اعانت: آئین دادرسی و طریق نیکوکاری از دیدگاه اهل البیت علیهم السلام

مشخصات کتاب

سرشناسه : تقی پور، علی

عنوان و نام پديدآور : اعانت: آئین دادرسی و طریق نیکوکاری از دیدگاه اهل البیت علیهم السلام/ علی تقی پور؛ ویراستار صابر بهلولی.

مشخصات نشر : مشهد: استوار ٬ 1394.

مشخصات ظاهری : 325 ص.

شابک : 250000 ریال 978-600-6865-81-2 :

یادداشت : کتابنامه: ص. [323] - 325؛ همچنین به صورت زیرنویس.

عنوان دیگر : آئین دادرسی و طریق نیکوکاری از دیدگاه اهل البیت علیهم السلام.

موضوع : انفاق -- احادیث

Charity -- Hadiths

رفتار مددکارانه -- جنبه های مذهبی -- اسلام

Helping behavior -- Religious aspects -- Islam

نیکوکاری -- احادیث

Benevolence -- Hadiths

رده بندی کنگره : BP250/3/ت7الف6 1394

رده بندی دیویی : 297/632

شماره کتابشناسی ملی : 5482112

اطلاعات رکورد کتابشناسی : ركورد كامل

ص: 1

اشاره

بسم الله الرحمن الرحیم

یا صاحب الزمان

ص: 2

اعانت

آئین دادرسی و طریق نیکوکاری از دیدگاه اهل البیت (علیهم السلام)

علی تقی پور

ص: 3

ص: 4

فهرست

پیشگفتار8

تفکر صحیح10

اهمیت عمل خیر14

اهمیت احسان به برادران دینی25

شناخت حقوق برادران دینی31

زیارت مؤمن زیارت خداست34

روش انتخاب دوست40

نشانه های دوستان حقیقی45

عمل خیری كه باعث ضرر است56

دوستی با مؤمنین59

امتیاز و ارزش خیرین72

حقیقت احسان77

ثروت باعث امتحان81

اموال مال خداست93

حق معلوم102

اعتدال در انفاق105

مذمت دنیا111

ارزش اعانت116

عواقب عدم یاری129

حكایت شگفت انگیز خیرین149

مذمت دنیا پرستی174

رنج و سختی های فقر184

صبر و تسلیم فقرا195

فواید مهمان نوازی211

پاداش قرض دادن222

ص: 5

خمس و زكات235

خمس، زکات و انفاق به چه کسانی تعلق میگیرد؟245

مستحقین حقیقی248

احسان به والدین و ارحام251

شرایط استحقاق احسان255

نحوۀ برخورد با مستمندان260

ویژگی های مستحق واقعی262

شرط قبولی عمل خیر1

اولین شرط، تقواست6

اخلاص13

نیت28

شتاب و عجله30

وفای به عهد37

حفظ آبرو44

دوری از منت47

احسان انسانهای بی بضاعت53

واسطه گری بین خیر و نیازمند59

اصلاح بین دو مؤمن60

عفو بهترین احسان72

غیبت بدترین گناه93

عواقب اهانت به مؤمن106

نحوۀ سخن گفتن110

تغافل و چشم پوشی112

منابع و مآخذ130

ص: 6

ص: 7

پیشگفتار

هدف از نگارش این مجموعه، بیان چگونه زیستن بر اساس فرمایشات نورانی خاندان عصمت و طهارت (علیهم السلام) است تا با روش شایستۀ ایشان، خود را در دنیا و آخرت به سعادت و خوشبختی برسانیم.

تنها با رهنمودهای ائمۀ هدایت (علیهم السلام) است كه می توان از منجلاب شهوات، آلودگی و ظلمت دنیوی که همگان را در کام خود فرو برده و به هلاکت رسانده، به سوی خرمی، آسایش، صفا و صمیمت هدایت شد. پایبندی به دین و قوانین اسلام، هم منافع مادی و هم منافع معنوی دارد. اما همۀ آن به كسی بخشیده می شود كه به دین عامل و مقید باشد. كوتاهی و بی بند و باری در برابر قانون الهی، موجب بدبختی، سرگردانی و هلاکت در دنیا و آخرت می گردد.

بشر برای بهتر زیستن باید در چهارچوب شرایطی الهی که فقط در اسلام مشخص گردیده است، حركت كند تا بهای نعمات دنیوی و زندگی اخروی خود را بپردازد و با الهام گرفتن و عمل نمودن به فرمایشات معصومین (علیهم السلام)، کرامت، شرافت، صفا و صمیمیت را در خود گردآوری کند.

تبعیت از دستورات راه نمای ذوات مقدسه (علیهم السلام)، هم باعث زندگی بهتر شده و هم خشنودی ایشان که همان خشنودی حقتعالی باشد را در پی دارد. یکی از

ص: 8

مسائلی که ذوات مقدسه (علیهم السلام) بر آن پافشاری بسیار نموده و روایات فراوانی در این زمینه وارد گشته، مسئلۀ اعانت و یاری رسانی به مومنین می باشد. یاری رسانی به دیگران، مانند یاری رساندن به ذوات مقدسه (علیهم السلام) است و اعانت مومن نزد ائمۀ اطهار (علیهم السلام) جایگاه ویژه ای دارد.

طاعات سبک با بهرۀ عظیم فقط در گرو اعانت مومن بوده، همینطور غضب الهی در ورای ترکِ یاری رسانی به برادر ایمانی است. احادیثی که در ادامه خواهد آمد در بیان چگونگی ثوابها و صوابها، و دوری از عِقابهاست.

ص: 9

تفکر صحیح

هر مکتبی به ایده ای متمسک است و با مَنِشی مخصوص بخود به رفتار در جامعه می پردازد. اما شعار افرادی که میل به آسایش دو گیتی دارند، بنا به فرمایش ائمۀ اطهار (علیهم السلام) این است:

«..فَأَحْبِبْ لِغَيْرِكَ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِكَ وَ اكْرَهْ لَهُ مَا تَكْرَهُ لَهَا..» (1)

.. آنچه برای خودت می پسندی برای دیگران نیز بپسند و آنچه برای خود نمی پسندی برای دیگران نیز نپسند..

اگر بشر به همین کلام امام هدایت عمل می کرد، هیچ جنایت، فقر، کشتار و تجاوزی در جهان صورت نمی گرفت و دنیا سراسر گلستان می شد. (إنشاءالله به زودی با ظهور مولا صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شاهد چنین روزگاری، خواهیم بود).

متأسفانه بخاطر وجود صفتِ زشتِ خودخواهی در اکثر انسانها، که هر کسی بهترینها را فقط برای خویش می خواهد، شعار عملی انسانها این شده است: «همۀ دارائیهای دنیا برای من و خانواده ام». برای رسیدن به این آرزو و تحقق این شعار، به هر جنایتی دست می زنند تا جائیکه صدای نالۀ درماندگان و اشک چشم مستمندان را می شنوند و می بینند، اما توجه نمی كنند.

تنها دینی که اهتمام جدی و ارزش فوق العاده برای این شعار: «آنچه برای خود نمی پسندی برای دیگران نیز نپسند..»، قائل شده است، مذهب تشیع

ص: 10


1- مشكاة الانوار 178 - نهج البلاغة (للصبحي صالح) 397 - عيون الحكم و المواعظ (لليثي) 77 - بحار الأنوار (ط - بيروت) 72/29 - 74/203 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 11/311

می باشد که رهبرانش از رسول اکرم (صلى الله علیه و آله وسلم) الی قائمِ (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ایشان، عامل به این امر بوده و برای بهتر زیستن پیروانشان در دو سرا، این دستور را صادر فرمودند.

اینكه شعار «فقط برای خودم» کم و بیش در افكار همگان ریشه دارد و باید برای حل آن اقدام نمود شکی نیست. اما به دلیل رسوخ آن در تفکر جامعه و تبدیل آن به دأب و روش برای کل افراد، ریشه کن کردن آن نیاز به زمان داشته و جایگزینی سیرۀ اهل بیت (علیهم السلام) به جای این شیوۀ مذموم، همتی عمومی را می طلبد. حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) دربارۀ این مطلب می فرمایند:

«فَعَلَيْكُمْ بِمِثْلِ هَذِهِ الْأَخْلَاقِ الْكَرِيمَةِ إِنْ أَطَقْتُمُوهَا فَإِنْ لَمْ تُطِيقُوهَا كُلَّهَا فَأَخْذُ الْقَلِيلِ خَيْرٌ مِنْ تَرْكِ الْكَثِيرِ» (1)

پس بر شما باد چنین خوی های پسندیده ای، اگر توان آنها را داشته باشید. پس اگر تاب همۀ آن صفات نیکو را ندارید، آوردن اندک بهتر از فرو گذاشتن بسیار است.

با این فرمایش، حجت برای انسانهایی که خواهان زندگی بهتر هستند، تمام می شود. با توجه به آنچه كه به عنوان مقدمه گفته شد، هر انسان عاقلی باید براساس رهنمودهای رهبران الهی، حرکتی را برای رسیدن به آسایش آغاز کند و تابع قوانین و فرمایشات معصومین (علیهم السلام) گردد و در صورت عدم رعایت این شرایط، هیچ عذری از او [علی الخصوص در آخرت] پذیرفته نیست. چه

ص: 11


1- الكافی 2/ 237 ح26

بسیار انسانها در جهان، خصوصاً کشورهای غربی و اروپایی وجود دارند که بدون رعایت شرافت انسانی، همانند چهارپایان وحشی برای ارضای تمایلات نفسانی، همدیگر را می درند. حضرت امام صادق (علیه السلام) فرموده اند:

«النَّاسُ كُلُّهُمْ بَهَائِمُ إِلَّا قَلِيلٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنُ غَرِيبٌ» (1)

«مردم همگی مثل چهارپایانند (سه بار فرمودند) جز اندكی از مومنان (و باز هم سه بار فرمودند) مومن غریب و تنها و بی كس است»

چون همانند چهارپایان شدند، نحوۀ استفاده از مسائل دنیوی در ایشان نیز مانند چهارپایان و درندگان خواهد بود لذا باعث برانگیختن خشم حق تعالی خواهند شد. حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«..وَ رَأَيْتَ الْعَظِيمَ مِنَ الْمَالِ يُنْفَقُ فِي سَخَطِ الله..» (2)

می نگری كه مالهای فراوان در راه هایی صرف می شود كه موجب خشم و غضب الهی است.

و اگر هم به ظاهر عمل نیکی را انجام دهند نیست مگر برای ریا و دروغ. حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«..وَ رَأَیتَ الصَّدَقَةَ بِالشَّفَاعَةِ لَا یرَادُ بِهَا وَجْهُ الله وَ یعْطَى لِطَلَبِ النَّاس..» (3)

..می نگری كه كار خیر و اعطاء مال با وساطت (پارتی بازی) انجام می شود و برای خدا نیست بلكه برای جذب مردم است.

ایشان در جای دیگر فرمودند:

ص: 12


1- كافی 2/242
2- بحارالانوار 52/257 - عصر زندگی 289
3- بحارالانوار 52/260 - الكافی (ط - الإسلامیة) 8/41 - الوافی 26/457 - وسائل الشیعة 16/279

«می نگری كه در راه دنیا (برای شهرت و ریا) بخششهای فراوان می كنند ولی در راه خدا (طبق ضوابط و شرائط و بدون ریا) از دادن اندكی هم دریغ دارند» (1)

احسانی كه برای ریا و شهرت انجام می گیرد، بدلیل عدم آگاهی و رعایت حقوق الهی است. انجام اعمال با اصول الهی نیز مستلزم فراگیری راهنمائیهای امامان معصوم (علیهم السلام) است. چه بسیار افرادی که هرگز حتی تا پایان عمر، اقدام به فراگیری علوم اهل بیت (علیهم السلام) ننموده، اجل ایشان سر می رسد و جز حسرت و زیان چیزی بدست نمی آورند. امام معصوم (علیه السلام) فرمودند:

«روز قیامت از افرادی که نمی دانستند و یا به امر و نهی های پروردگار عمل نمی کردند، می پرسند، چرا عمل نکردید؟ می گویند: نمی دانستیم. می گویند: چرا نرفتید یاد بگیرید (تا عمل نمایید)؟ و بدین وسیله حجت بر آنها تمام می شود»

اگر انسان عاقل قدری بیاندیشد، درمی یابد که طوفان گمراهی، همگان را در عصر غیبت امام عصر (علیه السلام) غرق می کند. بنابراین باید با تفکر صحیح، دست خود و وابستگان خویش را گرفته و برای رسیدن به ساحل نجات، در کشتی محمّد و آل محمد (علیهم السلام) سوار شود. وقت بسیار تنگ و طوفان امتحانات و حوادث که ارمغانِ آخرینش مرگ است، با سرعت هرچه تمامتر به سوی خلق رو می کند. حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرموده اند:

«مرگ با سرعت در جستجوی شماست» (2)

ص: 13


1- كتاب عصر زندگی 288 - بحارالانوار 52/259
2- نهج البلاغه

و نیز فرموده اند:

«و هُوَ أَلْزَمُ لَكُمْ مِنْ ظِلِّكُمْ» (1)

مرگ از سایۀ شما به شما نزدیكتر است.

پس بنا به فرمایش حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام):

«عمر خود را دریاب و گذشته را جبران و تدارک کن و بیش از این فردا و پس فردا مگو، که کسانی پیش از تو به این نحو به هلاکت رسیدند و عمر خود را به آرزوها گذرانیدند و هر روز تدارک سفر آخرت را به تأخیر افکندند تا ناگاه و بی خبر، امر خدا دررسید و هنگام رحیل و کوچ کردن آمد و ایشان بر بستر غفلت خوابیده بودند پس آنها را از کاخها (منزلهای مجلل) به ظلمتکدۀ گور درآورد و اهل و اولادشان پا از ایشان کشیدند و به قسمت کردن اموالشان پرداختند»

چه چیز از این مهمتر که تا مرگ فرا نرسیده باید حرکتی را آغاز نمود. حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می فرمایند:

«هم اکنون در دنیایی زندگی می کنید که می توانید رضایت خداوند را به دست آورید. با مهلت و آسایش خاطری که دارید، اکنون نامۀ عمل باز و سرگشاده و قلم ملائکۀ نویسنده در حرکت است...توبه و اعمال نیکو را می پذیرند» (2)

اهمیت عمل خیر

با شعارِ انسانی «خوبیها ونیکیها برای همگان» و بنا به فرمان ائمۀ دین (علیهم السلام)، باید سفرۀ نیکی و احسان را برای همگان گسترانید و لذت و

ص: 14


1- نهج البلاغه ترجمه نامه 27
2- خطبه 94

کامروایی را در پخش انفاق و نیکی به همنوعان و همکیشان پیدا کرد. پیامبر گرامی (صلى الله علیه و آله وسلم) فرموده اند:

«اطْلُبُوا الخَیرَ دَهْرَكُم..» (1)

همۀ عمر خویش را جویای كارهای خیر باشید..

زیرا انسان وقتی نیکوکار می شود محبوب خدا می گردد. خدای منان فرمود:

«خیر و نیکویی را من آفریدم سپس هرکه را که دوست داشته باشم بدست او جاری می سازم پس خوشا به حال کسی که عمل خیر را به دستش به اجرا درآورم» (2)

پس در انجام وظایف انسانی و تکلیف دینی که خیر رسانیدن به مخلوقات است، نباید از حرکت به سوی خیرات باز ایستاد؛ هر چند دیگران شاکر و سپاس گزار اعمال نیک شخص نباشند. حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«از انجام کار خیر خودداری مکن هر چند کسی قدر آن را نداند»

پاداش دهنده و ستایندۀ شخص خیّر، پروردگار عالمیان است که فرمود:

(إِنَ الله مَعَ الَّذینَ اتَّقَوْا وَ الَّذینَ هُمْ مُحْسِنُون) (3)

«همانا خداوند با پرهیزکاران است و با آنان که نیکوکارند»

ص: 15


1- شرح فارسى شهاب الأخبار(كلمات قصار پیامبر خاتم (صلى الله علیه و آله وسلم) ) 318 - شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید [عامه]6/193 - تاج العروس من جواهر القاموس 10/92 - كنز العمال 43597 [متقی هندی - عامه]
2- اصول کافی ج 1، باب الخیر و الشرح1
3- سورۀ مبارکۀ نحل آیۀ شریفۀ 128

حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در این باره فرمودند:

«لَا یزَهِّدَنَّكَ فِی الْمَعْرُوفِ مَنْ لَا یشْكُرُهُ لَكَ فَقَدْ یشْكُرُكَ عَلَیهِ مَنْ لَا یسْتَمْتِعُ بِشَی ءٍ مِنْهُ وَ قَدْ تُدْرِكُ [یدْرَكُ] مِنْ شُكْرِ الشَّاكِرِ أَكْثَرَ مِمَّا أَضَاعَ الْكَافِرُ وَ الله یحِبُّ الْمُحْسِنِین» (1)

ناسپاسی مردم تو را از کار نیکو باز ندارد زیرا کسی هست که بی آنکه از تو سودی ببرد تو را می ستاید. چه بسا ستایش اندک وی برای تو بیشتر باشد از آنچه ناسپاسان ضایع كردند و خداوند نیکوکارانرا دوست دارد.

وانگهی کمال دین و انسانیت در انحصار اعمال خیر و صالح است که فرموده اند:

«برای هر روز کاری کن (عمل خیری انجام ده) که به سبب آن رشد کرده و به کمال برسی» (2)

با پوشیدن لباس احسان، به طور تلویحی از ستارالعیوب می خواهیم بدیهایمان را بپوشاند. و کسی که زشتیهایش پوشیده باشد شامل لطف و کرم خدا شده است. همچنین حضرتش فرموده اند:

«مَنْ لَبِسَ الْخَیرَ تَعَرَّى عَنْ الشَّر» (3)

هرکه جامۀ خوبی به تن کند از بدی برهنه (دور) شود.

مثل لباس که برای انسان، جدای از محافظت در برابر سرما و گرما، زینت

ص: 16


1- نهج البلاغة (للصبحی صالح) 505 - شرح نهج البلاغة 19/24 - وسائل الشیعة 16/307 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 71/417
2- میزان الحکمه 7: 315؛ الجعفریات: 233
3- غرر الحكم 595 ح 8085 - عیون الحكم و المواعظ (لیثی) 442

به حساب می آید، لباس نیکی نیز محافظت در برابر بلیات و امتحانات شده و نیز زینتی برای انسان نزد خدای متعال، انبیاء و ذوات مقدسه (علیهم السلام) و ملائک می باشد. پس نفع اول نیکوکاری به خود نیکوکار برمی گردد. حضرت امیرالمؤمنین علی (علیهم السلام) فرمودند:

«مَنْ فَعَلَ الْخَیرَ فَبِنَفْسِهِ بَدَأ» (1)

هرکس کار خوب کند نتیجه اش پیش از همه به خود او می رسد.

و نیز حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«من به کسی احسان و خوبی نکردم و به کسی نیز بدی ننمودم»

به ایشان عرض شد: شما تمام عمرتان را صرف احسان به مردم کردید و کسانی نیز به شما بی حرمتی و ظلم کردند.

حضرت (علیه السلام) فرمودند:

«آیا گفته خدا را نخوانده اید که در قرآن فرموده:

(إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها..) (2)

اگر نیکی کنید به خود نیکویی نمودید و اگر بدی کنید به خود بد نمودید» (3)

همچنین حضرت علی (علیه السلام) فرمودند:

«إِنَّكَ إِنْ أَحْسَنْتَ فَنَفْسَكَ تُكْرِمُ وَ إِلَیهَا تُحْسِن» (4)

ص: 17


1- غرر الحكم601 ح 8177 - عیون الحكم و المواعظ (لیثی) 444 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 105
2- سورۀ مبارکۀ اسراء آیۀ شریفۀ 7
3- شرح نهج البلاغه 6/236
4- تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 386 - غرر الحكم و درر الكلم 267

تو اگر نیکی کنی خودت را گرامی داشته ای و به خودت نیکی نموده ای (همۀ نیکیها به حساب آخرتی خودت واریز و پس انداز می گردد) و اگر بدی کنی خودت را خوار کرده ای و به خودت زیان رسانده ای.

از خصوصیات این لباس زیبا؛ سد شدن در برابر بلاها و حوادث ناگوار حتی مرگِ بد است. حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«هرچه می توانید کار خیر کنید که از مرگ بد جلوگیری می کند» (1)

و همچنین فرمودند:

«..اصْطَنِعُوا الْمَعْرُوفَ بِمَا قَدَرْتُمْ عَلَى اصْطِنَاعِهِ فَإِنَّهُ یقِی مَصَارِعَ السَّوْء..» (2)

تا جایی که توانایی بر کار خوب دارید خوبی کنید زیرا خوبی (آدمی را) از مهلکه ها و مرگ های ناگوار نگه می دارد.

عمر کسانیکه با احسان و کارهای نیک زندگی می کنند، بیشتر از کسانیست که با عمر مقرر زندگی را ادامه می دهند. در روایتی به این مضمون اشاره شده است:

«مردم در پرتو احسانشان بیشتر زندگی می کنند تا با عمر مقرر» (3)

دایرۀ حفاظت و سپر دفاعی اعمال نیک، حتی فرزندان شخص خیّر را نیز تحت پوشش قرار خواهد داد. حضرت امام باقر (علیه السلام) در این باره میفرمایند:

«خداوند فرزندان را به اعمال صالح و نیکوی پدرانشان حفظ و حراست

ص: 18


1- کتاب نصایح 380
2- الخصال 2/617- وسائل الشیعة 25/29 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 10/95؛ 71/409 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 12/345
3- کتاب صفات و علامات متقین 1/306 - بحارالانوار 5: 140 ح6 - 7

می فرماید» (1)

حال که اندکی از خواص و پاداشهای بیکران احسان و نیکی، آگاه شدیم پس تعلل ورزیدن از بی خردی است؛ هر چند دست ما تهی و کم مایه باشد. در امر انفاق و احسان، در درگاه حق تعالی، عمل کوچک را بزرگ می شمارند و شادمانی آخرت را در پی خواهد داشت. چنانكه حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«..وَ لَا تُصَغِّرْ شَیئاً مِنَ الْخَیرِ فَإِنَّكَ تَرَاهُ غَداً حَیثُ یسُرُّك..» (2)

عمل خیر را هرگز کوچک ندان زیرا فردای قیامت آن را طوری می بینی که شادمانت می کند.

حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«افْعَلُوا الْخَیرَ وَ لَا تُحَقِّرُوا مِنْهُ شَیئاً فَإِنَّ صَغِیرَهُ كَبِیرٌ وَ قَلِیلَهُ كَثِیر..» (3)

کار نیک و خیر را انجام دهید و چیزی از آن را کوچک مشمارید، زیرا کوچک آن بزرگ و اندک آن بسیار است..

برای انجام عمل خیر هر چند بسیار ناچیز، باید كوشید زیرا پیامبر گرامی (صلى الله علیه و آله وسلم) فرموده اند:

ص: 19


1- تفسیر جامع 6/272 - تفسیر عیاشی 2/338 ح65
2- بحارالانوار 71/182 ح37 - ثواب الأعمال و عقاب الأعمال 134 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 68/182 - تفسیر نور الثقلین 2/402 - تفسیر كنز الدقائق و بحر الغرائب 6/254
3- نهج البلاغه: حكمت 422 - نهج البلاغة (صبحی صالح) 550 - روضة الواعظین و بصیرة المتعظین (ط - القدیمة) 2/372 - وسائل الشیعة 1/118 - هدایة الأمة إلى أحكام الأئمة (علیهم السلام) 1/47 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 68/190 - الحیاة 1/530

«دَخَلَ عَبْدٌ الْجَنَّةَ بِغُصْنٍ مِنْ شَوْكٍ كَانَ عَلَى طَرِیقِ الْمُسْلِمِینَ فَأَمَاطَهُ عَنْه» (1)

بنده ای از بندگان خدا در اثر اینکه شاخۀ خاری را از سر راه مسلمین برداشت، اهل بهشت شد.

یعنی اینکه کوچکی عمل، مانع از انجام دادن آن نگردد. از سوی دیگر هر عمل خیری که از بنده سر بزند، هم در برابر نعمتهای خداوند، کوچک بوده و هم این خداست که در هر کار خیری، بانی آن و معین انسان می گردد. پس جای هیچگونه عُجبی باقی نمی ماند. باز، در اینکه با هیچ عمل صالحی نمی توان شکر پروردگار را ولو در عطایای به زعم ما جزئی، بجای آورد. پیامبر گرامی (صلى الله علیه و آله وسلم) در این باره فرمودند:

«کار نیک خود را کم شمار، هر چند که زیاد باشد»

اهمیت انجام کارهای خیر در حالیكه عمل به دین خداست، برای مؤمنان باعث گشایش و رهایی از مشکلات دنیایی میگردد. حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرموده اند:

«..وَ مَنْ عَمِلَ لِدِینِهِ كَفَاهُ الله أَمْرَ دُنْیاه..» (2)

..کسی که برای دین خود کار کند، خدا دنیای او را کفایت فرماید..

«..مَنْ أَصْلَحَ أَمْرَ آخِرَتِهِ أَصْلَحَ الله لَهُ أَمَرَ دُنْیاهُ..» (3)

ص: 20


1- الخصال 1/32 - وسائل الشیعة 16/338 - هدایة الأمة إلى أحكام الأئمة (علیهم السلام) 5/602 - بحار الأنوار (بیروت) 72/49 - نقطه های آغاز در اخلاق عملی 479 - سفینة البحار 2/82
2- نهج البلاغه حكمت 423 - وسائل الشیعة 15/298 - بحار الأنوار (ط بیروت) 68/367
3- نهج البلاغه حكمت 86 - عیون الحكم و المواعظ (لیثی) 457 - غرر الأخبار 130 - وسائل الشیعة 15/298 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 68/367؛ 69/305 - منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة (خوئى (رحمة الله) ) 21/134

..هر که امر آخرت خود را به صلاح آورد خداوند دنیای او را برایش نیکو می گرداند..

احسان به خلایق در کلام معصومین (علیهم السلام)، سرمایۀ ایمان نامیده شده است. یعنی مانند سرمایۀ دنیوی که باعث رونق کسب و کار می شود، احسان به مردم نیز مانند سرمایه عمل کرده و باعث رونق ایمان می گردد:

«رَأْسُ الْإِیمَانِ الْإِحْسَانُ إِلَى النَّاس» (1)

ریشه و اساس ایمان نیکی به مردم است.

حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«فَكَیفَ بِمَنْ ینْقَطِعُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى لَا یرَى أَثَرُهُ عَلَیه» (2)

چگونه ممکن است کسی كه خود را وقف خدمت به خداوند متعال کند، اثر رحمت آن بر وی دیده نشود؟

{..إِنْ تَنْصُرُوا الله ینْصُرْكُمْ وَ یثَبِّتْ أَقْدامَكُم} (3)

«ای کسانی که ایمان آورده اید اگر خدا را یاری کنید، شما را یاری می کند و قدمهایتان را ثابت می نماید»

وقتی نمایندۀ خدای متعال یعنی امام هدایت؛ حضرت امام صادق (علیه السلام) خدمت به خدای متعال را مقارن هبوط رحمت الهی بر خادم دانسته و کلام

ص: 21


1- غرر الحكم 1/402
2- میزان الحکمه 5/61 - اعلام الدین 304 - بحارالانوار 75/278
3- سورۀ مبارکۀ محمد (صلى الله علیه و آله وسلم) آیۀ شریفۀ 7

وحی در قرآن مجید در تاکید بفرماید ”اگر خدا را یاری نمائید [خدا] یاریتان می کند و قدمهایتان را ثابت می کند“، قطعاً جای تعمق است.

شاید بتوان گفت یاری خلق خدا، همۀ یاری خداست. ارزنده ترین اثر برکات الهی خدمت به خلق، دعای امام آن زمان است برای هر كسی که خویش را وقف خدمتگزاری مؤمنین نماید. چنانکه حضرت امام صادق (علیه السلام) دعا می فرمودند:

«بارالها مرا و برادران مرا که مال خود را از روی میل در راه نیکی به ما و امید به فضل تو و صلۀ ما و مسرور نمودن پیامبر تو (صلى الله علیه و آله وسلم) انفاق کردند بیامرز. بارالها در مقابل این نیکی آنان را در رضوان خود جای ده و شب و روز از نعمتهای بهشتی به آنان بچشان و از شرّ هر جبار بداندیش حفظ کن و به آنان و فرزندان و خانواده و نزدیکانشان در قبال آنچه فدای ما کرده اند بیشتر و بهتر از آنچه امید و آرزو دارند عطا کن. خداوندا این روحها و بدنها (ی شیعیان) را نزد تو امانت می گذارم تا آنچه به آنها وعده داده ایم در روز تشنگی (قیامت) در کنار حوض، وفا کنیم» (1)

اما مقصد احسان چیزی نیست که بتوان براحتی از آن غمض عین نمود. هدف غائی ذوات مقدسه (علیهم السلام) نیز اینست که احسان به مستحق صورت بگیرد یعنی فردی که به وی نیکی و کمک می شود، شایستگی این نعمت را داشته باشد تا لباس احسان برازندۀ اندام وی شود. متأسفانه بر اثر عدم آگاهی از فرمایشات معصومین (علیهم السلام) و عدم تشخیص کافی بین مستمند واقعی و غیر

ص: 22


1- کتاب احرام الحرم 77 از کافی 4/582 - کامل الزیارات 228 - وسائل الشیعه 14/412

آن، در بیشتر اوقات خیرات و احسان در اختیار افرادی که مناسبت با آن را ندارند، قرار می گیرد و در این میان، شایستگان به خاطر حیاء و مناعت طبع، همچنان محروم و تهیدست می مانند و مستمندان کاذب که با زرنگی، خبرگی و مهارت خاصی، گریان و با هیأتی به ظاهر مستحق، خیرات و احسان را که امانات خداست، از چنگ نیکوکاران مخلص ربوده، سپس به زرنگی و نیرنگ خود افتخار ورزیده و بر دارائیهای خویش می افزایند. بارها شاهد چنین افراد دو روئی در جامعه بوده ایم. دلیل واضح این موضوع، تحقیقات مکرر مکانهای مقدس خیریه ها است که بعد از هر تحقیق از افراد تحت پوشش خود، تعدادی از ایشان از لیست، ریزش می کنند.

و یا در برخوردهای شخصی و خارج از مکانهای خیریه، پس از امداد و کمک مالی معلوم گشته است که شخص مزبور، مستحق این خیرات نبوده و یا میزان کمک بیش از اندازه بوده است. متأسفانه شیادان با سوء استفاده از رأفت افراد نیکوکار و با اظهار عجز و ناله های ظاهری تظاهر به درماندگی نموده و مسیر احسان را تغییر داده، باعث می شوند که اقدام به این عمل والا و مقدس (نیکی) از استقبال مطلوب و مناسب در جامعه برخوردار نشود. در نتیجه تنها راه به ثمر رسانیدن غنچه های احسان و انفاق که باعث نجات مستمند واقعی و پیشرفت در امر عبودیت و قرب اشخاص سخاوتمند می گردد، آگاهی از راهنمائیهای امامان معصوم (علیهم السلام) است تا جایگاه های شایستۀ احسان را شناخته و برای رسیدن به پاداشهای الهی و جمع آوری توشه برای

ص: 23

سفر آخرت به وسیلۀ نیکی به خلق و نجات درماندگان با الهام از فرمایشات معصومین (علیهم السلام)، اقدام شایسته صورت گیرد. باید مراتب و شئونات نیکی و احسان نمودن را فرا گرفته و با طی نمودن مراحل آن که آموخته های دستورات ائمۀ دین (علیهم السلام) است احسان به خلق، شکوفا شده، میوه های پربار و لذیذ خود را برای صاحب نیکوئیها آشکار نماید.

بدین سبب باید در پی یافتن نوری پر فروغ رفته تا در جامعۀ تاریکی که سراسرش فریب و نیرنگ است، بتوان باطن حقیقی افراد را با آن نور مقدس تشخیص داده و احسان اسراف نشود. این نور ویژه، فقط در وجود مقدس امامان معصوم (علیهم السلام) یافت می شود. کلام گهربار آنان، آفتاب عالمتابی است برای همۀ شئونات زندگی، که استفاده از آن باعث تقویت عقل و قوۀ تشخیص اهل از نااهل و بد از خوب است و بر همین اساس در این کتاب سعی شده است تا با نقل روایات متعدد، احسان و انفاق در جامعه جایگاه خویش را پیدا کند. اولین، اصلیترین و زیباترین جایگاه نیکی، محمد و آل محمد (علیهم السلام) می باشند که در ذیل این آیه:

{..وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوف..} (1)؛ «به معروف امر کن»

به صراحت اشاره شده است. حضرت امام صادق (علیه السلام) در مورد این آیۀ شریفه می فرمایند:

«مراد از نیکی ها دعوت به ولایت حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می باشد» (2)

ص: 24


1- سورۀ مبارکۀ لقمان آیۀ شریفۀ 17
2- القطرة 2/75 - بحارالانوار 24/188

اهمیت احسان به برادران دینی

مطلبی که در ادامه بعرض می رسد برای اثبات آنست که بگوئیم تمام دین یعنی ولایت چهارده معصوم (علیهم السلام) و سپس ولایت معصومین (علیهم السلام)، یعنی دوستی با محبین محمد و آل محمد (علیهم السلام) و دشمنی با دشمنانشان. در باب دوستی که جای جای مذهب تشیع را فرا گرفته است همینطور عدم یاری و اعانت برادران مؤمن که به فراموشی سپرده شده است، بشارت و انذار زیادی در روایات دیده می شود. طبق کلام معصوم (علیهم السلام) عدم اعانت برابر است با، ابطال اعمال و قطع ولایت و عذاب در آخرت. در زیارت وارث میخوانیم:

«أُشْهِدُ الله وَ مَلَائِكَتَهُ وَ أَنْبِیاءَهُ وَ رُسُلَهُ أَنِّی بِكُمْ مُؤْمِنٌ وَ بِإِیابِكُمْ مُوقِنٌ بِشَرَائِعِ دِینِی وَ خَوَاتِیمَ عَمَلِی» (1)

خدا و ملائکش و پیامبرانش و فرستادگانش را به شهادت می گیرم که همانا من به شما ایمان دارم و به بازگشت شما اقرار می کنم طبق آنچه که شرع دین من بیان نموده و با مُهرهای عَمَلَم [این شهادت را امضاء میکنم].

ما خدا و ملائک و پیامبران و فرستادگانش را شاهد گرفتیم که به ائمۀ هدی (علیهم السلام) که راه هدایت هستند، ایمان داریم و به بازگشتشان نیز معترف. و این شهادت را بر اساس نکته های دینی و مُهرهای اعمالمان اقرار می نمائیم. نکته های دینی در حب و بغض و... نهفته اند و مُهر اعمال ما نهفته در شگفتیهای فرمایشات حضرت امام کاظم (علیه السلام) است که فرمودند:

ص: 25


1- بخشی از زیارت وارث

«..إِنَ خَوَاتِيمَ أَعْمَالِكُمْ قَضَاءُ حَوَائِجِ إِخْوَانِكُمْ وَ الْإِحْسَانُ إِلَيْهِمْ مَا قَدَرْتُمْ وَ إِلَّا لَمْ يُقْبَلْ مِنْكُمْ عَمَل..» (1)

همانا مُهرهای (تأیید) اعمال شما در برآوردن نیازهای برادرانتان و نیکی کردن به آنان در حدّ توانتان است، اگر چنین نباشد هیچ عملی از شما پذیرفته نشود.

ملاک پذیرش همۀ اعمال عبادی، اعانت برادران دینی می باشد و اگر کسی در امر یاری و رفع گرفتاریهای مؤمنین تلاش نداشته باشد، طبق فرمایش امام معصوم (علیهم السلام)، هیچ عملی از او پذیرفته نمی شود و ایمان به ائمۀ هدی (علیهم السلام) قبول نمی گردد. هر کس می تواند جایگاه خویش را در بهشت یا جهنم را با ارزیابی اعمال خویش توسط ترازوی رفعِ گرفتاریِ برادرانِ مؤمن، معین کند.

ما برای ترغیب خوانندگان گرامی در به جا آوردن این عمل عظیم الهی یعنی دادرسی از مؤمنین، احادیث شگفتی را که باعث مجذوب شدن افراد به سوی این عمل بزرگ می گردد، ارائه می کنیم، تا إن شاءالله [اگر ارادۀ خدای منان تعلق گرفت] با تعقل، تفکری صحیح و تصمیمی جوانمردانه، قدمی برای جلب رضایت ذوات مقدسه (علیهم السلام)، بالاخص حضرت امام زمان (علیه السلام) برداریم چرا که همۀ دین و سعادتها در یاری برادران مؤمن است. بالاترین مرتبۀ پاداشها را می توان از این طریق کسب نمود که فرموده اند:

«کسی که جدیّت در ادای حقوق برادران دینی دارد، بالاترین مقام را نزد خداوند خواهد داشت» (2)

ص: 26


1- بحار الأنوار (ط - بيروت) 72/379
2- مشكاة الانوار 178

نیز حضرت امام سجّاد (علیه السلام) فرمودند:

«کسی که حاجتی از حاجات برادر دینی اش را برآورده سازد پس گویا حاجت خدای بی نیاز را برآورده است» (1)

«هر که یک حاجت برادر خود را برآورده کند مثل این است که تمام عمر، خدا را خدمت نموده» (2)

حضرت رسول اکرم (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«مَنْ قَضَى لِأَخِیهِ الْمُؤْمِنِ حَاجَةً كَانَ كَمَنْ عَبَدَ الله دَهْرَه..» (3)

هرکس برای برادر مؤمن خود حاجتی را برآورد، چنان است که همۀ عمرش را به عبادت خدا سر کرده است.

حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) فرمودند:

«..وَ مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَی ءٍ أَحَبَ إِلَى الله مِنْ إِدْخَالِ السُّرُورِ عَلَى الْمُؤْمِن» (4)

خداوند به چیزی محبوبتر از شاد کردن مومن، نزد او، عبادت نشد.

حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«لَا یرَى أَحَدُكُمْ إِذَا أَدْخَلَ عَلَى مُؤْمِنٍ سُرُوراً أَنَّهُ عَلَیهِ أَدْخَلَهُ فَقَطْ بَلْ وَ الله عَلَینَا

ص: 27


1- کتاب صفات و علامات متقین 1/48 - وسائل الشیعه باب 22 از ابواب فعل معروف
2- اعلام الدین 148
3- الأمالی (للطوسی) 481 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 71/302؛ 90/383 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 5/242
4- الكافی (ط - الإسلامیة) 2/188؛ (ط - دارالحدیث)3/482 - الوافی 5/653 - وسائل الشیعة 16/219؛ 16/349 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 71/288

بَلْ وَ اللَّهِ عَلَى رَسُولِ الله (صلى الله علیه و آله وسلم)» (1)

مبادا از شما کسی بپندارد که چون مؤمنی را شادمان نموده تنها وی را خوشحال کرده بلکه به خدا سوگند ما (امامان) را خوشحال کرده بلکه به خدا سوگند رسول خدا (صلى الله علیه و آله وسلم) را نیز شاد نموده است.

حضرت رسول اکرم (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«أَقْرَبُ مَا یكُونُ الْعَبْدُ إِلَى الله عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا أَدْخَلَ عَلَى قَلْبِ أَخِیهِ الْمُؤْمِنِ مَسَرَّة» (2)

هنگامی که بنده به خدا از همۀ اوقات نزدیکتر می شود، وقتی است که دل برادر مؤمن خود را شاد کند.

حضرت رسول خدا (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«مَنْ سَعَى فِی حَاجَةِ أَخِیهِ الْمُؤْمِنِ فَكَأَنَّمَا عَبَدَ الله تِسْعَةَ آلَافِ سَنَةٍ صَائِماً نَهَارَهُ قَائِماً لَیلَه» (3)

کسی که در راه برآوردن نیاز برادر مؤمن خود بکوشد، چنان است که نُه هزار سال با روزه گرفتن و شب زنده داری خدا را عبادت کرده باشد.

آیا واقعاً راه و عملی بهتر از رفع گرفتاری مومن و خوشحال نمودن او که خوشحالی خداوند را در پی داشته باشد و تمام عمر بلکه، نُه هزار سال خدمت خداوند کرده باشد، پیدا می شود؟ کدامین عمل و عبادتی نیکوتر از دادرسی از

ص: 28


1- الكافی (ط - الإسلامیة) 2/189؛ (ط - دارالحدیث) 3/484 - الوافی 5/654 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (علیهم السلام) 9/93 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 71/290
2- بحار الأنوار (ط - بیروت) 71/316 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 12/398
3- بحار الأنوار (ط - بیروت) 71/315 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 12/409

مؤمنین؛ که در این مورد حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«وَ الله مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَی ءٍ أَفْضَلَ مِنْ أَدَاءِ حَقِ الْمُؤْمِن» (1)

خداوند به چیزی برتر از ادای حق مؤمن عبادت نگشته است.

ادای حق مومن در کلام معصوم (علیهم السلام) بعنوان چیزی که بیشترین فضل را دارد به ما می فهماند هر جا سخن از فضل است، راهگشا و راه بَرَندۀ آن، ادای حق مومن است کما اینکه بندگی خدا نیز بجا می آید. بنابراین باید به سوی آن شتافت.

{..إِنَّ الْفَضْلَ بِیدِ الله یؤْتیهِ مَنْ یشاءُ وَ الله واسِعٌ عَلیمٌ * یخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یشاءُ وَ الله ذُو الْفَضْلِ الْعَظیمِ} (2)

«همانا فضل به دست خداست به هر کس بخواهد می دهد و خداوند ”واسع“ و ”علیم“ است * هر کس را که بخواهد به رحمتش اختصاص می دهد و خدا صاحب ”فضل عظیم“ است»

اعانتِ مومن از اعظم نعمتهای الهی است. در حدیث شگفت انگیزی از حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) در ذیل سورۀ حمد که حداقل روزی ده بار آن را میخوانیم: «صراط الذین انعمت علیهم» فرمودند:

«منظور از نعمت در این سوره ثروت دنیا و یا تندرستی نبوده است گرچه تمامی اینها از نعمتهای آشکار خداوند است مگر نمی بینی گاهی کافران بی دین

ص: 29


1- المؤمن 42، 43 - الكافی (ط - الإسلامیة) 2/170؛ (ط - دارالحدیث) 3/436 - الإختصاص 28 - الوافی 5/565 - وسائل الشیعة 12/203 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 71/222 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 9/39
2- سورۀ مبارکۀ آل عمران آیات 73 و 74

دارای این نعمتها هستند ولی خداوند شما را تشویق نفرموده است که دعا کنید تا راه آنها را به شما نشان دهد بلکه فقط دستور داده شدید به امر تقیۀ نیک در برابر دشمنان، سپس مأمور گشته اید تا از خدا بخواهید که شما را به شناختن حقوق برادران مؤمنتان راهنمایی فرماید (1) (بقیۀ این روایت که تفصیل اعانت برادران است در صفحات بعدی درج گردیده).

پس در هر نمازی از خداوند متعال طلبِ شناختن حقوق برادران [أنعمت علیهم] را می کنیم و سپس عمل و قیام نمودن به آن عبادت بی نظیر که هیچ کس مستثنی در این امر الهی نیست؛ چرا که طبق این آیۀ قرآن برای ادای این عبادت بزرگ (دادرسی از مؤمنین) خلق شده ایم و توجیه هیچ مخلوقی در پیشگاه خداوند متعال پذیرفته نیست. حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) فرموده اند:

«إِنَّ الله تَعَالَى یقُولُ لِلْعَبْدِ یوْمَ الْقِیامَةِ أَ كُنْتَ عَالِماً فَإِنْ قَالَ نَعَمْ قَالَ لَهُ أَ فَلَا عَمِلْتَ بِمَا عَلِمْتَ وَ إِنْ قَالَ كُنْتُ جَاهِلًا قَالَ لَهُ أَ فَلَا تَعَلَّمْتَ حَتَّى تَعْمَلَ فَیخْصِمُهُ وَ ذَلِكَ الْحُجَّةُ الْبَالِغَة» (2)

خداوند در روز قیامت به بنده می گوید آیا دانا بودی؟ پس اگر بگوید بله، به او می گوید چرا به آنچه آموختی عمل نکردی و اگر بگوید جاهل بودم (نمیدانستم) به او می گوید چرا نیاموختی که عمل کنی؟ پس خدا با او دشمنی می کند و آن حجت بالغۀ خداوند است. (در سورۀ مبارکۀ انعام آیۀ شریفۀ 149 گفته شده پس خداوند دارای حجت بالغه است)

ص: 30


1- بحارالانوار 71/227 - تفسیر حضرت امام عسكری (علیه السلام)
2- الأمالی (للمفید) 292؛ (للطوسی) 9 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 1/178 - تفسیر نور الثقلین 1/776

شناخت حقوق برادران دینی

ممکن است افراد به علت سنگینی مطالب بخواهند با نخواندن احادیث، خود را برئ الذمة کنند اما هیهات، حتی اگر چشم خود را بر روی واقعیت ببندند، مانع از اتمام حجت نمی شود. در صورتی که با روایات ذکر شده، حجت بر همگان تمام است. پس دانستن فرمایشات معصومین (علیهم السلام) و گام به گام نفس را با عمل به کلمات نورانی ائمۀ اطهار (علیهم السلام) تربیت نمودن، بهتر است تا اینکه برای فرار از این مسئولیت، این مجموعه احادیث را مطالعه نکنند. پس باید رحمی بحال خود نمود، چرا که مرگ به شدت در جستجوی همه است. باید خاضعانه با پذیرفتن فرمایشات معصومین (علیهم السلام) در دنیا برای سفر آخرت، بهترین سعادتها را نصیب خود گردانید. قدم اول آن است که از حقوق برادران ایمانی مان شناخت حاصل شود. حضرت امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:

«..وَ الْمَعْرِفَةُ بِحُقُوقِ الْإِخْوَانِ مِنْ أَفْضَلِ الصَّدَقَاتِ وَ الزَّكَوَاتِ وَ الصَّلَوَاتِ وَ الْحَجِّ وَ الْمُجَاهَدَاتِ» (1)

شناخت حقوق برادران (دینی) از بهترین صدقات و نمازها و زکات و حج و

ص: 31


1- تفسیر حضرت امام حسن عسكرى (علیه السلام) 322 ح168 - جامع الأخبار(للشعیری) 95 - وسائل الشیعة 16/223 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 72/415

جهادها به شمار می آید.

حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام) فرموده اند:

«..أَعْرَفُ النَّاسِ بِحُقُوقِ إِخْوَانِهِ، وَ أَشَدُّهُمْ قَضَاءً لَهَا، أَعْظَمُهُمْ عِنْدَ اللَّهِ شَأْنا..» (1)

آشناترین مردم نسبت به حقوق برادران دینی و جدی ترین ایشان در ادای آن حقوق بالاترین مقام را در میان آنها نزد خداوند دارد.

پس از معرفت بر حقوق برادران مؤمن، باید در وادی عمل، گام برداشت، زیرا ولایت ائمۀ اطهار (علیهم السلام) به تنهایی مورد قبول نیست مگر با اداء حقوق محبین ذوات مقدسه (علیهم السلام). چنانکه پیامبر گرامی (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«أَلَا فَلَا تَتَّكِلُوا عَلَى الْوَلَایةِ وَحْدَهَا، وَ أَدُّوا مَا بَعْدَهَا مِنْ فَرَائِضِ الله، وَ قَضَاءِ حُقُوقِ الْإِخْوَانِ، وَ اسْتِعْمَالِ التَّقِیةِ، فَإِنَّهُمَا اللَّذَانِ یتَمِّمَانِ الْأَعْمَالَ وَ یقَصِّرَانِ بِهَا» (2)

پس آگاه باشید بر ولایت به تنهایی تکیه نکنید و واجبات الهی و حقوق برادران که پس از قبول ولایت است را ادا نمایید و تقیه کنید پس براستی آن دو، چیزهائی هستند که اعمال را کم و زیاد می کنند.

عدم اقرار به ولایت ائمۀ اطهار (علیهم السلام) بعد از رسول خدا (صلى الله علیه و آله وسلم)، انکار خدای متعال است. اگر این مطلب که سند بهشت است، به تنهائی قابل اتکاء نباشد و مهر قبولی آن در ادای حقوق برادران ایمانی باشد، بر ما می نمایاند که ادای حقوق برادران دینی به مثابۀ ولایت ذوات مقدسه (علیهم السلام) و شاید در حکم عِدل آن

ص: 32


1- تفسیر حضرت امام حسن عسكری (علیه السلام) 325 ح173 - الإحتجاج على أهل اللجاج (طبرسی (رحمة الله) ) 2/460 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 41/55 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 11/295
2- تفسیر حضرت امام حسن عسكری (علیه السلام) 365 ح 256- بحار الأنوار (ط - بیروت) 71/229

می باشد. پیامبر گرامی (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«وُدُّ الْمُؤْمِنِ فِی الله مِنْ أَعْظَمِ شُعَبِ الْإِیمَان..» (1)

دوستی مومن بخاطر خدا از بزرگترین شعبه های ایمان است..

دوستی از حقوق واجبی است که حق تعالی در میان مخلوقاتش وضع نموده، تا بدین سان آزمایش الهی انجام گیرد. حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«لَكِنْ مِنْ وَاجِبِ حُقُوقِ الله عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى الْعِبَادِ النَّصِیحَةُ لَهُ بِمَبْلَغِ جُهْدِهِمْ وَ التَّعَاوُنُ عَلَى إِقَامَةِ الْحَقِّ فِیهِمْ..» (2)

از حقوق واجب خداوند بر بندگانش این است که با تمام توانشان خیرخواه یکدیگر باشند و برای برپاداشتن حقّ در میان خویش، همیاری کنند.

با اداء همین حقوق واجب که می باید با تمام توان بدان عمل نمود، در واقع برای دین خدا ارزش قائل شده ایم و جالب اینکه عدم اعانت برادران دینی، مساوی است با خواری و به ذلت کشاندن دین. حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«مَنْ عَظَّمَ دِینَ الله عَظَّمَ حَقَ إِخْوَانِهِ وَ مَنِ اسْتَخَفَّ بِدِینِهِ اسْتَخَفَّ بِإِخْوَانِه» (3)

هر که دین خدا را ارج نهد برای حقوق برادران خود نیز ارج قایل شود و هرکه

ص: 33


1- كافی 2/102 ح3 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 74/152
2- نهج البلاغه؛ خطبه 216 - الكافی (ط - الإسلامیة) 8/354؛ 15/780 - الوافی 26/68 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (علیهم السلام) 26/521 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 27/252؛ 34/184
3- بحارالانوار 74/287 ح13 - میزان الحکمه 3/164 - مشكاة الأنوار فی غرر الأخبار 186؛ 322 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 71/287 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 9/50

دین خدا را خفیف و خوار شمارد، برادران خود را نیز خوار می سازد.

برادر برای برادر مومن خویش دل می سوزاند. اگر در کار وی خللی ایجاد شود، این برادر است که به همۀ توان برای رفع آن اقدام می کند بدون اینکه از وی درخواست شده باشد. بزرگترین منفعت در دین، ایجاد زمینۀ برادری است. رسول خدا (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«مَا اسْتَفَادَ امْرُؤٌ مُسْلِمٌ فَائِدَةً بَعْدَ فَائِدَةِ الْإِسْلَامِ مِثْلَ أَخٍ یسْتَفِیدُهُ فِی الله» (1)

هیچ مسلمانی پس از فایدۀ اسلام فایده ای به دست نیاورد همچون برادری در راه خدا.

از روایات بسیار شگفت که حقیقتاً باید در آن تأمل و دقت فراوان نمود، این روایت از فرمایش حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) دربارۀ دوستی با برادران مؤمن است که فرمودند:

«الْأَخُ الْمُكْتَسَبُ فِی الله أَقْرَبُ الْأَقْرِبَاءِ وَ أَحَمُّ [أَرْحَمُ] مِنَ الْأُمَّهَاتِ وَ الْآبَاء» (2)

برادری که برای خدا به دست آید نزدیکترین خویشاوند است و از پدر و مادر به انسان مهربانتر است.

زیارت مؤمن زیارت خداست

امتیاز والای دوستی مومن در آنست که همان دوستی با خدا است. آثاری بر آن مترتب است و ما بر آنیم تا با تمسک به عبارات بی نظیر در كلام نورانی

ص: 34


1- میزان الحكمه 1/46 - الأمالی (للطوسی) 47؛ 808 - مجموعة ورام 2/179 - البرهان فی تفسیر القرآن 4/178 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 75/196؛ 81/4
2- غرر الحكم 1845 /423 - غرر الحكم و درر الكلم 100 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 423 - شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحكم و درر الكلم 2/63

ائمۀ معصومین (علیهم السلام) آنرا بیان کنیم. اولین اثر از نشانه های صداقت در برادری، به دیدار آنان رفتن است که فرموده اند:

«مَنْ زَارَ أَخَاهُ فِی الله قَالَ الله عَزَّ وَ جَلَّ إِیای زُرْتَ وَ ثَوَابُكَ عَلَی وَ لَسْتُ أَرْضَى لَكَ ثَوَاباً دُونَ الْجَنَّة» (1)

هرکس برای خدا از برادرش دیدن کند خدای عزّوجلّ می فرماید: مرا دیدن کردی و ثوابت بر من است و به ثوابی جز بهشت برایت خرسند نیستم.

حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«مَنْ زَارَ أَخَاهُ فِی جَانِبِ الْمِصْرِ ابْتِغَاءَ وَجْهِ الله فَهُوَ زَوْرُهُ وَ حَقٌّ عَلَى الله أَنْ یكْرِمَ زَوْرَه» (2)

هرکس برادرش را در ناحیۀ شهر (از راه دور) برای رضای خدا دیدن کند او زائر خدا است. بر خدا سزاوار است که زائر خود را گرامی دارد.

پس با زیارت نمودن برادر دینی، حقوق خداوند اداء می شود و با کدامین عمل جز با یاری و احترام مؤمن، حقوق خداوند را می توان اداء نمود؟ در روایت دیگری در این باره می فرمایند:

«ای بنده ای که حقم را (با زیارت کردن برادرت) بزرگ داشتی و از آثار پیغمبرم پیروی کردی، بزرگداشت تو حقی است بر من. از من بخواه تا به تو بدهم، دعا کن تا اجابت کنم، خاموش باش تا بسود تو آغاز کنم، بهشتم را برایت واجب

ص: 35


1- كافی 3 باب دیدار برادران ح4 - الكافی (ط - الإسلامیة) 2/176؛ (ط - دارالحدیث) 3/452 –الوافی 5/591 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلى الله علیه و آله وسلم) 9/55 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 71/345
2- كافی 3 باب دیدار برادران ح5 - الكافی (ط - الإسلامیة) 2/176 - (ط - دارالحدیث) 3/452 - الوافی 5/591 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (علیهم السلام) 9/55 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 71/345

ساختم و همچنین تو را شفیع بندگانم نمودم» (1)

«دیدن رفیق ستایشی از محبتهای اوست»

حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

هرکس برای خدا در حال بیماری یا تندرستی از برادر دینی اش دیدن کند و هیچ گونه غرضی (جز رضای خدا) نداشته باشد خداوند هفتاد هزار فرشته بر او گمارد که از پشت سرش فریاد زنند: پاک شدی و بهشت برایت خوش باد. شما زوار خدایید؛

«فأنتم زوار الله وانتم وفد الرحمن»

شمایید واردین(میهمان) بر خدای رحمان، تا اینکه شخص پس از دیدار برادرش به منزلش رسد. راوی گوید به امام عرض کردم: «قربانت گردم اگرچه راه دور باشد؟» فرمود: «آری! اگرچه یک سال راه باشد زیرا خداوند جواد است و فرشتگان بسیار او را بدرقه کنند تا به منزلش مراجعت کند. (2)

{یوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقینَ إِلَى الرَّحْمنِ وَفْداً} (3)

حضرت امام باقر (علیه السلام) و حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«هر مؤمنی که برای زیارت برادرش بیرون برود و حق او را بشناسد، در برابر هر گامی که بردارد، خداوند یک حسنه به او دهد و یک گناه از او بزداید و یک درجه او را بالا برد، و چون در خانه اش را بکوبد، درهای آسمان برایش گشوده شود (باب رحمت گشوده شود) و چون ملاقات و مصافحه و معانقه کنند، خداوند به آنها روی آورد، سپس بوجود آن دو برادر بر فرشتگان ببالد و

ص: 36


1- کافی 3 باب دیدار برادران ح12
2- کافی 3 باب دیدار برادران ح7
3- سورۀ مبارکۀ مریم (علیها السلام) آیۀ شریفۀ 85

می فرماید: «(ای ملائکه) دو بنده ام را بنگرید که برای من یکدیگر را ملاقات کردند و دوستی نمودند بر من سزاست که پس از این ایشان را به آتش عذاب نکنم، و چون برگردد بشمارید نفس کشیدن و گامها و کلماتش را» (1)

حضرت امام باقر (علیه السلام) فرمودند:

«مَنِ اسْتَفَادَ أَخاً فِی الله عَلَى إِیمَانٍ بِالله وَ وَفَاءٍ بِإِخَائِهِ طَلَباً لِمَرْضَاةِ الله فَقَدِ اسْتَفَادَ شُعَاعاً مِنْ نُورِ الله وَ أَمَاناً مِنْ عَذَابِ الله وَ حُجَّةً یفْلِجُ بِهَا یوْمَ الْقِیامَة..» (2)

هر كه در راه خدا و براى ايمان به خدا، دوستى يابد و براى خشنودى خداوند در دوستى با او پايدارى كند، بى ترديد پرتويى از نور خدا و پناهى از عذاب خدا و دليلى كه در روز رستاخيز كاميابش سازد..

بدست آوردن برادر در راه خدا، برابر با بدست آوردن شعائی از نور الهی است و شاید بصورت استحسان بتوان گفت: {اللَّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنُوا یخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّور..} (3) خدا دوست کسانی است که ایمان آورده اند، آنان را از ظلمات به سوی نور خارج می کند. حضرت پیامبر (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَيَسْكُنُ إِلَى الْمُؤْمِنِ كَمَا يَسْكُنُ الظَّمْآنُ إِلَى الْمَاءِ الْبَارِد» (4)

مؤمن با مؤمن آرام می گیرد چنان که جگر تشنه با آب سرد.

حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمود:

ص: 37


1- اصول کافی 3 باب دیدار برادران
2- تحف العقول 295 - ثواب الاعمال 182 ح1 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 75/175
3- بخشی از آیۀ شریفۀ 257 از سورۀ مبارکۀ بقره
4- الكافي (ط - الإسلامية) 2/247؛ (ط - دارالحديث) 3/623 - الوافي 5/743 - بحار الأنوار (ط - بيروت) 64/165؛ 71/280 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 9/156 - میزان الحكمه 1/68

«لِكُلِ شَی ءٍ شَی ءٌ یسْتَرِیحُ إِلَیهِ وَ إِنَّ الْمُؤْمِنَ یسْتَرِیحُ إِلَى أَخِیهِ الْمُؤْمِنِ كَمَا یسْتَرِیحُ الطَّیرُ إِلَى شَكْلِه» (1)

هر چیزی با چیزی آرام می گیرد و مؤمن با برادر مؤمن خود آرامش می یابد، چنان که پرنده با همجنس خود آرام می گیرد.

یکی از دلایل مهمی که مؤمن باید به دیدار و گفتگو با برادرانش رفته و از ایشان دستگیری نماید از کلام حضرت امام باقر (علیه السلام) استخراج می شود که فرمودند:

«الْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ لِأَبِيهِ وَ أُمِّهِ؛ لِأَنَّ اللَّهَ- عَزَّ وَ جَلَّ- خَلَقَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْ طِينَةِ الْجِنَانِ، وَ أَجْرى فِي صُوَرِهِمْ مِنْ رِيحِ الْجَنَّةِ، فَلِذلِكَ هُمْ إِخْوَةٌ لِأَبٍ وَ أُم» (2)

مؤمن، برادر پدر و مادری مؤمن است، زیرا خدای عزّوجلّ مؤمنین را از سرشت بهشتی آفریده و از نسیم بهشت در پیکرشان دمید، از این جهت مؤمنین برادر پدر و مادری یکدیگرند.

حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) فرمود:

«رُبَ أَخٍ لَمْ تَلِدْهُ أُمُّكَ» (3)

چه بسا برادر (دینی) که مادرت او را نزایید.

حضرت امام صادق (علیه السلام) اهمیت و وابستگی این برادری را اینچنین بیان می فرمایند:

ص: 38


1- بحارالانوار 74/234 ح30
2- الكافي (ط - الإسلامية) 2/167؛ (ط - دارالحديث) 3/427 - الوافي 5/552 - تفسير نور الثقلين 5/87
3- عيون الحكم و المواعظ (لليثي) 267 - غرر الحكم و درر الكلم 383 - تصنيف غرر الحكم و درر الكلم 424 - تاج العروس من جواهر القاموس 19/142

«الْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ كَالْجَسَدِ الْوَاحِدِ إِنِ اشْتَكَى شَیئاً مِنْهُ، وَجَدَ أَلَمَ ذَلِكَ فِی سَائِرِ جَسَدِهِ وَ أَرْوَاحُهُمَا مِنْ رُوحٍ وَاحِدَةٍ وَ إِنَّ رُوحَ الْمُؤْمِنِ لَأَشَدُّ اتِّصَالًا بِرُوحِ الله مِنِ اتِّصَالِ شُعَاعِ الشَّمْسِ بِهَا» (1)

مؤمن برادر مؤمن است، مانند یک پیکری که هرگاه عضوی از آن دردمند شود، اعضاء دیگر هم احساس درد کنند و نیز روحهای آنها از یک روح می باشد. همانا روح مؤمن پیوستگی اش به روح خدا از پیوستگی پرتو خورشید به خورشید بیشتر است.

خوانندگان گرامی با تأمل و دقت بیشتری در سطر آخر روایت بالا، می توانند به اهمیت و ارزش برادران دینی را تا مقداری پی ببرند. پیامبر گرامی (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«الْمُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِ بِمَنْزِلَةِ الْبُنْیانِ یشُدُّ بَعْضُهُ بَعْضاً» (2)

مؤمن برای مؤمن همانند اجزای یک ساختمان است که هر آجری آجر دیگر را نگاه می دارد و هر جزء ساختمان برای جزء دیگر پایگاه ثابت و محکمی است.

خداوند متعال، مومنان را پشتیبان یكدیگر قرار داده است. حضرت امام سجاد (علیه السلام) فرمودند:

«أَمَّا حَقُ أَخِیكَ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّهُ یدُكَ وَ عِزُّكَ وَ قُوَّتُك» (3)

ص: 39


1- كافی 3 باب اخوة المؤمنین ح4 - المؤمن 38 - الكافی (ط - الإسلامیة) 2/166؛ (ط - دارالحدیث) 3/425 - الوافی 5/552 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 58/148
2- رسالۀ حقوق حضرت امام سجاد (علیه السلام) 415 - بحارالانوار 58/150
3- الخصال 568 ح1 - میزان الحكمه 3/165 - من لا یحضره الفقیه 2/622 - الأمالی( للصدوق) 371 - الخصال 2/568 - الوافی 5/715 - وسائل الشیعة 15/175

حق برادرت این است که بدانی او دست، عزّت و نیروی تو است.

روش انتخاب دوست

انسان موجودی اجتماعی است. برای رفع نیازمندیهایش متوسل به همنوعان خویش می شود. دستیابی به آرامش روحی توأم با مصاحبت همدم و مونس است. با آن از تنهایی، رهایی می یابد. غمها و شادیهای خود را از اجتماع کسب کرده و در اجتماع، مرتفع می نماید. همچنین می تواند با دوستی، توان مالی و معنوی خویش را برای دستگیری افتادگان به کار بگیرد. به ناچار انسان باید برای بقای حیات به یارانی متصل گردد. در حالیکه انسان از اجتماع و اطرافیان خود بسیار تاثیر می پذیرد، بنابراین باید در انتخاب دوست، دقت بخرج دهد. پیامبر گرامی (صلى الله علیه و آله وسلم) در این باره فرمودند:

«الْمَرْءُ عَلَى دِینِ خَلِیلِهِ وَ قَرِینِه» (1)

مرد از دین و روش دوستش پیروی می کند.

پس می باید برای انتخاب یک دوست خوب شرایط و ضوابطی را رعایت کرد تا در مواقع ضروری یار و همدم یکدیگر باشند و این یکرنگی و ایثار در هیچ مکتبی جز تشیع که سراسر خودگذشتگی، صفا و صمیمیت است، یافت نمی شود. طبق روایت فوق دوست را باید بر طریق مکتب اهل بیت (علیهم السلام) که دارای شرایط خاصی است، انتخاب نمود. پیوند با دوستانی ولایتی، که وجودشان سرشار از مهر، محبت و ایثار است می تواند کمبودها و نواقص دو

ص: 40


1- رسالۀ حقوق، رسائل 4/207 - الكافی (ط - الإسلامیة) 2/375؛ 2/642 - مجموعة ورام 2/162 - الوافی 5/581؛ 5/1046 - وسائل الشیعة 12/48 - وسائل الشیعة 16/260 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 71/201

طرف را جبران و ترمیم کند. از سوی دیگر مشی و منش همدم آدمی، بر او تاثیر مستقیم می گذارد. بهترین توشه در دنیا و آخرت، دوستان مؤمن و یکدل اند که چراغهای نورانیِ شبهای ظلمانی می باشند. حضرت امام صادق (علیه السلام) دربارۀ شناسایی و انتخاب رفیق بد و خوب این چنین می فرمایند:

«الْإِخْوَانُ ثَلَاثَةٌ فَوَاحِدٌ كَالْغِذَاءِ الَّذِی یحْتَاجُ إِلَیهِ كُلَ وَقْتٍ فَهُوَ الْعَاقِلُ وَ الثَّانِی فِی مَعْنَى الدَّاءِ وَ هُوَ الْأَحْمَقُ وَ الثَّالِثُ فِی مَعْنَى الدَّوَاءِ فَهُوَ اللَّبِیب» (1)

رفقای صمیمی که همانند برادر به انسان وابسته هستند سه دسته اند:

اول - کسی که همانند غذا از لوازم ضروری به حساب می آید و در همۀ حالات، آدمی به وی نیاز دارد او رفیق عاقل است.

دوم - کسی است که وجود او برای انسان به منزلۀ یک بیماری مزاحم و رنج آور است و او رفیق احمق است.

سوم - رفیقی است که وجودش بسیار نافع همانند داروی شفابخش است که او رفیق لبیب (یعنی بسیار عاقل و دانا و...) است.

برادر لبیب یا در مقام پائینترْ برادر عاقل، نعمت بزرگی برای مومن اند. ایشان گنجهائی برای رسیدن به سعادت و خرمی در دنیا و آخرتند. موجبات رهائی از چنگال شیاطین بوده، با کمک آنها غمّ از چهرۀ مومن زدوده و هَمّ از قلب وی دور می شود. برای بدست آوردن آنها باید به درگاه ائمۀ اطهار (علیهم السلام) توسل کرد. حضرت امام صادق (علیه السلام) در این باره فرمودند:

«وَ اطْلُبْ مُؤَاخَاةَ الْأَتْقِیاءِ وَ لَوْ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَ إِنْ أَفْنَیتَ عُمُرَكَ فِی طَلَبِهِم» (2)

ص: 41


1- تحف العقول 323 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 75/328
2- مصباح الشریعة 150 - تفسیر الصافی 4/399 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 71/282

طلب کن برادران اهل تقوا را هر چند برای جستن آنها در اعماق زمین فرو روی و هر چند عمر خود را در این راه صرف کنی.

البته پیدا کردن چنین اشخاصی مخصوصاً در عصر ظلمت و تاریک غیبت امام عصر (علیه السلام) بسیار مشکل است که پیامبر گرامی (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَيْسَ فِيهِ شَيْ ءٌ أَعَزَّ مِنْ أَخٍ أَنِيس..» (1)

روزگاری فرا می رسد که چیزی کمیابتر از یک برادر همدم نیست.

در صورت تحقق دستیابی به این نعمت عظیم و سپس نگهداری و مواظبت بر آن، محققاً متضمن دین مومن خواهد بود.

«برادر (مومن) دین توست پس به هر وسیله ای از دین خود پاسداری کن» (2)

مومن با پاسداری از برادرش در واقع تمامی پایه های دین خود را مستحکم نموده، چرا که این دوستان در دنیا کمک و راهنما و در آخرت شفیع و دستگیر وی از حوادث قبر و قیامت هستند. حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در این باره فرمودند:

«عَلَیكُمْ بِالْإِخْوَانِ فَإِنَّهُمْ عُدَّةٌ لِلدُّنْیا وَ عُدَّةٌ لِلْآخِرَةِ أَ لَا تَسْمَعُ إِلَى قَوْلِ أَهْلِ النَّار { فَما لَنا مِنْ شافِعینَ * وَ لا صَدیقٍ حَمیمٍ}» (3)

پیوند دوستی را با برادران دینی خود محکم سازید که آنان ذخایر دنیا و آخرت

ص: 42


1- تحف العقول 368 - مصادقة الإخوان 82 - بحار الأنوار (ط - بيروت) 75/251 - عوالم العلوم و.. (مستدرك سيدة النساء (علیها السلام) إلى الإمام الجواد (علیه السلام) ) 20/853
2- وسائل الشیعه 27/167
3- سورۀ مبارکۀ شعراء آیات شریفه 100 و 101 - مشكاة الأنوار فی غرر الأخبار 187 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 8/323

هستند، مگر نشنیده ای که خداوند در قرآن کریم به ناراحتی و تأسف تأثر اهل آتش اشاره می کند: «(در این روز سخت قیامت) نه شفیعی داریم و نه دوستی که در کارمان همت گمارد»

پس برای طی نمودن منازل آخرتی و طولانی بودن عرصۀ قیامت باید برای نجات خویش در افزودن و نگهداری برادران مؤمن تلاش کرد که رسول خدا (صلى الله علیه و آله وسلم) فرموند:

«اسْتَكْثِرُوا مِنَ الْإِخْوَانِ فَإِنَ لِكُلِ مُؤْمِنٍ شَفَاعَة» (1)

بر شمار برادران خود بیفزایید، زیرا در روز قیامت هر مؤمنی را شفاعتی است.

در اهمیت فزونی دوستی با مؤمنین، پیامبر گرامی (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«وَ مَنْ جَدَّدَ أَخاً فِی الْإِسْلَامِ بَنَى الله لَهُ بُرْجاً فِی الْجَنَّةِ مِنْ جَوْهَرَة» (2)

هرکس برادر مسلمان جدیدی برگزیند، خداوند در بهشت برای او برجی از گوهر بنا می نهد.

حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می فرمایند:

«أَعْجَزُ النَّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنِ اكْتِسَابِ الْإِخْوَانِ وَ أَعْجَزُ مِنْهُ مَنْ ضَیعَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ مِنْهُم» (3)

ناتوانترین مردم کسی است که از به دست آوردن دوستان و برادران (دینی) عاجز باشد و ناتوانتر از او کسی است که برادران به دست آورده را از دست

ص: 43


1- وسائل الشیعة 12/17 - میزان الحكمه 1/69 - كنز العمال 24642 [متقی هندی - عامه]
2- الاختصاص 228 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 72/260 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 8/323
3- نهج البلاغه حكمت 12 - غرر الأخبار 124 - وسائل الشیعة 12/18 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 71/278

بدهد.

بدبخت کسی که نتواند چراغ راه و یا بازوی توانایی برای خود تهیه نموده و یا پس از به دست آوردن آن، ارزش آن را نداند و به سادگی آن را از دست بدهد. و آن که برای در امان ماندن از زیانها و طوفانهای سهمگین حوادث و تسریع در امر آسایش دو سرا، به نیرو و توان خود بیفزاید، عاقل است. حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«وَ مَنْ لَمْ یرْغَبْ فِی الِاسْتِكْثَارِ مِنَ الْإِخْوَانِ ابْتُلِی بِالْخُسْرَان» (1)

هرکه خواهان افزایش شمار برادران نباشد، به زیان گرفتار می آید.

همانطور که گفته شد چون انسان موجودی اجتماعی است، کارها تقسیم شده و هر کس امری را عهده دار است. بنابراین باید برای حل مشکلات، همبستگی و نزدیکی هر چه بیشتر در بین برادران مومن باشد و چه ضرری است جبران ناپذیر اگر برادران که به منزلۀ اعضای یک بدن هستند، یکی یکی قطع شوند. برای دوری از این ضایعۀ بزرگ باید با تمام قوا و با چشم پوشی از خطایای برادران، آنها را در آغوش مهر خود جای داد که رفاقت دوستان قدیمی کاراتر از رفاقت دوستان جدید است. حضرت داود (علیه السلام) به فرزندش حضرت سلیمان (علیه السلام) فرمود:

«لَا تَسْتَبْدِلَنَ بِأَخٍ قَدِیمٍ أَخاً مُسْتَفَاداً مَا اسْتَقَامَ لَك» (2)

تا زمانی که برادر (دوست) قدیمی بر وفق مراد توست، هیچگاه برادر تازه به

ص: 44


1- تحف العقول 319 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 75/232
2- بحارالانوار 74/264 ح3 - میزان الحكمه 1/83

دست آمده ای را جایگزین او مکن.

چرا که خداوند همین روش را دوست دارد. پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله وسلم) در این باره فرمودند:

«إِنَّ اللهَ تَعَالَى یُحِبُّ حِفْظَ الْوُدِّ القَدِیمِ» (1)

خداوند متعال حفظ دوستی دیرینه را دوست می دارد.

نشانه های دوستان حقیقی

برای پیدا کردن برادرانی حقیقی، جوانمرد و دادرس که روش و تفکرشان بر پایۀ پارسایی و ورع استوار گشته است، باید بدنبال شاخصها و نشانه هایی بود. در این باره احادیثی از ائمۀ اطهار (علیهم السلام) نقل شده است که برای نمونه به ذکر تعدادی از آنها می پردازیم. پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«خَیرُ الْإِخْوَانِ الْمُسَاعِدُ عَلَى أَعْمَالِ الْآخِرَة» (2)

بهترین برادر آن است که در کارهای آخرت تو را یاری رساند.

بنابراین خشت اول در انتخاب دوست، اعانت او در امر دین، نسبت به برادرش می باشد، چنانكه حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«خَیرُ إِخْوَانِكَ مَنْ سَارَعَ إِلَى الْخَیرِ وَ جَذَبَكَ إِلَیهِ وَ أَمَرَكَ بِالْبِرِّ وَ أَعَانَكَ عَلَیه» (3)

بهترین برادران تو کسی است که برای انجام کارهای نیک بشتابد و تو را نیز به نیکوکاری بکشاند و به نیکی فرمانت دهد و در آن یاریت دهد.

ص: 45


1- كنز العمال [متقی هندی - عامه] 24760
2- تنبیه الخواطر 2/123 - میزان الحكمه 1/86 - مجموعة ورام 2/123
3- غرر الحكم 5021 - عیون الحكم و المواعظ (لیثی) 239

در کلامی دیگر، حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)، از نشانۀ دیگری از دوست خوب، رونمائی می کنند:

«یا كُمَیلُ [مَنْ] أَخُوكَ أَخُوكَ الَّذِی لَا یخْذُلُكَ عِنْدَ الشِّدَّةِ وَ لَا یغْفُلُ عَنْكَ عِنْدَ الْجَرِیرَةِ وَ لَا یخْدَعُكَ حِینَ تَسْأَلُه» (1)

برادر تو آن کسی است که هنگام سختی تنهایت نگذارد و جور تو را بر دوش کشد و هرگاه از او چیزی بخواهی فریبت ندهد.

این رفیق شفیق، علامات دیگری نیز دارد. حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می فرمایند:

«برادر حقیقی تو کسی است که از لغزشت درگذرد، نیازت را برآورد، پوزش تو را بپذیرد، عیبت را بپوشاند، ترس را از تو دور کند و آرزویت را برآورد»

حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام) فرموند:

«خَیرُ إِخْوَانِكَ مَنْ نَسِی ذَنْبَكَ إِلَیه» (2)

بهترین برادر تو آن کسی است که گناه و خطای تو را نسبت به خود فراموش کند.

وقتی برادر مومن، از برادر خویش می گذرد و خطای او را نادیده می گیرد، خود در مقامی بسیار شایسته جای گرفته، برادر خاطی خود را نیز با عمل خویش هدایت می کند. یعنی امر به معروف، همینطور نهی از منکر، آنهم نه به

ص: 46


1- بحارالانوار 77/269 ح11 - بشارة المصطفى لشیعة المرتضى (ط - القدیمة) 2/26 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 8/331
2- بحارالانوار 78/377 ح3 - نزهة الناظر و تنبیه الخاطر145 - الدرة الباهرة من الأصداف الطاهرة با ترجمه (ط - القدیمة)46

لسان بلکه با عمل که از صدها گوشزد لسانی بالاتر است و این فقط گوشه ای از آثار برادر اینچنینی است. حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می فرمایند:

«لَا یكُونُ الصَّدِیقُ صَدِیقاً حَتَّى یحْفَظَ أَخَاهُ فِی ثَلَاثٍ فِی نَكْبَتِهِ وَ غَیبَتِهِ وَ وَفَاتِه» (1)

دوست دوست نیست مگر آن که حقوق برادرش را در سه جایگاه نگهبان باشد؛ در روز گرفتاری، آن هنگام که حضور ندارد و پس از مرگ.

مایۀ منفعت در دنیا و عزت در آخرت برای مومنانی است که دوستی با این شرایط و برای خدا انتخاب می کنند. حضرت پیامبر گرامی (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمود:

«آنهایی که برای خدا با هم دوستی کنند در روز قیامت روی زبرجدی سبز زیر سایۀ عرش خدا سمت راستش باشند. چهرۀ آنها بسیار سفید و نورانی تر از خورشید درخشان است و هر فرشتۀ مقرب و پیغمبر مرسلی به مقام آنها غبطه می خورند. مردم گویند: اینها چه کسانی هستند؟ به آنها گفته شود: هؤلاء المتحابّون فی الله (دوستی کنان برای خدایند)» (2)

حضرت امام سجّاد (علیه السلام) می فرمایند:

«روز قیامت جارچی به آواز بلند که همه بشنوند گوید: ”دوستی کنان برای خدا کجایند؟“ جماعتی از مردم برخیزند و به آنها گفته شود بدون حساب به بهشت روید. فرشتگان به آنها برخورند و گویند: ”کجا می روید؟“ گویند: ”بسوی بهشت بدون حساب“ گویند: ”شما چه صنفی از مردمید؟“ گویند:

ص: 47


1- نهج البلاغه حكمت 134 - إرشاد القلوب إلى الصواب (للدیلمی) 1/193 - وسائل الشیعة 12/26 - هدایة الأمة إلى أحكام الأئمة (علیهم السلام) 5/139 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 71/163
2- اصول کافی 3 باب دوستی برای خدا و دشمنی برای خدا، ح7

”ما دوستی کنان برای خدائیم“ گویند: ”اعمال شما چه بوده؟“ گویند:

«..كُنَّا نُحِبُ فِی الله وَ نُبْغِضُ فِی الله..»

برای خدا دوستی می کردیم و برای خدا دشمنی می ورزیدیم. گویند: ”نعم أجر العاملین“ (چه خوبست پاداش اهل عمل). (1)

اینگونه افراد که یافتنشان از توفیقات و نعمات عظیم الهی است، دارای خصوصیات ویژه ای هستند که در واقع آرم و نشان چنین افرادی می باشد. اگر آن شرایطی که امام معصوم (علیه السلام) می فرمایند در ایشان نبود، پس وی، آن برادر دینی که منظور امام (علیه السلام) است و تأکید فراوان بر آن کرده اند، نیست و آن کس که باید تا پای جان برایش مایه گذاشت، او نخواهد بود. حضرت امام صادق (علیه السلام) در باب دوری از آنها کلمۀ ”عزب“ را بکار برده و فرمودند:

«اخْتَبِرُوا إِخْوَانَكُمْ بِخَصْلَتَینِ فَإِنْ كَانَتَا فِیهِمْ وَ إِلَّا فَاعْزُبْ ثُمَّ اعْزُبْ ثُمَّ اعْزُبْ مُحَافَظَةٍ عَلَى الصَّلَوَاتِ فِی مَوَاقِیتِهَا وَ الْبِرِّ بِالْإِخْوَانِ فِی الْعُسْرِ وَ الْیسْر» (2)

برادران خود را به دو خصلت بیازمایید، اگر آن دو خصلت را داشتند با آنها دوستی کنید و گرنه از ایشان دوری کن، دوری کن، دوری کن، (دو خصلت) پایبندی به خواندن نماز اول وقت و نیکی کردن و احسان به برادران در سختی و آسایش.

ص: 48


1- اصول کافی 3 باب دوستی برای خدا و دشمنی برای خدا، ح8 - المحاسن 1/264 - الكافی (ط - الإسلامیة) 2/126؛ (ط - دارالحدیث) 3/327 - الوافی 4/483 - وسائل الشیعة 16/167 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 66/245
2- الكافی 2/672 ح7 - الكافی (ط - الإسلامیة) 2/672؛ (ط - دارالحدیث) 4/771 - الوافی 5/574 - وسائل الشیعة 12/148 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (علیهم السلام) 12/580

و همچنین فرموند:

«دوستی و برادری نشان، آثار و حدودی دارد، کسی که واجد تمام آن حدود نیست او دوست کامل نیست و آن کسی که دارای هیچیک از آن حدود و آثار نیست، اساساً دوست نیست:

اول آن که ظاهر و باطن رفیقت (برادرت) نسبت به تو یکسان باشد.

دوم آن که زیبایی و آبروی تو را آبرو و زیبایی خود ببیند و زشتی تو را، پستی و زشتی خویش بداند (و به معنای دیگری خوشحالی تو خشنودی او و غمگینی و اندوه و گرفتاری تو غم و مصیبت او باشد).

سوم دست یافتن به مال یا رسیدن به مقام، روش دوستانۀ او را نسبت به تو تغییر ندهد»

از آثار برادری و صداقت در امر دوستی که از همه مهمتر است شرط چهارم و پنجم امام است که در ادامه می فرمایند:

«چهارم در زمینۀ رفاقت از آنچه و هرچه در اختیار دارد نسبت به تو مضایقه نداشته باشد.

پنجم تو را مواقع آلام و مصایب ترک نگوید» (1)

دوست آن باشد که گیرد دست دوست *** در پریشان حالی و درماندگی

حضرت امام صادق (علیه السلام)، معیاری را برای انتخاب دوست بیان فرمودند:

«مَنْ غَضِبَ عَلَیكَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فَلَمْ یقُلْ فِیكَ شَرّاً فَاتَّخِذْهُ لِنَفْسِكَ صَدِیقاً» (2)

کسی که سه بار نسبت به تو خشمگین شود و درباره ات به بدی سخن نگوید

ص: 49


1- رسالۀ حقوق حضرت امام سجاد (علیه السلام) 389 - امالی صدوق (رحمة الله) 397
2- مجموعه ورام 2/118 - وسائل الشیعة 12/147 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 110/99

شایستۀ رفاقت است او را برای دوستی انتخاب کن.

طبق فرمان ذوات مقدسه (علیهم السلام)، مودت با دوست حقیقی که دارای امتیازات ویژه ای باشد، محبت با خداست. برای شناخت دوست باید آزمایش به میان آید. حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) در این باره فرموده اند:

«هرکس پس از آزمایش درست، برادری را انتخاب کند رفاقتش پایدار می ماند و هرکه بدون آزمایش، برادری را انتخاب کند به ناچار به همنشینی با بدان دچار خواهد شد» (1)

نیز یكی از راه های شناخت و تمیز دادن دوست خوب از بد از طریق دل است. صالح بن حكم گفت: شنیدم مردی از حضرت امام صادق (علیه السلام) پرسید: كسی می گوید من تو را دوست دارم، چگونه بدانم كه واقعاً مرا دوست دارد؟ امام (علیه السلام) فرمودند:

«دلت را بكاو (بنگر) اگر تو او را دوست داشتی او نیز تو را دوست دارد» (2)

حضرت امام حسن (علیه السلام) در مورد این انتخاب فرمودند:

«با هیچ کس برادری مکن تا بدانی کجاها رفت و آمد دارد، چون از حالش به خوبی آگاه شدی و معاشرتش را پسندیدی، بر پایۀ گذشت از لغزشها و کمک و همیاری در سختیها، با او برادری کن» (3)

پس اگر دیدید این صفات در او نبود از دوستی با آن بپرهیز که دوستی با غیر اهل تقوا جز بدبختی و نکبت چیزی همراه ندارد. حضرت امیرالمؤنین

ص: 50


1- غرر الحکم 8921
2- كافی 2/652 ح 2
3- تحف العقول 233

علی (علیه السلام) فرمودند:

«مَنْ لَمْ تَكُنْ مَوَدَّتُهُ فِی اللَّهِ فَاحْذَرْهُ فَإِنَّ مَوَدَّتَهُ لَئِیمَةٌ وَ صُحْبَتَهُ مَشُومَة» (1)

از کسی که دوستی اش برای خدا نیست بپرهیز، زیرا دوستی او پستی است و همنشینی با او شوم است.

حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) فرموند:

«مردم (مسلمانان) برادرند اگر برادری آنان برای غیر خدا باشد آن برادری دشمنی است و این سخن خداوند متعال است {در آن روز دوستان با هم دشمن هستند مگر پرهیزکاران}» (2)

و همچنین فرمودند:

«كُلُّ مَوَدَّةٍ مَبْنِیةٍ عَلَى غَیرِ ذَاتِ اللَّهِ ضَلَالٌ وَ الِاعْتِمَادُ عَلَیهَا مُحَال» (3)

هر دوستی ای که مبنای غیر خدایی داشته باشد گمراهی است و تکیه نمودن بر آن محال است.

پس می باید برای انتخاب دوست بسیار دقیق عمل کرد تا به نحو احسن، این سرمایۀ بزرگ (برادر دینی) کسب گردد. رفیق بد نه تنها سرمایۀ انسان به حساب نمی آید، بلکه باعث هلاکت مؤمن در دنیا و آخرت می گردد. قرآن مجید در این باره می فرماید:

ص: 51


1- غرر الحكم و درر الكلم 652 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 423 - شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحكم و درر الكلم 5/412
2- بحارالانوار 74/165 ح29 - سورۀ مبارکۀ زخرف آیۀ شریفۀ 67
3- غرر الحكم 6915 - عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 376

{یا وَیلَتى لَیتَنی لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلیلاً} (1)

«وای بر من ای کاش فلان شخص گناهکار را به دوستی نمی گرفتم و به مصاحبت و همنشینی او تن نمی دادم»

جدای از اینکه ظاهر آیه دربارۀ دوست بد است، باطن آیه همانطور که در تفاسیر شیعه آمده، مربوط به خلفای جور است. حضرت امام صادق (علیه السلام) در تأیید این مطلب و عاقبت دوستی با فرد غیر صالح می فرمایند:

«مَنْ یصْحَبْ صَاحِبَ السَّوْءِ لَا یسْلَم» (2)

کسی که با رفیق بد مصاحبت داشته باشد سالم نمی ماند و عاقبت به ناپاکی آلوده می شود.

و نیز حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«مَنِ اتَّخَذَ أَخاً مِنْ غَیرِ اخْتِبَارٍ أَلْجَأَهُ الِاضْطِرَارُ إِلَى مُرَافَقَةِ الْأَشْرَار» (3)

کسی که نسنجیده دوستانی را اخذ می کند به ناچار باید به رفاقت افراد شرور و مفسد تن در دهد.

تن دادن به دوستی با افراد دنیاپرست و شرور، موجب مذلت می شود. از آنجائیکه خلق و خوی ایشان بر اساسِ الگویِ رفتاریِ موردِ رضای الهی نیست، امکان تبدیل رفاقت به شرارت در آن با هر مسئله ای ممکن می باشد و کوچکترین دلخوری و رنجش، آنرا از هم می پاشاند. چنانکه حضرت

ص: 52


1- سورۀ مبارکۀ فرقان آیۀ شریفۀ 28
2- مستدرك وسائل الشیعه 2/65 - تحف العقول 376 - الخصال 1/169 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 68/278
3- غرر الحكم 695 - عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 345

امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در چند حدیث فرمودند:

«مَوَدَّةُ أَبْنَاءِ الدُّنْیا تَزُولُ لِأَدْنَى عَارِضٍ یَعْرِضُ» (1)

دوستی دنیاپرستان با اندکی پیشامد از بین می رود.

«لَا تَسْتَكْثِرَنَ مِنْ إِخْوَانِ الدُّنْیا فَإِنَّكَ إِنْ عَجَزْتَ عَنْهُمْ تَحَوَّلُوا أَعْدَاءً وَ إِنَّ مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ النَّارِ كَثِیرُهَا یحْرِقُ وَ قَلِیلُهَا ینْفَع» (2)

بر شمار برادران دنیایی میفزای که اگر از برآوردن نیازهایشان درمانده شوی، دشمنت می گردند حکایت آنان حکایت آتش است که بسیار آن می سوزاند و کم آن سود می رساند.

«مَنْ وَادَّكَ لِأَمْرٍ وَلَّى عِنْدَ انْقِضَائِه» (3)

کسی که برای کاری با تو دوستی می کند، پس از تمام شدن آن به تو پشت می کند.

و نیز حضرت امام باقر (علیه السلام) فرمودند:

«بِئْسَ الْأَخُ أَخٌ یرْعَاكَ غَنِیاً وَ یقْطَعُكَ فَقِیرا» (4)

چه بد برادری است آن که به هنگام توانگری هوادار توست و در وقت تهیدستی رهایت می کند.

حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

ص: 53


1- غرر الحكم 9828 - عیون الحكم و المواعظ (للیثی)487
2- غرر الحكم 10381 - عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 527
3- غرر الحكم 8552 - عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 457
4- الارشاد 2/166 - میزان الحكمه 1/82 - مناقب آل أبی طالب (علیهم السلام) (لابن شهرآشوب) 4/207 - كشف الغمة فی معرفة الأئمة (علیهم السلام) (ط - القدیمة)2/127 - حلیة الأبرار فی أحوال محمدو آله الأطهار (علیهم السلام) 4/411

«لَا تُؤَاخِ مَنْ یسْتُرُ مَنَاقِبَكَ وَ ینْشُرُ مَثَالِبَكَ» (1)

با کسی که خوبیهایت را می پوشاند و عیبهایت را پخش می کند برادری مکن.

پس باید از دوستی با اینچنین افرادی پرهیز کرد. حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«ینْبَغِی لِلْمُسْلِمِ أَنْ یتَجَنَّبَ مُوَاخَاةَ ثَلَاثَةٍ الْمَاجِنِ الْفَاجِرِ وَ الْأَحْمَقِ وَ الْكَذَّاب» (2)

مسلمان باید از برادری کردن با سه گروه دوری ورزد: لودۀ فاسد، احمق و دروغگو.

و حضرت امام صادق (علیه السلام) فرموده اند:

«وَ مَنْ لَمْ یجْتَنِبْ مُصَاحَبَةَ الْأَحْمَقِ یوشِكْ أَنْ یتَخَلَّق بِأَخْلَاقِه» (3)

کسی که از همنشینی با احمق دوری نکند، احتمال ابتلاء به اخلاق احمق در او هست.

و نیز حضرت امام سجاد (علیه السلام) در نهی نمودن فرزندانش (مؤمنین) از همنشینی با افراد احمق می فرمایند:

«وَ إِیاكَ وَ مُصَاحَبَةَ الْأَحْمَقِ فَإِنَّهُ یرِیدُ أَنْ ینْفَعَكَ فَیضُرُّك» (4)

ص: 54


1- غرر الحکم 10420 - عیون الحكم و المواعظ (للیثی)519
2- الكافی (ط - الإسلامیة) 2/639؛ (ط - دارالحدیث) 4/688 - شرح الكافی-الأصول و الروضة (للمولى صالح المازندرانی) 11/84 - وسائل الشیعة 12/28 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (علیهم السلام) 12/533
3- مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 8/336 - مستدرك 2/64 - بحارالانوار 71/190
4- الكافی (ط - الإسلامیة) 2/377؛ (ط - دارالحدیث) 4/126 - تحف العقول 279 - الخصال 1/244 - الوافی 5/579 - وسائل الشیعة 12/32 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 71/209

از رفاقت با احمق بپرهیز؛ چرا که او اراده می کند به نفع تو قدمی بردارد ولی بر اثر حمق و نافهمی (و در نظر نگرفتن جهات مختلف دینی و اجتماعی) مایۀ زیان و ضررت (و از دست دادن حیثیت تو) می شود.

آنچنان پیوند با برادران دینی با اهمیت است که شخصیت فرد را نیز تحت تاثیر آنها دانسته و وی را به آنها منتسب می کنند.

«لَا تَحْكُمُوا عَلَى رَجُلٍ بِشَی ءٍ حَتَّى تَنْظُرُوا مَنْ یصَاحِبُ فَإِنَّمَا یعْرَفُ الرَّجُلُ بِأَشْكَالِهِ وَ أَقْرَانِهِ وَ ینْسَبُ إِلَى أَصْحَابِهِ وَ إِخْوَانِه» (1)

دربارۀ کسی به نیکی یا بدی قضاوت مکن تا رفقایش را ببینی؛ چه آنکه آدمی از امثال دوستان و اقرانش شناخته می شود و به صفات همنشینان و دوستان صمیمیش توصیف می گردد.

هر کس با مانند خود همنشین است. پس دور از ذهن نیست که هر که را با مصاحب خود مثال بزنند. دوستی، خود یک امر دو طرفه است. نمی توان از کسی انتظار دوستی و فایده های دوستی را داشت اما خود در ادای حقوق دوست، کوتاهی نمود. چنانکه حضرت رسول اکرم (صلى الله علیه و آله وسلم) می فرماید:

«لَا خَیرَ لَكَ فِی صُحْبَةِ مَنْ لَا یرَى لَكَ مِثْلَ الَّذِی یرَى لِنَفْسِه» (2)

در مصاحبت کسی که آنچه برای خود میخواهد برای تو نخواهد خیری برای تو نیست. [در حدیثی: آنچه برای او میخواهی برای تو نخواهد]

ص: 55


1- كنز الفوائد 1/98 - أعلام الدین فی صفات المؤمنین 183 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 71/188 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 8/327
2- بحار الأنوار (ط - بیروت) 71/198 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 8/211 - نهج الفصاحة (مجموعه كلمات قصار حضرت رسول (صلى الله علیه و آله وسلم) )676 - رساله حقوق حضرت امام سجاد (علیه السلام) 247 - تاریخ یعقوبی 66

راوی گوید: به امام (علیه السلام) عرض شد: کسی که برای من حق نمی شناسد، آیا برایش حقی قائل باشم؟ فرموند:

«نه هیچ احترامی برایش قائل نشو» (1)

حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«... تو خود به برادرت خدمت کن، اما اگر او از تو خدمتکاری خواست هرگز این کار را نکن»

هر فردی که از روش و سیرۀ اهل بیت (علیه السلام) دوری کند، صراحتاً اخلاق صحیح را در خود کشته است. اگر در لباس اهل ایمان نیز باشد، دوستی وی، امری ظاهری بوده و برای انتفاع و رسیدن به مقاصد دنیویست که اظهار دوستی می نماید. حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) دربارۀ آنان فرمودند:

«مَا أَكْثَرَ الْإِخْوَانَ عِنْدَ الْجِفَانِ وَ أَقَلَّهُمْ عِنْدَ حَادِثَاتِ الزَّمَان» (2)

چه بسیارند دوستان به هنگام چیده شدن کاسه ها (بر سر سفره) و چه اندکند به گاه گرفتاری های دوران.

عمل خیری كه باعث ضرر است

باید توجه داشت عمل خیر دارای حدود و میزانی است كه عقل، نقل، تجربه و ضرورت دادرسی در كنار یكدیگر باید حدود كار خیر را روشن کنند. به عنوان مثال در مسئلۀ تضامن (به وسیلۀ چك و یا..) كه اكثر مردم به عنوان ضامن به آن مبتلا هستند، باید به چند نكته توجه داشت تا مشكلات بوجود

ص: 56


1- الاختصاص 2564 - میزان الحکمه 3/15
2- غرر الحكم 9657 - عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 479

نیامده و به جای عمل خیر، شر برنگردد. آیا اضطرار و نیاز شخص [سوال کننده] در حدی است كه باید با خرج آبرو و مالِ خود، او را ضمانت نمود؟ حتی در صورت تقوا و راستگویی وی و نیاز حتمی و اضطرار برادر مومن، امکان عدم پایبندی به ضمانت از سوی وی هست. اگر بنا به دلایل منطقی نه از روی تقلب و كلاهبرداری، قادر نشود در موعد مقرر به وعدۀ خویش عمل كند، آیا توان مالی فرد خَیّر در حدی هست كه به عنوان امری واجب برای یاری برادر مومن بار او را بدوش بكشد؟ اگر در همین شرایط، توان مالی و... فرد خَیّر کفاف مشکل برادر خویش را نداد، آیا مجاز است از آبرو و اندك مال خود (كه كفاف او را نمی كند) استفاده نماید؟ در صورتیكه بر اثر ضمانت شخص و بد قولی برادر ایمانی، شرایط هتک حرمت یا محرومیتهائی از قبیل زندان و...[برای خَیّر] فراهم شود، وظیفۀ فرد در قبال برادرش چیست؟ جواب و راه واضح از نظر عقل و نقل از معصومین (علیهم السلام)، آن است كه باید از چنین كاری كه از عهدۀ مالی مومن بدور است اجتناب ورزید. روز قیامت از کسی بازخواست نخواهد شد و به دلیل عدم توانائی مالی، عذر فرد برای عدم ضمانت پذیرفته است. حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در این مورد فرمودند:

«لَا تَضْمَنْ مَا لَا تَقْدِرُ عَلَى الْوَفَاءِ بِهِ» (1)

چیزی را كه بر اداء آن توانا نیستی ضمانت نكن.

در این باره حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

ص: 57


1- غرر الحكم و درر الكلم 743 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 253

«لَا تَدْخُلْ لِأَخِیكَ فِی أَمْرٍ مَضَرَّتُهُ عَلَیكَ أَعْظَمُ مِنْ مَنْفَعَتِهِ لَه» (1)

به خاطر برادرت دست به كاری نزن كه زیان آن كار برای تو، بیش از سودش برای او باشد.

حضرت امام کاظم (علیه السلام) نیز می فرمایند:

«لَا تَبْذُلْ لِإِخْوَانِكَ مِنْ نَفْسِكَ مَا ضَرُّهُ عَلَیكَ أَكْثَرُ مِنْ مَنْفَعَتِهِ لَهُمْ» (2)

به برادرانت از خود چیزی مبخش که زیان آن برای تو بیشتر از سودش برای آنان است.

حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«وَ مَا خَیرٌ بِخَیرٍ بَعْدَهُ النَّارُ وَ مَا شَرٌّ بِشَرٍّ بَعْدَهُ الْجَنَّة» (3)

خیری که در پی آن آتش (شرّ) باشد خیر نخواهد بود، و شرّی که در پی آن بهشت است شرّ نخواهد بود.

و حضرت امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:

«اگر مردی دار و ندار خود را در راهی از راه های خدا انفاق کند، کار پسندیده و موفقیت آمیزی نکرده است، مگر نه اینکه خداوند متعال می فرماید: ”با دستهایتان خود را به هلاکت میندازید و نیکی کنید که خداوند نیکوکاران را دوست دارد“ مقصود از ”نیکوکاران“ افراد میانه رو هستند»

ص: 58


1- الكافی (ط - الإسلامیة) 4/32 - (ط - دارالحدیث) 7/285 - الوافی 10/461 - وسائل الشیعة 16/316 - هدایة الأمة إلى أحكام الأئمة (علیهم السلام) 5/599 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (علیهم السلام) 16/160
2- الكافی (ط - الإسلامیة) 4/33؛ (ط - دارالحدیث) 7/285 - الوافی 10/461 - وسائل الشیعة 16/316؛ 16/317 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (علیهم السلام) 16/161
3- من لا یحضره الفقیه 4/391 - نهج البلاغة (للصبحی صالح)544 - روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه (ط - القدیمة) 13/75 - الوافی 26/239 - منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة (خوئى (رحمة الله) ) 21/476

می توان از ضمانت برای محبینی که متعهد به وعدۀ خویش نیستند یا امکان وفای به عهد ندارند، صرف نظر کرد و عدم تعهد ایشان، حجتی در برابر پروردگار خواهد بود ولكن عدم دادرسی در صورت امکان، از برادرانی که میزان تقوا و تعهدات اخلاقیشان به درجۀ متعادل رسیده، طبق فرمایشات معصومین (علیهم السلام)، مساوی است با خذلان در دو سرا و خروج از دایرۀ ولایت ائمۀ معصومین (علیهم السلام). در حالیکه همه می توانند با تعمق در این دو بخش از روایات، موقعیت و وظیفۀ خویش نسبت به این دو نوع افراد را دریابند.

دوستی با مؤمنین

با توجه به فرمایشات و راهنمایی های گرانقدر امامان معصوم (علیهم السلام)، در دوستی مردم عامی، خیری نیست؛ مگر رفاقت با اشخاص مؤمن. پیامبر گرامی (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«ای اباذر هم سخن برای خود انتخاب مکن مگر فرد مؤمن» (1)

حضرت رسول اکرم (صلى الله علیه و آله وسلم) جناب اباذر (رحمة الله) را از انتخاب مصاحب غیر مومن، منع نمودند. زیرا انس مرد به همنشین خود باعث تاثیر پذیری از وی شده تا جائیکه دین، تحت الشعاع قرار می گیرد. امام معصوم (علیه السلام) فرمودند:

«برادر (دینی) خود را به قدر پرهیزکاری آنان دوست داشته باش» (2) (یعنی به اندازۀ تقوایشان مورد اعانت و احترام بیشتری قرار گیرد).

این گفته باید برای نگرشی جدید بر روابط، نصب العین گردد. یعنی حب و

ص: 59


1- اسرار موفقیت 124 - بحارالانوار 77/86
2- اسرار موفقیت 326

بغض که باعث دین می شود، اگر اشتباه بکار برده شود در جهت عکس عمل نموده و محو کنندۀ دین و آثارش می شود. بنابراین انتخاب مصاحب، تلویحاً انتخاب دین است. اما زمانیکه به برادران مومن دست یافته شد، باید در دوستی ایشان اهتمام به خرج داده شود و باید آنها را محل مشورت خویش قرار داد. حضرت امام کاظم (علیه السلام) به هشام فرمودند:

«ای هشام! همنشینی با اهل دین و مردمان متدین، شرافت دنیا و آخرت است و مشورت نمودن با شخص عاقل نصیحت کننده، خوشبختی و مایۀ برکت. رشد و توفیقی است از طرف خداوند پس زمانی که شخص عاقل ناصح را طرف مشورت قرار دادی از مخالفت بااو بپرهیز که به زحمت می افتی» (1)

حضرت ختمی مرتبت (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«همنشین صالح چون عطر فروش است که اگر عطر خویش به تو ندهد بوی خوشش در تو آویزد، و همنشین بد چون آهنگر است که اگر شرارۀ آتشش به تو نرسد بوی بد و گرمایش آزارت می دهد»

همنشینی با صالحان خواص عالی و ارزش متعالی دارد. حضرت امام جواد (علیه السلام) می فرمایند:

«مُلَاقَاةُ الْإِخْوَانِ نُشْرَةٌ وَ تَلْقِیحٌ لِلْعَقْلِ وَ إِنْ كَانَ نَزْراً قَلِیلا» (2)

ملاقات با برادران، موجب رفع دلتنگی و سبب باروری عقل می شود، هر چند اندک و کوتاه باشد.

ص: 60


1- رساله حقوق حضرت امام سجاد (علیه السلام) 484
2- الأمالی (للمفید) 329 - الأمالی (للطوسی)812 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 71/353 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 8/325

از برکت مصاحبت صالحان، مرتفع نمودن مشکلات عدیدۀ مومنین است که می توان با مشورت از عقول برادران بی حسد و کینه، بهره برد. حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) دربارۀ آن فرمودند:

«الِاسْتِشَارَةُ عَینُ الْهِدَایة» (1)

مشورت، چشمۀ هدایت است.

و نیز فرمودند:

«وَ مَنِ اسْتَقْبَلَ وُجُوهَ الْآرَاءِ عَرَفَ مَوَاقِعَ الْخَطَإ» (2)

اگر کسی از آرا و نظرات دیگران استقبال کند می تواند محل خطا و اشتباه را کاملاً بشناسد.

«مَنْ شَاوَرَ ذَوِی الْأَلْبَابِ دُلَّ عَلَى الصَّوَاب» (3)

اگر کسی با انسانهای خردمند مشورت کند، راه را پیدا می کند.

حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«مُشَاوَرَةُ الْعَاقِلِ النَّاصِحِ رُشْدٌ وَ یمْنٌ وَ تَوْفِیقٌ مِنَ الله» (4)

مشورت با افراد عاقل و دلسوز، راهنمایی و مبارکی در پی دارد و برای انسان

ص: 61


1- غرر الحكم و درر الكلم 55 - وسائل الشیعة 12/40 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 66/410 - رساله حقوق حضرت امام سجاد (علیه السلام) 478
2- الكافی (ط - الإسلامیة) 8/22؛ (ط - دارالحدیث) 15/70 - تحف العقول 90 - كنز الفوائد 1/367 - الوافی 26/21 - وسائل الشیعة 12/46
3- الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد 1/300 - كنز الفوائد 1/367 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 72/105
4- المحاسن 2/602 - وسائل الشیعة 12/42 - هدایة الأمة إلى أحكام الأئمة (علیهم السلام) 5/141 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 72/102 - رساله حقوق حضرت امام سجاد (علیه السلام) 479

توفیق الهی را فراهم می کند.

البته در بعضی از موارد، افرادی با تجربه، هوشیار و دانا به بسیاری از مسایل اجتماعی هستند که می توان از تجارب و اندوخته های فکری آنها استفاده کرد و چون بر اثر عدم تقوا و سجایای اخلاق هم سنخ با مؤمنین نمی باشند، همنشینی و رفاقت با آنها باعث بدنامی و دیگر مسائل می گردد که حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) در این باره می فرمایند:

«وَ لَا عَلَیكَ أَنْ تَصْحَبَ ذَا الْعَقْلِ فَإِنْ لَمْ تَحْمَدْ كَرَمَهُ انْتَفِعْ بِعَقْلِهِ وَ احْتَرِزْ مِنْ سَیئِ الْأَخْلَاق» (1)

مانعی ندارد که با فرد عاقل و خردمندی که دارای طبع بلند و سجایای اخلاقی نیست رفاقت نمایی که در برخوردهای دوستانه تنها از تجربیات و افکار صحیحش استفاده کنی و به رفتار و اخلاق پستش متخلق نگردی.

در مجموع فقط دوستیهائی که بر پایۀ رضایت خداوند انجام می گیرد، ماندگار و باعث تقویت مسائل مادی و معنوی شده و هدایت انسان را شامل می شود. حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«الْإِخْوَانُ فِی الله تَعَالَى تَدُومُ مَوَدَّتُهُمْ لِدَوَامِ سَبَبِهَا» (2)

کسانی که برای خدا برادری ورزند، دوستی شان می ماند چون سبب آن دوستی پایدار است.

ص: 62


1- الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا (علیه السلام) 356 - الكافی (ط - الإسلامیة) 2/638 - تحف العقول 206 - الوافی 5/571 - وسائل الشیعة 12/19 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (علیهم السلام) 12/531 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 71/188 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 8/324
2- غرر الحكم و درر الكلم 96 / 1820 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 422

سبب دوستی، میزان پایداری آنرا معین می کند و وقتی سبب دوستی خدائی باشد که همیشه برقرار است، انتظار می رود دوستی ای که بر پایه ای الهی شکل گرفت، قوام یابد. از چیزهائی که پایه های دوستی را محکم می نماید، فرمایش گهربار حضرت امام صادق (علیه السلام) است. بعید نیست که با رعایت آن، دربِ همۀ خوبیها باز شود، رسیدن به خیر دنیا و آخرت حاصل گردد.

در فرمایش حضرت امام صادق (علیه السلام) هفت حق واجب را بر عهدۀ برادران دینی نسبت به اعانت به همدیگر گذاشته که کمترین آن حقوق آن است که فرموده اند:

«أَیسَرُ حَقٍ مِنْهَا أَنْ تُحِبَ لَهُ مَا تُحِبُ لِنَفْسِكَ وَ أَنْ تَكْرَهَ لَهُ مَا تَكْرَهُهُ لِنَفْسِك» (1)

کمترین حق مومن آن است که دوست بداری برای او (برادرت) آنچه را که برای خودت می پسندی و ناپسند بداری برای او آنچه را که نفس تو از آن کراهت دارد.

ایشان در مورد حق مؤمن فرمودند:

«آنچه را برای عزیزترین کس خاندانش می خواهد، برای برادر دینی خود نیز بخواهد وبالعکس هیچ بدی را برای او نخواهد و با او دوستی خالصانه و صمیمی داشته باشد»

راوی پس از سخنان امام (علیه السلام) گریست و عرض نمود: ”چگونه با او دوستی خالصانه داشته باشد؟“ امام (علیه السلام) فرمودند:

«آنچه در دل دارد برایش توضیح می دهد، پس اگر او مسرور باشد این هم

ص: 63


1- المؤمن 40/4 - الكافی (ط - الإسلامیة)2/169؛ (ط - دارالحدیث) 3/433 - الأمالی (للطوسی (رحمة الله) ) 98 - الوافی 5/557 - وسائل الشیعة 12/205 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 71/224

شاد و خوشحال می شود و اگر اندوهگین باشد (همانند او) غمگین گردد. پس اگر بتواند به او گشایشی برساند و گرنه برایش دعا کند» (1)

یكی دیگر از حقوقی كه بر مومن واجب است، مد نظر گرفتن احوالات دوست است. از پیامبرخدا (صلى الله علیه و آله وسلم) نقل است که هرگاه یکی از برادرانش را سه روز نمی دید، جویای حالش می شد.

«فَإِنْ كَانَ غَائِباً دَعَا لَهُ وَ إِنْ كَانَ شَاهِداً زَارَهُ وَ إِنْ كَانَ مَرِیضاً عَادَه» (2)

اگر غایب بود، برایش دعا می کرد و اگر حضور داشت به دیدنش می رفت و اگر بیمار بود به عیادتش می رفت.

در ذیل آیۀ 26 سورۀ شوری «خداوند دعای کسانی را که ایمان آورده اند و کارهای خوب می کنند اجابت می فرماید و از روی کرم و فضل خویش، به حسنات آنها می افزاید»؛ از حضرت امام باقر (علیه السلام) روایت است که:

«این آیه در مورد فرد مؤمن است که در غیاب برادر مؤمن خود برای او دعا می کند، و ملک آمین می گوید و خدای عزیز و جبّار می فرماید:«تمام آنچه برای برادر مؤمن خود خواستی به خودت هم می رسد و تمام آنچه را برای او خواستی به تو می دهم، به دلیل محبتی که به او داشتی» (3)

این اظهار محبتی كه در پشت سر او (دعا) انجام می گیرد باید به دلایلی در ظاهر هم، نمود عینی پیدا کند. حضرت رسول خدا (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

ص: 64


1- کافی 3: باب حق مؤمن بر برادرش ح9
2- مكارم الأخلاق 19 - منیة المرید 195 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 16/233
3- تفسیر جامع 6/243 - کافی 2/507 ح3

«إِذَا أَحَبَ أَحَدُكُمْ صَاحِبَهُ أَوْ أَخَاهُ فَلْیُعْلِمْهُ» (1)

هرگاه یکی از شما رفیق یا برادر (دینی) را دوست بدارد آن را به او اظهار کند.

یکی از یاران حضرت امام صادق (علیه السلام) در مسجد نشسته بود، مردی از آن جا گذشت آن شخص گفت ”به خدا قسم من این مرد را دوست دارم“. حضرت امام صادق (علیه السلام) فرموند:

«پس به او اعلام کن چرا که دوستی را پایدارتر و الفت را بیشتر می کند» (2)

راه دیگر اظهار محبت، گشادرویی بوده که عملی بسیار نیک است. پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله وسلم) می فرمایند:

«لَا تُحَقِّرَنَ شَیئاً مِنَ الْمَعْرُوفِ وَ لَوْ أَنْ تَلْقَى أَخَاكَ وَ وَجْهُكَ مَبْسُوطٌ إِلَیه» (3)

هیچ کار نیکی را دست کم نگیر اگرچه حتی گشاده رویی با برادرت باشد.

در جائی نیز پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله وسلم) فرموند:

«اِلْقَ أَخَاكَ بِوَجْهٍ مُنْبَسِط» (4)

با برادرت با گشاده رویی برخورد کن.

گشادگی چهره و لبخند در هنگام برخورد با مومن، انسان را به سرانجام نیکی میرساند. حضرت امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:

ص: 65


1- المحاسن 1/266 - الكافی (ط - دارالحدیث) 4/698 - وسائل الشیعة 12/55 - هدایة الأمة إلى أحكام الأئمة 5/143 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 71/182 - میزان الحكمه 1/76
2- بحارالانوار 74/181 ح1
3- كنز الفوائد 1/212 - میزان الحكمه 7/314
4- بحارالانوار 74/171 ح38 - الكافی (ط - الإسلامیة) 2/103؛ (ط - دارالحدیث) 3/267 - تحف العقول 42 - الوافی 4/427 - وسائل الشیعة 12/160

«مَنْ زَارَ أَخَاهُ فِی اللهِ وَ لله جَاءَ یوْمَ الْقِیامَةِ یخْطِرُ بَینَ قَبَاطِی مِنْ نُورٍ وَ لَا یمُرُّ بِشَی ءٍ إِلَّا أَضَاءَ لَهُ حَتَّى یقِفَ بَینَ یدَی اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَیقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ مَرْحَباً وَ إِذَا قَالَ مَرْحَباً أَجْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ الْعَطِیة» (1)

هرکس به دیدار برادر مؤمنش در راه خدا و برای خدا برود، روز قیامت می آید در حالی که لباس های سفیدی از نور بر تن دارد و بر چیزی نمی گذرد مگر اینکه برایش نورانی می شود، تا اینکه در محضر خداوند عزّوجلّ می ایستد، پس خداوند عزّوجلّ به او می گوید: مرحبا! و اگر خداوند مرحبا بگوید عطایش را فراوان سازد.

دیدار برادر دینی از یک سو و برخورد مناسب در ارتباط، از سوی دیگر بسیار مورد نظر ذوات مقدسه (علیهم السلام) بوده تا جائیکه امر فرموده اند به مصافحه و گشاده روئی تا گرامی داشته شوند. همانطور که ملائک با این عمل عزیز شدند. چنانکه در روایتی حضرت امام صادق (علیه السلام) گرامی داشتن ملائکه را نزد حق تعالی به دلیل مصافحه نمودن آنها ذکر فرموده اند:

«چون یکی از شما برادرش را ملاقات کند به او سلام کند و دست بدهد زیرا خداوند عزّوجلّ فرشتگان را بدین عمل گرامی داشته است، پس شما هم کار ملائکه را انجام دهید» (2)

حضرت امام صادق (علیه السلام) در روایت دیگری نیز فرمودند:

ص: 66


1- كافی 3 باب دیدار برادران ح8 - الكافی (ط - الإسلامیة) 2/177؛ (ط - دارالحدیث) 3/453 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 7/197؛ 71/347
2- کافی 3 باب مصافحه ح10

«مُصَافَحَةُ الْمُؤْمِنِ أَفْضَلُ مِنْ مُصَافَحَةِ الْمَلَائِكَة» (1)

دست دادن با مومن با فضیلت تر از دست دادن با ملائکه است.

حضرت امام باقر (علیه السلام) هم در این باره فرمودند:

«چون دو مؤمن به هم برخورد و مصافحه نمایند، خدای عزّوجلّ دستش را (منظور تفضل و رحمت خاصۀ خویش) در میان آنها درآورد و به آن کسی که رفیقش را بیشتر دوست دارد، رو آورد و چون خدای عزّوجلّ به هر دو نفر متوجه شود (در صورتی که هر دو یکدیگر را به یک اندازه دوست داشته باشند) گناهان آنها مانند برگ درخت بریزد» (2)

اهمیّت مصافحه و برخورد با روی خوش، آنچنان زیاد و قابل توجه حق تعالی است که از توصیف خارج می گردد. چنانکه حضرت امام باقر (علیه السلام) فرمودند:

«گمان مبر که شما شیعیان دربارۀ ما مبالغه می کنید، همانا خدا را نتوان وصف کرد همچنان ما اهل البیت (علیهم السلام) را نیز نمی توان وصف نمود و نیز مؤمن را هم نمی توان وصف کرد، زیرا مؤمن با مؤمن ملاقات می کند و به او دست می دهد، پس همواره خدا به آنها توجه فرماید و گناهان از رخسارشان مانند برگ درخت فرو ریزد تا هنگامی که از یکدیگر جدا شوند، پس چگونه کسی که چنین باشد می توان توصیفش کرد» (3)

نمیدانیم در مصافحه چه نهفته است و چقدر در تقریب دلها موثر است.

ص: 67


1- الكافی (ط - الإسلامیة) 2/183؛ (ط - دارالحدیث) 3/469 - الوافی 5/607 - وسائل الشیعة 12/219 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (علیهم السلام) 9/74
2- کافی 3 باب مصافحه ح3
3- کافی 3 باب مصافحه ح6

اما وقتی به حدیث ذیل می رسیم، زبان را قاصر از وسعت اثر آن می بینیم:

«برای مؤمنین سزاوار است که چون یکی از آنها از رفیقش به فاصلۀ درختی نهان شد، سپس به هم برخوردند مصافحه کنند» (1)

حضرت امام صادق (علیهم السلام) آنگاه برای اظهار مودّت بیشتر فرمودند:

«إِنَ لَكُمْ لَنُوراً تُعْرَفُونَ بِهِ فِی الدُّنْیا حَتَّى إِنَ أَحَدَكُمْ إِذَا لَقِی أَخَاهُ قَبَّلَهُ فِی مَوْضِعِ النُّورِ مِنْ جَبْهَتِه» (2)

«همانا شما را نوری است که به وسیلۀ آن در دنیا شناخته می شوید و هرگاه یکی از شما برادرش را دیدار کرد محل نور را در پیشانی او ببوسد.

همچنین در جایی که موقعیت بوسیدن فراهم نیست، یا حیاء و خجالتی در میان باشد به وسیلۀ فشردن دست می توان اظهار دوستی نمود، به نقل از جابر (رحمة الله) که گفت:

«لَقِیتُ النَّبِی (صلى الله علیه و آله وسلم) فَسَلَّمْتُ عَلَیهِ فَغَمَزَ یدِی وَ قَالَ غَمْزُ الرَّجُلِ یدَ أَخِیهِ قُبْلَتُه» (3)

پیامبر (صلى الله علیه و آله وسلم) را ملاقات کردم، به آن حضرت سلام نمودم ایشان دستم را فشرد و فرمود: ”اینکه مرد دست برادرش را بفشارد به منزلۀ بوسیدن اوست“.

همچنین دوستی بر پایۀ اندیشه ملزوماتی دارد. حضرت رسول اکرم (صلى الله علیه و آله وسلم)

ص: 68


1- کافی 3 باب مصافحه ح9
2- الكافی (ط - الإسلامیة) 2/185؛ (ط - دارالحدیث) 3/472 - الوافی 5/616 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 73/37
3- بحارالانوار 76/23 ح10 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 73/23 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 9/64

می فرمایند:

«إِذَا آخَى أَحَدُكُمْ رَجُلًا فَلْیسْأَلْهُ عَنِ اسْمِهِ وَ اسْمِ أَبِیهِ وَ قَبِیلَتِهِ وَ مَنْزِلِهِ فَإِنَّهُ مِنْ وَاجِبِ الْحَقِّ وَ صَافِی الْإِخَاءِ وَ إِلَّا فَهُوَ مَوَدَّةٌ حَمْقَاء» (1)

هرگاه یکی از شما با کسی طرح برادری افکند از او نام، نام پدر، طایفه و محل سکونتش را بپرسد، که اینکار از حقوق لازم و مایۀ صفا و خلوص برادری است، در غیر این صورت این دوستی، دوستی ای نابخردانه است.

شدت و ضعف دوستی و اظهار آن نیز باید تحت قواعدی باشد. امام معصوم (علیه السلام) پارسائی و ورع برادر مومن را ملاک شدت دوستی می دانند. هرچه ورع بیشتر، خضوع و عُلقه به شخص مؤمن نیز زیادتر؛ که امام معصوم (علیه السلام) فرمودند:

«أَحْبِبِ الْإِخْوَانَ عَلَى قَدْرِ التَّقْوَى» (2)

برادران را به اندازۀ تقوای آنان دوست بدار.

از حضرت امام محمد باقر و حضرت امام صادق (علیهما السلام) نقل شده كه:

«هرگاه مومنی حركت كند به زیارت برادر مومنش، خداوند متعال به ازای هر قدم او حسنه ای برای او می نویسد و سیئه ای از او پاك می كند و او را یك درجه بالا می برد و زمانی كه درب منزل او را بزند، درهای آسمان برای او گشوده می شود. پس زمانیكه یكدیگر را ملاقات كنند و دست بدهند و معانقه كنند

ص: 69


1- كنز الفوائد 1/98 - أعلام الدین فی صفات المؤمنین 183 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 71/166؛110/98
2- الاختصاص 36 - میزان الحكمه 1/71 - تحف العقول 368 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 71/187؛ 72/98؛ 75/33؛ 75/252

(معانقه در واقع گردن را به گردن زدن است) خداوند متعال با رحمتش به آنها روی می آورد. سپس خداوند به ملائكه بواسطۀ آندو مباهات می كند و می فرماید نگاه كنید به دو بندۀ من كه بزیارت یكدیگر رفته و بخاطر من به هم محبت میكنند، سزاوار است بر من كه آندو را بعد از این دیدار عذاب نكنم، سپس وقتی این شخص از برادر مومنش جدا می شود ملائكه او را مشایعت می كنند» (1)

چون تقوای فرد مؤمن رو به فزونی نمود، نگاه به چهرۀ چنین اشخاصی نیز عبادت محسوب می گردد. حضرت رسول خدا (صلى الله علیه و آله وسلم) در این باره فرمودند:

«..النَّظَرُ إِلَى الْأَخِ تَوَدُّهُ فِی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِبَادَة» (2)

نگاه کردن به برادری که به خاطر خداوند عزّ وجلّ دوستش می داری عبادت است.

با فرمایشات و راهنمائیهای ائمۀ معصوم (علیهم السلام) جایگاه احسان را همان دیدار، محبت، احترام و عفو برادران مومن در می یابیم. پس از آن، انفاق، احسان و تکریم ایشان است. همۀ اینها سپاس از نعمتهای الهی مخصوصاً ولایت معصومین (علیهم السلام) است. میتوان گفت محبت به معصومین (علیهم السلام) در گرو اعانت ولی ایشان می باشد. چنانکه حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«زَكَاةُ النِّعَمِ اصْطِنَاعُ الْمَعْرُوف» (3)

زکات نعمتها، انجام کارهای خیر است.

ص: 70


1- الكافی 2/183
2- بحار الأنوار (ط - بیروت) 38/196؛ 71/73؛ 71/279 [نسخه های دیگر74/291]
3- غرر الحكم 5457 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 7/46 - الحیاة: ترجمه احمد آرام 6/387

شناخت اعمال خیر و بهره بردن از آن در دنیا و به ویژه در آخرت، طبق فرمایش حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)، منوط به دو چیز است. از ایشان پرسیدند: خیر چیست؟ حضرت (علیه السلام) فرمودند:

«خیر آن نیست که مال و فرزندت بسیار شود بلکه خیر آنست که دانش تو فراوان و بردباریت بزرگ و گرانقدر شود... پس اگر کار نیکی انجام دادی، شکر خدا را بجای آور و اگر بدی کردی از خداوند متعال آمرزش بطلب، چون در دنیا جز دو کس خیر و نیکویی نبینند؛ یکی گناهکاری که با توبه، بدیها را جبران کند و دیگر نیکوکاری که در کارهای خیر شتاب ورزد» (1)

ص: 71


1- نهج البلاغه 94

امتیاز و ارزش خیرین

آری خلق شدیم برای عبادتی برتر و اعلاء كه آن، عمل خیر و صالح در جمع مؤمنین و انتشار آنست. همانطور که پیامبر گرامی (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«مَنْ سَنَّ سُنَّةً حَسَنَةً، فَلَهُ أَجْرُهَا وَ أَجْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا إِلى یوْمِ الْقِیامَةِ مِنْ غَیرِ أَنْ ینْقَصَ مِنْ أُجُورِهِمْ شَی ء» (1)

هرکس روش و سُنّت خوبی را در جامعه پایه گذاری کند، اجر آن سیره، عمل و پاداش همۀ کسانی که تا به قیامت به آن سنت عمل می کنند برای او خواهد بود بدون آن که از امتیاز و اجر عاملین آن چیزی کم گردد.

و در ارزش عاملین به خیر، فرمودند:

«الْمُحْسِنُ حَی ّ وَ إِنْ نُقِلَ إِلَى مَنَازِلِ الْأَمْوَات» (2)

شخص خیّر زنده است هر چند که به خانۀ مردگان منتقل شود.

ص: 72


1- رساله حقوق حضرت امام سجاد (علیه السلام) 195 - الكافی (ط - دارالحدیث) 9/372 - تحف العقول 243 - الخصال 1/240 - الوافی 15/57 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 74/164 - تفسیر كنز الدقائق و بحر الغرائب 9/150 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 12/230
2- غرر الحكم 1521 - عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 27

از زیبائیهای اعمال خیر، رفعت درجۀ خَیّر به درجه ای بالاتر از خود عمل است، چنانکه حضرت رسول اکرم (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«خَیرٌ مِنَ الْخَیرِ مُعْطِیهِ...» (1)

خوبتر از عمل خیر آن کسی است که کار خیر را انجام می دهد...

انسان خیّر برای انجام عمل خیر به کوچکی و بزرگی آن نمی نگرد، زیرا هر چند عمل کوچک و ناچیز باشد، اگر با اخلاص و فقط برای خدا انجام گیرد، بزرگ و ارزشمند است. ملاک حق تعالی کم و زیاد نیست، بلکه خیر و شر است و خیر، چه کوچک و چه بزرگ، خیر است و دارای جوابی عظیم از خدای بزرگ.

«افْعَلُوا الْخَیرَ وَ لَا تُحَقِّرُوا مِنْهُ شَیئاً فَإِنَ صَغِیرَهُ كَبِیرٌ وَ قَلِیلَهُ كَثِیر» (2)

کار نیک را به جا آورید و آن را هر مقدار که باشد کوچک و کم نشمارید زیرا کوچک (عمل خیر) آن بزرگ و کم آن فراوان است.

با نگرشی به عمل نیک و واژۀ «بِرّ» درمی یابیم که «بِر» یعنی همان نیکویی، عملی نمی شود مگر با پوشیدن لباس سخاوت و جوانمردی. چنانکه در معنای «بِر» گفته اند: چیزی که وسیع باشد مثل صحراهای پر وسعت. به همین جهت به کارهای نیک که نتایج وسیع و گسترده ای داشته و بركاتش به دیگران می رسد، «بِر» اطلاق می گردد. و معنای دیگر آن از نظر عرب، عمل خیری که توأم با توجه و از روی نیت انجام بگیرد «بر» می گویند. ولی خیر به هر نوع

ص: 73


1- بحارالانوار 77/161 ح173 - تحف العقول 57 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 74/161
2- حكمت 422 - وسائل الشیعه 1/118 - هدایة الأمة إلى أحكام الأئمة 1/47 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 68/190

عمل نیکی، حتی اگر بدون توجه نیز باشد، اطلاق می گردد.

اما مطلب مهم اینکه آیا شخص خیّر به صِرف احسان، به مقام اعلای عبودیت می رسد یا اینکه باید با شرایط خاص و در چهارچوب قوانین حق تعالی، این عمل را انجام دهد؟ خداوند در این آیۀ شریفه اینچنین پاسخ می دهد:

{لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَی ءٍ فَإِنَّ الله بِهِ عَلیمٌ} (1)

«هرگز به حقیقت نیکوکاری نمی رسید، مگر این که از آنچه دوست می دارید در راه خدا انفاق کنید و آنچه انفاق می کنید، خداوند از آن با خبر است»

گذشتن از چیزی که انسان به آن دل بسته، سخت و ناگوار است. امتیازی که خدای متعال در انفاق آن نهاده، رسیدن به مقام ”بِرّ“ است چنانکه در قرآن مجید نیز به آن تصریح نموده است. گذشته از معنای ظاهری ”بِر“، باطن آن، ولایت ذوات مقدسه (علیهم السلام) است. چنانکه در آیۀ دیگری امر به همکاری در ”بِرّ و تقوی“ نموده و امامان هدایت (علیهم السلام)، تفسیر آنرا ولایت خویش قلمداد نموده اند.

«{إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إِيتاءِ ذِي الْقُرْبى وَ يَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ الْبَغْيِ} (2) قَالَ الْعَدْلُ شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ وَ الْإِحْسَانُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ الْفَحْشَاءُ وَ الْمُنْكَرُ وَ الْبَغْيُ فُلَانٌ وَ فُلَانٌ وَ فُلَان» (3)

«همانا خداوند به ”عدل“ و ”احسان“ و خویشاوندان امر نموده و از ”فحشاء“ و

ص: 74


1- سورۀ مبارکۀ آل عمران آیۀ شریفۀ 92
2- سورۀ مبارکۀ نحل آیۀ شریفۀ 90
3- تفسير فرات الكوفي 630 - تفسير الصافي 3/151 - بحار الأنوار (ط - بيروت) 24/188

”منکر“ و ”بغی“ نهی کرده است». فرمود که ”عدل“ شهادت به لا اله الا الله و رسالت پیامبر گرامی اسلام (صلى الله علیه و آله وسلم) است و ”احسان“ امیرالمؤمنین (علیه السلام) است؛ و ”فحشاء“ و ”منکر“ و ”بغی“، اولی و دومی و سومی هستند.

امتیاز و پاداش معامله با خدا و احسان در راه او، به دل کندن از دنیا، منوط می باشد. و این معاملۀ بزرگ و سخت را، معیار پاداش و قرب بندگان قرار داده اند، زیرا شخص گیرندۀ احسان، خود خدای تعالی است. رسیدن به مقام «بر» جوانمردی را می طلبد که در راه خدا از خود بگذرد و برای حق تعالی ارزش قائل شود و امانات الهی یعنی دارائی و... را برای جلب رضای او به مؤمنین انفاق کند. اینچنین جوانمردانی، محبوب حق و پناه مؤمنانند، آنچنان که رسول اکرم (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«أَحَبُ النَّاسِ إِلَى اللَّهِ أَنْفَعُ النَّاسِ لِلنَّاس» (1)

محبوب ترین مردم نزد خداوند کسی است که سودش به مردم بیشتر باشد.

انسان خیر کسی است که در راه خدمت رسانی به مردم، خستگی و کسالت نمی شناسد و ازدیاد امداد رسانی او را از انجام اعمال خیر باز نمی دارد. زیرا مؤمن (جوانمرد) چون در شعاع عاقلان قرار می گیرد، تمامی موانعی را که شیطان ملعون (لعنت الله علیه) در انجام خیررسانی بوجود می آورد، به مدد الهی را برطرف می نماید. در این باره حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«عقل مؤمن کامل نمی گردد مگر به ده خصلت؛ یکی اینکه: «لا یتبرّم بطلب الحوائج» از مراجعۀ مکرر مردم به ستوه نمی آید» (2)

ص: 75


1- كافی 3/239 ح7 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 12/390
2- بحارالانوار 64/296

حضرت امام صادق (علیه السلام) به یکی از اصحاب در مورد خِیر و خَیّر فرمودند:

«بر تو باد که سخاوت ورزی. زیرا خداوند آفریدگانی خلق نمود به رحمت خود؛ برای رحمتش آنها را اهل نیکی و موضع خیر و پناهگاه مردم قرار داد که در نیازهای خود به سوی آنها بشتابند، تا ایشان مردم را (به وسیلۀ دادرسی) زنده سازند، چنان که باران، زمین خشکی زده را احیاء می کند. آنها همان افراد مؤمنی هستند که در روز قیامت در امان می باشند» (1)

حضرت رسول ا کرم (صلى الله علیه و آله وسلم)، ثواب عجیبی برای خَیّر عنوان نمودند:

«توانگر سخاوتمند به اندازۀ حضرت ابراهیم خلیل (علیه السلام) ثواب دارد» (2)

خداوند متعال خود را کریم خوانده پس کسی که بتواند به دیگران احسان نماید خویش را متخلق به این صفت الهی نموده است. بعید نیست که پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله وسلم)، در مورد آن بفرمایند:

«السخاء خلق الله الأعظم» (3)

بخشندگی، بزرگ ترین خوی خداوند است.

همچنین فرمودند:

«مَا جَبَلَ اللَّهُ تَعَالَى أَوْلِيَاءَهُ إِلَّا عَلَى السَّخَاءِ وَ حُسْنِ الْخُلُق» (4)

خداوند همۀ اولیای خود را بر خمیرۀ سخاوت و رفتار خوش سرشته است.

اگر شخص بتواند به این احادیث ایمان قلبی پیدا کند از آن دوری نمی کند.

ص: 76


1- تفسیر جامع 6/200 - کافی 4/41 ح12
2- کتاب نصایح 225
3- كنز العمال 15926
4- مجموعة ورام 1/170 - شرح أصول الكافی (صدرا) 1/532 - كنز العمال 16204

لذا فرموده اند:

«هرکس (یقین) بداند خداوند عوض می دهد سخاوتمندانه بخشش کند» (1)

حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«..خِيَارُكُمْ سُمَحَاؤُكُم..» (2)

بهترین افراد شما، بخشندگانتان هستند.

از حدیث فوق ناگفته پیداست وقتی دین به صالحترین افراد اصلاح می شود و بهترین عباد خدای متعال، بخشندگان باشند، پس دین به جود و سخا پایدار می ماند:

«استواری دین و دنیا چهار چیز است...؛ که یکی از آن بخشنده ای است که در انفاق و بخشش بخل نورزد» (3)

حقیقت احسان

میخواهیم بدانیم چرا احسان در نزد خدا و بالطبع، پیامبر خدا و اهل البیت (علیهم السلام) ارزش دارد و اصلاً جایگاه آن چیست و چرا به آن سفارش می کنند. بخشندگی در شرع و عرف، گذشتن از حقی است که در ید فرد قرار دارد. اینکه حقی در دست شخص باشد حاکی از آنست که از راه درست بدست آمده و ظلمی را شامل نشده و باطلی آنرا امضاء ننموده است. بخشیدن و چشم پوشی نمودن از این شیء مملوک، اعم از ملموس یا غیره بعد از غلبه و

ص: 77


1- غررالحكم 326
2- الكافي (ط - الإسلامية) 4/41؛ (ط - دارالحديث) 7/307 - بحار الأنوار (ط - بيروت) 68/350؛ 70/307؛ 71/312
3- نهج البلاغه حکمت 372

تملک، نشان از قطع علاقه به آن است. یعنی آنچه انسان مالک می شود (هر چیز دنیوی) و عطای آن به دیگری در راه خدا با نیت احسان، مُثبِتِ بریدن از دنیا و متاع آنست. حال در جائیکه انسان، خود به آن متاع نیاز داشته باشد و به دیگری اعم از مومن غیر وابسته (برادر دینی) یا مومن وابسته (مانند همسر و فرزند، پدر و مادر..) عطا نماید، از خودگذشتگی است. جنس این احسان از نوع دیگری است و قطعاً اگر بدون ریا بوده و در راه اطاعت خدا انجام شود، چیزیست که خدا و آل الله (علیهم السلام) را خشنود می کند. حضرت امام صادق (علیه السلام) فرموده اند:

«السَّخَاءُ أَنْ تَسْخُوَ نَفْسُ الْعَبْدِ عَنِ الْحَرَامِ أَنْ تَطْلُبَهُ فَإِذَا ظَفِرَ بِالْحَلَالِ طَابَتْ نَفْسُهُ أَنْ ینْفِقَهُ فِی طَاعَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل» (1)

بخشندگی آنست که نفس بنده از طلب حرام صرف نظر کند و هرگاه به مال حلالی دست یافت با رضایت خاطر آن را در راه طاعت خداوند -عزّوجلّ- انفاق کند.

پس سخاوتمند که محبوب خداست همان مؤمن با ورع و محتاطی است که تمام مسائل حلال و حرام را رعایت نموده، سپس با انفاق در راه خدا به مقامات عالیۀ بندگی نایل می گردد. شرط صحت سخاوت و جوانمردی بعد از عمل، در کفّ اذیت است. حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

ص: 78


1- معانی الاخبار 256 ح3 - میزان الحكمه 5/259 - وسائل الشیعه 9/18 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 68/353 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 15/257

«الْفُتُوَّةُ نَائِلٌ مَبْذُولٌ وَ أَذًى مَكْفُوف» (1)

جوانمردی (به) بخشندگی و نیازردن است.

حضرت امام صادق (علیه السلام) نیز در جواب سؤال کسی که پرسید جوانمردی چیست؟ فرمودند:

«شاید خیال می کنید جوانمردی به فسق و فُجور (گردن کلفتی، دعوا، زورگویی و...) است، هرگز، جوانمردی به سفره انداختن، بذل و بخشش، خوشرویی و پاکدامنی، عزّت نفس و آزار نرساندن است و آن (که شما خیال می کنید) لات مَنِشی و هرزگی است» (2)

در ادامه نشانه های شخص جوانمرد و سخاوتمند فرمودند:

«نِظَامُ الْفُتُوَّةِ احْتِمَالُ عَثَرَاتِ الْإِخْوَانِ وَ حُسْنُ تَعَهُّدَاتِ الْجِیرَان» (3)

آیین جوانمردی، تحمّل لغزشهای برادران دینی و رسیدگی به همسایگان است.

حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) در این باره فرموده اند:

«أَفْضَلُ الْمُرُوءَةِ احْتِمَالُ جِنَایاتِ الْإِخْوَان [مِنْ أَفْضَلِ الْمُرُوَّةِ صِیانَةُ الْحَزْم]» (4)

ارزشمندترین مردانگی، تاب آوردن در مقابل جنایت و بدیهای برادران و محافظت کردن و نگهداری زیرکی و هوشیاری است.

و بارزترین حالات شخص جوانمرد، معرفت او نسبت به مسائل دینی است

ص: 79


1- غرر الحكم 2170
2- بحارالانوار 69/300 ح9 - میزان الحکمه 9/45
3- غرر الحكم 9999 - عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 499 - شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحكم و درر الكلم 6/185
4- میزان الحكمه 9/3816 ح18742 و 18745 - غرر الحكم و درر الكلم 822 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 258 - شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحكم و درر الكلم 2/422

زیرا امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:

«لَا تَتِمُّ مُرُوَّةُ الرَّجُلِ حَتَّى یتَفَقَّهَ فِی دِینِهِ وَ یقْتَصِدَ فِی مَعِیشَتِهِ وَ یصْبِرَ عَلَى النَّائِبَةِ إِذَا نَزَلَتْ بِهِ وَ یسْتَعْذِبَ مَرَارَةَ إِخْوَانِه» (1)

مردانگی انسان کامل نمی گردد تا نسبت به دین درک و فهم پیدا کند و در امورات زندگی و مخارج آن میانه رو باشد و هرگاه ناگواریها به سراغش آمد صبر و تحمل نماید و تلخیهای برادرانش را بر خود گوارا نماید.

چون چنین جوانمردانی برای جلب خشنودی حق تعالی از بدیهای یکدیگر می گذرند، به عنوان پاداش مصداق چنین روایتی قرار می گیرند که حضرت امام صادق (علیه السلام) از حضرت رسول خدا (صلى الله علیه و آله وسلم) نقل فرمودند که آن حضرت (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«مؤمنین در سمت راست (عرش) خدا و در محضر نور خدا می باشند، صورتهایشان از برف سفیدتر و از خورشید تابناک تابنده تر است. پس کسی سؤال کرد اینان دارای چه صفاتی هستند؟ در پاسخ فرمودند: اینان کسانی هستند که برای رضای خداوند نسبت بیکدیگر صمیمیت داشته و عشق می ورزیدند» (2)

برای رسیدن به مقام عبودیت، عمل نمودن به دین لازم است. و دین، اعانت و دادرسی از مؤمنین است. برای ترغیب و تشویق خوانندگان گرامی به نیکی و احسان، و پرهیز از بخل و اندوختن مال و ثروت، همینطور پرفایده دانستن فقر، احادیثی را بیان می کنیم، به امید آنکه با فرمایشات نورانی ائمۀ دین (علیهم السلام)

ص: 80


1- تحف العقول 223- بحار الأنوار (ط - بیروت) 75/63 - میزان الحكمه 9/3815 ح18728
2- بحارالانوار 27/132 ح127 - مستدرک الوسائل 9/44 ح10156؛ ترجمه المؤمن: 85

که با بصیرت الهی ممزوج شده است، پرده از چشمان ما برداشته شده، روح و قلب ما با دوری از کثافات دنیوی که همان دارائیها می باشد، در جهت عبودیت رب واحدِ احد، به تکاپو افتاده، برای نجات خویش قدمی عاقلانه و جوانمردانه در راه خشنودی خداوند برداریم. حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«دنیا و روی آوردن دنیا چه زیبا است البته برای کسی که اگر چنین موقعیتی را یافت، خدا را اطاعت کند. کسی که با مردم با زیادی نعمتی که خدا به او بخشیده مواسات نکند؛ روی آوردن دنیا از دست او می رود. از زوال نعمت حذر کن، از مال دنیای خود ببخش و عطا کن چرا که صاحب عرش بسیار بخشنده است و نیکی و احسان را چند برابر می کند» (1)

ثروت باعث امتحان

عدم اعانت مردم با اموالی که امانت الهی است باعث زوال نعمت می شود کما اینکه در آخرت نیز حسابی بر آن مترتب بوده و عقابی در پی دارد. از روایت قبل می توان گریزی زد به مسئلۀ شأن مؤمنین ثروتمند و اینکه از دیدگاه ائمۀ اطهار (علیهم السلام) تا چه حدودی می توانند از اموال دنیا که امانت خداست، استفاده کنند.

«مَنْ أَكَلَ مَا يَشْتَهِي وَ لَبِسَ مَا يَشْتَهِي وَ رَكِبَ مَا يَشْتَهِي لَمْ يَنْظُرِ اللَّهُ إِلَيْهِ حَتَّى يَنْزِعَ أَوْ يَتْرُك» (2)

کسی که هرچه دوست دارد بخورد و هرچه دوست دارد بپوشد و هرچه

ص: 81


1- تفسیر حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام) 402
2- التمحيص 34 - تحف العقول 38 - بحار الأنوار (ط - بيروت) 67/78؛ 74/142

دوست دارد[از مرکب] سوار شود، خدای متعال به او نظر نمی کند مگر اینکه این منش را کنار گذاشته یا ترک کند.

«..مَعَاشِرَ شِيعَتِي احْذَرُوا فَقَدْ عَضَّتْكُمُ الدُّنْيَا بِأَنْيَابِهَا تَخْتَطِفُ مِنْكُمْ نَفْساً بَعْدَ نَفْسٍ كَذِئَابِهَا و.. لَئِنْ أَمْكَنَنِي اللَّهُ مِنْهُ لَأَخْضَمَنَّهُ خَضْمَ الْبُرِّ وَ لَأُقِيمَنَّ عَلَيْهِ حَدَّ الْمُرْتَدِّ وَ لَأَضْرِبَنَّهُ الثَّمَانِينَ بَعْدَ حَدٍّ..» (1)

ای گروه شیعیان؛ سخت برحذر باشید! همانا دنیا شما را با دندانهای نیش خود گاز گرفت و همچون گرگهایش یکی بعد از دیگری شما را دزدید.. به من خبر رسیده که مردی از ساکنان مدائن، پس از مسلمان شدن، از کافران پیروی کرده و جامه ای از خیاطخانه مهترِ آن شهر برگرفته، و بامداد خود را به مشکدانهایش خوشبو کرده و شامگاهش را به عود هندی معطر نموده و پیرامونش را گل و بوستانی فراگرفته و آنرا می بوید؛ فرشهای رومی را بر تختهای خود گسترانیده است. در پیرامون او پیرمردی است که از فرط پیری بر زمین می خزد و یتیمی است که از بدحالی و شدت گرسنگی به خود می پیچد اما او (حتی) از پسمانده های غذای تلخش به وی نمی دهد.

اگر خداوند مرا بروی مسلط فرماید، همچون گندم می کوبمش و بر وی حد مرتد جاری می کنم و سپس هشتاد تازیانه می زنمش..

گذشته از آن، برای برادران تهیدست در اموال برادران ثروتمند حقی است. چگونگی ادای این حقوق نیز خود بحثی است. از سوی دیگر صبر فقیر بر فقر خود و گرامی داشتن این موهبت نیز در احادیث وارد شده است. عدم عطای مال و متاع دنیوی برای خوار کردن شخص نیست. هر کدام از

ص: 82


1- الأمالي( للصدوق) 621 - بحار الأنوار (ط - بيروت) 40/346؛ 74/393

موقعیتهای ثروت و فقر برای امتحان بندگان مقرر شده و پیامبر گرامی (صلى الله علیه و آله وسلم) در حقیقتِ این مطلب فرمودند:

«الفَقِیرُ عِنْدَ الغَنِیِّ فِتْنَةٌ وَالضَّعِیفُ عِنْدَ القَوِیِّ فِتْنَةٌ» (1)

تهیدست برای توانگر مایۀ آزمایش است و ناتوان برای توانمند.

اگر دنیا به مؤمنی رو کرد و دربِ وسعت روزی برایش باز و نعمت به سویش سرازیر شد، آیا مجاز است هر طور خواست از امکانات موجود استفاده کند؟ جواب طبق روایات و دلایل عقلی، مثبت است امّا به شرط اینکه استفاده از اموال دنیا برای حفظ شأن بوده و در حدودی نباشد که برادران دینی او در فشار قرض، تنگدستی و بی خانمانی، هر روز از غصه هزار بار بمیرند و او حبس مال یا تبذیر آن نماید. یا بر اثر اغفال و گمراهی شیطان تحت عنوان «شأن» در دادرسی از مومنان تقصیر نمایند.

پس از بیان این چند روایت، برای مؤمنین ثروتمند جای تأمل و تفکر است که انصاف را رعایت نموده و فرمایشات گهربار ائمۀ اطهار (علیهم السلام) را سیره و روش زندگانی خود قرار دهند. حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«خداوند مال فراوانی به کسی عطا نمی کند، جز آن که حجّت بزرگی بر او تمام کند اگر بتوانید، از نفس خود حجّت پروردگار را دفع کنید.

راوی عرض کرد: ای فرزند رسول خدا! به چه چیز آنها را دفع کنیم؟

فرمودند: به برآوردن حاجات برادران دینی خود با دادن بعضی از اموال به آنان و نیکی کردن با همسایگان، و عطا کردن بر اشخاصی که شکر و سپاس

ص: 83


1- میزان الحكمه 9/36 - كنز العمال [متقی هندی - عامه] 250063

شما را به جا می آورند اگر این طور معامله کنید، مستوجب ازدیاد نعمت شوید، سپس آیۀ شریفۀ 7 از سورۀ مبارکۀ ابراهیم را تلاوت نمودند.

(وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزیدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابی لَشَدیدٌ) (1)

«وقتی که خداوند اعلام فرمود: اگر سپاسگزار نعمت های من باشید بر نعمت شما می افزایم، و چنانچه ناسپاسی کنید، شما را به عذاب سخت گرفتار خواهم ساخت»

حضرت امام صادق (علیه السلام) از استناد به این آیۀ شریفه، سپاس نعمت خداوندی را قصد نموده اند و خواست پروردگار را که انفاق است، بیان می نمایند. به نوعی انفاق همان شکر نعمت است. سپاس از نعمتهای خداوند باید با احسان به برادران تهیدست صورت گیرد و در قبال كاهلی در امر انفاق كه همان ناسپاسی از نعمتهای الهی بشمار می آید سخنانی فرموده اند و عواقب ناشی از آن را زوال و نابودی دانسته اند:

«کسی که نعمتهای فراوان خدا به او روی کرد نیازهای فراوان مردم نیز به او روی آوَرَد. پس اگر صاحب نعمتی حقوق واجب الهی را بپردازد، خداوند نعمتها را بر او جاودانه سازد، و آنکس که حقوق واجب الهی را در نعمتها نپردازد، خداوند آن را به زوال و نابودی کشاند» (2)

پس با برآورده شدن حاجات و رفع گرفتاریهای مستمندان واقعی، حقوق الهی پرداخت می گردد. برای توضیح بیشتر این حق الهی به این روایت توجّه بفرمایید:

ص: 84


1- تفسیر جامع 3/508 - امالی شیخ طوسی (رحمة الله) 1/309
2- نهج البلاغه حكمت 372

«مردی به حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) عرض کرد: چگونه انسان از خودش حساب بکشد؟ فرمودند: خطاب به نفس بگوید: در این روز گذشته چه عملی انجام داده ای؟ آیا در یاد خدا بوده ای و حمد و سپاس نعمتهای او را بجا آورده ای؟ آیا حق برادر دینی خود را ایفا نموده ای؟ آیا گرفتاری او را برطرف کرده ای؟ در نبود او مراقب و سرپرست خانواده و فرزندانش بوده ای؟ آیا بعد از مرگ او در فکر بازماندگانش بوده ای؟ و با استفاده از موقعیت و قدرت خود از غیبت و بدگویی او جلوگیری کرده ای؟ آیا برای کمک و یاری مسلمانی قدمی برداشته ای؟» (1)

شیخ طوسی (رحمة الله) در کتاب امالی، از فضیل بن اسحاق همدانی روایت می کند وقتی حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)، محمد بن ابوبکر را والی مصر نمود، نامه ای برای مردم مصر نوشته و به او داد و امر فرمود که هنگام ورود آن را برای آنها قرائت کند. اینک جملاتی از نامۀ مزبور که دربارۀ آیۀ 32 سورۀ اعراف نوشته شده بود:

«چه کسی زینتهای خدا را که برای بندگان خود آفریده حرام کرد؟ و از رزق حلال و پاکیزه منع نمود؟ بگو این نعمتهای موجود در دنیا، برای خاصۀ اهل ایمان است، آیات خود را برای اهل دانش، روشن بیان میکنیم. پس حضرت (علیه السلام) فرمودند: ای بندگان خدا بدانید پرهیزکاران، خیر دنیا و آخرت را جمع می کنند و اهل دنیا در دنیای شما شرکت دارند ولی در آخرت شما نمی توانند شریک باشند. خداوند تمام نعمت خود را بر شما حلال نموده، و شما را از نعمتهای خود غنی و بی نیاز گردانیده و به پیغمبرش (صلى الله علیه و آله وسلم) فرموده که

ص: 85


1- بحارالانوار 15/70

به مردم بگو: چه کسی زینت خدا، غذاها و طعامهای لذیذ را که برای مردم آفریده، حرام نموده است؟ تمام این نعمتها در واقع برای اشخاصی که در دنیا اهل دین و ایمان هستند می باشد. شما در مجللترین و عالیترین خانه ها سکونت کنید و از بهترین غذاهای لذیذ، نیکو و پاکیزه تناول نماید و با بهترین و زیباترین زنها ازدواج کنید و از بهترین مرکب سواری استفاده نماید و با اهل دنیا بالاترین خوشی و لذت را ببرید. و فردای قیامت هم در جوار رحمت حق (بهشت) خواهید بود. مشروط به آن که با تقوا باشید و دستورهای پیغمبر خود را رعایت و عمل کنید و ذریه و اهل بیت او را احترام نماید. خدا را به بهترین وجه پرستش نمایید و شکر و سپاس او را به جا آورید و صبر و بردباری و نیکویی نمایید و در راه حق کوشش و مجاهدت فراوان کنید..» (1)

هر چند که سراسر این کتاب طبق روایات در اثبات دادرسی به وسیلۀ اموال مؤمنین ثروتمند است و هیچکدام از این روایات نیازی به توضیح ندارند ولی برای آگاهی و فهم بهتر بعضی از فرازهای سخنان حضرت، لازم است آن شروطی را كه ذكر فرموده اند، مورد بررسی قرار گیرد:

اول: «اهل تقوا» باشید؛ طبق روایات متقین کسانی هستند که مواسات با برادران را رعایت می کنند. حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«وَ قَضَاءُ حُقُوقِ الْإِخْوَانِ أَشْرَفُ أَعْمَالِ الْمُتَّقِین» (2)

ادای حقوق برادران، برترین اعمال متقیان است.

ص: 86


1- تفسیر جامع 3/495 - برهان 2/12 ح10
2- جامع الاخبار 252 ح650 - میزان الحكمه 1/12 - التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسكری (علیه السلام) 321 - وسائل الشیعة 16/222 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 71/229؛ 72/414

دوم: رعایت دستورات پیغمبر (صلى الله علیه و آله وسلم) است که در همین کتاب در اعانت برادران مستمند از ناحیۀ پیامبر گرامی (صلى الله علیه و آله وسلم) فراوان آورده شده است که امر به دادرسی کرده اند»

از سماعة (بن مهران) نقل شده است که از حضرت امام باقر (علیه السلام) سؤال کردم دربارۀ گروهی که وسایل اضافی دارند در حالی که برادرانشان سخت نیازمندند، آن گروه زکات ندارند که برادرانشان را سیر و از آنان رفع نیاز کنند.

حضرت فرمودند: «مسلمان برادر مسلمان است، نه به او ظلم می کند و نه ذلیل و محرومش می نماید. وظیفۀ مسلمانان است که با مهربانی برای رفع نیاز آنان تلاش کنند و با آنها مواسات داشته باشند، مهر و محبت ورزی شما نسبت به ایشان یک وظیفۀ الهی است. بر یکدیگر مهربان و دلسوز باشید، همان طور که گذشتگان از انصار در زمان حضرت رسول (صلى الله علیه و آله وسلم) چنین بودند» (1)

سوم: «خدا را به بهترین وجهی پرستش کنند»

در اوایل این کتاب، چند روایت آمده است که به دو تا از آنها اکتفا می کنیم:

«به هیچ چیزی خداوند به مانند دادرسی از مؤمنین عبادت نگشته است»

«کسی که مؤمنی را یاری کند مانند آنست که تمام عمر خدمت (عبادت) خدا نموده است»

در این امر الهی باید شتاب نمود كه حضرت امام صادق (علیه السلام) در این باره فرمودند:

ص: 87


1- ترجمه کتاب المؤمن 80 - مستدرک الوسائل 9/42 ح10152

«تَنَافَسُوا فِی الْمَعْرُوفِ لِإِخْوَانِكُمْ» (1)

در نیكی رسانیدن به برادران خود با یكدیگر مسابقه بگذارید و اهل نیكی باشید، زیرا در بهشت دریست بنام ”معروف“ (به معنی نیكی و احسان)، جز كسی كه در زندگی دنیا نیكی كرده باشد داخل آن نمی شود.

چهارم: فرموده اند «شکر خدا» را بجا بیاورید که در روایت است ”بهترین نوع شکرگزاری از دارائیهای دنیا، انفاق کردن آنست“.

پنجم: «صبر، بردباری و نیکویی» کنید که بهترین نیکیها، احسان نمودن به مؤمنین است.

حضرت رسول خدا (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«أَنْسَكُ النَّاسِ نُسُكاً أَنْصَحُهُمْ جَیباً وَ أَسْلَمُهُمْ قَلْباً لِجَمِیعِ الْمُسْلِمِین» (2)

عابدترین مردم آن كسی است كه نسبت به مردم خیرخواه تر از دیگران و نسبت به تمام مسلمین قلب سلیم و با صفاتر، داشته باشد.

ششم: «مجاهدت» فراوان کنید.

و کدامین تلاش و مجاهدت در راه خدا بالاتر از دادرسی از ضعفاست؟ که طبق روایات فرموده اند:

«کسی که در راه برآوردن حاجت برادر مؤمن خود بکوشد، چنانست که نُه

ص: 88


1- اصول كافی 2/195 - الكافی (ط - الإسلامیة) 2/195؛ (ط - دارالحدیث) 3/499 - الوافی 5/661؛ 10/451 - وسائل الشیعة 16/359 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 71/328
2- الكافی (ط - الإسلامیة) 2/163؛ (ط - دارالحدیث) 3/418 - وسائل الشیعة 16/340 - هدایة الأمة إلى أحكام الأئمة 5/603 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول 9/2 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 71/338 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 12/387

هزار سال با روزه گرفتن و شب زنده داری خدا را عبادت کرده است» (1)

آری شأنیت حدودی دارد و استفاده از اموال که امانت خداست جایز است، امّا مشروط به فرمانهای الهی كه از لسان الله جاری می گردد. پس طبق فرمایش حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) برای مومن جایز است و باید هم استفاده های مطلوبی از دنیا ببرد و لكن این فرمایش را كه امر الهی است، باید مراعات نمود. حضرت امام باقر (علیه السلام) فرمودند:

«بدانید هرگاه ثروت و نعمت شما فراوان شد تکالیف و واجبات (دادرسی از ضعفا) بر شما زیاد می گردد و حقوق بسیاری به گردن شما بار می شود» (2)

حال که دانسته شد توانگران شیعه در مقابل مستمندان مکتب تشیع مورد امتحان قرار گرفته اند تا با رعایت آن بهشت را کسب کنند، روایاتی را که این مسئولیت را برای متمکنین واجب ساخته است، عنوان می داریم تا با تعمق و تدبیری عاقلانه، خود را با اعانت ضعفای شیعه و مراعات احوالات و حق آنها، مستحق بهشت گردانند. حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«مَیاسِیرُ شِیعَتِنَا أُمَنَاؤُنَا عَلَى مَحَاوِیجِهِمْ فَاحْفَظُونَا فِیهِمْ یحْفَظْكُمُ الله» (3)

توانگران شیعیان ما امین ما هستند بر محتاجان آنها، رعایت حق ما را نسبت به آنها بکنید تا خدا شما را رعایت کند.

خوشا به حال مؤمن متمکنی که توفیق اعانت برادران خویش را یافت تا

ص: 89


1- بحارالانوار 74/315 ح72
2- تفسیر جامع 1/431 - نورالثقلین 1/171
3- الكافی (ط - الإسلامیة) 2/265؛ (ط - دارالحدیث) 3/660 - الوافی 5/794 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (علیهم السلام) 9/371 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 69/27

بدین سبب خداوند نیز رعایت او را در دنیا و آخرت بنماید. پس می بایستی در این امر الهی شتاب نمود.

مومنی [متمکن] می تواند قرب خدای متعال را بدست آورد که باور قلبی وی در دین به کمک او آمده و آیات قرآن، و احادیث نبوی و ائمۀ اطهار (علیهم السلام) را چراغ هدایت خویش ساخته، بدانها عمل نماید. حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«بهترین شما مردم، کسانی هستند که با سخاوتند و شدیدترین شما بخیلان باشند و از ایمان خالص است نیکویی کردن با برادران و برآوردن حاجات آنها و خداوند خوبی نمودن به برادران را دوست می دارد و با این عمل، بینی شیطان به خاک مالیده می شود و سبب خلاصی از دوزخ و داخل شدن در بهشت است» (1)

مقام خدمتگزاری خداوند كه همان خدمت به خلق است، برای شخص خیر ثبت می گردد. حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«الْمُؤْمِنُونَ خَدَمٌ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ [قال جمیل] قُلْتُ وَ كَیفَ یكُونُ خَدَماً بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ قَالَ یفِیدُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً» (2)

مؤمنان خدمتکار یکدیگرند. راوی گوید: عرض کردم: چگونه خدمتکار یکدیگرند؟ امام (علیه السلام) فرمودند: به حال یکدیگر مفید واقع می شوند.

پس می بایستی عمل نمود به فرمان حضرت امام صادق (علیه السلام) که فرمودند:

ص: 90


1- تفسیر جامع 7/126 - کافی 4/41 - امالی طوسی (رحمة الله) 1/65
2- الكافی (ط - الإسلامیة) 2/167؛ (ط-دارالحدیث) 3/428 - الوافی 5/555 - وسائل الشیعة 27/87 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (علیهم السلام) 9/15 - بحار الأنوار(ط-بیروت) 71/226

«شب و روز در برآوردن نیازهای برادرت بکوش» (1)

و نیز حضرت امام باقر (علیه السلام) که فرمودند:

«أَفْضَلُهُمْ فِیهِ أَحْرَصُكُمْ عَلَى الرَّغْبَةِ فِیه» (2)

با فضیلت ترین شما کسی است که حریص و راغب در رفع مشکلات دیگران باشد.

حضرت امام صادق (علیه السلام) مطلبی فرمودند که میتوان در ترغیب نفس به این امر نیک از آن بهره برد:

«هرکه خانۀ خدا را طواف کند شش هزار حسنه برای او نوشته و شش هزار سیئه از گناهان او محو می شود و شش هزار درجه بلند مرتبه می شود (امتیاز می یابد) و شش هزار حاجت او برآورده می شود و چون به نزدیک ملتزم (موضعی کنار دیوار خانه) رسد هشت در بهشت برای او گشوده می شود.

راوی عرض کرد: فدای شما شوم! این همه فضیلت همه در طواف است؟

فرمودند: آری، آیا تو را به بهتر از این آگاه کنم؟! برآوردن حاجت مسلمانی (مؤمن) از ده طواف افضل است» (3)

ثواب اعانت برادران مؤمن حد و حساب ندارد و روایات زیادی در این مورد بیان شده است. حضرت امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:

«برآورده کردن حاجت برادران مؤمن از آزاد کردن هزار بنده و آماده کردن هزار اسب برای جهاد در راه خدا بهتر است و در نزد خدا از بیست حج که

ص: 91


1- بحارالانوار 77/251
2- ترجمه المؤمن 89 - مستدرك الوسائل 9/42 ح10152 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 7/211
3- وسائل الشیعه 8/215

صاحب آن در هر حجّی صد هزار دینار در راه خدا انفاق کرده باشد بهتر و محبوب تر است» (1)

فکر در هر یک از اینها برای اهلش بهت انگیز است. برآوردن حاجت برادر مومن باید نزد حق تعالی ارزش عجیبی داشته باشد که آنرا از تحریر هزار بنده و تجهیز هزار مرکب برای جهاد در راه خویش فراتر بداند یا افضل از ده طواف قلمداد کند که هر طوافی آنهمه در رفع درجه (2) و ثبت حسنه و دفع سیئه و.. موثر است.

«هر مؤمنی که حاجتی به نزد برادر خود آورد به راستی این رحمتی است که به سوی او آمده است و اگر آن حاجت را با وجود قدرت او بر قضای آن رد کند، در واقع رحمتی که از سوی خدا آمده بود رد کرده است» (3)

«ثَلَاثُ خِصَالٍ تَجْتَلِبُ بِهِنَّ الْمَحَبَّةَ الْإِنْصَافُ فِي الْمُعَاشَرَةِ وَ الْمُوَاسَاةُ فِي الشِّدَّةِ وَ الِانْطِوَاعُ وَ الرُّجُوعُ إِلَى قَلْبٍ سَلِيمٍ» (4)

سه خصلت است که جلب محبت (ائمۀ اطهار (علیهم السلام) ) می کند؛ انصاف در معاشرت؛ مواسات در سختی و بازگشت به قلب سلیم.

آنگاه در توضیح این سه شرط می فرمایند:

«انصاف یعنی آنچه که برای خود نمی پسندی برای دیگران نیز نپسند.

مواسات یعنی با برادران دینی به مساوات، برابری، احترام و تکریم برخورد

ص: 92


1- محجة البیضاء 2/238
2- بالا بردن درجه
3- بحارالانوار 77/226
4- كشف الغمة في معرفة الأئمة (ط - القديمة) 2/349 - بحار الأنوار (ط بيروت) 75/82

نما.

قلب سلیم، یعنی دلی که از محبتهای دنیا تهی گردد»

امّا در مورد مواسات با برادران و مسئلۀ انصاف، حضرت امام محمدبن علی، باقر العلوم (علیهما السلام) فرمودند:

«برادر مسلمان خود را دوست بدار و آنچه برای خودت می خواهی برای او بخواه و آنچه برای خود نمی پسندی برای او هم نپسند، هنگامی که احتیاج داشتی از او بگیر و هر وقت از تو خواست به او بده و هیچ نوع خوبی از او دریغ مدار که او هم از تو خودداری نکند پشتیبان و تقویت او باش که او هم قوّت دهنده توست. اگر حاضر نبود، آنچه مربوط به اوست را حفظ کن و اگر حاضر بود به دیدنش برو و احترامش کن، که او از تو و تو از اویی. اگر از تو ناراحت شد از او جدا مشو تا اینکه ناراحتی او را از دلش بیرون کنی و اگر خیری به او رسید خدا را سپاس کن و اگر بلایی به او رسید کمکش کن و فکری به حالش کن» (1)

امداد و اعانت نسبت به برادران دینی، مستلزم ایمان قوی است كه به واسطۀ معرفت و آگاهی بدست می آید. با راهنمائیهای امامان معصوم (علیهم السلام) هر كسی می تواند از این نعمت الهی (اموال) به عنوان بهترین ابزار و وسیله برای فراهم ساختن سعادت خویش در دو سرا، استفاده کند.

اموال مال خداست

حال برای آسان شدن و هضم مسئلۀ امتحان، باید بررسی کرد که مومن تا

ص: 93


1- امالی شیخ صدوق (رحمة الله) 323

چه اندازه صاحب اختیار مال و ثروت خویش است؟ و این فرمودۀ ائمۀ معصومین (علیهم السلام) که: خداوند این مال را نداده به شما مگر برای امتحان کردن در برابر فقرا یعنی چه؟ پس اول باید دید آیا این مال از آنِ مومن است یا خدا؟ حضرت امام صادق (علیه السلام) در این باره می فرمایند:

«الْمَالُ مَالُ الله عَزَّ وَ جَلَ جَعَلَهُ وَدَائِعَ عِنْدَ خَلْقِه..» (1)

اموال از آن خدا است و آنها را نزد مخلوقاتش به امانت نهاده است...

اگر این مال از آن خدا و بنده به عنوان امانتدار و خزینه دار خداست، آیا بدون اجازه و به هر مقدار و طریقی می تواند برای خود خرج کند؟ امام معصوم (علیه السلام) در ادامۀ روایت بالا می فرمایند:

«خداوند فرمانشان داده که از آن (مال) با میانه روی بخورند و با میانه روی و اعتدال بنوشند و بپوشند و با میانه روی ازدواج کنند و با حدّ اعتدال وسیله ای سواری بخرند و سوار شوند (معتدل و به اندازۀ ضرورت که خالی از تزویر، طمع و حب دنیا است از این وسایل استفاده گردد) بیش از آن را به مؤمنان نیازمند ببخشند. (نکتۀ بسیار مهم) هرکه از این حدّ (اعتدال و میانه روی) فراتر رود، آنچه از آن مال می خورد حرام است و آنچه می نوشد حرام و آنچه می پوشد حرام و آنچه به وسیلۀ آن مال ازدواج می کند حرام و آنچه سوار می شود حرام است» (2)

حضرت امام صادق (علیه السلام) برای افراد اهل ایمان و مخلص در ولایت که

ص: 94


1- بحارالانوار 103/16 ح74 - غرر الأخبار 424 - أعلام الدین فی صفات المؤمنین 269 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 100/16
2- بحارالانوار 103/16 ح74

درصدد رهایی از محبتهای دنیا و پیروی از سیره و فرمایشات معصومین (علیهم السلام) می باشد، می فرمایند:

«فکر می کنی خداوند که به کسی چیزی داده به خاطر این است که در پیشگاه او احترام دارد و به کسی که چیزی نداده برای این است که در نظر او خوار و بی مقدار است؟ نه بلکه اموال از آنِ خداست که نزد انسان به امانت می گذارد و به ایشان اجازه می دهد که با رعایت میانه روی بخورند و بپوشند و ازدواج کنند و وسیلۀ سواری بخرند و سوار شوند (ویعودوا بما سوی ذلک علی فقراء المؤمنین) و مازاد بر آن را به مؤمنان نیازمند بدهند و بدین وسیله آنها را از پریشانی برهانند پس هرکه این چنین عمل نماید (پس از حدّ اعتدال مابقی را در راه دادرسی مؤمنان انفاق نماید) آنچه می خورد و می نوشد و سوار می شود و ازدواج می کند حلال است و هرکه از این حدّ تجاوز کند بر او حرام باشد.

{..لَا تُسرِفُوا إِنَّهُ لَا یُحِبُّ المُسْرِفِینَ} (1)

«اسراف نکنید که خداوند اسرافکاران را دوست ندارد»

سپس امام می فرماید: آیا خیال می کنی خداوند متعال مالی را به امانت به کسی داده (نکتۀ بسیار مهم) او حق دارد اسبی را به ده هزار درهم بخرد، در حالی که اسب بیست درهمی هم برایش کافی است، یا کنیزی را به هزار دینار بخرد، در صورتی که کنیز بیست دیناری هم او را کفایت می کند. حال آنکه خداوند فرموده است (اسراف نکنید...» (2)

هر چند شاید این فرمایشات، برای بعضی از مردم ثقیل و سنگین باشد،

ص: 95


1- سورۀ مبارکۀ انعام آیۀ شریفۀ 141 - سورۀ مبارکۀ اعراف آیۀ شریفۀ 31
2- بحارالانوار 79/304 ح17 - میزان الحکمه 11/182

ولیكن باید قبول کرد که تمامی اموال متعلق به خداوند است و فقط برای امتحان به بعضی از خلایق عنایت کرده است. در راستای كاهلی در احسان و دادرسی از برادران دینی، حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«مَنْ كَانَ لَهُ دَارٌ وَ احْتَاجَ مُؤْمِنٌ إِلَى سُكْنَاهَا فَمَنَعَهُ إِیاهَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَلَائِكَتِی بَخِلَ عَبْدِی عَلَى عَبْدِی بِسُكْنَى الدُّنْیا لَا وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَا یسْكُنُ جِنَانِی أَبَدا» (1)

هرکه خانه ای داشته باشد و مؤمنی به سکونت در آن نیازمند باشد و او آن را از وی دریغ دارد خداوند عزّ و جلّ فرماید: فرشتگان من! بنده ام از سکونت دادن بنده (مؤمنم) در دنیا بخل ورزید به عزّتم سوگند که هرگز در بهشت من سکونت نکند.

همچنین فرمودند:

«مَنْ بَنَى فَوْقَ مَسْكَنِهِ كُلِّفَ حَمْلَهُ یوْمَ الْقِیامَة» (2)

هرکس بنایی بیش از نیاز سکونتش بسازد، در روز قیامت مکلف به حمل آن می شود.

حضرت رسول اكرم (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«هر كس خانه ای برای ریا و آوازه بنا كند كه مردم ببینند و بشنوند روز قیامت آن خانه را تا طبقۀ هفتم زمین آتشی میكنند افروخته و در گردن او اندازند پس او را در دوزخ افكند و چیزی او را در قعر جهنم نگه نمی دارد مگر آنكه توبه

ص: 96


1- بحارالانوار 74/389 ح1 - ثواب الأعمال و عقاب الأعمال: ترجمه حسن زاده 726 - عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة 1/344 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 71/389
2- المحاسن 2/608 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 73/150 - الحیاة: ترجمه احمد آرام 6/255

كند، پرسیدند یا رسول الله (صلى الله علیه و آله وسلم) برای ریا و سمعه ساختن چه معنا دارد فرمودند یعنی زیاده از قدر حاجت بسازد بر آنكه بر همسایگانش زیادتی كند و با برادرانش فخر و مباهات ورزد»

حضرت امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:

«أَیمَا مُؤْمِنٍ حَبَسَ مُؤْمِناً عَنْ مَالِهِ وَ هُوَ یحْتَاجُ إِلَیهِ لَمْ یذُقْ وَ الله مِنْ طَعَامِ الْجَنَّةِ وَ لَا یشْرَبُ مِنَ الرَّحِیقِ الْمَخْتُوم» (1)

هر مؤمنی که برادر مؤمن نیازمند خود را از مال خویش محروم کند خداوند به او طعم خوراک بهشت را نچشاند و از شراب ناب سر به مهر ننوشد.

البته امیدواریم همۀ مومنان متمول تحت عنایات ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از زیاده روی دوری کرده و از اسراف پرهیز نمایند؛ گرد حرص و طمع بر ایمان ایشان ننشسته و تدبیری صحیح دربارۀ امانات الهی پیشه کنند. وسوسۀ شیطان (لعنت الله علیه) هست و نفس نیز در بیشتر اوقات امر به بدی می کند. (2) اما با توکل بر پروردگار و پیروی از دستورات ائمۀ هدی (علیهم السلام)، رهائی از محبت دنیا را روزی خود نموده، عقل سلیم را مانعی در برابر تزویر و فریب دنیا قرار دهند. ریشۀ چنگال وسوسه در محبت به دنیاست و ایشان با عنایت به امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) دنیا را پلی برای آخرت خویش می نمایند.

{..وَ لا تَنْسَ نَصیبَكَ مِنَ الدُّنْیا..} (3)

ص: 97


1- ثواب الاعمال 286 ح2 - میزان الحكمه 3/252 - المحاسن 1/100 - وسائل الشیعة 16/389 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 72/314
2- {..إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّی..} سورۀ مبارکۀ یوسف آیۀ شریفۀ 53
3- سورۀ مبارکۀ قصص آیۀ شریفۀ 77

«نصیب خود را از دنیا فراموش مکن»

نصیب انسان از دنیا، مطامع دنیوی نیست بلکه تجارت دنیا برای ابتیاع آخرت است. حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در این باره فرمودند:

«مردم در دنیا دو دسته اند: یکی آن کس که در دنیا برای دنیا کار می کند و دنیا او را از آخرتش باز داشته، و دیگری آن که در دنیا برای آخرت کار می کند (نکتۀ قابل توجه) و نعمتهای دنیا نیز بدون تلاش به او روی می آورد پس بهرۀ دو جهان را چشیده و مالک هر دو جهان می گردد و با آبرومندی در پیشگاه خداوند متعال، حاجتی را از خدا درخواست نمی کند مگر آنکه روا می گردد» (1)

حضرت امام باقر (علیه السلام) از قول حضرت رسول خدا (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«روز قیامت شخصی را احضار می كنند و به او می گویند: دلیل و حجت خود را برای گرفتن پاداش بگو. عرض می کند:خدایا مرا آفریدی و هدایت و راهنمائی فرمودی و به من توسعه در زندگی عنایت کردی من هم مرتب و همیشه بر بندگان و خلق تو توسعه می دادم و بذل و بخشش نموده و مشکلات آنها را برطرف می ساختم به این امید که تو هم امروز رحمتت را شامل حال من فرموده و مشکلات امروز را بر من آسان نمائی خداوند متعال می فرماید: بندۀ من راست می گوید او را به بهشت ببرید» (2)

داشتن مال یا جمع آوری آن نزد حضرت رسول اکرم (صلى الله علیه و آله وسلم) به حدی مذموم بود که به ابوذر (رحمة الله) فرمود:

«خوش ندارم به اندازۀ کوه احد طلا داشته باشم و سه شب بگذرد و دیناری از

ص: 98


1- نهج البلاغه 318
2- بحارالانوار 15/208

آن، نزد من باقی بماند جز چیزی که برای پرداخت وامی نگه دارم، مگر اینکه از راست و چپ و پشت سر به بندگان خدا بذل و بخشش کنم.

ثروتمندان در روز قیامت تهیدستند مگر کسی که از راست و چپ و پشت سر خود، بذل و بخشش کند و کارهای خیر انجام دهد و اینان اندکند» (1)

موحدان حقیقی در عین حالی كه در دنیا مشغول به كار و تلاشند ولی دل از حب آن کنده، هدف و نیتی جز جمع كردن توشه برای آخرت ندارند و در كوشش برای امرار معاش به قدر ضرورت، نهایت احتیاط را مبذول می دارند، چنانكه در وصفشان فرموده اند:

«اگر یکی از اینان سنگ داغ و تفتیده ای را گاز زند برایش آسانتر از این است که درهمی از غیر حلال به دست آورد، یا آن را تا زمان مرگ خود بیاندوزد و حقّ و حقوقش را نپردازد. اینها کسانی هستند که اگر (دربارۀ دارائیشان) با دقت حسابرسی شوند به عذاب گرفتار آیند و اگر بخشوده شوند از عذاب جان سالم به در برند» (2)

بنابراین از فرمایشات ائمۀ معصوم (علیهم السلام) دریافت می شود كه مؤمن عاقل ثروتمند، نباید به وسیلۀ وساوس شیطانی و با در میان آوردن مسئلۀ شأنیت، از امور و گرفتاریهای برادران مؤمن غفلت نماید. چه خوب است هم خود استفاده کند و هم از مازاد آن به جای ذخیره برای این دنیای فانی، در راه رفع گرفتاری مؤمنان استفاده نماید. (3) مؤمنین که امت واقعی پیامبر گرامی (صلى الله علیه و آله وسلم)

ص: 99


1- مجموعة ورام 1/177 - شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد 19/240 - الحياة 5/709
2- اعلام الدین 341 ح29 - میزان الحکمه 11/172
3- جهت آگاهی و رهایی از حب دنیا و مال اندوزی، به کتاب ”دنیا“ از همین نویسنده مراجعه شود.

می باشند، دارای نشانه هائی هستند. حضرت رسول خدا (صلى الله علیه و آله وسلم) می فرمایند:

«فَلَا یحِبُّونَ جَمْعَ الْمَالِ وَ ادِّخَارَهُ وَ لَا یسْعَوْنَ فِی اقْتِنَائِهِ وَ احْتِكَارِه» (1)

جمع آوری و اندوختن ثروت را دوست ندارند و در به دست آوردن و احتکار آن نمی کوشند.

چنانچه مومن، فرمایشات معصومین (علیهم السلام) را بکار بست و به بصیرت در دین رسید، دنیا را جز برای كسب آخرت نمی بیند و از حرص و ولعِ اندوختن دور می گردد. چنانكه پیامبر گرامی (صلى الله علیه و آله وسلم) دربارۀ مومنین حقیقی فرموده اند:

«اندوختن را دوست ندارد»

و در ادامه می فرمایند:

«وَ إِنَّمَا رِضَاهُمْ مِنَ الدُّنْیا سَدُّ جَوْعَةٍ وَ سَتْرُ عَوْرَةٍ وَ غِنَاهُمْ مِنْهَا مَا بَلَغَ بِهِمُ الْآخِرَةَ فَأُولَئِكَ هُمْ الْآمِنُونَ الَّذِینَ {لا خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَ لا هُمْ یحْزَنُون}» (2)

بلکه از دنیا به سدّ جوعی و پوشیدن لباسی و توانگریشان در دنیا همان مقداری است که آنها را به آخرت برساند اینان همان ایمن شدگانی هستند که بیم و اندوهی به ایشان نمی رسد.

ظاهراً این دسته همان زاهدان در دنیا هستند که به اندک روزی اکتفا می کنند. اما گروه دیگر از این امت، بنا به فرمایش پیامبر (صلى الله علیه و آله وسلم) که در ادامه می فرمایند:

«جمع کردن مال را از پاکیزه ترین و نیکوترین راه هایش (از راه حلال) دوست

ص: 100


1- عدة الداعی و نجاح الساعی 102 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 74/184
2- عدة الداعی و نجاح الساعی 102 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 74/184؛ 100/23 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 13/18

دارند، (و برای این عمل مقصود و هدف عالی را که همانا کسب رضایت خدااست دنبال می کنند»

طلب دنیا از سوی ایشان از روی حرص و ولع و حبّ دنیا نیست. پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله وسلم) می فرمودند:

«نِعْمَ الْمَالُ الصَّالِحُ لِلرَّجُلِ الصَّالِح» (1)

چه نیکو است مال شایسته و صالح برای مرد صالح.

حضرت امام صادق (علیه السلام) دنیا را حتی در جائی، نیکو و محل پیشرفت دانسته اند البته زمانی که مال دنیا برای رسیدن به آخرت مصرف شود، ممدوح است.

«نِعْمَ الْعَوْنُ الدُّنْیا عَلَى الْآخِرَةِ» (2)

چه نیکو یاوری است مال دنیا برای آخرت.

زمانی که انسان برای آخرت خویش گام بردارد حتی اگر توان وی اقتضاء نکند، چون نیت خیر داشته و در کار خیر شتابان است، خدای متعال نیز به یاری وی می شتابد. حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«..وَ الْمُحْسِنُ مُعَان..» (3)

فرد نیکوکار یاری می شود.

ص: 101


1- تنبیه الخواطر 1/158 - میزان الحكمه 11/152 - مجموعة ورام 1/158 - الحیاة: ترجمه احمد آرام 4/163 - لسان العرب 12/588
2- كافی 5/72 ح8 - الأصول الستة عشر (ط - دار الحدیث) 263 - الكافی (ط - الإسلامیة) 5/72؛ (ط - دارالحدیث) 9/526 - الوافی 17/40 - وسائل الشیعة 17/30
3- الكافي (ط - الإسلامية) 6/187؛ (ط - دارالحديث) 12/40 - مستدرك الوسائل و.. 13/156 - غرر الحكم 191

{یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ ینْصُرْكُمْ وَ یثَبِّتْ أَقْدامَكُم} (1)

«ای کسانی که ایمان آورده اید، اگر خدا را یاری کنید، یاریتان می کند و قدمهایتان را استوار میکند [یکی از جاهائی که انسان نیاز به ثبات قدم دارد صراط در قیامت است]»

حق معلوم

احسان به تهیدستان و انفاق از مال به نوعی همان «حق معلوم» است و این حق را از حقوق واجبی مثل زکات و خمس، جدا دانسته اند. خداوند در قرآن مجید می فرماید:

{وَ فی أَمْوالِهِمْ حَقٌ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُوم} (2) * { وَ الَّذینَ فی أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ * لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ} (3)

«و در اموال آنان حقی برای سائل و محروم است» * «آنان که در اموالشان حقی است معلوم * برای سائل و محروم»

حضرت امام صادق (علیه السلام) در این باره می فرمایند:

«خداوند -عزّ و جلّ- در دارائیهای توانگران بجز زکات حقوق دیگری را واجب و مقرّر کرده و فرموده است «آنان که در اموالشان حقی است معلوم» بنابراین حق معلوم و معیّن که چیزی جز زکات می باشد، آن است که هرکس وظیفۀ خود می داند از مالش بپردازد. او باید به اندازۀ توان و وسع مالی که دارد، «آن مقدار را بر خود واجب شمارد»، و بسته به میل خودش، فی کل یوم، و ان شاء

ص: 102


1- سورۀ مبارکۀ محمد (صلى الله علیه و آله وسلم) آیۀ شریفۀ 7
2- سورۀ مبارکۀ ذاریات آیۀ شریفۀ 19
3- سورۀ مبارکۀ معارج آیات شریفه 24 و 25

فی کلّ جمعه، و ان شاء فی کلّ شهر، هر روز یا هر جمعه یا هر ماه بپردازد» (1)

حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«الْمَالُ ینْفَعُكَ حَتَّى یفَارِقَكَ» (2)

دارایی (در صورتی که در راه خدا انفاق گردد، ) تو را سود رساند تا اینکه از تو جدا شود.

در اهمیت انفاق نیز فرمودند:

«..اتْرُكْ مِنَ الدُّنْیا مَا بِكَ الْغِنَى عَنْه..» (3)

آنچه از دنیا که نیازی به آن نداری را ترک کن( انفاق کن).

روزی، حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) درهمی (پولی) را در کف دست مبارک گرفتند و خطاب به آن پول فرمودند:

«تو تا موقعی که در دست من هستی برای من سودی نخواهی داشت آن موقعی که از دستم خارج شوی (در راه خدا انفاق گردی) برای من منفعت خواهی داشت» (4)

در جای دیگر فرمودند:

«إِنَّ إِعْطَاءَ هَذَا الْمَالِ قِنْیةٌ وَ إِنَّ إِمْسَاكَهُ فِتْنَة» (5)

راستی که بخشیدن این مال پس انداز است و نگهداشتن آن فتنه (گرفتاری).

ص: 103


1- کافی 3/498 ح8
2- غرر الحكم 1452 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 367
3- الكافی (ط - الإسلامیة) 2/135؛ (ط - دارالحدیث) 3/349 - الوافی 4/399 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول 8/308 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 13/354
4- معراج السعادة
5- غرر الحكم 3391 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 376

و حقیقت آن است كه حضرت امیر المؤمنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«هرگاه مالت را برای آخرت پیش فرستی و خدا را برای ما زنده و اولاد خودت خلیفه گردانی (یعنی امور را به خدا سپردن و او را وکیل گردانیدن) تو به هر چه كه پیش فرستاده نیكبخت می گردی و خداوند هم برای بازماندگانت نیكو سرپرست و خلیفه خواهد شد» (1)

آری سراسر مال برای مومن ضرر است الا چیزی كه در راه خدا به مومن تهیدستی پرداخت گردد كه حضرتش سودمندترین راهنمایی را برای عاقلان عنوان داشتند. حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«الْمَالُ وَبَالٌ عَلَى صَاحِبِهِ إِلَّا مَا قَدَّمَ مِنْه» (2)

مال و ثروت وبالی است برای صاحبش، مگر آنچه که (برای آخرتش) پیش فرستد.

«وَ أَمْسِكْ مِنَ الْمَالِ بِقَدْرِ ضَرُورَتِكَ وَ قَدِّمِ الْفَضْلَ لِیوْمِ حَاجَتِك» (3)

از مال و دارایی به اندازۀ ضرورت خود نگه دار و زیادی آن را برای روز نیازمندی (قیامت) خود پیش فرست.

در اینکه خداوند از نگهداری مال بشدت غضب می کند، شکی نیست. اگر هنوز اهمیت احسان و انفاق، آنطور که باید و شاید در ذهن متجلی نشده، لازم است به حدیث ذیل که فرمایش حضرت رسول اکرم (صلى الله علیه و آله وسلم) به بلال است

ص: 104


1- غررالحكم فصل 17 ح 162
2- غرر الحكم 1957 - عیون الحكم و المواعظ (للیثی)59 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 15/262
3- نهج البلاغه الكتاب (نامه) 21 - نهج البلاغة (للصبحی صالح) 377 - غرر الحكم و درر الكلم 142 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 33/490 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 15/262

توجه شود:

«ای بلال! در حالی که تهیدستی، با خدا دیدار کن نه با حال توانگری گفتم ای پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله وسلم) ! چگونه چنین کنم؟ فرمود: هرگاه رزق و روزی دریافت نمودی آن را نگهداری مکن و هرگاه از تو چیزی خواسته شد، از بخشش خودداری نکن. گفتم: ای پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله وسلم) این چگونه ممکن است؟ فرمودند: سخن همین است (که گفتم) «والا فالنّار»؛ وگرنه دچار آتش (جهنم) خواهی شد» (1)

با حدیث فوق جائی برای اندوختن مال وجود ندارد. خداوند در قرآن مجید، مردم را از جمع آوری مال ترسانده است. جناب ابوذر (رحمة الله) وقتی مال اندوزی معاویه (لعنت الله علیه) را دید، مردم را از عواقب آن آگاه نمود و این آیه را می خواند:

{یوْمَ یحْمى عَلَیها فی نارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوى بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ هذا ما كَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ فَذُوقُوا ما كُنْتُمْ تَكْنِزُون} (2)

«روزى كه آن [مال]ها را در آتش دوزخ بگدازند، و پیشانى و پهلو و پشت آنان را با آنها داغ كنند [و گویند:] «این است آنچه براى خود اندوختید، پس [كیفر] آنچه را مى اندوختید بچشید»

اعتدال در انفاق

مال خدا باید به خدا برگردد وگرنه غصب حقِ حق تعالی به شمار می آید و غاصب، جایش در جهنم است، البته شایان ذكر است همچنان که انسان مازاد

ص: 105


1- میزان الحکمه 9/180 - المستدرک علی الصحیحین 4/252 ح7887
2- سورۀ مبارکۀ توبه آیۀ شریفۀ 35

بر مصرف را نباید جمع آوری کند و در انفاق بخل نورزد از آن طرف باید حدّ اعتدال در انفاق را نیز حفظ کند که خدای نکرده در اثر زیاده روی در انفاق به تهیدستی مبتلا نگردد. به نقل از ابن عباس، هنگامی که فرمان انفاق در راه خدا رسید، گروهی از صحابه نزد پیامبر (صلى الله علیه و آله وسلم) آمدند و عرض کردند: این انفاقی که فرمان یافته ایم تا از اموال خود انجام دهیم نمی دانیم چیست، و چقدر آن را انفاق کنیم، پس خداوند تبارک و تعالی این آیه را نازل کرد:

«از تو (ای پیامبر) می پرسند چه انفاق کنند، بگو: مازاد اموال را تا پیش از آیه، بعضی از مال خود چندان انفاق می کردند که دیگر چیزی پیدا نمی کردند تا صدقه بدهند حتی غذایی برای خوردن خودشان باقی نمی ماند به طوری که به آنها صدقه می دادند» (1)

«عبدالله بن سنان گفت: از حضرت امام صادق (علیه السلام) معنای آیۀ شریفۀ «یکی دیگر از نشانی بندگان شایستۀ خدا، آنست که چون بخواهند انفاق و بخششی کنند نه اسراف و زیاده روی می کنند و نه بخل و خسّت به خرج می دهند بلکه رعایت اعتدال را می نمایند» (2) را پرسیدم، حضرت مشتی سنگریزه را برداشت و در دست مبارک نگه داشت و فرمود:

معنی ”اقتار“ (بخل) این است، بعد مشت دیگری از سنگها را برداشت، و همه را به زمین ریخت و فرمود: ”اسراف“ این است. سپس از سنگریزه ها مشتی دیگر برداشت کمی از آنها را به زمین انداخت و مقداری را در دست نگاه

ص: 106


1- میزان الحکمه 6/236
2- {وَ الَّذینَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ یسْرِفُوا وَ لَمْ یقْتُرُوا وَ كانَ بَینَ ذلِكَ قَواما} سورۀ مبارکۀ فرقان آیۀ شریفۀ 67

داشت و فرمود: مراد از ”قوام و میانه روی“ چنین است» (1)

رفتار مومن بر طبق روایات، نباید آنچنان باشد که حبس مال بحساب آید یا بدرد درماندگان و تهیدستان نخورد و یا تحت عنوان حفظ شأن، مال را در جای نامناسب خرج کند. همینطور نباید با کنار گذاشتن عقل، همۀ اموال را خرج مستمندان کند و خود تهیدست شود. بلکه متعادل باید رفتار کرد؛ البته این اعتدال نباید باعث فریب گردد و بهانۀ انسان برای جمع آوری و دوستی مال شود. بهر حال فطرت الهی و عقل سلیم طبق روایاتی كه تا اینجا ذکر شد، جایگاه انفاق و حد اعتدال را دریافته است.

امّا مسئلۀ بسیار مهمی که خداوند با وجود آن هیچ عمل صالحی را از بندۀ خود نمی پذیرد، حرص و طمع ورزی به مال دنیاست که در واقع از آن به «حب الدنیا» تعبیر شده است. مؤمنین و خیرین گرامی باید با توجه به فرمایشات معصومین (علیهم السلام) كه در مذمّت دنیا فرموده اند، با تفکری صحیح و عاقلانه، از اندوختن و بدست آوردن بیهوده مال و دارایی که چیزی جز طمع نیست، دست بردارند چرا که بدبختیها و گناهان از حرص و طمع شروع می شوند که فرموده اند:

«حُبُّ الدُّنْیا رَأْسُ كُلِ خَطِیئَة» (2)

دنیا دوستی، سرمایه[راس] برای هر اشتباه و گناهی است.

و از آن جهت است که حقیقت ایمان به قلبی می رسد که از دنیا متنفر

ص: 107


1- کافی 4/56 ح9
2- الكافی (ط - الإسلامیة) 2/131؛ (ط - دارالحدیث) 3/339 - الخصال 1/25 - كنز الفوائد 1/217 - الأمالی (للطوسی) 662 - بحارالانوار 73/7 ح1

شود. حضرت امام صادق (علیه السلام) در این باره فرمودند:

«حَرَامٌ عَلى قُلُوبِكُمْ أَنْ تَعْرِفَ حَلَاوَةَ الْإِيمَانِ حَتّى تَزْهَدَ فِي الدُّنْيَا» (1)

شناختن شیرینی ایمان بر دلهای شما حرام است تا به دنیا بی رغبت شوید.

بنابراین از ضروریات هر مؤمن صالح و انسان خیّر آنست که دل را از محبت و تزویر دنیا دور کند. در غیر این صورت، مصداق این روایت شگفت و عجیب قرار خواهد گرفت که پیامبر (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«در روز قیامت گروه هایی را می آورند که مانند این کوه بزرگ، اعمال نیک دارند ولی در عین حال فرمان ورود به دوزخ دربارۀ آنان صادر می شود. سؤال شد: آیا این گونه افراد نماز می خواندند؟ فرمود: اینان نماز می خواندند، روزه می گرفتند و پاسی از شب را عبادت می کردند ولی اگر از دنیا چیزی در دستشان قرار می گرفت با ولع و حرص او را می گرفتند» (2)

نیز از پیامبر گرامی (صلى الله علیه و آله وسلم) روایت شده است:

«فردای قیامت جماعتی از امت مرا حاضر کنند و صحایف اعمال ایشان را بنگرند می بینند که تمام نمازها را در اوقات خود به جا آوردند و زکات مال داده و شب زنده داری کرده و به ذکر خداوند متعال مشغول بوده اند، در حالیکه حق تعالی امر فرماید که آنان را به دوزخ ببرید.

اصحاب عرض کردند: ای رسول خدا (صلى الله علیه و آله وسلم) ! به چه جرم آنان را به جهنم می برند؟

ص: 108


1- الكافي (ط - الإسلامية) 2/128؛ (ط - دارالحديث) 3/332 - وسائل الشيعة 16/12 - بحار الأنوار (ط - بيروت) 70/49
2- بحارالانوار 15/292

ایشان فرمودند: گناه آنها این بود که هرچه از مال دنیا به دست می آوردند، باز حرص و طمع می ورزیدند و دنبال زیادتی می رفتند» (1)

با دلی آکنده از حرص دنیا نمی توان وارد معامله با خدا شد، حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«كَيْفَ يَعْمَلُ لِلْآخِرَةِ الْمَشْغُولُ بِالدُّنْيَا» (2)

كسی که مشغول دنیاست چگونه (میتواند) برای آخرت كار کند؟

حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) در جای دیگر فرمودند:

«لَا يَنْفَعُ الْعَمَلُ لِلْآخِرَةِ مَعَ الرَّغْبَةِ فِي الدُّنْيَا» (3)

با رغبت به دنیا، کار برای آخرت بی فایده است.

و نیز می فرمایند:

«حُبُ الْمَالِ یوهِنُ الدِّینِ وَ یفْسِدُ الْیقِینَ» (4)

مال دوستی، دین را سُست و یقین را تباه می سازد.

هر چه در دل ریخته شود و ذهن به هر چه مشغول شود همان را پی می گیرد. آیندۀ خویش را با آن رقم می زند و لحظات خود را با آن مانوس می نماید. اگر ثروت فراوان برای شخصی فراهم شود، مشغله های ذهنی وی، همینطور ظرف قلب او حول ثروت، نگهداری و ازدیاد آن می چرخد.

ص: 109


1- تفسیر جامع 3/504
2- عيون الحكم و المواعظ (لليثي) 383 - غرر الحكم و درر الكلم 516 - تصنيف غرر الحكم و درر الكلم 414 - میزان الحكمه 1/168 - جامع الاحادیث للقمی 192
3- عيون الحكم و المواعظ (لليثي) 542
4- غرر الحكم 4876

چگونگی پرداختن به آن [از راه حلال یا حرام] نیز خود بحثی جداست. پس بجاست که ثروت را مایۀ بدیها بدانیم، كه حضرت فرموده اند:

«كَثْرَةُ الْمَالِ تُفْسِدُ الْقُلُوبَ وَ تُنْشِئُ الذُّنُوبَ» (1)

فراوانی مال و ثروت دلها را تباه می کند و گناهان را پدید می آورد.

می توان ثروت را زایندۀ قدرت و تکبر دانست. بمناسبت فراهم شدن ثروت، احساس لیاقت آن نیز به مومن رو می کند. همانطور که قارون را تباه کرد و پنداشت که از روی عقل و مهارت خویش، شایستۀ آن دارائی شده است. پس از آن، از حق رو برگرداند و ثروتش بجای اینکه برای او مایۀ آرامش شود، پایه ریز گناهان شد و او را با خود به غضب پروردگار سپرد. قرآن مایۀ درس و عبرت است اما افسوس که عبرت گیرندگان بر اساس فرمایش حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) کم هستند. ثروت می تواند برای هر مومنی، زنگ خطر سقوط باشد.

از سوی دیگر مومنین ضعیف که چنین روایاتی شامل حالشان نمی شود، در واقع از فتنه ای عظیم دور مانده اند. درست است که زندگی با شرایط فقر، سخت و طاقت فرسا می شود اما ایشان از عوارض و خسران ثروت که هر آن در تهدید آخرت فرد بوده، بدور هستند. کما اینکه اغنیاء اگر با فرض اینکه از ثروت و مفسده های آن در امان بمانند، از حساب آن در آخرت معاف نیستند. بشارت باد مؤمنین را که دستشان از ثروت تهی است. زیرا چیزی مازاد ندارند تا به حسابشان رسیدگی کنند. رسول خدا (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

ص: 110


1- غرر الحكم 7109

«..وَ لَا كَثُرَ مَالُهُ إِلَّا اشْتَدَّ حِسَابُه..» (1)

هیچ بنده ای مال و ثروتش زیاد نشد مگر اینکه حسابش سخت گردید..

حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در این باره فرمودند:

«إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ شَرّاً حَبَّبَ إِلَیهِ الْمَالَ وَ بَسَطَ مِنْهُ الْآمَالَ» (2)

هرگاه خداوند بدِ بنده ای را بخواهد، مال و ثروت را محبوب او گرداند و آرزوهایش را بگستراند.

این بود که پیامبر گرامی (صلى الله علیه و آله وسلم) همیشه برای مؤمن ثروتمند نگران بود و می فرمود:

«مَا أَخْشَى عَلَیْكُمُ الْفَقْرَ، وَلَكِنِّی أَخْشَى عَلَیْكُمُ التَّكَاثُرَ» (3)

من از فقر بر شما نمی ترسم، بلکه از فزون طلبی و تفاخر به زیاد داشتن برای شما نگرانم.

و نیز فرمودند:

«بدترین چیزی که از آن در حق این امت می ترسم دنیا و مال فراوان است و آن سبب آزمایش است و ندادن آن فتنه و امتحان می باشد» (4)

مذمت دنیا

حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در مذمّت دارائیهای دنیا، در ذیل آیه27 از

ص: 111


1- میزان الحكمه 11/154 - وسائل الشیعة 17/181 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 69/67 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 13/122
2- غرر الحكم 4110 و 4111
3- كنز العمال [متقی هندی - عامه] 6139
4- تفسیر جامع 6/245 - مجمع البیان 5/30

سورۀ ابراهیم فرمودند:

«در روز آخر عمر تمام اموال و اولاد و اعمال هر کسی، در برابر چشمش مجسّم می شود. به مال و اموال خود توجه می کند و می گوید: به خدا سوگند، من در تمام مدّت عمر خود، در جمع آوری و ذخیرۀ تو، کوشش و تلاش نمودم و حریص بودم، در این موقع که دست من از دنیا کوتاه می شود، چه کاری می توانید برایم انجام دهید؟(دارائیهای او) می گویند: فقط می توانی کفن خود را برداری، و حق برداشت هیچ یک از اموال را نداری.

به اولادش رو می کند و می گوید: به خدا قسم، من شماها را بسیار دوست داشتم و برای راحتی و آسایش شما خود را به زحمت می انداختم، و از شما حمایت می کردم، اکنون شما به چه کار می آیید و چگونه می توانید به کمک من آیید؟

فرزندانش می گویند: ما تو را تا قبر بدرقه می کنیم، در گورت پنهان می سازیم و سپس از تو جدا می شویم.

سپس رو به اعمال خود کرده و می گوید: من نسبت به شما علاقه و تمایلی نداشتم، و شما بر من سنگینی داشتید، شما در این موقع با من چه می کنید؟

اعمالش می گویند: ما رفیق و مونس قبر تو هستیم تا روز قیامت که با یکدیگر به محضر قرب ربوبی حاضر شویم و خدا را ملاقات نماییم.

حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در ادامه فرمودند:

اگر آن شخص از دوستداران خدا باشد، عملش به صورت زیبا و معطّر به بهترین عطرها در نظر او مجسم شود و به او بشارت دهد که خداوند از تو خشنود است و بهشت جاوید، او را خوش آمد می گوید و میپرسد: تو کیستی؟ جواب میدهد:من عمل صالح تو هستم که پیش از تو (قبل از مرگ تو) در

ص: 112

بهشت جایگزین گشته ام» (1)

پس از قبول اصول پنجگانۀ دین، گشایش راه بهشت به دوری از دنیا بستگی دارد. دنیا با ماهیت خود نقطۀ مقابل بهشت است. هر چه متاع اخروی ارزشمند است، متاع دنیوی بی ارزش و کثیف. طبعاً کل دنیا با هرچه در آنست چیزی جز مردار نیست. از آن سو بهشت نیز جای کثافات نیست بلکه جای چیزهای پاک است و کسی به آنجا راه می یابد که خود را پاک نموده باشد و یکی از کثافات، دلبستگی بدنیاست. حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می فرمایند:

«شخص عاقل آن است که زنجیر دارائی را از گردن خود گسسته و خویش را سبک کرده و با آسایش روان به هر جایی به پرواز درآید که تا این زنجیر باز نگردد قدمی به بهشت برداشته نمی شود»

حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«وَ طَلَبْتُ فَرَاغَ الْقَلْبِ فَوَجَدْتُهُ فِی قِلَّةِ الْمَال» (2)

آسایش دل را جستجو کردم و آن را در کمی مال و ثروت یافتم.

اما مؤمنانی که دستشان از اموال دنیا کوتاه است، سؤال و جواب و مسئولیت آنها در صحرای محشر کمتر و آسایش و آرامششان در دنیا بیشتر است و بدین خاطر، تمایل قلبی آنان به سوی آخرت می باشد و همت خویش را برای بدست آوردن توشۀ سفر قبر و قیامت، صرف می کنند و در عوض این

ص: 113


1- تفسیر جامع 3/523 - تأویل الآیات 1/242 - 244 ح3
2- مستدرك الوسائل 12/174 ح13810

تلاشها، بی نیازی و بی اعتنایی آنان بیشتر می گردد که در این باره پیامبر گرامی (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«هرکس که آخرت همّ و غمّ او باشد خداوند امور او را به سامان می آورد و بی نیازی را در بین دو چشم او قرار می دهد و دنیا علی رغم میل خود نزد او می رود و هرکس که دنیا همّ و غمّش باشد خداوند امورش را از هم می پاشد و فقر را در بین دو چشم او قرار می دهد و از دنیا جز آنچه خداوند برایش مقدّر داشته نصیبش نمی شود» (1)

وقتی روزی انسان تعیین شده باشد، دیگر تلاش اضافه یا حرص بر دنیا معنی نخواهد داشت. یعنی پرداختن به دنیا به نوعی در تعارض با عقل است. رزق که مشخص است، دنیائی که در آن هستیم نیز پلی به سوی زندگی ابدی در جهان بعدی است، مُهر سعادت یا شقاوت، یعنی جواز راحتی یا صعب و آتش، دراعمال متبادره از فرد در همین دنیا نهفته است. خود ناگفته پیداست باید از همین دنیا برای آخرت بهره جست. حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«إِنَّمَا لَكَ مِنْ دُنْیاكَ مَا أَصْلَحْتَ بِهِ مَثْوَاك» (2)

همانا سهم تو از دنیا آن اندازه خواهد بود که با آن سرای آخرت را اصلاح کنی.

این راهنمائی، جهت دهی به اعمال در دنیاست. همینطور تفسیر آیۀ ذیل

ص: 114


1- کنز العمال [متقی هندی - عامه] 44160
2- نامه 31 امیرالمؤمنین علی به حضرت امام حسن (علیه السلام) - تحف العقول 83 - مجموعة ورام 2/105 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 74/229؛ 93/133

است که می فرماید:

{..وَ لا تَنْسَ نَصیبَكَ مِنَ الدُّنْیا..} (1) «بهره ات را از دنیا فراموش نکن»

خداوند عقول مومنین را در دنیا به سوی سازندگی جهان آخرت سوق داده تا به وسیلۀ احسان و انفاقِ اموال و دارائیهای دنیا، خانۀ ابدی خویش را آباد سازند و برای جمع نمودن توشه به وسیلۀ نیکی و احسان حرص ورزند، چنانکه حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«مَنْ حَرَصَ عَلَى الْآخِرَةِ مَلَك؛ مَنْ حَرَصَ عَلَى الدُّنْیا هَلَك» (2)

هرکس برای آخرت حرص زند آن را به دست می آورد و هرکه برای دنیا حرص زند نابود می شود.

ص: 115


1- سورۀ مبارکۀ قصص آیۀ شریفۀ 77
2- غرر الحكم و درر الكلم 616

ارزش اعانت

چنانکه ذکر شد حکمت و دلیل احسان و اعانت، بدست آوری آخرت است. یعنی تجارت آخرت با متاع دنیا. متاعی که خداوند در آیات خود آنرا قلیل خوانده است.

{ إِنَّ الَّذینَ یتْلُونَ كِتابَ اللَّهِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِیةً یرْجُونَ تِجارَةً لَنْ تَبُور} (1)

«در حقیقت، كسانى كه كتاب خدا را مى خوانند و نماز برپا مى دارند و از آنچه به ایشان روزى داده ایم، نهان و آشكارا انفاق مى كنند، امید به تجارتى بسته اند كه هرگز زوال نمى پذیرد»

{یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلى تِجارَةٍ تُنْجیكُمْ مِنْ عَذابٍ أَلیمٍ * تُؤْمِنُونَ بِالله وَ رَسُولِهِ وَ تُجاهِدُونَ فی سَبیلِ الله بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ ذلِكُمْ خَیرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ} (2)

«اى كسانى كه ایمان آورده اید، آیا شما را بر تجارتى راه نمایم كه شما را از عذابى دردناك مى رهاند؟ * به خدا و فرستاده او بگروید و در راه خدا با مال و جانتان جهاد كنید. این [گذشت و فداكارى] اگر بدانید، براى شما بهتر است»

ص: 116


1- سورۀ مبارکۀ فاطر آیۀ شریفۀ 29
2- سورۀ مبارکۀ صف آیات 10 و 11

خداوند در آیات فوق تجارت سودمند آخرت را پس از ایمان و جهاد، انفاق مال ذکر فرموده است. پس بنا به فرمایش حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می بایستی عمل نمود که فرمودند:

«اجْعَلْ مِنْ نَفْسِكَ عَلَى نَفْسِكَ رَقِیباً وَ اجْعَلْ لِآخِرَتِكَ مِنْ دُنْیاكَ نَصِیبا» (1)

از خودت برای خودت نگهبانی بگمار و برای آخرت خود از دنیایت بهره ای بگذار.

پس ایشان با این دعا به درگاه پروردگار عرض می نمایند:

«..وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ یسَارِعُ فِی الْخَیرَاتِ..» (2)

..و مرا از کسانی قرار ده که در کارهای خیر زود وارد می شود..

حال که خداوند متعال بنا به مصلحتی به بعضی از افراد مالی بخشیده، نبوده مگر امتحانی در برابر بندگان ضعیف و تهیدست و این اموال برای شخص مؤمن هیچ سودی در بر نخواهد داشت الاّ به فرمایش امام معصوم (علیه السلام) که فرمودند:

«الْمَالُ وَبَالٌ عَلَى صَاحِبِهِ إِلَّا مَا قَدَّمَ مِنْهُ» (3)

مال (پول) برای صاحب خود وبال است مگر آنچه كه (برای آخرتش) پیش فرستد.

ص: 117


1- عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 85 - غرر الحكم و درر الكلم 144
2- كامل الزیارات 42 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 84/93 - الوافی 14/1429 - زاد المعاد - مفتاح الجنان 484
3- مستدرك 262 - عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 59 - غرر الحكم و درر الكلم 108/حدیث1978 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 15/262

تلاش برای آخرت به وسیلۀ انفاق، بزرگترین نعمت برای اشخاص متموّل است. حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«إِنَّ إِنْفَاقَ هَذَا الْمَالِ فِی طَاعَةِ اللَّهِ أَعْظَمُ نِعْمَةٍ وَ إِنَّ إِنْفَاقَهُ فِی مَعَاصِیهِ أَعْظَمُ مِحْنَة» (1)

خرج كردن این مال در راه طاعت خدا، بزرگترین نعمت است و مصرف كردنش در راه معاصی او بزرگ ترین محنت و گرفتاری.

در این باره، خداوند قرآن كریم می فرماید:

{..وَ آتُوهُمْ مِنْ مالِ اللَّهِ الَّذی آتاكُمْ..} (2)

«..از آن مالی كه خدا بشما داده است به ایشان (مستمندان) بدهید..»

چگونه می توان مالی که در راه غیر خداوند صرف شده را با اموالی که در راه خدا انفاق شده مقایسه نمود؟ بین اموالی که در راه خداوند انفاق شده اند نیز آن مالی که در راه اعانت برادران مومن بوده از ارزش بالاتری نسبت به بقیه برخوردار است. حضرت امام رضا (علیه السلام) می فرمایند:

«خَیرُ مَالِ الْمَرْءِ ذَخَائِرُ الصَّدَقَة» (3)

بهترین دارائی انسان اندوخته های صدقه (انفاق و احسان كه در راه خدا داده) است.

ص: 118


1- عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 143 - غرر الحكم و درر الكلم 220 - جامع أحادیث الشیعة (للبروجردی) 22/212
2- سورۀ مبارکۀ نور آیۀ شریفۀ 33
3- عیون أخبار الرضا (علیه السلام) 2/61 - معانی الأخبار 293 - مجموعة ورام 2/182 - وسائل الشیعة 9/371 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 61/162؛ 93/122 - میزان الحكمه 11/179

میزبانان هر فرد در دنیای پس از مرگ، میهمان خود را از آنچه در دنیا فرستاده است، می شناسند. نه پُست و مقام و نه چهره یا هر چیز فانی دیگری برایشان اهمیت ندارد بلکه اعمال فرد است که رفتار ایشان (فرشتگان و ملائک موکل) را تعیین می کند. قضاوت آنها بر اساس کارنامۀ فرد است. فرد سعید اعمال خود را بر اساس رضای الهی انجام داده و اموال خویش را در راه رضای او و اعانت از برادران خویش بکار گرفته است. در نقطۀ مقابل شقی که حرص دنیا در او رخنه کرده بود، آزمندی خویش را بر ملائک عرضه می کند. حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می فرمایند:

«هرگاه بنده ای بمیرد، فرشتگان گویند چه پیش فرستاد (در موقع حیاتش در راه خدا چه انفاق نمود) ولی مردم می گویند چه بر جای گذاشت؟

پس زیادی مال خود را پیش فرستید، تا برای شما باقی بماند و (در دنیا) بر جای نگذارید تا مایۀ حسرت شما گردد، زیرا محروم كسی است كه از خیر و منفعت مال خود محروم بماند و سعادتمند كسی است كه ترازوهای اعمالش از صدقات و خیرات سنگین شود» (1)

مومن عاقل چون اموال خویش را امانت و امتحان الهی می داند بدین جهت در راه مالك اصلی اموال كه خداوند است خرج می كند. امام معصوم (علیه السلام) در این مورد می فرمایند:

«اینكه بنده در مورد آنچه كه پروردگار به او سپرده است برای خودش ملكیتی نبیند. چرا كه بندگان ملكیتی ندارند و همۀ اموال را از آن خداوند

ص: 119


1- عیون اخبار الرضا (علیه السلام) 1/298/56 - میزان الحكمه 11/177

می دانند..» (1)

پس مومن كه به خاطر پایبندی به دینش و متمسك بودن به فرمایشات معصومین (علیهم السلام) به مرتبه ای از عقل و یقین رسیده، از اموال دنیا پلی می سازد كه با آن به راحتی و آرامش بتواند از درّۀ خوفناك عالم بزرخ عبور کرده، به بهشت جاودانه برسد. حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) این افراد را جزء بهترین مومنان می دانند:

«..وَ اعْلَمْ أَنَّ أَفْضَلَ الْمُؤْمِنِینَ أَفْضَلُهُمْ تَقْدِمَةً مِنْ نَفْسِهِ وَ أَهْلِهِ وَ مَالِه فَإِنَّكَ مَا تُقَدِّمْ مِنْ خَیرٍ یبْقَ لَكَ ذُخْرُهُ وَ مَا تُؤَخِّرْهُ یكُنْ لِغَیرِكَ خَیرُه..» (2)

..بدان بهترین مومنان، آن كسی است كه جان و اهل و مال خود را در راه خدا پیشاپیش تقدیم كند؛ پس زیور آنچه را كه پیش فرستی برای تو باقی می ماند و آنچه را بگذاری خیر آن برای دیگری می شود..

سپس حضرت، در مذمت و تبعات منفی اندوختن مال می فرمایند: «و آنچه را كه باقی می گذاری سودش به تو نخواهد رسید بلكه به دیگران می رسد»

آری اگر شخصی در زنده بودنش، به احسان اموالش موفق نشود، جز ضرر و خسران عظیم در آخرت هیچ نفعی از اموالش نبرده است. وانگهی مورد غضب امامش قرار خواهد گرفت. یکی از اصلیترین دلایل دوری ما از امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) همین اندوختن مال است. جناب علی بن مهزیار به شوق زیارت حضرت امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بیست سفر حج رفت. آخرالامر وقتی خدمت

ص: 120


1- بحارالانوار 1/224 حدیث عنوان بصری
2- بحار الأنوار (ط - بیروت) 33/508 - منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة (خوئى) 20/389 - شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید 18/41

حضرت (علیه السلام) شرفیاب گشت، آن حضرت (علیه السلام) دلیل دوری و عدم توفیق زیارت را، اندوختن ثروت پنداشتند و فرمودند:

«آیا راه را بلد نبودید؟ یا اینكه در فكر اندوختن مال و ثروت بودید و به این جهت برادران دینی خود را مورد ظلم و ستم قرار دادید»

بدیهی است كه جای هیچ توجیهی نیست؛ وقت بسیار اندک و عنقریب است كه صدای «الرحیل الرحیل» جناب عزرائیل به گوش رسد. مومن باید تا در پنجۀ مرگ گرفتار نشده با استمداد و استغاثه به حضرت امام زمان (علیه السلام)، توفیق عمل صالح را بخواهد. باید دانست كه تمامی درجات، امتیازات و عنایات در همین ایثار و اعانت به برادران مؤمن است. امتیاز و ارزش احسان از این فرمایش امام معصوم (علیه السلام) هویدا است. حضرت امام صادق (علیه السلام) در این باره فرمودند:

«أَیمَا مُؤْمِنٍ أَوْصَلَ إِلَى أَخِیهِ الْمُؤْمِنِ مَعْرُوفاً فَقَدْ أَوْصَلَ ذَلِكَ إِلَى رَسُولِ الله» (1)

هر مومنی كه به برادر مومن خود خوبی كند به پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله وسلم) خوبی كرده است.

آری همۀ دین و نیكیها خوشحال کردن امام زمان (علیه السلام) و ائمۀ معصوم (علیهم السلام) است كه این نیز، در گرو خوشحال نمودن و رفع مشكلات برادران مومن است كه حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«..ثُمَّ قَالَ لَأَنْ أَسْعَى مَعَ أَخٍ لِی فِی حَاجَةٍ حَتَّى تُقْضَى أَحَبُّ إِلَی مِنْ أَنْ أُعْتِقَ أَلْفَ

ص: 121


1- الكافی (ط - الإسلامیة) 4/27؛ (ط - دارالحدیث) 7/271 - الإختصاص 32 - مكارم الأخلاق 136 - الوافی 10/455 - وسائل الشیعة 16/290 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 12/349

نَسَمَةٍ وَ أَحْمِلَ عَلَى أَلْفِ فَرَسٍ فِی سَبِیلِ الله مُسْرَجَةٍ مُلْجَمَة» (1)

اگر تلاش كنم برای برادر ایمانی خود جهت انجام حاجتی تا روا شود نزد من محبوب تر است از این كه هزار بنده آزاد كنم و بر هزار اسب زین كردۀ دهنۀ زده، و سرباز و آذوقۀ جنگی حمل كنم و به جنگ در راه خدا روانه نمایم.

كسانی كه در راه رفع مشكلات اهل ایمان قدم برداشته و تلاش می کنند، به یقین در حوزۀ مددهای غیبی و عنایات ویژۀ حق تعالی قرار خواهند گرفت. از بزرگی خداوند متعال به دور است در اعانت مومن امر کند ولی خود آنرا کنار بگذارد. بلکه اگر مومنی در کار برادر خویش تلاش نماید، انتظار می رود که خداوند با خدائی خویش بهتر از آنرا برای وی مهیا سازد و در جاهائی به مراتب سخت تر و عظیمتر از آن مشکلی که وی از برادرش رفع کرده، اهوال وی را برداشته و احوالش را نیکو گرداند. حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«فَإِنَّ الْعَبْدَ لَیمْشِی فِی حَاجَةِ أَخِیهِ الْمُؤْمِنِ فَیوَكِّلُ الله عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ مَلَكَینِ وَاحِداً عَنْ یمِینِهِ وَ آخَرَ عَنْ شِمَالِهِ یسْتَغْفِرَانِ لَهُ رَبَّهُ وَ یدْعُوَانِ بِقَضَاءِ حَاجَتِه» (2)

زمانی كه بنده ای برای برطرف ساختن نیاز برادر مومن خود قدم بردارد، خداوند -عزوجل- دو فرشته را یكی در سمت راست و دیگری در سمت چپش، بر وی بگمارد، كه از پروردگارش برای او آمرزش بطلبند و برای روا شدن

ص: 122


1- بحارالانوار ج 74 ص 315 - رساله حقوق حضرت امام سجاد (علیه السلام) 559 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 71/316 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 12/412
2- الكافی (ط - الإسلامیة) 2/195؛ (ط - دارالحدیث) 3/499 - الوافی 5/661 - وسائل الشیعة 16/359 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 71/328

حاجتش دعا كنند.

در نظر بگیرید برای شما یا برای فردی از اهلتان مسئله ای رخت دهد و نیاز به کمک پیدا نمائید. آنگاه مومنی در جهت رفع آن مشکل قدم برداشته و آنرا مرتفع نماید. چنین فردی در نظر شما و خانواده تان، چه جایگاهی باید داشته باشد؟ همین جایگاه، بلکه عزیزتر و بهتر از آن برای مومن ساعی در امر برادران، در نزد خدای منان بوجود می آید و آن به این جهت است كه جامعۀ تشیع، اهل و خانوادۀ خداوند هستند، چنانكه حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْخَلْقُ عِیالِی فَأَحَبُّهُمْ إِلَی أَلْطَفُهُمْ بِهِمْ وَ أَسْعَاهُمْ فِی حَوَائِجِهِم» (1)

خداوند -عز و جل- فرموده است: خلق، خانوادۀ من هستند، پس محبوب ترین آنان نزد من كسانی هستند كه با مردم مهربانتر و در راه برآوردن نیازهای آنان كوشاتر باشند.

از آنجا که اعانت در روایات معصوم (علیهم السلام)، اهمیت فوق العاده ای دارد، پس باید هرچه در توان است در راه امداد اهل و كسان خداوند بكار گرفت، چنانكه حضرت امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:

«لَقَضَاءُ حَاجَةِ امْرِئٍ مُؤْمِنٍ أَحَبُّ إِلَى الله مِنْ عِشْرِینَ حَجَّةً كُلُّ حَجَّةٍ ینْفِقُ فِیهَا صَاحِبُهَا مِائَةَ أَلْف» (2)

ص: 123


1- الكافی (ط - الإسلامیة) 2/199؛ (ط - دارالحدیث) 3/507 - الوافی 5/668 - وسائل الشیعة 16/367 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 71/336
2- الكافی (ط - الإسلامیة) 2/193؛ (ط - دارالحدیث) 3/495 - وسائل الشیعة 16/363 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلى الله علیه و آله وسلم) 9/103 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 71/324

روا ساختن حاجت مومن نزد خدا، از بیست حج كه در هر حجی صدهزار (درهم یا دینار) انفاق شده باشد محبوب تر است.

حضرت امام موسی كاظم (علیه السلام) فرمودند:

«إِنَّ لِلّه حَسَنَةً ادَّخَرَهَا لِثَلَاثَةٍ لِإِمَامٍ عَادِلٍ وَ مُؤْمِنٍ حَكَّمَ أَخَاهُ فِی مَالِهِ وَ مَنْ سَعَى لِأَخِیهِ الْمُؤْمِنِ فِی حَاجَتِه» (1)

همانا خداوند حسنه ای (ویژه و خاص) دارد كه برای سه كس اندوخته است: برای پیشوایی دادگر، مومنی كه دست برادرش را در مال خود باز بگذارد و كسی كه برای برآوردن نیاز برادر مومنش بكوشد.

با این اوصاف همۀ نیكیها و خوبیها در خوشحال کردن مومنان، با مال، یا برداشتن قدمی در حوائج ایشان، احترام یا حتی كاری كوچك در رفع موانع از آنها جمع گشته است. همانطور که حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«مَا عَلَى أَحَدِكُمْ أَنْ ینَالَ الْخَیرَ كُلَّهُ بِالْیسِیرِ قَالَ الرَّاوِی قُلْتُ بِمَا ذَا جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ یسُرُّنَا بِإِدْخَالِ السُّرُورِ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ مِنْ شِیعَتِنَا» (2)

چه می شود اگر هریك از شما با اندك كاری، به همۀ خوبیها دست یابد؟! راوی می گوید: عرض كردم: فدایت شوم، با چه كاری ؟ فرمودند: با شاد كردن شیعیان مومن ما.

این چنین نیست که اگر مومنی، برادر نیازمند خود را دریابد فقط همان شخص، طرف حساب وی باشد بلکه وی با این عمل دل حضرت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را شاد نموده و کسی که ولی زمانه (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را خوشحال نماید مانند اینست که خدا

ص: 124


1- بحار الأنوار (ط - بیروت) 71/314
2- میزان الحكمه 3/550 - قضاء حقوق المومنین 20/16 - بحارالانوار 74/312/69

را شاد نموده است. حضرت امام رضا (علیه السلام) فرمودند:

«هر كس مراعات حال مومنین را بكند خدا و فرشتگان بر او مباهات كنند» (1)

لذا به احترام امداد به برادران مومن، الطاف خاصۀ حق تعالی شامل شخص نیكوكار می شود. حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«مَنْ كَانَ فِی حَاجَةِ أَخِیهِ الْمُؤْمِنِ الْمُسْلِمِ، كَانَ اللَّهُ فِی حَاجَتِهِ مَا كَانَ فِی حَاجَةِ أَخِیهِ» (2)

كسی كه به فكر برآوردن نیاز برادر مسلمان خود باشد تا زمانی كه در فكر نیاز او باشد، خداوند در پی برطرف كردن نیاز وی باشد.

و نیز فرمودند:

«إِنْ تَبْذُلُوا أَمْوَالَكُمْ فِی جَنْبِ اللَّهِ فَإِنَّ الله مُسْرِعُ الْخَلَفِ» (3)

اگر اموالتان را برای رضای خدا صرف كنید خدای متعال به سرعت و تندی به شما عوض می دهد.

همچنین فرموده اند که احسان و اعانت برادران دینی باعث قبولی اعمال می شود. خاصه اینکه باعث استجابت دعا نیز می شود. می توان بدون شک آنرا در تاخیر اجل یا رفع بلا و دفع گرفتاری نیز صاحب اثر دانست.

از حضرت امام صادق (علیه السلام) نقل است که فرمودند:

«رُوِینَا أَنَّ عَابِدَ بَنِی إِسْرَائِیلَ كَانَ إِذَا بَلَغَ الْغَایةَ فِی الْعِبَادَةِ صَارَ مَشَّاءً فِی حَوَائِجِ

ص: 125


1- مستدرك الوسائل 2/413
2- میزان الحكمه 3/247 - الامالی طوسی (رحمة الله) 97/ح147 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 71/286
3- عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 162 - غرر الحكم و درر الكلم 255

النَّاسِ عَانِیاً بِمَا یصْلِحُهُم» (1)

در میان بنی اسرائیل عابدان وقتی به نهایت درجۀ عبادت می رسیدند كه برای برآوردن نیازها و رفع مشكلات مردم راه می افتادند.

«خُذُوا مِنْ كَرَائِمِ أَمْوَالِكُمْ مَا یرْفَعُ لَكُمْ بِهِ اللَّهُ سَنِیَّ الْأَعْمَالِ» (2)

از اموالتان آنچیزی که بهتر (نفیس تر) است را برگیرید (احسان نمائید) تا خداوند ارزش اعمالتان را بیشتر نماید.

در نتیجه هیچ عملی با ارزشتر و محبوبتر از اعانت مومنان نیست تا جائیكه حضرت امام باقر (علیه السلام) فرمودند:

«اگر تامین مخارج یك خانوادۀ مسلمان را بر عهده گیرم و آنان را از گرسنگی و برهنگی برهانم تا آبرویشان را نزد مردم حفظ كنم، نزد من خوشتر است از اینكه حج روم و حج روم و حج روم و مثل آن و مثل آن و [امام تا ده بار این را تكرار كردند و در ادامه فرمودند]: و مثل آن و مثل آن... [و این را هم فرمودند تا به هفتاد بار رسید]» (3)

متاسفانه بعضی از متمولین و مومنان با وجود اطلاع از حكایتهای خانمانسوز فقر، تهیدستی، قرض و بی خانمانی برادران خود، با بی اعتنایی دائماً برای سفر حج مهیا می شوند و گویا این فرمایشات هرگز به گوششان نرسیده است. از حج و زیارات که اعمالی الهی هستند بگذریم، سفرهای غیر ضروری

ص: 126


1- الكافی (ط - الإسلامیة) 2/199؛ (ط - دارالحدیث) 3/508 - الوافی 5/669 - وسائل الشیعة 16/367 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 14/508
2- عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 243 - غرر الحكم و درر الكلم 361
3- الكافی 2/195/11

و بعضاً توأم با گناه نیز ضمیمۀ کارنامۀ خویش می نمایند. مومن هوشیار و طالب رضای خدا، باید بداند كه دارائیها برای او نعمتی است كه مازاد آن را باید در راه خدا كه همان اعانت مومنین است، خرج کند تا شكر نعمت را بجا آورده و از زوال مال هم جلوگیری نماید و به این وسیله نعمتهایش را زیاد کند. خداوند متعال، بی نیاز از خلق است و حكمتش اینگونه اقتضاء نمود تا به دادرسی خلق از یکدیگر، منفعت برده و در صورت ادبار و سستی ایشان در این امر، مورد زوال نعمت قرار گیرند. حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) در فرمایش زیبائی که هشداریست برای افراد نیكوكار می فرمایند:

«خدا را بندگانی است كه برای سود رساندن بدیگران، نعمتهای خاصی به آنان بخشیده. تا آنگاه كه دست بخشنده دارند، نعمتها را در دستشان باقی میگذارد و هرگاه از بخشش دریغ كنند، نعمتها را از دستشان گرفته و به دست دیگران خواهد داد» (1)

«..یا أَیهَا النَّاسُ إِنَّ لله فِی كُلِ نِعْمَةٍ حَقّاً فَمَنْ أَدَّاهُ زَادَهُ وَ مَنْ قَصَّرَ عَنْهُ خَاطَرَ بِزَوَالِ النِّعْمَة..» (2)

..خداوند در هر نعمتی حقی دارد، هر كس آن را بپردازد آن نعمت افزایش یابد و آن كس كه نپردازد و كوتاهی كند؛ در خطر نابودی قرار گیرد.

سلامتی تن و روان، از نعمتهای الهی اند كه باید شکر آن گذارده شود. امداد و دستگیری مالی برای شفای بیماران، مخصوصاً از بعضی از اهل تقوا كه توان

ص: 127


1- نهج البلاغه حكمت 425
2- تحف العقول 206 - وسائل الشیعة 16/325 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 68/53

مالی برای درمان خود ندارند، می تواند زمینه ای برای شکر نعمت باشد. حضرت امام رضا (علیه السلام) در این باره فرمودند:

«..لِأَنَ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى كَلَّفَ أَهْلَ الصِّحَّةِ الْقِیامَ بِشَأْنِ أَهْلِ الزَّمَانَةِ وَ الْبَلْوَى..» (1)

خدای متعال اهل عافیت را مكلف فرموده است تا به امور كسانی كه از بیماری و مرضی رنج می برند و گرفتاری دارند رسیدگی کنند.

از سوی دیگر به صورت عینی و ملموس و از طریق تجربه به این مطلب نیز رسیده ایم. اما؛

«إِنَّ الله سُبْحَانَهُ فَرَضَ فِی أَمْوَالِ الْأَغْنِیاءِ أَقْوَاتَ الْفُقَرَاءِ فَمَا جَاعَ فَقِیرٌ إِلَّا بِمَا مُتِّعَ بِهِ غَنِی وَ الله تَعَالَى [جَدُّهُ] سَائِلُهُمْ عَنْ ذَلِك» (2)

همانا خدای سبحان روزی فقرا را در اموال سرمایه داران قرار داده است، پس فقیری گرسنه نمی مانَد جز به كامیابی توانگران و خداوند از آنان دربارۀ گرسنگی گرسنگان خواهد پرسید.

و نباشیم از آن دسته انسانهایی كه دوستی دنیا تمام وجودشان را پر کرده و از حساب و عقاب قبر و قیامت غافل گشته اند و آنچنان در فكر مال اندوزی شدند كه بعنوان یک سنت درآمد و مقبول همگان گردید. تا جائیکه اگر کسی خلاف آن عمل نماید [یعنی مطابق دین انفاق نماید] مورد تمسخر و ریشخند قرار گرفته و حتی از خانوادۀ خود طرد می گردد. حتی کوچکترین عمل خیر،

ص: 128


1- عیون اخبار الرضا (علیه السلام) 2/88 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 6/96؛ 93/18
2- نهج البلاغه حكمت 328 - نهج البلاغة (للصبحی صالح) 533 - وسائل الشیعة 9/29 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 93/22 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 7/9

بازخواست و مشاجرات سختی از سوی خانواده ها و همسران را در پی خواهد داشت. حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) در این باره فرمودند:

«سَیأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ عَضُوضٌ- یعَضُ الْمُوسِرُ عَلَى مَا فِی یدِهِ وَ لَمْ یؤْثِرْ بِذَلِكَ- قَالَ اللَّهُ تَعَالَى {وَ لا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَینَكُم}» (1)

روزگاری دشوار و گزنده بر مردم خواهد آمد كه در آن زمانه توانگر آنچه را دارد با چنگ و دندان نگه دارد (از چشم دیگران پنهان می كند تا كسی از او درخواستی نداشته باشد) حال آنكه به چنین امری فرمان داده نشده است، بلكه حق تعالی در قرآنش امر فرموده: «احسان و بخشش به یكدیگر را از یاد مبرید».

عواقب عدم یاری

هنگامی که اغنیاء احسان نکنند، یعنی آن روزی ای که خداوند متعال در اموال ایشان برای فقرا معین نموده را حبس نموده اند. طبیعی است حبس مال برادر دینی، از طرف خداوند متعال به هیچ وجه پذیرفته نیست. پس آن وقت، زمان نزول انواع بلاها و سختیها است. هشدار حضرت امام صادق (علیه السلام) پندی باید باشد برای متمولین، كه فرموده اند:

«خداوند امتی را عذاب نخواهد كرد مگر وقتی كه نسبت به حقوق برادران نیازمند خود سستی كنند»

ص: 129


1- سورۀ مباركۀ بقره آیۀ شریفۀ 237 - صحیفة الإمام الرضا (علیه السلام) 84 - الكافی (ط - الإسلامیة) 5/310؛ (ط - دارالحدیث) 10/532 - الوافی 17/459 - وسائل الشیعة 17/449 - البرهان فی تفسیر القرآن 1/493 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 71/413

آنچنان حق تعالی، رسول اکرم (صلى الله علیه و آله وسلم) و ائمۀ اطهار (علیهم السلام) نسبت به اعانت، حساسیت و اهمیت ویژه ای قائل شده اند كه حتی عدم اعانت بطور کامل را خیانت به خدای تبارک و تعالی دانسته اند. هر مومنی پس از مطالعۀ این روایت، از زیادتی عظمت و ارزش این مسئله دچار بهت و شگفتی خواهد شد. ابی جمیله می گوید از حضرت امام صادق (علیه السلام) شنیدم كه فرمودند:

«مَنْ مَشَى فِی حَاجَةِ أَخِیهِ الْمُسْلِمِ وَ لَمْ ینَاصِحْهُ فِیهَا كَانَ كَمَنْ خَانَ الله وَ رَسُولَهُ وَ كَانَ الله عَزَّ وَ جَلَّ خَصْمَه» (1)

كسی كه به دنبال حاجت برادر مومنش برود ولی تمام توان خود را به كار نگیرد مانند كسی كه به خدا و رسولش (صلى الله علیه و آله وسلم) خیانت كرده-است و خداوند- عزّ و جلّ- دشمن او خواهد بود.

پنهان نمودن اموال نیز كه از شاخه های عدم اعانت و احسان بر مومنین است، جز عذاب و خواری برای صاحب خود، چیز دیگری در پی نخواهد داشت. حضرت امام صادق (علیه السلام) در این باره به ابوهارون (نابینا) فرمودند:

«إِنَّ الله تَبَارَكَ وَ تَعَالَى آلَى عَلَى نَفْسِهِ أَنْ لَا یجَاوِرَهُ خَائِنٌ قَالَ قُلْتُ وَ مَا الْخَائِنُ قَالَ مَنِ ادَّخَرَ عَنْ مُؤْمِنٍ دِرْهَماً أَوْ حَبَسَ عَنْهُ شَیئاً مِنْ أَمْرِ الدُّنْیا» (2)

خداوند تبارك و تعالی با خود عهد کرده كه خائنی را همجوار خود نكند (قرب الهی و بهشت جاودانه) ابوهارون عرض كرد خائن كیست ؟ حضرت فرمودند: آن كه درهمی یا چیزی از مال دنیا را از مومنی دریغ نماید و پنهان كند.

ص: 130


1- ثواب الأعمال و عقاب الأعمال 249؛ (ترجمه بندر ریگی) 537 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 72/175
2- الخصال 1/151 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 8/357؛ 72/173

آنچه بین برادران مومن از غنی و فقیر، اتفاق می افتد چیزی جز آزمایش نیست. در صورت عدم اعانت فقیر از سوی غنی، وی با تمام اعمال عبادی خویش از بهشت الهی محروم خواهد بود و جزء خیانت كنندگان بشمار خواهد رفت چرا كه حضرت امام صادق (علیه السلام) همچنین فرمودند:

«أَیمَا رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِنَا اسْتَعَانَ بِهِ رَجُلٌ مِنْ إِخْوَانِهِ فِی حَاجَةٍ وَ لَمْ یبَالِغْ فِیهَا بِكُلِّ جُهْدٍ فَقَدْ خَانَ الله وَ رَسُولَهُ وَ الْمُؤْمِنِین» (1)

هر یك از یاران (محبین) ما كه برادرش در مشكلی از او كمك بخواهد و وی با تمام توان خود در كمك به او نكوشد، هر آینه به خدا، پیامبر و مومنان خیانت كرده است.

زیاد دیده و شنیده شده است كه اشخاص متمكنی بر اثر کاهلی در امر دادرسی مومنان، تبدیل به اشخاصی ظالم گشتند و آن اموالی كه می توانست باعث نجات او در دنیا و رهایی از عذاب آخرت گردد، وبال گردنش شده و او را مانند وزنه ای سنگین به اعماق جهنم هدایت می کند. حتی جایگاه اثرگذاری خویش را در دنیا عوض نموده، بر اثر كمك به اشخاص گناهكار و شقی، باعث می شود نامش جزء عاصیان ثبت شده و اموالش نیز به زوال برود و به علت كمك به گناهكار مستوجب عقاب مضاعف شود. چنانكه حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«هرگاه یكی از برادران ما دست حاجت به سوی یكی از شیعیان ما دراز كند و

ص: 131


1- المحاسن 1/98 - الكافی (ط - الإسلامیة) 2/362؛ (ط - دارالحدیث) 4/95 - ثواب الأعمال و عقاب الأعمال 249 - الوافی 5/986 - وسائل الشیعة 16/383 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلى الله علیه و آله وسلم) 11/19 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 72/175

او بتواند كمكش كند و دریغ ورزد، خداوند-عزّوجلّ- او را به بر آوردن نیاز یكی از دشمنان ما مبتلا می كند و به سبب این عمل در قیامت عذاب می شود» (1)

پیامبر گرامی اسلام (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«بدان هر كس در راه خدا انفاق نكند گرفتار می شود به اینكه در راه معصیت و نافرمانی خدا انفاق كند. بدان هر كس در راه حاجت دوست خدا گام نگذارد، گرفتار می شود به اینكه برای دشمن خداوند قدم بردارد» (2)

نظیر این فرمایش از حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) نقل شده که:

«مَنْ بَخِلَ بِمَعُونَةِ أَخِیهِ الْمُسْلِمِ وَ الْقِیامِ فِی حَاجَتِهِ ابْتُلِی بِمَعُونَةِ مَنْ یأْثَمُ عَلَیهِ وَ لَا یؤْجَرُ» (3)

كسی كه از كمك به برادر مسلمان خود و برآوردن حاجت او دریغ كند؛ خداوند او را گرفتار كمك به كسی كند كه به سبب آن كمك، گناهكار شمرده شود و مزدی هم نبرد»

همچین بر اثر کوتاهی در امر دادرسی در دنیا و آخرت، شخص متمول مورد غضب حق خواهد بود، چنانكه حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یخْذُلُ أَخَاهُ وَ هُوَ یقْدِرُ عَلَى نُصْرَتِهِ إِلَّا خَذَلَهُ اللَّهُ فِی الدُّنْیا وَ

ص: 132


1- میزان الحكمه 3/252 - ثواب الاعمال 297/1
2- مشكاة الانوار 467
3- المحاسن 1/99 - الكافی (ط - الإسلامیة) 2/366؛ (ط - دارالحدیث) 4/101 - الوافی 5/987 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلى الله علیه و آله وسلم) 11/49 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 72/175؛ 72/180

الْآخِرَة» (1)

هیچ مومنی نیست كه از نصرت برادر خود دست بكشد با آنكه قدرت دارد كه او را یاری کند، مگر آنكه خداوند او را در دنیا و آخرت مخذول می كند و از نصرت خود محرومش می نماید.

«إِنَّ الْمِسْكِینَ رَسُولُ الله فَمَنْ مَنَعَهُ فَقَدْ مَنَعَ الله وَ مَنْ أَعْطَاهُ فَقَدْ أَعْطَى الله» (2)

مسكین واقعی، فرستاده خداوند است. كسی كه از یاری كردن وی دریغ كند، از خدا دریغ كرده است و آن كس كه به نیازمندی، بخشش و انفاق كند در حقیقت به خداوند بخشیده است.

وانگهی از تبعات بسیار وحشتناك عدم اعانت به افراد فقیر، مبتلا شدن ایشان به مفسده های اعتقادی و تزلزل در ایمان است یعنی بر اثر بخل شخص متمول، دین و ایمان فقرا مورد تهاجم شیطان قرار می گیرد، چنانكه فرموده اند:

«..وَ إِذَا بَخِلَ الْغَنِی بِمَعْرُوفِهِ بَاعَ الْفَقِیرُ آخِرَتَهُ بِدُنْیاه..» (3)

هرگاه ثرومند در بخشش و انفاق بخل ورزد، تهیدستْ آخرت خویش را به دنیا بفروشد.

اهمیت اعانت مومن در پیشگاه خدا در حدی است كه فرد با وجود رعایت

ص: 133


1- المؤمن 67 /8 - المحاسن 1/99 - الأمالی( للصدوق) 486 - ثواب الأعمال و عقاب الأعمال 148 - الإختصاص 27 - مشكاة الأنوار فی غرر الأخبار 84 - وسائل الشیعة 12/268 -؛ 12/292 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 71/312؛ 72/20 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 9/101
2- نهج البلاغة (للصبحی صالح) 529 - شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید 19/210 - وسائل الشیعة 9/420 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 93/172
3- نهج البلاغة (للصبحی صالح) 541 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 2/36؛ 71/417

تمامی قوانین الهی، اگر در امر دادرسی سستی داشته باشد؛ مستوجب عقاب خواهد شد. پیامبر گرامی (صلى الله علیه و آله وسلم) می فرمایند:

«روز قیامت مردی را حاضر كنند كه از مال حلال جمع نموده و به حلال خرج كرده، خطاب میرسد او را باز دارید، شاید در طلب این مال ضرر به یكی از اموری كه بر او واجب است رسیده باشد مثل اینكه نمازی را از وقتش به تاخیر انداخته یا كوتاهی در ركوع و سجود و یا وضوی آن نموده باشد عرض كند: پروردگارا از حلال كسب كردم و به حلال خرج نمودم وهیچ یك از واجبات خود را ضایع نكردم، خطاب رسد شاید به جهت این مال بر نزدیكان و دیگران فخر كرده ای و به مركبی یا جامه ای مباهات نموده باشی؟ عرض نماید: پروردگارا چنین عملی نیز از من سر نزده، خطاب رسد شاید كوتاهی و منع نموده باشی حق كسانی را كه من امر كردم كه بدهی از سادات، یتیمان، مساكین و رهگذران؟ عرض می كند: نه پروردگارا هیچ حقی را كه امر فرموده بودی ضایع نكردم.

در آن وقت جماعتی حاضر شوند و در مقام مخاصمه با آن شخص بر می آیند و می گویند: خداوندا مال به او عطا كردی و او را غنی گردانیدی و به او امر فرمودی به ما بدهد. اگر از جواب مخاصمه آنها برآمد و معلوم شد كه حق آنها را داده و هیچ فخر و مباهاتی نكرد و واجبی از او ضایع نشده است، پس خطاب می رسد بایست [در صحرای محشر] و بجا بیاور شكر نعمتی را كه به تو عطا فرموده ایم از آنچه خورده ای، آشامیده ای و لذتی كه یافته ای»

یعنی چون حقوق ایشان را نداده بود، مجبور است در همانجا شکر نعمت را ادا نماید. در حالیکه از توان او خارج است و عملی از وی نمی پذیرند. روایت است که بجای هر یک صدم درهم بِدِهی، باید هفتصد رکعت نمازی که

ص: 134

به درگاه خداوند قبول شده را از دست بدهد.

كسی كه مداخل و مخارج او حلال، و همۀ واجبات خود را به جا آورده باشد و حقوق الهی را ادا کرده است، با این دقت به محاسبه او می پردازند. حال، چگونه خواهد بود در این زمانه كه حلال و حرام آغشته به همدیگر است، نه از شبهات اجتناب شده و نه...

پس تا مرگ فرا نرسیده، با یقین به فرمایشات معصومین (علیهم السلام) به وسیلۀ دارائیهای خویش چاره ای باید اندیشید كه شدت غضب پروردگار در این امر بسیار زیاد است. چنانکه حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«..أَتَاكَ أَخُوكَ فِی حَاجَةٍ قَدْ جَعَلْتُ قَضَاءَهَا فِی یدِكَ، فَمَنَعْتَهُ إِیاهَا زُهْداً مِنْكَ فِی ثَوَابِهَا، وَ عِزَّتِی لَا أَنْظُرُ إِلَیكَ الْیوْمَ فِی حَاجَةٍ مُعَذَّباً كُنْتَ أَوْ مَغْفُوراً لَكَ» (1)

اگر مسلمانی برای حاجتی و كاری نزد مسلمانی بیاید و او بتواند كار سازی كند و نكند، خداوند در روز قیامت او را سخت توبیخ كند و فرماید برادرت برای حاجتی نزد تو آمد و من برآوردن آن را در دست تو قرار دادم، اما به ثواب این كار بی رغبتی كردی و دست ردّ به سینۀ او زدی! به عزت خودم سوگند، چه دوزخی باشی یا آمرزیده بهیچ حاجتی از تو اعتنایی نكنم.

در واقع اگر كسی یقین به قیامت داشته باشد، حتماً بوسیلۀ این روایات، حركت جدیدی را حداقل برای نجات خویش آغاز می کند. نمونه ای از عذاب قبر در بی اعتنایی به حوائج مومن در حدیثی از حضرت امام موسی كاظم (علیه السلام) نقل شده است:

ص: 135


1- میزان الحكمه 3/251 - الامالی للطوسی 99/152

«هر كس برادر مومنش برای كاری و حاجتی نزد او آید، این در حقیقت رحمتی است از سوی خداوند تبارك و تعالی كه به جانب او سوق داده است. پس، اگر حاجت او را روا سازد خود را به ولایت ما پیوند زده و ولایت ما هم به ولایت خدا پیوسته است. اما اگر می تواند حاجت او را برآورد و برنیاورد، خداوند در قبرش ماری آتشین بر او مسلط گرداند كه تا روز قیامت وی را نیش زند» (1)

متاسفانه خیلی از مومنین بر اثر عدم اعانت برادران تهیدستشان، قطع ولایت معصومین (علیهم السلام) می کنند ولی خود نمی دانند و این حقیقتی است كه عدم دادرسی از مومنین علیرغم داشتن ولایت معصومین (علیهم السلام) و اعمال صالح، باعث قطع ولایت خداوند و ائمۀ اطهار (علیهم السلام) می گردد. حضرت امام كاظم (علیه السلام) فرمودند:

«مَنْ قَصَدَ إِلَیهِ رَجُلٌ مِنْ إِخْوَانِهِ مُسْتَجِیراً بِهِ فِی بَعْضِ أَحْوَالِهِ فَلَمْ یجِرْهُ بَعْدَ أَنْ یقْدِرَ عَلَیهِ فَقَدْ قَطَعَ وَلَایةَ الله تَبَارَكَ وَ تَعَالَى..» (2)

كسی كه برادرش نزد او برود و در موردی از وی كمك (پناه) بخواهد و او بتواند و كمكش نكند رشتۀ ولایت با خداوند - عز و جل- را بریده است.

حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) نیز فرمودند:

«مَنْ قَطَعَ مَعْهُودَ إِحْسَانِهِ قَطَعَ اللَّهُ مَوْجُودَ إِمْكَانِهِ» (3)

كسی كه رشتۀ احسان خود را قطع كند خداوند متعال توانایی (نیكی كردن) را

ص: 136


1- الكافی 2/196ح 13
2- – الكافی (ط - الإسلامیة) 2/368؛ (ط - دارالحدیث) 4/103 - الوافی 5/662 - وسائل الشیعة 16/386 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلى الله علیه و آله وسلم) 11/50 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 72/179
3- میزان الحكمه 3/130 - غررالحكم 389

از او بگیرد.

آیا حقیقتاً اعانت نكردن مومنین چنین عقابی را در پی خواهد داشت؟ حضرت امام صادق (علیه السلام) در این باره فرمودند:

«مَنْ سَأَلَهُ أَخُوهُ الْمُؤْمِنُ حَاجَةً مِنْ ضَرِّهِ فَمَنَعَهُ مِنْ سَعَةٍ وَ هُوَ یقْدِرُ عَلَیهَا مِنْ عِنْدِهِ أَوْ مِنْ عِنْدِ غَیرِهِ حَشَرَهُ اللَّهُ یوْمَ الْقِیامَةِ مَقْرُونَةً یدُهُ إِلَى عُنُقِهِ حَتَّى یفْرُغَ اللَّهُ مِنْ حِسَابِ الْخَلْق» (1)

كسی كه برادر مومنش در هنگام تنگدستی، نیاز خود را به او بگوید و او بتواند، خودش یا از طریق كس دیگری حاجتش را روا سازد و نكند، خداوند در روز قیامت وی را در حالی كه دستش به گردنش بسته شده است، محشور فرماید تا فارغ شدن از حساب بندگان خود همچنان او را نگه دارد.

روایت است قیامت پنجاه موقف دارد و هر ایستگاهی برای حسابرسی خاصی است. مدت هر كدام هزار سال و جمعا پنجاه هزار سال می باشد.

{تَعْرُجُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ إِلَیهِ فی یوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ خَمْسینَ أَلْفَ سَنَة} (2)

«فرشتگان و روح، در روزى كه مقدارش پنجاه هزار سال است به سوى ”او“ بالا مى روند»

حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یخْذُلُ أَخَاهُ وَ هُوَ یقْدِرُ عَلَى نُصْرَتِهِ إِلَّا خَذَلَهُ اللَّهُ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ» (3)

ص: 137


1- مشكاة الأنوار فی غرر الأخبار 101؛ 186 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 71/287
2- سورۀ مبارکۀ معارج آیۀ شریفۀ 4
3- المحاسن 1/99 - الأمالی( للصدوق) 486 - الإختصاص 27 - وسائل الشیعة 12/268 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 71/312 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 9/101

هرگاه مومنی بتواند برادر خود را یاری رساند، اما تنهایش گذارد، خداوند در دنیا و آخرت او را تنها گذارد.

آیا این فرمایشات نیاز به تامل و تفكر ندارد؟ حضرت امام صادق (علیه السلام) دربارۀ این سخن خداوند متعال كه در قرآن در سورۀ مباركۀ فجر آیۀ شریفۀ 27 فرموده است که:

(یا أَیتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعی إِلى رَبِّكِ راضِیةً مَرْضِیةً * فَادْخُلی فی عِبادی * وَ ادْخُلی جَنَّتی) (1)

«ای نفس آرام یافته * خشنود و خداپسند به سوی پروردگارت بازگرد و در میان بندگان خاص من درآی و در بهشت من داخل شو»

می فرمایند:

«این آیۀ شریفه در حق كسی است كه پارسا باشد و نسبت به برادرانش مواسات كند و با آنان پیوند برقرار سازد. اما اگر نه پارسا بود و نه برقرار كنندۀ پیوند با برادران، به او گفته می شود چه چیزی مانع تو از پارسایی و مواسات نسبت به برادرانت شد؟ تو از كسانی هستی كه به زبان، دم از دوستی اهل بیت (علیهم السلام) میزدند ولی در كردارشان، مراعاتش نمیكردند. پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله وسلم) و حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) هرگاه او را دیدار كنند، از او روی برمی گردانند و بر او چهره درهم كشیده و شفاعتش نمیكنند» (2)

با خواندن این احادیث، آیا حجت بر همگان تمام نمی شود؟ خدا را چقدر

ص: 138


1- سورۀ مبارکۀ فجر آیات شریفه 27 الی 30
2- میزان الحكمه 1/171 - المحاسن 1/283/558

باید شاكر باشیم كه می توانیم قبل از فرا رسیدن مرگ با پیروی از فرمایشات معصومین (علیهم السلام)، گذشتۀ خود را كه سراسر كاهلی در این امور بوده جبران كنیم. ارزش و عظمت مومنین گرفتار و دربند آزمایشها، آنچنان زیاد است كه هرعملی بهر شكلی برای او در واقع برای وجود اقدس خداوند است. خواندن این روایت به تحقیق، بسیار به تعقل نیاز دارد و قطعاً باید زكات خواندن روایت، اندیشه در آن باشد تا بتواند در قالب عمل درآید وگرنه حجت، دامنگیر ما خواهد بود. در روایتی آمده است كه حضرت امام (علیه السلام) فرمودند:

«روز قیامت، خدای تعالی ندا سر می دهد: چرا من مریض شدم به عیادت من نیامدید؟مردم عرضه می دارند: خدایا! تو منزه از جسمی تا اینكه مریض شوی.

حق تعالی می فرمایند: آری، آن موقعی كه برادر مومنت مریض بود، تو به عیادتش نرفتی و اگر به دیدنش می رفتی مرا در كنار او می یافتی (رضایت منِ خدا را در این عمل می یافتی) و آن موقع محل اجابت دعا بود» (1)

به نقل دیگر این كه می فرمایند:

منِ خدا فلان روز آب می خواستم چرا به من آب ندادید؟ خلایق عرض می نمایند: خدایا ! تو منزه از جسمی.

می فرماید: برادر مؤمنت آب می خواست و به او ندادی»

همچنان كه یاری نکردن مومن، عذاب شدید دارد، یاری مومن حتی با یك لیوان آب نیز پاداش عظیم دارد. حضرت امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:

«هر كس مومنی را آب دهد در جایی كه آب باشد، خداوند عطا كند به او هر

ص: 139


1- بحارالانوار ج 15

شربتی هفتاد هزار حسنه و اگر آب دهد در جائی كه آب نباشد مثل آنست كه ده بنده از اولاد اسماعیل آزاد كرده باشد» (1)

كوتاهی در این امر مساویست با عتاب، سخط و عقاب ائمۀ معصوم (علیهم السلام). طبق روایات متعددی، اعانت به مومن كمك به همۀ ائمۀ اطهار (علیهم السلام) است و كوچكترین بی احترامی و كم اعانتی به برادر مومن، بیحُرمتی به امام معصوم (علیه السلام) است. شیخ كلینی (رحمة الله) در كتاب شریف كافی می نویسد:

«ابوهارون گوید: روزی من در خدمت حضرت امام صادق (علیه السلام) حاضر بودم. حضرت به افرادی كه در حضورش بودند، فرمودند: برای شما چه شده كه امر ما را سبك می شمارید و به ما استخفاف می ورزید؟! مردی از اهل خراسان برخاست و گفت: پناه می بریم به خدا كه ما به شما بی احترامی كنیم و امر شما را سبك بشماریم.

امام (علیه السلام) فرمودند: آری، تو خودت یكی از آن اشخاص هستی كه مرا سبك شمردی و خوار کردی. آن مرد گفت: پناه می برم به خدا كه من شما را خوار کرده باشم.

امام (علیه السلام) فرمودند: وای بر تو! آیا نشنیدی كه فلانی در نزدیكی جحفه به تو گفت: مرا به مسافت یك میل بر مركب سوار كن. به خدا سوگند! من خسته شدم، به خدا سوگند كه تو سر به سوی او بلند نكردی و به این جهت به او بی احترامی نمودی و هر كس مومنی را خوار نماید، ما را خوار نموده و حرمت خدا را ضایع كرده است» (2)

ص: 140


1- كافی 2/201
2- مفاتیح الجنان در آداب زائرین حضرت امام حسین (علیه السلام) قسمت پنجم

حضرت امام سجاد (علیه السلام) فرمودند:

«كسی كه مركب سواری خود را در اختیار برادرش بگذارد، خداوند در روز قیامت در موقف، او را بر ناقه ای از ناقه های بهشتی محشور گرداند كه خداوند بر ملائكه به او مباهات می نماید» (1)

خودرو نیز [مرکب سواری] جزء اموال الهی محسوب می شود و فرقی با بقیۀ اموال ندارد. این نیز می تواند وسیلۀ احسان و تفقد قرار گیرد. همانطور که طبق آیات و روایات، عطای دیگر دارائیها برای امتحان مومن متمول و منع آن برای آزمایش مومن تهیدست است، عطا و منع مرکب که یکی از امتعۀ دنیویست، نیز برای آزمایش مومنین است. بد نیست اهل ایمان، این روایت را در برابر چشمان خود نصب نمایند كه فرموده اند:

«آنچه برای خود می پسندید برای دیگران (مومنین) نیز بپسندید»

باید از برادران اهل ایمان پرسید چرا خود را لایق استفاده از مرکب می دانند ولی دیگر برادران ایمانی خویش که بنا به حکمت الهی، از ایشان منع شده، را شایستۀ استفاده از خودرو نمی دانند. آنجا که برای اهل خویش فرصت تفرج فراهم می نمایند، کاش از احوال برادران خویش نیز آگاه شوند. مگر نه اینکه:

{فَمَنْ یعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلا كُفْرانَ لِسَعْیهِ وَ إِنَّا لَهُ كاتِبُونَ} (2)

«پس هر كه كارهاى شایسته انجام دهد و مؤمن [هم] باشد، تلاش او از بین نخواهد رفت، و ماییم كه به سود او ثبت مى كنیم»

ص: 141


1- وسائل الشیعه باب 22 از ابواب فعل معروف ح 5 - صفات و علامات متقین 1/50
2- سورۀ مبارکۀ انبیاء آیۀ شریفۀ 94

{فَمَنْ یعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیراً یرَهُ} (1)

«پس هر كه هم وزن ذرّه اى نیكى كند [نتیجه] آن را خواهد دید»

پس اگر ذره ای از خیر یا شر از دید الهی پنهان نمانده و در روز واپسین [قیامت] دارای جزا و جواب است، بخشش و دریغ خودرو، مال و... چه جایگاهی خواهد داشت. حضرت امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:

«هر كه لباس زمستانی یا تابستانی به برادر خود بپوشاند، بر خداست كه از جامه های بهشت بر تن او كند و سختیهای مردن را بر وی آسان گرداند و در قبرش بر او گشایش دهد و آنگاه كه سر از قبر بردارد، فرشتگان با بشارت به استقبالش روند» (2)

در تمامی مراتب زندگی هرگونه دارائی، امانت و امتحان خداست و می بایستی حتی المقدور برادران دینی را نیز در آنها سهیم کرد. مضاف بر اینكه بر اساس مصلحت الهی اگر زیردست و كارگر او، برادر مومنش باشد، لزوم رعایت حقوق وی دو چندان خواهد بود. حضرت خاتم الانبیاء (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«كسی كه برادرش (دینی) زیردست او باشد باید از آنچه می خورد به او بخوراند و از آنچه می پوشد به او بپوشاند و زیادتر از توانائیش به او تكلیف نكند» (3)

و در روایتی دیگر می فرمایند:

ص: 142


1- سورۀ مبارکۀ زلزله آیۀ شریفۀ 7
2- الكافی 2/204/1
3- بحارالانوار 74/141

«اگر به كاری وادارشان كردید كمك كارشان باشید»

برادران دینی در تمام مراحل دنیوی باید از همه جهت مانند اجزاء یك ساختمان، به یکدیگر متصل باشند و روحیۀ اتصال به همدیگر كه همان مواسات است، را در خود پرورش داده، در مزرعۀ عمل کشت نمایند. و الا دم زدن از ولایت معصومین (علیهم السلام) بیهوده است. ابواسماعیل می گوید: به حضرت امام باقر (علیه السلام) عرض كردم:

«قربانت گردم، نزد ما شیعه بسیار است. امام (علیه السلام) فرمودند:آیا توانگر به فقیر توجه می كند؟ آیا نیكوكار از بدكردار در می گذرد و با یكدیگر مواسات می كنند؟ عرض كردم نه. فرمودند: آنها شیعه نیستند، شیعه كسی است كه اینچنین رفتاری با برادران داشته باشد» (1)

کمی که در این روایت تامل نمائیم، درمی یابیم که پا گذاردن در دایرۀ مكتب تشیع، منوط بر اعانت برادران دینی است. مردی خدمت حضرت امام صادق (علیه السلام) رسید، امام (علیه السلام) از او سوال كردند:

«از برادران دینی ات كه جدا شدی چگونه بودند؟ او، ستایشِ نیكویی از آنها نمود و مدح بسیار در حق آنها كرد. حضرت (علیه السلام) به او فرمودند: ثروتمندان از فقرا چگونه عیادت می كنند؟ عرض كرد: اندكی، امام (علیه السلام) فرمودند: دیدار و احوالپرسی ثروتمندان (از برادران فقیر چگونه است؟) عرض نمود اندك، امام (علیه السلام) فرمودند: دستگیری و انفاق توانگران به مستمندان چگونه است؟عرض كرد شما اخلاق و صفاتی را ذكر میكنید كه در میان ما كمیاب

ص: 143


1- كافی ج 3 باب حق مومن به برادرش ح 201

است امام (علیه السلام) فرمودند: پس چگونه آنها خود را شیعیان ما می دانند؟» (1)

این روایت نیز بر عقیدۀ ما صحه گذاشته و بیان می کند که حتی امام معصوم (علیه السلام)، تشیع را بعد از اعتقادات صحیح، در گرو اعانت برادر ایمانی می داند. ابان بن تغلب گوید: با حضرت امام صادق (علیه السلام) طواف كعبه می كردم، مردی از اصحاب (برادران دینی) به من برخورد و درخواست كرد همراه او بروم كه حاجتی دارد. او به من اشاره كرد و من كراهت داشتم كه حضرت امام صادق (علیه السلام) را رها كنم و بدنبال او بروم. باز در میان طواف به من اشاره كرد و در همین حال حضرت امام صادق (علیه السلام) او را دیدند و به من فرمودند:

«ای ابان او تو را می طلبد؟ عرض كردم آری، فرمودند: او كیست؟ گفتم مردی از اصحاب ماست. فرمودند: آیا عقیدۀ تو را دارد؟ (آیا جزء برادران ولایتی است) عرضه داشتم: آری. فرمودند: نزدش برو، عرض كردم طواف را بشكنم؟ فرمودند: آری. گفتم: اگرچه طواف واجب باشد؟ فرمودند: آری. ابان گوید: برای حاجت برادر مومن از حضرت امام صادق (علیه السلام) جدا شدم و پس از انجام كار خدمت حضرت رسیدم و پرسیدم حق مومن را بر مومن به من خبر دهید. فرمودند: ای ابان این موضوع را كنار گذار و طلب مكن، عرض كردم: چرا قربانت گردم، سپس همواره تكرار میكردم و اصرار بر جواب این مطلب مینمودم تا اینكه فرمودند:ای ابان، نصف مالت را به او میدهی؟ سپس بمن نگریستند و چون دیدند كه چه حالی بمن دست داد، فرمودند: ای ابان، مگر نمی دانی كه خداوند-عزوجل- كسانی را كه دیگران را بر خود ترجیح داده اند یاد فرمود؟

ص: 144


1- اصول كافی ج 3 باب فضیلت فقرای مسلمین ح 10

{..وَ یؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ..} (1)

«..و دیگران را بر خود ترجیح می دهند حتی اگر خود، به آن نیاز بیشتری داشته باشند..»

عرض كردم چرا قربانت شوم؟ فرمودند: آگاه باش چون نیمی از مالت را به او بدهی او را بر خود ترجیح نداده ای بلكه تو و او برابر شده اید، ترجیح او بر تو زمانی است كه از نصف دیگر كه باقی مانده به او بدهی» (2)

هر چند این فرمایش الهی بسیار بر نفس، سخت و ناگوار است، اما مطلقاً سخت تر از تحملِ نداری و خواریِ تهیدستی نیست. بهر حال امتحان برای این دو گروه بسیار سنگین و سخت است و راهی نیست جز اینکه یا فقیر به صبر و تسلیم راهی جسته و یا ثروتمند به انفاق نجات یابد و یا هر دو در این امتحان الهی شكست خورده و اهل عقاب شوند. البته اگر با تعقل به احادیث نظر داشته باشیم قطعاً نفس برای صبر و انفاق، تادیب و پرورش می یابد.

حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) خانۀ وسیع را نیز از شمول انفاق و استفادۀ برادران ایمانی خارج ننموده، عفو نکردند. این حکایت چنین نقل شده است:

«حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) در بصره وارد شدند بر منزل علاء بن زیاد حارثی برای عیادت او كه از اصحاب حضرت بود. چون منزل وسیع علاء را دیدند، فرمودند: این خانه با این وسعت در این دنیا برای چیست؟ و تو به خانۀ وسیع در آخرت نیازمندتر هستی. بله اگر بخواهی می توانی همین خانه را وسیلۀ تامین آخرت قرار دهی كه اینجا محل پذیرایی مهمانان (برادران مومن)

ص: 145


1- سورۀ مبارکۀ حشر آیۀ شریفۀ 9
2- كافی ج 3 ح 8

و واردین و ارحام و خویشان باشد و اینجا جایگاه بررسی بحقوق مسلمانان و رساندن حق بصاحبش باشد. كه اگر اینطور باشد این خانه وسیلۀ رسیدن به آخرت است» (1)

اما بحث مواسات كه ریشه در ایثار دارد، در توان ایمانی هر مومنی نیست، علی الخصوص در آخرالزمان كه همۀ افراد بر اثر ضعف یقین به خداوند متعال و معاد، همه چیز را برای خویش می طلبند. اما عدم رعایت مومنین نسبت به همدیگر ناشی از القائات شیطان است كه طبق آیۀ قرآن، وعده به فقر و تنگدستی می دهد.

{الشَّیطانُ یعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَ یأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشاءِ وَ اللَّهُ یعِدُكُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْلاً وَ الله واسِعٌ عَلیمٌ} (2)

«شیطان شما را با فقر می ترساند و به فحشاء امر میکند و خدا شما را به بخشش و فضل خود دعوت می کند و خداوند ”واسع“ و ”علیم“ است»

به خیال خویش اگر مال و دارائی را برای تهیدست مصرف كند یا به او قرض داده، یا مسكنی برای او بخرد، از اموالش می کاهد؛ در صورتیكه نمیداند یكی از دلایل بسیار مهمِ ازدیاد روزی، همین عمل عظیم و شریف است. حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«..وَ مُوَاسَاةُ الْأَخِ فِی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ یزِیدُ فِی الرِّزْق..» (3)

..و مواسات نسبت به برادر دینی، روزی را می افزاید..

ص: 146


1- بحارالانوار 15/117
2- سورۀ مبارکۀ بقره آیۀ شریفۀ 268
3- الخصال 2/505 - وسائل الشیعة 15/347 - جامع أحادیث الشیعة (للبروجردی) 22/138

باید گفت هیچ چیزی همانند مواسات مالی با برادران مومن، سفرۀ قرب الهی را نمی گشاید. حضرت امام كاظم (علیه السلام) راجع به امر مهم مواسات كه سریعترین راه به قرب الهی می باشد، می فرمایند:

«مَا تَقَرّبَ المُؤمِنُ إِلَی اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِشَیءٍ أَفْضَلَ مِنْ مُوَاسَاةِ المُؤمِنِ، وَ هُوَ قَوْلُهُ تَعَالَی {لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ}»

مومن با چیزی برتر از مواسات نسبت به مومن، به خداوند-عزوجل-نزدیك نشده است و این همان سخن خداوند متعال است كه در قرآنش فرمود: «هرگز به نیكوكاری نخواهید رسید تا اینكه از آنچه دوست دارید انفاق كنید».

عطای مال به یکی و منع آن از دیگری، حکمتی است تا بواسطۀ آن، جوهره و ایمان خالص هر كسی آشکار شود. دربهای سعادت در دنیا و رضوان ابدی را به روی خویش باز کنند و از عذاب الهی بِرَهَند. چون توفیق مواسات، در اكثر مومنین خیر و نیكوكار نیست، حداقل مقداری از اموال و امكانات را در اختیار برادران مومن خود بگذارند. مثلاَ اگر قرضی دارد پرداخت نمایند. یا از امكانات رفاهی كه همیشه خود و خانواده اش استفاده می كنند، برادر خویش را بهره مند سازند. با اصرار و پیشنهادهای مكرر آن را بر ایشان عرضه كنند و منتظر آن نباشند كه برادر مومن از ایشان تقاضا نماید. حضرت امام رضا (علیه السلام) فرمودند:

«إِذَا سَأَلَكَ أَخُوكَ حَاجَةً فَبَادِرْ بِقَضَائِهَا قَبْلَ اسْتِغْنَائِهِ عَنْهَا» (1)

ص: 147


1- رساله حقوق حضرت امام سجاد (علیه السلام) - الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا (علیه السلام) 374 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 71/413 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 12/404

اگر برادرت از تو حاجت و نیازی طلبیده، حاجت او را زود برآورده كن، قبل از اینكه او به هر دلیلی مستغنی و بی نیاز شود.

البته شایان ذكر است كه در همین عصر حاضر شاهد كسانی هستیم كه مواسات با برادر مومن را سیره و عمل خویش قرار دادند و به واسطۀ این از خود گذشتگیها، مقام و منزلتی نیکو در آخرت و نزد حضرات معصومین (علیهم السلام) برای خویش مهیا کردند. به واسطۀ ارتباط قلبی و تمركز روح، فكر و اعمال خویش، با قطب عالم امكان در راه دوستی بخاطر جلب رضایت حق، از خود گذشتند و مصداق این فرمایش زیبا قرار گرفتند. حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«وَ اعْلَمُوا أَنَ عِبَادَ اللَّهِ الْمُسْتَحْفَظِینَ عِلْمَهُ..» (1)

«بدانید بندگانی كه نگاهدار علم خداوند هستند و آنرا حفظ می كنند و چشمه های علم الهی را جوشان می سازند، با دوستی خدا با یكدیگر پیوند داشته و یكدیگر را دیدار می كنند، جام محبت را به همدیگر می نوشانند و از آبشخور علم او سیراب می گردند. شك و تردید در آنها راه نمی یابد و از یكدیگر بدگویی نمی كنند، سرشت و اخلاقشان با این ویژگیها شكل گرفته است و بر این اساس تمام دوستیها و پیوندهایشان استوار است. آنان چونان بذرهای پاكیزه ای هستند كه در میان مردم گزینش شده، آنها را برای كاشتنْ انتخاب و دیگران را رها می كنند. با آزمایشهای مكرر امتیاز یافتند و با پاك كردنهای پی در پی (امتحان و بلا) خالص گردیدند»

ص: 148


1- نهج البلاغة (للصبحی صالح) 331 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 66/311

حكایت شگفت انگیز خیرین

وقتی انسان به خدای متعال یقین حاصل نمود، و امام زمان خویش را شناخت، قدرت گذشتن از اموال دنیا را حتی در شرایط بسیار سخت نیز پیدا خواهد نمود. مگر اوتادین، خصّیصین یا سلمانها و ابوذرها چگونه به قرب الهی و خشنودی امام زمان خویش رسیدند؟ مگر نه اینکه ایشان مانند علی بن مهزیار از همان تذکرات در مورد دنیا بهره برده و با بکار بستن فرامین ایشان اجازۀ تشرف به ساحت مقدس ایشان را دریافتند. دین پس از ورع، ایثار در برابر برادر دینی، علی الخصوص مومنینی که مستاصل و مضطرند، است. به عنوان نمونه حکایاتی را ذکر می کنیم تا اتمام حجتی باشد برای کسانی که طالب مقامات عالیۀ قرب به خدای متعال هستند.

«شخصی بنام حاجی مقدس كه پیرمردی بود، در یكی از روستاهای ایران به همراه همسر پیر خود كه ظاهراً دارای فرزندی نیز نبودند در كلبۀ محقری كه خالی از زیبائیها و تزویر دنیا بود، تنها با یك گاو شیرده زندگی می كردند. از شدت پارسایی و ورع، در آن قریه، به نام حاجی مقدس معروف شده بود و بواسطۀ عملی خیر، خدمت ولی الله الاعظم تشرف حضور پیدا كردند. خود می فرماید: روزی خانه بودم، دیدم كسی در خانۀ ما را كه از حلبی ساخته شده بود بشدت چندین بار می كوبد؛ من با عجله بسوی درب خانه رفتم دیدم یكی از افراد محلی با حالی بسیار مضطر و چهره ای پریشان، دست به دامن من شده و وارد خانه گشت. پرسیدم چه اتفاقی افتاده؟ با لحنی كه حاكی از ترس و وحشت و اضطرار بود، گفت: همین حالا طلبكارم (ظاهرا با پاسبان) به

ص: 149

دنبالم آمد و من از ترس فرار كردم و ذهنم جز به شما به كسی نرسید كه به او پناه ببرم. پرسیدم بدهی تو چقدر است؟ گفت: دو هزار تومان (قبل از انقلاب) متوجه شدم هیچ گونه پولی در بساط ندارم الّا دو هزار تومان كه تمام هستی ام همان بوده و در كفن گذاشته ام تا موقع مرگم برای خرج كفن و دفن و مخارج دیگر استفاده گردد. به خودم خطاب نمودم برو هزار تومان را بردار به او بده، در حال رفتن گفتم: چرا هزار تومان بدهم هر دو هزار تومان را می دهم و از غم و اندوه خلاصش می کنم، آنگاه كه دستش باز شد و وسعتی یافت قرضش را به من پس خواهد داد. باز به خودم خطاب نمودم حال كه همۀ دارائی ات را می خواهی بدهی چرا قرض بدهی كه باز فكرش ناراحت تو باشد، همه را بده در راه خدا و خوشحالش كن. پس از این تصمیم چند لحظه ای، همۀ پول را بلاعوض به او بخشیدم و خوشحالش كردم كه همان روز یا چند روز بعد، حضرت امام عصر (علیه السلام) با اصحاب خاصشان تشریف آوردند در منزل ما و نماز مغرب را به امامت ایشان بجا آوردم، كه اولین تشرف من بوده است. (البته قابل توجه است این حكایت را حاجی مقدس به كسی جز پیرمردی از دوستان خود نگفت و او هم تا موقعی كه حاجی مقدس زنده بود، حق افشای این راز را نداشت تا بعد از مرگ حاجی مقدس این تشرف را بازگو کرد)»

البته در عصر حاضر هم مومنین سخاوتمندی را می شناسیم كه منزل و كاشانۀ خود را به جهت وسیع بودن آن، صرف امور خیریه و دینی نموده اند. برای نمونه و پندی برای دیگر مومنان، ماجرایی را نقل می كنم كه خود (مولف) شاهد آن بودم و آن اینست كه: «یكی از دوستان امام زمانی، به توفیق

ص: 150

الهی و مدد مولا صاحب الزمان (علیه السلام) به درجه ای از بصیرت و ایمان رسیده بود و باور نموده فرمایش حضرت امام صادق (علیه السلام) را كه مومن ملكیتی در مال خویش ندارد و دارائیها نیست مگر بعنوان امتحان در برابر ضعفای مومنین. ایشان با وجود سن كم همیشه طالب این بوده كه محبت دنیا از دلش بیرون رود و خداوند هم طبق فرمایش معصوم (علیه السلام) كه ”خداوند به اندازۀ نیت هر كس به او عطا می كند“، زمینهائی به عنوان ارث به وی عطا کرد و به او توفیق داد تا نصف زمینهای خود را به صورت قطعه هایی، به مومنین نیازمند اهداء كند و تمام سعی ایشان این بوده كه شناسایی نشود تا هم مومنین كه زمین دریافت می کنند، شرمنده نگردند و هم پنهان نمودن عمل نیك كه از شرایط مهم معامله با خداست، لحاظ گردد و از میان ایشان، افرادی كه اهل انتظار و دعا برای فرج مولا هستند را قصد نمود.

طبق فرمایش امام معصوم (علیه السلام) اول طالبان و ناشران علوم اهل بیت (علیه السلام) سپس مومن منتظر مستمند را صاحب زمین نمود، (جالب اینكه با تحقیقات به عمل آمده از این مومنین، اكثریت آنها برای مسئلۀ مالی و یا زمین در توسل شدید به امام زمان (علیه السلام) بوده اند). ایشان به من فرمودند هنگامی كه از نصفۀ دیگر زمینها كه متعلق به من است سهم عیال و فرزند را كنار بگذارم، مازاد آن را نیز به مومنین اهل انتظار كه بی بضاعت هستند اهداء خواهم كرد. قابل توجه اینكه ایشان به هیچ وجه متمول نیست بلکه فقط بواسطۀ ارث مالک زمینهای زیادی شد. می فرمودند: قطعاتی از سهم خودم را فروخته بودم تا بتوانم منبع درآمد بهتر و بیشتری از طریق ساختمان سازی عایدم گردد و به

ص: 151

خاطر همین موضوع چهار واحد منزل مجزا ساختند كه بفروشند. به بنده فرمودند حقیقتش این است كه شبها نمی توانم راحت بخوابم. از اینكه مومنین و برادران دینی ام بی خانمان هستند و من دارای چهار باب خانه باشم، سخت معذبم. بخاطر همین عذاب وجدان كه نشات گرفته از ایمان خالص بر طبق احادیث و فرمایشات ذوات مقدسه (علیهم السلام) است، آن چهار واحد را نیز به مومنین كه سخت مضطر و گرفتار بودند اهداء نموده و می گفت؛ پس از واگذاری احساس سبكی و آسایش می كنم.

ایشان دارای یك خانۀ مسكونی معمولی و یك خودروی ساده می باشند كه می فرمود بارها بر اثر فشار افراد فامیل و اقوام نزدیك و وسوسه های درونی كه سرچشمه اش حب دنیا است، تصمیم می گیرم یك وسیلۀ چند میلیونی بخرم ولی وقتی می بینم برادران دینی ام در فشار مادیات و قرض قرار دارند نمی توانم قبول كنم كه من ماشین چند میلیونی داشته باشم ولی برادرم شب و روز در غصه و ناراحتی قرض و بی مسكنی بوده و تهیدست باشد. البته شایان ذكر است چون نیت و عمل این شخص بر اساس اخلاص و پیروی از فرمان معصومین (علیهم السلام) است، خداوند نیز عنایت فرموده كه همسر ایشان را مشوق و همفكر وی قرار داده و بارها می فرمود از الطاف خداوند متعال همسر با ایمان و همفكرِ بنده است. خداوند بر توفیقات هر دو بیافزاید.

البته امتیاز ویژه ای در خیرین شیعه وجود دارد که آن فضیلت در خیرین غیر متدین یا سایر مذاهب به چشم نمی خورد. در تشیع (=اسلام)، شخص با آنکه خود گرفتار است، برادر گرفتارتر از خویش را بر خود ترجیح می دهد.

ص: 152

[مانند حاجی مقدس] اما نیکوکاران مذاهب و اجتماعات دیگر، اینگونه نیستند. بی جهت نیست که خدای متعال مداح و ستایش کنندۀ این مومنان است.

{..وَ یؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ وَ مَنْ یوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ} (1)

«..و دیگران را بر نفس خود ترجیح می دهند ولو خود بیشتر نیاز داشته باشند؛ و هر کس از قلادۀ خواهش نفس خود به در آید، پس ایشان رستگارانند»

خداوند متعال از آنان به نیکی یاد می کند چرا که با دست خالی و نیاز شدید از دنیا گذشته، پرچم جوانمردی را در دنیا به اهتزاز در می آورند.

با دیدن چنین ایثار و از خود گذشتگیهائی می شود امیدوار شد كه خدا را بر مال دنیا ترجیح دادن چندان هم سخت نیست. باید برای جلب خشنودی امام عصر (علیه السلام)، دوستی و محبت اموال را رها نموده و در امداد رسانیدن دوستانشان، این امانت خدا را از زندان آزاد كرده و به آشیانۀ اصلی آن كه ضعفای اهل دین است، رسانید و چون می بایستی حجت بر ثروتمندان از اهل ایمان تمام شود و پندی گردد برای آنان، به چند نمونه از احسان و امدادهای میلیاردرهای بزرگ دنیا كه در مجلات و روزنامه ها به چاپ رسیده، می پردازیم. از انسانهای بی قید و بند در ایران كه خود شاهد ماجرا بوده ام را به عنوان اتمام حجت و پند و عبرتی بر اهل ایمان مرقوم می کنیم. حقیقتاً جای شرمندگی و تاسف است كه انسانهایی كه پایبند به احکام دین نبوده و فقط برای شرافت و ارزش انسانی از

ص: 153


1- سورۀ مبارکۀ حشر آیۀ شریفۀ 9

همۀ اموال خود گذشته اند، ولی برخی مومنین كه مقید به دین و معتقد به پاداشهای الهی هستند، اعتنائی ننموده حتی هشدارها و عذابهای آخرتیِ خداوند هم نتواند ایشان را به حركت در آورد. حضرت رسول خدا (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«كافر سخاوتمند از مومن بخیل به بهشت نزدیك تر است» (1)

بهشت جای کافر و مشرک نیست پس وقتی کافر به بهشت نمی رود چگونه نزدیک به بهشت است و مومن بخیل که از وی دورتر است، چگونه فاصله ای با بهشت دارد؟ واقعاً جای تاسف و باعث رنج فراوان و ناراحتی امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است كه در قضیۀ پسر مهزیار، فرمودند:

«آیا راه را برای رسیدن به من بلد نبودید یا در فكر اندوختن مال بودید و بدینسان به برادران خود ظلم کردید؟»

شایان ذكر است که نباید در قضاوت بین احسان سخاوتمندان دینی و غیر دینی، قیاس نابجا كرد و بی انصافی در قضاوت به خرج داد. این نوع حكایات فقط بجهت تحریك وجدان بعضی از متموّلین است، تا بدانند كه در عرصۀ قیامت چنین اشخاصی كه در جرگۀ اهل دین نیستند بر اساس انسان دوستی به كارهای نیك و بسیار شگفتی، توفیق می یابند اما متاسفانه بعضی از مومنین متمكن به خاطر ضعف ایمان به پاداشهای الهی در قبال احسان نمودن، خود را از چشم برادران تهیدست مخفی نگه می دارند.

بهر حال نباید این گفته ها، دستاویز بعضی از نابخردان و بی انصافها قرار

ص: 154


1- نصایح 47 - غررالحكم 416

گیرد و خیرین غیر شیعه را از همتایان شیعی ایشان بالاتر شمرد. چرا که در هیچ مرامی جز مرام تشیع که رهبر ایشان حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) است، روحیۀ ایثار و احسان در حال تنگدستی، وجود ندارد.

باب ویلیامسون زمانی كه به 24 سالگی رسید نه تنها آهی در بساط نداشت، بلكه یك معتاد و فراری از قانون بود و تمامی زندگی خود را درون یك روبالشتی جای داده بود و آن را بر دوش خستۀ خود می كشید. او برای فرار از شهری كه در آن تحت تعقیب پلیس بود، قادر به خرید بلیت اتوبوس یا قطار نبود، بنابراین هر چند كیلومتر را درون اتومبیل یك غریبه طی میكرد. باب تصمیم خود را گرفته بود. یا باید از این مخمصه بیرون می آمد و یا باید خودش را از بین می برد. باب كه پشیزی در جیب نداشت به ناچار مقداری از خون خود را به قیمت هفت دلار فروخت و برای شب، اتاقی را در یك مسافرخانۀ محقر اجاره كرد. سپس روز بعد با انجام كارگری در ساختمانها و راه آهنها، مختصر پولی را برای خود دست و پا كرد و سرانجام توانست آنقدری بدست بیاورد كه با آن اتومبیلی را خریداری كند اما بخت خوش هنوز با او فاصله داشت. او با همان اتومبیل قراضه درگیر یك تصادف شد. جراحات او به قدری عمیق و خطرناك بود كه او سه ماه در بیمارستان بستری شد.

پس از خروج از بیمارستان باب با یك دختر جوان آشنا شد. او از نظر باب دختری مهربان و درستكار بود. آشنائی ای که شش ماه بعد منجر به بستن پیمان زناشوئی شد. با تشویق همسرش، باب شروع به انجام خدمات در جامعه كرد. خدماتی كه برای او سود سرشاری را هم به دنبال داشت. او شروع كرد به

ص: 155

درست كردن یك خانۀ كوچك برای امرار معاش و ضمناً پس از هر ساختمانی كه او ساختن آن را به پایان می رساند، بلافاصله اقدام به افتتاح یك خانه برای اطفال بدون سرپرست می كرد كه همسرش ادارۀ آنها را به عهده می گرفت. در واقع پس از مدتی باب در جامعه از دو جهت به چهره ای مشهور تبدیل شد. هم از جهت آسمانخراشهای مستحكم و سودآور و هم از جانب فعالیت خستگی ناپذیر در مورد كودكان و اطفال بدون سرپرست. اكنون پس از سی و هشت سال او هنوز هم در كنار همسر، فرزندان و نوه-هایش احساس خوشبختی می كند. ضمن آنكه در آخرین معامله، كمپانی نرم افزار خود را به قیمت 75 میلیون دلار به فروش رساند كه البته سود ناشی از آن را بدون یك لحظه تامل برای ساختن بزرگترین مركز برای نگهداری از اطفال بدون سرپرست و بیمارستانی برای كودكان به كار انداخت. باب ویلیامسون اكنون در میان مشهورترین سرمایه داران جهان و از سرشناس ترین افراد خیر به شمار می رود.

حكایت بعدی مربوط به شخصی مسن از اهل انگلستان است كه بخاطر کودکان فقیر 30 كیلومتر با پای برهنه بر روی خرده شیشه راه رفت. نایجل جاروین 56 سالۀ انگلیسی در یك مصاحبۀ تلویزیونی گفت: سالهاست كه تلاش می كنم با پای برهنه بر روی خرده شیشه ها راه بروم به طوری كه ركورد پیشین من 960 متر بود، اما با تلاش مشقت بار، این بار موفق شدم یك ركورد باور نكردنی از خود به جای بگذارم. وی در ادامه افزود، چندی پیش در حضور نمایندگان كتاب ركوردهای گینس با پیمودن مسیر 30 كیلومتری بر روی خرده شیشه ها، طی 27 ساعت و 30 دقیقه نام خود را در این كتاب به ثبت

ص: 156

رساندم.

قابل ذكر است كه این مرد اجازه داشت هر ساعت 5 دقیقه برای استراحت، نوشیدن آب و استفاده از دستشویی توقف كند. وی مبلغ جایزه هنگفتی را كه از كتاب ركوردهای گینس دریافت كرده بود به طور کامل به یك موسسۀ خیریۀ نگهداری از كودكان در «یوركشایر» بخشید.

نزدیك به 16 سال پیشتر، مری، 50 ساله بود و در حومۀ شهر بوستن زندگی می كرد. مری به تازگی از شوهرش جدا شده بود. بیست و پنج سال از زندگی مشتركشان می گذشت و فرزندی نداشتند در حالیکه به یكدیگر علاقه داشتند. متاسفانه همان مشكل یعنی بچه دار نشدن، آنها را وادار كرد كه هر كدام دیگری را متهم به داشتن مشكل كند، این در حالی بود كه معاینات پزشكی، هر دو را سالم نشان داده بود اما آنها معاینات پزشكی را باور نمی كردند و عشق شدید هر دو به بچه سبب شده بود نتوانند یكدیگر را ببخشند. سرانجام كار آنها به جدایی انجامید. پس از جدایی شوهر وی نقل مكان كرد و به شهر دیگری رفت. تنهایی مری پس از 25 سال او را به شدت افسرده کرده بود تا جایی كه مری ساعتها روی تختخواب خود دراز می كشید و تكان نمی خورد. او حتی خودش را از كار پرستاری كه بواقع به آن علاقمند بود، بازنشسته كرده بود. در واقع مری به خاطر افسردگی، كاملا تغییر شخصیت داده بود. آن انسان دلسوز كه هر زخم، جراحت و دردی در انسانها برایش اهمیت داشت، دیگر وجود نداشت.

در این میان چند شب از آپارتمان مجاور صدای مرافعه و جیغ و داد زنی

ص: 157

بگوش می رسید و كاملا مشخص بود كه شوهری زن خود را به باد كتك می گرفت، اما مری كه وجدان پرستاری، روزگاری او را وادار می كرد كه در چنین شرایطی دخالت كند، به دلیل افسردگی، تنها سعی می كرد تا چشمانش را روی هم گذاشته و به خواب برود. تا اینكه پس از چند شب كه این اتفاقها تكرار شد، مری متوجه شد كه كسی محكم بر درب آپارتمان می كوبد و زمانی كه مری سرانجام در را گشود، همان مرد همسایه درحالی كه تمامی لباس و دستهای او خون آلود بود، با چهره ای گریان گفت: «من همسرم را كشته ام»

مری تنها كاری كه كرد، این بود كه به وسیلۀ تلفن، پلیس را در جریان گذاشت. پس از آنكه پلیس به جریان رسیدگی می كرد، متوجه شد كه این جریان برای چند روز ادامه داشته است. پس به شدت مری را مورد انتقاد قرار داد كه چرا زمانی كه از دعوا و مرافعه خبردار شده بود، پلیس را برای پیشگیری در جریان نگذاشته بود. این موضوع به انضمام دلخوری شدید بستگان زن مقتول از مری به خاطر عدم دخالت او در زمان لازم، سبب شد كه مری علاوه بر افسردگی كه قبلا دچار آن بود، از خودش هم متنفر شود.

او بعنوان یك پرستار در مورد حفظ و حراست از جان دیگری، در هنگام فارغ التحصیلی، قسم ویژه یاد كرده بود و اكنون بر خلاف آن قسم، از خود بی تفاوتی نشان داده بود. او متوجه شد كه حالا یا باید با توجه به افسردگی و تنفر از خودش، خود را نابود كند و یا برای همیشه در زندگی خود تغییری ایجاد كند و خودش را وقف انسانها كند. اما در قبال تمام سختیها كه در مقابل داشت، مری ناگهان مصمم شد كه برای همیشه شرایطی را فراهم كند كه در خدمت

ص: 158

انسانها باشد و بدین ترتیب فعالیت خود را كه بعدها به گروه ویلسون مشهور شد، آغاز كرد. در واقع مری با تاسیس گروه ویلسون از عده ای پرستار داوطلب خواست تا به او پیوسته و گروهی بوجود آورند كه برای خدمت در بحرانی ترین نقاط دنیا، بدون هیچ چشمداشتی عازم آنجا شوند و بدین ترتیب گروه ویلسون فعالیت خود را آغاز كرد.

نپال، كامبوج، افغانستان، اوگاندا، نیجریه، تیمور و مدیترانه از جمله مناطقی بود كه گروه ویلسون سفر كردند و با استفاده از آخرین داروها و مواد ضد عفونی كننده، مردم فقیر و محتاج را هدف كمك های خود قرار دادند.

خیلی زود آوازۀ گروه ویلسون به گوش سازمان ملل متحد و همچنین كمیتۀ انتخاب برای جایزۀ نوبل در رشتۀ صلح رسید و بخصوص سازمان ملل متحد، كمكهای گرانبهایی را در اختیار گروه ویلسون قرار داد. گروه ویلسون از هر گونه تفكر سیاسی بدور بود و به همین دلیل هم در اغلب مناطق دوست و دشمن هم صرف نظر از عقاید سیاسی، برای درمان به این گروه مراجعه می كردند. حتی در بسیاری از موارد مشاهده شد كه دو طرف مبارزه، توامان برای درمان مراجعه می كردند.

اما بیشتر از همه، این شخص مری بود كه سرانجام احساس كرد به اندازۀ كافی جان مردم و كودكان را نجات داده كه آن بی تفاوتی درمقابل زن مقتول، سرانجام ذهن او را آسوده گذاشته باشد. اگرچه برخی اوقات در هنگام خواب شبانه، ناله های آن زن در اعماق خواب مری به سراغ او می آمد. اما مری آن را نوعی بازگویی برای خود تلقی می كند كه هرگز نباید از آنچه كه برای آن خلق

ص: 159

شده بود و بهترین شخصیت خودش را در مقابل آن ارائه می دهد، دور شود. هم اكنون در 65 سالگی بهترین لحظه برای مری ویلسون، زمانی است كه یك كودك آفریقایی فقیر را كه درمان شده و از مرگ نجات یافته بود، در آغوش گیرد و در گوش او آواز كودكانه بخواند.

از اغلب موسسات دولتی و غیر دولتی برای گروه ویلسون كمك مالی و دارویی ارسال می شود. گروه پرستاران ویلسون كاندیدای مهم برای دریافت جایزۀ صلح نوبل در سال 2009 بشمار می رود.

[مؤلف] بنا بر مصلحت خاصی با فردی ارتباط مقطعی پیدا نمودم. رفتار وی از نظر جامعه، داش مسلکی بود. وی نوچه و یاورانی برای مقاصد خود داشت. حتی به عنوان فرد آشوبگر دستگیر نیز شده بود. غیر از دلایل خاص برای ارتباط با وی، روحیۀ جوانمردی و سخاوت در او دیده می شد. پس از اینکه از زندان آزاد شد، با وی آشنا شده و در تماس بودم. در این اثنا روزی دو نفری به خارج از شهر رفتیم. جائی جنگلی مملو از درخت. پس از طی مسافتی، تقریباً در میانۀ جنگل به كلبۀ مخروبه ای رسیدیم. شدت بوی تعفن و وضعیت ناهنجار، نزدیك شدن به آنجا را ناممكن می نمود. كلبه ای متروك كه حال انسان با مشاهدۀ چنین اوضاع اسفناكی، متغیر می گشت. با تاسف فراوان پیرزنی را تنها در آن خرابه مشاهده نمودم. وی به من گفت: من بارها برای دلجویی و رسیدگی به این پیرزن به اینجا می آیم.

و اما قضیۀ دوم كه حقیقتا باید پندی برای مومنین باشد، چرا كه این اعمال عجیب و نیكو باید از افراد اهل تدین صادر گردد. متاسفانه خیلی از مواقع

ص: 160

مشاهده می شود که در محله و یا اجتماعی، مستمندی نیاز مبرم به اعانت داشته ولی بر اثر غفلت، با سستی در امر بزرگ انساندوستی از كنارش رد شده و توفیق آن عمل بسیار بزرگ نصیب افرادی كه پایبند به احكام دین نیستند، شد. این از نهایت فلاکت جامعۀ مومنین است كه به یقین نرسیده اند که اموال، متعلق به خداست و باید در ید برادران ایمانی مستمند، سپس فقرای حقیقی جامعه قرار بگیرد.

حكایت از این قرار است كه در محله ای كه بیست سال پیش در آن زندگی می كردم (مولف)، شخصی بود كه كارش در رابطه با قاچاق مواد مخدر و منش وی در راستای منكرات بود. با این حال، رفتار وی چیزی شبیه به نوعی جوانمردی بود. شبی در خواب دیدم ظاهراً ایام محرم است و ایشان هم به مناسبت این ایام پیراهن مشكی بر تن كرده است. از خواب بیدار شدم در حالیکه محرم نبود. با تعجب خواب را برای یكی از دوستانم تعریف كردم. دوستم در جواب فرمود: ایشان اخیراً دست به دو عمل بسیار بزرگی زده است. یكی اینكه زن فاسده ای را توبه داده و از منجلاب فساد بیرون آورده است و او را به عقد خود در آورده، زندگی مشتركی را با او آغاز نموده است و دوم اینكه (مطلب مورد بحث)، دیوانه ای یتیم و بی آزار که از اولاد پیغمبر (صلى الله علیه و آله وسلم) بود، شبها مکانی برای خواب نداشته و آوارۀ كوچه و خیابان بود؛ حتی در زمستان نیز جایی برای اسكان نداشت. او در منزل مسكونی خویش یك اطاق در اختیار این بندۀ خدا گذاشته و هر شب با غذای گرم از او پذیرایی نموده و او را از سرما، گرما و آوارگی در كوچه ها نجات بخشیده است.

ص: 161

قضیۀ بعدی، مربوط به شخصی است كه مجموعه ای بنا نهاد و شخصاً شبها در كنار گوشۀ خیابانها با ماشین می گشت. او افراد پیر، درمانده و آواره ای كه جا و مكان نداشتند، تنها بر دوش می گذاشت و سوار خودرو نموده و به آسایشگاهی كه درست كرده بود، می برد.

خوشبختانه از این نوع حكایات در كشور شیعۀ اثناء عشری ایران بسیار رایج است. برای نمونه به ذكر دو شخصیت میلیاردر كه از خیرین بزرگ كشور به شمار می آیند خواهیم پرداخت.

نام: (...) موقعیت: بزرگترین تولیدكننده و صادركنندۀ فرش دستباف كشور - متولد:1336، روستای اسفنجان - اسكو

من... هستم. در 10 آذر 1336 در دِه اسفنجان در شهرستان اسكو متولد شدم. هفت ساله بودم كه پدرم را از دست دادم و یتیم شدم. امكانات مالیمان اجازه نمی داد به مدرسه بروم و فقط پس از رفتن به كلاس اول مجبور شدم پشت دار قالی بنشینم و قالیبافی كنم. تا 13 سالگی روزها قالی می بافتم و شبها درس می خواندم. چاره ای نبود، وُسع مالی ما جز این اجازه نمی داد. خاك خوردم و زحمت بسیار كشیدم. حداکثر دو بار در سال سر سفرۀ ما برنج دیده می شد. یك بار روز 21 ماه رمضان و بار دیگر در آخر سال. آرزو داشتم یا خلبان شوم یا پولدار. برای رسیدن به این آرزوها بسیار زحمت كشیدم. كارم را با به دوش كشیدن پشتی و قالیهای كوچك و بردن آن از اسفنجان یا اسكو برای فروش آغاز كردم. در آغاز كار از هركدام از آنها یك یا دو تومان، سود می كردم. پنج سال اینچنین سخت كار كردم. بسیار دشوار بود. اما پشتكار و

ص: 162

اعتقاد به هدف، با توكل به خدا تحمل سختیها را آسان می كرد. در هجده سالگی توانستم بیست هزار تومان پس انداز كنم، اما فشارها همچنان ادامه داشت تا این كه مجبور به ترك تحصیل شدم.

غصۀ یتیمی همانند باری سنگین بردوشم بود. (بغض می كند). یتیم كسی را ندارد. كارمند، كارگر، بانكی، كاسب و هركس دیگری شب كه به خانه اش می رود، دستی به سر و روی بچه اش می كشد. اما یتیم این محبت بزرگ را ندارد. شبها، شبهای جمعه پاهایش را در بغل می گیرد و به انتظار می نشیند. در انتظار آن كس كه دستی به سرش بكشد..

در این فكر بودم كه سرمایه ام را افزایش بدهم تا بتوانم كاری بكنم. می خواستم یك كارگاه فرشبافی راه بیندازم. سراغ پسرعموی پدرم رفتم و از او بیست هزار تومان قرض كردم و شصت هزار تومان هم از بانك وام گرفتم. سرمایه ام شد صد هزار تومان یعنی به اندازۀ یك تراول چک صد تومانی امروزی. وقتی این پول دستم آمد تازه به فكر افتادم كه چه بكنم. چه ایدۀ جدیدی داشته باشم؟ ماه ها فكر كردم. آن روزها چون انقلاب شده بود تا دو سال به هیچ ایرانی ای پاسپورت نمی دادند. در این مدت فكر كردم و فكر كردم تا به این نتیجه رسیدم كه با صادرات كارم را آغاز كنم. اما هیچ اطلاعاتی نداشتم. شنیده بودم آلمان مركز تجارت فرش است. ویزا گرفتم و به هامبورگ رفتم و در یك مسافرخانه یا پانسیون مستقر شدم. به سالنها و انبارهای فرش آنجا سر زدم و با سلیقه ها آشنا شدم. آنجا به من گفتند ثروتمندان برای خرید فرش به سوئیس می روند. ویزای 15 روزۀ سوئیس گرفتم و به ژِنِو رفتم. زبان

ص: 163

هم نمی دانستم. در یك هتل با تاجری آشنا شدم و او ایدۀ اصلی را به من داد:

”فرش گرد بباف“.

در آن دوران در ایران فرش گرد بافته نمی شد و كیفیت تولید فرش و رنگ بندیها هم مناسب نبود. چای و قهوه ام را خوردم و همان روز به ایران برگشتم. به دِه خودمان آمدم و ساختمانی اجاره كردم. دستگاه خریدم، با دَه درصد نقد و بقیه اقساط. ابریشم هم قسطی خریدم. انسان باید ریسك پذیر باشد و من هم ریسك كردم. با دست خالی و از هیچ شروع به بافتن فرش گرد كردم. چند نمونه كه بیرون آمد سر و كله تاجران آلمانی پیدا شد و آنان به اسفنجان آمدند. باور می كنید یا نه؟ در اولین معامله شش و نیم میلیون تومان نقد پرداختند و شش میلیون تومان هم چك دادند! آن شب از شدت هیجان نخوابیدم. احساس آن شب را خوب به خاطر دارم. سرمایۀ صد هزار تومانی من كه هشتاد هزار تومانش قرض بود، در كارخانۀ اجاره ای اینچنین سودی نصیب من كرده بود، در اولین قدم... كسب و كارم رونق گرفت و صادراتم را به آلمان، ایتالیا، سوئیس، انگلیس، بلژیك و دیگر كشورها آغاز كردم. بسیار سفر كردم و ایده های جدید دادم. از موزه های فرش كشورها بازدید می كردم و از طرحها اقتباس یا از آنها عكس می گرفتم و با الهام از آنها و تلفیق طرحها، ایده های نو بیرون می دادم. در این مدت سلیقۀ مشتریان را شناختم. اصول كار خودم را پیدا كردم. من شریك ندارم. هیچگاه نداشته ام و نخواهم داشت. اگر شریك خوب بود، خدا برای خودش شریك می گذاشت. اصل دیگر من احترام به مشتری است، هر كه می خواهد باشد. پیش مشتری مثل سربازی كه جلوی

ص: 164

تیمسار خبردار می ایستد، با احترام می ایستم. اتكای خودم اول به خدا و دوم به ایده و تفكر و پشتكار و ریسك پذیری خودم است. بسیار ریسك می كنم، بسیار. كمی بعد در بازدید از هتلهای معروف جهان تصمیم گرفتم وارد كار ساخت بزرگترین پروژۀ هتل كشور شوم. تاكنون یکصد و هشتاد میلیارد تومان در این پروژه سرمایه گذاری كرده ام. تمام مصالح این پروژه، خارجی و بهترین است. سنگْ برزیلی، شیشهْ بلژیكی، دستگیرۀ درْ انگلیسی و تاسیساتْ آلمانی است. كابین چهار آسانسور نیز از طلای هجده عیار است. این هتل سیصد چهل واحد مسكونی در بیست و پنج طبقه، هفت طبقه سالن ورزشی، سی و چهار طبقه هتل، هشت رستوران روی دریاچه، دَه هزار متر شهر آبی، هشتاد هزار متر زمین آمفی تئاتر، نود هزار متر زمین گلف و دو باند هلیكوپتر دارد. فقط قرارداد نورپردازی این پروژه با فرانسویها نُه میلیون دلار (بیست و هفت میلیارد تومان) است. این پروژه آبروی كشور است و من با افتخار روی آن سرمایه گذاری كرده ام. من ایران را دوست دارم. بروید بگردید حتی یك دلار و ریال در خارج كشور ندارم و سرمایه گذاری یا ذخیره نكرده ام..

می پرسید چه احساسی نسبت به پول دارم؟ پول دیگر مرا ارضا نمی كند. هدف من كارآفرینی است. تنها در پروژۀ آن هتل ششصد نفر به طور مستقیم كار می كنند. من دو بار برنده تندیس الماس بزرگترین بیزینس من (1) جهان شدم و بزرگترین صادركنندۀ فرش كشور هستم. اما می دانید بزرگترین افتخار من چیست؟ یتیم نوازی. افتخار می كنم دو سال، خَیِّرِ نمونۀ كشور شدم. افتخار

ص: 165


1- مرد تاجر: Business man

می كنم جزو صد كارآفرین برتر كشور هستم. دوست دارم اشتغالزایی كنم. دوست دارم سفرۀ مرتضی علی باز كنم، معتقدم خدا من را وسیله قرار داده است. هم اكنون یکهزار و هفتاد کودک یتیم را تحت پوشش دارم و با خودم پیمان بستم تا عمر دارم هر سال صد بچه به آنها اضافه كنم. وصیت كرده ام وقتی مُردم تا دَه سال بعد از عمرم هر سال صد بچه یتیم اضافه شود و مخارج همۀ یتیمها را از محل ارثم بپردازند. بعد از دَه سال هم اگر بازماندگانم لیاقت داشتند، راه من را ادامه می دهند. سفره كه می اندازیم برای یتیمها و می آیند و غذا می خورند، كیف می كنم. گریه می كنم و حال می كنم. اینگونه ارضاء می شوم. در یك مراسمی بچه ها دورم جمع شده بودند و هر كس چیزی می خواست. در این میان دختربچه ای به من نزدیك شد و به جای آن كه چیزی بخواهد، فقط خواست دستم را ببوسد. مهرش بدجور به دلم نشست. خواستم فردا بیایند دفترم. آن دختر الان دخترخواندۀ من است. روی پایم نشست و ”بابایی“ صدایم كرد. من به هر دخترم پنجاه میلیون تومان جهاز دادم و مقرر كردم به این یكی صد میلیون تومان جهاز بدهند. این دست خداست كه مهر این دختر را به دل من انداخت. یتیمی سخت است. بهترین ساعات عمر من زمانی است كه در خدمت یتیمان هستم. پول را برای چه می خواهیم؟ خدا به ما داده و ما هم باید به بقیه بدهیم. ما وسیله هستیم. باید بخشید و بی منت و زیاد بخشید. این توصیۀ من به همكارانم است. من از زیر صفر شروع كردم. توصیۀ من به جوانان این است كه منطقی فكر كنند. این گونه نبوده كه شب بخوابم، صبح پولدار شوم. خاك خوردم و رنج كشیدم و آثار این رنج هنوز در من

ص: 166

هست. امیدشان به خدا و فكر و بازوی خودشان باشد. درستكار باشند و تلاش و تلاش و تلاش كنند. این فرمول من است...

نام: (...) موقعیت: بزرگترین صادركنندۀ خشكبار كشور - متولد: 1312 - تهران

من... هستم و سال 1312 در تهران متولد شدم. خانواده ام متدین و در سطح پایین جامعه بودند و با قشر ثروتمندان سروكار نداشتند. شغل پدرم پیشه وری بود و مغازۀ عطاری داشت. ما سه برادر بودیم كه هر سه از سن 12 - 13 سالگی كار در بازار تهران را شروع كردیم. روزها كار می کردیم و شبها درس می خواندیم. پس از گذراندن كنكور در رشتۀ ادبیات پذیرفته شدم اما عصرهایی كه فرصت داشتم به دانشكدۀ اقتصاد هم می رفتم چون ساختمانهای دانشكده مقابل هم بود. گاهی سر كلاسهای دانشكدۀ حقوق هم می رفتم. آن موقع رفتن به سایر دانشكده ها آزاد بود و مثل امروز كنترل و حراست هم در كار نبود. كارم را از صفر شروع كردم. اولین حقوقی كه در دورۀ شاگردی گرفتم روزی دو ریال بود كه می شد ماهی شش تومان. تلاشم شبانه روزی و كار سخت بود. اولین تجارتم را با خرید یك كیسۀ كنجد به قیمت پنجاه و سه تومان از بازار تهران شروع كردم و آن كیسۀ كنجد را به نانوایی سر محل به قیمت هفتاد تومان فروختم و این اولین سود من در تجارت بود. این مربوط به سال 1327 است. تا سال 1334 كارمند بودم و در یك شركتی كار می كردم كه فعالیتش در زمینۀ صادرات بود. به صادرات علاقه مند شدم اما پول نداشتم. تنها دارایی ام خانه ای بود كه در خیابان.. به مبلغ پنجهزار و ششصد تومان خریده بودم. در

ص: 167

آن خانه من و دو خواهر و پدر و مادرم زندگی می كردیم. اولین ماشینم كه در سال 1333 خریدم یك فولكس به مبلغ پنجهزار و نهصد تومان بود كه با همین ماشین چند كیسۀ خواربار از بازار می خریدم و بین نانوا و بقال توزیع می كردم. سال 1334 تصمیم گرفتم تاجر شوم. به اتاق بازرگانی رفتم كه كارت بازرگانی بگیرم، اما سِنّم اقتضا نمی كرد. چون حداقل باید 24 ساله می بودم. نایب رئیس اتاق وقت طبق قانون می توانست مرا امتحان كند. مرحوم عبدالله توسلی مرا پیش او فرستاده بود. یادم نمی رود بیست سوال از من كرد دربارۀ ارز كشورها، حمل جنس و غیره. من به تمام سوالات جواب دادم و آن نایب رئیس به معرف زنگ زد و گفت: این باید جای من بنشیند. بیست و پنج سال بعد جای او نشستم. دو سال بعد با قسط و تخفیف حجره ای به مبلغ چهار هزار تومان خریدم و رشتۀ خشكبار را انتخاب كردم و هنوز بعد از پنجاه و چهار سال در همین رشته هستم. زیرۀ سبز را بسیار دوست داشتم. چون هم سرمایۀ كمی می خواست و هم قیمتش ارزان بود. از كار در داخل خوشم نمی آمد می خواستم صادرات داشته باشم. من در دانشكدۀ اقتصاد معلمانی چون دكتر لطفعلی صورتگر و سید محمد مشكات و دكتر آشتیانی را دیده بودم. در پله های دانشگاه سراغ پروفسور حسابی می رفتم و سوال می پرسیدم. پس اینها باید به كار من می آمد. كار را در سال 1336 و از صفر با صادرات زیره شروع كردم و قسطی پنج تن زیره خریدم. اولین مشتری ام در صادرات، سنگاپور بود. با تمام دنیا از طریق اتاقهای بازرگانیشان مكاتبه كردم و دنبال خریدار گشتم. اولین معاملاتم با نیویورك سال 1330 شروع شد. نیویورك از

ص: 168

دیرباز تاكنون بورس زیره بوده و هست. كوشش كردم و سفرهایم شروع شد و روزی رسید كه دیكته كننده قیمت زیره در جهان و ایران شدم. دوشنبه ای نبود كه بازار ادویۀ نیویورك كه زیره هم زیرمجموعۀ آن است باز شود و نرخ شركت من - حساس - كه الان 51 ساله شده، روی میز نرود و معاملات شروع بشود. اما سالهای واقعا سختی بود. در سال 1347 به صادرات دو قلم دیگر خشكبار شامل پسته و كشمش رو آوردم. پسته كار بزرگی بود و پول سنگینی می خواست. من پول نداشتم اما چون در بازار آبرو داشتم و خوش حساب بودم به من نسیه می دادند و هنر من این بود كه یك ماهه آن جنس را به خارج می فروختم و پولش را می گرفتم. این هنر خوش حسابی من عامل موفقیت من در بازار پسته بود. سال 1343 اولین انبارم را در خیابان تختی تهران خریدم و كارخانۀ زیرۀ حساس را در مشهد تاسیس كردم كه هنوز هم هست، هر سال كه سودی می بردم انبار و دفتر و خانه و ملك می خریدم. در سرای امید كه آن حجرۀ قسطی را خریده بودم تمام دفاتر همسایه را خریدم. آقای خبرنگار! من تاجرم و اصولی دارم؛ یكی از اصولم این است كه هیچ وقت بیش از یك هفتم تنخواهم را به كسی نسیه نمی دهم تا اگر پولم را خورد باقی پولم محفوظ بماند. اصل بعدی ام این است كه سعی كردم هیچ وقت بیش از نصف دارایی ام را نسیه نخرم. اصل دیگر این است كه سعی كردم از بانكها وام نگیرم. بانكها بسیار سراغ من آمدند اما قبول نمی كردم! در نتیجه شب با خیال راحت به خانه می رفتم و بدهكار نبودم. اگر داشتم می خریدم و اگر نداشتم، نمی خریدم. یكی دیگر از اصولم عوض نكردن شریكم است. محمدحسن شمس 50 سال

ص: 169

شریك من است و هنوز هم شریك هستیم. یادم نمی رود در اولین سفرم به نیویورك پای ساختمان معروف امپایراستیت كه مجسمۀ راكفلر قرار دارد، سه جمله نوشته بود: موفقیت من به این سه جمله است: زودتر از دیگران مطلع شدم، زودتر از دیگران تصمیم گرفتم و وقتی تصمیم گرفتم چشمم را بستم و عمل كردم. این سه جمله اثر زیادی روی من گذاشت. سعی كردم در تجارتم به این سه جمله متعهد باشم. اینها در تجارت خیلی مهم است. چون تجارت بیرحم است. تجارت در محیط رقابت بیرحم است. این شعار هم است: اگر می خواهی رقابت كنی باید با چشم بسته بیرحمی كنی. می شود البته با رافت و مهربانی كار كنی اما آنجا كه می خواهی رقابت كنی نه رافت كاربرد دارد و نه مهربانی باید بیرحم باشی.

من از كم به زیاد رسیدم. مثالش خانه هایم است. اولین خانه ام را 5600 تومان، دومی را 33 هزار تومان، سومی را از درخشش وزیر فرهنگ شاه معدوم 140 هزار تومان، چهارمی را 500 هزار تومان و پنجمی را 140 میلیون تومان خریدم كه الان در آن ساكن هستند. اكثر این خانه ها را هنوز دارم آنها را اجاره داده ام و هیچ یك را نفروخته ام. وجوهات شرعی و... را داده ام. هرگز با دارایی چانه نمی زنم. انفاق می كنم. مسجد و درمانگاه و مدرسه می سازم و خدا به من كمك كرده است. من هیچ مالی در خارج كشور ندارم. فقط دفاتری در هامبورگ، دبی و لندن دارم كه دفاتر تجاری ام هستند. من افتخار می كنم كه میلیاردر هستم. همان خانۀ 5600 تومانی امروز 500 میلیون تومان می ارزد. پس میلیاردر شدن كاری ندارد. خانه ای كه 140هزار تومان خریدم امروز یك

ص: 170

میلیارد تومان می ارزد، خانۀ دیگرم در خیابان ولیعصر 1300 متر مساحت دارد و حساب كنید چقدر می ارزد. چرا بگویم گدا هستم؟ شانزده سال عضو هیات رئیسۀ اتاق بازرگانی ایران و نایب رئیس اتاق بودم. بعد از سال 57 به هشت نفر برای ادارۀ اتاق حكم داد كه بنده هم جزوشان بودم. از آن هشت نفر چهار نفر فوت كردند و چهار نفر زنده هستند. در دَه سال اول حضورم در اتاق از آن آبرو گرفتم و در بیست سال بعد به آن آبرو دادم. جالب است بدانید در این 54 سال تجارت در دفاترم ضرر ندادم. در ایران دَه كارخانه دارم و اظهار فقر نمی كنم. درآمدم و هر چه را دارم این گونه تقسیم كرده ام: بیست درصد مال خدا، بیست درصد مال انفاق، بیست درصد خرج خانواده و با بقیه اش چیزی می خرم. الان كه به عنوان یك تاجر مشهور روبه روی شما نشسته ام یك ریال به هیچ بانكی بدهكار نیستم و در هیچ رانت دولتی مشاركت نكرد ه ام. در هیچ معاملۀ دولتی هم نبوده ام. من در تجارت به سه اصل سخت و سفت پایبند هستم: كیفیت، رقابت، خوش قولی. وقتی تعهد می كردم برای فروش یك جنس، اگر بعد از فروش قیمت ترقی می كرد، معامله را به هم نمی زدم. اما خیلی از همكاران این كار را می كنند یا از كیفیت می زنند تا ضرر نكنند. نیویورك به خاطر همین سه اصل در دستان من بود. این رموز موفقیت من است. هر جای دنیا میوه می خواستند چهل و هشت ساعت بعد من بالای سرشان بودم و بعد هم به خاطر كیفیت دیگر ما را رها نمی كردند. بیشترین معاملاتم با تلفن است، تلفنی می فروشم و آن وقت به بچه هایم كه در این ساختمان خودم كار می كنند می گویم قراردادش را ببندند.

ص: 171

یك بار لس آنجلس بودم، نیمه شب و خواب آلود تاجری از آلمان به من زنگ زد و دویست تن پسته خرید. خواب آلود بودم و فروختم. صبح بیدار شدم و دیدم قیمت پسته پنجاه هزار دلار فرق كرده است. اما نمی توانستم پسته فروخته شده را ندهم. صبح به آلمان پرواز كردم و به دفترش رفتم و گفتم من به تو پسته فروختم و حالا می خواهم پس بخرم. صد هزاردلار به او دادم و قرارداد تلفنی را كنسل كردم. یك هفتۀ بعدش را در هامبورگ ماندم. دوباره سراغش رفتم و گفتم حالا آن پسته را باز می فروشم و او با دویست هزار دلار تفاوت، همان بارِ پسته را از من خرید و علاوه بر این كه ضررم را جبران كردم صد هزار دلار هم سود كردم! آقای خبرنگار! این خوش قولی اصل تجارت است. براحتی می توانستم بگویم خواب بودم، فروختم. خب! قرارداد و امضایی كه نداریم.

اما شهرت من در این است: فروختی مال اوست، خریدی مال توست. من در تجارت خارجی اصول خودم را دارم. قبل از هر ملاقات دربارۀ ویژگیهای آن شهر یا علاقه مندی مالی طرف تجاری ام مطالعه می كنم و واقعا عمیق مطالعه می كنم و وقت می گذارم و آنگاه اینكار در نتیجۀ ملاقات تجاری ام تاثیر می گذارد و خوب هم تاثیر می گذارد. من از هیچ و صفر به همه چیز رسیدم و الان كه به عقب نگاه می كنم می بینم تلاش، توكل به خدا، درستكاری و مطالعه به من كمك كرد موفقیت امروز را داشته باشم.

به بركت مذهب شیعه در كشور ما بالهای انسانهای سخاوتمند بر سر مستمندان سایه گسترانده كه باید برای دیگران پند و درسی باشد و با شنیدن

ص: 172

آن، برادران اهل احسان، كارها و انفاقات خود را در قبال چنین انسانهایی ناچیز شمرده و از عُجب و بالیدن بر اعمال خود پرهیز نمایند و برای خلاصی از شرمندگی در عرصۀ محشر و به اجرا درآوردن هدف از خلقت بشری، دست بکار شوند كه به فرمودۀ حق تعالی، خلقت بشر جز برای عبادت نیست و اعظم خدمت و اطاعت خداوند، احسان و خدمتگزاری نسبت به بندگان مومنش می باشد.

برای ترغیب نفوس به اعمال خیر باید با تامل و دقت بر فرمایشات ائمۀ معصوم (علیهم السلام) در مذمت ثروت اندوزی، عقل را بارور نموده تا بتواند صاحب خویش را به مرتبۀ یقین به وعده های پروردگار برساند. عدم رعایت راهنمائیهای امامان معصوم (علیهم السلام)، ناشی از ضعف یقین در مورد عقاب و پاداشها در قیامت است و راه برای خلاصی از منجلاب وحشتناك دارائیها، تفكری صحیح در كلام معصومین (علیهم السلام) و سپس توسلی عاجزانه به درگاه محمد و آل محمد (علیهم السلام) است.

ص: 173

مذمت دنیا پرستی

نفس را باید با راهنمایی معصومین (علیهم السلام) دربارۀ مذمت دنیا، هدایت کرد تا احسان به خلق به سادگی انجام پذیر باشد. چند روایت برای ایجاد تنفر و انزجار از دنیا کافیست. تمام آنچه بشر برای هدایت به آن احتیاج دارد، نزد ائمۀ هدایت (علیهم السلام) قرار دارد. اینکه واقعا ارادۀ فردْ او را به اجرای فرامین ذوات مقدسه (علیهم السلام) وادار نماید، بحث مفصلی است. اما اگر از این دستورات پیروی نشود، عاقبت بسیار بدی در انتظار مومن است.

«دو مصیبت است از برای بنده در مالش هنگام مردن كه اولین و آخرین مثل آنها را نشنیده اند؛ اول آنكه همۀ آنها را از او به زور می گیرند و دوم آنكه محاسبۀ همۀ آنها را می خواهند»

و ائمۀ اطهار (علیهم السلام) فرموده اند:

«روز قیامت می پرسند از كجا آورده ای؟ و به چه راهی خرج نموده ای؟»

حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«دنیا حلالش را حساب است (از چه راهی در آوردی؟ و به چه راهی خرج

ص: 174

نمودی؟) و حرامش را عقاب» (1)

رسول خدا (صلى الله علیه و آله وسلم) در مذمت دنیا فرمودند:

«بدترین چیزی كه از آن در حق امت خویش می ترسم، دنیا و مال فراوان است. مال دنیا فتنه و سبب آزمایش و ندادن آن (در راه خدا) نیز فتنه و باعث امتحان است» (2)

مالی که نتواند گره ای از کار انسان بگشاید، بیهوده است و بدست آوردن آن نیز بیهوده وجمع نمودن آن، از همۀ آنها بیهوده تر. پس اگر به دیدۀ عقل نگاه كنیم بدست آوردن مازاد از نیاز، زحمت كشیدن برای دیگران است كه فرمودند:

«یَا ابْنَ آدَمَ مَا كَسَبْتَ فَوْقَ قُوتِكَ فَأَنْتَ فِیهِ خَازِنٌ لِغَیرِك» (3)

ای فرزند آدم ! آنچه را كه بیش از نیاز خود فراهم كنی، در واقع برای دیگران اندوخته ای.

چه نکبتی بالاتر و چه بختی سیاهتر از آن که پول، اله و معبود بشر گردد. رسول گرامی اسلام (صلى الله علیه و آله وسلم) در این مورد فرمودند:

«لكل امه عجل یعبدونه و عجل امتی الدّنانیر و الدّراهم» (4)

هر امتی گوساله ای (چون گوسالۀ سامری) دارد كه آن را می پرستند و گوسالۀ این امت دینارها و دِرهَم ها هستند.

ص: 175


1- بحارالانوار 74/20
2- جامع 6/245 - مجمع البیان 5/30
3- نهج البلاغة (للصبحی صالح) 503 - وسائل الشیعة 16/19 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 70/144
4- میزان الحكمه 11/146 - الفردوس 3/338 ح 5019 – الحیاة 4/164

آنگاه مومن صاحب عقل به اموال دنیا به دیدۀ دشمن می نگرد چرا كه فقط خصم، در پی نابودی انسان است، كه فرمودند:

«إِنَّ الدِّینَارَ وَ الدِّرْهَمَ أَهْلَكَا مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ وَ هُمَا مُهْلِكَاكُمْ» (1)

دینار و دِرهم كسانی را كه پیش از شما بودند نابود كرد و این دو نابودكنندۀ شماست.

به تجربه ثابت شده است كه هر كس مال و دارایی بیشتری داشته باشد، مشقتش زیادتر؛ غم و اندوهش بیشتر است. حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) در این باره فرمودند:

«الْمَالُ دَاعِیةُ التَّعَبِ وَ مَطِیَّةُ النَّصَبِ» (2)

دارایی، باعث مشقت و مركب رنج است.

حقیقتاً چه مصیبت عظیمی است؛ داشتن مال در دنیا رنج و اندوه است و در آخرت، جواب و عقاب. بر خلاف عقیدۀ مردم، ثروت محل و معدن رنج و اندوه ها است، كه فرمودند:

«الْقِنْیةُ ینْبُوعُ الْأَحْزَان» (3)

ثروت و دارایی، سرچشمۀ اندوه هاست.

و در جای دیگر حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

ص: 176


1- الكافی (ط - الإسلامیة) 2/316؛ (ط - دارالحدیث) 3/769 - الخصال 1/43 - الوافی 5/891 - وسائل الشیعة 99/44 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 70/23
2- غرر الحكم 1449
3- غرر الحكم 395

«بِقَدْرِ القَنِیَّةِ یَتَضَاعَفُ الحُزْنُ وَ الغُمُومُ» (1)

به اندازۀ دارایی، غم و اندوه ها دو چندان می شود.

بر خلاف آنچه مردم می پندارند كه هر كس وضع مالیش خوب باشد آسوده از رنج و تعب دنیاست، هر چه اموال زیاد گردد غمها نیز بیشتر می شود. وقتی مال، پدید می آید، احتیاج به مواظبت دارد. احتیاج به سرمایه گذاری برای از دست نرفتن دارد. احتیاج به کارپردازی برای بیشتر شدن دارد. هم وقت و عمر آدمی را می طلبد، هم فکر و روان فرد، درگیر کمی و زیادی آن می شود. اگر در دست دیگری قرار گیرد صاحب مال، وقت شماری می کند تا آنرا باز پس گیرد. اگر آمد، مدتی از آن دور بوده و اگر نیامد رنج از دست دادن آن، خود غمی مضاعف است. داشتن ثروت توقع اطرافیان را برای بهره مندی از آن بالا می برد. اگر عطا شود، برنمی گردد. اگر منع شود، دشمنی ایشان را باید دفع نمود. مسئولیت الهی پدید می آورد چرا که با وجود توان در امری، باید به اعانت برادران مومن پرداخت. اگر اعانت صورت نگیرد، عقاب را باید چاره نمود. می توان گفت روزیِ به قدر نیاز، بهترین نعمت الهی است که خدای منان بر بنده اش ارزانی می دارد. حضرتش می فرمایند:

«الْمَالُ یكْرِمُ صَاحِبَهُ فِی الدُّنْیا وَ یهِینُهُ عِنْدَ الله سُبْحَانَه» (2)

مال صاحبش را در دنیا گرامی می سازد و نزد خدای سبحان او را خوار می كند.

و در این راستا فرمایش زیبایی را حضرت بیان می فرمایند:

ص: 177


1- غرر الحكم 4278
2- غررالحكم 367

«..أَنَا یعْسُوبُ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمَالُ یعْسُوبُ الظَّلَمَة..» (1)

«من جمع كنندۀ مومنان و نگهدارندۀ آنان هستم و مال جمع كنندۀ ظالمین و ستمگران» [من سرور مومنانم و مال سرور ستمگران]

آیا واقعا دنیا ارزش محبت و دوستی را دارد كه برای بدست آوردنش این همه حرص و ولع صورت بگیرد؟ در صورتی كه تمامی اموال دنیا فلاکت و جای جای آن جز مكانهای مقدس، زباله دانی بیش نیست. چنانكه حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) روزی از كنار چاهی كه انباشته از فضولات بود، عبور نمودند و با مشاهدۀ آن فرمودند:

«..هَذَا مَا بَخِلَ بِهِ الْبَاخِلُون..» (2)

این همان چیزی است كه بخیلان به آن بخل می ورزند.

و در روایتی دیگر اینچنین بیان شده:

«..هَذَا مَا كُنْتُمْ تَتَنَافَسُونَ فِیهِ بِالْأَمْس» (3)

«این است آنچه شما دیروز به آن افتخار می كردید. [این چیزی است كه دیروز بر سر آن رقابت می كردید]»

دنیا با زهر کشنده اش باعث شده تا حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) شیعیان را چنین نهی نمایند:

ص: 178


1- الخصال 2/633 - الإختصاص 151 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 10/111 - میزان الحكمه 11/148 - معانی الاخبار 314/1
2- نهج البلاغة (للصبحی صالح) 504 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 40/328
3- نهج البلاغة (للصبحی صالح) 504 - شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید 19/13 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 70/144

«..وَ أَلَّا تَبْغِیا الدُّنْیا وَ إِنْ بَغَتْكُمَا وَ لَا تَأْسَفَا عَلَى شَی ءٍ مِنْهَا زُوِی عَنْكُمَا..» (1)

به دنیا پرستی روی نیاورید، گرچه او به سراغ شما آید و بر آنچه از دنیا از دست می دهید، اندوهناك مباشید.

حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) در خطبه ای از دنیا و شر دامنگیر آن سخن رانده و فرمودند:

«كسی از دنیا شادمانی ندید جز آنكه پس از آن با اشك و آه روبرو شد، هنوز با خوشیهای دنیا روبرو نشده است كه با ناراحتیها و پشت كردن آن مبتلا می گردد، شبنمی از رفاه و خوشی دنیا بر كسی فرود نیامده جز آن كه سیل بلاها همه چیز را از بیخ و بن می كنند..اگر از یك طرف شیرین و گوارا باشد، از طرف دیگر تلخ و ناگوار است.. دنیا بسیار فریبنده است و آنچه در آن است فریبندگی دارد» (2)

«آگاه باشید همانا این دنیا كه آرزوی آن را می كنید و بدان روی می آورید، شما را گاهی بخشم می آورد و زمانی خشنود میسازد، خانۀ ماندگار شما نیست و منزلی نیست كه برای آن آفریده شده باشید.. دنیا گرچه از جهتی شما را میفریبد، ولی از جهت دیگر شما را از بدیهایش می ترساند.. پس بخاطر ترساندنش از طمع ورزی (یعنی دل بستن) در آن خودداری كنید به خانه ای كه دعوت شدید سبقت بگیرید و دل از دنیا بركنید»

«چونان كنیزكان برای آنچه كه از دنیا از دست می دهند، گریه نكنید (یعنی برای از دست دادن اموال یا بدست آوردن آن غم و غصه به خود راه ندهید)

ص: 179


1- نهج البلاغة (للصبحی صالح) 421 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 42/245
2- خطبه 111

و با صبر و استقامت بر اطاعت پروردگار و حفظ فرامین كتاب خدا، نعمتهای پروردگار را نسبت به خویش كامل كنید.

آگاه باشید آنچه برای حفظ دین از دست می دهید، زیانی به شما نخواهد رسانید... و آنچه را با تباه ساختن دین به دست می آورید، سودی به حالتان نخواهد داشت (جز زیان و عذاب در دو سرا)» (1)

در حدیث دیگری دنیا و خواهان آنرا اینگونه خواندند:

«..الدُّنْیا جِیفَةٌ وَ طَالِبُهَا كِلَاب..» (2)

دنیا مرداری است گندیده و طالب آن سگها هستند.

همچنین فرمودند:

«آگاه باشید با دنیا چه می كند كسی كه برای آخرت آفریده شده است؟ و با اموال دنیا چه كار دارد آن كس كه به زودی همۀ دارائیهای او را مرگ می رباید و تنها كیفر حسابرسی (اموال) آن بر عهدۀ انسان باقی خواهد ماند..

بندگان خدا... از روزی بترسید كه اعمال و رفتار انسان وارسی می شود، روزی كه پر از تشویش و اضطراب است، كودكان (از وحشت و ترس) در آن روز پیر می گردند» (3)

{..یوْماً یجْعَلُ الْوِلْدانَ شیباً} (4)

«..روزی که کودکان را (از ترس) پیر می کند»

پس تا مرگ فرا نرسیده برای رهایی از عواقب وحشتناك عالم قبر و قیامت،

ص: 180


1- نهج البلاغه حكمت 173
2- مصباح الشریعة 138 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 84/289
3- نهج البلاغه
4- سورۀ مبارکۀ مزمل آیۀ شریفۀ 17

چاره ای باید جست كه هر آن بانگ ”الرحیل الرحیل“ بگوش می رسد و فردا دیر است. حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«..فَتَدَارَكْ مَا بَقِی مِنْ عُمُرِكَ وَ لَا تَقُلْ غَداً أَوْ بَعْدَ غَد..» (1)

آنچه را از عمر تو باقی مانده است، دریاب و مگو: فردا و پس فردا.

انسان برای هدف خاصی خلق شده است. این هشدار حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) است كه می فرمایند:

«وَ أُوصِيكُمْ بِذِكْرِ الْمَوْتِ وَ إِقْلَالِ الْغَفْلَةِ عَنْهُ وَ كَيْفَ غَفْلَتُكُمْ عَمَّا لَيْسَ يُغْفِلُكُم..» (2)

شما را به یادآوری مرگ سفارش می كنم. از مرگ كمتر غفلت كنید، چگونه مرگ را فراموش می كنید در حالی كه او شما را فراموش نمیكند؟ وصیت می كنم شما را كه دست بردارید از دنیایی كه او خواهی نخواهی از شما دست برخواهد داشت و بدن های شما را كهنه و پوسیده خواهد كرد.

و در بعضی از مواعظ، حضرتش فرموده اند:

«دست از دنیا بردار كه دوستی دنیا آدمی را كور، كر و لال می كند و شخص را ذلیل و بی مقدار می نماید»

شخصی به پیامبر گرامی (صلى الله علیه و آله وسلم) عرضه داشت: چرا من شوق مرگ و سفر آخرت ندارم؟ حضرت (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند: آیا مالی داری؟ عرض كرد بله یا رسول الله (صلى الله علیه و آله وسلم)، ایشان فرمودند:

ص: 181


1- الكافی (ط - الإسلامیة) 2/136؛ (ط - دارالحدیث) 3/351 - مجموعة ورام 2/195 - الوافی 4/400 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 70/75
2- نهج البلاغة (للصبحي صالح) 278؛ 765

«مال خویش را پیش روی خود بفرست، زیرا كه دل هر كسی همراه مال اوست اگر پیش فرستاد می خواهد زود به آن برسد و اگر گذاشت(انفاق نكرد)، می-خواهد با آن باشد»

حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«ای مردم از خدا بترسید هیچ كس بیهوده آفریده نشد تا به بازی بپردازد و او را به حال خود وا نگذاشته اند تا خود را سرگرم كارهای بی ارزش کند» (1)

همانند آن دسته از مردم نباشیم كه مرگ و قیامت را به فراموشی سپردند و تمام همّشان در دنیا، جمع آوری مال بوده است. حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرموده اند:

«بدترین افراد نزد خدا كسی است كه خداوند او را به حال خود واگذاشته تا از راه راست منحرف گشته و بدون راهنما برود. اگر به محصولات دنیا دعوت شود تا مرز جان تلاش می كند، اما چون به آخرت و نعمتهای گوناگونش (بهشت) دعوت گردد، سستی ورزد گویا آنچه برای آن كار می كند (دنیا) بر او واجب و آنچه نسبت به آن كوتاهی و تنبلی می كند (آخرت) از او نخواسته اند»

اشتغال به دنیا برای دنیا مذموم است. بارها و بارها امامان هدایت (علیهم السلام) مردم را از آن نهی فرموده اند. دنیا، خواهی نخواهی می گذرد اما آخرت به هیچ وجه به پایان نمی رسد. حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«وَ اشْغَلُوا أَنْفُسَكُمْ مِنْ أَمْرِ الْآخِرَةِ بِمَا لَا بُدَّ لَكُمْ مِنْه» (2)

خود را به كار آخرت مشغول كنید، كه ناگزیر از آنید.

ص: 182


1- نهج البلاغه حكمت 370
2- عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 92 - غرر الحكم و درر الكلم 157

حال چون نفس شدیداً تمایل به مال دنیا دارد، برای دور كردن آن از اموال دنیا می بایستی با پند، موعظه و تشویق به پاداشهای الهی و خوف از عذابهای خداوند بهره جست و نفس را از محبت به مال و ثروت دور کرد.

قضایای ذکر شده از مومنان تنگدست که با وجود نیاز، از مال گذشتند می تواند موضع عبرت باشد. همانطور که ایشان برای رضای خدا از همان مقدار مال ناچیز هم گذشتند، بقیۀ برادران نیز می توانند بگذرند. احوال ثروتمندانی كه فقط برای انساندوستی، اموال خویش را در راه نجات بشریت خرج می كنند برای اتمام حجت با مومنین متمكن کافیست. مرحلۀ بعدی موعظۀ نفس، برانگیختن احساسات و عواطف آن است. یعنی آشنا شدن با سختیهای جانگداز تهیدستی و تفکر در روایاتی كه دلالت بر مشكلات تنگدستی می نماید تا قلب مومن رقت پیدا كند و با اعانت مومنین مستمند، خویش را به مقام قرب الهی و بهشت جاودانه رسانیده و از عذاب حق برهاند. شرافت و انسانیت هر فردی به توجه، تفقد، بررسی و آشنایی با اشخاص نیازمند می باشد.

برادران متموّل بلطف خدای منان از سختیهای تهیدستی، اضطرار و تبعات بیشمار ناشی از فقر در امانند. پس بخاطر شكرگذاری با استناد به فرمایشات امامان معصوم (علیهم السلام) و با دلی رقت بار با آن آبی (ثروت) كه خداوند به او عطاء نموده، آتشی كه بر جان برادر مومن و خانوادۀ مظلومش مستولی گشته، خاموش کند تا بدین وسیله آتش غضب پروردگار نیز بخاطر اعانت مومن خاموش شود. برای لمس سختیهای فقر به چند روایت اكتفا می نمائیم. البته

ص: 183

شنیدن كی بود مانند دیدن (یا چشیدن)»

رنج و سختی های فقر

فقر سختیهایی دارد كه حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) آن را از مرگ بدتر دانسته و در توصیف آن فرموده اند:

«..وَ الْفَقْرُ الْمَوْتُ الْأَكْبَر..» (1)

فقر مرگ بزرگ است.

پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله وسلم) در توصیف سختیهای فقر كه دامنگیر اکثر انسانها و همۀ انبیاء هم بود، فرمودند:

«خدای تعالی به حضرت ابراهیم (علیه السلام) وحی فرمود: تو را آفریدم و به آتش نمرود آزمودم اگر به فقر بیازمایمت و به تو صبر ندهم چه می كنی؟ حضرت ابراهیم (علیه السلام) عرضه داشت: پروردگارا فقر نزد من سخت تر از آتش نمرود است. خدای تعالی فرمود:

«فَبِعِزَّتِي وَ جَلَالِي مَا خَلَقْتُ فِي السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ أَشَدَّ مِنَ الْفَقْرِ»

سوگند به عزت و شكوه جلالم در آسمان و زمین، سخت تر از فقر نیافریدم» (2)

همچنین جناب لقمان (رحمة الله) نیز از فقر، به رنج، غم و اندوه یاد می كند. حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«كَانَ فِیمَا أَوْصَى بِهِ لُقْمَانُ ابْنَهُ نَاتَانَ أَنْ قَالَ لَهُ یا بُنَی..وَ ذُقْتُ الْمَرَارَاتِ كُلَّهَا فَلَمْ

ص: 184


1- نهج البلاغه حكمت 175 - المحاسن 2/601 - تفسیر العیاشی 1/120 - الكافی (ط - دارالحدیث) 3/663 - الأمالی (للمفید) 189 - وسائل الشیعة 12/39 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 13/357؛ 69/45
2- جامع الأخبار(للشعيري) 109 - بحار الأنوار (بيروت) 69/47 - میزان الحكمه 9/164

أَذُقْ شَیئاً أَمَرَّ مِنَ الْفَقْرِ..» (1)

از جمله سفارشهای لقمان به پسرش ”ناتان“ این بود: ای جان پسر... همۀ تلخیها را چشیدم و چیزی تلختر از فقر نیافتم..»

همچنین پیامبر گرامی (صلى الله علیه و آله وسلم) نیز از آن به عنوان مصیبتی كمرشكن یاد می كند. چنانكه به حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«..یا علی (علیه السلام) أَرْبَعَةٌ مِنْ قَوَاصِمِ الظَّهْر.. وَ فَقْرٌ لَا یجِدُ صَاحِبُهُ مُدَاوِیا..» (2)

یا علی (علیه السلام) چهار چیز كمر را می شكند... فقری كه فرد مبتلا به آن، چاره ای برایش نیابد..

حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) نیز از آن به عنوان چیزی بدتر از مرگ یاد می کنند و می فرمایند:

«..وَ الْقَبْرَ خَیرٌ مِنَ الْفَقْر..» (3)

گور بهتر از فقر است.

همچنین پیامبر گرامی (صلى الله علیه و آله وسلم) فقر را سخت تر از همۀ بلاها می دانند. مخصوصاً در شرایطی كه ناچار باشد به تملق و چاپلوسی روی آورد، تا بتواند ذره ای خلاصی یابد. به فرمودۀ پیامبر (صلى الله علیه و آله وسلم):

«مَا أَشَدَّ حُزْنَ النِّسَاءِ وَ أَبْعَدَ فِرَاقَ الْمَوْتِ وَ أَشَدُّ مِنْ ذَلِكَ كُلِّهِ فَقْرٌ یتَمَلَّقُ صَاحِبُهُ

ص: 185


1- الأمالی( للصدوق) (رحمة الله) 669 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 13/413 - جامع أحادیث الشیعة (للبروجردی) 22/238
2- من لا یحضره الفقیه 4/365 - الوافی 26/176 - وسائل الشیعة 12/131 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 74/55
3- الكافی (ط - الإسلامیة) 8/21؛ (ط - دارالحدیث) 15/66 - تحف العقول 95 - الوافی 26/20 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 74/284

ثُمَّ لَا یعْطَى شَیئاً» (1)

چه سخت است اندوهگینی زنان، و چه دوری آفرین است جدایی و مرگ اما از همۀ اینها سخت تر، فقری است كه فرد مبتلا به آن چاپلوسی می كند، لیكن چیزی نمی یابد.

یعنی بر اثر شدت تهیدستی یا قرضهای سنگین ناچار با سرافكندگی به تملق گویی افراد متمکن بپردازد و نتیجه ای نگیرد و آن، متاسفانه غمی روی غم و اندوه می افزاید. همچنین باید دانست كه تهیدستی ولو اندك، بسیار است. حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«أَرْبَعَةُ أَشْیاءَ الْقَلِیلُ مِنْهَا كَثِیرٌ النَّارُ وَ الْعَدَاوَةُ وَ الْفَقْرُ وَ الْمَرَض» (2)

چهار چیز كه اندكشان هم بسیار است: آتش، دشمنی، فقر و بیماری.

و نیز در توصیف سختیهای فقر، حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«ثَلَاثٌ هُنَ الْمُحْرِقَاتُ الْمُوبِقَاتُ: فَقْرٌ بَعْدَ غِنًى، وَ ذُلٌّ بَعْدَ عِزٍّ، وَ فَقْدُ الْأَحِبَّةِ» (3)

سه چیز سوزاننده و هلاك کننده است، فقر پس از توانگری، خواری پس از سرافرازی و از دست دادن دوستان.

و همچنین فرمودند:

ص: 186


1- الكافی (ط - الإسلامیة) 8/220؛ (ط - دارالحدیث) 15/504 - الجعفریات (الأشعثیات) 201 - الوافی 5/787 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلى الله علیه و آله وسلم) 26/144
2- كشف الغمة فی معرفة الأئمة (علیهم السلام) (ط - القدیمة) 2/202 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 75/205 - میزان الحكمه 9/166 - نثر الدر1/351
3- غررالحكم 4682

«ثَلَاثٌ یهْدُدْنَ الْقَوِی: فَقْدُ الْأَحِبَّةِ، وَ الْفَقْرُ فِی الْغُرْبَةِ، وَ دَوَامُ الشِّدَّة» (1)

سه چیز توانها را درهم می كوبد: از دست دادن دوستان، فقر در غربت و پایداری در روزگار سختی.

حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«ثَلَاثٌ مَنِ ابْتُلِی بِوَاحِدَةٍ مِنْهُنَ تَمَنَّى الْمَوْتَ فَقْرٌ مُتَتَابِعٌ وَ حُرْمَةٌ فَاضِحَةٌ وَ عَدُوٌّ غَالِب» (2)

سه چیزند كه هر كس به یكی از آنها گرفتار شود، مرگ را آرزو می كند: فقر دنباله دار، برباد رفتگی ناموس و چیرگی دشمن.

حال با این فرمایشات در مورد تبعات بسیار سخت و كشندۀ فقر، دور از انصاف و جوانمردی است كه برادر مومن شما بر اثر تنگدستی و شرمندگی پیش اهل و عیالش، آرزوی مرگ نماید و بخاطر بی اعتنائیهای متمولین، مرگ را بر زندگی ترجیح بدهد. آتش فقر آنچنان سوزنده است كه اگر لطف خداوند شامل حالشان نگردد، تمامی ریشه های دین و ایمان آنها را خواهد سوزاند كه پیامبر گرامی (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«..وَ لَوْ لَا رَحْمَةُ رَبِّی عَلَى فُقَرَاءِ أُمَّتِی كَادَ الْفَقْرُ یكُونُ كُفْراً..» (3)

اگر پروردگار من، به فقیران امتم مِهر نمی ورزید، فقر آنان را در آستانۀ كفر قرار می داد.

افراد با ایمانی كه بار گران فقر را به دوش می كشند، همیشه در خوف از

ص: 187


1- غررالحكم 4683
2- تحف العقول 318 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 75/232
3- جامع الأخبار(للشعیری) 109 - بحار الأنوار (بیروت) 69/47 - میزان الحكمه 9/169

سنگینی این بار عظیم هستند كه مبادا روزی ایمانشان بر اثر بسیاری و فشارهای این امتحان آسیب ببیند:

«إِنَّمَا یَخْشَی المُؤمِنُ الفَقْرَ مَخَافَةَ الآفَاتِ عَلَی دِینِهِ» (1)

بیم مومن از فقر فقظ از آن رو است كه دینش آفت می پذیرد.

امتحانی است بسیار بزرگ برای اهل ایمان كه دربارۀ چنین آزمایشی حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) بیمار شدند. گروهی به دیدار آن حضرت شرفیاب شدند و عرض كردند ای امیرالمومنین (علیه السلام) چگونه اید؟ فرمودند: بدحالم (بیمارم) گفتند سبحان الله چون شمایی چنین می گویید؟ فرمودند:

«خداوند تعالی فرموده است (شما را به خیر و شر می آزماییم، و به سوی ما باز گردانده می شوید) مراد از خیر، تندرستی و توانگری است و مراد از شر، بیماری و تهیدستی می باشد كه به منظور آزمایش و امتحان انسانها انجام می گیرد» (2)

سختیهای جانگداز فقر آنچنان سنگین است كه شخص نه تنها در نزد مردم بلکه نزد خانواده اش نیز ذلیل است. در كلمات حكیمانه منسوب به حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) آمده است که:

«مَنْ أَثْرَى كَرُمَ عَلَى أَهْلِهِ وَ مَنْ أَمْلَقَ هَانَ عَلَى وُلْدِهِ» (3)

آن كه توانگر باشد نزد خانواده اش گرامی است و آن كس كه تنگدست باشد نزد فرزندانش هم، خوار خواهد شد.

ص: 188


1- میزان الحكمه 9/169 - ربیع الابرار 4/142
2- میزان الحكمه 9/167 - الدعوات 168
3- شرح نهج البلاغه [ابن ابی الحدید - عامه معتزلی] 20/308 - میزان الحكمه 9/181

در موقع تنگدستی، حتی دوستان و آشنایان نیز بیگانه می شوند و نیز منسوب به حضرتش می باشد كه فرموده اند:

«هرگاه گشاده دست (توانگر) باشی همۀ مردان، مردانِ تو هستند. (تحت سیطرۀ تو می باشند) و هرگاه تنگدست افتی، خانواده ات نیز تو را نمی شناسند» (1)

از سوی دیگر برای دلخوشی و تشویق ایشان، پاداشهای بزرگی برایشان بیان می فرمایند؛ حضرت رسول خدا (صلى الله علیه و آله وسلم) در پاسخ تهیدستان كه پرسیدند:

«هَلْ لَنَا أَجْرٌ إذْ نَرَی الفَوَاكِهَ فِی السُّوقِ فَنَشْتَهِیهَا وَ لَیْسَ مَعَنَا نَاضٌّ نَشْتَری بِهِ؟ قَالَ: هَلِ الْاَجْرُ إِلَّا فِی ذَلِكَ» (2)

وقتی در بازار انواع میوه ها را می بینیم و دلمان هوس می كند اما پولی نداریم كه بخریم آیا اجری داریم ؟ حضرت فرمودند: مگر اجر در چیزی جز این است؟

حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«أَكْرَمُ مَا یكُونُ الْعَبْدُ إِلَى اللَّهِ أَنْ یطْلُبَ دِرْهَماً فَلَا یقْدِرَ عَلَیه» (3)

گرامیترین حالت بنده نزد خداوند وقتی است كه درهمی بجوید و به دست نیاورد.

اما برای مومنانی كه بر اساس امتحان الهی مبتلا به فقر گشته اند مقامات والا و امتیازاتی وارد است. در شان ایشان جملاتی از امامان هدایت (علیهم السلام) نقل شده که بعضی از آن روایات را به جهت احترام و مقام عبودیت آنان بیان

ص: 189


1- شرح نهج البلاغه [ابن ابی الحدید - عامه معتزلی] 20/289/309
2- میزان الحكمه 9/204 - كنزالعمال 16657
3- بحارالانوار 72/69 ح 60 - التمحیص 45

می داریم، تا به جای حقارتِ فقر، باطن نورانی مومن فقیر دیده شود و در برخورد با مومنین تهدیست و با ورع، احترام ویژه و شایسته گذاشته شود.

«الْفَقْرُ شَینٌ عِنْدَ النَّاسِ وَ زَینٌ عِنْدَ اللَّهِ یوْمَ الْقِیامَة» (1)

فقر نزد مردم عیب ولی نزد خدای تعالی در روز رستاخیز، زیور با جلالت است.

یكی از ویژگیهای مومنین واقعی، مبتلا شدن به سختیهای متاثر از فقر است تا گوهر ایمان و اخلاص ایشان جلا یافته، هویدا شود. پیامبر گرامی (صلى الله علیه و آله وسلم) به حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«یا علی (علیه السلام) من صفات المومن... انْ یكون الفقر شعاره» (2)

یا علی (علیه السلام) از ویژگیهای مومن این است كه... فقر نشان او باشد.

این بلاها با تمام سختیها و غمهایش، هدیه ای از طرف خداوند متعال است و مومن حقیقی مفتخر است به چنین بلا و اندوهی كه فرمودند:

«تُحْفَةُ المُؤمِنِ فِی الدُّنْیَا الفَقْرُ» (3)

ارمغان مومن از طرف خداوند در دنیا، فقر است.

اینان چون محبوب خدا هستند به دریافت هدایای آسمانی مفتخر می گردند. خدای تعالی فرمود:

«یا محمد (صلى الله علیه و آله وسلم): من هرگاه بنده ای را دوست داشته باشم سه چیز به او عطا می كنم. اول دل او را محزون می كنم، دوم بدن او را بیمار می سازم، سوم دست

ص: 190


1- جامع الأخبار(للشعیری) 111 - مجموعة ورام 2/119 - بحار الأنوار (ط بیروت) 69/49
2- التمحیص 74/171
3- میزان الحكمه 9/183 - الفردوس 2/70 ح 2399

او را از مال دنیا خالی می گردانم»

این دوست داشتن و علاقۀ پروردگار نسبت به بندگان تهیدستش برای عزت ایشان می باشد. چنانكه مومنین فقیر به جهت ازدیاد ایمان، به گنجینۀ گرانبهای الهی دست پیدا می كنند. در این باره فرمودند:

«الْفَقْرُ مَخْزُونٌ عِنْدَ اللَّهِ بِمَنْزِلَةِ الشَّهَادَةِ یؤْتِیهِ اللَّهُ مَنْ یشَاء» (1)

فقر همانند شهادت، گنجینه ای است نزد خداوند و او به هر كه خواهد عطایش فرماید.

به هركسی مقام والای الهی (فقر) عطاء نمی شود مگر آنهایی كه ایمانشان از همه افزونتر است. حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«كُلَّمَا ازْدَادَ الْعَبْدُ إِیمَاناً، ازْدَادَ ضِیقاً فِی مَعِیشَتِهِ» (2)

هر اندازه ایمان بنده زیاد شود، تنگی معیشتش افزایش می یابد.

خانه به مبل، خودرو به رنگ و... زیبا شده، زینت داده می شود و ایمان مومن هم، به تهیدستی زیباست. حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«الْفَقْرُ زِینَةُ الْإِیمَانِ» (3)

فقر زینت ایمان است.

چون ایمانشان به حد كمال رسید، خداوند آنها را دوست خواهد داشت و این پیوند و این علقه را با گنجینه ای الهی مستحكمتر خواهد کرد. پیامبر گرامی اسلام (صلى الله علیه و آله وسلم) در این باره فرمودند:

ص: 191


1- جامع الأخبار(للشعیری) 110 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 69/48
2- الكافی (ط - دارالحدیث) 3/652 - التمحیص 45 - الوافی 5/785 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 69/9
3- غررالحكم 260

«إِنَّ الْفَقْرَ مَخْزُونٌ عِنْدَ اللهِ لَا يَبْتَلِي بِهِ إِلَّا مَنْ أَحَبَّ مِنَ الْمُؤْمِنِين..» (1)

فقر گنجینۀ الهی نزد خداوند است كه كسی را به آن مبتلا نمی كند مگر مومنی را كه دوستش بدارد.

بهای فقر را می توان در فخر سرور عالمیان حضرت رسول خدا (صلى الله علیه و آله وسلم) دریافت.

«الْفَقْرُ فَخْرِی وَ بِهِ أَفْتَخِر [عَلَى سَائِرِ الْأَنْبِیاءِ وَ الْمُرْسَلِینَ]» (2)

فقر مایۀ افتخار من است و به آن مباهات می ورزم. [بر سایر انبیاء]

به دلیل اینکه تهیدستی مایۀ فخر پیامبر گرامی (صلى الله علیه و آله وسلم) بوده است، نزد بعضی از مومنان ارزنده است چرا که رسیدن به مقامات قرب الهی را شامل می شود. پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«برای مومن فقر بهتر از توانگری است»

یكی از دلایل مطرح كردن چنین احادیثی پی بردن به شأن، منزلت و مقام والای برادران تهیدست و نیازمند می باشد تا آگاهی پیدا كرده و هیچگاه به دیدۀ حقارت و پستی به آن بزرگواران ننگریم. بلكه با آنها برخوردی خاضعانه داشته و در برابر ایشان، كوچكی و اظهار خدمتگزاری نمائیم. برای كسب چنین روحیه ای، باید بزرگی و رتبۀ اعلای برادران فقیر را از لسان امامان معصوم (علیهم السلام) دریابیم و با تفكری عمیق، اهمیت دادرسی و احترام فوق العاده به این نوع اشخاص كه از مقام بالای ایمان برخوردارند، مطلع گردیم. حضرت

ص: 192


1- التمحيص 51 - بحار الأنوار (ط - بيروت) 69/52 -كنزالعمال [متقی هندی - عامه] 6/484 ح 16650
2- عدة الداعی و نجاح الساعی 123 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 69/30 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 11/173

امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«در قیامت خداوند جلّ ثناؤه، همچنان كه برادری از برادرش پوزش می خواهد، از بندۀ مومن تهیدست خود، پوزش می خواهد و می فرماید: به عزت و جلالم سوگند كه من تو را در دنیا از سر خواریت در نزدم محتاج نكردم، اكنون این روپوش را بردار و ببین بجای (ثروت) دنیا به تو چه داده ام. او روپوش را برمی-دارد و می گوید: با این عوضی كه به من دادی مرا چه زیان كه در دنیا چیزهایی را از من گرفتی» (1)

حضرت امام صادق (علیه السلام) در جای دیگر فرمودند:

«خداوند-عزوجل- در روز قیامت به مومنان فقیر، با نگاهی پوزش خواهانه می نگرد و می فرماید: به عزت و جلالم سوگند كه من در دنیا از روی خواری و بی اعتنایی به شما فقیرتان نكردم. هر آینه امروز رفتار مرا با خود می بینید» (2)

وقتی حق تعالی با آن همه عظمت و شكوه لایتناهی در برابر مومنین فقیر حالت پوزش طلبی پیدا می كند، پس ما در برابر آنان چقدر باید اظهار فروتنی نموده و حالت خضوع داشته باشیم؟ شخص خَیِّر تا مقام و منزلت مومن تنگدست را نداند نمی تواند برای اجرای این امر عظیم الهی (دادرسی) قدمی مثبت و مقبولانه بردارد. روایت است که حضرت امام صادق (علیه السلام) به كعبه نگاه کردند و آنگاه فرمودند:

«مَا أَعْظَمَ حَقَّكِ یا كَعْبَةُ وَ وَ الله إِنَّ حَقَّ الْمُؤْمِنِ لَأَعْظَمُ مِنْ حَقِّك» (3)

ص: 193


1- الكافی 2/264/18
2- میزان الحكمه 9/199 - بحارالانوار 72/11
3- الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا (علیه السلام) 335 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 71/227 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 9/47؛ 9/343

چقدر تو دارای عظمت می باشی و سپس فرمودند: اما مومن از تو كعبه شأن و منزلتش بالاتر است.

اگر مومن تنگدست در نزد مردم و اهل دنیا خوار و ذلیل بوده و با حقارت نگریسته می شود، اما ایشان در عوض پادشاهان آخرتند. پیامبر گرامی (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«الْفُقَرَاءُ مُلُوكُ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ النَّاسُ كُلُّهُمْ مُشْتَاقُونَ إِلَى الْجَنَّةِ وَ الْجَنَّةُ مُشْتَاقَةٌ إِلَى الْفُقَرَاء» (1)

«فقرا سروران، شهریاران و ملوك بهشتند. مردم همگی مشتاق بهشتند، ولی بهشت مشتاق فقیران است. (در واقع صاحب بهشت كه خداست، مشتاق فقرا است.)»

و نیز پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«اطَّلَعْتُ فِی الْجَنَّةِ فَرَأَیتُ أَكْثَر أَهْلِهَا الفُقَراء..» (2)

به بهشت سری زدم، دیدم بیشتر مردم آن فقیرانند...

فقر در مقابل ثروت اگرچه در دنیا دارای سختی است اما در آخرت بسیار برتر است. علاوه بر آسانیِ سوال و جواب، راحتیهای خاصی نیز به دنبال دارد. بعنوان مثال رسول خدا (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«أَبْشِرُوا یَا مَعْشَرَ المُهَاجِرِینَ بِالنُّورِ التَّامِّ یَومَ القِیَامَةِ تَدْخُلُونَ الجَنَّةَ قَبْلَ

ص: 194


1- بحارالانوار 72/49 - جامع الأخبار(للشعیری) 111 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 69/49
2- میزان الحكمه 9/201 - نهج الفصاحة (مجموعه كلمات قصار حضرت رسول (صلى الله علیه و آله وسلم) ) 219

أَغْنِیَاءِ النَّاسِ بِنِصْفِ یَومٍ وَ ذَلِكَ خَمْسُ مِائَةِ سَنَةٍ» (1)

ای مهاجران (گروهی از اصحاب پیامبر (صلى الله علیه و آله وسلم) ) فقیر! بشارتتان باد به روشنایی كامل در رستاخیز. شما نصف روز پیش از توانگران به بهشت می روید كه آن (نیم روز برابر) پانصد سال است.

اینان از كثرت یقین به حق تعالی، جامۀ زیبای صبر و تسلیم كه فقط برازندۀ ائمۀ اطهار (علیهم السلام)، پیامبران (علیهم السلام) و شیعیان خاص4 است، پوشیده اند. از خواص بیشمار مقام تسلیم در برابر قضاء الهی، باز شدن چشم باطن است كه در این باره پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«طُوبَى لِلْمَسَاكِینِ بِالصَّبْرِ وَ هُمُ الَّذِینَ یرَوْنَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْض» (2)

خوشا بحال مستمندان شكیبا، آنهایند كه ملكوت آسمانها و زمین را می بینند.

{وَ كَذلِكَ نُری إِبْراهیمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِیكُونَ مِنَ الْمُوقِنین} (3)

«و این گونه، ملكوت آسمانها و زمین را به ابراهیم نمایاندیم تا از جمله یقین كنندگان باشد»

صبر و تسلیم فقرا

دیدن ملکوت آسمانها و زمین چیز کمی نیست. در قرآن فقط به یکی از پیامبران الوالعزم اشاره شده که موفق به دیدن آنها شده است. البته مومنین

ص: 195


1- میزان الحكمه 9/201 - كنزالعمال [متقی هندی - عامه] 16580
2- الكافی (ط - الإسلامیة) 2/263؛ (ط - دارالحدیث) 3/657 - الوافی 5/793 - وسائل الشیعة 10/410 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلى الله علیه و آله وسلم) 9/365 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 69/15؛ 69/56 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 16/215
3- سورۀ مبارکۀ انعام آیۀ شریفۀ 75

تهیدست چون در امتحان بزرگ الهی قرار گرفته اند باید راضی به قضای الهی شوند و این خشنودی به فعل و تقدیر خدا، از اعظم عبادات و راس همۀ مراحل ایمانی به حساب می آید. برای دلگرمی و راهنمایی (1) آنان فرمودند:

«یا مَعْشَرَ الْمَسَاكِینِ طِیبُوا نَفْساً وَ أَعْطُوا اللَّهَ الرِّضَا مِنْ قُلُوبِكُمْ یثِبْكُمُ الله عَزّ وَ جَلَّ عَلَى فَقْرِكُمْ فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَلَا ثَوَابَ لَكُمْ» (2)

ای جماعت مستمندان! خوشدل باشید و رضایت و خوشدلی تان را نزد خدا اظهار كنید تا وی شما را بر فقرتان پاداش دهد، كه اگر چنین نكنید پاداشی برایتان نیست.

مومن بر اثر وثوق و اطمینانش به پروردگار، كه از نشانه های تسلیم است آثاری زیباتر نیز از خود بروز می دهد كه بسیار جای شگفتی می باشد. نقل است كه حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) و جناب خضر به یكدیگر رسیدند، حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) از جناب خضر پرسید: بهترین اعمال چیست؟

«گفت:بذل و بخشش اغنیاء بر فقرا برای رضای خداوند متعال»

حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«از آن بهتر، ناز و تكبر (وقار و حیا) فقرا بر اغنیاء به جهت اعتمادی كه به

ص: 196


1- درباره تسلیم و صبر بر امتحانات الهی و راه رهایی از سختیها، از فرمایشات امامان معصوم (علیهم السلام) در كتاب تقدیرات، روایات معتنابهی آورده شده است.
2- الكافی (ط - الإسلامیة) 2/263؛ (ط - دارالحدیث) 3/657 - الوافی 5/793 - وسائل الشیعة 9/446 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلى الله علیه و آله وسلم) 9/366 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 69/17؛ 69/43 - تفسیر كنز الدقائق و بحر الغرائب 12/58

خدای تعالی دارند»

جناب خضر (علیه السلام) عرضه داشت:

«این كلامی است كه باید با نور بر صفحۀ رخسار حوریان نوشت»

مومن فقیر با شكیبایی و تحمل نداریها درب سوال و درخواست را به سوی دیگران می بندد. اعتماد و توكلش فقط به خداست و جز ائمۀ معصوم (علیهم السلام) که باب خدا هستند، درب دیگری را نمی كوبد. چرا كه هیچ یك از درهای بندگان باز نیست (و اگر هم در باز شد به عطا و عنایت حضرات معصوم (علیهم السلام) می باشد). با درخواست نكردن، آبرو و شخصیت خود را حفظ می كند. زیرا دستور نیز چنین است. حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرموده اند:

«مَاءُ وَجْهِكَ جَامِدٌ یقْطِرُهُ السُّؤَالُ فَانْظُرْ عِنْدَ مَنْ تُقْطِرُه» (1)

آبروی تو چون یخی جامد است كه درخواست، آن را قطره قطره آب می كند پس بنگر كه آن را نزد چه كسی فرو می ریزی؟

خویشتنداری مستمندان با کمک توکلی که بر خدای یگانه دارند در برابر توانگران بسیار نیکو و پسندیده است.

«..وَ التَّقَلُّلُ وَ لَا التَّوَسُّل..» (2)

به اندك ساختن بهتر از دست نیاز بسوی مردم دراز كردن است.

بنابراین مومن قطعا باید تهیدستی را بنا به حكمت الهی، امتحان خویش در

ص: 197


1- نهج البلاغة (للصبحی صالح) 535 - شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید [عامه] 19/261 - منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة (خوئى (رحمة الله) )21/430
2- نهج البلاغة (للصبحی صالح) 546 - مجموعة ورام 2/297 - الوافی 26/30 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 75/44؛ 75/84

دنیا و زینت خود در آخرت بداند. حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرموده اند:

«..وَ مَنْ ضُیقَ عَلَیهِ فِی ذَاتِ یدِهِ فَلَمْ یرَ ذَلِكَ اخْتِبَاراً فَقَدْ ضَیعَ مَأْمُولا» (1)

آن كس كه تنگدستی را آزمایش الهی نداند، پاداشی را كه امیدی به آن بود از دست خواهد داد.

حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«..أَیمَا رَجُلٍ اشْتَكَى فَصَبَرَ وَ احْتَسَبَ كَتَبَ اللَّهُ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ أَجْرَ أَلْفِ شَهِید» (2)

هر مردی كه به دردی گرفتار گردد و شكیبایی ورزد و آن را در راه خدا به شمار آورد، خداوند اجر هزار شهید را برایش رقم زند.

حضرت پیامبر گرامی (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«پاداش فقیر شكیبا به مقدار حضرت ایوب پیغمبر (علیه السلام) است» (3)

حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«الْفَقِیرُ الرَّاضِی نَاجٍ مِنْ حَبَائِلِ إِبْلِیسَ وَ الْغَنِی وَاقِعٌ فِی حَبَائِلِه» (4)

فقیر خرسند (راضی به قضای الهی) از دامهای ابلیس می رهد، اما توانگر در آن گرفتار می شود.

مومن با تحمل سختی و بستن زبان در برابر شکایت، بلایا را کاسته و اجر را افزایش می دهد. بلایائی که با تمام تلخیها به نفع او می باشد. ممکن است

ص: 198


1- نهج البلاغة (صبحی) 537 - شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید [عامه] 19/275 - بحار الأنوار (بیروت) 5/220؛ 70/383 - منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة (خوئى (رحمة الله) ) 21/440
2- طب الأئمة (علیهم السلام) 17 - وسائل الشیعة 2/403 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 78/206 - میزان الحكمه 6/154
3- كتاب نصایح 245
4- عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 58 - غرر الحكم و درر الكلم 106؛ ح1951

خود را بیمار دیده در حالیکه دیگران سالِمَند یا خود را فقیر یافته در حالیکه برادرانش غنی اند. باید به حكم عقل و نقل از معصومین (علیهم السلام) صلاح خویش را در مریضی و فقر ببیند و بداند كه حق تعالی از روی شدت لطف و مهرورزی به بندگانش، تقدیرات وی را اینچنین رقم زده است و خدای نكرده برتری، سلامت و اموال برادرانش او را از عقلانیت خارج نگرداند. چنانكه امام معصوم (علیه السلام) فرموده اند:

«بدانید كه تقدیرهای الهی چون قطرات باران از آسمان به سوی انسانها فرود می آید و بهرۀ هر كسی، كم یا زیاد خواهد رسید. پس اگر یكی از شما برای برادر خود برتری در مال و همسر و نیروی بدنی مشاهده كند، مبادا فریب خورد و حسادت كند» (1)

حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«خداوند به حضرت موسی (علیه السلام) فرمود: به مال زیاد هیچكس غبطه مبر، زیرا مال بسیار مایۀ گناه بسیار است. نظر به حقوق واجبه كه بر آن مترتب است» (2)

مومنی كه غصۀ مال دیگران را نمی خورد و به اموال آنان نه تنها بی اعتناست، بلكه تنفر می ورزد، از غم و غصۀ دنیا رها شده كه در وصف حال او پیامبر گرامی (صلى الله علیه و آله وسلم) فرموده اند:

«امت من در دنیا سه طبقه اند: اول آنها كه دل به جمع مال و اندوختن ثروت ندارند و در مقام احتكار و ذخیره نیستند. به مقداری كه گرسنگی را رفع كنند

ص: 199


1- نهج البلاغه حكمت 23
2- اصول كافی ج 3 باب نكوهش دنیا و زهد در دنیا ح 21

و عورت را بپوشانند قانعند و به اندازه ای كه زندگی را با آن بگذرانند كفایتشان كند، راضی می باشند. اینان در امانند، نه ترسی دارند و نه غصه ای، دسته ای دیگر...» (1)

حضرت رسول اکرم (صلى الله علیه و آله وسلم) در جای دیگر فرمودند:

«بهترین روزی آنست كه تو را كفایت كند( به اندازۀ متعارف روزی به تو برسد) و بر اثر كثرت مال، طاغی و یاغی نشوی و تو را از یاد پروردگار باز ندارد» (2)

حضرت امام سجاد (علیه السلام) فرموده اند:

«تمام خیر و نیكی را دیدم كه در بریدن طمع از دست مردم است و هركه هیچ امیدی به مردم نداشته باشد و امرش را در هر كاری بخدای (عزوجل) واگذارد خدای بزرگ هم در هر چیزی (امری) او را اجابت كند» (3)

رفع گرفتاری به دست خداست و شخص مبتلا به فقر نباید برای رفع مشکل، به مخلوق مراجعه نماید. برای رهائی از گرفتاریها، راه حلهایی از ائمۀ هدایت (علیهم السلام) گرفته شده و عموم آنها حول دعا، الحاح، اصرار، تضرع و انابه چرخش داشته اند. باید توجه داشت که در استغاثه نباید بجز خداوند را در دل راه داد. و بابِ خدا، ذوات مقدسه (علیهم السلام) هستند. پس با دعا و.. و شفیع قرار دادن ایشان نزد خدای منان، باید چاره نمود.

همچنین زیربنای این توسل، توبه و انابه است كه مومن برای رفع

ص: 200


1- نصایح
2- تفسیر جامع ج 6
3- اصول كافی ج 3 باب بی نیازی از مردم ح 3

گرفتاریهایش باید داشته باشد.

{قُلْ مَنْ یُنَجِّیكُمْ مِنْ ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ تَدْعُونَهُ تَضَرُّعاً وَ خُفْیةً لَئِنْ أَنْجانا مِنْ هذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرینَ} (1)

«بگو: ”چه كسى شما را از تاریكیهاى خشكى و دریا مى رهاند؟ در حالى كه او را به زارى و در نهان مى خوانید: كه اگر ما را از این [مهلكه] برهاند، البته از سپاسگزاران خواهیم بود“»

{ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْیةً إِنَّهُ لا یحِبُّ الْمُعْتَدینَ} (2)

«پروردگار خود را به زارى و نهانى بخوانید كه او از حد گذرندگان را دوست نمى دارد»

{وَ اذْكُرْ رَبَّكَ فی نَفْسِكَ تَضَرُّعاً وَ خیفَةً وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ وَ لا تَكُنْ مِنَ الْغافِلینَ} (3)

«و در دل خویش، پروردگارت را بامدادان و شامگاهان با تضرع و ترس، بى صداى بلند، یاد كن و از غافلان مباش»

پس از دعا و استغاثه، با انفاق و صدقه خود را نجات دهد:

{وَ یا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیهِ یرْسِلِ السَّماءَ عَلَیكُمْ مِدْراراً وَ یزِدْكُمْ قُوَّةً إِلى قُوَّتِكُمْ وَ لا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمینَ} (4)

«و اى قوم من، از پروردگارتان آمرزش بخواهید، سپس به درگاه او توبه كنید

ص: 201


1- سورۀ مبارکۀ انعام آیۀ شریفۀ 63
2- سورۀ مبارکۀ اعراف آیۀ شریفۀ 55
3- سورۀ مبارکۀ اعراف آیۀ شریفۀ 205
4- سورۀ مبارکۀ هود آیۀ شریفۀ 52

[تا] از آسمان بر شما بارش فراوان فرستد و نیرویى بر نیروى شما بیفزاید، و تبهكارانه روى بر مگردانید»

و فرموده اند:

«هر كس با دست كوتاه (نداری) انفاق كند از دست بلند خدای كریم بگیرد»

همچنین فرمودند:

«إِذَا أَمْلَقْتُمْ فَتَاجِرُوا اللَّهَ بِالصَّدَقَة» (1)

هرگاه تهیدست شدید، با صدقه دادن با خدا تجارت كنید.

از راز و نیازهای حضرت امام سجاد (علیه السلام) که به خدای متعال داشتند، نقل است:

«وَ نَعُوذُ بِكَ.. وَ مِنْ فِقْدَانِ الْكَفَافِ وَ نَعُوذُ بِكَ..وَ مِنَ الْفَقْرِ إِلَى الْأَكْفَاءِ، وَ مِنْ مَعِیشَةٍ فِی شِدَّة» (2)

خدایا به تو پناه می جوییم... از ناتوانی برای تامین نیازهای خود... و از فقر نزد همگان و از زندگانی سخت.

حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) هم در قنوت عرضه می داشتند:

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَغْنِنِی بِحَلَالِكَ عَنْ حَرَامِكَ وَ أَوسِعْ عَلَیَّ مِنْ رِزْقِكَ وَ أَعِذْنِی مِنَ الفَقْرِ» (3)

بار خدایا ! بر محمد و آل محمد (علیهم السلام) درود فراوان فرست و فرجشان را نزدیك

ص: 202


1- نهج البلاغه حكمت 258 - نهج البلاغة (صبحی صالح) 513 - غرر الحكم و درر الكلم 283 - وسائل الشیعة 9/372 - بحارالأنوار (ط - بیروت) 93/133
2- صحیفه سجادیه 56 الدعا 8 - الحیاة ترجمه احمد آرام 4/416
3- المقنعة 132

بفرما و مرا با حلالت از حرامت بی نیاز ساز و از فقر در امانم بدار.

با توسلات به درگاه ائمۀ معصوم (علیهم السلام)، می توان قلادۀ فقر را از گردن باز نمود. توبه و استغفار، توسل به صلوات و نخوابیدن در بین الطلوعین كه بهترین وقت برای کسب روزی است، کلید رهایی از غمها و گرفتاریها است. تجربیات زیادی در این مورد كسب شده است. (1)

امامان هدایت (علیهم السلام)، مومن را از تقاضا و درخواست از دیگران در حالت فقر و نیاز، منع فرموده اند. چرا که باعث خواری و ذلت مومن می شود. حتی بازگوئی هدیه ای (فقر) که خدای متعال به او داده، به دیگران شکایت محسوب می شود. بنابراین پنهان داشتن آن مهم است. از طرفی بیان آن برای برادر مومن از این قاعده مستثنی است.

«مشكلات خود را به برادر دینی گفتن، شكایت از خدا نزد خلق به حساب نمی آید»

چون مومن تهیدست به خاطر مناعت طبع نمی تواند نداریهای خود را برای خلایق ابراز كند، لذا برای رهایی از غم و غصه و یا برطرف نمودن مشكلات امر فرمودند: گرفتاریهای خود را میتوان به برادر مومن اظهار نمود. حضرت امام صادق (علیه السلام) در این باره می فرمایند:

«هرگاه یكی از شما تنگدست و گرفتار شد، مشكل خود را به برادر مومنش

ص: 203


1- یکی از برادران ایمانی در پریشان حالی به سر می بُرد. برادر دیگری که وی را در اضطرار می دید، به او پیشنهاد کرد پس از توبه از اعمال خویش، هر روز برای خطاهای گذشته اشک ندامت ریخته و قطع طمع از همۀ اشیاء و افراد نماید. پس از سه ماه که از ماجرا گذشت، یکدیگر را ملاقات کردند در حالیکه مشکلات وی حل شده بود. او بازگو کرده بود که به اکثر کسبه بدهکار بود و خود را پنهان می کرد.

بگوید و خویشتن را آزار ندهد» (1)

چرا اینچنین اجازه ای یافتیم که غم و غصه را به برادر دینی خود بگوییم؟ به علت آنكه همه از اعضای یك خانواده هستیم. زیرا فرموده اند:

«مومنین در رفاقت و دوستی و نیكی كردن به همدیگر، همچون اعضای یك بدن هستند كه چون بعضی از اجزاء رنجور شود، اعضای دیگر هم قرار و آرامش نخواهند داشت» (2)

در مجموع عزت مومن و دوری از خواری، منوط به بستن در سوال و درخواست از خلایق است. پیامبر گرامی (صلى الله علیه و آله وسلم) می فرمایند:

«الفَقْرُ أَمَانَةٌ، فَمَنْ كَتَمَهُ كَانَ عِبَادَةً، وَ مَنْ بَاحَ بِهِ فَقَد قَلَّدَ إِخْوَانَهُ المُسْلِمِینَ» (3)

فقر امانت است، پس هر كه آنرا پوشیده نگه دارد این كارش عبادت است و هر كه آشكارش سازد (بعضا مومن تهیدست بر اثر اضطرار ناچاراً با شرمندگی و خجالت مشكلش را برای برادر خود ابراز می دارد) به گردن برادران مسلمان خود قلاده (مسئولیت) انداخته است.

حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«لَا تَسْأَلُوا إِخْوَانَكُمُ الْحَوَائِجَ فَیمْنَعُوكُمْ فَتَغْضَبُونَ وَ تَكْفُرُون» (4)

از برادران خویش حاجت مخواهید كه مبادا نپذیرند و شما خشم گیرید و كافر

ص: 204


1- بحارالانوار 74/278/13
2- – بحارالانوار ج 61 ص 150
3- میزان الحكمة 3/2449
4- مصادقة الإخوان 54 - وسائل الشیعة 9/442

شوید.

متاسفانه برخی مومنین پس از مطلع شدن از نابسامانیهای مالی بعضی از برادران تهیدست متوجه این مسئولیت خطیر و مهم نگشته و همچنان از پذیرفتن این مسئولیت عظیم فراری هستند و یا پس از آگاهی از وضعیت مومن فقیر، بجای اعانت با برخوردی تحقیر آمیز، قلب او را آماج زخم زبانهای خود می گردانند. در این خصوص پیامبر گرامی (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«یا علی (علیه السلام)، إِنَّ الله جَعَلَ الْفَقْرَ أَمَانَةً عِنْدَ خَلْقِهِ، فَمَنْ سَتَرَهُ، أَعْطَاهُ الله مِثْلَ أَجْرِ الصَّائِمِ الْقَائِمِ؛ وَ مَنْ أَفْشَاهُ إِلى مَنْ یقْدِرُ عَلى قَضَاءِ حَاجَتِهِ، فَلَمْ یفْعَلْ، فَقَدْ قَتَلَهُ، أَمَا إِنَّهُ مَا قَتَلَهُ بِسَیفٍ وَ لَا رُمْحٍ، وَ لكِنَّهُ قَتَلَهُ بِمَا نَكى مِنْ قَلْبِه» (1)

«ای علی (علیه السلام) همانا خدا فقر را در نزد مخلوقش به امانت گذاشته هر كه آنرا نهان دارد، خدایش مانند پاداش روزه داری كه به عبادت بپا خاسته دهد، و هر كه آن را نزد كسی كه می تواند حاجتش را برآورد فاش سازد و او برآورده نكند او را كشته است، آگاه باش كه او را با شمشیر و نیزه نكشته؛ بلكه با زخم دل كشته است»

متاسفانه در جمع متدینین زیاد شنیده و دیده شده كه بر اثر عدم اعانت مومنین تهیدست، زخمهای كشنده بر قلب ایشان وارد می گردد. با تاسف فراوان هر روز با بی اعتنایی، به مشكلات برادران دینی دامن زده، بدین سبب، زخمهایی فجیع بر دل امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نقش می زنند. از عمده ترین غصه های حضرت امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) کاهلی در این امر از سوی مومنین متمکن است. در

ص: 205


1- الكافی (ط - الإسلامیة) 2/261؛ (ط - دارالحدیث) 3/651 - الوافی 5/790 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (علیهم السلام) 9/357 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 69/8

نمونه برخوردی که با علی بن ابراهیم داشتند، فرموده بودند:

«به وسیلۀ اندوختن مال نسبت به برادرانتان ظلم و ستم روا داشته اید و این عمل شما را از دیدار ما محروم نگه داشته»

تحقیر نمودن برادر ایمانی به دلیل فقر مالی و تهیدستی وی باعث جریحه دار شدن قلب ایشان شده و مشکلات را برایِشان مضاعف می نماید. نگه داشتن ایمان با وجود فقر بسیار سخت است چه رسد به اینکه مومن بابت فقر، تحقیر را هم تحمل نماید. صد البته با این عمل [مومن متمکن] غضب خداوند را بر خود تدارک می بیند. پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله وسلم) در این باره فرمودند:

«مَنِ اسْتَذَلَّ مُؤْمِناً أَوْ مُؤْمِنَةً- أَوْ حَقَّرَهُ لِفَقْرِهِ وَ قِلَّةِ ذَاتِ یدِهِ- شَهَرَهُ اللَّهُ تَعَالَى یوْمَ الْقِیامَةِ ثُمَّ یفْضَحُهُ» (1)

هر كس مرد یا زن مومنی را به سبب تهیدستی یا اندك بودن مال و دارایی اش خوار شمارد یا تحقیر كند خداوند متعال در روز قیامت او را (بخاطر این عمل زشت) شهره و سپس رسوایش سازد.

البته متدین متمکن، هیچگاه در برخورد با برادران فقیر خود، چنین روشی را اتخاذ نمی كند، بلكه عمل به فرمودۀ حضرت رسول اكرم (صلى الله علیه و آله وسلم) را به هر برخوردی ترجیح می دهد:

«..مَنْ أَكْرَمَ فَقِیراً مُسْلِماً لَقِی اللَّهَ یوْمَ الْقِیامَةِ وَ هُوَ عَنْهُ رَاضٍ..» (2)

..هر كس مسلمان فقیری را گرامی بدارد، روز قیامت در حالی خدا را دیدار

ص: 206


1- صحیفة الإمام الرضا (علیه السلام) 63 - بحار الأنوار ( بیروت) 69/44 - میزان الحكمه 9/194
2- الأمالی( للصدوق (رحمة الله) ) 429 - مكارم الأخلاق 429 - مجموعة ورام 2/261 - الوافی 5/1075 - وسائل الشیعة 12/266 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 69/38

كند كه از او راضی است..

همچنین حضرت امام رضا (علیه السلام) فرمودند:

«مَنْ لَقِی فَقِیراً مُسْلِماً فَسَلَّمَ عَلَیهِ خِلَافَ سَلَامِهِ عَلَى الْغَنِی لَقِی اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یوْمَ الْقِیامَةِ وَ هُوَ عَلَیهِ غَضْبَان» (1)

هر كس با مسلمانی فقیر روبرو شود و به او سلامی متفاوت با سلامی كند كه به ثروتمند می كند، روز قیامت خداوند - عز و جل- را دیدار كند در حالی كه خداوند متعال از او در خشم است.

حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«..لَا تُحَقِّرُوا ضُعَفَاءَ إِخْوَانِكُمْ فَإِنَّهُ مَنِ احْتَقَرَ مُؤْمِناً حَقَّرَهُ اللَّهُ وَ لَمْ یجْمَعْ بَینَهُمَا یوْمَ الْقِیامَةِ إِلَّا أَنْ یتُوب..» (2)

برادران تهیدست خود را تحقیر نكنید، زیرا هر كس مومنی را حقیر شمارد، خداوند - عز و جل - میان آن دو را در بهشت جمع نكند، مگر اینكه توبه نماید.

شبیه این، قرنها پیش در زمان حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) اتفاق افتاد و فرد خاطی پس از چندی راه توبه را در پیش گرفت. خواندن حکایت آن، که در بحارالانوار از عیون المعجزات نقل شده، خالی از لطف نیست. علامه مجلسی (رحمة الله)، اینگونه نوشته است:

ص: 207


1- الأمالی( للصدوق)442 - عیون أخبار الرضا (علیه السلام) 2/52 - وسائل الشیعة 12/64 - بحار الأنوار (بیروت) 69/38 - مستدرك الوسائل و.. 9/158 - میزان الحكمه 9/194
2- تحف العقول 105 - الخصال 2/614 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 69/42؛ 72/143؛ 72/151 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 9/104

«ابراهیم جمّال یكی از شیعیان در عصر حضرت امام كاظم (علیه السلام) بود. روزی خواست خدمت علی بن یقطین برسد. وی با اجازه از امام (علیه السلام)، وزیر هارون (لعنت الله علیه) بود. ابراهیم، ساربان بود و به حسب ظاهر، شأن و شخصیت او کمتر از آن بوده كه در مجلس علی بن یقطین وارد شود. از این رو علی بن یقطین او را راه نداد یا اینكه با بی اعتنایی او روبرو شد. اتفاقاً در همان سال جناب علی بن یقطین به حج مشرف شد و خواست در مدینه بخدمت حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) مشرف شود. حضرت او را راه ندادند. روز دوم در بیرون خانه آن حضرت را ملاقات نمود و عرضه داشت: ای سید من! تقصیر بنده چه بوده كه مرا خدمت خویش راه ندادید؟

حضرت (علیه السلام) فرمودند: به جهت آنكه برادرت ابراهیم جمّال را راه ندادی و حق تعالی ابا دارد كه سعی تو را قبول فرماید، مگر اینكه ابراهیم جمّال تو را عفو نماید.

عرض کرد: ای سید و مولای من! در این وقت كجا او را بیابم در صورتی كه من در مدینه ام و او در كوفه است؟!

حضرت (علیه السلام) فرمودند: هرگاه شب فرا رسید تنها به قبرستان بقیع برو بدون اینكه كسی از اصحاب و غلامان تو بفهمند، در آنجا شتری زین كرده خواهی دید، آن شتر را سوار می شوی و به كوفه خواهی رسید.

علی بن یقطین طبق دستور حضرت امام كاظم (علیه السلام) این كار را انجام داد و به اندك زمانی (با طی الارض) به كوفه رسید و به خانۀ ابراهیم رفت و در را كوبید. ابراهیم گفت: كیستی ؟

جواب داد: علی بن یقطین هستم.

ابراهیم گفت: بر در خانۀ من چه می كنی ؟

ص: 208

عرض كرد: بیرون بیا كه مرا امر عظیمی رخ داده است و قسم داد كه او را اذن دخول دهد. چون داخل خانۀ ابراهیم شد، گفت ای ابراهیم ! آقا و مولایم اِبا فرمودند كه عمل مرا قبول نمایند مگر آنكه تو از من بگذری.

ابراهیم گفت: غفرك الله لك؛ خدا تو را بیامرزد.

علی بن یقطین صورت خود را بر خاك گذاشت و ابراهیم را قسم داد كه پا روی صورت من بگذار و صورت مرا زیر پای خود بمال.

ابراهیم امتناع ورزید، جناب علی بن یقطین او را قسم داد كه چنین كند. پس ابراهیم پا به صورت علی بن یقطین گذاشت و رخ او را زیر پای خود می مالید و علی بن یقطین می گفت: اللهم اشهد؛ بارالها تو شاهد باش.

آنگاه علی بن یقطین بیرون آمد و سوار بر شتر شد و همان شب به مدینه بازگشت و حضرت امام موسی بن جعفر (علیهما السلام) اذن ورود دادند وی خدمت آن حضرت شرف یاب شد و امام (علیه السلام) نیز با آغوش باز از وی استقبال نمودند»

همانطور که گفته شد، شأن مومن تهیدست در نزد خدا [اگر واقعاً مومن باشد] بسیار رفیع است. با گفتن کلمات و نوشتن آنها بر روی کاغذ، شأن ایشان بیان نشده، حق ایشان اداء نمی شود. بلکه خدای متعال در روز قیامت به کرم خویش، فضل ایشان را آشکار خواهد نمود. کمترین سروری و برتری ایشان بر دیگر برادران خود از این جهت است که با تفضل متدین متمکن از اموال خویش به ایشان، خود را لایق بهشت می نماید. اگر مومن فقیر، فقر خود را تحمل نمی کرد و از ایمان خارج می شد، طبق احادیث، مومن غنی لیاقت رفتن به بهشت را پیدا نمی کرد. ایشان وسیله ای شدند تا فقر را تحمل نمایند و بهشت را صاحب شوند و مومن غنی نیز با اعانت وی بهشت را

ص: 209

بدست آورد. در مجموع غنی نیز می تواند به طفیلی فقیر، به دایرۀ ولایت معصومین (علیهم السلام)، راه یابد. حضرت امام موسی بن جعفر (علیهما السلام) می فرمودند:

«لَیسَ كُلُ مَنْ قَالَ بِوَلَایتِنَا مُؤْمِناً وَ لَكِنْ جُعِلُوا أُنْساً لِلْمُؤْمِنِین» (1)

چنین نیست كه هر كس دم از ولایت ما بزند مومن باشد بلكه آنان همدم مومنان قرار داده شده اند.

ص: 210


1- مسائل علی بن جعفر و مستدركاتها 329 - الكافی (ط - الإسلامیة) 2/244؛ (ط - دارالحدیث) 3/618 - الوافی 5/729 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلى الله علیه و آله وسلم) 9/291

فواید مهمان نوازی

حال که مومن غنی، مسئولیت خویش را شناخت، و دانست اکرام مومن فقیر در واقع اکرام امام خویش است، پس باید کاهلی را کنار گذاشته، احترام و محبت در خورِ اهل بیت (علیهم السلام) را برای فقرای ولائی از خود نشان دهد. اعانت را به نحو احسن آغاز نموده، سفرۀ خویش را بگشاید، قرض به وی را قرض به خدا دانسته و ابا نَوَرزَد، تلاش شبانه روزی و بی وقفۀ خویش را آغاز نماید. حضرت امام ابن الامام؛ جعفر بن محمد صادق (علیهما السلام) تاکید نمودند:

«..سَبْعُونَ حَقّاً- لَا أُخْبِرُكَ إِلَّا بِسَبْعَةٍ فَإِنِّی عَلَیكَ مُشْفِقٌ أَخْشَى أَنْ لَا تَحْتَمِل..وَ تَسْعَى فِی حَوَائِجِهِ بِاللَّیلِ وَ النَّهَارِ فَإِذَا فَعَلْتَ ذَلِكَ وَصَلْتَ وَلَایتَكَ بِوَلَایتِنَا وَ وَلَایتَنَا بِوَلَایةِ الله عَزَّ وَ جَل» (1)

از حضرت امام صادق (علیه السلام) دربارۀ حق مومن بر مومن پرسیده شد؛ فرمود هفتاد حق دارد اما من هفت حق را به تو می گویم چرا که بر تو مهربانم، می ترسم که قدرت پذیرش نداشته باشی (یعنی به سبب انجام ندادن آنها

ص: 211


1- الكافی (ط - الإسلامیة) 2/174؛ (ط - دارالحدیث) 3/446 - الوافی 5/559 - وسائل الشیعة 12/208 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 71/255

وارد جهنم خواهیم شد).. شب و روز در برآوردن نیازهای او (برادر ایمانی ات) بكوشی، پس چنانچه اینطور عمل کردی، ولایت خود را به ولایت ما متصل کردی و ولایت ما به ولایت خدای عز و جل متصل است.

حسین بن نعیم می گفت كه حضرت امام صادق (علیه السلام) به من فرمودند:

«آیا برادران دینی خود را دوست داری ؟ عرض كردم بلی. پرسیدند به فقرا و تنگدستانشان نفع می رسانی؟ جواب دادم آری. فرمودند: متوجه باش كه لازم است ایشان را دوست بداری. آیا آنها را به منزل خود دعوت می كنی؟ عرض كردم: هیچگاه غذا نمی خورم مگر اینكه دو یا سه نفر از برادرانم میهمان من هستند. فرمودند: فضیلت آنها بر تو بیشتر از فضیلت تو است بر آنها. عرض كردم: فدایت شوم من آنها را میهمان می كنم و در منزل خودم از ایشان پذیرایی می نمایم، باز فضیلت آنها بیشتر است؟ فرمودند: آری، هنگامی كه وارد منزل تو می شوند، با روزی تو و خانواده ات وارد می شوند و در بیرون رفتن، گناهان تو و خانواده ات را بیرون می برند» (1)

آیا وقتی میهمان با اینکه سر سفرۀ میزبان نشسته، باعث ازدیاد روزی میزبان شده و مغفرت الهی را برای صاحب خانه و اهلش به ارمغان می آورد، می توان مقام وی را تشریح نمود؟ حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«هر كس به فقیری از شیعیان ما احسان كند خداوند متعال آنقدر اجر و پاداش به وی عطا نماید كه جز پروردگار كسی نداند» (2)

خداوند به یكی از پیامبران بنی اسرائیل به نام شعیان یكی از آثار شگفت

ص: 212


1- رساله حقوق حضرت امام سجاد (علیه السلام) 573
2- تفسیر جامع 7/474 - ثواب الاعمال 165

انگیز اعانت به مومن فقیر را اینگونه فرمود:

«علامت رضای من در رضای مستمندان است و اگر آنها به فقرا رحم كنند، ضعیفان را به خود نزدیك سازند، از آنها دستگیری نمایند، انصاف به مظلوم بدهند، او را یاری كنند، نسبت به غایبان با عدل رفتار نمایند، حق یتیمان را بدهند و هر حقی را به صاحبش رد كنند، منِ خدا، نور چشم و سمع گوش و عقل دلها و قوت دست و پای آنها می شوم و دل و عقلهایشان را بجا دارم» (1)

امام معصوم (علیه السلام) نیز فرموده اند:

«..وَ مَنْ قَضَى حَاجَةً لِأَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِنَا فَكَأَنَّمَا قَضَاهَا لِأَجْمَعِنَا..» (2)

هر كس نیاز یكی از دوستان ما را برآورد، گویی آن را برای همۀ ما [ائمۀ اطهار (علیهم السلام) ] برآورده كرده است.

بنابراین می بایستی سریعتر حركتی را در راستای كمك به ائمۀ اطهار (علیهم السلام) آغاز کرد و قدم در وادی جوانمردی و اعانت ضعفای مومنین گذاشت. اعانتی که همراه با احترام و تكریم برادران دینی باشد. حضرت رسول خدا (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«أَضِفْ بِطَعَامِكَ مَنْ تُحِبُ فِی الله» (3)

كسی را كه به خاطر خدا دوستش داری به غذای خود میهمان كن.

اطعام مومن حتی اگر غنی باشد، در نزد خدا اهمیت بسزائی دارد. حضرت

ص: 213


1- تفسیر جامع 4/272 - تفسیر ابوالفتوح 12/163
2- كامل الزيارات 336 - بحار الأنوار (ط - بيروت) 97/122
3- المحاسن 2/391 - وسائل الشیعة 24/275 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 72/452 - میزان الحكمه 6/452

امام صادق (علیه السلام) دربارۀ اطعام فرموده اند:

«هر كس یك مومن ثروتمندی را اطعام كند برابر است با یك بندۀ مومن از فرزندان اسماعیل (پیغمبر (صلى الله علیه و آله وسلم) ) كه او را از كشته شدن نجات دهد و هر كه مومن تهیدست و محتاجی را اطعام كند برابر است با صد بنده از فرزندان اسماعیل (علیه السلام) كه آنها را از كشته شدن آزاد كند» (1)

حضرت رسول اکرم (صلى الله علیه و آله وسلم) نیز فرمودند:

«إِذَا اُدْخِلَ الضَّیْفُ بَیتَ المُؤمِنِ دَخَلَ مَعَهُ أَلْفُ بَرَكَةٍ وَ أَلْفُ رَحْمَةٍ وَ كُتِبَ لِصَاحِبِ المَنْزِلِ بِكُلِّ لُقْمَةٍ یَأكُلُهَا الضَّیْفُ حِجَّةٌ وَ عُمْرَةٌ»

زمانی كه میهمان به منزل برادر مومن وارد می شود، هزار بركت و هزار رحمت با او وارد شود و برای صاحب منزل به هر لقمه ای كه میهمان خورده، یك حج و یك عمره نوشته می شود.

حضرت امام صادق (علیه السلام) چگونگی پذیرائی از مومن را اینگونه فرمودند که:

«هرگاه یكی از برادران دینی ات وارد بر تو شد هر چه در خانه داشتی بیاور و اگر او را دعوت كردی در تهیۀ وسایل پذیرائی و خوراك كوشش كن» (2)

روزی كسی حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) را به میهمانی دعوت کرد، حضرتش با سه شرط این میهمانی را قبول نمودند:

«اول از خارج منزل چیزی برایم تهیه نكنی، دوم در منزل چیزی از من پنهان و ذخیره ننمایی و سوم بر خانوادۀ خود تنگ نگیری و سهم و خوراك آنها را كم

ص: 214


1- منتخب عین الحیاة مجلسی (رحمة الله) 443
2- نهج الفصاحه 640

نكنی» (1)

مراعات مومن در همه حال واجب بوده تا جائیکه حضرت امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:

«..حَقُّ الْمُسْلِمِ عَلَى الْمُسْلِمِ أَنْ لَا یشْبَعَ وَ یجُوعُ أَخُوهُ وَ لَا یرْوَى وَ یعْطَشُ أَخُوهُ وَ لَا یكْتَسِی وَ یعْرَى أَخُوهُ فَمَا أَعْظَمَ حَقَّ الْمُسْلِمِ عَلَى أَخِیهِ الْمُسْلِم..» (2)

حق مسلمان بر مسلمان اینست که سیر نباشد در حالیکه برادرش گرسنه است و سیراب نباشد مگر اینکه برادرش سیراب باشد و پوشیده نباشد در حالیکه او برهنه است. سپس فرمودند: چقدر عظیم است حق مومن بر مومن.

کیست که بتواند منزلت برادر فقیر خود را جز اهل یقین و جوانمرد دریابد؟ سپس در ادامۀ حدیث فرمودند:

«..آنچه را برای خود می خواهی برای او نیز بخواه و اگر برادرت كمك خواست، عطایش كن»

در این مسئله هیچگونه سستی بر مومن روا نیست. برای اهمیت این اعانت، امام (علیه السلام) در ادامه می فرمایند:

«نسبت به هیچ خیری نباید از او ملول شوی [و كاری نكنی] كه او از تو ملول شود. پشتیبان او باش كه او پشتیبان تو است. چون غایب شود در غیابش (از همه جهات) او را مواظبت كن. چون حاضر گردد از او دیدار كن و تجلیل و

ص: 215


1- بحارالانوار 15/240
2- الكافی (ط - الإسلامیة) 2/170 - المؤمن 42 - الإختصاص 27 - الوافی 5/559 - وسائل الشیعة 12/206 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (علیهم السلام) 9/33 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 71/221 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 9/40

احترامش نما (چرا) كه او از توست و تو از اویی. چون از تو بدش آید از او دوری مكن تا از او گذشت بخواهی و عذرخواهی كنی (كینه را از دلش بزدایی) اگر به او خیری رسد خدا را سپاس گوی و اگر بلایی به او رسید بازویش را بگیر و اگر برایش نیرنگی سازند یاریش كن»

یعنی مومن به جمیع جهات اعم از دنیوی و اخروی، باید یاور برادران دینی خود باشد همانگونه که برای فرزندش، پدری دلسوز است. وقتی تنگدستی بر شخصی هجوم بیاورد، طبیعتا بر نوع تغذیۀ وی تاثیر فراوانی می گذارد. دامنۀ این اثر از عدم تغذیۀ کافی تا گرسنگی، با همۀ تبعات منفی اش برای فرد، دامنگیر برادران مومن هم می شود. چرا که وظیفۀ برادر دینی، پوشش برادر خویش است تا در صورت تنگی معیشت، به اعانت مصیبت زده پرداخته، او را از مهلکه برهاند و خویش را در امتحان سربلند گردانیده و هدیۀ خداوند که همان فرصت اعانت به مومن تنگدست است، را برنگرداند. در دو حکایت ذیل، پندی برای آنها که از غضب الهی ترسانند، نهفته است. بررسی و اعمال آن در شیوۀ برخورد با دیگران موجبات گشایش درهای رحمت الهی و ترک آن همراه با خشم پروردگار است.

«شبی جناب سید بحرالعلوم (رحمة الله) خادمش را به سراغ سید جواد عاملی، صاحب كتاب مفتاح الكرامه فرستاد او هم شتابان به حضور رسید، چون چشم سید بر او افتاد، فرمود: آیا از خدا نمی ترسی؟ آیا مراقب خداوند نیستی؟ حیا نمی كنی از خدا؟ سید جواد گفت: مگر چه روی داده؟

فرمود: مردی از برادران دینی تو از بقال، برای عیال خود هر شب و روز

ص: 216

خرمای زاهدی به قرض می گرفت و به غیر آن قوت نداشت و بر ایشان هفت روز می گذرد كه برنج و گندم نچشیده اند و امروز كه رفت خرما بگیرد بقال به او گفت قرض تو فلان مبلغ شده، او هم از بقال حیا كرد و چیزی نگرفت و خود و عیالش شب را بی شام به سر بردند و تو خوش می گذراندی و می-خوردی و او خانه اش به خانه تو متصل است و می شناسی او را كه فلانی است.

مرحوم سید جواد در جواب گفت: ”والله، من از احوال وی مطلع نبودم“. سید بحرالعلوم فرمود: اگر به حال او مطلع بودی و شام می خوردی، یهودی یا كافر می بودی و این غضب من بر تو به جهت تجسس نكردن (و عدم اطلاع از حال او ) بوده است. سپس مجموعه غذاهایی نفیس و كیسه ای تنخواه (پول) به وسیلۀ سید جواد و خادمش برای او فرستاد» (1)

«نقل است كه یكی از دلایل ابتلاء حضرت یعقوب، آن بوده است كه وقتی جناب جبرئیل برای رهایی حضرت یعقوب (علیه السلام) از غم فراق حضرت یوسف (علیه السلام) مژده و بشارت وصل و دیدار پسرش را آورده بود، گفت: ای یعقوب بدان كه روزی شخص فقیری از كنار منزل تو می گذشت و كباب بریان می نمودی و آن شخص از لذت و خوردن آن بی نصیب مانده بود.

حضرت یعقوب (علیه السلام) فرمود: من كه نمی دانستم چنین شخصی در حال بریان نمودن كباب از كنار خانۀ من رد می شده، جبرئیل گفت: اگر كه می دانستی (و دعوت نمی كردی) از نبوت خلع می گشتی».

مومن متمکن باید این سوال را از خود بپرسد وقتی برادر خویش را تحت

ص: 217


1- فوائد رضویه 86

فشار مشکلات اقتصادی دیده و او را غرق در تنگی معیشت حس می کند، وقتی وی زندگی سختی را تجربه می کند یا مقروض است؛ آیا انتظار بهشت داشته باشد در حالی که مال خویش را در کمک به او عرضه نمی کند؟ آیا از عذاب آخرت غافل است؟ حضرت امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:

«لَا تَقُلْ لِاَخِیكَ إِذَا أَدْخَلَ عَلَیْكَ أَكَلْتَ الیَومَ شَیْئاً؟ وَلَكِنْ قَرِّبْ إِلَیْهِ مَا عِنْدَكَ فَإِنَّ الجَوَادَ كُلَّ الجَوَادِ مَنْ بَذَلَ مَا عِنْدَهُ» (1)

هنگامی كه برادرت بر تو وارد شده از او سوال نكن آیا امروز غذا خورده ای یا نه؟ آنچه داری برای او حاضر كن، چرا كه سخاوتمند واقعی كسی است كه از بذل آنچه حاضر دارد، مضایقه نكند.

و نیز فرمودند:

«..هَلَكَ امْرُؤٌ احْتَقَرَ لِأَخِيهِ مَا يَحْضُرُهُ وَ هَلَكَ امْرُؤٌ احْتَقَرَ لِأَخِيهِ مَا قَدَّمَ إِلَيْهِ» (2)

میزبانی كه آنچه را برای برادرش آماده ساخته كوچك بشمرد هلاك شده است، همچنین میهمانی كه آنچه را كه نزد او حاضر كرده اند كوچك بشمرد هلاک شده است.

حضرت امام صادق (علیه السلام) در آداب میهمانی و رعایت موقعیت میزبان، فرمودند:

«هنگامی كه یكی از شما وارد منزل برادر مسلمانش می شود، هر جا به او پیشنهاد می كند، بنشیند، چرا كه صاحب منزل به وضع منزل خود و آن

ص: 218


1- بحارالانوار 75/455
2- الكافي (ط - الإسلامية) 6/276؛ (ط - دارالحديث) 12/312 - الوافي 20/518

قسمتهایی كه نباید آشكار گردد، آشناتر است» (1)

حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«مَنْ أَطْعَمَ أَخَاهُ فِي الله كَانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلُ مَنْ أَطْعَمَ فِئَاماً مِنَ النَّاسِ قُلْتُ وَ مَا الْفِئَامُ مِنَ النَّاسِ قَالَ مِائَةُ أَلْفٍ مِنَ النَّاس» (2)

هر كه برادرش را برای خدا اطعام كند، پاداشش مانند كسی است كه فئامی از مردم را اطعام كند عرض كردم فئام چه مقدار است؟ فرمودند: صد هزار از مردم.

حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) در فضیلت اطعام دادن فرمودند:

«مَا أَكَلْتَهُ رَاحَ وَ مَا أَطْعَمْتَهُ فَاحَ» (3)

آنچه بخوری، برود و آنچه بخورانی فراوان و پر بركت شود.

حضرت امام باقر (علیه السلام) فرمودند:

«إِنَّ الله يُحِبُّ إِطْعَامَ الطَّعَامِ وَ هِرَاقَةَ الدِّمَاءِ» (4)

خداوند اطعام كردن و قربانی كردن را دوست دارد.

حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«قُوتُ الْأَجْسَادِ الطَّعَامُ وَ قُوتُ الْأَرْوَاحِ الْإِطْعَام» (5)

ص: 219


1- بحارالانوار 75/451
2- كافی ج 2 باب اطعام مومن ح 11 - الكافي (ط - الإسلامية) 2/202؛ (ط - دارالحديث) 3/517 - الوافي 5/676 - وسائل الشيعة 24/324 - بحار الأنوار (ط - بيروت) 71/376
3- عيون الحكم و المواعظ (لليثي) 483 - غرر الحكم و درر الكلم 693
4- المحاسن 2/387 - وسائل الشيعة 24/287 - بحار الأنوار (ط - بيروت) 71/361؛ 96/298
5- مشكاة الأنوار في غرر الأخبار 325 - بحار الأنوار (ط - بيروت) 72/456 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 16/246

تغذیۀ بدنها به طعام خوردن است و تغذیۀ روحها به طعام دادن و خورانیدن آن است به دیگری.

همانگونه که اطعام از حقوق مومن بر مومن است، اجابت سفرۀ مومن نیز، ضروری می باشد. حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«مِنَ الْحُقُوقِ الْوَاجِبَاتِ لِلْمُؤْمِنِ عَلَى الْمُؤْمِنِ أَنْ يُجِيبَ دَعْوَتَه» (1)

یكی از حقوق واجب مومن بر مومن اینست كه دعوت او را بپذیرد.

در این باره، پیامبر گرامی (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«وَ كَانَ ذَلِكَ مِنَ الدِّینِ» (2)

و این كار (اجابت) جزء دین است.

اگر اجابت نمودن دعوت برادر این اندازه با اهمیت و جزء ضروریات است پس جایگاه دادرسی از مومن گرفتار كجاست؟ مخصوصاً اینكه آثار تهیدستی آنها بر ما هویدا باشد؟! و دردآورتر اینكه برای اعانت نمودن خویش از روی اضطرار از برادر دینی خود تقاضا و درخواستی نماید و «آنگاه اجابت نگردد».

باید در تمام موارد، مخصوصاً در برخورد با برادران مومن، احترام لازم را مد نظر داشت. چرا که بسیار دیده شده فردی که صاحب منصب است یا تمکن مالی داشته و یا از موقعیتی بخصوص در جامعه برخوردار است، در برخورد با جامعه و برادران ایمانی ضعیف عمل کرده و ایشان را خوار شمرده (با عکس العملهای خاص) و مورد بی مهری قرار می دهد. طبیعی است که اینگونه

ص: 220


1- المحاسن 2/411 - الكافي (ط - الإسلامية) 6/274؛ (ط - دارالحديث) 12/307 - وسائل الشيعة 24/271 - بحار الأنوار (ط - بيروت) 72/447
2- المحاسن 2/180/1511

برخورد قطعاً دارای عقاب و عتاب بسیار شدید خواهد بود. عکس آن نیز صادق است، اگر برادر ایمانی مورد تفقد قرار گیرد، دارای ثواب عالی خواهد شد.

«مَنْ أَكْرَمَ أَخَاهُ الْمُسْلِمَ بِكَلِمَةٍ يُلْطِفُهُ بِهَا وَ مَجْلِسٍ يُكْرِمُهُ بِهِ لَمْ يَزَلْ فِي ظِلِّ الله عَزَّ وَ جَلَّ مَمْدُوداً عَلَيْهِ بِالرَّحْمَةِ مَا كَانَ فِي ذَلِكَ» (1)

هر كه به برادر مسلمان خود سخنی مودبانه و مهرآمیز بگوید و یا او را در جای محترمانه از مجلس بنشاند، تا زمانیكه در آن كار باشد پیوسته سایۀ رحمت خداوند عزوجل بر سر او گسترده است.

احترام و تكریم برادران مومن به ویژه مومن تهیدست، آنچنان مهم است كه محترم داشتن او، احترام به ساحت قدس خداوند است. حضرت امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:

«مَنْ أَتَاهُ أَخُوهُ الْمُسْلِمُ فَأَكْرَمَهُ، فَإِنَّمَا أَكْرَمَ الله عَزَّ وَ جَل» (2)

كسی كه برادر مسلمانش بر او وارد شود و وی گرامیش بدارد، در حقیقت خداوند عزوجل را گرامی داشته است.

«..مَنْ قَالَ لِأَخِیهِ: مَرْحَباً، كَتَبَ اللَّهُ لَهُ مَرْحَباً إِلى یوْمِ الْقِیامَة..» (3)

هر كه به برادر مومن خود خوشامد گوید، خداوند متعال تا روز قیامت برای او خوشامد (مرحباً) می نویسد.

ص: 221


1- بحار الأنوار (ط - بيروت) 71/316
2- الكافي (ط - الإسلامية) 2/206؛ (ط - دارالحديث) 3/525 - بحار الأنوار (ط - بيروت) 71/298
3- الكافی (ط - دارالحدیث) 3/524 - ثواب الأعمال و عقاب الأعمال 147 - الوافی 5/645 - وسائل الشیعة 12/232 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 71/298؛ 73/21

گشاده روئی و احترام در هر فردی ایجاد سرور و شادی می نماید. برای برادر مومن قطعاً دارای اولویت و اهمیت و بالطبع ثواب عظیم خواهد بود. حضرت امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:

«مِنْ أَحَبِّ الْأَعْمَالِ إِلَى الله عَزَّ وَ جَلَّ إِدْخَالُ السُّرُورِ عَلَى الْمُؤْمِنِ إِشْبَاعُ جَوْعَتِهِ أَوْ تَنْفِيسُ كُرْبَتِهِ أَوْ قَضَاءُ دَيْنِه» (1)

محبوبترین اعمال در پیشگاه خداوند- عز و جل -، شاد نمودن مومن است و آن سیر كردن وی از گرسنگی، رفع گرفتاری و پرداخت بدهكاری وی است.

پاداش قرض دادن

در این روایات شاد نمودن مومن را در رفع گرفتاری او دانسته اند. گرفتاریهائی از قبیل گرسنگی، دیون و.. خوشحالی مومن، سرور ائمۀ اطهار (علیهم السلام) است و سرور ایشان، یعنی فرح خدای تعالی با اهمیتی بسیار فراوان تا جائیکه حق تعالی با تمام جلال و جبروت و بی نیازیش، فریاد طلبیدن قرض از بندگان را سر می دهد و خود را با تمامی عظمت و كبریایی، خرج مومن گرفتار می كند (و مستقیما) دست قرض طلبی به سوی خلایق... و این نیست مگر شرافت و بزرگی مومن پیش حضرت باریتعالی.

انسان موحد با بصیرتی كه از كلام امام معصوم (علیه السلام) دریافته است، می فهمد كه این روایت یعنی چه، چرا خدای تعالی اینقدر حساسیت بخرج داده با تمام بی نیازی مطلق، برای اینكه مومنی نجات پیدا كند در سورۀ مباركۀ حدید آیۀ

ص: 222


1- المؤمن 51 - المحاسن 2/388 - الكافي (ط - الإسلامية) 2/192؛ 4/51؛ (ط - دارالحديث) 3/492؛ 7/334 - الوافي 5/657؛ 10/507 - وسائل الشيعة 9/469؛ 16/350؛ 24/325

شریفۀ 11، فریاد «كیست به من قرضی دهد» را سر می دهد.

{مَنْ ذَا الَّذی یقْرِضُ الله قَرْضاً حَسَناً فَیضاعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ أَجْرٌ كَریم} (1)

«کیست که به خدا وامی نیکو بدهد پس خداوند [پاداش آن را] برای او آنرا اضافه می کند و برای او پاداش نیکوئی است»

{مَنْ ذَا الَّذی یقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً كَثیرَة..} (2)

«کیست که به خداوند وامی نیکو بدهد پس خداوند [پاداش آنرا] برای او بسیار بسیار اضافه می کند..»

یعنی برای اینکه برای مومن گرفتار ارزش قائل شود، وجود گرامی خود را خرج مومن مضطر می كند. مثل اینكه مومنی برای دِین خویش، راهی زندان شود و برادر دینی اش با تمام شرمندگی، آبرو و حیثیت خود را زیر پا بگذارد و نزد خلایق باب سوال و كمك را باز نماید. در صورتیكه این عمل بسیار سخت و گران بر حال آن بنده است. اما چون آن شخص مومن بوده و دارای ارزشهای عالی، پای اجبار به میان می آید تا نزد هر كس و ناكسی كه می تواند او را از زندان نجات دهد، دست نیاز دراز نماید. خدای تعالی نیز برای حفظ آبرو و بالا بردن مقام مومن، مستقیماً فریاد دادخواهی و قرض را سر می دهد. باید در قرض دادن به برادران دینی، همتی مردانه بخرج داد. زیرا قبل از اینكه برادر مومن برای درخواست وام، سوال نماید، می باید جوانمردی بخرج داد و پیشقدم شد. زیرا این اعانت، اعانتِ الله می باشد كه در تاكید این موضوع، امام

ص: 223


1- سورۀ مبارکۀ حدید آیۀ شریفۀ 11
2- سورۀ مبارکۀ بقره آیۀ شریفۀ 245

معصوم (علیه السلام) فرمودند:

«..وَ إِذَا عَلِمْتَ أَنَّ لَهُ حَاجَةً تُبَادِرُهُ إِلَى قَضَائِهَا وَ لَا تُلْجِئُهُ أَنْ یسْأَلَكَهَا وَ لَكِنْ تُبَادِرُهُ مُبَادَرَةً فَإِذَا فَعَلْتَ ذَلِكَ وَصَلْتَ وَلَایتَكَ بِوَلَایتِهِ وَ وَلَایتَهُ بِوَلَایتِكَ» (1)

چون بدانی (برادرت) حاجتی دارد، در انجام آن سبقت بجویی و او را مجبور نسازی كه از تو تقاضا كند، بلكه خودت پیشدستی كنی (و دوستی با برادر دینی را با این اعمال ثابت می كنی) چون چنین كردی دوستی خود را به دوستی او پیوسته ای و دوستی او را به دوستی خود و به این آیۀ شریفه عمل نموده ای:

{وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْض..} (2)

با این تاكیدات، مبادا كه برادران ثروتمند، خود را از دسترس مومن مستضعف دور نگه دارند، كه شاید از او تقاضایی مثل وام و... غیره کند و اگر چنین شد وای بر ایشان كه با تمام اعمال عبادی و صالح، از بهشت حق تعالی محروم خواهند شد و كسی كه در بهشت نباشد، پس جایگاهش در كجاست؟ در این باره حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«أَيُّمَا مُؤْمِنٍ كَانَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ مُؤْمِنٍ حِجَابٌ ضَرَبَ الله عَزَّ وَ جَلَّ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ الْجَنَّةِ سَبْعِينَ أَلْفَ سُورٍ مَا بَيْنَ السُّورِ إِلَى السُّورِ مَسِيرَةُ أَلْفِ عَامٍ» (3)

هر مومنی كه خود را از دسترس مومن دیگر دور نگه دارد، خداوند عز و جل میان او و بهشت هفتاد هزار حصار بِكِشَد كه میان هر حصار با حصار دیگر،

ص: 224


1- الكافی (ط - الإسلامیة) 2/169؛ (ط - دارالحدیث) 3/434 - الوافی 5/558 - وسائل الشیعة 12/205 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (علیهم السلام) 9/31 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 71/238
2- سورۀ مبارکۀ توبه آیۀ شریفۀ 71
3- الكافي (ط - الإسلامية) 2/364؛ 2/365؛ (ط - دارالحديث) 4/98؛ 4/100 - وسائل الشيعة 12/230

هزار سال راه است.

و در روایتی دیگر است كه:

«بر اثر پنهان نگه داشتن خویش، پیوسته در لعنت خدا باشد»

مومن ولایتی با تمام اعمال، عبادات و تقدس و رعایت شئونات دینی، اگر در مورد وام دهی و یا رفع گرفتاری برادران خویش اهمال بورزد باید یقین كند به خاطر خیانت در امانت (مال) الهی، بهشت بر وی حرام می شود و اگر مومنی بتواند اعانت نماید و سستی كند، پس اگر درب بهشت بروی وی بسته می شود، جایگاهش در كجاست؟ پیامبر گرامی اسلام (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«وَ مَنِ احْتَاجَ إِلَيْهِ أَخُوهُ الْمُسْلِمُ فِي قَرْضٍ وَ هُوَ يَقْدِرُ عَلَيْهِ فَلَمْ يَفْعَلْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ رِيحَ الْجَنَّة» (1)

كسی كه برادر مسلمانش در وامی به او نیاز پیدا كند و او بتواند وام بدهد و چنین نكند، خداوند بوی بهشت را بر او حرام گرداند.

{یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا الله ینْصُرْكُمْ وَ یثَبِّتْ أَقْدامَكُمْ} (2)

«ای کسانی که ایمان آورده اید، اگر خدا را یاری کنید، شما را یاری می کند و قدمهایتان را ثابت می کند»

{مَنْ ذَا الَّذی یقْرِضُ الله قَرْضاً حَسَناً فَیضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً كَثیرَةً..} (3)

«کیست که بخداوند قرض نیکوئی بدهد پس خداوند آنرا برای او چندین برابر

ص: 225


1- من لا يحضره الفقيه 4/15 - الأمالي( للصدوق) 430 - وسائل الشيعة 16/389 - بحار الأنوار (ط - بيروت) 73/335؛ 100/138
2- سورۀ مبارکۀ محمد (صلى الله علیه و آله وسلم) آیۀ شریفۀ 7
3- سورۀ مبارکۀ بقرة آیۀ شریفۀ 245

می کند»

امام معصوم (علیه السلام) فرمودند:

«حال كه تندرست هستید نه بیمار و در حال گشایش هستید نه تنگدست... در بخشش بخل نورزید كه خدای سبحان فرمود: اگر خدا را یاری كنید، شما را پیروز می گرداند و قدمهای شما را استوار می دارد و فرمود: كیست كه به خدا قرض نیكو دهد؟ تا خداوند چند برابر عطا فرماید و برای او پاداش بی عیب و نقصی قرار دهد؟ درخواست یاری از شما به جهت ناتوانی نیست و قرض گرفتن از شما برای كمبود نمی باشد در حالی كه طلب وام از شما دارد»

حق تعالی نیازی به وام بندگانش ندارد بلكه برای ارزش قایل شدن برای مومنین تهیدست و ترحم نمودن به احوال مومنین متمكن است تا بدین وسیله، آنانْ راهی به بهشت جاودانه پیدا كنند، پس كیست كه به خداوند قرض دهد؟ آیا ایمان و یقینمان به حدی رسیده است كه قبر، قیامت و عالم برزخ را باور داشته باشیم؟ پس برای اعانت مومنین، مخصوصاً دربارۀ قرض دادن باید بسیار كوشا و پر تلاش بود و كاهلی در این امر، بی احترامی و بی توجهی به درخواست خداوند است. ای مومن سخن خداوند با شماست، آیا می شنوید: «كیست به من قرض بدهد؟»

آیا جرات دادن جواب منفی را داریم؟ اگر حیا مانع می شود كه به درخواست خداوند جواب منفی بدهیم، پس جوانمردانه و هر چه سریعتر در این راستا، مومنین حقیقی و مستمند را [كه برادرانتان هستند] پیدا كنید و با قرض دادن به آنها و در واقع قرض دادن به خداوند متعال، ایشان را از گرفتاری نجات بخشیده و خود را مشمول رحمت خداوند، نه غضب وی نمائید.

ص: 226

حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«مِنْ كَفَّارَاتِ الذُّنُوبِ الْعِظَامِ إِغَاثَةُ الْمَلْهُوفِ وَ التَّنْفِيسُ عَنِ الْمَكْرُوب» (1)

از كفارۀ گناهان بزرگ، به فریاد مردم رسیدن و آرام كردن مصیبت دیدگان است.

و چه مصیبتی بالاتر از فقر و قرضهای كمرشكن، پس اگر برادرت دست نیاز به سوی تو دراز كرد بدان كه رحمت خداوند است که بسوی تو آمده چرا که حضرت امام حسین (علیه السلام) فرمودند:

«إِنَّ حَوَائِجَ النَّاسِ إِلَيْكُمْ مِنْ نِعَمِ الله عَلَيْكُمْ فَلَا تَمَلُّوا النِّعَم» (2)

نیازهای مردم به سوی شما رحمت الهی است. پس از نعمتها ملول نشوید.

و كدامین عاقلی دست رد بر رحمت الهی خواهد زد جز افراد بیخِرَد و كسانی كه محبت دنیا آنها را از این رحمت دور كرده است. حال اگر ذره ای ایمان و یقین به قیامت در ما وجود داشته باشد، به درخواست و ندای حق تعالی كه از بندگان وام طلبیده است باید با سر و جان جوابگوی ندای پروردگارمان باشیم كه در این باره حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) می فرمایند:

«خداوند سبحان فرموده است: اگر خدا را یاری دهید، شما را یاری می دهد و گامهایتان را استوار گرداند و در قرآنش فرموده است؛ كیست آنكس كه به خدا وامی نیكو دهد تا برای وی دوچندانش گرداند و او را پاداش خوشی باشد؟! (3) اما خداوند از روی ناتوانی، ناداری و خواری از شما یاری (وام)

ص: 227


1- نهج البلاغة صبحی 472 - وسائل الشيعة 16/373 - بحار الأنوار (ط بيروت) 72/21
2- بحار الأنوار (ط - بيروت) 71/318؛ 75/126
3- سورۀ مباركۀ حدید آیۀ شریفۀ 11

نخواسته و به سبب تنگدستی از شما قرض نطلبیده. از شما یاری خواسته است در حالی كه لشكرهای آسمان ها و زمین از آن اوست و او مقتدر و حكیم است. در حقیقت خواسته است شما را بیازماید كه كدام یك نیكوتر عمل می كنید» (1)

حضرت رسول اکرم (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«خداوند-عزوجل-می فرماید: من دنیا را میان بندگانم كالایی برای داد و ستد قرار دادم، پس اگر كسی از دنیا به من قرض بدهد، به ازای هر یك از آن قرض، ده تا هفتصد برابر و هر چند برابر كه بخواهم به او می دهم» (2)

راجع بقرض دادن به مومنین، خداوند در قرآن مجید در آیاتی چند، فرموده است:

«كیست كه به خدا وام نیكو دهد و از اموالی كه به او ارزانی داشته، انفاق كند تا خداوند آن را برای او چندین برابر نماید و برای او اجر فراوان و پر ارزشی است» (3)

«اگر به خداوند قرض الحسنه دهید، آن را برای شما مضاعف می سازد و شما را می بخشد و خداوند شكر كننده و بردبار است» (4)

«كیست كه به خداوند قرض نیكویی دهد و از اموالی كه خداوند به وی بخشیده انفاق كند تا خداوند آن را برای او چندین برابر كند و خداوند روزی

ص: 228


1- نهج البلاغه خطبه 183 - سورۀ مبارکۀ ملك آیۀ شریفۀ 2: {الَّذی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیبْلُوَكُمْ أَیكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ الْعَزیزُ الْغَفُورُ}
2- میزان الحكمه 9/327 - الخصال 130/135
3- سورۀ مبارکۀ حدید آیۀ شریفۀ 11
4- سورۀ مبارکۀ تغابن آیۀ شریفۀ 17

بندگان را محدود و گسترده می سازد و بسوی او باز می گردید» (1)

حضرت رسول اکرم (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«هر كس به برادر مسلمانش قرض دهد در مقابل هر درهمی كه به او قرض داده، هم وزن كوه احد از كوه های رضوی و طور سینا به او حسنه داده می شود و اگر در باز پرداخت با او مدارا كند از پل صراط بدون حساب مثل برق جهنده می گذرد»

اهمیت این مطلب در ادامۀ این روایت مشخص می شود كه فرمودند:

«..وَ مَنِ احْتَاجَ [وَ مَنْ شَکَا] إِلَیهِ أَخُوهُ الْمُسْلِمُ فَلَمْ یقْرِضْهُ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیهِ الْجَنَّةَ یوْمَ یجْزِی الْمُحْسِنِین..» (2)

كسی كه برادر مسلمانش از او قرض بخواهد و او از دادن قرض دریغ كند، خداوند بهشت را بر او حرام گرداند در روزی كه به نیكوكاران پاداش داده می شود.

وای بر مومنی كه توفیق این عبادت عظیم از دستش ربوده شود و با دست خویش، بخاطر دریغ از برادرش جهنم را برای خود فراهم سازد، پس باید که دو روز عمر كوتاه ما را فریب ندهد. چرا كه در عالم برزخ كسی سالم نمی ماند مگر اعانت كنندگان به امام (علیه السلام) و محبینشان.

پس اگر ترس از عالم برزخ در جان و روح تو مستولی گشت، امانت الهی (مال) را به صاحبش كه خداست با قرض دادن نیكو به خدایت برگردان كه از

ص: 229


1- سورۀ مبارکۀ بقره آیۀ شریفۀ 245
2- أعلام الدین فی صفات المؤمنین 421 - وسائل الشیعة 16/390؛ 18/331 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 73/369 - هدایة الأمة إلى أحكام الأئمة (علیهم السلام) 6/214

تو درخواست وام کرده است و با احترام فوق العاده به او (برادرانت) عودت ده و در رد این امانت الهی (قرض به برادر دینی) نهایت انصاف، مدارا و مهلت را پیشۀ خویش ساز كه مدارا نمودن با بدهكار، همانا مدارا و انصاف با خدا است. حضرت رسول اکرم (صلى الله علیه و آله وسلم) مهلت دادن و تحت فشار قرار ندادن برادر بدهكار را بسیار مهم دانسته، فرمودند:

«..لَا یحِلُ لَكَ أَنْ تُعْسِرَهُ إِذَا عَلِمْتَ أَنَّهُ مُعْسِر» (1)

جایز نیست انسان، بدهكار خود را به سختی بیندازد با اینكه می داند پرداخت دین برای او دشوار شده است.

در بین سختیها آنچه از همه بیشتر انسان را می گدازد، بدهکاری و دِین است. رنج نداری از یک سو و ناراحتی ناشی از دین از سوی دیگر، فرد را از موضع عزت پائین کشیده و به ذلت سوق می دهد. نقل است:

«حضرت امام سجاد (علیه السلام) بخاطر تنگدستی و بدهكاری یكی از شیعیان گریه نمودند» (2)

حضرت پیامبر گرامی (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«مَنْ أَنْظَرَ مُعْسِراً كَانَ لَهُ عَلَى اللَّهِ فِی كُلِ یوْمٍ صَدَقَةٌ بِمِثْلِ مَا لَهُ عَلَیهِ حَتَّى یسْتَوْفِی حَقَّهُ» (3)

هر كس تنگدستی را مهلت دهد، در هر روز برای او ثواب صدقه ای برابر با

ص: 230


1- الوافی 18/800 - وسائل الشیعة 18/334؛ 18/336 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 100/139
2- بحارالانوار 46/20
3- تفسیر العیاشی 1/155 - تفسیر الصافی 1/304 - وسائل الشیعة 18/36/ - البرهان فی تفسیر القرآن 1/560 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 100/151 - تفسیر نور الثقلین 1/296

طلبی كه از او دارد بر عهدۀ خداست (نوشته می شود)، تا زمانیكه مال (پول) خود را دریافت كند.

در این مطلب آن چیزی که باعث شگفتی است آنست که برطرف شدن اندوه مومن ثروتمند، منوط به گشایش امور مومن تنگدست و وامدار است. حضرتش (علیه السلام) فرمودند:

«مَن أَرادَ أَنْ تُستَجابَ دَعوَته وَ أَن تُكْشَف كربته فَلْیفرج عَنْ مُعْسِر» (1)

هر كس می خواهد دعایش مستجاب و اندوهش برطرف گردد به تنگدستی (كه از وی وام گرفته) مهلت دهد.

بدنبال عدم مدارا با مومن بدهكار، آه و نفرین وی است كه منجر به بلا و بدبختی طلبكار می گردد كه فرمودند:

«اتّقوا دعوة المُعسر» (2)

بترسید از نفرین (فرد) تنگدست.

همچنین نجات از جهنم نیز در گرو مهلت دادن به مومن بدهكار است. چنانكه روزی پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله وسلم) وارد مسجد شدند و فرمودند:

«كدام یك از شما دوست دارد كه خداوند - عز و جل - او را از گرمای سوزان دوزخ نگه دارد؟ عرض كردند: ای رسول اکرم (صلى الله علیه و آله وسلم) همۀ ما خوش داریم. فرمودند:

«مَنْ انْظَرَ مُعْسِراً أَوْ وَضَعَ لَهُ أَظَلَّهُ الله تَحْتَ ظِلِّ عَرْشِهِ یوْمَ لَا ظِلَّ إِلَّا ظِلُّه» (3)

ص: 231


1- نهج الفصاحة (مجموعه كلمات قصار حضرت رسول (صلى الله علیه و آله وسلم) ) 759 - میزان الحكمه 9/401
2- كنزالعمال [متقی هندی - عامه] 15424
3- مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 13/412 - جامع أحادیث الشیعة (للبروجردی) 23/728 - لسان العرب 8/397 - تاج العروس من جواهر القاموس 11/515

هر كه تنگدستی را (كه از شما قرض گرفته) مهلت دهد، یا بر او ببخشد، خداوند عزوجل وی را تحت سایۀ عرش خویش پناه می دهد در روزی که [روز قیامت] سایه ای در آن نیست مگر سایۀ او.

و همچنین رسول خدا (صلى الله علیه و آله وسلم) در جایی دیگر فرمودند:

«مَنْ نَفَّسَ عَن غَریمَهُ أَو مَحا عَنْهُ كانَ فی ظِلِّ الْعَرش یومَ القِیامَة» (1)

هر كه به بدهكار خود مهلت دهد یا از طلب خود درگذرد، روز قیامت در سایۀ عرش باشد.

دعای فرشتگان شامل مومنین می شود. به فرمایش رسول خدا (صلى الله علیه و آله وسلم):

«..مَنْ أَقْرَضَ مُؤْمِناً قَرْضاً ینْتَظِرُ بِهِ مَیسُورَهُ كَانَ مَالُهُ فِی زَكَاةٍ وَ كَانَ هُوَ فِی صَلَاةٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ حَتَّى یؤَدِّیهُ إِلَیهِ..» (2)

هر كس به مومنی وامی دهد (برای پس گرفتن آن) صبر كند تا دستش باز شود، مال او زكات محسوب شود و فرشتگان برای او دعا كنند، تا اینكه وامش به او برگردانده شود.

همچنین برای شخص گیرندۀ وام، مراتبی بر پایۀ انصاف و وجدان وضع فرمودند:

«..وَ كَمَا لَا یحِلُ لِغَرِیمِكَ أَنْ یمْطُلَكَ وَ هُوَ مُوسِرٌ فَكَذَلِكَ لَا یحِلُّ أَنْ تُعْسِرَهُ إِذَا عَلِمْتَ أَنَّهُ

ص: 232


1- میزان الحكمه 9/401 - نهج الفصاحة (مجموعه كلمات قصار حضرت رسول (صلى الله علیه و آله وسلم) ) 747
2- میزان الحكمه 9/401 - ثواب الاعمال166/1 - ثواب الأعمال و عقاب الأعمال 138 - وسائل الشیعة 9/301 - وسائل الشیعة 18/330 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 71/233 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 100/139

مُعْسِرٌ» (1)

همچنان كه بدهكار تو اگر توانگر باشد روا نیست در پرداخت بدهی اش به تو تعلل ورزد، بر تو نیز جایز نیست كه اگر بدانی تنگدست است او را تحت فشار قرار دهی.

آن چیزی كه در این خصوص (اعانت) قابل توجه است، برادرانی كه مورد لطف و احسان برادران متمول قرار می گیرند، از زحمات و اعانت آنها، خصوصاً اگر در پرداخت بدهی مهلتی می دهند یا در امورشان گشایشی بوجود می آورند، باید سپاسگزاری کنند. ائمۀ اطهار (علیهم السلام) تاكید بر این موضوع کرده اند. حضرت امام سجاد (علیه السلام) در این باره فرمودند:

«..أَشْكَرُكُمْ لله أَشْكَرُكُمْ لِلنَّاسِ..» (2)

سپاسگزارترین شما از خداوند كسی است كه از مردم بیشتر سپاس و قدردانی می كند.

پس مومنین بی بضاعت در مقابل احسان برادران دینی خود نیز، باید زبان به سپاس و دعا بگشایند كه امام معصوم (علیه السلام) فرمودند:

«هر كه احسانی به شما كرد تلافی كنید، اگر نداشتید دعا كنید بقدری كه بدانید جبران شده است» (3)

«حق كسی كه دربارۀ تو كار نیكویی انجام داده این است كه او را شكرگزاری

ص: 233


1- ثواب الأعمال و عقاب الأعمال 139 - مجموعة ورام 2/265 - الوافی 18/800 - وسائل الشیعة 18/334؛ 18/366 - هدایة الأمة إلى أحكام الأئمة (علیهم السلام) 6/224 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 100/139
2- الكافی (ط - الإسلامیة) 2/99؛ (ط - دارالحدیث) 3/255 - الوافی 4/354 - وسائل الشیعة 16/310 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 68/38
3- نصایح 14

كنی و از نیكیش یاد نمایی و سخنان نیكو درباره اش را گسترش دهی و در میان خودت و خدای سبحان او را خالصانه دعا كنی. پس اگر چنین كردی او را پنهان كردی او را در پنهان و آشكار سپاس گزارده ای» (1)

حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) کلیدی را در هنگام انفاق آشکار نموده اند که لطف زیادی دارد:

«وقتی چیزی به سائل دادید بگویید برای شما دعا كند که دعای او در حق شما مستجاب است»

از اهمیت احسان آنست كه بدانی چیزی كه به مومن فقیر می دهی قبل از آنكه بدست او برسد بدست خدا رسیده است که امام معصوم (علیه السلام) فرموده است:

«..وَ یرُدُّ الَّذِی ینَاوِلُهُ یدَهُ إِلَى فِیهِ فَلْیقَبِّلْهَا فَإِنَّ اللَهَ یأْخُذُهَا قَبْلَ أَنْ تَقَعَ فِی یدِ السَّائِل..» (2)

«بعد از احسان به فقیر دست خود را ببوسید كه صدقه را پیش از آنكه بدست سائل برسد، خدا می گیرد. چنانكه پرودگار در قرآن فرموده است: «مگر نمی دانند آن خداست كه توبۀ بندگان را می پذیرد و صدقات را می گیرد»

{أَ لَمْ یعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ هُوَ یقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ یأْخُذُ الصَّدَقاتِ وَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحیمُ} (3)

ص: 234


1- تحف العقول 265
2- تحف العقول 109
3- سورۀ مبارکۀ توبه آیۀ شریفۀ 104

خمس و زكات

اما یكی دیگر از آثار اعانت به برادران بی بضاعت كه از واجبات دین همانند نماز و روزه... به شمار می آید مسئلۀ خمس و زكات است كه به وسیلۀ پرداخت آن، می توان ضعفای شیعه را از درماندگی نجات بخشید. (1) عدم پرداخت این حقوق واجب، در قیامت از سخت ترین مرحلۀ عرصۀ محشر است كه مورد سوال و بازخواست قرار خواهیم گرفت. در این باره فرموده اند:

«..إِنَّ أَشَدَّ مَا فِیهِ النَّاسُ یوْمَ الْقِیامَةِ أَنْ یقُومَ صَاحِبُ الْخُمُسِ فَیقُولَ یا رَبِّ خُمُسِی..» (2)

شدیدترین و سخت ترین حالاتی كه مردم در روز قیامت در آن بسر می برند وقتیست كه مستحقین خمس برمی خیزند و می گویند: بار پروردگارا ! خمس ما چه شد؟ خمس ما را بما نداده اند.

ابوبصیر (رحمة الله) می گوید: به حضرت امام باقر (علیه السلام) عرض كردم که كمتر چیزی كه انسان به وسیلۀ آن داخل آتش می شود چیست؟ فرمودند:

«..مَنْ أَكَلَ مِنْ مَالِ الْیتِیمِ دِرْهَماً وَ نَحْنُ الْیتِیمُ» (3)

[کمترین چیزی که انسان به وسیلۀ آن داخل آتش می شود] كسی كه یك

ص: 235


1- اما اینکه مصداق گیرندگان خمس و زكات چه كسانی هستند برای توضیح و شرح آن باید رجوع كرد به روایات و مراجع
2- الكافی (ط - الإسلامیة) 1/547؛ (ط - دارالحدیث) 2/735 - الوافی 10/330 - وسائل الشیعة 9/545؛ 9/554 - هدایة الأمة إلى أحكام الأئمة (علیهم السلام) 4/164
3- من لا یحضره الفقیه 2/41 - كمال الدین و تمام النعمة 2/522 - الوافی 10/336 - وسائل الشیعة 9/483 - هدایة الأمة إلى أحكام الأئمة (علیهم السلام) 4/141؛ 4/159 - بحارالأنوار (ط - بیروت) 72/10؛ 93/186؛ 93/187 - تفسیر نور الثقلین 1/449 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 7/277؛ 7/302

درهم مال یتیم را بخورد و بعد فرمودند: ما آن یتیم هستیم [یعنی كسی كه خمس ندهد، داخل آتش می شود].

اما جایگاه خمس در قرآن، در سورۀ مباركۀ انفال، آیۀ شریفۀ 41 این گونه بیان شده است:

(وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَی ءٍ فَأَنَّ لله خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبى وَ الْیتامى وَ الْمَساكینِ وَ ابْنِ السَّبیلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِالله)

«ای مومنان بدانید كه هرچه به شما غنیمت و فایده رسد، خمس آن برای خدا، رسول، خویشان او، یتیمان، فقیران و درماندگان است»

شخصی نزد حضرت امام باقر (علیه السلام) آمد و خمس مال خویش را به حضرت امام باقر (علیه السلام) پرداخت کرد. امام (علیه السلام) فرمودند:

«..وَ ضَمِنْتُ لَكَ عَلَی وَ عَلَى أَبِی الْجَنَّة» (1)

بر من و پدرم لازم است كه بهشت را برای تو ضمانت كنیم.

البته این مطلب برای شیعیان واضح است، كه جمیع خزائن و دارائیهای دنیا در دست امام (علیه السلام) است و نیازی به مال مردم ندارند بلكه مقصود و هدف، امتحان الهی است و به فرمایش حضرت امام صادق (علیه السلام) كه فرمودند:

«من از گرفتن درهم شما هدفی جز پاك كردن شما ندارم زیرا وضع مالی من خوب است» (2)

انشاءالله پس از توفیق عمل و قبول شدن در این آزمایش كه باعث بروز اخلاص می گردد، باقی اموال پاك می گردد. حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

ص: 236


1- وسائل 9/528
2- وسائل 9/484

«..یؤَدِّی خُمُسَنَا وَ یطِیبُ لَهُ» (1)

هركه خمس ما را بدهد، باقی درآمدش برایش گوارا (حلال) است.

یكی دیگر از اهداف بسیار مهم پرداخت خمس و زكات، فقرزدایی از چهرۀ مومنین تهیدست و ذریۀ خاندان وحی است كه حضرت امام كاظم (علیه السلام) فرمودند:

«..وَ جَعَلَ لِلْفُقَرَاءِ قَرَابَةِ الرَّسُولِ ص نِصْفَ الْخُمُسِ فَأَغْنَاهُمْ بِهِ عَنْ صَدَقَاتِ النَّاس..» (2)

و قرار داد برای خویشان رسول (صلى الله علیه و آله وسلم)، نصف خمس را پس آنها را بی نیاز نمود به وسیلۀ آن از صدقه های مردم. «و صدقه را بر آنها حرام کرد و خویشان رسول همانا اهل بیت (علیهم السلام) هستند»

به تجربه رسیده است و قضایایی در این مورد ذكر كرده اند كه پرداخت خمس و زكات هم باعث زیادی رزق می گردد و هم مدافع تلف شدن دارایی می شود. حضرت امام رضا (علیه السلام) فرمودند:

«..فَإِنَ إِخْرَاجَهُ مِفْتَاحُ رِزْقِكُمْ وَ تَمْحِیصُ ذُنُوبِكُم..» (3)

..پرداخت خمس كلید رزق شماست..

ص: 237


1- تفسیر العیاشی 2/64 - وسائل الشیعة 9/488 - البرهان فی تفسیر القرآن 2/700 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 93/193 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 7/281
2- الكافی (ط - الإسلامیة) 1/542؛ (ط - دارالحدیث) 2/724 - وسائل الشیعة 9/514 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلى الله علیه و آله وسلم) 6/267
3- رساله حقوق حضرت امام سجاد (علیه السلام) 438 - الكافی (ط - الإسلامیة) 1/548؛ (ط - دارالحدیث) 2/737، 2/738 - المقنعة 284 - تهذیب الأحكام (تحقیق خرسان) 4/140 - الوافی 10/334؛ 10/335 - وسائل الشیعة 9/538

در جای دیگر نیز حضرت امام رضا (علیه السلام) فرمودند:

«خمس كمك ما بر حفظ مكتب است»

آنگاه در ادامه فرمودند:

«..وَ لَا تَحْرِمُوا أَنْفُسَكُمْ دُعَاءَنَا مَا قَدَرْتُمْ عَلَیه..» (1)

..تا می توانید خودتان را از دعای ما محروم نكنید..

كسانی كه از روی اخلاص، اهل خمس و زكات هستند، قطعاً تحت عنایت و دعای ویژۀ ائمۀ معصوم (علیهم السلام) قرار می گیرند، این جزء آزمایشات الهی است تا بدین وسیله نفاق و اخلاص در عبودیت، و اطاعت از فرامین الهی آشکار شود. حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«آنچه برای خداست برای رسول (صلى الله علیه و آله وسلم) اوست و آنچه برای رسول خداست برای ما اهل بیت (علیهم السلام) می باشد سپس فرمودند: به خدا سوگند خداوند بر مومنان آسان است [آسان می گیرد]، زیرا پنج درهم روزی آنان کرده که یكی از آنها را برای پروردگارشان قرار داده و چهار قسمت بر آنان حلال است. سپس فرمودند: این سخنان بسیار دشوار می باشد كه عمل نمی كنند و صبر نمی نمایند بر آن، مگر اشخاصی كه قلبشان به بركت ایمان خالص گردیده است» (2)

از این رو چون ایمان خالص می گردد تحت لطف خاصه قرار می گیرند كه:

ص: 238


1- رساله حقوق حضرت امام سجاد (علیه السلام) 438 - الكافی (ط - الإسلامیة) 1/548؛ (ط - دارالحدیث) 2/737، 2/738 - المقنعة 284 - تهذیب الأحكام (تحقیق خرسان) 4/140 - الوافی 10/334؛ 10/335 - وسائل الشیعة 9/538
2- بحارالانوار 96/191

«زنی به نام شطیطه یك درهم پول و یك كلاف نخ را از نیشابور برای حضرت امام كاظم (علیه السلام) فرستاد و از كمی مال خود عذر خواهی نمود و گفت «ان الله لا یستحیی من الحق» امام درهم و كلاف را پذیرفتند و فرمودند سلام مرا به این خانم برسانید و این چهل درهم و این پارچه ای كه جزء كفن خودم هست به او بدهید او چند روزی بیشتر زنده نیست امّا همین كه از دنیا رفت من برای نماز بر جنازۀ او به نیشابور خواهم آمد به چشم بر هم زدنی» (1)

عقاب و عذاب كسی كه خمس و زكات مال خود را نپردازد نیز بحثی است. حضرت امام باقر (علیه السلام) فرمودند:

«كسی كه زكات نپردازد، خداوند روز قیامت دارایی و ثروت او را به صورت مار افعی آتشین دو سر در می آورد و آن را طوق گردن او می كند و سپس به آن مار امر می شود به او بچسبد همچنان كه او در دنیا به تو چسبیده بود این است سخن خداوند در قرآن مجید «بزودی روز قیامت آنچه را كه در بخشیدنش بخل می ورزیدند، چون طوقی به گردنشان خواهند آویخت» (2)

بنابراین مومنین برای كسب رضایت خداوند، ازدیاد روزی، كفارۀ گناهان و دور ماندن از بلاهای دنیایی، مخصوصاً عذابهای اخروی، و تحت عنوان تامین معاش مومنین مستمند، بعنوان شكرگذاری از نعمت رزق و روزی و... با رغبت و شوق تمام باید خمس و زكات خود را بپردازند. بنا به فرمایش حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) كه فرمودند:

«كسی كه زكات را با رضایت خاطر بپردازد، كفارۀ گناهان او و مایۀ نگهداریش

ص: 239


1- بحارالانوار 48/74
2- سورۀ مباركۀ آل عمران آیۀ شریفۀ 180 - بحارالانوار 96/8/ح3

از آتش باشد پس نباید كسی دل در پی زكاتی كه می پردازد داشته باشد و مرتباً افسوس خورد، زیرا كسی كه آن را از روی بی میلی بپردازد، به سنت (الهی) نادان است و در پاداش، مغبون و كارش نیز بیهوده و پشیمانیش طولانی باشد» (1)

در عوض بهتر است كه چشم به خشنودی و بهشت الهی داشته باشد و دل را از مال (خمس و زكات) بردارد و افسوس عمر خود را كه توشه فراهم نكرده داشته باشد. حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«خداوند عز و جل در دارائیهای توانگران به اندازه ای كه نیاز تهیدستان را تامین كند حقی واجب كرد. اگر خداوند می دانست كه آنچه برای تهیدستان مقرر داشته كفایتشان نمیكند، حق بیشتری را واجب میكرد. بنابراین تهیدستی فقیران نه به سبب (كم بودن) این فریضه (زكات) است بلكه از آن روست كه توانگران حقوق آنها را نمی پردازند» (2)

یكی از آیات و كارهای عجیب و شگفت پروردگار، تقسیم روزی بر اساس حكمت می باشد كه بر میزان و حسابی وضع گردیده است. حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«خداوند همۀ خلایق را بیافرید و از خُرد و بزرگ و توانگر و تهیدست آنان آگاه است. او در میان هر هزار انسان بیست و پنج مستمند قرار داد بنابراین، اگر می دانست كه زكات آن عده زندگی این تعداد را تامین نمی كند، بر مقدار زكات آنان می افزود چرا كه او آفرینندۀ آنهاست و نسبت به مردم از خود آنان آگاهتر

ص: 240


1- نهج البلاغه خطبه 199
2- علل الشرایع 369/2 - وسائل الشیعه 6/3/2

است» (1)

اما در اهمیت دادرسی از برادران دینی كه در خصوص خمس و زكات مطرح گردیده، باطن و حقیقتی برای این امر است؛ چنانكه شخصی از حضرت امام صادق (علیه السلام) پرسید زكات مال چه مقدار لازم است؟ امام (علیه السلام) فرمودند:

زكات ظاهری هر هزار درهم، بیست و پنج درهم می باشد.

«..وَ أَمَّا الْبَاطِنَةُ فَلَا تَسْتَأْثِرْ عَلَى أَخِیكَ بِمَا هُوَ أَحْوَجُ إِلَیهِ مِنْكَ» (2)

اما زكات باطنی اینست كه چیزی كه برادر دینی ات به آن نیازمندتر است، برای خود انتخاب نكنی.

از دیدگاه شریعت، زكات كه پرداخت آن از واجبات دین است برای رهایی تهیدستان جامعه از گرفتاریهای مالیست. از علل مهم فقر در اجتماع، عدم پرداخت خمس و زكات از سوی ثروتمندان است كه حضرت امام صادق (علیه السلام) در این باره فرموده اند:

«..إِنَّمَا وُضِعَتِ الزَّكَاةُ اخْتِبَاراً لِلْأَغْنِیاءِ وَ مَعُونَةً لِلْفُقَرَاء..» (3)

زكات به منظور آزمودن توانگران و كمك به مستمندان وضع شده است اگر مردم زكات اموال خود را می پرداختند، هیچ مسلمانی تهیدست نمی شد...

ص: 241


1- علل الشرایع 39/1
2- الكافی (ط - الإسلامیة) 3/500؛ (ط - دارالحدیث) 7/18 - معانی الأخبار 153 - الوافی 10/376 - تفسیر الصافی 2/341 - وسائل الشیعة 9/50؛ 9/148 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلى الله علیه و آله وسلم) 16/11 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 71/396؛ 93/39
3- من لا یحضره الفقیه 2/7 - الوافی 10/50 - وسائل الشیعة 9/12 - هدایة الأمة إلى أحكام الأئمة (علیهم السلام) 4/6

«..وَ إِنَ النَّاسَ مَا افْتَقَرُوا وَ لَا احْتَاجُوا وَ لَا جَاعُوا وَ لَا عَرُوا إِلَّا بِذُنُوبِ الْأَغْنِیاءِ..» (1)

مردم، فقیر، نیازمند، گرسنه و برهنه نشدند مگر به گناه (ترك خمس و زكات) از سوی ثروتمندان.

حضرت امام كاظم (علیه السلام) از دلایل مهم پرداخت این حق واجب را اینگونه فرموده اند:

«إِنَّمَا وُضِعَتِ الزَّكَاةُ قُوتاً لِلْفُقَرَاءِ وَ تَوْفِیراً لِأَمْوَالِهِمْ» (2)

زكات برای تامین و قوت تهیدستان و افزایش دارائیهای توانگران وضع شده است.

یكی از آثار مثبت خمس و زكات، ازدیاد بركات، مخصوصاً روزی است كه حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) نیز فرمودند:

«..وَ الزَّكَاةُ تَزِیدُ فِی الرِّزْق..» (3)

..زكات دادن، روزی را زیاد می كند..

دربارۀ عدم توجه به این حقوق الهی كه در واقع برای نجات تهیدستان وضع شده است، رسول خدا (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

ص: 242


1- من لا یحضره الفقیه 2/7 - الوافی 10/50 - وسائل الشیعة 9/12 - عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة 1/370
2- المحاسن 2/319 - من لا یحضره الفقیه 2/4 - علل الشرائع 2/368 - وسائل الشیعة 9/10 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 93/18
3- الأمالی (للطوسی) 296 - بشارة المصطفى لشیعة المرتضى (علیه السلام) (ط - القدیمة) 2/189 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 75/183؛ 93/14 - جامع أحادیث الشیعة 22/140

«..مَنْ مَنَعَ قِیرَاطاً مِنْ زَكَاةِ مَالِهِ فَلَیسَ بِمُؤْمِنٍ وَ لَا مُسْلِمٍ وَ لَا كَرَامَةَ لَه..» (1)

هر كس قیراطی از زكات مال خود را نپردازد، نه مومن است، نه مسلمان و نه او را حرمتی است.

حال اگر با رغبت و با دلی محكم پرداخت شود خداوند نیز در همین دنیا او را مورد لطف خود قرار خواهد داد كه در این باره حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) می فرمایند:

«..وَ حَصِّنُوا أَمْوَالَكُمْ بِالزَّكَاةِ..» (2)

..دارائیهای خود را با (دادن) زكات حفظ كنید..

از بركات پرداخت [خمس و] زكات، حفظ مال از تلف شدن است. حضرت امام باقر (علیه السلام) فرمودند:

«مَا نَقَصَتْ زَكَاةٌ مِنْ مَالٍ قَطُّ وَ لَا هَلَكَ مَالٌ فِی بَرٍّ وَ لَا بَحْرٍ أُدِّیتْ زَكَاتُه» (3)

(خمس و) زكات هرگز از ثروت نكاهد و هر مالی كه زكاتش پرداخته شود، در خشكی یا دریا از بین نرود.

عوارض عدم پرداخت خمس و زكات بسیار شدید است. در کلام حضرت امام باقر (علیه السلام) آمده است که:

«وَجَدْنَا فِی كِتَابِ رَسُولِ الله (صلى الله علیه و آله وسلم) [وَجَدْتُ فِی كِتَابِ علی (علیه السلام) ]..وَ إِذَا مَنَعُوا الزَّكَاةَ

ص: 243


1- من لا یحضره الفقیه 4/367 - مكارم الأخلاق 441 - الوافی 26/178 - وسائل الشیعة 9/34 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 74/58
2- قرب الإسناد (ط - الحدیثة) 117 - الكافی (ط - الإسلامیة) 6/61؛ (ط - دارالحدیث) 7/362؛...- تحف العقول 110؛ 221 - الإختصاص 25؛ 335 - المقنعة 269 - عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة 4/245 - الوافی 10/43 - وسائل الشیعة 9/14؛... - بحار الأنوار (ط - بیروت) 75/60؛...
3- دعائم الإسلام 1/240 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 93/28 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 7/23

مَنَعَتِ الْأَرْضُ بَرَكَتَهَا مِنَ الزَّرْعِ وَ الثِّمَارِ وَ الْمَعَادِنِ كُلَّهَا» (1)

در كتاب رسول خدا (صلى الله علیه و آله وسلم) دیدیم كه... هرگاه مردم از دادن زكات خودداری كنند، زمین بركتهای خود را از هر نوع زراعت، میوه ها و انواع معادن و ذخایر، دریغ کند.

و اینكه یكی از دلایل نزول بلا و كاهش بركات زمین، ندادن خمس و زكات است. حضرت امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:

«..مَا ضَاعَ مَالٌ فِی بَرٍّ وَ لَا بَحْرٍ إِلَّا بِتَضْییعِ الزَّكَاةِ فَحَصِّنُوا أَمْوَالَكُمْ بِالزَّكَاة..» (2)

..هیچ مالی در خشكی و دریا از بین نرفت، مگر به سبب فروگذاردن زكات، پس اموال خود را با زكات حفظ كنید..

حضرت امام رضا (علیه السلام) هم فرمودند:

«..وَ إِذَا حُبِسَتِ الزَّكَاةُ مَاتَتِ الْمَوَاشِی» (3)

هرگاه زكات پرداخته نشود، چارپایان دچار مرگ و میر شوند.

روایت دیگری نیز وارد شده که مربوط به افراد و متصدیان جمع آوری و

ص: 244


1- الكافی (ط - الإسلامیة) 2/374؛ (ط - دارالحدیث) 4/120 - تحف العقول 51 - الأمالی( للصدوق) 308 - علل الشرائع 2/584 - الأمالی (للطوسی) 210 - الوافی 5/1041 - وسائل الشیعة 16/273 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلى الله علیه و آله وسلم) 11/72 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 70/369؛ 70/372؛ 74/155؛ 88/328؛ 93/15؛ 97/45؛ 97/46؛ 97/72؛ 100/107 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 12/334
2- المحاسن 1/294 - الكافی (ط - الإسلامیة) 3/505 - الوافی 10/42 - وسائل الشیعة 9/28؛ 9/29 - هدایة الأمة إلى أحكام الأئمة (علیهم السلام) 4/9 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلى الله علیه و آله وسلم) 16/17 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 66/393
3- الأمالی (للطوسی) 79 - مجموعة ورام 2/179 - وسائل الشیعة 9/31 – بحار الأنوار (ط - بیروت) 70/373؛ 72/341؛ 88/330؛ 93/14 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 6/188 - بحارالانوار 73/373/8 - میزان الحكمه 5/17

پخش حقوق الهی از قبیل خمس و زکات است. بخشی از فرمایشات حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را در زمینۀ متصدیان کانونها و مکانهای خیریه که محل جمع و پخش خیرات و دارائیهای مردمَند، نقل می نمائیم: حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) مسئولین این امر الهی را که امانتدار خداوند هستند، اینگونه متذکر می شوند:

«..وَ لَا یرْغَبَ عَنْهُمْ تَفَضُّلًا بِالْإِمَارَةِ عَلَیهِمْ فَإِنَّهُمُ الْإِخْوَانُ فِی الدِّینِ وَ الْأَعْوَانُ عَلَى اسْتِخْرَاجِ الْحُقُوق..» (1)

با مردم به جهت اینكه بر آنها حكومت دارد بی اعتنایی نكند چه اینكه مردم، برادران دینی و یاری دهندگان در استخراج حقوق الهی می باشند. بدان! برای تو در این زكاتی كه جمع می كنی سهمی معین و حقی روشن است و شریكانی از مستمندان و ضعیفان داری، همانگونه كه ما حق تو را می دهیم، تو هم باید نسبت به حقوق آنان وفادار باشی، اگر چنین نكنی در روز رستاخیز بیش از همه دشمن داری و وای بر كسی كه در پیشگاه خداوند متعال، فقرا، مساكین، درخواست كنندگان، آنان كه از حقشان محرومند، بدهكاران، ورشكستگان و در راه ماندگان دشمن او باشند و از او شكایت كنند. (2)

خمس، زکات و انفاق به چه کسانی تعلق می گیرد؟

اما مطلب مهمی كه بسیار حائز اهمیت است و هدف از جمع آوری این روایات بیشتر در خصوص آن موضوع می باشد، اینست كه خمس، زكات،

ص: 245


1- نهج البلاغة 382 - بحار الأنوار بیروت 33/528؛ 93/92 - مستدرك الوسائل 7/72
2- نهج البلاغه ترجمه نامه 26

احسان و انفاق بدست چه كسانی باید برسد؛ تا مورد رضای خدا قرار بگیرد. طبق فرمایشات ائمۀ اطهار (علیهم السلام) معلوم می گردد در رتبۀ اول، برادران دینی كه افراد با ورع و متدینی هستند و سپس به دیگر افراد مستحق جامعه باید برسد.

طبق فرمان امامان معصوم (علیهم السلام) صاحبان اصلی كه باید در مرحلۀ اول، دریافت كنندۀ خمس، زكات، احسان و انفاق باشند، تهیدستان اهل تقوا می باشند. برای روشن شدن مطلب و اتخاذ روشی نیكو برای خیرین محترم، سخنان گهربار ائمۀ اطهار (علیهم السلام) را خدمت نیكوكاران گرامی ارائه می دهیم. شخصی به حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) عرض كرد: من وجهی را نذر كرده ام، در چه مورد صرف كنم كه مورد رضایت خدا باشد؟ حضرت (علیه السلام) فرمودند:

«به اهل تقوا و عبادت انفاق كن.. زیرا آنچه به آنها انفاق شود در راه عبادت خداوندِ عالَم صرف شده، زیرا كه بدنهای آنها در راه اطاعت الهی بكار گرفته می شود» (1)

با توجه به طبقه بندی ای كه امامان معصوم (علیهم السلام) دربارۀ انفاق و نیكی مطرح فرموده اند، جایگاه حقیقی احسان آشکار می گردد. حضرت رسول اکرم (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«راجع به صدقه از جبرئیل پرسیدم، گفت: اگر به آدم صحیح و سالم (مستمند) داده شود هر یك دینار ده دینار پاداش دارد و اگر به مستمند زمینگیر یك دینار داده شود هفتاد پاداش و اگر به پدر و مادر یك تصدق بدهد هفتصد پاداش و اگر به طالب علم بدهد هر یك دینار، صد هزار پاداش را

ص: 246


1- مهج الدعوات سید بن طاووس

داراست» (1)

می توان از دستور رسول خدا (صلى الله علیه و آله وسلم) نتیجه گرفت هر احسان و انفاقی اول به طالب علم تعلق می گیرد سپس به دیگران. حال باید دانست طالب علم كیست. مهمترین و حساسترین مسئله در این قضیه، عالم است كه فرد مومن مصداق آن باید گردد و از جانب خیرین گرامی تشخیص چنین افرادی كه مستلزم شناخت علم است، ساده نیست. رجوع به علمای اعلم و مهمتر از آن غواصی در علم، این مسئلۀ مبهم را واضح و روشن و مستحقین واقعی را هویدا می سازد. در واقع، قدرت احسان و انفاق باید برای پیشبرد اهداف ائمۀ اطهار (علیهم السلام) كه هدفی جز خداپرستی نیست، قرار گیرد. حضرت امام رضا (علیه السلام) فرمودند:

«رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً أَحْیا أَمْرَنَا فَقُلْتُ لَهُ وَ كَیفَ یحْیی أَمْرَكُمْ قَالَ یتَعَلَّمُ عُلُومَنَا وَ یعَلِّمُهَا النَّاس..» (2)

«خداوند رحمت كند بنده ای كه امر ما را زنده كند. [پس به او گفتم] چگونه امر شما زنده می شود؟ فرمودند: آنكه فقه آل محمد (علیهم السلام) را بیاموزد و به دیگران نیز یاد بدهد.

ص: 247


1- ترجمه كتاب المواعظ العددیه 221 - نصایح
2- عیون أخبار الرضا (علیه السلام) 1/272

مستحقین حقیقی

روایت شگفتی در حیاء و عفت این مومنان تهیدست آمده است كه می تواند برای خیرین گرامی تهیدستان حقیقی را به تصویر بكشد.

«انفاق خالصانه و توام با عزت و احترام، شایستۀ تهیدستان با شرافتی است كه در راه اعلای دین (ولایت معصومین (علیهم السلام) ) به مضیقه افتاده اند و اكنون بر اثر ناتوانی، قدرت كار و فعالیت ندارند و به قدری با حیاء و عفیف اند كه اگر كسی از وضع واقعی آنان آگاه نباشد غنی و ثروتمندشان می پندارد. اینان با عزت نفس و مناعت طبعی كه دارند هرگز بذلت درخواست تن نمی دهند و از مردم تقاضای عجز آمیز نمی كنند چرا كه مومن هیچگاه به خاطر نفس به خواری نمی افتد»

و این شعار را بصورت عملی سرلوحۀ عمل خویش می نمایند:

«الْجُوعُ خَیرٌ مِنْ ذُلِ الْخُضُوعِ» (1)

گرسنگی بهتر از خواری و ذلت است.

حال، انسانهای نیكوكار طبق ترتیبی كه حضرت پیامبر گرامی (صلى الله علیه و آله وسلم)

ص: 248


1- رساله حقوق حضرت امام سجاد (علیه السلام) 248 - عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 53 - غرر الحكم و درر الكلم 94

فرمودند، می باید قدم اول را برای مومن دیندار بردارند كه حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«لَا تَصْلُحُ الصَّنِیعَةُ إِلَّا عِنْدَ ذِی حَسَبٍ أَوْ دِین» (1)

نیكی كردن جز به انسان خانواده دار یا متدین درست نیست.

قابل ذكر است که ایشان به جهت مناعت طبع و عزّت نفس، فقر و نداری خویش را پنهان می سازند و تهیدستان دروغین با دراز نمودن دست خویش، اموال الهی را از جایگاه اصلی به سوی خود جذب می كنند. امروزه اكثریت مردم مخصوصاً خیرین محترم به علت سادگی، بی آلایشی و صفای باطن، متاسفانه قادر به تمیز دادن راست و دروغ نمی باشند و لباس احسان را به جای اندام برازندۀ تهیدست واقعی، بر اندام ناساز و دروغین دروغگویان می پوشانند. با تاسف فراوان در فرهنگ و عرف جامعۀ ایران، تهیدست به كسی اطلاق می گردد كه با لباسی مندرس و چهره ای محزون، سیمای یك فقیر را، از خود به نمایش بگذارد و با این حالت دلها را به سوی خویش جذب کرده و احسان و مال را كه امانت الهی است از دست انسانهای نیكوكار ربوده و مستحقین حقیقی كه همان مومنین با آبرو هستند را معطل گذاشته و با این عمل ناجوانمردانه مالی به مالهای خود می افزاید و سختی و فقر را به نابسامانیهای مومن تنگدست بار میکند.

در واقع سعی این كتاب، مشخص کردن مومن تهیدست بر اساس روایات

ص: 249


1- تحف العقول 358 - الخصال 1/48 - الخصال 2/620 - وسائل الشیعة 9/420؛ 16/299 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 10/99؛ 71/408؛ 71/409؛ 75/240؛ 93/167

می باشد تا با خواندن این فرمایشات، تشخیص مستحق راستین و دروغین آسان و آشکار گردد، چنانكه حضرت رسول اکرم (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«..وَ لَكِنَ الْمِسْكِینَ الَّذِی لَا یجِدُ غَنَاءً فَیغْنِیهُ وَ لَا یسْأَلُ النَّاسَ شَیئاً وَ لَا یفْطَنُ بِهِ فَیتَصَدَّقَ عَلَیه..» (1)

تهیدست و مسكین نه آن گدای دوره گرد است و نه آن كسی كه دو دانه خرما و یكی دو لقمه نان می گیرد و می رود؛ بلكه مسكین آن ناداری است كه مناعت و عزت نفس دارد، به طوری كه دست سوال (گدایی) به سوی مردم دراز نمی كند و كسی به تهیدستی او پی نمی برد تا به وی صدقه بدهد.

و نیز فرمودند:

«صدقه به شخص بی نیاز، توانگر و كسی كه بدنی سالم و نیرومند دارد تعلق نمی گیرد مگر برای كسی كه مبتلا به فقر خوار كننده و یا قرض كمرشكن باشد» (2)

با این درجه بندی که حضرت امام صادق (علیه السلام)، تهیدستان واقعی را معرفی می کنند، می توان محل بذل و بخشش را در جامعه پیدا کرد. در ذیل آیۀ شریفۀ 272-273 از سورۀ مباركۀ بقرة در مورد انفاق پنهانی نمودن به فقرا، حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«فقرا كسانی هستند كه قدرت بر سفر كردن و سرمایۀ تجارت نمودن ندارند و

ص: 250


1- میزان الحكمه 6/238 – كنزالعمال [متقی هندی - عامه] 16552 - عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة 2/71 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 7/136 - عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة 2/71
2- كنزالعمال [متقی هندی - عامه] 16548

با اصرار و التماس از مردم چیزی درخواست نكنند و مردم نادان تصور می كنند آنها متمكن هستند و از ثروتمندان می باشند، و برای اثبات این موضوع می گویند:اگر نداشتند از مردم درخواست و تقاضا می نمودند. لكن نمی دانند كه كفّ نفس و خودداری آنها از درخواست کردن به جهت مناعت طبع و عزت نفس آنان می باشد»

احسان به والدین و ارحام

مومن تهیدست به خاطر مناعت طبع، بر نداریهای خویش حجاب و پوشش می اندازد تا بدین وسیله به خواری و ذلت نیفتد و این افراد متمکن یا نیكوكار و خیر هستند كه باید با فروتنی و احترام ویژه ای، در درون او نفوذ کرده و راهی برای اعانتش پیدا کنند. شاید بتوان گفت که اگر از دادرسی پدر و مادر بالاتر نباشد، پائین تر هم نخواهد بود. حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«الْأَخُ الْمُكْتَسِبُ فِی اللَّهِ أَقْرَبُ الْقُرَبَاءِ وَ أَرْحَمُ مِنَ الْأُمَّهَاتِ وَ الْآبَاءِ» (1)

برادری كه برای خدا بدست آید، نزدیكترین خویش است حتی از پدر و مادر به انسان مهربانتر است.

البته این، بدان معنا نیست كه والدین در رتبه ای پایینتر قرار بگیرند، بلكه آنچنان مومن نزد خدای متعال عزیز و ارجمند است كه گوی سبقت را از همه ربوده است، وگرنه جایگاه پدر و مادر و احسان و احترام به ایشان بی همتا و بی بدیل است. چنان كه حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

ص: 251


1- عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 55 - غرر الحكم و درر الكلم 100

«بِرُّ الْوَالِدَینِ مِنْ حُسْنِ مَعْرِفَةِ الْعَبْدِ بِالله إِذْ لَا عِبَادَةَ أَسْرَعُ بُلُوغاً بِصَاحِبِهَا إِلَى رِضَى الله مِنْ حُرْمَةِ الْوَالِدَینِ الْمُسْلِمَینِ لِوَجْهِ الله تَعَالَى..» (1)

نیکی به والدین از خوبی شناخت بنده نسبت به خداست. چرا که هیچ عبادتی انسان را به سرعت نیكی به پدر و مادر به رضایت و خشنودی خداوند نمی رساند، آنهم احسانی كه خالص برای تحصیل رضای خدا باشد..

برای آگاهی بیشتر از این نعمت عظیم الهی فرموده اند:

«اما حق پدرت... اینست كه هرگاه در خویش چیزی دیدی كه مسرورت می كند بدان كه پدرت در ریشۀ آن نعمتی است كه بر تو (فرود آمده) است و خدا را به خاطر آن به اندازۀ همان نعمت شكرگزار باش» (2)

و كسانی كه مورد انفاق و احسان قرار می گیرند طبق آیۀ شریفه؛

{یسْئَلُونَكَ ما ذا ینْفِقُونَ قُلْ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَیرٍ فَلِلْوالِدَینِ وَ الْأَقْرَبینَ وَ الْیتامى وَ الْمَساكینِ وَ ابْنِ السَّبیلِ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَیرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلیم} (3)

«ای رسول ما! از تو سوال می كنند از چه چیز انفاق كنند؟ بگو هر چه خیر و نیكی است برای پدر و مادر، نزدیكان (فامیل)، یتیمان، مستمندان و درماندگان راه و هركار خیری كه می كنید خداوند از آن آگاه است»

بعد از اعانت به پدر و مادر، نوبت به ارحام مانند؛ خواهر و برادر، خاله و...

ص: 252


1- تفسیر الصافی 4/144 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 71/77 - تفسیر نور الثقلین 4/202 - تفسیر كنز الدقائق و بحر الغرائب 10/247 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 15/198 - شرح مصباح الشریعة [شهید ثانى، زین الدین بن على]/ ترجمه عبد الرزاق گیلانى 435
2- تحف العقول 203
3- سورۀ مباركۀ بقرة آیۀ شریفۀ 215

می رسد كه قرآن مجید در این باره در سورۀ مباركۀ نساء آیۀ شریفۀ یکم، دربارۀ ارحام می فرماید:

(.وَ الْأَرْحامَ إِنَ اللَّهَ كانَ عَلَیكُمْ رَقیباً) (1)

دربارۀ ارحام كوتاهی نكنید كه خداوند مراقب شماست.

در سورۀ مباركۀ نحل آیۀ شریفۀ 90 می فرماید:

(إِنَ الله یأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إیتاءِ ذِی الْقُرْبى..) (2)

«خداوند متعال امر فرموده به احسان و نیكی و عدل و همچنین بذل و بخشش به خویشاوندان امر فرموده است»

واضح است که آیۀ فوق مربوط به اهل بیت (علیهم السلام) است ولکن به عنوان الگو می توان برای دادرسی از ارحام خویش استفاده نمود؛ نیز در سورۀ مباركۀ مریم آیۀ شریفۀ 38 فرموده:

(فَآتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ وَ الْمِسْكینَ وَ ابْنَ السَّبیلِ ذلِكَ خَیرٌ لِلَّذینَ یریدُونَ وَجْهَ اللهِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ) (3)

«حقوق ارحام، خویشان، مسكینان و در راه ماندگان را ادا كن كه صلۀ رحم و احسان به فقیران برای آنان كه رضا و لقاء وجه خداوند را طالبند، بهترین كار است كه آنانند رستگاران»

حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«ای كمیل ! به اقوام و خویشان مومن خود بیش از آنچه به سایر مومنان (غیر

ص: 253


1- سورۀ مبارکۀ نساء آیۀ شریفۀ 1
2- سورۀ مبارکۀ نحل آیۀ شریفۀ 90
3- سورۀ مبارکۀ روم آیۀ شریفۀ 38

فامیل) عطا می كنی بده و نسبت به آنان مهربان تر و عطوفتر باش...»

یعنی مومن فقیری كه در فامیل باشد ارجح و مقدم بر مومنین غیر فامیل است. و در اهمیت قرار دادن آن همین بس كه قطع کنندۀ رحم، از ائمۀ اطهار (علیهم السلام) و رحمت حق دور می گردد و مورد تنفر امامان معصوم (علیهم السلام) می باشد كه حضرت رسول اکرم (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«لَا یجَالِسُنَا قَاطِعُ رَحِمٍ فَإِنَ الرَّحْمَةَ لا تَنْزِلُ عَلَى قَوْمٍ فِیهِمْ قَاطِعُ رَحِمٍ وَ قَالَ (صلى الله علیه و آله وسلم) لَا یدْخُلُ الْجَنَّةَ قَاطِعُ رَحِم» (1)

كسی كه با فامیل خود قطع رابطه كرده است و به آنان رسیدگی و پیوند ندارد، هرگز هیچ مجالست و هم نشینی با ما نخواهد داشت (از ما و پیرو ما نیست) همانا رحمت حق بر قومی كه در اجتماعشان قاطع رحم باشد نازل نمی شود.

امام (علیه السلام) بلاها را در قطع ارحام می دانند:

«فرود آمدن گرفتاریها در بریدن از خویشان است» (2)

و حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) در خطبه ای فرمودند:

«أَیهَا النَّاسُ إِنَّهُ لَا یسْتَغْنِی الرَّجُلُ وَ إِنْ كَانَ ذَا مَالٍ عَنْ [عَشِیرَتِهِ] عِتْرَتِهِ..» (3)

آگاه باشید! مبادا از بستگان تهیدست خود رو برگردانید و از آنان چیزی را دریغ دارید. نگاه داشتن مال دنیا، زیادی نمی آورد و از بین رفتنش، كمبودی

ص: 254


1- مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 9/106؛ 9/107
2- غررالحكم 401
3- نهج البلاغة (للصبحی صالح) 65 - شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید 1/312 - شرح الكافی-الأصول و الروضة (للمولى صالح المازندرانی) 11/223 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلى الله علیه و آله وسلم) 8/376 - منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة (خوئى) 3/338؛ 3/339

ایجاد نمیكند(یعنی احسان نمودن باعث كمبود مال نمی شود).

آن كس كه دست دهندۀ خود را از بستگانش باز دارد، تنها یك دست را از آنها گرفته، اما دست های فراوانی را از خویش دور كرده است و كسی كه پر و بال محبت را بگستراند، دوستی خویشاوندانش تداوم خواهد داشت.

وقتی از حضرت امام صادق (علیه السلام) دربارۀ اینكه آیا به گداهایی كه در خانه ها را می زنند می توان صدقه داد یا باید از این كار خودداری كرد و آنرا به خویشان (مستمند) داد، سوال شد، حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«بَلْ یبْعَثُ بِهَا إِلَى مَنْ بَینَهُ وَ بَینَهُ قَرَابَةٌ فَهَذَا أَعْظَمُ لِلْأَجْر» (1)

به آنها ندهد بلكه برای خویشاوندان مستمندش بفرستد كه این كار اجرش بیشتر است.

شرایط استحقاق احسان

طبق فرمان و راهنمائی ائمۀ اطهار (علیهم السلام)، اولویت اول به ناشران علوم اهل البیت (علیهم السلام)، تعلق می گیرد. ناشرانی که مروج دعا برای ظهور ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هستند و علاوه بر ترویج، خود نیز به همین امر اشتغال داشته و مداوماً برای امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) دعا می نمایند. سپس پدر و مادر و بعد ارحام و آنگاه درماندگان و ضعفای جامعه. اما اینكه مستحقین حقیقی جامعه چه كسانی هستند و چه ویژگی هایی باید داشته باشند، در حدیثی از حضرت امام صادق (علیه السلام) این گونه تشریح شده است كه:

ص: 255


1- ثواب الأعمال و عقاب الأعمال 142 - وسائل الشیعة 9/412 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 93/179

«الْمَحْرُومُ الْمُحَارَفُ الَّذِی قَدْ حُرِمَ كَدَّ یدِهِ فِی الشِّرَاءِ وَ الْبَیعِ» (1)

محروم شخص بدبختی است كه در خرید و فروش، چیزی نصیبش نمی شود.

حضرت امام باقر (علیه السلام) و حضرت امام صادق (علیه السلام) دربارۀ آیۀ شریفۀ «للسائل و المحروم» فرمودند:

«الْمَحْرُومُ الرَّجُلُ الَّذِی لَیسَ بِعَقْلِهِ بَأْسٌ وَ لَمْ یبْسَطْ لَهُ فِی الرِّزْقِ وَ هُوَ مُحَارَف» (2)

مرد محروم كسی است كه عقلش عیبی ندارد، اما (هرچه كار می كند و زحمت می كشد) گشایشی در رزق و روزی او حاصل نمی شود.

در حکایت ذیل رهنمود دیگری نهفته که می توان در هنگام احسان، آنرا لحاظ نمود. مردی خدمت حضرت امام صادق (علیه السلام) شرفیاب شد و عرض نمود: یا اباعبدالله (علیه السلام)، تا زمانی كه وضع مالیم خوب شود مبلغی به من قرض بدهید. حضرت (علیه السلام) فرمودند: یعنی تا زمانی كه محصولت را برداشت كنی؟ آن مرد عرض كرد: نه به خدا قسم من محصولی ندارم. امام (علیه السلام) فرمودند: تا مال التجاره ات برگردد؟ عرض کرد نه -به خدا- قسم من مال التجاره ندارم. فرمودند: تا ملكی از تو فروخته شود؟ عرض كرد: نه بخدا قسم من ملكی برای فروش ندارم. حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«پس تو از كسانی هستی كه خداوند در اموال ما، برای آنان حقی مقرر كرده

ص: 256


1- الكافی (ط - الإسلامیة) 3/500؛ (ط - دارالحدیث) 7/17 - الوافی 10/406 - تفسیر الصافی 5/70 - تفسیر الصافی 5/227 - وسائل الشیعة 9/49 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلى الله علیه و آله وسلم) 16/10 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 66/266؛ 67/279
2- الكافی (ط - الإسلامیة) 3/500؛ (ط - دارالحدیث) 7/18 - المقنعة 264 - تهذیب الأحكام (تحقیق خرسان) 4/108 - تفسیر الصافی 5/70 - وسائل الشیعة 9/49 - البرهان فی تفسیر القرآن 5/160؛ 5/490 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلى الله علیه و آله وسلم) 16/11 - تفسیر نور الثقلین 5/418

است»

آنگاه فرمودند تا همیانی درهم، بیاورند. حضرت دست مبارك در همیان بردند و مشتی برداشتند و به او دادند و فرمودند:

«از خدا بترس و در خرج كردن این مال افراط و تفریط مكن بلكه حد وسط را نگه دار» (1) (بلاعوض به ایشان احسان نمودند)

نا امید کردن این افراد و عدم دادرسی از ایشان موجب سخط خداوند است.

«لَا تُخَیبْ رَاجِیكَ، فَیمْقُتَكَ اللَّهُ وَ یعَادِیك» (2)

كسی را كه به تو امید بسته است، نومید مگردان كه به خشم و دشمنی خدا گرفتار می آیی.

حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) فرمودند:

«..وَ لَوْ یعْلَمُ الْمَسْئُولُ مَا فِی الْمَنْعِ مَا مَنَعَ أَحَدٌ أَحَداً» (3)

اگر كسیکه از وی خواهشی می شود بداند كه در نومید كردن، چه نهفته است، هرگز كسی را نومید برنمی گرداند.

سائل رهگذر را نیز نباید نومید كرد، حتی به مقدار جزئی، چنانكه حضرت پیامبر گرامی (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«لَا تَرُدُّوا السَّائِلَ وَ لَوْ بِظِلْفٍ مُحْتَرِق» (4)

ص: 257


1- الكافی 3/501/14
2- - الأمالی (للطوسی) 299؛ 801 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 72/173
3- تحف العقول 300 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 75/180
4- الكافی (ط - الإسلامیة) 4/15 - الجعفریات (الأشعثیات) 57 - الوافی 10/411 - وسائل الشیعة 9/419 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 93/25؛ 93/170

سائل را نومید برنگردانید، حتی اگر با پاچۀ سوخته (گوسفند) باشد.

حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند: مردی خدمت حضرت رسول اکرم (صلى الله علیه و آله وسلم) آمد و عرض كرد: ای رسول خدا (صلى الله علیه و آله وسلم)، آیا در اموال، حقی جز زكات وجود دارد؟ حضرت رسول اکرم (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«آری مسلمان باید هرگاه گرسنه ای از او غذا بخواهد، غذایش دهد و هرگاه برهنه ای از او لباس بخواهد، وی را بپوشاند»

مرد گفت می ترسم كه دروغ بگوید! حضرت پیامبر گرامی (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«آیا نمی ترسی كه راست بگوید؟!» (1)

حضرت امام صادق (علیه السلام) در پاسخ و پرسش دربارۀ سائلی كه معلوم نیست راست می گوید كه نیازمند است یا نه، فرمودند:

«أَعْطِ مَنْ وَقَعَتْ فِی قَلْبِكَ الرَّحْمَةُ لَه» (2)

به هركه نسبت به وی (سائل) در دلت احساس دلسوزی كردی عطاء كن.

حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«ثُمَّ الله الله فِی الطَّبَقَةِ السُّفْلَى مِنَ الَّذِینَ لَا حِیلَةَ لَهُمْ وَ الْمَسَاكِینِ وَ الْمُحْتَاجِینَ وَ ذَوِی الْبُؤْس» (3)

سپس خدا را، خدا را در خصوص طبقات پایین و محروم جامعه كه هیچ

ص: 258


1- جامع الاخبار 378/10059 - میزان الحكمه 5/174
2- من لا یحضره الفقیه 2/68 - المقنعة 263 - الوافی 10/406 - وسائل الشیعة 9/414 - هدایة الأمة إلى أحكام الأئمة (علیهم السلام) 4/121
3- تحف العقول 141 - نهج البلاغة (للصبحی صالح) 438 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 33/607 - بحار الأنوار (ط بیروت) 74/257 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 13/168

چاره ای ندارند (همانند) زمینگیران، نیازمندان، گرفتاران و دردمندان.

حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«..وَ بُؤْساً لِمَنْ خَصْمُهُ عِنْدَ الله الْفُقَرَاءُ وَ الْمَسَاكِینُ وَ السَّائِلُونَ وَ الْمَدْفُوعُون..» (1)

بیچارگی و بدبختی برای كسی است كه فقراء و درماندگان و درخواست كنندگان و ردشدگان با او نزد خداوند متعال مخاصمه كنند. (حق خود را طلب كنند)

آنگاه حضرتش راهنمائیهای لازم را برای امداد رسانی مستضعفین جامعه كه سالخوردگان بی بضاعت و بیمارانی كه به فقر مبتلا هستند صادر می فرمایند تا مومن در هنگام رسیدگی به امورشان به خاطر ترس از عقاب پروردگار و امید به پاداشِ حق، خود را در برابر خداوند متعال ببیند و مال خویش را نیز امانت او. حضرت كوتاهی ننمودن در این امر را متذكّر می گردند و می فرمایند:

«برای رسیدگی به مستمندان كه از كوچكی به چشم نمی آیند و دیگران آنان را كوچك می شمارند و كمتر به تو دسترسی دارند، برای این گروه از افراد مورد اطمینان خود كه خدا ترس و فروتنند، فردی را انتخاب كن تا پیرامونشان تحقیق و مسائل آنان را به تو گزارش كنند سپس در رفع مشكلاتشان به گونه ای عمل كن كه در پیشگاه خدا عذری داشته باشی زیرا این گروه در میان رعیت بیشتر از دیگران به عدالت نیازمندند وحق آنان را به گونه ای بپرداز كه در نزد خداوند معذور باشی»

ص: 259


1- بحار الأنوار (ط - بیروت) 33/528 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 7/72 - منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة (خوئى) 19/35

وجود مقدس حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام)، دو طائفه را یادآور می شوند كه مخصوصاً برای افراد خیّر بسیار مفید است. بصورت اجمالی نحوۀ برخورد با افراد مستمند را بیان می فرمایند:

«از یتیمان خردسال و پیران سالخورده كه چاره ای ندارند پیوسته دلجویی كن كه مسئولیتی سنگین بر دوش تو می باشد. بخشی از وقت خود را به كسانی اختصاص بده كه به تو نیاز دارند تا شخصاً به امور آنان رسیدگی كنی.

فروتن باش، با درشتی سخن مگوی. تنگ نظری و خود بزرگ بینی را از خود دور ساز تا خداوند درهای رحمت خود را به روی تو بگشاید و تو را پاداش طاعت ببخشاید. آنچه به مردم می بخشی بر تو گوارا باشد و اگر چیزی را از كسی باز می داری (یعنی در توان انجام معذوری) با مهربانی و پوزش خواهی همراه باشد» (1)

نحوۀ برخورد با مستمندان

مستمندان افرادی هستند که علاوه بر فقر مادی، مشکلات مضاعفی را تحمل می کنند. ایشان بخاطر فقر، از جایگاه خوب اجتماعی نیز محرومند. با وجود شایستگیها و.. به ایشان اعتنائی صورت نمی گیرد و همواره بخاطر فقر، طرد می شوند. جراحتی که بر قلب ایشان وارد می شود سنگینتر از زحمت فقر است. بنابراین رفتار صحیح با ایشان می تواند نوعی اعانت یا حتی وظیفۀ شرعی باشد.

ص: 260


1- نامه به مالك اشتر

«مَا أَحْسَنَ تَوَاضُعَ الْأَغْنِیاءِ لِلْفُقَرَاءِ طَلَباً لِمَا عِنْدَ الله..» (1)

چه نیكو است فروتنی توانگران در برابر مستمندان، برای به دست آوردن خشنودی و پاداش الهی.

حضرت امام كاظم (علیه السلام) فرموده اند:

«اگر میخواهی عاقبت به خیر شوی و بهترین اعمال را داشته باشی، حق خدا را بزرگ شمار، بدین صورت كه نمعتهایش را در معصیتش صرف نكن و حلم و بردباری خداوند تو را فریب ندهد و هر كس را دیدی كه ما را یاد می كند و از دوستی ما دم می زند اكرام كن، فرقی نمی كند كه او واقعا و از صمیم قلب راست می گوید یا نه، نیت تو مهم است، اگر او دروغ بگوید گناهش به گردن خود اوست و تو پاداش احترام خود را می گیری» (2)

اعانت به محبان مولا امیرالمومنین علی (علیه السلام) همان عاقبت به خیری و سپاس از نعمتهای فراوان حق تعالی است. مطالعۀ دوبارۀ این روایت، باعث دلگرمی و تلاش در اعانت برادران مومن می شود.

البته چون نمی توان از باطن افراد مدعی، اطلاع حاصل نمود، تحقیقات سطحی کفایت می کند. نکاتی مانند ولائی بودن فرد، و تقید او در احکام دین می توانند بعنوان ملاک قرار گیرند. حضرت امام كاظم (علیه السلام) فرمودند:

«هر كس كه از تو كمكی خواست احسان كن، زیرا اگر لایق كمك باشد، تو به

ص: 261


1- حكمت 46 - نهج البلاغة (للصبحی صالح) 547 - روضة الواعظین و بصیرة المتعظین (ط - القدیمة) 2/454 - عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 478 - غرر الحكم و درر الكلم 697 - مدینة معاجز الأئمة الإثنی عشر 2/321 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 39/133؛ 49/112؛ 69/46 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 11/296
2- احرام المحرم 58 - بحارالانوار 98/8 - كافی 4/582 - وسائل الشیعه 14/412

جا احسان نموده ای و اگر لایق آن نباشد تو لیاقت و فضیلت احسان كردن را یافته ای» (1)

ویژگی های مستحق واقعی

البته مسائل ذکر شده، دلیل بر آن نیست كه هر كسی که گردنی كج كرد و چهره ای محزون بخود گرفت، شایسته امداد باشد بلكه باید پس از تفحص در اعمال و گفتارش، وی را مورد احسان قرار داد، و در صورت عدم تشخیص یا تردید، طبق فرمایش امام (علیه السلام) باید حمل بر صحت کرد و چون ذكر فرموده اند اموال، امانت الهی است كه باید به اهلش برسد و برادران نیكوكار در خیریه ها كه مشغول خدمت به ضعفای جامعۀ تشیع هستند باید در گزینشهای خود دقت لازم را به وسیلۀ افراد خبره و منصف بعمل آورند تا درخت خیر و نیكی به خاطر رسانیدن احسان به اهلش، میوه های پر ثمری را در دنیا و آخرت برای صاحبان احسان به ارمغان آورد. در اهمیت رسانیدن این امانت به اهلش، حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) می فرمایند:

«الْمَعْرُوفُ كَنْزٌ فَانْظُرْ عِنْدَ مَنْ تُودِعُهُ (2) * الِاصْطِنَاعُ ذُخْرٌ فَارْتَدْ عِنْدَ مَنْ تَضَعُهُ» (3)

خوبی یك گنج است پس بنگر كه آن را به كه می سپاری * احسان یك اندوخته

ص: 262


1- الكافی 8/153/141
2- عيون الحكم و المواعظ (لليثي) 48 - غرر الحكم و درر الكلم 82 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 12/352
3- عيون الحكم و المواعظ (لليثي) 48 - غرر الحكم و درر الكلم 82/1577

است، پس مراقب باش كه آن را نزد كه میگذاری.

اهمیت این تحقیق طبق فرمان امام (علیه السلام)، مراقبت از احسان و نیكی، یعنی رسانیدن احسان به صاحبان اصلی آن است. حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«خَيْرُ الْمَعْرُوفِ مَا أُصِيبَ بِهِ الْأَبْرَارُ» (1)

بهترین احسان آنست كه به مومنینی كه در درجۀ بالای پارسایی و تقوا هستند انجام گیرد.

زیرا مؤمن چنین است كه حضرت امیر المؤمنین علی (علیه السلام) می فرمایند:

«أَوْلَى النَّاسِ بِالاصْطِنَاعِ مَنْ إِذَا مُطِلَ صَبَرَ وَ إِذَا مُنِعَ عَذَرَ وَ إِذَا أُعْطِی شَكَر» (2)

سزاوارترین كسان به نیكوكاری كسی است كه اگر وعده ای كه به او داده شده (ولی به لحاظی) طولانی شود صبر كند و اگر منع كرده شود عذر پذیرد و اگر عطا كرده شود تشكر كند.

«أَحَقُ مَنْ بَرِرْتَ مَنْ لَا یغْفُلُ بِرَّك» (3)

سزاوارترین كسی كه باید با وی نیكی كنی كسی است كه نیكیت را نادیده نگیرد (همانند متقین كه حداقل پشت سر برایتان دعاها می نمایند).

و نیز حضرتش فرمودند:

ص: 263


1- عيون الحكم و المواعظ (لليثي) 240 - غرر الحكم و درر الكلم 356 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 12/350
2- عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 125 - غرر الحكم و درر الكلم 216 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 387
3- غرر الحكم و درر الكلم 197 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 387

«أَجَلُ الْمَعْرُوفِ مَا صُنِعَ إِلَى أَهْلِه» (1)

ارزشمندترین احسان آنست كه به اهلش شود.

همچنین حضرت گرامیش در این باره می فرمایند:

«خَیرُ السَّخَاءِ مَا صَادَفَ مَوْضِعَ الْحَاجَةِ» (2)

بهترین سخاوت آنست كه در آنجا كه نیاز هست صورت گیرد.

یعنی به مومنی كه مضطر و مستاصل حاجتی است، برسد. به همین علت رسانیدن اموال الهی به مستحقین واقعی جامعه دارای اهمیت بالایی است. پاداش یك فرد خیّر نیز در انحصار تشخیص صحیح و انتخاب درست او می باشد؛ یعنی اینكه به فرد مومن صالح كه مستحق و نیازمند به نیكی و انفاق است، رو نماید. حضرت امام صادق (علیه السلام) در خطابۀ مفصلی می فرمایند:

«هرگاه خواسته باشی بدانی كه مردی بدبخت است یا خوشبخت، ببین كه به چه كسی خوبی و كمك می كند. اگر به كسی كه اهلیت آن را دارد خوبی كرد بدان كه او شخص خیر و بر راه سعادت و نیك بختی است و اگر به نا اهل (كسی كه شرایط استحقاق را ندارد) خوبی و كمك نمود، بدان كه او را نزد خداوند خیری (منزلتی) نیست» (3)

مُهر هر عملی نیز قبولی آن عمل در پیشگاه حق تعالی است و آن، مستلزم شرایطی است كه اگر مومن، موفق به انجام آن نگردد باعث خرابی و نابودی

ص: 264


1- غرر الحكم و درر الكلم 196 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 387 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 12/349
2- عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 239 - غرر الحكم و درر الكلم 356
3- الكافی 4/30

عمل نیک خویش می شود. پس به آن طریقی كه حق تعالی فرموده است باید عمل کرد تا مورد قبول واقع شود. حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«لَوْ نَظَرَ النَّاسُ إِلَى مَرْدُودِ الْأَعْمَالِ مِنَ السَّمَاءِ لَقَالُوا مَا يَقْبَلُ الله مِنْ أَحَدٍ عَمَلًا» (1)

اگر مردم به اعمال رد شده از آسمان نگاه می کردند، می گفتند خدا از هیچ فردی، عملی را نمی پذیرد.

به این مضمون نیز وارد شده است که:

«اگر مردم می دیدند اعمال و كارهایی كه از آسمان بر می گردد و پذیرفته نمی شود دیگر كسی عملی انجام نمی داد»

ص: 265


1- بحار الأنوار (ط - بيروت) 67/208

ص: 266

شرط قبولی عمل خیر

می باید با انجام و رعایت قوانین در معامله با خدا، مراتبی را طی کرد که یکی از آنها، كامل نمودن عمل خیر است. حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) در این باره می فرمایند:

«جَمَالُ الْمَعْرُوفِ إِتْمَامُه» (1)

زیبایی خیر و نیكی به كامل كردن آنست.

حضرت رسول اکرم (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«اسْتِتْمَامُ الْمَعْرُوفِ أَفْضَلُ مِنِ ابْتِدَائِه» (2)

به سرانجام رساندن خوبی، برتر از آغاز كردن آن است.

حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

ص: 267


1- غرر الحكم و درر الكلم 338 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 383
2- الأمالی (للطوسی)596؛ 762 - مشكاة الأنوار فی غرر الأخبار 243 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 66/405؛ 71/417 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 7/239

«إِذَا أَحْسَنَ الْمُؤْمِنُ عَمَلَهُ ضَاعَفَ اللهُ عَمَلَهُ لِكُلِّ حَسَنَةٍ سَبْعَمِائَةٍ..» (1)

هرگاه مومن كارش را نیكو انجام دهد، خداوند هركار نیك او را هفتصد برابر گرداند...

البته از این احادیث شریف درمی یابیم همانند باغبانی كه نهالی را پس از كاشتن، با زحمات فراوان مواظبت می نماید تا به مرحلۀ ثمردهی رسیده و محصولات پرسودی به بار آورد، مومن نیز باید مواظب اعمال خود باشد، تا از ابتدای انجام آن الی انتها به آفتهای مختلف عُجْبْ، ریا، کم کاری و... متبلا نشده و برای آخرت وی اندوخته گردد. همانطور كه عمل مهم است، نیت آن نیز مهم بوده و چه بسا از خود عمل مهمتر باشد. شاید اكمال و اتمام را بتوان اینگونه معنی كرد که هم نیت انجام عمل را خالص كنیم و هم خود عمل را به طور صالح و تا انتها انجام دهیم. مطمئنا نتیجۀ خالص بودن عمل و به دور بودن آن از آفات ریاء و سمعه به خود شخص برگشته، و قرب مومن به خداوند، بیشتر و درجه اش رفیعتر خواهد شد.

انجام كار خیر باید طبق شرائطی كه خداوند مقرر فرموده انجام

ص: 268


1- المحاسن 1/255 - تفسیر العیاشی 1/146 - تفسیر الصافی 1/230 - البرهان فی تفسیر القرآن 1/541 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 68/247؛ 82/116؛ 93/291 - تفسیر نور الثقلین 1/181 - تفسیر كنز الدقائق و.. 2/269 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 4/443

گیرد تا میوۀ درخت احسان پخته گردد وگرنه میوۀ خراب، سرمازده یا آفت زده، چه فایده ای برای صاحبش خواهد داشت؟ حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«مَنْ لَمْ یرَبِ مَعْرُوفَهُ فَكَأَنَّهُ لَمْ یصْنَعْه» (1)

هركه خوبی و احسان خود را نپروراند، گویی اصلاً خوبی نكرده است.

حال باید دید چه عواملی می تواند یك كار خیر را به كمال برساند:

«إِكْمَالُ الْمَعْرُوفِ أَحْسَنُ مِنِ ابْتِدَائِه» (2)

به كمال رساندن احسان، نیكوتر از آغاز كردن آنست.

یعنی تایید عمل خیر به آغاز آن نیست بلكه به پایان و كمال رساندن آن عمل است كه در توضیح این مطلب، حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) می فرمایند:

«الصَّنِیعَةُ إِذَا لَمْ تُرَبَ أَخْلَقَتْ كَالثَّوْبِ الْبَالِی وَ الْأَبْنِیةِ الْمُتَدَاعِیة» (3)

احسان و نیكی هرگاه پرورانده نشود (به كمال نرسد) مانند جامۀ كهنه

ص: 269


1- غرر الحكم و درر الكلم 664 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 387 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 12/439
2- غرر الحكم و درر الكلم 104 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 388
3- غرر الحكم و درر الكلم 127 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 382

و ساختمانهای درهم شكستۀ كهنۀ فرسوده می شود.

«مَنْ لَمْ یرْبِ مَعْرُوفَهُ فَقَدْ ضَیعَه» (1)

هركه خوبی و احسان خود را نپروراند، آن را تباه كرده است.

دور نگه داشتن عمل از آفت، یکی از مراحل پرورش عمل است. اتمام عمل نیز از دیگر مراحل آنست. جهت دهی عمل به کسی که شرایط واستحقاق آن عمل را داشته باشد نیز نباید از ذهن دور بماند. اگر احسان بجای اهل آن که در روایات بسیار بر آن تاکید نموده اند، به نا اهل و غیر مستحق برسد، گناه را بجای ثواب در کارنامۀ فرد عامل ثبت می نماید. چرا که خواستۀ پروردگار ضایع شده و بنده ای که خدا را عبادت می کرد، معطل مانده و کسی که از حق روگردان است جذب آن احسان نموده و آنرا از جای خویش به در آورده و به ظلم استفاده می نماید. امام معصوم (علیه السلام) می فرماید در تورات نوشته شده است:

«هر كس به احمق خوبی كند، آن نیكی و خوبی برایش گناه نوشته می شود» (2)

حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

ص: 270


1- عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 424 - غرر الحكم و درر الكلم 662 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 12/439
2- امالی مفید (رحمة الله) 137ح7

«ظَلَمَ الْمَعْرُوفَ مَنْ وَضَعَهُ فِی غَیرِ أَهْلِهِ» (1)

كسی كه به نا اهل احسان كند، به خیر و نیكی ستم كرده است.

پس انسان برای انجام كار خیر می بایستی جایگاه صحیح آنرا بیابد. در واقع تمام تاكیدات ائمۀ اطهار (علیهم السلام) نیز همین موضوع بسیار مهم می باشد كه چنین امری را صادر فرموده اند:

«لَا تُصَاحِبْ إِلَّا مُؤْمِناً، وَ لَا یأْكُلْ طَعَامَكَ إِلَّا تَقِی..» (2)

با كسی جز مومن همنشینی مكن و كسی جز مومن متقی غذای تو را نخورد.

همینطور برای تصاحب مقام ورع كه از شرایط یك مومن است، نباید بر سر هر سفره ای بنشیند مگر سفرۀ مومن. حضرت رسول اکرم (صلى الله علیه و آله وسلم) می فرمایند:

«..وَ لَا تَأْكُلْ طَعَامَ الْفَاسِقِین» (3)

..از غذای فاسقان تناول نكن.

ص: 271


1- عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 324 - غرر الحكم و درر الكلم 440 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 12/353
2- الأمالی (للطوسی) 535 - الوافی 26/194 - وسائل الشیعة 24/274 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 74/84
3- الأمالی (للطوسی) 535 - مكارم الأخلاق 466 - مجموعة ورام 2/61 - وسائل الشیعة 24/274 - هدایة الأمة إلى أحكام الأئمة (علیهم السلام) 8/114

در ادامۀ روایت قبلی که احسان را فقط به اشخاص متدین دارای ثمر می دانند، حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)، احسان نابجا را دارای عواقبی می دانند:

«برای كسی كه بیجا و به افرادی كه مستحق و نا اهل هستند نیكی كند از احسان و نیكی بهره ای نباشد (یعنی به عنوان خیر در پیشگاه حق مورد قبول نمی شود)، مگر ستایش فرومایگان، مدح نابكاران و سخن نادان» (1)

حضرت رسول اکرم (صلى الله علیه و آله وسلم) می فرمایند:

«صِلَةُ الْفَاجِرِ لَا تَكَادُ تَصِلُ إِلَّا إِلَى فَاجِرٍ مِثْلِه» (2)

خوبی كردن نابكار جز به نابكاری (فاجر) مانند خودش نمی رسد.

اولین شرط، تقواست

احسان و نیکی در واقع نوعی بیع و معامله بوده و دارای شرایطی می باشد. طرف مقابل خیر، خدای متعال می باشد. پس اگر قرار است در برابر نیکی و احسان، پاداش به فرد خیر تعلق گیرد، باید با قوانین و شرایط خریدار (خداوند تبارک و تعالی) سازگار بوده و طبق فرمان خدا اجرا شود.

ص: 272


1- نهج البلاغه خطبه 142
2- الجعفریات (الأشعثیات) 172 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 71/420

بحث اینجا است كه اگر نتوان آن شرایط را تحت هر عنوانی ایجاد نمود، آیا باید از عمل نیك و احسان به خلایق دست كشید؟ جواب اینستكه نیكویی نسبت به مخلوقات فی نفسه عملی است شایسته و برازندۀ انسانیت تا جائیکه حتی غیر مسلمانان نیز خود را به این صفات آراسته اند و خداوند متعال از روی رأفت و ارزش قائل شدن برای این صفت عالی، اعمال نیك را در همین دنیا برای همۀ مخلوقات بركت، خرمی، ازدیاد مال و برطرف شدن بلاها قرار داده است. عملیست بسیار پسندیده و فارغ از اینكه شخص، مسلمان باشد یا نه؛ یا مقید به دین و احكام نماز و روزه بوده و یا بی اعتناست، عمل وی پذیرفته شده، اما در صورت عدم تقید به ایمان، پاداش وی فقط در همین دنیا رقم خواهد خورد. نكتۀ مهم آنست كه اگر دارای شرایط خاصی كه خداوند متعال فرموده است، نباشد، وارد معامله با خدا نمی شود و پاداش اخروی به آن تعلق نمی گیرد، اما چون صفت پسندیده ای است و از صفات حق تعالی می باشد، احتمال می رود در آخرت مورد نظر خداوند قرار بگیرد. مانند حاتم طایی و...

همینطور، نقل است كه عذابشان به نوعی از دیگران كمتر است و از تخفیفات ویژۀ حق تعالی بخاطر صفت احسان و سخاوتشان برخوردار می شوند و نیز در دنیا نتیجۀ اعمال خیر و احسان آنها نسبت

ص: 273

به مخلوقات باعث بركات و دفع بلایا خواهد شد و خداوند پاداش آنها را به وسیلۀ نزول بركاتی جبران خواهد کرد در حالیکه در آخرت از پاداش الهی بی بهره اند، زیرا شرایط معامله با خدا را كه باعث قرب و پاداشهای فراوان در آخرت است رعایت نکرده اند.

اولین مرحلۀ این معامله، تقواست. طبق آیۀ قرآن مجید، خداترسی كه همان پرهیز از گناهان می باشد، محك و معیار اعمال است که خداوند در آیۀ شریفۀ 27 در سورۀ مباركۀ مائدة می فرماید:

(..إِنَّما یتَقَبَّلُ اللهُ مِنَ الْمُتَّقین)

«همانا خداوند (عمل نیك را) از افراد باتقوا می پذیرد»

در رابطه با اخلاص و تقوا، خدای متعال در سورۀ مباركۀ حج آیۀ شریفۀ 37 می فرماید:

(لَنْ ینالَ الله لُحُومُها وَ لا دِماؤُها وَ لكِنْ ینالُهُ التَّقْوى مِنْكُم..)

«گوشت و خون قربانیها به خدا نمیرسد، اما تقوای شما به او می رسد..»

آنچنان تقوا در پیشگاه خداوند با ارزش و دارای امتیاز است كه هیچ عمل نیكی را نمی خرند مگر به تقوا و پارسایی كه رسول خدا (صلى الله علیه و آله وسلم) در این باره فرمودند:

«لَوْ صَلَّیتُمْ حَتَّى تَكُونُوا كَالْأَوْتَارِ وَ صُمْتُمْ حَتَّى تَكُونُوا كَالْحَنَایا لَمْ یقْبَلِ

ص: 274

اللَّهُ مِنْكُمْ إِلَّا بِوَرَعٍ» (1)

«اگر چندان نماز بخوانید كه چون چلۀ كمان (خم) شوید و چندان روزه بگیرید كه مانند نخ لاغر و نحیف شوید، خداوند از شما نپذیرد مگر آن كه با تقوا و پارسایی همراه باشد.

«صِفَتَانِ لَا یقْبَلُ الله سُبْحَانَهُ الْأَعْمَالَ إِلَّا بِهِمَا التُّقَى وَ الْإِخْلَاص» (2)

دو صفت است كه خداوند متعال بدون آنها عملی را نمی پذیرد: تقوا و اخلاص.

حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«لَا خَیرَ فِی عَمَلٍ إِلَّا مَعَ الْیقِینِ وَ الْوَرَع» (3)

خیری در عملی نیست، مگر اینكه با یقین و ورع (پرهیزگاری) همراه باشد.

حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«..وَ لَا صَلَاةَ لِمَنْ لَا زَكَاةَ لَهُ وَ لَا زَكَاةَ لِمَنْ لَا وَرَعَ لَه» (4)

كسی كه زكات ندهد نمازش بیحاصل است و كسی كه ورع نداشته

ص: 275


1- بحار الأنوار (ط - بیروت) 81/258
2- غرر الحكم و درر الكلم 423 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 155 - ضیافت 359
3- عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 534 - غرر الحكم و درر الكلم 793
4- دعائم الإسلام 1/247 - مشكاة الأنوار فی غرر الأخبار 46 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 81/252؛ 93/29 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 7/8

باشد، زكاتش پذیرفته نیست.

و اما تقوا چیست و چگونه باید دارای این مقام ارزشمند شد؟ امام معصوم (علیه السلام) در این مورد فرموده اند:

«أَنْ لَا یفْقِدَكَ الله حَیثُ أَمَرَكَ وَ لَا یرَاكَ حَیثُ نَهَاك» (1)

تقوا این است كه خداوند تو را در هر موردی كه امر به آن نموده است، مفقود نبیند و در هر موردی كه تو را از آن بازداشته است، حاضر نبیند.

معنای دقیقتر تقوا اینست كه حضرت رسول اکرم (صلى الله علیه و آله وسلم) فرموده اند:

«ای ابوذر (رحمة الله) ! انسان از زمرۀ اهل تقوا نیست مگر اینكه از نفس خویش سخت تر از محاسبۀ شریك از شریكش حساب بكشد تا اینكه بداند خوراكش از كجا و نوشیدنیش از كجا و لباسش از كجاست از حلال یا حرام؟» (2)

معنی زیباتر تقوا، كه از شدت احتیاط تبدیل به ورع می گردد از كلام حضرت پیامبر گرامی (صلى الله علیه و آله وسلم) مشخص می شود كه می فرمایند:

«..یا أَبَا ذَرٍّ إِنَّ الْمُتَّقِینَ الَّذِینَ یتَّقُونَ مِنَ الشَّی ءِ الَّذِی لَا یتَّقَى مِنْهُ خَوْفاً

ص: 276


1- عدة الداعی و نجاح الساعی 303 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 67/285 - منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة (خوئى) 3/219
2- مكارم الاخلاق 397

مِنَ الدُّخُولِ فِی الشُّبْهَة..» (1)

ای ابوذر، متقین كسانی هستند كه به خاطر ترسشان از افتادن در مورد مشكوك (یعنی شبهه ناك و مواردی كه محل شك در حرام بودنش است)، ملاحظۀ خداوند - عز و جل - را در چیزهایی می كنند كه (معمولا) از آنها اجتناب نمی شود.

حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«عَلَیكُمْ بِالْوَرَعِ، فَإِنَّهُ الدِّینُ الَّذِی نُلَازِمُهُ وَ نَدِینُ الله بِهِ، وَ نُرِیدُهُ مِمَّنْ یوَالِینَا، لَا تُتْعِبُونَا بِالشَّفَاعَةِ» (2)

بر شماست رعایت ورع! به درستی كه ورع آن دینی است كه ما ملزم به آن هستیم و خدا را بوسیلۀ آن بندگی می كنیم. و همین را از اهل ولایت و محبت خود انتظار داریم، ما را به خاطر شفاعت به زحمت نیندازید.

آن انتظاری كه ائمۀ اطهار (علیهم السلام) مخصوصاً حضرت امام زمان (علیه السلام) از ما دارند تقواست كه آن، بهترین احسانهاست و تقوی احتیاط در امور شبهه ناك و دقت در خطاها و گناهان بسیار ریز و كوچك است و هر

ص: 277


1- مكارم الأخلاق 468 - مجموعة ورام 2/62 - أعلام الدین فی صفات المؤمنین 199 - الوافی 26/196 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 74/86 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 17/323
2- الأمالی (للطوسی) 281 - وسائل الشیعة 15/248 - بحار الأنوار (ط بیروت) 67/306

كسی می خواهد امام خویش (علیه السلام) را خوشحال كند باید ملزم به ورع شود. سر هر سفره ای ننشیند، برای كسب معاش به هر شغلی دست نزند، پا به هر جایی نگذارد، گوشش هر چیزی را نشنود، چشمش هر چیزی را نبیند و پای هر دیدنی و لغویاتی ننشیند. برای رفع گرفتاری خویش دست به هر عمل شبهه ناكی نزند. در مجموع از تمام اموری که احتمال مقدار کمی، حرام بودن می دهد، باید اجتناب کرد. پس در واقعْ حقیقت دینداری، نیكی و احسان، همان بر تن نمودن لباس مقدس ورع است. و هیچ احسانی به محمد و آل محمد (علیهم السلام) و شیعیانشان بهتر از كسب مقام پارسایی و خداترسی در امور زندگی، نیست. معنای تقوا این است كه بنده، خداوند را ناظر بر اعمال خویش ببیند. چرا كه این خداترسی بهترین نیكوئیهاست. از حضرت رسول اکرم (صلى الله علیه و آله وسلم) دربارۀ نیكی و احسان سوال شد، ایشان در جواب فرمودند:

«..أَنْ تَعْبُدَ اللهَ كَأَنَّكَ تَرَاهُ فَإِنْ لَمْ تَكُنْ تَرَاهُ فَإِنَّهُ یرَاك» (1)

احسان اینست كه خدای را چنان بپرستی كه گویی او را می بینی، زیرا اگر تو او را نمی بینی، او تو را می بیند.

حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در حقیت احسان و سخاوت

ص: 278


1- مجموعة ورام 1/235 - الوافی 11/26؛ 26/129 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلى الله علیه و آله وسلم) 7/330؛ 8/100 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 62/116؛ 64/313؛ 66/203؛..

می فرمایند:

«إِنَّمَا الْكَرَمُ التَّنَزُّهُ عَنِ الْمَعَاصِی» (1)

براستی كه كرم و بخشایش آنست كه شخص از گناه بدور و پاكیزه باشد.

اخلاص

پس از تقوا نوبت به مسئله ای بسیار مهم می رسد. مسئله ای که بدون آن همۀ اعمال صالح نابود می شوند. نه تنها عمل صالح بلکه دین فرد به تباهی کشیده می شود. جهت گیری نیت فرد از خدا برای غیر او یا هم برای خدا و هم برای غیر او آفتی است که مومن خیّر را تهدید می کند. دیگر آفات مانند تظاهر، تفاخر، عجب و سمعه نیز مانند ریا ابزاری هستند که ابلیس (لعنت الله علیه) از آنها برای به دَنیَت کشیدن مومن و دین وی استفادۀ سوء نموده و مومن باید برای رهائی از آنها پس از توکل از اکسیری بنام اخلاص بهره بَرَد تا همۀ این كثافات را از عمل، بشوید و ملائكه آن عمل را صاف و خالص به پیشگاه حق تعالی و نماینده و حجتش، امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) عرضه کنند. چرا كه در عالم بالا عملی را می خرند كه فقط برای خدا باشد. چنانکه فرموده اند:

ص: 279


1- غرر الحكم و درر الكلم 273 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 269

«كارهای خود را (فقط) برای خدا انجام دهید

«إنَّ الله تَعالى لا یقبَلُ مِنَ العَمَل إلّا ما كانَ لَهُ خالِصَاً وَ ابْتَغی بِهِ وَجْهَهُ» (1)

خداوند متعال تنها آن عملی را می پذیرد که خالص و محض رضای او باشد.

حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«الْعَمَلُ كُلُّهُ هَبَاءٌ إِلَّا مَا أُخْلِصَ فِیه» (2)

اعمال، همه بر باد است، مگر آنچه از روی اخلاص باشد.

اگر احسان و انفاق، تحت شرایط اخلاص قرار نگیرد به پیشگاه حق تعالی نمی رسد تا بر آن پاداشی تعلق گیرد، بلكه زحمتی است بیهوده. پس برای بدست آوردن رضایت حق تعالی باید اخلاص ورزید و سستی در كسب مقام اخلاص جز بی عقلی، چیز دیگری نیست. فرمایش بسیار شگفت حضرت امام محمد باقر (علیه السلام)، هر وجدان خفته ای را بیدار می نماید و پردۀ جهالت را از روی عقل انسانهای خیر برمی دارد تا با نیكو اندیشیدن، اعمال خیر خود را به بهترین وجه، خالصاً لوجه الله به اتمام برسانند و چه زیبا فرمودند:

ص: 280


1- نهج الفصاحة (مجموعه كلمات قصار حضرت رسول (صلى الله علیه و آله وسلم) ) 300
2- غرر الحكم و درر الكلم 75 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 155

«میان حق و باطل چیزی جز كم عقلی نیست. عرض شد: چگونه، ای زاده رسول خدا (صلى الله علیه و آله وسلم) ؟ فرمودند: آدمی كاری را كه رضای خدا در آنست، برای غیر خدا انجام می دهد در صورتی كه اگر آن را محض رضای خدا انجام می داد، خداوند او را به هدفی كه از آن كار داشت، زودتر می رساند» (1)

بنابراین رسیدن به آمال، آرزو و قبولی اعمال در انحصار اخلاص است. بعلاوه امتیاز دیگری نیز دارد كه دربارۀ آن حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«مَنْ أَخْلَصَ بَلَغَ الْآمَالَ» (2)

هر كه اخلاص ورزد به آرزوهایش برسد.

پس می بایستی عمل را فقط برای او انجام داد تا درخت احسان، میوه های گوارایی را بعمل آورد كه فرموده اند چون مومن به درجۀ اخلاص رسید، مستحق چنین امتیازی می گردد. چنانچه حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) می فرمایند:

«الْمُخْلِصُ حَرِی بِالْإِجَابَة» (3)

ص: 281


1- میزان الحكمه 3/384 - المحاسن 1/395/884
2- غررالحكم 76075
3- عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 51 - غرر الحكم و درر الكلم 47 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 193

مخلص، سزاوار اجابت (دعا) است.

از دیگر امتیازات عمل با اخلاص، طبق فرمایش حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) آن است كه فرمودند:

«شخص با اخلاص، با بصیرت می شود، اعمالش پاكیزه می گردد، از پستی دور می ماند، ضامن موفقیت كارها می گردد، به كامروایی می رسد و اعمالش بالا می رود و حكمت بر زبانش جاری می شود» (1)

حیف از انسانها كه در بدست آوردن چنین مقامی با این همه بركات، اهمال می ورزند و خوشا به سعادت آن كسانی كه با دیدۀ عقل و با تفكری صحیح برای همۀ اعمال خویش، هدفی جز خدا و معصومین (علیهم السلام) ندارند. اما حقیقت اخلاص پس از این دو مرحله، آنست كه مومن در احسان و نیكویی، مدح و ثنای كسی جز خدا را نخواهد. حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«..وَ الْعَمَلُ الْخَالِصُ الَّذِی لَا تُرِیدُ أَنْ یحْمَدَكَ عَلَیهِ أَحَدٌ إِلَّا اللَّهُ عَزَّ وَ جَل..» (2)

عمل خالص آنست كه نخواهی كسی جز خداوند - عز و جل - تو را بر

ص: 282


1- غررالحكم 2248؛ 6510؛ 8447؛ 7578؛ 4242 - عیون اخبار الرضا (علیه السلام) 2/69/ح321
2- الكافی (ط - الإسلامیة) 2/16؛ (ط - دارالحدیث) 3/46 - الوافی 4/362؛ 4/375 - تفسیر الصافی 5/201 - وسائل الشیعة 1/60 - هدایة الأمة إلى أحكام الأئمة (علیهم السلام) 1/41 - البرهان فی تفسیر القرآن 3/80؛ 5/435 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 67/230؛ 67/250

انجام آن بستاید.

{وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْكيناً وَ يَتيماً وَ أَسيراً * إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُريدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً} (1)

«و به [پاس] دوستىِ [خدا]، بينوا و يتيم و اسير را خوراك مى دادند * ما براى خشنودى خداست كه به شما مى خورانيم و پاداش و سپاسى از شما نمى خواهيم»

حضرت رسول اکرم (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«إِنَّ لِكُلِّ حَقٍّ حَقِیقَةً وَ مَا بَلَغَ عَبْدٌ حَقِیقَةَ الْإِخْلَاصِ حَتَّى لَا یحِبَّ أَنْ یحْمَدَ عَلَى شَی ءٍ مِنْ عَمَلِ الله» (2)

هر حقی را حقیقتی است. بنده به حقیقت اخلاص نرسد مگر آنگاه كه دوست نداشته باشد در برابر كاری كه برای خدا می كند تمجید و ستایش شود.

حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) می فرمایند:

«إِخْلَاصُ الْعَمَلِ مِنْ قُوَّةِ الْیقِینِ وَ صَلَاحِ النِّیةِ» (3)

اخلاص عمل ناشی از نیروی یقین و درستی نیت است.

ص: 283


1- سورۀ مبارکۀ دهر آیۀ شریفۀ 8 و 9
2- روضة الواعظین و بصیرة المتعظین (ط - القدیمة) 2/414 - عدة الداعی و نجاح الساعی 217 - بحار الأنوار (بیروت) 69/304 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 1/100؛ 1/1012
3- عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 71؛ 127 - غرر الحكم و درر الكلم 72/1348

خوشا به حال بنده ای كه با تفكر صحیح، گام در وادی اخلاص گذارد و برای انجام كارهایش نه سرزنش، بدی و فحاشی را بشنود و نه مدح و ثنای مخلوقات را. فقط در پی رضایت حق تعالی باشد كه پاداش چنین خلوصی، اینچنین است:

«قَالَ الله عَزَّ وَ جَلَّ مَا أَطَّلِعُ عَلَى قَلْبِ عَبْدٍ فَأَعْلَمُ فِیهِ حُبَّ الْإِخْلَاصِ لِطَاعَتِی لِوَجْهِی وَ ابْتِغَاءِ مَرْضَاتِی إِلَّا تَوَلَّیتُ تَقْوِیمَهُ وَ سِیاسَتَهُ» (1)

خداوند عز و جل می فرماید: هرگاه دل بنده ام را بنگرم و دریابم كه از روی اخلاص و برای خشنودی من، طاعتم را بجا می آورد، اصلاح و تربیت او را خود به عهده گیرم.

قدم بعدی پس از دوری از محرمات، بنا به فرمایش حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) اینست كه:

«أَوَّلُ الْإِخْلَاصِ الْیأْسُ مِمَّا فِی أَیدِی النَّاسِ» (2)

سرآغاز اخلاص، مایوس شدن از آنچه در دست مردم است، می باشد.

«ألعِبَادَة الخالِصَة أَنْ لا یرجوا الرَّجُل الّا رَبَّه وَ لا یخافُ إِلَّا ذَنبَهُ» (3)

ص: 284


1- مصباح الشریعة 92 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 82/136 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 4/483
2- عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 124 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 198؛ 398
3- غرر الحكم و درر الكلم 122

عبادت خالص اینست كه آدمی جز به پروردگار خویش امید نبندد و جز از گناه خویش نترسد.

چنینن توفیق عظیمی بدست نمی آید مگر به رسانیدن اخلاص به كمال آن كه فرموده اند:

«تَمَامُ الْإِخْلَاصِ تَجَنُّبُ الْمَعَاصِی» (1)

كمال اخلاص به دوری كردن از گناهان است.

چون مومن به خاطر اخلاص، افتخار شاگردی پیدا کرد و تحت تربیت قرار گرفت، همۀ اشیاء به طاعت او در می آیند. با ممارست، در مقام اخلاص برای حق تعالی به جایی می رسد كه حضرت امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:

«إِنَّ الْمُؤْمِنَ یخْشَعُ لَهُ كُلُّ شَی ءٍ ثُمَّ قَالَ ع إِذَا كَانَ مُخْلِصاً قَلْبَهُ لِلَّهِ أَخَافَ اللَّهُ مِنْهُ كُلَّ شَی ءٍ حَتَّى هَوَامَ الْأَرْضِ وَ سِبَاعَهَا وَ طَیرَ السَّمَاء» (2)

همۀ اشیاء در برابر مومن خاشعند و از هیبت او می هراسند. اگر برای خدا اخلاص ورزد خداوند همه چیز حتی گزندگان و درندگان زمین و پرندگان هوا را از او بترساند.

ص: 285


1- كنز الفوائد 1/279 - أعلام الدین فی صفات المؤمنین 187 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 74/213؛ 75/91
2- میزان الحكمه 33/38 - بحارالانوار 70/248/21 - صفات الشیعة 36 - مشكاة الأنوار فی غرر الأخبار 11 -بحار الأنوار (ط - بیروت) 64/71؛ 67/248؛ 64/305؛ 66/285

اخلاص موضوع کوچکی نیست. همۀ انبیاء و اوصیاء خود را ملزم به آن می دیدند. حکایتی از اخلاص حضرت موسی (علیه السلام) نقل شده است. زمانی كه حضرت موسی (علیه السلام) نزد حضرت شعیب (علیه السلام) رفت، حضرت شعیب (علیه السلام) آمادۀ خوردن شام بود پس به موسی (علیه السلام) گفت: ای جوان! بنشین و شام بخور. موسی (علیه السلام) گفت: پناه به خدا. شعیب (علیه السلام) گفت: چرا؟ مگر گرسنه نیستی؟ حضرت موسی (علیه السلام) گفت: چرا، اما می ترسم این پاداش آبی باشد كه برای خانوادۀ تو از چاه كشیدم. من از خاندانی هستم كه اگر همۀ زمین پر از طلا شود، كمترین عمل آخرتی را به آن نمی فروشیم. شعیب (علیه السلام) گفت: ای جوان، به خدا این پاداش آن كار (كه برای خدا انجام دادی) نیست، بلكه این میهمان نوازی و اطعام، رسم و عادت ما و پدرانمان است. در این هنگام بود که موسی (علیه السلام) برای خوردن شام نشست. (1)

اگر اخلاص ورزیدن تا این اندازه باید مورد توجه قرار بگیرد، پس در برابر نیكیهائی كه نسبت به تهیدستان انجام می گیرد باید کوچکترین ریاء، ... را از آن، دور نگه داشت. برای بدست آوردن اخلاص می فرمایند:

ص: 286


1- بحارالانوار 13/21

«به سراغ قسمتهای ناپاك اموالتان نروید تا از آن انفاق كنید در حالی كه خود شما حاضر نیستید آن را بپذیرید، مگر از روی كراهت و ناچاری» (1)

این عمل از آثار عدم اخلاص است. در تفسیر این آیۀ شریفه، حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«این آیۀ شریفه دربارۀ كسانی نازل گردید كه هنگام انفاق، خرماهای خشك و كم گوشت و نامرغوب را با خرمای خوب مخلوط می كردند و بعد به عنوان انفاق و احسان پخش می كردند، كه به آنها دستور داده شد از این كار بپرهیزند» (2)

بنابراین مومن چون در معامله با خدا وارد شد، باید بهترینها را انفاق نماید، زیرا كه صداقت در اخلاص همان است كه در حدیث فوق فرموده اند و رعایت چنین مواردی باعث خلوص عمل می گردد كه بر آن تاكید نیز گشته است.

«وَ أَخْلِصِ الْعَمَلَ فَإِنَ النَّاقِدَ بَصِیر» (3)

عملت را خالص كن چون خداوند آگاه و بیناست.

ص: 287


1- سورۀ مباركۀ بقره آیۀ شریفۀ 267
2- یكصد موضوع اخلاقی در قرآن و حدیث 367
3- الإختصاص 341 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 13/432

حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«..لَیسَ یعْنِی أَكْثَرَ عَمَلًا وَ لَكِنْ أَصْوَبَكُمْ عَمَلًا وَ إِنَّمَا الْإِصَابَةُ خَشْیةُ اللَّهِ وَ النِّیةُ الصَّادِقَةُ وَ الْحَسَنَة..» (1)

منظور (خدای متعال) كسانی از شما كه اعمال بیشتری دارند نیست. بلكه مقصود، درستكارترین شماست و درستكاری به سه چیز محقق می شود: ترس از خدا و نیت صادق و كار خوب.

این سه مطلب ستونهای اخلاص را تشكیل می دهند و با رعایت این سه مرحله، حتی اعمال بسیار جزیی هم، بزرگ نوشته می شود. بنابراین زیادی عمل خیر، مهم نیست بلکه كیفیت (خلوص) ملاك است. حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) می فرمایند:

«إِنَّكَ لَنْ یتَقَبَّلَ مِنْ عَمَلِكَ إِلَّا مَا أَخْلَصْتَ فِیهِ وَ لَمْ تَشُبْهُ بِالْهَوَى وَ أَسْبَابِ الدُّنْیا» (2)

هرگز عملی از تو پذیرفته نمی شود، مگر آن كه خالصانه انجام داده باشی.

حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) می فرمایند:

ص: 288


1- الكافی (ط - الإسلامیة) 2/16؛ (ط - دارالحدیث) 3/46 - الوافی 4/375 - البرهان فی تفسیر القرآن 3/80 - بحار الأنوار (بیروت) 54/11؛67/230 - تفسیر نور الثقلین 2/340
2- تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 155 - غررالحكم ح 2913 ص 155

«كُلُّ حَسَنَةٍ لَا یرَادُ بِهَا وَجْهُ الله تَعَالَى فَعَلَیهَا قُبْحُ الرِّیاءِ وَ ثَمَرَتُهَا قُبْحُ الْجَزَاء» (1)

هر كار نیكویی (انفاق، احسان و..) كه برای رضای خداوند متعال انجام نگیرد، زشتی ریا بر آن است و میوه اش زشتی كیفر باشد.

هنگامی که نفس رام نشده باشد اخلاص فراهم نمی گردد و آدمی را به سوی بدیها می كشاند. حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) می فرمایند:

«كَیفَ یسْتَطِیعُ الْإِخْلَاصَ مَنْ یغْلِبُهُ الْهَوَى» (2)

چگونه اخلاص دارد كسی كه هوای نفس بر او چیره شده است؟

یكی از مضرات اصلی و بزرگ هوای نفس، آرزوهایی است كه طمع و حرص به مال اندوزی را در انسان رشد می دهد. بنده برای ارضای نفس و در صدد طلبیدن اموال دنیا، در آرزویش بسر می برد و سرچشمۀ این آرزوها كه طمع و حرص انسان است، مانع از كسب مقام والای اخلاص می شود و آنهایی كه در طلب جمع آوری اموال دنیا هستند، خود می توانند بفهمند كه آیا در اعمال خود اخلاص دارند یا

ص: 289


1- عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 376 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 93 - شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحكم و درر الكلم 4/545/6919
2- تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 306 - شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحكم و درر الكلم 4/560/6977؛ الفهرست 7/428 - میزان الحكمه 3/380 - المحجة البیضاء 8/131

خیر؟ اینکه به راحتی و در راه خدا بدون آنكه كسی بفهمد (در صورت متمکن بودن) به اندازۀ كفاف مومن گرفتار احسان نموده و گرفتاری وی را حل كند. این گوهر گرانبها بدست نمی آید مگر به ترك آرزوهای دنیوی كه حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«قَلِّلِ الْآمَالَ تَخْلُصْ لَكَ الْأَعْمَالُ» (1)

آرزوهایت را كم كن، اعمالت خالص می شود.

یعنی به دنبال امیال دنیوی نباش و در جمع آوری مال دنیا حرص نَوَرْز. چرا که با داشتن چنین رذیله ای، اخلاص بوجود نمی آید. پس می بایستی برای كسب رضای حق تعالی و پاداشهای عظیم الهی و امتیازی كه در دنیا و آخرت بر مقام اخلاص مترتب است، پا به وادی خلوص كه شعار عملی آن كار ”فقط برای خدا“ است گذاشت كه آن موقع به عمل كم هم پاداشهای بزرگ داده می شود. حضرت رسول اکرم (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«أَخْلِصْ قَلْبَكَ یكْفِكَ الْقَلِیلُ مِنَ الْعَمَل ِ» (2)

دلت را خالص گردان، عمل اندك تو را بس باشد.

حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می فرمایند:

ص: 290


1- غرر الحكم و درر الكلم 820 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 155
2- مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلى الله علیه و آله وسلم) 8/323 - بحار الأنوار (ط بیروت) 72/175

«كُونُوا بِقَبُولِ الْعَمَلِ أَشَدَّ اهْتِمَاماً بِالْعَمَلِ فَإِنَّهُ لَا یقِلُّ عَمَلٌ مَعَ التَّقْوَى وَ كَیفَ یَقِلُّ عَمَلٌ یَتَقَبَّل ُ» (1)

همیشه برای قبول شدن عمل بیشتر كوشش كنید تا برای كمی یا زیادی خود عمل. زیرا عمل كم ولی با تقوا و اخلاص، كم به شمار نمی آید. چگونه بگوییم عمل كم درحالیكه در درگاه خداوند بی ریا قبول شده است.

وقتی که توفیق حاصل شد تا در اعمال، مراتب اخلاص رعایت شود، باید کوشش مضاعفی نیز آغاز شده تا با وجود اخلاص در ابتدای آن، در ادامه با آفات مخلوط نگردد. رعایت اخلاص، گنجی است مخصوص خواص از بندگان حق، زیرا شیطان با تمام نیروهایش طبق آیۀ شریفۀ قرآن كه قسم یاد كرده همه را اغفال كند، درصدد متلاشی نمودن عمل با اخلاص است و سخت تر از عمل خالص، ابقاء و محافظت نمودن آن است. چنانکه حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«الْإِبْقَاءُ عَلَى الْعَمَلِ حَتَّى یخْلُصَ أَشَدُّ مِنَ الْعَمَل» (2)

پایداری بر عمل تا خالص بماند، سخت تر از خود عمل است.

ص: 291


1- مجموعه ورام 1/64 - مجموعه ورام، آداب و اخلاق در اسلام 174
2- الكافی (ط - الإسلامیة) 2/16؛ (ط - دارالحدیث) 3/46 - الوافی 4/375 - وسائل الشیعة 1/60 - البرهان فی تفسیر القرآن 3/80؛ 5/435 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 67/230؛ 67/250

حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) فرمودند:

«نگهداری عمل از خود انجام عمل دشوارتر است. عرض شد: منظور از نگهداری عمل چیست؟ حضرت فرمودند: آدمی برای خدای یگانه، بخشش و انفاقی می كند و این عمل پنهانی برایش نوشته می شود، اما سپس كارش را به زبان می آورد كه در نتیجۀ آن، ثواب نهانی (كه بیشتر است) پاك می شود و برایش (ثواب) آشكار می نویسند، بار دیگر آنرا به زبان می آورد كه در این صورت عملش پاك می گردد و عمل ریایی نوشته می شود» (1)

اگر عملی بر اثر اغفال شیطان به ریاء مخلوط شود و فرد عامل در پی مدح و تحسین خلق باشد طبق فرمایش حضرت امام باقر (علیه السلام)، نادانسته به یکی از ابواب شرک مبتلا می شود.

«لَوْ أَنَّ عَبْداً عَمِلَ عَمَلًا یطْلُبُ بِهِ وَجْهَ الله وَ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَ أَدْخَلَ فِیهِ رِضَى أَحَدٍ مِنَ النَّاسِ كَانَ مُشْرِكاً» (2)

اگر بنده ای عملی برای رضای خدا و سرای آخرت به جا آورد، ولی در آن رضای فردی از مردم را نیز در نظر داشته باشد، مشرك است.

اگر کسی به عمل فراوان همراه با رنج بدن و شب زنده داری بپردازد،

ص: 292


1- الكافی 2/296/16
2- المحاسن 1/122 - ثواب الأعمال و عقاب الأعمال 242 - وسائل الشیعة 1/67 - البرهان فی تفسیر القرآن 3/691 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 69/297؛ 69/301

خدا ابا دارد (از این كه به او پاداش بدهد) الّا این كه عمل او را در چشم كسانی كه به گوششان می رسد كوچك می كند(برایشان کوچک می کند). (1)

حضرت امام موسی بن جعفر (علیهما السلام) فرمودند:

«سزاوار عاقل است كه چون عملی انجام می دهد و می داند همۀ نعمتها فقط از خدا است، پس خجالت بكشد از خدا كه عمل را برای دیگری انجام دهد. (ریا كند.)»

انسان با خِرَد دائما باید با مواظبت نمودن از اعمال نیك، از گوهر اخلاص محافظت کند و برای تقویت این مرتبه، از حق تعالی عذر و استغفار طلبد چرا كه ریاء، گناهیست بس عظیم، كه در دعاها می خوانیم.

«بارخدایا از تو آمرزش می طلبم از برای گناهی كه به علت كار خیری كه می خواستم برای رضای تو انجام دهم پس در آن كار جز تو كس دیگری را در نظر گرفتم و چیزی كه نیتم را برای تو ناخالصانه می ساخت در عملم شركت جست یا مرا ملزم ساخت كه جز تو كسی را در آن بخواهم و بسیاری از كارهایم به این نحو بوده است»

ص: 293


1- اصول كافی كتاب الایمان و الكفر باب الریا ح 13

نیت

گفتنی است که جوهرۀ هر عملی با نیت است. نیت، جهت هر عملی را مشخص نموده و خروجی آن را به سوی هدف، هدایت می نماید. حضرت امام سجاد (علیه السلام) فرمودند:

«عمل انسان بستگی به نیت دارد» (1)

امام معصوم (علیه السلام) در ذیل آیۀ شریفۀ 2 از سورۀ مباركۀ مُلك:

(الَّذی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیبْلُوَكُمْ أَیكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ الْعَزیزُ الْغَفُور)

«آن کس که مرگ و زندگی را خلق کرده تا شما را بیازماید که عمل کدام یک از شما بهتر از دیگران است و او ”عزیز“ و ”غفور“ است»

«شما را آزمایش می كنند تا معلوم شود كدامیك بر عمل باقی می مانید و خلوص پیدا می كنید. چه عمل نیكو و خالص آنست كه صاحب عمل خیر، توصیف و ستایش كردن مردم وی را بر آن عمل قصد نكند بلكه جز رضا و خشنودی حق تعالی منظوری نداشته باشد و نیت انسان افضل از عمل است سپس این آیه را قرائت كرد»

{قُلْ كُلٌ یعْمَلُ عَلى شاكِلَتِهِ..} (2)

ص: 294


1- بحارالانوار 15/184
2- سورۀ مبارکۀ اسراء آیۀ شریفۀ 84

«هركس عمل می كند بر طبق نیت خود..» (1)

از آثار و امتیازات نیت پاك، دور بودن از ریا است زیرا مومن در نیت خود ریاء ندارد الا اینکه بر اثر اغفال شیطان در مرحلۀ عمل، مبتلا به آفتی شود. در این رابطه حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«نیت كه امر قلبی است، ریا بردار نیست فقط برای خدا و از جهت ارتباط دل با اوست. خدای مهربان هم در مقابل این نیت و تصمیم قلبی ثواب و پاداشی به او عنایت می فرماید؛ مثلا بندۀ مومن در روز تصمیم جدی و حتمی می گیرد كه سحرگاه از خواب برخیزد و نماز شب بخواند اتفاقاً خواب عمیق او را فرا می گیرد و موفق نمی شود، خداوند مهربان در برابر این تصمیم و نیت، ثواب نماز شب و تهجد را به او عنایت فرموده و نَفَسَش را تسبیح و خوابش را صدقه و انفاق به حساب می آورد» (2)

حیف از بنده ای كه چنین خدای مهربان و رئوفی را واگذارده و اوامر و نواهی او را كه در واقع، برای سعادت خود وی است نادیده گرفته و اعمالش را برای غیر آن یگانۀ معبود، انجام دهد. از آثار نیت كه قبل از فعل می باشد، كارهای نیكی است كه در دفتر اعمال بدون

ص: 295


1- تفسیر جامع 7/233 - الكافی 2/16
2- بحارالانوار 15/91

آنكه آنرا انجام داده باشد فقط صرف نیت صادق و پاك، ثبت می گردد. حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) فرمودند:

«نیت مومن از عملش بهتر است از این جهت كه شخص با ایمان آرزو دارد و دلش می خواهد كارهای زیادی را انجام دهد ولی فرصت و عمرش رسایی ندارد» (1)

شتاب و عجله

تحمل فقر و سختیِ نیاز، کار آسانی نیست و در هنگام ورود مشکلات، تنها مسئله ای که ذهن فرد مبتلا را به خود مشغول نموده خروج از مشکلات است. با کمی تامل درمی یابیم خواستۀ قلبی هر فردی، روا شدن هرچه سریعتر حاجت خویش است. پس بر فرد خیر و مومن متقی واجب است در انجام کار خیر شتاب ورزیده و عجله به خرج دهد تا باعث خشنودی و رضایت حق تعالی شود كه حضرت رسول اکرم (صلى الله علیه و آله وسلم) می فرمایند:

«إِنَّ الله یحِبُ مِنَ الْخَیرِ مَا یُعَجَّل ُ» (2)

ص: 296


1- بحارالانوار 15/191
2- الكافی (الإسلامیة) 2/142؛ 3/274؛ (دارالحدیث) 3/366؛ 6/35 - الوافی 4/379؛ 7/207 - وسائل الشیعة 1/112؛ 4/122 - هدایة الأمة إلى أحكام الأئمة (علیهم السلام) 1/46 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلى الله علیه و آله وسلم) 8/335؛ 15/29 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 68/222

خداوند كار خیری را كه با شتاب صورت گیرد دوست دارد.

حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) می فرمایند:

«هر چیز میوه ای دارد میوۀ احسان، تعجیل در آن است»

یكی از دلایل مهمی كه، باید برای انجام اعمال خیر عجله نمود اینست كه، شیطان با تمام قوا سعی بر آن دارد که تا مومن موفق به انجام عمل خیر نگردد و لذا قبل از رسیدن وساوس شیطانی به دل شخص خیر باید كار نیك را انجام داد. حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«إِذَا هَمَّ أَحَدُكُمْ بِخَیرٍ أَوْ صِلَةٍ فَإِنَّ عَنْ یمِینِهِ وَ شِمَالِهِ شَیطَانَینِ فَلْیبَادِرْ لَا یكُفَّاهُ عَنْ ذَلِكَ» (1)

هرگاه یكی از شما آهنگ كاری نیك یا بخششی كند در طرف راست و چپ او دو شیطان قرار می گیرند، پس بشتابد كه آن دو شیطان او را از تصمیمش باز ندارند.

حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) فرمودند:

«مَنْ هَمَ بِشَی ءٍ مِنَ الْخَیرِ فَلْیُعَجِّلْهُ، فَإِنَّ كُلَّ شَی ءٍ فِیهِ تَأْخِیرٌ، فَإِنَّ

ص: 297


1- الكافی (ط - الإسلامیة) 2/143؛ (ط - دارالحدیث) 3/368 - الوافی 4/381 - وسائل الشیعة 1/113 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 68/224

لِلشَّیطَانِ فِیهِ نَظْرَة» (1)

هر كه قصد كار خیری كند زود آن را انجام دهد، زیرا در هر چیز كه تاخیر افتد، شیطان در آن مهلتی پیدا می كند.

دلیل دیگر تعجیل در امر خیر، رد شدن ابر توفیق از سر بندگان است كه بنا به فرمودۀ امام (علیه السلام)، فرصت ها مانند ابرها می گذرند و تا ابر توفیقات بر سر انسانها سایه افكنده است، باید از باران رحمت آن استفاده کرد كه هر لحظه این ابرها در حال حركت و جابجایی می باشند و همچنین حضرتش فرمودند:

«مَنْ فُتِحَ لَهُ بَابُ خَیرٍ فَلْینْتَهِزْهُ فَإِنَّهُ لَا یدْرِی مَتَى یُغْلَقُ عَنْه ُ» (2)

هر كس در و بابِ كار خیری به رویش گشوده گردد، باید در استفاده از این فرصت بشتابد، زیرا او نمی داند كه این در چه زمانی به رویش بسته می شود.

حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«إِذَا هَمَمْتَ بِخَیرٍ فَبَادِرْ فَإِنَّكَ لَا تَدْرِی مَا یُحْدَثُ» (3)

ص: 298


1- الكافی (ط - الإسلامیة) 2/143؛ (ط - دارالحدیث) 3/369 - الوافی 4/381 - وسائل الشیعة 1/113 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلى الله علیه و آله وسلم) 8/337 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 68/225
2- عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة 1/289؛ 4/354 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 74/165 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 12/141
3- الكافی (ط - الإسلامیة) 2/142 - مجموعة ورام 2/196 - الوافی 4/379 - وسائل الشیعة 1/111 - هدایة الأمة إلى أحكام الأئمة (علیهم السلام) 1/46 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلى الله علیه و آله وسلم) 8/334 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 68/222

هرگاه آهنگ كار خوبی كردی، بشتاب زیرا نمی دانی كه چه پیش خواهد آمد.

شاید حوادثی پیش آید كه انسان از آن عبادت عظیم (كار خیر) باز ماند. حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«لَا تُؤَخِّرْ إِنَالَةَ الْمُحْتَاجِ إِلَى غَدٍ فَإِنَّكَ لَا تَدْرِی مَا یعْرِضُ لَكَ وَ لَهُ فِی غَدٍ» (1)

عطا كردن به نیازمند را به فردا مینداز، زیرا نمی دانی كه فردا برای تو و او چه پیش خواهد آمد. (همانند حوادثی مثل مرگ یا برطرف شدن نیاز نیازمند از راهی دیگر).

یكی از پیشامدهایی كه خبر نمی كند، آمدن ملك الموت است كه در حال صحت و سلامت نیز ناگهان به سراغ انسان می آید و هیچ تضمینی از برای ساعاتی بعد برای زنده ماندن نیست كه فرموده اند:

«در امر آخرت (عمل خیر) تاخیر روا مدارید كه اگر به فردا افتد، شاید مرگ مهلت ندهد» (2)

ص: 299


1- عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 526 - غرر الحكم و درر الكلم 758 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 449
2- نصایح 67

چه بسا طبق روایات بر اثر عملی خیر، مرگ نیز به عنایت حق تعالی به تاخیر افتد كه در این مورد، قضایای زیادی نقل شده و به تجربه بزرگان رسیده است. دلیل بعدی در عجله نمودن امر خیر اینست که ممكن است انسان به دلیل اشتغال به كارهای روزمره از این عمل عظیم و خداپسندانه باز بماند و كارها و مشغله های زندگانی، توفیق عمل خیر را از او بگیرند. حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«..بَادِرُوا بِعَمَلِ الْخَیرِ قَبْلَ أَنْ تُشْغَلُوا عَنْهُ بِغَیرِه..» (1)

در انجام كار خیر شتاب كنید، پیش از آنكه به سبب پرداختن به عمل دیگری از آن باز مانید.

عجله در انجام امور مومنین همواره مورد توجه ائمۀ معصوم (علیهم السلام) بوده است. در صورت ترجیح دادن امور شخصی بر انجام عمل صالح و کاهلی در زدودن همّ و غم از افراد مومن، ندامت فراوان به دنبال خواهد داشت. حضرت امام سجاد (علیه السلام) برای تربیت بندگان، به درگاه حق، خود را اینچنین مقصر قلمداد می نمود:

«..وَ مِنْ ذِی فَاقَةٍ سَأَلَنِی فَلَمْ أُوثِرْه..» (2)

ص: 300


1- تحف العقول 110 - الخصال 2/620 - وسائل الشیعة 7/261 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 10/99؛ 68/215
2- الصحیفة السجادیة 166 - المصباح للكفعمی 389 - ریاض السالكین فی شرح صحیفة سید الساجدین 5/273

..(خدایا) از تو عذر می خواهم از نیازمندی كه نیاز خود را بر من عرضه كرده است و او را پاسخ نداده و بر خود برتری نبخشیدم..

تامل در فرمایش حضرت امام سجّاد (علیه السلام) برای اهمیت دادرسی و ترجیح امور آنان بر امورات شخصی، عملی است بجا؛ تا با مرور دیگر بر چنین حدیث گرانبهایی، جایگاه اهمیت آن مشخص گردد. دلیل دیگر شتاب نمودن، رفع اضطرار، ناراحتی و استرس شخص گرفتار است كه هرچه سریعتر برای انجام كار او و گشودن غم و ناراحتی وی باید آماده شد. گاهاً پیش آمده که بر اثر كاهلی در برطرف نمودن مشكل مومنی، كار از كار گذشت و اگر شتاب بخرج داده می شد، مسئله به جاهای باریك كشیده نمی شد.

زیبایی احسان و انفاق در خوشحال نمودن فرد مبتلاست. هرچه سریعتر اضطرار و مشکل او برطرف شود، باعث ازدیاد خشنودی او كه خشنودی خداوند و ائمۀ اطهار (علیهم السلام) است، می شود. حضرت امام كاظم (علیه السلام) فرمودند:

«كسی كه به مومن احسانی كند، جز با سه چیز آن را به كمال نرسانده باشد: كوچك شمردن آن، پوشاندن آن عمل و شتاب ورزیدن در انجام آن. زیرا كسی كه احسان خود را به مومن كوچك شمارد

ص: 301

برادر دینی خویش را بزرگ (محترم) داشته است و كسی كه خوبی خود به مومن را پوشیده دارد، كاری بزرگوارانه كرده است و هركه در انجام وعدۀ خود برای عمل خیر شتاب ورزد عطایش را گوارا (و زیبا) ساخته است» (1)

حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) دربارۀ معطل كردن فرمودند:

«الْمَطَلُ أَحَدُ الْمَنْعَین» (2)

امروز و فردا كردن، خود یك نوع خودداری از عطا كردن است.

و نیز فرمودند:

«آفَةُ الْعَطَاءِ الْمَطَل» (3)

آفت عطا نمودن، امروز و فردا كردن است.

تقریباً می توان این طور برداشت كرد، که شخصی كه برای رساندن خیر به مومنین امروز و فردا می كند مانند آنست كه اصلاً قصد انجام آن را نداشته و در واقع منع خیر می كند.

ص: 302


1- تحف العقول 403
2- عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 27 - غرر الحكم و درر الكلم 86 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 380
3- عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 182 - غرر الحكم و درر الكلم 279 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 381

«مَا أَنْجَزَ الْوَعْدَ مَنْ مَطَلَ بِهِ» (1)

کسی که در انجام وعده، تاخیر کند؛ در واقع آنرا (وعده) به جا نیاورده است.

وفای به عهد

وفای به عهد از راستگوئی و نیت صادق نشأت گرفته و مبین درستکاری فرد است. از سوی دیگر نشان از ایمان به آخرت نیز می تواند باشد. از آنجا که فرد مومن (ایمان آورده) پایان کار خویش را در مرگ نمی بیند و خود را پس از مرگ در پیشگاه الهی حاضر دیده و در موقف و حساب مقصر می شمارد، بنای همۀ اعمال خویش، همینطور نیت که اهم اعمال است را بر اساس صداقت و راستگوئی گذارده و چون عهد می کند، وفای به عهد را نیز از جمله واجبات شمرده و ایفای معهود می نماید. وفای بعهد جایگاه خاصی را در دین به خود اختصاص داده است. حضرت رسول اکرم (صلى الله علیه و آله وسلم) در این باره فرمودند:

«هركس به خدا و قیامت ایمان دارد، وقتی وعده می دهد وفا كند»

متأسفانه بدعهدی و بی وفایی در اجتماع مومنین امروزی نیز رسوخ

ص: 303


1- عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 476 - غرر الحكم و درر الكلم 687 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 253

كرده است و خلف وعدها زیاد دیده می شود. انسان مستمند و مضطر را با وعده های خویش گرفتارتر و با امروز و فردا كردن، خود را مورد غضب خداوند و گرفتار آه و نالۀ مومن تهیدست قرار می دهند. دیده شده است بر اثر تاخیر در وعده و متعاقب آن، آه مومن گرفتار، شخص به ضرر و زیانهای مالی، گرفتار و یا به امراض صعب العلاج مبتلا گشته است. نباید كسی را به امیدی چشم انتظار نگه داشت چرا كه عملیست بسیار قبیح؛ و بار و غمی است عظیم بر گرفتاریهای شخص مضطر و گرفتار. پس یك شخص خیر می بایستی به عهد و پیمان پایدار بوده و قول و قرار را رعایت كند تا خداوند هم حال او را مراعات كند.

«..ارْحَمْ تُرْحَم..»

..رَحْم كن تا به تو رَحْم شود..

حضرت پیامبر گرامی (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«..وَ لَا دِینَ لِمَنْ لَا عَهْدَ لَهُ..» (1)

آن كس كه به پیمان خود وفادار نیست، دین ندارد.

این حدیث هشداریست بسیار سنگین، اما در عین حال حقیقتی است كه به ناگزیر باید پذیرفت و خویش را مورد ملامت قرار داد.

ص: 304


1- مجموعة ورام 2/226 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 69/198؛ 72/96؛ 81/252 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 16/97

پرهیز از این اخلاق رذیله (خلف وعده) كه سبب زایل شدن دین می گردد، نیز در فرمایشات ائمۀ معصوم (علیهم السلام) نیز تاکید شده است. حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«از اینكه به مردم وعده بدهی و تخلف ورزی، سخت بپرهیز، زیرا این عمل موجب خشم عظیم در نزد خدا و مردم خواهد شد چنانكه قرآن مجید می فرماید:

{كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا مَا لا تَفْعَلُونَ} (1)

«از حیث غضب نزد خداوند متعال بزرگ است آنچه را بگویید، ولی خودتان عمل نکنید»

{..وَ أَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كانَ مَسْؤُلاً} (2)

«به عهد وفا کنید همانا از عهد [در قیامت] پرسیده می شود»

پایبندی به عهد از ویژگیهای مومنان است كه در حدیثی، حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«عِدَةُ الْمُؤْمِنِ أَخَاهُ نَذْرٌ لَا كَفَّارَةَ لَهُ فَمَنْ أَخْلَفَ فَبِخُلْفِ الله» (3)

ص: 305


1- سورۀ مبارکۀ صف آیۀ شریفۀ 3 - نهج البلاغه نامه 53
2- سورۀ مبارکۀ اسراء آیۀ شریفۀ 34
3- الكافی (ط - الإسلامیة) 2/363 - كشف الغمة فی معرفة الأئمة (ط - القدیمة) 2/268 - الوافی 5/925 - تفسیر الصافی 5/168 - وسائل الشیعة 12/165 - هدایة الأمة إلى أحكام الأئمة (علیهم السلام) 5/175 - البرهان فی تفسیر القرآن 5/362 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلى الله علیه و آله وسلم) 11/21 - بحار الأنوار (ط بیروت) 72/96 - تفسیر نور الثقلین 5/310 - تفسیر كنز الدقائق و بحر الغرائب 13/220 - مستدرك الوسائل و.. 8/459 - مجمع البحرین 5/244

وعدۀ مومن به برادرش نذری است که كفاره ندارد. هر کس تخلف کند، پس به خدا تخلف کرده است.

هر كس خلف وعده نماید با خدا مخالفت كرده و خویش را در معرض خشم خداوند قرار داده است و این همان است كه قرآن مجید می فرماید:

{یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ} (1)

«ای ایمان آورندگان چرا حرفی را می زنید كه بدان عمل نمی كنید»

حضرت امام صادق (علیه السلام) در حدیثی، خلف وعده را دارای تبعات خوانده و فرمودند:

«هر كس به برادر مومنش وعده ای بدهد كه در آن تخلف ورزد، به تخلف از خداوند آغاز كرده و به دشمنی او درآویخته و اینست قول حق تعالی [در سورۀ مباركۀ صف آیۀ شریفۀ 2] که چرا حرفی می زنید كه عمل نمی كنید» (2)

حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

ص: 306


1- سورۀ مباركۀ صف آیۀ شریفۀ 2 – اصول كافی ج 2 باب خلف الوعد
2- اصول كافی ج 4 باب خلف وعده ح 1 ص 61

«شَرُّ النَّوَالِ مَا تَقَدَّمَهُ الْمَطَلُ وَ تَعَقَّبَهُ الْمَنُّ» (1)

بدترین بخشش آن است كه با تاخیر انجام گیرد و پشت سر آن منّت باشد.

و در نامه ای به مالك اشتر (رحمة الله) نوشتند:

«..أَوْ أَنْ تَعِدَهُمْ فَتُتْبِعَ مَوْعِدَكَ بِخُلْفِك..» (2)

..بپرهیز از اینکه.. یا مبادا به (مردم) وعده ای دهی كه به كار نبندی..

و نیز فرمودند:

«الْمَطْلُ عَذَابُ النَّفْسِ» (3)

تعلل ورزیدن (در احسان) شكنجه روح است. (كه به شخص وارد می گردد.)

حضرت امام رضا (علیه السلام) می فرمایند:

«لَا یتِمُّ الْمَعْرُوفُ إِلَّا بِثَلَاثِ خِصَالٍ تَعْجِیلِهِ وَ تَصْغِیرِهِ وَ سَتْرِهِ فَإِذَا عَجَّلْتَهُ

ص: 307


1- عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 294 - غرر الحكم و درر الكلم 411 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 389
2- نهج البلاغة (للصبحی صالح) 444 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 72/96؛ 74/264 - مكاتیب الأئمة (علیهم السلام) 1/491
3- عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 32 - غرر الحكم و درر الكلم 40 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 463

هَنَّأْتَهُ وَ إِذَا صَغَّرْتَهُ عَظَّمْتَهُ وَ إِذَا سَتَرْتَهُ أَتْمَمْتَهُ» (1)

احسان نمودن كامل نمی شود مگر با سه ویژگی: یكی اینكه این كار را سریع انجام دهد، دوم اینكه كار خود را نزد فرد نیازمند كوچك جلوه دهد (یعنی رعایت خضوع و فروتنی و... را در برابرش داشته باشد تا باعث خجالت و احساس حقارت فرد نیازمند نشود.) سوم اینكه آن عمل را از دیگران پنهان نگه دارد. سپس فرمودند: سرعت در اجابت امر خیر، باعث شیرینی و كوچك شمردن عمل خیر باعث بزرگی آن می گردد و پنهان نگه داشتن آن، باعث كمال آن عمل می گردد.

تفکر در این سه مرحله که از لسان گهربار امام معصوم (علیه السلام) بیان شده، بسیار مهم و جدی است. حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) می فرمایند:

«لَا یسْتَقِیمُ قَضَاءُ الْحَوَائِجِ إِلَّا بِثَلَاثٍ بِاسْتِصْغَارِهَا لِتَعْظُمَ وَ بِاسْتِكْتَامِهَا لِتَظْهَرَ وَ بِتَعْجِیلِهَا لِتَهْنُؤ» (2)

برآوردن نیازها و حوایج (مردم) به مرتبۀ كمال نرسد مگر با رعایت

ص: 308


1- رساله حقوق حضرت امام سجاد (علیه السلام) 547 - الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا (علیه السلام) 374 - معدن الجواهر و ریاضة الخواطر 33 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 71/413 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 12/362
2- نهج البلاغة (للصبحی صالح) 485 - نزهة الناظر و تنبیه الخاطر 50 - وسائل الشیعة 16/315 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 71/318

سه چیز: اول كوچك شمردن تا اینكه بزرگ جلوه دهند، دوم پنهان کردن عمل خیر و به رخ نكشیدن آن تا اینكه خود آشكار شود.

و در جای دیگر فرموده اند:

«از شماست پنهان كردن (عمل خیر)و از ماست آشكار نمودن آن و سوم تعجیل در برآوردن حاجات مومنین»

در تفسیر این آیۀ شریفه كه می فرماید:

{إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقاتِ فَنِعِمَّا هِی..} (1)

فرمودند:

«زكات واجب را كه صدقه است آشكار و علنی دهید، ولی صدقات مستحب و احسان را پنهانی باید به مستحقین رسانید» (2)

حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«وَعْدُ الْكَرِیمِ نَقْدٌ وَ تَعْجِیلٌ» (3)

جوانمرد وعده اش نقد و فوری است.

ص: 309


1- سورۀ مبارکۀ بقره آیۀ شریفۀ 271
2- تفسیر جامع 1/548 - كافی 3/502 ح 17
3- عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 504 - غرر الحكم و درر الكلم 725 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 252

حفظ آبرو

اما مسئلۀ بسیار مهمی كه مومنین به ویژه خیرین محترم، باید مراعات فرمایند، حفظ آبرو، شخصیت و شأن انسان مستمند و گرفتار است تا موجبات حقارت او نزد خانواده و همسایگان فراهم نگردد. چرا كه طبق آیۀ قرآن، مومنین تهیدست به جهت حفظ آبرو و مناعت طبع، فقر خود را پنهان می كنند و كمبودهای ناشی از تهیدستی را در خفا نگه می دارند. مضاف بر اینكه احسان نمودن آشكار به مومن مستمند، هرچند از روی سهو انجام بگیرد، كاریست ناپسند و مذموم. از محسنات پنهان کردن احسان و انفاق، دور شدن از ریا و سمعه می باشد.

گوهر اخلاص را باید با پنهان كردن اعمال صالح، از تیررس شیطان، سالم نگه داشت. حفظ شخصیت و آبروی مومن شاید مهمتر از احسان به او باشد. چرا كه اتفاق افتاده است که كمكهای آشکاری به بعضی از مومنین تهیدست شده که ایشان فقر خویش را در اجتماع نشان نداده اند. پس از اعانت، نزد خانوادۀ خود شرمنده و خجل گشتند تا جایی كه اظهار داشتند:

”ای كاش می مردیم و اینچنین كمكهایی به ما نمی شد“

حتی خانواده و فرزندان آنها نیز احساس حقارت خواهند كرد و

ص: 310

بدتر آنكه بعضی از خیرین گرامی به وسیلۀ همسران خویش كمكهایی را به همسران مومنین تهیدست می رسانند در حالیکه نمی دانند چه ضایعات اسفناك روحی برای مومن فقیر و مجموع خانوادۀ او فراهم می سازند و این احسان جز خون دل، دل شكستن و فراهم كردن احساس حقارت بین فرزندان و همسر شخص مومن، چیز دیگری به همراه نخواهد داشت. ولو این که احسان از کَمّیت بالائی برخوردار باشد، جز تشدید غصه های مومن و گرفتاریهای روحی خود و خانواده اش با این نوع انفاق، چیز دیگری نیست. پس كجا نام این عمل را اعانت مومن می گذارند؟ در صورتیكه به وسیلۀ دادرسی، مومن باید خوشحال شود كه فرموده اند:

هر كه مومنی را شاد کند (به وسیلۀ رفع گرفتاری او) به حقیقت كه ما چهارده نفر (ائمۀ اطهار (علیهم السلام) ) را شاد نموده است.

اگر انفاق، احسان و كمك مالی با شرایط حفظ آبرو انجام بگیرد باعث شادی و خوشحالی مومن می شود. از آنجا که حفظ آبروی مومن پیش خداوند و ائمۀ اطهار (علیهم السلام) مهم بوده، لازمست كه انسان، شأن و بزرگی مومن فقیر را مد نظر داشته و رفتاری مطابق با احادیث در پیش گیرد. (در صفحات قبلی دربارۀ عظمت و منزلت مومنین تهیدست احادیثی نقل شد).

ص: 311

در حدیث ذیل دستوراتی جهت حفظ حرمت و آبروی مومن از ائمۀ اطهار (علیهم السلام) داده شده است:

«وقتی به كسی كمكی کردی، دست راست از دست چپ خبردار نگردد»

حتی یك نفر هم نباید از اعانت مومن که باعث افشای تهیدستی او و منجر به حقارتش می گردد، آگاهی داشته باشد. برای افراد خاص با آبرو باید مانند ائمۀ اطهار (علیهم السلام) به تنهایی وارد عمل شد. آنهم با خضوع و احترام ویژه و با جملات محبت آمیزی كه فرد فقیر احساس حقارت نكند و به گرفتن احسان راغب شود. حضرت امیر المؤمنین علی (علیه السلام) در ارزش حیثیت اشخاص می فرمایند:

«ابْذُلْ مَالَكَ لِمَنْ بَذَلَ لَكَ وَجْهَهُ فَإِنَّ بَذْلَ الْوَجْهِ لَا یوَازِیهِ [لَا یوَازِنُهُ] شَی ءٌ» (1)

مالت را به آن كس ببخش كه آبرویش را پیشت می ریزد زیرا كه در میزان سنجش هیچ چیزی بپای آبرو نمی رسد.

«إِنَّ قَدْرَ السُّؤَالِ أَكْثَرُ مِنْ قِیمَةِ النَّوَالِ فَلَا تَسْتَكْثِرُوا مَا أَعْطَیتُمُوهُ

ص: 312


1- غرر الحكم و درر الكلم 149 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 381 - شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحكم و درر الكلم 2/236

فَإِنَّهُ لَنْ یوَازِی قَدْرَ السُّؤَال» (1)

همانا ارزش درخواست بیشتر از بهای انفاق است. پس هیچگاه عطای خود را زیاد و بزرگ مشمارید كه هرگز احسان شما به اندازۀ درخواست كردن قیمت ندارد.

از اهمیت مسئلۀ حفظ آبرو و پنهان نمودن احسان كه سیره و روش ائمۀ اطهار (علیهم السلام) بوده، قضایا و حكایات زیادی نقل گشته است. حتی هنگام كمك نمودن از پشت درب دست مبارك خویش را بیرون می آوردند تا شخص فقیر با روبرو شدن چهرۀ آنها، خجل و شرمنده نشود. وقتی مراعات حال اشخاص عامه که روی سوال و درخواست را دارند اینگونه باشد، خود به انصاف بسنجید آبروی مومنی كه از شدت فقر و نداری جز به خداوند و ائمۀ اطهار (علیهم السلام) از كسی درخواست و سوال نمی نماید، تا چه اندازه باید مراعات گردد.

دوری از منت

پس از پنهان كردن عمل، قدم به مرحلۀ جدیدی از شرایط نیكی و احسان خواهیم گذاشت كه تاكید فراوان شده است و آن منت

ص: 313


1- عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 151 - غرر الحكم و درر الكلم 227 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 361

نگذاشتن است. این صفت رذیله می باید با اظهار خضوع و فروتنی در هنگام اعانت فقرای حقیقی از انسان دور شود. زیرا طبق روایات صفحات قبل؛ با وجود شأن و منزلت مومن فقیر كه باعث ترقی، دفع بلا و فراهم شدن روزی و سبب سلامتی و پاداشهای اخروی برای خَیّر می شود، وقتی [تهیدستان] از خیرین و متمولین، احسان و انفاق را قبول می كنند، در واقع بر ایشان (خَیّرین) منت می نهند.

اینگونه رفتار (اظهار فروتنی) كه شایستۀ انسانهای نیكوكار است، اكسیر نادری است كه آفات منت، كبر، عجب و تفاخر آن را از بین می برد و اگر در هنگام بذل و بخشش، خضوع و رفتار مهرآمیز نباشد، قطعاً جای آن، صفت زشت منت جلوه گر خواهد شد، هر چند صاحب احسان، منظوری از این حالات (عدم گشاده رویی) نداشته باشد، ناخودآگاه در ذهن شخص مستمند، رفتار منت گذاری تداعی می گردد.

خُلق نیک و روی گشاده در هنگام اعانت و دادرسی، حتماً و الزاماً باید حاكم باشد تا از ابطال اعمال (توسط منت و یا...) رهایی جست؛ زیرا هر چیزی، سنگ محكی دارد و معیار و ملاك اعمال نیك، منت نگذاشتن است:

ص: 314

{يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى..} (1)

«اى كسانى كه ايمان آورده ايد، صدقه هاى خود را با منّت و آزار، باطل مكنيد، .»

و در روایات نیز فرموده اند:

«كار نیك را با منت باطل نكن» (2)

حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«مِلَاكُ الْمَعْرُوفِ تَرْكُ الْمَنِ بِه» (3)

ملاك و معیار خوبی كردن، منت ننهادن است.

و در جای دیگر می فرمایند:

«أَحْیوا الْمَعْرُوفَ بِإِمَاتَتِهِ فَإِنَ الْمِنَّةَ تَهْدِمُ الصَّنِیعَةَ» (4)

با مرگ آن (منت) معروف را زنده بدارید همانا كه منت نهادن، احسان را ضایع می كند.

حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

ص: 315


1- سورۀ مبارکۀ بقرة آیۀ شریفۀ 264
2- نصایح 40
3- غرر الحكم و درر الكلم 702 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 390
4- عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 90 - غرر الحكم و درر الكلم 154 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 381 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 12/439

«شَرُّ النَّوَالِ مَا تَقَدَّمَهُ الْمَطَلُ وَ تَعَقَّبَهُ الْمَنُّ» (1)

بدترین بخشش آن است كه با تاخیر انجام شود و به دنبالش منت باشد.

و چقدر قبیح و زشت است چنین روشی در هنگامۀ دادرسی از مضطرین كه زهری است بجای عسل در دهان تهیدست. چنانكه حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«الْمَطَلُ وَ الْمَنُ مُنَكِّدُ الْإِحْسَانِ» (2)

تعلل ورزیدن و منت نهادن، عمل خیر و احسان را ناگوار می سازد.

رسول خدا (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«..تَصَدَّقُوا مِنْ غَیرِ مَخِیلَةٍ فَإِنَ الْمَخِیلَةَ تُبْطِلُ الْأَجْر..» (3)

..بی چشمداشت صدقه بدهید، زیرا كه چشمداشت اجر را از بین می برد..

یعنی نه مدح و ستایش شخص مستمند را باید شنید و نه بد و ناسزا و فحاشی او را كه در موارد خاصی پیش آمده است. یكی از خیرین

ص: 316


1- عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 294 - غرر الحكم و درر الكلم 411 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 389
2- تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 389 - شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحكم و درر الكلم [الفهرست] 7/365
3- مجموعة ورام 2/120

نقل می کرد ”وقتی برای جهت امداد پیرزنی به منزل مخروبۀ وی رفته بودند، به جای تشكر و سپاس به سبب كهولت سن، ما را مورد فحاشی و تندخوئیهای زننده قرار می داد و ما نیز بدون توجه به ناسزاهای پیرزن به احسان و امداد خود ادامه می دادیم“.

بهترین كار در برابر چنین اشخاصی به جای مقابله به مثل با آنها، خوشرویی است. زیرا طرف معامله، خداوند متعال است. حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) در این باره می فرمایند:

«خوشروئیها (هنگام بخشش) بخشش دیگری است»

یكی از راه های مبارزه با منت، فراموش کردن عمل خیر به اشخاص است. چنانكه حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) می فرمایند:

«إِذَا صُنِعَ إِلَیكَ مَعْرُوفٌ فَاذْكُرْهُ إِذَا صَنَعْتَ مَعْرُوفاً فَانْسَه» (1)

هرگاه به تو خوبی شد آن را یادآوری كن و هرگاه تواحسان و نیكویی کردی، آن را از یاد ببر.

حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«اگر به كسی خوبی كردی آن را با منت گذاشتن زیاد و به رخ كشیدن تباه مساز، بلكه با خوبی و بهتری ادامه اش بده، زیرا این كار برای اخلاق تو زیبنده تر است و پاداش آخرتت را واجب تر

ص: 317


1- مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 12/361

می گرداند» (1)

امام معصوم (علیه السلام) در مذمت منت گذاشتن، می فرمایند:

«خداوند با كسی كه منت گذارد، حرف نمی زند (به دیدۀ رحمت نمی نگرد)» (2)

از اهمیت این مطلب همین بس كه امر فرموده اند به دعا تا خداوند ما را در هنگام نیاز گرفتار چنین اشخاصی (منت گذار) نگرداند. حضرت رسول اکرم (صلى الله علیه و آله وسلم) به حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند یا علی (علیه السلام) این طور دعا كن:

«اللَّهُمَّ لَا تُحْوِجْنِی إِلَى شِرَارِ خَلْقِكَ قُلْتُ یا رَسُولَ الله مَنْ شِرَارُ خَلْقِهِ قَالَ الَّذِینَ إِذَا أَعْطَوْا مَنُّوا وَ إِذَا مُنِعُوا عَابُوا» (3)

خدایا! مرا به آفریده های بَدَتْ محتاج مكن. عرض كردم ای رسول خدا (صلى الله علیه و آله وسلم) ! آفریدگان بد خدا چه كسانی هستند؟ فرمودند: كسانی كه اگر چیزی بدهند منّت گذارند و اگر ندهند سرزنش و نكوهش كنند.

هر مومن و هر خیری باید این صفت زشت را برای رضای خداوند متعال از خویش دور نماید و با راهنمائیهای معصومین (علیهم السلام)، افكار و

ص: 318


1- بحارالانوار 78/283/1
2- بحارالانوار 96/141
3- بحار الأنوار (ط - بيروت) 90/325 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 5/263 - مجموعة ورام 1/39 - میزان الحكمه 3/257 - تنبیه الخواطر 1/39

اعمال خویش را تصحیح و اصلاح كند. حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) در این باره، در نامه ای كه به جناب مالك اشتر نوشتند، این مطلب مهم را متذكر شده اند:

«..وَ إِیاكَ وَ الْمَنَ عَلَى رَعِیتِكَ بِإِحْسَانِك..» (1)

مبادا با خدمتهایی كه انجام دادی بر مردم منّت گذاری.

احسان انسانهای بی بضاعت

با توجه به مطالبی که عرض شد و احادیثی که درج گردید، سوالی مطرح می شود و آن اینست كه آیا انجام اعمال خیر مختص به مومنین ثروتمند است یا اینكه مومنین بی بضاعت یا كم درآمد و یا مومنین متوسط الحال كه دستشان از اموال دنیا كوتاه است، راهی برای انجام كارهای نیك و احسان برایشان وجود دارد؟ جواب سوال اینست كه، خداوند متعال به نیت افراد توجه دارد و پذیرفتن اعمال نیز، منوط بر نیت صادق است و اگر نیت داشته باشد که برای انجام عمل صالح و نیكی قدمی بردارد ولی بستر آن عمل فراهم نگردد، حق تعالی به نیت شخص، آن عمل را برایش در نامۀ اعمالش ثبت می گرداند. حضرت

ص: 319


1- نامه حضرت (علیه السلام) به جناب مالك اشتر (رحمة الله) - نهج البلاغة (للصبحی صالح) 444 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 33/611؛ 72/96 - تفسیر نور الثقلین 5/454 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 8/459؛ 13/171

امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«گاهی بندۀ مومن مستمند و تهیدست می گوید: خدایا به من روزی فرما و یا تمكن مالی عنایت كن تا كارهای نیك انجام داده و از برنامه های خیرات و خدمات چنین و چنان كنم و چون خداوند متعال راستی و صدق و حسن نیت او را می داند همان اجر و پاداشی كه در صورت انجام عمل شامل حال او می شد به او خواهد داد»

«إِنَ الله وَاسِعٌ كَرِيم» (1)

حضرت امام باقر (علیه السلام) فرمودند:

«همانا مومن برای حاجتی از برادرش به او مراجعه می كند كه وی نمی تواند انجام دهد ولی بدان كار همت می گمارد و دل می بندد، یعنی تلاش برای برآورده شدن حاجت برادرش می نماید ولی نتیجه ای حاصل نمی گردد و حاجت برادر دینی روا نمی گردد، خدای تبارك و تعالی او را به سبب همتش به بهشت وارد می كند» (2)

پس بخاطر بی بضاعتی و سختی زندگی، نباید خود را از ثواب احسان نمودن حتی به مقدار اندك محروم نمود. حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) نیز برای انجام عمل خیر حتی كوچك و ناچیز می فرمایند:

ص: 320


1- بحارالانوار 15/203
2- اصول كافی ج 3 باب روا كردن حاجت مومنین ح 16

«هیچ كار خوبی كه بر انجام آن توانایی داری ناچیز مشمار و بخاطر خوبی ای بزرگتر، آن را ترك مكن، زیرا خوبی و كمك اندك در صورتی كه آن شخص به آن نیاز داشته باشد، سودمندتر از آن خوبی (كمك بسیاری) است كه در حال بی نیازی به كسی شود» (1)

یعنی برای رفع اندوه افراد مضطر و پریشان حال، اگر اندك عملی هم برآید، چون سخت نیازمند است، همان كم هم برایش موثر و ارزشمند است. حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«هركس رضای خدای عزّوجلّ را با عمل اندكش اراده كند، حق تعالی برای او آن را بیش از آنچه خود می خواسته آشكار می كند» (2)

همچنین انفاق مومن بی بضاعت حتی به جزئی ترین دارائی مثل پرداخت پول چند آجر برای ساختن منزلی برای مومنی فقیر، بالاتر از ساختن یك منزل به وسیلۀ شخص ثروتمند، می باشد. حضرت رسول اکرم (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«ثوابهای شخص توانگر كمتر از فقیر است هر چند ده هزار درهم انفاق كند. همچنین سایر كارهای خیر» (3)

حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

ص: 321


1- میزان الحكمه 7/315
2- اصول كافی كتاب الایمان و الكفر باب الریاء ح 13
3- نصایح 101

بخشش اندك تهیدست، بسیار است. (1)

آنچیزی كه در پیشگاه خداوند متعال، ارزنده است، اخلاص در عمل است و از آثار خلوص، ادامۀ اعمال خیر است هر چند اندك. حضرت رسول اکرم (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«بهترین كارها آنست كه دائم باشد، هرچند كم باشد» (2)

در نهایت مومنینی كه كاملاً دستشان برای احسان خالی است، از بهترین راه ها می توانند این خلاء را پر كنند آنهم به بهترین وجه. حضرت پیامبر گرامی (صلى الله علیه و آله وسلم) برای ترغیب مومنین به جنگ با كفار بیاناتی می فرمودند. جمعی از اصحاب عرض كردند: ای رسول خدا (صلى الله علیه و آله وسلم) ما بدنهایمان ضعیف است و اموالی نداریم چه عملی در عوض جهاد رفتن و احسان نمودن به جا بیاوریم؟ حضرت پیامبر گرامی (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«راستی و صداقت شما باید با زبان و هم از روی خلوص و پاكی دل باشد»

عرض كردند: چگونه باشیم ؟ فرمودند:

«دلهای خود را از تعلّق و پیوندهای دنیوی آزاد سازید و منحصراً

ص: 322


1- نصایح 42
2- نصایح 22

دوستی و محبت خدا، پیغمبر (صلى الله علیه و آله وسلم)، حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) و فرزندانش (علیهم السلام) را در دلهای خود جای دهید و از دشمنی و بغض با آل محمد (علیهم السلام) بپرهیزید و زبان را به ذكر خدا و صلوات بر محمد و آل محمد (علیهم السلام) مشغول بدارید تا خداوند شما را به مقام ارجمند و ثواب بزرگ نایل فرماید» (1)

فضیلت صلوات كه به نوعی بهترین احسان به بهترین اشخاص یعنی آل محمد (صلى الله علیه و آله وسلم) است، باید قابل توجه مومنین خیر اعم از بی بضاعت و غنی قرار گیرد. راه خیر برای همۀ طبقات و اقشار جامعه در هر رتبه ای باز است. حال اگر با عمل نشد، طبق فرمایش معصومین (علیهم السلام) نیت، كفایت این امر را می كند و این از صداقت مومن بی بضاعت است كه برای انجام عمل خیر تلاش می كند و برای اقدامات وسیعتر دستش كوتاه است و این حزن او قطعاً باعث قربش در پیشگاه حق تعالی خواهد بود، چنان كه حضرت رسول اکرم (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«تَجِدُ المُؤمِن مُجتَهِدَاً فِیمَا یطیقُ مُتلّهفَاً عَلی مَا لا یطِیقُ» (2)

مومن را در انجام كارهایی كه در توان اوست كوشا می یابی و بر انجام

ص: 323


1- تفسیر جامع 1/328 - تفسیر حضرت امام حسن عسكری (علیه السلام) 442 – 448 ح 294
2- میزان الحكمه 1/457 - نهج الفصاحة (مجموعه كلمات قصار حضرت رسول (صلى الله علیه و آله وسلم) ) 379

آنچه از توانش بیرون است اندوهناك.

اما آنهایی كه دستشان از مال دنیا خالی و امور زندگیشان مخصوصاً در اجتماع حاضر، به زحمت و سختی می گذرد به اندك احسانی كه در توانشان می باشد، باید خود را به خدا عرضه بدارند چرا كه خداوند از هر كسی به اندازۀ توانش تكلیف می خواهد. حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«لَا تَسْتَحِ مِنْ إِعْطَاءِ الْقَلِیلِ فَإِنَ الْحِرْمَانَ أَقَلُّ مِنْه» (1)

از عطای اندك، شرم مكن، زیرا محروم كردن اندكتر از آن است.

سپس راوی سوال كرد: فدایت گردم آیا نیكویی كردن به برادران در حالت ثروت و تهیدستی است؟ فرمودند:

«برای صاحب ثروت، احسان کردن آسان است، خداوند آنهایی كه تهیدست هستند و احسان می كنند، مدح فرموده است. آنگاه آیۀ شریفۀ 9 از سورۀ مباركۀ حشر را تلاوت فرمودند» (2)

ص: 324


1- نهج البلاغة (للصبحی صالح) 479 - روضة الواعظین و بصیرة المتعظین (ط - القدیمة) 2/384 - مشكاة الأنوار فی غرر الأخبار 232 - الوافی 26/128 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 93/172
2- تفسیر جامع 7/126 - كافی 4/41 - امالی طوسی (رحمة الله) 1/65

واسطه گری بین خیر و نیازمند

مرحلۀ بعدی احسان، بخش واسطه گری است. آنهائیكه دستشان از اموال دنیا كوتاه است، می توانند با واسطه گری و راهنمائیهای خویش، افراد متمكن را به سوی اعمال نیك سوق داده و خلاء انفاق و احسان خویش را پُر كنند و با همین عمل، به ثوابهای عظیم دست یابند. این واسطه بودن میان افراد غنی و فقیر، توفیق عظیمی است، زیرا تا پل (واسطه) نباشد از رودخانۀ پر تلاطم نمی توان عبور كرد. دربارۀ ارزش والای این عمل، حضرت رسول اکرم (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«مَنْ دَلَّ عَلَی خَیرٍ فَلَهُ مِثْلُ أَجْرَ فَاعِلُهُ» (1)

اجر كسی كه به عمل خیر راهنمایی كند، مانند اجر كسی است كه آن را انجام دهد.

همچنین فرد واسط، مثل صاحب احسان ثواب می برد. امام معصوم (علیه السلام) فرمودند:

«در هر احسانی سه كس سهیم می باشند: اول حضرت باریتعالی كه به حول، قوه و توفیق او انجام می گیرد، دوم صاحب مال و سوم كسی كه واسطۀ صاحب مال در رسانیدن احسان گردد و در بعضی از روایات اگر واسطه تا هفتاد نفر هم باشند در آن عمل شریكند»

ص: 325


1- میزان الحكمه 3/571 - نهج الفصاحة (مجموعه كلمات قصار حضرت رسول (صلى الله علیه و آله وسلم) ) 767

حضرت امام باقر (علیه السلام) فرمودند:

«الْمُعْطُونَ ثَلَاثَةٌ اللَّهُ الْمُعْطِی وَ الْمُعْطِی مِنْ مَالِهِ وَ السَّاعِی فِی ذَلِكَ مُعْطٍ» (1)

عطا كنندگان سه نفرند، خداوند كه عطا می كند و كسی كه از مالش می دهد و كسی كه در این راه می كوشد.

حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«لَوْ جَرَى الْمَعْرُوفُ عَلَى ثَمَانِینَ كَفّاً لَأُجِرُوا كُلُّهُمْ فِیهِ مِنْ غَیرِ أَنْ ینْقَصَ صَاحِبُهُ مِنْ أَجْرِهِ شَیئاً» (2)

اگر احسان و كمك هشتاد دست بگردد، همۀ آنها به سبب آن، پاداش می یابند بی آنكه از اجر صاحبش چیزی كم شود.

اصلاح بین دو مؤمن

باری آن چیزی كه در دین و اجتماع و در حیطۀ انسانیت از ارزش فوق العاده ای برخوردار است واسطه گری در انجام كارهای نیك است علی الخصوص در مورد اصلاح و آشتی قلوب از هم رمیده، كه بر اثر

ص: 326


1- الخصال 1/134 - وسائل الشیعة 9/426 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 93/175
2- الكافی (ط - الإسلامیة) 4/18؛ (ط - دارالحدیث) 7/247 - الوافی 10/211 - وسائل الشیعة 9/425 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلى الله علیه و آله وسلم) 16/145 - ریاض السالكین فی شرح صحیفة سید الساجدین 3/298

اختلافات، قهر و كینه توزیها به وجود می آید. اشخاصی كه خوی جوانمردی آنها بیشتر است، فعالتر و دلسوزتر در حل اختلافات هستند كه هم در پیشگاه خداوند متعال و ائمۀ معصوم (علیهم السلام) و هم در دیدگاه مردم از احترام و محبت خاصی برخوردار می شوند و این موضوع آنچنان حیاتی است كه حق تعالی در قرآن شریفش مومنان را به آن امر فرموده و رحمت خویش را در گرو این واسطه گریها قرار داده است كه در آیۀ شریفۀ 10 از سورۀ مباركۀ حجرات می فرماید:

(إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَینَ أَخَوَیكُمْ وَ اتَّقُوا اللَهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ)

همانا مومنان با هم برادرند، پس میان برادرانتان آشتی دهید و از خدا پروا كنید كه بر شما رحمت آورد.

جایگاه این عمل عبادی در نزد امام معصوم (علیه السلام) آنقدر عظیم و ارزشمند است که می فرمایند:

«أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِأَفْضَلَ مِنْ دَرَجَةِ الصِّيَامِ وَ الصَّدَقَةِ وَ الصَّلَاةِ قَالُوا بَلَى يَا رَسُولَ الله قَالَ صَلَاحُ ذَاتِ الْبَيْنِ وَ فَسَادُ ذَاتِ الْبَيْنِ وَ هِيَ الْحَالِقَة» (1)

آیا شما را به چیزی با فضیلت تر از نماز، روزه و صدقه (زكات) آگاه

ص: 327


1- میزان الحكمه 6/269 - به همین مضمون بحارالانوار 75/99 - مجموعه ورام 91 - نهج الفصاحة (مجموعه كلمات قصار حضرت رسول (صلى الله علیه و آله وسلم) ) 240

نكنم؟ آن چیز اصلاح میان مردم است، زیرا اختلاف و خصومت میان مردم، مهلك و دین برانداز است.

حال چرا این عمل با فضیلت تر از نماز و روزه... است؟ زیرا اصلاح بین دو مومن باعث پایداری، گسترش و رونق دین می گردد. ولی اختلاف و جدایی، از هم فروپاشی دین و ایمان را در برمی گیرد كه آخرین فرمایش حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) نیز سفارش به اصلاح بین مومنان بود:

«صَلَاحُ ذَاتِ الْبَینِ أَفْضَلُ مِنْ عَامَّةِ الصَّلَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ إِنَّ الْبِغْضَةَ حَالِقَةُ الدِّینِ وَ فَسَادُ ذَاتِ الْبَین» (1)

(به فرزندانشان فرمودند) من از جدّ شما، رسول خدا (صلى الله علیه و آله وسلم) شنیدم كه می فرمودند: اصلاح (صلح و آشتی) میان مردم از نماز و روزه هم برتر است.

سپس برای این امر مهم حضرتش تاكید فرمودند:

«ثَابِرُوا عَلَى صَلَاحِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُتَّقِین» (2)

ص: 328


1- كتاب سلیم بن قیس الهلالی 2/925 - الكافی (ط - الإسلامیة) 7/51؛ (ط - دارالحدیث) 13/453 - دعائم الإسلام 2/349 - الوافی 2/330؛ 10/564 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلى الله علیه و آله وسلم) 23/86؛ 42/248؛ 42/256؛ 72/24؛ 75/99 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 13/441؛ 13/442 - نهج البلاغه نامه 47
2- عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 218 - غرر الحكم و درر الكلم 334 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 450

بر اصلاح میان مومنان و متقین مداومت كنید.

آری بهترین كار نیك و صدقه ای كه حق تعالی از آن خشنود می شود، اصلاح بین مسلمانان است. رسول خدا (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«یا أَبَا أَیوبَ أَ لَا أُخْبِرُكَ وَ أَدُلُّكَ عَلَى صَدَقَةٍ یحِبُّهَا الله وَ رَسُولُهُ تُصْلِحُ بَینَ النَّاسِ إِذَا تَفَاسَدُوا وَ تَبَاعَدُوا» (1)

ای ابو ایوب؛ آیا تو را به صدقه ای كه خدا و رسول او، آنرا دوست دارند آگاه و راهنمائی نكنم؟ (آن صدقه این است) كه: هرگاه مردم با هم بد شدند و از یكدیگر دوری كردند، میان آنها را اصلاح كنی.

همچنین حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) در سفارشی به حضرت امام حسن (علیه السلام) و حضرت امام حسین (علیه السلام) فرمودند:

«أُوصِیكُمَا وَ جَمِیعَ وَلَدِی وَ أَهْلِی وَ مَنْ بَلَغَهُ كِتَابِی بِتَقْوَى الله وَ نَظْمِ أَمْرِكُمْ وَ صَلَاحِ ذَاتِ بَینِكُم» (2)

شما دو تن (حسنین (علیهما السلام) ) و همۀ فرزندانم و خانواده ام و هر کس که سخنم به او می رسد را سفارش می کنم به ترس از خدا در خلوتها و نظم در امر شما و ایجاد صلح و آشتی در میانتان.

ص: 329


1- میزان الحكمه 6/269 - مجموعة ورام [تنبیه الخواطر] 1/6 - مجموعه ورام 57
2- نهج البلاغة (للصبحی صالح) 421 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 42/256؛ 72/24 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 13/441

اندیشه در این روایات شگفت و اینکه ائمۀ اطهار (علیهم السلام)، از هیچ چیزی برای آشتی و حل اختلاف مومنین دریغ نمی کردند، چشم مومن را به بخشی از وظیفه اش می گشاید. وظیفه ای شاید حتی واجب؛ تا آنجایی كه حضرت امام صادق (علیه السلام) به مفضل فرمودند:

«إِذَا رَأَیتَ بَینَ اثْنَینِ مِنْ شِیعَتِنَا مُنَازَعَةً فَافْتَدِهَا مِنْ مَالِی» (1)

هنگامی كه میان دو نفر از محبین و پیروان ما مشاجره ای، (اختلاف و دعوایی) افتاد، از مال من غرامت بپرداز و آنها را با هم صلح بده.

حال اگر ارزش وساطت مشخص شد، باید عزم را جزم نموده، برای بجا آوردن این عبادت عظیم باید از ابزار و وسایلی كه باعث رفع كدورت و كینه ها می گردد، استفاده کرد. یكی از این شیوه ها كه باعث مودت و محبت بین قلوبِ از هم فراری می گردد، حرفهای دروغین و ساختگی بوده که نشانی از محبت و دوستی را داشته و بین طرفین جدل گفته می شود تا راهی برای آشتی و صلح، باز گردد. زیرا حضرت امام صادق (علیه السلام) در این مورد فرموده اند:

ص: 330


1- توحید المفضل 4 - الكافی (ط - الإسلامیة) 2/209؛ (ط - دارالحدیث) 3/532 - الوافی 5/539 - تفسیر الصافی 5/52 - وسائل الشیعة 18/440 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلى الله علیه و آله وسلم) 9/145 - تفسیر كنز الدقائق و بحر الغرائب 12/338؛ [الخاتمة] 4/97

«سخن سه گونه است: راست، دروغ و اصلاح میان مردم (1)... از كسی سخنی دربارۀ دیگری می شنوی كه اگر آن سخن به گوش وی برسد، ناراحت می گردد، پس تو آن شخص را می بینی و برخلاف آنچه شنیده ای به او می گویی از فلانی شنیدم كه در مدح، خوبی و ثنای تو چنین و چنان می گفت» (2)

و همچنین فرمودند:

«الْمُصْلِحُ لَیسَ بِكَاذِبٍ» (3)

شخص آشتی دهنده، جزو دروغگویان نیست.

یعنی فرد مصلح برای اصلاح طرفین، مجبور به گفتن دروغ می شود اما چنین فعل حرامی برای وی ثبت نمی گردد. در وصیت پیامبر اكرم (صلى الله علیه و آله وسلم) به امیرالمومنین علی (علیه السلام) آمده است:

«..یا عَلِی إِنَّ الله عَزَّ وَ جَلَّ أَحَبَّ الْكَذِبَ فِی الصَّلَاحِ وَ أَبْغَضَ الصِّدْقَ فِی الْفَسَاد..» (4)

ص: 331


1- مقصود این سخن دروغ برای اصلاح میان مردم از قسم دروغ است ولی دروغ محسوب نمی شود.
2- الكافی 2/341ح 16
3- الكافی (ط - الإسلامیة) 2/210؛ (ط - دارالحدیث) 3/533 - الوافی 5/540 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلى الله علیه و آله وسلم) 9/146 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 73/46
4- الوافی 26/169 - وسائل الشیعة 12/252 - الفصول المهمة فی أصول الأئمة (علیهم السلام) (تكملة الوسائل) 3/364 - هدایة الأمة إلى أحكام الأئمة (علیهم السلام) 5/178 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 74/47 - نهج الفصاحة (مجموعه كلمات قصار حضرت رسول اکرم (صلى الله علیه و آله وسلم) ) 313

..یا علی ! خداوند دروغ صلح آمیز را دوست دارد و از راست فتنه انگیز بیزار است..

البته پخش سخنان محبت آمیز بین طرفین دعوا، كاریست بسیار ظریف و دقیق، كه می باید با توسل به ائمۀ اطهار (علیهم السلام) و با خبرگی و مهارت خاصی این عمل انجام بگیرد. حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) در دشواری آشتی دادن فرمودند:

«..إِزَالَةُ الرَّوَاسِی أَسْهَلُ مِنْ تَأْلِیفِ الْقُلُوبِ الْمُتَنَافِرَة..» (1)

..از جای كندن كوه های استوار آسان تر از الفت دادن دلهای از هم رمیده است..

از ملزومات اصلاح میان دو نفر، استفاده از نصایح، گفتارها و تجربه های پندآموز است تا قدرت خاموش نمودن آتش غضب دو طرف دعوا را داشته باشد. با خُلق مهربان و رأفت ناصح و نصایحی که بکار می گیرد، به اذن خدای متعال موثر در دو طرف شده و خواستۀ شیطان از بین می رود. میانجی جایگاه بسیار ارزنده ای نزد خداوند منان و رسول اکرم (صلى الله علیه و آله وسلم) و ائمۀ اطهار (علیهم السلام) و مردم می یابد. زیرا كار همۀ

ص: 332


1- غررالحكم 76/67 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 75/11

انبیاء و امامان معصوم (علیهم السلام) نصیحت خلایق برای رهایی از ظلمت بوده است كه در این زمینه روایاتی را برای صدق این گفتار، بیان می داریم. حضرت رسول اکرم (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«إِنَّ أَعْظَمَ النَّاسِ مَنْزِلَةً عِنْدَ الله یوْمَ الْقِیامَةِ أَمْشَاهُمْ فِی أَرْضِهِ بِالنَّصِیحَةِ لِخَلْقِهِ» (1)

بزرگترین مردم از نظر منزلت و مقام در روز قیامت در پیشگاه خداوند متعال، كسانی هستند كه در روی زمین بیشتر به نصیحت بندگان خدا پرداختند.

البته شخص ناصح كه در رأس آنها محمد و آل محمد (علیهم السلام) قرار گرفته اند همۀ نصایح و پندهایشان پیرامون رعایت قوانین دینی است. تا با بجا آوردن امرها و دوری از مناهی، بتوانند در دنیا، زندگی مطلوبی داشته و آنرا به آرامش ابدی بهشت وصل کنند. به همین دلیل یكی از مهمترین حقوق دینی، اعانت، احترام و دستگیری مخلوقات نسبت به همدیگر است. از ویژگی های شخص ناصح آنست كه با نرمی و خوش اخلاقی و حلم فراوان برای برطرف نمودن زشتیها و عیوب بندگان قیام

ص: 333


1- الكافی (ط - الإسلامیة) 2/208 - الوافی 5/536 - وسائل الشیعة 16/382 - هدایة الأمة إلى أحكام الأئمة (علیهم السلام) 5/607 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلى الله علیه و آله وسلم) 9/143 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 71/358

می كند، چنانكه حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«بِلِینِ الْجَانِبِ تَأْنَسُ النُّفُوس» (1)

با نرمی خلق و نیک برخورد افراد به هم نزدیك و مردم با یكدیگر انس و الفت می گیرند.

در نظر گرفتن روحیات افراد از ضروریات شخص ناصح و مصلح است. نرمگویی و خوشخلقی باعث رعایت احوال اشخاص مشاجره كننده شده و سبب دستیابی به هدف(آشتی) می گردد. چگونگی نصیحت در فرمودۀ حضرت امام حسن عسكری (علیه السلام) اینگونه بیان شده است که:

«مَنْ وَعَظَ أَخَاهُ سِرّاً فَقَدْ زَانَهُ وَ مَنْ وَعَظَهُ عَلَانِیةً فَقَدْ شَانَه» (2)

كسیكه برادر خود را پنهانی موعظه میكند او را زیبا و نیكو می سازد و كسی كه آشكارا به وی اندرز می گوید باعث زشتی او می شود.

این امر بر هر مومنی واجب گشته است تا با رافت، گفتاری نیكو و منطقی در خفا، برادر خود را از گمراهی، تاریكی و خطاها نجات

ص: 334


1- عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 188 - غرر الحكم و درر الكلم 300 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 250
2- تحف العقول 489 - كنز الفوائد 1/93 - الوافی 26/285 - حلیة الأبرار فی أحوال محمد و آله الأطهار (علیهم السلام) 4/601 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 71/166؛ 75/82؛ 75/374

بخشد كه چنین كسانی مورد تفقد و تشویق ائمۀ اطهار (علیهم السلام) قرار گرفته اند. حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«أَحَبُ إِخْوَانِی إِلَی مَنْ أَهْدَى إِلَی عُیوبِی» (1)

محبوبترین برادرانم نزد من آن كسی است كه عیوب مرا به من هدیه بدهد.

و نیز حضرتش فرمودند:

«خَیرُ إِخْوَانِكُمْ مَنْ أَهْدَى إِلَیكُمْ عُیوبَكُمْ» (2)

بهترین برادران شما كسی است كه عیبهایتان را به شما اهدا كند.

حضرت رسول اکرم (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«مَثَلُ الاَخَوَین مَثَلُ الیدَین تَغسِلُ إِحَداهُمَا الاُخْرَی» (3)

دو برادر دینی همانند دو دستند كه هر كدام دیگری را می شوید، با یكدیگر كمال همكاری را دارند و عیوب هم را پاك می كنند.

ص: 335


1- الكافی (ط - الإسلامیة) 2/639؛ (ط - دارالحدیث) 4/687 - تحف العقول 366 - الوافی 5/573 - وسائل الشیعة 12/25 - هدایة الأمة إلى أحكام الأئمة (علیهم السلام) 5/138 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلى الله علیه و آله وسلم) 12/532 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 75/249 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 8/329
2- مجموعة ورام 2/123 - نهج الفصاحة (مجموعه كلمات قصار حضرت رسول اکرم (صلى الله علیه و آله وسلم) ) 470 - میزان الحكمه 1/86
3- المحجه البیضاء 3/319

حضرت امام موسی كاظم (علیه السلام) فرمودند:

«اوقات شبانه روز را چهار قسمت كنید؛ یك قسمتش را صرف رفت و آمد و معاشرت با برادران مورد اعتمادی كه شما را به عیوبتان آگاه می سازند و قلباً نسبت به شما محبت و خلوص دارند، نمائید..» (1)

اهمیت نصیحت کردن برادر مومن آنچنان زیاد است كه اگر در برابر خطاهایش سكوت کنیم، جزو خیانتكاران به شمار خواهیم آمد. حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«مَنْ رَأَى أَخَاهُ عَلَى أَمْرٍ یكْرَهُهُ فَلَمْ یرُدَّهُ عَنْهُ وَ هُوَ یقْدِرُ عَلَیهِ فَقَدْ خَانَه..» (2)

كسی كه برادر خود را گرفتار عمل نامطلوبی می بیند و می تواند او را از این كار باز دارد اگر سكوت كرده و منعش نکند، دربارۀ وی خیانت كرده است.

حضرت رسول اکرم (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«الْمُؤْمِنُ مِرْآةُ أَخِیهِ یمِیطُ عَنْهُ الْأَذَى» (3)

ص: 336


1- بحارالانوار (ط - بیروت) 75/321 - تحف العقول 307
2- الأمالی( للصدوق) 270 - روضة الواعظین و بصیرة المتعظین (ط - القدیمة) 2/292 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 71/190؛ 72/65
3- مصادقة الإخوان 42 - مشكاة الأنوار فی غرر الأخبار 106؛ 189 - وسائل الشیعة 12/210 - رساله حقوق حضرت امام سجاد (علیه السلام) 494

مومن برای برادر خویش همانند آینه است، ناملایمات و بدیها را از او دور می سازد.

در این راستا، یکی از حقوقی که برادران مومن باید نسبت به همدیگر مراعات نمایند، نصیحت و هدایت به سوی اعمال خیر است. حضرت امام موسی كاظم (علیه السلام) فرمودند:

«..أُخْبِرُكَ أَنَّ مِنْ أَوْجَبِ حَقِ أَخِیكَ أَنْ لَا تَكْتُمَهُ شَیئاً ینْفَعُهُ لَا مِنْ دُنْیاهُ وَ لَا مِنْ آخِرَتِهِ» (1)

از واجبترین حقوق برادرت اینست كه او را به خیر و صلاحش متوجه كنی (نكتۀ بسیار مهم)و هیچ چیزی كه برای امر دنیا و امور آخرتش مفید و نافع است از وی پنهان نداری.

می توان گفت هر که در این امر کوشاتر از دیگران بود، از بقیه دلسوزتر و خداترس تر است. حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرموده اند:

«أَشْفَقُ النَّاسِ عَلَیكَ أَعْوَنُهُمْ لَكَ عَلَى صَلَاحِ نَفْسِكَ وَ أَنْصَحُهُمْ لَكَ فِی

ص: 337


1- بحار الأنوار (ط - بیروت) 2/75؛ 2/209؛ 75/329 - رجال الكشی - اختیار معرفة الرجال (مع تعلیقات میر داماد الأسترآبادی) 2/755 - رجال الكشی - إختیار معرفة الرجال 455 - رساله حقوق حضرت امام سجاد (علیه السلام) 496

دِینِك» (1)

مهربانترین افراد نسبت به تو كسی است كه در خیر و صلاحت بیش از دیگران تو را یاری دهد و در امر دینت با خلوص زیادتری به تو نصیحت می كند.

تعریف برادری در کلام ائمۀ هدایت (علیهم السلام)، شامل هرگونه دفع ضرر از یکدیگر است. پند، نصیحت، دستگیری و اعانت از جمله حقوق برادری اند و سراسر این اعمال و افعال هم برای برادر و هم برای عامل، رحمت و برکت، و صفا و هدایت است. حضرت امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:

«..إِنَّ الْمُؤْمِنَ أَخُو الْمُؤْمِنِ عَینُهُ وَ دَلِیلُه..» (2)

مومن، برادر مومن است و نیز چشم و راهنمای اوست، در این صورت نسبت به او خیانت، ستم و غش روا ندارد و با او خلف وعده نكند.

عفو بهترین احسان

یكی از مهمترین آثار دوستی و محبت به برادران دینی، چشم پوشی

ص: 338


1- غرر الحكم و درر الكلم 218 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 416
2- المؤمن 42؛ 43 - الكافی (ط - الإسلامیة) 2/166؛ (ط - دارالحدیث) 3/425 - الوافی 5/553 - وسائل الشیعة 12/205 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول4 9/11 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 60/71

از خطاها و تغافل نسبت به اعمال، و اغماض از اشتباهات، و عفو و گذشت در برابر بدیها و ناشایستی و مدارا نمودن با آنان است. محبت به دوستان مومن همین عفو و گذشت است. زیرا دوستی از دو بخش تشكیل گشته و در دو كفۀ ترازو قرار می گیرد؛ یكی دادرسی مالی و رفع مشكلات و دیگر كفه كه سنگینتر از دادرسی باید باشد، اغماض و بی اعتنایی و عفو کردن بدیهای مومنان است كه با كلام گهربار معصومین (علیهم السلام) اهمیت عفو و دوری از اختلافات مشخص می گردد و بارور کردن درخت ایمان با آبیاری گذشت و عفو و مدارا، میوه های شیرین و بی نظیری را، به بار خواهد آورد.

وقتی قلب و روح مومن با فرمایشات ائمۀ اطهار (علیهم السلام) سیراب شد و عفو و مدارا در بندبند وجودش مانند خون جاری گشت، عمل مومن از دایرۀ تعبد الهی خارج نمی شود. بغض، كینه و عداوت كه ریشه اش از غاصبین خلافت حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) سرچشمه می گیرد، می خشکد. این رذایل از حربه های بسیار ظریف و دقیق شیطان (لعنت الله علیه) است كه برای دور كردن و پراكنده نمودن مومنان از دایرۀ ولایت و محبت اهل بیت (علیهم السلام) در از هم پاشیدگی جماعت مومنین است و كینه و عداوت از زهرآلوده ترین تیرهای شیاطین بر قلب مومنین است كه قسم یاد كرده است، همه را مورد اصابت این تیر قرار

ص: 339

خواهد داد الا مخلصین در ولایت را.

{قالَ رَبِّ بِما أَغْوَیتَنی لَأُزَینَنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِینَّهُمْ أَجْمَعینَ * إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصینَ} (1)

«گفت خدایا بخاطر اینکه مرا فریفتی، برایشان در زمین همه چیز را زیبا می کنم و همۀ ایشان را فریب می دهم * مگر بندگان مخلصت را»

پیروزی در این مرحله از امتحان، پاداشهای عظیمی را كه از درك و وصف اوهام بشر خارج است، برای مومن به ارمغان خواهد آورد كه روایات آن در ادامه خواهد آمد. همچنین مغلوب شدن در برابر نفس اماره، و كینه و بغض را بر محبت و گذشت ترجیح دادن، عقابها و عذابهای وحشتناكی را در پی خواهد داشت كه آن، قطع ولایت معصومین (علیهم السلام) و رفتن به جنگ با ائمۀ اطهار (علیهم السلام) بوده و مستوجب عذابهای الیم آخرت است.

بنابراین مومن مطیع اهل بیت (علیهم السلام) طبق فرمان ائمۀ معصوم (علیهم السلام) قلب خود را از كینه و بغض خالی و بسوی صفا، پاكی و نورانیت هدایت می كند، تا بدین سبب مورد عنایت خاصۀ ائمۀ اطهار (علیهم السلام) و خداوند تعالی قرار گیرد و به خاطر گذشت از خطاهای مومنین به مقام

ص: 340


1- سورۀ مبارکۀ حجر آیات شریفه 39 و 40

عبودیت الهی رسیده و در بزم محفل انس نیکان راه پیدا كند و كم كم به خاطر كسب امتیازات پیرامون اعانت مومنین (دادرسی مالی و عفو) و دوری از گناهان و اختیار نمودن ورع و پارسایی در شعاع شیعیان و خواص حضرت بقیةالله (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قرار گیرد و شامل بهترین پاداشها، که همانا خشنودی خدای تعالی از مومن است، شود. حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) به قنبر برای واكنش به كسیکه به حضرت (علیه السلام) ناسزا گفته بود، پس از نصایح در مورد جواب ندادن به او فرمودند:

«..فَوَ الَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ مَا أَرْضَى الْمُؤْمِنُ رَبَّهُ بِمِثْلِ الْحِلْمِ..» (1)

قسم به خدایی كه دانه را شكافت و خلایق را بیافرید، مومن پروردگار خود را با چیزی همانند بردباری و گذشت خشنود نكرد.

حال كدامین عمل در برابر عفو و حلم ورزیدن می تواند باب رضا و خشنودی حق تعالی را بگشاید؟ حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«الْعَفْوُ أَحْسَنُ الْإِحْسَانِ» (2)

ص: 341


1- الأمالی (للمفید) 118 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 68/424 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 11/291
2- عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 27؛ 43 - غرر الحكم ص27/315؛ ص57/1099

عفو از (خطا و زشتی دیگران) زیباترین چهرۀ احسان است.

آری شیاطین چون تحمل گرمی بازار ائمۀ معصوم (علیهم السلام) كه با محبت و مودت در بین دوستانشان ایجاد شده است، را ندارند، لذا از راه دعوا و مشاجره، سپس كینه، دام خود را برای دوستان اهل بیت (علیهم السلام) می گسترانند. و به وسیلۀ وسوسه های نفسانی كه پس از گفتگوهای تند و پرخاشگری آنرا تبدیل به انتقام و عداوت می گردانند تا بدین وسیله درصدد از هم پاشیدگی اجتماع با صفای [هر چند کم] مومنان شوند. اما مومن واقعی به تبعیت از فرمانهای امام معصوم (علیه السلام) در این برخوردها و مشاجره ها راه خود را انتخاب و محبت و كلام امام (علیه السلام) را بر هوای نفس و بغض و كینه ترجیح می دهد و بوسیلۀ اغماض، تغافل و حلم، پا به مقام قرب و خشنودی الهی می گذارد و فریب وسوسه های شیطان را كه در دل او القاء می كند، نمی خورد. هر چند، وسوسه ظاهراً منطقی باشد و شیطان برای برافروختن غضب او دلایل دروغینی به وی ارائه کند.

مثلا بگوید او (طرف دعوا) آبرو و حیثیت تو را برده در میان جمع هتك حرمتت نموده، و چنین و چنان كرده است، باید با او مقابله به مثل نمایی و از حق خودت دفاع كنی. او اهل تكبر است. می بایستی در برابر انسان مغرور بایستی باید حق خویش را بگیری و انتقام بكشی

ص: 342

و...

در صورتیكه امام معصوم (علیه السلام) همۀ اینها را می دانست كه حق با مومن است و او مظلوم واقع گشته و چه رنجها و اندوه هایی را طرف مقابل بر مومن وارد ساخته، با این وصف فرمان عفو و گذشت را صادر می فرمایند و رسیدن به مقامات عالیۀ بندگی را در همین چشم پوشی از خطاها قرار داده اند. حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) در ذیل آیۀ شریفه؛

(..صِرَاطَ أَلَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ..)

در سورۀ مباركۀ حمد، فرموده اند:

«این نعمت ثروت دنیا و یا تندرستی بدن نبوده است، گرچه تمامی اینها از نعمتهای آشكار خداوند است. مگر نمی بینی گاهی كافران بیدین دارای این نعمتها هستند ولی شما را تشویق نفرموده است كه دعا كنید تا راه آنها را به شما نشان دهد بلكه فقط دستور داده به تقیۀ نیك و سپس مامور گشته اید تا از خداوند بخواهید كه شما را به شناختن حقوق برادران مومنتان راهنمایی فرماید. و هیچ بنده ای نیست كه خود را موظف به ادای حقوق برادرانش بداند و با كوشش خویش حقوق آنان را به طور كامل و یا به اندازه ای كه برایش مقدور باشد بپردازد و عفو از خطاهای برادرانش مایۀ خشنودیش شود؛ لغزشهای ایشان را جستجو و كنجكاوی نكند و آنها را نادیده بگیرد و درگذرد، مگر این كه خداوند در روز قیامت به او بگوید: ای بندۀ من

ص: 343

تو حقوق برادرانت را (با این عفو) پرداختی و در حقهایی كه بسود تو (در اختلافی كه حق با تو بود) و زیان آنها بود پی جویی نكردی، پس من كه بخشنده ترم و بزرگواریم بیشتر است، شایسته است همانگونه كه تو كرم و گذشت كردی، با تو مسامحه و بزرگواری نمایم، بنابراین امروز تنها آنچه را كه به تو نوید داده ام می دهم بلكه از بخشش و فضل بی پایانم بیشتر از آنچه وعده داده بودم، به تو خواهم داد و كوتاهیَت را در برخی از حقوقم پیگیری نخواهم كرد»

سپس امام (علیه السلام) فرمودند:

«پس خداوند متعال او را با محمد و خاندانش (علیهم السلام) ملحق می سازد و از برگزیدگان پیروان ایشان قرارش می دهد» (1)

ص: 344


1- معانی الاخبار 1/80 باب 22 - در ادامه امام معصوم (علیه السلام) منظور از آن نعمت را میفرمایند: «به تقیه نیك شما را راهنمایی كند كه بدان وسیله از گزند و آزار مردم ایمن شوید، تقیه ای كه با آن از افزودن گناهان و كفرورزی دشمنان خدا جلوگیری می شود. اینگونه با آنها مدارا كنید و آنها را به مرزی نكشانید كه تحریك شده و به تو و مومنین آزار رسانند و همچنین هیچ مردی و زنی نیست كه محمد و آل محمد (علیهم السلام) را دوست بدارد و با دشمنان آنان دشمنی كند مگر آنكه خود را جهت جلوگیری از عذاب خداوند در پشت دژی استوار و سپری محكم قرار داده باشد و نیز هركس از بندگان از مرد و یا زن كه با مردمان به بهترین وجه سازش و مدارا كند و از این كار به باطل مبتلا نگردد و از مرز حق گام بیرون ننهد تا آنجا كه پروردگار هر نفس او را تسبیحی قرار دهد و عملش را پاكیزه گرداند و بینشی به او دهد كه بتواند راز ما را پوشیده نگهدارد و خشم خود را فرو برد و در برابر هرچه از دشمنان می شنود بردباری ورزد. اگر چنین باشد خداوند پاداش كسی را به او می دهد كه در راه خداوند در خون خود غوطه ور گشته است»

حال با بررسی و نگرشی بر این فرمایش گهربار امام، طریق پیروزی در امتحان الهی را در برابر برادران دینی خواهیم آموخت.

«به بهترین وجه سازش و مدارا كنید»

و در قبالش، هر نفس او را تسبیحی قرار می دهند و چنانچه خشم خود را فرو برد و در برابر سخنان زشت دشمنان، بردباری ورزد، مستحق پاداش كسی كه در راه خدا در خون خود غوطه ور گشته است، می شود.

حال وقتی اغماض و مدارا در برابر دشمنان اهل بیت (علیهم السلام) به خاطر امر تقیه، اینهمه امتیاز و پاداش دارد، به دیدۀ انصاف و عقل سلیم، جایگاه گذشت از برادر دینی كجاست؟ اگر در روایت فوق با تأمل، تعمق و انصاف چند بار مرور کنیم، هیچ روزنه ای برای فرار از عفو و مدارا نمی ماند. مگر اینكه انسان، فرمایش امام (علیه السلام) را كه به عنوان دستورالعمل صادر شده است، با بی اعتنایی و ادبار رد نماید و در مقابل كلام و امر امام (علیه السلام)؛ رضایت نفس را به وسیلۀ اظهار بغض و كینه در برابر برادر مومن، ترجیح دهد و بدین سبب مورد سخط و غضب خداوند متعال قرار گیرد و با تندی، ناسزا گفتن؛ و كینۀ برادر دینی را در دل گرفتن، اعلان جنگ با حق تعالی كند. حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

ص: 345

«قَالَ الله عَزَّ وَ جَلَّ لَیأذَن بِحَربٍ مِنّی مَنْ أَذی عَبْدِی المُؤمِن» (1)

خداوند عز و جل فرموده است هر كه بندۀ مومن مرا بیازارد به من اعلان جنگ می دهد.

کسی که گذشت را پیشۀ خود می کند عنایت خاصۀ و فضل بیکران حق تعالی را نصیب خود می نماید. کاری بسیار سخت اما دارای پاداشی بسیار بزرگ. امام هدایت (علیه السلام) می فرمایند:

«خطاهای برادرت را، نادیده بگیر»

در صورتیكه امام (علیه السلام) می دانستند كه در این اختلاف حق با تو بوده است، ولی امر می فرمایند برای جلب خشنودی حق تعالی، بدی و زشتی برادرت را نبینی و نشنوی و سعی در فراموشی آن داشته باشی که با این عمل، وارد معامله با حق تعالی خواهد شد. حق تعالی در برابر عفو و گذشت از اشتباهات برادر مومن نیز خود، عفو و گذشت پیش می گیرد و می فرماید:

«من هم برخی از كوتاهیهائی كه در حقوق و بندگی من داشتی، نادیده خواهم گرفت»

از خود گذشتگی از مال و عفو بدیهای برادر دینی، امتحانی است بسیار بزرگ كه جز مخلصین نمی توانند برای رضایت امامشان و برای

ص: 346


1- الكافی 2/350/1

گرامی داشتن گوهر محبت ذوات مقدسه (علیهم السلام) كه در سینۀ برادرشان نهفته است پا بر نفس گذارند. اخلاص در دین یعنی، به پای برادرت مال بریزی و از كردار و خطاهای او درگذری. حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرموده اند:

«دوست بدارید دوستان ما را، هر چند كه قاتل فرزند یا پدرت باشتد و دشمن بدارید دشمنان ما را هر چند كه فرزند یا پدرت بوده باشند»

نشان صداقت در محبت به امیرالمومنین علی (علیه السلام)، گذشت و عفو از بدیهای محبین ائمۀ معصوم (علیهم السلام) است تا جایی كه اگر قاتل فرزند یا پدرت شد از او بگذری همچون مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی (از مراجع قدیم) که از قاتل فرزندش كه نور چشم و پارۀ جگرش بود، درگذشت. درست است که بسیار سخت است اما حداقل وسع ما محبین و اجتماع شیعیان، همان گذشت از اشتباهات، توهین و ناسزاهای آنها است كه باید برای رضای خدا، ندیده و نشنیده بگیریم.

بنابراین طبق فرمان امام هدایت (علیه السلام)، اگر برادرمان بر اثر عصبانیت با ما پرخاش و درشتی کرد، در جواب آن باید، برای رسیدن به مقام عالیه و ترجیح فرمایش امام (علیه السلام) بر هوای نفس، او را ببخشیم و گذشت کنیم. هر چند كه در همان لحظات اولیه، این کار سخت است ولی بعد از چند ساعت یا چند روز، باید برای پیروزی در امتحان عفو و

ص: 347

گذشت، با دوست ایمانیمان پیوند برقرار سازیم، هرچند كه او از ما بریده باشد. از آنهایی نباشیم كه در مشاجره و دعوا بر اثر غلبۀ غضب، همۀ حرمتهای برادری را هتك کرده و زبان به ناسزا، یا غیبت بگشاییم چرا كه این کار، محاربه با خداست و حساسیت خداوند در دعوا و مشاجره بین دو برادر دینی آنقدر زیاد است كه سرسختی و تندی یكی از آندو بر اثر كینه و ناسزا گفتن با وجود اعمال صالح و نیك و یك عمر عبودیت، وارد كفر می شود. حضرت امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:

«وقتی مومن به برادر ایمانی اش ”اف“ می گوید، از ولایت خارج می شود و وقتی به او بگوید تو دشمن منی، یكی از ایشان كافر می شود. زیرا كه خداوند از احدی عملی را نمی پذیرد در حالی كه از روی خیرخواهی به سرزنش و ملامت مومنی بپردازد و آبروی او را بریزد و شخصیتش را خرد كند» (1)

پذیرفتن اعمال طبق روایت اول کتاب، منوط بر اعانت و محبت برادران دینی است و مردود شدن و ابطال اعمال نیک، در گرو تندی، ملامت و سرزنش مومن است. چرا كه ملامت منجر به ریختن آبرو و شكستن دل مومن می گردد، هر چند كه از روی خیرخواهی باشد. این خود نشان دهندۀ عزّت و ارزش مومن نزد خداوند متعال می باشد.

ص: 348


1- كافی 8/365 ح 556

حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) می فرمایند:

«مَنْ أَحْزَنَ مُؤْمِناً ثُمَ أَعْطَاهُ الدُّنْیا لَمْ یكُنْ ذَلِكَ كَفَّارَتَهُ وَ لَمْ یؤْجَرْ عَلَیهِ» (1)

هر كه مومنی را اندوهناك سازد و سپس دنیا را به او بدهد، گناهش بخشوده نمی شود و در برابر آن پاداشی نمی بیند.

پس با یقین به كلام گهربار معصومین (علیهم السلام)، باید احترام مومن را در برخوردها بسیار نگه داشت. زیرا پس از شكستن دل او اگر تمام دنیا را به او بدهند، باز گناه این عمل پاك نمی گردد زیرا حضرت رسول اکرم (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَنْ أَهَانَ لِی وَلِیاً فَقَدْ أَرْصَدَ لِمُحَارَبَتِی..» (2)

خداوند تبارك و تعالی فرموده است: هر كه به یكی از دوستان من تحقیر و توهین روا دارد، برای جنگ با من آماده شده است.

حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

ص: 349


1- میزان الحكمه 1/125 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 72/150 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 9/99
2- المؤمن 32؛ 69؛.. - الكافی (ط - الإسلامیة) 2/351؛..؛ (ط - دارالحدیث) 4/70؛.. - مشكاة الأنوار فی غرر الأخبار 322 - الوافی 5/960؛.. - وسائل الشیعة 12/266 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلى الله علیه و آله وسلم) 10/380 - بحار الأنوار (ط - بیروت)64/65؛.. - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 2/94؛..

«إِذَا كَانَ یوْمُ الْقِیامَةِ نَادَى مُنَادٍ أَینَ الصُّدُودُ لِأَوْلِیائِی فَیقُومُ قَوْمٌ لَیسَ عَلَى وُجُوهِهِمْ لَحْمٌ فَیقَالُ هَؤُلَاءِ الَّذِینَ آذَوُا الْمُؤْمِنِین..» (1)

روز قیامت ندا كننده ای ندا در دهد: كجایند آزار دهندگان دوستان من؟ پس گروهی برخیزند كه صورتشان گوشت ندارد و گفته می شود اینان كسانی هستند كه مومنان را آزار دادند و با آنان دشمنی و مخالفت كردند در دینشان برایشان سخت گرفتند، سپس به درافكندنشان در جهنم فرمان داده می شود.

در عواقب خطرناك خوار کردن مومن، حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«لَا تَسْتَخِفَ بِأَخِیكَ الْمُؤْمِنِ فَیرْحَمَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عِنْدَ اسْتِخْفَافِكَ وَ یغَیرَ مَا بِك» (2)

(مواظب باش) كه برادر مومن خود را سبك نگردانی، كه خداوند متعال او را مورد ترحم قرار می دهد و برنامه های تو را دگرگون می سازد.

همچنین با خوار كردن مومن، انسان مورد غضب خدا قرار خواهد گرفت. حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

ص: 350


1- الكافی (ط - الإسلامیة) 2/351؛ (ط - دارالحدیث) 4/70 - ثواب الأعمال و عقاب الأعمال 257 - مشكاة الأنوار فی غرر الأخبار 107 - الوافی 5/959 - تفسیر الصافی 4/203 - وسائل الشیعة 12/264 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 72/149
2- المؤمن 68 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 9/105

«اگر كسی از مومن چیزی نقل كند كه وی را خوار و سبك و پیش مردم كوچك كند، خداوند او را از ولایت خویش خارج می كند و در ولایت شیطان قرار می دهد» (1)

حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«مَا مِنْ إِنْسَانٍ یطْعُنُ فِی عَینِ مُؤْمِنٍ إِلَّا مَاتَ بِشَرِّ مِیتَةٍ وَ كَانَ یتَمَنَّى أَلَّا یرْجِعَ إِلَى خَیر» (2)

هیچ انسانی چشم در چشم مومن به او طعن نزند جز اینكه به بدترین مرگ بمیرد و نیز سزاوار باشد كه به خیر برنگردد.

اذیت مومن مذموم است، مخصوصاً اگر در هنگام برخورد با مومن، از او با روی گشاده استقبال نگردد و عمداً با سردی و بی اعتنایی روبه رو شود، شخص آزار دهنده مصداق این فرمایش خواهد بود. حضرت رسول خدا (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«..وَ مَنْ لَقِی أَخَاهُ بِمَا یسُوءُهُ لِیسُوءَهُ أَسَاءَهُ وَ بَعَّدَهُ یوْمَ الْقِیامَةِ» (3)

..هر كه در دیدار برادر دینی اش كاری كند تا او ناراحت شود، خداوند

ص: 351


1- كتاب كیش پارسایان 127
2- المحاسن 1/100 - الكافی (ط - الإسلامیة) 2/361؛ (ط - دارالحدیث) 4/92 - ثواب الأعمال و عقاب الأعمال 239 - وسائل الشیعة 12/299 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (علیهم السلام) 11/13 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 72/145
3- مصادقة الإخوان 62 - وسائل الشیعة 16/356 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 71/305

هم در روز دیدارش (قیامت) او را ناراحت می كند.

حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«..مَنْ شَمِتَ بِمُصِیبَةٍ نَزَلَتْ بِأَخِیهِ لَمْ یخْرُجْ مِنَ الدُّنْیا حَتَّى یفْتَتَنَ» (1)

..هر كه در مصیبتی كه به برادر مومنش رسیده، خوشحال شود و به شماتت او بپردازد از دنیا نرود مگر اینكه گرفتار فتنه شود.

خدا نکند از آنهائی باشیم که برای انتقام از بدیهای برادر مومن با عملی دل او را بلرزانیم كه آزار و ترساندن مومن، طبق روایت، اذیت خداست. امام هدایت (علیه السلام) این عمل را بطور کامل نهی فرمودند. حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«لَا یحِلُ لِمُسْلِمٍ أَنْ یرَوِّعَ مُسْلِماً» (2)

بر هیچ مسلمانی روا نیست كه مسلمانی را به رعب و وحشت اندازد.

یكی از راه های ایجاد وحشت در دل مومن، پشت سر او به ضررش حرف زدن است كه باعث از بین رفتن آبرو و حیثیت او می گردد و از ترس از بین رفتن آبروی خویش در دلهره و رعب بسر خواهد برد كه

ص: 352


1- الكافی (ط - الإسلامیة) 2/359؛ (ط - دارالحدیث) 4/88 - الوافی 5/976 - وسائل الشیعة 3/266 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 72/216
2- عیون أخبار الرضا (علیه السلام) 2/71 - وسائل الشیعة 12/271؛ 12/304 - هدایة الأمة إلى أحكام الأئمة (علیهم السلام) 5/187 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 72/147 - نهج الفصاحة (مجموعه كلمات قصار حضرت رسول اکرم (صلى الله علیه و آله وسلم) ) 680

در این باره قرآن مجید می فرماید:

«كسانی كه مردان و زنان مومن را بی آنكه گناهی كرده باشند، می آزارند، تهمت و گناه آشكاری را به دوش می كشند» (1)

و مقارن این آیۀ شریفه، بیان گهربار حضرت امام صادق (علیه السلام) است كه فرموده اند:

«كسی كه بر ضرر مومنی به نصف كلمه حرفی بزند، خداوند عزوجل را در قیامت ملاقات كند در حالی كه در پیشانی او نوشته باشد از رحمت خدا مایوس است» (2)

وجود گرامی حضرت رسول خدا (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«یُسَلِّطُ الله الْجَرَبَ عَلَى أَهْلِ النَّارِ فَیحَكُّونَ حَتَّى تَبْدُوا عِظَامَهُمْ فَیقَالُ لَهُمْ هَلْ یؤْذِیكُمْ هَذَا فَیقُولُونَ إِی وَ الله فَیقَالُ هَذَا بِمَا كُنْتُمْ تُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِینَ» (3)

«خداوند خارِش را بر اهل جهنم مسلط می كند و آنقدر بدنهایشان را می خارانند تا استخوانهایشان پیدا شود و گوشتهایشان بریزد. از آنها (اهل آتش) پرسیده می شود آیا در این حالت اذیت می شوید؟ میگویند بله به خدا قسم. پس به آنها گفته می شود، این برای آن است كه (در

ص: 353


1- سورۀ مبارکۀ احزاب آیۀ شریفۀ 58
2- كافی 2/368
3- مجموعه ورام 1/56

دنیا) به مومنین اذیت و آزار می رسانیدند»

آزار برادر مومن و اذیت او، جنگ با خداست، اینکار مملو از نارضایتی خدا و رسول (صلى الله علیه و آله وسلم) است چرا که آزردن دوستان اهل بیت (علیهم السلام)، آزردن ذوات مقدسه (علیهم السلام) می باشد. حضرت رسول اکرم (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«مَنْ آذى مُسْلِماً فَقَدْ آذَانِی وَ مَنْ آذَانِی فَقَدْ آذَى الله» (1)

هر كه مسلمانی را بیازارد، به تحقیق مرا آزار داده است و کسی که مرا بیازارد حقاً خدا را آزرده است.

خدا نكند كسی بر اثر غلبۀ كینه بر محبت، با برادر مومن خود تندگویی كرده و یا با نگاه های تیز و تند، برادر خود را بیازارد كه حضرت رسول اکرم (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«مَنْ نَظَرَ إِلَى مُؤْمِنٍ نَظْرَةً لِیخِیفَهُ بِهَا أَخَافَهُ الله عَزَّ وَ جَلَّ یوْمَ لَا ظِلَّ إِلَّا ظِلُّه» (2)

هر كس به مومنی نگاه ترسناكی كند (با غضب نگاه كند)، خداوند

ص: 354


1- نهج الفصاحة (مجموعه كلمات قصار حضرت رسول اکرم (صلى الله علیه و آله وسلم) ) 772
2- الكافی (ط - الإسلامیة) 2/368؛ (ط - دارالحدیث) 4/107 - مشكاة الأنوار فی غرر الأخبار 100 - الوافی 5/963 - وسائل الشیعة 12/303 - هدایة الأمة إلى أحكام الأئمة (علیهم السلام) 5/187؛ 6/52 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلى الله علیه و آله وسلم) 11/54 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 72/150؛ 72/151؛ 72/363؛ 74/192؛ 75/274 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 9/147 - مكاتیب الأئمة (علیهم السلام) 4/148

متعال او را در روزی كه سایه ای جز سایۀ او نیست، بترساند.

و مهمتر اینكه فرمودند:

چون مومنی به برادرش «اف» بگوید (نوعی اظهار ناراحتی به وسیلۀ تغییرات و دگرگونی در چهره و ظاهر نمودن آن در لسان می باشد) رشتۀ دوستی میان آنها بریده شود.

آنچنان حق تعالی از درگیری و دلخوری دو مومن، منتفر و منزجر می شود كه می فرماید:

«چون یكی از آن دو به دیگری بگوید تو دشمن منی، یكی از آندو كافر شوند»

پس باید قبول كنیم كه یكی از راه های سقوط به وادی كفر، اهانت و بد گفتن نسبت به برادران دینی می باشد. در حدیثی نقل شده که:

«چون برادرش را متهم سازد، ایمان در دلش آب شود، همانند نمك در میان آب»

جای بسی شگفتی است كه اثبات ایمان، منوط بر احترام مومن و محو ایمان از دل بستگی بر اهانت مومنان به همدیگر است پس می فرمایند:

«إِنَ الْمُؤْمِنَ وَلِی اللَّهِ یعِینُهُ وَ یصْنَعُ لَهُ وَ لَا یقُولُ عَلَیهِ إِلَّا الْحَقَّ وَ لَا یخَافُ

ص: 355

غَیرَه» (1)

مومن دوست خداست، خدا در امورش یاریش کرده و آنها را برایش می سازد و مومن جز حق و برای خدا نگوید و از غیر او نترسد.

اگر طرف دعوا، دوست خداست، جنگ با او جنگ با حق تعالی می باشد و محبت به او مودت خداوند است و اگر خطا و اشتباهی نسبت به مومن مرتکب شد، از روی نفاق قلبی نیست. حضرت امام كاظم (علیه السلام) فرمودند:

«..لَیسَ مِنْ أَخْلَاقِ الْمُؤْمِنِینَ الْغِشُ وَ لَا الْأَذَى..» (2)

دغل كاری و آزار از اخلاق مومنان نیست.

وای بر كسی كه از روی دغل كاری در صدد اذیت مومنان برآید. حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«دورترین حالات انسان از خدا این است كه با كسی طرح دوستی بریزد تا لغزشها و خطاهای او را به خاطر بسپارد تا روزی او را رسوا

ص: 356


1- المؤمن 29 - الكافی (ط - الإسلامیة) 2/171؛ (ط - دارالحدیث) 3/438 - الإختصاص 28 - الوافی 5/560 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (علیهم السلام) 9/37 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 64/64
2- الكافی (ط - الإسلامیة) 8/128 - الوافی 2/206 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلى الله علیه و آله وسلم) 25/302 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 48/244؛ 75/332

سازد (جاسوسی و تجسس)» (1)

حضرت امام صادق (علیه السلام) در جای دیگر فرمودند:

«كسیكه دربارۀ انسان مومن هرچه را دیده یا شنیده (پیش دیگران) باز گوید، جزو كسانی است كه قرآن دربارۀ آنان فرموده:

{إِنَ الَّذینَ یحِبُّونَ أَنْ تَشیعَ الْفاحِشَةُ فِی الَّذینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ الله یعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ}» (2)

«همانا برای کسانی که دوست دارند بدیها را در کسانی که ایمان آورده اند منتشر کنند، عذاب دردناکی در دنیا و آخرت قرار داده شده و خدا می داند و شما نمی دانید»

حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«افراد زبون و پست مانند مگس روی ناپاكیها و آلودگیها می نشینند و دنبال كارهای زشت و عیوب مردم هستند و خوبیهای آنان را نادیده می گیرند، همانطور كه مگس دنبال نقاط فاسد بدن می گردد و مواضع صحیح و سالم را ترك می كند» (3)

حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

ص: 357


1- اصول كافی 2/355 ح 7
2- تفسیر برهان 3/128 - اصول كافی 2/357 - امالی شیخ صدوق (رحمة الله) 276 ح 16 - سفینة البحار 2/297 - نقطه های آغاز در اخلاق عملی 233 – سورۀ مبارکۀ نور آیۀ شریفۀ 19
3- نقطه های آغاز در اخلاق عملی 234 - سفینة البحار 2/295

«لِیكُنْ أَبْغَضُ النَّاسِ إِلَیكَ وَ أَبْعَدُهُمْ مِنْكَ أَطْلَبَهُمْ لِمَعَائِبِ النَّاس» (1)

باید دشمن ترین مردم نزد تو و دورترین آنها از تو كسانی باشند كه بیشتر در صدد یافتن خطاهای مردم هستند.

مومن باید برای بدست آوردن صفای باطن و دلی بی كینه، فرمان امامش را در برابر برادران مومنش رعایت كند. حضرت امام باقر (علیه السلام) در این باره، فرمودند:

«یَجِبُ لِلْمُؤْمِنِ عَلَى الْمُؤْمِنِ أَنْ یَسْتُرَ عَلَیهِ سَبْعِینَ كَبِیرَة» (2)

هر مومنی وظیفه دارد هفتاد گناه كبیرۀ برادر مومنش را بپوشاند (نادیده بگیرد و افشاء نكند).

چشم پوشی از گناه که جای خود دارد، گاهی اوقات از یک خطا و اشتباه برادر مومن هم گذشت نمی شود.

رسول گرامی اسلام (صلى الله علیه و آله وسلم):

«الْمُتَسَابَّانِ شَیطَانَانِ یتَعَاوَیانِ وَ یتَهَاتَرَان» (3)

اگر دو نفر به یكدیگر دشنام دادند؛ حكم هر دو مانند دو شیطانی

ص: 358


1- عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 405 - غرر الحكم و درر الكلم 549
2- الكافی (ط - الإسلامیة) 2/207؛ (ط - دارالحدیث) 3/528 - الوافی 5/565 - وسائل الشیعة 16/379 - هدایة الأمة إلى أحكام الأئمة (علیهم السلام) 5/607 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلى الله علیه و آله وسلم) 9/140 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 71/301
3- مجموعه ورام 1/111

است كه بر هم بانگ می زنند و آبروی یكدیگر را می برند.

بنابراین اگر مومنی توهینی شنید، اجازه ندارد مقابله به مثل کند چون حكم او هم مانند فرد فحاش می شود. در این مواقع باید یا سكوت كند و یا از روی خیرخواهی، زبان به نصیحت بگشاید.

غیبت بدترین گناه

متاسفانه از مستمسکات زشت و ناجوانمردانه ای كه در دعواها و اختلافات بدان تمسک می جویند، افشای اسرار و جریانات خصوصی طرف مقابل است. در برابر برادران دینی بلکه در همۀ اوقات باید از آن اجتناب کرد. این کار غیبت بوده و عقابش شدید است. حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«بر حذر باش از غیبت، كه آن تو را نزد خدا و مردم مبغوض می سازد و اجر اعمال تو را نابود می نماید» (1)

حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«..وَ الْغِیبَةُ تَأْكُلُ الْحَسَنَاتِ كَمَا تَأْكُلُ النَّارُ الْحَطَب..» (2)

غیبت، اعمال صالح و نیكو را نابود می كند همچنانكه آتش هیزم را از بین می برد.

ص: 359


1- غررالحكم 4425
2- بحار الأنوار (ط - بیروت) 72/257 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 9/118

حضرت رسول اکرم (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«الْغِیبَةُ أَسْرَعُ فِی دِینِ الرَّجُلِ الْمُسْلِمِ مِنَ الْأَكِلَةِ فِی جَوْفِه» (1)

سریعتر از آنكه بیماری جذام و...در درون انسان پیشرفت كند، بیماری غیبت در انسان، دین او را از بین می برد.

غیبت مانند فاش کردن اسرار و خطاهای پنهان مومن است و در نظر حضرت رسول ختمی مرتبت (صلى الله علیه و آله وسلم) خیانت محسوب می شود. چنانچه فرمودند:

«..وَ إِفْشَاءُ سِرِّ أَخِیكَ خِیانَةٌ فَاجْتَنِبْ ذَلِك..» (2)

فاش كردن راز برادرت خیانت است، پس از این كار دوری كن.

مجازات غیبت، افروختن آتشی است كه غیبت كننده و غیبت شنونده هر دو را، خواهد سوزاند. رسول خدا (صلى الله علیه و آله وسلم) به جناب ابوذر فرمودند:

«اگر نزد مسلمانی از برادر مسلمانش غیبت و بدگویی كنند و او توان یاری شخص غیبت شونده را هرچند با بیان یك كلمه داشته باشد و این كار را انجام دهد، خداوند او را در دنیا و آخرت یاری خواهد کرد و

ص: 360


1- الكافی (ط - الإسلامیة) 2/357 - الوافی 5/977 - وسائل الشیعة 12/280 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلى الله علیه و آله وسلم) 10/406 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 72/220
2- مكارم الأخلاق 470 - الوافی 26/198 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 74/89- مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 8/399

اگر آن شخص به دفاع شخص غیبت شونده كاری نكند خداوند در دنیا و آخرت او را به ذلت خواهد نشانید» (1)

همچنین گوش كنندۀ غیبت، شریك در چنین معصیت بزرگی خواهد بود. رسول خدا (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«السَّامِعُ لِلْغِیبَةِ أَحَدُ الْمُغْتَابَینِ» (2)

گوش دهندۀ غیبت هم، یكی از غیبت كنندگان است.

و نیز فرموده اند:

«هر مومنی، در غیبتی كه شنیده است و آن غیبت را رد كند ( قبول نكند) خداوند متعال هزار باب از شرّ دنیا و آخرت را از او رد می كند. و اگر رد نكند غیبت را (دفاع نكند) در حالیكه بتواند، گناه او هفتاد بار بیشتر از غیبت كننده است»

حضرت رسول اکرم (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«وَ مَنْ مَشَى فِی عَیبِ أَخِیهِ وَ كَشْفِ عَوْرَتِهِ كَانَ أَوَّلُ خُطْوَةٍ خَطَاهَا وَ وَضَعَهَا فِی جَهَنَّمَ وَ كَشَفَ الله عَوْرَتَهُ عَلَى رُءُوسِ الْخَلَائِق..» (3)

ص: 361


1- بحارالانوار 74/89
2- عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 27 - كشف الریبة 18 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلى الله علیه و آله وسلم) 10/412 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 72/226 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 9/133
3- كیش پارسایان 166 - ثواب الأعمال و عقاب الأعمال 288 - كشف الریبة 10 - وسائل الشیعة 12/286 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 7/216؛ (ط - بیروت) 73/367

كسی كه به قصد (غیبت از برادر مومن و) كشف عیوب او گام بر می دارد، اولین گامی كه بر می دارد، در جهنم قرار می گیرد. و نیز خداوند متعال عیوب او را در قیامت برای همگان آشكار می كند.

اما پس از آگاهی از عواقب بسیار سخت غیبت، باید به هر طریق ممكن این زشتی را از دامن وجود مومن پاك کرد. حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«..وَ إِنِ اغْتَبْتَ فَبَلَغَ الْمُغْتَابَ فَاسْتَحِلَ مِنْهُ فَإِنْ لَمْ تَبْلُغْهُ وَ لَمْ تَلْحَقْهُ فَاسْتَغْفِرِ اللَّهَ لَه..» (1)

هرگاه غیبت كردی اگر (شخص غیبت شده) از غیبت تو با خبر شد باید نزد او بروی و او را از خود راضی گردانی و در صورتی كه از غیبت تو اطلاعی نداشته باشد برای او استغفار کنی.

با مرور بر این فرمایشات اثبات میگردد، آن چیزی را كه شیطان به وسیلۀ آن، مجادلۀ بین دو مومن را شعله ورتر می سازد و مورد غضب و تنفر شدید حضرت حق تعالی قرار می گیرد، غیبت است. دوری از آن در اخلاقیات دینی ما، جایگاه ویژه ای دارد و آن معصیتی نابخشودنی است كه فرموده اند:

ص: 362


1- مصباح الشریعة 205 - محجة البیضاء 5/273 - نقطه های آغاز در اخلاق عملی 219

«خداوند متعال از تمام گناهان مومن می گذرد، جز از غیبت كردن برادران دینی»

{..وَ لا یغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً أَ یحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ یأْكُلَ لَحْمَ أَخیهِ مَیتاً فَكَرِهْتُمُوه..} (1)

«..وَ أَكْلُ لَحْمِهِ مِنْ مَعْصِیةِ الله..» (2)

و خوردن گوشت او (غیبت كردن او) معصیت خداست.

برای درک و فهم درست این مسئله، غیبت به این مضمون معروف است كه شخص در خفا عملی را انجام داده است و دوست ندارد آن عمل زشت فاش گردد و غیبت کننده، آن عمل بد را برای دیگران بازگو می کند. این روایت شریف این موضوع را واضحتر می سازد. حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«هر كس دربارۀ مومنی چیزی بگوید كه به چشمش دیده و به گوشش شنیده است، در زمرۀ كسانی باشد كه خداوند فرموده: كسانی كه دوست می دارند بدی را نسبت به مومنین فاش كنند برای

ص: 363


1- سورۀ مبارکۀ حجرات آیۀ شریفۀ 12
2- تفسیر القمی 1/291 - كنز الفوائد 1/217 - وسائل الشیعة 29/20 - هدایة الأمة إلى أحكام الأئمة (علیهم السلام) 8/62 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 21/212؛ 72/148؛ 72/255 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 9/138

ایشان عذابی است دردناك» (1)

اگر به چشم خویش خطا و بدی برادر مومن را دیدیم، به احترام نور محبت امیرالمومنین علی (علیه السلام) که در سینۀ وی جای گرفته، حق ضایع كردن او را نداریم. چرا که عذابی بسیار دردناك در انتظار غیبت كننده است.

محبت امیرالمومنین علی (علیه السلام) نوری است كه همۀ تاریكی های برادر ایمانی را محو می كند. چنانكه همۀ ما نیز خطاها و ظلمهایی را دربارۀ دیگران و خود روا داشته ایم و از مردم پنهان است. همگان در عصر غیبت در گناهان و تقصیرات و ظلم به یکدیگر در حال غرق شدن هستیم و به نوعی دستمان آغشته به ظلم است. چه بسا در ترازوی عدل الهی رنجها و اندوه هایی كه ما بر دیگران وارد ساخته ایم، بیشتر از کسی باشد كه از او رنجیده ایم. بنابراین پرده پوشی و تبعیت از خدای متعال که در همۀ اوقات عیوب بندگان خویش را می پوشاند، به جوانمردی نزدیکتر و در رساندن مومن به آسایش، اثر بخش تر است. همچنانكه خدا و ائمۀ اطهار (علیهم السلام) به سادگی از اعمال، كردار و گناهان بزرگ ما چشم پوشی می كنند، ما نیز در عوض شكر این نعمت، برادر

ص: 364


1- كافی 2/357

ایمانی را عفو نمائیم. او را تحمل كرده و لباس جوانمردی و مدارا را بر تن كنیم. خصوصاً اینكه شخص مورد نظر انسان كریم و جوانمردی باشد. حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) در این باره می فرمایند:

«أَقِیلُوا ذَوِی الْمُرُوءَاتِ عَثَرَاتِهِمْ فَمَا یعْثُرُ مِنْهُمْ عَاثِرٌ إِلَّا وَ یدُهُ بِیدِ الله یرْفَعُه» (1)

از لغزش مردان بزرگ، كریم و جوانمرد بگذرید. زیرا دست ایشان در دست خداوند است كه هرگاه بخواهد رفعتشان می دهد.

مراعات حقوق الهی، در حالیکه کسی بفکر رعایت حقوق دیگران نیست، کار بسیار مشکلی است. چنانکه فرموده اند:

«در آخرالزمان، دینداری مانند نگه داشتن آتش در كف دست است»

برای اعانت برادر دینی، باید از پول و مال گذشت. بلکه باید از نفس نیز گذشت و با عفو كریمانۀ خویش در برابر خطاهای وی، به مقام ارجمند بزرگواری نزد حق تعالی رسید. هر كس از نفس گذشت به امام (علیه السلام) رسید و مهمان ضیافت الله شد و لقاءالله را كه همان قرب به حضرت امام زمان (علیه السلام) است، بدست آورد و در دنیا مورد الطاف خاصه و كریمانۀ حضرت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قرار گرفت كه كمترین آن،

ص: 365


1- بحار الأنوار (ط - بیروت) 71/405

اجابت دعا و حل مشكلات است و تجربه های بزرگان، گواه این مطلب است.

درست است كه گذشت و عفو در مواقعی، آنهم از برادر دینی بسیار سخت است، ولی باید دانست که رتبۀ اعلای بندگی؛ قبولی در امتحان و ورود به معامله با خدا، در همین خون دل خوردن و عفو كردن است. شیعه در زمان حضرت امام حسین (علیه السلام) با دادنِ خون خود امتحان می شدند. اما امروز با خون دل خوردن و مدارا نمودن آزمایش می شوند. آن روز عبودیت و نصرت امام (علیه السلام) فقط شمشیر و جنگیدن بود، ولی امروز یاری و نصرت امام عصر (علیه السلام) اعانت برادران مومن است. هر چه در این وادی گامهای بزرگتری برداریم، امام زمان (علیه السلام) خویش را خوشحالتر کرده ایم. حضرت امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ارواحنا فداه فرموده اند:

«هر فردی از شما باید اعمالی را كه به وسیلۀ آن به محبت ما نزدیك می شود انجام دهد»

و در ادامه كه قابل توجه است، می فرمایند:

«و از اعمالی كه موجب ناراحتی و خشم ما می گردد پرهیز کند» (1)

{..وَ إِنَّ الشَّیاطینَ لَیوحُونَ إِلى أَوْلِیائِهِمْ لِیجادِلُوكُمْ وَ إِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ

ص: 366


1- احتجاج طبرسی (رحمة الله) 2/499

لَمُشْرِكُون} (1)

«.. همانا شیاطن به دوستان خود وحی می کنند که با شما مجادله نمایند و اگر شما از ایشان اطاعت کنید، قطعا مشرک خواهید شد»

بنابراین هرچه اصرار در اختلاف، جدایی و كینه توزی داشته باشیم باعث خوشحالی دشمنان اهل بیت (علیهم السلام) خصوصاً ابلیس (لعنت الله علیه) می شویم. آیا غیر از این است؟! طبق این روایت، پافشاری در این اختلاف؛ مساوی است با غم و اندوه حضرت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و فرود آمدن خشم و عذاب امام (علیه السلام) بر شخص اصرار کننده، كه در این لجاجت و پافشاری در جنگ و دعوا بین دو برادر دینی، چه آبروریزیها و هتك حرمتها و بی احترامیها انجام می گیرد و در این نزاع ها و دعواها، متاسفانه فرد برای اثبات حقوق خویش مجبور به غیبت می شود. متاسفانه بسادگی در برابر عین الله و اذن الله آنرا، تحت عنوان ”دارم صفاتش را بیان می کنم“، توجیه نموده و به غیبت مشغول می شود. اما باطن این عمل چیزی جز غیبت نیست. امام هدایت (علیه السلام) می فرماید:

«غیبت عمل و صفت زشتی است كه شخص در خفا آن را انجام می دهد ولی شما آن را آشكار می سازید و باعث آبروریزی وی می شود»

این عمل بسیار وقیحانه و ناجوانمردانه ای است، زیرا فرد غیبت

ص: 367


1- سورۀ مبارکۀ انعام آیۀ شریفۀ 121

شونده، در مجلس غیبت حاضر نیست تا در مقابل از خویش دفاع كند. اگر آن اعمال ناپسند در او نباشد و کسی آن را اظهار کند، به گناه كبیرۀ تهمت نیز، مبتلا شده است.

{وَ مَنْ یكْسِبْ خَطیئَةً أَوْ إِثْماً ثُمَ یرْمِ بِهِ بَریئاً فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبیناً} (1)

«اگر کسی اشتباه یا گناهی در کارنامه اش کسب نماید سپس آنرا به کسی که مرتکب نشده [بری] نسبت دهد، به تحقیق بهتان و گناه آشکاری را بر خود حمل نموده است»

در باب غیبت بار دیگر به خاطر اهمیت این گناه كبیره این روایت را عرضه می داریم:

«خداوند متعال از تمام گناهان مومن می گذرد، الا غیبت برادران مومن را» (2)

حضرات معصوم (علیهم السلام) بهترین طریق برای رهایی از اختلاف و به آسایش و آرامش روحی رسیدن را عفو نمودن معرفی كردند كه ایشان می فرمایند:

«لذتی (آرامش و آسایش) كه در عفو كردن است در انتقام نیست»

ص: 368


1- سورۀ مبارکۀ نساء آیۀ شریفۀ 112
2- بحارالانوار ج 15

آنچنان در این عفو از خطاها میدان را وسیع نموده اند كه باعث شگفتی است كه اهمیت آن از این سخن گهربار مشخص می گردد:

«یَجِبُ لِلْمُؤْمِنِ عَلَى الْمُؤْمِنِ أَنْ یسْتُرَ عَلَیهِ سَبْعِینَ كَبِیرَة» (1)

بر مومن واجب است كه هفتاد گناه كبیرۀ برادر مومن را بپوشاند.

تا جایی كه حضرت رسول اکرم (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«مبادا از برادر دینیت دوری كنی زیرا عمل (صالح) با قهر از برادر مومن قبول نمی شود. من شما را از قهر برادرانتان باز می دارم ولی اگر مجبور بودی، بیش از سه روز قهرت را طول نده که اگر كسی در حال قهر از برادر دینی خود بمیرد، آتش جهنم به او سزاوارتر است»

همچنین حضرت امام صادق (علیه السلام) فرموده اند:

«إِذَا وَقَعَ بَینَكَ وَ بَینَ أَخِیكَ هَنَةٌ فَلَا تُعَیرْهُ بِذَنْب» (2)

اگر بین تو و برادر مسلمانت چیزی اتفاق افتاد، او را برای گناهش مورد ملامت و توبیخ قرار نده.

و نیز حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«از مردم عیب جویی نكنید و برای هر لغزشی مورد ملامت قرار ندهید»

ص: 369


1- الوافی 5/565 - وسائل الشیعة 16/379 - هدایة الأمة إلى أحكام الأئمة (علیهم السلام) 5/607 - مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول (صلى الله علیه و آله وسلم) 9/140 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 71/301
2- الزهد 61 - الإختصاص 229 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 9/112

قرآن مجید نیز بر این موضوع تاكید دارد:

{..وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِراماً} (1)

«هرگاه بر عمل لغو و بیهوده ای گذرشان افتد با بزرگواری از آن می گذرند»

وسعت اغماض و تغافل آنچنان زیاد است كه با بکار بستن آن تحمل آزار مخلوقات بسیار آسان می شود. گذشته از آن دارای ارزش و اجر فراوانی خواهد بود. چنانكه حضرت رسول اکرم (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«مومنی كه با مردم می آمیزد و آزار آنان را تحمل می كند در پیشگاه الهی اجرش بزرگتر است از آن مومنی كه با مردم آمیزش ندارد و بر اذیت آنها صبر نمی كند» (2)

حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) می فرمایند:

«هیچ جرعۀ گوارایی را همانند فرو بردن خشم ننوشیده ام»

چه زیباست مومن از خطاهای برادرانش بگذرد و برای جلب خشنودی پروردگار و امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) برای آشتی آغوش گشوده و با لبخند بر چهره به استقبال برادر خویش رفته و با معانقه، ظلم و بدیهای وی را قصاص نماید. حتی اگر اندوهی که از برادر مومن به مومن رسیده،

ص: 370


1- سورۀ مبارکۀ فرقان آیۀ شریفۀ 72
2- كتاب روایات تربیتی از مكتب اهل البیت (علیهم السلام) 227 - مجموعه ورام ح 1 ص 9

بسیار بزرگتر از آن باشد که بتوان به تَوَدُّدْ (1) پرداخت، یا شرایط بنحوی گره خورده که برای دوستی تنگاتنگ جائی نمانده باشد، باید از قهر درآمده و صداقت خویش را با دعای قلبی در برآورده شدن حاجات برادر خویش و عفو وی را از خدای متعال خواستن، نشان داده و برای برادر ایمانی طلب مغفرت، علی الخصوص در آزاری که از وی دیده است از درگاه باریتعالی درخواست نماید. باید خویش را با این عمل به امام هدایت، حضرت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نزدیک نموده و برای خود در نزد خدا، بهانه ای برای عفو در روز رستاخیز مهیا نماید.

چنین عمل خداپسندانه ای چه در دنیا و چه در عقبی به نفع مومن خواهد بود. در فرمایشی حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) هر عمل صالحی را برای صاحب عمل دارای منفعت می دانند. همۀ دین در همین دادرسی مالی و گذشت از كردار زشت و ستمِ محبین حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) است؛ كه در ایجاد این دوستی و محبت نسبت به شیعیان، حق تعالی می فرمایند:

«آیا شده دوستی انتخاب كنی و از برای رضای من با او دوستی نمایی؟ و برای خشنودی من، دشمنی بورزی با دشمنان من؟»

كه فرموده اند:

ص: 371


1- دوستی، مهربانی. ادامه دادن به دوستی

«..أَفْضَلَ الْأَعْمَالِ الْحُبُ فِی الله وَ الْبُغْضُ فِی الله» (1)

..بهترین اعمال دوست داشتن برای خدا و دشمنی ورزیدن برای خداست.

با تمامی سختیها و مرارتها عمل به این نوع از کردار، توفیقی است برای رسیدن به مقامات عالی بندگی. چرا كه توان عبادت خالصانه برای ما ضعفای شیعه مقدور نیست. در روایتی نقل گشته است که شیطان، همانند خون در رگهای ما جاری است. بنابراین مواظبت و حراست بیشتری برای بازخواست روز قیامت نیاز است.

عواقب اهانت به مؤمن

با مرور بر این احادیث، عقل حكم می كند که مومن، باید بغض برادر را با محبت حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام)، معامله كند تا در سود بی نظیری كه عایدش می شود، کرم وافر حق تعالی را در این دنیا و در قیامت ببیند.

شخصی خدمت حضرت امام موسی بن جعفر (علیهما السلام) عرض كرد: فدایت شوم دربارۀ یكی از برادران دینی من كاری را نقل می كنند كه من آن عمل را ناخوش ندارم ولی هنگامی كه از خود او سوال می كنم انكار

ص: 372


1- بحار الأنوار (ط - بیروت) 66/252 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 12/220

می نماید، با اینكه گروهی از افراد موثق و مورد اعتماد این خبر را برای من نقل كرده اند. حضرت در جواب فرمودند:

«گوش و چشم خود را در مقابل برادر مومنت تكذیب كن و اگر پنجاه نفر به عنوان شاهد قسم یاد كردند و دربارۀ او چیزی به تو گفتند ولی خود او انكار نمود به گواهی آنان ترتیب اثر مده و سخن برادرت را بپذیر و گفتۀ آنها را دربارۀ او قبول نكن. [سپس فرمودند] مبادا چیزی را كه مایۀ عیب و ننگ او و وسیلۀ درهم كوبیدن شخصیت و شرف انسانی او می گردد، منتشر كنی، زیرا در زمرۀ كسانی قرار خواهی گرفت كه خداوند دربارۀ آنها فرموده است:

{إِنَّ الَّذینَ یحِبُّونَ أَنْ تَشیعَ الْفاحِشَةُ فِی الَّذینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَة..} (1)

«آنها كسانی هستند كه دوست دارند زشتیها در میان مومنان پخش شود برای آنهاست عذابی دردناك در دنیا و آخرت..» (2)

حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«آن كس كه نسبت به برادر دینی اش از لحاظ دین و مذهب سابقۀ خوبی سراغ دارد دیگر نباید به سخنانی كه این و آن دربارۀ او

ص: 373


1- سورۀ مبارکۀ نور آیۀ شریفۀ 19
2- نفطه های آغاز در اخلاق عملی 235 - تفسیر برهان 3/128

می گویند گوش فرا دهد...» (1)

در واقع گوش ندادن به غیبت و دفاع از حقوق و آبروی مومن، یاری مظلوم است و كاهلی در این امر و دفاع نكردن از مومن، مورد خشم خدا قرار گرفتن است. اهمیت والای آن در، مناجاتی از حضرت امام سجاد (علیه السلام) که برای تربیت مومنین با خداوند متعال داشته، مشخص است:

«اللَّهُمَ إِنِّی أَعْتَذِرُ إِلَیكَ مِنْ مَظْلُومٍ ظُلِمَ بِحَضْرَتِی فَلَمْ أَنْصُرْه..» (2)

خداوندا از تو عذر می خواهم نسبت به ستمدیده ای كه در جامعه به او ستم شده و من به یاری او برنخاسته ام.

غیبت، باطل کنندۀ اعمال نیز هست بلکه بسیاری از اعمال را نابود می کند. شعاع سوزانندۀ آن در حدیثی، چهل روز بطالت عمل، ذکر شده است. حضرت رسول ختمی مرتبت (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«مَنِ اغْتَابَ مُسْلِماً أَوْ مُسْلِمَةً لَمْ یقْبَلِ اللَّهُ تَعَالَى صَلَاتَهُ وَ لَا صِیامَهُ أَرْبَعِینَ یوْماً إِلَّا أَنْ یغْفِرَ لَهُ صَاحِبُه» (3)

ص: 374


1- نهج البلاغه صبحی خطبه 141
2- الصحیفة السجادیة 166 - المصباح للكفعمی (جنة الأمان الواقیة) 389
3- جامع الأخبار(للشعیری) 146 - كشف الریبة 10 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 72/258 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 7/322؛ 9/122

هركس غیبت مرد یا زن مسلمانی را بكند، خداوند تا چهل شبانه روز نماز و روزه اش را قبول نمی كند مگر آن كه كسی كه مورد غیبت واقع شده، از او راضی شود.

در مورد رضایت طلبی به نقل از كتاب «در ضیافت ضریح» نقل است كه توبه و ندامت، وظیفه ای است كه همۀ فقهای معاصر به وجوب آن فتوا داده اند، اما در مورد طلب حلالیت از فرد مورد غیبت قرار گرفته و نیز استغفار برای او، برخی از فقهای معاصر مانند مرجع عالیقدر، حضرت آیت الله وحید خراسانی احتیاط واجب دارند، (1)و برخی از مراجع احتیاط مستحب كرده اند. (2) اما اینكه غیبت چیست و حدود آن تا كجاست، حضرت امام موسی كاظم (علیه السلام) فرمودند:

«هر كس پشت سر مردی چیزی را بگوید كه در او هست و مردم همه می دانند غیبت نكرده و هر كسی پشت سر كسی چیزی را بگوید كه در او هست ولی مردم نمی دانند، غیبتش را كرده است و هر كه پشت سر كسی چیزی بگوید كه در او نیست به او بهتان و تهمت زده است» (3)

ص: 375


1- منهاج الصالحین حضرت آیت الله خویی (رحمة الله) با حاشیه حضرت آیت الله وحید خراسانی ج 1 مسئلة 29
2- منهاج الصالحین حضرت آیت الله خویی (رحمة الله) و حضرت آیت الله سیستانی ج 1 مسئلة 29
3- اصول كافی 2/358 ح 60

{وَ مَنْ یكْسِبْ خَطیئَةً أَوْ إِثْماً ثُمَ یرْمِ بِهِ بَریئاً فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبیناً} (1)

«اگر کسی اشتباه یا گناهی در کارنامه اش کسب نماید سپس آنرا به کسی که مرتکب نشده نسبت دهد، به تحقیق بهتان و گناه آشکاری را بر خود حمل نموده است»

به عنوان مثال كسی كه علناً فسق می كند مثلا در میان مردم به ربا خواری دست زده و مشهور است، می توان پشت سرش، آن عمل را افشاء کرد.

نحوۀ سخن گفتن

یكی از عوامل مهمی كه شیطان، به عنوان ابزار اختلاف بین دو برادر استفاده می كند، اظهار گفتارهایی است كه باعث رنجش دو طرف شده و باعث برداشته شدن پرده های احترام و ادب می شود. در صورتی كه در برخورد با برادران دینی در حال گفتگو باید رعایت ادب و احترام را نمود و اگر غیر از چنین روشی در برابر برادران دینی اتخاذ گردد و تحت عنوان شوخی، هر چیزی بیان شود، در آخر منجر به بحث، مجادله و بی حرمتی ها می گردد. در این باره حضرت امام سجاد (علیه السلام)

ص: 376


1- سورۀ مبارکۀ نساء آیۀ شریفۀ 112

فرمودند:

«..احْفَظْ لِسَانَكَ تَمْلِكْ بِهِ إِخْوَانَك..» (1)

زبانت را نگه دار تا برادرانت را نگه داری.

بنابراین اولین حربۀ شیطان برای جدایی محبین اهل بیت (علیهم السلام)، بی پرده صحبت كردن است. حارث اعور به حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) عرض كرد: ای امیرالمومنین علی (علیه السلام) ! به خدا سوگند كه دوستت می دارم حضرت فرمودند:

«ای حارث اگر واقعا مرا دوست می داری، پس سعی كن با من مشاجره نكنی، مرا به بازی نگیری، برای خودنمایی با من بحث نكنی، با من شوخی نكنی و مرا از آنچه هستم پائینتر و یا بالاتر نبری» (2)

پایداری دوستی کمک به پایداری دین مومن می نماید و تداوم دوستی به حفظ حرمتها وابسته است. حضرت امام صادق (علیه السلام) در این باره فرمودند:

«..إِنْ أَرَدْتَ أَنْ یصْفُوَ لَكَ وُدُّ أَخِیكَ فَلَا تُمَازِحَنَّهُ وَ لَا تُمَارِینَّهُ وَ لَا تُبَاهِینَّهُ وَ لَا تُشَارَّنَّهُ وَ لَا تُطْلِعْ صَدِیقَكَ مِنْ سِرِّكَ إِلَّا عَلَى مَا لَوِ اطَّلَعَ

ص: 377


1- بحار الأنوار (ط - بیروت) 68/229؛ 89/243
2- میزان الحكمه 1/72 - الخصال 334/35

عَلَیهِ عَدُوُّكَ لَمْ یضُرَّكَ فَإِنَّ الصَّدِیقَ قَدْ یكُونُ عَدُوَّكَ یوْما..» (1)

اگر می خواهی محبت برادرت برای تو خالص باشد، هرگز با او شوخی بیجا مكن، از جدال با او بپرهیز، بر او فخر مفروش و با او ستیزه مكن و دوستت را از رازت آگاه مکن مگر آنچه اگر بر دشمنت آگاه کنی به تو ضرری نرساند. پس به درستی که روزی دوست، دشمن می شود.

در برخوردها با برادران دینی اگر نصایح معصومین (علیهم السلام) لحاظ گردد قطعاً راه نفوذ شیاطین كه تمامی همت آنها از هم پاشیدگی تجمع با صفای برادران است بسته خواهد شد و برخورد محترمانه، مهر، محبت و نرم-خویی، باعث تداوم و پایداری دوستی خواهد گشت كه رسول خدا (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«..وَ خَیرُ الْمُؤْمِنِینَ مَنْ كَانَ مَأْلَفَةً لِلْمُؤْمِنِین..» (2)

..بهترین مومنان كسی است كه مومنان به او الفت گیرند..

تغافل و چشم پوشی

الفت مومن به جهت تغافل از كارهای مردم است كه برای بدست

ص: 378


1- تحف العقول 312 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 75/291 - عوالم العلوم.. 20/647 - مكاتیب الأئمة (علیهم السلام) 4/221
2- الأمالی (للطوسی (رحمة الله) ) 462 - وسائل الشیعة 12/18 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 64/298؛ 72/265 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 8/450

آوردن آسایش و دوری از جنگ و ستیز باید از خطاهای ایشان چشم پوشی نماید، چنانكه حضرت رسول اکرم (صلى الله علیه و آله وسلم) فرموده اند:

«..وَ إِنَّ الْعَاقِلَ نِصْفُهُ احْتِمَالٌ وَ نِصْفُهُ تَغَافُل» (1)

عاقل نصف اتفاقات را حمل بر نیکی کرده و نیمی دیگر را با تغافل [معنی اصطلاحی=ندیده گرفتن] جواب می دهد.

حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«مِنْ أَشْرَفِ أَفْعَالِ الْكَرِیمِ تَغَافُلُهُ عَمَّا یعْلَم» (2)

یكی از زیباترین و شریفترین اعمال برای انسانهای كریم، تغافل نسبت به چیزهایی است كه می دانند.

و در جای دیگر حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) می فرمایند:

«..وَ عَظِّمُوا أَقْدَارَكُمْ بِالتَّغَافُلِ عَنِ الدَّنِی مِنَ الْأُمُور..» (3)

با تغافل از امور پست، مرتبه و ارزش خود را بالا نگه دارید.

با توجه به گذر زمان و تغییر در نهاد انسانها و برچیده شدن عرف تمدن، اجتماع بشر که تبدیل به چیزی شبیه جنگل شده است، برای

ص: 379


1- عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 84 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 245
2- عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 467 - غرر الحكم و درر الكلم 675 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 72/49 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 8/379
3- تحف العقول 224 - مشكاة الأنوار فی غرر الأخبار 180 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 75/64 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 11/188

مومن جای امنی نیست. هر آن افراد جامعه با نوع نگرش فارغ البالی نسبت به معاد، نزدیک است با هر توجیه غیر موجه یا هر کلام بدون منطقی بر مومن یورش بَرَنْد. لذاست که باید به شدت از جامعه و افراد، پرهیز کرد. بنا به فرمایش امام (علیه السلام) که فرموده اند:

«مومن در میان سگ، گرگ، .. و درندگان دیگر زندگی میكند در صورتی كه خود همانند گوسفندی می ماند كه اكثر اعضایش منفعت و پرسود است و چه مظلوم است گوسفندی در میان درندگان» (1)

پس باید برای گذاردن امور و دور شدن از تهاجم مردم بی قید و بند، چشم پوشی کرد. حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«تَغَافَلْ یُحْمَدُ أَمْركَ» (2)

از لغزشهای مردم تغافل كن، تا كارِ معیشت و زندگی تو سامان گیرد.

حضرت رسول اکرم (صلى الله علیه و آله وسلم) فرمودند:

«إِنْ نقَدْتَ الناسَ نَقَدُوكَ و إِن تَرَكْتَهُمْ تَرَكُوك» (3)

اگر از مردم انتقاد كنی، از تو انتقاد خواهند كرد و اگر مردم را واگذاری، تو را واگذارند.

ص: 380


1- مراة العقول 19/178
2- رساله حقوق حضرت امام سجاد (علیه السلام) تصنیف غرر 451 ح 10372
3- النهایة فی غریب الحدیث و الأثر 5/104 - لسان العرب 3/426 - الطراز الأول و الكناز لما علیه من لغة العرب المعول 6/290 - تاج العروس من جواهر القاموس 5/284

حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«مُنَازَعَةُ السُّفَّلِ تَشِینُ السَّادَة» (1)

اگر كسی با افراد پست و فرومایه وارد دعوا شد سیادت و عزت خود را لكه دار كرده است.

«لَا تُنَازِعِ السُّفَهَاءَ وَ لَا تَسْتَهْتِرْ بِالنِّسَاءِ فَإِنَ ذَلِكَ یزْرِی بِالْعُقَلَاءِ» (2)

با افراد پست و نادان وارد منازعه نشو، زیرا این كار (دعوا و نزاع) باعث كوچك و كم شدن شأن عقلا می شود.

باید در برابر اشتباهات و خطاهای خلایق چه مومن و غیر آن، بی اعتنایی کرد. حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«مَنْ لَمْ یتَغَافَلْ وَ لَا یغُضَّ [لَا یتقاض] عَنْ كَثِیرٍ مِنَ الْأُمُورِ تَنَغَّصَتْ عِیشَتُهُ» (3)

اگر انسان از بسیاری از وقایع و اموری كه در زندگی رخ می دهد تغافل و چشم پوشی نكند، زندگیش ناقص می شود.

اصلاح و آسایش زندگی نیز به تغافل کردن است كه فرموده اند:

ص: 381


1- رساله حقوق حضرت امام سجاد (علیه السلام) 418 - تنصیف غررالحكم 482 ح 11131 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 482
2- تنصیف غررالحكم 409 ح 9383 - عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 519 - غرر الحكم و درر الكلم 765
3- تنصیف غررالحكم 451 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 451

صلاح زندگی و آمیزش مردم دو سوم فهم و زیركی و یك سوم آن تغافل و بی اعتنایی به بسیاری از مسائلی است كه در كنار انسان اتفاق می افتد.

رعایت تغافل برای برادران دینی ارجحتر از رعایت آن بر مردم عوام است. یعنی باید از اعمال بدشان چشم پوشی كرده و بی اعتنایی و عفو را پیشۀ خود سازند و بستر آشتی بین دو مومنی را كه با نزاع و دعوا از یكدیگر جدا شده اند، آماده نمود. درصد تغافل بعضی از مومنان به دلیل داشتن منش جوانمردانه و ایمان قوی، بیشتر از دیگران می باشد. و آن رعایت امر امامان معصوم (علیهم السلام) در مورد اغماض و تغافل است. اما متاسفانه عده ای دیگر بر اثر شدت ناراحتیهایی كه از طرف مقابل دیده اند، حاضر به آشتی نمی شوند، در صورتیکه باید دانست که این عمل، بسیار قبیح و از نظر امام معصوم (علیه السلام) مردود بوده و مورد نفرین الهی قرار خواهد گرفت. در این باره حضرت امام صادق (علیه السلام) فرموده اند:

«..مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ رَجُلٌ یبْدَؤُهُ أَخُوهُ بِالصُّلْحِ فَلَمْ یصَالِحْه..» (1)

ملعون است معلون، كسی كه برادرش دست صلح و آشتی به سوی او دراز كند و او آشتی نكند.

ص: 382


1- كنز الفوائد 1/150 - وسائل الشیعة 16/280 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 71/236

حضرت امام باقر (علیه السلام) فرمودند:

«..أَیمَا مُسْلِمٍ أَتَى مُسْلِماً زَائِراً أَوْ طَالِبَ حَاجَةٍ وَ هُوَ فِی مَنْزِلِهِ فَاسْتَأْذَنَ لَهُ وَ لَمْ یخْرُجْ إِلَیهِ لَمْ یزَلْ فِی لَعْنَةِ الله حَتَّى یلْتَقِیا..» (1)

..هرگاه مسلمانی برای دیدار مسلمانی دیگر یا حاجت خواهی از او، به منزل وی رود و اجازۀ ورود بخواهد و او بیرون نیاید، تا زمانی كه همدیگر را دیدار كنند، پیوسته در لعنت خدا باشد..

متاسفانه رفتارهائی از این دست، در بین بعضی از مومنین دیده می شود. این افراد باید بدانند عدم پذیرش برادر دینی مساوی است با لعن و نفرین امام (علیه السلام) و خدای تعالی. قطعاً امام معصوم (علیه السلام) نیز می دانست كه از دو طرف مورد مخاصمه، یکی مظلوم، و مورد اهانت واقع شده است، باز در چنین حالتی امر به عفو می فرمایند. عدم سازش با برادر مومن كه محل اختلاف و دعواست مورد لعن و نفرین امام (علیه السلام) است. اگر بدانیم نفرین و دوری از رحمت خدا یعنی چه، لحظه ای برای آشتی کردن درنگ نخواهیم نمود. مومن برای امر امام (علیه السلام) خویش، كمر همّت می بندد تا از لعن و نفرین حق تعالی دور گردد و او با بصیرتی كه از كلام امام معصوم (علیه السلام) یافته است، در مقابل خطاهای

ص: 383


1- الكافی (ط - الإسلامیة) 2/365؛ (ط - دارالحدیث) 4/101 - الوافی 5/991 - وسائل الشیعة 12/229 - بحارالأنوار (ط - بیروت) 72/192

برادرش، روشی را اتخاذ می کند كه حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرموده اند:

«عَاتِبْ أَخَاكَ بِالْإِحْسَانِ إِلَیهِ وَ ارْدُدْ شَرَّهُ بِالْإِنْعَامِ عَلَیه» (1)

برادرت را با نیكی كردن به او، سرزنش كن و بدیش را با بخشش به او پاسخ ده.

و حضرت امام رضا (علیه السلام) نیز فرموده اند:

«با هدیه دادن كینه ها از بین می رود»

راه دیگر برطرف کردن عداوت و كینه، مصافحه کردن است كه امام معصوم (علیه السلام) این دستور را طبق آیۀ قرآن برای دشمن و اشخاص عوام مطرح می کنند، حال جایگاه آشتی با برادر مومن را بنگر. حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«با دشمن دست بده و مصافحه كن ولو اینکه او مایل نباشد این دستور خدا در قرآن است که فرموده: بدی را به بهترین وجه از خود بگردان. آنگاه كسی كه بین شما دشمن بوده، چون دوستی مهربان خواهد شد. اما این روش را جز مردان صابر و صاحبان بهرۀ فراوان، به كار نبندند»

ص: 384


1- نهج البلاغة (للصبحی صالح) 500 - خصائص الأئمة (علیهم السلام) 108 - عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 339 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 68/427

غیر از صاحب عقل كسی نمی تواند برای جلب رضایت امام زمانش كه رضایت خدا است گذشت و عفو كند. چرا که ایشان به دنبال توشه و بهره های فراوان می گردند و تفسیر «انعمت علیهم» را كه پس از ولایت معصومین (علیهم السلام)، عفو از خطاهای برادران است؛ جامۀ عمل می پوشانند. حضرت امام رضا (علیه السلام) در این باره فرمودند:

«مِنْ حَقِّ الْمُؤْمِنِ عَلَى الْمُؤْمِنِ.. وَ الْمُوَاسَاةُ لَهُ فِی مَالِهِ.. وَ لَا یقُولُ لَهُ أُف..» (1)

از حقوق مومن بر مومن اینست که با مال و ثروتش او (برادر دینی) را كمك و مواسات نماید.. و به او افّ نگوید..

حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«..احْمِلْ نَفْسَكَ مِنْ أَخِیكَ عِنْدَ صَرْمِهِ عَلَى الصِّلَةِ.. وَ عِنْدَ جُمُودِهِ عَلَى الْبَذْلِ.. وَ إِیاكَ أَنْ تَضَعَ ذَلِكَ فِی غَیرِ مَوْضِعِهِ أَوْ أَنْ تَفْعَلَهُ بِغَیرِ أَهْلِه..» (2)

چون برادرت از تو بِبُرد، خود را به پیوند با او وادار... و چون بخل ورزد از بخشش دریغ نكن... مبادا این نیكی را در آن جا كنی كه

ص: 385


1- الدعوات (للراوندی) 272 - مشكاة الأنوار فی غرر الأخبار 104 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 71/232 - عوالم العلوم.. 20/823 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 9/46
2- نهج البلاغة (للصبحی صالح) 403 - مجموعة ورام 2/105 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 71/168؛ 74/209

نباید یا دربارۀ آن كس كه نشاید.

نوع کلام ائمۀ هدایت (علیهم السلام) دربارۀ گذشت، اغماض و تغافل همینطور تشدید جدال بین محبین امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می رساند این مسئله و رفتار در مسائل بین برادران ایمانی بسیار مورد نظر و اهتمام ائمۀ هدایت (علیهم السلام) بوده و باید با تامل و تعمق بیشتر در روایات و عمل به آنها، خود را از خشم و نفرین امامان هدایت (علیهم السلام) دور نموده و زمینۀ شفاعت و بهانۀ آنرا برای ایشان و در واقع برای خود مهیا نمائیم. نصایح و پندهای آن بزرگواران را در اختلافات به عمل آوریم. چرا كه از بزرگترین امتحانات الهی كه منجر به قطع ولایت ائمۀ اطهار (علیهم السلام) می گردد، دعوا و نزاع بین دو برادر دینی است و آن باعث خوشحالی شیاطین و دشمنان می گردد. حضرت امام رضا (علیه السلام) طبق پیامی كه به جناب عبدالعظیم (رحمة الله) فرستادند، غضب و ناراحتی وجود مباركش را از كسانی كه با همدیگر به جدال می افتند اینچنین اظهار فرمودند:

«ای عبدالعظیم؛ سلام مرا به دوستانم برسان و به آنان بگو كه شیطان را بر خود مسلط نسازید و به راستی، امانتداری، سكوت و ترك جدال، آنان را امر نما و به دیدار یكدیگر كه موجب خشنودی من است ایشان را توصیه كن. مبادا كه به هتك حرمت و پرده دری از یكدیگر مبادرت جویند كه سوگند یاد كرده ام آن كس كه چنین كند و دوستی از

ص: 386

دوستانم را آزرده سازد، از خداوند بخواهم كه او را در دنیا به سخت ترین عذاب گرفتار سازد و در آخرت در زمرۀ زیانكاران قرارش دهد.

ایشان را آگاه كن كه خداوند نیكوكاران ایشان را می بخشد و از بدكارانشان در می گذرد جز آن كه به او شرك ورزیده و یا دوستی از دوستان مرا آزار رسانیده و یا قصد سویی نسبت به او در دل پنهان كرده باشد خداوند چنین كسی را نمی بخشد و چون به كارش (دعوا، هتك حرمت) اصرار ورزد روح و حقیقت ایمان از قلبش رخت بربندد و از ولایت من بیرون رود و از آن هیچ برخوردار نگردد كه از این (قطع ولایت) به خدا پناه می جویم»

با این فرمایش، برای افرادی كه با برادران خویش در اختلاف و نزاع هستند جای هیچ درنگی نخواهد ماند، كه این امتحانی است بس عظیم و مردودی در آن عذابی است بزرگ و ابدی. بنابراین مومن چون در برابر اوامر رهبرانش خاضع و مطیع است، تصمیم به عملی کردن دستورات امامش (علیه السلام) می گیرد. راه حل رهایی از این درگیریها و اختلافات را حضرت امام صادق (علیه السلام) این چنین اظهار می فرمایند:

«... نیكی كن به افرادی كه به تو بی احترامی و توهین کرده اند سلام كن (از در آشتی و مسالمت وارد شو) با آن كه او تو را ناسزا و فحش داده است و انصاف نما با كسی كه با تو دشمنی ورزیده و عفو كن به

ص: 387

كسی كه به تو ظلم و ستم نموده چنانکه تو خود نسبت به گناهان امید عفو از درگاه حضرت احدیت داری. آیا نمی بینی آفتابش به افراد نیك و بد یكسان می تابد و باران رحمتش بر خوبان و بدان مساوی می بارد» (1)

امام (علیه السلام) می فرماید وقتی که مومن گذشت کند، طرف مقابل وی نیز که با اهانت و تندیْ رفتار نموده بود، از مرکب خشم و غضب پیاده شده و رفتار نرمتری را در پیش می گیرد. در واقع آتش غضب با آب فروتنی و نرمخوئی خاموش می شود. حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«..وَ لَا تَصْرِمْ أَخَاكَ عَلَى ارْتِیابٍ وَ لَا تَقْطَعْهُ دُونَ اسْتِعْتَابٍ وَ لِنْ لِمَنْ غَالَظَكَ فَإِنَّهُ یوشِكُ أَنْ یلِینَ لَك..» (2)

با كوچكترین سوء ظنی با برادر خود قطع رابطه نكن و بدون رضایت طلبی با او (رابطه ات را) قطع مكن، با كسی كه با تو درشتی كرده نرمی كن، باشد كه به زودی با تو نرم شود.

دستورات پیشوایان هدایت در پرهیز از قطع رابطه، رویگردانی از

ص: 388


1- بحارالانوار 78/284
2- تحف العقول 82 - الوافی 26/239 - وسائل الشیعة 12/217 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 74/209

برادران ایمانی، جدائی و پراکندگیست. حضرت امام صادق (علیه السلام) میفرمایند:

«دو شخص (مومن) با آزردگی از هم جدا نمی شوند مگر آنكه یكی از آنها مستحق بیزاری و لعنت خدا می شود و بسیار می شود كه هر دو مورد تنفر و لعنت حق می گردند»

كسی گفت: اگر یكی مظلوم باشد چرا مستحق لعنت خدا می گردد؟ فرمودند:

«برای اینكه چرا نیامد نزد دیگری كه او را (به لطف و خوشی) وادار كند به صله و احسان كردن و از كار بد او درگذرد» (1)

همچنین در روایتی دیگر فرمودند:

«پیوسته شیطان در فرح و شادی است تا مادامی كه دو مومن از یكدیگر دور باشند و از هم دوری كنند و چون آن دو با هم (به دوستی) ملاقات نمایند، زانوهای شیطان از غصه به هم میخورد و بندهایش جدا می شود و فریاد می كند که چه بلایی بر سرم آمد» (2)

اختلاف و نزاع، چه مظلوم و چه ظالم را مورد لعن و نفرین خدا و معصومین (علیهم السلام) قرار می دهد. پس باید به جای كینه ورزی یا خشم و

ص: 389


1- بحارالانوار 15/184؛ 70
2- منتخب عین الحیوة مجلسی (رحمة الله) 446

ناراحتی که مطرودند، دوستی و بخشش را مد نظر قرار داد؛ تا شامل رحمت خداوندی قرار گرفت. حضرت امام صادق (علیه السلام) در مورد چشم پوشی و بخشش فرمودند:

«الْمُبَادَرَةُ إِلَى الْعَفْوِ مِنْ أَخْلَاقِ الْكِرَامِ» (1)

سرعت گرفتن در عفو و اغماض، از خصلت افراد كریم و بلند مرتبه است.

حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«..أَحْسِنْ إِلَى مَنْ أَسَاءَ إِلَیك..» (2)

..به آن كه به تو بدی می كند، نیكی كن..

و مهمتر آنكه می فرمایند:

«..و اعْفُ عَمَّنْ جَنَى عَلَیكَ..» (3)

..و آن كس كه بر تو جنایت ورزید، عفوش كن..

حضرت امام صادق (علیه السلام) مكارم اخلاق را اینچنین توصیف

ص: 390


1- عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 27 - غرر الحكم و درر الكلم 84/1602 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 245
2- مصباح الشریعة 159 - دعائم الإسلام 2/487 - الأمالی(للصدوق (رحمة الله) ) 72 - الإختصاص 339 - كنز الفوائد 2/31 - الوافی 26/276 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 13/430
3- عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 76 - غرر الحكم و درر الكلم 133 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم 388

نموده اند:

«..الْعَفْوُ عَمَّنْ ظَلَمَكَ..» (1)

..گذشت و اغماض کن نسبت به كسی كه به تو ستمی روا داشته است..

حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) دسترسی به جایگاه رفیع نزد خدای متعال را در گرو عفو و اغماض می دانند:

«تَجَاوَزْ عَنِ الزَّلَلِ وَ أَقِلِ الْعَثَرَاتِ تُرْفَعْ لَكَ الدَّرَجَاتُ» (2)

از لغزشها درگذر و اشتباهات را نادیده بگیر، تا منزلت بلندی بیابی.

همچنین حضرت امام صادق (علیه السلام) در فرمایش بسیار ظریف و دقیقی به تفصیل، تغافل و عفو را كه بهترین عمل در مهالک جدال و اختلاف هستند را پیش کشیده و می فرمایند:

«..وَ احْتَمِلْ أَخَاكَ عَلَى مَا فِیهِ وَ لَا تَكْثُرِ الْعِتَابَ فَإِنَّهُ یورِثُ الضَّغِینَةَ وَ اسْتَعْتِبْ مَنْ رَجَوْتَ عُتْبَاه..» (3)

ص: 391


1- الكافی (ط - الإسلامیة) 2/107؛ (ط - دارالحدیث) 3/277 - الأمالی( للصدوق) 280 - الأمالی (للمفید) 181 - الوافی 4/437 - وسائل الشیعة 12/172؛ 15/199 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 66/368؛ 66/397؛ 68/399 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل 9/9
2- عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 200 - غرر الحكم و درر الكلم 324
3- تحف العقول 84 - عیون الحكم و المواعظ (للیثی) 79 - بحار الأنوار (ط - بیروت) 74/212؛ 74/231 - مكاتیب الأئمة (علیهم السلام) 1/549

برادرت را با همۀ آنچه دارد(عیب ها) تحمل كن. پس مبادا با درشتی و نزاع برادرانتان را از دست بدهید. چون برادرت از تو جدا شد تو پیوند دوستی را برقرار كن، اگر روی برگرداند تو مهربانی كن و چون بخل ورزند، تو بخشنده باش. هنگامیكه دوری می گزیند تو نزدیك شو، و چون سخت می گیرد تو آسان گیر و به هنگام گناه، عذر او را بپذیر، چنانكه گویا بندۀ او می باشی و او صاحب نعمت تو شد. مبادا دستورات یاد شده را با غیر دوستانت انجام دهی یا با انسانهایی كه سزاوار آن نیستند. دشمن دوست خود را دوست مگیر تا با دوست، دشمنی نكنی. در پند دادن دوست، بكوش. خوب باشد یا بد، خشم خود را فرو خور كه من، جرعه ای شیرینتر از آن ننوشیدم و پایانی گواراتر از آن ندیدم، که با آنكس كه با تو درشتی كرده نرم باش كه امید است بزودی در برابر تو نرم گردد. با دشمن خود با بخشش رفتار كن، زیرا سرانجام، دو پیروزی شیرین است. اگر خواستی از برادرت جدا شوی (قهر كنی) برای دوستی راهی باقی بگذار تا اگر روزی خواست بسوی تو باز گردد، بتواند. كسیكه به تو گمان نیك بُرد او را تصدیق كن و هرگز حق برادرت را به اعتماد دوستی ای كه با او داری، ضایع نكن، زیرا آن كس كه حقش را ضایع می كنی با تو برادر نخواهد بود.

حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می فرمایند:

ص: 392

«سزای آن كس كه تو را شاد می كند، بدی كردن نیست» (1)

ما شیعیان هر چقدر هم که از هم دور باشیم و نسبتی بین ما نباشد، از نظر خدای متعال برادر محسوب می شویم. این برادری، دارای شرایطی است و وظائفی را بر دوش همۀ ما قرار می دهد. این وظائف یکطرفه نیست چرا که هر آن برادری از برادران ایمانی به مشکلی مبتلا شده، یا در اثر اسائۀ رفتار، جَوِّ بدی را به برادران خویش تحمیل می کند. اینجاست که دیگر برادران ایمانی باید با زدودن غم و مشکل از دیگر برادران خویش، یا تحمل خطاهای آنان، ایمان خویش را اثبات کرده و با عمل به روایات، به یاری حضرت امام زمان (علیه السلام) بشتابد.

متأسفانه این احادیث را خواندیم و ندانستیم كه چه بركاتی به خاطر حضرت امام عصر (علیه السلام) نازل و چقدر بلاها به دعای ایشان دفع می گردد، و چه عذابهایی در قبر و قیامت مرتفع می شود، و چه اندازه نعمتهای (بهشتی) نصیب ما تا ابدیت می گردد. اما شیعیان در قبال این همه خوبیها كه از ساحت مقدس امام (علیه السلام) عاید ایشان می شود به كدامین عمل توانستند این امام مهربان را اعانت نمایند. هزار افسوس كه سر سفرۀ امام كریم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نشسته ایم امّا بدون سپاس. حتی بعضاً با

ص: 393


1- نهج البلاغه نامه 31

رفتار ناشایست خود اهانت می نمائیم. آری آن كس كه خوبی می كند، سزایش بدی و ناسپاسی نیست.

{هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلاَّ الْإِحْسانُ} (1)

«آیا جزای احسان چیزی جز احسان است؟»

بنابراین وجدانی سالم نیاز است تا هر كه خود را به محاكمه كشانده، و پس از تفكری صحیح با همّتی از روی انصاف و جوانمردی پس از دادرسی از برادران دینی، مستقیماً توجهی به سوی امام مظلوم و غریب خویش داشته و اعانت به امام (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را توسط دعا و درخواست از خدای متعال برای تشریف فرمائی آن وجود نورانی و مقدس به منصۀ ظهور رسانیده تا از عهدۀ وظیفۀ خویش در برابر امام (علیه السلام) برآید.

{وَ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیكُمْ وَ میثاقَهُ الَّذی واثَقَكُمْ بِهِ إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ اتَّقُوا الله إِنَّ الله عَلیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ} (2)

«و نعمتى را كه خدا بر شما ارزانى داشته و [نیز] پیمانى [دربارۀ امام غائب] را كه شما را به [انجام] آن متعهد گردانیده، به یاد آورید، آنگاه كه گفتید: ”شنیدیم و اطاعت كردیم“ و از خدا پروا دارید كه خدا به راز دلها آگاه است»

ص: 394


1- سورۀ مبارکۀ الرحمن آیۀ شریفۀ 60
2- سورۀ مبارکۀ مائدة آیۀ شریفۀ 7

{آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَیهِ مِنْ رَبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِالله وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لا نُفَرِّقُ بَینَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا غُفْرانَكَ رَبَّنا وَ إِلَیكَ الْمَصیرُ} (1)

«پیامبر [خدا] بدانچه از جانب پروردگارش بر او نازل شده است ایمان آورده است، و مؤمنان همگى به خدا و فرشتگان و كتابها و فرستادگانش ایمان آورده اند [و گفتند:] ”میان هیچ یك از فرستادگانش فرق نمىگذاریم“ و گفتند:”شنیدیم و اطاعت کردیم“، پروردگارا، آمرزش تو را [خواستاریم] و فرجام به سوى تو است»

حال به عنوان سپاس از نیكیهای چنین امام رئوفی بیائیم هر روزه عهدی داشته باشیم و در كنج خلوت از سویدای دل با تمام ملائك آسمانها این ندای انبیاء و اولیاء را همنوا شویم.

اللهم عجل لولیك الفرج

اللهم عجل لولیك الفرج

اللهم عجل لولیك الفرج

اللهم عجل لولیك الفرج

ص: 395


1- سورۀ مبارکۀ بقرة آیۀ شریفۀ 285

منابع و مآخذ

قرآن کریم

نهج البلاغه

صحیفه سجادیه

1.مشکاة الانوار، ابوالفضل على بن حسن بن فضل طبرسى (رحمة الله)

2.کافی، کلینی (رحمة الله) محمد بن یعقوب - انتشارات اسوة چاپ 11 سال 1389

3.کنز العمال فی نفس الاعمال والافعال، المتقی هندی - علی بن عبد الملک علاءالدین موسسة الرسائل مصر 1409 (جماعت عامه)

4.وسائل الشیعة، حر عاملی محمد بن حسن - موسسة آل البیت لاحیاء التراث قم چاپ اول

5.غرر الحکم، آمدی عبد الواحد - ترجمۀ محمد علی انصاری - انتشارات حضرت امام عصر عج چاپ هشتم 1390

6.الخصال، صدوق - انتشارات فکر آوران 1384 ﻫ.

7.تفسیر عیاشی، ابوالنصر محمد بن مسعود بن عیاش السلمی السمرقندی مکتب علمیۀ اسلامی تهران

8.کامل الزیارات، جعفربن موسی بن قولویه قمی - انتشارات پیامبر حق م 367

9.کمال الدین و تمام النعمه، صدوق (رحمة الله) محمد بن علی بن حسین بابویه - انتشارات دار الکتب اسلامی قم چاپ دوم

10.اعلام الوری، امین الاسلام فضل بن حسن طبرسی (رحمة الله) - دار الکتب الاسلامی تهران

11.مستدرک الوسائل، نوری میرزا حسین - موسسة آل البیت (علیهم السلام) لاحیاء التراث قم چاپ اول

12.علل الشرایع، محمد بن علی بن حسین بن بابویه - انتشارات مکتبة الوری قم

13.تفسیر حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام)، حضرت امام عسکری حسن بن علی (علیهما السلام) _ انتشارات مدرسۀ حضرت امام هادی (علیه السلام) قم چاپ اول

14.تحف العقول، حرانی حسن بن شعبة - موسسۀ انتشارات اسلامی چاپ دوم

15.ثواب الاعمال، شیخ صدوق (رحمة الله) - انتشارات راز توکل چاپ اول1390

ص: 396

16.اختصاص، شیخ مفید (رحمة الله) محمد بن نعمان

17.تنبیه الخواطر، ورام بن ابی فراس حلی (رحمة الله)

18.ارشاد، شیخ مفید محمد بن نعمان (رحمة الله)

19.المحاسن برقی، ابو جعفر بن خالد برقی - مجمع عامی اهل البیت (علیهم السلام) 1413 ﻫ.

20.کنز الفوائد، ابوالفتح کراجکی - انتشارات دار الذخایر قم 1410 ﻫ.

21.معانی الاخبار، شیخ صدوق - تولد 311 ه- ق، وفات سال 381 ﻫ.ق - سال انتشار (تهران، صدوق، 1379ق) و ( قم، دارالعلم، 1379ق)

22.امالی طوسی (رحمة الله)، شیخ طوسی م 460 ﻫ.ق انتشارات دار الثیقاف قم 1414 ﻫ.ق

23.المحجة البیضاء في تهذیب الإحیاء، فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی - ناشر:موسسة النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم محل نشر:قم سال نشر:1376

24.امالی صدوق (رحمة الله)، محمد بن علی بن حسین بن بابویه - انتشارات کتابخانۀ اسلامیه

25.الاعلام، شیخ مفید محمد بن نعمان - چاپ کنگرۀ جهانی هزارۀ شیخ مفید چاپ اول

26.أعلام الدین فی صفات المؤمنین، دیلمی، حسن بن محمد ناشر: موسسة آل البیت (علیهم السلام) لاحیاء التراث - محل و سال نشر: قم؛ 1366

27.معراج السعادة، ملا احمد نراقی

28.مجمع البیان، فضل بن حسن طبرسی - انتشارات ناصر خسرو تهران 1406 ﻫ.

29.عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، شیخ صدوق، موسسۀ انصاریان قم 1384 ﻫ.

30.من لا یحضره الفقیه، صدوق محمد بن علی بن حسین بابویه موسسۀ انتشارات اسلامی چاپ سوم

31.ارشاد، شیخ مفید (رحمة الله) محمد بن نعمان

32.ارشاد القلوب، دیلمی، حسن بن محمد

33.التمحیص، سید بن طاووس رضی الدین (رحمة الله)

34.الخصال، صدوق - انتشارات فکر آوران 1384 ﻫ.

35.المقنعه، شیخ مفید (رحمة الله) محمد بن محمد - کنگرۀ شیخ مفید قم 1413 ﻫ.

ص: 397

36.بلغة الفقیة (4 جلد)، بحر العلوم، محمد بن محمد تقی - ناشر: مکتبة الصادق (علیه السلام) - محل نشر: تهران

37.مهج الدعوات و منهج العبادات، سید بن طاووس دار الکتب اسلامیۀ تهران 1416 ﻫ.

38.التوحید و الشرک فی القرآن، نصیر الدین طوسی، محمد بن محمد - ناشر: موسسۀ حضرت امام صادق (علیه السلام) - محل نشر: قم

39.مصباح الشریعة، موسسة اعلی للمطبوعات چاپ اول

40.احرام محرم، نیشابوری عبد الحسین - انتشارات دلیل ما چاپ ششم 1389

41.مجموعۀ ورام، ورام بن ابی قزاس - انتشارات مکتبۀ فقیه قم

42.برهان، سید هاشم بحرانی (رحمة الله) - دار المجتبی قم 1428 ﻫ.

43.البرهان، الزركشي وفات: 794 - جماعت عامه سال چاپ: 1376 - 1957 م ناشر: دار إحياء الكتب العربية، عيسى البابي الحلبي وشركاءه

44.الاحتجاج، طوسی احمد بن علی - نشر مرتضی مشهد مقدس س 1403ق

45.الاحتجاج علی اهل اللجاج، شیخ طبرسی

46.منهاج الصالحین (خویی (رحمة الله) )، خویی، ابو القاسم - ناشر: مدینة العلم، آیت الله العظمی السید الخویی (رحمة الله) محل نشر: قم

47.مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول (26 جلد)، مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی - ناشر: دار الکتب الاسلامیة - محل و سال نشر: تهران؛ 1363

48.سفینة البحار، قمی عباسی - موسسۀ آستان قدس چاپ دوم سال 1384

49.عصر زندگی، حکیمی محمد - انتشارات دفتر تبلیغات حوزۀ علمیه چ دوم 1374 قم

50.میزان الحکمه، ریشهری محمد - انتشارات دار الحدیث چاپ اول

51.صفات و علامات متقین، حاجیانی دشتی عباس - انتشارات محلاتی 1378 قم

52.تفسیر جامع، حاج سید ابراهیم بروجردی - انتشارات انصار المهدی چاپ اول 1388

53.نقطه های آغاز در اخلاق عملی، مهدی کنی محمد رضا - انتشارات دفترنشر فرهنگ اسلامی چاپ هفتم 1384 تهران

ص: 398

54.القطره، سید احمد مستنبط - ترجمۀ محمد ظریف - نشر الماس نهم

55.چرا مرا آفریدند، حسن میلانی - انتشارات حضرت علی چاپ اول 1384 قم

56.رسالۀ حقوق حضرت امام سجاد (علیه السلام)، رسالۀ حقوق حضرت امام سجاد (علیه السلام)

57.اسرار موفقیت، مجتهدی سیستانی مرتضی انتشارت نشر الماس چاپ ششم 1385ش

58.ترجمۀ کتاب المومن، حسینی نجومی مرتضی انتشارات بوستان کتاب قم چاپ 1382

59.نهج الفصاحه، ابوالقاسم پاینده

60.نصایح الکافیه، محمد بن عقیل علوی 1371 بنیاد بعثت تهران

61.نسیم هدایت، حسینی شیرازی سید صادق انتشارات برگ رضوان چاپ اول 1383 تهران

62.یکصد موضوع اخلاقی در قرآن و حدیث، مکارم شیرازی ناصر انتشارات دارالکتب اسلامیه چاپ چهارم 1386 تهران

63.کیش پارسایان، تهرانی مجتبی انتشارات پژوهشگاه فرهنگ اسلامی چ سوم 1378 تهران

64.روایات تربیتی از مکتب اهل البیت (علیهم السلام)، فرید مرتضی - انتشارات نشر فرهنگ اسلامی چاپ 1377 تهران

65.در ضیافت ضریح، بنی هاشمی محمد - انتشارات منیر چاپ 1388 تهران

ص: 399

ص: 134

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109