دنیا

مشخصات کتاب

سرشناسه : ملازاده تقی پور، علیرضا، 1340-

عنوان و نام پديدآور : دنیا/ علی تقی پور.

مشخصات نشر : مشهد : استوار، 1402.

مشخصات ظاهری : 162 ص.؛ 14×21س م.

شابک : 978-600-415-122-1

وضعیت فهرست نویسی : فیپا

یادداشت : کتابنامه: ص. 160 - 162.

موضوع : دنیای فانی -- احادیث

*The Transitory world -- Hadiths

دنیای فانی -- جنبه های مذهبی -- اسلام

*The Transitory world -- Religious aspects‪ -- Islam

دنیا دوستی -- احادیث

*Wordly-mindedness -- Hadiths

دنیا دوستی -- جنبه های مذهبی -- اسلام

*Wordly-mindedness -- Religious aspects -- Islam

رده بندی کنگره : BP141/5

رده بندی دیویی : 297/218

شماره کتابشناسی ملی : 9172798

اطلاعات رکورد کتابشناسی : فیپا

ص: 1

اشاره

بسم الله الرحمن الرحیم

یا صاحب الزمان

ص: 2

دنیا

علی تقی پور

ص: 3

ص: 4

فهرست

پیشگفتار7

چگونگی10

بیانی از حقیقت دنیا12

دنیای ممدوح و مذموم17

شناخت دنیا28

اهمیت دوری از دنیا34

معنای حقیقی زهد47

دوری از عُجب54

ارزش روزه59

دوری از شهوات62

دوری از حب ریاست67

دوستی با مرگ69

معرفت و حكمت87

سیرۀ منتظران امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)93

ارزش كسب علوم اهلبیت (علیهم السلام) 99

توجه قلبی به امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)106

گریه؛ عبادتی بزرگ108

چهار ركن ایمان109

حقیقت توكل110

اهمیت كار و كوشش121

تقسیم رزق124

قناعت در مقابل حرص131

اسراف و تبذیر138

دادرسی از خلایق148

کتابنامه159

ص: 5

ص: 6

پیش گفتار

رنج ها و ناهمواری های دنیا همیشه این پرسش را برای بشر مطرح می كند که زیستن در دنیایی كه سراسرش با غم و مصیبت و بلا ممزوج گشته است، چه حاصلی برای سعادت انسان دارد و اساساً زندگی در دنیایی که درد و رنج بسیاری را در خود نهفته است چه ارزشی دارد.

چرا بعضی از افراد در ثروت و خوشی غوطه ور هستند و بعضی در غم و غصه. چرا بعضی بیمارند و عده ای دیگر سالم. چرا افرادی در امنیت کامل به سر می برند و برخی در ترس و وحشت.

همۀ اینها سؤالاتی است که وقتی انسان با مشکلات روبه رو می شود و دیگر افراد جامعه را فارغ از آن می بیند، به ذهن وی متبادر می شود. سؤالاتی مانند این که اصلاً چرا من باید این مشکل را داشته باشم؟ چرا این بلا باید بر سر من فرود آید؟ چرا دیگران غرق خوشی هستند و من گرفتارم؟ و....

جواب صحیح و کامل تمامی این مسائل تنها نزد خاندان وحی نهفته است که می تواند جوابگو و راه گشای هر انسانی باشد.

این مسئله باعث شد تا روایاتی پیرامون مسائل دنیا گردآوری شود و خدمت خوانندگان محترم ارائه گردد تا با دیدگاه ائمۀ هدایت (علیهم السلام) به دنیا نگریسته و خود را برای زندگی جاودانه و سراسر آرامش و خوشی مطلق پس از مرگ آماده سازیم.

در این مجموعه سعی شده است تا با استفاده از روایات و کلام گهربار ائمۀ معصومین (علیهم السلام) طریقۀ نیكو زیستن در این کاروان سرای یک روزه را بیاموزیم و

ص: 7

توشۀ گران بهایی برای ادامۀ سفر خود برگیریم. به همین منظور، به قدر بضاعت، در این نوشته گوشه هایی از فرمایش های حضرات معصومین (علیهم السلام) مورد بررسی قرار گرفته است به امید اینكه در این دوران وانفسای غیبت امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) چراغی باشد بر سر راه دل دادگان به آن یگانۀ هستی.

قبل از ورود به مباحث این کتاب مسئله حقیقت و اصل تقوی بسیار حائز اهمیت است که لازم است خواننده بزرگوار آن را مورد توجه خاص خود قرار داده و با عنایت به آن به مطالعه این کتاب بپردازد

در خصوص عناوین توضیحات و شرح حال کسانی که اعمال زاهدانه آنها از باب مثل در بعضی از این کتاب ها ذکر گردیده و سلوک ایشان فارغ از محوریت معرفت به امام علیه السلام و پرداختن و شدت محبت آنها به آل الله علیهم صلوات الله به تصویر کشیده شده است زیرا فرض حقیر بر آن بوده که با توجه به صحیح الاعتقاد بودن این بزرگواران نیاز به توضیح این جهات نیست لذا این یادآوری ضروری است که اساساً ذکر اعمال زاهدانه و ریاضت ظاهری بدون تاکید اولیه بر معنای حقیقی زهد پوسته ای توخالی است که شیطان اولین مروج آن بود و خوارج و مرتاضان و صوفیه و امثالهم در هر عصری پیروانش بوده اند طبق مسلمات روایات مندرج در منابع اصیل شیعه و تعالیم اهل بیت عصمت و طهارت علیهم صلوات و السلام حقیقت تقوا اطاعت از امام بعد معرفت است و معرفت او معرفت خداوند است

من عرفکم فقد عرف الله و اطاعت او اطاعت از خداوند می باشد و این اصل تقوا و تمام زهد است آنگاه نماز و روزه و همه عبادات ظاهری که به آنها امر

ص: 8

شده ایم فروعی از این اصل می باشد که قبولی آن موکول و مشروط به معرفت امام و قبول ولایت اوست

فَأَفْضَلُ الدِّینِ مَعْرِفَهًُْ الرُّسُلِ وَ وَلَایَتُهُمْ..

برترین و اصلی ترین بخش دین معرفت پیامبران و ولایتشان می باشد و به درستی که خدا تا روز قیامت حلال را حلال و حرام را حرام کرده است. معرفت فرستادگان و قبول حاکمیّت و اطاعت ایشان حلال است؛ و حلال شده چیزی است که آنان حلال کرده باشند، و حرام شده آنکه ایشان حرام دانسته باشند. و آنان اصل هر حلالند و فرعهای حلال از ایشان منشعب خواهد بود. و این رسالت ایشان است. و از فروع منشعب از ایشان، امر ایشان است به پیروان و دوستان خود به انجام دادن کارهای حلال: مثل برپا داشتن نماز و دادن زکات و... و همه نیکی ها لذا اگر معرفت نباشد این عبادات فاقد ارزش بلکه و بال تلقی شده و به عبارت دیگر میزان و ارزش عبادات بر حسب درجه معرفت و محبت است.

و این محبت اصل و حقیقت تقوی است چنانکه حضرت ختمی مرتبت فرمودند: يا علي، حُبُّكَ تقوي و إيمانٌ

ص: 9

چگونگی

تنها پاسخی كه می تواند انسان متحیر را به آرامش برساند و زندگی او را سامان بخشد فرمایش های گهربار و قانع كنندۀ ائمۀ معصومین (علیهم السلام) است كه دنیا را به دو بخش ممدوح و مذموم تقسیم نموده اند و بهره برداران از آن را نیز از دو دیدگاه بررسی کرده اند: كسانی كه مرگ را حتمی و زیستن در دنیا را موقتی می بینند؛ دستۀ دیگر؛ كسانی كه تمامی تلاش و همت شان را صرف دنیا نموده اند.

مَثَلِ کسانی كه دنیا را محل توقف دائمی خود نمی پندارند و صرفاً آن را مكانی برای كوچ كردن می دانند و به آن دل نمی بندند، مَثَلِ كسانی است كه در مسیری بسیار طولانی شبی را برای نیروگرفتن در گوشه ای توقف كرده اند و همواره با خوف و وحشت از حملۀ دزدان و غارتگران و وحوش بیابان منتظر روشنائی صبح هستند تا هرچه سریع تر بار خویش را بسته و برای نجات از همۀ نگرانی ها از آن توقف گاه به سمت مقصد نهایی خویش راه بیافتند.

پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:

«مَا لِی وَ لِلدُّنْیا إِنَّمَا مَثَلِی وَ مَثَلُهَا كَمَثَلِ الرَّاكِبِ رُفِعَتْ لَهُ شَجَرَةٌ فِی یوْمٍ صَائِفٍ فَقَالَ تَحْتَهَا ثُمَّ رَاحَ وَ تَرَكَهَا.» (1)

«مرا با دنیا چه كار است! مثل من و دنیا مثل سواره ای است كه در روز گرم تابستان زیر سایۀ درختی لحظه ای آرامش می گیرد و پس از آن راه

ص: 10


1- الكافی (ط - الإسلامیة) 2/134 - شرح الكافی-الأصول و الروضة (للمولى صالح المازندرانی) 8/374 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم) 8/302 - نمونه معارف اسلام (آقای فصیحی)

خود را در پیش می گیرد و آنجا را رها می سازد.»

حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در وصف كسانی كه با دیده بصیرت به این میهمانی یك شبۀ دنیا می نگرند، می فرمایند:

«روح در بدن شان از شدت شوقِ به جهان آخرت مفارقت می كرد و از این دنیا رخت برمی بستند؛ لكن چون هنوز ساعت مرگ شان فرانرسیده است زیستن در دنیا را، در حالی كه به آن بی میل هستند، با اندوه، تحمل می كنند. آنان فریب زرق و برق و زیبایی دنیا را نمی خورند و در این میهمانی یك شبه بساط اعمال صالح و عبادات سخت و انجام نیكی ها را می گسترانند تا در این فرصت كوتاه توشۀ خوبی برای سفر به آخرت مهیا کنند.»

دیدگاه افراد عاقل نسبت به دنیا همان دیدگاه امیرالمؤمنین است که فرمودند:

«دنیا سرای كوچ كردن است، نه ماندن.»

اما گروه دوم كسانی اند كه مرعوب زیبایی های ظاهری دنیا شده اند. از این رو دل كندن از سرای دنیا برای شان بسیار سخت یا غیرممكن است. این دسته به لذت های ظاهری و زودگذر دنیا دل خوش كرده اند و به اعمال ناشایست روی می آورند و برای به دست آوردن متاع قلیلِ دنیا دست به هر عملی می زنند؛ اما قرآن در این باره می فرماید:

﴿قُلْ مَتاعُ الدُّنْیا قَلیلٌ وَ الْآخِرَةُ خَیرٌ لِمَنِ اتَّقى ﴾ (1)

«بگو متاع دنیا ناچیز است و آخرت برای هرکس که تقوی پیشه کند بهتر است.»

ص: 11


1- سورۀ مبارکۀ نساء آیۀ شریفۀ 77

بیانی از حقیقت دنیا

هنگامی که خداوند متعال به برکت انوار مقدس محمد و آل محمد (علیهم السلام) تفضل نمود و از کتم عدم خلایق را آفرید، از روی حكمت، آنان را به پاره ای از امتحانات مبتلا ساخت. آزمایش هایی که قرابت افراد با نیکی ها و دوری شان از پلیدی ها را نشان می دهد.ابتدا آفریدگار بزرگ حضرت آدم (علیه السلام) را از نزدیك شدن به درخت ممنوع نهی كرد. این نهی امتحانی برای آشكاركردن میزان فرمان برداری ایشان بود. اگر در دید وسیع به این موضوع نگاه کنیم، این فرمان مختص حضرت آدم نیست؛ بلکه برای همۀ فرزندان آدم (علیه السلام) است. لذا این فرمان به شكل های دیگری نیز به گوش همۀ مخلوقات می رسد: «دنیایی كه به جهت امتحان به شما دادیم، همان درخت ممنوع شماست! نباید به آن نزدیك شوید». درختی با شش میوۀ زهرآلود که عبارتند از: حب دنیا؛ حب ریاست؛ حب خوردنی ها؛ حب شهوات؛ حب خواب؛ حب راحتی و آسایش. (1)

همان گونه که امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«إِنَ أَوَّلَ مَا عُصِی الله بِهِ سِتٌّ حُبُّ الدُّنْیا وَ حُبُّ الرِّئَاسَةِ وَ حُبُّ الطَّعَامِ وَ حُبُّ النِّسَاءِ وَ حُبُّ النَّوْمِ وَ حُبُّ الرَّاحَةِ.» (2)

تنها راه برای دورشدن از این درخت ممنوع و نجات از آن، بغض شدید به آن می باشد. این مهم نیز فقط با پیروی از عقل كه پرورش یافته فرمایش های امامان معصوم (علیهم السلام) است، ممکن خواهد بود. روی همین اصل است که خداوند در

ص: 12


1- بحارالانوار 15/91 - سفینه البحار 2/22
2- المحاسن 1/295 - مجموعة ورام 2/205 - الوافی 5/892 - وسائل الشیعة 15/339 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 69/196؛ 70/60 - تفسیر نور الثقلین 1/320 - تفسیر كنز الدقائق و بحر الغرائب 3/51

قرآن کریم می فرماید:

﴿وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیعْبُدُون ﴾ (1)

«جن و انس را فقط برای عبادت آفریده ایم.»

مهم ترین بُعد عبودیت و اظهار بندگی بغضِ دنیاست كه در این باره فرموده اند:

«مَا مِنْ عَمَلٍ بَعْدَ مَعْرِفَةِ الله عَزَّ وَ جَلَ وَ مَعْرِفَةِ رَسُولِه (صلی الله علیه و آله و سلم) أَفْضَلَ مِنْ بُغْضِ الدُّنْیا.» (2)

«پس از معرفت خدای عزوجل و معرفت پیامبرش (صلی الله علیه و آله و سلم) هیچ عملی از بغضِ به دنیا با فضیلت تر نیست.»

ریشه های درخت دنیا به راحتی در وجود هر كسی ریشه دوانده است و انسان ها را بردۀ خود کرده است. اولین گام برای كندن ریشه های آن، شناختن دنیا و آگاهی از زوایای آن و تفكیك دنیای مذموم و ممدوح از یک دیگر است. این آگاهی با استفاده از کلام گهربار معصومین (علیهم السلام) کسب خواهد شد.

لذا آنچه زمینۀ دوری از دنیا را فراهم می سازد شناخت دنیا و سپس نفرت از آن است. آگاهی یافتن از همۀ زشتی های موجود در دنیا که با پرده ای زیبا و دروغین پوشیده شده، باعث می شود تا انسان در برابر دنیا و تعلقات آن جبهه گرفته و نگذارد وی را به ورطۀ نابودی بکشاند. انسان مؤمن هنگامی که به این آگاهی دست یابد، تمام همتش را در دنیا صرف خوشنودی معبودش می کند و با تنفر از دنیا محبوب خدای خود می شود رضایت او را به دست می آورد. به

ص: 13


1- سورۀ مبارکۀ ذاریات آیۀ شریفۀ 56
2- الكافی (ط - الإسلامیة) 2/317 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم) 10/233 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 70/19؛ 70/59 - تفسیر نور الثقلین 4/218

حضرت عیسی (علیه السلام) عرض کردند که علمی به ما بیاموز تا خدای متعال ما را دوست بدارد. ایشان فرمودند:

«أَبْغِضُوا الدُّنْیا یحْبِبْكُمُ الله.» (1)

«دنیا را دشمن بدارید تا خدا شما را دوست داشته باشد.»

به جاست كه مؤمن خردمند با دیده بصیرت به این حدیث نگریسته و پرده از چهرۀ به ظاهر فریبنده دنیا بردارد و از آن فاصله بگیرد. نتیجه این دوری، رسیدن به دنیای ممدوح است. پس بر هر مؤمنی واجب است كه باطن و حقیقت دنیا را بشناسد. سپس طبق فرمان الهی از آن دوری گزیند؛ چراكه محبت دنیا و خدا در یك جا جمع نمی شود. چنان كه حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:

«همان گونه كه شب و روز با هم جمع نمی شوند، دوستی پروردگار با محبت دنیا جمع نمی گردد.» (2)

به فرموده رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم):

«الدُّنْیا جِیفَةٌ وَ طَالِبُهَا كِلَاب.» (3)

«دنیا مرداری گندیده است که سگ ها طالب آن هستند.»

همچنین نقل است كه حق تعالی فرموده است:

ص: 14


1- مجموعة ورام 1/134 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 14/328 - گفتار انبیاء از آدم (علیه السلام) تا خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) 363
2- غررالحكم 161؛ 183؛ 188 - در روایت است دنیا را روز قیامت به صورت پیرزالی كبود موی، ازرق چشم، گراز دندان، كریه منظر و قبیح رخسار بیاورند. پس آنرا مشرف بر همه مردم كنند و به ایشان گویند كه آیا این را می شناسید؟ مردمان گویند نعوذ بالله كه ما این را بشناسیم. خطاب رسد كه این دنیایی است كه بدان تفاخر می كردید و به واسطه آن به یكدیگر حسد می بردید و دشمنی می كردید و قطع صله رحم می نمودید. سپس دنیا را به جهنم می افكنند و دنیا فریاد می كشد كه خداوندا كجایند پیروان و دوستان من؟ پس خداوند عالم می فرماید كه دوستانش را هم به او ملحق سازید. بحارالانوار 78/169
3- مصباح الشریعة 138 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 84/289 - التحقیق فی كلمات القرآن الكریم 10/96

«دوستان مرا با دنیا چه كار؟ همّ دنیا شیرینی مناجات مرا از قلب آنان می برد. آنچه من از اولیائم دوست دارم این است كه افرادی روحانی باشند و به غم دنیا نپردازند.» (1)

یکی از راه های فریبندگی دنیا جلوهای زیبا و زیورآلات آن است. خداوند از آن در آیۀ ذیل چنین نام می برد:

﴿زُینَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنینَ وَ الْقَناطیرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَیلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِكَ مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ الله عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ﴾ (2)

«شهوت ها برای مردم زینت داده شده است: شهوت به زنان و فرزندان و قنطارها (3) از طلا و نقره؛ اسبان چرنده؛ زراعت. این ها متاع زندگانی دنیا هستند و فرجام نیکو نزد خداست.»

غیر از اسب که جای خود را به وسایل نقلیه داده است، بقیه زینت ها ثابت بلکه لوکستر و تجملات و زرق و برق آن بیشتر شده اند. حقیقت حب دنیا همان علاقۀ قلبی و لذات نفسانی است. به فرموده همۀ پیغمبران و ائمۀ معصومین (علیهم السلام) داشتن محبت آن در دل باعث هلاك دنیوی و اخروی خواهد بود. امراض دل از همین محبت به دنیا متولد می گردد و منشأ بسیاری از صفات زشت چون ریا، حسد، عداوت، كبر، دغل، تفاخر، سوءظن، طمع، حرص و... می شود. محبت دنیاست كه انسان را به سوی مشاغل و معاشرت هایی می كشاند كه موجب گرفتاری های گوناگون او می گردد.

ص: 15


1- اسرار موفقیت 410 – بحارالانوار 82/143
2- سورۀ مبارکۀ آل عمران آیۀ شریفۀ 14
3- قنطار، وزنی حدود صد رطل و به معنای بسیار، نیز هست و رطل مقیاس وزن مایعات برابر 12 اوقیه یا 84 مثقال است. از كتاب معراج السعادة

انسان با بدنی كه باید به عبادت خداوند متعال و خدمت به خلق و كسب روزی حلال و مشغول باشد، به کارهای بیهوده ای اشتغال پیدا می كند كه سرانجام از گناه سر در می آورد.

تمامی اعضا و جوارح و استعدادهای انسان باید در جهت رضای الهی استفاده شوند و در خدمت قرآن و فرمایش های اهل بیت (علیهم السلام) باشند. چشمی كه در چشم چرانی و زبانی كه به دروغ و فحش و غیبت و گوشی که به ناسزا آلوده شود، یقیناً از مسیر اصلی عبودیت به بی راهه خواهد رفت.

مؤمن آگاه باید این مطلب را دریابد كه دنیا همواره دشمن خدا، رسول (صلی الله علیه و آله و سلم)، ائمۀ معصومین (علیهم السلام) و مؤمنان است و با زینت های خویش انسان را فریب داده تا مانع نزدیك شدن او به پروردگار شود. از این جهت طبق روایات، خداوند متعال از روزی كه دنیا را آفریده، نظر بر آن نیفكنده است. دنیا نیز با زینت دادنِ خود، درصدد به هلاكت رساندن مخلوقات است. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) درباره این جلوۀ دروغین می فرمایند:

«دنیا مانند ماری است كه ظاهر آن نرم و باطنش زهرآگین است.» (1)

دنیا به وسیلۀ ظاهر دل فریبش مردم را فریب می دهد و با زیاده روی در شهوات و زیاده طلبی انسان را از توفیق سحرخیزی، مناجات، گریه، ناله، استغفار و انابه محروم می كند. زیاده روی در امور دنیوی و شهوانی صفای عقل و قلب را از انسان سلب می نماید و باعث می شود که روح و قلب از شهوات و خواهش های نفسانی آكنده شود. انسان باید برای لذت های زودگذر و

ص: 16


1- نهج البلاغه

خنده های مستانۀ امروز، گریه ها و ضجه های نادمانۀ روز واپسین را به جان بخرد. در حالی که قلب محل راز و نیاز با خدا، ارتباط قلبی با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، محزون شدن در مصائب اهل بیت (علیهم السلام) و كسب فضائل محمد و آل محمد (علیهم السلام) است.

پس كسی كه به جهان پس از مرگ ایمان داشته باشد، باید در صدد بیرون كردن محبت های دنیوی از قلبش باشد؛ چراکه خانه دل را یك محبوب بیشتر نیست. گفت و گوی خداوند متعال با حضرت داوود (علیه السلام) درس بزرگی به ما خواهد داد:

«ای داوود، برای من خانه ای خالی نما تا در آن ساكن شوم. داوود عرض كرد که خداوندا، تو اَجَلّ از آنی كه در مسكنی سكنی بگیری. وحی رسید که یعنی قلب خود را برای من فارغ نما.» (1)

دنیای ممدوح و مذموم

امام سجاد (علیه السلام) می فرمایند:

«وَ الدُّنْیا دُنْیاءَانِ دُنْیا بَلَاغٌ وَ دُنْیا مَلْعُونَةٌ.»

«دنیا دو نوع است: دنیای نیكو و دنیای نفرین شده.»

پیشوایان معصوم (علیهم السلام) دنیا را به دو بخش ممدوح و مذموم تقسیم نموده اند و شیوه های بهره برداری صحیح از دنیا را متذكر شده اند. لذا از مؤمنین خواسته نشده است كه سرمایه ای نداشته باشند و ترک حلال ها نمایند بلكه آنچه شایسته و سزاوار مؤمنین است دل نبستن به دنیاست. مؤمن واقعی كسی است كه از دنیا به عنوان ابزار و به مقدار ضرورت استفاده كند و از زرق و برق،

ص: 17


1- عوالی اللئالی 1/295

تجملات، اسراف و هر آنچه موجب خشم خدای متعال می گردد دوری کند. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرمایند:

«دنیا مسجد دوستان خدا و مصلای فرشتگان پروردگار است. دنیا محل فرودآمدن وحی الهی و مكان تجارت دوست داران حق تعالی است. مردم در آن رحمت الهی را جلب می كنند و بهشت را سود می برند.» (1)

جمع آوری مال و سرمایه در قرآن، به تعبیری، جمع آوریِ آتش و عذاب است:

﴿یوْمَ یحْمى عَلَیها فی نارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوى بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ هذا ما كَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ فَذُوقُوا ما كُنْتُمْ تَكْنِزُونَ﴾ (2)

«روزى كه آن [گنجینه]ها را در آتش دوزخ بگدازند و پیشانى و پهلو و پشت آنان را با آنها داغ كنند [و بگویند] که این است آنچه براى خود اندوختید! پس [كیفر] آنچه مى اندوختید، بچشید.»

بنابراین، دنیا عرصۀ امتحان بندگان و میدان رشد و تكامل و عبودیت آن هاست. كسانی كه این عرصه ها را با موفقیت پشت سر بگذارند، پایان مسیرشانْ بهشت جاودانه خواهد بود. در این باره فرموده اند:

«خداوند بندگان را آفرید تا به آن ها نفعی برساند و آنان را با نعمت ابدی (بهشت) پاداش بدهد.» (3)

از این رو امامان معصوم (علیهم السلام) دوستان شان را به سوی دنیای ممدوح سوق می دهند و همواره از آن ها می خواهند تا رزق حلال به دست آورند و از لقمۀ حرام دوری كنند تا از این راه مسیرِ سعادت را بپیمایند. حضرت

ص: 18


1- نهج البلاغه حكمت 126
2- سورۀ مبارکۀ توبه آیۀ شریفۀ 35
3- علل الشرایع 9 - بحارالانوار 5/313

امیرالمؤمنین (علیه السلام) در این باره فرموده اند:

«اگر دنیایت را پیرو دینت قرار دهی، دین و دنیایت هر دو را به دست آورده ای و در آخرت از رستگاران خواهی بود.» (1)

استفاده انسان از دنیا برای رسیدن به هدف مقدسی است. امام معصوم (علیه السلام) فرمودند:

«وَ یتَّجِرُ لِیغْنَم.» (2)

«مؤمن برای بی نیازشدن به دنبال كار و تجارت می رود.»

اما برای ترغیب مؤمنین به كار و تلاش فرموده اند:

«طَلَبُ الْحَلَالِ فَرِیضَةٌ عَلَى كُلِ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَة.» (3)

«طلب مال حلال بر هر زن و مرد مسلمانی واجب است.»

امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:

«لَا خَیرَ فِیمَنْ لَا یحِبُ جَمْعَ الْمَالِ مِنْ حَلَالٍ فَیكُفَ بِهِ وَجْهَهُ وَ یقْضِی بِهِ دَینَهُ وَ یصِلَ بِهِ رَحِمَهُ.» (4)

«برای كسی كه ثروت حلالی را که به سبب آن آبروی خود را حفظ كند و بدهكاری هایش را بپردازد (اگرچنین راه و هدفی را) دوست نداشته باشد، خیری نیست.»

امام باقر (علیه السلام) می فرمایند:

ص: 19


1- غررالحكم 278
2- كتاب سلیم بن قیس الهلالی 2/852 - الكافی (ط - الإسلامیة) 2/320؛ (ط - دارالحدیث) 3/581 - الوافی 4/155 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم) 9/221 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 64/367؛ 64/383 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 11/183 - كیش پارسایان 201
3- جامع الأخبار(للشعیری) 139 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 100/9 - جامع أحادیث الشیعة (للبروجردی) 22/88
4- من لا یحضره الفقیه 3/166 - ثواب الأعمال و عقاب الأعمال 180 - روضة المتقین..(ط - القدیمة) 6/449 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 100/7

«مَنْ طَلَبَ [الرِّزْقَ فِی] الدُّنْیا اسْتِعْفَافاً عَنِ النَّاسِ وَ تَوْسِیعاً عَلَى أَهْلِهِ وَ تَعَطُّفاً عَلَى جَارِهِ لَقِی الله عَزَّ وَ جَلَّ یوْمَ الْقِیامَةِ وَ وَجْهُهُ مِثْلُ الْقَمَرِ لَیلَةَ الْبَدْر.» (1)

«كسی كه دنیا را برای بی نیازی از مردم و کمک به خانواده خود و مهربانی با همسایۀ خویش بخواهد، در حالی كه چهرۀ او مانند ماه شب چهارده می درخشد پروردگار متعال را در روز قیامت دیدار می کند.»

اهمیت رسیدگی به خانواده آن چنان محل توجه خداوند متعال است كه حتی از صدقه و انفاق بر بینوایان برتر می باشد. پس از این که انسان توانست در حدّ متعارف، بدون اسراف و تجمل گرایی، نیازهای خانواده اش را فراهم سازد، آن گاه نوبت به دستگیری از دیگران می رسد.»

شخصی به امام معصوم (علیه السلام) عرض كرد که یك درهم دارم و می توانم با آن در خانواده ام گشایشی بدهم. چنین كنم یا آن درهم را در راه خدا صدقه بدهم؟ حضرت (علیه السلام) در پاسخ فرمودند:

«وسّع عیالك.» (2)

«با آن بر خانواده ات توسعه بده.»

پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند:

«الْعِبَادَةُ سَبْعُونَ جُزْءاً أَفْضَلُهَا طَلَبُ الْحَلَال.» (3)

ص: 20


1- كتاب وظائف شیعه بودن 20 – الكافی (ط - الإسلامیة) 5/78 - تهذیب الأحكام (تحقیق خرسان) 6/324 - الوافی 17/23 - وسائل الشیعة 17/21 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 94/51 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 7/519
2- كتاب نسیم هدایت 77
3- الكافی (ط - الإسلامیة) 5/78؛ (ط - دارالحدیث) 9/542 - الوافی 17/21 - وسائل الشیعة 17/21 - البرهان فی تفسیر القرآن 1/370 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم) 19/23 - بحارالأنوار (ط - بیروت) 100/9 - مكاتیب الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم) 3/537 - وظائف شیعه بودن 20

«عبادت هفتاد قسمت دارد؛ بهترین آن جست وجوی مال حلال است.»

همچنین فرمودند:

«طُوبَى لِمَنْ أَسْلَمَ وَ كَانَ عَیشُهُ كَفَافا.» (1)

«خوش به حال كسی که تسلیم [امر پروردگار] است و زندگانی او به مقدار كفایت اوست.»

حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) هنگامی كه شنیدند یكی از اصحابشان به نام عاصم بن زیاد از دنیا دوری گزیده است، وی را احضار نموده و فرمودند:

«ای دشمن جان خود، شیطان پلید تو را سرگردان كرده است. آیا به خانواده ات رحم نكرده ای؟ آیا می پنداری خداوند پاكیزه ها را بر تو حرام كرده است و نمی خواهد از آ ن ها بهره مند گردی؟! تو در نزد خدا كوچك تر از آن هستی.»

عاصم عرض كرد که یا امیرالمؤمنین (علیه السلام)، كار من مانند كار شماست كه در لباسِ خشن و خوراكِ سخت و بدون مزه به سر می برید. امام هدایت (علیه السلام) در جواب فرمودند:

«وای بر تو، من مانند تو نیستم؛ زیرا خداوند بر پیشوایان حق واجب گردانیده است که خود را با مردمان تنگ دستِ زمان خویش برابر قرار دهند تا سختی تهیدستی، فقیر را پریشان و نگران تر نسازد.» (2)

امام صادق (علیه السلام) درباره استفاده از نعمت های خداوند به صورت معقول، فرمودند:

ص: 21


1- الكافی (ط - الإسلامیة) 2/140؛ (ط - دارالحدیث) 3/362 - مجموعۀ ورام 2/195 - الوافی 4/412 - وسائل الشیعة 21/533 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم) 8/329 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 69/59؛ 69/67 الی 69/68
2- نهج البلاغه فیض الاسلام خطبه 200

«إِنِّی لَأَكْرَهُ لِلرَّجُلِ أَنْ یكُونَ عَلَیهِ مِنَ الله نِعْمَةٌ، فَلَا یظْهِرَهَا.» (1)

«من دوست ندارم كه خدا به كسی نعمت بدهد و او نعمت خدا را ظاهر نكند.»

مخصوصاً كسانی كه در مقطعی دچار فقر بوده اند و سپس به عطای حق تعالی، ثروت مند شده اند. البته نه با فخر فروشی به مال و نعمت؛ بلكه با آشكارساختن عنایت حق تعالی به بندگانش. پس چه خوب است كه با انفاق و احسان به خلایق، این نعمت هویدا شود. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در این باره می فرمایند:

«همان گونه كه خدا شما را در شوربختیِ خوف ناكی می بیند، باید در نعمت نیز ببیند.»

امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«فَالْبَسْ وَ تَجَمَّلْ فَإِنَّ الله جَمِیلٌ یحِبُ الْجَمَالَ وَ لْیكُنْ مِنْ حَلَال.» (2)

«لباس نیكو بپوش و خود را بیارای؛ زیرا خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد. ولی مواظب باش كه لباست از راه مشروع و مال حلال باشد.»

امام حسن مجتبی (علیه السلام) هنگامی كه به نماز برمی خاستند، بهترین لباس های خود را می پوشیدند. سؤال كردند که چرا بهترین لباس خود را می پوشید؟ حضرت فرمودند:

ص: 22


1- الكافی (ط - الإسلامیة) 6/439؛ (ط - دارالحدیث) 13/11 - روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه (ط- القدیمة) 7/614 - الوافی 20/695 - وسائل الشیعة 5/8 - هدایة الأمة إلى أحكام الأئمة (علیهم السلام) 2/113 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم) 22/313
2- الكافی (ط - الإسلامیة) 6/442؛ (ط - دارالحدیث) 13/18 - روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه (ط - القدیمة) 7/619 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم) 22/317 - بحارالأنوار (ط - بیروت) 33/410؛ 76/306

«إِنَ اللهَ جَمِیلٌ یحِبُ الْجَمَالَ فَأَتَجَمَّلُ لِرَبِّی وَ تَلَا قَوْلَهُ تَعَالَ ﴿یا بَنی آدَمَ خُذُوا زینَتَكُمْ عِنْدَ كُلِ مَسْجِد﴾ (1)(2)

«خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد و به همین جهت من لباس زیبا را برای راز و نیاز با پروردگارم می پوشم و هم او دستور داده است كه زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد برگیرید: اى فرزندان آدم، زینت های خود را در هر نمازى برگیرید و بخورید و بیاشامید ولى زیاده روى مكنید كه او اسراف كاران را دوست ندارد.»

دین مقدس اسلام شیوه های صحیح استفاده از اموال را برای ثروت مندان آموخته است. احادیث و دعاهای نقل شده از ائمۀ معصومین (علیهم السلام) نیز گویای همین حقیقت است. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:

«پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مرا تعلیم داد كه هرگاه لباس نو پوشیدی دست به دعا بردار و بگو: سپاس خدای را كه مرا پوششی داد تا خود را بیارایم و آبروی خویش را در میان مردم نگه دارم. خدایا، این لباس را برای من با بركت قرار بده تا بتوانم در راه رضای تو كوشش نمایم و مساجدت را آباد سازم.» (3)

اگر لباس و مركب و سایر نعمت ها در راه خدا استفاده شوند، انسان را عزیز و محترم می کنند؛ اما اگر در راه رسیدن به لذت های دنیایی استفاده

ص: 23


1- سورۀ مبارکۀ اعراف آیۀ شریفۀ 31
2- كتاب یكصد موضوع اخلاقی در قرآن و حدیث - تفسیر العیاشی 2/14 - عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة 1/321 - تفسیر الصافی 2/189 - وسائل الشیعة 4/455 - البرهان فی تفسیر القرآن 2/532 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 80/169 - تفسیر نور الثقلین 2/19 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 3/226
3- الكافی (ط - الإسلامیة) 6/458؛ (ط - دارالحدیث) 13/59 - الجعفریات (الأشعثیات) 224 - المقنع (للصدوق)541 - الوافی 20/739 - وسائل الشیعة 5/49 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (علیهم السلام) 22/341 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 3/267 - هدایة الأمة إلى أحكام الأئمة (علیهم السلام) 2/125

گردند، انسان را ذلیل خواهند ساخت و مصیبت های دهشتناکی را برای او ایجاد می نمایند.

پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند:

«كسی كه لباسی بپوشد تا با آن به خود افتخار كند، شعله ای از آتش جهنم او را فرا می گیرد و برای همیشه در میان آن آتش فرومی رود.» (1)

دل باختن به دنیایی كه انسان را از تكامل دور ساخته است و از آخرت غافل می كند، شایستۀ كسی كه معتقد به آخرت می باشد نیست. انسان در صورتی سزاوار نعمت های بی حد و حصر خداوند است كه نعمت های الهی را در راه نافرمانی خداوند متعال مصرف نكند، وگرنه تهی دستی بهتر از ثروت خواهد بود. استفاده از ثروت دنیا برای كسانی خوب است كه زاهدانه زندگی کنند و اسیر نعمت ها نگردند. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند:

«هر كسی لباسی بپوشد و در آن بر خود ببالد و به دیگران فخر فروشی نماید، خداوند متعال او را با قبرش در جانبی از جهنم فرومی برد... چنان که قارون جامه ای پوشید و بر دیگران فخر فروخت و در زمین فرو رفت و تا قیامت همچنان فرو خواهد رفت.»

امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:

«كَفَى بِالْمَرْءِ خِزْیاً أَنْ یلْبَسَ ثَوْباً یشْهَرُهُ أَوْ یرْكَبَ دَابَّةً تَشْهَرُه.» (2)

«در میزان پستی شخص همین بس كه از لباس یا مركبی استفاده كند كه او را انگشت نما سازد.»

ص: 24


1- وسائل شیعه 3/369
2- نقطه های آغاز دراخلاق عملی 590 - الكافی (ط - الإسلامیة) 6/445 - (ط - دارالحدیث) 13/24 - تحف العقول 369 - الوافی 20/710 - وسائل الشیعة 5/24 - هدایة الأمة إلى أحكام الأئمة (علیهم السلام) 2/117 - مرآة العقول 22/321 - بحارالأنوار (ط - بیروت) 75/252

استفاده از مال دنیا با حالت تفاخر و خودبرتربینی، عُجب در مال نامیده می شود. اگر كسی اموالی را كه خداوند متعال به عنوان امانت به او سپرده است را برای برتری جویی و فخر فروشی، خسران عظیمی را در دو سرا برای خود فراهم كرده است. علاوه بر آن، مرتكب اسراف نیز شده است. از اركان مهم اسراف در اموال، پرخوری و از آثار زیان بار آن ازدیاد شهوت است كه زیاده روی در آن نیز باعث آلودگی قلب خواهد شد. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرمایند:

«الْمَالُ مَادَّةُ الشَّهَوَات.» (1)

«مال و ثروت مایۀ همۀ شهوات است.»

در نهایت، دل بستگی به دنیا و مال اندوزی غفلت از خدا و دین را در پی خواهد داشت. خداوند متعال در این باره می فرماید:

﴿یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُلْهِكُمْ أَمْوالُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ الله وَ مَنْ یفْعَلْ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ﴾ (2)

«ای كسانی كه ایمان آورده اید، دارایی ها و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل نگرداند؛ زیرا كسی كه چنین باشد از زیان كاران است.»

مؤمن به مقدار ضرورت از دنیا بهره برمی دارد و تلاشش بر این است كه در وادی دنیای ممدوح قدم بردارد. شیوۀ عاقلان و خردمندان نیز همین است. جناب لقمان (رحمة الله) خطاب به فرزندشان فرمودند:

ص: 25


1- نهج البلاغة (للصبحی صالح) 478 - عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 25 - غرر الحكم و درر الكلم 38/626 - غرر الأخبار 128؛ 414 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 69/67؛ 75/14
2- سورۀ مبارکۀ منافقون آیۀ شریفۀ 9

«لَا تَدْخُلْ فِی الدُّنْیا دُخُولًا یضِرُّ بِآخِرَتِكَ وَ لَا تَتْرُكْهَا تَرْكاً تَكُونُ كَلًّا عَلَى النَّاس.» (1)

«به دنیا آن گونه وارد نشود كه به آخرتت را زیان برساند و دنیا را به گونه ای ترک نکن كه سربار مردم بشوی.»

این كلام خردمندانه حجت را بر فقیر و غنی تمام می کند و نوع نگاه مؤمن واقعی را به دنیا مشخص می سازد. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرمایند:

«كسی كه روزی بسیار به دستش بیافتد و نداند كه او را با آن روزی می آزمایند، همانا كه غافل از بیم عذاب نشسته است. آن كس هم كه دستش از مال تهی مانده باشد و نداند كه این تهی دستی آزمایش اوست، پاداشی را كه در انتظار اوست تباه ساخته است.» (2)

پس هرگاه دنیا به كسی رو كرد باید بداند كه بار سنگینی به دوشش افتاده است، چنان كه امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:

«آیا خیال می كنی که خداوند متعال به هرکس نعمتی داد او را تكریم کرده است و به هر كسی عطا نكرده تحقیرش ساخته است؟ خیر؛ بلكه تمام ثروت ها از آنِ خداست كه به عنوان امانت به بنده اش می دهد و به او اجازه می دهد تا با میانه روی از آن بخورد، بنوشد، بپوشد، ازدواج كند و مركبی برای خود تهیه نماید و

اضافه بر مقدار مصرف را نیز به مؤمنین نیازمند برساند تا به نابسامانیهای آن ها سامان ببخشد.» (3)

مؤمن، خواه فقیر باشد یا ثروتمند، از معیار الهی عدول نمی كند. نه ثروتْ او را به هلاكت می رساند و نه فقرْ وی را از مرتبۀ صبر و تسلیم بیرون می آور؛ بلکه با دیدۀ خردمندانه هر دو را وسیلۀ امتحان می بیند.

ص: 26


1- مجموعة ورام 1/79 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 70/124 - وظائف شیعه بودن 21
2- نهج البلاغه 19
3- وسائل شیعه 11/10 – مستدرك 15/270 - بحارالانوار 72/305

ص: 27

شناخت دنیا

از ابزارهای مهم دنیا برای فریب دادن انسان ها زیبا جلوه دادن امور دنیوی است. دنیا مشغله های فراوانی را برای افراد به وجود می آورد. از این راه با ایجاد تعلق قلبی بین انسان و خودش، اسباب نابودی انسان را فراهم می کند:

«مَنْ تَعَلَّقَ قَلْبُهُ بِالدُّنْیا تَعَلَّقَ مِنْهَا بِثَلَاثِ خِصَالٍ هَمٍ لَا یفْنَى وَ أَمَلٍ لَا یدْرَكُ وَ رَجَاءٍ لَا ینَال.» (1)

«هرکس قلبش به دنیا وابسته باشد، به سه خصلت از دنیا وابسته می شود: غمی که پایانی ندارد؛ آرزویی که به آن نمی رسد؛ امیدی که به آن دست پیدا نمی کند.»

مصداق این روایت در جامعه بسیار مشهود است: کسانی که از روی طمع و حرص از صبح تا پاسی از شب به عنوان رفع نیاز کار می کنند. مخصوصاً امروزه كه بر اثر گرانی و مشكلات زندگی احتیاج و حرص با هم ممزوج شده است. عمر آدمی همیشه در همّ و غم و نگرانی ناشی از امور مادی و دنیایی سپری می شود؛ ولی هیچ گاه این عطش، با وجود تلاش های بی وقفه، برطرف نمی گردد؛ زیرا آنچه می تواند عطش انسان را مرتفع سازد و به آدمی آرامش ببخشد، قناعت و ایمان به رازقیت خداست.

انسان در دست یابی به آرزوها و اهداف دنیوی و مادی خود هیچ گاه ارضا نمی شود و به محض رسیدن به آنها میل به مقصد دیگری پیدا می کند. امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:

ص: 28


1- الكافی (ط - الإسلامیة) 2/320 - تحف العقول 367 - الخصال 1/88 - الوافی 5/897 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم) 10/245 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 70/91؛ 70/103؛ 70/163؛ 75/250 - تفسیر نور الثقلین 1/560 - تفسیر كنز الدقائق و بحر الغرائب 14/239

«مَثَلُ الدُّنْیا مَثَلُ مَاءِ الْبَحْرِ كُلَّمَا شَرِبَ مِنْهُ الْعَطْشَانُ ازْدَادَ عَطَشاً حَتَّى یقْتُلَه.» (1)

«دنیا همانند آب دریاست: شخص هرچه بنوشد باز هم تشنه تر می گردد تا این كه از نوشیدن زیاد بمیرد.»

آری، دنیاطلبان به دنبال به دست آوردن بهشت در همین دنیا هستند؛ ولی هرچه پیش می روند، بیشتر در باتلاق متعفن آن فرومی روند و به جای ساختن بهشت دنیوی، جهنمی را در دنیا و آخرت برای خود مهیا می کنند. دنیایی كه سراسر دروغ، حقه بازی، نیرنگ و جنایت باشد و نتیجه ای جز افزودن مشكلی بر مشكلات قبلی ندارد، جهنمی بیش نیست. اگر تهی دستانِ دنیا را یك غم است، گرفتاران و دوست داران دنیا را هزاران اندوه است. حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده اند:

«عَجَب و هزار عَجَب از آن كسی كه خانۀ آخرت و باقی و پایدار را ترك كرده و برای خانۀ فانی عمل می كند.»

بخش تأسف برانگیز این موضوع آن است که اگر تمام این تلاش ها و دوندگی ها نتیجه ای هم بدهد، برای وراث به ارث می ماند. اگر ورثه اهل دین و وجدان باشند، بخش اندکی از ما تَرَک را در راه خدا به كار می گیرند که معمولاً این گونه ورثۀ مؤمن و متعهد بسیار اندك هستند. بنابراین از این همه مال اندوزی هیچ سودی عاید خود شخص نخواهد شد؛ بلکه ضررهای مضاعف یکی پشت سر دیگری به عنوان آثار ما تأخر به انسان اصابت خواهد نمود. حق تعالی در حدیثی قدسی فرمودند:

ص: 29


1- تحف العقول 396 - مجموعة ورام 2/195 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 1/152؛ 75/311 - مكاتیب الأئمة (علیهم السلام) 4/495

«ای فرزند آدم، مال و ثروت متعلق به من است و از مال تو چیزی عاید تو نخواهد شد، مگر آنچه تصدق كردی و پیش فرستادی (در راه خدا انفاق نمودی) یا خوردی و برطرف كردی یا پوشیدی و كهنه نمودی.»

بنابراین جز آنچه در راه خدا به مصرف رسد، چیزی برای انسان باقی نخواهد ماند. روزی حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) درهمی به كف دست مبارك گرفتند و خطاب نمودند:

«تو تا موقعی كه در دست من هستی برای من سودی نخواهی داشت. آن موقعی كه از دستم خارج شوی (یعنی در راه خدا انفاق گردی) برای من منفعت خواهی داشت.» (1)

اما بر خلاف عقیده و رفتار ائمۀ معصومین (علیهم السلام)، مسلمانان مال را سخت در آغوش کشیده اند. در حدیث آمده است:

«مردم را روزگاری دشوار در پیش است: در حالی كه ثروت مند به بخل ورزی فرمان داده نشده است اموال خویش را سخت در دست نگه می دارد.» (2)

وقتی نخستین سكههای درهم و دینار در جهان ضرب زده شد، ابلیس ملعون (لعنت الله علیه)، نگاهی به آنها افكند. آن دو را گرفت و بر چشمانش گذاشت. سپس برداشت و بر سینه اش چسبانید! و بعد فریاد عاشقانه ای كشید. دوباره به سینه اش چسباند و گفت:

«شما نور چشمان و میوۀ دل من هستید. اگر انسان ها شما را دوست داشته باشند دیگر برای من مهم نیست كه بت پرستی نكنند. همین كه شما را دوست بدارند برای من كافیست؛ زیرا شما بزرگ ترین بت ها

ص: 30


1- معراج السعادة
2- نهج البلاغه حکمت 468

هستید.» (1)

با این قاعده، مردم دنیاپرست هر چند صاحب دین هم باشند، معبود آن ها پول خواهد بود. دنیا برای محبین خودش جز بدبختی ثمر دیگری نخواهد داشت. دنیا، خود، در روز قیامت خواهد گفت:

«پروردگارا، مرا نصیب بهترین دوستان خود كن.»

خطاب خواهد رسید:

«ساكت شو! من هیچ گاه تو را برای آن ها نپسندیده ام. چگونه امروز بپسندمت؟» (2)

حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) بیانات بسیار شگفت انگیزی را درباره دنیا كه منشأ جدایی انسان از خدا است، فرموده اند:

«دنیا خانه ای پر از رنج و محنت است. پیرایه ای ناپایدار است. عجوزه ای مكار است. حالاتش متزلزل است و ساكنانش مضطربند. هر طرف غارتگری جان و مال اهل دنیا را به غارت برده است.

عیش دنیا ناگوار و راحتی اش ناپایدار است. ساكنانش هدف تیر حوادث بلا و اهلش به صد هزار مصیبت و بلا مبتلا هستند.

ای بندگان خدا، بدانید كه شما در منزلی هستید كه پیش از شما كسانی در آنجا بوده اند كه عمر ایشان بیشتر، هیبت شان زیادتر، دیارشان آبادتر و آوازه شان بلندتر بوده است. شب با صد هزار آرزو با یك دیگر نشستند و با هم عهد شادی بستند و چون شب سر آمد و داخل روز شدند، با زبان های خاموش و دهان های مالامال از خاك، بدن هایشان پوسیده و منازل شان خالی ماند و نام و نشان شان از صفحۀ روزگار برافتاد. قصرهای رنگارنگ شان به تنگنای قبر مبدل گشت و فرش های

ص: 31


1- بحارالانوار 73/142 ح 20
2- محجة البیضاء 5/355

زرتارشان به خاك گور بدل شد.

آه از آن محله ای كه اهل آن، همه، همسایگان اند و لیكن آمد و شدی با یك دیگر ندارند (گورستان). خانه های ایشان به هم پیوسته است؛ ولی یک دیگر را نمی بینند و همشهری هایی هستند كه هم دیگر را نمی شناسند. آنان همسایگانی هستند كه با هم انس ندارند. عمارت ها ساخته اند، در صورتی كه گذری بر آن ندارند. خانه ها ساخته و از آن یاد نمی آورند و در خانه های قبر سر بر سنگی نهاده و با كوه حسرت خوابیده اند.

چگونه با یك دیگر آمد و شد نمایند و حال آن كه سنگ بلا اجزای وجودشان را خورده و سنگلاخ استخوان شان را در هم شكسته است. خاك قبر بدن های شان را خورده است. روزگار دفتر زندگانی شان را در هم نوردیده و خوشی شان به ناكامی تبدیل گشته است. دست روزگار بر خاك شان نشانده، دوستان شان خاك ماتم بر سر فشانده، سفری كرده اند كه در آن امید بازگشتن نیست. آنان در ورطه ای غرق شده اند كه از آن خلاصی نیست. هیهات! از برگشتن خبری نیست.»

خداوند در قرآن کریم می فرماید:

﴿وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى یوْمِ یبْعَثُون ﴾ (1)

«در پیشِ روی شان برزخی است كه در آنجا تا روز قیامت گرفتار خواهند بود.»

آن گاه حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرمایند:

«حال كه دنیا را شناختید، خود را به جای مردگان تصور کنید: در خواب گاهِ گور تنها خوابیده اید و آن منزل هولناك را دیده اید. چون آن روز را ببیند حال شما چگونه خواهد بود؟ در روزی که مردگان را در حالی که از قبر سر برآورده اند ببینید. در روزی که پرده ها کنار بروند و

ص: 32


1- سورۀ مبارکۀ مؤمنون آیۀ شریفۀ 100

رازها آشکار گردند (یعنی تمام بدی ها و اسرار درونی هر كسی آشكار شود). در آن زمان شما را به موقوف پادشاه جلیل می برند و در آن وقت دل ها را می بینید كه گویا از شدت خوف از سینه ها پریده و عیوب مردم ظاهر گشته است و هر كسی به جزای عمل خود گرفتار شده.»

سپس سرور زاهدان دنیا اندرزی می فرمایند كه متابعت از آن بر هر محب و عاقلی واجب است و صداقت در دوستی با حضرات معصومین (علیهم السلام)، عمل به گفتار الهی ایشان است:

«به شما توصیه می کنم كه از دنیا دست بردارید؛ چراکه او از شما دست برنخواهد داشت و بدن های شما را پوسیده خواهد كرد.»

حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در مذمت دنیا می فرمایند:

«دست از دنیا بردار كه دوستی با دنیا آدمی را كور و لال و كر می كند و شخص را ذلیل و بی مقدار می سازد. پس عمر خود را دریاب و گذشته ات را جبران كن و بیش از این فردا فردا مگو؛ چراکه كسانی پیش از تو به همین دلیل به هلاكت رسیدند و عمر خود را به آرزو گذراندند و هر روز کارهای شان را به تأخیر افكندند تا زمانی که ناگاه امر خدا سر رسید و هنگام گوچ آمد، در حالی که آنان بر بستر غفلت خوابیده بودند. سپس آنان را از كاخ ها به ظلمت كدۀ گور درآوردند و اهل و اولادشان رهای شان کردند و به قسمت كردن اموال شان پرداختند.»

در بعضی از مواعظ آن حضرت هست كه فرموده اند:

«در حلال خدا سؤال و در حرام خدا عقاب است.»

همچنین بعضی از بزرگان در مذمت ثروت اندوزی فرموده اند:

«شخص متمول در وقت مردن دو مصیبت دارد كه اولین و آخرین مثل آن را نشنیده اند: همۀ اموال را از او می گیرند؛ او را بر همۀ اموالش محاسبه خواهند نمود.»

ص: 33

منشاء روی آوردن انسان به دنیا و رعایت نکردن حلال و حرام، نیازی است که به عنوان دستیابی به رزق و روزی اعلام می گردد. این مهم یا بر اثر احتیاج است یا بر اثر طمع و حرص. انسان برای ارضای نفس خود تلاش می کند و در بازار كار قدم برمی دارد. آنجاست كه اگر كسی دلش با خدا نباشد، ناچار با شیطان است. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرمایند که عربی از بنی عامر خدمت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و از بهترین و بدترین زمین ها پرسید. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:

«بدترینِ قسمت های زمین بازارهاست. بازار میدان ابلیس (لعنت الله علیه) است كه با پرچمی می آید و كرسی خود را می گذارد و در آنجا ذریه اش را پخش می كند. آنان در بین كم فروشان گماشته می شوند. شیطان به فرزندانش می گوید که مردم را گمراه کنید! پدر آنان، آدم، مرده است و پدر شما زنده. وضعیت تا شب چنین خواهد بود. شیطان با اولین فردی که وارد بازار می شود داخل می گردد و با آخر نفر بیرون می رود. اما بهترین قسمت زمین مساجد هستند. اولین نفری كه وارد آن می شود و آخرین نفری كه از آن بیرون می آید به خدا نزدیک تر است.» (1)

اهمیت دوری از دنیا

پس از شناخت دنیا، مؤمنین باید با استفاده از قوه تعقل خود و پیروی از فرمایش های معصومین از دنیا دوری کنند. امام زین العابدین (علیه السلام) در موعظۀ روز جمعه می فرمودند:

«ای مردم، بدانید که خداوند متعال زینت های دنیا را برای دوستان خود نپسندیده است و آن ها را به این زینت ها تشویق نفرموده است.»

ص: 34


1- كتاب دستورات و برنامه زندگی نوشته سید محمد تقی مقدم

آری، خداوند نه دنیا و نه هیچ یك از تجملاتش را برای دوستانش نپسندیده است. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:

«إِنَّ الدُّنْیا... ظَاهِرُهَا سُرُورٌ وَ بَاطِنُهَا غُرُور.» (1)

«ظاهر دنیا سرور است و باطن آن فریب.»

امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«الدُّنْیا ظَاهِرُهَا زِینَةٌ مُعْجِبَةُ وَ بَاطِنُهَا سُمُومٌ مُهْلِكَةٌ.» (2)

«ظاهر دنیا زینتی شگفت آور و باطن آن سمی کشنده است.»

سپس حضرت به آیۀ شریفۀ ذیل اشاره نمودند:

«همانا این دنیا به آبی می ماند كه ما از آسمان نازل می كنیم و با آن تمام روییدنی های زمین، چه آنهایی كه حیوانات می چرند و چه آنهایی که انسان می خورد، از سرسبزی و خرمی زمین زیور و آرایش می گیرد. مردم تصور می كنند كه قدرت پیرایش گل ها و خرمی بوستان ها و باغ ها را دارند؛ اما امر ما شبانه یا در یك روز می رسد و تمام آن سبزه ها و زیورها را به صورت گیاهی خشكیده درمی آوریم. گویی كه شب گذشته چنین چیزی وجود نداشته است. ما آیات خود را برای مردمی كه تفكر می كنند چنین تشریح می كنیم تا عبرت بگیرند.» (3)

امام سجاد (علیه السلام) به شیعیان و محبین واقعی خود می فرمایند:

«ای بندگان خدا، از كسانی باشید كه عبرت می گیرند و در آیات می اندیشند.... دل به دنیا و زینت های دنیا نبندید. دنیا منزلی گذران و جایگاه عمل است. پیش از آن كه عمرتان به پایان برسد و پیش از آن که دنیا خراب شود، به واسطۀ عمل خیر، در دنیا توشه بردارید.»

ص: 35


1- الأمالی (للطوسی) 652 - البرهان فی تفسیر القرآن 3/854 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 74/371
2- شرح الكافی-الأصول و الروضة (للمولى صالح المازندرانی) 9/124
3- سورۀ مبارکۀ یونس آیۀ شریفۀ 24

سپس امام برای تمام مؤمنان كه خواهانِ دوری از تزویر و زینت های دنیا هستند، دعا می فرمایند:

«از خداوند متعال برای خود و شما طلب زهد و تقوا می جویم. پروردگار ما را از جمله راغبین به آخرت قرار دهد. درود بی پایان بر محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و آل محمد (علیهم السلام).» (1)

حال كه شخص عاقل دنیا را شناخت و به بدی های آن پی برد، لازم است كه از آن متنفر شود؛ چراكه امام هدایت، حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام)، فرمودند:

«ینْبَغِی لِمَنْ عَرَفَ الدُّنْیا أَنْ یزْهَدَ فِیهَا وَ یعْزِفَ عَنْهَا.» (2)

«كسی كه دنیا را شناخت سزاوار است كه در آن پرهیزکار باشد.»

همچنین می فرمایند:

«ینْبَغِی لِمَنْ عَرَفَ سُرْعَةَ رِحْلَتِهِ أَنْ یحْسِنَ التَّأَهُّبَ لِنُقْلَتِه.» (3)

«برای كسی كه فهمید باید با سرعت از دنیا كوچ كند، سزاوار است توشه رفتنش را خوب تهیه كند.»

گفتیم که مشغله هایی تحت عنوان امرار معاش هستند که انسان ها، به القاء شیطان، با توجیه آنها، خود را درگیر دنیا می کند. اما هیچ فردی توانایی نجات از دام دنیا را ندارد.

حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) به هشام (رحمة الله) فرمودند:

«ای هشام، دنیا به شكل زنی ازرق چشم نزد حضرت مسیح (علیه السلام) آمد. مسیح به وی فرمود که چند بار ازدواج كرده ای؟ او گفت که بسیار.

ص: 36


1- تفسیر جامع 3/244 - از كافی 8/75 ح 29
2- عیون الحكم و المواعظ (لیثی) 555 - غرر الحكم و درر الكلم 795 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 275
3- عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 555 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 150

مسیح فرمود که همه طلاقت گفتند؟ او گفت که خیر؛ بلكه همه را كشتم. مسیح فرمود که وای بر شوهرهای آیندۀ تو كه از گذشتگان عبرت نمی گیرند.» (1)

وای بر آن ها که هدایت ائمۀ معصومین (علیهم السلام) را در برخورد با دنیا و رهایی از سلطۀ آن برنمی تابند. آنان كه برای رزق و روزی بیشتر تلاشی مضاعف را سرمایه می كنند. در روایت آمده است:

«از دنیا به اندازۀ كفایت بهره بگیر. زیادی آن را، كه مایۀ سركشی تو می گردد، رها كن (انفاق كن). دنیا شما را به سوی مركز بدبختی ها، جایگاه نابودی ها، گرفتاری ها و رنج های گوناگون فرامی خواند. شما دعوتش را پذیرفتید و با شتاب به سوی آن رفتید.» (2)

جناب عیسی (علیه السلام) فرمودند:

«همان گونه که مریض به واسطۀ درد از طعام لذت نمی برد، صاحب دنیا نیز از مناجات و عبادت های خود لذت نمی برد؛ چراکه حلاوت دنیا با شیرینی عبادت در یك دل نمی گنجد.»

حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) برای ترغیب مردم به دوری از محبت ها و مشغله هایی كه زاییدۀ حرص و طمع می باشند و روی آوردن آنان به اعمال صالح، می فرمایند:

«ای بندگان دنیا و كوشش كنندگانِ برای آن، اگر در روز به خرید و فروش مشغول شوید و شب هنگام در رخت خواب های تان بیارامید و در این میان آخرت را فراموش كنید و عمل برای آن را عقب بیاندازید، پس چه وقت برای هدایت می اندیشید و زاد و توشه پیش می فرستید و چه

ص: 37


1- تحف العقول 396
2- غررالحكم صفحات 161؛ 183؛ 188؛ 229؛ 394؛ 403؛ 405؛ 426؛ 513؛ 572

موقع به كار آخرت می پردازید؟!» (1)

همچنین آن حضرت (علیه السلام) برای شناخت بیشتر دنیا فرموده اند:

«دنیا سرای گذر است، نه جای ماندن. مردم در آن دو دسته اند: كسی كه در دنیا، خویش را فروخت و به تباهی انداخت و دیگری آن كس كه خود را خرید و آزاد ساخت.» (2)

امام محمد باقر (علیه السلام) می فرمایند:

«وَ یحْمِیهِ الدُّنْیا كَمَا یحْمِی الطَّبِیبُ الْمَرِیض.» (3)

«همان گونه كه طبیب مریض را پرهیز می دهد، خداوند نیز مؤمن را از دنیا برحذر می دارد.»

هرچه این عجوزه خود را بیشتر آرایش كند، مؤمن از او متنفرتر می گردد. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرمایند:

«الزَّاهِدُ فِی الدُّنْیا كُلَّمَا ازْدَادَتْ لَهُ تَجَلِّیاً ازْدَادَتْ عَنْهُ تَوَلِّیاً.» (4)

«هرچه دنیا به انسان زاهد بیشتر رو كند، بیشتر به دنیا بدبین می شود و پشت می كند.»

مؤمن می داند که دنیا صرفاً امتحانی از جانب خداست که اگر درگیر آن شود، راه هدایت بر او بسته می گردد. قرآن مجید می فرماید:

﴿وَ لا تَمُدَّنَ عَینَیكَ إِلى ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَیاةِ الدُّنْیا لِنَفْتِنَهُمْ

ص: 38


1- غررالحكم 868
2- نهج البلاغه حكمت 126
3- الكافی (ط - الإسلامیة) 2/255؛ (ط - دارالحدیث) 3/640 - التمحیص 31 - مشكاة الأنوار فی غرر الأخبار 290 - أعلام الدین فی صفات المؤمنین 435 - الوافی 5/769 - وسائل الشیعة 3/263 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم) 9/336 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 64/213؛ 64/240؛ 64/242؛ 78/197 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 2/433
4- بحار الأنوار (ط - بیروت) 74/419

فیهِ وَ رِزْقُ رَبِّكَ خَیرٌ وَ أَبْقى﴾ (1)

«دیدگانت را به آنچه برخی از اصناف را از آن برخوردار كردیم مدوز. آنچه به آنان داده ایم زیور زندگى دنیاست تا آنان را به آن بیازماییم. [بدان كه] روزىِ پروردگار تو بهتر و پایدارتر است.»

مؤمنان عاقل هرگز مانند اهل دنیا در مرتبۀ كودكان قرار نمی گیرند. خداوند متعال در این باره می فرماید:

«بپرهیز از این كه مانند كودكی باشی كه چون سبز و زرد ببیند فریفتۀ آن و چون به شیرینی و ترشی دست یابد مفتون آن گردد.» (2)

مؤمن حقیقی نه تنها فریفتۀ تزویر نمی گردد؛ بلكه همانند رادمردان قلب خود را با نام خدای متعال جلا داده تا بدین وسیله از نیرنگ دنیا رهایی یابد:

﴿الَّذینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ الله أَلا بِذِكْرِ الله تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ﴾ (3)

«کسانی که ایمان آوردند و قلب های شان به ذکر خدا پابرجاست. آگاه باشید که فقط با یاد خداوند قلب ها آرام می گردد.»

امام محمد باقر (علیه السلام) فرمودند:

«آنچه به گوش مؤمنان می رسد، از یاد خدا غافل شان نمی كند و زینت هایی كه با چشم شان می بینند از ذكر خداوند متعال كورشان نمی سازد.» (4)

اگر انسان چشم و دل را از زیور دنیا برندارد، افكار و سپس روح وی به دنبال دنیا می رود و از جایگاه معنوی خود سقوط می کند. در کلام حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) آمده است:

ص: 39


1- سورۀ مبارکۀ طه آیۀ شریفۀ 131 – بخشی از این آیه در سورۀ مبارکۀ حجر آیۀ شریفۀ 88 نیز آمده است.
2- چرا مرا آفریدند 184 - ارشاد القلوب 1/199
3- سورۀ مبارکۀ رعد آیۀ شریفۀ 28
4- چرا مرا آفریدند 191 - كافی 2/132 - بحارالانوار 70/37

«آن كس كه زیور دنیا دیدگانش را خیره سازد، دچار كوردلی می شود.» (1)

دل مردگی باعث می شود که ایمان از قلب مؤمن فراری گردد. در نتیجه راه ورود باطل به قلب انسان فراهم می گردد.

«حَرَامٌ عَلَى قُلُوبِكُمْ أَنْ تَعْرِفَ حَلَاوَةَ الْإِیمَانِ حَتَّى تَزْهَدَ فِی الدُّنْیا.» (2)

«تا وقتی دل های شما به دنیا بی رغبت نشود از شناختن و شیرینی ایمان محروم می شوید.»

البته مؤمنی که به ارتباط و راز و نیاز با خدا و ائمۀ معصومین (علیهم السلام) دست می یازد، هیچ گاه برای دنیا ارزشی قائل نمی شود. از آن طرف، هرکس به خدا و خاندان نبوت (صلی الله علیه و آله و سلم) پشت کند، در دنیا فرومی رود و هرکس هم نشین دنیا شود، به فقر گرفتار می شود؛ چراکه «متاع دنیا قلیل» است. حق تعالی به حضرت موسی (علیه السلام) فرموده است:

«ای موسی (علیه السلام)، هر كس به دنیا اهمیت بدهد و آن را بزرگ بشمارد و چشمش به دنیا باشد محتاج می شود.»

در مقابل، مؤمن با دوری از امیال دنیایی در دنیا به كامیابی خواهد رسید:

«و آن كس كه دنیا را كوچك بشمارد، از زندگی و لذت های دنیا برخوردار می شود.» (3)

روزی پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) جابر بن عبدالله انصاری را دید كه آهی از دل می كشید. حضرت فرمودند:

ص: 40


1- نهج البلاغه ترجمه حكمت 368
2- الكافی (ط - الإسلامیة) 2/128؛ (ط - دارالحدیث) 3/332 - مجموعة ورام 2/191 - الوافی 4/387 - وسائل الشیعة 16/12 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم) 8/269 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 70/49 - تفسیر نور الثقلین 5/83 - تفسیر كنز الدقائق و بحر الغرائب 12/329
3- تفسیر جامع 2/577

«برای نداری و تهی دستی دنیا آه می کشی؟»

عرض كرد که آری. حضرت فرمودند:

«پس بدان كه لذائذ دنیا هفت چیز است: خوردنی ها كه گواراترین آنها عسل است كه از زنبور خارج می شود؛ آشامیدنی ها كه بهترین آنها آبی است كه روی زمین حركت می كند؛ پوشیدنی ها كه بهترین آنها ابریشم است و آن لعاب كرم ابریشم است؛ نكاح است كه...؛ سوار شدنی هاست كه بهترین آن اسب است؛ بوییدنی ها كه بهترین آنها مشك است و آن خون مانده است از ناف آهو است؛ شنیدنی ها كه بهترین آنها غنا و آوازخوانی است و آن گناه است. ای جابر، برای چنین دنیایی آه كشیدن معنا ندارد.»

دل دادن به دنیا آن چنان برای اهل ایمان باعث خسران است كه حتی زیان آن به مخلوقات دیگر نیز سرایت می کند. به عنوان پند و حجت، داستان عجیبی را از لسان گهربار امام رضا (علیه السلام) نقل می كنیم:

«وقتی جناب سلیمان به وادی نمل وارد شد، رییس مورچه گان به بالای یک بلندی رفت و فریاد برآورد که ای گروه مورچه گان، به منازل خود بروید تا سلیمان و لشكریانش شماها را لگدمال ننمایند. باد این گفتار را به گوش سلیمان رساند. حضرت در حال حركت در هوا بودند كه به باد امر نمودند که متوقف گردد و آن مور را به حضور بیاورد. چون مور حاضر شد جناب سلیمان (علیه السلام) فرمود که مگر تو نمی دانی من پیغمبرم و به كسی ظلم نمی كنم؟ مور پاسخ داد که چرا، می دانم. حضرت فرمود که پس برای چه مورچه گان را از موكب من ترسانیدی؟ مور جواب داد که ترسیدم خیل مورچه گان به جلال و زینت موكب تو مجذوب شده و از ذكر خدای تعالی غافل بمانند. پس از آن، مور از جناب سلیمان (علیه السلام) سؤال نمود که می دانی چرا خداوند متعال در میان تمام مخلوقات باد را مسخر تو ساخته و به فرمانت می باشد؟ زیرا حكمتش آن بوده كه

ص: 41

خواسته تا بدانی اگر جمیع مخلوقات مانند باد مسخر شما می شد مانند باد هم زائل گردیده و از بین می رفت. آن گاه جناب سلیمان (علیه السلام) تبسم نمودند و به حمد و ثنای پروردگار پرداختند.» (1)

روح و فكر مؤمن باید طوری پرورش یابد که اگر تمام دنیا را نیز مثل جناب سلیمان نبی (علیه السلام) تصرف نمود، آن را در نظر خود پایدارتر از باد نداند. امام سجاد (علیه السلام) فرمودند:

«دنیا را همچون مالی بدان كه در خواب دیدی و چون بیدار گشتی دیگر با تو نبوده است.» (2)

می دانیم که دنیا هیچ گاه با مؤمنان سر دوستی ندارد؛ بلکه تنها هدف آن خوار کردن مؤمن است. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:

«إِنَّ الله عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ خَلْقاً ضَیقَ الدُّنْیا عَلَیهِمْ نَظَراً لَهُمْ فَزَهَّدَهُمْ فِیهَا وَ فِی حُطَامِهَا فَرَغِبُوا فِی دَارِ السَّلَامِ الَّتِی دَعَاهُمْ إِلَیهَا.» (3)

«خداوند عزوجل مردمانی را آفرید و از روی لطف دنیا را بر آنان سخت گرفت و از این راه آنان را به دنیا بی رغبت ساخت. در نتیجه آنان به سرای سلامت (بهشت) روی آوردند.»

دنیا با سختی عجین شده است تا دل مؤمن را با خود به هر سویی نکشاند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند که خداوند متعال به دنیا فرموده است:

«یا دُنْیا تَمَرَّرِی عَلَى عَبْدِی الْمُؤْمِنِ بِأَنْوَاعِ الْبَلَاءِ وَ ضَیقِی عَلَیهِ فِی مَعِیشَتِهِ وَ لَا

ص: 42


1- تفسیر جامع 142 - تفسیر ابولفتوح 15/25
2- كافی 2/132 – بحارالانوار 70/37
3- فضائل أمیرالمؤمنین (علیه السلام) 120 - من لا یحضره الفقیه 4/384 - الأمالی(للصدوق) 395 - معانی الأخبار 199 - الأمالی (للطوسی) 436 - الوافی 26/228 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 66/272؛ 74/378؛ 76/301 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 12/226 - میزان الحكمه 5/73

تَحْلَوْلِی [تحولی] فَیرْكَنَ إِلَیكِ.» (1)

«ای دنیا، با انواع بلا و گرفتاری بر بندۀ من تلخ و ناگوار باش و زندگی را بر او سخت بگیر و برایش چاره سازی مكن كه مبادا به تو امید بندد.»

انسان برای چیزی همت می ورزد كه باعث آسایش و پیشرفت او باشد؛ در صورتی كه دنیا آسایش انسان را از بین می برد. نقل است از پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) كه خداوند عزوجل به دنیا فرمود:

«أَنْ أَتْعِبِی مَنْ خَدَمَكِ وَ اخْدُمِی مَنْ رَفَضَك.» (2)

«هر كس به تو خدمت كرد را به رنج بیافكن و به هرکس که از تو روی بر گرداند خدمت کن.»

در فرمایشی از امیرالمؤمنین (علیه السلام) آمده است:

«لَا یتْرُكُ النَّاسُ شَیئاً مِنْ أَمْرِ دِینِهِمْ لِاسْتِصْلَاحِ دُنْیاهُمْ إِلَّا فَتَحَ اللهُ عَلَیهِمْ مَا هُوَ أَضَرُّ مِنْه.» (3)

«هرکس دینش را برای رسیدن به دنیا ترک کند، خداوند زیان را پیش پایش قرار خواهد داد.»

امام صادق (علیه السلام) در رابطه با تبعات دل بستگی به دنیا فرمودند:

«الرَّغْبَةُ مِفْتَاحُ النَّصَب.» (4)

«رغبت به دنیا كلید رنج است.»

ص: 43


1- چرا مرا آفریدند 89 - التمحیص 49 - بحارالانوار 69/52
2- وسائل الشیعه 16/17 - الأمالی(للصدوق) (رحمة الله) 279 - بحارالأنوار (ط - بیروت) 38/99؛.. - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 5/207
3- غررالحكم 278 - نهج البلاغة (للصبحی صالح) 487 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 67/107 - منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة (خوئى) (رحمة الله) 21/160
4- نهج البلاغة (للصبحی صالح) 540 - عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 27 - غرر الحكم و درر الكلم 27 - بحارالأنوار (ط - بیروت) 66/411

یا فرموده اند:

«ذِكْرُ الدُّنْیا أَدْوَءُ الدَّاء.» (1)

«به یاد دنیابودن دردناك ترینِ دردهاست.»

پس طالبانِ آسایش باید با بیزاری از دنیا، خویش را از چنگال گرفتاری ها دور نمایند. این کار باعث آسان شدن مصائب می شود. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:

«وَ مَنْ زَهِدَ فِی الدُّنْیا هَانَتْ عَلَیهِ الْمُصِیبَات.» (2)

«هر كس دل از دنیا بركند مصیبت ها و گرفتاری ها بر او آسان می گردد.»

در جای دیگری فرمودند:

«وَ الرَّاغِبَ فِیهَا یتْعِبُ قَلْبَهُ وَ بَدَنَهُ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَة.» (3)

«رغبت به دنیا باعث رنج جسم و روح در دنیا و آخرت است.»

خوب است قبل از این كه دنیا مؤمن را ترك کند و با وداع خود وی را در كام مرگ و هلاكت ابدی گرفتار كند، انسان با پیروی از فرمان ائمۀ دین (علیهم السلام) دنیا را ترک نماید؛ چراکه تمام سعادت در وداعِ با دنیا نهفته است. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرمایند:

«ای بندگان خدا، شما را به ترك این دنیا سفارش می كنم كه شما را رها

ص: 44


1- عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 255 - غرر الحكم و درر الكلم 370
2- كتاب سلیم بن قیس الهلالی 2/614 - الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا (علیه السلام) 370 - الزهد 2 - الكافی (ط - الإسلامیة) 2/50؛ 2/132؛ (ط - دارالحدیث) 3/131؛ 3/341 - تحف العقول 165؛ 281 - الأمالی (للمفید) 277 - كنز الفوائد 2/163 - الأمالی (للطوسی) 37 - الوافی 4/140؛ 4/394؛ 26/205 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم) 7/315؛ 8/288 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 65/351؛ 65/367؛ 65/383؛ 67/314؛ 70/43؛ 74/94؛ 74/171 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 2/104
3- الزهد 2 - أعلام الدین فی صفات المؤمنین 343 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 74/186

می كند هر چند تمایلی به ترك آن نداشته باشید.» (1)

حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) سلامت را در گرو دوری از دنیا دانسته اند و می فرمایند:

«آگاه باش! در دنیا كسی در سلامت می ماند که از دنیا دوری کند.» (2)

بی رغبتی به دنیا بالاترین مقام عبودیت است:

«برترین عبادت ها كناره گیری از دنیاست.»

همچنین به فرموده آن حضرت (علیه السلام):

«قبیح ترین گناه دوستی با دنیاست. نزدیك ترین انسان به خداوند متعال كسی است كه از دنیا دوری بجوید. بزرگ ترین مصیبت ها شیفته دنیاشدن است.»

سرانجامِ دل بستگی به دنیا از دست دادن دین است:

«دنیا دین را تباه می کند و یقین را از بین می برد. دنیا سرآمد فتنه ها و موجب ناراحتی هاست.»

هر كسی نیز نمی تواند با دشمنی به دنیا برخیزد:

«إِنَّ الدُّنْیا تُعْطِی وَ...، یعْرِضُ عَنْهَا السُّعَدَاءُ وَ یرْغَبُ فِیهَا الْأَشْقِیاء.» (3)

«دنیا عطا می کند. سعادت مندان از دنیا روی برمی گردانند و اشقیا به آن گرایش دارند.»

روی گردانی از دنیا فقط با بهره گیری از عقل و مدد از خداوند تعالی ممکن است. حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) فرمودند:

«خداوند متعال به هرکسی که عقل عنایت فرماید، از دنیاطلبان و اهل

ص: 45


1- نهج البلاغه خطبه 98
2- غرر الحکم
3- عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 146 - غرر الحكم و درر الكلم 249

دنیا كناره می گیرد.» (1)

حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرمایند:

«إزْهَدْ فِی الدُّنْیا تَنْزِلْ عَلَیكَ الرَّحْمَةُ.» (2)

«به دنیا زاهد و بی رغبت باش تا رحمت خدا بر تو فرود آید.»

هرگاه خداوند بخواهد رحمتی را بر بنده اش نازل کند، بی رغبتی به دنیا را به او هدیه می دهد. امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«إِذَا أَرَادَ الله بِعَبْدٍ خَیراً زَهَّدَهُ فِی الدُّنْیا.» (3)

«اگر خداوند خیر بنده ای را بخواهد او را به دنیا بی رغبت می كند.»

حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:

«أَفْضَلُ الطَّاعَاتِ الزُّهْدُ فِی الدُّنْیا.» (4)

«بهترین طاعت زهد در دنیاست.»

حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:

«وَ لَنْ یفْتَقِرَ مَنْ زَهِد.» (5)

«زاهد هرگز نیازمند نمی شود.»

یعنی مؤمنِ زاهد به روزی مقرر خود قانع می شود و چون قناعت پیشه کرد، هیچ گاه فقیر نمی شود و به دلیل قانع شدن به روزی كم، سربلند و با عزت می گردد. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرمایند:

ص: 46


1- بحارالانوار 15/111
2- عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 83 - غرر الحكم و درر الكلم 132 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 276
3- الكافی (ط - الإسلامیة) 2/130؛ (ط - دارالحدیث) 3/336 - مجموعة ورام 2/192 - الوافی 4/391 - وسائل الشیعة 16/13 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم) 8/275 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 70/55
4- عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 118 - غرر الحكم و درر الكلم 193 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 275
5- تحف العقول 85 - عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 408 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 74/212؛ 74/231

«أَسْعَدُ النَّاسِ بِالدُّنْیا التَّارِكُ لَهَا.» (1)

«خوشبخت ترینِ مردم كسی است كه دنیا را ترك کرده باشد.»

زیرا انسان با جدایی از محبت های دنیا به راحتی و آسایش در دنیا و سعادت ابدی در بهشت می رسد. در فرمایش حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) آمده است:

«طَلَاقُ الدُّنْیا مَهْرُ الْجَنَّة.ِ» (2)

«ترك دنیا مَهر بهشت است.»

معنای حقیقی زهد

امام صادق (علیه السلام) ترك دنیا را این چنین توصیف می فرمایند:

«...بَلِ الزُّهْدُ فِی الدُّنْیا أَنْ لَا تَكُونَ بِمَا فِی یدِكَ أَوْثَقَ مِنْكَ بِمَا عِنْدَ الله عَزَّ وَ جَل.» (3)

«زهد به این نیست كه انسان مال خود را ضایع سازد یا حلال را بر خود حرام گرداند؛ بلكه زهد به این است كه اعتماد تو در دنیا بر آنچه در نزد خودت هست، بیش از آنچه در نزد خداست نباشد.»

در روایت آمده است:

«الزُهْدُ أَنْ لَا یمْلِكَكَ الشَّیءُ.» (4)

«زهد به این است كه چیزی مالك تو نشود.»

حضرت عیسی (علیه السلام) در وصف دل دادگان به دنیا فرمودند:

ص: 47


1- عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 124 - غرر الحكم و درر الكلم 213 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 147
2- عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 317 - غرر الحكم و درر الكلم 434 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 7
3- الكافی (ط - الإسلامیة) 5/71 – الزهد 4 - الوافی 4/403 - وسائل الشیعة 16/15؛ 17/35 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 67/310 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 12/43؛ خاتمه4/166
4- كتاب نسیم هدایت 77 - میزان الحكمة 4/299

«هرگاه دنیا به آنان اقبال نماید خوشحال می شوند و هرگاه دوری می كند محزون می گردند.» (1)

معنای حقیقی زهد را می توان در این آیۀ شریفه دنبال کرد:

﴿لِكَیلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُم ﴾ (2)

«بر آنچه در دنیا از شما فوت می شود تأسف نخورید و به آنچه به شما روی می آورد شاد نشوید.»

مصداق این آیۀ شریفه مؤمنانی هستند كه اگر هم بهره ای از اموال دنیا داشته باشند، وابستگی خاصی به آن ندارند. با قطع علاقه و جدایی دل از دنیا بزرگ ترین آسایش در دو جهان برای مؤمن فراهم می گردد. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:

«الزُّهْدُ فِی الدُّنْیا الرَّاحَةُ الْعُظْمَى.» (3)

«عظیم ترین آسایش زهد است.»

در جای دیگری می فرمایند:

«وَ الزُّهْدُ فِی الدُّنْیا یرِیحُ الْقَلْبَ وَ الْبَدَنَ وَ الرَّغْبَةُ فِیهَا تَتْعَبُ الْقَلْبَ وَ الْبَدَنَ.» (4)

«بی رغبتی به دنیا جسم و روح و قلب را آسایش می بخشد و رغبت و به دنیا تن و قلب را به رنج می افكند.»

زهد رابطه مستقیمی با دین داری افراد دارد. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام)

ص: 48


1- تفسیر جامع 7/546 - كافی 2/318
2- سورۀ مبارکۀ حدید آیه شریه 23
3- عیون الحكم و المواعظ (لیثی) 47 - غرر الحكم و درر الكلم 70/1363 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 276 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 12/47
4- نهج الفصاحة (مجموعه كلمات قصار حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)) 513 – [با کمی تغییر: الخصال 1/73 - مشكاة الأنوار فی غرر الأخبار 269 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 70/91؛ 70/120] كنزالعمال [متقی هندی - عامه] 6060 «الرَّغْبَةُ فِی الدُّنْیا تُكَثِّرُ الْهَمَّ وَ الْحُزْنَ وَ الزُّهْدُ فِی الدُّنْیا یرِیحُ الْقَلْبَ وَ الْبَدَنَ»

فرمودند:

«إِنَ مِنْ أَعْوَنِ الْأَخْلَاقِ عَلَى الدِّینِ الزُّهْدَ فِی الدُّنْیا.» (1)

«بیشترین اخلاقی كه كمك به دین انسان می كند بی رغبتی به دنیاست.»

همچنین پایداری در دین به درجۀ ایمان شخص بستگی دارد. این مهم هم فقط با تنفر و دوری از دنیا محقق می گردد:

«مَا أَفْسَدَ الدِّینَ كَالدُّنْیا.» (2)

«هیچ چیزی مانند توجه به دنیا دین را تباه نمی سازد.»

امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«وَ الله مَا أَحَبَ الله مَنْ أَحَبَ الدُّنْیا وَ وَالَى غَیرَنَا.» (3)

«قسم به خدا، كسی كه دوست دار دنیا و دل بستۀ غیر ما باشد، خدا را دوست ندارد.»

چون مؤمن از دنیا متنفر شد و فقط به قدر ضرورت از آن بهره گرفت، دل او با محبت پروردگار و ائمۀ معصومین (علیهم السلام) عجین می گرد. امام صادق (علیه السلام) در توصیف چنین افرادی می فرمایند:

«چون مؤمن از دنیا كناره گرفت، رفعت پیدا می كند و شیرینی محبت خدا را درمی یابد و نزد طالبان دنیا دیوانه انگاشته می شود. آن قدر

ص: 49


1- الزهد 2؛ 3 - الكافی (ط - الإسلامیة) 2/128؛ (ط - دارالحدیث) 3/332 - مجموعة ورام 2/191 - الوافی 4/387 - وسائل الشیعة 16/12 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم) 8/269 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 70/50
2- عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 480 - غرر الحكم و درر الكلم 684 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 130
3- الكافی (ط - الإسلامیة) 8/129؛ (ط - دارالحدیث) 15/311 - تحف العقول 357 - الوافی 26/266 - البرهان فی تفسیر القرآن 4/26 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم) 25/309 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 75/226؛ 75/270 - تفسیر كنز الدقائق و بحر الغرائب 3/69

شیرینی محبت خدا با آن ها آمیخته شده است كه به چیز دیگری مشغول نمی شوند.» (1)

کناره گیری از دنیا باعث تقویت قلب و روح و آماده شدن ظرف پذیرش انوار ملکوتی می شود. هر چه بیشتر از دنیا فاصله ایجاد شود، به همان میزان، فرد به خدا و عبودیتِ این معبودِ بلامنازع نزدیک می شود. همین مهم نیز سرآغاز چشیدن طعم ایمان خواهد شد:

«اگر همۀ دنیا را همانند یك گردنبند در گردن مؤمن بیاندازند، اگر از گردنش باز شود و بیفتد او چیزی را احساس نمی كند.» (2)

تملك و ثروت ایرادی ندارد؛ بلكه تعلق و دلبستن خطرناك است. البته انسان هایی که اسیر داشته های خود نشوند بسیار اندک هستند؛ چراکه با آمدن امکانات، شیطان هم تلاشش را برای گمراهی بیشتر افراد مضاعف می کند. توجیه اسراف تحت عناوین مختلف، از جمله: نگه داشتن مال؛ چشم پوشی از کمک به برادران دینی؛ حبس خمس و زکات و... از جمله مستمسکات شیاطین بوده تا به وسیله آنها فرد را از راه درست گمراه سازد و او را به ورطه هلاکت بکشاند:

﴿یوْمَ یحْمى عَلَیها فی نارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوى بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ هذا ما كَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ فَذُوقُوا ما كُنْتُمْ تَكْنِزُونَ﴾ (3)

«روزى كه آن گنجینه ها را در آتش دوزخ بگدازند و پیشانى و پهلو و پشت آنان را با آنها داغ كنند و بگویند که این است آنچه براى خود

ص: 50


1- اصول كافی ج 3 باب نكوهش دنیا و زهد در دنیا ح 10
2- معراج السعادة
3- سورۀ مبارکۀ توبه آیۀ شریفۀ 35

اندوختید. پس كیفر آنچه مى اندوختید، بچشید.»

بنابراین مؤمنی كه به اندازه گذراندن امور از اسباب و وسایل دنیا برخوردار بوده و اطرافش از زر و تزویر دنیا خالی است، به همان میزان وسوسه های شیاطین از او دور می باشد و مَثَل او مَثَل کسی است که در مكان زندگی وی زن نامحرم وجود ندارد. پس نیازی به احتیاط نداشته و دلهرۀ به گناه افتادن هم ندارد. این برای مؤمنِ تهی دست توفیقی اجباری است كه دستش از ثروت دنیا خالی باشد.

البته شاید در مبارزه با نفس و زهد قلبی، مؤمن فقیر و ثروت مند نسبتاً مساوی باشند! اگر مؤمنِ فقیر به دوچرخۀ خود هم دل بسته باشد، مانند این است كه مؤمن ثروت مند به ماشین آخرین مدل و گران قیمت خویش دل بسته باشد. درست است که این پیکار برای فرد متمكن بسیار سخت تر از مؤمن بی بضاعت است؛ اما در امر زهد قلبی دل نبستن و محزون نگشتن برای از بین رفتن دوچرخه یا ماشین فرقی نخواهد داشت. فرق عمدۀ مؤمن متمكن زاهد با مؤمن فقیر زاهد در روز قیامت است كه شخص تهی دست چیزی برای حساب رسی نخواهد داشت تا معطل آن شود. امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«در روز قیامت شخصی غنی را پای حساب می آورند. در آن موقع آن قدر عرق كرده است كه اگر چهل شتر (به عنوان آب) بخورد كفایت كند. پس اگر مؤمن بود داخل بهشت می شود. شخص فقیر از او سؤال می كند که چرا دیر وارد بهشت شدی؟ او می گوید که به جهت طول حساب هرچه سؤال می كردند چیز دیگری می آمد. یكی را بعد از دیگری می بخشیدند. خداوند متعال به رحمت و فضل خودش همه را بخشید و

ص: 51

مرا در شمار توبه كاران به حساب آورد.» (1)

یعنی اگر شخص متمول زاهد هم باشد باید از او در عرصۀ قیامت سؤال شود. همچنین نقل است از امام صادق (علیه السلام) كه فرمودند:

«فقرای مؤمنین چهل سال زودتر از ثروت مندان شان به بهشت وارد می شوند.» (2)

حرص برای جمع آوری اموال و علاقه به دنیا، جز بدبختی و زیان فراوان هیچ منفعتی برای انسان نخواهد داشت. حرص ورزیدن برای گردآوری اموال آفتی است كه بهترین اعمال صالح را نیز نابود خواهد نمود. تا آن جا که حتی اگر فرد به اندازه كوه ها كار خیر داشته باشند خداوند بر او خشم می گیرد.

مؤمن باید حب دنیا را از دل خود بیرون كند، وگرنه آن خواهد شد كه حضرت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:

«روز قیامت گروهی از مردم می آیند كه حسنات و كارهای نیكی مانند كوه های تهامه (نام سرزمینی در مكه) دارند. پس امر می شود كه آن ها را به آتش جهنم ببرند.»

سؤال شد که ای پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، آیا این گروه از مردم نماز هم می خواندند؟ حضرت فرمودند:

«نماز می خواندند و روزه می گرفتند و شب زنده داری می كردند؛ لكن وقتی كه به چیزی از دنیا دست می یافتند، به سرعت، به سمت آن حرکت می کردند.» (3)

محبت به دنیا تمام كارهای نیك را، حتی اگر به اندازه كوه ها باشند، تهدید

ص: 52


1- بحارالانوار 7/295
2- بحارالانوار 69/6 ح 4
3- چرا مرا آفریدند 50 - عدة الداعی 314 - بحارالانوار 67/268

می کند. آفت حرص به دنیا و دوستی آن فرد را به نابودی و مرگ می كشاند. پس برای رهایی از چنگال مرگ بار محبت دنیا باید به دستورهای امامان معصوم (علیهم السلام) عمل کرده و ابزار مقابله و دشمنی با دنیا را فراهم نمود. این ابزار بی اعتنایی و تنفر شدید به دنیاست. تأمل در این فرمایش گهربار امام صادق (علیه السلام)، به یقین، راه گشای آن دسته از مؤمنانی است كه میل به جدایی از تعلقات و محبت های دنیا دارند:

«الزُّهْدُ وَ تَرْكُ الْأَمَلِ.» (1)

«زهد یعنی ترك آرزوهای دنیایی.»

همچنین فرموده اند:

«زهد یعنی ترک تمام چیزهایی كه موجب سرگرمی و دوری تو از یاد و ذكر خدا می گردد.»

متأسفانه اکنون در منزل بیشتر مؤمنان ابزار لغو جایگزین مسائل معنوی شده و با تأسف فراوان اكثر اهل تدین به وسیلۀ دستگاه های جادویی تصویری (كه از لوازم فریبنده و بسیار ماهرانۀ شیطان است)، قلب و افكار خود را تحت سیطرۀ دنیاطلبی و اشتغال به لغویات درآورده اند. اما به فرموده قرآن مؤمن حتی به طرف لغو هم حرکت نمی کند:

﴿وَ الَّذینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُون ﴾ (2)

«آنان كه از لغو و سخن باطل اعراض می كنند.»

ص: 53


1- الإختصاص 145 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 40/98
2- سورۀ مبارکۀ مؤمنون آیۀ شریفۀ 3

دوری از عُجب

البته كسانی كه موفق به ترك لهو و لعب و سرگرمی های دنیوی می شوند باید مواظب دسیسه و دام های خطرناك عُجب و تفاخر باشند كه كمند بسیار ظریف شیطان (لعنت الله علیه) برای ایشان است. صالحینی كه دل به اعمالشان خوش نموده و خود را در مقام عمل كامل فرض می نمایند، در واقع، از سوی دیگرِ بام اعتدال و تدین به پایین سقوط می نمایند، در روایت آمده است:

«مبادا به خاطر جدایی از آن مشغولیت ها و سرگرمی ها دچار عجب گردی.»

مؤمن باید با هوشیاری تمام همۀ كارهای خیر را از عطای خدای تعالی ببیند و خود را خارج از آن بداند كه بتواند بدون حول و قوۀ الهی برای انجام اعمال صالح قدمی بردارد. روایات زیادی از ناحیۀ معصومین (علیهم السلام) در این باره صادر گردیده است كه نمونۀ آن هشدار حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) به مالك اشتر (رحمة الله) است كه فرمودند:

«إِیاكَ وَ الْإِعْجَابَ بِنَفْسِك.» (1)

«بپرهیز از خودپسندی و اعتماد بر آنچه تو را به عُجب وادار نماید. بترس از این علاقه كه مردم تو را بسیار بستایند؛ زیرا این حالت از بهترین فرصت های شیطان است تا نیكی نیكوكاران را ضایع كند.»

شاید بعضی از خوانندگان تعجب كنند كه جناب مالك اشتر (رحمة الله) در همۀ مراتب عبادی جزو خصیصین بوده است و این تذكر برای چنین شخصیتی جای سؤال است. در جواب باید گفت که رسوخ عُجب در قلب افراد نیكوكار و

ص: 54


1- تحف العقول 147 - دعائم الإسلام 1/368 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 33/611؛ 74/263 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 13/159؛ 13/171

متقی زودتر صورت می گیرد و بهترین حربه از ناحیۀ شیطان (لعنت الله علیه) عُجب است. پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در این باره فرمودند:

«وَ أَنْذِرِ الصِّدِّیقِینَ أَلَّا یعْجَبُوا بِأَعْمَالِهِم.» (1)

«پاكان و صالحان را بترسان تا برای اعمال خود عُجب نكنند.»

امام صادق (علیه السلام) درباره حقیقت زهد می فرمایند:

«با ترك دنیا در جست وجوی تمجید دیگران برای خویشتن نباشی و همچنین برای خود در ترك دنیا عوض و پاداشی نطلبی؛ بلكه از دست دادن مظاهر دنیوی را آسایش خود و وجود آن را آفت و بلا بشماری. همواره از آفت ها و بلاها گریزان باشی و به موجبات آسایش (كه همانا روی گردان شدن از دنیاست) چنگ بزنی؛ زیرا زاهد كسی است كه: جهان باقی را بر دنیای فانی ترجیح دهد؛ ذلت خواری را بر عزت دنیوی مقدم بشمارد؛ تلاش را بر تنبلی مقدم كند؛ گرسنگی را بر شكم بارگی ترجیح دهد؛ عافیت و آسایش جاودانۀ آخرت را بر محبت و شهوت های دنیای فانی برگزیند؛ یاد خداوند متعال را بر غفلت از او مقدم بدارد؛ آن گونه باشد كه جسم او در دنیا زیست كند ولی قلب او در عالم آخرت سیر نماید.» (2)

حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) پنهان نمودن هر عمل نیکی را کمک شایانی به اخلاص مؤمن و رهایی از مهلکۀ بسیار خطرناک عجب و تفاخر می دانند:

«أَفْضَلُ الزُّهْدِ إِخْفَاءُ الزُّهْد.» (3)

ص: 55


1- الكافی (ط - الإسلامیة) 2/314؛ (ط - دارالحدیث) 3/765 - الوافی 5/881 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم) 10/227 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 69/313
2- بنیادهای اخلاقی و اسلامی 572 - صباح الشریعه و مفتاح الحقیقه باب سی و یكم
3- نهج البلاغه حكمت 28 - نهج البلاغة (صبحی صالح) 472 - روضة الواعظین و... (ط - القدیمة) 2/434 - غررالحكم و دررالكلم 194 - بحارالأنوار (ط - بیروت) 67/319؛ 75/70 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 12/46

«برترین زهد پنهان داشتن زهد است.»

اثر ارزنده زهد عزت و قربی است كه فرد در پیشگاه خداوند متعال و مردم دارا می شود. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:

«ازْهَدْ فِی الدُّنْیا یحِبَّكَ الله (عَزَّ وَ جَلَّ)، وَ ازْهَدْ فِی مَا فِی أَیدِی النَّاسِ یحِبَّكَ النَّاس.» (1)

«در دنیا زهد پیشه كن تا خدا تو را دوست بدارد و به آنچه در دست مردم است زهد پیشه كن تا مردم تو را دوست بدارند.»

پس از دل كندن از اموال، طبق فرمان معصومین (علیهم السلام)، مؤمن باید برای نجات از چنگال مرگ بار دنیا از زیاده روی در نعمت ها دست بکشد تا به سعادت برسد. زهد فقط با سرکوب دیوِ سرکشِ شهوت ممکن است:

«كَیفَ یصِلُ إِلَى حَقِیقَةِ الزُّهْدِ مَنْ لَمْ تُمِتْ شَهْوَتَهُ.» (2)

«كسی كه شهوت خویش را نمیرانده است، چگونه به حقیقت زهد می رسد؟»

با ضعیف نمودن قوای شهوانی بیرغبتی و انزجار به دنیا در وجود مؤمن پدیدار می گردد و چون چنین همتی برای سركوبی نفس و شهوت از خود نشان داد، محبوب خداوند متعال می شود و به كمك حق تعالی پیكار با نفس برای او آسان می گردد. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرمایند:

«إِنَ مِنْ أَحَبِ عِبَادِ الله إِلَیهِ عَبْداً أَعَانَهُ الله عَلَى نَفْسِه.» (3)

ص: 56


1- بنیادهای اخلاقی و اسلامی 568 - محجة البیضاء 7/356 - الأمالی (طوسی (رحمة الله)) 140؛ 202 - وسائل الشیعة 9/450 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 12/51
2- عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 383 - غرر الحكم و درر الكلم 518 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 276 * در آدرسهای دیگر لم یمت ثبت شده است.
3- نهج البلاغه خطبه 87 - نهج البلاغة (للصبحی صالح) 118 - أعلام الدین فی صفات المؤمنین 127 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 2/56

«همانا محبوب ترین بنده نزد خدا بنده ای است كه خداوند متعال او را در پیكار با نفس یاری داده است، پیراهن شهوات را از تن بیرون كرده و جز یك غم از تمام غم ها خود را رهانده است.»

تمام همّ و غم چنین اشخاصی مهیا شدن برای سفر آخرت و رسیدن به قرب الهی و لذت مناجات با خدا و معصومین (علیهم السلام) می باشد و چنین مطلبی با مبارزه با تمایل های نفسانی، كه دوری از امیال دنیوی است، میسر می گردد. امام معصوم (علیه السلام) فرموده اند:

«حَارِبُوا أَنْفُسَكُمْ عَلَى الدُّنْیا وَ اصْرِفُوهَا عَنْهَا.» (1)

«با نفس خود بر سر دنیا بجنگید و آن را از دنیا برگردانید.»

امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«مؤمن از حلال دنیا هم فقط به مقدار ضرورت كه ناچار از آن است بهره می گیرد. مانند پاره نانی كه به پیكرش نیرو دهد و جامه ای كه عورتش را بپوشاند. آن هم از درشت ترین خوراك و ناهموارترین لباسی كه به دستش آید.» (2)

ص: 57


1- عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 233 - غرر الحكم و درر الكلم 352 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 242
2- اصول كافی ج 3 باب نكوهش دنیا و زهد در دنیا ح 23

ص: 58

ارزش روزه

تغذیه باعث تقویت قوای شهوانی می گردد. برای درهم شكستن بنیۀ این غریزه، كه مایۀ اصلی آن طعام است، باید استفاده از خوردنی ها را به حداقل رساند. در كتاب "تطهیر روح" در مذمت پرخوری و مزایای بیشمار كم خوری مفصلاً بحث گردیده است. ما در این مجموعه برای تشریح این مسئله به چند روایت بسنده می کنیم. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:

«إِیاكُمْ وَ الْبِطْنَةَ فَإِنَّهَا مُفْسِدَةٌ لِلْبَدَنِ وَ مُورِثَةٌ لِلسَّقَمِ وَ مُكْسِلَةٌ لِلْعِبَادَة.» (1)

«بپرهیزید از پرخوری؛ زیرا موجب فساد بدن و سوء هاضمه و باعث انواع بیماری ها و عامل كسالت بدن در اجرای عبادات الهی خواهد بود.»

نیز فرمودند:

«الْمَعِدَةُ بَیتُ كُلِ دَاءٍ وَ الْحِمْیةُ رَأْسُ كُلِّ دَوَاءٍ فَأَعْطِ نَفْسَكَ مَا عَوَّدْتَهَا.» (2)

«معده خانه هر دردی است و پرهیز بنیان هر داروی شفابخش است. پس به خودت آن چیزی را ببخش که تو را به سلامت برساند.»

پیامبر خدا، حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)، فرمودند:

«هیچ عملی نزد خدا محبوب تر از گرسنگی و تشنگی نیست.»

همچنین فرمودند:

«ارزشمندترینِ شما نزد خداوند متعال در قیامت كسانی هستند كه

ص: 59


1- مستدرك الوسائل 16/210 - طب النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) 5 - الدعوات (للراوندی) 74 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 63/338 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 16/210
2- طب النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) 19 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 59/290 - كتاب روزه درمان بیماریهای روح و جسم 12

گرسنگی بیشتری كشیده و درباره خداوند متعال بیشتر تفكر نموده اند.» (1)

حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:

«آیا شما را آگاه نكنم به چیزی كه اگر شما آن را انجام دهید شیطان از شما همچون فاصلۀ مشرق از مغرب دور می شود؟

اصحاب عرض كردند که بلی یا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم). حضرت فرمودند:

«روزه صورت شیطان را سیاه می كند. صدقه كمرش را می شكند. دوستی در راه خدا و عمل صالح نسلش را می بُرَد. طلب آمرزش رگش را قطع می گرداند.» (2)

همین طور فرمودند:

«با گرسنگی و تشنگی به مجاهده با نفس خود برخیزید؛ زیرا پاداش آن برابر با جهاد در راه خداست.»

پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در اهمیت روزه داری فرمودند:

«مَنْ صَامَ یوْماً تَطَوُّعاً فَلَوْ أُعْطِی مِلْ ءَ الْأَرْضِ ذَهَباً مَا وُفِّی أَجْرَهُ دُونَ یوْمِ الْحِسَابِ.» (3)

«اگر كسی یك روز روزۀ مستحبی بگیرد، اگر زمین را پر از طلا نموده و به او بدهند حق او را ادا نكرده اند و اجر او را نداده اند. حق چنین کسی فقط در روز قیامت ادا می گردد.»

همچنین در شب معراج به پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) وحی شد:

«یا أَحْمَد (صلی الله علیه و آله و سلم) لَوْ ذُقْتَ حَلَاوَةَ الْجُوعِ وَ الصَّمْتِ وَ الْخَلْوَةِ وَ مَا وَرِثُوا مِنْهَا.» (4)

ص: 60


1- تفسیر جامع 1/420
2- سفینه البحار كلمه صوم
3- معانی الأخبار 409 - وسائل الشیعة 10/404 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 93/252
4- روزه درمان بیماریهای روح و جسم 84 - إرشاد القلوب إلى الصواب (دیلمی) 1/200 - الوافی 26/142 - بحارالأنوار (ط - بیروت) 74/22 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 16/219

«ای احمد، چه خوب است مزۀ شیرین گرسنگی و سكوت و لذت خلوت و آثاری كه بر آن مترتب است را بچشی.»

پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) عرض نمود که خدایا فایده گرسنگی چیست؟ خطاب رسید:

«حكمت و حفظ دل و روح و تقرب به من.»

پرخوری كه چیزی زیان بارتر از آن برای تاریكی قلب و دورشدن از مناجات، و از آن مهم تر، قرب الهی وجود ندارد، زمینه ساز همۀ پلیدی ها و سركشی هاست. مضاعف بر این كه پرخوری خرابی جسم را نیز به دنبال خواهد داشت و صاحب خود را به انواع بیماری های جسمی و به تبع آنْ روحی دچار خواهد نمود. پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) راجع به تاریكی قلب فرمودند:

«مَنْ تَعَوَّدَ كَثْرَةَ الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ قَسَا قَلْبُه.» (1)

«كسی كه عادت به پرخوری داشته باشد زیاد می نوشد و قلب او سیاه می گردد.»

پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در حدیث دیگری فرمودند:

«لَا تُمِیتُوا الْقُلُوبَ بِكَثْرَةِ الطَّعَامِ و الشَّرَابِ فَإِنَّ الْقُلُوبَ تَمُوتُ كَالزَّرْعِ إِذَا أَكْثَرَ عَلَیهِ الْمَاء.» (2)

«قلبتان را مثل زراعتی كه هرگاه آبش از حد فزون یابد خراب شود با زیاد خوردن و نوشیدن نَكُشید.»

ص: 61


1- طب النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) 23 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 59/293 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 16/213؛ 17/8
2- مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 16/210 - روزه درمان بیماریهای روح و جسم 85 - شرح نهج البلاغه 19/187

دوری از شهوات

پس از آگاهی از مذمت پرخوری و اهمیت روزه نوبت به مهار غرائز جنسی می رسد؛ چراكه سیرۀ اهل ایمان نیز چنین است:

«الرَّجُلَ كُلَّ الرَّجُلِ، نِعْمَ الرَّجُلُ- هُوَ الَّذِی جَعَلَ هَوَاهُ تَبَعاً لِأَمْرِ الله.» (1)

«مؤمن واقعی و مرد به كمال رسیده و شایسته كسی است كه هوای نفس خود را پیرو اوامر الهی قرار دهد و غرائز خویش را طبق رضای خداوند متعال ارضا نماید.»

حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:

«إِنَّ لِأَهْلِ الدِّينِ عَلَامَاتٍ يُعْرَفُونَ بِهَا... وَ قِلَّةَ الْمُرَاقَبَةِ لِلنِّسَاءِ أَوْ قَالَ قِلَّةَ الْمُوَاتَاةِ لِلنِّسَاء.» (2)

«برای اهل دین علاماتی است؛ از جمله این که كمتر به دنبال زنان هستند یا كم تر با زنان نزدیکی می کنند.»

حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:

«إِیاكَ وَ كَثْرَةَ الْوَلَهِ بِالنِّسَاءِ وَ الْإِغْرَاءَ بِلَذَّاتِ الدُّنْیا فَإِنَ الْوَلِهَ بِالنِّسَاءِ مُمْتَحَنٌ وَ الْغَرِی بِاللَّذَّاتِ مُمْتَهَن.» (3)

«از دل دادگی زیاد به زنان و فریب لذت های دنیا بپرهیزید؛ زیرا دل دادگی فراوان به زنان پر از رنج و مشقت است. همچنین در

ص: 62


1- التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسكری (علیه السلام) 55 - الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسی) 2/321 - مجموعة ورام 2/100 - وسائل الشیعة 8/318 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 2/85 - كتاب روایات تربیتی از مكتب اهل البیت (علیهم السلام) 288
2- الكافی (ط - الإسلامیة) 2/239؛ (ط - دارالحدیث) 3/607 - الوافی 4/165 - البرهان فی تفسیر القرآن 3/254 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 66/364
3- غرر الحكم و درر الكلم 172 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 408 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 14/159 - جامع أحادیث الشیعة (بروجردی (رحمة الله)) 25/116

پی لذت های دنیا رفتن بی چارگی و خواری در پی خواهد داشت.»

پیامد اصلی زیاده روی در این امور، از بین رفتن شیرینی ایمان است؛ زیرا پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:

«مَنْ كَانَ أَكْثَرُ هَمِّهِ نَیلَ الشَّهَوَاتِ نَزَعَ مِنْ قَلْبِهِ حَلَاوَةَ الْإِیمَان.» (1)

«كسی كه بیشترین همتش میل به شهوات است حلاوت ایمان از دلش كنده می شود.»

چون ایمان از میان رفت تقوای الهی نخواهد ماند؛ زیرا تقوا فاسد نمی شود، مگر با غلبۀ شهوت بر انسان. (2)

بنابراین هر محبی باید برای به تأیید رساندن ایمان خود لباس زیبای تقوا را بر تن نماید. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:

«مَنْ أَحَبَّنَا فَلْیعْمَلْ بِعَمَلِنَا وَ لْیتَجَلْبَبِ الْوَرَع.» (3)

«كسی كه ما را دوست دارد باید به عمل ما عمل كند و ورع را لباس خود قرار دهد.»

فرموده اند:

«مَنْ مَلَكَ شَهْوَتَهُ كَانَ تَقِیا.» (4)

«كسی كه مالك شهوت خود است پرهیزکار خواهد بود.»

با این قاعده، بندگی و نزدیکی به حق تعالی با زیاده روی در دنیا و دل دادگی به آن مغایرت دارد:

ص: 63


1- مجموعه ورام 2/116
2- كتاب اسرار موفقیت 335
3- عیون الحكم و المواعظ (لیثی) 456 - غرر الحكم و درر الكلم 618 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 117 - شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحكم و درر الكلم 5/303 - اسرار موفقیت 408
4- عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 455 - غرر الحكم و درر الكلم 607 - تصنیف غرر الحكم 274

«إِیاكُمْ وَ غَلَبَةَ الشَّهَوَاتِ عَلَى قُلُوبِكُمْ فَإِنَّ بِدَایتَهَا مَلَكَةٌ وَ نِهَایتَهَا هَلَكَة.» (1)

«بپرهیزید از این كه شهوت ها در دل های شما رخنه كند كه اولش در اختیار شماست و آخرش تباهی و هلاكت است.»

بهترین مددكار انسان در مبارزه با این مسئله عقل است. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:

«الْعَاقِلُ مَنْ أَمَاتَ شَهْوَتَه.» (2)

«عاقل كسی است كه شهوتش را بمیراند.»

در مذمت غوطه ورشدن در مسائل جنسی به چند حدیث از رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) توجه فرمایید:

«مَا تَرَكْتُ بَعْدِی فِتْنَةً أَضَرَّ عَلَى الرِّجَالِ مِنَ النِّسَاء.» (3)

«برای مردم گرفتاری و فتنه ای پس از درگذشت من پیش نمی آید كه زیان آورتر از زنان باشد.»

«ما من صباح الا و ملكان ینادیان ویل للرجال من النساء و ویل للنساء من الرجال.» (4)

«هر روز صبح دو فرشته با آواز بلند می گویند که وای بر مردان از طرف زن ها و وای بر زنان را از طرف مردها.»

ص: 64


1- عیون الحكم و المواعظ (لیثی) 101 - غرر الحكم و درر الكلم 175 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 305
2- عیون الحكم و المواعظ (لیثی) 45 - غرر الحكم و درر الكلم 64 - مجموعة ورام 2/107
3- شرح فارسى شهاب الأخبار(كلمات قصار پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم)) 332 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 14/306 - جامع أحادیث الشیعة (للبروجردی) 25/544 - كتاب زناشوئی از نظر قرآن مجید و احادیث مسلم 8/89
4- زناشوئی از نظر قرآن مجید و احادیث 25

«مَا أَخَافُ عَلَى أمَّتِی فِتْنَة أَخْوَفَ عَلَیهَا مِنَ النِّسَاءِ وَ الْخَمْر.» (1)

«آنچه بیش از هر چیزی برای شما می ترسم دو چیز است: زن ها و شراب.»

یکی از اهداف مهم خلقت امتحان در برابر ثروت و زن و اولاد است. رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در این باره فرمودند:

«إِنَّ الدُّنْیا حُلْوَةٌ خَضِرَةٌ وَ إِنَّ الله مُسْتَخْلِفُكُمْ فِیهَا فَنَاظِرُوا كَیفَ تَعْمَلُون.» (2)

«دنیا جالب و سبز و شیرین است و خداوند متعال شماها را قرار داده است كه در این دنیا زندگی كنید و منتظر است تا ببیند كه چگونه زندگی خود را به پایان می رسانید: آیا فریفتۀ جلوه های فریبنده دنیا می شوید یا نه.»

بخش عمده دوری از دنیا اجتناب از دل دادگی به مقام و مال و زنان است. رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:

«مَا لِإِبْلِیسَ (لعنت الله علیه) جُنْدٌ أَعْظَمُ مِنَ النِّسَاءِ وَ الْغَضَبِ.» (3)

«برای ابلیس سپاهی قوی تر از زنان و غضب نیست.»

بهترین راه پیش گیری از وساوس شیطانی استفادۀ حلال از قوای جنسی به قدر ضرورت است. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:

«إِنَّ المَرْأَةَ تُقْبِلُ فِی صُورَةِ شَیطَانَ وَ تُدْبِرُ فِی صُورَةِ شَیطَانَ فَإِذَا رَأَى أَحَدُكُمْ اِمْرَأَةً

ص: 65


1- نهج الفصاحة (مجموعه كلمات قصار حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم)) 694
2- كتاب زناشوئی از نظر قرآن مجید و احادیث 26 - جامع الأخبار(للشعیری) 109 - مجموعة ورام 1/129 - عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة 1/371 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 72/353 - نهج الفصاحة 277
3- الكافی (ط - الإسلامیة) 5/515؛ (ط - دارالحدیث) 11/183 - الوافی 22/805 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم) 20/331

فَأَعْجَبَتْهُ فَلْیأَتِ أَهْلَهُ فَإِنَّ ذَلِكَ یرُدُّ مَا فِی نَفْسِهِ.» (1)

«زن چون پیش آید مانند شیطان است و چون پشت كند مثل شیطان خواهد بود. پس هنگامی كه با زنی برخورد كردید كه قلوب شما را به خود جلب نمود، به سوی زن های خودتان بروید. این درمانِ مرض نفس و برطرف كننده خیال فاسد شماست.»

غرائز شهوانی از نیازهای بشر و جزو طبیعت انسان است. به ناچار برای دفع هجوم غریزۀ جنسی و دوری از وسوسه و افکار فاسد باید از راه حلال عمل نمود. یکی از مراحل دنیای ممدوح رفع غرائز بر اساس ضرورت است. در روایات لذت حلال را «التمتع بالنساء» ذکر فرموده اند. امام محمد باقر (علیه السلام) فرمودند:

«لَهْوُ الْمُؤْمِنِ فِی ثَلَاثَةِ أَشْیاءَ التَّمَتُّعِ بِالنِّسَاءِ وَ مُفَاكَهَةِ الْإِخْوَانِ وَ الصَّلَاةِ بِاللَّیل.» (2)

«انس لذت بخش مردان با ایمان سه چیز است: بهره مندی از زنان؛ شركت در جمع دوستان و برادران دینی؛ خلوت با خداوند متعال در نماز نیمه شب.»

راه حل بهره بردای صحیح از دنیای ممدوح به این صورت است:

«كُلُّ لَهْوِ الْمُؤْمِنِ بَاطِلٌ إِلَّا فِی ثَلَاثٍ فِی تَأْدِیبِهِ الْفَرَسَ وَ رَمْیهِ عَنْ قَوْسِهِ وَ مُلَاعَبَتِهِ امْرَأَتَهُ فَإِنَّهُنَ حَق.» (3)

ص: 66


1- البیان و تعریف 1/216،360 - نهج الفصاحة (مجموعه كلمات قصار حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم))320
2- روایات تربیتی از مكتب اهل البیت (علیهم السلام) 130 - سفینه البحار 2/519 - الخصال 1/161؛ 2/660 - وسائل الشیعة 21/14 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 73/59؛ 100/299 - تفسیر كنز الدقائق و بحر الغرائب 13/258
3- الكافی (ط - الإسلامیة) 5/50؛ (ط - دارالحدیث) 9/469 - الوافی 15/150 - وسائل الشیعة 11/493 - وسائل الشیعة 15/140؛ 19/251؛ 20/119 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم) 18/390 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 61/216 - جواهر الحكم 103 – عقدالفرید [عامه]

«همۀ بازی ها باطل هستند، جز سه بازی: تربیت اسب؛ تیراندازی؛ بازی با همسر.»

طبع انسان و ساختار وجودی او طالب كام یابی از دنیاست. مؤمن باید با احتیاط مهار نفس خود را در اختیار گرفته و برای تمتع از لذت های حلال گام های آرامی بردارد. امام رضا (علیه السلام) در اهمیت برقراری تعادل برای استفاده از لذت های حلال می فرمایند:

«اجْعَلُوا لِأَنْفُسِكُمْ حَظّاً مِنَ الدُّنْیا بِإِعْطَائِهَا مَا تَشْتَهِی مِنَ الْحَلَالِ وَ مَا لَمْ ینَلِ الْمُرُوءَةَ وَ لَا سَرَفَ فِیهِ وَ اسْتَعِینُوا بِذَلِكَ عَلَى أُمُورِ الدِّین.» (1)

«از لذائذ دنیوی نصیبی برای كام یابی خویش قرار دهید و خواسته های دل را از راه های مشروع برآورید؛ اما در این كار به مردانگی و شرافت تان آسیب نرسد و دچار اسراف و تندروی نگردید. پس از لذت های مشروع کمک بگیرید تا در کارهای دینی خویش موفق گردید.»

دوری از حب ریاست

پس از عبور از دام بزرگ شیطان (لعنت الله علیه) كه حب زنان می باشد، دامی بس خطرناک به نام «حب ریاست» وجود دارد كه یکی از شاخه های شش گانۀ درخت زهراگین دنیاست. ائمۀ معصومین (علیهم السلام) به شدت مؤمنان را از علاقه و تمایل به آن، به جهت اهمیت گستردگی فسادِ آن در دل، نهی فرموده اند. امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

ص: 67


1- الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا (علیه السلام) 337 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 75/346 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 8/223

«مَنْ طَلَبَ الرِّئَاسَةَ هَلَك.» (1)

«هر كه جویای ریاست شد هلاك می گردد.»

البته میزان جاه طلبی منوط به وابستگی و محبت شخص به دنیاست. به طور معمول آثار ریاست و شهرت در وجود دنیاطلبان نمایان است؛ چراکه برای رسیدن به مقام، حلال و حرام را نادیده انگاشته و با تمام توان همۀ موانع را از جلوی راه خود برمی دارند تا نفس شان را با رسیدن به آن ارضا كنند. هوای ریاست از دل آن ها بیرون نمی رود تا به مقصود خود برسند. آنان برای رسیدن به قدرت ظلم های بیشماری انجام می دهند و به این وسیله اظهار برتری می نمایند و خود را با هر زحتمی که باشد به تخت ریاست می رسانند. امام موسی بن جعفر (علیهما السلام) فرمودند:

«مَا ذِئْبَانِ ضَارِیانِ فِی غَنَمٍ قَدْ تَفَرَّقَ رِعَاؤُهَا بِأَضَرَّ فِی دِینِ الْمُسْلِمِ مِنَ الرِّئَاسَة.» (2)

«زیان ریاست طلبی به دین مسلمان بیشتر از حملۀ دو گرگ درنده به گلۀ گوسفند بدون چوپان است.»

البته در تاریخ اسلام حاكمانی مثل جناب سلمان (رحمة الله) یا مالك اشتر (رحمة الله) بوده اند كه بر اثر تربیت نفس خویش تحت نظر امام خویش به درجه ای از كمالات نفسانی رسیده بودند كه آتش ریاست و دیگر غرائز نفسانی در وجود آن ها خاموش گشته بود. امام رضا (علیه السلام) فرمودند:

ص: 68


1- الكافی (ط - الإسلامیة) 2/297؛ (ط - دارالحدیث) 3/727 - الوافی 5/843 - وسائل الشیعة 15/350؛ 17/190 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 10/246؛ 70/150؛ 75/320 - وظائف شیعه بودن 50
2- وظائف شیعه بودن 50 - اصول كافی 2/297 - الكافی (ط - الإسلامیة) 2/297 - الوافی 5/843 - وسائل الشیعة 15/350 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 70/145

«مَنْ طَلَبَ الرِّئَاسَةَ لِنَفْسِهِ هَلَكَ فَإِنَّ الرِّئَاسَةَ لَا تَصْلُحُ إِلَّا لِأَهْلِهَا.» (1)

«هرکس در پی ریاست باشد هلاك می شود؛ زیرا ریاست فقط برای اهل آن سزاوار است.»

با این حال باید به ریاست رغبتی نشان نداد و حب جاه طلبی را از دل بیرون نمود. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:

«مَنْ أَحَبَّ رِفْعَةً فِی الْآخِرَةِ فَلْیمْقُتْ فِی الدُّنْیا الرِّفْعَةَ.» (2)

«هركس بزرگی آخرت را دوست دارد باید جاه طلبی دنیا را دشمن بدارد.» (3)

دوستی با مرگ

پس از مهار شکم و شهوت و حب ریاست، شعلۀ خانمان سوز حرص و ولع به دین مؤمن حمله می کند. بهترین حربه در برابر تهاجم حرص و طمع در مال اندوزی انزجار از دنیاست. راه محفوظ ماندن از آسیب های شیطانی و دوری از تعلقات پناهگاهی به نام «مرگ» است. امام محمد باقر (علیه السلام) فرمودند:

«أَكْثِرْ ذِكْرَ الْمَوْتِ فَإِنَّهُ لَمْ یكْثِرْ إِنْسَانٌ ذِكْرَ الْمَوْتِ إِلَّا زَهِدَ فِی الدُّنْیا.» (4)

«زیاد به یاد مرگ باش؛ زیرا هر انسانی که بسیار مرگ را یاد کند به دنیا بی رغبت می شود.»

آری، باید مرگ را دوستی بسیار شفیق و مهربان پنداشت كه همیشه مؤمن

ص: 69


1- الكافی (ط - الإسلامیة) 1/47 - الإختصاص 251 - الوافی 1/214 - بحار الأنوار (بیروت) 2/38؛ 2/110؛ 2/308؛ 70/154 - مستدرك الوسائل 11/381؛ 11/383؛ 17/243
2- عیون الحكم و المواعظ 458 - غرر الحكم و درر الكلم 643 - تصنیف غرر الحكم 138
3- خوانندگان محترم در مورد احادیث و مطالب حب الریاسه می توانند به کتاب علم و ریاست از همین مولف مراجعه بفرمایند.
4- الكافی (ط - الإسلامیة) 2/131؛ (ط - دارالحدیث) 3/340 - مجموعة ورام 2/193 - الوافی 4/393 - وسائل الشیعة 2/434 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم) 8/285 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 70/64؛ 79/172

را با ترس از عذاب و شوق به بهشت، از زشتی ها دور می کند و به طرف انجام اعمال نیك سوق می دهد. امام رضا (علیه السلام) در اهمیت یاد مرگ فرموده اند:

«یاد مرگ برترین عبادت است.» (1)

امام صادق (علیه السلام) فرموده اند:

«ذِكْرُ الْمَوْتِ یمِیتُ الشَّهَوَاتِ فِی النَّفْس.» (2)

«یاد مرگ شهوات را در باطن انسان می میراند.»

یاد مرگ ریشه های غفلت را می خشکاند و دل را به وعده های الهی تقویت می كند. یاد مرگ به طبیعت و خوی آدمی نرمی و رقت می بخشد و تهاجم هواپرستی را در هم می شكند. یاد مرگ آتش حرص و ولع را فرومی نشاند و دنیا را در نظر آدمی پست می سازد. امام (علیه السلام) درباره فكر به مرگ و عواقب آن در برزخ و قیامت می فرمایند:

«فِكْرُ سَاعَةٍ خَیرٌ مِنْ عِبَادَةِ سَنَة.» (3)

«یك ساعت تفكر از یك سال عبادت برتر است.»

چون یاد مرگ زیاد گردد، وحشت و انزجار از وی کم می شود. آن گاه مرگ در دیدگاه مؤمن همانند كشتی امنی برای رسیدن به ساحل همیشه امن آسایش الهی است. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرموده اند:

«وَ إِنَ أَحَبَ مَا أَنَا لَاقٍ إِلَی الْمَوْت.» (4)

«به درستی كه محبوب ترین چیزها نزد من، كه خواهان رسیدن به آن

ص: 70


1- بحارالانوار 75/347
2- بحار الأنوار (ط - بیروت) 6/133 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 2/105 - مصباح الشریعة 171
3- مصباح الشریعة 171 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 6/133؛ 68/325 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 2/105؛ 11/184؛ 11/185
4- نهج البلاغة (للصبحی صالح) 259 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 34/86

هستم، مرگ است.»

متأسفانه همۀ مردم، حتی اهل دین از مرگ وحشت زده هستند و به همین سبب از آن می گریزند و به آغوشِ به ظاهر مهربان دنیا پناه می برند. در صورتی كه آغوش دنیا یعنی هلاكت كامل. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:

«مهیای سفر شوید. بدانید كه مرگ به شما چشم دوخته است.» (1)

مؤمنِ عاقل همیشه خود را آماده پذیرایی این دوست مهربان می نماید. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرمایند:

«أَلَا مُسْتَیقِظٌ مِنْ غَفْلَتِهِ قَبْلَ نَفَادِ مُدَّتِه.» (2)

«انسان هوشیاری نیست كه پیش از پایان عمرش سر از خواب غفلت بردارد؟»

مؤمن به دلیل خالی نمودن دل از حب دنیا به مرگ تمایل پیدا می كند. روزی پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آیه ای (3) را تلاوت نمودند. شخصی پرسید که شرح صدر چگونه است؟ حضرت فرمود:

«چون نور الهی در دل مؤمن بتابد دلش وسعت می یابد و روشن می گردد.»

راوی سؤال کرد که علامت آن چیست؟ حضرت فرمودند:

«از دنیا و سرای غرور دل بركند و پیش از آن كه مرگ او برسد به عالم آخرت و مرگ تمایل پیدا كند.» (4)

بنابراین مؤمن قبل از این كه بمیرد، به دلیل تمایلش به آخرت و مرگ به

ص: 71


1- نهج البلاغه خطبه 172
2- غرر الحكم و درر الكلم 176 - تصنیف غرر الحكم 146
3- سورۀ مبارکۀ زمر آیۀ شریفۀ 22
4- تفسیر جامع 6/73

علت بی رغبتی به دنیا می میرد. فرموده اند:

«مُوتُوا قَبْلَ أَنْ تَمُوتُوا.» (1)

«قبل از این كه قبض روح شوید بمیرید.»

نحوۀ استفاده از دنیا برای شخصی كه فكر و ذكرش سفر مرگ است مانند مرده ای است كه بر حسب ضرورت باید كفنی برای پوشش و سكنا در قبر داشته باشد. مضاف بر این كه چنین شخصی همیشه برای اتصال با دوست واقعی خود چشم به راه نشسته است. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:

«بَادِرُوا الْعَمَلَ وَ أَكْذِبُوا الْأَمَلَ وَ لَاحِظُوا الْأَجَلَ.» (2)

«عمل کنید. آرزو را فراموش کنید. همیشه دیده به راه مرگ داشته باشید.»

مؤمن طوری در انتظار مرگ به سر می برد که اگر هر آن فرشتۀ مرگ به سراغش آمد، آمادگی استقبال از او را خواهد داشت. امام حسن عسكری (علیه السلام) درباره چنین افرادی فرموده اند:

«شیعیان حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) كسانی هستند كه در راه خدا هیچ باكی از این ندارند که مرگ به سراغ آن ها بیاید یا این که در دام مرگ قرار بگیرند.» (3)

یكی از عقلا می فرمود که سال هاست همانند مسافرینی كه در اتوبان به دنبال اتوبوس ها می دوند تا شاید زود برسند، من نیز به دنبال مرگ می دوم.

هر چقدر یاد مرگ و انس با آن زیاد گردد، انزجار مؤمن از دنیا بیشتر

ص: 72


1- الكافی (ط - الإسلامیة) 2/140؛ (ط - دارالحدیث) 3/361؛ 15/66 - الوافی 4/411 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم) 8/329؛ 25/45 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 66/317؛ 69/59
2- عیون الحكم و المواعظ للیثی 191 - غرر الحكم و درر الكلم 307 - تصنیف غررالحكم 152
3- القطره 1/703 - تفسیر منسوب به حضرت امام عسكری (علیه السلام) 7/316 - بحارالانوار 68/160

می شود. یكی از راه های دل کندن از دنیا و رفاقت با مرگ، به یادآوردن صحنه هایی است كه از عواقب و مراحل مرگ حکایت می كنند. در زمان های گذشته بعضی از مؤمنان برای تقویت این اعتقاد، قبری را برای خود حفر می نمودند و هر روز یا هفته ای یك بار در آن محل، دقایقی می خوابیدند و به تلاوت قرآن مجید و نماز مشغول می شدند و این چنین با مرگ انس پیدا می كردند. در روایت آمده است كه امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمودند:

«هنگامی كه جنازه ای را حمل می كنی، فرض بر آن دار كه تو مرده ای و این جنازۀ توست كه حمل می شود و گویا پس از مرگ از خدا خواسته ای كه به دنیا بازگردی و خداوند متعال هم درخواست تو را اجابت فرموده است. پس بنگر كه از امروز چگونه در اعمال خویش تجدید نظر خواهی کرد.» (1)

یكی دیگر از صحنه هایی كه باعث بازدارندگی نفس از تعلقات می گردد رفتن به گورستان است. خداوند به حضرت عیسی (علیه السلام) فرمود:

«ای عیسی (علیه السلام)، از چشمانت اشك و از دلت خشوع را به من ببخش و در آن هنگام كه غافلان می خندند، تو سرمۀ اندوه در چشمت بكش و بر قبور مردگان بایست و با صدای بلند خطاب كن که من هم همانند بقیه به آن ها می پیوندم.» (2)

مؤمن برای رفاقت بیشتر با مرگ، با مفارقت از فریبندگی های دنیا آمادگی خود را اعلام می دارد. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرمایند:

«برای مرگ آماده باشید! اگر از آن فرار كنید شما را می یابد و اگر بر جای خود بمانید شما را می گیرد و اگر فراموشش كنید شما را از یاد

ص: 73


1- كافی 3/258
2- صفات علامات متقین 1/417 - بحارالانوار 72/18 ح 2

نمی برد.»

البته باید در لحظۀ مفارقت روح از بدن ترسید؛ چراکه این ترس بهترین نعمت خدا برای مؤمن است. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:

«پسرم، از مرگ بترس! نكند زمانی سراغ تو را بگیرد كه در حال گناه یا در انتظار توبه كردن باشی و مرگ مهلت ندهد و بین تو و توبه فاصله بیاندازد كه در این حال خود را تباه كرده ای. ای پسرم، فراوان به یاد مرگ باش و به یاد عواقب بعد از مرگ كه به سویش می روی فکر کن تا هنگام ملاقات با مرگ از هر نظر آماده باشی. نیروی خود را افزون و كمر همت را بسته نگهدار كه مرگ ناگهان نیاید و تو را مغلوب سازد.» (1)

همچنین فرمودند:

«ای بندگان خدا، از مرگ و نزدیك بودنش بترسید و آمادگی های لازم را برای مرگ فراهم سازید؛ زیرا مرگ جریانی بزرگ و مشكلی سنگین به همراه خواهد داشت.»

و نیز فرموده اند:

«وَ هُوَ أَلْزَمُ لَكُمْ مِنْ ظِلِّكُم.» (2)

«مرگ از سایۀ شما به شما نزدیك تر است.»

اهل بیت (علیهم السلام) درباره سختی های وحشتناك لحظات پس از مرگ می فرمایند:

«مرگ سختی هایی هراس انگیز و وصف نشدنی دارد. سختی هایی که برتر از درک عقل اهل دنیاست.» (3)

حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در خطبه ای فرمودند:

ص: 74


1- نهج البلاغه ترجمه نامه 31
2- نهج البلاغة (للصبحی صالح) 384 - الأمالی (للمفید) 264؛ (للطوسی) 28 - مجموعۀ ورام 1/11 - بحارالأنوار (ط بیروت) 6/132؛ 33/545؛ 33/581؛ 68/264؛ 74/388
3- نهج البلاغه ترجمه نامه 27

«اگر آنچه را مردگانِ شما مشاهده كرده اند می دیدید، وحشت می كردید و سخنان حق را می شنیدید و اطاعت می كردید؛ ولی آنچه آن ها دیده اند از شما مستور است. اما به زودی پرده ها كنار می رود و شما هم مشاهده می كنید. قرآن مجید می گوید به كسی كه در حال سكرات مرگ است گفته می شود که این همان چیزی است كه دوستش نداشتی و از آن می گریختی.»

حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در جای دیگری چنین توصیفی را درباره مرگ فرموده اند:

«سختی جان كندن و حسرت از دست دادن دنیا به دنیاپرستان هجوم می آورد. بدن ها در سختی جان كندن سست می شود و رنگ می بازد. مرگ آرام آرام همۀ اندام شان را فرا می گیرد. زبان را از سخن گفتن باز می دارد. فرد در میان خانواده اش می افتد. با چشم خود می بیند و با گوش خود می شنود و با عقل درست می اندیشد كه عمرش را در پی چه كارهایی تباه كرده و روزگارش را چگونه سپری كرده است. به یاد ثروت هایی كه جمع كرده می افتد. همان ثروت هایی كه در جمع آوری آنها چشم بر هم گذاشته و از حلال و حرام و شبهه ناك گرد آورده و اكنون گناه جمع آوری آن همه بر دوش اوست. هنگام جدایی از آن ثروت ها فرا رسیده و برای وارثان باقی مانده است تا از آن بهره مند گردند و روزگار خود را بگذرانند.

راحتی و خوشی آن برای دیگری و كیفر آن بر دوش اوست. او در گرو این اموال است و برای واقعیت هایی كه در هنگام مرگ مشاهده كرده است دست خود را می گزد. در این حالت از آنچه در زندگی دنیا به آن علاقه مند بود بی اعتنا می شود و آرزو می كند که ای كاش آن كس كه در گذشته آن همه بر ثروت او رشك می برد، این اموال را جمع كرده بود.

ص: 75

اما مرگ همچنان بر اعضای بدن او چیره می شود تا آن كه گوش او مانند زبانش از كار می افتد. پس در میان خانواده اش می افتد. نه می تواند با زبان سخن بگوید و نه با گوش بشوند. پیوسته به صورت آنان نگاه می كند و حركات زبان شان را می نگرد؛ اما صدای كلمات آنان را نمی شنود. سپس چنگال مرگ تمام وجودش را فرامی گیرد و چشم او نیز مانند گوشش از كار می افتد و روح از بدن او خارج می شود و چون مرداری در بین خانوادۀ خویش بر زمین می ماند كه از نشستن در كنار او وحشت دارند و از او دور می شوند. نه سوگواران را یاری می كند و نه خواننده ای را پاسخ می دهد. سپس او را به سوی منزل گاهش در درون زمین می برند و به دست عملش می سپارند و برای همیشه از دیدارش چشم می پوشند.» (1)

سختی های بعد از مرگ وحشتناك تر از آن است كه بتوان آن را تصور نمود. اگر انسان مانند پادشاهان زندگی کند، در برابر گرفتاری های وحشتناك شب اول قبر رنگ می بازد. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:

«سوگند به خدا، اگر جوانی هزار سال در دنیا با كام روایی زندگی كند و از تمام خوشی ها به بهترین وجه بهره مند شود و به همۀ آرزوهایش برسد و حتی یك بار هم با ناراحتی ها روبه رو نگردد و هیچ وقت اندوهی در خاطرش راه نیابد، با وجود بسیاری از چیزها كه در شب اول قبر با آنها روبه رو می شود سودی به او نمی رسد.» (2)

همچنین می فرمایند:

«آگاه باشید! كسی كه برای آخرت آفریده شده است با دنیا چه می کند؟ آن كس كه به زودی مرگ همۀ اموال او را می رباید و فقط كیفر حساب رسی آن بر عهده اش باقی خواهد ماند با اموال دنیا چه كار

ص: 76


1- نهج البلاغه خطبه 109
2- دیوان الامام [امیرالمؤمنین] علی (علیه السلام) 584

دارد؟»

همچنین می فرمایند:

«بندگان خدا، از روزی كه اعمال و رفتار انسان وارسی می شود بترسید. روزی كه پر از تشویش و اضطراب است. روزی که كودكان در آن روز پیر می گردند. ای بندگان خدا، بدانید كه از شما نگهبانانی بر شما گماشته اند و دیده بان هایی از پیكرتان برگزیده اند و حافظان راست گویی كه اعمال شما را حفظ می كنند و شماره نفس های شما را می شمارند برای تان قرار داده اند. نه تاریكی شب شما را از آنان می پوشاند و نه دری محكم شما را از آن ها پنهان می سازد.»

زمخشری از علمای بزرگ عامه در كتاب "ربیع الأبرار" می نویسد كه چون وقت مردن عمربن خطاب رسید، به پسران خود گفت:

«اگر مرا روی زمین زر سرخ یا نقره می بود، همه را از وحشتِ آنچه می بینم فدا می کردم.» (1)

البته چنین کسی باید وحشتی مافوق وحشت دیگران داشته باشد!

بنابراین همۀ انسان ها، به ناچار، باید در كشتی مرگ نشسته و سفری طولانی و پرخطر را طی كنند. سفری که پایان آن به بهشت یا جهنم ختم می شود. حضرت رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:

«الْمَوْتَ الْمَوْتَ، أَلَا وَ لَابُدَّ مِنَ الْمَوْت.» (2)

«مرگ؛ مرگ؛ آگاه باشید كه هیچ چاره و گریزی از مرگ نیست.»

قرآن كریم می فرمایند:

ص: 77


1- عدة الداعی 147
2- الكافی (ط - دارالحدیث) 5/634

﴿قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذی تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلاقیكُم ﴾ (1)

«مرگی كه از آن می گریزید شما را قطعاً ملاقات خواهد كرد.»

حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرمایند:

«مهیای سفر شوید... بدانید كه مرگ به شما چشم دوخته است.» (2)

انسان با غفلت از مرگ، در عمل، ملاقات با آن را منكر می شود و چیزی شبیه شك برایش رخ می دهد. امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«مَا خَلَقَ الله عَزَّ وَ جَلَّ یقِیناً لَا شَكَ فِیهِ أَشْبَهَ بِشَكٍ لَا یقِینَ فِیهِ مِنَ الْمَوْتِ.» (3)

«خداوند عزوجل یقینی آفریده است كه در آن هیچ شك و تردیدی وجود ندارد؛ ولی در عین حال شبیه ترین چیزها به شكی است كه یقینی در آن نیست و آن مرگ است.»

متأسفانه انسان آن چنان در امور مادی غرق می شود كه انگار چیزی به نام مرگ وجود ندارد. برای همین شب را در حال اندیشیدن درباره فرداست كه چگونه بتواند مال بیشتری جمع آوری كند. در صورتی كه هیچ اعتباری به فردا نیست. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرمایند:

«مَا أَنْزَلَ الْمَوْتَ حَقَ مَنْزِلَتِهِ مَنْ عَدَّ غَداً مِنْ أَجَلِه.» (4)

«كسی كه فردا را در عمر خویش به حساب آورد (یعنی فكر كند فردا زنده ام) مرگ را در مقام و موقعیت واقعی اش نشناخته است.»

ص: 78


1- سورۀ مبارکۀ جمعه آیۀ شریفۀ 8
2- نهج البلاغه خطبه 172
3- تحف العقول 364 - من لا یحضره الفقیه 1/194 - الخصال 1/14 - الأمالی (للمفید) 309؛ 376 - الوافی 24/191 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 6/127؛ 75/246 - بنیادهای اخلاقی و اسلامی 643
4- الزهد 81 - الكافی (ط - الإسلامیة) 3/259؛ (ط - دارالحدیث) 5/636 - الأمالی(للصدوق) 108 - الوافی 24/190 - وسائل الشیعة 2/437 - هدایة الأمة إلى أحكام الأئمة (علیهم السلام) 1/236 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم) 14/258 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 6/130؛ 70/166؛ 79/171 - تفسیر نور الثقلین 3/3 - تفسیر كنز الدقائق و بحر الغرائب 7/102 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 2/110

همیشه انسان های دنیاطلب از یاد مرگ گریزان بوده اند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند:

«دو چیز را انسان ناپسند می دارد: مرگ و حال این كه مرگ راحتی مؤمن از فتنه است؛ فقر و حال این كه فقر حساب را آسان می سازد.» (1)

بهترین سپر در برابر دنیادوستی، چه در بُعد مال و چه در شهوت، یاد مرگ است. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در این باره می فرمایند:

«وَ مَنْ أَكْثَرَ مِنْ ذِكْرِ الْمَوْتِ رَضِی مِنَ الدُّنْیا بِالْیسِیر.» (2)

«كسی كه زیاد در یاد مرگ باشد از حرص و فزون طلبی رهایی می یابد و به مقدار كمی از آنچه در زندگی نیاز دارد راضی می گردد.»

همچنین پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده اند:

«زیاد در یاد نابودكننده لذت ها باشید.»

عرض شد که یا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)، آن چیست؟ حضرت فرمودند: «مرگ! آن كس كه از مرگ یاد كند، اگر در وسعت و گشایش زندگی باشد غرورش برطرف می گردد و دنیا برایش بی ارزش می شود. اگر هم در تنگ دستی باشد، با یاد مرگ، از فشار و سختی های دنیا رهایی می یابد و دنیا به نظرش وسیع و گسترده می شود.» (3)

همچنین می فرمایند:

«لَوْ رَأَى الْعَبْدُ أَجَلَهُ وَ سُرْعَتَهُ إِلَیهِ أَبْغَضَ الْأَمَلَ وَ تَرَكَ طَلَبَ الدُّنْیا.» (4)

ص: 79


1- بحارالانوار 69/39
2- نهج البلاغة (للصبحی صالح) 536 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 68/267 - عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 440 - تصنیف غرر الحكم 146
3- بحارالانوار 3/128
4- بحار الأنوار (ط - بیروت) 70/95 - وظائف شیعه بودن 30

«اگر انسان مرگ را می دید كه با چه سرعتی به سوی او در حركت است، با خواسته های خود دشمنی می کرد و دنیاطلبی را ترك می نمود.»

امام حسین (علیه السلام) می فرمایند:

«یا ابْنَ آدَمَ إِنَّمَا أَنْتَ أَیامٌ كُلَّمَا مَضَى یوْمٌ ذَهَبَ بَعْضُك.» (1)

«ای فرزند آدم، تو به منزلۀ چند روز هستی. وقتی كه یك روز از این روزها سپری گردید مانند این است كه پاره ای از اجزاء بدن تو كاسته گردیده است. به همین ترتیب نیز كم كم از عمر و مدت زندگانی تو كاسته می شود.»

حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرموده اند:

«نَفَسُ المَرْء خُطَاهُ إلى أجَلِه.» (2)

«نفس كشیدن مرد قدم برداشتن او به سوی مرگ خود است.»

هركس، برخلاف فرمایش امام معصوم (علیه السلام)، عواقب مرگ را باور نداشته باشد و دل به دنیا ببندد، باید بداند كه امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«مَنْ كَثُرَ اشْتِبَاكُهُ بِالدُّنْیا كَانَ أَشَدَّ لِحَسْرَتِهِ عِنْدَ فِرَاقِهَا.» (3)

«كسی كه علاقه اش به دنیا زیاد باشد، حسرت و اندوهش هنگام مرگ افزون خواهد بود.»

امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:

«اگر حالتت طوری است كه فرارسیدن مرگ را دوست داری، خدا را شکر كن كه تو را موفق داشته و تو را از توجه به غیر خودش باز داشته

ص: 80


1- ارشاد القلوب 1/40
2- غررالحكم 165 - نهج البلاغة (للصبحی صالح) 713 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 70/128
3- اصول كافی 2/320 - الكافی (ط - الإسلامیة) 2/320؛ (ط - دارالحدیث) 3/777 - مشكاة الأنوار فی غرر الأخبار 272 - الوافی 5/897 - وسائل الشیعة 16/20 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم) 10/245 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 69/54؛ 70/19

است. اما اگر حالت دیگری داری با تصمیمی محكم از این حالت حركت كن و از این كه عمرت در غفلت صرف شده است پشیمان باش و از خداوند متعال برای پاك كردن ظاهرت از گناهان و پاكیزه نمودن باطنت از نواقص و عیب ها تشکر کن. دنبالۀ مسامحه و ادامۀ غفلت را قطع كن و آتش و شعلۀ شهوات را در درون خود خاموش نما.» (1)

هرچقدر در محبت دنیا فرو رفته باشیم، به همان اندازه، پذیرش مرگ و حتی یاد آن سخت تر خواهد بود. غوطه ورشدن در دنیا چون با آخرت منافات دارد، باعث وحشت و نگرانی شدید از مرگ می شود. مرگ و دنیا با یک دیگر نسبت عکس دارند. قرب به هر کدام باعث دوری از دیگری می شود. مؤمن می داند که زندگی پس از مرگ وجود دارد و در جریان است. بنابراین مرگ را نصب العین خود قرار می دهد و از دنیا غمض العین می نماید. شخصی از امام حسن (علیه السلام) سؤال كرد که چه چیزی باعث شده است که ما مرگ را دوست نداشته باشیم؟ امام (علیه السلام) در جواب فرمودند:

«إِنَّكُمْ أَخْرَبْتُمْ آخِرَتَكُمْ وَ عَمَرْتُمْ دُنْیاكُمْ فَأَنْتُمْ تَكْرَهُونَ النُّقْلَةَ مِنَ الْعُمْرَانِ إِلَى الْخَرَاب.» (2)

«شما آخرت خودتان را خراب و دنیای خویش را آباد كرده اید و در نتیجه خوش ندارید كه از آبادی به ویرانه بروید.»

در حدیثی آمده است:

«إِنَ لِلْمَوْتِ غَمَرَاتٍ هِی أَفْظَعُ مِنْ أَنْ تُسْتَغْرَقَ بِصِفَةٍ أَوْ تَعْتَدِلَ عَلَى عُقُولِ أَهْلِ

ص: 81


1- بحارالانوار 15/21
2- بحار الأنوار (ط - بیروت) 6/129؛ 44/110 - نوادر الأخبار فیما یتعلق بأصول الدین (للفیض) 310؛ 415

الدُّنْیا.» (1)

«مرگ سختی هایی دارد كه توصیف شان ممكن نیست و اهل دنیا نمی توانند به آن پی ببرند.»

حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) ذیل آیۀ ﴿یا أَیهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَی ءٌ عَظیمٌ؛ اى مردم، از پروردگار خود پروا كنید؛ چراكه زلزلۀ رستاخیز امرى هولناك است﴾ (2) می فرمایند:

«روز قیامت چنان هراس انگیز است كه اطفال كوچك پیر می شوند. مردم مانند مست ها بی هوش و بی اراده می گردند. زنان باردار سقط جنین می كنند. زنان شیرده با كمال محبتی كه به اطفال و كودكان خود دارند، آنان را وامی گذارند و از شیر دادن شان دست می كشند. در آن روز فرشتگان با این که گناهی مرتکب نمی شوند ترسان هستند. كوه ها پراكنده می شود. آسمان شكافته می گردد....

وای بر كسی كه با گوش، چشم، زبان، دست، پا و سایر اعضای خود مرتكب گناه شود و مشمول رحمت و بخشایش پروردگار نگردد.

چنین فردی به كیفر گناهانش به دوزخ می افتد و گرفتار آتشی می شود كه حرارت آن بسیار شدید است. چون تشنگی بر آنان چیره شود از چرك و خون می آشامند و در هر لحظه عذاب جدیدی می بینند و در آن عذاب، تا ابد می مانند، در حالی كه مرگ و نابودی وجود نخواهد داشت.

با این حال رحمت خداوند متعال شامل گروهی از مؤمنین و نیكان خواهد شد. آن ها را داخل بهشتی می كنند كه عرض آن به مسافت فاصلۀ بین آسمان و زمین است. آن بهشت پذیرای ورود پرهیزكاران است. لذات آن خسته كننده نیست و هرگز بدی در آن راه نمی یابد. اجتماع در آنجا به فراق منتهی نمی شود. تمام ساكنین آن در جوار

ص: 82


1- غررالحكم 247
2- سورۀ مبارکۀ حج آیۀ شریفۀ 1

رحمت پروردگارند و حوریان بهشتی با ظروف زرین میوه و گل و ریحان برای آنان هدیه می آورند.» (1)

امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«یتَوَفَّى الْمُؤْمِنُ مَغْفُوراً لَهُ ذُنُوبُهُ وَ اللَّهِ جَمِیعاً.» (2)

«انسان مؤمن در حالی از دنیا می رود كه تمام گناهانش بخشیده شده است.»

امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«هنگامی كه نفس شما به حلقوم می رسد، به او گفته می شود که از تمامی حزن ها و اندوه های دنیا راحت شدی و نیز به او گفته می شود که رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)، حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام)، حضرت فاطمه (علیها السلام)، امام حسن (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) در برابر تو هستند.» (3)

آری، مرگ با تمام سختی ها و عواقب وحشتناكش، برای مؤمنْ بهترین نعمت است. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند:

«تُحْفَةُ الْمُؤْمِنِ الْمَوْت.» (4)

«مرگ هدیۀ خداوند به هر مؤمنی است.»

اگر گناه مؤمن تا قبل از مرگ پاک نشود، با روبه روشدن با مرگ محو می گردد و همین مفارقت روح از بدن نیز كفاره ای برایش به حساب می آید. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:

«الْمَوْتُ كَفَّارَةٌ لِكُلِ مُسْلِم.» (5)

ص: 83


1- تفسیر جامع 4/478 - برهان 3/76 ح 1
2- المؤمن 33 - بحارالانوار 64/65
3- چرا مرا آفریدند 151 - بحارالانوار 6/184 - محاسن 1/175
4- مجموعة ورام 1/268 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 58/90؛ 79/171
5- مجموعة ورام 1/268 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 30/416؛ 79/171 - بنیادهای اخلاقی اسلامی 461

«مرگ كفارۀ گناهان هر مسلمان است.»

مؤمنان در هنگام وداع با دنیا از همۀ گناهان پاک می شوند و به دنیای ابدی وارد می گردند. پذیرایی از مرگ کلید سكونت در بهشت جاودانه خواهد بود. رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند:

«مرگ با آنچه در آن است می آید و خرمی و آسایش را به همراه خویش می آورد. مرگ بازگشتی مبارك به سوی بهشتی عالی و جاودانه را برای آنان كه تمام كوشش و رغبت شان برای نیل بدان بوده است، به ارمغان می آورد.» (1)

بهشت برای كسانی خواهد بود كه تمامی همت و سعی شان در دنیا در مسیر بیزاری از آن بوده و تمایل وافری به سوی جهان آخرت داشته اند. آنان برای رسیدن به مقام های وصف ناپذیر بهشتی، در زمینِ ایمانْ نهال های پربار و جاودانه ای كاشته اند كه فصل برداشت آن با جدایی روح از بدن آغاز می گردد. برداشت محصول یعنی ورود به باغ های الهی که كسی را تاب شنیدن و دیدن مناظر و نعمت های بیشمار آن نیست. از حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) روایت است:

«اگر با دل خویش به نعمت های بهشتی که برایت وصف شده است نگاه کنی، جان خواهی داد و از این مجلس شتابان به قبرستان خواهی رفت. این مبالغه، از توصیف حاصل می شود، پس ببین مشاهدۀ خود آن چگونه خواهد بود!»

با این توصیفات اشتیاق به كوچ كردن به سرای باقی برای مؤمنان بیشتر می گردد. امام موسی بن جعفر (علیهما السلام) نیز فرمودند:

ص: 84


1- بحارالانوار 6/126

«مرگ برای مؤمن مانند آن است كه گل و ریحانی بو كند و از استشمام رایحۀ آن بیهوش شود. ولی برای كافر سخت و دردناك است؛ مثل كسی كه گرفتار گزیدن عقرب و افعی شده باشد.» (1)

كسی به حضرت سجاد (علیه السلام) عرض كرد که مرگ چیست؟ امام سجاد (علیه السلام) در ترغیب علاقه به مرگ كه رهایی از سختی ها و قید و بندهای دنیا را در پی دارد، فرمودند:

«لِلْمُؤْمِنِ كَنَزْعِ ثِیابٍ وَسِخَةٍ قَمِلَةٍ وَ فَكِ قُیودٍ وَ أَغْلَالٍ ثَقِیلَة.» (2)

«مرگ برای افراد با ایمان مانند كندن لباس چركین و گشودن قید و زنجیرهای سنگین است.»

امام حسین (علیه السلام) در روز عاشورا خطاب به اصحاب خود، مرگ را این گونه تعریف فرمودند:

«ای اولاد بزرگواران و ای فرزندان رشید اسلام، شكیبا باشید كه مرگ برای شما همانند پلی است كه از محیط رنج و زحمت عبورتان می دهد و به بهشت وسیع و نعمت های جاودان می رساند. كدام یك از شما بی میل به این است كه از تنگنای زندان به كاخی مرفه منتقل گردد؟» (3)

به فرموده امام (علیه السلام) یكی از دلایل ترس از مرگ آگاهی نداشتن به نعمت ها و خرمی های پس از مرگ است. یكی از اصحاب امام هادی (علیه السلام) كه در معرض مرگ بود، می گریست و از این كه در معرض مرگ قرار گرفته بود بی تابی می كرد. حضرت (علیه السلام) به او فرمودند:

«ای بندۀ خدا، این كه از مرگ این چنین هراسانی برای این است كه

ص: 85


1- تفسیر جامع 4/479 - برهان 3/76 ح 2
2- معانی الأخبار 289 - اعتقادات الإمامیه (للصدوق (رحمة الله)) 53 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 6/155 - كتاب روایات تربیتی از مكتب اهل بیت (علیهم السلام)
3- نفس الممدوح 153

نمی دانی مرگ چیست و به آن آگاهی نداری.»

سپس حضرت مطالبی را درباره مرگ به او فرمودند كه موجب آرامش و تسكین خاطرش گردید و طولی نكشید که جان به جان آفرین تسلیم نمود. (1)

پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در روایتی فرمودند:

«مرگ اولین منزل از منازل آخرت و آخرین منزل از منازل دنیاست. خیر و سعادت برای كسی است كه هنگام فرودآمدن در اولین منزل تكریم گردد و موقع بیرون رفتن از آخرین منزل دنیا به شایستگی بدرقه شود.» (2)

از حضرت جواد الائمه (علیه السلام) سؤال شد که مرگ چیست؟ حضرت در پاسخ فرمودند:

«مرگ همان خواب است كه هر شب نزد شما می آید. فقط مدت خواب مرگ طولانی است و آدمی تا روز قیامت از آن خواب بیدار نمی شود.» (3)

مرگ برای شیعه با مرگ برای غیر شیعه متفاوت است. شیعۀ نیکوکار با خفتن در دامن پر مهر و با صفای مرگ تا ابد از زندان رنج و محنت رهایی می یابد. امام سجاد (علیه السلام) فرمودند:

«در هنگام غسل به روح مؤمن ندا می رسد که آیا دوست داری تو را به جسدی كه در آن بودی برگردانند؟ مؤمن هم می گوید که من با بلا و خسران و غم و اندوه چه كاری دارم؟!» (4)

مؤمن با راهنمایی های امام معصوم (علیه السلام) درمی یابد كه یاد مرگ و آشتی با او بهترین اهرم بازدارنده در برابر طوفان وحشتناك هوس های نفسانی است. با

ص: 86


1- معانی الاخبار 290 - كتاب روایات تربیتی از مكتب اهل بیت (علیهم السلام) 203
2- بحارالانوار 3/128
3- بحارالانوار 3/134
4- كتاب چرا مرا آفریدند 187 - بحارالانوار 6/243

یادآوری مراحل سخت بعد از مرگ، بی رغبتی به دنیا در وجود مؤمن بارور می گردد و در نتیجه تهی دستی و ثروت در دیدگاه شیعیان یك سان می شود:

«وَ لَوْ أَنَّ الدُّنْیا بِجَمِیعِ مَا فِیهَا وَ عَلَیهَا ذَهَبَةٌ حَمْرَاءُ عَلَى عُنُقِ أَحَدِهِمْ ثُمَّ سَقَطَ عَنْ عُنُقِهِ مَا شَعَرَ بِهَا أَی شَی ءٍ كَانَ عَلَى عُنُقِهِ وَ لَا أَی شَی ءٍ سَقَطَ مِنْهَا لِهَوَانِهَا عَلَیهِم.» (1)

«اگر دنیا و آنچه در داخل و در روی آن از طلای سرخ است جمع شود و بر گردن یكی از آنان آویخته شود و سپس از گردن او فرو افتد، نمی فهمد كه چه چیزی بر گردن او بوده است و برای چه چیزی از گردن او افتاده است.»

معرفت و حكمت

چون مؤمن زاهد شد و به مقام برجستۀ دوری از دنیا دست یافت، با عنایت خاص پروردگار، به مقام قرب كه یكی از اركان مهم آن بصیرت در علم و حكمت است وارد می گردد. یکی از نعمت های بزرگ الهی كه نصیب مؤمن زاهد می شود معرفت به خدای تعالی می باشد كه اصل و حقیقیت عبودیت است:

«إِنَّ أَوَّلَ عِبَادَةِ الله مَعْرِفَتُهُ.» (2)

«سرآغاز عبادت الهی شناخت اوست.»

حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:

ص: 87


1- الأصول الستة عشر (ط - دار الحدیث) 127 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 64/351
2- تحف العقول 61 - التوحید (للصدوق) 34 - الأمالی (للمفید) 253؛ (للطوسی) 22؛ 778 - الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسی) 1/200؛ 2/398 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 4/228؛4/231؛ 4/253؛ 49/128؛ 54/43

«هركس دل از دنیا بركند و از خواری آن بی تابی نكند و برای رسیدن به ارجمندی به رقابت برنخیزد، خداوند متعال او را بدون راهنمایی مربی و هدایت گر، هدایت می كند و بدون این که از كسی تعلیم بگیرد به او می آموزد و حكمت را در سینه اش استوار می سازد و آن را بر زبانش جاری می گرداند.» (1)

خوشا به حال مؤمنانی كه چشم سر را بر روی زیبایی های ظاهری دنیا بستند و چشم دل را بر زشتی باطن آن گشودند، تا آن جا که سینۀ آن ها از محبت دنیا خالی و از حكمت های الهی پر شد. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره این اشخاص به ابوذر (رحمة الله) فرمودند:

«إِذَا رَأَیتَ أَخَاكَ قَدْ زَهِدَ فِی الدُّنْیا فَاسْتَمِعْ مِنْهُ فَإِنَّهُ یلْقِی الْحِكْمَة.» (2)

«ای ابوذر، هرگاه دیدی برادرت به دنیا پشت كرده است، به سخنان او گوش كن؛ زیرا او حكمت تعلیم می دهد.»

رسیدن به سعادت ابدی و کسب حکمت ها در گرو زهد است. رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:

«وَ مَنْ زَهِدَ فِیهَا فَقَصَّرَ فِیهَا أَمَلَهُ أَعْطَاهُ الله عِلْماً بِغَیرِ تَعَلُّمٍ وَ هُدًى بِغَیرِ هِدَایة.» (3)

«هرکس در دنیا زهد ورزید آرزویش کوتاه شد و خداوند به او علم بدون آموزش و هدایت بدون هادی عطا کرد.»

غنی ترین شخص در دنیا كه زاهدترین افراد زمان خود نیز بود، جناب سلیمان نبی (علیه السلام) می باشد كه با متنفرشدن از سلطنت و ثروت بی كران، به مقام

ص: 88


1- میزان الحكمه 5/67 - بحارالانوار 78/63 ح 155
2- الوافی 26/190 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 74/80
3- تحف العقول 60 - مجموعة ورام 1/132 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 74/163

عظمای حكمت رسید. پروردگار به جناب سلیمان (علیه السلام) فرمود:

«تو حجت و عنایت ما هستی. آنچه از ما بخواهی مقرون به اجابت است.»

سلیمان (علیه السلام) عرض كرد:

«پروردگارا، تو به داوود (علیه السلام) پادشاهی و سلطنت عطا نمودی و مرا وارث ملك او ساختی. اینك من حكمت و معرفت می خواهم تا كار این امت را به صلاح آورم.»

خطاب رسید:

«ای سلیمان (علیه السلام)، چون تو از ما ثروت و طول عمر نخواستی و حكمت و معرفت را ترجیح دادی، ما علاوه بر آن كه دعایت را اجابت می كنیم و از دانش و حكمت تو را بهره مند می گردانیم، چنان مال و ثروت و قدرتی به تو عطا خواهیم كرد كه پیش از تو و بعد از تو به هیچ كس نداده ایم و نخواهیم داد.»

رحمت خداوند متعال شامل حال حضرت سلیمان (علیه السلام) شد و به سلطنت عظیمی دست یافت كه جن و انس و وحش و طیر در زیر فرمان او آماده خدمت شدند. (1)

دیگر نیك بختی كه به جهت دارا بودن عقل سلیم توانسته بود به سعادت و فوز عظیمِ دوری از سلطنت دنیا برسد، جوانی است که از حواریون حضرت عیسی (علیه السلام) شد. قضیۀ وی را علامه مجلسی (رحمة الله) نقل فرموده است:

«در بعضی از كتاب ها یافتم كه حضرت عیسی (علیه السلام) با بعضی از حواریین به سیاحت رفتند. در میان راه از دهكده ای گذشتند و به گنجی برخورد كردند. همراهان به او گفتند که اجازه می دهید بمانیم و گنج را به دست

ص: 89


1- تفسیر جامع 5/138 - تفسیر ابوالفتوح 15/21

آوریم تا ضایع نشود؟ حضرت عیسی (علیه السلام) فرمود که بمانید تا من وارد این دهكده شوم تا گنجی را كه در آن سراغ دارم بجویم.

او وارد دهكده شد و به خانه مخروبه ای برخورد كرد. در آن خانه پیرزن سالخورده ای زندگی می كرد. حضرت عیسی (علیه السلام) فرمود که اجازه می دهی امشب میهمان تو باشم و آیا در این خانه غیر از تو كسی هست؟ عجوزه گفت که آری، پسری دارم که پدرش مرده و اکنون در حمایت من به سر می برد. به صحرا می رود و خار می كند و در شهر می فروشد و با بهای آن زندگی می كنیم. آن گاه برای حضرت عیسی (علیه السلام) اتاقی آماده نمود. چون پسرش آمد، مادر به او گفت که خدای سبحان در این شب میهمان صالحی بر ما ارزانی داشته كه جلوه های انوار زهد و پرهیزكاری از چهره اش می درخشد. از همنشینی و خدمت او بهره مند شو.

پسر شرفیاب محضر حضرت عیسی (علیه السلام) شد. او را احترام كرد و گرامی داشت. چون پاسی از شب گذشت عیسی (علیه السلام) از وضع حال و امور زندگی جوان پرسید. دریافت که آثار خردمندی و زیركی و استعداد برای پیمودن مدارج كمال در او وجود دارد. اما از حال او احساس كرد دل در گرو اندیشه ای عظیم دارد كه او را به خود مشغول كرده است. فرمود که جوان، می بینیم رازی در دل نهان داری كه سخت تو را به خود مشغول كرده است. مرا از آن آگاه ساز. شاید درمان تو نزد من باشد.

چون جناب عیسی (علیه السلام) در پرسش خود مبالغه كرد، جوان گفت آری، در دلم اندوه و دردی است كه جز خدای سبحان دیگری به درمان آن توان ندارد. حضرت فرمودند که مرا بر آن راز آگاه كن. شاید خدای سبحان راهی را الهام فرماید كه اندوهت زائل شود.

جوان گفت که روزی پشتۀ خاری را به سوی دهكده حمل می كردم. از كنار قصر دختر پادشاه گذشتم. نگاهم به دختر پادشاه افتاد و محبتش در دلم جای گرفت و هر روز افزون می شود و درمانی هم جز مرگ برای این درد نمی شناسم. حضرت عیسی (علیه السلام) فرمود که اگر اراده داری من

ص: 90

وسیلۀ ازدواج او را برایت فراهم می كنم. جوان سوی مادرش بازگشت و گفتار حضرت را برایش باز گفت. مادرش گفت که پسرم، گمان نمی كنم این مرد وعده ای بدهد كه توان وفای آن را نداشته باشد. گفتارش را بشنو و از او اطاعت كن.

چون صبح شد حضرت عیسی (علیه السلام) به جوان گفت که به درگاه پادشاه برو. چون درباریان و وزیران بر تو وارد شدند، آنان را پیام ده كه پادشاه را بگویید من برای خواستگاری دخترش آمده ام. سپس آن چه بین تو و پادشاه روی داد برایم بازگو.

جوان كنار بارگاه پادشاه رفت. چون درباریان پادشاه گفتار غلام را شنیدند، خندیدند و شگفتی ها نمودند. نزدیكان بر پادشاه وارد شدند و از راه استهزاء و تفنن پادشاه را از ماجرای جوان آگاه ساختند. پادشاه امر به احضارش كرد. جوان چون وارد شد و پیشنهاد ازدواج با دختر پادشاه را داد، پادشاه از روی استهزاء به جوان گفت که دخترم را به ازدواج تو درنمی آورم، مگر آن كه طبقی از لؤلؤ و یاقوت و جواهر درشت گران بها برایم بیاوری. جواهراتی با اوصافی كه در خزانۀ هیچ پادشاهی از فرمان روایان دنیا یافت نمی شود. جوان گفت که می روم و پاسخ گفتارت را می آورم.

سپس به سوی حضرت عیسی (علیه السلام) بازگشت و آنچه گذشته بود باز گفت. حضرت عیسی (علیه السلام) به خرابه ای رفت كه در آن سنگ ریزه هایی بود. خدا را خواند و آنها را به صورتی كه پادشاه خواسته بود، بلكه زیباتر از آن، درآورد و جوان را فرمود که آن چه خواهی از این جنس بگیر و نزد سلطان ببر.

چون جوان با طبق جواهرات وارد شد، پادشاه و اهل مجلس از امر آن جوان در حیرت فرو رفتند. گفتند که این مقدار كافی نیست. جوان بازگشت و گفتارشان را به حضرت عیسی (علیه السلام) باز گفت. حضرت فرمود که وارد خرابه شو و آنچه می خواهی برگیر و برای شان ببر. چون جوان

ص: 91

با چند برابر جواهر بیشتر از مرتبۀ اول بر آنان وارد شد، حیرت آنان بیشتر شد. پادشاه گفت که این امر را مرتبۀ شگفتی است. با جوان به خلوت نشست و حقیقت حال را از او جویا شد. جوان از آنچه بین او و حضرت عیسی (علیه السلام) گذشته بود او را آگاه ساخت و داستان عشق خود را به پادشاه باز گفت. پادشاه دانست که میهمان حضرت عیسی (علیه السلام) است. جوان را گفت که میهمان تان را بگو بیاید تا دخترم را برایت تزویج كند. حضرت عیسی (علیه السلام) تشریف فرما شدند و دختر را به عقد جوان درآوردند. پادشاه یک جامۀ فاخر سلطنتی برای جوان فرستاد و بر او پوشاند و او را آن شب به وصال دخترش رسانید. چون صبح شد جوان را احضار كرد و با او سخن گفت. او را خردمند و دانا و زیرك یافت.

پادشاه كه جز آن دختر فرزندی نداشت، داماد یك شبۀ خود را به عنوان ولیعهد خود معرفی كرد و او را وارث مملكت خود گردانید و فرمان داد تا درباریان و اعیان كشورش با او بیعت كنند و از او فرمان برند.

شب دوم فرا رسید. پادشاه به مرگی ناگهانی درگذشت. جوان را بر سریر پادشاهی نشاندند و همۀ درباریان از فرمانش اطاعت كردند و كلید خزانۀ پادشاه را به او سپردند. روز سوم حضرت عیسی (علیه السلام) برای خداحافظی نزد او آمد. جوان گفت که ای حكیم، تو را بر من حقوقی است كه اگر زندگی جاوید یابم سپاس یكی از آنها را نتوانم بجای آورم. اما از شب گذشته پرسشی در دلم جای گرفته كه اگر پاسخ آن را به من نفرمایی از آنچه برایم فراهم فرموده ای هیچ گونه سودی نخواهم برد. حضرت عیسی (علیه السلام) فرمود که آن پرسش چیست؟ جوان گفت که شما که چنین قدرت و توانی داری تا من را از آن حالت پست و درماندگی خارج كنی و در مدت دو روز بر اریكۀ سلطنت و درجۀ رفیع شامخ رسانی، چرا این شكوه مندی را برای خودت نمی پسندی و می بینم كه با همین لباس مندرس و وضعی ناخوشایند می گذرانی؟

چون جوان در پرسش اصرار ورزید، حضرت عیسی (علیه السلام) فرمود که عارف

ص: 92

به پروردگار و دانا به سرای جاودان و خانۀ كرم و ثواب پروردگار و بصیر به فنای دنیا و پستی و سبكی آن، رغبت بر این پادشاهی زودگذر و این آرایش و تجملات فانی پیدا نمی كند. ما را در مرتبۀ قرب خدای سبحان و معرفت و درجۀ محبت به او لذت های روحانی بسیاری است كه این لذت های فانی در برابر آنها وزنی به بار نمی آوَرَد.

چون حضرت عیسی (علیه السلام) جوان را از عیوب دنیا و آفت های آن آگاه ساخت و نعمت های جاودانۀ آخرت را برایش بیان كرد، جوان گفت که مرا بر شما گواهی دیگر است: چرا برای خویش آنچه سزاوارتر و شایسته تر است برگزیدی و من را در این بلای عظیم افكندی؟

حضرت عیسی (علیه السلام) فرمود که من این مرحله را برایت برگزیدم تا میزان خردمندی و درجۀ هوشمندی تو را بیازمایم. هرگاه جویای ثواب و هدایت باشی كام یابی تو در ترك این امور و آرایش تخت سلطنت كه برایت فراهم آمده بیشتر و پسندیده تر خواهد بود. پشت كردن تو به اقبال دنیا گواه و سرمشقی برای دیگران خواهد بود.

جوان با شنیدن سخنان حضرت عیسی (علیه السلام) تخت سلطنت را رها كرد. جامۀ گران بها را بیرون نمود و لباس خاركنی كهنۀ خود را پوشید و در پی آن حضرت حركت كرد. چون حضرت عیسی (علیه السلام) نزد حواریین بازگشت، گفت این همان گنجی است كه در این سرزمین نشانش داشتم و برای شما آوردم. اما شما اگرچه همه وقت با من بودید و در اطاعت و عبادت حضرت حق همراه بودید، ولی آرزوی گنج و خزینۀ طلا در دل شما بود!» (1)

سیرۀ منتظران امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

چه نیكوست محبی كه جوان مردی در وجودش ریشه دوانده و مانند حواریون حضرت عیسی (علیه السلام) با چشم پوشی از زخارف دنیا، چشم دل را

ص: 93


1- كتاب جلوه قرآن مجید و عترت در مقدمات تفسیر صافی 188

به سوی وجه الله زمان باز كند و با پاك سازی دل از محبت دنیا و دوری از تعلقات آن، خانۀ وجود خود را برای تابش انوار قدسی و ملكوتی امام دو عالَم و صاحب آسمان ها و زمین آماده سازد. چه نیکوست که قلادۀ دنیا را از گردن خود به دور افكنده و جامۀ سربازی امامش را زینت عقل و روحش كند. و چه زیباست که در عصر پر تلاطمِ امواج سهمگین گناه و لغویات در غیبت امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، همۀ لغویات را ترک کند خود را از سیطرۀ بخل و دنیاپرستی آزاد کند و تمام تلاش خود را برای فرهنگ انتظار و دادرسی به مؤمنین بگذارد. چقدر پسندیده و جالب است عقل را به پشتوانۀ كلام معصوم (علیه السلام) در راه دشمنی با اژدهای شش سر دنیا به کار بگیرد و به سعادت و آرامش دست یابد. و با دستیابی به زهد واقعی که سراسرش به حکمت الهی منور گشته زیرا طبق فرمودة امام معصوم (علیه السلام) از آثار ارزندة زهد دستیابی به حکمت است. درمورد حقیقت حکمت نیز امام صادق (علیه السلام) در ذیل آیۀ شریفۀ ﴿یؤْتِی الْحِكْمَةَ مَنْ یشاءُ وَ مَنْ یؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِی خَیراً كَثیراً وَ ما یذَّكَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبابِ؛ خدا به هركس كه بخواهد حكمت مى بخشد و به هركس حكمت داده شود، به یقین، خیرى فراوان داده شده است. جز خردمندان كسى پند نمى گیرد﴾ (1) می فرمایند:

«منظور از حكمت در این آیۀ شریفه اطاعت خداوند متعال و معرفت و شناختن امام است.» (2)

با فضیلت ترین عمل انتظار و یاد امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است و رأس همۀ اعمال صالح ارتباط قلبی با این وجود گرامی می باشد. ارتباط با امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) یعنی صدازدن اسماء حسنای الهی. طبق این تعریف طبیعی است که ظرف قلب باید

ص: 94


1- سورۀ مبارکۀ بقره آیۀ شریفۀ 269
2- تفسیر عیاشی 1/151 ح 496 - محاسن 148 ح 60

برای پذیرش چنین معنایی آماده باشد:

«عن النّبىّ (صلی الله علیه و آله و سلم): القَلْبُ عَلَى ثَلَاثَةِ أَنْوَاعٍ: قَلْبٌ مَشْغُولٌ بِالدُّنْیا وَ قَلْبٌ مَشْغُولٌ بِالْعُقْبَى وَ قَلْبٌ مَشْغُولٌ بِالْمَولَى: اَمَّا الْقَلْبُ الْمَشْغُولُ بِالدُّنْیا فَلَهُ الشِّدَّةُ وَ الْبَلَاءُ وَ اَمَّا الْقَلْبُ الْمَشْغُولُ بِالْعُقْبَى فَلَهُ الدَّرَجَاتُ الْعُلَى وَ اَمَّا الْقَلْبُ الْمَشْغُولُ بِالْمَولَى فَلَهُ الدُّنْیا وَ الْعُقْبَى وَ الْمَوْلَى.» (1)

«قلب های مردم سه گونه است: قلبی كه مشغول به دنیاست؛ قلبی كه مشغول به آخرت است؛ قلبی كه مشغول به مولای خویش است. قلبی كه مشغول به دنیاست، همیشه در بلا و اندوه غوطه ور است. قلبی كه به آخرت معطوف شود، درجات رفیعی نخواهد داشت. اما قلبی كه به مولایش مشغول باشد، در دنیا و آخرت منفعتی از مولایش خواهد برد.»

همت اولین قلب تفكر پیرامون جمع آوری اموال دنیاست. ولی هم و غم مؤمن اهل بصیرت برای نزدیكی به امامش كه از طرف خداوند متعال جانشین وی در زمین و باب الله است، می باشد.

امام (علیه السلام) است که قلب مؤمن در فراق او محزون و چشمش همواره گریان است. مهر و محبت امام (علیه السلام) سراسر وجود مؤمن را اشباع می کند و او را به جایی می رساند كه جز امام نمی خواهد و نمی جوید. یاد امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مؤمن را از مشغله های دنیوی جدا می سازد و با زینت های دنیا بیگانه می کند. در چگونگی سیرۀ چنین مؤمنانی فرموده اند:

«خوشا به حال كسی كه عبادت و دعای خویش را خالص گرداند و دل خود را اسیر دیدنی ها نسازد و از اثر توجه به شنیدنی ها، خدا را فراموش ننماید و از ثروت و قدرتی كه دیگران دارند، اندوهی به خود راه

ص: 95


1- ینابیع الحكمة 4/445 - محاسبة النفس 36

ندهد.» (1)

طبق روایاتی كه ذكر شد، چشم پوشی از جلوه های رنگارنگ دنیا از آثار ایمان است؛ زیرا مؤمنی كه دم از محبت و دوستی امامش می زند، باید این چنین باشد:

«زینت های دنیا كه به چشم شان می خورد، آن ها را از ذكر خدای متعال غافل نمی سازد.»

مؤمنان حقیقی به وسیلۀ ارتباط قلبی با ساحت مقدس امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به درجه ای از معرفت خواهند رسید كه دیگر نیرنگ و فریب دنیا نمی تواند آنان را به خود جذب كند؛ زیرا در ارادت به امام شان و به علت اخلاصی که در محبت خود دارند، چنین رفتاری خواهند داشت که فرموده اند:

«مؤمن به وسیلۀ معرفت به ما زهد پیشه می سازد و از دنیا فقط به اندازۀ رفع گرسنگی و ستر عورت قناعت می نماید و پیوسته از خدای خود خائف می باشد.» (2)

سعی چنین افرادی در برقراری ارتباط قلبی با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بوده و به علت معرفتی كه به آنان عطا می گردد، از دنیا به قدر ضرورت بهره می گیرند:

«یا جَابِرُ مَا الدُّنْیا وَ مَا عَسَى أَنْ تَكُونَ الدُّنْیا هَلْ هِی إِلَّا طَعَامٌ أَكَلْتَهُ أَوْ ثَوْبٌ لَبِسْتَهُ أَوِ امْرَأَةٌ أَصَبْتَهَا.» (3)

«ای جابر، دنیا چیست و امید داری چه باشد؟ مگر دنیا غیر از خوراكی كه خوردی یا جامه ای كه پوشیدی یا زنی است كه به او رسیدی؟»

ص: 96


1- بحارالانوار ج 15 ترجمه فارسی
2- تفسیر جامع 4/324 - برهان 3/14 ح 15
3- الكافی (ط - الإسلامیة) 2/133؛ (ط - دارالحدیث) 3/343 - مجموعة ورام 2/193 - الوافی 4/395 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم) 8/291 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 70/36

مؤمنی كه منتظر امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) خود می باشد، دریافته است كه برای وصال امامش راهی جز ترك دنیا ندارد و به دلیل معرفت و بصیرتی كه به او اهدا شده است، به این فرمایش گهربار یقین پیدا كرده است:

«یا ابْنَ آدَمَ مَا كَسَبْتَ فَوْقَ قُوتِكَ فَأَنْتَ فِیهِ خَازِنٌ لِغَیرِكَ.» (1)

«ای فرزند آدم، در آنچه بیش از مقدار خوراكت به دست می آوری، خزانه دار دیگرانی.»

برای مؤمن چه نیکوست كه با فهم روایات و عمل به آنها، به درجه ای از عقل رسیده باشد که ارزشی برای ثروت های بی كران قائل نباشد و دنیا را با معرفت و حكمت عوض کند. این توفیق فقط نصیب مؤمنی می شود كه عقلش به مرتبۀ كمال و عملش به منصۀ ظهور رسیده باشد. امام موسی بن جعفر (علیهما السلام) درباره این عقلا فرمودند:

«آن كس كه خداوند متعال به او عقل قوی عنایت فرماید، از دنیاطلبان و اهل دنیا كناره می گیرد.» (2)

این مطلب فقط با تبعیت از دستور ها و راهنمایی های ائمۀ معصومین (علیهم السلام) میسر می گردد. خداوند به موسی بن عمران (علیهما السلام) فرمود:

«ای موسی (علیه السلام)، بندگان نیكوكار من در حدود دانش خود از دنیا دوری می جویند و بدكاران به قدر جهل و نادانی خویش به دنیا رغبت پیدا می كنند.» (3)

ص: 97


1- نهج البلاغة (للصبحی صالح) 503 - خصائص الأئمة (علیهم السلام) 112 - وسائل الشیعة 16/19 - هدایة الأمة إلى أحكام الأئمة (علیهم السلام) 5/554 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 70/144 - كتاب جلوه قرآن و عترت در تفسیر صافی 2/161
2- بحارالانوار 15/111
3- تفسیر جامع 2/577

بنابراین با شناخت فریب های دنیا و یقین به جهان آخرت و معرفت به خدا و ائمۀ معصومین (علیهم السلام)، بی میلی به خوشی های زوال پذیر دنیا پدید می آید. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:

«یسِیرُ الْمَعْرِفَةِ یوجِبُ الزُّهْدَ فِی الدُّنْیا.» (1)

«اندكی شناخت موجب بی رغبتی به دنیا می شود.»

همچنین فرموده اند:

«مَنْ صَحَّتْ مَعْرِفَتُهُ انْصَرَفَتْ عَنِ الْعَالَمِ الْفَانِی نَفْسُهُ وَ هِمَّتُهُ.» (2)

«كسی كه معرفتش صحیح باشد نفس و همتش از جهان فانی روی گردان می شود.»

پس مؤمن باید عقل خود را به كار ببندد و با پیروی از فرموده های ائمۀ معصومین (علیهم السلام) و با درس گرفتن از عاقبت دنیاطلبان، قلب خود را از تجملات دنیا متنفر سازد و به تأسّی از انبیاء و امامان معصوم (علیهم السلام) راه صحیح را در برخورد با دنیا در پیش بگیرد. عیسی (علیه السلام) در پاسخ به حواریین كه عرض كردند: «چرا تو روی آب راه می روی و ما نمی توانیم؟»، فرمودند:

«وَ مَا مَنْزِلَةُ الدِّینَارِ وَ الدِّرْهَمِ عِنْدَكُمْ؟ قَالُوا حَسَنٌ! قَالَ لَكِنَّهُمَا عِنْدِی وَ الْمَدَرَ سَوَاء.» (3)

«به نظر شما درهم و دینار چگونه است؟»

عرض کردند:

ص: 98


1- غرر الحكم و درر الكلم 802 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 63 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (علیهم السلام) 1/96
2- غرر الحكم و درر الكلم 664 - تصنیف غرر الحكم 136
3- مجموعة ورام 1/156 - میزان الحكمه 5/71

«ارزش مند هستند.»

حضرت عیسی (علیه السلام) فرمودند:

«اما در نظر من ارزش آنها با كلوخ یك سان است.»

امام صادق (علیه السلام) در مذمت دنیا فرمودند:

«خداوند متعال به حضرت موسی (علیه السلام) فرمود که دنیا خانۀ عقوبت است. حضرت آدم (علیه السلام) را به علت ترك اولایی كه از او سرزده بود عقاب نمودم. دنیا ملعونی برای علاقه مندانش است، مگر آن هایی كه در دنیا برای جلب خشنودی من زندگی می كنند.»

ارزش كسب علوم اهل بیت (علیهم السلام)

وقتی مؤمن به کلام گهربار معصومین (علیهم السلام) می نگرد، متوجه می شود که هیچ گاه فتنه های دنیا او را رها نمی کند. درمی یابد تنها جایی که مأمن مناسبی برای سالم ماندن از دنیاست، حریم اهل بیت است:

﴿أَ وَ لَمْ یرَوْا أَنَّا جَعَلْنا حَرَماً آمِناً وَ یتَخَطَّفُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ أَ فَبِالْباطِلِ یؤْمِنُونَ وَ بِنِعْمَةِ الله یكْفُرُونَ﴾ (1)

«آیا ندیده اند كه ما حرمى امن قرار دادیم و حال آن كه مردم از حوالىِ آنان [توسط شیطان] ربوده مى شوند؟ آیا به باطل ایمان مى آورند و به نعمت خدا كفر مى ورزند؟»

اگرچه حرص صفتی زشت برای انسان است؛ اما مؤمنین حقیقی با استفاده از همین صفت تجارتی می کنند که هم در این دنیا و هم در آخرت برای شان سودمند است:

«مَنْهُومَانِ لَا یشْبَعَانِ؛ طَالِبُ عِلْمٍ، وَ طَالِبُ دُنْیا.»

ص: 99


1- سورۀ مبارکۀ عنکبوت آیۀ شریفۀ 67

«دو دسته سیر نمی شوند: طالب علم و طالب دنیا.»

بر خلاف مردم كه تمام همت شان مال اندوزی است، مؤمن همۀ سعی خویش را برای فراگیری علوم اهل بیت (علیهم السلام) به کار می بندند. همچنان كه اهل دنیا برای ارضاء نیازهای دنیوی خود تلاش بسیاری دارند، مؤمن حقیقی نیز كسب علوم و فضائل اهل بیت (علیهم السلام) را بر خود واجب می داند. امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِیضَةٌ فِی كُلِ حَال.» (1)

«جست و جوی معارف دینی در هر حالی واجب است.»

تحصیل علوم اهل بیت (علیهم السلام) آن چنان دارای اهمیت است كه كوتاهی در آن از دیدگاه امام معصوم (علیه السلام) گناهی عظیم محسوب می شود. امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«دوست ندارم جوانی از شما را ببینم، مگر آن كه در هر روز رفت و آمدش در یكی از این دو حالت باشد: یا عالم یا محصل. كسی كه چنین نباشد در انجام وظیفه خود كوتاهی كرده است و خودداری از اداء وظیفه تضییع حق انسانیت است. چنین تضییعی گناه است و جایگاه گناهكار در آتش خواهد بود.» (2)

همچنین حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:

«لَا یسْتَخِفُ بِالْعِلْمِ وَ أَهْلِهِ إِلَّا أَحْمَقٌ جَاهِل.» (3)

«فقط نادان علم و اهل علم را سبك می شمارد.»

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره تفریط در علم آموزی فرمودند:

ص: 100


1- وسائل الشیعة 27/27 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 1/172
2- بحارالانوار 1/170 - الفصول المهمة فی أصول الأئمة (تكملة الوسائل) 1/471
3- عیون الحكم والمواعظ 541 - غرر الحكم و درر الكلم 785 - تصنیف غررالحكم 41

«وَ أَقَلُ النَّاسِ قِیمَةً أَقَلُّهُمْ عِلْما.» (1)

«كم بهاترین مردم كسی است كه دانشش از همه كمتر باشد.»

امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«النَّاسُ ثَلَاثَةٌ: عَالِمٌ وَ مُتَعَلِّمٌ وَ غُثَاء.» (2)

«مردم سه گروهند: عالم؛ محصل؛ كسانی كه نه عالم هستند و نه محصل. آنان همانند خار و خاشاك روی آب هستند.»

مردمی که با علم و فقه از در قهر درآمده اند زندگی بی مصرفی دارند. آنان همانند چهارپایان در فكر ارضاء شكم و شهوت خود هستند و به علت تمایل شان به دنیا، از علوم اهل بیت (علیهم السلام) دور افتاده اند. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) درباره چنین افرادی فرمودند:

«إِذَا أَرْذَلَ الله عَبْداً حَظَرَ عَلَیهِ الْعِلْم.» (3)

«هرگاه خدا بخواهد بنده ای را خوار كند، علم را از او دور می سازد.»

در اهمیت والای آموختن علم روایتی از پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است كه ایشان فرمودند:

«إِذَا اَتَى عَلَىَّ یوُمٌ لَا اَزْدَادُ فِیهِ عِلْمَاً یقَرِّبُنِی اِلَى اللهَ فَلَا بَارِكَ اللهُ لِی فِی طُلُوعِ شَمْسِه.» (4)

«اگر روزی برسد و علمی كه مرا به خدا نزدیك كند بر من افزوده نشود،

ص: 101


1- من لا یحضره الفقیه 4/395 - الأمالی(للصدوق (رحمة الله)) 21 - معانی الأخبار 195 - كنز الفوائد 1/300 - الوافی 26/159 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 1/164؛ 74/112
2- الكافی (ط - الإسلامیة) 1/34؛ (ط - دارالحدیث) 1/81 - الوافی 1/152
3- نهج البلاغه حكمت 288 - نهج البلاغة (صبحی صالح) 526 - شرح الكافی-الأصول و الروضة (مولى صالح المازندرانی) 1/240 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 1/196
4- تفسیر الصافی 3/322 - تفسیر نور الثقلین 3/398 - تفسیر كنز الدقائق و بحر الغرائب 8/358 - نهج الفصاحة 177 - یكصد موضوع اخلاقی در قرآن مجید و حدیث 12

طلوع آفتاب آن روز بر من مبارك مباد.»

با این فرمایش گهربار مشخص می شود که منظور از علم همان وسیله ای است كه باعث قرب و ورع شخص عالِم می گردد. یعنی علمی که همدم عمل شود. وگرنه مصداق فرمایش رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می گردد كه فرمودند:

«مَنِ ازْدَادَ عِلْماً وَ لَمْ یزْدَدْ هُدًى لَمْ یزْدَدْ مِنَ الله إِلَّا بُعْدا.» (1)

«هركس بر علمش افزوده شود؛ ولی بر عمل و هدایتش نیفزاید، علمش جز دوری از خدا برای او حاصل دیگری ندارد.»

معنی این روایت در دیگر كلام گهربار پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هویدا می شود:

«چه بسیار حامل فقهی كه فقیه نیست.» (2)

علم بی عمل آفتی بسیار مهلک است. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) درباره علمی که توأم با عمل نیست فرموده اند:

«آفَةُ الْعِلْمِ تَرْكُ الْعَمَلِ بِه.» (3)

«آفت علم عمل نكردن به آن است.»

آن حضرت (علیه السلام) در خطبه ای نیز فرمودند:

«ای مردم، هنگامی كه چیزی را دانستید عمل كنید تا هدایت یابید؛ زیرا عالمی كه برخلاف علمش عمل كند مانند جاهل سرگردانی است كه هرگز از جهلش هوشیار نمی شود. بلكه من حجت را بر چنین عالمی بزرگ تر و حسرتش را پایدارتر می بینم.» (4)

همچنین آن حضرت (علیه السلام) فرمودند:

ص: 102


1- مجموعة ورام 1/220؛ 2/21؛ 2/27 - عدة الداعی و نجاح الساعی 74 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 2/37 - یكصد موضوع اخلاقی در قرآن مجید و حدیث 2
2- كافی 1/403 ح1
3- عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 181 - غرر الحكم و درر الكلم 279 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 45
4- اصول كافی ج 1 باب استعمال العلم ح 6

«ای مردم، به خدا سوگند شما را به هیچ طاعتی تشویق نمی كنم، مگر این كه پیش از آن خودم آن را انجام می دهم و از هیچ كار خلافی باز نمی دارم، مگر آن كه پیش از شما از آن دوری جسته ام.» (1)

پس بر مؤمن واجب است به آنچه از كلام معصومین (علیهم السلام) می آموزد عمل نماید. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:

«كسی كه دو حدیث فرا بگیرد تا خود به آن عمل كند یا به دیگران بیاموزد تا به آن عمل کنند، برای او از شصت سال عبادت بهتر است.» (2)

همچنین حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرمایند:

«أَوْضَعُ الْعِلْمِ مَا وُقِفَ عَلَى اللِّسَانِ وَ أَرْفَعُهُ مَا ظَهَرَ فِی الْجَوَارِحِ وَ الْأَرْكَان.» (3)

«بی ارزش ترین دانش علمی است كه بر سر زبان است و باارزش ترین علم آن است كه در اعضا و جوارح آشكار است.»

وقتی فراگیری علوم اهل بیت (علیهم السلام) و عمل به آن روزیِ فرد مؤمن شد، باید به عنوان شكرگذاری از این نعمت عظیم، قلوب تاریك مردم را به كلام معصومین (علیهم السلام) منور و هدایت نماید. امام معصوم (علیه السلام) فرموده اند:

«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُ كَمَا تَمَلُ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِكْمَة.» (4)

«این دل ها همانند تَنْ ها خسته می شوند. برای نشاط آنان به سخنان تازه حكیمانه روی بیاورید.»

انتشار سخنان حكیمانۀ ائمۀ هدی (علیهم السلام) به عهدۀ عالم اهل عمل است؛ چراکه

ص: 103


1- تفسیر نورالثقلین 1/75
2- كتاب نصایح 73
3- بحارالانوار 2/56
4- نهج البلاغه حكمت 197 - غرر الأخبار 130 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 1/182؛ 67/61؛.. - مجمع البحرین 5/89

مردم پذیرای حکمت از فردی که سخن می گوید ولی خود به آن عمل نمی کند، نیستند. در واقع مسئله کاملاً واضح است. اگر گوینده سخن به گفته خویش اعتقاد قلبی داشته باشد، اولین کسی که به آن گفته ها جامۀ عمل می پوشاند خود اوست. دیگران نیز وقتی گفته اشخاص صاحب نام را مطابق رفتارشان ارزیابی می کنند، صدق کلام گوینده برای شان محرز می شود:

«حق تعالی به حضرت موسی بن عمران (علیهما السلام) وحی نمود که مرا در نظر بندگانم محبوب گردان.»

موسی (علیهما السلام) عرضه داشت:

«از چه راهی دوستی تو را در دل مردم قرار دهم؟»

حق تعالی فرمود:

«آنان را با الطاف و نعمت های بی كران من آشنا ساز؛ زیرا آن ها مرا با انواع نعمت ها و نیكی هایم می شناسند.» (1)

روش عالم برای هدایت مردم بر رحمت و امید استوار است:

«الْفَقِیهُ كُلُ الْفَقِیهِ مَنْ لَمْ یقَنِّطِ النَّاسَ مِنْ رَحْمَةِ الله وَ لَمْ یؤْیسْهُمْ مِنْ رَوْحِ الله وَ لَمْ یؤْمِنْهُمْ مِنْ مَكْرِ الله.» (2)

«فقیه كامل كسی است كه مردم را از آمرزش خداوند متعال مأیوس و از مهربانی او ناامید نكند و از عذاب ناگهانی خدا ایمن نسازد.»

چنینی سخنان حکیمانه ای از زبان عالم متقی در نمی آید مگر با زهد ورزیدن و تهذیب نفس. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:

«كسی كه به دنیا بی رغبت باشد و از رنج های آن بی تابی نكند و با

ص: 104


1- بحارالانوار 15/17
2- نهج البلاغة (صبحی) 483 - عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 55 - غرر الحكم و درر الكلم 99/1862 - بحارالأنوار (ط - بیروت) 2/56 - تفسیر نور الثقلین 2/52 - تفسیر كنز الدقائق و بحر الغرائب 5/142

ثروت ها و مقام ها خود را گم نكند، خداوند متعال قلب او را بدون تعلیم دادن كسی هدایت می کند و حكمت هر چیزی را در دل او ثابت می گرداند و سپس حكمت را از دهان او خارج می سازد.»

«فَعَلَیكَ بِبُغْضِ الدُّنْیا وَ اعْرِفْ خِدْمَةَ الصَّالِحِینَ وَ اَحْكِمْ اَمْرَكَ لِلْمَوتِ.» (1)

«اگر می خواهی خداوند متعال تو را به علم باطن و رموز عالم گرامی بدارد، بر تو باد به دشمنی با دنیا و شناخت فضیلت خدمت کردن به صالحین و محكم کردن كارت برای مرگ. چون این سه خصلت را دارا شدی، خداوند متعال تو را به علم سرّ مفتخر و مكرم می نماید.»

روی همین اصل است که فرموده اند:

«علم نوری است که بر دل تابیده می شود.»

تمامی کوره راه های جهل به سبب علم روشن می شود و اسرار الهی با عتبه بوسی خاندان رسالت (صلی الله علیه و آله و سلم) منكشف می گردد. علم به باطن اشیاء و تصرف در آنها فقط به واسطۀ تنفر از دنیا به دست می آید؛ زیرا كوچك ترین غبار دنیا بر صفحۀ دل، حجابی بزرگ بین مؤمن و حقائق و اسرار الهی ایجاد می کند. بارورنمودن حب دنیا در دل، باعث خاموشی نور فهم معارف و حقیقت معرفت الله می گردد. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرموده اند:

«لِحُبِّ الدُّنْیا صُمَّتِ الْأَسْمَاعُ عَنْ سَمَاعِ الْحِكْمَةِ وَ عَمِیتِ الْقُلُوبُ عَنْ نُورِ الْبَصِیرَةِ.» (2)

«دوستی دنیا گوش ها را از شنیدن حکمت كر می کند و دیده ها را از دیدن حقیقت كور.»

همچنین پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در این باره فرموده اند:

ص: 105


1- گنجینه دانشمندان 194 - كافی 2/128
2- عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 404 - غرر الحكم و درر الكلم 547 - تصنیف غرر الحكم 65؛ 142

«وَ مَنْ یرْغَبْ فِی الدُّنْیا فَطَالَ فِیهَا أَمَلُهُ أَعْمَى الله قَلْبَهُ عَلَى قَدْرِ رَغْبَتِهِ فِیهَا.» (1)

«کسی که به دنیا رغبت نشان دهد و آرزوهایش در آن زیاد شود، خداوند به اندازۀ رغبتش به دنیا دلش را كور می گرداند.»

محبت به دنیا عقل را نابود می کند و به تبع آن جهل را زنده می کند؛ جهلی كه انتهای آن هلاكت است. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:

«وَ مَنْ أَبْصَرَ فِیهَا بَصَّرَتْهُ وَ مَنْ أَبْصَرَ إِلَیهَا أَعْمَتْه.» (2)

«كسی كه بهره مندی از امور مادی دنیا را هدف بگیرد بینایی اش (عقلش) را زائل می سازد.»

توجه قلبی به امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

دریافتیم كه بهترین علم آن است كه دل را به سوی دین هدایت کند. وقتی امام عمود دین است، پس علمی نافع است که مردم را به سوی امام وقت هدایت کند. رأس همۀ اعمال نیك نیز یاری امام وقت می باشد. این یاری با زنده نگه داشتن یاد آن حضرت و دعای فراوان برای ظهور او محقق می شود. اما متأسفانه اكثر محبین به علت دل بستگی به دنیا از یاد حضرت و دعا برای ایشان غافل مانده اند و خسران عظیمی را در دنیا و آخرت برای خویش فراهم ساخته اند. این غافلان در روز محشر در حسرت بزرگی به سر می برند:

﴿یا حَسْرَتى عَلى ما فَرَّطْتُ فی جَنْبِ اللَّهِ ﴾ (3)

ص: 106


1- تحف العقول 60 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 74/163
2- نهج البلاغه خطبه 82 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 75/4
3- سورۀ مبارکۀ زمر آیۀ شریفۀ 56

«واحسرتا كه در برابر جنب الله (امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)) سستی كردیم.»

حتی آن بزرگوارانی كه برای فراگیری علوم اهل بیت (علیهم السلام) همت می گمارند و عمر گران مایۀ خود را برای آموزش و نشر معارف دین صرف می نمایند، اگر در جای جای معارف دینی یادی از امام وقت (علیه السلام) نداشته باشند، همت شان درختی است كه رشد نموده؛ ولی حاصلی مطلوب به بار نیاورده است. در واقع معنای علم و عمل و شکوفایی حكمت در توجه و ارادت قلبی به امام هر زمانی خلاصه می شود. در این روایت به همین معنا اشاره شده است:

«یَابْنَ رَسُولِ الله (صلی الله علیه و آله و سلم) بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی فَمَا مَعْرِفَةُ الله قَالَ: مَعْرِفَةُ أَهْلِ كُلِ زَمَانٍ إِمَامَهُمُ الَّذِی یجِبُ عَلَیهِمْ طَاعَتُه.» (1)

شخصی از امام حسین (علیه السلام) پرسید:

«ای پسر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، معرفت خدا چیست؟»

حضرت فرمودند:

«معرفت به امام هر زمان، همان كسی كه اطاعتش واجب است، معرفت به خداست.»

در واقع زیباترین نتیجۀ معرفت به خدای متعال، دعا برای تعجیل در فرج امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. زیرا معرفت به امام باید مؤمن را به سوی صاحبش سوق دهد. حقیقت شناخت امام ارادت و محبت فوق العاده به حجت خداست که فقط با دعا برای ایشان (علیه السلام) محقق می گردد.

ص: 107


1- علل الشرائع 1/9 - كنز الفوائد 1/328 - نزهة الناظر و تنبیه الخاطر 80 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 5/312؛ 23/83؛ 23/93

گریه؛ عبادتی بزرگ

تضرع خالصانه فقط با سوختن دل در مصیبتی عظیم محقق می گردد. اگر همۀ مصائب دنیا را تا قیامت به روی هم انباشته كنند و در کنار مصیبت امام حسین (علیه السلام) بگذارند، جز قطره ای در برابر دریاها نخواهد بود. حادثه ای كه همۀ ذرات هستی و تمام ملائكه و انبیا را، از شدت عظمت، به ناله های جگرسوز كشانده است. مصیبت عظیم عاشورا مصیبتی است كه هیچ غمی به عظمت آن پیدا نخواهد شد. به همین علت شایسته است که مؤمن به تأسی از امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) خویش كه فرمودند: «ای جد من، صبح و شب برایت گریه می کنم.» (1)، در مصیبت سیدالشهدا گریان باشد. لذا مؤمن باید دقایقی از شبانه روز خود را صرف این عبادت عظیم نماید كه فرموده اند:

«گریه بر امام حسین (علیه السلام) اعظم عبادات است.» (2)

آن گاه كه بر اثر یادآوری صحنه های جان سوز عاشورا، خون دل به صورت آبی زلالی بر گونه ها جاری گشت، بهترین وقت برای دعا به درگاه حق تعالی است. اگر این اشك و آه به دعا برای تعجیل در ظهور منتقم آل الله متصل گردد، به یقین، فرد را مشمول دعای حجت الله اعظم قرار خواهد داد؛ زیرا وجود مقدس شان فرمودند:

«اگر پس از گریه بر امام حسین (علیه السلام) برای ظهورم دعا کنید، برای تان دعا خواهم نمود.»

آن گاه است كه آثار محبت باید از دل بر زبان مؤمن جاری شود و فرد در

ص: 108


1- - المزار الكبیر (لابن المشهدی) 501 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 98/238؛ 98/320
2- ترجمه خصائص الحسینیه 356 – بحارالانوار 44/289

برابر مولای خود استغاثه نماید:

«هَلْ إِلَیكَ یا ابْنَ أَحْمَدَ سَبِیلٌ فَتُلْقَى، هَلْ یتَّصِلُ یوْمُنَا مِنْكَ بِعِدَةٍ فَنَحْظَى.» (1)

«ای فرزند احمد، آیا راهی به سوی دیدار تو هست؟ آیا روزگار جدایی ما به تو وصل می شود تا بهره ای ببریم؟»

عقل شیعیان از میزان فهم آنان به فرموده های امامان معصوم (علیهم السلام) هویدا می شود. انسان ها باید برای نجات از دریای طوفانی جهل، كشتی عقل را با كلام نورانی ائمۀ معصومین (علیهم السلام) به ساحل همیشه بهار امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هدایت کنند. این امر مستلزم اصلاح عقیده و آموزش و تربیت قلب است.

چهار ركن ایمان

زیستن در دنیا برای باروركردن ایمان است که از چهار ستون تشكیل می شود. امام باقر (علیه السلام) فرمودند:

«در میان مردم كمترین چیزی كه تقسیم شد یقین بود.»

راوی سؤال كرد که یقین چیست؟ امام (علیه السلام) فرمودند:

«التَّوَكُّلُ عَلَى الله وَ التَّسْلِیمُ لِلَّهِ وَ الرِّضَا بِقَضَاءِ الله وَ التَّفْوِیضُ إِلَى الله.» (2)

«توکل بر خدا؛ تسلیم بودن در برابر امر الهی؛ خوشنودی به قضای الهی؛ سپردن کارها به خدا.»

حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرموده اند:

«الْإِیمَانُ لَهُ أَرْبَعَةُ أَرْكَانٍ التَّوَكُّلُ عَلَى الله وَ التَّفْوِیضُ إِلَى الله وَ التَّسْلِیمُ لِأَمْرِ الله وَ

ص: 109


1- المزار الكبیر (لابن المشهدی) 582 - إقبال الأعمال (ط. القدیمة) 1/298 - بحارالأنوار(ط - بیروت) 99/108 - زاد المعاد؛ مفتاح الجنان 307
2- الكافی (ط - الإسلامیة) 2/52؛ (ط - دارالحدیث) 3/135 - التمحیص 63 - الوافی 4/145 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم) 7/328 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 97/138؛ 97/180

الرِّضَاءُ بِقَضَاءِ الله.» (1)

«ایمان چهار ركن دارد: توكل بر خدا؛ واگذاری كار خویش به او؛ راضی بودن به قضای الهی؛ تسلیم بودن در برابر فرمان خداوند.»

این چهار پایه از آثار معرفتند كه به نام ایمان شناخته می شوند. برای بارورنمودن درخت یقین باید ریشه های عقل را آب یاری کرد. اولین مرحله در این مسیر توكل است. قرآن مجید در بسیاری از سوره ها مردم به را توکل توصیه فرموده است. در اهمیت توكل همین بس كه بیش از شصت آیه از قرآن کریم مربوط به آن است. به عنوان مثال از این آیۀ شریفه پیداست كه توکل لازمه ایمان است:

﴿وَ عَلَى الله فَتَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنین ﴾ (2)

«اگر ایمان دارید بر خدا توکل کنید.»

حقیقت توكل

شخصی از امام كاظم (علیه السلام) درباره مفهوم آیۀ شریفۀ ﴿وَ مَنْ یتَوَكَّلْ عَلَى اللهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ﴾ پرسید. امام (علیه السلام) فرمودند:

«توكل بر خداوند متعال دارای درجاتی است. یكی از آن درجات این است كه در همۀ امور به خدا اطمینان داشته باشی كه هرچه با تو انجام دهد به آن راضی باشی و بدانی كه خداوند متعال جز خیر و نیكی به تو چیزی عطا نمی كند. همچنین بدانی كه حكم كردن تنها مخصوص خداوند متعال است. پس با واگذاری همۀ کارها به خداوند متعال بر او

ص: 110


1- تحف العقول 223؛ 445 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 68/135؛ 75/63؛ 75/338 - جامع الأخبار(للشعیری) 36
2- سورۀ مبارکۀ مائده آیۀ شریفۀ 23

توكل كنی و در تمامی آن امور و امور دیگر به او اطمینان داشته باشی.» (1)

آنچه بسیار حائز اهمیت است فهم دقیق حقیقت توكل است. با فهمیدن صحیح آن پایه های توحید شكل می گیرد. كسب چنین اعتقاد و مقامی جز به کمک عالم و مفسری که عاری از خطا و اشتباه باشد میسر نیست. و کسی شایستگیِ این مقام را جز محمد و آل محمد (علیهم السلام) نخواهد داشت. ایشان در معنای حقیقی توكل فرموده اند:

«معنای توكل آن است كه شخص مطمئن باشد که غیر از خواست خدا، كسی نمی تواند نفع یا ضرری به او رساند یا او را از رسیدن به چیزی منع كند یا چیزی به او بدهد و به طور كلی از مخلوقات مأیوس گردد. اگر كسی چنین باشد باید برای غیر خدا كاری نكند، به غیر خدا به احدی امیدوار نباشد، غیر از خدا از كسی نترسد، طمع در مال كسی نبندد، در برابر مخلوقات از ابتلائات خود شكایت نكند، در حضور اشخاص شكر نمعت های خدا را به ریا نگوید، به آنچه از مال دنیا به او برسد سپاس گزار باشد و به كم اکتفا نماید.»

امام معصوم (علیه السلام) در تفصیل معنای توكل فرموده اند:

«مراد از اخلاص این است كه شخص چیزی از مردم درخواست نكند تا خود بیابد و چون یافت به آن راضی شود و اگر چیزی بیش از احتیاج خود داشت در راه خدا انفاق كند. پس اگر از خلق خدا درخواست نكرد، با این کار به بندگی خود اقرار نمود است و چون آنچه می خواست به دست آورد و راضی شد، خداوند متعال نیز از او راضی خواهد شد.»

طبق این فرمایش هرکس اضافی مال خود را به نیازمندان بدهد، به فضل خدا یقین كرده است و این كمال اخلاص است. بنابراین توکل یعنی به غیر

ص: 111


1- التمحیص 62 - بحارالانوار 68/153 - چرا مرا آفریدند 106

خدا كسی را مؤثر نبینیم. امام سجاد (علیه السلام) فرمودند:

«رَأَیتُ الْخَیرَ كُلَّهُ قَدِ اجْتَمَعَ فِی قَطْعِ الطَّمَعِ عَمَّا فِی أَیدِی النَّاس.» (1)

«تمامی خیر را دیدم كه در قطع طمع از داشته های مردم جمع شده است.»

بر هر مؤمنی لازم است که برای رسیدن به مقام توكل و خلاصی از منت و ذلت مردم، دائماً، این روایت نورانی و رهگشا را مرور نماید تا این اعتقاد با روح و عقل او ممزوج شود:

«اگر تمام مردم كوشش كنند تا آنچه خدا مقرر نفرموده به تو برسانند، ممكن نیست آن سود به تو برسد.» (2)

همان طور که خدا در قرآن کریم می فرماید:

﴿وَ إِنْ یمْسَسْكَ الله بِضُرٍّ فَلا كاشِفَ لَهُ إِلاَّ هُوَ وَ إِنْ یمْسَسْكَ بِخَیرٍ فَهُوَ عَلى كُلِّ شَی ءٍ قَدیرٌ﴾ (3)

«اگر خدا به تو زیانى برساند، كسى جز او برطرف كننده آن نیست. اگر هم خیرى به تو برساند، پس او بر هر چیزى تواناست.»

در آیه ای دیگر می فرماید:

﴿وَ إِنْ یمْسَسْكَ الله بِضُرٍّ فَلا كاشِفَ لَهُ إِلاَّ هُوَ وَ إِنْ یرِدْكَ بِخَیرٍ فَلا رَادَّ لِفَضْلِهِ یصیبُ بِهِ مَنْ یشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ﴾ (4)

«اگر خدا به تو زیانى برساند، آن را برطرف كننده اى جز او نیست. اگر

ص: 112


1- الكافی (ط - الإسلامیة) 2/148؛ (ط - دارالحدیث) 3/382 - مشكاة الأنوار فی غرر الأخبار 126 - عدة الداعی و نجاح الساعی 96 - الوافی 4/415 - وسائل الشیعة 9/449 -... - بحار الأنوار (ط - بیروت) 70/171؛ 72/110
2- بحارالانوار ج 5 – مضمون این گفته در آیۀ شریفۀ 107 سورۀ مبارکۀ یونس آمده است.
3- سورۀ مبارکۀ انعام آیۀ شریفۀ 17
4- سورۀ مبارکۀ یونس آیۀ شریفۀ 107

هم براى تو خیرى بخواهد، بخشش او را ردكننده اى نیست. آن را به هركس از بندگانش كه بخواهد مى رساند و او آمرزنده مهربان است.»

با این اعتقاد حرص و تلاشِ بیش از حد برای متوکل معنا ندارد. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده اند:

«در كسب روزی میانه روی كنید. آنچه نصیب شما باشد تندتر از شما به دنبال تان می دود و آنچه نصیب شما نباشد، هرچه بكوشید به آن نمی رسید.» (1)

از حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) درباره تفسیر «لا حول و لا قوة الا بالله» پرسیدند. حضرت در جواب فرمودند:

«ما برابر خداوند مالك چیزی نیستیم و مالك چیزی نمی شویم جز آنچه او به ما بخشیده است. پس چون خدا چیزی به ما ببخشد كه خود سزاوار است، وظائفی نیز به عهدۀ ما گذاشته است و چون آن را از ما گرفت، تكلیف خود را از ما برداشته است.»

مناجات ذیل مؤمن را به سمت توكل سوق می دهد:

«خدایا، آبرویم را با بی نیازی نگه دار و با تنگ دستی، شخصیت مرا لكه دار مفرما تا از روزی خواران تو روزی نخواهم و از بدكاران عفو و بخشش نطلبم. مرا در ستودن آن كس كه به من عطائی فرمود موفق فرما و در نكوهش كسی كه از من دریغ داشت آزمایش مفرما. در صورتی كه در پشت پرده، اختیار هر بخشش و دریغی در دست توست و تو بر همه چیز توانایی.» (2)

یعنی گرچه در ظاهر بخشش ها و دریغ ها به دست انسان ها صورت می گیرد؛ اما همۀ آنها به دستور و خواسته خداست. البته تلاش افراد در امور

ص: 113


1- مصباح 7
2- نهج البلاغه خطبه 225

مؤثر است؛ اما اثربخشی این تلاش منوط به ارادۀ خداست. قرآن مجید فرموده است:

﴿وَ أَنْ لَیسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى ﴾ (1)

«انسان به اندازه تلاشش دارا می شود.»

امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«اطْلُبُوا الرِّزْقَ فَإِنَّهُ مَضْمُونٌ لِطَالِبِه.» (2)

«روزی را بجویید؛ زیرا روزی برای جوینده آن ضمانت شده است.»

باید دانست که اسباب و تلاش با اذن خدا مؤثر خواهد بود. هر كسی در طول زندگی خود از این نوع اتفاق ها بسیار تجربه كرده است و دیده است که گاهی تمام تلاش خود را به كار گرفته است ولی به نتیجه نرسیده است. بالعكس، گاهی تلاشی در كار نبوده و یا بسیار اندک است؛ ولی نتیجۀ مطلوبی به دست آمده است.

اگر تلاش انسان با اراده خدا همراه شود مؤثر خواهد بود. با تأمل در فرمایش های معصومین (علیهم السلام) می توان جایگاه تلاش و توكل و تفویض را مشخص نمود. امام حسن (علیه السلام) فرمودند:

«برای آرزوهای خود آن چنان مكوش كه گویا حتماً باید به آنها برسی و بر تقدیر الهی هم آن چنان تكیه نداشته باش كه اصلاً اراده و كوششی نداشته باشی؛ چراكه تلاش برای به دست آوردن روزی سنت شریعت است و مختصرطلبی پاك دامنی است. نه عفت رزق را دور می كند و نه

ص: 114


1- سورۀ مبارکۀ نجم آیۀ شریفۀ 39
2- بحار الأنوار (ط - بیروت) 74/421 - تفسیر نور الثقلین 5/125 - تفسیر كنز الدقائق و بحر الغرائب 12/418 - الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد 1/303؛ 2/403

حرص موجب فراوانی روزی می گردد؛ زیرا رزق تقسیم شده است و روز مرگ معین است و حرص ورزیدن موجب افتادن در گناهان است.» (1)

همچنین آن حضرت (علیه السلام) فرمودند:

«برای دست یابی به بیشتر از روزی خود تلاش نکنید. راضی به مقدار معین شده باشید كه فضل خدا شما را بی نصیب نمی گذارد. به جای آن در طلب عفت بكوشید كه به كمال نفس برسید. حرص رزق را زیاد نمی كند؛ بلكه سبب رنج و ماتم می گردد. عفت و تقوا موجب سعادت و تقرب می شوند. پس تلاش خود را در راه كسب پارسایی و عفت نفس به كار ببرید.» (2)

همچنین فرموده اند:

«هرچه در جست وجوی سیم و زر بكوشی، بیش از روزی خود به چنگ نخواهی آورد و آنچه افزون از روزی خویش به دست آورده ای نصیب دیگران خواهد شد و جایگاه تو بر آن خزانه بیش از جایگاه یك خزانه دار نخواهد بود. از سفرۀ دنیا لقمه های كوچك بردار تا اگر حلال باشد كشاكش حساب تو سبك تر برگزار شود و اگر حرام باشد بر تو گناهی ننویسند. این چنین از این مردار استفاده كنید و چون چنین كردید ملامت نیز نخواهید شد. این دنیای زیبایی كه می بینی، مرداری بیش نیست. از این مردار به میزان حاجت خویش بردار؛ زیرا مردارخواری اگر از مقدار نیاز بیشتر شود حرام است.» (3)

مؤمن با اعتقاد به اراده امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) كه همان اراده خداست، در می یابد که خداوندبه واسطۀ عنایت امام عصر برکاتش را به مخلوقات می رساند. بنابراین لزومی برای تلاش بیش از حد در جهت کسب روزی وجود ندارد.

ص: 115


1- چرا مرا آفریدند 186 - بشاره المصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) 222 - بحارالانوار 100/35
2- زندگانی حضرت امام حسن (علیه السلام) (عمادزاده) 224 - تحف العقول 57
3- صلح حضرت امام حسن (علیه السلام) (محمد مقیمی)

حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرمایند:

«كسانی كه تلاش فراوانی برای روزی دارند، یقین شان به خداوند متعال كم است.»

امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:

«خدای تعالی روزی احمقان را فراخ گردانید تا خردمندان درس عبرت بگیرند و بدانند كه دنیا نه با تلاش و كوشش به دست می آید و نه با زرنگی و تدبیر.» (1)

حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در شرح این مطلب فرموده اند:

«به یقین بدانید كه خداوند متعال برای بنده خود بیش از آنچه در علم الهی وعده فرموده قرار نخواهد داد و میان بنده، هرچقدر هم که ناتوان و بی سیاست باشد، و آنچه در علم خداوند برای او رقم خورده حائلی نخواهد گذاشت. هركس این حقیقت را دریابد و به كار بگیرد، از همۀ مردم آسوده تر است و سود بیشتری خواهد برد و آن كس این حقیقت را واگذارد و در آن شك كند، از همۀ مردم گرفتارتر و زیان كارتر خواهد بود. چه بسا نعمتْ داده شده ای كه گرفتار عذاب شود و چه بسا گرفتاری كه در گرفتاری آزمایش گردد و ترقی پیدا کند. پس ای كسی كه از این گفتاری بهره مند می شوی، بر شكرگزاری بیفزای و از شتاب بی جا دست بردار و به روزی خود قناعت كن.» (2)

قرآن كریم می فرماید:

﴿فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى الله إِنَّ الله یحِبُّ الْمُتَوَكِّلین﴾ (3)

«آن گاه كه عزم كردی و برای كاری برخاستی به خدا تكیه كن و كارت را به او بسپار؛ چراکه خداوند متوکلین را دوست دارد.»

ص: 116


1- میزان الحكمه 4/432 - بحارالانوار 103/34 ح 63
2- نهج البلاغه خطبه 155 حكمت 273
3- سورۀ مبارکۀ آل عمران آیۀ شریفۀ 159

دانستیم توكل پس از برخاستن معنا پیدا می کند. به عبارت دیگر، توكل صفتِ مرد عمل است، نه صفتِ شخص بیكار. در تفصیل مقام توكل، سخن دو بزرگ و عالم ربانی را درباره توكل عرضه می داریم. خواجه نصیرالدین طوسی فرمود:

«مقصود از توكل این است كه بنده، همۀ آنچه از او سر می زند و برایش رخ می دهد، به خداوند متعال باز گذارد؛ چون معلوم است كه خداوند بر همه چیز تواناست و هر چیزی را به نیكوترین و كامل ترین صورت انجام می دهد. چون بنده كار را به خدا واگذار كرد، باید به آنچه خداوند انجام داد خشنود باشد. اما با این همه، بنده باید برای همان چیزی كه به خداوند واگذاشته است تلاش كند. نهایتاً، خودش، قدرت، اراده و كارش را از شروطی بداند كه موجب تعلق قدرت و اراده خداوند به وقوع شیء می شود. این معنای «لاجبر و لاتفویض بل امر بین الامرین» است.»

علامه مجلسی (رحمة الله) نیز فرمود:

«معنای توكل این نیست كه كوشش را درباره امور ضروری و احتیاط را در مواقعی كه احتیاط لازم است، به صورت کلی، كنار بگذاریم؛ بلكه انسان باید چاره جویی كند و اسباب لازم را فراهم آورد؛ اما در نهایت حرص نداشته باشد و تكیه اش بر كوشش خود و اسبابی كه فراهم می كند نباشد؛ بلكه بر سبب ساز واقعی تکیه کند. این دستور شریعت است.» (1)

از سخن این دو عالم برجستۀ جهان تشیع که برداشت شده از کلام معصومین (علیهم السلام) می باشد؛ درمی یابیم كه بنده باید برای رسیدن به مقصودش از كوشش دریغ نداشته باشد. اگر مؤمن کار خود را با نیت پاك آغاز و به خدا

ص: 117


1- كتاب در فجر ساحل

توکل کند، خداوند به او وعده راهنمایی و یاری می دهد:

﴿وَالَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِینَّهُمْ سُبُلَنا وَإِنَّ الله لَمَعَ الْمُحْسِنینَ﴾ (1)

«كسانى كه در راه ما كوشیده اند را به یقین به راه هاى خود راهنمایی می کنیم و در حقیقت خدا با نیكوكاران است.»

با توضیحی که از روایات و نظر بزرگان برداشت شد، توكل به معنای بیكار نشستن و منتظر معجزه بودن نیست. از طرفی، توكل در معنای مصطلح خود یعنی اعتماد به خدا و قراردادن پروردگار به عنوان یگانه تكیه گاه. مؤمن متوكل قبل از استفاده از اسباب و وسایل، باید به ائمۀ اطهار (علیهم السلام) متوسل شود و در تمام حالت ها مؤثری جز خداوند متعال و حضرات ائمۀ معصومین (علیهم السلام) نشناسد.

گاهی مؤمن به جایی می رسد كه اسباب هم جواب گوی نیازش نمی شود و از تمام واسطه ها ناامید می شود و در دل خود جز خداوند متعال و اهل بیت (علیهم السلام) دری را به سوی خویش گشوده نمی بیند. همانند بیماران صعب العلاجی كه از تمام پزشکان ناامید شده اند و با دلی شكسته به سوی ذوات مقدس اهل بیت (علیهم السلام) روی می آورند. ناامیدی از انسان ها یکی از آثار زیبای توكل است. مأیوس شدن از انسان ها یقین را به ارمغان می آورد:

«مراد از یقین آن است كه مؤمن به مرتبه ای از باور می رسد كه در هر عملی خدا را در نظر می گیرد و می داند اگرچه او خدا را نمی بیند؛ ولی خدا او را می بیند.» (2)

با این عقیده، هر بخشش و دریغ و منعی فقط به خواست خدا ممکن

ص: 118


1- سورۀ مبارکۀ عنكبوت آیۀ شریفۀ 69
2- برهان 2/241 ح 1 - تفسیر جامع 3/376

است. پس چشم داشت از خلایق امری قبیح است. در دیوان منسوب به امیرالمؤمنین (علیه السلام) آمده است كه:

«به طمع چیزی برای خلق كوچكی مكن؛ زیرا این كوچكی برای دینت زیان آور است. به آنچه در خزینه های خداست راغب شو. مگر نمی بینی به هر یك از مردم كه امیدوار و آرزومند هستی، او مستمند پسر مستمند می باشد.»

بنابراین مؤمن چشم طمع را به روی خلق می بندد و دریچۀ قلبش را به سوی خدای خویش باز می كند. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:

«در تورات آمده است: ای فرزند آدم، مادامی كه خزینۀ من پر است، هرگز بر از میان رفتن روزی خود مترس و البته خزائن من پیوسته مملو خواهد بود.» (1)

همچنین آن حضرت فرمودند:

«حق تعالی در تورات فرموده است: ای فرزند آدم، تو را از خاك و سپس از نطفه و سپس از پاره ای گوشت آفریدم و از آفرینش تو درمانده نگشتم؛ حال آیا در پاره نانی كه به تو می رسانم ناتوان خواهم بود؟» (2)

فردی از امام رضا (علیه السلام) پرسید:

«جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا حَدُّ التَّوَكُّلِ فَقَالَ لِی أَنْ لَا تَخَافَ مَعَ الله أَحَد.» (3)

«حد توكل چیست؟»

حضرت فرمودند:

«این كه با اتكای به خدا از هیچ كسی نترسی.»

ص: 119


1- عدة الداعی
2- چرا مرا آفریدند 65 از عدة الداعی
3- الأمالی(للصدوق (رحمة الله)) 240 - عیون أخبار الرضا (علیه السلام) 2/50 - مجموعة ورام 2/165 - وسائل الشیعة 15/274 - بحارالأنوار (ط - بیروت) 68/134؛ 72/118

مؤمن با این اعتقاد استوار در برابر حوادث روزگار پروردگار را پناهگاه خود می سازد و با این اعتقاد خود را در شمار قوی ترین افراد روی زمین در خواهد آورد. حکایت زیر و كلام گهربار امام هفتم (علیه السلام) عقیدۀ یك متوكل حقیقی را آشكار می سازد.

در بحثی كه در كاخ هارون ملعون (لعنت الله علیه) در حضور گرامی حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) رخ داده بود، آن ملعون (لعنت الله علیه)، امام (علیه السلام) را تهدید به قتل نمود. وزیر وقت به عنوان منت گذاشتن بر امام (علیه السلام) به هارون (لعنت الله علیه) گفت:

«از كشتن موسی بن جعفر خودداری كن.»

امام (علیه السلام) پس از شنیدن این سخن به وزیر فرمودند:

«اگر مرگم رسیده باشد شفاعت تو كارساز نخواهد بود.»

سپس به هارون ملعون (لعنت الله علیه) فرمودند:

«اگر مرگم نرسیده باشد تهدید تو اثری نخواهد داشت.»

این كلام الهی نمای زیبایی از متوكل حقیقی است و چه سعادتی نصیب مؤمن می شود اگر به مرتبه ای از عقلانیت و بصیرت دینی رسیده باشد كه هیچ حول و قوه ای را جز از ناحیۀ حق تعالی نبیند. امام صادق (علیه السلام) از قول جناب جبرئیل (علیه السلام) فرمودند:

«توكل یعنی یقین كنی به این كه انسان ها نمی توانند ضرر و نفعی به تو برسانند و از تمام مخلوقات ناامید گردی. هرگاه بنده چنین شد، عملش را فقط برای خدا انجام می دهد، دلش فقط به سوی خدا تمایل دارد، خواسته اش را فقط از خدا می خواهد و فقط به خدا طمع دارد. این تفسیر توكل است.» (1)

ص: 120


1- عدة الداعی 132

اهمیت كار و كوشش

نتیجه ای كه از كلام گهربار معصومین (علیهم السلام) گرفته می شود این است که در هنگام تلاش باید چشم امیدمان را از دیگران ببندیم:

البته برای به دست آوردن روزی باید تلاش كرد؛ ولی برای رسیدن به نتیجۀ مطلوب، خداوند متعال باید اراده نماید. در اعتقاد مؤمن عاقل، تفكیك كوشش از ناحیۀ بنده و حاصل آن از طرف خدای متعال، موضوع توكل را واضح می گرداند. دقیقاً مطابق با همان ضرب المثل معروف که می گفت: «از تو حركت، از خدا بركت.»

امام حسن عسكری (علیه السلام) فرمودند:

«لَا یشْغَلْكَ رِزْقٌ مَضْمُونٌ عَنْ عَمَلٍ مَفْرُوضٍ.» (1)

«گرچه خداوند متعال در نظام حكیمانه آفرینش ارزاق مردم را تضمین كرده است؛ ولی مبادا اندیشه ضمانت خداوند متعال راجع به رزق مغرورتان سازد و شما را از انجام كار و كوشش باز دارد.»

امر به كار و تلاش یکی از دستور های بارز معصومین (علیهم السلام) می باشد. امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«آیا دیده اید كسی در خانه بنشیند و درِ آن را ببندد و چیزی از آسمان برای او فرود آید؟»

كلیب الصیداوی می گوید که به امام صادق (علیه السلام) عرض كردم: «زندگی برایم سخت شده است. از خداوند متعال بخواهید که برای من روزی برساند». امام (علیه السلام) فرمودند:

ص: 121


1- تحف العقول 489 - الوافی 26/285 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 75/374 - روایات تربیتی از مكتب اهل البیت (علیهم السلام) 1

«برو كار كن.» (1)

اهل بیت در این امر برای كسی استثناء قائل نشده اند. تمامی امامان معصوم (علیهم السلام) نیز خود عامل به این امر بودند. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) نمونه بارز انسانی تلاش گر بودند. كاشتن نخلستان ها و حفر چاه ها و... به دست حضرت، گواهی برای همۀ انسان هاست. در اسلام آن چنان تلاشِ در راه امرار معاش ارزشمند است که مکرر به آن سفارش شده است. تا جایی كه پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:

«اگر قیامت برپا شد و نهالی در دست یكی از شما بود، اگر می تواند آن را بكارد باید بكارد.» (2)

امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«إِنِّی وَ الله مَا آمُرُكُمْ إِلَّا بِمَا نَأْمُرُ بِهِ أَنْفُسَنَا فَعَلَیكُمْ بِالْجِدِّ وَ الِاجْتِهَادِ وَ إِذَا صَلَّیتُمُ الصُّبْحَ وَ انْصَرَفْتُمْ فَبَكِّرُوا فِی طَلَبِ الرِّزْقِ وَ اطْلُبُوا الْحَلَالَ فَإِنَّ الله عَزَّ وَ جَلَّ سَیرْزُقُكُمْ وَ یعِینُكُمْ عَلَیه.» (3)

«من امر نمی كنم شما را، مگر به آنچه خودمان به آن امر عمل می كنیم. پس كوشش برای شما لازم است. هرگاه نماز صبح را ادا كردید و از نماز برگشتید، صبح زود در پی روزی بروید. خداوند عزیز و بزرگ به شما روزی می دهد و یاری تان می کند.»

ائمۀ اطهار (علیهم السلام)، با تأکید فراوان، تمام مسلمین را به كوشش برای معیشت امر فرموده اند. تا جایی كه تلاش بعضی از جانوران را برای انسان ها گوش زد

ص: 122


1- كافی باب المعیشه
2- نهج الفصاحه 113
3- الكافی (ط - الإسلامیة) 5/79؛ (ط - دارالحدیث) 9/543 - الوافی 17/23 - وسائل الشیعة 17/22 - جامع أحادیث الشیعة (للبروجردی (رحمة الله)) 22/80

می فرمایند. امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«أَیعْجِزُ أَحَدُكُمْ أَنْ یكُونَ مِثْلَ النَّمْلَةِ؟ فَإِنَّ النَّمْلَةَ تَجُرُّ إِلى جُحْرِهَا.» (1)

«شما از این که مانند مورچه ای باشید، عاجز هستید؟ مورچه دانه را به خانه خودش می برد!»

همچنین فرمودند:

«اگر مردی برای خاركنی به بیابان برود و هیزم جمع كند. سپس آنها را با دوش خود حمل نماید و بفروشد تا بی نیاز گردد و در نهایت اضافی اش را صدقه بدهد بهتر از آن است كه از ثروتمندی كمك بخواهد؛ خواه به او چیزی بدهد، خواه محرومش سازد.» (2)

یكی از اصحاب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به نام سعد انصاری، روزی با حضرت مصافحه نمود. چون حضرت دست سعد را زبر و خشن دیدند، فرمودند: «چه آسیبی به دستت رسیده است»؟ سعد عرض كرد: «یا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)، من با طناب و بیل كار می كنم و درآمدم را خرج معاش خانواده ام می نمایم.» رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) دست او را بوسیدند و فرمودند:

«این دستی است كه آتش با آن تماس پیدا نمی كند.» (3)

تلاش برای کسب مال حلال باعث آمرزش گناهان می گردد. پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در حدیثی دیگر فرمودند:

«إِنَّ مِنَ الذُّنُوبِ ذُنُوباً لَا یكَفِّرُهَا صَلَاةٌ وَ لَا صَدَقَةٌ قِیلَ یا رَسُولَ الله (صلی الله علیه و آله و سلم) فَمَا

ص: 123


1- الكافی (ط - الإسلامیة) 5/79؛ (ط - دارالحدیث) 9/544 - الوافی 17/24 - وسائل الشیعة 17/22 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم) 19/24 - جامع أحادیث الشیعة (للبروجردی) 22/82 - راه زندگی و حیات جاویدان 84
2- مجموعه ورام 2/229
3- اسدالغابه [ابن اثیر - عامه] 2/262 - كتاب روایت تربیتی از مكتب اهل البیت (علیهم السلام) 127

یكَفِّرُهَا قَالَ الْهُمُومُ فِی طَلَبِ الْمَعِیشَة.» (1)

«بعضی از گناهان را نماز و صدقه پاك نمی كند.»

عرض شد:

«یا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)، پس چه چیزی آنها را پاك میكند؟»

حضرت فرمودند:

«غمی که برای به دست آودن معاش فرد را در بر می گیرد.» (2)

در اسلام تنبلی و بیكاری بسیار مذموم شمرده شده است. اسلام شرافت و عزت را در تلاش برای كسب روزی حلال معرفی می کند. روایات زیادی در مذمت بیكاری و تنبلی و اهمیت كار و كوشش بیان شده است. رعایت تعادل بین كار و كوششِ بدون حرص و اشتغال به امور عبادی بسیار سفارش شده است. فرموده اند:

«لَیسَ مِنَّا مَنْ تَرَكَ دُنْیاهُ لآِخِرَتِهِ وَ لَا آخِرَتَهُ لِدُنْیاهُ.» (3)

«كسی كه دنیا را برای آخرت و آخرت را برای دنیا ترك كند از ما نیست؛ بلکه كسی كه هم برای دنیا و هم برای آخرت كار كند از ماست.»

تقسیم رزق

توکل و تفویض دو امر جدا و در عین حال مرتبط هستند. رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)

ص: 124


1- بحار الأنوار (ط - بیروت) 70/157 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 13/13 - جامع أحادیث الشیعة (للبروجردی) 22/82 - الحیاة / ترجمه احمد آرام 5/433
2- راه زندگی و حیات جاویدان 80
3- الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا (علیه السلام) 337 - تحف العقول 410 - من لا یحضره الفقیه 3/156 - الوافی 17/41 - وسائل الشیعة 14/76 - هدایة الأمة إلى أحكام الأئمة (علیهم السلام) 6/14 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 75/321؛ 75/346 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 8/223 - كتاب راه زندگی و حیات جاویدان 80

درباره تلاش برای کسب روزی و تفصیل مراتب آن، سخنانی ایراد و کسب روزی را به چهار بخش تقسیم فرموده اند:

«مردم در کسب روزی چند دسته اند: كسانی كه تنها روزی را از طریق كسب و كار می دانند و خداوند متعال را دخیل در امر رزق نمی دانند؛ كسانی كه روزی را از ناحیۀ كسب و كار میدانند و خداوند متعال را هم دخیل می دانند. آنان مشرك هستند؛ کسانی كه روزی را از خدا می دانند و كار را سبب رزق ولی شك دارند كه آیا خدا روزی میدهد یا نه. این افراد منافق هستند چون خدا را نشناخته اند و خیال می كنند که خداوند تبارك و تعالی وعدۀ دروغ میدهد؛ کسانی که روزی را از خدا می دانند و معتقدند كه رزق همۀ روزی خواران در دست اوست ولی خمس و زكات فقرا و سادات بستگان دور و نزدیك و... را نمی دهند. چنین اشخاصی فاسقانی هستند كه حقوق دیگران را غصب می کنند یا به جهت ارائۀ جنس قلابی و نامرغوب فسق می ورزد؛ كسانی است كه روزی را فقط از ناحیۀ حق تعالی می داند و كاسبی را صرفاً به عنوان وظیفه انجام میدهد. خداوند متعال مزد هیچ عملی را ضایع نمی كند. هركس كار كند محصول عملش را برداشت می كند. قانون رحمت حق تعالی همین است.»

حضرت در ادامه می فرمایند:

«چنین افرادی به کار به شکل وسیله نگاه می کنند. آنان حق خدا و سادات و فقرا را می پردازند. هیچ گونه معصیت و خیانتی در كاسبی ندارد. چنین انسان هایی مؤمن مخلص هستند كه محصول كارشان بی غش است. خوردن از غذای حلال آنان قلب را نورانی می کند و توفیق اعمال صالح و كارهای خیر را زیاد.» (1)

رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) یکی از سه قسم رزق را این گونه بیان می فرمایند:

ص: 125


1- مواعظ العددیه كلمات پنجگانه

«رزقی که تضمین شده است. این همان رزقی است که انسان برای ادامه حیات خود به آن نیازمند است. فرد در هر جا که باشد این روزی به دستش می رسد؛ حتی اگر در بالای کوه های بسیار بلند یا در صحراها یا در قعر دریا باشد.» (1)

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در جای دیگری فرمودند:

«لَوْ أَنَّ ابْنَ آدَمَ فَرَّ مِنْ رِزْقِهِ كَمَا یفِرُّ مِنَ الْمَوْتِ لَأَدْرَكَهُ كَمَا یدْرِكُهُ الْمَوْت.» (2)

«اگر فرزند انسان از روزی خود فرار كند، باز هم روزی اش همچون مرگ به او می رسد.»

قسم دوم از رزق ها رزق موعود است. این رزق مخصوص اهل تقوا می باشد كه بعضا بر اساس مصلحت و حکمت الهی بدون زحمت و مشقت از جایی كه گمان ندارند به آن ها می رساند:

﴿وَ مَنْ یتَّقِ الله یجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً * وَ یرْزُقْهُ مِنْ حَیثُ لا یحْتَسِب﴾ (3)

«هرکس تقوای الهی پیشه کند، خدا برایش راه خروجی قرار می دهد * و از جایی که فکر نمی کند روزی او را می رساند.»

قسم سوم از رزق ها رزقِ مكسوب است. دست یابی به این رزق بستگی به كوشش فرد دارد. اكثر مردم به واسطۀ كسب تجارت به چنین وسعتی در رزق دست می یابند:

ص: 126


1- بحارالانوار 78/206
2- الكافی (ط - الإسلامیة) 2/57؛ (ط - دارالحدیث) 3/149 - التمحیص 52 - تحف العقول 378 - الأمالی (للمفید (رحمة الله)) 284 - الأمالی (للطوسی (رحمة الله)) 61 - مكارم الأخلاق 469 - مجموعة ورام 2/63 - الوافی 4/269 - وسائل الشیعة 15/202 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 67/143؛ 75/209؛... - جامع أحادیث الشیعة (للبروجردی (رحمة الله))22/122
3- سورۀ مبارکۀ طلاق آیۀ شریفۀ 2و3

﴿وَ أَنْ لَیسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى ﴾ (1)

«انسان به میزان تلاشش داراست.»

حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:

«وَ الرِّزْقُ رِزْقَانِ رِزْقٌ تَطْلُبُهُ وَ رِزْقٌ یطْلُبُك.» (2)

«رزق دو نوع است: آن كه تو آن را می طلبی؛ آن كه او تو را می طلبد. پس آن را از حلال طلب کن.»

همچنین فرمودند:

«سه چیز در دنیا به انسان می رسد: رزق؛ مرگ؛ عمل صالح.»

پس از مرور این گونه روایات و معتقدشدن به آنان، مؤمن به معرفت حقیقی دست مییابد و این در حالی است که به اراده خدای متعال اطمینان پیدا کرده است. امام صادق (علیه السلام) در این باره فرموده اند:

«ثِقْ بِاللهِ تَكُنْ عَارِفا.» (3)

«به خداوند متعال اعتماد كن تا خداشناس باشی.»

مؤمن هیچ گاه کاهش روزی یا ازدیاد آن را از ناحیۀ کسی غیر از خداوند یکتا نمی پندارد؛ چراكه فرموده اند:

«بخشش و دریغ فقط به اراده خداوند متعال است.»

ص: 127


1- سورۀ مبارکۀ نجم آیۀ شریفۀ 39
2- تحف العقول 82 - من لا یحضره الفقیه 4/386 - التوحید (للصدوق) 373 - نهج البلاغة (للصبحی صالح) 404؛ 543؛ 747 - خصائص الأئمة (علیهم السلام) 117 - كنز الفوائد 2/197 - الوافی 26/235 - وسائل الشیعة 17/50 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 5/147؛ 74/210؛ 74/229؛ 100/21؛ 100/37؛ 100/40؛ 100/103 - تفسیر نور الثقلین 4/211؛ مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 13/34؛ 13/37 - مكاتیب الأئمة (علیهم السلام) 2/415
3- تحف العقول 376 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 75/261 - عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال [مستدرك سیدة النساء (علیها السلام) إلى الإمام الجواد (علیه السلام) ] 20/668 - مكاتیب الأئمة (علیهم السلام) 4/238

پس برای آن که نفس را تربیت نموده و عقل را به یقین سوق دهیم، باید در سختی و راحتی بگوییم:

«وَ لَا فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ وَ لَا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ وَ لَا مُیسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ وَ لَا مُعَسِّرَ لِمَا یسَّرْت.» (1)

«گشاینده ای برای دری كه تو بسته ای نیست و كسی نمی تواند دری را كه تو گشوده ای ببندد و همواركننده ای برای آنچه تو سخت گردانیده ای نیست.»

البته یکی از شرایط استجابت دعا نیز اعتقاد به همین نکته است. چنان که فرموده اند:

«هر وقت یكی از شما چیزی از خداوند متعال بخواهد و امید به اجابت داشته باشد، باید از تمام هستی و موجودات ناامید گردد و به هیچ چیز و هیچ كس امیدی نداشته باشد. وقتی كه فرد در دل خود یقین نمود كه نباید از غیر خدا از كسی حاجت بخواهد و اطمینان حاصل كند كه حاجتش را فقط خدا می دهد، خداوند متعال هم حاجت او را برآورده می سازد.» (2)

بنای توکل بر آسودگی است و خود، نردبانی برای بی نیازی خواهد بود. امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:

«أَنَّ الْغِنَى وَ الْعِزَّ یجُولَانِ فَإِذَا ظَفِرَا بِمَوْضِعِ التَّوَكُّلِ أَوْطَنَا.» (3)

ص: 128


1- دعای یا من نحل به عقدالمكارم از مفاتیح الجنان - الصحیفة السجادیة 54 - إقبال الأعمال (ط القدیمة) 1/121 - المصباح للكفعمی 233 - بحار الأنوار (ط بیروت) 92/230؛ 95/19
2- جامع 4/514 - امالی 1/34
3- الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا (علیه السلام) 358 - الكافی (ط - الإسلامیة) 2/65؛ 3/167 - مجموعة ورام 2/185 - الوافی 4/282 - وسائل الشیعة 15/212 - هدایة الأمة إلى أحكام الأئمة (علیه السلام) 5/540 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 68/126

«بی نیازی و ثروت و عزت در حركتند تا موقعی كه محل توكل را بیابند. آن گاه در آن جا ساكن می شوند.»

همچنین امام جواد (علیه السلام) فرمودند:

«الثِّقَةُ بِالله ثَمَنٌ لِكُلِ غَالٍ وَ سُلَّمٌ إِلَى كُلِّ عَال.» (1)

«اعتماد به خدا بهای هر چیز گران قیمتی و نردبانی به سوی هر بلندی است.»

اما بخش دیگری از ابعاد توكل، واگذارنمودن امور به خداوند قادر و حکیم است. چون به حکمت و رحمت خدا اطمینان داریم، باید در برابر نحوۀ اجرای کارها به دست او نیز سكوت کنیم و تسلیم نظر او شویم؛ زیرا خدا چیزهایی را می داند و می بیند كه ما نمی دانیم و نمی بینیم. پس باید در برابر عمل كرد خدا تسلیم بود و صبر اختیار نمود و برای تربیت و برآوردن حاجت و رهایی از مشكل ها، به اراده حق تعالی، كه بهترین وكیل است، اتکا نمود:

﴿وَ قالُوا حَسْبُنَا اللهُ وَ نِعْمَ الْوَكیلُ ﴾ (2)

«و گفتند که خدا ما را بس است و او چه نیكو حمایت گرى است.»

نتیجۀ سپردن کارها به خدا آرامشی در وجود انسان است. امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«الْمُفَوِّضُ أَمْرَهُ إِلَى الله فِی رَاحَةِ الْأَبَدِ وَ الْعَیشِ الدَّائِمِ الرَّغَدِ وَ الْمُفَوِّضُ حَقّاً هُوَ الْعَالِی عَنْ كُلِّ هِمَّةٍ دُونَ الله.» (3)

ص: 129


1- نزهة الناظر و تنبیه الخاطر 136 - الدرة الباهرة من الأصداف الطاهرة با ترجمه (ط - القدیمة) 40 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 75/364 - عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال [مستدرك سیدة النساء (علیها السلام) إلى الإمام الجواد (علیه السلام) ] 23/288
2- سورۀ مبارکۀ آل عمران آیۀ شریفۀ 173
3- شرح مصباح الشریعة / ترجمه عبد الرزاق گیلانى 521 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 68/148 - تفسیر نور الثقلین 4/520

«كسی كه كار خود را به خدا واگذارد، در راحتی ابدی و زندگی جاودانۀ پر بركتی است. كسی كه حقیقتاً كار خود را به خداوند متعال واگذارد، برتر از آن است كه به غیر او بیاندیشد.»

گفته شد که تفویض به معنای بی عملی نیست؛ بلكه انسان باید نهایت سعی خود را به كار ببندد و هنگامی كه فقر و بیماری و... به سراغش آمد، همه را بنا به مصلحت و حكمت خداوند خیر بداند. معنای واقعی تفویض یعنی تسلیم بودن در برابر حوادث و تقدیرات. این كه انسان در مشکل ها وحشت نكند و دل سرد نگردد و از گشایش ناامید نشود؛ بلكه صبر و تسلیم را اختیار كند؛ چراکه حق تعالی برای رساندن شخص به حاجتش، مراحلی را برای بنده می پسندد كه ظاهرش سخت و ناخوشایند است اما سراسرش منفعت است و برای تربیت بندگانش لازم. امام حسن عسكری (علیه السلام) در این باره فرمودند:

«مَا مِنْ بَلِیةٍ إِلَّا وَ لِلَّهِ فِیهَا نِعْمَةٌ تُحِیطُ بِهَا.» (1)

«خداوند متعال پیرامون در هر گرفتاری و بلایی نعمتی گذاشته است که به آن احاطه دارد.»

خداوند کریم برای بعضی از بندگانش فقر را می پسندد تا نهال ایمان آنان را آب یاری کند. یا بیماری را بر مؤمن نازل می كند تا بدین وسیله ارتقاء درجه پیدا کند و عبودیت او به حد كمال برسد.

زمانی که فرد از غیر خدا ناامید شد و در برابر امر خدا تسلیم شد، با عنایت امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) گشایشی کریمانه در زندگی اش رخ خواهد داد؛ زیرا کرم و جود

ص: 130


1- تحف العقول 489 - بحارالانوار 78/374 - الوافی 26/286

باری تعالی اقتضاء می کند که سائل را به مقصد برساند. اقتضاء توكل نیز برآوردن حاجت است. چنان كه وعدۀ حق تعالی را به متوكلین در قرآن می خوانیم:

﴿فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّیناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِی الْمُؤْمِنین ﴾ (1)

«پس دعاى او را برآورده كردیم و او را از اندوه رهاندیم و مؤمنان را نیز چنین نجات مى دهیم.»

کسی که از خدا چیزی می خواهد نباید انتظار داشته باشد که به سرعت به خواسته اش برسد؛ زیرا خداوند با حكمت خویش، نیاز مؤمن را در روز مقرر برآورده می كند. پس بهترین كار اطمینان نمودن به وكالت حق تعالی می باشد. باید دانست كه خداوند متعال خیر و خوبی بنده را در این مرحله می بیند و باید پس از واگذاری امور به وكیل، تسلیم تقدیرات و اراده او گردد؛ چراكه خداوند هفت برابر یک مادر به بندگان خود مهربان تر است.

باید یقین داشت که خداوند به همۀ توکل کنندگان وعدۀ اجابت داده است؛ ولی زمان آن را، بنا بر مصلحت خویش، به بندگانش اعلام نمی کند. (2)

گاهی حتی چون حاجت شخص برایش ضرر داشته است و رسیدن به آن حاجت برای او برابر با تباهی است، برآورده نمی شود.

قناعت در مقابل حرص

مؤمن در هر حالی باید به مقدرات الهی راضی باشد. به عنوان مثال، در

ص: 131


1- سورۀ مبارکۀ انبیاء آیۀ شریفۀ 88
2- در کتاب تقدیرات در این زمینه احادیث مربوطه گردآوری شده است. برای اطلاع بیشتر به این کتاب مراجعه نمائید.

بحث رزق و روزی، بهترین وسیلۀ فراهم نمودن آرامش خاطر، قناعت به رزقی است كه برای انسان مقدر شده است. پیروی از این روایاتِ بسیار شگفت، بهترین راه گشا در كوران سختی های زندگی خواهد بود:

«وَ مَنِ اقْتَصَرَ عَلَى بُلْغَةِ الْكَفَافِ فَقَدِ انْتَظَمَ الرَّاحَة.» (1)

«هركس به درآمدی كه به كفاف زندگی اش رسا باشد اكتفا كند، از پریشان فكری نجات یافته و بدین وسیله آسایش خاطر خود را فراهم نموده است.»

علاوه بر آن، مؤمن باید بداند كه تقدیرات مالی در عصر غیبت امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) برای شیعیان به اندازۀ ضرورت است تا به این واسطه امتحان شوند و میزان صبر و تسلیم شان آشكار گردد و حجتی برای دیگران باشند. امام صادق (علیه السلام) درباره تنگ دستی شیعیان فرمودند:

«در دولت باطل به جز قوت و مقدار لازم چیزی عاید شیعیان خالص ما نمی گردد. اگر بخواهند مشرق و مغرب را درنوردند، هرگز به جز قوت و روزی لازم، چیزی به دست نخواهند آورد.» (2)

حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) درباره تلاش های طاقت فرسا و راضی نشدن به روزی مقدرشده می فرمایند:

«خدای متعال در تورات فرمودند: ای فرزند آدم، اگر به آنچه روزی تو كرده ام راضی شدی، آرامش دل و آسایش تن خواهی داشت و ستوده می شوی و اگر به آنچه روزی تو كرده ام راضی نگشتی دنیا را آن چنان بر تو مسلط می سازم كه چون حیوانات وحشت زدۀ بیابان در تكاپو

ص: 132


1- الكافی (ط - الإسلامیة) 8/19؛ (ط - دارالحدیث) 15/61 - تحف العقول 93 - مجموعة ورام 2/40 - الوافی 26/18؛ 26/234 - وسائل الشیعة 16/18 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم) 25/39 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 66/411؛ 74/281 - تفسیر نور الثقلین 4/211
2- كافی 2/261 - بحارالانوار 69/10

بیافتی. البته جز به آنچه روزی تو ساخته ام دست نمی یابی و نكوهش نیز خواهی شد.» (1)

برای صحیح زندگی كردن، همین چند روایت مؤمن را كفایت می كند. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:

«در كسب روزی میانه روی كنید. آنچه نصیب شما باشد تندتر از شما به دنبال تان می دود و آنچه نصیب تان نباشد، هرچه بكوشید به آن نمی رسید.» (2)

این كلام نیز آرامشی برای روح خسته و سرگردان تلاش كنندگان در طلب رزق است. طبق تجربه، افرادی كه برای به دست آوردن روزی فراوان، دست به کارهای زیادی زده اند، عاقبت به غم و غصه و مرگ مبتلا شده اند.

بر هر مؤمنی واجب است که به رزق خود قانع باشد تا برای خدا و مردم محترم باشد؛ زیرا قناعت، تسلیم و رضایت به مقدرات، باعث عزت است. مردی به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) عرض نمود: «مرا عملی تعلیم فرما كه وقتی آن را انجام دادم خداوند آسمان مرا دوست بدارد و مردم روی زمین هم به من محبت ورزند». حضرت فرمودند:

«به آنچه نزد خداست رغبت داشته باش و از آنچه در دست مردم چشم بپوش تا هم خدا و هم مردم تو را دوست داشته باشند.» (3)

چشم پوشی از دارایی های دیگران و قطع طمع فقط با قناعت ممکن است. چنان كه سیرۀ مؤمنان حقیقی چنین است. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرمایند:

ص: 133


1- چرا مرا آفریدند 65
2- كتاب نصایح 70 - امالی شیخ صدوق (رحمة الله) 225
3- بحارالانوار 15/14 - خصال 1/32

«قَانِعَةً نَفْسُهُ.» (1)

«مؤمن به آنچه دارد قانع است.»

مردی از وضع روحی خود به امام صادق (علیه السلام) شكایت نمود و گفت که در طلب مال می رود و ثروت به دست می آورد ولی نفسش سیر نمی شود و حرص وی برای طلب مال بیشتر می شود. سپس عرض کرد که به من چیزی بیاموزید كه در اصلاح خوی خود از آن بهره بگیرم. حضرت (علیه السلام) در جواب فرمودند:

«اگر به آنچه كفاف زندگی ات را می کند اكتفا كنی، كمترین مال دنیا بی نیازت می كند و اگر اكتفا نكنی تمام ثروت جهان نمی تواند تو را بی نیاز سازد.» (2)

اگر حرص و طمع و حب دنیا از دل بیرون برود، كمترین روزی مقدر هم فرد را راضی خواهد نمود؛ زیرا خداوند متعال بر اساس مصلحت خود به اندازه ای كه كفایت امور مؤمن بشود رزق را نازل می گرداند. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در این باره فرموده اند:

«تَنْزِلُ الْمَعُونَةُ عَلَى قَدْرِ الْمَئُونَةِ.» (3)

«كمك الهی به اندازۀ نیاز فرود می آید.»

اهل بیت (علیهم السلام) درباره حرص به مال و روزی دنیا فرموده اند:

«دنیا مانند آب دریاست؛ هرچقدر بنوشی باز تشنه تر خواهی شد.»

ص: 134


1- كتاب سلیم بن قیس الهلالی 2/851 - الكافی (ط - الإسلامیة) 2/230؛ (ط - دارالحدیث) 3/581 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 64/316؛ 64/367؛ 75/30؛.. - كتاب كیش پارسایان 182
2- رساله حقوق امام سجاد (علیه السلام) 431 - كافی 2/139
3- نهج البلاغه حكمت 139 - نهج البلاغة (للصبحی صالح) 494 - خصائص الأئمة (علیهم السلام) (خصائص أمیر المؤمنین (علیه السلام))104 - وسائل الشیعة 16/325 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 101/72 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 12/368 - منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة (خوئى (رحمة الله)) 21/211 - مجمع البحرین 6/285

علاوه بر این که حرص و طمع روزی را زیاد نمی کند، بدبختی، سرگردانی، پریشان حالی و از همه بدتر، ذلت و خواری را نصیب فرد می گرداند. از حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) سؤال شد: «پست ترین ذلت ها كدام است»؟ حضرت در جواب فرمودند:

«فَأَی ذُلٍّ أَذَلُّ قَالَ الْحِرْصُ عَلَى الدُّنْیا.» (1)

«حرص و طمع به اموال دنیا بزرگ ترین ذلت است.»

حرص و طمع نتیجۀ نداشتنِ اطمینان به خداوند است. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرمایند:

«عَلَى الشَّكِ وَ قِلَّةِ الثِّقَةِ بِاللهِ مَبْنَى الْحِرْصِ وَ الشُّحِّ.» (2)

«بنیان حرص و بخل شك و كمبود اطمینان به پروردگار است.»

اگر یقین شخص به آن حد نرسیده باشد كه تقسیم كننده روزی را فقط خدا بداند، طمعش زیاد می گردد و چون حرص انسان شدت گرفت، آن چیزی كه عاید او می گردد سختی قلب و دورشدن از مقام قرب است. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در این باره فرمودند:

«مِنْ عَلَامَاتِ الشَّقَاءِ جُمُودُ الْعَینِ وَ قَسْوَةُ الْقَلْبِ وَ شِدَّةُ الْحِرْصِ فِی طَلَبِ الرِّزْقِ وَ الْإِصْرَارُ عَلَى الذَّنْبِ.» (3)

«از نشانه های شقاوت و خشكی چشم و سختی قلب شدت حرص در تحصیل رزق و اصرار بر گناه است.»

ص: 135


1- من لا یحضره الفقیه 4/382 - الخصال 1/243 - الوافی 26/227 - وسائل الشیعة 2/436؛ 7/83؛ 16/19 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 69/176؛ 74/170؛...
2- عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 328 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 72
3- الخصال 1/243 - مشكاة الأنوار فی غرر الأخبار 256 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 67/52؛ 70/162؛ 70/349؛ 90/330 - تفسیر نور الثقلین 2/398 - تفسیر كنز الدقائق و بحر الغرائب 6/246

مؤمنی كه در دنیا با راهنمایی های امامان معصوم (علیهم السلام) به مرتبه ای از عقل و بصیرت رسیده باشد كه حرص را از قلب خود دور كرده و به کمترین مقدار از اموال دنیا قانع باشد، ثروتمندترینِ خلق است. رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:

«وَ أَغْنَى النَّاسِ مَنْ لَمْ یكُنْ لِلْحِرْصِ أَسِیراً.» (1)

«بی نیازترینِ مردم كسی است كه اسیر حرص نباشد.»

بیچاره انسانی كه از شدت حب دنیا، هرچقدر هم برای ارضاء طمع و حرص خود تلاش می كند، نتیجه ای كه دلش را قانع سازد نمی بیند. این تلاش ها برای او همانند كندن قبری است كه برای دفن خویش آماده می سازد. امام محمد باقر (علیه السلام) چه زیبا فرموده اند:

«انسان حریص به دنیا مثل كرم ابریشم است كه هرچه بیشتر در اطراف خود تولید ابریشم می كند خروج برای او سخت تر می شود تا این كه در غصه و غم می میرد.» (2)

دنیاطلبان غصۀ دنیا خوردند *** عقباطلبان لذت دنیا بردند

چنین افرادی هیچ گاه از هیچ چیز دنیا سیر نمی شوند و آن قدر از مردار

ص: 136


1- الكافی (ط - دارالحدیث) 3/770 - من لا یحضره الفقیه 4/395 - الأمالی(للصدوق) 21 - كنز الفوائد 1/300 - الوافی 26/159 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 70/160؛ 74/112 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 12/59
2- وظائف شیعه بودن 59 - بحارالانوار 73/23

گندیده دنیا می خورند تا بمیرند. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرموده اند:

«لَوْ كَانَ لِابْنِ آدَمَ وَادِیانِ مِنْ ذَهَبٍ لَابْتَغَى إِلَیهِمَا ثَالِثاً وَ لَا یمْلَأُ جَوْفَ ابْنِ آدَمَ إِلَّا التُّرَابُ وَ یتُوبُ الله عَلَى مَنْ تَابَ.» (1)

«اگر برای فرزند آدم دو درّه از طلا بود، در پی سومین آن می گشت. شكم فرزند آدم را فقط خاك پر می کند. البته خداوند متعال هرکس را كه توبه كند می پذیرد.»

همچنین بعضی از انسان ها آن چنان گرفتار حرص می شوند كه حاضرند حتی شب را نیز تا به صبح مشغول كار شوند، در صورتی كه امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«مَنْ بَاتَ سَاهِراً فِی كَسْبٍ، وَ لَمْ یعْطِ الْعَینَ حَظَّهَا مِنَ النَّوْمِ، فَكَسْبُهُ ذلِكَ حَرَامٌ.» (2)

«هرکس برای کسب مال شب را نخوابد کار حرامی انجام داده است.»

همچنین می فرمایند:

«الصُّنَّاعُ إِذَا سَهِرُوا اللَّیلَ كُلَّهُ فَهُوَ سُحْتٌ.» (3)

«اگر صنعت گران از شب تا صبح کار کنند، کار حرامی کرده اند.»

با این همه سختی های جان كاه برای طلب روزی و حرص و طمع در مال

ص: 137


1- مجموعة ورام 1/163 - شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید [معتزلی - عامه] 17/14؛ 20/174 - نهج الفصاحة (مجموعه كلمات قصار حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)) 48 - ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن 4/437 - روضه الوعظین 2/429
2- الكافی (ط - الإسلامیة) 5/127؛ (ط - دارالحدیث) 9/691 - الوافی 17/189 - وسائل الشیعة 17/164 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم) 19/93 - جامع أحادیث الشیعة (للبروجردی) 22/734
3- الكافی (ط - الإسلامیة) 5/127؛ (ط - دارالحدیث) 9/691 - الوافی 17/189 - وسائل الشیعة 17/164 - البرهان فی تفسیر القرآن 2/303 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم) 19/93 - تفسیر نور الثقلین 1/634 - تفسیر كنز الدقائق و بحر الغرائب 4/121

اندوزی، چیزی جز حساب و عقاب در قیامت نصیب شخص نخواهد شد. امام سجاد (علیه السلام) می فرمایند:

«هر رزق حلالی كه به انسان می رسد حساب دارد و اگر حرام باشد، دارای عقاب است. این حساب و عقاب در درگاه الهی در انتظار چنین فردی است.» (1)

همین روایت برای شخص عاقل بس است تا به خود بیاید و بداند که اموال خود را چگونه و از کجا به دست آورده است و در چه راهی خرج می كند.

پس بهترین راهِ رسیدن به آسایش در دنیا قناعت و میانه روی در خرج كردن است. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) راه در امان ماندن از تهی دستی را با احتیاط خرج كردن معرفی می نمایند:

«مَا عَالَ اِمْرُءٌ اقْتَصَدَ.» (2)

«کسی که در خرج میانه روی در پیش بگیرد، فقیر نمی شود.»

اسراف و تبذیر

متأسفانه امروزه بلای خانمان سوزی كه اغلب مردم را فراگرفته روآوردن به مد و دكوراسیون منازل و... است كه ناشی از حب دنیاست. تجملاتی که تحت عنوان نیاز و ارتقاء شخصیت و حفظ آبرو توجیه می شوند. با آمدن تكنولوژی و پیشرفت علم، رفاه گسترش پیدا کرد و انسان به جای شكرگزاری و استفادۀ معقولی كه در آن اسراف نباشد، فریب دنیا را خورد و به زیبایی های آن روی آورد. زیبایی هایی كه بیشترشان خارج از مقدار نیاز انسان است و اسراف

ص: 138


1- گنجینه وعاظ 5/171
2- جامع أحادیث الشیعة (للبروجردی) 22/262؛ 22/264 - الحیاة / ترجمه احمد آرام 3/274

محسوب می شود. در این نوع زندگی، به دلیل وجود رقابت های مالی، افراد مجبور به قرض گرفتن می شوند که نتیجه ای جز بدهکاری و بدبختی برای شان نخواهد داشت. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:

«أَكْثَرُ مَصَارِعِ الْعُقُولِ تَحْتَ بُرُوقِ الْمَطَامِعِ.» (1)

«بیشترین به خاك افتادن عقل زیر درخشندگی طمع هاست.»

یعنی عاملِ اصلی خاموشی نور عقل كه منجر به شكست و تباهی می گردد، طمع می باشد. پس بر هر مؤمن عاقلی لازم است که برای رسیدن به آسایش و سعادت دو سرا و خلاصی از ذلت قرض و تنگ دستی، به اندازۀ روزی مقدر خود خرج نماید؛ چراكه بركت نیز در همین میانه روی می باشد. امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«إِنَ السَّرَفَ یورِثُ الْفَقْرَ وَ إِنَ الْقَصْدَ یورِثُ الْغِنَى.» (2)

«زیاده روی و اسراف موجب تنگ دستی و میانه روی سبب بی نیازی خواهد بود.»

«اسراف» و «سرف» به معنای تجاوز از حد میانه روی در هر كاری است. البته بیشتر به امور مالی اطلاق می گردد. (3) اسراف ضد میانه روی است و به معنای تجاوز از اعتدال می باشد. «سرف» نیز اسم مصدر آن است. مرحوم

ص: 139


1- نهج البلاغة (للصبحی صالح) 507 - عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 116 - غرر الحكم و درر الكلم 204 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 298 - وسائل الشیعة 16/25 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 70/170
2- الكافی (ط - الإسلامیة) 4/53؛ (ط - دارالحدیث) 7/341 - من لا یحضره الفقیه 3/ 174 - الوافی 10/497؛ 17/84 - وسائل الشیعة 17/64؛ 21/552 - هدایة الأمة إلى أحكام الأئمة (علیهم السلام) 6/22 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم) 16/184 - تفسیر كنز الدقائق و بحر الغرائب 9/428 - وظائف شیعه بودن 257
3- كتاب مفردات راغب ماده سرف

طبرسی (رحمة الله) نویسنده "مجمع البیان" تجاوز در جانب افراط را «اسراف» و در جانب تفریط را «سرف» نامیده است. (1)

همچنین تبذیر به معنای تفریق، از مادۀ «بَذَرَ» (پاشیدن تخم) است كه در كلام عرب به طور استعاره درباره كسی به كار می رود كه مال خود را ضایع می كند. (2)

متأسفانه در زندگی بسیاری از مؤمنان، علی الخصوص متمولین، ضایع نمودن اموال تحت عنوان «شأنیت» دیده می شود، در حالی که ائمۀ معصومین (علیهم السلام) در چنین اموری به حدی حساس هستند كه وقتی شخصی از امام صادق (علیه السلام) پرسید که نزدیك ترین حد اسراف چیست، حضرت (علیه السلام) فرمودند:

«ابْتِذَالُكَ ثَوْبَ صَوْنِكَ وَ إِهْرَاقُكَ فَضْلَ إِنَائِكَ..+.» (3)

«تغییردادن لباسی كه از تو محافظت می كند، دورریختن باقی ماندۀ آب و غذاست.»

مسئلۀ اسراف در دین ما بسیار حائز اهمیت است؛ زیرا حتی در جزئی ترین اتفاق های زندگی تأثیر منفی خواهد داشت. امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:

«میانه روی امری است كه خداوند متعال آن را دوست دارد و اسراف را دشمن می دارد. حتی دورانداختن هستۀ خرما را دشمن می دارد؛ زیرا

ص: 140


1- مجمع البیان - سورۀ مبارکۀ مائده آیۀ شریفۀ 7
2- كتاب مفردات راغب ماده تبذیر
3- الكافی (ط - الإسلامیة) 4/56؛ 6/460؛ (ط - دارالحدیث) 7/350؛ 13/62 - الخصال 1/93 - الوافی 17/85 - وسائل الشیعة 5/51 - وسائل الشیعة 5/52 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم) 16/187 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 72/304 - تفسیر كنز الدقائق و بحر الغرائب 9/429

برای امری صلاحیت دارد. یا حتی ریختن زیادی آبی كه می خوری.» (1)

رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) روزی از راهی عبور می كردند. یكی از اصحاب به نام سعد مشغول وضوگرفتن بود. آب زیادی روی بدنش می ریخت. حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «ای سعد، چرا اسراف می كنی»؟! سعد عرض كرد: «آیا در آب وضو نیز اسراف است»؟ حضرت فرمودند: «آری، حتی اگر در کنار نهر جاری باشد.» (2)

روزی حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) به عیادت علاء بن زیاد حارثی تشریف بردند. هنگامی كه وسعت خانه او را مشاهده كردند، به او فرمودند:

«تو در دنیا خانه ای به این وسعت برای چه می خواهی؟ اگر می خواهی در آخرت به خانه ای وسیع برسی، در این خانه میهمان نوازی كن، صلۀ رحم به جای آور و حقوق برادر دینی ات را ادا نما.» (3)

امام صادق (علیه السلام) در تفصیل موضوع اسراف و نحوۀ خرج نمودن اموال فرمودند:

«اسراف نكنید؛ چراكه خداوند متعال مسرفان را دوست ندارد. آیا فكر می كنی خداوند متعال كسی را كه از مال خدا اسبی به ده هزار درهم بخرد، در حالی كه مركب بیست درهمی هم برای او كافیست، امانت دار خویش قرار داده است؟»

سپس حضرت (علیه السلام) دوباره فرمودند:

«زیاده روی نكنید؛ زیرا خداوند متعال اسراف كنندگان را دوست ندارد.»

متأسفانه جامعۀ متموّلینِ اهل تدین برای مراسم عزا و عروسی و... تحت

ص: 141


1- كافی 4/56
2- تفسیر الصافی 3/187
3- نهج البلاغه خطبه 209

عنوان شأنیت چه اسراف ها و تبذیرهایی که انجام نمی دهند! حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) نشانه ها و روش اسراف كاران را چنین فرمودند:

«لِلْمُسْرِفِ ثَلَاثُ عَلَامَاتٍ یأْكُلُ مَا لَیسَ لَهُ وَ یشْتَرِی مَا لَیسَ لَهُ وَ یلْبَسُ مَا لَیسَ لَهُ.» (1)

«اسراف كننده سه علامت دارد: آنچه شایسته او نیست می خورد؛ آنچه در شأن وی نیست می خرد؛ آنچه سزاوار او نیست می پوشد.»

همچنین فرمودند:

«أَلَا وَ إِنَ إِعْطَاءَ الْمَالِ فِی غَیرِ حَقِّهِ تَبْذِیرٌ وَ إِسْرَافٌ.» (2)

«آگاه باشید كه مصرف مال در غیر جایگاهش تبذیر و اسراف است.»

خداوند در قرآن می فرماید:

﴿وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یحِبُ الْمُسْرِفین ﴾ (3)

«اسراف نكنید! خداوند متعال اسراف كنندگان را دوست ندارد.»

حق تعالی در برابر چنین افرادی موضع دشمنی می گیرد و در جای دیگری می فرماید:

﴿و اهلكنا المسرفین﴾ (4)

«اسراف كاران را هلاك كردیم.»

البته شاید این هلاكت برای اسراف كنندگانی كه در اوج تجاوز و اسراف قرار می گیرند محقق گردد. هر كسی هم به میزان اسراف و تجاوز از اعتدال به

ص: 142


1- من لا یحضره الفقیه 3/167 - روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه (ط - القدیمة) 6/453 - الحیاة / ترجمه احمد آرام 4/469 - مجمع البحرین 5/69 - كتاب مشكل اسراف 58
2- نهج البلاغة (للصبحی صالح) 16؛ 183 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 32/48؛ 72/358
3- سورۀ مبارکۀ اعراف بخشی از آیۀ شریفۀ 31 - سورۀ مبارکۀ انعام بخشی از آیۀ شریفۀ 141
4- سورۀ مبارکۀ انبیاء آیۀ شریفۀ 9

عقوبتی مبتلا می شود و مؤاخذه می گردد. یكی از این هلاك شدگان فرعون (لعنت الله علیه) است. قرآن مجید می فرماید:

﴿وَ إِنَّ فِرْعَوْنَ لَعالٍ فِی الْأَرْضِ وَ إِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفینَ﴾ (1)

«همانا فرعون در زمین تجاوز و بلندپروازی كرد و به راستی او از اسراف كنندگان بود.»

همچنین در آیۀ دیگری می فرمایند:

﴿وَ أَنَّ الْمُسْرِفینَ هُمْ أَصْحابُ النَّارِ﴾ (2)

«به راستی که اسراف كنندگان اهل عذاب و آتش دوزخند.»

از تبعات بسیار جدی و حتمی اسراف، به جز مؤاخذه در آخرت، ابتلائاتی همانند فقر است. امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«إِنَّ السَّرَفَ یورِثُ الْفَقْرَ، وَ إِنَ الْقَصْدَ یورِثُ الْغِنَى.» (3)

«به راستی که اسراف فقر را و میانه روی ثروت را در پی دارد.»

متأسفانه در جامعۀ ما به علت نبود میانه روی و قناعت بسیاری از افرادْ مبتلا به شكست مالی می گردند. هر كسی در شكستِ اقتصادی باید خویش را ملامت كند؛ زیرا حق تعالی به اندازۀ كافی قدرت تشخیص راه از چاه را در فكر هر كسی قرار داده است. امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:

«أَرْبَعَةٌ لَایسْتَجَابُ لَهُمْ: أَحَدُهُمْ كَانَ لَهُ مَالٌ، فَأَفْسَدَهُ.» (4)

ص: 143


1- سورۀ مبارکۀ یونس آیۀ شریفۀ 83
2- سورۀ مبارکۀ غافر آیۀ شریفۀ 43
3- الكافی (ط - الإسلامیة) 4/53، (ط - دارالحدیث) 7/341 - من لا یحضره الفقیه 3/174 - الوافی 10/497؛ 17/84 - وسائل الشیعة 17/64؛ 21/552 - هدایة الأمة إلى أحكام الأئمة (علیهم السلام) 6/22 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم) 16/184 - تفسیر كنز الدقائق و بحر الغرائب 9/428 - كتاب مشكل اسراف 46
4- الكافی (ط - دارالحدیث) 7/350 - كتاب مشكل اسراف 46

«چهار نفرند كه دعای شان مستجاب نمی شود: یکی از آن ها كسی است كه مالش را به وسیلۀ اسراف تلف می كند و فقیر می شود. اگر چنین شخصی بگوید که خدایا، (پس از این فقر) به من ثروت عطا كن، به او خطاب می شود که مگر تو را به میانه روی امر نكرده ام؟»

دلیل اجابت نشدن دعای مسرفین این است که با آگاهی خود فریب شیطان را خورده اند. خداوند دلیل بی اعتنایی به مسفرین را این چنین بیان می کند:

﴿إِنَّ الْمُبَذِّرینَ كانُوا إِخْوانَ الشَّیاطینِ وَ كانَ الشَّیطانُ لِرَبِّهِ كَفُورا﴾ (1)

«چراكه اسراف كاران برادران شیاطین هستند و شیطان همواره در برابر پروردگارش ناسپاس بوده است.»

منظور از این ناسپاسی آن است كه فرد مسرِف از اندازۀ ضرورت و رفع احتیاج خود گامی فراتر گذاشته است و به جای احسان و انفاق به تنگ دستان، به حیف و میل كردن اموالش و روی آوردن به تجملات و اقدام کرده است. امام معصوم (علیه السلام) فرموده اند:

«فقیر و غنی در قیامت آرزو می کنند که ای کاش در دنیا فقط به قدر ضرورت برداشت می کردند.» (2)

میانه روی در هزینه ها و قناعت از توفیقات مؤمن است که اصلاح دنیا و آخرت وی را ضمانت می نماید. اهمیت آن به اندازه ای است که حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرمایند:

«إِذَا أَرَادَ الله بِعَبْدٍ خَیراً أَلْهَمَهُ الِاقْتِصَادَ وَ حُسْنَ التَّدْبِیرِ وَ جَنَّبَهُ سُوءَ التَّدْبِیرِ وَ الْإِسْرَاف.» (3)

ص: 144


1- سورۀ مبارکۀ اسرا آیۀ شریفۀ 27
2- میزان الحكمة باب الدنیا
3- كتاب مشكل اسراف 20 - مستدرك 15/266 - عیون الحكم و المواعظ (لیثی) 131 - جامع أحادیث الشیعة (بروجردی) 22/256

«هنگامی كه خداوند متعال برای بنده ای خیر بخواهد، به او راه میانه روی و مدیریت صحیح را می آموزد و از مدیریت ناصحیح و اسراف كاری باز می دارد.»

از ناحیۀ معصومین (علیهم السلام) اجازه ای برای کسب مال بیش از حد نیاز و ضروت، هرچند حلال، صادر نشده است، مگر در مواقعی که بحث نیكی به نیازمندان مؤمن پیش می آید. آنچه اهل ایمان به آن امر شده اند این است كه حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:

«الْمَالُ وَبَالٌ عَلَى صَاحِبِهِ إِلَّا مَا قَدَّمَ مِنْه.» (1)

«مال وبال صاحب آن است، مگر آنچه برای آخرت مقدم بدارد.»

حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:

«أَمْسِكْ مِنَ الْمَالِ بِقَدْرِ ضَرُورَتِكَ وَ قَدِّمِ الْفَضْلَ لِیوْمِ فَاقَتِكَ.» (2)

«از مال به مقدار ضرورت نگه دار و اضافی آن را برای روز نیازمندی ات پیش بفرست.»

جدای از دنیا، هرچقدر هم در امور خیر و صالح تلاش مضاعف اِعمال شود، باز هم کم است؛ چراکه جزو امور اخروی هستند:

«اسراف در عمل خیر معنا ندارد.»

تنها قسم اسراف –که البته به زعم دنیا طلبان اسراف است- که در آن خیر وجود دارد، انجام کار نیک است؛ چراکه مؤمنین موظف هستند تا توان دارند

ص: 145


1- عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 59 - غرر الحكم و درر الكلم 108/ح1978 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 367 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 15/262 - كتاب مشكل اسراف 57
2- نهج البلاغة (للصبحی صالح) 377 - غرر الحكم و درر الكلم 142 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 33/490 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 15/262

برای انجام کار نیک اقدام کنند:

امام معصوم (علیه السلام) فرموده است:

﴿وَ یسارِعُونَ فِی الْخَیراتِ وَ أُولئِكَ مِنَ الصَّالِحینَ﴾ (1)

«در كارهاى نیك شتاب مى كنند و آنان از شایستگان هستند.»

و یا:

﴿وَ لكِنْ لِیبْلُوَكُمْ فی ما آتاكُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَیرات ﴾ (2)

«اما برای این که شما را در آنچه اعطا کرده است بیازماید؛ پس به سوی اعمال خیر بشتابید.»

خداوند متعال در آیۀ دیگری می فرماید:

﴿نُسارِعُ لَهُمْ فِی الْخَیراتِ بَلْ لا یشْعُرُونَ﴾ (3)

«برای آنان به خیر می شتابیم؛ اما [اکنون] متوجه نیستند.»

درست است که نتیجۀ اعمال خیر به وضوح در این دنیا مشخص نیست؛ اما خداوند به صراحت می فرماید که برای افرادی که در کار خیر پیشی بگیرند، خیر را به سرعت مهیا می سازیم. پس اسراف در کار خیر معنایی ندارد:

«لَا سَرَفَ فِی الْخَیر.» (4)

«اسراف در کار خیر بی معناست.»

نقطۀ مقابل اسراف قناعت است. از کلام حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) چنین

ص: 146


1- سورۀ مبارکۀ آل عمران آیۀ شریفۀ 114
2- سورۀ مبارکۀ مائده آیۀ شریفۀ 48
3- سورۀ مبارکۀ مؤمنون آیۀ شریفۀ 56
4- عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة 1/291؛ 4/309 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 74/165 - الحیاة / ترجمه احمد آرام 4/309

برمی آید که ایشان شخص مُسرِف را مؤمن نمی دانند و ایمان را در گرو قناعت معرفی می نمایند:

«قَانِعاً بِالَّذِی قُدِّرَ لَه.» (1)

«كسی كه به آنچه برایش مقدر شده قانع باشد مؤمن است.»

حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در جای دیگری می فرمایند:

«لَنْ تَلْقَى الْمُؤْمِنَ إِلَّا قَانِعاً.» (2)

«مؤمن همیشه قانع است.»

زیرا مؤمن فراگرفته است كه هرچه در دنیا به او می رسد از جانب خداوند متعال مقدر گشته است. پس عطای خداوند متعال را به هر مقدار كه باشد پذیرفته و شكر می كند. امام رضا (علیه السلام) فرمودند:

«هرچه از دنیا به دستت رسید شكر خدا بگو كه حق تعالی در سورۀ مباركۀ ابراهیم فرموده است که اگر شكر كنید، نعمت را زیاد می كنیم.»

خداوند در قرآن کریم می فرماید:

﴿ما یفْعَلُ الله بِعَذابِكُمْ إِنْ شَكَرْتُمْ وَ آمَنْتُمْ وَ كانَ الله شاكِراً عَلیماً﴾ (3)

«اگر سپاس بدارید و ایمان آورید، خدا مى خواهد با عذاب شما چه كند؟ و خدا همواره حق شناسِ داناست.»

دلیل این قناعت و شکرگزاری وجود عقل در مؤمن است. حضرت

ص: 147


1- كتاب سلیم بن قیس الهلالی 2/851 - الكافی (ط - الإسلامیة) 2/230؛ (ط - دارالحدیث) 3/581 - التمحیص 72 - الأمالی(للصدوق) 574 - صفات الشیعة 25 - الوافی 4/155 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم) 9/221 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 64/344؛ 64/367 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 11/183 - كیش پارسایان 192
2- عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 408 - غرر الحكم و درر الكلم 552 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 91 - شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحكم و درر الكلم 5/62؛ 7/329
3- سورۀ مبارکۀ نساء آیۀ شریفۀ 147

امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرمایند:

«لِلْمُؤْمِنِ عَقْلٌ وَفِی.» (1)

«مؤمن عقل وافی دارد.»

عاقل كسی است كه برای رسیدن به قرب به خداوند، لباس عزتی از تقوا و قناعت برای خود بدوزد. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:

«الْقَنَاعَةُ عَلَامَةُ الْأَتْقِیاء» (2)

«قناعت نشانۀ اهل تقواست.»

دادرسی از خلایق

قناعت برای ثروت مندان نیز الزامی است؛ چراكه اضافی اموال شان برای خداست. عاقل كسی است كه از اموالش به قدر ضرورت استفاده نماید و اضافی آن را در راه جلب خشنودی حق تعالی مصرف كند تا توشه ای برای سفر آخرتش باشد. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:

«إِنَّ إِعْطَاءَ هَذَا الْمَالِ قِنْیةٌ وَ إِنَّ إِمْسَاكَهُ فِتْنَةٌ.» (3)

«به راستی كه بخشیدن مال در واقع ذخیره نمودن آن برای آخرت است و به درستی كه نگه داشتن آن موجب فتنه و بلاست.»

قطعاً هر مالی كه بدون دلیل خرج شود، در راهی غیر از رضای خدا صرف شده است و حكم اسراف را دارد. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:

ص: 148


1- عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 405 - غرر الحكم و درر الكلم 547 - تصنیف غرر الحكم 91
2- غرر الحكم و درر الكلم 40/ح678 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 391
3- عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 149 - غرر الحكم و درر الكلم 220 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 376

«أَلَا وَ إِنَ إِعْطَاءَ الْمَالِ فِی غَیرِ حَقِّهِ تَبْذِیرٌ وَ إِسْرَاف.» (1)

«بدانید كه صرف ثروت در غیر راه خود تلف و اسراف است.»

باید قبل از مصرف مال یا هر گونه دارایی مانند آبرو یا... محل مصرف را بر اساس سیرۀ رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و خاندان مطهرش (علیهم السلام) سنجیده و در صورت رضایت آنان اقدام به مصرف نمود. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در این باره می فرمایند:

«آگاه باشید! صرف مال در غیر محل خود تبذیر و اسراف است. ممكن است این عمل انسان را در دنیا بلندمرتبه كند؛ اما مسلماً در آخرت پست و حقیر خواهد كرد. ممکن است در نظر تودۀ مردم سبب اكرام گردد؛ اما در پیشگاه خدا موجب سقوط مقام شخص خواهد شد.» (2)

با این قاعده، دنیا برای كسانی خوب است كه بتوانند بذر نیكی ها را در آن بكارند. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:

«دنیا برای دو دسته خوب است: كسی كه هر روز عمل نیكش زیاد شود؛ کسی كه روزهایی را كه طبق هوای نفس خود گذرانده، با توبه تدارك كند.» (3)

چه سعادت بزرگی برای مؤمن است كه دنیا را فقط برای احسان بخواهد. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرمایند:

«دنیا و روی آوردن به دنیا برای كسی كه وقتی موقعیتی یافت خدا را در تمام ابعاد، مخصوصاً در بُعد انفاق و دادرسی از مؤمنین، اطاعت كند، چه

ص: 149


1- نهج البلاغة (صبحی صالح) 183 - شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید [عامه] 8/109 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 32/48؛ 72/358 - منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة (خوئى (رحمة الله)) 8/182 - الحیاة ترجمه احمد آرام 3/461
2- آدرس قبل
3- تفسیر جامع 2/578 - تفسیر قمی 1/242

زیباست.»

در حدیثی آمده است:

«كسی كه با مردم با زیادی نعمتی كه خدا به او بخشیده مواسات نكند، روی آوردن دنیا را از دست می دهد. پس ای جابر، از زوال نعمت حذر كن. از مال دنیای خود ببخش؛ چراكه صاحب عرش خیلی بخشنده است و احسان را چند برابر می كند.» (1)

طبق روایت، بهترین عبادت دادرسی از افراد صالح و مؤمن است. امام باقر (علیه السلام) در این باره فرمودند:

«خوش حال کردن و یاری مؤمن بهترین عملی است که خدا با آن عبادت می شود.»

روایات زیادی در این خصوص در كتب شیعه نقل شده است. به همین منظور، پیرامون اهمیت و نحوۀ احسان به خلایق، در کتاب "اعانت" که کاملاً برگرفته از روایات خاندن وحی (علیهم السلام) می باشد، مطالب مهمی را درج نموده ایم. در اینجا نیز به ذکر چند روایت بسنده می کنیم.

امام صادق (علیه السلام) به سُدَیر فرمودند:

«اموال هیچ كس زیاد نمی شود، مگر این كه حجت الهی بر او عظیم می شود (تکلیف بر دوشش می آید). پس اگر می توانید كه آن اموال را به خودتان برگردانید حتماً این كار را انجام دهید.»

سدیر (رحمة الله) عرض کرد که یابن رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)، چگونه این كار را انجام دهیم؟ حضرت فرمودند:

«با اموال تان حاجت برادران تان را برآورده كنید.» (2)

ص: 150


1- تفسیر امام عسكری (علیه السلام) 402
2- چرا مرا آفریدند 197 - امالی طوسی 1/309 - بحارالانوار 68/48

رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در اهمیت اهتمام به عمل نیك و رسیدن به حقیقت ایمان فرمودند:

«مَنْ وَاسَى الْفَقِیرَ مِنْ مَالِهِ وَ أَنْصَفَ النَّاسَ مِنْ نَفْسِهِ فَذَلِكَ الْمُؤْمِنُ حَقّاً.» (1)

«كسی كه با مال خود به یاری تهی د ستان می رود و با تمام مردم بر اساس انصاف رفتار می كند، مؤمن حقیقی است.»

اینچنین انصاف و عدالت باید در مؤمن هویدا گردد. یعنی حتی در جزئی ترین مسائلی كه در ابتدا به چشم نمی آید، مراعات شود؛ زیرا رسیدن به حقیقت تقوا در گرو رعایت اینگونه مسائل است. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:

«موقعی كه برای خود و خانواده ات میوه ای خریداری می كنی، مقداری از آن را به همسایه ات اهدا كن. اگر هم نمی توانی هدیه بدهی، میوه را محرمانه به منزلت ببر. مراقب باش فرزندت میوه را به خارج از منزل نبرد تا كودك همسایه از دیدن آن ناراحت و آزرده خاطر نگردد.» (2)

سستی در این کارها که جزئی هم به نظر می رسند، باعث خسرانی عظیم در دنیا و آخرت خواهند شد. نمونه بارز چنین اعمالی مرحوم ابن بابویه (رحمة الله) پیرامون آیۀ شریفۀ ﴿انّ الله لا یغیر ما بقوم﴾ از امام سجاد (علیه السلام) نقل می کنند:

«از گناهانی كه باعث زوال و تغییر نعمت های خداوند متعال می شود، یكی ظلم بر مردم است و دیگری ترك عادت های نیكو و خیرات.» (3)

مؤمن زیرک همواره برای رضایت خدا تلاش می کند و پیوسته این آیه را با خود می خواند:

ص: 151


1- الكافی (ط - الإسلامیة) 2/147؛ (ط - دارالحدیث) 3/379 - الوافی 4/474 - وسائل الشیعة 15/284 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم) 8/352 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 72/40
2- بحارالانوار 18/212
3- تفسیر جامع 3/468 - معانی الاخبار 270 ح 2

﴿وَ ابْتَغِ فیما آتاكَ الله الدَّارَ الْآخِرَة﴾ (1)

«از ثروتی كه خداوند متعال به تو عنایت فرموده، به وسیلۀ اعمال خیر ذخیره ای برای آخرتت فراهم نما.»

علاوه بر این که در آخرت پاداش های بسیار شگفت انگیزی در انتظار چنین کسی است، در دنیا نیز به بركت دست گیری از دیگر مؤمنان، حوادث و مصائب از او دور می شود. اگر مصیبت یا حادثه ای نیز به او رسید، عوارض و تلخی های آن از وی زدوده می شود. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) به كمیل (رحمة الله) فرمودند:

«هركس دلی را شاد كند، حق تعالی از آن شادی لطفی برای او قرار می دهد كه مثل دورکردن شتر غریبه از چراگاه، به هنگام مصیبت، آب زلالی بر او باریدن می گیرد و تلخی مصیبت را می زداید.» (2)

امام معصوم (علیه السلام) درباره چنین افرادی می فرمایند:

«مؤمن پیوسته باید در انتظار دو چیز خود باشد: روزی مقدری كه خداوند متعال برای او خواسته است؛ پیش آمدها و تقدیرات نیكویی كه پروردگار برای او مقدر نموده است. به این ترتیب دین آن شخص محفوظ می ماند و به فضل الهی اموال و خاندانش برای او مایۀ خیر و سعادت می شود. این چنین مردمی كه ثروت دارند و در عین حال متوجه به خدا و ولایت معصومین (علیهم السلام) می شوند و فروتنی اختیار می كنند، خداوند با لطف خود، خیر دنیا و آخرت را برای شان فراهم می فرماید و سعادت دو جهان را نصیب آن ها خواهد كرد.» (3)

طریقۀ مؤمن و بهره برداری او از امکانات دنیا مانند ازدواج، خوردن،

ص: 152


1- سورۀ مبارکۀ قصص آیۀ شریفۀ 77
2- نهج البلاغه حكمت 257
3- تفسیر جامع 4/254 - برهان 2/469؛ 2/470

نوشیدن و... بدون محبت و دل دادگی و صرفاً برای تقویت جسم و روح خود در مسیر بندگی پروردگار متعال است:

«روی كردن دنیا به مؤمن برای انجام اعمال صالح چه نیکوست.»

روایت است که روزی امام صادق (علیه السلام) در نكوهش دنیا سخن گفتند. یكی از اصحاب به آن بزرگوار عرض كرد که من دنیا را دوست دارم و می خواهم مال به دست بیاورم. حضرت (علیه السلام) فرمودند:

«تُحِبُ أَنْ تَصْنَعَ بِهَا مَا ذَا؟»

«آن را برای چه می خواهی؟»

عرض نمود:

«با آن مال نیازهای خود و خانواده ام را برطرف كنم، دیگران را از آن بهره مند سازم، صدقه بدهم و حج و عمره بگذارم.»

حضرت (علیه السلام) در پاسخ فرمودند:

«لَیسَ هَذَا طَلَبَ الدُّنْیا هَذَا طَلَبُ الْآخِرَةِ.» (1)

«این دنیاطلبی نیست، این طلب آخرت است.»

مؤمن به وسیلۀ زهد، حتی با وجود داشتن ثروت می تواند جزو صالحین و مقربین درگاه احدیت گردد. یعنی دارایی های دنیا برایش وسیله ای برای وصول به سعادت اخروی و قرب الهی باشد. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:

«مال صالح برای مردی صالح خوب است.» (2)

همچنین فرمودند:

ص: 153


1- الكافی (ط - الإسلامیة) 5/72؛ (ط - دارالحدیث) 9/526 - الوافی 17/40 - وسائل الشیعة 17/34 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم) 19/15
2- میزان الحكمه 11/152 ترجمه فارسی

«أَفْلَحَ الزَّاهِدُ فِی الدُّنْیا حَظَی بِعِزِّ الْعَاجِلَةِ وَ بِثَوَابِ الْآخِرَةِ.» (1)

«انسان بی رغبت به دنیا رستگار است. چنین كسی هم از ارجمندی دنیا بهره مند می شود و هم از پاداش ابدی آخرت.»

این اشخاص با یقین به عذاب و ثواب آخرت، هدف از کسب دنیا را انجام اعمال خیر می انگارند. قرآن كریم در تذكر به چنین مؤمنانی می فرماید:

«ای كسانی كه ایمان آورده اید، از اموال پاكیزه ای که به دست آورده اید انفاق كنید.» (2)

سراسر دنیا رنج و خسران است، مگر برای كسانی كه در این فرصت كوتاه برای كشت و كار همتی والا داشته باشند تا با جمع آوری ثمرۀ این تلاش توشه ای برای جهان ابدی اختیار نمایند. باید تا مرگ فرانرسیده است، از همین ساعت چاره ای اندیشید؛ زیرا هیچ تضمینی برای زنده ماندن تا فردا نیست. باید برای راهی بسیار پرخطر توشه ای مناسب مهیا کرد. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) هدف از زیستن را تلاش برای رسیدن به رضایت حق تعالی بیان می فرمایند:

«هم اكنون در دنیایی زندگی می كنید كه می توانید رضایت خدا را به دست آورید. با مهلت و آسایش خاطری كه دارید اكنون نامه عمل تان باز و سرگشاده است و قلم ملائكۀ نویسنده در حركت است... و توبه و اعمال نیكو را می پذیرند.» (3)

مؤمن عاقل با این راهنمایی و هشدار، باید حركت نوینی را برای انجام عمل صحیح در دنیا انتخاب كند و در فرمایش های ائمۀ معصومین (علیهم السلام) تأمل

ص: 154


1- میزان الحكمه 5/51 - شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید(عامه - معتزلی) 6/231
2- سورۀ مبارکۀ بقره آیۀ شریفۀ 267 * درباره نحوه احسان و انفاق و مصادیق آن مفصلا طبق فرمایشات امامان معصوم (علیهم السلام) در همه زمینه های زندگانی و روش زیستن و آئین جوانمردی در كتاب اعانت مطرح گردیده است.
3- نهج البلاغه خطبه 94

بسیاری داشته باشد و تمام تلاشش دوری از تعلقات دنیا و سعی در انجام عمل نیك باشد. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:

«الرُّكُونُ إِلَى الدُّنْیا مَعَ مَا تُعَاین.» (1)

«اعتماد به دنیا، با آنچه از وی می بینی، نهایت نادانی است.»

پس دنیاطلبان همان انسان های بی خردی هستند كه در چنگال زهرآلود دنیا گرفتار شده اند و مؤمنان حقیقی كه همان صاحبان عقل می باشند سعادت مندانی هستند که از دام مرگبار آن گریخته اند. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:

«لَوْ عَقَلَ أَهْلُ الدُّنْیا لَخَرِبَتِ الدُّنْیا.» (2)

«اگر همۀ مردم دنیا عاقل بودند دنیا ویران می شد.»

دنیا برای جمع آوری و حرص و دل بستن به تجملات نیست؛ بلكه برای دوری از تعلقات و نزدیك شدن به اعمال صالح است. خلقت انسان برای جمع آوری مطامع دنیوی نیست؛ بلكه برای امتحان است تا بهشت نصیب عاقلان گردد:

«دنیا را آفرید تا اهل آن را آزمایش نماید تا معلوم گردد كدام یك از مردم برای آخرت عمل نیکو به جای می آورند. ای بندگان خدا، دل به دنیا و زینت های آن نبندید. دنیا جایگاه عمل است. پیش از آن كه عمرتان به پایان برسد به واسطۀ عمل خیر در دنیا توشه بردارید.» (3)

یکی از علمای برجسته می فرمود: «اگر از عمر آدمی ساعات خواب و

ص: 155


1- نهج البلاغة (للصبحی صالح) 544 - شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید [معتزلی - عامه] 19/325 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 68/190؛ 70/132 - منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة (خوئى) 21/473
2- غرر الحكم و درر الكلم 566 - تصنیف غرر الحكم 143
3- تفسیر جامع 3/243 - كافی 8/75 ح 29

خوراک و... کسر گردد، در بهترین حالت می توان ده سال عمر مفید برای عمل وی در نظر گرفت. در حالی که فرد با عمل در طی همین ده سال مفید، زندگی ابدی خویش را رقم می زند و محققاً این فرصت کوتاهِ عمر، بهای زندگیِ تا ابد در آخرت است.»

حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:

«فقط باقی مانده عمر مؤمن از كیمیا ارزشمندتر است.» (1)

در خاتمۀ این كتاب، دل ها و افكار را باری دیگر به سوی بهترین اهرم بازدارنده از دنیا و محرك انجام كارهای صالح كه همان یادآوری از مرگ و عواقب بعد از آن است سوق می دهیم. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرمایند:

«الْقَلْبُ مُصْحَفُ الْفِكْر.» (2)

«قلب كتاب اندیشه است.»

در اتمام این كتاب با اندیشه ای بسیار دقیق، آخرین راهنمایی ها را مرور خواهیم نمود. روزی حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) به قبرستان تشریف بردند و خطاب به مردگان فرمودند:

«ای ساكنان خانه های وحشت و محله های خالی و گورهای تاریك، ای خفتگان در خاك، ای غریبان، ای تنها شدگان، ای وحشت زدگان، شما پیش از ما رفتید و ما هم در پی شما روانیم و به شما خواهیم رسید؛ و اما خانه های تان! دیگران در آن ساكن گشتند؛ و اما زنان تان! با دیگران ازدواج كردند؛ و اما اموالتان! در میان دیگران تقسیم شد. این خبری

ص: 156


1- غررالحكم 8206
2- عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 44 - غرر الحكم و درر الكلم 58/1129 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 66

است كه ما برای شما داشتیم. حال شما برای ما چه خبری دارید؟»

سپس به اصحاب خود روی كردند و فرمودند:

«بدانید كه اگر اجازه سخن گفتن داشتند، به شما می گفتند كه بهترین توشه برای این سفر تقواست.» (1)

شایسته است كه مؤمن تأملی در این خطابه داشته باشد و خویش را مرده ای كه دستش از دنیا بریده شده بپندارد و روی سخن حضرت را در خود بنگرد و بشنود و با این جملات پندآموز، خدا را شكر كند كه هنوز در خانۀ وحشت قبر قرار نگرفته است و می تواند با دوری از معاصی و انجام اعمال خیر به مقام تقوا برسد. به فرموده حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام):

«دنیا سرای گذر است، نه جای ماندن. مردم در آن دو دسته اند: كسانی كه در دنیا خویش را فروختند و به تباهی انداختند؛ کسانی كه خود را خریدند و آزاد ساختند» (2)

امام سجاد (علیه السلام) فرمودند:

«ای مردم، بدانید که خداوند متعال زینت های دنیا را برای دوستان خود نپسندیده است و آن ها را به این زینت ها تشویق نفرموده است. ظاهر دنیا سرور و بهجت است و باطن آن غم و اندوه. خدا دنیا را آفرید تا اهل آن را در آن آزمایش نماید تا معلوم گردد كدام یك از مردم عملی نیكو برای آخرت خود به جا می آورند.... ای بندگان خدا، دل به دنیا و زینت های آن نبندید.» (3)

بنابراین اگر به دیدۀ عقل و ایمان بنگریم، درمی یابیم که رأس همۀ اعمال نیك یاری کردن امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می باشد. می توان با یاد آن حضرت دل را مملو از

ص: 157


1- سورۀ مبارکۀ بقره آیۀ شریفۀ 197 - نهج البلاغه حكمت 130
2- نهج البلاغه حكمت 26
3- تفسیر جامع 3/243 - كافی 8/75 ح29

عطر مهدویت و نور نمود و به واسطۀ ارتباط قلبی با حضرتش، تاریكی و ظلمت وجود را محو کرد و از تشعشعات انوار قدسی او، دل های ظلمت گرفتۀ جامعه را نورانی گردانید. این امر رفیع ترین مرتبۀ عبودیت و افضل همۀ اعمال است.

اللّهم عجل لولیك الفرج

اللّهم عجل لولیك الفرج

اللّهم عجل لولیك الفرج

اللّهم عجل لولیك الفرج

اللّهم عجل لولیك الفرج

ص: 158

ص: 159

کتابنامه

قرآن کریم

1. نمونه معارف اسلامی - حجه الاسلام فصیحی –انتشارات خاطره.

2. اسرار موفقیت - مجتهدی سیستانی مرتضی انتشارت نشر الماس چاپ ششم 1385ش

3. کیش پارسایان - تهرانی مجتبی انتشارات پژوهشگاه فرهنگ اسلامی چاپ سوم 1378 تهران

4. وظایف شیعه بودن

5. نسیم هدایت - حسینی شیرازی سید صادق انتشارات برگ رضوان چاپ اول 1383 تهران

6. یکصد موضوع اخلاقی در قرآن و حدیث - مکارم شیرازی ناصر انتشارات دارالکتب اسلامیه چاپ چهارم 1386 تهران

7. نقطه های آغاز در اخلاق عملی- مهدی کنی محمد رضا –انتشارات دفترنشر فرهنگ اسلامی چاپ هفتم 1384 تهران

8. معراج السعاده- ملا احمد نراقی

9. تفسیر جامع - حاج سید ابراهیم بروجردی –انتشارات انصار المهدی چاپ اول 1388

10. چرا مرا آفریدند - حسن میلانی –انتشارات حضرت علی چاپ اول 1384 قم

11. روزه درمان بیماری های روح و جسم - موسوی راد سید حسن-انتشارات جامعه مدرسین 1364 قم

12. روایات تربیتی از مکتب اهل البیت علیهم السلام - فرید مرتضی –انتشارات نشر فرهنگ اسلامی چاپ 1377 تهران

13. القطره - سید احمد مستنبط –ترجمه محمد ظریف –نشر الماس نهم

14. نمونه معارف اسلامی - حجه الاسلام فصیحی –انتشارات خاطره

15. جلوه قرآن و عترت در تفسیر صافی - محدث خراسانی میرزا احمد- انتشارات مجمع ذخائر

ص: 160

اسلامی چاپ 1384 قم

16. زناشوئی از نظر قرآن - مصطفوی حسن- انتشارات گلی چاپ هفتم1369 تهران

17. معرفت امام عصر عج - سید دکتر محمد بنی هاشمی –چاپ شفق چاپ پنجم

18. خصائص الحسینیه - آیه الله شیخ جعفر شوشترى

19. زندگانی امام حسن علیه السلام - عماد زاده حسین –انتشارات نشر محمد چاپ 1378 تهران

20. صلح امام حسن ع - مقیمی محمد انتشارات معراج چاپ 1379 تهران

21. در فجر ساحل - حکیمی محمد –انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی چاپ 1361

22. نهج الفصاحه - ابوالقاسم پاینده

23. راز رستگاری - کمیلی مجتبی –انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی چاپ اول 1383 قم

24. نصایح الکافیه - محمد بن عقیل علوی 1371 بنیاد بعثت تهران

25. حقوق از دیدگاه امام سجاد ع - مشایخی قدرت الله انتشارات انصاریان چاپ سوم 1385 قم

26. رساله حقوق امام سجاد علیه السلام - رساله حقوق امام سجاد علیه السلام

27. گنجینه وعاظ - توکلی زاده غلام رضا- انتشارات رستگار چاپ اول 1387 مشهد مقدس

28. مفردات ألفاظ القرآن الكریم - راغب الأصفهانی

29. مشکل اسراف - ایرانی حسین –انتشارات مئسسه در راه حق چاپ اول 1359قم

30. کافی - کلینی محمد بن یعقوب –انتشارات اسوه چاپ 11 سال 1389

31. بحار الانوار - علامه مجلسی محمد باقر –موسسه الوناء بیروت لبنان س 1404 ق

32. غرر الحکم - آمدی عبد الواحد –ترجمه محمد علی انصاری –انتشارات امام عصر عج چاپ هشتم 1390

33. مستدرک الوسائل - نوری میرزا حسین - موسسه آل البیت لاحیاء التراث قم چاپ اول

34. مجموعه ورام - ورام بن ابی قزاس –انتشارات مکتبه فقیه قم

35. مصباح الشریعه - موسسه اعلی للمطبوعات چاپ اول

36. عوالی اللالئی - ابن ابی جمهور –مطبعه سید الشهدا ءع قم 1403ﻫ.

37. علل الشرایع - محمد بن علی بن حسین بن بابویه –انتشارات مکتبه الوری قم

38. جامع السادات - جلد اول منشورات جامعه النجف المدینه-بیروت

39. فروع کافی - کلینی

40. وسائل الشیعه - حر عاملی محمد بن حسن – موسسه آل البیت لاحیاء التراث قم چاپ اول

41. البرهان - الزركشی وفات: 794 -جماعت عامه سال چاپ: 1376 - 1957 م ناشر: دار إحیاء الكتب العربیة، عیسى البابی الحلبی وشركاءه

42. برهان - سید هاشم بحرانی –دار المجتبی قم 1428 ﻫ.

43. لئالی الاخبار - شیخ محمدنبی بن احمد تویسرکانی 1320

44. المحجة البیضاء فی تهذیب الإحیاء - فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی - ناشر:موسسه النشر الاسلامی التابعه لجماعه المدرسین بقم محل نشر:قم سال نشر:1376

45. راه زندگی و حیاه جاودان - سید موسوی سید محمد –انتشارات عروج اندیشه- چاپ اول

ص: 161

1380 مشهد

46. ارشاد - شیخ مفید محمد بن نعمان

47. ارشاد القلوب - دیلمی، حسن بن محمد

48. التمحیص - سید بن طاووس رضی الدین

49. امالی صدوق - محمد بن علی بن حسین بن بابویه –انتشارات کتابخانه اسلامیه

50. امالی طوسی - شیخ طوسی م 460 ﻫ.ق انتشارات دار الثیقاف قم 1414 ﻫ.ق

51. تحف العقول - حرانی حسن بن شعبه –موسسه انتشارات اسلامی چاپ دوم

52. مستدرک الوسائل - نوری میرزا حسین - موسسه آل البیت لاحیاء التراث قم چاپ اول

53. سفینه البحار - قمی عباسی –موسسه آستان قدس چاپ دوم سال 1384

54. زناشوئی از نظر قرآن - مصطفوی حسن- انتشارات گلی چاپ هفتم1369 تهران

55. مصباح الشریعه - موسسه اعلی للمطبوعات چاپ اول

56. عده الداعی - حلی بن فهد- انتشارات دار الکتب اسلامی چاپ اول

57. ترجمه کتاب المؤمن - حسینی نجومی مرتضی انتشارات بوستان کتاب قم چاپ 1382

58. معانی الاخبار - شیخ صدوق - تولد 311 ﻫ. ق، وفات سال 381 ﻫ. ق - سال انتشار (تهران، صدوق، 1379ق) و (قم، دارالعلم، 1379ق)

59. تفسیر عیاشی - ابوالنصر محمد بن مسعود بن عیاش السلمی السمرقندی مکتب علمیه اسلامی تهران

60. المحاسن برقی - ابو جعفر بن خالد برقی –مجمع عامی اهل البیت ع 1413 ﻫ.

61. مجمع البیان - فضل بن حسن طبرسی- انتشارات ناصر خسرو تهران 1406 ﻫ.

62. الخصال - صدوق –انتشارات فکر آوران 1384 ﻫ.

63. تهذیب الأحکام - ابوجعفر محمد طوسی، شیخ طوسی

64. تفسیر قمی - علی بن ابراهیم قمی - علامه

ص: 162

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109