با علمای اندونزی: مناظره و گفتگوی صمیمانه با جمعی از اندیشمندان اندونزیایی

مشخصات کتاب

سرشناسه: طبسی، نجم الدين، 1334 -

عنوان و نام پدید آور: با علمای اندونزی: مناظره و گفتگوی صمیمانه با جمعی از اندیشمندان اندونزیایی درباره تقيه، صحابه، حضرت جبرئیل و ازدواج موقت نویسنده نجم الدین طبسی؛ تحقیق سید ابو القاسم ذاکر رضوی، حسن بلقان آبادی

مشخصات نشر: قم سپهر حکمت 1397.

مشخصات ظاهری : 78 ص

شابک: 22-6-99314-622-978

وضعیت فهرست نویسی: فیپا

یادداشت :کتابنامه: ص. 69-72 ؛ هم چنین به صورت زیر نویس.

عنوان دیگر: مناظره و گفتگوی صمیمانه با جمعی از اندیشمندان اندونزیایی درباره تقیه، صحابه، حضرت جبرئیل و ازدواج موقت.

موضوع: طبسی، نجم الدين، 1334 مناظره ها

موضوع: شیعه --دفاعیه ها

موضوع: اهل سنت -- دفاعیه ها

موضوع: مجتهدان و علما --دیدگاه درباره وحدت اسلامی

شناسه افزوده: ذاکر رضوی، سید ابو القاسم، 1363، محقق

شناسه افزوده: بلقان آبادی، حسن، 1355، محقق

رده بندی :کنگره 1397 2 ب 2 ط /BP212/5

رده بندی دیویی: 297/417

شناسه کتاب شناسی ملی : 5279376

خیراندیش دیجیتالی: انجمن مددکاری امام زمان (عج) اصفهان

ویراستار کتاب: خانم زهرا جعفری

ص: 1

اشاره

ص: 2

مناظره و گفتگوی صمیمانه با جمعی از اندیشمندان اندونزیایی درباره تقیه، صحابه، حضرت جبرئیل و ازدواج موقت با علمای اندونزی

تالیف: نجم الدین طبسی

تحقیق: سید ابو القاسم ذاکر رضوی، حسن بلقان آبادی

ص: 3

نویسنده: نجم الدین طبسی

تحقیق: سید ابو القاسم ذاکر رضوی، حسن بلقان آبادی

انتشارات: امیر العلم

ویراستار: حسن بلقان آبادی

صفحه آرایی و طرح جلد: علی اکبر قلعه نوی

امور جاپ: محسن حمزه

نوبت چاپ: اول/ تابستان 1397

ص: 4

فهرست مطالب

مقدمه مؤلف...7

شروع جلسه...13

تاکید بر وحدت مسلمین...13

شناخت دشمن اصلی...16

محوریت قرآن...17

وجود مشتركات فراوان...20

دیدگاه شیعه نسبت به صحابه...22

حضور صحابه در قتل عثمان...23

تعجب حضار...28

دیدگاه شیعه درباره قرآن...32

اتهام قذف عایشه...39

تشکر و قدر دانی و طرح چند شبهه...46

ازدواج موقت...47

آشنایی با قهرمان عرصه ازدواج موقت...47

ص: 5

دیدگاه حضرت على علیه السلام درباره خلفا...52

تقيه...55

نکته اول: عقلائی و عام بودن تقیه...56

نکته دوم: اسلام و تقیه...57

تقیه عمار از مشرکان قریش...57

تقیه مسلمانان از مسیلمه کذاب...61

نکته سوم: تقیه مسلمان از مسلمان...64

تقيه رجاء بن حيوة و نجات جان یک مسلمان...65

تقیه شعبی و مطرف بن عبد اللّه از حجاج...67

تقيه يحيى بن معيین از حاکمان عباسی...68

نکته چهارم: علت تقیه...70

کتابنامه...75

ص: 6

مقدمه مؤلف

بسم اللّه الرحمن الرحيم

الحمد للّه رب العالمين و الصلاة و السلام على خير خلقه و أفضل بريته محمد بن عبد اللّه علیه السلام و على أهل بيته الطيبين و الطاهرين علیهم السلام سيما الامام الحجة بن الحسن المهدي علیه السلام روحي و أرواح العالمين له الفداء.

به تجربه ثابت شده که مناظره و سخن رو در رو البته با شرایط و مراعات ادب آثار و نتایجی دارد که شیوه های دیگر آن را ندارند و تأثیرات مناظره به مراتب از شیوه های دیگر پر بار تر است. چندین سال قبل با فردی بحث کردم که تحت تأثیر تبلیغات وهابیت قرار گرفته و می گفت: اگر بر سر دوراهی انتخاب دین يهود يا مذهب تشیع قرار گیرم، یهودیت را ترجیح می دهم؛ ولی

ص: 7

پس از یک ساعت مناظره آن چنان تغییر یافت که گریه کنان می گفت: و اللّه شما مظلوم هستید! چرا تبلیغات نمی کنید؟ اگر تشیع این است من هم شیعه هستم و سپس خم شد و با اصرار دستم را بوسید.

در ملاقات و مناظره دیگری که در مکه مکرمه با امام جمعه یکی از کشور های آفریقایی داشتم او چون شیعیان را مسلمان نمی دانست حتی از سلام کردن به شیعیان نیز ابا داشت و بنا به گفته خودش هر جمعه در خطبه اول نماز جمعه شیعه را لعن و نفرین می کرد. این عالم آفریقایی با طرح سؤالاتی که به نظر او جزء اعتقادات شیعه است مانند اعتقاد به نبوت حضرت علی علیه السلام و اعتقاد به خیانت حضرت جبرئیل و اعتقاد به ارتکاب فحشا توسط عایشه، قصد داشت مرا در تنگنا و زاویه قرار دهد؛ ولی من هم شيوه بحث را عوض کردم و با مطرح کردن روایات مربوط به افتراق امت اسلام و سؤال از فرقه ناجیه و این که چه کسی باید مشخصات این فرقه ناجیه را تبیین کند تا مردم گمراه

ص: 8

نشوند؟ و بیانات شفاهی رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم که اوج آن جریان غدیر بود و درخواست بیان کتبی نبی مکرم اسلام در مرض موت، آن چنان او را قانع کردم که بلا فاصله نام خلفای اثنا عشر را پرسیده و رسما اظهار تشیع کرد و همان شب در کاروان حج خود که بیش از هزار نفر بودند حقایق را تبیین کرد و 700 نفر یک جا شیعه شدند.

در گفتگو و مناظره با یک نفر از سران قبایل بزرگ آفریقا با سواد بود و هم با نفوذ، طی یک جلسه بحث و ارائه عبارت کتاب «صحیح مسلم» و این که خلیفه دوم کلمه «وليّ» را به کار می برد و مرادش «جانشین» است، اما اگر خود پیامبر صلى اللّه علیه و آله و سلم هنگام تعیین و نصب حضرت علی علیه السلام از کلمه «وليّ» استفاده کند مراد حضرت «دوست» است نه جانشین. این استدلال و روایت نقل شده در کتاب «صحیح مسلم» آن قدر در او اثر گذاشت که بی اختیار و با صدای بلند گریه کرد و گفت: حقیقت به این روشنی ما از آن غافل بودیم!

ص: 9

در طول سال های متمادی ده ها مناظره و بحث حضوری با مسلمانان کشور های مختلف داشتم که ابتدا در اثر تبلیغات منفی و غیر واقعی ذهنیت منفی داشته، ولی پس از گفتگوی صمیمانه برخی از آنان مذهب تشیع را با اطمینان خاطر و اعتقاد کامل پذیرفته و برخی نیز از تندروی و عصبیت غلط دست برداشته اند و شاهد آن نیز شرکت در نماز جماعت ما بوده است. الحمد للّه این شیوه کاملا جواب داده و نتایج مثبت و ثمرات فراوان آن را بار ها دیده ایم.

یکی از همین مناظرات بحث و گفتگو با نُه نفر از نخبگان و اساتید دانشگاه های اندونزی بود که پس از حدود یک ساعت بحث و گفتگو صد و هشتاد درجه تغییر کردند و از این که حقایق برای آنان روشن شد کاملا راضی به نظر می رسیدند و به همین جهت تقدیر و تشکر کردند و با روی باز و خوشحال جلسه را ترک کردند و از این که تا قبل از گفتگو و بحث حقایق را وارونه به آنان گفته بودند اظهار تاسف می کردند. این گفتگو و مباحث

ص: 10

مطرح شده در جلسه چنان مورد توجه آنان قرار گرفته بود که اصرار و تاکید فراوان بر تکرار جلسه داشتند اما متأسفانه در اثر کثرت اشتغال و برنامه های دیگر از قبول آن عذر خواهی کردم. این مناظره و گفتگو به دلیل اهمیت مطالب و سوژه هایی که در آن مطرح شده بود به پیشنهاد بعضی از فضلا و محققین مؤسسه ولاء صدیقه کبری علیها السلام پیاده و تخریج مصادر گردید و اینک در اختیار حقیقت جویان قرار می گیرد. در خاتمه تشکر و تقدیر فراوان خود را از فرزند عزیزم محقق ارجمند جناب سید ابو القاسم رضوی دارم. ایشان زیر نظر فاضل ارجمند محقق متتبع ثقة الاسلام شيخ حسن بلقان آبادی سبزواری به پیاده سازی و تحقیق و تنظیم آن پرداختند. خداوند بر توفیقات هر دو فرزند عزیزم بیفزاید و در راستای ترویج مذهب حق جعفری مؤید باشند.

نجم الدین طبسی

قم مقدس

مؤسسه ولاء صديقه كبرى علیها السلام

1397/3/28 شمسی

ص: 11

بسم اللّه الرحمن الرحيم

در طول سال و به مناسبت های مختلف و بنا به دعوت سازمان ها و نهاد های حوزوی و دانشگاهی معمولاً مهمانان زیادی از کشور های مختلف جهان از جمله کشور های اسلامی به ایران مسافرت می کنند. به دلیل آشنایی و آگاهی نسبتاً خوب حضرت استاد به زبان عربی و مبانی و نظرات اعتقادی، کلامی و فقهی اهل سنت و انتشار وسیع و گسترده تألیفات و سخنرانی های ایشان در سایت ها و شبکه های اجتماعی اکثر مهمانانی که به شهر مقدس قم مسافرت می کنند تمایل و علاقه خود جهت دیدار و ملاقات با استاد را اعلام کرده و با هماهنگی نهاد های دعوت کننده، دیدار و گفتگوی صمیمانه ای در مؤسسه ولاء صديقه كبرى سلام اللّه علیها بر قرار می گردد.

در ایام 22 بهمن سال 1396 شمسی از سوی یکی از نهاد های حوزوی با مؤسسه ولاء صدیقه کبری علیها السلام تماسی بر قرار گردیده و اعلام شد که حدود 9 نفر از علما و اندیشمندان اندونزیایی به شهر مقدس قم مسافرت کرده و درخواست وقت

ص: 12

ملاقات جهت گفتگو و تبادل نظر با حضرت استاد را دارند. تماس و درخواست مورد نظر به استحضار حضرت استاد رسیده و مقرر گردید در بعد از ظهر 14 بهمن 1396 شمسی و حدود دو ساعت به غروب در مؤسسه ولاء صدیقه کبری سلام اللّه علیها حضور پیدا کنند.

شروع جلسه

مهمانان اندونزیایی در مورد مقرر به همراه چند نفر از مسئولین نهاد دعوت کننده در مؤسسه حضور پیدا کرده و جلسه با احوال پرسی و مصافحه مهمانان با حضرت استاد شروع شد و علمای اندونزیایی از این که فرصتی فراهم آمده تا در فضایی صمیمانه و دوستانه مباحثی مطرح شود، خوشحال بودند.

تاکید بر وحدت مسلمین

بعد از احوال پرسی و استقرار حاضرین در کتابخانه،حضرت استاد به مهمانان عزیز اهل سنت که از کشور اندونزی تشریف آورده بودند و تعداد شان نیز نُه نفر بود، خوش آمد گفتند و کلام خویش را این چنین آغاز کردند:

ص: 13

از ملاقات با شما عزیزان خوشحال هستم و این امر را به فال نیک می گیرم و امیدوارم این دیدار ها سبب وحدت بين مسلمین باشد و باعث کم تر شدن فاصله ها شود و به هم دلی هر چه بیش تر بین طوایف مختلف مسلمین بینجامد.

قبل از این که بحث را شروع کنیم لازم است مطلب مهمی را تذکر دهم، عزیزان! بدانید شیعه برادر سنی است و سنی برادر شیعه است. خدا و پیامبر همه ما مسمانان یکی است و به سوی یک کعبه نماز می خوانیم. قرآن و کتاب آسمانی ما یکی است. همه ما به معاد اعتقاد داریم و سنت رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلم را قبول داریم.همه ما در ماه مبارک رمضان روزه می گیریم. این اعتقادات را هم شیعه دارد و هم سنی دارد و اگر هم اختلافی بین این دو گروه وجود دارد، شبیه همان اختلافی است که بین مذاهب اربعه اهل سنت وجود دارد. اگر مذاهب اربعه در فقه و بعضی باور ها عقائد با هم اختلاف نداشتند، چهار مذهب نمی شدند. اختلاف موجود بین مذاهب اربعه سبب نشده رو در روی یک دیگر بایستند

ص: 14

و هم دیگر را تکفیر کنند و جواز قتل هم را صادر کنند (1) بلکه هم دیگر را تحمل می کنند و در کنار هم با مسالمت زندگی می کنند.حنبلی ها باور ها و اعتقاداتی دارند که شافعی ها آن را قبول ندارند. شافعی ها نیز در برخی احکام و مسائل اعتقادی با حنفی ها فرق دارند. اختلاف میان شیعه و سنی نیز از همین قبیل است پیروان مکتب اهل بیت علیهم السلام را در برخی مسائل فقهی و اعتقادی با اهل سنت فرق دارند، اما این اختلاف فقهی و اعتقادی نباید باعث تقابل شیعه و اهل سنت شود. علمای شیعه و علمای اهل سنت نباید پیروان مذهب طرف مقابل را تکفیر کنند، زیرا

ص: 15


1- البته ظاهراً حنابله از همان ابتدا با سایر مسلمین مشکل و درگیری داشته و باعث ایجاد اختلاف میان مسلمانان می شدند. جهت آشنایی با درگیری های حنابله با سایر فرق اهل سنت به کتاب های الكامل في التاريخ: ج 5، ص 121، حوادث سال 317 هجری قمرى، ذكر عدة حوادث و ص 175 ، حوادث سال 323 هجرى قمرى، ذكر فتنة الحنابلة ببغداد و ج 6 ، ص 182 ، حوادث سال 447 هجری قمری، ذكر عدة حوادث و ص 277، حوادث سال 469 هجری قمری، ذكر عدة حوادث و ص 285، حوادث سال 475 هجرى قمرى، ذكر الفتنة ببغداد بين الشافعية و الحنابلة وج 7، ص 444، حوادث سال 596 هجرى قمرى ذكر عدة حوادث و شناخت وهابیت: ص 394 - 398، بخش دوم، فصل پنجم: وهابیان و ترور و خشونت و کشتار مسلمین، مراجعه شود

تکفیر مسلمانان علاوه بر این که خلاف شرع است به نفع هیچ یک از طرفین نیست.

شناخت دشمن اصلی

حضرت استاد در ادامه مطالب شان به لزوم شناخت دشمن مشترک شیعه و اهل سنت تاکید کرده و فرمودند: دو بلوک شرق و غرب در حالی که از نظر فکری سیاسی و مکانی از هم بسیار دور هستند، به خاطر حفظ منافع شان کنار یک دیگر قرار گرفته اند؛ ولى ما مسلمانان با وجود مشترکات فراوان که لازمه اش وحدت و در کنار هم بودن است، دشمن اصلیِ هم معرفی شده و از هم جدا افتاده ایم و از دشمنان اصلی اسلام و مسلمانان غافل شده ایم. این اختلاف و تقابل به نفع هیچ یک از شیعه و سنی نیست و تنها آمریکا و اسرائیل و قدرت های شیطانی که هدف شان از بین بردن اقتدار مسلمانان است از آن سود می برند. دشمنان اسلام، مسلمان های ضعیفی می خواهند که اگر سرزمین آنان را اشغال کردند با دست خالی و با سنگ به مبارزه آنان بروند، نه مسلمانانی که جواب حمله دشمن را با موشک بدهند و با آنان مقابله به مثل کنند. خداوند در آیه ﴿ لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةَ لِلَّذِينَ ءَامَنُوا

ص: 16

الْيَهُودَ وَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا ﴾ (1) يهود و مشرکان را دشمنان اصلی مؤمنان و مسلمانان معرفی کرده و این امر مسئولیت من و شما ها را سنگین تر می کند. علمای شیعه و سنی با توجه به وجود دشمن مشترک باید پرچم دار دعوت به وحدت باشند و شبهات و مسائل اختلافی میان شیعه و سنی را با گفتگو و نشست های صمیمانه حل کنند.

محوریت قرآن

حضرت استاد در ادامه سخنان خود به ذکر نمونه هایی از باور های مشترک شیعه و اهل سنت پرداخته و فرمودند: قرآنی که ما قبول داریم همان قرآنی است که شما اهل سنت قبول دارید و هیچ فرقی با قرآن شما ندارد. (2) بخشی از قرآن های موجود در ایران در کشور های عربی و از جمله عربستان سعودی چاپ شده است.

ص: 17


1- به طور مسلّم، دشمن ترین مردم نسبت به مؤمنان را یهود و مشرکان خواهی یافت. سوره مائده (5)، آیه 8
2- «و جملة القول أن المشهور بين علماء الشيعة و محققيهم بل المتسالم عليه بينهم هو القول بعدم التحريف». البيان في تفسير القرآن ص ،219 صيانة القرآن من التحريف رأي المسلمين في التحريف.

سنت پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم را که به طریق صحیح و معتبر رسیده باشد، هم شیعه و هم اهل سنت قبول دارند. البته اگر از طریق صحیح برسد! ما معتقدیم کسی که سنت پیامبر اکرم صلی اللّه عليه و آله و سلم را قبول نداشته باشد، مسلمان نیست؛ زیرا بخش عمده ای از جزئیات احکام و مسائل اعتقادی از طریق سنت پیامبر و ائمه علیهم السلام به ما رسیده است و اگر به قرآن اکتفا کنیم و سنت را کنار بگذاریم در بسیاری از مسائل فقهی و کلامی به مشکل برخورد می کنیم. شما اهل سنت هم همین مطلب را قبول داشته و سنت رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم را به عنوان یکی از مصادر تشریع قبول دارید. بر بهاری یکی از علمای بزرگ اهل سنت می گوید:

اگر زمانی شنیدی فردی روایتی را می بیند ولی به آن اعتنا نمی کند و به سراغ قرآن می رود، شک نکن که آن شخص، زندیق است و دین ندارد. (1)

ص: 18


1- «إذا سمعت الرجل تأتيه بالأثر فلايريده و يريد القرآن لا تشك أنه زنديق». شرح السنة: ص 119

ذهبی یکی دیگر از علمای بزرگ شما اهل سنت نیز در شرح حال ابو بكر شعار «حسبنا كتاب اللّه» را شعار خوارج می داند. (1)

بن باز مفتی بزرگ عربستان سعودی نیز به طور مفصل در این باره سخن گفته و می نویسد:

شکی نیست که سنت پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلم اصل دوم از اصول اسلام است و جایگاهش در اسلام بعد از کتاب خدا به اجماع علما در صدر است. سنت حجتی است مستقل که بر جمیع امت قائم شده است و هر کسی آن را انکار کند یا گمان کند که روی گردانی از آن جائز است و یا می تواند فقط به قرآن اکتفا کند، از راه حق گمراه گردیده و کافر شده است و با این کلام از اسلام مرتد شده است. چنین شخصی خدا و رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم را تکذیب کرده و آن چه را که خدا و رسول به آن امر کرده اند، انکار

ص: 19


1- «و لم يقل حسبنا كتاب اللّه كما تقوله الخوارج». تذكرة الحفاظ : ج 1، ص 9، شرح حال ابو بکر، ش 1

کرده و منکر اصل عظیمی از اصول اسلام شده است و اجماع اهل علم را انکار کرده است. (1)

وجود مشترکات فراوان

مشتركات ما شیعیان با اهل سنت بسیار زیاد تر از مسائل اختلافی ماست. مرحوم خوئی یکی از بزرگان مکتب تشیع و از مراجع عظام ما می فرمایند: احکام مشترک بین شیعه و سنی بسیار زیاد است. (2)

مرحوم زنجانی یکی دیگر از علمای شیعه می گوید:

ص: 20


1- «لاشك أن السنة المطهرة هي الأصل الثاني من أصول الإسلام و أن مكانتها في الإسلام الصدارة بعد كتاب اللّه بإجماع أهل العلم قاطبة و هي حجة قائمة مستقلة على جميع الأمة من جحدها أو أنكرها أو زعم أنه يجوز الاعراض عنها و الاكتفاء بالقرآن فقط فقد ضل ضلالاً بعيداً و كفر كفراً أكبر وارتد عن الإسلام بهذا المقال، فإنه بهذا المقال و بهذا الاعتقاد يكون قد كذب اللّه و رسوله و أنكر ما أمر اللّه به و رسوله و جحد أصلاً عظيماً من أصول الإسلام قد أمر اللّه بالرجوع إليه و الاعتماد عليه و الأخذ به و أنكر إجماع أهل العلم». مجموع الفتاوى و المقالات المتنوعة : ج 8، ص 132 فوائد مهمة تتعلق بالعقيدة الفائدة الخامسة
2- «لأن الأحكام المتفق عليها بين الشيعة و السنة كثيرة». مصباح الأصول : ج 3، ص 419

احکامی که شیعیان در فروع دین دارند لااقل با یکی از مذاهب چهار گانه اهل سنت مطابقت دارد و هیچ حکمی را پیدا نمی کنید که با همه مذاهب اربعه اهل سنت مخالفت داشته باشد. ماجرای قضاوت مرحوم قاضی نور اللّه شوشتری مؤید این مطلب است. مرحوم شوشتری وقتی به هند رفت حدود 25 سال مطابق مذهب شیعه میان اهل سنت قضاوت کرد، ولی هیچ مخالفتی با مذاهب اربعه اهل سنت نکرد؛ زیرا احکامی که مطابق مذهب شیعه صادر می کرد با یکی از مذاهب چهار گانه اهل سنت منطبق و موافق بود. بین اهل سنت 25 سال طبق مذهب شيعه حكم کرده و لکن در این حكم ها مخالفت با مذاهب دیگر نکرده و حکم هایش منطبق بر یکی از مذاهب چهار گانه اهل سنت بوده است. (1)

ص: 21


1- «و أما في فروع الدين، فلايوجد رأي واحد في الفروع عند الشيعة يكون مخالفاً لجميع المذاهب الأربعة السنية بأسرها و يؤيده أن حجة الاسلام قاضي نور اللّه التستري [ الشهيد الثالث ] في القرن العاشر الهجری تعين في منصب قاضي القضاة في الهند، بإصرار ملك الهند و لكنه اشترط على الملك أن لا يكون مقيداً بمذهب مخصوص من المذاهب الأربعة السنية، بل له أن يحكم بمقتضى اجتهاده بشرط أن يكون اجتهاده موافقاً لواحد من هذه المذاهب الأربعة و لا يكون مخالفاً لجميعها و قبل الملك هذا الشرط، فحكم التستري في الهند خمساً و عشرين سنة بمذهب الشيعة الإمامية الإثني عشرية و لكنه كان يطبقه بأحد المذاهب السنية فلم يخالف المذاهب الأربعة أصلاً مدى قضائه حتى في قضية واحدة رغم أن العلماء و القضاة السنيين كانوا واقفين له بالمرصاد و كانوا يراقبون أعماله و يدققون أحكامه». رحلة الإمام الزنجاني : ص 39

دیدگاه شیعه نسبت به صحابه

حضرت استاد بعد از ذکر مشترکات میان شیعه و اهل سنت دیدگاه شیعه نسبت به صحابه را که از مهم ترین مسائل و موضوعاتی است که اهل سنت به شیعه نقد داشته (1) و البته گاهی مواقع از دایره نقد خارج شده و به تهمت روی آورده اند، مطرح نموده و فرمودند: ما با اکثر صحابه پیامبر اکرم صلى اللّه عليه و آله و سلم مخالفتی نداریم و تنها نسبت به عملکرد تعدادی از صحابه انتقاد و اعتراض داریم. شما اهل سنت نیز به عملکرد تعداد دیگری از صحابه اعتراض انتقاد دارید. صحابه ای که مورد انتقاد و اعتراض ما شیعیان هستند مقدارشان از صحابه ای که مورد اعتراض و نفرین شما اهل سنت می باشند، کم تر است.

ص: 22


1- اهل سنت بر اثر تبلیغات سوء دشمنان اسلام شیعه را مخالف همه صحابه می دانند

استاد برای این که مسأله را ملموس تر و واضح تر توضیح داده باشند، از حاضرین در جلسه پرسیدند: آیا شما اهل سنت قاتلين عثمان را قبول دارید؟

استاد از طرف اهل سنت به سؤالات مطرح شده پاسخ دادند و فرمودند: شما اهل سنت از قاتلین عثمان تبری می جویید و آنان را دوست ندارید. علمای بزرگ اهل سنت در مورد قاتلین عثمان موضع منفی دارند و آنان را تا مرز فسق پیش برده و فاسق می دانند. وقتی به کتب و منابع شما اهل سنت مراجعه می کنیم متوجه می شویم موضع شما نسبت به صحابه در مواردی از مواضع ما شیعیان شدیدتر و تند تر است.

حضور صحابه در قتل عثمان

وقتی بحث به این جا رسید حضرت استاد کتاب های «تاريخ المدينة المنورة» نوشته ابن شبه نمیری (متوفای 262 هجری قمرى) و «وقعة صفین» نوشته ابن مزاحم (متوفای 212 هجری قمری) را خواستند و بخش هایی از عبارات آن ها را خواندند و فرمودند: ابن شبه نمیری بصری که از علمای قدیمی اهل سنت

ص: 23

است و در قرن سوم هجری از دنیا رفته، به نقل از غیاث بکری (1) می گوید:

از ابو سعید خدری پرسیدم: آیا کسی از صحابه رسول خدا در قتل عثمان شرکت داشته است؟ ابو سعید خدری گفت: بله، هشتصد نفر از صحابه در قتل عثمان حضور داشتند (2)

استاد پس از خواندن عبارت کتاب «تاريخ المدينة المنورة» که باعث تعجب و حیرت حاضرین و گرفتن عکس از صفحه و مطلب مذکور شده بود، خطاب به حاضرین در جلسه گفتند: با توجه به حضور 800 نفر از صحابه پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلم در قتل عثمان مشخص می شود شما اهل سنت با هشتصد نفر از صحابه پیامبر مشکل دارید و با آنان دشمن هستید و همگی آنان را فاسق می دانید.

ص: 24


1- درباره نام این راوی کمی اختلاف وجود دارد. به کتاب هایى التاريخ الكبير : ج 7، ص 55 ، شرح حال عتاب البكري، ش 247؛ الثقات : ج 5 ، ص 274 و المسند: ج 3، ص 69 ، مسند أبي سعيد الخدري، مراجعه شود
2- «عن غياث البكري سألت أبا سعيد الخدري عن قتل عثمان هل شهده أحد من أصحاب رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم ؟ قال : نعم شهده ثمانمأة صحابي». تاريخ المدينة المنورة : ج 4 ، ص 1155

حضرت استاد سپس به ماجرای نقل شده در کتاب «وقعة صفين» اشاره کرده و فرمودند: نصر بن مزاحم متوفاى 212 هجری قمری می گوید:

عده ای از شام به کوفه آمدند و خدمت حضرت على علیه السلام رسیده و پیام معاویه را رسانده و عرض کردند: معاویه قاتلین عثمان را می خواهد. حضرت على علیه السلام خواسته آنان را پذیرفت و دستور داد قاتلین عثمان حاضر شوند تا آنان را تسلیم معاویه کند. بیش از بیست هزار نفر رزمنده زره پوش و کلاه خود بر سر حاضر شده و گفتند: ما قاتلان عثمان هستیم، آیا می خواهید همه ما را نزد معاویه ببرید؟ (1)

حضرت استاد بعد از نقل مطالب مذکور و مشخص شدن حضور و نقش صحابه در قتل عثمان به مبنای اهل سنت و

ص: 25


1- «فانطلقوا إلى علي علیه السلام فأخبروه بقول معاوية. فقال : هم الذين ترون. فخرج عشرون ألفا أو أكثر مسربلين في الحديد، لايرى منهم إلا الحدق فقالوا: كلنا قتله، فإن شاؤوا فليروموا ذلك منا». وقعة صفين : ص 190

سخنان علمای آنان درباره قاتلین عثمان اشاره کرده و به عبارت ابن حزم اندلسی استناد کردند و گفتند: ابن حزم اندلسی متوفای 456 هجری قمری یکی از علما و فقهای بزرگ شما اهل سنت می گوید:

قاتلین عثمان افراد فاسق و محاربی هستند که خون انسان محترمی را که جانش احترام داشت و ریختن خونش حرام بود، از روی عمد و بدون هیچ تأویل و توجیهی ریختند و به او ظلم کردند. قاتلین عثمان با توجه به کاری که انجام داده اند افراد فاسق و ملعونی هستند. (1)

ذهبی یکی دیگر از علمای شما درباره قاتلین عثمان می گوید:

ص: 26


1- «و الفسقة من قتلة عثمان لعنهم اللّه». «لعن اللّه من قتله و الراضين بقتله». «قتلة عثمان فساق محاربون سافكون دما حراما عمدا بلا تأويل على سبيل الظلم و العدوان فهم فساق ملعونون». الفصل في الملل و الأهواء و النحل : ج 3، ص 74 و 77 ، الكلام في حرب علي و من حاربه من الصحابة

ما اهل سنت از قاتلین عثمان برائت می جوییم و نسبت به آنان بغض و دشمنی داریم و به خدا واگذارشان می کنیم [تا هر چه صلاح می داند با آنان انجام دهد]. (1)

حال که متوجه شدید اهل سنت نسبت به قاتلین عثمان و صحابه ای که در قتل عثمان مشارکت داشته اند، نه تنها موضع مثبت نداشته بلکه آنان را فاسق و مشمول لعن خداوند می دانند، نباید و انصاف نیست شیعیان را بر فرض داشتن موضع منفی نسبت به برخی صحابه، مرتد دانسته و تکفیر نمایید. شما علمای اهل سنت که از حقائق تاریخی و مسائل و حوادث صدر اسلام اطلاع دارید، نباید اجازه سوء استفاده به دشمنان اسلام جهت ایجاد تفرقه میان شیعه و سنی بدهید.

ص: 27


1- «فكل هؤلاء نبرأ منهم و نبغضهم في اللّه و نكل أمورهم إلى اللّه». تاریخ الاسلام و وفیات المشاهير و الأعلام : ج 3، ص 654 ، عهد الخلفاء الراشدين، حوادث و وفیات سال 40 هجری، شرح حال عبد الرحمن بن ملجم

تعجب حضار

یکی از حاضرین در جلسه که تحت تأثیر مطالب نقل شده قرار گرفته و گویا تا کنون با ماجرای قتل عثمان و قاتلین او و مواضع علمای اهل سنت درباره این موضوع آشنا نبود، با تعجب از استاد پرسید: آیا همه مطالبی که نقل کردید از کتب اهل سنت بود؟ استاد در پاسخ او فرمودند: اکثر مطالب از کتب شما اهل سنت بود. ابن شبه نمیری متوفای 262 هجری قمری یکی از علمای بزرگ شما اهل سنت و کتاب وی «تاريخ المدينة المنورة» از منابع مهم تاریخی اهل سنت به شمار می رود. ابن حزم اندلسی متوفای 456 هجری قمری نیز از بزرگان و فقهای معروف اهل سنت است و کتاب «المحلی» یکی از کتاب های گسترده فقهی و یک دوره کامل فقه از ابتدا تا انتها می باشد. كتاب «الفصل في الملل و الأهواء و النحل» نیز یکی از معروف ترین کتاب های ابن حزم در موضوع فرق و ادیان است که محققین شیعه و سنی به آن رجوع می کنند. البته درباره نصر بن مزاحم نویسنده کتاب «وقعة صفين»

ص: 28

مطالبی گفته شده و رمی به تشیع گردیده (1) ولی با توجه به تاریخ وفات و قدمت کتابش می توان به آن هم استناد کرد و عده ای از علمای شما همچون ابن ابی الحدید معتزلى شارح «نهج البلاغة» نصر بن مزاحم و مطالب نقل شده توسط وی را با عبارت «و هو ثبتٌ، صحيحُ النقل، غيرُ منسوب إلى هوى» توثيق و تصحيح کرده (2) و در کتاب ها و نوشته های خودشان به مطالب ابن مزاحم استناد کرده اند.

حضرت استاد در پایان مباحث مربوط به قتل عثمان و نقش صحابه در قتل وی، بار دیگر و جهت تأکید بیشتر فرمودند: با توجه به حضور و نقش بسیاری از صحابه در قتل عثمان و اعتقاد شما اهل سنت درباره قاتلین عثمان و فاسق و ملعون معرفی کردن آنان مشخص شد که مواضع شما اهل سنت نسبت به صحابه از مواضع ما شیعیان تند تر است و تعداد صحابه ای که توسط شما اهل سنت کنار گذاشته و رد شده اند بیشتر از تعداد

ص: 29


1- جهت آشنایی بیشتر با شرح حال نصر بن مزاحم به کتاب قاموس الرجال: ج 10، ص 358 - 362، ش 7966 ، مراجعه شود
2- شرح نهج البلاغة : ج 2 ص 206 ، قصة التحكيم ثم ظهور الخوارج، ذيل خطبه 35

صحابه ای است که توسط شیعیان کنار گذاشته و رد شده اند. در این ماجرا ما از شما طلب کار هستیم و اهل سنت حق ندارند شیعیان را با اتهام «قبول نداشتن صحابه» و یا «توهین به صحابه» تکفیر نمایند. ماجرای قتل عثمان یکی از موضوعاتی است که پای صحابه معروفی همچون طلحه بن عبید اللّه، زبیر بن عوام، عایشه دختر ابو بکر، عبد الرحمن بن عوف، سعد بن ابی وقاص، محمد بن ابی بکر، عمرو بن حمق خزاعی، عبد الرحمن بن عديس، فروه بن عمرو انصاری، محمد بن عمرو بن حزم انصاری، جبله بن عمرو ساعدی، عبد اللّه بن بديل خزاعی و خال المؤمنين معاويه و ... در میان است. (1)

هاشم بن عتبه یکی از اصحاب رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم به نقش و حضور صحابه در قتل عثمان اشاره کرده و در پاسخ جوان شامی که ادعای خون خواهی عثمان را داشت، گفت:

ص: 30


1- به کتاب هاى الاستيعاب في معرفة الأصحاب : ج 3، ص 160 ، شرح حال عثمان بن عفان، ش 1797 و ج 2، ص 383 شرح حال عبد الرحمن بن عديس، ش 1445 و... مراجعه شود

ای جوان! تو را با عثمان و قاتلین او چه کار؟ عثمان را یاران محمد و قاریان قرآن به خاطر بدعت هایی که در دین اسلام به وجود آورده و با احکام قرآن مخالفت کرد، به قتل رساندند. (1)

ابن حبان، خلیفه بن خیاط، ابن قتیبه و ابن اثیر جزری چهار تن از علمای بزرگ و معروف اهل سنت به نقش صحابه در قتل عثمان اشاره کرده و معتقدند هنگامی که اعتراض ها به عملکرد و رفتار خلیفه سوم شروع شد، طلحه نیز به معترضین پیوست و یکی از کسانی بود که بیشترین و شدید ترین اعتراض ها را به عملکرد و رفتار عثمان داشت و فرماندهی و رهبری معترضین نیز به عهده او بود. (2)

ص: 31


1- «و ما أنت و ابن عفان! إنما قتله أصحاب محمد صلی اللّه علیه و آله و سلم و قراء الناس حين أحدث أحداثا خالف حكم الكتاب...». تاريخ الأمم و الملوك: ج 3، ص 94، حوادث سال 37 هجری، خبر هاشم بن عتبة المرقال و وقعة صفين : ص 354، هاشم و الفتى الغساني
2- «و أجلب عليه محمد بن أبي بكر من بني تيم و أعانه على ذلك طلحة بن عبيد اللّه و عائشة». الثقات : ج 2، ص 259 ، حوادث سال 35 هجرى، قصة الكتاب و تاريخ المدينة المنورة: ج 4، ص 1160 ، رجوع أهل مصر بعد شخوصهم. كان أشد الصحابة على عثمان طلحة بن عبيد اللّه». تاريخ المدينة المنورة : ج 4، ص 1169، ما روي من الإختلاف فيمن أعان عثمان أو أعان عليه من أصحاب النبي صلی اللّه علیه و آله و سلم و أزواجه . «كان شديدا على عثمان». أسد الغابة في معرفة الصحابة : ج 3، ص 87 شرح حال طلحة بن عبيد للّه، ش 2627 و المعارف : ص 228 ، أخبار طلحة بن عبيد اللّه

دیدگاه شیعه درباره قرآن

پس از اتمام مباحث مرتبط با دیدگاه شیعه و اهل سنت نسبت به صحابه و روشن شدن مواضع دو طرف، حضرت استاد شبهه دیگری از شبهات و اتهامات اهل سنت را مطرح کرده و قرآن کوچکی را که در جیب شان بود بیرون آورده و فرمودند: این قرآن حدود بیست و پنج سال است که در جیب من است، البته قبل از این، قرآن دیگری را به همراه داشتم که الآن هم دارم ولی نیاز به صحافی و مواظبت دارد، لذا همراهم نیست. در اوائل پیروزی انقلاب اسلامی و حدود سی و نه سال قبل در مسجد الحرام نشسته بودم. چه اتفاق جالبی که شما هم همزمان با ایام پیروزی انقلاب اسلامی به ایران مسافرت کردید و الآن در خدمت تان هستیم. در مسجد الحرام عده ای دور من جمع شده و درباره انقلاب اسلامی از من پرسیدند. اتفاقا یکی از حاضرین آن جلسه نیز از اساتید دانشگاه کشور اندونزی بود. صحبت در مورد تشیع و امام خمینی بود. با توجه به انقلاب اسلامی که در ایران به

ص: 32

عنوان یک کشور اسلامی به وجود آمده بود، نام امام خمینی بر سر زبان ها افتاده بود و همه مسلمانان از حضرت امام به نیکی و با احترام و عظمت نام می بردند؛ البته در همان زمان نیز افرادی بودند که شیعیان را مسلمان نمی دانستند و می گفتند امام خمینی مسلمان است ولی شیعه نیست. در آن جلسه، قرآنی را که به همراه داشتم از جیبم در آوردم تا آیه ای را برایشان قرائت کنم. شخصی که از اساتيد دانشگاه اندونزی بود با سرعت قرآن را از دستم گرفت و شروع کرد به ورق زدن. من که از رفتار او تعجب کرده بودم پرسیدم: چرا این گونه رفتار می کنی؟ و چرا قرآن را ورق می زنی؟ گفت: می خواهم ببینم قرآن شما با قرآن ما یکی است یا تفاوت دارد! گفتم: تو استاد دانشگاهی و صد ها دانشجو زیر دست تو تربیت می شوند آیا هنوز نمی دانی که همه مسلمین یک قرآن بیشتر ندارند؟ تو به عنوان استاد دانشگاه گمان می کنی قرآن ما شیعیان با قرآن شما اهل سنت فرق دارد؟ این رفتار شما اصلاً قابل توجیه نیست.

حضرت استاد خطاب به علمای اندونزیایی فرمودند: اگر قرآن ما شیعیان با قرآن شما اهل سنت فرق دارد! چگونه امکان

ص: 33

دارد افراد مختلفی از ایران به عنوان حافظان و قاریان قرآن به سایر کشور های اسلامی از جمله عربستان سعودی مسافرت کرده و در مسابقات مختلف قرآنی شرکت کنند و رتبه و مقام بیاورند؟ فقهای ما وقتی برای استنباط احکام شرعی به آیات قرآن استناد می کنند به همین قرآنی که موجود است و با قرآن شما اهل سنت هیچ تفاوتی ندارد، استناد می کنند. البته عده ای همچون وهابی ها که وحدت و هم بستگی شیعه و اهل سنت را نمی خواهند حیات و منافعشان در ایجاد اختلاف میان مسلمانان است، این گونه ترویج می کنند که شیعه قرآن دیگری دارد و اسمش «مصحف فاطمه سلام اللّه علیها» است. پس ما هم بگوییم اهل سنت قرآن دیگری دارند که اسمش «مصحف عایشه» است آیا چنین چیزی امکان دارد؟

اعتقاد شیعه نسبت به جبرییل علیه السلام

تهمت خیانت حضرت جبرئیل از سوی برخی به ظاهر مسلمان علیه شیعیان یکی دیگر از شبهاتی بود که حضرت استاد مطرح کرده و فرمودند ما با توجه به آیه ﴿ مَن كَانَ عَدُوًّا لِلَّهِ

ص: 34

وَ مَلَهكَتِهِ وَ رُسُلِهِ وَ جِبْرِيلَ وَ مِيكَنلَ فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِلْكَفِرینَ ﴾ (1) معتقدیم حضرت جبرئیل یکی از فرشتگان مقرب درگاه الهی است و هر کسی ایشان را تنقیص کند و یا حرف ناروایی نسبت به ایشان بزند کافر و نجس است. دشمنان شیعه با هدف ایجاد اختلاف میان شیعه و سنی به شیعیان تهمت زده و این مطلب را ترویج می کنند که شیعه با گفتن «خان الأمين، خان الأمين خان الأمين» بعد از سلام نماز حضرت جبرئیل را خائن معرفی می کند. آنان می گویند: شیعه معتقد است حضرت جبرئیل وحی و قرآن را طبق دستور خداوند باید بر حضرت علی علیه السلام نازل می کرد، اما خیانت کرده و بر حضرت محمد صلى اللّه عليه و آله و سلم نازل کرده است.

حضرت استاد با لحنی که حاکی از گلایه و شکایت شدید ایشان از بعضی علمای اهل سنت بود، فرمودند: از این همه تهمت ناروا به خدا پناه می بریم. کسانی که چنین اعتقادی داشته باشند، از نظر ما کافر و نجس هستند خوشبختانه ما الآن در

ص: 35


1- سوره بقره (2)، آیه 98

کتابخانه هستیم و همه کتاب های مهم و منابع فقه، حدیث، رجال، تاریخ و تفسیر شیعیان و اهل سنت در همین کتابخانه موجود است و می توانید مراجعه کنید. اگر درباره خیانت حضرت جبرئیل علیه السلام و تهمتی که به شیعیان زده شده از علمای ما نصی پیدا کنید که این عقیده را داشته باشند من از مذهب خود دست بر می دارم. ما با گفتن ﴿ لا إله إلا اللّه ﴾ و ﴿ أشهد أن محمداً رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلم ﴾ به یگانگی خداوند و رسالت پیامبر اعتقاد و باور داریم، ولی متاسفانه در برخی کتاب های منتسب به شما اهل سنت این مطالب و تهمت های ناروا علیه شیعیان وجود دارد.

استاد برای این که سخن بدون مدرک نگفته باشند، کتاب های «منهاج السنة» ابن تيميه و «الفقه على المذاهب الأربعة»جزیری را خواستند و خطاب به حاضرین در جلسه فرمودند: ابن تیمیه نزد بخشی از اهل سنت دارای جایگاه ویژه ای است و او را با عنوان «شیخ الاسلام» معرفی می کنند. لطفا با دقت گوش بدهید و خودتان هم حتما مراجعه کنید و عین مطلب را ببینید بخوانید. ابن تیمیه می گوید:

ص: 36

یهودیان نسبت به جبرئیل بغض دارند و از میان فرشتگان الهی با جبرئیل دشمنی دارند. شیعیان نیز همانند یهودیان هستند و نسبت به جبرئیل بغض و دشمنی دارند؛ زیرا معتقدند جبرئیل در نزول وحی و قرآن بر محمد صلی اللّه علیه و آله و سلم اشتباه کرده است. (1)

عبد الرحمن جزیری یکی دیگر از علمای شما اهل سنت که فقه مقارن کتاب نوشته، می گوید:

شیعیان کسانی هستند که معتقدند جبرئیل در نزول وحی و قرآن اشتباه کرده است، زیرا خداوند دستور داده بود قرآن را بر حضرت علی علیه السلام نازل کند؛ اما جبرئیل اشتباه و خیانت کرد و قرآن را بر حضرت محمد نازل کرد ،شیعیان حضرت علی علیه السلام را خدا می دانند و برخی آیات قرآن را تکذیب می کنند و عایشه را قذف کرده و اتهام زنا به او می زنند. (2)

ص: 37


1- «و اليهود تبغض جبرئيل و يقولون : هو عدونا من الملائكة و كذلك الرافضة يقولون : غلط جبرئيل بالوحي على محمد محمد صلی اللّه علیه و آله». منهاج السنة النبوية : ج 1، ص 27
2- «الرافضة الذين يعتقدون أن جبرييل غلط في الوحي فأوحى إلى محمد صلی اللّه علیه و آله و سلم مع أن اللّه أمره بالإيحاء إلى علي أو يعتقدون أن علياً إلها، أو يكذبون بعض آيات القرآن فيقذفون عائشة». الفقه على المذاهب الأربعة : ج ،4 ، ص ،75 كتاب النكاح، مبحث المحرمات لاختلاف الدين

یکی از حاضرین در جلسه که از شنیدن اتهامات واهی علیه شیعیان مخصوصا ماجرای خیانت حضرت جبرئیل در رساندن وحی، به شدت تعجب کرده و به هیچ وجه برایش قابل باور نبود، خنده ای تمسخر آمیز کرد و از استاد پرسید: آیا چنین چیزی امکان دارد؟ مگر می شود خداوند به جبرئیل دستور بدهد قرآن را بر حضرت علی نازل کند، اما جبرئیل از دستور خداوند سرپیچی نماید و بر پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلم نازل کند؟

استاد با تأکید بر بی اساس بودن تهمت هایی که توسط ابن تیمیه و عبد الرحمن جزیری نسبت به شیعیان زده شده، فرمودند: از این تهمت ها به خداوند پناه می بریم! ما هیچ آیه ای از قرآن را تکذیب نمی کنیم و حضرت علی علیه السلام را خدا نمی دانیم و چنین چیزی امکان ندارد، زیرا ما معتقدیم پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم با همه مقاماتی که دارند عبد و بنده خدا هستند و در تمامی نماز ها با گفتن ﴿ أشهد أن محمداً عبده و رسوله ﴾ به این مطلب شهادت می دهیم. چگونه امکان دارد نسبت به حضرت علی علیه السلام که مقامش از

ص: 38

پیامبر اکرم صلى اللّه عليه و آله و سلم بالا تر نیست، قائل به الوهیت و خدایی او باشیم؟ اشتباه کردن و خیانت حضرت جبرئیل در نزول وحی نیز تهمت است و ما چنین اعتقادی نداریم.

اتهام قذف عایشه

حضرت استاد درباره اتهام قذف عایشه که توسط برخی

افراد جاهل علیه شیعیان مطرح می شود، فرمودند:

اولاً: بر اساس مطلبی که علی بن ابراهیم قمی و علامه مجلسی نقل کرده اند ما معتقدیم آيه ﴿ إِنَّ الَّذِينَ جَاءُو بِالْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِّنكُمْ لَا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَكُم بَلْ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ ﴾ (1) درباره ماریه قبطیه است. (2)

ثانياً: با توجه به آیه مذکور مشخص می شود که تهمت قذف و زنای عایشه توسط برخی صحابه منافق مطرح شده و

ص: 39


1- سوره نور (24)، آیه 11
2- بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار: ج 20 ، ص 316، تاريخ نبينا ، باب 19 باب آخر في قصة الإفك ، ح 1

تعدادی از آنان به دستور رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم شلاق خوردند (1) و ربطی به شیعیان ندارد.

ما نسبت به عملکرد عایشه در ماجرای قتل عثمان که ابتدا مردم را علیه عثمان تحریک کرد، ولی بعداً به بهانه خونخ واهی و گرفتن انتقام خون عثمان جنگ جمل را به راه انداخت و در مقابل حضرت علی علیه السلام خلیفه مسلمانان قرار گرفت و با ایشان جنگید و باعث کشته شدن حدود بیست هزار نفر از مسلمانان گردید (2) انتقاد داریم، اما او را قذف و متهم به فحشا نمی کنیم. آلوسی شافعی یکی از مفسرین شما اهل سنت در این باره می گوید:

اتهام قذف و زنای عایشه به دروغ به شیعیان نسبت داده می شود و شیعیان این مطلب را به شدت انکار می کنند

ص: 40


1- «مسطح بن أثاثة... شهد بدراً ثم خاض في الإفك على عائشة فجلده رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلم فيمن جلد في ذلك». الاستيعاب في معرفة الأصحاب : ج 4 ، ص 36، شرح حال مسطح بن أثاثة، ش 2579
2- عن قتادة قال : قتل يوم الجمل عشرون ألفاً» . تاريخ خليفه بن خياط: ص 112، سنة ست و ثلاثين، و فيها وقعة الجمل

و در کتاب های معتبر و مورد اعتماد شیعه هیچ اثری از این مطلب وجود ندارد. (1)

بنا به اعتراف آلوسی که یکی از سرشناس ترین و معتبر ترین علما و مفسرین معاصر اهل سنت است، ماجرای قذف عایشه هیچ ربطی به شیعیان ندارد و مشخص می شود که این اتهام را وهابیت به شیعیان می زنند و هیچ واقعیتی ندارد.

ثالثاً: اهل سنت اگر به کتاب های حدیثی و تاریخی خودشان مراجعه کنند، متوجه خواهند شد که متأسفانه مطالب بسیار زشتی را به عایشه نسبت داده اند. با توجه به روایاتی که در منابع روایی شما اهل سنت نقل شده، عایشه معتقد است اگر مردی از زنی پنج بار شیر بخورد به او محرم می شود. ابو داود سجستانی می گوید:

ابو حذیفه پسری به نام سالم را به فرزند خواندگی قبول کرد و هند بنت ولید را که دختر برادرش بود به ازدواج

ص: 41


1- «و نسب للشيعة قذف عائشة بما برأها اللّه تعالى منه و هم ينكرون ذلك أشد الإنكار و ليس في كتبهم المعوّل عليها عندهم عين منه و لا أثر أصلاً». روح المعاني في تفسير القرآن العظيم و السبع المثاني : ج 18 ، ص 122 ، ذیل آیه 16 سوره نور

او در آورد. سهله بنت سهیل همسر ابو حذیفه نزد رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم آمد و عرض کرد: ای رسول خدا! ما سالم را فرزند خودمان می دانیم و همگی با هم در یک اتاق زندگی می کنیم و می خوابیم. با توجه به این که آیات جدیدی نازل شده و فرزند خوانده حکم فرزند را ندارد، تكليف ما چیست؟ رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم به همسر ابو حذیفه فرمودند: به سالم پنج بار شیر بده تا فرزند رضاعی شما شده و با شما محرم شود. همسر ابو حذیفه بنا به سفارش پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلم به سالم پنج بار شیر داد و مشکل آنان حل شد. عایشه با توجه به همین ماجرا هر گاه می خواست با مردان نامحرم دیدار و ملاقات داشته باشد، به دختران خواهرش یا دختران برادرش دستور می داد به مردان نامحرم پنج بار شیر بدهند تا با عایشه محرم شوند. (1)

ص: 42


1- «عن عائشة زوج النبي الا اللّه هو و أم سلمة أن أبا حذيفة بن عتبة بن ربيعة بن عبد شمس كان تبنى سالما و أنكحه ابنة أخيه هند بنت الوليد بن عتبة بن ربيعة و هو مولى لامرأة من الأنصار، كما تبنى رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم زيدا و كان من تبنى رجلا في الجاهلية دعاه الناس إليه و ورث ميراثه حتى أنزل اللّه سبحانه و تعالى في ذلك: ﴿ ادْعُوهُمْ لِآبَابِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِندَ اللَّهِ ۚفَإِن لَّمْ تَعْلَمُوا ءَابَاءَهُمْ فَإِخْوَانُكُمْ فِي الدِّينِ وَ مَوَالِيكُمْ ﴾ ، فردوا إلى آبائهم، فمن لم يعلم له أب كان مولى و أخا في الدين فجاءت سهلة بنت سهيل بن عمرو القرشي ثم العامري و هي إمرأة أبي حذيفة فقالت: يا رسول اللّه ! إنا كنا نرى سالما ولدا و كان يأوي معي و مع أبي حذيفة في بيت واحد و يراني فضلا و قد أنزل اللّه عزوجل فيهم ما قد علمت فكيف ترى فيه ؟ فقال لها النبي صلی اللّه علیه و آله و سلم : أرضعيه . فأرضعته خمس رضعات، فكان بمنزلة ولدها من الرضاعة. فبذلك كانت عائشة تأمر بنات أخواتها و بنات إخوتها أن يرضعن من أحبت عائشة أن يراها و يدخل عليها و إن كان كبيرا خمس رضعات، ثم يدخل عليها و أبت أم سلمة و سائر أزواج النبي صلی اللّه علیه و آله و سلم أن يدخلن عليهن بتلك الرضاعة أحدا من الناس». حتى يرضع في المهد و قلن لعائشة : و اللّه ما ندري لعلها كانت رخصة من النبي صلی اللّه علیه و آله و سلم السالم دون الناس». سنن أبي داود: ج 2، ص 223، ح 2061

استاد در توضیح روایت فرمودند: هنگامی که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم از دنیا رفتند، طبق نقل اهل سنت عایشه بانویی حدوداً شانزده ساله است و بر اساس روایتی که ابو داود سجستانی نقل کرده دوست داشت مردان نامحرمی با او دیدار و ملاقات داشته باشند و چون خودش فرزندی نداشت و طبیعتاً شير نداشت، لذا به دختران خواهرش و یا دختران برادرش دستور می داد تا به مردان نامحرم شیر دهند تا عایشه حکم خاله و عمه آنان را پیدا کرده و با هم محرم شوند. یعنی اگر مرد ریش داری از زنی پنج بار شیر بخورد با هم محرم می شوند؟!

ص: 43

استاد در این لحظه نگاهی به حاضرین انداخته و با آنان

شوخی کردند و فرمودند: البته شما ها هیچ کدام تان ریش ندارید. (1)

از شما بزرگواران می پرسم: آیا نقل این مطالب در کتب شما اهل سنت اهانت به ناموس پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم و در نتیجه اهانت به خود نبی مکرم اسلام نیست؟ اگر به ناموس ما چنین نسبتی داده شود، تحمل می کنیم؟

حضرت استاد به مورد دیگری از توهین ها و اهانت هایی که در برخی منابع معتبر اهل سنت به عایشه شده، اشاره کردند و فرمودند: کتاب «صحیح بخاری» بعد از قرآن معتبر ترین کتاب نزد شما اهل سنت است. بخاری در کتاب صحیحش روایتی را نقل کرده که در توهین به همسر رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم گوی سبقت را از را هر غیر مسلمانی ربوده است. بر اساس روایتی که بخاری نقل کرده ابو سلمه می گوید:

همراه برادر عایشه نزد عایشه رفتیم. برادر عایشه درباره نحوه غسل کردن پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلم از عایشه سؤال کرد.

ص: 44


1- مردان اندونزیایی غالبا ریش ندارند و با شوخی حضرت استاد جلسه از حالت سکوت محض و علمی بودن خارج شد و لبخند بر چهره همه حاضرین نشست

عایشه برای این که عملاً نحوه غسل کردن پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلم را به ما یاد دهد، ظرف آبی خواست و به طور عملی نحوه غسل کردن پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلم را از پشت پرده به ما نشان داد. (1)

استاد از حاضرین در جلسه پرسیدند: آیا دیدن بدن برهنه خواهر و خاله رضاعی از پشت پرده جائز است؟ حضرت استاد پس از نقل این مطالب از کتاب «صحیح بخاری» فرمودند: خوشبختانه کتاب های شیعه از چنین مطالبی خالی است و از شما اهل سنت نیز خواهش می کنیم کتاب های تان را از توهین به همسران پیامبر و سایر صحابه پاک کنید.

از شروع جلسه حدود یک ساعت می گذشت و فرصتی که استاد در اختیار داشتند به پایان رسیده بود، لذا خطاب به حاضرین فرمودند: حال وقت را در اختیار شما عزیزان می گذارم تا اگر مطلبی دارید، بفرمایید.

ص: 45


1- «أبو بكر بن حفص قال : سمعت أبا سلمة يقول : دخلت أنا و أخو عائشة على عائشة، فسألها أخوها عن غسل النبي صلی اللّه علیه و آله و سلم، فدعت بإناء نحوا من صاع، فاغتسلت و أفاضت على رأسها و بيننا و بينها حجاب». صحيح البخاري: ص 66 ، كتاب الغسل، باب الغسل بالصاع ، ح 251.

تشکر و قدردانی و طرح چند شبهه

یکی از دانشمندان اندونزیایی فرصت را مغتنم شمرده و با تسلط کامل به زبان عربی که تعجب استاد را نیز بر انگیخت شروع به صحبت کرد و گفت: از این که به جمهوری اسلامی ایران و کشور شما آمده ایم، خوشحال هستیم و از دیدار با شما واقعاً خوشبخت شدیم و مسرور و خوشحال هستیم. خدا را شاهد می گیرم که این مطلب را بدون تعارف عرض کردم. اما از شما می خواهم در مورد دو مطلب برای ما توضیح دهید.

مطلب اول: ابتدا درباره «ازدواج موقت» و «تقيه» و شبهات و ابهاماتی که پیرامون اعتقادات شیعه درباره این دو موضوع وجود دارد، توضیح دهید.

مطلب دوم: نظر خودتان را در مورد خلفای سه گانه بیان بفرمایید. آیا واقعاً حق علی بن ابی طالب علیه السلام را غصب نمودند؟

ص: 46

ازدواج موقت

حضرت استاد در مقام پاسخگویی به سؤالاتی که از ایشان شده بود، ابتدا مساله «ازدواج موقت» را مطرح کرده و از حاضرین در جلسه پرسیدند: آیا ازدواج موقت از نظر فقهای شما اهل سنت زنا محسوب می شود و کار حرامی است؟

آشنایی با قهرمان عرصه ازدواج موقت

استاد قبل از این که به بحث فقهی و نظرات فقهای اهل سنت درباره ازدواج موقت بپردازند کتاب «سير أعلام النبلاء» و شرح حال عبد الملک بن جریج را خواستند و فرمودند: آیا ابن جریج را می شناسید؟ ابن جریج یکی از راویان بزرگ اهل سنت و از مشایخ روایی صاحبان کتب سته است و در همه کتب سته روایت دارد. وی در سال 80 هجری قمری به دنیا آمده و در شمار تابعين قرار می گیرد و در منابع روایی اهل سنت حدود 100 روایت دارد.

ذهبی ابن جریج را با عناوینی همچون «امام»، «حافظ»، «شیخ حرم»، «صاحب تصانیف» و «سید جوانان حجاز» معرفی

ص: 47

کرده و می گوید: مؤلفین کتب شش گانه اهل سنت ابن جریج را ثقه و قابل اعتماد دانسته و روایات زیادی در کتاب های شان از ابن جریج نقل کرده اند. (1)

حضرت استاد پس از معرفی ابن جریج و بیان جایگاه او نزد اهل سنت، خطاب به علمای اندونزی فرمودند: بر اساس مستندات و مدارک فراوانی که وجود دارد، ابن جریج قائل به جواز و حلیت ازدواج موقت بوده و با شصت زن و بنا به گفته محمد بن ادریس شافعی با نود زن ازدواج موقت انجام داده و هنگام رحلت لیستی تهیه کرد و اسامی همه زنانی را که با آنان ازدواج موقت انجام داده بود در آن لیست جمع آوری و ثبت کرد و

ص: 48


1- «الإمام العلامة الحافظ شيخ الحرم صاحب التصانيف ... سيد شباب الحجاز». سير أعلام النبلاء: ج 325، شرح حال عبد الملک بن جریج، ش 138. «و روایات ابن جريج وافرة في الكتب الستة ... لابن جريج نحو من ألف حديث يعني المرفوع و أما الآثار و المقاطيع و التفسير فشيء كثير» . سير أعلام النبلاء: ج 6، ص 332 و 336، شرح حال عبد الملک بن جریج، ش 138

به فرزندانش داد تا مرتکب اشتباه نشوند و با زنانی که پدرشان با آنان ازدواج کرده بود، ازدواج نکنند. (1)

اگر ازدواج موقت زنا محسوب شده و حرام است! چرا بخاری و سایر علمای شما روایات فراوانی از ابن جریج نقل کرده اند؟ آیا صاحبان کتب سته از زنا کار ها روایت نقل می کنند؟ آیا فرد زنا کار می تواند «سید شباب اهل حجاز» باشد؟

حضرت استاد در ادامه مطالب مربوط به ازدواج موقت به نظرات صحابه، تابعین و فقهای اهل سنت درباره ازدواج موقت اشاره کرده و فرمودند: بر اساس اعتراف ابن حزم که یکی از علمای بزرگ شما اهل سنت است، ازدواج موقت بعد از رحلت رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم حلال بوده و عده ای از صحابه و تابعین، قائل به جواز و حلیت آن بوده اند. ابن حزم اسامی تعدادی از صحابه و

ص: 49


1- «كان ابن جريج يرى المتعة، تزوج بستين إمرأة. و قيل: إنه عهد إلى أولاده في أسمائهن لئلا يغلط أحد منهم و يتزوج واحدة مما نكح أبوه بالمتعة». سير أعلام النبلاء: ج 6، ص 331، شرح حال عبد الملک بن جریج ش 138. سمعت الشافعي يقول: استمتع ابن جريج بتسعين إمرأة حتى إنه كان يحتقن في الليل بأوقية شيرج طلباً للجماع». سير أعلام النبلاء : ج 6، ص 333 شرح حال عبد الملک بن جریج، ش 138

تابعین را که قائل به جواز و حلیت ازدواج موقت بوده اند را نام برده و می گوید:

اسماء دختر ابو بکر، جابر بن عبد اللّه انصاری، عبد اللّه بن مسعود، عبد اللّه بن عباس،معاویه، عمرو بن حريث، ابو سعید خُدری، سلمه بن امیه، معبد بن امیه، طاووس، عطاء بن ابى رياح، سعيد بن جبير و سایر فقهای مکه قائل به جواز و حلیت ازدواج موقت بودند. (1)

ابن حزم به نقل از جابر بن عبد اللّه انصاری می گوید:

در زمان حیات رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم و در دوره خلافت ابو بکر و تا اواخر خلافت عمر بن خطاب ازدواج موقت جائز و حلال بود. (2)

با توجه به مطالبی که ابن حزم نقل کرده، استاد با تعجب از دانشمندان اندونزی پرسیدند: چگونه امکان دارد عملی در زمان حیات پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم و در دوره خلافت ابو بکر تا اواخر

ص: 50


1- المحلى : ج 9، ص 520
2- «رواه [ جواز المتعة ] جابر بن عبد اللّه عن جميع الصحابة مدة رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و مدة أبي بكر و عمر إلى قرب آخر خلافة عمر» . المحلى : ج 9، ص 519

حکومت عمر بن خطاب حلال و جائز باشد، اما پس از آن حرام شده باشد؟!

حضرت استاد برای این که جلسه از حالت جدی و سكوت محض خارج شود، برای بار دوم مزاح کرده و فرمودند: به نظر می رسد ازدواج موقت را برای شما حرام کرده اند تا خودشان استفاده ببرند.

حاضرین در جلسه نیز که در سکوت کامل به سر برده و در سخنان مستدل و مستند استاد غرق شده بودند، کمی تکان خوردند و نفسی کشیدند و لبخند بر چهره آنان نقش بست.

استاد پس از مزاح، دوباره به سخنانشان در رابطه با ازدواج موقت ادامه داده و فرمودند: در منابع شما معروف است که عمر بن خطاب ازدواج موقت را حرام اعلام کرده است؛ اما این مطلب صحیح به نظر نمی رسد و بعید است خلیفه دوم عملی را که پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم حلال کرده و در دوره خلافت ابو بکر نیز حلال و جائز بوده، حرام کرده باشد. مگر خلیفه حق تشريع دارد؟ بنا به گفته ابن حزم برخی با توجه به همین اشکالات

ص: 51

معتقدند خلیفه دوم از ازدواج موقت به طور مطلق ممانعت نکرده؛ بلکه بنا به مصالحی دستور داده بود کسانی که قصد ازدواج موقت دارند باید برای انجام این عمل دو نفر شاهد عادل داشته باشند تا موجب اختلاف و سوء استفاده نشود. (1)

استاد در انتهای مباحث مربوط به ازدواج موقت، خطاب به علمای اندونزی فرمودند: کسانی که ادعا می کنند ازدواج موقت حرام است، باید دلیل بیاورند؛ زیرا سلف و پیشینیان شما قائل به اباحه هستند و امکان ندارد بعد ها قائل به حرمت شوند.

دیدگاه حضرت علی علیه السلام درباره خلفا

بحث در مورد ازدواج موقت کافی به نظر می رسید. استاد نیز وقتی با سکوت همراه با رضایت و قانع شدن حاضرین مواجه شدند، بحث درباره ازدواج موقت را تمام کرده و موضوع دیگری را که مورد سوال و شبهه حاضران بود، مطرح کردند و

ص: 52


1- «و عن عمر بن الخطاب أنه أنكرها إذا لم يشهد عليها عدلان و أباحها بشهادة عدلين». المحلى : ج 9، ص 520

فرمودند: نظر ما در مورد خلفای سه گانه را خواستید. آیا دوست دارید نظر من درباره خلفای سه گانه را بشنوید یا نظر علی بن ابی طالب را؟

علمای اندونزی که ظاهراً متوجه اهمیت موضوع و عمق سؤال و هدف استاد نشده بودند، گفتند: نظر شما را می خواهیم. استاد پرسیدند: یعنی نظر حضرت علی علیه السلام درباره خلفا برای شما مهم نیست؟ من به عنوان یک شیعه از حضرت علی علیه السلام تبعیت می کنم و از پیروان ایشان هستم. اگر نظر حضرت علی علیه السلام درباره خلفا را برای تان بگویم، اشکال دارد؟

حاضرین در جلسه وقتی با توضیح و بیان استاد مواجه شدند، گفتند: موضع حضرت علی علیه السلام درباره خلفا را بیان کنید.

حضرت استاد کتاب «صحیح مسلم» را خواستند و فرمودند: مسلم بن حجاج نیشابوری از صاحبان کتب سته شما اهل سنت ضمن روایتی نسبتاً طولانی به نقل از خلیفه دوم و خطاب به حضرت علی و عباس عموی پیامبر می گوید:

ص: 53

هنگامی که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم از دنیا رفت، ابو بکر خودش را به عنوان جانشین ایشان قلمداد کرد، اما شما دو نفر [ عباس عموی پیامبر و علی علیه السلام ] او را فردی دروغگو ،گناهکار، حیله گر و خائن دانستید. پس از مرگ ابو بکر من به عنوان جانشین پیامبر و ابو بکر معرفی و منصوب شدم، اما شما دو نفر مرا نیز همچون ابو بکر فردی دروغگو ،گناهکار ،حیله گر و خائن می دانید. (1)

حضرت استاد پس از این که عین عبارت کتاب «صحیح مسلم» و سخنان عمر بن خطاب را خواندند، پرسیدند: عمر بن خطاب خودش دیدگاه و نظرات حضرت على علیه السلام و عباس عموی پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلم درباره خلفا را نقل کرده است، آیا عمر بن خطاب دروغ می گوید؟

علمای اندونزی که گویا تا کنون روایت موجود در کتاب «صحیح مسلم» را از این زاویه و منظر نخوانده و در مفاد آن دقت

ص: 54


1- «قال أبو بكر: أنا ولي رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم فرأيتماه كاذباً آثماً غادراً خائناً... توفي أبو بكر و أنا ولي رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم هو ولي أبي بكر ، فرأيتماني كاذباً آثماً غادراً خائناً». صحیح مسلم: ص 832، صحيح مسلم : ص 832،كتاب الجهاد و السير، باب حكم الفيء ، ح 1756

نکرده بودند، بهت زده به حضرت استاد و روایت نقل شده در كتاب «صحيح مسلم» نگاه می کردند و جز سکوت پاسخی نداشتند و هیچ اعتراضی به روایت و سخنان عمر بن خطاب و نظرات حضرت علی علیه السلام و عباس عموی پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلم درباره خلفا نکردند.

تقيه

اشاره

یکی دیگر از موضوعات و مسائلی که از سوی برخی علمای اندونزیایی به عنوان شبهه و اشکال مطرح شد، اعتقاد داشتن شیعیان و پیروان مکتب اهل بیت علیهم السلام به تقیه بود. آنان خواستار توضیحاتی در این باره بودند، اما مدت زمان معین شده برای جلسه به پایان رسیده و فرصتی باقی نمانده بود؛ لذا حضرت استاد نیز فرصتی برای پاسخگویی و توضیح درباره تقیه پیدا نکردند. علمای اندونزیایی از جلسه ای که برگزار گردیده و موضوعات و مطالب مطرح شده، اظهار رضایت داشته و از حضرت استاد تقدیر و تشکر نموده و درخواست اقامه نماز مغرب و عشا به امامت استاد را کردند. احساس رضایت از چهره های

ص: 55

خندان آنان و ابراز احساساتی که هنگام گرفتن عکس یادگاری، مصافحه و خدا حافظی، نسبت به استاد از خود بروز می دادند به خوبی نمایان بود. جهت تکمیل جزوه و موضوعات مطرح شده در جلسه مناسب دیدیم توضیحاتی درباره تقیه داده شود تا خوانندگان عزیز احساس نقص و کمبودی درباره مطالب مطرح شده در جلسه نداشته باشند.

اهل سنت شیعیان را به خاطر اعتقاد داشتن و عمل کردن به تقیه، به نفاق و دورویی متهم کرده و عمل به تقیه را عملی منافقانه می پندارند. درباره این موضوع و در مقام پاسخ دادن به شبهه مذکور باید به چند نکته توجه داشت.

نکته اول: عقلائی و عام بودن تقیه

تقیه از دشمن برای حفظ جان، آبرو و مال، قبل از این که یک اصل اسلامی و قرآنی باشد، یک درک و امر عقلی و عقلائی است و در طول تاریخ و در میان همه ملل و اقوام وجود داشته اختصاصی به شیعیان و مسلمانان ندارد.

ص: 56

نکته دوم: اسلام و تقیه

درباره ریشه های قرآنی و روایی تقیه اگر به حوادث صدر اسلام و روز های آغازین بعثت و دعوت نبی مکرم اسلام صلی اللّه علیه و آله و سلم مراجعه کنیم، مشاهده خواهیم کرد که تقیه از دشمن برای حفظ جان، یکی از اولین اصول، احکام و قوانین دین اسلام می باشد.

تقیه عمار از مشرکان قریش

مفسرین، مورخین و محدثین شیعه و سنی در ذیل آیه ﴿ مَن كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمَنِيهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلبُهُ مُطْمَينٌ بِالْإِيمَن وَ لَكِن مِّن شَرَحَ بِالكُفْر صَدْرًا فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِّن اللَّهِ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴾ (1) به شأن نزول آیه و ماجرای عمار بن یاسر با مشرکان قریش اشاره کرده اند.

ص: 57


1- «هر که پس از ایمان آوردنش به خدا کافر شود به عذاب خدا گرفتار آید مگر کسی که به کفر مجبور شده اما دلش مطمئن به ایمان است. ولی آنان که سینه برای پذیرفتن کفر گشوده اند خشمی سخت از سوی خدا بر آنان است و آنان را عذابی بزرگ خواهد بود». سوره نحل (16)، آیه 106

عمار فرزند یاسر و سمیه یکی از کسانی است که در مکه مکرمه و در همان سال های آغاز بعثت، به پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلم و دعوت او ایمان آورده و اسلام را با جان و دل پذیرفت. عمار در شرایطی اسلام را پذیرفت که مشرکین قریش از پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلم و دین اسلام ناراحت بودند و با تمام توان و امکانات و جهت جلوگیری از پیشرفت اسلام به مبارزه با رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم و رسالت او پرداخته بودند.مشرکان قریش و سران مکه برای این که بتوانند مانع پیشرفت اسلام شوند، کسانی را که دین اسلام را می پذیرفتند به سختی مورد آزار و اذیت و شکنجه قرار می دادند. آزار و اذیت مشرکان قریش بیشتر متوجه مسلمانانی همچون بلال حبشی، یاسر، سمیه، عمار و سایر کسانی بود که از حمایت قبایل مکه بر خوردار نبودند. عمار به همراه پدر و مادرش یاسر و سمیه جزء مسلمانانی بودند که توسط مشرکین قریش و به جرم پذیرفتن اسلام و تبعیت از پیامبر شدیداً مورد آزار و اذیت قرار گرفته و برای دست برداشتن از پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلم و اسلام و سبّ کردن رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم شکنجه می شدند یاسر و سمیه در مقابل تقاضای مشرکان مقاومت کرده و با وجود شکنجه های سخت و فراوان، حاضر به انکار اسلام و

ص: 58

سبّ پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلم نشدند و در نهایت زیر شکنجه های دشمنان اسلام به شهادت رسیدند. عمار با وجود این که از جان و دل دین اسلام را پذیرفته و وجودش لبریز از ایمان به خدا و پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلم بود، برای این که از دست مشرکان قریش و شکنجه های سخت آنان نجات پیدا کند، در ظاهر و برای فریب کفار دست از اسلام برداشت و کلمه ای کفر آمیز بر زبان جاری کرد. کفار قریش نیز با توهم این که عمار از دین اسلام و پیامبر دست برداشته و به آیین بت پرستی بازگشته، او را رها کرده و از آزار و اذیتش دست برداشتند. عمار پس از این ماجرا با چشمانی اشک بار نزد رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم آمد و از این که به ناچار سخنانی کفر آمیز بر زبان جاری کرده بود، اظهار پشیمانی و ندامت کرد خداوند در تأیید عمل و رفتار عمار و با نازل کردن آیه ﴿ مَن كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمَنِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَنُ بِالْإِيمَنِ ﴾ جواز و مشروعيت اصل تقیه را نیز اعلام نمود. خداوند در آیه مذکور عذر عمار را پذیرفته و قاعده ای کلی بیان نموده است که اگر کسی در دل و جان و قلبش به خداوند و رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم ایمان داشته باشد، اما از روی اجبار و اکراه، خلاف اعتقاداتش را اظهار نماید، اشکالی

ص: 59

ندارد و مورد خشم خداوند قرار نخواهد گرفت. رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم نیز پس از نزول آیه، به عمار فرمودند: اگر دوباره تو را به انکار اسلام و سبّ من مجبور کردند، به خواسته آنان پاسخ مثبت بده و کاری را که می خواهند، انجام بده. (1)

در منابع حدیث و تفسير فريقين ذيل آيه ﴿ وَ قَالَ رَجُلٌ مُّؤْمِنٌ مِّنْ وَ الِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إِيمَنَهُ أَتَقْتُلُونَ رَجُلاً أَن يَقُولُ رَبِّيَ اللّهُ وَ قَدْ جَاءَكُم بِالْبَيِّنَتِ مِن رَّبِّكُمْ وَ إِن يَكُ كذِبًا فَعَلَيْهِ كَذِبُهُ وَ إِن يَكُ صَادِقًا يُصِبْكُم بَعْضُ الَّذِى

ص: 60


1- روي أن ناساً من أهل مكة فتنوا، فارتدوا عن الإسلام بعد دخولهم فيه و كان فيهم من أكره فأجرى كلمة الكفر على لسانه، مع أنه كان بقلبه مصراً على الإيمان منهم عمار و أبواه ياسر و سمية و صهيب و بلال و خباب و سالم عذبوا، فأما سمية فقيل: ربطت بين بعيرين و و خزت في قبلها بحربة و قالوا: إنك أسلمت من أجل الرجال وقتلت و قتل یاسر و هما أول قتيلين قتلا في الإسلام و أما عمار فقد أعطاهم ما أرادوا بلسانه مكرهاً، فقيل : يا رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم! إن عماراً كفر ! فقال : كلا إن عماراً مليء إيماناً من فرقه إلى قدمه و اختلط الإيمان بلحمه و دمه فأتى عمار رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم و هو يبكي، فجعل رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم يمسح عينيه و يقول : ما لك؟ إن عادوا لك فعد لهم بما قلت ...». التفسير الكبير : ج 20، ص 121، ذیل آیه 106 ،سوره نحل، به کتاب های جامع البيان عن تفسير آي القرآن : ج 8 ، ص 236 - 238 ، ذیل آیه 106 ،سوره نحل، روايات 16561 - 16566 ، و الجامع لأحكام القرآن : ج 5، ص 367 - 375 ، ذیل آیه 106 سوره نحل، مراجعه شود

يَعِدُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِى مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ ﴾ (1) نیز مطالبی درباره تقیه ذکر شده است که جهت رعایت اختصار از ذکر آن خود داری می کنیم.

تقیه مسلمانان از مسیلمه کذاب

اشاره

مورد دیگری که بر جواز تقیه دلالت دارد ماجرای اسارت دو نفر از مسلمانان توسط مسیلمه کذاب و سرانجام آن دو و سخنان رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم در این باره است. دو نفر از مسلمانان توسط سپاه مسیلمه کذاب دستگیر شدند. مسیلمه هر دو اسیر را احضار کرده و از نفر اول پرسید: نظرت درباره محمد چیست؟ وی پاسخ داد: محمد رسول خدا ست. مسیلمه از او پرسید: نظرت درباره من چیست؟ اسیر زرنگی کرد و با به کار بردن کلمات مبهم و دو پهلو، گفت: تو هم. مسیلمه پس از شنیدن این پاسخ، او را آزاد کرد و از نفر دوم پرسید: نظرت درباره محمد چیست؟ گفت: محمد رسول خدا ست. مسیلمه پرسید: نظرت درباره من چیست؟ اسیر دوم از دادن پاسخ خود داری کرد. مسیلمه سوال خود را سه

ص: 61


1- سوره غافر (40) ، آیه 28

مرتبه تکرار کرد و اسیر دوم از دادن پاسخ امتناع ورزید و مسیلمه دستور داد او را به قتل رساندند. ماجرای اسارت و سر انجام این دو اسیر را به اطلاع رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم رساندند. رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم کار هر دو اسیر را تأیید کرده و فرمودند: اسیر اول به امری [تقیه] که از سوی خدا جائز بوده، عمل کرده و خودش را نجات داده و اسیر دوم نیز بر حق پا فشاری کرده و شهادت گوارایش باد. (1)

فخر رازی در ذيل آيه ﴿ لا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَفِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَن يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلَّا أَن تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَنةً وَ يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ ﴾ (2) به ماجرای دو اسیر و مسیلمه کذاب اشاره

ص: 62


1- «روي أن مسيلمة الكذاب أخذ رجلين فقال لأحدهما : ما تقول في محمد؟ فقال: رسول اللّه. فقال : ما تقول في ؟ قال : أنت أيضاً. فخلاه. و قال للآخر : ما تقول في محمد؟ قال: رسول اللّه قال : ما تقول في؟ قال: أنا أصم فأعاد عليه ثلاثاً، فأعاد جوابه، فقتله. فبلغ ذلك رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم فقال : أما الأول فقد أخذ برخصة اللّه و أما الثاني فقد صدع بالحق، فهنيئاً له ... أنه التلفظ بكلمة الكفر رخصة». التفسير الكبير : ج 20، ص 122 ، ذیل آیه 106، سوره نحل
2- نباید اهل ایمان، مؤمنان را وا گذاشته و از کافران دوست گزینند و هر که چنین کند رابطه او با خدا مقطوع است مگر برای در حذر بودن از شرّ آن ها [تقیه کنند] و خدا شما را از [عقاب] خود می ترساند و بازگشت همه به سوی خدا خواهد بود». سوره آل عمران (3)، آیه 28

کرده و دلالت آیه بر جواز تقیه مسلمانان از کفار را پذیرفته و پس از این که بخشی از احکام تقیه را ذکر می کند، می نویسد:

شافعی ها علاوه بر پذیرش تقیه مسلمانان از کفار، معتقدند در صورت درگیری و جنگ مسلمانان با یک دیگر، تقیه مسلمان از مسلمان نیز جایز است. (1)

ص: 63


1- «اعلم أن للتقية أحكاماً كثيرة و نحن نذكر بعضها. الحكم الأول أن التقية إنما تكون إذا كان الرجل في قوم كفار و يخاف منهم على نفسه و ماله فيداريهم باللسان و ذلك بأن لا يظهر العداوة باللسان، بل يجوز أيضاً أن يظهر الكلام الموهم للمحبة و الموالاة و لكن بشرط أن يضمر خلافه و أن يعرض في كل ما يقول، فإن التقية تأثير ها في الظاهر لا في أحوال القلوب الحكم الثاني للتقية هو أنه لو أفصح بالإيمان و الحق حيث يجوز له التقية كان ذلك أفضل و دليله ما ذكرناه في قصة مسيلمة. الحكم الثالث للتقية أنها إنما تجوز فيما يتعلق بإظهار الموالاة و المعاداة و قد تجوز أيضاً فيما يتعلق بإظهار الدين، فأما ما ضرره إلى الغير كالقتل و الزنا و غصب الأموال و الشهادة بالزور و قذف المحصنات و يرجع اطلاع الكفار على عورات المسلمين فذلك غير جائز .البتة. الحكم الرابع ظاهر الآية يدل على أن التقية إنما تحل مع الكفار الغالبين إلا أن مذهب الشافعي أن الحالة بين المسلمين إذا شاكلت الحالة بين المسلمين و المشركين حلت التقية محاماة على النفس». التفسير الكبير : ج 8 ، ص 14 ، ذیل آیه 28 سوره آل عمران

ما شیعیان و پیروان مکتب اهل بیت علیهم السلام نیز با استناد به مطالب مذكور، معتقدیم اگر انسان در مکان و موقعیتی قرار گرفت که جان، آبرو و مالش از سوی دشمن مورد تهدید قرار بگیرد، می تواند و در برخی موارد باید تقیه نموده و بر خلاف آن چه در دل دارد، بر زبان جاری نماید.

نکته سوم: تقیه مسلمان از مسلمان

مسلمانان همان گونه که از کفار تقیه می کنند در صورت لزوم و پیش آمدن شرایط تقیه، از مسلمانان نیز می توانند تقیه کنند. برای روشن تر شدن مطلب و مشخص شدن عدم اختصاص تقيه به شیعیان و وجود آن در میان اهل سنت، به چند مورد از تقیه علمای اهل سنت از حاکمان اشاره می شود.

ص: 64

تقيه رجاء بن حيوة و نجات جان یک مسلمان

*تقيه رجاء بن حيوة و نجات جان یک مسلمان (1)

ادريس بن يحیی می گوید: ولید بن عبد الملک عده ای را به عنوان جاسوس استخدام کرده و آنان را به صورت مخفیانه میان مردم می فرستاد. یکی از جاسوسان ولید بن عبد الملک در جلسه ای که رجاء بن حيوة نیز حضور داشت به صورت ناشناس و مخفیانه نشست. یکی از حاضران در جلسه از ولید بن عبد الملک بد گویی کرد. خبر توسط جاسوس به اطلاع ولید بن عبد الملک رسید ولید بن عبد الملک رجاء بن حيوة را احضار کرده و گفت:

ص: 65


1- رجاء بن حيوه در دوره حکومت معاویه به دنیا آمده و در اوائل حکومت هشام بن عبد الملک و در حدود سال 112 هجری قمری از دنیا رفته است. رجاء بن حیوه از تابعین شام به شمار رفته و از معاذ بن جبل، ابو درداء، معاویه، عبادة بن صامت، عبد اللّه بن عمرو بن عاص، ابو سعید خدری، جابر بن عبد اللّه انصاری، ابو امامه باهلی و ... روایت نقل کرده است. رجاء بن حيوه در تمامی کتب سته اهل سنت به جز صحیح بخاری روایت دارد. رجاء بن حیوه از سوی علمای رجال اهل سنت با عناوینی هم چون «الامام القدوة، الوزير العادل... الفقيه، من جلة التابعين كان ثقة عالماً، فاضلاً، كثير العلم ،» معرفی و توثیق شده است. رجاء بن حيوه از نزدیكان دربار مروانیان بود و نزد عبد الملک بن مروان، یزید بن عبد الملک، هشام بن عبد الملک، سلیمان بن عبد الملک، و عمر عبد الملک، بن عبد العزیز دارای جایگاه خاصی بود. جهت آشنایی بیشتر با شرح حال رجاء به كتاب سير أعلام النبلاء : ج 4 ، ص 557 - 561 ، شرح حال رجاء بن حيوه، ش 220، مراجعه شود

در مجلسی که تو حضور داشتی از من بد گویی کردند! چرا عکس

العمل نشان نداده و از من دفاع نکردی؟ رجاء بن حيوة منكر

قضیه شد و گفت: چنین اتفاقی در حضور من رخ نداده است.

ولید برای این که مطمئن شود، رجاء بن حيوة را به خداوند

سوگند داد و رجاء نیز [به دروغ] سوگند یاد کرد که در حضور او

از ولید بد گویی نشده است. ولید بن عبد الملک جاسوس را

احضار کرد و دستور داد 70 ضربه شلاق به او زدند. جاسوس از

آن روز به بعد هر وقت رجاء را می دید، می گفت ای رجاء! مردم

تو را واسطه قرار می دهند و از خداوند طلب باران می کنند و

باران می بارد! اما با قسم دروغ باعث شدی 70 ضربه شلاق

بخورم، رجاء در پاسخ او گفت: 70 ضربه شلاق برایت بهتر از

این بود که باعث کشته شدن یک مسلمان می شدی. (1)

ص: 66


1- «كان الوليد بن عبد الملك يأمر جواسيس يتجسسون الخلق يأتونه بالأخبار. قال: فجلس رجل منهم في حلقة رجاء بن حيوة، فسمع بعضهم يقع في الوليد، فرفع ذلك إليه ، فقال : يا رجاء! أذكر بالسوء في مجلسك و لم تغير ؟ فقال : ما كان ذلك يا أمير المؤمنين ! فقال له الوليد: قل: اللّه الذي لا إله إلا هو. قال: اللّه الذي لا إله إلا هو. فأمر الوليد بالجاسوس، فضربه سبعين سوطا. فكان يلقى رجاء فيقول: يا رجاء بك يستقي المطر و سبعون سوطا في ظهري! فيقول رجاء : سبعون سوطا في ظهرك خير لك من أن يقتل رجل مسلم». الجامع لأحكام القرآن : ج 5 ، ص 374، ذیل آیه 106، سوره نحل

تقیه شعبی و مطرف بن عبد اللّه از حجاج

ابن عبدر به درباره تقیه عامر بن شراحیل شعبی و مطرف بن عبد اللّه شخیر از حجاج بن یوسف ثقفی برای حفظ جان شان می نویسد:

هنگامی که حجاج بن یوسف سپاه عبد الرحمن بن اشعث را شکست داد و آنان را به قتل رسانده و تعدادی از آنان را نیز به اسارت در آورد عبد الملک بن مروان طی نامه ای به حجاج بن یوسف چنین دستور داد: اسیرانی را که به خاطر قیام علیه مروانیان به کفر خود اعتراف کردند، آزاد کن؛ اما کسانی را که به کافر شدن خودشان اعتراف نکردند، گردن شان را با شمشیر بزن. عامر بن شراحيل شعبی و مطرف بن عبد اللّه که تقیه را جائز می دانستند هر چند صراحتاً به کفر خود اعتراف نکردند اما با کنایه و تعریض، کفر خود را پذیرفتند. حجاج بن يوسف ثقفی اقرار و اعتراف آن دو را پذیرفت و جان سالم به در

ص: 67

بردند، اما سعيد بن جبير حاضر به اعتراف و پذیرفتن کفر خود نشد، لذا توسط حجاج بن یوسف به شهادت رسید. (1)

تقيه يحيى بن معين از حاکمان عباسی

اشاره

در دوره خلفای عباسی مسأله حادث یا قدیم بودن قرآن به یکی از مسائل مهم کلامی و اعتقادی مبدل شده و در بسیاری از جلسات علمی مطرح می شد. علمای بزرگ اهل سنت در این مسأله با هم اختلاف پیدا کرده و گاهی مواقع کار به تکفیر و قتل و یا تبعید نیز می انجامید. یحیی بن معین یکی از علمای بزرگ اهل

ص: 68


1- «لما هزم الحجاج عبد الرحمن بن الأشعث و قتل أصحابه و أسر بعضهم كتب إليه عبد الملك بن مروان أن يعرض الأسرى على السيف، فمن أقر منهم بالكفر خلى سبيله و من أبى يقتله. فأتي منهم بعامر الشعبي و مطرف بن عبد اللّه الشخير و سعيد بن جبير، فأما الشعبي و مطرف فذهبا إلى التعريض و الكناية و لم يصرحا بالكفر، فقبل كلامها و عفا عنهما و أما سعيد بن جبير فأبى ذلك فقتل». العقد الفريد: ج 2، ص 464 ، كتاب الياقوتة في العلم و الأدب، الكناية يورى بها عن الكذب و الكفر. «لما أتي الحجاج بأسرى الجماجم أتي فيهم بعامر الشعبي و مطرف بن عبد اللّه الشخير و سعيد بن جبير و كان الشعبي و مطرف يريان التقية و كان سعيد بن جبير لا يراها ...». العقد الفريد: ج 2 ، ص 176 - 177 ، كتاب المرجانة في مخاطبة الملوك، حسن التخلص من السلطان، أسرى الجماجم بين يدي الحجاج

سنت در آن دوره با توجه به حمایت حاکم وقت و بر خلاف اعتقاد درونی خودش اظهار نظر کرده است. ذهبی در صدد دفاع از تقیه یحیی بن معین در برابر حاکم عباسی و هم نظر شدن با آنان برای حفظ جانش بر آمده و می نویسد:

کسانی که در ماجرای مخلوق یا قدیم بودن قرآن کریم تقیه کرده و با حکومت هم عقیده شده اند، معذور بوده و مرتکب گناهی نشده اند کسانی که مجبور شده و صريحاً مطالب کفر آمیز بر زبان جاری ساخته اند، به دلیل آیه شريفه، معذور بوده و مورد باز خواست واقع نخواهند شد. یحیی بن معین از پیشوایان اهل سنت بوده و به خاطر ترس از حکومت عباسیان، در ماجرای مخلوق یا قدیم بودن قرآن کریم تقیه کرده و با آنان هم نظر شده است. (1)

حسن بصری از تابعین و علمای بزرگ اهل سنت با توجه به مطالب ذکر شده می گوید:

ص: 69


1- «هذا أمر ضيق و لاحرج على من أجاب في المحنة، بل و لا على من أكره على صريح الكفر، عملاً بالآية و هذا هو الحق. و كان يحيى من أئمة السنة، فخاف من سطوة الدولة و أجاب تقية» . سير أعلام النبلاء : ج 11، ص 87 ، شرح حال يحيى بن معين، ش 28

تقيه مختص زمان رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم نبوده و برای مؤمنان و مسلمانان تا روز قیامت تقیه جائز است. (1)

نکته چهارم: علت تقیه

نکته دیگری که درباره تقیه نباید مورد غفلت قرار گیرد ریشه ها و علل تقيه شيعيان است. با نگاهی کوتاه به دوران حکومت امویان و مروانیان با نمونه های فراوانی از ظلم ها و جنایات وحشتناک آنان در حق شیعیان و محبان اهل بيت علیهم السلام برخورد خواهیم کرد. دستگاه بنی امیه برای این که مردم را از خاندان اهل بیت علیهم السلام دور نماید امیر المؤمنين علیه السلام را بر روی منابر سب و لعن می نمود، شیعیان و دوست داران اهل بیت علیهم السلام را تحت تعقیب قرار داده و به قتل می رساند. کینه و دشمنی امویان و مروانیان با اهل بیت علیهم السلام و محبان آنان تا حدی بود که هر شخصی نامش علی بود کشته می شد. ابو الحجاج مزی یکی از علمای بزرگ اهل سنت به نقل از ابو عبد الرحمن مقری می نویسد:

ص: 70


1- «التقية إلى يوم القيامة». صحيح البخاري: ص 1364 ، كتاب الإكراه، ابتداى كتاب و قبل از حدیث 6940

بنی امیه اگر با نوزادی مواجه می شدند که اسمش علی بود او را می کشتند. (1)

مزی به نمونه دیگری از دشمنی امویان و مروانیان با اهل بیت و خاندان نبوت علیهم السلام اشاره کرده و به نقل از یونس بن عبید می نویسد:

از حسن بصری پرسیدم: تو که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم را ندیده ای، پس چگونه از ایشان روایت نقل می کنی؟ حسن بصری پاسخ داد: سؤال خوبی پرسیدی و تا کنون کسی این سؤال را از من نپرسیده بود و اگر به تو اطمینان نداشتم علتش را نمی گفتم. ما در دوره ای [امویان و مروانیان] زندگی می کنیم که شرایط بسیار سخت است و نمی توانم از حضرت على روايت نقل کنم. هر روایتی را که از رسول خدا نقل می کنم از

ص: 71


1- «كانت بنو أمية إذا سمعوا بمولود اسمه على قتلوه» . تهذيب الكمال في أسماء الرجال، ج 13 ، ص 266، شرح حال على بن رباح، ش 4651

حضرت علی شنیده ام ،ولی چون نمی توانم نام حضرت

علی را ببرم آن را از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم نقل می کنم. (1)

اسکافی نیز در همین باره می گوید:

بنی امیه از اظهار فضایل حضرت علی علیه السلام جلوگیری

می کردند و کسانی را که در این مورد روایتی نقل

می کردند، شکنجه می دادند. اوضاع چنان شده بود که

راویان حديث حتى جرأت نقل روایات مربوط به

احکام را نیز از حضرت علی علیه السلام نداشتند و هنگام نقل

روایت از حضرت علی علیه السلام برای این که مورد مؤاخذه

و عقوبت قرار نگیرند با کنیه «ابو زینب» از ایشان نام

می بردند. (2)

ص: 72


1- «إنّي في زمان كما ترى و كان في عمل الحجاج كلّ شيء سمعته أقول: قال رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلم ، فهو عن علي بن أبي طالب علیه السلام غير أني في زمان لا أستطيع أن أذكر علياً». تهذيب الكمال في أسماء الرجال : ج 4 ، ص 316 ، شرح حال حسن بصری، ش 1198
2- «و قد صحّ أن بني أمية منعوا من إظهار فضائل علي علیه السلام و عاقبوا على ذلك الراوي له حتى إن الرجل إذا روى عنه حديثاً لا يتعلق بفضله بل بشرائع الدين لا يتجاسر على ذكر اسمه، فيقول: عن أبي زينب . شرح نهج البلاغه : ج 4 ، ص 73، ذيل خطبه 56

با مراجعه به تاریخ اسلام و تشیع متوجه می شویم که این شرایط و اوضاع سخت و دشوار برای شیعیان و دوست داران اهل بیت علیهم السلام از صدر اسلام تا کنون البته با شدت و ضعف ادامه داشته و شیعیان و محبان اهل بیت ها برای حفظ جان، مال و آبروی خود، چاره ای جز تقیه نداشته اند. ذهبی یکی دیگر از علمای بزرگ اهل سنت در شرح حال شیخ طوسی می نویسد:

شیخ طوسی از شاگردان شیخ مفید است و کتاب های فراوانی نوشته است. وی از سران امامیه و شیخ شیعیان است. بار ها کتابخانه شیخ طوسی در نزدیکی مسجد جامع بغداد را آتش زدند. (1)

جهت آگاهی بیشتر از مباحث مختلف پیرامون تقیه مانند «مراتب تقیه»، «اموری که باعث جواز تقیه می شود» و «مراتب اکراه»، به تفاسیر فریقین ذیل آیات مربوطه مراجعه شود.

در منابع روایی شیعه نیز روایات متعددی درباره تقیه و مسائل پیرامون آن نقل شده که جهت اطلاع از مفاد روایات

ص: 73


1- «و قد أحرقت كتبه عدة نوب في رحبة جامع القصر». سير أعلام النبلاء: ج 18 ،ص 335، شرح حال شیخ طوسی، ش 155

مذکور به کتاب های «سفینة البحار و مدينة الحكم و الآثار» (1) نوشته مرحوم شیخ عباس قمی و مستدرك سفينة البحار» (2) نوشته مرحوم نمازی شاهرودی مراجعه شود.

مؤسسه ولاء صديقه كبرى سلام اللّه علیها

1397/3/28 شمسی

ص: 74


1- سفينة البحار و مدينة الحكم و الآثار : ج 8، ص 562 - 569 ، باب الواو بعده القاف، التقية و المداراة
2- مستدرك سفينة البحار : ج 10، ص 404 - 412 ، وقى، باب التقية و المداراة

کتابنامه

1. قرآن کریم

2. أحكام القرآن، جصاص أبو بكر أحمد متوفاى 370 هجری قمری، دار الفكر ، 1428 هجری قمری، بیروت، لبنان.

3. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الائمة الأطهار، علامه محمد باقر مجلسی، متوفای 1111 هجری قمری، مؤسسه الوفاء، چاپ دوم، 1403 هجری قمری، بیروت، لبنان.

4. البيان في تفسير القرآن، سید ابو القاسم خوئی، متوفای 1413 هجری قمرى، المطبعة العلمية، چاپ سوم، 1394 هجری قمری، قم، ایران.

5. تاريخ خليفة، خليفة بن خیاط، متوفای 240 هجری قمری، دار الكتب العلمیة، چاپ اول، 1415 هجری قمری، بیروت، لبنان.

6. التاريخ الكبير ،بخارى، محمد بن اسماعیل، متوفای 256 هجری قمری، دار الفكر ، 1407 هجری قمری، بیروت، لبنان.

7. تاريخ المدينة المنورة، ابن شبه، عمر بن شبه نمیری، متوفای 262 هجری قمری، دار الفكر، محقق: فهيم محمد شلتوت، 1410 هجری قمری، بيروت، لبنان.

8. تذكرة الحفاظ ،ذهبی، محمد بن احمد، متوفای 748 هجری قمری، دار الكتب العلمية، محقق: شیخ زکریا عمیرات، چاپ دوم، 1428 هجری قمری، بیروت، لبنان.

ص: 75

9. التفسير الكبير، فخر رازی، محمد بن عمر، متوفای 606 هجری قمری، مكتب الإعلام الاسلامي، چاپ چهارم، 1413 هجری قمری، قم، ایران.

10. الثقات، ابن حبان، محمد بن حبان، متوفای 354 هجری قمرى، دائرة المعارف العثمانية، چاپ اول، 1393 هجری قمری، حیدر آباد، هند.

11. جامع الأحاديث، سيوطى، عبد الرحمن بن أبي بكر متوفاى 911 هجرى قمرى، دار الفكر ، 1424 هجری قمری، بیروت، لبنان.

12. رحلة الإمام الزنجاني، شیخ عبد الکریم زنجانی نجفی، بی تا، بی جا.

13. روح المعاني في تفسير القرآن العظيم و السبع المثاني، آلوسی، سید محمود بن عبد اللّه، متوفای 1270 هجرى قمرى، دار إحياء التراث العربي، محقق: محمد أحمد الامد و عمر عبد السلام السلامي، چاپ اول، 1420 هجرى قمری، بیروت، لبنان.

14. سنن أبي داود، أبو داود ،سجستانی، متوفای 275 هجری قمری، دار ابن الجوزی، چاپ اول، 1432 هجری قمری، قاهره مصر.

15. سير أعلام النبلاء، ذهبی، محمد بن أحمد، متوفای 748 هجری قمری، مؤسسة الرسالة، محقق: شعيب الأرنؤوط و محمد نعیم العرقوسی، چاپ یازدهم، 1417 هجری قمری، بیروت، لبنان.

16. شرح السنة ،بر بهاری، حسن بن علی، متوفای 329 هجری قمری، تحقيق: عبد الرحمن بن أحمد الجميزي، مكتبة دار المنهاج، چاپ سوم، 1431 هجری قمری ،ریاض، عربستان.

ص: 76

17. صحيح البخاري، محمد بن اسماعیل ،بخاری متوفای 256 هجری قمرى، دار الآفاق العربیة، چاپ دوم، 1430 هجری قمری، قاهره، مصر.

18. صحیح مسلم، مسلم بن حجاج نیشابوری، متوفای 261 هجری قمری، دار المعرفة، چاپ دوم، 1428 هجری قمری، بیروت، لبنان.

19. الصواعق المحرقة في الرد على أهل البدع و الزندقة، ابن حجر هيثمي، متوفای 947 هجری قمری، محقق: عبد الوهاب عبد اللطيف، مكتبة القاهرة، قاهرة، مصر.

20. العقد الفريد، ابن عبدر به اندلسی، احمد بن محمد، متوفای 328 هجری قمرى، دار الكتاب العربي، چاپ سوم، 1384 هجری قمری ،بیروت، لبنان.

21. فتح الباري بشرح صحيح البخاري، ابن حجر عسقلانی، متوفای 852 هجری قمرى، دار الريان للتراث، چاپ اول 1407 هجری قمری، قاهره مصر.

22. الفقه على المذاهب الأربعة، عبد الرحمن جزيري، دار احياء التراث العربي، 1969 میلادی، بیروت، لبنان.

23. قاموس الرجال، علامه شوشتری ،محمد تقی، متوفاى 1416 هجری قمری، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ دوم، 1410 هجری قمری ،قم، ایران.

24. مجموع فتاوی و مقالات متنوعة، بن باز عبد العزيز بن عبد اللّه، دار اصداء المجتمع، محقق: محمد بن سعد الشويعر، چاپ سوم، 1428 هجری قمری ،ریاض، عربستان.

ص: 77

25. المحلى، ابن حزم، علی بن احمد، متوفای 456 هجری قمری، دار الآفاق الجديدة، تحقيق: لجنة إحياء التراث العربي، بيروت، لبنان.

26. لمسند، احمد بن محمد بن حنبل، متوفای 241 هجری قمری دار صادر، بيروت.

27. المصنف في الأحاديث و الآثار، ابن أبي شيبة عبد اللّه بن محمد، متوفای 235 هجری قمری، تحقیق: سعيد محمد اللحام، چاپ اول، 1409 هجری قمری، دار الفكر، بيروت، لبنان.

28. مصباح الأصول، سید ابو القاسم خوئی، متوفای 1413 هجری قمری، مطبعة النجف، 1376 هجری قمری ،نجف، عراق.

29. منهاج السنة النبوية في نقض كلام الشيعة القدرية، ابن تيمية، احمد بن عبد الحلیم، متوفای 728 هجری قمری، محقق: دکتر محمد رشاد سالم، موسسة الريان 1424 هجرى قمری، بیروت، لبنان.

30. ميزان الاعتدال في نقد الرجال، ذهبي، محمد بن احمد متوفای 748 هجری قمری، دار الفکر، محقق على محمد البجاوي، بيروت، لبنان.

31. وقعة صفين نصر بن مزاحم منقری، متوفای 212 هجری قمری، محقق: عبد السلام محمد هارون، کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی، چاپ دوم، 1403 هجری قمری، قم، ایران.

ص: 78

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109