پژوهشی تازه درباره حدیث شریف کساء

مشخصات کتاب

عنوان: حديث كساء شرح

عنوان و نام پدیدآور: پژوهشی تازه درباره حدیث شریف کساء / رضا قربانیان.

مشخصات نشر:تهران: هستی ،نما 2014م = 1392.

مشخصات ظاهری:84 ص.

شابک: 40000 ریال: 978-964-8214-71-0

وضعیت فهرست نویسی: فيپا

یادداشت: متن حدیث به عربی آورده شده است .

یادداشت: کتابنامه: ص. 70؛ همچنین به صورت زیرنویس

موضوع: احادیث خاص (کساء) - نقد و تفسير

شناسه افزوده: قربانیان ،رضا 1345 _ ، توشیحگر

رده بندی کنگره: 1392 4ق 50422ک/ 145 BP

رده بندی دیویی: 218/ 297

شماره کتابشناسی ملی: 3396124

ص:1

اشاره

ص: 2

پژوهشی تازه درباره حدیث شریف کساء

رضا قربانیان

ص: 3

پژوهشی تازه درباره حدیث شریف کساء

رضا قربانیان

ناشر: هستی نما، ویراستار: فریبرز راهدان مفرد،چاپ: نگارش، چاپ اول: بهار 1393

شمارگان 200، قیمت 4000 تومان 84ص.

شابک: 0 - 71 - 8214 - 964 - 978

همه حقوق برای ناشر محفوظ است

نشر هستی نما

نشانی تهران ص - پ: 753 - 13145

تلفن: 09121521038

E-mail: Hastinama@mail.com

ص: 4

ص: 5

ص: 6

مقدمه

دریای ژرف معارف دینی شیعیان، افزون بر قرآن، مبتنی بر احادیث و روایات فراوانی است که از جانب معصومین علیهم السّلام و با واسطۀ علمای عظام شیعه نقل شده و در قالب ها و عناوین مختلف (دعا، مناجات ،خطبه ،نامه حدیث و روایت) به دست ما رسیده است. بعضی از این معارف و آموزه ها ؛ مانند دعای کمیل، دعای ندبه، دعای ابوحمزه، دعای مکارم الاخلاق، دعای عهد، دعای سمات، دعای مشلول، دعای مُجیر، دعای جوشن، دعای توسّل، دعای عرفه، دعای فرج، دعای صباح؛ همچنین مناجات مسجد کوفه، مناجات خمس عشر، مناجات شعبانیه و نیز زیارات جامعه، عاشورا، وارث و احادیث منزلت، سفینه ،ثقلین ،غدیر، سلسلة الذّهب و.... دارای شهرت خاصّی است.

این میراث گرانبها در کنار وحی الهی و کلام خدا، بخش مهمی از باورها و اعتقادات ما را شکل داده و هر يك با محوریت خاصّ خود قسمتی از نیازهای معرفتی ما را تأمین نموده است؛ مثلا دعای کمیل یا دعای امیرالمؤمنین علیه السّلام در مسجد کوفه، ارتباط انسان با خدا، دعای ابو حمزه و امثال آن، نحوه استغاثۀ در پیشگاه پروردگار متعال و

ص: 7

احساس و ابراز نیازمندی های بشر در برابر خدا و دعای توسل و ندبه و دعای عهد، ارتباط انسان با امامان معصوم علیهم السّلام و امام زمان علیه السّلام را با بهترین و زیباترین تعبیرها و کلمات دلنشین و شیرین، بیان فرموده است.

حدیث کِساء نیز یکی از همین احادیث معروف و مشهور است که الگوی رفتاری و کلامی را به بشریت می آموزد و نیازهای اعتقادی،اخلاقی، فکری و عاطفی او را تأمین می نماید. در حقیقت، حدیث شریف کِساء معجون مرکّبی است از محتوای تمام احادیث و روایات که ابعاد بلندی مانند ارتباط با خدا، ارتباط با دیگران، به ویژه ارتباط با معصومین علیهم السّلام ، صفا و صمیمیت خانوادگی و از همه مهم تر موضوع امامت در اسلام را در بر دارد. این حدیث شریف با محوریت آیۀ تطهیر (مفهومی) و حضرت زهرا علیها السّلام(مصداقی)، و در قالب انواع گفت و گوهای شگفت انگیز و حکیمانه، اسرار ناگشودۀ فراوانی را در خود نهفته دارد.

حدیث شریف کِساء، حدیثی است متواتر، دارای اسناد فراوان و متن و محتوایی زیبا، آهنگین و استوار که با گفت وگو و سلام پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم به فاطمه علیها السّلام و دعا و استعاذه آغاز و با تبیین و تحکیم مصادیق آیۀ تطهیر تداوم و سرانجام با معرفی یک یک اصحاب کِساء و بشارت رستگاری به شیعیان و محبان اهل بیت علیهم السّلام پایان می یابد.

بنابراین، حدیث کِساء هم يك حديث است، هم يك دعا و هم يك خبر آسمانی مملوّ از ابعاد معرفتی ،اعتقادی، رهبری، تربیتی، خانوادگی و اجتماعی که مسلمانان وظیفه دارند، نظیر حدیث غدیر آن را در

ص: 8

محافل و مجالس و مراکز عمومی اعلام و ابلاغ کنند (ما ذُكِرَ خَبَرُنا هذا في مَحفِلٍ مِن مَحافِل أهل الأرض...).

بر هر مسلمان است که این خبر سرنوشت ساز را که نخست، حضرت زهرا علیها السّلام پرده از آن برداشته قدر بشمارد و به سایر مسلمانان و حتی غیر مسلمانان برساند؛ البته در این صورت مشمول پنج نوع موهبت و هدية الهی (1) نیز قرار خواهد گرفت. این هدایا مزد کسی است که هدف غائی و محور اصلی حدیث یعنی آیۀ تطهیر و مقام حضرت زهرا علیها السّلام و اهل البیت علیهم السّلام را درک نماید و ترویج کند.

سند حدیث کِساء و دلایل وثاقت آن

حدیث شریف کِساء دارای اسناد و مدارك و منابع متعدّد است. از آن جمله: منتخب طريحي، الغرر و الدُّرر، عوالم العلوم، مناقب، مجمع البحرين، نهج المحجة فى فضائل الائمّة علیهم السّلام ، ارشاد القلوب، احقاق الحق، من فقه الزّهراء علیها السّلام ، فاطمة الزّهراء من المهد إلى اللحد، كبريت احمر، فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفى، نور الافاق، وفاة الصديقة الزّهراء عليها السّلام ، الموسوعة الكبرى عن فاطمة الزهرا علیها السّلام، الموسوعة الكبرى.

ناقلین این حدیث شریف نیز شخصیت های بزرگی بوده اند که در وثاقت قول آنان تردیدی وجود ندارد؛ مانند شهید ثانی، مقدّس اردبیلی، محقق کرکی، علامه حلّی، شیخ طوسی، شیخ مفید، ابن قولویه، علامه

ص: 9


1- پنج موهبتی که در آخر حدیث آمده است عبارتند از: نزول رحمت خاص، عنایت ویژهٔ فرشتگان، برطرف شدن غصه و حزن، برآورده شدن حاجات و رستگاری دنیا و آخرت

بحرانی، سید محمد کاظم یزدی، شیخ کلینی، طریحی رحمة الله و... . (1)

حدیث شریف کِساء را مرحوم علّامه بحرانی، شاگرد مرحوم علّامه مجلسی، در کتاب عوالم العلوم به اسناد خود از جابر بن عبدالله انصاری از حضرت زهرا علیها السّلام چنین نقل نموده است:

«رأيت بخط الشّيخ الجليل السّيد هاشم، عن شيخه السّيد ماجد البحرانی، عن الحسن بن زين الدّين الشّهيد الثاني، عن شيخه المقدس الاردبيلي، عن شيخه علی بن عبدالعلی الكركي، عن الشّيخ على بن هلال الجزائرى، عن الشّيخ احمد بن فهد الحلّى، عن الشّيخ على بن الخازن الحائرى، عن الشّيخ ضياء الدّين على ابن الشّهيد الأوّل، عن ابيه، عن فخر المحقّقين، عن شيخه العلّامة الحلى، عن شيخه المحقّق، عن شیخه ابن نما الحلى، عن شيخه محمّد بن ادريس الحلي، عن ابي حمزة الطوسى صاحب ثاقب المناقب، عن الشّيخ الجليل محمّد بن علی بن هر آشوب، عن الطّبرسي صاحب الاحتجاج، عن شيخه الجليل الحسن بن محمّد بن الحسن الطوسي، عن ابيه شيخ الطّائفة، عن عن الشّيخ المفيد، عن شيخه ابن قولويه القمّى، عن شيخه الكليني، عن على ابن ابراهيم، عن ابيه ابراهيم بن هاشم، عن احمد بن محمّد ابن ابی نصر البزنطي، عن قاسم بن يحيى الجلاء الكوفي، عن أبي بصير، عن ابان بن

ص: 10


1- در بعضی کتب، مانند کتاب زندگانی حضرت زهرا: (محمّد روحانی)، 28 سند از علمای شیعه و 22 سند از اهل سنّت نقل شده است. در کتب دیگر مانند ارشاد القلوب دیلمی (ج 1، ص 9) با 112 سند، متن حدیث با مصادر آن ذکر گردیده است. (حدیث کساء در موارد مختلف و متعدد و اوقات گوناگون نقل شده که کامل ترین و بهترین آن، متن جابر ابن عبدالله انصاری؛ از حضرت زهرا علیها السّلام است. )

تغلب البكرى، عن جابر بن يزيد الجعفى، عن جابر بن عبدالله الانصاری، قال: سمعت فاطمة علیها السّلام أنّها قالت: دخل علىّ أبى رسول الله في بعض الأيّام ... .» (1)

رَوَتْ لنا فاطِمَة خَيرُ النّساء *** حديث أهل الفضل أصحاب الكساء

تَقول إِن سَيدَ الْأَنامِ *** قد زارني يؤمامِنَ الْأيّامِ (2)

ترجمه :«نقل نمود سید بزرگوار سید هاشم بحرانی، از استاد خود سید ماجد بحرانی، از حسن بن زین الدین شهید ثانی، از استادش مقدس اردبیلی، از استادش علی بن عبدالعلی کرکی، از استادش علی بن هلال جزائری، از شیخ احمد بن فهد حلّی، از شیخ علی بن خازن الحائری، از شیخ ضیاء الدين على بن الشهيد الاوّل، از پدرش، از فخر المحققین، از استادش علامه حلّی، از استادش محقق، از استادش ابن نما حلّی، از استادش محمد بن ادریس حلّی، از ابن حمزۀ طوسی (صاحب المناقب)، از استادش حسن بن محمد بن حسن طوسی، از شیخ بزرگوار محمد بن شهر آشوب، از شیخ طبرسی (صاحب احتجاج)، از پدرش شیخ الطائفه، از استادش شیخ مفید، از استادش ابن قولوبه قمی، از استادش شیخ کلینی، از علی بن ابراهیم، از پدرش ابراهیم بن هاشم، از احمد بن محمد بن ابی نصیر بزنطی، از قاسم بن یحیی جلاء کوفی، از ابی نصیر، از ابان بن تغلب بکری، از جابر بن یزید جعفی، از جابربن

ص: 11


1- عوالم العلوم و مستدركاتها عبدالله البحرانی، ج 11/2، ص 930
2- احقاق الحق

عبدالله انصاری (1)، از فاطمه زهراء علیها السّلام بنت رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلم که فرمود: روزی پدرم رسول خدا بر من وارد شد... »

قصۀ شیرین اصحاب کسا *** می کنم آغاز با نام خدا

داستانی بس شگفت و بس عجیب *** داروی دل ها و جان ها را طبیب

راوی این قصّه، دخت مصطفی است *** همطراز و همسر شیر خداست

بنابراین افزون بر اسناد محکم و قوی، چند نکته نیز در وثاقت و اعتماد به این حدیث شریف و اسناد آن دارای اهمیت است:

قاعده «تسامح در ادلهٔ سنن و اخبار مَن بَلَغ»

بر پایۀ این قاعده، حتّی اگر متن حدیث کِساء سند هم نداشته باشد، محتوا و جلالت محتوایی حدیث می تواند بر صحّت صدور حدیث از معصوم دلالت نماید؛ دعا و مناجات و ذکر فضائل و مناقب اهل البيت علیهم السّلام سند لازم ندارد زيرا يك مسئله فطری است.

نقل مفاد و محتوای حدیث کِساء در سایر روایات

نکته دیگر آنکه محتوای حدیث شریف، در تمام ابعاد، در دیگر احادیث و روایات نیز نقل و تأیید شده و در حدّ تواتر از معصومین علیهم السّلام نقل گردیده است.

ص: 12


1- جابر (برپایۀ نامش پیام «جبران کننده» را به همراه دارد) همان کسی است که راوی حدیث لوح فاطمه علیها السّلام و اوّلین زائر قبر امام حسین علیه السّلام و کسی است که مأمور بود سلام پیامبر صلّى الله عليه وآله وسلم را به امام باقر علیه السّلام برساند

شخصی از رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلّم نقل می کند: «هر گروهی [از مسلمانان] گرد هم آیند و فضایل آل محمّد صلى الله عليه وآله وسلّم را نقل کنند، فرشتگان از آسمان ها فرود آمده و به جمع آنها می پیوندند. وقتی آن گروه متفرّق می شوند و فرشتگان به آسمان ها بالا می روند، دیگر ملائکه از آن ها می پرسند: بوی خوشی از شما استشمام می کنیم که نظیر آن را تا کنون احساس نکرده ایم. آن ها در پاسخ می گویند: ما در مجلسی بودیم که اخبار آل محمد صلّى الله عليه وآله وسلّم در آن نقل می شد. آن ملائکه می گویند: ما را هم به آن جا ببرید تا از باقیماندۀ عطر آن مجلس بهره ببریم.» هم چنین امام صادق علیه السّلام به فضیل فرمود: «إنّ تلك المجالس أحبّها، فاحيوا أمرنا، يا فضیل، رحم الله من أحيا أمرنا.» (1)

مضامین عالی حدیث کِساء و انطباق آن با آیات و روایات

افزون بر تمام مطالب مذکور، سند قطعی حدیث همان تعبیرها و الفاظ پر محتوای خود حدیث کِساء است؛ زیرا مضامین بلند این حدیث کاملاً با آیات قرآن و احادیث معتبر منطبق بوده(2) و نمی تواند از غیر معصوم صادر شده باشد. بنابراین حدیث کساء نه تنها ضعف محتوایی ندارد، بلکه مضامین عالی آن کاملاً دلالت دارد بر این که از معصوم صادر شده است. افزون بر آن، سند آن نیز در نهایت اعتبار بوده و مضامین و محتوای آن نیز عالی و سرشار از فضیلت ها و کمالات محمد و

ص: 13


1- احقاق الحق، ج 9، ص 500 ؛ ينابيع المودۀة، ص 246؛ بحارالانوار، ج 44، ص 282
2- به نکتۀ 19 در پایان همین نوشتار مراجعه شود

آل محمد صلّی اللهُ علیه وآله است که در روایات بی شمار و معتبری این مضامین و مفاهیم نقل شده و به دست ما رسیده است. براین اساس، در سندیت، محتوا و مضامین حدیث و دلالت آن تردیدی باقی نمی ماند. با این اوصاف، جای تعجب و تأمل از کسانی است که در سند حدیث خدشه وارد می کنند و باعث سست شدن عقاید مردم می شوند؛ هر چند این نوع خدشه ها نتیجۀ معکوس دارد.

مفهوم «كِساء» (وجه تسمیه)

کلمۀ «کساء» (به کسر کاف) به معنی گلیم یا عبا و جامۀ پوشیدنی است (جمع آن نیز اکسیه است). کلمۀ کساء (به فتح کاف) نیز به معنی بزرگی و بلند مرتبه است. (1) البتّه «کسی» فعل ماضی نیز هست. از محتوای حدیث شریف و نسخه های متعدّد و منابع حدیثی استفاده می شود که:

اوّلاً حدیث کساء به همین صورت یعنی با کسر کاف نقل شده و صحیح است.

ثانیاً آن پارچه ای که اصحاب کِساء تحت آن پوشش یافته اند، پارچه یا عبای یمانی بوده است (پارچه ای بزرگ از یمن) نه کِساء خیبری یا کوفی یا فدکی یا غیر آن؛ زیرا در متن حدیث شریف در منتخب طریحی به آن تصریح شده است: «إيتيني بِالْكِساء اليماني فَغَطّيني به، فَأَتَيْتُهُ بِالْكِساء اليمانی، فَغَطَّیتُه بِه.» بنابراین، علّت این نام گذاری همین بوده،

ص: 14


1- فرهنگ جامع، ج 3، ص 137

یعنی این حدیث به اعتبار کلمۀ کِساء و پوشش خاص به حدیث کِساء نامگذاری گردیده است.

علّت تکرار کلمۀ «کِساء»

کلمۀ «کِساء» در حدیث شریف، 23 نوبت به صورت «تَحْتَ الْكِساء» و «نَحْوَ الكِساء» آمده است که مفهوم پوشش (در بردارنده) را می رساند. از سياق حدیث و مجموعۀ کلمات آن نیز تقریباً پوشش کریمانه و عاطفی و معنوی استفاده می شود. بنابراین ،فضایل ،کرامات، استجابت دعا و دیگر امتیازات مطرح شده در این حدیث مختصّ همان افرادی است که تحت این پوشش (تَحْتَ الكِساء) قرار دارند. بدین وسیله و با این پوشش خاص حکیمانه، از نفوذ بیگانگان مکتب اهل البيت علیهم السّلام جلوگیری به عمل آمده است؛ زیرا اهل البیت علیهم السّلام الگوی جهان بشریتند و منحصر در همین افرادی است که تحت کِساء بوده اند. پیامبر اعظم صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم نیز وقتی همۀ آن بزرگواران تحت کساء قرار گرفتند، فرمود: «اللَّهُمَّ إِنَّ هؤُلاءِ أَهْلُ بَيتى وَ خاصَّتي...».

در این حدیث شريف، يك يك اصحاب کِساء با نام و دیگر مشخّصات معرفی شدند تا مردم دنیا بدانند اوصیاء و خلفای پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم فقط همین افرادند. علّت تکرار کلمۀ «كِساء» نیز شاید به همین منظور باشد تا دیگران به این فضیلت طمع نورزند و مردم نیز به سراغ دیگران نروند و گمراه نشوند و بدین ترتیب راه نفوذ غیر معصومین مسدود گردد. تمام این اهداف با کلمۀ « تَحْتَ الكِساء» به وضوح معلوم می شود. البته

ص: 15

بدون این تعبیر نیز این اهداف محقّق است، ولی به کار گرفتن آن موجب تحکیم و تأکید بیشتر می گردد. به طور کلّی، فلسفۀ موضوع «كِساء» و «تحت الكِساء» تأیید و تحکیم حصر آیۀ تطهير است: ﴿إِنَّما يُريدُ الله لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيتِ وَيُطَهِّرَكُم تَطهيراً ). (1)

محور اصلی حدیث کِساء

محور اصلی حدیث شریف کِساء موضوع آیۀ تطهیر و تأیید و تعیین مصادیق واقعی این آیۀ کریمه است؛ موضوعی که سرنوشت جهان بشریت تا قیامت به آن ارتباط دارد؛ یعنی رهبری جهان بعد از رسول خدا صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم.

همان هدفی که در ده ها آیه و حدیث، مانند آیۀ تبلیغ، ولایت و.... و نیز روایاتی مانند حدیث منزلت ،ثقلين غدير و... منظور بوده، در قالب حدیث کِساء بیان گردیده است. بر همین اساس، محور مفهومی حدیث کِساء، آیۀ تطهیر و محور مصداقی آن نیز و محور مصداقی آن نیز وجود مقدّس صدّیقه طاهره، حضرت زهرا علیها السّلام است.

پیامبر اکرم صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم به منظور تحکیم امر ولایت و خلافت و تعیین تکلیف و وظیفۀ مردم مسلمان دربارۀ ولایت اهل البیت علیهم السّلام و موضوع

ص: 16


1- احزاب،آیۀ 33. (ضمناً تمام کلمات و حروف آیۀ تطهیر قابل تأمّل و تعمّق ویژه است، از آن جمله، کلمۀ «ليذهب» که «لیزیل» نیامده است. هم چنین ویژگی زمانی و مکانی نزول، بالاخص نزول آن در حضور بهترین پاکان جهان و خمسۀ طیبه و با تشریفات خاص نیز سزاوار پژوهش و تعمّق است)

عصمت جانشینان خود، طرحهای مختلفی را مانند «طرح غدیر» طراحی فرمود تا مولا علیّ بن ابی طالب علیه السّلام به عنوان جانشين پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم معرّفی گردد. حدیث شریف کِساء با محوریت حضرت زهرا علیها السّلام نیز یک طرح ابتکاری و جذاب در همین راستا بود تا به وسیلهٔ آن، موضوع آیۀ تطهیر و عصمت امامان معصوم علیهم السّلام و جانشینان خاصّ پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم در اذهان مردم جهان تعمیق گردد.

بعد از آنکه آیۀ تطهیر در منزل حضرت زهرا علیها السّلام نازل گردید، پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم هر روز صبح، به مدت شش تا هفت ماه، قبل از رفتن به مسجد برای نماز جماعت، پشت درب خانۀ حضرت زهرا علیها السّلام می ایستاد و سه نوبت آیه تطهیر را می خواند و سپس به مسجد می رفت تا توجّه مردم کاملا جلب شود و نسبت به اوصیا و جانشینان پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم کوتاهی نکنند؛ زیرا از منظر اسلام و رسول خدا، امامت از اصول است و اگر این اصل فراموش شود، نماز و روزه و سایر احکام نیز از بین خواهد رفت. (بِالْاِمامِ تَمامُ الصَّلوة وَالزَّكاة...) (1)

حدیث شریف کِساء رابطه ای وثیق با آیۀ تطهیر دارد و در واقع تفسیر حقیقی و مفهومی و مصداقی کامل این آیۀ شریفه است. از يك سو، قرار گرفتن آیۀ تطهیر در وسط حدیث کِساء پشتوانۀ محکمی بر اعتبار حدیث است و از سوی دیگر نیز با این ابتکار و با قرار گرفتن افراد در زير كِساء، يك يك مصاديق آيۀ تطهير يعنی اهل البیت علیهم السّلام معرّفی

ص: 17


1- تحف العقول ( از کلمات امام رضا علیه السّلام درباره جایگاه و نقش امام علیه السّلام)

شده اند. البته در این میان محور اصلی، حضرت زهرا علیها السّلام است. تمام جملات و محتوای حدیث، تکمیل و تحکیم همین مفهوم و مصداق است. جملات حدیث کِساء نیز درست مانند کلمۀ حصر «إنّما» در آیۀ تطهیر همین حصر را تقویت و تحکیم نموده است: «اللَّهُمَّ إِنَّ هَؤُلاءِ أَهْلُ بَيتى وَخَاصَّتى وَحَامَتى لَحْمُهُمْ لَحْمى وَدَمُهُمْ دَمى يؤلمنى ما يؤلِمُهُمْ وَيحْزُنُنى ما يحْزُنُهُمْ أَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَهُمْ وَسِلْمٌ لِمَنْ سالَمَهُمْ وَعَدُوُّ لِمَنْ عاداهُمْ وَمُحِبُّ لِمَنْ أَحَبَّهُمْ إِنَّهُمْ مِنّى وَاَنَا مِنْهُمْ فَاجْعَلْ صَلَواتِكَ وَبَرَكاتِكَ وَرَحْمَتَكَ وَغُفْرانَكَ وَرِضْوانَكَ عَلَيَّ وَعَلَيهِمْ وَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَطَهَّرْهُمْ تَطْهيراً فَقالَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ یا مَلائِكَتِی وَ یا سُكَانَ سَماواتى إِنِّي ما خَلَقْتُ سَماءً مَبْنِيةً... هُمْ فاطِمَةُ وَاَبُوها وَبَعْلُها وَ بَنُوها ....»

ارتباط صمیمی و یگانگی اهل بیت علیهم السّلام با پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم به اندازه ای قوی، مهم و عمیق است که گوشت و خون اهل بیت علیهم السّلام به منزلۀ گوشت و خون پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم است. بنابراین هر کسی اهل بیت علیهم السّلام را اذیت کند مانند آن است که پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم را آزار داده و هر کسی از سر جنگ با اهل بیت علیهم السّلام در آید مانند آن است که با پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم سر جنگ و دشمنی و هر کسی با اهل بیت علیهم السّلام از در صلح و دوستی در آید به منزلۀ صلح و دوستی با پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم خواهد بود.

در اینجا تذکر دو نکته قابل تأمّل است:

یکی آنکه اصحاب کساء با فاطمه علیها السّلام تکمیل می شود (فَلَمّا اكتملنا جميعاً تَحتَ الكِساء أَخَذَ أَبي رَسولُ الله بِطَرَفَى الكساء وَ أَوْمَا بِيدهِ اليمنى

ص: 18

إلَى السَّمَاء وَقالَ ...)؛ زيرا فاطمه علیها السّلام آخرین کسی است که از خمسۀ طیبّه داخل کِساء می شود.

دیگر آنکه اگر حضرت زهرا علیها السّلام در حدیث شریف کِساء به عنوان قلمداد می شود به این معنی نیست که فاطمه علیها السّلام افضل از پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم است؛ زیرا پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم خود صاحب کِساء و معرّف اصحاب کساء بوده که مانند طرح غدیر و معرفی امیرالمؤمنين به عنوان جانشین خود، بدین وسیله اصحاب کِساء از جمله فاطمه علیها السّلام را به عنوان محور به مردم دنیا معرفی فرمود تا مردم از این رهگذر به خدا نزديك شوند. (1)

عناوین و نامهای حضرت زهرا علیها السّلام در حدیث کِساء

اشاره

در حدیث کِساء به چند نام و عنوان حضرت زهرا علیها السّلام (فاطمه، زهرا، بنت رسول الله و امّ) اشاره شده که هر يك دارای پیام و حکمت خاصی بوده و به نوعی با محوریت حضرت زهرا علیها السّلام و آیۀ تطهیر و مسئلۀ ولایت معصومین علیهم السّلام در ارتباط است.

فاطمه علیها السّلام

از همان آغاز، حدیث شریف کِساء با نام «فاطمه» شروع می شود. نام مقدس «فاطمه»، زیبایی خاصّی به این حدیث شریف بخشیده

ص: 19


1- به نكتۀ 23 مراجعه شود

است. (1) در آغاز حدیث، از بین نامهای فراوان دختر گرامی پیامبر، نام پر محتوای «فاطمه» مطرح شده است.

«فاطمه» از ریشهٔ «فطم» به معنی «جداشدن» است؛ اشاره به این که شیعیان حقیقی از آتش جهنّم و از هر شرّ و بدی جدا شده اند؛ زیرا پیوند معنوی با فاطمه علیها السّلام کیمیایی است که هر انسانی را از جهنّم دنیا و آخرت جدا نموده و نجات می دهد. مهم تر آنکه حضرت فاطمه علیها السّلام دارای مقام بسیار عظیمی است که مردم دنیا از شناخت آن بانوی بزرگوار عاجز و ناتوانند. وجود مبارک ایشان به منزلۀ «ليلة القدر» است که درك «ليلة القدر» برای هر کسی امکان پذیر نیست (و ما أدراك ما لَيلَة القدر) (2) . بنابراین جامع ترین و مهمترین نامی که با فلسفه و پیام حدیث کِساء مناسب است همین نام مقدّس است؛ نامی که بیانگر برتری فاطمه علیها السّلام از نظر فضیلت ،معنویت ،علم، حسب و نسب و.... از همۀ عالمیان است. ذکر این نام در آغاز حدیث کِساء این پیام را در بر دارد که حدیث کِساء راه نفوذ بیگانگان و دزدهای روزگار را مسدود نموده است. این که این نام مقدّس چهار نوبت در حدیث شریف آمده، تلویحاً حصر آیۀ تطهیر (إنّما) را تحكيم و تثبیت و تقویت نموده است. با این اوصاف، مفهوم «فاطمه» با محتوا و پیام حدیث شریف و حصر آیۀ تطهیر به طور کامل

ص: 20


1- بعد از کلمۀ «كِساء» که 23 نوبت و کلمهٔ «سلام» که 20 نوبت در حدیث کِساء آمده، بیشترین نامی که مجموعهٔ حدیث را معطّر و مزین نموده نام دختر پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله به صورت نام و صفت و ضمایر است
2- قدر، آیۀ 2

مطابقت و هماهنگی دارد که نکته های باریک تر از مو، این جا است. در آنجا که از آن حضرت به عنوان محور یاد می شود با همین نام (فاطمه) مطرح می گردد: «هُم فاطمة و أبوها و بعلها و بنوها.»

زهرا علیها السّلام

زهرا یعنی درخشنده، هنگامی که ملائکۀ الهی در ظلمت قرار گرفتند و تکّه ابر سیاهی بالای سر آنها واقع شد، آنان از خداوند درخواست نمودند تا برای رفع ظلمت، به آنان عنایتی فرماید. نور زهرا علیها السّلام تجلّی نمود و ملائکه نجات یافتند و از آن لحظه مأمور شدند تا روز قیامت برای فاطمه و پدر و شوهر و فرزندان فاطمه تسبیح بگویند و ثواب آن تسبيح را به پیروان حضرت اهدا کنند. با این اوصاف، نام زهرا علیها السّلام و تسبیح آن حضرت از آغاز خلقت در عرش پایه ریزی شد.

نام زهرا با این مفهوم خاص، جایگاه آن حضرت در عرش الهی و نورافشانی عالم آفرینش را تداعی می کند. پرده برداشتن حضرت زهرا علیها السّلام از گفت و گوی خداوند با ملائکه و سکّان سماوات و مطّلع بودن حضرت از این راز و گفت و گو (فَقالَ الله عَزّوَجَلَّ یا مَلائِكَتِی وَ یا سُكَانَ سَماواتی...) نیز از همان آغاز حدیث کِساء به مفهوم عمیق نام «زهرا» اشاره دارد (در اینجا نیز نکته ها وجود دارد).

بنت رسول الله صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم

هر يك از كلمات (نام، لقب ...) و هر جمله ای از جملات حدیث

ص: 21

شریف کِساء و حتّی ترتیب و نظم آنها نیز دارای حکمت و اسراری است که باید به آن توجّه نمود. «بنت رسول «الله» نیز از حکمت خاصّی برخوردار است. نفرموده «بنت محمّد» تا معلوم و روشن باشد آن فاطمه و زهرایی که در حدیث کِساء نام برده شده، دختر رسول خدا است و جای هیچ گونه شك و تردیدی در این نسبت ایجاد نشود؛ چون ممکن بود گفته شود در آن عصر و زمان «فاطمه نام» که فرزند «محمّدنام» باشد وجود داشته است. امّا تعبیر «فاطمه بنت رسول الله» منحصر به يك نفر است و او همان کسی است که پارۀ تن پیامبر آخر الزّمان و کسی است که جابر حدیث کِساء را از او نقل نموده و محور موضوعی حدیث كِساء یعنی محور امامت و رسالت بلکه محور نظام هستی است؛ کسی که بقای هستی و نظام آفرینش به طفیل برکت وجود اوست.

در حدیثی قدسی خداوند خطاب به رسول اکرم صلى الله عليه وسلم فرمود: «لَوْلاكَ لَما خَلَقْتُ الْأفْلاكَ وَلَوْلا عَلِى لَما خَلَقْتُكَ وَ لَوْلا فاطِمَةٌ لَما خَلَقْتُكُما»؛ اگر به خاطر تو نبود، افلاک را خلق نمی کردم و اگر به خاطر علی نبود، تو را خلق نمی کردم و اگر برای فاطمه نبود، شما دو نفر را خلق نمی کردم.» (1)

أمّ

كلمۀ «أُمّ» نیز در بین القاب حضرت زهرا علها السّلام مانند سایر نام ها و القاب در حدیث کِساء پیامی مهمّ و محوری در بردارد. امام حسن و امام

ص: 22


1- شفاء الصدّور، ج 1، ص 225

حسین علیهما السّلام خطاب به مادر می گویند: «السّلام عَلَيكِ يا أُمّاهُ». «أُمّ» به معنی مادر است که هر کجا به کار رفته، محوریت خاصّی را به خود اختصاص داده است؛ مانند «أمُّ القُرى» (مکّه) که تمام فکرها و فطرت ها به سوى «أمُّ الْقُرى» روانه است و منزلت خاصی دارد. همچنین «أمُّ الرّأس» (مغز) که تمام نیروهای بدنی و فکری به سمت مغز روانه است. يا «أمُّ الْكِتاب» که یکی از اسامی سورۀ حمد است و تمام قرآن در آن خلاصه شده و حاوی تمام قرآن است. بنابراین «أمّ» یعنى مجمع و مرکزی که باید همۀ نیروها به آن مرکز توجه داشته باشند. تمام مادران معمولی دنیا بیشترین سهم و مهمترین نقش را در به ثمر رساندن تولّد فرزند در مرحلۀ جنینی و رحم دارند که در قرآن مجید نیز به آن اشاره شده است. در مراحل تکوّن جنین در رحم، نود درصد پای مادر در کار است و ده درصد پدر؛ زیرا پدر به منزله بذرافشانی است که بذر خود را در سرزمین مستعدّ مادر می ریزد، ولی رحم مادر و سرزمین مادر است که باید نُه ماه از این بذر و سرزمین به طور ویژه مراقبت نماید.

حضرت زهرا علیها السّلام نه تنها فرزندانی را در رحم و دامن پاك خود پرورش داده (أَرْحامِ المُطَهَّرَةِ) و از این جهت مقام مادری دارد، بلکه مقام مادری و محوری همۀ امامان شیعه و از آن مهم تر مقام مادری پدر خویش را نیز داراست (أمُّ الأَئِمَّةِ و أُمّ أبيها). حضرت زهراعلیها السّلام بر اساس حکمت الهی نه پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله بود و نه امام، امّا دارای مقام أُمّیت و محوریت رسالت و امامت بود.

ص: 23

پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله در سن کودکی پدر و مادرش را از دست داد. هم چنین همسر وفادارش خدیجه علیها السّلام نیز از دنیا رفت. تا زمانی که حضرت خدیجه در دنیا بود به عنوان «أمّ المؤمنین» نام برده می شد، امّا پس از رحلت جانسوز آن بانوی و فادار و شجاع، این مدال افتخار تنها به وجود مقدّس دخت گرامی پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم اطلاق می شد. به عبارتی، آن راز بقای هستی و محور جهان آفرینش، یعنی فاطمه علیها السّلام، که هم «أمّ أبيها» بود و هم «أمّ الائمة»، «أمّ المؤمنين» نيز بود؛ یعنی مجمع و مرکز همۀ نیروها. همان گونه که مغز انسان در وسط جمجمه قرار دارد تا از هر نوع آسیبی محفوظ بماند و محل توجّه تمام نیروهای مملکت بدن است، بر همین اساس در حدیث شریف کِساء همه اصحاب کساء ذیل نام فاطمه علیها السّلام (با ذکر تنها همین عنوان و نه نامی دیگر) و با محوریت آن حضرت معرفی می شوند «هُمْ فاطِمَةُ وَ أَبُوها وَ بَعْلُها وَ بَنوُها».

وقتی گفته می شود حضرت زهرا علیها السّلام محور است، گویی گفته می شود که همۀ مردم دنیا بدانند تنها، کسانی که به این ریشه و محور متّصل باشند قابلیت امامت دارند. با این اوصاف، در حدیث کِساء در حقیقت امامان شیعه تا امام زمان علیهم السّلام تلویحاً معرّفی شده اند تا از گمراه شدن مردم در تعیین مصادیق امامت و رهبری امت جلوگیری به عمل آید. اصلاً یکی از اهداف حدیث کِساء همین انحصار امامت و ولایت ائمه معصومين علیهم السّلام و اصحاب کِساء است.

ص: 24

ائمّه ما همۀ افتخارات خود را از فاطمه علیها السّلام می دانند: «اَلْمَهْدِى مِنْ عِتْرَتى وَ مِنْ وُلْدِ فَاطِمَةِ.» حضرت مهدی علیه السّلام فرمود: «فى ابْنَة رَسُولِ اللهِ لى أُسْوَة حَسَنَةٌ» (1) ؛ «الگوی زندگی من فاطمه است.» این تعابیر نیز تأکیدی است بر همین موضوع که ریشه و محور امامت در وجود مقدّس حضرت فاطمه علیها السّلام خلاصه می شود.

فضایل حضرت زهرا علیها السّلام در حدیث کِساء

1_ ارتباط ویژه فاطمه علیها السّلام با خدا (استجابت دعا)

حدیث شریف کِساء از يك منظر مجموعه ای از دعاهای مختلف در ابعاد گوناگون است که در آغاز آن نیز از يك دعای مستجاب و حادثه خبر داده شده است. حضرت زهرا علیها السّلام در پیشگاه پروردگار متعال برای پدر دعا نمود و پدر بزرگوار خود را در پناه خدا قرار داد. (2) دعای فاطمه علیها السّلام مستجاب شد و رخسار آن بزرگوار همانند قرص ماه درخشید و بدین وسیله آثار ضعف بدنی برطرف و تبدیل به قوّت گردید و مانند گل شکفته شد:

«عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ الله الأنصارى قالَ: سَمِعْتُ فاطمَةَ أَنَّها قَالَتْ: دَخَلَ عَلَيَّ أَبي رَسُولُ الله فى بَعض الأيامِ، فَقالَ: السّلامُ عَلَيكِ يا فاطمَةَ،

ص: 25


1- اطيب البيان، ج 13، ص225
2- پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم در همان آغاز حدیث کساء عملاً به مردم دنیا آموخت که در گرفتاری ها و بیماری ها به فاطمه علیها السّلام متوسل شوید تا به وسیله او در پناه خدا قرار گیرید؛ زیرا خدا فاطمه را پناهگاه قرار داده است (اُعيدُك بالله)

فَقُلْتُ عَلَيْكَ السَّلامُ، قَالَ: إِنّى أَجِدُ في بَدَني ضُعْفاً، فَقُلْتُ لَه : أُعِيدُكَ بِاللهِ يا أَبَتاهُ مِنَ الضُّعف، فَقالَ: يا فاطمَةُ، إيتينى بالكساء اليمانی فَغَطّيني بِه، فَأَتَيْتُهُ بِالكِساءِ الْيمانى فَغَطّيتُهُ به، َو صِرْتُ أَنْظُرُ إلَيهِ وَ إِذا وَجْهُهُ يَتَلالُو كَأَنَّهُ فِي لَيْلَةِ تَمامِه وَ كَمالِه... .»

بنابراین در نخستین فراز حدیث شریف کِساء به دو موضوع مهم اعتقادی اشاره شده است:

1. دعا (دعای دختر در حقّ پدر، یعنی دعای حضرت زهرا علیها السّلام دربارۀ پیامبر اکرم صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم).

2. استعاذه (پناهندگی)

در بخش دوم یعنی استعاذه، به یکی از مسائل مهم اعتقادی و توحیدی اشاره شده است؛ پناهندگی انسان به خدای غنی بالذّات.

در استعاذه، ضعیف به قوی پناه می برد و پس از علم و آگاهی به وجود دشمن و بیچارگی و ضعف و فقر خود، و از سوی دیگر علم به قدرت الهی و آگاهی از این که خداوند او را پناه می دهد (پس از این چهار علم)، حالت پناهندگی برای انسان ایجاد می شود. این حالت (پناهندگی) یکی از صفات حمیده و از بهترین اعمال عباد صالحین و ابرار و مخلصین است. انسان با پناه جستن به حضرت حق، راه خود را تسهیل نموده و به اقتضای توحید افعالی همه چیز را به خداوند قادر می سپارد. استعاذه گاه در مقام قلب است و گاه در مقام عقل و گاه در مقام لفظ (اگرچه تمام حقیقت آن قلبی است). بسان سایر اعمال عبادی،

ص: 26

ظهور این حقیقت در قلب است؛ یعنی از آستانۀ زبان به تمام اعضا و جوارح و بالاخره به قلب می رسد.

حضرت زهرا علیها السّلام هنگامی که ضعف بدنی پدر مهربان را مشاهده می کند، با تمام وجود به خداوند متعال پناهنده می گردد (أُعيذُكَ باللهِ يا أَبَتاهُ مِنَ الضُّعْفِ) و سرانجام با تضرّع در پیشگاه خداوند، دعایش مستجاب می گردد. شاید این ضعف (1) به خاطر نور عظمت نزول وحی و آیۀ تطهیر بوده است؛ چنان که وقتی پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم بعد از نزول اوّلین آیات الهی از کوه حرا به منزل آمد، حالاتی مشابه بر وجود نازنینش عارض شد که آیات نازل شدۀ پس از آن واقعه (يا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ ... يا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ) نیز بیانگر همین وضعیت بوده است.

2_ آگاهی حضرت زهرا علیها السّلام از کلام خدا قبل از جبرئیل

قدرت علمی و آگاهی و احاطهٔ حضرت زهرا علیها السّلام قبل از آمدن جبرئیل نکته ای بسیار مهمّ و حیرت انگیز است. حضرت زهرا علیها السّلام در این حدیث شریف، قبل از جبرئیل، از خداوند و گفت و گوی میان خدا و فرشتگان و ساکنان آسمانها یاد کرده است.

متن حدیث این گونه است که جابر ابن عبدالله انصاری کلمات این حدیث را به طور کامل از حضرت زهرا علیها السّلام شنیده که در بخشی از این حدیث گفت و گوی خداوند و جبرئیل بازگویی شده است؛ این بدان

ص: 27


1- به نظر بعضی ضُعف (با ضمّ) به معنی ناتوانی جسم و بدن است و ضَعْف (با فتح) به معنی ناتوانی عقل و رأی است (ر.ک: قاموس، ج 4، ص183)

معناست که حضرت فاطمه علیها السّلام قبل از هبوط جبرئیل و آمدن به زمین و خبر دادن به رسول خدا، از این مسئله با خبر بوده است: «فَقالَ الله عَزَّوَجَلَّ يا مَلائِكَتي وَيا سُكّانَ سَماواتى إِنّى ما خَلَقْتُ سَماءً مَبْنِيةٌ ... فَقَالَ الأمينُ جَبرائيل: يا رَبِّ أَتَأذَنُ لى ... فَقَالَ الله : نَعَم ...»(1) .

بنابراین معلوم می شود حضرت زهرا علیها السّلام هم فرشتۀ وحی را دیده و هم از گفت و گوی خداوند مطّلع بوده است؛ نظیر آنچه در مصحف فاطمه علیها السّلام نقل شده که آن حضرت از «علم ما کان و ما یکون» خبر داشته است. (2) از امام صادق علیه السّلام نقل شده که فرمود: «در مصحف فاطمه مطالبی هست مثل آنچه در قرآن آمده؛ در صورتی که يك كلمه از آن در قرآن نیست و نیز صدای فرشتگان را شنیده و از آنها بهترین بوی خوشی را استشمام نموده است.»

البتّه این که چگونه حضرت زهرا علیها السّلام قبل از خبرآوردن جبرئیل از این مطلب خبر داشته و از گفت و گوی خدا مطّلع بوده یا این که چه موضوع مهمّی بوده که جبرئیل تقاضای حضور در زیر کِساء را داشته یا هبوط جبرئیل چگونه و با چه سرعتی بوده یا کِساء کجا بوده و امثال این مطالب، اسرار بسیار مهمّی است که حقیقت آن هنوز کشف نشده است.

نکتۀ دیگر آن که حضرت زهرا علیها السّلام، بدون واسطه از خداوند و

ص: 28


1- کلمۀ «فقال» پنج بار تکرار شده است
2- به نكته 25 مراجعه شود

گفت و گوی میان خدا و فرشتگان و سکّان آسمان ها یاد کرده است:

«فَقالَ الله عَزَّوَجَلَّ: يا مَلائِكَتی ... فَقالَ اللهُ: نَعَمْ.» گویی جبرئیل را مشاهده کرده و گفت وگوی میان او و پیامبر صلّی اللهُ علیه وسلّم را شنیده است: «فَهَبَطَ الأمينُ جَبْرائيل وَ قالَ: السَّلامُ عَلَيكَ يا رَسُولَ الله.»

درس های اخلاقی و تربیتی در حدیث کِساء

یکی از درس ها و روش های بسیار مهمّ و تأثیرگذار عاطفی، اخلاقی و تربیتی مکتب شیعه، زیبایی در کلام و کلام زیبا و دلنشین و ایجاد فضای گفتگوی شیرین و جذاب به ویژه با سلام کردن و اظهار لطف و صمیمیت به مخاطب است. در مکتب اسلام توصیه شده هنگامی که دو نفر با یکدیگر ملاقات می کنند و می خواهند ارتباط کلامی برقرار کنند قبل از هر چیز به وسیلهٔ سلام (1) و جواب سلام به یکدیگر اظهار ادب و احترام نمایند؛ زیرا از آداب دینی آن است که ابتدا کسی که وارد می شود، سلام کند (اللوارد السّلام)، و شخص مقابل نیز واجب است جواب سلام او را بدهد. همچنین توصیه شده در مقام جواب و پاسخ سلام، شخص جواب دهنده اظهار محبّت خود را مضاعف نماید و کلامی دیگر، علاوه بر آنچه سلام کننده اظهار داشته، بر آن بیفزاید.

این درس تربیتی و آموزنده را قرآن مجید و حدیث شریف کِساء به

ص: 29


1- «سلام» اسم مصدر و نام خداست؛ یعنی خدا از هر نوع شرك و عیبی سالم است

ما آموخته است: (وَإِذا حَيْتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها...) (1)، «و هنگامی که کسی به شما تحیت گوید پاسخ او را به طور بهتر بدهید.» و نيز (إذا دَخَلْتُم بُيوتاً فَسَلِّمُوا عَلَى أَنفُسِكُمْ) (2) ؛ «هنگامی که به خانه ای وارد می شوید به خویش سلام کنید.»

(یعنی چون به خانه یا مسجدی در آئید بر مسلمانان یا اگر کسی نباشد بر خود سلام کنید)

این توصیۀ قرآن و تحیت و اکرام (بِالتَّحيّةِ وَ الْإِكْرامِ) دربارۀ حديث کِساء از جانب اصحاب کِساء کاملاً مشهود است و از آغاز تا پایان حدیث شریف با بیست نوبت تکرار کلمۀ سلام، ابتدا از جانب پیامبر اکرم صلّى الله عليه وآله وسلّم که الگو و اسوۀ حسنۀ جهان بشریت است (اَلسَّلامُ عَلَيكِ يا فاطِمَة) و سرانجام با سلام خدا پایان می پذيرد الْعَلِيُّ الْأَعْلَى يُقْرِئُكَ السَّلام.

شخصی به پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم عرض کرد: السَّلامُ عَلَيْكَ، پيامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم فرمود: السَّلامُ عَلَيكَ و رَحْمةُ الله»، دیگری عرض نمود: السَّلامُ عَلَيكَ وَ رَحْمَةُ الله، فرمود: «وَ عَلَيْكَ السَّلامُ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ». (3) بنابراین اولین درس اخلاقی و تربیتی که حدیث کِساء به ما آموخته، عمل و سیرۀ عملی اصحاب کِساء بوده که مملوّ از کلمات عاطفی و صمیمی و گفت و گوهای شیرین با الفاظی زیبا و دلنشین است. بدین وسیله به ما آموخته اند که در مراوده های اجتماعی و برخورد و

ص: 30


1- نساء، آیه 86
2- نور، آیه 61
3- تفسیر نمونه، ج 4، ص 46 به نقل از تفسیر در المنثور، ج 2، ص 8

ارتباط با یکدیگر، به ویژه روابط خانوادگی و گفتگو با یکدیگر ادب و احترام خاص را رعایت نماییم تا از این رهگذر جامعه ای سالم داشته باشیم.

تأمّل و تعمّق بیشتر به مقولۀ ادب و احترام و سلام و تحیت در حدیث شریف کِساء، نکات آموزندۀ دیگری را نیز نشان می دهد که به برخی از آنها اشاره می شود.

گفتگوی های تربیتی، حکیمانه و آموزندۀ حدیث کِساء

اشاره

(1)

1.گفتگوی پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم با فاطمه علیها السّلام

قبل از هر چیز نکتۀ تأمل برانگیز اینکه حضرت زهرا علیها السّلام نام پدر را با احترامی خاص، یعنی با لقب «رسول الله» (دَخَلَ عَلَىَّ أَبي رَسُولُ الله) ياد می کند. تلقیب و تکنیه در زبان عربی نوعی تکریم به حساب می آید و در کنیه و لقب لذّت خاصی احساس می شود؛ زیرا اسم محبوب و مخاطب تکرار می شود.

هنگامی که پیامبر بر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم فاطمه علیها السّلام وارد می شود با سلام آغاز سخن می فرماید: «السَّلامُ عَلَيكِ يا فاطِمَة». آن گاه حضرت زهرا علیها السّلام جواب سلام می فرماید: «عَلَیكَ السَّلام». سپس علاوه بر جواب سلام، برای

ص: 31


1- یکی از نیازها و مسائل رایج بین مردم دنیا، گفتگوهای گوناگون مانند گفتگوهای سیاسی، فرهنگی ،اقتصادی، خانوادگی، تربیتی و غیره است. بهترین الگوهای گفتگو، پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم و اهل بیت هستند. محور گفتگو در اسلام ، حسن نیّت ،صداقت، تکریم و احترام متقابل و اخلاص است

سلامتی پدر بزرگوار، در پیشگاه خداوند دعا می نماید: «أُعيذُكَ بالله يا أَبَتاهُ». ادامۀ گفت و گوی عاطفی بین پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم و فاطمه علیها السّلام به این جا منتهی می شود که هنگام اذن ورود در زیر کِساء، حضرت زهراعلیها السّلام به پدر سلام می کند:

«السَّلامُ عَلَيْكِ يا أبتاه یا رَسُولَ الله»، رسول خدا نیز در پاسخ سلام فاطمه علیها السّلام می فرماید: «وَ عَلَيكِ السَّلامُ يَا بِنْتَى وَ يَا بِضْعَتي» در این جا عناوین عاطفی و جذّاب «پدرم» یا «رسول الله» و «دخترم» و «پاره تنم» «فغطّینی ، تو مرا بپوشان» به کار رفته که از منظر تربیتی و عطوفت و مهربانی بسیار قابل تعمّق و تأمل است.

2. گفتگوی پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم و فاطمه علیها السّلام و امام حسن علیه السّلام

پس از گفت و گوی پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم با فاطمه علیها السّلام ، اوّلین گفت و گوی محترمانه از جانب امام حسن علیه السّلام با مادر و سپس با جدّ بزرگوار خود یعنی حضرت رسول صلّى الله عليه وآله وسلم آغاز می گردد. امام حسن علیه السّلام با ادب و احترام خاصی با تعبیر ریشه دار «أمّ» به مادر سلام می کند: «السَّلامُ عَلَيكِ يا أُمّاهُ»، حضرت زهرا علیها السّلام نیز با پاسخی مضاعف و اظهار محبّت خاص در جواب می فرماید: «وَ عَلَيْكَ السَّلامُ يا قُرَّةَ عَيني وَ ثَمَرَة فُؤادى». تعبير «نور دیده» و «میوۀ دل»، دو تعبیر بسیار عاطفی و دلپذیر و مملوّ از مهر و محبّت است که حضرت زهرا علیها السّلام به عنوان مادر دربارۀ فرزند خود به کار می برد؛ زیرا برای هر چیزی ثمره و برای هر درختی میوه ای هست و فرزند انسان میوۀ دل و میراث حقیقی انسان است، دل نیز مخزن محبّت است. این گفت و گو نیز سرانجام به آنجا منتهی می شود که امام

ص: 32

حسن علیه السّلام با اجازۀ ورود از جدّ بزرگوار خود زیر کِساء قرار می گیرد و به آن بزرگوار سلام می کند: «السَّلامُ عَلَیكَ يا جَدّاهُ يا رَسُولَ الله». پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم نیز در جواب سلام امام مجتبی علیه السّلام می فرماید: «وَ عَلَيكَ السَّلامُ يا وَلَدى (1) وَ يا صاحِبَ حَوضى.»

3. گفتگوی پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم و حضرت فاطمه علیها السّلام و امام حسین علیه السّلام

سپس همین نوع گفت و گو با احترام و ادب خاصی بین پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم و فاطمه علیها السّلام و امام حسین علیه السّلام تحقق می یابد. هنگامی که امام حسین علیه السّلام به مادر سلام می کند: (السَّلامُ عَلَيْكِ يا أُمّاه)، حضرت زهرا علیها السّلام در پاسخ فرزندش امام حسین علیه السّلام می فرماید: «وَ عَلَیكَ السَّلامُ یا وَلَدى وَ يا قُرَّةَ عَيني وَ ثَمَرةَ فُؤادی». در اینجا حضرت زهرا علیها السّلام با سه عنوان فرزند خود امام حسین علیه السّلام را مورد مهر و محبت قرار می دهد: «فرزندم»، نور چشمم»، «میوۀ دلم». این گفت و گو نیز منتهی می شود به آن جا که امام حسین علیه السّلام پس از اذن ورود، به جدّ بزرگوار خود سلام می کند: «السَّلامُ عَلَيكَ يا جَدّاهُ، السَّلامُ عَلَيكَ يا مَنُ اختاره الله» و پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم نیز در پاسخ می فرماید: «وَ عَلَیكَ السَّلام یا وَلَدى وَ يا شافِعَ أُمتى». پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم امام حسن علیه السّلام را صاحب حوض و امام حسین علیه السّلام را شافع امّت معرّفی فرموده که اشاره است به دو مقام حسنین علیهما السّلام در قیامت.

ص: 33


1- از این کلام زیبا و محبت آمیز استفاده می شود که نوۀ انسان نیز به منزلۀ فرزند انسان است.

4. گفت وگوی پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم و حضرت فاطمه و حضرت علی الا

پس از ورود حسنین علیهما السّلام در زیر کِساء، امیرالمؤمنین علیه السّلام قبل از اذن دخول از پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم به فاطمه علیها السّلام سلام می نماید: «السَّلامُ عَلَيكِ يا بِنْتَ رَسولِ الله»، حضرت زهرا علیها السّلام نیز در پاسخ سلام محبّت آمیز امير المؤمنين علیه السّلام می فرماید: «وَ عَلَيكَ السَّلامُ يا أَبَا الحَسَنَ وَ يا أَميرَ المُؤمِنينَ». حضرت علی علیه السّلام با تعبیر «بنت رسول الله» نهایت ادب و احترام را برای دختر رسول خدا صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم به عمل آورده و حضرت فاطمه علیها السّلام نیز در جواب سلام به طور مضاعف به دو عنوان حضرت علی علیه السّلام اشاره فرموده است: «آبَا الحَسَنُ» و «أميرَ المُؤمِنين».

5. گفت و گوی پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم و امیرالمؤمنین علیه السّلام

پس از این گفت و گو و هنگام اذن ورود زیر کِساء، امیر المؤمنين علیه السّلام به پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم سلام می کند: «السَّلامُ عَلَیكَ یا رسول الله». پیامبر اکرم نیز با تکریم خاصّ و مضاعف در جواب سلام می فرماید: «وَ عَلَيْكَ السَّلامُ يا أخى و يا وَصيى و خَليفَتی وَ صاحِبَ لِوائی» و به چهار منصب و عنوان علی علیه السّلام اشاره می فرماید (برادر ،وصیّ، خلیفه، صاحب لواء).

6. گفت وگوی خدا و جبرائیل و پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم

اصحاب خمسۀ کساء پس از تشریفات و ادب و احترام خاص و

ص: 34

متقابل، همه در زیر کِساء قرار گرفتند. آنگاه پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم فرمود: . «اللّهمّ إنّ هؤلاءِ أَهلُ بَیتی وَ خاصَّتی و حامّتی ...»، تا این که جبرئیل نیز ابتدا از خدا اجازه گرفت: «فَقالَ جِبْرَائِيلُ یا رَبِّ أَتَأْذَنُ لى أَنْ أَهْبِطَ إِلَى الْأَرْضِ لاكُونَ مَعَهُمْ سادِساً » و به این مقدار هم اکتفا نکرد و با این که اجازۀ خداوند کافی بود، امّا به احترام پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم و اهل بیت علیهم السّلام: اوّلاً بر پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم سلام کرد، ثانیاً با احترام خاصی سلام خدا را با تعبیر زیبا به پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم ابلاغ نمود: «السَّلامُ عَلَیكَ یا رَسُولَ الله، اَلْعَلَى الْأَعلى يُقْرِئُكَ السَّلامُ وَ ُيخُصُّكَ بِالتَّحية والإكرام»، ثالثاً قبل از ورود زیر کساء از پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم اجازه دریافت کرد. آنگاه پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم نیز با احترام و تکریم خاصّی جواب سلام جبرئیل را می فرماید: «وَ عَلَيكَ السَّلامُ يا أمينَ وَحْي الله».

در گفت و گوی جبرئیل با پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم چند نوع احترام و مراتب احترام به چشم می خورد: یکی اجازۀ جبرئیل از خدا برای هبوط به زمین و ورود بین اصحاب کِساء، دیگر سلام جبرئیل به پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم با تعبیر «یا رسول الله»، سوم نیز ابلاغ سلام خدا به پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم که نام خدا را نیز با احترام و با کلمۀ «اعلی» (1) به کار برده است و در آخر نیز پاسخ کریمانۀ پیامبر به جبرئیل با عنوان «امین وحی خدا» بیان شده است.

ص: 35


1- در اینجا کلمۀ «آلاغلی» به کار رفته که بیانگر نهایت تواضع در پیشگاه خداوند در حال سجده است

آثار و فوائد حدیث کساء

اشاره

حدیث کِساء افزون بر جاذبۀ قوی و کلمات جذّاب آن و معرفت و محبّت خاصّی که در وجود انسان ایجاد می کند، آثار و فوائدی دارد که در متن پایانی حدیث شریف کساء ، آنگاه که امیرالمؤمنین علیه السّلام از رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم سؤال نمود: «أَخْبِرْنى ما لِجُلُوسِنا هذا تَحْتَ الْكِسَاءِ مِنَ الْفَضْلِ عِنْدَ اللهِ » (مرا آگاه نما که این نشستن ما در زیر کِساء چه فضیلتی نزد خدا دارد؟)، به آن اشاره شده است.

پیامبر اکرم صلّی اللهُ علیه واله وسلّم در پاسخ سؤال امیرالمؤمنین نخست با دو سوگند که حاکی از اهمیّت موضوع است، آغاز می کند: «فقال النّبیّ صلى الله عليهوآله وسلم وَالَّذى بَعَثَنى بِالْحَقِّ نَبِياً وَاصْطَفانى بِالرِّسالَةِ نَجِياً » (سوگند به خدایی که مرا به حق به پیامبری برانگیخت و به رسالتی نجات بخش برگزید)؛ یعنی سوگند به دو موضوع عظیم نبوّت (بعثت و رسالت) و سپس به پنج فائدة مهمّ اشاره می فرماید: « ما ذُكِرَ خَبَرُنا هذا في مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ أَهْلِ الْأَرْضِ وَفِيهِ جَمْعٌ مِنْ شيعَتِنا وَمُحِبّينا إلّا ...» (و این خبر ما در مجلسی از مجالس اهل زمین که گروهی از شیعیان و دوستان ما در آن باشند یاد نشود جز آنکه...). این فوائد عبارتند از:

1. نزول رحمت خاص

«نَزَلَتْ عَلَيْهِمُ الرَّحْمَةِ» (رحمت خدا بر آنان نازل گردد).

رحمت به معنی مهربانی و نعمت و عنایت و لطف خداوند برای رفع

ص: 36

کاستی ها و کمبودها است که دامنه ای وسیع و گسترده دارد و تمام مواهب جهان را شامل می شود. خداوند دو نوع رحمت دارد: یکی رحمت عام که شامل تمام موجودات جهان اعم از انسان و غیر انسان و مسلمان و غیر مسلمان می شود؛ مانند نعمت باران و رزق و غیره. دیگری نعمت خاصّ که مخصوص اهل ایمان و بندگان خاصّ خدا است: (أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ)(1) .

اکنون با توجّه به سیاق حدیث شریف کِساء و جملاتی نظیر «وَ حَفَّتْ بهِمُ الْمَلائِكَة ...»، آشکار می شود که منظور از رحمت در جملۀ «نَزَلَتْ عَلَيهِم الرَّحْمَه»، رحمت خاصّ است. خداوند نسبت به تمام بندگان خود مهربان است و به تمام افراد بشر نعمت ها و موهبت های فراوانی مانند باران ،قرآن، هدایت، عقل و غیره عطا فرموده، امّا نسبت به کسانی که به وسیلهٔ حدیث کِساء به پیامبرصلّی اللهُ علیه وآله وسلّم و اهل بیت علیهم السّلام توسل پیدا می کنند و خبر مهم حدیث کِساء را در مجالس خود بازگو و یادآوری می کنند، رحمت ویژه و نعمت خاصّ عطا خواهد نمود: «وَ نَزَلَتْ عَلَيهِمُ الرّحمة.»

2. عنایت ویژهٔ فرشتگان

«وَ حَفَّتْ بِهِمُ الْمَلائِكَة وَ اسْتَغْفَرَتْ لَهُمْ» (و فرشتگان آنان را در میان گیرند و برای آنان آمرزش طلب کنند).

فرشتگان الهی فراوانند و باور به آنان جزء اعتقادات اهل ایمان

ص: 37


1- بقره، آیۀ 157

است: ﴿وَ المُؤمِنونَ كُلٌّ آمَنَ باللهِ و مَلائِكَتِه...) (1) ؛ فرشتگانی چون اسرافيل، ميكائيل ،عزرائیل جبرائیل و فرشتگان خاص و عام. در این میان، دسته ای از فرشتگان و ملائکه وجود دارند که فرشتگان رحمتند و اهل حدیث کِساء یعنی شیعیان و محبّان اصحاب کِساء را با رأفت و مهربانی خاص در میان گرفته و برای آنان طلب آمرزش می کنند.

نکتۀ بسیار مهم آن است که پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم به امیرالمؤمنین علیه السّلام نسبت به علاقه مندان حدیث شریف کِساء دو بشارت می دهد: نزول رحمت و عنایت خاص .ملائکه آن گاه امیرالمؤمنین علیه السّلام با شنیدن این دو فایده و بشارت می فرماید: «إذا وَاللهِ فُزْنا و فازَ شِيعَتُنا وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ» (پس به خدا قسم ما رستگار شدیم و به خدای کعبه سوگند که شیعیان ما نیز رستگار شدند). پس از این موضوع مهم، پیامبر اکرم دو مرتبه با تکرار همان دو سوگند قبل (سوگند به بعثت و رسالت) سایر فوائد و برکات و آثار دیگر حدیث شریف کِساء را به این صورت بیان می فرماید: «فَقالَ النَّبِيُّ وَالَّذِي بَعَثَنى بالْحَقِّ نَبياً وَاصْطَفاني بالرَّسالَةِ نَجِياً ما ذُكِرَ خَبَرُنا هذا فى مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ أَهْلِ الْأَرْضِ وَفِيهِ جَمْعٌ مِنْ شَيعَتِنا وَ مُحِبّينا ...»

3. بر طرف شدن غصّه و حزن

«وَفِيهِمْ مَهْمُومٌ إِلا وَفَرَّجَ الله هَمَّهُ وَلا مَغْمُومٌ إِلا وَكَشَفَ الله غَمَّهُ» (و در آنان اندوهناکی نباشد مگر آنکه خداوند اندوه او را بزداید و

ص: 38


1- بقره، آیۀ 285

غمناکی نباشد مگر آنکه خداوند غم او را بگشاید).

یکی از عوامل ویرانگر و تباه کنندۀ انسان، غم و غصّه است. همّ و غمّ ممکن است انسان را از پای درآورد و او را به انواع بدبختی ها و خسارت های دنیا و آخرت و بیماری های فراوان دچار سازد که این عامل خطرناک با خواندن حدیث کِساء و توجّه در آن، برطرف می شود.

ان شاء الله.

هم یعنی حزن و اندوه، اضطراب، ناراحتی و گرفتاری و غمّ یعنی غصّه و سختی و سنگینی که بر قلب وارد می شود؛ مانند ابر (غمام) که پوشاندن را دارد؛ بنابراین هر غمی گرفتاری را هم همراه دارد، امّا هر نوع همّى الزاماً غم ندارد. انسان هایی که مغموم و محزونند پیوسته در حال فرسوده شدن و اضمحلال درون به سر می برند و خاکستر غم و اندوه را به سر و صورت اطرافیان می ریزند.

آن دل که تویی در وی، غمخانه چرا باشد *** چون گشته ستون مسند، حنّانه چرا باشد

غمخانه دلی باشد، کان بی خبر است از تو*** چون جای تو باشد دل، غمخانه چرا باشد (1)

بیگانه کسی باشد، کاو با تو نباشد یار *** آن کس که تواش یاری، بیگانه چرا باشد

البته هر نوع همّ و عمّی مذموم نیست. بعضی از آن ها نه تنها مذموم نیست که ممدوح و عامل رشد و تکامل نیز هست. یکی از فضائل و ویژگی های بندگان محبوب خدا، حزن و اندوه معنوی، انسانی، دینی، مسئلۀ آخرت و فراق از محبوب است که از علم و معرفت و غیرت

ص: 39


1- فیض کاشانی

1

دینی سرچشمه می گیرد (فَاستشعر الحزن)؛ جامهٔ زیرین او، اندوه است. (1)

بنابراین همان گونه که جامۀ زیرین مستقیم با بدن در تماس است و به تن چسبیده است، غم و اندوه نیز پیوسته با بندهٔ محبوب خدا مأنوس است.

غم دین شادی هر دو جهان است *** غم دنیای دون خوردن زیان است

غم دین خور که دنیا غم ندارد*** عروس یک شبه ماتم ندارد

4. برآورده شدن حاجات

«وَ لا طالِبُ حاجَةٍ إِلّا و قضى الله حاجتَهُ» (و اگر حاجت خواهی باشد، خداوند حاجت او را برآورد).

درخواست حاجت جزء امور زندگی شبانه روزی همۀ انسان ها است (حاجات مادّی، معنوی، مالی، جسمی، روحی و غیره). حاجت خواستن یعنی احساس و اظهار نیاز در برابر خدای بی نیاز که در دعای توسّل نیز به آن اشاره شده است «وَ قَدَّمْناكَ بَينَ يَدَيْ حاجاتِنا...». یکی از مهم ترین آثار و فوائد حدیث کِساء آن است که اگر کسی حاجتی از خدا بطلبد خدا حاجت او را برآورده خواهد نمود و از مهم ترین حاجات يك مسلمان مسألۀ تربیت و هدایت و عاقبت به خیری است.

5. رستگاری دنیا و آخرت

«اِذاً وَاللهِ فُزْنا وَسُعِدْنا وَكَذلِكَ شيعَتُنا فازُوا وَسُعِدُوا فِي الدُّنْيا وَالآخِرَةِ

ص: 40


1- نهج البلاغه، خطبۀ 87

وَرَبِّ الْكَعْبَة» (پس به خدا سوگند ما رستگار و سعادتمند شدیم و به پروردگار کعبه قسم که شیعیان ما نیز در دنیا و آخرت رستگار و سعادتمند شدند _ رستگاری منحصر است به شیعه نه محبّ).

رستگاری و سعادتمندی به اندازه ای مهمّ است که امیرالمؤمنینعلیه السّلام در ای دو نوبت در حدیث کِساء به آن اشاره و کلمۀ فوز و قسم به کعبه را در دو جا تصریح فرموده است: یکی در حدیث کِساء، یکی هم در محراب مسجد کوفه، آن گاه که شمشیر به فرق مبارك اصابت کرد و حضرت به شهادت رسید (فزتُ وَ رَبِّ الكَعْبَة). بنابراین همان گونه که با شهادت علی بن ابی طالب علیه السّلام ، رستگاری تحقّق یافت، خواندن حدیث کِساء و تعمیق محتوای آن در اعماق جان انسان نیز مقرون به رستگاری است و ضمناً این نکته نیز تداعی می شود که عبودیت و ولایت ارتباط مستقیم با یکدیگر دارند، بلکه برای رسیدن به عبودیت و ربّ کعبه از اول باید متّصل و متوسّل به ولایت اهل بیت علیهم السّلام بود.

سی نکتۀ مهم حديث كِساء

در حدیث شریف کِساء ده ها نکتۀ اعتقادی، توحیدی، هستی شناسی، انسان شناسی، راه شناسی ،علمی ،تربیتی ،اجتماعی، حماسی، عاطفی ،اخلاقی، سیاسی، احکام استحبابی و... وجود دارد که عالمان و اندیشمندان متفکّر می توانند از این رهگذر روح و روان خود و جامعه را سقایت و اشراب نمایند. در این جا از بین آنها اجمالاً به چند نکته اشاره می شود:

ص: 41

1_ حادثۀ کسائیه به اندازه ای مهم بوده که جبرئیل نیز از خدا می خواهد تا تحت کِساء قرار گیرد و از اصحاب کِساء محسوب شود: «فَقالَ جِبْرَائِيلُ یا رَبِّ أَتَأْذَنُ لى أَنْ أَهْبِطَ إِلَى الْأَرْضِ لِاكُونَ مَعَهُمْ سَادِسَاً فَقالَ اللهُ نَعَمْ قَدْ أَذِنْتُ لَكَ فَهَبَطَ الْأَمِينُ جِبْرَائِيلُ... .»

2_ جبرئیل بعد از آنکه با احترام و ادب خاص از پروردگار متعال اجازه می گیرد. به احترام رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم پس از سلام به آن حضرت، از ایشان نیز اجازۀ ورود تحت کِساء را می گیرد؛ زیرا ادب اقتضا می کند که از صاحبخانه نیز اجازه بگیرند: وَقالَ السَّلامُ عَلَيكَ يا رَسُولَ اللهِ... فَهَلْ تَأْذَنُ لى يا رَسُولَ اللهِ فَقالَ رَسُولُ اللهِ وَعَلَيْكَ السَّلامُ يَا أَمِينَ وَحْيِ اللَّهِ إِنَّهُ نَعَمْ قَدْ أَذِنْتُ لَكَ....»

3_ در حدیث کِساء دربارۀ فضائل اهل بیت علیهم السّلام، تعبیر «اهل البيت» به کار رفته، نه «آل البيت»: (اللَّهُمَّ إِنَّ هؤلاء أهلُ بيتي ...)؛ زيرا «آل» مفهوم «اهل» را ندارد، چنانکه دربارۀ پسر حضرت نوح علیه السّلام نیز تلویحاً به این موضوع اشاره شده و پسر نوح به عنوان اهل بیت حضرت نوح از سوی خداوند قبول نشد: ﴿إِنَّهُ لَيسَ مِنْ أَهْلِكَ ....) (1).

4_ از حدیث کِساء استفاده می شود که در آسمان ها و کهکشان ها موجودات زنده ای وجود دارند و در آنجا زندگی می کنند و سکونت دارند: «و یا سُكَانَ سَماواتِی... .» در دعای سوم صحیفۀ سجّادیه نیز به این موضوع اشاره شده است.

ص: 42


1- هود، آیۀ 46

5_ حدیث کِساء باعث دور شدن شیاطین و حضور ملائکه می شود: «وَ حَقَّتْ بِهِمُ المَلائِكَةُ ... .»

6_ حدیث کِساء با أُمُّ الأَئِمَّه آغاز می شود: «عَن فَاطِمَةَ الزَّهراء علیها السّلام » و با امّ القری پایان می یابد: «رَبِّ الْكَعْبَة»

7_ حدیث کِساء با سلام پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم آغاز می شود: «السَّلامُ عَلَيْكِ يا «فاطمة»، و با سلام خداوند خاتمه می یابد: «العلىّ الأعلى يُقرؤُكَ السّلام.... .»

8_ حدیث کِساء با دعای حضرت زهرا علیها السّلام و سخنان شیرین او آغاز می شود: «أعيذک بالله» و با دعای امیرالمؤمنین علیه السّلام پایان می یابد: «وَ رَبِّ الْكَعْبة».

9_ حديث كِساء يك گفت و گوی جامع و شگفت انگیز عارفانه، حکیمانه ،تربیتی، عاطفی و صمیمی و خانوادگی در نهایت صفا و صمیمیت و با کلمات محبّت آمیز با محوریت امامت و رهبری اهل البيت علیهم السّلام و آیۀ تطهیر است؛ گفت و گوی پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم با فاطمه علیها السّلام (پدر و دختر)، گفت و گوی فاطمه علیها السّلام با امام حسن و امام حسین علیهما السّلام (مادر و فرزند)، گفت و گوی فاطمه علیها السّلام با علی علیه السّلام (زن و شوهر)، گفت و گوی پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم با علی علیه السّلام ، گفت و گوی خدا با پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم و بالاخره گفت و گوی خدا با ملائکه و جبرائیل و سکّان آسمان ها، باب این گفت و گوها را پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم با سلام به حضرت زهرا علیها السّلام گشود.

10_ در حدیث شریف کساء علاوه بر الفاظ و کلمات دلربا و جذّاب، نمونه هایی از دیدن، اشاره کردن، استشمام و غیره هم به چشم

ص: 43

میخورد؛ مثلاً به منظور معرفی اهل البیت علیهم السّلام پیامبر صلى الله عليه وآله وسلّم در قالب کلمات دلنشینی فرمود: «اللهُمَ إِنَّ هؤلاءِ أَهلُ بَيْتى...» سپس با عمل نیز همین موضوع را تأیید و آشکار فرمود( أَخَذَ آبی رَسُولُ اللهِ بِطَرَفي الكِساء وَ اَومَأْ بِيَدِه اليُمنى الى السّماء...). همچنین حضرت زهرا علیها السّلام علاوه بر گفتگوهایی عاطفی با پدر بزرگوار، به دیدن نور نبوّت و نور ظاهری و باطنی پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم نیز اشاره فرمود: «و صرتُ اَنظُرُ وَصِرْتُ أَنْظُرُ إِلَيهِ وَإِذا وَجْهُهُ يَتَلَالُوْ كَأَنَّهُ الْبَدْرُ فى لَيْلَةِ تَمامِهِ وَكَمَالِهِ». در چند مورد نیز به استشمام و احساس بوی خوش (رايحَة طَيّبة ) اشاره شده است. بنابراین در حدیث کساء علاوه بر انتقال مطالب مختلف به وسیلۀ کلمات و

مجموعۀ الفاظ، موضوع استشمام ،احساس دیدن باطن، حرکت دست و اشاره به آسمان و... نیز وجود دارد.

11_ بشارت ها و نزول رحمت الهی که در حدیث کِساء به آن اشاره شده، تنها به حضور در محفل خاص و خواندن حدیث کِساء و حتّى وجود انسان اختصاص ندارد، بلکه اگر شیعه ای محب اهل بیت علیهم السّلام باشد (وَ مُحِبّینا)، یا به طور کلّی در محفل نباشد بلکه شخص به تنهایی حدیث شریف را بخواند یا حتّی از جنس انسان هم نباشد بلکه جنّ باشد (في مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِل أَهْلِ الْأَرْض)، در تمام موارد مذكور (مَا ذُكِرَ خَبَرُنا هذا ....) مشمول رحمت الهی خواهد بود؛ زیرا دایرۀ اثر بخشی این حدیث، بسیار وسیع و گسترده است.

در عین حال، چنان که از مضمون حدیث استفاده می شود، بهترین مصداق کلمات و مفاهیم حدیث کِساء آن است که جمعی از شیعیان و

ص: 44

محبّين (مهمومین و مغمومین و حاجت مندان) در مجلس و محفل ذکر اهل بیت، به ذکر آنان و قرائت حدیث کِساء بپردازند: « ما ذُكِرَ خَبَرُنا هذا في مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ أَهْلِ الْأَرْضِ وَفِيهِ جَمْعُ مِنْ شَيعَتِنا وَمُحِبّينا...» و با توسل به اهل بیت علیهم السّلام حاجات خود را از خداوند بخواهند و بدین وسیله همّ وغمّ را از درون خویش بزدایند.

12_ در حدیث کِساء پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم در پیشگاه پروردگار با دست راست خود به آسمان اشاره کرد و دعا نمود: «وَ أَوْمَا بِيَدِهِ الْيمْنِی إلىَ السَّماءِ وَ قالَ اللَّهمَّ ... فَاجْعَلْ 1 _ صَلَواتِكَ 2 _ وَبَرَكاتِكَ 3_ وَرَحْمَتَكَ 4_ وَغَفْرانَكَ 5_ وَرضُوانَكَ عَلَيَّ وَعَليهِمْ 6_ وَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ 7_ وَطَهِّرْهُمْ تَطْهِیراً» که متعاقب این هفت نوع دعا و تقاضاهای پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم ، آیۀ تطهیر نازل شد و بدین وسیله دعاهای پیامبر دربارۀ اهل بیت علیهم السّلام مستجاب گردید. این دومین دعای مستجاب در حدیث کِساء است که یکی در آغاز حدیث بود؛ یعنی دعای مستجاب حضرت زهرا علیها السّلام (أعيدُكَ با الله...) و دیگر در این جا که دعای مستجاب پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم و نزول آیۀ تطهیر است.

13_ در حدیث شریف کِساء به مجموعۀ تعالیم دینی که در سه بخش اعتقادی، اخلاقی و احکام و آداب خلاصه می شود در ابعاد مختلف اشاره شده است؛ مثلاً دربارۀ توحید و پناهندگی به خدا: (أُعيذُك با الله) و نیز در همین موضوع دربارۀ اختر شناسی، کیهان شناسی، زمین شناسی، فُلك، فَلك، دريا و تأمّل و توجه به آیات عظیم الهی: (سكان سماواتي... سَماءً مَبْنِيَةً وَلا أَرْضاً مَدْحِيةً وَلا قَمَراً منيراً وَلا شَمْساً

ص: 45

مُضِيئَةً وَلا فَلَكاً يدورُ وَلا بَحْراً يجرى وَلا فُلْكاً يشری)، تعابیری ذکر شده که مفاهیم توحیدی بسیار مهمی در آنها نهفته است با تعمّق در بحر عمیق این کلمات، نور توحید در وجود انسان تقویت می گردد؛ به ویژه «أَرْضاً مَدْحية» و «دَحْوُ الْأَرْضِ» يا كلمۀ «قمر و شمس» که شامل همۀ اقمار و کلّ شموس می شود، یا «بحْراً یجْری» که به جزر و مدّ دریاها یا صعود به آسمان و هبوط به زمین و تبخیر آب و مسئلۀ باران اشاره دارد. مجموعهٔ این تعبیرهای بلند (شمس، قمر، فَلَك، فُلك) در سورۀ یس و آیات دیگر قرآن نیز آمده است؛ مانند: (في الفُلك المشحون) يا (فلك يسبحون) يا (والشمس و ضُحها والقَمَر اذا تلاها) .

استفاده از این تعابیر در حدیث شریف کِساء البته حاوی یک نکتۀ مهم دیگر است و آن اینکه هر یک از این کلمات با فعل مضارع که برای استمرار است و نیز با اسم مفعول آمده است: «سَماءٌ مَبْنِيَةً وَلا أَرْضاً مَدْحِيةٌ وَلا قَمَراً منيراً وَلا شَمْساً مُضِيئَةٌ وَلا فَلَكاً يَدُورُ وَلا بَحْراً يجرى وَلا فلکاً يشری». از همه مهم تر اینکه این تعابیر، مبیّن این نکته است که موضوع ولایت اهل بیت علیهم السّلام و امامت آنان با کلّ نظام هستی و آفرینش جهان در ارتباط و در هم تنیده است که در اینجا هزاران نکتۀ باريك تر از مو وجود دارد.

ما مِنْ سَماءِ خَلَقْتُها مَبْنية *** و ليسَ ارْضَ فِى النّرى مدْحية

وَلا خَلَقَتُ قَمَرا منيرا *** كَلاَ وَلا شَمْساً أضاءَتْ نَورا

خداوند آیات عظیم خود مانند سماء و ارض را نام برده و به طور

ص: 46

کلی نفرموده «ما خَلَقْتُ الاَشياء» بلکه به نمونه های مهمّی از نظام آفرینش و عظمت خلقت اشاره فرموده تا انسان با مطالعۀ آیات الهی، خدا را بشناسد، آنگاه بفهمد و اقرار کند که خداوند تمام این نظام آفرینش با آن همه عظمت را به طفیل وجود اهل بیت علیهم السّلام آفریده و درخت عالم را به خاطر معصومین علیهم السّلام آبیاری کرده است.

بنابراین هنگامی که به اطراف خود (زمین، آسمان، کهکشان ها، افلاک ، دریاها، ماه و خورشید...) نگاه می کنیم (نگاه عمیق توحیدی)، محبت اهل البیت علیهم السّلام را در درون وجودمان افزون می یابیم؛ زیرا تمام جهان آفرینش را خداوند به خاطر پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم و اهل بیت علیهم السّلام آفریده (اِنّی ما خَلَقَتُ سَماءً مَبنيّة ... الاّ فى مَحَبَةً هؤلاء الخمسة...) آسمان با عظمت (سَماءً مَبنية)، زمین گسترده و پهناور (اَرضا مدحية)، ماه تابان (قَمراً منيراً)، خورشید نورافکن و باعظمت (شَمساً مُضيئة)، كهكشان ها و گردش سیّارات بر مدار ستارگان (فَلَكاً يَدُورُ)، آب های جاری دریاها و رودها (بحراً يجرى)، حرکت کشتی ها در دل اقیانوس ها (فُلكاً يسرى)، همه به خاطر محبّت پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم و اهل بیت علیهم السّلام است (یعنی اهل بیت علیهم السّلام کلید گنج های عالم هستی و نظام آفرینش هستند).

بعد از موضوع توحید، مسألۀ قیامت از جمله مسائل مهم اعتقادی است که در حدیث شریف کِساء با تعبیرهای خاصّی از آن یاد شده است؛ مانند: «صاحِب حَوضى» يا «شافع أمَّتى». همچنین به فرازهای دیگری از معارف دین مانند احکام، اخلاق و آداب با تعبیرهای خاصّی اشاره شده است؛ مانند سلام و ردّ سلام، دعا برای مریض، نظر به

ص: 47

صورت پدر: (و صِرْتُ أَنْظُرُ إِلَیه)، نظر به صورت معصوم علیه السّلام، معطّر بودن و استعمال بوى خوش و نظافت: (إنّى أَشَمُّ رائحةً طيبة...). دیگر موضوعات عبارت است از : مدح مؤمن و توقر او، احترام به بزرگتر و ترحم به كوچك تر : ( وَقُرُوا كِبارَكُم وَ ارْحَمُوا صِغارَكُم)، احترام ،همسر طلب استغفار، ادخال سرور، طهارت و پاکی، برآوردن حاجت دیگران و....

14- در حدیث شریف کِساء، پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم فرمود: «إِنِّى أَجِدُ فِي بَدَنِي ضُعْفاً». کلمۀ «بَدَنی» توهّم هر نوع بیماری روحی و نفسی را رفع و دفع می کند؛ زیرا پیامبرصلّی اللهُ علیه وآله وسلّم در جریان كسائيه، يك ضعف داشته که با دعای حضرت زهرا علیها السّلام آن ضعف جسمی برطرف گردید. در قرآن نیز مشابه این موضوع دربارۀ حضرت ابراهیم علیه السّلام آمده که خداوند از زبان ابراهيم علیه السّلام فرموده: (إنّى سقيم) (1).

15_ در حدیث شریف کِساء پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم به نام مقدّس اهل بیت (چهار نفر) تصریح نمود تا توهّم نشود زن های پیامبر هم جزء اهل بیت اند «اَللَّهُمَّ إِنَّ هَؤُلاءِ أَهْلُ بَيتى... هُمْ فاطِمَةُ وَ أَبُوها وَ بَعْلُها وَ بَنُوها.» در این جمله از یک طرف کلمهٔ اهل بیت به کار رفته (با حکمتی که در نکتۀ 3 اشاره شد) و از سوی دیگر نیز با تصریح به چهار نفر که با خود پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم پنج نفر می شوند به اهل بیت خاص یعنی معصومین اشاره شده و بر این اساس مراد از اهل بیت، اهل بیت عام که زینب، ام کلثوم،

ص: 48


1- صافّات، آیۀ 89

علی اکبر، ابا الفضل علیهم السّلام هستند،نیست. (1) ابتکار پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم این بود که حصر آیه را به صورت عملی و خارجی تجسّم نمود؛ به این نحو که وقتی امّ سلمه خواست به زیر عبا وارد شود پیامبر صلّی اللهُ علی وآله وسلّم با رعایت احترام برای وی، او را از این عمل منصرف نمود و به او فرمود: «انَّكِ لَعَلی خَیرِ» و با کشاندن عبا به دور اهل بیت خاص (خمسۀ طيبه) موضوع این آیه را عملاً و خارجاً به همان چند نفر اصحاب کسا علیهم السّلام منحصر فرمود.

16_ ممکن است این سؤال به ذهن خطور کند که چرا پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم و برای منظور و هدف مقدّسی که داشت، کِساء و گلیم را انتخاب فرمود؛ در صورتی که ممکن بود زیر سایۀ درخت یا در اتاق یا در مسجد و امثال آن، برنامۀ ایشان اجرا شود. در پاسخ می توان اظهار داشت که شاید به این دلیل باشد که لباس يك مسألۀ عمومی و جهانی است و برای تمام مردم دنيا يك عامل پوشش است و مردم با آن در ارتباط هستند؛ در صورتی که زیر سایۀ درخت یا امثال آن این عمومیت را ندارد. بنابراین همین پوشش عمومی و معمولی مردم می تواند موضوع کسائیه پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم را تداعی کند و تقریب به ذهن گرداند و مردم از این رهگذر به هدف پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم که مسئله ولایت است آگاه شوند و از آن پوشش عام به پوشش خاص یعنی قضیۀ کسائیه پی ببرند؛ همان طور که در واقعۀ غدیر خم کنار آب به نوعی دیگر تداعی معانی می کند. از

ص: 49


1- ر.ک: من فقه الزهرا، ص 1620

سوی دیگر، نیز شاید علّت این که کسای یمانی انتخاب شد نه کسای شامی یا عراقی، ضخیم بودن یا بلندتر و بزرگ تر بودن و مرغوبیت خاص آن بوده یا شاید هم جز آن کسای یمانی، گلیم دیگری در دسترس نبوده است که این نظریه با توجه به الف و لام «إيتيني» در شأن حدیث کِساء نیست: «إيتينئ بِالْكِساء اليماني فَغَطيني بِه.» ضمناً فاء «فغطّینی» نیز فاء تفریع است؛ یعنی کسانی که قابل این پوشش هستند؛ مانند آن جا که حضرت زهرا فرمود: «دَخَلَ عَلَيَّ أَبي، فقال...» كه فاء «فقال» فاء تفریع است و نفرمود «و قال»؛ زیرا نکته ای در فاء هست که در و او نیست.

17_ حدیث کِساء از بزرگت رین و مهم ترین داروهای معنوی و ضد افسردگی و اضطراب است (فَرَّجَ الله هَمَّه... وَ كَشَفَ اللهُ غَمَّهُ...) که ای کاش جامعۀ اسلامی به همان اندازه ای که برای دردهای جسمی، روحی و روانی به داروهای عوارض ساز شیمیایی اعتماد داشت به این عامل سرنوشت ساز معنوی به عنوان درمان دردهای معنوی پایبند بود. ظاهراً برای خواندن حدیث کِساء آداب خاصی نیامده، اما به نظر می رسد با توجه به کلمات جذاب عاطفی آن، مانند فاطمه، زهرا، رسول الله، امّاه، اشمّ رایحه طيبه و.... اگر با صدای دلنشینی همراه با روشن نمودن عود و استفاده از عطر و گلاب و نشست جمعی از شیعیان در فضای سرسبز و خرّم و در صورت امکان کنار آب و پوشیدن عبا انجام پذیرد از نظر روانشناسی و آرامش روح و روان تأثیر بیشتری بر مخاطبان و خوانندگان داشته باشد.

ص: 50

حدیث شریف کساء از چند منظر قابل توجّه و دارای چند نوع وجود است.

وجود کتبی یا لفظی که الفاظ و کلمات نورانی آن مملوّ از زیبایی کلام و محبت آمیز و سرشار از بُعد عاطفی و جذّابیت فراوان است؛ لذا زمزمۀ کلمات شیرین آن و نیز نوشتن، خواندن و شنیدن و نیز همراه داشتن متن حدیث کساء مایۀ خیر و برکت و آرامش انسان خواهد بود.

وجود ذهنی (که در ذهن هر کس از شیعیان و محّبان اهل بیت علیهم السّلام خمسۀ طیبه جای دارد). جای داشتن اهل بیت علیهم السّلام در ذهن موجب آرامش، نورانیت دل و باطن و جان و صفای درون خواهد بود. حدیث كساء قلب و عقل انسان را صیقل میدهد و باعث شکوفایی عقل نیز خواهد گردید.

وجود ماهوی و عمق معانی و معارف ژرف و عالی حدیث کساء اعم از بُعد احساسی و حماسی و نیز بُعد ماهوی معرفتی و اعتقادی و تربیتی آن از ژرفای فراوانی برخوردار است. بنابراین جهت بهره مند شدن کامل از ابعاد مختلف حدیث شریف کساء اولاً در خواندن و نوشتن و استماع آن دقت شود که به طور صحیح و بی غلط اداء شود. ثانیا تصوّر ذهنی آن به محوریت آن مقرون گردد؛ زیرا محور آن ذکر فضائل اهل بیت علیهم السّلام است که ذکر اهل بیت علیهم السّلام انسان را به ذکر حقیقی خداوند منتقل می سازد (ذِكرُنا ذِكرُ الله). ثالثاً به عمق محتوا و بُعد ماهوی حدیث با نگاه حماسی و فکری و اعتقادی توجّه شود تا از این رهگذر زندگی دینی، حال و هوای محبّتی و ولایتی پیدا کند. ان شاء الله.

ص: 51

18_ در سوگند یا قسم خوردن چند چیز قابل توجه است:

اوّل موضوعی که برای آن سوگند یاد می شود (معمولاً برای چیز مهمّ قسم می خورند).

دوم کسی که سوگند می خورد (معمولاً قسم انسان بزرگوار و محترم معتبر است، نه هر کسی).

سوم به چیزی که از آن سوگند یاد می شود (آن چیز نیز باید مهمّ و ارزشمند باشد؛ مثلاً در قرآن مجید خداوند در سورۀ تین به چهار چیز مهم و نیز به موضوع با عظمتی یعنی آفرینش انسان در بهترین قوام ها سوگند یاد نموده است).

در بخش پایانی حدیث شریف کِساء موضوع مهمّی که برای آن سوگند یاد شده، نزول رحمت و فرشتگان الهی و رفع همّ و غمّ و برآورده شدن حاجات و سرانجام رستگاری است که تمامشان به وسیلهٔ حدیث کِساء و توسل به اهل بیت علیهم السّلام به دست می آید. امیرالمؤمنین علیهم السّلام سلام برای همین موضوع قسم خورده است؛ همان طور که هنگام شهادت در مسجد کوفه برای مسئلۀ مهم شهادت سوگند یاد نمود (فُزتُ وَ رَبِّ الكعبة). در اهمیت این موضوع همین بس که امیرالمؤمنین علیه السّلام در این حدیث شریف برای این مسئله دو نوبت سوگند یاد نموده است: « فَقالَ عَلِيُّ إِذا وَاللهِ قُرْنا وَسُعِدْنا وَكَذلِكَ شِيعَتُنا فازُوا وَسُعِدُوا فِي الدُّنْيا وَالآخِرَةِ وَرَبِّ الْكَعْبَة.»

پس هم موضوعی که برای آن سوگند یاد می شود و هم چیزی که به آن سوگند یاد می شود باید هر دو مهم و با یکدیگر متناسب باشند؛ مثل

ص: 52

این که مسئلۀ شهادت در راه خدا با سوگند به ربّ الكعبة تناسب دارد. در این حدیث شریف نیز مسئلۀ امامت و ولایت به عنوان محور حدیث و توسل به اصحاب کِساء با سوگند به ربّ الکعبه تناسب فراوانی دارد؛ زیرا در روایات اشاره شده که «مَثَل امام مَثَل کعبه است.» (1) دیگر آن که به کعبه ای سوگند یاد شده که اُمُّ القُری است و همۀ فکرها و دل ها و فطرت ها به طرف آن توجه و گرایش دارد. در این جا نیز اهل بیت علیهم السّلام یا همان اصحاب کِساء کعبۀ دل ها و فطرت های سالم هستند. بر این اساس آشکار می شود با توجه به مضمون و محتوا و محور حدیث کِساء، كعبه متناسب ترین چیزی است که می توانست به آن سوگند یاد شود و گرنه چیزهای دیگر مانند صفا و مروه و امثال آن نیز برای سوگند خوردن وجود داشت.

19_ نه تنها مطالب، فرازها و بخشهای مختلف حدیث کِساء در منابع روایی و احادیث متعدد دیگر آمده است (مانند «لِاجْلِكُمْ» که به حدیث قدسی «لَوْلاكَ...» شباهت دارد)، بلکه نمونه های فراوانی از واژه های به کار رفته در دعاهای مشهور، مشابه تعابیری است که در این حدیث شریف استفاده شده است که از ده ها نمونه به چند مورد اشاره می شود:

«أَهْلُ النُّبُوَة» (مشابه آن در زیارت جامعه که به شناسنامۀ

ص: 53


1- سفينة البحار، ج 2، ص 282 (کعب). در بعضی روایات نیز پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم فرمود: «مَثَلُ عَلى كمثل الكعبة»، علت این تشبیه نیز آن است که مردم دور کعبه می گردند نه کعبه دور مردم ( اذ يؤتى و لا يأتي). نيز كعبه مانند امام مایۀ قوام دین و محبوب مردم است و از حرمت خاص برخوردار

اهل بیتعلیهم السّلام معروف است نیز آمده است).

«وَ لا طالِبُ حاجة» (مشابه آن در دعای توسل: بَين يدَى حاجاتِنا» یا در دعای ابوحمزه: «فَلا تَرُدَّنى بِقَضاء حاجَتی»).

«نَزَلَتْ عَلَيهِمُ الرّحْمَةِ» (مشابه آن در دعای كميل: «اللهم انّی اَسْئَلك بِرَحْمَتِكَ الَّتي وَسِعَتْ كُلَّ شَیءْ» یا در دعای عرفه: «لولا رَحْمَتُكَ لَكُنْتُ مِنَ الهالِكين».

«بَحراً يجْرى» (مشابه آن در دعای عهد: «وَ رَبَّ البَحرِ المَسْجُور» و نیز در دعای جوشن: «یا مَنْ فِى الْبِحارِ عَجائِبُهُ»).

«اَلتَّحِيَّةِ وَ السَلامِ» (مشابه آن در دعای جوشن: «يارَبَّ الْتَحيّة وَالسَّلام»).

«اَلْعَلى الأعْلى» (مشابه آن در دعای عرفه: «اَلْعَلی الْكَبير»).

«سَماءً مَبْينَة وَلا أَرْضَاً مَدْحية...» (مشابه آن در دعای یستشیر: «سَماءً مَبْينة وَلا أَرْضَاً مَدْحية ») .

«سُکانَ سَماواتی» (مشابه آن در دعای سوم صحیفه سجادیه: «سُكّانَ سَمواتِكَ»).

آیۀ تطهیر همراه با جملات یا آخی و یا وصیی وَ خَلیفتی و صاحب لوائى... لَحْمُهم لَحْمى و دَمُهُمْ دَمى... أَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَهُمْ وَسِلْمٌ لِمَنْ سالَمَهُمْ وَعَدُوٌّ لِمَنْ عاداهُمْ وَمُحِبُّ لِمَنْ أَحَبَّهُمْ...» (مشابه آن در دعای ندبه همراه با آیه تطهير : أَنتَ اَخى وَ وَصيى و وارثى ... لَحْمُكَ لَحْمى و دَمُكَ دَمى...») .

«تمام اصحاب کِساء حتى جبرئیل که قبلاً از خدا اجازه گرفته بود،

ص: 54

از پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم اذن دخول و اجازۀ ورود تحت الكساء گرفتند» (مشابه آن در زیارتگاه ها و زیارت اولیای الهی نیز وجود دارد که قبل از ورود در داخل حرم مطهر، ابتدا با عرض ادب و احترام اذن دخول میگیریم و وارد شده است که بگوییم: «أَدْخُلُ يا رسُول الله؟»).

«در حدیث کِساء بیست نوبت کلمهٔ «سلام» با تعبیر «السَّلامُ عَلَيكَ» شامل سلام های متعدد با جواب های مضاعف آنها مانند سلام پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم به فاطمه علیها السّلام آمده است» (مشابه آن در زیارت عاشورا نیز در قالب سلام بر رسول خدا، امیر المؤمنین، فاطمۀ زهرا، امام حسن و امام حسین علیهم السّلام با تعبیر «السَّلامُ عَلَيك يا ابا عبدالله، السَّلامُ عَلَيكَ يابْنَ رَسُولِ الله و...» وارد شده است. البته در زیارات دیگر نیز سلام بر نبی و با تعابیر «سَیدُ الْأَنْبِياء، سَيدُ الْأَوْصِياء، سَيدَة نساء العالَمينَ» نيز آمده است؛ چنان که در آغاز زیارت عاشورا سلام به سه سید بزرگوار ذکر شده است).

حدیث شریف کِساء در کیفیت مطالب و محتوا و موضوعات متعدد و نیز در کمیات کلمات و الفاظ دلنشین، شباهت های فراوانی با مجموعۀ دعاهای مشهور و معروف دیگر دارد و معجون مرکبی است از تمام معارف و پیام های دیگر دعاها و احادیث؛ افزون بر آن، متن، این حدیث از يك نوع آهنگ و پیام عاطفی خاص و جذّاب نیز برخوردار است.

20_ حدیث شریف کِساء که متن آن بر سندیت محکم آن دلالت دارد، دارای اسرار و رمز و رازهای ناشکفته ای است که تا کنون کسی از آن ها مطّلع نگردیده است؛ مانند این که: هبوط جبرئیل علیه السّلام به سوی زمین

ص: 55

اوّلاً چگونه و با چه سرعتی بوده و چگونه ورود ایشان تحت الكساء تحقّق یافته است؟ یا چگونه در بین آن همه فرشتگان مقرّب الهی، جبرئيل اذن ورود تحت الكساء را گرفت؟ یا این که جبرئیل مانند داستان دحیۀ کلبی به شکل انسان بوده یا نظیر حدیث معراج بوده که جبرئیل از آسمان به زمین آمد و همراه و همگام پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم با بُراق به معراج و مسجد الاقصی رفت؟ هم چنین حضرت زهرا علیها السّلام چگونه قبل از نزول جبرئیل از گفت و گوی خدا با جبرائیل خبر داشته است؟ یا مراد از «بعض ایام» کدام ایام بوده است؟ یا چرا «قَمَراً منيراً» قبل از «شَمْساً مضيئه» آمده است در صورتی که در قرآن اوّل شمس آمده و بعد قمر: (وَالشَّمسِ وَ ضُحيها و القَمَرِ إِذا تلاها)؟ همین طور، چرا و چگونه ورود تحت الکساء از امام حسن علیه السّلام آغاز گردید؟ یا نحوۀ جلوس اصحاب کِساء تحت الكساء چگونه بوده است؟ و..... همۀ این رموز و اسرار بیانگر آن است که کلمات حدیث شریف کِساء نمی تواند از غیر معصوم صادر شده باشد.

21_ در مواردی از حدیث کِساء گاهی چند جمله به طور کامل تکرار شده که با نگاه سطحی و ظاهری به نظر می رسد تکرار باشند، اما اگر با نگاه عمیق به آنها توجه شود نکات بسیار ظریف و مهمّی را در بر دارند، مانند: «فَقالَ الله عَزَّ وَجَلَّ: یا مَلائِکتی و یا شکانَ سَماواتی انّی ما خَلَقتُ...» «وعِزَّتی وَ جَلالی اِنّى ما خَلَقْتُ...». اگر با تأمل بیشتری به این دو فراز بنگریم، می یابیم که در فراز نخست، مخاطبِ خداوند، ملائکه و سکّان آسمان ها است و گویی به آنان گفته می شود که فلسفهٔ

ص: 56

آفرینش جهان، محبّت خمسۀ طيبه است «اِلاّ لِمَحَبَة هؤلاء الخَمْسَة)؛ در صورتی که در فراز دوم، خداوند متعال برای تأکید و تحکیم بیشتر این موضوع و در مخاطبت با تمام عالمیان، به عزّت و جلال خود سوگند یاد نموده (انی ما خلقت...) و آفرینش نظام هستی را فراتر از مسئلۀ محبّت خَمسۀ طيبه، طفیل وجود آنان دانسته است: «الاّ لِأَجْلِكُمْ وَ محبَّتِكُمْ...»

بر پایۀ همین نکتۀ ظریف آشکار می شود که جایگاه با عظمت اهل بیت علیهم السّلام نه تنها بر مردم دنیا و اهل زمین که بر اهل آسمان ها و فرشتگان الهی نیز جاری و حاکم است و آسمان، زمین، ماه، خورشید، فلك، دريا، فُلك و تمام هستی بر مدار وجود مقدس آنان در حرکت است. در این میان، این، انسان است که نباید از قافلۀ آفرینش جهان هستی عقب بماند و نظم و انضباط و میزان عالم را بر هم زند: (ألاً تَطْغَوْا فِي الميزان). (1)

22_ در تأکید پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم در دو جملهٔ «بعثني بالحق نبياً و اصطفانی بالرّسالةِ نجيّا»، یعنی دو سوگند به دو موضوع مهم (بعثت و رسالت)، بیانگر آن است که اوّلا سوگند پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم برای عموم مردم است نه برای اهل بیت علیهم السّلام، تا با ایمان و باور قطعی به تحقق وعده های الهی امید داشته باشند؛ زیرا برای اهل بیت نیازی به قسم نیست و اصحاب کسا «بَعَثَنِی» را باور داشتند. ثانیاً تکرار این دو جمله در دو نوبت با

ص: 57


1- الرحمن، آیۀ 8

واژه های بعثت، نبوت، اصطفا و رسالت به خاطر اهمیت مُقسم عليهم است؛ یعنی نزول رحمت و چهار موهبت دیگر... .

23_ همان طور که کلمات و آیات قرآن مجید از آغاز تا پایان به صورت زنجیره ای و به ترتیبی خاص با یکدیگر ارتباط دارد، فرازهای گوناگون حدیث شریف کِساء نیز همین ویژگی را دارد. به عنوان نمونه، جملۀ «قَمَراً مُنيراً» بر «شَمْساً مُضيئة» مقدم گردیده، در صورتی که بر حسب ظاهر نخست باید شمس و سپس قمر بیاید زیرا نور ماه از خورشید است و خورشید مهمتر از ماه است؛ حال آنکه در این حدیث شریف چون تکیه و تأکید بیشتر بر اقمار آسمان ولایت (معصومین) بوده است، فراز «قَمَراً مُنيرا» مقدم ذکر شده است. به عبارتی، شاید علّت این تقدیم و تأخیر از نظر و نگاه باطنی آن باشد که پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم پس از نزول آیۀ تطهیر با طرح دقیق واقعۀ کسائیه و معرفي يك يك اصحاب كِساء (درست مانند طرح غدیر برای معرفی امیرالمؤمنين) علیه السّلام بدين وسيله اصحاب کِساء را به مردم دنیا معرفی نمود تا مردم از همین رهگذر به خدا و به پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم نزديك و هدایت شوند. گویی در حدیث کِساء روی کلام و محور اصلی، معرفی اهل بیت و هدایت مردم به وسیلۀ جانشینان پیامبر اکرم صلى الله عليه وآله وسلّم است که چونان اقماری در پرتو خورشید نبوت در جهان نورافشانی می کنند. بر این اساس انسان ها از طریق ماه تابان اهل بیت علیهم السّلام به خدا و رسول خدا نزدک می شوند؛ نظیر محتوای کلام پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم که فرمود: «آنَا مَدينَةُ العِلم وَ عَلىّ بابُها» که در حقیقت شهر علم پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم و علی علیه السّلام درب ورودی آن است.

ص: 58

24_ هنگامی که امام حسین علیه السّلام برای رفتن در زیر کِساء از جدّ بزرگوار خود اجازۀ ورود میگیرد «آتَأْذَنُ لي أن أكونَ مَعَكُما تَحْتَ الْكِسَاءِ» «آیا به من اجازه می دهی با شما در زیر کِساء باشم؟» به طور معمول، باید «مَعَكَ» می فرمود؛ زیرا از شخص پیامبر صلّى الله عليه وآله وسلم اذن ورود گرفته و باید ضمیر مفرد به کار می برد، اما از آن جایی که این خاندان، مظهر ادب و احترام هستند، به احترام برادر خود امام مجتبی صلّى الله عليهوآله وسلّم که پیش از ایشان در زیر کساء قرار گرفته بود، ضمیر تثنیه به کار برد و فرمود:

«مَعَكُما».

همین نوع ادب و احترام را امیرالمؤمنین علیه السّلام درباره حضرت زهرا علیها السّلام به کار می برد و با اینکه از شخص پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم اجازه ورود می گیرد، اما به احترام دیگران که در زیر کساء هستند، ضمیر جمع به کار می برد: «أَتَأْذَنُ لى اَنْ اَكُونَ مَعَكُما تَحْتَ الْكِسَاءِ.»

25_ تمام کلمات این حدیث شریف از حضرت زهرا علیها السّلام است (زیرا در سند آن آمده است: «عن جابر، عن فاطمه...»). از سویی، فاطمهعلیها السّلام می گوید: «قالَ الله عَزَوَجَلَّ یا مَلائِكَتی...». بر این اساس معلوم می شود آن حضرت از گفتگوی خدا با ملائکه خبر داشته که قول خدا را در این حدیث نقل می کند. اگر گفته شود وحی منحصر به پیامبر اکرم صلّى اللهُ عليهوآله وسلّم است و بعد از ایشان دیگر به کسی وحی نخواهد شد، در صورتی که از مضمون حديث كِساء معلوم می شود به فاطمه علیها السّلام هم وحی شده است، در پاسخ می گوییم:

اولاً شما دربارۀ مصحف فاطمه علیها السّلام که قطعی و مسلّم است چه می گویید؟

ص: 59

ثانياً مقام فاطمه علیها السّلام ، مقام تحدیث است و او هم محدَّثه است و هم محدِّثه. پس اگر می گوید «قال «الله» اشاره به همان مقام محدَّثه بودن آن حضرت است.

مقام فاطمه علیها السّلام آن قدر بلند و متعالی است که پیامبر با آن مقام والایی که در جهان هستی دارد و همۀ موجودات عالم به او متوسل و ملتجی می گردند و اول شخص عالم است، به فاطمه علیها السّلام روی می آورد تا فاطمه علیها السّلام برایش دعا کند و با استعاذۀ وی به مقام ربوبی، ضعف بدنی پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم برطرف گردد.

26_ ضعف بدن که در حدیث آمده (اِنی اَجِدُ في بَدَني ضُعْفاً)، شايد اشاره به ضعف بدنه و پیکرۀ اسلام باشد که در اثر صدمات و ضربه های فراوان دشمنان اسلام و منافقین ایجاد گردیده بود و پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم برای تبدیل آن ضعف به قوت، احساس نیاز نمود تا دعا کند و به خداوند متوسل گردد. بر همین اساس آن را با فاطمه علیها السّلام که «بقيَّةُ النُّبُوَّةِ» بود در میان گذاشت تا با دعای فاطمه علیها السّلام و اجابت آن از سوی خداوند، اسلام و پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم تقویت گردند. بنابراین منظور از این کلام (اِني اَجدُ...) آن است

که من یافتم بدنه و پیکره اسلام در معرض خطر و ضعف و سستی است و تنها راه نجات و محل امن و امنیت، پناهندگی به خدا و مصونیت در پرتو اهل بیت علیهم السّلام و اصحاب کساء است و شاید به همین منظور پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم خانۀ حضرت زهرا علیها السّلام را برای قصۀ کسائیه برگزید. همچنین شاید بار سنگین مسئولیت و ولایت و تحقق مصادیق آیۀ تطهیر، پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم را بر آن داشت تا با كمك و دعای فاطمه علیها السّلام سنگینی آن بار را تحمل نماید.

ص: 60

اشاره به این دو نکته بدین جهت است که همان گونه که قرآن ظاهر و باطن و به تعبیر دقیق تر باطن هایی دارد، کلمات معصومین علیهم السّلام جمله حدیث شریف کِساء نیز دارای ظاهر و باطن است.

27_ در حدیث کساء چند کلمه است که با وجوه مختلف قرائت می شود:

یکی کلمهٔ «کساء» که به کسر کاف صحيح است (الكِساء بالْكسْرِّ و المَدّ واحِدُ الاكْسَية)؛

یکی دیگر کلمۀ «اَشَمُّ» است که به فتح شین صحیح است (وَ هُو بِفَتح الشين مُضارِعُ شَمِمَ كَعَلِمَ و أَصلُهُ يَشْمَمُ بِقَلبِ الفَتْحة الى الشين وَأُدغِمَت)؛ دیگری نیز جملۀ «يُقرئُک» است که به همین صورت یعنی ضمّ ياء صحیح است و دارای دو مفعول است: یک «کَ» و دیگر «السلام»؛ یعنی «تو را سلام می رساند». (1)

28_ از جملۀ «وَ أَوْمَاً بِيَدِهِ اليُمْنَى الى السَّماء» استفاده می شود که در هنگام دعا مستحب است دست به طرف آسمان بلند شود؛ شاید به این دلیل که ارزاق و تقدیرات الهی از آسمان نازل می شود. البته دست راست افضل است؛ لذا مستحب است انگشتر در دست راست باشد، همچنین مصافحه با دست راست انجام شود یا در قیامت نامۀ اعمال اهل نجات به دست راستشان داده می شود.

در تقدم دست راست بر دست چپ چپ نکتۀ دیگری نیز وجود دارد؛

ص: 61


1- مجمع البحرین، ج 6، ص 100؛ تاج العروس، ج 16، ص391؛ المصباح المنير، ج 2، ص 502

«فَرُبَمَا لاَنَّ الْيَدَ اليُسْرى حَيْثُ كَانَتْ أَقْرَبُ إِلى القَلْبِ لَمْ تَحْتَجَ إِلَى الْحَرَكَة وَ الفَعّالية الَّتى تَحْتاجُ إِلَيْهَا الْيَدَ الْيُمْنى البَعيدَة عَنِ الْقَلْبِ، حَيْثُ تَحْتاجُ إلىَ الْتَحَرُّكِ الْاَكْثَرَ كَيْ تَتَوازَنُ مَعَ الْيُسْرى فِى القُوة وَ الْنِشاطِ وَ الحَيوية.» (1)

29_ ممکن است انسان به حسب ظاهر تصوّر کند که دعا و خواندن حدیث و توسّل به اصحاب کِساء تأثیری در شفای بیمار و همّ و غمّ نداشته و آثاری از آن آشکار نگشته است. در جواب این موضوع باید گفت:

اوّلاً موارد فراوانی از تأثیر شگفت انگیز حدیث شریف کِساء دربارهٔ شفای بیماران و امثال آن وجود دارد که قابل اثبات است.

ثانیاً این آثار مترتب بر شیعه و محبّ بودن است که شاید این شرط دُرست محقق نشده باشد یا آن که گناه بزرگی وجود داشته باشد که مانع استجابت دعا گردد: «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتى تَحْبِسُ الدُّعاء.»

ثالثاً حديث كِساء و سایر دعاها یک عامل قوی و زمینه ساز و مقتضی برای شفای بیماران و رفع حاجات است، ولی علّت تامّه نیست؛ بلکه به نحو اقتضا است؛ همان گونه که بسیار اتفاق می افتد دارو در درمان بیماری تأثیری نداشته باشد یا حتّی ممکن است دعا تحت قبّۀ امام حسین علیه السّلام نیز مستجاب نگردد.

رابعاً گاهی مسئلۀ امتحان شدید خداوند در کار است که خداوند با تحمّل سختی ها و مصائب یا بیماری ها اراده کرده تا شخصِ مغموم و

ص: 62


1- من فقه الزهراء، ج 1، ص156

محزون، از گناهان پاک و تصفیه شود یا مقامی بزرگ به وی عطا گردد.

خامساً خداوند صلاح و مصلحت انسان ها را از خود انسان ها بهتر می داند؛ بنابراین باید دنبال رضای خدا و صلاح الهی بود: «وَ لاحاجَةً هِي لَكَ رِضاً وَ لِى فيها صَلاحٌ إِلا قَضَيْتَها يا أَرْحَمَ الرّاحِمين»؛ «و هیچ حاجتی که رضا و خشنودی تو و صلاح من است نباشد جز آن که آن را برآورده گردانی.» (1) مصلحت نیست که این زمزمه خاموش شود.

30_ حضرت زهرا علیها السّلام در مقام پاسخ به سلام و عرض ادب امام حسن علیه السّلام با دو عنوان « قُرة عَينى» و «ثَمَرة فُوادی» پاسخ فرمود، اما در پاسخ سلام امام حسین علیه السّلام علاوه بر دو عنوان مذکور کلمهٔ «وَلَدی» را نیز اضافه فرمود که به نظر می رسد چون او فرزند کوچک تر بود، به طور معمول پدر و مادر محبت و نوازش بیشتری به او می نمایند و شاید چون نسل امامان علیهم السّلام از امام حسین علیه السّلام استمرار داشته، به همین دلیل «ولدی» را اضافه فرموده تا اشاره ای باشد به تمام امامان علیهم السّلام و شاید نیز اشاره ای تلویحی باشد به کربلا و عاشورا؛ زیرا دربارهٔ امام حسن علیه السّلام با وجود همۀ مظلومیت ها و ستم هایی که به آن امام غریب روا داشتند به او نسبت خارجی ندادند، ولی دربارۀ امام حسین علیه السّلام به آن حضرت تهمت خارجی زدند به طوری که در بین مردم به گونه ای تبلیغ شده بود که هر کسی با خلیفهٔ وقت و یزید مخالفت بکند با اسلام و پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم بیگانه

ص: 63


1- مفاتيح الجنان، ص 39 (تعقیبات نماز عصر)

است و بر امام وقت خروج کرده؛ لذا امام حسین علیه السّلام با سر بریده قرآن تلاوت کرد تا بدین وسیله رفع اتهام کند و اعلام نماید که ای مردم من فرزند پیامبر صلّی اللهُ علیه وآله وسلّم و امیرالمؤمنین علیه السّلام و فاطمۀ زهرا علیها السّلام هستم. بنابراین افزودن کلمۀ «ولدی» شاید تلویحا به این دو موضوع و به ویژه داستان غمبار کربلا و عاشورا اشاره داشته باشد. (1)

در پایان نکته ها لطیفه ای غمبار در ارتباط با کلمۀ «إيتيني بالكساء الیمانی» اشاره می شود، این کلمه یادآور چند «ایتینی» دیگر است:

1. ایتینی بقلمٍ و دواتٍ؛

2. ایتینی بثوب عتيق؛

3. ايتينى بولدى الصغير.

در این چند مورد تنها به یک مورد توجهی نشد، و آن موردی بود که پیامبرصلّی اللهُ علیه وآله وسلّم فرمود: قلم و دوات بیاورید (تا بدین وسیله توصیه به ولایت امیرالمؤمنین علیه السّلام مکتوب گردد) اما ملعونی با بی ادبی و توهین گفت: إِنَّ الرَّجُلَ لَيَهجُر .(2)

ص: 64


1- ضمناً ممکن است کلمه «وَلَدی» در نسخه اصلی وجود داشته باشد و در بعضی نسخه ها از قلم افتاده باشد
2- صحیح بخاری، ج 1، ص 65، ح 55؛ ابن ابی الحدید، ج 12، ص 21

ترجمۀ منظوم حدیث شریف کِساء

ای که از خواب گرانت حسرت بیداری است *** این حدیث و این خبر از جابر انصاری است

او که نام وی به نیکی بر زبانها جاری است *** ذکر اصحاب کسا داروی هر بیماری است

گوش کن تا گویمت از آن عزیزان شرح حال

***

شد رسول الله روزی در سرای فاطمه *** وی سلامی کرد تقدیم از برای فاطمه

یافت آنگه پاسخ عشرت فزای فاطمه *** گویم اکنون تا شود حاصل رضای فاطمه

آنچه را گفت و شنید از جملۀ حال و مقال

***

گفت با صديقة كبرى رسول ذوالمنن*** این زمان احساس ضعفی می نمایم در بدن

آن کسائی را که باشد از یمن، پوشان به من *** چونکه بشنید از پدر زهرای اطهر این سخن

کرد با تعجیل فرمان پدر را امتثال

***

با پدر گفتا که از ضعف بدن در این زمان*** من پناهت می دهم جانا به خلاق جهان

رفت و آورد از برای وی کسا در آن مکان *** و آن کسا گردید ابری روی مهر زرفشان

تا ببارد بر خلایق فیض او بی انفصال

***

چون رسول الله در زیر کسا مٲوی گرفت*** فی المثل ماه تمام از رخ نقاب آنجا گرفت

نور رویش سطح عرش و فرش را یکجا گرفت *** در شرف سبقت زمین از عالم بالا گرفت

مجتبی از در درآمد با جلال ذوالجلال

ص: 65

از طریق معرفت بنمود با مادر سلام *** پاسخ خود را گرفت از دختر خیر الانام

گفت مادرجان چه رخ داده است ما را در مقام*** بوی عطری می رسد چون بوی جدم بر مشام

گفت در زیر کسا آسوده جدت از ملال

***

سبط اکبر شد روان سوی کسا چون آفتاب *** وی سلام از روی ایمان کرد با ختمی مآب

پس جوابی جانفزا بر وی شد از احمد خطاب *** تن فدای آن سلام و جان فدای آن جواب

اذن بگرفت و نبی را شد قرین در آن مجال

***

بعد از آن آمد حسین بن علی در آن مکان*** داد بر مادر سلام و یافت پاسخ بی امان

گفت ای مادر نسیمی می وزد در بزم جان*** چون شمیم جدّ محبوبم رسول انس و جان

گفت آری با حسن زیر عبا آسوده حال

***

دُر دریای شهادت خامس آل عبا *** سوی دیدار نبی شد با سلامی جانفزا

گفت رخصت دارم آیا تا که باشم با شما؟ *** مصطفی فرمود آری شافع امت بیا

در کسا دادی به حق جان را به جانان اتصال

***

ساعتی افزون نشد کآمد ز در سلطان دین *** داد بر همسر سلام و یافت پاسخ این چنین

السَّلامُ از من شما را یا امیرالمؤمنين*** باز گفتا آیدم بویی ز فردوس برین

گوییا اینجا بود پیغمبر نیکو خصال

***

گفت آری کوی ما را او مزیّن کرده است*** این سرا را بِه ز مهر و ماه روشن کرده است

در کسا الحال با سبطین مسکن کرده است*** بزم ما را زین عمل احسن فاحسن کرده است

شد علی سوی کسا و بود محو آن جمال

***

با پیمبر کرد چون عرض سلام آن مقتدا *** زو سپس بگرفت اذن و گشت وارد در کسا

ص: 66

نورشان گردید ساطع از زمین سوی سما *** ج معشان شد جمع و چون زهرا بدید آن جمع را

سویشان شد رهسپر با اشتیاقی بی مثال

***

آنکه باشد محور آل عبا از احترام *** با پدر بنمود با شوق و ادب عرض سلام

تا شود ملحق به ایشان شد به اعزاز تمام *** طالب اذن دخول از حضرت خیر الانام

عاقبت آن جمع را دخت پیمبر شد کمال

***

آن زمان فرمود امّ الاوليا خير النساء*** اجتماع ما چو شد تکمیل در زیر کسا

سوی حق برداشت ختم انبیا دست دعا*** خواست در هنگام نفرین و دعا از کبریا

خصم را سوء العذاب و دوست را حُسن المال

***

چون مقام پنچ تن را دید جبریل امین *** با شگفتی کرد از یزدان سؤالی این چنین

کیستند ایشان خداوندا مَکین روی زمین؟ *** با کرامات و مقام بی نظیر و بی قرین

حق تعالی فاش گفتا در جواب این سؤال

***

فاطمه آنجاست با باب نکوی فاطمه *** فاطمه آنجاست با سبطین و شُوی فاطمه

عالم امکان بود روشن ز روی فاطمه ** این همه مَجد و عُلی باشد ز کوی فاطمه

منکر این حرف را در ذات باشد اختلال

***

آنکه آمد جبرئیل از سوی ذات لاينام *** هم سلام آورده از بهر پیمبر هم پیام

کآفرینش جمله مرهون شما باشد مدام *** آیه تطهیر هم آورده با شوق تمام

در ثنای خاندان احمد محمود و آل

***

باز گفتا داده اذنم خالق جان آفرین*** تا که در زیر کسا گردم شما را همنشین

پس نبی محترم فرمود با روح الامین *** من سلام و اذن دادم تا شَوی با ما قرین

زان سبب جبریل در برج کسا بگشود بال

ص: 67

داشت این پیغام را جبریل از سوی اله *** من نکردم خلق چیزی از سفید و از سیاه

کشتی و دریا و خشکی، انجم و خورشید و ماه *** آنچه را دادم به حق در عالم ایجاد، راه

جز به عشق پنج تن انوار ذات لايزال

***

گفت با خیر البشر حیدر امام انس و جان *** محفل ما را چه سودی از برای شیعیان

گفت هر مجلس که دارد ذکر ما را در میان *** هر گنهکار و گرفتاری بود در آن مکان

زین توسل جملگی یابند بر مقصد وصال

***

این بشارت را به مولا داد چون ختمی مآب *** بین چه زیبا داد و عالی پاسخش را بوتراب

جملة «فزنا و رب العكبه» را کرد انتخاب *** مرحبا بر آن بشارت آفرین بر آن جواب

چون که باشد بهترین سرچشمه آب زلال

***

اهل بیتی را که نزد حق شنیدی احترام *** بین چه ها کردند اعدای خدا با آن کرام

گه به تیغ و که به زهر و گه به آتش که به گام *** شمه ای از آن مصائب گویم و ای دل مدام

اشک جاری کن ز چشم و در عزا چون نی بنال

***

درّ دندان نبی بشکست از سنگ جفا *** شد دو تا از تیغ دشمن فرق شاه اولیا

گاه نیلی شد ز سیلی صورت خیرالنسا *** زد شرر زهر ستم بر جسم و جان مجتبی

پس حسین ابن علی شد راهی راه قتال

***

سرور آزاد مردان زادۀ خیر البشر *** سوی دشت کربلا بنمود با یاران سفر

از برای یاری دین شد به رزم اهل شر *** آن منافق لشکر شیاد از حق بی خبر

آب را بستند بر روی وی و اهل و عیال

ص: 68

زادۀ زهرا میان خاک و خون روز عطش *** اب شد جسمش ز سوز اتش افروز عطش

کس ندارد اگهی از راز مرموز عطش *** عاقبت کشتند او را با همان سوز عطش

بر سر نی شد عیان رأس شریفش چون هلال

***

السَّلامُ ای پنج تن، ای ال اطهار کسا *** السلام ای پنج تن، ای اولیای کبریا

السلام ای پنج تن، ای زینت ارض و سما *** با عنایات شما «نحوی» چنین گوید ثنا

ورنه در این ره سخن گفتن از وی باشد محال (1)

ص: 69


1- سرودۀ سید مصطفى مهدوى (نحوی)

ص: 70

فهرست منابع

1. قرآن مجید

2. احقاق الحق، سيد نور الله الحسيني المرعشى رحمه الله، تهران: منشورات المكتبة الاسلامية، 1019ق.

3. آية التطهير، آية الله السيد على الموحد الابطحي رحمه اللهُ ، قم: المطبعة سيدالشهداء علیه السّلام ، 1405ق.

4. آیه تطهیر و حدیث کساء الحاج السيد حسينى الموسوى الكرمانی رحمه الله ، قم: چاپخانۀ علمیۀ قم.

5. حدیث کساء در کتب معتبر اهل سنت، علامه سید مرتضی عسگری رحمه اللهُ، ترجمه علی اسلامی، انتشارات مجمع علمی اسلامی.

6. بحار الانوار، علامه محمد باقر مجلسی رحمه اللهُ، بیروت: مؤسسه الوفاء، 1404ق.

7. عوالم العلوم، الشيخ عبدالله البحرانی رحمه اللهُ، قم: مدرسة الامام المهدى علیه السّلام ، 1405ق.

8. من فقه الزهرا علیها السّلام ، آية الله العظمى السيد محمد الحسيني الشيرازي رحمه اللهُ، رشید 1386 ش.

ص: 71

عَلَى اللهِ فِى كُلِّ الأُمور تَوَكَّلِي

وبالخمس أصحابِ الكِساء تَوَسُّلِي

مُحَمَّد المَبعوث وابنَيهِ بَعدَهُ

وَفاطمة الزهراء والمُرتَضى عَلَى

***

لى خَمسةٌ أُطفى بهم حرّ الجَحيم الحاطَمَة

المصطفى والمرتضى وابناهما والفاطمة

ص: 72

حدیث کِساء

ص: 73

ص: 74

بسْمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحِيمِ

به نام خداونده بخشنده و مهربان

عَن جابر بن عبد الله الأنصاري قال:

از جابر بن عبد الله انصاری نقل است

سَمِعْتُ فَاطِمَةَ أَنَّهَا فَا لَتْ دَخَلَ عَلَى إِلَى رَسُولُ اللهِ

از حضرت فاطمه شنیدم که فرمودند روندی پدرم رسول خدا نزد من آمد

في بَعْضِ الأَيَّامِ ، فَقَالَ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا فَاطِمهُ! فَقُلْتُ

و فرمود سلام بر تو ای فاطمه من گفتم

عَلَيْكَ السّلام. قَالَ إِنّى أَجِدُ في بَد فى ضُعْفًا، فَقَلتُ

سلام بر تو فرمودمن در بدنم ضعفی احساس می کنم به او گفتم

له اُعیذكَ بالله يا اَبَتاهُ مِنَ الضُّعفِ. قال یا فاطِمَةُ

پدرجان! تو را از ستی و ضعف پناه خدا قرار می دهم. فرمود ای فاطمه!

ص: 75

ایتينی بِالكِساءِ اليَمَانِیّ ، فَعَطّيني بِهِ فَاتَيْتُهُ

آن کساء یمانی رابرایم ییاور و مرابه آن بوشان من هم کساه یمانی را آوردم

باِلكِسآء الثمانِیّ فَعَطَيْتُهُ بِهِ ، وَصِرْتُ أَنظُرُ إِلَيْهِ وَ

و اورا با آن پوشاندم و همچنان به او می نگریستم

إذَا وَجْهُهُ يَتَلَا لَوْ كَانَهُ البَدْرُ في لَيْلَةِ تَمَامِهِ وَكَمَالِهِ

به ناگاه دیدم که چهره اش همانند قرص ماه می درخشید

فَمَا كانَتْ الّا ساعَةً وَإِذَا بِوَلَدِى الحَسَنِ ، قَد أَقبَلَ وَ

چند لحظه ای گذشت که فرزندم حسن آمد و

قالَ: السّلامُ عَلَيْكِ يَا آُمَاهُ فَقُلْتُ: وَعَلَيْكَ السّلامُ

نت سلام بر تو ای مادر جان ! گفتم سلام بر تو

يا قُرَّةَ عَينى وَتَمرَةَ فُوادى! فَقَالَ : يَا أَمَاهُ اِنّى اَشمُّ

ای نور دیده من و میوه دل من گفت مادر جان نزد تو بویی خوش

عِندَكِ رائحةٌ طَيِّبَةً ، كَانَهَا رَائِحَةُ جَدَى رَسُولِ اللهِ

ای نور دیده من و میوه دل من گفت مادر جان نزد تو بوی خوش استشمام می کنم گویا بوی جدم رسول خداست

فَقُلتُ: نَعَمْ ، إِنَّ جَدَّكَ تَحْتَ الحکِساءِ .فَأَقْبَلَ الْحَسَنُ

گفت آری بعد توزیر کاست پس حسن

نَحوَ الكِسآء وَقَالَ: السّلامُ عَلَيْكَ يا جَدَاهُ : يا

به سوی کساء رفت و گفت سلام بر توای جد بزرگوار! ای

ص: 76

رَسُولُ اللهِ اَتَاْذَنُ لى أَنْ أَدْخُلَ مَعَكَ تَحتَ الكِسٰآء؟

رسول خدا! آیا به من اجازه می دهی با تور زیر کساء وارد شوم؟

فَقَالَ: وَعَلَيْكَ السّلامُ يَا وَلَدَى! وَيا صَاحِبَ حَوْضی!

فرمود سلام بر تو ای فرزندم! و ای صاحب حوض (کوثر)!

قَد أَذِنَتْ لَكَ . فَدَخَلَ مَعَهُ تَحتَ الكِساءِ فَمَا

من اجازه ات دادم. و حسن نزد پیامبر زیر کساء رفت.

كانَتْ الّاساعَةً وَإِذَا بِوَلَدِى الْحُسَيْنِ قَدْ أَقْبَلَ وَقَالَ :

چند لحظه ای نگذشت که فرزندم حسین آمد و گفت

السّلامُ عَلَيْكِ يا اُمّٰاه!ُ فَقُلتُ: وَعَلَيْكَ السَّلامُ يا

ام بر توای مادر! سلام بر توای

ولدى! ویٰا قُرَّةَ عَيْنى! او تمرة فوآدى! فَقَالَ لى: يٰا

فرزندم وای نوردیده ام و میوه دلم! حسین به من گفت

اُمّاهُ! اِنّى اَشَمُ عِندكِ رَائِحَةُ طَيِّبَةً كَانَها

مادر جان نزد تو بوی خوش استشمام می کنم گویا

رائِحَةُ جَدّى رَسُولِ اللهِ، فَقُلتُ: نَعَمْ.

بوی جدم رسول خدا است. گفتم :

اِنَّ جَدَكَ وَأَخَاكَ تَحتَ الكِساءِ. فَدَنَى

آری! همانا جدت و براوت زیر کساء هستند.

ص: 77

الْحُسَيْنُ نَحْوَ الکِسٰاءِ وَقَالَ: السّلامُ عَلَيْكَ يَا جَدّاهُ!

حسین نزدیک کساء رفت و گفت سلام بر توای جد بزرگوار !

السَّلامُ عَلَيْكَ يا مَنِ اخْتٰارهُ للهُ : اَتَاْذن إلى اَنْ اَدْخُلَ

سلام بر توای کی که خدا او را برگزید! آیا به من اجازه می دهی

مَعَكما تَحْتَ الكِسٰاءِ ، فَقَالَ : وَعَلَيْكَ السّلامُ يا وَلَدى!

که باشما در زیر کساء بیایم؟ فرمود سلام بر تو ای فرزندم

ويٰا شٰافِعَ اُمتَّى! قَدْ أَذِنَتْ لَكَ . فَدَخَلَ مَعَهُما تَحْتَ

و ای شفاعت کننده امتم! به تو اجازه دادم. پس حسین نیز با پیامبر وحسن در زیر کساء رفت.

الْکِسٰآءِ. فَاَقْبَل عند ذٰلك أبو الحسن على بن أبى طالبٍ و

سپس ابا الحسن علی بن ابی طالب آمد و

قالَ: السّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ! فَقُلْتُ وَعَلَيْكَ

فرمود سلام بر توای دختر رسول خدا! گفتم سلام بر تو

السّلامُ يا اَبا الْحَسَنِ! و يٰا اَميرَ المؤمنين! فَقَالَ: يا فَاطِمةُ!

ای ابا الحسن و ای امیر مومنان! پس فرمود ای فاطمه!

انِى اَشَمُّ عِندَكِ رَائِحَةُ طَيَّبةً ، كَانَها رَائِحَةُ اَخى وَ

من بودی خوش نود و استشمام می کنم کجا بوی برادرم و

ابْن عَمّى رَسُولِ اللهِ. فَقُلْتُ : نَعَمْ مَا هُوَ مَع وَلَدَيْكَ

پسر عمویم رسول خداست. گفتم آری این هموست که با دو فرزندت

ص: 78

14

تَحْتَ الْكِسٰآء.ِ فَأَقبَلَ عَلَىٌ نَحْوَ الْكِسآء وَقالَ:

و زیر کساء هستند. پس علی به طرف کساء رفت و گفت

السّلامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولُ اللَّهِ : اَتاَذَنُ لي اَنْ اكوُن

سلام بر تو ای رسول خدا! آیا اجازه می دهی که با

مَمَکُمْ تَحْت الْكسٰاءِ؟ قَالَ لَهُ وَ عَلَيْكَ السَّلامُ يا اَخی!

شما در زیر کساء بیایم ؟ رسول خدا به او فرمود سلام بر تو ای برادر من

وَيَا وَصِيّي وَخَليفَتِي وَصَاحِبَ لِوٰائى ! قَدْ أَذِنَتْ لَكَ

و ای وصی و جانشین و پرچمدار من ! به تو اجازه دادم .

فَدَخَلَ عَلىٌ تحْتَ الكِسٰاءِ. ثُمَّ اَتَیْتُ نَحوَ الْکِسٰآء و

پس علی نیز به زیر کساء رفت. سپس من به طرف کساء رفتم

قُلْتُ : السّلامُ عَلَيْكَ يَا اَبَتٰاهُ! : يَا رَسُولُ اللَّهِ! أَتَاذَنُ لى

و عرض کردم سلام بر تو ای پدر جان ای رسول خدا! آیا به من اجازه می دهی

اَن اَكونَ مَعَكُم تَحتَ الكِسٰاءِ ، قَالَ: وَعَلَيْكِ السَّلامُ يا

که با شما زیر کساء بیایم ؟ فرمود سلام بر تو ای

بِنٛتى! ویٰا بِضْعَتی قَدْ أَذِنَتُ لَكِ.فَدَخَلَتُ تَحتَ الٛکِسٰاء.

دخترم! وای پاره تنم! به تو اجازه دادم . من نیز به زیر کساء رفتم.

فَلَمَّا اكٛتَملَنٰا جميعاً تحتَ الٛکِسٰآءِ، أَخَذَ اَبی رَسُولُ اللهِ

چون همگی در زیر کساء جمع شدیم دردم رسول خدا

ص: 79

بِطَرَفی الٛکِساءِ، وَاَوٛمَیَ بِيَدِه الٛیُمنىٰ إِلَى السَّمَاءِ

دو طرف کساء را گرفت و با دست راست به سوی آسمان اشاره کرد

وَقَالَ: اللٰهُمَّ! إنَّ هؤلاء أَهْلُ بَيْنِي وَخَاصَّى وَ

و عرض کرد خدایا! اینان اهل بیت من و خواص و نزدیکانم هستند

حٰامَّتى، لَحْمُهُم لَحْمی وَدَمهُمٛ دمى، يُؤلِمُني مٰا

گوشتشان گوشت من و خونشان خون من است. آنچه ایشان را بیازارد

يُولِهُمْ، وَيَحزننى مَا يَحْهُم، أَنا حَربٌ لِمَنْ حارَبَهُمٛ

مرا می آزارد و آنچه ایشان را به اندوه آورد ما به اندوه می آورد. من با کسانی که با ایشان در جنگ اند در جنگم

وَسِلمٌ لِمَنْ سالَمَهُمْ، وَعَدوٌ لمَنٛ عاداهُمْ وَمُحِبُّ لمَنٛ

و باکسانی که با اشان در صلح اند در صلحم، و با من اینها دشمنم و با دوست

اَحبَّهم، إنَّهُم مِنّى وَأَنَا مِنْهُمْ، فَا جَعَل صَلَواتِكَ وَ

آنان دوستم. اینان از من هستند و من از ایشانم. پس درود ها و

برَكاتِكَ وَرَحْمَتَكَ وَعُفَرانَكَ وَرِضوانَكَ عَلَىَّ وَ

برکتها و رحمت و آمرزش و خشنودی خودت را بر من

عَلَيْهِمْ وأذهِبَ عَنْهُمُ الرَّجْسَ وَطَهِرّهم تَطْهِيرًا

و ایشان قرار ده و پلیدی را از ایشان دور دار و آنان را به شایستگی و پاکیزه گردان.

فقال الله عَزَّ وَجَلَّ: يٰا مَلائکتی! او یٰاسُكٰان سماواتي

پس خداوند عزوجل فرمود ای فرشتگان من ! وای ساکنان آسمانهایم!

ص: 80

انّى مٰا خَلَقَتُ سَمَاء مَبْنِيَّةً ، وَلا أَرْضًا مَدْحِيَّةً وَ

به راستی که من هیچ آسمان برافراشته و هیچ زمین گسترده و

لا قمرا مُنيراً ، وَلا تَمسًا مُضِيئَةٌ ، وَلا فَلَكَا يَدُورٌ؛

سیج ماه تابان و هیچ خورشید در خشان و سیچ فلک چرخان

ولا بحْراً يَجري، وَلا فَلَكَا یَسْرب، الّا في مَحَبَّةِ هولاءِ

و هیچ دریای روان و هیچ کشتی در جریان را نیافریدم مگر برای دوستی این

الخمسَةِ الذَّينَهُمْ تَحْتَ الكِسآء، ، فَقَالَ الأمينُ جبرائيلُ:

پنج تنی که در زیز کِساء هستند، پس جبریل امین عرض کرد

يا رَبِّ! وَمَن تحت الْکِسٰآء؟ فَقَالَ عَزَّ وَجَلَ : هُمٛ

پروردگارا! چه کسانی در زیر کساء هستند؟ به خدای عزوجل فرمود آنان

اَهْلُ بَيْتِ النبوة، وَمَعْدِنُ الرّسالَةِ ، هم فاطِمَةً وَ

اهل بیت نبوت و قرارگاه رسالت اند آنان فاطمه و

اَبوُهٰا وبعٛلُهٰا وبنوهٰا. فَقَالَ جِبرائيل : يَا رَبِّ! اتَأَذَنْ

پدرش و شوهرش و دو فرزندانش هستند. جبرئیل عرض کرد پروردگارا ! آیا به من اجازه می دهی

لی أنْ اَهْطبَ إلى الأَرْضِ لأكونَ معهم سادسًا ، فَقَالَ

که به زمین فرود آمدیم ، با ششمین آنها باشم؟ خداوند فرمود

اللهُ : نَعَمْ ، قَد أَذِنَتْ لَكَ. فَهَبَطَ الأمين جبرائيل قال:

آری! به تو اجازه دادم ، پس جبریل امین به زمین فرود آمد و گفت

ص: 81

السّلامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللهِ! العَلىُّ الاَعٛلىٰ يُقرتُكَ

سلام بر تو اسی رسول خدا پروردگار علی اعلا تو را

السّلامَ وَ یَخُصُّکَ بِالحَيَّةِ وَالإكرام وَيَقُولُ لَكَ :

سلام می رساند و تورا به تحیت و اکرام (خود) مخصوص می دارد و می فرماید

وَعَزَنِي وَجَلالى! إِنّى مَا خَلَقَتُ سَمَاء مَبْنِيَّةً، وَلا اَرْضًا

به عزت و جلالم سوگند! من هیچ آسمان بنا شده و هیچ زمین

مَدحِيَّةً، وَلا قَمَر ا مُنيراً ، وَلاشَمساً مُضيَّةً ، وَلا فَلَكاً

گسترده شده و سچ ماه تاباتن و هیچ خورشید د خشان و هیچ فلک

يَدُورُ، وَلا بحرايَجرى، وَلا فَلَكَا یَسٛری، إلّا لأجِلكُمٛ

چرخان و هیچ دریای روان و هیچ کشتی در جریان را نیافریدم مگر برای شما

وَمَحَبْتَكُمْ، وَقَدْ أَذِنَ لِى أَنْ أَدْخُلَ مَعَكُمْ، فَهَلْ

وبه حجت شما به من نیز اجازه داده که باشد زیر کساء، وارد شوم آیا

تأذَنُ لى يَا رَسُولَ اللهِ؟ فَقَالَ رَسُولُ الله:ِ وَعَلَيْكَ السّلام

ای رسول خدا (تو هم) به من اجازه می دهی ؟ رسول خدا فرمود سلام بر تو

يٰا امينَ وَحْيِ اللهِ! إِنَّهُ نَعَمْ، قَدْ أَذِنَتْ لَكَ ، فَدَخَلَ جبرائيلُ

ای امینَ وحی خدا ! البته به تو هم اجازه دادم. پس جبریل

مَعَنٰا تحٛتَ الٛکسٰاء، فقال لأَبى ، إنَّ اللَه قد أوٛحى اِلَيٛكمٛ

با ما درون کسا، شد و به درد گفت همانا خداوند به شما وحی کرده

ص: 82

يَقولُ: اتَمايُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرَّجٛسَ اَهٛلَ البيٛتِ

می فرماید ( حقیقت این است که خدا می خواهد پلیدی و (ناپاکی) را از شما اهل بیت

وَيُطَهركم تطهيرا، فَقَالَ عَلَىُّ لأبى : يَا رَسُولَ اللهِ! اَخٛبِرنی

دور دارد و شمارا به شایستگی پاکیزه کرداند. علی به پدرم گفت ای رسول خدا مرا آگاه کن

ما يِجلوسنٰا هٰذا تحٛتَ الٛکِسآء مِنَ الفَضْلِ عِندَ اللهِ.

که این نشستن مادر زیر کساء چه فضیلتی نزد خدا دارد

فَقَالَ النَّبِيُّ: وَالذِى بَعَثَى بِالحَق نَبِيّا وَاصْطَفاني

یامبر فرمود من به خدای که به حق را به ما پیامبری برانگیخت و به

بِالرّسالَةِ نَجِسّاً، ما ذُكَرَ خَبُرُنا هذا فِى مَحفِلِ مِنْ مَحافِلِ

رسالتی نجات بخش برگزید که این خبر ما در مجلسی از مجالس

اَهٛلِ الأرضِ، وَفِيهِ جَمعٌ مِنْ شِیعَتِنا ومُحِبّینٰا، والّاٰ وَ

ابل زمین که گروهی از شیعیان و دوستان مادر آن باشند یاد نشود جز آنکه

نَزَلَتْ عَلَيْهِمُ الرَّحْمَةُ، وَحَفَّتْ بِهِمُ المَلائِكَةُ وَاسْتَغْفَرَت

بر آنان رحمت (خدا) نازل گردد و فرشتگان آنان را در میان گیرند و برای آنها آمرزش

لَهُم إلى أن يَتَغَرَّقوا، فَقَالَ عَلَىٌ: إِذا وَاللهِ فُزٛنا

خواهند تا آنگاه که پراکنده شوند. پس علی فرمود پس به خدا سوکند ما رستگار شدیم

وَفازَ شِيعَتنا وَربَّ الكَعْبَةِ فَقالَ النَّبيُ ثانياً:

به پروردگار کعبه سوگنذ که شیعیان ما نیز رستگار شدند. پیامبر دوباره فرمود

ص: 83

يا عَلىُّ وَالَّذي بَعَثَنى بِالحَقِّ نَبيّاً، وَاصْطَفاني بالرِّسالَةِ

ای علی! سوگند به آن که مرا به حق به نبوت برانگیخت و به رسالتی

نَجِیّاً، ما ذُكِر خَبَرُنا هذا في مَحفِلٍ من مَحافلِ

نجات بخش برگزید این خبر مادر مجلسی از مجالس

اَهْلِ الْأَرْضِ وَفِيهِ جَعْ مِنْ شِيعَتِنَا وَمُحِبينا، وَفِيهِم

اهل زمین که گروهی از شیعیان و دوستان ما در آن باشند یاد نشود

مهمومٌ الّ أوفرِّجَ اللهُ هَمَّهُ، وَلا مَغٛمُومٌ اِلّا وَ

جز آنکه اگر در میان آنان اندوهناکی باشد خداومد اندوهش را بزداید و اگر غمناکی باشد

كَشَفَ اللهُ غَمَّه ، وَلا طالبُ حاجةٍ الّا وقَضَى اللهُ

خدا غمش را بگشاید و اگر حاجت خواهی باشد خدا حاجتش را بر آورد.

حاجَتَهُ. فَقَالَ عَلَىٌ : إِذَا وَاللهِ قُرْنا وسُعِدَ نَا وَ

علی گفت پس به خدا سوگند! ما رستگار و سعادتمند شدیم

كَذلِكَ شِيعَتُنا فازوا وَسُعِدُوا فِي الدُّنيٰا

والأخرَة وَرَبِّ الكَعْبَةِ.

و آخرت رستگار و سعادتمند شدند

كتبه مُحسن بهٰارزاده، فاطمیه 1432

ص: 84

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109