چيز نايكسان و ناهمسان. آن دو چيزى كه صددرصد در آن يكسانند، اوّلاً: ارزشهاى انسانى و اسلامى است. ثانياً: وظايف عمومى انسان در يك جامعه ى اسلامى، وظايف عمومى انسان مسلمان. هيچ تفاوتى نيست، او هم بايد با ظلم بستيزد و به عدل كمك كند، اين هم بايد با ظلم بستيزد و به عدل كمك كند. او هم بايد به همنوع خودش كمك كند، اين هم بايد بكند. آن هم بايد براى اقامه ى دين و عدل تلاش كند، اين هم بايد بكند. او هم بايد دانش بياموزد اين هم بايد بياموزد. او هم بايد امر به معروف و نهى از منكر كند، اين هم بايد بكند. آن هم بايد زمينه را براى ايجاد خوبيها هموار كند اين هم بايد بكند در هيچ وظيفه ى عمومى اسلامى كه مال يك انسان مسلمان است بين اينها تفاوت نيست. در ارزشهاى اسلامى هم كه ديديم در ايمان، در تقوا، در قرب به خدا، در اخلاق حسنه و تقوا و چيزهايى از اين قبيل. در وظايف اختصاصى آنجايى كه زن و مرد وظايفشان ميتواند تغيير پيدا كند، يعنى دگرگون بشود، با يكديگر آنجا تفاوت دارند، براساس آن تفاوت هم تركيب آفرينش اينهاست. اينها را

ص: 76


1- . در كنگره ى بين المللى زن و انقلاب جهانى اسلام (67/11/8)

اگر زن شناخت براساس اينها حركت كرد و به اينها احترام گذاشت، ستم عمومى و تاريخى زن برطرف خواهد شد.(1)

روش محترمانه، مصلحت انديشانه و عاقلانه ى اسلام نسبت به زن

روش اسلام و نظام جمهورى اسلامى ايران نسبت به زن محترمانه، تكريم آميز، مصلحت انديشانه، عاقلانه و به نفع بشريّت است و آنچه كه غربيها در مورد زن اعمال ميكنند، ناقض حقوق انسانى زن است. غربيها با هوچيگرى و جنجال تلاش ميكنند ما را از ادامه ى راه بر حقّ خود باز دارند؛ امّا زنان مسلمان و باايمان و انقلابى ايران با عمل به احكام اسلام و وظايف اسلامى خود بر دهان تبليغاتچيهاى استكبار، خواهند كوبيد.(2)

بازگو كردن تعاليم اسلام در مورد زن

اكنون نخبگان سياسى و فكرى در دنياى اسلام، وظيفه ى سنگينى بر عهده دارند. انديشمندان مسلمان، پيام آزادى بخش اسلام را هرچه رساتر و شيواتر به گوش و دل آحاد مردم خود برسانند. هويّت اسلامى ملّتهاى مسلمان را بدرستى تبيين كنند. تعاليم روشن اسلام را در موضوعاتى چون: حقوق بشر، آزادى و مردم سالارى، حقوق زن، مبارزه با فساد، رفع تبعيض، مبارزه با فقر و عقب ماندگى علمى براى جوانان بازگو كنند. فريب رسانه اى غرب را درباره ى مبارزه با تروريسم و مقابله با سلاحهاى كشتار جمعى، براى همگان آشكار سازند.(3)

تبيين نظر اسلام در باب آزادى

اگر مفهوم حدود زن و وظايف زن در جامعه مشخّص بشود، ما هستيم كه زبانمان سر دنيا دراز خواهد بود. اگر ما در باب آزادى هم نظر اسلام

ص: 77


1- . همان
2- . در ديدار عمومى خواهران در هفته ى زن (72/9/17)
3- . در پيام به كنگره ى عظيم حج (82/11/8)

را درست تبيين كنيم و تشريح كنيم، ما بازودار(1) نميشويم در دنيا و پيش كشورهايى كه دم از آزاديهاى دروغين و تقلّبى و گمراه ساز ميزنند. ما هستيم كه زبانمان سر دنيا دراز است كه چرا اين آزاديها به انسانها داده نميشود؟ و چرا به نام آزادى بر انسانها ظلم ميشود و جفا ميشود؟ لذا بايد نظر اسلام در باب آزادى دانسته بشود.(2)

آگاهى و عمل به حقوق اسلامى؛ مانع ظلم به زن در خانواده

انس با كتاب و آشنايى با معارف، موجب آگاهى زن از حقوقى است كه اسلام براى زنان مسلمان در خانواده قرار داده است و اگر بانوان ما راه مورد نظر اسلام را بپيمايند، يقيناً آن ستمى كه در طول تاريخ در جوامع مختلف بر زن رفته است، از بين خواهد رفت و اثرى از آن نخواهد ماند.(3)

دنبال كردن روش اسلامى با جديّت و اهتمام كامل

ما خودمان بخاطر دستور اسلام طرفدار حقوق انسان هستيم؛ چرا كه حقوق انسان، از اصول اسلام است. منتها آن چيزى را كه آنها مطرح ميكنند، يك فريب و دروغ ميدانيم؛ آن از طرفداريشان از حقوق زن، اين هم از طرفداريشان از حقوق بشر. مستكبرين و مستبدين و غارتگران عالم و بى اعتنايان به حقوق ملّتها و نابودكنندگان منافع ملّتهاى ضعيف و اشغالگران سرزمينهاى كشورهاى ضعيف امروز، پرچم دفاع از حقوق انسان و حقوق زن را در دست گرفته اند. معلوم است كه ملّتهاى مسلمان نميتوانند به اينها اعتنا بكنند. مهم اين است كه شما زنان مسلمان به خصوص زنان جوان، دختران دانشجو و خانمها كه به فعّاليّتهاى علمى و اجتماعى و سياسى اشتغال داريد، اين روش اسلامى را با جديّت و با اهتمام كامل دنبال كنيد

ص: 78


1- . پرقدرت
2- . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران (65/9/14)
3- . در ديدار با بانوان هرمزگان (76/11/29)

و آن را رها نكنيد. تربيّت اسلامى و انقلابى زن مسلمان، مايه ى افتخار و مباهات جمهورى اسلامى است.(1)

بحث نكردن در مورد تمايزات مسلّم در فقه اسلامى

ما در اسلام قوانينى داريم كه تبعيض بين زن و مرد را مشاهده ميكنيم؛ مثل قانون ارث؛ «لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ اَلْأُنْثَيَيْنِ»(2) . ممكن است از نظر كسانى اين تبعيض مورد ترديد قرار گيرد. البتّه همه ى شما مطمئناً مؤمن و متدّين و پايبند احكاميد؛ امّا ميخواهم پيشنهاد كنم بياييد آن چيزهايى را كه در فقه مسلّم اسلامى و در ظواهر قرآن و حديث، بين زن و مرد تمايز قائل شده است، كنار بگذاريد و روى اينها بحث نكنيد؛ به خصوص آن چيزهايى كه در قرآن مورد تصريح است. البتّه اين به معناى آن نيست كه شما از حقّ زن دفاع نكنيد؛ بلكه به اين معناست كه احتمال بدهيد همين موارد، دفاع از حقّ زن است.(3)

دورى از بحثهاى انحرافى از قبيل ديه درمورد زن

بعضى كسان بعنوان اينكه از زن دفاع ميكنند، به بحثهاى انحرافى كشانده ميشوند و بعضى از مسائل از قبيل ديه و امثال اينها را مطرح ميكنند؛ در حالى كه اينها بحثهاى انحرافى است. نظر اسلام در مورد زن و مرد واضح و روشن است. همانطور كه بيان شد، نظر اسلام در مورد خانواده كاملاً روشن است. اينكه كسى بيايد اينطور مسائل را مطرح كند، جز دور كردن راه و منحرف كردن ذهنها هيچ فايده اى ندارد و كار صحيح و منطقى نيست. بحثهاى انحرافى نبايد مطرح شود. اين به نفع حركت صحيح در اينباره نيست.(4)

ص: 79


1- . در ديدار گروهى از زنان به مناسبت فرخنده ميلاد حضرت زهرا (س) (71/9/25)
2- . سوره ى نساء، آيه ى 11
3- . در ديدار نمايندگان زن مجلس شوراى اسلامى (80/7/14)
4- . در همايش بزرگ خواهران به مناسبت جشن ميلاد كوثر (76/7/30)

امكان تغيير احكام با شيوه ى فقهى توسّط فقيه ماهر و مسلّط

نكته ى ديگر اين است كه ما در كشورمان شاهد هستيم كه بعضى از فعّالان زن و بعضى از مردها تلاش ميكنند براى هماهنگ شدن با كنوانسيونهاى جهانىِ مرتبط با زن، و با احكام اسلامى وَر بروند و بازى كنند و كم و زياد كنند؛ اين غلط است. من نميخواهم بگويم همه ى آنچه كه در فقه ما در مورد احكام مربوط به زنان مطرح شده است، حتماً سخن آخر است؛ نه، ممكن است با يك تحقيقى در يك زمينه اى كه بوسيله ى فقيه ماهر و مسلّطى انجام بگيرد، فلان حكم فقهى كه امروز در مورد زن وجود دارد، دچار تغيير شود؛ اين اشكالى ندارد؛ اين ممكن است و اتّفاق هم افتاده. در همين مسأله ى ارث زن از زمين و غير منقول - كه خانم اشاره كردند - نظر فقهى بعضى از بزرگان قديم و امروز نظر فقهى خود ما هم همين است كه آنچه منع از ميراث شده، عين قيمت آن زمين بلاشك حقّ همسر و زوجه است و ارث ميبرد؛ اشكالى هم ندارد. بنابراين در مسائل فقهى چنين چيزى امكان دارد كه ما بگوييم اين تغيير پيدا ميكند؛ ليكن آنچه كه بايد در زمينه ى مسائل فقهى انجام بگيرد، كار فقهى به وسيله ى فقيه ماهر و مسلّط به مبانى فقهى است؛ آن هم با نگاه به متد فقه، به شيوه ى استفاده ى فقاهتى؛ نه اينكه كسى برطبق ميل خودش، براى انطباق با آنها، براى اينكه خودش را هماهنگ كند با فلان معاهده ى جهانى، فلان كنوانسيون جهانى - كه فراهم آورندگانش با مردمى كه در اين سرزمين با مبانى اسلامى زندگى ميكنند و اعتقاد به مبانى اسلامى دارند، اصلاً از لحاظ مبانى فكرى متفاوتند - بيايد از گوشه ى احكام اسلامى بسايد و ببُرد؛ اين كاملًا غلط است؛ اصلاً قابل دفاع نيست. بدون ترديد آنچه كه در احكام اسلامى و در فقه اسلامى مطابق مصلحت آمده است، همينهاست، و همين درست است؛ كه با يك مداقّه و در بخشهاى مختلف، اين معلوم ميشود. خواهران عزيز، كسانى كه در زمينه ى مسائل زنان فعّالند و فكر ميكنند و كمبودهايى را ملاحظه ميكنند، راه علاج را اين نبينند كه ما در احكام فقهىِ اسلامى تصرّف كنيم؛ نه، احكام فقهىِ اسلامى آنجايى

ص: 80

كه با تحقيق استنباط شده و منطبق با مبانى اسلامى است، كاملاً درست و مطابق با مصلحت است. نبايد ما بخاطر اينكه در فلان مجمع جهانى، در فلان اجلاس بين المللى، فلان چيز تصميمگيرى شده و فلان كنوانسيونِ مثلاً جهانى به وجود آمده، ما بياييم با نگاه تنگ نظرانه و آميخته ى با رعب و مرعوبيّت، در تفكّرات خودمان و فقه خودمان تصرّف كنيم؛ اين هم به نظر من درست نيست.(1)

لزوم جلوگيرى از ضعف و ستم زدگى زن در سطوح مختلف با تدوين قوانين و تحقق خلقيَات و آداب و سنن لازم

ما زنانى داريم كه ضعيفند و محرومند، زنانى داريم كه ستم زده و مظلومند؛ بايد جلوى اين مظلوميّتها را گرفت. قوانين مهمّى لازم است كه بايد وجود داشته باشد، خُلقيّات لازمى وجود دارد كه بايستى دنبال كرد كه تحقّق پيدا كند، آداب و سننى لازم است وجود داشته باشد كه زن در سطوح مختلفِ - من اينجا يادداشت كرده ام - معاشرتى، جنسى، خانوادگى، فرهنگى و فكرى دچار ستم زدگى نباشد؛ يعنى از مسائل كاملاً شخصى و خصوصى - يعنى مسائل جنسى - احتمال و امكان ستم زدگى زن و مظلوميّت زن وجود دارد، تا مسائل عموميتر مثل مسائل معاشرتى، مسائل خانوادگى؛ كه در مورد مسائل خانوادگى من اينجا يادداشت كرده ام: احترام در چشم شوهر، در چشم فرزند، در چشم پدر، در چشم برادر(2).

اهميّت اصلاح قوانين در موضوع زنان

نظر اسلام در مورد زنان واضح و روشن است و براى دفاع از زن بايد از ورود به بخشهاى انحرافى اجتناب شود. دفاع اخلاقى و قانونى از زن و به خصوص در داخل خانواده ها از طريق اصلاح و ايجاد قوانين، لازم

ص: 81


1- . در ديدار با گروه كثيرى از زنان نخبه (13/4/86)
2- . در ديدار جمعى از بانوان فرهيخته ى حوزوى و دانشگاهى (92/2/21)

و ضرورى است و بايد كسانى كه زن را در خانه مستخدم و بدون بهره از خودسازى معنوى تلقّى ميكنند، با قوّت و شدّت و در عين حال كاملاً منطقى و عقلانى برخورد شود.(1)

لزوم اصلاح بعضى قوانين

بعضى از قوانين در برخورد با زن و با مرد احتياج به اصلاح دارد. بايد كسانى كه اهل اين كارها هستند، مطالعه كنند، بررسى كنند و آن قوانين را درست كنند.(2)

حلّ تدريجى و هوشمندانه مشكلات زنان با وضع قوانين

مسائل زنان خيلى زياد است و در جامعه ى ما درباره ى زن به مرور در ذهنيّت مردم ما رسوخ و رسوب كرده و به اين آسانيها زدودنى نيست. مسائل فرهنگى زنان بايد بتدريج در سايه ى وضع قوانين بسيار هوشمندانه هموار شده و از حالت نابسامانى بيرون بيايد. اين كار در مدّت چند سال كوتاه حلّ نشده و در توان چند نفر معدود خانمهاى در مجلس نيست. بايد به مرور انجام بگيرد.(3)

احساس امنيّت زن در خانه ى شوهر در پرتو قانون

اگر بتوانيد به قوانين و مقرّراتى برسيد كه وقتى زن در خانه شوهر است احساس امنيّت بكند، خيلى خوب است. انسان دخترى را با زحمت زيادى، با محبّت و ملاطفت، با عشق به پدر و مادر پرورش ميدهد، به سنّ جوانى ميرسد، هنوز در خانه ى پدر و مادرش بچّه است بچّه حساب ميشود بعد خانه ى شوهر ميرود، بعنوان خانمى كه از او توّقع فهميدن همه چيز، توقع انجام دادن همه كار و توّقع بلد بودن همه چيز هست! پس با اندك اشتباهى

ص: 82


1- . در همايش بزرگ خواهران به مناسبت جشن ميلاد كوثر (76/7/30)
2- . همان
3- . در مصاحبه با مجلّه ى زن روز (66/12/13)

از او، مورد تعرّض قرار ميگيرد! اين، نبايد باشد. كارى كنيد كه زن وقتى به خانه ى شوهر ميرود، در هر سنّى كه هست، احساس امنيّت كند؛ احساس كند كه ميتواند زور نشنود. توجّه ميكنيد! اگر بتوانيد اين را تأمين كنيد، به نظر من بزرگترين قدم را برداشته ايد. بتواند زور نشنود. اگر زور شنيد، بتواند از حقّ خودش دفاع كند؛ امكانات قانونى در اختيارش باشد و بتواند از حقّ خودش دفاع كند.

اگر اين بشود، به نظر من كار خيلى بزرگى انجام گرفته است. بيشترين همّت و بيشترين دغدغه ى من، اين است كه اين تأمين بشود. ميبينم كه اين، الآن تأمين نيست! حتّى در خانواده هاى مؤمن و خانواده هاى متّقى نيست! در خانواده هاى امروزى هم نيست.

خانم دكترى چند سال قبل از اين، اينجا به ما شكايت كرده بود كه شوهرش كه سواد چندانى نداشته به اين خانم دكتر زور ميگفت؛ و اين خانم دكتر نميتوانست از خودش دفاع كند! اين نمونه ها هست. متأسّفانه الآن اينگونه است. اگر بتوانيد، اين را با قوانين و مقرّرات جبران كنيد.(1)

روشهاى حلّ مشكلات بانوان مسلمان در خانواده

مهمترين مشكل بانوان، متأسّفانه مشكل درون خانواده و عائله است؛ آنجاست كه متأسّفانه در مواردى حرمت بانوى مسلمان، شأن و حقّ بانوى مسلمان ناديده گرفته ميشود! با استفاده از عواطف جوشان زنانه بانوى مسلمان، آنچه كه حقّ و شأن اوست، از او دريغ ميشود! اين را بايد اصلاح كرد؛ به اين بايد رسيدگى كرد.

من بارها گفته ام بخش مهمّى از اين كار، بر عهده ى قانونگذاران است. بخش مهم ديگرى به عهده ى خود زنان است. اوّلاً با تحصيلات، با كسب

ص: 83


1- . در ديدار با زنان نماينده ى مجلس شوراى اسلامى (76/4/30)

معارف دين و علم فقط هم تحصيلات رسمى مطرح نيست با كتاب و با معارف آشنا بودن و با كتاب انس گرفتن امكان دارد و بخش عمده اى هم بر اثر آگاهى از آن حقوقى كه اسلام براى زن مسلمان و براى زن در خانواده قرار داده است. اگر از اين راهى كه انگشت اشاره ى اسلام به آن اشاره ميكند، استفاده بشود و آن راه پيموده بشود، يقيناً آن ستمى كه در طول تاريخ در جوامع مختلف از جمله متأسّفانه در جوامع مسلمان بر زن ميرفته است، خبرى نخواهد ماند و از بين خواهد رفت.(1)

برخورد قانونى و اخلاقى با متعدّيان به زن در خانواده

جامعه، هم از لحاظ قانونى، هم از لحاظ اخلاقى، بايد با كسانى كه تعدّى به زن را حقّ خودشان ميدانند، برخورد سخت بكند؛ قانون هم بايد در اين زمينه مجازاتهاى سختى را پيش بينى بكند كه باز همينجا من عرض بكنم، در كشورهاى غربى عليرغم اين همه شعارى كه ميدهند، هنوز نتوانسته اند اين را تأمين بكنند. يعنى در داخل خانواده ها زنانى كه از دست شوهرانشان كتك ميخورند، دخترانى كه از دست پدرانشان مجروح ميشوند و كتك ميخورند، فراوانند. آمارهاى تكان دهنده و وحشت آورى هم در اين زمينه وجود دارد؛ منتها در آنجا يك چيز ديگر هم هست، و آن قتل نفس است؛ راحت خون ميريزند، راحت ميكشند. كشتن، آن قبحى را كه در محيط اسلامى دارد، در آن محيطهايى كه از معارف الهى بويى نبرده اند، متأسّفانه ندارد. كشتن زنان، يكى از بليّه هاى بسيار زشت و نفرت انگيزى است كه در كشورهاى غربى - خصوصاً بعضى كشورها مثل امريكا - رايج است. اينها خوشبختانه در كشور ما به آن شدّت نيست و جز موارد استثنايى، چنين چيزهايى پيدا نميشود؛ امّا به هر حال هرگونه ستمى، هرگونه تعدّى جسمانى نسبت به زن، بايد با برخورد بسيار سختى مواجه بشود، تا در اين زمينه جامعه ى اسلامى ما به آن سطحى كه اسلام خواسته است، برسد.(2)

ص: 84


1- . در ديدار با بانوان هرمزگان (76/11/29)
2- . در همايش خواهران به مناسبت جشن ميلاد كوثر (76/7/30)

حلّ مسائل زن در خانواده؛ عامل فائق آمدن بر مسائل اجتماع

اگر زن داخل خانواده امنيّت روانى داشته باشد، امنيّت اخلاقى داشته باشد، آسايش داشته باشد، سَكَن داشته باشد، حقيقتاً شوهر براى او لباس محسوب شود - همچنان كه او لباس شوهر است - و همچنان كه قرآن خواسته، مودّت و رحمت بين اينها باشد، و اگر «لَهُنَّ مِثْلُ اَلَّذِي عَلَيْهِنَّ َ (1)»، در خانواده رعايت شود - اين چيزهايى كه اصول كلّى و اساسى است - آنگاه مشكلات بيرون خانواده براى زن قابل تحمّل خواهد شد؛ اصلاً بر اينها فائق مى آيد. اگر زن در آسايشگاه خود، در سنگر اصلى خود، بتواند مشكلات خودش را كاهش بدهد، بلاشك در عرصه ى اجتماع هم خواهد توانست.(2)

لزوم پشتوانه ى قانونى و ضمانت اجرايى در حمايت از زنان در خانواده

نظر اسلام در باب خانواده و جايگاه زن در خانواده، نظر خيلى روشنى است. «المرأة سيّدة بيتها»(3)؛ بزرگ خانه، زن خانه است؛ اين از پيغمبر اكرم است. جايگاه زن در خانواده، همانى است كه در گفتارهاى گوناگون ائمه (عليهم السّلام) آمده: «الْمَرْأَةُ رَيْحَانَةٌ وَ لَيْسَتْ بِقَهْرَمَانَة»(4). در تعبيرات عربى، قهرمان يعنى كارگزار، پادو، يك خدمتگزار محترم. ميفرمايد: در داخل خانه، زن قهرمانه نيست؛ ريحانه است، گلِ خانه است. خطاب به مردان ميفرمايد: بهترين شما كسانى هستند كه بهترين رفتارها را با همسرانشان دارند. اينها نظرات اسلام است و از اين قبيل الى ماشاءالله وجود دارد. ولى در عين حال تحقّق خواسته ى اسلام در خانواده، يك امرى است كه با اين بيانات تمام نميشود، حلّ نميشود؛ احتياج به پشتوانه ى قانونى، پشتوانه ى اجرايى و ضمانت اجرايى دارد؛ و اين كار بايد انجام بگيرد. اين كار در طول سالهاى

ص: 85


1- . سوره ى بقره، آيه ى 228
2- . در سوّمين نشست انديشه هاى راهبردى با موضوع زن و خانواده (90/10/14)
3- . نهج الفصاحه، ص 615
4- . بحارالانوار، ج 100، ص 253

متمادّىِ گذشته انجام نگرفته است. خانواده هايى كه متديّن بودند، مردانى كه از اخلاقِ خوب برخوردار بودند و پايبنديهاى شرعى داشتند، ملاحظاتى كردند؛ امّا در مواردى كه اين خصوصيّات نبوده، اين ملاحظات نشده؛ به زن در داخل خانواده ظلم شده.(1)

دفاع اخلاقى، قانونى و منطقى از زن

نكته ى ديگر كه بايد مورد توجّه باشد، دفاع اخلاقى و قانونى از زن، به خصوص در داخل خانواده است. دفاع قانونى با اصلاح قوانين همانطور كه گفته شد - و ايجاد قوانين لازم و دفاع اخلاقى با طرح اين مسأله و مواجهه با كسانى كه اين را درست نميفهمند و زن را در خانه مستخدم مورد ستم مرد بدون تمكّن از خودسازى معنوى تلقّى ميكنند و اينگونه هم عمل ميكنند. بايد با اين فكر با قوّت و شدّت مقابله بشود؛ البتّه به شكل كاملاً منطقى و عقلانى.(2)

تهذيب و اخلاق؛ راه چاره ى زورگويى به زن

مرد چون از لحاظ جسمانى و برخى از خصوصيّات ديگر تواناييهاى بيشترى دارد، در مواردى از اين تواناييها سوءاستفاده ميكند و زورگويى ميكند؛ اين بايد جلويش گرفته شود. اين كار با قانون امكانپذير است؛ البتّه همانطور كه عرض كرديم، با تهذيب و اخلاق مردان هم امكانپذير است.(3)

سواد و قانون؛ ابزارهاى اقتدار زن

چون زن بطور متوسّط، از لحاظ تركيب جسمانى، به قوّت مرد نيست، موجب شده است كه اين زورها گفته بشود، بايد با معرفت و سواد از يك سو و قانون از سوى ديگر، جبران كرد؛ يعنى ابزارهاى اقتدار بايد در اختيار

ص: 86


1- . در ديدار جمعى از بانوان نخبه (90/3/1)
2- . در همايش بزرگ خواهران به مناسبت جشن ميلاد كوثر (76/7/30)
3- . در ديدار با گروه كثيرى از زنان نخبه (86/4/13)

زن گذاشت.

اين ابزارها از طرفى معرفت و سواد و اينهاست كه مانع ميشود از اينكه زن مورد ستم قرار بگيرد؛ از طرف ديگر قانون است. اگر اين دو مورد تأمين شود، خوب است. زنها را وادار كنيد به درس خواندن، دخترها را به تحصيلات عاليه وادار كنيد. وسيله ى ورود دخترها در مراكز عالى را از طرق قانونى فراهم و تسهيل كنيد. اگر اينها شد، به نظر من همه چيز انجام گرفته است.(1)

لزوم پختگى در مبارزه با ستم تاريخى عليه زن

در طول زمان بر اثر جهالتها موضع هر يك(2) براى خود، مورد ملاحظه قرار نگرفته است؛ لذا مرد بخاطر اينكه قدرتمند و قوى بوده، زور گفته و ظلم كرده است، و زن يك ستم تاريخى دارد التفات ميكنيد قضيّه، قضيّه ى مبارزه با يك ستم تاريخى است؛ لذا اگر اين مبارزه با عجله، با خام نگرى، بدون تعمّق و بدون ملاحظه اينكه ميخواهيم چه كار بكنيم انجام بگيرد، بلاشك مبارزه را عقب خواهد انداخت، پيروزى اين مبارزه را عقب خواهد انداخت لذا بايد خيلى با پختگى، منتها دائم كار بشود.(3)

حلّ معضلات با ارائه ى راهكار اجرايى توسّط خود زنان

عمده ى كار را خود بانوان بايد انجام بدهند. شما هستيد كه ميتوانيد فكر كنيد، انديشه ورزى كنيد، مطالعه كنيد، معضلات را در مقام نظر و انديشه حلّ كنيد و در مقام عمل راهكار اجرايى ارائه بدهيد. اين، كار را بسيار آسان و نزديك خواهد كرد. البتّه در اين جلسه بانوان محترم پيشنهادهايى هم دادند؛ بعضى از اينها كاملاً عملى است و دم دست است و ميشود اجرا كرد، اقدام كرد، براى بعضى هم ميتوان زمينه سازى كرد.

ص: 87


1- . در ديدار زنان نماينده ى مجلس (76/4/30)
2- . زن ومرد
3- . در ديدار با نمايندگان مجلس شوراى اسلامى (76/4/30)

به هر حال اميدواريم - ان شاءالله - جامعه ى زنان كشورمان جزو موفّقترين جوامع باشند و دختران جوان ما - ان شاءالله - بتوانند در اين زمينه اى كه شما بوجود آورديد، گامهاى بلندترى بردارند و روزبه روز - ان شاءالله - به اهداف عاليه ى اسلامى نزديكتر شويم. ان شاءالله اين جلسه هم بركات خودش را در اين عرصه باقى خواهد گذاشت.(1)

دورى از جلب نظر غربيها

اگر در كشور ما و جامعه ايرانى، كسانى نام زن و حقوق زن را از اين جهت بياورند كه مجلّات غربى، يا گزارشهاى غربى، يا سياسيون غربى، ايران اسلامى را متّهم كرده اند به اينكه به حقوق زن نميرسد، اين غلط است. با اين هدف نبايد وارد اين ميدان شد؛ چون به انحراف و اشتباه خواهد انجاميد. اگر ما با اين قصد، وارد اين ميدان دفاع از زن شويم كه از غربيها عقب نيفتيم، اشتباه خواهيم كرد. اگر به اين قصد وارد شويم كه آنها به ما نظر بد و منفى نداشته باشند، اشتباه خواهيم كرد. اگر با اين تصوّر و توهّم وارد اين ميدان شويم كه خيال كنيم آنها در اين زمينه راه صواب پيموده اند و راه درست را پيدا كرده اند، بشدّت اشتباه خواهيم كرد. با اين هدفها و با اين نيّتها وارد اين ميدان نبايد شد؛ چون مبتنى بر اشتباه است. متأسّفانه امروز من ميبينم بعضى از مقالاتى كه بعنوان دفاع از زن نوشته ميشود و بعضى از سخنانى كه بعنوان احقاق حقوق بانوان بر زبان جارى ميگردد، كاملاً از موضع انفعال است؛ چون غربيها اينطور گفته اند، چون اروپاييها اينگونه نوشته اند، چون به ما اينطور نسبت داده اند. اگر ما هم در مقام دفاع حرفى بزنيم و راهى را بپيماييم، اين كاملاً منحرف كننده و اغواكننده است. ما بايد ببينيم حقايقى كه در عالم وجود دارد كه بيشترينِ اين حقايق هم در تعاليم اسلامى نهفته است، چيست؟(2)

ص: 88


1- . در ديدار جمعى از بانوان نخبه (90/3/1)
2- . در همايش بزرگ خواهران به مناسبت جشن ميلاد كوثر (76/7/30)

ضرورت زدودن گرايش به فرهنگ غربى در دفاع از حقوق زن

اگر همان نظر حقيقى و لبّ الباب نظر اسلام درباره ى زن فهميده و استخراج بشود، سزاوار است كه حقيقتاً برايش مبارزه و تلاش كند و شعارش را بدهد. من خواهش ميكنم در شعارهايى كه داده ميشود، آن چيزها را مطرح نكنيم. آن گرايش به فرهنگ غربى را مايه ى مبارزه ى خودتان قرار ندهيد. چرا كه اوّلاً ناموفّق است، چون مردم گوش نميكنند، خيليها هستندكه قبول ندارند، در جامعه، صاحبنظران و كسانى هستند كه ممكن است اين حرف را قبول نداشته باشند، آنها هم در مقابل قرار ميگيرند، آنها هم ميخواهند از حقوق زنان دفاع كنند. ثانياً به جاى اينكه همه با هم همدست بشوند و در جهت احقاق يك حقّ ضايع شده ى ديرين تلاش كنند، بنا ميكنند به مبارزه كردن با همديگر! آن جريان غلط هم به حال خودش جارى خواهد شد و به درد نميخورد. ثانياً مصلحت نيست، خداى متعال راضى نيست. انسان بايد كارى بكند كه خدا راضى باشد. غرض ما از اين مبارزه و از اين حكومت و از آنچه كه الآن داريم انجام ميدهيم، رضاى خداست؛ اگر خدا راضى نباشد، ميخواهيم هيچ چيز آن نباشد! انسان بايد خدا را راضى بكند. ما چهار صباح اينجا زندگى ميكنيم و نفس ميكشيم، بعد ميرسيم به جايى كه در آنجا، تنها و اوّل و آخر، رضاى خدا به درد انسان ميخورد. انسان بايد كارى كند كه خداى متعال را راضى كند. اين را هدف قرار بدهيد. در كارها و تلاشهاى خودتان قصد قربت كنيد. براى خدا كار كنيد. خدا هم كمك خواهد كرد. آن به اصطلاح شاخصه هاى فرهنگى غربى در مورد زن را وارد نكنيد.(1)

دفاع غلط از حقوق زن با الگو قرار دادن زن غربى

من متأسّفانه ميبينم گاهى اوقات، كسانى كه به زبان از حقوق زن دفاع ميكنند، در دام اشتباهاتى واقع ميشوند كه به هيچ وجه به خير زنها نيست! يعنى به زن غربى نگاه ميكنند كه ببينند او چگونه است، از او الگو بگيرند!

ص: 89


1- . در ديدار با زنان نماينده ى مجلس شوراى اسلامى (76/4/30)

در حالى كه اساساً بينش او با بينش اسلامى متفاوت است و بينش اسلامى از آن بينش، به مراتب راقيتر و به حال زن نافعتر است. ما نبايد بخواهيم كه از او ياد بگيريم. بعضيها هم حالت انفعالى پيدا ميكنند. وقتى آنها ميگويند كه به زن ظلم ميشود، اينها براى اينكه ثابت كنند در داخل كشور ما به زن ظلم نميشود، حرفهايى ميزنند و كارهايى ميكنند و تظاهراتى نشان ميدهند كه مطلقاً ارتباطى به ستم به زن ندارد. فرض كنيد بعضى از همين تخلّفهايى كه من شنيدم در بعضى از جاها، در امر ورزش زنان، وجود پيدا ميكند - كه واقعاً اينها تخلّف است هيچ ارتباطى ندارد به اينكه ميگويند به زن ظلم ميشود.(1)

روش غلط غربيان و پيروانشان در دفاع از حقوق زن

آن كسانى كه درباره ى زن، در دنياى غرب فكر كردند و حرف زدند و بعضى از مقلّدين آنها در اينجا، متأسّفانه راه را عوضى رفته اند؛ براى اينكه بتوانند به گفته ى خودشان از حقوق زن دفاع كنند! آن حقوق را بد ميفهمند؛ نظر اسلام را بد تعبير ميكنند! و احياناً از روى جهالت به روشنترين تفكّر اسلامى انتقاد ميكنند.

مشكل زن در جوامعى كه زن مشكل دارد از جمله در جامعه ى خود ما كه متأسّفانه بانوان در ميان خانواده ها، دچار مشكلاتى هستند با مسائلى كه طرفداران به اصطلاح حقوق زن كارمندى، كارگرى و مشاغل زن مطرح ميكنند، برطرف نخواهد شد. آنچه كه مورد نياز جامعه ى زنان است، آن چيزى نيست كه امروز بعضى از قلم به دستان و بعضى از مناديان تفكّرات ضدّ اسلامى و غربى در ايران اسلامى بر زبان جارى ميكنند! آنها همان اشتباهى را تكرار ميكنند كه زنان ما را در دوران حكومت طاغوت، به لبه ى پرتگاه رساند. مشكلات بانوان كشور، از اين راهها برطرف نميشود.(2)

ص: 90


1- . در ديدار با اعضاى شوراى فرهنگى - اجتماعى زنان (75/8/14)
2- . در ديدار بانوان هرمزگان (76/11/29)

موفّق نبودن روشهاى دنياى متمدّن عليرغم بعضى ظواهر

ده ها سال است درباره ى حقوق زن در سطح جهان بحث و تبليغات و شعار و گاهى هم عمل مشاهده ميشود. البتّه بايد به ياد داشته باشيم كه جهان غرب خيلى دير به فكر احياى حقوق زنان افتاد. يعنى تا اوايل قرن بيستم، زنان در كشورهاى اروپايى از حقّ رأى، از حقّ مالكيّت و از بسيارى از حقوق اجتماعى محروم بودند. ولى به هرحال از حول و حوش سالهاى 1920 به بعد، اين حركت در دنيا اوج گرفت، سازمانهاى زنان به وجود آمد، سخنگويانى به نام زن سخن گفتند و كتابها و مقاله ها و مدافعات حقوقى بسيارى درباره ى زنان انجام شد. در اين ميان شخصيّتهاى برجسته اى از زنان؛ چه در صحنه ى سياست مانند بسيارى از نمايندگان پارلمانها و مديران بخشهاى گوناگون جامعه و احياناً وزرا و معدودى رؤساى كشورها كه از ميان زنان برجسته انتخاب شده بودند، اين تصوّر را و اين فكر را در جهان پديد آوردند؛ كه مسأله ى زن و مشكل زن حلّ شده. از سوى ديگر، حضور زن در همه ى بخشهاى گوناگون جامعه، همدوش مرد، در كنار مرد، با آزادى مرد و بدون هيچگونه حفاظى و حجابى و فاصله اى اين انديشه را باز هم تأييد كرد در ذهنيّت جهان امروز كه زن دوشادوش مرد همسان و همسنگ و همتراز مرد از برخورداريهاى زندگى برخوردار است. لذا امروز اگر اين سؤال را مطرح كنيم، كه آيا وضع زن در جهان، جهان متمدّن چگونه است؟ پاسخى كه در بدو امر به ذهن بسيارى از مردم - حتّى زنان - ميرسد پاسخى خوب و ستايش آميز و مثبت است. امّا در همين حال وقتى ما به اعماق جوامع گوناگون بشرى - كه در ضمن آنها جوامع مترّقى و متمدّن نيز هستند - مراجعه ميكنيم ميبينيم واقعيّت اينجور نيست.(1)

لزوم طرح گفتمان «زن حقيقى» مدّ نظر اسلام بصورت تهاجمى و نه دفاعى

گفتمان اسلام «زنِ حقيقى» است؛ اين گفتمان را همانطور كه اشاره

ص: 91


1- . در كنگره ى بين المللى زن و انقلاب جهانى اسلام (67/11/8)

كردم، بايستى ما بصورت تهاجمى مطرح كنيم. مطلقاً در موضع دفاعى قرار نگيريد. گفتند بعضى از خانمها كه آن كسانى كه دنبال مثلاً كنوانسيون زنان يا مؤسّسات وابسته به سازمان ملل هستند، تهديد ميكنند كه اگر چنين كنيد، اگر چنان كنيد ممكن است عليه شما قطعنامه صادر كنيم! خب به دَرَك! قطعنامه صادر كنند. گفتمان اسلامى در مورد زن را بايست با روحيّه ى تهاجم، طلبكارانه مطرح كرد. اگر آنها گفتند كه شما چرا به زن براى اينكه بتواند بى حجاب بگردد آزادى نميدهيد، بايد گفت شما چرا اين آزادى مضرّ و دهشتناك را ميدهيد، به آن شكلى كه امروز در غرب وجود دارد. آنچه كه امروز در غرب در زمينه ى بى حفاظى و بى حجابى زن دارد دنبال ميشود، واقعاً گاهى اوقات تصوّرش انسان را دچار دهشت ميكند كه چكار ميخواهند بكنند، كجا دارند ميروند؟ كه لابد شماها خبرهايتان بيشتر از من است، ولى من هم اطّلاعات زيادى دارم در اين زمينه كه چه كارهايى دارد انجام ميگيرد؛ در سطوح مختلف: از سطوح بالا، تا سطوح كار و معيشت متعارَف زندگى و شغل و اين حرفها. خصوصيّات زن در اين گفتمان گفته شود؛ كرامت زن، عزّت زن، ظرافت زن، نه فقط ظرافت جسمى بلكه ظرافت ساختمان فكرى و عصبى و ظرافت كاركردى كه بايد بكند.(1)

1-5 - نقش نهادها و سازمانها در ارتباط با زنان

لزوم ايجاد يك مركز عالى و ثابت با چشم انداز بلندمدّت در حيطه ى همه ى فعاليّتهاى مربوط به زنان

يكى از چيزهايى كه ذهن بنده را مشغول ميكند اين است كه اين همه ى فعّاليّتهاى گوناگونى كه در زمينه ى زن و مسأله ى زن در كشور وجود دارد - از مسائل حقوقى و قانونى و فقهى بگيريد تا مسائل اجتماعى، تا مسائل اجرايى، تا مسائل عاطفى، اين همه موضوعات مختلفى كه در زمينه ى زن

ص: 92


1- . در ديدار جمعى از بانوان فرهيخته ى حوزوى و دانشگاهى (92/2/21)

مطرح است - بايستى يك شكل سيستمى پيدا كند، بايستى يك هندسه ى عمومى پيدا بكند. البتّه بعضى از گزارشهايى كه به من دادند يا آنچه كه اينجا گفته شد، اشاره اى به اين ميكند كه فكرى در اين زمينه شده، لكن به اعتقاد من بايد يك كار جامعى در اين زمينه انجام بگيرد. ما همه ى مسائل زنان را به يك شكل سيستمىِ كامل، با يك هندسه ى صحيح تصوير كنيم، ترسيم كنيم؛ يك مركز عالى و ثابت هم با كادرهاى قوى و چشم انداز بلندمدّت - كه بنده به كار كوتاه مدّت، در اين زمينه ى مهم هيچ اعتقادى ندارم - به وجود بيايد؛ آن وقت در ذيل اين مركز عالى و ثابت، نهادها و بنيادهاى متناسبى براى بخشهاى مختلف تشكيل بشود؛ از كارهاى هم مطّلع هم بشوند و يك بانك اطّلاعاتى مناسبى هم وجود داشته باشد، يعنى الان بسيارى از كارها هست كه حتّى خانمهايى كه در اين جلسه حضور داريد ممكن است بعضى از بعضى از كارهاى ديگرانتان اطّلاعى نداشته باشند. خب اين همه بحمدالله ما زنِ فرزانه و نخبه داريم، در بخشهاى مختلف، با نگاههاى مختلف، از اين مجموعه ى عظيم بايستى استفاده كرد.(1)

لزوم كار عملى و تشكيل كار گروههاى تخصّصى درمورد مسائل زنان

براى اينكه مسائل مربوط به زن مورد اهتمام قرار بگيرد مصاحبه و اينها خيلى كارگشا نيست. يك مقدارى بنيانى تر بايد كار كرد؛ گروه هاى كار بايستى تشكيل بشود در سطوح مختلف، يك گروه كار در سطح بالا بايست تشكيل بشود كه اينها فهرست نسبتا جامعى از مسائل زن را طرح كنند، بعد هر فصلى را، هر بخشى را به يك گروه كار مستقل بسپارند و از اينها بخواهند كه علاج جويانه و گره گشايانه مسائل را بررسى كنند و روى آنها پاسخ بگذارند. حتّى يك سمينار هم كافى نيست. شايد سمينارهايى هم گذاشته شده درباره ى زن. سمينارها يعنى يك چند جلسه ى سخنرانى در حقيقت؛ سمينار به معناى واقعى خودش وجود ندارد. سمينار اين است

ص: 93


1- . همان

كه چند تا آدم بيايند آنجا و محفوظاتى، كليّاتى را ذكر بكنند. وقتى آن گروههاى كار شش ماه، يك سال به صورت جدّى و به عنوان يك كار اساسى بخش مربوط به خودشان را مطرح كردند و رويش بحث كردند و جوانبش را سنجيدند و مسائل اسلامى را در اين زمينه به دست آوردند، آن وقت بر مبناى كار آنها يك سمينار ميشود تشكيل داد براى هماهنگ كردن اين نظرات و راهكارهايى كه ارائه ميدهند براى پيشرفت كار. ميدانيد ما بيش از آنچه كه از جهت نظرى در قضايا گير باشيم، از جهت راه هاى عملى برايمان مسائل مبهم است. درباره ى مسائل زن از لحاظ نظرى ميشود خيلى حرف زد، امّا كلّى گويى خواهد شد. آن چيزى كه ميتواند مشكل ظلم به زن يا منزوى بودن زن يا عقب ماندگى زن نسبت به مرد يا به هرحال تعيين جايگاه عملى حقيقى زن در جامعه ى را مشخص بكند او يك كار عملى است، يعنى يك پيگيرى عملى است، يك كار نظرى صرفاً نيست، كه بخواهد بنشيند آدم فكر كند رويش و يك فرد مثلاً نظر بدهد و كليّاتى را بيان بكند. على اىّ حال شما اگر دنبال اين قضيّه هستيد بايستى برويد سراغ تشكيل يك گروه كار.

معتقدم جامعه ى زنان اگر ميخواهند دنبال اين قضايا به صورت جدى باشند و در حقيقت يك ارشاد و هدايت و يك آينده ى خوبى را براى زن تدارك ببينند لازمه اش اين است كه دنبال تشكيل گروه هاى كار يعنى گروه هايى كه ميگردند تا نقطه نظرهاى خاصّ را در زمينه هاى مشخّص معلوم كنند و راهكارها را ارائه بدهند؛ بايد دنبال اينها باشند.(1)

لزوم محاسبه و مشخّص كردن هدف در فعّاليّتهاى مربوط به زنان

اميدواريم خداوند كمك كند، توفيق دهد و ما و شما را هدايت فرمايد. ان شاءالله محصول كارهايتان را بطور صحيح و درست، در آينده ببينيم. البتّه

ص: 94


1- . در مصاحبه پيرامون جايگاه زن در جمهورى اسلامى (63/12/4)

سفرهاى خارجى هم كه گفتيد، خوب است؛ منتها بايد حساب شده باشد. يعنى هر جا كه ميخواهيد برويد، بايد محاسبه كنيد كارى كه آنجا ميخواهيد انجام گيرد و هدفى كه هست، مشخّص باشد و سعى كنيد به آن هدف برسيد. عنصرى را كه انتخاب ميكنيد، عنصرى باشد متناسب با آن مقصودى كه شما در آن سفر داريد. آن خانمها هم بيايند اينجا، و ببينند كه زنان ما با همين چادر مشكى و حجاب - كه آنها خيال ميكنند دست و پا گير است - چه كارهاى بزرگى را الحمدلله انجام ميدهند. اين، افتخار ماست. ان شاءالله كه اين افتخار، هميشه براى ما باقى بماند.(1)

ايجاد سازمانهاى اسلامى زنان

تا آنجايى كه من اطّلاع دارم سازمان ويژه ى زنان بصورتى كاملاً صحيح و بهره ور وجود ندارد و چيزهايى هم كه وجود دارد فكر نميكنم كه براى اين منظور كافى باشد. لذا به خواهران پيشنهاد ميكنم كه در ايجاد سازمانهاى اسلامى زنان بكوشند تا بتوانند جوانب گوناگون حقوق و مسائل و مشكلات زن را بررسى و رسيدگى نمايد.(2)

سازمانها به دنبال احياى حقوق عرفى زن

سازمانهاى زنان به اعتقاد من بيش از آنچه كه امروز بخواهند دنبال تربيّت زن حركت بكنند، كه معلوم هم نيست كه اين كار از آنها بربيايد، بايد بروند دنبال احياى حقوق زن؛ حقوق هم منظورمان آن چيزهايى نيست كه به شكل قانون توى كتاب نوشته ميشود، بلكه حتّى حقوق عرفى، عرف، عرف ما در مورد زن يك ظلمهايى، جفاهايى دارد. آن سازمانها ميتوانند اينها را يك خرده اى هموار كنند.(3)

ص: 95


1- . در ديدار اعضاى شوراى مركزى جمعيّت زنان (71/2/15)
2- . در مصاحبه با ويژه نامه ى روز زن (60/2/5)
3- . در مصاحبه با مجلّه ى شاهد بانوان (67/9/13)

تأمين حقوق مدنى و خانوادگى زن

همه جاى دنيا هميشه مرد خودش را طلبكار و مسلّط از زن، هميشه نه در يك برهه اى از تاريخ، هميشه هم نبوده. خودش را طلبكار دانسته يك مظلوميّت تاريخى اى دارد زن؛ يك مقدارى اين را بايد جبران كند، سازمانها راهش هم اوّل از همين تأمين اين حقوق مدنى و خانوادگى زن هست، و حقوق اجتماعى زن نگاه كنند خلأها را ببينند كه چيست، آنها را از طريق مجلس و دستگاههاى رسمى و دولتى و اينها جبران كنند. اين كار سازمانهاست. بيش از آنچه كه كار تربيّتى بخواهند كنند اين كار از اينها برمى آيد. و امّا آنى كه قبلاً سؤال كرديد كه راهش چيست؟ خب گاهى واقعاً برنامه ريزى است، بايد افراد وارد در امور تربيّتى و مسائل فرهنگى بنشينند، حسابى مسأله را مورد مطالعه قرار بدهند و برايش برنامه ريزى كنند. چيزى هم نيست كه بتوانم در دو كلمه بيان كنم.(1)

گره گشايى از كار زن در خانواده

البتّه مسأله ى خانواده خيلى مهم است؛ كه واقعاً از كار زن گره گشايى كنيد؛ ببينيد گرههاى عمده كجاست. يكى از مهمترين گرهها در «خانواده» است؛ برويد ببينيد در خانواده ها چه خبر است؛ خود شما هم ميدانيد و ميبينيد. ببينيد چه چيزى اين نابسامانيها را به وجود مى آورد؛ ريشه هاى آن را پيدا كنيد و طرحهاى بلندمدّت بريزيد، براى اينكه آن نابسامانيها برطرف شود.(2)

لزوم مبنا بودن نقش مادرى و همسرى در طرح ريزيها براى خانواده

مسأله ى مادرى، مسأله ى همسرى، مسأله ى خانه و خانواده، مسائل بسيار اساسى و حياتى است. در همه ى طرحهايى كه ما داريم، بايستى «خانواده»

ص: 96


1- . همان
2- . در ديدار با اعضاى شوراى فرهنگى - اجتماعى زنان (70/10/4)

مبنا باشد. يعنى شما اگر بزرگترين متخصّص پزشكى يا هر رشته ى ديگرى بشويد، چنانچه زن خانه نباشيد، اين براى شما يك نقص است. كدبانوى خانه، شما بايد باشيد؛ اصلاً محور اين است. اگر بخواهيم تشبيه ناقصى كنيم، بايد به ملكه ى زنبور عسل تشبيه كنيم.(1)

انگيزه ى تشكيل شوراى فرهنگى - اجتماعى زنان

جواب(2): مقدمات اين مصوّبه بحثهاى قابل توجّهى بود كه حالا جزئياتش من يادم نيست، لكن همه ى كسانى كه در زمينه ى مسائل فرهنگى در جامعه ى ما كار ميكنند، خوب احساس ميكنند كه در زمينه ى فرهنگى بايد كار فراوانى در مورد زنان و براى زنان انجام بگيرد... اگر ما بخواهيم زن ايرانى در حدّ شأن زن از نظر اسلام قرار بگيرد، بايد بر روى مسائل زن و در مورد زن كار زيادى انجام بدهيم. يك دستگاه ويژه اى براى اين لازم است؛ نميشود اين را به يك وزارت يا يك دستگاه مشترك سپرد.(3)

شوراى فرهنگى - اجتماعى زنان؛ مركزى براى تدارك پشتيبانى معنوى و قانونى

هر نقصى كه در وضع زن در جامعه ى ما وجود داشته باشد، علاجى دارد؛ چون اسلام نسبت به زن، ديد شامل و كامل و جامعى دارد. بايد راههاى علاج را پيدا كرد. آن روزى كه شوراى فرهنگى - اجتماعى زنان تشكيل ميشد، دقيقاً به همين نكات نظر بود. در آن جمع، جناب آقاى احمدى و ديگر برادران هم شركت داشتند. ما بايد امروز ببينيم كه زنان براى

ص: 97


1- . همان
2- . سؤال: يكى از مهمترين حركتهايى كه در مورد مسائل زنان در سال گذشته صورت گرفت مسأله ى تصويب تشكيل شوراى فرهنگى - اجتماعى زنان از سوى شوراى عالى فرهنگى، ما سؤالمان اين است از جنابعالى كه رياست اين شوراى انقلاب فرهنگى و يا شوراى عالى انقلاب فرهنگى بر اساس چه انگيزه اى دست به تصويب چنين طرحى زد؟
3- . در مصاحبه با مجلّه ى زن روز (66/12/13)

حركت در آن مسير مطلوب اسلام براى زن، چه ابزار قانونى احتياج دارند، چه تفكّرات و تأملاتى بايستى انجام بگيرد، چه راهنماييهايى بايد بشوند، چه مراكز هدايتى بايد به وجود بيايند؛ آن را بايستى برايشان فراهم كنيم و تدارك ببينيم. البتّه بايستى مركزى باشد كه اين تداركها و پشتيبانهاى معنوى را تدبير و اداره و دنبال كند منظورم پشتيبانهاى مادّى نيست؛ در پشتيبانهاى مادّى، همه با هم شريكند - آن مركز، همين شوراى فرهنگى - اجتماعى زنان است كه شما خانمها عضو آن هستيد.

شما بايستى به اين مسأله فكر و تأمل كنيد. با مجلس و دولت هم كه رابطه داريد. به علاوه، خود شوراى عالى انقلاب فرهنگى، مصوّباتى را كه لازم الاجراست، ميگذراند. از اوايلى كه اين شورا تشكيل شد، حضرت امام (رضوان الله تعالى عليه) تصريح فرمودند كه مصوّبات اين جلسه بايد اجرا بشود. اصلاً اين مجموعه اى كه شما خانمها تشكيل داده ايد، وصل به آن مركز است؛ بايد جدّى فكر كنيد و ببينيد مشكلات زنان چيست. البتّه منظور، اين مشكلات كوچك عمومى كه بايد در بخشهاى مختلف ادارى برطرف شود مثل مشكل بيمه و امثال آن نيست. اينها چيزهايى نيست كه مجموعه ى خاصّى به آنها رسيدگى كند.

شما بايد ببينيد، زن به جهت زن بودن، چه تكاليفى دارد و براى تحمّل اين تكاليف، احتياج به چه هدايتهايى دارد؛ چه توصيه هايى بايد به زنان بشود و چه قوانينى لازم است، براى اينكه آنها از حقوق اجتماعى و انسانى خود برخوردار بشوند؛ چه سازمانهايى احياناً بايد به وجود بيايد كه بخشى از كارها را برعهده بگيرد. شما اينها را بررسى كنيد؛ آن وقت به دستگاههاى مختلف مثل مجلس، يا شوراى عالى انقلاب فرهنگى توصيه كنيد، تا مصوّبه بگذرانند و اين كارها انجام بگيرد. وقتى ما اين مجموعه را نداشتيم، نداشتيم؛ ولى حالا كه داريم، بايستى خيلى كار و حركت بكند.(1)

ص: 98


1- . در ديدار با اعضاى شوراى فرهنگى - اجتماعى زنان (69/10/16)

انجام سفرهاى خارجى حساب شده و با هدف

اميدواريم خداوند كمك كند، توفيق دهد، و ما و شما را هدايت فرمايد. ان شاءالله محصول كارهايتان را بطور صحيح و درست، در آينده ببينيم. البتّه سفرهاى خارجى هم كه گفتيد، خوب است؛ منتها بايد حساب شده باشد؛ يعنى هر جا كه ميخواهيد برويد، بايد محاسبه كنيد كارى كه آنجا ميخواهيد انجام گيرد و هدفى كه هست، مشخّص باشد و سعى كنيد به آن هدف برسيد. عنصرى را كه انتخاب ميكنيد، عنصرى باشد متناسب با آن مقصودى كه شما در آن سفر داريد. آن خانمها هم بيايند اينجا، و ببينند كه زنان ما با همين چادر مشكى و حجاب - كه آنها خيال ميكنند دست و پا گير است - چه كارهاى بزرگى را الحمدلله انجام ميدهند. اين، افتخار ماست. ان شاءالله كه اين افتخار، هميشه براى ما باقى بماند.(1)

نياز دنيا به مبانى كارگشا در حوزه ى زن و عقب ماندگى ما در بيان اين مبانى

درباره ى مسأله ى زن و آنچه كه پيرامون اين مسأله است، خب حرف خيلى زياد است؛ ما دچار يك عقب ماندگى اى هستيم كه شما خانمها - بعضى از خانمهايى كه صحبت كرديد - اشاره كرديد. عقب ماندگى در اين قلمرو، از نوع عقب ماندگى در علم - كه ما ميگوييم دچار عقب ماندگى هستيم مثلاً - نيست؛ در اينجا اگر تعبير ميكنيم به عقب ماندگى، بخاطر اين است كه ما در زمينه ى مسأله ى زن، مسأله ى جنسيّت، مسأله ى امورى كه حول وحوش وجود زن تحقّق پيدا ميكند و معنا پيدا ميكند - مثل همين خانواده و فرزند و ازدواج و سَكَن و آرامش و از اين مطالب - حرفهاى برجسته اى داريم كه توفيق پيدا نكرديم اينها را منتقل كنيم به دنيا، اينها را مطرح كنيم در ذهنيّت جهانى، عقب ماندگى از اين جهت. در حالى كه دنيا احتياج دارد به مبانى و مفاهيم روشنِ فراگيرِ كارگشا؛ همچنان كه ملاحظه كرديد بعضى از خانمها گفتند كه وقتى ما اينها را در دنيا مطرح ميكنيم،

ص: 99


1- . در ديدار اعضاى شوراى مركزى جمعيّت زنان (71/2/15)

مورد استقبال قرار ميگيرد؛ يا بعضى از خانمها گفتند كه دستاوردهاى علمى در زمينه هاى روانشناسى و غيره، احكام اسلامى را در مورد زن تأييد ميكند. خب، اين يك گوشه اى از تواناييهاى نظام فكرى اسلامى در اين مسأله ى حسّاس است؛ و ما اين تواناييها را نتوانستيم درست بيان كنيم، تعريف كنيم. در خيلى از مناطق گوناگون فكرى و قلمروهاى فكرى همين جور است؛ در خيلى از زمينه ها ما واقعاً نظر اسلام را درست نتوانستيم به دنيا منتقل كنيم. حالا اينكه ميگويم «نتوانستيم»، اين را نميشود گناه نظام جمهورى اسلامى دانست؛ چون همان مقدارى هم كه كار شده است، به بركت نظام جمهورى اسلامى است و به بركت نفوذ فكر انقلاب و فكر امام و نام انقلاب و نام امام و اينها بود كه بحمدالله تا حدودى گسترش پيدا كرد؛ لكن بيش از اين بايد ما كار كنيم، كه نياز داريم به اين؛ كه حالا عرض خواهم كرد. ما براى اينكه بتوانيم يك جبهه ى تهاجمى و مصون از تعرّضِ تهاجم ديگران - يك آرايش تهاجمى - داشته باشيم، نياز داريم به اينكه اين كارها را، اين انديشه ها را، اين افكار را منتشر كنيم، بگوييم؛ به اين واقعاً نيازمنديم؛ در واقع اين تهاجم ما، جنبه ى مصونيّت سازى و تدافعى دارد. بنابراين هرچه شماها كار بكنيد براى اينكه اين عقب ماندگى را جبران بكنيد، به نظر من مفيد است و لازم است. در زمينه ى اين نهضت - بايد گفت نهضت بيدارى در زمينه ى مسائل مربوط به زنان - واقعاً هيچ نبايستى ما تعلّل كنيم، توقّف كنيم؛ بين راه درنگ نبايد كرد. با وجود اينكه اين گفتمانِ كامل و مفيد و قانع كننده را از اسلام در اختيار داريم، امّا عملّا خودمان را در موضع انفعال قرار داديم در مقابل گفتمان غربى در مورد زن(1).

سهم دستگاههاى اجرايى در تعليم زنان

بعضى از دستگاههاى اجرايى كه تناسبى با مسأله(2) دارند، ميتوانند سهيم باشند؛ مثلاً دانشگاه، وزارت ارشاد و وزارت آموزش و پرورش ميتوانند

ص: 100


1- . در ديدار جمعى از بانوان فرهيخته ى حوزوى و دانشگاهى (92/2/21)
2- . تعليم زنان

سهيم باشند؛ ولى اگر دانشگاهها روى مسأله ى تعليم زنان خوب كار كنند، خيلى مؤثّر خواهد بود، وزارت ارشاد هم همينطور است.(1)

نقش صددرصدى صدا و سيما در فرهنگسازى و تكريم زن با خصوصيّات اسلامى

براى پيشرفت آنچه كه در مورد زن ما عرض ميكنيم و از شماها ميشنويم و فكر ميشود، حتماً بايستى صداوسيما يك نقش صددرصدى ايفا كند. اين را اعتقاد داريم ما و سفارش ميكنيم، حتماً بايستى صدا و سيما يك نقش صددرصدى اى ايفا كند؛ ميتواند؛ صدا و سيما ميتواند آنچنان فرهنگسازى اى بكند كه زن مؤمن، فعّال، مجاهد فى سبيل الله، باحجاب، داراى خصوصيّات زن اسلامى، در جامعه محترم و مكرّم باشد؛ ديگران ميخواهند عكسش اتّفاق بيفتد. بعضى از برنامه هاى صداوسيما متأسّفانه در همان جهتِ خاصّ ديگران است؛ بايد عكسْ عمل بشود؛ يعنى واقعاً بايد صداوسيما صددرصد در خدمت اين فكر قرار بگيرد.(2)

تبيين ديدگاه اسلام در زمينه ى روابط زن و مرد

وظيفه ى صدا و سيما در تفهيم درخشندگيهاى فرهنگ اسلامى در همه ى زمينه ها، به خصوص در زمينه ى روابط زن و مرد و شأن زن در اجتماع آشكار ميشود. صداوسيما مسؤوليّت زيادى دارد. راديو و تلويزيون يك دستگاه سرگرم كننده نيست، يك دستگاه آموزنده است.(3)

بايد در صدا و سيما به گونه اى با مقوله ى زن برخورد شود كه مكرمت و شأن خانوادگى او به درستى در جامعه ى تبيين شود.(4)

ص: 101


1- . در مصاحبه با مجلّه ى زن روز (66/12/13)
2- . در ديدار جمعى از بانوان فرهيخته ى حوزوى و دانشگاهى (92/2/21)
3- . در ديدار با جمعى از پزشكان و پرستاران (68/9/15)
4- . در جمع مديران و برنامه سازان صدا و سيما (75/5/10)

ارائه ى نقش زن با گوهر عفّت و تأثير او در خانواده، جامعه و انقلاب

ما بايستى زن را، هم با حجاب نشان بدهيم، هم سرشار از ارزشهايى كه اسلام و انقلاب براى او در نظر گرفته است؛ يعنى نجابت و عفّت زن. مهمترين مسأله، آن گوهر عفّت زن، آن عنصر اصلى و ركن اساسى خانواده بودن، آن عضو اصلى و ركن اساسى فعّاليّتهاى جامعه بودن، آن تأثير زن در رشد جامعه و رشد مردان، آن تأثير زن در واقعيّتهاى گذشته ى ما - از قبيل انقلاب و جنگ و غيره - است.(1)

دورى از نقشهاى پست كننده براى زنان در برنامه هاى صدا وسيما

در مورد مسأله ى زن نيز دو عيب اساسى در برنامه هاى گذشته صدا و سيما وجود داشت: يكى اينكه ارزش حجاب از بين رفته بود. از اين بزرگتر، آن بود كه نقشهاى پست كننده به زن داده ميشد. در عيب اوّل، يك ارزش زير سؤال ميرفته و پايمال ميشده كه آن، ارزش حجاب بوده است؛ امّا در عيب دوّم، گاهى همه ى ارزشهاى بشرى كه براى زن مورد نظر ميباشد، زير سؤال ميرفته است. چنانچه داستان عاشقانه اى نقل ميشده، داستانى بوده است كه زن در آنجا بالاخره همان نقش صهيونيست پسند و استكبارپسند خودش را دارا بوده است و غالباً و قاعدتاً در چهره ى يك مادر، يك همسر خوب و يك انسان كارآمد ارائه نميشده است. بايد اين دو عيب برداشته شود.(2)

ارائه ى زن بعنوان جاذبه ى جنسى حتّى با پوشش مجاز در بعضى فيلمها

يك وقت شما آقايان به من گفتيد: در فيلمهايى كه بعضى ميسازند - چون امروز در جمهورى اسلامى، زن بى حجاب قهراً در فيلمها نميتواند

ص: 102


1- . در ديدار با اعضاى شوراى سياستگذارى صدا و سيما (69/12/14)
2- . همان

وارد شود - براى آن كه بالاخره آن مسأله ى جاذبه ى جنسى را - كه حسابش در جاى خودش معين شده و درباره اش بحث شده است - بگونه اى در فيلمها وارد كنند، همان. زن چارقد بسته را بگونه اى وارد فيلم ميكنند كه آن مقصود را تأمين كند! زن، بالاخره در چادر هم زن است اگر كسى بخواهد زن را با جاذبه ى جنسى ارائه دهد، در چادر هم ميتواند؛ چه رسد با روسرى! آنها در فيلم خودشان، برطبق همان نسخه و سرمشق شناخته شده ى قديمى كه همواره در اروپا و فضاى هنر غربى وجود داشته كه «زن بايستى به شكل متهتِّر(1) وجود داشته باشد و جاذبه ى جنسى بايستى در فيلمها به شكل غالب باشد» عمل ميكنند. حتّى در بسيارى از آثار ديگر هنرى هم، اين كار انجام ميشود. بارى؛ به اين طريق زن را بصورت رندانه اى وارد فيلم ميكنند كه اگر كسى به ظاهرش نگاه كند نميتواند بگويد آقا اين چادر ندارد و يا مثلاً روسرى ندارد! دارد؛ امّا دلبرى و عيّارى لازم براى اين فيلم را هم بگونه اى، در آن داخل ميكنند و به اين طريق فيلم را از «محدوده ى مجاز» وارد «محدوده ى ممنوع» ميسازند؛ منتها با پوشش مجاز! حالا ما دلمان ميخواست فيلممان پرفروش شود كه جوانان استفاده كنند. فيلم با اين ترفند، پرفروشتر خواهد شد و بيشتر به نتيجه خواهيم رسيد، كه گوشه اى از آن جاذبه ى جنسى را ما هم به شكل نجيبانه ترى، وسط بياوريم. نتيجه، بيشتر مطلوب ميشود. امّا آيا اين، تكليف است؟ تكليف اين است؟ نه؛ تكليف اين نيست. تكليف اين است كه ما اصلى را كه به آن اعتقاد پيدا كرديم، پاى آن را امضا كرديم - با خون هم امضا كرديم - رها نكنيم.(2)

مخدوش كردن جايگاه زن بعنوان عنصر جنسى در فيلمها

فيلمهايى درست ميكنند كه ميبينيم سعى دارند يك عنصر جنسى از همين مقوله ى انحرافى، در آن حتماً گنجانده شود و جا بگيرد! اين انحراف

ص: 103


1- . متهتِّر از فعل تهتّر است؛ به معناى نادانستن (لغتنامه ى دهخدا)
2- . در ديدار با اعضاى حوزه ى هنرى سازمان تبليغات اسلامى (71/11/4)

است. اين چرا به وجود آمده؟ اين ميشد نباشد. الآن هم ميشود نباشد و بايد جلوش را گرفت. يعنى شما بايد سر اين مسأله، خيلى قوى بايستيد. صحبت اين نيست كه بگويند «آقا، مقدّس بازى در مى آوريد! حالا اين دختر، در اين فيلم، قدرى رويش را بازتر گرفته؛ يا فرض كنيد زير ابرويش را برداشته. شما بيخودى مقدّس بازى و آخوندبازى در مى آوريد!» نه؛ قضيّه اين نيست كه حالا يكى صورتش را نشان بدهد يا ندهد. قضيّه اين است كه ما ذرّه ذرّه، از طريق هنر - آن هم اين هنر مهم - يك قضيّه ى به اين مهمّى را كه اوجش آن است كه عرض كردم «زن آنطور بايد زندگى كند»، مخدوش ميكنيم.(1)

كمبود كار فرهنگى

من خوفم اين است كه شما جوانهايى كه حالا با يك شور و شوقى، با يك انگيزه اى و با يك فكر جوان زنده ى پرنشاطى مشغول اين كارها شديد، توى اين دعواها همين استعداد را هم صرف كنيد كه كى درستتر گفته، كى غلطتر گفته، كى نميدانم درست عمل كرده، كى بد عمل كرده، خودتان هم چى، بمانيد از وجودتان استفاده ى درست و حسابى نشود. من خواهش ميكنم كه شماها واقعاً يك جورى حركت بكنيد كه كار اصلى انجام بگيرد. ببينيد چى كم داريم ما، ما كار فرهنگى كم داريم.(2)

كار فرهنگى؛ كار اولى، لازمتر و فوريتر در مورد زنان

بيشتر سراغ كار فرهنگى برويد تا كار سياسى. من مخالف كار سياسى نيستم. من تحليل سياسى را لازم ميدانم؛ چون تحليل سياسى هم يك كار فرهنگى است. التفات ميكنيد؟ البتّه حالا هم هيچ منعى نميكنم. حرف من به معناى اين نيست كه منع كنم در فلان فعّاليّت يا ماجرا و كشمكش سياسى وارد بشويد يا نشويد؛ نه. هر طور كه مصلحت دانستيد عمل كنيد.

ص: 104


1- . در ديدار وزير و مديران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى (71/9/4)
2- . در مصاحبه با مجلّه ى شاهد بانوان (67/2/28)

امّا من بعنوان آدمى كه در مسائل تبليغى مختصر ورودى دارم، با ملاحظه ى جامعه و زن ايرانى و مجلّات موجود زنانه و حوادث گوناگون و مقابله با اين موجى كه در دنيا هست، اينطور ميفهمم كه امروز كار اولى و لازمتر و فوريتر در مورد زنان، كار فرهنگى است. بايد براى خانمها كار فرهنگى بشود. البتّه مجلّه خوب است؛ بسيار خوب است. سمينار و جلسه و از اين قبيل خوب است؛ جلسات بين المللى خوب است؛ امّا خوبترش، جلسات داخلى است.(1)

بركت كار فرهنگى عميق درباره ى مبانى اسلام نسبت به مادران ايثارگر

ميخواهيد كارتان با بركت باشد، ميخواهيد حقاً و حقيقتاً يك سهم وافرى را از بقا و دوام انقلاب بر دوش بگيريد كار فرهنگى عميق، خانمها را كتابخوان كنيد، خانمها را اهل مطالعه كنيد، برويد توى خانه هاى مردم، خانم شهيد مسأله اش فقط اين نيست كه شما برويد تسلّايش بدهيد، سر سلامتى اش بدهيد يا يك كمكى بهش بكنيد، اين نيست قضيّه، يا آن مادرى كه پسر قطع نخاعى اش افتاده رو دستش، بچّه ى 20 ساله را جوان 20 ساله را بايستى 30 سال 40 سال تا هر وقت كه عمر دارد اين خانم، اين مادر، بايد رو دست نگه دارد، زيرش را تميز كند، زخمش را ببندد، پذيرايى كند، اين مسأله اش با يك تسلّى دادن من و شما كه حلّ نميشود، با كمك مادّى مسأله ى اين حلّ نميشود، اين جراحتش در دل است، قلب او مجروح است او را چه جورى شما درست ميكنيد ها! اينجاست كه جاى فكر است بايد به او آن چنان منطقى، آن چنان بصيرتى ببخشيد كه او احساس كند كه اين جوان جانباز عطيّه ى الهى است براى او. آن مادرى كه پسرش رفته ميدان ديگر نيامده خيلى خوب ما تسلّايش ميدهيم او هم افتخار ميكند، لبخند هم ميزند، واقعاً هم افتخار ميكند. امّا تا وقتى ياد اين جوان در دل اوست اين

ص: 105


1- . در ديدار اعضاى شوراى مركزى جمعيّت زنان (71/2/15)

يك سؤال دارد او را بايد حلّ كنيد حلّش به چيست؟ حلّش به اين است كه براى او روشن كنيد، تشريح كنيد كه او چه خدمتى به اسلام كرده و فرزند او مثل على اكبر چه منزلتى و چه شأنى دارد و گرفتن فرزند او در ميدان جنگ به معناى دادن يك هديه ى الهى به اوست، اينها را برايشان روشن كنيد، اين با چى روشن ميشود؟ اين با دو كلمه حرف، نميشود البتّه بعضى از خانمها احتياج به اين حرفها ندارند. بعضى از مادرها بعضى از همسرها آنها بايد به ماها روحيّه بدهند. خود من گاهى ميروم خانواده ى شهدا مينشينم پهلوى خانواده، زن خانه و مرد خانه و جوان و پير خانه مى آيند حرف ميزنند، من از حرف آنها روحيّه ميگيرم، آنها من را تقويت ميكنند، بعضى اين جورى اند. امّا خب ممكن است همه اينجور نباشند. پس شما كار اساسى تان عبارت است از كار فرهنگى، كار اسلامى، كار توجيهى و توضيحى نسبت به مبانى اسلام.(1)

كمك به ايستادگى زنان در مقابل هجوم دشمن

متأسّفانه بعضى، حتّى لباسهايشان خارجى است. طى يك يا دو سال، يكى دوبار به اروپا ميروند يا كسى از كسانشان ميرود و چند دست لباس برايشان ميخرد و مى آورد. آنها هم همين لباسها را ميپوشند و در مجالس زنانه شركت ميكنند. اين، ترويج فرهنگ غرب است.

سياست، مقدّمه ى فرهنگ است؛ چون اگر مسأله ى فرهنگ حل شد، همه چيزشان تأمين ميشود. آن فرهنگ را برداريم و به شكل لباس و به شكل مظاهر گوناگون بياوريم اينجا؟! چرا؟

ما بايد در مقابل اين فرهنگ بايستيم. بحث لباس و مد و اين قبيل مسائل، از اين سنخ است. زنان ما احتياج دارند كه اين حرفها به آنها گفته

ص: 106


1- . در ديدار با جامعه ى حضرت زينب (س) (66/11/27)

شود. خوشبختانه، هر چه هم كه پيش رفته ايم، در اين قضيّه قويتر شده ايم. سابق بيشتر جنجال ميكردند. حالا الحمدلله باور دارند و قبول كرده اند؛ يعنى فهميده اند كه جمهورى اسلامى اينگونه است. خودشان حساب كار خودشان را ميكنند. بحمدالله نه آبروى ما در دنيا رفت، نه كوچك شديم، نه انقلاب كوچك شد و نه امام كوچك شد. بلكه بخاطر همين ايستادنها، بزرگتر و درخشانتر شدند. بايد در مقابل تهاجم دشمن ايستاد. به نظر من، «جمعيّت زنان» كارش اينهاست: به زن شخصيّت دادن؛ زن را در مقابل هجوم دشمن و هر چيز پست كننده جرى كردن؛ تفهيم كردن به او كه حقّ با توست. دشمن غلط ميكند حرفى ميزند و با جنجال و هياهو دنيا را پر ميكند! بيخود ميگويد؛ دروغ ميگويد! حقّ اين است و اين پيش خواهد رفت.

از شما اين انتظار هست. يعنى كارى كه من گمان ميكنم امروز وظيفه ى يك مجموعه ى زنانه ى مؤمن و انقلابى و قوى هست، اين است كه بايد به ميدان بياييد و با تهاجمهاى دشمن - به خصوص در زمينه ى زنان - مقابله كنيد.(1)

آمادگى نظامى زنان

همه ى جوانان، پيران، زنان و مردان اين كشور، براى دفاع از شرف و استقلال و اسلام و نظام جمهورى اسلامى آماده اند. هيچكس خيال نكند كه جنگ تمام شد؛ بسيج هم تمام شد، ابداً. مگر جنگ كه تمام ميشود، نيروهاى نظامى ارتش و سپاه هم تمام ميشوند؟ نه، به فرموده امام (ره) «مملكت اسلامى، همه اش نظامى است». زن و مرد بايد آمادگى نظامى داشته باشند و براى دفاع نظامى آموزش ببينند.(2)

ص: 107


1- . در ديدار اعضاى شوراى مركزى جمعيّت زنان (71/2/15)
2- . در مراسم ويژه ى روز بسيج در پادگان امام حسن مجتبى (ع) (69/9/5)

رعايت جهات ارزشى تأمين كننده ى آينده ى زنان

نقش زنان در انقلاب، يك نقش تعيين كننده بود؛ در جنگ، يك نقش تعيين كننده بود؛ در دوران آينده هم نقششان ان شاءالله تعيين كننده خواهد بود؛ به شرطى كه ما اين جهات ارزشى را در زن رعايت كنيم. اينهاست كه تأمين كننده و تضمين كننده ى اين آينده است.(1)

تسلّط قدرتهاى جهانى؛ عامل گرسنگى و مرگ زنان و كودكان

فقر، گرسنگى و مرگ كودكان و زنان و ظلم حكّام ديكتاتور نتيجه ى تسلّط قدرتهاى جهانى بر سازمانهاى بين المللى و آنچه بر سر مردم آفريقاى با بركت و امريكا و آسيا مى آيد، نتيجه ى حمايت قدرتهاى مسلّط جهانى از حكّام اين كشورهاست.(2)

كار قوى و باكيفيّت در مسأله ى زنان؛ خدمت حقيقى به زنان عالم

ما در تقابل با تبليغات معارض - از جمله تبليغات فمينيستى - آنچنان كه بايد، كار درستى، كار قوى اى، كار پُرحجمى و با كيفيّتهاى بالا نكرده ايم. من از همينجا به دستگاههاى تحقيقاتى، به پژوهشگاهها، به دانشگاهها، به حوزه هاى علميّه و به صاحبنظران توصيّه ميكنم و از آنها مطالبه ميكنم كه در اين زمينه كار كنند. مسأله، مسأله ى مهمّى است. ما اگر در مسأله ى زن در كشورِ خودمان خوب كار كنيم، اين خدمت به جامعه ى زنان در همه ى دنياست؛ خدمت حقيقى است به مجموعه ى زنان در همه ى عالم. حالا ممكن است بعضى ارزش اين خدمت را امروز بفهمند، ممكن است بعضى سالها بعد بفهمند؛ ليكن اگر خوب كار كرديم، اين خدمت به آنهاست.(3)

ص: 108


1- . در ديدار با اعضاى شوراى فرهنگى اجتماعى زنان (70/10/4)
2- . در افتتاحيه پنجمين كنفرانس انديشه ى اسلامى (65/11/9)
3- . در ديدار با هزاران نفر از بانوان نخبه (86/4/13)

كار متين و عميق و قابل عرضه و بدون شتابزدگى

اين جلسات هر كدام بذرى را در يك سرزمين مستعدى ميپاشد. آبيارى اين سرزمين به عهده ى عواملى است كه بعضى تا حالا تمهيد شده اند، بعضى هم در فكر هستيم كه - ان شاءالله - تمهيد بشوند. البتّه فضاى عمومى جامعه هم كمك ميكند تا ببالد. ما خيلى عجله هم نداريم. البتّه مايليم كارها سريع پيش برود - يعنى با تنبلى و عقب ماندگى و اينها هيچ موافق نيستيم - امّا شتابزدگى در كار نيست. ما نميخواهيم شتابزده كار كنيم؛ ميخواهيم كار، متين، عميق، ماندگار، قابل عرضه و قابل دفاع از آب دربيايد. ان شاءالله اين جلسات - هم اين جلسه، هم دو جلسه ى قبلى - اين نقش را ايفا خواهد كرد؛ من يك اطمينانى به اين معنا دارم.(1)

گفتمان سازى در حوزه ى زن و خانواده

در حوزه ى زن و خانواده، از لحاظ علمى - كارشناسى، كارهاى برزمين مانده الى ماشاءالله داريم. اينقدر كار بر زمين مانده داريم كه بعضى از همين پيشنهادهايى كه دوستان كردند - كه مركزِ چنينى تشكيل شود، مركزِ چنانى تشكيل شود - همه اش درست است؛ بايد واقعاً بشود. البتّه ما قبلاً با دوستانى كه در دفتر هستند، آقاى واعظزاده و ديگران، درباره ى ادامه ى كار اين نشست در مورد مسأله ى زن و خانواده صحبت كرديم؛ كارهايى در ذهن دارند. هم در زمينه ى مسائل نظريه پردازى كارهاى مهمّى - ان شاءالله - انجام خواهد گرفت، هم در زمينه ى گفتمان سازى، و هم در زمينه ى نزديك كردن اين گفتمان به اجرا؛ كه البتّه اگر بصورت گفتمان درآمد، اجراى آن ديگر كار دشوارى نيست. يعنى همان اشكالاتى كه به مجلس و شوراى نگهبان و دولت و غيره دارند، همه ى آنها برطرف ميشود. گفتمان يك جامعه ى مثل هواست، همه تنفّسش ميكنند؛ چه بدانند، چه ندانند؛ چه بخواهند، چه نخواهند. بايد اين گفتمان سازى انجام بگيرد؛ كه البتّه نقش

ص: 109


1- . در سوّمين نشست انديشه هاى راهبردى با موضوع زن و خانواده (90/10/14)

رسانه ها و بالخصوص نقش روحانيون و نقش بزرگان و اساتيد دانشگاهى حتماً نقش بارز و مهمّى است.(1)

خوب است يك كار بين المللى در زمينه ى زنان انجام بگيرد.(2)

ص: 110


1- . همان
2- . در سوّمين نشست انديشه هاى راهبردى با موضوع زن و خانواده (90/10/14)

فصل دوّم زن در فرهنگ غرب

اشاره

ص: 111

ص: 112

2-1 - جايگاه زن در فرهنگ غرب

زن؛ موجود درجه ى دوّم در ادبيّات غرب

اساساً نگرش غربى نسبت به زن، يك نگرش مبنى بر عدم برابرى و عدم تعادل است. شما به شعارهايى كه در غرب داده ميشود، نگاه نكنيد؛ اين شعارها پوچ است و حاكى از واقعيّت نيست. فرهنگ غربى را از اين شعارها نميشود فهميد. فرهنگ غربى را بايد در ادبيّات غربى جستجو كرد. كسانى كه با ادبيّات غرب، با شعر اروپايى، با ادبيّات اروپايى، با رمان و داستان و نمايشنامه هاى اروپايى آشنا هستند، ميدانند كه در چشم فرهنگ اروپايى، از دوران قرون وسطى و قبل از آن تا همين اواخر قرن فعلى، زن موجود درجه ى دوّم بوده است. هر چه بر خلاف اين ادّعا كنند، خلاف ميگويند.(1)

نگرش ظالمانه ى غرب به زن در عرصه ى كار، هنر و ادبيّات

غربيها نه فقط در عرصه ى كار و فعّاليّت صنعتى و امثال آن بلكه در عرصه ى هنر و ادبيّات هم به زن ظلم كرده اند. شما امروز نگاه كنيد در آثار هنرى، در داستانها، در رمانها، در نقاشيها و در انواع كارهاى هنرى آنها، ببينيد كه با چه ديدى به زن نگريسته ميشود، آيا جنبه هاى مثبت و ارزشهاى

ص: 113


1- . در ديدار با گروهى از زنان، به مناسبت فرخنده ميلاد حضرت زهرا (س)، (71/9/25)

والايى كه در زن هست مورد توجّه قرار ميگيرد؟ آيا عواطف رقيق، مهر و خوى مهرآميزى كه خداى متعال در زن به وديعه گذاشته است، خوى مادرى، روحيّه ى نگهدارى از فرزند و تربيّت فرزند مورد توجّه است؟ يا جنبه هاى شهوانى و به تعبير آنها عشقى كه البتّه اين تعبير غلط و نادرستى است؛ حقيقت مسأله، شهوت است نه عشق. آنها زن را اينطور خواستند پرورش و عادت بدهند. آنها زن را بعنوان يك موجود مصرف كننده، دست و دلباز و كارگر كم توقّع و كم طلب و ارزان تلقّى ميكنند.(1)

بزرگترين حقّكشى؛ مطرح شدن زن براى انتفاع مرد

در مورد مسأله ى اوّل كه جايگاه زن در زندگى و در جامعه است - با هر تعبيرى كه ميخواهيد مطرح كنيد، ميشود از آن اسم برد - اشكال اينجاست كه يك نامعادله اى را بتدريج به وجود آورده اند؛ يك طرف ذينفع، يك طرف مورد انتفاع؛ بشريّت را اينجورى تقسيم كرده اند. طرفِ ذينفع مرد است، طرفِ مورد انتفاع عبارت است از زن. اين بطور آرام، با تدريج، با شيوه هاى گوناگون، با تبليغات مختلف، در طول دهها سال - كه شايد به صد سال، صد و پنجاه سال برسد، كه من دقيق نميتوانم بگويم و اين مسأله قابل تحقيق است در جوامع غربى در درجه ى اوّل، و بعد در جوامع ديگر جا افتاده شأن اجتماعى زن را اينجورى معرّفى كردند، اينجورى تعريف كردند: زن بعنوان يك موجودى كه مورد انتفاع مرد بايد قرار بگيرد. لذا در فرهنگ غربى اگر زن بخواهد در جامعه ى نمود پيدا كند، شخصيّت پيدا كند، حتماً بايد از جذابيّتهاى جنسىِ خودش چيزى را ارائه بدهد. حتّى در مجالس رسمى، نوع پوشش زن بايد جورى باشد كه براى طرف ذينفع و منتفع - يعنى طرف مرد - چشمنواز باشد. به نظر من بزرگترين ضربه، بزرگترين اهانت، بزرگترين حقّكشى كه در زمينه ى مسأله ى زن انجام گرفته، همين است. در محيط اجتماعى، فرهنگى شكل بگيرد كه زن بعنوان يك طرفِ مورد انتفاع،

ص: 114


1- . همان

براى استفاده ى يك طرفِ ذينفع مطرح شود؛ اين متأسّفانه امروز در فرهنگ غربى وجود دارد. ديگران هم از آنها تقليد كردند، در راهش كوشش كردند، تلاش كردند و اين در دنيا جا افتاده. اگر كسى خلاف اين را بگويد، عليه او جنجال ميكنند. فرض كنيم اگر در يك جامعه اى مسأله ى آرايش زنان و تبرّج زنان در محيطهاى عمومى محكوم شود، جنجال بلند خواهد شد. اگر نقطه ى مقابل آن انجام بگيرد - يعنى در يك جامعه اى عريانى زنان مطرح شود - هيچ سر و صدايى در دنيا بلند نميشود. امّا وقتى پوشش زن، عدم تبرّج زن، آرايش نكردن زن در جامعه ى مطرح شود، دستگاههاى مسلّط تبليغاتى دنيا سر بلند ميكنند، جنجال ميكنند؛ اين نشاندهنده ى اين است كه يك فرهنگى، يك سياستى، يك راهبردى وجود دارد كه سالهاى متمادّى است دنبال ميشود و پايه اش اين است كه اين جايگاه، اين شأن، اين موقعيّت غلط و اهانت آميز را براى زن تثبيت كنند؛ و متأسّفانه كردند.(1)

محروميّت زنان از اخذ مدرك تحصيلى در گذشته ى نزديك غرب

در همين كشورهاى غربى تا چند سال قبل از اين نه خيلى زياد زنانى كه در مراكز آموزش عالى تحصيل ميكردند، حقّ نداشتند كه مدرك كتبى تحصيلات عالى خودشان را بگيرند! در همين اواخر در بعضى از كشورهاى غربى، از جمله در انگلستان، يكى از مطبوعات يكى از كشورهاى غربى كه نميخواهم از آن كشور و از آن مجلّه اسم بياورم، پيرزنى را معرّفى كرده بود كه در سال 1917 يعنى مثلاً هفتاد سال قبل در حدّ دكترا تحصيلات عاليّه كرده است؛ ليكن به او مدارك تحصيل نداده اند! بعد سؤال ميكند چرا مدرك تحصيل نداده اند؟ ميگويد كه چون تا سال 1947 در انگلستان به زنانى كه تحصيل ميكردند، مدرك تحصيلى نميدادند و گفتند كه زن نبايد مدرك تحصيلى بگيرد! اينها حالا آمده اند و در مقابل جمهورى اسلامى، مدّعى حقوق زن شده اند. در همان سالهايى كه چنين حقارتهايى در فرهنگ غربى

ص: 115


1- . در ديدار با جمعى از بانوان نخبه (3/1/90)

مشاهده ميشد، در ايران اسلامى، بانوى اصفهانى، اجازه اجتهاد از مجتهدان درجه اوّل آن روز اسلام داشت؛ در اصفهان، حوزه ى تدريس فلسفه و فقه را داير داشت، اسلام، اين است.(1)

محروميّت زن از حقّ رأى و مالكيّت حقيقى در غرب

شما ملاحظه كنيد كه در دنياى غرب و همين كشورهاى اروپايى كه اين همه مدّعى دفاع از حقوق زنان هستند كه تقريباً همه اش هم دروغ است تا دهه هاى اوّل اين قرنى كه تمام شد، زنان نه فقط حقّ رأى نداشتند، نه فقط حقّ گفتن و انتخاب كردن نداشتند، حقّ مالكيّت هم نداشتند؛ يعنى زن مالك اموال موروثى خودش هم نبود، اموال او در اختيار شوهر بود!

عدم حقّ رأى زنان در دموكراسى غربى

اروپا و دنياى غرب، دنياى دموكراسى كه اين همه زبان درازى نسبت به اسلام كردند به اين امور و به اين اصول بسيار دير رسيدند. حقّ رأى براى زن تا اوايل اين قرنى كه الآن در آن هستيم در اروپا وجود نداشت. البتّه حقّ رأى كلّاً براى جوامع اروپايى وجود نداشت، حتّى بعد از رنسانس و نهضت صنعتى و علمى در اروپا. بعد از انقلاب فرانسه در اواخر قرن هجدهم تدريجاً حقّ داده شد به كارگران و زحمتكشان و دستگاهها، يعنى مردم، توده ى مردم، آحاد مردم كه رأى بدهند و انتخاب بكنند بعد از انقلاب كبير به آنها رأى(2) داده شد. بعد هم بتدريج در بعضى جاهاى اروپا اين رأى داده شد. در كشورهاى اروپايى و در امريكا پس از جنگ اوّل جهانى به زنها حقّ رأى داده شد، يعنى تا 1918 پايان جنگ جهانى اوّل در امريكايى كه دم از آزادى و دفاع از حقوق زن و اينها ميزنند و در اروپا حقّ رأى به زنها داده نميشد. يعنى زنها حقّ انتخاب كردن نداشتند و تازه بعد از 1918

ص: 116


1- . در اجتماع باشكوه زائران مرقد مطّهر حضرت امام خمينى (ره) (76/3/14)
2- . حقّ رأى

كه حقّ رأى به زنها داده شد به زنهاى بالاتر از 30 سال حقّ رأى داده شد. در فاصله ى بين دو جنگ جهانى در بسيارى از كشورهاى اروپايى از جمله در فرانسه، در ايتاليا و همچنين در ژاپن زنها حقّ رأى نداشتند، تا پيش از سال 1940 در امريكاى لاتين در هيچ كشورى زنها حقّ رأى نداشتند. در آنجاهايى هم كه حقّ رأى به زنها داده شد به زنهاى 30 سال به بالا بعد از مدّتى زنهاى 21 سال به بالا و اين اواخر در همين ده سال اخير در بعضى از كشورهاى دنيا حقّ رأى را به 18 سالگى رساندند.(1)

عقب افتادگى غرب در به رسميّت شناختن حقوق سياسى زن

در فرهنگ غربى نسبت به زن ظلم و جفا شده. از اوايل قرن بيستم مسأله ى حقّ زن، حقّ سياسى زن، حقّ رأى زن، حقّ ورود در ميدانهاى اجتماعى و سياسى در دنياى غرب مطرح شده قبل از او مطرح نبوده، در سالهاى 1920 و 21 و 25 تا 30 و بعد از او بتدريج كشورهاى مختلف در دنيا چه در اروپا چه در امريكاى لاتين چه در سراسر جاهايى كه تحت تأثير فرهنگ غرب بودند بتدريج خانمها وارد ميدانهاى سياسى شدند، حقّ رأى پيدا كردند و مسائل ويژه ى مردان را آنها هم تا حدودى به دست آوردند قبلاً چنين چيزى نبوده و غرب كه در دادن حقّ انسانى زن به او اينقدر تأخير دارد يعنى قرنهاى متمادّى بعد از آنى كه اديان الهى و بهتر از همه اسلام شخصيّت كامل يك انسان را در حدّ اوجش و كمالش تا هر جا كه انسان بتواند پيش برود به زن داده مثل مرد؛ يعنى هيچ تفاوتى در شخصيّت انسانى بين زن و مرد قائل نبوده و هيچگونه امتيازى بين اينها نگذاشته. قرنها بعد از اين غرب تازه به فكر افتاده كه به زن حقّ ورود در ميدان سياست و حقّ اجتماعى رأى دادن و احياناً در دوره هاى بعد كانديدا شدن براى مسندهاى سياسى و اجتماعى به زن چنين حقّى را اعطا بكند. با اين تأخير غرب وارد

ص: 117


1- . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران (66/3/22)

ميدان شده و در طول اين مدّت آنچنان حركتى و روندى به اين مسأله داده كه بكلّى او را از مسير صحيح منحرف كرده.(1)

از نداشتن حقّ رأى و مالكيّت تا بى پناه و رها شدن در جامعه

خواهران من! دنياى غرب، زن را به ابتذال كشاند. تا شصت، هفتاد سال قبل از اين، در تمام اروپا و كشورهاى غربى، زن فقط در سيطره ى مرد يا مردِ خود و يا يك مرد ديگر مثل صاحب كارخانه و مزرعه ميتوانست باشد و هيچ حقّى از حقوق اصلى يك انسان در يك جامعه ى متمدّن را نداشت. حقّ رأى و حقّ مالكيّت و حقّ معامله نداشت. بعد آمدند زن را به ميدان كار و زندگى و فعّاليّت اجتماعى كشاندند؛ امّا در همان حال، تمام وسايل را براى لغزش زن فراهم كردند و او را در متن جامعه، رها و بى پناه گذاشتند.(2)

غربيها در زمينه ى شناخت طبيعت زن و چگونگى برخورد با جنس زن، دچار افراط و تفريط بوده اند.(3)

تنبّه ديرهنگام، شتابزده و جنجالى اروپا در مسأله ى زن

چرا بشريّت همواره درباره ى مسأله ى زن و مرد كج فكر كرده است و ميخواهد در مقابل اين بايستد. شما از تعليمات انبيا كه بگذريد، در همه ى برداشتها و تحليلها و تفكّرات بشرى، جايگاه زن و مرد جايگاه غلطى است و نسبت به زن و مرد، نسبت غلطى است. حتّى در تمدّنهاى خيلى بلند پايه ى دنياى باستان مثل تمدّن روم يا ايران برداشت از زن، يك برداشت غلط است كه من ديگر نميخواهم جزئيات و تفاصيل را بيان كنم و لابد خودتان ميدانيد و ميتوانيد هم مراجعه كنيد.

امروز هم وضع دنيا همين گونه است. امروز هم عليرغم همه ى اين

ص: 118


1- . در كنگره ى جهانى زن (66/11/17)
2- . در جمع كثيرى از زنان (68/10/26)
3- . در همايش بزرگ خواهران به مناسبت جشن ميلاد كوثر (76/7/30)

جنجالها و هياهوها و ادّعاهايى كه در حمايت از زن و موضع انسانى او ميشود، متأسّفانه همين برداشت غلط وجود دارد و اروپاييها چون ديرتر از كشورهاى اسلامى و كشورهاى غيراروپايى وارد ميدان شدند، نسبت به مسأله ى زن ديرتر تنبّه پيدا كردند. ميدانيد كه تا دهه هاى دوّم اين قرن، هيچ زنى در هيچ جاى اروپا، حقّ رأى نداشت. آنجاهايى هم كه دموكراسى بود، زن حقّ صرف كردن مال خودش را نداشت. از دهه هاى دوّم يعنى از سالهاى 1916 يا 18 به بعد آرام آرام در كشورهاى اروپايى، تصميم گرفتند كه به زن حقّ اعمال نظر و تصرّف در سرمايه ى خود و حقوق اجتماعى متساوى با مرد بدهند. بنابراين، اروپا خيلى دير از خواب بيدار شد و خيلى دير مسأله را فهميد. مثل اينكه ميخواهد با جنجالهاى دروغين، از لحاظ زمان، جبران اين عقب افتادگى را بكند. البتّه در تاريخ اروپا، خانمهايى كه ملكه ميشدند و يا اشرافى بودند، وجود داشت؛ امّا حكم يك زن و زنان يك فاميل يا يك تيره يا يك طبقه، غير از مسأله ى زن است. اين تبعيضها هميشه بوده است. خانمهايى هم بوده اند كه در سطوح بالا قرار ميگرفتند و مثلاً ملكه ى كشورى ميشدند و اين امتياز، از طريق خانواده و ميراث به آنها داده ميشده است؛ امّا «زن» اينطور نبوده و بر خلاف ديدگاههاى اديان كه سالم و دست نخورده اش اسلام است و ديگر اديان هم يقيناً همين ديدگاه را دارند به هيچ وجه در جامعه از حقوقى برخوردار نبوده است.(1)

ظريفترين و مؤثّرترين نقش در سير بشريّت بسوى كمال

روز زن، يعنى نگاه درست و مبتنى بر منطق به زنان، كه نيمى از جمعيّت بشر را تشكيل ميدهند؛ آن هم نيمى كه اگر نگاه كاوشگر انسان بخواهد نقش آن را با نقشهاى ديگر مقايسه كند، خواهد ديد كه نقش اين نيم، حسّاسترين، ظريفترين، ماندگارترين و مؤثّرترين نقشها در حركت تاريخ انسان و در سير بشريّت به سوى كمال است. خدا زن را اينگونه آفريده. اگر

ص: 119


1- . در ديدار با گروهى از زنان پزشك سراسر كشور (68/10/26)

بناى آفرينش انسان و جهان را به دو بخشِ كارهاى ظريف و ريزه كارى و بخشِ كارهاى مستحكم - و به تعبير سازندگان بناها، سفتكارى - بگذاريم، بخش اوّل كه ظريف كاريها و ريزه كاريها و رشته رشته پروردن احساسات و عواطف بشر است، در اختيار زن است. گناه بزرگ تمدّن مادّى، تضعيف و گاهى به فراموشى سپردن اين نقش است.(1)

متهّم بودن غرب در برخورد ذليلانه با زن

من بارها به گويندگان و مبلّغين عرض كردم كه در مورد مسأله ى زن اين ما نيستيم كه بايد از موضع خودمان دفاع كنيم، اين فرهنگ منحط غرب است كه بايد از خودش دفاع كند. آنچه را كه ما براى زن عرضه ميكنيم، چيزى است كه هيچ انسان انديشمند و با انصافى نميتواند منكر بشود كه اين براى زن خوب است. ما زن را دعوت به عفّت، صميميّت، حجاب، عدم اختلاط و آميزش بى حدّ و مرز ميان زن و مرد، حفظ كرامت انسانى و آرايش نكردن در مقابل مردان بيگانه براى اينكه لذّت ببرند، دعوت ميكنيم. آيا اينها بد است؟ اين كرامت زن مسلمان است. آنها كه زن را تشويق ميكنند كه خود را جورى آرايش كند كه مردهاى كوچه و بازار به او نگاه كنند و غرايز شهوانى خودشان را ارضاء كنند، بايد از خودشان دفاع كنند كه چرا زن را تا اين حدّ پايين آوردند و تذليل كردند.(2)

مسائل اصلى زندگى؛ تحت الشّعاع سرگرمى مبتذل روابط زن و مرد

آنجا كه صحبت از حضور زن در ميدانهاى اجتماعى و ميدانهاى زندگى و فعّاليّتهاى گوناگون و منشأ اثر شدن در صحنه ى جامعه و جهان هست، آنجا اين غرب است كه بايستى جواب بدهد، پاسخگو باشد، چرا بايد روابط زن و مرد در بخش عمده اى از دنيا بصورت يك سرگرمى مبتذل

ص: 120


1- . در سالروز ولادت حضرت فاطمه ى زهرا (س) (84/5/5)
2- . در ديدار گروهى از زنان به مناسبت فرخنده ميلاد حضرت زهرا (س) (71/9/25)

در بيايد كه همه ى مسائل اصلى و جدّى زندگى را احياناً تحت الشّعاع قرار بدهد؟ كمااينكه الآن اينجور است.(1)

مخالفت فرهنگ غرب با خويشتندارى جنسى

بايد مسائل ارزشى اسلام در جامعه ى ما احياء بشود. مثلاً مسأله ى حجاب، يك مسأله ى ارزشى است. مسأله ى حجاب، مسأله اى است كه اگرچه مقدّمه اى است براى چيزهاى بالاتر، امّا خود يك مسأله ى ارزشى است. ما كه روى حجاب اينقدر مقيّديم، بخاطر اين است كه حفظ حجاب به زن كمك ميكند تا بتواند به آن رتبه ى معنوى عالى خود برسد و دچار آن لغزشگاههاى بسيار لغزنده اى كه سر راهش قرار داده اند، نشود.

درست نقطه ى مقابل اين فرهنگ، همان فرهنگ رومى حاكم بر اروپاى امروز است كه با همه چيز كنار مى آيند الاّ دو، سه چيز كه يكى از آنها و شايد مهمترينش حفظ حالت حفاظ منضبط ميان دو جنس زن و مرد؛ و به عبارت ديگر خويشتندارى در مقابل چيزى است كه در غرب به آن آزادى جنسى گفته ميشود. آنها در مقابل اين اصل بشدّت سرسختند؛ لذا از نظر آنها كسى كه روى اين مسأله تكيه بكند مرتجع است. اگر در كشورى، زنان با يك حدودى از مردان مجزّا شدند، اين ميشود خلاف تمدّن! راست هم ميگويند؛ تمدّن آنها كه بر ويرانه هاى همان تمدّن رومى بنا شده، چيزى جز اين نيست؛ امّا اين از لحاظ ارزشى غلط است، عكسش درست است.(2)

پاسخگويى غرب درباره ى حقوق وحفظ كرامت زن

امروز جهان غرب است كه بايد به لحاظ نظرى و عملى در اين موضوعات به چالش كشيده شود و در برابر افكار عمومى جهان پاسخگو باشد. جهان غرب بايد درباره ى كشتار كودكان خردسال در فلسطين، درباره ى حقوق زن

ص: 121


1- . در كنگره ى جهانى زن (66/11/17)
2- . در ديدار جمعى از زنان پزشك متخصّص و مسؤولان اوّلين كنگره ى حجاب اسلامى (70/10/4)

و حفظ كرامت او، درباره ى حقّ ملّتها در تعيين سرنوشت خود، درباره ى حقّ ملّتها در بهره گيرى از ثروتهاى خود و حتّى درباره ى آزادى شهروندان خود پاسخگو باشد.

آيا ممنوعيّت حجاب در برخى كشورهاى اروپايى نشانه ى دروغ بودن اعتقاد به آزادى نيست؟(1)

هدف غرب؛ هرزه شدن و عرضه شدن زن

شما ميبينيد در غرب با حجاب تدريجاً بصورت علنى دارد مخالفت ميشود. عنوانى كه براى اين مخالفت ذكر ميكنند، اين است كه ميگويند حجاب نماد يك حركت مذهبى است؛ ما نميخواهيم در جوامع ما - كه جوامع لائيك هستند - نمادهاى مذهبى مطرح شوند. به نظر من اين دروغ است؛ بحث مذهب و غير مذهب نيست؛ بحثِ اين است كه سياست راهبردىِ اساسىِ بنيانى غرب بر عرضه شدن و هرزه شدن زن است و حجاب، مخالف آن است. حتّى اگر چنانچه حجاب ناشى از يك انگيزه و ايمان دينى هم نباشد، با آن مخالفت ميكنند؛ مشكل اساسى اين است.(2)

فقدان آزادى وحجاب در حال و گذشته ى اروپا

آنها دروغ ميگويند و مطلقاً به دموكراسى و آزادى و آراى مردم احترام نميگذارند؛ نمونه اش ممنوعيّت حجاب در مدارس برخى كشورهاى اروپايى است. اجازه نميدهند دختر محصّل با روسرى به كلاس برود و درس بخواند.

در اروپا، اين حفاظ و حجاب از قديم نبوده، امّا درعين حال هميشه به زن ظلمهاى مكررّ و مضاعفى ميشده است. در اروپاى قرنهاى گذشته، آزادى زن - به معناى خاصّ روزگار ما - وجود نداشته؛ نه از لحاظ لباس

ص: 122


1- . در پيام به كنگره ى عظيم حجّ (82/11/8)
2- . در ديدار با جمعى از بانوان نخبه (90/3/1)

و ظواهر، و نه از لحاظ بقيّه ى جهات اخلاقى و غيره؛ ليكن آن حجاب و حفاظ هم نبوده؛ امّا درعين حال همان ظلمها هم ميشده است.(1)

سلب آموزش و تحصيل زنان در غرب به جرم حجاب

اكنون امريكا و غرب مستكبر به اين جمعبندى رسيده اند كه كانون بيدارى و ايستادگى در برابر نقشه ى حاكميّت آنان بر همه ى جهان، كشورها و ملّتهاى مسلمان و بويژه در منطقه ى خاورميانه است، و اگر با ابزار اقتصادى و سياسى و تبليغاتى و سرانجام، نظامى نتوانند در چند سال آينده، نهضت بيدارى اسلامى را مهار و سركوب كنند، همه ى محاسبات آنان براى حاكميّت مطلق بر جهان و سيطره بر مهمترين منابع نفت و گاز كه تنها وسيله ى محرّكه ى ماشين صنعتى و برترى مادّى آنان بر همه ى بشريّت است، بهم خواهد ريخت، و كلان سرمايه داران غربى و صهيونيست كه بازيگر پشت صحنه ى همه ى دولتهاى مستكبرند، از اوج اقتدار تحميلى خود ساقط خواهند شد.

از آزادى و حقوق اقليّتها سخن ميگويند و حقّ آموزش و تحصيل را از دختران مسلمان به جرم پايبندى به حجاب اسلامى سلب ميكنند.(2)

اشتباه دنياى استكبار درباره ى ارزش زن

اشتباه ميكند، دنياى استكبارى سرشار از جاهليّت كه خيال ميكند ارزش و اعتبار زن به اين است كه خود را در چشم مردان آرايش كند تا چشمهاى هرزه به او نگاه كنند و از او تمتّع بگيرند و او را تحسين كنند.(3)

ص: 123


1- . در پيام به كنگره ى عظيم حجّ (83/10/29)
2- . همان
3- . در ديدار گروهى از زنان به مناسبت فرخنده ميلاد حضرت زهرا (س) (71/9/25)

هوچيگيريهاى غرب در مورد مسأله ى زن

در ايران باستانى زنهاى اعيان و اشراف و رؤسا همه باحجاب بودند؛ زنهاى افراد پايين و طبقات پست، نه، بى حجاب هم مى آمدند؛ مانعى هم نبود. اسلام آمد اين تبعيض را گذاشت كنار، گفت نخير، زن بايد باحجاب باشد؛ يعنى اين تكريم مال همه ى زنان است. اين است نظر اسلام. آنها حالا شده اند طلبكار، ما شده ايم بدهكار! آنها بدهكارند؛ آنها بايد بگويند چرا زن را مثل يك كالا وسيله ى شهوترانى قرار دادند. يك آمارى را همين ديروز براى من نقل كردند - آمار مال يك هفته قبل است - كه يك سوّم زنهاى دنيا از دست مردها كتك ميخورند! به نظر من اشك انسان در مى آيد؛ اين گريه آور است. و اين بيشتر در كشورهاى صنعتى است؛ در كشورهاى فرنگى است و ناشى از همان خشونتهاى جنسى و مطالبات خشن جنسى است كه مرد از زن دارد. اين هوچيگريهاى آنها در مورد زن است؛ آن وقت راجع به زن بحث ميكنند: شما حجاب را اجبارى كرديد. خود آنها بى حجابى را اجبارى ميكنند، دختر دانشجو را تو دانشگاه راه نميدهند، بخاطر اينكه روسرى دارد، آن وقت به ما ميگويند چرا شما حجاب را اجبارى كرديد! اين در جهت كرامت زن است، آن در جهت پرده درى و بى احترامى به زن است. و از اين قبيل مواردى هست كه اينها هوچيگريهاى غرب است(1).

بى توجّهى غرب به شخصيّت و حرمت واقعى زن

ملّت مسلمان ايران فرهنگ غرب را نميپسندد و با آن فرهنگ تفاهم ندارد. ما معتقديم كه آنان عليرغم ترفندها و حيله هاى تبليغاتى كه به نام حمايت از زنان به راه انداختند، براى زنان شخصيّت و حرمت واقعى قائل نيستند.(2)

ص: 124


1- . در ديدار با دانشجويان دانشگاههاى استان يزد (1386/10/13)
2- . در ديدار با جمعى از بانوان كشور (73/9/2)

نگاه غرب به زن؛ نگاه منحط، ناقص و گمراه كننده

امروز غربيها خجالت نميكشند و مسأله ى همجنس بازى را بعنوان يك ارزش مطرح ميكنند. انسانِ با كرامت، عرق شرم بر پيشانى اش مينشيند، امّا آنها خجالت نميكشند. نگاه غرب به زن، نگاهى است منحط، ناقص، گمراه كننده و غلط. نگاه اسلام به زن، نگاهى است عزّت بخش، كرامت بخش، رشدآفرين، استقلال دهنده ى به هويّت و شخصيّت زن؛ اين ادّعاى ماست. ما اين ادّعا را با محكمترين ادلّه ميتوانيم اثبات كنيم.(1)

ظلم به زن در تمدّن غرب، عليرغم تبليغات فريبگر

امروز عليرغم تبليغات فريبگر تمدّن غربى درباره ى سپردن نقشهاى عمده به زن، زن همچنان گرفتار ستمى تاريخى و همه جايى است.(2)

ظلم به زنان در كشورهاى غربى با همه ى ادّعاهايى كه نسبت به زنان دارند، اگر بيشتر از كشورهاى اسلامى و شرقى نباشد، كمتر نيست.(3)

مفاهيم انسانى زن؛ تحت الشّعاع مسائل تبليغاتى و سياسى و اقتصادى

امروز هم كه دنياى تمدّن غرب ميخواهد آن عقب افتادگى بسيار ملامت انگيز خود در مورد مسأله ى زن را جبران كند، طور ديگرى جبران ميكند. تصوّر من اين است كه آنها جانب مفاهيم انسانى در مورد زن را تحت الشّعاع مسائل تبليغاتى و سياسى و اقتصادى قرار ميدهند؛ كمااينكه از اوّل هم در اروپا همينطور بوده است و از همان هنگام كه به زنان حقوقى داده شد، غالباً بر همين مبانى غلط استوار بوده است.(4)

ص: 125


1- . در ديدار شركت كنندگان در اجلاس جهانى «زنان و بيدارى اسلامى» (2/4/191)
2- . در ديدار با زنان مسلمان ايران و 9 كشورجهان (67/11/9)
3- . در جمع خواهران اروميّه (75/6/28)
4- . در ديدار با گروهى از زنان پزشك سراسر كشور (68/10/26)

تداوم ستم تاريخى به زن، درجوامع متمدّن

دهها سال است كه روى حقوق زن در دنيا شعار داده ميشود و از چندين سال پيش كه زنان در غرب حتّى از ساده ترين حقوق اجتماعى محروم بودند، تعداد زيادى سازمان مربوط به زنان ايجاد شد و بحثهاى زيادى در ارتباط با زن صورت گرفت و عدّه اى از زنان برجسته ى دنيا نيز در زمينه هاى سياسى - فرهنگى به درجات بالايى رسيدند كه اين فكر را در جهان پديد آورده است كه مسأله و مشكل زن، حلّ شده است و حضور زن در كنار مرد در بخشهاى گوناگون جامعه بدون هيچ حفاظ، اين انديشه را تأييد كرده است. امّا عليرغم اين تبليغات اگر ما به اعماق جوامع بشرى كه از جمله جوامع متمدّن نظاره بكنيم ميبينيم، واقعيّت اينطور نيست و زن امروز همچنان در زير بار ستم تحميلى تاريخ قرار دارد.(1)

تعدّى و اهانت به زن امريكايى، عليرغم شعار دفاع از حقوق زن

در چهره اى منافقانه و رياكار شعارهاى مردم پسند مانند حقوق بشر، آزادى، مبارزه با تروريسم، دفاع از حقوق زن و امثال آن سر ميدهند. در حالى به نام حقوق زن بر ضدّ جمهورى اسلامى تبليغ ميكند كه زن امريكايى در خانواده و در محيط كارش مورد تعدّى و سوء استفاده و اهانت است.(2)

آمار وحشتناك خشونت عليه زنان در غرب

در كشورهاى غربى و از جمله امريكا كه دم از تساوى حقوق زن و مرد ميزنند آمار وحشتناكى از اعمال خشونت عليه زنان و سوء استفاده از زن در محيطهاى مختلف وجود دارد؛ بنابراين با آنچه كه در غرب انديشيده شده است، مشكل زن قابل علاج نيست و با برداشتن حجاب از سر زن و اجتناب كردن از قيود شرعى، مشكل زن بدتر ميشود، امّا در مقابل آن، تلاش

ص: 126


1- . در كنگره ى بين المللى زن در انقلاب جهانى اسلام (67/11/8)
2- . در پيام به حجّاج بيت الله الحرام (77/12/28)

اسلام بر ايجاد محيطى سالم و مبتنى بر عقل و خرد است كه در آن دست تطاول نسبت به ضعيف دراز نخواهد شد.(1)

سكوت مدّعيان حقوق بشر در قبال تعرّض به زنان در بوسنى

صربها و كرواتها اقوام مسلّحى هستند كه غارتهاى شديد و كشتار كردند، نسبت به مردم مسلمان و مظلوم بوسنى، به غارت اموال و نيز تعرّض به نواميس آنان پرداختند و اين در حالى است كه مدّعيان دفاع از حقوق بشر، حقوق زن، حقوق كودكان و حتّى مدعيان حتّى حمايت از حيوانات، تنها نظاره گر اين جنايات بودند و تنها كارى كه كردند با پوشش صلح طلبى، مانع از رسيدن اسلحه به مسلمانان تحت محاصره ى بوسنى شدند.(2)

نبود اخلاق و تهذيب؛ عامل بيشتر شدن ظلم به زن

شعارها و بافته هاى ذهنى غربيها در مورد زن، هيچ نتوانسته جلوى ظلمى را كه در خانواده و بيرون خانواده در طول تاريخ به زنها ميشده - كه هنوز هم ميشود - بگيرد. اگر فرض كنيم بشود در جامعه اى از مظلوميّت زنان - كه اين مظلوميّت هم يك علل طبيعى و قهرى دارد - جلوگيرى كرد، فقط در سايه ى اخلاق و قانون و تهذيب و تهذّب مردان است. امّا امروز در غرب مطلقاً از اين خبرى نيست. آزار زنان، فشارهاى گوناگون جسمانى و آزارهاى روحى بر زنان در غرب، آمارهايى كه الآن دارند ميدهند، بمراتب از كشور خود ما و از جاهايى كه ما اطّلاع داريم، بيشتر است. بنابراين جلوى آن مشكل را هم نتوانستند بگيرند، از اين طرف هم اين همه ضايعه ايجاد كردند.(3)

ص: 127


1- . در ديدار گروهى از خواهران مسؤول، متخصّص و هنرمند (74/8/22)
2- . در ديدار با مسؤولان و گروههاى مختلف مردم (72/6/14)
3- . در ديدار گروه كثيرى از زنان نخبه (13/86/4)

ارتباطات مبتذل؛ عامل دورى زن از مسائل اخلاقى و صحنه هاى سياسى و فرهنگى

محتواى فرهنگ غربى مملو از اهانت به مقام زنان است. اكنون در بسيارى از مناطق دنيا مسأله ى ارتباطات زن و مرد بصورت مبتذل و سرگرم كننده درآمده و همين باعث دور شدن زن از مسائل اخلاقى و حضور فعّال در صحنه هاى سياسى و فرهنگى شده است و طبيعى است كه اسلام با چنين مسأله اى مخالف است.(1)

زنان شكنجه گر در زندان ابوغريب؛ نشانگر فراموشى معنويّت در فرهنگ غرب

شما ميبينيد يك مرد يا يك زن، با ظاهر آراسته و با شكل كاملاً مطلوب، كه اگر كسى اين مرد را در خيابان يا اين زن را در يك فروشگاه ببيند، هيچگونه احساس بدبينى اى نسبت به روش اخلاقى آنها ندارد؛ امّا همين مرد و همين زن در زندان ابوغريب بغداد به يك گرگ درنده تبديل ميشوند. زير اين ظاهر انسانىِ تميز، مرتب، ادكلن زده و و كراوات و پاپيون بسته، يك سگ وحشى خوابيده است. عكسهايى كه از زندان ابوغريب منتشر شد، خواب رفته ترين لايه هاى اجتماعى جوامع غربى را هم تكان داد و بيدار كرد. شكنجه گر، يك زن - با احساسات لطيفى كه يك زن بايد داشته باشد - شكنجه شده، چندين مرد عراقى؛ جرم، مورد سوءظن قرار گرفتن؛ همين! و شكنجه، در حدّ اعلاى شناعت؛ و جامعه اى كه اين جنايت را مرتكب شده است، يك جامعه ى پيشرفته ى علمى، صنعتى، مدنى، پُرادّعا و مدّعى رهبرى بشريّت! وقتى رگه ى هدايت معنوى و جريان متنفّذ فرهنگىِ سالم در جامعه اى غايب بود، نتيجه اين ميشود؛ گناه بزرگ تمدّن غربى همين بود.(2)

ص: 128


1- . در كنگره ى بين المللى زن و انقلاب جهانى اسلام (66/11/17)
2- . در ديدار با طلّاب و اساتيد مدرسه ى علميّه ى آيت الله مجتهدى (83/3/21)

زنان جوان شكنجه گر؛ نشانه ى وحشيگرى تمدّن غرب

اينها توانسته اند با كمك ابزارهاى پيشرفته ى تبليغاتى و ارتباطاتى - با همين تلويزيون، با همين هنر، با همين هاليوود، با همين بازيهاى اينترنتى و رايانه اى، با همين ارتباطات سريع در دنيا - سر بشريّت را كلاه بگذارند. ادّعاى تمدّن ميكنند، امّا تمدّن ندارند؛ واقعاً وحشى محض هستند. قبلاً گفتم؛ خانم جوان مرتب منظمى وقتى در خيابان راه برود، ميگويند آزار او به مورچه هم نميرسد؛ امّا شما ناگهان اين خانم جوان را در زندان ابوغريب پيدا ميكنيد؛ با دست خودش مرد عراقى را شكنجه ميكند و قهقهه سر ميدهد و با خونسردى آدم ميكشد! يك وقت كسى عصبانى ميشود و آدم ميكشد؛ نه، اينها با خونسردى و در حال قهقهه آدم ميكشند و ادّعاى دموكراسى هم ميكنند! اينها با جبّارترين حكومتها، حكومتهاى كودتايى، حكومتهاى نظامى و حكومتهايى مثل حكومت محمدرضا پهلوى، در عين استبداد، چون در خدمت آنها و منافع آنها هستند، نه تنها مخالفت نميكنند، اصلاً از آنها حمايت هم ميكند.(1)

2-2 - التذاذ از زن با شعار آزادى در غرب

جوابگويى غرب به اهل انديشه بخاطر حركت به سمت برهنگى

نظام اسلامى در برخورد با مسأله ى زن از دنيا جلو است، دنيا بايد جواب بدهد به انسانهاى اهل انديشه و مغزهاى فعّال و فهيم كه چرا به نيمى از موجود بشرى به چشم يك شئى اى كه از آن بايد تمتّع برده شود نگاه ميكنند و فضاى شهوت آلود به وجود مى آورند، همه ى محيطها را بدينوسيله از معنويّت و سلامت مى اندازند، آنها بايد جواب بدهند. غرب بايد جواب بدهد كه چرا بر خلاف طبيعت انسانى به سمت برهنگى پيش رفته است، جوامع را اينجور متلاشى كرده است. خانواده ها را از بين برده است، بر خلاف فطرت انسانى عمل كرده است.(2)

ص: 129


1- . در ديدار با علما و روحانيان استان همدان (83/4/15)
2- . در ديدار با خواهران طلبه و فرهنگى قم (74/9/16)

تلقّيهاى متناقض از شعار آزادى زن

ما وقتى به نام زن سخن ميگوييم و به دفاع از زن ميپردازيم، چه شعارهايى را مطرح ميسازيم، چه چيزى را مطالبه ميكنيم و براى چه چيزى تلاش مينماييم؟ اين هم خيلى مهم است. در اينجا هم روش اسلامى - يعنى آن چيزى كه از مباحث اسلامى درباره ى زن و تعاريف اسلامى و معارف اسلامى ميشود فهميد - با آن چيزى كه امروز در غرب وجود دارد، متفاوت است. آنچه در غرب با عنوان شعار وجود دارد، در درجه ى اوّل آزادى زن است. آزادى، معناى وسيعى را شامل ميشود؛ هم شامل آزادى از اسارت است، هم شامل آزادى از اخلاق است - چون اخلاق هم يك قيد و بند است - هم آزادى از نفوذ مبنى بر سوء استفاده ى كارفرمايى است كه زن را با مزد كمترى به كارگاه ميكشد و هم شامل آزادى از قوانينى است كه زن را در مقابل شوهر، متعهّد ميكند. آزادى، به همه ى اين معانى ميتواند باشد. كما اينكه در همين شعارهايى كه نسبت به زن وجود دارد، طيف وسيعى از اين مطالبات و درخواستها هست، كه بعضى با يكديگر بكلّى متناقضند. اين آزادى معنايش چيست؟ متأسّفانه در دنياى غرب، بيشتر متفاهم از اين آزادى، آزادى به معناى نادرست و مضر آن است يعنى آزادى از قيد و بندهاى خانوادگى، آزادى از نفوذ مطلق مرد، آزادى از حتّى قيد ازدواج و تشكيل خانواده و پرورش فرزندان در آنجايى كه هدف شهوانى زودگذرى در مقابل قرار بگيرد نه آزادى به معناى صحيح آن؛ لذا شما ميبينيد جزو حرفهايى كه در دنياى غرب زده ميشود، مسأله ى آزادى سقط جنين است كه اين نكته ى بسيار مهمّى است و با اينكه ظاهر ساده و كوچكى دارد؛ امّا باطن بسيار خطرناك و سهمگينى در اين سخن مضمر و مندرج است. اين، وسيله و شعار و مطالبه اى است كه در غرب غالباً مطرح ميشود؛ لذا ميگويند نهضت آزادى زنان. در نظام صحيح، در يك مطالبه ى صحيح و مبارزه ى صحيح، هدف نميتواند اين معناى وسيعى باشد كه يك بخش آن قطعاً مضرّ

ص: 130

است؛ اگر چه ممكن است بخشهاى مفيدى هم در آن باشد. بايد به دنبال شعارهايى بهتر، مناسبتر، صحيحتر و گره گشاتر گشت.(1)

مفهوم آزادى زن در غرب

وقتى كه در محيط غرب، آزادى زن گفته ميشود - با توجّه به فرهنگ غرب و برداشت غرب از مسأله ى زن - به هيچ وجه به معناى اين نيست كه زن آزاد باشد درس بخواند؛ يا زن آزاد باشد در فعّاليّت سياسى ورود پيدا كند؛ يا زن آزاد باشد براى اينكه بتواند با اموال خود كار كند. اصلاً مراد از آزادى زن اين نيست. آزادى زن، يعنى آزادى جنسى؛ آزادى بى بندوبارى؛ زن بتواند در آن چيزهايى كه منتهى به مسائل جنسى و شهوانى است، آزادانه رفتار كند و ديگران هم بتوانند با زن آزادانه برخورد كنند. مفهوم آزادى زن در غرب اين است. آنها ميگويند در ايران اسلامى، آزادى نيست. آرى؛ به اين معنا البتّه كه آزادى نيست.(2)

نگاه التذاذى به زن؛ ريشه در فرهنگ اروپايى

در مغرب زمين، تفكّر و دركى نسبت به زن وجود دارد كه خاستگاه و زادگاه آن، همان اروپاست. به هر جاى ديگر هم رفته، از اروپا رفته است. البتّه اين نكته هم وجود دارد كه صهيونيستها فرهنگ غلط برخورد با زن و برداشت از جنس زن را ترويج ميكنند. ممكن است اينطور باشد؛ امّا صهيونيستها به وجود آورنده ى آن نيستند. صهيونيستها، به اصطلاح، استفاده كننده و بهره بردارى كننده از اين روحيّه و اين فرهنگ به حساب مى آيند. اين فرهنگ، از آن اروپاست. ما وقتى به تاريخ اروپا نگاه ميكنيم و هر چه عقب ميرويم، اين فرهنگ در كتابهاى تاريخ اروپا، به خصوص در كتابهاى هنرى و رمانهاى مربوط به وضع مغرب زمين، كاملاً برجسته

ص: 131


1- . در همايش بزرگ خواهران، به مناسبت جشن ميلاد كوثر (76/7/30)
2- . در ديدار با ائمه ى جمعه ى سراسر كشور (79/7/11)

است. برخورد آنها با زن، برخورد ويژه اى است. برخوردى است كه اسلام آن را رد ميكند. برمبناى اين فرهنگ غلط، جنس مرد اجازه پيدا ميكند كه از جنس زن، به هر شكلى التذاذ ببرد. اصلاً هدف اين است. اين، از فرهنگ روم قديم و امپراطورى روم، به شكلهاى مختلف، از آن وقت وجود دارد. يك وقت زنى از طبقه ى اشراف است؛ اين نسبت و اين رابطه با او، در يك سطح است. يك وقت يك زن رعيّت است؛ يك وقت زنى فقير است؛ يك وقت زنى بيسواد است؛ برخورد با هر يك متناسب با حال اوست. البتّه بديهى است كه اين نحو سوء استفاده از زن، گاهى همراه با نوعى تملّق گفتن نسبت به اوست. امّا اين تملّق گفتن، به هيچ وجه به معناى احترام و تكريم واقعى نيست. اين، اهانت واقعى است كه مثالهاى روشن و واضحى دارد و نميخواهم وارد آنها شوم. بعضى از آنها شايد از تأدب هم خارج باشد. چه، اينها واقعيّاتى است. من خواهش ميكنم شما خانمها به اين قضيّه فكر كنيد و آن مثالهاى روشن و واضح را پيدا كنيد و به زنان تفهيم نماييد.(1)

افزايش زن آزارى با جوشش شهوت جنسى در غرب

اساس فرهنگ غرب اين است كه زن را بعنوان يك كالا، بعنوان يك وسيله ى تمتع براى مرد در جامعه عرضه بكند. تشويق و تحريص بر عريان گرايى به اين جهت است. در غرب، زن آزارى در طول صد سال و دويست سال گذشته افزايش پيدا كرده است، كاهش پيدا نكرده است. آزادى جنسى و بى بند و بارى جنسى در غرب موجب نشده است كه ديگ شهوتِ بشرى كه غريزى و طبيعى است، از جوشش بيفتد. قبلاً اينجور تبليغ ميكردند، ميگفتند بگذاريد زن و مرد در جامعه روابط آزاد داشته باشند تا حرص شهوت جنسى كم بشود؛ عملاً معلوم شد كه قضيه بعكس است. هر چه آزادى روابط زن و مرد در جامعه بيشتر بشود، با وضعى كه به وجود آوردند، حرص شهوانى بشر بيشتر ميشود.(2)

ص: 132


1- . در ديدار با اعضاى شوراى مركزى جمعيّت زنان (71/2/15)
2- . در ديدار شركت كنندگان در اجلاس جهانى «زنان وبيدارى اسلامى» (2/04/191)

الگوى اروپايى زن؛ ابزار التذاذ مرد

در الگوى اروپايى زن، مسأله اين نيست كه آنها ميخواهند زن عالم باشد، امّا اسلام نميخواهد زن عالم باشد؛ آنها ميخواهند زن در مناصب اجتماعى و صحنه ى اجتماعى باشد، ولى اسلام نميخواهد؛ قضيّه اين نيست اسلام زنان عالمه ى بزرگى پرورش داده است. اگر امروز هم در جامعه ى ما مشاهده كنيد، ميبينيد كه متخصّصان زن، دانشمندان زن، پزشكان زن، محقّقان زن و هنرمندان بزرگ زن كم نيستند؛ انسانهاى ارزش آفرين و صاحب فكر و مكتب در بين آنها هست. در صحنه ى سياسى و در قواى مجريّه و مقنّنه هم همينطور است. در همه ى بخشهاى كشور، حضور زنان، حضور فعّالى است. بين ما و آنها، بين تفكّر و ارزشگذارى اسلامى و غربى، بحث بر سر اينها نيست؛ بحث بر سر چيز ديگرى است. الگوى غربىِ امروزِ اروپايى، برخاسته و زاييده از الگوى باستانى رومى و يونانى آنهاست. آن روز هم اينطور بود كه زن وسيله اى براى تكيف و التذاذ مرد بود و همه چيز تحت الشّعاع اين بود، امروز هم اين را ميخواهند؛ حرف اصلى غربيها اين است.(1)

بساط آزادى غربى؛ قراردادن زن بعنوان ابزار لذّت جويى مردان

بساط آن چيزى كه امروز بعنوان آزادى زن در دنيا و از سوى فرهنگ منحط غربى پهن شده است، بر اين پايه است كه زن را در معرض ديد مرد قرار بدهند تا مردان از آنها تمتّعات جنسى و لذّت ببرند و زنها وسيله ى التذاذ مردان بشوند. آنها به اين، آزادى زن ميگويند. آيا اين آزادى زن است؟ آن كسانى كه در دنياى جاهل، غافل و گمراه غربى ادّعا ميكنند طرفدار حقوق بشر و حقوق زن هستند، در حقيقت ستمكاران به زن هستند.(2)

سلب حجاب و عفاف به اسم آزادى

اگر شما بگوييد اين ستم بر زن در كشورهاى غربى، اروپايى، امريكا

ص: 133


1- . در ديدار با جمع كثيرى از پرستاران به مناسبت ميلاد حضرت زينب كبرى (س) (70/8/22)
2- . در ديدار گروهى از زنان، به مناسبت فرخنده ميلاد حضرت زهرا (س) و روز زن (71/9/25)

وارد نميشود، بحثى نداريم بايد تحقيق كنيم. واقعيّت اين است كه چنين ستمى وجود دارد. اگر بگوييد اين ستم قابل برطرف كردن نيست، ما اين را رد ميكنيم. ما تفكّر اسلامى را داريم كه ستم را بر زن تقبيح ميكند و منفور ميشمارد. مجبوريم سراغ راز قضيّه بگرديم چرا؟ اگر بگوييم همين آزادى گونه چيزى، اين چيزى كه اسمش را آزادى زن گذاشتند - كه ما بطور قاطع با اين نامگذارى مخالفيم - كه در غرب وجود دارد كه اين اسمش آزادى نيست. آنچه كه در غرب ترويج ميشود و در جهان سوّم هم بشدّت روى آن كار ميشود؛ آن برداشتن حفاظ و حجاب ميان زن و مرد است، آميختن زن و مرد است، عريان كردن زن از پوشش حجب و عفافى است كه فطرى اوست. و بايد زحمت بكشند آن را از او بگيرند، تلاش ميشود براى سلب اين، اين اسمش آزادى نيست. اگر اين را كسى دليل بشمارد بر اينكه امروز وضع زن در دنيا خوب است اين را ما بشدّت انكار ميكنيم؛ زيرا كه براى زن مسأله ى اوّل اين نيست كه در خيابان و محيط اجتماعى و رفت و آمدها و مراكز گوناگون در كنار مرد و با مرد باشد يا نباشد.(1)

ظلم و تحقير زن در غرب به اسم آزادى

از من سؤال كردند كه شما در مقابل آنچه كه غربيها درباره ى مسأله ى زن در كشور ميگويند، چه دفاعى داريد؟ من گفتم: ما دفاع نداريم، ما هجوم داريم! ما در مسأله ى زن، از غرب طلبكاريم؛ ما مدّعى غربيم؛ آنها هستند كه دارند به زن ظلم ميكنند، زن را تحقير ميكنند، جايگاه زن را پايين مى آورند؛ به اسم آزادى، به اسم اشتغال، به اسم مسؤوليّت دادن، آنها را مورد فشارهاى روحى، روانى، عاطفى و اهانت شخصيّتى و شأنى قرار ميدهند؛ آنها بايد جواب بدهند.(2)

ص: 134


1- . در كنگره ى بين المللى زن و انقلاب جهانى اسلام در تالار تئاتر شهر (67/11/8)
2- . در ديدار با جمعى از بانوان نخبه (90/3/1)

آزادى زن براى انتفاع و التذاذ مردان

آن روز كه اروپاييها تازه صنايع را به وجود آورده بودند (اوايل قرن نوزدهم) و سرمايه داران غربى و كارخانجات فراوان را اختراع كرده بودند، احتياج به نيروهاى كار ارزان، بى توقع و كم دردسر داشتند و لذا زمزمه آزادى زن را بلند كردند؛ براى اينكه زن را از داخل خانواده به داخل كارخانه ها بكشانند و بعنوان يك كارگر ارزان از او استفاده نموده و جيبهاى خودشان را پركنند و زن را از كرامت و منزلت خود بياندازند. امروز آنچه كه بعنوان آزادى زن در غرب مطرح است، دنباله ى همان داستان و ماجراست. لذا ظلمى كه به زن در فرهنگ غربى شد و برداشت غلطى كه از زن در آثار فرهنگ و ادبيّات غرب وجود دارد، در تمام دوران تاريخى بى سابقه است. در گذشته ى تاريخ هم به زن ظلم شده است؛ امّا اين ظلم عمومى و فراگير و همه گير مخصوص دوران اخير است و ناشى از تمدّن غرب است كه زن را بعنوان وسيله ى التذاذ مردان معرّفى كرده اند و اسمش را گذاشتند آزادى زن! در حالى كه در واقع آزادى مردان هرزه بود براى تمتّع از زن.(1)

نام دروغين آزادى بر نگاه اهانت آميز غرب به زن

يك مطلب اساسى، در مورد نگاه اسلام به جنس زن است. اين نگاه، درست نقطه ى مقابل نگاهى است كه فرهنگ غربى به جنس زن دارد. نگاه فرهنگ غربى به زن يك نگاه اهانت آميز است. اسم آن را آزادى ميگذارند، لكن در حقيقت آزادى نيست. غربيها در طول دو سه قرن اخير، بر روى همه ى جنايات خود نامهاى زيبا گذاشتند. اگر قتل كردند، اگر غارت كردند، اگر به بردگى كشيدند، اگر ثروتهاى ملّتها را مصادره كردند، اگر جنگهاى تحميلى ميان ملّتها به وجود آوردند و ديگر جناياتى كه كردند، بر روى همه ى اينها نامهاى خوش ظاهر و فريبنده گذاشتند؛ نام آزادى طلبى، نام حقوق بشر، نام دموكراسى و امثال اينها. نام آزادى بر آنچه كه جهتگيرى

ص: 135


1- . در ديدار گروهى از زنان، به مناسبت فرخنده ميلاد حضرت زهرا (س) و روز زن (71/9/25)

فرهنگ غربى نسبت به زنان است، يك نام دروغين است؛ اين، آزادى نيست.(1)

نگاه ابزارى به زن؛ چشم نواز بودن براى مرد

هميشه به شكل غلطى در نظامهاى طاغوتى به زن نگاه شده؛ امروز در غرب هم همينجور است. حالا عدّه اى از زنان - مثل خيلى از مردان - در همين نظامهاى غربى، شخصيّتهاى برجسته و محترم و پاكيزه اى ممكن است در بيايند، ليكن نگاه عمومى به زن كه در فرهنگ غربى نهادينه شده، نگاه غلطى است؛ نگاه ابزارى است، نگاه اهانت آميز است. از نظر غرب، علّت اينكه شما نبايد توى چادر باشيد، نبايد حجاب داشته باشيد، اين نيست كه آزاد باشيد. شما داريد ميگوييد من با حجاب هم آزادى دارم. او چيز ديگرى مورد نظرش است؛ زن را براى نوازش چشم مرد، براى بهره ورى نامشروع مرد، ميخواهند به شكل خاصّى در جامعه ظاهر بشود. اين، بزرگترين اهانت به زن است؛ حالا ولو با چندين لفّاف تعارف آميز اين را بپوشانند و اسمهاى ديگرى رويش بگذارند.(2)

بهره بردارى نفسانى و سوء استفاده از جاذبه ى فيزيكى زن

در جهان امروز كه زن، تنها بعنوان يك وسيله و ابزار براى تأمين تمايلات شهوانى استفاده ميشود، لازم است ديدگاههاى اسلام در مورد مسائل زن و بويژه در مورد مسأله ى حجاب و روابط اين دو جنس تدوين شود و به دنيا فهمانده شود كه جمهورى اسلامى كه از اسلام مى آموزد و با آن حرف ميزند چه ميگويد. بدون شك آنچه كه در دنيا بويژه در غرب بعنوان آزادى زن مطرح ميشود، چيزى جز سوق دادن اين قشر به سمت بهره برداريهاى نفسانى نيست. در فرهنگ فاسد غرب به زن ميدان نميدهند

ص: 136


1- . در ديدار شركت كنندگان در اجلاس جهانى «زنان و بيدارى اسلامى» (19/4/12)
2- . در ديدار با جمعى از بانوان قرآن پژوه كشور (77/7/28)

كه استعدادهايش شكوفا شود؛ آنها ميخواهند از خصوصيّات فيزيكى زن و جاذبه اى كه اين جنس از نظر فيزيكى دارد سوء استفاده كنند. اسلام آن روزها كه حقوق مختلفه زن را مطرح كرد و تعاليم را ارائه داد، زن در ظلمت تاريخ فرو رفته بود، اسلام نورى بود كه در ظلمت تاريخ درخشيد.(1)

حرفهاى جذّاب بر مبناى جنس زن؛ وسيله ى التذاذ براى جنس مرد

آنهايى كه به حجاب و به جدايى مرز معاشرت زن و مرد بشدّت اعتراض ميكنند، يكى از مهمترين حرفهايشان اين است كه شما زن را محدود ميكنيد، نميگذاريد كه زيباييهاى خودش را در معرض ديد افراد قرار بدهد، زن زيباست ميخواهد زيبايى خودش را نشان بدهد، ميخواهد جاذبه هاى خودش را در منظر ديد افراد بگذارد. اين يك حرف پذيرفته شده در دنياست كه بايد زن جاذبه هاى خودش را در اختيار ديد مردان بگذارد، اين معنايش چيه؟ آيا اين معنايش اين نيست كه در اعماق ذات آن فرهنگ اروپايى همان برداشت قديمى و باستانى تمدّن رومى از زن مستتر است و وجود دارد؟ زن هنوز آن است، اسلام اينجا راه پيدا نكرده. در ديدگاه فرهنگ غربى با همه ى اين هياهويى كه راه مياندازند و با همه ى اين بوق و طبلى كه بر سر مسائل زن و حقوق زن زدند و ميزنند وقتى به اعماق بينش آنها شما مراجعه ميكنيد ميبينيد كه بله باز هم در عمق وجدان و احساس خودشان زن را بعنوان يك وسيله ى التذاذى براى مرد ميخواهند، نه زن را براى همسر خودش، جنس زن را براى جنس مرد و اين بزرگترين اهانت به زن است.(2)

بزرگترين ضربه و اهانت به زن در سياستهاى غربى

عقيده ى من اين است كه بيشترين جريمه ى غرب در مسأله ى زن

ص: 137


1- . در پيام به مناسبت سمينار كوثر (65/11/30)
2- . در ديدار با عدّه اى از پرستاران و گروههايى از خواهران به مناسبت روز پرستار (65/10/15)

و خانواده، در نگاهش به زن است؛ و اين را با يك جمله و دو جمله نميشود توصيف كرد. بزرگترين ضربه و اهانت به كرامت زن را همين سياست غربى دارد انجام ميدهد. همين فمينيستهاى افراطى هم - كه خب، لايه هاى متعددى دارند - من حيث لايشعر دارند به زن ضربه ميزنند. حالا من حيث لايشعر كه ميگوييم، نگاه خوشبينانه است - يعنى اينهايى كه دست اندركارند، ظاهراً نميفهمند چه كار دارند ميكنند - احتمال دارد سياستگذارانى، برنامه ريزانى در پشت صحنه هستند كه آنها ميفهمند دارند چه كار ميكنند؛ كمااينكه اين احتمال در همان پروتكلهاى صهيونيسم كاملاً پيش بينى شده. يعنى ضايع كردن جنس زن و او را مظهرى براى استفاده ى شهوانى مرد قراردادن، در مواد آن پروتكلها هست. حالا ممكن است كسى در اعتبار و صحّت سند آن پروتكل خدشه كند، ليكن وقتى آدم دستگاه صهيونيسم و شبكه ى تبليغاتى صهيونيسم را ملاحظه ميكند، ميبيند عملاً همين كار را ميكنند؛ حالا اگر هم برايشان واجب نشده، به نحو مستحب دارند انجام ميدهند؛ ملّتزمند اين كار را بكنند، و دارند ميكنند. زن را ضايع ميكنند. يعنى آنچنان رسم و عرف و عادتِ لايتخلّف شده كه كسانى جرأت نميكنند برخلاف آن رفتار كنند. در يك مجلس رسمى، يك مرد بايد با لباس رسمى بيايد؛ پاپيون بزند، يقه اش بسته باشد، آستينش هم تا سر مچ باشد؛ نه اجازه دارد شلوارك بپوشد، نه اجازه دارد تى شرت بپوشد؛ امّا يك خانم در همان جلسه ى رسمى، حتماً بايستى بخشهاى مهمّى از بدنش عريان باشد؛ اگر پوشيده ى كامل بيايد، محلّ اشكال است؛ اگر بدون جذابيّتها بيايد، محلّ اشكال است؛ اگر آرايش نكرده بيايد، محلّ اشكال است! اين شده عرف. افتخار هم ميكنند. در غرب، به خصوص در امريكا و در شمال اروپا - كشورهاى اسكانديناوى - مراكز مهمّى وجود دارد كه اصلاً بناى كارش بر عرضه ى جنسى زن در مقابل مرد است؛ در روزنامه ها و مجلّات هم تبليغ ميشود، هيچكس هم اعتراض نميكند! اين شده عرف، اين شده عادت. چه ضربه اى براى زن از اين بالاتر؟ الگو درست كردن براى زنان به اين شكل - زنانِ خودشان را

ص: 138

ميگويم، و كشورهايى كه دنباله رو آنهايند، نه زنان ما را - يكى از بزرگترين ضربه هايى است كه دارند ميزنند. بنابراين نبايد در مقابل اين فرهنگ غلط انفعال داشت. غرب در قضيّه ى زن و خانواده، در يك گمراهى و ضلالت عميقى به سر ميبرد. فقط خانواده نيست؛ بلكه در مورد شخصيّت زن، هويّت زن، غرب در يك گمراهى عجيبى است.(1)

وسيله ى التذاذ و شهوترانى؛ بزرگترين اهانت به زن

در مسأله ى زن هم موضع شما تدافعى نيست؛ تهاجمى است. آنها اعتراضشان به ما اين است كه چرا زنهايتان حجاب دارند؛ چرا حجاب اجبارى است. خود آنها هم بى حجابى را اجبارى كردند؛ اين به آن در! امّا مسأله ى آنها در قضيّه ى زن خيلى بيشتر از اين حرفهاست. زن در فرهنگ و دنياى غربى به ابتذال كشانده شده، تحقير شده و به او اهانت شده است. اينكه زن و مرد در پشت ميز ديپلماسى و كنار همديگر، شانه به شانه، بنشينند، جبران آن لطمه هايى را كه غربيها به زن وارد كرده اند، نميكند. از زن بعنوان يك وسيله ى التذاذ و شهوترانى استفاده كرده اند. آنها معتقدند كه زن بدون آرايش ارزش ندارد؛ بايد خودش را آرايش كند تا مردها او را بپسندند؛ اين بزرگترين اهانت به زن است. شما حرف داريد و در اين قضايا مدّعى هستيد.(2)

بالاترين اهانتها به زن در تمدّن غرب

در طول تاريخ، زن هميشه مظلوم واقع شده حتّى در تمدّنهايى كه معتقدند زن و مرد داراى حقوق برابرند، به زن بالاترين اهانتها شده است. طرّاحان تمدّن و فرهنگ حاكم بر جوامع غربى با ديدگاههاى مادّى خود از انسان جز غرايز مادّى شان چيزى نميفهمند.(3)

ص: 139


1- . در سوّمين نشست انديشه هاى راهبردى با موضوع زن و خانواده (90/10/14)
2- . در ديدار با مسؤولان وزارت امور خارجه (5/25/83)
3- . در ديدار با گروهى از بانوان (63/12/21)

اهانت در شكل تكريم

بعضاً ديده ميشود كه زن در جامعه ى غربى به نحوى از انحاء تكريم ميشود. مثلاً وقتى ستاره هاى سينما، هنرپيشه ها و زنان زيباى مسابقات زيبايى را احترام ميكنند، اين، از آن نوع تكريم است. تكريم در مقام اهانت؛ اهانت به شكل تكريم، كه مثالهاى واضحى در زندگى خصوصى افراد دارد و انسان ميتواند آن را پيدا كند و بفهمد كه «اهانت در شكل تكريم» و «تكريم در شكل اهانت» يعنى چه. تكريم با معناى اهانت، يكى از مشكلات قضيّه است.(1)

جلوه گرى زن؛ تجليل يا تحقير

دنياى فاسد غرب خواستند زن را، شخصيّت زن را در روشهاى غلط و انحرافى كه همراه با تحقير جنس زن است، به زور به ذهن دنيا فرو كنند: زن براى اينكه شخصيّت خودش را نشان بدهد، بايستى براى مردان چشم نواز باشد. اين شد شخصيّت براى يك زن؟! بايستى حجاب و عفاف را كنار بگذارد، جلوه گرى كند تا مردها خوششان بيايد. اين تعظيم زن است يا تحقير زن؟ غرب مستِ ديوانه ى از همه جا بيخبر، تحت تأثير دستهاى صهيونيستى، اين را بعنوان اين تجليل از زن عَلم كرد؛ يك عدّه هم باور كردند. عظمت زن به اين نيست كه بتواند چشم مردها را، هوس هوسرانان را به خودش جلب كند؛ اين افتخارى براى يك زن نيست؛ اين تجليل زن نيست؛ اين تحقير زن است.(2)

خيانتِ آوردن زن به شكل متبرّج به وسط ميدان

ما از دنيا طلبكاريم. دنيا كه عرض ميكنم، يعنى دنياى غرب. ما هستيم كه به دنيا خطاب ميكنيم و ميگوييم: شما به بشريّت عموماً و به زن خصوصاً خيانت كرده اى با كشاندن زن و مرد به وادى ابتلائات جنسى و برافروختن

ص: 140


1- . در ديدار با عدّه اى از پرستاران (65/10/15)
2- . در ديدار با گروه كثيرى از پرستاران نمونه (89/2/1)

و دامن زدن به آتش زياده رويهاى جنسىِ بى قانون و بى نظم در جامعه، با آوردن زن به شكل متبرج به وسط ميدان.(1)

تشويق به آرايش و تبرّج در مقابل مرد؛ نشانه ى مردسالارى غربى

يكى از نشانه هاى مردسالارى غربيها همين است كه زن را براى مرد ميخواهند؛ لذا ميگويند زن آرايش كند، تا مرد التذاذ ببرد! اين مردسالارى است، اين آزادى زن نيست؛ اين در حقيقت آزادى مرد است. ميخواهند مرد آزاد باشد، حتّى براى التذاذ بصرى، لذا زن را به كشف حجاب و آرايش و تبرّج در مقابل مرد تشويق ميكنند، البتّه اين خودخواهى را بسيارى از مردان در جوامعى كه از دين خدا بهره مند نبودند، از دورانهاى قديم هم داشتند، امروز هم دارند؛ غربيها هم مظهر اعلاى اين بودند.(2)

جلوه گرى و زيبايى فروشى زن؛ مقبولتر از تفكّر، علم و اخلاق او

امروز خانمهاى بزرگ، متفكّر، انديشمند، عالم، با اخلاق، خوب در دنيا زيادند، در اين حرفى نيست، امّا نگاه فرهنگ و تمدّن رايج دنيا به زن، آن نگاه نيست. شما برويد بپرسيد از با فرهنگترين انسانهايى كه در محيطهاى غربى زندگى ميكنند، ببينيد از كدام بيشتر خوشش مى آيد، از آن زن عالم فاضل مخترع مكتشف تواناى بر مثلاً يك معجزه ى علمى امّا بدون داشتن هيچيك از جذّابيّتهاى زن غربى پسند، يا يك خانم بيسواد بى فرهنگ امّا داراى آن جذّابيّتها يك ستاره ى مثلاً فرض كنيد فلان جور سينما، ببينيد كدام را در ميزان وجدان خودش ترجيح ميدهد. اين حقيقت تلخى است كه امروز دنيا به آن دچار هست كه زن در فرهنگ غربى قيمت واقعى خودش را ندارد، براى زن خودنمايى و جلوه گرى و زيبايى فروشى، يك شرط حتمى شخصيّت است.(3)

ص: 141


1- . در ديدار گروه كثيرى از زنان نخبه (13/86/4)
2- . در همايش بزرگ خواهران به مناسبت جشن ميلاد كوثر (76/7/30)
3- . در ديدار با عدّه اى از پرستاران (65/10/15)

تنزّل زن در حدّ يك وسيله التذاذ با تحميل فرهنگ برهنگى

تمدّن غرب از يكسو زن را مانند بيشتر ادوار تاريخ، طرف ضعيف و مغلوب در مجموعه ى خانواده و جامعه دانسته و نگهداشته و از سوى ديگر با تحميل فرهنگ برهنگى، دست تطاول جنس مرد را به شخصيّت وى گشوده و با كمال تأسف او را در موارد زيادى در حدّ يك وسيله ى التذاذ تنزل داده است.(1)

خيانت و ضرر فرهنگ غرب؛ بى بند و بارى و ابتذال زنانه

غربيها درباره ى جنس زن بايد پاسخگو باشند، آنها به زن خيانت كردند، تمدّن غربى به زن هيچ نداده است. اگر پيشرفت علمى و سياسى و فكرى ديده ميشود، مال خود زنهاست. هر جا اينجور چيزها پيش مى آيد، در ايران اسلامى و در كشورهاى ديگر هم پيش آمده است. مال خود زنهاست. آنچه كه غربيها به آن دامن زدند و تمدّن غربى پايه گذار اين خشت كج و بناى كج بود، بى بندوبارى و ابتذال زنانه است. زن را به ابتذال كشانده اند. داخل خانواده او را هم اصلاح نكرده اند. مكرّر در مطبوعات امريكايى و اروپايى ميزان بالاى زن آزاريها و شكنجه ها و بى مهريها منتشر شده است. فرهنگ غربى در مورد زن و بى بندوبارى و به ابتذال كشاندن زنان آن مناطق موجب شده است كه خانواده سست شود. بنيان خانواده متزلزل شود، زن و مرد در داخل خانواده خيانت به يكديگر برايشان خيلى مهم شمرده نشود، اين گناه نيست؟ با اين فرهنگ از همه دنيا هم طلبكارند. در حالى كه بايد بدهكار باشند! فرهنگ غربى در مورد زنان نبايد در موضع مدافع قرار بگيرد، بايد از خودش دفاع كند. بايد توضيح بدهد، امّا غلبه و سلطه ى سرمايه دارى و رسانه هاى مستكبر جبّار غربى قضيّه را برعكس ميكنند. آنها ميشوند طلبكار، آنها ميشوند مدافع حقوق زن به قول خودشان در حالى كه چنين چيزى نيست. البتّه در بين غربيها هم مسلّماً متفكّرانى، فلاسفه اى، انسانهاى صادق

ص: 142


1- . در كنگره ى بين المللى زن و انقلاب جهانى اسلام (67/11/8)

و صالحى هستند كه صادقانه فكر ميكنند و حرف ميزنند. آنچه كه من ميگويم، گرايش عمومى فرهنگ و تمدّن غربى به زيان زن و عليه اوست.(1)

حاصل سياست غرب؛ ابتلاء به همجنس گرايى وسوءاستفاده جنسى از زن

الآن مسأله ى همجنس گرايى در دنياى غرب يكى از ابتلائات است. البتّه به رو نمى آورند؛ امّا حقيقت قضيّه اين است كه امروز براى انديشمندان و آنها يكى از دردهاى بزرگ و غير قابل علاج شده است؛ چاره اى هم ندارند. آنطور حركت كردن، آنطور ادبيّات پرده درانه و عريان در زمينه ى مسائل جنسى و ارتباط زن و مردم را به ميان آوردن، آنطور جنس زن را - يعنى همان بخش زيبا و لطيف و مستور و در پرده ى وجود بشر را - براى شغل، براى تبليغات، براى كار، به ميدان كشاندن، از لبخند او، از زيباييهاى او، از جسم او، از چهره ى او براى ترويج فلان جنس بى ارزش و پست، براى به دست آوردن پول استفاده كردن، اين چيزها را هم دنبال خودش دارد؛ طبيعى است. اين كارها را دنياى غرب كرده، اين كارها را سياستهاى غربى كرده اند؛ مربوط به اديان هم نيست، مربوط به مسيحيّت و يهوديّت هم نيست؛ مربوط به سياستهاى جديدى است كه از حدود صد و پنجاه سال پيش - حالا دقيق نميتوانم عرض كنم - در دنيا رايج شده. شما ادبيّات كشورهاى اروپايى را در قرون هجده و نوزده و نگاهشان به زن را ببينيد؛ مطلقاً تفاوت دارد با آنچه كه در قرن بيستم و در نوشته ها و ادبيّات قرن بيستم، انسان ميبيند نسبت به زن، آنها پيگيرى كرده اند. آن روز نگاهشان، نگاه نجيبانه تر، شرم آلودتر و متناسبتر با طبيعت زن و مرد بود. معلوم ميشود اين كار سياسى حالا از طرف صهيونيستها بوده، از طرف دستگاههاى استعمارگر بوده؛ اينها احتياج به تحقيق و كار دارد. اين همينطور بتدريج روز به روز شدّت پيدا كرده تا به وضعى كه امروز ملاحظه ميكنيد، رسيده. بنابراين دنياى غرب بايد پاسخگو

ص: 143


1- . در ديدار گروه كثيرى از بانوان (79/6/30)

باشد؛ چون به زن ضربه زده اند؛ به حقوق زن تجاوز كرده اند؛ ارزش زن را تنزّل داده اند؛ به اسم طرفدارى، به او خيانت كرده اند. اين مطلبى است كه ما داريم.(1)

ارتباط راحت زن و مرد در اجتماع؛ بزرگترين ضربه براى زن

يك چيزى در غرب هست كه اين چشمها را پر ميكند و آن اينكه در جامعه، زن و مرد از لحاظ رفتارهاى اجتماعى، با هم تفاوتى ندارند؛ يعنى همچنانكه در يك جلسه، مردى وارد ميشود، سلام عليكم و احوالپرسى ميكند و جزو جمعيّت ميشود! زن هم با همان راحتى وارد ميشود و جزو جمعيّت ميشود. يعنى هيچگونه تبعيضى در رفتارها از اين جهت، بين زن و مرد وجود ندارد. توجّه كرديد! اين، چشم همه را ميگيرد. انسان ميبيند يك وضع خوبى است؛ همه هم از اين وضع خوششان مى آيد. يعنى حتّى آن كسانى كه به دلايل منطقى با اين مخالفند، ميبينند چيز بدى نيست! در يك مجموعه، مثل دو بيگانه به هم نگاه نميكنند، مثل خواهر و برادر كه در خانه وارد ميشوند، با هم سلام و عليك دارند و زندگى ميكنند! زن و مرد در غرب، اينگونه با هم برخورد ميكنند. اين، يك نقطه ى مثبت، ولى سطحى و ظاهرى است؛ در كنار اين، نقاط منفى فراوانى وجود دارد.

كسى كه قطعاً به او ظلم ميشود، زن است؛ زيرا مردى كه همسر اين زن است، با زنهاى متعدّد ديگرى ارتباطات عاطفى و جنسى دارد. ارتباطات كاملاً خودمانى و صميمى دارد كه كمتر از آن را با عيال خودش ندارد! اين براى زن بزرگترين ضربه است.(2)

معاشرت يكسان زن و مرد در غرب؛ عملى فريبنده و نادرست

غربيها به لحاظ رفتار و معاشرت، ميان زن و مرد تفاوتى قائل نيستند

ص: 144


1- . در ديدار گروه كثيرى از زنان نخبه (13/04/86)
2- . در ديدار با زنان نماينده ى مجلس (76/4/30)

كه ظاهر اين كار، فريبنده و باطن آن منفى و نادرست است. اسلام وجود حجاب بين زن و مرد و رعايت برخى محدوديّتها را در اين زمينه ضرورى ميداند، امّا با ظلم و ستم نسبت به زن و استفاده هاى ظالمانه از زنان كه در كشورهاى غربى و به خصوص امريكا و برخى از كشورهاى اروپايى به مراتب شديدتر است، مبارزه و مقابله ميكند.(1)

التذاذ از زن در جامعه؛ عامل تزلزل خانواده و بى حرمتى به زن

در غرب بنياد خانواده متزلزل است و روابط سرد، ميان زن و شوهر حكمفرماست و از سوى ديگر در سطح جامعه ى غربى نيز زن بعنوان يك شخصيّت مستقل بلكه بعنوان وسيله اى براى التذاذ مردان است و روال كلّى بر اين است كه زن در اين جوامع از هيچ تكريم ويژه اى برخوردار نيست و عرف فرهنگ غرب چنين چيزى را اقتضا ميكند.(2)

تلذّذ از زن در اجتماع و زن آزارى در خانواده

اين غربيهايى كه ميبينيد اينقدر جنجال ميكنند و سر مسأله ى زن اينقدر بازى در مى آورند، همينجا گرفتارند. ميگويند ما احترام زن را نگه ميداريم. بله احترام زن را توى مجالس رسمى و توى فروشگاهها و خيابانها نگه ميدارند آن هم به معناى تلذّذ از او. امّا توى خانواده هم شوهر با زنش همينطور است؟ چقدر زن آزارى، چقدر كتك زدن زنها به دست مردها، چقدر فاجعه آفرينى در داخل خانه، قلدرمآبى و...(3)

2-3 - سوءاستفاده ى اقتصادى از زن در غرب

صدور ادّعانامه عليه غرب پول پرست در اهانت به زن

يك بازنگرى در شخصيّت زن بايستى بشود، يك ادّعانامه عليه كسانيكه

ص: 145


1- . در ديدار با اعضاى شوراى فرهنگى - اجتماعى زنان (75/5/14)
2- . در ديدار عمومى خواهران در هفته ى زن (72/9/17)
3- . در خطبه ى عقد (79/6/28)

در طول اين دهه هاى اخير در دنيا با سياستهاى غلط خودشان يا مغرضانه خودشان نسبت به زنان اهانت كردند بايستى صادر بشود و متّهم در اين ادّعانامه در درجه ى اوّل فرهنگ غربى و سردمدارانش هستند. آنوقتى غرب، غرب پول پرست، غرب سرمايه پرست، غرب مادّى بفكر حقّ مالكيّت براى زن افتاد و حقّ كار كردن كه كارخانه ها احتياج پيدا كردند به كارگر زن. قبل از اين چنين حقّى در اروپا به زن داده نميشد. آنوقتى مسأله ى حقّ رأى را براى زنان در محيطهاى اروپاى رايج كردند كه كمپانيهاى رأى سازى كه به اتّكاى قدرت اقتصادى، قدرت سياسى جامعه را در دست داشتند احساس كردند كه به آراء زنان احتياج دارند و ناچارند كه آراء آنها را مورد استفاده قرار بدهند يعنى آنچه انجام گرفته تابع روح مادّه پرستى بود و اين فرهنگ غربى است متأسّفانه. فرهنگ غربى اينجورى است. ما با فرهنگ غربى هيچ دشمنى بخصوصى نداريم. به مناسبت اينكه مال يك نقطه ى ديگر عالم است يا به هر دليل ديگر، ما در فرهنگ غربى ممكن است نقاط مثبتى هم پيدا كنيم آن نقاط مثبت را قبول خواهيم كرد. اينجورى تلقّى نشود كه ما نشستيم فقط براى انتقاد كردن از فرهنگ غربى. نه ما براى اثبات حقّانيّت آن فرهنگى كه اسلام ارائه ميكند احتياج به اين نداريم كه اين يا آن را تخطئه بكنيم امّا انصاف را وقتى مطالعه ميكنيم در آنچه كه واقع شده و در جامعه ى انسانى رفته از قبل اين فرهنگ غربى وقتى مطالعه ميكنيم و نگاه ميكنيم احساس ميكنيم كه حقيقتا عناصر مضرّ و مخرّب فراوانى در اين فرهنگ هست، با او مبارزه ميكنيم و مهمترينش آن چيزهايى است كه مربوط به زن هست.(1)

زن؛ قربانى تمدّن صنعتى غرب

اصلاً در دنياى صنعتى، وارد كردن زن در صحنه هاى اجتماعى تا حدود زيادى انگيزه هاى اقتصادى داشت. همينطور كه ميدانيد و اين در كتابها و

ص: 146


1- . بيانات در كنگره ى جهانى زن (66/11/17)

مقالات و نوشته هايى كه درباره ى زن نوشته شده تحليل شده، سالهاست حالا دهها سال است كه اين مسأله گفته شده و جزو واضحات است. علّت اينكه در انگليس و در فرانسه و در كشورهاى غربى كلّاً براى زن حقوقى شناختند كه تا اوايل قرن نوزدهم براى زن حقوقى قائل نبودند و زن مقهور مطلق دست مرد بود در تمدّن اروپايى. علّت اينكه براى او حقّى شناختند، حقّ رأيى، حقّ مالكيّتى، حقّ تصرّفى اين بود كه او ميتوانست يك بازوى كارى ارزانى باشد براى اين صنايعى كه تازه به شكوفايى داشت ميرسيد، يعنى زن در حقيقت قربانى تمدّن صنعتى شد در اروپا. اين يك چيزى است كه كاملاً روشن و مشخّص است.(1)

نداشتن حقّ مالكيّت زنان در غرب تا اوايل قرن بيستم

تا اوايل اين سده يعنى تا دهه هاى دوّم و سوّم همين قرن ميلادى در كشورهاى غربى، زنان مالكيّت به معناى حقيقى نداشتند! يعنى زنى كه شوهر ميكرد بدون اجازه شوهرش نميتوانست در ثروت خود تصرّف بكند. اين را با احكام اسلامى مقايسه كنيد كه زنان را مستقل ميداند. مگر شوهر حقّ دارد كه به زن بگويد تو در مال خودت اين كار را بكن، اين كار را نكن، اين تصرّف را بكن؟ در اسلام چنين حقّى به شوهر داده نشده است.(2)

نياز به كارگر ارزان؛ عامل اعطاى حقّ مالكيّت به زن در غرب

بانوان گرامى؛ بخصوص زنان جوان كه ميخواهند در اين زمينه ها فكر بكنند، درست توجّه كنند. نكته ى مهم اين است كه حتّى آن وقتى كه در اروپا براى زن حقّ مالكيّت معيّن شد طبق بررسى موشكافانه جامعه شناسان خود اروپا بخاطر اين بود كه كارخانه ها كه تازه بساط تكنولوژى مدرن و صنعت در غرب به راه افتاده بود، احتياج به كارگر داشتند، امّا كارگر كم بود؛

ص: 147


1- . در سمينار نقش زن در جامعه ى در دانشگاه تربيّت معلّم (64/12/10)
2- . در اجتماع باشكوه زائران مرقد مطّهر حضرت امام خمينى (ره) (76/3/14)

احتياج به كارگر زيادى داشتند، براى اينكه زنان را به كارخانجات بكشانند و از نيروى كار آنها استفاده كنند، كه البتّه مزد كمترى هم هميشه به زنان ميدادند؛ لذا اعلان شد كه زن داراى حقّ مالكيّت است!(1)

غرب و ممنوعيّت حقّ تصرّف زنان در اموال خود

ما از دنياى غرب، كه آمدند زن بشرى را در طول دوره هاى گذشته تا امروز اينقدر مورد تحقير قرار دادند، طلبكاريم. شما ببينيد در اروپا و در كشورهاى غربى، تا اندكى پيش، زنان حقوق مالى مستقلى نداشتند. من يك وقت بدقت آمارش را استخراج كردم و در صحبتى ظاهراً در نماز جمعه ى چهار، پنج سال پيش از اين بود(2) آن را مطرح كردم. مثلاً تا اوايل قرن بيستم، با همه ى آن ادّعاهايى كه شده است، با آن كشف حجاب عجيب و غريبى كه در غرب روز به روز هم بيشتر شده، با آن اختلاط جنسى بى نهايت و بى مهار كه خيال ميكنند اين احترام كردن و ارزش دادن به زن است در عين حال زن غربى حقّ نداشته از ثروتى كه متعلّق به خودش بوده، آزادانه استفاده كند! در مقابل شوهر، مالك دارايى خودش نبوده است. يعنى زنى كه ازدواج ميكرد، ثروت و دارايى و ملكش متعلّق به شوهرش بود، خودش حقّ نداشت نسبت به آن تصرّفى بكند، تا اينكه بتدريج حقّ مالكيّت و حقّ كار، تا اوايل قرن بيستم به زنان داده شد. يعنى اين مسأله اى كه جزو اولى ترين حقوق بشرى است، از زن دريغ داشتند؛ امّا فشار و تكيه بيشتر را روى آن مسأله اى گذاشتند كه درست نقطه ى مقابل مسائل ارزشى واقعى است كه در اسلام به آن اهتمام شده است. اينكه ما حالا در باب حجاب اين همه تأكيد داريم، علّتش اين است.(3)

ص: 148


1- . در همايش بزرگ خواهران به مناسبت جشن ميلاد كوثر (76/7/30)
2- . در خطبه هاى نماز جمعه (65/5/10، 65/5/17، 65/5/31، 65/7/18، 65/8/9)
3- . در ديدار با اعضاى شوراى فرهنگى - اجتماعى (70/10/4)

زن؛ وسيله ى سوداگرى سرمايه دارى غرب

موضوع زن در طول سالهاى متمادّى دستمايه اى شده است در دست سوداگران همه ى ارزشهاى انسان در دنيا و در رسانه هاى جمعى عالم. آن كسانى كه نه براى زن، نه براى جنس انسان، نه براى كرامتهاى انسانى، جز در محاسبه با پول ارزشى قائل نيستند، كه متأسّفانه در تمدّن كنونى مغرب نقش مهمّى را در همه ى عرصه ها ايفا ميكنند؛ مسأله ى زن را هم براى خودشان در ميدانهاى مختلف بصورت يك سرمايه، بصورت يك وسيله سودگراى درآوردند. روى آن بحث ميكنند، فرهنگسازى ميكنند، تبليغ ميكنند، ذهنهاى مرد و زن همه ى دنيا را بر سر دو راهى يك وسوسه و گمراهى بزرگ قرار ميدهند.(1)

ارزشگذارى به آرايش، مد و تفاخرها جهت جذب منافع مادّى شركتها

خوشبختانه زنان ما اين را نشان دادند كه هنگام مبارزه ميتوانند محور مبارزه قرار گيرند. اين را، هم در دوران انقلاب و هم در دوران جنگ و تا امروز نشان داده اند. آنچه در اين ميان جايى ندارد يا جاى زيادى ندارد، پرداختن به ارزشهاى پوچ و خيالى و بيهوده است؛ چيزهايى كه متأسّفانه در جوامع زنان دنيا، به آنها خيلى اهميّت داده ميشود. مسائلى مانند آرايشها و لباس پوشيدنها و مدها و تفاخرها و غيره، ارزشهاى پندارى و پوچند. غرب و دستگاهها و شبكه هاى صهيونيستى و كسانى كه ميخواهند از اين طريق شركتهاى خودشان را پولدارتر كنند و به فكر منابع و منافع مادّى خودشانند، سر زنان و مردان را با اين ارزشها گرم ميكنند؛ امّا در جوامع اسلامى، به اين چيزها اهميّت كمترى داده ميشود.(2)

گزارش تكان دهنده ى رشد تجارت و قاچاق زنان

مسأله ى سست شدن بنيان خانواده - گزارشهاى تكان دهنده اى كه يك

ص: 149


1- . در ديدار با گروه كثيرى از بانوان (79/6/30)
2- . در ديدار با جمعى از پرستاران (74/7/12)

نمونه اش را يكى از خانمهاى محترم اينجا اشاره كردند - مسأله ى آمار گريه آور و تأسّف بار تجارت زنان. امروز در دنيا طبق گزارشى كه داده شده است - كه اين گزارش به نظرم گزارش سازمان ملل است؛ گزارش يك مركز رسمى است - سريع الرشدترين تجارتهاى دنيا، تجارت زنان و قاچاق زنان است. بدترين كشورها هم در اين زمينه، چند تا كشورند؛ از جمله رژيم صهيونيستى است.(1)

2-4 - موقعيّت خانوادگى زن در فرهنگ غرب

خانواده؛ نقطه ى ضعف غرب

غرب رندانه از زير بار طرح مسأله ى خانواده در ميرود. توى همه ى بحثهايى كه اينها ميكنند، بحث زن هست، امّا اصلاً بحث خانواده نيست. خانواده، نقطه ى ضعف غرب است. مسأله ى زن را مطرح ميكنند، امّا اصلاً اسم خانواده را نمى آورند؛ با اينكه زن از خانواده جدا نيست. بنابراين رسيدن به اين مسأله، لازم است.(2)

ناكامى زن در اساسيترين و فطريترين نيازهايش

مشكل اصلى زن اين نيست كه چرا نميگذارند در منظر مردان ديوانه جلوه گرى و دلربايى كند، مشكل اصلى زن اين است كه در اساسيترين و فطريترين نيازهايش، يعنى نياز مادرى و نياز همسرى، نياز عاطفه و محبّت نسبت به نزديكانش اينطور دچار ناكامى و وحشيگرى و اذيّت و فشار بشود و اين چيزى است كه امروز در آن دنيا وجود دارد. حالا شما ملاحظه كنيد آيا دنياى غرب كه زنها را تشويق كرده بتدريج كه پوشيدگى را و حفاظ و حجاب عفّت ميان او و بيگانگان را از او بگيرد آيا به او خدمت كرده؟ زن را در حدّ يك كالا پايين آوردند و به او اهانت كردند.(3)

ص: 150


1- . در ديدار با جمعى از بانوان نخبه (90/3/1)
2- . در سوّمين نشست انديشه هاى راهبردى با موضوع زن و خانواده (90/10/14)
3- . در سخنرانى مراسم بزرگداشت روز زن در استاديوم آزادى (11/8/67)

عدم امنيّت جانى، اخلاقى و جنسى در خانواده

امريكاييها باورشان آمده كه رهبر بشريّتند! الآن در خيابانهاى نيويورك و واشنگتن و جاهاى ديگر، آدم معمولى نميتواند شب هنگام بدون اسلحه در خيابانها راه برود! امنيّتشان در اين حدّ است. امروز در آن كشور آفت زده ى معنوى، كودكان در خانه ها از دست پدرخوانده هايشان امنيّت جنسى ندارند! اخلاقشان در اين حدّ است. امروز زن آزارى و زير كتك كشتن زن، در هيچ جاى دنيا بقدر امريكا نيست. امروز جنايت در مورد كودكان - چه بصورت كشتن و چه بصورت جنايات و فجايع جنسى - در هيچ جا به اندازه ى امريكا نيست. بچّه هاى دوازده، سيزده ساله در خيابانهاى امريكا، اسلحه ميبندند، سيگار ميكشند و عرق ميخورند! آن وقت اينها ادّعا ميكنند كه ميخواهيم بر دنيا رهبرى كنيم! اين شرم آور نيست؟!(1)

ضرب و شتم، خشونت و وحشت همسر در جامعه ى امريكا

يك مقاله اى در يكى از مجلّات امريكايى در همين اواخر منتشر شده بود كه يك آمار عجيبى در اين مجلّه بود - مجلّه ى نيوزويك - مربوط است به دوازده دسامبر 88 - دو ماه قبل از اين - يك گزارش مفصّل و مشروحى نوشته كه من بعضى از آمارهايش را آوردم اينجا براى شما بخوانم. اساساً پديده يعنى پديده ى كتك زدن همسر آنقدر در جامعه ى امريكايى متأسّفانه رايج است كه يك عنوان يك واژه «واى داترى» وجود دارد، يعنى؛ كتك زدن زن، كتك زدن همسر، چيزى كه ما از تصوّرش هم وحشت ميكنيم. آنقدر شكايتها در اين زمينه به دادگاههاى امريكا زياد شد كه متفكّرين جامعه روى اين قضيّه شروع كردند به بحث و اين گزارش را اين مجلّه در اين باب نوشته، حالا من دو سه تا از ارقامش را ميخوانم، كه شما تعجّب كنيد. نوشته در امريكا هر سال بيش از يك ميليون وهشتصد هزار نفر از زنان خانه دار شديداً و در موارد زيادى تا سرحدّ مرگ بوسيله ى شوهرشان مورد

ص: 151


1- . در ديدار با پرسنل و فرماندهان ارتش (75/1/28)

ضرب و شتم قرار ميگيرند. اين چيزى است كه وجود دارد، سالانه بيش از يك ميليون وهشتصد نفر، اينها آنهايى اند كه مى آيند شكايت ميكنند، خيليها هم هستند كه ميترسند و شكايت نميكنند. در همين مقاله نوشته در 14 از كلّ زندگيهاى زناشويى نوعى ضرب و شتم و خشونت و وحشيگرى و ترس و وحشت حكمفرماست. در همين مقاله نوشته، بيست درصد از زنانى كه براى جراحيهاى اورژانس به بيمارستانها و كلينيكها مراجعه كردند؛ قربانيان خشونتهاى خانوادگى بوده، اين يعنى انسان وقتى كه ميخواند و اطّلاع پيدا ميكند از اين آمار، ميبيند حقيقتاً دنياى جاهليّت آنجاست! چه فرقى است ميان آن مردى كه دخترش را در جاهليّت در كودكى زير خاك ميكرد، با آن مردى كه همسرش را تا حدّ مرگ كتك ميزند؟(1)

آمار وحشت آور از خانواده هاى امريكايى

من آمارى را در يك مجلّه ى امريكايى يكى دو سال قبل خواندم؛ حقيقتاً آمار ستمهاى مرد در داخل خانواده ى امريكايى وحشت آور بود. البتّه ميدانيد امريكاييها از جهاتى، از لحاظ به اصطلاح رهايى و باز بودن، حتّى از اروپاييهاى سنّتى بهترند، از انگليس و فرانسه و اينها مقدارى باز و راحتتر هستند. همين حالت گشايشى كه در فرهنگ غربى مشاهده ميشود، در امريكا بيشتر از كشورهاى اروپايى است؛ در عين حال در آنجا به زن خانه، اهانت، ظلم و كتك، زياد است. در آن آمارى كه من ديدم، نوشته بود كه اين، آمار كسانى است كه جرأت كردند و آمدند شكايت كردند، و بسيارى هستند كه جرأت شكايت نميكنند!(2)

آمار حيرت انگيز شكايت زنان از شوهران در امريكا

در غرب با همه ى ادّعاها در مورد تكريم زن و با همه ى تشريفات دروغين و ظاهرى كه بعنوان تكريم انجام ميگيرد كه در واقع اهانت است

ص: 152


1- . در مراسم بزرگداشت روز زن در استاديوم آزادى (67/11/8)
2- . در ديدار با زنان نماينده ى مجلس شوراى اسلامى (76/4/30)

ارتباطات زن و شوهرها در داخل خانه ها تأسّف آور است، يا روابط زن و شوهر كه در خانواده هاى بسيار ارتجاعى و متعصّب ما وجود دارد؛ مثل كتك زدن زن و سياه كردن بدن زن و كشتن زن براى خاطر چيزهاى كوچك كه معمول است، اينها موجب تأسف است. من آمارى را دو سه سال پيش در يكى از مجلّات امريكايى خواندم. تعداد زنهايى كه از شوهرانشان به خاطر همين چيزها شكايت كردند، رقم حيرت انگيزى را نشان ميداد كه حاكى از واقعيّتهاى موجود در دنياى دروغگوى غرب نسبت به زن است و اين يكى از موانع ترقّى و تكامل است.(1)

مظلوميّت زن درطول تاريخ

در طول تاريخ، هميشه زن مظلوم واقع شده. حتّى در آن جاهايى كه در آن تمدّنها و فرهنگهايى كه اعتقادشان اين بوده كه زن و مرد حقوق مساوى و برابرى دارند، كه اين تمدّن كنونى غرب ميراث بر همان افكار آنچنانى است. هم آنها بيخود ميگفتند و دروغ ميگفتند هم اينها دروغ ميگويند؛ در تمام اين دورانها به زن اهانت شده. هميشه زن كتك خورده، دشنام شنيده، از شوهر، از پدر، از برادر، بصورت يك چيز عادى و معمولى.(2)

تشريفات ظاهرى و دروغين غرب بعنوان تكريم مقام زن

خضوع زن در مقابل مرد، چيزى است كه امروز در غرب وجود دارد. ميخواهند زن را خاضع كنند. البتّه خاضع كرده اند؛ نه اينكه ميخواهند بكنند. در اين روش، زن را در رفت و آمدها جلوتر از مرد مياندازند و تعارف ميكنند كه خانم جلوتر از آقا برود. امّا اين، ظاهر قضيّه است؛ باطن قضيّه، درست عكس اين است. بعد شگفت آور است كه با همين ادّعاهايى كه در مورد زن دارند و با همين به اصطلاح تشريفات ظاهرى و دروغينى كه

ص: 153


1- . در ديدار با اعضاى شوراى مركزى جمعيّت زنان (71/2/15)
2- . در ديدار با گروهى از بانوان كشور (63/12/21)

بعنوان تكريم انجام ميدهند - و در واقع اهانت است - ارتباطات زن و شوهر در داخل خانواده ها، واويلاست.(1)

مظلوميّت خانگى زن در دنياى بظاهر آزاد

البتّه در دنياى آزاد، آنجايى كه بظاهر آزاديهايى وجود دارد، هر چند كه اشكالاتى از ناحيه آزاديها به وجود آمده كه ناشى از دست پنهانى توطئه گران عليه عفّت و عصمت بشر است، امّا در آنجا نيز به حقوق زن ظلم ميشود. آنجا به خصوص در محيطهاى داخل خانواده و در آن اعماق جامعه، زن كاملاً مظلوم است. نگاه نكنيد به آنچه كه از چهره ى زن در تلويزيون و در تشكيلات دولتى ديده ميشود؛ در داخل جوامع باز هم زنان مظلوم هستند. الآن در جامعه ى امريكايى به آن مردى كه با همسر خود مهربان و خوب باشد شديداً احترام ميگذارند. اصلاً مسأله ى خانواده برايشان يك مسأله ى مهمّى است و اين ناشى از اين است كه از ناحيه ى بى احترامى به زنان ضربه خورده اند. و در آنجا اين ظلمها وجود دارد. امّا در مجموع وقتى نگاه ميكنيد، ميبينيد كه بخاطر اينكه اين نظامهاى على الظّاهر يك نظامهاى دور از استبداد جلوه داده بشوند، در موارد خاصّى يك مقدار فرصتهايى به زن داده ميشود. البتّه آن نظام، خود نظام ظالمانه اى است.(2)

در زندگيهاى خانوادگى و محدود و در برخوردها و روابط شخصى هم آنچنان كه ادّعا ميشود در محيطهاى غربى رعايت حال بانوان نميشود.(3)

ظلم به زن در خانه با وجود بى پروايى در جامعه

بعضيها ظاهربين هستند، به محيط اجتماعى در غرب نگاه ميكنند، ميبينند كه زنان مى آيند و بدون هيچ پروايى ول ميروند. خيال ميكنند كه

ص: 154


1- . در ديدار با اعضاى شوراى مركزى جمعيّت زنان (71/2/15)
2- . در مصاحبه با مجلّه ى شاهد بانوان (67/2/28)
3- . در كنگره ى جهانى زن (66/11/17)

اينها در داخل خانواده هم همينطور بى پروا حركت ميكنند، اين اشتباه است، در محيط خانواده به زنان خيلى ظلم ميشود. اسلام جلوى اين را ميگيرد. اگر در جامعه مان در اين زمينه كمبودى باشد بايد جلوى آن گرفته شود و حمايت قانونى از زن با كمال قوّت و شدّت انجام بگيرد. البتّه در محيطهاى اجتماعى فعّاليّتهايى وجود دارد كه زنان در آن فعّالترند.(1)

آزادى بى قيد وشرط در ارتباط با نامحرم و اسارت شوهر

ما ميگوييم در معاشرت زن با مرد، بايد حدودى رعايت شود. امّا درعين حال كه اين حدود بايد رعايت شود، زن آزاد است. با پدرش كه برخورد كند، آزاد است. با شوهر، آزاد است. با برادر، آزاد است. يعنى هيچ مردى رابطه ى برترى، به معناى قوّه ى قاهره، نسبت به زن ندارد. نه شوهر، نه پدر، نه برادر. درعين حال، در معاشرتها، بين زن و مرد مرزى بايد وجود داشته باشد. امّا در آن فرهنگ، درست به عكس است. زن در معاشرتها، بى قيد و شرط، آزاد است. يعنى با نامحرم ميتواند در اتاق خلوتى ميگسارى كند. اين، از لحاظ عرف فرهنگ غربى اشكالى ندارد. امّا همين زن، برده ى شوهرش است و اگر شوهر اجازه ندهد كه او با پدرش حتّى، سلام و عليك كند، مجبور است تسليم او باشد. ببينيد! اين، درست نقطه ى مقابل نظر اسلام است.(2)

تصوير مظلوميّت زن در ادبيّات غرب

به نمايشنامه هاى معروف شكسپير انگليسى نگاه كنيد، ببينيد با چه نفسى و با چه زبانى و با چه ديدى در اين نمايشنامه ها و ساير ادبيّات غربى به زن نگاه ميشود! مرد در ادبيات غربى، سرور و ارباب زن و اختياردار اوست، كه بعضى از نمونه هاى اين فرهنگ و آثار آن، امروز

ص: 155


1- . در جمع خواهران اروميّه (75/6/28)
2- . در ديدار گروه نمايش صدا (71/10/29)

هم باقى است.

در همان نمايشنامه هايى كه اشاره كردم، آنچه كه شما ميبينيد، همين است؛ دخترى است كه مجبور به ازدواج شده است، زنى است كه از طرف شوهر به قتل رسيده است، خانواده اى هستند كه زن در آن در نهايت فشار است. آنچه كه هست، از همين قبيل است. اين، ادبيّات غربى است. تا اواسط قرن كنونى، همين فرهنگ ادامه داشته؛ اگرچه از اواخر قرن نوزدهم ميلادى، حركتهايى به نام آزادى زنان شروع شده است.(1)

شوهر؛ مالك مال و جان زن

در فرهنگ اروپايى، وقتى زن با همه موجودى و املاك خود ازدواج ميكرد و به خانه ى شوهر ميرفت، نه فقط جسم او در اختيار شوهر قرار ميگرفت، بلكه تمام اموال و املاك و داراييهاى او هم كه از پدر و خانواده او به او رسيده بود، متعلّق به شوهر ميشد. اين چيزى است كه غربيها نميتوانند آن را انكار بكنند؛ اين در فرهنگ غربى بوده. در فرهنگ غربى، زن وقتى به خانه ى شوهر ميرفت، شوهر در واقع اختيار جان او را هم داشت. لذا شما در داستانهاى غربى و در اشعار اروپايى بسيار ميبيند كه شوهر بخاطر يك اختلاف اخلاقى، همسر خود را ميكشد و كسى هم او را ملامت نميكند! دختر در خانه ى پدر، حقّ هيچگونه گزينشى را نداشت.(2)

مقايسه ى ازدواج دو زن اشرافى در اسلام و غرب

نمايشنامه هاى شكسپير، داستانهايى تاريخى است كه او آنها را به اين شكل زيبا درآورده و غالباً هم از ديدگاه خود آنها، «ارزشى» است. نمايشنامه هاى شكسپير، همين «تاجر ونيزى» يا آن يكى «اتللو»، همه اش

ص: 156


1- . در همايش بزرگ خواهران به مناسبت جشن ميلاد كوثر (76/7/30)
2- . در همان

آثار ارزشى است؛ منتها ارزش غربى. مثلاً «رام كردن زن سركش»، يكى از همان نمايشنامه هاى ارزشى است. در اين نمايشنامه، از ديدگاه شكسپير، همه ى ارزش و اهميّت زن به اين است كه مطيع و برده ى مرد باشد. خانمها خوب است تعدادى از نمايشنامه هاى شكسپير را اگر نخوانده اند، بخوانند تا ببينند كه زن در چشم غربيها چيست؟! از ديدگاه آنها، مرد سرور زن است! در همين نمايشنامه ى اتللو، اتللو كيست؟ اتللو يك سياهپوست بى اصل و نسب است و طرف مقابلش يك خانم اشرافى است به نام دزدمونا. زن، خانمى اشرافى و زيبا، و مرد، يك سياه گردن كلفت كه در جنگ مهارت به خرج ميدهد و سرباز خوبى است. به مجرّدى كه اتللوى سياهپوست، شوهر دزدموناى اشرافى ميشود، ديگر زن بايد به او بگويد «سرور من». بعد هم مرد، اينقدر حقّ دارد كه زن را به دست خودش خفه كند؛ براى اينكه سوءظنى به او پيدا كرده است. توجّه ميكنيد؟ حالا اينها را مقايسه كنيد با اسلام. در اسلام اين مسائل و اين خبرها نيست. بله؛ در اسلام هم ازدواج يك دختر اشرافى زيباى با اصل و نسب را با يك پسر زشت بى اصل و نسب، كه همان داستان معروف «جويبر» است، داريم. امّا اين دختر، وقتى كه به همسرى جويبر در مى آيد، شوهر «سرور او» نميشود. در «اتللو» به مجرّدى كه زن اشرافى به همسرى سياهپوست در مى آيد، مرد «سرور» زن محسوب ميشود. اين نگرش به زن را ملاحظه كنيد! در آن ديدگاه، زن، همه ى ارزشش به اين است كه مريد و برده و مخلص و مطيع دربست شوهر باشد. اينها نشان دهنده ى نگرش غربيها نسبت به زن است و چقدر هم نگرش بدى است!(1)

تغيير نام خانوادگى زن در خانه ى شوهر در فرهنگ غرب

امروز هم وقتى زنى با مردى ازدواج ميكند و به خانه ى شوهر ميرود، حتّى نام خانوادگى او عوض ميگردد و نام خانوادگى مرد ميشود. زن تا

ص: 157


1- . در همايش بزرگ خواهران به مناسبت جشن ميلاد كوثر (76/7/30)

وقتى نام خانوادگى خود را دارد كه شوهر نكرده است؛ وقتى شوهر كرد، نام خانوادگى زن به نام خانوادگى مرد تبديل ميشود. اين رسم غربيهاست؛ در كشور ما اينطور نبوده، هنوز هم نيست. زن هويّت خانوادگى خودش را با خودش حفظ ميكند؛ ولو بعد از ازدواج. آن، نشانه ى همان فرهنگ قديمى غربى است كه مرد سرور زن است.(1)

تغيير نام به نام شوهر؛ ريشه در بى اعتنايى به شخصيّت زن

در ميان كشورهاى اروپايى، زن حقّ تصرّف در مال خود را نداشت. زنى كه ازدواج كرده بود، بطور طبيعى اختيار اموالش دست شوهرش بود. اين هم كه معمول شده است ميبينيد وقتى زن ازدواج ميكند، اسمش عوض ميشود - اسم زن، نام زن، هويّت زن كأنه عوض شد؛ نام فاميلى شوهر بطور طبيعى روى او مى آيد - اين رسم ما نيست؛ اين رسم آنهاست. اين همان در سايه نگه داشتن و بى اعتنايى كردن و ناچيز شمردن زن است. آنها براى اينكه زن بتواند در معلومات، در اكتشافات، در مسائل زندگى و حتّى در محيط خانواده، داراى شخصيّت و هويّتى باشد، چندان سينه چاك نميكنند. آزادى مورد نظر آنها اساسش آن است كه عرض شد.(2)

آزادى بى قيد و شرط معاشرت؛ عامل متلاشى شدن خانواده در غرب

يك افراط اين چنين، در مقابل يك تفريط هم دارد. وقتى نهضتى به نفع زنان در آن چنان فضاها به وجود مى آيد، طبعاً دچار تفريطهايى ميشود، لذا شما ميبينيد، در طول چند ده سال، آنچنان بى بندوبارى و فساد در غرب به وسيله ى آزادى زنان به راه افتاد و رواج پيدا كرد كه خود متفكّران غربى را دچار وحشت كرد. الآن دلسوزان و مصلحان، انسانهاى خردمند و با انگيزه در كشورهاى غربى، از آنچه پيش آمده است، متوحش و ناراحتند و البتّه

ص: 158


1- . در همايش بزرگ خواهران به مناسبت جشن ميلاد كوثر (76/7/30)
2- . در ديدار با ائمه ى جمعه ى سراسر كشور (79/7/11)

نميتوانند هم جلوى آن را بگيرند. بعنوان اينكه ميخواهند به زنان خدمت بلكه، بزرگترين ضربه را به زندگى زن وارد آوردند. چرا؟ بخاطر اينكه با بى بند و بارى، با اشاعه ى فساد و فحشا، با آزادى بى قيد و شرط معاشرت زن و مرد، بنياد خانواده متلاشى شد. مردى كه ميتواند آزادانه در جامعه اطفاى شهوت بكند، زنى كه ميتواند بدون هيچ ايراد و اشكالى در جامعه با مردان گوناگون تماس داشته باشد، اينها در خانواده، نه يك شوهر خوب و نه يك همسر خوب و زن خوب خواهند بود؛ لذا بساط خانواده متلاشى شد.(1)

غربت خانواده در غرب بر اثر بى اعتنايى

يكى از مشكلات دنياى غرب كه بتدريج پايه هاى تمدّن غرب را مثل موريانه ميخورد و عليرغم پيشرفتهاى صنعتى و علمى اش مشرف به سقوط و هلاكت است - البتّه در بلندمدّت - همين قضيّه ى بى توجّهى به خانواده است. نتوانستند خانواده را حفظ كنند. در غرب، خانواده، غريب، مورد بى اعتنايى و تحقير شده است.(2)

يكى از گناهان كبيره ى تمدّن غرب نسبت به بشريّت، اين است كه ازدواج را در چشم مردم سبك كرد. تشكيل خانواده را كوچك كرد، مثل لباس كه عوض ميكنند.(3)

پيامدهاى ازدواجها در غرب

در جوامع غربى جوانها، دوره ى نشاطِ جوانى و تُندى احساسات و غرايز را آزادانه ميگذرانند و وقتى به خانواده و به ازدواج ميرسند كه در واقع بخش زيادى از ميل طبيعى آنها و غرايز آنها فرو نشسته است. آن شوق

ص: 159


1- . در اجتماع خواهران به مناسبت جشن ميلاد كوثر (76/7/30)
2- . در خطبه ى عقد (79/11/17)
3- . در خطبه ى عقد (78/1/22)

و محبّت و عشقى كه بايد در اعماق روح زن و شوهر جايگزين شود، در اينها نيست يا كم است.(1)

زندگيهاى قراردادى فاقد انس و گرمى خانوادگى

خانواده ها، آنجا گرم نيستند. خانواده اصلاً آنجا واقعيّت ندارد. يك مرد و زن با هم توى يك فضايى زندگى ميكنند امّا از هم جدايند. آن نشست و برخاستهاى خانوادگى، آن محبّتهاى خانوادگى، آن انسهاى فراوان به هم، اينكه مرد خودش را محتاج به زنش ببيند و زن خودش را محتاج به شوهرش ببيند، اينها ديگر نيست. دو نفرند بصورت قراردادى كه فقط در يك خانه اى زندگى ميكنند. اسمش هم هست كه با عشق شروع ميشود.(2)

عدم تبادل عاطفى و زندگى رقّت بار در مقياس خانواده

در دنياى غرب با اينكه بسيارى از آنها از علم و ثروت و سياستهاى قوى در صدر حكومتها برخوردار هستند، ليكن زندگى آحاد مردم در مقياس خانواده، زندگى بسيار رقّت بارى است. اين اجتماعات فاميلى، اينكه بزرگترهاى فاميل و كوچكترهاى فاميل دور هم جمع شوند، به هم محبّت ورزند، با هم تبادل عاطفى داشته باشند، به هم كمك كنند، به هم برسند، همديگر را از خود بدانند، برادر با برادر، خانواده ها با هم يگانه و يكى باشند، اينطور چيزهايى كه الآن بين ماها رايج و معمولى است، در غرب از اين چيزها خبرى نيست. چقدر زنها تنها زندگى ميكنند. زنى كه تنهاست، صبح برميخيزد تنهاست. نه انسى، نه همسرى، نه فرزندى، نه نوه اى، نه خويشاوندى كه با او گرم بگيرد. انسانها در محيط اجتماعى، تك زندگى ميكنند. غالباً تنها هستند. چرا؟ چون محيط خانوادگى در آن جوامع فراموش شده است.(3)

ص: 160


1- . در خطبه ى عقد (76/11/9)
2- . در خطبه ى عقد (78/1/22)
3- . در خطبه ى عقد (72/10/20)

تزلزل بنيان خانواده در غرب

امروز يكى از بزرگترين بلاهايى كه گريبان كشورهاى غربى را بشدّت گرفته و آنها را به وضعيّت نامطلوب شديدى دچار كرده، مسأله ى خانواده است. لذا هر مردى كه شعار خانواده بدهد، از نظر غربيها و به خصوص از نظر زنان در غرب، يك فرد مطلوب و يك مرد محبوب است. چرا؟ چون از تزلزل بنياد خانواده رنج ميبرند؛ بخاطر اينكه متأسّفانه غرب، خانواده؛ يعنى كانونى را كه براى مرد و زن و به خصوص براى زن محيط امن و آرامش است، از دست داده است. بسيارى از خانواده ها متلاشى شده اند. بسيارى از زنان تا آخر عمر تنها زندگى ميكنند. بسيارى از مردان، زن مورد علاقه و مورد نظر خود را نمى يابند و بسيارى از ازدواجها در اوّلين سالهاى پيدايش از بين ميرود.

خانواده ها آن ريشه ها و پايه هاى عميق را كه در كشورهاى ما وجود دارد، امروز كمتر در غرب دارند. آن خانواده اى كه پدربزرگ، مادربزرگ، نوه ها، خويشاوندان، پسرعموها، دخترعموها و ساير شعبش با هم باشند، هم را بشناسند و با هم ارتباط داشته باشند، امروز در غرب بسيار بسيار كمياب است. زن و شوهر هم با يكديگر صميميّت لازم را ندارند. اين بلايى است كه با كارهاى غلط، با حركت افراطى از آن طرف كه در مقابل افراطهاى قبلى انجام گرفت، بر جامعه ى بشرى نازل شد و بيشتر از همه بر سر زن غربى آمد.(1)

از هم پاشيدگى خانواده؛ نتيجه ى راه غلط زنان غربى

در گذشته، وضع زنان غربى اينطور نبود. از سى، چهل، پنجاه سال قبل، وضع زنان غربى - بخصوص در امريكا و بعضى از كشورهاى اروپايى - روزبه روز بدتر شد. آن روزى كه زنان غربى اين راه غلط را شروع نمودند، فكر نميكردند كه سى سال ديگر، چهل سال ديگر، پنجاه سال ديگر، كشور

ص: 161


1- . در همايش بزرگ خواهران به مناسبت جشن ميلاد كوثر (76/7/30)

و جامعه ى آنها، دچار چنين وضعى شود كه نوجوان دوازده ساله، هفت تير ببندد، يا چاقوى ضامن دار در جيب خود بگذارد و به هنگام شب يا روز، در گوشه و كنار خيابانهاى نيويورك يا لندن يا بقيّه ى شهرهاى غربى، اگر توانست كسى را بكشد، بدون هيچ ملاحظه اى بكشد! وضعشان به اينجا رسيده است. وقتى خانواده از هم پاشيد، وضعيّت اين گونه ميشود.(1)

متلاشى شدن خانواده ها؛ مشكل بزرگ امروز دنياى غرب

فرهنگ غربى خانواده را متلاشى كرد. امروز يكى از مشكلات بزرگ دنياى غرب، متلاشى شدن خانواده هاست، افزايش فرزندان بيهويّت است. اينها گريبان غرب را خواهد گرفت. حوادث اجتماعى بمرور پيش مى آيد. غرب از همين نقطه سختترين ضربه ها را خواهد خورد و اين تمدّن مادّى پر زرق و برق از همين نقطه فرو خواهد ريخت.(2)

مايه ى التذاذ مرد شدن به نام آزادى زن، عامل ويرانى خانواده

يكى از سيّئات تمدّن مادّى، حركتى است كه در مورد زن انجام دادند. ما در اين زمينه خيلى حرف داريم. گناه بزرگى كه تمدّن غرب در مورد جنس زن مرتكب شده است، نه به اين زودى قابل پاك شدن است، نه به اين زودى قابل جبران شدن است، حتّى نه به آسانى قابل بيان كردن است. حالا اسمهاى گوناگونى هم ميگذارند - مثل همه ى كارهايشان - جنايت ميكنند، اسمش را حقوق بشر ميگذارند! ظلم ميكنند، اسمش را طرفدارى از ملّتها ميگذارند! حمله ى نظامى ميكنند، اسمش را دفاع ميگذارند! يكى از طبايع تمدّن غربى، فريب است؛ دورويى، نفاق، دروغگويى، تناقض در رفتار و گفتار؛ در قضيّه ى زن هم عيناً همينجور است. آنها متأسّفانه فرهنگ رايج خودشان را در كلّ دنيا گسترش داده اند. امروز در دنيا كارى كرده اند

ص: 162


1- . در اجتماع زنان خوزستان (75/12/20)
2- . در ديدار شركت كنندگان در اجلاس جهانى «زنان و بيدارياسلامى» (91/4/21)

كه يكى از مهمترين وظايف زن - اگر نگوييم مهمترين وظايف - اين است كه جلوه گرى كند، زيباييهاى خودش را در معرض التذاذ مردان قرار دهد؛ اين شده خصوصيّت حتمى و لازم زن! متأسّفانه الان در دنيا اينجور شده. در رسميترين مجالس - مجالس سياسى، مجالس گوناگون - مردها بايد با شلوار بلند بيايند، بايد با لباس پوشيده بيايند، امّا زنها هرچه برهنه تر و عريانتر بيايند، اشكالى ندارد! اين عادّى است؟ اين طبيعى است؟ اين يك حركت بر طبق طبيعت است؟ آنها اين كار را كردند. زن بايد خودش را در معرض ديد مرد قرار دهد، براى اينكه مايه ى التذاذ مرد شود! ظلمى از اين بالاتر؟ اسم اين را گذاشته اند آزادى، اسم نقطه ى مقابلش را گذاشته اند اسارت! در حالى كه احتجاب زن، حجاب قرار دادن زن براى خود، تكريم زن است؛ احترام زن است؛ ايجاد حريم براى زن است. اين حريم را شكستند و دارند روزبه روز هم بيشتر ميشكنند؛ اسمهاى گوناگون هم رويش ميگذارند. اوّلين يا شايد يكى از اوّلين آثار سوئى كه اين مسأله گذاشت، ويران كردن خانواده بود؛ بنيان خانواده سست شد. وقتى در يك جامعه اى خانواده متزلزل شد و از بين رفت، مفاسد در اين جامعه نهادينه ميشود.(1)

آزادى جنسى و بى عفّتى؛ عامل تزلزل بنيان خانواده

در دنياى غرب و به خصوص در امريكا و بعضى از كشورهاى اروپاى شمالى معروف است كه بنيان خانواده خيلى متزلزل است. چرا؟ علّت اين است كه در آنجاها آزادى جنسى و بى بند و بارى جنسى زيادتر است. وقتى بى عفّتى رايج شد، يعنى مرد و زن اين نياز غريزى را در جايى ديگر غير از خانواده، غير از كانون خانواده، تأمين كردند، اين كانون خانواده، در واقع يك چيز بى معناست: يك چيز تحميلى و تشريفاتى است. لذا از نظر عاطفى از هم جدا ميشوند. حالا ظاهراً جدايى بينشان نيست امّا به هم علاقه و دلبستگى ندارند.(2)

ص: 163


1- . در ديدار جمعى از مدّاحان (92/2/11)
2- . در خطبه ى عقد (80/12/9)

نابودى خانواده؛ دستاورد فساد غرب

زن غربى با ورود در منجلاب فساد، دستاوردش نابودى خانواده بود. اينجور نبود كه زن با برداشتن حجاب در ميدان علم يا در ميدان سياست يا در ميدان فعّاليّتهاى اجتماعى پيشرفت كند؛ همه ى اينها با حفظ حجاب و عفّت ممكن بود و ما در نظام اسلامى اين را تجربه كرديم.(1)

بى هويّتى فرهنگى و فساد؛ نتيجه ى تزلزل خانواده

امروز متأسّفانه در غرب، انسان مشاهده ميكند كه كم كم كانونهاى خانواده يكى پس از ديگرى دارد از هم ميپاشد و از بين ميرود. آثارش هم همين بى هويّتى فرهنگى و فسادى است كه امروز دچارش شده اند. روز به روز هم دارد بيشتر ميشود و بقاياى آنچه را كه داشته اند دارد از بين ميرود.(2)

تزلزل بنيان خانواده؛ عامل نابودى تدريجى جامعه

در دنياى غرب بنيان خانواده متزلزل شده است، خانواده ها دير تشكيل ميشوند، زود هم منهدم ميشود. فساد و فحشا روزبه روز بيشتر ميشود، اگر اين اتّفاق بطور كامل بيفتد، آن جامعه به بليِّات عظيمى دچار خواهد شد البتّه اينطور بيماريها و گرفتاريها، چيزهايى نيست كه ظرف 5 سال يا 10 سال خودش را نشان بدهد، لكن بعد از گذشت سالهاى متمادى وقتى كه اثر گذاشت، يك جامعه را بطور كلّى منهدم و نابود ميكند، ثروتهاى علمى و فكرى و مادّى و همه چيز را از بين ميبرد. اين آينده در انتظار بسيارى از كشورهاى غربى است.(3)

تحوّل منجر به سست شدن روابط خانوادگى؛ نشانه ى پسرفت

اگر شما ميشنويد كه در برخى از كشورهاى غربى، فرزند و پدر در

ص: 164


1- . در ديدار با جمعى از اقشار مختلف مردم قم (86/10/19)
2- . در خطبه ى عقد (77/4/18)
3- . همان

يك شهر زندگى ميكنند، امّا فرزند از پدرش سال به سال احوالى نميپرسد، خانواده ها دور هم جمع نميشوند، كودكان از عطوفتهاى پدرانه و مادرانه برخوردار نميشوند، زن و شوهرها جز به موجب يك قرارداد موقّت - يك قرارداد قانونى بسته شده است - كنار هم نمينشينند؛ زن يك جا كار دارد، مرد يك جا كار دارد، آخر كار اين، ساعت هشت شب است، آخر كار آن، ساعت ده شب است، بعد يك قرار اين با يك دوستى دارد، او قرار با يك همكارى دارد؛ اگر اينها را شما ميشنويد كه در جايى هست و اگر اينها واقعيّت دارد، اينها ديگر نشانه هاى پسرفت است. آن تحوّلى كه به اين چيزها بينجامد، مورد تأييد ما نيست. ما تحوّلى ميخواهيم كه بين پدرها، مادرها، خانواده ها، فرزندان، دوستان و همسايگان الفت و محبّت بيشتر به وجود آورد؛ تا چهل خانه آن طرفتر را شما همسايه ى خود بدانيد؛ اين خوب است. محيط، محيط تراحم و تعاطف باشد.(1)

غرب؛ تشنه ى پيام مربوط به خانواده

من در يك سخنرانى در سازمان ملل حدود يك ساعت و اندى راجع به خانواده صحبت كردم. بعد به من اطّلاع دادند كه تلويزيونهاى امريكا با اصرارى كه در سانسور كردن و خراب كردن حرفهاى ما دارند، روى اين صحبتها تكيه كرده و آن را چند بار پخش كرده و تفسير هم گذاشته اند. فقط بخاطر گفتن يك كلمه درباره ى خانواده.

يعنى پيام متضمّن مسأله ى خانواده، امروز براى غرب يك پيامى است مثل آب خنك گوارا؛ چون كمبود آن را حس ميكنند.(2)

تنهايى، غريبى و ولگردى؛ حاصل نبود خانواده

چقدر زنهايى كه تا آخر عمر تنها زندگى ميكنند. مردهايى كه تا آخر

ص: 165


1- . در ديدار با اساتيد و دانشجويان دانشگاههاى سمنان (85/8/18)
2- . در ديدار نمايندگان زن مجلس شوراى اسلامى (80/7/14)

عمر تنها زندگى ميكنند. غريب و بى انس زندگى ميكنند. چقدر جوانانى كه بخاطر نبود خانواده، ولگرد ميشوند. در آنجا يا خانواده نيست يا اگر باشد، مثل نبودن است!(1)

گسستگى اعضاى خانواده از هم

در غرب فرزندانى كه نميدانند پدر و مادرهايشان چه كسانى هستند، زيادند. زنان و مردانى كه باهم اسماً زن وشوهرند ولى سالهاى متمادى از همديگر هيچ اطّلاعى ندارند فراوانند، زنانى كه خاطرشان جمع باشد تا آخر عمرشان، تا دوران پيرى آنها، سايه ى اين مرد بر سرشان هست و با هم زندگى خواهند كرد، كمند. مردانى كه خاطرشان جمع باشد كه اين همسرشان كه مورد علاقه شان هم هست، فردا نميگذارد برود سراغ يك زندگى مستقل، كم هستند.(2)

اضطراب در غرب و فرو پاشى خانواده

الآن دنياى اروپا و امريكا را نگاه كنيد ببينيد اينها چقدر دچار اضطرابند. چقدر ناآرامى دارند. چقدر دنبال آرامش ميگردند. چقدر مصرف قرصهاى مسكّن و خواب آور زياد است، چقدر جوانها به كارهاى بى قاعده دست ميزنند، موها را بلند ميكنند، لباسهاى تنگ ميپوشند براى اين است كه از وضع جامعه ناراحتند. عصبانى و خشمگين اند. ميخواهند خودشان را به آرامش برسانند؛ آخرش هم با ناكامى ميميرند. پيرمردها و پيرزنها در خانه سالمندان ميميرند. بچّه هايشان همراهشان نيستند. زنهايشان از آنها خبر ندارند. زن و شوهر از هم دورند.(3)

ص: 166


1- . خطبه ى عقد (79/4/22)
2- . خطبه ى عقد (75/5/11)
3- . خطبه عقد مورخ (74/1/22)

فرو ريختن تمدّن غرب با جدايى زن از خانواده

دنيايى كه زن را از داخل خانواده جدا ميكند و با وعده هاى توهّم آميز بيرون ميكشد و او را در مقابل نگاه و حركت هرزه ى جامعه، بى پناه و بى دفاع ميكند و ميدان را براى تعرّض به حقوق او باز ميكند، هم زن را تضعيف ميكند، هم خانواده را نابود ميكند، هم نسلهاى آينده را به خطر مياندازد. هر تمدّن و هر فرهنگى كه اين منطق را داشته باشد، دارد فاجعه ايجاد ميكند؛ و اين امروز در دنيا اتّفاق افتاده است و روزبه روز هم دارد بيشتر ميشود. و به شما عرض كنم؛ اين از آن سيلهاى خطرناكى است كه آثار تخريبى آن در بلندمدّت ظاهر ميشود و بناى تمدّن غرب را در هم خواهد كوبيد و فرو خواهد ريخت. در كوتاه مدّت چيزى فهميده نميشود؛ اينها چيزهايى است كه صد ساله و دويست ساله خودش را نشان ميدهد؛ و نشانه هاى اين بحرانهاى اخلاقى در غرب الآن دارد بروز ميكند.(1)

دامن زدن به شهوت؛ چاله ى خطرناك و گريز ناپذير پيش روى تمدّن غرب

من اطّلاع دارم و خوانده ام در نوشتجاتى، در مطبوعاتى، در كتابهايى كه انديشمندان غربى بتدريج دارند احساس ترس و احساس دهشت ميكنند از اين وضعيّت؛ كه حقّ با آنها است، منتها دير فهميدند؛ دامن زدن به مسأله ى شهوت - كه متمركز بود روى مسأله ى زنها؛ و امروز ميبينيد كه در دنيا بدتر از اينها دارد ميشود، اين مسأله ى همجنس بازى و همجنسگرايى و اين ازدواجها و خانواده هاى دو جنس مشابه و مانند اينها - اينها چيزهايى است كه به زبان آسان مى آيد؛ اينها چاله هاى عظيم و عميق و خطرناكى است پيش پاى آن تمدّن و كسانى كه آن تمدّن را دارند اداره ميكنند و پيش ميبرند؛ لغزشگاه عجيبى است، پدر اينها را درخواهد آورد؛ حالا اين نيمه ى راه است، نيمه ى سراشيبى است. البتّه به نظر من قادر هم نيستند جلوى آن

ص: 167


1- . در سالروز ولادت حضرت فاطمه ى زهرا (س) (84/5/5)

را بگيرند. يعنى مشكل آنها از اين حرفها گذشته است. من چند سال پيش - هفت، هشت، ده سال قبل از اين تقريباً - در مطبوعات كشورهاى خارجى ديدم و خواندم و شنيدم كه امريكاييها دارند دنبال ميكنند كه از كتابهاى فلان نويسنده ى مثلاً رمان نويسِ خانواده نويس - كه رمانهايش اطراف خانواده است - فيلم درست كنند براى اينكه بكشانند جهت فيلمسازى و فيلمبردارى و سينما و مانند اينها را به اين جهت؛ خب، يك كارهايى هم كرده اند، دارند هم ميكنند؛ امّا اينها مثل يك جريانهاى باريكى است در مقابل يك سيل عظيمى كه خودشان به دست خودشان راه انداختند؛ و دچارشان كرده است و بعد از اين بيشتر دچارشان خواهد كرد. ما البتّه نسبت به اين قضيّه فعلاً يك «مصونيّهًْ ما» اى(1) داريم - بخاطر همين حجاب و همين چيزهايى كه وجود دارد - منتها اين را نبايستى دستِكم گرفت، بايستى اين را به جد اهمّيّت داد. در همين مباحثى كه خانمها اشاره كرديد كه داريد كار ميكنيد، اين مسأله ى جاذبه ى جنسى و خطر جاذبه ى جنسى براى زن و براى مرد و براى جامعه و براى خانواده، اين را به نظر من خيلى بايستى جدّى گرفت(2).

زوال تمدّن غرب بخاطر قوانين ابلهانه ى جنسى

مشكلاتى كه امروز در غرب وجود دارد، اين قانونهاى ابلهانه و خباثت آميزى كه اينها در زمينه ى مسائل جنسى دارند ميگذرانند، اينها را به ته درّه دارد حركت ميدهد. اين انحطاط، قابل جلوگيرى هم نيست؛ اينها محكوم به سقوطند. تمدّن غربى چه بخواهد، چه نخواهد - ديگر قادر نيست جلوى اين سقوط را بگيرد. ترمز اين وسيله بريده است، جاده هم بشدّت لغزنده و سراشيب است. اينها گناه كردند آن وقتى كه ترمز را بريدند و آمدند خودشان را در لب اين پرتگاه قرار دادند؛ لذا محكوم به شكستند. زوال

ص: 168


1- . چيزى شبيه مصونيّت
2- . در ديدار جمعى از بانوان فرهيخته ى حوزوى و دانشگاهى (92/2/21)

تمدّنها، مثل سر برآوردن تمدّنها، يك امر تدريجى است - يك امر دفعى و فورى نيست - و اين تدريج دارد اتّفاق مى افتد و گمان نميكنم از چشم اين نسل يا نسل بعد از اين نسل دور بماند؛ خواهند ديد كه چه اتّفاقى مى افتد.(1)

ناديده گرفتن نقش مادرى و تضعيف نقش خانواده؛ خيانت بزرگ غرب به زنان

هرجا سخن از تضعيف خانواده است، نقش اين بخشِ مهم ناديده گرفته شده. هرجا سخن از بى اعتنايى به هنر مادرى و هنر تربيّت فرزند در آغوش پُر مهر و محبّت مادر است، اين نقش ناديده گرفته شده. دنياى غرب اين جرم بزرگ را دارد كه اين نقش را تضعيف كرده و در مواردى ناديده گرفته است. بخشى از بزرگىِ اين گناه به اين مربوط است كه اين حركت فاجعه آميز را با نام «حمايت از زن» انجام ميدهد؛ در حالى كه اين حمايت از زن نيست؛ اين خيانت به زن و خيانت به انسان است.(2)

محروميّت زن از بروز مهر و عطوفت مادرى

در غرب سستى بنيان خانواده بحدّى نگران كننده شده است كه فرياد رهبران جوامع به آسمان رسيده است. غرب به زن اجازه نميدهد كه بطور طبيعى مهر و پيوند و عواطف مادرى خود را بروز داده و با آن رشد كند.(3)

2-5 - ترويج فرهنگ غرب در روابط زن و مرد

مردواره كردن و وسيله ى التذاذ جنسى قرار دادن زن؛ دوبخش برجسته ى گفتمان غرب درمورد زن

گفتمان غرب در مورد زن، يك گفتمان كاملاً حساب شده ى سياسى

ص: 169


1- . در ديدار جمعى از مدّاحان (92/2/11)
2- . همان
3- . در ديدار با زنان مسلمان ايران و 9 كشور جهان (67/11/9)

است؛ يعنى آن روزى كه اين فكر و اين گفتمان درباره ى زن، در غرب آغاز به كار كرد و شروع كرد، يك محاسبه ى دقيقى پشت اين وجود داشت. اين البتّه بعنوان خبر نيست كه من از روى اطّلاع و با استناد به اخبار بگويم، امّا مؤيّدات واقعى اى دارد كه اين تحليل را تقويت ميكند؛ يعنى از آغاز رنسانس در غرب و به دنبال آن حضور صنعت و پيدايش صنعت جديد در غرب، بتدريج اين گفتمان غربى رشد پيدا كرد؛ و اوجش در روزگار ما است كه البتّه اين اوج همراه خواهد بود با انحطاط و نزول و ان شاءالله سرافكندگى و فروپاشى اين گفتمان.

گفتمان غربى در مورد زن اجزاء گوناگونى دارد، لكن دو جزء در آن برجسته است: يكى مردواره كردن زن، يعنى زن را متشبّه به مرد قرار دادن، اين يك بخش مهمّ از اين گفتمان است؛ يك بخش ديگر هم زن را وسيله ى راحتى براى التذاذ جنسى مرد قرار دادن، حالا التذاذ چشمى يا مراحل بدتر و بعدتر از التذاذ چشمى، اين هم يك بخش ديگر از گفتمان غربى است در مورد زن. اين مسأله ى فمينيسم و اين چيزهايى كه امروز در دنيا رايج شده، همه در واقع فراورده هاى آن گفتمان غربى است كه در نهايت كار به اينجاها ميرسد.(1)

انفعال در برابر گفتمان غربى مرد واره كردن زن

مردواره كردن زن؛ يعنى به دنبال اين بودند كه مشاغل گوناگونى كه با ساخت جسمى و عصبى و فكرى مرد سازگارتر است را بكشانند به سمت بانوان و زنان، و اين را يك افتخار براى زن و يك امتياز براى زن قرار بدهند. ما در مقابل اين دچار انفعال شديم، يعنى دوْر خورديم؛ ما هم نادانسته، ناخواسته، اين گفتمان را قبول كرديم. ميبينيد ما الان افتخار ميكنيم كه فلان تعداد زن، در فلان بخشهاى اجرايى كشور داريم. اشتباه نشود، از اينكه اين بانوان در اين مناصب اجرايى باشند من هيچ مشكلى ندارم؛ يعنى

ص: 170


1- . در ديدار جمعى از بانوان فرهيخته ى حوزوى و دانشگاهى (92/2/21)

منع نميكنم، نفى نميكنم، ايرادى هم برايش قائل نيستم - فرض كنيد وزير بهداشت ما يك خانم بود، يا معاونين رئيس جمهور مثلاً يا بخشهاى مختلف در بينشان بانوان هستند، اين از نظر من اشكالى ندارد - آنچه اشكال دارد، افتخار به اين است؛ كه ما به رخ دنيا بكشيم كه ببينيد، ما در بخشهاى اجرايى اينقدر زن داريم! اين همان دوْر خوردن است، اين همان منفعل شدن است؛ اين افتخارى ندارد. خيلى خب، يك خانمى است، ارزشهايى داشته، تواناييهايى پيدا كرده، مناسبِ اين مقام شده؛ خيلى خب، بگذارند، خلاف قانون هم كه نبوده؛ امّا اينكه ما به اين افتخار بكنيم كه ببينيد، ما اين تعداد خانمِ مسؤولِ در بخشهاى اجرايى داريم، اين غلط است. اگر ما افتخار كنيم كه اين تعداد خانم روشنفكر، خانم تحصيلكرده داريم، اين خوب است، اين جا دارد؛ اگر بگوييم اين مقدار خانم نويسنده، خانم فعّال فرهنگى يا فعّال سياسى داريم، اشكالى ندارد؛ اگر بگوييم اين مقدار خانم شهادت طلب و مجاهده كار در ميدانهاى گوناگون داريم، اين خوب است؛ اگر بگوييم اين مقدار خانمى كه در عرصه هاى سياسىِ انقلابى فعّالند - گوينده اند، نويسنده اند - داريم، اين خوب است؛ افتخار به اينها خوب است؛ امّا افتخار به اينكه ما اين تعداد وزير زن، اين تعداد نماينده ى زن، اين تعداد معاونِ بخشهاى مختلفِ زن، اين تعداد رئيس مؤسّساتِ تجارى زن داريم، افتخار به اين غلط است؛ اين انفعال در مقابل آنها است. مگر بنا بوده ما كارهاى مردانه را به زنها بدهيم؟(1)

فرهنگ برهنگى و فساد، مخالفت با فضايل و ارزشها

فرهنگ غرب، فرهنگ برنامه ريزى براى فساد انسان است، فرهنگ دشمنى و بغض با ارزشها و درخشندگيها و فضيلتهاى انسانى است. فرهنگى است كه همچون ابزار در اختيار خداوندان زور و زر و امپراطوران قدرت است. با اين فرهنگ، درصددند نسل بنى آدم را از همه فضايل انسانى

ص: 171


1- . در ديدار جمعى از بانوان فرهيخته ى حوزوى و دانشگاهى (92/2/21)

تهيدست كنند و انسانها را به موجودات فاسد و مطيع و تسليم و غافل از ياد خدا و معنويّت تبديل كنند. منافع آنها، جز از طريق گسترش اين فرهنگ تأمين نميشود. اين فرهنگ، برهنگى و اختلاط و امتزاج بى قيد و شرط زن و مرد با هم است كه يكى از پايه هاى اصلى فرهنگ غربى ميباشد و از روز اوّل، براى فساد انسانها و خروج انسانيّت از دايره ى فضائل انسانى بنيانگذارى شد. آنها كه دلشان براى انسانيّت نسوخته است. بزرگترين ايستگاههاى تلويزيونى و راديويى، از آنِ صاحبان بزرگترين كارخانه ها و معادن و منابع و عظيمترين ثروتهاست.(1)

ترويج عدم واسطه و فاصله بين زن و مرد در معاشرتها

در غرب ارتباط بى بندوبار زن و مرد يك كار رايج است و عدم حجابى و واسطه و فاصله اى بين زن و مرد در معاشرتها، يك كار معمولى است. نميگوييم كه در كشورهاى غربى، همه مردان يا زنان فاسدند. نه، چنين ادّعايى نميكنيم، چنين تهمتى نميزنيم؛ واقعيّت هم ندارد. در ميان آنان، يقيناً مردان و زنان خوب و نجيب هم هستند؛ امّا آزادى جنسى در جوامع غربى حاكم است. اين، در آنجا يك فرهنگ است. در فرهنگ غربى، آزادى شهوات جنسى، يك امر مباح و مجاز و بى قيد و شرط است. بعضى از كشورهاى غربى، در اين قسمتها خيلى هم پيشرفته اند و زندگى خودشان را به شكلهاى شرم آورى درآورده اند و البتّه پشيمانند. اين چيزى است كه متفكّران و سياستمداران و برنامه ريزان و مديران كشورهاى غربى در آن گير كرده اند و واقعاً برايشان مشكل درست كرده است. غرب، اين فرهنگ و اين خصلت و خو و عادت را به تمام كشورهاى ديگر هم صادر كرد. در كشورهاى ديگر، چنين فسادى نبود. در كشورهاى اسلامى و حتّى كشورهاى غيراسلامى شرق هم چنين چيزى وجود نداشت؛ اين را غربيها وارد كردند.(2)

ص: 172


1- . در ديدار با اقشار مختلف مردم و جمعى از پزشكان، پرستاران (68/9/15)
2- . در خطبه هاى نماز جمعه (69/1/10)

ترويج شهوات جنسى و آميزش بى رويّه ى زن و مرد؛ سلاح غرب براى تباهى كشورها

دشمنان ملّت ايران بيش از آنچه به توپ و تفنگ و اين چيزها احتياج داشته باشند، به اشاعه ى بنيانهاى فرهنگىِ فاسدساز نياز دارند. در خبرها خواندم كه يكى از مسؤولان يك مركز مهم سياسى در امريكا گفته به جاى انداختن بمب، دامنهاى كوتاه برايشان بفرستيد! راست ميگويد؛ اگر براى كشورى شهوات جنسى و آميزش بى رويّه ى زن و مرد و دختر و پسر را ترويج كردند و جوان را به راههايى كشاندند كه غريزه ى او هم بطور طبيعى متمايل به آن است، ديگر احتياج به استفاده ى از توپ و تفنگ عليه يك ملّت نيست. فساد، يك ملّت را به خودى خود ضايع و باطل ميكند و آينده ى او را تباه ميسازد. امروز خود امريكاييها از آينده ى خودشان دارند ميترسند؛ من اين را در بعضى از مقالاتِ روشن بينانشان ميبينم؛ مربوط به الآن هم نيست؛ شايد ده پانزده سال است كه اين پديده در امريكا پيدا شده. كسانى از صاحبنظرهاى اينها نسل امروز امريكا و رشد فساد در آن را ميبينند؛ رواج همجنس بازى، نابودى خانواده، كثرت كودكان خيابان خواب و رشد جنايت كودكان و نوجوانان را مشاهده ميكنند؛ ميدانند كه اين وضعيّت حتّى كشورى با تمدّن امريكايى را، با اين همه پيشرفت علمى و فناورى، در آينده اى نه چندان دور به زمين خواهد زد؛ لذا دارند هشدار ميدهند. از مدّتها پيش توصيه ى آنها اين بوده است - و حتّى به هاليوود و جاهاى ديگر هم فشار مى آورند - كه در تلويزيونها به جاى نمايش فيلمهاى شهوتناك و خشونت بار، فيلمهاى خانوادگى را نمايش بدهند، كه رمانهايش هم منتشر شده است. حتّى اسم نويسنده ها را هم ذكر كرده اند. البتّه حركت و مسير آنها در جهت فساد به نقطه اى رسيده كه قابل پيشگيرى نيست و نميتوانند جلوى اين فساد را بگيرند. ممكن است مختصرى به تأخير بيندازند، امّا نميتوانند جلويش را نميتوانند بگيرند. ليكن ما ميتوانيم؛ ما هنوز با آن سراشيبيهاى خطرناك خيلى فاصله داريم.(1)

ص: 173


1- . در ديدار با وزير علوم و رؤساى دانشگاهها (83/10/17)

به انحراف كشاندن و تشديد غرايز؛ سياست استعمار فرهنگى

غريزه هاى زنانگى اى كه مثل همه ى غرايز در جاى خود خوب است امّا استعمار فرهنگى و استعمار اخلاقى و تربيّتى خواسته از اين غرايز استفاده كند براى به تباهى كشاندن عالم و آدم، اين خودنماييهايى كه شما ميبينيد زنان در همه جاى دنيا ميكنند. اصلاً زن را با اين خاصيّت ميخواهند به دنيا نشان بدهند. البتّه اين خاصيّت در زن هست، اين غريزه در همه ى انسانها مخصوصاً در زنان، عيبى هم ندارد، جزئى از طبيعت اوست و براى يك چيز خوبى است، براى يك مقصود درستى است. مثل همه ى غرايزى كه در وجود انسانى هست، اصلش خوب است امّا به انحراف كشاندن آنها يا تشديد كردن آن غرايز چقدر مضرّ و آتش افروز است. اين غريزه هم همينجور است و دنيا روى اين انگشت گذاشت و طرّاحان سياستهاى تربيّتى اخلاقى و فرهنگ استعمارى روى اين كار كردند و از زن اين موجودى را كه شما در دنيا داريد ميبينيد و تا ديروز توى كشور خودمان هم ميديديد به وجود آوردند.(1)

نقش صهيونيسم در اشاعه ى فساد و فحشا

تشكيلات صهيونيستى، براى فساد نسل بشر، از حدود صد و پنجاه سال پيش، شروع به برنامه ريزى و اشاعه ى فساد و فحشا كرده اند. آنها زنها را از عفّت بشرى خارج ساختند؛ بطورى كه حتّى زنهاى اروپا و امريكا هم، بشدّتِ پنجاه سال اخير دچار فحشا و فساد و دورى از فضائل انسانى نبوده اند! زنان كشورهاى اسلامى و ديگر كشورهاى دوردست كه جاى خود دارد. همچنين مردها را به فساد و راحت طلبى و تنبلى و عشرت جويى و مصرفگرايى كشاندند و به قبول وضع زندگى حيوانى وا داشتند.(2)

ص: 174


1- . در ديدار با جمعى از خواهران آموزش وپرورش (63/11/7)
2- . در ديدار با اقشار مختلف مردم و جمعى از پزشكان و پرستاران (68/9/15)

نفوذ و رشد تعليمات غربى در بعضى خانواده ها

با ملّت ما هم قبل از سلطنت خاندان منفور پهلوى اين كار را شروع كرده بودند؛ ولى در جريان سلطنت آن رژيم منحوس، اين روند را شدّت بخشيدند. استعمار و استكبار در دوران سلطنت اين خانواده مزدور و دست نشانده، در اشاعه ى فرهنگ غربى در جامعه زياد كوشيدند و متأسّفانه موفّق هم شدند. امروز، اگر تمايلات برخى خانواده هاى ايرانى داخل كشور را به انجام آن آداب و اطوار و لباس و معاشرت ميبينيد، نتيجه ى تعليمات همان معلّمان رذل و خائن غربى است كه در طول دهها سال در اين كشور نفوذ و رشد يافته است. با اينكه انقلاب آمد و تحوّل عظيمى در فرهنگ و ذهنيّت مردم به وجود آورد، با اين حال، بسيارى از افرادى كه هنوز دلشان در هواى كيفيّت زندگى غربى است، متأسّفانه از مفاسد زندگى غربى كه لجن آلوده و فاسد است و در آن، هيچ يك از بنيانهاى اصيل بشرى همچون خانواده و شخصيّت انسانى زن و مرد سالم نميماند، اطّلاعى ندارند.(1)

شكست در ترويج فرهنگ منحطّ غرب

ميخواهند زن به سبك اروپايى را در جامعه رواج بدهند؛ كه عبارت است از سبك مد و مصرف و آرايش در انظار عموم و ملعبه قرار دادن مسائل جنسى بين دو جنس؛ ميخواهند اين چيزها را به وسيله ى زنان رواج بدهند. هرجا با اين هدفگيرى غربيها مخالفت بشود، فريادشان بلند ميشود! اينها كم طاقت هم هستند! همين مدّعيان غربى، كمترين مخالفتى را با مبانى پذيرفته ى خودشان تحمّل نميكنند.

همه جاى دنيا را هم توانسته اند تحت تأثير قرار بدهند؛ مگر محيطهاى اسلامى واقعى را. شما اگر به دنياى فقير آفريقا و امريكاى لاتين و شرق آسيا و هرجا كه جوامعى هستند، مراجعه كنيد، خواهيد ديد كه آنجا هم

ص: 175


1- . همان

توانسته اند همان الگوهاى خودشان - همان طور آرايش كردن، همانطور مصرف كردن و همانطور ملعبه شدن زن - را رواج بدهند. تنها جايى كه تير آنها به نشان نخورد، محيطهاى اسلامى است، و مظهر آنها جامعه ى بزرگ جمهورى اسلامى است؛ لذا بشدّت با اين مبارزه ميكنند.(1)

ص: 176


1- . در ديدار با جمع كثيرى از پرستاران (70/8/22)

فصل سوّم منزلت و جايگاه زن در انديشه ى اسلامى

اشاره

ص: 177

ص: 178

3-1 - نگاه جامع و كامل اسلام به موضوع زن

لزوم درك صحيح نظر اسلام در مسائل زنان

اسلام در مورد زن معارف بسيار خوبى دارد. همانطور كه گفتم شخصيّت زن را در سه محيط در سه مرحله، هم در جهان آفرينش در مجموعه ى خلقت هم بالاخره در محيط اجتماعى و جامعه و هم در محيط خانواده در هر سه مرحله اسلام روى شخصيّت زن تبيين بسيار شرافتمندانه و والا و پرارزشى دارد و ما امروز اگر بخواهيم به زنان جهان كمك بكنيم كه اسلام شايسته است كه چنين كمكى را بكند، بايد نظر اسلام را در زمينه مسائل مربوط به زن بدرستى درك كنيم و آن را بررسى كنيم و آن را به دنيا عرضه كنيم.(1)

ديد جامع و كامل اسلام به زن

هر نقصى كه در وضع زن در جامعه ى ما وجود داشته باشد، علاجى دارد؛ چون اسلام نسبت به آن، ديد شامل و كامل و جامعى دارد. بايد راههاى علاج را پيدا كرد. آن روزى كه شوراى فرهنگى - اجتماعى زنان تشكيل ميشد، دقيقاً به همين نكات نظر بود.(2)

ص: 179


1- . در كنگره ى جهانى زن (66/11/17)
2- . در ديدار با اعضاى شوراى فرهنگى - اجتماعى زن (69/10/16)

نگاه اسلام؛ اوّل حيث انسانيّت بعد جنسيّت

نگاه اسلام به زن - به حيث جنس - يك نگاه فوق العاده متعالى است.

هم در مسأله ى خود زن، هم در مسأله ى خانواده، اسلام حرفهاى جالب، برجسته و مهم دارد. اوّلاً نگاه اسلام به جنسيّت، يك نگاه درجه ى دو است؛ نگاه اوّل و درجه ى يك، حيث انسانيّت است؛ كه در آن، جنسيّت اصلاً نقشى ندارد. خطاب، انسان است.

جنسيّت يك امر ثانوى است، يك امر عارضى است؛ در كاركردهاى زندگى معنا پيدا ميكند، در سير اصلى بشر هيچ تأثيرى ندارد و معنايى پيدا نميكند. حتّى كارهايشان با هم متفاوت است.(1)

درك ديدگاههاى اسلام بدون افراط و تفريط

وقتى كه به صحنه ى تفكّرات عالم نگاه ميكنم و بينش اسلام را مشاهده مينمايم، به روشنى درمييابم كه جامعه ى بشرى هنگامى خواهد توانست نسبت به مسأله ى زن و رابطه ى زن و مرد، سلامت و كمال مطلوب خود را پيدا بكند كه ديدگاههاى اسلام را بدون كم و زياد و بدون افراط و تفريط درك كند و كوشش نمايد آنها را ارائه كند. اين، ادّعاى ما نسبت به مسأله ى زن در عالم است. ما آن چيزى را كه در تمدّنهاى مادّى امروز نسبت به زن عمل ميشود و وجود دارد، به هيچ وجه قبول نداريم و آن را بصرفه و صلاح زن و كلّ جامعه نميشماريم. اسلام ميخواهد كه رشد فكرى و علمى و اجتماعى و سياسى و بالاتر از همه - فضيلتى و معنوى زنان به حدّ اعلى برسد و وجودشان براى جامعه و خانواده بشرى بعنوان يك عضو - حدّ اعلاى فايده و ثمر را داشته باشد. همه ى تعاليم اسلام از جمله مسأله ى حجاب، بر اين اساس است.(2)

ص: 180


1- . در سوّمين نشست انديشه هاى راهبردى با موضوع زن و خانواده (90/10/14)
2- . در ديدار با گروهى از زنان پزشك سراسر كشور (68/10/26)

نظريه پردازى در موضوع زن، بر مبناى آيات قرآن

در همين زمينه ى مسأله ى زن، اين همه منابع و تعاليم اسلامى در دسترس ماست؛ آيات كريمه ى قرآن؛ چه آياتى كه مستقيماً به اين مسأله ارتباط پيدا ميكند، و چه آياتى كه با كليّت خود، با عموم و اطلاقِ خود شامل اين مورد ميشود، در اختيار ماست؛ اينها را بايد تئوريزه كنيم؛ به شكل نظريه ها و مجموعه هاى قابل تشعّب، قابل استفاده و قابل استنتاج دربياوريم و در اختيار همه بگذاريم؛ هم در اختيار خودمان براى برنامه ريزى، هم در اختيار مخالفين، هم در اختيار استفساركنندگان؛ كه اشاره كردند و درست است. امروز در دنيا استفساركنندگان و سؤال كنندگان از نظرات جمهورى اسلامى - كه تجربه ى سى ساله اى را با خود دارد - زياد شده اند. البتّه شماها هم قاعدتاً اطّلاع داريد، ما هم از كلانش اطّلاع داريم؛ زياد مراجعه ميكنند، زياد ميپرسند، در موضوعات مختلف زياد ميخواهند بدانند، كه در جمهورى اسلامى چه چيزى وجود دارد. خب، اينها را بايد براى آنها فراهم كرد.(1)

نظريه پردازى در زمينه ى الگوى مترقّى زن و خانواده

ما بايد در اين بررسيها، از داراييهاى علمى خودمان - كه كم هم نيست - استفاده كنيم. دهها نظريه و الگوى مترقّى در همين زمينه ى زن و خانواده ميشود استخراج كرد. اينها نظريه پردازى بشود، تئوريزه بشود، با جوانبش، با اجزايش، تدوين بشود و ارائه بشود. اينها كارهاى ميان مدّت و بلندمدّتى است كه حتماً بايستى انجام بگيرد. تعاليم ناب و مترقّى اسلام در قرآن و حديث بايد مورد استفاده قرار بگيرد.(2)

طبيعت الهى زن؛ مملوّ از لطافت و زيبايى و به دور از نقش تشريفاتى

جوهر ذات يك انسان اگر تعالى و روشنايى و شفافيّت پيدا كند، همه

ص: 181


1- . در سوّمين نشست انديشه هاى راهبردى با موضوع زن و خانواده (90/10/14)
2- . همان

چيز در مقابل او كوچك ميشود و قدرت او بر همه ى كارهاى ديگر، براى او تأمين ميگردد.

آن كه در او جوهر دانايى است *** برهمه كاريش توانايى است(1)

زن به يك جايگاه مصنوعى و تصنّعى و تشريفاتى احتياج ندارد؛ جايگاهى كه دون شأن متانت و سكينه و آرامش روحى اوست. در طبيعت الهى زن، آنچنان لطافت و زيبايى و گرماى محبّتى وجود دارد كه ميتواند هم خود را و هم محيط پيرامون خود را - چه در داخل خانه، چه در هر محيطى كه باشد - به طرف معنويّت، پيشرفت و علوّ مقامات علمى و عملى سوق دهد و پيش ببرد.(2)

محدوديّتهاى اسلامى؛ عامل رشد فكرى، علمى و عملى زنان

در نظام اسلامى محدوديّتى كه به وجود مى آيد، كه اين محدوديّت برطبق فطرت انسانىِ زنانه است؛ هم براى مردها محدوديّت است، به يك كيفيّتى؛ هم براى زنها به كيفيّت ديگرى محدوديّت است، كمك كننده به اين است كه نيروهاى آنها هرز نرود و حتّى المقدور در جهت درستى به كار بيفتد؛ كه آن وقت نتيجه اش ميشود رشد فكرى و علمى و عملى در جامعه ى زنان، كه امروز شاهدش هستيم.(3)

معناى واقعى تكريم، توجّه به بعد خانوادگى و اجتماعى زن

اسلام به معناى واقعى زن را تكريم كرده است. اگر روى نقش مادر و حرمت مادر در درون خانواده تكيه ميكند، يا روى نقش زن و تأثير زن و حقوق زن و وظايف و محدوديّتهاى زن در داخل خانواده تكيه ميكند، به هيچ وجه به معناى اين نيست كه زن را از شركت در مسائل اجتماعى و دخالت در مبارزات و فعّاليّتهاى عمومى مردم منع كند. عدّه اى بد و يا

ص: 182


1- . مخزن الاسرار، نظامى گنجوى
2- . در ديدار با اقشار مختلف مردم (84/3/25)
3- . در ديدار با زنان نخبه (86/4/13)

كج فهميدند؛ يك عدّه ى مغرض هم از اين كج فهمى استفاده كردند؛ كأنّه يا بايد زن، مادر خوب و همسر خوبى باشد يا بايد در تلاشها و فعّاليّتهاى اجتماعى شركت كند؛ قضيّه اينطورى نيست؛ هم بايد مادرِ خوب و همسر خوبى باشد، هم در فعّاليّت اجتماعى شركت كند. فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) مظهر چنين جمعى است؛ جمع بين شؤون مختلف. زينب كبرى (سلام الله عليها) نمونه ى ديگر است. زنهاى معروف صدر اسلام و زنهاى برجسته، نمونه هاى ديگرند؛ اينها در جامعه بودند و حضور داشتند. نفهميدنِ مفهوم تكريم زن در اسلام، همراه شده است با بدآموزيهاى القا شده ى بعنوان تكريم زن در تمدّن غرب؛ اينها با هم آميخته شده و يك جريان غلط ذهنى و فكرى به وجود آورده. زن در داخل خانواده، عزيز و مكرّم و محور مديريت درونى خانواده است؛ شمع جمع افراد خانواده است؛ مايه ى انس و سكينه و آرامش است. كانون خانواده - كه حوضچه ى آرامش زندگىِ پُرچالش و پُرتلاش هر انسانى است - به وجود زن آرام ميگيرد و سكينه و اطمينان پيدا ميكند. آن وقت نقش او بعنوان همسر، بعنوان مادر، بعنوان دختر خانواده، هر كدام يك فصل طولانى در تكريم دارد. بنابراين حقيقتاً بايد در زمينه ى ارزش و كرامت زن در نظر اسلام، بازنويسى و بازگويى و بازبينى كرد.(1)

هويّت زن؛ چشمه جوشان عاطفه و صبر براى تربيّت انسان

زن با نقاط قوّت زنانه ى خود - كه خداى متعال در وجود او به وديعه گذاشته و مخصوص زن است - همراه با ايمان عميق، همراه با استقرار ناشى از اتّكا به خداوند، و همراه با عفّت و پاكدامنى - كه فضاى پيرامون او را نورانيّت ميبخشد - ميتواند در جامعه يك نقش استثنايىِ اين گونه ايفا كند؛ هيچ مردى قادر به ايفاى چنين نقشى نيست. مثل كوه استوارى از ايمان، در عين حال مثل چشمه ى جوشانى از عاطفه و محبّت و احساسات زنانه، تشنگان و محتاجان نوازش را از چشمه ى صبر و حوصله و عاطفه ى خود

ص: 183


1- . در سالروز ولادت حضرت فاطمه ى زهرا (س) (84/5/5)

سيراب ميكند. انسانها در چنين آغوش پُربركتى ميتوانند تربيّت شوند. اگر زن با اين خصوصيّات در عالمِ وجود نبود، انسانيّت معنا پيدا نميكرد. اين، معناى ارزش زن و تشخّص زن است؛ چيزى كه مغز متحجّرِ مادّى غربيها نميتواند آن را بفهمد. كسانى كه از دين و معنويّت بهره اى نبرده اند، نميتوانند چنين عظمتى را درك كنند. آنهايى كه شاخصّه ى زن را در زيور و آرايش و سبكسرى و بازيچه قرار گرفتن در دست مردان ميدانند، نميتوانند اساس هويّت زنانه را در منطق اسلام و در نظر اسلام درك كنند.(1)

حركت به سمت آرمانگرايى با ديد واقع بينانه نسبت به زن

اسلام نسبت به زن، مرد و همه خلايق، يك ديد واقع بينانه و متّكى بر فطرت و طبيعت و نيازهاى حقيقى دارد؛ يعنى از هيچكس بيش از تمكّنش و بيش از آن چيزى كه به او داده شده است، توقّعى ندارد. اصلاً بناى اسلام بر اين است؛ يك بناى واقعى و منطقى است. در دعاى سحرهاى جمعه، فقره اى است كه بيان ميكند: «وَ جَعَلَ مَا امْتَنَ بِهِ عَلَى عِبَادِهِ كِفَايَةً لِتَأْدِيَةِ حَقِّه» (2)؛ يعنى آن چيزى كه خداى متعال منت گذاشته است و به كسى داده، در حدّ كفايت است، براى اينكه حقوق الهى را ادا كند. اصلاً شناخت واقعيات هر كس، متناسب با همان توقعى است كه از او وجود دارد. پس، اسلام به نيازها و خواهشها و طبايع بشرى و غيربشرى اهتمام ورزيده، اصلاً به آنها نظر كرده و حكم الهى را داده است؛ امّا به معناى آن نيست كه آرمانى براى انسانها ندارد. ما محكوم و اسير زندان طبيعتيم و در چارچوب قوانين طبيعت حركت ميكنيم؛ امّا آيا در اين چارچوب كه ما حركت ميكنيم، هدفى در مقابل ما نگذاشته اند كه بگويند بايد به اين سمت حركت بكنيد؟ آرمانگرايى در اسلام و گرايش به سمت قلّه ها و اوجها و آرمانها، يك چيز قطعى و حتمى است. زن مثل مرد و مثل همه ى خلايق، بايد در اين سمت

ص: 184


1- . در ديدار با اقشار مختلف مردم (84/3/25)
2- . بحارالانوار، ج 87، ص 277

حركت كند. اين با گرايشهاى غليظ و درلاك چيزهاى صددرصد شخصى و بى ارزش رفتن نميسازد. البتّه در نظام اسلامى، بايستى آنها ريشه كن بشود. اين گرايش به مصرف و تجمّل گرايى و امثال آن، كه در جوامع جاهلى رشد داده ميشود، بايد در جامعه ى اسلامى ريشه كن ميشد يا لااقل در حدّ متوسّطى قرار ميگرفت و افراطى در آن نميشد؛ امّا متأسّفانه الآن ملاحظه ميشود كه قشرهايى از مردم، باز سرگرم همان سرگرميهاى گذشته اند، كه باب جوامع دور از اسلام و دور از معنويّت و حقيقت است. اين، غلط است.(1)

اعطاى حقوق و شخصيّت كامل به زن در اسلام

ما در زمينه ى حقوق زن، نه تنها در مقابل فرهنگ غربى احساس خجلت و شرمندگى نميكنيم، بلكه نسبت به آن روح طلبكارانه داريم و معتقديم كه در فرهنگ غربى به زنان ظلم زيادى شده است. از سال 1920 به بعد در كشورهاى غربى بتدريج خانمها وارد صحنه ى اجتماع و سياست شدند و اين در حالى است كه 14 قرن پيش اسلام به زن حقوق و شخصيّت كاملى اعطا نموده و تفاوت و امتيازى بين مرد و زن قائل نشده است.(2)

مقايسه ى رفع ابهام و حلّ مسائل در سه قلمروى حضور زن از نظر اسلام

قلمروى حضور زن، سه جا است، يكى قلمروى تكامل انسانى؛ نظر اسلام اين است كه: «إِنَّ اَلْمُسْلِمِينَ وَ اَلْمُسْلِمٰاتِ وَ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ اَلْمُؤْمِنٰاتِ وَ اَلْقٰانِتِينَ وَ اَلْقٰانِتٰاتِ وَ اَلصّٰادِقِينَ وَ اَلصّٰادِقٰاتِ وَ اَلصّٰابِرِينَ وَ اَلصّٰابِرٰاتِ وَ اَلْخٰاشِعِينَ وَ اَلْخٰاشِعٰاتِ وَ اَلْمُتَصَدِّقِينَ وَ اَلْمُتَصَدِّقٰاتِ وَ اَلصّٰائِمِينَ وَ اَلصّٰائِمٰاتِ وَ اَلْحٰافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَ اَلْحٰافِظٰاتِ وَ اَلذّٰاكِرِينَ اَللّٰهَ كَثِيراً وَ اَلذّٰاكِرٰاتِ» - ده صفت اساسى مرد و زن، بدون هيچگونه

ص: 185


1- . در ديدار با اعضاى شوراى فرهنگى اجتماعى زنان (69/10/16)
2- . در كنگره ى بين المللى زن و انقلاب جهانى اسلام (66/11/18)

تمايزى - أَعَدَّ اَللّٰهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِيماً(1)» . فرض كنيد در اين زمينه، نظر اسلام را بجوييم و تبيين كنيم. قلمروى دوّم حضور اجتماعى زن - فعّاليّتهاى سياسى، اقتصادى، اجتماعى و نظير آن - يعنى حضور زن در جامعه است، در اين زمينه، هم نظر اسلام را تبيين كنيم. سوّم، نقش زن در عائله - در خانواده - است. نظر اسلام را در اين مورد نيز تبيين بكنيم.

گويندگان و محقّقين، در اين زمينه نظرات اسلام را بيان ميكنند، ما هم مطالبى گفته ايم. ديگران هم ميگويند و خوب هم هست. به نظر ما اين هم از جمله مباحث بسيار خوب است. در اينجا است كه بين نظريات اسلام و مدّعيات غربى مقايسه ميشود كه ببينيم اسلام در اين زمينه هاى سه گانه چه ميگويد و غربيها چه ميگويند؛ كه حقّاً و انصافاً نظر اسلام در اين زمينه، براى زن و براى جامعه، بمراتب بهتر، قويتر و مفيدتر از همه ى حرفهايى است كه در دنيا مطرح است و گفته ميشود. پس ببينيد نوع دوّم عبارت است از مطالبى كه در قلمروهاى گوناگون، در باب تبيين نظر اسلام بيان ميشود. اين هم خوب است. اين كارها هم انجام بگيرد، بسيار بجاست. در اين زمينه ممكن است ابهاماتى باشد كه لازم است كسانى بنشينند، بحث كنند و نظر بدهند؛ كه آن وقت اين بحثهايى كه اخيرا به مباحث فقهى هم راه پيدا كرده است - بحث در مورد قضاوت زنان، تصدّى مناصب گوناگون اجتماعى و سياسى به وسيله ى زنان - در اين زمينه ميگنجد. همه ى اينها هم خوب است. نوع سوّم كه به نظر من روى آن بايد متمركز بشويم - كه اگر اين را درست نكنيم، آن بحثهاى قبلى هم به كار مسأله ى زن نخواهد آمد - مسأله ى مشكلات زن است. زن در جامعه چه مشكلاتى دارد؟ مهمتر از آنها، زن در عائله و در زندگى خانوادگى، دچار چه مشكلاتى است؟(2)

ص: 186


1- . سوره ى احزاب، آيه ى 35
2- . در ديدار با اعضاى شوراى فرهنگى - اجتماعى زنان (75/8/14)

حلّ مشكلات زنان با مواعظ و نمونه سازى پيام وحى

نارساييها زياد و مشكلات فراوان است؛ علاج چيست؟ علاج اين است كه ما سراغ راه حل الهى برويم و آن را پيدا كنيم؛ چون درباره ى مسأله ى زن ومرد، پيام وحى حاوى مسائل مهمّى است؛ برويم ببينيم وحى در اين باره چه ميگويد. وحى هم فقط به موعظه كردن بسنده نكرده، بلكه نمونه سازى كرده است. شما ببينيد وقتى كه خداى متعال ميخواهد براى انسانهاى مؤمن درطول تاريخ نبوّتها در قرآن مثالى بزند، ميفرمايد: «وَ ضَرَبَ اَللّٰهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ آمَنُوا اِمْرَأَتَ فِرْعَوْنَ (1)» . در زمان موسى، اين همه مؤمن بودند، اين همه كسانى در راه ايمان تلاش و فداكارى كردند؛ امّا آن نمونه را اسم مى آورد. اين ناشى از چيست؟ آيا خداى متعال خواسته از زنان جانبدارى كند؛ يا نه، مسأله چيز ديگرى است؟ مسأله اين است كه اين زن در اوج حركت معنوى به جايى رسيده كه فقط او را ميشود مثال زد و لاغير. حالا اين قبل از فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) است؛ اين قبل از مريم كبرى (سلام الله عليها) است؛ اين متعلّق به آن زمان است. زن فرعون، نه پيامبر است، نه پيامبرزاده است، نه همسر پيامبر است، نه در خانواده ى هيچ پيامبرى بوده است. تربيّت معنوى و رشد و بالندگى يك زن، او را به اينجا ميرساند. البتّه نقطه ى مقابلش هم هست؛ يعنى در فساد هم اتفّاقاً همين است. باز براى اينكه خداى متعال بدترين انسانها را مثال بزند، ميفرمايد: «ضَرَبَ اَللّٰهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ كَفَرُوا اِمْرَأَتَ نُوحٍ وَ اِمْرَأَتَ لُوطٍ(2)». باز هم دو را مثال ميزند كه بدترين انسانها بودند. زمان نوح و زمان لوط، اين همه كفّار بودند، بدها بودند، امّا قرآن آنها را مثال نميزند؛ زن نوح و زن لوط را مثال ميزند. اين عنايت به جنس زن و توجّه به اوجهاى گوناگون و حضيضهاى گوناگون زن، ناشى از چيست؟ شايد از اين جهت باشد كه قرآن ميخواهد به نگرش غلط مردم آن روز دنيا كه متأسّفانه امروز هم همان نگرش غلط باقى است؛ چه مردم جزيرة العرب كه

ص: 187


1- . سوره ى تحريم، آيه ى 11
2- . سوره ى تحريم، آيه ى 10

دخترانشان را زير خاك ميكردند، و چه مردم امپراطوريهاى بزرگ دنيا، مثل روم و ايران اشاره كند.(1)

نظر اسلام مبتنى بر آفرينش زن و نيازهاى او براى رسيدن به كمال

در نظام اسلامى عليرغم بسيارى از كوتاهيها، در مراكزى كه مقيّدند از نظر اسلام پيروى كنند، بينش بسيار روشن و خوبى نسبت به زنان هست؛ بينش بسيار متعالى و نزديك به حقيقت، بلكه در مواردى عين حقيقت است. اگر به سنّتهاى غلط و عادات نادرست نگاه نكنيم، نظر اسلام - آنچه كه لبّ اسلام است - درباره ى زن، مانند نظر اسلام درباره ى مرد، مبتنى بر اعتنا به واقعيّتهايى است كه آفرينش زن و مرد و نيازهاى آنها ايجاب ميكند، تا بتوانند خود را به اوج كمال انسانى برسانند.(2)

3-2 - مبارزه ى اسلام با ظلم تاريخى به زن

غلبه ى خورشيد معرفت اسلام بر جاهليّت حاكم بر جهان

هميشه سالهاى گذشته، وقتى مسأله ى مبعث و خاطره ى بزرگ بعثت مطرح ميشده است، هم ملّت ما حركت و بعثت عمومى و برانگيختگى ملّىِ تاريخى خود را در انقلاب، ادامه ى آن بعثت عظيم نبوى دانسته، هم اين سؤال لااقل در ذهنهاى افرادى از مردم - از خواصّ و اهل نظر - پيش آمده است كه راز پيشرفت اسلام در آن روزگار غربت معرفت و عموميّت جهل، كه همه دنيا را پر كرده بود، چه بود. فقط در منطقه ى عربى نبود كه جاهليّت حاكم بود. در دو امپراطورى عظيم آن روز - يعنى امپراطورى ايران ساسانى و امپراطورى روم - همين جاهليّت وجود داشت؛ در آن مناطق هم از عدالت خبرى نبود؛ در آن مناطق هم تبعيض بود. در همين ايران، درس خواندن و معرفت آموختن، مخصوص به طبقاتى بود و عامّه ى مردم

ص: 188


1- . در ديدار با اعضاى شوراى فرهنگى - اجتماعى (70/10/4)
2- . در ديدار با جمعى از بانوان استان هرمزگان (76/11/29)

حقّ نداشتند درس بخوانند. برده دارى به بدترين شكلش، معامله با ضعفا به بدترين شكل، مسأله ى زن و حضور زنان در جامعه و معامله با زنان در زشت ترين و تحقيرآميزترين شكل. همه جا جاهليّت بود؛ همه جا معرفت غريب بود. اسلام آمد و خورشيد معرفت اسلامى بر دلها و ذهنها تابيد و با وجود جهالت عالم و نامساعد بودن اوضاع و احوال، اين كاروانِ رشد و ترقّىِ انسانى با سرعت پيش رفت. نيم قرن از دوران بعثت نگذشته بود كه بيش از نيمى از دنياى آباد عالم، در حيطه ى تصرّف اسلام قرار گرفت. اين چيز كمى نيست. هر جا اسلام رفت، توده هاى مردم از آن استقبال كردند و قدرتهاى پوشالىِ مانع و مزاحم، به آسانى كنار گذاشته شدند. اين چه عاملى بود كه توانست اينطور اقتدار اسلام را پيش ببرد و بعد هم تمدّن اسلامى را پايه گذارى كند كه اين تمدّن اسلامى، حتّى در دوران انحطاط قدرت سياسى اسلام هم در اوج تلألؤ و اقتدار باقى ماند؛ فرهنگ دنيا را تحت تأثير قرار داد؛ علم را گسترش داد و فرهنگ اسلامى را رايج كرد؛ اينها تجربيّات خيلى عجيبى در تاريخ است. عامل اينها چيست؟ اين، موضوع يك بحث خيلى طولانى است. محقّقان و نويسندگان روى اين مسأله كار كردند؛ باز هم بايد كار كنند.(1)

اسلام و تحوّل در شخصيّت زن

اين مقدارى كه من صحبت كردم، خيلى خيلى كمتر از اين است كه بتواند آن چهره ى والا و عظيم الشأن و منوّر و فرشته صفت را ترسيم بكنيم. حالا اين زن محصول چيه؟ اين مال چه زمانى است؟ اين را درست برگرديد و بهش توجّه بكنيد. اين حوادث شصت سال بعد از هجرت اتّفاق افتاده؛ شصت، هفتاد سال بعد از ظهور اسلام. ظهور اسلام همزمان است با آن زمانى كه، با آن دورانى كه زن در نهايت انحطاط و بدبختى و فساد و ذلّت و ناتوانى غوطه ميخورده در همه جا، نه فقط در منطقه ى عرب نشين، در

ص: 189


1- . در ديدار با كارگزاران نظام به مناسبت سالروز بعثت پيامبر اكرم (ص) (78/8/15)

ايران هم همينجور بوده، در روم هم همينجور بوده، دو تا امپراطورى بزرگ دنيا، دو جامعه ى متمدّن آن روز. بالاترين مقامى كه زن در اين جوامع داشته اين بوده كه يك كالاى لوكس و يك عروسك زيبا براى قدرتمندان جامعه باشد، اين آن سطح بالا و اوج پرواز زن بوده. حالا آن زنى كه كنيز ميشد، آن زنى كه زنده، زنده به گور ميشد، آن زنى كه در خانواده و در فاميل يك عنصر زيادى به حساب مى آمد. حالا آنها بماند، آن زنى كه بالا ميرفت و اوج ميگرفت و ديگر در بالاترين حدّ يك زن در آن دنيا قرار ميگرفت، آن خانمى بود كه به خاطر جمالش يا بخاطر يك ظرافتى يا به خاطر يك هنرى، مطبوع طبع و منظور نظر يك آدم قدرتمند پولدارى، يك سلطانى، يك امپراطورى قرار ميگرفت، او اين خانم را از اوج ذلّت ميكشيد مى آورد بالا، همانطور كه يك عروسك زيبا را كه هيچ ارزشى هم ندارد، يك جسم بيجانى است، وقتى قشنگ است با پول گزافى ميخرند، مى آورند سر طاقچه مينشانند، همينطور اين زن را مى آورد در صدر هم مينشاند، البتّه همان خانم گاهى اوقات دستور ميداد، وزير مجبور بود به حرف او گوش فرا بدهد امّا اين به خاطر شخصيّت آن خانم نبود، به خاطر شخصيّت آن مردى بود كه اين خانم منظور نظر او قرار گرفته بود، همين. امّا دانش، بينش، اخلاق، اوج معنويّت، تحوّل درونى، شخصيّت انسانى والا، ابدا. از آنچنان جامعه اى، در ميان آنچنان وضعى، تحوّل اسلامى، زنى مثل زينب را پديد آورد، امروز همان معجزه را اسلام ميتواند انجام بدهد.(1)

ارزشگذارى اسلام در مورد زن

فرصت يادبود ولادت فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) فرصت مغتنمى براى زنان مسلمان است تا هويّت زن مسلمان و ارزش والاى زنان در نظر اسلام و در پرتو نظام اسلامى مورد توجّه و مداقّه قرار بگيرد. اسلام در مقابل جاهليّتى كه به زن ظلم ميكرد، ايستادگى كرد؛ هم در ميدان معنويّت و

ص: 190


1- . در ديدار با عدّه اى از پرستاران (65/10/15)

فكر و ارزشهاى انسانى، هم در ميدان حضور سياسى، هم از همه بالاتر در عرصه ى خانواده. زن و مرد ناگزير اجتماع كوچكى به نام خانواده دارند كه اگر در جامعه اى ارزشگذارى درست صورت نگيرد، اوّلين نقطه اى كه به زن ستم ميشود، داخل خانواده است؛ در هر سه عرصه اسلام ارزشگذارى كرده است.(1)

برخورد اسلام با سنّتهاى غلط نسبت به زنان

اسلام با سنّتهايى كه از قبل از اسلام باقى مانده است، دو جور رفتار ميكند؛ بعضى سنّتهاى غلط را بكلّى از بين ميبرد و آن سنّت را بكلّى نابود ميكند چون سنّت غلطى است مثل اينكه عربها قبل از اسلام، دختران خودشان را نگه نميداشتند يا بيشتر ملّتهاى غيرمسلمان جنس زن را تحقير و اهانت ميكردند! اسلام اين سنّت را بكلّى از بين برد؛ چون بكلّى غلط بود. اما اسلام بعضى از سنّتها را از بين نبرده است؛ كالبد سنّت را نگه داشته و محتوا و روح آن را عوض كرده است؛ مثل بسيارى از اعمال و مراسم حجّ.(2)

دليل اظهارات پرجوش پيامبر (ص) در مورد زن

ما بايستى برويم سراغ اينكه ببينيم، علت اين ستمى كه هميشه در طول تاريخ به زن شده است، چيست؟ در زمان پيغمبر اكرم (صلّى الله عليه و آله) هم شده است و پيغمبر با اين ستم مبارزه ميكرد. اينكه پيغمبر (صلّى الله عليه وآله) اين همه راجع به زن حرف زده است، بخاطر مبارزه ى با اين است؛ والاّ اگر ميخواستند فقط مقام زن را بيان كنند، اين اظهارات پراحساس و پرجوش لازم نبود. اين احساسات حاكى از اين است كه پيغمبر ميخواهد با چيزى مبارزه كند و آن عبارت است از آن ستم كه ميشد و پيغمبر در مقابل آن ايستاده است. اين همه كه در روايات نبوى و روايات ائمه (عليهم السّلام) در

ص: 191


1- . در ديدار با زنان و دختران مسلمان كشور (79/6/30)
2- . در صحن مطّهر حرم امام رضا (ع) (77/1/1)

زمينه ى معاشرت با زن و در داخل خانه حرف هست، بخاطر مقابله با اين است. متأسّفانه تا زمان ما هم ادامه داشته است. البتّه مخصوص جامعه ى ما هم نيست. اين را هم همه بايد توجّه داشته باشند كه اين ستم در دنيا وجود دارد؛ بلكه در دنياى غرب، به شكل بسيار بدترى است.(1)

پاسخ دادن به برداشت غلط و مستمر در تاريخ بشريّت نسبت به جايگاه زن

اينجا، جاى سؤال است كه مرد هم بود، حالا يكى را از مرد و يكى را از زن مثال ميزد. نه، در همه ى قرآن، وقتى كه ميگويد: «ضَرَبَ اَللّٰهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ آمَنُوا»(2) يا «ضَرَبَ اَللّٰهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ كَفَرُوا»(3) ، در هر دو مورد از زن مثال ميزند. آيا اين به معناى آن نيست كه ما بايد از ديدگاه اسلام، به برداشت غلط و متأسّفانه مستمر در تاريخ بشريّت نسبت به جايگاه زن پاسخى بدهيم؟ اسلام ميخواهد بايستد و اين برداشت و روش و فهم غلط از مسأله ى زن را - كه در طول تاريخ هم وجود داشته است - تصحيح كند.(4)

مبارزه با عادات و آداب غلط خرافى بعضى از اقوام نسبت به زن

من طبق گزارشها اطّلاع پيدا كردم كه هنوز در گوشه و كنار اين استان(5) و در بعضى جاها، عادات غلط و جاهلى نسبت به زن مسلمان وجود دارد؛ عاداتى كه زن را از استقلال و شخصيّت خود و از كرامتى كه اسلام برايش معيّن كرده است، محروم ميكند. در دوران نظام اسلامى، اينطور زوايد فكرى و خرافات، قابل قبول نيست. من از بانوان - كه در درجه ى اوّل خودِ بانوان بايد بخواهند كه بر طبق سيره ى اسلامى با آنها عمل شود - و همچنين از

ص: 192


1- . در ديدار گروهى از زنان پزشك سراسر كشور (75/8/14)
2- . سوره ى تحريم، آيه ى 11
3- . سوره ى تحريم، آيه ى 10
4- . در ديدار با گروهى از زنان پزشك سراسر كشور (68/10/26)
5- . خوزستان

همه ى برادران - چه برادران عرب، چه برادران بختيارى و لُر، يا برادران ديگر - خواهش ميكنم كه اگر در ميان آنها عادات و روشهاى غلطى از گذشته نسبت به زنان باقى است، آن را كنار بگذارند، تا خواهران هم بتوانند در ميدانهاى اجتماعى وارد شوند، تحصيل علم و معرفت كنند، خانواده ها را آباد كنند، فرزندان با معرفت و با كمال و عاقل و آينده سازى را تربيّت كنند، يا در هر ميدان ديگرى كه ميخواهند يا ميتوانند، فعّاليّت نمايند. اين، آن چيزى است كه اسلام خواسته است و به فضل پروردگار بايستى در نظام جمهورى اسلامى تأمين شود.(1)

مقابله با نگاه انحرافى و تحقيرآميز نسبت به زن

من مكرّر در جمعهاى دانشجويى و در جمعهاى جوان گفتم كه در قضيّه ى زن، ما در مقابل ادّعاهاى غربيها دفاع نميكنيم، ما حمله ميكنيم و غرب بايد از خود در قضيّه ى زن دفاع كند، نه اسلام، براى اين است. اسلام برخلاف آنجورى كه هميشه در نظامهاى طاغوتى وجود داشته است كه با چشم ديگرى اصلاً به زن نگاه ميكردند، به زن شخصيّت ميدهد. در اسلام وقتى براى مؤمن نمونه ميخواهند مشخّص بكنند، نمونه ى زن معين ميكنند. «وَ ضَرَبَ اَللّٰهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ آمَنُوا اِمْرَأَتَ فِرْعَوْنَ (2)» ؛ اين نفر اوّل، «وَ مَرْيَمَ اِبْنَتَ عِمْرٰانَ»(3) ، نفر دوّم؛ نمونه براى لِلَّذِينَ آمَنُوا ، دو زن. نمونه براى لِلَّذِينَ كَفَرُوا هم دو زن: «اِمْرَأَتَ نُوحٍ وَ اِمْرَأَتَ لُوطٍ كٰانَتٰا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبٰادِنٰا صٰالِحَيْنِ فَخٰانَتٰاهُمٰا(4)» . يعنى زن را نه فقط محور و عبرت و آئينه اى براى زنان، بلكه براى كلّ جامعه قرار ميدهد. ميشد يك مرد انتخاب بكنند. نه، اين در مقابله ى با آن نگاه انحرافى و غلطى است كه نسبت به زنان وجود داشته. اين نگاه، هميشه هم تحقيرآميز نبوده؛ امّا هميشه غلط بوده.(5)

ص: 193


1- . در ديدار اجتماع مردم اهواز (75/12/18)
2- . سوره ى تحريم، آيه ى 11
3- . سوره ى تحريم، آيه ى 12
4- . سوره ى تحريم، آيه ى 10
5- . در ديدار با جمعى از بانوان قرآن پژوه كشور (88/7/28)

كوبيدن انديشه هاى جاهلى با بالا كشيدن زن نسبت به مرد در قرآن

در سوره ى مباركه ى آل عمران، بعد از آن «ربّنا» ها ميگويد: «فَاسْتَجٰابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لاٰ أُضِيعُ عَمَلَ عٰامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثىٰ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ (1)» . مرد و زن هيچ تفاوتى ندارند. حتّى يك جا براى كوبيدن همين انديشه هاى جاهلى كه عرض كردم، زن را از مرد بالا ميكشد؛ كه يك چنين حالتى را جز در مورد اشخاص، انسان در قرآن ديگر پيدا نميكند: «ضَرَبَ اَللّٰهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ كَفَرُوا اِمْرَأَتَ نُوحٍ وَ اِمْرَأَتَ لُوطٍ»(2) . نمودار كفار، اين دو تا زنند: «اِمْرَأَتَ نُوحٍ وَ اِمْرَأَتَ لُوطٍ» . نه نمودار براى زنها؛ نه، براى زن و مرد. «كٰانَتٰا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبٰادِنٰا صٰالِحَيْنِ فَخٰانَتٰاهُمٰا(3)» تا آخر. «وَ ضَرَبَ اَللّٰهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ آمَنُوا اِمْرَأَتَ فِرْعَوْنَ (4)» ؛ خداى متعال اينجا هم براى مؤمنين دو تا زن را اسم مى آورد. حالا شما ببينيد از اوّل تاريخ تا آخر دنيا، چه تعداد مؤمن، اعم از بزرگان، صلحا، اولياء، انبياء آمدند و رفتند. وقتى ميخواهد براى اينها يك نمودار، يك مجسمه، يك نماد معرّفى كند، دو تا زن را معرّفى ميكند: يكى «اِمْرَأَتَ فِرْعَوْنَ» - إِذْ قٰالَتْ رَبِّ اِبْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتاً فِي اَلْجَنَّةِ وَ نَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ (5).» تا آخر - دوّم «وَ مَرْيَمَ اِبْنَتَ عِمْرٰانَ اَلَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهٰا فَنَفَخْنٰا فِيهِ مِنْ رُوحِنٰا وَ صَدَّقَتْ بِكَلِمٰاتِ رَبِّهٰا(6)» . اصلاً چيز عجيبى است.(7)

3-3 - شأن انسانى زن از نظر اسلام

نگاه انسانى اسلام به زن

اسلام با نظر كرامت به زن نگاه ميكند. همه ى خصوصيّات انسانى ميان

ص: 194


1- . سوره ى آل عمران، آيه ى 195
2- . سوره ى تحريم، آيه ى 10
3- . همان
4- . همان
5- . همان
6- . سوره تحريم، آيه ى 12
7- . در سوّمين نشست انديشه هاى راهبردى با موضوع زن و خانواده (90/10/4)

زن و مرد مشترك است. يك انسان قبل از آنى كه اتّصاف پيدا كند به زن بودن، يا مرد بودن، متّصف است به انسان بودن. در انسانيّت، زن و مردى وجود ندارد، همه يكسانند. نگاه اسلام اين است.(1)

زنان؛ پيشگامان حركت معنوى انسان

در زمينه ى مسائل معنوى، زنان جزو پيشگامان حركت معنوى انسان به سوى پيشرفتها هستند. در قرآن وقتى ميخواهد براى انسانهاى مؤمن مثال بزند، ميفرمايد: «وَ ضَرَبَ اَللّٰهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ آمَنُوا اِمْرَأَتَ فِرْعَوْنَ (2)» ؛ از يك زن مثال ميزند. آنجايى كه بحث ايمان و اسلام و صبر و صدق و مجاهدت در راه به دست آوردن ارزشهاى انسانى و اسلامى و معنوى است، ميفرمايد: «إِنَّ اَلْمُسْلِمِينَ وَ اَلْمُسْلِمٰاتِ وَ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ اَلْمُؤْمِنٰاتِ وَ اَلْقٰانِتِينَ وَ اَلْقٰانِتٰاتِ وَ اَلصّٰادِقِينَ وَ اَلصّٰادِقٰاتِ وَ اَلصّٰابِرِينَ (3)» . در اين آيه ده عنوان براى ارزشهاى معنوى ذكر ميشود؛ اسلام، ايمان، قنوت، صدق، صبر، خشوع و ديگر چيزها. زن و مرد در اين ميدان، دوش به دوش حركت ميكنند و پيش ميروند؛ هر دو را ذكر ميكند. اين بتِ مردگرايى را كه در جاهليّتها هميشه بوسيله مردان و حتّى بوسيله ى زنان پرستيده ميشد، اسلام در اين آيات ميشكند. در ميدان مسائل سياسى و اجتماعى، بيعت زن را يك امر لازم و يك مسأله ى زنده معرّفى ميكند. شما ملاحظه كنيد كه در دنياى غرب و همين كشورهاى اروپايى كه اين همه مدّعى دفاع از حقوق زنان هستند - كه تقريباً همه اش هم دروغ است - تا دهه هاى اوّل اين قرنى كه تمام شد، زنان نه فقط حقّ رأى نداشتند، نه فقط حقّ گفتن و انتخاب كردن نداشتند، حقّ مالكيّت هم نداشتند. يعنى زن مالك اموال موروثى خودش هم نبود؛ اموال او در اختيار شوهر بود! در اسلام بيعت زن، مالكيّت زن، حضور زن در اين عرصه هاى اساسى سياسى و اجتماعى، تثبيت شده است: «إِذٰا جٰاءَكَ اَلْمُؤْمِنٰاتُ يُبٰايِعْنَكَ

ص: 195


1- . در ديدار شركت كنندگان در اجلاس جهانى «زنان و بيدارى اسلامى» (2/4/191)
2- . سوره ى تحريم، آيهى 11
3- . سوره ى احزاب، آيه ى 35

عَلىٰ أَنْ لاٰ يُشْرِكْنَ بِاللّٰهِ (1)» زنها مى آمدند با پيغمبر بيعت ميكردند. پيغمبر اسلام نفرمود كه مردها بيايند بيعت كنند و به تبع آنها، هرچه كه آنها رأى دادند، هرچه كه آنها پذيرفتند، زنها هم مجبور باشند قبول كنند؛ نه. گفتند زنها هم بيعت ميكنند؛ آنها هم در قبول اين حكومت، در قبول اين نظم اجتماعى و سياسى شركت ميكنند. غربيها هزار و سيصد سال در اين زمينه از اسلام عقبند و اين ادّعاها را ميكنند! در زمينه مالكيّت نيز همينطور؛ و در زمينه هاى ديگرى كه مربوط به مسائل اجتماعى و سياسى است.(2)

اسلام؛ پيشگام در دفاع از حقوق زن

متفكّرين مسلمان در قرن اخير، در دهه هاى اخير به خصوص چه در ايران چه در جاى ديگر، وظيفه ى خودشان دانستند كه از زن دفاع كنند، حقيقت زن، شخصيّت زن، استعدادهاى نهانى موجود در زن، چه آنهايى كه با مرد در آن استعدادها شريك است، چه آن استعدادهايى كه او دارد و مرد ندارد، نسبت به اين چيزها زنها را آشنا كنند و از حقوق زن دفاع كنند. البتّه ميدانيد كه اسلام، پيشگام در اين دفاع بود و آن كسانى كه صحبت كردند درباره ى زن انديشيدند و گفتند، آنها از اسلام آموختند كه اسلام به آنها ياد داد كه در وجود زن، چه گوهرهايى نهفته است. اينها حرف بود، حرفهايى كه درباره ى زن، متفكّرين اسلامى قبل از انقلاب گفتند، بعد از انقلاب هم بارها و بارها چه وجود مبارك امام و چه كسانى كه در اين زمينه ها سخن گفته اند درباره ى زن حرفهاى زيادى زدند.(3)

رازهاى طرح دو زن بعنوان نمونه ى ممتاز در صحنه ى انسانيّت

قرآن كريم، وقتى ميخواهد نمونه اى براى انسانهاى با ايمان ذكر كند،

ص: 196


1- . سوره ى ممتحنه، آيه ى 11
2- . در ديدار با گروه كثيرى از بانوان (79/6/30)
3- . در ديدار با خواهران واحد حزب جمهورى اسلامى تهران (61/11/14)

آن را از ميان مردان ذكر نميكند؛ از ميان زنان ذكر ميكند: «وَ ضَرَبَ اَللّٰهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ آمَنُوا اِمْرَأَتَ فِرْعَوْنَ (1)» . خداى متعال در اينجا، دو زن را بعنوان دو نمونه از انسانهاى برجسته و مؤمن - نه از زنان برجسته - ذكر ميكند. يعنى در صحنه ى انسانيّت و تكامل معنوى، خداى متعال وقتى ميخواهد نمونه ى ممتازى بيان كند، سخن از پيامبران و مردان بزرگ و شخصيّتهاى علمى و دينى نميكند؛ بلكه سخن از دو زن به ميان مى آورد كه يكى از آن دو زن، زن فرعون است. «إِذْ قٰالَتْ رَبِّ اِبْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتاً فِي اَلْجَنَّةِ (2)» ؛ زنى در مقام مبارزه با قدرت طاغوتى شوهرش، زنى با استقلال كامل كه زير بار شوهر متجاوز و قدرتمند و فرعون صفت و فرعون نام خود نميرود. عظمت اين زن، اينجاست كه شوهر نميتواند راه گمراهى را بر او تحميل كند؛ اگرچه آن شوهر، شخصى در حدّ فرعون با آن قدرت و با آن شخصيّت باشد. ميليونها مرد، زير دست فرعون و محكوم اراده ى اويند؛ امّا همسر خود اين مرد، در خانه محكوم اراده ى او نيست؛ آزاد است، به خدا ايمان مى آورد، راه فرعون را ترك ميگويد و راه خدا و راه حقّ را انتخاب ميكند. لذا بعنوان يك موجود و يك انسان برجسته، نه فقط از ميان زنان، بلكه از ميان همه ى بنى نوع بشر انتخاب ميشود. زنِ ديگر، مريم مادر عيسى و دخترِ عمران است. «وَ مَرْيَمَ اِبْنَتَ عِمْرٰانَ (3)» ، مريم، زنى جوان است كه در مقابل تهمت و نگاه سوءظن آلوده ى همه ى مردم شهر و منطقه ى خود، مثل كوه مى آيستد و كلمه اللَّه و روح را كه خداى متعال با قدرت كامله ى خود در دامان پاك او گذاشته است، بر روى دست ميگيرد و مثل نورافكنى فرزند خود را بر دنياى تاريك آن زمان مى افكند. اين دو زن، دنيا را نورباران ميكنند. اين، نشاندهنده ى آن است كه در ميدان عظيم و محشر وسيعى كه همه ى انسانها، از اوّلين و آخرين جمع شده اند؛ وقتى خداى متعال ميخواهد دو انسان را

ص: 197


1- . سوره ى تحريم، آيه ى 11
2- . همان
3- . سوره ى تحريم، آيه ى 12

از مجموع همه ى انسانها انتخاب كند و بعنوان مثل و نمونه، آنها را معرّفى كند، دو زن را انتخاب ميكند؛ نه دو مرد را و نه يك مرد و يك زن را. در اين كار، رازهايى است.(1)

پيامبر اسلام (ص) و حقوق انسانى زنان

در دوران حكومت اسلامى، زنى در مدينه به ديدن پيامبر آمد. اصحاب ديدند كه رسول اكرم (صلّى الله عليه وآله) نسبت به اين زن خيلى اظهار محبّت كرد و احوال خود و خانواده اش را پرسيد و با كمال صميميّت و محبّت با او رفتار كرد. بعد كه آن زن رفت، پيامبر (صلّى الله عليه وآله) براى رفع تعجّب اصحاب فرمودند كه اين زن در زمان خديجه (دوران اختناق و شدّت در مكّه) به منزل ما رفت و آمد ميكرد. لابد در زمانى كه همه، ياران پيامبر را محاصره كرده بودند و خدمت حضرت خديجه (سلام الله عليها) همسر مكرّم پيامبر نمى آمدند، اين خانم آن وقت با خديجه رفت و آمد ميكرده است. در روايت هم ندارد كه اين زن مسلمان شده بود، نه، احتمالاً اين زن هنوز هم مسلمان نبود، امّا به صرف اينكه در گذشته چنين خصوصيّتى داشته و چنان صميميّت و محبّتى را ابراز ميكرده است، پيامبر اكرم (صلّى الله عليه وآله) سالها بعد از آن، اين حقّشناسى را رعايت ميكردند.(2)

ارزشگذارى به اصالت زن

ما بايد در مورد مسأله ى زن نگاه جامع داشته باشيم، و اين نگاه جامع در اسلام هست. مسأله ى ارزشگذارى به اصالت زن، زن بودن، براى زن يك ارزش والاست؛ يك اصل است. به هيچ وجه تشبّه به مردان براى زن ارزش به حساب نمى آيد؛ همچنان كه براى مردها تشبّه به زنان ارزش به حساب نمى آيد. هركدام نقشى دارند، هركدام جايى دارند، جايگاهى دارند

ص: 198


1- . در اجتماع زنان خوزستان (75/12/20)
2- . در خطبه هاى نماز جمعه (68/7/28)

و طبيعتى دارند و مقصودى از وضعيّت خاصّ آنها در آفرينش حكيمانه ى الهى مورد نظر بوده كه اين مقصود بايد برآورده شود؛ اين مسأله مهم است.(1)

پرهيز از سطحى نگرى به احكام اسلامى در مورد زنان

بياييد آن چيزهايى را كه در فقه مسلّم اسلامى و در ظواهر قرآن و حديث، بين زن و مرد تمايز قائل شده است، كنار بگذاريد و روى اينها بحث نكنيد؛ بخصوص آن چيزهايى كه در قرآن مورد تصريح است. البتّه اين به معناى آن نيست كه شما از حقّ زن دفاع نكنيد؛ بلكه به اين معناست كه احتمال بدهيد همين موارد، دفاع از حقّ زن است، برداشتها مختلف است. الآن ملاحظه ميكنيد كه اين خانم درباره ى طلاق ديدگاهى را درست نقطه ى مقابل ديدگاه رايج مطرح ميكنند؛ در صوتى كه تا الآن بحث بر سر اين بوده است كه ما جلوى طلاق را بگيريم؛ الآن همه ى دنيا هم همين را ميگويند.

در صورتى كه ايشان ميگويند ما بياييم بگوييم طلاق در شرايطى خيلى هم خوب است؛ براى خاطر اينكه گاهى اوقات طلاق در زندگى وجود دارد؛ در حالى كه ظاهراً صيغه ى طلاق جارى نشده است. من ميگويم شما از كجا ميدانيد كه در مسأله ى ارث - كه ممكن است به نظر بعضى برسد كه به زن ظلم ميشود - ديدگاه مترقّى و فكور و عميقى پيدا نشود كه نشان بدهد اتّفاقاً اين هيچ ظلم نيست؛ يا همينطور در قضيّه ى طلاق و قصاص و قضاياى ديگرى كه وجود دارد؟ بالاخره قرآن است، سخن خداست، حكمت الهى است، حكمت نبوى است؛ شوخى كه نيست. نميشود به آسانى گفت كه ما اينطور ميفهميم؛ نه پشت اين آيات، حكمتهايى وجود دارد. گفت: «چو بشنوى سخن اهل دل مگو كه خطاست». حالا اهل دل كجا، خالق دل كجا؟ بنابراين نميشود گفت من اينطور ميفهمم؛ نه. اين را كنار بگذاريد و به مسائل ديگر بپردازيد.(2)

ص: 199


1- . در ديدار با گروه كثيرى از زنان نخبه (86/4/13)
2- . در ديدار نمايندگان زن مجلس شوراى اسلامى (80/7/14)

حقّ مالكيّت زن با وجود عدم رضايت شوهر و پدر

اروپايى كه امروز ادّعا ميشود زن در آنجا آزاد است، تا نيم قرن پيش در همين اروپا، به زن اجازه داده نميشد كه در مال شخصى خودش تصرّف كند.

در اسلام، زن مالك ثروت خود است. شوهرش راضى باشد يا نباشد؛ پدرش راضى باشد، يا راضى نباشد، فرقى نميكند، او ميتواند ثروت و مال و اندوخته ى خود را مصرف كند و ربطى به كس ديگرى ندارد. نظر اسلام، اين است.(1)

3-4 - برابرى و تفاوت ميان زن و مرد

عدم تفاوت بين زن و مرد در طى مراتب معنوى و حقوق اجتماعى و فردى

خداى متعال در قرآن حدود تكريم زن را معيّن كرده است. زن پيش خداى متعال مثل مرد است. در طى مراتب معنوى و الهى، بين اين دو جنس هيچ تفاوتى نيست. آن كه اين جاده را برايش درست كرده اند، انسان است، نه مرد يا زن. خداى متعال در تاريخ زنى مثل فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) مى آفريند كه امام عسكرى يا امام هادى (عليهما السّلام) - طبق حديثى كه از آنها نقل شده - ميفرمايند: «نحن حجج الله علي خلقه و فاطمة حجة الله علينا» . فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) حجّتِ حجّت خدا است، امام ائمه است؛ شخصيّت، ديگر از اين بالاتر؟ آن حضرت داراى مقام عصمت است. يك چنين انسانى، زن است. زنان بزرگ عالم: مريم، سارا، آسيه و ديگران و ديگران - بزرگانى كه بودند - برجسته هاى عالم خلقتند. در اين جادّه ى تكامل و تعالى، آن كه حركت ميكند، انسان است. در حقوق اجتماعى، فرقى

ص: 200


1- . در اجتماع زنان خوزستان (75/12/20)

بين زن و مرد نيست. در حقوق شخصى و فردى، بين زن و مرد تفاوتى وجود ندارد.(1)

عدم تفاوت زن ومرد در تقرّب الى الله و كمالات

امّا در زمينه ى مسائل اصلى انسان - كه مربوط به انسان است - زن و مرد هيچ فرقى ندارند. خب، شما ببينيد در تقرب الى الله، يك زنى مثل حضرت زهرا، مثل حضرت زينب، مثل حضرت مريم هستند؛ رتبه شان، رتبه هاى فوق تصوّر امثال ماهاست. در آيه ى شريفه ى سوره ى احزاب، زن و مرد هيچ فرقى با هم ندارند؛ شايد اصلاً اين هم بخاطر همين است كه خواستند آن تصوّرات جاهلى مربوط به زن را بكوبند: «إِنَّ اَلْمُسْلِمِينَ وَ اَلْمُسْلِمٰاتِ وَ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ اَلْمُؤْمِنٰاتِ وَ اَلْقٰانِتِينَ وَ اَلْقٰانِتٰاتِ وَ اَلصّٰادِقِينَ وَ اَلصّٰادِقٰاتِ وَ اَلصّٰابِرِينَ وَ اَلصّٰابِرٰاتِ وَ اَلْخٰاشِعِينَ وَ اَلْخٰاشِعٰاتِ وَ اَلْمُتَصَدِّقِينَ وَ اَلْمُتَصَدِّقٰاتِ وَ اَلصّٰائِمِينَ وَ اَلصّٰائِمٰاتِ وَ اَلْحٰافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَ اَلْحٰافِظٰاتِ وَ اَلذّٰاكِرِينَ اَللّٰهَ كَثِيراً وَ اَلذّٰاكِرٰاتِ (2)» . از اسلام تا ذكر، يك فاصله اى است. يك سلسله مدارك متدرّجى هم وجود دارد. آدم در اين تعبيرات دقّت كند، اين را پيدا ميكند «أَعَدَّ اَللّٰهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِيماً(3)» . همه جا مرد، زن: مردِ خاشع، زنِ خاشع؛ مردِ متصدّق، زن متصدّق؛ با هم هيچ فرقى ندارند. در سوره ى مباركه ى آل عمران، بعد از آن «ربّنا» ها ميگويد: «فَاسْتَجٰابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لاٰ أُضِيعُ عَمَلَ عٰامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثىٰ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ (4)» مرد و زن هيچ تفاوتى ندارند.(5)

عدم تفاوت در ارزش انسانى زن و مرد

اسلام هيچ فرقى بين زن و مرد نميبيند. جنسيّت زن و مرد، كوچكترين

ص: 201


1- . در ديدار جمعى از مدّاحان (92/2/11)
2- . سوره ى احزاب، آيه ى 35
3- . همان
4- . سوره ى آل عمران، آيه ى 195
5- . در سوّمين نشست انديشه هاى راهبردى با موضوع زن و خانواده (90/10/14)

تأثيرى ندارد. نه در جوهر انسانيّت آنها تفاوت و اختلافى وجود دارد، نه در حقوق اساسى آنها هيچگونه اختلاف و تفاوتى هست: او هم آزاد است، اين هم آزاد است؛ او هم حقّ انتخاب دارد، اين هم حقّ انتخاب دارد؛ او هم تكليف دارد، اين هم تكليف دارد؛ او هم ميتواند درجات عالى انسانى را طى كند، اين هم ميتواند طى كند؛ او هم حقّ فراگرفتن علم را دارد، اين هم حقّ فرا گرفتن علم را دارد؛ او هم وظايف سنگين جهاد فى سبيل الله را بر دوش دارد، اين هم وظايف سنگين جهاد فى سبيل الله را بر دوش دارد - جهاد، هم بر زن واجب است، هم بر مرد؛ جهاد فقط شمشير زدن كه نيست، انواع و اقسام جهاد هست؛ بعضى از انواع جهاد از شمشير زدن و به جبهه رفتن بسيار هم مشكلتر است؛ حال ممكن است بعضى از انواعش براى اين ميسّر باشد، براى او ميسّر نباشد؛ امّا به هرحال جهاد فى سبيل الله، هم بر زن و هم بر مرد واجب است.(1)

عدم تفاوت در فعّاليّتهاى مختلف اجتماعى

ميان مرد و زن در اجازه ى فعّاليّتهاى متنّوع در همه ى ميدانها، هيچ تفاوتى از نظر اسلام نيست. اگر كسى بگويد مرد ميتواند درس بخواند، زن نميتواند؛ مرد ميتواند درس بگويد، زن نميتواند؛ مرد ميتواند فعّاليّت اقتصادى انجام دهد، زن نميتواند؛ مرد ميتواند فعّاليّت سياسى كند، زن نميتواند، منطق اسلام را بيان نكرده و بر خلاف سخن اسلام حرف زده است.(2)

عدم تفاوت زن و مرد در كسب فضائل بشرى

هدف از آفرينش هر فرد انسان، همان هدف از آفرينش بشريّت است، يعنى رسيدن به كمال بشرى و بهره بردن از بيشترين فضائلى كه يك انسان و يك فرد ميتواند به آن فضائل آراسته شود. لذا فرقى بين زن و مرد نيست.

ص: 202


1- . بخشى از جلسه ى 124 تدريس درس خارج فقه و اصول (79/12/7)
2- . در اجتماع زنان خوزستان (75/12/20)

نشانه اش هم در درجه ى اوّل فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) و ديگر زنان بزرگ تاريخ در درجه ى بعد از ايشان است.(1)

عدم تفاوت زن و مرد در عروج و سقوط انسانى

شما ميبينيد خداى متعال براى اينكه نمادّى در مقابل چشم بشر قرار دهد، يك زن را انتخاب ميكند. ميتوانست يك مرد را انتخاب كند؛ مردان بزرگ كه بسيار بودند؛ امّا يك زن را انتخاب ميكند. اين معنا دارد. در مقابل آن مردم جاهلى كه خيال ميكردند بين زن و مرد فرقى هست، قرآن ميگويد: «وَ ضَرَبَ اَللّٰهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ آمَنُوا اِمْرَأَتَ فِرْعَوْنَ (2)» ؛ زن فرعون را بعنوان نمونه ى مؤمنان مثال ميزند. ميتوانست حضرت موسى را مثال بزند، امّا زن فرعون را مثال ميزند؛ «إِذْ قٰالَتْ رَبِّ اِبْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتاً فِي اَلْجَنَّةِ» . در طرف بدى نيز همينطور است: «ضَرَبَ اَللّٰهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ كَفَرُوا اِمْرَأَتَ نُوحٍ وَ اِمْرَأَتَ لُوطٍ» (3)؛ زن نوح و زن لوط را بعنوان نمونه هاى بدى مثال ميزند؛ يعنى در ميدانهاى انسانى و تكامل و تعالى، از طرف عروج و سقوط، از طرف تكاليف و حقوق، هيچ تفاوتى بين زن و مرد نيست؛ اينها دو موجود انسانى هستند.(4)

عدم تفاوت مرد و زن در ارزشهاى معنوى و اسلامى

قبل از اسلام هم الگوهايى بودند، همين آيه اى كه خواندم «وَ ضَرَبَ اَللّٰهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ آمَنُوا اِمْرَأَتَ فِرْعَوْنَ (5)» زن فرعون با اينكه در نامساعدترين شرايط اجتماعى و اخلاقى و فكرى رشد كرده، امّا آن نمونه ى برجسته اى است كه قرآن بعنوان مؤمن او را معرّفى ميكند. شما ببينيد چقدر شخصيّت مؤمن غير از پيغمبران در طول تاريخ وجود داشته، يك زن را انتخاب ميكند قرآن

ص: 203


1- . در ديدار با گروهى از زنان پزشك سراسركشور (68/10/16)
2- . سوره ى تحريم، آيه ى 11
3- . سوره ى تحريم، آيه ى 10
4- . در تدريس درس خارج فقه و اصول (79/12/7)
5- . سوره ى تحريم، آيه ى 11

و معرّفى ميكند، «وَ ضَرَبَ اَللّٰهُ مَثَلاً» : خداوند ارائه ميدهد نمونه اى، «لِلَّذِينَ آمَنُوا» : براى مؤمنان، «اِمْرَأَتَ فِرْعَوْنَ» : زن فرعون. اين نشاندهنده ى همين ارزشهاى والاى انسانى و الهى است كه در زنها تجلّى پيدا ميكند. در اسلام هم كه فاطمه ى زهرا آمد كه برترين زنان تاريخ شد و يكى از برجسته ترين انسانهاى آفريده در طول تاريخ، بزرگ الهى و پيغمبران. خب اين چى را به ما ياد ميدهد؟ اسلام به اين وسيله به ما ميفهماند؛ كه زن از لحاظ ارزشهاى الهى و انسانى با مرد تفاوتى ندارد، از لحاظ اينكه يك زنى در اوج خود، در اوج پرواز خود به كمال به كجا ميتواند برسد؟ نگاه كنيم ببينيم، ميتواند به همان جايى برسد كه برترين و بالاترين مردان در پرواز معنوى خودشان ميتوانند برسند - بدون هيچ تفاوتى اميرالمؤمنين در رديف بزرگترين اوّلياء الهى است. تمام ارزشهاى معنوى و اسلامى براى زنان همينجور است در قرآن «إِنَّ اَلْمُسْلِمِينَ وَ اَلْمُسْلِمٰاتِ وَ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ اَلْمُؤْمِنٰاتِ وَ اَلْقٰانِتِينَ وَ اَلْقٰانِتٰاتِ وَ اَلصّٰادِقِينَ وَ اَلصّٰادِقٰاتِ وَ اَلصّٰابِرِينَ وَ اَلصّٰابِرٰاتِ وَ اَلْخٰاشِعِينَ وَ اَلْخٰاشِعٰاتِ وَ اَلْمُتَصَدِّقِينَ وَ اَلْمُتَصَدِّقٰاتِ وَ اَلصّٰائِمِينَ وَ اَلصّٰائِمٰاتِ وَ اَلْحٰافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَ اَلْحٰافِظٰاتِ وَ اَلذّٰاكِرِينَ اَللّٰهَ كَثِيراً وَ اَلذّٰاكِرٰاتِ (1)» هر جايى كه ارزش معنوى اى را براى مرد مى آورد، براى زن هم عين همان را با همان تعبير مى آورد؛ اين دو موجود پروازشان با هم است، يكسان است، از لحاظ ارزشهاى معنوى هيچ تفاوتى ندارد، اين همان است. از لحاظ تكاليف هم، تكاليف اجتماعى هم، با هم تفاوتى ندارند.(2)

برابرى فرصتهاى عروج براى زن و مرد

تكاليف الهى كه فرصتهاى عروج انسانند و بوسيله ى اين تكاليف است كه انسان ميتواند عروج پيدا كند، [هم بر زن هم بر مرد واجب] است. همه ى اينها بدون هيچگونه تفاوتى، در مقابل زن و مرد يكسان گشوده

ص: 204


1- . سوره ى احزاب، آيه ى 35
2- . در مراسم بزرگداشت روز زن در استاديوم آزادى (67/11/8)

است. لذا شما ملاحظه ميكنيد كه قرآن در مواردى زياد، زن و مرد را با هم مى آورد: «إِنَّ اَلْمُسْلِمِينَ وَ اَلْمُسْلِمٰاتِ وَ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ اَلْمُؤْمِنٰاتِ وَ اَلْقٰانِتِينَ وَ اَلْقٰانِتٰاتِ وَ اَلصّٰادِقِينَ وَ اَلصّٰادِقٰاتِ وَ اَلصّٰابِرِينَ وَ اَلصّٰابِرٰاتِ وَ اَلْخٰاشِعِينَ وَ اَلْخٰاشِعٰاتِ وَ اَلْمُتَصَدِّقِينَ وَ اَلْمُتَصَدِّقٰاتِ وَ اَلصّٰائِمِينَ وَ اَلصّٰائِمٰاتِ وَ اَلْحٰافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَ اَلْحٰافِظٰاتِ وَ اَلذّٰاكِرِينَ اَللّٰهَ كَثِيراً وَ اَلذّٰاكِرٰاتِ أَعَدَّ اَللّٰهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِيماً(1)» . اينجا مردها نميتوانند بگويند كه ما اين امتياز يا اين ترجيح را داريم، يا زن بگويد كه چرا به مرد اين ترجيح داده شده است؛ نخير. در همه ى اينها زن و مرد يكسان مورد ملاحظه ى الهى قرار ميگيرند.(2)

برابرى زن و مرد از جنبه ى الهى و تكامل انسانى

اسلام طرفدار تكامل بشر است. براى اسلام، زن و مرد هيچ فرقى ندارد. براى اسلام، جنس زن يا جنس مرد مطرح نيست؛ تكامل انسانى مطرح است. يك جا سخن از مرد گفته ميشود، يك جا سخن از زن. به يك مناسبت از زن تجليل ميشود، به يك مناسبت از مرد؛ چون دو حصه ى پيكره ى بشرند، دو بخش وجود بشرى هستند. از لحاظ جنبه ى بشرى و جنبه ى الهى، هيچ تفاوتى با همديگر ندارند. لذا در قرآن آن وقتى كه ميخواهد راجع به انسانهاى خوب يا انسانهاى بد مثل بزند، از زن مثل مى آورد: «ضَرَبَ اَللّٰهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ كَفَرُوا اِمْرَأَتَ نُوحٍ وَ اِمْرَأَتَ لُوطٍ(3)» . در مورد كسانى هم كه مؤمن هستند، مثال ميزند؛ «اِمْرَأَتَ فِرْعَوْنَ» . در هر دو جا، مثال و نمونه ى كامل راه خطا و راه صواب را از زن ذكر ميكند؛ يك جا هم راجع به مردان سخن ميگويد.(4)

برابرى زن و مرد در ارزشهاى معنوى و معرفتى

در بينش اسلام زن از نظر معرفت، انديشه، فكر و قرب به خداوند مانند

ص: 205


1- . سوره ى احزاب، آيه ى 35
2- . در تدريس درس خارج فقه و اصول (79/12/7)
3- . سوره ى تحريم، آيه ى 10
4- . در همايش بزرگ خواهران به مناسبت جشن ميلاد كوثر (76/7/30)

مرد است و به هيچ وجه نبايد با زن با افراط و تفريط و دون شأن او برخورد كرد. زن و مرد داراى وظايف و مسؤوليّتهاى مشترك و نيز اختصاصى هستند كه بايد بدقّت شناخته و تبليغ شود.(1)

برابرى زن و مرد در پيمودن مراحل تكامل معنوى و مادّى

از نظر اسلام زن بايد به مثابه ى يك عنصر انسانى تمام مراحل كمال انسانى را بپيمايد كه همانطور كه ميدانيد كمال انسانى حدّ ندارد و در هيچ جا متوقّف نميشود. زن بعنوان يك دانشمند، بعنوان يك مخترع و مبتكر، بعنوان يك فيلسوف، بعنوان يك عنصر فعّال سياسى، بعنوان يك عنصر فعّال دولتى و ادارى، بعنوان يك انسان خدومى كه به خدمات اجتماعى اشتغال دارد، بعنوان يك معلّم، بعنوان يك پزشك، به همه ى عناوينى كه يك مرد ميتواند با آنها امتياز پيدا كند زن ميتواند امتياز پيدا كند البتّه با چند استثناى محدود كه در اسلام مشخّص شده از جمله حقّ قضاوت؛ مثلاً امّا از نظر اسلام در ضمن اينكه در جامعه ى اسلامى همه ى اين معانى براى زن وجود دارد فراتر و والاتر از همه ى آنها آن معنويّت و اوج روحى و عرفانى انسان است كه تقرّب به خداست كه او زن و مرد به هيچ وجه نميشناسد و زن و مرد بصورت يكسان ميتوانند درجات معنويّات و تكامل را بپيمايند و به خدا نزديك بشوند كه از نظر اسلام اين اوج شخصيّت هر انسان است.(2)

برابرى زن و مرد در فرايض دينى

ميان مرد و زن و ميان همه ى قشرهاى اجتماع، در اين تكليف و فريضه ى عمومى(3) فرقى نيست و در اين آيه اى كه تلاوت كردم ده صفت را خدا براى پيروان امّت اسلام ميشمارد كه اوّلش اسلام يعنى تسليم در برابر خداست و آخرش ذكر و ياد خدا. و در همه ى اينها ميان مرد و زن فاصله اى نميگذارد

ص: 206


1- . در ديدار با مديران و برنامه سازان صدا و سيما (75/5/9)
2- . در كنگره ى جهانى زن (66/11/17)
3- . روزه دارى ماه مبارك رمضان

«إِنَّ اَلْمُسْلِمِينَ وَ اَلْمُسْلِمٰاتِ (1)» مردان مسلم و زنان مسلم، مردان با ايمان و زنان با ايمان، مردان صادق و زنان.(2)

همرديفى مقامات معنوى و درجات انسانى زن و مرد

خواهران من! موضوع زن و برخورد جوامع با او، مسأله اى است كه از ديرباز در ميان جوامع و تمدّنهاى مختلف مطرح بوده است. هميشه نصف مردم عالم، بانوان هستند. قوام زندگى در عالم، به همان اندازه كه به مردان وابسته است، به همان اندازه هم به زنان وابسته است. زنان، بزرگترين كارهاى آفرينش را بطور طبيعى برعهده دارند. كارهاى اساسى آفرينش، مانند توليدمثل و تربيّت كودك، در دست زنان است. پس مسأله ى زنان، مسأله ى مهمّى است و از ديرباز، در جوامع، در بين متفكّرين و در اخلاق و عادات گوناگون ملّتها وجود داشته است. اسلام يك موضع برجسته را در اين بين انتخاب كرده؛ از افراط و تفريط جلوگيرى نموده، و هشدارى به همه ى مردم عالم داده است. اسلام، مردانى را كه بخاطر قدرتمند بودن جسمى يا توانايى مالى، زنان و مردان را به خدمت ميگرفتند و زن را مورد آزار و احياناً تحقير قرار ميدادند، بكلّى سرجاى خود نشاند و زن را در جايگاه حقيقى خودش قرار داد و حتّى از جهاتى، زن را در رديف مرد قرار داد: «إِنَّ اَلْمُسْلِمِينَ وَ اَلْمُسْلِمٰاتِ وَ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ اَلْمُؤْمِنٰاتِ (3)» مرد مسلمان، زن مسلمان. مرد عابد، زن عابد. مرد متهجد، زن متهجد.

پس، در اسلام همه ى اين مقامات معنوى و درجات انسانى، بين زن و مرد بالسوّيه تقسيم شده است. در اين موارد، مرد و زن با يكديگر مساوى و برابرند. هر كس كه براى خدا كار كند، «مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثىٰ» ؛ چه مرد باشد و چه زن، «فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيٰاةً طَيِّبَةً (4)» .(5)

ص: 207


1- . سوره ى احزاب، آيه ى 35
2- . خطبه هاى نماز جمعه (59/4/13)
3- . سوره ى احزاب، آيه ى 35
4- . سوره ى نحل، آيه ى 97
5- . در ديدار گروهى از خواهران پرستار، به مناسبت ولادت حضرت زينب (س) (73/7/20)

عدم تفاوت در عرصه ى تعالى روحى و رشد معنوى

«إِنَّ اَلْمُسْلِمِينَ وَ اَلْمُسْلِمٰاتِ وَ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ اَلْمُؤْمِنٰاتِ وَ اَلْقٰانِتِينَ وَ اَلْقٰانِتٰاتِ وَ اَلصّٰادِقِينَ وَ اَلصّٰادِقٰاتِ وَ اَلصّٰابِرِينَ وَ اَلصّٰابِرٰاتِ وَ اَلْخٰاشِعِينَ وَ اَلْخٰاشِعٰاتِ وَ اَلْمُتَصَدِّقِينَ وَ اَلْمُتَصَدِّقٰاتِ وَ اَلصّٰائِمِينَ وَ اَلصّٰائِمٰاتِ وَ اَلْحٰافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَ اَلْحٰافِظٰاتِ وَ اَلذّٰاكِرِينَ اَللّٰهَ كَثِيراً وَ اَلذّٰاكِرٰاتِ (1)» همه جا، مرد و زن در كنار هم قرار دارند. «أَعَدَّ اَللّٰهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِيماً(2)» . اين، صحنه ى اوّل است كه در آن، ميان زن و مرد هيچ تفاوتى نيست. در اسلام، براى فعّاليّت زنان، سه عرصه معيّن شده است؛ اوّل، عرصه ى تكامل و رشد معنوى خود زن است. زن و مرد در اين بخش، هيچ تفاوتى در ميدان رشد و تكامل معنوى ندارند. يعنى مرد ميتواند به عاليترين مقامات از لحاظ معنوى برسد، زن هم ميتواند به بالاترين مقامات از لحاظ معنوى برسد. مرد ميتواند به حدّ على بن ابيطالب (عليه السّلام) برسد و زن ميتواند به حدّ فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) برسد.

بر اساس آيه ى شريفه ى سوره احزاب فرق نميكند، چه اسلام، چه ايمان، چه قنوت، چه خشوع، چه تصدّق، چه صوم، چه صبر و استقامت، چه حفظ ناموس، چه ذكر خدا، زن و مرد در اين بخشها يكسانند.(3)

ابعاد گوناگون جهاد و مبارزه ى زن

مسأله ى شخصيّت بعنوان يك مسلمان، بعنوان يك انسان در جامعه، خب خود همين ابعاد گوناگونى دارد علم آموزى، چه علمى؟ چگونه؟ در چه شرايطى؟ با چه انگيزه اى؟ اين قابل بررسى است. بعد جهاد، جهاد بر زن هم مثل مرد واجب است. يك نوع جهاد فقط هست كه مخصوص مردهاست، آن جهاد ابتدايى تعرّضى. آنجايى كه دشمن حمله ميكند بر مرد و بيمار و صحيح و سفيه و هر كسى كه مكلّف است لازم است كه دفاع

ص: 208


1- . سوره ى احزاب، آيه ى 35
2- . همان
3- . در ديدار با زنان خوزستان (75/12/2)

بكند؛ بنابراين جهاد بر زن واجب است، علاوه بر اين جهاد كه حضور در ميدان جنگ فقط نيست، جهاد در عرف اسلامى به معناى مبارزه است. همان بار فرهنگى و همان مفهومى كه كلمه ى مبارزه در فارسى متداول ما دارد، جهاد همان بار را و همان مفهوم را در عربى دارد. جهاد غير از قتال است. قتال يعنى پيكار با سلاح، جنگ مسلّحانه. جهاد يعنى مبارزه، كه شامل مبارزه ى مسلّحانه ميشود، شامل مبارزه ى منفى ميشود، شامل مبارزه ى اقتصادى ميشود، شامل مبارزه ى فرهنگى ميشود، شامل مقاومتهاى قهرمانانه ميشود، همش مبارزه است. در ميدان وسيع جهاد زن چه كارهايى بايد انجام بدهد و ابعاد گوناگون جهاد او چگونه است؟(1)

ايفاى نقش يكسان در پيشرفتهاى علمى و اجتماعى

ما معتقديم زنان در هر جامعه ى سالم بشرى قادرند و ميبايد فرصت پيدا كنند كه در حدّ سهم خود، تلاش و مسابقه ى خويش را در پيشرفتهاى علمى و اجتماعى و سازندگى و اداره ى اين جهان به عهده بگيرند. از اين جهت، ميان زن و مرد هيچ تفاوتى نيست.(2)

امكان پرش بينهايت براى زن و مرد

در جهانبينى اسلام اگر من جهانبينى اسلام را ميشناسم، بنده از اسلام ميفهمم كه از لحاظ استعدادها و از لحاظ امكان پرش - پرش بينهايت - ميان زن و مرد هيچ فرقى نيست و قرآن وقتى ميخواهد مثال بزند براى مؤمنين، از يك زن مثال ميزند «وَ ضَرَبَ اَللّٰهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ آمَنُوا اِمْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قٰالَتْ رَبِّ اِبْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتاً فِي اَلْجَنَّةِ» (3) اين همه مؤمن.(4)

ص: 209


1- . در سمينار نقش در جامعه ى در دانشگاه تربيّت معلّم (64/12/10)
2- . در ديدار با گروهى از زنان پزشك سراسر كشور (68/10/26)
3- . سوره ى تحريم آيه ى 11
4- . زمينه ى بعثت انبياء از ديدگاه نهج البلاغه

اقتضاى نظام اتمّ خلقت در خصوصيّات زن و مرد

ما بايد زن را زن، مرد را مرد نگه داريم، تا اين مجموعه كامل بشود؛ والاّ اگر مرد را در همه ى خصوصيّات و خلقيّات و رفتارها و وظايف و كارها، به زن تبديل كرديم و زن را تبديل به مرد كرديم اگر يكى از اين دو كار را كرديم كار غلطى كرده ايم. «فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اَللّٰهِ (1)» ، اين تغيير خلق الله كه در قرآن هست، اين است. يعنى ما آن نظام اَتَمّ خلقت را كه لازم است در اين مجموعه، جنسى با اين خصوصيّات باشد و جنسى با آن خصوصيّات، تا همديگر را تكميل كننداز بين برده ايم.(2)

رعايت عدالت محض ميان زن و مرد از نظر اسلام

براى اسلام، جنس - زن بودن و مرد بودن - مطرح نيست؛ تعالى بشرى مطرح است، اخلاق بشرى مطرح است، بروز استعدادها مطرح است، انجام وظايفى كه به هر كسى يا هر جنسى از جنسهاى بشرى متوجّه است، مطرح است، كه براى اين بايد طبعاً طبيعتها را شناخت. اسلام، طبيعت زن و طبيعت مرد را هم بخوبى ميشناسد. در اسلام آنچه كه مطرح است، عبارت است از تعادل؛ يعنى رعايت عدالت محض ميان افراد بشر، از جمله ميان جنس زن و جنس مرد. برابرى در حقوق مطرح است، امّا در جايى ممكن است احكام زن با احكام مرد متفاوت باشد؛ همچنان كه طبيعت زن با طبيعت مرد در بعضى از خصوصيّات متفاوت است. بنابراين، بيشترين حقايق و بيشترين واقعيّتهاى فطرت و طينت بشرى در مورد زن و مرد، در معارف اسلامى است.(3)

زن و مرد؛ دو جنس مكمّل يكديگر

من مكرّر ميبينم كه خانمها وقتى با من روبه رو ميشوند، نگرش فمينيستى

ص: 210


1- . سوره ى نساء، آيه ى 119
2- . در ديدار نمايندگان زن مجلس شوراى اسلامى (80/7/14)
3- . در همايش بزرگ خواهران به مناسبت جشن ميلاد كوثر (76/7/30)

را نسبت به مسائل زنان رد ميكنند؛ امّا متأسّفانه در عمل، حرفها و گرايشها، همان باد فمينيستى است كه اينها را ميكشاند! چرا جنس ستيزى كنيم؟ آن شاعر بسيار برجسته ى زمان ما - رهى معيّرى - كه غزلسراى بسيار خوبى است و من از غزلهايش خيلى خوشم مى آيد، شعرى عليه زنان سروده بود كه از وقتى من اين شعر را از او شنيده ام، اصلاً دلم چركين شده است. يك نفر به زن اينگونه نگاه ميكند؛ نقطه ى مقابلش هم يكى بيايد و زن گرايى افراطى كند - ولو مردستيزى هم نكند - اين هم غلط است. زن و مرد دو جنسند؛ خداى متعال اينها را آفريده تا مكمّل هم باشند؛ تا با تفاهم و سكون و آرامشى كه اينها ايجاد ميكنند، جامعه ى اسلامى وجود داشته باشد. هر كدام از زن و مرد وظيفه ى اختصاصى دارند. زن - چه بخواهيم، چه نخواهيم - جنسى است كه بايد جنبه ى لطف و آرامش و رحمت و سكون را در جامعه تأمين كند. بچّه ى پسر هميشه شيطانتر از بچّه ى دختر است؛ آنهايى كه بچّه دارند، اين را ميدانند. خداى متعال در اين جنس اين گنجينه را گذاشته كه هم خود زن و هم خود مرد به آن احتياج دارند؛ ولى ما بياييم اين گنجينه را از او سلب كنيم و جنبه ى ستيزه گرى مردگرايانه را به او منتقل كنيم. اين كار چه لزوم و فايده اى دارد و چه افتخارى براى زنان به وجود مى آيد؟(1)

توجّه اسلام به زن و مرد از منظر انسانى و حقوقى

نظر اسلام به دو جنس را از دو منظر ميشود مورد ملاحظه قرار داد: يك منظر، منظر اصل انسانيّت، جوهر انسانيّت، حقيقت انسانيّت و چيزهايى است كه بر اين جوهر و حقيقت مترتب ميشود؛ چه در نفس انسان، چه در سرنوشت انسان، چه در راهى كه انسان را به آن سرنوشت و به آن درجات رفيعه اى كه يك انسان ميتواند به آنها برسد، ميرساند، چه آنچه كه مربوط به حقوق اساسى انسان است؛ مثل حقّ آزادى او، حقّ تعقّل او، حقّ تكليف

ص: 211


1- . در ديدار نمايندگان زن مجلس شوراى اسلامى (80/7/14)

او - كه به معنا، تكليف هم يك حقّ است - حقّ اختيار و اراده ى او، هم اسلام از منظر بعضى از عوارض و لواحق و شرايط خاصّ زندگى از لحاظ جسمانى از لحاظ وضع تكاليف اجتماعى و امثال اينها به زن و مرد نگاه ميكند.(1)

برجستگيها و امتيازات و برترى متقابل زن و مرد نسبت به هم و برابرى كلّى آنها

جايگاه زن و هويّت و شخصيّت زن، در جنس خود زن يك هويّت بسيار بالا و با كرامتى است، از بعضى جهات از مردها بالاتر است. در مجموع هم كه نگاه كنيم، زن و مرد فرقى ندارند؛ از لحاظ خلقت، از لحاظ خصوصيّاتِ كيان طبيعى شان كه خداى متعال خلق كرده، يك امتيازاتى جانب زنانه دارد، يك امتيازاتى جانب مردانه دارد؛ خداى متعال يك مقدار خصوصيّاتى را به اين جنس داده، يك مقدار خصوصيّاتى را به آن جنس داده؛ يك برجستگيها و ارزشهايى اين دارد، يك برجستگيها و ارزشهايى آن دارد؛ لذا است كه با همديگر از لحاظ آنچه كه مربوط به انسانيّت است هيچ فرقى ندارند، هيچ تفاوتى ندارند؛ در آن چيزهايى كه خداى متعال براى انسان قرار ميدهد - از لحاظ حقوق انسانى، از لحاظ حقوق اجتماعى، از لحاظ ارزشهاى معنوى و سير تكامل معنوى - هيچ فرقى ندارند؛ يعنى يك مردى مثل عليّبن ابى طالب ميشود، يك زنى مثل فاطمه ى زهرا ميشود؛ يك مردى مثل عيسى ميشود، يك زنى مثل مريم ميشود؛ تفاوتى ندارند با همديگر. پس اين نگاهْ درست است كه ما زن را در جنسيّت خودش - همان جور كه هست، زن واقعى، مؤنّث واقعى - بشناسيم، و ببينيم چه ارزشهايى ميتواند اين فرد متعلّق به اين جنس را يا اين جامعه ى اين جنسيّت را رشد بدهد و تعالى ببخشد؛ اين نگاه، نگاه درست است. ما نبايد در مقابل نگاه غرب دچار اين انفعال ميشديم كه متأسّفانه شديم.(2)

ص: 212


1- . بخشى از جلسه ى 124 تدريس درس خارج فقه و اصول (79/12/7)
2- . در ديدار جمعى از بانوان فرهيخته ى حوزوى و دانشگاهى (92/2/21)

مسؤوليّتهاى مشترك زن و مرد با وجود قلمروهاى اختصاصى

بر اساس ديدگاه الهى و اسلامى، زن و مرد هر يك وظايفى اساسى را در قلمرو اختصاصى حيات خود بر عهده دارند كه بايد به آن عمل كنند. امّا در عين حال هر دو در يك پهنه ى وسيع با مشاركت، هماهنگى و اعمال تواناييهاى خود مسؤوليّتهايى را به انجام ميرسانند.(1)

برابرى در ارزشهاى انسانى، تفاوت در وظايف تخصّصى

اسلام ميان زن و مرد برابرى را از لحاظ ارزشهاى انسانى قبول دارد ولى از لحاظ وظايف اختصاصى نه. اسلام به زن نقش خاصّ خود را قائل است كه به هيچ وجه كوچكتر از نقش مرد نيست. بايد توجّه نمود كه تركيب جسمانى و روانى زن، او را براى تكاليف خاصّى آماده كرده است. اين تكاليف عبارت است از آن چيزى كه زن و مرد از آن مرز از هم جدا شده اند.(2)

توجّه به تفاوت طبيعت زن و مرد

صداى مرد، كلفتتر از صداى زن، قدّ او بلندتر از قدّ اين و استخوان او درشتتر از استخوان زن است. خصوصيّات خلقت مرد هم، خصوصيّات مسلّط و فعّال است، خصوصيّات زن، خصوصيّات نرمش و انعطاف و انجذاب است. لذا شما اگر در تعبيرات اسلامى ملاحظه كنيد، درباره ى زن، درست همان تعبيرات واقعى وجود دارد. «إنما المرأة ريحانة و ليست بقهرمانة(3)» . زن گل است - ريحانه يعنى گل - انسان با گل چه كار ميكند؟ نوع برخورد با گل چگونه است؟ اگر با گل كشتى بگيريد، گل پژمرده ميشود. اگر گل را گل بشناسند و برخورد گلانه با آن بكنند، مايه ى زينت و مؤثّر است، و وجود خودش شاخص و بارز خواهد بود. «و ليست بقهرمانه»، قهرمانه

ص: 213


1- . در ديدار با جمعى از بانوان مسؤول و متخصّص و هنرمند كشور (74/8/22)
2- . در ديدار با زنان مسلمان ايران و 9 كشور جهان (67/11/8)
3- . بحارالانوار، ج 100، ص 253

به معنى قهرمانى كه به فارسى ميگوييم، نيست؛ بلكه تعبير عربى است كه از فارسى گرفته شده است. قهرمان - بطور خلاصه يعنى مباشر امور، سركارگر. يعنى در خانه ى شما، زن را بعنوان مباشر امور خودتان ندانيد، خيال نكنيد كه شما رئيسى هستيد، كارهاى خانه، بچّه ها و امثال آن، به عهده ى يك سركارگر است؛ سركارگر هم اين خانم است، و بايد اينگونه عمل كنيم! نه قضيّه اصلاً اين نيست. ببينيد برخورد حقيقى و مستقيم به سوى طبيعت زن است. زن كه نميتواند طبيعت خودش را فراموش كند. اصلاً مصلحت هم نيست كه فراموش كند؛ براى خاطر آنكه نظام اَتم مؤثّر اين طبيعت، اين وضع مؤثّر است. اين لازم است؛ و الاّ اگر اين جنس را واقعاً چه از لحاظ خصوصيّات به آن جنس ديگر تبديل كرديم، از كمال كاسته ايم. غير از اين است؟(1)

تفاوت طبيعى زن و مرد

خداى متعال طبيعت زن را ظريف قرار داده است. بعضى از انگشتها خيلى درشت و گُنده هستند و براى كندن يك سنگ از زمين خيلى خوبند، امّا اگر بخواهند يك جواهر خيلى ريز را لمس كنند، معلوم نيست بتوانند بردارند.(2)

تفاوت انديشه و احساسات زن و مرد

گر چه زن از لحاظ تركيب عقلى، ضعيفتر از مرد نيست، گاهى خيلى هم قويتر است - البتّه انديشه ى زنانه، با انديشه ى مردانه فرق دارد. نوع احساسات زنانه با احساسات مردانه فرق دارد. هر كدام براى كارى درست شده است. اينها در وجود افراد، به وديعه گذاشته شده است - بعضى از جاها، مثلاً در مواجهه با يك مسأله ى علمى، فكر زنانه و مردانه تفاوتى ندارد؛ ولى در اداره ى زندگى تفاوت دارد.(3)

ص: 214


1- . در ديدار با زنان نماينده ى مجلس شوراى اسلامى (78/4/30)
2- . مراسم عقد و ازدواج (81/6/6)
3- . در ديدار با اعضاى شوراى فرهنگى - اجتماعى زنان (75/8/14)

تفاوتهاى جسمانى، عاطفى و اخلاقى؛ نشانه ى وظايف مختلف

از لحاظ پاره اى از تكاليف و از لحاظ آن جايى كه مرز بين زن و مرد است، چرا تفاوتهايى دارد. زن براى يك وظيفه ى ويژه اى و مرد براى وظيفه ى ويژه ى ديگرى آفريده شدند و شكل گرفتند. شما به شكل زن و مرد هم كه نگاه كنيد - به تركيب جسمانى آنها به خصوصيّات عاطفى و اخلاقى آنها - خيلى خوب ميفهميد كه اين دو تا براى دو تا كارند براى يك كار نيستند؛ براساس همين كار و وظيفه اى هم كه اينها به عهده شان محوّل شده امكانات و ابزارهاى لازم در اختيارشان قرار گرفته. اين دو تا كار هم هيچكدام از آن ديگرى پايينتر يا بالاتر نيست. فرض بفرماييد يك ابزار، يا يك چكش ظريف كوچك بادقّت ساخته شده را شما با يك پتك مثلاً مقايسه كنيد، پتك ارزشش بيشتر است يا اين چكش ظريف؟ نميشود بگوييم پتك، نميشود بگوييم كه چكش ظريف. هركدامى ارزش خودشان را دارند، آنجايى كه پتك به كار مى آيد اين چكش را اگر بياوريم كارى از آن ساخته نيست، آن جايى هم كه به اين چكش كه ما احتياج داريم اگر پتك بياوريم جز ضرر اثر ديگرى نخواهد داشت؛ هركدام براى يك كارى. آفرينش الهى است؛ اين را براى اين كار، آن را براى آن كار آفريده، اين مرز بين زن و مرد.(1)

حكمت الهى در تفاوت آفرينش زن و مرد

اگر جوامع بشرى شناخت درستى از جايگاه زن و مرد در طبيعت بشرى به دست آورند و آن را درست به كار ببرند، نظام كامل الهى تحقّق پيدا خواهد كرد و در اين نظام، هر موجودى فايده وجودى خود را آنچنان كه بايد خواهد بخشيد، به كسى ظلم نخواهد شد، هيچ استعدادى زايل نميشود و بشريّت از فيض همگنى، همكارى و همايش صحيح زن و مرد بهره هاى فراوانى خواهد برد. در نظام الهى، زن و مرد حقّ ندارند خود را واجبتر،

ص: 215


1- . در مراسم بزرگداشت روز زن در استاديوم آزادى (67/11/8)

ضروريتر و مفيدتر از ديگرى بدانند و با اين نگاه همه در يك سطح قرار ميگيرند. نقش واحد زن و مرد در چرخه ى زندگى بشر مبتنى بر انجام كار با هدف تكميل عالم وجود در نظام حيات بشرى خواهد بود و اين مهم همان ديدگاه حكمت الهى در آفرينش زن و مرد است.(1)

تفاوت حقوق زن و مرد بر اساس طبيعت، فطرت و مصالح جامعه

نظر اسلام در مورد حقوق زن و حقوق مرد بايد تبيين شود. خودِ بانوان هم در اين زمينه بايد كار كنند؛ امّا بيشتر بايد كسانى كه در معارف اسلامى آگاهى دارند، تلاش كنند و بتوانند نظر اسلام را در آن جاهايى كه حقوق زن و مرد متفاوت است، درست تبيين نمايند، تا هر كسى تصديق كند كه اين دقيقاً بر اساس طبيعت و فطرت انسانى زن و مرد و بر طبق مصالح جامعه است. البتّه كارهاى خوبى هم شده است؛ امروز هم بايد با زبان امروز اين كار بشود، والّا در گذشته هم در اين زمينه كارهاى خوبى انجام گرفته است و اگر كسى مطالعه و توجّه كند، به همين اذعان و تصديق هم خواهد رسيد.(2)

تفاوت وظايف زن و مرد بر اساس خلقت

براى اين دو جنس(3)، واقعيّتهايى وجود دارد؛ مثلاً شير دادن به بچّه يك تكليف بر دوش زن است. زن بايد بچّه را شير بدهد، مرد كه نميتواند شير بدهد. يا فرض بفرماييد حضانت كودك، يك تكليف و يك حقّ است - هم تكليف است، هم به يك معنا حقّ است - كه مربوط به زن است. يا مثلاً نان آورى خانواده يك تكليف بر دوش مرد است. زن اگر همه ى ثروت دنيا را هم داشته باشد، وظيفه ندارد كه مخارج خانه و هزينه هاى زندگى را از جيب خودش بدهد. مرد بايد اين كار را بكند. اينها ناشى از واقعيّتهاى دو

ص: 216


1- . در ديدار با بانوان مسؤول، متخصّص و هنرمند كشور (74/8/22)
2- . در همايش بزرگ خواهران در ورزشگاه آزادى به مناسبت جشن ميلاد كوثر (76/7/30)
3- . زن ومرد

جنس است؛ يعنى خداى متعال اين دو جنس را براى مصالحشان، براى بقاى نسل، براى آبادى اين عالم، براى اداره ى صحيح عالم طبيعت، به دو گونه ى مختلف جسمانى و احساسى آفريده است. زن و مرد از لحاظ احساسى و از لحاظ جسمانى، بر حسب وظايفى كه بر دوش آنهاست، دوگونه خلق شده اند. اين وظايف بر اساس آن واقعيّتهاست. اين واقعيّتهاى طبيعى - اعم از جسمانى يا احساسى - در نوع تكاليفى كه متوجّه به اينهاست و همچنين بعضاً نوع حقوقى كه اينها دارند - مثل حقّ نفقه و كسوة كه زن نسبت به مرد دارد - تأثير ميگذارد. حقّ نفقه و كسوه مربوط به فقر و ضعف زن نيست كه چون نميتواند كار كند، بايد آن را دريافت كند؛ نه، ممكن است زن بتواند كار كند، پول هم گير بياورد، امّا موظّف نيست يك ريالش را در زندگى مشترك زن و شوهرى خرج كند. اگر بخواهد، ميتواند در جاى ديگرى خرج كند و هيچ اشكالى هم ندارد؛ امّا مرد چنين حقّى را ندارد. اين نگاه اسلام به زن و مرد، ناشى از ترتيب طبيعى اينهاست.(1)

فلسفه ى تفاوت زن و مرد در كار و اشتغال

بايد به يك نكته ى كاملاً واضح توجّه شود و آن وجود تفاوت در تركيب جسمى زن با تركيب جسمى مرد است، اين تفاوت بيخود نيست. خداى متعال كه حكيم است و هر دو را آفريده، اين تفاوت را هم گذاشته است. البتّه در آن زمينه هاى اجتماعى، سياسى، فرهنگى، انسانى و اسلامى همانطور كه گفتيم هيچگونه تفاوتى ندارند امّا در مرحله كار با يكديگر فرق دارند. مثلاً مردها بنّايى ميكنند، آيا ما براى اينكه زن و مرد حقوقشان برابر باشد و اهانت به زن نشود بايد بگوييم زنان هم بروند عملگى و بنّايى كنند. اصلاً اين كار براى زن مناسب به نظر نمى آيد.(2)

ص: 217


1- . در تدريس درس خارج فقه و اصول (79/12/7)
2- . در مصاحبه با مجلّه ى زن روز پيرامون نقش زن (66/12/13)

ارزش زن؛ زن كامل بودن، نه كپى مرد شدن

اين هنرى نيست كه زن كار مردانه را تقليد كند؛ نه، زن يك كار زنانه دارد كه ارزش آن از هر كار مردانه اى بيشتر است. امروز دستهاى بشدّت مشكوك موج ضدّ ارزشى را در دنيا به راه انداخته اند - كه در همه جا هست، در كشور ما هم متأسّفانه در گوشه و كنار ديده ميشود اينها ميخواهند زن را وادار كنند به اينكه بشود يك مرد! اين را كسر شأن زن ميدانند كه چرا فلان كارها را مرد ميكند، زن نكند! اين كسر شأن است؟ نگاه به اين مسأله، نگاه غلطى است. اين را عيب ميگيرند كه چرا شما ميگوييد زن، زن است؛ مرد، مرد است. خب، مگر اينطور نيست؟ شما دلتان ميخواهد كه ما بياييم بگوييم زن، يك مرد است؛ آن وقت يك مرد مصنوعى؛ كپى دوّم مرد! اين چه افتخارى است براى زن؟ افتخار براى زن اين است كه يك زن باشد؛ يك زن كامل، يك مؤنث كامل. در مقام ارزشگذاريها والّا اگر نگاه كنيم، اين ارزش - يك زن كامل بودن - از يك مرد كامل بودن كمتر كه نيست، در مواردى قطعاً بالاتر و بيشتر هم هست. ما چرا اين را از دست بدهيم؟(1)

فلسفه ى «مردانگى» گفتن و «زنانگى» نگفتن

اگر بگوييد كه فلان كس مرد، مردانه است و در كارها مردانگى دارد، همه خوششان مى آيد از مردانگى؛ يك چيزى نيست كه كسى بدش بيايد. البتّه بسيارى ندارند و بعضى دارند. حالا چرا اين را مردانگى گفتند و آيا زنها مثلاً نميتوانند اين صفت را داشته باشند؟! چون جوانمردى است، جوانزنى نگفته اند؟! مردانگى گفتند، زنانگى نگفته اند؛ آيا اين اهانت به زن است؟ نه! يك ويژگيهايى در اين مردانگى هست كه غالباً اين ويژگيها از جنس مرد و از مردان ساخته است. توى نشانه ها و ويژگيهاى مردانگى، يكى مثلاً اين است كه انسان برود از ضعفا مثلاً حمايت كند؛ يك آدم ضعيفى، يك مظلومى، يك بچّه اى، يك در راه مانده اى، اين را بروند از او حمايت

ص: 218


1- . در ديدار با گروه كثيرى از زنان نخبه (86/4/13)

كنند. اين حمايت از جنس مرد بيشتر بر مى آيد تا از جنس زن، كه زن بخاطر ويژگيهاى جسمى و عاطفى و روانى كه دارد، يك مقدارى اين كارها برايش مشكلتر است. فرض كنيد كه توى تاريخ قهرمانهايى كه از نوع زن بودند، چند تا بيشتر نيستند كه شما اگر بشماريد، توى قهرمانهاى زن، كم چهره ى مشخّص وجود دارد؛ در حالى كه در مردها مثلاً چهره هاى بيشترى بوده؛ بنابراين در اين مردانگى گفتن و زنانگى نگفتن، اين يك اهانت و جسارتى به جنس زن نيست! صفتى كه اسمش مروّت است، يعنى آن حالتى كه اسمش مروّت و مردانگى است، عبارت است از مجموعه ى صفاتى كه اين صفتها به حسب تركيب جسمى و عاطفى و روانى در مرد بيشتر از زن است. البتّه در زن هم پاره اى از ويژگيها وجود دارد كه اگر مجموعه ى اينها يك نامى بخواهد پيدا كند، بايد زنانگى اسمش باشد. مثلاً فرض كنيد كه عاطفه ى فراوان، مهربانى زياد، دقّت در كارها - مخصوصاً كارهايى كه به ظاهر كوچك است، احياناً خيلى اثرهاى بزرگى دارد - اگر بخواهند مجموعه ى اين كارها را اسمش را بگذارند يك چيزى، بايد بگويند زنانگى و صفت بسيار خوبى هم هست؛ در منطقه ى خودش، در جاى خودش بسيار صفت ممدوح و عالى. فلان كس مثل يك مادر مثلاً از فلانى پذيرايى كرد؛ نميگويند مثل يك پدر پذيرايى! پدر پذيرايى نميكند. مثل يك زن مهربانى كرد؛ نميگويند مثل يك مرد مهربانى كرد! صفت ممدوحى است.(1)

غلبه ى ضميرمذّكر بخاطرنقش ظاهرى و بيرونى مرد

«يٰا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا» است، «يا أيها الذين آمن» نيست؛ يعنى صيغه ى امنوا، صيغه ى مردانه است، نه صيغه ى زنانه؛ امّا اين به هيچ وجه به معناى اين نيست كه در اين خطاب، مرد بر زن ترجيح دارد؛ اين ناشى از عوامل ديگر است؛ آن عوامل هم براى ما روشن است. حالا نميخواهيم وارد آن بشويم كه چرا ما مثلاً در زبان فارسى جمعيّت را ميگوييم مردم؛ از مرد ميگيريم،

ص: 219


1- . در سخنرانى با عنوان «مكارم الاخلاق، صفت مروّت»

نميگوييم زنُم؛ در انگليسى « HUMAN »، چرا « MAN »؟ اين نشانه ى اين نيست كه غلبه ى فرهنگ مردانه اين را به وجود آورده و در لغت يك چنين تصرّفى كرده؛ نه، اين يك عوامل ديگرى دارد. بالاخره در داخل خانواده، مرد نماى بيرونى است، زن نماى داخلى است. بخواهيد يك خرده ذوقيتر بگوييد، مرد پوست بادام است، زن مغز بادام است. از اين قبيل تعبيرات ميشود كرد. مرد ظاهرتر است، ساختمان او اينجورى است؛ خداى متعال او را براى اين كار ساخته و پرداخته، زن را براى يك كار ديگرى؛ بنابراين بروز و ظهور و نمايش و نمودداشتن در مرد بيشتر است؛ بخاطر همين خصوصيّات، نه بخاطر ترجيح.(1)

تقسيم كار بين زن و مرد بر حسب تفاوت امكانات و زمينه ها

از نظر اسلام، در همه ى فعّاليّتهاى مربوط به جامعه ى بشرى، زن و مرد داراى اجازه ى يكسان و مشترك هستند. از نظر اسلام، در همه ى اين فعّاليّتهاى مربوط به جامعه ى بشرى و فعّاليّتهاى زندگى، زن و مرد داراى اجازه ى مشترك و همسان هستند. البتّه بعضى از كارها هست كه باب زنان نيست؛ چون با تركيب جسمانى آنها تطبيق نميكند. بعضى از كارها هم هست كه باب مردان نيست؛ چون با وضع اخلاقى و جسمى آنها تطبيق نميكند. اين موضوع ربطى به اين ندارد كه زن ميتواند در ميدان فعّاليّتهاى اجتماعى باشد يا نه. تقسيم كار، بر حسب امكانات و شوق و زمينه هاى اقتضاى اين كار است. اگر زن بخواهد شوق داشته باشد، ميتواند فعّاليّتهاى گوناگون اجتماعى و آنچه كه مربوط به جامعه است، انجام دهد.(2)

كسب مقامات عالى كشورى براى زنان بجز رهبرى، رياست جمهورى و قضاوت

جواب(3): بايد بگويم ما در اين مورد چيز نگفته اى نداريم. اوّلاً زنها اين

ص: 220


1- . در سوّمين نشست انديشه هاى راهبردى با موضوع زن و خانواده (90/10/14)
2- . در اجتماع زنان خوزستان (75/12/20)
3- . سؤال: خوانندگان مجلّه ى محجوبه كه مجلّه ى زن مسلمان است، دائماً سؤال ميكنند وضع زن

سؤال را از ما نبايد بكنند؛ زيرا زنها حدّاقل مالك 50 درصد اين انقلابند چرا كه 50 درصد ملّت ما زنها هستند و زنها حضورشان در صحنه از مردها كمتر نبوده و حتّى در مواردى هم بيشتر بوده است. ما در جواب زنهاى خارجى بايد بگوييم بر طبق تعاليم اسلامى زن را نيمى از بشريّت ميدانيم كه نيم ديگرش مرد است، بدون هيچگونه تمايزى. شما به قرآن كريم نگاه كنيد ببينيد هر جا تكليفى يا پاداشى وجود دارد زن و مرد با هم ذكر ميشوند «إِنَّ اَلْمُسْلِمِينَ وَ اَلْمُسْلِمٰاتِ وَ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ اَلْمُؤْمِنٰاتِ وَ اَلْقٰانِتِينَ وَ اَلْقٰانِتٰاتِ وَ اَلصّٰادِقِينَ وَ اَلصّٰادِقٰاتِ وَ اَلصّٰابِرِينَ وَ اَلصّٰابِرٰاتِ وَ اَلْخٰاشِعِينَ وَ اَلْخٰاشِعٰاتِ وَ اَلْمُتَصَدِّقِينَ وَ اَلْمُتَصَدِّقٰاتِ وَ اَلصّٰائِمِينَ وَ اَلصّٰائِمٰاتِ وَ اَلْحٰافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَ اَلْحٰافِظٰاتِ وَ اَلذّٰاكِرِينَ اَللّٰهَ كَثِيراً وَ اَلذّٰاكِرٰاتِ (1)» . البتّه ما در باب حقوق مدنى تفاوتهايى بين زن و مرد داريم كه اين تفاوتها با مقايسه با واقعيّتهاى آلوده به ستمى كه در سراسر جهان ميان زن و مرد وجود دارد، هيچ است. يعنى امروز در دنياى متمدّن و به طريق اولى در دنياى غير متمدّن تفاوتها و تبعيضهايى ميان زن و مرد وجود دارد كه در انديشه و شريعت اسلامى اين تفاوتها نيست و آنچه در قانون مدنى هست خيلى خيلى نسبت به آنچه در آن جاها ميگذرد (واقعيّتهايى كه قانون هم نيست) كمتر است. ما معتقديم يك زن ميتواند مقامات عالى كشورى را متصدّى شود جز در مورد رهبرى كه شرط مرد بودن دارد، بخاطر مرجعيّت تقليد و فقاهت و جز در مورد رئيس جمهور، همچنين قضاوت كه در قضاوت هم قاضى بايد مرد باشد. امّا در بقيّه ى مسائل و مشاغل كشورى و مسؤوليتهاى عظيمى كه وجود دارد، زن و مرد على السّواء، بدون هيچگونه تمايزى ميتوانند سهيم باشند.(2)

ص: 221


1- . سوره ى احزاب، آيه ى 35
2- . در مصاحبه با نشريه ى انقلاب اسلامى (اسفندماه 60)

تفاوت احكام مربوط به زن و مرد بر اساس مصالح

خداى متعال بر اساس مصالح و حكمى و براى جفت و جور شدن زندگى زن و مرد، يك ترتيب طبيعى را به وجود آورده است تا آنها بتوانند دنيا را با هم اداره كنند. كارهايى را بر عهده ى زن و كارهايى را بر عهده ى مرد گذاشته؛ حقوقى را براى زن و حقوقى را براى مرد گذاشته است. مثلاً حجاب زن سختگيرانه تر است تا حجاب مرد. البتّه مرد هم در مواردى بايد حجاب را رعايت كند و بخشى از جسم خودش را بايستى محجّب قرار دهد؛ امّا در مورد زن اين معنا بيشتر است. چرا؟ چون طبيعت و خصوصيّت و لطافت زن، مظهر زيبايى و ظرافت در خلقت قرار داده شده است و اگر بخواهيم جامعه، متشنّج و خراب و آلوده نشود و در آن فساد به وجود نيايد، بايستى اين جنس را در پوشش نگه داشت. در اين جهت، مرد بطور مطلق مثل زن نيست و آزادى بيشترى براى مرد وجود دارد. اين ناشى از وضع طبيعى اينهاست و آنچه كه در ديدگاه الهى از تنظيم اداره ى عالم وجود دارد.(1)

عامل تفاوت ديه ى زن و مرد

يكى از چيزهايى كه عامل تفاوت زن و مرد است، مسأله ى مال و اقتصاد است، كه در جاهايى اين تأثير ميگذارد؛ امّا در مسأله ى قصاص، دو چيز وجود دارد: اوّل، جان در مقابل جان است. در اينجا بين اين دو جنس هيچ تفاوتى وجود ندارد. زن مرد را بكشد، مرد زن را بكشد؛ بايد قصاص شوند. هرگز گفته نميشود كه اگر مرد زن را كشت، حكمش چنين است؛ اگر زن مرد را كشت، حكمش چنان است؛ نخير، هر دو حكمشان قصاص است و بايد قصاص شوند؛ يعنى از ديدگاه اهميّت نفس - «مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسٰادٍ فِي اَلْأَرْضِ فَكَأَنَّمٰا قَتَلَ اَلنّٰاسَ جَمِيعاً(2)» - هيچ فرقى بين زن و مرد وجود

ص: 222


1- . در تدريس درس خارج فقه و اصول (79/12/7)
2- . سوره ى مائده: آيه ى 32

ندارد. از جنبه ى مالى بين زن و مرد اختلاف وجود دارد؛ چون براى مرد يك امتياز مالى قرار داده شده است. اين امتياز مالى كه براى مرد قرار داده شده، در مقابل تكليف مالى اى است كه بر دوش مرد وجود دارد؛ نه فقط در امر خانواده، بلكه چون توليد مال و ثروت عمدتاً بوسيله ى مرد انجام ميگيرد. اين ربطى به ارزش انسانى ندارد.

مرد براى ورود در ميدانهاى اقتصادى و مالى است؛ نه اينكه زن حقّ ندارد؛ چرا، ولى زن گرفتارى دارد؛ زن زايمان دارد، شير دادن دارد، ظرافت جسمانى دارد، ظرافت روحى دارد، ظرافت احساسى دارد، در هر ميدانى نميتواند وارد شود، طاقت هر برخوردى را ندارد. اينها در ناحيه ى مالى و اقتصادى و فعّاليّتهاى مربوط به آن، براى زن محدوديّتهايى ايجاد ميكند؛ امّا مرد اين محدوديّتها را ندارد و اصلاً براى اين است كه بار مسائل اقتصادى را بر دوش بكشد.

اگر مثلاً خواستند براى نگهدارى بچّه امتيازى قائل بشوند، آنگاه براى زن امتياز قائل ميشوند؛ اگر خواستند براى شير دادن امتياز قائل شوند، براى زن امتياز قائل ميشوند؛ در امر ديه، بين ديه ى مرد و ديه ى زن، تفاوت وجود دارد؛ امّا نه بخاطر اينكه قيمت مرد بيشتر از زن است؛ نه. قصاص در مورد همه هست - نفس در مقابل نفس - امّا چون در ميدان مسائل مالى، مرد عمدتاً فعّال و منشأ مال و توليد ثروت است، ديه ى او با زن متفاوت است. البتّه همه ى اينها مبنى بر غلبه است؛ والاّ ممكن است زنى هم پيدا شود كه از چند نفر مرد گردن كلفتتر باشد! مثل آن خانم محترمى كه در صدر اسلام به آن شاعر گفت بلند شو اين يهودى را بكش؛ امّا شاعر ترسيد و به گوشه اى رفت؛ آن وقت خود آن خانم بلند شد و عمود را در دست گرفت و زد يهودى را از بين برد و آن شاعر بيچاره در آنجا از ترس ميلرزيد! از اين قبيل هم داشته ايم و داريم؛ در زمان ما و در گذشته هم بوده؛ امّا اينها موارد غالبى نيست. احكام عمومى بر اساس موارد نادر وضع نميشود، بر اساس غلبه و

ص: 223

موارد غالب وضع ميشود. بنابراين از لحاظ جنبه ى انسانى قضيّه - كه ارزش نفس است - زن و مرد يكسانند؛ امّا از جهت ارزش مالى و مادّى - كه به نقش عمومى مرد در زمينه ى توليد ثروت مربوط ميشود - اينها با هم متفاوتند.(1)

حكمت ومعرفت عظيم در تفاوت ديه ى مرد با زن

آيا تفاوت ديه ى مرد با زن، ناشى از اين است كه اسلام براى جنس مرد نسبت به جنس زن رجحانى قائل است؟ آيا اسلام ميخواهد با اين كار زن را تحقير كند؟ آيا آنطور كه دشمنان اسلام تبليغ ميكنند، دو جنسى به معناى دو مرتبه بودن و دو درجه بودن انسانيّت است، يا نه، مسأله اين نيست؛ موضوع به حكمت و معرفت عظيم و وسيعى برميگردد كه بشر هم وقتى تأمل كند و به گوشه هايى از آن معرفت برسد، آن را با همه ى وجود تصديق خواهد كرد؟ البتّه الآن جاى بحث مفصّل در اين خصوص نيست - به خصوص كه ما در اين بحث فقهى قصد اين را نداريم - و نميخواهيم درباره ى حكمت الهى بحث كنيم؛ لذا اشاره ى مختصرى ميكنيم و ميگذريم. امّا بدانيد اين مساله، جزو مسائلى است كه مهم است و معتقدان به اسلام و عالمان اسلامى، بحث فراوان و بيان حقايق بسيارى را در اينجا دارند، كه متأسّفانه كوتاهى ميشود و اين بحثها نميشود؛ دشمن هم بالاخره از هر منفذى كه بتواند اعتقاد مردم را سست كند، براى تاخت و تاز استفاده ميكند. بر خلاف آنچه كه از طرف دشمنان گفته ميشود، معناى اين حكم (ديه ى زن) و امثال آن - كه تعدادى حكمِ اينگونه در فقه اسلامى داريم - اين نيست كه فقه اسلامى، فقه مذكر است. ميگويند فقه اسلامى، فقه مذكّر است و زنها در آن مغفول شده اند! نخير، اينطورى نيست.(2)

ص: 224


1- . در تدريس درس خارج فقه و اصول (79/12/7)
2- . همان

منابع مفيد در زمينه ى تفاوتهاى حقوقى زن و مرد

چرا ارث زن نصف مرد است؟ اگر آن هم بهتان جواب بدهم جا دارد بپرسيد خب چرا زن يك شوهر بيشتر نميتواند بكند در يك زمان، اما مرد چهار تا زن ميتواند بگيرد؟ اگر آن هم جواب بدهم باز سؤال ميكنيد كه چرا زن نميتواند شوهرش را طلاق بدهد اما شوهر ميتواند زنش را طلاق بدهد؟ چند تا سؤال است ديگر، نيست؟ خب حالا بنده زحمت خودم و شما را كم ميكنم؛ براى فهميدن همه ى اين موارد با همديگر چندين كتاب نوشته شده. يكى از بهترين اين كتابها كتاب آقاى مطهّرى است، كتاب زن از نظر اسلام، يك همچين چيزى هان؟... نظام حقوق زن در اسلام.

از جمله ى كتابهايى كه باز اين موضوع را بيان كرده، كتاب تفسيرالميزان است؛ در جلد مربوط به سوره ى نساء، كه حالا جلد چندم ميشود نميدانم من، فارسى اش را ميتوانيد پيدا كنيد، در ذيل آيات مربوط به زن؛ آن جا مفصّل ايشان بحث كرده. از جمله ى كتابهايى كه اين موضوع را بحث كرده كتاب اسلام و نابسامانيهاى روشنفكران، كه مال محمّد قطب است به گمانم، يا سيّد قطب است يا محمّدقطب است، مال يكى از اين دو تا.(1)

تجديدنظر در بعضى مسائل فقهى

بعضى از اين وظايفى كه در فقه، مسلّم دانسته شده - مثل مسأله ى افتاء - قابل خدشه است. ما نميتوانيم خيلى تصديق كنيم كه شرط مفتى، مرد بودن است. شايد در بعضى از مسائل اصلاً بايستى زن فتوا بدهد. بعضى از مسائل وجود دارد كه موضوع آن را من و شما كه مرديم، قادر به فهميدنش نيستيم. هر چند هم كه تشريح كنند، موضوع براى ما روشن نميشود؛ موضوع را زن ميتواند تشخيص دهد. شايد انسان قائل شود كه در اين موارد متعيّن است كه در مسائل مربوط به زنان، زن فتوا بدهد. على ايّحال، نميخواهيم آنچه را كه در فقه در مقام اختلاف بين زن و مرد

ص: 225


1- . در پرسش و پاسخ (60/2/26)

گفته شده، مسلّمات فرض كنيم؛ نه. بعضى از آنها مسلّم است - مثل همين مسأله ى ديه - بعضى هم واقعاً مسلّم نيست و قابل تجديد نظر است؛ مثل مسأله ى فتوا، قضاوت و حتّى مسأله ى امامت جماعت؛ كه بعضى از بزرگان مثل امام رضوان الله عليه، براى زنها - آنطور كه در ذهنم هست - حقّ امامت جماعت قائل نبودند؛ ولى ما اين حرف را قبول نكرديم. بنابراين، اينطور نيست كه آنچه در فقه بعنوان اختلاف احكام زن و مرد وارد شده است، ما آن را بطور مطلق قبول كنيم و قابل خدشه ندانيم؛ نه. بعضى از آنها قابل خدشه است؛ بعضى هم واقعاً قابل خدشه نيست.(1)

3-5 - خصوصيّات زن مسلمان

ايمان آگاهانه؛ در صدر شخصيّت زن

وقتى ما در ارزيابى شخصيّت زن سراغ دانش و تجربه و تخصّص و ديگر چيزهايى كه امروزه در فرهنگهاى جهانى براى زن ارزش محسوب ميشود ميرويم، در صدر اين ديد، بايستى روح ايمان آگاهانه را جستجو كنيم.(2)

پاسداران واقعى اسلام در همه ى ابعاد

زن و مرد سعى كنند خود را مجهّز كنند. زن و مردم سعى كنند اسلام را با همه ى ابعادش، با همه ى قدرتش، با همه ى چهره هايش، با چهره ى معنويّت و فضيلتش، با چهره ى قدرت و اقتدار نظامى اش، حفظ كنند. زن و مرد سعى كنند پاسداران واقعى اسلام باشند. اگر ما فقط به نيروى مادّى اكتفا كنيم، از آشنايى و آگاهى از اسلام فراموش كنيم، انقلاب ما يك بعدى خواهد شد. آن كسانى كه انقلابهاى يك بعدى را كردند، در دنيا با همه ى داعيه هايشان امروز درماندند.(3)

ص: 226


1- . در تدريس درس خارج فقه و اصول (79/12/7)
2- . در كنگره ى جهانى زن و انقلاب جهانى اسلام (66/11/17)
3- . لزوم فراگيرى ايدئولوژى اسلامى (تاريخ ندارد)

عبادت، سياست و خانه دارى؛ عناصر شخصيّت زن كامل

بعضى خيال ميكنند انسانى كه مشغول عبادت ميباشد، يك عابد و متضرّع و اهل دعا و ذكر است و نميتواند يك انسان سياسى باشد. يا بعضى خيال ميكنند كسى كه اهل سياست است چه زن و چه مرد و در ميدان جهاد فى سبيل الله حضور فعّال دارد، اگر زن است، نميتواند يك زن خانه با وظايف مادرى و همسرى و كدبانويى باشد و اگر مرد است، نميتواند يك مرد خانه و دكّان و زندگى باشد. خيال ميكنند اينها با هم منافات دارد؛ در حالى كه از نظر اسلام، اين سه چيز با يكديگر منافات و ضديّت كه ندارد، در شخصيّت انسان كامل، كمك كننده هم است.(1)

پيشرفت در ارزشهاى معنوى، مسائل اجتماعى و سكونت در خانواده

هويّت اسلامى اين است كه زن در عين اينكه هويّت و خصوصيّت زنانه خود را حفظ ميكند - كه طبيعت و فطرت است و براى هر جنسى خصوصيّات آن جنس ارزش است - يعنى آن احساسات رقيق را، عواطف جوشان را، آن مهر و محبّت را، آن رقّت را، آن صفا و درخشندگى زنانه را براى خود حفظ ميكند، درعين حال، هم بايد در ميدان ارزشهاى معنوى - مثل علم، مثل عبادت، مثل تقرّب به خدا، مثل معرفت الهى و سير واديهاى عرفان - پيشروى كند، هم در عرصه ى مسائل اجتماعى و سياسى و ايستادگى و صبر و مقاومت و حضور سياسى و خواست سياسى و درك و هوش سياسى، شناخت كشور خود، شناخت آينده ى خود، شناخت هدفهاى ملّى و بزرگ و اهداف اسلامى مربوط به كشورهاى اسلامى و ملّتهاى اسلامى، شناخت توطئه هاى دشمن، شناخت دشمن، شناخت روشهاى دشمن بايد روزبه روز پيشرفت كند و هم در زمينه ى ايجاد عدل و انصاف و محيط آرامش و سكونت در داخل خانواده بايد پيشرفت داشته باشد. اگر قوانينى لازم است، اگر تصحيح و اصلاحى در مسائلى كه به اينجا منتهى

ص: 227


1- . در ديدار با هيأت نظارت، بازرسان و ناظران شوراى نگهبان و... (68/9/22)

ميشود، لازم است، زنان، زنان باسواد، زنان آگاه، زنان بامعرفت، در همه ى اين ميدانها بايستى پيشروى كنند؛ الگوى زن را نشان بدهند؛ بگويند زن مسلمان زنى است كه هم دين خود را، حجاب خود را، زنانگى خود را، ظرافتها و رقّتها و لطافتهاى خود را حفظ ميكند؛ هم از حقّ خود دفاع ميكند؛ هم در ميدان معنويّت و علم و تحقيق و تقرّب به خدا پيشروى ميكند و شخصيّتهاى برجسته اى را نشان ميدهد و هم در ميدان سياسى حضور دارد؛ اين ميشود الگويى براى زنان.(1)

مجموعه صفات با ارزش براى زن مسلمان

زن مسلمان بايد در راه فرزانگى و علم و در راه خودسازى معنوى و اخلاقى تلاش كند. در ميدان جهاد و مبارزه (از هر نوع آن) پيشقدم باشد. نسبت به زخارف دنيا و تجمّلات كم ارزش، بى اعتنا باشد. عفّت و عصمت و طهارتش در حدّى باشد كه چشم و نظر هرزه ى بيگانه را به خودى خود دفع كند. در محيط خانه دل آرام مرد، شوهر و فرزندانش باشد. مايه ى آرامش زندگى و آسايش محيط خانواده باشد. در دامن پر مهر و پر عطوفت و با سخنان پر نكته و مهرآميزش، فرزندان سالمى را از لحاظ روانى تربيّت كند. انسانهاى بى عقده، خوش روحيّه و سالم از لحاظ روحى و اعصاب، در دامان او پرورش پيدا بكنند. مردان و زنان و شخصيّتهاى جامعه را به وجود بياورد. مادر از هر سازنده اى، سازنده تر و با ارزشتر است. بزرگترين دانشمندان ممكن است يك ابزار بسيار فوق پيچيده الكترونيكى و موشكهاى قاره پيما را به وجود بياورند، وسايل تسخير فضا را به وجود بياورند ولى هيچكدام از اينها اهميّت اين را ندارد كه كسى يك انسان والا به وجود بياورد. و چنين كارى تنها از مادر ساخته است. اين، آن الگوى زن اسلامى است.(2)

ص: 228


1- . در ديدار با گروه كثيرى از بانوان (79/6/30)
2- . در ديدار با گروهى از زنان به مناسبت فرخنده ميلاد حضرت زهرا (س) (71/9/25)

رسالت زن ايرانى در برابر نفهميدن و كتمان حقايق

امروز زن ايرانى مسلمان در مقابل دنيايى كه سخن حقّ را گاهى نميفهمد و گاهى عمداً كتمان ميكند بايد احساس كند رسالتى دارد و پيامى دارد، بايد اين را برساند اين شما هستيد زنان فرهنگى عالِم محصّل علم و تربيّت شده اسلام كه بايد حامل اين روحيّه باشيد ميان زنان كشور.(1)

نشان دادن هويّت و حقيقت فرهنگى زن مسلمان

در ميان اين منجلاب فساد فرهنگى، زن مسلمان ميتواند سر بكشد ميتواند حضور خودش را و حقيقت خودش را و هويّت زن اسلامى خودش را براى همه آشكار كند. و امروز ما ميتوانيم اميدوار باشيم كه همچنانى كه يك روز اسلام توانست در آنچنان فضاى فرهنگى فاسد و غلطى، زنى مثل زينب را به وجود بياورد كه الگو و نمونه ى يك انسان بزرگ است نه فقط يك زن، يك زن برجسته، امروز هم ميتواند تعاليم اسلام و فرهنگ اسلامى در ميان اين جنجال غوغاگرانه ى جوّسازانه ى غرب، نمونه ى يك زن مسلمان كامل و بزرگ را به وجود بياورد و ما احتياج به اين داريم. امروز دنيا احتياج دارد به اينكه زن مسلمان هويّت و حقيقت فرهنگى خودش را نشان بدهد.(2)

دليل برترى زن ايرانى؛ تربيّت اسلامى

مجموعه ى زنان كشور ما از همه جاى دنيا بهترند. وقت كار كه ميرسد، كار سياسى، كار فرهنگى و كار تشكيلاتى جلو هستند. وقت جهاد كه ميرسد، فرزندان خودشان را به دست خود به جبهه ميفرستند. وقت خانه دارى و تربيّت اولاد كه ميرسد، كدبانوهاى خانه دارى اند. همه ى اينها در دنيا كمياب است. اينها خيلى ارزش است. اينها تربيّت اسلامى است. اينها همه اميدبخش است.(3)

ص: 229


1- . در ديدار با خواهران طلبه و فرهنگى قم (74/9/16)
2- . در ديدار با عدّه اى از پرستاران و گروههايى از خواهران به مناسبت روز پرستار (65/10/15)
3- . در ديدار با اقشار مختلف مردم به مناسبت نيمه شعبان (76/9/29)

زن مسلمان؛ فراتر از اسارت زر و زيور

زن مسلمان بالاتر از اين حرفهاست كه اسير زر و زيور و طلاجات و اين چيزها بشود. نميخواهيم بگوييم اينها حرام است؛ ميخواهيم بگوييم كه شأن زن مسلمان بالاتر از اين است كه در دورانى كه بسيارى از مردم جامعه ى ما در وضعى زندگى ميكنند كه محتاج كمك هستند، كسانى بروند هى پول بدهند، طلا بخرند، زينت بخرند، وسايل رنگارنگ زندگى بخرند و در انواع و اقسام روشها و منشهاى زندگى اسراف كنند. اين الگوى زن مسلمان است. اين يكى از آن ميدانهايى است كه ما در مقابل دنياى استكبارى مدّعى هستيم.(1)

دورى از اختلاط و جلب نگاه مردان

زنهاى مؤمن در جامعه ى ما سعى كنند قدر زن ايرانى مسلمان را بدانند. ارزش زن اسلامى و مسلمان را بدانيد. زنى كه در اختلاط و معاشرت، با مرد قاطى نميشود و خود را وسيله اى براى جلب چشم مرد نميداند و خود را بالاتر از اين ميداند؛ زنى كه شأنش را عزيزتر از اين ميشمارد كه خود را عريان كند و با صورت و مو و بدن خود، چشم روندگان را به سمت خويش جلب كند و هوس آنها را اشباع نمايد؛ زنى كه خود را در دامنه ى قلّه اى ميداند كه در اوج آن فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) بزرگترين زن تاريخ بشر قرار دارد. آن زن، زن مسلمان ايرانى است. اين زن بايد ديگر از اين بازيچه هاى فراهم آمده تمدّن غربى و روشهاى توطئه آميز آن، رو بگرداند و به آن بى اعتنايى كند.(2)

زن ايرانى؛ پاكتر از راهبه و شجاعتر از سرباز

زن ايرانى راهبه نيست امّا از راهبه پاكتر است و طيّبه و طاهره است؛

ص: 230


1- . در ديدار با جمع كثيرى از بانوان كشور (71/9/25)
2- . در ديدار با جمع كثيرى از زنان (68/10/26)

سرباز نيست امّا بقدر سرباز ميدان جنگ شجاعت دارد و با اينكه جهاد در ميدانهاى رزم بر او واجب نيست، امّا به قدر يك جهادگر در راه خدا تلاش ميكند و در تمام صحنه ها حضور دارد.

ص: 231

ص: 232

فهرست آيات قرآن كريم

متن آيه سوره شماره آيه صفحه

لَهُنَّ مِثْلُ الَّذى عَلَيْهِنَّ بقره 85 228

فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ... آل عمران 194 195، 201

وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُوا... نساء 59 3

لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ نساء 79 11

وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأُمَنِّيَنَّهُمْ... نساء 210 119

وَ لَنْ تَسْتَطيعُوا أَنْ... نساء 58 129، 59

مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ... مائده 223 32

مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ... نحل 207 97

إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَ الْمُسْلِماتِ... احزاب 64 35، 186، 194، 201،

204، 205، 207،

208، 221

إِذا جاءَكَ الْمُؤْمِناتُ... ممتحنه 196 11

ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً لِلَّذينَ تحريم 187 10، 192، 193،

194، 203، 205

وَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً... تحريم 187 11، 192، 193،

194، 197، 203

وَ مَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ... تحريم 193 12، 194، 197

ص: 233

فهرست روايات

مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّ النِّسَاءَ ِ... امير المؤمنين (ع) 63، 66

الْمَرْأَةُ سَيِّدَةِ بَيْتِهَا پيامبر اسلام (ص) 85

الْمَرْأَةُ رَيْحَانَةٌ وَ لَيْسَتْ... امير المؤمنين (ع) 85، 213

وَ جَعَلَ مَا امْتَنَ بِهِ عَلَى... دعا 184

ص: 234

فهرست اسامى اشخاص

تصویر

ص: 235

تصویر

ص: 236

فهرست مكانها

تصویر

ص: 237

تصویر

ص: 238

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109