الگوی زن : برگرفته بیانات حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنه ای (مدظله العالی) رهبر معظم انقلاب اسلامی

مشخصات کتاب

سرشناسه:خامنه ای، علی، رهبر جمهوری اسلامی ایران، 1318 -

عنوان و نام پديدآور:الگوی زن [کتاب]: برگرفته بیانات حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنه ای (مدظله العالی) رهبر معظم انقلاب اسلامی/ به کوشش امیرحسین بانکی پورفرد.

مشخصات نشر:تهران : موسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی، انتشارات انقلاب اسلامی، 1393.

مشخصات ظاهری:149ص.

فروست:نقش و رسالت زن؛ 2.

شابک:70000 ریال:978-964-2951-79-6

وضعیت فهرست نویسی:فاپا

يادداشت:این کتاب در سال های 1393-1398 تجدید چاپ شده است.

يادداشت:چاپ دهم: 1400.

يادداشت:چاپ یازدهم: 1401.

یادداشت:کتابنامه به صورت زیرنویس.

یادداشت:نمایه.

موضوع:خامنه ای، علی، رهبر جمهوری اسلامی ایران، 1318 - -- پیام ها و سخنرانی ها

موضوع:خامنه ای، علی، رهبر جمهوری اسلامی ایران ، 1318 - --دیدگاه درباره زن

شناسه افزوده:بانکی پورفرد، امیرحسین، 1349 -، گردآورنده

شناسه افزوده:موسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی. دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای"مد ظله العالی". انتشارات انقلاب اسلامی

رده بندی کنگره:DSR1692 /ز9 الف7 1393

رده بندی دیویی:955/0844

شماره کتابشناسی ملی:3264659

ص: 1

اشاره

بسم الله الرحمن الرحيم

ص: 2

ص: 3

نقش و رسالت زن2

الگوی زن

برگرفته بیانات حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنه ای (مدظله العالی) رهبر معظم انقلاب اسلامی

به کوشش امیرحسین بانکی پورفرد.

موسسه پژوهشی فرهنگی

انقلاب اسلامی

دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای مد ظله العالی

ص: 4

پيشگفتار

برقرارى نظام جمهورى اسلامى به تعبيررساى بنيانگذار آن، حضرت امام خمينى (ره)، از نعمتهاى بزرگ الهى بر مردم اين سرزمين و تمامى مستضعفين جهان بوده است. مرورى بر تاريخ پرافتخار اين نهضت و شكل گيرى نظام مقدّس جمهورى اسلامى به روشنى نقش و تأثير اصل مترقّى ولايت فقيه و رهبرى حكيمانه ى حضرت امام (ره) و پس از آن حضرت آيت الله العظمى سيّد على خامنه اى، رهبر انقلاب اسلامى، را در هدايت انقلاب در كوران حوادث گوناگون روزگار نشان ميدهد. مؤسّسه ى پژوهشى فرهنگى انقلاب اسلامى كه وظيفه ى حفظ و نشر آثار مقام معظّم رهبرى را بر عهده دارد، در اجراى همين وظيفه اقدام به انتشار كتابهاى موضوعى به منظور نشر بيانات، ديدگاهها و رهنمودهاى معظّمٌله در مقاطع، مناسبتها و موضوعات مختلف مى نمايد.

كتاب حاضر حاوى گزيده اى از بيانات معظّم له درباره ى موضوع «الگوى زن» است كه مطالب آن در ده بخش تنظيم شده و شامل مباحث مختلفى از جمله «ضرورت و اهميّت وجود الگوى صحيح در حيات انسانها»، «حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام)»، «الگوى جامع و كامل در عرصه هاى زندگى خانوادگى، اجتماعى و سياسى»، «جايگاه و مقام معرفتى و معنوى حضرت فاطمه (علیها السلام)» و نيز «الگوهاى زنان عاشورايى، زنان قرآنى و زنان مجاهد عرصه ى انقلاب اسلامى» مى باشد و ديدگاه انقلاب و نظام اسلامى و اسلام ناب محمّدى (صلی الله علیه وآله)

ص: 5

درباره ى موضوع مزبور را ارائه ميكند.

اين اثر جلد دوّم از مجموعه ى پنج جلدى باعنوان «نقش و رسالت زن» درباره ى مسائل و مباحث مرتبط با موضوع «زن» در بيانات رهبر معظّم انقلاب اسلامى است كه براى استفاده ى محقّقان و عموم علاقمندان به ديدگاههاى معظّمٌله منتشر ميشود.

و من الله التوفيق

ص: 6

فهرست مطالب

تصویر

ص: 7

تصویر

ص: 8

تصویر

ص: 9

تصویر

ص: 10

تصویر

ص: 11

تصویر

ص: 12

تصویر

ص: 13

تصویر

ص: 14

مقدّمه

بى شك يكى از قويترين روشهاى تربيتى، ارائه ى الگوى صحيح و مناسب و اقتداى به آن است. موضوعى كه در دين اسلام به خصوص درباره ى زنان به آن اهتمام ويژه اى شده است. اسلام تنها به دفاع از شخصيّت زن نپرداخته بلكه با مطرح كردن الگوهاى مختلف تاريخى و قرآنى و در رأس آنها ارائه ى شخصيّت جامع و كلّى همچون حضرت زهرا (سلام الله عليها) از بين معصومين و حضرت زينب (سلام الله عليها) از بين غير معصومين (چهارده معصوم) بر تمامى كج انديشيهاى تاريخى نسبت به زن خط بطلان كشيده است.

يكى از موضوعاتى كه در طول تاريخ در معرض آراء و تفسيرهاى گوناگون قرار گرفته و همواره دچار افراط و تفريط شده است، شخصيّت و جايگاه فردى، خانوادگى، اجتماعى و تاريخى زن است. امروزه نيز كج انديشيها و عدم تعادل در اين باب، در جوامع مختلف فراوان به چشم ميخورد. در اين ميان، تنها چشمه ى زلال، مكتب انبياء و اوصياى الهى است كه به دور از هرگونه افراط و تفريط و با تكيه بر وحى و استمداد از خالق هستى، به ترسيم جايگاه حقيقىِ زنان، متناسب با آفرينش آنان پرداخته است.

با پيروزى انقلاب اسلامى و شعار بازگشت به اسلام ناب محمّدى (صلى الله

ص: 15

عليه وآله) از سوى امام خمينى (ره)، احياى شخصيّت زن مسلمان نيز چه در نظر و چه در عمل جلوه اى ديگر يافت. از جنبه ى نظرى، ديدگاهى جديد در باب زن و ارزشهاى او در جهان امروز پديد آمد و در صحنه ى عمل، زنان در مسائل سياسى، فرهنگى، اقتصادى و اجتماعى پا به پاى مردان و گاه مقدّم بر آنان، در سرنوشت جامعه نقش آفرين شدند.

اين موج فرهنگى حضور و تعالى زن، نه تنها در سالهاى پس از انقلاب اسلامى افول نكرد بلكه در عرصه ى دفاع مقدّس، شكل كاملترى به خود گرفت و پس از آن نيز رشد فزاينده اى يافت. در حقيقت، ميتوان دوران كنونى را دوران شكوفايى نهالى دانست كه به دست امام خمينى (ره) پديد آمد و با خون هزاران شهيد آبيارى گرديد. با اين همه، آفات و بليّات همواره در قالب طرح ديدگاه هاى متأثّر از غرب و تفكّرات فمينيستى از يك سو و نظرات متحجّرانه از سوى ديگر، اين نهال نوپا را تهديد كرده و گاه آنچنان فضا را مسموم ساخته است كه ديدگاههاى اصيل اسلامى، براى عموم جامعه بويژه زنان مؤمن و انقلابى و حتّى فرهيختگان و متولّيان فرهنگى و اجرايى كشور نيز مشتبه شده است. در چنين شرايطى، ارائه ى سيماى جامع زن در اسلام مبتنى بر ساختار آفرينشى او و متناسب با مقتضيّات زمان و مكان، ضرورت خويش را باز مينماياند.

بدين منظور، بايدبه دنبال كسانى رفت كه با نگاه عميق به مبانى دينى و مبتنى بر زمان شناسى و تدبير لازم و آشنايى با مسائل و مشكلات و نيازهاى جامعه، خطوط اصلى و كلان نظام اسلامى را در باب شخصيّت و جايگاه زن مسلمان ترسيم نمايند؛ و اين مهمّ به لطف خداوند متعال با وجود رهبر فرزانه ى انقلاب اسلامى حضرت آيت الله خامنه اى (مدّ ظلّه العالى) دست يافتنى است. بى ترديد از جمله عنايات الهى به جامعه ى اسلامى ايران، وجود رهبرى فرزانه، مجتهد و ربّانى است كه بحقّ كمتر كسى در ميان فقها و غيرفقها ميتوان يافت كه همچون ايشان در زمينه ارائه ى سيماى زن از منظر اسلام كوشيده باشد. امّا اين حقيقت، همچون ديگر عطاياى الهى به ايشان، در وراى چهره ى سياسى و حقوقى اين رهبر الهى، پنهان مانده است.

ص: 16

يكى از موضوعاتى كه در بيانات مقام معظّم رهبرى بعنوان زعيم جامعه ى اسلامى برآن تأكيد شده، ارائه ى الگو براى زنان در ابعاد مختلف و متناسب با نياز روز ميباشد.

ايشان انعكاس اين الگو در رفتار زنان ايرانى را عاملى براى الگو شدن آنها در بين زنان جهان دانسته اند. ارائه ى اين الگوها از بيان رهبرى با توجّه به نگاه نظام مند ايشان به مسائل زنان ميتواند براى زنان جامعه ى ما بسيارسودمند باشد. به همين دليل، در اين كتاب سعى شده است با دقّت تمامى سخنان ايشان در اين زمينه استخراج و در سيزده بخش و با عناوين: ضرورت ارائه ى الگوى صحيح در حيات انسانى، فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) الگوى جامع زن و حيات انسانى، حضرت فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) وعرصه ى خانوادگى، حضرت فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) و عرصه ى مجاهده ى سياسى و اجتماعى، حضرت فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) و عرصه ى معرفتى عرفانى، حضرت فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) و عرصه ى عبادى، عظمت و كمالات حضرت زهرا (سلام الله عليها)، الگوى عاشورايى زن، الگوهاى قرآنى زن، الگو شدن زن مسلمان ايرانى دسته بندى و ارائه گردد.

در استخراج، گردآورى و دسته بندى سخنان معظّمٌله و ارائه ى آن در قالب اثر حاضر، تمامى سخنرانيها و پيامهاى ايشان درباره ى زنان، از آغاز پيروزى انقلاب اسلامى تا سال 1392 حتّى سخنانى كه رسانه اى نشده است - مانند توصيه هايى كه هنگام خواندن خطبه ى عقد به جوانان داشته اند - امّا در مخزن اسناد دفتر معظّمٌله موجود بوده، مورد بررسى قرار گرفته است كه حجم گسترده ى آنها، توجّه و اهتمام رهبر معظّم انقلاب را نسبت به مسائل زنان نشان ميدهد.

در پايان، با سپاس فراوان از حمايتهاى دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظّم رهبرى، لازم است از زحمات جناب دكتر تقى اجيه در ويراستارى عناوين تشكّر نمايم. همچنين از خواهران گرامى: مليحه نقش زن، فاطمه حقيقى، مائده كيوانى، نسيم كريمى، اشرف السادات فتحى، اكرم امينى، آسيه مهجورى، مهرناز سطوت، سعيده شريعت، زهرا نقش زن و فاطمه دهقانى

ص: 17

كه در جمع آورى و انطباق فيشها و اصلاح نهايى تلاش فراوان داشته اند، بالاخص خواهر مرضيّه شاه سنايى كه مسؤوليّت گروه خواهرانِ محقّق را برعهده داشتند، سپاسگزارم. اميدوارم اين اثر مقبول افتد و مورد لطف و عنايت خداوند قرار گيرد.

و آخر دعوانا انّ الحمدلله ربّ العالمين

اميرحسين بانكى پور فرد(1)

ص: 18


1- . استاديار دانشكده ى اهل البيت (علیهم السلام) دانشگاه اصفهان (A.Bankipoor@ltr.ui.ac.ir)

1. ضرورت ارائه ى الگوى صحيح در حيات انسانى

درخشش الگوهاى جامع در تقابل با طرحهاى كهنه و نو «ضد زن»

تا آفتاب درخشان خديجه ى كبرى (عليها السّلام) و فاطمه ى زهرا (عليها السّلام) و زينب كبرى (عليها السّلام) ميدرخشد، طرحهاى كهنه و نو «ضدّ زن» به نتيجه نخواهد رسيد و هزاران زن كربلايى ما نه تنها خطوط سياه ستمهاى ظاهرى را در هم شكسته اند، بلكه ستمهاى مدرن به زن را نيز رسوا و بى آبرو كرده و نشان داده اند كه حقّ كرامت الهى زن، بالاترين حقوق زن است كه در جهان به اصطلاح مدرن، هرگز شناخته نشده و امروز وقت شناخته شدن آن است.(1)

احتياج به الگو براى حفظ موازين اخلاقى، عاطفى و آرمانگرايى

همه ى انسانها احتياج دارند به اينكه در رفتارهاى معمولى خود، يك شاخص و يك الگو در مقابل چشمشان باشد. زينب كبرى (سلام الله عليها) هم زن بوده است. زن مسلمان، به يك الگو و يك نمونه ى برجسته احتياج دارد. زن مسلمان اگر بخواهد موازين اخلاقى، موازين عاطفى و انسانى، موضوع جنسيّت زن بودن - كه محور خانواده است - و موضوع آرمانگرايى را با

ص: 19


1- . در پيام به كنگره ى «هفت هزار زن شهيد كشور» (91/12/16)

هم ملاحظه كند و همه ى اينها را با ديدگاه اسلامى مورد توجّه قرار دهد، احتياج به يك الگو و نمونه ى مجسّم و شاخص دارد كه به او نگاه كند و در مجموع رفتارها، خود را با او تطبيق دهد و به او نزديك كند.(1)

تأثير الگو در كمال زن

زن امروز دنيا الگو ميخواهد. اگر الگوى او زينب (سلام الله عليها) و فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) باشند، كارش عبارت است از فهم درست، هوشيارى در درك موقعيّتها و انتخاب بهترين كارها ولو با فداكارى و ايستادن پاى همه چيز براى انجام تكليف بزرگى كه خدا بر دوش انسانها گذاشته است، همراه باشد. زن مسلمانى كه الگويش فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) يا زينب كبرى (سلام الله عليها) باشد، اين است. اگر زن به فكر تجمّلات و خوشگذرانيها و هوسهاى زودگذر و تسليم شدن به احساسات بى بنياد و بى ريشه باشد، نميتواند آن راه را برود. بايد اين وابستگيها را كه مثل تار عنكبوت، بر پاى يك انسان رهروست، از خود دور كند، تا بتواند آن راه را برود؛ كما اينكه زن ايرانى در دوران انقلاب و در دوران جنگ همين كار را كرد، و انتظار اين است كه در همه ى دوران انقلاب همين كار را بكند. امّا الگوى زن ايرانى در اين راه، همان است كه گفته شد؛ زينب الگوست. زينب زنى نبود كه از علم و معرفت بى بهره باشد؛ بالاترين علمها و برترين و صافى ترين معرفتها در دست او بود.(2)

تأثير خيلى زياد الگو بر ذهن مردم

تأثير الگو روى ذهن مردم خيلى بالاست. در مورد همين خانواده ى شهدا كه شما مثلاً گاهى نوشتيد، از همين بعد تأثير اين مادرى كه درباره ى مثلاً كلمات او شما يك شرح مختصرى نوشتيد يا يك ساعت صحبتتان با او را بيان كرديد، خيلى اثر ميگذارد روى هر كسى كه گوش كند، از يك بعد

ص: 20


1- . در ديدار با جمعى از پرستاران (74/7/12)
2- . در ديدار با جمع كثيرى از پرستاران به مناسبت روز پرستار (70/8/22)

است البتّه. اگر شما همين را فرضاً در اين يك شخصيّتى بتوانيد باز كنيد و يك الگويى ارائه بدهيد، اين خيلى اثر ميگذارد روى ذهن مردم و جامعه ى ما هم چرا با الگوها مأنوسند. منتها اين البتّه تنها راه نيست.(1)

تربيت زنان بر اساس الگوى اسلامى

اگر جامعه ى اسلامى بتواند زنان را با الگوى اسلامى تربيت كند؛ يعنى الگوى زهرايى، الگوى زينبى، زنان بزرگ، زنان با عظمت، زنانى كه ميتوانند دنيا و تاريخى را تحت تأثير خود قرار دهند، آن وقت زن به مقام شامخ حقيقى خود نائل آمده است.(2)

هويّت يابى زن به منظور تثبيت پايه هاى تربيت و فضاى معنويّت

امروز در جامعه ى ما خوشبختانه از اين نعمت بزرگ، سهم وافرى باقى است؛ اگرچه دشمنان سعى ميكنند آن را تاراج كنند و از بين ببرند. امّا در كشورها و جوامعى كه زن چنين هويّتى ندارد، ميبينيد پايه هاى تربيت مردم مى لنگد و فضاى اخلاقى و معنوى جامعه هم دچار مشكل ميشود. همه ى ارزشهاى معنوى را ميتوان از درون كانون گرم خانواده كه محور آن، زن خانواده است؛ كدخداى اين مجموعه، آن مجسمه ى عاطفه است بيرون كشيد و معنويّات را در سطح جامعه گستراند. اميدواريم دختران جوان و زنان جامعه ى ما در الگوى زينب كبرى (سلام الله عليها) دقّت كنند و هويّت و شخصيّت خود را در آن ببينند؛ بقيّه ى چيزها فرعى است.(3)

داشتن الگو؛ شرط اصلى مقاومت زن در هجوم همه جانبه به او

وقتى كه هجوم به حصار حجاب كه حصار عفّت زن و طهارت زن

ص: 21


1- . در مصاحبه با مجلّه ى شاهد بانوان (67/9/13)
2- . در همايش بزرگ خواهران به مناسبت جشن ميلاد كوثر (76/7/30)
3- . در ديدار با اقشار مختلف مردم (84/3/25)

است، آغاز شد و فقط كار جنبه ى فيزيكى، فشار و خشونت نداشت، بلكه جنبه ى فرهنگى، فكرى و تزريق ذهنيّات هم بود، چه در زمان رضاخان، چه در زمان اعقاب رضاخان و دنباله هاى او، زن اينجا لازم بود تصميم بگيرد، نسل زن لازم بود كه يك تصميمگيرى جدّى بكند. اين تصميمگيرى به اتّكاى چه چيزى ميتوانست انجام بگيرد؟ تصميم بگيرد كه چه بشود؟ تصميم بگيرد مقاومت بكند، مقاومت ميكرد همچنانى كه يك عدّه زنهاى خيلى مؤمن و خالص مقاومت كردند تا آخر، عدّه اى هم در همان اوايل هم مقاومت كردند امّا اين مقاومت به چه قصدى؟ به چه نيّتى؟ كه چه بشود؟ تا چه اتفّاقى بيفتد؟ تا زن به كجا برسد با اين مقاومت؟ به چه اميدى، به چه دلخوشى مقاومت كند؟ اين آنجايى است كه يك خلأ را ما احساس ميكنيم. يعنى شرط اصلى مقاومت زن در مقابل اين سيلى كه بطور دائم و بدون انقطاع در طول پنجاه سال همينطور به پاى اين حصار عفاف خورد، شرط اينكه زن بتواند در مقابل اين سيل بنيانكن مقاومت كند؛ اين بود كه در ذهن خود يك الگوى روشن و واضح از زن را ميداشت و اين را نداشت. شما ميديديد زن مسلمان، اعتقاد اسلامى دارد امّا حجاب ندارد، نماز هم ميخواند، روزه هم ميگيرد، زيارت هم ميرود، گاهى كارهاى خيلى عوامانه ى دينى و مذهبى هم انجام ميدهد، مثلاً شمع روشن ميكند، پاى فلان امامزاده يا سقاخانه، امّا حجاب ندارد، پس اين متديّن است، اين دلش ميخواست دينى باشد امّا يك الگوى روشن و يك الگوى زنده و مجسّم نميتوانستيم به اين نشان بدهيم؛ اگر نشان ميداديم خودش را به او نزديك ميكرد. سعى ميكرد خودش را تطبيق بدهد و اين همان مقاومتى بود كه لازم بود انجام بگيرد، اين را ما نداشتيم براى او مشخّص كنيم و نشان بدهيم.

يك چنين الگويى ما در مقابل زن مسلمان نداشتيم كه نشان بدهيم بگوييم الگوى شما اين است خودت را بايد مثل اين بكنى، به اين شكل در بياورى. اگر ما اين را مشخّص ميكرديم، نشان ميداديم احتمال فراوانى داشت كه فقط كسانى در مقابل آن موج فرهنگى تسليم بشوند و از پا درآيند

ص: 22

كه واقعاً دين نداشته باشند، اصلاً بى اعتقاد باشند. امّا آنهايى كه معتقد بودند يقيناً باقى ميماندند و ما امروز همچنان احتياج هست كه آن خلأ را پر كنيم.(1)

بدون الگو، صلاح و خوبى امرى كمياب و استثناء

در يك نظام فاسد، صلاح و خوبى استثناست، بدى و فساد قاعده است. در يك نظام صالح، بدى استثناست و خوبى قاعده است. در دوران ستمشاهى پرستار خوب بود، خواهران مؤمن در بين جامعه ى پرستارى بودند، آن كسانى كه مى خواستند شغلشان را با سلامت و طهارت و وظيفه شناسى و احساس عميق دردآشنايى انجام بدهند بودند، امّا فرهنگ فاسد غربى كه سيل آسا به طرف جامعه ى ما سرازير ميشد، اجازه نميداد كه خواهران پرستار در آن روز بتوانند زن مسلمان باشند، الگوى زن مسلمان يك الگوى ويژه است.

وقتى الگوى زن مسلمان نبود آن وقت صالح بودن، مفيد بودن، خوب بودن، ميشود يك استثناء، اگر جايى پيدا شد.(2)

نبودن الگو؛ عامل نفوذ فرهنگ بيگانه

يكى از كمبودهاى مهمّ در جامعه ى ما مشخّص نبودن الگوى زن مسلمان بوده است كه بخاطر همين كمبود، فرهنگهاى اجنبى مدّتها در جامعه ى ما مجال تاخت و تاز يافتند.(3)

خلأهاى ذهنى بانوان؛ زمينه ساز گسترش الگوهاى غربى

طرح شخصيّت دختر پيامبر بعنوان الگوى زن امروز از آن جهت براى

ص: 23


1- . در سمينار نقش زن در جامعه در دانشگاه تربيت معلّم (64/12/10)
2- . در ديدار با جمع كثيرى از پرستاران به مناسبت روز پرستار (65/10/15)
3- . در جلسه ى هيأت دولت در سالروز تولد حضرت زهرا (علیها السلام) (64/12/10)

جامعه ى انقلابى ما مهمّ است كه در طول نيم قرن اخير خلأهاى ذهنى در مردم و بخصوص در ميان بانوان فرصت مناسبى براى بدانديشان فراهم آورد تا الگوهاى مورد نظر خود را به صورت ذهنى و واقعى در جامعه مطرح كنند و زن ايرانى را مانند همه ى زنان كشورهاى اسلامى به سمت الگوهاى فرهنگ صنعتى غرب سوق دهند. هر چند عامل مباشر اوّلى در اجراى اين توطئه ى شوم، رضاخان و ايادى او بودند؛ امّا ساده نگرى است اگر دست پنهان سياستهاى مسلّط جهان را كه به شكلى خاصّ با اسلام بعنوان بزرگترين عامل بيدارى ملّتهاى مسلمان خصومتى آشتى ناپذير داشتند، در پشت اين صحنه ى غم انگيز و اسارتبار مشاهده نكنيم. از آن پس دهها سال همه ى دستگاههاى فرهنگى جامعه ى ايرانى با تمام نيرو و توان ابزارى شدند براى پر كردن فضاى جامعه از هر چيزى كه به سوق دادن زن به سمت سر منزلى كه برايش در نظر گرفته بودند به نحوى ميتوانست كمك كند.(1)

الگوى غربى؛ زن وسيله ى التذاذ مرد

الگوى غربى امروز اروپايى، برخاسته و زاييده از الگوى باستانى رومى و يونانى آنهاست. آن روز هم اينطور بود كه زن وسيله اى براى تكليف و التذاذ مرد بود و همه چيز تحت الشعاع اين بود، امروز هم اين را ميخواهند؛ حرف اصلى غربيها اين است.(2)

خيانت تجدّد به انسانيّت با ارائه ى الگوهاى فاسد

آنان كه با نام ايجاد تحوّل اجتماعى و اقتصادى، الگوهاى فاسد و پليد خويش را با نقابى از پيشرفت و تمدّن بر زنان جهان تحميل ميكنند، نه تنها به بانوان بلكه به انسان و انسانيّت خيانت ميكنند. آلودگانى كه به دروغ شعار

ص: 24


1- . در سمينار نقش زن در جامعه (64/12/10)
2- . در ديدار با جمع كثيرى از پرستاران به مناسبت روز پرستار (70/8/22)

آزادى زن را دادند، ميخواهند او را به اسارت فرهنگ مصرفى و مصرف فرهنگ منحطّ مخرّب بكشند؛ تا آسانتر بتوانند فرزندان و تربيت يافتگان سست عنصر چنين مادرانى را چون ابزارى بى اراده استثمار كنند. مردم ما كه روزى بر اثر تسلّط دست نشاندگان استعمار از اين توطئه در امان نبودند، بحمدالله به بركت انقلاب و خونهاى مطّهر شهيدان بيدار شدند و ترفندهاى شياطين بزرگ و كوچك را يكى پس از ديگرى خنثى كردند.(1)

2. فاطمه ى زهرا (علیها السلام)؛ الگوى جامع زن و حيات انسانى

شخصيّت فاطمه (علیها السلام): زيباترين و پرجاذبه ترين ترسيم از زن

امروز با بيدارى زن مسلمان كه از بركات بزرگ انقلاب عظيم اسلامى است و با حضور فعّال زن ايرانى در همه ى صحنه هاى اين انقلاب شكوهمند با رشد فكرى فزاينده در ميان زنان، سدّ بلندى در برابر سيل بنيانكن اين فرهنگ خائنانه پديد آمده است. امّا براى رسوخ و استوارى اين سد، نيازى مبرم به ارائه ى الگوى زن مسلمان وجود دارد. شخصيّت زهراى اطهر كه مجموعه ارزشهاى بانوى مسلمان است، ميتواند زيباترين و پرجاذبه ترين ترسيم از زن را در ديدگاه همه ى زنان، مخصوصاً زنان مسلمان قرار دهد.(2)

بهترين نمونه ى ترسيم چهره ى زن مسلمان براى جهانيان

درباره ى فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) حرفهاى زيادى است كه شرح همه ى آنها از عهده ى يك كتاب حتّى، خارج است. امّا امروز كه روز يك تلاقى بزرگ ميان فرهنگ اسلامى و فرهنگ منحط غربى در همه ى مسائل از جمله در مسائل مهمّ زن در جامعه و در زندگى است، احتياج داريم كه بيشتر راجع به چهره ى فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) كه زن نمونه و بانوى بزرگ اسلام

ص: 25


1- . در پيام به سمينار كوثر شيراز (66/11/20)
2- . در سمينار نقش زن در جامعه (64/12/10)

است بحث كنيم.

امّا از دستهاى غرض ورز و آلوده كه بگذريم بسيارى هم هستند كه هنوز بدرستى مطّلع نيستند كه اسلام درباره ى زن چه شأن والايى را در نظر گرفته است ما براى اينكه اين مطلب را به جهان نشان بدهيم و فرهنگ مترقّى و پيشرفته ى اسلامى را در اين زمينه تشويق كنيم، بهترين نمونه، ترسيم چهره ى زنان برجسته اسلام است؛ چون شخصيّت و زندگى آنها خود نشاندهنده تفكّر اسلام درباره ى زن است و در رأس تمام زنان برجسته ى عالم در طول تاريخ، فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) دختر پيامبر است و لذا اگر ما بخواهيم در اين باره كار و بحث كنيم، كار زيادى لازم است.(1)

حضرت زهرا (علیها السلام) بالاترين و كاملترين نمونه ى زن

در ميان زنان، نمونه هايى را از زن قرآن براى ما معرفى كرده؛ «ضَرَبَ اَللّٰهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ آمَنُوا اِمْرَأَتَ فِرْعَوْنَ» (2) براى مؤمن چهره ى مؤمن مثالى كه خداى متعال در قرآن ميزند زن فرعون را مثال ميزند، يعنى يك زن را مثال ميزند؛ يك زنى كه بر خلاف تمام علايق و تمام وابستگيها يك حركتى ميكند كه درست نقطه ى مقابل خواهشهاى نفسانى اوست، اين ببينيد، اين جهت حركت را براى زن، براى زنها، براى زنها و مردها حالا براى زنها معيّن ميسازد. در اين نمونه گيريها و مدل گيريها انسان گاهى ميرسد به آن بهترين نمونه، بالاترين نمونه. يك نمونه ى زن وجود دارد كه تمام زنها و تمام شخصيّتهاى زن از او بايد درس بگيرند، چرا؟ چون او نمونه ى كامل كامل است و او فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) است.(3)

الگوگيرى از بزرگترين زن تاريخ

دختر پيامبر و رسول خدا در عمر كوتاه خود، اثر بزرگى به جا گذاشت

ص: 26


1- . در خطبه هاى نماز جمعه (64/11/4)
2- . سوره ى تحريم، آيه ى 11
3- . در ديدار با گروهى از بانوان كشور (63/12/21)

و ايشان بزرگترين زن تاريخ است و زنان تاريخ هيچ يك به منزلت دختر پيامبر نميرسند. دخترى كه فقط 18 سال عمر كرد، و بنابراين دخترهاى جوان هم ميتوانند عظمت بيافرينند و دخترها بايد از حضرت فاطمه (سلام الله عليها) الگو و درس بگيرند.(1)

رأس قلّه ى ارزشهاى انسانى زن

روز زن بايد روزى باشد كه زنان جامعه ى ما الگو بگيرند از شخصيّت والاى فاطمه (سلام الله عليها). ما وقتى كه روز ولادت زهرا (سلام الله عليها) را روز زن اعلام ميكنيم، اين معنايش اين است كه ارزشهاى انسانى زن و هدف والاى زندگى زن، آن قلّه اى است كه در رأس آن قلّه، زهرا (سلام الله عليها) قرار گرفته است. ما زن را داراى آن ارزشها، استعدادها، درخشندگيها و زيباييها ميدانيم كه اگر از مرحله ى استعداد به فعليّت برسد، شبيه فاطمه (سلام الله عليها) خواهد شد. چه خوب است كه زندگى آن بزرگوار از ابعاد مختلف در مجامع بانوان مسلمان به خصوص ايرانى مورد توجّه قرار گيرد و مطالعه و بررسى شود.(2)

فاطمه ى زهرا و اهل بيت (علیهم السلام) الگوهاى دسترس در مسير زندگى

اين بزرگوار(3) الگوست؛ نكته اين است. ائمّه ى ما (عليهم السّلام) كه بدون ترديد رتبه و مقامشان از ملك و فرشتگان مقرّب خدا بالاتر است، جورى زندگى نكردند، جورى حرف نزدند، جورى مشى نكردند كه از دسترس ما خارج باشند؛ نه. به فرموده ى مرحوم علاّمه ى طباطبائى، مِثل آن كسى است كه روى قلّه ى كوه ايستاده است، به مردم ميگويد بياييد اينجا؛ به سمت خود، به سمت قلّه، به سمت اوج فرا ميخواند. اينجورى نيست كه اينها مثل برجستگان دروغين دنياى مادّى و داراى معنويّتهاى قلاّبى، بروند توى برج عاج و اتاق شيشه اى بنشينند، كسى به اينها دسترسى نداشته باشد؛ نه، ميگويند بياييد،

ص: 27


1- . در ديدار با دانش آموزان مدارس شاهد (65/11/13)
2- . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران (67/11/7)
3- . فاطمه ى زهرا (علیها السلام)

بياييد. راه همين است؛ ما بايد دنبال ائمّه راه بيفتيم؛ زندگى آنها الگوى ماست. بله، «اَلا وَ اِنَّكُمْ لاتَقْدِرُونَ عَلى ذلِكَ» ؛(1) ما مثل آنها نميتوانيم حركت كنيم؛ ما لياقت اين را نداريم، طاقت اين را نداريم؛ امّا ميتوانيم آن راهى را كه آنها رفتند، مسير زندگى مان قرار بدهيم؛ اين را جهت قرار بدهيم، در اين جهت حركت كنيم.(2)

صعود به سمت قلّه ى حضرت زهرا (علیها السلام) براى مشاهده ى بهتر صفات الهى

خانمهاى ايران! شما همه تان حضرت زينب و حضرت زهرا را بر بلندى يك قلّه در نظر بگيريد، شما داريد از اين كوه ميرويد بالا، از اين دامنه كه برسيد به آن قلّه. اين زن ايرانى است، همه چيز برايتان بايد آسان باشد، بايد شما اين دامنه را با هر زحمتى هست تحمّل كنيد، سير كنيد تا خودتان را به آنجا برسانيد؛ همّتتان را اينقدر بدانيد. آن وقت آن چهره ى برجسته ى منوّرى كه ما اين را الگو و نمونه قرار داديم و بر روى آن قلّه است او براى ما هر لحظه نزديكتر خواهد شد، هر چه برويد نزديك، خصوصيّات بيشترى از آن چهره را مشاهده خواهيد كرد.(3)

علوّ مقام زن با حركت در صراط فاطمه (علیها السلام)

امام (رضوان الله عليه) در يك بيانى خطاب به زنها ميفرمودند: اينكه شما قبول كرديد روز ولادت فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) روز زن باشد، اين براى شما مسئوليت و تكليف به وجود مى آورد. روز شما، روز زن، روز مادر، روز فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) است؛ معناى اين چيست؟ اين يك حركت نمادين است؛ اين كار، سمبليك است. معنايش اين است كه زن بايد در اين صراط حركت كند؛ عظمت و جلالت و علوّ مقام و مقدار براى زنان در

ص: 28


1- . نهج البلاغه، نامه ى 45
2- . در ديدار با مدّاحان به مناسبت ميلاد حضرت فاطمه (علیها السلام) (23/91/2)
3- . در ديدار با خواهران پرستار واحد بسيج (61/11/30)

اين راه است؛ راهى كه در آن تقوا هست، عفاف هست، دانش هست، نطق هست، ايستادگى در ميدانهاى گوناگونِ محتاج ايستادگى هست، تربيت فرزند هست، زندگى خانوادگى هست؛ همه ى زينتها و فضيلتهاى معنوى در آن هست؛ زنان بايد در اين جهت حركت كنند. خوشبختانه زنان جامعه ى ما حقّاً و انصافاً نه فقط در انقلاب ما، بلكه از گذشته هم همين جور بوده است.(1)

زيباترين، متعاليترين و مقدّسترين الگو

انتخاب چنين روزى بعنوان روز زن به معنى انتخاب زيباترين، متعاليترين و مقدّسترين الگو براى زنان مسلمان، بلكه زنان همه ى جهان است.(2)

لزوم تبيين ابعاد وجودى فاطمه ى زهرا (علیها السلام) و زينب كبرى (علیها السلام) بعنوان برترين الگو

فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) برترين نمونه ى مجسّم براى زنان مسلمان است. متفكّرين و گويندگان مذهبى و دانشمندان بايد با بيان و قلم خود، ابعاد وجودى و شخصيّت اين بانوى بزرگ آفرينش را هر چه بهتر و بيشتر ترسيم و تبيين كنند. دختر حضرت فاطمه (سلام الله عليها) يعنى حضرت زينب كبرى (سلام الله عليها) نيز الگوى ديگرى است كه در ابعادى جديد نقش يك زن ممتاز را در خاندان پيامبر به بهترين وجه ايفا كرده است. شخصيّت آن بزرگوار قبل از حادثه ى كربلا و در مدينه بسيار برجسته و معروف و ممتاز بود و به لحاظ علمى، معنوى، اخلاقى، تقوايى، پاكدامنى و طهارت براى زنان مسلمان قابل تبعيّت و پيروى محسوب ميشود.(3)

ص: 29


1- . در ديدار با مدّاحان به مناسبت ميلاد حضرت فاطمه (علیها السلام) (23/91/2)
2- . پيام به سمينار كوثر در شيراز (66/11/20)
3- . در ديدار با جمعى از پرستاران (74/7/12)

حضرت زهرا (علیها السلام) جامع امتيازات يك انسان والا

اين دختر بزرگوار - فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) - بعنوان الگوى معرفت، دانش، عبادت، زهد، خانه دارى، جهاد، شهادت و تمام امتيازات و خصوصيّات يك انسان والا و معصوم را با خود دارد. ما افتخار ميكنيم كه دنباله رو آن حضرت باشيم. افتخار ميكنيم كه فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) را اسوه و الگوى خود قرار بدهيم. زنها، دخترهاى جوان و نسل انقلابى كوشش كنند خودشان را به آن ترسيمى كه فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) از زن مسلمان براى ما به وجود آورده هر چه ممكن است نزديكتر كنند.(1)

انسان كامل و ظرف ملكوتى وجود انسان

از اينكه ديدم بحمدالله جهت فكرى زنان زبده و برگزيده كشور ما در سَمتى است كه آينده آن - ان شاءالله - نويدبخش و خوشحال كننده است، خرسند شدم. من هم متقابلاً ولادت زهراى اطهر (سلام الله عليها) را، كه الگوى زنان در طول تاريخ و براى همه ى نسلهاست و نمونه ى انسان كامل و ظرف ملكوتى وجود انسان در ايشان متجلّى است، به شما خواهران عزيز و به همه ى زنان كشورمان و به همه ى زنان مسلمان و به همه ى مسلمين جهان تبريك عرض ميكنم.(2)

سيّده نساء العالمين داراى همه ى فضايل

فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) همه ى اين فضايل را با هم داراست. چون «وَ اِصْطَفٰاكِ عَلىٰ نِسٰاءِ اَلْعٰالَمِينَ» (3) درباره ى مريم در قرآن هست و سيّده ى نساء عالمين، در روايت هم دارد كه او سرور زنان عالم در زمان خودش بود، ولى فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) سرور زنان عالم در همه ى ادوار تاريخ است؛ اين الگوست. برادران عزيز! ما امروز به اين الگو احتياج داريم.(4)

ص: 30


1- . در خطبه هاى نماز جمعه (63/11/12)
2- . در ديدار با اعضاى شوراى فرهنگى اجتماعى زنان (70/10/4)
3- . سوره ى آل عمران آيه ى 42
4- . در ديدار با مدّاحان به مناسبت ميلاد حضرت فاطمه (علیها السلام) (83/5/17)

الگوى همه ى مردان و زنان مسلمان و غيرمسلمان

آن زن نمونه اى كه حياتش با همه ى كوتاهى عمر او در عين جوانى، الگويى براى همه مردان و زنان غيور و مؤمن و مسلمانان و حتّى مردم غيرمسلمانى كه با مقام آن بزرگوار آشنا باشند، است و ما بايد از زندگانى آن بزرگوار درس بگيريم.(1)

فاطمه (علیها السلام)؛ الگوى مجسّم زن امروز در سراسر جهان

امروز جامعه ى زن در جهان در خلأ به سر ميبرد و دست او را گمراهان تاريخ گرفته اند و حرفهاى تمجيدآميزى هم براى فريب زنان ميزنند. شما مدّاحان بايد ابعاد زندگى حضرت زهرا (سلام الله عليها) را يادآورى كنيد. ما سالها پيرامون فضايل معنوى و خصلتهاى انسانى حضرت فاطمه (سلام الله عليها) صحبت كرده ايم، امّا به اين نكته كه الگوى مجسّمى از زن امروز را نشان دهيم و به ابعاد سازنده ى شخصيّت انسانى كه بتواند دنيا را اداره كند كمتر توجّه داشته ايم و امروز بايد اين خلأ را جبران بكنيم؛ زيرا زندگى حضرت زهرا (سلام الله عليها) نه تنها الگويى براى زنان مسلمان و انقلابى كشورمان است بلكه زندگى اين بانوى معصوم ميتواند الگويى براى تمامى زنان جهان باشد. مردم دنيا بايد پيام حضرت زهرا (سلام الله عليها) را بدانند و اين انقلاب با بركت حضرت زهرا (سلام الله عليها) ميتواند به دنيا صادر شود.(2)

يگانگى شخصيّت فاطمه (علیها السلام) از لحاظ عظمت و همه جانبه بودن

شخصيّت فاطمه (سلام الله عليها) شبيه ساير بزرگان نيست، يك شخصيّت يكتا و يگانه است. يعنى شما هيچ شخصيّت ديگرى را نميتوانيد پيدا كنيد كه مجسّم كننده ى هويّت حقيقى و همه جانبه ى يك مسلمان باشد، آنچنانكه حضرت زهرا بوده است. زنان برجسته ى ديگرى ما ميتوانيم پيدا كنيم - امّا

ص: 31


1- . در ديدار با هيأت نظارت و هيأت اجرايى انتخابات (68/9/22)
2- . در ديدار با جامعه ى مدّاحان (64/12/10)

اوّلاً نه از جهت اوج عظمت و برجستگى به پاى زهرا (سلام الله عليها) ميرسند، نه از جهت همه جانبه بودن زندگى آنها و حضور در تمام ابعاد زندگى آنها. خب ما حضرت زينب را ميشناسيم، امّا زينب را در كربلا ميشناسيد، در هنگام خروج از مكّه ميشناسيد، در شام ميشناسيد، امّا در زندگى خصوصى او با عبدالله جعفر شوهرش هم ميشناسيد؟ در حاليكه اين يكى از ابعاد مهمّ زندگى زن است. زن مسلمان نميتواند يك زن كامل و يك مسلمان كامل باشد در حاليكه آن بعد خانه آرايى و اداره ى كانون خانواده را ما در او ناديده بگيريم. اصلاً ظرافت قضيّه در همين است. ظرافت قضيّه در مورد زن همين است كه در او خصلتها و ويژگيهايى وجود دارد كه همه ى آنها بايد رشد خودشان را در جهت تكامل بكنند و اين جز در انسان مسلمان امكانپذير نيست.(1)

سرمشقى در برابر تمام بدآموزيها

منزلت حضرت زهرا براى ما مسلمانان امروز، فراتر از منزلت يكى از برجستگان خاندان پيامبر و داراى يك خصوصيّت مضاعفى است و آن اين است كه اين بانوى بزرگوار و عزيز، سرمشقى است براى زن ايرانى كه ميخواهد عليرغم تمام بدآموزيها و عليرغم تمام سياستهايى كه ميخواستند زن را در لجنزار اخلاقى بغلتانند، موجودى باشد دنباله رو حضرت زهرا (سلام الله عليها)؛ يعنى با دين، طيّب و طاهر، شجاع، مبارز، وفادار و در عين حال در ميدانهاى دشوار زندگى با تمام وجود سرمايه گذارى كند. فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) يك چنين عنصر عزيز و بزرگواريست.(2)

تقدير و تأييد كامل پيامبر (صلی الله علیه وآله)

توجّه به زندگى دخت گرامى پيامبر داراى اهميّتى ويژه است؛ به اين خاطر كه ايشان نه فقط شخصيّتى والاتر از ديگر زنان برجسته ى صدر اسلام

ص: 32


1- . در سمينار نقش زن در جامعه در دانشگاه تربيت معلّم (64/12/10)
2- . در خطبه ى نماز جمعه (63/11/12)

داشته اند، بلكه توجّه به زواياى گوناگون زندگى اين شخصيّت عظيم الشأن روشن ميسازد كه هر آنچه در زندگى اين بانوى بزرگوار ميگذشته است، حضرت رسول اكرم مورد تقدير و تاييد قرار داده اند. زندگى و شخصيّت حضرت زهرا (سلام الله عليها) در زمينه ى دستيابى به الگوى زن مسلمان از اهميّتى ويژه برخوردار است.(1)

حجّت الهى در قرار دادن الگوى عالى فاطمه (علیها السلام) در امّت اسلام

در بين مسلمين و در فرهنگ اسلامى، زنى با اين عظمت وجود دارد. خداى متعال ميتوانست بزرگترين و رفيعترين زن را در ميان ملّتهاى ديگر و امّتهاى سلف قرار بدهد اشكالى هم نداشت؛ اين كار ميشد امّا در امّت اسلام قرار داده است. اين هم براى ما حجّت و تنبّهى است كه ميتوان اين الگوى عالى و والا را در مقابل چشم قرار داد و آن را دنبال كرد. ان شاءالله شما خواهران عزيز هم موفّق باشيد كه اين راه مهمّ را با قدرت و با صلابت بپيماييد و خداوند به شما هم توفيق عنايت كند.(2)

روش صحيح انتخاب الگو و پيروى از آن

سؤال(3) خوبى است، اوّلاً من به شما بگويم كه الگو را نبايد براى ما معرفى كنند و بگويند كه اين الگوى شما است. اين الگوى قراردادى و تحميلى، الگوى جالبى نميشود. الگو را بايد خودمان پيدا كنيم؛ يعنى در افق ديدمان نگاه كنيم و ببينيم از اين همه چهره اى كه در جلوى چشممان مى آيد، كدام را بيشتر ميپسنديم؛ طبعاً اين الگوى ما ميشود. من معتقدم كه براى جوان مسلمان، به خصوص مسلمانى كه با زندگى ائمّه و خاندان پيامبر و مسلمانان صدر اسلام آشنايى داشته باشد، پيدا كردن الگو مشكل نيست

ص: 33


1- . در جلسه ى هيأت دولت در سالروز تولّد حضرت زهرا (علیها السلام) (12/11/64)
2- . در ديدار با اعضاى شوراى فرهنگى اجتماعى زنان (69/10/16)
3- . سؤال: بعنوان يك دختر دانشجو چگونه ميتوانيم از زندگانى حضرت زهرا (سلام الله عليها) الگو بگيريم؟

و الگو هم كم نيست. حالا خود شما خوشبختانه از حضرت زهرا (سلام الله عليها) اسم آورديد. من در خصوص وجود مقدّس فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) چند جمله اى بگويم؛ شايد اين سر رشته اى در زمينه ى بقيّه ى ائمّه و بزرگان شود و بتوانيد فكر كنيد شما خانمى كه در دوره ى پيشرفت علمى و صنعتى و تكنولوژى و دنياى بزرگ و تمدّن مادّى و اين همه پديده هاى جديد زندگى ميكنيد، از الگوى خودتان در مثلاً هزار و چهارصد سال پيش توقّع داريد كه در كدام بخش، مشابه وضع كنونى شما را داشته باشد؛ تا از آن بهره بگيريد. مثلاً فرض كنيد ميخواهيد ببينيد چگونه دانشگاه ميرفته است؟ يا وقتى كه مثلاً در مسائل سياست جهانى فكر ميكرده چگونه فكر ميكرده است؟ اينها كه نيست.

يك خصوصيّات اصلى در شخصيّت هر انسانى هست؛ آنها را بايستى مشخّص كنيد و الگو را در آنها جستجو نماييد. مثلاً فرض بفرماييد در برخورد با مسائل مربوط به حوادث پيرامونى، انسان چگونه بايد برخورد بكند؟ حالا حوادث پيرامونى، يك وقت مربوط به دوره اى است كه مترو هست و قطار هست و جت هست و كامپيوتر هست؛ يك وقت مربوط به دوره اى است كه نه، اين چيزها نيست، امّا حوادث پيرامونى بالاخره چيزى است كه انسان را هميشه احاطه ميكند.

انسان دو گونه ميتواند با اين قضيّه برخورد كند: يكى مسؤولانه، يكى بى تفاوت. مسؤولانه هم انواع و اقسام دارد؛ با چه روحيّه اى، با چه نوع نگرشى به آينده. آدم بايد اين خطوط اصلى را در آن شخصى كه فكر ميكند الگوى او ميتواند باشد، جستجو كند و از آنها پيروى نمايد.(1)

جنبه هاى الگويى زندگى ظاهرى و ملكوتى حضرت فاطمه (علیها السلام)

اسلام، فاطمه (سلام الله عليها) آن عنصر برجسته و ممتاز ملكوتى را بعنوان نمونه و اسوه ى زن معرفى ميكند. آن زندگى ظاهرى و جهاد و مبارزه اى و

ص: 34


1- . در ديدار جمعى از جوانان به مناسبت هفته ى جوان (77/2/7)

دانش و سخنورى و فداكارى و شوهردارى و مادرى و همسرى و مهاجرت و حضور در همه ى ميدانهاى سياسى و نظامى و انقلابى و برجستگى همه جانبه ى او كه مردهاى بزرگ را در مقابلش به خضوع وادار ميكرد، اين هم مقام معنوى و ركوع و سجود و محراب عبادت و دعا و صحيفه و تضرّع و ذات ملكوتى و درخشندگى و عنصر معنوى همپايه و هموزن و همسنگ اميرالمؤمنين و پيغمبر بودن اوست. زن اين است. الگوى زنى كه اسلام ميخواهد بسازد اين است.(1)

سرمشق گرفتن از كلمات و حركات ملكوتى حضرت فاطمه (علیها السلام)

در مقام تنزّل وجود، آنجايى كه عظمتهاى ملكوتى به واقعيّتهاى عالم جسم و مُلك ميپيوندد و اين قالبهاى بشرى، حامل آن معنويّتها و روحها ميشود؛ آن وقت، هر حركت و هر اشاره و هر حرف از زبان آنها، براى ماها كه عقب هستيم، يك سرمشق نورانى ميشود. اين كافى نيست كه ما بدانيم فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) در چه اوجى و با چه عظمتى در اين عالم بوده و در عالم معنا و ملكوت خواهد بود. البتّه دانستنش براى ما يك معرفت است و اگر معرفت روشنى گير كسى بيايد كه آن هم جز در سايه ى عمل به دست نمى آيد خيلى قيمت دارد. معرفتِ خالصِ روشنِ گوياى آن معنويّتها، گير همه نمى آيد. اولياى بزرگ خدا هستند كه ميتوانند گوشه هايى از آن را درك كنند و ببينند. آن مقدارى كه ما درك ميكنيم و ميفهميم، بايد براى ما سرمشق حركت و عمل باشد. شيعيان، اين نكته را بايد فراموش نكنند. البتّه همه مسلمين سهيمند؛ منتها شايد اينطور معرفتى، در غير از شيعه كمتر هست؛ نه اينكه هيچ نيست. بعضى از كسانى كه شيعه هم نيستند، در مقام معرفت نسبت به اهل بيت خيلى جلو هستند؛ امّا در اين حدّ غالباً و عموماً متعلّق به شيعه است.(2)

ص: 35


1- . در ديدار با جمع كثيرى از زنان كشور (68/10/26)
2- . در ديدار با مدّاحان به مناسبت ميلاد حضرت فاطمه (علیها السلام) (69/10/17)

الگوى فاطمى؛ سرمشق زندگى شخصى، اجتماعى و خانوادگى

زنان مسلمان در زندگى شخصى، اجتماعى و خانوادگى خود بايد زندگى فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) را از جهت خردمندى، فرزانگى، عقل و معرفت الگو و سرمشق قرار دهند و از بعد عبادت، مجاهدت، حضور در صحنه، تصميمگيريهاى عظيم اجتماعى، خانه دارى، همسردارى و تربيت فرزندان صالح از زهراى اطهر (سلام الله عليها) پيروى كنند؛ زيرا زندگى آن بانوى بزرگ اسلام نشان ميدهد كه زن مسلمان براى ورود در صحنه سياست و ميدان كار و تلاش و نيز ايفاى نقش فعّال در جامعه، همراه با تحصيل، عبادت، همسردارى و تربيت فرزندان ميتواند پيرو فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) باشد و دخت گرامى پيامبر عظيم الشأن الهى را الگوى خود قرار دهد.(1)

جمع بين سه وظيفه ى خانه دارى، حضور اجتماعى و عبادت خدا در زندگى فاطمى

در زندگى معمولى اين بزرگوار يك نكته ى مهمّ است و آن جمع بين زندگى يك زن مسلمان در رفتارش با شوهر و فرزندان و انجام وظايفش در خانه از يك طرف و بين وظايف يك انسان مجاهد غيور خستگى ناپذير در برخوردش با حوادث سياسى مهمّ بعد از رحلت رسول اكرم (صلّى الله عليه وآله) كه به مسجد مى آيد و سخنرانى و موضعگيرى و دفاع ميكند و حرف ميزند و يك جهادگر به تمام معنا و خستگى ناپذير و محنت پذير و سختى تحمّل كن است، از طرف ديگر. همچنين از جهت سوّم، يك عبادتگر و به پادارنده ى نماز در شبهاى تار و قيام كننده ى لله و خاضع و خاشع براى پروردگار است و در محراب عبادت، اين زن جوان مانند اّلياى كهن الهى، با خدا راز و نياز و عبادت ميكند. اين سه بعد را با هم جمع كردن، نقطه ى درخشان زندگى فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) است. آن حضرت، اين سه جهت را از هم جدا نكرد.

ص: 36


1- . در ديدار عمومى خواهران در هفته ى زن (72/9/17)

شما بايد در محيط كار و زندگى، با همسر و فرزندان و همسايه و دوستانتان، به وظايف شخصى خود عمل كنيد و پيوندهاى معمولى اجتماعى را بصورت سالم برقرار نماييد. درعين حال، بايد در ميدان سياست و صحنه ى انقلاب و كارهايى كه نظام اجتماعى از شما ميطلبد و انتخابات و ميدان جنگ و عرضه كردن خواست انقلابى و ملّى خود در سطح كشور و جهان و بيان اراده ى سياسى خود در ميدانهاى سياست و انقلاب، حضور داشته باشيد. شما بايد در راهپيمايى و سازندگى و ميدان جنگ و انتخابات و بيان عقيده ى سياسى خود - آنجايى كه اظهار عقيده واجب است - حضورتان را حفظ كنيد و در تعيين سرنوشت كشور و انقلاب مؤثّر باشيد. درعين حال، رابطه ى معنوى و قلبى خودتان با خدا را از طريق عبادت و توجّه و ذكر و حضور و معنويّت و استمداد از خدا و توكّل به او و انجام نوافل و فرايض خوب كنيد. اين سه بعد، انسان مسلمان را ميسازد. اسلام، اين را از ما خواسته است و اگر بپرسند: چگونه ميسّر است؟ پاسخ ميدهيم كه ما الگوهايى از جمله فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) داريم.(1)

الگوهاى رفتارى و معرفتى در زندگى حضرت زهرا (علیها السلام)

زندگى حضرت فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) الگوى زندگى يك زن مسلمان است؛ زيرا ساده زيستن دختر پيغمبر و قناعت و عدم روحيّه ى مصرفگرايى او ميتواند بهترين نمونه براى زنهاى جامعه ى امروز ما باشد. حضرت فاطمه (سلام الله عليها) از نظر انديشه ى اسلامى و معرفت، يكى از پيشروان فكر اسلامى است و او براى فرزندان خود يك آموزگار و براى پدر يك شاگرد بود. او فرزندان خود را در محيطى اسلامى، همراه با انديشه هاى اسلامى تربيت كرد و فضاى خانه ى او آكنده از معنويّت اسلامى بود.

اين شخصيّت برجسته و محترم در مواقع لازم حتّى در اجتماع مردم، شركت

ص: 37


1- . در ديدار با هيأت نظارت و هيأت اجرايى انتخابات (68/9/22)

ميكردند و ضمن سخنرانى براى مردم، مسائل را از ديدگاه خود براى آنها تشريح ميكردند. او يك زن مبارز، پيگير، آگاه، دانشمند و در عين حال يك زن خانه دار و با توقّع كم بود و يك الگو براى زنان مسلمان جهان است؛ زيرا فكر بلند او، تربيت فرزندانش، حضور همه جانبه در ميدان و سخن او براى ديگران، ميتواند درس خوبى محسوب شود. قناعت او در زندگى زناشويى، ميتواند درس خوبى باشد. زنان با پارسايى، تقوا، پرهيزكارى، عبادت، شجاعت و تربيت فرزندان با ايمان و خانه دارى و گرم كردن محيط زندگى، ميتوانند حضرت فاطمه (سلام الله عليها) را الگو قرار دهند.(1)

الگويى هوشمند، قدرتمند و با تقوا

حضرت زهرا (سلام الله عليها) از لحاظ هوشمندى و دانايى كارهايى كرده كه امروز تحليل سياسى كه انسان ميكند ميبيند عجب هوشمندانه است، عجب قدرتمندانه است. چقدر زيرك بوده اين زن، حالا غير از ايمان و تقوا. آن وقت از لحاظ تقوا، از لحاظ پاكدامنى، از لحاظ تربيتهاى اوّليه ى كودكان، از لحاظ محبّت به شوهر، از لحاظ بى اعتنايى به دنيا و پارسايى. آن شب عروسى اش است، آن نميدانم زندگى اش است. از لحاظ مقاومت و صراحت، از لحاظ رنج پذيرى، رنج، درد، بيمارى، ضربت، ناراحتى را تحمّل كردن؛ تمام اين چيزها در وجود حضرت زينب هم منعكس شده؛ آن هم همينطور، آن هم دختر همين زن است. قدرت، قاطعيّت، صلابت، دل شجاع، روح بلند، ذهن هوشيار، سخن زبده و بجا، تمام خصلتهاى يك انسان بزرگ را دارا بودن، پختگى، خم نشدن و افسرده نشدن در زير بار مصيبتها و تحمّل اين بارها. بله، اين زينب كبرى (سلام الله عليها) است. اينها الگوهاى شمايند.(2)

ص: 38


1- . در خطبه ى نماز جمعه (64/11/4)
2- . در ديدار با خواهران پرستار واحد بسيج (61/11/30)

الگوى زندگى و جهاد

زنان ما الگوى زندگى خودشان و همچنين الگوى مبارزه و جهاد خودشان را از اين بانوى نمونه ى اسلام و صدر بانوان بشريّت اخذ كنند و درس بگيرند.(1)

آميزه ى علم، تقوا، جهاد و گذشت

اسلام در مورد شخصيّت زن، تبيين بسيار شرافتمندانه و والا و پرارزشى دارد و لازم است اين كنگره شخصيّت فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) را بعنوان آميزه اى از علم، تقوا، جهاد، پارسايى و گذشت به جهانيان معرفى نمايد تا الگوى زن مسلمان قرار گيرد.(2)

سخاوت و احسان به مستمندان

آن احسانش به مستمندان، كه وقتى پيرمرد مستمندى را پيغمبر به در خانه اميرالمؤمنين فرستاد و گفت كه برو حاجتت را از آنها بخواه، فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) يك پوستى را كه حسن و حسين (عليهما السّلام) بر روى آن ميخوابيدند و بعنوان زيرانداز فرزندان خود در خانه داشت و چيزى جز آن نداشت، برداشت و داد به اين سائل و گفت: اين را ببر بفروش و از پول آن استفاده كن. اين شخصيّت جامع الاطراف فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) است. اين الگو است. الگوى زن مسلمان اين است.(3)

دختر هجده ساله؛ بزرگترين زن تاريخ بر اثر جهاد، گذشت و معرفت بسيار

پرستاران ما روز ولادت حضرت زينب (سلام الله عليها) را روز پرستار نام

ص: 39


1- . در خطبه هاى نماز جمعه (65/12/1)
2- . در كنگره ى بين المللى زن و انقلاب جهانى اسلام (66/11/17)
3- . در ديدار جمعى از زنان (71/9/25)

نهادند؛ روز ولادت مادرش زهرا (سلام الله عليها) روز زن نام گرفته؛ هر دو هم متناسب است، هر دو هم خوب است. اين به چه معناست؟ به معناى الگوسازى و نمونه سازى زن ايرانى است. زن ايرانى الگويش زهرا و زينب (سلام الله عليها) هستند. ببينيد زهراى اطهر (سلام الله عليها) چگونه بود. حضرت زهرايى كه اسمش دنياى اسلام را پركرده و ميان دوست، بى تفاوت و دشمن، جاى يك زن بزرگ تاريخ را پركرده. اگر او را از زنان برجسته مثل حضرت مريم (سلام الله عليها) و حضرت خديجه (سلام الله عليها) بالاتر ندانيم، بالاتر ندانند - ما كه بالاتر ميدانيم اين بزرگوار را، از همه ى زنان عالم، از همه ى زنان تاريخ ما حضرت زهرا (سلام الله عليها) را بالاتر ميدانيم، ثابت هم ميكنيم - آنهايى كه بالاتر نميدانند، حدّاقل معادل آن زنها ميدانند، حداقل تالى تلو آن زنها ميدانند. اين زن با اين عظمت هجده سال عمر كرده؛ هجده سال. يك دختر هجده ساله شما تصوّر كنيد، چقدر بايد حجم جهاد، مبارزه، گذشت، معرفت و درك براى يك دختر هجده ساله زياد باشد، حجم بزرگى باشد كه بتواند او را سيّدة نساءالعالمين بكند؟ چهره ى برجسته ى منوّرى بكند كه تا دنيا دنياست اين چهره ى منوّر خواهد ماند و منوّرتر هم خواهد شد. ابرها از مقابل اين چهره برطرف خواهد شد، ابهامها برطرف خواهد شد، مردم ميفهمند كه اسلام چگونه آبيارى شده، ببينيد چقدر جهاد شده. اين الگوى زن ايرانى است.(1)

دختر جوان خانه دار با لباس فقرا و درياى عظيم دانش

ما اين بزرگوار را خواسته ايم بعنوان الگو ميان خودمان مطرح كنيم. يك زن جوان، يك دختر جوان، كه زندگى اش، زندگى معمولى؛ لباسش، لباس فقرا؛ كارش در خانه جمع و جور كردن بچّه ها و مديريّت خانه و كدبانويى اين خانه ى كوچك و دستاس كردن است و آن كوه معرفت و درياى عظيم علم و دانش در وجود اوست.(2)

ص: 40


1- . در ديدار با خواهران پرستار واحد بسيج (61/11/30)
2- . در ديدار با مدّاحان به مناسبت ميلاد حضرت فاطمه (علیها السلام) (83/5/17)

اقتدا به اعمال شخصى و اجتماعى فاطمه (علیها السلام) در خودسازى و جهان سازى

اين محبّت و علقه اى كه وجود دارد، وظيفه اى را بر دوش ما ميگذارد. وظيفه اين است كه ما بايد به روش آن بزرگوار عمل كنيم؛ هم در عمل شخصى و هم در عمل اجتماعى و عمومى. راه، همين راهى است كه امروز به فضل الهى، انقلاب جلو پاى مردم ما گذاشته است. اين، همان راه حضرت فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) است: خودسازى و جهان سازى. خودسازى به معناى پرداختن به عمران و آبادى جانى كه جسم ما محترم به اوست. فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) «كانَت تَقومُ فى مِحرابُ عبادَتِها حَتّى تورمت قَدَماها .»(1) اين دختر جوان، اين بانويى كه به هنگام شهادت هجده سال داشت، آنقدر عبادت ميكرد و به نماز مى ايستاد كه ساقهاى پاهاى مباركش ورم ميكرد! اين خانم، با اين منزلت، با اين مقام، كار منزل را هم خودش ميكرد. پذيرايى از شوهر و فرزندان هم برعهده ى خود او بود. رواياتى كه درباره ى «دستاس» فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) است، فراوان و متعدّد است.(2)

پيدا كردن عناصر معرفتى و اخلاقى مورد نياز نسل جوان در وجود حضرت فاطمه (علیها السلام)

شما ببينيد امروز نسل جوان شما - چه دخترهاتان، چه پسرهاتان - و جامعه ى شما از خلأ كدام معرفت رنج ميبرند و آسيب ميبينند؛ از كمبود كدام عنصر سازنده ى اخلاقى رنج ميبرند، آن عنصر اخلاقى را در وجود فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) و در فضايل آن بزرگوار و اين وجودهاى مقدّس پيدا كنيد و به زبان شعر - كه زبان هنر هست - آن را القا و بيان كنيد.(3)

ص: 41


1- . مناقب ابن شهر آشوب، ج 3، ص 341
2- . در ديدار با مدّاحان به مناسبت ميلاد حضرت فاطمه (علیها السلام) (83/5/17)
3- . در ديدار جمعى از زنان (71/9/25)

راه فاطمه (علیها السلام)؛ راه زنان ايران

زنان كشور ما، با آشنايى با زندگى فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) و معرفت و مبارزات و سخنان حكمت آميز آن بزرگوار، راهى را مقابل خود ترسيم كرده اند، در راه حركت هم كرده اند و بيشتر بايستى پيش بروند.(1)

استفاده از عظمت خورشيد حضرت فاطمه (علیها السلام)

ما دستمان پُر است، ما زنان بزرگى داريم؛ اگر حالا بخواهيم وارد وادى مسأله ى زن بشويم. زنان باعظمتى در تاريخ اسلام هستند كه اوج و قلّه ى اين عظمت ها، فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها)، صدّيقه ى كبرى (سلام الله عليها) است. حضرت زينب (سلام الله عليها) و حضرت سكينه (سلام الله عليها) هم ماجراهايشان ماجراهاى شگفت آور براى انسانهاى متفكّر و باهوش و خردمند و اهل فكر است.

حرف من با شما برادران عزيز مدّاح و ذاكر اين است كه شماها در اين زمينه خيلى وظيفه داريد. من گاهى اوقات توصيه هايى ميكنم. اينجور نيست كه ما براى عظمت فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) درمانده باشيم كه چه جور اين عظمت را بيان كنيم و متوسّل بشويم به شعر، نثر و يا كلامى؛ نه، بلكه ما به آن عظمت احتياج داريم. اين خورشيد متلألئ و درخشان به همه ى موجودات عالم سود ميبخشد و حالا گوشه ى آفتابش هم داخل خانه ى ما افتاده است؛ ما بايد ببينيم از اين چه جورى ميتوانيم استفاده كنيم. آن خورشيد كه خيلى بالاتر است؛ حالا ما ساعتهاى متمادى بنشينيم و راجع به توصيف اين خورشيد - كه درست هم نميدانيم چه هست و ذهن ما به آن نميرسد - حرف بزنيم، شعر بگوييم، بخوانيم؛ امّا نرويم زير اين آفتاب بنشينيم، تا بدنمان را گرم كنيم، جسممان را رشد بدهيم و حيات خودمان را تقويت و تأمين كنيم؛ اينكه عاقلانه نيست؛ شأن اين بزرگوار و اين

ص: 42


1- . در اجتماع خواهران به مناسبت جشن ميلاد كوثر (76/7/30)

بزرگوارها خيلى بالاست.(1)

بهره مندى و جهتگيرى از مكتب حضرت فاطمه (علیها السلام)

خواهران محترم آيا ميتوانيم اسم زن مسلمان بر خود نهيم و حال آنكه از مكتب حضرت فاطمه (سلام الله عليها) بهره اى نداشته باشيم. زن مسلمان واقعى الگو و اسوه ى زندگى اش، شخصيّت والاى دخت گرامى پيامبر (صلّى الله عليه وآله) ميباشد و زندگانى زنان برجسته و نامدار اسلام هميشه و در همه حال براى ما رهروان مكتب اسلام عبرت انگيز و در تمام مراحل جهت دهنده ى خطّ زندگى زن مسلمان ميباشد.(2)

3. حضرت فاطمه ى زهرا (علیها السلام) و عرصه ى خانوادگى

عمر كوتاه؛ 18 تا 23 سال

تولّد دختر بزرگوار پيغمبر بنابر قول مشهور در سال پنجم بعثت است كه با اين حساب، حضرت فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) در هنگام شهادت 18 سال داشته است. بعضى هم گفته اند ولادت اين بزرگوار در سال دوّم يا سال اوّل بعثت بوده است كه بنابر اين قول حدّاكثر سن اين بزرگوار، 22 يا 23 سال ميشود. شما يك زن را با همه ى محدوديّتهايى كه از جهات مختلف ممكن است براى او وجود داشته باشد (به خصوص در آن دوران كه محدوديّتها بيشتر بوده است) در نظر بگيريد، آن وقت ببينيد كه اين بانوى مكرّم چه عظمتى را در آن شرايط و در طول اين عمر كوتاه نشان داده است.(3)

ص: 43


1- . در ديدار با مدّاحان اهل بيت (علیهم السلام) (83/5/17)
2- . در ديدار گروهى از بانوان (63/12/21)
3- . در ديدار جمعى از زنان (71/9/25)

3-1 دوران كودكى

دوران كودكى در شرايط سختى، فشار و بايكوت پيامبر (صلی الله علیه وآله)

اين بزرگوار، يك زن خانه دار بود. شوهردار بود. يك مادر تربيت كننده ى فرزندان بود. اين مخدّره ى بزرگوار، در ميدانهاى سختى كه داشتند، مايه ى دلگرمى شوهر و پدرش بود. اين بزرگوار، در سال پنجم بعثت متولّد شده است. يعنى در اوج و شدّت دعوت پيغمبر؛ عين شدّت و سختى و فشار. اينكه شنيده ايد در ولادت آن بزرگوار، زنها نيامدند، خيلى معنى دارد! يعنى پيغمبر در حال مبارزه بود؛ آنچنان مبارزه اى كه مردم مكّه او را بايكوت كرده بودند. به كلّ، رابطه هاشان را بريده بودند، براى اينكه او را زير فشار قرار دهند. و آن زن فداكار - خديجه ى كبرى (سلام الله عليها) - استقامت كرد و به پيغمبر دلگرمى داد. بعد هم اين دختر رسيد.(1)

نوازش و زدودن غبار غم از پدر

اين دختر، در حاليكه بزرگ ميشد و به پنج، شش سالگى ميرسيد، ماجراى شعب ابيطالب پيش آمد. در آن گرسنگيها، سختيها، فشارها، غربتها؛ در آن روزهاى داغ از آفتاب و شبهاى سرد از هواى آن منطقه. در حاليكه بچّه ها با شكمهاى گرسنه و لبهاى تشنه، جلو چشمشان پرپر ميزدند. سه سال پيغمبر، در بيابانهاى اطراف مكّه اينطور زندگى ميكرد و اين دختر، در اين دوران سخت، فرشته ى نجات پيغمبر بود. در همين دوران بود كه خديجه (سلام الله عليها) از دنيا رفت. در همين دوران بود كه ابوطالب از دنيا رفت و پيغمبر، تك و تنها ماند. در اين حال، اين دختر بود كه نوازشش ميكرد، از او پذيرايى ميكرد، دلدارى اش ميداد و غبار غم و كدورت را از چهره ى او ميزدود.(2)

ص: 44


1- . در ديدار جمعى از زنان (71/9/25)
2- . همان

فرشته ى نجات و غمگسار پدر در كودكى

دخترى كه در كوره ى گداخته ى مبارزات سخت پيغمبر در مكّه متولّد شد و در شعب ابيطالب يار و غمگسار پدر بود، دخترى بود كه حدود 8-7 سال يا يكى، دو، سه سال (بنابر اختلاف روايات، كمتر يا بيشتر) سن داشت و در عين حال آن شرايط دشوار را تحمّل كرد. در شرايطى كه خديجه از دنيا رفت، ابوطالب از دنيا رفت و پيغمبر تنها و بى غمگسار است و همه به او پناه مى آورند، كيست كه غبار غم را از چهره ى او بزدايد؟ يك وقتى خديجه بود كه الان نيست، ابوطالب بود كه الان نيست، در چنين شرايط دشوارى، در عين آن گرسنگيها و تشنگيها و سرما و گرماى دوران سه ساله ى شعب ابيطالب (كه از دورانهاى سخت زندگى پيغمبر است) كه در يك شكاف كوه با همه ى مسلمانان معدود در حال تبعيد اجبارى زندگى ميكردند، در اين شرايط اين دختر مثل فرشته ى نجاتى براى پيغمبر، مثل مادرى براى پدر خود و مثل پرستار بزرگى براى آن انسان بزرگ مشكلات را تحمّل كرد. غمگسار پيغمبر شد، بارها را بر دوش گرفت، عبادت خدا را كرد، ايمان خود را تقويّت كرد، خودسازى كرد و راه معرفت و نور الهى را به قلب خود باز كرد. اينجاست آن چيزهايى كه يك آدم را به كمال ميرساند.(1)

«امّ ابيها»؛ احساس مسؤوليّت نسبت به پدر

جناب ابيطالب يك بازه يا يك شعبى داشت؛ گفتند به آنجا برويم. حالا شما فكرش را بكنيد، در مكّه مكرّمه، روزها هواى گرم؛ شبها بى نهايت سرد بود؛ يعنى وضعيّتى غيرقابل تحمّل. اينها سه سال در بيابانها زندگى كردند. چقدر گرسنگى كشيدند، چقدر سختى كشيدند، چقدر محنت بردند، خدا ميداند. يكى از دوره هاى سخت پيامبر، آنجا بود. پيامبر اكرم در اين دوران، مسؤوليّتش فقط مسؤوليّت رهبرى به معناى اداره ى يك جمعيّت نبود؛ بايد ميتوانست از كار خودش پيش اينهايى كه دچار محنت شده اند، دفاع كند.

ص: 45


1- . در ديدار جمعى از زنان (71/9/25)

ميدانيد وقتى كه اوضاع خوب است، كسانى كه دور محور يك رهبرى جمع شده اند، همه از اوضاع راضى اند؛ ميگويند خدا پدرش را بيامرزد، ما را به اين وضع خوب آورد. يه وقتى سختى پيدا ميشود، همه دچار ترديد ميشوند، ميگويند ايشان ما را آوردند؛ ما كه نميخواستيم به اين وضع دچار بشويم! البتّه ايمانهاى قوى مى ايستند؛ امّا بالاخره همه ى سختيها به دوش پيامبر فشار مى آورد. در همين اثنا، وقتى كه نهايت شدّت روحى براى پيامبر بود، جناب ابيطالب كه پشتيبان پيامبر و اميد او بود، و خديجه كبرى (سلام الله عليها) كه او هم بزرگترين كمك روحى براى پيامبر بود، در ظرف يك هفته از دنيا رفتند؛ حادثه ى خيلى عجيبى است؛ يعنى پيامبر (صلّى الله عليه وآله)، تنهاى تنها شد. من نميدانم شما هيچ وقت رئيس يك مجموعه كارى بوده ايد، تا بتوانيد بفهميد معناى مسؤوليّت يك مجموعه چيست؟ در چنين شرايطى، انسان واقعاً بيچاره ميشود. در اين شرايط، نقش فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) را ببينيد. آدم تاريخ را كه نگاه ميكند، اينگونه موارد را در گوشه كنارها هم بايد پيدا بكند؛ متأسّفانه هيچ فصلى براى اينطور چيزها باز نكرده اند. فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) مثل يك مادر، مثل يك مشاور، مثل يك پرستار براى پيامبر بوده است. آنجا بوده كه فاطمه (سلام الله عليها) «امّ ابيها» مادر پدرش است. اين مربوط به آن وقت است؛ يعنى وقتى كه يك دختر شش ساله، هفت ساله اينطورى بوده است البتّه در محيطهاى عربى و در محيطهاى گرم، دختران زودتر رشد جسمى و روحى ميكنند؛ مثلاً به اندازه ى رشد يك دختر ده، دوازده ساله ى حالاى ما. اين، احساس مسؤوليّت است. آيا اين نميتواند براى يك جوان الگو باشد، كه نسبت به مسائل پيرامونى خودش زود احساس مسؤوليّت كند، زود احساس نشاط كند؟ آن سرمايه ى عظيم نشاطى كه در وجود او هست، اينها را خرج كند، براى اينكه غبار كدورت و غم را از چهره ى پدرى كه حالا حدود مثلاً پنجاه سال از سنّش ميگذشته و تقريباً پيرمردى شده است، پاك كند.(1)

ص: 46


1- . در ديدار جمعى از جوانان به مناسبت هفته ى جوان (77/2/7)

دخترى كوچك؛ تكيه گاه پدر در فقدان مادر

اين بزرگوار در دوران كودكى، آن وقتى كه در شعب ابيطالب همه ى راههاى عافيّت بر مسلمانان و وجود مقدّس نبىّ اسلام بسته شده بود؛ نه امكانات زيستى، نه امكانات رفاهى، نه آسودگى خاطر، دائم دغدغه ى تهاجم دشمنان، دائم خبرهاى بد، صداى گريه ى كودكان از گرسنگى بلند، انواع ناراحتيهايى كه در آن درّه ى خشك وجود داشت و اين عدّه خانواده ى مسلمان براى مدّت سه سال مجبور به اقامت شده بودند، چه سختيها كشيدند و همه ى اين سختيها هم از مبدأ يكايك اين انسانها از كوچك و بزرگ حركت ميكرد و روى دوش پيامبر اسلام مينشست؛ چون رهبر بود. چون همه به او متكّى بودند. همه ى دردها را پيش او مى آوردند، همه ى فشارها را او حسّ ميكرد. در يك چنين وضعيّت سرشار از سختى و محنت و فشار و ناراحتى ناشى از دعوت در راه خدا و صبر در راه خدا، اتّفاقاً در همين ايّام جناب ابيطالب هم از دنيا ميرود، جناب خديجه كبرى (سلام الله عليها) هم در مدّت كوتاهى به رضوان الهى و لقاءالله ميپيوندد و پيامبر تنهاى تنهاست. آن وقت اين دختر چند ساله حالا بنا به اختلاف روايات، پنج ساله، شش ساله، هفت ساله، ده ساله تنها كسى است كه پيامبر با اين عظمت به او تكيه ميكند. او مثل مادر از پدر بزرگوار خود پذيرايى ميكند كه اين قضيّه فاطمه ى «امّ ابيها» (سلام الله عليها) مربوط به اينجاست.(1)

احترام فوق العاده ى پيامبر (صلی الله علیه وآله) به دختر جوان خود

احترام شگفت انگيز پيغمبر (صلّى الله عليه وآله) به اين بانوى جوان كه دختر خود او است، نشاندهنده ى عمق عظمت شخصيّت اين بزرگوار است. در روايات آمده است كه پيامبر اسلام (صلّى الله عليه وآله) در هر سفرى كه ميخواستند بروند، اوّل از حضرت فاطمه (سلام الله عليها) وداع ميكردند و بعد از برگشتن از سفر با اوّلين كسى كه ديدار ميكردند با حضرت فاطمه (سلام الله عليها) بود. رسول

ص: 47


1- . در ديدار با فرماندهان و مسؤولان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى (76/6/26)

خدا (صلّى الله عليه وآله) براى دختر خود كه بانوى جوانى بود احترام خاصّى قائل بود كه در نظر بينندگان يك امر فوق العاده اى تلقّى ميشد.(1)

محبوبيّت فاطمه ى زهرا (علیها السلام) نزد پيامبر (صلی الله علیه وآله)

محبوبيّتش در مقابل پيغمبر، آنقدر محبوب پيش رسول اكرم (صلّى الله عليه و آله) هست كه پيغمبر اكرم در هر يك از سفرها هنگامى كه ميخواست خارج بشود آخرين كسى كه با او وداع ميكرد، روبوسى ميكرد فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) بود؛ از سفر كه برميگشت اوّلين كسى كه با او روبوسى ميكرد و ديدار ميكرد فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) است. يعنى از همه ى موجودات عالم فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) را بيشتر دوست ميداشت پيغمبر اكرم. وقتى اين آيه ى شريفه ى «يٰا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا لاٰ تَجْعَلُوا دُعٰاءَ اَلرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعٰاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضاً(2)» نازل شد، كه معنايش اين است كه اى مسلمانها پيغمبر را كه صدا ميزنيد مثل صدا زدن افراد معمولى صدا نزنيد، همديگر را صدا ميزنيد مثلاً احمد، تقى، حسن، به پيغمبر اينجورى حرف نزنيد، بگوييد يا رسول الله؛ عنوان پيغمبر و رسالت الهى را ذكر كنيد. كه از آنجا مسلمانها موظّف شدند گاهى ميگفتند يا اباالقاسم، گاهى ميگفتند يا محمّد، اسمها و كنيه هاى حضرت را مى آوردند. از آن به بعد موظّف شدند كه بگويند يا رسول الله. پيغمبر وقتى كه اين آيه نازل شد و خواندند و مسلمانها توى مسجد شنيدند، بعد آمدند مثلاً منزل، حضرت زهرا آمدند گفتند كه يا رسول الله سلام عليكم، پيغمبر اكرم [ايشان را] در آغوش گرفتند گفتند اين مال تو نيست، تو به من بگو اى پدر، اين دل من را آرام ميكند، اين به من لذّت ميدهد؛ اين محبوبيّت فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) است پيش پيغمبر.(3)

ص: 48


1- . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران (64/11/4)
2- . سوره ى نور، آيه ى 63
3- . در ديدار با گروهى از بانوان كشور (63/12/21)

3-2 - ازدواج فاطمى

ازدواج دختر شخص اوّل دنياى اسلام

دردوران بعد از هجرت و در آغاز سنينتكليف، فاطمه يزهرا (سلام الله عليها) با علىّ بن ابيطالب (عليه السّلام) ازدواج ميكند. آن مهريّه ى فاطمه (سلام الله عليها) است. آن جهيزيّه ى فاطمه (سلام الله عليها) است. شايد همه ى شما بدانيد كه فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) كه دختر شخص اوّل دنياى اسلام بود و پدرش بر آن مردم حاكم بود با چه سادگى و وضع فقيرانه اى ازدواج خود را ميگذراند.(1)

جهيزيّه ى افتخارآميز

جهيزيٍّه ى فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها)، بقدرى بود كه شايد دو نفر آدم با دست ميتوانستند از اين خانه بردارند ببرند آن خانه. ببينيد افتخار اينهاست. ارزش اينهاست. آيا پيامبر اكرم (صلّى الله عليه وآله) نميتوانستند يك جهيزيّه ى مفصّل تشكيل دهند؟ اگر پيامبر (صلّى الله عليه وآله) اشاره اى ميكردند، اين مسلمانانى كه در اطراف ايشان بودند، بعضيهايشان هم آدمهاى متمكّنى بودند، پول هم داشتند، از خدا ميخواستند كه بيايند يك هديه اى بدهند، كمكى بكنند. نكردند. چرا نكردند؟ اين براى اين است كه من و شما ياد بگيريم. و الاّ بنشينيم و تعريف كنيم و خوشمان بيايد و بعد هم ياد نگيريم، چه فايده اى دارد؟ استفاده اش را نميبريم. نسخه ى طبيب را كه انسان نبايد بگذارد روى تاقچه تماشا كند. بايد عمل كنيم تا بهره اش را ببريم. رژيم غذايى صحّت جامعه است. صحّت خانواده است. بايد عمل شود. ساده برگزار كنيد.(2)

ص: 49


1- . در ديدار جمعى از زنان (71/9/25)
2- . در مراسم خطبه ى عقد (75/8/5)

جهيزيّه ى بهترين عروس عالم

شما نگاه كنيد به دختر پيغمبر اكرم، بهترين دخترهاى عالم، فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) بود. بهترين زنهاى اوّلين و آخرين، فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) بود. هرگز دخترى و زنى به آن خوبى، به آن شرافت و به آن عظمت نيامده است. همه ى زنهاى عالم از اوّل تا آخر در مقابل او مثل خدمتكارهايى هستند. مثل ذراتى هستند در مقابل خورشيد جهان افروز. شوهرش هم اميرالمؤمنين (عليه السّلام)، بهترين مردان عالم. اگر چنانچه همه فضايل و مكارمشان را جمع كنيم. همه ى مردان عالم به يك ناخن او هم نميرسند؛ دو مظهر عظمت، مظهر زيبايى و فضيلت، با همديگر ازدواج كردند. جهيزيّه شان همان چند قلم ارزان قيمتى بود كه در كتابها نوشته اند و ضبط كرده اند: يك تكه حصير، يك تكه ليف خرما، يك دست رختخواب و يك دستاس، يك كوزه، يك كاسه. همه اش را اگر چنانچه به پول امروز روى همديگر بگذارند، معلوم نيست كه چند هزار تومان مختصرى بيشتر بشود. همان مهريّه را از اميرالمؤمنين گرفتند و پولش را دادند جهيزيّه ى مختصرى را فراهم كردند و بردند خانه ى شوهر. حالا ما نميگوييم دخترهاى ما مثل فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) جهيزيّه بگيرند. نه دخترهاى ما مثل فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) هستند و نه خود ماها مثل پدر ايشان هستيم و نه پسرهاى ما مثل اميرمؤمنان، شوهر فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) يند. ما كجا و آنها كجا؟! زمين تا آسمان با هم فرق داريم. امّا معلوم ميشود راه، آن راه است. جهت، آن جهت است. جهيزيّه را مختصر بگيريد. به اين و آن نگاه نكنيد، خرج زيادى نكنيد. كار را براى كسانى كه ندارند مشكل نكنيد.(1)

الگوى ازدواج در خاندان پيامبر (صلی الله علیه وآله)

بهترين دخترهاى عالم، حضرت زهرا (سلام الله عليها) بود. بهترين پسرهاى عالم و بهترين دامادها هم، حضرت اميرالمؤمنين (عليه السّلام) بود. ببينيد اينها

ص: 50


1- . در مراسم خطبه ى عقد (78/9/2)

چگونه ازدواج كردند؟ هزاران جوانِ زيبا و با اصل و نسب و قدرتمند و محبوب به يك تار موى علىّ بن ابيطالب (عليه السّلام) نمى ارزند. هزاران دختر زيبا و با اصل و نسب هم به يك تار موى حضرت زهرا نمى ارزند. آنهايى كه هم از لحاظ معنوى و الهى آن مقامات را داشتند، هم بزرگان زمان خودشان بودند. ايشان دختر پيامبر (صلّى الله عليه وآله) بود؛ رئيس جامعه ى اسلامى؛ حاكم مطلق. او هم كه سردار درجه ى يك اسلام بود. ببينيد چطورى ازدواج كردند؟ چه جور مهريّه ى كم، چه جور جهيزيّه ى كم. همه چيز با نام خدا و با ياد او. اينها براى ما الگو هستند. همان زمان هم جاهلانى بودند كه مهريّه ى دخترانشان بسيار زياد بود، مثلاً هزار شتر. آيا اينها از دختر پيامبر (صلّى الله عليه وآله) بالاتر بودند؟ از آنها تقليد نكنيد. از دختر پيامبر (صلّى الله عليه وآله) تقليد كنيد، از اميرالمؤمنين (عليه السّلام) تقليد كنيد.(1)

3-3 - آئين همسردارى فاطمى

زندگى زاهدانه و شوهردارى جهادگونه

اين وضع زندگى حضرت زهرا است از لحاظ سادگى مراسم ازدواج و بعد هم زندگى آن بزرگوار، آن زندگى فقيرانه و زاهدانه، آن اتاق آنچنانى، آن فرشى كه لابد همه شما شنيده ايد. كار توى خانه، در مقابل تلاشهاى فراوان و صبر بر شوهرى مثل حضرت اميرالمؤمنين (عليه السّلام) كه در تمام مدت زندگيشان، حضرت مشغول كار و فعّاليت بودند. يعنى هر چه جنگ بود، عليّبن ابيطالب (عليه السّلام) جلوتر از همه بود. هر چه كار مهمّ بود اوّل از همه عليّبن ابيطالب (عليه السّلام) جلودار بود. حدود 10 سال هم با يكديگر زندگى كردند. توجّه ميكنيد؟ در ظرف اين 10 سال شما ببينيد كه اين شوهر جوان چقدر توانسته به زن و بچّه اش، به معناى بشرى و معمولى برسد؟ بر يك چنين زندگى، صبر كردن، بر آن فقر و سختى صبر كردن، آن جهاد بزرگ را انجام دادن و آنچنان فرزندانى تربيت كردن و آن فداكاريهاى

ص: 51


1- . در مراسم خطبه ى عقد (76/8/22)

عظيمى كه حضرت زهرا انجام دادند و شما هم مقدارى از آنها را شنيده ايد، همگى الگوست. حالا، دختران ما بايد فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) را الگو قرار دهند، پسرهاى ما هم بايد حضرت زهرا و اميرالمؤمنين را الگو قرار دهند.(1)

همسرى سرباز اسلام

اخلاق فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) با زنان ديگر، اخلاق فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) با زيردستان خودش و حتّى با خادمه ى خودش، در عالم زن خانه بودن و همسر بودن بعنوان يك زن جوانى كه ازدواج كرده و خانواده دارد، شوهر او يكى از سربازهاى هميشه مسلّح هميشه پا در ركاب است.

در حدود 30 معركه ى جنگ را اميرالمؤمنين (عليه السّلام) در آنها حاضر بوده تقسيم كنيد به 10 سال هر سالى سه بار، سربازى كه هر سالى اقلّاً سه مرتبه در عمليات شركت ميكند و مجروح ميشود و تا دم مرگ ميرود، اين خانم همسر يك چنين سربازى است. يك بار ما در تاريخ سراغ نداريم و در حالات فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) نخوانديم و نشنيديم كه او از اين حالت مشمئز باشد بلكه به هيچ وجه در زندگى او اصلاً محسوس نيست كه شوهرش پهلويش نيست، شوهرش در سفر است، شوهرش در سفر خطير جنگ است كه ممكن است هر آن جنازه ى او را بياورند، خبر كشته شدنش را بياورند.(2)

مداومت در يارى همسر

اين بانوى بزرگوار در دوران تقريباً 9 سال زندگى زناشويى خود شايد يك روز با آسايش خيال معمولى زنانه نگذراند. در طول اين مدّت شوهر محبوب جوان او يعنى عليّبن ابيطالب (عليه السّلام) دائماً در صحنه هاى خطر، در ميدانهاى جنگ، در صفوف مقدّم و مواجه با خطرات بزرگ بود. يك بار

ص: 52


1- . در مراسم خطبه ى عقد (76/9/24)
2- . در سمينار نقش زن در جامعه در دانشگاه تربيت معلّم (64/12/10)

فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) به شوهر محبوب و عزيز خود نگفت كه به خانه و زندگى چرا نميرسى. هميشه او را كمك كرد، هميشه به او روحيّه داد، هميشه در كنار او قرار گرفت.(1)

همراهى با همسر در راه هدف

ارزش فداكارى و ايثارگرى در راه خدا، جهادگرى، شوهر جوان او - كه بسيار هم برايش محبوب بود - در طول اين ده سالى تقريبا كه با هم - 9 سال، 10 سال - زن و شوهر بودند تا آخر عمر حضرت زهرا، در طول اين 10 سال بارها به جنگ رفت، شايد بشود گفت درصدى نود جنگهاى پيغمبر - كه شصت، هفتاد تا پيغمبر جنگ كرده در اين چند ساله - اين مرد جوان شمشيرش به دست، پيشاپيش همه در همه ى اين جنگها تقريباً - مگر چندتايش - شركت داشت. يعنى دائماً در جبهه بود ديگر به قول امروزيها اين شوهر جوان هميشه غالباً در جبهه بود. برمى گشت يك جنگ ديگر شروع ميشد باز اوّل كسى كه ميرفت او بود، اوّل داوطلب او بود. يكبار نشد كه اين خانم به شوهرش بگويد آخر حالا ايندفعه را شما خوب است نرويد يا يك چهره اى در هم بكشد، اظهار انزجارى بكند، اتّفاق نيفتاد. يعنى اين شوهر، شوهر اوست امّا شوهر او و بچّه ها و پدر و همه ى دنيا براى اين هدفند. چون شوهر او هست كه نبايستى از هدفش باز بماند، او هم بايد دنبال اين هدف حركت كند؛ اين ايثارگرى اش است.(2)

وفادارى و همدلى با همسر

حضرت فاطمه (سلام الله عليها) يكى از دختران مبارز مكّه بود و بعد بعنوان دختر پيامبر، رفتار ايشان با زنان ديگر، با زيردستان و حتّى با خادم خود درس آموز است. از بُعد يك زن خانه دار و بعنوان زن جوانى كه ازدواج

ص: 53


1- . در خطبه هاى نماز جمعه (64/11/4)
2- . در ديدار با گروهى از بانوان كشور (63/12/21)

كرده و شوهر او يكى از سربازان هميشه مسلّح است كه در حدود 30 غزوه شركت داشته و در اين راه مجروح شده و تا نزديكى مرگ هم پيش رفته است، ميبينيم حتّى براى يك بار ايشان از اين حالت نگران يا ناراحت نشده اند.(1)

كارهاى سخت خانه در كنار عبادتهاى طاقت فرسا

اين دختر جوان، اين بانويى كه به هنگام شهادت هجده سال داشت، آنقدر عبادت ميكرد و به نماز مى ايستاد كه ساقهاى پاهاى مباركش ورم ميكرد! اين خانم، با اين منزلت، با اين مقام، كار منزل را هم خودش ميكرد. پذيرايى از شوهر و فرزندان هم برعهده ى خود او بود. رواياتى كه درباره ى «دستاس» فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) است، فراوان و متعدّد است.(2)

تبعيّت از شوهر

اميرالمؤمنين يك وقتى درباره ى فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) فرمود: «ما اَغضَبتَنى وَلاخَرَجتَ مِن اَمرى» (3). يك بار اين زن در طول دوران زناشويى مرا به خشم نياورد، يك بار از دستور من سرپيچى نكرد. فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) با آن عظمت و جلالت، درمحيط خانه يك همسر است.(4)

شيرينترين محيط خانوادگى

همسرى است كه هيچ وقت مايه ى پريشانى و ناراحتى خاطر شوهرش را فراهم نكرد. محيط خانوادگيشان از شيرينترين محيطهاى خانوادگى است. محبّتشان اين زن و شوهر در حدّ اعلاست.(5)

ص: 54


1- . در ديدار جمعى از زنان (71/9/25)
2- . همان
3- . بحارالانوار: ج 43، ص 134
4- . در ديدار جمعى از زنان (71/9/25)
5- . در ديدار با گروهى از بانوان كشور (63/12/21)

3-4 - شأن مادرى فاطمه ى زهرا (علیها السلام)

نقش تربيتى حضرت زهرا (علیها السلام) در خانواده

يك وقت انسان فكر ميكند كه شوهردارى، يعنى انسان در خانه و در آشپزخانه غذا را آماده كند و اتاق را تر و تميز كند و پتو را پهن كند و مثل قديميها تشكچه را بگذارد كه آقا از اداره يا از دكّان بيايد. شوهردارى كه فقط اين نيست. شما ببينيد شوهردارى فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) چگونه بود. در طول 10 سالى كه پيامبر در مدينه بودند، حدود 9 سالش حضرت زهرا و حضرت اميرالمؤمنين (عليهما السّلام) با همديگر زن و شوهر بودند. در اين 9 سال، جنگهاى كوچك و بزرگى ذكر كرده اند حدود شصت جنگ اتّفاق افتاده در اغلب آنها هم اميرالمؤمنين (عليه السّلام) بوده است. حالا شما ببينيد، او خانمى است كه در خانه نشسته و شوهرش مرتّب در جبهه است و اگر در جبهه نباشد، جبهه لنگ ميماند اينقدر جبهه وابسته به اوست از لحاظ زندگى هم وضع روبه راهى ندارند؛ همان چيزهايى كه شنيده ايم: «وَ يُطْعِمُونَ اَلطَّعٰامَ عَلىٰ حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً * إِنَّمٰا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اَللّٰهِ» (1)؛ يعنى حقيقتاً زندگى فقيرانه محض داشتند؛ در حاليكه دختر رهبرى هم هست، دختر پيامبر هم هست، يك نوع احساس مسؤوليّت هم ميكند. ببينيد انسان چقدر روحيّه ى قوى ميخواهد داشته باشد، تا بتواند اين شوهر را تجهيز كند؛ دل او را از وسوسه ى اهل و عيال و گرفتاريهاى زندگى خالى كند؛ به او دلگرمى بدهد؛ بچّه ها را به آن خوبى كه او تربيت كرده، تربيت كند. حالا شما بگوييد امام حسن و امام حسين (عليهما السّلام) امام بودند و طينت امامت داشتند؛ زينب (سلام الله عليها) كه امام نبود. فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) او را در همين مدّت 9 سال تربيت كرده بود. بعد از پيامبر هم كه ايشان مدّت زيادى زنده نماندند. اينطور خانه دارى، اينطور شوهردارى و اينطور كدبانويى كردند و اينطور محور زندگى فاميل ماندگار در تاريخ قرار گرفتند. آيا اينها نميتواند

ص: 55


1- . سوره ى انسان، آيه ى 8

براى يك دختر جوان، يك خانم خانه دار يا مشرف به خانه دارى الگو باشد؟ اينها خيلى مهمّ است.(1)

رسيدگى به خانواده و كانونى براى مراجعات مردم

زندگى فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) در همه ى ابعاد پر از كار و تلاش و تكامل و تعالى روحى يك انسان است. شوهر جوان او دائماً در جبهه و ميدانهاى جنگ است. مشكلات محيط و زندگى، فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) را كانونى براى مراجعات مردم و مسلمانها قرار ميدهد. دختر كارگشاى پيغمبر در اين شرايط، زندگى را با كمال سرافرازى پيش ميبرد. فرزندانى مثل حسن، حسين و زينب (عليهم السّلام) تربيت يكند و شوهرى مثل على را نگهدارى ميكند. رضايت پدرى مثل پيغمبر را جلب ميكند. در دورانى هم كه راه فتوحات و غنائم باز شده است، دختر پيغمبر ذرّه اى از لذّتهاى دنيا و تشريفات و تجمّلات و چيزهايى كه دل دخترهاى جوان و زنها متوجّه آنهاست را به خود راه نميدهد.(2)

زنى بى نظير در مقام همسر و مادر

از لحاظ وظايف زنانگى، وظيفه ى همسرى، وظيفه ى مادرى، تربيت فرزند، پذيرايى و مهربانى با شوهر، يك زن نمونه است. آنچه كه در خطاب به اميرالمؤمنين از اين بزرگوار نقل ميشود، تعبيرى كه ميكند، خشوع و خضوعى كه نشان ميدهد، اطاعت و تسليمى كه در مقابل اميرالمؤمنين دارد، بعد تربيت اين فرزندان، فرزندى مثل امام حسن، فرزندى مثل امام حسين، فرزندى مثل زينب، آيت عظمى و اعلاى يك زن نمونه است در وظايف زنانه، تربيت زنانه، محبّت زنانه؛ و همه ى اين مجموعه ى ذقيمت و بى نظير، در يك عمر هجده ساله. يك دختر جوان هجده نوزده ساله، با اين همه مقامات معنوى و اخلاقى و سجاياى رفتارى، وجود يك چنين عنصرى،

ص: 56


1- . در ديدار با جمعى از جوانان به مناسبت هفته ى جوان (77/2/7)
2- . در ديدار جمعى از زنان (71/9/25)

يك چنين موجودى در هر جامعه اى، در هر تاريخى، در هر ملّتى كه باشد، مايه ى افتخار است؛ و ديگر نداريم نظير اين بزرگوار را(1).

مادر بى نظير و نمونه

جنبه ى مادرى اين خانم، بى نظير و نمونه است. تربيت دو پسر ايشان كه دو معصوم و دو بزرگوار هستند يعنى امام حسن و امام حسين (عليهما السّلام)، جدا از شخصيّت مادر نميتواند باشد و در مورد دخترشان مثلاً عظمت شخصيّت حضرت زينب (سلام الله عليها) را ميتوانيم از مادرشان بگيريم و شخصيّت زن ايرانى بايد اينچنين باشد و همه ى مسلمانان دنيا بايد به سوى چنين ارزشهايى حركت كنند.(2)

تربيت بهترين فرزندان عالم

چند تا فرزند تربيت كردند، دو پسرشان - كه امام حسن و امام حسين (عليهما السّلام) اند - كه سيّد الشباب اهل الجنّة ، سرور جوانان بهشت، دو امام بزرگوار، دو معصوم تربيت شده ى دامان اين خانمند. صبر امام حسن (عليه السّلام) و حلم و دورانديشى امام حسن (عليه السّلام) و ايثار و فداكارى امام حسين (عليه السّلام) منفصل و جداى از روحيّات و تربيتها و خصلتهاى اين مادر نميتواند باشد؛ اينها از مادر آموختند، از او ياد گرفتند، از او درس گرفتند، آنها هم شاگردان فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) هستند و آن هم دخترانش، حالا يك دختر، دو دختر يا بيشتر آنچه كه در تاريخ حالا به اختلاف نظر ذكر شده حدّاقلش حضرت زينب (سلام الله عليها) است ديگر. حالا بعضى گفتند دو دختر داشتند ايشان زينب (سلام الله عليها) و امّكلثوم (سلام الله عليها)، بعضيها گفتند امّكلثوم (سلام الله عليها) همان زينب (سلام الله عليها) است، بعضى جور ديگر گفتند، به هرحال حالا آن زينبى كه شما ميشناسيد آن چهره، آن تيپ، آن شخصيّتى كه شما از زينب (سلام الله عليها) سراغ داريد شما ببينيد اين شخصيّت چقدر باعظمت است،

ص: 57


1- . در ديدار با مدّاحان به مناسبت ميلاد حضرت فاطمه (علیها السلام) (89/3/13)
2- . در ديدار با گروهى از بانوان (63/12/21)

از همه ى جهات، اين شخصيّت پروريده ى اين مادر است. يعنى خانمى با آن همه امتيازات درعين حال يك همسر خوب و يك مادر خوب، اين زن مسلمان است، يعنى شما زنها و همه ى زنهاى مسلمان دنيا بايد به سمت يك چنين شخصيّتى و يك چنين ارزشهايى حركت كنيد.(1)

نقش مؤثّرتر در تربيت فرزند

در همين خانواده ى پرخطر پرزحمت، فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) فرزنددار ميشود و اين فرزندان را به بهترين وجهى تربيت ميكند و ميشود فهميد كه تأثير تربيت فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) تا زنده بوده، روى اين دو پسر و يك يا دو دختر كه اختلاف روايات هست، بيشتر بوده از تأثير تربيت اميرالمؤمنين (عليه السّلام) چون دائماً با اين بچّه ها بوده و اميرالمؤمنين (عليه السّلام) در سفر بود، بيرون بود، مشغول كار بود، فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) روى اين بچّه ها اثر گذاشته و حسين (عليه السّلام) كربلا را و زينب (سلام الله عليها) كربلا را فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) پروريده و آفريده، آن قهرمانها و آن شخصيّتها را آغوش فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) به وجود آورده و درست كرده اين نشان ميدهد خصلتها و خلقيّات او را.(2)

4 - حضرت فاطمه ى زهرا (علیها السلام) وعرصه ى مجاهده ى سياسى و اجتماعى

فاطمه (علیها السلام) سنگ الماسى براى گرد دشوارترين چرخهاى تاريخ

در بين همه ى انسانهاى طول تاريخ، خداى متعال انتخاب ميكند: «امْتَحَنَكِ اللهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَة» (3). ميدان، ميدان امتحان است. ميدان كارِ تصادفى نيست. ميدان امتياز دادنِ بيخودى نيست.

ص: 58


1- . در ديدار با گروهى از بانوان كشور (63/12/21)
2- . در سمينار نقش زن در جامعه در دانشگاه تربيت معلّم (64/12/10)
3- . التّهذيب، ج 6، ص 10

خداى متعال بيخودى به كسى امتياز نميدهد. اين جوهر، اين اراده قوى، اين عزم راسخ، اين گذشت و فداكارى در فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) كار را به آنجا ميرساند كه او سنگ الماسى ميشود كه همه ى اين چرخها بر روى آن ميچرخد. دشوارترين چرخها را بايد بر روى سختترين پايه ها و قاعده ها بچرخانند. اين چرخ عظيم تاريخ اسلام و امتحانهاى دشوار، در همان دوران كوتاه، بر روى دوش فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) بود. خدا او را انتخاب كرد و او توانست بشريّت را نجات دهد. فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) فرشته ى نجات انسانها در طول تاريخ است. براى همين هم هست كه ائمّه (عليه السّلام) اينقدر براى آن بزرگوار تكريم و حرمت قائلند و نسبت به او اظهار خشوع ميكنند. هيچ مقامى از اين بالاتر وجود دارد(1)؟

فريادرس پيامبر و خورشيد درخشان اظهر

اين عظمت را ببينيد يك دختر بچّه كم سال در دوران سختترين محنتها به فرياد بزرگترين انسانها ميشتابد؛ شوخى نيست. همان عنصر است كه در طول زمان، در دوران جوانى تا پانزده سالگى و شانزده سالگى و هجده سالگى، بالاخره تا آخر عمر كوتاه، اين همه مقامات معنوى را تجربه ميكند و اين همه كار بزرگ انجام ميدهد و اين همه در تاريخ تشيّع و اسلام اثر ميگذارد و خورشيد درخشانى ميشود كه تا دنيا دنياست، خورشيد درخشان اظهر زهراى اطهر خواهد درخشيد. همه ى اين آثار، از حيات و زندگى و خصوصيّات يك جوان نشأت گرفته است.(2)

جلوه ى والاى مكارم اخلاق

تجليل از مقام فاطمه (سلام الله عليها) تكريم ايمان، تقوا، علم، ادب، شجاعت، ايثار، جهاد، شهادت و در يك كلمه مكارم اخلاق است كه پدر بزرگوارش

ص: 59


1- . در ديدار مدّاحان به مناسبت ميلاد حضرت فاطمه ى زهرا (علیها السلام) (77/7/19)
2- . در ديدار با فرماندهان و مسؤولان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى (76/6/26)

براى اتمام آن مبعوث شد. آنگاه كه رسول اكرم، فاطمه (سلام الله عليها) را پاره ى تن خويش معرّفى ميكند، به جهانيان مى آموزد كه جلوه ى والاى كرامت انسانى و اخلاق اسلام را در اين چهره ى مقدّس جستجو كنند و مادران جهان شعاعى از اين خورشيد درخشان برگيرند و كانون حيات انسانها را گرم و روشن سازند.(1)

حضور فاطمه ى زهرا (علیها السلام) در حوادث سياسى اجتماعى

خود الگوى فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) چه در دوران كودكى، چه بعد از هجرت پيغمبر به مدينه در داخل مدينه، در همه ى قضاياى عمومى آن روز پدرش كه مركز همه ى حوادث سياس اجتماعى بود حضور داشت، نشاندهنده ى نقش زن در نظام اسلامى است، البتّه فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) قلّه ى اين مسائل است، زنان برجسته ى ديگرى هم در صدر اسلام بودند، با معرفت، با خرد، با علم، حاضر در ميدانها، حتّى حاضر در ميدانهاى جنگ، حتّى تعدادى كه نيروى بدنى داشتند، حاضر در ميدان دلاورى در جنگ، شمشيرزنى و سربازى؛ البتّه اين را اسلام براى بانوان واجب نكرده و از دوش آنها برداشته است؛ چون با طبيعت جسمى و نيز با عواطف آنها سازگار نيست.(2)

قدرت سياسى - اجتماعى و آينده نگرى زن جوان

وجود حضرت زهرا با آن حكمت، گويندگى، قدرت سياسى و اجتماعى و آينده نگرى و نيز قدرت برخورد با عظيمترين مسائل زمان خود، نشاندهنده ى اين واقعيّت است كه يك زن مسلمان ميتواند در سنين جوانى هم به مقامات عالى و معنوى و عرفانى دست يابد.(3)

ص: 60


1- . در پيام به سمينار كوثر در شيراز (66/11/20)
2- . در ديدار با گروه كثيرى از بانوان (79/6/30)
3- . در ديدار با جمعى از خواهران متخصّص رشته ى پزشكى و مامايى (72/9/8)

افتخارآفرينى در سه عرصه ى حضور زن

در سه صحنه فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) را ما بايستى ببينيم و نقش اين بانوى بزرگ و استثنائى خلقت را در اين سه صحنه درست بسنجيم، اينها را درست تشريح كنيم براى ديگران. يكى در صحنه ى زندگى بعنوان يك مسلمان، مثل بقيّه ى مسلمانها، فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) بعنوان يك مسلمان چه ميكرده؟ عبادت فاطمه (سلام الله عليها)، اخلاق فاطمه (سلام الله عليها) معاشرت فاطمه (سلام الله عليها)، كه شما ببينيد در روايات ما چقدر هم به اين خصوصيّات، علم اين مخدّره (سلام الله عليها) و عبادتش و معرفتش تعرّض شده و درباره اش بحث شده است.

دوّم: بعنوان يك زن در صحنه ى جامعه، آيا در محيط اجتماع و در صحنه ى مبارزات اجتماعى و حركت اجتماعى و تضامن اجتماعى فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) نقشى داشته يا نه؟ آنوقت اينجاست كه ميرسيم به جهاد فاطمه (سلام الله عليها)، به مبارزات فاطمه (سلام الله عليها)، به تبليغ فاطمه (سلام الله عليها)، به آن خطبه ى شگفت آور فاطمه (سلام الله عليها)، به استقبالش از خطرات و از مسائلى كه در يك جامعه ى انقلابى وجود دارد. يك زن در جامعه چه ميكند؟ خيليها خيال ميكنند كه زن از نظر اسلام در صحنه ى جامعه كارى ندارد در حاليكه ما نگاه ميكنيم ميبينيم نخير فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) در متن جامعه، آن هم در خطرناكترين بخشهاى جامعه حضور دارد. آنوقتى كه صحبت از خلافت است، مبارزات سياسى در اسلام مطرح ميشود. آن قهرمانى كه وسط مى ايستد و سلمان و ابوذر و مقداد و عمّار و حذيفه و حتّى خود عليّبن ابيطالب دور او جمع ميشوند، او فاطمه ى زهراست. علم مبارزه اوست،. فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) بعد از رحلت پيغمبر براى خلافت علىّ ابن ابيطالب به يك مبارزه ى مستمر، شبانه روزى، خستگى ناپذير دست زده، اين را كه كسى نميتواند منكر بشود كه، كى كرد اين مبارزه را؟ خود فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) و او محور مبارزه بود. ببينيد در صحنه ى مبارزات اجتماعى، زن يك چنين حضور فعّالى ميتواند داشته باشد و بايد داشته باشد. اين الگوست براى ما، نميشود بگوييم كه او فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) بود،

ص: 61

به زنهاى ما چه؟ نه چون فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) بود، زنهاى ما بايستى از آن الگو پيروى كنند و اتباع كنند. اگر دختر پيغمبر نبود، اگر معصوم نبود، اگر مورد عشق و محبّت رسول خدا نبود، اگر كارش و عملش بوسيله ى معصوم تقرير نشده بود كه خود او هم معصوم است، كه ما نميگفتيم بايد پيروى كنند.

صحنه ى سوّم بعنوان يك زن در زندگى خصوصى، در زندگى خانوادگى يعنى بعنوان يك مادر، بعنوان يك همسر، بعنوان يك زن صبور بر مشكلات، بعنوان زنى كه شوهرش در طول اين 8، 9 سال همسريشان بيش از سى بار به جنگ رفته، در عمليات شركت كرده و اين بانوى مخدّره اينها را تحمّل كرده. شما ببينيد اين ابعاد را اگر ما بخواهيم امروز بشكافيم، اين فقط مسأله ى سازندگى زن ايرانى نيست، اين يك پيام عظيم به دنياست.

خوشبختانه ما در زمينه هاى فرهنگى عجيب غنا و خودكفايى داديم. اين ديگر مسائل صنعتى و فنى نيست كه ما دستمان به طرف ديگران دراز باشد، خودمان داريم آن الگوها را و ما بايد صادر كنيم براى دنيا.(1)

فاطمه ى زهرا (علیها السلام) حكيمى عارف و مجاهد در عرصه ى اجتماع

زندگى آن بزرگوار مشحون است به مجاهدت؛ مثل يك سرباز فداكار در عرصه هاى مختلف، اين بزرگوار حضور فعّال و مؤثّر دارد. از دوران كودكى در مكّه، در شعب ابيطالب، در كمك رسانى و روحيه دهى به پدر بزرگوارش، تا همراهى با اميرالمؤمنين در مراحل دشوار زندگى در مدينه، در آن جنگها، در آن غربتها، در ميان آن تهديدها، در آن سختىِ زندگى مادّى و فشارهاى گوناگون، و همچنين در دوران محنت آن بزرگوار - يعنى بعد از رحلت پيغمبر - چه در مسجد مدينه، چه در بستر بيمارى، در همه ى اين

ص: 62


1- . در ديدار با جامعه ى مدّاحان (64/12/10)

مراحل، اين بزرگوار مشغول فعّاليّت است، مشغول تلاش است؛ يك حكيم مجاهد، يك عارف مجاهد.(1)

ابعاد سياسى، اجتماعى و جهادى زندگى فاطمه ى زهرا (علیها السلام)

شخصيّت زهراى اطهر در ابعاد سياسى و اجتماعى و جهادى، شخصيّت ممتاز و برجسته اى است؛ بطورى كه همه ى زنان مبارز و انقلابى برجسته و سياسى عالم ميتوانند از زندگى كوتاه و پرمغز او درس بگيرند. زنى كه در بيت انقلاب متولّد شد و تمام دوران كودكى را در آغوش پدرى گذراند كه در حال يك مبارزه ى عظيم جهانى فراموش نشدنى بود. آن خانمى كه در دوران كودكى سختيهاى مبارزه ى دوران مكّه را چشيد، به شعب ابيطالب برده شد، گرسنگى و سختى و رعب و انواع و اقسام شدّتهاى دوران مبارزه ى مكّه را لمس نمود و بعد هم كه به مدينه هجرت كرد، همسر مردى شد كه تمام زندگى اش جهاد فى سبيل الله بود و در تمام قريب به يازده سال زندگى مشترك فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) و اميرالمؤمنين هيچ سالى بلكه هيچ نيمسالى نگذشت كه اين شوهر كمر به جهاد فى سبيل الله نبسته و به ميدان جنگ نرفته باشد و اين زن بزرگ و فداكار، همسرى شايسته ى يك مرد مجاهد و يك سرباز و سردار دائمى ميدان جنگ را نكرده باشد. پس، زندگى فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) اگرچه كوتاه بود و حدود بيست سال بيشتر طول نكشيد، امّا اين زندگى، از جهت جهاد و مبارزه و تلاش و كار انقلابى و صبر انقلابى و درس و فراگيرى و آموزش به اين و آن و سخنرانى و دفاع از نبوّت و امامت و نظام اسلامى، درياى پهناورى از تلاش و مبارزه و كار است و در نهايت هم شهادت است. اين زندگى جهادى فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) است كه بسيار عظيم و فوق العاده و حقيقتاً بى نظير است و يقيناً در ذهن بشر، چه امروز و چه در آينده، يك نقطه ى درخشان و استثنايى است.(2)

ص: 63


1- . در ديدار با مدّاحان به مناسبت ميلاد حضرت فاطمه (علیها السلام) (1389/3/13)
2- . در ديدار با جمع كثيرى از زنان كشور (68/10/26)

دختر مبارز در مكّه و مدينه

در دوران اختناق، آن وقتى كه هنوز حكومتى وجود ندارد فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) يكى از زنان مبارز، از دختران مبارز در مكّه است. در سن فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) در هنگام هجرت اختلاف است، بعضى 9 ساله دانستند كه حدّاقلش اين است، 8 ساله مثلاً 9 ساله، بعضى بيشتر از اين دانستند آن حضرت را 15، 14 ساله ميدانند در هنگام هجرت پيغمبر از مكّه به مدينه. در مكّه اين نقش را، بعد در مدينه بعنوان دختر رهبر مسلمين و والى مسلمانها و كسى كه همه ى چشمها به اوست، زندگى فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها)، يك زندگى فوق العاده جالب و درس آموزى است. قناعت فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها)، چون قناعت در اين رابطه معنا پيدا ميكند و ارزش پيدا ميكند.(1)

مجاهدت و تلاش در راه خدا

عمر كوتاه و پربركت خود را به مجاهدت و تلاش در راه خدا گذراند و در سنين جوانى برترين زنان سراسر تاريخ بشر شد و اين نبود مگر به بركت همان مجاهدت و تلاش و كاركردن براى خدا و گذشتن از لذّات دنيا و شناخت حق، و با همه ى توان به دنبال آن رفت.(2)

چهره ى شاخص در تمام صحنه هاى انقلاب اسلامى

فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) هجده سال يا به هر حال كمتر از بيست سال در دنيا زندگى كرده. در طول مدّت كوتاه دوران جوانى اين بانوى بزرگوار آنقدر درس و حادثه هاى عبرت آموز و الهامبخش وجود دارد كه هر كدام آنها محتاج يك شرح جداگانه است. فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) در طول دوران زندگى يكى از چهره هاى برجسته ى حاضر در صحنه ى انقلاب اسلامى بوده. بعنوان يك بانوى طراز اوّل اسلام از هيچيك از مسائل مهمّى كه در

ص: 64


1- . سمينار نقش زن در جامعه در دانشگاه تربيت معلّم (64/12/10)
2- . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران (66/10/11)

دوران بعثت و رسالت و سپس هجرت بر مسلمانها ميگذشته است فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) فارغ نبوده است، و در همه ى آنها نقش داشته.

در آزمايش بسيار دشوار بعد از رحلت پيغمبر هم فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) بعنوان شخصيّت درجه ى يك در آن حوادث ظهور كرد.(1)

دقّت در اوامر الهى

اين خانمى كه آن همه امتيازات طبيعى دارد، موقعيّت دارد، در عمل علم آموز است، جهادگر است، ايثاركننده است. انسانى است كه به لذّتها و شهوتها و خواهشهاى دنيايى با چشم تحقير نگاه ميكند، اصلاً تحقير ميكند. خطا و لغزش از او سر نميزند. از لحاظ رعايت حجابى كه براى زن در اسلام مقرّر شده آنجور است كه وقتى مرد نابينايى وارد ميشود در محضر پيغمبر، او خودش را جمع ميكند و ميپوشاند، به او گفته ميشود كه اينكه نابيناست ميگويد بله لكن من بينا هستم. تا اين حد، رعايت عفّت و حجاب اسلامى زن، تا اين حدّ مواظب و دقيق و با وسواس.(2)

دفاع از اسلام، امامت و ولايت

جهاد آن بزرگوار در ميدانهاى مختلف، يك جهاد نمونه است. در دفاع از اسلام، در دفاع از امامت و ولايت، در حمايت از پيغمبر، در نگهدارى بزرگترين سردار اسلام يعنى اميرالمؤمنين كه شوهر او بود.(3)

فاطمه ى زهرا (علیها السلام) تسلّى بخش پيامبر (صلی الله علیه وآله)؛ مدافع حقّ ولايت

حديث از طرق شيعه است كه پيغمبر به فاطمه (سلام الله عليها) فرمود: «يا

ص: 65


1- . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران (64/11/4)
2- . در ديدار با گروهى از بانوان كشور (63/12/21)
3- . در ديدار جمعى از زنان (71/9/25)

فاطمه اننى لم اغنى عنك من الله شيئا» ؛ يعنى اى عزيز من! اى فاطمه ى من! نميتوانم پيش خدا تو را از چيزى بى نياز كنم. يعنى خودت بايد به فكر خودت باشى، و او از دوران كودكى تا پايان عمر كوتاهش به فكر خود بود. شما ببينيد آن حضرت چگونه زندگى كرده است! تا قبل از ازدواج كه دختركى بود، با آن پدر به اين عظمت كارى كرد كه كنيه اش را امّ ابيها - مادر پدر - گذاشتند. در آن زمان، پيامبر رحمت و نور، پديدآورنده ى دنياى نو و رهبر و فرمانده ى عظيم آن انقلاب جهانى - انقلابى كه بايد تا ابد بماند - در حال برافراشتن پرچم اسلام بود. بيخود كه نميگويند امّ ابيها! ناميدن آن حضرت به اين كنيه، به دليل خدمت و كار و مجاهدت و تلاش اوست. آن حضرت چه در دوران مكّه، چه در دوران شعب ابيطالب - با آن همه سختيها كه داشت - و چه آن هنگام كه مادرش خديجه از دنيا رفت و پيغمبر را تنها گذاشت، در كنار و غمخوار پدر بود. دل پيغمبر در مدّت كوتاهى با دو حادثه ى وفات خديجه و وفات ابيطالب شكست. به فاصله ى كمى اين دو شخصيّت از دست پيغمبر رفتند و پيغمبر احساس تنهايى كرد. فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) در آن روزها قد برافراشت و با دستهاى كوچك خود غبار محنت را از چهره ى پيغمبر (صلّى الله عليه وآله) زدود. امّ ابيها؛ تسلّى بخش پيغمبر. اين كنيه از آن ايّام نشأت گرفت. شما ببينيد اين درياى شخصيّت و مجاهدت چه درياى عظيمى است! بعد رسيد به دوران اسلام. بعد رسيد به ازدواج با عليّبن ابيطالب (عليه السّلام)؛ همان عليّبن ابيطالب (عليه السّلام) كه مصداق كامل يك بسيجى فداكار انقلاب است.

اميرالمؤمنين (عليه الصّلاة والسّلام) هيچ مايه اى براى شخص خود نگذاشت. در آن 10 سال - 10 سال حيات پيغمبر - اميرالمؤمنين (عليه الصّلاة والسّلام) هر كارى كه كرد، براى پيشرفت اسلام بود. اينكه ميبينيد ميگفتند فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) و اميرالمؤمنين (عليه السّلام) و فرزندانشان گرسنه ماندند، علّتش همين است. والّا اين جوان اگر به فكر كاسبى بود، ميتوانست بهتر از هر كاسب، به كسب بپردازد. اين همان على است كه بعدها در دوران پيرى اش چاه ميكند؛ چاهى

ص: 66

كه مثل گردن شتر، آب از آن بيرون ميزد. آن وقت، هنوز دست و رويش را از گرد و غبار كار نشسته، مينشست و وقفنامه ى چاه را مينوشت! آن حضرت از اين كارها زياد كرده است. چقدر نخلستانها آباد كرده بود. چرا بايد اميرالمؤمنين (عليه الصّلاة والسّلام)، در جوانى گرسنه بماند؟ در روايت است كه فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) خدمت پيغمبر رفت. آنقدرگرسنگى كشيده بود كه پيغمبر زردى گرسنگى را در صورت او مشاهده كرد؛ دل پيغمبر سوخت و براى دخترش دعا فرمود. همه ى تلاش اميرالمؤمنين (عليه الصّلاة والسّلام) در راه خدا و براى پيشرفت اسلام بود. آن حضرت براى خودش كارى نميكرد. اين، همان مصداق كامل بسيجى است. فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) از بين آن همه خواستگار، اين جوان پاك باخته ى همه چيز در راه خدا داده را انتخاب كرد كه دائم در ميدانهاى جنگ بود. شوخى كه نيست! دختر رهبر با عظمت اسلام و حاكم مقتدر زمان است؛ اين همه خواستگار دارد؛ در بين اين خواستگارها، پولدار هست، شخصيّتدار هم هست. امّا خدا از بين اين همه، على را براى فاطمه (سلام الله عليها) انتخاب كرده بود و فاطمه (سلام الله عليها) هم به انتخاب الهى راضى و از آن خشنود بود. بعد، چنان با اميرالمؤمنين (عليه الصّلاة والسّلام) زندگى كرد كه آن حضرت با همه ى وجود از او راضى بود. كلماتى كه اين بزرگوار در روزهاى آخر عمر خود به اميرالمؤمنين (عليه الصّلاة والسّلام) فرمود، شاهد و حاكى از اين معناست. ديگر نميخواهم آن كلمات حزن آور را در اين روز عيد بخوانم. صبر كرد؛ آن فرزندان را تربيت نمود؛ به آن دفاع جانانه از حقّ ولايت پرداخت؛ در راهش آن زجر و شكنجه را متحمّل شد و بعد هم با آغوش باز به استقبال آن شهادت بزرگ رفت.(1)

تعامل دو بزرگ خارج از ابعاد انسان

زندگى فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) بخاطر عظمت و شگفتيهاى فراوانى كه در آن هست، شبيه اسطوره هاى تاريخ است. حقيقتاً چشم ما نميتواند

ص: 67


1- . در ديدار مدّاحان به مناسبت ولادت حضرت زهرا (علیها السلام) (73/9/3)

مقامات معنوى آن بزرگوار را ببيند «تو بزرگى و در آيينه كوچك ننمايى» - ما نمى توانيم آن قامت رسا و آن عظمت را حتّى در چشم كوته بين ذهن خودمان تصوير كنيم؛ ليكن همان چيزى كه چشمان سطحى نگر ما ميبيند، خيلى باعظمت است. يعنى آن زندگى كوتاه چه در دوران كودكى، چه در دوران نوجوانى و چه در دوران تأهّل و ازدواج و خانه دارى اينقدر پُرمغز است! مگر هر كسى ميتواند همسر اميرالمؤمنين باشد؟ عظمت على آنگونه است كه كوههاى عظيم را در مقابل خود آب ميكند. نَفْس همسرى اميرالمؤمنين، يك نشانه ى بزرگ عظمت است؛ ليكن شما ببينيد تعامل اين زن و شوهر چگونه است و دو بزرگِ خارج از ابعاد ذهن انسان، چگونه با هم حرف ميزنند؛ چگونه زندگى مى كنند؛ چگونه اين زندگىِ الگو و نمونه ى تاريخ را اداره ميكنند و چگونه هركدام نقشى به عهده ميگيرند! اينها تصادفى نيست. نقش آن شوهر در دوران مبارزات و جنگها اين است كه نفر اوّل و خطشكنِ درجه يك و گره گشاى اوّل و آخر باشد. در دوران بعد از رحلتِ پيغمبر، اين نقش تغيير پيدا ميكند. همان شجاعت، همان قدرت و همان عظمت وجود دارد؛ منتها در نقش ديگرى ظهور ميكند. مگر هركسى ميتواند آن حادثه ى عظيم بعد از پيغمبر را تحمّل كند؟ اما على تحمّل كرد و اين همان شجاعت خيبر و همان قدرت اُحد است كه در اينجا طاقت مى آورد. بعد، دوران خلافت است كه هر كلمه كلمه و هر قدم به قدم آن، اثرى در تاريخ اسلام و تاريخ بشر گذاشته است. آنگاه نقش همخوان با اين شخص، نقش فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) است. اگر آن مظلوميّت عظيم و جانسوز در تاريخ خود را نشان نميداد، حقايق اسلام آنچنان كه بعداً آشكار شد، آشكار نميشد. اينها تصادفى نيست. همه ى اينها طرّاحى شده با تدبير الهى است؛ منتها كسانى براى اين ميدانها و اين نقشهاى دشوار انتخاب ميشوند كه جوهر آنها، جوهر برگزيده ى خداست.(1)

ص: 68


1- . در ديدار مدّاحان به مناسبت ميلاد حضرت فاطمه (علیها السلام) (77/7/19)

در رأس مبارزات بعد از پيامبر (علیها السلام)

شكّى نيست كه بعد از رحلت پيامبر يك جمعى كه در رأس آنها فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) بوده، تلاش ميكرده است. در همان روزهاى اوّل در ماجراى خانه و آتش گرفتن درِ خانه، مجروح شده و بعد در عين حال اين مبارزه را ادامه داده و به مسجد رفته و سخنرانى كرده و در معرض افكار و انظار مسلمانان آن زمان قرار گرفته. دختر پيغمبر، يك دختر جوان 18 ساله، دختر، توى مسجد در مقابل انبوه مهاجرين و انصار، آن سخنرانى عجيب را كه كلمه به كلمه اش ضبط شده و موجود است در تاريخ، در اسناد ما ايراد كرده است.(1)

تحمّل لطمات و زحمات مبارزه

وقتى نگاه ميكنيد ميبينيد اصلاً در ابعاد زندگى مبارزاتى يك موجود خستگى ناپذير، يك مبارز دائمى با همه ى لطمات و زحمات ميسازد و مبارزه را ادامه ميدهد. يك چنين موجودى است فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها).(2)

دفاع از حقّ تا سرحدّ جان

از لحاظ شهامت و شجاعت و قدرت نفس، بعد از رحلت پيغمبر اين خانم يك تنه راه افتاد براى اينكه حقّى را كه معتقد بود متعلّق به همسرش هست - يعنى متعلّق به جانشين پيغمبر هست، اگر همسرش هم نبود همين فعّاليّت را ميكرد - اين حقّ را استغاث كند. با انواع و اقسام شيوه هاى مجاهدت اين مجاهدت را كرد. حتّى با جان خودش هم بازى كرد و جان خودش را مايه گذاشت و بالاخره هم بر سر اين كار گذاشت جانش را.(3)

ص: 69


1- . در سمينار بررسى نقش زن در جامعه و دانشگاه تربيت معلّم (64/12/10)
2- . همان
3- . درديدار با گروهى از بانوان كشور (63/12/21)

شهادت در راه دفاع از حق

به مناسبت ايّام رحلت دختر مطّهر پيامبر، فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها)، درود و رحمت فراوان اين جمع را به تربت پاك اين بانوى معصوم مجاهد شهيد نثار ميكنيم. «امْتَحَنَكِ اللهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَة» (1). مورد آزمون و آزمايش پروردگار عالم قرار گرفت اين بنده ى شايسته ى برگزيده ى خدا و در تمام دوران زندگى كوتاه هجده ساله اش نمودارى از يك انسان مؤمن و فداكار را در معرض ديد همگان و در معرض قضاوت تاريخ نهاد و در راه دفاع از حقيقت و در راه روشنگرى اذهان مردم مسلمان، جان خود را از دست داد. سلام و رحمت خدا بر تربت پاك او باد.(2)

عبور از حصار كتمان و اخفا

شهيدان ما نيز مانند بانوى بزرگوار اسلام در راه حقّ درخشانى به شهادت رسيدند كه براى كتمان و اخفاى آن از همه ى ابزارها و وسايل زمان استفاده ميشد. سنّت لايتغيّر الهى نگذاشت كه زهراى مرضيه در پشت حجاب اوهام پنهان بماند و آن ستاره ى درخشان خونين در گذشت زمان، به خورشيدى تابان بدل شد، و امروز نام او و ياد مظلوميّت او، از همه ى حصارهاى كتمان عبور كرده است و به اعماق دلها و جانها رسيده است و اين درخشندگى و فزايندگى ادامه خواهد داشت: إِنّٰا أَعْطَيْنٰاكَ اَلْكَوْثَرَ .(3)

روح جهاد فى سبيل الله در توسّل زياد فاطمه ى زهرا (علیها السلام)

بحمدالله دلهاى جوانان ما با ياد فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) روشن و منوّر است. من اين را احساس ميكنم. انسان احساس ميكند كه در اين ده پانزده سال اخير، جوشش عشق به فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) در دل اين امّت مؤمن

ص: 70


1- . التذهيب، ج 6، ص 110
2- . در خطبه هاى نماز جمعه (59/1/8)
3- . در پيام به مناسبت بزرگداشت روز شهيدان در دهه ى فجر انقلاب اسلامى (77/7/2)

و انقلابى و مخلص و حزب الله، بسيار زياد شده است. نام آن بزرگوار و توسّل به آن، در جبهه ها بود، در دوران جنگ بود، در دوران صلح و سازندگى هم هست، در آمادگى در مقابله با دشمنان هم بحمدالله هست. اين توسّل، توسّل خوب و باارزشى است و اين روح جهاد فى سبيل الله، به هر شكلى كه ممكن شود، همانى است كه فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) آن را دوست ميدارد. اين، مژده اى به جوانان بسيجى كشور است كه هم فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) را دوست ميدارند، و هم برطبق خواست و ميل او حركت ميكنند و هم راه او را ميروند كه راه خدا و راه عبوديّت است. «وَ أَنِ اُعْبُدُونِي هٰذٰا صِرٰاطٌ مُسْتَقِيمٌ (1)».(2)

5 - حضرت فاطمه ى زهرا (علیها السلام) وعرصه ى معرفتى عرفانى

قلّه ى توصيف ناپذير معرفت و آگاهى از حقيقت

واقعاً دختر پيامبر، معماى ناگشوده ى ذهن بشر و معارف بشرى است. همه ى انسانها را يك طرف بگذاريد، اوليا را هم در طرف ديگر بگذاريد. با اينكه تعداد اوليا كم است، امّا وزنه ى آنها از همه بشريّت سنگينتر است. اگر ملاك وزانت و عظمت را معرفت و آگاهى از حقيقت عالم و نزديكى به خدا يعنى سرچشمه ى همه ى وجودها بدانيم، يكى از اولياى خدا، از ماسواى همه ى اوليا و از همه ى وجود منهاى اوليا، عظيمتر و وزينتر و باشكوه تر است. وقتى به صف اوليا و عبادالله الصالحين نگاه ميكنيد، قلّه هايى وجود دارد كه نسبت آن قلّه ها به بقيّه ى انسانهاى بزرگ عالم معنا، يك نسبت غيرقابل تصوّر و فوق العاده عظيمى است. اختلاف، اختلاف فاحشى است. اين قلّه ها، همان كسانى هستند كه در تاريخ نبوتها هم هر جا چشم

ص: 71


1- سوره ى يس، آيه ى 61
2- . در ديدار مدّاحان به مناسبت ولادت حضرت زهرا (علیها السلام) (73/9/3)

بدوزيد، از هر طرف آنها را ميبينيد؛ مثل انبياى اولوالعزم و بزرگانى از اين دست و در اين حد. امّا در مجموعه ى اين عظمتها و شكوهها و در بين اين برجسته ترينها كه ذكرشان براى ما فقط لقلقه لسان است و امثال من، دل و روح و جانشان، بسيار كوچكتر و خُردتر و حقيرتر از آن است كه بخواهند اين معنويّتها را درك كنند و همينطور از دور تصويرى در ذهنشان دارند و آن را بر زبان مى آورند كه باز اين تصوير هم، از كلمات خودشان است چند نمونه ى بسيار نادر وجود دارد كه از حدّ توصيف و بيان بالاترند و يكى از اينها، فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) است. فقط با پيامبر و با اميرالمؤمنين (عليهما السّلام) ميشود او را مقايسه كرد.(1)

قصور زبان، دل و ذهن در تعريف و تجليل از مقام بلند فاطمه ى زهرا (علیها السلام)

من حقيقتاً، نه بعنوان تعارف، نه بعنوان يك حرفِ هزاران بار تكرار شده، واقعاً قاصرم؛ زبان قاصر است، دل قاصر است، ذهن قاصر است كه بخواهد از اين مقام بلند تعريف و تجليل كند؛ اين موجود انسانى، اين دختر جوان، اين همه فضيلت، اين همه درخشندگى، اين همه كبريا و عظمت؛ كه كسى مثل پيغمبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) وقتى فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) بر او وارد ميشد، «قام اليها»؛(2) نه فقط بلند ميشد، بلكه بلند ميشد و به سمت او ميرفت. يك وقت يكى وارد اتاق ميشود، شما به احترامش بلند ميشويد؛ يك وقت كسى وارد اتاق ميشود، شما با اشتياق به طرفش ميرويد. اينها مگر شوخى است؟ اين بحثِ پدر - فرزندى نيست. پيغمبر خدا اينجور از فاطمه ى زهرا تجليل ميكند؛ رضاى او را رضاى خود، رضاى خود را رضاى خدا؛ سخط او را سخط خود، سخط خود را سخط خدا اعلام ميكند؛ اينها مقامات فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) است. آن زندگى با اميرالمؤمنين (عليه السّلام)،

ص: 72


1- . در ديدار با مدّاحان به مناسبت ميلاد مبارك حضرت فاطمه (علیها السلام) (69/10/17)
2- . فضائل الخمسه، ج 3، ص 127

آن تربيت آن فرزندان. خب، مگر ميشود درباره ى اين بزرگوار، امثال ما حرف بزنيم؟(1)

صحيفه ى فاطميّه؛ حاوى تمام دانشهاى معنوى

از اميرالمؤمنين نقل شده است كه فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) به ايشان ميگويد: ملائكه مى آيند با من سخن ميگويند و مطالبى را به من ميگويند. اميرالمؤمنين به ايشان ميگويند: «وقتى صداى ملك را شنيدى به من بگو تا من بنويسم آنچه را كه تو ميشنوى و اميرالمؤمنين نوشت آنچه را كه ملائكه به فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) املاء ميكردند و اين يك كتابى شد كه در نزد ائمّه (عليه السّلام) بوده و هست. نام اين كتاب «مُصحَف فاطمه» يا «صحيفه ى فاطمه» است. در روايات متعدّد آمده كه ائمّه (عليه السّلام) براى مسائل گوناگون خود به «مصحف فاطمه» مراجعه ميكردند. بعد امام ميفرمايند: «اِنّه وَليس فيها حَلالٌ و حرامٌ» در اين كتاب احكام نيست، حلال و حرام نيست، «فيها علمُ ما يَكونُ» امّا همه ى حوادث جارى بشرى در دورانهاى آينده در اين كتاب هست. اين چه دانش والايى است؟ اين چه معرفت و حكمت بى نظيرى است كه خداى متعال به يك زن در سنين جوانى ميبخشد؟ اين مقام معنوى حضرت زهرا است.(2)

صحيفه ى فاطميّه؛ علم ماكان و مايكون

با كسانى كه با او معاشرت دارند مينشيند از اسرار معنوى در صحيفه ى فاطمه (سلام الله عليها) چيزها ميگويد، مينويسند و يك كتاب سر به مهر درست ميكند كه در نزد ائمّه مثل يك ميراث ارزشمندى وجود داشته و آن را دست به دست ميگرداندند كه ميگفتند اين ميراث فاطمه (سلام الله عليها) است. يكى از مواريث حضرت فاطمه (سلام الله عليها)، صحيفه ى فاطمه است، كه در او آنطور

ص: 73


1- . در ديدار با مدّاحان به مناسبت ميلاد حضرت فاطمه (علیها السلام) (23/91/2)
2- . در ديدار جمعى از زنان (71/9/25)

كه در بعضى از روايات من ديدم از امام صادق و بعضى ديگر از ائمّه (عليهم السّلام) هست كه علم ماكان و مايكون، تمام دانشهاى معنوى مربوط به انسان در اين كتاب هست، در آن نوشته ى فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) هست. اين هم مقام معنويّت و معرفت اوست، دانش اوست يك موجود چندين بعدى و در همه ى ابعاد به حدّ كمال.(1)

خطبه اى از معلّم بزرگ

فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) اوّلاً يك زن جوان هست؛ يعنى طبق روايات مشهور در 18 سالگى ايشان از دنيا رفته؛ يعنى اين خانمى كه آوازه ى اين همه كمالات او دنيا را پر كرده و همه ى زنهاى عالم بايد از او ياد بگيرند، در آن وقتى كه همه ى خواهشهاى بشرى در زن زنده است، يك خانم مسن سرد و گرم چشيده ى دنيا را پشت سر گذرانده نيست كه به خواهشهاى دنيا حالا بى رغبت شده باشد، نخير؛ اوّل زندگى، اوّل عمر و در عنفوان جوانى است. آن وقت يك زن بى نام و نشان هم نيست، دختر بزرگترين شخصيّت زمان خودش و همه ى زمانهاست - يعنى رسول خدا - حالا اگر در همان زمان هم با معيارهاى مادّى نگاه كنيم خب دختر بزرگترين فرد قدرتمند آن جامعه هست ديگر. كى به قدر پيغمبر اكرم اقتدار داشت؟ - چه اقتدار سياسى، چه اقتدار انسانى، چه اقتدار اجتماعى - خب، دختر چنين شخصى است. كسى بود كه اگر گوشه ى چشمى نشان ميداد، كوچكترين اشاره اى ميكرد تمام مردانى كه در دنياى آن روز سرشان به تنشان مى ارزيد داوطلب ازدواج با او بودند؛ نه فقط در دنياى اسلام. خب شخصيّتى كه انقلاب او، حركت او، رزمندگان او دارد تمام تمدّنها و فرهنگهاى ريشه دار و كهن را به مبارزه ميطلبد، با روم، با ايران، اگر ميدانستند كه ميشود با وصلت، با همسرى با اين شخص مقتدر حتماً داوطلب بودند، يك چنين خانمى است، يك خانم بى نام و نشان بى شخصيّتى هم نيست. آن وقت از لحاظ

ص: 74


1- . در سمينار نقش زن در جامعه در دانشگاه تربيت معلّم (64/12/10)

معرفت، ببينيد اين شخصيّت عظيم اين زن يك انسان بامعرفتى است، يك آدم بى اطلّاع و ناآگاه و يك زن ساده ى عامّى نيست، يك كسى است كه وقتى در مسجد پيغمبر در مقابل تمام صحابه ى بزرگ پيغمبر ظاهر شد و صدايش بلند شد - بعد از رحلت پيغمبر - و بنا كرد خطبه خواندن، اين خطبه مثل درس يك معلّم بزرگ كه گوش شاگردها را و دل آنها را به سمت خود جذب ميكند تمام حضّار اين مسجد را - كه اصحاب درجه ى يك پيغمبر آنجا جمع بودند - به خودش جذب كرد. استادها، محدّثها، كسانى كه ساليان درازى از پيغمبر آموخته بودند، كسانى كه مسلمانها امور خودشان و معارفشان را فكر ميكردند از آنها بايد ياد بگيرند، همه در مسجد بودند، اين دختر خانم 18 ساله آنجا ايستاد و يك خطبه اى خواند كه آن خطبه تا الان هم باقى است، ما هم كه نگاه ميكنيم عظمت آن خطبه را در مييابيم؛ مثل خطبه هاى اميرالمؤمنين، مثل خطبه هاى نهج البلاغه، مثل كلمات خود پيغمبر در يك چنين شرايطى، سرشار از معارف اسلامى و اينها همه نشستند گوش كردند، هيچكس نگفت كه خانم اين حرفها چيه؟ اينها كه چيز مهمّى نيست؟ نخير، همه مثل شاگردانى آهنگ و طنين صداى زهراى اطهر (سلام الله عليها) را نوشيدند و از آن بهره بردند؛ معرفتش اين بود.(1)

سخنرانى شگفت انگيز

بعد از قضيّه ى وفات پيامبر، آمدن به مسجد و آن خطبه ى عجيب را خواندن، خيلى شگفت انگيز است. اصلاً ما كه اهل سخنرانى و حرف زدن ارتجالى هستيم، ميفهميم كه چقدر اين سخنان عظيم است يك دختر هجده ساله، بيست ساله و حدّاكثر بيست و چهار ساله كه البتّه سن دقيق آن حضرت مسلّم نيست؛ چون تاريخ ولادت آن بزرگوار مسلّم نيست و در آن اختلاف است آن هم با آن مصيبتها و سختيها به مسجد مى آيد، در مقابل

ص: 75


1- . در ديدار با گروهى از خواهران (63/12/21)

انبوه جمعيّت، با حجاب سخنرانى ميكند؛ كه آن سخنرانى، كلمه به كلمه اش در تاريخ ميماند.(1)

خطبه اى پر مغز مانند نهج البلاغه

آن خطبه اى كه فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) در مسجد مدينه بعد از رحلت پيامبر ايراد كرده است، خطبه اى است كه به گفته ى علّامه مجلسى، بزرگان فصحا و بُلغا و دانشمندان بايد بنشينند كلمات و عبارات اين خطبه را معنا كنند. اينقدر پرمغز است. از لحاظ زيبايى هنرى اين سخن فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) مثل زيباترين و بلندترين كلمات نهج البلاغه و در حدّ سخنان اميرالمؤمنين است. فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) ميرود در مسجد مدينه مى ايستد در مقابل مردم و ارتجالا حرف ميزند. شايد ايشان يك ساعت صحبت كرده است با بهترين و زيباترين عبارات و زبده ترين و گزيده ترين معانى.(2)

تعجّب بزرگان فصحا و بلغا از خطبه ى فاطمه (علیها السلام)

دفاعش از على و از ولايت و آن خطبه ى غرّا، كه علّامه ى مجلسى (رضوان الله عليه) ميگويد «بزرگان فصحا و بلغا، از فصاحت و علوّ كلمات و معانى و ظاهر و باطن آن، انگشت تعجّب به دندان گزيده اند». علّامه ى مجلسى كه آن همه روايت از اين دست از ائمّه (عليهم السّلام) گرفته و نقل كرده و در اختيار ما گذاشته، در مقابل اين خطبه، خودش را ميبازد. اين خطبه، خطبه ى عجيبى است! مثل زيباترين و بلندترين خطبه هاى نهج البلاغه است. خطبه اى كه با آن حال غم و اندوه، در مسجد، خطاب به مسلمانان، ارتجالا و بدون اينكه قبلاً آن را درست كرده باشد و درباره ى آن فكر كرده باشد، بر زبان جارى كرده است! آن بيان، آن حكمت، آن ارتباط با غيب، آن ظرفيّت والا و بالا، آن نورانيّت قلب، آن نورانيّت بيان و زبان، همه ى اينها را يكسره

ص: 76


1- . در ديدار جمعى از جوانان به مناسبت هفته ى جوان (77/2/7)
2- . در ديدار جمعى از زنان (71/9/25)

در راه خدا خرج كرده است. و حال، سرمايه ى ما چه ارزشى دارد، اگر بخواهيم همه اش را در راه خدا خرج كنيم!؟ سرمايه هاى ما چه قابلى دارد!؟ سرمايه ى ما در مقايسه با آن سرمايه ى عظيمى كه زهراى اطهر و شوهر و پدر و فرزندان او در راه خدا خرج كردند، قابل مقايسه است!؟ اين مختصر علمى كه من و شما داريم؛ مختصر زبانى كه داريم؛ مختصر پولى كه داريم؛ مختصر نفوذى كه داريم؛ مختصر طبع شعرى كه داريم؛ مختصر معرفتى كه داريم، در جنب آن اندوخته ى عظيم بى نظيرى كه خداى متعال در آن وجود ملكوتى گرد آورده و مجتمع كرده، چه اهميّتى دارد!؟ ما چه داريم، تا در راه خدا بخل كنيم!؟(1)

خطبه ى فدكيّه؛ خطبه اى يكپارچه حكمت ومعرفت

آنچه در زندگى ظاهرى آن بزرگوار وجود دارد، از يك سو علم و حكمت و معرفت است، كه حتّى در خطبه اى مثل خطبه ى فدكيّه ى معروفِ آن بزرگوار كه هم شيعه آن را نقل كرده است، هم اهل سنّت لااقل بعضى از فقرات آن را نقل كرده اند - بعضى هم همه ى آن خطبه را نقل كرده اند - وقتى نگاه ميكنيد در حمد و ثناى اين خطبه، در مقدّمات اين خطبه، ميبينيد يكپارچه حكمت و معرفت از زبان دُرربار آن بزرگوار در فضا منتشر شده و امروز بحمدالله براى ما باقى مانده - در آنچنان موقعيّتى كه بحث تعليم نبود، خطابِ مربوط به علم و معرفت نبود؛ در واقع يك محاجّه ى سياسى بود - در عاليترين سطحى كه براى ما قابل درك است، در اين خطبه ى مباركه، معارف الهى و معارف اسلامى ذكر شده است(2).

خزانه ى تمام نشدنى از معارف، روحيّه و درس براى جوانان

تاريخ ما به بركت حوادث دويست و پنجاه ساله ى اوّل اسلام، پر از

ص: 77


1- . همان
2- . در ديدار با مدّاحان به مناسبت ميلاد حضرت فاطمه (علیها السلام) (1389/3/13)

درس و عبرت است. اگر به چشم عبرت بين و درس گير و درس آموز نگاه شود، براى انسانى كه ميخواهد در راه خدا همان راهى كه آن بزرگواران پيمودند حركت كند، يك خزانه ى تمام نشدنى از معارف و روحيّه و درس است. در قضيّه ى حضرت صدّيقه ى طاهره (سلام الله عليها) نكات خيلى مهمّى وجود دارد؛ ليكن يك نكته كه با وضع شما جوانان مؤمن و انقلابى تطبيق ميكند اين است كه همه ى اين افتخارات و كارهاى بزرگ و مقامات عالى معنوى و دست نيافتنىِ آن انسان والا و آن زن بى نظير تاريخ بشر و سيّده ى زنان عالم و ضمناً همه ى آن صبرها و ايستادگيها و موقع شناسيها و كلمات پربارى كه در اين زمانها از ايشان صادر شده است، همه ى اين حوادث بزرگ در دوران كوتاه جوانى اين بزرگوار اتّفاق افتاده است، يك وقت اين قضيّه را بعنوان يك موضوع مرثيه سرايى مطرح ميكنيم و ميگوييم كه اين بزرگوار سنّ كمى داشتند يا جوان بودند كه اين موضوع مصيبت خوانى و مرثيه سرايى ميشود. يك وقت اين را بعنوان يك امر قابل تدّبر و حاوى يك درس نه يك درس، بلكه درسها ميدانيم و با اين چشم نگاه ميكنيم؛ آن وقت اهميّت ويژه اى پيدا ميكند. چگونه يك انسان در دوران كوتاه زندگى، از مبدأ كودكى به بعد تا زمان شهادت كه معروف اين است كه آن بزرگوار هجده ساله بودند و بعضى هم تا سن 22 و 24 سال گفته اند اين همه معارف و اين همه علوّ مقامات معنوى را در اين مدّت كوتاه به دست بياورد. اين حاكى از يك تربيت فوق العاده فوق بشرى است.(1)

6 - حضرت فاطمه ى زهرا (علیها السلام) و عرصه ى عبادى

عبوديّت و بندگى؛ منشاء ساير ارزشها و مقامات الهى

مطلب ديگر اين است كه ما اين بزرگوار را با زبانهاى ناقصِ خودمان توصيف ميكنيم. امروز هم شعراى عزيز ما همين مضمون را بارها تكرار

ص: 78


1- . در ديدار با فرماندهان ومسؤولان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى (76/2/26)

كردند، كه ما با اين بيان ناقص و با اين ديد قاصر، فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) را توصيف ميكنيم. اين ديد، ناظر به آن مقامات معنوى نيست. چون به آنها دسترسى نداريم، آنها را نميفهميم و درك نميكنيم. گاهى تعبيراتى گفته ميشود كه خيلى هم دقيق نيست. مثلاً «عرش خدا زير پاى تو» يعنى چه؟ عرش خدا چيست؟ اينها خيلى روشن نيست؛ همينطور يك تعبيرى است؛ چون ميخواهند تكريم و تعظيم كنند، امّا واقعيّت مطلب در ذهن كوچك ما نميگنجد، از چنين تعبيراتى استفاده ميشود؛ گاهى خوب است، گاهى هم خوب نيست؛ گاهى درست است، گاهى هم درست نيست. بخشى از قضيّه براى ما قابل فهم است. من ميخواهم روى نكته ى كوتاهى از اين بخش تكيه كنم. ميخواهم عرض كنم كه ارزش فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) به عبوديّت و بندگى خداست. اگر بندگى خدا در فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) نبود، او صدّيقه ى كبرى نبود. صدّيق يعنى چه؟ صدّيق كسى است كه آنچه را مى انديشد و ميگويد، صادقانه در عمل آن را نشان دهد. هرچه اين صدق بيشتر باشد، ارزش انسان بيشتر است؛ ميشود صدّيق؛ «فَأُولٰئِكَ مَعَ اَلَّذِينَ أَنْعَمَ اَللّٰهُ عَلَيْهِمْ مِنَ اَلنَّبِيِّينَ وَ اَلصِّدِّيقِينَ وَ اَلشُّهَدٰاءِ وَ اَلصّٰالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولٰئِكَ رَفِيقاً» (1). «صدّيقين» پشت سر «نبيّين» اند. اين بزرگوار صدّيقه ى كبرى است؛ يعنى برترين زن صدّيق. اين صدّيق بودن به بندگى خداست. اگر بندگى خدا نميكرد، صدّيقه ى كبرى نميشد. اساس، بندگى خداست. نه فقط فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها)، بلكه پدر فاطمه (سلام الله عليها) هم - كه مبدأ و سرچشمه ى فضائل همه ى معصومين اوست و اميرالمؤمنين و فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) قطره هايى هستند از درياى وجود پيغمبر - ارزشش پيش خدا بخاطر عبوديّت است؛ «اشهد ان محمداً عبده و رسوله»؛ اوّل، عبوديّت اوست؛ بعد رسالت او. اصلاً رسالت - اين منصب والا - به او داده شد، بخاطر عبوديّت؛ چون خدا صنيعِ دست و مخلوقِ خود را ميشناسد. مگر در زيارت حضرت زهرا عرض نميكنيم: «امْتَحَنَكِ اللهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ» (2)

ص: 79


1- . سوره ى نساء، آيه ى 69
2- . التذهيب، ج 6، ص 110

در علم خداى متعال معلوم است كه عمل من و شما چيست. ما در مقابل گناه و هوس و پول و نام نيك قرار ميگيريم؛ آيا بخاطر به دست آوردن اينها حاضريم از شرف و ايمان و تكليفِ خود و امر و نهى الهى درباره ى خود صرفنظر كنيم يا نه؟ اين اختيار ماست. چه راهى را انتخاب خواهيم كرد؟ وقتى گفتن سخنى براى انسان ضرر مادّى دارد، وقتى حركتى هوسهاى گناه آلود انسان را برآورده ميكند، ما سر دو راهى قرار ميگيريم. كدام راه را انتخاب خواهيم كرد؟ راه هوس و گناه و پول را، يا راه پاكدامنى و تقوا و بندگى خدا را؛ يكى از اين دو را انتخاب خواهيم كرد. انتخاب و اختيارِ ماست، امّا خداى متعال ميداند كه ما چه راهى را اختيار خواهيم كرد؛ اين در علم الهى هست. اگر شما انسانى هستيد كه اين قدرت در شما وجود دارد كه در مقابل كوهى از ارزشهاى مادّى و برآورنده ى هوسها محكم بايستيد و تكان نخوريد، خداوند براى شما شايستگيهايى در نظر ميگيرد. «وَ مَرْيَمَ اِبْنَتَ عِمْرٰانَ اَلَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهٰا فَنَفَخْنٰا فِيهِ مِنْ رُوحِنٰا» (1)؛ خداى متعال بيهوده به مريم اينقدر لطف نميكند. اين، كلام قرآن است. او با همه ى وجود پاكدامنى خود را حفظ كرد، لذا شايسته ى اين شد كه مادر عيسى شود. حضرت يوسف در عين جمال و جوانى و برخوردارى از عزّت مادّى در خانه ى عزيز مصر، روى هوس خود پا گذاشت؛ لذا شايسته ى مقام والايى شد كه خدا به او داد؛ يعنى پيغمبرى. خدا اين را ميداند كه اين بنده چنين جوهرى دارد و اينچنين اراده ى خود را صرف راه او خواهد كرد؛ لذا براى او مسؤوليّتهاى بزرگ و سنگين ديگرى - كه هر كدام باز به نوبه ى خود اجرهاى بزرگى دارد - در نظر ميگيرد.(2)

امتحان قبل از خلقت

«امْتَحَنَكِ اللهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَة» (3)؛ خداى

ص: 80


1- . سوره ى تحريم، آيه ى 12
2- . در ديدار با جمعى از مدّاحان و ستايشگران اهل بيت (علیهم السلام) (84/5/5)
3- . التذهيب، ج 6، ص 110

متعال ميداند كه فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) در دوران زندگى چگونه انتخاب و اختيار خواهد كرد و چگونه قدم خواهد برداشت. عبوديّت خدا معيار است. اين شد براى ما خط روشن.(1)

خميره ى فاطمه (علیها السلام) بخاطر سربلندى او در امتحان بندگى

عزيزان من! اين ستاره ى درخشان عالم خلقت، فقط همان نيست كه به چشم ما مى آيد. فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) بسيار بالاتر از اين حرفهاست. ما فقط درخشندگى اى ميبينيم؛ ولى بسيار بزرگتر از اين حرفهاست. امّا من و شما چه استفاده اى ميكنيم؟ همينقدر كه بدانيم او زهراست، كافى است؟ در روايتى خواندم كه درخشندگى فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) باعث ميشود تا چشمان كروبيان ملأاعلى خيره شود: «زَهَرَ نُورُهَا لِأَهْلِ السَّمَاءِ» (2). براى آنها ميدرخشد. ما از اين درخشندگى چه استفاده اى بكنيم؟ ما بايد از اين ستاره ى درخشان، راه به سوى خدا و راه بندگى را كه راه راست است و فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) پيمود و به آن مدارج عالى رسيد، پيدا كنيم. اگر ميبينيد خدا خميره ى او را هم خميره ى متعالى قرار داده است، به اين دليل است كه ميدانست اين موجود در عالم ماده و عالم ناسوت، خوب از امتحان بيرون خواهد آمد؛ «امْتَحَنَكِ اللهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَة(3)» ؛ قضيّه اين است. خداى متعال حتّى اگر لطف ويژه اى درباره ى آن خميره ميكند، بخشى مربوط به اين است كه ميداند او از عهده ى امتحان چگونه برخواهد آمد؛ والّا بسيار كسان خميره ى خوب داشتند. مگر همه توانستند از عهده برآيند؟ اين بخش از زندگى فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها)، آنى است كه ما براى نجات خودمان به آن احتياج داريم.(4)

ص: 81


1- . در ديدار با مدّاحان به مناسبت ميلاد حضرت فاطمه (علیها السلام) (84/5/5)
2- . بحار، ج 43، ص 12
3- . التذهيب، ج 6، ص 110
4- . در ديدار مدّاحان به مناسبت ولادت حضرت زهرا (علیها السلام) (73/9/3)

تأثير اعمال فاطمه (علیها السلام) در احراز مقام معنوى

اين مسائل معنوى تا حدود زيادى به فضائل عملى ارتباط پيدا ميكند. ارتباط پيدا ميكند به آنچه كه از تلاش حضرت فاطمه (سلام الله عليها) ناشى ميشود. اين مقام را مفت نميدهند و بدون دليل نميبخشند. عمل انسان در حدّ بالايى در احراز فضائل و مناقب معنوى تأثير دارد.(1)

همراهى علمى و معنوى با عفاف و طهارت در الگوى فاطمى (علیها السلام)

سيّده ى زنان عالم آن بانوى باعظمتى است كه دانشمندان و متفكّران بايد تأمّل كنند تا به بخشى از عمق سخنان پر مغز او در زمينه هاى گوناگون پى ببرند و در عين حال همان كسى است، كه در محراب عبادت در مقام خضوع در مقابل پروردگار براى معنويّت آن منش استثنايى را از خود بروز داده است، شب تا به صبح عبادت كرده است. الگوى عفاف و حجاب و ستر بوده است يعنى معنويّت و طهارت و تقواى زن نه فقط با علم او و دانش او منافاتى ندارد بلكه اين دو براى تكميل شخصيّت او به يكديگر كمك هم ميكنند امروز خوشبختانه در سايه ى نظام اسلامى حركت زنان كشور به همين سمت است؛ يعنى به سمت جمع كردن ميان شخصيّت علمى يا اجتماعى يا سياسى از يك طرف و شخصيّت دينى و اهتمام به ارزشهاى اسلامى از طرف ديگر.(2)

عبادت و سلوك طولانى فاطمه ى زهرا (علیها السلام)

در محراب عبادت، ايشان ساعتهاى متمادى با خدا راز و نياز ميكردند. عبادت و سلوك ايشان براى ما قابل تصوّر و درك نيست.(3)

ص: 82


1- . در ديدار جمعى از زنان (71/9/25)
2- . در ديدار با خواهران طلبه و فرهنگى در مصلّاى شهر قم (74/9/16)
3- . در سمينار نقش زن در جامعه (64/12/10)

عبادت مصرّانه

از لحاظ عبادت آنچنان در محراب عبادت مصرّانه مى ايستاد و در پيشگاه پروردگار دعا ميكرد و عبادت ميكرد و گريه ميكرد كه از كثرت ايستادن پاى او ورم كرد. شما ببينيد چقدر اين دلباختگى در مقابل خدا وجود دارد.(1)

كثرت در عبادت

«حسن بصرى» كه يكى از عباد و زهاد دنياى اسلام است، درباره ى فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) ميگويد: «بقدرى دختر پيغمبر عبادت كرد و در محراب عبادت ايستاد كه «تَوَرَّمَتْ قَدَمَاهَا» (2)؛ پاهاى آن بزرگوار از ايستادن در محراب عبادت ورم كرد».(3)

دعاى شبانه در حقّ ديگران

امام حسن مجتبى (عليه السّلام) ميفرمايد: يك شب جمعه اى تا صبح مادرم به عبادت ايستاد؛ تا صبح عبادت كرد «حَتَّى اتضح عَمُودُ الصُّبْحِ» تا وقتى كه فجر طلوع كرد. مادر من از سر شب تا صبح مشغول عبادت بود و دعا كرد و تضرّع كرد. امام حسن (عليه السّلام) ميگويد: شنيدم كه دائم مؤمنين و مؤمنات را دعا كرد، مردم را دعا كرد، براى مسائل عمومى دنياى اسلام دعا كرد. صبح كه شد گفتم: «يَا أُمَّاهْ لِمَ لَا تَدْعِينَ لِنَفْسِكِ كَمَا تَدْعِينَ لِغَيْرِكِ» ، «مادرم يك دعا براى خودت نكردى، شب تا صبح براى ديگران دعاكردى». در جواب فرمود: «يَا بُنَيَّ الْجَارَ ثُمَّ الدَّار» (4)؛ «اوّل ديگران بعد خود ما». اين، آن روحيّه ى والاست.(5)

ص: 83


1- . در ديدار با گروهى از بانوان كشور (63/12/21)
2- . مناقب ابن شهرآشوب، ج 3، ص 341
3- . در ديدار جمعى از زنان (71/9/25)
4- . علل الشرايع، ج 1، ص 173
5- . در ديدار جمعى از زنان (71/9/25)

7 - عظمت و كمالات حضرت زهرا (علیها السلام)

شخصيّت ناشناخته ى حضرت زهرا (علیها السلام)

ما از حضرت زهرا خيلى چيز شنيديم و خوانديم و گفتيم همه مان - شما زنها و ديگران، گويندگان، نويسندگان - امّا واقعاً ابعاد شخصيّت حضرت زهرا ناشناخته است.(1)

شخصيّت غيرقابل توصيف

البتّه من از جنبه هاى معنوى و روحى و الهى آن بزرگوار(2) حرفى نميتوانم بزنم. من كوچكتر از اين هستم كه آن چيزها را درك كنم. حتّى اگر كسى هم بتواند درك بكند، نميتواند آنچنانكه حقّ اوست، او را توصيف و بيان كند.(3)

تعظيم و ستايش ائمّه، نشاندهنده ى مقام توصيف ناشدنى حضرت زهرا (علیها السلام)

وقتى انسان به رواياتى كه مربوط به فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) ميباشد و از ائمّه (عليهم السّلام) صادر شده است، مراجعه ميكند، ميبيند زبان معصومين (عليهم السّلام) نسبت به اين بزرگوار، آنچنان زبان ستايش و خضوع و خشوع است كه براى كسى كه مقام والاى فاطمه ى زهرا (عليها السّلام) را ندانسته باشد، ممكن است مايه ى تعجّب بشود. از خود پيامبر اكرم (صلّى الله عليه و آله و سلّم) كه پدر و مربى اين مخدّره ى بزرگوار بود، تا اميرالمؤمنين كه همسر او بود و تا فرزندان او - ائمّه (عليهم السّلام) - هر كدام راجع به زهراى اطهر، جمله اى سخن گفته اند و آن را با زبان تعظيم و ستايش بيان كرده اند. اين، نشاندهنده ى آن مقام والا و توصيف ناشدنى است كه حقيقتاً براى ذهن قاصر ما، آن علوّ

ص: 84


1- . در ديدار با گروهى از بانوان كشور (63/12/21)
2- . فاطمه ى زهرا (علیها السلام)
3- . در ديدار جمعى از زنان (71/9/25)

درجه ى معنوى و ملكوتى «أُمِّ الْأَئِمَّةِ النُّجَبَاءِ» (سلام الله عليها) قابل درك نيست و ما بقدر فهم خود، ممكن است رشحه اى از رشحات را درك كنيم.(1)

كوشش فراوان عقول برجسته و زبانهاى فصيح براى درك گوشه اى از مناقب فاطمه ى زهرا (علیها السلام)

بايد عقول برجسته و زبانهاى فصيح كوشش فراوان كنند تا شايد بتوانيم گوشه اى از فضايل و مناقب فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) را درك كنيم.

مقام فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) در خور آن است كه عقول برجسته ى انسانهاى بزرگ، در اصليترين رشته هاى تفكّرشان بينديشند و زبانهاى فصيحترين و بليغترين گويندگان و شعرا و سرايندگان، آن انديشه ها را در قالب كلمات بياورند و سرشارترين ذوقها و جوشانترين طبعهاى فيّاض و سيّال هنرمندان و شاعران، آنها را بصورت شعر و سخن منظوم، با بهترين گويشها و حنجره ها بيان كنند. اگر اينطور بشود، شايد ذهن بشر متوسّط امروز و ما كه از معارف حقيقى الهى دوريم و كشش نداريم كه در ذهن و دل و روحمان، حقايق والا و متعالى را درك بكنيم، بتوانيم گوشه اى از فضايل و مدايح و مناقب و محامد اين بزرگوار را بفهميم و درك كنيم.(2)

فاطمه ى زهرا (علیها السلام)؛ شخصيّتى درك ناشدنى و بى پايان

درباره ى فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها)، هرچه بگوييم، كم گفته ايم و حقيقتاً نميدانيم كه چه بايد بگوييم و چه بايد بينديشيم. به قدرى ابعاد وجود اين انسيه ى حوراء، اين روح مجرّد و اين خلاصه ى نبوت و ولايت براى ما پهناور و بى پايان و درك ناشدنى است كه حقيقتاً متحيّر ميمانيم.(3)

ص: 85


1- . در ديدار با مدّاحان به مناسبت ميلاد حضرت فاطمه (علیها السلام) (68/10/28)
2- . همان
3- . در ديدار مدّاحان به مناسبت ولادت حضرت زهرا (علیها السلام) (73/9/3)

خشم و غضب فاطمه (علیها السلام)؛ خشم وغضب خدا

پيامبر اكرم دخترى به نام فاطمه (سلام الله عليها) دارد كه همه ى مردم مسلمان در آن روز ميدانند كه پيامبر فرمود: «إِنَّ اللهَ لَيَغْضَبُ لِغَضَبِ فَاطِمَةَ وَ يَرْضَى لِرِضَاهَا» (1)؛ اگر كسى فاطمه (سلام الله عليها) را خشمگين كند، خدا را خشمگين كرده است. «ويرضى لرضاها» ؛ اگر كسى او را خشنود كند، خدا را خشنود كرده است. ببينيد، اين دختر چقدر عظيم المنزله است كه پيامبر اكرم در مقابل مردم و در ملأ عام، راجع به او اينگونه حرف ميزند. اين مسأله اى عادى نيست.(2)

قرنها تلاش شيعيان براى معرفت نسبت به حضرت زهرا (علیها السلام)

عزيزان من! عظمت فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها)، در سيره ى آن بزرگوار آشكار است. يك مسأله اين است كه ما چه شناختى از فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) داريم؟ اين يك حرف است. بالاخره دوستان اهل بيت (عليهم السّلام)، در طول زمان، تا آنجا كه توانستند سعى كردند به حقّ دختر پيغمبر، فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) معرفت پيدا كنند. چنين هم نيست كه كسى خيال كند همانطور كه در زمان ما، اين بزرگوار اينقدر در دلها عزيز و در چشمها شيرين است، هميشه همينطور بوده است. امروز بحمدالله دوران اسلامى است، دوران حكومت قرآن است، دوران حكومت علوى و حكومت اهل بيت (عليهم السلام) است و آنچه در دلهاست، بر زبانها جارى ميشود. قديميترين دانشگاه اسلامى در دنياى اسلام - مربوط به قرن سوّم و چهارم - به نام فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) است. نام دانشگاه معروف «الازهر» در مصر از نام فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) گرفته شده است. در گذشته بنام فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) دانشگاه تأسيس ميكردند. حتّى خلفاى فاطمى كه بر مصر حكومت ميكردند، شيعه بودند. قرنهاست كه شيعه سعى كرده به حقّ اين بزرگوار معرفت پيدا كند(3).

ص: 86


1- . بحار، ج 43، ص 19
2- . در خطبه هاى نمازجمعه ى تهران (77/2/18)
3- . در ديدار با مدّاحان به مناسبت ميلاد حضرت فاطمه (علیها السلام) (73/9/3)

خلاصه نبوّت و ولايت

حضرت فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) خلاصه ى نبوّت و ولايت و داراى چنان شخصيّت والايى است كه انسانها از درك عظمت و وسعت آن ناتوان هستند. مقام و مرتبه ى آن حضرت تا حدّى بود كه حتّى كسانى كه رابطه ى صميمى با آن بزرگوار نداشتند، زبان به مدح او گشوده اند.(1)

گوهر صدف نبوّت و ولايت

فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) كه ميان همه ى اين خاندان باعظمت، عزيز است، خيلى ارزش دارد. حقيقتاً روز ولادت اين بزرگوار - كه گوهر صدف نبوّت و ولايت است - براى شيعيان، محبّان و فرزندان معنوى و جسمانى آن بزرگوار عيد بزرگى است.(2)

درخشش خورشيد امامت و ولايت و نبوّت از فجر درخشان فاطمه (علیها السلام)

اگر شخصيّت فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) براى ذهنهاى ساده و چشمهاى نزديك بين ما آشكار ميشد، ما هم تصدّيق ميكرديم كه فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) سرور همه ى زنان عالم است؛ بانويى كه در سنين كم و در عمر كوتاه، به مقامات معنوى و علمى و معرفتى و به مرتبه اى برسد كه برابر مرتبه ى انبيا و اولياست. در واقع فاطمه ى زهرا، فجر درخشانى است كه از گريبان او، خورشيد امامت و ولايت و نبوّت درخشيده است؛ آسمان بلند و رفيعى است كه در آغوش آن، ستاره هاى فروزان ولايت قرار گرفته است. همه ى ائمّه (عليهم السّلام) براى مادر بزرگوار خود تكريم و تجليلى قائل بودند كه براى كمتر كسى اين همه احترام و تجليل را از آن بزرگواران ميشود ديد.(3)

ص: 87


1- . همان
2- . در ديدار با مدّاحان به مناسبت ميلاد حضرت فاطمه (علیها السلام) (83/5/17)
3- . در همايش بزرگ خواهران به مناسبت جشن ميلاد كوثر (76/7/30)

جلوه هاى ملكوتى حضرت زهرا (علیها السلام)

براى اميرالمؤمنين (عليه السّلام) نيز همينطور بود. روايت دارد: «سميت فاطمه، زهراء» «فاطمه را زهرا ناميدند»، چون روزى سه بار در چشم على (عليه السّلام) ميدرخشيد.» زن اگر در هر ميدانى پشتيبان مرد باشد، نيروى مرد به چندين برابر ميرسد. اين زن حكيم، اين زن عالم، اين زن محدّث، اين زنى كه با عوالم غيب ارتباط داشت، اين زنى كه فرشتگان با او حرف ميزدند، اين زنى كه قلب او همچون قلب على و پيغمبر، روشن به عوالم ملك و ملكوت بود، با همه ى اين ظرفيّت، با همه ى اين مقام شامخ، در همه ى مراحل زندگى و تا زمانى كه زنده بود، پشت سر اميرالمؤمنين (عليه السّلام) مثل كوه ايستاد.(1)

فاطمه ى زهرا (علیها السلام)؛ اوج قلّه ى معنويّت و تكامل بشرى

ما در تعريف مقامات معنوى آن بزرگوار وارد نميشويم و قادر هم نيستيم كه مقامات معنوى فاطمه ى اطهر (سلام الله عليها) را بفهميم و درك كنيم. حقيقتاً در اوج قلّه ى معنويّت انسانى و تكامل بشرى، فقط خداوند است كه چنين بندگانى را - و كسانى كه همطراز آنها باشند - ميشناسد و مقام آنها را ميبيند. لذا فاطمه ى زهرا را اميرالمؤمنين و پدر بزرگوار و اولاد معصومينش ميشناختند. مردم آن زمان و زمانهاى بعد و ما نيز در اين روزگار نميتوانيم آن درخشندگى و تلألؤ معنويّت را در آن بزرگوار تشخيص بدهيم. نور درخشان معنوى، به چشم همه كس نمى آيد و چشمهاى نزديك بين و ضعيف ما قادر نيست كه آن جلوه ى درخشان انسانيّت را در وجود اين بزرگواران ببيند. بنابراين، در صحنه ى تعريف معنوى فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) وارد نميشويم.(2)

ص: 88


1- . در ديدار جمعى از زنان (71/9/25)
2- . در ديدار با هيأت نظارت و هيأت اجرايى انتخابات (68/9/22)

اعجاب از كمالات معنوى و مادّى حضرت فاطمه (علیها السلام) و مكتب سازنده ى او

درباره زهراى اطهر هرچه انسان بيشتر فكر كند و در حالات آن بزرگوار بيشتر تدبّر كند، بيشتر دچار شگفتى خواهد شد. تعجّب انسان نه فقط از اين جهت است كه چطور يك موجود انسانى در سنين جوانى ميتواند به اين رتبه از كمالات معنوى و مادّى نائل بشود (كه البتّه اين خود هم يك حقيقت شگفت انگيز است) بلكه بيشتر از اين جهت است كه اسلام با چه قدرت عجيبى توانسته است تربيت والاى خود را بحدّى برساند كه يك زن جوان، در آن شرايط دشوار بتواند اين منزلت عالى را كسب كند! هم عظمت اين موجود و اين انسان والا تعجّب آور و شگفت انگيز است و هم عظمت مكتبى كه اين موجود عظيم القدر و جليل المنزله را پديد آورده است.(1)

ژرف پيمايى در اقيانوس نور و معنويّت به كمك احاديث

حقّاً عرصه ى محبّت اهل بيت، عرصه ى شايسته اى براى هنرنمايى است و در ميان اين مجموعه ى نور، محبّت فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) جاى ابراز هنر، ابراز ذوق و ظرافت طبع حقّاً و انصافاً همينجاست. فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) كلمة الله پرمضمون و مانند يك درياى ژرف و عميق است. هر چه فكر انسان، ذوق انسان، طبع ظريف صاحبان طبع در اين زمينه كنكاش بيشترى كند، تدبّر و تأمّل بيشترى كند، گوهرهاى بيشترى به دست خواهد آورد. البتّه توصيه ى هميشگى ما اين است كه ژرف پيمايى در اين اقيانوس نور و معنويّت به كمك احاديث اهل بيت باشد. همانطورى كه در يكى از اشعارى كه آقايان خواندند، اين مضمون بود، كه معرفت اين خاندان هم در اختيار خود اين خاندان است؛ از آنها فرا بگيريم. آنها را معرّف خودشان قرار بدهيم. تأمّل كنيم، دقّت كنيم تا بصورت عميق و ژرفى اين كلمات و اين معانى را بفهميم. شعراى عزيز ما، مدّاحان و ستايشگران اهل بيت (عليه السّلام) كه اين افتخار را دارند كه به كلمات و به روايات اهل بيت مراجعه

ص: 89


1- . در ديدار گروهى از زنان به مناسبت ميلاد حضرت زهرا (علیها السلام) (71/9/25)

كنند، تأمّل كنند، تدبّر كنند، از اهل بصيرت و معرفت براى ژرف يابى كمك بگيرند، آن وقت ذوق، طبع لطيف، دقّت نظر و كنكاش، صوت خوب و حنجره ى توانا را در خدمت اينها قرار دهند. اين يكى از بهترين و شريفترين كارهاست.

محتواها را محتوايى قرار بدهيد كه مخاطب شما استفاده كند؛ يا يك منقبت قابل فهمى، يا يك فضيلت برانگيزاننده اى از اهل بيت (عليه السّلام) باشد كه اعتقاد و ايمان انسان را محكم كند. شما ببينيد مدّاحان اهل بيت (عليهم السّلام) در دوران حيات معصومين (عليهم السّلام) بر روى چه چيزهايى تكيه ميكردند. شعر دعبل، شعر كميت، شعر فرزدق - اين شعرهايى كه ائمّه (عليهم السّلام) اينها را تشويق كردند - بر روى چه چيزهايى تكيه ميكردند. شما نگاه كنيد ببينيد محتواى اين اشعار يا عبارت است از اثبات حقّانيّت اهل بيت با دليل، با استدلال - استدلالى كه در كسوت زيبا و لطيف شعر خودش را نشان ميدهد. شعر دعبل را نگاه كنيد - يا بيان فضائل اهل بيت (عليهم السّلام)؛ همينى كه امروز در شعر اين خوانندگان عزيز ما هم چند بار تكرار شد. اشاره ى به ماجراى هل اتى، اشاره ى به ماجراى مباهله، اشاره ى به تعبيرات پيامبر مكرّم نسبت به فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها)، يا بيان درسهايى كه از زندگى آن بزرگواران ميشود گرفت كه نمونه ى شيرينِ كاملِ نزديك به زمانِ خودمان، شعرهايى است كه در دوره ى انقلاب - دوره ى اوج نهضت در سال 56 و 57 - در محرّم، دسته جات سينه زنى، به ابتكار خودِ مدّاحان، خودِ مرثيه سرايان، خود را نشان داد. دسته ى سينه زنى توى بازار، توى خيابان سينه ميزد، نوحه ميخواند، ليكن هر كسى ميشنيد، ميفهميد كه امروز بايد چه كار كند؛ امروز بايد در كدام جهت حركت كند.(1)

ص: 90


1- . در ديدار با مدّاحان و ستايشگران اهل بيت (علیهم السلام) (87/4/4)

معناى بوسيدن دست حضرت فاطمه (علیها السلام)

آنوقت در چنين دنيايى، پيامبر اكرم دخترى تربيت ميكند كه اين دختر، شايستگى آن را پيدا ميكند كه پيامبر خدا بيايد دست او را ببوسد! بوسه بر دست فاطمه ى زهرا از طرف پيامبر را، هرگز نبايد حمل بر يك معناى عاطفى كرد. اين خيلى غلط و خيلى حقير است اگر ما خيال كنيم كه چون دخترش بود و دوستش ميداشت، دستش را ميبوسيد. مگر شخصيّتى به آن ارجمندى، آن هم با آن عدل و حكمتى كه در پيامبر هست و اتّكايش به وحى و الهام الهى است، خم ميشود و دست دخترش را ميبوسد! نه، اين يك چيز ديگر و يك معناى ديگرى است؛ اين حاكى از آن است كه اين دختر جوان، اين زنى كه وقتى از دنيا رفته، بين هجده سال تا بيست و پنج سال سن داشته هجده سال هم گفته اند، بيست و پنج سال هم گفته اند در اوج ملكوت انسانى قرار داشته و يك شخص فوق العاده بوده است. اين نگرش اسلام به زن است.(1)

علاقه اى توأم با تكريم و احترام بخاطر مقام معنوى و اوج پرواز روحانى

فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) يك خانم فقير بود؛ خانمى كه از امكانات مادّى زندگى بهره بردارى نميكرد. خانمى بود كه همسرش در طول هشت، نه سال زندگى مشترك زناشويى شان در اغلب سالها يا همه ى سالها بارها او را در خانه ميگذاشت و به ميدان جنگ ميرفت و به استقبال خطر و اين خانم اين زندگى را شيرين و مطلوب ميشمارد و از آن استقبال ميكرد. خانمى بود كه در داخل خانه علاوه بر كار خانه به زندگى مشترك هم كمك ميكرد و آن وقتى كه بايد در صحنه ى جامعه ى حاضر و ظاهر ميشد و به وجود او نيازى بود، آن چنان محكم و قوى وارد ميشد كه هيچ مردى با آن استحكام و قدرت وارد ميدان نشد. خانمى بود كه از لحاظ عبادت و توجّه به خدا تا

ص: 91


1- . در ديدار با اعضاى شوراى فرهنگى - اجتماعى زنان (70/10/4)

به آنجا پيش رفت كه قدسين و صدّيقين هم آنجور خدا را عبادت نكردند، و مقام معنوى او و اوج پرواز روحانى او به آنجا رسيد كه پيغمبر دست او را ميبوسيد. پيغمبر محبّتش به فاطمه صرفاً محبّت دخترى و فرزندى نبود، فرزندان ديگر هم پيغمبر داشت. دختران پيغمبر بودند، بزرگ شدند ازدواج كردند، خواهرهاى فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها). البتّه در زمان زندگى پيغمبر همه شان از دنيا رفتند. امّا پيغمبر به هيچكدام از اين دخترها علاقه اى را كه به فاطمه ى زهرا داشت، نداشت آن هم اينجور علاقه، علاقه اى توأم با تكريم و احترام، كدام پدرى دست دختر بزرگ خودش را با احترام ميبوسد. هر وقت به سفر ميرفت آخرين كسى كه با او خداحافظى ميكرد فاطمه ى زهرا بود، هر وقت از سفر برميگشت اوّلين كسى كه با او سخن ميگفت فاطمه ى زهرا بود؛ اينها بخاطر مقامات معنوى است.

داستان عروسى آن حضرت را همه تان ميدانيد، جهيزيّه ى اين بزرگوار را همه تان ميدانيد، دادن پيراهن نو در شب عروسى به يك زن مستمند را همه تان شنيديد، دو تا پيراهن در شب عروسى دارد، يكى پيراهن معمولى اش است، يكى هم پيراهنى است كه براى عروسى او درست كردند؛ آن نو را ميدهد به سائل، اين گذشتها، اين انفاقها، اين بى اعتناييهاى به زخارف دنيوى، اين همان چيزهايى است كه شخصيّت يك قديس را، يك صدّيق را، يك ولىّ بزرگ از اولياءالله را ميسازد و فاطمه ى زهرا اينجورى بود. معرفت او نسبت به دين و اسلام در خطبه ى او و در سخنان او آشكار بود.(1)

فاطمه ى زهرا (علیها السلام)؛ مركز فيوضات الهى

شما ملاحظه كنيد، اين بزرگوارى كه ما امروز ساعتى با شما پاى استماع مدايح و فضايلش نشستيم - كه آنچه گفته شد، قطره اى از درياست - در چه سنّى اين همه فضايل را حائز شد؟ در چه مدّت عمرى اين همه

ص: 92


1- . در مراسم بزرگداشت روز زن در استاديوم آزادى (67/11/8)

درخشندگى را از خود بروز داد؟ در عمرى كوتاه؛ هجده سال، بيست سال، بيست وپنج سال؛ نقلها متفاوت است. اين همه فضايل، بيهوده به دست نمى آيد؛ «امْتَحَنَكِ اللهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَة» (1). خداى متعال، زهراى اطهر - اين بنده ى برگزيده - را آزمود. دستگاه خداى متعال، دستگاه حساب و كتاب است؛ آنچه ميبخشد، با حساب و كتاب ميبخشد. او، گذشت و ايثار و معرفت و فدا شدن اين بنده ى خاصّ خود را در راه اهداف الهى ميداند؛ لذا او را مركز فيوضات خود قرار ميدهد.(2)

فاطمه ى زهرا (علیها السلام)؛ شخصيّتى طراز اوّل در طول تاريخ بشر

ولادت باسعادت كوثر نور و معرفت، حضرت صدّيقه ى طاهره ى مرضيّه ى مطهّره، فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) را به همه ى شما حضّار گرامى و به همه ى مردم مسلمان، به خصوص بانوان كشور اسلامى تبريك عرض ميكنم. اين ولادت بزرگ، يكى از بزرگترين عيدهاى اسلامى است؛ چون فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) يك شخصيّت برجسته و بزرگ و طراز اوّل اسلامى است؛ در حقيقت يك شخصيّت طراز اوّل در طول تاريخ بشر است. همچنانكه از قول نبىّ اكرم (عليه و على آله الصّلاة و السّلام) گفته شده است كه به فاطمه ى زهرا فرمودند: «أَ مَا تَرْضَيْنَ أَنْ تَكُونِي سَيِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ» ؛ تو سيّده و بانوى همه ى زنان جهان در طول تاريخ هستى. خود فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) سؤال ميكند: «فكيف مريم»؛ چگونه مريم سيّده ى نساء است، كه در قرآن هم تصريح شده است؟ حضرت ميفرمايند مريم سيّده ى زنان زمان خود بود و تو سيّده ى زنان همه ى تاريخ هستى.(3)

فاطمه ى زهرا (علیها السلام)؛ عدل، همپايه و همسنگ اميرالمؤمنين در ايمان

مقام معنوى اين بزرگوار، نسبت به مقام جهادى و انقلابى و اجتماعى

ص: 93


1- . التذهيب، ج 6، ص 110
2- . در ديدار با مدّاحان اهل بيت (علیهم السلام) (70/10/5)
3- . در همايش بزرگ خواهران به مناسبت جشن ميلاد كوثر (76/7/30)

او، باز بمراتب بالاتر است. فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) به صورت، يك بشر و يك زن، آن هم زنى جوان است؛ امّا در معنا، يك حقيقت عظيم و يك نور درخشان الهى و يك بنده ى صالح و يك انسان ممتاز و برگزيده است. كسى است كه رسول اكرم به اميرالمؤمنين (عليهما السّلام) فرمود: «يَا عَلِيُّ... أَنْتَ قَائِدُ الْمُؤْمِنِينَ إِلَى الْجَنَّةِ... فَاطِمَةَ قَدْ أَقْبَلَتْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ... تَقُودُ مُؤْمِنَاتِ أُمَّتِي إِلَى الْجَنَّةِ» (1). يعنى در روز قيامت، اميرالمؤمنين (عليه السّلام) مردان مؤمن را و فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) زنان مؤمن را به بهشت الهى راهنمايى ميكنند. او، عدل و همپايه و همسنگ اميرالمؤمنين است. آن كسى كه وقتى در محراب عبادت مى ايستاد، هزاران فرشته ى مقرّب خدا، به او خطاب و سلام ميكردند و تهنيّت ميگفتند و همان سخنى را بيان ميكردند كه فرشتگان، قبلاً به مريم اطهر گفته بودند؛ عرض ميكردند: «يَا فَاطِمَةُ اللهُ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلى نِساءِ الْعالَمِينَ» (2). اين، مقام معنوى فاطمه ى زهراست. زنى، آن هم در سنين جوانى، از لحاظ مقام معنوى به جايى ميرسد كه بنابر آنچه كه در بعضى از روايات است، فرشتگان با او سخن ميگويند و حقايق را به او ارائه ميدهند. محدّثه است؛ يعنى كسى است كه فرشتگان با او حديث ميكنند و حرف ميزنند. اين مقام معنوى و ميدان وسيع و قلّه ى رفيع، در مقابل همه ى زنهاى آفرينش و عالم است. فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) در قلّه ى اين بلنداى عظيم ايستاده و به همه ى زنان عالم خطاب ميكند و آنها را به پيمودن اين راه دعوت مينمايد.(3)

انس و همسخنى با فرشتگان؛ به اعتقاد شيعه و سنّى

از امام صادق (عليه السّلام) روايت شده است: «اِنّ فاطمةَ كانَتْ مُحدَّثةً» يعنى آن بزرگوار محدّثه بود. يعنى فرشتگان بر او فرود مى آمدند، با او مأنوس ميشدند و سخن ميگفتند. در اين مورد روايات متعدّدى در دست است.

ص: 94


1- . امالى صدوق، صص 486 و 487
2- . بحار، ج 43، ص 78
3- . در ديدار با جمع كثيرى از زنان كشور (68/10/26)

محدّثه بودن ايشان مخصوص شيعه هم نيست. شيعه و سنّى معتقدند كه كسانى در دوران اسلام بوده اند (يا ممكن است كسانى وجود داشته باشند) كه فرشتگان با آنها سخن بگويند. مصداق اين كس در روايات ما فاطمه ى زهرا است. در اين روايت امام صادق (عليه السّلام) بيان شده كه فرشتگان الهى مى آمدند نزد فاطمه ى زهرا و با او حرف ميزدند و آيات الهى را بر او ميخواندند و همان تعبيراتى را كه نسبت به مريم در قرآن هست كه «إِنَّ اللهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفيكِ عَلى نِساءِ الْعالَمينَ» (1)، فرشتگان به فاطمه ى زهرا خطاب ميكردند و ميگفتند: «يَا فَاطِمَةُ اللهُ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ» خدا تو را برگزيده است، خدا تو را پاك قرار داده است «واصطفيك على نساء العالمين» و تو را بر زنان عالم برترى داده است. بعد امام صادق (عليه السّلام) در همين روايت ميفرمايد: يك شبى كه ملائكه با آن حضرت مشغول صحبت بودند و اين تعبيرات را ميكردند، فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) به آنها فرمود: «أَ لَيْسَتِ الْمُفَضَّلَةُ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ مَرْيَمَ» (2) يعنى آن زنى كه خداى متعال فرمود كه «وَ اِصْطَفٰاكِ عَلىٰ نِسٰاءِ اَلْعٰالَمِينَ» آيا او مريم نيست كه خدا او را بر زنان عالم برگزيد؟ ملائكه در جواب به فاطمه ى زهرا عرض كردند كه: «مريم برگزيده بود نسبت به زنان دوران خودش و تو برگزيده هستى نسبت به زنان همه ى دورانها از اوّلين و آخرين.» اين چه مقام والايى است. انسان عادى مثل ما نميتواند اين عظمت و رتبه را، حتّى بدرستى در ذهن خود تصوّر بكند.(3)

دستيابى به اوج عظمت با محنت ومجاهدت

روايات مستند بوضوح نشان ميدهد كه صدّيقه ى طاهره در مقامات و مراتب بسيار بالايى سير و عروج كرده بود تا حدى كه جبرئيل امين كه با عظمت ترين و مقرّب ترين فرشته الهى است، براى تسلّاى خاطر آن حضرت بر وى نازل ميشد و اين حقيقت گويايى از ارزش، عظمت و اوج

ص: 95


1- . بحار، ج 43، ص 78
2- . همان
3- . در ديدار جمعى از زنان (71/9/25)

يك انسان در منطق اسلام و در معيار اسلامى است. زهراى اطهر با محنت و مجاهدت به اوج عظمت دست يافت و تا آنجا پيش رفت كه خداوند متّعال براى خشنود كردن او جبرئيل امين را بر وى نازل كرد.(1)

نزديكى به مركز نور فاطمه ى زهرا (علیها السلام) با عمل، نه با محبّت خالى

اين خير كثيرى كه خداوند متعال در سوره ى مباركه ى كوثر مژده ى آن را به پيامبر اكرم داد و فرمود: «إِنّٰا أَعْطَيْنٰاكَ اَلْكَوْثَرَ» - كه تأويل آن، فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) است - درحقيقت مجمع همه ى خيراتى است كه روزبه روز از سرچشمه ى دين نبوى، بر همه ى بشريّت و بر همه ى خلايق فرو ميريزد. خيليها سعى كردند آن را پوشيده بدارند و انكار كنند، امّا نتوانستند؛ «وَ اَللّٰهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ اَلْكٰافِرُونَ» (2) ما بايد خودمان را به اين مركز نور نزديك كنيم؛ و نزديك شدن به مركز نور، لازمه و خاصيّتش، نورانى شدن است. بايد با عمل، و نه با محبّت خالى، نورانى بشويم؛ عملى كه همان محبّت و همان ولايت و همان ايمان، آن را به ما املاء ميكند و از ما ميخواهد. با اين عمل، بايد جزو اين خاندان و وابسته ى به اين خاندان بشويم. اينطور نيست كه قنبر در خانه ى على (عليه السّلام) شدن، كار آسانى باشد. اينگونه نيست كه «سَلْمَانُ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْت» (3) شدن، كار آسانى باشد. ما جامعه ى مواليان و شيعيان اهل بيت (عليهم السلام)، از آن بزرگواران توقّع داريم كه ما را جزو خودشان و از حاشيه نشينان خودشان بدانند؛ «فلان ز گوشه نشينان خاك درگه ماست». دلمان ميخواهد كه اهل بيت درباره ى ما اينطور قضاوت كنند؛ امّا اين آسان نيست؛ اين فقط با ادّعا به دست نمى آيد؛ اين، عمل و گذشت و ايثار و تشبّه و تخلّق به اخلاق آنان را لازم دارد.(4)

ص: 96


1- . در ديدار مدّاحان به مناسبت ولادت حضرت زهرا (علیها السلام) (72/9/14)
2- . سوره ى صف، آيه ى 8
3- . بحار، ج 10، ص 123
4- . در ديدار با مدّاحان اهل بيت (علیهم السلام) (70/10/5)

درك وظيفه در قبال محبّت به سيّدهًْ نساء العالمين

چيزى كه بعد از اين مراحل محبّت و مجذوبيّت نسبت به اين بزرگوار بايد متوجّه باشيم، اين است كه هرچه به اين منبع نور و معدن فضيلت، محبّت بورزيم، زياد نيست و كم است. بايد ببينيم حال وظيفه مان در قبال اين ارتباط عاطفى و قلبى چيست؟ والّا، اگر اين را ملاحظه و دنبال نكنيم، ممكن است خداى نكرده، اين محبّت، آن نتيجه اى را كه انتظار داريم به ما ندهد. چون فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) يك موجود معمولى نيست. او يكى از برترينها در همه ى تاريخ بشر است. امام صادق (عليه السّلام) فرمود: «يا سيّده نساء العالمين.» بعد راوى پرسيد: «هى سيّدة نساء عالمها؟» «آيا مادر شما، سرور زنان زمان خودش بود؟» فرمود: «ذَاكَ مَرْيَمُ.» «او مريم بود كه سرور زنان زمان خودش بود.» «هِيَ سَيِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِين» (1)؛ «او سرور زنان اوّلين و آخرين است و منحصر به زمان خودش نيست.» يعنى اگر شما در همه ى خلقت عالم، بين همه ى اين ميلياردها انسان كه در طول زمان آفريده شده اند، يك تعداد انگشت شمار - برترينها را - بخواهيد پيدا كنيد، يكى همين مطهّره ى منوّره است كه اسم و ياد او، ارزانى ما شده است و خداى متعال تفضّل كرده است كه بخشى از عمرمان را به ياد او بگذرانيم و از او بگوييم و از او بشنويم.(2)

پيروى از فاطمه ى زهرا (علیها السلام) در عمل

ما بايد اين راه را برويم. ما هم بايد گذشت كنيم، ايثار كنيم، اطاعت خدا كنيم، عبادت كنيم. مگر نميگوييم كه «حَتَّى تَتَوَرَّمَ قَدَمَاهَا» ؟(3) اينقدر در محراب عبادت خدا ايستاد! ما هم بايد در محراب عبادت بايستيم. ما هم بايد ذكر خدا بگوييم. ما هم بايد محبّت الهى را در دلمان روزبه روز زياد كنيم. مگر نميگوييم كه با حال ناتوانى به مسجد رفت، تا حقّى را احقاق

ص: 97


1- . امالى صدوق، ص 125
2- . در ديدار جمعى از زنان (71/9/25)
3- . مناقب ابن شهر آشوب، ج 3، ص 341

كند؟ ما هم بايد در همه ى حالات تلاش كنيم، تا حقّ را احقاق كنيم. ما هم بايد از كسى نترسيم. مگر نميگوييم كه يك تنه در مقابل جامعه ى بزرگ زمان خود ايستاد؟ ما هم بايد همچنان كه همسر بزرگوارش فرمود «لا تستوحشوا في طريق الهدى لقلة أهله» (1)، از كم بودن تعدادمان در مقابل دنياى ظلم و استكبار نترسيم و تلاش كنيم. مگر نميگوييم كه آن بزرگوار كارى كرد كه سوره ى دهر درباره ى او و شوهر و فرزندانش نازل شد؟ ايثار نسبت به فقرا و كمك به محرومان، به قيمت گرسنگى كشيدن خود؛ «يُؤْثِرُونَ عَلىٰ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كٰانَ بِهِمْ خَصٰاصَةٌ» (2) ما هم بايد همين كارها را بكنيم. اين نميشود كه ما دم از محبّت فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) بزنيم، در حالى كه آن بزرگوار براى خاطر گرسنگان، نان را از گلوى خود و عزيزانش - مثل حسن و حسين (عليهما السّلام) و شوهر بزرگوارشان (عليه السّلام) - بريد و به آن فقير داد؛ نه يك روز، نه دو روز؛ سه روز! ما ميگوييم پيرو چنين كسى هستيم؛ ولى ما نه فقط نان را از گلوى خود نميبريم كه به فقرا بدهيم، اگر بتوانيم، نان را از گلوى فقرا هم ميبريم! اين رواياتى كه در «كافى» شريف و بعضى از كتب ديگر در باب علامات شيعه هست، ناظر به همين است؛ يعنى شيعه بايستى آنطورى عمل كند. ما بايد زندگى آنها را در زندگى خود - ولو بصورت ضعيف - نمايش بدهيم. ما و از ما بزرگترها كجا، آن آستان بلند كجا؟ معلوم است كه ما حتّى به حدود دوردست او هم نميرسيم؛ امّا بايد تشبّه كنيم. نميشود در نقطه ى مقابل زندگى اهل بيت حركت كنيم، ولى ادّعا كنيم كه ما جزو مواليان اهل بيتيم! چنين چيزى ممكن است؟ فرض بفرماييد كسى در زمان امام بزرگوار ما، از دشمنان اين ملّت - كه امام دائم عليه آنها حرف ميزد - تبعيّت ميكرد؛ آيا او ميتوانست بگويد من تابع امامم؟! اگر چنين چيزى از زبان كسى صادر ميشد، آيا شماها نميخنديديد؟! همين قضيّه در باب اهل بيت (عليهم السّلام) هم هست.(3)

ص: 98


1- . بحارج 2 ص 266
2- . سوره ى حشر، آيه ى 9
3- . در ديدار با مدّاحان اهل بيت (علیهم السلام) (70/10/5)

كوثر فزاينده ى پيامبر

قال الله الحكيم فى كتابه: بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِيمِ إِنّٰا أَعْطَيْنٰاكَ اَلْكَوْثَرَ (1) فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ اِنْحَرْ (2) إِنَّ شٰانِئَكَ هُوَ اَلْأَبْتَرُ (3). دشمن پيامبر، پيامبر را تنها و تمام شدنى گمان ميكردند. چون پيغمبر اكرم فرزند پسر نداشت، با خود مى انديشيدند دشمنان اسلام، كه پيغمبر از دنيا ميرود و كسى ندارد كه جاى او را بگيرد، دلخوش بودند كه نسل پيغمبر خواهد افتاد. خداى متعال به پيغمبر فرمود: «إِنّٰا أَعْطَيْنٰاكَ اَلْكَوْثَرَ» . يعنى ما به تو چيزى عطا كرديم كه فزاينده است، روز به روز رو به گسترش و توسعه است. آن چيز اگر قرآن است و اگر اسلام است و اگر دختر با بركت پيغمبر يعنى حضرت صدّيقه ى طاهره (سلام الله عليها) است به راستى افزاينده و رو به توسعه بود. همان نقطه اى كه دشمن پيغمبر آن را وسيله نابودى و زوال پذيرى پيغمبر ميدانست، درست همان نقطه، وسيله ى توسعه و گسترش پيغمبر شد. فرزندان فاطمه جهان اسلام را پر كردند. امامان، بحق، پرچم اسلام را برافراشتند. شهيدان بزرگ، نام آوران تاريخ اسلام از نسل پيغمبر، فرزندان فاطمه دنيا را از نام و آوازه ى اسلام انباشتند.(1)

حضرت زهرا (علیها السلام)؛ تأويل كوثر

اين تعبير كوثر كه در آيه ى شريفه، به حضرت زهرا (سلام الله عليها) تأويل شده است، به معناى واقعى كلمه از هر طرفى كه نگاه كنيم اين بزرگوار، كوثرند و كوثر يعنى همينطور افزاينده، خير كثيرى كه دائم دارد افزايش پيدا ميكند. شما خودتان جزو شاخه هاى آن كوثريد. هر كسى كه آن پيام و آن معنويّت را بنحوى پيش ببرد و اشاعه بدهد، جزو همان كوثر است؛ يعنى جزو قطرات همين كوثرى است كه دارد بر سر و روى مردم ميريزد و نازل ميشود. تا امروز ادامه داشته و باز هم ادامه خواهد داشت.(2)

ص: 99


1- . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران (59/8/23)
2- . در ديدار با جوانان به مناسبت هفته ى جوان (77/2/7)

دنباله ى معنوى و مادّى پيامبر (صلی الله علیه وآله) در وجود فاطمه

وقتى كه پسران نبىّ اكرم در مكّه يكى پس از ديگرى از دنيا رفتند، دشمنان شماتتگر اسلام و پيامبر - كه ارزشهايشان منحصر در مال و ثروت و فرزند و جاه و جلال دنيايى بود - پيامبر را شماتت كردند و گفتند تو ابتر هستى - يعنى بى دنباله - و با مرگ تو، همه چيز از آثار و نشانه هاى وجود تو تمام خواهد شد! خداوند متعال اين سوره را بر پيامبر نازل كرد، تا هم قلب پيامبر را تسلّى دهد، هم حقيقتى را براى آن بزرگوار و براى مسلمانان روشن كند؛ لذا فرمود: «إِنّٰا أَعْطَيْنٰاكَ اَلْكَوْثَرَ» ؛ ما به تو كوثر بخشيديم؛ آن حقيقت عظيم و كثير و فزاينده.

مصداق كوثر براى نبى اكرم، چيزهاى گوناگون است. يكى از برجسته ترين مصاديق كوثر، وجود مقدّس فاطمه ى زهراست كه خداوند متعال در اين وجود مبارك، دنباله ى معنوى و مادّى پيامبر را قرار داد. برخلاف تصوّر دشمنان ملامتگر، اين دختر بابركت و اين وجود ذى جود، آنچنان مايه ى بقاى نام و ياد و مكتب و معارف پيامبر شد كه از هيچ فرزند برجسته و باعظمتى، چنين چيزى مشاهده نشده است. اوّلاً از نسل او يازده امام و يازده خورشيد فروزان، معارف اسلامى را بر دلهاى آحاد بشر تابانيدند؛ اسلام را زنده كردند، قرآن را تبيين كردند، معارف را گسترانيدند، تحريفها را از دامن اسلام زدودند و راه سوء استفاده ها را بستند. يكى از اين يازده امام، حسين بن على (عليه السّلام) است كه پيامبر طبق روايت فرمود: «انا من حسين(1) وحسين سفينة النجاة و مصباح الهدى» (2). با آن همه آثار و بركاتى كه در آن شخصيّت، در آن شهادت و بر آن قيام در تاريخ اسلام مترتّب شده است، او يكى از ذراره هاى فاطمه ى زهراست. يكى از اين خورشيدهاى فروزان، امام باقر و يكى ديگر امام صادق (عليهما السّلام) است كه معارف اسلامى، مرهون

ص: 100


1- . كامل الزيارات، ص 53
2- . در بحارالانوار، ج 36، ص 205، تعبير بدين گونه است: «ان الحسين بن على فى السماء اكبر منه فى الارض، فانه مكتوب عن يمين عرش الله: مصباح هدى و سفينة النجاة و امام غير و هن و»

زحمات آنهاست. نه فقط معارف شيعى كه ائمّه ى معروف اهل سنّت، يا بى واسطه، يا باواسطه، بهره مندان از فيض دانش آنها هستند. اين كوثر فزاينده ى روزبه روز درخشنده تر، نسل عظيم پيامبر را در تمام اقطار اسلامى پراكند و امروز هزاران، بلكه هزاران هزار خاندانهاى مشخّص شناخته شده در همه ى دنياى اسلام، نمودار بقاى نسل جسمانى آن بزرگوارند؛ همچنانكه هزاران مشعل هدايت در دنيا نمودار بقاى معنوى آن مكتب و آن وجود مقدّسند. اين كوثر، فاطمه ى زهراست. سلام خدا بر او، درود همه ى انبيا و اوليا و فرشتگان و آفريدگان پروردگار بر او تا روز قيامت.(1)

حضرت فاطمه (علیها السلام)؛ عمده ترين عامل بقاى اسلام

با ميلاد حضرت فاطمه ى زهرا اسلام تداوم يافت و نفوذ اسلام به بركت وجود حضرت فاطمه در تاريخ و از طريق اولاد زهرا باقى ماند و عمده ترين بقاى اسلام از طريق فاطمه است.(2)

فاطمه ى زهرا (علیها السلام)؛ افتخار اسلام در رتبه ى پيغمبر و امام

فاطمه ى زهرا، صدّيقه ى كبرى (سلام الله عليها)، بزرگترين بانوى تاريخ بشر، افتخار اسلام، افتخار اين دين و افتخار اين امّت است. مقام فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) از جمله ى آن مقاماتى است كه تصور آن براى انسانهاى معمولى، انسانهاى متعارف - امثال ماها - يا ممكن نيست، يا دشوار است؛ معصوم است ديگر. نه به حسب مسؤوليّت رسمى، پيغمبر است؛ نه به حسب مسؤوليّت رسمى، امام و جانشين پيغمبر است؛ امّا در رتبه، در حدّ پيغمبر و امام است. ائمّه ى هدى (عليهم السّلام) نام مبارك فاطمه ى زهرا را با عظمت و با تجليل ميبردند؛ از معارف صحيفه ى فاطمى نقل ميكردند؛ اينها چيزهاى بسيار عظيمى است. فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) اين است.(3)

ص: 101


1- . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران (78/7/9)
2- . در مراسم گراميداشت ميلاد حضرت فاطمه ى زهرا (علیها السلام) (66/11/20)
3- . در ديدار با مدّاحان به مناسبت ميلاد حضرت فاطمه (علیها السلام) (89/3/13)

شطّ خروشان ائمّه؛ سرازير از چشمه ى كوثر و چشمه ى جوشان فاطمه (علیها السلام)

درباره ى مقامات صدّيقه ى طاهره (سلام الله عليها) زبان و گفتار ما ياراى بيان ندارد؛ نميشود توصيف كرد؛ وصف او از حدّ اين قالبهاى معمولى بيانى ما بالاتر است؛ امّا با زبان هنر تا حدودى ميشود ذهنها را نزديك برد؛ اينكه بنده روى مدّاحى و شعر و سرودهاى اسلامى تكيه ميكنم، به همين خاطر است. با بال و پر هنر ميشود مقدارى ذهن را نزديك كرد، ولى به حقيقت آنها در مقام توصيف نميشود رسيد. البتّه كسانى كه دلها و عملشان را پاك كنند، جسم و جان خودشان را تطهير كنند، تقوا و پرهيزكارى و پاكدامنى را پيشه ى خودشان كنند و خودشان را تربيت كنند و مقدارى از اين آلودگى اى كه بنده و امثال بنده دچارش هستيم، خودشان را بيرون بياورند، چشمهايشان ميتواند ببيند؛ امّا باز آنها هم نميتوانند توصيف كنند، ليكن دلهاى پاك و چشم دل بيناى آنها ميتواند انوار قدسيّه ى اهل بيت و از جمله صدّيقه ى كبرى (سلام الله عليها) را تا حدودى از نزديك ببيند و مقامات آنها را درك كند. ما نشانه هايى داريم. اينكه از قول پيغمبر اكرم نقل شده است كه: «فداها ابوها» ، خودش يك نشانه است. اينكه در روايت دارد كه وقتى فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) وارد خانه ى پيغمبر ميشد، يا آنجايى كه پيغمبر نشسته بودند وارد ميشد، «قام اليها» - حضرت پيش پاى او بلند ميشد؛ به طرف او ميرفت - اين يك نشانه است؛ اينها عظمت است. اينكه همه ى دنياى اسلام از آن روز تا امروز - شيعه و سنّى فرقى ندارد - اين بانوى بزرگوار را با چشم عظمت و جلالت نگاه ميكنند، اين هم خودش يكى از آن نشانه ها و علامتهاست. امكان ندارد كه همه ى عقلا، علما و متفكّران با نحله ها و عقايد مختلف در همه ى تاريخ يك امّت و ملّت، بر مدح و ستايش يك مركز متفّق القول باشند. اين نيست مگر عظمت توصيف ناپذير آن مركز؛ اين خودش يك علامت است. همه ى اين عظمتها مربوط به يك بانوى هجده ساله؛ يك دختر جوان است! بيشترين سنى كه براى فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) طبق تواريخ مختلف گفته ميشود، از هجده سال است تا

ص: 102

بيست و دو سال. از آن تكريمى كه اميرالمؤمنين براى ايشان قائل است، و از آن تكريمى كه در روايات و كلمات همه ى ائمّه (عليهم السّلام) درباره ى فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) آمده، انسان ميفهمد كه چه عظمت و شيفتگى اى در كلمات ائمّه نسبت به فاطمه ى زهرا موج ميزند. هر يك از ائمّه شطّ خروشانى هستند كه فضاى معرفت و استعدادهاى بشرى را سيراب و بارور كرده اند و همه ى اين جويبارها از اين چشمه سرازير ميشوند؛ چشمه ى جوشان فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها). روايات صادقين (عليهما السّلام)، عظمت حضرت رضا و موسى بن جعفر و ائمّه ى بعدى، مقام والاى حضرت بقيّهًْ الله (ارواحنافداه)، همه جويبارهاى آن كوثرند؛ آن كوثر تمام نشدنى، آن چشمه ى جوشان؛ بركات فاطمه ى زهرا اينهاست.(1)

بشريّت، مرهون فاطمه ى زهرا (علیها السلام)

فيوضات فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها)، به مجموعه ى كوچكى كه در مقابل مجموعه ى انسانيّت، جمع محدودى بحساب مى آيد، منحصر نميشود. اگر با يك ديد واقع بين و منطقى نگاه كنيم، بشريّت يكجا مرهون فاطمه ى زهرا است و اين گزاف نيست؛ حقيقتى است همچنان كه بشريّت مرهون اسلام، مرهون قرآن، مرهون تعليمات انبيا و پيامبر خاتم است. در هميشه تاريخ اينطور بوده، امروز هم همينطور است و روز به روز اسلام و معنويّت فاطمه ى زهرا آشكارتر خواهد شد و بشريّت آن را لمس خواهد كرد.(2)

بالاتر بودن شخصيّت فاطمه ى زهرا (علیها السلام) از حضرت مريم، هاجر و ساره

مثال زن مؤمن را ما ميبينيم زن فرعون در قرآن آورده، يكى دو تا زن ديگر هم در قرآن مطرح ميشوند مثل حضرت مريم، مثل جناب هاجر،

ص: 103


1- . در ديدار با مدّاحان به مناسبت ميلاد حضرت فاطمه (علیها السلام) (83/5/17)
2- . در ديدار با مدّاحان به مناسبت ميلاد حضرت فاطمه (علیها السلام) (70/10/5)

مثل جناب سارا يا ساره، اوّلى مادر اسماعيل و دوّمى مادر اسحاق، همسر ابراهيم. اينها مطرح ميشوند بعنوان زنهاى برجسته امّا ما اگر چه از زندگى آنها چيز زيادى نميدانيم امّا با آن مقدار معرفتى كه درباره ى آنها داريم وقتى آنها را مقايسه ميكنيم با فاطمه ى زهرا دختر پيغمبر ميبينيم فاطمه ى زهرا از همه ى آن زنها به مراتب بالاتر است، هم از جهت معنويّت و دانش الهى و عرفان الهى، هم از جهت مبارزه و تحمّل زحمات و سختيها و هم از جهت اداره ى يك خانواده به شكل كاملاً مطلوب، يك زندگى فقيرانه را اينجور شاد، اين جور پرهيجان، اينجور سرشار از حيويت و نشاط اداره كردن، اين هنر خاصّ فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) است، آنجور فرزندانى را از اين خانواده صادر كرده.(1)

بانوى بزرگ تاريخ بشر

ميلاد بانوى بزرگ تاريخ بشر و برجسته ترين زن شناخته شده در همه ى عمر انسانيّت، حضرت زهرا را به شما خانمها و همه ى زنان كشورمان و به زنان مسلمان و همه ى امّت اسلامى تبريك عرض ميكنم. خداوند - إن شاءالله - به همه ما توفيق بدهد كه بتوانيم پيروان خوبى براى آن بزرگوار و خاندان پاك ايشان باشيم. اولاد آن حضرت، ائمّه و پيشوايان ما هستند؛ ان شاءالله كه ما مأمومان خوبى براى آن بزرگوار باشيم.(2)

8 - الگوى عاشورايى زن

خصوصيّات حضرت زينب (علیها السلام)؛ الگوى تاريخى زن مسلمان

زينب كبرى (سلام الله عليها) براى زنان ما در طول تاريخ يك الگوست؛ عقل و متانت، قدرت و شجاعت، شور و احساس عاطفى، صراحت زبان، متانت دل، استوارى روح؛ درعين حال، مادرانه، خواهرانه، با همه ى انسانها برخورد

ص: 104


1- . در سمينار نقش زن در جامعه در دانشگاه تربيت معلّم (64/12/10)
2- . در ديدار با اعضاى شوراى فرهنگى - اجتماعى زنان (69/10/16)

كردن، در محيط خانه شمع محبّت را روشن نگه داشتن، همسر و فرزندان را بر سر سفره ى محبّت و عاطفه ى خود دور هم جمع كردن؛ اينها خصوصيّات زن مسلمان است.(1)

الگوى زن مسلمان براى حضور در همه ى ميدانها

زن مسلمان در ميدان سياست قدم ميگذارد، در ميدان علم قدم ميگذارد، در ميدان جهاد قدم ميگذارد، بر منبر تدريس مينشيند، گاهى سخن او و نداى علمانه او قرنها را د مينوردد فاصله ها را طى ميكند و به نسلهاى بعد ميرسد كما اينكه شما امروز سخن زينب كبرى (سلام الله عليها) را درس بزرگ مشاهده ميكنيد در همه ى زمينه ها، درس ايستادگى، درس شجاعت، درس قدرت معنوى و روحى. اين چه قدرتى است كه اين بزرگوار كه گويا اين ايّام، ايّام شهادت آن بزرگوار هم هست در مقابل طاغوتهاى بيرحم بى ملاحظه ى گستاخ زمان خود با آن قدرت مى ايستد و حرف خود را ميزند و اين حرف را ماندگار ميكند در تاريخ «لَا تَمْحُو ذِكْرَنَا» (2) يا زنان ديگر اهل بيت (سلام الله عليها) كه هر كدام يك الگويى هستند، حتّى در ميدان جهاد هم همينجور است، در ميدان مبارزات هم همينجور است و ما اين را در كشور خودمان در ميدانهاى مختلف مشاهده كرديم. رشحه اى از آن معنويّت بر سر اين ملّت پاشيده شد و آن حركت عظيم زن ايرانى را در انقلاب، در جنگ، در عرصه هاى مختلف پديد آورد و نشان داد اين است رسالت زنان كه امروز كار ميكنند. حمل اين روحيّه، پروردن اين فكر در ذهن، هم خانمهايى كه مشغول تحصيل علوم دينى هستند، هم خانمهايى كه در بخشهاى ديگر مشغولند و از تربيت دينى و ارزشهاى دينى پايبنديهاى دينى بشدّت پاسدارى ميكنند و حراست ميكنند.(3)

ص: 105


1- . در ديدار با اقشار مختلف مردم (84/3/25)
2- . احتجاج، ج 2، ص 310
3- . در ديدار با خواهران طلبه و فرهنگى قم (74/9/16)

الگوى رهبران، دانشمندان و قهرمانان تاريخ

حضرت زينب (سلام الله عليها) براى زنان ما يك الگوست. نه اينكه فقط زنان بايد از حضرت زينب ياد بگيرند؛ چون شخصيّتى مثل زينب كبرى (سلام الله عليها)، با اين عظمت و برجستگى، مال يك جنس و قشر خاصّ نيست. او الگوست تا همه ى برجستگان دنيا از وى درس بگيرند. شخصيّتهاى بزرگ، قهرمانهاى تاريخى، دانشمندان برجسته و همه ى رهبران جوامع بشرى بايد از زينب كبرى (سلام الله عليها) درس بگيرند. شخصيّت او بالاتر از اين حرفهاست.(1)

نقش تاريخساز حضرت زينب (علیها السلام)

زينب كبرى (سلام الله عليها) يك نمونه ى برجسته ى تاريخ است كه عظمت حضور يك زن را در يكى از مهمّترين مسائل تاريخ نشان ميدهد. اينكه گفته ميشود در عاشورا، در حادثه ى كربلا، خون بر شمشير پيروز شد - كه واقعاً پيروز شد - عامل اين پيروزى، حضرت زينب بود؛ والّا خون در كربلا تمام شد. حادثه ى نظامى با شكست ظاهرى نيروهاى حقّ در عرصه ى عاشورا به پايان رسيد؛ امّا آن چيزى كه موجب شد اين شكست نظامىِ ظاهرى، تبديل به يك پيروزى قطعىِ دائمى شود، عبارت بود از منش زينب كبرى؛ نقشى كه حضرت زينب بر عهده گرفت؛ اين خيلى چيز مهمّى است. اين حادثه نشان داد كه زن در حاشيه ى تاريخ نيست؛ زن در متن حوادث مهمّ تاريخى قرار دارد. قرآن هم در موارد متعدّدى به اين نكته ناطق است؛ ليكن اين مربوط به تاريخ نزديك است، مربوط به امم گذشته نيست؛ يك حادثه ى زنده و ملموس است كه انسان زينب كبرى (سلام الله عليها) را مشاهده ميكند كه با يك عظمت خيره كننده و درخشنده اى در عرصه ظاهر ميشود؛ كارى ميكند كه دشمنى كه به حسب ظاهر در كارزار نظامى پيروز شده است و مخالفين خود را قلع و قمع كرده است و بر تخت پيروزى تكيه زده است،

ص: 106


1- . در ديدار جمعى از پرستاران (74/7/12)

در مقرّ قدرت خود، در كاخ رياست خود، تحقير و تذليل داغ ننگ ابدى را به پيشانى او ميزند و پيروزى او را تبديل ميكند به يك شكست؛ اين كارِ زينب كبرى (سلام الله عليها) است. زينب (سلام الله عليها) نشان داد كه ميتوان حجب و عفاف زنانه را تبديل كرد به عزّت مجاهدانه، به يك جهاد بزرگ.(1)

لزوم درك شرايط زمانه و كار حضرت زينب (علیها السلام) براى فهم عظمت او

شخصيّت حضرت زينب (صلّى الله عليه وآله) را نميشود در چند جمله ترسيم كرد، حتّى حكايت آن در جملات فراوان، در شعرهاى طولانى واقعاً باز ممكن نيست، كسى بايد آن شرايط را ببيند، لمس كند، اوضاع و احوال جامعه را هم بداند، كارى را هم كه زينب كرد آن را هم درك كند تا بفهمد زينب چقدر عظمت داشته. از دور و با زبان و با اشاره و با اين حرفها حقّ زينب كبرى (سلام الله عليها) واقعاً ادا شدنى نيست.(2)

عظمت حضرت زينب (علیها السلام) بخاطر نوع تصميم و حركت او

زينب كبرى (سلام الله عليها) يك زن بزرگ است. عظمتى كه اين زن بزرگ در چشم ملّتهاى اسلامى دارد، از چيست؟ نميشود گفت بخاطر اين است كه دختر علىّ بن ابيطالب (عليه السّلام)، يا خواهر حسين بن على و حسن بن على (عليهم السّلام) است. نسبتها هرگز نميتوانند چنين عظمتى را خلق كنند. همه ى ائمّه ى ما، دختران و مادران و خواهرانى داشتند؛ امّا كو يك نفر مثل زينب كبرى؟

ارزش و عظمت زينب كبرى، بخاطر موضع و حركت عظيم انسانى و اسلامى او بر اساس تكليف الهى است. كار او، تصميم او، نوع حركت او، به او اينطور عظمت بخشيد. هر كس چنين كارى بكند، ولو دختر اميرالمؤمنين هم نباشد، عظمت پيدا ميكند. بخش عمده ى اين عظمت از اينجاست كه

ص: 107


1- . در ديدار با گروه كثيرى از پرستاران نمونه ى كشور (89/2/1)
2- . در ديدار با عدّه اى از پرستاران و گروههايى از خواهران (65/10/15)

اوّلا موقعيّت را شناخت؛ هم موقعيّت قبل از رفتن امام حسين (عليه السّلام) به كربلا، هم موقعيّت لحظات بحرانى روز عاشورا، هم موقعيّت حوادث كشنده بعد از شهادت امام حسين را؛ و ثانياً طبق هر موقعيّت، يك انتخاب كرد. اين انتخابها زينب را ساخت. قبل از حركت به كربلا، بزرگانى مثل ابن عباس و ابن جعفر و چهره هاى نامدار صدر اسلام، كه ادّعاى فقاهت و شهامت و رياست و آقازادگى و امثال اينها را داشتند، گيج شدند و نفهميدند چه كار بايد بكنند؛ ولى زينب كبرى (سلام الله عليها) گيج نشد و فهميد كه بايد اين راه را برود و امام خود را تنها نگذارد؛ و رفت. نه اينكه نميفهميد راه سختى است؛ او بهتر از ديگران حس ميكرد. او يك زن بود؛ زنى كه براى مأموريّت، از شوهر و خانواده اش جدا ميشود؛ و به همين دليل هم بود كه بچّه هاى خردسال و نوباوگان خود را هم به همراه برد؛ حس ميكرد كه حادثه چگونه است. در آن ساعتهاى بحرانى كه قويترين انسانها نميتوانند بفهمند چه بايد بكنند، او فهميد و امام خود را پشتيبانى كرد و او را براى شهيد شدن تجهيز نمود. بعد از شهادت حسين بن على هم كه دنيا ظلمانى شد و دلها و جانها و آفاق عالم تاريك گرديد، اين زن بزرگ يك نورى شد و درخشيد. زينب (سلام الله عليها) به جايى رسيد كه فقط والاترين انسانهاى تاريخ بشريّت يعنى پيامبران ميتوانند به آنجا برسند.(1)

معرفت حضرت زينب (علیها السلام)؛ دليل عظمت او نسبت به زنان ديگر

عظمت و ارزش زينب كبرى (سلام الله عليها) به صبر و تحمّلش نيست. در آن اردوگاه خانمها هر كس بود صبر كرد، صبر نميكردند چه كار ميكردند. ارزش و اهميّت زينب كبرى (سلام الله عليها) به معرفتش بود، به آگاهى اش بود، به اين بود كه ميفهميد دارد چه كار ميكند، ميفهميد چه عمل عظيمى را دارد با اين حضور خودش، با اين صبر خودش انجام ميدهد اين مهمّ است. بعضى خانمهاى ديگر هم شايد در آن روز بودند كه فرزندشان، شوهرشان

ص: 108


1- . در ديدار با جمع كثيرى از پرستاران به مناسبت روز پرستار (70/8/22)

هم شهيد شده بود، مگر تحمّلش كار آسانى است، تحمّل هم ميكردند امّا نميفهميدند اين صبر چه نقشى در تاريخ اسلام دارد. شما ببينيد زينب (سلام الله عليها) چه كرد. اگر زينب (سلام الله عليها) نبود قضيّه ى كربلا ماستمالى شده بود، از بين رفته بود، سكوت بود، ظلمات تبليغاتى بود، آن كسى كه اين ظلمات را برطرف كرد، آن برقى كه در آن تاريكى درخشيد، بيان زينب (سلام الله عليها) بود، زينب (سلام الله عليها) ميفهميد دارد چه كار ميكند.(1)

عظمت زينب (علیها السلام) در ارائه ى تحليل و آسيب شناسى جامعه ى كوفه

آنچه كه از بيانات زينب كبرى (سلام الله عليها) باقى مانده است و امروز در دسترس ماست، عظمت حركت زينب كبرى (سلام الله عليها) را نشان ميدهد. خطبه ى فراموش نشدنى زينب كبرى (سلام الله عليها) در بازار كوفه يك حرف زدن معمولى نيست، اظهارنظر معمولى يك شخصيّت بزرگ نيست؛ يك تحليل عظيم از وضع جامعه ى اسلامى در آن دوره است كه با زيباترين كلمات و با عميقترين و غنيترين مفاهيم در آن شرايط بيان شده است. قوّت شخصيّت را ببينيد؛ چقدر اين شخصيّت قوى است. دو روز قبل در يك بيابان، برادر او را، امام او را، رهبر او را با اين همه عزيزان و جوانان و فرزندان و اينها از بين برده اند، اين جمع چند ده نفره ى زنان و كودكان را اسير كرده اند، آورده اند در مقابل چشم مردم، روى شتر اسارت، مردم آمده اند دارند تماشا ميكنند، بعضى هلهله ميكنند، بعضى هم گريه ميكنند؛ در يك چنين شرايط بحرانى، ناگهان اين خورشيد عظمت طلوع ميكند؛ همان لحنى را به كار ميبرد كه پدرش اميرالمؤمنين بر روى منبر خلافت در مقابل امّت خود به كار ميبرد؛ همانجور حرف ميزند؛ با همانجور كلمات، با همان فصاحت و بلاغت، با همان بلندى مضمون و معنا: «يَا أَهْلَ الْكُوفَةِ، يَا أَهْلَ الْغَدْرِ وَ الْخَتْلِ» (2)؛ اى خدعه گرها، اى كسانى كه تظاهر كرديد! شايد خودتان باور هم كرديد كه دنباله رو اسلام و اهل بيت هستيد؛ امّا در امتحان

ص: 109


1- . در ديدار با جامعه ى حضرت زينب (علیها السلام) (66/11/27)
2- . احتجاج، ج 2، ص 304

اينجور كم آورديد، در فتنه اينجور كورى نشان داديد. «هَلْ فِيكُمْ إِلَّا الصَّلَفُ وَ الْعُجْبُ وَ الشَّنْفُ وَ الْكَذِبُ وَ مَلَقُ الْإِمَاءِ وَ غَمْزُ الْأَعْدَاءِ» (1) شما رفتارتان، زبانتان با دلتان يكسان نبود. به خودتان مغرور شديد، خيال كرديد ايمان داريد، خيال كرديد همچنان انقلابى هستيد، خيال كرديد همچنان پيرو اميرالمؤمنين هستيد؛ در حاليكه واقع قضيّه اين نبود. نتوانستيد از عهده ى مقابله ى با فتنه بربياييد، نتوانستيد خودتان را نجات دهيد. «وَ لاٰ تَكُونُوا كَالَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَهٰا مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكٰاثاً» (2)؛ مثل آن كسى شُديد كه پشم را ميريسد، تبديل به نخ ميكند، بعد نخها را دوباره باز ميكند، تبديل ميكند به همان پشم يا پنبه ى نريسيده. با بى بصيرتى، با نشناختن فضا، با تشخيص ندادن حقّ و باطل، كرده هاى خودتان را، گذشته ى خودتان را باطل كرديد. ظاهر، ظاهر ايمان، دهان پر از ادّعاى انقلابيگرى؛ امّا باطن، باطن پوچ، باطن بى مقاومت در مقابل بادهاى مخالف. اين، آسيب شناسى است.

با اين بيان قوى، با اين كلمات رسا، آن هم در آن شرايط دشوار، اينگونه صحبت ميكرد. اينجور نبود كه يك عدّه مستمع جلوى حضرت زينب (سلام الله عليها) نشسته باشند، گوش فرا داده باشند، او هم مثل يك خطيبى براى اينها خطبه بخواند؛ نه، يك عدّه دشمن، نيزه داران دشمن دور و برشان را گرفته اند؛ يك عدّه هم مردم مختلف الحال حضور داشتند؛ همانهايى كه مسلم را به دست ابن زياد دادند، همانهايى كه به امام حسين نامه نوشتند و تخلّف كردند، همانهايى كه آن روزى كه بايد با ابن زياد در مى افتادند، توى خانه هايشان مخفى شدند - اينها بودند توى بازار كوفه - يك عدّه هم كسانى بودند كه ضعف نفس نشان دادند، حالا هم نگاه ميكنند، دختر اميرالمؤمنين را ميبينند، گريه ميكنند. حضرت زينب كبرى (سلام الله عليها) با اين عدّه ى ناهمگون و غير قابل اعتماد مواجه است، امّا اينجور محكم حرف ميزند. او زن تاريخ است؛ اين زن، ديگر ضعيفه نيست. نميشود زن را ضعيفه دانست. اين جوهر زنانه ى مؤمن، اينجور خودش را در شرايط دشوار نشان

ص: 110


1- . همان
2- . همان

ميدهد. اين زن است كه الگوست؛ الگو براى همه ى مردان بزرگ عالم و زنان بزرگ عالم. انقلاب نبوى و انقلاب علوى را آسيب شناسى ميكند؛ ميگويد شماها نتوانستيد در فتنه، حقّ را تشخيص بدهيد؛ نتوانستيد به وظيفه تان عمل كنيد؛ نتيجه اين شد كه جگرگوشه ى پيغمبر سرش بر روى نيزه رفت. عظمت زينب (سلام الله عليها) را اينجا ميشود فهميد.(1)

عظمت و شكوه معنوى زينب در برابر حوادث بزرگ

البتّه شخصيّت زينب كبرى (سلام الله عليها) منحصر در بُعد غمگسارى و پرستارىِ آن بزرگوار نيست. زينب كبرى (سلام الله عليها) يك نمونه ى كامل از زن مسلمان است؛ يعنى الگويى كه اسلام براى تربيت زنان، آن را در مقابل چشم مردم دنيا قرار داده است. زينب كبرى (سلام الله عليها) داراى شخصيّت چند بُعدى است؛ دانا و خبير و داراى معرفت والا و يك انسان برجسته است كه هر كس با آن بزرگوار مواجه ميشود، در مقابل عظمتِ دانايى و روحى و معرفت او احساس خضوع ميكند. شايد مهمّترين بُعدى كه شخصيّت زن اسلامى ميتواند آن را در مقابل چشم همه قرار دهد - تأثيرى كه از اسلام پذيرفته - اين بُعد است. شخصيّت زن اسلامى به بركت ايمان و دل سپردن به رحمت و عظمت الهى، آنچنان سعّه و عظمتى پيدا ميكند كه حوادث بزرگ در مقابل او، حقير و ناچيز ميشود. در زندگى زينب كبرى، اين بُعد از همه بارزتر و برجسته تر است. حادثه اى مثل روز عاشورا نميتواند زينب كبرى (سلام الله عليها) را خرد كند. شكوه و حشمت ظاهرى دستگاه ستمگر جبارى مثل يزيد و عبيداللَّه بن زياد نميتواند زينب كبرى (سلام الله عليها) را تحقير كند. زينب كبرى (سلام الله عليها) در مدينه - كه محل استقرار شخصيّت باعظمت اوست - و در كربلا - كه كانون محنتهاى اوست - و در كاخ جبّارانى مثل يزيد و عبيداللَّه بن زياد، همان عظمت و شكوه معنوى را با خود حفظ ميكند و شخصيّتهاى ديگر در مقابل او تحقير ميشوند. يزيد و عبيداللَّه بن زياد - اين

ص: 111


1- . در ديدار با گروه كثيرى از پرستاران (89/2/1)

مغروران ستمگر زمان خود - در مقابل اين زنِ اسير و دست بسته، تحقير ميشوند. زينب كبرى (سلام الله عليها) شور عاطفه ى زنانه را همراه كرده است با عظمت و استقرار و متانت قلب يك انسان مؤمن و زبان صريح و روشن يك مجاهد فى سبيل اللَّه و زلال معرفتى كه از زبان و دل او بيرون ميتراود و شنوندگان و حاضران را مبهوت ميكند. عظمت زنانه اش، بزرگان دروغين ظاهرى را در مقابل او حقير و كوچك ميكند. عظمت زنانه، يعنى اين؛ يعنى مخلوطى از شور و عاطفه ى انسانى، كه در هيچ مردى نميتوان اين عاطفه ى شورانگيز را سراغ داد؛ همراه با متانت شخصيّت و استوارى روح كه همه ى حوادث بزرگ و خطير را در خود هضم ميكند و روى آتشهاى گداخته، شجاعانه قدم ميگذارد و عبور ميكند؛ درعين حال، درس ميدهد و مردم را آگاهى ميبخشد؛ درعين حال، امام زمان خود - يعنى امام سجّاد (عليه السّلام) - را مانند يك مادر مهربان آرامش و تسلّا ميبخشد؛ درعين حال، با كودكان برادر و بچّه هاى پدر از دست داده ى آن حادثه ى عظيم، در ميان آن طوفان شديد، مثل سدّ مستحكمى براى آنها امنيّت و آرامش و تسلّا ايجاد ميكند. بنابراين زينب كبرى (سلام الله عليها) يك شخصيّت همه جانبه بود. اسلام زن را به اين طرف سوق ميدهد.(1)

اداره ى عظيمترين حوادث با حكيمانه ترين روش در سخت ترين شرايط

مادر شهيد عزيزانش را در راه خدا داده امّا ميليونها انسان، ميليونها چشم با تحسين به او نگاه ميكنند، جامعه او را در اوج افتخار مينشاند، زينب كبرى (سلام الله عليها) اينجورى نبود. در يك جامعه اى كه يك نفر در سرتاسر اين جامعه نبود كه جرأت داشته باشد به او بگويد آفرين.

در يك چنين دنياى سختى همانقدر كه شهادت حسين (عليه السّلام) در آن

ص: 112


1- . در ديدار با اقشار مختلف مردم (84/3/25)

دنياى كذايى و در آن جامعه ممتاز بود و با همه ى شهادتها تا امروز، همانقدر هم حركت زينب (سلام الله عليها) عظمت داشت. يك چنين غم بزرگ، يك چنين حادثه ى سنگين و كوبنده كه انسانهاى بزرگ را در هم ميپيچد.

آن وقت دهها حادثه ى آنچنان سنگين و تلخ براى يك خانم پيش مى آيد و او نه فقط خرد نميشود، له نميشود، ناتوان از تصميمگيرى نميشود بلكه به بهترين وجه، اوضاع و احوال را اداره ميكند و اين كشتى را كه تكه پاره شده، در تلاطم امواج خرد شده، اين را با كمال قدرت و مهارت هدايت ميكند، حفظ ميكند، كنترل ميكند و به سرمنزل ميرساند، اين عظمت زينب (سلام الله عليها) است.

عظمت زينب (سلام الله عليها) صبرش فقط نيست. عظمت زينب (سلام الله عليها) در جمع شدن تمام خصوصيّات برجسته ى يك انسان بزرگ، شخصيّتهاى عظيم تاريخ در اين خانم است كه در طول اين چند روز از روزهاى آخر دهه ى محرّم تا برگشتن به مدينه، كه خب رسيد مدينه و بار را تحويل داد و تمام شد مسؤوليّت او، شايد مثلا يك ماه، دو ماه طول كشيده؛ در اين يكى، دو ماه عظيم ترين حوادث را با بهترين و حكيمانه ترين وجهى اداره كرده، زينب كبرى (سلام الله عليها) يك انسان ممتاز است، اصلاً در بين رهبران عالم، در بين اين شخصيّتهاى بزرگ تاريخ، در بين زنان بزرگ تاريخ، شما چه كسى را پيدا ميكنيد اينقدر عظمت از خودش نشان داده باشد؟(1)

نقش حكيم شجاع و قدرتمند، با ظرفيّتى مثل حضرت اميرالمؤمنين (علیه السلام) در ميدانهاى پيچيده

شما اوج شخصيّت يك زن را ببينيد، يك زنى است كه ميداند اين جمعى كه دارند ميروند، براى يك جهاد بى فرجام ميروند، بدون يك فرجام

ص: 113


1- . در ديدار با عدّه اى از پرستاران به مناسبت روز پرستار (65/10/15)

دنيايى و ظاهرى، اين را حضرت زينب (سلام الله عليها) ميداند، درعين حال با اينها حركت ميكند يعنى از خطر استقبال ميكند؛ در اين سفر هر چه هست خطر و دشوارى است، علاوه ى بر خطر و دشوارى يك چيز مهمّتر هست كه او از زحمتهاى شخصى خيلى بيشتر است و آن عبارتست از مسؤوليّت. ميداند زينب (سلام الله عليها) كه اگر برادرش حسين بن على (عليه السّلام) را از ميان اين جمع بردارند، ديگر كسى نيست كه شايسته ى رهبرى و سرپرستى و اداره ى اين جمعى باشد كه يك سرنوشت بسيار تلخ و دشوار و پيچيده اى در انتظار آنهاست. درعين حال دل به دريا ميزند و با ظرفيّت علوى، نه حتّى مثل يك زن برجسته، مثل يك مرد سرآمد، مثل اميرالمؤمنين (عليه السّلام)، مثل پيغمبر (صلّى الله عليه و آله)، مثل خود امام حسين (عليه السّلام)، در اين حدّ يك ظرفيّتى نشان ميدهد و وارد اين ميدان بسيار بسيار پيچيده و دشوار ميشود. بعد از آن در تمام مراحل، نقش يك حكيم شجاع قدرتمند پرجذبه ى قاطع را تا آخر ايفا ميكند، برنامه اى را گويى در ذهنش از پيش طراحى كرده و قدم به قدم بر طبق اين برنامه دارد حركت ميكند، با حوادث بصورت غافلگير مواجه نميشود. حوادث را گويى از پيش همه را پيش بينى كرده، ديده، برنامه ريزى كرده، ميدانسته و براى هر حادثه اى پاسخش را و عمل مناسبش را از پيش ميدانسته و بر طبق آن هم عمل ميكرده. مثلاً شب عاشورا، صبح عاشورا، عصر عاشورا، شب يازدهم، هنگام آتش گرفتن خيمه ها، هنگام خروج از كربلا با يك مشت بچّه و زن بى سرپرست و يك امام بيمار ناتوان از نشستن و ايستادن. در تمام اين حالات يكدانه از اين تجربه هايى كه زينب (عليها السّلام) در طول يك شبانه روز برايش پيش آمد؛ اگر در زندگى يك انسان يكى از اينها پيش بيايد و انسان بتواند بموقع تصميم بگيرد و بجا عمل بكند و درست عمل بكند، جا دارد كه آن را لوحه ى افتخار كنند توى تاريخ ثبت كنند. چند تا از اين حوادث مهمّ در زندگى اين خانم پيش مى آيد در ظرف مدّت كوتاهى و همه ى اينها را آنچنان علاجگرانه و حكيمانه و قوى علاج ميكند، با آن برخورد ميكند، كه انسان تعجّب ميكند.(1)

ص: 114


1- . همان

درخشش بى نظير زينب (علیها السلام) بعنوان يك ولّى الهى

زينب (سلام الله عليها)، هم در حركت به سمت كربلا، همراه امام حسين؛ هم در حادثه ى روز عاشورا، آن سختيها و آن محنتها؛ هم در حادثه ى بعد از شهادت حسين بن على (عليه السّلام)، بى سرپناهى اين مجموعه ى به جا مانده ى كودك و زن، بعنوان يك ولىّ الهى آنچنان درخشيد كه نظير او را نميشود پيدا كرد؛ در طول تاريخ نميشود نظيرى براى اين پيدا كرد. بعد هم در حوادث پى درپى، در دوران اسارت زينب، در كوفه، در شام، تا اين روزها كه روز پايان آن حوادث است و شروع يك سرآغاز ديگرى است براى حركت اسلامى و پيشرفت تفكّر اسلامى و پيش بردن جامعه ى اسلامى. براى خاطر همين مجاهدت بزرگ، زينب كبرى (سلام الله عليها) در نزد خداوند متعال يك مقامى يافته است كه براى ما قابل توصيف نيست.(1)

رها كردن خانه، شوهر و زندگى براى حفظ حيات اسلام

حضرت زينب، خانه، شوهر، زندگى و همه چيز را براى انجام دادن اين تكليف بزرگ و فداكارانه كه حيات اسلام به آن وابسته بود و بايستى انجام ميگرفت، رها كرد. اينها، آن شاخصهاى برجسته اند. زن مسلمان، همه ى وظايف مهمّ زن را ميتواند در عرض هم انجام دهد؛ و همه را از زينب كبرى (سلام الله عليها) ياد بگيرد. هم طهارت و تقوا را - كه بزرگترين خصوصيّت يك زن است - و هم عزّت و كبرياى مخصوص زنان را در وادى ايمان و تقوا.(2)

اسارت زينب (علیها السلام) براى حفظ اسلام

جان بهترين مردمان كه اصحاب امام حسين (عليه السّلام) بودند، اگر قربانى شود، براى امام حسين (عليه السّلام) بهاى گرانى محسوب نميشود. اسارت آل

ص: 115


1- . در ديدار با فرمانده و پرسنل نيروى هوايى ارتش جمهورى اسلامى ايران (88/11/19)
2- . درديدار با جمعى از پرستاران (74/7/12)

الله، حرم پيغمبر (صلّى الله عليه و آله)، شخصيّتى مثل زينب كه در دست بيگانگان اسير بشود حسين بن على (عليه السّلام) ميدانست وقتى در اين بيابان كشته شود، آنها اين زن و بچّه را اسير ميكنند اين اسارت و پرداختن اين بهاى سنگين به نظر امام حسين (عليه السّلام)، براى مقصود سنگين نبود. بهايى كه ما ميپردازيم، بايد ملاحظه شود با آن چيزى كه با اين پرداخت، براى اسلام، براى مسلمين، براى امّت اسلامى و براى جامعه ى به دست مى آيد. گاهى صد تومان انسان خرج كند، اسراف كرده؛ گاهى صد ميليارد اگر خرج كند، اسراف نكرده. بايد ديد چه در مقابلش ميگيريم.(1)

نقش طاقت فرساى حضرت زينب (علیها السلام) براى ماندگارى عاشورا

واقعاً كربلا بدون زينب (سلام الله عليها)، كربلا نبود. عاشورا بدون زينب كبرى (سلام الله عليها) آن حادثه ى تاريخى ماندنى نميشد. آنچنان شخصيّت دختر على (عليه السّلام) در اين حادثه ازاوّل تا آخر، بارز و آشكار است كه انسان احساس ميكند يك حسين دوّم است در پوشش يك زن، در لباس دختر على. غير از اينكه اگر زينب (سلام الله عليها) نبود بعد از عاشورا چه ميشد، شايد امام سجّاد (عليه السّلام) هم كشته ميشد، شايد پيام امام حسين (عليه السّلام) به هيچكس نميرسيد. در همان دورانى كه قبل از شهادت حسين بن على (عليه السّلام) هم بود، زينب (سلام الله عليها) مثل يك غمخوار صدّيق، كسى كه با بودن او امام حسين احساس تنهايى نميكرد، احساس خستگى نميكرد. يك چنين نقشى را انسان در چهره ى زينب (سلام الله عليها) و در كلمات و حركات زينب (سلام الله عليها) مشاهده ميكند. دو بار زينب (سلام الله عليها) احساس اضطراب كرد و به امام حسين اين اضطراب را ذكر كرد. يكبار در يكى از منازل بود، بعد از ماجراى خبر شهادت جناب مسلم بود كه حضرت آمدند و چيزهايى را نقل كردند و خبرهاى گوناگونى ميرسيد، حضرت زينب (سلام الله عليها) بالاخره هم يك زن هست با عواطف جوشان زنانه، با احساسات لطيف يك زن - مظهر

ص: 116


1- . در ديدار با مردم قم به مناسبت قيام نوزدهم دى (87/10/19)

جوشش احساسات هم، همين خاندان پيغمبرند در عين صلابت، در عين قدرت، در عين شجاعت، در عين مقاومت در مصائب، مظهر چشمه ى جوشان و زلال لطافت انسانى، ترحّم انسانى هم باز همين خانواده هست - زينب (سلام الله عليها) يك زن با عواطف جوشان، با احساسات، آن وقت، نه يك زن معمولى، خواهر امام حسين، خواهرى كه عاشقانه امام حسين را دوست ميدارد؛ خواهرى كه شوهرش را رها كرد، خانواده اش را رها كرد با امام حسين آمد؛ تنها هم نيامد، عون و محمّد پسرهايش را هم آورد.

من تصوّر ميكنم وضعيتى كه آن روز براى زينب (سلام الله عليها) وجود داشته يك وضعيّت استثنائى است. هيچكدام از زنها را و حتّى امام سجّاد را نميتوانيم با وضع زينب (سلام الله عليها) مقايسه كنيم، وضعشان را. بسيار وضع زينب (سلام الله عليها) وضع سخت و طاقت فرسايى بوده. تمام مردها در روز عاشورا به شهادت رسيدند. عصر عاشورا يك نفر مرد توى تمام اين خيمه گاه نبود مگر امام سجّاد، كه او هم مريض بود، آنجا افتاده بود و شايد در حالت اغما به سر ميبرد. حالا شما ببينيد اين خيمه گاه و اردوگاهى كه در او هشتاد نفر، هشتادوچهار نفر زن و بچّه هستند و در ميان يك درياى دشمن محاصره اند، اينها چقدر كار دارند.

يك نفر بايد اين جمعيّت را جمع كند. آن يك نفر زينب (سلام الله عليها) است. زينب (سلام الله عليها) فقط اين نبود كه برادرش را از دست داده بود، يا دو فرزندش را، يا برادرهاى ديگرش را، يا اين همه عزيزان را و هجده نفر جوانان بنى هاشم و اصحاب وفادار را. اين هم بود و شايد اين اهميّتش كمتر از آن هم نبود. كه در ميان اين همه دشمن، بار سنگين اداره، حراست و مديريّت اين خرگاه شكست خورده ى پراكنده شده و متفرق شده را به عهده دارد، حتّى امام سجّاد (عليه السّلام) را هم بايستى او اداره كند، لذا زينب در آن چند ساعتى كه بعد از حادثه اتّفاق افتاد تا آن ساعتى كه حركت كردند و رفتند و دشمنها مشخّص شد كه با اينها چه كار خواهند كرد. در آن چند

ص: 117

ساعت كه يك شب تاريك، ظلمانى و سخت هم در ميان اين چند ساعت بوده، خدا ميداند كه به اين زينب كبرى (سلام الله عليها) چه گذشته است، لذا بود كه زينب (سلام الله عليها) در اين چند ساعت دائما در حال حركت، در حال دوندگى پيش اين بچّه، پيش آن زن، پيش اين مادر داغديده، پيش آن خواهر برادر از دست داده، پيش آن بچّه ى كوچك، دائما بين اين افراد حركت ميكند، اينها را جمع ميكند، اينها را دلدارى ميدهد.(1)

درس آموزى از زينب كبرى (علیها السلام)؛ حماسه ساز عاشورا

اميدوارم روح مطّهر حضرت زينب كبرى (سلام الله عليها) كه بخش عمده اى از حماسه ى بزرگ ماندگار عاشورا متعلّق به آن بزرگوار است نه فقط در ميان بانوان جامعه، بلكه در ميان همه افراد - زنده و حاضر و درس آموز باشد.(2)

معرفت و صبر زنان ايران، ناشى از بينش اسلامى حضرت زينب (علیها السلام)

زنان ما بايد بدانند كه همين آگاهى و معرفت و صبر و تحمّل آنان ناشى از بينش اسلامى حضرت زينب (سلام الله عليها) بود كه توانست حادثه ى كربلا را اينچنين بزرگ و ماندگار در تاريخ نگهدارد و دستاوردهاى عظيم معنوى و تاريخى اين حادثه را ماندگار سازد.(3)

تأسّى به حضرت زينب (علیها السلام) در انجام تكاليف و وظايف

زن مسلمان براى انجام تمامى وظايف مهمّى كه يك زن ميتواند انجام دهد، بايد از حضرت زينب (سلام الله عليها) تعليم بگيرد. طهارت و تقوا كه بزرگترين خصوصيّت يك زن است، اهميّت دادن به ارزشهاى اصيل بيش از هر چيز ديگرى در زندگى، توجّه به علم و معرفت، انجام فعّاليّتهاى سياسى و امدادرسانى به انسانها و كيفيّت دادن به محيط خانه و خانواده

ص: 118


1- . در خطبه هاى نماز جمعه (63/7/20)
2- . در ديدار با پرستاران و جانبازان به مناسبت روز پرستار (76/6/19)
3- . در بيانات در ديدار با اعضاى دفتر مركزى جامعه ى حضرت زينب (علیها السلام) (66/11/27)

از ويژگيهاى زينب كبرى (سلام الله عليها) محسوب ميشود. زن مسلمان از درون خانواده تا درون جامعه و تا مسائل علمى و سياسى و ارزشهاى اخلاقى و نيز نشان دادن منشهاى بزرگ انقلابى ميتواند به زندگى آن حضرت تأسّى جويد.(1)

زينب عالمه (علیها السلام)؛ الگوى كبريايى در برابر نامحرم

در روايات است كه تكبّر از همه كس بد است، مگر از زن در مقابل مرد بيگانه. زن بايد حالت كبريا داشته باشد و نبايد حالت خضوع و تسليم بر او مستولى شود. اين هم نمونه ى بزرگ ديگر، كه زينب كبرى (سلام الله عليها) است. زن مسلمان، از هر طرف كه ملاحظه كند، زينب كبرى (سلام الله عليها) را شاخص ميبيند. زينب كبرى (سلام الله عليها) از لحاظ علمى، يك عالمه ى معروف به علم در جامعه ى اسلامى آن روز بود.(2)

برخورد زينب كبرى (علیها السلام) با سلطان ظالم

زينب كبرى (سلام الله عليها) دختر فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) به مقتدرترين سلاطين زمان خودش در وقتى كه خود او اسير در دست آن سلطان ظالم و سفّاك است، ميگويد كه هر كار ميتوانى بكنى، بكن؛ امّا نخواهى توانست ما را از صحنه ى تاريخ بيرون ببرى و راه ما را محو و پاك كنى تا بشريّت نتواند اين راه را برود. اگر اقتدار مادّى ميتوانست، اين كار را ميكرد؛ آنها هم ميكردند.(3)

نگاه زيباى زينب (علیها السلام) به سختيها

وقتى كه دشمن ميخواهد زينب كبرى (سلام الله عليها) را به آنچه كه برايش

ص: 119


1- . در بيانات در ديدار با جمعى از پرستاران (74/7/12)
2- . در ديدار با جمعى از پرستاران (74/7/12)
3- . در ديدار با مسؤولان و فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى (76/6/26)

پيش آمده، شماتت كند، ميفرمايد: «مَا رَأَيْتُ إِلَّا جَمِيلا» ؛ جز زيبايى، چيزى نديدم. برادرانش، فرزندانش، عزيزانش، نزديكترين يارانش، اينها در مقابل چشمش قطعه قطعه شدند، به خاك و خون تپيدند، خونشان ريخته است، سرهايشان بالاى نيزه رفته است؛ ميگويد جميل، زيبا! اين چه جور زيبايى اى است؟ اين زيبايى را همراه كنيد با آنچه كه نقل شده است كه زينب كبرى (سلام الله عليها) حتّى در شب يازدهم نماز شبش ترك نشد. در طول دوران اسارت، انقطاع الى اللَّه اش، دلبستگى اش به خداى متعال، رابطه اش با خداى متعال سست نشد، كم نشد، بلكه بيشتر شد. اين زن، الگوست(1).

شخصيّت برجسته ى علمى، معنوى و اخلاقى زينب (علیها السلام)

قبل از كربلا زينب كبرى (سلام الله عليها)، نقش همسر، نقش مادر و نقش يك زن برجسته و ممتاز در خاندان پيغمبر را، در مدينه به بهترين وجه ايفا كرده است. شخصيّت آن بزرگوار در مدينه - قبل از حادثه ى كربلا - يك شخصيّت برجسته، معروف و ممتاز بوده است. همچنانكه بعد از حادثه ى كربلا هم - منهاى آن مدّت كوتاه مربوط به شام و قضاياى كربلا - باز نقش آن بزرگوار، يك نقش خيلى برجسته و ممتاز است. اگر فرض ميكرديم كه حادثه ى كربلا اصلاً نبود - كه ما آنچه درباره ى زينب كبرى (سلام الله عليها) ميگوييم و ميشنويم مربوط به ماجراى كربلاست - باز زينب كبرى (سلام الله عليها)، يك شخصيّت برجسته، يك انسان بزرگ و يك زن قابل تبعيّت و پيروى محسوب ميشد. از لحاظ علمى، از لحاظ تقوا، از لحاظ پاكدامنى و طهارت، از لحاظ برجستگى اخلاقى، از جهت محور بودن براى همه ى كسانى كه به مسائل معنوى و اخلاقى و دينى توجّهى دارند و از جهات گوناگون، يك استاد، معلّم معنويّت، معلّم اخلاق و معلّم رفتار اسلامى زن محسوب ميشد. با اين حال، زنى در اين حدّ و با اين شخصيّت، ناگهان در مقابل يك تكليف بزرگ آنى و خطرناك قرار گرفت كه آن عبارت بود از

ص: 120


1- . در ديدار با گروه كثيرى از پرستاران (89/2/1)

رفتن به سمت كربلا. همه چيز تحت الشعاع اين قضيّه قرار گرفت.(1)

انتخاب سالروز ميلاد حضرت زينب (علیها السلام)؛ گوهر درخشنده اى بر پيشانى پرستاران

بسيار كار بجايى شد كه روز پنجم جمادى الاولى بعنوان روز پرستار نام گرفت و نام حضرت زينب (سلام الله عليها) نيز گوهر درخشنده اى شد بر پيشانى بخشى از زنان ايرانى. ان شاءالله كه همه تان موفّق باشيد، مؤيّد باشيد، بتوانيد وظايفتان را هر جا هستيد انجام بدهيد و بتوانيد با تلاش خودتان، با مجاهدت خودتان، با صبر خودتان، با دلباختگى خودتان به ارزشهاى معنوى بصورت هر چه بيشتر يك گام، زن ايرانى را به آن هدفهاى بلند و زيبا - ان شاءالله - نزديك كنيد.(2)

ايستادگى زينب (علیها السلام) دردنياى ظلم و بدى و پرستارى از جامعه ى اسلامى

تلاش حضرت زينب (سلام الله عليها) فقط اين نيست كه از امام بيمارى در كربلا حراست و پرستارى كرده است. حضرت زينب (سلام الله عليها) از روح كلّى اسلام و جامعه ى آن روز مسلمين پرستارى كرد؛ پرستارى بزرگ او آنجاست. حضرت زينب (سلام الله عليها) در مقابل يك دنيا بدى، ظلم، بى انصافى، حيوان صفتى و قساوت، يك تنه ايستاد. و با اين ايستادگى، توانست از روح كلّى اسلام حراست و پرستارى كند. همچنان كه ميگوييم امام حسين (عليه السّلام) اسلام را حفظ كرد، ميتوانيم دقيقاً ادّعا كنيم كه حضرت زينب (سلام الله عليها) هم با ايستادگى خود، اسلام را حفظ كرد. اين ايستادگى، يك رمز و راز و يك عامل اصلى است.(3)

ص: 121


1- . در ديدار با جمعى از پرستاران (74/7/12)
2- . در ديدار با خواهران پرستار واحد بسيج (61/11/30)
3- . در ديدار با پرستاران (80/5/3)

مقايسه ى برخورد زينب (علیها السلام) و نوع مصائبشان با همسر فرعون

يك مقايسه ى كوتاه بين زينب كبرى (سلام الله عليها) و بين همسر فرعون، عظمت مقام زينب كبرى (سلام الله عليها) را نشان ميدهد. در قرآن كريم، زن فرعون نمونه ى ايمان شناخته شده است، براى مرد و زن در طول زمان تا آخر دنيا. آن وقت مقايسه كنيد زن فرعون را كه به موسى ايمان آورده بود و دلبسته ى آن هدايتى شده بود كه موسى عرضه ميكرد، وقتى در زير فشار شكنجه ى فرعونى قرار گرفت، كه با همان شكنجه هم - طبق نقل تواريخ و روايات - از دنيا رفت، شكنجه ى جسمانى او، او را به فغان آورد: «إِذْ قٰالَتْ رَبِّ اِبْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتاً فِي اَلْجَنَّةِ وَ نَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ» (1) از خداى متعال درخواست كرد كه پروردگارا! براى من در بهشت خانه اى بنا كن. در واقع، طلب مرگ ميكرد؛ ميخواست كه از دنيا برود. «وَ نَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ» ؛ من را از دست فرعون و عمل گمراه كننده ى فرعون نجات بده. در حالى كه جناب آسيه - همسر فرعون - مشكلش، شكنجه اش، درد و رنجش، درد و رنج جسمانى بود؛ مثل حضرت زينب (سلام الله عليها)، چند برادر، دو فرزند، تعداد زيادى از نزديكان و برادرزادگان را از دست نداده بود و در مقابل چشم خودش به قربانگاه نرفته بودند. اين رنجهاى روحى كه براى زينب كبرى (سلام الله عليها) پيش آمد، اينها براى جناب آسيه - همسر فرعون - پيش نيامده بود. در روز عاشورا زينب كبرى (سلام الله عليها) اين همه عزيزان را در مقابل چشم خود ديد كه به قربانگاه رفته اند و شهيد شده اند: حسين بن على (عليه السّلام) - سيّدالشهداء - را ديد، عباس را ديد، على اكبر را ديد، قاسم را ديد، فرزندان خودش را ديد، ديگر برادران را ديد. بعد از شهادت، آن همه محنتها را ديد: تهاجم دشمن را، هتك احترام را، مسؤوليّت حفظ كودكان را، زنان را. عظمت اين مصيبتها را مگر ميشود مقايسه كرد با مصائب جسمانى؟ امّا در مقابل همه ى اين مصائب، زينب (سلام الله عليها) به پروردگار عالم عرض نكرد: «رَبِّ نَجِّنِي» ؛ نگفت پروردگارا! من را نجات بده. در روز عاشورا عرض

ص: 122


1- . سوره ى تحريم، آيه ى 11

كرد: پروردگارا! از ما قبول كن. بدن پاره پاره ى برادرش در مقابل دست، در مقابل چشم؛ دل به سمت پروردگار عالم، عرض ميكند: پروردگارا! اين قربانى را از ما قبول كن. وقتى از او سؤال ميشود كه چگونه ديدى؟ ميفرمايد: «مَا رَأَيْتُ إِلَّا جَمِيلا» . اين همه مصيبت در چشم زينب كبرى (سلام الله عليها) زيباست؛ چون از سوى خداست، چون براى اوست، چون در راه اوست، در راه اعتلاى كلمه ى اوست. ببينيد اين مقام، مقام چنين صدرى، چنين دلدادگى نسبت به حقّ و حقيقت، چقدر متفاوت است با آن مقامى كه قرآن كريم از جناب آسيه نقل ميكند. اين، عظمت مقام زينب (سلام الله عليها) را نشان ميدهد. كار براى خدا اينگونه است. لذا نام زينب (سلام الله عليها) و كار زينب (سلام الله عليها) امروز الگوست و در دنيا ماندگار است. بقاى دين اسلام، بقاى راه خدا، ادامه ى پيمودن اين راه به وسيله ى بندگان خدا، متكّى شده است، مدد و نيرو گرفته است از كارى كه حسين بن على (عليه السّلام) كرد و كارى كه زينب كبرى (سلام الله عليها) كرد. يعنى آن صبر عظيم، آن ايستادگى، آن تحمّل مصائب و مشكلات موجب شد كه امروز شما ميبينيد ارزشهاى دينى در دنيا، ارزشهاى رايج است. همه ى اين ارزشهاى انسانى كه در مكاتب گوناگون، مطبّق با وجدان بشرى است، ارزشهايى است كه از دين برخاسته است؛ اينها را دين تحويل داده است. كار براى خدا خاصيّتش اين است.(1)

فهميدگى زنان در حادثه ى عاشورا

زينب (سلام الله عليها) خوب فهميد، سكينه (سلام الله عليها) خوب فهميد، آن زنها و دخترهاى مظلوم خوب فهميدند چه اتفّاقى افتاد؛ اين مال روز عاشوراست. امّا هر روزى كه از روز عاشورا جلوتر رفتيم - روز دوازدهم در كوفه، چند هفته بعد در شام، چند هفته بعد در مدينه و اندكى بعد در همه ى دنياى اسلام - اين حادثه بسرعت برق، عظمت و اهميّت خودش را نشان داد.(2)

ص: 123


1- . در ديدار با فرمانده و پرسنل نيروى هوايى ارتش جمهورى اسلامى ايران (88/11/19)
2- . در ديدار با جانبازان و ايثارگران و خانواده هاى شهداى استان فارس (87/2/13)

شرايط سخت اسارت شريفترين زنان جامعه ى اسلامى

اسارتى اتفّاق افتاد كه نظير آن را ديگر ملّت و تاريخ اسلام نديد و به آن عظمت هم نخواهد ديد. كسانى اسير شدند كه از خاندان وحى و نبوّت و عزيزترين و شريفترين انسانهاى تاريخ اسلام بودند. زنانى در هيأت اسارت در كوچه و بازارها گردانده شدند كه شأن و شرف آنها در جامعه ى اسلامىِ آن روز نظير نداشت. كسانى اين عزيزان را به اسارت گرفتند كه از اسلام بويى نبرده بودند و با اسلام رابطه اى نداشتند و خبيث ترين و پليدترين انسانهاى زمان خودشان بودند. در روز يازدهم محرّم، خاندان پيامبر (صلّى الله عليه و آله) و عليّبن ابيطالب (عليه السّلام) به اسارت دچار شدند و اين خاطره به عنوان يكى از تلخترين خاطره ها، براى ما تا امروز و تا آخر مانده و خواهد ماند.

البتّه، اسارتِ آن روز با اسارتِ امروز فرق داشت. اسارتِ امروز همين است كه سربازى، افسرى، رزمنده اى يا - وقتى اسير گيرنده ى رژيم منحوسى مثل رژيم بعث باشد - غيرنظامى اى، مدّتى در زندان و اسارتگاه قرار ميگيرد و از اهل و خاندان خود دور ميماند. البتّه سخت است؛ امّا با اسارتِ آن روز، از زمين تا آسمان فرق دارد. در روز يازدهم محرّم، اسارت دسته جمعىِ زنان و كودكان و مردانى كه باقى مانده بودند، بود؛ اساراتى توأم با تحقير و اهانت و گرسنگى دادن و سرمادادن و گرمادادن و اذيّت كردن و در كوچه و بازار گرداندن و در سخت ترين شرايط آنها را نگه داشتن و شماتت كردن و از اين قبيل.(1)

مبارزه ى معنوى زنان در عاشورا

آنجايى كه مردان و زنان مؤمن و فداكار پشت سر حسين بن على (عليه السّلام) راه مى افتند؛ دنيا و مافيها، لذّتها و زيباييهاى دنيا، در مقابلِ احساس وظيفه از چشم آنها مى افتد؛ انسانهايى كه معنويّتِ مجسّم و متبلور در

ص: 124


1- . در ديدار با جمع كثيرى از خانواده هاى معظّم اسرا و مفقودان (68/5/23)

باطنشان، بر جنود شيطانى - همان جنود عقل و جنود جهلى كه در روايات ما هست - غلبه پيدا كرد و بعنوان يك عدّه انسان نمونه، والا و بزرگ، در تاريخ ماندگار شدند.

آن مادرى كه جوان خود را با افتخار و خشنودى به طرف اين ميدان فرستاد؛ آن جوانى كه از لذّات ظاهرى زندگى گذشت و خود را تسليم ميدان جهاد و مبارزه كرد. پيرمردانى مثل «حبيب بن مظاهر» و «مسلم بن عوسجه» كه از راحتى دوران پيرمردى و بستر گرم و نرم خانه ى خودشان گذشتند و سختى را تحمّل كردند؛ آن سردار شجاعى كه در ميان دشمنان جايگاهى داشت - «حُرّبن يزيد رياحى» - و از آن جايگاه صرفنظر كرد و به حسين بن على پيوست، همه در اين مبارزه ى باطنى و معنوى پيروز شدند.(1)

سكينه ى كبرى (علیها السلام)؛ مشعل معرفت و دانش

سكينه ى كبرايى كه شما اسمش را در كربلا شنيده ايد، و دختر امام و برادرزاده و شاگرد زينب (سلام الله عليها) است كسانى كه اهل تحقيق و كتابند، نگاه كنند او يكى از مشعلهاى معرفت عربى در همه ى تاريخ اسلام تا امروز است. كسانى كه حتّى زينب (سلام الله عليها) و پدر زينب (سلام الله عليها) و پدر سكينه را قبول نداشته اند و ندارند، اعتراف ميكنند كه سكينه (سلام الله عليها) يك مشعل معرفت و دانش است.(2)

9 - الگوهاى قرآنى زن

انتخاب الگوى انسانهاى خوب و بد در قرآن از بين زنان

فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) در قلّه ى بشريّت قرار دارد و كسى از او بالاتر نيست و ميبينيم كه آن بزرگوار به عنوان يك بانوى مسلمان، اين فرصت و

ص: 125


1- . در جمع دهها هزار نفر از راهيان نور در پادگان دوكوهه (81/1/9)
2- . در ديدار با جمع كثيرى از پرستاران به مناسبت روز پرستار (70/8/22)

قدرت را يافت كه خودش را به اين اوج برساند. پس، فرقى بين زن و مرد نيست و به خصوص شايد از همين جهت هم است كه خداى متعال در قرآن كريم، آن وقتى كه راجع به نمونه ى انسانهاى خوب و نمونه ى انسانهاى بد مثال ميزند، مثال را در هر دو مورد از زن انتخاب ميكند. كه در يك مورد همسر فرعون را و در مورد ديگر همسر نوح و لوط را مثال مى آورد: «وَ ضَرَبَ اَللّٰهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ آمَنُوا اِمْرَأَتَ فِرْعَوْنَ» (1) در مقابل وقتى ميخواهد در مورد انسان بد و نگونبخت و انسانى كه در جهت غلط حركت ميكند نمونه ارائه بدهد، به همسر نوح و لوط مثال ميزند. در اينجا شايد جاى سؤال باشد كه چرا مثال از زن و مرد هر دو نمى آورد؟ در همه ى قرآن وقتى ميگويد «وَ ضَرَبَ اَللّٰهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ آمَنُوا» يا «كَفَرُوا» در هر دو مثال را از زن مى آورد و آيا اين بدان معنا نيست كه ما بايد از ديدگاه اسلام پاسخى به برداشت غلط و متأسّفانه مستمر در تاريخ بشريّت نسبت به جايگاه زن بدهيم؟ اسلام ميخواهد در مقابل اين برداشت و روش غلط و فهم نادرست كه در طول تاريخ از مسأله ى زن وجود داشته است بايستد.(2)

معرفى نمونه هاى متعالى و منحطّ زن براى مقابله با نگرش غلط نسبت به او

درباره ى مسأله ى زن و مرد، پيام وحى حاوى مسائل مهمّى است. لذا بايد ببينيم وحى در اين مورد چه ميگويد؟ وحى فقط به موعظه كردن بسنده نكرده بلكه نمونه سازى هم كرده است. وقتى خداى متعال ميخواهد براى انسانهاى مؤمن يك مثال تاريخى بياورد، ميفرمايد: «وَ ضَرَبَ اَللّٰهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ آمَنُوا اِمْرَأَتَ فِرْعَوْنَ» (3) خداوند، زن فرعون را مثل ميزند. با اينكه در زمان حضرت موسى افراد زيادى بودند كه در راه ايمان، تلاش و فداكارى كردند؛

ص: 126


1- . سوره ى تحريم، آيه ى 11
2- . در ديدار با گروهى از زنان پزشك سراسر كشور (68/10/26)
3- . سوره ى تحريم آيه ى 11

امّا خداوند نام زن فرعون را مى آورد! اين ناشى از چيست؟ آيا خداى متعال خواسته است از زنها جانبدارى كند؟ يا مسأله چيز ديگرى است؟ مسأله اين است كه اين زن در اوج حركت معنوى به جايى رسيده كه فقط او را ميشود مثال زد و لا غير. موضوع همسر فرعون از نظر تاريخ متعلّق به قبل از زمان فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) و مريم كبرى (سلام الله عليها) است و او نه پيغمبر است و نه پيغمبرزاده، نه همسر پيغمبر است و نه در خانواده ى هيچ پيغمبرى بوده ولى تربيت معنوى و رشد و بالندگى او به جايى ميرسد كه خداى متعال در قرآن، زن فرعون را بعنوان الگو براى مؤمنين مطرح ميكند. البتّه نقطه ى مقابل او يعنى نمونه ى زن فاسد هم مطرح شده است. خداوند براى اينكه نمونه ى بدترين انسانها را مطرح كند، ميفرمايد: «ضَرَبَ اَللّٰهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ كَفَرُوا اِمْرَأَتَ نُوحٍ وَ اِمْرَأَتَ لُوطٍ» (1) با اينكه در زمان نوح و لوط اين همه كفّار و افراد بد وجود داشتند، ولى قرآن آنها را مثال نميزند و زن نوح و لوط را به عنوان نمونه مطرح ميكند! اين عنايت خداوند نسبت به اوجها و حضيضهاى جنس زن به چه علّت است؟ شايد به اين علّت باشد كه خداوند ميخواهد به نگرش غلط مردم آن روز دنيا (كه متأسّفانه امروز هم همان نگرش تا حدودى باقى است) اشاره كند، اشاره به رفتار مردم جزيرهًْ العرب كه دختران خود را زير خاك ميكردند و همچنين رفتار مردم امپراطوريهاى بزرگ آن روز (مثل روم و ايران) كه شما نگرش و رفتار آنها با زنان را ميدانيد. پايه ى تمدّن امروز اروپا همان تمدّن و فرهنگ امپراطورى روم است.(2)

خيانت اعتقادى با وجود همه ى امكانات

قرآن چهار زن را اسم آورده كه اين چهار زن الگويند؛ دو الگوى نيكان عالم، دو الگوى بدان عالم. «ضَرَبَ اَللّٰهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ كَفَرُوا اِمْرَأَتَ نُوحٍ وَ اِمْرَأَتَ لُوطٍ» (3)؛ زن نوح و زن لوط. «كٰانَتٰا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبٰادِنٰا صٰالِحَيْنِ فَخٰانَتٰاهُمٰا» ؛ اين

ص: 127


1- . سوره ى تحريم، آيه ى 10
2- . در ديدار جمعى از زنان (71/9/25)
3- . سوره ى تحريم، آيه ى 10

دو نمونه ى زنانه براى مردمان كافر در طول تاريخ هستند. وقتى خداى متعال در قرآن ميخواهد كفّار - نمونه ى وجود كفرآميز و كفران كننده ى نعمت خدا - را معرّفى كند، به جاى فرعون و نمرود و افراد ديگر، دو زن را مثال ميزند؛ زن نوح و زن لوط، كه درهاى رحمت الهى به روى اينها باز و همه ى امكانات براى عروج و رفعت اينها آماده بود و دو پيغمبر، آن هم پيغمبرى مثل نوح و لوط، شوهران اينها بودند كه در خانه ى آنها زندگى ميكردند و حجّت بر آنها تمام بود؛ امّا اين دو زن قدر اين نعمتها را ندانستند و «فَخٰانَتٰاهُمٰا» ؛ به شوهرهايشان خيانت كردند. اين خيانت، لزوماً خيانت جنسى نيست؛ خيانتِ اعتقادى است؛ خيانتِ مسلكى است؛ راه را كج كردند. شوهرها با اينكه پيغمبر بودند و مقام عالى داشتند، به درد اين زنها نخوردند؛ «فَلَمْ يُغْنِيٰا عَنْهُمٰا مِنَ اَللّٰهِ شَيْئاً» (1). خداى متعال رودربايستى و رفاقت و خويشاوندى با كسى ندارد. اگر كسى را مورد محبّت و لطف و رحمت قرار ميدهد، با حساب و كتاب است؛ با تعاريف نيست؛ خدا قوم و خويش كسى نيست. اينها هم با اينكه شوهرهايشان پيغمبر بودند، اين شوهرهاى پيغمبر نتوانستند اين دو زن را از شرّ غضب الهى نجات بدهند؛ اينها شدند نمونه ى كافران همه ى تاريخ.(2)

چهار زن نمونه براى همه ى انسانها، از جهت ناسپاسى و وارستگى

اين چهار زن فقط نمونه و نماد براى زنها نيستند، بلكه نمونه و نماد براى همه ى زنها و مردها هستند. آن دو زن با اينكه باب رحمت جلوى آنها باز بود، به آن راه نرفتند و از آن استفاده نكردند؛ به معنويّت بخاطر چيزهاى پست و حقير - عواملش را قرآن ذكر نكرده، حتماً چيزى است مانند اخلاق بد و يا يك خصلت بد - پشت كردند؛ يك چيز كوچك اين دلهاى ضعيف را به خودش جذب ميكند و آنها را از راه حقّ منحرف ميكند و ميشوند نماد كفّار و انسان ناسپاس در مقابل خدا. امّا دو زن ديگر، نماد ارزشهايند. او

ص: 128


1- . سوره ى تحريم، آيه ى 12
2- . در ديدار مدّاحان به مناسبت ميلاد حضرت فاطمه (علیها السلام) (83/5/17)

برايش جاذبه ى معنويّت و جاذبه ى سخن حقّ آنقدر زياد است كه به همه ى بساط و دستگاه فرعونى پشت پا ميزند، اين يكى هم پاكيزگى و پاكدامنى و وارستگى دارد.(1)

خوبى و بدى زنان در قرآن مربوط به محيط خانواده

در مورد نگاه اسلام به زن بحثهاى زيادى شده است، ما هم بارها گفتيم. من مكرراً عرض كردم كه نمونه براى انسان مؤمن و مرضى الهى، و انسان كافر و مردود درگاه پروردگار در قرآن، زن مطرح شده؛ اين چيز جالبى است. قرآن وقتى ميخواهد براى انسان خوب و انسان بد نمونه ذكر كند، هر دو را از زنان انتخاب ميكند: «ضَرَبَ اَللّٰهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ كَفَرُوا اِمْرَأَتَ نُوحٍ وَ اِمْرَأَتَ لُوطٍ» .(2) قرآن دو زن را بعنوان «مثل»، يعنى نمونه و نماد زنانِ بد معرّفى ميكند؛ همسر نوح و همسر لوط. بعد نقطه ى مقابل: «وَ ضَرَبَ اَللّٰهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ آمَنُوا اِمْرَأَتَ فِرْعَوْنَ» (3). بعنوان نماد زن خوب، زن برتر و زن مؤمن، دو نفر را معرفى ميكند: يكى همسر فرعون است، يكى هم حضرت مريم است؛ «وَ مَرْيَمَ اِبْنَتَ عِمْرٰانَ اَلَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهٰا» (4). جالب اين است كه هر چهار تاى اين زنها خوبى و بدى شان مربوط به محيط خانواده است. در مورد آن دو زن بد - «اِمْرَأَتَ نُوحٍ وَ اِمْرَأَتَ لُوطٍ» - ميفرمايد: «كٰانَتٰا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبٰادِنٰا صٰالِحَيْنِ فَخٰانَتٰاهُمٰا» (5). اين دو زن به همسرانشان - كه دو پيغمبر عالى شأن و عالى مقام بودند - خيانت كردند. مسأله، مسأله ى خانواده است. موضوع آن دو زن ديگر هم مربوط به خانواده است؛ اوّلى كه زن فرعون است، ارزش و اهميّت او اين است كه يك پيغمبر اولوالعزم را، يك موساى كليم الله را در آغوش خود پرورش ميدهد و به او ايمان مى آورد و به او كمك ميكند؛ لذا

ص: 129


1- . در ديدار مدّاحان به مناسبت ميلاد حضرت فاطمه (علیها السلام) (83/5/17)
2- . سوره ى تحريم، آيه ى 10
3- . سوره ى تحريم، آيه ى 11
4- . سوره ى تحريم، آيه ى 12
5- . سوره ى تحريم، آيه ى 10

فرعون از او انتقام ميگيرد. مسأله، مسأله ى درون خانواده است با اين تأثير و شعاع عظيم كارى كه او كرده است، كه يك موسايى را تربيت كرده. در مورد حضرت مريم هم همينجور است: «اَلَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهٰا» (1)؛ ناموس خود را حفظ كرد، عفّت خود را حفظ كرد. اين نشاندهنده ى اين است كه در محيط زندگى حضرت مريم (سلام الله عليها) عواملى وجود داشته كه ميتوانسته است تهديدكننده ى عفّت و ناموس يك زن عفيف باشد و او توانسته مبارزه كند. بنابراين همه اش ناظر به همين جنبه هاى مهمّى است كه عرض شد؛ جنبه ى خانواده و مسأله ى شأن زن در جامعه؛ بنابراين مسأله، مسأله ى مهمّى است.(2)

نمونه هاى زنان در قرآن خلاف تفكّر ماركسيستى

در قرآن دو تا زن را بعنوان نمونه ى خوبى و نمونه ى بدى خداى متعال مثال زده «ضَرَبَ اَللّٰهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ كَفَرُوا اِمْرَأَتَ نُوحٍ وَ اِمْرَأَتَ لُوطٍ» (3) زن نوح و زن لوط را بعنوان نمونه اى و مثالى براى كفّار ذكر كرده.

همچنين نقطه ى مقابلش ««وَ ضَرَبَ اَللّٰهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ آمَنُوا اِمْرَأَتَ فِرْعَوْنَ(4)» براى مؤمنان هم يك نمونه ذكر ميكند، يك مثال و آن زن فرعون است كه باز اينجا چرا زن فرعون را انتخاب كرده، همان بحثى كه گفتم اينجا جريان پيدا ميكند و بسيار جالب است كه از بحثهاى اجتماعى اسلام است و ردكننده ى آن تزى است كه ذهنيّتها را ناشى از موجهاى اجتماعى ميدانند و گرايش به انقلاب را مربوط به يك طبقه هاى خاصّى كه در محيطهاى خاصّى پرورش يافتند مى دانند يك عدّه اى را ذاتاً انقلابى، يك عدّه اى را ذاتاً ضدّ انقلاب، تفكّرات مادّى و ماركسيستى، اين ردّ آنهاست. زن فرعون طبق آن ديدگاهها، طبق آن تحليلها حتماً بايستى فرعونى باشد، طاغوتى باشد، در حاليكه يك انقلابى

ص: 130


1- . همان
2- . در ديدار جمعى از بانوان نخبه (90/3/1)
3- . سوره ى تحريم، آيه ى 10
4- . همان

است و طرفدار موسى است و معتقد به انقلاب موسى و مبارز در راه موسى است كه در اين راه هم كشته ميشود و زن نوح و زن لوط بخاطر موقعيّت استضعافى كه نوح و لوط داشتند كه همه ى پيغمبران مستضعفين بودند ديگر «و كانوا اقواما مستضعفين» بايد بخاطر پايگاه اجتماعى و اقتصادى اش به قول آن آقايان بايد حتماً انقلابى باشد امّا زن نوح و زن لوط انقلابى نيست، ضدّ انقلاب است. يك ضدّ انقلاب كذا و كذا كه هر دوى ايشان هم در ماجراى عذاب الهى دچار انتقام نقمت الهى ميشوند و از بين ميروند.

نمونه شدن، با دورى از جاذبه هاى دنيوى و پاكدامنى

خداى متعال دو زن را بعنوان نمونه ى مؤمنان ذكر ميكند: «وَ ضَرَبَ اَللّٰهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ آمَنُوا اِمْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قٰالَتْ رَبِّ اِبْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتاً فِي اَلْجَنَّةِ وَ نَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ» (1)؛ يكى زن فرعون و ديگرى، حضرت مريم: «و مريم ابنت عمران». آن زن اوّل، قصر فرعونى او را مجذوب نكرد؛ زن پرورش يافته در بساط فرعونى، كسى كه زن فرعون است و لابد پدر و مادر و خاندانش هم از همين طواغيت بودند، در نهايت راحت و نعمت و رفاه و عزّت ظاهرى بود و زندگى ميكرد؛ امّا ايمان موسى دل او را برد و تصرّف كرد؛ به موسى ايمان آورد. وقتى ايمان آورد و راه را شناخت، همه ى آن راحت و رفاه را كنار گذاشت و ديگر آن قصر باعظمت در مقابل او جاذبه اى نداشت؛ گفت: «رَبِّ اِبْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتاً فِي اَلْجَنَّةِ» ؛ من خانه ى بهشتى را ترجيح ميدهم؛ زندگى دنيا ارزشى ندارد. حضرت مريم هم: «وَ مَرْيَمَ اِبْنَتَ عِمْرٰانَ اَلَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهٰا فَنَفَخْنٰا فِيهِ مِنْ رُوحِنٰا» (2)؛ دامن خود را پاك و پاكيزه نگه داشت؛ اينها ارزشهاى انسانى است.(3)

ص: 131


1- . سوره ى تحريم، آيه ى 11
2- . سوره ى تحريم، آيه ى 12
3- . در ديدار مدّاحان به مناسبت ميلاد حضرت فاطمه (علیها السلام) (83/5/17)

زن فرعون؛ سمبل مرفّهين صدّيق

آيا ما كسانى را داريم كه در مشاغل بالا بودند، از زندگى مرفه برخوردار بودند، جزو صدّيقين شده باشد؟ بله، چه كسى؟ زن فرعون. «وَ ضَرَبَ اَللّٰهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ آمَنُوا اِمْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قٰالَتْ رَبِّ اِبْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتاً فِي اَلْجَنَّةِ وَ نَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ» (1) خدا يك نمونه مى آورد، يك مثال مى آورد، يك سمبل بمعناى واقعى انسان معرّفى ميكند. ازچه كسانى؟ از كسانى كه ايمان آورده اند. اگر بپرسى مؤمن چگونه است، مؤمن را در يك تابلوى روشن و مشخّص به تو معرّفى ميكند، او كيست، او زن فرعون است، شاهزاده خانم دستگاه مصر؛ اين يك نفر، ايمان آورده. آنچه او را از فرعون جدا ميكند ايمان اوست. آنچه او را به موسى نزديك ميكند ايمان اوست؛ اين ايمان را با عمل همراه ميكند، در داخل خانه ى فرعون موسايى بودن كار آسانى نيست، نه خيال كنى مثل بقيّه ى بنى اسرائيل است، ابدا، درست به او حسن ظن دارد، درست است او را دير ميشناسد، درست است كشف نميكند كه چه ميكند، امّا بالاخره خواهند فهميد. خبرهايى كه براى موسى ميرساند، ياران موسى را كه نجات ميدهد، كمكهاى مالى كه به بنى اسرائيل ميكند، بدخواهان بنى اسرائيل از دستگاه فرعون را كه رسوا ميكند، كارشان را خنثى ميكند، كار ميكند، موسايى است.(2)

مريم؛ مظهر پاكى، طهارت و مقاومت در برابر وسوسه ها

ما در تعبيراتمان حضرت مريم را مظهر پاكى و طهارت ميبينيم - يك زن كاملاًً طاهر - در قرآن، چند جا راجع به حضرت مريم آمده است: «وَ مَرْيَمَ اِبْنَتَ عِمْرٰانَ اَلَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهٰا فَنَفَخْنٰا فِيهِ مِنْ رُوحِنٰا» (3)؛ مسأله ى حفظ عصمت زنانه و حفظ طهارت دامن در مورد حضرت مريم، خيلى تأكيد شده است. مگر شرايط چگونه بوده است؟ اين به نظر من چيز خيلى مهمّى است.

ص: 132


1- . سوره ى تحريم، آيه ى 11
2- . در ديدار در دانشگاه فردوسى (57/8/8)
3- . سوره ى تحريم، آيه ى 12

خوب؛ دختر بچّه اى به داخل معبد آمده و تا جوانيهايش هم آنجا بوده است. چه عوامل و انگيزه هايى وجود داشته كه مريم با همه ى وجود، با يك قدرت فوق عادى بشرى - اگر فوق بشرى نبود، قرآن اينقدر روى آن تكيه نميكرد - در مقابل اين وسوسه ها مقاومت كرده است، كه قرآن ميگويد: «أَحْصَنَتْ فَرْجَهٰا» (1)؛ دامان خود را پاك و پاكيزه نگه داشت. اين خيلى مهمّ است؛ براى ما هم درس است.

حضرت مريم در موقعيّت حسّاسى توانسته است با اين مقاومت و پاكدامنى خود، آنطور تأثير بگذارد و تاريخ را عوض كند؛ كمااينكه در يك مورد ديگر هم شبيه همين، در مورد يك مرد جوان - حضرت يوسف - در قرآن هست.(2)

10. الگو شدن زن مسلمان ايرانى

الگوى سوّم زن؛ «نه شرقى نه غربى» زن مسلمان ايرانى

زن در تعريف غالباً شرقى، همچون عنصرى در حاشيه و بى نقش در تاريخسازى، و در تعريف غالباً غربى، به مثابه ى موجودى كه جنسيت او بر انسانيّتش ميچربد و ابزارى جنسى براى مردان و در خدمت سرمايه دارى جديد است، معرّفى ميشد. شيرزنان انقلاب و دفاع مقدّس نشان دادند كه الگوى سوّم، «زن نه شرقى، نه غربى» است. زن مسلمان ايرانى تاريخ جديدى را پيش چشم زنان جهان گشود و ثابت كرد كه ميتوان زن بود، عفيف بود، محجّبه و شريف بود و درعين حال، در متن و مركز بود. ميتوان سنگر خانواده را پاكيزه نگاه داشت و در عرصه ى سياسى و اجتماعى نيز سنگرسازيهاى جديد كرد و فتوحات بزرگ به ارمغان آورد. زنانى كه اوج احساس و لطف و رحمت زنانه را با روح جهاد و شهادت و مقاومت

ص: 133


1- . سوره ى تحريم، آيه ى 12
2- . درديدار با بازيگران فيلم حضرت مريم (علیها السلام) (78/8/7)

درآميختند و مردانه ترين ميدانها را با شجاعت و اخلاص و فداكارى خود فتح كردند.(1)

ارائه ى تعريف جديد از زن و حضور او در ساحتهاى مختلف

در انقلاب اسلامى و در دفاع مقدّس، زنانى ظهور كردند كه ميتوانند تعريف زن و حضور او در ساحت رشد و تهذيب خويش، و در ساحت حفظ خانه ى سالم و خانواده ى متعادل، و در ساحت ولايت اجتماعى و جهاد امر به معروف و نهى از منكر، و جهاد اجتماعى را جهانى كنند و بن بستهاى بزرگ را در هم بشكنند.

اقتدار و جذبه ى تازه اى به بركت خون اين زنان مجاهد در عصر جديد ظهور كرده است كه زنان را ابتداء در جهان اسلام تحت تأثير قرار داد و دير يا زود در سرنوشت و جايگاه زنان جهان دست خواهد برد.(2)

زن مجاهد ايرانى؛ معلّم ثانى زنان جهان

به خانواده ى اين شهيدان والامقام تبريك ميگويم و اميدوارم كه به بركت خون اين زنان شريف و مجاهد، رسانه ها وهنرمندان وفرزانگان وسينماگرانى بتوانند جهاد بزرگ زن ايرانى مسلمان را به دنيا كه سخت محتاج شناختن آن است، بنمايانند. زن مجاهد مسلمان ايرانى، معلّم ثانى براى زنان جهان خواهد بود؛ پس از معلّم اوّل كه زنان مجاهد صدر اسلام بودند.

سلام خدا بر بانوى بزرگ اسلام حضرت فاطمه ى زهرا و بر همه ى زنان بزرگ صدر اسلام و بر بانوان فداكار و از جان گذشته ى ايران اسلامى.(3)

موج فزاينده ى الگو شناختن زن ايرانى

ولادت جديدى را كه براى زن مسلمان در سايه ى انقلاب اسلامى

ص: 134


1- . در پيام به كنگره ى «هفت هزار زن شهيد كشور» (91/12/16)
2- . همان
3- . همان

به وجود آمده است، واقعاً بايد تبريك گفت. شكفتن تازه زنان مسلمان كشورهاى ديگر است. در بسيارى از كشورهاى اسلامى امروز، چه كشورهاى عربى و چه كشورهاى غيرعربى مسلمان، دختران دانشگاهى، دانشجويان و مخصوصاً در ميان زنان جوان موجى به سمت منش زن ايرانى به وجود آمده است؛ مثلاً حجاب يا فراگيرى علوم اسلامى را از زن ايرانى تقليد ميكنند كه اين با مقاومتهايى از طرف دولتها روبرو شده است. يك جا آموزش علوم اسلامى را براى دختران دانشجو ممنوع كرده اند و در جاى ديگر حجابى را كه شبيه زنان ايرانى است براى زنان دانشجو ممنوع كرده اند. در عين حال موج الگو شناختن زن ايرانى در ميان زنان مسلمان كشورهاى اسلامى فزاينده است و اين آغاز كار است. امّا هنوز بسيارى از آنها كاملاً از زن ايرانى شناخت ندارند. اين را ميدانند كه زن ايرانى در ميدانهاى انقلاب حضور داشته و شعار در تظاهرات داده و مردها و فرزندانش را تشويق كرده و خود همه جا حاضر بوده است. امّا زنان مسلمان كشورهاى دنيا هنوز آن ظرافتها، گذشت و فداكاريهايى را كه بحق، ملّت ما شهيدپرورى نام گذاشته اند نميدانند كه البتّه اين نيز كشف خواهد شد و آنچنان تلألؤ مجاهدت و بزرگوارى زنان ما درخشنده است كه پنهان نخواهد ماند.(1)

جلوه كردن زن ايرانى در چشم ناظران جهانى

امروز زنهاى كشورهاى اسلامى، زنهاى شمال افريقا، زنهاى الجزاير، زنهاى مصر، زنهاى عراق، زنهاى منطقه ى شرقى جهان اسلام، همه از زن ايرانى يك الگو ميجويند و مييابند، زن ايرانى يكدفعه جلوه كرد در چشم ناظران مسائل جهانى مربوط به جوامع و از جمله مسائل مربوط به زن. شما نبايد بگذاريد نسل شما، گروه شما، كسانى از شما كه مسؤوليّتى را بر دوشهاى خودتان احساس ميكنيد، نبايد بگذاريد كه دستهايى بخواهند اين را عوض كنند.(2)

ص: 135


1- . در ديدار با گروهى از خواهران (63/12/21)
2- . در ديدار با جمعى از خواهران آموزش وپرورش (63/11/7)

حفظ رتبه و آوازه ى جهانى زن مسلمان ايرانى

شما نسل انقلابى امروز به هيچ قيمت نبايد اجازه دهيد رتبه اى كه زن در جمهورى اسلامى كسب كرده و آوازه اى كه براى زن مسلمان در سراسر گيتى به دست آورده، با توطئه ى دشمنان خدشه دار شود.(1)

ارائه ى پيام متعالى در عرصه هاى مختلف به دنيا

زنان مسلمان ايرانى در دنياى امروز رسالتى عظيم برعهده دارند و بعنوان الگوى زنان جهان بايد پيام متعالى خود را در عرصه هاى مختلف بشرى به گوش جهانيان برسانند.(2)

زنده كردن هويّت اسلامى زن در دنيا

زن مسلمان ايرانى در ايران اسلامى، بايد كوشش اش اين باشد كه هويّت والاى زن اسلامى را آنچنان زنده كند كه چشم دنيا را به خود جلب كند، اين امر وظيفه اى است كه بر دوش زنان مسلمان است؛ به خصوص زنان جوان و دختران دانش آموز و دانشجو.(3)

جلوه ى ناشناخته ى شخصيّت زن

مسأله ى زنان در جمهورى اسلامى مسأله ى مهمّى است و رابطه ى زن و فرهنگ و سازندگى فكرى و اخلاقى هم يك مسأله ى مهمّ ديگر است.

امروز شما نشاندهنده ى يك جلوه ى جديدى از شخصيّت زن هستيد كه ناشناخته است، در دنيا ناشناخته است. شايد بتوانم بگويم در تاريخ ناشناخته است.(4)

ص: 136


1- . همان
2- . در ديدار با خواهران طلبه و فرهنگى قم (74/9/18)
3- . در ديدار با زنان (79/6/30)
4- . در ديدار با جمعى از خواهران آموزش و پرورش (63/11/7)

وظيفه ى نشان دادن رشد فرهنگى اسلامى زنان درمحيطهاى گوناگون

وظيفه ى شما خانمهاست كه با اين تلاشهاى بزرگوارانه و انقلابى اى كه انجام ميدهيد چه در محيط پرستارى، چه در محيط علمى، چه در محيط پزشكى، چه در محيط دانشجويى، چه در محيط خدمات فرهنگى يا خدمات گوناگون پشتيبانى جبهه، چه در حضور در ميدان سياست، چه در اظهار نظر، چه در هدايت افكار و تنوير افكار مردم، چه در كارهاى هنرى، زباندار و جهت دار با فعّاليّت و تلاش خودتان در ميدانهاى گوناگون، رشد زن و جست فرهنگى اسلامى زن را به دنيا نشان بدهيد و بدانيد كه دنيا از شما تقليد خواهد كرد، كما اينكه الان دارد تقليد ميكند. آن كسانى كه ميتوانند، چه در كارهاى هنرى زباندار و جهتدار با فعّاليّت و تلاش خودتان در ميدانهاى گوناگون، رشد زن و جست فرهنگى اسلامى زن را به دنيا نشان بدهيد و بدانيد كه دنيا از شما تقليد خواهد كرد، كمااينكه الان دارد تقليد ميكند.(1)

گرداننده ى تاريخ؛ مشخّصه زن ايرانى

امروز دنيا از شما ياد خواهد گرفت. حركتى را كه زن ايرانى شروع كرده است، از دست ندهيد. اين حركت براى دنيا يك پيام جديدى دارد و ولادت جديد است و مشخّصه هاى آن احساس شخصيّت زن است و اينكه اوست كه گرداننده ى تاريخ است و ميتواند در جامعه، نقش تعيين كننده داشته باشد.(2)

مجاهدت زنان ايران با حفظ حدود، الگوى نسل جوان آگاه كشورهاى اسلامى

در كشورهايى كه در فرهنگ غربى غرق بودند، خانمها دارند الگوى شما

ص: 137


1- . در ديدار با عدّه اى از پرستاران به مناسبت روز پرستار (65/10/15)
2- . در ديدار با بانوان كشور (63/12/21)

را عمل ميكنند، الگوى زن مسلمان و دختر مسلمان ايرانى را. من در الجزاير نمونه اش را ديدم، در مصر نمونه اش وجود دارد، در لبنان نمونه اش وجود دارد، در تركيه نمونه اش وجود دارد، در همه ى كشورهاى اسلامى خانمهاى آگاه و بيدار و بينا و به خصوص نسل جوان دارند از الگوى زن مسلمان جمهورى اسلامى و انقلابى تقليد ميكند، اين لازمه ى آن پيشروى شماست، لازمه ى اعتقاد و اتّكا به نفس شماست كه داريد نشان ميدهيد كه زن ميتواند در فعّاليّتهاى اجتماعى هم فعّال باشد و مثل مرد و در مواردى جلوتر از مرد تلاش بكند و مجاهدت بكند و درعين حال حدّ زن اسلامى را و مرزهاى موجود بين زن و مرد را بطور كامل حفظ كند كما اينكه شما حفظ ميكنيد و اين الگو در دنيا رواج پيدا خواهد كرد. اين را بدانيد، نشانه ى ايمان شماست و بر اثر اعتقاد شماست.

شخصيّت زن مسلمان، يك شخصيّتى است كه دارد بتدريج شكل ميگيرد، به خصوص در بين نسلهاى جوان و اميدواريم كه - ان شاءالله - روزبه روز هم بيشتر بشود.(1)

اقتباس از چادر زنان ايرانى در كشورهاى اسلامى دوردست

در كشورهاى اسلامى دوردست كه از لحاظ زبان و بسيارى از آداب و سنن هم با ما فرق دارند، به احترام و عشق زن ايرانى، زنانشان و دخترانشان چادر سر ميكنند، چادرى كه آنجا معمول نبوده.

چادر ميدانيد يك پوشش ايرانى است. زنهاى مسلمان ديگر در بعضى جاها عبا سر ميكنند، بعضى جاها مقنعه سر ميكنند، هر جا يك چيزى دارند ديگر، اين چادرى كه شما سرتان است، اين پوشش ايرانى است امّا يك جاهايى زنهاى بعضى از اين كشورها از بس مجذوب حركت و قهرمانى

ص: 138


1- . در ديدار با عدّه اى از پرستاران به مناسبت روز پرستار (65/10/15)

زنان ايرانى هستند، پوشش خودشان را برداشتند، چادر سرشان كردند يا اگر پوششى نداشتند چادر سرشان كردند، تحت تأثير قهرمانى، شجاعت، اخلاص و ايمان اسلامى، بى اعتنايى كردن به سنّتها و اخلاق تحميلى غربى مصرفى اروپايى استعمارى - كه شماها الحمدلله اين بى اعتنايى را داشتيد و آن پايبندى را به اخلاق اسلامى داشتيد - هستند.(1)

تقليد زنان افريقا از حجاب زن ايرانى

در سفرى به همين منطقه ى مسلمان نشين شمال افريقا، در كشورى ديدم كه دخترها و زنهاى آن، حجاب خودشان را به تقليد از حجاب زنان ايرانى درست كرده بودند. در شرق دنياى اسلام - تا آنجايى كه ميتوان از آن خبر گرفت - اين حركت ملّت ايران و اين نشانه ى عظيم و تحقّق اسلام انقلابى و ناب و راستين، آثار خودش را در دل مردم گذاشته است.(2)

اقتباس از نحوه ى حجاب و تظاهرات زنان ايرانى

من در يكى از كشورهاى اسلامى - كه حجاب محلّى هم دارند، بى حجابيهاى خيلى بد هم دارند - ناگهان چشمم افتاد به يك زنى، به كسى كه با من همراه بود گفتم كه اين حجاب، حجاب دخترهاى ماست. او هم نگاه كرد تصدّيق كرد. يعنى چيزى بود كه درست از زنهاى ما اين را گرفته بودند. چادر نبود، امّا حجابى به شيوه ى حجاب اسلامى اى كه در بين دخترهاى ما و زنهاى ما معمول بود، كه صادرشده ى از اينجاست. ممكن است چادر شما هم و چادر مشكى شما هم بتدريج صادر بشود به كشورهاى ديگر. البتّه هر جايى براى خودشان يك چادر گونه اى، يك چيزى دارند، يك پوششى دارند در كشورهاى اسلامى، حالا ولو به اين شكلى كه حالا شماها سرتان ميكنيد مخصوص اينجاست. يا مثلاً فرض كنيد در تظاهراتى

ص: 139


1- . در ديدار با وزير و گروهى از خواهران دانشجوى مراكز تربيت معلّم (63/2/12)
2- . در ديدار بسيجيان و پرسنل سپاه پاسداران استان گيلان (80/2/6)

كه در كشورهاى اسلامى گاهى انجام ميگيرد و شما در تلويزيون بعضى از نمونه هايش را ديديد، ميبينيد كه زنها بصورت باحجاب، بصورت مسلمانى چطور مى آيند توى تظاهرات شركت ميكنند؛ اينها از شما ياد گرفتند.(1)

زن ايرانى؛ الگوى زنان در حجاب و حركتهاى اجتماعى

امروز زن ايرانى براى زنهاى كشورهاى جهان سوّم و بالاخصّ براى كشورهاى اسلامى بصورت يك الگو در آمده است؛ يعنى حجابى كه شما داريد، در كشورهاى ديگر يك حجاب نمونه شناخته شده است. زن مسلمان فرياد زدن و دادن شعارهاى اسلامى را بلد نبود و به آن عادت نداشت. حتّى اگر در يك محفلى گفته ميشد صلوات بفرستيد، كسانى كه صلوات ميفرستادند، مردها بودند و زنها اصلاً صلوات نميفرستادند. امّا حالا شما ميبينيد كه در اجتماعات عظيم اسلامى هم در كشور خودمان و هم در جاهاى ديگر، صداى زنها گاهى بر صداى مردها غلبه دارد؛ يعنى زنها احساس نميكنند كه آنها فقط بايد شعار بدهند. آنها دارند اجتماع را اداره ميكنند. پس موجد اين خصوصيّات، زن ايرانى است كه هم خودش را ساخت و هم الگوسازى كرد.(2)

الگوگيرى مادران فلسطينى در صف آرايى معنوى از زنان ايران

امروز هم ديگران از شما ياد گرفته اند؛ امروز در سرتاسر دنياى اسلام آن كسانى كه حاضرند در درون خود و در صف آرايى حقّ و باطل، حقّ را بر باطل پيروز كنند و غلبه دهند، كم نيستند. پايدارى شما - چه در دوران دفاع مقدّس و چه در بقيّه ى آزمايشهاى بزرگ اين كشور - اين فضيلتها را در زمانه ى ما ثبت كرد. زمانه ى ما زمانه ى ارتباطات نزديك است؛ امّا اين ارتباطات نزديك هميشه به سود شيطان و شيطنتها نيست؛ به سود معنويّتها

ص: 140


1- . در مصاحبه پيرامون جايگاه زن در جمهورى اسلامى (63/12/4)
2- . همان

و اصالتها هم هست. مردم دنيا خيلى چيزها را از شما ياد گرفته اند. همين مادرى كه در فلسطين، جوان خودش را ميبوسد و به طرف ميدان جنگ ميفرستد، يك نمونه است. فلسطين سالهاى متمادى، زن و مرد و پير و جوان داشت؛ امّا بر اثر ضعفها و به دليل آنكه در ميدان صف آرايى معنوى، جنود عقل نميتوانست بر جنود جهل پيروز شود، فلسطين دچار ذلّت شد و اين وضعيّت برايش پيش آمد و دشمنان بر آن مسلّط شدند. امّا امروز وضعيّت فلسطين، بگونه ى ديگرى است؛ امروز فلسطين به پا خاسته است؛ امروز ملّت فلسطين - زن و مرد - در صف آرايى معنوى در درون خود توانسته است جانب معنويّت را غلبه دهد و پيروز كند؛ و اين ملّت پيروز خواهد شد.(1)

تربيت زنان مسلمان نمونه، در جنجال غوغاگرانه غرب

امروز ما ميتوانيم اميدوار باشيم كه همچنانى كه يك روز اسلام توانست در آنچنان فضاى فرهنگى فاسد و غلطى زنى مثل زينب (سلام الله عليها) را به وجود بياورد كه الگو و نمونه ى يك انسان بزرگ است؛ نه فقط يك زن، يك زن برجسته، امروز هم ميتواند تعاليم اسلام و فرهنگ اسلامى در ميان اين جنجال غوغاگرانه ى جوّسازانه ى غرب، نمونه ى يك زن مسلمان كامل و بزرگ را به وجود بياورد و ما احتياج به اين داريم. امروز دنيا احتياج دارد به اينكه زن مسلمان هويّت وحقيقت فرهنگى خودش را نشان بدهد.(2)

همسران ايثارگران؛ اسوه در استقامت و حفظ خانواده

اينجانب در مقابل عظمت، ايثار و فداكارى همسران جانبازان و همچنين همسران اسرا و آزادگان و رزمندگان اسلام به لحاظ اسوه بودن در صبر و استقامت و حفظ و حراست از حريم امن خانه و خانواده، نيز در برابر

ص: 141


1- . در جمع دهها هزار نفر از راهيان نور در پادگان دوكوهه (81/1/9)
2- . در ديدار با عدّه اى از پرستاران به مناسبت روز پرستار (65/10/15)

همسران و مادران فداكارى كه فرزندان و همسران خود را تجهيز كرده و به ميدان شهادت فرستادند، احساس تواضع ميكنم.(1)

مادر شهيد؛ نخبه ى حقيقى فكرى و روحى

گاهى من با خانواده ى معظّم شهدا در خانه هايشان، زير سقفهايشان مينشينم و ميبينم گاهى مادرِ يك شهيد، حقيقتاً يك نخبه ى فكرى و روحى است؛ يك انسان برجسته است. همينجا هم ديديم؛ در جاهاى ديگر هم ديده ام. انسان تحت تأثير قرار ميگيرد. نخبه آن كسى است كه بتواند برجستگى خودش را بدون ادّعا، با شخصيّت خود، با هويّت خود و با ذات خود، به ديگران تفهيم كند. من اين را ميبينم.(2)

سپيده كاشانى؛ نمونه ى زن مسلمان فرهنگى و هنرى

از خواهر عزيزمان خانم سپيده كاشانى هم بخاطر شعرهاى بسيار خوب و گفتار صميمى و صادقانه شان تشكّر ميكنم و اميدوارم كه اين نمونه هاى زن مسلمان فرهنگى و هنرى كه ارج بسيار زيادى در انقلاب ما و جامعه ى ما و تاريخ ما و شرايط كنونى ما دارند و بايد داشته باشند؛ روزبه روز در ميان قشرهاى بافرهنگ، هنرمند و فعّال خواهران افزايش پيدا كند و ما شاهد نمونه هاى ديگرى هم باشيم.(3)

ص: 142


1- . در ديدار گروه كثيرى از زنان مسلمان و انقلابى (72/9/17)
2- . در ديدار با نخبگان استان سمنان (85/8/19)
3- . در ديدار با عدّه اى از پرستاران به مناسبت روز پرستار (65/10/15)

فهرست آيات قرآن كريم

متن آيه سوره شماره آيه صفحه

وَ اصْطَفاكِ عَلى نِساء... آل عمران 30 42

فَأُولئِكَ مَعَ الَّذينَ أَنْعَمَ... نساء 79 69

يا ايها الذين آمنوا... نور 48 63

وَ أَنِ اعْبُدُونى هذا.. يس 71 61

وَ اللهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَو... صف 96 8

يُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ.. حشر 98 9

ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً لِلَّذينَ... تحريم 127 10، 129، 130

وَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً لِلَّذينَ... تحريم 6 11، 122، 126، 129، 131، 132

وَ مَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ... تحريم 80 12، 129، 131، 132، 133

وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ... انسان 55 8

إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ... انسان 55 9

انَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ.... كوثر 70، 96، 99، 100

ص: 143

فهرست روايات

اَلا وَ اِنَّكُمْ لاتَقْدِرُونَ... اميرالمؤمنين (علیه السلام) 28

كانَت تَقومُ فى مِحرابُ... امام صادق (علیه السلام) 41، 83، 97

امْتَحَنَكِ اللهُ الَّذِى خَلَقَكِ... امام باقر (علیه السلام) 58، 70، 79، 80، 81، 93

ما اَغضَبتَنى وَلاخَرَجتَ... اميرالمؤمنين (علیه السلام) 54

و كان اذا دخلت اليه،.. - 72، 127

زَهَرَ نُورُهَا لِأَهْلِ السَّمَاءِ امام صادق (علیه السلام) 81

إِنَّ اللهَ لَيَغْضَبُ لِغَضَبِ فَاطِمَةَ... پيامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) 86

ياأُمَّاهْ لِمَ لَا تَدْعِينَ لِنَفْسِكِ.. امام حسن (علیه السلام) 83

يَا عَلِى... أَنْتَ قَائِدُ الْمُؤْمِنِينَ.. پيامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) 94

أَمَا تَرْضَيْنَ أَنْ تَكُونِى سَيِّدَةَ.. امام صادق (علیه السلام) 93

سَلْمَانُ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْت پيامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) 93

يَا فَاطِمَةُ اللهُ اصْطَفاكِ وَ... امام صادق (علیه السلام) 95

لا تستوحشوا فى طريق... اميرالمؤمنين (علیه السلام) 98

حُسين سفينَةُ النّجاة وَ... پيامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) 100

انَا مِنْ حُسَيْنٍ پيامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) 100

لَا تَمْحُو ذِكْرَنَا حضرت زينب (علیها السلام) 105

ص: 144

يَا أَهْلَ الْكُوفَةِ، يَا أَهْلَ... حضرت زينب (علیها السلام) 109

وَ لا تَكُونُوا كَالَّتى نَقَضَتْ... حضرت زينب (علیها السلام) 110

هَلْ فِيكُمْ إِلَّا الصَّلَفُ وَ... حضرت زينب (علیها السلام) 110

مَا رَأَيْتُ إِلَّا جَمِيلا حضرت زينب (علیها السلام) 123

ص: 145

فهرست اسامى اشخاص

تصویر

ص: 146

تصویر

ص: 147

تصویر

ص: 148

فهرست مكانها

تصویر

ص: 149

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109