زندگینامه و آثار ژولیده نیشابوری (محمدحسن فرحبخشیان)

مشخصات کتاب

ژولیده نیشابوری (محمدحسن فرحبخشیان)

زندگینامه و آثار شاعر اهل بیت علیهم السلام مرحوم ژولیده نیشابوری (محمدحسن فرحبخشیان)

جمع آوری و تدوین: میثم حیدری دولت آبادی

سال 1402

ص: 1

اشاره

زندگی نامه

محمدحسن فرحبخشیان معروف به ژولیده نیشابوری (زاده 13 اسفند 1320 – درگذشته 19 مهر 1386) شاعر اهل نیشابور بود.

فرحبخشیان از کودکی به امامان شیعه علاقه مند بود. او منشأ این علاقه را به حضورش در مراسم مذهبی در دوران کودکی مربوط می دانست. به گفته خودش از 12 سالگی و پس از آن که شبی در خواب، شخصی او را به شعر گفتن تشویق کرد، سرودن شعر را آغاز کرده بود.

او در وقایع خرداد سال 42 به سرودن شعرهای انقلابی روی آورد که به خاطر آن 3 سال و 8 ماه را در زندان گذراند.

پیام رهبر ایران در این جهان این است *** سکوت در بر ظالم، خلاف آیین است

چو دید عکس خمینی، به خود بگفتا شاه *** کسی که کاخ مرا زیر و رو کند، این است!

ژولیده پس از آزادی از زندان، تا سال 1357، دو بار دیگر و در جمع، 6 ماه دیگر زندان را تجربه کرد.

طبق گفته خودش لقب «ژولیده شوریده خاکی» را سید محمود طالقانی زمانی که برای اولین بار او را در زندان ملاقات کرده بود برای خطاب کردنش استفاده کرده بود و در دیدارهای بعدی، لقب «ژولیده» را برای او برگزیده بود. ژولیده در دوران جنگ ایران و عراق در جبهه حضور داشت و برخی سروده های حماسی وی به آن دوران برمی گردد.

ص: 2

سکونت در ورامین

ژولیده نیشابوری، پس از رهایی از زندان قصر مدتی در ورامین ساکن شد، و سپس به وطن مراجعت نمود و در مرحله دوم از سال 1368 در ورامین سکونت گزید و تا آخر عمر آنجا باقی ماند.

سرانجام، ژولیده نیشابوری، در عصرگاه روز پنجشنبه، نوزدهم مهر 1386 شمسی، در بیمارستان سوم شعبان تهران بر اثر سکته قلبی درگذشت و پیکرش در گورستان ورامین -موسوم به گلزار شهدای حسین رضا- در کنار فرزندش دفن شد.

ص: 3

آثار ژولیده نیشابوری

درونمایه اغلب سروده های این شاعر، مذهب، مدح اهل بیت، انقلاب و جنگ ایران و عراق می باشد. از او تاکنون بالغ بر 30 اثر در قالب کتاب و جزوه مشتمل بر مجموعه آثاری از قبیل:

«گلبانگ عشق»، «ای قلب ها بسوزید»، «ای چشم ها بگریید»، «چه کنم، دلم می سوزد» و… منتشر شده و برخی از این آثار بیش از 15 بار تجدید چاپ شده است. از دیگر آثار ژولیده کتابی است که در آن زیارت عاشورا را به زبان شعر درآورده است.

ص: 4

کیمیا

لحظه اى در خود فنا شو تا بقا پيدا كنى

از منيّت ها جدا شو تا منا پيدا كنى

***

حاصلى ما و تو را از ارتباط خلق نيست

سعى كن تا ارتباطى با خدا پيدا كنى

***

تا توانى در رفاقت با خدا يكرنگ باش

صاف شو در زندگانى تا صفا پيدا كنى

***

بگذر از قدر و بها و خاكسارى پيشه كن

تا مقامى برتر از شيخ بها پيدا كنى

***

همچو زرگر روز و شب دنبال سيم و زر مگرد

بگذر از زر تا به عالم كيميا پيدا كنى

***

ديدن ناديده را چشم خدابين لازم است

از خودى بيگانه شو تا آشنا پيدا كنى...

***

ص: 5

حصن حصین ولایت

اگر خواهی ای دل ببینی خدا را

نظر کن تو آیینۀ حق نما را

***

قدم زن به حصن حصین ولایت

که وادى امن است اهل ولا را

***

به ساقی مجلس بگو تا بیارد

شراباً طهورای قالوا بلا را..

***

به موسی بن جعفر عطا کرد خالق

وجود علی بن موسی الرضا را

***

به مُلک جهان جلوہ گر شد طبیبی

که بی نسخه درمان کند دردها را..

***

به صدها فرشته خدا داده فرمان

که خواندند با هم سرود رضا را..

***

صبا از عنایت به جنّت گذر کن

بشارت بده خاتم الانبیا را..

***

قدم زد به عالم امام رئوفی

که بخشد خراج جهانی گدا را

***

برآمد در آفاق شمس الشموسی

که خورشید بگرفته از او، ضيا را..

***

به گیتی نهاده قدم دادخواهی

که گيرد ز بيدادگر داد ما را

***

نظر کن چو «ژولیده» بر طوف قبرش

اگر خواهی ای دل ببینی خدا را

***

ص: 6

سنت های ادبی فراموش شده

الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم

نه تنها سر برایت بلكه از سر بهتر آوردم

***

پی ابقای قَد قامَت به ظهر روز عاشورا

برای گفتن اللّه اكبر، اكبر آوردم...

***

علی را در غدیر خم، نبی بگرفت روی دست

ولی من روی دست خود، علی اصغر آوردم

***

اگر با كشتن من دین تو جاوید می گردد

برای خنجر شمر ستمگر، حنجر آوردم

***

برای آن كه قرآنت نگردد پایمال خصم

برای سُمّ مركب ها، خدایا پیكر آوردم

***

علی انگشتر خود را به سائل داد اما من

برای ساربان انگشت با انگشتر آوردم...

***

حسن را گر كه از لخت جگر آكنده شد طشتی

من اینك سر برای زینت طشت زر آوردم

***

برای آن كه همدردی كنم با مادرم زهرا

برای خوردن سیلی، سه ساله دختر آوردم

***

من «ژولیده» می گویم، حسین بن علی گفتا:

الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم

***

ص: 7

زبان حال سرایی در شعرهیأت و به ویژه در مرثیه رواج و اهمیت فراوان دارد. شاعر هیأت از طرفی به دلیل کلی بودن و محدود بودن اطلاعات تاریخی و از طرفی به دلیل هنرنمایی های شاعرانه و نگاه های جزئی و جستجوی زاویه دیدهای تازه و متفاوت ناگزیر از زبان حال سرایی است.

آن چه ممکن است فرصت ارزشمند زبان حال سرایی را به تهدید تبدیل کند افتادن شاعر در ورطۀ حکم اندازی است. یعنی شاعر آن چه را که در تاریخ اتفاق نیفتاده به گونه ای به بهانۀ زبان حال در شعر بیاورد که گویی این نیز جزئی از تاریخ بوده و به وقوع پیوسته است.

برای آن که زبان حال سرایی منجر به حکم اندازی* نشود شاعر باید اول زبان حال را با توجه به شخصیت کسی که از زبان او سخن می گوید انتخاب کند. یعنی سخن او با شخصیتی که سخن از زبان اوست منطبق باشد. دوم این که فضایی که به واسطۀ زبان حال در شعر ترسیم می شود با روح کلی واقعیت تاریخی و اخبار موجود منافات نداشته باشد. سوم این که شاعر قرینه ای در شعر ایجاد کند که برای مخاطب شعر مشخص باشد که این زبان حال حاصل خیال شاعرانۀ سرایندۀ شعر است نه واقعیت تاریخی.

در شعر مرحوم محمد حسن فرح بخشیان معروف به ژولیدۀ نیشابوری این شرایط به خوبی رعایت شده است.

شعر از زبان امام حسین علیه السلام و به صورت نیایش با خدای متعال است. شاعر عبارات و مضامین خود را به خوبی با در نظر گرفتن شخصیت والای امام و اهداف متعالی قیام عاشورا انتخاب کرده است. اهدافی مثل ابقاء دین حق و نیز توجه به گره خوردگی قیام عاشورا به غدیر و فاطمیه و....

عبارات و مضامین نیز متناسب با شخصیت والای یک امام معصوم هستند و از همه مهم تر دغدغۀ شاعر در بیت پایانی است که مبادا مخاطب تصّور کند که این زبان حال واقعاً کلام امام معصوم است و صریح به آن اذعان کرده است:

من «ژولیده» می گویم، حسین بن علی گفتا:

الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم

این قرینه سازی از سنت های ادبی فراموش شدۀ ماست و شاعران جوان می توانند با توجه به این سنّت ادبی، قرینه سازی را بسیار هنرمندانه تر و امروزی تر در اشعار خود ایجاد کنند.

ص: 8

آب بقا

آن که نوشید می از جام بلا کیست؟ حسین

آن که کوشید به یاری خدا کیست؟ حسین

***

آن که از کعبۀ گل جانب معشوق شتافت

خیمه در کعبۀ دل کرد به پا کیست؟ حسین

***

آن که با سعی و صفا کرد وداع و چو خلیل

کرد آهنگ سفر سوی منا کیست؟ حسین

***

آن که در مدرسۀ عشق پی حفظ شرف

هله آموخت به ما درس وفا کیست؟ حسین...

***

آن که در سنگر آزادگی و آزادی

سر نَهَد در خطِ تسلیم و رضا کیست؟ حسین

***

آن که با دادن هفتاد و دو تن قربانی

درس آزادگی آموخت به ما کیست؟ حسین

***

آن که از خون علی اصغر شش ماهه گذشت

تا شود شافع ما روز جزا کیست؟ حسین

***

آن که لب تشنه لب آب روان گشت شهید

در عوض داد به ما آب بقا کیست؟ حسین...

***

ص: 9

سایۀ لطف تو

يارب از فرط گنه، نامه سياهم چه كنم

گر نبخشى ز ره لطف گناهم، چه كنم

***

بسته گرديده ز هر سو به رُخم راه نجات

ندهى گر تو در اين معركه راهم چه كنم

***

يوسف، افتاد به چاه از اثر بى گنهى

من ز فرط گنه افتاده به چاهم چه كنم

***

به هدف گر نخورد تير دعايم هيهات

به اثر گر نرسد شعلۀ آهم چه كنم

***

سايۀ لطف تو از لطف اگر روز معاد

نشود شامل احوال تباهم چه كنم

***

كس به روى منِ «ژوليده» نگاهى نكند

نكنى گر تو هم از مهر نگاهم چه كنم

***

ص: 10

الهی بهر قربانی

الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم

نه تنها سر، برایت بلکه از سر بهتر آوردم

***

پی ابقایِ قَد قامَت، به ظهر روز عاشورا

برای گفتن اللّه اکبر، اکبر آوردم...

***

علی را در غدیر خم، نبی بگرفت روی دست

ولی من روی دست خود، علی اصغر آوردم

***

اگر با کشتن من دین تو جاوید می گردد

برای خنجر شمر ستمگر، حنجر آوردم

***

برای آن که قرآنت نگردد پایمال خصم

برای سُمّ مرکب ها، خدایا پیکر آوردم

***

علی، انگشتر خود را به سائل داد اما من

برای ساربان انگشت با انگشتر آوردم...

***

من «ژولیده» می گویم، حسین بن علی گفتا:

الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم

***

ص: 11

فضیلت مولی

«ژولیده نیشابوری» از شاعران صاحبدلی است که در مدح اهل بیت، سروده های زیبایی دارد. در یکی از سروده هایش به این فضیلت اینگونه اشاره می کند:

از امر حق به خانه حق شد ولادتت تا حق شود ز جلوه تو جلوه گر، علی!

از یمن مقدم تو حرم گشت محترم ای داده از تو نخل ولایت ثمر، علی

تا آنکه یادبود تو ماند به یادگار بهر توگشت معجز شقّ القمر، علی

شرط قبول حجّ و طواف حرم تویی سعی و صفا و رکن و منا و حجر، علی

ص: 12

رخ مهتاب

شب گر رخ مهتاب نبیند سخت است *** لب تشنه اگر آب نبیند سخت است

ما نوکر و ارباب تویی مهدی جان *** نوکر رخ ارباب نبیند سخت است

یک بیت را من می گویم، بقیه اش را تو بگو

آقای ژولیدهٔ نیشابوری (كه یكی از شعرای نامدار و با ولایت می باشد و دیوان ها و مجموعه های شعریِ فراوانی از او به چاپ رسیده) نقل فرمودند كه: در عالم رؤیا دیدم در مسجد گوهرشاد در مشهد مقدّس هستم،و من و یكی دیگر از شعرای نامدار ایستاده بودیم، و یكی از منبری های با ولایت ( كه از سادات بزرگوار می باشد و از بالای منبر رو به ما كرد و گفت: بیائید جلو، وقتی رفتیم نزدیک، با خطاب به آن شاعری كه با من بود، دستور دادند شعری بخواند ، و او هم أنجام وظیفه نمود، و از شدّت سوز و گریه و عزاداری غوغائی بپا شد، سپس آن سیّد بزرگوار به من گفتند: فلانی تو هم شعری بخوان، گفتم شعری ندارم، فرمودند یک بیت من می گویم، دنباله اش را تو آماده كن، و همینجا بخوان، و آن بیت این بود:

ای آنكه بر صحیفهٔ حق پشت پا زدی

آتش به جان خلق و همه ماسوی زدی

و دنبالهٔ شعر را در عالَم خواب سرودم و خواندم:

روزی كه دادگاه عدالت به پا شود

آگه شوی كه تیر جفا را كجا زدی

می پرسد از تو مهدی ما با چه جرأتی

آتش به درب خانهٔ شیر خدا زدی

دستت بریده باد كه با بودن حسن

سیلی به روی مادر ما، از جفا زدی

در كوچه ای كه رهگذر خاص و عام بود

و با تازیانه مادر ما را چرا زدی

این مضمون را در شعری بیاور

آقای ژولیدهٔ نیشابوری، نقل نمودند كه، من در عالم رؤیا دیدم مرحوم آية اللّٰه آقای حاج سیّد أحمد فقیه امامی قدس سّره در باغی نشسته اند و مرا پهلوی خودشان نشاندند و فرمودند: بد ترین درد برای أمیراْلمؤمنین علی علیه السلام بر این بود كه آن نانجيب (..) می ایستاد، و با نگاه تمسخر آمیزش لبخند فاتحانه می زد، یعنی دیدی كه آخر تو را شكست دادم، و سپس فرمودند: این مضمون را به شعر در آور، و من در عالم خواب این شعر را سرودم، و در همان جا خواندم و ایشان لبهای من را بوسیدند و آن شعر این است :

زهرای من كه هست علی پای بست تو ای اختیار هستیِ عالم، به دست تو

آن بی حیا به طعنه به من گفت یا علی دیدی كه زنده ماندم و دیدم شكست تو

ص: 13

از کربلا به کوفه

اشعار ژولیده مورد پسند مردم واقع شده و به هر محفلی در اقصی نقاط ایران دیده می شود که مدّاحان اهل بیت (ع) شعر او را می خوانند.

از اشعار ژولیده کتابهای «مقتل الحسین (ع)»، «ارمغان مدینه»، «گلواژه های عشق»، «کشتیبان»، «گلزار خونین» و چند مجموعه ی شعر دیگر به چاپ رسیده است.

-*-

مُهر سکوت او به صف کربلا شکست سدّ ستم ز جوشش خون خدا شکست

خون خدا که در ره حق از سرش گذشت از مرز عقل، عشق جهان گسترش گذشت

صلح حسن ز شور حسینی قیام شدپرونده ی یزید چو از محضرش گذشت

بهر بقای دین خدا آن عمود دین اول ز خون سرخ علی اکبرش گذشت

از آب، دیده بست پی حفظ آبرولب تشنه از برادر آب آورش گذشت

لب تشنه گشت قاسم و عبد اللهش شهیدجان جهان خرید

چو از اصغرش گذشت

کاخ یزید سفله ز بن زیر و رو نمودتا از سه ساله دختر نیک اخترش گذشت

از کربلا به کوفه و از کوفه تا به شام بر نوک نیزه رأس شرف پرورش گذشت

تن زیر بار ذلت دون همتان ندادجنگید با یزید که خون از سرش گذشت

زینب که خواند درس وفا از اشارتش تکمیل شد شهادت او با اسارتش آزاده ای که خواند حسینش، علی به نام

باشد امام و باب امام و پسر امام

هم یادگار نهضت خونین کربلاست هم افتخار مکتب عشق است در قیام

از فرط سجده شهره به سجاد و، در سخن باشد امیر قافله ی منطق و کلام

یک عمر گریه کرد و نشد خشک اشک اوکل کلام او به جهان شد (صحیفه) نام

گفتند بر شما به کجا سخت تر گذشت آهی کشید و گفت: امان از جفای شام

تنها گل شکفته ی گلزار کربلاپرپر به زهر کینه شد و برگرفت کام

از بهر سرفرازی اسلام راستین بر شیعیان او بود این آخرین پیام

آزاده آن کس است که تا آخرین نفس از دشمن ولایت و حق گیرد انتقام دانشنامه ی شعر عاشورایی، محمد زاده ،ج 2،ص:1354

ص: 14

بگو تراب ببالد که بو تراب آمد

بگو تراب ببالد که بو تراب آمد بگو به ماه نتابد که آفتاب آمد

بگو به بتگر بی دین که بت دگر متراش کسی که بتکده ها را کند خراب آمد

مناقب ، علی علیه السّلام از زبان دیگران

شعر زیبای ژولیدۀ نیشابوری با همین مضامین و از زبان امام علی علیه السّلام چنین است:

من غلامی از غلامان امیر المؤمنینم

عاشق عشقم به عالم عاشق آن بی قرینم

رشتۀ میثاقم از مهر علی شد سدّ محکم

شادمان از عشق او در روز سخت واپسینم

دوش اندر خواب دیدم عالم آرا دلبری را

گفتمش برگو،که باشی؟گفت:من علم الیقینم

گفتمش از بوستان کیستی؟گفتا چنینم

من یگانه شهریار روضۀ خلد برینم

گفتمش نام و نشانت؟گفت:سازم بهرت افشا

آدمم،نوحم،خلیلم،عیسی گردون نشینم

انبیا را رهنمون و اولیا را رهنمایم

سرور و سالار دین،استاد جبریل امینم

بو العجائب،بو ترابم،بو الحسن جنّت مکانم

من علیّم،عالیم،داماد ختم المرسلینم

شاه شاهان،شیر یزدان،فاتح میدان عشقم

حیدرم،اژدر درم،مرحب کش سالار دینم

باعث ایجاد هستی،صاحب طوبی و کوثر

بعد احمد من به اورنگ خلافت جاگزینم

منبع جود و سخایم،چشمۀ آب بقایم

عالمی را شاه و بر تخت ولایت جانشینم

معدلت گستر امیر و شهسوار پاک بینم

پرده دار محرم اسرار ربّ العالمینم

شافع صحرای محشر،قاسم نار و جحیمم

ناخدای بحر علمم،من علی حبل المتینم

یاور بیچارگانم،زوج زهرای بتولم

بینوایان را انیس و بر یتیمان من معینم

گر بپرسی از نشانم،در نهان و در عیانم

در شمال و در جنوب و در یسار و در یمینم

من محمّد را وصیّم،حق تعالی را ولیّم

آبیار دین حقّم،رهنمای مسلمینم

قدرت اللّه و ولیّ اللّه و سرّ اللّه،وصفم

مظهر کلّ عجایب،شهریار راستینم

یکّه تاز و تکسوار عرصۀ جنگ و جهادم

هرچه هستم،نقشی از کلک خداوند مبینم

یاور ژولیدگانم،غمگسار بی کسانم

فارغ از چون و چرایم،هم بری از آن و اینم

ص: 15

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109