زن و خانواده : برگرفته از بیانات حضرت آیت الله العظمی خامنه ای( مدظله العالی) رهبر معظم انقلاب اسلامی

مشخصات کتاب

سرشناسه:خامنه ای، علی، رهبر جمهوری اسلامی ایران، 1318 -

عنوان و نام پديدآور:زن و خانواده [کتاب] : برگرفته از بیانات حضرت آیت الله العظمی خامنه ای( مدظله العالی) رهبر معظم انقلاب اسلامی/ به کوشش امیرحسین بانکی پورفرد.

مشخصات نشر:تهران : موسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی، دفترحفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای" مدظله العالی"، 1393.

مشخصات ظاهری:152 ص.

فروست:نقش و رسالت زن؛ 3.

شابک:70000 ریال:978-964-2951-82-6 ؛ 70000 ریال(چاپ دوم)

وضعیت فهرست نویسی:فاپا

يادداشت:چاپ دوم: تابستان 1393.

يادداشت:این کتاب در سال های 1393-1398 تجدید چاپ شده است.

يادداشت:چاپ دهم: 1400.

يادداشت:چاپ یازدهم: 1401.

یادداشت:نمایه.

موضوع:خامنه ای، علی، رهبر جمهوری اسلامی ایران ، 1318 - --دیدگاه درباره زن

موضوع:خامنه ای، سید علی، رهبر جمهوری اسلامی ایران ، 1318 - -- دیدگاه درباره خانواده

موضوع:خامنه ای، علی، رهبر جمهوری اسلامی ایران، 1318 - -- نظریه درباره زناشویی

شناسه افزوده:بانکی پورفرد، امیرحسین، 1349 -، گردآورنده

شناسه افزوده:موسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی. دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای"مد ظله العالی". انتشارات انقلاب اسلامی

رده بندی کنگره:DSR1692 /ز9 ز94 1393

رده بندی دیویی:955/0844

شماره کتابشناسی ملی:3437077

ص: 1

اشاره

ص: 2

بسم الله الرحمن الرحيم

ص: 3

نقش و رسالت زن 3

زن و خانواده

برگرفته از بیانات حضرت آیت الله العظمی خامنه ای( مدظله العالی) رهبر معظم انقلاب اسلامی

به کوشش امیرحسین بانکی پورفرد.

مشخصات نشر:تهران : موسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی، دفترحفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای" مدظله العالی"، 1393

ص: 4

پيشگفتار

برقرارى نظام جمهورى اسلامى به تعبيررساى بنيانگذار آن، حضرت امام خمينى (ره)، از نعمتهاى بزرگ الهى بر مردم اين سرزمين و تمامى مستضعفين جهان بوده است. مرورى بر تاريخ پرافتخار اين نهضت و شكل گيرى نظام مقدّس جمهورى اسلامى به روشنى نقش و تأثير اصل مترقّى ولايت فقيه و رهبرى حكيمانه ى حضرت امام (ره) و پس از آن حضرت آيت الله العظمى سيّد على خامنه اى، رهبر انقلاب اسلامى، را در هدايت انقلاب در كوران حوادث گوناگون روزگار نشان ميدهد. مؤسّسه ى پژوهشى فرهنگى انقلاب اسلامى كه وظيفه ى حفظ و نشر آثار مقام معظّم رهبرى را برعهده دارد، در اجراى همين وظيفه اقدام به انتشار كتابهاى موضوعى به منظور نشر بيانات، ديدگاهها و رهنمودهاى معظّمٌله در مقاطع، مناسبتها و موضوعات مختلف مى نمايد.

كتاب حاضر حاوى گزيده اى از بيانات معظّمٌله درباره ى مباحث مرتبط با موضوع «زن و خانواده» است و مطالب آن در پنج فصل و با عناوين «زن و ازدواج»، «جايگاه زن در خانواده»، «اهميّت خانواده»، «حقوق و وظايف زن و شوهر در خانواده» و «محبّت و عواطف زن و شوهر» گردآورى و تنظيم شده است.

اين اثر جلد سوّم از مجموعه ى پنج جلدى باعنوان «نقش و رسالت زن» درباره ى مسائل و مباحث مرتبط با موضوع «زن» در بيانات رهبر معظّم انقلاب اسلامى است كه براى استفاده ى محقّقان و عموم علاقمندان به ديدگاههاى معظّمٌله منتشر ميشود.

و من الله التوفيق

ص: 5

ص: 6

فهرست مطالب

مقدّمه 17

فصل اوّل: زن و ازدواج 21

اصرار خداوند بر ازدواج ومذمّت طلاق 23

ناخشنودى خداوند از زن و مرد تنها 23

ازدواج؛ هم نياز و هم وظيفه 23

ازدواج؛ از نعمات بزرگ و اسرار آفرينش 24

آرامش؛ هدف بزرگ ازدواج 24

همجنس بودن زن ومرد؛ دليل آرامش 25

بركات و فوايد ازدواج 25

اصل قضيّه؛ محيط سالم خانواده، نه فرزند و ثروت 26

تشكيل خانواده؛ مهمّترين فايده ى ازدواج 26

تسهيلات اقتصادى و كار فرهنگى براى ترغيب بيشتر به ازدواج 27

تأخير ازدواج؛ خلاف فطرت و مصلحت بشر 28

ازدواج مهمترين قدم براى اعتلا وگسترش انديشه وعاطفه ى زن 28

اراده ى زن در ازدواج 29

حرام بودن ازدواجهاى اجبارى 29

تحميل و يا نهى از ازدواج؛ خلاف شرع بيّن 29

ازدواج مجدّد همسران شهدا؛ يك عمل شرعى و واجب 31

عوامل محروميّت دختران از ازدواج 32

ملاك انتخاب؛ ايمان، پاكدامنى، امانت و صدق 32

ناياب بودن مرد بى عيب 33

ص: 7

انتخاب دختر متديّن با وجود خانواده ى بد 34

انتخاب دختران بخاطر صفات والاى انسانى 34

تقدّس ازدواج در اديان 35

غلبه ى ارزشهاى پوچ اقتصادى بر ارزشهاى واقعى 35

مهريّه و جهيزيّه سنگين؛ كار جهّال در زمان پيامبر (ص) 36

تقدّس زدايى از ازدواج با مهريّه هاى سنگين 36

نسخ مهريّه ى سنگين دوران جاهليّت 37

تقيّد به مهرالسّنه؛ عمل نمادين براى رفع مشكلات 37

مهريّه ى كمتر، جنبه ى انسانى بيشتر 37

مهريّه ى «14 سكه» براى غلبه كردن جنبه ى معنوى ازدواج بر جنبه ى مادّى 38

كم قرار دادن مهريّه؛ يك عمل نمادين براى انديشيدن به يكديگر 38

مهريّه ى بالا؛ تنزّل معامله ى انسانى به حدّ كالا و بى احترامى به دختر 38

مهريّه ى سنگين؛ تبديل ازدواج به داد و ستد 39

مهريّه ى سنگين؛ زمينه ساز مشكلات اجتماعى 39

عدم پيشگيرى مهريّه ى سنگين از طلاق 40

مهريّه و جهيزيّه ى سنگين؛ از زوايد زندگى 40

دورى از تشريفات و تجمّل گرايى و مهريّه هاى گران قيمت 41

دورى از تشريفات؛ ساده تر از رهايى از آن 41

لزوم گفتمان سازى درتشريفات زائد ازدواج 41

توصيه به زندگى ساده و بى تشريفات 42

ازدواج زن مسلمان؛ همراه با عشق معنوى بيگانه از تشريفات 42

حسرت و احساس عدم خوشبختى در مسابقه ى مادّى، تجمّلات و تشريفات 43

بدبختى انسان در زندگى تجمّلاتى پرخرج و مُسرفانه 43

قناعت؛ يعنى توقّف در حدّ كفاف 43

توقّع كم؛ مايه ى سعادت دنيا وآخرت 44

فصل دوّم: جايگاه زن در خانواده 45

زن مسلمان؛ ركن اساسى خانواده 47

زن؛ محور اصلى عواطف خانوادگى 47

زن؛ حافظ خانواده 48

مهمترين نقش زن 48

ص: 8

مهمترين كار زن؛ سر پا نگه داشتن زندگى 49

طبيعيترين و فطريترين كار زن 49

كار اصلى زن؛ حفظ كانون گرم خانواده 49

خانه دارى؛ شغل اصلى زن 49

خواسته ى اسلام از بانوان؛ حفظ بنيان خانواده 51

تقدّم مسؤوليّت خانوادگى بر مسؤوليّت اجتماعى 51

مطلبوبيّت حضور زن در اجتماع به شرط حفظ بنيان خانواده 52

مادرى و همسرى؛ مسؤوليّت اوّل و منحصر به فرد زن 52

تكليف دائمى زن؛ ساماندهى به خانواده بدون غرق شدن در آن 53

كيفيّت بخشى به حضور زن در «خانه» 54

قدردانى و ارزشگذارى و بيمه ى زنان خانه دار 54

تقوا و بلندنظرى زن؛ عامل مؤثّر در تربيت اسلامى خانواده 55

نشر ارزشهاى معنوى در خانواده و اجتماع به محوريّت زن 56

نقش محورى زن در عروج معنوى خانواده 56

نفوذ روحى زن؛ از اسرار و زيبايى هاى خلقت 56

قويتربودن زن از لحاظ ظرافت وتدبير 57

تدبير، مديريت، ظرافت؛ كار كدبانوى خانواده 58

شوهردارى نيكو؛ يعنى ساختن با زحمتهاى زندگى بخاطر خدا 58

نقش برجسته ى زنان در اصلاح جامعه 59

جلوگيرى از انحراف شوهر با عقل و تدبير 59

مظلوميّت زنان موجب مشكلات فراوان در مسائل خانوادگى 59

رفع مظلوميّت از زن با تكريم آن در خانواده 59

زن؛ گل زندگى نه مباشر و كارگرخانه 60

زن؛ گل زندگى، نه كارپرداز خانه 61

شراكت همسران در اجر پاسدارى از انقلاب 61

اجر زحمات روحى و عاطفى زنان در همراهى با همسر 62

سهم زنان در موفّقيّتهاى همسران 62

زندگى زناشويى؛ ميدان خدمت در راه خدا 63

تأثيرات محسوس و تعيين كننده ى زن صالح در شوهر و فرزندان 63

تربيت فرزند و تقويّت روحى شوهر؛ مهمترين كار زن 64

ص: 9

نقش بى بديل مادر در توجّه به عواطف فرزند 64

سرانگشت ظريف مادر؛ جداكننده ى رشته هاى رقيق و نازك اعصاب كودك 64

رسالت عظيم مادرى 65

لزوم توجّه به نقش خاص مادران در تربيت فرزند 65

نقش اساسى مادران در بالندگى نسل آينده 65

تربيت فرزند؛ كارى سخت و هنرى بزرگ 66

مادر؛ انتقال دهنده ى فرهنگ و تمدّن در سراسر زندگى 66

نقش مادران در پرورش ياران حسين (ع) و زينب (س) 67

مردان بى نظير؛ تربيت شده ى مادران كم نظير 67

فعّاليّتهاى اجتماعى با حفظ جنبه ى مادرى 67

نفوذ خاصّ مادر بر فرزند 68

تربيت صحيح و عاطفى فرزند 68

هنر زن؛ تربيت نسل بالنده با تأمين آذوقه هاى فرهنگى 69

انس زنان با قرآن ونقش آن در تربيت نسلهاى آينده 69

پرهيز از فرزند آورى؛ عملى خلاف رضايت الهى 69

رعايت موازين بهداشتى در بچّه دار شدن 70

توليدمثل و تربيت كودك 70

پرورش فرزند؛ مجاهدت بزرگ زنان 70

نقش متفاوت زن و مرد در بنيانگذارى نهاد خانواده 71

تداوم نسل؛ مهمترين وظيفه ى انسان ونقش زنان در اين ميدان 72

وظيفه ى دولت در برابر نقش مادرى زنان شاغل 72

صداقت مادر و تواضع فرزند 72

حقّ بيشتر مادر بر گردن فرزند 73

فصل سوّم: اهمّيّت خانواده 75

زن وخانواده جزو مسائل درجه ى يك كشور 77

خانه وخانواده؛ از مسائل اصلى زنان كشور 77

تضمين آينده ى كشور با تصميم و فكر درست 77

خانواده؛ پايه ى اصلى در جامعه 78

خانواده؛ واحد بنيادين اجتماع 78

هدف اسلام؛ تشكيل و حفظ خانواده 79

ص: 10

حاكميّت دين؛ عامل عفّت و حافظ كانون خانواده 79

رواج روشهاى اسلامى؛ راه پرورش محيط امنتر خانواده 79

محيط خانواده براى زن؛ محيط امن، عزّت و آرامش 80

خانواده؛ سلول حقيقى پيكره ى جامعه 80

كلمه ى طيّبه يعنى خانواده ى نيك و پر بركت 80

خانواده؛ پايه ى مهمّ زندگى 81

خانواده ى سالم؛ شرط لازم پيشرفت جامعه 81

خانواده؛ اساس همه ى تربيتها 82

محيط امن براى تربيت و كمال بشر 82

اصلاح جامعه با خانواده هاى سازگار و مستحكم 82

خانواده؛ بنياد تربيت معنوى، فكرى و روانى بشر 83

خانواده؛ كانون رشد و بالندگى عواطف 83

خانواده؛ محيط امن براى سلامت روح و فكر افراد 84

امكان حلّ مشكلات اخلاقى و معنوى با تحكيم بنيان خانواده 84

تشكيل خانواده ى سالم؛ پايه ى سعادت افراد جامعه 84

اصلاح خانواده؛ عامل سلامت روحى و رشد فكرى افراد جامعه 84

خانواده؛ شرط تربيت كامل و سالم 85

خانواده؛ محيط آرامش و التذاذات معنوى و عاطفى 85

خانواده ى آرامتر با بهره ورى بيشتر 86

ارزش وكيفيّت بالاتر در خانواده ى آرام 86

خانواده؛ محل سكونت، آرامش و تكامل 87

خانواده؛ آرامش در مقابل تلاطم، نه در مقابل حركت 87

خانواده ى آرام؛ نجات از انواع اضطراب و ايجاد زمينه ى خوشبختى براى همه ى افراد 87

محيط خانوادگى؛ آغوش مهر و محبّت و آسايش 88

نهاد خانواده؛ اصلاحگر پدر، مادر و فرزند 88

مختصّات خانواده ى خوب؛ اساس اصلاحات واقعى 88

خانواده؛ فرصتى براى تجديد قوا 89

خانه؛ استخر نشاط و رفع غبار اجتماعى 90

بقاى خانواده در گرو احترام به قرارداد زناشويى 91

تزلزل بنيان خانواده به دليل ورود فرهنگ غرب 91

ص: 11

پرهيز از بيگانه شدن از محيط خانواده 91

عشق تصنّعى در خانواده بخاطر دلمشغله هاى بيرونى 92

جامعه ى بى خانواده؛ خاستگاه مشكلات روانى 92

پيامدهاى تزلزل بنيان خانواده 93

تسخير فرهنگ جامعه با متزلزل كردن بنيان خانواده 93

اختلال در خانواده؛ عامل اختلافات فرهنگى - اخلاقى جامعه 93

انتقال فرهنگها و تمدّنها به بركت خانواده 93

خانواده؛ بهترين منتقل كننده ى فرآورده هاى فكرى به نسلهاى بعدى 94

فصل چهارم: حقوق و وظايف زن و شوهر در خانواده 95

حقوق متقابل مرد و زن درنظام خانواده از ديدگاه اسلام 97

احكام دقيق وظريف اسلام، در مصلحت روابط زن و شوهر 98

وظيفه ى مشترك زن و مرد در ساختن خانواده 99

تربيت همسران در زندگى مشترك 100

همكارى روحى همسران با درك ضرورتهاى يكديگر 100

مسؤوليّت زن و مرد؛ همپاى هم بودن در زندگى 101

زن و شوهر؛ هردو رفيق و شريك زندگى مشترك 101

زن و شوهر؛ بهترين حافظان يكديگر در صراط مستقيم 102

مسؤوليّت همسران در كمك به همديگر و پيمودن صراط مستقيم 103

كمك به يكديگر در راه تحصيل وتبليغ دين و فعاليّتهاى اجتماعى 103

همسران؛ بهترين نصيحت كنندگان به خير و تقوا 104

لزوم عمل به اخلاق اسلامى در خانواده 104

زندگى كامل در مطرح كردن عملى دين و اخلاق 105

دستورات شرعى در زمينه ى اخلاق و رفتار زوج 106

تشويق در خيرات و اصلاح در انحرافات؛ از وظايف همسرى 106

درس ديندارى؛ عدم پايبندى به تجمّلات 106

زن و شوهر؛ مهاركننده ى وسوسه هاى شيطانى 107

برطرف كردن خطاهاى شرعى با شيوه ى بسيار لطيف و عاقلانه 108

محافظت از انحرافات با ابراز محبّت؛ تدبير و زبان خوش 108

زن و مرد، لباس همديگر؛ يعنى حفظ و حراست از تمامى آسيبها 109

تفاوت روحيّات زن و مرد در خانواده 109

ص: 12

دو نگاه متفاوت و زيبا 110

احترام واقعى متقابل 110

روز زن؛ فرصتى براى رعايت حرمت و كرامت و حقّ زن 111

مراعات و تنظيم وقت براى بيشتر بودن زن و مرد با هم 111

رازدارى؛ عامل شيرينى و استحكام زندگى مشترك 112

تحمّل عيوب يكديگر 112

سازگارى با عيوب همسر؛ مسابقه اى براى پيداكردن تقواى بيشتر 112

سازگارى دوطرفه در ميان همسران 113

گذشت و اغماض؛ زمينه ى سازشكارى در خانواده 113

سازش و اجتناب از تشنّج در خانواده 115

انصاف و عدم اسراف 115

زن و مرد؛ هر دو مأمور به عدالت و انصاف 115

وظيفه ى زن و مرد؛ دقّت در حلال و حرام كسب مال 116

چگونگى شكر نعمت ازدواج؛ رفتارى خداپسندانه 116

اهتمام همسران به تفاهم و درك متقابل 117

زندگى مشترك؛ يعنى آرامش، اطمينان و اعتماد 117

وظايف مرد نسبت به همسر 117

مراقبت از زن مانند گل 118

مرد؛ تأمين كننده ى معيشت خانواده 119

وظيفه ى مرد در برابر عواطف واحساسات زن 119

رعايت نظر و نيازهاى روحى خانم 120

زن؛ سوگلى خانه، نه پادوى مرد 120

عدم زورگيرى و حسّ مالكيت 121

عدم تحقير همسر 121

شوهر؛ تكيه گاه مطمئن و آرامش بخش زن 122

قيّوميّت مرد؛ سرّ الهى براى كنترل و عفاف خانواده 122

عدم افراط و تفريط در تبعيّت زن از مرد 123

ترازوى برابر در قوّاميّت مرد و ريحانه بودن زن 123

نه زن سالارى و نه مردسالارى 124

حقّ زن بر مرد 124

ص: 13

اهتمام به حفظ محيط خانواده بر عهده ى كدبانوى خانه 125

نقش مثبت و منفى زن در همسردارى 125

مفيدبودن مرد در جامعه؛ مستلزم وجود همسر خوب در خانه 125

همدلى با شوهر در همه ى سختيها، حركت درمسير تقرّب الى الله 126

وظيفه ى خطير شوهردارى؛ شعبه اى از جهاد اكبر 128

نفوذ هوشمندانه ى زن با ملايمت، تحمّل و خوشرويى 129

سختگيرى زن، مايه ى اذيّت شوهر 129

فصل پنجم: محبّت و عواطف همسران 131

رابطه ى دوستى و مهربانى 133

زن و شوهر عاشق؛ پناه يكديگر 133

عشق؛ بالاتر از واقعيّات زندگى 134

محبّت؛ اساس خوشبختى 134

افسون محبّت؛ بازكننده ى گره هاى اخلاقى 135

محبّت؛ عامل ماندگارى و سازگارى خانواده 136

ماندگارى خانواده در گرو تديّن و محبّت 136

صميميّت و محبّت؛ كمربند حفاظ خانواده در جوامع شرقى و اسلامى 137

محبّت؛ عامل انس و وفادارى 137

محبّت؛ عامل پايدارى و آبادى خانواده 137

محبّت؛ آسان كننده ى همزيستى 138

رابطه ى عادلانه و محبّت آميز؛ جبران كننده ى دخالتها 138

عامل پايدارى محبّت و انس 139

ابراز محبّت بيشتر؛ عامل دريافت مكرّر محبّت 139

رعايت حقوق يكديگر؛ عامل نفوذ معنوى و بقاى محبّت 139

نتيجه ى كار زن در خانه؛ محبّت و صفا بين زن و شوهر 139

بى توجّهى به احساسات؛ عامل تضعيف محبّت 140

غمخوارى و راهنمايى 140

آراستن زن و شوهر براى همديگر؛ سفارش معصومين (ع) 140

غريزه ى جنسى؛ وسيله ى استحكام زندگى 141

زن و مرد؛ محتاج نيازهاى عاطفى و جنسى در خانواده 142

مجازات سنگين مرد براى چهار ماه رهاكردن زن 142

ص: 14

شناسايى حساسيّتهاى اخلاق متقابل در زندگى زناشويى 142

لازمه ى اعتماد در خانواده؛ حفظ حريمهاى زن و مرد 143

معاشرتهاى نادرست؛ زمينه ساز حسادت و سوءظن 144

تأثير مخرّب سوءظن بر خانواده 144

عدم جلوه گرى و حفظ نگاه؛ عامل استحكام زندگى نه تحجّر 144

مراعات موازين شرعى؛ پشتوانه ى احساسات و نيازهاى جنسى 145

اجتناب از معاشرتهاى مضرّ؛ مؤثّر در پايدارى بنيان خانواده 145

عدم اختلاط زن و مرد؛ به وجودآورنده ى محيط گرم و باصفاى خانواده 146

زن؛ محافظ شوهر از سقوط به درّه ى غفلت 146

عاطفه و تحمّل زن؛ عامل تفوّق بر ناملايمات زندگى مشترك 147

تبسّم و دلخوشى دادن زن؛ باعث تقويت روحى مرد 147

فهرست آيات قرآن كريم 149

فهرست روايات 150

فهرست اسامى اشخاص 151

فهرست مكانها 152

ص: 15

ص: 16

مقدّمه

يكى از موضوعاتى كه در طول تاريخ در معرض آرا و تفسيرهاى گوناگون قرار گرفته و همواره دچار افراط و تفريط شده است، شخصيّت و جايگاه فردى، خانوادگى، اجتماعى و تاريخى زن است. امروزه نيز كج انديشيها و عدم تعادل در اين باب، در جوامع مختلف فراوان به چشم ميخورد. در اين ميان، تنها چشمه ى زلال، مكتب انبيا و اوصياى الهى است كه به دور از هرگونه افراط و تفريط و با تكيه بر وحى و استمداد از خالق هستى، به ترسيم جايگاه حقيقىِ زنان، متناسب با آفرينش آنان پرداخته است.

با پيروزى انقلاب اسلامى و شعار بازگشت به اسلام ناب محمّدى (صلّى الله عليه وآله) از سوى امام خمينى (ره)، احياى شخصيّت زن مسلمان نيز چه در نظر و چه در عمل جلوه اى ديگر يافت. از جنبه ى نظرى، ديدگاهى جديد در باب زن و ارزشهاى او در جهان امروز پديد آمد و در صحنه ى عمل، زنان در مسائل سياسى، فرهنگى، اقتصادى و اجتماعى پا به پاى مردان و گاه مقدّم بر آنان در سرنوشت جامعه نقش آفرين شدند.

اين موج فرهنگى حضور و تعالى زن، نه تنها در سالهاى پس از انقلاب اسلامى افول نكرد بلكه در عرصه ى دفاع مقدّس، شكل كاملترى به خود گرفت و پس از آن نيز رشد فزاينده اى يافت. در حقيقت ميتوان دوران كنونى را دوران شكوفايى نهالى دانست كه به دست امام خمينى (ره) پديد آمد و با خون هزاران شهيد آبيارى گرديد. با اين همه، آفات و بليّات همواره

ص: 17

در قالب طرح ديدگاههاى متأثّر از غرب و تفكّرات فمينيستى از يك سو و نظرات متحجّرانه از سوى ديگر، اين نهال نوپا را تهديد كرده و گاه آنچنان فضا را مسموم ساخته است كه ديدگاههاى اصيل اسلامى، براى عموم جامعه بويژه زنان مؤمن و انقلابى و حتّى فرهيختگان و متولّيان فرهنگى و اجرايى كشور نيز مشتبه شده است. در چنين شرايطى، ارائه ى سيماى جامع زن در اسلام مبتنى بر ساختار آفرينشى او و متناسب با مقتضيّات زمان و مكان، ضرورت خويش را باز مينماياند.

بدين منظور، بايد به دنبال كسانى رفت كه با نگاه عميق به مبانى دينى و مبتنى بر زمان شناسى و تدبير لازم و آشنايى با مسائل و مشكلات و نيازهاى جامعه، خطوط اصلى و كلان نظام اسلامى را در باب شخصيّت و جايگاه زن مسلمان ترسيم نمايند؛ و اين مهم به لطف خداوند متعال با وجود رهبر فرزانه ى انقلاب اسلامى حضرت آيت الله خامنه اى (مدّ ظلّه العالى) دست يافتنى است. بى ترديد از جمله عنايات الهى به جامعه ى اسلامى ايران، وجود رهبرى فرزانه، مجتهد و ربّانى است كه بحق كمتر كسى را در ميان فقها و غيرفقها ميتوان يافت كه همچون ايشان در ارائه ى سيماى زن از منظر اسلام كوشيده باشد، امّا اين حقيقت، همچون ديگر عطاياى الهى به ايشان، در وراى چهره ى سياسى و حقوقى اين رهبر الهى، پنهان مانده است.

مقام معظّم رهبرى (مدّظلّه العالى) با عنايتى كه به مباحث زنان از دير باز داشتند، همواره محوريّت خانواده را در مباحث زنان مدّنظر داشته اند. با توجّه به اينكه در اين دوران، هجمه هاى فرهنگى دشمنان از طريق انواع رسانه ها و وسايل ارتباطى، سلامت جنسى جوانان را هدف گرفته است كه با درنظرگرفتن جوان بودن جمعيّت كشور، اين امر چشم اسفنديار نظام محسوب ميشود و براى جلوگيرى از آن راهى جز پايين آوردن سنّ ازدواج و گسترش ازدواجهاى سهل و آسان، موفقِ آگاهانهِ پايدار و بهنگام و توجّه بيش از پيش به خانواده نيست؛ بنابراين براى رفع موانع و تقويت فرهنگ ازدواج و تشكيل وتحكيم خانواده بايد با درنظرگرفتن ديدگاههاى معظّمٌله

ص: 18

به همراه يك عزم ملّى، فرهنگسازى گسترده اى صورت گيرد؛ لذا در اين كتاب سعى شده است تا ديدگاههاى معظّمٌله در حوزه ى ازدواج وخانواده با محوريّت زن استخراج گردد. با نگاه به فهرست تفصيلى اين كتاب ميتوان خلاصه وچكيده ى فرمايشات ايشان را در اين حوزه به دست آورد.

در استخراج، گردآورى و دسته بندى سخنان معظّمٌله و ارائه ى آن در قالب اثر حاضر، تمامى سخنرانيها و پيامهاى ايشان درباره ى زنان، از آغاز پيروزى انقلاب اسلامى تا سال 1392 حتّى سخنانى كه رسانه اى نشده است مانند توصيه هايى كه هنگام خواندن خطبه ى عقد به جوانان داشته اند امّا در مخزن اسناد دفتر معظّمٌله موجود بوده، مورد بررسى قرار گرفته است كه حجم گسترده ى آنها، توجّه و اهتمام رهبرمعظّم انقلاب را نسبت به مسائل زنان نشان ميدهد.

در پايان، با سپاس فراوان از حمايتهاى دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظّم رهبرى، لازم است از زحمات جناب دكتر تقى اجيه در ويراستارى عناوين تشكّر نمايم. همچنين از خواهران گرامى: مليحه نقش زن، فاطمه حقيقى، مائده كيوانى، نسيم كريمى، اشرف السّادات فتحى، اكرم امينى، آسيه مهجورى، مهرناز سطوت، سعيده شريعت، زهرا نقش زن و فاطمه دهقانى كه در جمع آورى و انطباق فيشها و اصلاح نهايى تلاش فراوان داشته اند، بالاخص خواهر مرضيّه شاه سنايى كه مسؤوليّت گروه خواهرانِ محقّق را برعهده داشتند، سپاسگزارم. اميدوارم اين اثر مقبول افتد و مورد لطف و عنايت خداوند قرار گيرد.

و آخر دعوانا انّ الحمدلله ربّ العالمين

اميرحسين بانكى پور فرد(1)

ص: 19


1- . استاديار دانشكده ى اهل البيت (ع) دانشگاه اصفهان (A.Bankipoor@ltr.ui.ac.ir)

ص: 20

فصل اوّل زن و ازدواج

اشاره

ص: 21

ص: 22

اصرار خداوند بر ازدواج ومذمّت طلاق

از نظر اسلام، تشكيل خانواده يك فريضه است. عملى است كه مرد و زن بايد آن را بعنوان يك كار الهى و يك وظيفه انجام بدهند، اگر چه شرعاً در زمره ى واجبات ذكر نشده، امّا بقدرى تحريض(1) و ترغيب شده است كه انسان ميفهمد خداى متعال بر اين امر اصرار دارد، آن هم نه بعنوان يك كارگزارى، بلكه بعنوان يك حادثه ى ماندگار و داراى تأثير در زندگى و جامعه. لذا اين همه بر پيوند ميان زن و شوهر تحريض كرده و جدايى را مذمّت نموده است.(2)

ناخشنودى خداوند از زن و مرد تنها

خداى متعال از زن و مرد تنها خوشش نمى آيد، مخصوصاً آنهايى كه جوانند و بار اوّلشان است. مخصوص جوانها هم نيست. خداى متعال از زندگى مشترك و مزدوج خوشش مى آيد.(3)

ازدواج؛ هم نياز و هم وظيفه

ازدواج هم يك وظيفه است هم يك نياز؛ از باب اينكه وظيفه است بايستى اين وظيفه بهنگام و طبق مقرّرات انجام بگيرد. بهنگام، يعنى نگذاريد

ص: 23


1- . برانگيختن
2- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (77/12/11)
3- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (75/11/20)

خيلى دير بشود، دخترها و پسرها را زود، هنگامى كه به حدّ ازدواج رسيدند اينها را مزدوج كنيد.(1)

ازدواج؛ از نعمات بزرگ و اسرار آفرينش

پيوند ازدواج و زناشويى، يكى از نعمات بزرگ الهى و يكى از اسرار آفرينش است و يكى از موجبات بقا و ماندگارى و صحّت و صلاح جوامع است.(2)

آرامش؛ هدف بزرگ ازدواج

ببينيد اين آيه ى شريفه در مورد زن و مرد - عمدتاً در داخل خانواده - چه ميفرمايد «وَ مِنْ آيٰاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوٰاجاً(3)» . يعنى از جمله ى نشانه هاى قدرت الهى يكى اين است كه براى شما انسانها، از نوع خودتان و از جنس خودتان همسرانى قرار داد؛ براى شما مردان، زنان را و براى شما زنان، مردان را. از خودتان هستند؛ «مِنْ أَنْفُسِكُمْ» ، جنس جداگانه اى نيستند، در دو رتبه ى جداگانه نيستند؛ همه يك حقيقتند، يك جوهر و يك ذاتند. البتّه در بعضى از خصوصيّات، با هم تفاوتهايى دارند؛ چون وظايفشان دوتاست. بعد ميفرمايد: «لِتَسْكُنُوا إِلَيْهٰا(4)» . يعنى زوجيّت و دوجنسى در طبيعت بشر، براى هدف بزرگى است. آن هدف، عبارت است از سكون و آرامش، تا شما در كنار جنس مخالف خودتان در درون خانواده - مرد در كنار زن، زن در كنار مرد - آرامش پيدا كنيد. براى مرد هم آمدن به داخل خانه، يافتن محيط امن خانه، زن مهربان و دوستدار و امين در كنار او، وسيله ى آرامش است؛ براى زن هم داشتن مرد و تكيه گاهى كه به او عشق بورزد و براى او

ص: 24


1- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (64/7/2)
2- . در مراسم اجراى صيغه عقد (79/12/15)
3- . سوره ى روم، آيه ى 21
4- . همان

مانند حصن(1) مستحكمى باشد - چون مرد جسماً قويتر از زن است - يك خوشبختى است؛ مايه ى آرامش و سعادت است. خانواده اين را براى هر دو تأمين ميكند. مرد براى پيداكردن آرامش، به زن در محيط خانواده احتياج دارد؛ زن هم براى يافتن آرامش، به مرد در محيط خانواده نيازمند است - «لِتَسْكُنُوا إِلَيْهٰا» - هر دو براى سكون و آرامش، به هم احتياج دارند.(2)

همجنس بودن زن ومرد؛ دليل آرامش

در قرآن، آيه ى «وَ جَعَلَ مِنْهٰا زَوْجَهٰا لِيَسْكُنَ إِلَيْهٰا(3)» آمده است. دو جا در قرآن، تعبير «سَكَنَ» تا آنجايى كه من يادم هست - وجود دارد «وَ مِنْ آيٰاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوٰاجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْهٰا(4)» . خداى متعال، زوج آدمى را از جنس او قرار داد، زوج زن را، زوج مرد را از جنس خود او قرار داده، «لِيَسْكُنَ إِلَيْهٰا» ؛ تا اينكه آدمى بتواند - چه مرد و چه زن - در كنار شوهر يا همسر، احساس آرامش كند.(5)

بركات و فوايد ازدواج

فرصت ازدواج و آرام گرفتن در يك مجموعه ى خانواده، يكى از فرصتهاى مهمّ زندگى است. براى زن و مرد هر دو اين يك وسيله ى آرامش و آسايش روحى و وسيله ى دلگرم شدن به تداوم فعّاليّت زندگى است. وسيله ى تسلّى، وسيله ى پيدا كردن يك غمخوارِ نزديك كه براى انسان در طول زندگى لازم است. قطع نظر از نيازهاى طبيعى انسان كه نيازهاى غريزى و جنسى ميباشد، مسأله ى توليد نسل و داشتن فرزند هم خود از دلخوشيهاى بزرگ زندگى است.

ص: 25


1- . قلعه، بناى استوار، پناهگاه
2- . در همايش بزرگ خواهران به مناسبت جشن ميلاد كوثر (76/7/30)
3- . سوره ى اعراف، آيه ى 189
4- . سوره ى روم، آيه ى 21
5- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (75/10/5)

پس ميبينيد از هر دو طرف كه انسان نگاه ميكند، ازدواج يك امر مبارك و يك پديده ى بسيار مفيد است. البتّه مهمترين فايده ى ازدواج، همان تشكيل خانواده است و بقيّه ى مسائل، فرعى و درجه ى دو و يا پشتوانه ى اين مسأله است؛ مثل توليد نسل يا ارضاى غرايز بشرى، اينها همه درجه ى دو است، درجه ى اوّل همان تشكيل خانواده است.(1)

اصل قضيّه؛ محيط سالم خانواده، نه فرزند و ثروت

اصل در ازدواج عبارت است از پيوند زناشويى دختر و پسر و تشكيل خانواده. همين قدر كه دختر و پسر همديگر را ببينند و عقد شرعى جارى بشود و اينها با هم زن و شوهر بشوند، يك كانون خانواده به وجود آمده و يك خانواده ى جديدى تشكيل شده است. شارع مقدّس، خانواده ى مسلمان و سالم را دوست دارد. وقتى خانواده تشكيل شد، بركات زيادى در آن هست، نيازهاى زن و شوهر تأمين ميشود، نسل بشرى ادامه پيدا ميكند.

امّا اصل قضيّه، فرزند، زيبايى و ثروت نيست. اصل قضيّه اين است كه دو نفر با هم زندگى مشتركى را تشكيل ميدهند و اين محيط بايد يك محيط سالمى باشد.(2)

تشكيل خانواده؛ مهمّترين فايده ى ازدواج

مسأله ى ازدواج و تشكيل خانواده در شرع مقدّس امر بسيار مهمّى است و فوايد بسيارى هم دارد، امّا مهمترين فايده و هدف ازدواج، عبارت است از تشكيل خانواده. نفس اين علقه ى زوجيّت و تشكيل يك واحد جديد، مايه ى آرامش زن و مرد و مايه ى كمال و اتمام شخصيّت آنهاست. بدون آن، هم زن و هم مرد ناقصند. همه ى مسائل ديگر فرع اين است. اگر اين

ص: 26


1- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (80/12/9)
2- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (73/9/23)

كانون سالم و پايدار شد، بر روى آينده و بر روى همين وضع فعلى جامعه تأثير خواهد گذاشت.(1)

تسهيلات اقتصادى و كار فرهنگى براى ترغيب بيشتر به ازدواج

حقيقت اين است كه خانواده يك نهاد طبيعى است، و بطور طبيعى بايستى به وجود بيايد، بايد رشد كند. وقتى وضع جامعه اى خوب است، وقتى مردم امكان داشتن خانه، داشتن وسايل، درآمد نسبتاً اطمينان بخشى هستند؛ خانواده تشكيل ميدهند، فرزنددار ميشوند، زنها بيشتر به كار خانه ميپردازند، مردها بيشتر شائقند(2) كه خانواده داشته باشند. وقتى كه وضع مردم نابسامانى هايى دارد، جوان ميخواهد ازدواج كند خانه ندارد، خانه ى اجاره اى به او نميدهند، نميدانم وسايل پيدا نميكند؛ درآمدش كافى نيست، طبعاً لنگ ميشود. اين ناشى از اين چيزهاست؛ اگر بخواهيم يك علاج بنيانى براى اين قضيّه فكر بكنيم، آن علاج بيش از آنچه كه علاج فرهنگى باشد، علاج اقتصادى و مادّى است والاّ از لحاظ فرهنگى بقدر كافى در جامعه ى ما مسأله ى ازدواج جا دارد، به خصوص حالا كه خوشبختانه دخترها و پسرها خيلى از گذشته عفيفتر و بهتر هستند، لذا بطور قهرى و طبيعى هر زن و مردى كشش و ميل به ازدواج را در خودش مييابد، اگر همسر نداشته باشد. خب تسهيلش يك كار مادّى و اقتصادى ميخواهد. كار فرهنگى كه در اينجا وجود دارد به نظر من اين است كه ما يك قدرى ترويج كنيم مردم را ترويج كنيم، پارسايى در كار ازدواج، مثل كم بودن مهريّه، مثل كم بودن جهيزيّه، عدم اهميّت به اين چيزها؛ تشريفات معمول در باب ازدواج كه مثلاً فرض بفرماييد كه جشنها و ميهمانيهاى كذايى؛ اگر اين كار فرهنگى انجام بگيرد كه شما شايد خوب باشد كه توى همين شاهد بانوان يك مقدارى از اين قضيّه دفاع كنيد، و در منبرها، نماز جمعه ها، در بيانات مسؤولين متنفّذ،

ص: 27


1- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (76/2/10)
2- . تمايل وشوق دارند

در ذهن مردم تكرار بشود، گفته بشود خيلى كمك خواهد كرد به تسهيل امر ازدواج. كار فرهنگى اش اين است؛ كار دولتى هم در همين حدّى كه وجود دارد يك مقدار حالا سازمان يافته تر و بهتر باشد كافى است. عمده اين است كه بايد وضع مردم ان شاءالله خوب بشود تا بتوانند ازدواج را با شوق و رغبت انجام بدهند.(1)

تأخير ازدواج؛ خلاف فطرت و مصلحت بشر

اينكه بعضى سنّ ازدواج را براى سالهاى ميانى ِ عمر كه در غرب و تمدّن غرب معمول است، ميگذارند مثل اغلب چيزهايشان، غلط و بر خلاف فطرت و مصلحت بشر و ناشى از اين است كه به شهوترانى و بى بندوبارى اقبال دارند. ميخواهند جوانى خود را به اصطلاحِ خودشان، با خوشى سپرى كنند، هوسرانى هايشان را بكنند بعد كه از كار افتاده شدند و آتشهايشان فرو نشست، حالا سراغ خانواده بروند. ملاحظه ميكنيد كه در غرب زندگى خانوادگى اين طورى است؛ طلاقهاى زياد، ازدواجهاى ناموفّق، مرد و زنهاى بى وفا، تخطّى هاى جنسى فراوان، غيرتِ كم، زندگى خانوادگى به اين معناست.(2)

ازدواج مهمترين قدم براى اعتلا وگسترش انديشه وعاطفه ى زن

پدران و مادران كمك كنند كه فرزندانشان، دخترانشان، فرصت فعّاليّتهاى انقلابى را پيدا كنند؛ البّته مراقب هم باشند كه دشمنان انقلاب نقطه ى حسّاس جامعه يعنى زنان را نيز هدف گرفته اند. حواسشان جمع باشد دختران و زنان در حوزه ى تبليغات مخرب آنان قرار نگيرند، اما به فعّاليّتهاى اجتماعى سرگرم باشند.

مسأله ى تشكيل خانواده و ازدواج را - كه از مهم ترين قدمها براى اعتلا

ص: 28


1- . از مصاحبه با مجلّه ى شاهد بانوان (67/09/13)
2- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (75/8/5)

و گسترش ميدان انديشه و عاطفه ى زن هست - با مشكلات روبه رو نكنند؛ مهريّه هاى سنگين، سختگيرى نسبت به همسر دخترانشان از جمله ى موانع بزرگ ازدواج است(1)

اراده ى زن در ازدواج

خداوند به اراده ى زن و مرد در همه ى امور از جمله ازدواج احترام گذاشته است و بر همين اساس واداشتن دختران به ازدواج با مردان از نظر اسلام حرام است و بدون رضايت دختر، جايز نيست.(2)

حرام بودن ازدواجهاى اجبارى

از مسائلى كه شنيدم در بعضى از نقاط اين منطقه وجود دارد، آن است كه مردان، دختران خود را مجبور به ازدواج ميكنند. اين كار از نظر اسلام حرام است. ازدواج بدون رضايت زن جايز نيست. خداى متعال به اراده ى انسانها و به اراده ى زن و مرد در همه ى امور و در چارچوب احكام الهى احترام گذاشته است. در يك معامله ى كوچك، طرفين بايد راضى باشند؛ چه رسد به ازدواج كه سرنوشت دو انسان در گرو آن است. چطور ميشود اجازه داد دخترانى را بدون رضايت خودشان به خانه ى مردانى بفرستند كه به آنها هيچ علاقه اى ندارند؟!(3)

تحميل و يا نهى از ازدواج؛ خلاف شرع بيّن

به نظر اسلام، زن در انتخاب همسر آزاد است و هيچكس نميتواند در مورد انتخاب همسر، بر هيچ زنى چيزى را تحميل كند. يعنى حتّى برادران زن، پدرِ زن حالا خويشاوندان دورتر كه جاى خود دارند - اگر بخواهند بر او تحميل كنند كه تو حتماً بايد با اين شخص ازدواج كنى، نميتوانند و

ص: 29


1- . در خطبه نماز جمعه (60/2/4)
2- . در اجتماع خانواده هاى شهداى گنبد (74/7/27)
3- . درديدار مردم گنبد (74/07/27)

چنين حقّى را ندارند. اين، نظر اسلام است. البتّه در جامعه ى اسلامى، در طول زمان، عادات جاهلى و غلط بوده است؛ الان هم در بعضى از كشورها هست و در كشورِ خود ما هم در بعضى از جاها - مثل مناطقى از شهرهاى مركزى كشور، مناطقى در خوزستان و جاهاى ديگر - عادات غلطى وجود دارد. فرض بفرماييد - آنطورى كه اطلاع دارم - در بعضى از عشاير، پسر عموى هر دخترى حقّ دارد كه در مورد ازدواج آن دختر، اظهار نظر بكند! اين، غلط است. اسلام، چنين اجازه اى را به هيچكس نميدهد. آنچه را كه مسلمانانِ جاهل انجام ميدهند، كسى نبايد به حساب اسلام بگذارد. اينها عادات جاهلى است. مسلمانان جاهل، با تكيه ى بر آداب و عادات جاهليّت، كارهايى را انجام ميدهند كه ربطى به اسلام و احكام نورانى آن ندارد. اگر كسى دخترى را مجبور كند كه بايد با پسر عمويت ازدواج كنى، كار خلاف كرده است. اگر كسى بعنوان اينكه پسر عموى دخترى است، به خودش حق بدهد كه او را از ازدواج كردن نهى

كند و بگويد با من ازدواج نكردى، پس من اجازه ى ازدواج به تو نميدهم، اين پسر عمو و هر كس كه به او كمك كند، فعل حرامِ خلاف شرع كرده است. اينها، خلاف شرع بيّن است. هيچ كس از فقهاى اسلام، در اين مورد اختلاف نظر ندارند.

اگر فرض كنيم كسى از قبيله اى، براى اينكه اختلافات خود را با قبيله ى ديگر حلّ كند - فرض كنيد دعوا و اختلاف و خونريزى بوده است - حلّ اين اختلاف و فصل اين نزاع را به اين قرار بدهد كه دخترى را از قبيله به آن قبيله بدهند؛ بدون اينكه از خودِ دختر اجازه بگيرند، اين كار خلاف شرع است. حالا يك وقت از خود دختر اجازه ميگيرند، البتّه اشكالى ندارد. دخترى است، خودش مايل است و حرفى ندارد كه با جوانى از قبيله ى ديگر ازدواج كند كه ضمناً با اين ازدواج، اختلاف و نزاع هم از بين برود. اين، ايراد و مانعى ندارد؛ اهلاً و سهلاً. امّا اگر بخواهند دخترى را به اين كار مجبور بكنند، اين كار، خلاف شرع و خلاف احكام اسلامى است.

ص: 30

احكام اسلام در انتخاب همسر، از اوّل تشكيل خانواده، در جهت كمك به زنان است. چون بعضى از مردان، نسبت به زنان زورگويى و ظلم و تعدّى ميكردند، اسلام در مقابل اين ظلم و تعدّى ايستاده است.(1)

ازدواج مجدّد همسران شهدا؛ يك عمل شرعى و واجب

من ميبينم كه در جامعه ى ما متأسّفانه بعضى از زنهاى جوان كه همسرشان شهيد شده، خيال ميكنند كه ازدواج نكردن وفادارى نسبت به آن شوهر است؛ در حالى كه در اسلام اصلاً چنين چيزى وجود ندارد، و آن روح عزيزى كه در عالم برزخ و شايد در ملكوت الهى است، او از اينكه اين خانم ازدواج بكند و به يك عمل واجب شرعى يا لااقلّ مستحبّ مؤكّد شرعى عمل بكند، مطمئنّاً خوشحالتر و خشنودتر است، و شايد از اينكه اين همسر شهيد به استناد شهيد - به استناد خاصّ شهيد - از يك عمل شرعى و لازم استنكاف بكند، احتمال دارد كه روح شهيد معذّب هم باشد. من قوّياً معتقدم، يك وقتى بعضى از مسؤولين و برادران اين معنا را گفتند، بعضى از خانواده هاى شهدا به ايشان برخورد يا شايد هم حالا خواستند يك حرفى گفته باشند؛ به اينجا و آنجا مراجعه كردند گفتند اين حرف به ما برخورده، در حالى كه هيچ اصلاً برخورد هم ندارد، ازدواج است. ازدواج يك عمل طبيعى است، يك عمل قهرى است، يك وقتى يك نفرى همسرى دارد، بعد كه همسرش به هر دليلى از او جدا شد يا به شهادت يا به مرگ طبيعى يا به جدايى به وسيله ى عوامل قانونى و قهرى؛ خب طبيعى است كه اين خانم اگر وقت ازدواجش است و جوان است بايستى ازدواج بكند، اصلاً بحث تويش نيست. من توصيه ى مؤكّد دارم كه خانمهاى شهدا حتماً ازدواج كنند و اگر خودشان راغب به ازدواج نيستند، اين را به گردن شهيد نگذارند اقلّا ًً كه بگويند چون همسر ما شهيد شده و عزيز بوده و فلان؛ بنابراين ما بخاطر او ازدواج نميكنيم. من فكر نميكنم كه شهيد از آن خوشش بيايد.(2)

ص: 31


1- . در اجتماع زنان خوزستان (75/12/20)
2- . از مصاحبه با مجلّه ى شاهد بانوان (67/9/13)

عوامل محروميّت دختران از ازدواج

چرا بايد بعضى از دخترهايى كه مؤمن هستند، باسوادند، با فرهنگند، اهل دين هستند، حتّى بعضى هايشان مبلّغند، به جرم اينكه يك مقدار سنّشان بالا رفته يا چندان از زيبايى بهره اى ندارند، از نعمت ازدواج و تشكيل خانواده و نعمت تربيت فرزند محروم بمانند. خوشا به حال آن فرزندى كه در دامن چنين زنان پاكى پرورش پيدا كند. خوشا به حال آن مردى كه چنين زن پاك و مقدّسى در خانه داشته باشد. اين معيارهاى طاغوتى را دور بريزيد. پدرها! مادرها! تقواى خدا پيشه كنيد در امر ازدواج. اين همه قرآن به ما ميگويد، اسلام به ما ميگويد، مهريّه را سنگين نكنيد، دنبال جهيزيّه هاى سنگين نباشيد، دنبال نام و نشان و شغل نباشيد. پسر مسلمان، دختر مسلمان، هر دو داراى معرفت اسلامى، هر دو داراى دل مؤمن، اينها كفو همند. بگذاريد زندگى مشترك را شروع كنند. چقدر مسأله به من مراجعه ميشود در همين زمينه ها مرتّب جوانها، پسرها، دخترها، شكايت و گله ميكنند از دست خانواده هاى سخت گير، مخصوصاً پدر و مادرهاى بعضى از دختران. من در اين موقع مقدّس، در اين موضوع مقدّس، در حضور شما جمعيّت عظيم و انبوه، در خطبه ى نماز جمعه خواهش ميكنم به حكم خدا برگرديد، آنچه را كه خدا گفته است آن را معتبر بدانيد.(1)

ملاك انتخاب؛ ايمان، پاكدامنى، امانت و صدق

هم سنگ و هم شأن كدام است؟ ممكن است يكى بيايد خواستگارى دخترمان، هم شأن ما نباشد، هم شأن را بشناسيم، همشأن را معرّفى كردند برايمان، معيّن كردند، فرمودند: «المؤمنَ كُفو المُؤمِنة(2)» مؤمن همشأن مؤمن است، مگر آنى كه خداى نكرده خواستگارى دخترتان مى آيد مؤمن نباشد، آن يك حرف ديگر، امّا اگر مؤمن است، هم شأن دختر شماست، زشت است باشد، بى پول است باشد، پدرش اسم و رسم ندارد باشد، شغل زياد

ص: 32


1- . در خطبه هاى نماز جمعه (59/9/7)
2- . روضة المتقين، ج 8، ص 120

پول در بياور ندارد نداشته باشد. شما هم كه ميرويد خواستگارى دختر براى پسرتان، آن دختر مؤمن را وقتى پيدا كرديد، آن خوب است، آن كفّو است، خيلى زيبا نيست نباشد، تحصيلكرده نيست، نباشد، پدرش اسم و رسم ندارد نباشد، نداشته باشد، ثروت ندارد، جهاز نمى آورد نياورد، آنى كه ملاك هست، هيچكدام از اينها نيست، فقط ايمان و پاكدامنى و امانت و صدق است؛ اينها را تحقيق كنيد البتّه.

اينى هم كه شنيديد ميگويند «خانواده»، «خانواده»، منظور خانواده ى اسم و رسم دارِ نميدانم آنچنانى نيست، خانواده ى شأن دار اجتماعى نيست، خانواده ى متديّن است، يك وقت، يك مرد باربر حمّال مؤمنى دخترى دارد، دختر او را بايد گرفت، هيچ اشكالى ندارد. چه اشكالى دارد، باربر است؟ خب بله، گاريچى است؟ خب بله، خيلى هم خوب است، مؤمن كه هست. اينى كه بعضى ميگويند كه آقا بايد خانواده شريف باشد، بله بايد شريف باشد امّا خانواده ى شريف كدام است؟ آنى است كه هفت تا پدرشان اسمهاشان معيّن باشد، همه جزو رجال باشند، جزو شخصيّتها باشند اينجورى است؟ نخير خانواده ى شريف، آن خانواده اى است كه پدر آن خانواده، مادر آن خانواده مؤمنند، امينند، صادقند، آدمهاى خوبى اند، سالمند، اين خانواده ى شريف است. اگر توى خانواده ى اينچنينى، يك دخترى بود كه به ديانتش و عفّتش شما مطمئن شديد آن همان دختر خوب است. همانى است كه ميخواهيد، برويد سراغش.(1)

ناياب بودن مرد بى عيب

اين نكته را هم به شما زنها بگويم كه مرد بى عيب در دنيا وجود ندارد. ممكن است مردى اين عيب را داشته باشد؛ آن عيب ديگر را نداشته باشد.

ص: 33


1- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (64/7/2)

ديگرى هم كه اين عيب را ندارد، ممكن است ده عيب ديگر داشته باشد.(1)

انتخاب دختر متديّن با وجود خانواده ى بد

اگر چنانچه توى يك خانواده ى بد كه توى آن خانواده دين نيست، تقوا نيست، مراعات مقرّرات اسلامى نيست، اهمّيّت به ضوابط اسلامى نيست؛ اگر توى اين چنين خانواده اى يك دخترى هست خيلى هم زيبا خيلى هم باسواد شغل خوبى هم دارد، اينها، نرويد سراغش مگر اينكه آن دختر بر خلاف خانواده اش متديّن باشد، آن اشكالى ندارد، اگر توى يك خانواده ى بدى يك دختر خوبى درآمده، هستند دخترهاى حزب اللّهى كه پدرشان، مادرشان آدمهاى خوبى نيستند متديّن نيستند، اين دختر حزب اللّهى و خيلى هم خوب است، اين اشكالى ندارد، خيلى هم خوب است، امّا اگر نه دختر هم مثل خانواده اش هست، آن وقت اين همان «خَضْرَاءَ الدِّمَن» است. يك روايتى دارد كه پيغمبر فرمود: «إِيَّاكُمْ وَ خَضْرَاءَ الدِّمَن(2)» يعنى مبادا سراغ سبزه هاى گلخن برويد. در جاهاى بد، گلخن و - نميدانم - كثافت و اينها سبزه ميرويد، پيغمبر [فرمود]: سراغ سبزه اى كه توى كثافتخانه ميرويد نرويد، پرسيدند كه سبزه اى كه توى كثافتخانه ميرويد چيه؟ «خَضْرَاءَ الدِّمَن» يعنى چه؟ فرمود: آن دختر زيبايى كه در خانواده ى بد زندگى ميكند، سبزه است مثل سبزى مثل يك نبات كه از زمين ميرويد، مثل يك گل است، امّا گلى است كه در آنچنان سرزمينى ميرويد، به درد نميخورد، رهايش كنيد. مگر اينكه همينطوركه گفتيم خود دختر غير از خانواده اش باشد، با پدر، مادرش فرق داشته باشد، آن وقت خير اشكالى ندارد، خيلى هم خوب است.(3)

انتخاب دختران بخاطر صفات والاى انسانى

سختگيرى هاى پسران و مردان در گزينش و انتخاب دختر جزو موانع

ص: 34


1- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (82/2/28)
2- . نهج الفصاحه، ص 355
3- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (64/7/2)

بزرگ است. به پسران جوان نصيحت ميكنم كه ازدواج كنند و نصيحت ميكنم كه در ازدواج تقوا و عفاف دختران را در نظر داشته باشند و نه جمال آنها را. اى بسا دخترانى بى بهره ى از جمال امّا برخوردار از والاترين صفتهاى انسانى؛ آنها را بخواهيد و قدر بدانيد.(1)

تقدّس ازدواج در اديان

ازدواج يك تقدّسى دارد از نظر اديانى كه حالا من ميشناسم. من در اين خصوص، تفّحص زيادى نكردم. بد هم نيست كه بعضى از دوستانِ آماده ى به كار در اين زمينه تفّحص كنند. غالباً مراسم ازدواج، يك مراسم مذهبى است؛ مسيحيها آن را توى كليسا انجام ميدهند، يهوديها آن را در كنائسشان(2) انجام ميدهند؛ مسلمانها هم اگرچه در مسجد انجام نميدهند، امّا اگر بتوانند، در مشاهد مشّرفه، والّا در ايام متبّرك دينى و عمدتاً به وسيله ى رجال دين، اين را انجام ميدهند. رجل دينى هم وقتى براى ازدواج نشست، مبالغى دين بيان ميكند؛ بنابراين صبغه، كاملاً صبغه ى دينى است.(3)

غلبه ى ارزشهاى پوچ اقتصادى بر ارزشهاى واقعى

آن سابقهايى كه من و شما خيلى يادمان نيست، قبل از هجوم فرهنگ غربى فاسد به كشور ما و به جامعه ى ما چرا، يك قدرى مراعات ميشد. اگرچه همان وقت هم باز اسم ورسم و چهل تا شتر جهاز و از اين حرفهاى مزخرف بود، امّا باز يك خرده بهتر بود، وقتى كه فرهنگ غربى آمد، قيدوبندهاى اسلامى ضعيف شد، دختر و پسرها به جاى اينكه به ارزشهاى واقعى هم فكر كنند به ارزشهاى پوچ فكر كردند. واقعاً پوچ است كسى خيال كند كه يك مرد اگر پول داشت ميشود دختر به او داد، ميشود زنش شد؛ امّا اگر پول نداشت نه، اگر شغل درآمددارى، عنوان دارى داشت ميشود

ص: 35


1- . در خطبه هاى نماز جمعه (60/2/4)
2- . جمع كنيسه
3- . در سوّمين نشست انديشه هاى راهبردى با موضوع زن و خانواده (90/10/14)

و الاّ نه، حالا شغل خوب البتّه به نظر هر كسى يك چيز است.(1)

مهريّه و جهيزيّه سنگين؛ كار جهّال در زمان پيامبر (ص)

خيال نكنيد آن وقتها مهريّه زياد و سنگين يا جهيزيّه زياد سرشان نميشد. چرا آقا! آن وقتها هم بعضى، از اين بى عقليها مثل همين بى عقلى هاى زمان ما را داشتند كه مثلاً يك ميليون مثقال طلا مهريّه ى دخترشان بكنند. درست مثل همين بى عقليهايى كه امروز بعضيها دارند. اين كارهاى مبالغه آميز اينطورى اصلاً كار جُهّال است. اسلام آمد همه ى اينها را به هم ريخت. نه اينكه پيامبر (صلّى الله عليه وآله) بلد نبودند بگويند دختر من هزار شتر سرخ موى با فلان شرايط بايد مهريّه اش باشد. چرا ميشد؛ منتها اسلام همه را به هم ريخت.(2)

تقدّس زدايى از ازدواج با مهريّه هاى سنگين

ازدواج يك جنبه ى قدسى دارد؛ اين جنبه ى قدسى را نبايد از آن گرفت. گرفتن جنبه ى قدسى به همين كارهاى زشتى است كه متأسّفانه در جامعه ى ما رايج شده. اين مهريّه هاى سنگين به خيال اينكه ميتواند پشتوانه ى حفظ خانواده و حفظ زوجيّت باشد، تعيين ميشود؛ در حالى كه اينجور نيست. حدّاكثر اين است كه شوهر از دادن امتناع ميكند، ميبرندش زندان؛ يك سال، دو سال زندان ميماند. در اين اقدام، به زن چيزى نميرسد؛ او بهره اى نميبرد، جز اينكه كانون خانواده اش هم متلاشى ميشود. اينكه در اسلام از حضرت امام حسين (عليه السّلام) نقل شده كه فرمود ما دخترانمان و خواهرانمان و همسرانمان را جز با مهرالسّنه عقد نكرديم، به خاطر اين است؛ والّا ميتوانستند. اگر امام حسين ميخواست مثلاً با هزار دينار هم عقد بكند، ميتوانست؛ لازم نبود مثلاً با پانصد درهم - دوازده و نيم اوقيه(3) - مقيّد به

ص: 36


1- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (64/7/2)
2- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (72/11/12)
3- . وزنه اى معادل هفت مثقال؛ دوازده ونيم اوقيه معادل پانصد درهم است.

اين كار بشود. آنها ميتوانستند، امّا كمش كردند. اين كم كردن، با يك محاسبه است؛ اين خيلى خوب است(1).

نسخ مهريّه ى سنگين دوران جاهليّت

مهريّه ى سنگين مال دوران جاهليّت است. پيامبر اكرم آن را منسوخ كرد. پيامبر (صلّى الله عليه وآله) از يك خانواده اعيانى است. خانواده ى پيغمبر (صلّى الله عليه وآله)، تقريباً اعيانيترين خانواده ى قريش بودند. خود ايشان هم كه رئيس و رهبر اين جامعه ى است. چه اشكالى داشت دختر به آن خوبى كه بهترين دختران عالم است و خداى متعال او را «سيّدة النساء العالمين» قرار داد «من الاولين و الآخرين» با بهترين پسرهاى عالم كه مولاى متّقيان است ميخواهند ازدواج كنند، مهريّه ى ايشان زياد باشد؟ چرا ايشان آمدند و اين مهريّه كم را قرار دادند كه اسمش «مَهْرَ السُّنّة» است.(2)

تقيّد به مهرالسّنه؛ عمل نمادين براى رفع مشكلات

من گمان ميكنم اينكه در جهيزيّه حضرت زهرا اينقدر سادگى رعايت شد و در مهريّه ى ايشان و همه ى اهل بيت پيامبر (صلّى الله عليه وآله) به آن مهر كم، «مَهْرَ السُّنَّة» مقيّد بودند، درحالى كه همه قبول داشتند كه بيش از «مَهْرَ السُّنّة» هم جايز است، امّا اين حدّ را حفظ كردند؛ اين يك جنبه ى نمادين داشت. براى اينكه بين مردم مبنا و پايه اى باشد براى عمل به آن، تا دچار اين مشكلاتى كه بر اثرِ زياده رويها پيش مى آيد، نشوند.(3)

مهريّه ى كمتر، جنبه ى انسانى بيشتر

اگر كسى براى دختر خود اهمّيّت قائل است، يا دخترى براى خود

ص: 37


1- . در سوّمين نشست انديشه هاى راهبردى (90/10/14)
2- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (74/2/28)
3- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (77/4/18)

ارزش قائل است، راهش اين نيست كه بگويد بايد مهريّه ى ما را زياد كنيد. مهريّه هر چقدر كمتر باشد، جنبه ى انسانى اين پيوند بيشتر است.(1)

مهريّه ى «14 سكه» براى غلبه كردن جنبه ى معنوى ازدواج بر جنبه ى مادّى

اينكه ميبينيد ما گفتيم 14 سكّه بيشتر را عقد نميكنيم؛ براى اين است كه آن جنبه ى معنوى ازدواج غلبه پيدا كند به جنبه ى مادّى؛ مثل يك تجارت و معامله نباشد.(2)

كم قرار دادن مهريّه؛ يك عمل نمادين براى انديشيدن به يكديگر

اين كم كردن مهريّه كه ما اينقدر خوشمان مى آيد نه براى خاطر اين است كه اگر مهريّه زياد باشد عقد باطل است يا بد است نه، از باب اينكه اين يك عمل سمبليك است، وقتى مهريّه را كم قرار دادند اين معنايش اين است كه اينها بيشتر از همه چيز به يكديگر مى انديشند، به خودشان فكر ميكنند نه به چيزهاى زيادى، به جهيزيّه هم، لابد خيلى اهمّيّت نميدهند.(3)

مهريّه ى بالا؛ تنزّل معامله ى انسانى به حدّ كالا و بى احترامى به دختر

هيچ پولى، هيچ ثروتى، معادل يك انسان نميشود، نه هيچ مهريّه اى ميتواند قيمت سرانگشت يك زنِ مسلمان باشد و نه هيچ درآمدى براى يك مرد يا زن ميتواند معادل با شخصيّت او باشد. كسانى كه مهريّه هاى دخترشان را براى احترام به دخترشان بالا ميبرند، اشتباه ميكنند. اين احترام نيست. اين بى احترامى است. براى اينكه با بالا بردن مهريّه، شما جنس اين معامله ى انسانى را، يعنى يكى از دو جنس معامله ى انسانى را چون هر

ص: 38


1- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (74/5/24)
2- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (77/4/18)
3- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (64/7/2)

دو در مقابل هم هستند - تنزّل ميدهيد به حدّ يك كالا و يك متاع. ميگوييد دختر من آن قدر مى ارزد. نه آقا! دختر شما اصلاً با پول قابل مقايسه نيست.

اين مهريّه يك سنّت اسلامى و الهى است. براى اين نيست كه در مقابل اين موجود شريفِ عزيزِ انسانى، انسان بخواهد يك چيزى بدهد.(1)

مهريّه ى سنگين؛ تبديل ازدواج به داد و ستد

در ازدواج، اصل قضيّه يك امر انسانى است نه يك امر مادّى. اسلام مهريّه را قرار داده است؛ امّا مهريّه اين را بصورت يك معامله دادوستدى نميكند. اينجا دادوستدى نيست؛ بلكه طرفين در يك جاى مشترك سرمايه گذارى ميكنند. اينطور نيست كه شما مثل خريدوفروش، يك چيز بدهيد و يك چيز بگيريد. نه، اينجا چيزى دادن و چيزى گرفتن نيست؛ بلكه هر دو نفر موجودى خودشان را در صندوق و كاسه ى مشتركى ميگذارند و هر دو از آن استفاده ميكنند. در ازدواج، قضيّه اين است.

بنابراين، نقش مادّيات در اينجا بايد خيلى ضعيف باشد. ما كه ميگوييم مهريّه ها را سنگين نكنند، از اين بابت است. اگر ما گفته ايم كه مهريّه بيش از فلان مقدار نباشد، معنايش اين نيست كه اگر بيش از فلان مقدار بود، عقد باطل يا حرام است؛ نه، جايز هم است، امّا كار غلط است. بعضيها چند ميليون تومان مهريّه ميگذارند، يعنى ازدواج را كه يك امر انسانى است، به يك دادوستد و به يك كار بازارى و معامله گرى تبديل ميكنند. اين تحقير و توهين به نقش و شأن انسانيّت در ازدواج است. اين، كار غلطى است.(2)

مهريّه ى سنگين؛ زمينه ساز مشكلات اجتماعى

اينكه ما مهريّه را به اين مقدار(3) محدود كرده ايم، نه بخاطر اين است كه

ص: 39


1- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (77/8/11)
2- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (70/4/20)
3- . چهارده سكه ى بهار آزادى

مثلاً اگر پانزده، شانزده يا حتّى هزار سكّه ى طلا مهر شد، عقد نميشود كرد يا عقد باطل است؛ نه، هيچ اشكال ندارد. بعضيها ميگويند سيصدوسيزده سكّه. حالا تابلوهاى دينى هم برايش درست كرده اند! ما ميگوييم بگذاريد يكصد وبيست و چهار هزار سكّه - به عدد همه ى پيغمبران - ازدواج اشكالى پيدا نميكند، امّا صحبت اينجاست كه اشكالات ديگر به وجود مى آيد؛ هم در محيط خانواده و هم در محيط جامعه، اين زوجهاى جوان با ضررهاى بزرگترى روبرو ميشوند.(1)

عدم پيشگيرى مهريّه ى سنگين از طلاق

هيچ مهريّه ى سنگينى مانع طلاق نميشود و نشده است. آن چيزى كه مانع طلاق ميشود، اخلاق و رفتار است و رعايت موازين اسلامى.(2)

مهريّه و جهيزيّه ى سنگين؛ از زوايد زندگى

توقّعات مادّى را در محيط خانواده بايد كم كرد. جهيزيّه را منع نميكنيم، لازم است؛ امّا اسراف كردن در جهيزيّه و وسعت دادن و زياده روى كردن در آن، تا حدّى كه خانواده ى عروس خودشان را به زحمت بيندازند، اينها به نظر ما همه اش غلط است و درست نيست. مهريّه ى زياد و جهيزيّه ى سنگين، هيچ دخترى را خوشبخت نميكند و هيچ خانواده اى را به آن آرامش و سكون و اعتماد لازم نميرساند. اينها زوايد زندگى است، فضول زندگى است و جز اينكه ايجاد دردسر ميكند و اسباب زحمت و اسباب مشكل ميشود، فايده ى ديگرى ندارد. گاهى فقط هم دردسر نيست؛ گرفتاريهاى زيادترى درست ميكند؛ لذا اين چيزها را هر چه ميتوانيد كم كنيد.(3)

ص: 40


1- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (81/3/29)
2- . درمراسم اجراى صيغه ى عقد يك هزار عروس و داماددر حسينيّه امام خمينى (ره) در روز ولادت حضرت زهرا (س) (75/9/4)
3- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (81/3/29)

دورى از تشريفات و تجمّل گرايى و مهريّه هاى گران قيمت

ما بايد شايستگى خود را ثابت كنيم. مگر نميگوييم كه جهيزيّه ى آن بزرگوار چيزهايى بود كه انسان با شنيدن آنها اشكش جارى ميشود؟ مگر نميگوييم كه اين زن والامقام، براى دنيا و زيور دنيا هيچ ارزشى قائل نبود؟ مگر ميشود كه روزبه روز تشريفات و تجمّل گرايى و زر و زيور و چيزهاى پوچ زندگى را بيشتر كنيم و مهريّه دختران مان را زيادتر نماييم؟ اوايل كه گاهى بعضيها مهريّه ى عقد را يك خرده گران قرار ميدادند، ما شوخى ميكرديم و ميگفتيم شما كه ميخواهيد مثلاً فلان قدر سكّه قرار بدهيد، پس يكباره بگوييد 72 سكه. امّا حالا ميبينيم كه تعيين مهريّه هاى گران قيمت، واقعى شده است! واقعاً چه خبر است؟ شما كه پدر آن دختر هستيد، آيا ميتوانيد ادّعا كنيد كه پيرو پدر فاطمه (سلام الله عليها) هستيد؟ اين طورى نميشود، ما بايد به حال خودمان فكرى بكنيم.(1)

دورى از تشريفات؛ ساده تر از رهايى از آن

زندگى را ساده بگيريد، خودتان را اسير تشريفات نكنيد. اگر از اوّل وارد مسابقه تشريفات شديد، ديگر رهاشدن از آن سخت است. حالا هم جمهورى اسلامى است. اگر كسى بخواهد ساده زندگى كند ميتواند. يك روزى بود كه نميشد، سخت بود. اگر چه بعضى به دست خودشان مشكل ميكند. در لباسشان، در مسكنشان، در تجمّلاتشان، همه را بر خودشان سخت ميكنند.(2)

لزوم گفتمان سازى درتشريفات زائد ازدواج

يا همين تشريفات زائد ازدواج - خرجهاى زياد، مجالس متعدّد - كه واقعاً انسان دلش ميگيرد وقتى ميشنود. اينها از آن مواردى است كه گفتمان سازى ميخواهد. خانمهاى مؤثّر، آقايان مؤثّر، اساتيد دانشگاه،

ص: 41


1- . در ديدار با مدّاحان اهل بيت (ع) به مناسبت تولد حضرت زهرا (70/10/5)
2- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (78/10/13)

روحانيّون، به خصوص صدا و سيما و رسانه ها بايد در اين زمينه ها كار كنند؛ اين را از اين حالت بيرون بياورند.(1)

توصيه به زندگى ساده و بى تشريفات

سعى كنيد از اوّل، زندگى را ساده و بى تشريفات شروع كنيد. طورى نباشد كه از اوّل كار، تشريفات و زياده خواهيها را وارد زندگى كنيد. بدانيد كه ترجيح و ارزش پيش خدا، با پول و تشريفات و مهمانى اسراف آميز و جشن گرفتن در هتلهاى گران قيمت نيست. اينها هيچ ارزشى پيش خدا ندارد. ارزش، در ايمان، در تقوا و در جهاد است.(2)

ازدواج زن مسلمان؛ همراه با عشق معنوى بيگانه از تشريفات

زن مسلمان، شخصيّت خودش را پيدا كرده است. مواظب باشيد اين شخصيّت را گم نكند. ازدواجها در دوران انقلاب و به بركت آن آسان شد؛ چون تشريفات و سختگيريها كم شد. نگذاريد دوباره به خانه ى اوّل برگرديم. پدران و مادران، نسبت به مقدّمات غير لازم ازدواج سختگيرى نكنند؛ جوانان كه سختگيرى اى ندارند. بگذارند ازدواج اسلامى انجام بگيرد. بگذارند ازدواج براى دختر مسلمان و زن جوانى كه در محيط اسلامى است، مثل ازدواج فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) باشد؛ ازدواجى با پيوند عشقى معنوى و الهى و جوششى بى نظير ميان زن و مرد مؤمن و مسلمان و همكارى و همسرى به معناى واقعى بين دو عنصر الهى و شريف، امّا بيگانه از همه ى تشريفات و زر و زيورهاى پوچ و بى محتواى ظاهرى. اين است ازدواج درست زن مسلمان و تربيت فرزند و اداره ى محيط خانه و البتّه انديشيدن و پرداختن به همه چيز جامعه و دين و دانش و فعّاليّت اجتماعى و سياسى اسلام، اين است.(3)

ص: 42


1- . در سوّمين نشست انديشه هاى راهبردى با موضوع زن و خانواده (90/10/14)
2- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (71/10/17)
3- . در ديدار با جمع كثيرى از زنان (68/10/26)

حسرت و احساس عدم خوشبختى در مسابقه ى مادّى، تجمّلات و تشريفات

اسير تجمّلات و تشريفات و چشم و هم چشميها نشويد. خودتان را در دام مسابقه ى مادّى در امر زندگى نيندازيد. هيچكس در اين مسابقه، خوشبخت و كامياب نميشود. اين ظواهر زرق و برق دارِ زندگى شخصى، اينها هيچكدام انسان را نه خوشبخت ميكند، نه دلشاد و راضى ميكند. اصلاً انسان هر چه گيرش مى آيد، باز چيز بيشترى را ميخواهد. در حسرت يك چيز بهترى است. در شرع مقدّس هست العفاف و الكفاف - به همان زندگى كه بشود گذراند و انسان محتاج كسى نباشد و در عسرت نباشد. اين جور پيش ببريد.(1)

بدبختى انسان در زندگى تجمّلاتى پرخرج و مُسرفانه

زندگى تشريفاتى، زندگى تجمّلاتى، زندگى اشراف منشى، زندگى پُرخرج و زندگى مصرفى، انسانها را بدبخت ميكند. اين خوب نيست. زندگى بايد با كفاف و راحت بگذرد، نه پُرخرج و مُسرفانه. اين دو تا را بعضيها چرا با هم اشتباه ميكنند؟ با كفاف يعنى محتاج كسى نباشند و بتوانند زندگيشان را اداره كنند، بدون احتياج به هيچكس. دلخوشى هم بايد داشته باشند و الاّ زندگى با درآمدِ زياد و مخارج زياد و تشريفات كه خوب نيست. اينها اصلاً راحتى نمى آورد، دلخوشى نمى آورد.(2)

قناعت؛ يعنى توقّف در حدّ كفاف

قناعت كنيد، از قناعت خجالت نكشيد. بعضيها خيال ميكنند كه قناعت مال آدمهاى تهيدست و فقير است و اگر آدم داشت، ديگر لازم نيست قناعت كند. نه، قناعت يعنى در حدّ لازم، در حدّ كفايت، انسان توقّف كند.(3)

ص: 43


1- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (77/7/20)
2- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (78/1/2)
3- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (76/1/1)

توقّع كم؛ مايه ى سعادت دنيا وآخرت

توقّعات مادّىِ زياد و بالا، موجب تنگى معيشت و موجب ناراحتى خود انسان ميشود، اگر انسان توقّع خودش را از زندگى توقّع كمى قرار دهد، اين مايه ى سعادت خواهد بود. نه فقط براى آخرت انسان خوب است، كه براى دنياى انسان هم خوب است.(1)

ص: 44


1- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (79/12/21)

فصل دوّم جايگاه زن در خانواده

اشاره

ص: 45

ص: 46

زن مسلمان؛ ركن اساسى خانواده

زن مسلمان در عائله، وظايفى دارد و آن همان ركنيّت اساسى خانواده و تربيت فرزندان و هدايت و تقويت روحى شوهر است.(1)

زن؛ محور اصلى عواطف خانوادگى

مسأله ى مادرى، همسرى و خانه و خانواده بسيار اساسى و حياتى است. در همه ى طرحهايى كه ما داريم خانواده بايد مبنا باشد! شما اگر بزرگترين متخصّص پزشكى بشويد، ولى زن خانه نباشيد، ناقص هستيد. شما ميتوانيد ضمن آن كارها زن و كدبانوى خانه هم باشيد. اصلاً محور اين است و اگر بخواهيم در اين مورد يك تشبيه ناقص بكنيم، بايد به ملكه ى زنبور عسل اشاره كنيم. كانون خانواده جايى است كه بايد در آن عواطف و احساسات وجود داشته باشد و رشد و بالندگى پيدا كند. بچّه ها در آن كانون محبّت و نوازش ببينند. طبيعت مرد در يك محدوده ى خاصّى خامتر و شكننده تر از طبيعت زن است و لذا مرهم زخم او فقط نوازش زن است. حتّى نوازش مادر هم براى او نميتواند جايگزين نوازش همسر باشد؛ يعنى همسر براى او كارى را ميكند كه مادر براى بچّه كوچك خود ميكند. زنهاى دقيق و ظريف به اين نكته آشنا هستند. احساسات و عواطف خانوادگى محتاج يك

ص: 47


1- . در جمع زنان خوزستان (75/12/20)

محور اصلى است كه آن خانم خانه است و اگر او نباشد، خانواده شكل بدون معنايى خواهد بود.(1)

زن؛ حافظ خانواده

خانواده را هم زن به وجود مى آورد و اداره ميكند؛ اين را بدانيد عنصر اصلى تشكيل خانواده زن است، نه مرد. بدون مرد، ممكن است خانواده اى باشد.

زن خانواده اگر عاقل و باتدبير و خانه دار باشد، خانواده را حفظ ميكند. امّا اگر زن از خانواده اى گرفته شد، مرد نميتواند خانواده را حفظ كند. بنابراين، خانواده را زن حفظ ميكند.(2)

مهمترين نقش زن

در مسأله ى زن آنچه كه در درجه ى اوّل اهمّيّت قرار دارد، مسأله ى «خانواده» است؛ نقش زن بعنوان عضوى از خانواده. به نظر من از همه ى نقشهايى كه زن ميتواند ايفا كند، اين اهمّيّتش بيشتر است. البتّه بعضيها اينطور حرفها را در همان نظر اوّل با شدّت رد ميكنند و ميگويند آقا شما ميخواهيد زن را توى خانه اسير كنيد، محبوس كنيد، از حضور در صحنه هاى زندگى و فعّاليّت باز بداريد؛ نه، به هيچ وجه قصد ما اين نيست؛ اسلام هم اين را نخواسته. اسلام وقتى كه ميگويد: «وَ اَلْمُؤْمِنُونَ وَ اَلْمُؤْمِنٰاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيٰاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ اَلْمُنْكَرِ(3)» ؛ يعنى مؤمنين و مؤمنات در حفظ مجموعه ى نظام اجتماعى و امر به معروف و نهى از منكر همه سهيم و شريكند؛ زن را استثناء نكرده. ما هم نميتوانيم زن را استثناء كنيم.(4)

ص: 48


1- . از مصاحبه با مجلّه ى شاهد ياران (67/9/13)
2- . در جمع زنان خوزستان (75/12/20)
3- . سوره ى توبه، آيه ى 71
4- . در ديدار گروه كثيرى از زنان نخبه (13/4/86)

مهمترين كار زن؛ سر پا نگه داشتن زندگى

برخى فكر ميكنند اگر زنى مثلاً كارش عبارت شد از همان كار خانه، اين اهانت به زن است؛ نه! هيچ اهانتى نيست. بلكه مهمترين كار براى زن اين است كه زندگى را سر پا نگه دارد.(1)

طبيعيترين و فطريترين كار زن

خانه دارى و اداره كردن همسر و فرزندان، طبيعيترين و فطريترين كار براى زنان است، امّا اين امر هرگونه توانايى زنان را در ميدانهاى علمى و معنوى نفى نميكند.(2)

كار اصلى زن؛ حفظ كانون گرم خانواده

ما يك امتياز براى زنان قائل شديم كه اين به نظر ما بزرگترين امتياز است، اگر چه دنيا هنوز به او نميرسد، نه نرسيده، و او اين است كه معتقديم زن در نگاه نخستين و بعنوان بزرگترين و اوّلين مسؤوليّت، مسؤوليّت حفظ و اداره ى كانون گرم خانواده كه ما آن را پايه ى تشكّل اجتماعى خودمان ميدانيم بر عهده دارد. اين كار به عهده ى مرد نيست و از مرد بر نمى آيد.(3)

خانه دارى؛ شغل اصلى زن

ما نميگوييم زنها كار اجتماعى نكنند، چرا؟ يك كارهاى اجتماعى است كه ميتوانند بكنند، حق دارند بكنند. يك كارهاى اجتماعى است كه واجب است بكنند. يك كارهايى است كه واجب است زنها انجام بدهند. آن كارى كه به عهده ى آنهاست، از آنها بر مى آيد، از غير آنها بر نمى آيد، استعدادش را دارند، بايد انجام بدهند. امّا شغل اصلى و اوّلى زن، زن خانه بودن است. اين تحقير زن هم نيست، خيال نكنيد. اين احترام زن است، اين تجليل زن

ص: 49


1- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (81/3/8)
2- . در ديدار جمعى از خواهران متخصّص رشته پزشكى و مامايى (72/9/9)
3- . در مصاحبه با سردبيران مجلّات وزارت ارشاد (60/12/4)

است. در خانه است، زنِ خانه است، محيط خانه را، يعنى آن محل رشد گياه انسان را، گياه انسان، اين مرتّب ميكند، آماده ميكند. مرد هم مخصوص اين است كه برود بيرون كارهايش را بكند و وسيله ى تغذيه ى اين محيط را فراهم بكند، اينجورى است. مثل اينكه يك اتاقى را، دو تا هم اتاقى، شما فرض كنيد. يكى اتاق را اداره ميكند، يكى هم براى اينكه اينها بالاخره گرسنه ميمانند، غذا ميخواهند، ميرود بيرون غذا برايشان تهيّه ميكند، به كدام بى احترامى شده؟ آنى كه در خانواده كارها با اوست، همه چيز به او نگاه ميكند، اوست كه اين محيط را دارد ميسازد، او بيشتر احترام پيدا ميكند يعنى زن. مرد هم پادويى اش را ميكند. وقتى هم پاى مسؤوليّتهاى اجتماعى رسيد، پاى مبارزه رسيد، پاى سياست رسيد، هر دو بايد حاضر بشوند. پاى مجاهدت در راه خدا رسيد، هر دو بايد بيايند، بايد زن و مرد بيايند. بعضى زنها قويترند از مردان، بعضى مردها قويترند از زنان. وقتى كه مبارزه ما ميكرديم زنها نبودند، در نمازجمعه الان زنها بيشترند يا مردها؟ خيلى از نماز جمعه ها زنها بيشتر هم هستند. در خيلى از تظاهرات، زنها بيشتر هم هستند. آنجا كه پاى فعّاليّت اجتماعى و فعّاليّت سياسى و حضور در صحنه ى اجتماع و مبارزه ى با ابرقدرتها و با اياديشان هست، آنجا زن و مرد ندارد. زن هم بايد باشد، مرد هم بايد باشد. البتّه مرد جسمش قويتر است، يك كارهايى از او بر مى آيد كه از زن بر نمى آيد و يك كارهايى هم از زن بر مى آيد كه از مرد بر نمى آيد. امّا از اين محيط اجتماعى و فعّاليّت سياسى و اينها كه گذشتيم، به سراغ خانه كه رفتيم، آنجا سوگلى خانه زن است، پادوى خانه مرد است. اينجور است ديگر، حالا زنها ميگويند نه ما ميخواهيم پادو باشيم خيلى خب برويد شما پادو باشيد، كسى نميگويد نه. البتّه اين كار مهمتر است، اين كار اصليتر است.(1)

ص: 50


1- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (62/12/5)

خواسته ى اسلام از بانوان؛ حفظ بنيان خانواده

خانواده از همه چيز بالاتر است و در يك نظام اجتماعى اگر بنيان خانواده سست شد و متلاشى شد و به هم ريخت آنچنانى كه امروز متأسّفانه بر اثر سوءسياستها و تدبيرها ما در جاهايى كه فرهنگ غربى در آنجا رايج است، آن را مشاهده ميكنيم. بسيارى از ارزشها از بين خواهد رفت؛ بنابراين روى خانواده، اسلام تكيه ى زيادى كرده و از بانوان خواسته كه كوشش كنند بنيان خانواده مستحكم بماند.(1)

تقدّم مسؤوليّت خانوادگى بر مسؤوليّت اجتماعى

مسأله ى خانه و نقش زن در خانواده شده معضله اى براى خود زنها و مردها و اينها، در حالى كه به نظر من هيچ معضله اى نيست، اين يك چيز واضحى است. اوّلاً كه خانواده يك چيز مشترك است بين زن و مرد؛ اينجور نيست كه زنها در مورد اداره ى خانواده سهم داشته باشند، نقش داشته باشند، وظيفه داشته باشند، مردها نه. بلكه مرد و زن هر دو مشتركاً مأمورند كه خانواده را بنا كنند، بسازند. درست است؟ خب؛ با توجّه به اهمّيّتى هم كه اسلام به خانواده ميدهد، پس كارى از كارهاى اصلى يا شايد بشود گفت اصليترين كار يك زن و مرد مسلمان كه پايه و قوام زندگيشان بر آن هست چيست؟ اينكه خانواده شان را بسازند ديگر، هم زن و هم مرد. هر دو اين وظيفه را مشتركاً بر دوش دارند. منتها در بناى خانواده سهم زن و مرد يك اندازه نيست به صورت طبيعى، اوّلاً يكسان نيست، ثانياً يك اندازه نيست، يعنى يك جور سهمى در بناى خانواده ندارند و همانى هم كه سهم هر كدامى هست به يك اندازه و ميزان و كمّيّت مشتركى نيست، هر كدام كمّيّت خاصّ خودشان را دارند. مثلاً فرض بفرماييد نقش زن و مرد را شما در توليد فرزند؛ خب يكى از كارهاى اساسى انسان است ديگر تكثير مثل، اگر اين نباشد كه خب جامعه منقطع خواهد شد. شما اين دو تا را با همديگر مقايسه كنيد، خواهيد ديد نقش مرد يك نقش كمتر و

ص: 51


1- . در كنگره ى جهانى زن (66/11/17)

نقش زن يك نقش بيشتر و طولانيترى است.

مسؤوليّت خانوادگى زن، مسؤوليّت داخلى خانه ى زن بايد انجام بگيرد، امّا اين به معناى اين نيست كه مسؤوليّت اجتماعى از دوش او برداشته است. نه، مسؤوليّت اجتماعى هم بر دوش اوست و او غير از اين است، منتها اين يك تقدّمى دارد،(1)

مطلبوبيّت حضور زن در اجتماع به شرط حفظ بنيان خانواده

زن ميتواند بعنوان يك مبارز، يك سلحشور،، يك مجاهد فى سبيل الله در صحنه ى جامعه ظاهر بشود البتّه در حالى كه همه ى اين تلاشها و فعّاليّتها براى زن جايز است و مباح است و مطلوب است و تشويق ميشود زن به اين كارها، بايستى خانواده بعنوان يك عنصر اصلى كه قائم به وجود زن هست در جامعه ى متلاشى نشود؛ يعنى تلاشهايى كه بانوان در جامعه ميكنند بايستى بصورتى باشد كه خانواده را و استحكام بناى خانواده را تحت تأثير قرار ندهد.(2)

مادرى و همسرى؛ مسؤوليّت اوّل و منحصر به فرد زن

بحث در اين است كه آيا زن حق دارد به خاطر همه ى چيزهاى مطلوب و جالب و شيرينى كه در بيرون از محيط خانواده براى او ممكن است تصوّر شود، نقش خود را در خانواده از بين ببرد؟ نقش مادرى را، نقش همسرى را؟ حق دارد يا نه؟ ما روى اين نقش تكيه ميكنيم. من ميگويم مهمترين نقشى كه يك زن در هر سطحى از علم و سواد و معلومات و تحقيق و معنويّت ميتواند ايفا كند، آن نقشى است كه بعنوان يك مادر و بعنوان يك همسر ميتواند ايفا كند؛ اين از همه ى كارهاى ديگر او مهمتر

ص: 52


1- . از مصاحبه پيرامون جايگاه زن در جمهورى اسلامى (63/12/4)
2- . در كنگره ى جهانى زن (66/11/17)

است؛ اين، آن كارى است كه غير از زن، كس ديگرى نميتواند آن را انجام دهد. گيرم اين زن مسؤوليّت مهم ديگرى هم داشته باشد - داشته باشد - امّا اين مسؤوليّت را بايد مسؤوليّت اوّل و مسؤوليّت اصلى خودش بداند. بقاى نوع بشر و رشد و بالندگى استعدادهاى درونى انسان به اين وابسته است؛ حفظ سلامت روحى جامعه ى به اين وابسته است؛ سَكن و آرامش و طمأنينه در مقابل بى قراريها و بيتابيها و تلاطمها به اين وابسته است؛ اين را نبايد فراموش كنيم. اين هنرى نيست كه زن، كار مردانه را تقليد كند؛ نه، زن يك كار زنانه دارد كه ارزش آن از هر كار مردانه اى بيشتر است. امروز دستهاى بشدّت مشكوك، موج ضدّارزشى را در دنيا به راه انداخته اند - كه در همه جا هست، در كشور ما هم متأسّفانه در گوشه و كنار ديده ميشود.(1)

تكليف دائمى زن؛ ساماندهى به خانواده بدون غرق شدن در آن

آنهايى كه زن خانه هستيد، آنهايى كه مادر فرزندان هستيد، آنهايى كه دختران خانه هستيد، هر كدام تو خانه يك تكليفى داريد. خيال نكنيد تكليف شما از داخل خانه ديگر قطع شده است ابداً، ابداً. خانه محوّل به شماست، اين را بدانيد شما به هرجا برسيد خانه را هم بايد اداره كنيد. بايد اداره كنيد، اين يك وظيفه است، از دست غير از زن هم برنمى آيد. خانه اى كه زن اداره كننده و مدير داخلى آن نباشد اين خانه بى سامان است. اگر بناست خانه به سامان برسد، اگر بناست كانون خانواده گرم باشد، گرم كننده ى او دست زن است. اين چيزى است كه بايد فراموشتان نشود. هر كارى، هر حركتى، هر فعّاليّتى با توجّه به اين بايد برنامه ريزى بشود. تو خانه غرق نشويد، از خانه جدا هم نشويد، به خانه برسيد. به تعبير يكى از برادران اگر حوزه اى شما داريد كه آنها را داريد به صورت حوزه ى حزبى تربيت ميكنيد، بدانيد كه يك حوزه ى ديگر شما هم داخل خانه ى شماست. آنجا هم حوزه ى حزبى شماست. آنجا هم مادر شما هست، دختر شما

ص: 53


1- . در ديدار گروه كثيرى از زنان نخبه (13/4/86)

هست، خواهر شما هست، برادر شما هست، پدر شما هست، فرزند شما هست. آنها را هم در اين خطّ صحيح پيش ببريد.(1)

كيفيّت بخشى به حضور زن در «خانه»

شما كار هم داريد، بيرون هم هستيد، جراحيتان را هم ميكنيد، مريضتان را هم ميبينيد، فلان كار علمى را هم ميكنيد، فلان طرح را هم مينويسيد، فلان درس را هم در دانشگاه ميدهيد همه ى اينها به جاى خود محفوظ امّا بايستى سهم «خانه» را هم در نظر داشته باشيد. البتّه سهم خانه، مثل همه ى چيزهاى ديگر، ميتواند كمّيّتش فداى كيفيّتش بشود؛ يعنى از كميّت كاستن حضور بيست وچهار ساعته زن در خانه، يك معنا دارد؛ ولى وقتى از آن بيست و چهار ساعت كم كرديد، امّا كيفيّتش را بالا برديد، آن وقت يك معناى ديگرى خواهد داشت. اگر ديديد آن كارتان به اين قضيّه ضربه ميزند، بايد برايش فكرى بكنيد. اين، مهم و اساسى است؛ مگر در موارد اضطرارى. در همه ى چيزها ضرورتى وجود دارد كه خارج از حدّ قاعده است؛ من قاعده را دارم ميگويم؛ به استثناها كارى ندارم.(2)

قدردانى و ارزشگذارى و بيمه ى زنان خانه دار

زن توى خانه كه بيكار نيست. يك عدّه اى خيال ميكنند زن در خانه بيكار است. نخير، زن توى خانه، بيشترين و سختترين و ظريفترين كارها را انجام ميدهد.(3)

جامعه بايد قدردان باشد. حتماً بايستى بر روى كار زنهاى خانه دار ارزشگذارى ويژه بشود. بعضى ميتوانستند بروند كار بگيرند، بعضى ميتوانستند تحصيلات عاليّه بكنند، بعضى تحصيلات عاليّه هم داشتند - من

ص: 54


1- . در ديدار با خواهران واحد حزب جمهورى اسلامى تهران (61/11/14)
2- . در ديدار با شوراى فرهنگى - اجتماعى زنان (70/10/24)
3- . در اجراى صيغه ى عقد (76/12/18)

ديدم زنانى را از اين قبيل - گفتند ما ميخواهيم اين بچّه را بزرگ كنيم، خوب تربيت كنيم، نرفتيم كار بگيريم. زن نرفته كار بگيرد، آن كار هم زمين نمانده؛ آن ده نفر ديگر رفتند آن كار را گرفتند. بايد از اينجور زنى قدردانى شود. در بياناتى كه حضرات فرمودند، اين بود كه مثلاً بيمه هايى براى اينها در نظر گرفته شود. بله، تأمين اقتصادى شان، بيمه شان، بقيّه ى چيزهايى كه لازم است، بايد در نظر گرفته شود.(1)

تقوا و بلندنظرى زن؛ عامل مؤثّر در تربيت اسلامى خانواده

زن شجاع و پاكدامن و باتقوا و بلندنظر، ميتواند همه ى افراد خانواده، حتّى شوهر خود را با تربيت اسلامى، تربيت كند. خيلى از زنان موجب شدند كه شوهرانشان به مقامات عالى معنوى و انسانى نائل شوند. هنر زن، اين است؛ به خصوص شما خانمهاى جوان، كه همسر اين جوانان مؤمن و انقلابى و حزب اللّهى هستيد. هم شما مردان و هم شما زنان، كارى كنيد كه در محيط خانواده، آيه ى شريفه ى «وَ تَوٰاصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَوٰاصَوْا بِالصَّبْرِ(2)» صدق كند. هم مرد زن را به پيروى از حقيقت و صبر و استقامت در راه خدا سفارش كند، و هم زن مرد را به پيروى از حق و حقيقت و صبر و استقامت در راه خدا توصيه نمايد. اگر زنان جوان مؤمن حزب اللّهى انقلابى پاكدامن مثل شما، تصميم بگيرند كه به اين آيه ى شريفه عمل كنند، يعنى شوهرانشان را به تقوا و پيروى نكردن از هواى نفس و رعايت رضاى الهى توصيه كنند، يقيناً از هر عامل ديگرى بر روى مردان مؤثّرتر خواهد بود. اين نصيحت، از هر نصيحتى كارآمدتر است. البتّه با زبان مهر و محبّت، روى فرزندان هم اثر ميگذارد.(3)

ص: 55


1- . در سوّمين نشست انديشه هاى راهبردى با موضوع زن و خانواده (90/10/14)
2- . سوره ى عصر، آيه ى 3
3- . در ديدار خانواده هاى برادران «حفاظت» (77/7/21)

نشر ارزشهاى معنوى در خانواده و اجتماع به محوريّت زن

در محيط خانوادگى، زنان بامتانت و تقوا و راستگويى و الگوگرفتن از زنان برجسته ى تاريخ، ميتوانند محيط خانواده را تحت تأثير خود قرار دهند.(1)

همه ى ارزشهاى معنوى را ميتوان از درون كانون گرم خانواده كه محور آن، زن خانواده است؛ كدخداى اين مجموعه، آن مجسّمه ى عاطفه است بيرون كشيد و معنويّات را در سطح جامعه گستراند.(2)

نقش محورى زن در عروج معنوى خانواده

ارزش زن به اين است كه بتواند محيط زندگى خود را براى خود و براى مرد و فرزندان، يك بهشت، يك مدرسه، يك محيط امن، يك جايگاه عروج به معارف معنوى و مقامات معنوى تبديل كند؛ و آن وقتى كه وظيفه ى او ايجاب ميكند، بتواند در سرنوشت كشور اثر بگذارد و در سرنوشت جامعه، نقش ايفا كند كه در اين صورت نقش زن همچنان كه گفته شد فقط پنجاه درصد نيست، نقش كمّى نيست؛ بلكه نقش كيفى است. هم خود او نقش ايفا ميكند، هم با استفاده از جاذبه اى كه خداى متعال در وجود زن گذاشته است، فرزند و شوهر خود را در آن راهى كه مطلوب است، سوق ميدهد و پيش ميرود، بنابراين نقش زن در اين صورت، نقشى مضاعف است.(3)

نفوذ روحى زن؛ از اسرار و زيبايى هاى خلقت

زنان هم از نفوذ خاص و غيرقابل توصيفى بر شوهرانشان برخوردارند؛ مگر موارد استثنايى. البتّه اين بدان معنا نيست كه اگر زنى بر شوهرش مسلّط است، بگوييم او نفوذ دارد؛ نه. حرف از نفوذ قهرى و طبيعى خداداده است.

ص: 56


1- . همان
2- . در ديدار اقشار مختلف مردم (84/3/25)
3- . در ديدار با بانوان هرمزگان (76/11/29)

من گاهى در بعضى از جلسات عقد كه عروس و دامادها پيشم مى آيند، وقتى نصيحتشان ميكنم، در خلال حرفهايم به اين نكته هم اشاره دارم، كه بعضى حمل بر شوخى ميكنند. من در محاسبات نهايى، زن را قويتر از مرد ميدانم. اعتقادم اين است. مرد، هارت وهورتش زياد است؛ امّا آنكه بالاخره در يك مقابله - اگر اين مقابله طول بكشد - پيروز خواهد شد، زن است. يعنى زن بالاخره با روشها و وسايلى كه خداى متعال در اختيار و طبيعت او گذاشته، بر مرد غالب ميشود. اين، يكى از زيبايى هاى طبيعت و از اسرار خلقت است. به مرد، استخوان درشتتر، قد بلندتر و صداى كلفتتر داده اند؛ امّا به زن، در مقابل اين امكانات، لطافتهاى روحى و وسايل نفوذ روى مرد را داده اند تا تعادل برقرار شود.(1)

قويتربودن زن از لحاظ ظرافت وتدبير

من هميشه به دوستان و خويشاوندان و زنان ميگويم، ميگويم برخلاف آنچه كه معروف است، در بين اين دو جنس، آن جنس قويتر زن است. زنها قويتر از مردهايند. زنها ميتوانند با تدبير و با ظرافت، مرد را در دست خودشان بچرخانند؛ انسان، هم در تجربه اين را مشاهده ميكند، هم با قياسهاى فكرى و عقلى اين را ميتواند اثبات بكند. اين واقعيّتى است. بله، زنهايى هستند كه بى تدبيرى ميكنند؛ لذا اين كار را نميتوانند انجام بدهند، امّا زنى كه اهل تدبير باشد، مرد را ميكند رام خودش. اين مثل اين است كه يك نفرى بتواند يك شير درّنده را افسار بزند، سوارش بشود؛ اين معنايش اين نيست كه او از لحاظ جسمى از اين شير قويتر است، معنايش اين است كه توانسته اين اقتدار معنوى را به كار ببرد؛ زنها اين توانايى را دارند، منتها با ظرافت؛ يعنى ظرافتى كه ميگوييم، تنها ظرافت در تركيب جسمانى و ساختمان جسمانى نيست، بلكه ظرافت در فكر و انديشه و تدبير و دستگاه تصميم گيرى است كه خداى متعال در زن قرار داده.(2)

ص: 57


1- . در ديدار اعضاى شوراى مركزى جمعيّت زنان (71/2/15)
2- . در ديدار جمعى از بانوان فرهيخته ى حوزوى و دانشگاهى (92/2/21)

تدبير، مديريت، ظرافت؛ كار كدبانوى خانواده

وظايف داخل خانه ى زنان، نه اهمّيّتش كمتر از وظايف بيرونى است و نه اينكه زحمتش كمتر است. شايد زحمتش بيشتر هم باشد. او هم براى اينكه اين محيط را اداره كند، به تلاش و كوشش احتياج دارد. چون مدير داخل خانه زنان هستند. آن كسى كه اداره ميكند، كدبانو، يعنى آن كسى كه محيط خانواده تحت اشراف اوست. تحت نظارت و تدبير و مديريّت اوست. خيلى كار پرزحمتى است. خيلى كار ظريفى است. فقط هم ظرافتِ زنانه از عهده ى انجام اين كار بر مى آيد. هيچ مردى امكان ندارد بتواند اين ظرافتها را رعايت كند.(1)

شوهردارى نيكو؛ يعنى ساختن با زحمتهاى زندگى بخاطر خدا

هر تلاشى كه يك مرد در ميدانهاى مختلف انجام ميدهد، به ميزان زيادى مرهون همكارى، همراهى، صبر و سازگارى همسر اوست؛ هميشه همينطور بوده است. فرموده اند: «وَ جِهَادُ المَرْأَةِ حُسْنُ التَّبَعُّل(2)» . حُسْنُ التَّبَعُّل يعنى چه؟ عدّه اى خيال ميكنند جهاد زن اين است كه فقط وسايل راحتى مرد را فراهم كند. حسن تبعّل فقط اين نيست؛ اين جهاد نيست؛ جهاد اين است كه زنان مبارز، مؤمن و فداكار وقتى شوهرهايشان مسؤوليّتهاى سنگينى دارند، بار آن سنگينى به ميزان زيادى روى دوش آنها مى افتد. شماها مأموريت داريد؛ خدمات شما همينطور است. وقتى مرد خسته ميشود، اثر خستگى او در خانه ظاهر ميشود. وقتى به خانه مى آيد، خسته، كوفته و گاهى بداخلاق است و اين بداخلاقى و خستگى و بى حوصلگى ناشى از محيط كار، به داخل خانواده منعكس ميشود. حالا اين خانم اگر بخواهد جهاد بكند، جهاد او اين است كه با اين زحمتها بسازد و آنها را براى خدا تحمّل كند؛ اين ميشود «حُسْنُ التَّبَعُّل» .(3)

ص: 58


1- . درمراسم اجراى صيغه ى عقد (81/6/6)
2- . كافى، ج 5، ص 9
3- . در ديدار سپاه حفاظت ولىّ امر (81/7/18)

نقش برجسته ى زنان در اصلاح جامعه

اگر زن در جامعه و در محيط زنانه اصلاح شود، جامعه بطور كلّى اصلاح خواهد شد. اگر محيط خانواده ها به بركت زن، محيط سالمى شود، جامعه بطور كامل اصلاح خواهد شد. نقش زنان در اصلاح جامعه، نقش بسيار برجسته اى است. اين، آن چيزى است كه دشمنان سعادت انسانها هم به آن توجّه دارند و روى آن كار ميكنند.(1)

جلوگيرى از انحراف شوهر با عقل و تدبير

به هم كمك كنيد. كمك به معناى اينكه در حفظ يكديگر در صراط مستقيم الهى، يارى برسانيد. اگر شوهر قدمى برميدارد كه شما احساس ميكنيد اين قدم ممكن است به گمراهى و كجروى او منتهى شود، شما كه نزديكترين فرد به او و همسرش هستيد، با عقل، تدبير و لطافت، جلو او را بگيريد.(2)

مظلوميّت زنان موجب مشكلات فراوان در مسائل خانوادگى

مادرهاى مظلوم به وسيله ى فرزندانشان و زنهاى مظلوم به وسيله ى شوهرهايشان، شما در جامعه ى ما كم نميبينيد، خيلى زياد وجود دارد. البتّه ممكن است بعضى تصوّر كنند كه اين ناشى از حقّ طلاق است كه در اسلام بدون شرط دست مرد است مگر اينكه شرط بشود كه حالاها شرط ميشود؟ نه اينجور نيست. بنده قبول ندارم كه مظلوميّت زنها در خانه ناشى از بودن حقّ طلاق به دست مرد باشد.(3)

رفع مظلوميّت از زن با تكريم آن در خانواده

در مورد مسائل خانوادگى من اينجا يادداشت كرده ام: احترام در چشم

ص: 59


1- . در ديدار جمعى از پرستاران (74/7/12)
2- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد 25 زوج (81/6/28)
3- . در مصاحبه با مجلّه ى زن روز (66/12/13)

شوهر، در چشم فرزند، در چشم پدر، در چشم برادر. زن اگر چنانچه در محيط خانواده، محترم و مكرّم شمرده بشود، بخش مهمّى از مشكلات جامعه حل خواهد شد. بايد كارى بكنيم كه بچّه ها دست مادر را حتماً ببوسند؛ اسلام دنبال اين است. كمااينكه در خانواده هاى مذهبيتر و اخلاقيتر و نزديكتر به مفاهيم مذهبى، اينها مشاهده ميشود. فرزندان خانواده نسبت به مادر تكريم داشته باشند. هيچ منافاتى ندارد اين تكريمِ نسبت به مادر، با آن حالت عاطفى و خودمانى گرى اى كه بين فرزند و مادر وجود دارد؛ هيچ منافاتى ندارد؛ اين احترام بايد باشد؛ محترم بايد باشد زن در درون خانواده. رفع مظلوميّت به اين شكل است.(1)

زن؛ گل زندگى نه مباشر و كارگرخانه

اگر در تعبيرات اسلامى ملاحظه كنيد، درباره ى زن، درست همان تعبيرات واقعى وجود دارد. «إِنَّمَا الْمَرْأَةُ رَيْحَانَةٌ وَ لَيْسَتْ بِقَهْرَمَانَة(2)» . زن، گل است ريحان يعنى گل انسان با گل چه كار ميكند؟ نوع برخورد با گل چگونه است؟ اگر با گل كُشتى بگيرند، گل پرپر ميشود. اگر گل را گل بشناسند و برخورد گلانه با آن بكنند، مايه ى زينت و مؤثّر است و وجود خودش شاخص و بارز خواهد بود. و لَيْسَتْ بِقَهْرَمَانَة ، قهرمانه به معنى قهرمانى كه به فارسى ميگوييم، نيست؛ يك تعبير عربى است كه از فارسى گرفته شده است. قهرمان بطور خلاصه يعنى مباشر امور، سركارگر. يعنى در خانه ى شما، زن را بعنوان مباشر امور خودتان ندانيد، خيال نكنيد كه شما رئيسى هستيد، كارهاى خانه، بچّه ها و امثال آن، به عهده ى يك سركارگر است؛ سركارگر هم اين خانم است، و بايد اينگونه عمل كنيم!(3)

ص: 60


1- . در ديدار جمعى از بانوان فرهيخته ى حوزوى و دانشگاهى (92/2/21)
2- . بحارالانوار، ج 100، ص 253
3- . در ديدار با زنان نماينده ى مجلس شوراى اسلامى (76/4/30)

زن؛ گل زندگى، نه كارپرداز خانه

در روايات داريم «الْمَرْأَةُ رَيْحَانَةٌ» ، زن گل است. حالا شما ببينيد اگر مردى با يك گلى با خشونت و بى اعتنايى رفتار كند و پاس گل بودن او را ندارد، چقدر ظالم و بد است. مثل تحميل كردن، زياده روى كردن، زياده خواهى كردنِ مردها از زنها، توقّعات بيجا و زيادى. «إِنَّمَا الْمَرْأَةُ رَيْحَانَةٌ وَ لَيْسَتْ بِقَهْرَمَانَة(1)» قهرمان، يعنى همين كارپرداز امروز زندگى.

اين زن، كارپرداز شما نيست كه همه ى كارهاى زندگيتان را روى دوش او بگذاريد و بعد هم از او مؤاخذه كنيد. نه! اين يك گُلى است در دست شما.

حتّى اگر دانشمند يا سياستمدار باشد، در بحث معاشرت خانوادگى، او گ - ُل است.(2)

شراكت همسران در اجر پاسدارى از انقلاب

به آقايان عرض ميكنيم قدر اين خانمها را بدانيد كه با شماها همكارى ميكنند؛ به خانمها هم عرض ميكنيم كارى كه اينها ميكنند، اگر درست و خوب انجام بدهند - كه ان شاءالله همينطور هم هست - جزو بهترين كارهاست. پاسدارى در راه انقلاب، جزو برترين كارهاست؛ اين كار خيلى ثواب دارد. هر چه شما به موفّقيّت جوانى كه همسر شماست و اين مسؤوليّت را دارد، كمك كنيد، ارج و قدر و اجرتان پيش خدا بيشتر است. با آميختگى اين همّتها و تلاشهاست كه كارهاى بزرگ در هر كشورى انجام ميگيرد. وقتى همّت مردان و زنان و جوانان و پيران و قشرهاى مختلف با هم پيوند ميخورد، آن فوّاره ى عظيمِ همّت بلند يك ملّت به جريان مى اُفتد و آن نيروى كم نظير ملّتها خود را نشان ميدهد.(3)

ص: 61


1- . بحارالانوار، ج 100، ص 253
2- . در ديدار با گروه كثيرى از بانوان (79/6/30)
3- . در ديدار سپاه حفاظت ولىّ امر (81/7/18)

اجر زحمات روحى و عاطفى زنان در همراهى با همسر

شما خانمها اگر از ناحيه ى همسرتان زحمتى را متحمّل ميشويد كه آن همسر اين زحمت را بخاطر كار و تلاش و مجاهدت، بر شما تحميل ميكند، اين زحمت پيش خداى متعال اجر دارد؛ ولو يك لحظه و يك ساعتش را هيچكس نفهمد. خيليها از زحمات خانمها آگاهى ندارند. مردم عادت كرده اند كه خيال كنند زحمت، چيزى است كه انسان با بازو و بدن و جسم خود انجام ميدهد؛ نميدانند زحمات روحى و عاطفى گاهى سنگينتر است. آقايان، خيلى از زحمتهاى شما را درست ملتفت نيستند؛ امّا خداى متعال كه «لا يخفي عليه خافية» است - هيچ چيزى از او پوشيده نميماند - ناظر كار شماست و شما اجر داريد.(1)

سهم زنان در موفّقيّتهاى همسران

گاهى هست كه مرد در فعّاليّتهاى زندگى سر دوراهى ميرسد. انتخاب بايد بكند يا دنيا را و يا راه صحيح و امانت و صداقت را، يكى از اين دو تا را بايد انتخاب كند؛ اينجاست كه زن ميتواند او را به راه اوليا به راه دوّم بكشاند.(2)

زنهاى شما - اين خانمهاى نجيب و مؤمن - در حسن عمل شما نقش فراوانى دارند. اگر شما موفّقيّتى به دست مى آوريد، سهم همسرانتان در اين موفّقيّتها چشمگير است. من هميشه به مسؤولان سطوح بالاى كشور گفته ام كه اگر شما پيش خدا اجرى داشته باشيد، حدّاقل نصفش مال همسرانتان است. چرا ميگوييم حدّاقل نصفش؟ چون آن كارى كه شما ميكنيد، مورد توجّه و در مقابل چشمهاست؛ همه ميبينند، همه ميفهمند و همه قدردانى و ستايش و تعريف ميكنند؛ امّا اين خانم با همراهى و محبّت و رفاقت

ص: 62


1- . همان
2- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (79/12/21)

صميمانه اى كه با شما ميكند، سهمى دارد كه جلوى چشم كسى نيست؛ و به همان اندازه كه از چشمها پوشيده است، از اجرهاى دنيوى و ظاهرى هم بى بهره است؛ امّا به همان اندازه اجر او پيش خدا بيشتر است؛ بنابراين من از شما همسران پاسداران عزيز هم تشكّر ميكنم.(1)

زندگى زناشويى؛ ميدان خدمت در راه خدا

شما خانمها بايد به نكته اى توجّه داشته باشيد و آن اين است: پاسدارانى كه همسران شما هستند، يكى از مهمترين و شريفترين شغلهاى اين روزگار را بر عهده دارند؛ شغلى شرافتمندانه، همراه با مسؤوليّت، همراه با خطر و زحمت و بدون پاداش چندان قابل توجّه. كار اينها پيش خدا عزيز است؛ بنابراين همراهى و كمك به اينها افتخار است؛ اين را با همين نيّت دريابيد و عمل كنيد؛ با اين نيّت كه به اين جوان پاسدار - كه همسر شماست و دارد دوره ى جوانى خود را در راه خدا ميگذارد - هر چه خدمت كنيد، در راه خدا خدمت كرده ايد، فقط يك زندگى زناشويى نيست، بلكه زندگى زناشويى شما ميدان خدمت شما هم هست، بنابراين هم به اجر الهى اميدوار باشيد و هم اين فرصت را قدر بدانيد.(2)

تأثيرات محسوس و تعيين كننده ى زن صالح در شوهر و فرزندان

اگر در كشورى زنان آن كشور بتوانند به آن صفا و معنويّت و رقاء و تعالى فكرى برسند، هيچ مشكلى در آن مملكت باقى نميماند. يعنى زن بطور محسوسى در مرد تأثير دارد. هم بر روى شوهرش و هم برروى فرزندانش تأثيرات تعيين كننده اى ميتواند بگذارد؛ لذا در واقع، اصلاح جامعه با اصلاح زنان است كه آن هم با همين مسائلى كه گفته شد، حاصل خواهد شد.(3)

ص: 63


1- . در ديدار خانواده هاى پرسنل سپاه ولىّ امر (80/7/27)
2- . پيشين
3- . در گفت و شنود به مناسبت ميلاد حضرت فاطمه ى زهرا (س) (77/7/18)

تربيت فرزند و تقويّت روحى شوهر؛ مهمترين كار زن

مادران در دوران انقلاب و در جنگ تحميلى، فرزندان خود را به سربازان جانباز و شجاع در راه اسلام و مسلمين تبديل كردند و همسران در دوران انقلاب و دوران جنگ تحميلى، شوهران خود را به انسانهاى مقاوم و مستحكم مبدّل ساختند. اين است نقش و تأثير زن بر روى فرزند و شوهر. اين نقشى است كه زن ميتواند در داخل خانواده ايفا كند و جزو بزرگترين نقشهاست و به نظر من از همه ى كارهاى زن مهمتر، همين كار است. از همه ى كارهاى زن مهمتر، تربيت فرزندان و تقويّت روحى شوهران براى ورود در ميدانهاى بزرگ است. و خدا را شكر ميكنيم كه زن ايرانى و مسلمان، در اين ميدان هم بيشترين هنر را نشان داده است.(1)

نقش بى بديل مادر در توجّه به عواطف فرزند

شما اگر بچّه ى خودتان را در خانه تربيت نكرديد، يا اگر بچّه نياورديد، يا اگر تارهاى فوق العاده ظريف عواطف او را - كه از نخهاى ابريشم ظريفتر است - با سرانگشتان خودتان باز نكرديد تا دچار عقده نشود، هيچكس ديگر نميتواند اين كار را بكند؛ نه پدرش، و نه به طريق اُولى ديگران؛ فقط كار مادر است. اين كارها، كار مادر است؛ امّا آن شغلى كه شما بيرون داريد، اگر شما نكرديد، ده نفر ديگر آنجا ايستاده اند و آن كار را انجام خواهند داد؛ بنابراين اولويّت با اين كارى است كه بديل ندارد؛ تعيّن با اين است.(2)

سرانگشت ظريف مادر؛ جداكننده ى رشته هاى رقيق و نازك اعصاب كودك

اين رشته هاى بشدّت رقيق و نازك اعصاب كودك را فقط سرْانگشت ظريف و لطيف مادر است كه ميتواند از هم جدا كند كه عقده به وجود نيايد،

ص: 64


1- . در اجتماع زنان خوزستان (75/12/20)
2- . در سوّمين نشست انديشه هاى راهبردى با موضوع زن و خانواده (90/10/14)

گره به وجود نيايد؛ هيچكس ديگر نميتواند، يعنى هيچ انسان ديگرى كه از جنس زن نباشد نميتواند؛ اين كار، كار زنانه است. يعنى برخى از كاركردها بقدرى همراه با ظرافت است كه انسان استعجاب ميكند از قدرت الهى كه چطور اين توانايى بالا را همراه با ظرافت به زنان عنايت كرده(1).

رسالت عظيم مادرى

زن بايستى به رسالت عظيم زن و مادربودن خويش، رسالتى كه مرد در آن رسالت با او شريك نيست و اختصاص به خود او دارد، آشنا و واقف شود.(2)

لزوم توجّه به نقش خاص مادران در تربيت فرزند

مادر ميتواند فرزندان را به بهترين وجهى تربيت كند. تربيت فرزند به وسيله ى مادر، مثل تربيت در كلاس درس نيست؛ با رفتار است، با گفتار است، با عاطفه است، با نوازش است، با لالايى خواندن است؛ با زندگى كردن است. مادران با زندگى كردن، فرزند تربيت ميكنند. هرچه زن صالحتر، عاقلتر و هوشمندتر باشد، اين تربيت بهتر خواهد شد. بنابراين براى بالا رفتن سطح ايمان، سطح سواد، سطح هوش بانوان، در كشور بايد برنامه ريزى شود.(3)

نقش اساسى مادران در بالندگى نسل آينده

زن، ركن اساسى و عنصر اصلى خانواده است و اسلام براى نقش زن در داخل خانواده اهميّت فراوانى قائل است؛ زيرا با پايبندى زن به خانواده و تربيت فرزندان در آغوش پرمهر مادر، نسلها در آن جامعه بالنده و رشيد خواهد شد. مادرانى كه تربيت فرزند در آغوش پرمهر و عطوفت خود را

ص: 65


1- . در ديدار جمعى از بانوان فرهيخته ى حوزوى و دانشگاهى (92/2/21)
2- . در مصاحبه با ويژه نامه ى روز زن (60/2/5)
3- . در ديدار جمعى از مدّاحان (92/2/11)

به بهانه ى انجام كارهاى ديگر رها ميكنند، مرتكب اشتباه ميشوند. بهترين روش تربيت انسان آن است كه در آغوش پرمهر و محبّت مادر پرورش پيدا كند و زنانى كه فرزند خود را از اين موهبت الهى محروم ميكنند، در واقع به زيان خود و فرزند خويش و جامعه اقدام كرده اند.(1)

تربيت فرزند؛ كارى سخت و هنرى بزرگ

بعضى از كارهاى خانه خيلى سخت است. بچّه دارى از آن كارهاى سخت است. شما هر كارى را در نظر بگيريد كه خيلى دشوار باشد، در مقابل بچّه دارى در واقع آسان است. بچّه دارى هنر خيلى بزرگى است. مردها يك روز هم نميتوانند اين كار را انجام دهند. زنها با دقّت، باحوصله و باظرافت اين كار بزرگ را انجام ميدهند. خداى متعال، در غريزه ى آنها اين توان را قرار داده است. ولى همين بچّه دارى كار سختى است كه انسان را فرسوده ميكند و واقعاً از پا مى اندازد.(2)

مادر؛ انتقال دهنده ى فرهنگ و تمدّن در سراسر زندگى

نقش مادر از دوران حمل و باردارى شروع ميشود و تا آخر زندگى انسان ادامه دارد. مردى كه به دوران جوانى رسيده يا از دوران جوانى هم عبور كرده، باز تحت تأثير عطوفت و محبّت و شيوه هاى خاصّ مادرانه ى مادر است. اگر زنان ما از لحاظ رتبه ى معرفتى و بينش و معلومات، سطح خود را ارتقا دهند، اين نقش با هيچ نقش ديگرى، با هيچ مؤثّر ديگرى از مؤثّرات فرهنگى و اخلاقى تا آخر قابل مقايسه نيست. يك وقت مادرى از لحاظ معرفت سطحش پايين است؛ البتّه اين نميتواند در دوران بزرگى اثرگذارى كند؛ اين گناهِ كم بودن معلومات يك انسان است؛ اين نقصِ تأثير مادرى نيست. مادر است كه فرهنگ و معرفت و تمدّن و ويژگى هاى

ص: 66


1- . در اجتماع بانوان خوزستان (75/12/20)
2- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (74/8/22)

اخلاقىِ يك قوم و جامعه را با جسم خود، با روح خود، با خُلق خود و با رفتارِ خود، دانسته و ندانسته به فرزند منتقل ميكند. همه تحت تأثير مادران هستند. آنكه بهشتى ميشود، پايه ى بهشتى شدنش از مادر است؛ كه «الْجَنَّةُ تَحْتَ أَقْدَامِ الْأُمَّهَاتِ(1)» .(2)

نقش مادران در پرورش ياران حسين (ع) و زينب (س)

اكنون مادران ما ميدانند كه اگر بخواهند پيروان صادق فاطمه (سلام الله عليها) باشند، بايد در دامان خويش ياران حسين (عليه السّلام) وزينب (سلام الله عليها) را بپرورانند تا پرچم خونين ايمان و عزّت را در كربلاى زمان برافرازند.(3)

مردان بى نظير؛ تربيت شده ى مادران كم نظير

اين بزرگوار(4) هم بحقّ چهره و شخصيّت بى نظير و استثنايى زمان ماست و در تكوين شخصيّت اين مردان بزرگ اين چهره هاى كم نظير و شايد بى نظير بايستى به سراغ تربيتهاى مادران رفت و از مادرهاى آنها تشكّر كرد و شخصيّت زنانى را كه آنها را با اخلاقيّات والا و با روحيّات عظيمشان ساختند و تحويل جامعه دادند بايستى تقدير كرد و تشكّر كرد.(5)

فعّاليّتهاى اجتماعى با حفظ جنبه ى مادرى

شغل اصلى زن، شغل همسرى و مادرى است؛ ولى بعضى خيال ميكنند اين اهانت به زن است. مهمترين كارى كه زن ميتواند بكند، كار مادرى است. البتّه در مواردى شايد كارهاى اجتماعى زنان واجب عينى و يا كفايى نيز باشد؛ امّا در همه حال خانمها بايد فعّاليّت اجتماعى شان را با حفظ جنبه ى

ص: 67


1- . نهج الفصاحه، ص 434
2- . در سالروز ولادت حضرت فاطمه ى زهرا (س) (84/5/5)
3- . در پيام به سمينار كوثر در شيراز (65/11/30)
4- . امام خمينى (ره)
5- . در كنگره ى جهانى زن (66/11/17)

مادرى شان بكنند و الگويشان حضرت فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) باشد.(1)

نفوذ خاصّ مادر بر فرزند

اين، يك امر قهرى است. به موارد استثنايى كار نداريم كه پسرى عاق والدين يا بى اعتنا و تحقيركننده ى والدين باشد؛ امّا عموماً يك مادر بيسواد كه معلومات و تجربه اى هم ندارد، از نفوذ خاصّى برخوردار است كه از نوع نفوذ معلم در شاگرد و يا از نوع نفوذ رئيس در مرئوس نيست. نفوذ خاصّى است از طرف مادر بر فرزند، كه تا هنگام پيرى مادر استمرار دارد. يعنى مادر وقتى كه بخواهد از روحيّه ى مادرى و نفوذ خودش استفاده كند، ميتواند؛ مگر بعضى از مادران، كه سست روحيّه و سست عنصر باشند و نخواهند يا نتوانند آن نفوذ را به كار ببرند. على ايّحال بطور غالب اينطور است كه مادران روى فرزندانشان تأثير ميگذارند و حرفشان، اظهار محبّتشان و سخنى كه در خلال آن اظهار محبّت بيان ميكنند، به مغز مخاطب فرو ميرود.(2)

تربيت صحيح و عاطفى فرزند

يكى از وظايف مهمّ زن، عبارت از اين است كه فرزند را با عواطف، با تربيت صحيح، با دل دادن و رعايت و دقّت، آنچنان بار بياورد كه اين موجود انسانى چه دختر و چه پسر وقتى كه بزرگ شد، از لحاظ روحى، يك انسان سالم، بدون عقده، بدون گرفتارى، بدون احساس ذلّت و بدون بدبختيها و فلاكتها و بلايايى كه امروز نسلهاى جوان و نوجوانان غربى در اروپا و امريكا به آن گرفتارند، بار آمده باشد.(3)

ص: 68


1- . در ديدار با گروهى از خواهران (63/12/21)
2- . در ديدار اعضاى شوراى مركزى «جمعيّت زنان» (71/2/15)
3- . در اجتماع زنان خوزستان (75/12/20)

هنر زن؛ تربيت نسل بالنده با تأمين آذوقه هاى فرهنگى

علّت اينكه اسلام اينقدر به نقش زن در داخل خانواده اهمّيّت ميدهد، همين است كه زن اگر به خانواده پايبند شد، علاقه نشان داد، به تربيت فرزند اهمّيّت داد، به بچّه هاى خود رسيد، آنها را شير داد، آنها را در آغوش خود بزرگ كرد، براى آنها آذوقه هاى فرهنگى - قصص، احكام، حكايتهاى قرآنى، ماجراهاى آموزنده - فراهم كرد و در هر فرصتى به فرزندان خود مثل غذاى جسمانى چشانيد، نسلها در آن جامعه، بالنده و رشيد خواهند شد. اين، هنر زن است و منافاتى هم با درس خواندن و درس گفتن و كاركردن و ورود در سياست و امثال اينها ندارد.(1)

انس زنان با قرآن ونقش آن در تربيت نسلهاى آينده

من از همه ى خانمهاى محترم، بانوان گرامى كه در بخشهاى مختلف كشور در كار قرآنى فعّالند، صميمانه تشكّر ميكنم و حضور شماها در عرصه ى كار قرآنى، به جامعه ى زن كشور الهام خواهد داد و زنان كشور ما - يعنى نيمى از جمعيّت - را ان شاءالله به قرآن متمايل خواهد كرد و اگر زنها با قرآن مأنوس بشوند، بسيارى از مشكلات جامعه حل خواهد شد؛ چون انسانهاى نسل بعد در دامن زن پرورش پيدا ميكند و زنِ آشناى با قرآن و مأنوس با قرآن و متفاهم با مفاهيم قرآن، خيلى ميتواند در تربيت فرزند تأثيراتى داشته باشد و اميدواريم ان شاءالله به بركت اين حركت عظيم شماها، فرداى جامعه ى ما بمراتب از امروز قرآنيتر باشد.(2)

پرهيز از فرزند آورى؛ عملى خلاف رضايت الهى

از جمله وظايفى كه بر عهده ى زنان در داخل خانه و خانواده است، مسأله ى تربيت فرزند است. زنانى كه بخاطر فعّاليّتهاى خارج از خانواده، از

ص: 69


1- . همان
2- . در ديدار جمعى از بانوان قرآن پژوه كشور (88/7/28)

آوردن فرزند استنكاف ميكنند، برخلاف طبيعت بشرى و زنانه خود اقدام ميكنند. خداوند به اين راضى نيست.(1)

رعايت موازين بهداشتى در بچّه دار شدن

ان شاءالله بچّه دار بشويد، مبادا كه خيال كنند كه نخير بچّه دار نشوند، خوب نيست. نه بچّه دار بشويد اشكالى هم ندارد البتّه نميگويم حالا خيلى شلوغ، پلوغ كنيد. اشكالى ندارد زنها و دخترها و پسرهاى جوان بچّه دار بشوند، فرزند داشته باشند، اشكال ندارد البتّه با موازين بهداشتى و همانجور كه درست است و مرتّب است و منظّم است.(2)

توليدمثل و تربيت كودك

توليدمثل و تربيت كودك در زمره ى كارهاى اساسى آفرينش محسوب ميشود كه بطور طبيعى زنان عهده دار آن هستند و قوام زندگى انسانها در جهان به زنان به همان ميزانى است كه به مردان وابسته است.(3)

پرورش فرزند؛ مجاهدت بزرگ زنان

فرزندآورى يك مجاهدت بزرگ است. ما با خطاهايى كه داشتيم، با عدم دقّتهايى كه از ماها سر زده، يك برهه اى در كشور ما متأسّفانه اين مسأله مورد غفلت قرار گرفت و ما امروز خطراتش را داريم ميبينيم؛ كه من بارها اين را به مردم عرض كرده ام: پيرشدن كشور، كم شدن نسل جوان در چندين سال بعد، از همان چيزهايى است كه اثرش بعداً ظاهر خواهد شد؛ وقتى هم اثرش ظاهر شد، آن روز ديگر قابل علاج نيست؛ اما امروز چرا، امروز قابل علاج است.

فرزندآورى يكى از مهمترين مجاهدتهاى زنان و وظايف زنان است؛ چون فرزندآورى در حقيقت هنر زن است؛ اوست كه زحماتش را تحمل ميكند،

ص: 70


1- . در ديدار و سخنرانى در جمع زنان خوزستان (75/12/20)
2- . درمراسم اجراى صيغه ى عقد (64/7/2)
3- . در ديدار با خواهران پرستار و كاركنان نهادهاى فرهنگى (73/7/21)

اوست كه رنجهايش را ميبرد، اوست كه خداى متعال ابزار پرورش فرزند را به او داده است. خداى متعال ابزار پرورش فرزند را به مردها نداده، در اختيار بانوان قرار داده؛ صبرش را به آنها داده، عاطفه اش را به آنها داده، احساساتش را به آنها داده، اندامهاى جسمانى اش را به آنها داده؛ در واقع اين هنر زنها است. اگر چنانچه ما اينها را در جامعه به دست فراموشى نسپريم، آن وقت پيشرفت خواهيم كرد.(1)

نقش متفاوت زن و مرد در بنيانگذارى نهاد خانواده

در بناى خانواده سهم زن و مرد يك اندازه نيست بصورت طبيعى، اوّلاً يكسان نيست، ثانياً يك اندازه نيست؛ يعنى آنها سهم مشابهى در بناى خانواده ندارند و نيز سهم هر يك هم به يك اندازه و ميزان نيست و هر كدام كمّيّت خاصّ خودشان را دارند. پس در اداره ى خانواده زن و مرد هر دو سهيم هستند؛ ولى هر يك سهم خاصّ با كمّيّت خاصّى دارند. مثلاً اگر زن و مرد را در توليد و «تكثير نوع» كه يكى از كارهاى اساسى انسان است در نظر بگيريم، ميبينيم در اين زمينه نقش مرد يك نقش كمتر و نقش زن يك نقش بيشتر و طولانيتر است. مثلاً براى زن دوران باردارى و شيرخوارگى فرزند هست و اصلاً امكان حضانت زن نسبت به فرزند بيش از آنكه مرد چنين امكانى را داشته باشد هست و از اين قبيل. يا مثلاً فرض بفرماييد كه مسأله ى تأمين معيشت خانواده. اين از نظر اسلام مربوط به مرد است، يعنى داده شده به مرد، كه آن هم يكى از اجزاء اداره ى خانواده است ديگر، يعنى شما نميتوانيد بگوييد كه اداره ى خانواده يعنى اداره ى داخلى خانواده فقط، كه از خانه آدم بيرون نيايد. نه، اداره ى خانواده شامل اداره ى همه ى شؤون خانواده است از جمله تأمين معيشت. خب اين مثلاً در شرع اسلام به عهده ى مرد است، زن هيچگونه مسؤوليّت و تكليفى در اين مورد ندارد، ولو پولدار هم باشد، ثروتمند هم باشد، توان كار هم داشته باشد، پول هم در بياورد، آن

ص: 71


1- .. در ديدار جمعى از مدّاحان (92/2/11)

پولى كه در آورده مال خودش است؛ يعنى ميتواند صرف معيشت خانواده اصلا نكند و يك چنين تكليفى ندارد. پس در اداره ى خانواده زن و مرد هر دو سهيم اند، هر كدام سهمى خاص و با كمّيّتى خاص از اين را دارند.(1)

تداوم نسل؛ مهمترين وظيفه ى انسان ونقش زنان در اين ميدان

خصوصيّات جسمى اى خداى متعال در دو جنس قرار داده است كه هركدام نقشى در ادامه ى آفرينش، در رشد و تعالى انسان، در حركت تاريخ بر عهده دارند؛ و نقش زن مهمتر است. مهمترين كار انسان، تداوم بخشيدن به نسل بشرى است؛ يعنى توليدمثل؛ نقش زن در اين كار قابل مقايسه با نقش مرد نيست. خانه از اين جهت مهم است، خانواده از اين جهت مهم است، محدوديّتهاى اعمال غرائز جنسى از اين جهت مهم است؛ با اين ديد بايد به مسائل اسلام و به احكام شريعت اسلامى نگاه كرد. غربِ گمراه، اسم اينها را ميگذارد محدوديّت. اسم آن اسارت گمراه كننده را ميگذارد آزادى! اين جزو فريبهاى غربى است.(2)

وظيفه ى دولت در برابر نقش مادرى زنان شاغل

بايد به آن خانمهايى كه حالا به هر دليلى، به هر جهتى، با هر ضرورتى، كار تمام وقت يا نيمه وقت را قبول كرده اند، كمك بشود تا بتوانند به مسأله ى مادرى برسند، به مسأله ى خانه دارى برسند. با مرخصيها، با زمان بازنشستگى، با مدّت كار روزانه، به نحوى بايستى دولت كمك كند تا اين خانمى كه حالا به هر دليلى آمده اينجا شاغل شده، بتواند به آن قضيّه هم برسد.(3)

صداقت مادر و تواضع فرزند

در اطّلاعاتى كه به من داده شد، خواندم كه در بين همين شهداى

ص: 72


1- . در مصاحبه پيرامون جايگاه زن در جمهورى اسلامى (63/12/4)
2- . در ديدار شركت كنندگان در اجلاس جهانى «زنان و بيدارى اسلامى» (2/4/191)
3- . در سوّمين نشست انديشه هاى راهبردى با موضوع زن و خانواده (90/10/14)

همدانِ شما، يك سردار سپاهى - كه داراى شأن و موقعيّتى هم بوده است - وجود داشته كه وقتى مادرش از او ميپرسد تو در سپاه چه كاره اى، جواب ميدهد: من در سپاه جاروكشى ميكنم. مادرش خيال ميكرده واقعاً اين جوان در سپاه يك مستخدم معمولى است. حتّى وقتى براى اين جوان به خواستگارى هم ميروند و خانواده ى دختر سؤال ميكنند پسر شما چه كاره است، مادرش ميگويد در سپاه مستخدم است! بعد در اجتماعى كه مراسمى بوده، يك نفر داشته سخنرانى ميكرده، اين مادر مى بيند آن شخص خيلى شبيه پسرش است. ميپرسد اين شخص كيست. ميگويند اين فلانى است؛ يكى از سرداران سپاه. آن مادر، آن وقت پسرش را ميشناسد!(1)

حقّ بيشتر مادر بر گردن فرزند

اسلام در برخى جاها حتّى زن را بر مرد ترجيح داده است. مثلاً آنجا كه مرد و زن، پدر و مادرى هستند كه فرزندى دارند، اين فرزند اگرچه فرزند هر دو نفر است، امّا خدمتگزارى فرزند در مقابل مادر، لازمتر است. حقّ مادر بر گردن فرزند، بيشتر و وظيفه ى فرزند نسبت به مادر سنگينتر است.

روايات فراوانى در اين زمينه هست: پيغمبر اكرم در جواب كسى كه سؤال كرد: «مَنْ أَبَرُّ؟(2)» (به چه كسى نيكى كنم؟) فرمود: «أُمَّكَ.» يعنى «به مادرت.» دفعه ى دوّم هم همين را فرمود؛ دفعه ى سوّم هم همين را فرمود. دفعه ى چهارم كه سؤال كرد، فرمود: «اباك.» يعنى «به پدرت». پس، زن در مقياس خانواده و در رابطه ى با فرزندان، حقّ سنگينترى دارد. البتّه اين هم نه از باب اين است كه خداى متعال خواسته است جمعى را بر جمع ديگر ترجيح دهد بلكه به اين جهت است كه زنان زحمت بيشترى تحمّل ميكنند.

اسلام، زن را در جايگاه حقيقى خود قرار داده است. زن در مقياس

ص: 73


1- . در ديدار خانواده ى معظّم شهدا، جانبازان و آزادگان استان همدان (83/4/16)
2- . بحارالأنوار، ج 71، ص 49

خانواده و در ارتباط با فرزندان از حقّ بيشترى بهره مند است؛ زيرا زحمت بيشترى را تحمّل ميكند و بر اساس عدل الهى ارزش حقّ بالاترى نيز به او تعلّق ميگيرد.(1)

ص: 74


1- . در ديدار گروهى از خواهران پرستار، به مناسبت ولادت حضرت زينب (س) (73/7/20)

فصل سوّم اهمّيّت خانواده

اشاره

ص: 75

ص: 76

زن وخانواده جزو مسائل درجه ى يك كشور

مسئله ى زن و خانواده براى كشور، جزو مسائل درجه ى يك است. دوستان، خانمها و آقايانى كه آمدند صحبت كردند، اين معنا را ثابت كردند. هيچ لزومى ندارد كه ما بيش از آنچه شما گفتيد و خيلى وسيع و خوب بيان كرديد، چيزى بگوييم. خود اين بيانات نشان داد كه مسأله بسيار مهم است.(1)

خانه وخانواده؛ از مسائل اصلى زنان كشور

در مسائل فعلىِ زنان كشور ما، به اعتقاد من دو مسئله از همه مهم تر يا بگوييد فورى تر و لازم الاهتمام تر از بقيّه ى مسائل است. يك مسئله، مسئله ى اهمّيّت و اعتبار خانه و خانواده است. براى خانه بايد شأن قائل شد؛ انسان بدون خانه - كه مسكن و مأوايى ندارد - قابل تصوّر نيست. هر انسان احتياج دارد به خانه و محيط خانه. روح محيط خانه عبارت است از خانواده؛ بايد به اين اهمّيّت داد، بايد در اين تأمّل و تدبّر كرد.(2)

تضمين آينده ى كشور با تصميم و فكر درست

روز زن و روز مادر كه خوشبختانه در نظام جمهورى اسلامى

ص: 77


1- . در سوّمين نشست انديشه هاى راهبردى با موضوع زن و خانواده (90/10/14)
2- . در ديدار جمعى از بانوان فرهيخته ى حوزوى و دانشگاهى (92/2/21)

انطباق پيدا كرده است با روز ولادت برگزيده ى خلقت، حضرت فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها)، بايد همه را توجّه دهد به اين نكات. اگر ما توانستيم در زمينه ى زن و خانواده و مادر و همسر، درست فكر كنيم، درست تصميم بگيريم و درست عمل كنيم، بدانيد كه آينده ى اين كشور تضمين شده است. 2

خانواده؛ پايه ى اصلى در جامعه

مسئله ى خانواده، مسأله ى بسيار مهمّى است؛ پايه ى اصلى در جامعه است، سلول اصلى در جامعه است. نه اينكه اگر اين سلول سالم شد، سلامت به ديگرها سرايت ميكند؛ يا اگر ناسالم شد، عدم سلامت به ديگرها سرايت ميكند؛ بلكه به اين معناست كه اگر سالم شد، يعنى بدن سالم است. بدن كه غير از سلولها چيز ديگرى نيست. هر جهازى، مجموعه ى سلولهاست. اگر ما توانستيم سلولها را سالم كنيم، پس سلامت آن جهاز را داريم. مسأله اينقدر اهميّت دارد.(1)

خانواده؛ واحد بنيادين اجتماع

همچنانكه بدن انسان از سلولها تشكيل شده كه نابودى و فساد و بيمارى سلولها بطور قهرى و طبيعى، معنايش بيمارى بدن است و اگر توسعه پيدا كند به جاهاى خطرناكى براى كلّ بدن انسان منتهى ميشود، همينطور جامعه هم از سلولهايى تشكيل شده، كه اين سلولها خانواده اند. هر خانواده اى يكى از سلولهاى پيكره ى اجتماع و بدنه ى اجتماع است. وقتى اينها سالم بودند، وقتى اينها رفتار درست داشتند، بدنه ى جامعه، يعنى آن پيكره ى جامعه سالم خواهد بود.(2)

ص: 78


1- . در سوّمين نشست انديشه هاى راهبردى با موضوع زن و خانواده (90/10/14)
2- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (79/12/15)

هدف اسلام؛ تشكيل و حفظ خانواده

اسلام ميخواهد اين را حفظ كند، اين خانواده را نگه دارد؛ زيرا در اسلام يكى از كارها براى رسيدن به اين اهداف، تشكيل خانواده و سپس حفظ بنيان خانواده است.(1)

حاكميّت دين؛ عامل عفّت و حافظ كانون خانواده

اگر انسانها رها بودند كه غريزه ى جنسى را هرطور ميخواهند اشباع كنند، يا خانواده تشكيل نميشد يا يك چيز سُست و پوچ و تهديدپذير و ويرانى پذيرى ميشد و هر نسيمى آن را به هم ميزد؛ لذا در هر جاى دنيا كه ميبينيد آزاديهاى جنسى هست؛ به همان نسبت خانواده ضعيف است؛ چون مرد و زن براى اشباع اين غريزه، احتياجى به اين كانون ندارند. امّا در آنجاهايى كه دين حاكم است و آزادى جنسى نيست، همه چيز براى مرد و زن هست، لذا اين كانون خانواده حفظ و نگه داشته ميشود.(2)

رواج روشهاى اسلامى؛ راه پرورش محيط امنتر خانواده

اگر روشهاى اسلامى رواج پيدا كند، خانواده ها مستحكم خواهد شد. همچنانكه در گذشته هاى ما آن وقتهايى كه هنوز ايمان مردم سالمتر و كاملتر و دست نخورده تر بود، در زمان قديم، خانواده مستحكمتر بود. زن و شوهر به هم علاقه مندتر بودند، فرزندان در محيطهاى امن و امان بيشترى پرورش پيدا ميكردند. حالا هم راه همين است. آن خانواده هايى كه جهات اسلام را رعايت ميكنند، اينها غالباً خانواده اى محكمتر، بهتر، قويتر و محيط امنترى براى فرزندان و كودكان خواهند بود.(3)

ص: 79


1- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (70/4/20)
2- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (76/4/31)
3- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (178/15)

محيط خانواده براى زن؛ محيط امن، عزّت و آرامش

از لحاظ نظر اسلام و متون اسلامى هم در اين بخش از مسئله(1) هيچ كمبودى وجود ندارد. ما ميبينيم گاهى اوقات كسانى كه منتقد تفكّرات اسلامى هستند، سر قضيّه ى ارث و ديه و اين چيزها اشكال ميكنند، درحاليكه اشكالها وارد نيست؛ آنها پاسخهاى منطقى و قوى دارد. امّا در زمينه ى رفتارهاى داخل خانواده، متأسّفانه غالباً به غفلت گذرانده ميشود؛ در حالى كه نظر اسلام، نظر كاملاً روشنى است. محيط خانواده براى زن بايد محيط امن، محيط عزّت و محيط آرامش خاطر باشد تا زن بتواند آن وظيفه ى اساسى خودش را - كه همين حفظ خانواده است - به بهترين وجهى انجام دهد.(2)

خانواده؛ سلول حقيقى پيكره ى جامعه

آدم تنها، مرد تنها و زن تنها كه همه ى عمر را به تنهايى ميگذرانند، از ديد اسلام يك چيز مطلوبى نيست، مثل يك موجود بيگانه است در مجموعه ى پيكره ى انسانى. اسلام اينطور خواسته كه خانواده، سلول حقيقى مجموعه ى پيكره ى جامعه باشد، نه فرد تنها.(3)

كلمه ى طيّبه يعنى خانواده ى نيك و پر بركت

خانواده، كلمه اى طيّبه(4) است. كلمه ى طيّبه هم خاصيّتش اين است كه وقتى يك جايى به وجود آمده، مرتب از خود بركت و نيكى ميتراود و به پيرامون خودش نفوذ ميدهد. كلمه ى طيّبه همان چيزهايى است كه خداى متعال آن را با همان اساس صحيح به بشر اهدا كرده. اينها همه كلمه ى طيّبه

ص: 80


1- . جايگاه زن در زندگى و در جامعه
2- . در ديدار جمعى از بانوان نخبه (90/3/1)
3- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (75/10/5)
4- . اشاره به آيه ى كريمه: ضَرَبَ اَللّٰهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ... سوره ى ابراهيم، آيه ى 24

است؛ چه معنويّات و چه مادّيّات.(1)

خانواده؛ پايه ى مهمّ زندگى

نفس ايجاد كانون خانوادگى و يك كانون جديد، از همه چيز مهمتر است. اساس خلقت بشر، چه زن و چه مرد، اينطورى است كه بايد يك زن و مرد مجتمعاً يك واحدى را تشكيل بدهند تا زندگى راحت، بى دغدغه و آماده براى جوابگويى به نيازهاى بشر پيش برود. اگر اين نشد، يك پايه ى مهمّ از زندگى لنگ است.(2)

خانواده ى سالم؛ شرط لازم پيشرفت جامعه

جامعه ى اسلامى، بدون بهره مندى كشور از نهاد خانواده ى سالم، سرزنده و بانشاط، اصلاً امكان ندارد پيشرفت كند. بالخصوص در زمينه هاى فرهنگى و البتّه در زمينه هاى غيرفرهنگى، بدون خانواده هاى خوب، امكان پيشرفت نيست. پس خانواده لازم است. حالا نقض نشود كه شما ميگوييد در غرب خانواده نيست، پيشرفت هم هست. آنچه كه امروز در ويرانى بنياد خانواده در غرب روزبه روز بيشتر دارد نمودارهايش ظاهر ميشود، اينها اثرش را خواهد بخشيد؛ هيچ عجله اى نبايد داشت. حوادث جهانى و حوادث تاريخى اينجور نيست كه زودبازده و زوداثر باشد؛ اينها بتدريج اثر خواهد گذاشت؛ كمااينكه تا حالا هم اثر گذاشته. آن روزى كه غرب به اين پيشرفتها دست پيدا كرد، در آنجا هنوز خانواده سر جاى خودش بود؛ حتّى مسأله ى جنسيّت با همان رعايتهاى اخلاقىِ جنسى - البتّه نه به شكل اسلامى، بلكه به شكل خاصّ خودش - وجود داشت. اگر كسى با معارف غربى آشنا باشد، هم در اروپا و هم بعداً در امريكا اين را ميبيند و مشاهده ميكند. اين مسأله ى رعايتهاى اخلاقىِ دو جنس نسبت به يكديگر،

ص: 81


1- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (79/12/15)
2- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (79/5/16)

مسأله ى حيا، پرهيز از تهمت، اينها چيزهايى بود كه آن روز وجود داشت. اين بى بندوباريها و اباحيگريها بتدريج در آنجا به وجود آمده. آن روز يك زمينه هايى فراهم شد و به اينجا رسيد. وضع امروز هم فرداى بسيار تلخ و سختى را براى آنها رقم ميزند.(1)

خانواده؛ اساس همه ى تربيتها

ازدواج، درحقيقت دروازه ى ورود به تشكيل خانواده است و تشكيل خانواده، اساس همه تربيتهاى اجتماعى و انسانى است.(2)

محيط امن براى تربيت و كمال بشر

انسان براى تربيت است؛ انسان براى هدايت و تعالى و كمال است. اين نميشود مگر در يك محيط امن؛ محيطى كه در آن عقده به وجود نيايد، انسان اشباع بشود، در آن تعليمات هر نسلى به نسل بعد منعكس بشود و از كودكى يك انسان تحت تعليم صحيح، روان، طبيعى و فطرى دو معلّم كه نسبت به او از همه ى انسانهاى عالم مهربانترند؛ يعنى پدر و مادر قرار بگيرد.(3)

اصلاح جامعه با خانواده هاى سازگار و مستحكم

اگر در جامعه اى خانواده مستحكم شد و زن و شوهر حقوق يكديگر را رعايت كردند و با هم اخلاق خوش داشته و سازگارى نمودند و با همكارى هم مشكلات را برطرف نموده و فرزندان را تربيت كردند، جامعه اى كه اينطور خانواده ها را داشته باشد، به صلاح خواهد رسيد و نجات پيدا خواهد كرد و اگر مصلحى در جامعه باشد ميتواند اينطور جوامع را اصلاح نمايد.

ص: 82


1- . در سوّمين نشست انديشه هاى راهبردى با موضوع زن و خانواده (90/10/14)
2- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (74/5/18)
3- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (76/5/20)

اگر خانواده اى نبود، بزرگترين مصلحين هم بيايند نميتوانند جامعه را اصلاح كنند.(1)

خانواده؛ بنياد تربيت معنوى، فكرى و روانى بشر

خانواده بنياد بسيار مهمّ و حائز اهميّتى است. فايده ى خانواده در تربيت نسل بشر و ايجاد انسانهاى سالم از لحاظ معنوى و فكرى و روانى، يك فايده ى منحصر بفردى است. هيچ چيز جاى خانواده را نميگيرد.(2)

وقتى نظام خانواده وجود داشته باشد، اين ميلياردها انسان، هر كدامشان دو موكّل و دو پرستار ويژه دارند كه هيچ چيز جاى اين پرستار را نميگيرد.(3)

خانواده؛ كانون رشد و بالندگى عواطف

كانون خانواده، جايى است كه عواطف و احساسات بايد در آنجا رشد و بالندگى پيدا كند، بچّه ها محبّت و نوازش ببينند، شوهر كه مرد است و طبيعت مرد، طبيعت خامترى نسبت به زن است و در ميدان خاصّى، شكننده تر است و مرهم زخم او، فقط و فقط نوازش همسرش است حتّى نه نوازش مادر بايد نوازش ببيند، براى يك مرد بزرگ، اين همسر كارى را ميكند كه مادر براى يك بچّه كوچك آن كار را ميكند؛ و زنان دقيق و ظريف، به اين نكته آشنا هستند. اگر اين احساسات و اين عواطف محتاج وجود يك محور اصلى در خانه كه آن، خانم و كدبانوى خانه است نباشد، خانواده يك شكل بدون معنا خواهد بود.(4)

ص: 83


1- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (79/12/15)
2- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (81/10/4)
3- . همان
4- . در ديدار با اعضاى شوراى فرهنگى - اجتماعى زنان (70/10/4)

خانواده؛ محيط امن براى سلامت روح و فكر افراد

خانواده يك محيط امنى است كه در آن، چه فرزندان و چه خود پدر و مادر، ميتوانند روح و فكر و ذهن خود را در اين محيط امن و قابل اعتماد، سالم نگه دارند و رشد بدهند. وقتى خانواده سست شد، نسلهايى كه همينطور پشت سر هم مى آيند، بى حفاظند.(1)

امكان حلّ مشكلات اخلاقى و معنوى با تحكيم بنيان خانواده

هر كشورى كه در آن بنيان خانواده مستحكم باشد، بسيارى از مشكلات آن كشور، به خصوص مشكلات اخلاقى و معنوى آن به بركت خانواده ى سالم و مستحكم بر طرف ميشود يا اصلاً به وجود نمى آيد.(2)

تشكيل خانواده ى سالم؛ پايه ى سعادت افراد جامعه

تشكيل خانواده اگر به شكل سالمى صورت بگيرد و اخلاق حاكم بر زوجين، صحيح و منطقى و منطبق با اصول شرع، با آنچه كه خداوند معيّن فرموده باشد، اين پايه ى اصلاح جامعه است و پايه ى سعادت همه افراد جامعه است.(3)

اصلاح خانواده؛ عامل سلامت روحى و رشد فكرى افراد جامعه

تشكيل بناى خانواده، يك نياز اجتماعى است، اگر چنانچه در يك جامعه اى خانواده ها درست بودند، سالم بودند، بخوبى اصلاح بشود، افرادش ميتوانند رشد فكرى پيدا كنند و از لحاظ روحى كاملاً سالم باشند، ميتوانند انسانهايى بدون عقده باشند.(4)

ص: 84


1- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (76/12/18)
2- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (76/9/2)
3- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (81/3/8)
4- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (74/5/11)

خانواده؛ شرط تربيت كامل و سالم

اگر خانواده اى در جامعه نباشد همه ى تربيتهاى بشرى و همه ى نيازهاى روحى انسان ناكام خواهد ماند؛ زيرا طبيعت و ساخت بشرى اينگونه است كه جز در آغوش خانواده و در محيط خانواده و در آغوش پدر و مادر آن تربيت سالم و كامل و بى عيب و بى عقده، آن بالندگى لازم روحى پيدا نخواهد شد. انسان زمانى از لحاظ روحى و عاطفى، صحيح و سالم و كامل بار خواهد آمد كه در خانواده بار بيايد و در خانواده تربيت شود. اگر محيط زندگى آرام و مناسبى در خانواده حكمفرما باشد، ميتوان خاطر جمع شد كه فرزندان از لحاظ ساختار عاطفى و روانى سالم هستند.(1)

خانواده؛ محيط آرامش و التذاذات معنوى و عاطفى

محيط خانه را اسلام بعنوان يك كانونى براى آسايش زن و مرد و زوجين قرار داده؛ البتّه فرزندان هم در اين كانون، استفاده خودشان را ميبرند. آنها هم التذاذات معنوى و عاطفى و روحى را دارند، منتها براى آنها محيط اصلى خانواده آن وقتى است كه خودشان تشكيل خانواده خواهند داد. خانواده براى كودك محيط پرورش است كه بعد به آن هم اشاره اى خواهم كرد. دو سه آيه در قرآن هست، به اين آيات توجّه بكنيد، يكى اين آيه ى سوره ى روم است كه ميفرمايد: يكى از نشانه هاى خدا و آيات الهى همين است كه از جنس شما زن و مرد و افراد بنى آدم يك زوج و جفتى آفريد كه مايه ى سكون و آرامش شماست. اين مخصوص مردها نيست كه كسى خيال كند خدا زن را براى آرامش مرد آفريده، نه! مرد را هم براى آرامش زن آفريده. اين محيط خانواده است. محيط درونى خانواده يعنى محيط آرامش روحى زن و مرد كه در آن زندگى ميكنند. در يك آيه ى ديگرى ميفرمايد: خانه ى شما را محلّ آرامش و آسايش قرار داد، كه ظاهراً اشاره به محيط خانواده است. محيط خانواده، كانون آرامش انسان است. هم زن و هم مرد كه هر

ص: 85


1- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (74/5/11)

كدام به نوبه ى خود تلاش دارند، فعّاليّت دارند، تحصيل دارند، مبارزه دارند، كار اجتماعى دارند، كمك به محرومان دارند، تلاش براى جهاد در راه خدا دارند، كار سياسى دارند، فعّاليّتهايى درباره ى وظايف اجتماعى دارند، در محيط بزرگ اجتماع يك لانه اى و آسايشگاهى لازم دارند كه در آن علاوه بر آسايش جسمانى، از لحاظ معنوى و روحى و عاطفى هم بياسايند و آن محيط خانواده است؛ لذاست كه اسلام روى خانواده و تشكيل آن و حفظ آن و كيفيّت دادن به آن تأكيد زيادى دارد كه بحثهاى مفصّلى در باب خانواده هست و هم زن و مرد موظّفند كه به نوبه ى خود در كيفيّت دادن به محيط خانواده و شيرين كردن زندگى خانوادگى و صميميّت دادن به اين محيط كوشا باشند كه اين وظايف زن و شوهر است.(1)

خانواده ى آرامتر با بهره ورى بيشتر

هر انسانى - هم زن و هم مرد - در طول زندگى، در شبانه روز مشكلاتى دارد و با پيشامدها و حوادثى مواجه است. اين حوادث اعصاب را ميكوبد و خسته ميكند. انسانها را دچارناآرامى و سراسيمگى ميكند. وقتى وارد محيط خانواده شد، اين محيط امن وامان به او تجديد قوا ميبخشد. او را آماده ى يك روز ديگر و يك شبانه روز ديگر ميكند. خانواده براى تنظيم زندگى انسان خيلى مهم است. البتّه خانواده بايد خوب اداره بشود، بايد سالم اداره بشود.(2)

ارزش وكيفيّت بالاتر در خانواده ى آرام

اين بهره اى كه مرد و زن از اين خانواده ى آرام ميبرند، بهره ى كارى آنها را در بيرون خانواده بالا ميبرد، به آن اهمّيّت و ارزش ميدهد، آن را با ارزش و با كيفيّت ميكند.(3)

ص: 86


1- . در خطبه هاى نماز جمعه (65/7/19)
2- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (81/6/6)
3- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (79/11/16)

انسان كه ماشين نيست، انسان روح است، انسان معنويّت است، انسان عواطف و احساسات است. حالا ميخواهد آرامش پيدا كند. اين آرامش كجاست؟ محيط خانواده است.(1)

خانواده؛ محل سكونت، آرامش و تكامل

خانواده در اسلام؛ يعنى محلّ سكونت دو انسان، محلّ آرامش روانى دو انسان، محلّ انس دو انسان با يكديگر، محلّ تكامل يك نفر به وسيله ى يك نفر ديگر، آنجايى كه انسان در آن صفا مى يابد، راحتى روانى مى يابد، اين محيط خانواده است. كانون خانواده در اسلام اين قدر اهمّيّت دارد.(2)

خانواده؛ آرامش در مقابل تلاطم، نه در مقابل حركت

محيط خانواده، محيط آرامش است. بايد محيط آرامش باشد. اين عاطفه اى كه در زن و مرد نسبت به هم وجود دارد، به اين آرامش درونى كمك ميكند. اين سكونت، اين آرامش، به معناى آرامش در مقابل حركت نيست، حركت خوب است؛ اين به معناى آرامش در مقابل تلاطم است. انسان گاهى در زندگى اش دچار تلاطم ميشود. يك آرامشى به انسان ميدهد كه متلاطم نباشد. اين در صورتى است كه فضاى خانه، فضاى متلاطمى نباشد.(3)

خانواده ى آرام؛ نجات از انواع اضطراب و ايجاد زمينه ى خوشبختى براى همه ى افراد

ميدان زندگى، ميدان مبارزه است و انسان در او دائماً در معرض نوعى اضطراب است، اين بسيار چيز مهمّى است. اگر اين آرامش و سكونت

ص: 87


1- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (74/3/31)
2- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (74/10/4)
3- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (81/3/8)

به نحو صحيحى تحقّق پيدا كند، زندگى سعادتمندانه ميشود، زن خوشبخت ميشود، مرد خوشبخت ميشود، بچّه هايى كه در اين خانه متولّد ميشوند و پرورش مى يابند، بدون عقده رشد خواهند يافت و خوشبخت خواهند شد؛ يعنى از اين جهت، زمينه براى خوشبختى همه ى اينها فراهم است.(1)

محيط خانوادگى؛ آغوش مهر و محبّت و آسايش

شوهر وقتى شب مى آيد خانه، خسته است يا ظهر مى آيد خسته است، ديگر شما خستگى ات را به رخ او نكش. آن آسايش توى خانه است، ميدان مبارزه ى اجتماعى كه همه جور تلاش و زحمت براى شوهر براى مرد، يعنى توى ميدان مبارزه هست وقتى كه تو اين ميدان انسان خسته ميشود آسايش او كجاست؟ تو خانه، پهلوى زنش، تو محيط خانوادگى، در آغوش مهر و محبّت آنها اين روى خوش را، اين تبسّم هميشگى را از همسرتان دريغ نكنيد ملاحظه كنيد، رعايت كنيد. مبادا بگوييد چرا كم است، چرا نداريم، چرا نميخريم، چرا بى عرضه اى؟ اين حرفها را نزنيد، هر چى ميتوانيد سعى كنيد كه با قناعت، با ملاحظه، با رعايت يكديگر زندگى را خوش بگذرانيد.(2)

نهاد خانواده؛ اصلاحگر پدر، مادر و فرزند

در خانواده، سه دسته انسان اصلاح ميشوند، يكى مردها كه پدران اين خانواده هستند، يكى زنها كه مادران اين خانواده اند و ديگر كودكان كه نسل بعدى اين جامعه هستند.(3)

مختصّات خانواده ى خوب؛ اساس اصلاحات واقعى

خانواده ى خوب؛ يعنى زن و شوهرى كه با هم مهربان باشند، باوفا و صميمى باشند و به يكديگر محبّت و عشق بورزند، رعايت همديگر را

ص: 88


1- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (76/1/3)
2- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (64/7/2)
3- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (74/2/19)

بكنند، مصالح همديگر را گرامى و مهمّ بدارند، اين در درجه ى اوّل.

بعد، اولادى كه در آن خانواده به وجود مى آيد، نسبت به او احساس مسؤوليّت كنند، بخواهند او را از لحاظ مادّى و معنوى سالم بزرگ كنند. بخواهند از لحاظ مادّى و معنوى او را به سلامت برسانند، چيزهايى به او ياد بدهند؛ به چيزهايى او را وادار كنند، از چيزهايى او را باز دارند و صفات خوبى را در او تزريق كنند. يك چنين خانواده اى اساس همه ى اصلاحات واقعى در يك كشور است؛ چون انسانها در چنين خانواده اى خوب تربيت ميشوند، با صفات خوب بزرگ ميشوند. با شجاعت، با استقلال عقل، با فكر، با احساس مسؤوليّت، با احساس محبّت، با جرأت، جرأت تصميمگيرى، با خيرخواهى - نه بدخواهى - با نجابت، خب وقتى مردم جامعه اى اين خصوصيّات را داشته باشند، يعنى خيرخواه و نجيب و شجاع و عاقل و متفكّر باشند، اين جامعه ديگر روى بدبختى را نخواهد ديد.(1)

خانواده؛ فرصتى براى تجديد قوا

در داخل خانواده است كه مرد و زن - كه زوجين هستند - ميتوانند تجديد قوا كنند، ميتوانند همّت خودشان را براى ادامه ى راه آماده كنند. ميدانيد كه زندگى يك مبارزه است، كل زندگى عبارت است از يك مبارزه ى بلندمدّت، مبارزه با عوامل طبيعى، مبارزه با موانع اجتماعى، مبارزه با درون خود انسان كه مبارزه ى با نفس است. دائم انسان در حال مبارزه است. بدن انسان هم در حال مبارزه است. جسم انسان هم دائم دارد با عوامل مضرّ مبارزه ميكند، قدرت اين مبارزه وقتى در جسم باشد، جسم سالم است. در انسان، اين مبارزه بايد صحيح، منطقى، در جهت درست، با رفتارهاى صحيح و با ابزارهاى درست باشد. اين مبارزه گاهى يك استراحت، يك بار اندازى لازم دارد. اين يك سفر و يك حركت است. اين نقطه ى استراحت،

ص: 89


1- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (77/9/12)

داخل خانواده است.(1)

خانه؛ استخر نشاط و رفع غبار اجتماعى

آن آدمى كه در محيط جامعه دارد كار ميكند، زحمت ميكشد، تلاش ميكند، مبارزه ميكند، بدى ها، خوبى ها، ناخوشايندى ها، ناجورى ها، اينها را ميبيند، اين احتياج دارد به يك محلّى كه انسان وارد آن محل كه شد، يكسره برايش آسايش و ملايمت باشد. از آن فشار كار خارج بشود و آن محيط خانه است. لذاست كه محيط خانه را بايستى جورى بكنند كه با صميميّت همراه باشد، اينجاست كه نقش زنها معلوم ميشود. آن كسى كه ميتواند محيط خانه را با صميميّت، با محبّت، با لطافت بسازد، بطورى كه مثل يك استخر آبى باشد كه انسان وقتى خسته شد، وقتى تنش كثيف شد، وارد آن استخر آب كه شد خستگى اش برطرف ميشود، به نشاط مى آيد، سرحال ميشود، چرك بدنش پاك ميشود، همين جور محيط خانه براى انسانى كه از گرد و غبار فعّاليّتهاى اجتماعى دارد مى آيد تو، مثل همان محيط استخر، خنك كننده، راحت كننده، آرامش بخش باشد، اين كار را زن ميتواند بكند. اگر چنانچه زن در محيط خانه، دل به خانه بدهد، اينجورى خواهد شد؛ لذاست در قرآن ميگويد: «وَ جَعَلَ مِنْهٰا زَوْجَهٰا لِيَسْكُنَ إِلَيْهٰا(2)» همسر آدمى را خدا از جنس خود او آفريد تا بتواند در كنار او آرامش پيدا كند، سكونت پيدا كند. آن آرامشى را كه شوهر پهلوى زن، پهلوى خانواده، در محيط امن و امان و با صفاى زندگى پيدا ميكند در هيچ جا پيدا نميكند. اين را بدانيد. اين است كه وقتى شما در خانواده هاى قديمى نگاه ميكنيد، ميبينيد زن و شوهر چه محبّتهايى به هم دارند. شصت سال، هفتاد سال، پنجاه سال با هم زندگى ميكردند، با محبّت، با صميميّت، با صفا.(3)

ص: 90


1- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (79/12/15)
2- . سوره ى اعراف، آيه ى 189
3- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (62/12/5)

بقاى خانواده در گرو احترام به قرارداد زناشويى

خانواده يك قرارداد است، يك امر طبيعى نيست كه دو چيز را به هم وصل كرده باشند. نه! يك قرارداد است؛ يك امر اعتبارى است. ماندن او بسته به اين است كه طرفين قضيّه و جامعه و قانون آن را محترم بشمارند. اگر به آن بى اعتنايى كردند، باقى نميماند.(1)

تزلزل بنيان خانواده به دليل ورود فرهنگ غرب

در اين دو سه دهه ى قبل از انقلاب، به خاطر ورود فرهنگهاى اروپايى، بنيان خانواده متزلزل شده بود؛ يعنى حقيقتاً خانواده، آن اصالت و ارزش و عظمتى را كه در اسلام و فرهنگ سنّتى ما دارد، ديگر نداشت. وقتى خانواده هست، همسر و مادر عضو اصلى است. زن در اين مجموعه، جاى بسيار اساسى و رفيعى دارد. به همين خاطر، وقتى اصل خانواده يعنى زن زير سؤال و متزلزل است، در آنجا هيچ چيزى در جاى خودش قرار ندارد. اينها بحثهايى است كه واقعاً بايد روى آنها خيلى تأمّل و تدقيق بشود. اسلام، چه تأمّلات صحيح و چه راهنمايى هاى ارزشمندى در مورد اين مسائل دارد! اين چيزى است كه انقلاب به زنان جامعه ما اعطا كرد و آنها را در صحنه ى جهاد، سياست و تأثير در سازندگى اساسى كشور كه همان سازندگى انقلاب است وارد نمود. اين، چيز خيلى مهمّى است و جز با صدر اسلام، با هيچ وقت ديگر قابل مقايسه نيست.(2)

پرهيز از بيگانه شدن از محيط خانواده

از ديگر آفتهاى محيط خانواده، چشم و همچشمى، دنبال تجمّلات رفتن و رقابت و مسابقه براى زياده روى در مادّيّات گذاشتن است. مثلاً زنى ميگويد فلان وسيله را كه خواهر و برادر من، زن برادر من و شوهرخواهر من دارند، ما هم بايد داشته باشيم. يكى از كارها و روشهاى بسيار بد همين

ص: 91


1- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (77/1/1)
2- . در ديدار با اعضاى شوراى فرهنگى - اجتماعى زنان (69/10/16)

است. سادگى را در زندگى رعايت كنيد. مسابقه ى مادّيّات را از زندگى خودتان دور كنيد. رعايت سادگى و اجتناب از مسابقه ى مادّيّات، خوشبختى مى آورد. اينكه ميگويند خوشبخت باشيد؛ يكى از عواملش همينهاست.(1)

عشق تصنّعى در خانواده بخاطر دلمشغله هاى بيرونى

در بعضى از كشورهاى دنيا كه پيشرفت علم و تمدّن هم خيلى سريع است، زندگى بر آنها اينطور تحميل كرده كه اعضاى خانواده به هم چندان كارى ندارند. پدر يك جا مشغول، مادر يك جا مشغول؛ نه همديگر را ميبينند، نه براى هم غذايى ميپزند، نه براى هم محبّتى و عاطفه اى نثار ميكنند، نه از هم دلجويى ميكنند، نه با هم كار واقعى دارند. آن وقت براى اينكه به سفارش روانشناسانِ امور كودكان عمل كرده باشند، با هم قرار ميگذارند يك ساعت معيّنى را، پدر و مادر بيايند خانه و يك محفل خانوادگى داشته باشند. براى اينكه بتوانند اين اجتماع خانوادگى را كه در يك خانواده ى سالم بطور طبيعى وجود دارد، اينها بصورت تصنّعى براى خود به وجود بياورند. آن وقت اين خانم يا آقا مرتب ساعتش را نگاه ميكند كه ببيند اين ساعت كى تمام ميشود، چون مثلاً ساعت 6 يك جاى ديگر قرار دارد. اينطورى محفل خانوادگى درست نميشود و بچّه ها هم احساس اُنس نميكنند.(2)

جامعه ى بى خانواده؛ خاستگاه مشكلات روانى

جامعه ى بى خانواده، جامعه ى آشفته اى است؛ جامعه ى نامطمئنّى است. جامعه اى است كه در آن مواريث فرهنگى و فكرى و عقايد نسلها به يكديگر آسان منتقل نميشود. جامعه اى كه در آن تربيّت انسان به راحتى و روانى صورت نميگيرد.(3)

ص: 92


1- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (82/2/28)
2- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (74/12/1)
3- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (77/10/29)

پيامدهاى تزلزل بنيان خانواده

خانواده كه نبود، نوجوان نيست، كودك نيست، مرد و زن صالح نيست، اخلاق نيست، انتقال تجربيّات مثبت و خوب و با ارزش نسل گذشته به نسل بعد نيست.(1)

تسخير فرهنگ جامعه با متزلزل كردن بنيان خانواده

آن كسانى كه ميخواهند در يك كشور يا جامعه اى نفوذ پيدا كنند، فرهنگ آن جامعه را در مشت خود بگيرند و فرهنگ خود را به آنها تحميل نمايند، يكى از كارهايشان، معمولاً متزلزل كردن بنيان خانواده است. كما اينكه در خيلى از كشورها اين كار را متأسّفانه انجام داده اند. مردها را بى مسؤوليّت و زنها را بداخلاق كرده اند.(2)

اختلال در خانواده؛ عامل اختلافات فرهنگى - اخلاقى جامعه

اساس ازدواج و مهمترين مصلحت ازدواج عبارت است از تشكيل خانواده. علّت هم اين است كه اگر خانواده ى سالمى در يك جامعه اى وجود داشته باشد، آن جامعه سالم خواهد شد و مواريث فرهنگى خودش را بصورت صحيح منتقل خواهد كرد. در آن جامعه تربيت كودكان به بهترين وجه صورت ميپذيرد؛ لذاست كه در آن كشورها و جوامعى كه خانواده دچار اختلال ميشود معمولاً اختلافات فرهنگى - اخلاقى به وجود مى آيد.(3)

انتقال فرهنگها و تمدّنها به بركت خانواده

انتقال فرهنگها و تمدّنها و حفظ اصول و عناصر اصلى يك تمدّن و يك فرهنگ در جامعه و انتقالش به نسلهاى بعد، به بركت خانواده انجام ميپذيرد.

ص: 93


1- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (79/3/30)
2- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (80/12/9)
3- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (78/1/16)

خانواده كه نبود، همه چيز متلاشى ميشود. اينكه ميبينيد غربيها در داخل كشورهاى شرقى و اسلامى و آسيايى، اين همه سعى ميكنند شهوترانى و فساد را رواج دهند، براى چيست؟ يكى از علل آن همين است كه ميخواهند با اين كار خانواده ها را متلاشى كنند تا فرهنگ اين جوامع تضعيف شود؛ تا بتوانند سوار اينها شوند. چون تا فرهنگ يك ملّتى تضعيف نشود، كسى نميتواند او را مهار كند، به دهان او دهنه بزند و سوار دوش او بشوند. آن چيزى كه ملّتها را بى دفاع كرده است و در دست اجانب اسير ميكند، از دست دادن هويّت فرهنگى است. اين كار هم با برهم خوردن بنيان خانواده ها در جامعه آسان ميشود. اسلام ميخواهد اين را حفظ كند، اين خانواده را نگه دارد؛ زيرا در اسلام يكى از مهمترين كارها براى رسيدن به اين اهداف، تشكيل خانواده و سپس حفظ بنيان خانواده است.(1)

خانواده؛ بهترين منتقل كننده ى فرآورده هاى فكرى به نسلهاى بعدى

اگر نسلها بخواهند فرآورده هاى ذهنى و فكرى خود را به نسلهاى بعدى منتقل كنند و جامعه از گذشته ى خودش بخواهد سود ببرد، اين فقط با خانواده ممكن است. در محيط خانواده است كه اوّل بار، همه ى هويّت و شخصيّت يك انسان بر اساس فرهنگ آن جامعه شكل ميگيرد و اين پدر و مادرند كه بطور غيرمستقيم و بدون اينكه تحميلى باشد، بدون اينكه خود آنها تصنّعى به كار ببرند، بطور طبيعى محتواى ذهن و فكر و عمل و معلومات و اعتقادات و مقدّسات و اينها را به نسل بعدى منتقل ميكنند.(2)

ص: 94


1- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (76/1/26)
2- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (78/1/16)

فصل چهارم حقوق و وظايف زن و شوهر در خانواده

اشاره

ص: 95

ص: 96

حقوق متقابل مرد و زن درنظام خانواده از ديدگاه اسلام

شما همسر را انتخاب كرديد، هم دخترها و هم پسرها، از حالا به بعد آنچه مهم است عبارت است از حفظ شؤون يكديگر و حقوق يكديگر. حقّ مرد بر گردن زن اين است كه زن حفظ امانت او را بكند. هم امانت مال، هم امانت ناموس و نگذارد كه مرد از ناحيه ى او زيانى و صدمه اى ببيند. اين يكى از حقوق مهمّ مرد است بر گردن زن. يكى از حقوق مرد بر گردن زن اين است كه زن بدون اجازه ى شوهر از خانه خارج نشود - اين بچّه مال كيه؟ صاحب بچّه كيه؟ - خب اين يكى از رازهاى قوانين اسلامى هست. به زن نگفتند شما مجبوريد اطاعت كنيد از شوهرتان در همه ى امور زندگى، نه. مرد يك دستورى بده به زن، زن مجبور است اطاعت كند، نه. كتاب بخوان، كتاب نخوان، نميدانم فلان چيز را بپز. خانه را تميز كن، لباس را بشور، از مهمانهاى من پذيرايى كن. بر زن واجب است اطاعت كند، نه. امّا اگر مرد گفت از خانه نبايد بروى بيرون، واجب است اطاعت كند. اين يك وسيله اى است براى حفظ بناى خانواده. در مورد پدر چنين حرفى نيست ها! پدر بگويد كه راضى نيستم، البتّه پدر را نبايد رنجاند، مادر را نبايد رنجاند، امّا براى انسانى كه عاقل و بالغ هست واجب نيست كه اگر او گفت بيرون نرو، نميدانم معاشرت نكن يا چه، اطاعت كند. امّا براى شوهر هست، واجب است. اگر شوهر دستور داد بايد زن اطاعت كند.

ص: 97

علاوه ى بر اينها زن محيط خانواده را بايد يك محيط مهربانى و آرامش و آسايش كند كه وقتى مرد مى آيد تو خانه، در محيط خانه احساس كند كه اينجا براى او محيط آسايش و آرامش است. خستگى هايى كه دارد اينجا گرفته ميشود. علاوه بر اينها حقوق ديگرى هم هست كه حالا مشترك است كه ميگويم. در مورد زن، حقّ زن بر گردن مرد اين است كه مرد به او ظلم نكند، فشار بر زندگى او وارد نياورد، بداخلاقى با او نكند، احترام او را حفظ كند، حيثيّت و شأن يك انسان بعنوان يك انسان مسلمان را در او كاملاً حفظ كند. خيال نكند مرد كه زن مطيع اوست هر چى كه او گفت بايد زن از او اطاعت بكند. خودكامگى و خودرأيى در داخل خانه نداشته باشد. بداند كه زن و او دو نفر شريكند كه زندگى را بايد با همديگر اداره كنند و چرخ زندگى را با هم بچرخانند.(1)

هدف اسلام در دفاع از حقوق زنان همانطور كه گفته شد - اين است كه زن تحت ستم نباشد و مرد، خود را حاكم بر زن نداند. در خانواده، حدود و حقوقى هست. مرد حقوقى دارد، زن هم حقوقى دارد و اين حقوق بشدّت عادلانه و متوازن ترتيب داده شده است. آنچه به نام اسلام است و غلط است، آنها را نميگوييم و از آنها دفاع نميكنيم. آنچه متعلّق به اسلام است، بيّنات اسلام و مسلّمات اسلام است. اينها چيزهايى است كه ميان حقوق زن و مرد در داخل خانواده توازن قائل است.(2)

احكام دقيق وظريف اسلام، در مصلحت روابط زن و شوهر

چون بعضى از مردان، نسبت به زنان زورگويى و ظلم و تعدّى ميكردند، اسلام در مقابل اين ظلم و تعدّى ايستاده است. وقتى كه عائله تشكيل ميشود، در داخل عائله، از نظر اسلام، زن و شوهر دو شريك زندگى هستند

ص: 98


1- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (63/1/24)
2- . در اجتماع بزرگ بانوان (76/7/30)

و بايد نسبت به يكديگر با محبّت رفتار كنند. مرد حق ندارد به زن زور بگويد؛ زن هم حق ندارد به مرد زور بگويد. احكام و مقرّرات اسلامى، در مورد ارتباطات زن و مرد در داخل عائله و خانواده، بسيار دقيق و ظريف است. خداى متعال، با توجّه به طبيعت زن و مرد، با توجّه به مصالح جامعه ى اسلامى، با توجّه به مصالح زن و مرد، اين احكام را معيّن كرده است. مرد فقط در چند مورد - كه من يك مورد را تصريح ميكنم و يكى، دو مورد ديگر را تصريح نميكنم - حق دارد به زن دستور بدهد و زن موظّف است كه دستور را عمل كند. آن موردى كه تصريح ميكنم، اين است كه مرد ميتواند از خروج زن از خانه بدون اجازه ى خود جلوگيرى كند؛ به شرط اينكه در هنگام عقد ازدواج، شرطى در اين مورد انجام نگرفته باشد. اگر شرطى در بين نباشد، مرد ميتواند مانع بشود. اين، يكى از آن رازهاى دقيق احكام الهى است و اين حق فقط به شوهر داده شده و حتّى به پدر هم داده نشده است. پدر نميتواند دختر خود را موظّف كند كه اگر خواست بيرون برود، از او اجازه بگيرد. نه، پدر چنين حقّى ندارد، يا برادر چنين حقى نسبت به خواهر ندارد؛ امّا شوهر اين حق را نسبت به زن دارد. البتّه در هنگام صيغه ى عقد، زنان ميتوانند شروطى را بعنوان شرط عقد ازدواج ذكر بكنند. اين شروط را هم زن و هم مرد موظّفند كه عمل كنند؛ بنابراين اگر شرط كردند، آن بحث ديگرى است؛ امّا در درجه ى اوّل، اينطور است. يكى، دو مورد ديگر هم هست كه زن موظّف است در آن موارد، از مرد اطاعت كند. اينها همه بخاطر طبيعت زن و مرد است.(1)

وظيفه ى مشترك زن و مرد در ساختن خانواده

در حال حاضر خانه و نقش زن در خانواده يك معضله اى براى خود زن و مردها شده است، در حالى كه به نظر من هيچ معضله اى نيست و اين يك چيز واضحى است كه اوّلاً اداره ى خانواده بين زن و مرد مشترك

ص: 99


1- . در اجتماع زنان خوزستان (75/12/20)

است. اينطور نيست كه زنها در اداره ى خانواده سهم و نقش و وظيفه داشته باشند، ولى مردها نداشته باشند. بلكه مرد و زن هر دو مشتركاً مأمورند كه در ساختن و بناى خانواده كار كنند و با توجّه به اهمّيّتى كه اسلام به خانواده ميدهد، اصليترين كار يك زن و مرد مسلمان كه پايه و قوام زندگى شان بر آن استوار است، ساختن خانواده ميباشد و زن و مرد اين وظيفه را مشتركاً بر دوش دارند.(1)

تربيت همسران در زندگى مشترك

در بسيارى از كشورهاى اسلامى خانمها ميتوانند نقش عمده اى را ايفا كنند تا آگاهى و درك مبارزه براى اسلام در آنجا زنده بشود. كمااينكه در كشور ما همينجور بود خيلى از مردها را زنهايشان ساختند، خيلى از مردها را زنهايشان به راه انداختند در راه مبارزه، اين در دنيا ميتواند تكرار بشود.(2)

همكارى روحى همسران با درك ضرورتهاى يكديگر

زن ضرورتهاى مرد را درك كند، فشار اخلاقى روى او وارد نياورد، كارى نكند كه او در امر زندگى مستأصل شود و خداى نكرده به راه هاى نادرست متوسّل بشود. او را به ايستادگى و مقاومت در ميدانهاى زندگى تشويق كند و تحريض نمايد. اگر چنانچه كار او مستلزم اين است كه يك مقدارى به وضع خانوادگى مثلاً رسيدگى كافى نداشته باشد، اين را به رخ او نكشد، اينها مهم است. اينها وظيفه هايى است از طرف زن، از طرف مرد هم وظيفه است كه ضرورتهاى زن را درك كند، احساسات او را بفهمد و نسبت به حال او غافل نباشد.(3)

ص: 100


1- . در مصاحبه با مجلّه ى زن روز (63/12/13)
2- . در كنگره ى جهانى زن (68/11/17)
3- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (75/2/10)

مسؤوليّت زن و مرد؛ همپاى هم بودن در زندگى

شغل اصلى و اوّلى زن، زن خانه بودن است. اين تحقير زن هم نيست، خيال نكنيد. اين احترام زن است، اين تجليل زن است. در خانه است، زن خانه است، محيط خانه را، يعنى آن محل رشد گياه انسان را، گياه انسان، اين مرتّب ميكند، آماده ميكند. مرد هم مخصوص اين است كه برود بيرون كارهايش را بكند و وسيله ى تغذيه ى اين محيط را فراهم بكند، اينجورى است. مثل اينكه يك اتاقى را، دو تا هم اتاقى، شما فرض كنيد. يكى اتاق را اداره ميكند، يكى هم براى اينكه اينها بالاخره گرسنه ميمانند، غذا ميخواهند، ميرود بيرون غذا برايشان تهيّه ميكند، به كدام بى احترامى شده؟ آنى كه در خانواده كارها با اوست، همه چيز به او نگاه ميكند، اوست كه اين محيط را دارد ميسازد، او بيشتر احترام پيدا ميكند يعنى زن. مرد هم پادويى اش را ميكند. وقتى هم پاى مسؤوليّتهاى اجتماعى رسيد، پاى مبارزه رسيد، پاى سياست رسيد، هر دو بايد حاضر بشوند. پاى مجاهدت در راه خدا رسيد، هر دو بايد بيايند، بايد زن و مرد بيايند.(1)

زن و شوهر؛ هردو رفيق و شريك زندگى مشترك

زن و شوهر، مثل دو همسنگر و مثل دو شريكند. بايد با هم همكارى كنند و بدانند كه از نظر اسلام، زن و مرد هردو پيش خداى متعال حقوقى دارند. خداوند مرد را براى كارى آفريده، زن را هم براى كارى. از نظر تقوا و معنويّت، نه مرد بر زن ترجيح دارد، نه زن بر مرد. هركدام تقوايشان بيشتر بود، پيش خدا عزيزتر است. اينگونه نباشد كه مثل بعضى از محيطهاى جاهلى، مرد به زن زور بگويد و او را به كلّى از حوزه ى زندگى و تصميمگيرى خارج كند؛ يا مثل بعضى از دستگاه هاى جاهلى ديگر، كه از اروپا ياد گرفته اند، زنها مرد را تحقير و ذليل كنند و بر او سوار شوند. اينطور هم نبايد باشد؛ بلكه بايد مثل دو رفيق، دو همسنگر، دو شريك و دو

ص: 101


1- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (62/12/5)

همكار باشند. منتها هركدام همانطور كه خداى متعال قرار داده - براى يك كار مناسبند. هر كدام مخصوص يك كار هستند. نه كار اين از عهده ى او برمى آيد، نه كار او از عهده ى اين برمى آيد.(1)

در محيط اسلامى، زن و شوهر با همند، متعلّق به همند، در مقابل هم مسؤولند، در مقابل فرزندان مسؤولند، در مقابل محيط خانواده مسؤولند. ببينيد از نظر اسلام خانواده اينقدر مهم است.(2)

زن و مرد داراى وظايف و مسؤوليّتهاى مشترك و نيز اختصاصى هستند كه بايد بدقّت شناخته و تبليغ شود. زن، بارى بر دوش همسر خود نيست و زن نبايد مطابق الگوهاى غربى و غيراسلامى معرّفى شود.(3)

زن و شوهر؛ بهترين حافظان يكديگر در صراط مستقيم

به يكديگر در انجام وظايف الهى كمك كنيد. وظايف الهى هم فقط نماز و روزه نيست. همه ى كارهايى كه وظيفه ى يك انسان در يك جامعه ى اسلامى است، جزو وظايف الهى است. اگر شوهر تلاش و فعّاليّتى دارد و مشغول خدمتى است - بزرگ يا كوچك فرق نميكند - طبعاً زحماتى را بر زن و خانواده تحميل ميكند. كمك به شوهر اين است كه زن و ساير اعضاى خانواده اين زحمات را تحمّل كنند. همچنين زن، شوهر خود را به راست كردارى و دورى از تخلّفهاى گوناگونى كه بعضى از افراد دچارش ميشوند، سفارش كند. اين كمك است. مرد هم زن خود را از تجمّل پرستى و پيروى از هوا و هوس مانع شود. اين هم خدمت و كمك است. كمك زن و شوهر به هم اين است كه يكديگر را در صراط مستقيم الهى حفظ كنند. البتّه حفظ يكديگر با دعوا و تشر و اوقات تلخى نميشود؛ بلكه با محبّت و

ص: 102


1- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (71/10/17)
2- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (79/5/16)
3- . در جمع مديران و برنامه سازان صداوسيما (75/5/9)

عقل و تدبير شدنى است. ان شاءالله توصيه ى ما به شما كمكتان خواهد كرد كه زندگى مباركى داشته باشيد.(1)

مسؤوليّت همسران در كمك به همديگر و پيمودن صراط مستقيم

اينكه زن و شوهر به هم كمك كنند، نه فقط كمك در امور زندگى كه اينها هم يك نوع كمك است؛ بلكه منظور ما كمك در پيمودن صراط مستقيم، راه راست، پاكدامنى و پاكدستى است. در اين زمينه ها به هم كمك كنند. اگر زن احساس كرد كه مردش در محيط كار و محيط بيرون خانواده دچار گرفتارى اى شده - كه زنها خيلى اوقات گرفتارى هاى مردها را ممكن است مالى، سياسى و يا چيزهاى ديگر باشد، بخوبى ميفهمند - بايستى كمك كند كه او را از آن گرفتارى نجات دهد. اين كار با اخلاق خوب، با نصيحت و با بيان مناسب، ممكن ميشود. خيلى از زنها را ما ميشناسيم كه به شوهرهايشان در اين زمينه ها كمك كرده اند و از لبه ى پرتگاه جهنّم آنها را به سوى بهشت كشانده اند. در دوره ى مبارزه زنهايى را هم داشتيم كه شوهرهايشان را به پرتگاه جهنّم كشانده اند. مردها هم ميتوانند اين كار را انجام دهند؛ يعنى هم ميتوانند زنها را به سوى بهشت بكشانند و هم آنها را در لبه ى پرتگاه جهنّم قرار دهند. نكته ى بعد اينكه اگر محيط زندگى را، محيط دين و تقوا و پارسايى و پاكدامنى و ذكر و توجّه و تضرّع قرار دهيد؛ بچّه ها هم همينطور بار مى آيند و آثارش نه فقط به خودتان، بلكه به همه ى جامعه خواهد رسيد.(2)

كمك به يكديگر در راه تحصيل وتبليغ دين و فعاليّتهاى اجتماعى

در دورانهاى سخت مبارزه، بعضى از مردان در ميدان مبارزه، تا ميخواستند قدمى بردارند، فورى صداى فرياد زنشان در گوششان ميپيچيد؛

ص: 103


1- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (81/12/12)
2- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (81/3/29)

پايشان سست ميشد و نميتوانستند بروند. عكس آن هم بود؛ بعضيها بودند كه زنانشان، نه فقط مانع آنها نبودند؛ بلكه مشوّق آنها ميشدند و كمك هم ميكردند. بسيارى از زنان، شوهرانشان را اهل بهشت كردند و بسيارى از مردان، زنانشان را اهل بهشت كردند. عكس آن هم بود؛ بعضى زنان، شوهرانشان را اهل جهنّم كردند و بعضى مردان، زنانشان را اهل جهنّم كردند. اينكه ميگوييم به يكديگر كمك كنيد، بعضى خيال ميكنند مردان حتماً بايد پيشبند ببندند و به آشپزخانه بروند. خب؛ آن هم يكى از كمكهاست؛ امّا كوچكترينش است. بهترين كمك اين است كه در راه تحصيل، تبليغ، فهم دين، خدمات اجتماعى، فعّاليّتهاى مفيد سياسى و... كمك كنيد.(1)

همسران؛ بهترين نصيحت كنندگان به خير و تقوا

اگر چنانچه شما ميبينيد كه همسرتان نمازش را خوب نميخواند، شما وظيفه داريد كه هدايت كنيد او نمازش را خوب بخواند. اگر شما ميبينيد كه همسرتان به واجبات و مثلاً فرايض و اينها اعتنايى ندارد، بايد كارى كنيد كه اعتنا داشته باشد. اگر ميبينيد كه اين زن يا اين شوهر اهل تجمّلات و زياديهاى زندگى و اسراف و اينهاست، بايستى شما نصيحت كنيد، به او بگوييد كه او اصلاح كند خودش را. اينجورى است. هر كدامى يكديگر را توصيه كنيد به خير، به تقوا، به نيكى، عيب همديگر را سعى كنيد كه از بين ببريد. نقايصى را كه قابل از بين رفتن هست اينها را اصلاح كنيد. توقّعاتتان را هم از هم كم كنيد.(2)

لزوم عمل به اخلاق اسلامى در خانواده

تصوير كيفيّت برخورد زن و مرد در اخلاق اسلامى و قانون اسلامى هم به نظر ما بايستى بيشتر رويش كار شود. بعضى متديّن هم هستند، امّا

ص: 104


1- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد 25 زوج (81/6/28)
2- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (63/1/24)

چون با مفاهيم اسلامى درست آشنا نيستند و اخلاقيّات مرتبط با روابط زن و مرد را در اسلام درست نميدانند، تديّنشان موجب نميشود كه از غلظتشان كم شود، از تحكّم و زورگويى شان بكاهد؛ نه، هم متدّينند، هم آن تحكّمها و زورگوييها را دارند؛ اين هم بايد اصلاح شود. اخلاق اسلامى در روابط زن و مرد - به خصوص در داخل خانواده - بايد مورد توجّه قرار بگيرد.(1)

وجه مشترك زوجين در زندگى بايد عبارت باشد از توجّه به خدا و اطاعت دستورات الهى و عمل به فرامين خدا. زن و شوهر بايد همديگر را در اين جهت حفظ كنند. اگر زن ميبيند كه شوهر او بى اعتنا به مسائل دينى است، او را با حكمت و اخلاق خوش و ظرافت و زيركى زنانه، وادار به آمدن در راه خدا كند. مرد هم اگر ميبيند زنش بى اعتناست، او هم بايد همين تكليف را انجام دهد. اين از كارهاى اساسى در زندگى است.(2)

زندگى كامل در مطرح كردن عملى دين و اخلاق

خيلى از زنها هستند كه شوهر خودشان را بهشتى ميكنند. خيلى از مردها هستند كه همسر خود را حقيقتاً سعادتمند ميكنند. موارد عكس اين هم هست. ممكن است مردهاى خوبى باشند، زنهايشان آنها را اهل جهنّم كنند و زنهاى خوبى باشند كه مردهايشان آنها را اهل جهنّم كنند. اگر چنانچه زن و مرد هر

دو توجّه داشته باشند، با توصيه هاى خوب، با همكارى هاى خوب، با مطرح كردن دين و اخلاق در محيط خانه - آن هم بيشتر از مطرح كردن زبانى، مطرح كردن عملى - اينطور يكديگر را كمك كنند؛ آنوقت زندگى كامل و حقيقتاً وافى و شافى خواهد شد.(3)

ص: 105


1- . در ديدار گروه كثيرى از زنان نخبه (86/4/13)
2- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (72/2/13)
3- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (77/12/11)

دستورات شرعى در زمينه ى اخلاق و رفتار زوج

در شرع آمده كه پيوند ازدواج را محكم نگه داريد. بعد هم شرايط زيادى براى ازدواج در همه ى زمينه ها معيّن كرده است. در زمينه ى اخلاق و رفتار گفته: وقتى زن گرفتيد، وقتى شوهر كرديد، بايد اخلاقتان را خوب كنيد، بايد همكارى كنيد، بايد گذشت كنيد، بايد محبّت كنيد، بايد او را دوست بداريد و بايد به او وفادارى كنيد، اينها همه اش احكام شرع است، اينها همه اش دستورات است.(1)

تشويق در خيرات و اصلاح در انحرافات؛ از وظايف همسرى

زن و شوهر بايد همديگر را در راه صحيح و صراط مستقيم الهى حمايت كنند. اگر هر كدام از اينها مشاهده ميكنند يك عمل خير و يك كار شايسته اى از همسرشان سر ميزند، آن را تشويق كنند و اگر برعكس، احساس كردند كه خطايى، يك انحرافى خداى نخواسته وجود دارد، سعى در اصلاح آن بكنند. يكديگر را در راه خدا كمك و تشويق كنند.(2)

درس ديندارى؛ عدم پايبندى به تجمّلات

اگر ميبينيد كه همسرتان به چيزهاى تجمّلاتى و آرايش هاى گوناگون و اينها خيلى اهمّيّت ميدهد يادش بدهيد كه اينجورى نباشد.

لباسهاى گوناگون، انواع و اقسام لباس، انواع و اقسام زينت آلات چه لزومى دارد؟ طلا چه لزومى دارد؟ اينها را ما لازم نميدانيم، اگر ميبينيد همسرتان به اين چيزهاى بيخودى پايبند است، يادش بدهيد كه پايبند نباشد. شما هم به شوهرتان ياد بدهيد، شما هم به زنهايتان ياد بدهيد، اين اوّلين وظيفه ى شماست كه همديگر را درست كنيد، همديگر را حفظ كنيد،

ص: 106


1- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (72/10/6)
2- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (79/6/4)

درس دين به همديگر بدهيد.(1)

يكى از موجبات سعادت خانواده ها و اشخاص، اين است كه تقيّدات زائد و تجمّلات زيادى و پرداختن بيش از اندازه لازم به امور مادّى، از زندگيها دور شود. لااقل بخش اصلى زندگى محسوب نشود. يك چيز حاشيه اى يك كنار باشد. زندگى را از اوّل بايد ساده برداشت و محيط زندگى را بايد محيط قابل تحمّلى كرد.(2)

زن و شوهر؛ مهاركننده ى وسوسه هاى شيطانى

در جنگ نهايى بين زن و شوهر، طرف قويتر خانم است. يعنى نگاه به صداى كلفت و قدّ بلندشان نكنيد، آنكه بالاخره با تدبير و نقشه بر شوهر فائق مى آيد و غالب ميشود، خانم است كه شوهر بيچاره را وادار ميكند او هم به فكر بيفتد و سراغ پول، ماشين و عنوان و چيزهاى ديگر برود تا از ديگران عقب نماند. حالا بيايند پيش ما گله كنند كه بله زنهايمان اينطور ميگويند كه ما هم يك فصل نصيحت كنيم كه آقا بياييد مثلاً اخلاص داشته باشيد، خدا را در نظر داشته باشيد و امثالهم؛ امّا اين حرفها كجا، آن وسوسه ى بيخ گوش كه دائم تكرار ميكند، كجا؟ بعضى زنها اينطور هستند. بعضى زنها نقطه ى مقابل آن هستند. اگر ديدند شوهر چند فرش ماشينى خريد آورد خانه، در حالى كه اتاقها فرش است، بيخ خِر شوهرشان را ميگيرند كه اين را براى چه آوردى؟ شوهر ميگويد خب؛ حالا آورده ام ديگر. ميگويد نه از كجا آوردى، چى شده، كى داده، چطورى شده؟ به هرحال قبول نميكند و نميگذارد اين مال و اين جنس در داخل خانه مصرف شود. ممكن است هديه باشد و شوهر آن را به خانه بياورد. خانم ميگويد اينها را چرا آوردى؟ اينها را ما نميخواهيم؛ چون اگر اين به خانه مان بيايد، با بقيّه ى اشياى خانه

ص: 107


1- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (64/7/2)
2- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (72/3/8)

نميسازد؛ نه با فرشمان، نه با رختخوابمان، نه با لباسهايمان؛ با هيچ چيزى نميسازد. اگر اين بيايد، بايد آنها هم عوض شوند. حاضرى آنها را عوض كنى؟ شوهر بيچاره هم ميگويد نه. بعد خانم ميگويد اگر حاضر نيستى، پس اين را بردار ببر بيرون؛ اين هم نباشد. ببينيد؛ بعضى از زنها، شوهرهايشان را بهشتى ميكنند، بعضى هم جهنّمى. مقابلش هم وجود دارد.(1)

برطرف كردن خطاهاى شرعى با شيوه ى بسيار لطيف و عاقلانه

مهمترين كمك به همسر، اين است كه سعى كنيد همديگر را ديندار نگه داريد. مراقب باشيد همسرتان خطاى دينى نكند. اين مواظبت هم به معناى پاسبانى و ديده بانى نيست. اين مراقبت، مراقبت اخلاقى است. مراقبت مهربانانه و مراقبت پرستارانه است. اگر چنانچه خطايى از همسرتان ديديد، آن را بايد با شيوه ى بسيار لطيف و عاقلانه اى در او از بين ببريد، برطرف كنيد. يا با تذكّر و يا با بعضى از مراعاتها نسبت به هم مسؤوليّت داريد. زن اگر ميبيند شوهرش در معاملات بد افتاده، در رفيق بازى هاى بد و معاشرتهاى بد افتاده، يا مرد ميبيند زنش افتاده در بعضى تجمّل پرستى هاى غلط يا ولنگاريهاى غلط، نبايد بگويد: حالا او خودش است. نه، شما هر كدام نسبت به هم وظيفه داريد. بايد همّت خود را متمركز كنيد. زن و مرد ميتوانند بر روى هم اثر بگذارند.(2)

محافظت از انحرافات با ابراز محبّت؛ تدبير و زبان خوش

همدلى و همكارى كردن، معنايش اين است كه همديگر را در راه خدا حفظ كنيد. تواصى به صبر و تواصى به حق كنيد. اگر خانم خانه ميبيند شوهرش دارد دچار يك انحرافى ميشود، فرضاً در يك معامله ى نامشروعى دارد قرار ميگيرد، توى يك جريان غلطى دارد مى افتد، توى پول درآوردنهاى

ص: 108


1- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (79/9/3)
2- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (79/8/3)

نادرست دارد مى افتد، توى رفيق بازى هاى ناسالم دارد مى آفتد، اوّل كسى كه بايد او را حفظ كند، اوست، اگر متقابلاً مرد اين احساسها را به نوع ديگرى از زنش كرد، اوّلين كسى كه بايد زن را حفظ كند شوهر اوست. البتّه حفظكردن هم، با محبّت كردن و با زبان خوش و با منطق صحيح و با برخورد مدبّرانه و حكيمانه حاصل ميشود، نه با بداخلاقى و قهر و اين چيزها. يعنى هر دو مراقب باشند تا آن ديگرى را در راه خدا حفظ كنند.(1)

زن و مرد، لباس همديگر؛ يعنى حفظ و حراست از تمامى آسيبها

در قرآن وقتى كه راجع به زن و مرد صحبت ميشود ميفرمايد: كه «هُنَّ لِبٰاسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِبٰاسٌ لَهُنَّ(2)» مثل هم، هيچ فرقى ندارد. زن لباس مرد است، مرد لباس زن است. يعنى چه لباس است؟ يعنى او را ميپوشاند، او را حراست ميكند، او را از آسيبها در امان ميدارد، حفظكننده ى يكديگر هستند. خب، حقوق متقابل و مشتركى كه شبيه هم است بر گردن همديگر زن و مرد دارند، اين است كه هر كدامى خودشان را وظيفه دار در مقابل آن ديگرى بدانند.(3)

تفاوت روحيّات زن و مرد در خانواده

طبيعت مرد و زن، هر كدام ويژگى اى دارند. در داخل خانواده، كار و روحيّات مرد را نبايد از زنان توقّع كرد؛ روحيّات زن را هم در خانواده نبايد كسى از مرد توقّع كند. هر كدام يك خصوصيّات طبيعى و روحى دارند كه مصلحت بشر، مصلحت جامعه، مصحلت نظام اجتماعى زن و مرد اين است كه روحيّات و خصوصيّات مرد و زن در تعامل اينها در داخل خانواده دقيقاً رعايت شود كه اگر رعايت بشود؛ هم اين خوشبخت است و هم آن.(4)

ص: 109


1- . در مراسم عقد ازدواج (79/8/21)
2- . سوره ى بقره، آيه ى 187
3- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (64/7/2)
4- . در اجتماع زنان خوزستان (75/12/20)

دو نگاه متفاوت و زيبا

نوع نگاه زن به مرد با نگاه مرد به زن بطور طبيعى مختلف است، بايد هم مختلف باشد، ايرادى هم ندارد. مرد به زن به صورت يك الگوى زيبايى، الگوى ظرافت، الگوى حسّاسيّت نگاه ميكند، او را لطيف ميبيند. اسلام هم همين را تأكيد كرده: «الْمَرْأَةُ رَيْحَانَةٌ(1)» يعنى زن گل است. در اين نگرش، زن، يك موجودى است رقيق، مظهر زيبايى و لطافت و رقّت و مرد به اين چشم به او مينگرد. محبّت او را در اين قالب ترسيم و مجسّم ميكند. مرد در چشم زن، مظهر اعتماد، نقطه ى اتّكا و اعتماد است و محبّت خودش را به او در اين قالب ترسيم ميكند. اين دو تا، دو نقش جداگانه است از يكديگر و هر دو نقش لازم است. زن وقتى به مرد نگاه ميكند، با همان چشم محبّت و عشق، او را در نقش يك تكيه گاه ميبيند كه ميتواند از نيروهاى جسمى و فكرى او براى پيشبرد كار زندگى استفاده كند؛ مثل يك موتور. مرد وقتى به زن نگاه ميكند، به چشم مظهر اُنس و آرامش مينگرد كه ميتواند به انسان آرامش بدهد. اگر مرد نقطه ى اتكا در زمينه ى مسائل ظاهر زندگى است، زن هم به نوبه ى خود نقطه ى اتّكا است براى مسائل روحى و معنوى زندگى. دريايى است از اُنس و محبّت. ميتواند مرد را در اين فضاى سرشار از محبّت، از همه ى غصّه ها و غمهاى خودش خارج كند. اينها توانايى هاى مرد و زن است. توانايى هاى روحى آنهاست.(2)

احترام واقعى متقابل

احترام به اين معنا نيست كه مثلاً همديگر را با القاب و آداب صدا كنند. بلكه قلباً مرد نسبت به زن خود و زن نسبت به مرد خود، احساس احترام داشته باشند. احترام را در قلب خود نگه داريد، براى هم حرمت قائل باشيد. اين در اداره ى زندگى مهم است. بين زن و شوهر، اهانت و تحقير و تذليل نباشد.(3)

ص: 110


1- . بحارالانوار، ج 100، ص 253
2- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (81/6/6)
3- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (71/9/19)

روز زن؛ فرصتى براى رعايت حرمت و كرامت و حقّ زن

ميلاد حضرت صديقه ى كبرى (سلام الله عليها) را در جمهورى اسلامى بعنوان «روز زن» معيّن كرده اند. در چنين روزى بايد فرصتى باشد كه هم مردان طورى رفتار كنند كه حرمت و كرامت و حقّ زن بطور كامل رعايت شود اگر نقصى در رفتار مرد با زن - همسر خودش يا هر زنى كه در زندگى خانوادگى با او مرتبط است؛ مثل مادر و خواهر و غيره - وجود دارد، مرد آن نقص را برطرف و جبران كند و هم خود زنان و بانوان، موجبات تكريم بيشتر زن را فراهم كنند. چون اين به خود زن هم وابسته است.(1)

مراعات و تنظيم وقت براى بيشتر بودن زن و مرد با هم

وظيفه اين است كه با هم، مراعات هم را بكنيد. مردها رعايت كنند زنهايشان را، اينجور نباشد كه بيندازند زنها را تو خانه بروند تا آخر شب مهمانى و روضه و سينه زنى و - نميدانم - گردش و سينما و جاهاى ديگر، بعد آخر شب بروند تو خانه، زن هم بيچاره از سر شب هم همانطور نشسته حالا مى آيد، حالا مى آيد، حالا مى آيد، تا ساعت 10 شب، 9 شب، منتظر است خوابش برده مثلاً يا نشسته چشمهاى خواب آلوده، اين درست نيست، اين غلط است، مگر يك كار واجب، يك وظيفه باشد، آن بحث ديگر است. انسان وظيفه كه داشته باشد يك ماه هم تو خانه اش سر نميزند. امّا نه، كار عادّى و معمولى و روزانه را جورى تنظيم كنيد كه اوّل شب بتوانيد برويد منزلتان، البتّه عيبى ندارد روضه برويد، مسجد برويد، نماز جماعت برويد، اگر سينماى خوب هست برويد اشكالى ندارد، امّا با زنتان، با همديگر برويد چه اشكالى دارد؟ پاى تفسير، پاى روضه - نميدانم - پاى درس بله، اگر ميشود اگر جورى است كه ميشود، نميگويم حالا حتماً هر جا ميرويد از هم جدا نشويد نه خب گاهى ممكن نيست امّا خب تنظيم كنيد، جورى كه بيشتر اوقات با هم باشيد.(2)

ص: 111


1- . در ديدار خانواده هاى برادران «حفاظت» (77/7/21)
2- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (64/7/2)

رازدارى؛ عامل شيرينى و استحكام زندگى مشترك

زن و شوهر بايد راز هم را حفظ كنند، زن نبايد راز شوهرش را پيش كسى بازگو كند. مرد هم مثلاً نرود پيش رفقايش در باشگاه يا مثلاً فلان مهمانى و... راز همسرش را بازگو كند، حواستان جمع باشد، اسرار هم را محكم نگه داريد تا زندگى ان شاءالله شيرين و مستحكم شود.(1)

تحمّل عيوب يكديگر

اگر ديديد كه همسرتان يك نقطه ى عيبى دارد - هيچ انسانى بى عيب نيست - مجبوريد او را تحمّل كنيد، تحمّل كنيد، كه او هم همزمان، دارد يك عيبى را از شما تحمّل ميكند. آدم عيب خودش را كه نميفهمد، عيب ديگرى را ميفهمد. پس بنا را بگذاريد بر تحمّل. اگر چنانچه قابل اصلاح است، اصلاحش كنيد. اگر ديديد كارى نميشود كرد، با او بسازيد.(2)

سازگارى با عيوب همسر؛ مسابقه اى براى پيداكردن تقواى بيشتر

مبادا دخترها و پسرهاى جوان كه حالا با هم ازدواج ميكنند خيال كنند كه همسرشان بايد يك فرشته باشد، نه اخلاق بدى، نه نقصى، نه عيبى، هيچى نداشته باشد، نه اين اشتباه است، شما پسرها بدانيد اين همسرى كه شما حالا امروز عقدش را ميخوانيم و همسر شما ميشود، اين مثل زنهاى ديگر دنياست، همه ى زنهاى دنيا يك نقصى دارند. اين زن شما هم مثل زنهاى ديگر است، شما زنها هم بدانيد اين مردى كه با او ازدواج ميكنيد حالا اين مثل بقيّه ى مردهاست، همه ى مردهاى دنيا يك نقصى دارند، هيچ مردى و هيچ زنى را شما پيدا نميكنيد كه يك عيبى، نقصى، ايرادى نداشته باشد. حالا اين يكى كه نصيب شما شده يك ايرادى دارد، ديگرى ممكن است اين ايراد را نداشته باشد، امّا يك ايراد ديگر دارد. مبادا بگوييد كه آره!

ص: 112


1- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (78/1/24)
2- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (78/4/9)

اى كاش كه مثلاً شوهر ما يك كسى بود كه اين عيب را نداشت! بدانيد كه آن كسى كه اين عيب را ندارد، او يك عيب ديگرى دارد، يك اشكال ديگرى دارد، با هم بسازيد، با اخلاق هم بسازيد، با عيبهاى هم بسازيد. البتّه يك عيبهايى هست كه قابل برطرف شدن است، آنها را سعى كنيد برطرف كنيد. يك عيبهايى هم هست كه نه عيب جسمى است، عيب روحى است، قابل برطرف شدن نيست، خب آنها [را] هم بايد بسازيد، اشكالى هم ندارد و بدانيد كه ارزش به تقواست. هر دو سعى كنيد تقوايتان را زياد كنيد و برترى به تقوا پيدا كنيد، اگر چنانچه بتوانيد برترى پيدا كنيد بواسطه ى تقوا اين البتّه يك امتيازى است و بايد مسابقه بگذارند زن و شوهر براى پيداكردن تقواى بيشتر.(1)

سازگارى دوطرفه در ميان همسران

در قديم بيشتر ميگفتند دختر بايد سازگار باشد. براى پسر كأنّه وظيفه ى سازگارى را قائل نبودند. نه! اسلام اين را نميگويد. اسلام ميگويد كه دختر و پسر هر دو بايد سازگار باشند، هر دو بايد بسازند. بايد بنا را بر اين بگذارند كه زندگى خانوادگى را سالم و كامل و آرام و همراه با محبّت و عشقِ متقابل اداره كنند و اين را ادامه بدهند و حفظ كنند. اگر چنانچه ان شاءالله اين فراهم شد، كه فراهم كردنش هم با تربيتهاى اسلامى مشكل نيست. اين خانواده، همان خانواده ى اسلامى خواهد بود كه اسلام معتقد به اوست.(2)

گذشت و اغماض؛ زمينه ى سازشكارى در خانواده

وظيفه اين است كه در مقابل هم يك مقدار گذشت و اغماض داشته باشيد. سختگيرى نكنيد به شوهرتان، سختگيرى نكنيد به زنتان، خيال نكنيد

ص: 113


1- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (64/7/2)
2- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (74/5/11)

كه اين همسر شما يك فرشته ى كاملى بايد باشد كه هيچ نقصى نداشته باشد، مگر ميشود؟ همچين كسى شما تو اين دنيا پيدا نخواهيد كرد، شما زنها هم پيدا نخواهيد كرد، بالاخره همه ى مردها و همه ى زنهاى عالم، جز معصومين، نقص دارند، هر كسى شما فكر كنيد كه اين ديگر خيلى خوب است بدانيد يك نقصى دارد، منتها نقص افراد را كه آدم در چهره شان، در قيافه شان، در معاشرت اوّل كه نميفهمد، تدريجاً كه معاشرت كرد نقايص همديگر را مردم ميفهمند. تحمّل كنيد، نقصهاى همسرتان را، با هم بسازيد.(1)

سازشكارى در محيط خانواده جزو واجبات است. نبايستى زن و شوهر تصميم بگيرند كه خودشان هرچه گفتند همان شود. آنچه خودشان مى پسندند و آنچه راحتى آنها را تأمين ميكند همان بشود. نه، اينطور نبايد باشد. بايد بنا داشته باشند كه باهم سازگارى كننند. اين سازگارى لازم است. اگر ديديد مقصود شما تأمين نميشود مگر با كوتاه آمدن، كوتاه بياييد.(2)

معناى سازگارى چيست؟ معنايش اين است كه زن ببيند اين مرد، درست ايده آل اوست تا با او سازگار باشد؟ يا مرد ببيند كه اين زن، كاملاً ايده آل اوست و همان فرد مطلوب عالى است، تا با او سازگارى داشته باشد؟ اگريك ذرّه اين گوشه يا آن گوشه اش كج بود، قبول نيست. معناى سازگارى اين است؟ نه! اگر سازگارى اين باشد كه اين خودش بطور طبيعى انجام ميگيرد و اراده شما را نميخواهد. اينكه ميگويند شما سازگار باشيد؛ يعنى شما با هر وضعيّتى كه هست و پيش آمده بسازيد. معناى سازگارى اين است: يعنى چيزهايى در زندگى پيش مى آيد. خب دو نفرند با هم تا حالا آشنايى نداشتند، زندگى نكردند، ممكن است فرهنگشان دو تا باشد. ممكن است عاداتشان دو تا باشد. اوّل ممكن است يك ناسازگارى هايى

ص: 114


1- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (64/7/2)
2- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (78/4/9)

ببينند، حالا اوّل ازدواج كه نه آدم هيچ متوجّه نيست. بعد از يك خرده كه گذشت، ممكن است يك ناسازگاريهايى حس كند، آيا بايد اينجا از هم سرد شوند و بگويند: اين مرد يا اين زن ديگر به درد من نميخورد؟! نه! شما بايد خودتان را با اين مسأله تطبيق دهيد. اگر چنانچه قابل اصلاح است، اصلاحش كنيد و اگر ديديد نه، كارى اش نميشود كرد، خب با او بسازيد.(1)

سازش و اجتناب از تشنّج در خانواده

از هر چيزى كه محيط خانواده را متشنّج و دچار افسردگى و هيجانهاى بى مورد نمايد، اجتناب كنيد. هم زن و هم مرد بنا را بر سازش و همزيستى و همراهى بگذارند. آنچه در خانواده خيرات وجود دارد، مال زن و شوهر است و در نهايت مال فرزندان است، مال يك طرف نيست. رنجش مال هر دو طرف است.(2)

انصاف و عدم اسراف

زندگيتان را بر پايه ى اسراف قرار ندهيد، زندگى را ساده قرار دهيد. زندگى را آنطورى كه خداى متعال ميپسندد قرار دهيد و از طيّبات الهى بهره مند شويد بر حسب اعتدال و عدالت. هم اعتدال و ميانه روى و هم عدالت؛ يعنى ملاحظه انصاف را بكنيد، ببينيد ديگران چطورى اند. خيلى بين خودتان و ديگران فاصله درست نكنيد.(3)

زن و مرد؛ هر دو مأمور به عدالت و انصاف

دخترها و پسرها با هم بسازيد. اينجا جاى سازگارى است. ما با سازش در خيلى جاها مخالفيم، امّا در اينجا معتقديم بايد بسازيد، كوتاه بياييد. البتّه دو طرف بايد كوتاه بيايند؛ امّا زن براى آن طبيعت منعطف و نرم و ظريفى

ص: 115


1- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (76/9/6)
2- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (76/7/30)
3- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (72/3/8)

كه دارد، راحتتر ميتواند سازگارى نشان دهد. اين معنايش اين نيست كه حالا مردها اگر هر هارت وهورتى كردند و جايى كردند، آدم بگويد كه زن بايد بسازد؛ نخير، مردها هم مأمور به عدالت و انصاف هستند. با هم بسازيد. آن چهره ى ايده آل همسر كه در ذهن جوانان غالباً نقش ميبندد، در دنيا وجود ندارد.(1)

وظيفه ى زن و مرد؛ دقّت در حلال و حرام كسب مال

بعضى از مردها، پولهاى حرام به دست مى آورند. زنها به مجرّد اينكه فهميدند پولى از راه نامشروع پيدا شده، با روشها و سياستهاى بسيار ظريف و زيركانه ى زنانه، مردها را وادار كنند كه از مال حرام دست بردارند. البتّه گاهى هم به عكس است؛ يعنى زن، مرد را كه اهل ارتكاب كار حرام براى كسب مال نيست، وسوسه، تشويق و حتّى مجبور به اين كار ميكند؛ بنابراين زنهايى هستند كه مردها را اهل بهشت ميكنند؛ زنهايى هم هستند كه مردها را اهل جهنّم ميكنند. همينطور مردهايى هستند كه زنهاى خودشان را بهشتى ميكنند؛ مردهايى هم هستند كه زنهايشان را جهنّمى ميكنند. اينكه ميگوييم يكديگر را حفظ و به هم كمك كنيد؛ يعنى اينكه يكديگر را بهشتى كنيد. اين مهم در محيط كوچك خانواده، جزو وظايف زن و شوهر است.(2)

چگونگى شكر نعمت ازدواج؛ رفتارى خداپسندانه

شكر، فقط گفتن «الهى شكر» و سجده ى شكركردن نيست؛ شكر نعمت اين است كه انسان نعمت را بشناسد. بداند كه اين نعمت را خدا به او داده و استفاده از آن نعمت و رفتار با آن نعمت را كه خدا ميپسندد، انجام دهد. اين معناى شكر نعمت است. اگر چنانچه «شكراً لله» بگوييد امّا دلتان با مفاهيمى كه گفتم آشنا نباشد، اين شكر نيست.

ص: 116


1- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (81/7/11)
2- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (82/2/28)

ازدواج هم يك نعمت خدادادى است، خداى متعال اين همسرِ خوب را براى شما فراهم كرده است، پس بايد به شايستگى شكر اين نعمت را بجا آوريد.(1)

اهتمام همسران به تفاهم و درك متقابل

اصل مسأله ى ازدواج، عبارت است از تفاهم و اُنس و ات - ّحادِ دو موجود در زندگى با يكديگر كه اين البتّه در اصل يك امر طبيعى است، لكن اسلام با پيرايه ها و تشريفات و آئينهايى كه قرار داده و با احكامى كه گذاشته براى ازدواج، يك استمرار و بركتى به آن داده است. زن و شوهر بايد يكديگر را درك كنند و بفهمند. اين يك تعبير اروپايى است ولى تعبير خوبى است.

زندگى مشترك؛ يعنى آرامش، اطمينان و اعتماد

در زندگى مشترك، مرد بايد به گونه اى رفتار كند كه وقتى وارد خانه شد، همسرش احساس آرامش و اطمينان و اعتماد كند. اصلاً رفتارش طورى باشد كه وقتى همسرش در خانه به ذهنش رسيد كه الان شوهرم از در وارد ميشود، احساس آرامش به او دست دهد. زن هم بايد بگونه اى رفتار كند كه وقتى مرد ميخواهد وارد محيط خانواده شود، از تصوّر اينكه همسرش منتظر اوست، احساس خرسندى و آرامش كند. زن و مردى كه با هم ازدواج ميكنند، بايد اينگونه زندگى كنند. اتّخاذ چنين روشهايى در زندگى مشترك، بسيار آسان است و اينطور نيست كه نشدنى باشد.(2)

وظايف مرد نسبت به همسر

از طرف مرد وظيفه اينطور است كه ضرورتهاى زن را درك كند، احساسات او را بفهمد، نسبت به حال او غافل نباشد و خود را صاحب

ص: 117


1- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (79/1/16)
2- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد 82/2/28)

اختيار مطلق العنان او در خانه نداند. زن و شوهر دو نفرند، دو شريكند، دو رفيقند، هر كدام يك وسعى از لحاظ فكرى و روحى دارند. مرد بايد به زن كمك كند تا عقب ماندگى هايى را كه در جامعه ى ما دارند، جبران كند. البتّه مراد از اين عقب ماندگى ها، آن چيزهايى نيست كه امروز به تقليد از فرنگيها در جامعه ى ما مطرح ميشود، بلكه مراد معرفت است، مراد تحصيلات است، مراد پيدا شدن روح انديشه و تأمّل و فكر در زن است، مراد اينهاست كه هر چه مرد بتواند بايد در اين زمينه به همسرش كمك كند. اگر زن ميخواهد كارى انجام بدهد يا در فعّاليّتهاى اجتماعى سهيم باشد، در حدّ اقتضاى وضع زندگى خانوادگى، مانع او نشود.(1)

در خانواده هى گفته ميشود نقش زن. دليلش هم واضح است؛ چون زن در خانواده عنصر محورى است. امّا اينجور نيست كه مرد در خانواده وظيفه و مسؤوليّت و نقشى نداشته باشد. مردهاى بيخيال، مردهاى بى عاطفه، مردهاى عيّاش، مردهاى قدرنشناسِ زحمات زن خانه، اينها به محيط خانه لطمه ميزنند. مرد بايد قدردان باشد.(2)

مراقبت از زن مانند گل

در داخل خانواده هم از نظر اسلام مرد موظّف است كه زن را مانند گلى مراقبت كند. ميفرمايد: «الْمَرْأَةُ رَيْحَانَةٌ(3)» ؛ زن گل است. اين مربوط به ميدانهاى سياسى و اجتماعى و تحصيل علم و مبارزات گوناگون اجتماعى و سياسى نيست. اين مربوط به داخل خانواده است. «الْمَرْأَةُ رَيْحَانَةٌ وَ لَيْسَتْ بِقَهْرَمَانَة(4)» ؛ اين چشم خطابينى كه گمان ميكرد زن در داخل خانه موظّف به انجام خدمات است، اين ديد را پيغمبر با اين بيان تخطئه كرده است. زن مانند

ص: 118


1- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (75/2/10)
2- . در سوّمين نشست انديشه هاى راهبردى با موضوع زن و خانواده (90/10/14)
3- . بحارالانوار، ج 100، ص 253
4- . همان

گلى است كه بايد او را مراقبت كرد، با اين چشم بايد به اين موجود داراى لطافتهاى روحى و جسمى نگاه كرد.(1)

مرد؛ تأمين كننده ى معيشت خانواده

قرآن ميفرمايد: «اَلرِّجٰالُ قَوّٰامُونَ عَلَى اَلنِّسٰاءِ(2)» ؛ يعنى سرپرستى امور خانواده به عهده ى مرد است. مرد بايد برود كار كند. معيشتِ خانواده به عهده ى اوست. زن هر چه ثروت دارد مال خودش است. امّا معيشتِ خانواده بر دوش او نيست.(3)

وظيفه ى مرد در برابر عواطف واحساسات زن

توصيه ى اوّل من در مورد خانواده هاست. اين خواهران عزيز، كه همسران و فرزندان شما هستند، در اجر و ثواب معنوى شما شريك و سهيمند؛ چون رنج دورى و نگرانى شما و رنج غربت را ميكشند و اين رنجها همه نزد خداى متعال اجر دارد. هيچ سختى و دشوارى اى نيست كه در مقابل آن، در خزانه عطا و رحمت الهى، يك چيز ارزشمندى وجود نداشته باشد؛ خب، از اين بالاتر نميشود.

شما از خانه كه بيرون ميرويد، اين خانم در داخل خانه نگران شماست. اين نگرانى و دغدغه، رنج بزرگى است. چنانچه از استانهاى ديگر به اينجا آمده باشيد، تحمّل محيط ناآشنا و غريب، اين نگرانى و دغدغه را مضاعف ميكند؛ اين سختى هم نزد خداى متعال اجر دارد. خب، حالا كه نزد خداى متعال، زحمت اين خانمها، همسران، فرزندان و مادران شما - چنانچه همراهتان هستند - اجر دارد، آيا شما در قبال اين دغدغه ها، وظيفه اى نداريد؟ اينكه بگوييم اجرش با خداست، تمام ميشود؟ نه، شما وظيفه ى سنگينى داريد. من ميخواهم به يكايك شما عزيزانى كه در اين بخشهاى

ص: 119


1- . در ديدار با گروه كثيرى از زنان (79/6/30)
2- . سوره ى نساء، آيه ى 34
3- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (79/6/28)

دشوار خدمت ميكنيد، به خصوص توصيه كنم اگر ديگران هر قدر نسبت به خانواده هاى خود رسيدگى، خوش رفتارى و حُسن معاشرت دارند، شما بايد دو برابر آنها خود را مقيّد به اين اعمال كنيد. من شنيده ام گاهى بعضى از برادران خوب ما كه مشغول چنين فعّاليّتهاى دشوارى هستند و اعصابشان خسته است، در داخل خانه، با همسرشان معاشرت مطلوبى ندارند؛ نه، اين را ما نميپسنديم. ببينيد چقدر اهمّيّت دارد كه خداى متعال به صورت مطلق ميفرمايد: «وَ عٰاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ(1)» . وقتى اين زحمتى كه آن خانم متحمّل ميشود، سنگين است، وظيفه ى شما هم سنگينتر ميشود. آنها مركز عواطف و احساساتند. زن مجموعه اى از عواطف و احساسات حسّاس در وجودش هست. شما حق نداريد به اين عواطف و احساسات، بى اعتنا باشيد يا خداى نكرده متعرّض شويد.(2)

رعايت نظر و نيازهاى روحى خانم

مرد نبايد خيال كند چون ميرود توى كوچه و بازار و با اين و آن سروكلّه ميزند و يك شاهى صنّار پول مى آورد خانه، همه چيز ديگر مال اوست؛ نه! آنچه او مى آورد نصف موجودى همه ى اين خانواده است. نصف ديگر اين خانم است. اختيارات خانم، كدبانويى خانم، رأى و نظر و نيازهاى روحى خانم، اينها را بايد رعايت كند. اينطور نباشد كه مرد چون در دوران مجرّدى ساعت 10 شب مى آمده خانه ى پدر و مادرش، حالا هم كه زن گرفته، اينطور ادامه بدهد! حالا بايد ملاحظه ى همسرش را بكند.(3)

زن؛ سوگلى خانه، نه پادوى مرد

به سراغ خانه كه رفتيم، آنجا سوگلى خانه زن است، پادوى خانه مرد است. اينجور است ديگر، حالا زنها ميگويند نه ما ميخواهيم پادو باشيم،

ص: 120


1- . سوره ى نساء، آيه ي 19
2- . در ديدار پرسنل استان سيستان و بلوچستان (81/12/7)
3- .. در مراسم اجراى صيغه ى عقد (73/9/2)

خيلى خب برويد شما پادو باشيد، كسى نميگويد نه. البتّه اين كار مهمتر است، اين كار اصليتر است.(1)

عدم زورگيرى و حسّ مالكيت

همانقدرى كه شما در محيط خانواده ذيحق هستيد او هم ذيحق است. نبايد به زن زور بگوييد و تحميل كنيد؛ چون به حسب جسم، او ضعيفتر است، بعضيها خيال ميكنند كه بله، حالا بايد زور بگويند، صدايشان را كلفت كنند، دعوا كنند و تحميل كنند.(2)

عدم تحقير همسر

ظلم، تبعيض و اهانت، در هر حالى غلط است. اگر شما عاليترين مرد دنيا باشيد و زن شما مثلاً از لحاظ سواد و معلومات و... يك خانم كم سوادى باشد، يا از يك خانواده ى پايينى باشد، شما حقّ كمترين ظلم و اهانت را به او نداريد. اين البتّه فقط مخصوص ما نيست. اين اروپايى هاى اُدكلن زده ى اتوكشيده، گاهى خيلى بدتر از جوامع ما به اين موجودات ظلم ميكنند. مرد حق ندارد ولو بالاتر از زن باشد - به زنش جفا كند. زن هم همينطور. گاهى زن، يك خانم باسواد تحصيلكرده است كه مثلاً حالا با يك مردِ كارگرى ازدواج كرده است. او هم حقّ ندارد مرد را تحقير كند. مرد، باز هم براى او نقطه ى اتكّايى است. بايد به او تكيه كند. بايد او را از لحاظ روحى چنان حفظ كند كه بشود به او تكيه كرد. اين، خانواده ى سالم است. اگر خانواده را اينطورى تشكيل داديد، بدانيد كه يك ركن اساسى سعادتِ خودتان را تأمين كرده ايد.(3)

ص: 121


1- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (62/12/5)
2- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (73/12/11)
3- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (78/12/22)

شوهر؛ تكيه گاه مطمئن و آرامش بخش زن

زن هم دركشاكش زندگى زنانه ى خود، با بحرانها و با تلاطمهايى مواجه ميشود. چه در محيط بيرون از خانه مشغول تلاش و فعّاليّت و كارهاى گوناگون سياسى، اجتماعى و... باشد يا در داخل خانه مشغول باشد كه زحمت و اهمّيّتش كمتر از كار بيرون نيست. حالا زن در اين كشاكش به تلاطمهايى برخورد ميكند و چون روح او ظريفتر است، بيشتر به آرامش، به آسايش، به تكيه كردن به يك شخص مطمئن احتياج دارد. او كيست؟ او شوهر است.(1)

قيّوميّت مرد؛ سرّ الهى براى كنترل و عفاف خانواده

حفظ عصمت و عفّت دختر، زن جوان توى منزل شوهرش، جزو مهمترين چيزهاست. البتّه اينجور نيست كه حالا ما كه گفتيم شما به شوهرتان خدمت كنيد به زنها معنايش اين باشد كه شوهرها خيال كنند كه آره اين زن آمده كه توى خانه، براى او محيط خانه را مثلاً درست كند. جارو كند، پارو كند، مرتّب كند - نميدانم - اتو بكشد، فلان كند تا اين آقا بيايد اينجا نه، نخير. چنين وظايفى به گردن شماها نيست اين را بدانيد، بر شماها واجب نيست. نه غذاپختن واجب است، نه لباس شستن واجب است، نه جاروكردن واجب است، البتّه خب يك زن خوب، توى خانه اين كارها را خودش ميكند، نميماند كه بيايد شوهر خودش لباس خودش را اتو بزند، خب بايد بكند ديگر. يك رابطه ى دوستانه است، امّا يك تكليف شرعى نيست. تكليف شرعى فقط اين است كه حرف اين را گوش كنيد، وقتى گفت از خانه بيرون نروى، نبايد بروى بيرون، اين تكليف است. در همين مورد هم هست، يعنى عمده ترينش اين است. اگر شما پول داشته باشيد شوهر بگويد كه پولت را بده من خرج كنم، وظيفه تان اين نيست. پولت را به فلانى نده وظيفه تان نيست كه گوش كنيد حرفش را. نه، پولت

ص: 122


1- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (81/6/6)

مال خودت است، اموالت مال خودت است، مهريّه اى كه به شما ميدهد مال خودت است، اينها. امّا اگر گفت شما از خانه بيرون نرو، خانه ى پدرت نرو، بايد نروى. از خانه بيرون رفتنتان با اجازه ى شوهر؛ اين است. البتّه شما شوهرها هم بدانيد كه اين حقّى كه خداى متعال داده براى كنترل بر عفاف و عصمت و نظم شرعى و خانوادگى صحيح است، براى اين است، براى سختگيرى و زير فشار گذاشتن نيست، براى اين است كه زن يك نظارت و كنترلى از طرف شوهر داشته باشد؛ اين به درد هر دويشان ميخورد - هم به درد شوهر ميخورد، هم به درد زن ميخورد - و اين سرّى از آن اسرار الهى است كه اين را كه به آن خيلى توجّه كنيد، خيلى ارزش دارد و اهمّيّت هم دارد.(1)

عدم افراط و تفريط در تبعيّت زن از مرد

«اَلرِّجٰالُ قَوّٰامُونَ عَلَى اَلنِّسٰاءِ(2)» معنايش اين نيست كه زن بايستى در همه ى امور تابع شوهر باشد. نه! يا مثل برخى از اين اروپا نديده هاى بدتر از اروپا و مقلِّد اروپا، بگوييم كه زن بايستى همه كاره باشد و مرد بايد تابع باشد. نه اين هم غلط است. بالاخره دو تا شريك و دو تا رفيق هستيد. يك جا مرد كوتاه بيايد، يك جا زن كوتاه بيايد. يكى اينجا از سليقه و خواست خود بگذرد، ديگرى در جاى ديگر، تا بتوانيد با يكديگر زندگى كنيد.(3)

ترازوى برابر در قوّاميّت مرد و ريحانه بودن زن

اسلام مرد را قوّام(4) و زن را ريحان(5) ميداند. اين نه جسارت به زن است و نه جسارت به مرد. نه ناديده گرفتن حقّ زن است و نه ناديده گرفتن حقّ مرد؛

ص: 123


1- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (63/2/14)
2- . سوره ى نساءآيه ى 34
3- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (77/1/19)
4- . الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ. سوره ى نساء، آيه ى 34
5- . الْمَرْأَةُ رَيْحَانَةٌ وَ لَيْسَتْ بِقَهْرَمَانَة، بحارالانوار، ج 100، ص 253

بلكه، درست ديدن طبيعت آنهاست. ترازوى آنها هم اتّفاقاً برابر است؛ يعنى وقتى جنس لطيف و زيبا و عامل آرامش و آرايش معنوى محيط زندگى را در يك كفّه ميگذاريم، و اين جنس مديريّت و كاركرد و محلّ اعتماد و اتّكا بودن و تكيه گاه بودن براى زن را هم در كفّه ى ديگر ترازو ميگذاريم، اين دو كفّه با هم برابر ميشود. نه آن بر اين ترجيح دارد و نه اين بر آن.(1)

نه زن سالارى و نه مردسالارى

يك مدّتى در غرب خيال ميكردند مردها اربابند، زنهايشان را فحش ميدادند، يك كتك هم ميزدند، بى احترامى ميكردند، از او اصلاً نظرش را نميپرسيدند، رأيش را نميخواستند. خب، اين غلط بود، خطا بود. بعد يك مدّتى اروپاييها و فرهنگ اروپايى و غربى آمد. دستپاچه، دستپاچه زنها را اسير به عكس كردند. بعضى از مردها مينشستند در خانه هاشان، در محيطهاى البتّه خيلى فرهنگى مآب خراب شده ى باطل شده، مينشستند شبها بچّه را نگه ميداشتند، از اداره كه برگشته بودند كه خانمها بروند شب مهمانى، اينجورى. مبل خانه را بايستى خانم بخرد، انتخاب كند. فرش خانه را بايد خانم بخرد. اگر هم پول ندارد، دندش نرم، چشمش چهار تا مرد بايد فراهم بكند. اين هم از آن طرف شد، قبلاً مردسالارى بود، بعد شد زن سالارى. زنها شدند سوار، نه هر دويش غلط است.(2)

حقّ زن بر مرد

در مورد زن، حقّ زن بر گردن مرد اين است كه مرد به او ظلم نكند، فشار بر زندگى او وارد نياورد، بداخلاقى با او نكند، احترام او را حفظ كند، حيثيّت و شأن يك انسان بعنوان يك انسان مسلمان را در او كاملاً حفظ كند. خيال نكند مرد كه زن مطيع اوست، هر چه كه او گفت بايد زن از او اطاعت كند. خودكامگى و خودرأيى در داخل خانه نداشته باشد. بداند كه

ص: 124


1- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (79/12/22)
2- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (62/12/5)

زن و او دو نفر شريكند كه زندگى را بايد با همديگر اداره كنند و چرخ زندگى را با هم بچرخانند.(1)

اهتمام به حفظ محيط خانواده بر عهده ى كدبانوى خانه

در چند مسأله ى اختصاصىِ شخصى، امتيازاتى به زن داده شده است، در چند مسأله، امتيازاتى به مرد داده شده؛ آن هم بر اساس اقتضاى طبيعت زن و مرد؛ اين اسلام است؛ متينترين، منطقيترين، عمليترين قوانين و حدود و مرزهايى كه ممكن است انسان در زمينه ى مسأله ى جنسيّت فرض كند. بايد دنبال اين راه رفت؛ يكى از اساسيترينش تشكيل خانواده است، يكى از اساسيترينش اهتمام به حفظ محيط خانواده و انس خانوادگى است؛ كه اين به عهده ى كدبانوى خانه است.(2)

نقش مثبت و منفى زن در همسردارى

زن بايد ضرورتهاى مرد را درك كند و بر او فشار روحى و اخلاقى وارد نسازد. كارى نكند كه او در امر زندگى مستأصل شود و خداى ناكرده متوسّل به راه هاى خلاف و نادرست شود. بايد او را به ايستادگى و مقاومت در ميادين زندگى تشويق كند و اگر چنانچه كار او مستلزم اين است كه مثلاً نميتواند يك مقدارى به وضع خانواده رسيدگى كند، اين را مرتّب به رخ او نكشد.(3)

مفيدبودن مرد در جامعه؛ مستلزم وجود همسر خوب در خانه

مسأله ى همسرى، مسأله ى مادرى، اينها همه اش بايد تفكيك شود. زن در خانواده يك نقش همسرى دارد؛ اين نقش همسرى، فوق العاده است؛ ولو

ص: 125


1- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (64/7/2)
2- . در ديدار جمعى از مدّاحان (92/2/11)
3- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (75/2/10)

اصلاً مادرى اى وجود نداشته باشد. فرض كنيد زنى است؛ يا مايل نيست به زايمان، يا به هر دليلى امكان زايمان برايش وجود ندارد؛ امّا همسر است. نقش همسرى را نبايد دست كم گرفت. ما اگر ميخواهيم اين مرد در داخل جامعه يك موجود مفيدى باشد، بايد اين زن در داخل خانه همسر خوبى باشد؛ والّا نميشود.(1)

اگر مرد خانه، فعّاليّتى چه عملى و چه جهادى و سازندگى و چه براى كسب روزى و چه براى كارهاى عمومى دارد، زن سعى كند فضاى خانه را براى او مساعد كند كه او بتواند با روحيّه ى خوب سر كار برود و با شوق به خانه برگردد.(2)

همه ى مردها دوست دارند وقتى وارد خانه شدند، خانه به آنها آرامش وامنيّت بدهد و احساس راحتى و آسودگى كنند. اين وظيفه ى زن است(3)

همدلى با شوهر در همه ى سختيها، حركت درمسير تقرّب الى الله

در راه تعالى و كمال حقيقى بشر كه تقرّب الى الله و تخلّق به اخلاق الله و تهذيب نفس و تبديل شدن به نور در نشئه ى مادّى است: «فَلْيَعْمَلِ اَلْعٰامِلُونَ»؛ انسان بايد براى اينها كار كند و در اين راه به كمك ديگران هم بشتابد. اين راه طولانى است و پيچ وخم هم زياد دارد؛ اگرچه صراط مستقيم است و شيوه هاى گوناگون دارد. با دل خواستن هم درست نميشود؛ بايد دل همراه با همّت و تلاش و اقدام وارد ميدان شود. در اين زمينه ها شما دختر خانم به شوهر جوانتان كمك كنيد. مثلاً اگر درس ميخواند تا معلوماتى پيدا كند و از آن معلومات مردم استفاده كنند، به او در اين راه كمك كنيد؛ اگر كار خيرى ميكند كمك كنيد؛ اگر در يك مبارزه ى سياسى عادلانه و نجيبانه و بحق

ص: 126


1- . در سوّمين نشست انديشه هاى راهبردى با موضوع زن و خانواده (90/10/14)
2- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (73/9/2)
3- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (78/1/24)

فعّاليّت ميكند، به كمكش بشتابيد. اگر در جهت تقويت دين تلاش ميكند، به او كمك كنيد؛ اگر ميخواهد در اعتكاف شركت كند، با او همراهى كنيد؛ اگر يك مسافرت لازم و يا مأموريّت سختى برايش پيش آمد، به او كمك كنيد. در دوره ى رژيم طاغوت، بعضى زنها به ملاقات زندانيها كه مى آمدند، بنا ميكردند به آه و ناله تو كه نيستى، ما پول كه نداريم، نان كه نداريم، كسى كه به ما محلّ نميگذارد، بچّه ها بابايشان را ميخواهند، مدرسه اينطور گفته... آن بيچاره خودش هزار تا مشكل داخل زندان داشت، دلش را از قضاياى بيرون پر از خون ميكردند و طبعاً اراده اش سست ميشد. اگر همانجا هم تصميم نميگرفت كه بگونه اى خودش را با نوشتن توبه نامه از گير زندان خلاص كند، مطمئناً براى نوبت بعد كه ميخواست اقدام مهمّى بكند، دست و پايش ميلرزيد. بعضى زنها اينطور نبودند. به ملاقات كه مى آمدند، شوهر زندانى از آنها ميپرسيد: خب، چطورى؟ ميگفت: خيلى خوب. مشكل مالى ندارى؟ ميگفت: نه خيلى هم خوب است. بچّه ها كسالتى چيزى ندارند؟ چرا نياورديشان؟ ميگفت: داشتند بازى ميكردند، خوش بودند، گفتم اذيتّشان نكنم. بعد معلوم ميشد كه بچّه يك ماه ناخوش بوده است. اين زن نميگذاشت شوهر داخل زندان حتّى ناخوشى بچّه را بفهمد كه مبادا نگران شود. شوهر ميپرسيد: خودت چطورى؟ و زن جواب ميداد: خيلى خوب و سرحالم. در حالى كه خود زن احتياج به مراقبت داشت. ما اينطورى هم داشتيم. اينها همه كمك است. بعد از انقلاب طور ديگرى پيش آمد. بعضى زنها چسبيدند به شوهرها كه چى به دست آوردى؟ فلان كس خانه دار شد، ماشين دار شد، صندلى قرمز مجلس گيرش آمد، فلان مسؤوليّت را به او دادند، آنجا احترامش ميكنند، سفر خارجى مرتّب دارند. تو چى؟ يك بى عرضه ى به تمام معنى! بعضى از خانمها متأسّفانه، شوهرهايشان را اينطور خطاب ميكنند. شوهر هم يكى دو بار دعوا ميكند، اوقات تلخى ميكند، از خودش دفاع ميكند، آخرش خلع سلاح ميشود!(1)

ما در دوران مبارزه و بعد از دوران مبارزه، دوران پيروزى انقلاب،

ص: 127


1- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (81/7/11)

آزمايش كرديم؛ مردانى كه همسران همراه داشتند، هم در مبارزه توانستند پايدار بمانند، هم بعد از انقلاب توانستند خطّ درست را ادامه بدهند. البتّه عكسش هم بود. من گاهى به اين دخترها و پسرهايى كه مى آمدند خطبه ى عقدشان را ميخواندم - آن وقتهايى كه ميخواندم؛ حالا كه توفيق ندارم - ميگفتم خيلى از خانمها هستند كه شوهرهاشان را اهل بهشت ميكنند؛ خيلى خانمها هم هستند كه شوهرانشان را اهل جهنّم ميكنند؛ دست آنهاست. البتّه مردها هم عيناً همين نقش را دارند. در باب خانواده، نقش مردها را هم بايستى ناديده نگرفت. بنابراين نقش همسرى، يك نقش بسيار مهمّى است. بعد هم نقش مادرى است.(1)

در همه ى شخصيّتهاى مبارز و كسانى كه در راه هاى دشوار حركت كردند بايستى نقش همسران آنها مورد توجّه قرار بگيرد كه نقشى بسيار بسيار بزرگ و با عظمت است.(2)

وظيفه ى خطير شوهردارى؛ شعبه اى از جهاد اكبر

«جهاد المرأة حسن التبعل(3)» ؛ يعنى ثواب مجاهدت آن جوانى را كه رفته توى ميدان جنگ و جان خودش را كف دستش گرفته، به خاطر اين كار، به اين زن ميدهند؛ چون اين كار هم زحمتش كمتر از آن نيست. البتّه شوهردارى خيلى سخت است. با توقّعاتشان، با انتظاراتشان، با بداخلاقيهايشان، با صداى كلفتشان، با قد بلندترشان؛ خب، زنى بتواند با اين شرايط، محيط خانه را گرم و گيرا و صميمى و داراى سكينه و آرامش - سَكَن - قرار بدهد، خيلى هنر بزرگى است؛ اين واقعاً جهاد است؛ اين شعبه اى از همان جهاد اكبرى است كه فرموده اند؛ جهاد با نفس است.(4)

ص: 128


1- . در سوّمين نشست انديشه هاى راهبردى با موضوع زن و خانواده (90/10/14)
2- . در كنگره ى جهانى زن (66/11/17)
3- . كافى، ج 5، ص 9
4- . در سوّمين نشست انديشه هاى راهبردى با موضوع زن و خانواده (90/10/14)

نفوذ هوشمندانه ى زن با ملايمت، تحمّل و خوشرويى

زن يك وظايفى دارد كه عاقلانه بايد آن وظايف را تشخيص دهد. زنها بدانند كه اگر زنى، عقل و هوشمندى به خرج دهد، مرد را اداره خواهد كرد. درست است كه مرد از لحاظ هيكل قويتر است، امّا خداى متعال طبيعت زن را طورى آفريده كه اگر زن و مرد، طبيعى و سالم باشند و زن عاقل باشد، كسى كه در ديگرى بيشتر نفوذ دارد، زن است كه البتّه با زرنگى به خرج دادن و رندى كردن و تحكّم و زورگويى نميتوان به آن رسيد. بلكه با ملايمت، استقبالِ خوب، خوشرويى، يك مقدار تحمّل كردن - البتّه اندكى؛ خيلى هم لازم نيست تحمّل كند - كه خداى متعال در طبيعت زن، اين تحمّل را قرار داده است، زن بايد با شوهر خود اينطور برخورد كند.(1)

سختگيرى زن، مايه ى اذيّت شوهر

بعضى از زنها نسبت به مردها سختگيرى ميكنند، مثلاً بايد اين را حتماً بخرى! بايد اينجور خانه اى حتماً فراهم كنى! فلان كس اينطور خريده، من اگر نخرم مايه ى سرشكستگى ميشود. با اين حرفها شوهر خود را اذيّت ميكنند كه اين درست نيست.(2)

ص: 129


1- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (72/3/19)
2- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (74/5/18)

ص: 130

فصل پنجم محبّت و عواطف همسران

اشاره

ص: 131

ص: 132

رابطه ى دوستى و مهربانى

مهمترين چيزى كه بشر به آن احتياج دارد، آرامش است. سعادت انسان در اين است كه از تلاطم و اضطراب روحى در امان و آرامش روحى داشته باشد. اين را خانواده به انسان ميدهد؛ هم به زن و هم به مرد.

رابطه ى درست زن و مرد اين است: مودّت و رحمت، رابطه ى دوستى، رابطه ى مهربانى؛ هم يكديگر را دوست بدارند و به هم عشق بورزند و هم با يكديگر مهربان باشند. عشق ورزيدن همراه با خشونت مورد قبول نيست؛ مهربانى بدون محبّت هم مورد قبول نيست.(1)

زن و شوهر عاشق؛ پناه يكديگر

انسان در تلاطمهاى زندگى كه ناشى از برخوردهاى ناگزير است، به دنبال يك فرصت ميگردد تا به آن پناه برد. اگر يك زوج باشند، در اين تلاطمها به يكديگر پناه ميبرند، زن به شوهرش پناه ميبرد و شوهر هم به زنش پناه ميبرد. مرد در كشاكش زندگى مردانه ى خود، احتياج به يك لحظه ى آرامشى دارد تا بتواند راه را ادامه بدهد. آن لحظه ى آرامش كى است؟ همان وقتى است كه او در محيط سرشار از محبّت و عطوفت خانوادگى خودش قرار ميگيرد. با همسر خودش كه به او عشق ميورزد، با

ص: 133


1- . در اجتماع خواهران به مناسبت جشن ميلاد كوثر (76/7/30)

اوست، در كنار اوست و با او احساس يگانگى ميكند. وقتى با همسر خود مواجه ميشود، اين همان لحظه ى آسايش و آرامش است.(1)

عشق؛ بالاتر از واقعيّات زندگى

بالاتر از واقعيّات زندگى، آرزوها و عشقها و احساسات انسانى در زندگى نقش دارند. نقششان هم نقش تبعى و درجه ى دوّم نيست، بلكه نقش اصلى است و ميتواند مناط(2) اين بناى فخيم و بسيار مستحكم قرار بگيرد. اين را چگونه بايد تنظيم كرد؟ زن و مرد بايد هر كدام جايگاه خودشان را بشناسند. مرد نسبت به زن و زن نسبت به مرد، نگاهى محبّت آميز و همراه با يك عشق پاك داشته باشند و اين عشق را حفظ كنند؛ چرا كه زائل شدنى است، مثل همه ى چيزهاى ديگر. بايد نگهش دارند و حفظ كند كه زائل نشود.(3)

محبّت؛ اساس خوشبختى

اگردر زندگى محبّت وجود داشت، سختى هاى بيرون خانه آسان خواهد شد. براى زن هم سختى هاى داخل خانه آسان خواهد شد.(4)

زن و شوهر بايد به هم محبّت بورزند. اين اساس خوشبختى است. خوشبختى در اين است كه زن و شوهر همديگر را دوست داشته باشند.(5)

در ازدواج، اصل قضيّه محبّت است. دخترها و پسرها اين را بدانند. اين محبّتى را كه خدا در دل شما قرار داده، حفظ كنيد.(6)

ص: 134


1- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (81/6/6)
2- . مبنا
3- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (78/12/22)
4- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (77/8/11)
5- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (77/1/19)
6- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (74/10/17)

افسون محبّت؛ بازكننده ى گره هاى اخلاقى

شما اگر بخواهيد به راه مستقيم برويد، بايد موازين شرعى را رعايت كنيد و اخلاق خانواده را كه در شرع مقّدس معيّن شده است، مهم بشماريد. اوّلش همين است كه قدر اين كانون جديد را بدانيد. بعضيها وقتى ازدواج ميكنند، نميفهمند چه اتّفاقى افتاده؛ انگار كه مثلاً به مجلس ديگران رفته اند! جشن و ميهمانى، حكم هواى تازه و يك شادى زودگذر را دارد. بعضى عروسى خودشان را مثل يك ميهمانى ميدانند؛ درحاليكه اينطور نيست. با ازدواج تعهّداتى به وجود مى آيد. البته در كنار اين تعهّدات، نعمتها و بركاتى هم براى زندگى انسان رديف ميشود كه اين تعهّدات را شيرين ميكند. اوّلش اين است كه زن و شوهر بر اساس ساخت طبيعى خدايى شان، يعنى آن قواره اى كه خدا براى زن و مرد به وجود آورده، وقتى كه با هم محرم شدند و يك زوج را تشكيل دادند، همديگر را تكميل ميكنند. اوّلين اثرش هم سكونت و آرامش است. «وَ جَعَلَ مِنْهٰا زَوْجَهٰا لِيَسْكُنَ إِلَيْهٰا(1)» ، «يسكن» يعنى چه؟ يعنى ما در زندگى تلاطمها و اضطرابهايى داريم كه گاهى انسان را از جا ميكند. وقتى كه زن احساس ميكند شوهرش همراهش است و به او تكيه دارد؛ و وقتى شوهر احساس ميكند كه زنش همراهش است و در هاله ى محبّت او قرار گرفته، اين تلاطمها تبديل به آرامش ميشود. اين همان «سَكَن» است. اگر با هم مهربان باشيد و اگر با هم به شرايط درست عمل كنيد، اين حالت سكن از همين اوّل عمر ازدواج تا ان شاءالله هشتاد، نود سالگى كه عمر خواهيد كرد، ادامه خواهد داشت. گاهى هم ممكن است اختلاف سليقه اى پيش آيد؛ اينها اهمّيّتى ندارد؛ اينها مانع از آن حالت آرامش نيست. زن وقتى در خانه را به روى شوهر ميگشايد، شوهر احساس دلگرمى ميكند و خستگى را از ياد ميبرد. مرد وقتى كه از محيط پرغوغاى كار - كار ادارى، تجارى و يا هر كار ديگرى - خودش را جدا كرد و به خانه رساند و همسر مهربانش را با لبخند و شوق در مقابل خودش ديد، خستگى از تنش بيرون

ص: 135


1- . سوره ى اعراف، آيه ى 189

ميرود. اين را شما خانمها بدانيد؛ وجود شما آن تحوّلى را در روحيّات مرد بوجود مى آورد كه گاهى هيچ عاملى نميتواند آن تحوّل را ايجاد كند. شما ميتوانيد دل مرد را گرم كنيد و به او اميدوارى به زندگى و شوق ادامه ى كار بدهيد. اصلاً اين توان در شما هست كه در وجود مرد نيرو بدميد. وجود شما اينقدر مهم است. مرد هم نسبت به زن همين است. حالا مرد گاهى ممكن است مثلاً اخم آلود وارد خانه شود. اگر زن قدرى عقل و پختگى اش بيشتر باشد و از اخم او جا نخورد و لبخند نشان دهد و در مقابل محبّت بورزد، يواش يواش با افسون محبّت، ميتواند گره اوقات تلخى و بداخلاقى مرد را باز كند، و ببيند كه او چه احتياج داشت. من اين حرفى كه ميگويم، خواهش ميكنم مردها نشنوند؛ چون ممكن است بدشان بيايد! شما خانمها اين را بدانيد: آقايان تا آن آخر هم مثل يك بچّه پسر هستند و بايد

شما اداره شان كنيد! البتّه اگر اين حرف از زبان ما به گوش مردها برسد، لابد از ما گله خواهند كرد. واقعاً خانمها بايد اين بچّه پسرى را كه حالا ريشش هم بعد از پنجاه، شصت سال زندگى سفيد شده، اداره كنند!(1)

محبّت؛ عامل ماندگارى و سازگارى خانواده

در استحكام بنيان خانواده، خود زن و شوهر بيشترين نقش را دارند. با گذشت خودشان، با همكارى خود، با مهربانى و محبّت و اخلاق خوب خودشان - كه از همه مهمتر هم محبّت است - ميتوانند اين بنا را ماندگار و اين سازگارى را هميشگى بكنند.(2)

ماندگارى خانواده در گرو تديّن و محبّت

در بنا و تشكيل خانواده و در حفظ خانواده، بايد اين احكام اسلامى را رعايت كرد تا خانواده باقى بماند؛ لذا شما در خانواده هاى متديّن كه زن

ص: 136


1- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (81/7/11)
2- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (79/11/17)

و شوهر به اين حدود اهمّيّت ميدهند، ميبينيد كه سالهاى متمادى با هم زندگى ميكنند. محبّت زن و شوهر به يكديگر باقى ميماند و جدايى شان از هم سخت است و دل در گرو محبّت يكديگر دارند. اين حسن و اين محبّتهاست كه بناى خانواده را ماندگار ميكند و لذا اسلام به اين چيزها اهمّيّت داده است.(1)

صميميّت و محبّت؛ كمربند حفاظ خانواده در جوامع شرقى و اسلامى

در كشور ما و در بسيارى از جوامع شرقى، به خصوص جوامع اسلامى، هنوز كمربند خانواده محفوظ است. آن پيوند خانوادگى، بحمدالله هست. آن صميميّت و صفا و محبّت هست. زن دلش براى مرد خود ميتپد، مرد هم دلش براى زن خودش ميتپد، يكديگر را از اعماق دل دوست دارند و زندگى صميمى دارند. در جاهاى ديگر اين چيزها خيلى كم است. در كشورهاى ما به خصوص در ايران، زياد است. اين را تأمين كنيد.(2)

محبّت؛ عامل انس و وفادارى

دختر و پسر، عروس و داماد به هم محبّت بورزند؛ چون محبّت آن ملاطى است كه اينها را براى هم حفظ ميكند، در كنار هم نگه ميدارد و نميگذارد از هم جدا شوند. محبّت خيلى چيز خوبى است. محبّت كه بود، وفادارى هم هست. بى وفايى و بى صفايى و خيانت به يكديگر، ديگر نخواهد بود. محبّت كه بود، فضا، فضاى اُنس ميشود. فضاى قابل تحمّل و مورد استفاده و شيرين ايجاد ميگردد.(3)

محبّت؛ عامل پايدارى و آبادى خانواده

محبّت، خانواده را پايدار ميكند. محبّت مايه ى آبادى زندگى است.

ص: 137


1- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (79/12/23)
2- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (80/1/2)
3- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (76/9/24)

كارهاى سخت به بركت محبّت براى انسان آسان ميشود. در راه خدا هم اگر انسان با محبّت وارد شود، همه ى كارها آسان خواهد شد. مشكلات آسان خواهد شد. محبّت دستورى و فرمايشى و سفارشى نيست؛ دست خود شماست. شما ميتوانيد محبّت خودتان را روزبه روز به همسرتان زياد كنيد. چطورى؟ با اخلاق خوب، با رفتار مناسب، با محبّت ورزيدن به او، با وفادارى.(1)

محبّت؛ آسان كننده ى همزيستى

اين رابطه ى انسانى، بر اساس محبّت و رابطه ى عاطفى استوار است. يعنى زن و شوهر بايد به هم محبّت داشته باشند و همين محبّت، همزيستى آنها را آسان خواهد كرد. محبّت هم به پول و تشريفات و اين چيزها بستگى ندارد.(2)

وقتى محبّت باشد، از محبّت خارها گل ميشود. اگر چيز ناخوشايندى هم در همسر وجود داشته باشد، وقتى محبّت بود، آن چيزهاى ناخوشايند، بكلّى رنگ ميبازد و محبّت همه ى چاله ها را صاف ميكند.(3)

رابطه ى عادلانه و محبّت آميز؛ جبران كننده ى دخالتها

اگر روابط زن و مرد با هم، كاملاً عادلانه و اسلامى و صحيح و محبّت آميز باشد، رفتار اين و آن تأثيرى نميگذارد؛ يعنى تحصيلات اين و آن، اصلاً جرأت و مجال وجود و حضور پيدا نميكند. اشكال برميگردد به رابطه ى زن و مرد و تعلّقات گوناگونى كه وجود دارد؛ كه به ستم، به زن منتهى ميشود.(4)

ص: 138


1- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (76/7/30)
2- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (75/9/4)
3- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (78/1/15)
4- . در ديدار با اعضاى شوراى فرهنگى - اجتماعى زنان (75/8/14)

عامل پايدارى محبّت و انس

نگه داشتن محبّت به اين است كه زن و شوهر اعتماد يكديگر را جلب كنند. اطمينان كه پيدا شد، محبّت، پايدار ميشود و اُنس به وجود مى آيد.(1)

ابراز محبّت بيشتر؛ عامل دريافت مكرّر محبّت

اگر بخواهيد اين محبّت باقى بماند، به جاى اينكه از طرف مقابلتان توقّع كنيد كه او مرتّب به شما محبّت كند، از خودتان بخواهيد كه تراوش محبّت او روز به روز بيشتر شود. محبّت بطور طبيعى، محبّت مى آفريند.(2)

رعايت حقوق يكديگر؛ عامل نفوذ معنوى و بقاى محبّت

محبّت در صورتى خواهد ماند كه طرفين حقوق يكديگر و حدود خود را رعايت كنند و از آن تخطّى و تجاوز نكنند؛ يعنى در واقع هركدام از اين دو طرف كه دو شريك هستند و با هم زندگى را بنا ميكنند، سعى كنند كه جايگاه خود را در دل و ذهن و فكر طرف مقابل، جايگاه راسخ و نافذى قرار دهند؛ يعنى همان نفوذ معنوى، همان ارتباط و پيوند قلبى زن و شوهر. حقوق اسلامى براى اين است.(3)

نتيجه ى كار زن در خانه؛ محبّت و صفا بين زن و شوهر

زن و شوهرهاى ما بحمدالله با همديگر صفا هستند؛ يعنى اگر چنانچه مرد با اخلاق و با محبّت و اينها رفتار ميكند زن هم از خدا هم ميخواهد، مينشينند زنها براى شوهرهايشان با چه زحمتى در طول شبانه روزهاى متمادى، بافتنى ميبافند ميدهند شوهر تنش كند، خيلى هم خوب بسيارهم خوب است، دليل محبّت و دليل صفاى بين زن و شوهر است. اين كارها، خيلى كارهاى خوبى است، اشكالى هم ندارد. پس اينكه ما گفتيم تكليف

ص: 139


1- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (74/9/28)
2- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (79/7/19)
3- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (77/12/11)

زنها نيست كه كار بكنند، معنايش اين نيست كه حالا كه كار نكنند. زنها بروند توى خانه اعتصاب كنند، بگويند ما ديگر نميپزيم، نميشوييم، نه، خب بالاخره خانه بايد اداره بشود، شما نكرديد، بايد شوهر نرود كار كند، بنشيند توى خانه كار بكند ديگر، بالاخره بايد با همديگر كنار بيايند.(1)

بى توجّهى به احساسات؛ عامل تضعيف محبّت

اگر زن و شوهرها نسبت به احساسات يكديگر بى اعتنايى و بى توجّهى كنند و بتدريج حالت بى محبّتى از يك طرف به وجود بيايد، چون بى محبّتى مرضى مسرى است، حتماً به آن طرف ديگر هم سرايت ميكند. اينطورى است. نبايد بگذاريد، هر دو بايد تلاش و كوشش كنيد. اين پايه ى اصلى است.(2)

غمخوارى و راهنمايى

كمك واقعى اين است كه دو نفر غمها را از دل هم برطرف كنند. هر كسى در دوره زندگى اش، گرفتارى و مشكل و غمى پيدا ميكند و ممكن است دچار ابهام و ترديد بشود. آن ديگرى در چنين موقعيّتى، بايد به كمك همسرش بشتابد و به او كمك كند. غم را از دل او بردارد. او را راهنمايى كند و اشتباه و خطاى او را برطرف نمايد. اگر ميبيند از او خطايى سر ميزند جلوى او را بگيرد.(3)

آراستن زن و شوهر براى همديگر؛ سفارش معصومين (ع)

بعضيها هستند كج سليقگى ميكنند، براى شوهرهايشان آرايش نميكنند، وقتى مهمانى ميروند، آرايش ميكنند، نه به عكس بكنيد، براى شوهرش زن آرايش بكند، مرد هم براى زنش آرايش بكند، روايت دارد اين يعنى

ص: 140


1- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (62/12/12)
2- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (79/5/16)
3- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (78/9/2)

حديث دارد، روايت دارد. امام فرمودند، به مرد فرمودند: كه همچنانى كه تو دوست ميدارى كه همسرت براى تو آرايش كند تو هم براى همسرت آرايش كن، موهاى ژوليده، نميدانم ريش اصلاً اصلاح نكرده، سر و وضع كثيف، اينجورى نروند پهلوى زنهايشان. خب ممكن است سر كار انسان يك خرده اى نامنظم بشود، بعد خودش را منظّم بكند، برود پهلوى زنش هم همينطور است. آرايش كه من ميگويم اينجور آرايشها را نميگويم اينها خوب است، پيغمبر فرمود: كه سرهايتان را شانه بزنيد، به زن و مرد هر دو، حالا بعضى از زنها اصلاً سرشان را شانه نميزنند، بعضى از مردها اصلاً سرشان را شانه نميزنند خيلى هم بد است. فرمود: موى خوب از چيزهايى است كه خدا لطف كرده به يك كسى موى خوب داده، يك موى خوشرنگ، يك موى پرپشتى، اين مو را عزيز بداريد، گرامى بداريد، يعنى چه گرامى بداريد؟ يعنى معطّرش كنيد، مرتّبش كنيد، شانه كنيد، مرتّبش كنيد، اينها ديگر اشكالى ندارد. ما با اين چيزها مخالف نيستيم، خيلى هم موافقيم.(1)

غريزه ى جنسى؛ وسيله ى استحكام زندگى

اسلام همين غريزه ى جنسى را پشتوانه ى بناى خانواده قرار داده است؛ يعنى وسيله ى استحكام خانواده قرار داده است. يعنى چه؟ يعنى وقتى زن و مرد عفيفند و متديّن و خداترسند و طبق دستور اسلام از گناه در باب غريزه ى جنسى اجتناب ميكنند، طبعاً نياز زن و مرد به يكديگر در اين مورد بيشتر خواهد شد. وقتى به هم زيادتر احتياج داشتند، اين بناى خانواده كه پايه ى اصلى اش زن و مرد است، مستحكمتر خواهد شد.(2)

ص: 141


1- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (64/7/2)
2- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (80/12/9)

زن و مرد؛ محتاج نيازهاى عاطفى و جنسى در خانواده

آن چيزى كه در ازدواج مهم است، آن نياز زن و مرد است. زن و مرد به يكديگر احتياج دارند، يكى از احتياجهايشان همان احتياج جنسى است، امّا همه اش آن نيست، احتياج عاطفى هست، احتياج روحى هست. انسان مجبور است تو يك محيط انس و صفا و محبّتى زندگى كند، آن كجاست؟ آن خانواده است.(1)

مجازات سنگين مرد براى چهار ماه رهاكردن زن

بعضى از قدما فتوا داده اند كه اگر مرد، چهار ماه زندگى را رها كند - نه حاضر باشد زن را طلاق بدهد، نه حاضر باشد به معناى حقيقى كلمه با او زناشويى داشته باشد - حاكم شرع او را به قتل ميرساند؛ يعنى يك مجازات به اين سنگينى براى كارى كه چندان هم به چشم نمى آيد؛ امّا بعضى مردان 10 سال است كه زن و زندگى شان را رها كرده اند؛ گويى هيچ اتفّاقى نيفتاده است! به نظر من گره هاى ريزى را كه به وسيله ى قوانين اسلام باز ميشود، بايد دنبال كرد. اين همانجايى است كه حوزه هاى علميّه بايد نگاهى نو و نگرشى كاملاً منطبق با مسائل داشته باشند.(2)

شناسايى حساسيّتهاى اخلاق متقابل در زندگى زناشويى

زن و شوهر بايد به هم محبّت داشته باشند، همين! كارهايى كه محبّت را كم ميكند، انجام ندهيد. مواظب باشيد چيزهايى كه شما را از هم گله مند و بيزار ميكند، از شما سرنزند. درست نگاه كنيد ببينيد شوهر شما يا زن شما روى چه چيزهايى خيلى حسّاس است، از آنها اجتناب كنيد. بعضيها بى اعتنايى ميكنند. مثلاً فرض بفرماييد كه زن از يك عادتى كه مرد دارد بدش مى آيد، اين مرد هم بى اعتناست و آن عادت را باز تكرار ميكند. اين

ص: 142


1- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (64/7/2)
2- . در ديدار نمايندگان زن مجلس شوراى اسلامى (80/7/14)

بد است. همينطور زنها. فرض بفرماييد زنهايى هستند كه هوسهاى شخصى خود را بر راحتى و آسايش شوهر ترجيح ميدهند. چه لزومى دارد؟ اصل كار، شما دو نفر هستيد. همه ى دنيا فرع شمايند. همديگر را داشته باشيد، با همديگر مهربان باشيد.(1)

لازمه ى اعتماد در خانواده؛ حفظ حريمهاى زن و مرد

مسأله ى محرم و نامحرم و اينكه زن آرايش كرده بيرون نيايد و خودش را به نامحرم نشان ندهد، حريمهايى است كه در اسلام براى زن و مرد گذاشته شده است و اينجا(2) فايده ى خودش را ميبخشد. عدّه اى خيال ميكنند كه اين رو بگير و رو نگير، نگاه كن و نگاه نكن و هى امرونهى به زن و مرد كه چرا مثلاً مراعات حدود را نميكنيد، كار بيخودى است كه اسلام همينطور افراد را محدود كرده است. نخير؛ اينطور نيست، اين به زندگى خانوادگى شما، به دل شما و به آن اعتمادى كه در محيط خانواده لازم داريد، ارتباط نزديك و مستقيم دارد. اين حجاب و حريمى كه بين زن و مرد در اسلام قائل شده اند، به همين قضيّه مربوط ميشود. زن و مرد بايد احساس كنند آن رابطه ى عاطفى و غريزى و كششى كه بينشان وجود دارد، فقط و فقط بين اين دوتاست؛ يعنى بين هيچكدام با يك طرف سوّم نيست. آنوقت اين اعتماد به وجود مى آيد؛ اين اعتماد به نحو كامل حاصل ميشود. هرجا كه پاى شهوات و بى بندوباريها و گسيختگى اخلاقى باز شد، گسيختگى خانوادگى هم دنبالش است؛ برو برگرد ندارد. وقتى ادامه پيدا كرد؛ آنوقت همان چيزى ميشود كه امروز در كشورهاى غربى بخوبى ديده ميشود. به خصوص در بعضى جاها كه بى بندوبارى رواج بيشترى دارد، بيشتر محسوس است. خانواده در آنجاها معناى واقعى خودش را ندارد.(3)

ص: 143


1- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (70/4/20)
2- . در نظام خانواده
3- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (81/3/29)

معاشرتهاى نادرست؛ زمينه ساز حسادت و سوءظن

طورى رفتار كنيد كه همسرتان را وادار به حسادت نكنيد. دختران در رفتارشان، در محيط بيرون خانه - اگر اهل اشتغال يا اهل تحصيلند در محيط كار و تحصيل - يا در محيطهاى معاشرتهاى خانوادگى، طورى نباشد كه شوهرشان دچار حسادت يا سوءظن شود.(1)

تأثير مخرّب سوءظن بر خانواده

در مقالات دوستان خواندم كه همين بيرون رفتنها و همين اشتغالات و اينها موجب ميشود كه گاهى سوءظنهاى بيجا به وجود بيايد. ليكن فرقى نميكند؛ بالاخره اگر سوءظن پيدا شد، چه سوءظن مستند درستى داشته باشد، چه نداشته باشد، اثر خودش را ميبخشد؛ مثل گلوله اى است كه از اين لوله بيرون مى آيد؛ اگر توى سينه ى كسى خورد، ميكُشد؛ چه اين شخص عامد باشد، چه اشتباهاً دستش رفته باشد روى ماشه. گلوله فرقى نميگذارد. گلوله نخواهد گفت چون كسى كه من را شليك كرد، عامد نبود، پس من سينه ى اين طرف مقابل را ندرم؛ نه، گلوله ميدرد. اين سوءظن كار خودش را ميكند؛ چه منشأ درستى داشته باشد، چه ناشى از وسواس و مثلاً تصوّرات و توهمّاتِ بيجا باشد.(2)

عدم جلوه گرى و حفظ نگاه؛ عامل استحكام زندگى نه تحجّر

هوشمندان بفهمند اينكه در شرع مقدّس راجع به محرم و نامحرم گفته اند، يا مثلاً زن آرايش كرده بيرون نيايد و در مقابل مرد با جلوه گرى حرف نزند و يا مرد با نگاه هيز به زن نگاه نكند؛ اينها براى چيست؟ اينها همه اش براى اين است كه اين خانواده ى كوچكى كه شما تشكيل داده ايد، بنيانش مستحكم باشد؛ نه آن خانم چشم و دلش جايى ديگر برود، نه آن

ص: 144


1- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد 25 زوج (81/6/28)
2- . در سوّمين نشست انديشه هاى راهبردى با موضوع زن و خانواده (90/10/14)

آقا چشم و دلش جاى ديگرى بچرخد. اينها براى استحكام خانواده است. بعضيها خيال ميكنند كه مثلاً اسلام گفته رويتان را بگيريد، نگاه نكنيد، چادر سرتان كنيد، يك سرى احكام تحجّرآميز است. يك عدّه ياوه گو هم پيدا شده اند و هر كلمه اى كه ميگويند، يك تحجّر هم پشت سرش مى آورند، خيال ميكنند كاربرد كلمه ى تحجّر در اينجاست. اينها همان نكات دقيقى است كه آن كسى كه ميشنود، بايد در آن تأمّل كند، اگر تأمّل نكند، مطمئنّاً نميفهمد.(1)

مراعات موازين شرعى؛ پشتوانه ى احساسات و نيازهاى جنسى

كارهايى كه در اسلام ممنوع شده، اثرش در خانواده ظاهر ميشود. اينكه گفتند محرم، نامحرم، روگيرى و زن با آرايش، چهره ى خودش را به مردان نشان ندهد، مراعات كند و مرد هم نگاه نكند، بخاطر اين است كه هركدام از اينها مثل كلنگى است كه به بنيان خانواده زده ميشود، ممكن است همان لحظه اثر نكند؛ امّا مجموعش ناگهان سقف را پايين مى آورد. بعضيها خيال ميكنند اين محرم و نامحرم، چادر، نگاه نكن، چشمت را پايين بينداز و اينها، همه اش مقرّرات خشكى است كه اسلام قرار داده است. نه؛ اينها سعادت زن و مرد را تضمين ميكند و در محيط خانواده، صفا و صميميّت به وجود مى آورد. اين مسائل، پشتوانه ى احساسات و نيازهاى جنسى دستگاه خانواده است و آن را مستحكم ميكند. اين بسيار پشتوانه ى مهمّى است. آنهايى كه از هر راهى و بى قيد و شرط اين نياز را تأمين ميكنند، ديگر خانواده برايشان مفهوم واقعى ندارد و يك قرارداد بى ربط، بى معنا و بى روح خواهد شد. اين توصيه ى اوّل را شما دختران و پسران، با دقّت رعايت كنيد.(2)

اجتناب از معاشرتهاى مضرّ؛ مؤثّر در پايدارى بنيان خانواده

محيط خانه، محيط امن و امان و آرامش و آسايش است. در اين

ص: 145


1- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (81/7/11)
2- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد 25 زوج (81/6/28)

محيط فرزندان تربيت ميشوند. وقتى محيط خانه و كانون خانواده، سرشار از محبّت و مهربانى و آرامش بود و در آن تشنّج راه نداشت، فرزندى كه در آن پرورش پيدا ميكند، داراى روح و اعصاب سالم است و هيچ عقده اى ندارد. البتّه عوامل بيرونى ممكن است تأثير بگذارد، لكن پايه ى داخل خانواده، پايه ى مستحكمى است. شما وقتى به آثار وارده در شرع مقدّس نگاه ميكنيد، ميبينيد همه ى توصيه هايى كه به زن و شوهر شده است در همين جهت است، اينكه به مردها گفته اند به چهره ى آرايش كرده ى زن ديگرى غير از همسرتان نگاه نكنيد و از مخالطتها و معاشرتهاى مضرّ اجتناب ورزيد، بخش عمده اش براى اين است كه محيط داخل خانواده، محيط امن و امان شود و زن و شوهر، اختصاصى هم باشند. اينهاست كه محبّت را پايدار و بنيان خانواده را مستحكم ميكند.(1)

عدم اختلاط زن و مرد؛ به وجودآورنده ى محيط گرم و باصفاى خانواده

اينقدر كه ميگوييم اسلام مردها را، زنها را به نپرداختن به نامحرم، نگاه نكردن به نامحرم، عدم اختلاط زن و مرد تشويق ميكند، اين براى خاطر همين است و براى اين است كه مردها به زنهاى خودشان علاقه داشته باشند، زنها هم به مردهاى خودشان علاقه داشته باشند؛ تا محيط خانواده، محيط گرم و باصفايى باشد، پس براى ازدواج اين چيزها را بايد رعايت كنند.(2)

زن؛ محافظ شوهر از سقوط به درّه ى غفلت

زنها ميتوانند مانع پرت شدن شوهرهايشان به پرتگاه جهنّم شوند. در محيط زندگى، در محيط بازار، در محيط اداره و در محيط سياست، ممكن

ص: 146


1- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (82/2/28)
2- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (64/7/2)

است مردها دچار لغزشهايى شوند و اين لغزشها آنها را آرام آرام به لبه ى پرتگاه ببرد و در اثر يك غفلت به ته درّه سرازير شوند. زن ميتواند مانع از چنين حادثه اى شود.(1)

عاطفه و تحمّل زن؛ عامل تفوّق بر ناملايمات زندگى مشترك

اين آقايان كه ميبينيد ماشاءالله يال و كوپالى دارند، اينها همه اش ظاهر است، جسم قوى است، امّا از لحاظ پيچيدگى ذهنى و در زمينه هاى احساسى و عاطفى، زن قويتر از مرد است، قدرت تحمّلش زياد است، راهها را بلد است.

طبيعت زن اين است. اغلبِ زنها، البتّه ممكن است بعضى از زنها هم اينطور نباشند؛ غرض اينكه خانمها بهتر ميتوانند در اين مصافِ دوستانه بر عوامل سردى، فائق بيايند. با يك مقدار خوش اخلاقى كردن، با ابزارهايى كه هست اين كار را بكنند. مرد را بكشانند به آنجايى كه بايد قرار بگيرد تا ان شاءالله زندگى شيرينتر شود.(2)

تبسّم و دلخوشى دادن زن؛ باعث تقويت روحى مرد

همكارى و كمك گاهى به اين نيست كه وارد حجم كار يكديگر بشوند، نه. بلكه، يكديگر را روحاً تدارك كنند. مردها معمولاً با مسائل مشكلترى در جامعه برخورد دارند، زنها ميتوانند به آنها روحيّه بدهند. ميتوانند خستگى آنها را از تنشان بيرون كنند. به آنها تبسّم كنند و به آنها دلخوشى دهند. اگر چنانچه خانمها هم كارى بيرون از خانه دارند، باز مرد به آنها كمك كند و او را تقويت نمايد.(3)

ص: 147


1- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (82/2/28)
2- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (78/1/24)
3- . در مراسم اجراى صيغه ى عقد (78/1/15)

ص: 148

فهرست آيات قرآن كريم

سوره شماره آيه شماره صفحه

هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌَ... بقره 109 187

وَعاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ... نساء 120 19

الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ... نساء 119 34، 123

وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِيَسْكُنَ... اعراف 25 189، 90، 135

وَالْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ... توبه 48 71

وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ... روم 24 21، 25

فَلْيَعْمَلِ الْعامِلُونَ... صافات 126 61

وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا... ِ عصر 55 3

ص: 149

فهرست روايات

المؤمنَ كُفو المُؤمِنة. رسول اكرم (ص) 32

إِيَّاكُمْ وَ خَضْرَاءَ الدِّمَن. رسول اكرم (ص) 34

جِهَادُ المَرْأَةِ حُسْنُ التَّبَعُّل. رسول اكرم (ص) 58، 128

الْمَرْأَةُ رَيْحَانَةٌ وَ لَيْسَتْ بِقَهْرَمَانَة. اميرالمومنين (ع) 60، 61، 110

الْجَنَّةُ تَحْتَ أَقْدَامِ الْأُمَّهَاتِ. رسول اكرم (ص) 67

... مَنْ أَبَرُّ؟... رسول اكرم (ص) 73

ص: 150

فهرست اسامى اشخاص

حسين بن على، سيّدالشّهدا (ع): 36، 67

خمينى، سيّد روح الله مصطفوى: 67

زينب بنت على (س): 38، 74

على بن ابيطالب، امام على (ع): 37

فاطمه زهرا (س): 25، 37، 40-42، 63، 67، 68، 78، 111، 133

محمّد بن عبدالله، رسول اكرم (ص): 36، 37، 41، 73، 141

ص: 151

فهرست مكانها

آمریکا: 68، 81

اروپا: 68 81، 124

ایران: 137

تهران: 54

حسینیه ی امام خمینی: 40

خوزستان: 29، 47، 48، 64، 67،66،109 ،70،99 ،68

سیستان وبلوچستان: 120

شیراز: 67

صدا وسیما 42، 102

غرب: 72، 81، 124

گنبد: 29

مجلس شورای اسلامی: 60، 142

وازرت ارشاد 49

هرمزگان: 56

همدان 73

ص: 152

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109