تقدیرات

مشخصات کتاب

سرشناسه : ملازاده تقی پور، علیرضا، 1340-

عنوان و نام پديدآور : تقدیرات/علی تقی پور ؛ ویراستار بهلولی، محسن حسینی.

مشخصات نشر : مشهد : استوار ، 1402.

مشخصات ظاهری : 152 ص.؛ 21/5×14/5 س م.

شابک : :978-600-415-115-3

وضعیت فهرست نویسی : فیپا

یادداشت : کتابنامه:ص. [150] - 152.

موضوع : امتحان الهی -- احادیث

Ordeal-- Hadiths‪

قضا و قدر -- جنبه های مذهبی -- اسلام

Fate and fatalism -- Religious aspects -- Islam

قضا و قدر -- جنبه های مذهبی -- اسلام -- احادیث

Fate and fatalism -- Religious aspects -- Islam -- Hadiths

دعا (اسلام) -- تاثير

Prayer‪ -- Islam‪ -- Influence*

دعا -- احادیث

Prayer -- Hadiths

رده بندی کنگره : BP225

رده بندی دیویی : 297/464

شماره کتابشناسی ملی : 9171188

اطلاعات رکورد کتابشناسی : فیپا

ص: 1

اشاره

بسم الله الرحمن الرحیم

یا صاحب الزمان

ص: 2

تقدیرات

علی تقی پور

ص: 3

ص: 4

فهرست

پیشگفتار7

مقصود از خلقت8

تفاوت آزمایش پیشینیان با ما12

امتحان عصر غیبت14

دلایل امتحان16

هدف از امتحان ها16

بلا؛ عامل تنفر از دنیا28

بلا موجب رفع كبر و غرور می شود30

بلا؛ سبب قرب31

بلا مطابق عملكرد انسانهاست35

توبه41

مهر حق تعالى بر بیماران46

تحلیلى دربارۀ احادیث واردشده دربارۀ پاداش بیماریها51

علت امتحانات انبیا و اولیا59

امتحان و صبر پیامبر گرامى اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) 61

امتحان و صبر حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) 67

آزمایش و استقامت حضرات معصومین (علیهم السلام) 71

صبر و تحمل مؤمنان حقیقى75

ابوذر (رحمة الله) 76

تحمل و استقامت زنان مؤمن77

بلا؛ هدیه اى براى مخلصین80

راضى بودن به قضاى الهى84

علت فقر در امرار معاش89

حقیقت ایمان92

واگذاری امور به خداى تعالى98

ص: 5

گشایش در کارها با صبر103

اقسام صبر117

دعا كلید رهایى از بلاست120

صدقه؛ بهترین وسیلۀ نجات124

نقش دعا و توسل125

شرایط استجابت دعا128

حقیقت توكل133

صبر بر شدائد137

مصائب جانسوز امام حسین (علیه السلام) 141

پناهگاهی به نام امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) 143

نقش گریه بر اباعبدالله الحسین (علیه السلام) 146

کتابنامه150

ص: 6

پیش گفتار

اتفاقاتی که در زندگی انسان رخ می دهد از رفتار خود انسان تأثیر پذیرفته است. بدی و خوبی انعکاس افعال و گفتار انسان است که به خود او باز می گردد. زندگی انسان ها نیز مجموعه ای از گفتارها و رفتارهاست که در هر لحظه چگونگی مواجهۀ انسان با رویدادها امتحانی الهی برای او محسوب می شود. این که باید در زندگی چه دیدی داشته باشیم و از چه زاویه ای به مسائل این چنینی بنگریم، موضوع بحث کتاب حاضر است که تقدیم علاقه مندان می گردد.

فرمایش های اهل بیت (علیهم السلام) در هر زمینه، باعث باروری فکر مؤمن گشته و به وی اجازه می دهد با قدرتی بهتر و عزمی راسخ تر با بلایا و حتی نعمت ها که نوعی امتحان هستند روبه رو گردد. این کتاب به کلمات دُرَر بار ائمۀ اطهار (علیهم السلام) زیور یافته است و سعی در نمایاندن چهرۀ دیگری از اتفاق های زندگی انسان دارد. امید است که در سایه پر عزت خاندان وحی (علیهم السلام) بتوان به خواستۀ ایشان، یعنی عبودیت، جامه عمل پوشانید.

ص: 7

مقصود از خلقت

اشاره

قرآن کریم می فرماید:

﴿الَّذی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیبْلُوَكُمْ أَیكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ الْعَزیزُ الْغَفُور﴾ (1)

«خدای شما کسی است كه مرگ و زندگانی را آفرید تا شما بندگان را بیازماید تا مشخص شود كدام یک از شما نیكوكارتر است. او مقتدر و آمرزنده است.»

پدیدۀ خلقت و این سؤال که هدف از آن چیست، مسأله ای است كه انسان را به تفكری عمیق وامی دارد. بافته های فكری بشر نتوانسته پاسخ مناسبی برای این مسئله پیدا نماید. لذا برای دست یابی به آرامش و سعادت به ارضاء شكم و شهوت روی آورده و به پوچی و انحطاط دچار شده است. این پوچی انسان را به مرحله ای می رساند كه گاهی مرگ را بر زندگی بی معنای خود ترجیح می دهد و به خودكشی پناه می برد. گاهی هم آن قدر انسان را در لذت های مادی غرق می کند که بشر از خوی انسانی دور می شود و همانند حیوانی وحشی، به ضعیف ترها تعرض و تجاوز می کند.

عقل؛ مرزی بین انسان یا حیوان بودن

آنچه موجب تمایز انسان از حیوان می گردد عقل است. هرچه عقلانیت در زندگی انسان بیشتر باشد، زندگی او سا لم تر و آرام تر و هدف مندتر خواهد بود؛ زیرا كار عقل هدایت انسان از ظلمت به سوی نور است. هرچه قوای عقل در انسان بارورتر گردد، ضلالت او را از بین می برد و سعادت را به ارمغان می آورد. امیرالمؤمنین می فرمایند:

ص: 8


1- سورۀ مباركۀ ملك، آیۀ شریفۀ 2.

«عقل انسان را به سوی معبود یگانه خویش دعوت می كند و با دلایل محکم به یقین می رساند. وقتی که به وسیله دلایل عقلانی برای انسان یقین حاصل شد، اوامر و نواهی خداوند كه برای سعادت و خوشبختی بشر در دنیا وضع شده است، رعایت خواهد شد. در واقع عقل اهرم بازدارنده از بدی ها و پلیدی ها و نیروی هدایت كننده به سوی نیكی هاست. بنابراین صاحبان عقل كه همان دین داران حقیقی می باشند، به پیروی از عقل، به بندگی خدا می گرایند و بقیۀ مردم چون از وادی عقل به دور هستند در دایره بهائم (1) وارد می شوند. آنان در باغ وحش دنیا، زندگی را فقط و فقط با ارضاء شكم و شهوت و پرورش خوی قدرت طلبی و درندگی سپری می كنند.»

صبر جزئی از عقل است

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره عقل فرمودند:

«حُسْنُ الْمَعْرِفَةِ بِالله وَ حُسْنُ الطَّاعَةِ لِلَّهِ وَ حُسْنُ الصَّبْرِ عَلَى أَمْرِ الله.» (2)

«عقل به سه قسمت تقسیم شده است. اگر این سه صفت در كسی باشد عقلش كامل است و در غیر این صورت فاقد عقل خواهد: خدا را خوب بشناسد؛ از خدا اطاعت كند؛ بر قضا و قدر پروردگار صبر كند.»

حال اگر کسی این سه مرحله از عقل را داشته باشد، سعادت مندترین و خوشبخت ترین انسان در دنیا و آخرت است و اگر فاقد این اوصاف باشد جزو چهارپایانِ اسیرِ باغِ وحشِ دنیاست.

آنچه در این نوشتار مقصود است پرداختن به سومین ویژگی عقل، یعنی صبر در

ص: 9


1- امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «الناس كلهم بهائم (ثلاثاً) الّا قلیلاً من المومنین و المومن غریب (ثلاثاً)؛ همۀ مردم مانند چهارپایان هستند (سه بار فرمودند) جز اندكی از مؤمنان (و باز سه بار فرمودند). مؤمن غریب و تنها و بی كس است.» الكافی، الإسلامیة، 2، 242؛ بحار الأنوار، بیروت، 2، 200 و 64، 159.
2- روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه (ط - القدیمة)، 13، 185؛ بحار الأنوار، بیروت، 1، 106؛ تحف العقول، 54.

امتحانات الهی، می باشد. بدون شک صبر از ویژگی هایی است که همانند دیگر کمالات انسانی در این دنیا با تمرین و به دست آوردن آگاهی، زیادشدنی است. صبر عامل آرامش انسان در دنیا و سعادت وی در آخرت است.

امتحان؛ سنت حتمی الهی

به شهادت قرآن و روایات بلایا و امتحان های الهی اتفاقی قطعی برای تمام انسان ها هستند.

خداوند در قرآن کریم می فرماید:

﴿احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا آمنا و هم لایفتنون﴾ (1)

«آیا مردم پنداشته اند که اگر به زبان ایمان آورند رها می شوند و هرگز آزمایش نمی شوند؟»

حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) نیز هدف از زیستن در دنیا را چنین تعریف می فرمایند:

«ابْتِلَاءً عَظِیماً وَ امْتِحَاناً شَدِیداً وَ اخْتِبَاراً مُبِیناً وَ تَمْحِیصاً بَلِیغاً جَعَلَهُ الله تَعَالَى سَبَباً لِرَحْمَتِهِ وَ وُصْلَةً إِلَى جَنَّتِه.» (2)

توضیحات بیشتر را از زبان حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) می آموزیم:

«لَا یقُولَنَّ أَحَدُكُمُ اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْفِتْنَةِ لِأَنَّهُ لَیسَ أَحَدٌ إِلَّا وَ هُوَ مُشْتَمِلٌ عَلَى فِتْنَةٍ وَ لَكِنْ مَنِ اسْتَعَاذَ فَلْیسْتَعِذْ مِنْ مَضَلَّاتِ الْفِتَن.» (3)

ص: 10


1- سورۀ مباركۀ ملك، آیۀ شریفۀ 2،
2- نهج البلاغة للصبحی صالح، 293؛ شرح نهج البلاغة لإبن أبی الحدید، 13، 156؛ بحار الأنوار، بیروت، 14، 470 و 96، 46.
3- حكمت 93 از نهج البلاغه؛ نهج البلاغة للصبحی صالح، 483؛ شرح نهج البلاغة لإبن أبی الحدید، 18،428؛ مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم)، 12، 364؛ بحار الأنوار، بیروت، 5، 215 و 91، 197. قصد خدا از امتحان بندگان این است که حقیقت درونی انسان ها در روز جزا ظاهر گردد. خداوند در سوره عنكبوت می فرماید: ﴿الم * أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ یتْرَكُوا أَنْ یقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یفْتَنُونَ * وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِم؛ آیا مردم گمان كردند به محض این كه گفتند ما ایمان آوردیم، دیگر امتحان نمی شوند؟ البته چنین نیست، باید امتحان شوند تا صدق و كذب آن ها معلوم گردد﴾ همچنین خداوند می فرماید: ﴿وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِم؛ به تحقیق امت هایی كه پیش از شما بودند امتحان شدند﴾. مؤلف گرامی کتاب ”پژوهشی پیرامون جمع میان علم و امتحان الهی“، می فرمایند: «این دانستن علم فعل است نه علم ذات و چون علم فعل است به معنای حضور فعل بنفسه نزد خداوند متعال و وجود خارجی پیداكردن آن است. لذا اشكالی ندارد خداوند بخواهد بداند؛ چون دانستن خداوند متعال، تحقق پیداكردن قصد و غرض فرمان الهی است، نه علم پیداكردن به چیزی؛ لذا دانستن خداوند به معنای مرتفع شدن جهل نیست؛ بلكه به معنای فعلیت پیداكردن معلوم عند الله است. یك مورد دیگر از فرمودن «تا بدانیم؛ لنعلم» دانستن و علم پیداكردن باطن افراد برای دیگران است. پس دانستن و علم پیداكردن خداوند از افراد خالص و ناخالص نه بدان معناست كه خداوند آن ها را نمی شناسد؛ بلكه می خواهد او را به دیگران بشناساند. بنابراین امتحان امری ضروری است تا صادق از كاذب شناخته شود. آیۀ سوم سوره عنكبوت نیز اشاره به همین مطلب دارد. یكی از دلایل امتحانات مطلع شدن خود بشر از حال خویش است؛ زیرا انسان ها غالباً خودبین هستند و از احوالات خود خبر ندارند و به وسیله امتحان به احوال خویش علم پیدا می كنند و همین موضوع باعث اصلاح نفس و تزكیه انسان می گردد. در این باره قرآن كریم در سوره اعراف می فرماید: ﴿وَ بَلَوْناهُمْ بِالْحَسَناتِ وَ السَّیئاتِ لَعَلَّهُمْ یرْجِعُون؛ آن ها را با خوبی ها و بدی ها بیازمودیم. باشد كه به حق باز گردند﴾. در روایت از حضرات معصوم (علیهم السلام) وارد شده است كه فرمودند: «همچنان كه طلای ناخالص به وسیله آتش به طلای ناب و خالص می رسد، مؤمن نیز با امتحان به حقیقت ایمان خواهد رسید». برای توضیح و فهم بیشتر این كلام گهربار در جداسازی خالص از ناخالص به وسیله امتحانات، عرض می کنیم که كلمه امتحان از ماده مَحَنَ گرفته شده است و هنگامی كه گفته شود «محن الفتنة»، یعنی سیم را گداخته و ناخالصی های آن گرفته می شود. یا وقتی گفته می شود «محن فلانا»، یعنی فلانی را در كوره آزمودند. قرآن كریم در سوره حجرات می فرماید: ﴿أُولئِكَ الَّذینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوى؛ آنان كسانی هستند كه خداوند دل هایشان را برای تقوا خالص کرده است﴾.

«فردی از شما نگوید: ”خدایا از فتنه و امتحان به تو پناه می برم ”. زیرا همه در فتنه هستند؛ لكن آن كه می خواهد از آزمایش های گمراه كننده رهایی یابد، باید به خدا پناه ببرد. خدای سبحان می فرماید: ”بدانید كه اموال و فرزندان شما برای تان فتنه هستند”. معنای این آیه آن است كه خداوند انسان ها را با اموال و فرزندانشان می آزماید تا كسی كه از رزق

ص: 11

خود ناخشنود است از آن كه خرسند است شناخته شوند. گرچه خداوند به احوال شان از خودشان آگاه تر است تا كرداری كه استحقاق پاداش یا كیفر دارد را آشكار کند. چه آن كه بعضی از مردم فرزند پسر را دوست دارند و فرزند دختر را نمی پسندند و بعضی دیگر فراوانی مال را دوست دارند و از كاهش سرمایه شان نگرانند.»

از امام معصوم (علیه السلام) نقل شده است كه فرمودند:

«یفْتَنُونَ كَمَا یفْتَنُ الذَّهَبُ ثُمَّ قَالَ یخَلَّصُونَ كَمَا یخَلَّصُ الذَّهَب.» (1)

«همان گونه كه فشار آتش ناخالصی های طلا را از بین می برد و آن را خالص می كند، شما هم آزمایش می شوید و در نهایت خالص می گردید.»

غبار جهل از دامن كبریایی حق تعالی به دور است. امتحان ها برای آن هستند که در فردای قیامت کسی مدعی بیشتر از آنچه به او می دهند نشود. با این توصیف هدف از امتحان ها دست یافتن به رحمت وسیع و الهی و جاودانگی در بهشت است.

تفاوت آزمایش پیشینیان با ما

در این امتحان ها از سختی گریزی نیست و باید با آغوشی باز برای جلب خشنودی حق تعالی به استقبال مشکلات رفت و از خداوند متعال شکر کرد؛ چراکه امتحان های این روزگار با امتحان های اوایل اسلام تفاوت های زیادی دارد: در آن زمان فشار و بارهای گران، مشقت های بیشماری را به همراه داشت. اما در عصر حاضر به بركت مولا صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نعمت ها به فراوانی گراییده است و به واسطه پیشرفت انواع تکنولوژی و گسترده شدن رفاه اوضاع تمدن بشری بهتر گردیده است.

نگرش حضرات معصومین (علیهم السلام) به بلایا با تعقل همراه بوده است و همواره تقدیر

ص: 12


1- الكافی، الإسلامیة، 1، 370؛ مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم)، 4، 185؛ بحار الأنوار، بیروت، 5، 219 و 52، 115؛ إلزام الناصب فی إثبات الحجة الغائب (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، 1، 240.

پروردگار را، حتی در هنگام بلا، برای خویش رحمت می دیدند. امام صادق (علیه السلام) در هنگام مصیبت می فرمودند:

«الْحَمْدُ لِله الَّذِی لَمْ یجْعَلْ مُصِیبَتِی فِی دِینِی وَ الْحَمْدُ لِله الَّذِی لَوْ شَاءَ أَنْ تَكُونَ مُصِیبَتِی أَعْظَمَ مِمَّا كَانَ كَانَتْ.» (1)

«سپاس خدایی را كه مصیبت مرا در دین قرار نداد و شكر خدایی را که اگر می خواست مصیبتم بزرگ تر از این باشد، بر زیادکردن آن توانا بود.»

حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) نیز برای آرامش دل مصیبت زدگان در امتحان می فرمایند:

«در احوالات مؤمنان پیشین اندیشه كنید كه چگونه در زمان آزمایش و امتحان به سر بردند. آیا بیش از همه، مشكلات بر دوش آن ها نبود؟ آیا از همۀ مردم جهان بیشتر در تنگنا قرار نداشتند؟ فرعون های زمان، آن ها را به بردگی كشاندند و همواره بدترین شكنجه ها را بر آنان وارد كردند و انواع تلخی ها را به كامشان ریختند كه اگر در این دوران این ذلت و هلاكت و مغلوب بودن تداوم می یافت نه راهی وجود داشت كه سرپیچی كنند و نه چاره ای كه از خود دفاع کنند.»

البته خداوند وعده داده است كه پس از هر سختی و ظلمتی، فرج و روشنایی باشد. لذا حضرت در ادامه می فرمایند:

«تا آن كه خداوند متعال تلاش و استقامت و بردباری شان را در برابر ناملایمات در راه دوستی خود و قدرت شان را بر تحمل ناراحتی ها برای ترس از خویش مشاهده کرد و آنان را از تنگناهای بلا و سختی نجات داد و ذلت آنان را به عزت و بزرگواری و ترس آن ها را به امنیت تبدیل نمود. سپس آن ها را حاكم و زمام دار و پیشوای انسان ها قرار داد. خداوند متعال کرامتی به آن ها داد كه خیال آن را نیز در سر

ص: 13


1- تحف العقول، 381؛ بحار الأنوار، بیروت، 75، 268 و 79، 133.

نمی پروراندند.» (1)

پس باید در طوفان بلاها در پناه گاهی كه عناصر اصلی آن توكل، تسلیم، رضا به قضاء الهی و واگذار نمودن کارها به خداوند است، جای گرفت. این مقاومت زمانی بر فراز قلۀ عبادت خواهد رسید كه همراه با چشم انتظاری برای ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشد. چنان كه حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:

«أَفْضَلُ الْعِبَادِةِ الصَّبْرُ وَ الصَّمْتُ وَ انْتِظَارُ الْفَرَج.» (2)

«برترین عبادت صبر و سكوت و انتظار فرج است.»

امتحان عصر غیبت

تا ظهور دولت حق و قیام نماینده خدا، دائماً حوادثی بر مردم فرود می آید و بلاهایی آن ها را دربرمی گیرد. همۀ این اتفاق ها به دلیل کفران نعمتِ امام و بی اعتنایی به وجود مقدس وی پدید آمده است و منشأ آن نیز از شهادت رسول ختمی مرتبت (صلی الله علیه و آله و سلم) شروع گشته بود. سیرۀ مؤمنین در عصر غیبت صبر بر سختی ها و بلایا و سفارش دیگر برادران دینی به بردباری و همچنین ذکر کلام اهل بیت (علیهم السلام) بوده است تا دل شیعه قوت گرفته و به چشمۀ الهی وصل شود. امام صادق (علیه السلام) در ذیل آیۀ ﴿وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَی ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرینَ﴾ (3)فرمودند:

«منظور از این آیه امتحان مؤمنین قبل از قیام قائم ما خواهد بود. یعنی

ص: 14


1- خطبه 192.
2- تحف العقول، 201؛ كشف الیقین فی فضائل أمیرالمؤمنین (علیه السلام)، 183؛ بحار الأنوار، بیروت، 68، 96 و 74، 420 و 75، 38.
3- «همانا شما را به وسیلۀ ترس، گرسنگی، كم كردن (ضرر) در مال و جان و آفات درختان و زراعات آزمایش می كنیم و مژده باد صابران را». (سوره مبارکه بقره، آیۀ شریفۀ 155)

خداوند متعال می فرماید که انسان ها را به ترس از حكّام یا بالابردن قیمت اجناس یا به كسادی تجارت یا به مرگ پی در پی و كم شدن میوه ها و زراعت ها آزمایش می کنیم. پس بشارت باد بر صبرکنندگانِ بر این امتحان ها كه به زودی فرج قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ما حاصل می شود.» (1)

هدف از جمع آوری این دسته از روایات در كتاب معرفی پناهگاهی برای مردم در آخرالزمان است تا هر مؤمنی در زیر باران بلاها قرار گرفت، با تسلیم به قضاء الهی و دیدگاهی ولایتی، همۀ این شداید را بركت پندارد و به سعادت برسد.

باید توجه داشت که فتنۀ در دین به مراتب سخت تر از امتحان در مال و جان است. به همین علت مؤمن باید با آگاهی از كلام امامان معصوم (علیهم السلام) ابزارها و معیارهای شناختِ نوآوری در دین را برای تشخیص حق از باطل به دست آورد. (2) برای همین خدای متعال در عصر غیبت دریچۀ بوستان مهدویت را در قلب هر محبی قرار داده است تا هر كسی با ارتباط هر روزه و به وسیلۀ راز و نیاز و گریه به درگاهش بتواند آن را باز نموده و تحت رحمت وسیع حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قرار بگیرد و برای در امان بودن از حوادث و فتنه های دینی و مالی و جانی، پناهگاه و حصنی بسیار محكم كه به وسیلۀ انتظار پدید می آید، فراهم سازد. ناگفته نماند که وجود این پناهگاه منوط به ایجاد ارتباط قلبی و هر روزه با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و رعایت توصیه های ائمه اطهار اطهار (علیهم السلام) است.

ص: 15


1- تفسیر جامع، 1، 392؛ كمال الدین، 2، 649.
2- درباره شناسایی فتنه های دینی در آخر الزمان دركتاب "فتنه دینی " به طور مفصل حقایقی بسیار شگفت از بعضی از فرقه ها و مدعیان بررسی شده است كه بر هر شیعه ای لازم است از چنین دام ها و آفت هایی آگاهی یابد.

دلایل امتحان

دلایل تقدیرات و امتحان ها

با توجه به روایات هر انسانی که بخواهد در دنیا به آرامش و در آخرت جزو رستگاران باشد، باید صفت صبر را در خود ایجاد و تقویت کند. یکی از راه های تقویت صبر در هنگام بلا این است که با مراجعه به روایات، دانسته های خود را راجع به بلا و فلسفه آن افزایش دهیم.

هدف از امتحان ها

1. جنبه های امتحانی و آموزشی

1-1. آشکار شدن باطن انسان

خدای منان در آیۀ شریفۀ 76 از سورۀ مبارکۀ یس می فرماید:

﴿إِنَّا نَعْلَمُ ما یسِرُّونَ وَ ما یعْلِنُون ﴾ (1)

«آنچه آشکار و مخفی می كنند، می دانیم.»

همچنین در آیۀ 31 سورۀ هود می فرماید:

﴿اللهُ أَعْلَمُ بِما فی أَنْفُسِهِم ﴾ (2)

«خدا به آنچه در دل آنان است آگاه تر است.»

اگرچه خداوند از درون تمام انسان ها باخبر است؛ اما برای این که حجت را بر تمام انسان ها تمام کند، دنیا را محل آشکارشدن حقایق سینه ها و ابراز تفكر و كردار انسان ها قرار داده است تا هركسی نتواند مدعی انسان بودن و دین داری كند. همچنین آزمایش برای آن است که آدمیان جایگاه خود را برای آخرت مشخص کنند؛ زیرا با امتحان است که حقیقت انسان هویدا می گردد و منافق از مؤمن جدا می شود.

باید دانست كه سختی ها دارای مصالحی از ناحیۀ خداوند متعال هستند كه برای

ص: 16


1- سوره مبارکه یس، آیۀ شریفۀ 76.
2- سوره مبارکه هود، آیۀ شریفۀ 31.

تربیت نفوس، تحت عنوان امتحانِ بر مخلوقات، نازل می شوند. امام صادق (علیه السلام) در این باره می فرمایند:

«کسی كه برای هر مصیبتی صبری و برای هر نعمتی شكری و برای هر مشكلی راهی فراهم نكند، درمانده و ناتوان می شود.»

یعنی انسان باید در اقسام بلایا، همانند مرگ عزیزان و نابودی مال و...، صبر و استقامت را بر احوال خود مسلط گرداند. همۀ نعمت ها ابزاری برای امتحان بشریت هستند و تمام آن ها در نهایت از انسان گرفته می شوند. ملاک در این حالت برخورد انسان با این نعمت هاست: صبر کند یا از خود بی تابی نشان دهد:

«فَإِنَّمَا یقْبِضُ عَارِیتَهُ وَ یأْخُذُ هِبَتَهُ لِیبْلُوَ فِیهِمَا صَبْرَكَ وَ شُكْرَك.» (1)

«زیرا خداوند امانتی را كه داده دریافت می كند و بخشش خود را بازپس می گیرد تا به این وسیله صبر و مقاومت تو را بیازماید.»

برای نمونه خداوند متعال، جهت آشکارشدن حقیقت درون بشر، با مسئلۀ قبله مسلمانان را در معرض امتحان قرار می دهد: خداوند در صدر اسلام قبلۀ مسلمانان را از بیت المقدس به مكۀ مكرمه تغییر داد تا مسلمان حقیقی از غیرحقیقی تمییز داده شود. این حکم برای بعضی از افراد دشوار بود و نمی توانستند آن را قبول كنند. خداوند هم در قرآن به این مطلب اشاره می کند و می فرماید:

﴿وَ ما جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتی كُنْتَ عَلَیها إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَنْ یتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ ینْقَلِبُ عَلى عَقِبَیه ﴾ (2)

«ما قبله ای كه بر آن بودی (بیت المقدس) را تغییر دادیم تا بدانیم چه كسانی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) تبعیت می كنند و چه كسانی با او به مخالفت برمی خیزند و از دین او عقب نشینی می كنند.»

این امتحان نیز برای مخلوقات دیگر مثل ملائكه وضع شد تا در میان مخلوقات

ص: 17


1- تحف العقول، 304؛ الوافی، 26، 275؛ بحار الأنوار، بیروت، 75، 282.
2- سوره مبارکه بقره، آیۀ شریفۀ 143.

آسمانی، مؤمن از منافق جدا گردد. شیطان ملعون (لعنت الله علیه) در این آزمایش بزرگ جزو مردودشدگان واقع گردید. آنچه از كلام امامان معصوم (علیهم السلام) برداشت می گردد این است كه خداوند متعال حضرت آدم (علیه السلام) را با همان هیأت بشری و بدون جلوه های نورانی و ملكوتی خلق نمود تا ملائكه با همین وضعیت بشری ایشان فرامین الهی را ارج نهاده و بر موجودی كه از خاك آفریده شده است سجده کنند.

حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در خطبه ای دراین باره چنین می فرمایند:

«اگر خداوند اراده می كرد، حضرت آدم (علیه السلام) را از نوری كه چشم ها را خیره كند و زیبایی اش عقل ها را مبهوت سازد و عطر و پاكیزگی اش حس بویایی را تسخیر كند، می آفرید. اگر چنین می كرد گردن ها در برابر حضرت آدم فروتنی می كردند و آزمایش فرشتگان برای سجده بر آدم آسان می شد.»

همچنین می فرمایند:

«اگر خداوند سبحان می خواست، می توانست به پیامبرانش در هنگام بعثت گنج هایی از طلا و باغ هایی با همه گونه درخت بدهد و پرندگان آسمان و جانوران زمین را با آن ها همراه سازد. اما اگر چنین كاری می كرد آزمایش ساقط می شد، دادن پاداش نادرست می گردید، وعده های الهی سودی نداشت، برای قبول شدگان در آزمایش دادن پاداش ها لزومی نداشت، مؤمنان شایستۀ ثواب و كارهای نیك نمی شدند.

ولی خداوند سبحان پیغمبرانش را در اداره و تصمیم های شان توانا گردانید و در آنچه دیده ها به حالاتشان می نگرند ناتوانشان قرار داد، با قناعتی كه دلها و چشمها را از بی نیازی پر می كرد و با فقر و تنگدستی كه چشمها و گوشها را از رنج و آزار آكنده می ساخت.

اگر پیغمبران دارای توانایی خارق العاده بودند، دیگر كسی قصد تسلط

ص: 18

بر ایشان نمی كرد. آ ن ها نیز ستم نمی دیدند و سلطنت و پادشاهی داشتند و از شدت عظمت چشم ها به آن دستگاه پادشاهی خیره می شد.

این حالت برای مردم در پندپذیرفتن آسان تر و از خودپسندی دورتر بود. مردم نیز از روی ترس یا علاقه ای که داشتند، ایمان می آوردند. در آن صورت نیت های خالص یافت نمی شد و اهداف غیرالهی در ایمانشان راه می یافت و با انگیزه های گوناگون به سوی نیکی ها می شتافتند. اما خدای سبحان اراده فرمود که پیروی از پیامبران، تصدیق کتب آسمانی، فروتنی در عبادت، تسلیم در برابر فرمان خدا و اطاعت محض تنها برای خودش صورت پذیرد و اهداف غیرخدایی در آن راه نیابد؛ که هر مقدار آزمایش و مشکلات بزرگ تر باشد ثواب و پاداش نیز بزرگ تر خواهد بود.

آیا نمی بینید كه خداوند سبحان پیشینیان را از زمان جناب آدم (علیه السلام) تا آخرین نفر از مردم این جهان، به سنگ های [كعبۀ مقدس] آزمایش کرده كه نه زیان دارند و نه سود می بخشند و نه می بینند و نه می شنوند. پس آن سنگ ها را بیت الحرام خود قرار داد. خانه ای كه برای مردم برپا داشته است و آن را در دشوارترین مکان زمین از نظر سنگی بودن و كمترین جاهای بلند دنیا از جهت كلوخ و خاك داشتن. در دره هایی كه بین كوه های ناهموار، ریگ های نرم، چشمه های كم آب و روستاهای دور از هم كه نه شتر آنجا فربه می شود، نه اسب، نه گاو و نه گوسفند قرار داد؟

خداوند به جناب آدم و فرزندانش امر فرمود كه به جانب آن روی آورند. از بیابان هایی بی آب و علف و دور از آبادی و از بلندی های دره های سراشیب و از جزیره های دریا كه جدا شده است. (یعنی با سختیهای بسیار به آن محل می رسند) تا اینكه شانه های خود را با خضوع و فروتنی حركت دهند و در اطراف خانۀ خدا تهلیل (لا اله الا الله...) گویند و با پاهایشان هروله كنند. این همه در حالی است كه برای رضای خدا

ص: 19

ژولیده مو و غبارآلوده روی هستند و جامه های شان را پشت سر انداخته اند (لباس همیشگی را از تن بیرون كرده و جامۀ احرام پوشیده اند).

و بر اثر نتراشیدن موها و بلند شدن آنها، نیكویی های خلقت خود را زشت كرده اند. خداوند ایشان را [به این امور] آزمود. امتحانی بزرگ، سخت، آشكار و كامل كه آنرا سبب دریافت رحمت و رسیدن به بهشت خود گردانید. اگر خداوند سبحان می خواست خانۀ محترم و معبدهای بزرگ كعبۀ خود را میان باغها و جویها و در زمین نرم و هموار با درختهای بسیار و با میوه های در دسترس و ساختمانهای پیوسته و روستاهای نزدیك به هم قرار دهد و در میان گندم سرخ گونه و مرغزار سبز و زمینهای پرگیاه بستان دار و كشتزارهای تازه و شاداب و راههای آباد جای دهد، مقدار پاداش را به تناسب كمی آزمایش، اندك قرار می گردانید.

اگر پایه هایی كه خانه خدا بر آن ها نهاده شده و سنگ هایی كه به وسیله آن ها بنا گردیده است از زمرد سبز و یاقوت سرخ و نور بود، چنین ساختمانی در سینه ها شك و تردید را كم می كرد و كوشش و تلاش شیطان را از دل ها برطرف می ساخت و اضطراب و نگرانی و تردید را از مردم دور می ساخت.

لكن خداوند بندگانش را به سختی های گوناگون می آزماید و با كوشش های رنگارنگ از آنان بندگی می خواهد. او انسان ها را به آنچه پسند طبعشان نیست امتحان می فرماید تا خودپسندی را از دل ها بیرون ببرد و فروتنی را در جان هایشان جای دهد. این آزمایش ها برای انسان ها درهای گشوده شده به سوی احسان و بخشش خداست.» (1)

ص: 20


1- نهج البلاغه، خطبه 192.

از الطاف بیكران حق تعالی این است كه از ابتدا ما را به برکت وجود محمد و آل محمد (علیهم السلام) آفریده است تا به وسیله امتحانات، در دنیا، مستحق نعمت گردیم. اگر این ابتلائات و آزمایش ها، كه در رأس آنها غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است نبود، دیگر كسی مستحق پاداش و بهشت نمی شد.

فردی از امام صادق (علیه السلام) سؤال كرد که چرا خداوند تمامی خلق را اهل توحید و طاعت نیافرید. امام (علیه السلام) در پاسخ فرمودند:

«اگر خداوند بندگان را فرمان بردار می آفرید، دیگر ثواب دادن معنایی نداشت؛ چراكه در این صورت طاعتْ فعل ایشان نبود و بهشت و دوزخی در كار نبود. در عوض او خلق خود را آفرید، به طاعت خود امر نمود، از نافرمانی خویش نهی فرمود، به واسطۀ پیامبران خود حجت را بر ایشان تمام کرد و با فرستادن كتاب های آسمانیِ خود، عذر ایشان را قطع كرد تا اطاعت و نافرمانی منتسب به خود انسان ها باشد: با طاعت خود مستوجب ثواب شود و با نافرمانی خویش مستحق عقاب.» (1)

امام معصوم (علیه السلام) درباره حکمت امتحان های الهی می فرمایند:

«إِنَّ اللَّهَ بِمَنِّهِ وَ رَحْمَتِهِ لَمَّا فَرَضَ عَلَيْكُمُ الْفَرَائِضَ لَمْ يَفْرِضْ ذَلِكَ عَلَيْكُمْ لِحَاجَةٍ مِنْهُ إِلَيْكُمْ بَلْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ.» (2)

«اگر خداوند متعال به لطف و رحمت خود شما را به انجام واجبات مكلف فرموده به علت این نبوده است كه به شما نیازمند باشد؛ بلكه به دلیل مهربانی او بوده است كه معبودی جز او نیست. او شما را مكلف فرمود تا انسان های بد و خوب از یك دیگر متمایز گشته و سبقت جسته و در نهایت مقامات شان در بهشت بالا برود.»

ص: 21


1- الإحتجاج على أهل اللجاج، للطبرسی، 2، 340؛ بحار الأنوار، بیروت، 5، 18 و 10، 170؛ عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال (مستدرك سیدة النساء (علیها السلام) إلى الإمام الجواد (علیه السلام))، 541.
2- الأمالی، للطوسی، 655 و 768؛ بحار الأنوار، بیروت، 5، 315 و 23، 99؛ چرا مرا آفریدند، 28.

امام رضا (علیه السلام) در تفسیر آیۀ ﴿وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِی الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمیعا﴾ (1) فرمودند:

«لَوْ فَعَلْتُ ذَلِكَ بِهِمْ لَمْ يَسْتَحِقُّوا مِنِّي ثَوَاباً وَ لَا مَدْحاً لَكِنِّي أُرِيدُ مِنْهُمْ أَنْ يُؤْمِنُوا مُخْتَارِينَ غَيْرَ مُضْطَرِّينَ لِيَسْتَحِقُّوا مِنِّيَ الزُّلْفَى وَ الْكَرَامَةَ وَ دَوَامَ الْخُلُودِ فِي جَنَّةِ الْخُلْد.» (2)

«خداوند متعال می فرماید که اگر چنان می نمودم، دیگر [انسان ها] درخورِ مدح و ثواب نبودند و حال آن که من می خواهم آن ها از روی اختیار ایمان آورند تا شایستگی قرب و كرامت و و حیات ابدی در بهشت جاویدان مرا بیابند.»

اگر همۀ انسان ها از روی جبر به خداپرستی و نبوت و ولایت روی می آوردند، دیگر قرب به خدا و بهشت معنا پیدا نمی كرد. پس امتحان های دنیوی بهترین وسیله برای مشخص شدن درجه قرب انسان ها به خدا و كسب جایگاه های آخرتی است كه به فرمودۀ امام صادق (علیه السلام) رسیدن به زیستگاه ابدی وابسته به پیروزی در ابتلائات دنیایی است:

«إِنَ فِی الْجَنَّةِ مَنْزِلَةً لَا یبْلُغُهَا عَبْدٌ إِلَّا بِالابْتِلَاءِ فِی جَسَدِهِ.» (3)

«در بهشت جایگاهی است که فرد فقط با مبتلاشدن به امراض جسمی به آن می رسد.»

پس علت اصلی ابتلائات و امتحان ها نیل به رحمت وسیع و بهشت جاودانۀ خداوند است. همچنین برای این كه مشخص گردد در این دنیا چه كسی نیكوكار و

ص: 22


1- «اگر پروردگارت می خواست، تمام اهل زمین ایمان می آوردند.» (سوره مبارکه یونس، آیۀ شریفۀ 99)
2- توحید، 342؛ عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، 1، 135.
3- الكافی، الإسلامیة، 2، 255؛ الوافی، 5، 770؛ مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم)، 9، 335؛ بحار الأنوار، بیروت، 64، 212.

چه کسی بدكردار است تا طبق همان چیزی که در دنیا کاشته است، در آخرت درو كند. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) خطاب به معاویۀ ملعون (لعنت الله علیه) فرمودند:

«فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ قَدْ جَعَلَ الدُّنْيَا لِمَا بَعْدَهَا وَ ابْتَلَى فِيهَا أَهْلَهَا لِيَعْلَمَ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا.»

«خداوند سبحان دنیا را برای آخرت قرار داد. او مردم را در دنیا آزمایش می کند تا روشن شود چه کسی نیكوكارتر است.»

باید توجه داشت كه ما را برای دنیا نیافریده اند؛ بلکه به دنیا آمده ایم تا در آن آزمایش شویم. این مضمون معنای این روایت زیباست:

«الدُّنْیا مَزْرَعَةُ الْآخِرَة.» (1)

«دنیا مزرعه آخرت است [و برداشت محصول آن در آخرت است].»

2-1. آشکار شدن میزان عقل و اخلاص انسان ها

حضرت رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در این باره فرمودند:

«مردم از اداء نماز و روزه و دیگر عبادات به اندازه عقل شان پاداش می برند... درجات قرب بندگان به خدا در قیامت به مقدار عقل آن هاست.» (2)

حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در ذیل آیۀ ﴿لِیبْلُوَكُمْ أَیكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ الْعَزیزُ الْغَفُورُ﴾ (3) فرمودند:

«هر كسی عقلش کامل تر است ترسش از خدا بیشتر خواهد بود و در نتیجه از اوامر و نواهی پروردگار بهتر اطاعت می كند.»

حضرت در حدیث دیگری فرمودند:

«شما را آزمایش می کنند تا معلوم گردد كه كدام یك در محرمات با

ص: 23


1- الكافی، دارالحدیث، 3، 38؛ مجموعۀ ورام، 1، 92؛ مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم)، 5، 159 و 8، 30؛ بحار الأنوار، بیروت، 67، 225 و 70، 148.
2- تفسیر جامع، 7، 236؛ مجمع البیان، 5، 324.
3- «شما را آزمایش می كنند تا مشخص شود که كدام یك از حیث عمل نیكوتر هستید.» (سوره مبارکه ملك، آیۀ شریفۀ 2)

تقواتر هستید و واجبات را به سرعت انجام می دهید.»

امام صادق (علیه السلام) نیز درباره آیه دوم سورۀ ملک فرمودند:

«معنای آیه این است كه شما را آزمایش می كنند تا معلوم شود كدام یك بر عمل باقی می مانید و خلوص پیدا می كنید؛ زیرا عمل نیكو و خالص آن است كه صاحب آن عمل برای ستایشِ مردم کاری نکند؛ بلكه فقط به دنبال خشنودی خداوند باشد. نیت انسان بهترین عمل اوست!» (1)

سپس حضرت این آیه را تلاوت فرمودند:

﴿قُلْ كُلٌّ یعْمَلُ عَلى شاكِلَتِه ﴾ (2)

«همه بر طبق نیت خود عمل می كنند.»

حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:

«لِتَظْهَرَ الْأَفْعَالُ الَّتِی بِهَا یسْتَحَقُّ الثَّوَابُ وَ الْعِقَاب.» (3)

«امتحان ها الهی برای آن است كه افعالِ سزاوار ثواب و عقاب ظاهر گردند.»

پس عمدۀ آزمایش ها برای آشکارساختن عقل و اخلاص مردم است كه معیار و میزان خلایق برای دریافت امتیاز و پاداش هاست.

2. رسیدن به مقام تسلیم و رضا

از امتحان های الهی گریزی نیست. همه باید زیر آفتاب سوزندۀ آزمایش ها بایستند تا پس از صبر و استقامت، ابر رحمت پروردگار، سایۀ توكل و تسلیم و رضا را برای آن ها به ارمغان آورد. این اتفاق فقط با ایمانی خالص كه از بوتۀ امتحان بیرون آمده

ص: 24


1- تفسیر جامع، 7، 333؛ اصول كافی، 2، 16، ح4.
2- سوره مباركه اسراء، آیۀ شریفۀ 84.
3- نهج البلاغة للصبحی صالح، 484؛ شرح نهج البلاغة لإبن أبی الحدید، 18، 248؛ مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم)، 12، 364؛ بحار الأنوار، بیروت، 5، 215؛ 91، 197.

ممکن است.

یكی از علل امتحان بارورشدن بذرهای تسلیم و رضا در دل فقرای شیعه و ایجاد روحیۀ بخشش در اغنیا می باشد. خداوند متعال در قرآن مجید می فرماید:

﴿فَأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَیقُولُ رَبِّی أَكْرَمَنِ﴾ (1)

«هنگامی كه خدا انسان را برای آزمایش نعمت می بخشد، انسان به خود مغرور می شود و می گوید که خداوند مرا گرامی داشته است.»

چنین تفکری از انسان هایی برمی آید که بصیرتی در دین ندارند. خداوند نیز درباره این انسان های بی بصیرت می فرماید:

﴿وَ أَمَّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَیهِ رِزْقَهُ فَیقُولُ رَبِّی أَهانَن﴾ (2)

«هنگامی كه برای امتحان روزی او را بر وی تنگ بگیرد مأیوس می شود و می گوید که پروردگارم مرا ذلیل کرده است.»

اگر با دیدۀ درایت به امتحان های الهی و نظام ابتلائات بنگریم، اهمیت امتحان ها و علت کمبودها را درمی یابیم. امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«لَیسَ شَی ءٌ فِیهِ قَبْضٌ أَوْ بَسْطٌ مِمَّا أَمَرَ الله بِهِ أَوْ نَهَى عَنْهُ إِلَّا وَ فِیهِ لِله عَزَّ وَ جَلَّ ابْتِلَاءٌ وَ قَضَاء.» (3)

«هیچ گرفتگی یا گشایشی در آنچه خداوند بدان امر كرده یا از آن نهی کرده است صورت نگیرد، مگر این كه خداوند عزوجل را از این كار آزمونی و حكمی است.»

امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:

«مَا أُعْطِی عَبْدٌ مِنَ الدُّنْیا إِلَّا اعْتِبَاراً وَ مَا زُوِی عَنْهُ إِلَّا اخْتِبَاراً.» (4)

«هرچه در دنیا به بنده می رسد برای عبرت گیری خود اوست و هرچه از

ص: 25


1- سوره مبارکه فجر، آیۀ شریفۀ 15.
2- سوره مبارکه فجر، آیۀ شریفۀ 16.
3- میزان الحكمة، 9، 36؛ التوحید، 3، 354.
4- تفسیر فرات الكوفی، 645؛ الكافی، الإسلامیة، 2، 261؛ مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم)، 9، 359؛ بحار الأنوار، بیروت، 9، 69.

او دریغ می شود نیز برای آزمایشش می باشد.»

خداوند متعال ثروت را به بعضی از بندگانش به صورت امانت واگذار می کند تا آزمایشی برای آشکارشدن صدق و راستی او در بندگی باشد. در این حالت خدا از بنده خود می خواهد که با دادرسی از برادران دینی اش به كمال برسد. حضرت رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:

«الفَقِیرُ عِنْدَ الغَنِی ﻓِﺘْﻨَﺔٌ وَ الضَّعِیفُ عِنْدَ القَوِیِّ ﻓِﺘْﻨَﺔٌ.» (1)

«تهی دست برای توانگر و ناتوان برای توان مند مایۀ امتحان هستند.»

حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:

«كسی كه تنگ دست شود و فقر را خیرخواهی خداوند به خود نشمارد، در خطاست و با این تفکر پاداش های خود را از میان می برد. كسی هم كه به ثروت و رفاه دست یابد و از امتحان بودن ثروتش غافل شود، حتماً مؤاخذه خواهد شد.» (2)

امام معصوم (علیه السلام) فرمودند:

«خداوند متعال روزی ها را كم و زیاد قرار داده است و آن را به فراخ و تنگی قسمت کرده. او در این تقسیم دادگری نموده است؛ زیرا می خواهد آنان را كه به تنگی و سختی افكنده است، بیازماید و نیز بفهماند كه ثروت مند و مستمند شكرگزار و شكیبا هستند یا نه.» (3)

امام صادق (علیه السلام) فرموده اند:

«وَ الْفُقَرَاءَ بِمَا مَنَعَهُمْ لِینْظُرَ كَیفَ صَبْرُهُم.» (4)

ص: 26


1- كنزالعمال، 9، 81.
2- چرا مرا آفریدند، 51؛ التمحیص، 48، ح74؛ بحار الانوار، 51، 69.
3- نمونه معارف اسلام، 360؛ لآلی الأخبار، 159، نقلاً عن النهج.
4- الإحتجاج على أهل اللجاج، للطبرسی، 2، 341؛ بحار الأنوار، بیروت، 10، 171؛ عوالم العلوم، 20، 542.

«خداوند متعال فقرا را محروم ساخت تا صبرشان را بیازماید.»

زیرا خشنودی حق تعالی و مراتب عبودیت در صبرکردن بر تقدیرات الهی است. رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده اند:

«لَوْ لَا أَنَّنِی أَسْتَحِی مِنْ عَبْدِی الْمُؤْمِنِ مَا تَرَكْتُ لَهُ خِرْقَةً یتَوَارَى بِهَا لِأَنَّ الْعَبْدَ إِذَا تَكَامَلَ الْإِیمَانَ ابْتَلَیتُهُ فِی قُوَّتِهِ فَإِنْ جَزِعَ رَدَدْتُ عَلَیهِ قُوَّتَهُ وَ إِنْ صَبَرَ بَاهَیتُ بِهِ مَلَائِكَتِی.» (1)

«خدای عزوجل می فرماید که اگر از بندۀ مؤمنم حیا نمی کردم، حتی لباس هم بر تن او باقی نمی گذاشتم. برای این که ایمان بندۀ مؤمنم كامل شود او را به ضعف مبتلا می كنم. اگر بی صبری كرد قوتش را برمی گردانم و اگر صبوری کرد و تسلیم بود به وجود او بر ملائكه مباهات می كنم.»

همچنین امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«اگر شیعیان ما [در راه ابتلائات و امتحان های الهی] استقامت بورزند فرشتگان با آن ها مصافحه می کنند و ابر بر سرشان سایه می افكند. روزشان درخشان می شود و از آسمان و زمین برای شان روزی نازل می گردد. هر درخواستی که از خدا داشته باشند برآورده می شود.»

آری، اگر خدا كسی را دوست داشته باشد، با او به نیكویی رفتار می كند. در این باره فرموده اند:

«إِنَ الله إِذَا أَحَبَ عَبْداً غَتَّهُ بِالْبَلَاءِ غَتّا.» (2)

«وقتی كه خداوند بنده ای را دوست بدارد او را در سختی ها غرق می كند.»

امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:

«خداوند هر قومی را که دوست بدارد به بلا گرفتار می کند.»

ص: 27


1- التمحیص، 45؛ الأمالی، للطوسی، 306؛ مجموعة ورام، 2، 171؛ بحار الأنوار، بیروت، 69، 50؛ چرا مرا آفریدند، 195.
2- اصول كافی، 2، 253.

بلا؛ عامل تنفر از دنیا

یكی دیگر از دلایل ابتلائات چشاندن تلخی دنیا به مؤمن است؛ زیرا دنیا و هرچه در آن است امتحانی سخت برای انسان است. لذا اگر انسان خود را اسیر دنیا کند، از حیات ابدی خویش بهره ای نخواهد برد. در حالی که خداوند در قرآن دنیا را متاعی اندک دانسته.

هیچ گاه خداوند متعال دنیا را برای مؤمنین نپسندیده و هرگز به دیدۀ رحمت به آن نَنْگریسته است. زیبایی های آن را با تلخی و ناملایمات درهم پیچیده است که مؤمن شیفته و دل باختۀ آن نگشته و از آن متنفر شود و از خوشی ها و تزویر آن چشم بپوشد. خداوند برای نجات مؤمن از دام های فریبنده دنیا چنین امر کرده است:

«ای دنیا، با انواع بلا و گرفتاری بر بندۀ من ناگوار باش و زندگی را بر او سخت بگیر و برایش چاره سازی مكن تا مبادا به تو دل ببندد.» (1)

تلخ كامی، فقر، مریضی و... به دلیل فرومایگی انسان و ناخشنود بودن خداوند از او نیست؛ بلكه اكرام و ترحمی از جانب خالق به مخلوقین است. حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:

«بندۀ مؤمن نزد خداوند بسیار گرامی است، چنان كه حتی اگر بهشت را با تمام آنچه در آن است طلب نماید به او عطا می فرماید و ذره ای از ملك او كم نخواهد شد. ولی اگر به اندازۀ جای پایش از دنیا طلب كند وی را محروم خواهد ساخت.» (2)

همچنان که طبیب با سفارش پرهیز غذایی به بیمارش باعث سلامتی وی در دنیا می شود، خداوند نیز با مشکلات و سختی ها به روح انسان سلامتی می بخشد. چنان که

ص: 28


1- چرا مرا آفریدند، 189؛ التمحیص، 49؛ بحار الأنوار، 69، 52.
2- چرا مرا آفریدند، 191؛ المؤمن، 21، ح20.

فرموده اند:

«وَ یحْمِیهِ الدُّنْیا كَمَا یحْمِی الطَّبِیبُ الْمَرِیض.» (1)

«خداوند آن چنان كه پزشك بیمارش را پرهیز می دهد، مؤمن را از دنیا برحذر می دارد.»

به همین علت است که مؤمن هیچ گاه در دنیا روی خوشی را نخواهد دید تا انزجار از دنیا برای همیشه در دلش باقی بماند. امام صادق (علیه السلام) در این باره به اصحابشان فرمودند:

«الرَّاحَةُ لِلْمُؤْمِنِ فِی الدُّنْیا مُسْتَحِیلَة.» (2)

«راحتی و آسایش برای مؤمن در دنیا محال است.»

یكی دیگر از دلایل سخت بودن دنیا برای مؤمن آن است كه حكمت الهی بر اساس مصلحت هایی بر این قرار گرفته است كه شادی در دنیا پایدار نماند. در جمع مؤمنان هر خنده ای به گریه و هر بازی و لغوی به سختی و شدائد و هر خوشی به اندوه مبدل خواهد گشت. لذا مؤمنین اهل بصیرت هیچ گاه فریب خوشی ها و سلامتی ها و ثروت های فراوان را كه به دلیل آزمایش به آن ها سپرده شده است، نمی خورند. هیچ منصبی آن ها را نمی فریبد؛ زیرا همۀ اینها را عاریه و زودگذر و به عنوان آزمایش می بینند. پس شایسته است در روزگار خوشی ها پا را از حد خود فراتر نگذاریم؛ چراکه فرموده اند:

«وَ لَا یبْطَرُ فِی الرَّخَاء.» (3)

«مؤمن در آسایش دست خوش شادمانی ها نمی شود.»

زیرا مؤمن دریافته است كه هر نوعی از شادمانی در دنیا روزی به اندوه و نابودی

ص: 29


1- الكافی، الإسلامیة، 2، 255؛ الوافی، 5، 769؛ مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، 9، 336؛ بحار الأنوار، بیروت، 64، 213 و 78، 197.
2- أعلام الدین فی صفات المؤمنین، 278؛ بحار الأنوار، بیروت، 78، 195.
3- الكافی، الإسلامیة، 2، 230؛ الوافی، 4، 155؛ مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم)، 9، 220؛ بحار الأنوار، بیروت، 64، 367.

مبدل می گردد. امام معصوم (علیه السلام) می فرمایند:

«الْبَطَرُ یسْلُبُ النِّعْمَةَ وَ یجْلِبُ النِّقْمَة.» (1)

«خوش حالی زیاد نعمت ها را سلب و بلایا را جلب می كند.»

نباید نعمت سلامتی و ثروت انسان را مغرور و مست گرداند؛ چراکه به فرموده حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) به شكست محكوم خواهد شد:

«بِقَدْرِ السُّرُورِ یكُونُ التَّنْغِیص.» (2)

«شكست ها به مقدار شادمانی هاست.»

همچنین در این باره فرموده اند:

«كَمْ مِنْ فَرِحٍ وَفَدَ بِهِ فَرَحُهُ عَلَى حُزْنٍ مُخَلَّد.» (3)

«چه بسا ساعتی خوش گذرانی که اندوهی دائمی به بار می آورد.»

بلا موجب رفع كبر و غرور می شود

یکی دیگر از حکمت های امتحان که درواقع عنایت خاص حق تعالی به بندگان است، زدودن صفت رذیلۀ كبر و غرور از قلوب مؤمنین است. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:

«خداوند بندگانش را با انواع سختی ها می آزماید و به انواع زحمت ها متعبد می سازد و به دشواری های گوناگون گرفتار می کند تا تكبر از قلوب شان رخت بربسته و فروتنی در نفوس شان مسكن گزیند.» (4)

ص: 30


1- غرر الحكم و درر الكلم، 129؛ تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 456.
2- عیون الحكم و المواعظ، 187؛ غرر الحكم و درر الكلم، 300؛ تصنیف غرر الحكم و درر الكلم، 303.
3- عیون الحكم و المواعظ، 380؛ غرر الحكم و درر الكلم، 514.
4- چرا مرا آفریدند، 26؛ بحار الأنوار، 14، 469، ح37؛ نهج البلاغه، خطبه 234؛ بحار الأنوار، 6، 114.

دربارۀ زشتیِ کبر می فرمایند:

«فَالله الله... سُوءِ عَاقِبَةِ الْكِبْر.» (1)

«خدا را خدا را... درباره عاقبت وخیم كبر. در نظر داشته باشید كه کبر دام بزرگ شیطان و افسون عظیم اوست كه چون زهرهای كشنده به دل های مردمان هجوم می آورد.»

صفت كبر که از بزرگ ترین موانع رسیدن به کمالات و قرب الهی است. به وسیله ابتلائات محو می گردد و رسیدن به رضوان جاودانه را آسان می گرداند. حضرت در ادامه روایت پیشین غوطه ورشدن در ورطۀ بلایا را راه رسیدن به رحمت خداوند می دانند:

«وَ لِیجْعَلَ ذَلِكَ أَبْوَاباً فُتُحاً إِلَى فَضْلِهِ وَ أَسْبَاباً ذُلُلًا لِعَفْوِه.» (2)

«قطعاً بلایا را درهای گشوده به سوی فضلش و بهانه ای برای عفوش قرار داد.»

بلا؛ سبب قرب

ازجمله حکمت های امتحان توجه بنده به خدا و در نتیجه قرب وی به اوست. وقتی دل به وسیله راز و نیاز و تضرع و انابه متوجه خداوند متعال و ائمۀ اطهار (علیهم السلام) می گردد، یعنی به حالتی دست یافته است که به خدای متعال نزدیک شده. مؤمن برای خلاصی از مصیبت ها، به ناچار، به درگاه خدای متعال و ذوات مقدسه (علیهم السلام) دست نیاز برمی دارد و برای اجابت دعا به گناهانش پشت می کند تا بدین سبب قربی برای او حاصل شود. امام صادق (علیه السلام) فرمودند که خدای متعال می گوید:

«اگر بر بندۀ مؤمنم تنگ بگیرم غمگین می گردد. در حالی كه آن مشکل

ص: 31


1- چرا مرا آفریدند، 26؛ نهج البلاغه، خطبه 232؛ نهج البلاغة للصبحی صالح، 294؛ شرح نهج البلاغة لإبن أبی الحدید، 13، 163؛ بحار الأنوار، بیروت، 6، 115 و 14، 471.
2- الكافی، الإسلامیة، 4، 201؛ نهج البلاغة للصبحی صالح، 294؛ مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم)، 17، 31؛ بحار الأنوار، بیروت، 6، 115 و 14، 471.

او را به من نزدیك تر می كند. همچنین اگر [به او] وسعت بدهم شادمان می شود. در حالی كه آن وسعت او را از من دورتر می كند.» (1)

در چند جای قرآن به این موضوع اشاره شده است:

«ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر آنكه اهلش را به شدائد و محنتها مبتلا ساختیم تا شاید به درگاه خدا تضرع و زاری کنند»

«همانا ما آل فرعون را به قحطی و كمبود محصولات ماخوذ داشتیم تا مگر متذكر گردند. [به خودشان بیایند]» (2)

(..فَأَخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یتَضَرَّعُون) (3)

«آنها را به سختیها و دشواریها افكندیم تا اینكه به تضرع و زاری درآیند»

(..إِلاَّ أَخَذْنا أَهْلَها بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یضَّرَّعُون) (4)

«این كه اهل آنها را به سختیها و دشواریها افكندیم تا شاید تضرع و زاری کنند»

(أَ وَ لا یرَوْنَ أَنَّهُمْ یفْتَنُونَ فی كُلِّ عامٍ مَرَّةً أَوْ مَرَّتَینِ ثُمَّ لا یتُوبُونَ وَ لا هُمْ یذَّكَّرُون) (5)

«آیا آنها نمی بینند كه در هر سال، یك یا دو بار آزمایش می شوند، باز توبه نمی كنند و متذكر هم نمی شوند؟» (6)

سیاق آیات و روایات نشان می دهد که هدف خدای متعال از نزول بلا و امتحان، بازگشت انسان به طرف خدا و ائمه (علیهم السلام) است. انسان به وسیله فشارها دست به دعا و

ص: 32


1- الكافی، 2، 141، ح5.
2- سوره مبارکه اعراف، آیۀ شریفۀ 130.
3- سوره مبارکه، انعام آیۀ شریفۀ 42.
4- سوره مبارکه اعراف، آیۀ شریفۀ 94.
5- سوره مبارکه توبه، آیۀ شریفۀ 126.
6- تفسیر جامع، 2، 599.

تضرع برمی دارد و به همین سبب ارتباط قلبی اش با خدا و اهل بیت (علیهم السلام) بیشتر می گردد. اگر توبه به صورت حقیقی صورت بگیرد این ارتباط سامان یافته و در هدایت فرد نقشی اساسی ایفا می کند. قرآن مجید در این باره می فرماید:

﴿وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا یكْسِبُون﴾ (1)

«اگر مردم آبادی ها ایمان می آوردند و پرهیزگار می شدند، درهای بركات آسمان ها و زمین را به روی شان می گشودیم.»

جنبه دوم بلا:

ب: ثمره اعمال انسان:

1. گناه

طبق فرمایش امام معصوم (علیه السلام) یکی از اسباب نزول بلا ارتکاب گناه است. درواقع بلا برای شست وشوی نفس انسان است؛ زیرا قرب و بهشت الهی پاكی نفس انسان را می طلبد. خداوند متعال انسان را به سبب مهربانی خود به این دریای پاك كننده وارد می گرداند. امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«إِنَّ الْهَمَ لَیذْهَبُ بِذُنُوبِ الْمُسْلِم.» (2)

«غصه گناه مسلمان را از بین می برد.»

اثر وضعی هیچ مؤثری زودتر از گناه بر انسان هویدا نخواهد شد. امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«اثر کردار ناشایست بر نفس از تأثیر كارد بر گوشت شدیدتر است.» (3)

ص: 33


1- سوره مبارکه اعراف، آیۀ شریفۀ 96. البته در تفاسیر، ذیل این آیه آمده است که هدف اول این آیه، خلفای غاصب و همکاران شان می باشد که اگر علیه امیرالمؤمنین (علیه السلام) طغیان نمی کردند و ایمان می آوردند، برکات آسمان ها و زمین را به سوی خود می گشودند؛ اما تکذیب کرده و کافر شدند.
2- الدعوات، راوندی، 120؛ بحار الأنوار، بیروت، 70، 157.
3- اصول كافی، 2، 273، ح16؛ بحار الأنوار، 91، 197.

2. بیداری از خواب غفلت و توبه کردن

گناه مانعی بزرگ برای رسیدن به عقلانیت است. خداوند متعال نیز گناهان مؤمن را به وسیلۀ سختی ها از جلوی راه کمال وی برمی دارد. امام معصوم (علیه السلام) در این باره فرموده اند:

«اگر خداوند متعال نظر خوبی به بنده ای كه گناه كرده داشته باشد، او را به بلاها مبتلا می كند تا از آن معصیت توبه كند.»

سپس در ادامه می فرمایند:

«و اگر ارادۀ خوبی به بنده ای نداشته باشد، پس از گناه کردن شخص به او نعمتی عطا می کند تا در آن غرق گشته و از استغفار غافل شود و در نهایت با همان حال از دنیا برود.» (1)

همچنین حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:

«اگر دیدی خداوند پیوسته برای تو بلایی می فرستد، یعنی تو را بیدار كرده است و اگر دیدی پی در پی به تو نعمت می دهد و تو مشغول گناهی، یعنی به استدراج گرفتار آمده ای.» (2)

حضرت رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره چگونگی نزول تقدیرات و حوادث بین مؤمن و منافق فرمودند:

«مؤمن مانند گیاه تازه روییده است: همان طور كه این گیاه دست خوش بادها می شود، امراض و دردها هم مؤمن را اسیر خود می كند. اما منافق مانند چوب خشكیده است كه هیچ چیز در او اثر نمی كند تا این كه زمان مرگش برسد و كاملاً در هم شكند.»

بلا برای مؤمن سراسر خیر است. امام معصوم (علیه السلام) فرمودند:

ص: 34


1- ، تفسیر جامع، 7، 599.
2- غرر الحكم، 101.

«خداوند دوستانش را در آن هنگام كه گناهانشان انباشته گردد به وسیلۀ فقر پاك می كند. البته از بسیاری از گناهان آن ها نیز می گذرد.» (1)

تمام گرفتاری ها برای مؤمنین به منزلۀ نعمت و رحمت خداست. از امام حسن عسكری (علیه السلام) منقول است که:

«پیرامون هر بلایی نعمتی نهفته است.»

امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:

«إِنَ الله تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَا یفْعَلُ لِعِبَادِهِ إِلَّا الْأَصْلَحَ لَهُمْ وَ لا یظْلِمُ النَّاسَ شَیئاً وَ لكِنَ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ یظْلِمُون.» (2)

«خداوند متعال فقط آنچه به صلاح بندگان است انجام می دهد. او به مردمان ستم روا نمی دارد؛ بلکه خود مردمان هستند كه به خویش ستم می كنند.»

بلا مطابق عمل كرد انسان هاست

می توان نتیجه گرفت که نزول بلایا از منظری به نفع آدمی می باشد؛ چراکه علاوه بر پاک نمودن گناهان فرد، تذکر و تلنگری بر ذهن به خواب رفتۀ بشر و قرارگیری وی در صراط حق می باشد.

همان طور که اعمال خیر سبب دفع بلاها می شوند، اعمال ناپسند نیز، در همین دنیا، آثار وحشتناكی را به دنبال دارند. یكی از آثار كردار زشت عقابی است كه برای محبین اهل بیت (علیهم السلام) در همین دنیا وضع می شود تا هنگام مرگ گناهی بر گردن شان نباشد. تحمل فقر و مریضی و دیگر شدائد، لکه های گناه را از دامن مؤمن پاك می کنند و مؤمن را مستحق زیست ابدی در بهشت می گردانند. قرآن مجید در این باره

ص: 35


1- بحار الأنوار، 50، 299، ح1.
2- خصال، 2، 399؛ علل الشرائع، 1، 16؛ روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، 13، 24؛ بحار الأنوار، بیروت، 58، 134؛ التوحید، صدوق، 403.

می فرماید:

﴿وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصیبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَیدیكُمْ وَ یعْفُوا عَنْ كَثیرٍ﴾ (1)

«هر مصیبتی كه به شما می رسد نتیجۀ عمل خودتان است. البته خداوند بسیاری از آنها را می بخشد.»

باید توجه داشت که خداوند خداوند متعال به دلیل رحمت بی کرانش از بیشتر گناهان انسان چشم پوشی می کند. اما در بعضی از مواقع برای مصلحتی مثل تربیت مؤمن، او را به گرفتاری مبتلا می سازد. قرآن در این رابطه می فرماید:

«هر خیری كه به تو رسیده از جانب خداوند به تو عطا شده و هر شری كه بر تو فرود آمده است از ناحیۀ خودت می باشد.» (2)

شایان ذكر است که بلاها برای ائمۀ اطهار (علیهم السلام) و انبیاء و اولیاء، به جهت ترفیع مقام آن هاست. در خبر آمده است که یزید (لعنت الله علیه) با طعنه به امام سجاد (علیه السلام) عرض کرد:

«وَ مَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَیدِیكُمْ.»

«هر مصیبتی که به شما می رسد نتیجۀ عمل خود شماست.»

امام سجاد (علیه السلام) فرمودند:

«این آیه دربارۀ ما اهل بیت (علیهم السلام) نازل نشده است؛ بلكه آیۀ ﴿ما أَصابَ مِنْ مُصیبَةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا فی أَنْفُسِكُمْ إِلاَّ فی كِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِكَ عَلَى الله یسیر﴾ (3) در حق ما نازل شده است. ما اهل بیت (علیهم السلام) بر آنچه از ما فوت شده تأسف نمی خوریم و به آنچه به ما داده شده است، خوشحال نمی شویم؛ بلكه تسلیم امر پروردگار هستیم.»

اما برای ضعفای شیعه و تقریباً عموم مؤمنین همین فرمایش قرآن و

ص: 36


1- سوره مبارکه شوری، آیۀ شریفۀ 30.
2- سوره مبارکه نساء، آیۀ شریفۀ 79.
3- سوره مبارکه حدید، آیۀ شریفۀ 22.

معصومین (علیهم السلام) صادق است. خداوند متعال می فرماید:

﴿ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَیدِی النَّاسِ لِیذیقَهُمْ بَعْضَ الَّذی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یرْجِعُون﴾ (1)

«به سبب گناهانی که مردم مرتکب شدند، فساد دریا و خشكی را فراگرفت تا جزای بعضی از اعمال شان را به ایشان بچشانیم تا مگر بازگردند و توبه كنند.»

در آیۀ دیگری نیز فرمود:

﴿ذلِكَ بِأَنَّ الله لَمْ یكُ مُغَیراً نِعْمَةً أَنْعَمَها عَلى قَوْمٍ حَتَّى یغَیرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ﴾ (2)

«زیرا خداوند هرگز نعمتی را كه به قومی عطا کرده باز پس نگیرد، مگر این كه در خودشان تغییر ایجاد نمایند.»

حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در این باره فرمودند:

«وَ ايْمُ اللَّهِ مَا كَانَ قَوْمٌ قَطُّ فِي غَضِّ نِعْمَةٍ مِنْ عَيْشٍ فَزَالَ عَنْهُمْ إِلَّا بِذُنُوبٍ اجْتَرَحُوهَا لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيد.» (3)

«به خدا سوگند که نعمت های گوارا فقط به سبب گناهان از مردم سلب می شود؛ چراكه خداوند هرگز بر بندگانش ستم روا نمی دارد.»

امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«مَا أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَى عَبْدٍ نِعْمَةً فَسَلَبَهَا إِيَّاهُ حَتَّى يُذْنِبَ ذَنْباً يَسْتَحِقُّ بِذَلِكَ السَّلْب.» (4)

«خداوند نعمت را فقط در صورتی که فرد مرتکب گناه گردد از او سلب می کند.»

همچنین فرمودند:

«فقط به سبب گناهان است که رگ ها می جنبد و مرضی ها پدید

ص: 37


1- سوره مبارکه روم، آیۀ شریفۀ 41.
2- سوره مبارکه انفال، آیۀ شریفۀ 53.
3- نهج البلاغه، خطبه 178؛ بحار الأنوار، 6، 57.
4- بحار الأنوار، 73، 339.

می آید.» (1)

امام محمد باقر (علیه السلام) فرمودند:

«انسان مرتكب گناه می شود و خداوند بر اثر آن روزی او را قطع می كند.» (2)

امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«گناه بنده را از رزق محروم می كند.» (3)

پس با توجه به این فرموده ها و دلایل عقلی، معلوم می شود که علت بسیاری از گرفتاری ها و مستجاب نشدن دعاها گناهان خود انسان است. امام محمد باقر (علیه السلام) فرمودند:

«بنده ای حاجتی را درخواست می كند. سپس ارادۀ خدا بر آن قرار می گیرد كه آن را تا زمانی نزدیك یا طولانی برآورده كند. پس آن بنده در آن هنگام گناه می كند. از آن رو خداوند به ملكی امر می كند که حاجتش را برآورده نكن؛ زیرا او مرا ناخشنود كرده و سزاوار محرومیت است.» (4)

امام معصوم (علیه السلام) فرمودند:

«مَنْ يَعْمَلْ سُوءاً يُجْزَ بِه.»

«هركسی بدی کند به سزای آن خواهد رسید.» (5)

امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«مَا مِنْ مُؤْمِنٍ إِلَّا وَ هُوَ يَذَّكَّرُ لِبَلَاءٍ يُصِيبُهُ فِي كُلِّ أَرْبَعِينَ يَوْماً أَوْ بِشَيْ ءٍ فِي مَالِهِ

ص: 38


1- بحار الأنوار، 73، 31.
2- تفسیر جامع، 3، 31.
3- كافی، 2، 274.
4- ثواب الأعمال و عقابها، 557.
5- سوره مبارکه نساء، آیۀ شریفۀ 123.

وَ وُلْدِهِ لِيَأْجُرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ أَوْ بِهَمٍّ لَا يَدْرِي مِنْ أَيْنَ هُو.» (1)

«مؤمنی نیست كه چهل شب بر او بگذرد مگر آن كه از چیزی ناراحت شود تا در برابر آن پاداش دریافت كند. كمترینِ آن ناراحتی اندوهی است كه نمی داند چگونه و از كجا آمده است.»

عموم مشکلات برای پاك شدن از گناه و آسودگی در قیامت است، چنان كه حضرت رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:

«هیچ كس در دنیا به بلایی گرفتار نمی شود مگر در برابر گناهی كه كرده. خدای متعال كریم تر از آن است كه روز قیامت او را برای آن گناه بازخواست نماید.» (2)

بیشتر بلاها برای محبین اهل بیت (علیهم السلام) كفارۀ گناهان شان است؛ زیرا امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا كَثُرَتْ ذُنُوبُهُ وَ لَمْ يَكُنْ عِنْدَهُ مَا يُكَفِّرُهَا ابْتَلَاهُ اللَّهُ تَعَالَى بِالْحُزْنِ لِيُكَفِّرَ عَنْهُ ذُنُوبَه.» (3)

«هنگامی كه گناهان بنده ای زیاد شود و دستش از كفارۀ آن خالی باشد، خداوند او را به غم مبتلا می کند تا گناهان او آمرزیده شود.»

برای رهایی از این رنج راهی جز پاک شدن از گناه وجود ندارد. امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«لَا تَزَالُ الْغُمُومُ وَ الْهُمُومُ بِالْمُؤْمِنِ حَتَّى لَاتَدَعَ لَهُ ذَنْباً.» (4)

«غم ها تا زمانی كه تمامی گناهان مؤمن را از بین نبرند او را رها نخواهند کرد.»

حضرت رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:

ص: 39


1- ترجمه كتاب المؤمن، 39؛ بحار الأنوار، 67، 241؛ مستدرك الوسائل، 2، 434.
2- نهج الفصاحه، 555.
3- مجالس مفید، 22، ح50، بحار الأنوار، 64، 234.
4- مستدرك الوسائل، 11، 332؛ بحار الأنوار، 64، 242.

«سَاعَاتُ الْهُمُومِ سَاعَاتُ الْكَفَّارَات.» (1)

«لحظه های اندوه لحظه های آمرزش هستند.»

نیز فرمودند:

«سَاعَاتُ الْوَجَعِ یذْهِبْنَ سَاعَاتِ الْخَطَایا.» (2)

«ساعات رنج ساعات خطاها را از میان می برند.»

حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:

«احْذَرُوا الذُّنُوبَ فَإِنَّ الْعَبْدَ لَيُذْنِبُ فَيُحْبَسُ عَنْهُ الرِّزْقُ.» (3)

«از گناهان بپرهیزید كه نقصان در رزق به سبب معصیت است.»

امام محمد باقر (علیه السلام) فرمودند:

«گاهی انسان گناهی می كند که در پی آن روزی او قطع می شود.»

سپس حضرت این آیه را تلاوت فرمودند:

﴿إِنَّا بَلَوْناهُمْ كَما بَلَوْنا أَصْحابَ الْجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُوا لَیصْرِمُنَّها مُصْبِحین﴾ (4)

«هنگامی كه صاحبان باغ سوگند یاد كردند كه صبحگاهان میوه ها را بچینند و اجازه ندهند حتی یك نفر غیر از آن ها استفاده كنند، بلایی از سوی پروردگارت بر آن باغ مسلط شد و آن را نابود ساخت.» (5)

از آن جایی که نیت مؤمن از عمل او مهم تر است، گاهی حتی به دلیل نیت ناپسندش از نعمت های الهی محروم می شود. امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

ص: 40


1- چرا مرا آفریدند، 132؛ الفتیة، 4، 393؛ الوافی، 26، 239؛ بحار الأنوار، بیروت، 64، 244؛ مكاتیب الأئمة (علیهم السلام)، 2، 211.
2- بحار الأنوار، 64، 244؛ مستدرك الوسائل، 2، 61؛ چرا مرا آفریدند، 132.
3- خصال، 2، 161؛ بحار الأنوار، 73، 351.
4- سوره مبارکه قلم، آیۀ شریفۀ 17.
5- تفسیر الصافی، 5، 212؛ البرهان فی تفسیر القرآن، 5، 459؛ بحار الأنوار، بیروت، 5، 212 و 6، 54.

«اگر مؤمن نیت گناه كند از روزی محروم می شود.» (1)

توبه

وقتی که فرزند خانواده مرتکب اعمال ناشایست می شود، ابتدا از او می گذرند. اما با ادامۀ آن، پدر و مادر برای محافظت از وی، مجبور به تأدیب فرزند شده و از راه هایی مانند تهدید، ترس، محرومیت و... بهره می گیرند. لذا تأدیب برای آزار کودک نیست؛ بلکه برای اصلاح وی می باشد. خداوند متعال نیز با این که عفو را سرلوحۀ عمل خود قرار می دهد؛ اما گاهی برای آگاه کردن بنده اش او را دچار بلاهایی می کند تا راه سعادت را برگزیند. این به سبب علاقۀ خداوند به مؤمن است. امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:

«بر مؤمن چهل شب نمی گذرد مگر آن که به حادثه ای دچار می گردد و باعث ناراحتی و غمگینی اش می شود. با این اتفاق او متنبه می شود و به تضرع می افتد.» (2)

تضرع به معنای توبه و انابه از خطا و استغاثه برای نجات از بیچارگی است.

حضرت رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در ذیل آیۀ بیست و پنجم سورۀ مبارکۀ شوری می فرمایند:

«پروردگار با توبۀ بنده مؤمن از شخصی که گمشدۀ خود را بیابد یا تشنه ای كه به آب سرد خوشگوار برسد بیشتر خوش حال می شود. هرگاه گناهكاری توبۀ نصوح كند، خدای تعالی گناهان او را از یاد مأمور ثبت اعمال هم می برد.» (3)

خداوند در سورۀ مبارکۀ نوح می فرماید:

ص: 41


1- ثواب الأعمال و عقاب، ترجمه فارسی، 562.
2- الكافی، 2، 254، ح11؛ وسائل شیعه، 12، 122.
3- تفسیر جامع، 6، 24.

﴿وَ یمْدِدْكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنینَ وَ یجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَ یجْعَلْ لَكُمْ أَنْهارا﴾ (1)

«استغفار كنید تا خداوند شما را به ثروت بسیار و پسران متعدد كمك فرماید و باغ های خرم و نهرهای جاری به شما عطا كند.»

فردی به امام صادق (علیه السلام) عرض کرد که خدا به من فرزندی عطا نمی کند. حضرت با استناد به آیۀ بالا فرمودند:

«اسْتَغْفِرْ رَبَّكَ فِي السَّحَرِ مِائَةَ مَرَّةٍ فَإِنْ نَسِيتَهُ فَاقْضِهِ.» (2)

«هر شب صد مرتبه استغفار كن و اگر فراموش كردی در روز بگو.»

حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرمایند:

«زیاد استغفار كنید تا روزی را به سوی خود جلب كنید.» (3)

البته استغفار باید حقیقی و همراه با ندامت باشد. فرد باید پس از توبه در سدد رفع نقایص خویش و انجام اعمال صالح بر بیاید. حضرت رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در این باره فرمودند:

«كسی كه بدون عمل دعا كند همانند كسی است كه با كمان بدون زه تیر می اندازد.» (4)

اسرار بیماری ها

یکی از موثرترین عوامل زدودن گناه تحمل بیماری هاست. اولین لطفی كه در حق بیمار یا فقیر جاری می شود آمرزش گناهان اوست. امام محمد باقر (علیه السلام) فرمودند:

«خداوند تبارك و تعالی فرموده است که سوگند به عزتم، رحمتم را فقط در صورتی بر بنده ای نازل می کنم که یا به وسیلۀ تنگی در معاش

ص: 42


1- سوره مبارکه نوح، آیۀ شریفۀ 12.
2- تفسیر جامع، 7، 292؛ اصول كافی، 6، 9.
3- تفسیر نورالثقلین، 5، 424.
4- عدة الداعی، 171.

یا به وسیلۀ مرضی در جسمش یا با ترسی كه بر او وارد می سازم، در دنیا پاک کرده باشم. چنانچه چیزی باقی مانده باشد، جان دادن را بر او سخت می کنم.»

خداوند متعال درباره افراد بی دین نیز می فرماید:

«سوگند به عزتم که اگر بخواهم بنده ای را عذاب کنم، تمامی حسناتش را در دنیا به توسعۀ در معاش یا سلامتی در جسمش یا ایمنی در زندگی اش پاداش می دهم. پس اگر چیزی باقی مانده باشد جان دادن را بر او آسان می کنم.» (1)

امام محمد باقر (علیه السلام) فرمودند:

«همانا خداوند متعال برای گرفتن آزمایش از بندۀ مؤمنش و ابلاء او به بلا تعهد داده است. (حكمی حتمی داده)، همان طور كه مرد متعهد بر گرفتن هدیه و چشم روشنی برای خانواده خود است و پزشك متعهد بر حمایت از مریضش.» (2)

امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«اگر خداوند بنده ای را دوست داشته باشد فرشته ای را بر او نازل می كند و به او می گوید که او را مریض گردان و در شدت بلاها قرارش بده تا مرا یاد كند؛ زیرا دوست دارم كه صدا و نالۀ او را بشنوم. اما اگر كسی را دوست نداشته باشد به او وسعت مال و سلامتی می دهد تا صدایش را نشنود.» (3)

پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره آمرزش گناهان به وسیلۀ تحمل رنج بیماری فرمودند:

«بیماری گناهان را محو می كند.» (4)

همچنین فرمودند:

ص: 43


1- مستدرك الوسائل، 11، 331، ح13180؛ ترجمه كتاب المؤمن.
2- ترجمه كتاب المؤمن، 37؛ الكافی، 2، 258، ح28؛ وسائل الشیعه، 3، 265.
3- مستدرك الوسائل، 2، 56، ح1394؛ ترجمه كتاب المؤمن، 49.
4- جامع الأحادیث، قمی، 85.

«لحظه های درد لحظه های گناه را از میان می برد.» (1)

و نیز فرمودند:

«هرگاه مؤمنی به بیماری جان کاهی مبتلا گردد گناهانش بخشوده می شود.» (2)

همچنین بیان داشته اند:

«خداوند هركسی را که به گرفتاری جسمی بیازماید، آن گرفتاری مایۀ فروریختن گناهان او خواهد شد.» (3)

و نیز فرمودند:

«چون بنده بیمار شود، خداوند متعال به فرشتگان خویش وحی می كند که ای فرشتگانم، من بنده ام را به بندی از بندهای خویش گرفتار ساختم. اینك اگر جانش را بستانم او را می آمرزم و اگر او را عافیت بخشم، درحالی از بستر برمی خیزد كه هیچ گناهی ندارد.» (4)

همچنین فرموده اند که:

«اگر بیماری دامن گیر بنده ای شود و او را از آنچه تن درستان انجام می دهند باز دارد، آن بیماری كفارۀ گناهانش می شود و هرچه پس از آن انجام دهد بر كفۀ اعمالش می افزاید.» (5)

در سخن دیگری آمده است:

«گاه به بنده مصائبی می رسد تا زمانی که بر زمین گام برمی دارد، گناهی

ص: 44


1- الجعفریات، 245.
2- الفردوس، 4، 27، ح6082.
3- مسند ابن حنبل، 1، 414، ح1690.
4- المستدرك علی الصحیحین، 4، 348، ح7871.
5- اسد الغابة، 3، 256.

به گردن نداشته باشد.»

نیز فرمودند:

«چهار تن هستند كه اعمال خویش را در حالی كه هیچ گناهی بر آنان نمانده است از نو آغاز می کنند: بیماری که بهبود یابد؛....» (1)

یكی از فوائد بیماری ایجاد حالت تضرع در برابر خداست. از رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است كه فرمودند:

«گاه بنده بیمار می گردد. پس دلش نازك می شود و برخی از گناهانی را كه از او سر زده است به یاد می آورد و قطرۀ اشكی، هر چند كوچك، از دیدگانش سرازیر می شود. آن گاه خداوند متعال او را از گناهانش پاك می سازد. پس اگر او را از این بستر بیماری برخیزاند او را پاك شده برمی خیزاند و اگر جانش را بستاند پاكیزه شده می ستاند.» (2)

البته شایان ذكر است كه پاكیزگی از معاصی مختص مؤمنین است. امام رضا (علیه السلام) در این باره می فرمایند:

«بیماری برای مؤمن تطهیر و رحمت است و برای كافر عذاب و لعنت. بیماری همدم مؤمن می ماند تا هنگامی كه هیچ گناهی بر گردن وی نباشد.» (3)

پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره سرّ مبتلاشدن به بیماری فرمودند:

«بیماری تازیانۀ خدا در زمین است كه با آن بندگان خویش را ادب می كند.» (4)

همچنین می فرمایند:

«اگر سه چیز در آدمیزاد نبود، هیچ چیز سرِ او را فرود نمی آورد:

ص: 45


1- النوادر، راوندی، 150.
2- معجم السفر، 387، ح1309.
3- ثواب الأعمال، 229.
4- كنزالعمال، 3، 306، ح6680.

بیماری؛ تهی دستی؛ مرگ. اینها، همه، در انسان هست و با این حال انسان همچنان گستاخ است.» (1)

امام محمد باقر (علیه السلام) فرمودند:

«اگر تن بیمار نشود به سرمستی می گراید و در آن تنی كه به سرمستی گراییده هیچ خیری نیست.» (2)

امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«اگر بنا بود هیچ درد و رنجی به انسان نرسد، به كدامین وسیله از زشتی ها دامن درمی كشید و در برابر خداوند فروتنی می كرد و با مردم مهربانی می ورزید؟ آیا نمی بینی هنگامی كه دردی دامن گیر انسان می شود فروتن می گردد و سرِ تسلیم فرود می آورد و بر درگاه پروردگار خویش عافیت می جوید؟»

نقل است كه امام سجاد (علیه السلام) در اهمیت زدودن صفت كبر فرمودند:

«إِنَّ الْجَسَدَ إِذَا لَمْ یمْرَضْ یأْشَرُ وَ لَا خَیرَ فِی جَسَدٍ یأْشَر.» (3)

«اگر جسم بیمار نشود متكبر خواهد شد و در جسم متکبر خیری نیست.»

مهر حق تعالى بر بیماران

پیغمبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:

«بیماری ها هدایایی از جانب خداوند به بنده است. پس محبوب ترینِ بندگان نزد خداوند متعال كسی است كه بیشترین هدیه به وی رسیده

ص: 46


1- الخصال، 113، ح89.
2- مشكاة الأنوار، 487، ح1626.
3- مشكاة الأنوار فی غرر الأخبار، 280؛ كشف الغمة فی معرفة الأئمة (علیهم السلام)، 2، 102؛ الدر النظیم فی مناقب الأئمة (علیهم السلام) اللهامیم، 587؛ بحار الأنوار، بیروت، 75، 158.

باشد.» (1)

هرچه بنده به خدا نزدیک تر باشد، بلایا بیشتر او را دربرمی گیرد؛ زیرا بعضی از بندگان فقط با مبتلاشدن به بیماری درجات قرب را طی می کنند. پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:

«انسان گاه دارای مرتبه ای در پیشگاه خداوند متعال است كه با عمل خویش بدان نمی رسد تا آن هنگام كه به ابتلایی در جسم خود آزموده شود و به این واسطه به آن مرتبه برسد.» (2)

همچنین فرمودند:

«بیماران دوستان خدا هستند.» (3)

رسول گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) دربارۀ نزول رحمت الهی بر بیماران فرمودند:

«هركس بیمار شود یا به سفر برود پاداشی همانند دوران تن درستی و اقامت در وطن دریافت می کند.» (4)

هرگاه مسلمانی به گرفتاریِ جسمی مبتلا می شود خداوند متعال به فرشتگان خویش می فرماید:

«برای او پاداش بهترین كارهایی را كه در دوران تن درستی انجام می داده بنویسید.» (5)

اگر خداوند متعال بندۀ مسلمان را به بلایی جسمانی گرفتار سازد، به فرشتگان خود می فرماید:

«برای او عمل صالحی را كه پیش تر انجام می داده است، بنویسید.» (6)

ص: 47


1- الفردوس، 1، 123، ح422.
2- الدعوات، 172، ح483.
3- الفردوس، 3، 157، ح4424.
4- المعجم الأوسط، 1، 82، ح236.
5- الأمالی، طوسی، 384، ح832.
6- مسند ابن حنبل، 4، 297، ح12505.

در حدیثی آمده است:

«برای بیمار چهار ویژگی است: قلم تكلیف از او برداشته می شود؛ خداوند متعال به فرشته ای فرمان می دهد که همۀ پاداش آنچه در دوران تن درستی خویش انجام می داده است، بنویسد؛ بیماری وی بر همۀ اندام هایش گذر می كند و گناهانش را از بین می برد. پس اگر بمیرد آمرزیده می میرد و اگر زنده بماند آمرزیده زندگی می كند.» (1)

خداوند متعال به حضرت داود (علیه السلام) وحی فرمود:

«چه بسا بنده ای را بیمار می كنم و در نتیجۀ آن نماز و خدماتش كم می شود. صدای او كه مرا در همان سختی می خواند، برای من از صدای نمازگزاران محبوب تر است.» (2)

روایت شده است که دو فرشته از آسمان به زمین آمدند و بندۀ مؤمن درست كاری را در جای نماز خویش كه همواره در آن نماز می گزارد جستند تا برای وی عمل آن شب و روزش را بنویسند؛ اما وی را در مصلای خویش نیافتند. پس به آسمان بازگشتند و گفتند: «پروردگارا، فلان بندۀ مؤمنت را در مكان نمازش جستیم؛ ولی نیافتیم. بلکه او را در بند بیماری دیدیم». خداوند متعال به آنان فرمود: «تا زمانی كه بنده ام در بند من است، برای او در هر شب و روز، همانند آنچه در دوران تن درستی اش انجام می داد بنویسید.» (3)

امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«چون در هر شامگاه دو فرشتۀ مأمور بر بندۀ بیمار به آسمان می روند، پروردگار تبارك و تعالی می پرسد که برای بنده ام در بیماری اش چه

ص: 48


1- ثواب الأعمال، 230، ح1.
2- بحار الأنوار، 81، 192.
3- الكافی، 3، 113، ح1.

نوشته اید؟ آنان می گویند که نالیدن. سپس خداوند متعال می فرماید که با بندۀ خویش انصاف روانداشته ام. او را در بازداشتی از بازداشت های خود زندانی بدارم و مانع نالیدن او هم بشوم؟ پس به فرشتگان می فرماید که برای بنده ام همانند آن كارهای نیكی كه در دوران تن درستی اش انجام می داد بنویسید و تا هنگامی كه وی را از بازداشت خویش آزاد نکرده ام گناهی برای او ننویسید؛ چراكه او اكنون در زندانی از زندان های من است.» (1)

امام محمد باقر (علیه السلام) فرمودند:

«زمانی که خداوند متعال بخواهد بندۀ گناه کاری را گرامی بدارد، وی را به بیماری گرفتار می سازد.» (2)

باید توجه داشت که سختی ها عامل بسیار مهمی در از بین بردن گناهان است. در این باره فرمودنده اند:

«باید از خداوند متعال شاكر بود كه بیماری ها را سبب شستن گناهان قرار داده است.»

امام سجاد (علیه السلام) خطاب به بیماری كه بهبود یافته بود فرمودند:

«پاك شدن از گناهان بر تو مبارك باد. خدای متعال تو را یاد كرده است. او را یاد كن. او از تو درگذشته است. او را سپاس گوی.» (3)

آنچه از احادیث فهمیده می شود آن است كه تحمل کردن رنج و بی قراری نکردن در شفایافتن بیماری بسیار مؤثر است. چه بسا شکایت از خدا برای سختی ها و بیماری ها مؤمن را از دایرۀ تسلیم و رضا خارج کند. امام محمد باقر (علیه السلام) خطاب به فرزند گرامی شان، امام جعفر صادق (علیه السلام)، فرمودند:

«پسرم، هركس بلایی را كه بدان گرفتار آمده است از مردم پنهان بدارد

ص: 49


1- الكافی، 3، 114، ح5.
2- الكافی، 2، 444، ح1.
3- تحف العقول، 280.

و تنها به درگاه خداوند متعال بنالد، بر خداوند متعال حق است كه او را از آن بلا به عافیت برهاند.» (1)

ص: 50


1- مكارم الأخلاق، 2، 238، ح2574.

تحلیلى دربارۀ احادیث واردشده دربارۀ پاداش بیماری ها

مرحوم سید رضی (رحمة الله) در ذیل حكمت چهل و دوم "نهج البلاغه" که حضرت فرموده اند: «خداوند آن رنجی را كه داشته ای مایۀ ریختن گناهانت قرار دهد؛ چراكه در بیماری پاداشی نیست.»، چنین می نویسند:

«امام (علیه السلام) راست فرموده اند كه در بیماری اجری نیست؛ چراكه بیماری از قبیل چیزهایی است كه بنده به موجب آن مستحقِ عوض می شود؛ زیرا استحقاقِ عوض در مقابل چیزهایی پیدا می شود كه فعل خداوند متعال با بندۀ خویش باشد. اما استحقاق ثواب در مقابل فعل بنده تحقق می یابد. بنابراین میان این دو تفاوتی وجود دارد كه آن حضرت بیان فرموده اند.»

حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) به یكی از یاران خویش كه به بیماری گرفتار شده بود فرمودند:

«خداوند متعال آن دردی را كه داشته ای مایۀ ریختن گناهانت قرار دهد؛ چراكه در بیماری پاداشی نیست؛ اما گناهان را فرومی كاهد و همچون برگی که از درخت می ریزد، از انسان فرو می ریزد. پاداش در برابر نیت قلبی نیک و به زبان آوردن خوبی ها و عمل خیر است که خداوند سبحان هریك از بندگان خویش را كه بخواهد، با راستیِ نیت به بهشت درمی آورد.» (1)

امام حسین (علیه السلام) فرمودند: «حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) جناب سلمان فارسی (رحمة الله) را عیادت كردند و فرمودند که ای ابوعبدالله، در چه حالی؟» جناب سلمان (رحمة الله) عرضه داشت: «ای امیرالمؤمنین (علیه السلام) فراوان خدا را سپاس می گویم و از دل آزردگی بسیار به تو شكایت می آورم.» حضرت فرمودند:

«ای ابوعبدالله، دل آزرده نباش. هر دردی که به شیعیان ما می رسد

ص: 51


1- نهج البلاغه، حكمت 22.

به دلیل گناهی است که مرتکب شده اند و با این درد گناهان آن ها از بین می رود.

پس سلمان (رحمة الله) گفت:

«اگر چنان باشد كه شما می گویید، كه چنان نیز هست، پس در این دردها برای ما پاداشی جز پاك شدن گناهان نیست.»

حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:

«ای سلمان، به واسطۀ شكیبایی بر بیماری و نالیدن به درگاه خداوند و دعا در پیشگاه او، برایتان پاداش نیز هست و با همین كارهاست كه برای شما حسنه نوشته می شود و مرتبه هایتان فراتر می رود؛ اما درد فقط موجب پاك شدن گناه و یك كفاره است.»

جناب سلمان (رحمة الله) پس از شنیدن این سخن، پیشانی حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) را بوسید و گریست و گفت:

«ای امیرالمؤمنین (علیه السلام)، اگر شما نبودید چه كسی این چیزها را به ما می آموخت؟» (1)

از كلام حضرت فهمیده می شود كه خود دردكشیدن پاداشی جز پاك شدن گناهان ندارد؛ ولی به واسطۀ شكیبایی بر بیماری پاداش هایی برای بیمار نوشته می شود. به این ترتیب پاداش در انحصار صبر بر بیماری قرار می گیرد. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:

«نالۀ بیمار نوشته می شود. پس اگر شكیبا باشد برای او حسنه نوشته می شود و اگر بی تاب باشد، پاداشی برای تو نوشته نمی شود.» (2)

خوشا به حال مؤمن اهل بصیرتی که با یقین به پروردگارش جامۀ زیبای «رضای الهی» را می پوشد. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره این گونه افراد می فرمایند:

ص: 52


1- طب الائمه (علیهم السلام)، 15.
2- الجعفریات، 211.

«بر هر بنده ای در هنگام بیماری دو فرشته گمارده می شود. چون شخص بیمار شود آن ها می گویند که پروردگارا، فلان بندۀ تو بیمار شده است. سپس خداوند می فرماید که بنگرید چه می کند. اگر شكیبایی كند و پاداش خویش را از خداوند متعال بخواهد و در این بیماری امید خیر داشته باشد، فرشتگان این خوبی ها را به بارگاه خداوند متعال می رسانند.»

سپس خداوند متعال می فرماید:

«اینك من شما را گواه می گیرم که بیماری او را برطرف كنم و خونی بهتر از خون وی و گوشتی بهتر از گوشت وی برایش جایگزین می سازم و از گناهان او درمی گذرم.» (1)

در روایت دیگری نقل شده است كه اگر مؤمن بیماری را به جان بپذیرد و سپاس آن را به درگاه خداوند متعال بگزارد، آن شكرگزاری برایش همانند عبادت شصت سال است. از امام (علیه السلام) پرسیدند که پذیرفتن بیماری به چه معناست. ایشان فرمودند:

«بر آن شكیبایی كند و دیگران را از آنچه در این شب بیماری بر او گذشته است خبر ندهد و چون شب را به صبح آورد خداوند متعال را بر آنچه بوده است سپاس گوید.»

پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:

«وَ مَنْ مَرِضَ یوْماً وَ لَیلَةً فَلَمْ یشْكُ إِلَى عُوَّادِهِ بَعَثَهُ الله عَزَّ وَ جَلَّ یوْمَ الْقِیامَةِ مَعَ خَلِیلِهِ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلِ الرَّحْمَن (علیه السلام) حَتَّى یجُوزَ الصِّرَاطَ كَالْبَرْقِ اللَّامِع.» (2)

«هركس یك شبانه روز بیمار شود و نزد عیادت كنندگانش شكوِه نكند، خداوند متعال او را در روز قیامت با خلیل خویش، ابراهیم خلیل الرحمن، برمی انگیزاند تا همچون برقی پر درخشش از صراط بگذرد.»

ص: 53


1- الزهد ابن مبارك الملحقات، 30، ح120.
2- من لا یحضره الفقیه، 4، 16؛ الأمالی، صدوق، 431؛ وسائل الشیعة، 2، 407؛ بحار الأنوار، 73، 335 و 78، 177 و 78، 203 و 96، 85؛ مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، 9، 364.

حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:

«الْمَرِیضُ فِی سِجْنِ الله مَا لَمْ یشْكُ إِلَى عُوَّادِهِ تُمْحَى سَیئَاتُه.» (1)

«تا هنگامی كه بیمار نزد عیادت كنندگان خویش شكوِه نكرده باشد گناهانش محو می شوند.»

هنگامی که از امام صادق (علیه السلام) درباره تعریف شكوِه در بیمار پرسیدند، ایشان فرمودند:

«گاه شخص می گوید که امروز تب دارم و دیشب بیدار ماندم. این سخن او راست است و شكوه نیست. شكوه به این معناست كه بگوید به چیزی مبتلا شدم كه هیچ كس بدان گرفتار نشده است یا بگوید چیزی دامن گیرم شده كه دامن گیر هیچ كس دیگری نشده است.» (2)

باید توجه داشت که اظهار درد و رنج بیماری به پزشك، شكایتِ از خداوند متعال نیست؛ بلكه برای بهبودی است. چراكه حق تعالی شفا را در دارو قرار داده است. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) درباره مذمت اظهار نکردن بیماری به پزشك فرمودند:

«برای كسی كه بیماری خویش را از طبیب خود پنهان می کند، درمانی نیست.»

پنهان نمودن مصیبت هایی مثل فقر و قرض و بیماری جزو ضروریات انسان موحد است كه بدین وسیلۀ تسلیم و عبودیت خود را به پیشگاه پروردگارش عرضه می دارد و آن چنان لطف الهی شامل حالش می شود كه در پاره ای از اوقات بر اثر اخلاص در این عمل، توفیق مصاحبت با ملكوتیان نصیبش می گردد. عمران بن حصین

ص: 54


1- بحار الأنوار، بیروت، 78، 211؛ مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، 2، 69؛ دعائم الإسلام، 1، 217.
2- الكافی، 3، 116، ح1.

به پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) گفت: «ای پیامبر خدا، مردانی نزد من می آمدند كه از آنان خوش سیماتر و خوش بوتر ندیده ام. اما پس از چندی از من بریدند. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) پرسیدند: «آیا زخمی به تو رسیده بود و آن را پنهان می داشتی؟» گفت: «آری.» حضرت فرمودند: «سپس آن را آشكار ساختی؟» عرض كرد: «آری.» سپس پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:

«اگر همچنان پوشیده می داشتی، تا زمانی كه زنده بودی فرشتگان به دیدارت می آمدند.»

راوی می گوید: «آن زخم جراحتی بود كه وی در جهاد در راه خدا برداشته بود.» (1)

پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند:

«یكی از گنج های نیك پنهان کردن مصیبت ها و بیماری ها و صدقه است.» (2)

حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:

«پنهان تهی دستی و بیماری از جوانمردی است.» (3)

همچنین فرمودند:

«در گذشته مرا برادری الهی بود. پستی و کوچکی دنیا در نگاه وی او را در نظرم بزرگ می ساخت. او در بیماری ها شکوه نمی کرد.» (4)

پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:

«اگر مؤمن از حال خویش در بیماری آگاه بود، هرگز دوست نداشت كه از آن بیماری جدا شود.» (5)

ص: 55


1- كتاب ربیع الأبرار، 1، 269؛ شرح نهج البلاغه، 1، 92.
2- الدعوات، 167، ح462.
3- غرر الحكم.
4- نهج البلاغه.
5- ارشاد القلوب، 42.

همچنین فرمودند:

«از مؤمنی که در هنگام بیماری بی تابی می كند در شگفتم. اگر او می دانست كه در بیماری چه پاداشی وجود دارد، دوست داشت پیوسته بیمار باشد تا آن هنگام كه به لقای پروردگار خویش بپیوندد.» (1)

امام صادق (علیه السلام) در روایتی پاداش های شگفتی را برای بیمار برشمردند:

«كسی كه یك شب بیمار گردد و آن را بپذیرد، خداوند عزوجل عبادت شصت سال را برایش بنویسد. راوی عرض كرد که معنای پذیرفتن چیست؟ ایشان فرمودند که از درد خود به كسی شكایت نكند.» (2)

امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«مؤمن در پیشگاه خداوند برترین منزلت را دارد... او را به بلا گرفتار می سازد و پس از آن یك یك اعضای بدنش را می ستاند و او پیوسته سپاس الهی را بر زبان دارد.» (3)

این سپاس همان صبر جمیل است. خداوند متعال نیز در برابر چنین بیمار صبوری می فرماید:

«أَشْكُرُ لَهُ كَمَا شَكَرَ لِی وَ أُقْبِلُ إِلَیهِ بِفَضْلِی وَ أُرِیهِ وَجْهِی.» (4)

«همان طور كه او شكر مرا كرد، من هم از او تشکر می کنم و به او روی می آورم و رحمت خاص خویش را بر او نازل می کنم.»

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند که خداوند چنین گفته است:

«إِذَا وَجَّهْتُ إِلَى عَبْدٍ مِنْ عَبِیدِی مُصِیبَةً فِی بَدَنِهِ أَوْ مَالِهِ وَ وُلْدِهِ ثُمَّ اسْتَقْبَلَ

ص: 56


1- التوحید، 401، ح3.
2- لآلی الأخبار، 115.
3- الكافی، 2، 254.
4- من لا یحضره الفقیه، 1، 334؛ مكارم الأخلاق، 286؛ الوافی، 8، 817؛ بحار الأنوار، بیروت، 83، 205.

ذَلِكَ بِصَبْرٍ جَمِیلٍ اسْتَحْییتُ مِنْهُ أَنْ أَنْصِبَ لَهُ مِیزَاناً أَوْ أَنْشُرَ لَهُ دِیوَاناً.» (1)

«هر گاه برای بنده ای مصیبتی در بدن یا مال یا فرزندش پیش آورم و او با صبری جمیل از آن مصیبت استقبال كند، در روز قیامت حیا می کنم که برایش ترازو برپا كنم یا نامه عملش را در برابرش بگشایم.»

از امام باقر (علیه السلام) معنای صبر جمیل پرسیده شد. حضرت فرمودند:

«شَی ءٌ لَا شَكْوَى فِیهِ ثُمَّ قَالَ وَ مَا فِی الشَّكْوَى مِنَ الْفَرَجِ فَإِنَّمَا هُوَ یحْزُنُ صَدِیقَكَ وَ یفَرِّحُ عَدُوَّكَ.» (2)

«چیزی است که شکایتی در آن نباشد. شکایت دوستت را ناراحت و دشمنت را خوشحال می کند و گشایشی هم برایت نمی آورد.» (3)

به سبب وجود همین پاداش هاست که مؤمن در روز قیامت افسوس می خورد که ای كاش در دنیا به بیشترین مصائب گرفتار می آمد. امام باقر (علیه السلام) درباره این حسرت فرمودند:

«لَوْ یعْلَمُ الْمُؤْمِنُ مَا لَهُ فِی الْمَصَائِبِ مِنَ الْأَجْرِ لَتَمَنَّى أَنْ یقَرَّضَ بِالْمَقَارِیض.» (4)

«اگر مؤمن می دانست كه در مقابل گرفتاری ها چه پاداش هایی نصیبش می شد، آرزو می كرد كه با قیچی تكه تكه شود.»

پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:

«یا علی (علیه السلام)، نالۀ بیمار تسبیح، صیحۀ او گفتن لا اله الا الله، خوابش در بستر عبادت و از این پهلو به آن پهلوشدنش همانند جهاد در راه

ص: 57


1- بحار الأنوار، بیروت، 68، 92 و 78، 209 و 79، 123؛ مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، 2، 58؛ نهج الفصاحة، 594.
2- بحار الأنوار، بیروت، 78، 209؛ جامع الأخبار، شعیری، 116.
3- شکایت در عرف لغت به اظهاری گفته می شود که ناشی از نارضایتی شخصی از کسی است که به او آسیب وارد ساخته و فرد به این واسطه به فعل او معترض می باشد. بنابراین این نالیدن از درد و حتی ضجه و هر اظهار دیگری مادامی که مریض بر آنچه خدا به او روا داشته متعرض نباشد؛ بلکه آن را برای خودش خیر بداند، نه تنها شکایت تلقی نمی شود؛ بلکه پاداش ذکر لااله الا الله را به همراه خواهد داشت.
4- المؤمن، 15، الكافی، الإسلامیة، 2، 255، التمحیص، 32؛ مشكاة الأنوار فی غرر الأخبار، 292؛ مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم)، 9، 335؛ بحار الأنوار، بیروت، 64، 240.

خداست.» (1)

همچنین امام محمد باقر (علیه السلام) فرمودند:

«سَهَرُ لَیلَةٍ مِنْ مَرَضٍ أَوْ وَجَعٍ، أَفْضَلُ وَ أَعْظَمُ أَجْراً مِنْ عِبَادَةِ سَنَة.» (2)

«بیدارخوابیِ یك شب از بیماری یا دردمندی از عبادت یك سال برتر است.»

در روایت دیگری آمده است:

«دو شب تب داشتن با عبادت دو سال و سه شب تب داشتن با عبادت هفتاد سال برابری می كند. پرسیدم که اگر شخصی به هفتاد سالگی نرسد چه طور؟ فرمودند که ثواب برای پدر و مادرش خواهد بود. پرسیدم که اگر آن ها نیز به هفتاد سال نرسیده باشند چه؟ فرمودند که برای خویشاوندانش خواهد بود. پرسیدم اگر خویشاوندان او نیز به هفتاد سال نرسد چه؟ حضرت فرمودند که برای همسایگانش محاسبه می شود.» (3)

از رحمت بیكران خداوند متعال به شیعیان حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) آن است كه در آخرت مصیبت زدگان را به قدری جایگاه می بخشد که از شهدا در رکاب امام معصوم (علیه السلام) پیشی می گیرند. امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«مَنِ ابْتُلِی مِنَ الْمُؤْمِنِینَ بِبَلَاءٍ فَصَبَرَ عَلَیهِ، كَانَ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ أَلْفِ شَهِید.» (4)

ص: 58


1- بلا و بیماری و گرفتاری رحمت است نه عذاب، 106؛ بحار الأنوار، 81، 188.
2- الكافی، الإسلامیة، 3، 114؛ الوافی، 24، 212؛ وسائل الشیعة، 2، 399؛ مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم)، 13، 264؛ بحار الأنوار، بیروت، 78، 200؛ مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، 2، 64.
3- الكافی، 3، 119، ح9.
4- الكافی الإسلامیة، 2، 92؛ الوافی، 4، 337؛ وسائل الشیعة، 3، 255؛ مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم)، 8، 139؛ بحار الأنوار، بیروت، 68، 78؛ بلا و بیماری و گرفتاری رحمت است نه عذاب، 126.

«هر مؤمنی به بلایی مبتلا شود و بر آن صبر کند مزد هزار شهید را خواهد داشت.»

علت امتحانات انبیا و اولیا

به شهادت تاریخ انبیای الهی بیشترین بلا را در این دنیا دیدند و به تناسب، بیشترین صبر را نیز از خود نشان دادند. (1) برای همین درمی یابیم که این دنیا سرِ ساختن با هیچ کس را ندارد. این سنت الهی است که هرکسی را به دلیلی خاص در این دنیا گرفتار بلا کند.

تحمل گرفتاری ها برای مؤمنین رحمت و قرب و برای کافران بدبختی و عذاب است. در این باره فرموده اند:

«إِنَ الْبَلَاءَ لِلظَّالِمِ أَدَبٌ وَ لِلْمُؤْمِنِ امْتِحَانٌ وَ لِلْأَنْبِیاءِ دَرَجَةٌ وَ لِلْأَوْلِیاءِ كَرَامَة.» (2)

«بلا تنبیه ظالمین، امتحان مؤمنین، رفعت درجۀ انبیاء و کرامت اهل بیت (علیهم السلام) است.»

امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«حضرت ایوب به بلایا و امراض گرفتار شد. این بیماری كیفر معصیت نبود؛ زیرا پیغمبران معصوم هستند و گناه كبیره و صغیره از آن ها سر نمی زند و امراض ایشان به طریقی نبود كه بوی بد داشته باشد یا خون جراحت از بدنشان خارج بشود؛ بلكه مردم به دلیل فقر شدید و ناتوانی حضرت ایوب (علیه السلام) از او روی گردان بودند و نمی دانستند كه فقر و احتیاج او نزد پروردگار مصلحتی دارد.»

باری، سردمداران و پرچم داران دین تا نیروی بردباری را برای خویش فراهم نسازند، نمی توانند رهبران و مدیرانی موفق از كار درآیند؛ زیرا بردباری بر سختی ها

ص: 59


1- مگر عدۀ معدودی مانند حضرت سلیمان که خداوند ایشان را با اعطای قدرت و ثروت امتحان کرد که این نیز امتحانی مشکل است.
2- بحار الأنوار، بیروت، 64، 235 و 78، 198.

اصلی ضروری برای هدایت گران می باشد. قرآن نیز انتخاب اولیای الهی را بر این اصل استوار ساخته است:

﴿وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ كانُوا بِآیاتِنا یوقِنُون ﴾ (1)

«بعضی از ایشان (ذریۀ ابراهیم (علیه السلام)) را امام و پیشوایانی قرار دادیم كه خلق را به امر ما هدایت كنند؛ چراكه آنان در راه حق، صبر و مقاومت كردند و در رابطه با آیات ما به مقام یقین دست یافتند.»

یا در جای دیگری می فرماید:

﴿وَ إِسْماعیلَ وَ إِدْریسَ وَ ذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرین﴾ (2)

«و اسماعیل و ادریس و ذی الكفل، همه، از بندگان صابر ما بودند.»

حضرت رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:

«خداوند پیغمبران و اولیا و مقربان خود را به بیماری هایی مبتلا می کند تا مردم درباره آنان غلو نكنند، آن ها را شریک خداوند متعال قرار ندهند، به مردمان ضعیف اهانت نکنند، شخص فقیر و مریض را آزرده خاطر نكنند و بدانند كه خداوند قادر است هر كسی را كه بخواهد بیمار یا سالم قرار بدهد و هر آن كه را بخواهد غنی یا فقیر بگرداند.

این ابتلائات سبب عبرت گرفتن بعضی از مردم و شقاوت طایفۀ دیگری می گردد. در تمام این حالت ها پروردگار حكیم و توانا با عدالت رفتار می كند و صلاح و مصلحت بندگان را ملحوظ می دارد. پس باید فقط به خداوند توكل کرد.» (3)

همچنین درباره مصائب جان سوز اهل بیت (علیهم السلام) فرمودند:

«خداوند پیامبران و امامان را با گرسنگی آزمود. آنان را به سختی و بلا

ص: 60


1- سوره مباركه سجده، آیۀ شریفۀ 24.
2- سوره مبارکه انبیاء، آیۀ شریفۀ 85.
3- تفسیر جامع، 4، 354؛ خصال، 2، 399؛ بحار الأنوار، بیروت، 12، 348 و 44، 275.

گرفتار كرد و با ترس و بیم امتحان شان نمود و با مشكلات فراوان خالص شان گردانید.»

در ادامه هم برای دل جویی از مؤمنین گرفتار می فرمایند:

«ثروت و فرزند را دلیل خشنودی خداوند ندانید كه نشانۀ ناآگاهی به آزمایش ها و امتحان ها است.»

خداوند سبحان در قرآن می فرماید:

﴿أَ یحْسَبُونَ أَنَّما نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مالٍ وَ بَنینَ * نُسارِعُ لَهُمْ فِی الْخَیراتِ بَلْ لا یشْعُرُون﴾ (1)

«آیا گمان می كنند مال و فرزندانی را كه به آن ها عطا كردیم، به سرعت نیكی ها را هم برای برایشان فراهم می كنیم؟ نه، آنان آگاهی ندارند.»

در رأس دوستان خدا حضرات معصومین (علیهم السلام) و سپس انبیا، شیعیان خاص، صلحا و مؤمنین قرار دارند. هرچه رتبۀ ایمان و قرب به خداوند بیشتر باشد، گرفتاری ها هم زیادتر خواهد بود. امام صادق (علیه السلام) در این باره فرمودند:

«خداوند اولیای خود را به مصائبی دچار می گرداند تا بدون این كه گناهی انجام داده باشند به ایشان پاداش عنایت بفرماید.» (2)

امتحان و صبر پیامبر گرامى اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)

بیشترین بلاها و رنج ها بر وجود مقدس پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل گشت؛ زیرا ایشان مقرب ترین فرد در پیشگاه الهی هستند. جان سوزترین رنج ایشان زیستن در کنار منافقین زمان بود که می بایست از روی حکمت با آنان مدارا می كردند. امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«هر گاه مصیبتی دیدی مصائب رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را به یاد بیاور؛ زیرا

ص: 61


1- سوره مبارکه مؤمنون، آیات شریفه 55 و 56.
2- الكافی، 2، 450؛ بحار الأنوار، 81، 180.

هیچ كس به مانند ایشان مصیبت ندیده است.» (1)

وجود گرامی خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:

«هیچ یك از افراد امتم، هرگز، همانند من مصیبتی نمی بیند.» (2)

در شب معراج به رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) خطاب رسید:

«إِنَّ الله تَبَارَكَ وَ تَعَالَى یخْتَبِرُكَ فِی ثَلَاثٍ لِینْظُرَ كَیفَ صَبْرُك.» (3)

«خداوند متعال در سه چیز تو را امتحان می كند تا ببیند صبر تو چه اندازه است.»

در ادامه به این سه امتحان مهم خواهیم پرداخت:

امتحان اول:

اولین امتحان کمک به نیازمندان بود. در تفسیرصافی نقل است که روزی حضرت رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در مسجد نشسته بودند. سائلی آمد و از آن حضرت چیزی درخواست نمود. حضرت فرمودند که چیزی ندارم. سائل عرض كرد که همین پیراهنِ تن تان را مرحمت كنید. حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) برخاستند و به منزل رفتند و پیراهن شان را از بدن مبارك بیرون آوردند و به آن سائل دادند. چون حضرت پیراهن دیگری نداشتند كه بپوشند و به مسجد بیایند، در خانه نشستند. جبرئیل پایین آمد و این آیه را بر ایشان نازل کرد:

﴿وَ لا تَجْعَلْ یدَكَ مَغْلُولَةً إِلى عُنُقِكَ وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً﴾ (4)

ص: 62


1- بحار الأنوار، 82، 131؛ امالی، طوسی، 2، 294.
2- بحار الأنوار، 82، 143.
3- كامل الزیارات، 332؛ تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة (علیهم السلام)، 838؛ البرهان فی تفسیر القرآن، 4، 860؛ تفسیر كنز الدقائق و بحر الغرائب، 14، 532.
4- سوره مباركه اسراء، آیۀ شریفۀ 29.

امتحان دوم:

تکذیب پیامبر و اذیت و آزار ایشان دومین امتحان سخت الهی بود:

«فَالتَّكْذِیبُ وَ الْخَوْفُ الشَّدِیدُ وَ بَذْلُكَ مُهْجَتَكَ فِی مُحَارَبَةِ أَهْلِ الْكُفْرِ بِمَالِكَ وَ نَفْسِك.» (1)

«تو را تكذیب كنند و ترس و خوف بسیار از دشمنان به تو برسد. دردهای زیادی به تو وارد می شود. عرض كرد که خدایا، صبر می كنم و از تو طلب یاری می جویم. چون این مطلب را قبول كرد و به این امتحان راضی شد، هر قدر اذیت و آزار دید صبر می کرد و نفرین ننمود تا جایی كه پیشانی مبارك و دندان نازنینش را شكستند.»

حضرت در برابر تمام این اذیت ها و آزارها فرمودند:

«اللَّهُمَ اهْدِ قَوْمِی فَإِنَّهُمْ لَا یعْلَمُون.» (2)

«خدایا قوم مرا هدایت كن كه نادانند.»

امتحان سوم

امتحان آخر امتحان آن حضرت به ابتلائات خاندان مکرم ایشان بود:

«فَمَا یلْقَى أَهْلُ بَیتِكَ مِنْ بَعْدِكَ مِنَ الْقَتْل.» (3)

«آنچه بعد از تو از کشته شدن بر سر اهل بیتت می آید! ایشان عرض كردند که خدایا قبول كردم و راضی به رضای تو هستم.»

بهترین و عالی ترین مقام متعلق به کسی است که در راه دین بر مرارت های جانکاه صبر می کند. امام سجاد (علیه السلام) هنگام شهادت خویش امام باقر (علیه السلام) را به سینه چسباندند و فرمودند که پدرم هنگام شهادتش مرا سفارش کرد، چنان كه او این سخن

ص: 63


1- كامل الزیارات، 332؛ بحار الأنوار، بیروت، 28، 62؛ تفسیر كنز الدقائق و بحر الغرائب، 14، 532.
2- بحار الأنوار، بیروت، 11، 298 و 20، 21 و 20، 117غ منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، 18، 158؛ إعلام الورى بأعلام الهدى، 83.
3- كامل الزیارات، 332؛ تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة (علیهم السلام)، 838؛ بحار الأنوار، بیروت، 28، 62؛ تفسیر كنز الدقائق و بحر الغرائب، 14، 532.

را از پدرش شنیده بود:

«ای پسرم، در راه حق و دفاع از آن بردباری داشته باش؛ اگرچه استقامت تو در این راه تلخ باشد.» (1)

تحمل چنین تلخی هایی میوه های پربار و لذت بخشی را برای صاحبش به ارمغان می آورد. امام صادق (علیه السلام) در وصیت خود از زبان حضرت عیسی (علیه السلام) خطاب به یارانش فرمودند:

«وَ لَا تَنَالُونَ مَا تَأْمُلُونَ إِلَّا بِالصَّبْرِ عَلَى مَا تَكْرَهُون.» (2)

«هرگز به آرزوهای خود دست نمی یابید، مگر این كه در برابر ناگواری ها و سختی ها صبور باشید.»

خداوند متعال نیز در قرآن بارها رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را به صبر در برابر کافران دعوت می کند:

﴿فَاصْبِرْ إِنَ وَعْدَ الله حَقٌّ وَ لا یسْتَخِفَّنَّكَ الَّذینَ لا یوقِنُون ﴾ (3)

«در برابر مخالفت و مبارزۀ كافران مقاومت و صبر پیشه كن؛ چراكه وعدۀ خدا حق و حتمی است.»

﴿فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَ لا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِماً أَوْ كَفُورا﴾ (4)

«ای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، بر طاعت و اجرای حكم پروردگار خود صبور و مقاوم باش و هرگز از مردم گناهكار اطاعت مكن.»

ص: 64


1- بحار الأنوار، 70، 184.
2- تحف العقول، 305؛ الوافی، 26، 276؛ بحار الأنوار، بیروت، 75، 283؛ عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال (مستدرك سیدة النساء (علیها السلام) إلى الإمام الجواد (علیه السلام))، 20، 641.
3- سوره مبارکه روم، آیۀ شریفۀ 60.
4- سوره مبارکه انسان، آیۀ شریفۀ 24.

﴿فَاصْبِرْ صَبْراً جَمیلا﴾ (1)

«به نیکویی صبر کن.»

البته تحمل سختی ها دارای پاداش فراوانی است كه به بندۀ صبور عطا می گردد. چنان که خداوند در روز قیامت خطاب به کافران می فرماید:

﴿إِنِّی جَزَیتُهُمُ الْیوْمَ بِما صَبَرُوا أَنَّهُمْ هُمُ الْفائِزُون﴾ (2)

«همانا امروز پاداش صبر و پایداری صابران را در برابر آزار و استهزاء شما كافران خواهم داد.»

و همچنین می فرماید:

﴿ما عِنْدَكُمْ ینْفَدُ وَ ما عِنْدَ الله باقٍ وَ لَنَجْزِینَّ الَّذینَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا یعْمَلُون﴾ (3)

«آنچه نزد شماست نابودشدنی است و آنچه نزد خداست جاویدان. پاداشی كه به صابران می دهیم نیکوتر از آنچه انجام می دهند خواهند بود.»

مرحوم مجلسی (رحمة الله) در "حیات القلوب" می نویسد که وقتی حضرت رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به رسالت مبعوث شدند تا دعوت را آشکار کنند، در هنگام موسم حج، بالای كوه صفا رفته و بلند صدا زدند: «ای مردم، من فرستاده خالق عالمیان هستم.»

همین كه ابوجهل این كلام را از آن حضرت شنید سنگی به جانب ایشان انداخت و پیشانی مبارک شان را شكست. سایر كفار نیز به سمت حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) سنگ انداختند. برای همین هم حضرت به بالای كوه ابوقبیس رفتند. خبر این حادثه به حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) و خدیجۀ كبری (علیها السلام) رسید. آن ها ظرف آب و سفرۀ نانی برداشتند و بالای كوه به سراغ رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) رفتند. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فریاد می زدند: «یا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)، جانم فدای تو باد! در كدام وادی تشنه و گرسنه مانده ای و مرا با

ص: 65


1- سوره مبارکه معارج، آیۀ شریفۀ 5.
2- سوره مبارکه مؤمنون، آیۀ شریفۀ 111.
3- سوره مبارکه نحل، آیۀ شریفۀ 96.

خود نبرده ای؟» حضرت خدیجۀ كبری (علیها السلام) فریاد می زدند: «ای پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برگزیده و رنج كشیده در راه خدا، خودتان را به من نشان دهید.»

در همین زمان بود که جبرئیل بر رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شد. وقتی چشمان آن حضرت به جبرئیل افتاد فرمودند: «ببین این امت با من چه كردند. مرا تكذیب كردند و پیشانی مرا به سنگ جفا شكستند». پس جبرئیل مسندی را از زیر بال خود كه به انواع جواهرات آراسته شده بود بیرون آورد و پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را روی آن نشانید. سپس ملائك، فوج فوج، به یاری حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) می آمدند. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به آن ها اذن ندادند و فرمودند: «مرا واگذارید كه امت من نادانند.»

جبرئیل عرض كرد: «ای رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) با حضرت خدیجۀ كبری (علیها السلام) را طلب كن كه به کمک تو می آیند». پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هم آن ها را صدا زدند. وقتی آن ها به بالای کوه رسیدند، هنوز خون از پیشانی نورانی آن حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) جاری بود. حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) خون ها را به جانب آسمان می پاشیدند و قطره ای از آن به زمین برنمی گشت. حضرت خدیجۀ كبری (علیها السلام) عرض كردند: «یا رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، چرا نمی گذارید این خون ها به زمین بریزد؟» ایشان فرمودند: «می ترسم عذاب بر این امت نازل شده و همه هلاك شوند.»

وقتی که خداوند اشرف مخلوقات را امتحان می کند، امتحان شدن مردم عادی در این دنیا قطعی است. امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«عَلَیكَ بِالصَّبْرِ فِی جَمِیعِ أُمُورِكَ فَإِنَّ الله تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بَعَثَ مُحَمَّداً (صلی الله علیه و آله و سلم) فَأَمَرَهُ بِالصَّبْرِ وَ الرِّفْقِ فَقَال (1): ﴿وَ اصْبِرْ عَلى ما یقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً

ص: 66


1- الكافی، الإسلامیة، 2، 88 و 3، 227؛ الوافی، 4، 341؛ مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم)، 8، 122؛ بحار الأنوار، بیروت، 9، 202 و 18، 182.

جَمیلا﴾ (1)

«در رابطه با همۀ امور زندگی صبور و مقاوم باش؛ چراكه خداوند متعال حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را به پیامبری برانگیخت و او را به صبر و مقاومت فرمان داد و فرمود که بر طعنه و ناسزای منافقان و كفار شكیبا باش و از گفتار زشت آنان با نیكویی و زیبایی دوری كن.»

با این توصیه ها معلوم می گردد که از ویژگی های خاص مردان الهی بردباری است.

امتحان و صبر حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام)

بعد از امتحانات پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) آزمایش های بسیار سخت و فتنه های گرانی بر سرور اولیا، حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام)، وارد شد. خداوند ایشان را در چهارده موضع امتحان كرد. شیخ صدوق (رحمة الله) در خصال از امام محمد باقر (علیه السلام) روایت كرده است كه بعد از واقعۀ نهروان، حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در مسجد كوفه نشسته بودند. فردی به نام «رأس الیهود» خدمت آن حضرت مشرف شد و عرض كرد: «آمده ام تا از شما سؤال هایی بكنم كه پاسخ آن ها را فقط پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) یا وصی او می داند.» حضرت (علیه السلام) فرمودند: «بپرس». وی عرض كرد:

«به من خبر بده خداوند در حیات انبیا چندبار اوصیای ایشان را امتحان می کند و بعد از وفات ایشان چندبار؟» (2)

حضرت فرمودند:

«اگر بگویم مسلمان می شوی؟»

عرض كرد:

«بلی.»

ص: 67


1- سوره مبارکه مزمل، آیۀ شریفۀ 10.
2- بحار الأنوار، 38، 167؛ الخصال، 2، 365؛ الإختصاص، 164؛ إرشاد القلوب إلى الصواب، دیلمی، 2، 343؛ البرهان فی تفسیر القرآن، 4، 430.

حضرت فرمودند:

«خدا هفت مرتبه در حیات انبیا و هفت مرتبه بعد از وفات شان اوصیای آنان را امتحان می كند.»

عرض كرد:

«راست فرمودید. خداوند شما را چند مرتبه امتحان كرد؟»

حضرت فرمودند:

«خداوند مرا هفت مرتبه در حیات پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و هفت مرتبه بعد از رحلت ایشان امتحان كرد.»

عرض كرد:

«در حیات پیامبر چه امتحان هایی از شما گرفت شد؟»

حضرت فرمودند:

«اولین امتحان در زمانی بود كه پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به رسالت مبعوث شد و اولاد عبدالمطلب را به اسلام دعوت كرد. هیچ كدام قبول نكردند؛ اما من که از همه كوچك تر بودم او را تصدیق نمودم. سه سال گذشت. هیچ كس غیر از من و خدیجۀ كبری (علیها السلام) به او ایمان نیاورد. من مشغول خدمت گزاری به ایشان بودم.»

بعد حضرت به اصحابشان رو کردند و فرمودند: «الیس كذلك»؟ آنان هم عرض كردند: «بلی یا امیرالمؤمنین (علیه السلام).»

حضرت ادامه دادند:

«دوم امتحان وقتی بود كه كفار قریش می خواستند پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را به قتل برسانند. برای همین هم رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) مرا در رخت خواب خود خوابانیدند و خودشان هجرت کردند و من به كشته شدن خود و سلامتی پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خوشحال بودم. سومین بار در جنگ بدر بود كه شیبه و عتبه و ولید كه همه از مشاهیر و شجاعان عرب بودند هر قدر مبارز طلبیدند

ص: 68

كسی جرأت مبارزه با آن ها را نكرد؛ اما من که از همه كوچك تر بودم، رفتم و آن ها را كشتم و بعضی را نیز اسیر كردم. چهارم مرتبه در جنگ احد بود. كفار قریش به خون خواهی كشته شدگان بدر آمدند که در نتیجه آن مسلمانان شكست فاحشی خوردند. بسیاری كشته شدند و باقی ماندگان فرار كردند. غیر از من كسی با پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نماند. جنگی كردم كه ملائكۀ آسمان ها تعجب كردند. در این جنگ بیش از هفتاد زخم بر من وارد آمد.»

پس حضرت (علیه السلام) عبای مبارک خود را کنار زدند و با دست خویش جراحت هایشان را به مرد یهودی نشان دادند. سپس فرمودند:

«پنجمین امتحان در جنگ خندق رقم خورد. عمروبن عبدود كه از شجاعان عرب بود به میدان آمد و مبارزی طلبید. مثل شتری مست نعره می كشید و رجز می خواند. احدی غیر از من جرأت نكرد به میدان برود. رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به دست مبارك خود عمامه را بر سر من پیچیدند و همین شمشیر را، كه ذوالفقار باشد، به دستم دادند. درحالی که تمام زن های مدینه به حال من گریه می كردند پیاده به جنگ او رفتم. چون با او مقاتله كردم این ضربت را به سر من زد؛ اما درنهایت او را كشتم. ششمین دفعه در جنگ خیبر بود كه شجاعان یهود مقابل مسلمانان صف كشیدند و مبارز طلبیدند. هر كه از لشكر اسلام به میدان رفت كشته شد. چشم های مردم از ترس قرمز شده بود و همه به من نگاه می كردند و می گفتند که یا علی (علیه السلام) برخیز. عاقبت پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مرا به جنگ آن ها فرستاد. احدی به جنگ من نیامد مگر آن كه او را به خاك انداختم. بعد از آن همچون شیری بر آن ها حمله كردم. آن ها نیز فرار كردند و به قلعۀ خود رفته و در را بستند. با دست خود در را كندم و وارد قلعه شدم. مردان آن ها را كشتم و زن های آنان را اسیر كردم و اَحَدی غیر از خدا با من نبود. اما دفعۀ هفتم زمانی بود كه رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) متوجه فتح مكه شد و كاغذی برای آن ها نوشت و خواست

ص: 69

كسی كاغذ را با سورۀ برائت بر آن ها بخواند. به هر كس از اصحاب این دستور را فرمودند اهمال كردند و نرفتند. پس رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مرا فرستاد. با آن كه اهل مكه با من نهایت دشمنی را داشتند و اگر می توانستند مرا ریز ریز می کردند رفتم و پروا نكردم و نامه را با سورۀ برائت برای آن ها خواندم.»

هر مرتبه که حضرت (علیه السلام) از اصحاب خود درباره این وقایع تصدیق می خواستند، همه اقرار می كردند.

بعد از آن مرد یهودی عرض كرد:

«ما را از امتحانات خود بعد از پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خبر دهید.»

حضرت فرمودند:

«اولین آن مصیبت فقدان پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بود. آن قدر غصه بر من وارد شد كه گمان ندارم كوه ها تاب تحمل آن را داشته باشند. اما با این وجود صبر كردم و وصیت های پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را به جا آوردم. ایشان را غسل دادم، كفن كردم، نماز خواندم، دفن كردم و بعد هم به جمع آوری كتاب خدا مشغول شدم. دومینِ آن در خلافت ابوبكر. سومین امتحانم در خلافت عمر بود. چهارمین آزمونم در جنگ جمل بود كه به دست عایشه برپا شد. پنجمینِ آن در جنگ با معاویه (لعنت الله علیه) در صفین بود. ششمین آزمونم در وقایع نهروان بود. اما هفتمین امتحانم ای برادر یهودی! پس همانا رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) با من پیمان بست که در آخر دورانم قومی از اصحاب من هستند که روزها را روزه می گیرند و شب ها به عبادت برمی خیزند و کتاب خدا را تلاوت می کنند؛ اما بر خلاف آنچه می کنند، علیه من خارج می شوند و جنگ ایشان با من در دین همانند خروج تیر از کمان است.»

اما دربارۀ مظلومیت و صبر حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) نقل است كه روزی خدمتكار ایشان بیرون از اطاق و در كنار آفتاب سرگرم خرماخوردن بود. حضرت

ص: 70

امیرالمؤمنین (علیه السلام) برای انجام كاری او را صدا زدند؛ ولی او جواب نداد. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) دوباره او را صدا زدند. باز هم پاسخی نداد. با این حال امیرالمؤمنین (علیه السلام) همچنان وی را صدا می كردند؛ ولی او با این كه صدای آن حضرت را می شنید پاسخی نمی داد. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) پی در پی وی را صدا می كردند. پس از چندی غلام خرماخوران وارد خانه شد و دعوت امیرالمؤمنین (علیه السلام) را اجابت كرد. در این هنگام امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: «ای غلام! مدتی است تو را صدا می كنم ولی تو جوابی نمی دهی. آیا صدای مرا نمی شنیدی»؟ خدمتكار گفت: «صدای شما را می شنیدم؛ ولی سرگرم خرماخوردن بودم.» امام (علیه السلام) فرمودند: «بسیار تو را صدا زدم. حق این بود زودتر پاسخ می دادی.» خدمتكار گفت: «آری شما هفتاد بار مرا صدا زدید و من آخرین بار جواب شما را دادم.» حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: «با این كه هفتاد مرتبه صدای مرا شنیدی چرا در همان مراتب نخستین پاسخ نگفتی»؟ خدمتكار در جواب به آن حضرت عرض کرد: «می خواستم میزان صبر شما را بسنجم. با این كار به عظمت صبر شما در راه خدا پی بردم.» امام (علیه السلام) فرمودند:

«برای این كه بیشتر از این از میزان صبر من آگاه شوی، با همۀ جسارتی كه به من كرده ای و با این كه هفتاد بار صدای مرا می شنیده ای و جواب نمی دادی، بی آن كه از تو خشمگین و ناراضی باشم، اینك، تو را در راه خدا آزاد كردم. راه خود بگیر و برو.»

غلام شادمان می رفت و با خود این آیه را زمزمه می کرد: «خدا بهتر می داند كه رسالت و هدایت را در چه خاندانی قرار بدهد.» (1)

آزمایش و استقامت حضرات معصومین (علیهم السلام)

شخصی از اهل شام به قصد حج یا مقصد دیگری به مدینه آمد. چشمش به

ص: 71


1- ﴿الله أَعْلَمُ حَیثُ یجْعَلُ رِسالَتَه﴾ (سوره مبارکه انعام، آیۀ شریفۀ 124)

مردی افتاد كه در كناری نشسته بود. توجه وی به آن بزرگوار جلب شد. پرسید: «این بزرگ مرد كیست»؟ گفته شد: «او حسن بن علی بن ابی طالب (علیهما السلام) است.» سوابق تبلیغاتی عجیب معاویه (لعنت الله علیه) كه در روح آن مرد رسوخ كرده بود، باعث خشم وی شد و به خیال خود تا جایی که توانست، به قصد قربت به خدا، به امام حسن (علیه السلام) ناسزا گفت. در مقابل جسارت آن ناپاك، امام (علیه السلام) بی آنكه خشمگین شوند نگاهی سرشار از عاطفه به او كردند و پس از آن كه آیاتی از قرآن پیرامون حسن خلق و چشم پوشی تلاوت كردند، به وی فرمودند: «ما برای هر گونه كمك و خدمت به تو آماده ایم». آن گاه از او پرسیدند: «آیا از اهالی شام هستی؟» وی گفت: «آری». امام حسن (علیه السلام) فرمودند: «من با این خلق و خوی آشنایی دارم و سرچشمۀ این همه خشم را می دانم». پس از آن فرمودند: «اینك تو در شهر ما غریبی. اگر به کمک نیازی داری حاضریم به تو كمك كنیم. آماده ایم تا در خانۀ خود از تو پذیرایی كنیم. تو را پوشانیده و به تو كمك مالی کنیم». مرد شامی كه چشم به راه عكس العملی شدید بود و هرگز گمان نمی كرد با این همه گذشت روبه رو شود، آن چنان دگرگون شد كه گفت:

«آرزو داشتم در این هنگام زمین شكافته می شد و من به زمین فرومی رفتم و این گونه نشناخته و نسنجیده گستاخی نمی كردم. تا آن هنگام روی زمین، در نظر من، كسی از حسین و پدرش مبغوض تر نبود؛ ولی از آن روز به بعد كسی نزد من از او و پدرش دوست داشتنی تر و عزیزتر نیست.»

روزی امام سجاد (علیه السلام) عده ای را به مهمانی دعوت كرده بودند. مهمانان آمدند و سفرۀ غذا پهن شد. یكی از خدمتكاران غذا می آورد. اتفاقاً یكی از ظرف های غذا روی نوزادی كه فرزند امام سجاد (علیه السلام) بود افتاد و همین حادثه موجب مرگ او شد.

ص: 72

خدمتكار سخت ناراحت و رنگ پریده و نگران شد. امام سجاد (علیه السلام) به او فرمودند:

«نگران نباش. تو عمداً این كار را نكردی. تو را در راه خدا آزاد كردم.»

امام سجاد (علیه السلام) بدون این كه اظهار ناراحتی كند، با چهره ای شاد به میهمانان می نگریست و از آن ها پذیرایی می كرد. پس از آن كه میهمانان غذا خوردند و رفتند، امام (علیه السلام) فرزندشان را غسل دادند و كفن كردند و او را با دست مبارک خود دفن کردند. (1)

شیخ كلینی (رحمة الله) روایت كرده است كه جماعتی خدمت امام باقر (علیه السلام) مشرف شدند. در آن زمان فرزند کوچک آن حضرت (علیه السلام) مریض بود. آن جماعت در چهرۀ مبارك آن حضرت (علیه السلام) آثار غم را مشاهده كردند. همه با هم گفتند:

«سوگند به خدا كه اگر به این كودك آسیبی برسد، می ترسیم از آن حضرت حالتی مشاهده كنیم كه خوش نداشته باشیم.»

راوی می گوید: «اندكی بعد آن كودك فوت شد. صدای ناله بلند شد و آن حضرت با روی گشاده بیرون آمدند. آن جماعت عرض كردند که فدایت شویم، از حالتی كه از شما مشاهده كردیم می ترسیدیم اگر واقعه ای رخ دهد برای شما اتفاقی بیافتد كه اندوه ما را فرا بگیرد.»

حضرت فرمودند:

«ما می خواهیم در آنچه دوستش داریم عافیت نصیب مان شود؛ اما چون فرمان خداوند متعال برسد، تسلیم آنچه او دوست دارد می شویم.» (2)

امام باقر (علیه السلام) درباره ارزش اشخاصی که در مصیبت ها صبر پیشه می کنند و به قضای الهی راضی می شوند فرمودند:

ص: 73


1- كشف الغمة فی معرفة الأئمة (علیهم السلام)، 2، 81؛ بحار الأنوار، بیروت، 46، 99؛ ریاض الأبرار فی مناقب الأئمة الأطهار (علیهم السلام)، 2، 446.
2- الكافی، الإسلامیة، 3، 226؛ الوافی، 25، 574؛ وسائل الشیعة، 3، 276؛ مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم)، 14، 187؛ بحار الأنوار، بیروت، 46، 301؛ یكصد و چهل حدیث اربعین؛ داستان های صاحب دلان حضرت، 224.

«إِنَّ أَعْظَمَ النَّاسِ أَجْراً فِی الْآخِرَةِ أَعْظَمُهُمْ مُصِیبَةً فِی الدُّنْیا، وَ إِنَّ أَهْلَ الْبَیتِ أَعْظَمُ النَّاسِ مُصِیبَةً، مُصِیبَتُنَا بِرَسُولِ الله (صلی الله علیه و آله و سلم) قَبْلُ، ثُمَ یشْرَكُنَا فِیهِ النَّاس.» (1)

«در آخرت بزرگ ترین پاداش از آن كسی است كه مصیبتش در دنیا از همه بیشتر باشد. همانا ما اهل بیت (علیهم السلام) مصائب مان از همۀ مردم عظیم تر است.»

امام صادق (علیه السلام) فرمودند که از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) سؤال شد: «شدیدترین بلاها در دنیا از آنِ كیست»؟ حضرت فرمودند:

«پیامبران و پس از ایشان اشخاصی كه از نظر ایمان بعد از پیامبران هستند. خداوند مؤمن را به اندازه ایمان و اعمال نیكش مبتلا می كند. هر كس ایمانش صحیح تر و عملش نیكوتر باشد بلای او نیز شدیدتر می شود. كسی هم كه ایمان نیكو نداشته باشد بلاهایش كمتر خواهد بود.»

امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُ بِمَنْزِلَةِ كِفَّةِ الْمِیزَانِ كُلَّمَازِیدَفِی إِیمَانِهِ زِیدَفِی بَلَائِه.» (2)

«مؤمن مثل ترازوست: هرچه ایمانش افزایش یابد بلاهای او هم بیشتر می شود.»

ص: 74


1- أمالی، طوسی، 269، بحار الأنوار، بیروت، 27، 207.
2- الكافی، الإسلامیة، 2، 254؛ الوافی، 5، 764؛ وسائل الشیعة، 3، 263؛ بحار الأنوار، بیروت، 64، 210. كلامی گهربار از حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) درباره رفته گانی كه در دنیا زیست می كردند و همچنین كسانی كه دارای عمری طولانی بوده اند فرمودند: «كسی كه عمرش كوتاه گشت این مصیبت اوست و كسی كه عمرش دراز شد مصائبش پی در پی می رسد و امور ناگواری را برای خود و عزیزانش می بیند» (بحار الأنوار، 82، 133)

صبر و تحمل مؤمنان حقیقى

بعد از امامان معصوم (علیهم السلام) نوبت به یادآوری صبر مؤمنان عالی رتبه می رسد. آنان برای ضعفای شیعه پندی نیکو خواهند بود. یكی از رادمردان عرصۀ ایمان و مقاومت، شخصی از نسل امام حسن مجتبی (علیه السلام) به نام علی بن الحسن المثلث است. او را «علی خیر» و «علی عابد» هم می گفتند. ایشان و گروهی از شیعیان به دست منصور دوانقی (لعنت الله علیه) زندانی شده بودند. هنگامی كه منصور (لعنت الله علیه) آن ها را در زندان تاریكی حبس نمود، به واسطۀ اذكار و عبادات مستحبی علی بن حسن بود که روز و شب را برای نمازخواندن تشخیص می دادند و دعایش مورد اجابت حق تعالی قرار می گرفت.

روزی عبدالله بن حسن مثنی، معروف به عبدالله محض، از سختی زندان و گران بودن غل و زنجیر، بی اندازه، ناراحت شد و به ایشان گفت: «گرفتاری مان را می بینی؟ از خدا نمی خواهی ما را از این بلا نجات دهد»؟ ایشان تا چند دقیقه جوابی ندادند. آن گاه فرمودند: «عمو جان، برای ما در بهشت درجه ای است كه فقط با صبر بر این گرفتاری یا شدیدتر از این به آن می رسیم. برای منصور هم در جهنم مرتبه ای است كه فقط با ظلم بر ما به آن می رسد. در صورتی كه بخواهی بر این گرفتاری صبر می کنیم و به زودی راحت می شویم؛ چون مرگ ما نزدیك شده است. اگر هم بخواهی، می توانیم برای نجات خود دعا كنیم؛ لكن منصور به آن مرتبه ای كه در جهنم دارد نخواهد رسید.» عبدالله هم گفت که صبر می كنم.

هنوز سه روز نگذشته بود که آنان در زندان جان سپردند. علی بن حسن در حال سجده از دنیا رفت. عبدالله گمان كرد که او در خواب است. گفت: «فرزند برادرم را بیدار كنید». همین كه او را حركت دادند دیدند بیدار نمی شود و فهمیدند که از دنیا رفته است. (1)

ص: 75


1- یكصد و چهل حدیث اربعین، 182؛ مقتل خوارزمی، 2، 108.

ابوذر (رحمة الله)

نام اصلی جناب ابوذر (رحمة الله) جُندَب بود. بعد از آن که خداوند پسری به او داد، نام او را «ذر» گذاشت. از این رو به او ابوذر (رحمة الله) می گفتند. از قضای روزگار، پسرش از دنیا رفت. ابوذر (رحمة الله) جسد او را دفن كرد و كنار قبر او دستش را روی خاك قبر نهاد و گفت: «سوگند به خدا، فقدان تو به من زیان نرسانَد و موجب خواری من نشود. مرا نیازی به غیر خدا نیست و برای همین هم اندوهی ندارم.»

ابوذر (رحمة الله) چندین فرزند داشت که همۀ آن ها از دنیا رفتند. شخصی به او گفت که تو هیچ فرزندی نداری. ابوذر (رحمة الله) نیز در پاسخ آن مرد گفت:

«اَلحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی یاخُذُهُمْ مِنْ دَارِ الْفَنَاءِ وَ یدَّخِرُهُمْ فِی دَارِ الْبَقَاءِ.» (1)

«حمد و سپاس خداوندی را كه فرزندانم را از خانۀ فانی گرفت و در خانۀ همیشگی جای داد.»

امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«خداوند متعال به حضرت داود (علیه السلام) وحی فرستاد كه خلاده، دختر اوس، در بهشت همنشین توست. لذا به او دستور داد که برو و او را آگاه كن و به او خبر بده كه در آخرت همنشین تو است. داود (علیه السلام) به سوی او رفت و در منزلش را كوبید. خلاده بیرون آمد. داود (علیه السلام) گفت که تو خلاده، دختر اوس، هستی؟ عرض كرد که آری، ولی آن كه تو می خواهی من نیستم. داود گفت که مگر تو خلاده، دختر اوس، نوه فلانی، نیستی؟ عرض كرد که آری. داود فرمود که پس تو همانی که من در پی او هستم. خلاده گفت که شاید اشتباه اسمی شده است. داود گفت که من دروغ نمی گویم. تو همانی. خلاده گفت که من تو را دروغ گو نمی دانم. به خدا

ص: 76


1- بحار الأنوار، بیروت، 79، 142؛ لآالی الأخبار، 2، 297؛ مسكن الفؤاد عند فقد الأحبة و الأولاد، 55.

آنچه تعریف می كنی در خودم نمی بینم. داود (علیه السلام) فرمود که مرا آگاه كن در نهادت چیست. عرض كرد که به زودی تو را به آنچه در من است آگاه می كنم.

همانا بر هر بلا، درد، گرسنگی و غمی كه خدای تبارك و تعالی بر من بفرستد صبر می كنم و از خدا برطرف شدن آن را نمی خواهم تا این كه خودش آن را برطرف كند و عافیت به من عنایت فرماید و مرا از تنگی و سختی به وسعت و گشایش كشاند. در برابر آن گرفتاری هم پاداشی از او نمی خواهم؛ بلکه خدا را بر آن مصیبت واردشده سپاس گزاری می كنم. حضرت داود (علیه السلام) فرمود که با این خوی پسندیده، به جایی كه باید برسی رسیده ای».

سپس امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«دین خدا این است: آن دینی كه مردمان شایسته برگزیده اند.» (1)

فرموده اند:

«اَلصَبْرُ مِفْتَاحُ الْفَرَجِ» (2)

«صبر کلید گشایش است.»

تحمل و استقامت زنان مؤمن

در تاریخ نقل است که: شخصی می گفت که با یكی از دوستانم در بیابان حجاز سفر می كردیم. راه را گم كردیم. از دور چشمان مان به خیمه ای افتاد. به طرف آن خیمه حرکت کردیم. چون به در خیمه رسیدیم سلام كردیم. زنی از میان خیمه جواب داد و پرسید شما كیستید؟ پاسخ دادیم که راه را گم كرده ایم و به ناچار به اینجا آمده ایم. زن گفت که اجازه بدهید تا درون خیمه را برای پذیرایی شما آماده

ص: 77


1- یكصد و چهل حدیث اربعین، 194؛ مشكوة الأنوار، 63.
2- بحار الأنوار، 68، 75؛ مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم)، 8، 135؛ منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، 11، 214.

كنم. پس از آن كه فرشی مویی پهن كرد، گفت که بفرمایید و بنشینید تا پسرم بیاید. این سخن را گفت و چندبار پردۀ خیمه را بالا زد و به بیابان نگریست. به ناگاه گفت: «شتری كه می آید شتر فرزندم است؛ اما كسی كه بر آن سوار است پسر من نیست.»

طولی نكشید که سوار نزدیك خیمه رسید و گفت: «ای ام عقیل، خدا به تو در مرگ پسرت عقیل اجر دهد.» زن پرسید: «مگر عقیل مرده است»؟ سوار گفت: «آری». زن پرسید: «چه شد كه مرد»؟ سوار گفت: «در كنار چاه آب اشتران به هم فشار آوردند و او را در چاه انداختند». زن گفت: «اكنون پیاده شو و از این میهمانان پذیرایی كن». این سخن را گفت و سپس گوسفندی آورد و به آن مرد داد. او نیز گوسفند را ذبح نمود و غذایی برای ما حاضر كرد.

ما از صبر و تحمل آن زن بی اندازه تعجب كردیم و به خوردن غذا مشغول شدیم. پس از صرف غذا زن به نزد ما آمد و گفت: «هیچ كدام شما از قرآن چیزی می دانید»؟ من گفتم: «آری». زن گفت: «چند آیه از قرآن بخوان كه به وسیلۀ آن خاطر خود را در مرگ پسرم تسلی بخشم». من هم شروع كردم و این آیات را خواندم:

﴿وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَی ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّر الصَّابِرینَ * الَّذینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصیبَةٌ قالُوا إِنَّا لِله وَ إِنَّا إِلَیهِ راجِعُونَ * أُولئِكَ عَلَیهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُون ﴾ (1)

«هر آیینه شما را به ترس و گرسنگی و نقصان اموال و جان ها و میوه جات تان آزمایش می کنیم. صابران را مژده ده. آنان كه چون مصیبتی به ایشان رسد، گویند که ما از آن خداییم و به سوی او باز می گردیم. درودها و رحمت پروردگار بر آن ها باد. هدایت یافتگان همان هایند.»

ص: 78


1- سوره مباركه بقره، آیات شریفۀ 155 الی 157.

زن كه این آیات را شنید با تعجب پرسید که تو را به خدا این آیات در قرآن است؟ گفتم: «آری، به خدا این آیات به همین ترتیب كه خواندم در قرآن است». زن پس از تشکر از جا برخاست و چند ركعت نماز خواند. سپس دست به درگاه خداوند متعال برداشت و گفت:

«اَللَّهُمَّ إِنِّی فَعَلْتُ مَا اَمَرْتَنِی فَانْجِزْ لِی مَا وَعَدْتَنِی بِهِ.»

«خدایا من دستور تو را انجام دادم (و در مرگ فرزندم صبر كردم). تو نیز درباره من به وعدۀ خویش وفا كن.»

ما در این وقت برخاستیم و از خیمۀ آن زن بیرون آمدیم و به هم می گفتیم: «كامل تر از این زن به عمر خود ندیده بودیم.»

ام سلیم از همان ایام نوجوانی دختری متعهد بود. وقتی ابوطلحه كه هنوز مسلمان نشده بود از او خواستگاری كرد، قاطعانه گفت: «اگر مسلمان شوی همسر تو خواهم شد». ابوطلحه مسلمان شد و در راه اسلام فردی مطیع و متعهد بود. ام سلیم نیز با او ازدواج كرد. خداوند پسری به این دو همسر مسلمان داد. چون پسر بزرگ شد و به سن جوانی رسید، بیماری سختی گرفت و بستری شد. ابوطلحه خیلی برای پسرش ناراحت بود. ابوطلحه كشاورز بود. روزها به مزرعه می رفت و شب به خانه برمی گشت و از جوانش احوال پرسی می نمود و با او مهربانی می کرد.

روزی ابوطلحه در مزرعه اش بود که جوانش از دنیا رفت. ام سلیم وانمود كرد كه اتفاقی نیفتاده است. ابوطلحه خواست به بالین جوانش برود اما ام سلیم مانعش شد و با حال خنده گفت که حالش بهتر است. ابوطلحه خوشحال گردید و با همسرش به بستر خواب رفت. ام سلیم در هنگام صبح به شوهرش گفت: «اگر بعضی از همسایگان چیزی به عنوان امانت به فردی بدهند و بعد آن امانت را از او پس بگیرند و آن فرد برای این که امانت شان را از او پس گرفته اند بنشیند و گریه كند، چگونه آدمی است»؟ ابوطلحه گفت: «چنین فردی دیوانه است.»

ص: 79

ام سلیم هم گفت: «مواظب باش تا جزو دیوانگان قرار نگیریم! خدا فرزندت را كه به تو و من امانت داده بود، پس گرفت و پسرت از دنیا رفت. خدا به تو صبر دهد. خود را تسلیم مقدرات الهی كن و بی تابی مكن و آماده كفن و دفن او باش». گفتار ام سلیم ابوطلحه را آرام كرد.

ابوطلحه به حضور پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و جریان فرزندش و گفتار همسرش را بیان كرد. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از صبر قهرمانانۀ ام سلیم تعجب كردند و برای او دعای خیر نموده و فرمودند:

«حمد و سپاس خداوندی را كه در امت من زنی همچون زن با استقامت بنی اسرائیل قرار داده است. خدایا شب این مرد و زن را مبارك گردان.»

ام سلیم همان شب باردار شد و پس از مدتی خداوند به او پسری عطا كرد كه نامش را عبدالله گذاشتند. ام سلیم او را در قنداقه پیچید و به حضور پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرستاد تا كام او را بگیرند و برایش دعا كنند. عبدالله که بزرگ شد از بهترین و خالص ترین مردان انصار شد و از او فرزندان شایسته ای به دنیا آمد. مردی از انصار می گوید که نُه فرزند از عبدالله دیدم كه همه قاری قرآن بودند. (1)

بلا؛ هدیه اى براى مخلصین

این گونه حكایات می تواند برای مصیبت زدگان مایۀ آرامش باشد. در ارزش شیعیان بردبار كه جامۀ زیبای صبر را برازندۀ خویش كرده اند، همین بس كه از ناحیۀ امام صادق (علیه السلام) بشارتی برای پیروان واقعی اهل بیت (علیهم السلام) وارد شده است:

«إِنَّا صُبُرٌ وَ شِیعَتُنَا أَصْبَرُ مِنَّا قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ كَیفَ صَارَ شِیعَتُكُمْ أَصْبَرَ مِنْكُمْ

ص: 80


1- یكصد و چهل حدیث اربعین، ج1؛ یكصد داستان و پند، 44 و 96؛ درس سخنوری، 2، 64.

قَالَ لِأَنَّا نَصْبِرُ عَلَى مَا نَعْلَمُ وَ شِیعَتُنَا یصْبِرُونَ عَلَى مَا لَا یعْلَمُون.» (1)

«ما خاندان وحی بسیار صبور و با استقامت هستیم. ولی پیروان ما از ما صبورتر و پایدارترند. گفتم که فدای شما گردم! چگونه شیعیان شما از خود شما صبورتر هستند؟ امام (علیه السلام) فرمودند که ما بر آنچه می دانیم (یعنی از عاقبت امور و حوادث آگاهیم) صبر و مقاومت می كنیم، در حالی كه شیعیان ما بر آنچه نمی دانند (از عاقبت امور بی خبرند) شكیبایی می ورزند.»

شکیبایی برکات و نعمت های فراوانی دارد:

«وَ إِنَ الشَّجَرَةَ الْبَرِّیةَ أَصْلَبُ عُوداً وَ الرَّوَاتِعَ الْخَضِرَةَ أَرَقُّ جُلُودا.» (2)

«به درستی که درختان بیابانی چوب شان سخت تر است؛ اما درختانی که مجاور رودخانه هستند ضعیف هستند.»

پس مشخص است که هر كسی توان دریافت چنین هدایایی (بلایا) را از طرف خداوند نخواهد داشت؛ چراکه مختص بندگان مخلص اوست. امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِبَاداً فِي الْأَرْضِ مِنْ خَالِصِ عِبَادِهِ مَا يُنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ- تُحْفَةً إِلَى الْأَرْضِ إِلَّا صَرَفَهَا عَنْهُمْ إِلَى غَيْرِهِمْ وَ لَا بَلِيَّةً إِلَّا صَرَفَهَا إِلَيْهِمْ.» (3)

«خدا در زمین بندگان خالصی دارد كه از تحفه های آسمانی به اهل زمین اعطا نمی کند مگر اینکه آنها را از آن محروم می دارد و هیچ بلایی نازل نمی کند مگر اینکه آن را به سمت ایشان جاری می سازد.»

امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به ابراهیم بن مهزیار فرمود:

ص: 81


1- الكافی، الإسلامیة، 2، 93؛ تفسیر القمی، 1، 365؛ بحار الأنوار، بیروت، 24، 216 و 68، 80 و 108، 335؛ تفسیر نور الثقلین، 4، 133 و 2، 497؛ مجمع البحرین، 3، 358.
2- نهج البلاغه، نامه 45؛ نهج البلاغة للصبحی صالح، 418؛ شرح الكافی، صالح مازندرانی، 12، 90؛ بحار الأنوار، بیروت، 33، 475 و 40، 341.
3- الکافی، 2، 253.

«وَ هُمْ مَعْشَرٌ یطْلُعُونَ بِمَخَائِلِ الذِّلَّةِ وَ الِاسْتِكَانَةِ وَ هُمْ عِنْدَ اللَّهِ بَرَرَةٌ أَعِزَّاءُ یبْرُزُونَ بِأَنْفُسٍ مُخْتَلَّةٍ مُحْتَاجَةٍ وَ هُمْ أَهْلُ الْقَنَاعَةِ وَ الِاعْتِصَام.» (1)

«آن گروه اهل خالص كسانی هستند كه [بر اثر فقر و دوری از مقام و پست] در معرض ذلت قرار می گیرند، در حالی كه نزد خداوند از نیكوكاران و روسفیدان هستند. خداوند آنان را به تحمل سختی ها و دشواری ها در دنیا اختصاص داده است تا عزت در سرای همیشگی شامل حال آنان گردد. خداوند طبع آن ها را بر شكیبایی سرشته است تا عاقبت نیكو و كرامت جاودان از آن آنان باشد.»

احوال این بندگان که از نظر ایمان در رتبۀ رفیعی قرار دارد مانند احوال دیگران نیست: بلایای مردم عادی به دلیل خطاها و گناهان شان است که به سبب آن نیز آمرزیده می شوند. اما در بندگان مخلص خدا هرچه ایمان بیشتر شود شدائدشان نیز افزون تر می گردد تا مراتب معنوی بیشتری را کسب نمایند. شخصی به امام صادق (علیه السلام) عرض كرد که آیا بلاها برای زدودن گناه مؤمن است؟ ایشان فرمودند:

«خیر. لكن خدا به این وسیله می خواهد ناله و دعای مؤمن را بشنود تا حسناتش افزون و گناهانش نابود شود.» (2)

پس اگر به دیدۀ بصیرت و عقلی كه با كلام معصومین (علیهم السلام) بارور گشته است به بلاها و مخصوصاً به فقر و مریضی بنگریم، می فهمیم كه بلاها، با تمام تلخی هایشان، بهترین هدیۀ خداوند متعال هستند. امام محمد باقر (علیه السلام) فرمودند:

«همچون شخص غایب که خاندان خود را با هدیه دیدار می كند، خداوند با مؤمن به وسیلۀ بلا تجدید عهد می كند.»

ص: 82


1- كمال الدین و تمام النعمة، 2، 448؛ مدینة معاجز الأئمة الإثنی عشر (علیهم السلام)، 8، 196؛ بحار الأنوار، بیروت، 52، 35؛ یاد مهدی آرام دل، 149.
2- لآالی الأخبار، 107.

امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«پروردگار متعال با مؤمن پیمان بسته است كه چهل روز بر او نمی گذرد، مگر آن كه به وسیلۀ مریضی در وجودش یا مصیبتی در اهل و اموالش یا مصیبتی دیگر از مصیبت های دنیایی او را بیازماید تا در برابر آن پاداش [عظیمی] عطایش کند.» (1)

چیزی كه در این هدایای آسمانی یافت می شود انواع بلاها و گرفتاری هاست. امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«مؤمن از یكی از سه حالت جدا نمی شود یا چه بسا هر سه برایش جمع می گردد: این كه با او كسی باشد كه در خانه اش را بر او ببندد یا همسایه ای كه به او آزار برساند یا كسی كه در مسیر راه نسبت به خواسته هایش اذیتش نماید. اگر مؤمن بر بلندترین قلۀ كوه برود خدای متعال شیطانی را می فرستد تا او را اذیت كند. در این حالت خداوند ایمانش را انیس او می گرداند.» (2)

یكی از بلاهای سخت آزاردیدن مؤمنان از ناحیۀ جاهلان و منافقین است. آنان بر اثر نداشتن آگاهی صحیح از دین یا مبتلاشدن به مرض قلبی (نفاق) و به تحریك شیاطین، قلوب مؤمنین را با اعمال و رفتار و گفتار خویش مجروح می نمایند. همۀ انبیاء و امامان معصوم (علیهم السلام) و مؤمنین در هر دوره ای به این مصیبت مبتلا بوده اند. امام صادق (علیه السلام) در این رابطه فرموده اند:

«حواریون حضرت عیسی (علیه السلام) نسبت به آنچه از مردم می شنیدند و همچنین سختی هایی كه از سوی مردم به ایشان می رسید به حضرت عیسی (علیه السلام) شكایت كردند. پس حضرت فرمودند که مؤمنین همیشه تحت دشمنی دیگران هستند و ایمان شان همچون دانۀ گندمی است كه گواراتر و خوش خوراك تر از آن وجود ندارد؛ در حالی كه سختی هایی

ص: 83


1- ترجمه كتاب المؤمن، 39؛ مستدرك الوسائل، 2، 646، ح414.
2- ترجمه كتاب المؤمن، 41؛ الكافی، 2، 249، ح2؛ جامع الأخبار، 353، ح984.

نیز دارد.» (1)

بسیاری از مؤمنان در هر عصری دست خوش چنین مصیبت هایی می شوند. مصداق این روایت مؤمنینِ عصر غیبت امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هستند. شخصی نزد امام صادق (علیه السلام) از فرزندان و برادرانش شكایت كرد. حضرت فرمودند:

«ای مرد، به درستی كه برای حق دولتی است و برای باطل دولتی. هر یك از ایشان در دولت دیگر ذلیل هستند. كمترین چیزی كه در دولت باطل به مؤمن می رسد عقوق فرزندان و جفای برادرانش می باشد. هر مؤمنی که در دولت باطل خوشی داشته باشد قبل از مرگش به گرفتاری مبتلا خواهد شد: یا در بدنش یا در فرزندانش یا در مالش. تا خدا او را از آنچه در دولت باطل كسب نموده است خالص گرداند و نصیب او را در دولت حق فزونی دهد. پس صبر كن و بشارت باد تو را.» (2)

راضى بودن به قضاى الهى

آنچه در کنار صبر برای مؤمن ضروری است و مکمل صبر است داشتن رضایت به قضای الهی می باشد. ممکن است شخصی در هنگام مصائب سکوت کند و در ظاهر انسان صبوری باشد؛ اما در دل از خداوند شاکی باشد و به این قضای الهی راضی نباشد. در این حالت به چنین فردی صبور اطلاق نمی گردد.

راضی بودن به قضای الهی از ضروریات اعتقادی است. امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:

«إِنَّ عَظِیمَ الْبَلَاءِ یكَافَأُ بِهِ عَظِیمُ الْجَزَاءِ فَإِذَا أَحَبَّ الله عَبْداً ابْتَلَاهُ بِعَظِیمِ الْبَلَاءِ

ص: 84


1- ترجمه كتاب المؤمن، 47؛ اعلام الدین، 36، 123.
2- یأتی علی الناس، 281؛ الكافی، 3، 447.

فَمَنْ رَضِی فَلَهُ عِنْدَ الله الرِّضَا وَ مَنْ سَخِطَ الْبَلَاءَ فَلَهُ عِنْدَ الله السَّخَطُ.» (1)

«بزرگی ثواب متناسب با بزرگی بلاست. پس هرگاه خداوند بنده ای را دوست بدارد به بلاهای بزرگ گرفتارش می كند. پس اگر بر آن بلاها راضی بود، خدای متعال هم از او راضی می شود و اگر ابراز نارضایتی کرد، خداوند هم از او راضی و خشنود نخواهد بود.

پس تا می توان باید جامۀ رضا و تسلیم را بر اندام ایمان پوشانید. سرمایۀ این جامۀ الهی همان كلام گهربار معصومین (علیهم السلام) است. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:

«الدِّینُ شَجَرَةٌ أَصْلُهَا التَّسْلِیمُ وَ الرِّضَا.» (2)

«دین به منزلۀ درختی است كه ریشۀ آن تسلیم و خشنودی به قضا و قدر الهی است.»

ریشۀ دین تسلیم در برابر امر خدا و رضایت بر مقدرات اوست. در شب معراج میان رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و خداوند سؤال و جوابی رد و بدل شد:

«یا رَبِّ أَی الْأَعْمَالِ أَفْضَلُ فَقَالَ الله عَزَّ وَ جَلَّ لَیسَ شَی ءٌ عِنْدِی أَفْضَلَ مِنَ التَّوَكُّلِ عَلَی وَ الرِّضَا بِمَا قَسَمْت.» (3)

«چه عملی از همۀ اعمال برتر است؟ حق تعالی فرمود که در نزد من کاری از توكل بر من و رضایت به آنچه قسمت کرده ام برتر نیست.»

درواقع نهایت بندگی كسب همین چهار مقام است:

توکل؛ رضایت به قضای الهی؛تسلیم؛ سپردن امور به خدا.

خداوند متعال با سپردن مؤمن به دریای صبر و تسلیم، شناكردن در دریای مواج امتحان ها و ابتلائات را به او می آموزد. كسانی كه از شنا در این دریا امتناع ورزند،

ص: 85


1- الكافی، الإسلامیة، 2، 253؛ تحف العقول، 41؛ بحار الأنوار، بیروت، 64، 209 و 74، 144 و 78، 207؛ مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، 1، 48؛ وسائل الشیعة، 3، 252.
2- عیون الحكم و المواعظ، لیثی، 46؛ غرر الحكم و درر الكلم، 67؛ شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحكم و درر الكلم، 1، 329.
3- بحار الأنوار، 74، 21؛ الجواهر السنیة فی الأحادیث القدسیة، 382.

جز بدبختی و خواری چیزی عایدشان نشده و همۀ تلاش طاقت فرسای شان بدون محصول خواهد بود. امام رضا (علیه السلام) فرمودند:

«مَنِ اغْتَمَ كَانَ لِلْغَمِ أَهْلًا فَینْبَغِی لِلْمُؤْمِنِ أَنْ یكُونَ بِالله وَ بِمَا صَنَعَ رَاضِیا.» (1)

«هر كسی كه اندوهی داشته باشد شایسته اوست (چراکه بر اثر جهل و رضایت نداشتن به قضای الهی به اندوه مبتلا می شود). مؤمن باید به آنچه خداوند متعال برایش پیش می آورد خشنود باشد.»

آری، ایمان به خداوند فقط با رسیدن به سه مهم در فرمایش امام محمد باقر (علیه السلام) حاصل می شود:

«بنده بین سه چیز است: بلا؛ قضا؛ نعمت. پس بر بنده واجب است كه در بلا و امتحان صبر كند و در برابر قضای الهی تسلیم باشد و نعمت الهی را شكر كند.» (2)

هرچه معرفت و آگاهی انسان در دین بیشتر شود كسب این مقام ها برای او ضرورت بیشتری پیدا می کند؛ زیرا هدف از آموختن اطاعت از امر و نهی خداوند است. امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«خداشناس ترین و عالم ترین مردمان كسی است كه به قضای الهی بیش از همه راضی باشد.» (3)

همچنین برای تأكید بر كسب این مقام ها فرموده اند:

«كسی كه به خداوند متعال معرفت داشته باشد باید بیشتر از دیگران در برابر قضای الهی تسلیم باشد. مقدرات (امتحان ها و ابتلائات) بر كسی كه به آن راضی باشد وارد می شود که ثواب اخروی را هم برای او

ص: 86


1- بحار الأنوار، 68، 152؛ التمحیص، 59.
2- خصال، 43؛ بحار الأنوار، 68، 43، ح41.
3- الكافی، 2، 60؛ بحار الأنوار، 69، 333.

به همراه خواهد داشت. اما كسی كه كه بلایا را ناپسند بداند قضای الهی بر او هم وارد می شود؛ ولی ثوابی نخواهد داشت.» (1)

حقیقت ایمان به مقاومت در برابر بلاهاست. امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«الْمُؤْمِنُ أَصْلَبُ مِنَ الْجَبَلِ الْجَبَلُ یسْتَقَلُّ مِنْهُ وَ الْمُؤْمِنُ لَا یسْتَقَلُّ مِنْ دِینِهِ شَی ء.» (2)

«مؤمن از كوه سخت تر است؛ زیرا از كوه قطعاتی جدا می شود؛ ولی از اعتقاد مؤمن چیزی كم نمی گردد.»

امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«رَأْسُ كُلِّ طَاعَةِ الله الرِّضَا بِمَا صَنَعَ الله إِلَى الْعَبْدِ فِیمَا أَحَبَ وَ فِیمَا كَرِه.» (3)

«سرآمد همۀ اطاعت ها رضایت به تقدیرات الهی است؛ اگرچه فرد از این تقدیر متنفر باشد.»

همچنین فرمودند:

«الرِّضَا بِمَكْرُوهِ الْقَضَاءِ مِنْ أَعْلَى دَرَجَاتِ الْیقِین.» (4)

«خشنودی به تقدیرات ناپسند رفیع ترین درجۀ یقین است.»

حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرمایند:

«حَقُّ الله فِی الْعُسْرِ الرِّضَا وَ الصَّبْرُ وَ حَقُّهُ فِی الْیسْرِ الْحَمْدُ وَ الشُّكْر.» (5)

«حق خداوند متعال بر بنده در حالت سختی آن است كه شكیبایی ورزد و به مقدرات الهی راضی باشد و حق خداوند بر بنده در حالت راحتی ستایش و شكرگزاری است.»

ص: 87


1- بحار الأنوار، 68، 153؛ چرا مرا آفریدند، 189.
2- الكافی، الإسلامیة، 2، 241؛ الوافی، 5، 819؛ مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم)، 9، 281؛ بحار الأنوار، بیروت، 64، 362.
3- الدعوات، راوندی، 123؛ بحار الأنوار، بیروت، 68، 156.
4- تحف العقول، 278؛ بحار الأنوار، بیروت، 68، 152؛ مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، 2، 413.
5- تحف العقول، 208؛ غرر الحكم و درر الكلم، 351؛ شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحكم و درر الكلم، 3، 408.

امام محمد باقر (علیه السلام) فرمودند:

«هر كس در هنگام مصیبت صبر کند و كلمۀ استرجاع و حمد خداوند را بگوید، به قضای الهی راضی شده است. پاداش صبر او نیز با خداست. اما آن كس كه در هنگام مصیبت چنین نكند، قضای الهی به او خواهد رسید و او در نهایت به دلیل بی صبری اش سرزنش می شود و خداوند نیز پاداشی به وی نخواهد داد.» (1)

حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:

«نشانۀ خشنودی خدا از بنده اش آن است که بنده به قضای خداوند متعال در حقش، خواه به نفع او باشد و خواه در ظاهر به ضرر او، خشنود شود.» (2)

جابر بن عبدالله انصاری كه از یاران خاص پیغمبر گرامی اسلام (علیه السلام) بود تا زمان حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) زنده بود؛ و پیری او را ناتوان كرده بود. روزی امام محمد باقر (علیه السلام) به او فرمودند: «حالت چطور است»؟ جابر عرض كرد: «من در حالی هستم كه پیری را به جوانی و بیماری را به سلامتی و مرگ را به زندگی ترجیح می دهم. امام محمد باقر (علیه السلام) فرمودند:

«اما من آنچه را خدا بخواهد دوست دارم.»

جابر در مقام صبر بود و حضرت سخن از مقام رضا می گفتند! جابر عرض كرد: «ای پسر رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)، شما در چه حالت هستید که من نیز همان طور باشم»؟ حضرت فرمودند:

«در حالی هستیم كه اگر خدا صحت دهد خشنود و اگر بیمار كند راضی خواهیم بود. در فقر، غنا، مرگ و حیات ما را از خود رأیی نیست.(وتابع

ص: 88


1- بحار الأنوار، 71، 96.
2- ینابیع الحكمة، ج2.

رای و تقدیر خداوند هستیم.)»

باید در سختی ها به سوی خداوند متعال و ائمۀ اطهار (علیهم السلام) پناه برد و در هنگام بلایا، با حفظ مراتب تسلیم و رضا، باب دعا را به سوی خود گشود؛ زیرا به هنگام شدائد فقط دعا راهگشاست. امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«از پروردگار خود عفو، گذشت، عافیت و سلامتی درخواست كنید؛ چون شما مرد میدان حوادث و مصائب نیستید. امت های پیش از شما، از گروه بنی اسرائیل، افرادی بودند كه بدن شان را با منشار و ارۀ نجاری دو نیم می كردند تا آن ها تسلیم شوند و كفر را بر ایمان ترجیح دهند؛ ولی آنان به هیچ وجه خواستۀ كافران را اجابت نمی كردند.» (1)

امام محمد باقر (علیه السلام) فرموده اند:

«مَا أُبَالِی أَصْبَحْتُ فَقِیراً أَوْ مَرِیضاً أَوْ غَنِیاً لِأَنَّ الله یقُولُ لَا أَفْعَلُ بِالْمُؤْمِنِ إِلَّا مَا هُوَ خَیرٌ لَه.» (2)

«باكی ندارم كه فقیر باشم یا بیمار یا ثروتمند؛ زیرا خداوند متعال می فرماید که هرچه برای مؤمن انجام می دهم خیر است.»

علت فقر در امرار معاش

باید یقین داشت كه همۀ شدائد و بلاها با تمام تلخی ها و گرفتاری هایشان، برای مؤمن، سراسر خیر است. اعتقاد به این مطلب عالی ترین مقام عبادی مؤمن است و به بركت این اعتقادْ خداوند متعال او را از گمراهی و افتادن در دام های دنیوی نجات خواهد داد. در روایتی از رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است:

«فَیقْبِلُ الْمَلَكُ فَیصُدُّهُ بِلُطْفِ الله فَیصْبِحُ وَ هُوَ یقُولُ لَقَدْ دُهِیتُ وَ مَنْ دَهَانِی فَعَلَ الله بِهِ وَ فَعَلَ وَ مَا یدْرِی أَنَّ الله النَّاظِرُ لَهُ فِی ذَلِكَ وَ لَوْ ظَفِرَ بِهِ أَدْخَلَهُ النَّار.» (3)

ص: 89


1- محاسن، 15، 178.
2- التمحیص، 57؛ بحار الأنوار، بیروت، 68، 151.
3- التمحیص، 56؛ بحار الأنوار، بیروت، 64، 243؛ چرا مرا آفریدند، 185.

«همانا بندۀ مؤمن در طلب امارت یا تجارتی می رود. همین كه نزدیك است تا به آن برسد خداوند متعال فرشته ای را می فرستد و به او می گوید که جلوی بندۀ مرا بگیر و مانع او شو كه اگر بر آن دست یابد باعث به دوزخ رفتنش می گردد. پس آن ملك می آید و او را به لطف الهی از موفق شدن در آن امر باز می دارد. در حالی كه این بنده با خودش می گوید که شكست خوردم و سقوط كردم و هر كس مرا به زمین زد خداوند چنین و چنانش كند! اما نمی داند که خداوند ناظر بر اوست و اگر موفق به آن می شد به واسطۀ رسیدن به آن مطلب و مقصود در آتش می افتاد.»

باید دانست که هر حادثه ای برای اهل ایمان خیر است؛ چراکه خداوند متعال از روی مهربانی برای تربیت نفوس و رسیدن به كمالات، تدبیر امور بندگانش را بر اساس حكمت وضع می فرماید. پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در این باره فرموده اند:

«خداوند عزوجل فرموده است که بعضی از بندگان مؤمن من آن هایی هستند كه امور دین آن ها فقط با توسعه در امر معیشت و صحت در بدن شان اصلاح می گردد. پس آن ها را با ثروت و تن درستی آزمایش می کنم. اما بعضی دیگر از بندگان آن هایی هستند كه مصلحت دین شان در فقر و مریضی است. پس ایشان را به تنگ دستی و امراض جسمی مبتلا می گردانم تا دین شان به اصلاح درآید.» (1)

با این اوصاف تسلیم در برابر تقدیرات الهی حتی درباره فرزند امری الزامی است. این حق تعالی است که به اراده خویش فرزند ذکور یا اناث را در رحم مادر خلق می نماید. در "سفینة البحار" نقل شده است كه روزی یكی از اصحاب امام صادق (علیه السلام) نزد آن حضرت آمد. حضرت متوجه اندوه او شدند. علت را سؤال کردند.

ص: 90


1- الكافی، 2، 60.

وی عرض كرد که خداوند به ما دختری عطا فرموده است و به همین دلیل ناراحت هستیم. حضرت (علیه السلام) فرمودند:

«اگر خداوند به تو وحی می فرستاد كه می خواهی من برای تو تقدیر امور و صلاح بینی كنم یا این كه تو خود امور خویش را تقدیر کنی چه می گفتی؟»

عرض كرد که می گفتم: «خداوند امور مرا تقدیر کند؛ زیرا او به مصالح و امور من بیشتر مطلع است. حضرت فرمودند:

«پس چرا با این كه خدواند برای تو صلاح دیده كه به تو دختر عنایت فرماید باز هم ناراحتی؟ مگر نمی دانی که به امر حضرت حق خضر (علیه السلام) آن پسر را به قتل رسانید و در عوضِ آن پسر، خداوند به پدر و مادرش دختری عطا كرد كه هفتاد پیغمبر از نسل او به دنیا آمدند؟ آیا پسری كه سبب اغوا و هلاکت پدر و مادرش گردد بهتر است یا دختری كه مادر هفتاد پیغمبر شود؟» (1)

تمامی گرفتاری ها برای اهل ایمان جز خیر و سعادت چیز دیگری نیست. حتی اگر تمام دنیا مال او باشد یا از شدت فقر و قرض به زندان برود یا مثل حضرت یوسف (علیه السلام) سال های متمادی در کنج زندان در اندوه به سر برد یا مثل حضرت سلیمان (علیه السلام) ممالك زیادی تحت سیطره اش باشد، تخت سلطنت و كنج زندان، هر دو برایش خیر و سعادت است. امام صادق (علیه السلام) به بیماری شدیدی مبتلا شده بودند. از سر مبارك حضرت چیزی [از پوست و گوشت] نمانده بود. آن گاه در همان حال به شخص عیادت كننده فرمودند:

«اگر مؤمن صبح كند و آنچه بین مشرق و مغرب است مال او باشد خیر اوست و اگر صبح كند و اعضای بدنش قطعه قطعه گردد، باز هم خیر اوست. ای فضیل، خداوند متعال آنچه خیر مؤمن است انجام

ص: 91


1- منهاج السرور، 176.

می دهد.» (1)

مؤمن همۀ حوادث را خیر می بیند و تسلیم تقدیرات الهی می شود. از امام صادق (علیه السلام) سؤال كردند:

«بِأَی شَی ءٍ عَلِمَ الْمُؤْمِنُ أَنَّهُ مُؤْمِن؟» (2)

«مؤمن از كجا بداند كه مؤمن است؟»

حضرت در پاسخ فرمودند:

«بِالتَّسْلِیمِ لِلّه وَ الرِّضَا بِمَا وَرَدَ عَلَیهِ مِنْ سُرُورٍ وَ سَخَط.» (3)

«با تسلیم در برابر خدا و خشنودی به آنچه بر او وارد می شود؛ چه باعث شادی او گردد و چه موجب خشم او.»

حقیقت ایمان

از ابان بن تغلب نقل شده است که عده ای از اصحاب نزد امام صادق (علیه السلام) نشسته بودند. ایشان خطاب به آن ها فرمودند:

«هیچ بنده ای شایستۀ حقیقت ایمان نیست تا این كه مرگ در بر او از زندگی پسندیده تر باشد و بیماری برای او از تن درستی خوش تر باشد و فقر و نداری برایش از توانگری دوست داشتنی تر باشد. آیا شما این چنین هستید؟»

همه گفتند: «به خدا که نه». چون امام (علیه السلام) دیدند که آن ها غمگین و شرمسار شده اند، فرمودند:

ص: 92


1- كافی، 2، 263؛ بحار الأنوار، 64، 15.
2- مشكاة الأنوار فی غرر الأخبار، 17؛ وسائل الشیعة، 3، 252؛ بحار الأنوار، بیروت، 2، 201 و 68، 157.
3- الكافی، الإسلامیة، 2، 63؛ الوافی، 4، 279؛ وسائل الشیعة، 3، 252؛ مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم)، 8، 15؛ بحار الأنوار، بیروت، 2، 205؛ نسیم هدایت، 221؛ محاسن، 2، 328.

«آیا دوست دارید که هرچه می خواهید در این جهان بمانید و سپس بر مذهبی ناحق بمیرد یا دوست دارید كه بر عقیدۀ خود بمیرد؛ اگرچه عمرتان كوتاه باشد؟»

آنان گفتند: «قطعاً هر كدام ما دوست دارد بر عقیدۀ خود بمیرد». ایشان فرمودند:

«بنابراین من می دانم كه مردن نزد شما از زیستن بهتر است. آیا شما دوست دارید که دائماً شاد باشید و به بلایی گرفتار نشوید و در عوض بر مذهبی ناحق بمیرید؟»

همه گفتند: «نه». حضرت فرمودند:

«پس می دانم كه بیماری نزد شما از تن درستی بهتر است.»

سپس فرمودند:

«آیا دوست دارید که مالک همه چیزی باشید؛ اما بر مذهبی ناحق بمیرید؟

همه گفتند: «نه». حضرت فرمودند:

«پس می دانم نداری نزد شما بهتر از توانگری است.» (1)

حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) درباره تفویض كارهای خویش به حق تعالی این چنین فرمودند:

«رَضِیتُ بِمَا قَسَمَ الله لِی،وَ فَوَّضْتُ أَمْرِی إِلَى خَالِقِی، كَمَا أَحْسَنَ الله فِیمَا مَضَى كَذَلِكَ یحْسِنُ فِیمَا بَقِی.» (2)

«به آنچه خداوند قسمتم کرده است راضی شدم و کار خود را به خالق خویش سپردم. همان گونه كه در گذشته به من احسان كرده است در آینده هم احسان می کند.»

مؤمن کسی است که در مواجهۀ با مشکلات تسلیم کامل خداست. چنان كه حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند:

ص: 93


1- روضۀ كافی، 2، 98.
2- بحار الأنوار، بیروت، 34، 428 و 68، 148؛ تفسیر كنز الدقائق و بحر الغرائب، 11، 389.

«إِرْضَ بِمَا قُسِمَ لَكَ تَكُنْ مُؤْمِنا.» (1)

«به آنچه می رسد راضی باش تا مؤمن باشی.»

دلیل این مطلب نیز در حدیث ذیل مشخص شده است:

«لَمْ یفُتْ نَفْساً مَا قُدِّرَ لَهَا مِنَ الرِّزْقِ.» (2)

«هرکسی به روزی مقدر خود دست پیدا می کند.»

خداوند می فرماید:

﴿وَ إِنْ یمْسَسْكَ الله بِضُرٍّ فَلا كاشِفَ لَهُ إِلاَّ هُوَ وَ إِنْ یرِدْكَ بِخَیرٍ فَلا رَادَّ لِفَضْلِهِ یصیبُ بِهِ مَنْ یشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیم ﴾ (3)

«اگر از خدا به تو زیانى برسد تنها برطرف كنندۀ آن خداست. اگر هم براى تو خیرى بخواهد کسی نمی تواند مانع بخشش او گردد. آن را به هر كس از بندگانش كه بخواهد مى رساند. او آمرزندۀ مهربان است.»

فرموده اند:

«لَنْ یغْلِبَكَ عَلَى مَا قُدِّرَ لَكَ غَالِب.» (4)

«هرگز فرد دیگری به آنچه برایت مقدر شده است دست پیدا نمی کند.»

وقتی مؤمن به این دیدگاه رسید دیگر دغدغۀ روزی خود را نخواهد داشت؛ چراکه نگاه وی به رازق حقیقی معطوف است. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:

«لَنْ تُدْرِكَ مَا زُوِی عَنْكَ فَأَجْمِلْ فِی الْمُكْتَسَب.» (5)

«آنچه از تو پوشیده شده و كنار گرفته است به تو رسیدنی نیست. پس حرص نداشته باش.»

ص: 94


1- غرر الحكم و درر الكلم، 135؛ تصنیف غرر الحكم و درر الكلم، 397.
2- عیون الحكم و المواعظ، لیثی، 414؛ غرر الحكم و درر الكلم، 563.
3- سوره مبارکه یونس، آیۀ شریفۀ 107.
4- عیون الحكم و المواعظ، لیثی، 408؛ غرر الحكم و درر الكلم، 554.
5- عیون الحكم و المواعظ، لیثی، 408؛ غرر الحكم و درر الكلم، 554؛ مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، 13، 33.

درباره این حدیث شریف ذکر چند نکته ضروری است:

1. محکمات آیات و روایات و عقل بر این دلالت دارد که روزی انسان فقط با تلاش به دستش می رسد. امام (علیه السلام) هم نفرمودند که چون روزی تقسیم شده می باشد نیازی به تحصیل آن نیست. بنابراین اگر کسی بخواهد با استناد به این فوموده سستی خود را در کسب روزی توجیه کند به اشتباه افتاده است.

2. این روایات به کیفیت طلب روزی اشاره دارند و بیان می دارند که فرد در کسب روزی باید اعتدال را حفظ کند. مراجعه به لغت «جمیل» و «جمال» و مشتقات آن نشان می دهد که برای بیان بهترین نوع اعتدلالی که بشر می تواند در این زمینه به کار گیرد لغتی مناسب تر پیدا نخواهد شد. (1)

همچنین فرمودند:

«لَنْ یفُوتَكَ مَا قُسِمَ لَكَ فَأَجْمِلْ فِی الطَّلَب.» (2)

«آنچه قسمت تو هست از دستت نمی رود. بنابراین برای طلب روزی آهسته برخورد کن.»

با این تقسیم و اندازه گیری هر چیزی برای نظم و تعادل در جهان هستی در جایگاه خودش قرار خواهد گرفت. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:

«بِتَقْدِیرِ أَقْسَامِ الله لِلْعِبَادِ قَامَ وَزْنُ الْعَالَمِ وَ تَمَّتْ هَذِهِ الدُّنْیا لِأَهْلِهَا.» (3)

ص: 95


1- در واقع توجیه آن با یک کلمه فارسی ممکن نبوده و به نظر حقیر به راحتی گذشتن از ترجمه آن ظلم به روایت تلقی می شود و موجب انحراف مضمون می شود و این اتفاق ناگواری است که متأسفانه در ترجمه و تبیین آیات قرآن و روایات شریف بسیار اتفاق افتاده است؛ زیرا کلام وحی ویژگی ها و ظرافت های فوق العاده ای دارد که گوینده یا مترجم به ناچار باید با لحن و قول آن آشنا شود؛ لذا امام صادق (علیه السلام) ضمن فرمایش هایی خطاب به مفضل بن عمر فرمودند: «إِنَّا وَ اللَّهِ لَا نَعُدُّ الرَّجُلَ مِنْ شِيعَتِنَا فَقِيهاً حَتَّى يُلْحَنَ لَهُ فَيَعْرِفَ اللَّحْن؛ قسم به خداوند کسی از شیعیان را در عداد فقیهان بشمار نمی آورم، مگر این که لحن کلام ما را بشناسد.» (بحار الأنوار 2، 208)
2- عیون الحكم و المواعظ، لیثی، 408؛ غرر الحكم و درر الكلم، 554؛ مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، 13، 33.
3- عیون الحكم و المواعظ، لیثی، 186؛ غرر الحكم و درر الكلم، 303؛ تصنیف غرر الحكم و درر الكلم، 102.

«خداوند با اندازه گیری تقدیرات برای بندگان، تعادل جهان را سرپا نگه می دارد و این دنیا را برای اهل آن تمام و كمال می گرداند.»

نیز فرموده اند:

«الْأُمُورُ بِالتَّقْدِیرِ لَا بِالتَّدْبِیر.» (1)

«كارها وابسته به مقدرات الهی است، نه به تدبیر شخص.» (2)

همچنین فرموده اند:

«به راستی كه خداوند كارها را به مقتضای مشیت خودش می گرداند، نه آن طوری كه به دل خواه تو است.» (3)

به فرموده پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) تقدیرات به اقتضای حکمت الهی جاری می گردند:

«یا عِبَادَ الله أَنْتُمْ كَالْمَرْضَى وَ الله رَبُّ الْعَالَمِینَ كَالطَّبِیبِ فَصَلَاحُ الْمَرْضَى فِیمَا یعْلَمُهُ الطَّبِیبُ وَ یدَبِّرُهُ بِهِ لَا فِیمَا یشْتَهِیهِ الْمَرِیضُ وَ یقْتَرِحُهُ أَلَا فَسَلِّمُوا لِله أَمْرَهُ تَكُونُوا مِنَ الْفَائِزِین.» (4)

«ای بندگان، خدا شما مانند مریضانی هستید و پروردگار عالمیان همانند طبیب. صلاح مریض در آن تدبیر طبیب است، نه در میل مریض. آگاه باشید و تسلیم امر خداوند شوید تا در ردیف سعادت مندان قرار بگیرید.»

بنابراین اگر طبیب مهربان برای مریض دارویی (فقر یا حوادث دیگر) تجویز

ص: 96


1- غرر الحكم و درر الكلم، 107؛ تصنیف غررالحكم و دررالكلم، 102؛ مختصر البصائر، 363.
2- تدبیر شخص در حیطه ای است که خداوند مقرر فرموده، مضاف بر این که در همان حیطه هم به مقدرات کلی و بدا مقید است.
3- غررالحكم، فصل9، حدیث56.
4- الإحتجاج على أهل اللجاج، طبرسی، 1، 42؛ البرهان فی تفسیر القرآن، 1، 342؛ بحار الأنوار، بیروت، 4، 107 و 81، 61؛ مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، 3، 177؛ تفسیر الصافی، 1، 196.

نمود برای بهبودی او می باشد. این امر مهم را پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) به تمام مؤمنین گوش زد فرمودند:

«هان ای مؤمنان، مبادا مانند بنی اسرائیل باشید و ارزش نعمت های الهی را ندانید و از طرف خود به خدا پیشنهاد نمایید. اگر یكی از شما به كم رزقی شد یا وضعی ناخوشایند مبتلا گردید، مبادا در تغییر وضع زندگی خود اصرار داشته باشد و در درخواست خود از خداوند پافشاری نماید؛ زیرا امكان دارد همان چیزی كه اصرار می ورزد باعث هلاكت او گردد. بلكه باید این طور دعا كنید که پروردگارا، به حق مقام شامخ محمد و آل محمد (علیهم السلام) اگر آنچه موافق میل من نیست؛ اما موجب خیر و سعادت من است و به صلاح دین من است برایم اتفاق افتاد توفیق صبر در برابر آن را به من عطا فرما و برای تحمل آن مرا نیرومند گردان. اما اگر صلاح من در خلاف آن است به فضل وجود خود آن را به من عنایت فرما. مرا در هر حال به قضای خود راضی بگردان كه حمد و سپاس فقط برای تو است. چون این چنین دعا كنید تقدیرات الهی برایتان نیكو خواهد شد و موجبات خیر و صلاح تان به آسانی فراهم خواهد گشت.» (1)

وقتی که مؤمن این گونه بیاندیشد و عمل نماید به آسایش خاطر خواهد رسید. به علاوه آن كه برای ارج نهادن به این تسلیم، هیچ حكمی از ناحیۀ خدای تعالی برای او صادر نمی گردد مگر اینكه خیر وی در آن باشد. امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«هر حکمی که خدا برای مؤمن وضع می کند و به آن رضایت می دهد برای مؤمن خیر است.» (2)

امام حسین (علیه السلام) می فرمایند:

«هر كس مطمئن باشد كه خداوند بهترین ها را برای او انتخاب می كند،

ص: 97


1- بحار الأنوار، ج71، باب63، ح46.
2- چرا مرا آفریدند، 104؛ التمحیص، 59، ح153؛ بحار الأنوار، 68، 152.

هرگز آرزو نخواهد كرد كه حالش غیر از آن چیزی باشد كه خداوند برایش برگزیده است.» (1)

واگذاری امور به خداى تعالى

وظیفۀ مؤمن ایمان به خدا و باور به خیرخواه بودن اوست. خداوند به اقتضای كرمش تدبیر كار مؤمن را بر اساس مصلحت وی به سرانجام نیكی می رساند. پس واگذاری کارها به خداوند تصمیمی بسیار عاقلانه خواهد بود. رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:

«خداوند متعال می فرماید که بعضی از بندگان صلاح شان در بیماری است و چنان چه به آنان تن درستی عطا کنم تباه می گردند. بعضی دیگر صلاح شان در غناست و اگر فقیر شوند فاسد می گردند. بعضی دیگر صلاح حالشان فقر است و چنان چه ثروتمند گردند سركشی می كنند. از آن جایی كه به دل های بندگانم و به اسرار آن ها آگاهم چگونگی تدبیر امر آن ها را بهتر می دانم.» (2)

شخص دانا و مؤمن باید به درجه ای از یقین برسد كه خداوند را وكیل خود قرار دهد و در هیچ کاری به عملكردهای وكیل معترض نگردد؛ زیرا تمامی همّ وکیل در نجات موکل خویش است و بر خود واجب می داند تا موکل خود را از زندان

ص: 98


1- بحار الأنوار، 75، 106.
2- تفسیر جامع، 6، 244؛ مجمع البیان، 5، 30؛ اگر شخصی بگوید که بسیاری از ثروت مندان را می بینیم كه در روی زمین طغیان و فساد می كنند، پس چگونه صلاح حال ایشان غنا و ثروت است، صاحب نظران خواهند فرمود: «شاید حال آنان از حیث غنا و فقر در فساد و ستم و طغیان مساوی باشد یا چنان چه اگر فقیر بودند طغیان و فسادشان زیادتر می شد. علاوه بر آن، پس از آن كه دانستیم پروردگار تدبیر امور بندگان را از روی صلاح و مصلحت انجام می دهد، دیگر جای چنین سؤالی باقی نخواهد ماند.»

گرفتاری ها نجات دهد. امام صادق (علیه السلام) درباره اطمینان به وكیلی همانند خداوند فرمودند که خداوند به موسی بن عمران (علیهما السلام) فرمود:

«هیچ مخلوقی نیافریدم كه از بندۀ مؤمنم در نزد من محبوب تر باشد. من او را تنها برای چیزهایی كه خیر او در آن هاست گرفتار می نمایم. پس باید بر بلاها و امتحان های من صابر و در مقابل نعمت های من شاكر باشد و به قضای من راضی گردد. چنان چه به رضای من عمل کند و امر مرا اطاعت نماید او را نزد خود در زمرۀ صدیقان قرار خواهم داد.» (1)

دل های مؤمنین در حوادث در آرامش است؛ زیرا به گفتۀ پروردگار خویش ایمان دارند. خداوند منان فرموده است:

«اگر بندۀ مؤمنم را به بلایی گرفتار کنم قطعاً برای او مفید است. پس باید به قضای من خشنود باشد و بر آزمایش های من صبر كند و بر نعمت هایم شاكر باشد تا نام او را جزو صدیقین خویش ثبت کنم.» (2)

به یقین پس از صبر و تحمل سختی ها خداوند هم از غم هر مصیبتی می كاهد. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرمایند:

«إِنَ لِلْمِحَنِ غَایاتٍ لَا بُدَّ أَنْ ینْتَهِی إِلَیهَا فَیجِبُ عَلَى الْعَاقِلِ أَنْ ینَامَ لَهَا إِلَى إِدْبَارِهَا.» (3)

«محنت و رنج پایانی دارد. پس بر عاقل لازم است كه آرام بگیرد تا سختی ها سرآید.»

پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:

«وَ اعْلَمْ أَنَ النَّصْرَ مَعَ الصَّبْرِ وَ أَنَّ الْفَرَجَ مَعَ الْكَرْبِ وَ أَنَّ مَعَ الْعُسْرِ یسْراً.» (4)

ص: 99


1- چرا مرا آفریدند، 196؛ مجالس مفید، 63؛ بحار الأنوار، 64، 235.
2- بحار الأنوار، 69، 330.
3- كشف الغمة فی معرفة الأئمة (علیهم السلام)، القدیمة، 2، 346؛ بحار الأنوار، بیروت، 75، 79؛ عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال (مستدرك سیدة النساء (علیها السلام) إلى الإمام الجواد (علیه السلام))، 23، 276.
4- من لا یحضره الفقیه، 4، 413؛ الأمالی، طوسی، 536 و 675؛ الوافی، 26، 161؛ وسائل الشیعة، 15، 263؛ بحار الأنوار، بیروت، 74، 88 و 79، 138.

«بدان كه نصرت با صبر و گشایش با اندوه و سختی ها با آسانی همراه است.»

﴿فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّیناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِی الْمُؤْمِنین ﴾ (1)

«او را اجابت كردیم و از غم رهانیدیم. ما این چنین مؤمنان را نجات خواهیم داد.»

در اجابت حتمی دعای دل شکستگان شکی نیست؛ اما زمان دقیق اجابت دعا معلوم نیست. زیرا هر امتحانی بر اساس حكمت خداوند متعال برای تربیت بندگان می باشد. لذا بنده باید تحمل کند تا این درخت باری پر ثمر و لذیذ و بدون آفت بدهد.

امام حسن عسكری (علیه السلام) در روایت ذیل، در كلامی بسیار زیبا، فرمودند:

«فَلَا تَعْجَلْ عَلَى ثَمَرَةٍ لَمْ تُدْرِك وَ إِنَّمَا تَنَالُهَا فِی أَوَانِهَا وَ اعْلَمْ أَنَ الْمُدَبِّرَ لَكَ أَعْلَمُ بِالْوَقْتِ الَّذِی یصْلُحُ حَالُكَ فِیه فَثِقْ بِخِیرَتِهِ فِی جَمِیعِ أُمُورِكَ یصْلُحْ حَالُك وَ لَا تَعْجَلْ بِحَوَائِجِكَ قَبْلَ وَقْتِهَا فَیضِیقَ قَلْبُكَ وَ صَدْرُكَ وَ یخْشَاكَ الْقُنُوط فَیضِیقَ قَلْبُكَ وَ صَدْرُكَ وَ یخْشَاكَ الْقُنُوط.» (2)

«درباره ثمری که هنوز نرسیده است عجله مکن؛ زیرا در فصلش از آن بهره مند خواهی شد. بدان آن كسی كه امور تو را تدبیر می كند به وقتی كه حال تو در آن اصلاح می شود آگاه تر است. پس به انتخاب های خیر او در تمام امور اعتماد كن تا حالت اصلاح شود. همچنین در حوائج خود قبل از وقت آن تعجیل مكن؛ چراکه قلبت تنگ می شود و ناامیدی تو را می ترساند.»

حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) درباره لزوم دوری از ناامیدی فرمودند:

ص: 100


1- سوره مبارکه انبیاء، آیۀ شریفۀ 88.
2- كیش پارسایان، 138؛ بحار الأنوار، 75، 379.

«بدترین افراد این امت را نیز نباید از رحمت الهی مأیوس گردانی.»

خداوند در قرآن می فرماید:

«إِنَّهُ لا ییأَسُ مِنْ رَوْحِ الله إِلاَّ الْقَوْمُ الْكافِرُون.» (1)

«همانا جز گروه كافران كسى از رحمت خدا نومید نمى شود.»

همچنین امام صادق (علیه السلام) در مذمت نومیدی فرمودند:

«بعد از شرك بدترین گناه مأیوس بودن از رحمت خداست.» (2)

از دلخوشی های مؤمن در رنج ها عافیتی است كه در آخرت به آن خواهند رسید. امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:

«اهل حق، از همان اول، پیوسته در سختی بوده اند؛ اما این ناراحتی زمانش اندك است و در عوض یک راحتی طولانی در پی خواهد داشت.» (3)

نقل شده است که مردی از فقر و حاجت خود در محضر شریف امام صادق (علیه السلام) زبان به شكوه گشود. حضرت فرمودند:

«صبر نما. خداوند به زودی برایت گشایشی خواهد نمود.»

سپس کمی سكوت کردند و روی به او كرده و پرسیدند:

«زندان كوفه چگونه مكانی است؟»

آن مرد گفت که زندانیان در آن در بدترین حال هستند. حضرت فرمودند:

«اینك تو در دنیا زندانی هستی. آیا می خواهی در وسعت و آسایش باشی؟ مگر نمی دانی که دنیا زندان مؤمن است؟» (4)

دنیا برای اهل ایمان به منزلۀ زندانی بسیار تاریك و متعفن است. ظاهر آن برای مؤمن زجرآور است؛ ولی در باطن باعث كفارۀ گناهان و کسب مقام ها و پاداش های

ص: 101


1- سوره مبارکه یوسف، آیۀ شریفۀ 87.
2- تفسیر جامع، 3، 431؛ من لا یحضره الفقیه، 3، 367.
3- كافی، 3، 355؛ بحار الأنوار، 64، 213.
4- كافی، 1، 17.

فراوان است تا در دنیای پس از مرگ با کوله باری خالی از گناه و آکنده از عبودیت به زندگی راحت ابدی دست یابد. بنابراین برای پیمودن چنین راهی دشوار و رسیدن به مقصد عالی بندگی تنها راه اعتماد به خداست. امام حسن عسكری (علیه السلام) در این باره می فرمایند:

«پیرامون هر بلایی نعمتی نهفته است.»

در واقع طبق دیدگاه شیعه همۀ تلخی ها دارای باطنی شیرین هستند. فرموده اند:

«تا زمانی كه بلا را نعمت و راحتی را محنت نشماری مؤمن نخواهی بود؛ چراكه گرفتاری دنیا نعمت آخرت و راحتی دنیا اندوه آخرت است.» (1)

ص: 102


1- چرا مرا آفریدند، 184؛ جامع الأخبار، 115؛ بحار الأنوار، 67، 237.

گرفتاری ها علاوه بر مزایای فراوان دنیوی تضمینی برای ورود به بهشت هستند. زیرا رحمت خاصه ای كه باید مؤمن را به مقصد آخرت برساند در صبر نهفته است. امام محمد باقر (علیه السلام) رفتن به بهشت را در انحصار صبر بر ناگواری ها می دانند:

«الْجَنَّةُ مَحْفُوفَةٌ بِالْمَكَارِهِ وَ الصَّبْر.» (1)

«بهشت با ناگواری ها و صبر پوشیده شده است. پس هر كس كه در برابر ناگواری ها صبر كند وارد بهشت می شود.»

امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرمایند:

«وَ وُكِلَ الْبَلَاءُ بِالصَّبْر.» (2)

«بلا و مصیبت را جز صبر و پایمردی چاره ای نیست.»

گشایش در کارها با صبر

بهترین دلیل عقلی برای راضی شدن به قضای الهی و رسیدن به مقام بندگی آن است كه مؤمن بداند فرزند، مال، سلامتی و... امانت هایی بوده اند كه روزی صاحب شان آن ها را بازپس می گیرد. اگر انسان در حوادث و شدائد به عقل خود رجوع كند درمی یابد كه برای رهایی از غم، جز پیروی از راهنمایی های معصومین (علیهم السلام)، چاره ای وجود ندارد. درواقع رهایی از هر مصیبتی در گرو اعتقاد به این كلام نورانی از امام كاظم (علیه السلام) است:

«اصْبِرُوا عَلَى طَاعَةِ الله وَ تَصَبَّرُوا عَنْ مَعْصِیةِ الله فَإِنَّمَا الدُّنْیا سَاعَةٌ فَمَا مَضَى فَلَیسَ تَجِدُ لَهُ سُرُوراً وَ لَا حُزْناً وَ مَا لَمْ یأْتِ فَلَیسَ تَعْرِفُهُ فَاصْبِرْ عَلَى تِلْكَ السَّاعَةِ الَّتِی أَنْتَ فِیهَا فَكَأَنَّكَ قَدِ اغْتَبَطْتَ.» (3)

ص: 103


1- الكافی، الإسلامیة، 2، 89؛ الوافی، 4، 334؛ وسائل الشیعة، 15، 309؛ بحار الأنوار، بیروت، 68، 72.
2- الكافی، الإسلامیة، 8، 221؛ الوافی، 5، 787؛ مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم)، 26، 146؛ بحار الأنوار، بیروت، 69، 50 و 75، 47.
3- الكافی الإسلامیة، 2، 459؛ الوافی، 4، 318؛ مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم)، 11، 374؛ بحار الأنوار، بیروت، 75، 311؛ مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، 11، 262.

«بر طاعت خدا صبر كنید و در ترك معاصی او شكیبا باشید؛ زیرا دنیا لحظه ای بیش نیست. آنچه گذشته است جای شادی و غم ندارد و از آنچه نیامده نیز خبری ندارید. پس در لحظه ای كه در آن به سر می برید صبور باشید و از اضطراب و دلهره به وسیلۀ شكیبایی استعانت بجویید. چنان كه گویی خوشبخت و خوشحال هستید.»

حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) نیز فرمودند:

«فَصَبْراً عَلَى دُنْیا تَمُرُّ بِلَأْوَائِهَا كَلَیلَةٍ بِأَحْلَامِهَا تَنْسَلِخ.» (1)

«در برابر دنیایی كه گرفتاری آن مانند خواب های پریشان شب می گذرد شكیبا باش.»

باید به فرمودۀ امام هدایت (علیه السلام) عمل کرد كه فرمودند:

«إِنْ صَبَرْتَ صَبْرَ الْأَكَارِمِ، إِلَّا سَلَوْتَ سُلُوَّ الْبَهَائِم.» (2)

«در مصائب چون مردان بزرگوار شكیبا یا چون چهارپایان بی توجه باش.»

هر مؤمنی با توجه به این تأكیدات باید خود را برای سختی ها آماده سازد و با توسل و استعانت از حضرات معصومین (علیهم السلام) نیروی خود را برای صبر مضاعف کند. باید از خدا این گونه بخواهیم:

«اللَّهُمَ ارْزُقْنِی... الصَّبْرَ عَلَى مَا أَبْلَیتَنِی.» (3)

«خداوندا، صبر بر آنچه مرا به آن مبتلا ساختی به من عطا فرما.»

ص: 104


1- الأمالی، صدوق، 622؛ حلیة الأبرار فی أحوال محمد و آله الأطهار، 2، 205؛ بحار الأنوار، بیروت، 40، 348 و 74، 394؛ منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، خوئى، 14، 300.
2- نهج البلاغة، صبحی صالح، 548؛ بحار الأنوار، بیروت، 34، 306 و 79، 135؛ مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، 2، 358.
3- مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، 2، 471؛ بحار الأنوار، بیروت، 83، 250 و 87، 192؛ مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، 5، 383.

امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:

«اطْرَحْ عَنْكَ وَارِدَاتِ الْهُمُومِ بِعَزَائِمِ الصَّبْرِ وَ حُسْنِ الْیقِین.» (1)

«اندوه های خود را با شكیبایی جدی و یقین نیكو (که هرچه تقدیر نوشته شده همه خیر و نیکوئیست) از خود دور كنید.»

صبر در امور زندگی و استفاده از آن در تمامی شئونات باعث عزت در دنیا و آخرت خواهد بود. صبر سلاح خوبی برای مبارزه با فقر است. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) به جناب كمیل فرمودند:

«یا كُمَیلُ لَا تُرِ النَّاسَ إِقْتَارَكَ وَ اصْبِرْ عَلَیهِ احْتِسَاباً بِعِزٍّ وَ تَسَتُّر.» (2)

«ای كمیل، تنگدستی خود را در برابر نامردمان اظهار مكن و با عزت نفس و پرده پوشی در راه خدا صبر كن.»

همچنین فرمودند:

«وَالصَّبْرُ جُنَّةٌ مِنَ الْفَاقَة.» (3)

«صبردر كارها مانع فقر است.»

در جای دیگری می فرمایند:

«وَ الصَّبْرُ ینَاضِلُ الْحِدْثَانَ وَ الْجَزَعُ مِنْ أَعْوَانِ الزَّمَان.» (4)

«شكیبایی سختی های روزگار را دور می سازد؛ اما بی صبری زمان را برای فرسودن مهیا می كند.»

امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«صَبْرُكَ عَلَى تَجَرُّعِ الْغُصَصِ یظْفِرُكَ بِالْفُرَص.» (5)

ص: 105


1- تحف العقول، 83؛ نهج البلاغة، صبحی صالح، 404؛ بحار الأنوار، بیروت، 74، 211 و 74، 230؛ بلا و بیماری رحمت است، نه عذاب، 122.
2- تحف العقول، 173؛ بحار الأنوار، بیروت، 74، 269 و 414.
3- الكافی، الإسلامیة، 8، 23؛ تحف العقول، 215؛ الوافی، 26، 21؛ مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم)، 25، 51؛ بحار الأنوار، بیروت، 68، 96 و 74، 238.
4- نهج البلاغة، صبحی صالح، 506؛ شرح نهج البلاغة لإبن أبی الحدید، 19، 31؛ بحار الأنوار، بیروت، 66، 410؛ منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، خوئى، 21، 281.
5- عیون الحكم و المواعظ، لیثی، 304؛ غرر الحكم و درر الكلم، 423؛ تصنیف غرر الحكم و درر الكلم، 284.

«صبر تو بر نوشیدن جام های ناگواری موجب پیروزی ات بر روزگار تلخی ها می شود.»

حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:

«مَنْ رَكِبَ مَرْكَبَ الصَّبْرِ اهْتَدَى إِلَى مَیدَانِ (مِضْمَار) النَّصْر.» (1)

«هر كس بر مركب صبر سوار شود در میدان پیروزی فرود آید.»

پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) كلید همۀ گشایش ها و راه خروج از شدائد را صبر دانسته و فرمودند:

«بِالصَّبْرِ یتَوَقَّعُ الْفَرَجُ وَ مَنْ یدْمِنْ قَرْعَ الْبَابِ یلِج.» (2)

«امید به گشایش در سایۀ صبر تحقق می یابد و هر كسی كه در كوبیدن دری پای فشارد و استقامت كند (عاقبت) آن در به روی او گشوده خواهد شد.»

امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«كَمْ مِنْ صَبْرِ سَاعَةٍ قَدْ أَوْرَثَتْ فَرَحاً طَوِیلًا وَ كَمْ مِنْ لَذَّةِ سَاعَةٍ قَدْ أَوْرَثَتْ حُزْناً طَوِیلا.» (3)

«چه بسا لحظه ای شكیبایی که شادی همیشگی در پی دارد و لحظه ای خوش گذرانی که اندوه دائمی را به بار می آورد.»

نگریستن به حوادث با این دیدگاه دیگر جایی برای بی تابی در هنگام بلا باقی

ص: 106


1- كشف الغمة فی معرفة الأئمة (علیهم السلام)، القدیمة، 2، 346؛ حلیة الأبرار فی أحوال محمد و آله الأطهار (علیهم السلام)، 4، 597؛ بحار الأنوار، بیروت، 68، 96 و 75، 79؛ عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال (مستدرك سیدة النساء (علیها السلام) إلى الإمام الجواد (علیه السلام))، 23، 276.
2- بحار الأنوار، 68، 96؛ كنز الفوائد، 1، 139.
3- الأمالی، مفید، 42؛ الدر النظیم فی مناقب الأئمة (علیهم السلام) اللهامیم، 642؛ بحار الأنوار، بیروت، 68، 91؛ عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال (مستدرك سیدة النساء (علیها السلام) إلى الإمام الجواد (علیه السلام))، 20، 793؛ مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، 11، 263.

نمی گذارد. چون به دیدۀ عقل بنگریم، می بینیم كه بی تابی علاوه بر عوارض مخرب در دنیا و آخرت، سختی ها را نیز از بین نمی برد. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:

«الْجَزَعُ لَا یدْفَعُ الْقَدَرَ وَ لَكِنْ یحْبِطُ الْأَجْر.» (1)

«بی تابی تقدیر را عوض نمی كند؛ بلکه پاداش را نیز از بین می برد.»

بهترین راهی كه یقین و شكیبایی انسان را زیاد می كند توجه به كلام گهربار معصومین (علیهم السلام) خواهد بود. از آن جایی که خدای متعال بر بندگان خود به دیدۀ رحمت می نگرد از زبان معصومین (علیهم السلام) راهنمایی هایی را برای نجات و سعادت بشر بیان فرموده است. در حدیثی آمده است:

«اگر صبر بنده را آرام نکند، نه از غم ها نجات پیدامی کند و نه پاداشی را کسب می نماید.»

امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:

«مَنْ لَمْ ینْجِهِ الصَّبْرُ أَهْلَكَهُ الْجَزَع.» (2)

«آن که صبر نجاتش ندهد، بی تابی هلاكش خواهد كرد.»

حضرت در حکمتی می فرمایند:

«خداوند به اندازۀ مصیبت شربت صبر بر بنده می نوشاند. پس در بی تابی لزومی وجود ندارد. آن كه در مصیبت بی تاب شده و بر پایش زند اجرش نابود می گردد.» (3)

برای دوری از درماندگی و محروم شدن از پاداش چاره ای جز صبر نیست. امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«آن مصیبتی كه شكیبایی در پی دارد و از جانب خداوند متعال مستوجب ثواب است را مصیبت نشمار؛ بلكه مصیبت آن است كه

ص: 107


1- عیون الحكم و المواعظ، لیثی، 21؛ غرر الحكم و درر الكلم، 102؛ تصنیف غرر الحكم و درر الكلم، 262.
2- نهج البلاغة، صبحی صالح، 502؛ وسائل الشیعة، 15، 264؛ بحار الأنوار، بیروت، 68، 96 و 79، 134؛ نهج البلاغه، 6، 1269.
3- نهج البلاغه، حكمت44.

صاحب مصیبت به سبب بی تابی از ثواب محروم شود.» (1)

امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«مَنْ لَا یعِدَّ الصَّبْرَ لِنَوَائِبِ الدَّهْرِ یعْجِز.» (2)

«هر كس برای رویارویی با سختی های روزگار صبر اختیار نكند زندگی اش به شكست منجر خواهد شد.»

معمولاً انسان های بی دین و كسانی كه به ضعف اعتقاد و ایمان دچارند در برابر بلاها بی تابی می کنند. امام صادق (علیه السلام) در این رابطه فرمودند:

«به راستی كه بی تابیِ در بلا از ویژگی های کفار است؛ در حالی كه مؤمن در برابر بلا صبور است.» (3)

اگر انسان در بلایا به بی تابی بیافتاد به شكستی سخت تر دچار خواهد شد. از تبعات این بی صبری رسوایی است. امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:

«قِلَّةُ الصَّبْرِ فَضِیحَة.» (4)

«كم صبری باعث رسوایی است.»

مؤمن به دلیل داشتن ایمان و عقل سلیم همیشه زره صبر را برای تیرهای حوادث به تن دارد. چنان كه فرموده اند:

«إِنَ الصَّبْرَ وَ الْبَلَاءَ یسْتَبِقَانِ إِلَى الْمُؤْمِنِ فَیأْتِیهِ الْبَلَاءُ وَ هُوَ صَبُورٌ وَ إِنَّ الْجَزَعَ وَ الْبَلَاءَ یسْتَبِقَانِ إِلَى الْكَافِرِ فَیأْتِیهِ الْبَلَاءُ وَ هُوَ جَزُوع.» (5)

ص: 108


1- بلا و بیماری و گرفتاری رحمت است، نه عذاب، 53؛ بحار الأنوار، 78، 260.
2- مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم)، 8، 143 و 25، 196؛ بحار الأنوار، بیروت، 68، 83 و 74، 148؛ الكافی، الإسلامیة، 2، 93 و 8، 86؛ تحف العقول، 44؛ مجموعة ورام، 2، 93.
3- بحار الأنوار، 71، 95.
4- تحف العقول، 315؛ بحار الأنوار، بیروت، 75، 229.
5- الكافی، دارالحدیث، 5، 554؛ الوافی، 25، 566؛ وسائل الشیعة، 3، 256؛ مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم)، 14، 183؛ بحار الأنوار، بیروت، 68، 95 و 79، 142.

«همانا شكیبایی در برابر بلا به سوی بندۀ مومن می شتابد. سرانجام بلا او را در برمی گیرد؛ در حالی كه مؤمن در برابر بلا مقاوم و صبور است. اما بلا به سوی كافر می شتابد و او را در برمی گیرد و او در بلا جزع و فزع می کند.»

انسان عاقل برای زیستن در این دنیا باید آمادۀ ناگواری ها باشد و پناهگاه صبر را برای روزهای ناخوشی اش مهیا سازد؛ زیرا ناگزیر باید این كلام گهربار حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را بپذیریم كه فرمودند:

«وَ الدَّهْرُ یوْمَانِ یوْمٌ لَكَ وَ یوْمٌ عَلَیكَ فَإِذَا كَانَ لَكَ فَلَا تَبْطَرْ وَ إِذَا كَانَ عَلَیكَ فَاصْبِر.» (1)

«روزگار دو روز است: روزی به نفع تو؛ روزی به زیان تو. در روزی كه به نفع توست سركشی مکن و در روزی كه به زیان توست تن به صبر ده.»

از اهمیت صبر همین بس كه مؤمن به سبب بردباری در برابر شدائد به بهشت راه پیدامی کند. امام سجاد (علیه السلام) در این باره می فرمایند:

«فَصَبَرُوا أَیاماً قِصَاراً (قُصَارَى) لِطُولِ الْحَسْرَةِ یوْمَ الْقِیامَة.» (2)

«بندگان پرهیزگار خدا دوران كوتاهی صبر می كنند تا از حسرت فراوان روز قیامت نجات یابند.»

كسانی كه قدم در راه دین گذاشتند برای برطرف كردن بلایا كه بزرگ ترین امتحان الهی محسوب می شوند به نعمت صبر مسلح هستند. نعمتی كه تمامی وجود اهل ایمان را فراگرفته و ایشان را به مقام بندگی رسانده است. امام صادق (علیه السلام) دربارۀ چنین افراد برجسته ای فرمودند:

ص: 109


1- نهج البلاغه، حكمت، 396؛ نهج البلاغة، صبحی صالح، 546؛ بحار الأنوار، بیروت، 75، 84؛ منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، خوئى، 21، 482.
2- تحف العقول، 282؛ بحار الأنوار، بیروت، 75، 140.

«الْمُؤْمِنُ یطْبَعُ عَلَى الصَّبْرِ عَلَى النَّوَائِب.» (1)

«شكیبایی در برابر گرفتاری ها جزو سرشت مؤمن است.»

وقتی ایمان جای خود را در قلب آدمی باز نماید اثر خود را به تدریج نشان می دهد. امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرمایند:

«وَ مِنْ كُنُوزِ الْإِیمَانِ الصَّبْرُ عَلَى الْمَصَائِب.» (2)

«صبر در مصیبت ها از گنج های ایمان به خداست.»

داشتن این گنج، به هر اندازه ای که باشد، نشان دهندۀ میزان رسوخ ایمان در قلب است. این گنج از هدایای بسیار ارزنده خداوند است. حفظ این گنجینۀ الهی نیز در سینه واجب است. اعتقاد انسان بستگی به نوشیدن دو جرعه دارد که حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) به خوبی به آن اشاره می کنند:

«مِنْ أَحَبِ السُّبُلِ إِلَى الله جُرْعَتَانِ جُرْعَةُ غَیظٍ تَرُدُّهَا بِحِلْمٍ وَ جُرْعَةُ حُزْنٍ تَرُدُّهَا بِصَبْر.» (3)

«محبوب ترین راه ها به سوی خداوند متعال از طریق نوشیدن دو جرعه می باشد: جرعۀ خشمی كه با خویشتن داری از آن بگذری؛ جرعۀ اندوهی كه با شكیبایی از آن چشم بپوشی.»

خداوند نیز می فرماید:

«یا عِیسَى اصْبِرْ عَلَى الْبَلَاءِ وَ ارْضَ بِالْقَضَاءِ وَ كُنْ كَمَسَرَّتِی فِیكَ فَإِنَّ مَسَرَّتِی

ص: 110


1- مشكاة الأنوار فی غرر الأخبار، 23؛ بحار الأنوار، بیروت، 68، 97؛ عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال (مستدرك سیدة النساء (علیها السلام) إلى الإمام الجواد (علیه السلام))، 20، 823.
2- تحف العقول، 100؛ بحار الأنوار، بیروت، 74، 237؛ مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، 2، 422.
3- تحف العقول، 219؛ مشكاة الأنوار فی غرر الأخبار، 217؛ بحار الأنوار، بیروت، 75، 58.

أَنْ أُطَاعَ فَلَا أُعْصَى.» (1)

«ای عیسی، در برابر مصیبت ها و آزمون ها شكیبا و به قضای الهی راضی و خشنود باش. چنان زندگی كن كه من از تو خشنود باشم و بدان كه خشنودی من از تو هنگامی است كه فرمان مرا اطاعت كنی و از عصیان در برابر من بپرهیزی.»

همۀ عبودیت در این دو كلام الهی خلاصه گردیده است. لذا اگر بنده ای به این مقام برسد ملائكه با تهنیت و درود بر او فرود می آیند.

﴿وَ الْمَلائِكَةُ یدْخُلُونَ عَلَیهِمْ مِنْ كُلِّ بابٍ * سَلامٌ عَلَیكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّار﴾ (2)

«فرشتگان از هر در بر آن ها وارد می شوند و می گویند سلام و تهنیت بر شما كه در راه خدا صبر و مقاومت كردید و سرانجام سرایی نیكو یافتید.»

مقام صبر آن چنان در درجه های رفیع بندگی قرار دارد كه هیچ اندازه ای برای آن نمی توان قائل شد. چنان كه خداوند در قرآن می فرماید:

﴿إِنَّما یوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیرِ حِساب ﴾ (3)

«به درستی كه [خداوند متعال] صابران را پاداشی كامل و بی حساب خواهد داد.»

از حضرت امام صادق (علیه السلام) نقل شده كه فرمودند:

«به راستی خداوند عزوجل [در آخرت] از بنده ای كه در دنیا نیازمند بوده، همان طوری كه برادر از برادر خود پوزش می طلبد، عذرخواهی می کند. پس خداوند متعال می گوید که نه[چنین نیست]، به عزت و جلالم سوگند، تو را به جهت بی اعتنایی [و به جهت تحقیرنمودن] فقیر نكردم. پرده را بردار و نگاه كن كه عوض دنیا چه چیزهایی به تو عطا

ص: 111


1- الكافی، الإسلامیة، 8، 132؛ تحف العقول، 497.
2- سوره مبارکه رعد، آیات شریفه 23 و 24.
3- سوره مبارکه زمر، آیۀ شریفۀ 10.

كرده ام. پس چون برای فرد آشكار گردد نظر بر آن چه خداوند متعال عوض دنیا عطایش نموده است می کند و می گوید که پروردگارا، در آنچه عوض دنیا برایم قرار داده ای، ضرری نكرده ام.» (1)

پاداشی این چنین برای صابران حکایت از عظمت عمل آنان دارد. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرمایند:

«صَبْرُكَ عَلَى الْمُصِیبَةِ یخَفَّفُ الرَّزِیةَ وَ یجْزِلُ الْمَثُوبَة.» (2)

«صبرتو در برابر مصیبت اندوه را سبك و پاداش مصیبت را دو برابر می كند.»

همچنین فرمودند:

«صَبْرُكَ عَلَى تَجَرُّعِ الْغُصَصِ یظْفِرُكَ بِالْفُرَص.» (3)

«صبرتو بر نوشیدن جام های اندوه و ناگواری موجب پیروزی تو بر روزگار سختی و تلخ كامی می شود.»

بردباری انسان علاوه بر حل کردن مشكلات كه بهترین یاور در آسان کردن سختی هاست، می تواند در آخرت نیز مؤمن را از ممتازین به شمار آورد. امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«مَنِ ابْتُلِی مِنَ الْمُؤْمِنِینَ بِبَلَاءٍ فَصَبَرَ عَلَیهِ كَانَ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ أَلْفِ شَهِید.» (4)

«هرگاه مؤمنی در هنگام مصیبت صبر پیشه کند، خداوند متعال پاداش هزار شهید را به او می بخشد.»

ص: 112


1- الكافی، 2، 264؛ بحار الأنوار، 7، 181.
2- غرر الحكم و درر الكلم، 419؛ تصنیف غرر الحكم و درر الكلم، 282.
3- عیون الحكم و المواعظ، لیثی، 304؛ غرر الحكم و درر الكلم، 423؛ تصنیف غرر الحكم و درر الكلم، 284.
4- الكافی، الإسلامیة، 2، 92؛ الوافی، 4، 337؛ مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم)، 8، 139؛ بحار الأنوار، بیروت، 68، 78.

این بندگان ممتاز هیچ گونه ترسی از قیامت ندارند. چنان كه روزی جناب داود نبی (علیه السلام) از خداوند متعال پرسید:

«پروردگارا، پاداش انسان غم زده ای كه به دلیل خشنودی تو در برابر ناگواری ها صبر می ورزد چیست؟»

خداوند فرمود:

«بر اندام چنین بندۀ صابری جامۀ ایمنی از عذاب خود می پوشانم و هرگز این لباس را از پیكر وی جدا نخواهم کرد.» (1)

صبر كرامت گران بهای پروردگار عالمیان به مؤمنین است. پیغمبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند:

«لَوْ كَانَ الصَّبْرُ رَجُلًا لَكَانَ كَرِیما.» (2)

«اگر صبر به صورت مردی جلوه می كرد، هر آیینه، به گونۀ مردی كریم بود.»

از نشانه های اخلاص مؤمن در بندگی بزرگداشت پروردگار كریم است. یعنی حتی در اوج مصیبت ها هم شکایت خویش را نزد کسی غیر از خدا نبرد. پیغمبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در این رابطه می فرمایند:

«مِنْ اِجْلَالِ الله تَعَالَى وَ مَعْرِفَةِ حَقِّهِ أَنْ لَا تَشْكُو وَجَعَکَ وَ لَا تَذْكُرُ مُصِیبَتَكَ.» (3)

«از نشانه های بزرگداشت خداوند و شناخت او این است كه شخص از بیماری و دردمندی خود به كسی شكایت نكند و با احدی از مصیبت خود سخن نگوید.»

در حدیثی از نشانه های انسان صبور صحبت شده است:

ص: 113


1- المحجة البیضاء، 7، 127.
2- مجموعۀ ورام، 1، 40؛ مسكن الفؤاد عند فقد الأحبة و الأولاد، 42؛ تسلیة العباد در ترجمه مسكن الفؤاد، 60، 176.
3- المحجة البیضاء، 7، 127.

«صبور سه نشانه دارد: سستی نمی كند؛ افسرده و دلتنگ نمی گردد؛ از پروردگار خویش شكوه نمی كند. زیرا اگر سستی كند حق را ضایع كرده و اگر افسرده و دلتنگ گردد شكر نمی گذارد و اگر از پروردگارش شكوه كند معصیت کرده است.» (1)

یکی از آثار صبر آن است كه فرد به دلیل بردباری اثرات ویژه ای را به خود جذب می کند. پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) دربارۀ نشانۀ صبر فرمودند:

«وَ أَمَّا عَلَامَةُ الصَّابِرِ فَأَرْبَعَةٌ الصَّبْرُ عَلَى الْمَكَارِهِ وَ الْعَزْمُ فِی أَعْمَالِ الْبِرِّ وَ التَّوَاضُعُ وَ الْحِلْم.» (2)

«نشانۀ انسان صابر چهار چیز است: صبر در برابر سختی ها؛ اراده به انجام كارهای خیر و عمل صالح؛ فروتنی در برابر پروردگار و بندگان صالح؛ بردباری و خویشتن داری در هنگام غضب.»

دانشمند بزرگ شیعه، شیخ طوسی (رحمة الله)، درباره صبر می نویسد:

«صبر نفس را از زاری كردن در برابر حوادث ناگوار، دل را از اضطراب، زبان را از شكایت و اعضای پیكر آدمی را از حركات و كارهای غیرعادی و ناهنجار بازمی دارد.» (3)

این تعریفی بسیار حكیمانه از واژۀ صبر است كه از كلام نورانی ائمۀ اطهار (علیهم السلام) نشأت گرفته است. پیغمبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) از جبرئیل دربارۀ صبر پرسید. او در جواب عرض كرد:

«صبر یعنی این كه در سختی ها و حوادث ناگوار آن چنان بردبار باشی كه در هنگام رفاه و آسایش، آرامش داشتی. یعنی در برابر فقر همان گونه شكیبا باشی كه در زمان ثروت مندی آرام هستی. یعنی در

ص: 114


1- علل الشرایع، 2، 498.
2- تحف العقول، 20؛ بحار الأنوار، بیروت، 1، 120.
3- بحار الأنوار، 71، 68.

گرفتاری ها و بلایا به گونه ای صبر پیشه كنی كه در ایام سلامت صبر می کردی. انسان صابر كسی است كه نزد مخلوقات خدا از مصیبت خود شكایت نكند» (1)

دربارۀ «صبر جمیل» از امام محمد باقر (علیه السلام) سؤال شد. ایشان فرمودند:

«ذَاكَ صَبْرٌ لَیسَ فِیهِ شَكْوَى إِلَى النَّاس.» (2)

«صبر جمیل آن است كه در پرتو آن درباره سختی های زندگی به كسی گلایه نكنی.»

روزی جناب یعقوب (علیه السلام) برای انجام کاری نزد ملکی رفت. چون آن ملک چشم وی به حضرت یعقوب (علیه السلام) افتاد ایشان را در آغوش گرفت و گفت: «مرحبا به خلیل الرحمن.» و تصور كرد كه او ابراهیم خلیل (علیه السلام) است. جناب یعقوب (علیه السلام) گفت: «من یعقوب بن اسحق بن ابراهیم هستم». ملک سؤال كرد: «پس چرا چنین پیر و شكسته شده ای»؟ حضرت یعقوب (علیه السلام) گفت: «از اندوه فراق یوسف (علیه السلام) چنین پیر گشته ام». هنوز از منزل آن مرد بیرون نیامده بود كه جبرئیل بر ایشان نازل شد و فرمود که خدایت می فرماید:

«ای یعقوب، چرا از ما به ملک شكایت کردی؟»

حضرت یعقوب (علیه السلام) به سجده افتاد و با كمال تضرع عرض كرد: «پروردگارا، از گفتۀ خود پشیمانم و دیگر این كار را تكرار نخواهم كرد». خطاب رسید: «تو را بخشیدم. نباید دیگر این عمل از تو سر بزند». از آن به بعد حضرت یعقوب لب از شكوه در تمام مصائب خود بست و فقط روزی گفت: «من امروز شكایت اندوه خود را نزد پروردگار خود می کنم.» (3)

از امام صادق (علیه السلام) سؤال کردند که اندوه حضرت یعقوب در فراق حضرت

ص: 115


1- بحار الأنوار، 71، 87.
2- الوافی 4، 341؛ بحار الأنوار، بیروت، 12، 310 و 68، 93؛ تفسیر نور الثقلین، 2، 417.
3- جامع، 3، 433؛ نورالثقلین، 2، 452.

یوسف (علیه السلام) چه اندازه بوده؟ حضرت فرمودند:

«برابر با غصۀ هفتاد زنِ بچه مرده.» (1)

حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در اهمیت كتمان غم و مصیبت فرمودند:

«سه چیز از گنج های بهشت است: كتمان صدقه؛ مصیبت؛ بیماری.» (2)

وانگهی خداوند متعال به دلیل محبتی كه به مخلوقاتش دارد همراه با مصائب توفیق و زمینه های صبر و تحمل را نیز در روح و افكار مؤمن القا كند. اگر این امداد غیبی نباشد بیشتر مردم از اندوه مصائب جان خواهند داد. امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«خداوند متعال بر بندگانش منت گذاشته و فراموشی را بر مصیبت زدگان القا نموده است. اگر چنین نمی کرد و مصیبت همچنان با شدت اولیۀ خود باقی می ماند، نسل بشر منقطع می شد؛ زیرا افراد بر اثر شدت تأثر از همۀ كارهای دنیوی، مثل كار و كوشش و عمل زناشویی، باز می ماندند.» (3)

باید توجه داشت که سایۀ اندوه بر سر همه گسترده است و خداوند رحمان و رحیم هر دری را كه بر اساس حكمت و تربیت بنده اش ببندد، در دیگری را برای او باز خواهد کرد. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در این باره فرمودند:

«ینَزِّلُ الصَّبْرَ عَلَى قَدْرِ الْمُصِیبَةِ مَنْ ضَرَبَ یدَهُ عَلَى فَخِذِهِ عِنْدَ الْمُصِیبَةِ حَبِطَ أَجْرُه.» (4)

ص: 116


1- جامع، 3، 433؛ نورالثقلین، 2، 452.
2- كافی، 3، 115.
3- كافی، 3، 227.
4- نهج البلاغة، صبحی صالح، 495؛ خصائص الأئمة (علیهم السلام)، 104؛ كشف الغمة فی معرفة الأئمة (علیهم السلام)، القدیمة، 2، 184؛ الوافی، 26، 271؛ بحار الأنوار، بیروت، 79، 135؛ عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال (مستدرك سیدة النساء (علیها السلام) إلى الإمام الجواد (علیه السلام))، 20، 682؛ حكمت44.

«صبر به اندازۀ مصیبت فرود می آید.»

اقسام صبر

همان طور که مصیبت ها و آلام مختلف هستند، صبر نیز در حالت های مختلفی از انسانبروز می کند. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) دربارۀ اقسام صبر می فرمایند:

«الصَّبْرُ ثَلَاثَةٌ صَبْرٌ عِنْدَ الْمُصِیبَةِ وَ صَبْرٌ عَلَى الطَّاعَةِ وَ صَبْرٌ عَنِ الْمَعْصِیة.» (1)

«صبر سه گونه است: در برخورد با مصیبت های زندگی؛ بر عبادت و اطاعت خداوند متعال؛ از معصیت خدا.»

همچنین فرمودند:

«الصَّبْرُ صَبْرَانِ صَبْرٌ عِنْدَ الْمُصِیبَةِ حَسَنٌ جَمِیلٌ وَ أَحْسَنُ مِنْ ذَلِكَ الصَّبْرُ عِنْدَ مَا حَرَّمَ الله عَلَیك.» (2)

«صبر دو گونه است: صبر در هنگام مصیبت. این صبر صبری نیكوست؛ نیكوتر از آن نیز صبر در برابر محرمات الهی است.»

حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در تقسیم بندی دیگری از انواع صبر می فرمایند:

«الصَّبْرُ صَبْرَانِ صَبْرٌ عَلَى مَا تَكْرَهُ وَ صَبْرٌ مِمَّا تُحِب.» (3)

«صبر در راه خدا دو گونه است: پایداری در برابر آنچه به كام نفس آدمی ناخوشایند است؛ خویشتن داری در مقابل هرچه مطلوب نفس آدمی است.»

مهم ترین شكیبایی در راه خدا ایستادگی در برابر معصیت است. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:

«صَبْرُكَ عَلَى مَحَارِمِ الله أَیسَرُ مِنْ صَبْرِكَ عَلَى عَذَابِ الْقَبْرِ مَنْ صَبَرَ عَلَى الله

ص: 117


1- الكافی، الإسلامیة، 2، 91 و 3، 236؛ الوافی، 4، 336؛ مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم)، 8، 138؛ بحار الأنوار، بیروت، 79، 139.
2- تحف العقول، 216؛ وسائل الشیعة، 15، 237؛ بحار الأنوار، بیروت، 68، 75 و 75، 55.
3- بحار الأنوار، 68، 95.

وَصَلَ إِلَیه.» (1)

«صبرتو در برابر محرمات خدا از شكیبایی بر عذاب گور آسان تر است. هر كس كه در راه خدا صبوری كند به خدای سبحان می پیوندد.»

همچنین امام محمد باقر (علیه السلام) درباره انواع صبر می فرمایند:

«هنگامی كه رستاخیز بزرگ برپا شود، منادی فریاد می زند كه صابران كجایند؟ در پی فریاد او گروهی از اهل محشر بپا می خیزند. آن گاه دوباره منادی فریاد برمی آورد كه «متصبّرون» كجایند؟ در این هنگام نیز گروهی از مردم برخیزند.»

راوی می گوید که به محضر امام (علیه السلام) عرض كردم: «فدای شما، صابران و متصبرون چه كسانی هستند»؟ امام محمد باقر (علیه السلام) فرمودند:

«الصَّابِرُونَ عَلَى أَدَاءِ الْفَرَائِضِ وَ الْمُتَصَبِّرُونَ عَلَى تَرْكِ الْمَعَاصِی.» (2)

«صابران كسانی هستند كه در راه انجام واجبات و تكالیف دینی ثابت قدم می باشند. متصبران نیز مؤمنان پاك دامنی هستند كه در راه ترك محرمات پایداری می کنند.»

امروزه به دلیل گسترش ارتباطات جهانی به وسیلۀ دستگاه های سمعی و بصری، متأسفانه بساط شیطان در همۀ نقاط كرۀ زمین پهن شده و به وسیلۀ اشاعۀ انواع فسادهای جنسی و مالی مردم را به سوی تباهی می كشاند. هر مؤمنی باید در امتحان مقاومت در برابر گناه خود را به سربازی امام زمانش (علیه السلام) رسانیده و از منجلاب وحشتناك مسائل شهوانی و غیرالهی به وسیلۀ انواع عبادات، از قبیل شب زنده داری و روی آوردن به راز و نیاز و مناجات و دعا، از چنگال هوای نفسانی خویش رهایی بخشد و در جرگۀ متصبرون قرار بگیرد. زیرا بیشتر دام های شیطان به وسیلۀ لغویات

ص: 118


1- بحار الأنوار، بیروت، 68، 95؛ الدعوات، راوندی، 292.
2- تحف العقول، 296؛ بحار الأنوار، بیروت، 7، 181 و 68، 83 و 75، 176.

و كشاندن جوانان به سوی مجالس گناه و غنا و لهو، مثل عروسی ها و جشن هایی كه با معصیت آمیخته است، پهن می شود.

دیدن صحنه های مبتذل از دستگاه های صوتی و تصویری که مؤمنین و جوانان تازه متدین را آرام آرام به سوی بساط خود می كشاند و نوشیدن مسکرات كه مبداء همۀ فسادها هستند از مهم ترین پرت گاه های ایمانی می باشند. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام)، به عنوان گوشزدی به اهل دین، می فرمایند:

«از پاتوق های بازار (هر جا كه محل اجتماع افراد دنیاطلب است) بپرهیز كه آن جا جایگاه شیطان و نمایشگاه فتنه هاست.» (1)

چگونگی گذران وقت برای مؤمنین از آزمایش های بزرگ الهی است كه متأسفانه امروزه اكثر مسلمانان و متدینین را نیز دچار کرده است. در حالی که وقت گران بهایی را كه باید در یاد خدا و عبادات و فراگیری روایات و علوم اهل بیت (علیهم السلام) صرف کنند، بر اثر غفلت از امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، سرگرم بازی های تلفن همراه و پیغام فرستادن های بیهوده و زشت و نشستن به پای جعبۀ شیطانی و ماهواره می کنند.

متأسفانه دین این افراد جز لقلقۀ زبان چیز دیگری نیست. آن جا که در هنگام امتحان و عمل كمیت همه لنگ است، آنان به راحتی از دین برمی گردند. امام حسین (علیه السلام) درباره چنین دین دارانی كه پارسایی ندارند و اموال شبهه ناک را جزء درآمدهای خود لحاظ می كنند و در هر صحنه ای و مجلسی، بدون ترس از خدا، وارد می شوند فرموده اند:

«النَّاسَ عَبِیدُ الدُّنْیا وَ الدِّینُ لَعْقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ یحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَایشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ قَلَّ الدَّیانُون.» (2)

«چنین مردمانی تا زمانی طرف دار و مقید به دین هستند كه دنیای آن ها

ص: 119


1- بحار الأنوار، 33، 508؛ نهج البلاغه، نامه69؛ غرر الحكم و درر الکلم، 398.
2- تحف العقول، 245؛ بحار الأنوار، بیروت، 44، 383 و 75، 117؛ عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال (مستدرك سیدة النساء (علیها السلام) إلى الإمام الجواد (علیه السلام))، 17، 234.

بر وقف مرادشان باشد. پس آن موقع كه پای امتحان پیش می آید دین لقلقۀ زبان شان خواهد بود و در آن وقت دین داران كم هستند.»

امروزه كفر و فساد جهان را پر كرده است و امتحان ها و فتنه ها شدیدتر و غربال شدگان و مردودشده ها نیز زیادتر شده اند. لغویات زمینه ساز معصیت و اصطلاحاً در ورودی گناه هستند. باید هر مؤمنی، هرچه سریع تر، از چنین مكان ها و مواقعی فرار کند و به راز و نیاز و مناجات و عبادات پناه آورد. اگر بنیۀ عبادی مؤمن قوی شود وسوسه های شیطانی در دل او اثر نمی كند. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در این رابطه می فرمایند:

«صَابِرُوا أَنْفُسَكُمْ عَلَى فِعْلِ الطَّاعَاتِ وَ صُونُوهَا عَنْ دَنَسِ السَّیئَاتِ تَجِدُوا حَلَاوَةَ الْإِیمَان.» (1)

«نفوس خود را بر عبادت و اطاعت خدا پایدار بدارید و از پلیدی گناهان نگهداریدشان تا از شیرینی ایمان بهره مند شوی

دعا كلید رهایى از بلاست

رهایی از بلا، مخصوصاً از بیماری، به بركت اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) و به وسیلۀ دعا و تضرع به درگاه آن بزرگواران فراهم می شود. با کمی تأمل موحد به این باور می رسد كه فقط با چشیدن طعم شیرین رضایت و تسلیم است که انسان به آرامش می رسد؛ چراکه درمی یابد پروردگاری که ملکوت همه چیز در قبضۀ قدرت اوست خیر بندۀ مومنش را اراده فرموده است. این تسلیم برای اهل معرفت نه از باب ناچاری؛ بلکه از شوق وصول به دریای بیکران رحمت الهی است. چنان كه

ص: 120


1- عیون الحكم و المواعظ، لیثی، 305؛ غرر الحكم و درر الكلم، 424؛ تصنیف غرر الحكم و درر الكلم، 283.

فرموده اند:

«إِذَا ضَاقَ الْمُسْلِمُ فَلَا یشْكُوَنَ رَبَّهُ وَ لَكِنْ یشْكُو إِلَیهِ فَإِنَّ بِیدِهِ مَقَالِیدَ الْأُمُور.» (1)

«هنگامی كه مسلمانی در تنگنا قرار می گیرد نباید از خداوند نزد دیگران شكایت کند؛ بلكه باید از سختی ها به خدا شكایت كند؛ چراکه كلید امور در دست اوست.»

شكایت كردن نزد خداوند متعال یعنی دعا و درخواست برای نجات و خلاصی از گرفتاری ها. یكی از حکمت های ابتلائات رسیدن به نقطه ای است كه انسان در آن بر اثر گرفتاری ها به خداوند متعال رو كند. در اهمیت دعا برای رفع گرفتاری ها روایات زیادی نقل شده است. قرآن نیز رفع سختی را در انحصار درخواست عافیت از خداوند متعال معرفی می كند:

﴿قُلْ ما یعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُكُمْ﴾ (2)

«اگر دعای شما نبود پروردگارم هیچ اعتنایی به شما نداشت.»

این گدایی، عاقبت، انسان را به منزلت رفیعی می رساند. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرمایند:

«أَعْلَمُ النَّاسِ بِالله أَكْثَرُهُمْ لَهُ مَسْأَلَة.» (3)

«داناترین مردم به خداوند كسی است كه بیش از همه از او خواهش و درخواست داشته باشد.»

پس انسان خردمند کسی است كه با تضرع و ناله به درگاه خدا پناه ببرد. چنان كه فرموده اند:

«هر كس دری را بكوبد عاقبت باز خواهد شد.»

امام حسن مجتبی (علیه السلام) عبدالله بن جعفر را دیدند و به او فرمودند:

ص: 121


1- تحف العقول، 114؛ الخصال، 2، 624؛ بحار الأنوار، بیروت، 10، 102.
2- سوره مبارکه فرقان، آیۀ شریفۀ 77.
3- عیون الحكم و المواعظ، لیثی، 122؛ غرر الحكم و درر الكلم، 209؛ تصنیف غرر الحكم و درر الكلم، 192.

«ای عبدالله، چگونه مؤمن مؤمن است ولی رزقش را كم و اندك می شمارد و منزلت خود را حقیر می داند و حال آن که حاكم او خداست؟ ای عبدالله، هر كسی در قلبش رضایت نباشد، چون دعا كند، خداوند متعال دعای او را اجابت می کند؟» (1)

گره های سخت و به هم پیچیدۀ بلاها به وسیلۀ دعا و تضرع باز می شود. امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«دعا قضا و بلا را همان طور كه رشتۀ نخ از هم باز می شود؛ اگرچه به سختی به هم تابیده شده باشند.» (2)

پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز فرمودند:

«به سوی خداوند متعال در حاجت های خود فزع کنید و در وقت درماندگی به او رو بیاورید.» (3)

امام صادق (علیه السلام) خطاب به هشام بن سالم فرمودند:

«درازی و كوتاهی بلا را می شناسی؟»

هشام بن سالم جواب داد: «خیر.»

حضرت فرمودند:

«هر گاه یكی از شما به دعاكردن اهتمام ورزید، بداند كه بلا كوتاه شده است.» (4)

پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در اهمیت دعاکردن در هنگام بلا فرمودند:

«آیا به سلاحی كه شما را از دشمن نجات می دهد و روزی شما را پی در پی می رساند راهنمایی تان نکنم؟»

ص: 122


1- كافی، 622؛ بحار الأنوار، 69، 335.
2- الكافی، 2، 269.
3- ترجمه عدة الداعی، 92.
4- ترجمه عدة الداعی، 92.

عرض كردند: «بلی.»

حضرت فرمودند:

«خدای خود را شب و روز بخوانید. پس به درستی كه سلاح مؤمن دعاكردن است.» (1)

از رحمت واسعۀ خدای مهربان است كه چنین درب دعا و توسل را باز گذاشته است. امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«لَوْ لَا إِلْحَاحُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَى الله فِی طَلَبِ الرِّزْقِ لَنَقَلَهُمْ مِنَ الْحَالِ الَّتِی هُمْ فِیهَا إِلَى حَالٍ أَضْیقَ مِنْهَا.» (2)

«اگر مؤمنین برای طلب روزی نزد خدا اصرار نمی ورزیدند خداوند متعال آن ها را از آن حال به تنگ دستی بیشتری منتقل می کرد.»

طبق سنت الهی باید از طریق اسباب برای رسیدن به مقصد استفاده کرد و آن واسطه ها نیز مغایرتی با توكل به خدا ندارند. امام معصوم (علیه السلام) فرمودند:

«أَبَى الله أَنْ یجْرِی الْأَشْیاءَ إِلَّا بِالْأَسْبَاب.» (3)

«سنت الهی بر آن قرار گرفته كه خداوند متعال همۀ امور را با اسباب انجام دهد.»

همچنین خداوند در قرآن می فرماید:

﴿وَ ابْتَغُوا إِلَیهِ الْوَسیلَة﴾ (4)

«با وسیله به نزد او بیایید.»

نقل است که:

ص: 123


1- كافی، 2، 468.
2- الكافی، الإسلامیة، 2، 261؛ الوافی، 5، 785؛ وسائل الشیعة، 7، 59؛ مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم)، 9، 358؛ بحار الأنوار، بیروت، 69، 9؛ عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال (مستدرك سیدة النساء (علیها السلام) إلى الإمام الجواد (علیه السلام))، 20، 809.
3- الكافی، الإسلامیة، 2، 467؛ مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم)، 2، 312؛ بحار الأنوار، بیروت، 2، 90 و 168.
4- سوره مبارکه مائده، آیۀ شریفۀ 35.

«حضرت موسی (علیه السلام) عرض كرد که خداوندا، درد از كجاست؟ خدا فرمود که از من. گفت که پس دوا كجاست؟ خداوند فرمود که آن نیز از من است. عرضه داشت که پس اطبا چه كاره هستند؟ خداوند فرمود (اسبابی هستند) که تا بندگان مرا خوش دارند تا یا بهبودی من نصیب آن ها شود یا آنان را قبض روح كنم.»

به دارو و دكتر و... باید به دید وسیله نگریست: اگر خداوند بخواهد دارو و دكتر تأثیر می کند، وگرنه اگر تمام عالم جمع شوند محال است غیر از ارادۀ خدا بتوانند كسی را نجات دهند:

«لَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِی الْعَظِیم.» (1)

«همۀ حرکت و توان ها به دست خداست.»

صدقه؛ بهترین وسیلۀ نجات

از مهمترین اسباب برای رفع بلا بعد از تضرع و انابه به درگاه خداوند متعال، صدقه است که مکمل دعا و تضرع است پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره اهمیت پرداخت صدقه می فرمایند:

«بهترین راه درمان بیماری صدقه دادن است.»

حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:

«صدقه دارویی مؤثر است.» (2)

امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«مستحب است بیمار به دست خود صدقه ای به سائل بدهد و از او

ص: 124


1- تحفة الأولیاء، 4، 439؛ البضاعة المزجاة، 2، 122.
2- نهج البلاغه، حكمت7.

بخواهد که برای وی دعا كند.» (1)

مردی به امام كاظم (علیه السلام) از این نالید كه نان خور زیادی دارم و همگی شان هم بیمار هستند. امام كاظم (علیه السلام) به او فرمودند:

«آنان را با صدقه درمان كنید؛ زیرا هیچ چیز به اندازۀ صدقه به اجابت نزدیك نیست و هیچ چیز بیش از صدقه برای بیمار منفعت در پی ندارد.» (2)

همچنین حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) برای رفع فقر فرموده اند:

«إِذَا أَمْلَقْتُمْ فَتَاجِرُوا الله بِالصَّدَقَة.» (3)

«هرگاه تهی دست شدید با صدقه دادن با خدا تجارت كنید.»

نقش دعا و توسل

مؤمن برای دوری از آفت و پربارنمودن میوه های درخت تسلیم و رضا باید به دعا بپردازد و در عین تسلیم به قضای الهی، از استغاثه و تضرع دست برندارد. دعا هم امید گشایش از تنگناست و هم باعث قرب و دریافت عنایات ویژۀ خداوند است. امام سجاد (علیه السلام) در باب دعا هنگام بیماری چنین تعلیم فرمودند:

«خداوندا، بر سلامت تنم كه پیوسته با آن به كار خویش پرداخته ام تو را سپاس می گویم. همچنین بر آن بیماری كه بر تنم عارض كردی تو را سپاس می گویم. اكنون ای خدای من، نمی دانم كدام یك از این دو حال برای سپاس گزاردن تو بهتر است. همچنین نمی دانم كدام یك از این دو وقت برای شکر تو سزاوارتر است: زمان تن درستی كه در آن روزهای پاك خویش را گوارایم ساختی و مرا به آن ها برای جستن خشنودی و فضل خود شور و نشاط بخشیدی و با برخورداری از آن ها بر آن طاعت ها

ص: 125


1- الكافی، 2، 2.
2- طب الائمه (علیهم السلام)، 33.
3- نهج البلاغة، صبحی صالح، 513؛ غرر الحكم و درر الكلم، 283؛ وسائل الشیعة، 9، 372؛ بحار الأنوار، بیروت، 93، 133 و 134.

كه توفیقش را ارزانی ام داشتی، توانا ساختی؛ یا زمان بیماری كه مرا با آن آزمودی. همان زمانی که نعمت هایی را به من عطا فرمودی تا مایۀ سبكی گناهانی شود كه پشتم را سنگین كرده اند.»

تمامی امتحان ها و ابتلائات برای رساندن مؤمن پس از مقام رضا و تسلیم به مرتبۀ اظهار شكر و عبودیت است. بنابراین چه خوب است که مؤمنین بیمار برای كسب مقام رضا و شكر، هر روز این دعا را به پیشگاه خداوند عرضه بدارند. دعا برای رفع امراض دیگران نیز برای اظهار هم دردی و تسلی دل بیمار لازم است. وظیفۀ عیادت كنندگان آن است كه دست به دعا برداشته و به فرمودۀ امام معصوم (علیه السلام) هفت بار بخوانند:

«أَسْأَلُ الله الْعَظِیمَ رَبَ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ أَنْ یشْفِیك.» (1)

«از خداوند بزرگ که پروردگار عرش عظیم است تقاضا دارم تو را شفا دهد.»

وظیفۀ شخص گرفتار و مریض آن است كه یقین پیدا كند به وسیلۀ توسل به ائمۀ اطهار (علیهم السلام) می توان هر قفل بسته ای را باز کرد. شرط اول؛ دعاکردن از سویدای دل و استغاثه است. امام صادق (علیه السلام) در این باره فرموده اند:

«فَإِذَا دَعَوْتَ فَأَقْبِلْ بِقَلْبِكَ ثُمَ اسْتَیقِنْ بِالْإِجَابَة.» (2)

«هرگاه دعا کردی با حالت توجه و اقبال دعا كن. آن گاه یقین به اجابت داشته باش.»

سپس باید با همان حالت تضرع و توبه خدا را به نام های مقدسش صدا زد و

ص: 126


1- المصباح، كفعمی، 152؛ بحار الأنوار، بیروت، 59، 301 و 78، 224 و 92، 17؛ مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، 2، 90 و 151.
2- الكافی، الإسلامیة، 2، 473؛ الوافی، 9، 1483؛ وسائل الشیعة، 7، 54؛ مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم)، 12، 24؛ بحار الأنوار، بیروت، 90، 305 و 323.

اسم های بزرگ و مبارك خداوند متوسل شد. امام رضا (علیه السلام) در ذیل آیۀ شریفۀ ﴿وَ لِله الْأَسْماءُ الْحُسْنى فَادْعُوهُ بِها﴾ (1) فرمودند:

«هرگاه گرفتاری به شما روی آورد به واسطۀ ما از خداوند كمك بجویید؛ زیرا مراد از سخن خداوند متعال همین است.» (2)

امام محمد باقر (علیه السلام) نیز چنین فرمودند:

«مَنْ دَعَا الله بِنَا أَفْلَح.» (3)

«هر كس خداوند را به واسطۀ ما بخواند (نجات پیدا می کند و) رستگار می شود.»

همچنین امام معصوم (علیه السلام) می فرمایند که خداوند متعال فرموده است:

«وَ لَكِنَّهُ حَتَمْتُ عَلَى نَفْسِی أَنْ لَا یسْأَلَنِی عَبْدٌ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیتِهِ إِلَّا غَفَرْتُ لَهُ مَا كَانَ بَینِی وَ بَینَه.» (4)

«بر خویش لازم گردانیده ام كه هر کس مرا به حق محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و خاندان او (علیهم السلام) بخواند، از هرچه بین من و اوست چشم بپوشم و او را بیامرزم.»

نماز مجموعه ای است که دعا و تضرع را با ذکر اصیل ترین مفاهیم توحیدی ارئه کرده است. نماز چنان كه در ذیل آیۀ 132 از سورۀ مباركۀ طه (5) امام رضا (علیه السلام) فرمودند:

«وقتی امر معاش بر اهل بیت (علیهم السلام) سخت می شد پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به آن ها می فرمود که نماز به جا بیاورید؛ چراکه پروردگار مرا به نماز امر فرموده

ص: 127


1- سوره مبارکه اعراف، آیۀ شریفۀ 180.
2- تفسیر عیاشی، 2، 42؛ بحار الأنوار، 94، 6.
3- الأمالی، طوسی، 172 و 814 و 842؛ بشارة المصطفى (صلی الله علیه و آله و سلم) لشیعة المرتضى (علیه السلام)، القدیمة، 2، 97؛ وسائل الشیعة، 7، 103؛ بحار الأنوار، بیروت، 23، 102 و 91، 2.
4- الأمالی، صدوق، 672؛ الأمالی، مفید، 219؛ بشارة المصطفى (صلی الله علیه و آله و سلم) لشیعة المرتضى (علیه السلام)، القدیمة، 2، 210؛ وسائل الشیعة، 7، 98؛ بحار الأنوار، بیروت، 8، 282 و 91، 1؛ مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، 5، 229.
5- تفسیر قمی، 2، 67؛ الوافی، 7، 15؛ بحار الأنوار، بیروت، 16، 195 و 47، 299؛ مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، 2، 416.

است.»

شرط دیگر اجابت دعا ناامیدی از تمامی اشیاء هستی است. در داستان ابتلائات حضرت ایوب (علیه السلام) نقل است که وقتی آن بزرگوار همسرش (علیها السلام) را كه تنها پرستار وی بود به دلیلی از خود راند، تنها و بی كس، بدون غذا و مونس، همۀ درها را بسته دید. آن گاه صورت را بر زمین نهاد و چند مرتبه با آه و ناله و تضرع گفت: ﴿أَنِّی مَسَّنِی الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمین ﴾ (1) ناگهان صدایی شنید: «ای ایوب، سر از سجده بردار كه خدایت دعای تو را به اجابت رسانده است.» (2)

إِلَهِي وَ رَبِّي مَنْ لِي غَيْرُك

شرایط استجابت دعا

یكی از شرایط استجابت دعا امید به برآورده شدن حاجت هاست. خداوند بهتر می داند که حاجت شخص را چه روزی برآورده کند. آنچه مهم است دعا و تضرع بندگان است؛ اما اجابت دعا، براساس حكمت الهی، در ساعتی مقرر به اجرا درخواهد آمد. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در این باره فرمودند:

«هرگز از تأخیر اجابت دعا ناامید مباش؛ زیرا بخشش الهی به اندازۀ نیت است. گاهی در اجابت دعا تأخیر می شود تا پاداش درخواست كننده بیشتر شود. گاهی درخواست می كنی اما پاسخی نمی بینی؛ زیرا بهتر از آنچه خواستی به زودی یا در وقت مشخصی به تو خواهد رسید.» (3)

عجله برای برآورده شدن حاجت مغایر با مقام تسلیم و رضاست. امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:

ص: 128


1- سوره مبارکه انبیا، آیۀ شریفۀ 83.
2- تفسیر جامع، 4، 449؛ بحار الأنوار، 12، 356 تا 372.
3- نهج البلاغه، نامه 31.

«تا هنگامی که بندۀ مؤمن بی صبری نكرده و مأیوس نشود و دعا را ترك نكند، پیوسته در خیر و راحتی و رحمت الهی به سر می برد.» (1)

گاهی حاجتی به نفع مؤمن نیست؛ بلکه به ضرر اوست. لذا خداوند آن را به تأخیر می اندازد. خداوند در قرآن مجید می فرماید:

﴿وَ عَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَیئاً وَ هُوَ خَیرٌ لَكُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَیئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ الله یعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُون ﴾ (2)

«چه بسا آنچه شما ناپسند می دارید، برای شما خیر باشد و چه بسا آنچه دوست می دارید، برای شما شرّ باشد. خداوند می داند و شما نمی دانید.»

امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:

«خدای متعال می فرماید که بندۀ مؤمن از من درخواستی می کند؛ ولی من برای نفع او از آن حاجت مانع می شوم.» (3)

شخصی از امام صادق (علیه السلام) سؤال كرد: «مگر خداوند متعال در قرآن نمی فرماید دعا كنید تا برای شما اجابت كنم؟ حال آن که افراد مضطری را می بینم كه دعا می كنند؛ ولی به اجابت نمی رسد و مظلومانی را می بینم كه از خدا پیروزی بر دشمنان شان را می طلبند؛ ولی واقع نمی گردد». امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«وای بر تو! خدا درخواست همه را اجابت می کند. دعای ظالم تا پیش از توبه مردود است. اما هنگامی كه مظلوم دعا كند خداوند اجابت می فرماید و بلا را از او برطرف می سازد، به طوری كه گاه خود او نیز نمی فهمد، یا آن را به صورت پاداش های فراوانی برای روز نیازش ذخیره می كند. خداوند از برآورده کردن آنچه به ضرر فرد است خودداری می کند.» (4)

ص: 129


1- چرا مرا آفریدند، 95؛ بحار الأنوار، 93، 374.
2- سوره مباركه بقره، آیۀ شریفۀ 216.
3- مستدرك الوسائل، 2، 94.
4- یكصد موضوع اخلاقی در قرآن و حدیث، 97؛ تفسیر صافی ذیل آیات 60 تا 63 از سوره مبارکه مؤمن (غافر).

امام صادق (علیه السلام) میفرمایند:

«چون قیامت برپا گردد، خداوند متعال [به بندۀ مومن] می گوید که چنین و چنان خواسته ای از من داشتی و من آنها را عقب انداختم و در [مقابل] ثواب تو را چنین و چنان قرار دادم. در این هنگام مؤمن در آن حال آرزو می كند که ای كاش هیچ موقع در دنیا دعایش مستجاب نشده بود.» (1)

در سخن ارزش مندی که ممکن است به یکی از اهل بیت (علیهم السلام) منتسب باشد آمده است:

«چه بسا دعای شخص مستجاب نمی شود؛ چراکه مصلحت بنده نیست. خداوند متعال كریم است؛ لكن گاهی نهایت آن چیزی كه فرد می خواسته به او نمی رسد. مثلاً چه بسا شخصی از خداوند فرزند صالحی می خواهد كه در امور دیگری به او كمك کند؛ اما خداوند این را به صلاح او نمی داند. پس قادر حكیم به او دوستی صمیمی روزی می كند كه در امور دنیایی كمك او باشد. لذا مقصود بنده با همین دوست حاصل می شود. یا این كه بنده ای از خداوند در کار خاصی وسعت روزی می خواهد؛ اما خداوند روزی او را در کار دیگری قرار می دهد. بنده هم خیال می كند كه دعای او مستجاب نشده.» (2)

از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است:

«مردی از بنی اسرائیل سه سال از خداوند متعال درخواست پسری می كرد. چون دید خداوند متعال دعای او را مستجاب نمی كند، گفت که پروردگارا، آیا از تو كه صدای مرا می شنوی دور هستم یا نزدیكم؟ چرا

ص: 130


1- ترجمه المؤمن، 67؛ جامع الأخبار، 369؛ بحار الأنوار، 93، 378.
2- یكصد و چهل حدیث اربعین، 150؛ اربعین هاشمیه، 397.

جواب نمی دهی؟ در عالم رؤیا به او گفته شد که تو سه سال است خدا را با زبانی فحاش و دلی سركش و نیتی دروغ می خوانی. نخست فحش دادن را ترك كن و دلت را برای ارتباط با خدا پاك كن و نیت خود را نیكو گردان؛ سپس دعا كن.» (1)

باید توجه داشت که انجام فرائض دینی موجب استجابت دعاست. به عنوان نمونه یكی از مصادیق موانع استجابت دعا، به فرموده امام صادق (علیه السلام)، داشتن مظلمه بر گردن است:

«كسی كه بر گردنش مظالم عباد است دعایش مردود است.» (2)

امام صادق (علیه السلام) در حدیثی مهم ترین مانعی که برای برآورده شدن دعا وجود دارد را ذكر فرموده اند. راوی می گوید: «به امام صادق (علیه السلام) عرضه داشتم که در كتاب خداوند متعال دو آیه است كه تأویل آن ها را نمی فهمم. حضرت فرمودند که آن دو آیه كدام است؟ گفتم این فرموده خداوند متعال که گفته است مرا بخوانید تا اجابت تان كنم. اما من خدا را می خوانم و اجابتی نمی بینم! حضرت فرمودند که آیا می گویی خداوند تبارك و تعالی در وعدۀ خود تخلف می نماید؟! گفتم که نه. حضرت فرمودند که آیۀ دیگر را بگو. گفتم این كه خداوند متعال می فرماید که هرچه در راه خدا انفاق كنید خداوند جای آن را پر می كند و او بهترینِ روزی دهندگان است. ولی من انفاق می كنم و جایگزین آن را نمی یابم! حضرت فرمودند که آیا گمان می كنی خداوند متعال خلف وعده می كند؟! گفتم که نه. حضرت فرمودند که پس چه می گویی؟ گفتم که نمی دانم. سپس حضرت فرمودند که اینك به خواست خداوند تعالی تو را آگاه می سازم.

بدانید كه اگر اطاعت خدا را می کردید و بعد او را می خواندید اجابت تان می فرمود. لكن او را نافرمانی می کنید، پس اجابت تان نمی كند. اما این كه می گویی

ص: 131


1- دعا عامل پیشرفت یا ركود، 271.
2- روزه درمان بیماری های روح و جسم، 226.

انفاق می كنید و جایگزین آن را نمی یابید! اگر شما مال را از راه حلال آن به چنگ می آوردید و در راه های شایسته انفاق می کردید، خداوند جایگزین آن را به شما بازپس می داد. با همۀ این احوال اگر خداوند را از راهش بخوانید، هر آیینه، اجابت تان می كند. اگرچه گناهانی هم بر دوش شما باشد!

سپس گفتم که راه دعا كدام است؟ حضرت فرمودند که چون نماز واجب خود را به جای آوردی به تمجید و تعظیم خداوند می پردازی و هرچه می توانی او را ستایش می كنی و بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) با تمام توان خود درود می فرستی. آن گاه، پس از حمد و ثنای الهی و درود بر نبی اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، نعمت ها و احسان های خداوند را به یاد می آوری و بر آن شكر را به جای می آوری. بعد به تك تك گناهانت یا آن هایی كه به یاد می آوری اعتراف می كنی و بقیه را كه از خاطر برده ای به طور اجمال یاد كرده و از همۀ آنها توبه می كنی و قصد می كنی كه دیگر به آنها باز نگردی.

سپس با ندامت، صدق نیت، خوف و امید از آنها استغفار می كنی و می گویی که خداوندا، از تو پوزش می خواهم و از تو طلب غفران می كنم و به سوی تو بازمی گردم. تو خود مرا بر طاعت خود كمك كن و بر انجام اعمالی كه بر من واجب کرده ای و تو را از من راضی می كند موفق گردان. همانا من هرگز كسی را ندیده ایم که بدون کمک و نعمت تو طاعتت را به جا آورد. پس بر من به نعمتی منت نه كه با آن به رضایت و خشنودی و بهشت تو دست یابم. (1) بعد از این دعا نیز حاجت خود را می طلبی. امیدوارم خداوند به مشیت خود ناامیدت نفرماید.» (2)

ص: 132


1- بحار الأنوار، بیروت، 90، 320؛ مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، 5، 213؛ فلاح السائل و نجاح المسائل، 39؛ ادب حضور، 88.
2- چرا مرا آفریدند، 74؛ فلاح السائل 39.

حقیقت توكل

یكی دیگر از موانع اجابت دعا امید به مخلوقات است. در این باره فرموده اند:

«هرگاه خواستید دعای تان به اجابت برسد، نباید در دلتان كسی جز خدا باشد.»

از پایه های اصلی توكل، قطع امید از خلایق است. امام معصوم (علیه السلام) درباره معنای واقعی توكل فرموده اند:

«توكل آن است كه شخص مطمئن باشد که به جز خواست خدا كسی نمی تواند نفع و ضرری به او برساند یا او را از رسیدن به چیزی منع كند یا به او چیزی بدهد. پس به طور كلی باید از مخلوقات مأیوس شود.» (1)

در قرآن کریم این گونه می خوانیم:

﴿وَ إِنْ یمْسَسْكَ الله بِضُرٍّ فَلا كاشِفَ لَهُ إِلاَّ هُوَ وَ إِنْ یرِدْكَ بِخَیرٍ فَلا رَادَّ لِفَضْلِهِ یصیبُ بِهِ مَنْ یشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ﴾ (2)

«اگر خدا به تو زیانى برساند آن را برطرف كننده اى جز او نیست. اگر هم براى تو خیرى بخواهد بخشش او را ردكننده اى نیست. آن را به هر كس از بندگانش كه بخواهد مى رساند. او آمرزندۀ مهربان است.»

یا این كه فرموده اند:

«فَلَوْ جَهَدَ النَّاسُ أَنْ ینْفَعُوكَ بِأَمْرٍ لَمْ یكْتُبْهُ الله لَكَ لَمْ یقْدِرُوا عَلَیه.» (3)

«اگر تمام مردم كوشش كنند تا آنچه خداوند متعال مقدر نفرموده به تو برسد، اثر و فایده ای نخواهد داشت.»

مؤمن با داشتن چنین اعتقادی از قوی ترین مخلوقات خواهد شد و به عالی ترین مقام بندگی، یعنی توكل، دست پیداخواهد كرد. مؤید چنین اعتقادی کلام امام

ص: 133


1- تفسیر جامع، 3، 304؛ تفسیر برهان، 2، 245.
2- سوره مبارکه یونس، آیۀ شریفۀ 107.
3- من لا یحضره الفقیه، 4، 413؛ مشكاة الأنوار فی غرر الأخبار، 20؛ الوافی، 26، 161؛ بحار الأنوار، بیروت، 67، 183؛ تفسیر نور الثقلین، 2، 518.

سجاد (علیه السلام) است:

«رَأَیتُ الْخَیرَ كُلَّهُ قَدِ اجْتَمَعَ فِی قَطْعِ الطَّمَعِ عَمَّا فِی أَیدِی النَّاس.» (1)

«تمامی خیر را در قطع طمع از آنچه در دست مردم است دیدم.»

باید توجه داشت که توکل زمانی به جایگاه خود می رسد که با تلاش همراه گردد؛ اما گاهی ممکن است فرد تلاش لازم را داشته باشد ولی خداوند صلاح او را در به ثمرنشستن آن تلاش نمی بیند. امام حسن (علیه السلام) در این باره به شخصی فرمودند:

«يَا هَذَا لَا تُجَاهِدِ الطَّلَبَ جِهَادَ الْعَدُوِّ وَ لَا تَتَّكِلْ عَلَى الْقَدَرِ اتِّكَالَ الْمُسْتَسْلِمِ فَإِنَّ إِنْشَاءَ الْفَضْلِ مِنَ السُّنَّةِ وَ الْإِجْمَالَ فِي الطَّلَبِ مِنَ الْعِفَّةِ وَ لَيْسَتِ الْعِفَّةُ بِدَافِعَةٍ رِزْقاً وَ لَا الْحِرْصُ بِجَالِبٍ فَضْلًا فَإِنَّ الرِّزْقَ مَقْسُومٌ وَ اسْتِعْمَالَ الْحِرْصِ اسْتِعْمَالُ الْمَأْثَمِ.» (2)

«تلاشت در طلب رزق چنان نباشد که گویی با دشمن جهاد می کنی (کنایه از این که آن قدر زیاده روی نکن که جانت را برای مال دنیا به مخاطره بیاندازی). از طرفی اعتقاد به تقدیر موجب نشود که از تحرک باز بمانی....»

آنچه بسیار حائز اهمیت است فهم دقیق حقیقت توكل است. با فهم صحیح آن پایه های اعتقادی توحیدی شكل واقعی خود را می یابد. توكل یعنی واگذارکردن امور به دست خدا و رضایت از تصمیم های حق تعالی. شخصی از امام كاظم (علیه السلام) درباره آیۀ شریفۀ ﴿وَ مَنْ یتَوَكَّلْ عَلَى الله فَهُوَ حَسْبُه ﴾ (3) سؤال کرد. حضرت (علیه السلام) در پاسخ فرمودند:

«توكل بر خداوند متعال دارای درجاتی است: به خداوند در همۀ امور

ص: 134


1- الكافی، الإسلامیة، 2، 148 و 2، 320؛ وسائل الشیعة، 9، 449 و 16، 24؛ بحار الأنوار، بیروت، 70، 171 و 72، 110
2- بحار الأنوار، 100، 35.
3- سوره مبارکه طلاق، آیۀ شریفۀ 3.

اطمینان داشته باشی. یعنی هرچه با تو انجام می دهد به آن راضی باشی و بدانی كه خداوند متعال به تو جز خیر عطا نمی كند. همچنین بدانی كه حكم كردن تنها از آنِ خداوند است. پس تمام امور را به خدا بسپاری و بر او توكل كنی.» (1)

امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«اسْتَخِرْ وَ لَا تَتَخَیرْ فَكَمْ مَنْ تَخَیرَ أَمْراً كَانَ هَلَاكُهُ فِیه.» (2)

«از خدا طلب خیر كن و بدون آن كاری را انتخاب نكن؛ زیرا چه بسیار كسانی كه [بدون طلب خیر از خدا] كاری را انتخاب كرده اند که موجب نابودی شان شده است.»

در روایتی درخواست خیر از خدا را این گونه آموزش داده اند:

«اللَّهُمَ إِنِّی أَسْتَخِیرُكَ بِعِلْمِكَ فَصَلِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اقْضِ لِی بِالْخِیرَة» (3)

«خدایا، از دانش تو طلب خیر می کنم. پس بر محمد و آل محمد (علیهم السلام) دورد بفرست و برای من خیر را تقدیر کن.»

مؤمن با این عقیده از هر شر و بلایی مصون خواهد بود؛ زیرا فرموده اند:

«هیچ مؤمنی نیست که از خداوند طلب خیر کند، مگر اینکه خدا هم به او خیر می دهد؛ هرچند پیش آمد ناخوشایندی برای او رخ دهد. زیرا باز خیری در آن حادثه نهفته است.» (4)

ائمۀ هدی (علیهم السلام) و در رأس آنان رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) دائماً بر تسلیم بودن در برابر قضای الهی تأکید نموده اند. امام صادق (علیه السلام) می فرمایند كه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:

«ای گروه تهی دستان، آسوده باشید و از جان و دل از خدا خشنود شوید

ص: 135


1- چرا مرا آفریدند، 106؛ التمحیص، 62؛ بحار الأنوار، 68، 153.
2- عیون الحكم و المواعظ، لیثی، 83؛ غرر الحكم و درر الكلم، 137؛ تصنیف غرر الحكم و درر الكلم، 196.
3- الصحیفة السجادیة، 154؛ البلد الأمین و الدرع الحصین، 162؛ بحار الأنوار، بیروت، 88، 269.
4- بحار الأنوار، 91، 244.

تا این كه خداوند متعال در مقابل فقرتان پاداش تان دهد. اگر این كار را نكنید ثوابی نخواهید داشت.»

با این دستور هر مؤمنی باید یقین كند که مصیبت ها بهترین هدایای پروردگار است. امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«مصائب هدایای خداوند متعال است.» (1)

امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«مقرب ترین حالت بنده در نزد خداوند این است كه طالب درهمی باشد؛ لكن به آن دست نیابد.» (2)

آنچه در آخرالزمان بیشتر از همه مردم را درگیر می کند و طبق روایات عذاب كوچك قلمداد می شود، گرانی اجناس است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند:

«لَیأْتِی عَلَى الرَّجُلِ مِنْكُمْ زَمَانٌ لَا یكْتَبُ عَلَیهِ سَیئَةٌ وَ ذَلِكَ أَنَّهُ مُبْتَلًى بِهَمِّ الْمَعَاش.» (3)

«زمانی بیاید که بر فرد(مومن) گناهی نوشته نشود. این اتفاق در زمانی می افتد که امر معاش او را در غم ها فروببرد.»

البته خداوند در برابر این سختی ها پاداشی را برای فرد درنظر گرفته است. امام صادق (علیه السلام) به یكی از اصحاب خود فرمودند:

«آیا به بازار نمی روی و نمی بینی كه میوه و چیزهایی را كه دوست داری می فروشند؟»

وی گفت: «بله.»

حضرت فرمودند:

ص: 136


1- كافی، 2، 260؛ بحار الأنوار، 69، 8.
2- چرا مرا آفریدند، 198؛ التمحیص، 45؛ بحار الأنوار، 69، 49.
3- بحار الأنوار، بیروت، 70، 157؛ راه زندگی و حیات جاویدان، 81؛ سفینه البحار، باب دهم.

«به راستی در مقابل هر چیزی كه ببینی و نتوانی آن را خریداری كنی برای تو حسنه ای خواهد بود.» (1)

صبر بر شدائد

شخصی برای امام رضا (علیه السلام) نامه ای نوشت و در آن از پریشان حالی و قرض خود شكایت کرد. حضرت در جواب نوشتند:

«اگر می خواهی پاداش داشته باشی صبر كن. اگر صبر نكنی پاداشی نخواهی داشت. جلوی قضا و تقدیرات الهی را هم نمی توانی بگیری.» (2)

باید دانست که با تسلیم در برابر امر خدا و توسل به اهل بیت (علیهم السلام) عنایت های خاص الهی شامل حال مؤمن گرفتار خواهد شد. از نشانه های تسلیم شاکربودن در تمام حالت هاست: چه در عافیت و چه مریضی؛ چه در غنا و چه فقر. چه بسا فردی که سال ها در تن درستی و رفاه زندگی نموده است، پس از مدتی به بلایی گرفتار آید. در این شرایط مومن باید همان طور که در سلامت و ثروت شکر الهی را می گذاشته، اکنون نیز شکرگزار باشد. همسر جناب ایوب نبی (علیه السلام) به آن حضرت عرضه داشت:

«ای كاش دعا می كردی تا خدا شفایت دهد.»

حضرت ایوب (علیه السلام) فرمود:

«وای بر تو، هفتاد سال از لطف پروردگار در رفاه و نعمت بودم. اینك بگذار تا همان اندازه در سختی و محنت و بلا باشم.» (3)

از این سخن حضرت ایوب (علیه السلام) دیری نگذشته بود که خدا ایشان را شفا داد!

از مجموع این مبحث درمی یابیم كه یكی از فضیلت های ارزندۀ اخلاقی و اعتقادی صبر است. صبر در حوادث بسیار ناگوار و موج های سهمگین دریای بلا همانند كشتی بسیار امنی برای سرنشینانش خواهد بود. همۀ مؤمنین، در راه رسیدن

ص: 137


1- كافی، 2، 264؛ بحار الأنوار، 69، 25.
2- بحار الأنوار، 15، 184.
3- مجموعه ورام، 1، 93.

به مقام عبودیت، باید برای محفوظ ماندن از غرق شدن در دریای بلا و حوادث سوار بر كشتی صبر شوند. سرور و پرچم دار بزرگ مصائب كربلا، امام سجاد (علیه السلام)، فرمودند:

«وَ لَا إِیمَانَ لِمَنْ لَا صَبْرَ لَه.» (1)

«آن كسی كه صبر ندارد ایمان ندارد.»

صابران كه همان صاحبان كرامت و فضیلت هستند با صبركردن بر مصائب به ترفیع در ایمان دست خواهند یافت. شخصی در محضر مبارك امام صادق (علیه السلام) سخن از كرامت به میان آورد. اصحاب از ایشان پرسیدند که بزرگوارترین و گرامی ترینِ انسان ها چه كسانی هستند؟ امام (علیه السلام) فرمودند:

«مَنْ إِذَا أُعْطِی شَكَرَ وَ إِذَا ابْتُلِی صَبَر.» (2)

«آن كسی كه چون نعمتی به وی عطا شد شكر به جای آورد و هرگاه بلا و آزمایشی بر او فرود آید صبر پیشه کند.»

از امیرالمؤمنین (علیهما السلام) پرسیدند که خالص ترین عمل خیر چیست. ایشان فرمودند:

«الْخَیرُ الَّذِی لَا شَرَّ فِیهِ الشُّكْرُ مَعَ النِّعْمَةِ وَ الصَّبْرُ عَلَى النَّازِلَة.» (3)

«خیر خالص آن است كه بر نعمت های خدا شکرگزار باشی و در برابر مصیبت ها صبر کنی.»

شکر و صبر فقط با ازدیاد عقل انسان محقق می شود و در نهایت پایه های ایمان

ص: 138


1- صحیفة الإمام الرضا (علیه السلام)، 81؛ الكافی، الإسلامیة، 2، 89؛ تحف العقول، 281؛ الوافی، 4، 333؛ وسائل الشیعة، 3، 258؛ مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم)، 8، 129؛ بحار الأنوار، بیروت، 2، 114 و 66، 376.
2- التمحیص، 68؛ تحف العقول، 364؛ بحار الأنوار، بیروت، 67، 184 و 68، 53 و 75، 247؛ عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال (مستدرك سیدة النساء (علیها السلام) إلى الإمام الجواد (علیه السلام))، 20، 719 و 827.
3- تحف العقول، 234؛ بحار الأنوار، بیروت، 75، 106.

را تشکیل می دهند. پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در اهمیت تعقل به شخصی به نام شمعون فرمودند:

«فَتَشَعَّبَ مِنَ الْعَقْلِ الْحِلْم.» (1)

«صبر از عقل سرچشمه می گیرد.»

كاربرد دیگر صبر كناره گیری از مردم فاسد و مشغله های بیهوده و گریز از دنیا و دنیا طلبان است. اسوۀ صبر و مظهر كامل و بی نظیر مقاومت، حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام)، كه سال ها در سیاه چاله های تاریك بر تنهایی و آزار بی شمار دشمنان صبر نمودند، به یكی از صحابۀ خود به نام هشام فرمودند:

«یا هِشَامُ الصَّبْرُ عَلَى الْوَحْدَةِ عَلَامَةُ قُوَّةِ الْعَقْلِ فَمَنْ عَقَلَ عَنِ الله تَبَارَكَ وَ تَعَالَى اعْتَزَلَ أَهْلَ الدُّنْیا وَ الرَّاغِبِینَ فِیهَا.» (2)

«ای هشام، صبر در برابر تنهایی نشان قدرت عقل است. هر کس بر مبنای معیارهای الهی بیاندیشد از دنیا و دل باختگان دنیا كناره می گیرد.»

حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرمایند:

«قَوَاعِدُ الْإِسْلَامِ سَبْعَةٌ فَأَوَّلُهَا الْعَقْلُ وَ عَلَیهِ بُنِی الصَّبْر.» (3)

«اركان استوار اسلام هفت چیز است: اول آن ها عقل است و زیر بنای آن صبر.»

پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:

«الصَّبْرُ نِصْفُ الْإِیمَانِ وَ الْیقِینُ الْإِیمَانُ كُلُّه.» (4)

ص: 139


1- تحف العقول، 15؛ نوادر الأخبار فیما یتعلق بأصول الدین، 9؛ بحار الأنوار، بیروت، 1، 117.
2- الكافی، الإسلامیة، 1، 17؛ تحف العقول، 387؛ وسائل الشیعة، 5، 331 و 15، 354؛ مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم)، 1، 58؛ بحار الأنوار، بیروت، 1، 137 و 75، 301.
3- تحف العقول، 196؛ بحار الأنوار، بیروت، 65، 381.
4- مجموعۀ ورام، 1، 40؛ شرح نهج البلاغة لإبن أبی الحدید، 1، 319؛ إرشاد القلوب إلى الصواب، دیلمی، 1، 127.

«شكیبایی نصف ایمان است و یقین تمام ایمان.»

جایگاه بسیار والای صبر از آن جا معلوم می گردد كه همۀ ایمان؛ بلكه زیربنای ایمان صبر گردد. درواقع بدون صبر ایمان به سرنگونی محكوم خواهد شد. از پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) پرسیدند که ایمان چیست؟ پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:

«ایمان یعنی صبر.» (1)

بنابراین ایمان از دو بخش تشكیل شده است: صبر و تسلیم در برابر بلا؛ شكر بر نعمت ها. سردمدار بزرگ ایمان، وجود مبارك حضرت ختمی مرتبت، حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)، می فرمایند:

«خدایا، روزی سیرم كن تا شكرگزار تو باشم و دیگر روز گرسنه ام نگاه دار تا در پی درخواست از تو برآیم.» (2)

یکی از زیباترین مظاهر صبر رضایت کامل از پروردگار است که انسان را به ایمانی حقیقی می رساند:

«رَاضٍ عَنْهُ فِی كُلِ حَالاتِه.» (3)

«مؤمن در تمام حالت ها از پروردگارش راضی است.»

ص: 140


1- المحجه البیضاء، 1، 117.
2- الأمالی، مفید، 124؛ بحار الأنوار، 67، 318.
3- الكافی، الإسلامیة، 2، 230؛ الوافی، 4، 155؛ مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم)، 9، 219؛ بحار الأنوار، بیروت، 64، 366؛ مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، 11، 182.

مصائب جان سوز امام حسین (علیه السلام)

در راستای رضایت به قضای الهی و تسلیم بودن در برابر تقدیرات الهی اشاره ای خواهیم داشت به تسلیم و رضای حضرت اباعبدالله (علیه السلام) در روز عاشورا و در لحظاتی که امام حسین (علیه السلام) در محاصرۀ منافقین خون خوار، یكه و تنها، با هشتاد و چهار زن و فرزند داغ دیده و لب تشنه، با بدنی خونین، در برابر چشمان گریان مخدرات و خردسالان، ایستاد تا با هر كدام وداعی داشته باشد.

این وداع در حالی بود كه داغ عزیزانش قلب مجروح او را خونین تر کرده بود و طاقت را از كَفَش ربوده بود. ضعف خستگی كه از تشنگی فراوان و گرد و غبار جنگ برخاسته بود نور را از چشمانش گرفته و رمق را از پاهایش ربوده بود. با قلبی پر از مهربانی از كودكان تشنه لب جدا می شد. چون دشمن كافر آن گرامی را ضعیف و تنها پنداشت، همانند كفتاری گرسنه بر بدن نازنینش تاختند. با جراحت بی شماری که بر پیکر نازنینش وارد کرده بودند، در لحظات آخر تمامی هستی اش را، همان آخرین قطرات خون مطهرش بود، به خدای متعال تقدیم نمود و عبودیت خداوند منان را در برابر تمامی موجودات هفت آسمان و زمین به نمایش گذاشت. او عظمت پروردگار خویش را در آن لحظاتی که گونه بر شن های تفتیدۀ صحرا می کشاند این گونه ارج می نهاد:

«اِلَهی رِضاً بِقَضَائِكَ وَ تَسْلِیماً لِأَمْرِكَ.» (1)

«پروردگارا، به قضای تو رضی ام و تسلیم امرت هستم.»

هر مؤمنی در عصر غیبت با پندآموزی از روز عاشورا و به پیروی از اصحاب امام حسین (علیه السلام) باید در حوادث و بلاها روح تسلیم و صبر خویش را بارور کند؛

ص: 141


1- نقل مضمون از مقتل مقرم.

زیرا در غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) جولان ستمگران باعث اشاعۀ كفر و الحاد و فساد شده و ظلمت و تباهی بر همه جا مستولی گشته است. در چنین شرایطی، حفظ ایمان، صبر مضاعفی می طلبد.

امام زمان در عصر غیبت از دیدۀ عموم مردم ناپیداست. همه در حال غرق شدن هستیم. به هر طرف که می نگریم چشمان گناهكارمان ریسمان الهی را نمی بیند. بردباری در برابر طوفان بلاهای عصر غیبت نه بدان معناست كه انسان بی نیاز از پناهگاه است؛ چراکه شدت تهاجم حوادث و بلاهای زمینی و آسمانی آن چنان كوبنده خواهد شد كه زبردست و دقیق ترین انسان ها نیز از پای درخواهند آمد.

امتحان اصلی در زمان غیبت و بلکه یکی از علل اصلی غیبت موضوع تمحیص می باشد. تمحیص به معنای گداخته شدن و تصفیه شدن است؛ همان گونه که طلا را برای جداشدن از ناخالصی ها در کوره می گذارند. مدعیان حق و حق طلبی باید در دوران غیبت در فتنه های فکری و عقیدتی ماهیت شان آشکار شود تا معلوم شود صادق کیست و کاذب کدام است. البته صادق کسی است که در منهج فکری تابع وحی بوده و آیینه ادراک خود را به خورشید ولایت سپرده است.

تمحیص متوجه کسانی است که ادعای پیروی از ثقلین را دارند. بر هر شیعه ای واجب است که با کسب معرفت کافی از حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) راه را برای ظهور ایشان هموار سازد. اگر به تبلیغات و آنچه از زمان های قدیم تاکنون وجود داشته توجه کنیم، و به خصوص وضعیت اعتقادی و طرز فکر شیعه را در دو قرن اخیر بازنگری کنیم، درخواهیم یافت که چه بزرگان بسیاری از تحت لوای ائمه (علیهم السلام) جدا شدند و از دایره فرقه ناجیه خارج گردیدند. به عنوان نمونه افرادی که هم اکنون آشکارا از افکار افلاطون دفاع می کنند و توهمات افرادی مثل محی الدینِ را در طعام علمی خود قرار

ص: 142

می دهند.

عده ای هم عصمت الهی را برای غیرمعصوم جایز شمرده اند! اگر به کنه مطلب توجه کنیم، میان همۀ این مدعیان نقطۀ اشتراکی وجود دارد: آنان مقام های معصومین (علیهم السلام) را برنمی تابند یا می خواهند خود را شریک آنان قرار بدهند. در حالی که در زیارت جامعه می خوانیم که خداوند این وجود های مقدس را برگزیده است و اگر دیگران هم شایسته این جایگاه بودند، آن ها را نیز انتخاب می فرمود.

باید توجه داشت که فهم اسرار آفرینش از دایرۀ عقل بیرون است و هرچقدر باریک بین و تیز نگرتر بوده باشیم میل مان به ولایت بر دیگران افزایش پیدامی کند. نتیجۀ این نظریه پردازی های مکرر آن است که این افراد در مواقعی حتی کلام معصوم (علیهم السلام) را هم زیر سؤال می برند. حدیثی که در ادامه نقل می شود یکی از فرمایش های ائمه (علیهم السلام) است که در آن به مردود بودن دو گروه بطانه و ولیجه و اتباع شان اشاره شده است. در این روایت می خوانیم که این افراد در جریان تمحیص دورریخته می شوند. این فتنه آن قدر باید ادامه پیدا کند تا هیچگونه ناخالصی باقی نماند:

«لَا بُدَّ مِنْ أَنْ تَكُونَ فِتْنَةٌ یسْقُطُ فِیهَا كُلُّ بِطَانَةٍ وَ وَلِیجَةٍ حَتَّى یسْقُطَ فِیهَا مَنْ كَانَ یشُقُّ الشَّعْرَ بِشَعْرَتَینِ حَتَّى لَا یبْقَى إِلَّا نَحْنُ وَ شِیعَتُنَا.» (1)

پناهگاهی به نام امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

عقل هر كسی كه با مراجعه به فرموده های معصومین (علیهم السلام) شكوفا و بارور گردیده باشد، به او می گوید كه باید برای دوران غیبت و روز واپسین خود پناهگاه محكمی مهیا سازد. از آن جا که هیچ پناهگاهی از حِصْنِ حَصین محمد و آل محمد (علیهم السلام) امن تر نیست، مؤمنین آن را به عنوان مأمن خود برمی گزینند. همان پناهگاهی كه مأمن اولیا

ص: 143


1- بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)، 1، 23؛ الكافی، الإسلامیة، 1، 370؛ الوافی، 2، 434؛ مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم)، 4، 185؛ بحار الأنوار، بیروت، 2، 194 و 52، 115؛ إلزام الناصب فی إثبات الحجة الغائب (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، 1، 241؛ غیبت نعمانی، 202.

و انبیای الهی نیز بوده است. در دنیای وانفسای امروز، یگانه كهف حصین و جایگاه امن، ساحت مقدس وجود گرامی مولا صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است.

درب كرم آن امام همام (علیه السلام) به روی تمامی مضطرین و درماندگان است. هر عقل سلیمی حكم می كند كه برای محفوظ ماندن از حوادث ناگوار آخر الزمان باید به پناهگاهی امن رفت. این پناهگاه قطعاً مولا صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می باشد. بنابراین پیش از آن كه مامور مرگ به سراغ مان آید، بیاییم به سوی مولا صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) رفته و به پناهگاه امن او پناه ببریم. درب این حصن حصین، كه باب الله است، برای همگان، همیشه باز است.

وقتی در وادی امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قدم می گذاری دلت را از محبت و اندوه حسینی (علیه السلام) لبریز می كنند. وقتی دل به یاد اباعبدالله الحسین (علیه السلام) می تپد و اشك برای او جاری می شود روح انسان به مراتبی عالی صعود می كند و به بركت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) تمام غصه ها و تاریکی ها و سختی ها به شادی و نور و آرامش مبدل می گردد.

بدیهی است كه سوختن در مصیبت امام حسین (علیه السلام) و دعا برای ظهور حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مكمل یكدیگرند. هر مؤمنی باید خواستار آمدن امام زمانش (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بوده و برای ترویج امام شناسی و دعا برای فرج تلاش كند. ظهور امام عصر ارواحنا فداه به اراده و اذن خداوند بستگی دارد و دست بشر از آن کوتاه است؛ اما قطعاً دعا و اضطرار مردم نیز در ارادۀ خداوند بر ظهور حضرت مؤثر است. شاید این آیۀ شریفه به همین مطلب اشاره داشته باشد:

﴿إِنَّ الله لا یغَیرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یغَیرُوا ما بِأَنْفُسِهِم ﴾ (1)

«سرنوشت هر قومی در گرو تصمیم های خودشان است.»

ص: 144


1- سوره مباركه رعد، آیۀ شریفۀ 11.

دعا برای ظهور می تواند قیام حضرتش را نزدیك تر كند. خداوند در قرآن مجید می فرماید:

﴿قُلْ مَا یعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُكُمْ﴾ (1)

«اگر دعای شما نبود پروردگارم هیچ اعتنایی به شما نمی کرد.»

مومن فقط با استغاثه و تضرع می تواند زمینۀ ظهور مولایش را فراهم آورد. نمونه ای از این درخواست دعای قوم حضرت موسی (علیه السلام) بود كه از شدت فشارها و تجاوزها و ستم های فرعون (لعنت الله علیه) به ستوه آمده بودند. آنان سر به بیابان ها گذاشته و از سویدای دل ظهور حضرت موسی (علیه السلام) را برای رهایی از منجلاب گرفتاری ها خواستار شدند. خداوند متعال هم بر اساس قولی كه به بندگانش داده بود، قبل از وقت موعود، به دعای بندگان ستمدیده اش، فرمان خروج و قیام حضرت موسی (علیه السلام) را صادر کرد. امام صادق (علیه السلام) نیز برای پندآموزی از آن قوم به شیعیان دستور داده اند که:

«هَكَذَا (2) أَنْتُمْ لَوْ فَعَلْتُمْ لَفَرَّجَ الله عَنَّا فَأَمَّا إِذَا لَمْ تَكُونُوا فَإِنَّ الْأَمْرَ ینْتَهِی إِلَى مُنْتَهَاه.» (3)

«اگر شما شیعیان هم این عمل را انجام دهید، خداوند متعال قطعاً گشایش را می رساند. اما اگر انجام ندهید این امر به نهایت حد خود خواهد رسید.»

با استناد به فرمان امام صادق (علیه السلام) و ماجرای قوم حضرت موسی (علیه السلام) استنباط می شود كه مؤثرترین عامل برای تعجیل در ظهور مولا صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) آماده کردن جامعه و هدایت قلب های محبین اهل بیت (علیهم السلام) به سوی یاد و دعا برای ظهور حضرت است.

ص: 145


1- سوره مباركه فرقان، آیۀ شریفۀ 77.
2- دقیقاً مانند قوم حضرت موسی (علیه السلام).
3- بحار الأنوار، بیروت، 4، 118؛ كنز الدقائق و بحر الغرائب، 6، 200؛ مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، 5، 239؛ إلزام الناصب فی إثبات الحجة الغائب (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، 1، 416.

البته تمام شرایط دعا باید رعایت گردد تا دعا به اجابت برسد. دعای حقیقی و مقرون به اجابت آن است كه همراه با آه و ناله و انقطاع كامل از غیر خدا انجام بگیرد. امام صادق (علیه السلام) در این باره فرمودند:

«فَإِذَا دَعَوْتَ فَأَقْبِلْ بِقَلْبِكَ ثُمَ اسْتَیقِنْ بِالْإِجَابَة.» (1)

«همیشه با توجه و اقبال قلبی دعا كن. آن گاه یقین به اجابت داشته باش.»

نقش گریه بر اباعبدالله الحسین (علیه السلام)

یكی از مهم ترین وقایعی كه دل را می شكند و در انسان سوز و گداز و تضرع ایجاد می كند تفكر در مصیبت سیدالشهداء (علیه السلام) است. مصیبت تشنگان صحرای كربلا دل را می سوزاند و اشك را جاری می سازد و انسان را به قرب الهی می رساند. وقتی دل شكسته و صیقلی شد ابواب اجابت به روی انسان گشوده می شود. آن گاه است كه باید وقت را غنیمت شمرد و فقط ظهور منتقم كربلا را از خدا خواست.

چه خوب است كه منتظران ظهور به این مسأله اهمیت دهند و هر روز وقتی را برای این امر مهم اختصاص بدهند و با ندبه و زاری برای فرج مولا (عجل الله تعالی فرجه الشریف) دعا كنند و دل شكستۀ خویش را روانۀ آستان یوسف زهرا (علیها السلام) نموده، ندای یاصاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) سر دهند و سلام و ارادتی به محضر آن بزرگوار تقدیم كنند. از آنجا كه او «عین الله» و «اذن الله» است جواب سلام هر عاشق دلباخته ای را هم خواهد داد.

در مقابل، كاهلی در دعا برای فرج مولا (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نمایان گر بی توجهی و بی اعتنایی به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می باشد. دعانكردن برای ظهور مولا صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، پیامد بسیار

ص: 146


1- الكافی، الإسلامیة، 2، 473؛ وسائل الشیعة، 7، 54؛ مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم)، 12، 24.

سنگینی دارد. كسی كه همتی برای دعا مولایش ندارد در روز قیامت و در صحرای محشر باید سال ها زیر آفتاب سوازن بر سر و سینه بزند و «واحسرتا» بگوید.

در عصر غیبت دعا به عنوان تكلیفی به عهدۀ همگان است و به منزلۀ امتحانی برای مؤمنان. سعادت مند آن عده ای از مؤمنین هستند كه مصیبت بزرگ غیبت و اهمیت ظهور را به خوبی درك كرده اند و برای ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و گرفتن انتقام از دشمنان اهل بیت (علیهم السلام) و احیای دین حقیقی دعا می کنند. این دسته از نجات یافتگان خواهند بود. به واسطۀ این عمل عبادی در هنگام مرگ با آرامش كامل به خانۀ قبر خواهند رفت. همچنین در روز قیامت در جوار محمد و آل محمد (علیهم السلام) با آسودگی در بهشت برین سكنی می گزینند.

امام حسن عسكری (علیه السلام) از پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل كرده اند که:

«مؤمن همیشه از عاقبت خود می ترسد و یقین ندارد كه تا هنگام مرگ مشمول رضایت خدا واقع می شود یا نه. آدمی تا در آن شدت درد ملك الموت را ببیند بسیار متأثر می شود كه اكنون از خانواده و اموال خود جدا می شود، با این كه به آرزوهایش نرسیده است. ملك الموت به او می گوید که آیا عاقلی برای ثروتی كه فایده ندارد غصه می خورد، با این كه خداوند متعال به جای آن چندین هزار برابر به او داده است؟ آن فرد می گوید که نه. ملك الموت اشاره می كند که به بالا نگاه كن. وقتی فرد به بالا می نگرد قصرهای بهشت و درجه های آن را كه از حدود آرزوهای او هم خارج است می بیند. ملک الموت به او می گوید که اینجا منزل توست و این ها را خداوند به تو عنایت كرده است و افراد صالح خانواده ات با تو در اینجا ساكن می شوند. آیا راضی هستی که در عوض ثروت دنیا این مقام را به تو بدهند؟ شخص می گوید که آری. به خدا قسم راضی هستم. (1) سپس می گوید که دوباره نگاه كن. وقتی توجه می كند حضرت رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و امیرالمؤمنین (علیه السلام) و فرزندان ارجمند

ص: 147


1- التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسكری (علیه السلام)، 239؛ بحار الأنوار، بیروت، 6، 176.

ایشان را در اعلی علیّین می بیند. ملك الموت می گوید که این ها هم نشین تو هستند. آیا راضی نیستی به جای كسانی كه در این جهان از آن ها مفارقت می كنی، این ها با تو باشند؟ مومن می گوید که چرا. به خدا قسم راضی هستم. این تفسیر آیۀ شریفۀ ﴿إِنَ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا الله ثُمَ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتی كُنْتُمْ تُوعَدُون (1)﴾.» (2)

بی تردید این جایگاه بهشتی از آنِ شیعیان منتظر و بااخلاص و پرهیزگار مولا صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می باشد. كسانی كه برای ظهور دعا نكرده اند و به سوی حجت خدا اقبال قلبی نداشته اند و در برابر «جنب الله»، كه امام وقت است، كوتاهی كرده اند، در عرصۀ قیامت مصداق این آیۀ شریفه قرار خواهند گرفت:

﴿یا حَسْرَتى عَلى ما فَرَّطْتُ فی جَنْبِ الله ﴾ (3)

«واحسرتا كه دربارۀ جنب الله سستی کردم.»

بنابراین برای رسیدن به منازل قرب و خشنودی حق تعالی و سكنی گزیدن در رضوان الهی و قدم گذاشتن در جادۀ سعادت و خوشبختی در دو جهان، از همین امروز خود را به دعاهای فراوان برای تشریف فرمایی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) عادت بدهیم و از سویدای دل فریاد بزنیم:

ص: 148


1- سوره مبارکه فصلت، آیۀ شریفۀ 30: «بر كسانی كه می گویند خداوند متعال خالق ماست و سپس در این راه استقامت می ورزند، ملائكه نازل می شوند و می گویند که نترسید و محزون نشوید. شما را به آن بهشتی كه وعده داده شده اید بشارت می دهیم.»
2- داستان ها و پندها، 1، 73.
3- سوره مباركه زمر، آیۀ شریفۀ 56.

اللّهم عجل لولیك الفرج

اللّهم عجل لولیك الفرج

اللّهم عجل لولیك الفرج

اللّهم عجل لولیك الفرج

اللّهم عجل لولیك الفرج

ص: 149

کتاب نامه

1. چرا مرا آفریدند، حسن میلانی، انتشارات حضرت علی، چاپ اول.

2. تفسیر جامع، حاج سیدابراهیم بروجردی، انتشارات انصار المهدی، چاپ اول.

3. میزان الحکمة، محمد ری شهری، انتشارات دار الحدیث، چاپ اول.

4. نمونۀ معارف اسلامی، حجة الاسلام فصیحی، انتشارات خاطره.

5. ثواب الأعمال، شیخ صدوق، انتشارات راز توکل، چاپ اول.

6. ترجمۀ کتاب المؤمن، مرتضی حسینی نجومی، انتشارات بوستان کتاب، قم.

7. یک صد و چهل اربعین، اسماعیل رسول زاده، انتشارات کتابخانۀ صدر، تهران.

8. داستان های صاحب دلان، محمدمهدی اشتهاردی، انتشارات جامعۀ مدرسین.

9. منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، انتشارات دلیل ما، چاپ اول.

10. بلا و بیماری رحمت است نه عذاب، رضا جاهد، مشهد، سنبله.

11. مشکاة الأنوار، ابوالفضل على بن حسن بن فضل طبرسى.

12. یاد مهدی آرام دل، فقیه ایمانی.

13. نسیم هدایت، سیدصادق حسینی شیرازی، انتشارات برگ رضوان، چاپ اول.

14. کیش پارسایان، مجتبی تهرانی، انتشارات پژوهشگاه فرهنگ اسلامی، چاپ سوم.

15. مکارم الأخلاق، یک جلدی، ترجمۀ لطیف راشدی، چاپ افق.

16. یک صد موضوع اخلاقی در قرآن و حدیث، ناصر مکارم شیرازی، انتشارات دارالکتب اسلامیة، چاپ

ص: 150

چهارم.

17. طب الائمه (علیهم السلام)، شبرعبدالله، ترجمه: لطیف راشدی، انتشارات حضور، چاپ اول.

18. روزه درمان بیماری های روح و جسم، سیدحسن موسوی راد، انتشارات جامعۀ مدرسین.

19. راه زندگی و حیات جاودان، سیدمحمد سید موسوی، انتشارات عروج اندیشه، چاپ اول.

20. کافی، محمد بن یعقوب کلینی، انتشارات اسوة، چاپ یازدهم.

21. بحار الأنوار، محمدباقر مجلسی، موسسة الوناء، بیروت.

22. مجموعۀ ورام، ورام بن ابی قزاس، انتشارات مکتبۀ فقیه، قم.

23. کتاب التوحید، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگی و ارشاد اسلامی.

24. عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، شیخ صدوق، موسسۀ انصاریان، قم.

25. تحف العقول، حسن بن شعبه حرانی، موسسۀ انتشارات اسلامی، چاپ دوم.

26. کمال الدین، شیخ صدوق، انتشارات دار الکتب الاسلامی، قم، چاپ دوم.

27. لئالی الأخبار، شیخ محمدنبی بن احمد تویسرکانی.

28. امالی طوسی، شیخ طوسی، انتشارات دار الثیقاف، قم.

29. الإحتجاج علی أهل اللجاج، شیخ طبرسی.

30. الإحتجاج، احمد بن علی طوسی، نشر مرتضی، مشهد مقدس.

31. مجمع البیان، فضل بن حسن طبرسی، انتشارات ناصر خسرو، تهران.

32. غرر الحکم، ترجمه: محمدعلی انصاری، انتشارات امام عصر (علیه السلام)، چاپ هشتم.

33. نهج الفصاحة، ابوالقاسم پاینده.

34. مستدرک الوسائل، میرزاحسین نوری، موسسة آل البیت لإحیاء التراث، چاپ اول، قم.

35. الخصال، صدوق، انتشارات فکرآوران.

36. نور الثقلین، عبدالعلی بن جمعة الحویزی، موسسۀ مطبوعات اسماعیلیان، قم.

37. وسائل الشیعة، حرعاملی محمدبن حسن، موسسة آل البیت لإحیاء التراث، چاپ اول، قم.

38. عدة الداعی، حلی بن فهد، انتشارات دار الکتب الإسلامی، چاپ اول.

39. علل الشرایع، محمد بن علی بن حسین بن بابویه، انتشارات مکتبة الوری، قم.

40. التمحیص، سیدبن طاووس رضی الدین.

41. کنز الفوائد، ابوالفتح کراجکی، انتشارات دار الذخائر، قم.

42. اثبات الهدی.

43. عین الحیاة، محمدباقر مجلسی.

44. كشف الغمة في معرفة الأئمة، علي بن عيسي اربلي، مصحح: سيداحمد حسيني.

45. ترجمۀ جامع الأخبار، قمی، مترجم: شريف الدين، چاپ اسلامية، رقعی، چاپ پنجم.

46. الأعلام، شیخ مفید، چاپ کنگرۀ جهانی هزارۀ شیخ مفید، چاپ اول.

47. ینابیع الحکمة، ابوالحسن بن محمدکاظم جاجرمی.

48. منهاج السرور يا يك صد و ده حكايت، علی قرنی گلپايگانی، مصحح: محمدرضا اعدادی، كتاب فروشی

ص: 151

جعفری.

49. من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، انتشارات اسلامیة، چاپ سوم.

50. تفسیر عیاشی، ابوالنصر محمد بن مسعود بن عیاش السلمی السمرقندی، مکتب علمیۀ اسلامی، تهران.

ص: 152

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109