زلزال : مناظره ای که در اعتقادات وهابيان اضطراب و تزلزل ايجاد نمود

مشخصات کتاب

سر شناسه: جبوری، عبدالله، 1939 - م.

Juburi, Abd Allah

عنوان قراردادی:الزلزال انتصار الحق: المناظرات التی احدثت زلزالا عنیفا فی ارضیة الفکر السلفی الوهابی .فارسی

عنوان و نام پديد آور: زلزال: مناظره ای که در اعتقادات وهابيان اضطراب و تزلزل ايجاد نمود/ [اعداد و تقدیم عبدالله محمود الجبوری] ؛ ترجمه علی لنگرودی.

مشخصات نشر:قم: مرکز نشر کتاب، 1401.

مشخصات ظاهری:128 ص.

شابک: 978-622-7252-95-8

وضعیت فهرست نویسی:فیپا

ياد داشت:عنوان دیگر: زلزال: مناظره ای که در اعتقادات وهابيان اضطراب و تزلزل ايجاد نمود: (مناظره صوتی دکتر عصام العماد و شيخ عثمان الخميس).

عنوان دیگر:مناظره ای که در اعتقادات وهابيان اضطراب و تزلزل ايجاد نمود .

عنوان دیگر:زلزال: مناظره ای که در اعتقادات وهابيان اضطراب و تزلزل ايجاد نمود: (مناظره صوتی دکتر عصام العماد و شيخ عثمان الخميس).

موضوع:ادیان -- مناظره ها

Religious disputations

روشن فکران -- کشور های اسلامی -- مناظره ها

Intellectuals -- Islamic countries --*Debates

شیعه امامیه-- مناظره ها

*Imamite Shi'ah -- Debates

وهابیه -- مناظره ها

Wahhabiyah -- *Debetes

شناسه افزوده:لنگرودی، علی، 1340-، مترجم

رده بندی کنگره:BL80/3

رده بندی دیویی:200

شماره کتاب شناسی ملی:8885667

اطلاعات رکورد کتاب شناسی:فیپا

خیراندیش دیجیتالی: انجمن مددکاری امام زمان (عج) اصفهان

ویراستار کتاب: خانم فاطمه مرادی

ص: 1

اشاره

بسم الله الرحمن الرحیم

به نام خداوند بخشنده مهربان

زلزال

مناظره ای که در اعتقادات وهابیان اضطراب و تزلزل ایجاد نمود

فایل مناظرات این کتاب در سایت های متعدد موجود می باشد.

ص: 2

عنوان کتاب: زلزال

مناظره ای که در اعتقادات وهابیان اضطراب و تزلزل ایجاد نمود

(مناظره صوتی دکتر عصام العماد و شیخ عثمان الخمیس)

ناشر : مرکز نشر کتاب/قم

ویرایش، تنظیم و صفحه آرائی: عبدالکریم کرمانی

کنترل چاپی: جان علی اسماعیلی

نوبت چاپ اول - 1404 ه-ش / 1443 ه-ق / 2022

شابک: 8- 96-7252- 692- 978

ص: 3

عکس

آيا مى دانيد؟

شیخ ابراهیم زکزاکی 25 مليون نفر را شیعه کرده!

دكتر عصام عماد 1/5 مليون نفر را با کتاب «الزلزال» شیعه کرده

دكتر محمد تیجانی با کتاب «و آن گاه هدایت شدم» 11 ملیون نفر را شیعه کرده.

واقعا ما برای اهل بیت علیهم السلام چه کرده ایم ؟؟

ص: 4

زلزال

مناظره ای که در اعتقادات وهابیان اضطراب و تزلزل ایجاد نمود

مناظره صوتی دکتر عصام العماد و شیخ عثمان الخميس

فایل صوتی مناظرات این کتاب در سایت های متعدد موجود می باشد

ص: 5

عکس

ص: 6

فهرست تفصیلی

فهرست تفصیلی...7

پیش گفتار مترجم...12

در آمد... 23

گزارش جشن در هم شکستن شیخ عثمان در مقابل دکتر عصام... 29

مرحله اوّل: غرور شيخ عثمان الخميس ...30

مرحله دوم: فرار شیخ عثمان از این مناظره... 31

آل عماد، خاندان وهابی معروف دکتر عصام هستند... 36

تخریب چهره مذهب اهل بيت عليهم السلام توسط حاکمان اموی... 49

همکاری برخی علمای اهل تسنّن با سازمان اطلاعات دولت اموی جهت خدشه وارد کردن به راویان سخنان و سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله... 53

نخستین مناظره... 63

هدف، روش و موضوع مناظره... 63

هدف اصلی مناظره...68

روش مناظره ...69

مرحله نخست: شناخت انتسابی مذهب شیعه دوازده امامی... 70

مرحله دوم: شناخت تحلیلی مذهب شیعه دوازده امامی... 71

مرحله سوم: شناخت ریشه ای و تاریخی مذهب شیعه دوازده امامی... 71

نکاتی در مورد مناظره... 73

تعيين موضوع مناظره... 74

حديث ثقلین و گرایش به تشیع... 86

آیا منکرین امامت کافرند یا مسلمان؟... 92

دومین مناظره:... 97

بخش اول:... 97

آیه تطهير، حديث ثقلين و كساء چه دلالتی دارد؟... 97

اهل بیت و آیه تطهیر از نگاه إبن تیمیه... 99

اهل بیت و آیه تطهیر از نگاه ابن جریر طبری ...101

اهل بیت و آیه تطهیر از نگاه ابن کثیر ...102

آیا زنان پیامبر اهل بیت مطهرین هستند؟ ...106

نظر بزرگان اهل تسنّن درباره مذهب شیعه دوازده امامی ...110

على رغم صحت حديث ثقلین برخی از وهابیان آن را پنهان می کنند ...111

شيخ عثمان الخميس قائل بعدم تكفير شيعيان دوازده امامی شدند ...113

پاسخ سؤال (2) عثمان الخمیس در دوازدهمین مناظره ...114

ص: 7

حساسیت شدید حاکمان ظالم دولت اموی نسبت به دو حدیث ثقلین و حوض ... 115

حديث ثقلین از نگاه آلبانی ...117

تسليم شيخ عثمان الخمیس به صحت دو حدیث ثقلين و كساء ...119

بخش دوم: ...122

سؤالات اهل سنّت از دکتر عصام العماد ...122

سؤال کننده: ابو احمد بکری ...122

سؤال اول: ...122

اگر یکی از اهل تسنّن از او پرسیده شده، تو بر چه عقیده ای هستی، آیا در تمام عمرت شنیده ای کسی پاسخ دهد که من وهابی هستم؟ ...122

سؤال دوم: ...122

معنای وحدت اسلامی میان مذهب وهابیان و مذهب شیعه چیست؟ ...122

پاسخ سؤال اول: ...123

مذهب وهّابيت غير از مذاهب اهل تسنّن ...123

پاسخ سؤال دوم: ...129

وحدت اسلامی میان مذهب وهابیان و مذهب شیعه ...129

تتمه پاسخ سؤال اول: ...131

سومین مناظره: ...135

بخش اول ...135

مفهوم اهل بيت عليهم السلام و ضرورت تمسک به آنان ...135

خلاصه مباحث گذشته ...135

معنای کلمه ثقلین چیست؟ ...139

اختصاص آیه تطهیر به اصحاب کساء ...143

پاسخ سؤال (13) عثمان الخمیس در دوازدهمین مناظره ...144

حديث ثقلين، معيار تشخيص اهل بیت مطهرین از اهل بیت غیر مطهرین ...145

حديث حوض، معيار تشخيص صحابه صالحین از صحابه غير صالحين ...145

محدوده حریم قرآن کریم 114 سوره و محدوده حریم اهل بیت 14 مطهرین می باشد ... 148

چرا ام سلمه از پیامبر سؤال کرد آیا من از اهل بیت هستم؟ ...162

جهان به ثقلین (جن و انس) برپاست و دین به ثقلین (قرآن و اهل بیت) برپاست ...164

تتمه پاسخ سؤال (16) عثمان الخميس در دوازدهمین مناظره ...165

بخش دوم: ...181

سؤالات اهل سنّت از دکتر عصام العماد ...181

سؤال کننده: ابو احمد بکری: ...181

سؤال اول ...181

آیا امام علی ازدواج موقت را حلال کرده و خود او و اهل بیت به آن عمل کرده؟ ...181

سؤال دوم: ...181

ص: 8

آیا طلب آمرزش و رحمت شما برای امام ابن تیمیه امام احمد بن حنبل و امام مسلم نیشابوری حقیقی است؟ ...181

پاسخ سؤال اول: ...182

مفهوم ازدواج موقت از دیدگاه اسلام و وهابیت ...182

پاسخ سؤال دوم: ...183

سؤال کننده: ابو منتصر بلوشی ...184

سؤال سوم: ...184

چگونه تو مقایسه می کنی و قیاس در مذهب اهل بیت جایز نیست؟ ...184

مفهوم عصمت از دیدگاه وهابیان و شیعیان ...186

پاسخ سؤال سوم: ...187

قیاس عقلی و قیاس ابلیسی ...187

سؤال کننده: عبد الرحمن دمشقيه ...188

سؤال چهارم: ...188

آیا قرآن، طهارت را تنها برای اهل بیت می خواهد یا برای عموم مسلمین ؟ ...188

پاسخ سؤال چهارم: ...189

سؤال کننده: ابو عبد الله ...190

سوال پنجم: ...190

آیا عصمت همه مؤمنین از آیه " وَ لكِن يرِيدُ يطَهِّرَكُم وَلِيِتمَّ نِعمَتَهُ عَلَيكُم" استفاده نمی شود؟ ...190

پاسخ سؤال پنجم: ...191

چهارمین مناظره: ...193

حديث كساء و تعيين اهل بيت عليهم السلام ...193

برخورد مذهب شیعه دوازده امامی با غلو و غلات على اللهى خطابيه ...197

حدیث ثقلین در منابع مهم اهل سنت ...199

پاسخ سؤال (9) عثمان الخمیس در دوازدهمین مناظره ...200

ملاک تضعیف و تصحیح احادیث ...209

تتمه پاسخ سؤال (16) عثمان الخميس در دوازدهمین مناظره ...221

پاسخ سؤال (9) عثمان الخمیس در دوازدهمین مناظره ...236

تشکیل یک باب در فضایل اهل بیت یک نوع خدعه و فریب است ...257

پنجمین مناظره: ...261

بخش اول: ...261

رابطه بین احادیث: ثقلين، اثنا عشر، غدير و كساء ...261

پاسخ سؤال (6) و (11) عثمان الخميس در دوازدهمین مناظره ...271

اهل تسنّن در عدم تفکیک میان اهل بیت مطهرین و غیر مطهرین دچار اضطراب و اختلاف شده اند ...272

مظلومیت بزرگ و آشکار امام علی ...299

ص: 9

پاسخ سؤال (4) عثمان الخمیس در دوازدهمین مناظره ...302

بخش دوم: ...316

سؤالات اهل سنّت از دکتر عصام العماد ...316

سؤال کننده: محمد علی لبنانی/ عقبه ...316

سؤال اول: ...316

آیا تو عقیده خود را بر اساس تواتر اهل تسنّن یا بر اساس تواتر شیعی می سازی؟ ...316

سؤال دوم ...316

تواتر احادیث پیامبر در کتب شیعیان دوازده امامی کجاست؟ ...316

سؤال سوم: ...316

آیا حدیث کساء متواتر نزد شیعیان دوازده امامی است تا عقیده خود را بر اساس آن حدیث قرار دهی؟ ...316

پاسخ سؤال اول و دوم و سوم: ...316

اثبات حقانیت مذهب اهل بیت از طریق کتب شیعیان دوازده امامی یک امر بدیهی و یقینی است ...317

محکم و قوی بودن مذهب اهل بیت برای من کمتر از محکم بودن مسئله وجود خداوند نیست ...319

ششمین مناظر: ...321

بخش اول: ...321

روش قرآن و پیامبر صلی الله علیه و آله در معرفی اهل بيت عليهم السلام ...321

تعریف اهل بيت شامل غير عرب نیز می شود ...326

معنای اهل بیت در حدیث کساء غیر از معنای اهل بیت در لغت عرب ...326

مشکل اهل تسنّن خلط کردن بین گستره اهل بیت مطهرین و گستره اهل بیت غیر مطهرین ...328

حدیث کساء پنج نفر اهل بیت را مشخص کرد ...329

بسیاری از وهابی ها در مورد تفسیر آیه تطهیر و درک معنای حدیث کساء با نظر اهل تسنن مخالفت ورزیدند 330

سؤال کننده: دکتر عصام العماد ...335

چرا نظر برخی اهل تسنن که مخالف مذهب شیعه را می پذیری و نظر گروهی که مؤید نظر شیعه را رها می کنی؟! ...335

پاسخ شیخ عثمان الخميس ...336

سؤال کننده: شیخ عثمان الخميس ...336

حدیث کساء بر چه چیزی دلالت دارد؟ ...336

پاسخ دکتر عصام العماد: ...336

سؤال کننده: شيخ عثمان الخميس ...338

چه کسی قبل از دکتر عصام، قایل شده به این که سخنان رسول خدا در حدیث کساء دال بر حصر کردن اهل بیتش دارد؟ ...338

ص: 10

پاسخ دکتر عصام العماد: ...338

پاسخ سؤال (12) عثمان الخميس در دوازدهمین مناظره ...338

سؤال کننده: شيخ عثمان الخميس ...339

کلام امام طوفی کجاست؟ ...339

پاسخ دکتر عصام العماد: ...339

امام طحاوی رضوان الله علیه: مقصود از اهل بیت در آیه تطهير: رسول خدا، على، فاطمه، حسن و حسین است ...342

سؤال کننده: شيخ عثمان الخميس ...343

آیا حدیث کساء دلالت بر حصر اهل بیت مطهرین در زمان پیامبر به چهار نفر است؟. ...343

پاسخ دکتر عصام العماد: ...345

پاسخ سؤال (5) عثمان الخمیس در دوازدهمین مناظره ...346

امام ابن جوزی رضوان الله علیه: آیه تطهیر در شأن رسول خدا صلی الله علیه و آله ، علی، فاطمه، حسن، حسین نازل شده ...246

پاسخ سؤال (13) عثمان الخمیس در دوازدهمین مناظره ...351

آیا شأن و منزلت حضرت مریم (علیها السلام) و بقیه زنان آل عمران را یک سان است؟ ...356

آیا شأن و مقام خانم فاطمه رضوان الله علیه را با زنان بنی هاشم یک سان است؟ ...357

آیه تطهیر با حدیث کساء باعث شد بسیاری از وهابی ها و اهل تسنّن به تشیع متحوّل شوند ...357

سؤال کننده: شيخ عثمان الخميس ...359

کجا امام مسلم نیشابوری حدیث پیامبر خلفای بعد از من دوازده نفر را ذکر کرد؟ چرا آدرس و شماره صفحه نمی گویی؟ ...359

پاسخ دکتر عصام العماد: ...363

در کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه یک بابی به نام خلفای دوازده گانه پیامبر تشکیل می دهد؟ ...363

پاسخ سؤال (10) عثمان الخميس در دوازدهمین مناظره...368

جلسات فراوانی در مورد حدیث رسول خدا در مورد مگس منعقد کردیم...375

بسیاری از کتاب ها را در مورد حدیث رسول خدا در مورد مگس اختصاص داديم ....... 376

به خاطر حدیث رسول خدا در مورد مگس کنفرانس های متعددی تشکیل یافت ...376

پس چرا نباید آیه تطهیر همان وقت را از من و تو وقت بگیرد؟ ...376

حدیث کساء دلالت دارد بر حصر اهل بیت مطهرین در زمان حیات رسول خدا به اهل كساء ...377

شيخ عثمان الخميس: حدیث کساء دلالت بر حصر کردن ندارد...379

پاسخ دکتر عصام العماد: ...380

شیخ عثمان؛ چرا پیامبر علی و فاطمه و حسن و حسین را داخل کساء کرد؟ آیا گفتن کافی نبود؟ ...381

بخش دوم: ...384

سؤالات اهل سنّت از دکتر عصام العماد ...384

ص: 11

سؤال کننده: محمد علی ...384

سؤال اول: ...384

آیا در برابر همه می توانی یک حدیث کساء صحیح و معتبر از منابع شیعه ذکر کنی؟ ...384

سؤال دوم: ...384

آیا جلسات این مناظره آگهی تبلیغاتی است برای مذهب شیعیان دوازده امامی یا مناظره برای شناخت حق و حقانیت است؟! ...384

پاسخ سؤال اول و دوم: ...385

سؤال کننده: حسن ...386

سؤال سوم: ...386

آیا حدیث کساء دال بر عصمت اهل بیت است؟ ...386

سؤال چهارم: ...387

اگر حدیث کساء دلالت دارد بر این چهار نفر علی و حسن و حسین و فاطمه، پس، چگونه دکتر عصام، ائمه نه گانه دیگر را وارد حدیث می کند؟ ...387

پاسخ سؤال سوم: ...387

پاسخ سؤال چهارم: ...389

هفتمین مناظره: ...395

بخش اول: ...395

مفهوم عرفی و شرعی عبارت اهل بیت ...395

اراده تشریعی معنی فضیلت نمی دانی و اراده تکوینی معنی فضیلت می دهد ...399

شیخ عثمان الخميس: چه چیزی در آیه تطهير وجود دارد؟ ...406

پاسخ دکتر عصام العماد: ...406

محدود کردن اهل بیت به چهار نفر ...407

پاسخ سؤال (11) عثمان الخميس در دوازدهمین مناظره ...423

بخش دوم: ...448

سؤالات اهل سنّت از دکتر عصام العماد ...448

ابو احمد بکری: اختلاف میان مذهب اهل تسنّن و مذهب وهابیت چیست؟ ...448

پاسخ دکتر عصام العماد: ...448

ابو علی عمر: چگونه امامت و احکام امامت با یازدهمین امام تمام می شود، و هنوز امام دوازدهم مانده است؟ ...451

پاسخ دکتر عصام العماد: ...451

هشتمين مناظره: ...457

درگیری بین دائره مطهرین و دائره رجس ...457

برگزیدگان مطهرین حضرت مریم از آل عمران و حضرت فاطمه از آل محمد صلی الله علیه و آله ...464

و حضرت هارون از آل موسی و حضرت علی از آل محمد صلی الله علیه و آله ...464

ص: 12

خدا راه نجات امت را به پیروی از دایره مطهرین اهل بیت و راه نابودی امت را به پیروی از دایره رجس دولت بنی امیه قرار داد ...469

همان گونه که خداوند هارون را از بقیه آل موسی برگزید خداوند نیز علی را از بقیه آل محمد برگزید ...480

من سیزده سال پیش شیعه دوازده امامی را تکفیر کردم؛ سپس از حرف خودم برگشتم ...482

نگاه امام اکبر محمود شلتوت نسبت به شیعه دوازده امامی منفی بوده، سپس، به جواز تبعیت از مذهب شیعه دوازده امامی فتوا داد ...482

ابولهب، بارزترین مصداق دایره رجس از خاندان پیامبر است ...483

واژه رجس تنها بر شرک اطلاق نمی شود ...487

انس بن مالک رضوان الله علیه: پیامبر شش ماه پیاپی هر گاه برای نماز صبح از خانه خارج می شد نزد در خانه خانم فاطمه می ایستاد و می فرمود: ای اهل البیت برای نماز بپا خیزید، و سپس، ایه تطهیر می خواند ...494

مجاهد و قتاده گفته اند: اهل بیت علی و فاطمه و حسن و حسین هستند ...494

نهمین مناظره: ...507

بخش اول: ...507

آیا تعیین اهل بیت مطهرين مسئله الهى يا بشری است؟ ...507

برای شناخت حقیقت مذهب امامان دوازده گانه اهل بیت مطهرین به همه کتاب های امام شيخ محمد رضا مظفّر رضوان الله علیه مراجعه کنند ...508

پاسخ سؤال (8) عثمان الخميس در دوازدهمین مناظره ...516

پاسخ سؤال (1) عثمان الخميس در دوازدهمین مناظره ...516

مسئله دروغ گفتن مسئله مخصوص شیعه نیست و مخصوص به اهل تسنن نیست ...523

پیامبر می دانست که اهل بیت مطهرین از سوی گستره نا پاکی مورد حمله قرار می گیرند ...524

چرا پیامبر فرمود: فاطمه پاره تن من است هر که او را خشمگین کند من را خشمگین کرده؟ ...528

پاسخ سؤال (3) عثمان الخمیس در دوازدهمین مناظره ...529

اتفاق علمای اهل تسنن و تشیع اثنا عشری بر تکفیر مذهب غلات على اللهى خطابيه ...529

حدیث دوازده امام با الفاظ بسیاری در صحاح و کتب امامان اهل تسنن روایت شده است ...535

عظمت و اهمیت حدیث کساء و ارتباط آن با آیه تطهیر ...541

آیا خمینی و خوئی و مامقانی از غاليان على اللهى خطابیه هستند یا نه؟ ...546

عبارت اهل بیت علیهم السلام در حدیث کساء با احادیث دیگر رسول خدا صلی الله علیه و آله متفاوت است. ...547

بخش دوم: ...556

سؤالات اهل سنّت از دکتر عصام العماد: ...556

سؤال کننده: عبدالرحمن دمشقيه ...556

سؤال اول: ...556

آیا به نظر شما عصمت مراتب دارد؟ ...556

پاسخ دکتر عصام العماد: ...556

ص: 13

سؤال دوم: ...557

چرا شیعه دوازده امامی ها کلمه رافضی به معنی طعنه زدن و دشنام دادن تلقی می کنند؟! ...557

پاسخ دکتر عصام العماد: ...558

سؤال کننده: برادر اجدل ...561

سؤال سوم: ...561

برتری علی رضوان الله علیه برای ازدواج با فاطمه ریحانه رسول خدا چیست؟ ...561

پاسخ دکتر عصام العماد: ...562

دهمین مناظره: ...565

بخش اول: ...565

مجادله پیرامون روش مناظره ورد تهمت ها ...565

اعلام تشیع خانم دکتر امینه مغربیه: ...566

پیروزی مسلمانان بر آمریکا و اسرائیل بدون وحدت امکان پذیر نمی باشد ...573

متهم کردن به دروغ گویی سلاح انسان های ضعیف است ...578

پاسخ سؤال (9) عثمان الخمیس در دوازدهمین مناظره ...590

عدم پیروی شیخ عثمان از روش علمای اهل سنت در برخورد با آیات و احادیث مربوط به اهل بیت ...601

بخش دوم: ...607

سؤالات اهل سنّت از دکتر عصام العماد ...607

سؤال اول: سؤال کننده: عبدالرحمن دمشقيه ...607

عصمت پیامبران چگونه است؟ ...607

پاسخ سؤال اول: ...608

سؤال دوم: سؤال کننده: محمد على لبناني ...609

چگونه دکتر ،عصام ادعای وهابی بودن ایشان ثابت کند با این که در روزنامه الحق آمده که ایشان زیدی مذهب بوده اند ...609

سؤال سوم: سؤال کننده: محمد علی لبنانی ...609

چگونه ثابت کنید ادعای شما که شیخ عثمان الخمیس به تیجانی توهین کرده و او را سگ تونس نامیده است؟ ...609

سؤال چهارم: سؤال کننده: محمد علی لبنانی ...610

آیا مذهب اهل بیت از نامه های امام مهدی در سرداب نشأت گرفته؟ ...610

پاسخ سؤال دوم: ...611

پاسخ سؤال سوم: ...612

و پاسخ سؤال (14) عثمان الخمیس در دوازدهمین مناظره ...612

پاسخ سؤال چهارم: ...613

یازدهمین مناظره: ...617

بخش اول: ...617

ص: 14

ارتباط بسیار نزدیکی آیه مباهله با پنج تن آل عبا ...617

جنایات آمریکا تحت شعار مبارزه با تروریسم ...618

اختصاص آیه مباهله به اصحاب کساء پنج تن آل عبا ...620

روز مباهله از ایام الله ...621

شرایط تاریخی و سیاسی زمان نزول آیه مباهله ...622

زمینه ها و نتایج روز مباهله (دعا و نفرین دو طرفه) ...624

پاسخ دکتر عصام العماد به سؤالات و اتهامات شيخ عثمان الخميس ...635

شيخ عثمان الخميس برای مطالعه مطالب مناظره ها وقت نمی گذارد ...635

از قرآن دلیل و مطلب بياورند از سنت پیامبر ...636

شیخ عثمان، دشمنان حقیقی اسلام و مسلمانان را رها کرده و به دشمن و همی خود که برادران دینی خویش اعلان جنگ می کرد، و آنان را به تهمت های بزرگ تر از دروغ گویی متهم می کند ...639

دلایل خروج شیخ عثمان از شیوه علمای اهل سنت در برخورد با آیات قرآنی و احادیث پاک پیامبر صلی الله علیه و آله مربوط به اهل بیت ...639

دلیل اول: ...640

دلیل دوم: ...640

دلیل سوم: ...642

چرا اهل سنّت از مذهب اهل بیت مطهرین پیروی و اطاعت نمی کنند؟! ...647

بخش دوم: ...667

سؤالات اهل سنّت از دکتر عصام العماد ...667

سؤال کننده: عبدالرحمن دمشقيه ...667

سؤال اول: ...667

بسیاری از دستورات فقهی که از اهل بیت نقل شده، امر به تقیه کرده. برخی از آن ها سلبی و برخی از آنان ایجابی است. من باید از کدام یک از این روایات پیروی کنم؟ ...667

سؤال دوم: ...668

دکتر عصام، من می گویم: شیعه دوازده امامی ها؛ چون یا حسین می گفتند مشرک و کافر می باشند، آیا حاضری با من مباهله کنی؟ ...668

پاسخ سؤال اول: ...668

مفهوم تقیه از نگاه وهابیان و شیعیان متفاوت است. ...668

پاسخ سؤال دوم: ...671

وهابیت میان شرک و توسل فرق نمی گذارد ...671

ما باید اعتقادات یک مسلمان را در نظر بگیریم آن وقت درباره او حکم کنیم. ...671

عبدالرحمن دمشقیه! برادر عزیز! شما وهابيون، همه مسلمانان جهان را به خاطر یکی کلمه که معنای توسّل به اولیای آلهی می دهد مشرک می دانید. ...673

برادر عزیز مسأله توسل به اولیای آلهی یعنی یا حسین گفتن و یا رفاعی! یا عبدالقادر! یا سید بدوی و یا تیجانی گفتن، این توسل به اولیای آلهی از مصادیق شرک نیست. ...674

سؤال کننده: برادر ابو حسن ...675

ص: 15

سؤال سوم: ...675

ادعای دکتر عصام العماد که همه امت اسلامی اجماع دارند بر این که، هر کس با اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله دشمنی کند، او کافر است، این عمومیت و اجماع را از کجا آوردی؟ ...675

پاسخ سؤال سوم: ...676

دوازدهمین مناظره: ...679

بخش اول:...679

مجادله در موضوعات متعدد ...679

سؤالات و اتهامات شیخ عثمان الخميس به دکتر العماد ...682

1. دلیل ادعای تکفیر شیخ شلتوت و شیخ سلیم بشری، شیعه دوازده امامی را قبلاً چیست؟. ...682

2. دلیل ادعای تکفیر شيخ عثمان الخميس شیعه دوازده امامی را چیست؟ ...682

3. آیا ،خمینی ،خوئی، مجلسی و مامقانی از غالیان علی اللهی خطابیه هستند؟ ...682

4. دلیل صحت حدیث: بعد از من دوازده خلیفه است در غدیر خم است، چیست؟ ...682

5. دلیل این گفته ابن جوزی که: عایشه و ام سلمه خودشان را از اهل بیت معصومین و مطهرین نمی دانستند، چیست؟ ...682

6. دلیل این که طحاوی، حدیث کساء را صحیح دانسته است، چیست؟...682

7. دلیل اراده تکوینی خدا در آیه تطهیر نه اراده تشریعی، چیست؟ ...683

8. دليل ذكر "حديث ام سلمه در مورد اهل کساء" در صحیح مسلم چیست؟ ...683

9. دليل وهابی بودن علامه محمد علی بار چیست؟ ...683

10. پنجاه شرح کتاب صحیح امام مسلم که مطالب شما را تأکید می کند، کدامند؟ ...683

11. دلیل گفته طحاوی که اهل بیت مطهرین در زمن حیات پیامبر فقط پنج نفر اهل کساء هستند، چیست؟ ...683

12. دلیل این که امام طوفی امام اهل سنت است، چیست؟ ...684

13. دلیل این که امام مسلم نیشابوری :گفت زید بن ارقم یک اشتباه لفظی گفته همسران پیامبر از اهل بیت پیامبر چیست؟ ...684

14. چگونه ثابت می کنید، من تیجانی را سگ تونس توصیف کرده ام ؟ ...684

15. کجای کتاب منهاج السنه، ابن تیمیه ذکر کرده که امامان چهار گانه اهل سنت، علی را رها کردند؟! ...684

16. چگونه عبد الله بن عباس از اهل بیت پیامبر نیست؟...685

پاسخ دکتر العماد به اتهامات و سؤالات شیخ عثمان الخميس...687

پاسخ سؤال (1) در نهمین مناظره داده شده است...687

پاسخ سؤال (2) در دومین مناظره داده شده است...687

پاسخ سؤال (3) در نهمین مناظره داده شده است...687

پاسخ سؤال (4) در پنجمین مناظره داده شده است...687

پاسخ سؤال (5) در ششمین مناظره داده شده است...687

پاسخ سؤال (6) در یازدهمین مناظره داده شده است...687

پاسخ سؤال (7) ...687

پاسخ سؤال (8) در نهمین مناظره داده شده است. ...688

پاسخ سؤال (9) در چهارمین و دهمین مناظره داده شده است. ...688

پاسخ سؤال (10) در ششمین مناظره داده شده است. ...688

ص: 16

پاسخ سؤال (11) در پنجمین و هفتمین مناظره داده شده است. ...688

پاسخ سؤال (12) در ششمین مناظره داده شده است. ...688

پاسخ سؤال (13) در سومین و ششمین مناظره داده شده است. ...688

پاسخ سؤال (14) در دهمین مناظره داده شده است. ...688

پاسخ سؤال (15) ...688

اهل تسنّن و وهّابيان اهل بیت را دوست دارند؛ امّا مذهب شان را رها کرده اند! ...688

پاسخ سؤالات دیگر در جلسات بعدی. ..691

رویداد تاریخی و بسیار مهم مباهله ...692

پاسخ سؤال (16) ...694

مباهله نشان داده است که معیار اسلام و قرآن در برتری، سن و سال نیست ...695

منفور ترین محله ها در نزد رسول خدا محله بنی امیه بود ...697

اولین فتنه در بین امت اسلام فتنه بنی امیه است ...698

چرا پیامبر صلی الله علیه و آله ماه در شرایط مهم مباهله، همه همسران یاران و خویشان خود را کنار گذاشت؟! ...698

آل فرعون به بنی اسرائیل و آل امیه به آل البيت ظلم کردند ...704

تتمه پاسخ سؤال (15) ...706

دکتر عصام، آیا حاضری با من مباهله کنی؟ ...731

مباهله در مناظره ها آخرین راه حل است ...732

ابن تیمیه به طرفداران فلسفه و منطق و معتقدین به زیارت قبور و به صوفیه و به رافضیان و اشاعره و معتزله حمله کرده ...734

کتاب البیان آیت الله خوئی از ابتدا تا انتهای آن دفاع از عظمت و سلامت قرآن ...735

بخش دوم: سؤالات اهل سنّت از دکتر عصام العماد ...744

سؤال عبد الرحمن دمشقيه ...744

آیا شما، ما را به مذهب شیعه دوازده امامی که قائل به تحریف قرآن، دعوت می کنید؟ ...744

پاسخ دکتر عصام العماد: ...744

روایات جعلی تحریف قرآن کریم در منابع سنیان و شیعیان ...744

سؤال برادر سندی ...749

با توجه به این که دلیل اصلی انتقالت از مذهب اهل سنت به مذهب شیعه دوازده امامی جایگاه علی پس چرا نام علی بن ابی طالب در قرآن ذکر نشده است؟ ...749

پاسخ سؤال برادر سندی ...749

دلایل گرایش دکتر عصام العماد وهابی فعال به تشیع چیست؟ ...750

سیزدهمین مناظره: ...751

بخش اول: ...751

عدم تمسک اهل سنّت به اهل البيت عليهم السلام ...751

ص: 17

داستان ناپلئون و نقش اهل بیت علیهم السلام در حل اختلافات امت اسلامی ...772

موضع اهل تسنّن درباره اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله ...793

علامه مجلسی کوه با عظمت و بزرگ ترین حامی قرآن و سنت پیامبر و سخنان اهل بیت مطهرین بود ...800

بخش دوم: ...803

سؤالات اهل سنّت از دکتر عصام العماد ...803

آیا قرآن اهل بیت همان قرآن ماست؟ ...803

آیا کسانی که به تحریف قرآن معتقدند، کافرند یا نه؟ ...803

پاسخ دکتر عصام العماد: ...804

چهار دهمین مناظره: ...807

بخش اول: ...807

مجادله در موضوعات متعدد ...807

تأثير حاكمان ظالم دولت بنی امیه بر رفتار بزرگان اهل تسنن ...814

مغایرت نظر اهل تسنّن و وهابیان نسبت به حاکمان ظالم دولت اموی با قرآن و احادیث راستین پیامبر صلی الله علیه و آله ...816

دشنام دادن به امام علی در زمان حاکمان ظالم دولت بنی امیه ...818

مذهب اهل تسنّن و وهابيّت، فرقی میان دایره پاکی اهل کساء و دایره نا پاکی حاکمان ظالم دولت اموی نگذاشتند ...822

علمای اهل تسنّن در قرن اول هجری مرتکب گناه بزرگی شده اند ...827

آیا شیعیان دوازده امامی همان فرقه رافضیه هستند؟ ...829

بخش دوم: ...833

سؤالات اهل سنّت از دکتر عصام العماد ...833

چرا مرا به مذهب شیعیان دوازده امامی فرا می خوانی در حالی که روایات در تحریف قرآن در كتب حديثى شان وجود دارد؟! ...833

پاسخ دکتر عصام العماد: ...833

دلایل وجود روایات تحریف قرآن در کتب شیعیان و سنّیان ...833

دشمنان قرآن که از ملحدین وزنادقه در کتب اهل تسنن نفوذ کردند و همه روایات تحریف قرآن به اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله به دروغ نسبت داده اند. ...835

غاليان على اللهی خطابیه در کتب شیعیان دوازده امامی نفوذ کردند و همه روایات تحریف قرآن را به امامان دوازده گانه مطهرین از اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله به دروغ نسبت داده اند. ...835

وجود روایات تحریف قرآن در کتاب کافی امام كلينى و وجود روایات تحریف قرآن در کتاب صحیح امام بخاری یک نعمت الهی است. ...836

ص: 18

برادر عبدالرحمن دمشقیه تو با مطرح کردن مسئله تحریف قرآن به دشمنان قرآن در قدیم و در زمان ما خدمت می کنی بدون این که تو متوجه می شوی ...838

پانزدهمین مناظره ...839

جایگاه آل محمد از جایگاه صحابه بالاتر است ...844

جایگاه بزرگ آل ابراهیم در قرآن کریم ...845

اگر اهل تسنن و وهابیان به صلوات ابراهیمی تأمل کنند و انصاف را رعایت کنند هیچ موقع ميان آل محمد و آل ابراهیم فرق نمی گذارند ...846

شیخ عثمان، تهمت دروغ گفتن به من جواب سؤالات من نیست ...847

روش بررسی آیه مباهله منهای بقیه آیات قرآن و احادیث راستین رسول خدا در مورد اهل بیت مخالف حکمت خداوند متعال و مخالف حکمت رسول خدا ...848

روش قرآن در معرفی آل ابراهیم و روش رسول خدا در معرفي آل محمد ...850

توضحیات مهم دکتر العماد در پایان مناظره ها ...877

خلفای دوازده گانه پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و عصمت آنان: ...877

نقش دوازده امام (علیه السلام) در وحدت اسلامی و مقابله با تفرقه: ...879

تقیه نفاق نیست؛ بلکه ابزار وحدت است: ...889

تسامحی که شیعه با اهل سنّت دارند، اهل سنّت ندارند ...890

غیبت امام دوازدهم (علیه السلام): ...892

علت عدم توجه علمای اهل سنت به احادیث پیامبر در مورد غیبت امام دوازدهم علیه السلام: ...903

سیر تاریخی تدوین احادیث پیامبر اعظم پیرامون غیبت امام دوازدهم (علیه السلام): ...912

احادیث غیبت امام دوازدهم و نظرات علماء اهل سنت پیرامون صحیفه امام علی کَرَّمَ اللهُ وَجهَه ...914

غیبت امام دوازدهم علیه السلام در اصول چهار صد گانه: ...918

عناوینی از کتب پیرامون غیبت امام دوازدهم (علیه السلام) که قبل از غیبت صغری تألیف شده بود: ...922

1. كتاب المشيخه؛ تأليف حسن بن محبوب سراد (زراد)؛ ...922

2. كتاب الغيبه، اثر شیخ جلیل عباس بن هشام ناشری اسدی ...922

3. كتاب الغيبه ؛ شيخ امام فضل بن شاذان بن خلیل ازدی نیشابوری رضوان الله علیه ...922

عناوینی از کتب پیرامون غیبت امام دوازدهم (علیه السلام) که بعد از غیبت صغری تألیف شده بود: ...924

1. كتاب الغيبه و الحيره ...924

2. كتاب الغيبه و كشف الحيره ...924

3. كتاب الغيبه شيخ امام نعمانی ...925

4. کتاب کمال الدین و تمام النعمة فى اثبات الغيبه و كشف الحيره؛ ...926

5. كتاب الغيبه امام محمد بن حسن طوسی رضوان الله علیه؛ ...927

تشیع علمای اهل سنت پس از کشف حقیقت غیبت امام دوازدهم (علیه السلام ): ...930

1. شیخ امام محمد بن مسعود عیاشی رضوان الله علیه: ...930

ص: 19

2. امام ابو جعفر محمد بن عبدالرحمن بن قبه رازی رضوان الله علیه؛ ...931

3. علامه امام يوسف بن فرغلى بن عبدالله بغدادى حنفى ...934

4. علامه امام ابن الصباغ مالکی رضوان الله علیه صاحب کتاب الفصول المهمّه ...937

5. امام ابراهيم بن محمد علّامه جوینی شافعی رضوان الله علیه ...938

6. امام حافظ سلیمان بن ابراهیم قندوزی رضوان الله علیه حنفی؛ ...938

نظرات برخی فرقه های شیعه غیر از دوازده امامی پیرامون غیبت امام دوازدهم: ...941

1. كتاب نصرة الواقفه ...941

2. كتاب الغيبه بطائنى: ...943

3. كتاب الصفة في الغيبه ...943

توضيح ...945

نمایه ها ...946

ص: 20

پیش گفتار مترجم

﴿أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدَی فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ﴾ (سوره طه : 82).

آیا آن که خلق را به راه حق رهبری می کند سزاور تر به پیروی است یا آن کس که هدایت نمی کند مگر آن خود هدایت شود؟ و شما مشرکان را چه شده که این گونه قضاوت (باطل) می کنید.

حمد و سپاس خداوند متعال که ما را خلق کرد و برای هدایت ما پیامبران و امامانی قرار داد که بهترین خلق بودند.

کتاب حاضر ترجمه پانزده جلسه بین دکتر عصام عماد و شیخ عثمان الخمیس با ترجمه جلسه پایانی این پانزده جلسه می باشد که این مناظره در روز چهار ماه شوال سال 1378 شمسی شروع شده.

در این ترجمه از کتاب الزلزال چاپ شده توسّط انتشارت المحجّة البيضاء بیروت در سال 2005 و هم چنین از کتاب الزلزال چاب شده توسّط انتشارت الغدیر قم در سال 2006 استفاده شده البتّه چاپ بیروت زیر نظر شیخ هشام آل قطیط، و چاب شهر مقدسّ قم زیر نظر عبدالله محمود الجبوری می باشد؛ ولی از لحاظ مضمون و محتوی هیچ فرقی میان آن دو چاب نیست.

من در ترجمه کتاب الزلزال هیچ گونه دخل و تصرّفی نکرده ام، و با این که با بعضی از جملات آن در بعضی از موارد موافق نبودم؛ ولی برای حفظ امانت عدم تغییر مطالب این کتاب، کوچک ترین اصلاحی در آن بعمل نیاورده ام و متن کامل کتاب را تقدیم دوستان ارجمند می کنم.

با امید به آن که توانسته باشم در راه احیای این مکتب گامی برداشته باشم و مشمول عنایات حضرات معصومین علیهم السلام باشم، چنان که عالِم آل محمد، حضرت ثامن الحجج على بن موسى الرضا عليه السلام دعا فرمود:

ص: 21

﴿رَحمَ اللهُ عَبدًا أَحيا أمرنًا فَقَلتُ لَهُ: وَ كَيفَ يحيي أَمرَكُم؟ قَالَ: يَتَعَلَّمُ عَلُومَنَا وَ يٌعْلِّمُهَا النَّاسَ فَإِنَّ النّاسَ لَو عَلِمُوا مَحاسِنَ كَلامِنَا لاتَّبَعُونَا﴾ (عيون اخبار الرضا: ج 1، ص275)

رحمت خدا بر آن کس باد که امر [ولایت] ما را احیا کند. [راوی گفته ] عرض کردم: چگونه امر شما را احیا کند؟ فرمود اند: علوم ما را فرا می گیرد، و آن را به مردم تعلیم می دهد، هنگامی که مردم به حقّانیت و دل نشینی سخنان ما آشنا شدند خود از ما پیروی خواهند کرد و حق را خواند یافت.

به هر حال باید بدانیم که این مناظره مورد ستایش علمای بزرگ حوزه علمه مقدسه قم قرار گرفته، و برای نمونه بنده نوشته دو عالم از علمای قم در مورد این مناظره را ذکر می کنم:

علامه شیخ فارس حسون تبریزیان در مورد این مناظره یک مقاله نوشت به نام بررسی نتایج مناظره بین دکتر عصام و شیخ عثمان در سطح جهانی. او در قسمتی از این مقآله عبارت می گوید: به درستی که مناظرات بین شیعه و اهل تسنّن در دایره ای تنگی بسر می برد؛ ولی به فضل این مناظره میان دکتر عصام و شیخ عثمان که آوازه وسیعی در جهان اسلام و علاقه مندان فراوانی در برداشته. این مناظره سبب شده تا مناظرات میان شیعه و اهل سنّت وارد مرحله جدیدی شود. (المستبصرون، ج 3، ص 109).

و هم چنین در مورد این مناظره استاد علامه مصطفی اسکندری چنین می گوید: چه کسی باور می کرد آن وهابی دکتر عصام عماد متعصّب قلبش دگرگون شود و بعد با انجام مناظره ای که با شیخ عثمان داشت باعث گردد که در سراسر جهان زمینه شیعه شدن هزاران نفر از اهل تسنّن شود.

خدای را سپاس که این توفیق را این غریق در دریای عظمت آن محبوب عتیق نمود.

و از دوستان خواننده التماس دعا دارم.

17 مهر 1387

ص: 22

درآمد

بسم الله الرحمن الرحيم

مناظره، زمانی داغ و آتشین می شود که بین دو قطب مخالف و دو شخصیت از دانشمندان و اساتید صورت پذیرد. در مناظره پیش رو، دو عالم نامدار حضور دارند؛ یکی از آن دو، وهابی کویتی فعال در گستره وسیعی از رسانه های عربی است که با آموختن فقه و حدیث، به دریافت مدرک دکترا از دانشگاه ملک سعود نائل گشته و دارای تألیفات، مناظرات و سخنرانی های متعددی است. وی در بسیاری از مجالس و محافل، در برابر اندیشه شیعی به مقابله پرداخته است.

شخصیت دیگر این مناظره، ره یافته ای یمنی است که پذیرای تشیع گشته است. وی فردی وهابی و فعال بوده و مدتی در عربستان سعودی کانون اندیشه وهابی، می زیسته و افکار و اندیشه های آن سامان را پذیرا گشته است و در یکی از دانشگاه های آن دیار در برابر مکتب اهل بیت پاک پیامبر علیهم السلام، سخت کوشیده و در این زمینه کتابی نیز تألیف نموده است و در تأليف و پژوهش ها و سخنرانی ها، فردی توانمند است و در علوم قرآن و حدیث درجه دکترا را کسب نموده است.

نخستین فرد، شیخ عثمان خمیس ناصری و دومین شخص، شیخ عصام على يحيى العماد است که هر دو نزد معروف ترین شیوخ و اساتید مدارس وهابیت؛ مانند شیخ عبدالعزیز بن عبدالله بن باز، درس خوانده اند و دانش آموختگان دانشگاه اسلامی محمد بن سعود در ریاض اند و افکار و اندیشه های وهابی را پذیرفته و در جهت مقابله با مذهب شیعه، سهیم بوده اند.

دکتر عصام در دیدار با نماینده کتاب خانه الروضه العلویه، میزان تأثیر پذیری خود و بسیاری از امثال خویش را از اندیشه وهابی، به وصف آورده و می گوید:

زمانی که ما به رشد و بالندگی رسیدیم و در مدارس وهابیت درس آموختیم، در اذهان ما چهره هایی زشت و تاریک از مذهب تشیع و اهل بیت علیهم السلام وجود داشت به گونه ای که به مجرد یاد و نام آنان، به شدت ناراحت و متنفر می شدیم و تنها منبع ما برای شناخت تشیع، کتاب های احسان آلهى ظهیر و کتاب های محمد مال الله و کتاب محب الدین خطیب بود. این کُتب، دل های ما را در قبال شیعه و اهل بیت، سر شار از حقد و کینه و اکراه و نا خرسندی ساخته بودند و در خصوص اهانت به امام علی (علیه السلام) تحت تأثیر اندیشه های ابن تیمیه قرار داشتیم. ما می

ص: 23

پنداشتیم که سبب بحران های ،اسلام امام علی است و به دلیل جنگ های داخلی و کشمکش وی بر سر حاکمیت، اوست که سبب عدم گسترش اسلام و دارای تفکر و تعصبی جاهلی بوده است؛ چرا که به جای افتخار به اسلام، به خاندان خود می بالید. هم چنین با خود می گفتیم بزرگ ترین پیروزی برای اسلام، دور ساختن این شخص از خلافت بوده است؛ زیرا اگر او زمام امور را به دست گرفته بود، حاکمیت را به مملکتی هاشمی، تغییر می داد

ما کشته شدن امام حسین علیه السلام را نعمتی بزرگ می شمردیم؛ زیرا می گفتیم اگر او توانسته بود قدرت را به دست آورد دولت اسلامی را به سلطنت مبدّل می ساخت و بر این باور بودیم بزرگ ترین جنایتی که در اسلام صورت گرفت، ایستادگی فاطمه سلام الله علیها در برابر خلیفه ابوبکر و تبدیل شدن او و فرزندانش به ستون پنجمی برای از بین بردن اسلام، بوده است. به همین دلیل، یقین داشتیم که اهل بیت سبب عقب ماندگی مسلمانان اند و (نعوذ بالله) آنان، همان شجره ملعونه اند؛ در مقابل، خاندان اموی کسانی بودند که اسلام را حفظ کردند و آنان شجره مبارکه اند . (1)

و این گونه شخصیت دکتر عماد شکل گرفت و در خانواده ای که به تأثیر پذیری از اندیشه وهابی در سطح یمن معروف بود، پرورش یافت. عمویش، یکی از بنیان گذاران جریان سلفی وهابی یمن، شمرده می شد و تا آن جا که من اطلاع دارم، وی از اندیشه تکفیری تندی برخوردار بوده؛ به حدی که برای تقرّب به پیشگاه خدای عزوّجل، حاضر بود هر فرد شیعه ای را که در خلوت می دید، به قتل برساند. دکتر عماد آن گاه که کوشید کتاب دیگری بنویسد و به واسطه آن به تصور خودش، بر مذهب شیعه خط بطلان بکشد، برای دست یابی به کتاب های مذهب اهل بيت عليهم السلام در کتاب خانه دانشگاهی که در عربستان سعودی در آن درس می خواند، سخت دچار مشکل شد؛ زیرا با این که وی در وهابیت، فردی فعّال و شخصیت شناخت شده بود؛ اما کتاب های شیعه ممنوع بود و آن ها را در مخزنی با عنوان: کتاب های گمراه گر، نگهداری می کردند و جز با مجوّز، به کسی اجازه خواندن آن کتاب ها داده نمی شد.

زمانی که وی مسئولین کتاب خانه را در جریان تألیف نخستین کتابش که مخالف اندیشه شیعی بود قرار داد، به او اجازه ورود به آن مخزن را دادند و مکرّر در خصوص تأثیر این کتاب ها بر عقیده اش، به وی

ص: 24


1- مصاحبه نماینده كتاب خانه الروضة العلوية، مقآله تحت عنوان: دکتر عصام العماد حفظه الله، 23 جمادی الاول، 1431 ه- برابر با 8/ 5 / 2010 میلادی.

هشدار می دادند؛ اما دیری نپایید که حقایق منابع شیعه، در اندیشه استاد عماد تأثیر نهاد و از اندیشه های وهابی خود بازگشت و عربستان سعودی را به قصد ایران ترک گفت.

هدایت، توفیقی از جانب خدای تبارک و تعالی است سلیمان بن خالد می گوید:

امام صادق علیه السلام فرمود:

﴿ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ إِذَا أَرَادَ بِعَبدٍ خَيراً نَكَتَ فِي قَلْبِهِ نُكْتَهُ مِنْ نُورِ، وَ فَتَح مَسَامِعَ قَلْبِهِ، وَ وَ كَّلَ بِهِ مَلَکاً يَسدّدُهُ، وَ إذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ سُوءاً نَكَتَ فِي قَلبِهِ نُکتَه سَودَاءَ، وَ سَدَّ مَسامِعَ قَلْبِهِ، وَ وَكَّلَ بِهِ شَيْطَانَاً يضِلُّهُ، ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الآية: فَمَنْ يرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيهُ يشْرَح صدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ و من يرِدْ اَنْ يضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيقاً حَرَجًا كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي السَّماءِ.﴾ (1)

هر گاه خدای عزّوجلّ خیری را برای بنده ی خود بخواهد، نقطه ای از نور در قلبش قرار می دهد و گوش دلش را باز می کند و فرشته ای را برای او می گمارد که او را به [راه راست] هدایت می کند و هر گاه بدی را برای بنده ای بخواهد، نقطه ای سیاه در دلش ایجاد می کند و گوش دلش را مسدود می کند و شیطانی را بر او می گمارد که او را گمراه کند. سپس این آیه را تلاوت فرمود:

﴿ فَمَن يرِدِ اللهُ أَن يهْدِيهُ يشْرَحْ صَدْرَهُ لِلإِسْلَامِ وَ مَن يرِدْ أَن يضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيقاً حَرَجًا كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي السَّماء﴾

کسی را که خدا بخواهد هدایت نماید دلش را به پذیرش اسلام می گشاید و هر که را بخواهد گمراه کند دلش را سخت تنگ می گرداند چنان که گویی، به زحمت در آسمان بالا می رود .

خواننده این اثر، با دقت در مناظره، میزان اطلاعات هر یک از طرف های شرکت کننده را ملاحظه خواهد کرد و نشانه های شخصیت و شیوه، برخورد و ادب و سطح پژوهش ها و پاسخ ها و اتهاماتی را که مطرح می کند مشخص خواهد نمود و در نتیجه، طرفی را که به حق نزدیک تر است می سنجد و معین می کند.

در این جا لازم است، به مهم ترین عواملی که باعث بروز بسیاری از مشکلات و بحران ها در جامعه

ص: 25


1- تفسير اهل بيت عليهم السلام ج 4، ص 580 ؛ الکافی ج 1، ص166؛ العياشي؛ ج 1، ص321؛ التوحيد: ص 415

بشری و به طور ویژه در جامعه اسلامی شده است، اشاره گردد سبب کشیده شدن جوان ها به تند روی و افراطی گری و بسیاری از اوقات، به تکفیر و درگیری های خونین، نا آشنایی آنان با اندیشه ها و اعتقادات دیگران و نبودن آزادی بیان در بسیاری از کشور ها و سر پوش نهادن و پنهان ساختن حقایق، از توده مردم است که گاهی توسط زمامداران و گاهی متأسفانه توسط عالمان دین صورت می گیرد. این کار، یا از سر ترس و بیم انجام می پذیرد و یا از روی تعصّب اجرا می شود. به عنوان مثال: بسیاری از کتاب های مخالف، در بیشتر کتاب خانه های شیعی به وفور وجود دارد؛ ولی کتاب های شیعی را در کتاب خانه های سنی، به طور کلی نمی یابیم.

کتاب موجود اشاراتی گذرا از اندیشه اسلامی شیعی و سنی و وهابی ارائه می دهد و برای کسانی که در پی حقیقت اند، اعم از افرادی که دارای افکار و اندیشه وهابی اند یا غیر آنان، فرصتی مناسبی را فراهم می سازد.

درست است که این مناظره بین دو نفر اصلی برگزار می شود؛ ولی در بین آن افراد دیگری نیز ورود می کنند و طبیعی است که کتاب مناظره، همه جانبه و دارای مطالبی پراکنده باشد؛ زیرا ضابطه مند کردن متن گفتگو ها، کار آسانی نیست و در نتیجه، خواننده به دشواری می تواند از عبارات آن، به خواسته اش دست یابد.

آری، نسخه عربی این کتاب با تلاش ناشر و تهیه کننده متون آن و تنظیم گر فهرست های این کتاب استاد عبدالله محمود جبوری، دشواری کار خواننده را کاهش داده است که خداوند به آنان پاداش خیر عنایت فرماید.

پرسش های متعددی در این مناظره مطرح شده که پاسخ آن ها را در مکان خودشان نمی یایید؛ بلکه برخی از آن پاسخ ها را پس از چند مناظره ملاحظه خواهید کرد. فهرست تفصیلی کتاب عربی در بیان مطالب، متمرکز بر عبارات گفتگو هاست که گاهی به سبب طولانی بودن عبارت موجب خستگی خواهد شد.

متاسفانه، چاپ نخست نسخه فارسی این کتاب به گونه ای انتشار یافته که از شایستگی مباحث ارزنده اش برخوردار نیست. تولید آن بدون صفحه آرایی بوده و پس از حروفچینی مقابله و تصحیح نشده است؛ چنان که فهرست کتاب، اسامی اشخاص، پرسش ها، عبارات و همه مباحث و مطالب را در یک مجموعه به ترتیب حروف الفبا گرد آورده و در کنار برخی از آن ها، شماره صفحات آن ها را قرار داده و در بسیاری از آن ها نیز، این شماره گذاری انجام نپذیرفته است. تصور نمی کنم حتی یک صفحه از آن، تهی از اشکالات فنی و اشتباهات چاپی باشد. قواعد نقطه گذاری و سجاوندی نیز در آن، چندان برجسته نیست که بتواند خواننده را به سادگی به خواسته اش برساند و خستگی را از او بزداید. چاپ آن برعکس نسخه عربی، کم رنگ و خسته کننده است.

ص: 26

خداوند به مترجم، در ازای تلاش ها و نیت های صادقانه اش در ترجمه این کتاب، پاداش عنایت کند. این کار ستُرگ، نیاز به صبر و شکیبایی و تحمل دارد و پای بند بودن به امانت و دقت در نقل اطلاعات، کاری ساده نیست و شایسته سپاس و تقدیر است.

به نظر می رسد، شیوه مترجم محترم در ترجمه فارسی که آمیخته ای از لهجه عامیانه و فصیح می باشد، ناهمگونی هایی را در سلیس و روان بودن متن به وجود می آورد که سبب کُندی مطالعه می گردد و روانی لازم را از دست می دهد.

آن گاه که متن، بی آن که در بالا عنوان داشته باشد، به درازا بکشد، میل و رغبت خواننده را نسبت به مطالعه کاهش خواهد داد؛ زیرا به مسافری می ماند که در سفری طولانی، سوار بر قطار است، بی آن که در هیچ ایستگاهی برای استراحت، توقف کند و چنین مسافری رنج خواهد دید.

همه امور یاد شده مرا بر این داشت که این کتاب را در قالبی جدید، تنظیم کنم. از این رو، برای برخی از مباحث آن، عنوان قرار دادم و سخت کوشیدم لهجه عامیه را که در بیشتر صفحات آن وجود داشت به عبارات فصیح، تغییر دهم. تعداد بسیاری از اشتباهات تایپی و املائی آن را تصحیح نمودم و قواعد سجاوندی و نقطه گذاری را تا آن جا که توانستم اجرا کردم. فهرست های متعددی برای آن ایجاد نمودم که شامل آیات و احادیث نیز می شود و تا آن جا که قادر بودم آن را به گونه ای فنّی ارائه نمودم. فونت هایی را برای متون قرآنی و حدیثی و روایی، اختصاص دادم و انواع رسم الخط ها و حجم آن ها را تغییر دادم پرسش های مطرح شده در مناظرات را به دقت بررسی نمودم و در جستجوی پاسخ های آن بر آمدم. برخی از آن ها را در مناظرات متعددی یافتم و آن را مشخص و شماره گذاری نمودم تا خواننده بداند آن ها به حال خود رها نشده اند. با وجود بازنگری نهایی که برادر محترم آقای علی جان اسماعیلی انجام داده و بسیاری از اشتباهاتی که به آن اشاره کردم را تصحیح نموده بودند، باز هم، این کتاب بزرگ خالی از اشتباهات چاپی و فنّی نیست؛ ولی در مقایسه با چاپ قبلی، بحمد الله بسیاری از مشکلات آن کاهش یافته است. از این رو، از شما پوزش می طلبم و امیدوارم که شما گرامیان، پوزشم را بپذیرید.

و الله ولى التوفيق و الحمد لله رب العالمين

عبدالکریم کرمانی

1401 ش /1443 ق /2022 م

ص: 27

ص: 28

گزارش جشن درهم شکستن شیخ عثمان در مقابل دکتر عصام

سید رفیق موسوی (مجری شیعه)

بسم الله الرحمن الرحيم

(صلوات فرستادن حاضرین در نشست جشن در هم شکستن شیخ عثمان در این مناظره)، اللهم صلّ علی محمد و آل محمد این پیروزی بزرگ به حاضرین شنوندگان و خود تبریک می گویم: پیروزی مذهب اهل بیت علیهم السلام به فضل خدای سبحانه تعالی و به برکت وجود مردی که خداوند او را متنعّم به نعمت ولایت اهل بیت علیهم السلام کرده بود آن مرد نبود مگر دکتر عصام که در حقیقت او تیجانی دیگر برای وهابیان و من به عنوان مجری این مناظره بوده ام، می خواستم بعضی از حقایق را پیرامون این مناظره و عوامل و عللی که منجّر به عقب نشینی شيخ عثمان الخمیس از این مناظره را عرض کنم. گزارش جشن در هم شکستن شیخ عثمان در مقابل دکتر عصام از ریشه یابی مناظره شروع می کنم زمانی که در یکی روز از روز های سال 1379 هجری شمسی یکی از وهابیّان که فکر می کنم نامش برادر فندی بود گفت: با شیخ عثمان الخمیس مناظره نمی کنی؟

به او گفتم برای من هیچ مانعی ندارد؛ ولی من می دانم بخاطر قوی بودن دلایل پیروان مذهب اهل البيت عليهم السلام، شیخ عثمان موافقت نخواهد کرد.

در پاسخ گفت من هر روز در مسجد پشت سر شیخ عثمان نماز جماعت می خوانم به او خبر خواهم داد ان شاء الله و او جواب منفی نخواهد داد.

گفتم: من منتظر جواب از طرف تو هستم؛ ولی مطمئن هستم شیخ عثمان جواب رد خواهند داد، و همان طور هم شد روز بعد آمد و گفت: شیخ عثمان کار دارد؛ ولی چهار شنبه آینده می آید و ان شاء الله با دکتر عصام مناظره خواهند کرد من از پیشنهاد او خوش حال شدم و منتظر روز موعد شدم.

در آن موقع وهابیّان در مورد آمدن شیخ عثمان شروع به تشکیک کردند، سپس، ابو احمد بکری (مجری وهابی) آمد و با حالت استهزاء و سخریه گفت: تا زمانی که شیخ عثمان با من هماهنگ نکرده نمی آید.

ص: 29

من در پاسخ گفتم اگر شیخ عثمان نیاید، من هیچ مسجدی از مساجد این جا را ترک نخواهم کرد مگر در آن اعلان کنم که شیخ عثمان از این مناظره طفره رفت.

روز موعد مناظره فرا رسید و شیخ عثمان در دقایق آخر وارد محل مناظره شد حضور او مانند صاعقه ای بر وهابیّان نازل شد در این وقت شیخ عثمان با دکتر عصام دیدار کرد و با هم در پیرامون موضوعات و زمان مناظره هماهنگی لازم را به عمل آوردند.

من در طی دو مرحله این موضوع را در این نشست بررسی خواهم کرد.

مرحله اوّل: غرور شیخ عثمان الخميس

در جلسه اول این مناظره شیخ عثمان با دکتر عصام بگونه ای تحدی و خواستار غلبه می کرد که نشانه غرورش بود من برای حاضرین و شنوندگان پخش می کنم از همین سی دی صوتی جلسه اول این مناظره آن چه شیخ عثمان به دکتر عصام می گوید: اگر دکتر عصام مناظره با من را ادامه دهد من هم می گویم به او مناظره را ادامه می دهم مانعی نیست ان شاء الله بعد از اتمام این مناظره اگر خداوند تبارک و تعالی به من عمر دهد و هموار سازد در آینده ان شاء الله با شیخ کورانی یا غیر ،او مانعی نیست مناظره خواهم کرد؛ ولی دوست ندارم در این مناظره با دو روحانی و دو علم از دو مذهب دکتر) عصام و علامه شیخ علی کورانی در یک زمان واحد مناظره کنم؛ ولی بعد از اتمام این مناظره بخاطر این که در جلسه گذشته دکتر عصام تعهد کرد ببخشید دکتر عصام به من گفت در تمام موارد و موضوعات مختص یا متعلق به شیعه و سنّی مناظره خواهند کرد شاید دکتر عصام بخواهد عقب نشینی کند یا بگوید می خواهم به سفر بروم یا این که بگوید بهانه های دیگر مثل این که بگوید آن چه که می دانستم به تو گفتم و دیگر چیزی ندارم که بگویم یا مناظره با تو فایده ندارد منظورش من باشم ،بنابراین من این مناظره

به اتمام برسانم بعد از آن ان شاء الله با کورانی یا غیر او مناظره می نمایم مشکلی نیست.

دکتر عصام، از مباهله، حدیث غدیر، حدیث ثقلین آیه مباهله از هر چه که می خواهی حرف بزن، از هر چیزی که می خواهی من حاضرم؛ چون دیدم در جلسه قبل از این جلسه تو از این شاخه به آن شاخه می پری، من همه چیز را برای جواب آماده کردم از هر جا راه ببندید از راه دیگر

ص: 30

پرواز می کنم و اگر در را ببندی از پنجره وارد می شوم، به لطف الله تبارک و تعالی در طول مدت مناظره با تو هیچ موقع منقطع نمی شوم و کم نمی آورم در جواب دادن به شبهات تو که گفته شود فرار کرد یا طفره رفت یا چیز های شبیه آن.

مرحله دوم: فرار شیخ عثمان از این مناظره

بعد از این که جریان غرور عثمان را شنیدیم، به سراغ مرحله دوم که جریان اعلان فرار و شکست در مناظره می باشد می رویم، مهم ترین عامل پیروزی در این مناظره استفاده از روش علمی و آرامش دکتر عصام بود، و قوی بودن حجت و ادله مذهب دوازده امامی ایشان بود. (1)

امّا مرحله دوم در این موضوع مرحله فرار عثمان از این مناظره، زمانی حاصل شد که بسیاری از وهّابیان و غیر آنان به مذهب اهل بیت راه یافتند و هدایت شدند و در رأس آنان خواهر دکتر امینه مغربیه بود که در مقابل شیخ عثمان، شیعه شدن خود را اعلام کرد و از شیخ عثمان خواست بخاطر دروغ ها و فریب کاری علیه دکتر عصام و بخاطر بی کفایتش کناره گیری کند، الان صحبت دکتر امینه مغربیه از سیدی صوتی این مناظره برای حاضرین شنوندگان این مناظره پخش می کنم هنگامی که گفت: سلام علیکم من یکی از خواهران مغربیتون هستم بر اساس مذهب مالکی اهل تسنّن که در مغرب رواج دارد و شنوندگان این مناظره از آن اطلاع داشتید بزرگ شده ام و رشد کرده ام؛ ولی در این هنگام می خواهم بصیرتم و هدایتم به مذهب حق اهل بیت اظهار نمایم و این هدایت اوّل به برکت خدای متعال و بعد به برکت جلسات این مناظره می باشد.

بحمد الله، من از اوّل تا الان همه جلسات این مناظره را پیگیری کردم به کمک خداوند متعال توانستم به حقایقی برسم که تمام این فضل به عنایت خداوند و بعد از آن به استاد دکتر عصام بر می گردد، هر مطلبی که استاد عصام آن را ذکر می کردند و هر چه از احادیث پیامبر می گفتند می نوشتم و به شکر خدا همت آن را می یافتم و به تحقیق به یقین رسیدم که حرف های شیخ عثمان در مناظره اش با استاد عصام تکرار به دروغ گویی دکتر عصام است، و همیشه استاد عصام را متهم به دروغ گویی می کردند که هیچ پایه و اساس درستی نداشت.

ص: 31


1- و بدون شک و شبهه این موضوع در طول جلسه های مناظره برای حاضرین و شنوندگان نیز آشکار خواهد شد.

برادران دین ما دین نصیحت پس، به من اجازه دهید شیخ عثمان را نصیحت کنم که از ادامه مناظره با استاد عصام منصرف شود یا لااقل از کسانی کمک بگیرید که گمان برود توانایی یاری او را داشته باشند تا بجای تکرار تهمت دروغ گویی به دکتر عصام که عادت او شده با یک روش منطقی مبتنی بر پایه ها و منابع دینی و اسلامی پاسخ گو باشند.

هم اکنون در این مسجد شیعیان گواهی و شهادت می دهم که لا آله الا الله هم و محمداً رسول الله و علیاً به حقّ و حقیقت؛ ولی الله.

در این هنگام که شیخ عثمان از شنیدن کلام خواهر دکتر امینه خشمگین شد و به دکتر عصام گفت: دکتر عصام، از حق پیروی کن و از تبعیت هوی نفست را رها ساز، تو خودت دروغ می گویی و می دانی که دروغ گو هستی، تقوی آلهی را رعایت کن، تو در حال حاضر باعث گمراهی خواهر امینه شدی، متاسفانه دکتر امینه بیچاره فکر کرده تو راست می گویی، پس از تو درخواست می کنم که عقیده اش را تصحیح نما، والا روز قیامت برگردن تو آویزان خواهد شد، و خواهد گفت: این کسی است (دکتر عصام) که من را گمراه ساخته است، هر چند روز قیامت بر گردن تو آویزان نخواهد شد؛ چرا که او خود تحقیق کرده و فکر کرد تو راست می گویی.

پس از هدایت دکتر امینه، یکی از وهّابیان به حرف زدن در آمد و شیخ عثمان را مورد خطاب قرار داد و عرض کرد: ای شیخ عثمان ای برادر دمشقی! شما را بخدای متعال قسم می دهم که در این مناظره باعث عزّت و افتخار دین ما شوید؛ نه موجب خواری، برادر من شيخ عثمان، خواهش من این است، به عنوان برادر کوچکت، که به تحقق برسانی خواسته من را، خداوند تو را حفظ کند.

در این لحظه ابو احمد بکری (مجری وهابی) گفت:

شیخ عثمان، خدا به تو جزای خیر بدهد، اگر نصیحت برادر بزرگ تر خود را قبول کنی، بگذار از تجربه ای که در خلال سخنرانی های تو که در مسجد اهل تسنّن برگزار می شود قبل از مناظره شما با دکتر عصام - شما را با خبر کنم که بیشتر این رافضی ها را رسوا سازد، تا این جلسه های

ص: 32

این مناظره میان تو و دکتر عصام که در مسجد شیعیان یا مسجد اهل تسنّن انجام می شود؛ چون در آن سخرانی ها حقیقت رافضی ها را روشن و آشکار می کنی و برادران از رسوا کردن رافضی ها در برابر جمع استفاده کنند؛ لذا فایده اش بیشتر از جلسات این مناظره است، به عنوان نمونه بنده حقیقت رافضی ها را برای تو تبیین می کنم که خیلی وقت ها شاهد این مسئله هستیم که اهل تسنّن این گمان را دارند که ما بین مسلمان ها تفرقه اندازی می کنیم. بعد یک جوان وهابی گفت: خداوند حق را بر زبانت جاری کرد، آلهی آمین.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

وهّابیان بخاطر آگاه و هدایت شدن دکتر امینه، شیخ عثمان را مورد سؤال قرار دادند، تا به ایشان بفهمانند که ادامه مناظره میان او و دکتر عصام فایده ای ندارد، و شیخ عثمان از شدت خشم خودشان عصبانی شده بود، و این بود صدای (بعضی از وهّابیان که از شیخ عثمان سؤال کرد هنگامی که شیخ عثمان از جلسه مناظره با دکتر عصام خارج می شد): خداوند به تو جزای خیر دهد، آیا توانستی یکی از رافضیان در این مناظره هدایت کنی؟!

شیخ عثمان در جواب گفت: بحمد الله و منّت آلهی کسانی که وارد مذهب حق شده اند نسبتاً زیاد بودند؛ ولی در این جلسه های این مناظره با دکتر عصام، من نمی دانم خدا می داند؛ ولی فکر می کنم در مسجد اهل تسنّن سه یا چهار نفر سنّی شده اند، نمی دانم.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

در این جا ما صدای شیخ عثمان می شنویم در حالی که با مکث و تردید گفت: نمی دانم سه یا چهارتا.

در این جا بود که اهل تسنّن از این مناظره احساس خطر کردند که نه تنها از آن بهره ای نداشتند؛ بلکه عدّه ای از افراد اهل تسنّن شیعه شدند.

از این جهت بود که سعی کردند به هر روشی که ممکن است شیخ عثمان را به عقب نشینی از مناظره با دکتر عصام بدلیل خواری و ذلّتی که در ادامه این مناظره بدنبال دارد قانع کنند.

ص: 33

حال گوش می دهیم به صحبت های برخی از دوستان شیخ عثمان، مانند ابو منتصر بلوشی، ابو براء، و ابو احمد بکری و دیگرانی که به خاطر کوتاه کردن صحبت هایم در این جلسه از ذکر نام همه آنان خودداری می کنم.

الان نقد ابو منتصر بلوشی را گوش دهید هنگامی که می گوید: شیخ عثمان؛ چرا شیعه دوازده امامی به جدایی (تفرقه) بین صف های شیعی راضی نمی شوند، در حالی که شیوخ ما راضی به تفرقه بین اهل تسنّن هستند، آیا این امر عجیبی نیست؟

ابو منتصر بلوشی از وهابیان:

من همیشه حرف های شیخ علی طنطاوی رضوان الله علیه یادم هست هنگامی که می گوید: اهل تسنّن مانند پیاز هستند هر کدام از لایه های آنان یک مجتهد هستند.

ای برادر! شیخ عثمان بگذار من با عقل جمعی از تجربه دیگران استفاده کنم و ببینم مشکل ما چیست؟! یعنی؛ چرا زمانی که رفیق موسوی از شیخ عثمان می خواهد که در مسجد شیعیان (مسجدی که در آن برخی جلسه های این مناظره برگزار می شود) حاضر شود، شیخ عثمان به رفیق موسوی این فرصت را می دهد؛ چرا شیخ عثمان الخمیس نصیحت نمی پذیرد او باید این مسائل را به راحتی بفهمد، این امور من را به تفکّر وا می دارد.

بعد یکی دیگر از مشایخ وهابی به شیخ عثمان انتقاد کرد و گفت:

من به تو در این مورد آن چه می دانستم طی نامه مخصوصی به تو گوشزد کردم، و خواهش کردم این دعوت را جدّی بگیر. جواب و پاسخی که شیخ عثمان داد این بود که: از همکاری و اهتمام شما متشکرم و شک ندارم که موضوع دروس و سخنرانی ها در همین مسجد اهل تسنّن از همین جلسات مناظره با دکتر عصام مهم تر است، فلذا دوست ندارم برگردم و تکرار کنم که من به اجبار و بدون اختیار وارد این مناظره شدم.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

بعد از این همه فشار روانی بر شیخ عثمان بطور عام و کّلی از طرف وهّابیان و به طور خاص و ویژه از طرف دکتر عصام. شیخ عثمان در این مناظره با دکتر عصام احساس نا کامی کرد و به

ص: 34

دنبال آن در مقابل وهّابیان نیز احساس ناکامی کرد فلذا برای این که فشار را بر روی خودش کم کند در مقابل وهّابیان آنان سخنان را به زبان آورد.

شیخ عثمان الخميس:

من که قبلاً اوّل گفتم: که مناظره با دکتر عصام فایده ندارد، و من هم این از روی میل و از روی اختیار وارد این مناظره نشدم مضطر شدم و به آن پناه بردم، من از این مناظره خیلی بدم آید و ناراحتم، اگر انسان وارد یک موضوع شد بر او چاره ای نیست؛ چون دوست ندارد چیزی بدست شان بدهد که در مورد اهل تسنّن بگویند آنان فرار کردند یا ترک کردند مناظره را از یا غیر این موارد که شما خود بهتر از دیگران می دانید.

اگر این مناظره را با دکتر عصام به اتمام برسانم فکر نمی کنم تا دو سال با کسی دیگر مناظره کنم تا کمی استراحت کنم؛ لذا وقتی این مناظره را با دکتر عصام تمام کردم با هیچ کس مناظره نخواهم کرد.

حقیقتاً این مناظره با دکتر عصام، انسان را از لحاظ جسمی و روحی خسته می کند در حال حاضر حداقل برای من این گونه بود، و این خستگی از صدایم مشخّص است؛ ولی دوست ندارم برگردم و تکرار کنم از روی اختیار وارد نشدم؛ بلکه به اجبار وارد این مناظره شدم.

در این مناظره با عصام بزرگ ترین و بیشترین آزار و اذیت بر من وارد شده این مناظره جگر من را سوزاند و من را بسیار اذیت و آزار کرد، خداوند بهتر می داند آن چه برای من در این مناظره گذشت.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

چیز های که بیشتر باعث افزایش مصیبت بر وهّابیان و شیخ عثمان، بود یکی مسئله وهابی الاصل بودن دکتر عصام بود که بر شیخ عثمان مخفی نبود و دیگری این که دکتر عصام، عبارت و جمله: من زمانی که وهابی بودم، که بیشتر مایه آزار و اذیت آنان و شیخ عثمان، می شد و هم چنین وقتی که دکتر عصام برای تأکید عرایضش در این مناظره به کتابش کوچ من از وهّابیت به سوی شیعه دوازده امامی، (رحلتى من الوهابيه إلى الاثنى عشریه) استناد می کرد و از کتابش استفاده می کرد.

ص: 35

آل عماد، خاندان وهابی معروف دکتر عصام هستند

دکتر عصام العماد در جلسه پانزدهم این مناظره با شیخ عثمان، خود را این گونه معرفی کرد: شیخ عثمان، نمی توانی شک کنی در مورد تحقیق شناخت و علم به مذهب وهّابیت، من از خاندان معروف آل عماد هستم، نمی خواهم در این جا از خودم و خاندانم مطلبی را بیان کنم؛ ولی الان مجبورم بگویم: پدرم نماینده مجلس شوری یمن و عضو مجلس علمای یمن است و عموی من احمد استاندار شهر صنعاء پایتخت یمن بود و عموی دیگرم عبد الرحمن رئیس ائتلاف پارلمانی وهّابیان در مجلس شوری یمن است و عضو مجلس علمای یمن، خاندان عماد معروفند.

و امّا مسجد جامع أسطى حالا برو سراغ مسجد جامع اسطی مسجدی که من در آن امام جمعه و امام جماعت این مسجد جامع بودم و هم به منطقه درعیه (محل زندگی و آرامگاه شیخ محمد عبدالوهاب در عربستان سعودی) بروید سراغ منطقه درعیه؛ در درعیه ساکن بودم، منطقه قدیم و درعیه جدید را می شناسم و دانشگاه ملک سعود (پادشاه عربستان سعودی) را می شناسم در این دانشگاه مدتی ساکن بودم؛ چون خانه من نزدیک منطقه درعیه بود، در دانشگاه امام محمد بن سعود که در ساختمانی غیر از این ساختمان فعلی بود رفت و آمد می کردم؛ و در آن جا درس می خواندم قبل از انتقال دانشگاه امام محمد بن سعود به شهر دانشگاهی گر چه به خود شهر ریاض پایتخت عربستان سعودی منتقل شده بود، بنابر این من را به دروغ گویی متهم نکن که تکذیب کردن به صلاح تان است.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

از این جا بود که شیخ عثمان برای فرار از مناظره با دکتر عصام چاره ای ندید؛ لذا شروع به زمینه سازی برای فرار کرد.

وهّابیان از طریق ابو احمد بکری (مجری وهابی) پیشنهاد دادند که کسی دیگری جایگزین کنند، شیخ علامه علی کورانی بجای دکتر عصام؛ چون دکتر عصام مایه رسوایی وهّابیان بود؛ چرا که او از یک جهت اصالتاً وهابی بود و از جهت دیگر او تمام زیر و بم مذهب وهّابیان را می شناخت و می دانست.

ص: 36

و نکته قابل توجّه این که وهّابیان ارتقاء سطح علمی مناظره را نمی خواستند؛ بلکه هدف وهّابیان از این پیشنهاد بدنبال راه فرار از مناظره با دکتر سید عصام بودند؛ لذا به هر دلیلی می خواستند مناظره دومی با شیخ علامه علی کورانی ترتیب دهند تا در آن واحد راه فراری از هر دو مناظره پیدا کنند.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

الان پیشنهاد وهّابیان برای جاگزینی شیخ علامه علی کورانی به دکتر عصام برای همه حاضرین و شنوندگان از نوار های جلسات این مناظره پخش می کنم: ابو احمد بکری (مجری وهابی) به شیخ عثمان گفت: چندین بار بر شیعه دوازده امامی اقامه حجّت کردی که دکتر عصام دیگر از خود شیعه دوازده امامی ها محسوب می شود و دیگر یک وهابی الاصل شمرده نمی شود؛ ولی فایده ای در این امر نمی بینم، نمی دانم اختیار با تو، حال اگر مناظره بین تو و شیخ علی کورانی باشد بجای دکتر عصام باشد بهتر می شود نظر تو در این مورد چیست؟

شیخ عثمان الخمیس پاسخ داد:

به خدا سوگند می خورم نه از این و نه از آن است که کاملاً مناظره را متوقّف سازیم نه با دکتر عصام و نه با شیخ علی کورانی؛ بخاطر این که مناظره با شیعه دوازده امامی فایده ندارد و من در اولین جلسه از جلسات این مناظره هم گفتم من به دل خواه خودم وارد این مناظره با دکتر عصام نشدم؛ ولی پناه و ناچار شدم از روی اختیار نبود من از این مناظره شدیداً بدم می آید و از این مناظره متنفر و به تنگ آمدم؛ ولی چاره ای نیست و راه حلّ دیگری پیدا نکردم.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

هنگامی که وهابی ها از قانع کردن شیخ عثمان بنا بر اقتضای مصلحت مذهب شان نا امید شدند به من پناه آوردند و امر را بر من عرضه کردند من هم در پاسخ گفتم برای من هیچ مانعی برای مناظره میان علامه شیخ کورانی و شیخ عثمان، نیست؛ ولی نه قبل از اتمام مناظره شیخ

ص: 37

و برای این که وهّابیان در مقابل همه جمعیت به مخمصه بیندازم، در برابر همه حاضرین و شنوندگان مناظره سؤال را متوّجه شیخ عثمان کردم و همان طور که توقع داشتم شیخ عثمان آشفته شد و همه وهّابیان را هم آشفته کرد.

این طور از شیخ عثمان سؤال کردم: قبل از این که جلسه این مناظره شروع شود ان شاء الله فقط برای این که بدانم این پیشنهاد تغییر دکتر عصام به علامه شیخ علی کورانی پیشنهاد از طرف بعضی است یا از طرف خود شیخ عثمان؟! چون برادر ابو احمد بکری به مسجد شیعیان آمد و درخواست کرد فرد دیگری به جای دکتر عصام با شیخ عثمان مناظره کند، و این شخص دیگری علامه شیخ علی کورانی باشد.

من نمی دانم آیا این درخواست ابو احمد بکری درخواست شخصی بوده یا از طرف تو بوده؟

شيخ عثمان الخميس:

خداوند متعال به تو جزای خیر دهد وقتی که ابو احمد بکری گفته، پس از او بپرسید.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

صبر وهّابیان به پایان رسید و تصمیم گرفتند مناظره را نابود کنند، با این که شیخ عثمان چند بار به آنان قول داده بود، به این که راهی برای فرار از مناظره با دکتر عصام پیدا خواهد کرد؛ ولی دکتر عصام هیچ راه فراری بر شیخ عثمان نگذاشته بود.

در حالی که این موضوعات مربوط به دو روحانی دکتر عصام و شیخ عثمان، است و از جلسه اول این مناظره هر دو روحانی گفتند هیچ کس حق دخالت در این مناظره ندارد به جز دکتر عصام و شیخ عثمان؛ ولی عبدالرحمن دمشقیه (مجری وهابی) از تکرار کلمه وهّابیان توسط دکتر عصام ابراز مخالفت کرد و از یک فرصت سوء استفاده کرد و حرف دکتر عصام را قطع کرد و گفت: دکتر عصام، من حرف تو را قطع کردم؛ بخاطر این که تو بار ها کلمه وهّابیان تکرار کردی در حالی که دکتر عصام در جلسه های گذشته این مناظره بار ها این کلمه را تکرار کرده بود و کسی اعتراضی نکرده بود.

ص: 38

در این هنگام عصام بر مداخله عبدالرحمن دمشقیه اعتراض کرد و گفت: من از جلسه اوّل این مناظره به شیخ عثمان گفتم: که این مناظره بین من به عنوان روحانی شیعه دوازده امامی و تو به عنوان روحانی وهابی، و مناظره بین یک روحانی شیعه دوازده امامی و یک روحانی سنّی نیست.

عبد الرحمن دمشقیه مجری وهابی در جواب دکتر عصام گفت: این اتفاق نظر بین شیخ عثمان و دکتر عصام با وهّابیان بوده و من چون یک وهابی نیستم پس، خارج از این موضوع هستم.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

نگاه کنید، چطور عبد الرحمن دمشقیه شیخ عثمان را وصف می کند به این که او وهابی است؟ و آیا عبدالرحمن دمشقیه افتخار نمی کند که وهابی باشد؟

شیخ عثمان نتوانست این اهانت عبدالرحمن دمشقیه را تحمّل کند و گفت: من به این که وهابی هستم افتخار می کنم.

پس، بهتر است خودتان این جریان را بشنوید، من این جریان را از سیدی مناظره صوتی دکتر عصام و شیخ عثمان پخش می کنم.

دکتر عصام العماد:

یک کار خوبی که می توانیم بکنیم این است که هر کدام از ما بپرسیم آیا به عنوان یک وهابی یا شیعه دوازده امامی آداب اسلامی را هنگام مناظره با دوازده امامی بعنوان یک وهابی رعایت کرده ایم؟ یا در زمانی که به عنوان یک دوازده امامی آیا آداب اسلامی را هنگام مناظره با وهابی ها رعایت کرده ایم.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

عبد الرحمن دمشقیه (مجری وهابی) گفت: من صحبت دکتر عصام را قطع کردم از تو خواهش می کنم ادب را رعایت کن و از لفظ وهابی ها استفاده نکن.

سید طلال مجری شیعی:

ببخشید شیخ عثمان، ما الان در مسجد اهل تسنّن هستیم چنان چه عبد الرحمن دمشقیه در جلسه این مناظره به همین صورت رفتار کند همه چیز به هم می ریزد، عبد الرحمن دمشقیه نباید

ص: 39

به امثال این قضایا دخالت کند؛ چون حق دخالت در این قضایا مربوط به دو روحانی (دکتر عصام و شیخ عثمان )، است با هم توافق به رسیدند که دکتر عصام حق دارد از کلمه وهّابیت استفاده کند، پس، عبد الرحمن دمشقیه نباید در این امر دخالت کند، شیخ عثمان می تواند از دکتر عصام درخواست کند که کلمه وهّابیت را تغییر دهد، و من از برادر عزیزم طالب حق (مجری شیعه) می خواهم که دیگر چیزی نگوید، و هم چنین از شیخ عثمان درخواست کردم که از برادران اهل تسنّن درخواست کند که هیچ کدام از آنان چیزی نگویند و در این مناظره دخالت نکنند، فقط شما و دکتر عصام حق دخالت در این مناظره را دارید.

عبد الرحمن دمشقیه (مجری وهابی):

سلام عليكم و رحمه الله و برکاته دکتر عصام، تو به مدّت دو سه دقیقه از کلمه وهابی ها استفاده کردی؛ چرا بر روی این مسئله اصرار می ورزی؛ چرا بر این کلمه اصرار می کنی؟ تو خودت را دوازده امامی می نامی، از تو خواهش می کنم که انصاف را رعایت کنی و روی این لقب انگشت نگذار خواهش می کنم ادب را رعایت کن تو می دانی من به این لقب راضی نیستم و به تو احترام می گذارم و تو را مهمان نوازی می کنم و از کلمه رافضی استفاده نمی کنم، خواهش می کنم

مودّب باش مودّب باش. بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

سید طلال سوری (مجری شیعه):

سلام عليكم و رحمه الله و برکاته، ان شاء الله خیر است ادامه بده شیخ عثمان به برادران در این مسجد تذکّر بده که کسی در مناظره میان تو و دکتر عصام مداخله نکند تا بتوانیم این مناظره را حفظ کنیم. بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

اولاً، آنان بر خلاف توافق بین من و شیخ عثمان، من در اولّین جلسه از جلسات این مناظره با شیخ عثمان به توافق رسیدم، که هیچ کسی از حضار در این مسجد چه از شیعیان و چه از اهل تسنّن حق ندارند که حرف من یا حرف شیخ عثمان را قطع کند من به برادر عبد الرحمن دمشقيه می خواهم بگویم که جلسه این مناظره را به جنجال نکشد، این روش های تندی که من می بینم

ص: 40

برادر دمشقه بکار می برد روش افراطی ها است در مناظرات شان روش یک مناظره اسلامی نیست که یک لفظ خاصی را بر شخصی دیگر تحمیل کنیم که باید از این لفظ استفاده بکند.

بنابراین، من از لفظ وهابی ها استفاده خواهم کرد؛ بخاطر این که من اعتقاد دارم که من دارم با یک روحانی وهابی مناظره می کنم و معتقدم با یک روحانی از اهل تسنّن مناظره نمی کنم، من با شیخ عثمان به عنوا یک شخص وهابی صحبت می کنم این را در اولین جلسه از جلسات این مناظره هم گفتم: نمی دانم آیا از این توافق برگشته ای یا نه، من از همان روز اوّل که وارد اولین جلسه از جلسات این مناظره شدم به شیخ عثمان گفتم: این مناظره بین یک روحانی وهابی است و یک روحانی شیعه دوازده امامی است، و من می دانم که شیخ عثمان از روحانیان مذهب اهل تسنّن نیست؛ بلکه او از روحانیان مذهب وهّابیت است و من از روحانیان شیعه دوازده امامی هستم، الان نمی دانم برادر عبدالرحمن دمشقیه از قرار داد بین من و شیخ عثمان خبر دارد یا نه؟

قرار بین من و شیخ عثمان این بود که شیعه دوازده امامی حق ندارند صحبت شیخ عثمان را قطع کنند، وهابی ها هم حق ندارند حرف من را قطع کنند؛ ولی برادر عبدالرحمن دمشقیه آن چه امروز انجام دادی خارج از توافق و قرار من و شیخ عثمان، است.

عبد الرحمن دمشقیه (مجری وهابی)

من وهابی نیستم پس، من از حیطه قرار داد بین شیخ عثمان و دکتر عصام، خارجم، این توافق بین دکتر عصام و شیخ عثمان به عنوان یک روحانی وهابی بود؛ ولی من وهابی نیستم بنابراین، من خود را خارج از قرار داد بین شیخ عثمان و دکتر عصام می دانم، به هر حال شیخ عثمان آن چه که خود می خواهی، بگو ان شاء الله حاصل می شود. بفرما شیخ عثمان، صحبت کن بلندگو با تو.

شیخ عثمان الخميس:

من خواهش می کنم که همه آرام باشند این مسئله این قدر ارزش ندارد، من از این که یک وهابی هستم افتخار می کنم و این واژه نیکو وهابی هم افتخاری برای من است.

ص: 41

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

شیخ عثمان بعد از همه این فشار ها و اهانت ها، چاره ای ندید مگر این که از این مناظره عقب نشینی بکند، هم اکنون صحبت شیخ عثمان هنگام فرار از ادله های دکتر عصام از همین سیدی صوتی جلسات این مناظره را بشنوید: من به دکتر عصام می گویم: از خداوند متعال بترس تو با این حرف هایت افراد زیادی را گمراه می کنی از خدا بترس و جز حقیقت نگو من از همین جا اعلام می کنم که مناظره با تو تمام شد بنابراین، هر چه می خواهی بگو؛ ولی این مناظره را تمام شده؛ چون من هرگز تحمل این حرف های بی اساس و پایه را ندارم.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

خُلق شیخ عثمان به تنگ آمده بود او نمی توانست اندوهی که در دل داشت بعّلت هدایت دکتر امینه وعده ای دیگر از هدایت یافتگان را مخفی کند و زمانی که با عصبانیت با دکتر عصام صحبت می کرد از آن پرده برداشته شد من از همین سیدی صوتی این مناظره صحبت شیخ عثمان را پخش می کنم و همگان بشنوند.

شیخ عثمان الخميس:

الان افراد زیادی به دست تو هدایت می شوند، بخصوص هنگامی که بشنوند من از این مناظره فرار کردم خوش بحال آنان و خوش بحال تو، در آینده به دست تو بیشتر هدایت می شوند خدا را شکر این هم فرصت برای دکتر عصام که هیچ موقع تکرار نمی شود، الان هم بیشتر افراد هدایت خواهند شد بخاطر این که دیدند من از مناظره با تو کنار رفتم، به خدا قسم این را حتّی در حال خوابت هم نمی توانی تصور کنی.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

پس، شیخ عثمان بعد از اثبات شکستنش و تجربه اش در مناظره با دکتر عصام وهّابیت را نصیحت کرد، که این نصیحت دلالت می کند بر احساس خطرش نسبت به مواجه شدن با شیعیان.

الان نصیحت شیخ عثمان به وهابی ها بعد از این که در این مناظره شکست خورد برای حاضرین و شنوندگان این نصیحت از همین سیدی صوتی این مناظره را پخش می کنم.

ص: 42

شیخ عثمان الخميس:

برای من حقیقتی روشن گردید که برای حاضرین و شنوندگان این مناظره می گویم: هرگز به کسی سفارش نمی کنم که با شیعه دوازده امامی مناظره کند، اگر خواستید فقط بطلان مذهب شیعه دوازده امامی را آشکار بکنید، این بطلان در زمانی ظاهر می شود بعد از این که آن چه در کتاب های آنان از گمراهی است آشکار شود و رسوا شوند؛ اما این که به آنان (شیعه) مناظره کنیم هرگز بخصوص اگر کسی بدون قوانین و ضوابط با آنان مناظره کند، چون آنان دشنام می دهند در برابر صحابه و همسران پیامبر و این جایز نیست، ولی کسی که به آنان مناظره می کند مثل این حرف ها را می شنود.

خداوند فرموده:

﴿ و لا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُوْنِ اللَّهُ فَيَسُبُّوا الله عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ.﴾ (سوره انعام (108) شما مؤمنان دشنام با آنان که غیر خدا را می خوانند مدهید تا مبادا آنان نیز از روی دشمنی و جهالت خدا را دشنام دهند.

این بدون هیچ شک و شبه های حرام است برای همین می گویم: اگر کسی در مناظره با شیعه دوازده امامی ناچار به این باشد این توافق متقابل را بپذیرد و نصیحت هایم بخاطر رضای خداوند تبارک و تعالی است؛ ولی با این همه من در این مناظره فایده فراوانی ندیدم.

هر چند یک فایده کوتاهی داشت، البتّه همین نصیحت که گفتم: نظر شخصی من است که بعد از اتمام مناظره با دکتر عصام بدست آوردم؛ ولی شاید شما خلاف این نظر نظر دیگری داشته باشید، این یک مسئله قابل مناقشه است و قابل پذیرش یا قابل رد است از شما سپاس فراوان و تشکر می کنم.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

چه نصیحتی که همراه خود خواری و ذلّت داشت، دعوت می کنم شما را به مقایسه کردن بین حرف های عثمان در اوّلین جلسه از جلسات این مناظره زمانی که به مجرّد گفتن دکتر عصام به این که فایده ای از مناظره با او نیست یک نوع فرار و عقب نشینی می دانست، و الان خود

ص: 43

عثمان به این نتیجه رسید که فایده ای در مناظره نه فقط نسبت به مناظره با دکتر عصام؛ بلکه هر شیعی برای او ندارد.

پس، کجاست کسی که تحدّی می کرد آقایان علمای شیعه دکتر عصام و شیخ کورانی و غیر از این دو از آقایان و علمای شیعه دوازده امامی؟ بشنوید تفاوت را تا بدانید غرورش او را تا کجا رساند!، تفاوت آخر این مناظره با صحبت اول عثمان در جلسه اول از جلسات این مناظره که شیخ عثمان می گوید:

شیخ عثمان الخميس:

اگر دکتر عصام ادامه دهد من هم معتقدم ادامه دهیم بعد از این که ان شاء الله تمام کردیم مناظره با دکتر عصام را مانعی نیست اگر خداوند اراده کند و عمری باقی باشد مناظره خواهم کرد با کورانی یا غیر او هیچ مانعی ندارد ان شاء الله تعالی و تبارک مناظره می کنیم؛ ولی من دوست ندارم مناظره داشته باشم در دو جایگاه با دو روحانی و دو شیخ، (دکتر عصام و شیخ علی کورانی) در یک زمان واحد؛ ولی بعد از اتمام این مناظره با دکتر عصام، بخاطر این که او تعهد کرد و گفت: در روز اول دیدار من با او که بزودی بحث و بررسی خواهند کرد تمام امور مختص و مربوط به شیعه و سنّی را و من بعد از اتمام مناظره با دکتر عصام، مثلاً دکتر عصام بگوید می خواهد عقب نشینی کند یا بگوید می خواهم به سفر بروم یا بگوید آن چه می دانستم عرض کردم یا مناظره با تو منظورش من باشم فایده ی ندارد یا بگوید مناظره به پایان برسد، امکان دارد بعد از آن یک روز را مشخص کنیم برای مناظره با کورانی یا غیر او هیچ مشکلی نیست.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

مصیبت آن جا بود که شیخ عثمان در برابر جمعی از بزرگان شان بعد از فرار و طفره رفتنش از مناظره با دکتر عصام، بر این مطلب تاکید کرد.

شیخ عثمان الخميس:

از سخنان نیکویی که از شما شنیدیم تشکر می کنم خصوصاً از برادران اهل تسنّن، بخصوص از برادرانم ابا عبیده عبدالرحمن دمشقیه، ابو احمد بکری، برادرم محمد عمر و ابو علی عمر و محمد علی و ابو منتصر بلوشی و غیر از تشکر می کنم.

ص: 44

من نمی خواهم بگویم که من در مناظره با دکتر عصام، پیروز شدم؛ چون نمی دانم که در این مناظره پیروز شدم یا نه؟!

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

حالا مرور می کنیم پاسخ دکتر عصام، مبنی بر عقب نشینی شیخ عثمان از مناظره به او، و هم چنین بشنویم خوش حالی شیعیان مخصوصاً خوش حالی علامه شیخ علی کورانی که از در هم شکستن عثمان در مقابل دکتر عصام خوش حال بود.

دکتر عصام، در جلسه پانزدهم این مناظره بعد از این که شیخ عثمان او را متهم کرد به تهمت های فراوان بخاطر توجیه طفره او از مناظره، گفت: در حالی که مخاطب دکتر عصام، شیخ عثمان بود.

دکتر عصام العماد:

تمام این تهمت ها را به من زدی؛ بخاطر این که بگویی این آخر مناظره با من است در حالی که آیا به من نمی گفتی که بالاترین دلایلی که داری بیاور، هر چه می خواهی دلایل محکم بیاور از قوی ترین دلایلی که داری.

شیخ عثمان من الان در راس قُله هِرَم مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت است ایستاده ام به همین علت من مطمئنم که قوی ترین دلایلی دارم (شیخ عثمان)، که نشان دهنده جهل تو نسبت به مذهب دوازده امامی است، و نشان می دهد که تو در مورد علم شناخت حال راویان سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله که معروف به دانش معرفت احوال و زندگی نامه ناقلان سنّت رسول خدا در مذهب دوازده امامی است هیچ چیزی نمی دانی، این اولا.

عزیز من، آن چه تو ذکر کردی نشانه جهل توست تو گفتی اولّین کتاب رجالی در مذهب دوازده امامی کتاب رجال امام کشی است رضوان الله علیه اولاً این جهل مرکب است که اگر تو برگردی به سراغ ساده ترین کتاب از کتاب های رجالی این مذهب متوجّه خواهی شد در نزد مذهب شیعه دوازده امامی اولین کتاب نوشته شده در علم رجال کتاب رجال امام کشی رضوان الله علیه نیست، پس، کتاب رجال امام برقی رضوان الله علیه کجاست.

ص: 45

عزیز من، در حالی که تو ادعا می کنی مذهب شیعه دوازده امامی را می شناسی پس، چه می شود جایگاه کتاب رجال برقی؟! مراجعه کن به کتاب مصفى المقال في مؤلفى علم الرجال نوشته امام بزرگ تهرانی رضوان الله علیه تا بدانی مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت است چقدر کتاب رجال دارد.

عزيز من، می گویی اوّلین کتاب رجالی کتاب رجال امام کشی است رضوان الله علیه به خدا قسم این اشتباه است، و این اشتباه تو در امور بدیهی این مذهب است، عزیز من تو را قسم می دهم یک دوره کامل، کتب مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت است را یک دوره کامل بررسی کن این مذهب را بطور کامل بخوان بخدا قسم تو مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت است را نمی شناسی و از نشانه های جهل تو نسبت به مذهب شیعه دوازده امامی همین كتاب كشف الجاني محمد التیجانی که خودت نوشتی، در این کتاب گفتی: روایتی است که در نزد علمای مذهب شیعه دوازده امامی معتبر است که رسول اکرم در مورد کسری پادشاه ایران گفت: من تولّد یافتم در زمان شاه عادل ولدت في زمن الملك العادل، این حرف ها خود نشانه جهل تو است نسبت به این مذهب است یا می گویی: که امام علی بن ابی طالب كَرَّمَ اللهُ وَجْهَهُ (خداوند رویش را گرامی بداره) در مورد کسری پادشاه ایران نیز گفته که خداوند او را از عذاب آتش نجات داد و آتش بر او حرام کرد إن الله خلصه من عذاب النار، و النار محرّمه عليه.

اوّلاً: شیخ عثمان، برای این که بدانی تو به مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت است جاهلی آن روایت اولّی از روایاتی است که مستشرقین (شرق شناسان) به آن استشهاد و استناد می کنند و به مذهب اهل تسنّن طعنه می دهند، آنان این روایت را ذکر می کنند تا از آن بر علیه مذهب اهل تسنن استفاده کنند به این که رسول خدا گفت: من به دنیا آمدم در زمان پادشاه عادل یعنی کسری و مستشرقین (شرق شناسان)، با این روایت مذهب اهل تسنّن را محکوم کردند.

ولى من وقتی که به کتب حدیثی اهل سنت مراجعه کردم دیدم این روایت جعل شده و هم چنین روایت دومی روایت ساختگی است و هر دو روایت مورد قبول علمای اهل سنت نیست.

شیخ عثمان همیشه در این مناظره به احادیث جعلی نزد علمای مذهب دوازده امامی استناد می کنی!

ص: 46

ثانیاً: علمای اهل حدیث در مذهب دوازده امامی تصریح کردند این احادیث در کتاب های مذهب دوازده امامی مخفیانه و تحریف شده وارد شده پس، چگونه ادعا می کنی مذهب دوازده امامی را می شناسی در حالی که استدلال می کنی بر آنان با حدیثی که علمای آنان (شیعه) اجماع کردند که این حدیث یکی از احادیث جعلی است.

خواهش می کنم شیخ عثمان، اگر علم حدیث رسول خدا در مذهب دوازده امامی را نمی دانی و نمی شناسی، پس، خواهش می کنم در مورد مذهب دوازده امامی صحبت نکن.

هم چنین یادم هست یک دفعه گفتی اوّلین کسی که در مذهب دوازده امامی احادیث پیامبر را به صحیح و ضعیف تقسیم کرد علامه امام حلّی است رضوان الله علیه، و استدلال کردی به نوشته های از کتب مذهب دوازده امامی این نادانی است؛ چون زمانی که علمای مذهب دوازده امامی گفتند اوّلین کسی که تقسیم کرد حدیث پیامبر را علامه امام حلّی است رضوان الله علیه به این معنا نیست که علمای قدیم مذهب دوازده امامی نمی توانستند بین حدیث ضعیف و حدیث صحیح فرق بگذارند؛ بلکه به این معنا که علامه حلی رضوان الله علیه کلمه موثّق وحدیث موثّق در علم حدیث مذهب دوازده امامی را داخل ،کرد همان طور که اهل تسنّن می گویند امام ترمذی رضوان الله علیه یک قسم جدید اضافه کرد به تقسیمات قبلی که در بین اهل سنّت موجود بود و هنگامی که او آورده این تقسیم را - فرقی نمی کند که باشد امام ترمذی یا علامه امام حلّی، علامه امام حلّی رضوان الله علیه از روش استقراء عملکرد و روش علمای قدیم مذهب دوازده امامی با حدیث بدست آورد.

در واقع وضع یا قرار داد یک اصطلاح جدید بود در حالی که او (علامه امام حلّی) معنای این اصطلاح را قبل از خود لفظ موثّق یافته بود نه این که علامه امام حلّی رضوان الله علیه در قرن ششم آمد و علم حدیث پیامبر را در مذهب دوازده امامی را ایجاد کرد و بدون دلیل تقسیم جدید در علم حدیث را نوشت، برای همین من به تو می گویم تو محتاج و نیازمندی که دوباره مذهب دوازده امامی را مطالعه کنی، بخدا قسم که تو نسبت به مذهب دوازده امامی جاهلی، بخدا قسم تو دروغ را از غیر دروغ تشخیص نمی دهی و تمام آن چه از شروع جلسه اول این مناظره آوردی و گفتی که شیعه دوازده امامی از روز اوّل دروغ گو بودند و گفتی امام عبدالحسین شرف الدین

ص: 47

دروغ گو است، گفتی تیجانی دروغ گو است، گفتی حاجی وعد، دروغ گو است گفتی هر که شیعه دوازده امامی است دروغ گو است، هر کی شیعه دوازده امامی به او نشستی داشتم دروغ گو است پس، من مناظره با تو را ترک نمی کنم، بنابراین اگر خواستی این مناظره را ترک کنی من این مناظره را ترک نمی کنم من آماده پاسخ گویی به هر سؤالی هستم.

تو بعد از جلسه گذشته در مسجد اهل تسنّن گفتی که مناظره را با دکتر عصام، ترک خواهم کرد، بزودی خبر مسرّت بخش به شما خواهد رسید این را در مسجد اهل تسنّن گفتی دکتر عصام، جگرم را سوخت. و من می بینم که تو به تحقیق از مناظره با من عاجز ماندی و از روبروی با حق عاجز شدى؛ لذا می خواهی من را متهم به دروغ گویی کنی و عقب نشینی کنی، چه کار آسانی متهم کردن دیگران به دروغ گویی.

اما مسئله دروغ گفتن که من دروغ گو هستم، به تحقیق همه می دانند که تو همه را متهم به دروغ گویی می کنی همه شیعیان دوازده امامی، می گفتی هر کسی شیعه دوازده امامی دروغ گو است حتی قبل از مناظره من با دکتر عصام من می دانم او دروغ گو بوده باهر کسی از شیعه دوازده امامی نشستی داشتم دروغ گو بوده؛ بلکه من تعجّب می کنم که تو حتّی به برخی از بزرگان وهّابیت و بزرگان اهل تسنن طعنه زدی مانند امام صنعانی وهابی (صاحب کتاب سبل السلام شرح بلوغ المرام) محمد علی بار(وهابی)، امام محمد ابو زهره (سنّی).

بنابراین، عجیب نیست که تو طعنه بزنی به دکتر عصام، من از تو خواهش می کنم اگر می خواهی عقب نشینی کنی عقب نشینی کن بدون این که من را متهم کنی به دروغ گویی.

برای همین من می خواهم به تو بگویم حقیقت را که نمی شناسی در موردش صحبت نکن. شیخ عثمان، من ادامه خواهم داد به آن چه وعده داده بودم و صحبت می کنم در مورد حاکمان ظالم دولت بنی امیه و نقش آنان در جدای اهل سنّت از مذهب اهل بیت (خدا از همگی خشنود باد) همان طور که به تو گفتم: علل و انگیزه هایی که باعث شد بنی امیه اهل تسنّن را از اهل بیت (خدا از همگی خشنود باد) جدا سازد فراوانند و به روش های مختلف و مخفی که بکار بردند؛ بخاطر آن قانون جهانی که آن قانون نامیده شود (الدعوى المنتظره اليقينيه المترقبه)، بخاطر این که بنی امیه بتواند ص: 48

ص: 48

جدایی بیندازد اهل تسنّن را از ائمه اهل البیت (خدا از همگی خشنود باد) و بحمد الله من نرسیدم از وهّابیت به مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت است (خدا از همگی خشنود باد) مگر زمانی که جدا ساختم تقدّس از هر چیز مگر خدا و پیامبرش و در این امام بن قیم جوزیه که رحمت خدا بر او باد در کتابش (الروح) صفحه 422 گفت: مقدّم سازی حرف کسی را به آن چه پیامبر آورده و نه نظر خودش و نظر هر کس که بخواهد باشد؛ بلکه دقّت می کنی در صحت حدیث اگر حدیث درست باشد دقّت می کنی در معناش ثانیاً اگر صحت آن بر تو آشکار شد از آن بر نمی کردی حتّی اگر مغرب زمین و مشرق زمین با تو مخالفت کنند.

و من معتقدم به این که تهمت من به حاکمان ظالم دولت بنی امیه که بین اهل سنّت و مذهب اهل بیت (خدا از همگی خشنود باد) جدایی انداختند یک ادعای متوّقع بود و طبیعی است و عوامل و انگیزه ها فراوان است که در جلسه گذشته این مناظره من از کتاب و سنّت نزد اهل تسنّن در اثبات این ادعا که نقل کردم برای تو حرف های شیخ الاسلام ابن تیمیه رضوان الله علیه و حرف های هر کدام از سه امام اهل تسنّن، امام صنعانی و امام شوکانی و امام ابن حجر عسقلانی (خدا از همگی خشنود باد) و آن جا ده ها نوشته ای از نوشته های اهل سنّت را به اثبات می رساند این ادّعایی است که من مدّعی آن هستم و از شیخ عثمان خواهش می کنم بجای فرار از مناظره به مطالب که عرض کردم، پاسخ دهد.

من در این جا سعی کردم دلایل عقلی و منطقی و نقلی بیاورم و عوامل گوناگون که ثابت می کند راست گویی شیخ الاسلام ابن تیمیه که به خدا قسم دروغ نگفته، به خدا امام ابن تیمیه رضوان الله علیه حرف حق گفت: هنگامی که می گوید اهل تسنّن از اهل بیت چیزی را نگرفته اند.

تخریب چهره مذهب اهل بیت علیهم السلام توسط حاکمان اموی

و بزودی پاسخ خواهم داد معنای ادعای منتظر تا این که روشن شود برای شیخ عثمان و برای تمام برادران حاضر و شنونده گان عزیز خداوند آنان را از پیروان حق قرار دهد.

عزیز من، امویان با امام علی کَرَّمَ اللهُ وَجهَه (خداوند رویش را گرامی بداره) جنگیدند و اگر با امام علی رضوان الله علیه و اهل بیت و رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) نمی جنگیددند به قدرت و سلطه نمی رسیدند، و دشمنی ورزیدن امویان به اهل بیت بخاطر تصاحب ملک، و از آن جا بود که امویان که از

ص: 49

سر سخت ترین دشمنان اهل بیت بودند، و اعتراف کردند که آنان دشمن واقعی اهل بیت هستند، از آن جایی که می دیدند دشمنی واقعی برای ملک حکومت آنان اهل بیت علیهم السلام هستند.

این جا بود وقتی امویان به حکومت رسیدند سعی کردن مردم را (بیش تر مردم در زمان حکومت اموی اهل سنّت) از دشمنان شان که اهل بیت علیهم السلام هستند دور کنند و این برای هر مملکت یا دولتی در عالم یک امر طبیعی است.

شیخ عثمان؛ چرا به این سؤالات پاسخ نمی دهی؟ چرا حرف های من را مسخره می کنی؟ با این که این یک مطلب علمی است؛ ولی چون جواب نداری از موضوع خارج شدی. برای همین جوابی برای حرف هایم نداری و برای همین دور شدی از مناظره در حالی که در جلسه هفته گذشته به من گفتی می آیی درباره آیه مباهله صحبت می کنی، و اکنون از آیه مباهله صحبت نمی کنی و از مناظره با من خارج (یک خروج پایانی) شده ای، و امشب بیشتر از بیست بار به من شنواندی و تکرار کردی این صحبت را و من هم بیش از بیست بار جواب تو را دادم، نمی دانم آیا صحبت دیگری نداری که تمام حرف های تو در طول چهارده جلسه از این مناظره تکراری است، به خدا قسم همه حاضرین و شنوندگان از تکرار کردن هایت خسته شدند، سؤآل های تکراری، روایات تکراری، تهمت زدن به من به دروغ تکراری، تهمت زدن های تکراری، برای همه این چیز هایی که تو به من گفتی بیشتر از یک بار در جلسه های متعدد این مناظره به تو پاسخ دادم و برای تو حق را آشکار کردم، و برایت روشن کردم که اشتباه کردی، و روشن کردم برایت که تو در جهل بسر می بری، تو دیگران را به دروغ گویی متهم می سازی در حالی که دروغ را از غیر دروغ تشخیص نمی دهی، و در حالی که بر حسب ملاک ها و قیاس های تو در دروغ گویی معصوم هم دروغ گو خواهد بود، حتّی معصوم!

نمی دانم تو از مفهوم دروغ گویی چیزی می فهمی؟ برای همین من می گویم: باید مناظره را ادامه دهم حتّی بعد از این که مناظره را به طور کامل ترک کردی، من قول دادم در مورد حاکمان ظالم دولت بنی امیه و آیه مباهله صحبت نمایم.

ص: 50

موضوع مربوط به حاکمان ظالم دولت بنی امیه را مختصراً عرض می کنم؛ چون به شکل تفصیل آن را در مقآله ای بنام برچسب معاویه از محمد صلی الله علیه و آله را بردارید (ارفعوا قناع معاويه عن محمد) نوشته ام.

امویان می دیدند دولت آنان از شرق تا غرب گسترش نمی یابد مگر هنگامی که با اهل بیت خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله بجنگند، و این یک امر طبیعی است هر مملکت و هر امپراطوری که می خواهد بماند به ناچار باید با دشمنانش بجنگد با دشمنانش ،پس، امپراطوری اموی مرتکب کشتار اهل اهل بیت شدند، و نباید فراموش کنیم که اگر حاکمان ظالم دولت بنی امیه مردم را (یعنی اهل تسنّن را) در پیروی از اهل بیت رها می ساختند دولت اموی از بین می رفت به این معنی پیروی کردن مردم (اهل تسنّن) از اهل بیت یعنی نابودی دولت اموی است، و از این جا بود دولت اموی بخاطر ماندگار شدن حکومت شان بین اهل بیت و اهل تسنّن (مردم دولت اموی) جدای انداختند؛ همان طور که آل فرعون عمل کردند هنگامی که جدای افکندند بین مردم مصر و بنی اسرائیل؛ بخاطر این که می دانستند اگر مردم مصر پیروی می کنند از بنی اسرائیل نتیجه اش می شود نابودی پادشاهی فرعون، آنان حکومت هایی هستند که قانون یگانه در آنان حاکم است، آنان سنن و قوانین و سنّت های تکوینی یا شبیه آن هاست.

شیخ عثمان، آیا این حرف های من یک صحبت نا معقول و مزخرف است یا همان گونه که می گویی که حرف هایم در مورد حاکمان ظالم دولت بنی امیه بیرون از موضوع مناظره است؟ چه کسی از موضوع مناظره خارج شده من یا تو؟؟ من در جلسه هفته گذشته قول دادم که در مورد حاکمان ظالم دولت بنی امیه و آیه مباهله صحبت خواهم کرد، تو هم گفتی از آیه مباهله صحبت می کنی، پس، تو به وعده خود وفا نکردی و از موضوع مناظره خارج شدی.

دولت اموی که می دید نمی تواند به زندگانی خود را ادامه دهد مگر این که هر چه از اهل بیت صادر شده را تکذیب نمایند، پس، این که حق با اهل بیت است یعنی مخالفت کردن با دولت اموی است، و اگر غلو کردن را در بین بعضی از فرقه های شیعی و فرقه های اهل تسنّن موجود است و حاکمان ظالم دولت اموی این غلو کردن را در بعضی فرقه های اهل تسنّن مخفی کردند در حالی که آنان آشکار ساختن غلو را در بعضی از منسوبین به شیعه، این روش تمام حاکمان

ص: 51

ظالم است با کسانی که به دولت آنان مخالفت می کنند همین طور برخورد می کنند یا با کسانی که به دولت آنان گفتاری کنند، در بعضی از فرقه های اهل تسنّن نوعی غلو کردن به تحقیق یافت می شد، شیخ عثمان، اگر نمی بینی نزد بعضی از سنّی ها غلو کردن را؟! آیا می گویی مذهب اهل تسنّن باطل است؟! و آیا اگر ببنیم بعضی از شیعه ها غلو کردن را بگوییم مذهب اهل بیت باطل است؟! چگونه قضاوت می کنی تو را چه شده؟! تأمّل کن.

شیخ عثمان، دولت اموی سعی کرده در تخریب چهره مذهب اهل بیت، برای همین آن چه نزد غلات على اللهی ها خطابیه، دولت اموی تلاش کرده که آن را به مذهب اهل بیت نسبت دهند، و ظلم وجور است قرار دادن پیرو مذهب اهل بیت و موالی اهل بیت به غلات على اللهی ها خطابيه؛ ولی کسانی که از اهل تسنّن غلو کردن از چشم ها پنهان کردند؛ چرا؟ چون آنان با دولت اموی بودند هر چند از اهل سنّت کسانی بودند که مخالفت می کردند؛ ولی انگشت شمار بودند بیشتر آنان با حاکمان ظالم دولت اموی بودند؛ بلکه بالاتر آنان مخالفت کردن با حاکمان ظالم دولت بنی امیه را حرام می شمردند و قیام بر علیه حاکمان ظالم دولت بنی امیه را خروج از اسلام می دانستند، و می گفتند هر کس با شمشیر بر علیه حاکمان ظالم بنی امیه قیام کند کافر است و خارج از اسلام.

پس، ای شیخ عثمان، چگونه آنان را بی گناه می دانی در حالی که آنان تکفیر کردند هر کسی قیام کند بر علیه حاکمان ظالم بنی امیه؛ ولی تسامح کردند با کسی که خون اهل بیت در کربلا و خون صحابه پیامبر در واقعه حرّه را مباح دانست.

و این یک برخورد طبیعی است از دولت اموی را، اگر می گفتیم حق با اهل بیت و مذهبشان، و می گیم عقیده پیروان اهل بیت درست است امپراطوری اموی از بین می رفت، و اگر بگوییم مذهب اهل بیت مقدم بر مذهب اهل تسنّن است معنایش مذموم کردن دولت اموی است.

معتقد شدن یا معتقد نشدن به اهل بیت برای دولت اموی یک امر ساده نیست خصوصاً ما شاهدیم حاکمان ظالم در زندگی معاصر؛ بخاطر توجیه حکومت شان گاهی حیا و پیروی از اصول اوّلیه و قوانین اسلامی فراموش شده؛ بلکه کسانی هستند که می ترسانند با شمشیر پادشاهی و شک اندازی می کنند در همه چیز بجز مذهب حکومت موجود و ثروت و مال و اقتصاد و دلار ها بدست

ص: 52

می آورند، و دولت حاکمان ظالم اموی از قانون دولت های ظالم در تکذیب نسبت به مخالفین خود خارج نشد، مگر پیروی از مذهب اهل بیت به معنای معارضه و مقاومت با دولت اموی است.

همکاری برخی علمای اهل تسنن با سازمان اطلاعات دولت اموی جهت خدشه وارد کردن به راویان سخنان و سنّت پیامبر صلی الله علیه و اله

و این جا بود که سازمان اطلاعات دولت بنی امیه از طریق بعضی موالین این دولت خود در علم شناخت حال راویان و ناقلان سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله که معروف به دانش معرفت احوال و زندگینامه ناقلان سنّت پیامبر در مذهب اهل تسنّن که هر کسی را که پیرو مذهب اهل بیت است از ناقلان سنّت رسول خدا متهم به دروغ گویی می کنند، و این جا بود که امام اهل تسنن ابن حجر عسقلانی متحیر مانده بود که چگونه بطور مطلق تکذیب می کردند پیرو اهل بیت را و تأیید می کردند ناقلان سنت رسول خدا اگر آنان از دشمنان اهل بیت باشند، سازمان اطلاعات در علم شناخت ناقلان سنّت پیامبر در مذهب اهل تسنّن نفوذ کردند.

شیخ عثمان، کار آنان فقط تکذیب و خدشه وارد کردند به هر کسی از ناقلان سنّت رسول خدا اگر ملحق به اهل بیت و مذهب آنان می شود.

و از این جا بود که هر کس از این ناقلان سنّت پیامبر پیرو اهل بیت بود مورد تقبیح قرار می گرفت و هر كس منتسب به آنان یا به شهر کوفه بود مورد تقبیح و تکذیب قرار می گرفت، و هر کس با امام جعفر صادق رضوان الله علیه می نشست سرزنش می شد.

عزيز من، مراجعه به كتاب العتب الجميل على اهل الجرح و التعدیل از امام اهل تسنّن ابن عقیل شافعی رضوان الله علیه هنگامی که عرض می کرد - متاسفانه - که سازمان اطلاعات دولت اموی از طریق برخی از علمای علم معرفت ناقلان سنّت رسول خدا در مذهب اهل تسنّن نفوذ کرده اند، یعنی برخی علمای اهل تسنّن در سازمان اطلاعات دولت اموی همکاری می کنند، هر کس از ناقلان سخنان و سنت پیامبر نزد آنان با دولت اموی مخالفت می کرد مورد تقبیح و تکذیب قرار می گرفت.

ص: 53

در ترجمه ها ناقلان و راویان سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله این چنین می گویند: ثقه عادل و راست گو بود، مگر این که قائل به خروج از سلطه سلاطین ظلم و جور دولت اموی است پس، او مورد تکذیب خواهد بود.

الله اکبر کسی که بر علیه حاکمان ظالم دولت بنی امیه قیام می کرد تکذیب می شود، و اکنون کسی که بر علیه ظلم وجور آمریکا قیام کنند مجاهد بزرگ می شود، آیا می خواهی بگویی که هر کس بر علیه ظلم آمریکا قیام کند مورد تکذیب است، بخدا قسم در زمان حاکمان جور دولت اموی این کار را کردند بخدا قسم این کار را کردند، کتاب امام ابن عقیل شافعى العتب الجميل على اهل الجرح و التعدیل را بخوان در همین کتاب بر اساس روش قانون ریاضی ضرب دو در دو می شود چهار است عمل کرده و حقایق که از برای تو پنهان است آشکار می سازد؛ ولی وهابی ها خواندن این کتاب را منع کردند و حرام شمردند، کتاب الخلافه و الملک از امام اهل سنّت در هند ابو الاعلی مودودی را بخوان کتابی که وهابی ها خواندن آن را منع کردند؛ چون این کتاب حاکمان ظالم بنی امیه را رسوا کرده، و بخوان کتاب فرزندان پیامبر در سر زمین کربلا (ابناء الرسول في كربلاء) از خالد محمد خالد که وهابی ها کتاب دیگر او را که بعنوان رجال پیرامون رسول خدا (رجال حول الرسول) در مورد صحابه رسول خدا را تأیید کرده اند و در مدارس وهابی ها تدریس می شود؛ اما آن چه خالد محمد خالد در مورد فرزندان پیامبر در کربلا نوشته خواندش را تحریمی کنند، کتاب پدر شهیدان امام حسین (ابو الشهداء) و كتاب (معاویه) نوشته عباس محمود عقاد را بخوان که هر دو کتابش را خواندشان را حرام کرده اند؛ چرا بر پنهان کردن حقیقت اصرار ورزیدند؟ چرا نمی خواهی صحبت کنی در مورد حاکمان ظالم دولت اموی؟ چرا شیخ عثمان از این موضوع اساسی می خواهی دوری کنی؟ آيا واقعاً حقیقت را می خواهی پس، مناظره با من را ادامه بده طفره نرو، فرارت را توجیه کنی؛ ولی نمی توانی فرارت از این مناظره توجیه کنی؛ چون این مناظره یک مناظره بین المللی، و در برابر حاضرین و شنوندگان که تعداد آنان هزاران نفر است و این راه های پیچ در پیچ و زرنگی های تو را در این مناظره می شنوند، و می دانند دشمنان پیامبران وقتی با آنان می جنگیدند چه کار کردند! آنان (پیامبران) را متهم به دروغ گویی کردند!

ص: 54

ساده ترین و آسان ترین چیزها برای فرار از مناظره این که دیگران را متهم سازی به دروغ گویی و و هم چنین طرف مقابل را جاهل و نادان بدانی (تصور کنی).

به تحقیق علّت عقب نشینی خود را از این مناظره اگر بخواهی بشنوی صدای خودت را به تو خواهم شنواند، در حالی که می گفتی از مناظره با دکتر عصام، خسته شدم، به خدا قسم از مناظره به او صدایم عوض شده، به خدا قسم از مناظره به او ملول شدم، و هنگامی که به تو گفتند دکتر امینه مغربی شیعی شد و دکتر امینه را از دست دادیم به آنان گفتی آه آه دکتر امینه را از دست دادیم، شیخ عثمان، الآن دکتر پزشک اهل مغرب هدایت یافت و به تو گفت: دکتر عصام را به دروغ گویی متهم می کنی؛ اما من از روز جلسه اول این مناظره میان تو و دکتر عصام را گوش کردم و دیدم حق با دکتر عصام، است، و تو دروغ می گویی، بخدا قسم اگر بخواهی صدایت را بشنوی به تو خواهم شنواند.

یکی از هم مذهبتان که از شما بود و به ما پیوست به تحقیق شهادت داد خداوند خواست هدایت شود و تو را متهم به دروغ گویی کرد، و هم چنین خواهری از کشور سومالی در هفته آینده می آید و شیعه شدن خود را اعلام می کند پس، خواهش می کنم شیخ عثمان، مناظره را با من ادامه بده و طفره نرو، بخدا قسم من بر ادامه مناظره با تو حریص هستم؛ چون می خواهم مردم را به سوی حق هدایت کنم و می خواهم ثوابی که رسول خدا به آن وعده داده که:

لأن يهدي الله رجلاً علي يديك خير لك من الدنيا و ما فيها، أو خير لك من حمر النعم، أو خیر لك ممّا طلعت عليه الشمس.

اگر خدا مردی را به دست تو هدایت کند بهتر است برای تو از دنیا و هر آن چه در آن است یا بهتر است برای تو از دسته های اشتران سرخ مو یا بهتر است برای تو از آن چه خورشید بر آن طلوع می کند.

پس، زمانی که خداوند هدایت کرد دکتر امینه و هدایت کرد خواهر سومالی را چه کسی می داند شاید از حضّار و شنونده ها مناظره من و تو برادران در کویت یا در عربستان سعودی زندگی می کنند؛ و بخاطر ترس از خانواده وهابی متعصب شان نمی توانند تشیع خود را اعلان کنند.

ص: 55

اگر اعلان کنند بخاطر رجوع از وهّابیت به مذهب شیعه دوازده امامی با آنان مبارزه می کنند و برخورد می کنند، همین گونه که با من برخورد کردند بخاطر ترک مذهب وهابی و بعضی از اعضای خانواده من و دوستانم حتی در مسجد جامع که آن جا امام جمعه و امام جماعت بودم آرزو می کردم که حداقل بپذیرند در آن مسجد جامع نماز بخوانم نه بعنوان امام جمعه و امام جماعت؛ بلکه بعنوان نماز گذار، و حالا تو این جا آمدی و به راه و روش من شک می کنی و می گویی من دروغ گو هستم.

اولاً: تو گفتی که عصام دروغ گفت: هنگامی که گفته که در دانشگاه ملک دانشگاه ملک سعود دانشکده اصول دین بخش علوم حدیث درس خوانده در حالی که در دانشگاه ملک سعود بخش دانشکده اصول دین بخش علوم حدیث وجود ندارد!

عزیز من: من می دانم که در دانشگاه ملک سعود دانشکده اصول دین بخش علوم حدیث وجود ندارد، من به تو گفتم: من در دانشگاه امام محمد بن سعود در شهر ریاض پایتخت عربستان سعودی درس خواندم و نگفتم، در دانشگاه ملک سعود درس خواندم؛ ولی چون خانه ام در محله درعیه بود، و این محلّه در کنار دانشگاه ملک سعود بود، بخاطر این من همیشه از کنار دانشگاه ملک سعود عبور می کردم، و گاهی به دانشگاه ملک سعود می رفتم، و به کتاب خانه عمومی دانشگاه ملک سعود سر می زدم و در آن کتاب خانه دانشگاه ملک سعود شیعه شدم.

آن زمان که من در کتاب خانه عمومی آن دانشگاه مطالعه می کردم شیعه شدم؛ ولی پسر عمویم دکتر عادل احمد عماد در دانشگاه ملک سعود درس می خواند و ساکن محله درعیه بود، تو اشتباه کردی که گفتی دانشگاه ملک سعود نزدیک محله درعیه نیست و به من می گویی دروغ می گویم: که دانشگاه ملک سعود درس خواندم؛ در حالی که من در دانشگاه امام محمد بن سعود درس می خواندم؛ ولی هر روز از کنار دانشگاه ملک سعود رد می شدم و بخاطر این که منزل ما در محله درعیه بود و نزدیک دانشگاه ملک سعود؛ لذا مجبور می شدم در خوابگاه دانشگاه ملک سعود نزد بعضی از دوستان یمنی شب بمانم.

ص: 56

عزيز من: بنده نام دانشگاه ملک سعود در این مناظره را ذکر کردم؛ چون دانشگاه ملک سعود غیر ممکن از خاطرم برود؛ بخاطر این که من در این دانشگاه شیعه شدم.

شیخ عثمان؛ چرا به من تهمت دروغ می بندی؟ چرا من را تکذیب می کنی؟ چرا من را متهم می کنی بدون دلیل؟ همه آنان بخاطر این که تو را محکوم کردند و بسیاری از وهابی ها تو را تحت فشار قرار دادند که مناظره با دکتر عصام را ترک کن و تو را محکوم کردند، و من می خواهم محاکمه ای که تو را کردند برای حضّار و شنوندگان بازگو کنم، آنان به تو گفتند در خلال مناظره من و تو نمی خواهیم با دکتر عصام، مناظره کنی بیا و درس بده، حتی یکی از آنان گفت: ای شیخ عثمان از تو خواهش می کنم تو را بخدا مناظره را رها کن و بیا درست را بده، و برای همه تو وعده دادی به آنان که بزودی خبر خوب و خوش حال کننده ای خواهید شنید.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

در همین جا مناسب است که از سیدی این مناظره حرف های علامه شیخ علی کورانی به مناسبت در هم شکستن شیخ عثمان در مقابل دکتر عصام، پخش کنم.

علامه شیخ علی کورانی در مورد پیروزی دکتر عصام، می گوید :الحمد لله رب العالمين، الان این مناظره به خیر و خوشی تمام شد.

البتّه این پیروزی در این مناظره از طرف خدا به دست دکتر سید عصام محقّق شد، بدست این سید که نور اجداد طاهرینش او را جذب خود کرد و برای مدّت کوتاه به نور آنان روشن و منوّر شد، و به نور و علم اجدادش مزین شده و آن گاه عثمان الخمیس در مقابل دکتر سید عصام شکست خورد.

در واقع در همین لحظات یکی از متکبر ترین و مغرور ترین وهابی ها در مقابل دکتر سید عصام شکست می خورد.

من عقیده دارم که که نفرت و بغض عثمان الخمیس نسبت به اهل بیت علیهم السلام بیشتر از بغض و نفرت ابن تیمیه نسبت به آنان است؛ چون ابن تیمیه بسیار از موارد مربوط به

ص: 57

اهل بيت عليهم السلام را قبول می کند؛ ولی عثمان الخمیس همین موارد را نمی پذیرد بدرست که عثمان الخمیس از غیر خودش ظالم تر و دور تر نسبت به اهل بیت علیهم السلام؛ ولی در همین مناظره میان سید دکتر عصام و عثمان الخمیس دکتر سید عصام توانست او را شکست دهد؛ ولی چون سید دکتر عصام، روش و اخلاقش برگرفته از روش و اخلاق اجداد طاهرینش است، و یکی از سمات و صفات حضرت امیر المؤمنین علی (علیه السلام) این که به شخص زخمی حمله نمی کند و به او مهربانی می کرد و سید دکتر عصام، این صفت را از جدش به ارث برده است.

از همگان تشکّر می کنم و برای بار دوم از برادرم سید دکتر عصام، تشکر می کنم و به مناسبت این پیروزیش به او تبریک عرض می کنم.

سید دکتر عصام، برای این پیروزیت مغرور نشو؛ بلکه این بیروزی در این مناظره تو با عثمان الخمیس ذخیره ای برای روز رستاخیز تو به دلیل (با استناد) همین پیروزی مورد شفاعت اهل بیت طاهرین قرار می گیری ان شاء الله، پروردگارا همگان را مشمول شفاعت اهل بیت قرار بده ان شاء الله.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

شنیدیم پاسخ دکتر عصام را پس از اعلان فرار شیخ عثمان. الآن مقایسه کنید بین کسی که روز جلسه اول این مناظره با دکتر عصام، آمد تا تحّدی کند و خواستار غلبه بر همه شیعه و علمای آنان می کرد؛ ولی در همین مناظره از دکتر عصام، فرار کرد، در حالی که خوار شده بود و در هم شکسته شده بود و بین کسی که آمد در حالی که متواضعانه تلاش می کرد برای وحدت مسلمین و یکی کردن هر کدام از آنان و استقامت کرد در مقابل اهل باطل؛ بخاطر این که آشکار سازد حق را که خداوند او را هدایت کرده بود.

بخدا قسم می دهم! ببنید و دقّت کنید فرق بین نحوه دعوت دکتر عصام و روش دعوت شیخ عثمان (خداوند او را هدایت کند.) فرق فراوانی است بین کسی که بر وحدت بین صفوف مسلمانان حریص است در مقابل کسی که سعی و تلاش می کند بر جدایی بین کلیه مسلمانان و از هم پاشیدن وحدت شان، بشنوید آن چه دکتر عصام، می گوید:

ص: 58

دکتر عصام العماد:

واجب است بر ما که از حق وحدت اسلامی مقدّس دفاع و مقابله کنیم با طعنه های که بر علیه آنان زده می شود بخصوص بعد از این که بر ما آشکار شد به این که یک توطئه کینه توزانه از سوی آمریکایی های صهیونی وجود دارد برای بر پا کردن فتنه و تفرقه بين مذهب وهّابیت و مذهب شیعه دوازده امامی از یک سو و بین مذهب وهّابیت و مذهب اهل تسنّن از جهت دیگر، و من به این نتیجه رسیدم که این توطئه شکست نمی پذیرد مگر از راه دعوت به وحدت اسلامی بین مذهب وهّابیت و مذهب شیعه دوازده امامی، پس، من تنها دعوت نمی کنم به وحدت اسلامی بین مذهب شیعه دوازده امامی و مذهب اهل تسنّن فقط؛ بلکه من دعوت می کنم به وحدت اسلامی مقدس بین مذهب وهّابیت و مذهب شیعه دوازده امامی، و وحدت اسلامی مقدس بين مذهب وهّابیت و مذهب اهل تسنن؛ ولی این وحدت اسلامی حاصل نمی شود مگر از راه مناظره بی ستیز، آرام و برادرانه بین وهّابیت و شیعه دوازده امامی، به همین علت من کتابی به نام مناظره بی ستیز بین وهّابیت و شیعه دوازده امامی نوشتم.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

ولی شیخ عثمان به دکتر عصام، پاسخ داد و گفت: دعوت دکتر عصام، به وحدت اسلامی مقدس بین اهل تسنّن و مذهب شیعه دوازده امامی من این دعوت دکتر عصام، به وحدت مقدس اسلامی بین اهل تسنّن و میان مذهب شیعه دوازده امامی، را قبول ندارم و نه آن را پیگیری می کنم و نه به آن دعوت می کنم؛ ولی من دعوت می کنم به پیروی از حق، دعوت می کنم به پیروی از کتاب و سنت دعوت می کنم به این که هر مسلمانی بگوید:

﴿ اهدِنَا الصِراطَ المُستَقِيمَ صِرَاطَ الَّذِينَ أَنعَمتَ عَلَيهِم غَيرِ المَغضُوبِ عَليهِم وَ لَا الضَّالِّينَ﴾ (سوره فاتحه: 6-7).

ما را به راه راست هدایت فرما، راه کسانی که بایشان نعمت دادی نه راه آنان که بر ایشان خشم گرفتی و نه راه گمراهان.

ص: 59

من باور دارم تمام مذاهب، افکار و اندیشه و دین های که در روی زمین قرار دارند شکی نیست که بین آنان وجه اشتراکی و یک وجه اختلافی وجود دارد بنابراین، اگر قرار بود دعوت می کردیم به وحدت اسلامی مقدس بین اهل تسنّن و مذهب شیعه دوازده امامی باید وحدت اسلامی بین همه دین هایی که در روی زمین، وجود دارد داشته باشیم؛ ولی من می گویم:

﴿ وَ أَنَّ هذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيماً فَأَتَّبِعُوهُ وَ لَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَن سَبِلِهِ﴾ (سوره انعام (153) و این راه پیروی آن کنید و از راه های دیگر که موجب تفرقه شما است جز از راه خدا متابعت نکنید.

باید بداند دکتر عصام و هر که می خواهد ما را به وحدت اسلامی به شیعه دوازده امامی دعوت کند ما دعوت نمی کنیم به این وحدت؛ بلکه دعوت می کنیم به پیروی از حق، پیروی از کتاب و سنت هرگز دعوت نمی کنیم به وحدت بین سنّی و شیعی ما این اتفاق میان سنی و شیعی را نمی خواهیم و هیچ وحدتی بین آنان نمی خواهیم مگر وحدت بر حق و این که سنی و شیعی پایه و اساس کلمه توحید؛ یعنى لا آله الا الله محمداً رسول الله متحد شوند، ما این وحدت را می خواهیم.

و عجیب تر از این صحبتی که از شیخ عثمان شنیدم که به دکتر عصام، می گوید: من تکفیر نمی کنم شیعه دوازده امامی را و نه تخطئه می کنم کسی آنان را تکفیر کرده.

الآن من حرف های شیخ عثمان از سیدی صوتی جلسات این مناظره او با دکتر عصام، برای شما پخش می کنم تا حرف هایش را بشنوید،

شیخ عثمان الخميس:

من هرگز نگفتم: کسی که تکفیر کند شیعه را خطا کاره یا گفتم: کسی که تکفیر شیعه را نکند اشتباه کرده، من هرگز ستایش یا مذّمت نکردم، من کار با آنان ندارم و در مورد آنانی که خطا کار بوده اند یا نه مطلب نمی گویم؛ ولی عقیده و باور من این که تکفیر نمی کنم شیعه دوازده امامی را، این چیزی است که من اعتقاد و باور دارم.

ص: 60

پس، این که دکتر عصام، به من گفت: آیا تو خطا کار می شمردی کسی که تکفیر کند شیعه دوازده امامی را؟، من به دکتر عصام گفتم: که من تکفیر نکردم و نه تخطئه نمی کنم کسانی که شیعه دوازده امامی تکفیر کنند از هر دو طرف، کسانی که آنان را تکفیر می تخطئه نمی کنم و هم چنین کسانی آنان را تکفیر نمی کنند تخطئه نمی کنم آنان نظر خودشان را دارند و به نظر من شیعه دوازده امامی کافر نیستند، من روز محشر به خدا این جواب را می دهم.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

به نظر من همه باید بدانند که مذهب اهل بيت عليهم السلام مذهب حقّ است به نحوی که شیخ عثمان و امثال او جرئت نمی کنند با آن مقابله کنند، از این که آنان بر باطل هستند از آشکار شدنش می ترسند و هیچ راهی برای جلوگیری از روبرو شدن با پیروان مذهب حق جز فرار برای آنان نیست.

اگر شیخ عثمان می خواست حق را عرض کند مناظره با دکتر عصام را ادامه می داد تا با دست های او دیگران به مذهب وهّابیت گرایش پیدا کنند؛ ولی عثمان در هم شکستن در مقابل دکتر عصام را از ادامه این مناظره ترجیح داد تا مبادا بسیاری از وهابی ها به حق هدایت شوند و راه بیابند.

(صلوات فرستادن حاضرین در نشست جشن در هم شکستن شیخ عثمان در مقابل دکتر عصام)، اللهم صلّ على محمد و آل محمد.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

ما از شیخ عثمان و بزرگان وهّابیت برای مناظره دیگری دعوت می کنیم تا آشکار سازیم بر آنان که بر باطل هستند، آیا وهّابیت پاسخی برای این دعوت دارند؟ باور نمی کنم که آنان این دعوت را قبول نمایند، بخصوص بعد از در هم شکستن شیخ عثمان در مقابل دکتر عصام، در این مناظره، و بعد از سفارش که شیخ عثمان به آنان کرد که دیگر با شیعه مناظره نکنند.

برادران من به خاطر طولانی شدن حرف هایم از شما پوزش می طلبم و از خداوند برای خودم و شما طلب آمرزش می نمایم و سلام عليكم و رحمه الله و برکاته.

برادر شما: سید رفیق موسوی

ص: 61

ص: 62

نخستین مناظره:

هدف، روش و موضوع مناظره

مصطفى طائی از طرف شیعیان:

به نام خدا، جلسه اول مناظره در مسجد شیعیان برگزار می شود.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

آیا دکتر عصام، رسیده یا این که هنوز نرسیده؟ اگر رسیدند به من خبر بده، ان شاء الله به محض این که دکتر عصام، مناظره خودشان با شیخ عثمان را شروع کنند، نمی دانم دکتر عصام، رسیده یا خیر؟ مثل این که رسیده بسیار عالی شد، بفرما سید طلال بلندگو با تو.

سید طلال مجری شیعه:

بله الان دکتر عصام، رسیده.

برادر احمد بعلبکی مجری شیعه:

جلسه اوّل این مناظره میان دکتر عصام و شیخ وهّابی ها عثمان، تا چند دقیقه شروع خواهد شد، إن شاء الله همه حضّار و شنوندگان جلسه اوّل این مناظره جذاب از دکتر عصام، بهرمند می شوند، و ما در این مناظره نور و روشنایی را از دکتر عصام، خواهیم دید، بفرما سید طلال بلندگو با تو.

سید طلال مجری شیعه:

ببخشید سید رفیق، گفته بودی که جلسه اول این مناظره ساعت 6:00 به وقت گرینویچ شروع می شود.

البتّه من به دکتر عصام وعده دادم که ساعت جلسه اوّل این مناظره 5:00 به وقت گرینویچ خواهد شد. الان دکتر عصام، در این جا حضور دارد، و منتظر است تا این که مناظره او با شیخ عثمان شروع شود. خداوند به همه شما خیر و جزای نیک بدهد. بفرما سید رفیق بلندگو با تو است.

ص: 63

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

خوب خداوند پدر و مادرت را بیامرزد إن شاء الله از حضور دکتر عصام، تا زمان فرا رسیدن وقت جلسه این مناظره بهرمند خواهیم شد، البتّه اگر وقت شروع جلسه اوّل این مناظره فرا رسد در حالی که شیخ عثمان سر وقت نیآمد در این جا من می دانم به او چه کار کنم، مخصوصاً من این مناظره را پذیرفتم بنا بر درخواست شیخ عثمان و همه ما می دانیم معنای وعده دادن و معنای پایبندی قول شان و معنای وقت شناسی در نزد علمای و بزرگان وهّابیت. الان دکتر عصام، حضور دارد و او هم اکنون آماده مناظره با شیخ عثمان را، دارد؛ ولی شیخ عثمان، این آمادگی ندارد به همین علت او به مسجد آمد و گفت: من برای شروع مناظره با دکتر عصام، نیاز به فرصت دارم تا این که خودم را برای این مناظره آماده کنم، در حالی که دکتر عصام، می گوید: من هیچ فرصتی نمی خواهم؛ بلکه هم اکنون من حاضرم که مناظره با شیخ عثمان را شروع کنم، و من این امر از دکتر عصام، توقّع داشتم؛ چون او تمام این راه طی کرده بود، تا این که به مذهب حق رسیده، و مذهب حق در سرشت و خون و روان و عقل شان آمیخته ثابت شده، و هم اکنون دکتر عصام آماده مناظره با شیخ عثمان می باشد و نیازی به وقت ندارد.

اما نسبت به شیخ عثمان، می خواهم امروز بدانم که بعد از این که دکتر عصام، به او فرصت داده برای این که برود و مطالعه کند تا بتوانه با دکتر عصام مناظره کند می خواهم بدانم که شیخ عثمان فعلاً آمادگی برای مناظره دارد یا این که آمادگی ندارد، بفرما بلندگو با تو است.

ابو احمد بکری مجری وهابی:

دکتر عصام، می دانی که من اهل یمن هستم. تو دیده ای در یمن از کسی سؤال کنیم مذهب تو چیست؟ بگوید من وهابیم؟ من که تا بحال چنین چیزی نشنیده ام که مذهبی بنام وهابی داشته باشد؛ بلکه این نسبتی است که به امام محمد عبدالوهاب داده شده. من شنیده ام که می گویند مذهب مالکی، شافعی؛ ولی در وجه تسمیه وهابی نشنیده ام؟! بفرما دکتر عصام، صحبت کن بلندگو با تو.

ص: 64

دکتر عصام العماد:

نسبت به سؤالی که برادرم ابو احمد مطرح کرد که مذهبی بنام وهّابیت وجود ندارد قبل از جواب به این سؤال مطلبی را عرض کنم، هر فرقه ای که وجود دارد بخاطر ویژگی هایی است که این فرقه را از فرقه های دیگر جدا می کند، و زمانی که می گویند اهل سنّت چهار مذهب دارند چون برای مذهب شافعی ویژگی هایی هست که او را از مذهب مالکی یا مذهب حنبلی متمایز می کند.

البتّه بين مذاهب آنان مشترکاتی وجود دارد؛ ولی اگر آن مشترکات %100 بود اجازه نداشتیم مذاهب را از هم جدا کنیم؛ ولی علما گفته اند این مذاهب چهار گانه هم مشترکاتی دارند هم ویژگی هایی که آنان را از هم متمایز می کند؛ لذا ماده درسی داریم بنام فقه مقارن که در آن ویژگی های مذاهب چهار گانه است مسائلی که باعث جدایی مذهب شافعی از مذهب امام احمد بن حنبل شد تدریس می شوند.

بنابراین، به جهت همان خصوصیات است که از مذاهب چهار گانه جدا شده و مذهب وهّابیت نام گرفته، شکی نیست که فتوای امام محمد عبد الوهاب رضوان الله علیه مطابق فتاوی امام احمد بن حنبل رضوان الله علیه بوده. او در فروع فقهی حنبلی مسلک است؛ ولی چه عواملی باعث شد در جهان اهل سنت بگویند این مذهب وهابی است، این نام گذاری از طرف شیعه یا اهل تصوف نبود؛ بلکه اندیشمندانی چون دکتر محمد علی بھی وزیر اوقاف مصر که شهید قرآن سید قطب رضوان الله علیه در کتاب های شان از کتاب ها دکتر محمد علی بهی استناد کرده، و هم چنین امام شیخ غزالی مصری رضوان الله علیه در کتاب های شان از کتاب ها دکتر محمد علی بھی استناد کرده، پس، دکتر محمد علی بھی یکی از صاحب نظران اسلامی است کتابی دارد بنام (الفکر الاسلامي المعاصر في تطوره وصلته بالاستعمار)در فصل چهارم این کتاب از حرکت وهابی نام برده، و هم چنین امام محمد ابوزهره صاحب كتاب (تاريخ المذاهب الاسلاميه). او در کتابش فصلی را به امام شافعی و مذهب شافعی، فصلی به امام مالک و مذهب مالکی، فصلی به امام جعفر صادق و مذهب جعفری و فصلی خاص به امام محمد عبدالوهاب و مذهب وهابی، اگر امام محمد ابو زهره فصلی به مذهب وهّابیت اختصاص داده بود به دلیل همان ویژگی هایی که در

مذهب وهّابیت وجود دارد که آن را

ص: 65

از مذاهب اسلامی دیگر جدا ساخته، گر چه وجه اشتراکاتی با مذاهب اسلامی دیگر هم وجود دارد البتّه آن چه مد نظر من است آن تمایزاتی است که موجب شده بزرگان اهل تسنّن در جهان بر مجموعه افکار امام محمد بن عبد الوهاب رضوان الله علیه مذهب وهابی اطلاق کنند.

من اوّلین کسی نیستم که نام وهّابیت را به مذهب امام محمد بن عبدالوهاب رضوان الله علیه اطلاق کرده ام؛ بلکه امام محمد غزالی مصری و دکتر یوسف قرضاوی که این دو از علمای اهل تسنّن در عصر جدید است. و هم چنین دانشمند بزرگ شیخ محمد سعید رمضان بوطی رضوان الله علیه در سوریه در مورد تفکر وهابی حرفی دارد مانند همین حرف امام محمد غزالی می باشد. بنده این مطالب را برای تو گفتم: به این دلیل که تو متوجه شوی به اشتباهات شوی، هنگامی که گفتی در یمن کسی نمی گفت: من وهاییم. برادر عزیز علاوه بر دانشمندان بزرگ اهل سنّت در منطقه شافعی ها در یمن علمای شافعی در حضرموت و علمای شافعی در شهر تعز در یمن می گویند: مذهب وهابی است، حتی کتاب هایی بر رد مذهب وهّابیت نوشته اند. علامه حضرمی را که آن را می شناسی او یکی از علمای بزرگ یمن است کتابی در رد وهّابیت دارد، البتّه در رد او جوابیه ای نوشته اند. من همه این مطالب را گفتم: در پاسخ به سؤالی که از من پرسیدی که چرا من می گویم: کوچ من از مذهب وهّابیت به مذهب دوازده امامی که مذهب اهل بیت هم هست من وهابی بودم و به آن چه در وهّابیت بود اعتقاد داشتم اگر بگویم کوچ من از مذهب اهل سنّت به مذهب دوازده امامی به حق مذهب اهل تسنّن

جفا کردم و ظلم کردم؛ چرا که ویژگی هایی در مذهب اهل تسنّن وجود دارد که در مذهب وهّابیت وجود ندارد.

ابو احمد بکری مجری وهابی:

دکتر عصام، من از تو سؤال کردم زمانی که در یمن بودی اگر شخصی از تو می پرسید بر چه عقیده ای هستی می گفتی من وهابیم؟! لطفا به این سؤال من جواب کافی و وافی بدهید. بفرما دکتر عصام، صحبت کن بلندگو با تو.

دکتر عصام العماد:

امام عبدالحلیم محمود رضوان الله علیه که در زمان خودش امام دانشگاه الازهر بود به حساب می آید.

ص: 66

می دانی حرف های پر ارزشی دارد که به این سؤال جواب می دهد. اگر من حرف های او را مطرح می کنم نه به خاطر این که از جواب دادن به سؤالت طفره روم؛ بلکه چون من به حرف های او ایمان دارم از او به عنوان تبرک نقل می کنم؛ چرا که او را دوست دارم و نظر او را جواب خود می دانم، او گفته: سلفی ها و جریان اشعری بر لفظ اهل سنّت منازعه کردند. اشعری ها مدّعی هستند که از اهل سنّت است و نماینده سلف صالح و ادامه دهنده سلف صالح می باشند، در مقابل وهابی ها ادعا می کنند آنان ادامه راه حقیقی اهل سنّت هستند - در ضمن می گویم سلفی ها غیر از وهابی ها؛ ولی متاسفانه تحت تاثیر وهّابیت قرار گرفته اند - و من بر این مطلب شواهدی دارم. برادر عزیز این امر طبیعی است که من زمانی که وهابی بودم بر خودم وهابی اطلاق نمی کردم؛ چرا که خودم را اهل سنّت می دانستم حتی اشعری ها که جمهور اهل سنّت را تشکیل می دن بر گمراهی می دانستم و معتقد بودم آنان خطرناک تر از هر فرقه ضاله ای هستند؛ بخاطر این که آنان خود را اهل سنّت واقعی می دانند در حالی که ما اهل سنت واقعی هستیم.

رجوع کن به نوشته های وهابیها در رد اشعری ها و ببین که شیخ حسن ایوب سنّی معاصر در كتاب (تبسيط العقیده الاسلامیه) می گوید: اشعری ها همان جمهور اهل تسنن هستند. و هم چنین علامه یوسف قرضاوی رضوان الله علیه می گوید در کتابش (الشیخ محمد الغزالي في نصف قرن) که اشعری ها همان جمهور اهل سنّت هستند. اشعری ها اکثریت اهل تسنّن جهان را تشکیل می دهند بطور مثال دانشگاه دیوبند در هند که میان اهل تسنّن به ازهر هند نامیده شده، و هم چنین دانشگاه زیتونه که که از هر تونس معروف شده، با از هر در مصر همه آنان از لحاظ جریان فکری یا اشعری هستند یا ماتریدیه، به همین دلیل ما می بینیم که بزرگان وهّابیت کتاب هایی زیادی در مورد گمراه اشعریه نوشته اند، مثل کتاب (الموسوعه الكبرى فى موقف شيخ الاسلام ابن تیمیه من الاشعریه)، در حقیقت امر شیخ الاسلام ابن تیمیه وقتی که مخالف اشعریه بوده؛ چون شیخ الاسلام ابن تیمیه رضوان الله علیه معتقد بود که خود و مذهبش نماینده اهل تسنّن می باشد در حالی که اشعریه ابن تیمیه را از اهل تسنن نمی دانست.

ص: 67

زمانی که من وهابی بودم اگر شخصی به من می گفت: وهابی هستی می گفتم: وهّابیت امتداد اهل تسنّن است و اجازه نمی دادم کسی من را وهابی صدا بزنه؛ ولی بعد از خروج از وهّابیت حقیقت را پذیرفتم که ویژگی هایی در وهّابیت هست که در اهل تسنّن این ویژگی ها وجود ندارد.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

شیخ عثمان، بفرما صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

ببخشید من شنیدم در همین مسجد یک از شیعیان من را تکفیر کرد، و حرف ناروایی هم به من زده بود، در حالی که من با مردمی حرف می زنم که ادعا دارن پیرو اهل بیت پیامبرند امیدوارم بهترین نماینده باشند.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

هدف اصلی مناظره

در ابتدای امر تقاضایی دارم اول این که هدف های اصلی مناظره مشخّص باشد هدف اصلی وحدت کردن مسلمانان چه وحدت بین مذهب شیعه دوازده امامی که این مذهب مذهب اهل بیت هم هست و مذهب اهل سنّت و چه وحدت بین مذهب وهّابیت و مذهب شیعه دوازده امامی می باشد. غرض اصلی وحدت کردن بین مذاهب اسلامی است که هیچ هدفی بالاتر از این موضوع وجود ندارد ما در خلال جلسات این مناظره باید به آن توجه داشته باشیم. وحدت اسلامی فریضه آلهی است که روز قیامت باید پاسخ گوی پروردگار عالم باشیم.

ممکن است حرف های که من و تو می گوییم مردم را قانع کنیم؛ ولی باید ببینیم مورد رضای خداوند متعال هم هست؟ خیلی ها افراط می کنند و بر علیه وحدت اسلامی حرف هایی می گویند و بسیاری را هم قانع می کنند در حالی که اگر شبی با خدای خودش خلوت کند و دو رکعت نماز بگذارد و قبل از محاسبه روز قیامت از خودش سؤال کند برای وحدت اسلامی چکار کرده آیا

ص: 68

واقعا آن چه انجام داده باعث تقویت وحدت اسلامی شده؟! حقیقتا من برای وحدت اسلامی راهی ندیدم جز مناظره اسلامی برادرانه، این نکته ای است که باید در تمام مراحل مناظره رعایت شود اگر کوتاهی کنم بعید است به این هدف برسم.

تجربه ای که از مناظره ها قبل از این مناظره با شیخ عثمان، بدست آوردم که بعد از انتقال من از مذهب وهابی به مذهب شیعه دوازده امامی برای من ثابت شده که راه درست برای وحدت اسلامی میان مذهب وهّابیان و مذهب شیعیان مناظره های علمی و روشمند است؛ چون بزرگ ترین خود را در این مناظره ها من با وهّابیان وحدت کردن بین مذهب وهّابیت و مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت هم هست قرار دادم به همین دلیل كتاب: المنهج الجديد و الصحیح فى الحوار مع الوهابین (روشی نو و صحیح در مناظره ها اعتقادی با مذهب وهّابیت) را نوشتم بعد از این که فهمیدم که دست های پنهانی وجود دارد که می خواهد در بین مذهب وهّابیت و مذهب شیعه دوازده امامی تفرقه ایجاد کند؛ لذا من سعی کردم در این کتاب نکات اساسی یک مناظره سالم بین همین دو مذهب را یاد آور شوم که اگر آن پایه ها رعایت نشود مناظره به جایی نمی رسد، اگر می خواهی آن را مطالعه کنی. این کتاب هست و به چاپ رسیده.

روش مناظره

اشاره

روش من در این مناظره مبتنی بر سه مرحله اساسی در گفتگو است. این مرحله های سه گانه را دانشمندان علم جامعه شناسی پی ریزی کرده و مادی گرایان و آلهیون همگی آن را پذیرفته اند. این مراحل گام هایی نو هستند که از دانش جامعه شناسی و روان شناسی به دست آورده ام و بر گفتگوی میان مذهب شیعه دوازده امامی و مذهب وهابیت تطبیق کرده ام. اندیشه آلهی و مادی هر دو این مراحل سه گانه را می پذیرند. برای محافظت از آرمان وحدت اسلامی میان مذهب شیعه دوازده امامی و مذهب وهّابیت، پذیرش این مراحل سه گانه امری اجتناب نا پذیر است به علاوه علّت اشتباهات برادران وهابی در مورد شناخت مذهب شیعه دوازده امامی؛ چون برادران وهابی دچار خلطی بزرگ شده اند و مذهب شیعه دوازده امامی را با فرقه علی اللهی خطابیه اشتباه گرفته اند و اگر برادران وهابی مذهب شیعه دوازده امامی را بر اساس این مراحل

ص: 69

سه گانه بررسی کنند دچار این خلط بزرگ میان مذهب شیعه دوازده امامی با فرقه علی اللهی خطابیه نمی شدند. در ضمن لازم است که برادران وهابی ترتیب این مراحل سه گانه را رعایت کنند در غیر این صورت، شناخت برادران وهابی از مذهب شیعه دوازده امامی محقق نمی شه، و فرصتی برای برادران وهابی مهیا نمی شه تا مذهب شیعه دوازده امامی را بشناسند. هم چنین ضروری است برای برادران وهابی روشن کنم عدم توجه آنان به این مراحل سه گانه، و عدم التزام به ترتیب میان این مراحل سه گانه همان عاملی است که روش وهّابیت را در بررسی مذهب شیعه دوازده امامی از روش سایر اهل سنّت در بررسی مذهب شیعه دوازده امامی منحرف می کند و به دلیل خروج وهّابیت از روش اهل سنّت در بررسی عقاید مذهب شیعه دوازده امامی، وهّابیت چهره ای از مذهب شیعه دوازده امامی ترسیم کرده که هیچ شباهت و ارتباطی با تصویر ترسیم شده از شیعه دوازده امامی توسط پیشینیان اهل سنّت ندارد.

مرحله نخست: شناخت انتسابی مذهب شیعه دوازده امامی

در همین مرحله برادران وهابی چیز هایی که به دروغ به مذهب شیعه دوازده امامی نسبت داده اند، خواهند شناخت، مانند نسبت دادن قول به الوهیت و ربوبیت امام علی به مذهب شیعه دوازده امامی می باشد، یا نسبت دادن یک قرآن دیگر به مذهب شیعه دوازده امامی می باشد، یا نسبت دادن به این مذهب به قول این که عایشه زانیه و فاحشه می باشد، یا نسبت دادن به این مذهب قول به تحریف قرآن می باشد، یا نسبت دادن به این مذهب به تکفیر همه صحابه پیامبر می باشد، یا نسبت دادن این مذهب به این که به حضرت جبرائیل طعنه می زنه، به عبارت دیگر در این مرحله به بررسی اسباب و عوامل و جود دروغ های مختلف که به مذهب شیعه دوازده امامی توسّط برادران وهابی نسبت داده. در حقیقت امر همه این دروغ ها که وهابی ها به شیعه دوازده امامی نسبت داده اند در مرحله شناخت انتسابی مذهب شیعه دوازده امامی بررسی می کنیم، و به تعبیر دیگر اسباب و علل دروغ پردازی وهابی ها بر علیه مذهب شیعه دوازده امامی را بررسی می کنم. البته به نظر بنده علّت این دروغ های مختلف و متعدد که وهابی ها به مذهب شیعه دوازده امامی نسبت داده بودند بر می گردد به فتوی بزرگان مذهب وهّابیت به جواز دروغ گفتن بر علیه مذهب شیعه

دوازده امامی می باشد، یعنی برادران وهابی می گویند دروغ

ص: 70

گفتن حرام است مگر این که بر علیه شیعه دوازده امامی باشد، در این حالت دروغ گفتن نه تنها حرام نمی باشد؛ بلکه دروغ گفتن در این حالت مستحب است و در برخی موارد واجب می باشد.

مرحله دوم: شناخت تحلیلی مذهب شیعه دوازده امامی

در این مرحله، شش حقیقت مهم از حقایق مذهب شیعه دوازده امامی که برادران وهابی در بررسی آن شش حقیقت اشتباه کرده اند را بررسی می کنم: 1- حقیقت توحید و نبوت در مذهب شیعه دوازده امامی 2- حقیقت روز معاد و قیامت در مذهب شیعه دوازده امامی. 3- حقیقت امامت در مذهب شیعه دوازده امامی. 4- حقیقت احکام و شرایع در مذهب شیعه دوازده امامی. 5- حقیقت اهداف مذهب در شیعه دوازده امامی. 6- حقیقت معنای برخی از واژگان در مذهب شیعه دوازده امامی.

مرحله سوم: شناخت ریشه ای و تاریخی مذهب شیعه دوازده امامی

در همین مرحله برادران وهابی سند و ریشه مذهب شیعه دوازده امامی از لحاظ تاریخ آن مذهب را خواهند شناخت، مانند شناخت آیا سند و ریشه مذهب شیعه دوازده امامی از لحاظ تاریخی به اسلام و قرآن و سنّت راستین پیامبر می رسه، یا این که سند و ریشه مذهب شیعه دوازده امامی از لحاظ تاریخی به دین زرتشتی و مجوسیت می رسه یا از لحاظ تاریخی این مذهب به فرقه على اللهى خطابیه منتهی می شود، به عبارت دیگر در این مرحله ما سر نخ مذهب شیعه دوازده امامی را از لحاظ تاریخی را بررسی می کنیم، یعنی ما سه حقیقت تاریخی مهم در مورد مذهب شیعه دوازده امامی مطالعه می کنیم: حقیقت تاریخ منابع مذهب مذهب شیعه دوازده امامی و حقیقت تاریخ هویت مذهب شیعه دوازده امامی و حقیقت تاریخ منشاء و پیدایش مذهب شیعه دوازده امامی می باشد.

برادران عزیز چون برادران وهابی این سه مرحله که گفتم: مراعت نکرده اند در شناخت مذهب شیعه دوازده امامی سه گروه شده اند، و در این مورد شیخ برادران وهابی دکتر ناصر قفاری رضوان الله علیه در کتاب (اصول مذهب الشيعه الامامیه الاثنی عشریه) می گوید: اختلاف عمیق میان نویسندگان معاصر درباره شیعه دوازده امامی توجه من را به خود جلب کرده دامنه این اختلاف گسترده است: گروهی شیعه دوازده امامی را کافر دانسته و معتقدند غلو آنان باعث شده از مرز های اسلامی خارج شوند، این نظر را در کتاب های نویسندگانی مانند: محب الدین خطیب،

ص: 71

احسان الاهی ظهیر، ابراهیم جبهان و دیگران می توان یافت، گروه دیگر بر این باورند که شیعه دوازده امامی گروهی معتدلند که و به غلو گروه هایی مانند باطنیه تمایل پیدا نکرده اند، این نظر در نوشته های اندیشمندانی چون: نشار، سلیمان دنیا، مصطفی شعکه به چشم می خورد، گروه سومی چنان مسآله برای او مشتبه شده که از بزرگان شیعه دوازده امامی درباره نوشته های احسان آلهی ظهیر و محب الدین خطیب استفتا کرده اند، همانند نوشته های سالم بهنساوی در كتابش (السنه المفترى عليها)، به دلیل همین اختلاف ها ممکن است حقیقت از بین برود و یا برای بسیاری پنهان بماند، (اصول مذهب الشيعه الاماميه الاثنی عشریه مقدمه کتاب، ج 1، ص10-11).

من وقتى وهابی بودم می دیدم که امام شلتوت مصرانه از مذهب شیعه دوازده امامی دفاع می کند و معتقد است مذهب شیعه دوازده امامی مذهب پنجم در اسلام است و هم چنین شیخ محمد غزالى و علامه عبد الحليم الجندی در کتاب (الامام جعفر الصادق) و ده ها؛ بلکه صد ها نفر از اهل تسنّن در گذشته همه از مذهب شیعه دوازده امامی دفاع می کردند، و هم چنین از قدمای اهل تسنّن افرادی چون امام علامه مجدالدین ابن اثیر در کتاب جامع الاصول جایی که حدیث رسول خدا را از ابوهریره نقل می کند: که یبعث الله في كل مائه عام من يجدد الاسلام، (هر صد سال خداوند شخصیتی می فرستاد (برانگیخته می شد) که اسلام را زنده کند)، مذهب شیعه دوازده امامی را مذهب پنجم می داند؛ ولی در این قرن بیستم در عصر ما نظر دیگری را از شیخ عبد العزيز بن باز - مفتی عربستان سعودی و شیخ محب الدین خطیب (وهابی) قائل بودند مذهب شیعه دوازده امامی را خارج از اسلام می دانند.

همان طور که ملاحظه می کنی از گفته شیخ ناصر قفاری (وهابی) در مورد مذهب شیعه دوازده امامی سه نظریه متفاوت وجود دارد، و علمای روان شناسی معتقدند وقتی در یک موضوع اختلاف نظر است این اختلاف دلالت می کند که افراد در نوع بررسی موضوع دچار اشتباه شده اند اشکال در موضوع نیست اشکال در روش بررسی آنان از این موضوع است، یعنی اشکال در مذهب شیعه دوازده امامی نیست؛ بلکه اشکال از روش بررسی وهابی ها از موضوع مذهب شیعه دوازده امامی می باشد.

ص: 72

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

حالا نوبت تو بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

نکاتی در مورد مناظره

من هم معتقدم قوانینی برای مناظره قرار داده شود، این یک امر ضروری است. قبل از بحث نکته ای را تذکر بدهم من زمانی که وارد این مسجد شدم دیدم دو طرف دشنام می دهند، الحمد الله این دشنامه ها بر من اثری نگذاشت؛ ولی می خواستم تذکر بدهم تا ان شا الله این مسئله بیشتر گسترش پیدا نکند.

اما نکاتی در مورد مناظره من با دکتر عصام، - برای من فرقی نمی کند در مورد چه مسئله ای صحبت کنیم اصل بحث که راجع به مسائل مربوط به اختلافات قدیم میان شیعه و سنی است - رعایت کنیم، و هم چنین در مورد دکتر عصام، که قبلا سنّی وهابی بوده. و الان بعنوان مناظره کننده شیعه دوازده امامی ها است و مطالبش حجت برای شیعه دوازده امامی ها است؟ اگر بعداً در این مناظره او را شکست دادم نگویید این فرد مناظره کننده شیعه دوازده امامی ها نیست. من می گویم: آیا دکتر عصام را بعنوان مناظره کننده شیعه دوازده امامی قبول دارید؟! شاید بعد از این که دکتر عصام در مناظره شکست می خورد و دوباره به مذهب اهل سنّت رجوع می کنه یکی از شیعه بگوید دکتر عصام وارد شیعه شده تا از درون به شیعه ضربه بزنه و تسنّن خود را دوباره اعلام کند من می دانم او از اول شیعه نبوده و در کتب شیعه بزرگ نشده؛ ولی اگر شیعیان دوازده امامی دکتر عصام را به نمایندگی از خوتان در مناظره قبول دارید من با او مناظره می کنم.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

شیخ عثمان، ما اگر دکتر عصام را قبول نداشتیم او را به عنوان مناظره کننده شیعیان قبول نمی کردیم، بله او مناظره کننده شیعیان است تو چطور شیخ عثمان، به عنوان مناظره کننده اهل تسنّن قبولت دارند؟ بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

ص: 73

تعیین موضوع مناظره

دکتر عصام العماد:

ببخشید قبل از این که شیخ عثمان صحبت کند، من می گویم: من تجربه کرده ام که اگر مباحث من و شیخ عثمان، پیرامون یک محور باشد من و شیخ عثمان را در رسیدن به هدف مان که وحدت مسلمانان و رفع اختلافات میان مذهب وهّابیت و مذهب شیعه دوازده امامی و شناخت است کمک می کند و از پراکندگی بحث و متحیر شدن حضار در این مسجد و شنوندگان جلسه این مناظره از شیعه و سنّی و وهابی و سلفی جلوگیری می کند؛ لذا من معتقدم از همین جلسه اوّل این مناظره موضوع هر جلسه مشخّص شود که در مورد حدیث ثقلین باشد یا آیه تطهیر و آیات دیگر در قرآن که در تفسیر و برداشت از این آیات محل اختلاف برادران اهل تسنّن و شیعه دوازده امامی ها و وهابی ها است.

هم چنین من معتقدم از اوّل هر جلسه وقت و ساعتی برای جلسه های این مناظره معین و مشخّص شود.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

من مدعی نیستم که مناظره کننده (نماینده) اهل تسنّن در کلّ جهان هستم؛ ولی وقتی من با شیعه دوازده امامی ها صحبت می کنم و از مراجع آنان حجّت می آورم می گویند من از فلانی تقلید نمی کنم بنابراین، بر من حجت نیست؛ لذا من پرسیدم دکتر عصام، مناظره کننده شیعه است؟ نه این که بخواهم به شخصیت دکتر عصام، لطمه بزنم قبلا گفتم من او را نمی شناسم وقتی انسان کسی را نمی شناسند حق ندارد در مورد او نظر بدهد، همان طور که گفته شده: تا زمانی که شخصی را امتحان نکرده ای او را ستایش و مذمت نکن مگر بعد از امتحان. ،پس، من نه دکتر عصام را ستایش می کنم و نه مذمت می کنم فقط می خواستم این مسئله برای من مشخّص شود و همین طور نسبت به تعیین و تشخیص موضوع که دکتر عصام گفت، برای من

ص: 74

فرقی ندارد، البتّه باید اوّل موضوعات اصلی که باعث اختلاف شیعه و سنّی شده را بررسی کنیم، موضوعاتی که باعث تکفیر شیعه دوازده امامی از طرف اهل تسنّن شده را بررسی کنیم، مسائل اصلی را بررسی کنیم سپس، به مسائل فرعی بپردازیم، مسائل کم اهمیت بپردازیم. از نظر من هیچ مانعی وجود ندارد که آیات قرآنی و احادیث رسول خدا مورد اختلاف بین سنّی و شیعی را بررسی کنیم، و هم چنین نظر علماء در مورد این آیات و احادیث.

امّا در مورد عدم خروج از موضوع بحث من نیز موافقم؛ چون دکتر عصام، تأکید می کند که من او از موضوع بحث بیرون نرویم، من هم با دکتر عصام، موافقم، و من در ابتدا می گویم: من هرگز مناظره با دکتر عصام را یک دفعه رها نمی کنم تا گفته شود شیخ عثمان از مناظره با دکتر عصام فرار کرد یا بازنده و مغلوب شد یا شبیه این گونه گفته ها من تا آخر مناظره با دکتر عصام را ادامه خواهم داد تا کسی نگوید از مناظره با او طفره رفت یا شکست خورد. من از خداوند تبارک و تعالی می خواهم حق را آشکار سازد چه از زبان من چه از زبان دکتر عصام و یا بر زبان هر کس که بخواهد مهم اینست که حق آشکار شود، از خداوند متعال می خواهم که من و تو از خواهان و پیرو حق باشیم ان شاء الله.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

حالا نوبت تو بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

من نکته ای را در ادامه حرف های برادرم شیخ عثمان - حفظه الله تعالی - می خواهم عرض کنم که اگر من می گویم: آیه آیه یا حدیث حدیث بخاطر این که همه دانشمندان متفق القول گفته اند که اختلاف بین سنّی و شیعی بر می گرده به نوع برداشت و فهم از یک آیه از آیات قرآن یا نوع برداشت و فهم از یک حدیث از احادیث رسول خدا، اختلاف اساسی بین اهل تسنّن و شیعه دوازده امامی بر می گرده به سند روایت که مقدمه بحث از معنی و مفهوم حدیث رسول خدا محسوب می شود یا این که اختلاف بین اهل تسنن و شیعه دوازده امامی بر می گرده به مدلول و مضمون و متن روایت نه در سند روایت، مثلاً اختلاف در امامت بین اهل

ص: 75

تسنّن و شیعه دوازده امامی بر می گرده به حدیث غدیر خم که شیعه دوازده امامی از حدیث رسول خدا در غدیر خم یک چیزی می فهمند، و اهل تسنّن از حدیث غدیر خم چیز دیگری می فهمند، و برادران وهابی از حدیث غدیر یک چیزی دیگر می فهمند ،پس، من می خواهم به برادرم شیخ عثمان بگویم میان اهل تسنن و شیعه دوازده امامی در مورد امامت امام علی اختلاف نظر هست؛ ولی علّت اختلاف میان آنان در مورد امامت امام علی بر می گرده به روش فهم آنان و برداشت آنان و تفسیر آنان و تأویل آنان از حدیث رسول خدا در غدیر خم، شاید به این عرضی که کردم شیخ عثمان، منظورم وقتی که می گویم: ما باید شروع کنیم به بحث در مورد آیات قرآن و احادیث رسول خدا درباره امامت فرار از مناظره در مورد امامت نیست؛ بلکه ما تا در مورد آیات قرآن کریم و احادیث راستین رسول خدا در مورد امامت صحبت نکنیم نمی توانیم علّت اختلاف اهل تسنن و شیعه دوازده امامی در مورد امامت اهل بیت مطهرین درک کنیم؛ بخاطر همین من به تو می گویم: باید هنگامی که می خواهیم من و تو در مورد امامت اهل بیت رسول خدا صحبت کنیم، باید در ابتدا یک آیه یا یک حدیث را مشخص کنیم نه این که بگوییم ما در مورد امامت اهل بیت رسول خدا

صحبت می کنیم؛ چون موضوع امامت یا موضوع اهل بیت یک موضوع کلی و عام است، و این کار اشتباه است که صحبت ما در امور کلی باشد؛ بلکه باید یک آیه از قرآن یا یک حدیث از احادیث راستین پیامبر که در مورد امامت اهل بیت آمده را مشخّص کنیم.

برادر شیخ عثمان، برای این که یک مناظره سالم و منسجم و علمی و پر ثمری داشته باشیم باید هر هفته قبل از شروع جلسه مناظره یک آیه از قرآن یا یک حدیث از سنّت راستین رسول خدا در مورد امامت اهل بیت رسول خدا را مشخّص و معین کنیم، و در مورد این آیه یا این حدیث با هم اتفاق نظر داشته باشیم که در هفته آینده در مورد این آیه یا این حدیث صحبت کنیم.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

حالا نوبت تو بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

ص: 76

شیخ عثمان الخميس:

با چشم پوشی از نواصب که دشمنان اهل بیت رسول خدا هستند فکر می کنم اختلاف اصلی سنّی ها و شیعه ها با شناخت آیات و احادیث در مورد اهل بیت حل نمی شود، و مسئله شناخت آیات و احادیث در مورد اهل بیت پیامبر این قدر اهمیت ندارد که من و تو در مورد آن صحبت کنیم، و به نظر من نباید مسئله شناخت آیات و روایات در مورد اهل بیت محور حرف های من و حرف های تو قرار گیرد، من پیشنهاد می کنم که حرف من و حرف تو باید در مسائل مهم تری از مسئله شناخت آیات و روایات در مورد اهل بیت انجام شود، و به نظر من مهم ترین مسئله که باید در مورد آن صحبت کنیم مسئله توحید و شرک، اگر در مسئله توحید و شرک صحبت نکنیم، من پیشنهاد می کنم در مسئله خود امامت اهل بیت صحبت کنیم؛ نه در مسئله آیات و روایات در مورد اهل بیت صحبت کنیم؛ چون شیعه دوازده امامی اهل تسنّن را تکفیر می کنند بخاطر این که اهل تسنّن امامت اهل بیت را قبول ندارند من می خواهم با دکتر عصام صحبت کنم آیا این امامت که اهل تسنن برای این امامت تکفیر می کنی، آیا این امامت مخصوص به علی رضوان الله علیه و فرزندانش است؟ یا این که صحبت کنیم در مورد موضوع توحید الوهیت و توحید ربوبیت که اهل تسنّن شیعیه دوازده امامی را برای همین توحید الوهیت و توحید ربوبیت تکفیر می کنند. من معتقدم اوّل این مسائل مهم تر و عمیق تر را بررسی کنیم، بقیه مسائل سهل است در خلال بحث بررسی خواهد شد، البتّه اگر می خواهی در مورد اهل بیت و امامت معروف نزد شیعه یا آیه مباهله وحدیث کساء(پارچه) و یا آیه تطهیر که نزد شیعیان جزء دلائل امامت است صحبت کنی از نظر من مانعی نیست؛ ولی قبل از هر دلیلی باید مصادر و منابعی که تو قبول داری مشخص کنی دکتر عصام، می توانی به صحیح امام مسلم و صحیح امام بخاری احادیث رسول خدا دیگر که صحیح هستند برای من احتجاج کنی، بخصوص او قبلا سنّی بوده و با این منابع آشنایی دارد هم چنان چون دکتر عصام، سنّی بود همه قوانین و قواعد علم رجال و علم حدیث اهل تسنّن می شناسد؛ ولی من از چه منابعی و مصادر استفاده کنم که برای دکتر عصام، حجت باشد؟

ص: 77

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

حالا نوبت تو بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

من نکته ای را در ادامه حرف های شیخ عثمان، متذکر شوم که اگر می گویم: آیه یا روایت بخاطر این که همه دانشمندان متفق القولند که علت اصلی اختلاف بر می گرده به مدلول و معنی یک آیه از قرآن یا این اختلاف بر می گرده به مدلول یک حدیث از احادیث راستین پیامبر است، مانند مسئله روایت و حدیث غدیر خم که شیعه دوازده امامی یک برداشت دارد از آن حدیث و اهل تسنّن یک برداشت دیگر دارد؛ بخاطر همین من می گویم باید یک آیه یا حدیث را مشخص کنیم نه یک موضوع کلی و عام مانند اهل بیت در کل قرآن و در همه احادیث پیامبر.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

حالا نوبت تو بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

من دوباره حرف هایم را تکرار می کنم به نظر من اختلاف شیعه و سنّی با شناخت آیات قرآن احادیث پیامبر در مورد اهل بیت حل نمی شود؛ بلکه مسائل مهم تری مثل مسئله توحید و یا موضوع شرک که بهتر است محور بحث ما قرار گیرد یا اگر می خواهی موضوع امامت اهل بیت باشد امامتی که شیعه به سبب آن اهل تسنّن را تکفیر می کند؛ چون امامت نزد شیعه مخصوص به علی بن ابی طالب رضوان الله علیه و فرزندانش است یا موضوع توحید الوهیت و توحید روبوبیت که اهل تسنّن به سبب توحید الوهیت و توحید ربوبیت، شیعیانی که قائل به خلاف توحید هستند تکفیر می کنند.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

دکتر عصام، بفرما صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

من هم دوباره حرف هایم را تکرار می کنم. من با نظر شیخ عثمان از جهتی مخالفتم درست است که این مسئله اهمیت فراوانی دارد؛ امّا باید ببینیم؛ چرا این اختلاف بین من و تو در امامت و در

ص: 78

توحيد الوهیت بوجود آمد؛ چرا هر کدام از من و تو از این آیات توحید الوهیت و آیات امامت یک برداشتی می کنیم بر خلاف هم دیگر است، بنابراین باید به ریشه اساسی این اختلاف برگردیم.

شیخ عثمان؛ اما به قول تو که من باید یک کتاب را از کتب حدیثی شیعه معرّفی کنم، من می گویم نباید یک کتاب از کتب حدیثی شیعه را به عنوان حجّت معرّفی کنیم؛ چون ممکن است بعضی علماء قائل به صحت تمام آن کتاب باشند بعضی قسمت هایی از آن را ضعیف بدانند؛ لذا بهتر است است یک حدیث از احادیث راستین پیامبر در مورد اهل بیت مشخّص و معین کنم که نزد همه پیروان مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت هم هست صحیح و معتبر و مورد پذیرش است یا یک حدیث را عرض کنم که در کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری و کتاب صحیح امام بخاری (خدا از همگی خشنود باد)، و هم چنین در کتاب ارزشمند کافی امام کلینی رضوان الله علیه وجود داشته باشد مثل حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفر این دوازده نفر چه کسانی هستند؟ چه خصوصیاتی دارند؟ اهل تسنّن در مورد آنان چه عقیده دارند؟ مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت است در مورد آنان چه عقیده دارند؟ امام ابن حجر عسقلانی رضوان الله علیه در مورد این دوازده امام چه عقیده دارد؟ چه عواملی باعث این اختلافات شده؟ چون این حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفر در کتب مذهب اهل تسنّن و در کتب مذهب شیعه دوازده امامی و در کتب مذهب وهّابیت وجود دارد بنابراین، من و تو نمی توانیم آن حدیث را رد کنیم.

اگر موضوع حرف من و حرف تو را کلی مطرح کنیم و می گوییم بحث در مورد توحید یا در موضوع امامت اهل بیت. موضوع توحید یک موضوع کلی و عام و موضوع امامت اهل بیت یک موضوع کلی و عام، و صحبت ما در موضوع کلی و عام بی فایده است؛ چرا که حتی در رسآله دکترا و لیسانس هم از دانشجو یک موضوع جزئی می خواهند؛ چون موضوع کلی را وقت تلف کردن می دانند.

به نظر من صحبت ما از حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفر این حدیث موضوع صحبت ما باشد این حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله از کجا آمده، پس، شیخ عثمان، حدیث پیامبر خلفای

ص: 79

بعد از من دوازده نفر را در کتاب صحیح امام مسلم و کتاب صحیح امام بخاری و کتاب سنن امام ابی داود (خدا از همگی خشنود باد) بررسی کنیم.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

حالا نوبت تو بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

هنوز من و دکتر عصام وقت و زمان مناظره مشخص نکرده ایم. الان دکتر عصام می خواهد موضوع جلسه این مناظره را مشخّص کند؟ هم چنین در مورد حرف های دکتر عصام، که او معتقد اختلاف در فهم آیات قرآن در مورد توحید و شرک است من این را قبول ندارم اختلاف در نوع برداشت آیات توحید و شرک نیست؛ بلکه مذهب شیعه دوازده امامی در توحید الوهیت و در توحید ربوبیت غلو کرده، اگر می خواهی در این موضوع من و تو صحبت کنیم اشکالی ندارد.

حمد و ستایش خدا آیات قرآن روشن است نیاز به استخراج و استنباط و برداشت ندارد، درست است که بعضی آیات توحید و شرک در قرآن برای همه قابل فهم نیست؛ ولی بطور کلی خداوند آیات توحید و شرک در قرآن برای تمام مردم چه عالم چه غیر عالم حجت قرار داده.

دکتر عصام، تو می گویی در مورد حدیث پیامبر که من و تو قبول داریم صحبت کنیم از کجا بدانم تو این حدیث را می پذیری؟ ممکن است من یک حدیث بگویم؛ ولی این حدیث را تو قبول نکنی و می گویی این حدیث نزد من پذیرفته نیست در حالی که هر حدیث نبوی که از صحیح امام بخاری و صحیح امام مسلم بگویی من آن را می پذیرم.

در حالی که من نمی دانم برای تو چطور دلیل بیاورم؟ که بدانم سند این حدیث را قبول داری یا نه؟ آیا شیخ مجلسی آن حدیث را صحیح می داند یا دکتر عصام، آن حدیث را ضعیف می داند؟ هر حدیثی که می گویم: باید علّت صحت یا ضعف آن را بدانم من هم این طور هیچ حدیثی را قبول نمی کنم مگر علت صحت آن را بدانم و مشخّص کنم کدام یک از علماء آن حدیث را صحیح می دانسته. از کجا بدانم کدام احادیث نزد تو مسلّم است یا غیر مسلّم؟!

ص: 80

بنابراین، باید روش تو برای تشخیص حدیث صحیح و معتبر از غیر صحیح و غیر معتبر بشناسم.

دکتر عصام، من می گویم اوّل قضیه امامت اهل بیت رسول خدا را بررسی می کنیم و حکم کسی که آن را انکار می کند، که آیا من به نظر تو مسلمان هستم یا کافر؟ آیا ائمه دوازده گانه همین تو نام آنان را بردی و به اسامی آنان تصریح کردی، و گفتی این که آنان در سنّت رسول خدا ذکر شده اند؟ یا این که ائمه دوازده گانه که من در آینده نام آنان را ذکر می کنم؟!

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

حالا نوبت تو بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

شیخ عثمان، من می گویم: در کتاب (العقيدة الطحاويه) امام طحاوی رضوان الله علیه و یا کتاب (العقيده الواسطیه) امام ابن تیمیه رضوان الله علیه تمام احادیث مهم راستین رسول خدا ذکر کرده، یا به عبارت دیگر در این دو کتاب احادیث معتبره و صحیحه نزد اهل سنّت و نزد وهّابیت است نقل کرده، پس، شیخ عثمان، منبع و مرجع من و تو در این مناظره کتب عقیدتی است که مورد قبول اهل سنّت و وهّابیت باشند.

شيخ عثمان، الان هم بهتر است وقت را صرف این که امام مجلسی رضوان الله علیه این حدیث نبوی صحیح دانسته یا شیخ امام آلبانی رضوان الله علیه ضعیف دانسته یا شیخ عبد المنان بگوید ضعیف است و شیخ مقبل و ادعی رضوان الله علیه بگوید صحیح است.

شیخ عثمان، من معتقدم حدیث نبوی که هم شیعه دوازده امامی و اهل سنّت و وهّابیت پذیرفته اند، و از مرحله تصحیح و تضعیف گذشته. پس شیخ عثمان، با تو بحث می کنم در مورد احادیث راستین رسول خدا که در کتاب های عقیدتی نه در کتاب های حدیثی؛ چون وقتی حدیث نبوی در کتاب های عقیدتی مذهب اهل تسنّن و کتاب های عقیدتی مذهب وهّابیت و کتاب های عقیدتی مذهب شیعه دوازده امامی مورد بحث قرار می گیرد، دیگر از بحث در مورد صحت وضعف این حدیث گذشته. وقتی من می گویم: در مورد حدیث ثقلین با تو مناظره کنم؛ چون حدیث ثقلین هم در کتاب ارزشمند کافی امام کلینی رضوان الله علیه آمده هم در کتاب صحیح امام مسلم

ص: 81

نیشابوری رضوان الله علیه؛ ولی من فکر می کنم شیخ عثمان، تو می خواهی از مناظره با من طفره بروی باز تو می گویی امام مجلسی رضوان الله علیه این حدیث! را صحیح و معتبر دانسته؛ ولی امام عبدالله مامقانی رضوان الله علیه این حدیث را صحیح و معتبر نمی داند، یا بر فرض من می گویم شیخ آلبانی این حدیث را پذیرفته، و تو می گویی شیخ ذهبی در کتابش تلخیص المستدرک آن حدیث! را ضعیف می داند. شیخ عثمان، من پیشنهاد کردم مناظره من و تو در مورد حدیث ثقلین باشد؛ چون حدیث ثقلین نزد مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت هم هست و نزد مذهب اهل سنّت و نزد مذهب وهّابیت پذیرفته شده و هم چنین حدیث ثقلین در کتاب های عقیدتی مذهب اهل تسنّن و کتاب های عقیدتی مذهب وهّابیت و کتاب های عقیدتی مذهب شیعه دوازده امامی آمده، هم چنان حدیث ثقلین قوی ترین دلیل بر امامت و عصمت اهل بیت مطهرین می باشد.

پس، شیخ عثمان، بیا من و تو در مورد حدیث ثقلین صحبت کنیم تا صحبت من و صحبت تو در این مناظره از حالت بحث کلی و عام خارج شود. این روش در تمام جهان که مناظره از جزئیات شروع می کنند، این روش رایج است و این نه بخاطر این که بحث از حدیث ثقلین یک بحث فرعی و جزئی است؛ بلکه اگر این کار را نکنیم و موضوع جزئی مناظره را مشخّص و معین نکنیم مناظره از مجرای خود خارج می شود؛ چون مناظره من و تو به حالت کلی گویی تبدیل می شود من و تو موضوع کلی تعیین کنیم یعنی موضوع امامت اهل بیت را و در مرحله بعدی موضوع جزئی مشخص کنیم یعنی حدیث ثقلین را اکنون یک کنفرانس بین المللی به نام کنفرانس کشاورزی منعقد شده. وقتی که این کنفرانس منعقد شد موضوع کلی این کنفرانس سیب زمینی بود؛ ولی هنگام شروع کنفرانس موضوع جزئی کنفرانس در مورد کدام بهتر درخت سیب زمینی به شکل عمودی باشد یا درخت سیب زمینی به شکل افقی است.

شیخ عثمان، تو می گویی مناظره من و دکتر عصام، باید در مورد امامت اهل بیت باشد؟ من در پاسخ تو می گویم: موضوع امامت اهل بیت یک موضوع کلی و گسترده ای است؛ ولی اگر بخواهی از حدیث ثقلین مناظره را شروع کنیم من آماده ام؟ البّته بحث من و تو در مورد حدیث ثقلین در واقع بحث از امامت و عصمت اهل بیت مطهرین است، فقط امامت اهل بیت موضوع کلی حرف من و توست و حدیث ثقلین موضوع جزئی حرف من و توست؛ ولی متاسفانه تو فکر می کنی وقتی

ص: 82

که من در مورد حدیث ثقلین صحبت کنم من دارم از بحث موضوع عصمت و امامت اهل بیت فرار می کنم، شیخ عثمان، زیر بنا و ستون اصلی امامت و عصمت اهل بیت حدیث ثقلین می باشد.

سید طلال سوری مجری شیعه:

بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

امیدوارم مناظره به این شکل تمام نشه، دکتر عصام، اصرار دارد از فرعیات بگوییم از حديث ثقلین و حدیث کساء (پارچه). اگر چنین باشد باید اوّل زمینه بحث را آماده کنیم، من منكر حديث کساء وحدیث ثقلین نیستم این احادیث نزد من پذیرفته شده؛ ولی دکتر عصام، منظور من را اشتباه فهمید من می گویم: مثلا اگر یک نصرانی در مورد عیسی عقیده دارد که عیسی آفریننده جهان است عیسی با خداست و با مریم سه تا خدا تشکیل می دهند، و شبیه این مسائل به این نصرانی می گی با هم مناظره داشته باشیم این نصرانی در پاسخ به تو می گوید من در مورد موضوع تثلیث(سه خدائی) با تو مناظره نمی کنم؛ چون عقیده تثلیث (سه خدائی) نزد مسلمانان و مسیحیان پذیرفته شده نیست؟ چون باید موضوع مناظره ما در مورد عیسی به موضوعات که نزد مسلمانان و در نظر مسیحیان مورد قبول بشود؟ به عبارت دیگر یک مسیحی بگوید در مورد مسائلی که بین مسلمانان و مسیحیان اختلاف است مانند تثلیث(سه خدائی) صحبت نکنیم؛ بلکه فقط در مورد امور متفق علیه بین مسلمانان و مسیحیان صحبت کنیم، حرف های این نصرانی در واقع درست نیست، در واقع روش دکتر عصام، مانند روش آن نصرانی است. من می گویم: درست است که دکتر عصام، حدیث كساء وحدیث منزلت، و هر دو صحیح هستند، و از این جهت مشکلی وجود ندارد؛ ولی من و تو در بحث از کتاب های اهل تسنّن صحبت می کنیم پس، کتاب های تشیع چه؟ اگر بخواهم از منابع شیعه استفاده کنم از چه منبعی استدلال کنم که معتبر و صحیح است در نظر دکتر عصام، می باشد؟ آیا قرآن از نظر تو مورد تحریف قرار نگرفته؟ اگر از نظر کسی یک حرف قرآن کم شده باشد آیا او را بعنوان مسلمان قبول داری؟ من از کجا بدانم تو به کدام کتاب استناد می کنی؟ بله حدیث کساء،

ص: 83

حدیث ثقلين وحدیث منزلت نزد تو و نزد من مورد قبول است، علی بن ابی طالب رضوان الله علیه دارای منزلت عالی؛ ولی بگو کدام کتب شیعه نزد تو حجّت است؟ و کدام عالم از علمای شیعه نزد تو حجّت است؟ یا تو هیچ کس از علمای شیعه دوازده امامی را قبول نداری؟ و آیا این نظر تو نظر شیعه هم هست؟

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

ظاهرا برادرم شیخ عثمان، به حرف های من توجه نکردید. من می گویم: حدیث ثقلین نزد شیعه و اهل سنّت پذیرفته شده، هم در کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری آمده و هم در کتاب ارزشمند کافی امام کلینی رضوان الله علیه زمانی که من وهابی بودم از حدیث ثقلین چیز دیگری می فهمیدم، و الان چیز دیگری از حدیث ثقلین فهمیده ام، و وقتی که درک من نسبت به حدیث ثقلین دگرگون شد، این امر باعث شد که من از مذهب وهابی به مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت هم هست انتقال یافتم.

و الان به شیخ عثمان، می گویم: در مورد همین نوع برداشت ها و فهم ها مختلف در مورد حديث ثقلين من و تو با هم صحبت کنیم، و ببینیم کدام برداشت ها به اراده پیامبر در این حدیث نزدیک تر است و حق با شارحین کدام گروه است؟

شیخ عثمان، تعیین متن حدیث تنها کافی نیست در فهم و برداشت و درک حدیث هم باید من و تو به توافق برسیم، اگر در معنای حدیث ثقلین اختلاف داشته باشیم پیرامون آن هم بحث می کنیم هر کس نزدیک تر به معنای و مفهوم حدیث ثقلین در نزد رسول خدا باشد فهم او حجّت است؛ امّا این که در یک موضوع کلی مثل امامت و عصمت اهل بیت مطهرین که خود این امامت و عصمت کلی است که از مسائل جزئی مانند حدیث ثقلین تشکیل شده.

شیخ عثمان، تو اصرار می کنی که مناظره من و تو در مورد شناخت کتب مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت هم هست، و شناخت کتب مذهب اهل تسنن شروع کنیم؛

ص: 84

ولی من به تو می گویم: بحث در مورد کتب شیعه دوازده امامی ها و كتب مذهب اهل تسنّن، بحث بی نتیجه و بی فایده است؛ چون برای من فرقی ندارد کتب شیعه دوازده امامی چیست و تو کتب شیعه دوازده امامی را می شناسی و من هم کتب اهل سنّت می شناسم، این مسئله روشن است فکر نمی کنم کسی باشد که این کتاب ها را نشناسد. وقتمان را بخاطر این موضوع روشن تلف نکنیم. یک روایتی و حدیثی مانند حدیث ثقلین که همه مسلمانان آن حدیث را صحیح می دانند انتخاب کنیم و روی نوع برداشت و فهم و درک آن حدیث من و تو صحبت کنیم. از من می پرسی چه چیزی از کتاب های احادیث راستین رسول خدا قبول دارم؟ من می گویم: حدیث ثقلین را قبول دارم؛ چرا که علت اصلی که من وهّابیت ترک کردم و شیعه شدم تغییر برداشت و درک من از همین حدیث ثقلین بود. من نسبت به فهم اهل تسنّن و فهم وهّابیت از حدیث ثقلین اشکالات زیادی دارم.

سید طلال سوری مجری شیعه:

بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

امیدوارم مناظره به این شکل تمام نشه، دکتر عصام، اصرار دارد از فرعیات بگوییم. از حديث ثقلین و حدیث کساء .بگوییم اگر چنین باشد باید اوّل زمینه بحث را آماده کنیم. من منكر حدیث کساء و ثقلین نیستم این احادیث برای من پذیرفته شده است؛ ولی منظور من را اشتباه نفهمی. من دوباره حرفم را تکرار می کنم و می گویم: دکتر عصام درست است که، حدیث کساء (پارچه) و حدیث منزلت هر دو صحیح هستند و از این جهت مشکلی وجود ندارد؛ ولی من و تو در بحث از کتاب های اهل تسنّن صحبت می کنیم پس، کتاب- های تشیع چه؟ اگر بخواهم از منابع شیعه استفاده کنم از چه منبعی استدلال کنم که معتبر و صحیح است؟ آیا قرآن از نظر دکتر عصام، مورد تحریف قرار نگرفته؟ اگر از نظر کسی یک حرف قرآن کم شده باشد آیا او را بعنوان مسلمان قبول داری؟ من از کجا بدانم تو به کدام کتاب استناد می کنی در این مناظره؟ بله حدیث کساء، حدیث ثقلین و حدیث منزلت نزد تو و نزد من مقبول و پذیرفته شده.

ص: 85

دکتر عصام، علی بن ابی طالب رضوان الله علیه دارای منزلت عالی است؛ ولی بگو کدام کتب شیعه نزد تو حجت است؟ یا تو هیچ کتاب از کتب شیعه را قبول نداری، و فقط در این مناظره به کتب اهل تسنّن استناد می کنی آیا این نظر تو در مورد کتب شیعه مانند نظر شیعه دوازده امامی هم هست؟ یا این که تو در موضوع کتب شیعه مخالف نظر شیعیان دوازده امامی می باشی؟

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

حدیث ثقلین و گرایش به تشیع

دکتر عصام العماد:

من هم دوبار حرف هایم را تکرار می کنم و می گویم ظاهرا برادر شیخ عثمان، حرف های من را متوجه نشد، من برای بار دوم می گویم: حدیث ثقلین نزد شیعه دوازده امامی و اهل سنّت وهّابیت پذیرفته شده هم حدیث ثقلین در کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه آمده هم در کتاب ارزشمند امام کلینی رضوان الله علیه زمانی که من وهابی بودم از حدیث ثقلین چیز دیگری می فهمیدم و الان چیز دیگری و وقتی این حقیقت را درک کردم از مذهب وهّابیت به مذهب شیعه دوازده امامی انتقال کردم. و الآن بگویم در مورد همین نوع برداشت ها و فهم ها حديث ثقلین صحبت کنیم و ببینیم کدام برداشت ها از حدیث ثقلین به اراده پیامبر در این حدیث نزدیک تر است و حق با شارحین کدام گروه است؟ تعیین متن حدیث تنها کافی نیست در فهم حدیث هم باید توافق داشته باشم اگر در معنای حدیث ثقلین اختلاف داشتیم پیرامون آن هم بحث می کنیم هر کس نزدیک تر به احادیث راستین رسول خدا و به سنّت رسول خدا باشد فهم او حجت است؛ اما این که در یک موضوع کلی مثل امامت که خود از مسائل جزئی مثل حدیث ثقلین تشکیل شده شروع کنیم بحثی بی نتیجه خواهد شد. هم چنان برای بار دوم می گویم برای من فرقی ندارد کتب شیعه چیست. و تو کتب شیعه را می شناسی و من هم كتب اهل سنّت و كتب وهّابیت می شناسم. این مسئله روشن است فکر نمی کنم کسی باشد که این کتاب ها را نشناسد

ص: 86

وقتمان را بخاطر این موضوع روشن تلف نکنیم. حدیث ثقلین که همه آن را صحیح می دانند انتخاب کنیم و روی نوع برداشت از آن حدیث صحبت کنیم. مجدداً شیخ عثمان، باز هم می گویم: تو از من می پرسی چه چیزی از کتب حدیثی شیعه دوازده امامی را قبول داری من می گویم: حدیث ثقلین را قبول دارم؛ چرا که علت اصلی گرایش من به شیعه شد. من نسبت به فهم اهل تسنّن و فهم وهابیان از حدیث ثقلین اشکالات فراوانی دارم.

اگر نگاه کنیم به مقدمه کتاب (حکم الاسلام فی الاثنی عشریه) از شیخ ربیع محمد سعودی (وهابی) يا كتاب (الشيعه الاماميه في ميزان الاسلام) نویسنده این کتاب می گوید: زمانی که به مصر سفر کردم با پدیده ای عجیب مواجه شدم، وقتی دیدم بیشتر علماء فاضلی که می شناختم شیعه شده اند، و هم چنین شیخ ناصر قفاری (وهابی) در کتاب (مسآله التقريب بين السنه و الشيعه) و ( کتاب اصول شیعه اثنی عشریه) می گوید: برخی از علمای نجد به مذهب شیعه دوازده امامی روی آورده اند و امام ابن حجر هیتمی مکی رضوان الله علیه در مورد مردم سنّی مکه که به شیعه دوازده امامی روی آوردند، آن را در مقدمه کتابش (الصواعق المحرقه) می گوید که بسیار از آنان شیعه شده اند.

من بگویم احادیث راستین رسول خدا که امام کلینی و امام مجلسی و امام مامقانی (خدا از همگی خشنود باد) از مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت است، و امام بخاری و امام مسلم (خدا از همگی خشنود باد) از مذهب اهل تسنّن در صحیح شان ذکر کرده اند بحث کنیم. اگر آمادگی نداری می توانیم ادامه این مناظره را به هفته آینده موکول کنیم.

شیخ عثمان، باز هم دوباره تکرار می کنم من در مورد سؤال تو از کتب مذهب شیعه دوازده امامی تعجب می کنم؛ چون تو کتاب های مذهب شیعه دوازده امامی را می شناسی من هم کتاب های مذهب اهل سنّت و کتاب های مذهب وهّابیت را می شناسم. پس، چر از چیز هایی که می دانی سؤال می کنی؟ این حدیث ثقلین: (بعد از من به قرآن و اهل بیتم تمسک کنید):

كتاب الله و اهل بيتي، اذكركم الله في اهل بيتي، اذكركم الله في اهل بيتي.

هم در كتب مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت است، و هم در کتب ششگانه مذهب اهل تسنّن این حدیث آمده، و هم در کتب مذهب وهّابیت حدیث ثقلین آمده، در ضمن حدیث

ص: 87

ثقلین اساس اختلاف بین مذهب شیعه دوازده امامی و بین دو مذهب یعنی مذهب وهابیت مذهب اهل تسنّن را تشکیل می دهد.

تو علم رجال و اصول مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت است را نمی شناسی سیزده سال طول کشید تا من آن را خواندم، و هم چنین من الان سه سال است که در شهر مقدّس قم در مرحله بحث درس خارج می خوانم، و من طلبه ای از طلاب شهر مقدّس قم هستم. و تا قبل از این مناظره با شیخ عثمان، سیزده سال در حوزه علمیه قم درس خوانده ام، پس خودت را با این مباحث خسته نکن که آیا این حدیث صحیح نزد امام مجلسی رضوان الله علیه یا این حدیث ضعیف نزد امام شیخ عبدالله مامقانی رضوان الله علیه اگر من و تو بخواهیم بحث رجالی داشته باشیم یک ماه لازم است نه یک جلسه این طور فقط وقت حاضرین را تلف می کنیم.

در حالی که اساس بنیان اختلاف میان نظر من و نظر تو عدم درک صحیح از حدیث ثقلین است من طبق این حدیث قائل به امامت و معصوم بودن دوازده امام از اهل بیت هستم در حالی که تو معتقدی این حدیث بر عصمت و امامت این دوازده امام از اهل بیت دلالت ندارد می گویی بحث فقط در مورد امامت باشد، خوب من از حدیث ثقلین شروع می کنم؛ چرا ضد و نقیض می گویی؟ می گویی مناظره باید در مورد احادیث راستین رسول خدا در مورد امامت اهل بیت باشد؟ امامت اهل بیت چگونه بوجود آمد؟ چطور پیدا شد؟ بنیادهای اصلی آن چیست؟ جواب همه این سؤالات باز هم در حدیث ثقلین پیدا می کنیم.

شیخ عثمان، من گفتم: من خود وهابی سنّی بودم به خاطر همین حدیث ثقلین شیعه دوازده امامی شدم اگر تو با آن چه که از حدیث ثقلین برداشت می کنی من را قانع کنی من از مذهب شیعه دوازده امامی به مذهب وهابی بر می گردم؛ ولی من می دانم فهم تو از حدیث ثقلین اشتباه است از همان قرن های اوّلیه مردم عراق و ایران و یمن سنّی مذهب بودند بخاطر همین حدیث ثقلین شیعه شدند. شیخ محمد انطاکی در کتاب معروفش (لماذا اخترت مذهب اهل البیت) و محمد تیجانی گفته اند بخاطر همین حدیث شیعه شده اند؛ چرا از حدیثی که باعث شده بسیاری از اهل تسنّن شیعه شوند با من مناظره نمی کنی؟ ابن باز ناصر قفاری و ابن

ص: 88

حجَر هیتمی مکّی همه در کتاب های او نوشته اند که بسیاری از اهل تسنّن بخاطر همین حدیث ثقلین به شیعه دوازده امامی گرایش پیدا کردند، می گویی چطور حدیثی (ثقلین) که باعث این همه دگرگونی در افراد شده بحث اساسی بنیادی ،نیست تو را بخدا قسمت می دهم بحث در مورد حدیث ثقلین بحث بنیادی نیست؟ این واقعا حرف عجیبی است! اگر این بحث اصلی نیست پس، چه بحثی موضوع اصلی است؟

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

حالا نوبت تو بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شيخ عثمان الخميس:

از برادران حضّار و شنونده این مناظره من و دکتر عصام، عذر خواهی می کنم نمی خواهم این مناظره طولانی شود، دکتر عصام، می گوید: سیزده سال علم رجال و علم حدیث نزد علمای مذهب شیعه دوازده امامی در حوزه علمیه شهر قم در ایران درس خوانده، و هم چنان دکتر عصام، گفت: که من علم رجال را نمی شناسم تو از کجا می دانی من علم رجال نمی دانم؟! من ادّعای عالم بودن در علم حدیث شیعه دوازده امامی نکردم؛ ولی حرف دکتر عصام، هم درست نیست.

دکتر عصام، می گویی: نمی خواهی خودم را خسته کنم؛ ولی من می خواهم خودم را خسته کنم و بدانم در این مناظره من و تو از چه حدیث هایی می توانم دلیل بیاورم؟ که تو آنان را قبول کنی؟

دکتر عصام، می گوید: از کتاب تصحیح عقاید شیخ صدوق شیخ مفید و کتاب عقاید شیخ محمد رضا مظفر حجت، من از خود شیعه می پرسم شما پیرو شیخ مفید و شیخ مظفر هستید یا اهل بیت؟

دکتر عصام، می گوید: در مناظره من و او به کتاب های اعتقادی مراجعه کنیم، چه کسی گفته کتاب عقاید شیخ محمد رضا مظفر با این که این پر از احادیث ضد و نقیض است عقیده اهل بیت را مطرح می کند؟ به من کتابی معرّفی کن که می توانم به این کتاب استناد کنم هنگام مناظره من و تو شروع شود و هم چنین از تو می خواهم که روش تو در مناظره برای من معرّفی کن،

ص: 89

من از تو روایات جعفر صادق و روایات محمد باقر رضوان الله علیه را می خواهم، من روایات اهل بیت مطهرین را می خواهم نه حرف های علمای مذهب اهل بیت مانند شیخ محمد رضا مظفر.

دکتر عصام، تو روایات جعفر صادق را رها می کنی و بر کتاب عقاید شیخ محمد رضا مظفر استناد می کنی؟ از نظر من مشکلی نیست که بر اساس پیشنهاد دکتر عصام، در مورد حدیث ثقلین صحبت کنیم؛ ولی قبل از این که من و تو در مورد حدیث ثقلین صحبت کنیم. من الان در مورد این موضوعات که الان گفتم: چیزی از دکتر عصام، نشنیدم.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

حالا نوبت تو دکتر عصام، بفرما صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

ظاهراً صدای من واضح به شیخ عثمان، نمی رسد که هنوز منظور من را نفهمیده، مگر کتاب های اهل سنّت مثل کتاب عقیده طحاویه امام طحاوی رضوان الله علیه یا کتاب عقیده واسطیه امام ابن تیمیه رضوان الله علیه را که من و تو قبلاً این دو کتاب را خواندیم چه کسی غیر از بزرگان اهل سنّت آن دو کتاب را نوشته اند؟ کتاب عقیده واسطیه امام ابن تیمیه رضوان الله علیه مگر امام ابن تیمیه کتاب عقیده واسطیه خود از قرآن و از سنّت پیامبر استخراج نکرده؟ شیخ عثمان، آیا می خواهی بگویی کتب عقاید و عقیدتی اهل سنّت است که از قرآن و احادیث پاک پیامبر نوشته اند معتبر نیستند؟ شیخ عثمان، وقتی من می گویم: کتاب های امام شیخ محمد رضا مظفر رضوان الله علیه چون امام شیخ محمد رضا مظفر از قرآن کریم و از احادیث راستین رسول خدا و از سخنان امامان دوازده گانه اهل بیت (خدا از همگی خشنود باد) به این مطالب رسیده؛ ولی انگار تو می خواهی بگویی که کتاب های امام شیخ محمد رضا مظفر در مورد عقاید را از خودشان در آورده اند و نوشته اند!

شیخ عثمان، آن زمان که من وهابی بودم و کتاب توحید امام محمد عبدالوهاب رضوان الله علیه را می خواندم. شیخ عثمان، می خواهی بگویی امام محمد عبدالوهاب کتاب توحید جدیدی نوشته بود یا آن کتاب را از آیات قرآنی و احادیث راستین رسول خدا بدست آورده بود؟ وقتی من هم می گویم: کتاب های امام شیخ محمد رضا مظفّر رضوان الله علیه درباره عقاید منظورم برداشت شیخ

ص: 90

امام محمد رضا مظفر (خدا از همگی خشنود باد) از آیات قرآن و از احادیث راستین رسول خدا و از روایات اهل بیت مطهرین (خدا از همگی خشنود باد) است، وقتی من می گویم: حدیث ثقلین به دلیل نوع برداشت تو از این حدیث است که در نتیجه روایات امام صادق و امام باقر (خدا از همگی خشنود باد) به دلیل این طرز برداشت تو از حدیث ثقلین نمی تواند حجت باشد بنابراین مناظره راجع به روایات امامان دوازده گانه اهل بیت دور از منطق و دور از مراحل علمی در مناظره روشمند است؛ چون تو روایات امامان دوازده گانه اهل بیت را حجّت نمی دانی؛ لذا اول باید برداشتت را از حدیث ثقلین تغيير ،دهی و بعدا من با تو در مورد روایات امامان دوازده گانه اهل بیت صحبت می کنم.

من هم وقتی سنّی بودم امام علی (كَرَّمَ اللهُ وَجهَه) (خداوند رویش را گرامی بداره) را مثل بقیه صحابه رسول خدا می دانستم؛ اما الان به دلیل برداشت من از حدیث ثقلین عمل به فقه امام علی - كَرَّمَ اللهُ وَجهَه (خداوند رویش را گرامی بداره) را واجب می دانم در حالی که آن موقع ممکن بود به فقه عمر بن خطاب عمل کنم یا فقه امام علی کَرَّمَ اللهُ وَجهَه (خداوند رویش را گرامی بداره)؛ ولى الان یقین دارم باید فقط به فقه امام علی کَرَّمَ اللهُ وَجهَه (خداوند رویش را گرامی بداره) عمل کنم اگر قبل از بررسی حدیث ثقلین به روایات امامان دوازده گانه اهل بیت استناد کنیم مانند صحبت از صندلی که وجود ندارد و من و تو در مورد رنگ سبز یا آبی بودن آن مناظره می کنیم.

چرا راجع به حدیث ثقلین که نزد اهل تسنّن و نزد شیعه دوازده امامی مقبول است صحبت نمی کنی؟ بلکه اصرار می کنی که من و تو در مورد روایات امامان دوازده گانه اهل بیت (خدا از همگی خشنود باد) یا در مورد کتاب هایی شیعه دوازده امامی است صحبت کنیم در حالی که تو به من گفتی: گه همه کتب شیعه دوازده امامی را می،شناسی پس، وقتی که من و تو کتب شیعه دوازده امامی را می شناسیم برای چه در مورد آنان صحبت کنیم و بررسی کنیم کدام کتاب نزد شیعه دوازده امامی معتبر است و کدام کتاب در نزد شیعه دوازده امامی معتبر نیست چه چیزی عاید من و تو از این صحبت می شود، جز تحصیل حاصل نیست؟ شیخ عثمان، اگر آمادگی داری الان پیرامون حدیث ثقلین صحبت کنیم من مناظره را با تو آغاز کنم و اگر نه، هفته آینده در مورد این حدیث با هم صحبت کنیم؟

ص: 91

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

حالا نوبت تو بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

از نظر من مانعی وجود ندارد که دکتر ،عصام در مورد حدیث ثقلین صحبت کند؛ ولی من می خواهم که همه حضّار و شنوندگان حرف من و دکتر عصام، در مورد کتب شیعه دوازده امامی را گوش کنند تا این که همه بفهمند که دکتر عصام، از صحبت با من درباره کتب شیعه دوازده امامی طفره می رود و من می دانم که درباره تصحیح و تضعیف احادیث شیعیان دوازده امامی اختلاف عمیق دارند و من می گویم: تو قائل به صحیح بودن همه احادیث کتاب های چهار گانه ای شیعیان هستی یا این که قائل نیستی؟

چطور می شود با هم مناظره کنیم در حالی که نمی دانم کدام احادیث را قبول داری باید آنان را یکی یکی برای تو بخوانم تا آنان را تایید یا رد کنی؟ کدام کتاب را نام ببرم که تو آنان را قبول داشته باشی؟ و این که می گویی که حدیث ثقلین باعث شد که اهل تسنّن به شیعه دوازده امامی گرایش پیدا کردند؛ چرا مبالغه می کنی کی مردم ایران و یمن و عراق بخاطر حدیث ثقلین شیعه شدند؟ پس؛ چرا جمعیت اهل تسنن هزار برابر شیعیانند؟ اگر مردم عراق حدیث ثقلین را فهمیده بودند، الان کل عراق شیعه دوازده امامی بودند یا در ایران همه شیعه می شدند، این که فلانی شیعه شده یا فلانی سنّی دکتر عصام نیازی به این همه مبالغه ندارد، الحمد الله من می دانم که بعضی افراد با علم الیقین وارد تشیع شدند؛ ولی این موضوع صحبت من و تو نیست من هم تمایلی ندارم وارد این موضوع شوم. لدا برای اثبات این حرف هایت باید آمار ارائه بدهی.

آیا منکرین امامت کافرند یا مسلمان؟

می گویی کتاب های شیخ مظفر مخصوصا کتاب عقاید شیخ مظفر مانند کتاب عقاید امام طحاوی است، کتاب عقاید امام طحاوی، کتاب عقاید مسلمین است و اهل تسنّن که به آن معتقدند؛ ولی من می خواهم با هم در مورد احادیث راستین رسول خدا صحبت کنیم مانند حدیث ثقلین یا حدیث غدیر، در ضمن کتاب های شیخ امام محمد رضا مظفر رضوان الله علیه مخصوصا کتاب عقاید

ص: 92

شیخ مظفر از کتاب ها اعتقادی است به احادیث پیامبر و روایات امامان اهل بیت مطهرین چه ربطی دارند؟ بهر حال آن چه برای من مهم است این که چطور با هم صحبت کنیم چون این نوع صحبت بی نتیجه است من احساس می کنم دکتر عصام، فقط یک موضوع را آماده کرده و اصرار دارد پیرامون آن موضوع صحبت کند؛ لذا وقت به هدر می رود و موضوع ابتر می ماند، به همین دلیل من می گویم: از عقایدی با هم صحبت کنیم که تو بخاطر آن اهل تسنّن را تکفیر می کنی و اهل تسنّن شیعه دوازده امامی را تکفیر می کنند.

حالا اگر دکتر عصام، می خواهد با حدیث ثقلین امامت را اثبات کند من می گویم منکر امامت هستم، آیا من از نظر تو کافر یا مسلمانم؟ اهل سنّت از نظر تو کافرند یا مسلمان؟ امامتی که با این احادیث به اثبات می رسند چه حکمی دارند حکم منکر آن در نظر تو چیست؟ آیا شیعه دوازده امامی به اهل تسنّن بخاطر حدیث ثقلین دشنام می دهند؟ عصام مسئله خطرناک تر از این حرف هاست که تو می گویی.

من حاضرم در مورد مسائل اعتقادی بین شیعه و سنّی با هم صحبت کنیم که وقت زیادی هم نگیرد؛ ولی در مورد حدیث ثقلین یا حدیث کساء (پارچه) بر فرض که یکی دو جلسه هم من و تو در مورد این دو حدیث صحبت کنیم چه نتیجه ای دارد؟ چرا من و تو از قرآن و آیات قرآن مناظره شروع نکنیم؟ آیا امامت ائمه دوازده نزد شیعه دوازده امامی را از کتاب خدا می توانی اثبات کنی؟ من مناظره در مورد احادیث رسول خدا را قبول ندارم من مناظره در مورد آیات قرآنی را می پذیرم در مسائل اختلافی شیعه و سنّی قرآن حکم کند تو ادعا داری بین صحابه پیامبر هنوز هم اختلاف وجود دارد؛ لذا من نمی خواهم در یک بحث ابتر شرکت کنم و در مورد مسائل فرعی مثل حدیث ثقلین صحبت کنیم؛ ولی باز هم اگر دکتر عصام، اصرار دارد که موضوع حدیث ثقلین باشد مانعی نیست؛ ولی امیدوارم در مورد موضوعی که اساس و پایه اختلاف اهل تسنّن و شیعه است را انتخاب کنی؛ ولی من به دکتر عصام، می گویم؛ چرا اصرار می کنی که صحبت من و تو در مورد حدیث ثقلین یا حدیث کساء باشد؟ چرا از سنّت رسول خدا شروع کردی؟ دکتر عصام؛ چرا صحبت من و تو را از قرآن شروع نشود؟ آیا از قرآن دلیل و برهان داری که امامت ائمه دوازده نزد شیعه دوازده امامی از علی تا مهدی به

ص: 93

اثبات برسد؟ دکتر عصام، من با تو در مورد سنّت رسول خدا و در مورد احادیث رسول خدا مناظره نمی کنم من قرآن می خواهم نه سنّت رسول خدا. من و تو در مناظره باید به حکم قرآن تسلیم شویم.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

جلسه بعد هفته آینده روز جمعه خواهد شد ظاهرا شیخ عثمان می خواهد وقت و ساعت جلسه هفته آینده مشخّص باشد بعد از شنیدن مطالب دکتر عصام وقت و ساعت شروع جلسه هفته آینده مشخّص و تعیین خواهد شد. بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

من حرف های شیخ عثمان را نشنیدم؛ چون صدا قطع وصل می شود، من به شیخ عثمان می گویم: که: من هنگامی که در مورد عرایض این مناظره پیشنهاد کردم که مناظره به صورت یک آیه از قرآن یا این که به صورت یک حدیث از سنّت رسول خدا است، هدف من از این پیشنهاد به تو تا با جزئی کردن موضوع بتوانیم از مباحث نتیجه بگیریم که این یک روش علمی در جهان است، اگر شیخ عثمان نمی خواد صحبت من و او از سنّت رسول خدا و از حدیث ثقلین شروع شود مانعی ندارد من از قرآن کریم یعنی از آیه تطهیر با شیخ عثمان این مناظره را شروع می کنم، به نظر می رسد شیخ عثمان می خواهد بین قرآن و سنّت رسول خدا جدایی بیندازد؛ ولی این امکان ندارد، پیامبر می فرماید: اوتیت القرآن و مثله معه، (هم قرآن خداوند به من عطا کرد و هم سنّت خداوند به من عطا کرد، و مقام سنّت هم مانند مقام قرآن است) و انا نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون، و در آیه دیگر می فرمايد: و انزلنا اليك الذكر لتبين للناس، در این دو آیه کلمه ذکر هم به قرآن و هم به سنّت رسول خدا اطلاق می شود، پس، نتیجه می گیرم، از لحاظ مقام و عظمت و بزرگی هیچ فرق میان قرآن و سنّت رسول خدا نیست، یعنی قرآن هم سو و هم وزن سنّت پیامبر است، و هر کس میان سنّت رسول خدا و قرآن فرق بگذارد یا بگوید مقام قرآن بالاتر از مقام سنّت رسول خدا گمراه خواهد شد.

ص: 94

شیخ عثمان، هفته آینده در مورد آیه ای از آیات قرآنی در مورد امامت اهل بیت رسول خدا با هم صحبت کنیم؛ ولی اوّل موضوع کلی را مطرح می شود چون اهل تسنن و شیعه دوازده امامی از آیات زیادی برای اثبات امامت استفاده می کنند بعد یک آیه از قرآن را من و تو مشخص می کنیم تا با جزئی کردن موضوع بتوانیم از مباحث نتیجه بگیریم که این یک روش علمی در جهان است؛ ولی اگر با هم در مورد آیه تطهیر صحبت کنیم باز باید به حدیث کساء رجوع کنیم، و هم چنین باید به حدیث ثقلین رجوع کنیم؛ چون واژه اهل بیت در آیه تطهیر آمده و در حدیث ثقلین نیز آمده، پس شیخ عثمان تو نمی توانی بین آیه تطهیر و حدیث ثقلین فاصله ایجاد کنی، چون این آیات قرآن و احادیث رسول خدا در مورد اهل بیت با هم ارتباط دارند.

شیخ عثمان، ببخشید من به یک نکته ای را می خواهم به تو تذّکر بدهم در مسئله مُهر نماز؛ چون تو در این مورد اشتباه کردی.

من از تو خواهش می کنم از الفاظ مؤدبانه استفاده کنی؛ چون تو گفتی فلانی برای غیر خدا سجده (مُهر) کرد باید در بکار بردن الفاظ دقت کنی من قبول کردم با هم صحبت کنیم؛ چون هدف بنده از این صحبت ایجاد همبستگی و وحدت اسلامی میان مذهب وهّابیت و مذهب دوازده امامی است، من و تو به عنوان دو روحانی از دو مذهب از مذاهب اسلامی و به عنوان دو برادر مسلمان با هم صحبت کنیم.

من یک شرط اساسی برای قبول مناظره با تو دارم و این شرط اساسی اینست که باید من به تو احترام قائل باشم و تو به من احترام قائل باشی، من هر تهمت شرک به شیعه دوازده امامی را نمی پذیرم، چون من هم وقتی وهابی بودم نظر من نسبت به مذهب شیعه دوازده امامی مثل نظر تو به این مذهب بود، این مذهب را به شرک متهم می کردم و کتابی هم بنام (الصله بین الاثنى عشريه و فرق الغلاه) (همبستگی میان مذهب علی اللهی ها خطابيه و مذهب دوازده امامیان) در واقع بین مذهب دوازده امامی و غلات على اللهی ها خطاییه فرق نمی گذاشتیم باید این مسئله را با تو در این مناظره حل کنم من قبول کردم که با هم صحبت کنیم بر اساس و پایه هر دو یک دیگر را مسلمان می دانیم برای مسلمان جایز نیست دیگری را به کفر یا به

ص: 95

شرک متهم کند باید برای این صحبت من و تو، من قوانین خودم را مشخّص کنم، و تو می توانی قوانین خودت در صحبت با من را معین کنی، درست است که من بعنوان دوازده امامی کسی که منکر احادیث راستین رسول خدا باشد کافر است و خارج از اسلام و هم چنین هر کسی قرآن را از طرف خداوند نداند کافر است.

به هر حال، از تو می خواهم در بکار بردن عبارت ها دقّت کنی. (نباید به تکفیر شرک و غلو من را متهم کنی، و هم چنان من نباید به تکفیر شرک و غلو تو را متهم کنم من باید تو را بعنوان یک مسلمان قبول کنم هم چنین تو باید من را بعنوان یک مسلمان قبول کنی و هم چنین من باید نسبت به تو حسن ظن داشته باشم، و نیز تو باید نسبت به من حسن ظن داشته باشی) (1) ، اگر چنین باشد من می توانم با تو یک مناظره علمی داشته باشم که هم من و هم تو راضی باشیم.

قرار ما ان شاء الله جمعه آینده از اخلاق خوب تو و از حضور تو در این جلسه اول از جلسات این مناظره متشکرم تو را بخدا می سپارم.

ص: 96


1- نباید هم دیگر را به تکفیر شرک و غلو متهم کنیم و باید هم دیگر را بعنوان یک مسلمان قبول و مترتب آن به هم دیگر حسن ظن داشته باشیم.

دومین مناظره:

بخش اول: آیه تطهیر، حدیث ثقلین و کساء چه دلالتی دارد؟

مصطفی طائی از طرف مسجد شیعیان:

جلسه دوم این مناظره که در مسجد شیعیان برگزار می شود.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

بسم الله الرحمن الرحيم، سلام علیکم و رحمۀ الله و برکاته، خیلی خوش آمدید برادران و هم چنین به شیخ عثمان و دکتر عصام و تمامی برادرانی که این مناظره گوش می کردند خوشامد می گویم. بفرما سید طلال بلندگو با تو.

سید طلال مجری شیعه:

بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

بسم الله الرحمن الرحيم، در ابتدا از اخلاق نیکوی برادر فاضل شیخ عثمان تشکر می کنم و از او خیلی خوشم آمد زمانی که گفت: اهل تسنّن و شیعه دوازده امامی را مسلمانان موحد هستند؛ ولی او شیعه دوازده امامی را دچار اشتباه شدند می داند، همان گونه که من قبلا زمانی که وهابی بودم این گونه فکر می کردم.

من ده ها دوست وهابی دارم که قبلاً در مساجد تفسیر و حدیث با هم دیگر مباحثه می کردیم؛ ولی من وهابیت را رها کردم و مذهب دوازده امامی را انتخاب کردم. عموی من شیخ عبدالرحمن عماد که از رهبران وهابی ها در یمن است و شیخ عثمان را خیلی دوست دارم؛ ولی در این مسئله از امام ابن القیم تقلید می کنم، او شیخ الاسلام اسماعیل هروی را دوست می داشت؛ امّا می گوید: شیخ الاسلام نزد ما عزیز است؛ اما حق نزد ما عزیزتر است. و حق

ص: 97

این که من شیخ عثمان را دوست دارم، ولی حق از او برایم عزیزتر است از انصاف عثمان خوشم آمد زمانی که گفت مذهب شیعه دوازده امامی (مُهر نماز) نمی پرستند، همان گونه که بعضی از نا دانان این گونه فکر می کنند؛ بلکه آنان خدای یگانه را می پرستند و تکفیر می کنند هر که غیر خدا را می پرستد و هم چنین از شیخ عثمان خوشم آمد به خاطر این که او نظر بنده را قبول کرد تا صحب من و او در این مناظره بصورت آیه به آیه از قرآن یا حدیث به حدیث از سنّت راستین رسول خدا صحبت کنیم تا صحبت من و او پراکنده نشود، من نمی خواهم موضوع صحبت من و شیخ عثمان، یک کلی یا عام باشد، من به او قول می دهم که با هم صحبت کنیم از عللی که باعث شد برخی برادران وهابی، مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت هم هست را تکفیر کنند، یا برخی از برادران مذهب دوازده امامی برادران وهابی را تکفیر می کنند من و شیخ عثمان، می خواهیم با عقل سلیم و با تقوی کامل این اسباب را بررسی کنیم بدون هیچ توجه به این که باید طرف مقابل را شکست دهیم، و هیچ کس هم دیگر را تکفیر نکنیم، اگر من در جلسه این مناظره وهابیان را تکفیر کنم از جلسه این مناظره طرد و اخراج می شوم و اگر شیخ عثمان تکفیر کند شیعه دوازده امامی را او از جلسه این مناظره طرد و اخراج می شود.

به نظر من شیعه دوازده امامی به حق نزدیک ترند تا اهل تسنّن در حالی که نظر شیخ عثمان، اهل سنّت را نزدیک تر به حق می داند در برابر شیعه دوازده امامی، من و شیخ عثمان اعتقاد داریم که هر دو طرف مناظره هم من و هم شیخ عثمان، طرف مقابل را مسلمان می داند؛ امّا خودش را نزدیک تر به حق می داند.

من قبلاً مثل شیخ عثمان بودم و فکر می کردم استدلال های اهل تسنّن به حق نزدیک تر است تا استدلال های شیعه دوازده امامی، ولی بعداً به این نتیجه یقینی رسیدم که شیعه دوازده امامی به حق نزدیک ترند تا اهل تسنّن.

ص: 98

شیخ عثمان؛ امّا نسبت به غلات خطابیه، من می گویم: غالیان على اللهى ها خطابيه - لعنت خداوند بر آنان- کفار و مشرکند، هم اهل تسنّن و هم شیعه دوازده امامی و هم چنین وهابی ها آنان را تکفیر کردند.

اهل بیت و آیه تطهیر از نگاه ابن تیمیه

امروز مناظره من و شیخ عثمان پیرامون آیه تطهیر است؛ ولی به خاطر این که عثمان در کتاب خود کشف الجاني محمد التيجانی تماماً بر شیخ الاسلام امام ابن تیمیه رضوان الله علیه اعتماد کرد و به کتاب او (امام ابن تیمیه) منهاج السنه اعتماد می کرد، و از این کتاب نوشته های که پیرامون آیه تطهیر وجود دارد نقل می کند، بخصوص آن چه را که امام ابن تیمیه - خدا او را بیامرزد - در كتاب الفتاوى الكبرى ج 3 صفحه 154 ذکر کرده و نشر آن توسّط دانشمند وهابی شیخ ابوتراب الظاهری رسآله ای نوشته که از همین کتاب فتاوی کبری امام ابن تیمیه رضوان الله علیه تشکیل یافته و استخراج کرده و این رسآله را بعنوان (رسآله في فضل اهل البيت و فى حقوقهم لدى شيخ الإسلام ابن تيميه ،الحرانی، دار القبله جده عربستان سعودی، 1405 ه).

امام ابن تیمیه رضوان الله علیه در تفسیر این آیه: ﴿ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً.﴾ (سوره احزاب، آیه 33)

گفته و زمانی که خداوند سبحان اراده فرموده رجس و نا پاکی را از اهل بیتش دور سازد و آنان را طاهر و پاک گرداند، پیامبر برای نزدیک ترین اهل بیتش دعا کرد و آنان را، و مراد از (اهل بیت این جا عبارت از علی و فاطمه (خدا از همگی خشنود باد) و دو آقای اهل بهشت است)، خداوند به خاطر دعای پیامبر برای آنان به پاک کردن و به کمال آنان که دلالت دارد بر این که نا پاکی و رجس از آنان (خدا از همگی خشنود باد) دور ساخت، و طاهر بودن آنان نعمتی و رحمتی و فضلی از طرف خداوند برای اهل بیت بود.

امام ابن تیمیه - خدا او را بیامرزد - هم چنین در همان منبع می گوید: از راه های صحیحی رسیده زمانی که بر پیامبر این آیه نازل شد که:

ص: 99

﴿ انّ الله وَ مَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلَّمُوا تَسْلِيماً﴾ (سوره احزاب آیه 56). خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود می فرستند؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، بر او درود فرستید و سلام گویید و کاملاً تسلیم فرمان او باشید.

صحابه از پیامبر از چگونگی درود فرستادن سؤال کردند، فرموده : (قولوا اللهم صلِّ على محمّد و على آل محمّد كَمَا صَلّيت على إبرَاهِيم و على آل إبرَاهِيم إنّكَ حميد مجيد، و بارِك على محمد كَما باركتَ على إبراهيم و على آل إبراهيم إنّك حميد مجيد.) بگویید بار خدایا بر محمد و آل محمّد صلوات بفرست چنان که بر ابراهیم و آل ابراهیم صلوات فرستادی و تو حمید مجید، و مبارک ساز بر محمّد چنان که بر ابراهیم و آل ابراهیم مبارک گرداندی، و تو حمید و مجید.

و هم چنین امام ابن تیمیه -خدا او را بیامرزد - گفته: امام احمد و ترمذی و غیر این دو از ام سلمه روایت کرده اند: زمانی که آیه ذیل نازل شد:

﴿إنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً﴾ (سوره احزاب (33)

خدا چنین می خواهد که رجس هر آلایش را از شما خانواده نبوت ببرد و شما را از هر عیب پاک و منزه گرداند؛

پیامبر کسای خود (پارچه خود) را بر علی و فاطمه و حسن و حسین گستراند و فرموده: ﴿اَلّلهُمَّ هؤلُاءِ أهلُ بَيتي، اللهم أذهب عَنهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرهم تطهيراً﴾

سنّت رسول خدا کتاب خداوند را تفسیر و تبیین می کند. امام ابن تیمیه رضوان الله علیه حرف هایش را ادامه می دهد و می گفت زمانی که گفت: این ها اهل بیتم هستند با این که سیاق قرآن دقت کن امام ابن تیمیه چه می گفت: دال بر این که خطاب زنان پیامبر است.

یعنی سیاق این آیه برای زنان ،پیامبر و حرف می گفت: از زنان پیامبر ولی ابن تیمیه می گفت: با این که سیاق قرآن دال بر این که خطاب با زنان پیامبر است با علم به این که زنان پیامبر از اهل بیتش به نظر ابن تیمیه می باشد ولی دقّت کن، به آن چه بعداً خواهد گفت. همان گونه که

ص: 100

دلالت کرد بر آن قرآن آنان سزاوار تر هستند یعنی آن چهار نفر سزاوار تر هستند تا باشند اهل بیتش به خاطر این که صله نسبی قوی تر از صله سببی.

اهل بیت و آیه تطهیر از نگاه ابن جریر طبری

همان گونه ذکر کرد ابن جریر طبری:

﴿ إِنَّمَا يريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ أَلَيتَ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً﴾ (سوره احزاب، آیه 33)

یعنی؛ بدی و فحشا را از اهل بیت محمد دور می سازد و شما را پاک می گرداند از گناه و طاهر می کند شما را خداوند پاک شدنی. و به سند از قتاده در تفسیر این آیه گفت: اهل بیت را خداوند طاهر ساخت از بدی و آنان را مخصوص به رحمتش کرد. سپس، ذکر کرد امام از ابی سعید خدری گفت رسول خدا فرموده نازل شد این آیه در حق پنج نفر رسول اکرم و علی و فاطمه و حسن و حسین - هنوز نوشته های امام طبری امام اهل تسنن - سپس، ذکر کرد امام طبری حدیث عایشه را گفت:

یک روز صبح زود پیامبر از خانه خارج شد و بر او پارچه بافته شده از موی سیاه. حسن آمد پیامبر او را داخل كرد و گفت: (إِنَّمَا يريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ أَلَيتَ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِيراً.)

سپس، ذکر کرد حدیث انس بن مالک رضوان الله علیه را که:

پیامبر عبور می کرد از خانه فاطمه به مدت شش ماه هر گاه خارج می شد برای نماز می گفت: نماز ای اهل بیت: (إِنَّمَا يريد الله ليذهب عنكم الرِّجْسَ أَهْلَ اللَيت وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطهيراً.)

سپس، ذکر کرد امام اهل تسنن طبری حدیث ام سلمه را. گفت: پیامبر نزد من بود و علی و فاطمه و حسن و حسین برای آنان غذای خوبی درست کردم پس، آن را خوردند و خوابیدند و با پارچه روی آنان را پوشاند. سپس، گفت: خدایا این ها اهل بیت من هستند رجس و نا پاکی از آنان دور ساز و آنان را طاهر گردان و نام برد سند های فراوانی که وقت برای ذکر بیشتر آنان نیست. چون بسیار فراوان است که منحصر می کند اهل بیت پاک گردیده به این پنج نفر یعنی پیامبر هم از آنان است. پیامبر، علی، فاطمه، حسن و حسین در آیه تطهیر و پیامبر استثنائاً داخل

ص: 101

در ضمن اهل بیت است. مفسران گفته اند: آیه تطهیر اطلاق کرده حتی بر پیامبر کلمه اهل بیت را، سپس ذکر کرده امام اهل تسنن حدیث واثله بن اسقع که گفت: زمانی که نزد پیامبر خدا بودم علی و فاطمه و حسن و حسین آمدند سپس، پیامبر بر آنان ردای خود را انداخت و سپس، گفت: خدایا این ها اهل بیت من هستند، خدایا پلیدی را از آنان دور ساز و هم چنین ده ها حدیث دیگری وجود دارد که آشکار می کند این که رسول خدا حصر کرده اهل بیت را در زمان خودش به این چهار نفر.

اهل بیت و آیه تطهیر از نگاه ابن کثیر

و ذکر کرد امام حافظ بن كثير رضوان الله علیه در تفسیرش برای این آیه حدیثی که روایت کرده آن را ترمذی و بزاز از ابن حوشب که گفت:

(قَالَ: دَخَلْتُ مع أُبي عَلَى عَائِشَة (رضي الله عنها) فسأَلْتُهُ عَنْ عَلِيِّ (رضي الله عنه) فَقَالَ: تَسْأَلُني عَنْ رَجُل كَانَ مِنْ أَحِبَ النَّاسِ إِلَى رَسُول اللَّهِ، وَ كَانَتْ تَحتَهُ ابْنَتَهُ أَحِبُّ النَّاسِ إِلَيْهِ، لَقَدْ رَأَيْتُ رَسُولَ الله دَعَا عَلَيّاً و فَاطمه و الحسَنَ و الحسَينَ (رضي الله عنهم) فَأَلْقَى عَلَيهِم ثوباً فَقَالَ: اللهم هؤلاء أهل بيتي فاذهب عنهم الرجس وَ مَطهرينكُمْ تَطهِيراً، قالت عائشه (رضي الله عنها) فدنوت منه و قلت: يَا رَسُولَ اللهِ و أنَا مِنْ أَهْلِ بَيْتَكَ فَقَالَ: تَنَحي فَإِنَّكَ عَلَى خَيرٍ.)

با پدرم بر عایشه وارد شدیم، پس، سؤال کردم از علی رضوان الله علیه گفت: از من سوال می کنی از مردی که محبوب ترین کس نزد رسول خدا است و دخترش محبوب ترین مردم نزد اوست. به تحقیق دیدم رسول خدا دعا می کرد. علی و فاطمه و حسن و حسین پس پیراهنی بر آنان انداخت و گفت: خدایا اینان اهل بیتم هستند، پس پلیدی را از آنان دور ساز و پاک گردان آنان را. گفت: نزدیک او شدم و گفتم: ای رسول خدا من هم از اهل بیت تو هستم؟ گفت: دور شو تو از خوبانی.

پس، این جا می یابیم رسول خدا فراوان تاکید می کند در ضرورت محصور کردن اهل بیت مطهرین در این چهار نفر و پیامبر داخل می شود در ضمن آنان پس، می گردند پنج نفر.

ص: 102

این مطلب را تاکید خواهم کرد ان شاء الله زمانی که برسیم به مبحثی - که در فرصت بعدی به من داده خواهد شد - تاکید می کنم؛ چرا پیامبر صلی الله علیه و آله اینان محصور کرد و فرموده فقط این چهار نفر؟ و توضیح خواهم داد این که علت آن بر می گردد به این که این ها عدل و هم وزن قرآنند، و حدیث ثقلین به آنان تعلّق دارد، و زمانی که آنان هم وزن عدل قرآن هستند پس، باید محصور به عدد مشخصی باشند همان گونه که قرآن محصور به تعداد معینی از سوره ها تا این که کسی نیاید و ادّعا کند که عدل قرآن است، و این که اهل بیت طاهر است، به خاطر این که اهل بيت غير طاهر عدد مشخّصی ندارند.

سید طلال مجری شیعه:

بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

بنام خدا، سلام می کنم به دکتر عصام، در این جلسه خواهش می کنم در ابتدا به ما بشناساند امامت چیست؟ و حکم ایمان به آن چیست و ضرورت ایمان آوردن به آن چیست؟ سپس، بعد از آن وارد این موضوع می شویم و شروع می کنیم به ذکر دلایلی که دلالت می کند بر امامت علی و حسن و حسین و بقیه امامان دوازده گانه اهل بیت پیامبر.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

از دوستم و برادرم شیخ عثمان تشکر می کنم و همان گونه که گفتم: من به یک مسئله مهمی تاکید می کنم و این که ما همان گونه که همه ما اتفاق کردیم این که ما بحث کنیم از آیه تطهیر و حدیث کساء و حدیث ثقلین، هم چنین بحث خواهیم کرد در قضیه معنای امامت است؟ و حکم منکر امامت چیست؟ ان شاء الله ولی همان گونه که توافق کردیم در جلسه گذشته این که بحث از آیه آیه قرآن، و از حدیث حدیث سنّت پیامبر، یعنی تو در جلسه گذشته ملتزم شدی به این که بحث ما از حدیث کساء (پارچه) و از آیه تطهیر باشد، و از این جا من به تو وعده می

ص: 103

دهم من ادلّه کافی دارم که برای تو روشن می کند حکم کسی که منکر امامت شده چیست؟ وادله حکم منکر امامت چیست؟ بحث های زیاد دارم، و چه بسا بررسی این موضوع نیازمند به بیشتر از سه یا چهار جلسه است.

شیخ عثمان، تو نگران نباش من مطالب زیاد در مورد حکم منکر امامت امامان دوازده گانه نوشتم، ولى الان وقتش نیست که مطالبی در مورد حکم منکر امامت امامان دوازده گانه را عرض کنم.

پس، شیخ عثمان، عجله نکن؛ چرا که اگر وارد این موضوع شویم از موضوع اصلی که بر آن من و تو توافق کردیم و تو به آن ملتزم شده ای در جلسه قبلی این که بحث ما پیرامون آیه تطهیر باشد و من می خواهم الان من مطالبی در مورد آیه تطهیر عرض کنم؛ ولی تو الان می آیی و می گویی به من: حکم کسی که منکر امامت است چیست؟ من جواب سؤال تو را می دهم، ولی بحث در حکم منکر امامت اهل بیت مطهرین (خدا از همگی خشنود باد) خروج از موضوع مناظره مورد توافق من و توست. تو نگران نباش هر قضیه که بخواهی آن را بررسی کنی من همراه تو هستم عقب نشینی نخواهم کرد تا آخرین لحظه از این مناظره، هر قضیه که بخواهی آن را بررسی کنی بررسی و تحقیق در قضیه مبانی بحث رجالی در مذهب شیعه دوازده امامی یا قضیه اصول اعتقادی نزد این مذهب را برای تو مطالبی در این مورد عرض می کنم، و شاید مورد صحبت طولانی خواهد بود، ولی الان موضوع صحبت من و صحبت تو حکم منکر امامت نیست تا در این مناظره پراکندگی ایجاد نشود، و تا این مناظره از موضوع خود منحرف نشود، من و تو می خواهیم به حق برسیم، و اگر خواستیم به حق برسیم باید سعی کنیم مناظره ما پراکنده نشود.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

بفرما شیخ عثمان صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

بنام خدا، خداوند همه را موفق بدارد به آن چه مورد رضایت و محبت اوست همان گونه که دکتر عصام، خواسته است بحث از آیه تطهیر مانعی نزد من نیست؛ ولی من یک مطلب در مورد آیه تطهیر را عرض می کنم.

ص: 104

آیه تطهیر همان گونه که دکتر عصام، به آن استدلال می کند که اهل کساء ائمه اهل بیت مطهرین که خداوند تبارک و تعالی آنان را برگزید، در حالی که آیه تطهیر مربوط به اهل کساء نیست، و آیه تطهیر بنابر قول جمهور مفسرین در مورد نساء پیامبر همان گونه که از ظاهر سیاق آیات در قول خداوند تبارک و تعالی: (ای زنان پیامبر هر کسی فحشای آشکاری انجام دهد) و گفته او: (ای زنان پیامبر شما مانند زنان دیگر نیستید) تا این که گفته (اراده خداوند بر آن تعلق گرفته تا شما اهل بیت را از هر گونه زشتی و پلیدی مبرا ساخته و پاکیزه قرار دهد) بعد از آیه تطهیر خداوند متعال گفت: (و یاد بیاورید آن چه تلاوت شود در خانه هایتون از آیات خدا حکمت)، برای همین از بلاغت دور است که یک دفعه بدون تذکر و اشتباهی منتقل شود.

و آن چه آشکار و معلوم است این که سخنان خداوند متعال در قرآن انتهای بلاغت است؛ لذا من می خواهم این که دکتر عصام، ذکر کند آن چه را که در آیه تطهیر پیدا می کند از دلیل، چه چیزی می خواهد از آن تا به کجا می خواهد برسد از طریق این آیه؟! بعد به حول خدا به شکل مفصّل پیرامون آیه تطهیر بحث خواهیم کرد.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

خوب دکتر عصام، ان شاء الله نه دقیقه دیگر با شیخ عثمان باقی ماند، بفرما بلندگو با تو است.

دکتر عصام العماد:

در حقیقت موضوع اصلی ما بحث پیرامون این که آیا این دلایل حدیث ثقلین و حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفر که هر دو حدیث در صحیح امام مسلم نیشابوری آمده، حدیث ثقلین: (در میان شما دو چیز باقی گذاردم اگر به آن چنگ زدید هر گز بعد از من گمراه نخواهید شد کتاب الله و اهل بیت من است)، تركت فيكم ما إن تمسكتم به لن تظلوا بعدى أبداً كتاب الله و اهل بیتی، خدا را به شما متذکر می شوم در مورد اهل بیتم آیا این حدیث دلالت دارد بر تمسّک جستن به اهل بیت یا نه؟ امام آلبانی رضوان الله علیه رهبر وهابیان در عصر جدید در همین قرن بیستم- این حدیث (حدیث ثقلین) را مفصّلاً بررسی کرده و توضیح داد این که دکتر علی احمد سالوس در مورد تضعیف بعضی از راه های نقل حدیث اشتباه کرده به خاطر این

ص: 105

که حدیث ثقلین که در صحیح امام مسلم نیشابوری وارد شده، و همه امت اسلام بر درست بودن این حدیث اجماع کرده اند، و آشکار ساخت امام آلبانی این که این حدیث صحیح است.

شیخ عثمان، اگر بخوای برگردی به کتاب آلبانی در جایی که دفاع می کند از حدیث ثقلین در کتابش سلسله احادیث صحیح، و توضیح داد به این که این حدیث صحیح به تمام طرق روائی آن حدیث، و با تمام اختلاف در متن و محتوی و تعبیرات الفاظ آن حدیث، با لفظی که وارد شده طنابی آویزان از آسمان تا زمین، یا با لفظی که وارد شده به این که این دو (قرآن و اهل بیت مطهرین)، هرگز از هم جدا نمی گردند مگر هر دو وارد بر حوض شوند.

آیا زنان پیامبر اهل بیت مطهرین هستند؟

و تو هنگامی که اصرار می کنی که اهل بیت مطهرین زنان پیامبر نه علی و فاطمه و حسن و حسین و نه امام از فرزندان امام حسین است. آیا تو می دانی الان هیچ کدام از زنان پیامبر باقی نمانده اند، آیا این مسئله بدین معناست که بین قرآن و اهل بیت جدایی افتاده؟ من الان می توانم ده ها روایت از طرق مختلف روایی از کتب شیعیان دوازده امامی برای تو ذکر کنم که دلالت می کند بر این که اهل کساء (پارچه) فقط همان چهار نفر ( امام علی و امام حسن و امام حسین و فاطمه (خدا از همگی خشنود باد) هستند ولی من الان استناد می کنم به گفته های خود علمای اهل تسنن، یعنی گفته های اهل سنت فراوان است که دلالت می کند بر این که اهل بیت مطهرین چهار نفر هستند، اگر خواستی می توانی به علمای اهل تسنن که فراوانند مانند امام طحاوی رضوان الله علیه مراجعه کنی.

این مسئله را با دلیل مفصلاً تبیین می کنم، من می آیم و با تو به مناظره می نشینم در مورد مسئله دلیل، سنت رسول خدا شرح می دهد قرآن را، و پیامبر می فرماید:

اوتيت القرآن و مثله معه.

داده شدم قرآن و مانند آن همراه او سنّتم.

سنّت رسول خدا مانند قرآن است، و سنّت رسول خدا هم وزن قرآن است، و سنّت پیامبر شرح می دهد قرآن کریم را زمانی که پیامبر با دلایلی کامل و تام برای ما توضیح می دهد این که

ص: 106

اهل بیت مطهرین نه غیر مطهرین از اهل بیت، عبارتند از: امام علی و امام حسن و امام حسین و فاطمه (خدا از همگی خشنود باد) پس چرا با پیامبر صلی الله علیه و آله مخالفت کنیم؟!

و قضیه این نیست که پناه بر خدا می خواهیم بگویم ام سلمه از پاک شدگان نیست، خدا لعنت کند کسی که بخواهد ام سلمه را تنقیص کند، ولی قضیه این که بگویم باید به سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله ملتزم باشیم؛ چون سنّت پیامبر هم سو و هم وزن قرآن است. مسئله من این نیست که من بخواهم، و من آرزو کنم که زنان پیامبر صلی الله علیه و آله از اهل بیت مطهرین شدگان باشند. من آرزو می کنم این گونه باشد و آنان این لیاقت را دارند تا به این مقام برسند ولی من می گویم: قضیه این که من ملتزم به شرع باشم، من ملتزم به شریعت هستم من ملتزم به سنّت رسول خدا هستم.

اگر پیامبر صلی الله علیه و آله فرموده اهل بیت من عبارتند از علی، حسن، حسین و فاطمه من می آیم و بگویم نه؟

اگر پیامبر در حدیث صحیحی که در کتابی مانند صحیح امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه وارد شده که روایت می گفت: زمانی که از زید بن ارقم رضوان الله علیه سؤال شد زنان نبی صلی الله علیه و آله از اهل بیت رسول خدا هستند؟ فرموده: نه و در روایت دیگر گفت: بله ولی اهل بیتش... علمای اهل سنت گفته اند: زمانی که زید بن ارقم رضوان الله علیه گفت: بله سپس، گفت؛ ولی، دلالت بر این که در این جا خطایی و اشتباهی باشد والا چه معنا دارد که زید بن ارقم رضوان الله علیه بگوید بله سپس، بر گرده و بگوید: ولی اگر تو در این مورد به گفته های امام نووی رضوان الله علیه مطلب خوب می فهمی، اگر خواستی به کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه، مراجعه کن به شرح امام نووی رضوان الله علیه، و مراجعه کن به تعلیقه شیخ خلیل مامون دار المعرفه گفت: امام مسلم نیشابوری، ببخشید امام نووی رضوان الله علیه زمانی که این حدیث را شرح داد؟ پس، گفتیم به زید بن ارقم رضوان الله علیه: همسرانش از اهل بیتش هستند؟ زید بن ارقم گفت: نه و یک بار دیگر گفت: بله، این دو روایت ظاهرشان متناقض است یعنی یک دفعه سؤال می کنند از زید بن ارقم و می گفت: بله و یک دفعه در جواب می گفت نه، این دو روایت ظاهرشان متناقض می باشد ولی آن چه مشهور است در غیر کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری زنان پیامبر از اهل بیتش نیستند اگر امام نووی می گفت مشهور در غیر صحیح کتاب مسلم نیشابوری این که همسران پیامبر از اهل بیتش نیستند، و دلیل این

ص: 107

مطلب حدیث کساء که از احادیثی است که تمام مسلمین از مذهب اهل سنّت و از مذهب شیعه دوازده امامی و از مذهب وهابیت در صحیح بودن این حدیث اجماع دارند.

شیخ عثمان، من و تو باید ملتزم شویم به سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله، زمانی که رسول خدا صلی الله علیه و آله اهل بیت در زمان حیاتش را برای ما مشخّص و معین کرد، رسول خدا می خواست مشخص کند برای ما اهل بیت مطهرین را نه اهل بیت غیر مطهرین را به خاطر این که رسول خدا ذکر کرد در حدیث ثقلین برای آنان مقامی بزرگ که آنان قرین قرآن خواهند شد و قرین سنّت پیامبر خواهند شد، و این که کسی که ترک کند قرآن و سنّت پیامبر و اهل بیت مطهرین را گمراه و دور از اسلام خواهد بود، از این جهت رسول خدا صلی الله علیه و آله خواستند از طریق مشخّص کردن اهل بیت مطهرین مقام والای آنان را مشخّص کند، تا این که کسی نیاید و ادعای دروغین و زوری داشته باشد به این که او از اهل بیت مطهرین است؛ پیامبر مقام اهل بیت مطهرین را مفصلاً بیان کرد، و من به تو می گویم: ممکن است می توانیم در زبان عربی کلمه اهل بیت را مجازاً اطلاق کنیم، همان گونه که می گفت امام زبیدی اهل بیت گاهی مجازاً اطلاق می شود بر زن مرد و همسر او است، همان گونه که در آیات قرآن گاهی اطلاق می شود ولی من می گم از زمانی که رسول خدا تبیین کرد در این حدیث (کساء) که اهل بیت مطهرین این چهار نفرند: امام علی و حسن وحسین و فاطمه (خدا از همگی خشنود باد) در این جاست که کلمه اهل بیت به یک حقیقه شرعی بر می گردد، یعنی ما هرگز بحث نمی کنیم از اهل بیت به معنای لغوی آن، و به معنای که در زبان عرب ها بکار می برند؛ چون کلمه اهل بیت در معنای لغوی و زبان عرب ها فرقی بین اهل بیت مطهرین و اهل بيت غير مطهرين وجود ندارد، همان گونه اهل بیت در قرآن اطلاق می شود بر زن مرد و همسر او و در آیات قرآنی آمده، ولی من می گویم در این جا حدیث کساء پیامبر مشخص ساخت مراد از اهل بیت مطهرین چیست؟ کسانی که به آنان چنگ می زنیم بعد از قرآن و بعد از سنّت رسول خدا ،است در این جا بحث لغوی نیست، بحث زبان عرب های جاهلی نیست؛ بلکه بحث از یک حقیقت شرعیه است، بحث از کلمه اهل بیت رسول خدا در سنّت رسول خدا نه بحث از کلمه اهل بیت در زبان عرب های جاهلی، من هم از روی التزام به شرع و التزام به سنّت رسول خدا، بعضی قضیه عبارت از التزام به شرع من می خواهم بگویم:

ص: 108

بسیاری از اهل تسنّن گفته اند: باید به سنّت رسول خدا ملتزم شویم پس، مادامی که پیامبر اهل بیت را مشخص کرد، پس، شایسته نیست بیایم و اجتهاد کنم و مخالفت کنم با نصّ صریح در قرآن یا سنّت پیامبر که صریح و آشکار است.

شیخ عثمان، جواب تو نسبت به حدیث کساء چیست؟ چرا باید با حدیث کساء به خاطر تعصب مذهبی مخالفت کنی؟ شیخ عثمان، باید بحث کنی از حقیقت و من به تو گفتم: اگر ثابت شود برای من این که حق با اهل تسنّن مذهب شیعه دوازده امامی را ترک خواهم کرد و بر می گردم به مذهب قدیمی خودم، من در حقیقت وهابی بودم، و از اهل تسنّن بودم، ولی به خاطر این که من دیدم دلایل مذهب شیعه دوازده امامی برگرفته از قرآن و سنّت پیامبر، و برگرفته از کتاب صحیح امام بخاری و از کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه و از کتاب های اهل تسنّن است پس دیدم حق با آنان است، و تو سعی می کنی فرار کنی و می گویی به من حکم کسی که امامت اهل بیت رسول خدا را قبول ندارد چیست؟ من معتقدم روش من در مناظره با تو همین روش قدمای اهل تسنّن است؛ ولی روش تو مخالف روش قدمای اهل تسنّن است، دلیل حرف های من آن است زمانی که علمای اهل تسنّن و شیعه مناظره می کردند در زمان قدیم و گذشته، نگاه کن به کتاب الصواعق المحرقه امام ابن حجَر هیتمی مکّی رضوان الله علیه با شیعیان دوازده امامی مناظره نمی کرد در مورد دوازده امامی چه نظر دارند نسبت به کسی که انکار می کند امامت اهل بیت پیامبر را، مانند روش تو؛ بلکه امام ابن حجَر هیتمی مکّی با شیعه در مورد حدیث ثقلین مناظره می کرد، شیخ عثمان کتاب صواعق محرقه را بخوان، تا بفهمی که قدمای اهل تسنّن و شیعه در مورد حکم کسی که انکار می کند امامت اهل بیت پیامبر را، مناظره نمی کردند؛ بلکه قدمای اهل سنّت شیعه در مورد حدیث ثقلین، و آیه تطهیر، وحدیث کساء و آیه مباهله، یا در مورد حدیث بعد از من دوازده امام است مناظره می کردند یا در حدیث فلان؛ اما این که حکم کسی که انکار می کند امامت اهل بیت پیامبر را و قضايا مثل آن بعداً بحث و بررسی می شود، یعنی جایگاهی دارد که من و تو بعداً حکم کسی که انکار می کند امامت اهل بیت پیامبر را در آینده بررسی خواهیم کرد، ولی باید منصف باشی.

ص: 109

نظر بزرگان اهل تسنن در باره مذهب شیعه دوازده امامی

تو در کتاب هایت، در نوار های خودت تکفیر می کنی شیعه دوازده امامی را، پس من از تو می پرسم؛ چرا نظر شیخ ناصر قفاری (شیخ وهابی) در مورد شیعه دوازده امامی را قبول کردی و هم چنین نظر شیخ احسان الاهی ظهیر (شیخ وهابی) در مورد شیعه دوازده امامی را قبول کردی و رها کردی نظر امام شلتوت را و نظر علمای بزرگ مانند امام محمد غزالی مصری و امام حسن بنّا مصری؟ ما از دو حال خارج نیستیم یا این که نوشته های امام اهل تسنّن شلتوت رضوان الله علیه در مورد شیعه دوازده امامی صحیح است، یا این که نوشته های شیخ ناصر قفاری در مورد شیعه دوازده امامی صحیح می باشد، و یا نوشته های هر دو در مورد مذهب شیعه دوازده امامی اشتباه است، و یا این که نوشته های هر دو در مورد شیعه دوازده امامی صحیح است و این امکان ندارد به خاطر این که لازم می آید اجتماع دو نقیض را، و از این جهت من می گویم: مادامی که بزرگان اهل تسنّن و بزرگان وهّابیت (خدا از همگی خشنود باد) نسبت به مذهب شیعه دوازده امامی اختلاف نظر کردند این اختلاف میان بزرگان اهل تسنّن و بزرگان وهّابیت در مورد مذهب شیعه دوازده امامی دلالت دارد بر خطا در نوع بررسی و نوع شناخت این بزرگان از مذهب شیعه دوازده امامی و الّا مذهب شیعه دوازده امامی یک مذهب است، پس، شیخ عثمان؛ چرا در مورد شیعه دوازده امامی بزرگان اهل تسنّن با بزرگان وهّابیت اختلاف نظر دارند؟ شیخ عثمان، تو می دانی که بزرگان اهل تسنّن و بزرگان وهّابیت در مورد فرقه خطابیه یک نظر دارند، و با توافق کردند که فرقه خطاییه از فرق کفّار است، و هم چنین همه علمای شیعه دوازده امامی گفتند: که فرقه خطابیه از فرق کفّار است، یعنی توافق کردند اهل سنّت و وهابی ها و شیعه دوازده امامی این که فرقه خطابیه از فرق کفّار است و در مورد فرقه خطابیه اختلاف نکردند؛ ولی شیخ عثمان در مقابل می بینی که بزرگان اهل تسنّن با بزرگان وهّابیت در مورد مذهب شیعه دوازده امامی اختلاف نظر دارند؟ آیا این امر دلالت ندارد بر این که تو باید دوباره از نو مذهب شیعه دوازده امامی را بحث و بررسی کنی؟ همان گونه که من مثل تو تکفیر می کردم مذهب شیعه دوازده امامی را به خدا قسم من تکفیر می کردم و شب و روز آنان را لعنت می کردم و دانشمند وهابی مانند شیخ تویجری سعودی مذهب شیعه دوازده امامی را تکفیر می

ص: 110

کرد، سپس، شیخ تویجری سعودی گفت: من در مورد شیعه دوازده امامی اشتباه کردم، و امام شلتوت امام از هر مصر گفت: من مذهب شیعه دوازده امامی را تکفیر می کردم ولی بعد از بحث و بررسی برای من آشکار شد که اشتباه کرده ام، و امام سلیم بشری در کتابش می گفت: من مذهب شیعه دوازده امامی را تکفیر کردم، بعداً برای من آشکار شد که اشتباه کردم و اگر تو در کتاب هایت و نوار هایت می گویی که برخی بزرگان اهل تسنّن مانند شیخ محمود شلتوت و شیخ محمد غزالی مصری را گول زدند، و فریب شیعه دوازده امامی خوردند، من به تو می گویم: اگر فریب خورده همان شیخ محمود شلتوت است فقط خواهم گفت: او را فریب داده اند ولی مشکل صد ها نفر از بزرگان اهل تسنن این را گفته اند و نمی توان گفت همه آنان فریب خورده اند شیخ عثمان به تو می گویم چرا بزرگان اهل تسنّن از غلات خطابیه فریب نخوردند؛ ولی از شیعه دوازده امامی فریب خورده اند؟ خواهش می کنم شیخ عثمان، به سؤالات من جواب بده شیخ عثمان من آماده و حاضرم که با هم مناظره داشته باشیم در مورد نظر بزرگان اهل تسنّن در مذهب شیعه دوازده امامی.

علی رغم صحت حدیث ثقلین برخی از وهابیان آن را پنهان می کنند

شیخ عثمان، من متاسفم که بحث پیرامون حدیث کساء را ادامه ندادم؛ چرا که تو سبب بیرون آمدن از موضوع مناظره حدیث کساء و آیه تطهیر شده ای؟ من و تو نباید از موضوع مناظره بیرون بیائیم؟ شیخ عثمان، مسئله حکم کسی که پیروی از اهل بیت را ترک کند متاخر از بحث ما است، در اوّل حدیث ثقلین را بررسی کنیم بعد از آن من و تو بحث می کنیم پیرامون مسئله حکم کسی که پیروی اهل بیت را ترک کند، به خاطر این که این مسئله در مرحله بعدی قرار دارد و اگر تو مراجعه کنی به کتاب های قدیمی مناظره های اهل تسنّن و مذهب شیعه دوازده امامی می یافتی که خلاف آنان این گونه بوده یعنی در مورد حدیث ثقلین و در مورد دلالت و مفهوم و معنی آن مناظره می کردند، عالم وهابی معاصر محمد علی بار در کتابش الرسآله الطبية للامام الرضا این حقیقت را آشکار ساخت و به وضوح در کتابش ذکر می کند، و همان طور که می دانی این که علامه محمد علی بار از وهابیین معاصر، یک حقیقتی را ذکر می کند و هم چنین دلایلی را ذکر می کند و آن عبارت از این که چرا ما (وهابیان در عربستان سعودی)

ص: 111

حدیث ثقلین را نادیده می گیریم و چرا از حدیث ثقلین دوری می کنیم به رغم این که پیامبر صلی الله علیه و آله آن را ذکر کرده است؟ چرا همواره پای منبر ها تکرار می کنیم که پیامبر گفت: بعد از من از کتاب خدا و سنت من پیروی کنید؟ و بعداً می گوید: بسیاری از اهل تسنّن در جهان نمی دانند و یاد نمی آورند این که پیامبر امر کرد به چنگ زدن به اهل بیت شان و هم چنین تمسک به قرآن، دانند این که پیامبر صلی الله علیه و آله فرموده به این که به چنگ زدن به کتاب الله و سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله ، این عالم وهابی محمد علی البار هم چنان در کتابش ذکر می کند، حدیث که در مساجد وهابی تکرار می شود که رسول خدا گفت: در شما قرار دادم کتاب خدا و سنتّم تا زمانی که به آن تمسک جوی، این حدیث که تکرار می کنیم در مساجد ما، یک حدیث از لحاظ سندی ضعیف است، گر چه از لحاظ متن صحیح است، معارضی ندارد، من ایمان دارم به این که خداوند امر کرده به چنگ زدن به کتاب و سنتّش و امر کرده به چنگ زدن و تمسک به اهل بیت مطهرینش و هیچ تعارضی بین آن نیست، یعنی من باید هم به سنّت رسول خدا عمل کنم و هم از اهل بیت مطهرین رسول خدا تبعیت کنم.

شیخ عثمان، در نتیجه من به تو می گویم: ما باید بر منبر ها تبیین کنیم آن را و توضیح دهیم حدیث ثقلین را به خاطر این که این عملکرد برخی از برادران وهابی را پنهان می کنند آن چه را که خداوند نازل کرده پنهان می کنند حدیث ثقلین را و آشکار نمی سازند به این که حدیث ثقلین از لحاظ سندی صحیح می باشد و از آن جاست که امام شیخ آلبانی رضوان الله علیه با این که امام آلبانی رهبر وهّابیت در قرن بیستم؛ ولی شیخ امام آلبانی رضوان الله علیه از حدیث ثقلین شدیداً دفاع کرد و آشکار ساخت این که علی احمد سالوس اشتباه کرده زمانی که حدیث ثقلین را ضعیف و غیر معتبر شمرد، من به تو می گویم و از تو یک سؤالی می کنم نظر تو در مورد حدیثی که می گفت: شما را ترک کردم به چیزی که اگر به آن چنگ زنید هرگز بعد از من گمراه نخواهید شد کتاب خدا و اهل بیت من هرگز جدا نخواهند شد تا وارد شوند بر حوض؟ چرا بسیاری از اهل سنّت در منابرشان و در مساجدشان تظاهر به ندانستن این حدیث می کنند، این حدیث به عبارت های دیگری در صحیح مسلم موجود است و در تمام کتب اهل تسنّن موجود است و امام آلبانی رضوان الله علیه در مورد این حدیث بیشتر از بیست صفحه نوشته و در آن نادانی کسانی که این حدیث را تضعیف

ص: 112

کرده را توضیح داده، مانند دکتر علی احمد سالوس و متاسفانه تو در کتابت کشف الجاني محمد تیجانی، حدیث ثقلین را ضعیف دانستی و گفته های امام شیخ آلبانی رضوان الله علیه را نادیده گرفتی؛ بلکه حدیث ثقلین که در صحیح امام مسلم نیشابوری نیز آمده را نادیده گرفتی.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

حالا نوبت تو بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس قائل بعدم تکفیر شیعیان دوازده امامی شدند

شیخ عثمان الخميس:

دکتر عصام گفت: اهل تسنّن نمی دانند که پیامبر امر کرده به تمسّک به اهل بیت و فقط حدیث ثقلین به لفظ سنتی را می آورند و نمی گویند لفظ عترتی و اهل بیتی را، من می گویم الآن به دکتر عصام: آیا در بدو امر نگفتی که من و تو بررسی کنیم احادیثی که بر آن توافق شده؟ بله بعضی از اهل علم مانند شیخ آلبانی و غیر از او قائل به صحت حدیث ثقلین هستند، ولی من و تو با هم گفتیم مناظره خواهیم کرد از احادیثی که متواتر است و بر صحت آن مسلمانان متفقند، خواه حدیث کساء باشد، خواه حدیث دیگری باشد، گر چه هر چه او بخواهد برای من هیچ مانعی ندارد البتّه بعد از این که پاسخ دهد به این نکاتی که ذکر می کنم آنان را و عبارت از آیا خمینی و خوئی و مامقانی از غلات علی اللهی ها خطابیه هستند یا نه؟ دکتر عصام گفت: چرا شلتوت و حسن بناء در تکفیر مذهب شیعه دوازده امامی با من مخالفت کردند، من می گویم شیعه دوازده امامی را تکفیر نکرده ام، و هرگز نمی گویم آنان کافرند، و هرگز آنان را تکفیر نکردم، پس چگونه دکتر عصام، فهمیده که من شیعه دوازده امامی را تکفیر می کنم تا این که بگوید من با محمود شلتوت و حسن بناء و محمد غزالی مصری و غیر آنان از اهل سنّت مخالفت کردم من

نگفتم: شیعه دوازده امامی کافرند، آیا اقوالی که در مورد تکفیر شیعه دوازده امامی یا آن چه که شبیه آن باشد نقل کرده یا این که نقل کرده تکفیر من را نسبت به شیعه دوازده امامی آیا این نقل از من از کتابی بوده یا از گفته هایی که در نوار ،گفتم این که آنان کافر هستند؟ اگر از من نقل کرده باشند من می پذیرم.

ص: 113

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

حالا نوبت تو بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

پاسخ سؤال (2) عثمان الخميس در دوازدهمین مناظره

دکتر عصام العماد:

خدا را شکر که تو از موضع قبلی برگشتی و خداوند را حمد می گویم تو به مدرسه طرز تفکر امام محمد شلتوت مصری پیوستی، والا من شنیدم در یکی از نوار هایت، در نوار چه چیزی می دانی از مذهب شیعه دوازده امامی؟ نوار نزد من هست و اگر بخواهی نوار را روشن می کنم تا صدایت را بشنویف جلسه آینده آن را خواهم آورد تا صدایت را بشنوی، شاید فراموش کردی که تو شیعه دوازده امامی را تکفیر کردی، ولی من به حمد و ستایش خداوند متعال گفتم: در ابتدای کلام من می خواهم سعی کنم ان شاء الله از مدرسه مفتی عربستان سعودی شیخ امام ابن باز (رضوان الله تعالی علیه) به مدرسه امام شیخ شلتوت منتقل شوی، بخاطر این که اعتراف به حق فضیلت است، شیخ عثمان نگاه کن مثلاً امام ابن باز زیدیه را تکفیر کرد، سپس، بعد از یک سال از حرف خود برگشت بعد از این که حق را شناخت، شیخ عثمان، برگشتن به حق فضیلت است، خدا را شکر در این جلسه من و تو گرد هم آمدیم و تو جزو پیرو امام شلتوت و مدرسه امام حسن بنّاء شده ای

و این نعمت بزرگی است، و باید به خاطر این نعمت بزرگ خوش حال شوی، نعمت کشف حقیقت شیعه دوازده امامی و نعمت شناخت این که شیعه دوازده امامی مسلمان هستند نه کافرند.

شیخ عثمان، الآن، من به موضوع مناظره بر می گردم، تو اگر مراجعه کنی به مسند امام احمد بن حنبل رضوان الله علیه در جلد پنجم زمانی که ذکر کرد حدیث زید بن ارقم رضوان الله علیه در حدیث شماره (18708) اگر برگردی و مراجعه کنی خواهی دانست چه عاملی باعث اختلاف میان من و تو شده جستجو می کنی حدیث را در مسند احمد و مسند امام احمد بن حنبل رضوان الله علیه همان گونه می دانی قدیمی تر از صحیح مسلم تقریباً امام احمد بن حنبل شیبانی در سال 241 وفات یافتند و امام مسلم تقریباً در سال 300 وفات یافت زید بن ارقم رضوان الله علیه در مورد زنان پیامبر می گفت: آنان از اهل بیت نیستند و هم چنین زید بن ارقم رضوان الله علیه صحبت کرد از حدیث ثقلین که: در حدیث رسول خدا آمده جدا نمی شوند قرآن و اهل بیت تا بر من در حوض وارد شوند و این که آنان همان اهل بیت

ص: 114

هستند و هم چنین زید بن ارقم رضوان الله علیه صحبت می کرد از حدیث حوض و حدیث ثقلین می گوید: بعضی از اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله را اصحاب شمال می داند و راهی به سوی دوزخ می روند.

این جا در حدیث حوض باید تامل کنی متأسفانه اهل تسنّن اگر به حدیث حوض تأمل می کردند میان صحابه صالحین و نیکو کار پیامبر صلی الله علیه و آله و صحابه غیر نیکو کار را خلط نمی کردند و دچار مشکل بزرگ نمی شدند چون مشکل خلط میان صحابه صالحین و نیکو کار پیامبر صلی الله علیه و آله و صحابه غیر نیکو کار خطرش از مشکل خلط میان اهل بیت نیکو کار و اهل بیت غیر نیکو کار کمتر نیست

حساسیت شدید حاکمان ظالم دولت اموی نسبت به دو حدیث ثقلین و حوض

شیخ عثمان، بعداً ذکر می کند امام احمد بن حنبل رضوان الله علیه یک حقیقت بسیار خطرناک را که عبدالله فرزند امام احمد بن حنبل رضوان الله علیه بر ما روایت کرد: خبرداد پدرم، خبر داد ما را اسماعیل بن ابراهیم، از ابی حیان تیمی خبر داد یزید بن حبان خود این سند حدیث ثقلین را در کتاب صحیح امام مسلم رضوان الله علیه می یابی، همان حدیث در مسند احمد بن حنبل، ولی متاسفانه امام مسلم نیشابوری این حقیقت تلخ را حذف کرد بدون غرضی، حقیقت را به طور کامل در کتابش ذکر نکرد، و اگر حقیقت را به صورت کامل ذکر می کرد می فهمیدیم؛ چرا در کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری گفته های زید بن ارقم رضوان الله علیه در مورد اهل بیت پیامبر متناقض می باشد، یک بار زید بن ارقم می گوید: همسران پیامبر از اهل بیت، و در بار دوم زید بن ارقم همسران رسول خدا از اهل بیت نیستند، منظورم این که چرا روایات تناقض دارد در کتاب صحیح مسلم نه این که خود امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه تناقض داشت؛ چرا متناقض است یک بار می گفت زید بن ارقم رضوان الله علیه گفت: بله و یک بار می گفت: نه یک بار زید بن ارقم می گفت: زنان رسول خدا از اهل بیتش، و یک بار می گفت نه و اگر بشناسی علاقه و ارتباط بين حديث ثقلین وحدیث حوض، حاکمان ظالم دولت اموی با هر دو حدیث مخالفت می کرد و خواهی دانست این که حاکمان ظالم دولت اموی حساسیت داشته اند نسبت به حدیث ثقلین؛ چون حدیث ثقلین مرتبط به اهل بیت رسول خدا، و هم چنان حاکمان ظالم دولت اموی نسبت به حدیث حوض حساسیت فوق العاده دارند؛ چون حدیث حوض مرتبط به اصحاب رسول خدا

ص: 115

است، و برای فهم دخالت حاکمان در مورد حدیث حوض ما باید به کتاب مسند امام احمد بن حنبل رضوان الله علیه مراجعه کنیم، و هم چنین از کتاب مسند امام احمد بن حنبل رضوان الله علیه می توانیم بفهمیم مظلومیت زید بن ارقم رضوان الله علیه از طرف حاکمان ظالم دولت اموی، و می فهمیم حقیقت اختلاف موجود در گفته های زید بن ارقم رضوان الله علیه، شیخ عثمان، حدیث ثقلین در مسند امام احمد بن حنبل حدیث صحیح که از زید بن ارقم رضوان الله علیه با همان سندی که امام مسلم نیشابوری آن حدیث را ذکر کرده، و انگار با همان الفاظ مسلم، ولی در کتاب امام مسلم نیشابوری ذکر کرد به این که زمانی که از زید بن راقم رضوان الله علیه سؤال شد، زنان و همسران رسول خدا از اهل بیتش، سپس، حدیث ثقلین قطع شد به خاطر علت های فنی و علمی آن را به صورت کامل ذکر نکرد، یزید بن حیان گفت: دقت کن شیخ عثمان در روایت حدیث ثقلین در کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه تا بفهمی حقیقت دخالت حاکمان ظالم در حدیث ثقلین، و در حديث حوض، زید بن ارقم رضوان الله علیه در مجلس حاکم ظالم اموی آن را برای ما روایت کرد زید بن ارقم رضوان الله علیه گفت: عبیدالله بن زیاد (حاکم ظالم اموی) دنبال من فرستاد پس رفتم نزد او به من گفت: این چه احادیثی است که به مردم روایت می کنی؟ چرا حدیث ثقلین و حدیث حوض را برای مردم روایت می کنی؟ چرا خبر می دهی به مردم این که رسول خدا امر کرده به تمسک به اهل بیت بعد از ،قرآن و آن را از پیامبر خدا الله روایت می کنی؟ من حاكم ظالم (اموی حديث ثقلين وحديث حوض را در کتاب خدا نمی،یابم خبر می دهی این که در بهشت برای رسول خدا حوضی است خبر می دهی به این که او (پیامبر) :گفته که قرآن و اهل بیت از هم جدا نمی شوند تا زمانی که هر دو بر من کنار حوض کوثر وارد شوند به خاطر همین عبارت من می:گفتم میان حدیث ثقلین وحدیث حوض ارتباط کامل وجود دارد، یعنی بین حدیث حوض وحديث ثقلين رابطه قوی ،است همان گونه در مرور زمان در خلال جلسات این مناظره این موضوع آشکار می شود عبید الله بن زیاد به زید بن ارقم رضوان الله علیه می گوید ای زید بن ارقم تو روایت می کنی که پیامبر فرموده: (عده ای از صحابه ام را نزد حوض می آورند که آنان از اصاحب شمال (به طرف دوزخ می برند) می باشند) به خاطر این که بعد از من راه را گم کرده اند، پس زید ابن ارقم گفت: خبر داد به ما رسول خدا صلی الله علیه و آله و ما هم به او وعده دادیم حاکم اموی (عبید الله

ص: 116

بن زید) گفت: ای زید بن ارقم تو دورغ گفته ای، تو پیرمردی هستی که عقلش ضایع شده است، زید بن ارقم گفت: دو گوش من حدیث حوض را شنید و قلبم حدیث حوض را دریافت کرد، و من هم چنین از پیامبر صلی الله علیه و آله خدا شنیدم که می فرموده:

من كذب علي متعمداً فليتبّوأ مقعده من النار،

کسی که در حالی که متعمد باشد بر من دروغ ببندد جایگاه خود را در قعر جهنم بداند.

و من بر رسول خدا دروغ نبستم.

حدیث ثقلین از نگاه آلبانی

امّا آن چه تو برادرم شیخ عثمان گفتی: این که امام آلبانی چه گفته؟

امام آلبانی رضوان الله علیه در مورد حدیث ثقلین در جلد چهارم چاپ معارف، عربستان سعودی، ریاض، که وهّابیت آن را چاپ کرده گفت: ای مردم (حدیث نزد امام آلبانی) من نزد شما قرار دادم چیزی که اگر به آن چنگ بزنید هرگز گمراه نخواهید شد؛ کتاب (قرآن) خود و عترت و اهل بیتم می باشد و چیزی که قابل توجه است گفته آلبانی بعد از این که حدیث را به دست آوردم و بعد از این که حدیث را صحیح دانستم بر من واجب کردند مهاجرت کنم از دمشق به عمان اردن، سپس، مسافرت کنم از آن به امارات عربی در اوائل سال 1402 ه- در قطر ملاقات کردم با بعضی از اساتید و دکتر های نیکو (منظورش علی احمد سالوس وهابی کسی که تضعیف کرد حدیث ثقلین را همان گونه که عثمان آن را تضعیف کرد) یکی از آنان به من هدیه داد - حدیث آلبانی ادامه دارد - گفت: به من هدیه داد یک رسآله چاپ شده در تضعیف حدیث ثقلین.

زمانی که خواندم آن را برای من آشکار گشت این که دکتر علی احمد سالوس تبّحر در شناخت احادیث پیامبر ندارد؛ بلکه او در این صناعت فاقد تجربه و خبره می باشد و آن از دو جهت که به او گفتم: او اکتفا کرده در بیرون آوردن حدیث ثقلین به منابع چاپ شده متداول؛ لذا در تحقیق پیرامون حدیث ثقلین کوتاهی فاحشی کرده است، و طرق و سند های که ذاتاً صحیح و حسن را مد نظر قرار نداد که بی نیاز از قرائن و دنبال کردن مطالبی که خودش ذاتی آن می باشد.

ص: 117

برادرم شیخ عثمان، دقّت کن تو اشتباه کردی زمانی که گفتی آن ها را صحیح دانست به خاطر شواهدش و آن را حسن دانست فقط به خاطر شواهدش! او گفت: این به ذاتش، بسیاری از طرق روایی که ذاتاً صحیح و حسن هستند تو را به خدا تو گفتی: این که آلبانی تضعیف کرده حدیث و آنان را صحیح دانسته به خاطر شواهد این حدیث او گفت: بذاته نه به شواهدش، حسن بذاتش نه حسن به شواهدش؟ مراجعه کن به کتاب شاید اشتباه کرده ای، سپس، گفت: امام آلبانی گفته خودش ذاتاً صحیح و حسن است بی نیاز از شواهد، نیاز به علائم و قراین دیگری نیست.

دوم: آلبانی در متن گفته: او توجه نداشت به نظر علمای حدیث که حدیث ثقلین را صحیح دانسته و هم چنین او به قاعده ای که آنان آن را ذکر کرده بودند توجه نکرد: (حدیث به خاطر طرق روایی فراون قوی می شود) پس این اشتباه رخ داده.

پس، ان صحیح است بذاته و حسن بذاته و صحیح می باشد به خاطر طرق روایی فراوان آن قبل از این که با او ملاقات کنم و قبل از اطلاع من از رسآله یکی از دکتر هایی (دکتر علی احمد سالوس) که در کویت هستند نمی دانم آیا شیخ عثمان در تضعیف حدیث ثقلین از دکتر احمد على سالوس پیروی کرد؟ بعداً امام آلبانی می گوید: در حالی که این فرد کویتی در مورد آوردن حدیث ثقلین در کتاب صحیح جامع صغیر از من توضیح می خواست.

و آشکار ساخت آن را آلبانی آن را صحیح دانست در کتاب خود صحیح جامع صغیر در حالی که دکتر کویتی آن را ضعیف دانست، و او تعجب کرد که چگونه من این حدیث را صحیح می دانم و حال دکتر کویتی این گفته ای آلبانی چگونه (من آلبانی) این حدیث را صحیح می دانم و دکتر کویتی (دکتر علی احمد سالوس) آن را تضعیف کرده، امید داشت در مورد صحیح دانستن حدیث ثقلین تجدید نظر کنم، این کار را انجام دادم به خاطر احتیاط برای خدا، شاید در آن مطلبی دیده که دلالت دارد بر اشتباه دکتر علی احمد سالوس و اشتباه خود که بر او اعتماد و اطمینان خاطر پیدا کرد، و عدم دقتش در فرق گذاری بین کسی که تازه کاره در مسائل شناخت احادیث راستین پیامبر صلی الله علیه و آله و کسی که

ص: 118

دارای تجربه در این زمینه، و این غفلتی است که بیشتر مردمی که پیروی می کنند ازهر نویسنده در این زمینه.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

حالا نوبت تو بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

الآن از دکتر عصام، سوال می کنم، آیا خمینی و خوئی و مامقانی و مجلسی و مفید و صدوق، (آیا این ها) از غلات علی اللهی خطابیه هستند؟ من خواهش می کنم تندی در مناظره نباشد مناظره روشن و کامل باشد، من سؤال کردم آیا آنان غلات علی اللهی خطابیه هستند؟ به من جواب نداد می خواهم سؤال هایم جواب داده شود آیا آنان غلات على اللهی خطابیه هستند یا نه؟ اگر غلات علی اللهی خطابیه نیستند آیا گفته های آنان قابل قبول است یا نه؟ تا الآن دکتر ،عصام در خصوص این مسئله پاسخی به من نداده اند.

تسلیم شیخ عثمان الخمیس به صحت دو حدیث ثقلین و کساء

اشاره

و هم چنین من می بینم که دکتر عصام، خیلی زیاد به گفته های شیخ آلبانی اهمیت می دهد، و در راستا گسترش نقل دکتر عصام، از احادیث رسول خدا در کتاب سلسله احادیث صحیح رسول خدا شیخ آلبانی گفت: که شیخ آلبانی در خصوص حدیث ثقلین بحث کرده در فلان صفحه و صفحه فلان، وحدیث ثقلین را تصحیح کرده.

در آخر چه می خواهی؟ در پایان به کجا می خواهی برسی؟! می خواهی به این نتیجه برسی حديث ثقلين و يا حدیث کساء صحیح است؟ هیچ مانعی نیست تمام حدیث ثقلین یا حدیث کساء است. توکّل بر خدا، این حدیث را که می خواهی بررسی کنی بر چه دلالت می کند؟ آیا در ابتدا مگر نگفتی تو می خواهی احادیثی که متفق علیه و مشهور شده اند را بررسی کنی؟ من در برابر تو تسلیم می شوم به این که حدیث ثقلین یا حدیث کساء صحیح است، ولی از طرح کردن موضوع حدیث ثقلین و یا طرح کردن موضوع حدیث کساء چه می خواهی بگویی؟! موضوع حديث ثقلین و حدیث کساء را رها کن، برویم سراغ موضوع اصلی که بعد از آن نمی خواهم مردم

ص: 119

را در این مسئله معطل کنیم، آیا ضرورت دارد چنگ زدن به اهل بیت تا این که امامت آنان را قبول کنیم؟ آیا این مسئله که چنگ زدن به اهل بیت آن اهل بیت، باید امامان دوازده گانه باشند؟ ولی تو فرو رفتی در این موضوع و هم چنین فرو رفتی در شیخ آلبانی در داستان زندگیش، شیخ آلبانی گفته، شیخ آلبانی از مکانی به مکانی منتقل شد، من از اول به تو گفتم: این که شیخ آلبانی حديث ثقلين كتاب الله و اهل بیت عترتی را صحیح دانست، ولی تو به من گفتی این که تو می خواهی بحث کنی از احادیثی که همه علمای اسلام قبولش دارند، می خواهی بحث کنی در مورد احادیث صحیح و احادیث متواتره؛ ولی الآن من می بینم تو اولین حدیثی که بیاوری در آن حرف وجود دارد، دکتر عصام، قوی ترین دلیلی که نزد تو وجود دارد را بیاور آیا من به تو نگفتم: که تو بهتر است آیه ولایت را بیاوری؟ آیا به تو نگفتم: تو نمی خواهی با هم صحبت کنیم در مورد آیه ولایت و تو گفتی می خواهی در مورد آیه تطهیر صحبت کنی؟ دکتر عصام من اصرار کردم در مورد آیه ولایت صحبت کنم؛ ولی تو از آیه ولایت فرار کردی و به آیه تطهیر پناه بردی؟؟ آیا تو نگفتی در مورد حدیث کساء صحبت می کنی؟ الآن دکتر عصام؛ چرا از صحبت کردن در

مورد آیه تطهیر و از حدیث کساء فرار کردی، و به حدیث ثقلین پناه بردی، از طرف من صحبت در مورد حدیث ثقلین و در مورد حدیث کساء هیچ مانعی وجود ندارد.

دکتر عصام، بیاور قوی ترین چیزی (سند) که نزد توست بیاور، سوار شو بر اسبی که نزد تو قوی است قوی باش آیا شروع کار این گونه است؟ دکتر عصام، داخل مسآله اصلی شو، عمیق تر مسائل را بررسی کن، آیا گفته های غلات علی اللهی خطابیه را نمی خواهی، من برای تو ذکر کردم گفته های غلات علی اللهی ها خطابیه را، گفته های خوئی و خمینی و صدوق و مفید و گفته های غلات علی آلهی ها خطابیه را می خواهی، برای این که وقت مردم را تلف نکنی و بر این که وارد امور بیهوده نشوی الآن به تو می گویم شروع کن، به حدیث ثقلین به حدیث عترت، اگر بخواهی یا شروع کن به حدیث کساء را اگر بخواهی، یا شروع کن به حدیث غدیر را اگر بخواهی هر کدام بخواهی هر حدیثی که بخواهی و شروع کن به مناظره با من، الآن از تو سؤال می کنم آیا خمینی و خوئی و مجلسی و مفید و صدوق، آیا این ها از غلات علی اللهی ها خطابیه هستند؟ من خواهش می کنم تندی در مناظره نباشد و مناظره روشن و کامل باشد،

ص: 120

من سوال کردم آیا آنان غلات على اللهى ها خطابیه هستند؟ به من جواب نداد، می خواهم سؤال هایم جواب داده شود، آیا آنان غلات على اللهى ها خطابیه هستند یا نه؟ اگر غلات علی اللهی خطاییه نیستند، آیا گفته های آنان قابل قبول است یا نه؟ و از این شخصیت ها که ذکر کردم کدام یک از آنان از غلات علی اللهی ها خطابیه است؟ تا الآن دکتر عصام، بر این مسئله جواب سؤالم نداد، و هم چنین در اهمیت دادن دکتر عصام در نقل احادیث پیامبر از کتاب شیخ آلبانی و همیشه از شیخ آلبانی تمجید می کند.

ولی تو به من گفتی: این که تو می خواهی بحث کنی از احادیثی که بر آن همه مسلمانان توافق کرده اند، احادیث صحیح و احادیث متواتره؛ ولی اولین حدیثی که بیاوری در آن حرف وجود دارد، دکتر عصام تکرار می کنم و دوباره می گویم قوی ترین دلیلی که نزد تو وجود دارد را بیاور، آیا قبلاً در همین جلسه به تو نگفتم: تو آیه ولایت را بیاوری؟ آیا به تو نگفتم در همین جلسه: دکتر عصام، باز هم حرف هایم را تکرار می کنم؛ چرا تو نمی خواهی صحبت کنی در مورد آیه ولایت؟ من می دانم تو رفتی سراغ آیه تطهیر برای این که از بحث در مورد آیه ولایت طفره می روی.

برادران عزیز الآن وقت جلسه دوم این مناظره تمام شده؛ ولی من قبل از خدا حافظی سؤال تکراری خودم را برای بار دوم یا سوم می گویم:، آیا تو گفته های غلات علی اللهی ها خطابیه را نمی خواهی، گفته های خوئی و خمینی و صدوق و مفید و مامقانی گفته های غلات علی اللهی ها خطابیه را می خواهی، عصام برای برای بار سوم می گویم:، من منتظر نمی مانم تا دکتر عصام، به سؤالم جواب بدهد، خوب وقت جلسه دوم این مناظره به اتمام رسیده، و صلى الله علی محمد، و السلام عليكم و رحمه الله و برکاته.

ص: 121

بخش دوم:

سؤالات اهل سنت از دکتر عصام العماد

اشاره

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

الآن بخش اوّل جلسه دوم این مناظره تمام شده و بخش دوم جلسه که متعلّق به سؤالات اهل تسنّن از دکتر عصام، شروع شده بفرما برادر ابو احمد بلندگو با توست.

سؤال کننده: ابو احمد بکری

سؤال اول: اگر یکی از اهل تسنن از او پرسیده شده تو بر چه عقیده ای هستی، آیا در تمام عمرت شنیده ای کسی پاسخ دهد که من وهابی هستم؟

سؤال دوم: معنای وحدت اسلامی میان مذهب وهابیان و مذهب شیعه چیست؟

ابو احمد بکری مجری وهابی:

خوب من یکی دو سؤال قبل از شروع جلسه این مناظره از دکتر عصام، پرسیدم؛ امّا طبق معمول جوابی نشنیدم؟ دکتر عصام، تو بار ها تکرار کردی زمانی که در یمن بودم، وهابی بودم و همین الآن در مناظره تو با شیخ عثمان آن را چندین بار دیگر تکرار کردی من به تو گفتم: من از اهل يمن هستم ای دکتر عصام اگر یکی از اهل تسنّن از او پرسیده شود، تو بر چه عقیده ای هستی، آیا در تمام عمرت شنیدهای کسی پاسخ دهد که من وهابی هستم!، این سؤال اول من است؛ سؤال دوم، دکتر عصام، من می بینم که تو در همین دو تا جلسه این مناظره تأکید می کنی بر وحدت اسلامی میان مذهب وهابیان و مذهب شیعه - حسب تعبیر تو - من نمی دانم معنای وحدت اسلامی میان مذهب وهابیان و مذهب شیعه در نظر دکتر عصام، چیست؟ من خواهش می کنم پاسخ تو درباره دو سؤال خودم کافی و تام باشد، بفرما دکتر عصام، بلندگو با تو.

سید رفیق مجری شیعه:

بفرما دکتر عصام، بلندگو با تو.

ص: 122

پاسخ سؤال اول: مذهب وهّابیت غیر از مذاهب اهل تسنّن

به نام خدا، من قبلاً جواب دادم و به تو گفتم تسنّن غیر از وهّابیت است، تو می دانی مثلاً امام محمد ابو زهره مصری در کتاب خود تاريخ المذاهب الإسلامیه، مذهب شافعیه، مذهب حنبلیه، مذهب مالکیه، و مذهب وهّابیت را در یک قسمت جداگانه ذکر کرده، و او در همین قرن بيستم إمام فقهى اهل تسنّن محسوب می شود، و هم چنین امام علامه عبد الكريم خطيب مذهب وهّابیت را در یک قسم خاصی ذکر کرده است، پس، نتیجه می گیریم که مذهب وهّابیت غیر از مذاهب چهار گانه اهل تسنّن است و تو (ابو احمد بکری یمنی) می دانی این که مذهب وهّابیت اعتقاداتی دارد که با اعتقادات مذهب اهل تسنّن مخالفت دارد، و در این مورد می بینیم امام محمد علی شوکانی با این که او وهابی بود؛ ولی او (محمد شوکانی) در کتابش البدر الطالع بمحاسن من بعد القرن السابع نوشته که من مخالفت می کنم با مذهب وهابیت مسئله مباح دانستن خون مسلمان، و هم چنین امام زینی دحلان مفتی مکه مکرمه گفت: من موافق مذهب وهابت نیستم در مسئله مباح دانستن خون مسلمان را، مذهب وهّابیت مسلمانان را متهم به شرک می کند، و آیات قرآنی که در مورد مشرکین عرب ها قبل از اسلام

را بر مسلمانان تطبیق می دهند، و هم چنین امام محمد غزالی مصری در کتاب خود (هموم داعیه) که بخاطر همین مطلب وهابی ها این کتاب را منع کردند، و در کتاب وهابیان به نام (كُتب حذّر منها العلماء)، يعنى كتاب های که علمای وهّابیت فتوی داده اند که خواندن آنان حرام است، امام غزالی مصر در کتابش گفت: من نزدیک مرگ می شوم؛ ولی من نگرانم از آینده جهان اسلام؛ چون من می دانم وهابیت آسیب برای مسلمانان ایجاد خواهد شد، و هم چنین امام دکتر محمد سعید رمضان بوطی در کتاب خود (السلفیه مرحله زمنيه مباركه لا مذهب اسلامی) [سلفیت بدعت نه مذهب] می گوید: در کنفرانس رهبران تفکر اسلامی اهل تسنّن در جهان جمع شده بودیم، و پیرامون مشکلاتی که مسلمین با آن درگیر هستند، بحث را شروع کردیم همه ما در این کنفرانس نظر داشتیم که بزرگ ترین مشکل (معضل) که ما به آن دچار

ص: 123

هستیم وجود وهّابیت، چون وهّابیت به خاطر یک مسئله فرعی و جزئی بین مسلمین فتنه ایجاد کرده، و هم چنین علامه سلمان عوده که از بزرگان وهّابیت بوده؛ یک کتاب بر علیه وهابیت به نام (صفه الغرباء) نوشت و عرض کرد که حدیث پیامبر طوبى للغرباء، (بهشت از آن غرباء)، یعنی بهشت از آن کسانی است که هنگامی که اکثر مردم به فساد کشیده می شوند؛ آنان از صالحین می مانند و در برابر فشار اکثریت فاسد مقاومت می کنند، پس، در واقع آنان مانند کسی که در غربت دور از وطن خود زندگی می کنند در میان اکثریت فاسد احساس غربت می کنند.

حدیث پیامبر طوبی للغرباء (بهشت از آن غرباء)، از جمله احادیث که در وصف گروه غریبان و ثابت قدمان گفته شده، این گروه غریبانه در میان مردم زندگی می کنند، و گروهی از امّت، بر حق تا روز قیامت استوار می مانند، فلذا تکذیب کسانی که آنان را دروغ گو می شمارند، آسیبی به ایشان نخواهد زد.

در عصر حاضر وهّابیان کوشیدند که حدیث پیامبر طوبی للغرباء، (بهشت از آن غرباء) را بر خودشان تطبیق دهند و در این راستا کتاب ها و مقالاتی نوشتند و چنین جلو داده اند که آنان همان گروهی هستند که رسول خدا وصف کرده و مورد نصرت آلهی هستند.

علامه سلمان عوده رضوان الله علیه ثابت کرده که مراد از این حدیث رسول خدا وهابی ها نیستند، در حالی که تا قبل از علامه سلمان عوده همه وهابی ها می گویند مراد از غرباء در حدیث پیامبر طوبى للغرباء، (بهشت از آن غرباء)، وهّابیت و وهابی ها هستند، شیخ عثمان، خودت بر علیه علامه سلمان عوده ردّیه نوشته ای.

شیخ عثمان، اگر دقّت کنی در رابطه میان حدیث طوبى للغرباء (بهشت از آن غرباء) و حدیث ثقلین و حدیث بعد از من دوازده خلیفه مراد از گروه غریبان می فهمی، و متوّجه می شوی به این که آنان گروه غریب را که ستم دیدگانی هستند که بر حق ثابتند و با حجّت و دلیل بر مخالفان فائق می آیند، و آنان امامان از اهل بیت مطهرین و پیروان شان هستند، و گروهی هستند به وصیت پیامبر عمل کرده اند هنگامی که فرموده: من در میان شما دو امر گران بها می گذرام: کتاب خدا و عترتم، کتاب خدا ریسمانی که از آسمان تا زمین کشیده شده و عترتم اهل بیتم

ص: 124

هستند. خداوند لطیف و آگاه به من خبر داده که آن دو هرگز از یک دیگر جدا نمی شوند تا آن که در کنار حوض کوثر می آیند. پس، به من نشان دهید که بعد از من با آنان چگونه برخورد خواهید کرد. (مسند امام احمد بن حنبل).

این گروه کسانی هستند که پیامبر به امامت ایشان بشارت داده و درباره آن، فرموده که امّت آنان ستم خواهد کرد، تکذیبشون خواهد کرد و آنان را به شهادت خواهد رساند؛ امّا این تکذیب و دشمنی - که تا زمان ظهور امام مهدی محمد حسن عسکری و فراگیر شدن عدل و داد در جهان هم چنان که پر از ستم و جور شده ادامه دارد و آسیبی به ایشان نخواهد رساند. و درباره آنان رسول خدا فرموده: این امت، دوازده قیم و رهبر خواهد داشت که هر کسی از یاری آنان دریغ ورزد، ضرری به آنان نخواهد رسانید (المعجم الکبیر طبرانی)، و هم چنین پیامبر در وصف این گروه فرموده: دوازده قیم و رهبر از قریش خواهند بود که دشمنی دشمنان، ضرری به آنان نمی رساند (المعجم الكبير طبرانی).

شیخ عثمان حاکمان ظالم دولت اموی میان حدیث طوبى للغرباء بهشت از آن غرباء و حدیث ثقلین و حدیث بعد از من (دوازده خلیفه) جدایی انداختند و این امر باعث شده که ما در مدارس وهابى حديث طوبى للغرباء، (بهشت از آن غرباء) را درست نفهمیده ایم.

شیخ عثمان، من می خواهم به تو بگویم: مذهب وهّابیت غیر از مذهب اهل تسنّن، زمانی که علامه آل عبد اللطیف با این که او از بزرگان وهّابیت؛ ولی در کتاب خود (الدعوه الوهابيه و المنائون) موضع گیری اهل تسنّن در برابر وهابی ها را یاد می کند، سپس، ذکر می کند نوع برخورد اهل تسنّن در رّد بر عقیده محمد عبدالوهاب، و در مقدمه کتابش می گوید: بزرگ ترین مشکل در مذهب ما [ مذهب وهّابیت] که ما [وهابیان] از این مشکل رنج می بریم این که از ما سؤال و می گویند: چرا آیات که در قرآن در مورد مشرکین و کفار عرب ها نازل شده اند را بر مسلمین تطبیق می زنیم و خون مسلمانان را مباح می دانیم؟! در واقع همین مشکل که علامه آل عبد اللطیف ذکر کرده که بزرگ ترین مشکل وهّابیت عدم تطبیق آیاتی که در قرآن در مورد مشركين و كفار عرب ها نازل شده اند را بر مسلمین دانسته است (می داند)، و مباح بودن خون

ص: 125

مسلمانان یکی از اسباب مهم که باعث شده من وهّابیت را ترک کنم، یعنی این مشکل اساسی و بنیادی وهّابیت است.

در حقیقت زمانی که وهابی بودم سؤال می کردم که امام ابن تیمیه گفت: بدعت فرقه خوارج - مورد مذّمت رسول خدا قرار گرفتند این بود آیاتی که در قرآن در مورد مشرکین و کفار عرب نازل شده اند را بر مسلمین تطبیق می دهند و خون مسلمانان را مباح می دانند، پس، اگر این در گفته های امام ابن تیمیه باشد این بدعت خوارج است پس از تو سؤال می پرسم در این مشکل اساسی و در این بدعت فرق میان فرقه خوارج و وهّابیت در چیست؟ این سؤال به نظر من از مهم ترین سؤالات که هیچ کدام از بزرگان وهّابیت نتوانستند جواب این سؤال بدهند، این سؤال مهم را هم از شیخ عثمان می پرسم شیخ عثمان، از تو سوال می پرسم در این مشکل اساسی و در این بدعت فرق میان فرقه خوارج و وهّابیت در چیست؟ بلکه این سؤال مهم متوّجه تک تک وهابی ها است، چه فرق بین بدعت خوارج - در همین مشکل که ذکر کردم - و بدعت وهابی ها؟ الآن در کتاب خونه شخصی خودم صد ها مستند که از کتب وهّابیت در آوردم، همه این مستندات می گویند: به این که محمد عبدالوهاب به اهل شهر مکه نامه می فرستد، در نامه ها می گوید: از شیخ محمد عبدالوهاب به مشرکین شهر مکه!

و چیزی که همه حضّار و شنوندگان این مناظره باید به آن توّجه کنند که همین مشکل که علامه آل عبد اللطیف ذکر کرده بزرگ ترین مشکل وهّابیت یعنی مشکل تطبیق زدن دارن آیاتی که در قرآن در مورد مشرکین و کفار عرب نازل شده اند. خون مسلمانان را بر مسلمین مباح می دانند، چیزی که باعث تعّجب من شده که خود شیخ محمد عبدالوهاب بین این مشکل بزرگ توّجه داشت، الآن به این عبارت شیخ محمد عبد الوهاب تأمل کنید، شیخ محمد عبدالوهاب در کتابش (کشف الشبهات) و در برخی نامه ها می گوید: مخالفان من از شهر مکه در حالی که شگفت: زده شده اند، و در حالی که متحیرند به شما خواهند گفت: چرا من (شیخ محمد عبدالوهاب) آنان (ساکنان شهر مکه) را مشرک می دانم، و چرا خون آنان (ساکنان شهر مکه) را مباح می دانستم؛ ولی من جواب می دهم كذا و كذا، پس، نتیجه می گیریم که این بزرگ ترین مشکل وهّابیت به اعتراف بنیان گذار وهّابیت است یعنی به اعتراف خود شیخ محمد عبدالوهاب،

ص: 126

و همه بزرگان وهّابیت این مشکل بزرگ را ذکر کرده اند، مانند رهبران سلفیان مانند امام صدیق حسن خان و مانند امام محمد بن اسماعیل امیر صنعانی در مورد این مشکل بزرگ مقآله نوشته اند، و ما می بینیم که امام محمد بن اسماعیل امیر صنعانی که از بزرگان وهّابیت است؛ ولی بدلیل وجود این مشکل بزرگ (وهّابیت)، باعث شده که او هم وهّابیت را نقد کند، امام محمد بن اسماعیل امیر صنعانی در اوائل زمانی که قصیده مشهورش در ستایش و بزرگواری و مدح شیخ محمد عبدالوهاب را سرود، و در اوّل بیت این قصیده در مورد شیخ محمد عبدالوهاب گفت: سلام علی نجد و من حلّ في نجد، (سلام بر شهر نجد که شهر شیخ محمد عبدالوهاب است، و درود و سلام به کسی که در شهر نجد مقیم است)؛ ولی زمانی که به امام محمد بن اسماعیل امیر صنعانی خبر داده اند که شیخ محمد عبدالوهاب آیات که در قرآن در مورد مشرکین و كفار عرب نازل شده اند را بر مسلمین تطبیق می دهند و خون مسلمانان را مباح می دانند و فتوی می دهد که مسلمانان دوازده امامی و مسلمانان اهل تسنن همه مشرکان به شرک اکبر و همه کافر می داند و خون همه آنان مباح است، و باید همه کشته شوند در این هنگام امام محمد بن اسماعیل امیر صنعانی از مدح شیخ محمد عبدالوهاب پشیمان شده است، و بر علیه شیخ محمد عبدالوهاب قصیده را سروده است رجعت عن القول الذى قلت في نجد، (برگشتم از قصیده قبلی خودم که سرودم در ستایش و مدح از شهر نجد و از ستایش و مدح شیخ محمد عبدالوهاب است)، هر دو قصیده امام محمد بن اسماعیل امیر صنعانی مشهورند.

الآن بسیاری از بزرگان اهل تسنّن می گویند: گر چه ما در بعضی از موارد موافق وهابی ها هستیم؛ ولی در واقع علت مخالفت ما با وهّابیت وجود همین مشکل بزرگ که ذکر کردم یعنی مشکل تطبیق زدن آیات که در قرآن در مورد مشرکین و کفار عرب نازل شده اند و مباح بودن خون مسلمانان نزد مسلمین، یعنی ما با وهّابیت در مورد مسئله باحه خون مسلمین مخالفیم، وهابی ها زمانی که متهم می کنند مسلمین از شیعه دوازده امامی یا مسلمین از صوفی ها معتدل و غیر از افراط گر و غلات صوفیه، یا مسلمین اهل تسنّن به شرک اکبر و کفر اکبر، این مسئله موجب می شود خون مسلمانان از همه مذاهب اسلامی سنّی و شیعی مباح شود؛ چون کسی که

ص: 127

حکم کند به این که این مذاهب اسلامی مشرکند به شرک اکبر - نه شرک اصغر - بر اساس این حکم همه مذاهب اسلامی از اسلام خارج شده اند.

برادر عزیز ابو احمد بکری؛ امّا جواب سؤال دوم، تو معنای وحدت اسلامی میان مذهب وهابیان و مذهب شیعه در نظر دکتر عصام چیست؟!

ص: 128

پاسخ سؤال دوم: وحدت اسلامی میان مذهب وهابیان و مذهب شیعه

برادر عزیز معنای وحدت اسلامی میان مذهب وهابیان و مذهب شیعه که من قبول دارم وحدتی که هم ایات قرآن کریم که درباره صحابه رسول خدا ستایش و مدح می کند، در نظر می گیرد، و هم آیات قرآن کریم در مورد مذّمت برخی اصحاب رسول خدا در نظر می گیرد.

من وحدت اسلامی میان مذهب وهابیان و مذهب شیعه را قبول دارم که حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله در مورد ارتداد برخی اصحاب پیامبر را در نظر می گیرد.

من وحدت اسلامی میان مذهب وهابیان و مذهب شیعه را قبول دارم که از عملکرد خالد بن الولید که باعث شده مالک بن نویره را کشته شود، سکوت نمی کند.

من وحدت اسلامی میان مذهب وهابیان و مذهب شیعه را قبول ندارم که از الفبای و مسلّمات عقیدتی و حتّی مسلّمات فقهی و فرعی، و مسلّمات تاریخی مذهب شیعیان دوازده امامی کم رنگ می کنند به نام وحدت اسلامی.

من وحدت اسلامی میان مذهب وهابیان و مذهب شیعه را قبول ندارم که از بُعد غیبی و آسمانی امامان دوازده گانه را سکوت کنم به نام حفظ وحدت اسلامی.

من وحدت اسلامی میان مذهب وهابیان و مذهب شیعه را قبول ندارم که ولایت تکوینی امامان دوازده گانه را انکار کند به نام حفظ وحدت اسلامی.

من وحدت اسلامی میان مذهب وهابیان و مذهب شیعه را قبول دارم که هم به مسأله فلسطین و خطر آمریکا شیطان بزرگ اهمیت داده شود، و هم به مسأله خیانت به اسلام و مسلمین که در حادثه سقیفه بنی ساعده اتفاق افتاده را اهمیت می دهد.

من وحدت اسلامی میان مذهب وهابیان و مذهب شیعه را قبول دارم که هم مسأله حرکت های اسلامی در قرن بیستم اهمیت می دهد، و هم ضایعه پنجشنبه (رزیه یوم

ص: 129

الخمیس)، و توهین به پیامبر توسّط خلیفه دوم را اهمیت می دهد، و برای وحدت اسلامی میان مذهب وهابیان و مذهب شیعه از خیانت که در حادثه سقیفه بنی ساعده اتفاق افتاده، و از ضایعه پنجشنبه (رزیه یوم الخمیس)، و توهین به پیامبر توسّط خلیفه دوم را سکوت نمی کنم.

من وحدت اسلامی میان مذهب وهابیان و مذهب شیعه را قبول دارم که با لعن و نفرین از دشمنان اهل بیت رسول خدا سازگار باشد.

من وحدت اسلامی میان مذهب وهابیان و مذهب شیعه را قبول دارم که با شهادت فاطمه زهراء سازگار باشد.

من وحدت اسلامی میان مذهب وهابیان و مذهب شیعه قبول دارم که زیارت عاشوراء و زیارت جامعه را زیر سؤال نمی برد.

و من قبول ندارم حرف برخی وحدتی ها افراطی که تحلیل نادرست از معنای وحدت اسلامی میان مذهب وهابیان و مذهب شیعه دارند، و حدتی ها تندرو که می گویند ما باید از برخی عقاید تشیع دوازده امامی عقب نشینی کنیم برای حفظ وحدت مقدّس اسلامی میان مذهب وهابیان و مذهب شیعه و ما باید از برخی مسائل تاریخی سکوت کنیم برای حفظ وحدت مقدّس اسلامی میان مذهب وهابیان و مذهب شیعه و ما باید از مباحث اختلافی میان مذهب وهابیان و مذهب شیعیان دوازده امامی را صرف نظر کنیم برای حفظ وحدت مقدس اسلامی میان مذهب وهابیان و مذهب شیعه و ما باید امامت اهل بیت پیامبر از اصول دین و بگوئیم امامت آنان از فروع دین است برای حفظ وحدت مقدس اسلامی میان مذهب وهابیان و مذهب شیعه.

متأسفانه وحدتی ها تندرو می خواهند امامت امامان دوازده گانه و بُعد غیبی و آسمانی امامت شان را تحریف کنیم و برائت از دشمنان امامان دوازده گانه را انکار کنیم برای حفظ وحدت مقدس اسلامی میان

ص: 130

مذهب وهابیان و مذهب شیعه، و هم چنین وحدتیها افراطی تلاش می کنند که معنای تقیه را تحریف کنند برای حفظ وحدت مقدّس اسلامی میان مذهب وهابیان و مذهب شیعه.

و هم چنین وحدتی های افراطی تلاش می کنند اثبات کنند عدم انحصار نجات اخروی به مذهب شیعیان دوازده گانه، برای حفظ وحدت مقدّس اسلامی میان مذهب وهابیان و مذهب شیعه.

من این وحدت مقدّس اسلامی میان مذهب وهابیان و مذهب شیعه به روش وحدتیها افراطی را قبول ندارم.

هم چنین من وحدت مقدّس اسلامی میان مذهب وهابیان و مذهب شیعه که تلاش می کند بگوید که میان امام علی و سه خلیفه (ابوبکر و عمر و عثمان) هیچ اختلاف نبوده را قبول ندارم، و وحدت اسلامی مقدّس اسلامی میان مذهب وهابیان و مذهب شیعه که توجیه می کند رفتار و گفتار سه خلیفه (ابوبکر و عمر و عثمان) را قبول ندارم، و وحدت مقدّس اسلامی میان مذهب وهابیان و مذهب شیعه که تلاش می کند بگوید اختلاف میان مذهب وهابیان و مذهب شیعیان دوازده امامی، و طرح مسائل خلافی میان آنان در این قرن بیستم بی فایده است، چون آنان مسائل خلافی مربوط به تاریخ قدیم و گذشته است.

برادر عزیز من در عقیده بیشتر نظر شیخ امام محمد رضا مظّفر رضوان الله علیه را قبول دارم؛ چون او در شناخت مذهب اهل بیت به قرآن و سنّت پیامبر و سخنان امامان دوازده گانه بسیار دقیق و عمیق است.

تتمه پاسخ سؤال اول:

سید رفیق مجری شیعه:

ای ابو احمد بکری یمنی بفرما بلندگو با تو است سؤالت از دکتر عصام، تکرار کن.

ابو احمد بکری مجری وهابی:

چه عجب! دکتر عصام، تو در واقع به سؤالم جواب ندادی، دکتر عصام، برای بار دوم یا سوم از تو خواهش می کنم همه شاهد هستند، من الآن در برابر همه برای بار دوم یا سوم سؤالم را

ص: 131

تکرار کردم، من نمی خواهم برای من سخنرانی کنی: من از تو سؤال، و خواهش می کنم مختصر و مفید جوابم را بدهی، در جواب هایت همیشه ذکر می کنی زمانی که وهابی بودم، زمانی که وهابی بودم، من از تو سؤال می کنم، من که از اهل یمن هستم خوب آیا کسی در یمن وجود دارد وقتی که از تو سؤال کند تو بر چه مذهب هستی یا بر چه عقیده ای؟ از تو می پرسد مذهبت و عقیدت چیست؟، جواب می دهی که تو وهابی هستی من آرزو می کنم که سؤالم الآن روشن شده باشد، خواهش می کنم جواب سؤالم را بدهی، آیا زمانی که در یمن از تو سؤال می کردند یا زمانی که کسی از تو سؤال کند بر چه مذهب هستی، تو می گفتی این که تو وهابی هستی؟! خواهش می کنم جواب سؤالم را بدهی بفرما دکتر عصام، بلندگو با تو.

دکتر عصام العماد:

جوابت را می دهم زمانی که من وهابی بودم، نمی دانستم که وهابی هستم، شاید تو به من خواهی گفت: چگونه به تو می گویم بخاطر این که همه وهابی ها فکر می کنند که آنان اهل تسنّن است!، آنان می گویند: ما اهل سنّت هستیم، اشعری ها نیز می گویند: ما اهل تسنّن هستیم، و ماتریدیه ها هم می گویند: ما اهل تسنّن هستیم، و سلفیه می گویند ما اهل تسنّن هستیم، هر کدام از این فرق ها که در جهان اهل تسنّن حضور دارند، عقیده دارد که ما نماینده اهل تسنن هستیم.

علامه بزرگ اهل تسنّن حسن ایوب در کتابش تبسيط العقيدة الإسلامیه می گوید: اشعری ها نماینده اغلب اهل تسنّن هستند.

فرقه ماتریدیه یکی از فرق بزرگ که می گوید: ما اهل تسنّن هستیم، در دانشگاه دیوبند، در هند وجود دارد، و به این دانشگاه دانشگاه از هر هند می گویند؛ چون این دانشگاه نماینده دانشگاه ازهر مصر محسوب می شود.

برادر عزیز من وقتی که می گویم: وهابی بودم، منظور من این که قبل از این که وهّابیت را ترک کنم، و شیعه دوازده امامی شوم، آن موقع که وهابی بودم من فکر می کردم من از اهل سنّت هستم، و این امر برای همه وهابیی ها طبیعی است، هر وهابی در کل جهان تا وهّابیت را ترک نکند فکر می کند که او از اهل تسنّن است و من هم از این امر مستثنی نیستم، زمانی که

ص: 132

وهابی بودم هر کس از من سؤال می پرسد، چه مذهبی داری، من این موقع غیر ممکن بود بگویم: من وهابی هستم؛ بلکه حتماً می گویم: من از اهل تسنّن ام؛ چرا؟! بخاطر این که فکرمی کردم من از اهل تسنّن هستم، در آن زمان هیچ خبری از فرق میان اهل تسنّن و وهّابیت نداشتم و می دانی که هر یک از همین فرقه های مختلف که من ذکر کردم فکر می کنند که آنان اهل تسنّن هستند، به همین علت شیخ از هر مصر امام محمود عبد الحلیم گفت: هر یک از سلفی ها و وهابی ها و اشعری ها با هم در سر مذهب اهل تسنّن نبرد و درگیری دارند؛ چون هر کدام از این فرق ها می گوید: ما اهل تسنّن هستیم.

در کتاب خانه وهّابیت می بینیم کتاب های در ردّ اشعری ها نوشته شده، مانند کتاب شیخ آلبانی (تحذير الأمه من الشيخ ابی غده) [هشدار به امت از شیخ ابی غدّه]، شیخ ابی غدّه یکی از علمای حنفیه است، و او اشعری مذهب است، و تو می بینی که کتاب های شیخ محمد صابونی در عربستان سعودی منع می شود؛ چون که او اشعری مذهب است.

برادر عزیز، منظورم از این که قبلاً فکر می کردم که من از اهل تسنّن بودم؛ لذا زمانی که وهابی بودم نمی گفتم: من وهابی هستم، بله برادر عزیز حق با تو در آن موقع نمی گفتم من وهابی هستم، فکر می کردم من از اهل تسنّن هستم، و من نماینده اهل سنّت هستم.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

ابو احمد بکری نخندی، همین الآن دکتر عصام، جواب سؤالت داد دیگر چه می خواهی خواهش می کنم نخندی، حرف های دکتر عصام، جک نیست که این جوری می خندی، من برای شیخ عثمان احترام قائل هستم، پس، تو باید به دکتر عصام، احترام بگذاری، و من به کسی اجازه نمی دهم که به حرف های دکتر عصام را مسخره کند یا به حرف های او بخندد، یا از حرف های او انتقاد کند.

ابو احمد بکری می توانی از دکتر عصام، سؤال بپرسی، هیچ مشکلی نیست؛ امّا این که تو دکتر عصام را مسخره کنی این مورد قبول نیست به آخر بخش دوم جلسه دوم این مناظره رسیدیم

ص: 133

ص: 134

سومین مناظره:

بخش اول: مفهوم اهل بيت عليهم السلام و ضرورت تمسک به آنان

مصطفى طائی از طرف شیعیان:

جلسه سوم مناظره در مسجد وهّابیان برگزار می شود.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

به هر حال الآن مناظره شروع می شود، بلندگو با توست برادر ابو احمد بکری.

برادر ابو احمد بکری محری وهابی:

بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

خلاصه مباحث گذشته

دکتر عصام العماد:

بسم الله الرحمن الرحيم، و الصلاه و السلام علی محمد و آله الطيبين الطاهرین. در آغاز باید موضوع ها را مشخّص کنم یا خلاصه ای از نتایج جلسه گذشته که به آن رسیدم را عرض کنم، در جلسه گذشته موضوع مورد بحث پیرامون آیه تطهیر بود و به خاطر این که تمام مفسرین اهل سنّت زمانی که ذکر می کنند آیه تطهیر دنبال آن حدیث کساء و حدیث ثقلین ذکر می کردند پس، طبیعی است مناظره جلسه گذشته پیرامون آیه تطهیر و حدیث ثقلین باشد و از جلسه گذشته آشکار شد که حدیثی که کتاب الله و سنّتی، نه در کتاب امام بخاری و نه در کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری وجود دارد این مطالب از نتیجه های جلسه گذشته و آن چه در کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه وجود دارد حدیث کتاب الله و اهل بیتی است.

هم چنین برای ما آشکار شد که بسیاری از سخنرانان مساجد، همان گونه که وهابی معاصر محمد علی البار در کتاب خود که چاپ عربستان سعودی است (چاپ وهابی) در کتاب خود (الرسآله الطبيه للامام الرضا) گفت: بسیاری از سخنرانان مساجد به خدا و رسول خیانت می کنند

ص: 135

زمانی که حق را پنهان می کنند و به جای کتاب الله و اهل بیتی می گویند: کتاب الله و سنتی و هم چنین در جلسه گذشته برای ما آشکار شد که برادر شیخ عثمان جزء کسانی است که شیعه دوازده امامی را تکفیر نمی کنند یا از مخالفان و تخطئه کنندگان، کسانی که قائل به تکفیر شیعه دوازده امامی هستند می باشد همان گونه که در جلسه گذشته برای ما آشکار شد و هم چنین در حدیث کساء در صحیح امام مسلم نیشابوری نیز آمده است، و لذا اهل کساء همین آنان اهل بیت پیامبر که قرین و هم طراز با قرآن و قرین و هم طراز سنّت پیامبر و آنان همان کسانی هستند که مطهرین گردیده اند در چهار نفر مشخص کرده: علی، فاطمه، حسن و حسین.

همان گونه که آن را شیخ الاسلام ابن تیمیه ذکر کرده و گفت: حدیث کساء یک حدیث صحیحی می باشد، و در جلسه گذشته ذکر کردم منابع و مآخذ حدیث ثقلین و حدیث کساء است.

همان گونه در جلسه گذشته آشکار شد بزرگان اهل تسنّن حدیث تمسّک به قرآن و اهل بیت بزرگان آن را صحیح می دانند و آن از احادیثی که امام آلبانی و امام ذهبی و امام ابن حجر عسقلانی و ده ها از ائمه اهل تسنّن مانند امام ابن حجر هیتمی مکّی و غیر آنان از اهل تسنّن آن را صحیح و معتبر دانستند و کسی که آن را ضعیف دانسته امام ابن جوزی در کتابش العلل المتناهيه فى الأحاديث الواهیه می باشد که بسیاری از علمای اهل تسنّن از تضعیف او تعجّب کردند و گفتند: تضعیف حدیث ثقلين كتاب الله و اهل بیتی و تمسّک به قرآن و اهل بیت مطهرین از عجایب است! و از بزرگ ترین افتادگی های که امام ابن جوزی در آن واقع شده.

هم چنین در جلسه گذشته برای ما روشن شد که شیخ عثمان از مؤیدان شیخ امام شلتوت است و معتقد به تکفیر مسلمین از شیعیان دوازده امامی نیست.

کما این که برای ما روشن شد که شیخ عثمان وهّابیان تندرو که سجده کردن بر مُهر را پرستش غیر خدا و پرستش مُهر می دانند را انتقاد می کند و شیخ عثمان عرض کرد که زمانی که شیعیان دوازده امامی بر مُهر نماز می خواند مانند اهل تسنّن که بر جا نمازی نماز می خوانند و این که آنان بر جانماز، نماز می خوانند نه برای و روشن شد برای ما از طریق مراجعه کردن به شرح حدیث ثقلین

ص: 136

در کتاب صحیح امام مسلم این که پیامبر ثقلین را بر قرآن و اهل بیت اطلاق کرده اند همان گونه که امام نووی گفته و همان گونه من نیز از منابع در بحث های گذشته آن را عرض کردم.

می خواهم خلاصه نتایجی که در دو جلسه گذشته این مناظره به آن رسیدم را عرض کنم تا مسئله روشن باشد به گونه ای که من و تو در جائی که مناظره گذشته تمام شد از همان جا شروع کنیم نیازی به تکرار نیست تا زمانی که من و تو در جلسه های گذشته این مناظره بر این قضایا توافق کردیم و دلیلی برای تکرار دوباره آنان وجود ندارد.

ابو احمد بکری مجری وهابی:

خوب خداوند تو را مبارک گرداند، شاید شیخ عثمان هم چنان عرض خواهد کرد در این مسئله و تو و شیخ عثمان بر یک موضوع بمانید تا ان شاء الله همه حضّار و شنونده گان به یک نتیجه مفید برسند، بفرما شیخ عثمان صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

اولاً دکتر عصام، ورود تو به مسجد ما (مسجد اهل تسنّن) خوشامد می گویم: و از خداوند می خواهم این مناظره را مورد رضایت شان قرار گیرد و همه ما را موفّق بدارد تا راه اهل حق را پیروی کنیم.

من الآن دكتر عصام را تکریم و به او می گویم: شروع کن به برکت خداوند تبارک و تعالی و آن چه که داری مطرح کن و به من بهره برسان، ادامه بده خداوند تو را مبارک گرداند و به تو جزای خیر بدهد.

برادر محمد علی شاید الآن زمان و وقت صحبت من و صحبت دکتر عصام را حساب کنی، خداوند تو را مبارک کند.

محمد علی مجری وهابی:

بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

در حقیقت من شروع می کنم در جلسه هفته گذشته به تو گفتم: که در حقیقت بعضی از چیزها وجود دارد که باید در مورد آنان تجدید نظر کنی، مثلاً تو گفتی که شیخ امام آلبانی رضوان الله علیه حدیث

ص: 137

ثقلین را به خاطر چیز های دیگری (شواهد و تبعات) صحیح دانسته یعنی امام آلبانی حدیث صحیح به طور مستقل نیست؛ ولی در حقیقت امام البانی حدیث ثقلین را بذاته و بطور مستقل دانسته و این چیزی است که من در همین مناظره با دلیل برای تو ثابت می کنم.

شیخ عثمان، اگر دقّت کنی خواهی دید که امام آلبانی و بسیاری از علماء اهل سنّت و علماء وهّابيت حدیث ثقلین را از احادیث صحیحه می دانند من نمی دانم؛ چرا به صیغه و ساختار لغوی حدیث ثقلین موجود در کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه چنگ زدی؟ من به تو می گویم: اگر تو به ساختار لغوی حدیث ثقلین موجود در کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه تمسّک می جویی و حدیث ثقلین در شماره (2408) که از زید بن ارقم روایت شده موجود می باشد. من به تو می گویم: که حتّی همین حدیث ثقلین به ساختار لغوی حديث ثقلين موجود در کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه دلالت می کند به ضرورت تمسّک و چنگ زدن به قرآن و سنّت پیامبر و اهل بیت مطهرین است، شیخ عثمان، همین کافی است که حدیث ثقلین به ساختار لغوی کتاب صحیح امام مسلم که رسول خدا در مورد قرآن و اهل بیت کلمه ثقلین اطلاق کرده است.

پس، شیخ عثمان، در مورد اطلاق رسول خدا که کلمه تقلین برای قرآن و سنّت پیامبر و اهل بیت است نظر تو درباره ای معنای کلمه ثقلین چیست؟ ببخشید! به این سؤال من جواب بده معنای کلمه ثقلین که در کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه آمده چیست؟

ابو احمد بکری مجری وهابی:

بنابراین، زمان باقی مانده برای دکتر عصام، حفظ می شود، بفرما شیخ عثمان صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

من می گویم: آیا دکتر عصام، می خواهد از حدیث کساء و آیه تطهیر خارج شود؛ چون سؤال دکتر عصام الآن در مورد حدیث ثقلین است نه در مورد حدیث کساء و آیه تطهیر؟ یعنی می خواهد به خاطر این که در دفعه قبل به من گفت: تو از موضوع بحث خارج می شوی و هم چنین الآن از

ص: 138

حديث ثقلين سؤال می پرسد. آیا او درباره ای حدیث ثقلین می خواهد بحث کند یا حدیث کساء يا تطهیر؟ برای من مشخّص کند آن چه را می خواهد تا این که شروع کنیم ان شاء الله تعالی.

ابو احمد بکری مجری وهابی:

بنابراین، بسیار روشن است دکتر عصام، ان شاء الله مشخّص کنی تا همه برادران استفاده کنند هم چنین مناظره سازنده ای داشته باشیم. بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

معنای کلمه ثقلین چیست؟

دکتر عصام العماد:

من فقط یک سؤال می خواهم از تو بکنم: معنای حدیث ثقلین به همین ساختار لغوی در کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری چیست؟ معنای کلمه ثقلین که در کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری آمده چیست؟ زمانی که پیامبر می فرمایند: ترکت فیکم الثقلین، معنای ثقلین چیست؟ منظور از کلمه ثقلین چیست؟

سید طلال سوری مجری شیعه:

بفرما شیخ عثمان.

شیخ عثمان الخميس:

خوب نمی دانم دکتر عصام، فقط و فقط می خواهد در مورد موضوع حدیث ثقلین صحبت کند، مثل این که دکتر عصام، حدیث ثقلین را آماده کرده و حرف نمی زند مگر در مورد حدیث ثقلین!: دکتر عصام، همان قرآن و اهل بیت کافی است می خواهی صحبت من و تو درباره ی حدیث ثقلین باشد، هیچ مانعی وجود ندارد.

ما (اهل تسنّن) اقرار می کنیم که ثقلین که پیامبر به همه مسلمانان امر کرده اند همان: امر فرموده تمسّک بجوییم به کتاب الله و ثقل دوم همان اهل بیت پیامبر است؛ ولی آیا الآن قصد داری از موضوع آیه تطهیر خارج شوی و به حدیث ثقلین پناه ببری؟ زمانی که من درباره موضوع تکفیر منکر امامت اهل بیت صحبت کردم، دکتر عصام گفت: این خروج از موضوع بحث است و گفت: من و او توافق نکردیم بر موضوع تکفیر منکر امامت

ص: 139

اهل بیت صحبت کنیم، همانا توافق من و او بر آیه تطهیر و حدیث کساء است پس، موضوع ما حدیث ثقلین نیست.

و توافق نکرده ایم بر موضوع امامت اهل بیت و من را متهم کرد به خروج از بحث و ضایع کردن وقت مردم یا شبیه این حرف یادم نمی آید این ضایع کردن وقت مردم را گفت: یا نه؛ ولی گفت: من از موضوع خارج شدم سپس، من هم واقعا شک کردم در کارم و نوار صوتی این مناظره را دوباره شنیدم و دیدم توافق من و او بر موضوع امامت بود من برای شما پخش می کنم حرف های دکتر عصام، زمانی که توافق کردیم بر موضوع امامت بود پس، همه ما بشنویم اگر خدا می خواست.

(صدای دکتر عصام، زمانی که عثمان پخش می کرد از نوار صوتی جلسات این مناظره) اگر عثمان مانعی نمی بیند مناظره من و او همان گونه که توافق کردیم جمعه آینده پیرامون امامت خواهد بود؛ ولی باید آیه قرآنی یا حدیثی از رسول خدا که پیرامون آن صحبت خواهیم کرد مشخّص کنیم.

سپس، شیخ عثمان بعد از این که ضبط را خاموش کرد به حرف های او ادامه داد و گفت:

پس، خدا را شکر که من خلاف وعده خود عمل نکرده ام؛ ولی این چیزی که از تو شنیدم و چیزی که از تو فهمیدم و آن عبارت است از این که مناظره من و تو در مورد موضوع امامت اهل بیت و تعریف آن و امامت چیست؟ بعد از آن مناظره می کنیم و دلایل تفصیلی امامت اهل بیت در مورد آیه تطهیر یا در مورد حدیث کساء و غیر از این از دلایلی که شیعه به آن استدلال می کند برای امامت علی و فرزندانش (خدا از همگی خشنود باد) می خواهم بگویم اگر دکتر عصام، از بحث پیرامون آیه تطهیر خارج شده و آن را به اتمام رسانده است من از آن خارج نشده ام و برای من تمام نشده است تا این که این مسئله را کامل کنم بعد از آن در مورد حدیث ثقلین یا دلایل دیگری که دکتر عصام، آن را مشخّص می کند حرف می زنم.

ابو احمد بکری مجری وهابی:

بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

ص: 140

دکتر عصام العماد:

من از تو سؤال می کنم فقط معنای کلمه ثقلین چیست؟ تو گفتی: ثقلین همین قرآن و اهل بیت، من فقط معنای کلمه ثقلین همان گونه که در کتاب های اهل تسنّن وجود دارد را می خواهم، یعنی زمانی که ما مراجعه کنیم به کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری از اوّلین شرح تا آخرین شرح که ده ها شرح می باشند بدانیم معنای کلمه ثقلین چیست؟ و معنای (ترکت فیکم) چیست آیا دلالت کلمه ترکت فیکم قوی تر از دلالت کلمه اوصیکم است یا نه؟ و اگر کلمه (ترکت فیکم) و کلمه (ثقلین) دلالت بر تمسّک به اهل بیت نمی کند، پس، بر چه چیزی دلالت می کند؟

من؛ مانند شیخ عثمان نیستم که برگردد و صحبت کند در موضوع دیگری یادتان می آید زمانی که من با او توافق کردم درباره ی آیه تطهیر صحبت کنیم او از من سؤال می کرد نظر تو در مورد امام خمینی رضوان الله علیه چیست؟ من جواب دادم و گفتم: امام خمینی رضوان الله علیه از اهل کساء یا آیه در مورد آن نازل شده! او کاملا از موضوع خارج می شد؛ من به او می گفتم: آیه تطهیر موضوع صحبت من و تو است می گفت: نظرت در مورد امام خمینی رضوان الله علیه چیست؟ به او می گویم: در مورد آیه تطهیر به من می گوید نظر تو در مورد امام محمد بن یعقوب کلینی رضوان الله علیه چیست؟ او کاملاً از بحث خارج می شد و من الآن از موضوع خارج نشدم یعنی در حقیقت زمانی که مراجعه کنیم به کتاب های تفسیری، یک کتاب تفسیر برای من بیاورید که در مورد آیه تطهیر مطلب را روشن کند و ذکر نکند حدیث کساء را، سپس ذکر کند بعد از آن حدیث ثقلین را برای من هیچ مانعی ندارد آغاز کنیم به آیه تطهیر هیچ مشکلی نیست؛ ولی از برادران می خواهم قضاوت کنند که شیخ عثمان چگونه در اوّل کار عمل می کند و او خارج می شد از موضوع می گفت: نظرت در مورد امام خمینی رضوان الله علیه چیست؟ و اگر به او جواب دادم به او می گفتم: آیا آیه تطهیر در مورد امام خمینی رضوان الله علیه نازل شده؟

آیا امام خمینی رضوان الله علیه از اصحاب کساء است تا این که در مورد او از من سؤال می کنی؟ آیا امام خمینی رضوان الله علیه ربطی به موضوع دارد؟ بعداً از من می پرسد نظر تو در مورد محمد بن یعقوب کلینی چیست؟! من شیعی شدم و وارد مذهب تشیع شدم قبل از این که امام محمد بن یعقوب کلینی رضوان الله علیه را بشناسم، و علّت دخول من و انتقالم از مذهب وهّابیت به مذهب شیعه دوازده امامی (مذهب اهل بیت) کتاب امام بخاری رضوان الله علیه و كتاب صحيح امام مسلم رضوان الله علیه نه کتاب امام کافی امام محمد یعقوب کلینی رضوان الله علیه به خاطر

ص: 141

همین نگاه کنید چگونه بر خورد می کند تا بدانید او در اوّل امر چگونه همواره از موضوع بحث خارج می شد، و اگر از بحث خارج شد او را وادار به برگشت به موضوع می کردم راضی نمی شد؛ ولی الآن نگاه کنید چگونه عمل می کند منظورم یک مقدار انصاف دهد چقدر به او گفتم: موضوع بحث من و تو باید پیرامون آیه تطهیر متمرکز شود؛ ولی او از من سؤال می کرد: نظرت در مورد امام خمینی رضوان الله علیه چیست؟ نظر تو در مورد غلات علی اللهی ها خطاییه چیست؟ نظرت در مورد امام شیخ محمد بن يعقوب كلينى على اللهی خطابی چیست؟ نظرت در مورد شیخ امام عبد الله مامقانی رضوان الله علیه چیست؟ نظرت در مورد تحریف قرآن چیست؟ او کاملاً از موضوع خارج می شد، و زمانی که جواب سوالش می دادم و به او می گفتم: خارج نشو شیخ عثمان، خارج نشو ای شیخ عثمان، از موضوع خارج نشو ببينيد من از حضار و شنونده ها فقط می خواهم قضاوت .کنند و آغاز می کنم در حدیث کساء مطالبی را عرض می کنم پیرامون آن و می خواهم از او سؤال بکنم اگر رسول خدا معین کرده اهل کساء را در چهار نفر همان گونه که از خانم عایشه در صحیح امام مسلم نیشابوری نقل شده این که پیامبر داخل گرداند امام علی و فاطمه و حسن و حسین خدا از همگی خشنود باد را و گفت: بار الها آنان اهل بيت من هستند چگونه ما ملتزم نشیم به حدیث صحیحی که در صحیح امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه و غیر آن موجود است؟!

ابو احمد بکری مجری وهابی:

بفرما ای برادر وعد، بلندگو با تو.

برادر وعد مجری شیعه:

خوب اولا برادر ابو احمد بکری از تو خواهش می کنم دخالت تو یا من در حد این که به شیخ عثمان، تذّکر دهیم از موضوع خارج شده یا بگوییم دکتر عصام، از موضوع خارج شده باشد این از شأن من و تو نیست و حق نداریم تو این امور دخالت کنیم، بفرما بلندگو با تو.

برادر ابو احمد بکری مجری وهابی:

من می بینم شیخ عثمان از مسجد بیرون رفتند و برگشتند، دکتر عصام، مطالب زیاد مطرح کرده است. شیخ عثمان، خواهش می کنم به آنان جواب بده. بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

ص: 142

برادر کابتن مجری وهابی:

برادر ابو احمد بکری خدا جزای خیر به تو دهد. اگر ممکن است دکتر عصام، این عرایض خود را تکرار کند بخاطر این که شیخ عثمان بعضی آن عرایض نشنیده، بفرما بلندگو با تو.

ابو احمد بکری مجری وهابی:

خوب شاید دکتر عصام، دوباره مطالب خود را خیلی سریع مطالبش را مطرح کند و ان شاء الله طولانی نشود خداوند جزای خیر به تو دهد بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

اختصاص آیه تطهیر به اصحاب کساء:

دکتر عصام العماد:

در بدو امر حدیث را برای تو یک مطلب مهم بگویم و از کتب امام مسلم نیشابوری حدیث پیامبر را می خوانم تا وقت تلف نشود.

من یادم می آید حدیث شماره 2424 در صحیح مسلم: امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه گفت: برای تلف نشدن وقت سند را ذکر نمی کنم عایشه گفت: پیامبر خارج شد با پارچه بافته شده آمد پس، آمد حسن بن علی آن را داخل کرد زیر پارچه سپس، آمد حسین داخل شد همراه آن سپس، فاطمه آمد و پس، آن را داخل کرد سپس، علی آمد آن را داخل کرد سپس، گفت: اِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذهِبَ عَنكُمُ الرِّجسَ أَهلَ البَيتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطهيرًا این مطلب به صورت سخنان روشن آمده در این که پیامبر تخصیص داد آیه تطهیر را به این چهار نفر من می خواهم به شیخ عثمان، بگویم: چگونه حق داریم با حدیث صحیحی که تفسیر می کند آیه تطهیر را کاملا مخالفت کنیم؟ و از آن جا می بینیم بسیاری از ائمه اهل تسنّن مانند امام طحاوی نسبت به این حدیث گفت: آیه تطهیر مخصوص این چهار نفر است و اگر خواستی مراجعه کن گفته های امام طحاوی که از حافظان بزرگ و استدلال کرد به این آیه، آیا فکر نمی کنی صحیح نیست این که حرف بزنیم بر خلاف این حدیث پاک پیامبر سخنانی که به طور روشن دلالت می کند بر حصر اهل بیت مطهرین در زمان حیات پیامبر در این چهار آیا این یمطهرينكم تطهيرا، آیا فکر می کنی تطهیر شامل غیر آنان هم می شود، یا این که پیامبر در احادیث صحیحه دیگر و در

ص: 143

روایت دیگر بر این مطلب تأکید کردند پیامبر بیشتر از پنج ماه بر خانه خانم فاطمه عبور می کردند و فرموده: الصلاه یا اهل البیت به خاطر این که مطلب را تأکید کند آن را در حدیث صحیحی آورده، سپس، پیامبر در دو جایگاه توضیح داد که آیه مختص به اهل کساء است.

جایگاه اول: در سطح حصر کردن آنان در کساء و این در جایگاه عمل است یعنی رسول خدا عملاً این مسئله را نشان دادند.

پاسخ سؤال (13) عثمان الخميس در دوازدهمین مناظره

مقام دیگر: در احادیث صحیحه پیامبر روشن ساخت که این آیه تطهیر در حق آنان نازل شده، پس، پیامبر حصر کرد اهل بیت مطهرین را، منظورم پیامبر اهل بیت را در این چهار نفر حصر کردند، سپس، می آیم سراغ صحیح مسلم نیشابوری همان گونه که در جلسه قبل آن را عرض کردم و آن روایت در کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری وجود دارد که از زید ابن ارقم رضوان الله علیه نقل شده: آیا زنانش از اهل بیتش هستند؟ گفت: نه او بار دیگر گفت: بله. البتّه در روایت دیگری در شرح نووی می بینیم، نووی می گفت: زمانی که گفت بله، از حرفش برگشت استدراک کرد و گفت: ولی این استدراک کردن به ما می فهماند بله در اصل در این جا نه می باشد، برای همین امام نووی گفتند: بیشتر کسانی که روایت زید بن ارقم می کنند روایتی که در آن آمده این که او گفت بله و از آن چه که دلالت می کند بر این که نه دلالت بر نفی می کند استدراک زید ابن ارقم است.

دلیلی دیگری وجود دارد که قبلا من آن را برای تو ذکر کردم و آن را امام احمد بن حنبل رضوان الله علیه ذکر کرد، همان گونه که در حدیث صحیح در مسند امام احمد بن حنبل آمده و آن ادامه حدیث کساء شمرده می شود چه چیزی پدید آمد؟ این که زید ابن ارقم گاهی مردد می شد، مشکل بزرگ این جاست زمانی که مراجعه کردم به صحیح مسلم نیشابوری با همان سند موجود در صحیح امام مسلم نیشابوری در مسند امام احمد بن حنبل نیز موجود است زمانی که مراجعه کنی به مسند امام احمد بن حنبل در می یابی که روایت از زید بن ارقم نقل شده با همان سند خبر داد من را و پدرم خبر داد من را اسماعیل بن ابراهیم از ابی حیان، تیمی، حدثنی یزید

ص: 144

به حیان التمیمی... تا رسید به روایت از زید بن ارقم و همان در مسند امام احمد بن حنبل موجود است هم چنین در صحیح امام مسلم نیشابوری موجود است؛ ولی چه چیزی پدید آمد؟ مشکل بزرگ از طرف امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه به وجود آمد و از طرف او پدید آمد بدون تعمّد و بدون قصد بوده و آن زمانی که برسیم به چه کسی اهل بیت رسول خدا ای زید بن ارقم آیا زنانش (همسرانش) از اهل بیتش هستند؟ زید بن ارقم گفت: زنانش از اهل بیتش؛ ولی علماء گفته اند من برای تو نقل می کنم گفته علمای اهل تسنّن را: این که؛ ولی در گفته های زید بن ارقم دارای معنای استداراک است این که در کلمه افتادنی است، به خاطر این که او گفت: (بله)،سپس، گفت: (لیکن=؛ ولی) مثلا زمانی که یک نفر به تو بگوید از بیرون آیا محمد آمد؟ می گویی: (بله) سپس، می گویی (لیکن=؛ ولی) تو استدراک کردی یعنی تو برگرداندی حرف هایت را و برای همین (لیکن=؛ ولی) اهل بیتش کسانی است که صدقه بر آنان حرام شده سپس، زید بن ارقم رد می کند؛ ولی اشکال بزرگ این جاست که امام مسلم نیشابوری روایت را حذف کرده به خاطر علّت های علمی که علاقه دارد به نوع چینش و ترتیب موضوع های کتابش آن را کامل نکرده؛ مانند آن چه در مسند امام احمد بن حنبل روایت کرد: یزید بن حیان به ما خبر داد زید بن ارقم در مجلس عبید الله گفت: عبیدالله بن زیاد برای ما فرستاد نگاه کن.

حدیث ثقلین، معیار تشخیص اهل بیت مطهرین از اهل بیت غیر مطهرین

حدیث حوض، معیار تشخیص صحابه صالحین از صحابه غیر صالحین

شیخ عثمان، مشکل بزرگ کجاست نگاه کن چگونه جنگ و ستیز با حدیث ثقلین چون حدیث ثقلین دایره مطهرین اهل بیت از غیر مطهرین را جدا کرده، و جنگ و ستیز با حدیث حوض چون حدیث حوض دایره صحابه پیامبر صالحین از دایره صحابه پیامبر غیر صالحین را جدا کرده و جود داشت؛ به خاطر این که موضوع بین حدیث ثقلين وحديث حوض مشترک است و در هم آمیخته، و زید بن ارقم به هر دو حدیث اهمیت داده، و اهل بیت رسول خدا در حدیث ثقلین ذکر شده اند، و صحابه پیامبر در حدیث حوض ذکر شده اند، و من تأکید می کنم هر دو حدیث از زید بن ارقم رضوان الله علیه نقل شده اند، برای همین حاکمان اموی زید بن ارقم رضوان الله علیه را اذیت کردند، پس، یزید بن حیان خبر داد زید بن ارقم رضوان الله علیه گفت: فرستاد عبیدالله بن زیاد که من را

ص: 145

احضار کنند پس، آمدم مجلس عبیدالله بن زیاد را پس، به من گفت: ای زید بن ارقم رضوان الله علیه این چه احادیثی تو آنان را روانه می کنی، و آن احاديثى (حدیث ثقلين وحدیث حوض) از رسول خدا و من عبيد الله بن زیاد آن احادیث (حدیث ثقلين وحديث حوض) را در کتاب خدا و در قرآن نمی یابیم یا تو (زید بن ارقم) خبر می دهی این که برای رسول خدا حوضی در بهشت، و در میان مردم این احادیث (حديث حوض وحديث ثقلین) را بخش می کنی؟ و به مردم می گویی که رسول خدا گفت: بعضی از اصحابم را صاحب شمال و اهل دوزخ هستند، ای زید بن ارقم بدآن که این احادیث (حدیث ثقلين وحديث حوض) را بعد از فوت پیامبر جعل کرده اند و به رسول خدا نسبت داده اند؟ شیخ عثمان، ببین چطور زید بن ارقم رضوان الله علیه مورد شماتت واقع شدند، شیخ عثمان، خواهش می کنم دقت کنی در مورد وجود علاقه بین حدیث ثقلين وحديث حوض و دخالت عبیدالله بن زیاد در مقابله کردن به این دو حدیث، و توهین به کسی که این دو حدیث (حديث ثقلين وحدیث حوض) را از پیامبر صلی الله علیه و آله سال شنید، زید بن ارقم رضوان الله علیه به عبید الله بن زیاد گفت: حرف زدم ای رسول خدا و به او قول دادیی، عبید الله بن زیاد گفت: ای زید بن ارقم تو دروغ می گویی و تو شیخی

پیر خرفت شده ای، و من (زید بن ارقم) جوابش دادم و گفتم ای عبید الله بن زیاد من با گوش هایم شنیده ام و قلبم را در بر گرفته و قلبم آن را دریافت کرد رسول خدا صلی الله علیه و آله می گفت: هر کسی بر من دروغ بندد در حالی که متعمد باشد جایگاهش را در جهنم بداند، و من بر رسول خدا دروغ نگفتم.

شیخ عثمان، می بینی چون زید بن ارقم گفت: من این دو حدیث (حدیث ثقلين وحديث حوض) را از زبان خود رسول خدا را شنیدم، شیخ عثمان، چقدر حاکمان ظالم دولت اموی به زید بن ارقم رضوان الله علیه ظلم کرده اند، شیخ عثمان، می بینیم که سلطه حاکم بنو امیه در این دو حدیث (حديث ثقلين وحدیث حوض) را دخالت کرده اند، حاکمان ظالم دولت اموی در حدیث ثقلین وحدیث حوض دخالت کرده اند، و خود سلطه اموی می خواست در قضیه اهل بیت پیامبر و در قضیه صحابه پیامبر دخالت کند برای همین می بینم زید ابن ارقم رضوان الله علیه از طرف حاکمان ظالم دولت بنی امیه تحت فشار بوده همان گونه که در ذیل این روایت در مسند امام احمد بن حنبل آمده و مشکل بزرگ این که امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه زمانی که همین روایت را در کتاب

ص: 146

خودش آورده بقیه روایت را ننوشته تا این که بفهمیم این که حکومت اموی در قضیه تشخیص و تعیین افراد اهل بیت و در قضیه فرق گذاشتن میان صحابه صالحین پیامبر و صحابه غیر صالحین پیامبر دخالت داشت؛ قضیه صحابه مربوط به حدیث حوض است. حدیث حوض خطرناک ترین حدیث در قضیه صحابه پیامبر است، و حدیث ثقلین خطرناک ترین حدیث در قضیه اهل بیت پیامبر است، به همین علّت حاکمان ظالم دولت اموی در این دو حدیث دخالت کرده اند، و صحابی جلیل القدر زید بن ارقم اذیت کرده اند؛ چون او به این دو حدیث اهمیت داده. شیخ عثمان، از آن جا دلایل دیگری در بیان علّت دخالت حاکمان ظالم دولت بنی امیه در این دو حدیث پیدا می کنیم؛ ولی من این دلیل را ذکر کردم و آن دخالت حکومت و سلطه حاکم در تشخیص و تعیین و گسترش دایره اهل بیت و این یک امر طبیعی این که سلطه حاکم در این مسئله دخالت کند، به خاطر این که پیامبر اهل بیت را قرین قرآن کریم کرده و چون قرآن سوره های معینی و مشخّص دارد، پیامبر به همین روش قرآن عمل کردند در آن چه که متعلّق و مربوط به اهل بیت که به آنان تمسّک می شود و آنان همان اهل کساء هستند؛ امّا اهل بیت غیر مطهرین که شامل همه سادات و بنی هاشم در طول تاریخ اسلام که به آنان تمسّک نمی شود حرف های من پیرامون سادات نمی باشد، حرف های من از امام علی و فاطمه و حسن و حسین (خدا از همگی خشنود باد) است؛ لذا می بینم رسول خدا به خاطر این که کسی در دین بازی نکند و جعلی در دین ایجاد نکند و قرآن را تحریف نکند و ادّعا کند از اهل بیت مطهرین است بار ها رسول خدا مسئله تحدید و تشخیص افراد اهل بیت مطهرين و معصومين تأکید کردند، و هم چنین رسول خدا به خاطر این که کسی در دین بازی نکند و جعلی در دین ایجاد نکند و قرآن را تحریف نکند و ادّعا کند از صحابه صالحین پیامبر است بار ها رسول خدا بر مسئله فرق گذاشتن میان افراد نیکو کار از صحابه خودش از افراد فاسد از صحابه خودش تأکید کردند از راه ذکر حدیث حوض است.

من از تو می پرسم؛ چرا پیامبر بیش از یک بار به خانه خانم فاطمه عبور می کرد و می فرموده: (درود ای اهل بیت)، رسول خدا به خاطر تأکید بر این که اهل بیت مطهرین همین آنان هستند عملا به گونه ای که قابل حسّ کردن و دیدن صحابه باشد هر روز این عمل را تکرار می کردند تا این

ص: 147

که کسی ادعا نکند که او از اهل بیت مطهرین است، تا دین را منحرف سازد، برادر من شیخ عثمان، آیا این سؤالات هر عاقلی می تواند آنان را بفهمد؟

محدوده حریم قرآن کریم 114 سوره و محدوده حریم اهل بیت 14 مطهرین می باشد

به این سوال ها جواب بده مادامی که پیامبر اهل بیت مطهرین را قرین با قرآن کریم دانسته، و ما می دانیم که خداوند متعال قرآن را در 114 سوره محصور کرده و دیواری قرآن را محصور گردانیده تا کسی وارد حریم سور قرآن کریم نشود، شیخ عثمان، داستان اهل بیت مطهرین مانند داستان قرآن است؛ چون اهل بیت مطهرین هم سو و هم وزن قرآنند، رسول خدا دیواری اهل بیت مطهرین را محصور گردانیده تا کسی وارد حریم اهل بیت مطهرین نشود و وارد چیزی شود که در آن نیست، و تا کسی خود را مصداق آیه تطهیر نداند و اهل بیت مطهرین را محصور کرد و معین کرد تا کسی ادّعا نکند که یکی از آن هاست؛ آیا این کار، کار عقلایی نیست که پیامبر در بیشتر از یک مورد و در بیشتر از یک طریق این موضوع را تأکید کرد، امام ابن اکثیر در تفسیرش بیشتر از شانزده طریق روایی از رسول خدا نقل می کند که پیامبر داخل کساء می شدند و امام علی و خانم فاطمه و حسن و حسین داخل می شدند و می فرماید بار آلها آنان اهل بیت من هستند. شیخ عثمان، تأکید کردن پیامبر بر این مسئله چه حکمتی داشت؟ و اگر پیامبر می خواستند دایره اهل بیت مطهرین را گسترش دهد پس؛ چرا زمانی که ام سلمه نزد آنان آمد گفت: آیا من از اهل بیت

مطهرین هستم؟ اگر قضیه اهل بیت مطهرین شامل زنان پیامبر هم می شد؛ برادر شیخ عثمان آیا با من هستی! آیه تطهیر در خانه ام سلمه نازل شد زمانی که ام سلمه بیاید و سوال کند و بگوید به رسول خدا آیا من از اهل بیت مطهرین هستم؟ این قرینه حالیه بر این مطلب که ام سلمه دانست که شرایط حاکم بر محیط این که پیامبر می خواهد به شکل ویژه اهل بیت مطهرین را معرّفی کند به معنای دیگر اهل بیت مطهرین در حدیث کساء یک حقیقت شرعیه نه یک حقیقت لغوی است؛ مثلا حدیث الدار، برای تو مثالی می آورم مثلا زمانی که گفته بشود (حديث الدار) نظرها به کجا منعطف می شود و به چه مطلبی توجه می کنند به این که مراد از واژه (الدار) یک خانه معینی برای یک شخصی نه این که واژه (الدار) داری همین معنای که در زبان عرب های جاهلی.

ص: 148

برادر ابو احمد بکری مجری وهّابیت:

من حرف دکتر عصام را قطع کردم، من معذرت می خواهم دکتر عصام، که حرف تو را قطع می کنم، همه شاهدند من فکر نمی کنم این یک سؤال باشد!؛ بلکه یک توضیح برای یک سؤال است و اگر شیخ عثمان همین کار را بکند من حرف او نیز قطع می کردم، من خواهش می کنم سؤال کنی به شکل مختصر و کوتاه است، من الآن دیدم تو سؤال را تفصیل دادی و شرح دادی.

دکتر عصام العماد:

دکتر عصام بفرما صحبت کن.

سؤال من این که بگویم: چرا پیامبر، اهل بیت طاهر را، در زمان خودش در چهار نفر حصر کردند و همواره این مسئله را در جایگاه های مختلف تکرار می کردند و این روایت ها نزد همه صحیحه شمرده می شدند؟ سؤال دیگر: اگر رسول خدا حصر نکردند اهل بیت مطهرین در زمان حیاتش، پس، معنای آن این که زمانی که حضرت صلی الله علیه و آله امر کردند به تمسّک کردن به قرآن و سنّت خودش صلی الله علیه و آله و اهل بیتش صلی الله علیه و آله آیا به هر کسی که از سادات و بنی هاشم باشد تمسّک کنیم؟

ابو احمد بکری مجری وهّابیت:

خوب بسیار خوب دکتر عصام، اگر سؤال کند و شیخ عثمان جواب دهد مانعی نیست این یک امر روشن است یعنی سؤال را طرح کند و شیخ عثمان بر آن جواب دهد و هم چنین شیخ عثمان اگر سؤال کند و دکتر عصام جواب دهد مانعی نیست؛ ولی این که دکتر عصام، سؤال خود از شیخ عثمان را تفصیل و تفسیر کند من این کار را درست نمی بینم ان شاء الله همه این مطلب را بشنوند ان شاء الله جواب سؤال تو داده خواهد شد. بفرما شیخ عثمان، به سؤال دکتر عصام، جواب بده.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

نه ببخشید برادر ابو احمد بکری خواهش می کنم کاری که انجام دادی قابل قبول نیست، برادر کابتن می داند من با او حرف زدم این که اجازه داده نمی شود قطع کنیم حرف های هر یک از دو مناظره کننده گان را چه دکتر عصام، یا شیخ عثمان به هیچ صورت حق نداری حرف های شیخ عثمان یا دکتر عصام را متوّقف کنی با تمام احترامی که برای تو قائل هستم به خاطر این که تو اهلیت این کار

ص: 149

را نداری و نه من اهلیت این کار دارم تا نظر خودم یا خودت را درباره هر یک از دو مناظره کننده گان را بگوییم، می دانم این که شیخ عثمان می تواند اعتراض کند و اعتراض خود را بگوید و دکتر عصام، می تواند اعتراض کند و اعتراض خود را بگوید؛ امّا این که من یا تو دخالت کنیم و در این مورد حرف بزنیم فکر نمی کنم این کار قابل قبول باشد خواهش می کنم از برادر کابتن نظر خود را در این مورد بگوید، او هم چنان این که بیایی و صحبت شیخ عثمان را قطع کنی یا این که صحبت دکتر عصام را قطع کنی این یک امر غیر قابل قبولی است برادر کابتین جواب تو را می شنوم، بفرما بلندگو با تو.

برادر ابو احمد مجری وهابی:

خوبای برادر رفیق منظور من دکتر عصام، سؤال را طرح کند و شیخ عثمان حق دارد تعلیق کند بر سؤال؛ ولی آن سؤال نبود این سؤال چندبار تکرار شده به هر حال جواب از آن شیخ عثمان خواهد شد ان شاء الله. بفرما ای شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

من صحبت نخواهم کرد تا زمانی که دکتر عصام، اعلام کنند که صحبتش تمام شده است به خاطر این که او نزد من مهمان است.

ابو احمد بکری مجری وهابی:

خوب بفرما دکتر عصام، صحبت کن

دکتر عصام العماد:

من هنوز حرف هایم را تمام نکردم در حقیقت من نمی خواهم فقط سؤال کنم و این حق من است؛ چرا این قوانین سخت را می گذارید زمانی که من و تو در مسجد شیعیان بودیم این قوانین سخت را برای تو قرار دادیم؟ چرا تو این جا در مسجد برادران وهابی به من سخت می گیری؟ فکر می کنم این امر یک روش خوبی نیست من مهمان تو هستم این روش خوبی نیست این من تفصيلاً مطالبی را عرض کنم یا مطالبی را به صورت سؤال از تو بپرسم این مسئله اختیاری و به من بستگی دارد به تو مربوط نیست من می خواهم بگویم: مقصود از اهل بیت در آیه تطهیر چیست؟ من می خواهم بحث کنم از اهل بیت در آیه تطهیر این که یک حقیقت شرعی

ص: 150

است؟ یعنی مانند صلاة (نماز)، صلاة (نماز)، یک معنای لغوی دارد و یک معنای شرعی می خواهم جواب داده شود بر بعضی مطالبی که من مطرح می کنم و به این مطالب سؤالات می گویم:

پس، چون تو به این مطالبی که عرض می کنم اهمیت نمی دهی؛ لذا من به این مطالب سوال های خودم جواب می دهم بر بعضی از سوال ها خودم و مطالب که عرض کردم صلاه (نماز) یک معنای لغوی دارد و آن دعا است و یک معنای شرعی دارد آیا کلمه اهل بیت مطهرین در حدیث کساء یک معنای لغوی دارد یا یک معنای خاصی (شرعی) دارد؟ آیا شرع دخالت کرده و برای آن کلمه مهم یک معنای خاصی قرار داد؟ آیا پیامبر زمانی که داخل کرد اهل کساء را چهار گانه در اهل بیت سپس، این آیه نازل شد یا آنان را داخل کرد و گفت: (بار آلها آنان همان اهل بيت من هستند)، اللهم ان هؤلاء اهل بیتی، پیامبر در آیه تطهیر معنای خاصی را برای اهل بیت عرض کردند؟ مثلا نزد ما می گفتیم: البیت العتیق کعبه است می گفتیم: البیت العتیق آیا کلمه بیت در این جا مطلق است یا معنای خاصی مراد است؟ آیا منظور بیت رسول و اهلش و عشیره و خانواده او یا هر کسی با رسول خدا رابطه سببی دارد و پیوند خویشاوندی دارد می شود یا به پیامبر متصل شود به خاطر فامیلی، یا اهل بیت معنای عرفی متداول مراد است که بر همسر شخص و زنش تعلّق دارد از این جهت زنان پیامبر را شامل شود یا این جا معنای دیگری عبارت می خواهم بگویم: این سؤالی که

طرح شده و بزرگان تفسیر، به آن پرداختند؛ ولی می بینیم منطبق بر معنای واقع کلمه اهل بیت در آیه تطهیر نمی باشد در آیه کریمه تطهیر کلمه اهل بیت یک عنوان خاصی است و دلیل بر این مطلب آن چه را که رسول خدا بار ها انجام داد پیش از یک بار زمانی که آیه مباهله نازل شد فرموده: إن هؤلاء اهل بيتى آنان اهل بیت من هستند که مفید حصر است این یک عنوان خاصی که اشاره دارد به یک واقعه که رخ داده و به عبارت دیگر کلمه البیت در آیه تطهیر اشاره دارد به یکی از خونه های زنان پیامبر و الف و لام، الف و لام عهد است و اهل بیت زمانی که جمع بودند در زمان و مکان مشخّص یک قضیه که در آن یک حادثه خاصی اتفاق افتاده قضیه این گونه نیست که تو بیایی و بگویی مراد معنای لغوی و معنای اهل بیت در حرف های عرب جاهلی و در زبان عرب جاهلی؛ بلکه قضیه یک حادثه مشخّصی در خانه ام سلمه اتفاق افتاده طبق روایت صحیحه نزد دو طرف وجود دارد پس، ایه

ص: 151

نازل شد بعد از آن پیامبر آن را در بیش از یک بار در مواقع متعدد در آیه مباهله مشخص کرد که آنان همان اهل بیت او هستند آنان اهل بیت من هستند و فکر می کنم روشی بهتر و کامل تر از این وجود ندارد این که قرین سازند اهل بیت مطهرین را با قرآن و سنت پیامبر زمانی که ام سلمه نزد پیامبر می آید و سؤال می کند و در حالی که در خانه خود بوده؛ چرا از پیامبر سؤال می کند آیا داخل شوم؟ زن ممکن نیست ای سوال از شوهرش بپرسه؛ چون این سؤال معنا ندارد که زن از همسرش سوال کند آیا من از اهل بیت تو هستم؟ به خاطر این که ام سلمه رضوان الله علیه می داند در این مورد اهل بیت یک حالت خاصی و معنای خاصی دارد نمی تواند داخل آن شود مگر این که بداند که از آن هاست و الا؛ چرا می پرسد؟ چرا می پرسد در حالی که داستان حدیث کساء و نزول آیه تطهیر در خانه خود بوده؟ این جریان دلیل بر این که کلمه اهل بیت اشاره دارد به چهار نفر جمع شده در خانه ام سلمه است یک صفت معین و خاصی همان گونه که آن را در حدیث الدار آن را بگویم: کلمه (دار = خانه) اشاره دارد بر یک صفت و یک حالت خاصی است و در اوّل امر باید مشخص کنم که این عبارت یک معنای خاصی می دهد یک معنای شرعی معین و معنی اهل بیت در سخنان خداوند در آیه تطهیر و در سخنان رسول خدا در حدیث کساء نه معنای اهل بیت در گفته های عرب جاهلی؛ ولی مشکل این جاست که بعضی از برادران دقّت بر جو حاکم بر آیه تطهیر و حدیث کساء در زمان رسول اکرم نمی کنند سپس، می آیند می گفتند ما به سیاق آیه استدلال می کنیم آیا سیاق آیه تطهیر این اجازه را به ما می دهد که با سخنان آشکار پیامبر مخالفت کنیم، و مخالفت کنیم احادیث راستین پیامبر و سنّت پیامبر است؟ ای برادر زمانی که سیاق مخالفت کند با احادیث راستین پیامبر این بازهم حجیت دارد و علماء اهل تسنن و علمای شیعه دوازده امامی بر این معتقدند که اگر سیاق مخالف با سنّت رسول خدا است نمی تواند بر آن اعتماد کرد حال این حدیث رسول خدا در کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری باشد یا غیر آن باشد. البتّه برداشت از سیاق آیه تطهیر مشکل شما می باشد، و الا به نظر من سیاق آیه تطهیر دلالت می کند که آیه در مورد اهل کساء نازل شده نه در مورد زنان پیامبر، ،پس فهم تو از سیاق آیه تطهیر غلط است.

ابو احمد بکری مجری وهابی:

بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

ص: 152

شیخ عثمان الخميس:

در ابتدا به دکتر عصام، می گویم: آرام باشید ان شاء الله تعالی هیچ سببی برای عصبانیت وجود ندارد ان شاء الله من و تو مناظره می کنیم به خاطر رسیدن به حق ان شاء الله تعالی پس، خواهش می کنم تا جایی که امکان دارد یک مناظره ای آرام از طرف من و از طرف تو داشته باشیم ان شاءالله خداوند متعال به تو جزای خیر عطا کند.

دکتر عصام گفت: من از او سؤال می کردم نظرت در مورد خمینی چیست؟ و نظر تو در مورد تحریف قرآن چیست؟ و نظر تو در مورد محمد یعقوب کلینی چیست؟ نظرت در مورد مامقانی چیست؟ سپس، به من می گفت: طفره نرو برگرد به آیه تطهیر و من از بحث خارج می شدم به خدا قسم فکر نمی کنم این مسئله پیش آمده؛ ولی من سوالی داشتم و الآن او مجموعه از سوال ها را از من پرسید خدا را شکر همه سوال هایی که از من پرسید به آن جواب می دهم؛ ولی من سوال کردم و لیکن او تا بحال به آن سوال پاسخ نداده است؛ بلکه تقریباً بیش از یک سؤال این سوال ها نزد من هستند؛ ولی دکتر عصام، به آنان جواب نداده است.

آیا جواب دادن به سوال فقط بر من متوّقف است یا این که هر دو باید جواب دهیم به سوالاتی متوجه ما شده؟ من از او سوال کردم نظر تو در مورد خمینی چیست؟ باز الآن از تو سوال می کنم: آیا خمینی و خوئی و صدوق و مفید و مامقانی از غلات على اللهی ها خطابیه هستند یا نه؟ من نمی خواهم وقت را تلف کنم؛ ولی می گویم او برای این سوال جواب ندارد؛ ولی منظورم این که دکتر عصام، برای این سوال جواب ندارد و حال این که سوال های فراوانی از من می کند؛ ولی نسبت به سوال هایم هیچ جوابی نمی دهد؛ ولی من می گویم: دکتر عصام، تو نزد من مهمانی با تو بگونه رفتار می کنم که در دین خداست بر طبق آن چه به خدا ایمان دارم از کوزه همان برون تراود که در اوست و چیزی از کوزه من بیرون نمی تراود مگر خیر است ان شاء الله برای تو و غیر تو در این مسجد ان شاء الله و آن چه را می خواهی بگو و هر که را می خواهی دوست بدار و هر که را بخواهی دشمن بدار ان شاء الله از من جز خیر نمی یابی ان شاء الله.

ص: 153

امّا الحمد لله فکر نمی کنم فرار و عقب نشینی کرده باشم و برای همه سوال های دکتر عصام، جواب دارم.

دکتر عصام گفت: رسول، اهل بیت مطهرین در چهار نفر (علی، فاطمه، حسن، حسین) مختص کرده است و سپس، گفت: تفسیر کن آیه تطهیر را؟ هیچ مانعی نیست تفسیر می کنم آیه تطهیر را و کمی در آن درنگ می کنم، و هم چنان دکتر عصام گفت: طحاوی گفته آیه تطهیر مخصوص اهل کساء و شامل همسران پیامبر نمی شود.

چند دقیقه پیش به او گفتم: از هر کسی که نقل قول می کنی آدرس دقیق آن در کدام کتاب در کدام جزء کدام صفحه این مطلب را حتما ذکر کن.

دکتر عصام، هم چنین گفت: در احادیث صحیحه از پیامبر آمده که آیه تطهیر در مورد اهل کساء نازل شده.

هم چنین از دکتر عصام، می خواهم برای من آشکار سازد این احادیث را صحیحه کدامند؟ هرگز حدیث صحیحی وجود ندارد به این که آیه تطهیر نازل شده به حق اهل کساء؛ بلکه آیه تطهیر که در کتاب خداوند تبارک و تعالی است در حق اهل کساء نازل نشده و فقط حدیث کساء زمانی که پیامبر اهل بیت را زیر کساء قرار داد و آنان را بزرگ شمارد و فرموده: بار الها آنان اهل بیت من هستند عصام من منکر حدیث کساء را نیستم، من اهل کساء و اهل بیت پیامبر را دوست دارم و بزرگ می شمارم و آنان را دارای منزلت و قدر بزرگ می دانم (خدا از همگی خشنود باد)؛ ولی آیه تطهیر در حق اهل کساء نازل نشده، تاکید می کنم آیه تطهیر بحق اهل کساء نازل شده این هرگز درست نیست این مسئله را احادیث ثابت نکرده تمام این احادیث ضعیف است آیه تطهیر فقط و فقط مخصوص همسران رسول خدا است.

دکتر عصام گفت: احادیث رسول خدا که در مورد اهل کساء مانند حدیث كساء وحدیث ثقلین آمده همه این احادیث نزد همه جزو احادیث صحیح است این حرف دکتر عصام، قابل قبول نیست.

دکتر عصام، احتجاج می کند به زید بن ارقم و می گفت: این که سلطه حاکم اموی در این دو حديث (حديث ثقلين وحديث حوض) دخالت کرده من برای حاضران و شنوندگان این مناظره

ص: 154

دخالت سلطه حاکم اموی را یاد آوری می کنم تا این که دکتر عصام، نگوید این را آن که زید بن ارقم گفت: سلطه حاکم دخالت کرد و منع کرد کیست این سلطه حاکم که دخالت کرده و دکتر عصام، نام آن را ذکر نکرده این سلطه همان گونه که در مسند امام احمد بن حنبل در جزء چهارم 366 و ص 367 بعد از این که زید بن ارقم رضوان الله علیه ذکر کرد این حدیث نزد عبیدالله بن زیاد خوانده شد همه شما ای شیعیان می دانید عبیدالله بن زیاد کیست؟! عبیدالله بن زیاد کسی است که امر کرد به قتل امام حسین رضوان الله علیه عبیدالله بن زیاد از نواصبی که بغض اهل بیت پیامبر در دل داشتن و ببینید چه گفته عبیدالله بن زیاد زمانی که زید بن ارقم دو حدیث (حدیث ثقلین و حدیث حوض) را خواند و سوال کرد (عبیدالله بن زیاد) آیا زنانش از اهل بیتش است گفت: زنانش از اهل بیتش؛ ولی اهل بیتش کسانی هستند که صدقه بر آنان حرام است و این در جلسه هفته گذشته در مورد آن به من گفتی و الآن به شکل تفصیلی درباره آن ان شاء الله بحث خواهیم کرد زمانی که تمام شد می گویی فرستاد به عبیدالله بن زیاد یزید بن حیان از زید بن ارقم روایت می کند این که بعد از این که تمام کردم عبیدالله بن زیاد دنبال آن فرستاد گفت: من نزد او رفتم پس، گفت: احادیثی از پیامبر روایت می کنی که ما آنان را در کتاب الله نمی بینیم روایت می کنی که آنان در بهشت حوضی دارند؟ گفت: رسول خدا آن را به ما گفته و به ما وعده داده عبیدالله بن زیاد ناصبی و دشمن اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله به او گفت: دروغ گفتی؛ ولی تو شیخ بزرگی خرفت شده ای!، این عبیدالله بن زیاد که قدر و منزلتی برای اصحاب رسول خدا و برای آل البیت نبی قائل نیست، عبید الله بن زیاد به زید بن ارقم گفت: دروغ گفتی ای شیخ تو خرفت شده ای! زید بن ارقم به عبید الله بن زیاد گفت: کسی که در موردش دکتر عصام، طعنه زد، دکتر عصام، می گفت: که زید بن ارقم با دولت اموی همکاری کرد، و کمک کرد برای این که سلطه حاکم اموی در این دو حدیث (حدیث ثقلین و حدیث حوض) دخالت می کرد و تحریف می کرد، زید بن ارقم (خدا از همگی خشنود باد) به عبید الله بن زیاد گفت: از رسول خدا با گوش هایم آن را شنید و قلبم آن را دریافت رسول خدا می فرماید: هر کس بر من دروغ بندد در حالی که متعمّد باشد پس، جایگاه خود را در جهنم بداند، ای عبیدالله بن زیاد من (زید بن ارقم) بر رسول خدا دروغ نگفتم.

ص: 155

چرا دکتر عصام، ذکر نمی کند این که کسی که دخالت کرد عبیدالله بن زیاد بود و با مداخله کردن عبيد الله بن زیاد چیزی به دست نمی آید؛ چرا دکتر عصام، این را نمی گفت؟ چرا دکتر عصام، امام مسلم نیشابوری را متهم می کند؟ چرا دکتر عصام، زید بن ارقم رضوان الله علیه را متهم می کند؟ چرا دکتر عصام، صحابه پیامبر (خدا از همگی خشنود باد) را متهم می کند؟ چرا دکتر عصام، می خواهد بگوید ما (اهل تسنّن) اهل بیت را دوست نداریم؟ به خدا قسم اگر اهل بیت رسول خدا را دوست نمی داشتیم این احادیث را در کتاب های خود ذکر نمی کردیم و به آنان دشنام می دادیم همان گونه که دیگران آنان را لعن کرده اند؛ ولی قسم به خدا ما اهل بیت رسول خدا را دشنام نمی دهیم؛ بلکه آنان را دوست داریم و بزرگ می شماریم جایگاه و قدر و منزلت آنان را (خدا از همگی خشنود باد) می دانیم.

و هم چنین دکتر عصام گفت: چرا رسول خدا می گفت: نماز اهل بیت به خاطر این است که صحابه شاهد باشند تا صحابه رسول خدا ببینند که رسول شب خدا خارج می شد. برای نماز صبح و بیرون می رفتند کی او را می دید؟! بیرون می رفت و می گفت: نماز اهل بیت، دکتر عصام، من منکر آن نیستم که آنان اهل بیت هستند کسی از اهل سنّت منکر آن نیست که علی و حسن و حسین و فاطمه (خدا از همگی خشنود باد) از اهل بیت هستند چه کسی آن را انکار می کند؟، سپس، دکتر عصام، به من گفت: به این سوال ها جواب بده بله به تمام سوال های که طرح کردی جواب خواهم داد ان شاء الله.

دکتر عصام گفت: حدیث ثقلین در کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری من بگویم آدرس آن معین کن؛ ولی جوابم نداد، خواهش می کنم جواب سؤالم بده، دکتر عصام، حدیث ثقلین در صحیح مسلم به همین صورت آمده، رسول خدا فرموده: در بین شما ثقلین کتاب خدا قرار دادیم و تشویق کرد چنگ زدن به آن و امر به آن سپس، گفت...، ما (اهل تسنن) انکار نمی کنیم اهل بیت نقل دوم هستند اهل بیت نبی نزد ما ثقل هستند و آنان دارای ارزش و قیمت و مکانت خاص خود را دارند به خاطر همین ابوبکر صدیق رضوان الله علیه می گفت ما اهل بیت رسول خدا از اهل بیت خودمان مقدّم می داریم.

ص: 156

دکتر عصام گفت: زمانی که ام سلمه آمد و حال این که آیه در خانه او نازل شده و گفت: آیا من از آنان هستم؟ به خاطر این که او می دانست اهل بیت یک حال خاصی است این مطلب درستی نیست دکتر عصام گفتم: اولا به هر حال حدیث ام سلمه ضعیف است از پیامبر صحیح نمی باشد و اگر صحیح باشد ضعیف ترین چیزی که در آن وجود دارد.

دکتر عصام گفته رسول خدا به ام سلمه فرموده: از اهل بیت مطهرین نیستی، با این که آیه تطهیر نازل شده در خانه ام سلمه هرگز این گونه نبوده ایه تطهیر در مورد زنان پیامبر نازل شده نه در مورد علی و فاطمه و حسن و حسین.

و هم چنین دکتر عصام، بار ها گفته و تکرار می کند و می گوید: در احادیث رسول خدا که نزد همه صحیح می باشند اهل بیت مطهرین در آیه تطهیر را پیامبر آنان محدود به علی و فاطمه حسن و حسن کرد.

خواهش می کنم دکتر عصام، آن احادیث پیامبر که نزد همه صحیح است را ذکر کن! من نمی شناسم مگر حدیث کساء که از عایشه در کتاب صحیح امام مسلم آمده آن را چند لحظه پیش ذکر کردم.

دکتر عصام، هم چنین خواهش می کنم به این مطلب توجه کن و آن این که چگونه روایت کند عایشه این فضیلت را برای علی و فاطمه و حسن و حسین اگر عایشه نسبت به آنان بغض داشته باشد به حدیث کساء اهمیت نمی دهد.

هم چنین زمانی که دکتر عصام، می گوید: که محمد علی بار از علماء وهّابیت، برای من بیوگرافی محمد علی بار را ذکر کن. تو برای من بیوگرافی او را ذکر نکردی و آیا او واقعا از علمای وهّابیت است؟

هم چنان در مورد سیاق آیات و انسجام در ترتیب آیات قرآن آیا برای دکتر عصام، سیاق و ترتیب موجود در آیات قرآن حجّت است؟

ان شاء الله من مواضع دیگر را عرض خواهم کرد؛ ولی به خاطر به پایان رسیدن وقت ان شاء الله تعالی بعد از صحبت دکتر عصام و شنیدن آن چه را که او دارد به تفصیل ان شاء الله صحبت

ص: 157

خواهم کرد در مورد حدیث کساء یا آیه تطهیر تفصیلا صحبت خواهم کرد و جزء جزء بررسی خواهم کرد و مسئله مسئله آن را ذکر خواهم کرد. از تو متشکرم.

ابو احمد بکری مجری وهابی:

خوب، خداوند تو را جزای خیر دهد برادر شیخ عثمان، الآن بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

در حقیقت من چندین سؤال از تو کردم، اولا من حرف های خودم را در مورد حدیث کساء که در صحیح امام مسلم نیشابوری آمده و ثابت شده و حدیث را برای تو خواندم حدیث عایشه این که پیامبر داخل کرد فاطمه علی حسن و حسین سپس، گفت:

﴿ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً ﴾ (سوره احزاب: 33)

خدا چنین می خواهد که رجس هر آلایش را از شما خانواده نبوت ببرد و شما را از هر عیب پاک و منزّه گرداند.

و این کار چندین بار از طرف پیامبر تکرار شد. من این مسئله از تو سوال کردم؛ چرا پیامبر این کار را انجام داد؛ چرا این کار را تکرار کرد؟ چرا پیامبر آیه تطهیر را برای علی و فاطمه و حسن و حسین خواند؟ و چرا آنان را داخل کساء (پارچه) کرد؟ و تو به این سؤالم جواب ندادی و برای تو عرض کردم که بر سؤالم جواب ندادی آیا در حدیث کساء کلمه اهل بیت یک حقیقت شرعیه است، یعنی و پیامبر آن را وضع کرده یا یک حقیقت یا لغوی به وضع واضع، یا متشرعه، یعنی وضع شده توسط افرادی که به شریعت ایمان آوردند یعنی بحث ما از لحاظ مدلول لغوی و مفهوم اهل بیت در گفته ها و لغت عرب ها یا مدلول شرعی و مفهوم اهل بیت در سخنان خداوند متعال در آیه تطهیر و در سخنان رسول خدا در حدیث کساء باشد؟ به این معنا که شارع مقدّس برای آن یک معنی معینی دارد یا نه یا نزد مسلمین متشرعه مصطلح رایج شده؟ آیا هنگامی که پیامبر آنان را داخل کساء کرد و بر این مسئله تأکید کردند آیا به این کلمه اهل بیت مدلول شرعی نداد؟

من از تو این سؤال را می کنم: آیا پیامبر همان گونه در حدیث عایشه زمانی که این چهار نفر را داخل کرد و در حالی که آیه را بر آنان می خواند و در موارد متعددی و لو این که در زمان نماز

ص: 158

صبح همان گونه که تو فکر می کنی صحابه پیامبر نمی شنوند و شاهد این جریان نیستند، پیامبر چه می خواهد انجام دهد؟ آیا غیر از این که پیامبر می خواستند با خواندن آیه بفهماند اهل بیت در این جا یک حقیقت شرعیه است بدین معناست که می خواهد بگوید به من رسول خدا که خداوند این اجازه را داده که وضع کلمه اهل بیت در محدوده معینی و در چهار چوب مشخّص این که تحدید و تعریف کنم اهل بیت را در چهار چوب مشخّص؛ چرا تو به من پاسخ نمی دهی؟!

من به تو گفتم: چرا پیامبر این کار را انجام داد؟ چرا پیامبر زمان نماز صبح از خانه امام علی و فاطمه و حسن و حسین(خدا از همگی خشنود باد) رد می شد و می گوید: نماز و آیه تطهیر را می خواند تو آن را اقرار کردی؛ چرا پیامبر این کار را انجام می داد؟ چرا بار دیگر آنان را داخل کساء می کرد؟ و برای آنان دعا می کرد تو گفتی: زمانی که آیه مباهله بر پیامبر نازل شد، پیامبر آن چهار نفر را جمع کرد و گفت: بنابر حدیث صحیحی که وجود دارد: اللهم هؤلاء اهل بیتی؛ چرا پیامبر این کار را تکرار می کرد؟ آیا غیر از این که رسول خدا حکمتی در این کار داشت؟ زمانی که پیامبر کاری را انجام دهد حتما او از این کار یک هدف مشخّصی دارد می خواهد برای ما یک راهنمایی قرار دهد هم چنین شارع وضع خاصی دارد که با وضع لغوی در زبان عرب فرق دارد یک حقیقت معینی که با معنای لغوی نزد زبان عرب اختلاف دارد مانند واژه صلاة (نماز)، آن را به عنوان یک مثال برای تو ذکر کردم من به تو گفتم: چرا پیامبر این کار را انجام داد هدف پیامبر و اصرار او بر این مسئله چه بوده زمانی که نازل شد آیه مباهله، تو گفتی: پیامبر چهار نفر را جمع کرد و فرموده: (آنان اهل بیت من هستند) و آن بیش از یک

بار تکرار کرد زمانی که می رفت سراغ آنان در خانه خانم فاطمه آیه تطهیر را بر آنان می خواند و پیش نیامده بود که این آیه را در غیر از خانه فاطمه و علی و حسن و حسین خوانده باشد.

من می خواهم بگویم: هدف پیامبر از این جریان چیست؟ خواهش می کنم به سؤالم جواب بده و به مسائل حاشیه ای نپرداز به من نسبت دادی و تهمت زدی به این که من پیرامون زید بن ارقم صحابی رضوان الله علیه حرف نا پسند گفتم؛ ولی متأسفانه در تهمت تو یک نوع مغالطه وجود دارد به این معنا که من ذکر نکردم به این که مشکل در خود زید بن ارقم رضوان الله علیه بوده من گفتم: عبیدالله بن زیاد زید بن ارقم را دعوت کرد و چیزی در طعن زید به ارقم نگفتم: در بیان مسئله

ص: 159

یک نوع مغالطه رخ داده یا شاید این که تو حرف های من را نفهمیدی یعنی من نمی گویم: زید بن ارقم در دو حدیث پیامبر (حدیث ثقلین و حدیث حوض) را بازی و تحریف کرده؛ بلکه گفتم: عبیدالله بن زیاد به عنوان حاکم ظالم و به عنوان سلطه حاکم دخالت کرده در این دو حدیث پیامبر (حدیث ثقلین و حدیث حوض) و می خواهد این دو حدیث پیامبر را تحریف کند. نگفتم: زید بن ارقم دخالت کرده و دو حدیث پیامبر را تحریف کرده در مورد زید بن ارقم چیزی نگفتم: منظورم چیزی به حرف هایم بار نکن که در آن نبوده و چیزی به حرف هایم اضافه نکن. و فکر می کنم برادران می دانند منظورم چه بوده، هم چنان به من تهمت زدی که من به امام مسلم نیشابوری را طعنه زدم، در حالی که من سؤال کردم؛ چرا امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه حدیث ثقلین و حدیث حوض را ادامه نداد و کامل نکرد، علی رغم این که امام مسلم نیشابوری بعد از امام احمد بن حنبل بوده و سند همان سند بوده؛ ولی آن را به طور ناقص نقل کرده. مسئله اساسی من را از این مناظره بیان نقش سلطه حاکم اموی در تحریف حدیث ثقلین و در تحریف حدیث حوض می باشد.

به هر حال، شیخ عثمان، به من جواب بده؛ چرا پیامبر در نماز صبح تکرار می کردند: نماز اهل بیت، و فقط سراغ یک خانه مشخّص می رفتند هدف چه بوده؟ و تو زمانی که می گفتی: پیامبر در نماز صبح تکرار می کردند و در آن زمان صحابه پیامبر نبودند و آن را از پیامبر نمی شنیدند معنی حرف تو این است که صحابه رسول خدا در زمان نماز صبح خواب بودند؟ به خدا پناه می برم این که صحابه رسول خدا نماز صبح را ترک کنند.

من از تو تعجب می کنم هنگامی که می گفتی: صحابه پیامبر در وقت نماز صبح خواب بوده اند! نمی دانم؛ چرا این حرف را می زنی؟ به هر حال این قضیه مربوط به موضوع نمی شود تو فقط جواب من را بده؛ چرا رسول خدا تأکید می کردند بر داخل کردن آنان زیر کساء (پارچه) معینی و تحدید و حصر آنان در یک چهار چوب مشخّصی هدف از این جریان چه بوده؟

و هم چنین زمانی که تو می گفتی: این که آن یک حدیث ضعیفی است تو در حقیقت در ضعیف شمردن احادیث رسول خدا عجله می کنی تو در جلسه گذشته گفتی امام آلبانی رضوان الله علیه حدیث

ص: 160

ثقلین را ذاتا و بطور مستقل صحیح نمی داند و خود را نسبت به حدیثی که در کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه از عایشه نقل شده را به تغافل می اندازی! و گفتی: آن را صحیح می داند به علتی خارج از ذات آن حدیث در حقیقت من به تصحیح یا تضعیف تو اعتماد ندارم باید ذکر کرد که چه کسانی از اهل علم آن را تضعیف کرده یا آن را تصحیح کرده به خاطر این که تو امام آلبانی نیستی و من امام مقبل الوداعی رضوان الله علیه نیستم باید دقیقا مسئله را ذکر کنی و امام سیوطی رضوان الله علیه گفته: امام ترمذی حدیث ثقلین را تأیید کرده و آن را صحیح شمرده چگونه می گفتی ضعیف است و هم چنین ابن جریر و منذر و حاکم حدیث ثقلین را تأیید کرده اند و صحیح شمرده اند.

هم چنین شیخ عثمان؛ چرا می گفتی: کسی حدیث کساء به روایت ام سلمه را صحیح نشمرده؟! در حالی که ابن مردویه و بیهقی از طرق متعدد حدیث کساء را به روایت از ام سلمه نقل کرده اند، در این حدیث ام سلمه گفته: آیه تطهیر در خانه من نازل شده، چگونه می گفتی کسی حدیث کساء به روایت ام سلمه را صحیح نشمرده؟! تو همواره می گفتی کسی این احادیث را صحیح نشمرده، تو باید ذکر کنی و بحث کنی از این مسئله و ثابت کنی که این احادیث در واقع ضعیف است، یعنی بدون دلیل و بدون برهان احادیث پیامبر را تضعیف نکن، و بدون دلیل و برهان احادیث پیامبر را زیر سؤال نبر و به آنان تشکیک نکن، من نمی خواهم ادله را ذکر کنم که تو احادیث راستین پیامبر را تضعیف می کنی، و بیش از بیست حدیث نزد من وجود دارد که در کتاب هایت و نوار هایت احادیث راستین پیامبر را ضعیف و غیر معتبر شمرده ای و حالی که آنان احادیث صحیح و معتبر هستند. ان شاء الله زمانی تک تک احادیث که آنان را تضعیف کردی بررسی، و برای تو عرض خواهم کرد که تو اشتباه کردی. من نمی خواهم تو بیایی و بگویی: این حدیث ضعیف است یا صحیح است تو شیخ آلبانی نیستی و من شیخ مقبل و ادعی نیستم، من و تو در این مسئله به شیخ مقبل و ادعی و شیخ آلبانی باید مراجعه کنیم که این دو شیخ بزرگوار در حدیث شناسی تخصّص و تبحر دارند. موضوع های فراوانی که در این زمینه وجود دارد را نمی خواهم ذکر کنم و همین قدر کافی است که تو در جلسه هفته گذشته به من گفتی این که شیخ آلبانی آن (حدیث کساء) را صحیح نشمرده است! در حالی که شیخ آلبانی حدیث کساء که

ص: 161

از ام سلمه نقل شده را صحیح شمرده! تو تبحر و تخصّص در سنّت پیامبر نداری و هم چنین من تبحر و تخصّص در سنّت پیامبر ندارم.

چرا ام سلمه از پیامبر سؤال کرد آیا من از اهل بیت هستم؟

تو باید احادیث صحیح و معتبر که نزد تو می باشد با شماره آنان را برای من ذکر کنی؛ لذا بعد از این که ثابت شد حدیث ام سلمه صحیح است سوالاتم را جواب بدهی؛ چرا ام سلمه از پیامبر سؤال کرد آیا من از اهل بیت هستم؟ اگر این اتفاق در خانه پیامبر رخ داده بود؛ چرا او این سؤال را کرد آیا او از اهل بیت پیامبر است؟! درباره ی این موضوع احادیث را جمع آوری کردم؛ چرا پیامبر تأکید کرد و گفت: اللهم هؤلاء اهل بيتى فاذهب عنهم الرجس و مطهرين هم تطهيرا؟!

چرا این تکرار و چرا این اصرار؟ چرا این نوع داخل کردن در کساء؟ آیا غیر از آن که برای پیامبر هدف و غرض معینی است؟ آیا غیر از این که پیامبر یک نظر خاصی و فکر خاصی داشت؟ آیا این گونه نیست که پیامبر هراس آن را داشتن که عدّه ای از مردم بیایند و ادّعا کنند از اهل بیت طاهرند و با دین بازی کنند و قرآن را تحریف کنند؟ آیا این گونه نیست که رسول خدا آن از این کار حکمت و هدف خاصی داشتن و الا چه معنی دارد بین همه مسلمانان. الآن از هر مسلمانی اگر سؤال کنی نگاه کن کتاب اصحاب الكساء به نوشته امام سیوطی رضوان الله علیه که پنج نفر اهل کساء چه کسانی هستند؟ به تو چه جوابی خواهند داد؟ در احادیث فراوانی که صحیح و معتبر هستند و اگر آنان را ضعیف از لحاظ سند بشماری ذکر خواهم کرد

برای تو صحیح آن را ذکر خواهم کرد از اهل علم چه کسانی آن را صحیح دانسته است.

شیخ عثمان، تو در تضعیف احادیث راستین رسول خدا در مورد فضایل اهل بیتش، همیشه عجله می کنی تو می گفتی: این حدیث ضعیف است و وقتی برای تو عرض می کنم می گویی نه اشتباه کردم! همان گونه که در جلسه هفته گذشته رخ داد، گفتی شیخ البانی آن حدیث پیامبر به طور مستقل صحیح ندانسته؛ بلکه آن حدیث را صحیح دانسته به عللی بیرون از ذات این حدیث و تو می دانی که امام آلبانی آن حدیث را ذاتاً و به طور مستقل صحیح دانسته، تو

ص: 162

اشتباه کردی و به تو گفتم: آن حدیث را به طور مستقل صحیح دانسته شیخ امام آلبانی رضوان الله علیه آن را ذاتاً صحیح دانسته، تو آگاهی به فن احادیث رسول خدا نداری تا این که بگویی حدیث ام سلمه ضعیف است من می خواهم به تو بگویم: ام سلمه؛ چرا پرسید این که داخل کساء بوده؛ ولی تو آن حدیث را ضعیف شمردی و حقیقت را ذکر نکردی و نگفتی بعضی از اهل علم أن حدیث را ضعیف دانسته و بعضی از اهل علم آن حدیث را صحیح شمرده اند! این روش امانتداری علمی نیست که انسان حدیثی را ذکر کند و آن حدیث را ضعیف کند و ذکر کند چه کسی آن حدیث ضعیف شمرده است اما کسانی که آن حدیث صحیح دانسته را ذکر نکند. ما باید در نوع برخورد با احادیث راستین رسول خدا امانتدار باشیم زمانی که می گفتی: این حدیث ضعیف است بگو این حدیث را برخی از اهل علم تضعیفش کرده اند و بعضی از ائمه علم آن حدیث را صحیح دانسته اند و بعد از آن آغاز به پژوهش و بررسی و ذکر اسباب و علت های تضعیف این حدیث یا علل تصحیح آن حدیث را؛ امّا زمانی که بدون ذکر دلیل بگویی این حدیث ضعیف است تضعیف حدیث شده ای، این یک بحث علمی که در آن امانت علمی رعایت شده باشد نیست؟ من به تو می گویم: چرا ام سلمه سؤال کرد در حالی که او در خانه اش بود؟ با این که برای زن امکان ندارد از همسرش سوال کند آیا من از اهل بیت تو هستم؟ آیا چنین نیست که این قضیه یک اتفاق خاصی است در زمان خاص و مشخّص در مکان مشخّص در خانه مشخّص با هدف انجام یک رسآله و پیام از طرف پیامبر بوده است؟ پیامبر صلی الله علیه و آله می خواهد یک پیام مشخصی را برساند و آن عبارت به ما می خواهد بگوید: فقط آنان اهل بیت مطهرین هستند که هم سو قرآنند فقط آنان اهل بیت مطهرین اند نه غیر آنان تا کسی نباید بگوید این که او از اهل بیت مطهرین رسول خدا و رسول گرامی می خواهد حکم کند جایگاه آنان و جایگاه این مسئله را محکم کند به خاطر این که رسول خدا اطلاق خواهند کرد بر آنان (ثقلین) و تا زمانی که رسول خدا بر آنان (ثقلین) اطلاق کند و تو می دانی که پیامبر بر قرآن و اهل بیت ثقلین اطلاق کرده، پس، حتما باید رسول خدا مشخّص می کرد اهل بیت مطهرین در زمان خود چه کسانی هستند و باید دقیقا معین کند اهل بیت مطهرین بعد از زمان خود چه کسانی هستند.

ص: 163

جهان به ثقلین (جن و انس) برپاست و دین به ثقلین (قرآن و اهل بیت) برپاست

امام نووی رضوان الله علیه در منابع فراوانی در شرح کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری گفته: رسول خدا اهل بیت را به ثقلین نام برده تا به وسیله این دو (قرآن و اهل بیت مطهرین) دین را حفظ کند همان گونه که ثقلین (جن و انس) جهان به این دو برپاست دین هم به قرآن و اهل بیت برپاست اگر پیامبر خواسته باشد این که اطلاق بکند بر این دو (قرآن و اهل بیت مطهرين) كلمه تقلین که تو در این امر موافق من هستی یعنی در اطلاق پیامبر کلمه تقلین بر قرآن و اهل بیت مطهرینش. و الا اگر قائل به این مطلب نباشی از اجماع مسلمین خارج می شوی پس، مادامی که پیامبر کلمه تقلین بر آنان اطلاق کرد طبیعی است که تلاش خواهند کرد دایره اهل بیت مطهرین را مشخّص کند تا عده ای نیایند و به زور و دروغ ادعا کند این که از ثقل دوم بعد از قرآن و سنّت رسول خدا (ثقل اوّل) هستند در دایره ثقل دوم هستند. شیخ عثمان، معنای این کلام چیست؟ آیا یک کرامت و بزرگی نزد خداوند برای ثقل دوم نیست؟!

اهل سنّت گفته اند: مراجعه کن به تمام شرح های کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری. پیامبر اطلاق کرد. برگرد به شرح های کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری از قرن های اوّلیه تا الآن خواهی دید آنان گفته اند این که پیامبر اطلاق کرده بر اهل بیت و بر قرآن و بر سنّت راستین خودش کلمه تقلین را به خاطر این که عمل به قرآن کریم و به سنّت پیامبر و به اهل بیت مطهرین سنگین است و عمل کردن به دستورات قرآن و دستورات سنّت پیامبر و دستورات اهل بیت مطهرین سخت است. بر قرآن و سنّت خودشان و اهل بیت خودشان ثقلین اطلاق کرده به خاطر این که ماعدای و غیر از قرآن و سنّت پیامبر و اهل بیت مطهرین سبک است. منظورم زمانی که پیامبر خواستند این که مشخّص نمایند اهل بیت مطهرین در این چهار نفر در افراد معین و مطهرینند به خاطر این که آنانند که اطلاق خواهند کرد کلمه ثقل را.

آیا می پذیرید که هر شخصی که از آل علی (خاندان علی) و از سادات باشد و بنی بر او کلمه ثقل اطلاق شود، و هم سو قرآن خواهد شد؟ شیخ عثمان، من می گویم: قرآن کریم و سنّت پیامبر ثقل اکبر و اهل بیت مطهرین ثقل اصغر است. آیا این را می پذیری؟

ص: 164

تتمه پاسخ سؤال (16) عثمان الخميس در دوازدهمین مناظره

و اگر امر این گونه بود پس، عبدالله بن عباس از اهل بیت مطهرین و پاک گردیده ها بودند آیا این طور نیست؛ بلکه عبدالله بن عباس از اهل بیت غیر مطهرین و فرقی بین اهل بیت مطهرین و بین اهل بیت غیر مطهرین هست. پس، رسول خدا خواستند مشخّص کنند و امر را محکم کنند.

خواهش می کنم از موضوع خارج نشوی به سؤال هایم جواب بده و مرا متهم به چیزی که نگفتم: نکن همان گونه که با من این کار را کردی در مورد طعن به زید بن ارقم یا طعن به امام مسلم نیشابوری، و من را متهم به طعن کردن به شخصیت بالای مقام صحابی پیامبر صلی الله علیه و آله زید بن ارقم رضوان الله علیه کردی و شنونده ها و حضّار شهادت می دهند من به صحابی جلیل زید بن ارقم طعنه نزدم؛ ولی آن چه را که خود گفتی من نیز گفتم: ای شیخ عثمان، به خاطر همین زید بن ارقم را عبید الله بن زیاد احضار کرد و از او در مورد حدیث حوض و حدیث ثقلین که آنان را از پیامبر روایت می کرد سؤال کرد من این مطلب را گفتم: و تو هم همین مطلب را گفتی و من گفتم: این که موضع گیری زید بن ارقم - خدا از او خشنود بود - بسیار بزرگ بود زمانی که در برابر سلطه حاکم ظالم قرار گرفت زمانی که بنی امیه خواست در مسئله کلمه اهل بیت پیامبر در حدیث ثقلین و در کلمه صحابه پیامبر در حدیث حوض دخالت کند و به این دو کلمه (اهل بیت پیامبر + صحابه پیامبر) عکس العمل عظیمی داشتن و اصرار داشتن که زنان پیامبر از اهل بیت مطهرین نیستند.

شیخ عثمان، نه به خاطر این که من به زید بن ارقم (پناه بر خدا) توهین کنم، یا این که من خواستم (پناه بر خدا) به زنان پیامبر اهانت کنم. شیخ عثمان، من هم زید بن ارقم و هم همسران پیامبر را دوست دارم و هم امام مسلم نیشابوری را دوست دارم.

آرزو می کنم تمام زنان پیامبر از اهل بیت مطهرین باشند و از کسانی که خداوند آنان پاکیزه گردانیده پاکیزه باشند از اهل بیت مطهرین نه غیر مطهرین؛ ولی چه کنم زمانی که پیامبر خود دایره اهل بیت مطهرین را مشخّص کرده است؛ لذا برای محکم کاری این امر خواهش می کنم به سؤال هایم جواب بدهی و از این موضوع خارج نشو و از تو می خواهم سؤالم را جواب بدهی؛ چرا در تضعیف حدیث عجله می کنی؟ تو شیخ امام آلبانی رضوان الله علیه نیستی و من شیخ امام مقبل و ادعی رضوان الله علیه نیستم.

ص: 165

شیخ عثمان همیشه از امام خمینی رضوان الله علیه می پرسد و من همیشه می گویم: موضوع صحبت من و تو درباره ی اهل کساء می باشد نه امام خمینی.

ابو احمد بکری مجری وهّابیت:

بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

دوباره تکرار می کنم خواهش می کنم یک مناظره آرامی داشته باشیم ان شاء الله؛ چرا به سؤال هایم جواب نمی دهی؟ من کاری ندارم به جزء جواب دادن به سؤال هایش؛ لیکن او به چیزی (سوال هایم) جواب نداد تمام سؤال هایی که سؤال کردم تقریبا برای آنان جوابی نشنیدم و او گفت: بر سؤال هایم جواب ندادی به خدا قسم فقط جواب یک سؤال را می خواهم! آیا خمینی و خوئی از غالیان علی اللهی خطابیه هستند؟

خوب دکتر عصام گفت: چرا پیامبر آیه تطهیر برای اهل کساء را خواند و چرا علی و فاطمه و حسن و حسن را داخل کساء (پارچه) کرد؟ چرا آن را در جا های مختلف تکرار کرد؟ من به تو گفتم: این درست نیست که پیامبر بار ها این عمل را در جا های مختلف تکرار کرده و آن چه ثابت شده در حدیث عایشه رضوان الله علیه و در حدیث انس بن مالک این که پیامبر عبور می کردند هر صبح و به خانه اهل کساء می فرموده:

الصلاه يا أهل البيت، إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت و يمطهرينكم تطهيراً.

نماز ای اهل بيت.

ما (اهل تسنّن) هرگز این که آنان (علی و فاطمه و حسن و حسین) از اهل بیت نبی هستند انکار نمی کنیم. این یک امر روشن است که آنان از اهل بیت هستند.

دکتر عصام گفت: من آلبانی نیستم (منظورش من باشم) تا تصحیح کنم حدیث را.

ص: 166

دکتر عصام، کاری به من نداشته باش که من شیخ آلبانی هستم یا شیخ آلبانی نیستم من در این مناظره با علم و با درایت آمدم، و نیامدم مگر این که در خود این قدرت ان شاء الله تعالی می بینم که می توانم در مورد احادیث پیامبر نظر بدهم، و توانایی مناظره با تو داشته باشم.

بله من مثل شیخ آلبانی رحمۀ الله تعالی نیستم و خودم را با او مقایسه نمی کنم و نه با شیخ مقبل و ادعی و نه غیر این دو از اهل علم و فضل و بزرگ؛ ولی با توّجه به این مسئله باز هم می گویم: الآن احادیث مختلفی را ذکر کردی آیا مگر تو در اوّل بحث نگفتی که ما بحث نمی کنیم مگر در احادیثی که مورد توافق قرار گرفته احادیثی صحیحی که هیچ گرد و خاکی بر آن نیست و هیچ شبهه در مورد آن نیست. آیا به این احادیث را بپردازیم؟! به تو گفتم: شروع کن به قرآن تا این که به قوی ترین دلیلی که نزد تو موجود است بپردازی آیا نگفتی: من نمی پردازم مگر به احادیثی که متفق علیه باشد. آیا من به احادیث صحیح متفق علیه بپردازم تو احادیثی را می آوری و به عنوان دلیل ذکر می کنی که در مورد صحیح بودن آنان اختلاف نظر است بعد به من می گویی: چرا آنان را تضعیف می کنی؟ فلان کس آن حدیث صحیح دانسته! این مسئله شأن و بحث دیگری است تبارک الله به تو من را متهم کردی به این که من در نقل کردن احادیث امانتدار نیستم.

چیزی ندارم و چیزی نمی گویم مگر این که خداوند تبارک و تعالی تو را ببخشد و از خداوند می خواهم ما را امانتدار در نقل قرار دهد.

دکتر عصام، می خواهم بگویم آیه تطهیر روشن است در مورد زنان پیامبر است و به همسر اهل گفته می شود و به خاطر همین که خداوند عزوجل به نقل از موسی فقال لاهله امکثوا این یک حقیقت شرعی و حقیقت لغوی است فقال لأهله أمكثوا یعنی همسرش و به آنان گفت: آتیکم و خداوند متعال نقل کرده از همسر ابراهیم:

﴿ قَالُوا أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ، رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَّجِيدٌ.﴾

(سوره هود: 73)

گفتند: آیا تعجب می کنی از کار های خدا. رحمت و برکت الله بر شما اهل بیت است؟ الله حمید و مجید است.

ص: 167

و آن همسر ابراهیم زمانی که به آن اسحاق را بشارت دادند خداوند تبارک و تعالی و ملائکه به ابراهیم (علیه السلام) گفت: (گفتند: آیا تعجب می کنی از کار های خدا رحمه و برکت الله بر شما اهل بیت است؟ الله حمید و مجید است)، این آیه، خطاب به همسر ابراهیم است. مخاطب، زن ابراهیم است. در خانه ابراهیم کسی نیست غیر از سارا و ابراهیم و در لغت عرب به مرد می گویند: کیف الاهل (حال خانواده چطور است) و این یک گفته ای مشهور نزد عرب ها است که همسرش اهل نامیده می شود پس، ایه در مورد زنان پیامبر است، و حدیث کساء در غیر زنان پیامبر است در حق علی و حسن و حسین و فاطمه.

من آن را هرگز انکار نمی کنم به این که حدیث کساء درباره ی علی و فاطمه و حسن و حسین؛ ولی من در این که آیه تطهیر در مورد علی و حسن و حسین و فاطمه باشد انکار می کنم؛ بلکه آیه تطهیر در مورد زنان پیامبر نازل شده.

این حرف من با تو است و آن عبارت است از این که من می گویم: ورود شدن این آیه با وجود این کلمات آیه تطهیر یک آیه تام و کامل نیست؛ ولی آیه تطهیر جزئی از آیه و یک آیه مستقلی نیست؛ بلکه این جزئی از آیه است داخل شدن جزئی از آیه در این جایگاه در بین زنان پیامبر بدون فایده است فلذا این ممکن نیست که باشد.

آیه تطهیر از زنان پیامبر سخن می گفت ،سپس ایه تطهیر از اهل کساء سخن می گفت. سپس، دوباره آیه تطهیر خارج می شود بدون توضیح این که اصلی این سخنان آیه تطهیر غیر از زنان پیامبر است! و این با بلاغت قرآن مخالف است و با بلاغت ناسازگار است بلاغتی که حّد اعلای آن در کتاب پرودگار تبارک و تعالی است.

مدلول آیه تطهیر را من همراه با تو کامل خواهم کرد ان شاء الله تعالی آیه تطهیر بر چه چیزی دلالت می کند بعد از این که حرف هایم را گفتم: بازگویی می کنم الآن در مورد مقصود این آیه به تصور من مقصود آیه تطهیر زنان پیامبر و در مورد علی حسن و حسین و فاطمه حدیث کساء آمده. الآن در مؤید حدیث کساء صحبت می کنم. اگر خواستی بعد از تعلیقه تو بر آن چه در

ص: 168

باره ی آیه تطهیر ذکر کردم و بعد از صحبت تو من ان شاء الله صحبت می کنم از باقی متعلقات آیه تطهیر و حدیث کساء.

خواهش می کنم به سؤال های که قبل از چند دقیقه پیش طرح کردم جواب بده اگر نخواستی جواب ندهی، تو مختاری متشکرم.

ابو احمد بکری مجری وهابی:

خوب خداوند جزای خیر به تو عطا کند. بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

می خواهم یک حقیقت را روشن کنم کلمه اهل بیت حتی آن که در قرآن کریم ذکر شده:

﴿قَالُوا أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللهِ وَ بَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَّجِيدٌ﴾ (سوره هود: 73)

گفتند: آیا تعجب می کنی از کار های. خدا رحمت و برکت الله بر شما اهل بیت است؟ الله حمید و مجید است.

من این جا سؤال می کنم شیخ عثمان، آیا کلمه اهل بیت در این جا معنایش همه خانه هاست؟ آیا خانه باشد یا یک خانه مخصوص و مشخص است؟ آیا کلمه اهل بیت در آیه: (گفتند: آیا تعجب می کنی از کار های خدا رحمت و برکت الله بر شما اهل بیت است؟ الله حمید و مجید است)، (سوره هود 73)، که تو به آن آیه استدلال می کنی هر خانه مراد است یا یک خانه مشخّص در حالت مشخّص در حالت مخصوص بگونه ای اگر کسی بیاید و بگوید من از اهل این بیت حضرت ابراهیم (علیه السلام) هستم، حضرت ابراهیم (علیه السلام) حق دارد آن منع کند که داخل اهل بیتش شود؟ آیا با این کلمه همه آل ابراهیم داخل می شوند یا یک خانه مشخّص در یک حالت معین در زمان مشخّص؟ شیخ عثمان، گفتی: عبارت اهل بیت در قرآن ذکر شده شکی در این مطلب نیست و هم چنین در آن جایگاه استفاده شده به معنای کسانی که جمع شده اند در خانه پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و در خانه حضرت ابراهیم (علیه السلام).

من به تو می گویم: در خانه حضرت ابراهیم (علیه السلام) افراد معین و خاصی جمع شدند، همان گونه در خانه ام سلمه جمع شدند بر طبق روایت صحیح که ثابت شده و من حاضرم در این مورد با تو

ص: 169

مناظره کنم در یک جلسه یا چند جلسه. تو در این موضوع تحقیق نکرده ای و گاهی انسان تمایل پیدا می کند به مذهبش و عقیده اش تعصبی برخورد می کند، بر طبق دانسته های مذهبی و عقیدتی خود و تفکرات مذهبی در تضعیف سند دخالت کند. پس، می گویم آیا اهل بیت منظورم بیت حضرت ابراهیم (علیه السلام) اشاره به موضوع مشخص و حالت معینی که افرادی جمع شدند در خانه حضرت ابراهیم (علیه السلام) زمانی که حضرت ابراهیم (علیه السلام) همراه همسرش ساره در خانه بودند ملائکه با یک وظیفه آسمانی بر او نازل شدند در حالی که او ایستاده بود. من می گویم: عبارت اهل بیت ذکر شد مانعی نیست ذکر شده در قرآن کریم در آیه های مشخّص ذکر شده به تو می گویم: آیا در خانه آل حضرت ابراهیم (علیه السلام) در این آیه: (گفتند: آیا تعجب می کنی از کار های خدا. رحمه و برکت الله بر شما اهل بیت است؟ الله حمید و مجید است). آیا ممکن است هر کسی از آل حضرت ابراهیم (علیه السلام) بیاید و داخل در خانه آل ابراهیم شود حتی مثلا پسر عموی او بگوید من از این خانه هستم یا این که آیه اشاره دارد به افراد خاص که در خانه حضرت ابراهیم (علیه السلام) بودند؟

منظور من: این که به نظر می رسد مسئله برای شیخ عثمان روشن نیست و آن این که رسول خدا می خواهد اهل بیت مطهرین مشخّص کند.

تو می دانی هر مصیبتی و بلایی در اسلام پدید آمده به خاطر این بود که عده ای آمدند ادّعا کردند که از اهل بیت هستند. بدون این که فرق بگذارند بین دایره و خانه اهل بیت مطهرین و اهل بیت غیر مطهرین در نتیجه دین را تحریف کردند و در دین بازی کردند من می گویم: پیامبر می خواستند بین دایره اهل بیت مطهرین و غیر مطهرین فرق بگذارند، داستان واژه اهل بیت پیامبر مانند داستان واژه صحابه پیامبر، به همین علّت روش پیامبر در فرق گذاشتن میان اهل بیت مطهرین از اهل بیت غیر مطهرین، مانند روش پیامبر در فرق گذاشتن میان صحابه صالح خود و صحابه فاسد خودش بود، و این وظیفه حدیث حوض است؛ چون حدیث حوض میان صحابه صالح رسول خدا و صحابه فاسد رسول خدا فرق گذشت.

بله ممکن است بگویم: به تو آنان از اهل بیت مطهرین هستند؛ ولی از غیر به خاطر این که اهل بيت مطهرین همان کسانی که خداوند نا پاکی و رجس را از آنان دور ساخت و پیامبر

ص: 170

همان گونه که خانم عایشه روایت کرد آیه را بیش از یک بار خواند آن را برای تو تکرار کردم که در حدیث عایشه که در کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری آمده این چهار نفر را داخل کساء کرد و فرموده: (خدا چنین می خواهد که رجس هر آلایش را از شما خانواده نبوت ببرد و شما را از هر عیب پاک و منزّه گرداند)، إِنَّمَا يرِيدُ اللهُ لِيذهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الَبيتِ وَ يطَّهِرَكُم تَطهِیرا. (سوره احزاب: 33) برای چه پیامبر نمی رود سراغ عباس و می گفت: (خدا چنین می خواهد که رجس هر آلایش را از شما خانواده نبوت ببرد و شما را از هر عیب پاک و منزّه گرداند)؟ چرا پیامبر سراغ افرادی غیر از این چهار نفر نرفتند با این که آنان از اهل بیت بودند؟ چرا رسول خدا این آیه را بر عایشه نخواند؟ چرا عایشه نیامد و به آیه تطهیر افتخار نکرد عایشه عرض می کرد و می گفت: رسول خدا من (عایشه) را ضمن اهل کساء داخل نساخت و بر او نیامد و آیه تطهیر را بر او نخواند و به خانه او نرفت و آیه را بر او نخواند.

من به شخصیت ام سلمه خدشه وارد نمی کنم یا از آن بکاهم درود خدا بر ام سلمه و رضوان الله علیها، ام سلمه لیاقت و شایستگی آن را دارد که از اهل بیت مطهرین باشد؛ ولی می خواهم بگویم: رسول خدا می خواست دایره اهل بیت مطهرین را مشخصّ کند زمانی که بخوانی آیات مربوط به کلمه اهل بیت در قرآن در خانه ابراهیم (علیه السلام) با همسرش ساره در خانه تنها بودند و در این هنگام ملائکه مرسل و صاحب پیام فرود آمد در خانه پیامبر ابراهیم به خاطر وظیفه مهم و راهش را بر خانه حضرت ابراهیم (علیه السلام) قرار داد و فرود آمد بر حضرت ابراهیم (علیه السلام) که در خانه خود در حال ایستادن بود.

شیخ عثمان، تو در این مورد حرف می زنی؛ ولی حقیقت امر را نفهمیدی از این حالت یک حالت معینی با روش معین من می خواهم بگویم: برای من امکان ندارد در مورد کار رسول خدا سهل انگاری کنم هدف پیامبر چه بوده؟ اگر جواب من را ندهی فایده از این مناظره نیست هدف پیامبر از خواندن آیه تطهیر بر اهل کساء چیست؟ فقط در برابر این چهار نفر خواندند در برابر امام علی، امام حسن، امام حسین و خانم فاطمه چه فایده ای دارد؟ چرا پیامبر کلمه ثقلین بر قرآن و امام علی و فاطمه و حسن و حسین اطلاق کرده همان گونه که امام ابن حجَر هیتمی مکّی گفته که افضل ترین کسی که پیامبر بر او کلمه ثقل اطلاق کرده امام علی است و در این مطلب هیچ شک

ص: 171

و شبهه نیست، امام ابن تیمیه نیز گفت: افضل ترین اهل بیت امام علی. منظور این که این آیه تطهیر سخن می گوید از مردمی مطهرین و مشخصّی هستند تو می دانی مصائب همه مسلمانان از افرادی که خودشان به جای اهل بیت مطهرین بودن را کردند و در دین بازی کردند و دین را تحریف کردند پیامبر می خواستند چهارچوبی مشخص برای این مسئله ایجاد نماید پس، درست نیست منظور از اهل بیت مطهرین را در حدیث کساء رها و نادیده بگیری با این که رسول خدا تأکید کردند که اهل بیت مطهرین افراد مشخص هستند از این جا من می گویم: باید برگردی به فصل های داستان کلمه اهل بیت زمانی که اطلاق گردید بر آل حضرت ابراهیم در قرآن این که حرف می زند از یک جریان معیّنی و اطلاق شد کلمه اهل بیت به یک روش معینی در زمان معینی همان گونه که رخ داد در مورد آیه تطهیر به خاطر این که یک پیام آسمانی را انجام دهد.

پیامبر مرد حکیمی بود، اگر واقعا عایشه از اهل بیت مطهرین بود من از تو می خواهیم حدیثی برای من بیاور یک حدیث، که عایشه گفته باشد آیه تطهیر در حق من نازل شده است.

و تو می شناسی خانم عایشه را همواره افتخار می کرد در مورد احادیث وارد شده در مورد فضایل او پس چرا خانم عایشه این فضیلت را ذکر نکرد؟ و چرا عکرمه در بازار ها فریاد می زد و به مردم می گفت: همانا آن چه از مفهوم اهل بیت نزد من موجود است غیر از آن چه نزد شماست و مفهوم اهل بیت نزد من غیر از مفهوم که نزد شماست یعنی انگار می خواهد به مردم بگوید هر کجا را کندید (گشتید) خواهید یافت و هر کجا بروید می یابید اهل بیت عبارت از علی و حسن و حسین و فاطمه از مطهرین که طهارت در آنان حصر شده مختص آن هاست همان گونه که پیامبر طهارت را در آنان حصر کرد این غیر از آن چه نزد شماست عکرمه کسی بود که به این مسئله فریاد می زد و اگر خواستی وارد بحث از بیوگرافی عکرمه عکرمه، چه کسی است و من برای تو مفصلا بحث خواهم کرد به خاطر این که برای تو حقیقت را عرض کنم زمانی که قرآن یا رسول خدا صلی الله علیه و آله می آید و بخواند آیه تطهیر در برابر افراد معینّی و می گفت: به زبان حال ای مردم باید بدانید که آنان همان مطهرین و پاکیزه گردیده ها هستند.

ص: 172

تو بخوان و دقت کن در حدیث عایشه که در کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری آمده و کلمه چرا پیامبر آیه را فقط در حق این چهار نفر خواندند؟ رسول خدا می خواستند مردم در اهل بیت بازی نکنند و در کلمه اهل بیت تحریف ایجاد نکنند، می دانی هر آن چه از تلخی و از بدبختی ناشی از این که شخصی بیآید بگوید: من از اهل بیت مطهرین هستم و بعداً بنام اهل بیت مطهرین قرآن را تحریف کند.

من می گویم مادام از اهل بیت غیر مطهرین بگویی و آن ها را از اهل بیت مجاز بشماری از من با این حرف ها تسلیم نمی شوی؛ ولی باید فرق بگذاری بین دایره اهل بیت مطهرین و دایره اهل بیت غیر مطهرین، قضیه روشن است و این مسئله کاملا روشن است خواهش می کنم سؤال را تکرار نکن و موضوع را از مسیر خود منحرف نکن. تو شروع به پرداختن موضوع تحریف قرآن کردی و حال آن که ای شیخ عثمان، این خروج تو از مناظره به حساب می آید با تمام احترام من نسبت به تو همواره قضیه تحریف قرآن را در هر مسئله داخل می کنی به خاطر این که تو بیست سال در مسئله تحریف قرآن تخصص داری. من در همین جلسه دقّت کردم در تمام جلسه های این مناظره تو صحبت نمی کنی مگر از تحریف قرآن اگر الآن تو می خواهی من را به بحث تحریف قرآن بکشانی من در این بحث با تو همراه نمی شوم در این قضیه خودت را خسته نکن این قضیه داری بحث دیگری در مکان دیگری من همواره تو را و می بینم که در مسئله تحریف قرآن صحبت می کنی به خاطر این که تو تخصصی نداری مگر در زمینه تحریف قرآن است.

همواره از تحریف در کتاب خدا صحبت می کنی مثل داستان شخصی که صحبت کردن بلد نبود مگر از باغ معینی وقتی، از او می خواستند از چیزی صحبت کند مثلا از خانه معینی می گفت: ما داخل خانه شدیم که در باغ قرار گرفته و زمانی که او گفته شد صحبت کن از این کتاب گفت: کتابی داشتم و این کتاب زیباست و در باغ بود و سپس، شروع کرد به نوشتن از باغ! تو این گونه هستی تو همان گونه هستی رابطه تحریف قرآن با بحث چیست؟ و امام خمینی رضوان الله علیه چه دخلی وچه ربطی به آیه تطهیر دارد؟ چند بار به تو گفتم: آیا آیه تطهیر در خانه امام خمینیرضوان الله علیه نازل شده؟ و چندبار به تو گفتم من شیعه شدم به خاطر کتاب های اهل تسنّن در مورد کتب شیعه با من مناظره نکن من به مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت است منتقل شدم به

ص: 173

خاطر این که امام بخاری گفت: دین محفوظ مانده به دوازده امام بعد از رسول خدا و همان گونه امام بخاری و امام مسلم نیشابوری (خدا از همگی خشنود باد) بر حدیث امامان دوازده گانه تأکید کردند ؛ به خاطر این که کتاب های اهل سنّت به اهمیت حدیث کتاب الله و اهل بیتی (حدیث تقلین) تأکید کرده اند.

شيخ عثمان، من تسلیم گفته تو مبنی براین که حدیث ثقلین سندی صحیحی ندارد نمی شوم و با تو مناظره خواهم کرد و حقیقت را برای تو آشکار خواهم ساخت. من وارد این مذهب شدم در حالی که قبلاً وهابی بودم و از مشایخ و بزرگان وهّابیت بودم و اگر خواستی نگاه کن به کتابم رحلتى من الوهابيه الى اثنى عشريه (کوچ من از وهّابیت به شیعه دوازده امامی)، من داخل این مذهب شدم به وسیله امام بخاری و امام مسلم. مسلم و بخاری من را شیعه کردند بخاری به گفت: این که حدیث خلفای بعد از من دوازده نفر موجود است، و هم چنین مسلم به من گفت: حدیث خلفای بعد از من دوازده نفر هستند واقعیت دارد، و هم چنین دیدم امام مسلم بر قرآن و اهل بیت ثقلین اطلاق کرده و تو نمی توانی آن را انکار کنی، همه مسلمان ها توافق کردند و قائل هستند که رسول خدا کلمه ثقلین را بر قرآن و سنّت خودش اهل بیتش اطلاق کرده؛ به خاطر این که عمل به قرآن و سنت پیامبر و اهل بیت مطهرین سنگین است از این جهت پیامبر بر آنان کلمه تقلین اطلاق کرد، و با این کار خواستند کار را روشن و محکم نمایند.

من می خواهم از حدیث عایشه از تو سؤال کنم؛ چرا که تو آن را پذیرفتی و به خاطر این که در صحیح امام مسلم نیز آمده؛ چرا پیامبر آیه تطهیر را در برابر آنان خواند؛ ولی بر عایشه آیه تطهیر را نخوند؟ چرا؛ چرا به این سؤالات من جواب نمی دهی؟ و چرا ثقلین را بر آنان اطلاق کرد تو در جلسه مناظره قبلی گفتی پیامبر کلمه ثقلین را بر زنان پیامبر اطلاق نکرد او بر زنان خود کلمه ثقلین را اطلاق نکرد یعنی زنان پیامبر داخل در حدیث ثقلین نیستند، و چنین گفته اند تمام علمای اهل تسنّن. داخل نمی شوند زنان پیامبر در ثقلینی که پیامبر در مورد آنان گفته در شما ترک کردم ثقلین اگر به آن تمسّک بجویید.

ص: 174

اول بحث می کنم درباره روایت امام مسلم نیشابوری را، که در روایت مسلم بر آنان تقلین اطلاق شده و گفت: نزدیک است دعوت شوم به مرگ من به زودی این زندگی را ترک خواهم گفت: فوت من نزدیک است پیامبر چه می خواهد به ما بگوید؟ می خواست به ما بگوید در حالی که زندگی را وداع می گفتند بین شما باقی گذاشتم و تو می دانی معنای باقی گذاشتم در بین شما به چه معناست معنای صیغه [ترکت]! چیست؟ در لغت عربی واژه که دلالت کند بر برانگیختن به تمسّک به چیزی که به آن وصیت شود بهتر از کلمه (ترکت) وجود ندارد این واژه (صیغه) توضیح می دهد این که به زودی این زندگی را ترک خواهم کرد سپس، یک نفر را جای خود تعیین خواهم کرد که جای من باشد پس، معنی این که رسول خدا بر قرآن و بر اهل بیت کلمه ثقلین را اطلاق می کند چیست؟

مشکل گسترش دایره اهل بیت مطهرین و آمیخته کردن غیر مطهرین بزرگ ترین مصیبتی که باعث تحریف اسلام شده بود؟ و به خاطر آن چه را که در بالا گفته شد پیامبر اطلاق کردند کلمه ثقلین را بر اهل کساء تا عرض کند آنان همان چهار نفر هستند تا احدی نیاید و ادعای اهل بیت مطهرین بودن را نماید.

صحبت کن از مطهرین دقت کن اهل بیت مطهرین نه اهل بیت غیر مطهرین، دایره مطهرین و معصومین اهل بیت محدود است و مشخص است و برای تو امکان ندارد از طریق آیات دیگری دلیل بیاوری که بر زنان پیامبر کلمه اهل بیت اطلاق شده بله اطلاق کرد؛ ولی همراه با قرینه مراجعه کن به آیه و اطعن من امر الله در این آیه قرینه خطاب پیامبر به همسرش این دلیلی که در این آیه قرآنی وجود دارد در آیه مورد نظر ما کجاست؟ قرینه خطاب اطعن آیه مخاطبش کیست؟ پس، هیچ مانعی ندارد اگر قرینه در سخن آیه قرآنی باشد کلمه اهل دلالت بر همسر کند و به خاطر همین مطلب دانشمندان گفته اند زبیدی در کتابش تاج العروس من جواهر القاموس گفته این که کلمه اهل البیت در اصل یا کلمه اهل اطلاق می شود بر نزدیکان مرد گروه؛ ولی اگر اطلاق شود بر زن نیازمند قرینه دارد.

ص: 175

و بدین جهت می خواهم بگویم آیا تو راضی می شوی این که پیامبر اطلاق کند کلمه تقلین بر خاندان علی و خاندان عباس، آیا همه آنان از اهل بیت هستند بدون فرق گذاشتن بین مطهرین از آنان و غیر مطهرین؟ آیا جنگهای بین آل عباس که اسلام را از بین برد؟ آیا همه آنان اهل بیت هستند جنگ های ویرانگری که بین خاندان عباس و بین خاندان علی همه اهل بیت هستند؟ آیا پیامبر بر همه آنان اهل بیت مطهرین اطلاق کرده؟ آیا جنگ های ویران گر بین برخی سادات هاشمی در طول تاریخ و اختلافات بین آنان همه آنان از اهل بیت هستند بدون فرق گذاری بین مطهرین و غیر مطهرین از آنان؟ آیا پیامبر می گفت: باقی گذاردم همه سادات را؟ آیا پیامبر می گفت: باقی گذاردم همه آنان را؟

من می خواهم بگویم: پیامبر اهل بیت مطهرین را مشخّص کرده به خاطر این که کلمه ثقلین بر آنان اطلاق خواهند کرد و آن یک کلمه عظیمی و بزرگی است.

شیخ عثمان، باز کن کتاب ابن اثیر النهايه في غريب الحديث را خواهی یافت ثقلین چه معنی دارد و چرا برای عده ای از ما قرآن و سنّت پیامبر و اهل بیت مطهرین سبک است؛ چرا برای عده ای از ما قرآن و سنّت پیامبر و اهل بیت مطهرین بی ارزش است.

من گفتم: اهل بیت مطهرین کسانی هستند که خداوند برای تطهیر آنان آیه تطهیر نازل کرد و رسول خدا آنان را در کساء داخل کرد آنان، و خداوند آنان را پاکیزه گردید تا این که پیامبر آنان ثقلین اطلاق کرده، تا به غیر آنان دایره طهارت و پاکیزگی را گسترش ندهد تا تا شخصی نیاید و ادعا کند از اهل بیت مطهرین است و سپس، در دین و قرآن هر گونه که بخواهد انحراف ایجاد کند و این یک مصیبت بزرگی است که اگر ما به سنّت پیامبر ملتزم شویم و به احادیث راستین پیامبر عمل کنیم. پیامبر مشخّص کرد اهل بیت مطهرین در دایره محدود و معین است در آن صورت یک امر روشن بود و آن این که در دین انحراف ایجاد نمی شد.

سید طلال مجری شیعه:

خوب خوب بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

ص: 176

شیخ عثمان الخميس:

خوب می گویم :اولا: آیا مراد تو از اهل بیت تمام بیت است؟ در حقیقت دکتر عصام، سؤال های فراوانی از من کرد و من جواب می دهم به این سؤال ها؛ ولی او بر سؤال های من جواب نمی دهد چرا؟ اگر بخواهد مناظره بکند و هم چنین به سؤال هایم جواب بدهد یعنی اصلاً صلاح نیست این که سؤال کند و من جواب بدهم و من سؤال می کنم و او خودش شانه خالی می کند و جواب نمی دهد این حرف درستی نیست و این روش درست مناظره نیست یعنی من در اوّلین جلسه این مناظره زمانی که شروع کردم با دکتر عصام، زمانی که حرف زد نمی گویم بر من تأثیر گذاشت؛ ولی من می گویم: حرف او مورد تأیید من واقع شد و آن عبارت از نقل قول از شیخ ابن القیم هنگامی که در مورد امام هروی گفت: امام هروی نزدم من عزیز است؛ ولی حق نزد من دوست داشتنی تر از امام هروی است. سپس، دکتر عصام گفت: و تو منظورش من باشم نزد من دوست داشتنی هستی و عزیزی؛ ولی حق نزد من از تو دوست داشتنی تر و عزیزتر است. خوب دکتر عصام، اگر حق نزد تو از من محبوب تر است؛ چرا به سؤال های که من بر تو طرح کردم جواب نمی دهی از این رو اگر واقعاً دنبال حق هستی؟ و از خداوند تبارک و تعالی درخواست می نمایم که این گونه باشی و از خداوند می

خواهم که من هم همان گونه باشم و از خداوند درخواست کنم همه حضّار و شنوندگان این مناظره در سراسر جهان این گونه باشند؛ چرا به پرسش هایم جواب نمی دهی به خصوص بر سؤالی که به زبان خودت گفتی به آن جواب نمی دهی؛ چرا من آن چه را که از تو سؤال کردم از خمینی و نظر تو در مورد خمینی جواب ندادی؟ این روش مناظره نیست روش مناظره این که من سؤال کنم تو جواب دهی، و تو سؤال کنی من جواب بدهم و من شرح دهم و تو شرح دهی و تو می گفتی و من می گویم: و این روش مناظره است و این روش یک مناظره هدفدار که از طریق این می خواهیم واقعاً به حقیقت برسیم.

دکتر عصام گفت: که من می خواهم فقط در مورد تحریف قرآن صحبت کنم و من فقط موضوع تحریف قرآن می دانم، و من در طول بیست سال فقط در مورد تحریف قرآن حرف های دارم و غیر از موضوع تحریف قرآن چیزی دیگر نمی خواهم مطرح کنم؟ دکتر عصام، من بیست سال در موضوع تحریف قرآن مشغول بودم این چه ارتباطی دارد به موضوع حرف من و حرف تو؟؟

ص: 177

یعنی قضیه و آن چه در مناظره - خدا به تو برکت بدهد - رعایت شود، باید در مناظره در مورد این مسائل به روش سؤال و جواب من از تو سؤال می کنم و تو جواب می دهی و تو سؤال می کنی از من و من جواب می دهم.

دکتر عصام، می گفتی: ملائکه مرسل و صاحب پیام فرود آمد در خانه پیامبر حضرت ابراهیم (علیه السلام) این آیه:

﴿ قَالُوا أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَّجِيدٌ﴾ (سوره هود: 73)

گفتند: آیا تعجب می کنی از کار های .خدا رحمت و برکت الله بر شما اهل بیت است؟ الله حمید و مجید است.

خوانده اند در یک حالتی معین آیا کسی دیگری در آن خانه حضرت ابراهیم (علیه السلام) داخل شد؟ این حرفش قابل قبول نیست، سپس، می گفتی امام ابن تیمیه گفت: علی بن ابی طالب بهترین اهل بیت اند، دکتر عصام، آیا سنّی غیر از این حرف می زند؟ همه ما (اهل تسنّن) می گویم: علی رضوان الله علیه سرور اهل بیت است و او بهترین اهل بیت است کسی آن را انکار نمی کند هرگز، بهترین کسی بعد از رسول خدا؛ بلکه بهترین انسان بعد از نبی در اهل بیتش علی رضوان الله علیه است من هرگز این را انکار نمی کنم پس، بهترین انسان بعد از نبی در اهل بیتش علی بن ابی طالب رضوان الله علیه بوده، من باز تأکید می کنم دکتر عصام، همه ما (اهل تسنّن) به آن اقرار می کنیم و می پذیریم تمام اهل تسنن این حرف و هیچ کس منکر آن نیست علی بهترین انسان بعد از نبی در اهل بيتش علی رضوان الله علیه می باشد.

دکتر عصام، می گوید نوار هایت را زیاد گوش می دهم یعنی تمام نوار هایم را گوش دادی، این چیز خوبی است خدا جزای خیر به تو دهد می خواهم در مورد نوار ها خودم بحث کنم خداوند تو را مبارک گرداند نوار های که آنان را ذکر کردی من در آنان در مورد مذهب شیعه دوازده امامی فراوان صحبت کرده ام در مورد تحریف قرآن یا در مورد ازدواج موقت یا در مورد اهل بیت. دکتر عصام می خواهم بحث کنم در مورد نوار ها خودم.

ص: 178

دکتر عصام، می خواهیم از طریق این مناظره ان شاء الله به حقیقت برسیم؛ ولی برای رسیدن به حقیقت باید بدانیم معنی رجس در آیه تطهیر چیست؟

﴿ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً ﴾ (سوره احزاب 33).

خدا چنین می خواهد که رجس هر آلایش را از شما خانواده نبوت ببرد و شما را از هر عیب پاک و منزّه گرداند.

اهل علم گفتند رجس کثیفی است و هم چنین گفته اند رجس گناه، فسق و شیطان و شرک و غیر آنان آن چه شبیه آن هاست.

خوب خداوند شرک از اهل بیت پیامبر دور گرداند آیا ما (اهل تسنّن) در آن شک می کنیم؟ خداوند از علی و فاطمه و حسن و حسین شرک را دور ساخته چه خواهد شد؟ بعد از آن چه شد؟ اگر شرک را از آنان دور ساخت؟ شیطان از آنان دور کرد چه خواهد شد؟ فسق را از آنان دور کرد چه شد بعد از این در نتیجه گناه نا پاکی و کثیفی از آنان دور کرد چه خواهد شد و چه نتیجه خواهد داد آیا مستلزم این خواهد بود که آنان معصوم شدند؟ هرگز این نتیجه را نخواهد داد و هرگز این لازمش عصمت نیست؛ بلکه من می گویم: خداوند به خاطر دعای پیامبر شیطان را از آنان دور ساخت. شرک را از آنان دور ساخت فسق و اثم و گناه را از آنان دور ساخت نا پاکی را از آنان دور ساخت نتیجه این همه این گفته شده این که من بگویم فرض کن خدای متعال در این آیه اراده کرده که اهل بیت پیامبر را پاک و مطهرین گردانید حال تو از آنان چه می خواهی؟ فرض کن حدیث کساء این گونه بود بعد از این چه خواهد شد و چه نتیجه خواهد داد مهم این که دکتر عصام، من بعد از طولانی کردن حرف هایم را از قضیه حدیث کساء می خواهم بگویم وقتی که دکتر عصام، برای من این سؤالت را مطرح می کرد؛ چرا پیامبر ذکر کرد آن را؟ چرا تکرار کرد آن حدیث

را؟ چرا چنین کرد؟ من در جواب سؤالات تو می گویم: رسول خدا تکرار نکرد او فقط صبح زود بر آنان عبور می کرد و یاد آوری می کرد آنان را بپا خیزید برای نماز صبح.

ص: 179

به خاطر طولانی شدن حرف هایم را مرا ببخشید، الآن وقت بخش اوّل جلسه سوم مناظره تمام شد. خداوند بالا تر و دانا تر است و صلی الله و سلم على نبينا محمد، و السلام عليكم و رحمه الله و برکاته.

ص: 180

بخش دوم: سؤالات اهل سنّت از دکتر عصام العماد

اشاره

سؤال کننده: ابو احمد بکری:

سؤال اول: آیا امام علی ازدواج موقت را حلال کرده و خود او و اهل بیت به آن عمل کرده؟

سؤال دوم: آیا طلب آمرزش و رحمت شما برای امام ابن تیمیه، امام احمد بن حنبل و امام مسلم نیشابوری حقیقی است؟

ابو احمد بکری مجری وهابی:

الآن بخش دوم جلسه سوم مناظره شروع شد. دکتر عصام، سؤالات اهل تسنّن جواب می دهد. من سؤالی دارم خواهش می کنم که به آن سؤالم دکتر عصام، جواب بدهد. آیا امام علی ازدواج موقت را حلال کرده و خود او و اهل بیت به آن عمل کرده؟، سؤال دوم خودم. دکتر عصام، از تو اظهار رضایت و خوشنودی و برای علمای اهل تسنّن طلب آمرزش می کردی مانند امام احمد بن حنبل و امام ابن تیمیه امام مسلم نیشابوری آیا این خوشنودی و طلب آمرزش واقعاً از روی اعتقاد توست یا فقط حرف است؛ ولی تو دلت یک چیزی دیگر است؟ و اگر واقعاً این عقیده را داری آیا در برابر شیعه دوازده امامی و بخصوص علمای آنان این کار را انجام می دهی یا نه؟ و اگر نظر تو این باشد آیا کسی که لعن می کند امام احمد بن حنبل و امام ابن تیمیه را سرزنش می کنی؟ این همان دو سؤال من می باشد.

سید رفیق مجری شیعه:

خداوند جزای خیر به تو عطا کند دکتر عصام، بفرما صحبت کن.

ص: 181

پاسخ سؤال اول: مفهوم ازدواج موقت از دیدگاه اسلام و وهابیت

دکتر عصام العماد:

برادر عزیزم ابو احمد بکری نسبت به سؤالت من می گویم: ازدواج موقت که در ذهن تو وجود دارد حرام است متعه دارای یک مفهوم وهابی است و یک مفهوم اسلامی است مفهومی که برای ازدواج موقت وجود دارد همان متعه که در زمان رسول خدا بوده برای قوانین و حدودی است برای عده ای، قوانینی دارد؛ ولی متأسفانه برادران وهابی برای متعه یک شکل وحشتناک توصیف کردند با این که همه اجماع دارد که رسول خدا آن را جایز دانسته پس، من می گویم: این متعه که پیامبر آن را جایز دانسته نزد من است برای آن عده ای خاص زواج و عقد خوانده می شود و دارای قوانینی که این قوانین همان قوانینی که در زمان رسول خدا بوده و اگر فرزند دار شدند فرزندان از نصیب زوج هستند و از فرزندان پدر به حساب می آیند ازدواج موقت همانند ازدواج دائم است مگر این که ازدواج دائم با طلاق منجّر می شود و ازدواج موقت به تمام شدن وقت مشخّص شده منتهی می شود و اگر خواستی صحبت کنم از مسئله ازدواج مسیار بر طبق ازدواج مسیار و آن ازدواجی که نزد اهل تسنّن ثابت شده و مورد قبول است نزد اهل تسنّن، در این موضوع امام شیخ سید سابق در کتابش (فقه السنه) می گوید: جمهور فقهای اهل سنت اجماع کردند بر جواز ازدواج به

نیت طلاق یعنی این که جایز است من ازدواج کنم در یک وقت معین سپس، آن را طلاق دهم بعد از یک هفته در نیت خود من یک مدت معینی را مشخّص کنم من می گویم: ازدواج موقت بهتر است از ازدواج مسیار در ازدواج موقت زن می گوید ازدواج بر اساس کتاب خداوند و سنّت رسول خدا و تمام اشیاء ثابت است قوانینی و عقد شرعی و مواردی که به آن فرد ملتزم می شود اما ازدواج مسیار در حقیقت همان گونه که امام محمد رشید رضا که در کتاب فقه السنه از او شیخ سید سابق نقل کرده این ازدواج یک خیانت است امام اهل سنّت محمد رشیدرضا آن را گفته این یعنی ازدواج مسیار خیانت است گفته؛ بلکه

ص: 182

ازدواج موقت نزد شیعیان دوازده امامی بهتر است از ازدواج به نیت طلاب دادن به خاطر این که ازدواج با نیت طلاب از جهتی خانواده را ویران می کند خانواده را نابود می کند به خاطر این که یک هفته سپس، آن را طلاق دهد در ذهنش وجود دارد (یعنی معین کردن مدت ازدواج) در نیتش سپس، بعد از آن ازدواج مسیار خیانت است؛ چرا که به زن وعده ازدواج دائم می دهد در حالی که در نیت او ازدواج موقت است جست و جو کن در کتاب های اهل تسنّن خواهی یافت ازدواج با نیت طلاق و باید بدانی ازدواج موقت که در ذهن تو وجود دارد یعنی بدون قوانین بدون ملتزم شدن به بعضی امور حرام است؛ ولی من می گویم: به جایز بودن ازدواج موقت که در احادیث راستین پیامبر ازدواج موقت که جایز دانسته رسول خدا.

پاسخ سؤال دوم:

اشاره

امّا؛نسبت به سؤال دوم برادر عزیزم ابو احمد بکری؛ چرا طلب آمرزش و رحمت برای امام ابن تیمیه و برای امام احمد بن حنبل و برای امام مسلم نیشابوری می کنی؟ من می گویم: این یک حقیقت است: من از مذهب امام محمد عبدالوهّاب نیستم که غیر مذهب خودش را تکفیر کند من از مذهب امامان دوازده گانه اهل بیت مطهرین هستم که پیامبر به آنان توصیه کرده در حدیث امام مسلم نیشابوری (علّت بقای دین دوازده نفر)، لا يزال الدین محفوظا ما وليهم اثنا عشر و امام من جعفر صادق و امام باقر به من آموختند کلمه مسلم را بر همه مسلمانان اطلاق نمایم. من با اخلاق اهل بیت مطهرین زندگی می کنم و عمل می کنم به راه و روش اهل بیت، همان کسانی که اهل سنّت و وهابیان آنان را ترک کردند و شیعه دوازده امامی به آنان تمسّک کردند.

ابو احمد بکری مجری وهابی:

بفرما ابو منتصر بلوشی بلندگو با تو.

ابو منتصر بلوشی سؤال کننده ای از طرف وهّابیان:

من توضیحی پیرامون جلسه این مناظره دارم سؤال نیست من دیدم در جلسه این مناظره متأسفانه از یک طرف علم و دانش صحبت می کند و از یک طرف دیگر نمی گویم جهل و نادانی صحبت می کند؛ ولی در این جا فرار کردن آشکار از سؤال ها وجود دارد و موضوع را

ص: 183

می پیچانید یا صحبت از موضوعات جانبی می شود و این سزاوار مناظره نیست من نمی خواستم وارد مسجد شیعیان شوم به خاطر این که در مسجد ما این مناظره مسخره با احترام به همه پخش می شود؛ ولی وجود فریاد دکتر عصام، فریاد های تو گوش های مان را آزار داد به خاطر همین من به مسجد شیعیان آمدم بگویم ای دکتر عصام، اگر لطف کنی فریادت را کم کن و خواهش می کنم آن را دوباره مد نظر قرار بده؛ چرا که ما وقت اضافی نداریم تا فریادهای تو را بشنویم.

ما فقط به مطالب علمی گوش می دهیم این یک امر روشن است اگر تو از علماء نیستی مناظره با شیخ عثمان را رها کن و برای دیگری واگذار کن. چه کسی تو را مجبور کرد برای این مناظره؟!

و من امروز از تو چیزی شنیدم که از تو اصلا توقع نداشتم.

من از قبل دنبال مناظره تو که از مسجد رافضی ها پخش می شد دنبال کردم؛ ولی امروز مناظره در سطح علمی خیلی بدی بوده با همه احترامی که برای دکتر عصام، قائل هستم؛ ولی مناظره خوبی نبود.

سؤال کننده: ابو منتصر بلوشی:

سؤال سوم: چگونه تو مقایسه می کنی و قیاس در مذهب اهل بیت جایز نیست؟

به هر حال سؤالی که الآن از تو دارم البتّه این سؤال نیست؛ بلکه آن توضیح و تحلیل بر آن چه که آوردی قیاس فاسدی نزد مذهب شیعی دوازده امامی. دکتر عصام، تو مقایسه می کنی و مخالفت می کنی با مذهب اهل بیت یعنی دکتر عصام، هنگامی که به قیاس اعتماد کردی در واقع تو دینت را از غیر پاکان می گیری؛ چون اهل بیت به نظر دکتر عصام، قیاس را قبول نمی کنند، و بدان که قیاس تو قیاس فاسدی است؛ چون قیاس در مذهب شیعی دوازده امامی جایز نیست به خصوص در عقاید مقایسه کردن جایز نیست پس، چگونه به معنای که مخالف با اصول فقه چه برسد به عقاید و دین و تو بیرون می کنی روش مذهب اهل تسنن که قیاس را قبول می کند؛ ولی تو قیاس را در مذهب خودت داخل می کنی و این یک تناقض آشکار است که اهل اصول فقه آن را می فهمند.

ص: 184

لذا دوباره خواهش می کنم و می خواهم کاملا کوتاه بگویم وقت ما را به این شکل هدر ندهی اگر تو علم نداری واگذار کن به دیگری می خواهیم به شنیدن نظر های شیعه دوازده امامی؛ ولی به روش علمی نه با فریاد دکتر عصام: اوه.... اوه... اوه... و نه با پیچیدن امور متشکرم.

ابو احمد بکری مجری وهابی:

خیلی خوب دکتر عصام، بفرما بلندگو با تو.

دکتر عصام العماد:

من می گویم: خداوند جزای خیر به تو عطا کند بر این خلق و خوئی عالی که تو داری نمی دانم آیا استدلال ها و دلائلی که من آنان را عرض کردم داد زدن بود؟ اگر این داد زدن بود پس، علم چیست؟ بحث علمی چیست؟ گفتی: من نادانم و من جاهلم! و گفتی: من دلایلی نیآوردم گفتی من مدرک و سندی عرضه نکردم و اگر نمی توانی فرد دیگری جایگزین خود کن! من می گویم: خداوند تو را نیکو بدارد و به تو جزای خیر بدهد بر این اخلاق عالی در مسجد شما (مسجد وهّابیان).

زمانی که تو در مسجد شیعیان بودی رفتار من با تو این گونه نبوده و این یک مسئله طبیعی است؛ چرا که من دارای اخلاق اهل بیت هستم و تو دارای رفتار و اخلاق دشمنان اهل بیت هستی و این یک امر طبیعی از طرف تو که به این شکل با من صحبت می کنی.

من سؤال ها و قضایای فراوانی متوجه شیخ عثمان کردم که بر آنان جواب نداد و در سؤال کردن از نطاق موضوع مناظره خارج می شد چگونه می خواهی به سؤال های شیخ عثمان جواب بدهم علی رغم این که او به سؤال مهم جواب نمی دهد.

هم چنین من خواستار آن هستم که سؤال ها در چارچوب کتب اهل تسنّن و کتب وهّابیان باشد به خاطر این که من از طریق کتب اهل تسنّن و کتب وهّابیان به مذهب اهل بیت هدایت شدم، کتاب های امام بخاری و امام مسلم و کتب حدیثی ششگانه اهل تسنن است، و کتاب های حدیثی امام آلبانی که از کتب حدیثی وهّابیان که من را راهنمایی کرد به مذهب اهل بیت و من عرض خواهم کرد آن را مفصّلاً زمانی که با شیخ عثمان بحث کنم در مورد حدیث ثقلین.

ص: 185

مفهوم عصمت از دیدگاه وهابیان و شیعیان

من می خواهم فقط برای برادر سؤال کننده ابو المنتصر بلوشی این که عصمت فقط در پی بحث مسئله عصمت که آن را در سؤالش ذکر کرد در مفهوم وهابی غیر عصمت در معنای شیعه دوازده امامی.

عصمت در معنای وهّابیت گاهی و بسیاری ملازم با نبوت، زمانی که من وهابی بودم تصور می کردم این تصور را و این معنا در ذهن من بود اگر می گفتی فلانی معصوم در تعقّل و تصور وهابی این معنا تصور می شد یعنی وقتی واژه عصمت را نزد یک وهابی به کار می بردی به معنای این که بگویی: فلانی پیامبر است! این گونه فکر می کردم و از کلمه عصمت دوری کردم و متنفّر بودم به خاطر این که نزد من این واژه مرادف و ملازم با نبوت بود.

عزیز من می خواهم به تو بگویم عصمت در مفهوم شیعه دوازده امامی غیر از عصمت در مفهوم وهابی است به خاطر این که عصمت هرگز در شیعه دوازده امامی ملازم و مرادف با نبوت نیست؛ بلکه شیعه دوازده امامی اجماع کرده اند و مطالب علمی و تحقیقی فراوانی در این موضوع دارند.

کسی که بگوید بعد از رسول خدا نبی دیگری وجود دارد که دارای رسالتی است بعد از محمد صلی الله علیه و آله آن فرد کافر است و خارج از حیطه اسلام و هیچ ارتباطی با اسلام ندارد.

من می خواهم بگویم: علاقه و رابطه بین نبوت و عصمت وجود ندارد، پس، اگر گفته شود امامان دوازده گانه (خدا از همگی خشنود باد) از معصومین هستند مراد عصمت این دوازده امام به معنای عصمت نزد وهّابیت نیست مراد عصمتی که در مذهب شیعه دوازده امامی معنا شده مانند عصمت مریم که آن بانو معصوم بود؛ امّا نبی نبود.

یعنی به خاطر این که مسئله کاملا روشن باشد؛ چون مسئله عصمت باعث خللی می شود و من به خاطر این که قبلاً وهابی بودم از این مشکل عصمت بنابر تعقّل و تصور وهابی از عصمت رنج می بردم

تو (ابو منتصر بلوشی) فکر می کنی این که عصمت دوازده امام یک مشکل است؛ چون عصمت نزد تو ملازم و مرادف نبوت است.

ص: 186

در نتیجه فهم و برداشت و تفسیر تو از عصمت، اعتقاد به عصمت انسان را به قضایای بسیار خطرناکی سوق می دهد.

پاسخ سؤال سوم: قیاس عقلی و قیاس ابلیسی

اشاره

و هم چنین می خواهم پیرامون قضیه قیاس که آن را ابو منتصر بلوشی مطرح کرده توضیحی دهم و بگویم در این مطلب خلط بسیار بزرگی رخ داده، خلط بین قیاس در علم منطق و قیاس در نزد حنفیه یا نزد شافعیه یا نزد مالکیه بین این دو قیاس فرقی وجود دارد.

قیاس عقلی که در علم منطق وجود دارد هیچ فرد عاقلی آن را منکر نمی شود، و این قیاسی است که در نزد مذهب شیعه دوازده امامی (مذهب اهل بیت) موجود است، و امّا قیاس که نزد مذهب شیعه دوازده امامی (مذهب اهل بیت) مردود است و قابل قبول نیست این که حکم این فرد (موضوع خاص) به این فرد (موضوع خاص) سرایت دهیم بدون وجود نص خاصی.

این همان قیاسی است که ائمه اهل بیت (خدا از همگی خشنود باد) با آن مخالفت کردند، این همان قیاسی است که از طرف ابلیس به وجود آمد همان گونه که امام شهرستانی در کتابش ملل و نحل گفته: اوّلین کسی که قیاس کرد ابلیس بوده زمانی که ملائکه سجده کردند برای آدم ولی ابلیس قیاس کرد و سجده نکرد خشمناک گردید و با عصبانیت اعتراض کرد؛ چرا سجده کند برای او در حالی که آدم از گل آفریده شده و ابلیس مخلوقی برتر از اوست.

این همان قیاسی است که منجر به مخالفت کردن با شارع منجر به مخالفت کردن با شریعت دینی می شود این همان قیاسی است که اهل بیت (خدا از همگی خشنود باد) با آن مخالفت کردند و با آن جنگ کردند، و تو می دانی قدمای اهل تسنّن این نوع قیاس ابلیسی را لعنت می کردند؛ چرا؟ نه قیاس متأخرین نه قیاسی که به معنای جدید نزد متأخرین که قیاس معروف نزد فقه اهل تسنّن؛ بلکه قیاسی که مخالفت کردند با آن اهل بیت (خدا از همگی خشنود باد) همان قیاسی است که منجر به مخالفت با حدیث صحیح رسول خدا یعنی منجر به مخالفت سخنان پیامبر و مخالف سنّت پیامبر یا منجر به مخالفت کردن با آیه قرآنی است قیاسی که به خاطر

ص: 187

هوای نفس خود منجر شود به این که ترک کنم قضیه و دلیل از آیات قرآنی یا ترک کنم یک قضیه و دلیل از احادیث راستین پیامبر یا به خاطر این که می خواهم در مسائل خاصی حکم کنم به عقل فردی نه به عقل کلی یا می خواهم در مسائل خاصی حکم کنم به اجتهاد فردی خود بر طبق نظر خود بدون استناد به نص یا عقل کلی و جمعی و اصول علمیه؟..

ابو احمد بکری مجری وهابی:

دکتر عصام، به پایان برسان حرف هایت را وقت تو تمام شد.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

ببخشید ابو احمد بکری تو به دکتر عصام گفتی به پایان برساند حرف هایش را و در حالی که تو اهانت هایی از او شنیده ای؛ چرا ابو منتصر بلوشی با دکتر عصام، توهین کرد؟ بفرما عبدالرحمن دمشقیه بلندگو با تو.

سؤال کننده: عبد الرحمن دمشقيه

سؤال چهارم: آیا قرآن، طهارت را تنها برای اهل بیت میخواهد یا برای عموم مسلمین؟

عبد الرحمن دمشقیه مجری وهابی:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، الحمد الله و صلى الله على سيدنا محمد و على آله و صحبه اجمعين.

دکتر عصام، آیا قرآنی که می خوانی فقط طهارت را برای اهل بیت می خواهد یا برای عموم مسلمین؟ گفتی: مخصوص اهل بیت است به خاطر دلیلی که در آیه است پس چه کار می کنی وچه می گویی در مورد فرمایش خدای متعال:

﴿ ما يُريدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ و َلَكِنْ يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَ....﴾ (سوره مائده: آیه 6)

خداوند نمی خواهد سختی برای شما؛ بلکه طهارت را برای شما خواهان است.

آیا این آیه همه برای اهل بیت است؟ ما می بینیم قرآن تعمیم و گسترش می دهد اراده طهارت بر مسلمین با کمال تشکر.

ص: 188

ابو احمد بکری مجری وهابی:

خوب خداوند جزای خیر به تو عطا کند بفرما دکتر عصام جواب بده.

پاسخ سؤال چهارم:

اشاره

دکتر عصام العماد:

من می خواهم توضیح دهم بگونه ای که برای همه روشن شود و آن این که علمای اهل تسنن و علمای شیعه دوازده امامی توافق کردند به این که آیه تطهیر فضیلتی و برتری برای اهل بیت است و این مطلب هیچ خلافی در آن نیست هر کس این آیه را ذکر کرد قایل است به این که این آیه فضیلتی است برای اهل بیت، به همین علّت من می بینم بزرگان ائمه اهل تسنّن و هم چنین علمای شیعه دوازده امامی آیه تطهیر را از فضایل اهل بیت می دانند اگر مراد این جا فقط یک اراده تشریعی است پس، چگونه آیه دال بر فضیلتی برای اهل بیت است در آیه تطهیر صرف دعا اراده تشریعی خدا نیست، زیرا اگر چنین باشد بین کسانی که خداوند اراده کرد آنان را پاک و مطهرین شوند و دیگر مسلمانان، تفاوتی وجود ندارد و در این صورت اختصاص اهل کساء به آیه تطهیر، غلط است؛ بلکه اراده تطهیر در آیه تطهیر اراده تکوینی خدا است و خبر از انجام دادن کار آلهی است، منظور من این که مادامی که اراده این جا مخصوص افراد خاصی است این تخصیص دلیلی است بر مدلول خاصی، و اگر بگویم اراده تکوینی نیست؛ بلکه اراده تشریعی است در این صورت هیچ مدلولی که فضیلت دارد نخواهد بود در این جا فضیلتی برای اهل بیت نخواهد بود و هیچ دلیلی وجود ندارد که این آیه در باب فضایل اهل بیت ذکر شود همان گونه که اهل تسنّن در کتاب حدیثی خود آورده اند آن را جزو فضایل اهل بیت قرار داده اند.

و من می خواهم معنی را برای برادر دمشقیه نزدیک کنم و مطلب را توضیح دهم قرار دادن آیه تطهیر جزو فضایل اهل بیت است دلالت کاملی و تامی دارد بر این که اراده که موجود در آیه تطهیر اراده تشریعی نیست، بر خلاف برخی آیات دیگر قرآن که اراده در آنان داری معنای اراده تشریعی است، و همه علمای می دانند که اراده تشریعی دلالت بر فضیلت نمی کند.

دوباره حرف هایم را تکرار می کنم و می گویم: در آیه تطهیر صرف دعا و اراده تشریعی خدا نیست زیرا اگر چنین باشد بین کسانی که خداوند اراده کرد آنان را پاک و مطهرین شدند و

ص: 189

دیگر مسلمانان، تفاوتی وجود ندارد و در این صورت اختصاص اهل کساء به آیه تطهیر، غلط است؛ بلکه اراده تطهیر در آیه تطهیر اراده تکوینی خدا است و خبر دادن از انجام دادن کار آلهی است.

ابو احمد بکری مجری وهابی:

ابو عبدالله بلندگو برای توست و از همه خواهش می کنم کوتاه و مختصر از دکتر عصام، سؤال کنند.

سؤال کننده: ابو عبد الله

سؤال پنجم: آیا عصمت همه مؤمنین از آیه: ﴿ وَ لكِن يرِيدُ يَطهِّرَكُمْ وَ لِيِتمِ نعمَتَهُ عَلَيكُم ﴾ استفاده نمی شود؟

برادر ابو عبد الله سؤال کننده ای از طرف وهابیان:

بسم اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الحمد لله و الصلاة و السلام على رسول الله. دوستان من خداوند شما را مبارک کند سلام علیکم و رحمت الله و برکاته.

به خاطر این که مطلب را طولانی نکنم ان شاء الله می روم سراغ اصل مطلب، من سؤالی دارم یعنی بنابر فرض این که این آیه نازل شده به حق اصحاب کساء غیر از زنان پیامبر این تطهیر که در آیه آمده شامل دیگران نیز می شود و به دلیل نص خود قرآن همان گونه که در مورد مؤمنین در آيه آمده وَ لكِن يرِيدُ يَطِّهرَكُم وَ لِيِتمَّ نعمَتَهُ عَلَيكُم و غیر از آن از آیاتی که ذکر شده در قرآن!

و اگر در معنای اراده تطهیر معنای صحت نهفته است واجب خواهد بود قول به عصمت همه مؤمنین به خاطر نص آیه کریمه که دال بر اراده تطهیر همه است و این چیزی است که نه شیعه و نه اهل تسنّن قایل به آن نیست پس، چگونه آیه دال بر عصمت بعضی از مردم دون بعضی دیگر به نظر می رسد در فهم و تفسیر این مسئله سلیقه شخصی به کار رفته نه روش علمی.

خواهش می کنم برای من توضیح بده، شیعیان دوازده امامی از عصمت چه برداشتی دارند؟ و چه می فهمند؟ همان گونه که تو گفتی برداشت شیعه از عصمت با برداشت وهّابیت از عصمت فرق می کند. این سؤال من است خداوند تو را مبارک کند.

ص: 190

ابو احمد بکری مجری وهابی:

بفرما دکتر عصام، سؤال متوّجه تو است.

پاسخ سؤال پنجم:

دکتر عصام العماد:

در قرآن واژه ای فراوانی استفاده می شود که شبیه هم و مشترک لفظی هستند؛ ولی دارای معنای مختلفی است؛ به خاطر این که سیاق آیه فرق می کند به خاطر این که کلمه ها و واژه ها در سیاق های مختلفی به کار رفته و معانی مختلفی دارند ما در آیه تطهیر مورد نظر می بینیم در این آیه اولاً: آمده بعد از آیات حصر انما یرید الله یعنی در آیه که ذکر کردم آن را؛ ولی در آیه دیگر آیات حصر نیامده من می خواهم به تو بگویم: چرا آیات حصر در آیه ذکر شده اگر اراده در این جا گسترده تشریعی است پس؛ چرا خداوند سبحان و تعالی لفظ انما آورده؟ (انما) همان گونه که می دانی اگر برگردانی به لسان عرب به نوشته این منظور که در آن آورده انما برای حصر است پس؛ چرا خداوند اراده تطهیر را مخصوص این افراد خاص کرده؟ پس، تا زمانی که خداوند اراده کرده تطهیر مؤمنین یا همان اراده که اراده کرده با آن اهل بیت را پس؛ چرا از صیغه حصر استفاده کرده.

ما باید با دقّت تمام با قرآن برخورد داشته باشیم و در تفسیر قرآن کاملا قواعد علم اصول فقه را رعایت کنیم کنیم و چرا آیات (انّما) آمده و چه هدفی از آوردن آن وجود دارد؟ و به خاطر وجود انما همه مسلمین تسلیم این مطلب شده اند که این آیه و آل بر فضیلت اهل بیت آیه آشکار است من از تو سؤال می کنم؛ چرا انما آورده شده و زمانی که آورد (اذهب عنهم الرجس) در این جا (اذهب عنهم الرجس) وجود دارد.

از بین بردن نا پاکی در این جا آمده چرا این گونه آمده؟ آیا در آیات دیگر مسئله ی از بین بردن نا پاکی از آنان وجود دارد؟ و آیات حصر آمده در آنان هیچ ادات حصری وجود ندارد؟ به خاطر همین مطلب در آیات اراده تشریعیه مراد است و این مربوط به یک مسئله تکلیفی که مرتبط به افعال مکلّفین است اما اراده غیر تشریعی که به تعبیر برادران اهل تسنن اراده اخباری یا تقدیری

ص: 191

یا تکوینی در حقیقت با اراده تشریعی فرق می کند اراده تکوینی متعلق به فعل خداوند است نه به فعل بندگان.

ابو احمد بکری مجری وهابی:

پس، امر روشن است خداوند جزای خیر به تو عطا کند در این جا به پایان بخش دوم جلسه مناظره می رسیم.

ص: 192

چهارمین مناظره: حديث كساء وتعيين اهل بيت عليهم السلام

مصطفی طائی از طرف مسجد شیعیان:

جلسه چهارم مناظره که در مسجد شیعیان برگزار می شود.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

شیخ عثمان، بفرما صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

الحمد لله رب العالمین در آغاز دوست دارم به دکتر عصام، خوشامد بگویم و از خدای تبارک و تعالی می خواهم ما و شما را به راه راست هدایت کند و همه ما و را در پیروی از خودش موفق بدارد.

و از او (خداوند) می خواهم و از خودم و همه حضّار و شنوندگان این مناظره می خواهم این که همه بگوییم ما را به راه راست هدایت فرما، راه کسانی که به ایشان نعمت دادی نه راه آنان که برای شان خشم گرفتی و نه راه گمگشتگان اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيهم و در حرف های خود راست گو باشیم و هم چنین از دکتر عصام می خواهم در خلال مناظره از جواب منحرف نشود اگر دکتر عصام، از من سؤال کرد من باید جواب بدهم و هم چنین اگر من از دکتر ،عصام سؤال کردم باید او جواب بدهد از دکتر عصام و از خودم می خواهم این مطلب را رعایت کنیم و خواهش می کنم در این مورد من را محاسبه کنید.

اگر از او سؤال کردم یا او از من سؤال کرد از سؤال منحرف نشیم یعنی این که او بگوید می دانم یا نمی دانم و آن چه که می داند جواب بدهد و من جواب بدهم به آن چه که می دانم.

اما این که جواب ندهد یا من جواب ندهم در سیستم مناظره هرگز جایز نیست کسی امتناع کردن از جواب یا کناره قرار گرفتن و اگر سؤال های وجود دارد که من بر آنان جواب نداده ام خواهش می کنم آنان را بگوید و من ملتزم به جواب دادن بر آنان می شوم ان شاء الله؛ لذا

ص: 193

پرسش های که از دکتر کردم و بر آنان جوابی نشنیدم سریعاً آنان را مرور می کنم و اگر دکتر عصام، خواستند جواب بدهد و اگر نخواست آنان را رها کند؛ ولی خواهش می کنم به آنان جواب بدهد دکتر عصام گفت: حدیث ثقلين كتاب الله و اهل بيتی در صحیح مسلم آمده من آن را انکار کردم و از او خواستم که در کجای صحیح امام مسلم نیشابوری کتاب الله و اهل بیتی آمده؛ ولی بر این مطلب جواب من را نداد و نوار جلسه مناظره من و دکتر موجود است و گفت: محمد علی بار از بزرگان علمای وهّابیت است و در مورد بیوگرافی او سؤال کردم و به من جواب نداد و از غلات على اللهى ها خطابیه پرسیدم باز جوابی نشنیدم و از غیر من سؤال از خودش زمانی که می گفت: شما ای وهابی ها... ای و وهابی ها... ای وهابی ها... زمانی که من وهابی بودم وهابی ها این گونه می گویند... بار ها آن را تکرار کرد من خجالت نمی کشم یا اندوهگین نمی شوم از این که وهابی هستم یا پیروی می کنم سنّت پیامبر را یا پیرو امام محمد بن عبدالوهاب هستم به خدا قسم هرگز اندوهگین نیستم و من را درمانده نکرد به خدا قسم من افتخار می کنم که به این مرد نسبت داده می شوم؛ ولی وقتی دکتر ،عصام کلمه وهابی را می گفت چه منظوری دارد

خداوند می داند که چه دکتر عصام قصدی دارد؛ ولی ظاهر صحبتش و حرفش این که می خواهد برای مردم بگوید وهابی ها غیر از اهل تسنّن هستند و هم چنین بین وهابی ها و اهل تسنن فرق وجود دارد و كذا.. و كذا.. اگر دکتر عصام، کلمه وهّابیت را رها می کرد و نمی گفت من هم نمی گفتم برای شیعه دوازده امامی ها رافضی و غلات على اللهى ها خطابیه و نمی گفتم: این چنین و آن چنان در مورد علمای شیعه دوازده امامی و می گفتم شیعه کلمه که دوست داری و از آن شاد می شوید و هرگز واژه های که موجب حزن و انده تو می شود استفاده نمی کردم دکتر عصام، می گفتی وهابی بودم وهابی بودم واقعاً اگر کسی از تو سؤال می کرد چه مذهبی داری؟ جواب می دادی من وهابی هستم آیا دیده ای کسی بگوید من وهابی هستم جوابی وافی و کافی بر این مسئله من نشنیدم.

رفیق موسوی مجری شیعه:

بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

ص: 194

دکتر عصام العماد:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، و الصلاه و السلام على اشرف المرسلين، سيدنا محمد و على آله الطيبين الطاهرين و على اصحابه المنتجبين.

اما بعد، خوشامد می گویم به همه برادران به خصوص دوست من شیخ عثمان حفظه الله تعالی فقط توضیح می دهم آن چه را که ذکر کرد آن را شیخ نسبت به مطالبی که در جلسات گذشته آن را گفته در اوبل جلسه با خدا عهد بستم که بر طبق برنامه مشخص شده عمل کنم و شیخ عثمان بر این برنامه موافقت کرد و من در بدو امر به او گفتم: به حکم این که من یک شخصیت روشمند و علمی هستم باید به برنامه معین شده پایبند باشیم و برنامه را طرح ریزی کردیم که بر اساس آن طرح عمل کنیم شیخ موافقت کردند و زمانی که گفتم: اگر در یک جلسه هر سؤالی که باشد جواب بدهم بر هر موضوعی در یک جلسه وقت تلف خواهد شد و از موضوع بحث دور خواهم شد تمام جهان در یک چهارچوب یک برنامه و یک موضوع خاصی بحث می کنند نه فقط پیرامون یک آیه قرآنی بحث می کنند؛ بلکه پیرامون یک واژاه در یک آیه قرآنی بحث کنند مثلاً در مورد این آیه قرآنی و همگی به رشته دین خدا چنگ زده و به راه های متفرق نروید و بیاد آورید این نعمت بزرگ خدا را که شما با هم دشمن بودید خدا در دل های شما الفت و مهربونی انداخت:

﴿ وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَ لا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً.﴾ (سوره آل عمران: 103)

یادم می آید شیخ من و استاد من استاد بزرگ عمر طرموم رضوان الله علیه واژه (حبل) را حدود چهار ساعت بحث و بررسی کرد؛ چرا قرآن واژه حبل را به کار برد و غیر از این واژه واژه دیگری استفاده نکرد به خاطر این که طناب از الیاف مو و هر الیافی پیچیده شده دور دیگری و اگر یک قطعه غیر از طناب بود هرگز تعبیر نمی کرد به اعتصام اگر الیاف طناب قطع شود تأثیر خواهد گذاشت بر دیگر الیاف های طناب و می بینید که کشتی ها توسط الیاف طناب بیشتر از چهار ساعت بر مفردات این آیه مکث کردند من نه فقط اعتقاد دارم که باید بحث بر یک آیه قرآنی

ص: 195

باشد؛ بلکه در یک تکّه از یک آیه قرآنی من مطمئن هستم که شیخ عثمان و به او می گویم: تو را به خدا آیا در جلسه اول به تو نگفتم: این که بحث و بررسی کنیم آیه آیه؛ بلکه تکه تکه آيه و به تو نگفتم: که جواب هیچ سؤالی که خارج از موضوع باشد نمی دهم نه به خاطر این که نمی توانم جواب بدهم؛ بلکه به خاطر این که من می دانم اگر جواب بدهم به هر سؤالی که باشد و بررسی کنیم هر موضوعی که باشد؛ بلکه اگر بحث کنم از یک آیه در یک جلسه این روش اشتباهی خواهد بود؛ بلکه باید بحث کنم از یک تکه از یک آیه؛ بلکه اگر توانستم بحث کنم از 4/1 یک تکه از یک آیه در این صورت بحث علمی تر و مؤثر تر خواهد بود. شیخ عثمان حق دارد جواب بدهد بر هر سؤالی که من از او می پرسم به خاطر این که او پایبند شد گفت: هر آیه و هر سؤالی هر روایتی که آن انتخاب کند دکتر عصام، من آمادگی دارم درباره آن مناظره کنم و این گفته را بار ها تکرار کرده من شیخ عثمان مثل دکتر عصام نیستم که من آمادگی درباره هر آیه ای که لازم باشد بحث کنم دارم در هر روایتی که دکتر عصام، آن را انتخاب کند. شاید این رویه شیخ عثمان و روش بعضی از شخصیت ها که این را رویه خود می دانند؛ ولی من به این که یک شخصیت

علمی و روشمند هستم این روش را موفق نمی دانم و آن را با عث از هم گسستگی بحث و بررسی می دانم اگر رویه شیخ عثمان در بحث را پیش بگیریم کشکول شیخ بهایی خواهد بود آیا کشکول شیخ بهایی را دیده اید از یک بحث ریاضی به یک شعر منتقل می شود و از شعر به فلان چیز و لذا من از آن چه پیش آمده راضی هستم، و امّا سؤال های که خارج از موضوع از من پرسیدی برای هر سؤالی در زمان مناسب خود را دارد جواب خواهم داد.

شیخ عثمان، من یک برنامه علمی روشمند که بر اساس موضوع علمی طرح ریزی شده دارم بر طبق خط مشی که در کتابم المنهج الجديد و الصحیح فى الحوار مع الوهابين (روشی نو و صحیح در مناظره اعتقادی با مذهب وهّابیت) کتاب موجود و چاپ شده و من الآن همراه با تو آن کتابم را تطبیق می نمایم من آن را به شکل کامل و تام در کتابم طرح ریزی کردم به شکل یک هِرَم و به شکل نقاش های مشخّصی ترسیم کرده بودم.

برادر شیخ عثمان، خواهش می کنم من بدون برنامه این گونه مناظره نمی کنم یعنی یک دفعه بدون تفکر طرح ریزی شده بر اساس علمی و موضوعی و اگر بخواهی کتاب خود را برای تو می فرستم

ص: 196

تا خط مشی که بر طبق آن عمل می کنم را ببین آیا من از آن خط مشی و برنامه روشمند تهیه کردم خارج شدم یا نه سپس، بگویی دکتر عصام، از برنامه که در روز اوّل مناظره آن را طرح ریزی کرده خارج شد.

برخورد مذهب شیعه دوازده امامی با غلو و غلات على اللهى خطابيه

اما پیرامون مسئله که درباره روایات غلات علی اللهی ها خطاییه گفتی که آنان غلات هستند من می گویم: از الآن تا روز قیامت لعنت خدا بر آنان باد، چه دخلی دارد غلات على اللهى ها خطابيه با حدیث ثقلین؟ آیا دیدید عده در مورد حضرت مسیح افراط کردند آیا باید بگوییم حضرت مسیح را رها کنیم؟ شیخ عثمان آیا اگر عده ای بر علیه پیامبران غلو کردند آیا من و تو باید آن پیامبر را رها کنیم پس، اگر عده ای از مردم در مورد اهل بیت خدا از همگی خشنود باد غلو کردند ما باید اهل بیت را رها کنیم؟ آیا من و تو دلیلی موجهی در پیشگاه خداوند سبحانه و تعالی داریم که آن را رها سازیم حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله را: خلفای بعد از من دوازده نفر در کتاب صحیح امام مسلم و در کتاب صحیح امام بخاری، به خاطر این که غلات علی اللهی ها خطابیه افراط گرایان در مورد ائمه اهل بیت افراط کردند و غلو کردند؟ و به خاطر این که عده ای از غلات علی اللهی ها خطابیه در مورد اهل بیت غلو کرده اند ما باید از حدیث ثقلین دست برداریم. شیخ عثمان، در کتب شیعه دوازده امامی ها سخنان بسیار از امام علی و یازده فرزندشان در لعن و در تکفیر غلات علی اللهی ها خطابیه هست و تو به سخنان اهل بیت

مطهرین در لعن فرقه خطابیه مراجعه کنی؛ ولی شیخ عثمان موضوع فرقه خطابیه و غلات على اللهی یک بحث دیگری است ربطی به حدیث ثقلین ندارد و من کتابی کامل پیرامون برخورد شیعه دوازده امامی با غلات على اللهی ها خطابیه که آن را نوشتم به عنوان (نقد ادله قرآن و حدیثی که غلات علی اللهی ها خطابیه به آنان استناد می کنند) و مشکل این جاست که شیخ عثمان بین حدیث رسول خدا بعد از من دوازده امام و بین غلو کردن خطابیه پیرامون امامان دوازده گانه اهل بیت تلازم و ترادف قائل است؟

بین حدیث کساء و بین غلو کردن خطابیه در اهل کساء چه ملازمه و ارتباطی وجود دارد؟! چه رابطه بین حدیث ثقلین و بین غلو کردن خطابیه در اهل بیت است؟! من می خواهم بگویم

ص: 197

رها كن بحث غلات على اللهى ها خطابیه را در آینده از غلات على اللهى ها خطابيه بحث خواهیم کرد خدا آنان را لعنت کند. و به خدا پناه می برم از آنان سپس، در جلسه دیگر بحث خواهیم کرد بترسیم از روز قیامت که فرا برسد که در برابر ذات آلهی قرار گیریم سپس، به ما بگوید چگونه اهل بیت را رها کردید؟ در مناظره دوگانه بین ما و خداوند چگونه رها کردید حدیث ثقلین را که در مسلم آمده؟! چگونه رها کردید حدیث اثنی عشر را که در کتاب مسلم و بخاری آمده؟! چگونه رها کردید حدیث کساء را که در کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری آمده؟ به خداوند جواب بدهیم، ما بعضی غلات على اللهی ها خطابیه را دیدیم؛ لذا اهل بیت را رها کردیم. برادر من شیخ عثمان، آیا این جواب ذات آلهی را قانع می سازد؟ دلیل قانع کننده در پیشگاه آلهی است؟ بله ممکن است یک شخصیت وهابی قانع شود؛ ولی دلیل محکمی در برابر ذات آلهی نیست؛ یعنی باید مسئله غلات علی اللهی ها خطابیه را از خودمان دور سازیم و این مسئله ما را دور نکند از اهل بیت.

من روایات فراوانی از اهل بیت در تکفیر و لعن غلات على اللهى ها خطابیه خوانده ام یکی از ائمه اهل بیت می گویند: غلات علی اللهی ها خطاییه که لعنت خداوند بر آنان روایاتی از زبان ما گفته اند تا شما را از ما دور سازند، پس، غلات علی اللهی ها خطابیه را باور نکنید و ما را (اهل بیت را) ترک نکنید و مخالفت نورزید (حدیث ثقلین) یعنی این مسئله واقعاً یک جریان عجیبی است آیا تو رها می کنی حضرت عیسی را به خاطر غلو کردن بعضی از مسيحيان دربارة او؟ آیا رها می کنی حدیث ثقلین را به خاطر این که تو برخورد کردی با بعضی از غلات علی اللهی ها خطابیه؟ آیا اهل کساء را رها می سازی به خاطر این که بعضی از مردم در آنان غلو کردند؟ شیخ عثمان لازم نیست به تمام روایات اهل بیت مطهرین که وارد شده در کتب مذهب شیعه دوازده امامی معتقد باشی من وارد مذهب شیعه دوازده امامی شدم؛ ولی به بسیاری از روایات که نسبت داده اند به اهل بیت مطهرین در کتب این مذهب ایمان ندارم؛ چون روایات اهل بیت در کتب شیعه دوازده امامی برخی آنان معتبر برخی آن روایات معتبر نیست، و کسی که نمی تواند بگوید پس، تو از شیعه دوازده امامی نیستی، کسی نمی تواند حکم کند به خروج من از مذهب شیعه

دوازده امامی حال هر که

ص: 198

بخواهد باشد، یعنی برادر من زمانی که من و تو بحث می کنیم از اهل بیت نباید محیط حاکم بر بحث در این مناظره متأثر از افکار و روایات غلات علی اللهی ها خطابیه در اهل بیت باشد؛ چرا که اگر در حال و هوای غلات على اللهى ها خطابيه بخواهیم به سر ببریم از اهل بیت دور خواهیم شد.

من یک کتابی پیرامون نوع برخورد مذهب شیعه دوازده امامی از غلو و غلات على اللهى خطابيه را نوشتم و برای تو می فرستم، در همین کتابم پیرامون غلو چیست؟ و معنای غلو کردن و چه غلوى مستوجب خروج از اسلام می شود؟ و چه غلوی ما را از اسلام خارج نمی کند بحث و بررسی کرده بودم و موضوع های دیگری در آن کتاب وجود دارد که مسئله مورد بحث در این مناظره نیست، مسئله مورد بحث در این مناظره اهل بیت است و آیات قرآن کریم و احادیث راستین رسول خدا در مورد فضایل اهل بیت مطهرین است.

حدیث ثقلین در منابع مهم اهل سنت

اما؛ راجع به مسئله ای که تو گفتی پیرامون این که من گفتم: حدیث ثقلین در کتاب صحیح مسلم وجود دارد بله در کتاب مسلم ذکر شده؛ ولی به این گونه ذکر شده (کتاب الله و اهل بیتی) و تو در جلسه گذشته گفتی حدیث ثقلین در صحیح مسلم آمده و من از تو سؤال کردم مراد از ثقلین چیست گفتی (کتاب الله و اهل بیتی) زمانی که تو می گفتی دکتر عصام گفته حدیث ثقلین در صحیح آمده تو نیز این را گفته ای آیا اصلاً یکی از مسلمانان وجود دارد که گفته باشد حدیث ثقلین در صحیح مسلم ذکر نشده من به تمام شرح های حدیث ثقلین مراجعه کردم از قدیم ترین شرح ها تا قرن چهارده هجری و اقوال موجود در مورد حدیث ثقلین و نظریات آنان به دست آمده و به این نتیجه رسیدم که تمام آنان قایلند به این که حدیث ثقلین در صحیح مسلم ذکر شده و مراد از ثقلین (کتاب خدا و اهل بیت پیامبر است) زمانی که گفتی من گفته ام: این حدیث در صحیح ذکر شده درست این حدیث موجود است؛ ولی من نگفتم با لفظ عترتی آمده منظورم این که بالفظ عترتی در صحیح نیامده؛ بلکه من گفتم: و اهل بیتی در صحیح مسلم آمده بالفظ کتاب الله و اهل بیتی آمده.

ص: 199

پاسخ سوال (9) عثمان الخمیس در دوازدهمین مناظره

اما قضیه محمد علی بار ممکن است برای تو اشتباه رخ داده شده من گفتم: محمد علی بار یکی از شخصیت های سر شناس معاصر وهابی است و بعد تو؛ چرا دنبال خصوصیات محمد علی بار می گردی؟ باید دنبال آن چه را که بار در کتابش به چاپ سعودی گفته باشی ببینی او چه گفته خواه از روی علم باشد یا از روی علم نباشد نادان باشد یا نادان نباشد او در چاپ سعودی این چنین گفته در کتاب (طب الامام رضا) که در سعودیه پخش شده با چاپ وهابی و چیزی که حقیقتا عجیب است این که حدیث ثقلین کتاب الله و اهل بیتی علی رغم این که در صحیح مسلم و سنن ترمذی و مستدرک حاکم نیشابوری آن را حسن دانسته و در مسند احمد آمده؛ ولی بیشتر دانشمندان معاصر و سخنوران آن را نادیده می گیرند و اظهار نادانی می کنند و به جای حديث: إني تارك فيكم ما إن تمسكتم به لن تضلوا بعدى ابداً كتاب الله و سنتی که در موطا امام مالک آمده این شخصیت هنوز گفته های اوست (محمد علی بار) و در سند این روایت ضعف و انقطاع وجود دارد اگر چه متن و معنای آن صحیح باشد و هر دو حدیث کتاب الله و سنتی و کتاب الله و اهل بیتی را هر دو با هم ذکر می کردند به خاطر اهمیت این دو حدیث در این باب از بحث؛ اما کتمان کردن این حدیث با علم به این که یک حدیث صحیح است مستوجب آن چه که خداوند و رسولش کننده این کار را تهدید به لعنت کرده همان گونه که خداوند فرموده:

(إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ ما أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَ الْهُدَى مِنْ بَعْدِ ما بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتابِ أُولئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ يَلْعَنُهُمُ اللأَعِنُونَ * إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا وَ أَصْلَحوا وَ بَيَّنُوا فَأُولَئِكَ أَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَ أَنَا التَوَّابُ الرَّحِيمُ.) (سوره بقره: 160-159)

آن گروه از علمای اهل کتاب که آیات و ادله روشن را که برای هدایت خلق فرستادیم کتمان کرده پس از آن که برای مردم در کتاب آسمانی روشن کردیم آنان را خدا لعن می کند و جن و انس و ملک نیز لعن می کنند، مگر آنان که توبه کردند و مفاسد اعمال خود را اصلاح کردند و روشن کردند برای مردم آن چه را که کتمان می کردند پس، توبه این گروه را می پذیرم که منم پذیرنده توبه و مهربان بخلق.

ص: 200

و رسول خدا فرموده-ادامه گفته های وهابی معاصر محمد علی بار-:

من كتم علماً يعلمه، الجمه الله بلجام من نار يوم القيامة.

هر کسی علمی را که می داند کتمان کند خداوند در روز قیامت لگام از آتش برای او می زند.

پس، بر حذر باشند. -گفته ای از وهابی معاصر محمد علی بار است- کسانی که آن چه را که خداوند از فضل بر اهل بیتش نازل ساخته را پنهان سازد و آن را ذکر نکنند آنان مانند احبار یهود که کتمان می کردند علم خود را به رسالت پیامبر به خاطر بغض و حسادتی که نسبت به او داشتن عمل می کردند آنان دچار خسران آشکار هستند تو را به خدا ای برادر من، این گفته های درست است (محمد علی بار درست گفته) من وهابی بودم تا این که اکثر عمر من گذشت و این حقیقت را در بیشتر خطبه ها و منبر های وهابی ها و بیشتر سخنوران و خطیبان منبر ها مساجد وهابی یافتم. شیخ عثمان، تو را به خدا قسم تو را به خدای که لا اله الا هو آیا یکی از خطیبان و منبر ها وجود دارد که بر منبر خود بگوید کتاب الله و اهل بیتی یا این که آنان را تکرار می کنند کتاب الله و سنتّی؟! گفته های محمد علی بار ان شاء الله درست باشد تو الآن می گفتی محمد علی بار را نمی شناسی اگر تو آن را نمی شناسی غیر تو او را می شناسد؛ چرا که هر فردی که تو او را نمی شناسی به این معنا نیست که این فرد ناشناس باشد و من الآن شماره تلفن او را ندارم تا تلفن بزنی و با او آشنا شوی او فردی شناخته شده او استاد دانشگاه سعودی است و اگر خداوند بخواهد عالم یا نادان و جاهل باشد تا زمانی که گفته های او صحیح و سالم باشد هیچ لزومی ندارد که حتما نزد تو شناخته شده باشد او شخص معروف و شناخته شده و فکر نمی کنم کسی او را نشناسد و تو از کویت هستی می دانی که محمد علی بار در مجله اسلامی کویتی مجله المجتمع که از طرف جمعیه اصلاح که سر دبیر آن اسماعیل شطی و غیر اوست مقالاتی پیرامون بنی اسرائیل نوشته و امّا از تاریخ و بیوگرافی شیخ دکتر محمد علی بار ایراد نگیر این طور نیست که به آن شناخت نداشته باشی تو اگر بخواهی بر گفته های او ایراد بگیر و من توقع دارم حرف های او را اگر نمی پذیری رد کنی و دلایل خود را هم روشن کنی بخاطر این که می گفتی او را نمی شناسم.

ص: 201

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

حالا نوبت تو بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

ببخشید!! برای این که برای مردم کلمات اشتباه نشود فقط می خواهم مردم را نسبت به گفته های دکتر عصام، آگاهی دهم.

دکتر عصام گفت: من و او توافق کردیم بر آیه به آیه یا حدیث به حدیث و من هنوز بر سر حرف خود هستم؛ زمانی که گفتم: هر آن چه تو می خواهی مناظره می کنیم، هیچ مانعی نزد من نیست. مهم این که این مناظره ادامه داشته باشد.

هم چنین امور دیگری وجود دارد که آنان را ذکر کرد؛ ولی من نمی خواهم با ذکر آنان وقت را تلف کنم؛ لذا وارد موضوع صحبت ما می شوم و خواهش می کنم برای دکتر عصام ده دقیقه، برای من ده دقیقه مشخّص شود تا صحبت کنم از آن چه حضّار و شنونده ها دوست دارند ان شاء الله تبارک و تعالی.

قبل از شروع می پرسم آیا بحث پیرامون حدیث کساء تمام شد است و اگر تمام شده باشد هیچ مانعی برای شروع یک بحث جدیدی وجود ندارد خداوند همه شما را مبارک کند.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

حالا نوبت تو بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

در حقیقت بزرگ ترین اشکالی که وجود دارد عبارت از اشکال های که شیخ عثمان آن را پیرامون حدیث کساء ذکر کرد تو گفتی و من از گفته تو کاملاً تعجب کردم تو گفتی نقل روایت از ام سلمه پیرامون حدیث کساء سند آن ضعیف است این درست نیست زمانی که من به تو گفتم: امام ابن تیمیه و امام بیهقی و امام آلبانی آن را صحیح دانستند به من گفتی: بله آن را صحیح دانستند؟ ولی مگر ما توافق نکردیم که بحث کنیم از حدیثی که همه آن را صحیح دانستند؟ شما را به خدا آیا این یک جواب علمی و قانع کننده است زمانی که تو حدیثی را تضعیف می کنی

ص: 202

و من آن را صحیح می دانم و کسانی که قایل به صحت آن برای تو ذکر می کنم تو گفتی ما بر آن توافق نداریم؟ من می گویم: انسان باید در تصحیح و تضعیف احادیث تقوی پیشه کند اگر این روایت از یک طریق واحدی از ام سلمه نقل شده و ضعیف است باید بررسی شود اما این که در تمام طرقی که ذکر شده ضعیف است این امر ممکن نیست این بر خلاف امانت است و من خواهش می کنم در مناظره کردن با من از این روش استفاده نکنی یعنی زمانی که می گفتی ضعیف عقب نشینی می کنی باید از اوّل حقیقت را ذکر کنی تا لزومی به تعلیقه و شرح و توضیح گفته های تو نباشد از حیث علمی این امر درست نیست از حیث امانتداری علمی و دینی نیز صحیح نمی باشد از حیث برنامه علمی تو عقب نشینی می کنی در هر بار حدیثی را می آوری و می گفتی ضعیف است پس، من به تو می گویم: که آلبانی آن را صحیح دانسته و حدیث کساء در صحیح مسلم آمده؛ اما از تو پنهان مانده و تو از آن غفلت کردی و اما از عایشه نقل شده و همه نیز مثلا حدیث ثقلین متأسفانه انگار این حدیث از تو پنهان مانده یا توجه و التفاتی به حديث (ثقلین) که در کتاب امام آلبانی سلسله احادیث صحیح آمده نداشتی انگار توجه نداشتی که امام آلبانی رضوان الله علیه این حدیث را

ذاتاً صحیح می دانسته.

من بسیار متأسفم ممکن است عبارت امام آلبانی رضوان الله علیه از تو پنهان مانده باشد بله او گفت: او آن را صحیح دانسته این حدیث را از این سلسله سند که نسبت غیر صحیح گشته ای؛ ولی تو عبارت دیگر او را که در صفحه 358 جلد 4 چاپ معارف ریاض که چاپ وهابی معروف که کاملا روشن است را فراموش کرده و مراجعه کن به مناظره او با دکتر علی احمد سالوس زمانی که توضیح داد و گفت: بعد از به دست آوردن این حدیث (حدیث ثقلین) به عبارت های غیر از عبارت های موجود در صحیح مسلم، تو می توانی الآن بیابی و به من بگویی من عبارت حدیث ثقلین که در صحیح مسلم آمده اعتقاد دارم و الفاظی که مسلم آن را آورده قابل پذیرش است؛ ولی شما را به خدا قسم آیا راضی می شوی که حدیث را با الفاظی غیر از الفاظی مسلم آمده و بزرگان علمای اهل تسنن آن را صحیح دانسته را نادیده بگیرید؟ این قول های که الآن ذکر می کنم کسانی که (حدیث ثقلین) یا آن چه از الفاظ اضافی بر حدیث ثقلین که در صحیح مسلم آمده و آیا تو این روش را پیاده می کنی آیا هر زیادتی بر الفاظی

ص: 203

که در صحیح مسلم آمده را نمی پذیری؟ اگر قایل به این مطلب باشی تو از اهل سنت و جماعت خارج شدی؛ چرا که اهل تسنّن و جماعت اجماع کردند به این که الفاظ زاید بر احادیثی که در بخاری و مسلم آمده را بپذیرند.

تو؛ چرا در مورد غیر حدیث ثقلین الفاظ زاید بر احادیث وارده در صحیح مسلم را می پذیری؛ ولی در مورد الفاظ زاید در غیر صحیح مسلم را نمی پذیری و اگر نه در حقیقت این یک توطئه بر حدیث ثقلین است ای برادر من، می ترسم در همان اشتباهی که دکتر سالوس دچار آن شد تو هم دچار آن شوی زمانی که دکتر سالوس حدیث ثقلین به غیر الفاظی که در صحیح مسلم آمده را تضعیف کرد و پذیرفت که امام آلبانی رضوان الله علیه در این مورد گفت: -دقت کن در این گفته ها- من می ترسم که تکرار کنی خطای دکتر دانشگاهی معاصر دکتر احمد سالوس مسئله این که تو اشتباه کردی گفتی این که او آن را صحیح دانسته به خاطر دلایل غیر بله آن را صحیح لغیره دانسته در بعضی از طرق روایی، حرف تو درست است؛ ولی امام آلبانی این عبارت را گفت: بسیاری از طرق و سند ها وجود دارد که به ذاته صحیح یا مستوجب حسن بودن روایت است شما را به خدا آیا تو هر حدیثی که لغیره صحیح شده را نمی پذیری رد می کنی؟ آیا کسی که از علمای اهل تسنن قایل به عدم حجیت صحیح لغیره می باشند و اگر گفتی صحیح لغیره حجت نیست این گفته به این معنا خواهد بود که تو ده ها حدیث؛ بلکه صد ها حدیث موجود در کتاب های اهل تسنن که در تمام کتاب های فقهی از آن استفاده می شود را انکار کردی در ابتدای امر من می خواهم به تو هشدار دهم که مواظب باش به اشتباه دکتر سالوس دچار نشوی آلبانی این عبارت را گفته سالوس دچار اشتباه و خطای بزرگی شده ملتزم به حدیث ثقلین با الفاظی که در مسلم آمده و تمام الفاظی که در غیر صحیح مسلم ذکر شده را پذیرفت و در نتیجه با امام ذهبی، امام آلبانی و امام ابن حجر عسقلانی مخالفت ورزید و با بزرگان ائمه اهل تسنن نیز مخالفت ورزید و در نتیجه از روش اهل سنّت خارج شد و داخل روش دیگری شد آلبانی این عبارت را گفته که من برای تو آن را نقل می کنم به خاطر این که تو بدون تفکر حرکت می کنی به سمت تفکر دکتر سالوس بدون این که فکر کنی گفت: بعد از به دست آوردن حدیث و آن را تصحیح کرد بعد از مدت ها برای من نوشت این که از دمشق مهاجرت کنم به

ص: 204

عمان سپس، به سمت امارات عربی سفر کنی و در قطر با بعضی از اساتید و دکتری نیکو ملاقات کردم منظور احمد سالوس همان گونه که برای او اثبات شد بعد از مراجعه به رسآله تضعیفی حدیث ثقلین به نوشته احمد سالوس به من یک رسآله چاپ شده در تضعیف حدیث ثقلین هدیه داد همان گونه که در الفاظ عبارات اضافه بر آن چه آمده در صحیح مسلم بعد از خواندن آن برای من آشکار شد که دکتر سالوس در مورد علم حدیث، این حدیثی جدیدی است در این صناعت. آیا حدیث تو هم جدید است در این صناعت از دو جهت متأسفانه این دو جهت در شیخ عثمان نیز وجود دارد.

جهت اول: منظور دکتر علی احمد سالوس در به دست آوردن حدیث ثقلین با الفاظ غير صحيح مسلم اکتفا کردند بر بعضی از مصادری و منابعی که در چاپ های متداول وجود دارد و این یک مشکل بزرگی است ای برادر من؛ ولی او کوتاهی وحشتناکی در تحقیق پیرامون حدیث ثقلین در غیر کتاب صحیح امام مسلم کرده و بسیاری از طرق روایی و سند هایی روایی که ذاتا صحیح یا حسن هستند را از دست داد، نادیده گرفت و این همان مشکل شیخ عثمان است زمانی که تضعیف کرد حدیث ام سلمه را ضعیف شمرد، از طریق بررسی بعضی از طرق روایی و بسیاری را نادیده گرفت همان مشکلی که احمد سالوس داشت را تکرار کرد سپس، آلبانی گفت.

جهت دوم: در این جهت متأسفانه در شیخ عثمان نیز وجود دارد او توّجه به اقوال و مطالب علمای که صحیح دانسته حدیث ثقلین را نکرده.

هم چنین شیخ عثمان، تو توجه نکردی به گفته های تصحیح کنندگان حدیث کساء که از ام سلمه نقل شده همان مشکلی که دکتر سالوس دچار آن شده شما هم (شیخ عثمان)، دچار آن شده اید ادامه می دهم گفته های امام آلبانی دکتر سالوس را توجه به گفته های تصحیح کنندگان از علماء نکرده و توجه به قاعده آنان نکرده. شیخ عثمان، دقت کن برادر من به این قاعده؛ چرا که منشأ و سر آمد اشتباه بسیاری از کسانی که احادیث صحیح را تضعیف کرده اند در این روزگار می باشد خواه از شیعه دوازده امامی ها باشند یا از وهابی ها باشند یا از اهل تسنن؟ این اشتباه نزد همه موجود است. به این قاعده دقت کن قاعده که در حدیث آن را ذکر کرده اند و قاعده ای که

ص: 205

برای حدیث ثقلین استفاده شده حتی این قاعده مهم نزد علمای حدیث مذهب شیعه دوازده امامی مورد قبول و معتبر است. امام آلبانی رضوان الله علیه در مورد این قاعده می گفت: قاعده مهم می گفت: حدیث ضعیف دقت کن در این مطلب قوی می شود به سبب کثرت طرق روایی و به خاطر عدم توجه به این نکته بسیاری از احادیث صحیح را ضعیف شمرده اند تو هم دچار همین اشتباه گشتی و به تصحیح ائمه اهل تسنن که به یک طرق اکتفا نکرده اند و به مجموعه طرق نگاه کرده اند توجه نکردی و قاعده علمی در صحیح لغیره را می دانی فرض کن در طبقه اول دو نفر این حدیث را نقل کرده اند و نه تای اول ضعیف بودند یک نفر باقی است و در طبقه دوم هشت نفر از ده نفر ضعیف بوده اند سپس، یک نفر از طبقه اولی و دو نفر از طبقه دوم و در طبقه بعد افراد ضعیف هفت نفر بودند می ماند سه نفر وقتی ترکیب جمع می کنی حدیث ما صحیح لغیره خواهد بود آیا تو راه و روش عبدالمنان در برخورد با حدیث قبول داری؟ که آلبانی بر آن ایراد گرفت آیا می دانی که او حدیث سنتی و سنة الخلفاء الراشدین را چرا ضعیف دانسته است؟ چرا که او به این قاعده اعتقاد نداشت به شواهد دقت نکرد؟ آیا به روش حسن سقاف ملتزم باشیم؟ به خاطر این که او حدیث کتاب الله و سنتی ضعیف شمرده به خاطر عدم تقید به این قاعده بعضی از طرق روایی این حدیث نگاه کرد پس، دید بعضی از طرق ضعیف است و توجه به طرق روایی دیگر این حدیث نکرده شیخ امام آلبانی رضوان الله علیه در یک مفاد خاص بر او ایراد گرفت و هم چنین ایراد گرفت بر علی عبدالمنان در کتاب با عنوان (الردّ علی عبدالمنان) و متأسفانه می بینیم تو با پشتکار حرکت می کنی به سمت علی عبدالمنان؛ ولی در جبهه مقابل. شیخ عثمان، مواظب باش جبهه گیری تو در برابر مذهب شیعه دوازده امامی باعث نشود تو دچار اشتباه شوی که الآن متوجه آن می شوی؛ ولی در آینده خواهید فهمید خطا های خود را به خاطر این که احادیث فراوانی وجود دارد که تو آنان را تضعیف کردی به علت عدم التزام به قاعده مذکور مثلا تضعیف كردى حديث: أنا مدينه العلم و عليّ بابها بله بدون شک بعضی از طرق روایی آن ضعیف بوده؛ ولی چرا به طرق روایی دیگری که وجود دارد نگاه نمی کنی؟ آیا مگر نه این که طرق روایی دیگر که وجود دارد باعث شد امام بن حجر عسقلانی این حدیث را حسن بداند؟ و امام غماری مغربی به خاطر اطلاعی که نسبت به شواهد موجود که امام عسقلانی

ص: 206

از آن بی اطلاع بوده حدیث را صحیح دانسته و گفته:؛ بلکه صحیح است و اگه عسقلانی زنده می ماند و دست نوشته ها را می دید و طرق روایی که من آنان را پیدا کردم پیدا می کرد حتما می گفت: این حدیث حدیث صحیح است.

من و تو باید آزاده و متقی باشیم و به خاطر خدا تقوی را پیشه خود گیریم. و تو می دانی اسلام نسبت به کسی که حدیث صحیحی تضعیف کند چیست؟ نزد مذهب وهّابیت و نزد مذهب شیعه دوازده امامی قاعده محدثین (راویان حدیث) از وهابی ها و از شیعه دوازده امامی ها وجود دارد که کسی که حدیث صحیح را تضعیف کند متهم به دینش می شود این قاعده نزد علمای حدیث شیعه دوازده امامی و علمای حدیث اهل تسنن وجود دارد و این امر یک مسئله ی بسیار خطرناکی است پس، خواهش می کنم تقوای آلهی را پیشه خود ساز و با حدیث رسول خدا این گونه برخورد نکن والا پیامبر روز قیامت دشمن تو خواهد بود.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

حالا نوبت تو بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

خوب برای این که دکتر عصام، بحث را طولانی نکند می روم سراغ اصل مطلب. می گفت (دکتر عصام): زمانی که من را ملزم کرده عقب نشینی کنم انگار با دلایل من را محکوم کرده و من عقب نشینی کردم؛ ولی اگر این عقب نشینی من به سوی حق بوده من آن را انکار نمی کنم؛ ولی یادم نمی آید که هم چنین اتفاقی افتاده باشد و از طرح این مسئله وقت حاضر چه هدفی دارد می خواهد بحث من با او از قضیه طرق روایی و صحیح لغیره و این که این صحیح است؛ ولی ضعیف است در بعضی از طرق روایی؛ ولی اگر جمع کنی طرق روایی به حدیث صحیح می رسی وقت من را تلف کند آیا این همان دلایل قطعی و قوی برای اثبات امامت علی بن ابی طالب رضوان الله علیه است. آیا مگر نگفتی احادیث قطعی یقینی داری؟ و گفتی می خواهی از مسلّمات و احادیث متفق علیه که همه مسلمانان این احادیث را قبول دارند بحث کنی و از این که فلانی آن حدیث را صحیح دانسته و فلانی

ص: 207

آن حدیث را ضعیف دانسته بحث نکنی؟! و به من گفتی با تو مناظره نمی کنم مگر در احادیث قطعی و یقینی و متفق علیه که مورد قبول همه علمای اسلام است، و من به تو گفتم: در مورد آیات قرآن را بحث کنیم تا هرگز با تو مخالفت نکنم؛ ولی تو به من گفتی: راه ورود به بحث در مورد آیه تطهیر فقط از طریق بررسی حدیث کساء است و زمانی که دیدی حدیث کساء به روایت عایشه تو را به هدفت نمی رساند من را ملزم کردی به بحث از حدیث کساء به روایت ام سلمه که باز هم تو را به هدف مورد نظرت نمی رساند اگر بازهم من تسلیم صحیح بودن حدیث کساء به روایت ام سلمه شوم بازهم هیچ تأثیری نخواهد داشت؛ لذا دکتر عصام، به حدیث کساء در کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری اکتفا نکرده؛ بلکه او حدیث کساء در غیر کتاب صحیح امام مسلم نیز بحث کرد که مورد بحث من و توست که آیا صحیح است یا نه؟ آیا تو الآن می خواهی من را مشغول کنی به صحیح بودن یا ضعیف بودن حدیث کساء این راوی و ناقل این حدیث ثقه است و چرا ابن معین آن را ضعیف دانسته و چرا امام احمد بن حنبل آن را توثیق کرده؟ با این کار از موضوع بحث من و بحث تو را خارج خواهی شد تو گفتی بحث نخواهی کرد مگر در احادیثی که همه علمای اسلام آن

احادیث پذیرفته اند.

آيا حديث ثقلين مگر در صحیح امام مسلم نیشابوری نیامده؟ خوب آن را بحث کن از حدیث ثقلین در صحیح مسلم آمده و بحث کن از حدیث کساء که در صحیح مسلم آمده بحث کن و آن حدیث کساء که از عایشه نقل شده تو سراغ حدیث کساء که از ام سلمه نقل شده، می روی و این حدیث خارج از صحیح مسلم است، و بعداً پناه بردی به حدیث انس بن مالک و آن چه تو دنبال آن هستی در این حدیث وجود ندارد در آن فقط این آمده که پیامبر از خانه اهل کساء عبور می کردند و آنان را به خواندن نماز یاد آوری می کرد و من به تو گفتم: که این حدیث صحیح است الآن بحث من و تو به پایان رسید و الآن دکتر عصام، می خواهد از این بحث بیرون برود یا این که می خواهد به همین بحث ادامه دهد؟! دکتر عصام، من می خواهم به جای این که من و تو در مورد فقه و معنى و محتوى حديث کساء را بررسی کنیم، بیا دکتر عصام، با هم در مورد سند و مآخذ و منبع حديث كساء

ص: 208

صحبت کنیم و با هم بررسی کنیم تمام منابع و مآخذ و طرق روایی حدیث کساء را بررسی کنیم، بیا پیرامون این منابع و طرق و مآخذ حدیث کساء را بحث کنیم تا ببنیم؛ چرا دکتر علی احمد سالوس مصری حدیث کساء را تضعیف کرده و آلبانی آن را صحیح دانسته، من نمی دانم؛ چرا نظر شیخ آلبانی تکیه گاه و حرف اصلی تو شده است.

ای برادر من، (دکتر عصام)، خداوند تو را مبارک کند به خاطر این که وقت مردم را تلف نکنی وارد موضوع اصلی شوی به تو گفتم: چه بهره می بری از حدیث کساء حدیث بر چه چیزی دلالت دارد از بحث کردن پیرامون آن چه فایده می بری؟!

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

حالا نوبت تو بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

ملاک تضعیف و تصحیح احادیث

دکتر عصام العماد:

در اوّل بحث می خواهم یک نکته اساسی را توضیح دهم حرف های من موجود است و الحمد هر دو ما زنده هستیم من چه گفتم: زمانی که گفتم: من و تو حرف های می گوئیم: از آن چه آن توافق کردیم؟ یعنی منظورم آن چه در کتاب های شیعه دوازده امامی ها و کتاب های وهابی ها آمده و کتاب های اهل تسنّن آمده مانند حدیث ثقلین در کتاب های ما و شما آمده بین شیعه دوازده امامی و شما مورد توافق است؛ اما پیاده کردن این قاعده شیخ عثمان، ممکن نیست انسان این قاعده را بپذیرد قاعده که تو آن را ذکر کردی یعنی اگر حدیثی که اهل تسنن در آن اختلاف کردند را رد کنیم پایبندی به این قاعده مستوجب آن خواهد بود که بسیاری از احادیث راستین پیامبر را رد کنیم می دانی حتی حدیث مشهور نزد اهل تسنن حدیث: (خلافت بعد از من سی سال باشد بعد از آن پادشاهی بود دندان گیرنده)، الخلافه بعدى ثلاثون سنه ثم يكون ملكاً عضوضاً، نیز مورد اختلاف است. تو می دانی علامه معاصر معروف محب الدین خطیب این حدیث را ضعیف دانسته در تعلقه که بر کتاب العواصم من القواصم تأليف ابى بكر بن العربي

ص: 209

در حاشیه نوشته این حدیث را ضعیف دانسته و سه علت آن نام برده سپس، گفت: علت چهارم ضعیف حدیث:

الخلافة بعدي ثلاثون سنة ثم يكون ملكاً عضوضاً.

خلافت بعد از من سی سال باشد، بعد از آن پادشاهی دندان گیرنده.

به خاطر این که این حدیث مخالف با حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله الله خلفای بعد از من دوازده نفر است، چون زمان خلافت خلفای پیامبر فقط سی سال است. باید بگوییم که حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفر حدیث جعلی؛ چون زمان خلافت خلفای دوازده نفر بیشتر از سی سال است.

این فرد وهابی معاصر است و تو در کتاب های خود به او استشهاد می کنی و بر گفته های او تکیه می کنی در کتابت کشف الجانی محمد التیجانی، در نوار های خود بر او تکیه می کنی پس، تو اگر بخواهی این قاعده را پیاده کنی و بگویی فقط احادیثی که بین اهل سنت مورد توافق است می توان بر آن تکیه کرد پس، تو دین و عقاید خود را از دست خواهی داد و دیگر باید حدیث خلافت بعد از من سی سال است را حدیث جعلی بگویی، و اگر حدیث بعد از من خلافت سی سال خواهد شد قبول نکنی، باید به خلافت ابوبکر و عمر و عثمان را قبول نکنی و هم چنین اگر بخواهی این قاعده را پیاده کنی و بگویی فقط احادیثی که بین اهل سنت مورد توافق است می توان بر آن تکیه کرد پس، باید حدیث پیامبر:

عليكم بسنتى و سنة الخلفاء الراشدين من بعدي؛

بعد از سنّتم را به سنت خلفای من عمل کنید؛

را قبول نکنی، آیا نمی دانی شیخ عبدالمنان آن حدیث را ضعیف شمرده و امام آلبانی گفته او را نپذیرفته و آن را رد کرده و دلایل فراوانی در کتابی که نزد من است نوشته آیا این قاعده را باید پیاده کنیم؟ شیخ عبدالمنان این حدیث ضعيف شمرده حدیث: عليكم بسنتی و سنه الخلفاء الراشدین و گفت روایت نشده مگر از یک نفر آیا پایبند به این قاعده شویم؟ و اگر ملتزم به این قاعده شوی از آیین اهل سنت خارج خواهی شد. در حقیقت هیچ یک از اهل تسنّن نگفته حدیثی که مورد اختلاف است مورد احتجاج قرار نمی گیرد مثلا در حدیث: (خلافت بعد از من

ص: 210

سی سال باشد، بعد از آن پادشاهی بود دندان گیرنده)، الخلافه بعدی ثلاثون سنه ثم يكون ملكاً عضوضاً، اختلاف کردند. شیخ محب الدین خطیب در تعلیقه حاشيه كتاب العواصم من القواصم می گوید: حدیث (خلافت بعد از من سی سال باشد، بعد از آن پادشاهی بود دندان گیرنده)، یک حدیث ضعیفی است که امام بخاری و امام مسلم از آن حدیث اعراض کردند و در کتاب شان این حدیث نقل نکردند، در حالی که امام بخاری و امام مسلم از حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله: خلفای بعد از من دوازده نفر اعراض نکردند و در کتاب شان این حدیث نقل نکردند، یعنی شیخ محب الدین خطیب می گوید: حدیث خلافت بعد از من سی سال از لحاظ معنی و مفهوم و مضمون مخالف مضمون و معنى و محتوى حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفر. پس، حدیث: (خلافت بعد از من سی سال باشد، بعد از آن پادشاهی بود دندان گیرنده) ضعیفی است و معتبر نیست.

شیخ عثمان، به حاشیه کتاب العواصم حاشیه شیخ وهابی معاصر محب الدین رضوان الله علیه نزد وهابی ها پخش شده نگاه کن، در این کتاب می گوید :حدیث: (خلافت بعد از من سی سال باشد، بعد از پادشاهی بود دندان گیرنده)، بسیاری از دانشمندان و علماء آن حدیث را ضعیف شمرده اند غیر معتبر می دانند که دلیلی برای ذکر آن نیست، پس شیخ عثمان، آیا تو پایبند می شوی که بحث از احادیثی که علمای اهل سنت در آن اختلاف کردند، در مورد آنان مناظره نکنیم؟ شیخ عثمان، مواظب باش گرفتار قاعده که خود، آن را به وجود آورده ای نشوی؛ چرا که این یک امر بسیار خطرناکی است شیخ امام آلبانی رضوان الله علیه همواره در طول زندگی خود بر حذر می داشت افراد را از این قاعده و امام ابن تیمیه رضوان الله علیه کتابی در رد بر امام بن حزم ظاهری نوشت که در آن از این قاعده خطرناک برحذر می داشت. قاعده که شیخ عثمان به سمت آن در حرکت است نگاه کن رسآله امام ابن تیمیه رضوان الله علیه در رد بر امام ابن حزم ظاهری را زمانی که بر حذر داشت از جریان تضعیف احادیث راستین رسول خدا هر حدیثی از احادیث رسول خدا به سبب یک روایت یا به نسبت یک طریق واحد و دقت نکردن در شواهد موجود نمی دانم به نظر می رسد حرف هایم را برای تو روشن نیست ممکن نیست.

بگویم آن چه را که تو به من گفتی من آدم نادان نیستم تا بیایم بگویم پیرامون حدیثی که اهل تسنّن در آن اختلاف دارند من و تو در این حدیث مناظره نکنیم نه؛ بلکه من می گویم: (حدیث ثقلین) من و تو بر آن متفق القول

ص: 211

هستیم و پیرامون آن مناظره می کنیم و هم چنین حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفر در کتاب صحیح امام مسلم و در کتای کافی امام کلینی رضوان الله علیه ذکر شده آن را بحث خواهیم کرد منظور من حدیثی که دو طرف هم امام کلینی رضوان الله علیه در کتاب عظیمش کافی و هم امام مسلم رضوان الله علیه در کتابش آن را پذیرفته اند؛ ولی اگر آن چه تو مدنظر داری به خدا قسم باید برگردم از مرحله ابتدایی شروع کنم و دوباره شروع کنم به آموختن و سختی که تو گفتی امکان ندارد به خاطر این که احادیث فراوانی وجود دارد حتی در کتاب های شیعه دوازده امامی در صحیح بودن یا ضعیف بودن و معتبر بودن و غیر معتبر بودن آنان علمای شیعه دوازده امامی در آن احادیث اختلاف کردند آیا باید آن احادیث را رد کنیم؟ هم چنین احادیثی که وجود دارد که اهل تسنّن در صحیح بودن آن اختلاف کردند آیا باید آنان را رد کرد و نپذیرفت. ای شیخ عثمان، من نمی دانم تو علم حدیث و اصطلاحات آن را می شناسی اگر می خواهی بین من و تو مناظره پیرامون علم حدیث و اصطلاحات علم حدیث قواعد علم حدیث و راه و روش علم حدیث شروع کنیم بسم الله؛ ولی اگر بدون برنامه معین شده و بدون روش علمی وارد بحث تضعیف و تصحیح حدیث بشویم به هیچ نتیجه نخواهیم رسید. من یک شخصیت علمی روشمند و صاحب برنامه ام؛ ولی تو فرد هستی که با علم حدیث بدون برنامه برخورد می کنی در نتیجه تو هیچ برنامه نداری و بدون قاعده احادیث را تضعیف ورد می کنی و نه بر طبق قاعده احادیث را تصحیح می نمایی.

یعنی در حقیت من اگر گفته های تو را مدنظر قرار دهم؛ ولی گفته های امام آلبانی را رها کنم گفته های امام ابن تیمیه، گفته های امام ذهبی و گفته های ائمه اهل تسنن را رها کنم به خاطر این که تو بعد از هزار و چهار صد سال آمدی و گفتی این حدیث پاک رسول خدا ضعیف است و معتبر نیست؟! اصلا امکان ندارد تو کی هستی و من کی هستم تا این که تضعیف کنیم یا تصحیح کنیم حدیث پاک پیامبر را. من و تو باید بر می گردیم به امام شیخ آلبانی یا به امام شیخ مقبل وداعی (خدا از همگی خشنود باد) یا باید من و تو مراجعه کنیم به امام ذهبی رضوان الله علیه.

و اگر من از تو نسبت به علم حدیث اهل تسنن آگاه تر هستم؛ به خاطر این که من متخصص در علم حدیث می باشم؛ ولی باز همه ما اشتباه می کنیم. و گفته های امثال امام ذهبی رضوان الله علیه باعث شد من از مذهب وهّابیت به مذهب شیعه دوازده امامی منتقل شوم من حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله

ص: 212

خلفای بعد از من دوازده نفر را در کتاب صحیح بخاری دیدم، حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفر در کتاب صحیح مسلم موجود است.

من قبل از این که شروع کنم به مناظره از دلایل حدیثی پیروان اهل بیت از تو می خواهم برای من بگویی از چه راه و روشی برای تضعیف حدیث استفاده می نمایی؟ چرا که من می بینم تو از روش اهل تسنّن در تضعیف و تصحیح حدیث خارج شده ای به خدا قسم که تو از روش اهل تسنّن خارج شده ای و اگر بخواهی برای تو ثابت می کنم من پرونده کامل دارم که در آن احادیثی وجود دارد که تو آنان را ضعیف شمرده ای و حال آن که امام ذهبی رضوان الله علیه آن احادیث صحیح دانسته است یا احادیثی را تو ضعیف شمرده ای و حال آن که امام ابن تیمیه رضوان الله علیه آن احادیث را صحیح دانسته است.

من نمی خواهم دشمنی تو با بعضی از مسلمین موجب تضعیف یا تصحیح احادیث شود؛ چرا که این گناه بزرگی است این مطلب را که می خواهم به تو بگویم می دانی یعنی تو تضعیف و تصحیح حدیث بدون هیچ سببی فقط به خاطر این که علما در آن حدیث اختلاف کرده اند آن را ضعیف بدانی و کسی که این رویه و روش را در پیش گیرد در دین خود مورد تهمت قرار می گیرد، و از دین کم کم فاصله می گیرد.

و بدین جهت تو می بینی ائمه اهل تسنّن از شخصی که در تضعیف احادیث عجله می کند دوری کنند و او را در دین دار بودنش مورد تهمت قرار می دهند و در روش خود مورد تهمت قرار می گیرد. پس برادر من مواظب باشد مواظب باش ای برادر من اگر بخواهی این مناظره ادامه پیدا کند پس بدون دلیل و سر خود احادیث را تضعیف نکن و در تضعیف و تصحیح برگرد به آن چه علما گفته اند.

امّا؛ این که تو بیایی و بحث از رجال کنی و من بگویم رجال در روایت و بحث علم رجال در مورد راویان حدیث است و تو نتیجه جدیدی به دست بیاوری بر خلاف نتیجه که علمای قدیم در تصحیح و تضعیف حدیث را گفته اند.

ص: 213

شیخ عثمان، من و تو کتاب تلخیص المستدرک امام ذهبی رضوان الله علیه داریم که من و تو می توانیم در این مناظره برای شاخت صحت یا عدم صحت برخی احادیث به کتاب تلخیص المستدرک امام ذهبی مراجعه کنیم، و به کتاب تلخیص المستدرک برگردیم، و به احادیثی که امام ذهبی آن را صحیح دانسته است و احادیثی که امام آلبانی آن را صحیح دانسته و احادیثی که امام ابن کثیر آن را صحیح دانسته من و تو در این مناظره برگردیم و در مورد احادیث که این بزرگان قبول دارند مناظره کنیم در احکام احادیثی که آن را صحیح دانسته اند پیرامون مطالب احادیثی که آنان آن را صحیح دانسته اند بحث و بررسی کنیم. اما این که تو بیایی و بخواهی راه و روش اهل تسنّن در تصحیح و تضعیف حدیث را از پایه و اساس از بین ببری و روش جدیدی قرار دهی به خدا قسم بعد از مدتی یک مذهب جدیدی به نام مذهب شیخ عثمان خواهیم داشت.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

حالا نوبت تو بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

دکتر عصام، می گفت: اگر احادیثی که در تصحیح و تضعیف آنان و در اعتبار بودن این احادیث و اعتبار نبودن آنان اختلاف وجود دارد را زیر سؤال ببریم و آنان را قبول نکنیم، احادیث رسول خدا نابود و تباه خواهند شد به خدا قسم این امر یک امر عجیبی است من در ابتدا گفتم: این که تو (دکتر عصام) الآن می خواهی پیرامون هر حدیثی که در آن اختلاف واقع شده بحث و بررسی کنیم که چرا ضعیف است و تو روش خودت توضیح بده الآن می خواهی راه و روش تضعیف و تصحیح کردن احادیث پیامبر را بازگو کنی و می خواهی راه و روش من را در تضعیف احادیث بدانی و پیرامون آن با من به مناظره بنشینی و به من یاد بدهی که چگونه باید در مورد احادیث رسول خدا عمل کنم.

این حرف تو حرف سالمی نیست خداوند تو و همه را مبارک کند دکتر عصام؛ چرا می گفتی: من شخصیت علمی هستم من بر اساس یک شیوه علمی روشمند با تو مناظره می کنم روی برنامه کار می کنم؛ ولی تو (منظورش من باشم) نه روش علمی داری و نه با من بر اساس برنامه روشمند مناظره می کنی. برادر دکتر عصام، من روش را تو قبول ندارم فرض کن من الآن پذیرفتم

ص: 214

گفته های شیخ امام آلبانی رضوان الله علیه را بعد از این که گفته های امام آلبانی در تصحیح حدیث ثقلین پذیرفتم پس از حدیث ثقلین چه می خواهی؟ چرا می خواهی وقت را ضایع کنی؟ الآن می خواهی به من چگونه درس خواندن علم حدیث رسول خدا یاد بدهند و کسانی که به من درس می دهند الحمد الله من به آنان افتخار می کنم ان شاء الله همین اساتید من در علم حدیث پیامبر را کفایت کنند، الآن تو به من می گفتی: چرا من تصحیح احادیث رسول خدا توسّط امام آلبانی را نمی پذیرم؟ آیا مگر امام آلبانی در احادیث پیامبر صاحب نظر نیست؟ من نمی دانم؛ چرا دکتر عصام وارد این موضوع می شود؟ هر موضوع که در آن اختلاف وجود دارد را مطرح می کنی، و بعداً دکتر عصام، می گفت: چرا من مخالفت کردم با امام ذهبی؛ چرا مخالفت کردم با امام حاکم نیشابوری؛ چرا من مخالفت کردم با فلانی چرا مخالفت کردم با فلانی در تصحیح و تضعیف احادیث پیامبر؟

و بعد این آیا تو می خواهی جلسات این مناظره این گونه باشد، آیا این چیزی است که گفتی من مناظره علمی و روشمند دارم.

دکتر عصام، من نمی خواهم در طرح این موضوع که همین الآن مطرح کردی، وقت فراوانی را تلف کنم. از همین الآن می خواهم وقت مشخّص شود من فکر می کنم جلسه شروع شده خواهش می کنم یک وقت برای دکتر عصام و یک وقت برای من مشخّص شود وقتی که در آن دکتر عصام، صحبت کند از حدیث کساء و آن چه از آن حدیث به عنوان دلیل استفاده می کند و من صحبت می کنم از آن چه که این حدیث دلالت دارد و آن چه که از آن استفاده می کنم؛ ولی به نظر من دلیلی در حدیث کساء وجود ندارد و اگر می خواهی به حدیث ثقلین منتقل شوی از طرف من هیچ مانعی وجود ندارد.

خوب، من الآن می بینم که دکتر عصام، حدیث ثقلین را می گفت؛ ولی من می خواهم کمی بر حديث كساء مکث کنم آیا او بحث از حدیث کساء را به پایان رساند؟ و این که این حدیث دلالت بر چه چیزی دارد می خواهم بدانم دلالت حدیث کساء بر چه چیزی بوده ای دکتر عصام؟

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

حالا نوبت تو بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

ص: 215

دکتر عصام العماد:

شيخ عثمان، من فقط در اول بحث می خواهم به نکته ای اشاره کنم این روش یک روش خطرناکی است یعنی رد کردن و نپذیرفتن حدیث لغیره است یک روش بسیار خطرناکی است و من پیرامون این مسئله بحث فراوانی دارم یعنی رد می کند شیخ الاسلام ابن تیمیه رضوان الله علیه را و رد می کند امام ابن کثیر رضوان الله علیه را رد می کند امام آلبانی رضوان الله علیه را و آنان تخطئه می کند برای این که حدیث صحیح لغیره شود چه معنا دارد صحیح لغیره یعنی ما چند طریق روائی ضعیفی برای یک حدیث داشته باشیم بعد از ترکیب بین این طرق مختلف آن حديث صحيح لغيره خواهد بود یا به عبارت دیگر صحیح لغیره یعنی حدیثی که از حیث مجموع طرق ضعیف داشته باشد؛ ولی این حدیث بعد از ترکیب بین طرق این حدیث ضعیف صحیح لغیره می شود. حدیث را واگذارد یعنی این منهج و روشی خطرناک است برادر من عثمان و تو می دانی که بسیار خطرناک است.

من بحث گسترده ای پیرامون این موضوع دارم؛ ولی نمی خواهم وقت را با این گفته ها تلف کنم خلاصه این که تو روشی داری که با روش اهل تسنّن اختلاف دارد تو در علم حدیث خوانده و می دانی نپذیرفتن حدیث صحیح لغیره چه جنایت بزرگی است خواه این مسئله از طرف شیعیان دوازده امامی باشد یا از طرف اهل سنّت یا نزد وهابی ها زمانی که می گفتی من به حدیث حسن لغیره یا حدیث صحیح لغیره احتجاج نمی کنم، اگر تو صاحب روشی جدیدی که مخالف با روش اهل تسنن است، این حرف دیگری است؛ چرا که اگر حدیثی از طرق روایی مختلفی صحیح شمرده شود چه معنا دارد صحیح لغیره؟ یعنی ما چند طریق روائی ضعیفی برای یک حدیث داشته باشیم، بعد از ترکیب بین این طرق مختلف آن حدیث صحیح لغیره خواهد بود، یا به عبارت دیگر؛ صحیح لغیره یعنی؛ حدیثی که از حیث مجموع طرق ضعیف داشته باشد؛ ولی این حدیث بعد از ترکیب بین طرق این حدیث ضعیف صحیح لغیره می شود. حدیث صحیح لغیره نزد همه مسلمانان حجت است مگر این که شیخ عثمان از اجماع مسلمانان را برگردانند این بحث دیگری است.

ص: 216

امّا؛ نسبت به حدیث کساء من این حدیث را بعد از این که صحیح بودن آن قبول کردم آن را برای بحث مشخص انتخاب کردم بعد از این که علمای قدیم آن را صحیح دانسته؛ مانند امام شیخ الاسلام ابن تیمیه رضوان الله علیه گفته حدیث ام سلمه صحیح (حدیث کساء) است نقل شده از ام سلمه و از عایشه در صحیح امام مسلم رضوان الله علیه بعد از آن که علما آن را صحیح دانسته من به تو می گویم: این حدیث به خاطر این که پیامبر- برای تو بیش از یک بار تکرار کردم- می خواستند تعيين و مشخّص کند اهل بیت مطهرین را در موارد متعددی یک بار زمانی که آنان را داخل کساء قرار داد و گفت:

اللهم هؤلاء اهل بيتي.

برادر من در زندگی شخصی خودت و زندگی عملی و واقعی تو یک مثالی برای تو ذکر می کنم تا ذهنت را به هدفی که دارم نزدیک سازم و مسئله دور از ذهنت به نظر نرسد اگر من از محل کار خودم بیرون رفتم و دیدم چند کودک نزدیک خانه تو بازی می کنند بعد به تو بگویم بچه های تو کدامند سپس، تو جواب بدهی آنان بچه های من هستند و از ده کودک موجود چهارتای آنان را جدا کنی آیا معنای این کار این که تو می خواهی به من بگویی شش کودک دیگر فرزندان تو نیستند حال اگر بیایی آن چهارتای کودک را زیر پوششی قرار دهی زیر یک قطعه پارچه قرار دهی و آنان را جمع کردی و گفتی این عده این چهارتای کودک اهل بیت من هستند من نمی توانم باز هم اصرار کنم که شش کودک دیگر فرزندان تو هستند؛ چون تو هم اکتفا نکردی به این که آن چهارتای کودک را زیر کساء قرار دهی؛ بلکه به همه خبر دادی که آن چهارتای کودک اهل بیت تو هستند.

شیخ عثمان؛ رسول خدا برای چهار نفر اهل کساء هم چنین از آن روش استفاده کرد، شیخ عثمان؛ از پیامبر چه می خواهی؟ آیا می خواهی رسول خدا آن چهار نفر اهل کساء را دور کعبه آویزان کند؟ و بگوید آنان اهل بیت من هستند رسول خدا چه کار باید می کرد؟ تو حدیث عایشه را قبول کردی و حدیث عایشه در صحیح امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه موجود اقرار کردی که رسول خدا آنان را داخل کساء کرد و گفت: آنان اهل بیت من هستند و آیه تطهیر

ص: 217

را بر آنان خواند و در موارد متعددی رسول خدا زمان نماز خارج می شدند بر آنان عبور می کرد و می فرموده نماز ای اهل بیت.

تو اشتباه کردی زمانی که گفتی یک بار این کار را انجام داد باید پذیرفت این حرف تو بر خلاف گفته های بزرگان اهل تسنّن و اجماع اهل تسنّن است و بر خلاف برخی گفته های پزرگان وهابیان این آرزوی من است ای برادر من، آنان اهل بیت من هستند اگر عمل پیامبر مفید حصر نیست و ادخال آنان زیر کساء مفید حصر نطاق دایره مطهرین در اهل بیت نیست در زمان پیامبر نباشد پس، کار پیامبر چه حکمتی داشت؟ و بعد از آن به آیه مباهله استدلال کردم در صحیح امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه آمده که رسول خدا زمانی که آیه نازل شد آنان را بار دیگر جمع کرد امام علی و حسن و حسین و فاطمه (خدا از همگی خشنود باد) را جمع کرد و فرموده: اللهم هؤلاء اهل بیتی این مطلب در صحیح امام مسلم رضوان الله علیه آمده اگر خود امام مسلم نیشابوری حديث تقلين كتاب الله و اهل بیتی را برای من ذکر کرده و در باب دیگری خود امام مسلم نیشابوری آیه مباهله را ذکر کرده و بعد از آن ذکر می کند پیامبر این چهار نفر را جمع کرد و :فرموده: اللهم هؤلاء اهل بتی و زمانی که امام مسلم در صحیح خود روایت کند حدیث کساء را بنابراین، صحیح مسلم برای من آشکار می کند این مسئله را به صورت روشن او ذکر کرد حدیث ثقلین را و سپس، ذکر کرد حدیث کساء را و بعد از آن ذکر کرد آیه مباهله را دیگر چه می خواهی؟ آیا بالاتر از این حصر، حصر وجود دارد آیا دلالتی بالاتر از این وجود دارد؛ امّا در گفته تو که در جلسه گذشته سؤالی کردی از این بحث چه می خواهم؟ هدف از طرح این مسئله چیست؟ این پرسش تو باید از رسول خدا سؤال شود و هرگز متوجه من نیست تو می گفتی چه می خواهی از این مطلب از پیامبر سؤال شود پیامبر می دانست عده ای دین را تحریف خواهند کرد به بهانه اهل بیت (سادات) و مردمی خواهند آمد که بین دایره اهل بیت مطهرین و اهل بیت غير مطهرين (سادات خلط خواهد کرد. خواه از افرادی (سادات) که در دایره نا پاکی قرار دارند و یا افرادی(سادات) که در دایره صالحین و نیکوکاران قرار دارند خواه در حوزه افرادی پاک؛ ولی مشکل شیخ عثمان نیست، که بین دوایر سه گانه (دایره مطهرین دایره صالحین و دایره افراد نا پاک) خلط کرده اگر چه همه آنان از اهل بیت بوده اند؛ لذا پیامبر خواستند آنان (اهل بیت مطهرین

ص: 218

و معصومین) را محصور کنند مشخص نماید تا کسی دین را بازیچه اهداف خود قرار ندهد به بهانه اهل بیت و در دین تحریفی ایجاد کند.

ای برادر من، شیخ عثمان، عقل هرگز نظریه اهل تسنّن و وهّابیت را نمی پذیرد این که همه آل علی و همه آل جعفر و همه بنی هاشم و همه سادات از اهل بیت مطهرین باشند بدون هیچ اختلافی بین حوزه های سه گانه باشد من یک سر شماری انجام دادم حدود پنجاه میلیون نفر (سادات و بنی هاشم) در این قرن بیستم می گویند صالحین از اهل بیت (سادات و بنی هاشم متدین و مؤمن) هستند و پیامبر توصیه کرده اند کتاب و اهل بیت نیکوکار و سنت همان گونه که ابن حجَر هیتمی مکّی گفته و بین دایره افراد طاهر و معصوم با دایره افراد نیکوکار خلط کردند همان گونه در صواعق المحرقه و همان گونه که بسیاری از اهل تسنّن گفته اند. ای برادر من آنان را الآن پنجاه میلیون هستند که جزئی از آنان (سادات) مذهب آنان مذهب وهّابيت، می گویند ما سادات وهابی هستیم ما اهل سنّت هستیم و جزئی از آنان (سادات و بنی هاشم متدین و مؤمن) از ماتریدیه می گویند ما اهل سنت هستیم و جزئی از آنان (سادات و بنی هاشم متدين و مؤمن) شیعه دوازده امامی هستند و و جزئی از آنان پخش شده اند بین فرقه های متعدد مانند صوفیه یا تمام فرقه های مختلف و در هر یک از این فرق ها سادات و بنی هاشم متدین و مؤمن وجود دارد چگونه

پیامبر هیچ قاعده برای ما قرار ندهد و ما را امر کند به ما می فرماید در شما ترک کردم ثقلین را و سپس، هیچ توضیحی نسبت به ثقلین ندهد.

و من به تو گفتم: به شرح های که بر صحیح امام مسلم رضوان الله علیه نوشته شده مراجعه کردم قدیمی ترین تا جدیدترین شرح آن که در آنان نوشته و گفته شده اهل بیت و قرآن نامیده شده اند به ثقلین و مراجعه کن به شرح، مراجعه کن به قدیمی ترین شرح صحیح مسلم در قرن چهارم تا جدیدترین شرح صحیح مسلم نیشابوری همه شرح صحیح مسلم می گویند: به خاطر این که عمل کردن به دستور قرآن و اهل بیت سنگین و سخت است. حقیقت عمل کردن به کتاب الله و مذهب اهل بیت امری است سنگین و سخت بسیاری از مردم می پذیرند مذهب شافعی یا مالکی یا حنبلی یا هر مذهبی را ولی به او بگویی مذهب اهل بیت نمی پذیرند تو را به خدا از عدالت اسلامی است که همه مذاهب را بپذیریم؛ ولی

ص: 219

مذهب اهل بیت را رد کنیم و نپذیریم؟! یکی از علمای اهل تسنّن اسمش یادم نمی آید گفته کلمه مساوات از آن در محو و از بین بردن کسی استفاده نشده به اندازه که از آن سوء استفاده شده در محو مذهب اهل بیت زیرا از عنوان اسلام دین مساوات سوء استفاده کردند برای محو مذهب اهل بیت، و این بر خلاف آن چه که رسول خدا در حدیث ثقلین به آن اشاره کرده است. ای برادر من، مراجعه کن به شارحان حدیث ثقلین من الآن یک سلسله از گفته های علمای اهل تسنّن را پیرامون کلمه ثقلین دارم تو مراجعه کن کلمه ثقلین (ترکت فيكم الثقلین) نگاه کن به این مسئله ترکت فیکم به چه معناست؟ چرا پیامبر در آخر عمرش گفت: (ترکت فیکم الثقلین) چه می خواهد بگوید؟ علمای اهل تسنّن در شرح صحیح مسلم گفته اند پیامبر آنان را ثقلین نامیده به خاطر شباهت آنان به جن و انس ای معشر (ای گروه) ثقلین همان گونه که دنیا به جن و انس برپاست همان گونه دین به قرآن و اهل بیت برپاست و اول قرآن و دوم سنّت پیامبر (ثقل اوّل) و سوم اهل بیت (ثقل دوم)، پناه بر خدا من نمی گویم من فقط از اهل بیت پیروی می کنم و کتاب و سنّت پیامبر را رها می کنم نه اوّل قرآن و دوم سنّت پیامبر (ثقل اوّل) و سوم اهل بیت (ثقل

دوم)؛ ولی متأسفانه تو اهل بیت را مدنظر قرار نمی دهی که در این مورد امام ابن تیمیه رضوان الله علیه صریحاً و آشکارا گفت: هیچ یک از فقها هفت گانه امام علی را به عنوان پیشوای خود نگرفته و تو در جلسه قبل گفتی امام علی سید و سرور اهل بیت است و بهترین آن هاست پس، ما اگر بهترین کسی که در میان اهل بیت را رها کردیم امام ابن تیمیه این گونه گفته امام محمد ابو زهره در کتابش الامام جعفر الصادق گفته تو کتابش را نگاه کن او یکی از فقهای معاصر است بدون شک اهل تسنّن امام علی را رها کردند به خاطر این که حاکمان ظالم دولت اموی بنی امیه او را لعنت می کردند و او را دشنام می دادند که این مسئله منجر شد ما اهل تسنّن از روایات امام علی غافل شویم و اگر چیزی از روایات امام علی نزد ما هست فقط روایات کمی از او داریم؛ امّا بسیار از روایات امام علی و از فقه امام علی و دانش امام علی و حکمت امام علی و خطبه های امام علی از آنان بهره نبردیم، سیاست حاکمان ظالم دولت اموی، ما را از روایات امام علی جدا کرد.

ص: 220

این گفته های فقیه معاصر امام ابو زهره در کتاب الامام جعفر الصادق است و تو می شناسی امام محمد ابو زهره صاحب کتاب ( الامام ابن تیمیه) و صاحب کتاب (الامام جعفر صادق) است.

تتمه پاسخ سؤال (16) عثمان الخميس در دوازدهمین مناظره

آن یک حقیقت مسلّم است، کجا اهل بیت من همواره سؤال می کنم از تو آیا به حدیث ثقلین که در صحیح امام مسلم رضوان الله علیه آمده ملتزم شده ای و به آن عمل کرده ای؟ تو می گویی بله ثقلین در صحیح مسلم عبارت از کتاب و اهل بیت است. بنابراین، آیا به حدیث کساء که به نقل از عائشه در صحیح امام مسلم آمده تمسّک جستی و به آن عمل کردی حدیثی که در آن پیامبر حصر کردند اهل بیتی که مطهرین گردیده اند افراد معینی یا این که اضافه کردی به این چهار نفر میلیون ها نفر از اهل بیت غیر مطهرین یعنی سادات هاشمی، و قاعده قرار دادید که عقل سلیم آن را نمی پذیرد و خلط کردید و اهل بیت مطهرین و اهل بیت غیر مطهرین به هم آمیختند همان گونه که میان صحابه عادل رسول خدا و صحابه غیر عادل پیامبر کاملاً آمیختید؛ لذا نظریه و تز اهل بیت نزد تو و دوستانت کاملا شبیه به نظریه و تز عدالت صحابه پیامبر گشته است، شیخ عثمان گفتی صالحین و نیکوکاران از سادات و بنی هاشم همه آنان اهل بیت هستند و حال آن که صالحین و مؤمنین سادات و بنی هاشم در تمام مذاهب وجود دارند تو خلط کردی بین دو دایره و دو افراد گروه میان افراد و گروه مطهرین و معصومین از اهل بیت و گروه نیکوکاران از اهل بیت عبدالله بن عباس از دایره و گروه صالحین است امام علی از دایره و گروه مطهرین و ابولهب از دایره و گروه نا پاکان اهل بیت است و همه این سه گروه و سه دایره از اهل بیت هستند من به تو می گویم حدیث کساء در کتاب صحیح امام مسلم رضوان الله علیه موجود است حدیث مباهله نزد صحیح امام مسلم رضوان الله علیه موجود است حدیث ثقلین هم چنین در صحیح امام مسلم رضوان الله علیه موجود است و حدیث بعد از من دوازده امام هم چنین در صحیح امام مسلم رضوان الله علیه موجود است.

اگر انسان بدون تعصب مذهبی؛ بلکه با عقل سلیم صحیح امام مسلم نیشابوری را مطالعه کند شیعه دوازده امامی خواهد گردید؛ چرا که همه چیز در صحیح امام مسلم رضوان الله علیه آمده مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت هم هست از غلو کردن و غلو کنندگان علی آلهی خطابیه

ص: 221

دور است و از احادیث قوی استفاده کرده بنابراین، برای من روشن است که همه چیز در صحیح امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه وجود دارد.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

حالا نوبت تو بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شيخ عثمان الخميس:

دکتر عصام، تو گفتی اگر از مردی سؤال کنی و به او گفتی فرزندان تو کدامند فرزندانش را جمع می کند و بگوید آنان فرزندان من هستند. حرف تو درست است؛ ولی اگر از او سؤال شود؛ امّا از رسول خدا سؤال نشد؛ بلکه ایشان برای اهل بیت دعا کردند. سپس، گفتی حدیث کساء مفید حصر است قبل از تو چه کسی این گفته ای را مطرح کرده حتی اگر این فرد شیعه دوازده امامی باشد زمانی که رسول خدا علی و فاطمه و حسن و حسین (خدا از همگی خشنود باد) توسط كساء (پارچه) پوشانده شد و گفت: (پروردگار من اهل بیت من آنان هستند)، اللهم هؤلاء اهل بیتی مفید حصر است ادات حصر کجاست چه کسی قبل از تو از شیعه و سنّی از صاحبان و دانشمندان لغت عرب ها آن را گفته که حدیث کساء مفید حصر اهل بیت مطهرین در زمان حیات پیامبر است؟ آیا تو نمی گویی علی بن الحسین از اهل بیت است؟ آیا مگر نمی گویی محمد باقر از اهل بیت است؟ آیا نمی گویی جعفر صادق از اهل بیت است؟ اگر حدیث کساء مفید حصر باشد در زبان عرب ها پس، تمام آنان را از اهل بیت پیامبر خارج کردی؟ هرگز این حرف تو درست نیست اگر آن چهار نفر علی فاطمه و حسن و حسین رسول خدا آنان را با کساء (پارچه) پوشانده و برای آنان دعا کرد با این عمل

آنان اهل بیت شدند و این عمل موجب حصر گشت؟ هرگز این حرف از امثال تو غیر قابل قبول است تو که از علماء هستی و شیخ و روحانی و دانشمند و امام جمعه و و امام جماعت و از دانشمندان می باشی مثل تو این حرف های را به زبان نمی آورد و مثل تو این حرف را نمی زند.

دکتر عصام گفتی: یک مناظره روشمند و یک مناظره این چنینی خوب یک مناظره علمی و روشمند؛ ولی اگر روش تو روش علمی است؛ چرا به من گفتی در مورد حدیث کساء مناظره

ص: 222

می کنیم؛ ولی بعداً حدیث کساء را رها کردی، و صحبت کردی در مورد حدیث ثقلین صحبت کردی؛ چرا به چیزی که پیشنهاد کردی و بعداً من پیشنهاد تو را پذیرفتم و با هم توافق کردیم؛ ولی به این توافق عمل نمی کنی؟!

دکتر عصام، دلالت حدیث کساء چیست؟!، من و تو در این که اهل کساء اهل بیت پیامبر هستند اختلاف نداریم من و تو برای این که علی و فاطمه و حسن و حسین از اهل بیت پیامبرند توافق داریم؛ ولی اختلاف من و تو در این مناظره بر سر این که آیا فقط آنان اهل بیت هستند یا نه؟ سپس، اگر از اهل بیت باشند چه خواهد شد؟ خوب اگر علی و فاطمه و حسن و حسین از اهل بیت باشند چه خواهد شد؟ می خواهی از حرف خود تنازل کنم و از مذهبم عقب نشینی کنم، و بگویم زنان پیامبر از اهل بیت نیستند و هم فکر تو شوم. و بعداً گفتی همین مسئله که گفتی نظر محمد باقر و جعفر صادق و موسی کاظم و علی رضا (خدا از همگی خشنود باد) و غیر آنان از ائمه اهل بیت، نه دکتر عصام، نظر آنان در این مسئله مانند نظر تو نیست؛ بلکه نظر آنان در این مسئله مانند نظر خودم، چون مذهب محمد باقر و جعفر صادق و موسی کاظم و علی رضا (خدا از همگی خشنود باد) و غیر آنان از ائمه اهل بیت مذهب اهل تسنّن است نه مذهب شیعه دوازده امامی است.

دکتر عصام، به من اجازه دهی بر آن باشم به خاطر این اعتقاد من است اگر این مطلب را به تو می گفتم: قبول می کردی آیا قبول می کردی که فقط آنان اهل بیت هستند و این که آنان افراد مشخصی هستند و کسی با آنان داخل نمی شود من الآن می خواهم حق را بشناسم و متحول شوم و شیعه دوازده امامی شوم؛ ولی برای من حدیث کساء را توضیح بده.

دکتر عصام، بار ها گفتی فقیه معاصر فقیه معاصر امام محمد ابو زهره مصری، خواهش می کنم کتاب ها فقهی امام محمد ابو زهره مصری را نام ببر. ببخشید من نمی خواهم شخصیت او را تضعیف کنم رحمۀ الله تعالی نمی دانم او زنده است یا نه؛ ولی منظور کتاب های فقهی او کدامند؟ تا این که بگویی فقیه معاصر و این را ده ها بار تکرار کردی ممکن است فقیه معاصر باشد خواهش کنم کتاب های فقهی او را نام ببری و برای من آنان را ذکر کنی. تو می گویی فقیه معاصر و

ص: 223

هم چنین دارای کتاب های فقهی عظیمی است که من از آنان اطلاعی ندارم خواهش می کنم من را از آنان بهره مند ساز چه کسی گفته امام محمد ابو زهره مصری از علمای فقیه معاصر است؟

دکتر عصام، خواهش می کنم برای من توضیح دهی چه دلالت دارد حدیث کساء و برای چه به حدیث کساء مانور می دادی؟ یعنی اگر حدیث کساء دلالت کند علی و فاطمه و حسن و حسین اهل بیت پیامبرند بعد از آنان چه می خواهی بگویی؟ چه نتیجه ای می خواهی بگیری؟

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

حالا نوبت تو بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

ای برادر من، شیخ عثمان، مراجعه کن به قواعد و دستور زبان عربی تو می دانی در زبان عربی چیزی که متفق علیه است جمله، (پروردگار من اهل بیت من آنان هستند)، اللهم هؤلاء اهل بیتی، جمله اسمیه است بر حصر اهل بیت مطهرین در زمان رسول خدا این چهار نفر بودند طبیعی است حرف من در مورد اهل بیت مطهرین در حدیث کساء و در آیه تطهیر و پیرامون دایره اهل بیت مطهرین که در زمان پیامبر بودند همین چهار نفر هستند.

مقصود از اهل بیت مطهرین در زمان پیامبر همان چهار نفر بودند؛ امّا مسئله این که اهل بیت مطهرین غیر از این چهار نفر هستند مانند امام زین العابدین و امام محمد باقر و امام جعفر صادق و امام موسی الکاظم و امام على الرضا و امام محمد الجواد و امام علی الهادی و امام حسن العسکری و امام محمد حسن العسکری (خدا از همگی خشنود باد) آنان را در حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله: خلفای بعد از من دوازده نفر بررسی خواهم کرد؛ چرا تو عجله می کنی؟ پس چرا من به تو می گویم: باید بر طبق برنامه مشخّص با هم صحبت کنیم و این برنامه مشخّص در کتابم المنهج الجديد و الصحیح فى الحوار مع الوهابین (روشی نو و صحیح در مناظره اعتقادی با مذهب وهّابیت) و در روز اوّل این مناظره برای تو فرستاده بودم.

شیخ عثمان، به کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه مراجعه کن، و حدیث پیامبری صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفر را با دقت و بدور از تعصب مذهبی بخوان در این صورت به زودی

ص: 224

مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت هم هست را در کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه خواهی یافت که پیامبر فرموده: (علّت بقای دین اسلام دوازده نفر هستند)، لا يزال الدین محفوظاً باثنی عشر این در کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه آمده و در کتب دیگر اهل تسنن و کتب وهّابیت نیز آمده حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفر در کتب اهل تسنن و در کتب وهّابیت ضمن حدیث غدیر خم و حدیث ولایت ذکر شده یعنی رسول خدا ذکر کرده حدیث ثقلین را در غدیر خم همان گونه که در شرح های کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه آمده و تو آن را می توانی به منبع که گفتم: مراجعه کنی و نیازی به این که صفحه آن و شماره این حدیث را بگویم نیست و اگر آن را ندانی صفحه را برای تو ذکر می کنم حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفر در صحیح مسلم ذکر شده.

بنابراین، یک رابطه و علاقه بین حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفرو حدیث ثقلین در کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری وجود دارد و هر دو حدیث در کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری است؛ امّا دلیل بر وجود این رابطه بین این دو حدیث می بینیم امام ابو داوود سجستانی رضوان الله علیه در کتابش (سنن ابی داوود) که در مورد امام ابو داوود سجستانی رضوان الله علیه امام اهل تسنن امام ابو سلیمان الخطابی رضوان الله علیه می گوید: (حدیث پیامبر برای ابو داوود سجستانی نرم است همانند نرمی آهن برای حضرت داوود پیامبر). شیخ عثمان، امام ابو داود سجستانی رضوان الله علیه چه کار کرد؟! امام ابو داوود سجستانی رضوان الله علیه حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفر را در کتابش المهدی ذکر کرد و مهدی از اهل بیت مطهرین بعد از حیات پیامبر است پس، بین حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفر و حدیث ثقلین علاقه و رابطه وجود دارد و زمانی که من مراجعه کردم به شرح های کتاب سنن ابی داوود سجستانی رضوان الله علیه گفتند امام ابو داوود سجستانی رضوان الله علیه حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفر را در کتابش المهدی ذکر کرده به خاطر این که امام دوازدهم یعنی مهدی محمد بن الحسن العسکری از اهل بیت مطهرین بعد از حیات پیامبر است. و امام ابن کثیر دمشقی رضوان الله علیه در تفسیرش گفته زمانی که به تفسیر آیه:

ص: 225

﴿ وَ بَعَثْنَا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقيباً ﴾ (سوره مائده: 12)

و از بنی اسرائیل دوازده نقیب [ = سر پرست] برانگیختیم.

که در مورد نقباء دوازده گانه بنی اسرائیل در قرآن رسید گفت: امام مهدی همان امام دوازدهم است بنابراین، حدیث رسول خدا خلفای بعد از من دوازده نفر، هم چنین در حصر اهل بیت مطهرین است پیامبر محدوده و دایره مطهرین از اهل بیت را در زمان خود توسط حدیث کساء انجام داد و هم چنین پیامبر محدوده و دایره مطهرین از اهل بیت را بعد از زمان خود توسط حدیث رسول خدا: خلفای بعد از من دوازده نفر حصر کرد. شیخ عثمان، من نظر تو و مذهب اهل تسنّن و مذهب وهّابیت به این که اهل بیت پنجاه میلیون نفر را رد می کنم و نمی پذیرم.

شیخ عثمان، رسول خدا حصر کرده اهل بیت مطهرین پیامبر را نه اهل بیت غیر مطهرین که اهل بیت غیر مطهرین در عدد معینی حصر نشده اند؛ امّا اهل بیت مطهرین پیامبر کسانی که در زمان پیامبر بودند چهار نفر بودند و سپس، بعد از زمان پیامبر اهل بیت مطهرین. رسول خدا آنان را به نه نفر حصر کرد. همان گونه که در حدیث رسول خدا: خلفای بعد از من دوازده نفر آمده ان شاء الله زمانی که بحث و بررسی به آن حدیث برسد و زمانی که بدانی که رسول خدا حدیث رسول خدا خلفای بعد از من دوازده نفر را در غدیر خم و هم چنین حدیث ثقلین را در غدیر خم ذکر کرد و هر دو حدیث در کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه آمده. شیخ عثمان، تو علاقه و رابطه بین حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفر و حدیث ثقلین را خواهی فهمید و تو می دانی که امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه در ترتیب احادیث رسول خدا بسیار دقیق بوده اند او بر طبق ابواب احادیث را تقسیم بندی می کرد آنان را پخش کرده حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفرند را در باب امارت و حکومت و حدیث ثقلین در باب فضایل امام علی كَرَّمَ اللهُ وَجهَه (خداوند رویش را گرامی بداره)؛ چرا که مربوط به امام علی است، چون امام علی ثقل دوم به حساب می آید و او کرم الله وجهه خداوند رویش را گرامی بداره برترین کسی اهل بیت مطهرین رسول خدا و پیامبر زمانی که ذکر کرد حدیث ثقلین را در همان زمان ذکر کرد رسول خدا خلفای بعد از من دوازده نفر را؛ ولی امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه به روش علمی

ص: 226

خود پایبند ماند و پخش کرد حدیث ثقلین و حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفر را در باب اماره (حکومت) و در باب فضایل اهل بیت و از این جهت است که امام ابو داوود سجستانی در کتابش (سنن ابی داوود سجستانی) حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفر را در باب امام مهدی ذکر کرده که این و جود امام دوازدهم یعنی امام مهدی در آخر زمان مسئله اهل بیت مطهرین بعد از زمان پیامبر و بعد از اهل کساء آشکار می کند که نفر دیگر وجود دارد که ادامه ائمه سه گانه از اهل کساء و از اهل بیت مطهرین پیامبر. و آن چه که انجام داده امام ابوداوود سجستانی رضوان الله علیه در حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفر و بر کتابش (المهدی) و روشن کرد که مهدی دوازدهمین امام از امامان اهل بیت، و همین حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفر دلالت دارد بر این که نه نفر دیگر وجود دارند در تتمه ائمه ی سه گانه از اهل کساء و از اهل بیت مطهرین پیامبر. و از آن جا از عمل امام ابی داوود سجستانی رضوان الله علیه فهمیده می شود که یک رابطه و علقه بین حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفر و حدیث ثقلین وجود دارد.

برادرم شیخ عثمان، برحذر باش برحذر باش بیزاری تو و نفرت تو از شیعه دوازده امامی ها موجب پشت کردن تو از حق نشود.

عزيز من شيخ عثمان، من هیچ مصلحتی در دفاع از شیعه دوازده امامی ها ندارم زمانی که وارد مذهب شیعه دوازده امامی شدم با مشکلات فراوانی مواجه شدم. عموم و بعضی از افراد خانواده ام و فامیل هایم حتی مسجدی که در آن نماز می خواندم از من تبّری جستند و امام جمعه و امام جماعت آن مسجد (جامع الاسطی) که در صنعاء بودم الآن به جای رسیدم که آرزو می کنم من را به عنوان یک مسلمان بشناسند نه امام جمعه و نه امام جماعت. هیچ مصلحتی و سودی از شیعه دوازده امامی برای من وجود ندارد نه مذهب شیعه دوازده امامی مذهب پدران و اجداد من است؛ بلکه شیخ عثمان من از کسانی بودم که مذهب شیعه دوازده امامی را تکفیر می کردم؛ ولی هیچ مانعی نیست و هیچ اشکالی ندارد انسان دگرگون می شود از حال وضعی به حال وضع دیگری تغییر می کند.

ص: 227

شیخ عثمان، بخوان حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفر مراجعه کن به کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه مراجعه کن به شرح های کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه دقت کن بر رابطه و علاقه که بین حدیث رسول خدا و خلفای بعد از من دوازده نفر و حدیث ثقلین و حدیث کساء است خواهی فهمید که خداوند متعال و رسول خدا همان گونه که قرآن را در صد و چهارده سوره حصر کرد و سوره قرآن را نام گذاری کرد و سپس، قرآن را با سنّت پیامبر ثقل اکبر نامید تا کسی نیاید و در کتاب خداوند متعال (قرآن) بازی کند و انحراف در قرآن ایجاد کند و کلام خداوند متعال را بازیچه خود قرار ندهد به نام قرآن کریم است، رسول خدا هم چنین از روش خداوند متعال در مورد قرآن پیروی کرد تا کسی نیاید و در دین اسلام بازی کند و انحراف در دین خدا ایجاد کند و اسلام را بازیچه خود قرار دهد؟ به نام اهل بیت است اهل بیت مطهرین را در زمان خود در سه نفر علی و حسن و حسین و بعد از خود به نُه نفر محصور و محدود ساخت و مجموعاً دوازده نفر است؛ ولی برادر من شیخ عثمان، عجله نکن عجله کردن لغزش گاه است عجله نکن زمانی که بحث من از حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفر فرا رسید مطلب را برای تو به طور دقیق توضیح خواهم داد؛ ولی عزيز من شيخ عثمان، خواهش می کنم سوء تفاهم برای تو پیش نیاید وارد شدن من در مذهب شیعه دوازده امامی برای من هیچ سودی و مصلحتی وجود ندارد؛ بلکه وارد شدن من در مذهب شیعه دوازده امامی همواره با سختی ها بوده و با بلاها بوده. من دچار مصائب فراوانی شدم به گونه که الآن من به صورت آدم رانده شده از خانه و خانواده و دور از وطن زندگی می کنم الآن به گونه ای هستم که حتی نزدیک ترین مردم به من کسانی که برای من احترام قائل بودند کسانی که با آنان نماز می خواندم در مسجد و با هم نماز تراویح می خواندیم و امام جمعه و امام جماعت آنان بودم و گاهی در تنهایی به یاد پدرم و مادرم و خواهرانم و بردرانم می افتم، و زار زار گریه می کنم. شیخ عثمان کسانی که با آنان زندگی می کردم در عربستان سعودی یا در کشور یمن کسانی که به من اعتماد داشتن از کسانی که من را از علمای اسلام می دیدند. الآن از آنان فقط می خواهم من را مسلمان بدانند چه کار باید بکنم ای برادر من، شیخ عثمان، اگر صحیح امام

ص: 228

مسلم نیشابوری رضوان الله علیه با تمام صدای خود صدا می زند که من باید شیعه دوازده امامی باشم چه باید بکنم؟

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

حالا نوبت تو بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

ببخشید دکتر عصام، خواهش می کنم حرف تو باید صحبت در سطح علمی بالای برخوردار باشد؛ ولی دکتر عصام، من می بینم حرف تو حرف عاطفی است نه حرف علمی نمی توانم چه کار کنم با این گونه صحبت کردن این شأن توست، چه کار می کنی؛ ولی خواهش می کنم حرف تو حرف علمی باشد نه حرف عاطفی است.

تا الآن دلالت حدیث کساء را ذکر نکردی بر چه چیزی دلالت می کند؟ تا الآن مطلبی پیرامون آن نشنیدم اما دکتر محمد علی بار که دکتر عصام، از او نقل کرده. و گفت: که او وهابی عالم و دانشمند بود. من می گویم: دکتر محمد علی بار پزشک جراح است بار علمی ندارد با این وضعیت دعوت می کند به تشیع و دعوت می کند به جشن گرفتن عید غدیر را و نسخه او را مهدی خراسانی تصحیح کرد و در نجف چاپ شد آیا به این مرد دانشمند وهابی می گویی؟! او رسآله در مورد طب امام رضا - رحمه الله تبارک و تعالی - دارد امیدوارم دکتر عصام، حرف تو حرف علمی نه حرف عاطفی داشته باشد.

ببخشد من قصد ندارم به روش و حرف های دکتر عصام، مسخره کنم؛ ولی امیدوارم واقعاً در مناظره فردی علمی باشد تا فرد عاطفی، و خواهش می کنم در مناظره از موضوع خارج نشوی. من به دکتر عصام، می گویم حدیث کساء بر چه چیزی دلالت می کند که میان این همه حدیث آن را انتخاب کردی و آیه تطهیر که آن را از میان این همه آیه انتخاب کردی حدیث کساء بر چه چیزی دلالت می کند؟ و آیه تطهیر بر چه چیزی دلالت دارد؟

به من گفتی صبر کن تا بقیه احادیث را بررسی کنم ،بنابراین بحث من و تو چه فایده دارد؟ آیا مگر تو نمی گفتی حدیث حدیث آیه به آیه بررسی کنیم من الآن می خواهم بگویم این آیه و

ص: 229

این حدیث دلالت بر چه چیزی دارد؟ دنبال چه چیزی هستی و به کجا می خواهی برسی به کدام هدف می خواهی برسانی. آیه تطهیر بر چه چیزی دلالت می کند؟ می گویی آیه تطهیر دلالت دارد بر این که فقط آنان اهل بیت هستند به تو گفتم: باقر و صادق؛ چرا جوابم را ندادی؟!

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

حالا نوبت تو بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

در حقیقت مناظره من و تو پیرامون حدیث کساء است و من از شیخ عثمان تعجب می کنم یعنی در حقیقت این خروج از بحث من برای تو از کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه دلیل می آورم تو بحث می کنی از کتاب غیر از کتاب صحیح امام مسلم (نیشابوری رضوان الله علیه که صحیح ترین کتاب بعد از کتاب خدا بود زمانی که وهابی بودم بعد از کتاب خداوند (قرآن) صحیح ترین کتاب نزدم من کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه بود و کتاب صحیح امام بخاری رضوان الله علیه بود و تو برای من احتجاج می کنی به کتاب شیخ امام (مفید رضوان الله علیه من به کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه با تو مناظره می کنم. شیخ عثمان، با من مانند شخصی که اصالتاً شیعه دوازده امامی بوده و هیچ موقع وهابی نبوده برخورد نکن؛ بلکه مانند فردی که قبلاً وهابی بوده و بعداً امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه او را به سوی مذهب شیعه دوازده امامی هدایت کرد برخورد کن. شیخ عثمان، من مانند فردی که راه خود را پیدا کرده و راه یافته از وهّابیت به سوی مذهب شیعه دوازده امامی ام صحبت کن. شیخ عثمان، من تنها نیستم که دگرگون شده. بخوان کتاب شیخ ربیع المسعودی به نام ماذا تعرف عن الاثنى عشریه (از مذهب شیعه دوازده امامی چه می دانید؟)، می گوید: بسیاری از

مردم اهل تسنّن دگرگون شدند زمانی که به مصر سفر کردم بسیاری از مردمی که می شناختم به مذهب شیعه دوازده امامی منتقل شده بودند و آنان از فرزندان علمای اهل تسنّن هستند و مقدمه کتاب امام ابن حجر هیتمی مكّى رضوان الله علیه الصواعق المحرقه را بخوان ذکر می کند که بسیاری از اهل مکه به مذهب شیعه دوازده امامی منتقل شدند. مقدمه تمام کتاب های که علمای وهّابیت بر ضد

ص: 230

مذهب شیعه دوازده امامی نوشته اند را بخوان فقط بخوان خواهید دید در اول مقدمه نوشته اند همانا نوشتم این کتاب ضد شیعه دوازده امامی را به خاطر این که مذهب شیعه دوازده امامی در میان ما رخنه کرده و بسیاری از فرزندان ما و برادران ما منتقل شدند به مذهب شیعه دوازده امامی.

ای برادر من، شیخ عثمان، فکر می کنی مذهب شیعه دوازده امامی برای شما خطر دارد به خدا قسم مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت هم هست برای برادران وهابی و برای برادران اهل تسنّن خطر ندارد؛ بلکه چیزی که من را راهنمایی کرد و برای شما خطر دارد کتاب صحیح امام بخاری و کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری، این دو کتاب برای شما خطر دارند اما مذهب شیعه دوازده امامی خطر ندارد و بالعکس من علمای از اهل تسنن می بینم که از لحاظ علمی و فکری قوه تشخیص خوب از بد را دارند و قوی و ماهر هستند؛ ولی مسئله مسئله قدرت در سخنوری یا قدرت بیان و قدرت علمی نیست قضیه در قوی بودن دلایل از قرآن و از سنّت پیامبر و از عقل است. شیخ عثمان آیا به علت و سبب کتاب های عقاید شیخ امام مفید و کتاب های شیخ امام محمد رضا مظفر (خدا از همگی خشنود باد) هزاران نفر از مذهب اهل تسنّن و هزاران نفر از مذهب وهّابیت متحول شدند و منتقل به مذهب شیعه دوازده امامی شدند؟ یا با کتاب صحیح امام بخاری و کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری هزاران نفر از مذهب اهل تسنّن و هزاران نفر از مذهب وهّابیت متحول شدند و به مذهب شیعه دوازده امامی منتقل شدند؟ شیخ عثمان، اگر بخواهی مقدماتی که وهابی ها در کتاب های خود نوشته را برای تو بخوانم مانند مقدمه شیخ محب الدین خطیب رضوان الله علیه مقدمه شیخ عبدالله غريب رضوان الله علیه و جاء عصر المجوس، (فرا رسیدن عصر مجوس). مقدمه همه وهابی ها در همه مقدماتی که ذکر می کنند که شیعه دوازده امامی ها مردم خطرناکی هستند که مردم وهابی و مردم اهل تسنّن به سمت شیعه دوازده امامی ها تمایل پیدا می کنند و به مذهب شیعه دوازده امامی ها می گرایند به خدا شیعه دوازده امامی ها خطرناک نیستند، شیعه دوازده امامی ها خطرناک نیستند و خطر جدی برای مذهب وهّابیت و مذهب اهل تسنّن در کتاب صحیح امام بخاری و در کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری است این دو کتاب مردم وهابی و مردم اهل تسنّن را به سمت مذهب شیعه دوازده امامی ها حرکت می دهند.

ص: 231

شیخ عثمان، من می شناسم کتاب صحیح امام بخاری و کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری را و سپس، کتاب سوم کتاب سنن ابو داود سجستانی رضوان الله علیه را این سه کتب بودند که من را از وهّابیت حرکت دادند به سمت مذهب شیعه دوازده امامی. شیخ عثمان، من امام ابن حجَر هیتمی مکّی رضوان الله علیه را می شناسم او بود که حقیقت را به من گفت: در کتابش الصواعق المحرقه که امام حسن مجتبی رضوان الله علیه بعد از امام علی - کَرَّمَ اللهُ وَجهَه (خداوند رویش را گرامی بداره) - به امامت رسیده و سپس، نام دوازده امام را به ترتیبی که شیعه دوازده امامی ها به آن قائل هستند ذکر کرد یعنی بعد از این که پیامبر سه تای اولی را نام برده بعد از آن امام علی امامت را به حسن سپرد و.... تا رسیده به امامت دوازدهم، امام مهدی محمد بن حسن عسکری رضوان الله علیه این چیزی که امام ابن حجَر هیتمی مکّی رضوان الله علیه ذکر کرده این مطلب را بخوان! البتّه کتاب صواعق محرقه چاپ سعودی و هم چنین امام ابن حجَر هیتمی مکّی رضوان الله علیه گفته سپس، به ارث برده امام علی امام حسن رضوان الله علیه بعد به ارث برده حسین از حسن سپس، به ارث برده زین العابدین از حسین سپس، به ارث برده باقر از زین العابدین این گفته های امام ابن حجَر هیتمی مکّی است سپس، به ارث برده جعفر

صادق از محمد باقر و سپس، به ارث برده تا دوازدهمین نفر بر طبق ترتیب شیعه دوازده امامی ها.

شیخ عثمان، این چیزی که موجود است و ان شاء الله زمانی که برای تو توضیح دهم حق را خواهی گرفت و نسبت به حق آگاهی پیدا می کنی من چه باید بکنم امام سبط بن الجوزی رضوان الله علیه در کتاب خود تذکره الخواص البتّه نوبت به صحبت من در مورد حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفر خواهد رسید و من با دلیل های که از کتب مذهب اهل تسنن و کتب مذهب وهّابیت به دست آوردم نام آن دوازده نفر ذکر خواهم کرد امام سبط بن الجوزی رضوان الله علیه مردی شناخته شده از طرق اهل تسنن ذکر می کند دوازده نفری که نزد شیعه دوازده امامی ها معروفند همین که رسول خدا ذکر کرده شیخ عثمان، من چه باید بکنم این مطلب را در کتاب امام اهل تسنّن امام ابن صباغ مالکی رضوان الله علیه در کتابش الفصول المهمه فى معرفه الائمه به ترتیبی که شیعه دوازده امامی قایل است ذکر کرده، و بعداً امام ابن صباغ مالکی رضوان الله علیه در کتابش الفصول المهمه فى معرفه الائمه می گوید: آنان دوازده نفری که پیامبر در غدیر خم ذکر کرده یعنی

ص: 232

پیامبر صلی الله علیه و آله دوازده نفر از آنان را معین کرده و مشخّص کرده و همین کفایت می کند که بعد از آن این سه نفر نُه نفر دیگر را مشخص کردند امام علی توصیه کرد به امام حسن و امام حسن وصیت کرد امام حسین را و امام حسین وصیت کرد برای امام زین العابدین و ایشان وصیت کرد برای امام باقر و تا امام دوازدهم امام مهدی محمد بن الحسن عسکری رضوان الله علیه پس، رسول خدا همه دوازده امام (خدا از همگی خشنود باد) را در غدیر خم مشخّص می کند افراد دوازده امام (خدا از همگی خشنود باد) را معین می کند سپس، ذکر جزئیات این دوازده نفر (خدا از همگی خشنود باد) را واگذار می کند به هر امامی امام بعد از خود را مشخص کند امام قبلی وصیت کند به امام بعدی و اگر بخواهی کتاب های اهل تسنن و کتاب های وهّابیت که پیرامون ائمه دوازده گانه نوشته شده را برای تو نام ببرم و تو می دانی این فقط عقیده شیعه دوازده امامی نیست بلکه بسیاری از اهل تسنّن و از برادران وهابی به آن قائل هستند مثلا الآن طریقه رفاعیه که از اهل تسنن است هم می گویند ما اهل تسنن هستیم و هم قایل به امامت دوازده گانه هستند و راه های خاصی در نص بر امامت امامان دوازده گانه دارند و می گویند آنان همان دوازده نفری هستند که پیامبر آنان را ذکر کرد تو بسیاری از صوفی های غیر افراطی را می شناسی نه غلات مانند علی اللهى خطابيه لعنت خدا بر آنان در یمن وجود دارند و شافعی های که در حضرموت وجود دارند می گویند که این افراد همان ائمه دوازده گانه هستند آنان را می گویند و حال کتاب های مذهب شیعه دوازده امامی را نمی شناسند و معتقد به آن هستند. و اگر منطقه شافعی حضرموت بیایی می بینی که آنان ایمان دارند به ائمه دوازده گانه و می گویند آنان همان کسانی هستند که پیامبر در حدیث جابر بن سمره اراده کرده من چه باید بکنم تمام نص های صریح و دلیل های آنان از طرق شافعی به دست آمده اند نه به طریق مذهب شیعه دوازده امامی و این مسئله فقط در مذهب شیعه دوازده امامی نیست شیخ عثمان، خود را از غلو علی اللهی ها خطابیه دور ساز و از دشمنی با مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت است دور کن و خود را از این قید و بندها آزاد ساز و پیرامون حدیث پیامبر بعد از من دوازده خلیفه است آزادانه برای پیدا کردن حق بحث و بررسی کن در اوّلین جلسه این مناظره به من گفتی اگر تو اثبات کردی حق با مذهب شیعه دوازده امامی است من آماده ام از وهّابیت دست بردارم ببخشید تو عقیده داری که از اهل تسنن

ص: 233

هستی و من این را معتقد نیستم؛ چرا که دلایلی دارم دال بر این که تو از اهل تسنن نیستی و به خاطر این من می گویم: باید منطقی باشیم و عقلانی عمل کنیم نباید دشمنی تو به مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت هم هست و دشمنی تو به مذهب غلات على اللهى خطاييه.

شیخ عثمان، تو را از ائمه دوازده گانه منصرف سازد تو فرض کن اگر تسلیم مذهب شیعه دوازده امامی که به نظر تو آنان مانند غلات علی اللهی خطابیه شدی چه دخلی دارد این امر به موضوع احادیث راستین رسول خدا و سنّت پیامبر، سنّت پیامبر که هم سو و هم وزن قرآن است. مانند حدیث پیامبر بعد از من دوازده خلیفه در صحیح امام مسلم یا چه دخلی دارد گفته های غلات خطابیه به سخنان رسول خدا در حدیث ثقلین که در کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری ذکر شده و چه دخلی دارد گفته های غلات خطاییه به سنّت رسول خدا و به سخنان رسول خدا در حدیث کساء در کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری به نقل از عایشه چه دخلی دارد گفته های غلات علی اللهی خطاییه به موضوع آیه مباهله.

شیخ عثمان، تو نظریه را مطرح می کنی و می گویی ما اهل تسنن در تعیین اهل بیت پیامبر حدّ وسط را انتخاب کردیم این عبارت را در کتاب تو (کشف الجانی محمد التیجانی)، و در بعضی از کتب اهل تسنن و کتب وهّابیت آمده که آنان می گویند ما حد وسط انتخاب کردیم و اهل بیت مطهرین را مانند شیعه دوازده امامی محصور در دوازده نفر نکرده ایم؛ بلکه ما اهل تسنّن و وهّابیت حد وسط انتخاب کردیم و گفتیم اهل بیت خاندان علی و خاندان جعفر و خاندان عباس و خاندان.... و خاندان.. و همه سادات و همه بنی هاشم؛ ولی شیخ عثمان، بدان همیشه حد وسط صحیح نیست من نظر شیعه دوازده امامی از نظر اهل تسنن و نظر وهّابیت ترجیح دادم؛ چون نظر شیعه دوازده امامی به نص های صریح در سخنان خداوند در آیات قرآن و نص های صریح در سخنان پیامبر در سنّت رسول الله صلی الله علیه و آله و دلایل از قرآن و از سنّت پیامبر در کتاب صحیح امام بخاری تمسک کردند و دلایل سنّت رسول خدا در کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری که من را رهنمود می کند بر اساس و پایه حدیث و سنّت رسول خدا بعد از من دوازده نفر و بر اساس حدیث کساء این احادیث راستین رسول خدا دلالت می کنند به این که اهل بیت مطهرین در مصطلح شریعت

اسلام و در مصطلح سنّت پیامبر افرادی خاصی مطهرین

ص: 234

معصوم برگزیده و انتخاب شده اند. ای برادر من، شیخ عثمان، نمی توانی مهاجرین از صحابه پیامبر را با آزادشدگان (طلقاء) از صحابه پیامبر برابر بدانی پس، چگونه از من می خواهی امامان دوازده گانه مطهرین و معصوم مانند بقیه سادات هاشمی که از اهل بیت غیر مطهرین را برابر بدانم حتی امام و دانشمند وهّابیت در عصر ما شيخ محب الدين خطيب رضوان الله علیه که تو از شیخ محب الدین خطیب در مورد شناخت از شیعه دوازده امامی را تقلید می کنی گفته من حديث الخلافه بعدى ثلاثون سنه ثم يكون ملكاً عضوضاً، (خلافت بعد از من سی سال باشد، بعد از آن پادشاهی بود دندان گیرنده) در شرحش بر کتاب العواصم من القواصم در تمام جهان پخش شده را قبول ندارم به خاطر این که حدیث که تمام مسلمانان بر آن احتجاج داشتن و قبول کردند (حدیث پیامبر بعد از من دوازده خلیفه) که در صحیح بخاری آمده با حدیث (خلافت بعد از من سی سال باشد، بعد از آن پادشاهی بود دندان گیرنده) قابل مقایسه نیست. هم چنین حدیث (خلافت بعد از من سی سال باشد، بعد از آن پادشاهی بود دندان گیرنده) معارض با حدیث پیامبر و سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله بعد از من دوازده خلیفه است، یعنی گفته خود به این حدیث پیامبر صریحا معارض آن حدیث است و چهار علت برای آن ذکر کرده است. من الآن آنان را ذکر نمی کنم و فقط علت چهارمی را ذکر می کنم و اگر خواستی مراجعه کن به حاشیه امام محب الدین خطيب رضوان الله علیه در کتاب العواصم من القواصم مراجعه کن مطالب فراوانی خواهی یافت ای برادرم بسیاری از اموری که تو برای مردم روشن می کنی اشتباهه بسیاری از قضایای که برای مردم طرح می کنی اشتباهه انسان باید منصف باشد. شیخ عثمان، تو در اوّلین جلسه از جلسات این مناظره به من گفتی اگر من حق را برای تو روشن کنم تو وارد مذهب شیعه دوازده امامی می شوی و من به تو گفتم اگر برای من اثبات کردی که حق با وهّابیت است من بر می گردم به وهابیت و من ندیدم تو دلیل و برهان از قرآن و سخنان خدا یا دلیل از سنّت پیامبر و سخنان پیامبر برای من ثابت کن به حقانیت وهّابیت یا حقانیت مذهب اهل تسنّن، و هم چنین تو هیچ دلیلی از سخنان خداوند یا سخنان پیامبر بر حقانیت وهّابیت نیآوردی؛ ولی به من می گویی: چرا جواب نمی دهی؟ چرا جواب نمی دهی؟ تو خودت جواب نمی دهی؟

ص: 235

پاسخ سوال(9) عثمان الخمیس در دوازدهمین مناظره

شیخ عثمان، افراد را مورد طعنه و تضعیف قرار ندهی و شخصیت افراد را زیر سوال نبری؛ بلکه نظریات و نظر آنان را مورد نقد و بررسی قرار دهی افکار آنان را مورد حمله قرار بده، تو الآن شخصیت محمد علی بار را زیر سؤال می بری این مسئله از تو بعید و عجیب است، من محمد علی بار را می شناسم تو دیروز می گفتی او را نمی شناسی و امروز می گویی محمد علی بار شخص چنین و چنان است برادر من محمد علی بار وجود دارد او در مجله وهّابیت به نام مجله مجتمع در کویت مقآله می نویسد و زمانی که از تو در همین مناظره شنیدم که محمد علی بار شیعه دوازده امامی شده و از وهّابیت به شیعه منتقل شده این خبر برای من مژده بوده و اگر این خبر واقعاً صحت دارد می گویم: خدا را شکر خداوند او را هدایت کرد و او از وهّابیت به شیعه دوازده امامی منتقل شد این نعمتی از طرف پروردگار سبحانه و تعالی است؛ ولی من می دانم محمد علی بار وهابی بوده و در مجله مجتمع نویسنده بوده تیراژ مجله موجود است؛ ولی بسیاری از بزرگان مذهب وهّابیت و بزرگان اهل تسنّن هستند که به مذهب شیعه دوازده امامی منتقل شدند. هیچ مانعی ندارد الآن محمد علی بار شیعه دوازده امامی گردیده به خاطر این که ادله که از آیات قرآنی و از احادیث راستین پیامبر و ادله عقلی مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت هم هست، باعث می شود که بسیاری از وهابی ها یکی پس از دیگری از وهّابیت خارج شوند؛ ولی شیخ عثمان، جوانان وهابی و جوانان اهل تسنّن را از خواندن کتاب ها منع نکنی آنان را از خواندن کتاب تذکره الخواص به نوشته امام اهل تسنّن سبط ابن الجوزی رضوان الله علیه منع نکنی از خواندن كتاب الفصول المهمه فى معرفه الأئمه امام اهل تسنّن ابن صباغ مالکی رضوان الله علیه باز نداری. شیخ عثمان، من الآن در دستم کتابی دارم به نام كتب حذّر منها العلماء، (کتاب های که علمای از خواندن آنان بر حذر داشتن و خواندن این کتاب ها حرام می دانند). من این کتاب را خواندم که دانشمندان علمای مذهب وهّابیت خواننده را از خواندن بعضی کتاب های بزرگان اهل تسنّن و بزرگان وهّابیت برحذر می دارند بله بعضی از کتاب ها نباید خوانده شود؛ ولی بعضی از کتاب های که منع کردی خواندن آنان به خاطر این که در آن گفته های حق نوشته شده من از روزی می ترسم که در برابر ذات الله سبحانه و تعالی قرار

ص: 236

بگیری و در یک مناظره دو طرفه بین تو و خداوند متعال. شیخ عثمان، تو و بر آن چه انجام داده ای تو را محاسبه کند، بله شیخ عثمان، می ترسم خداوند تو را محاسبه کند زمانی که در پیشگاه او قرار گیری، شیخ عثمان، تقوی آلهی داشته باش و از خدا بترس و الله و الله و الله دشمنی با مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت مطهرین هم هست تو را بسوی پرتگاه جهنم می کشاند، به هر حال شیخ عثمان، چه کار باید بکنم و چه باید بگویم تا تو حرف من قبول کنی؟ شیخ عثمان، این را به تو گفتم: زمانی که امام بخاری در کتاب صحیحش با یک حرف به من می گوید حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفر در کتابم وجود دارد؟! چه باید بکنیم زمانی که امام مسلم نیشابوری در باب فضایل امام علی ذکر می کند حدیث ثقلین را؟ من این را الآن گفتم: و هم چنین قبلاً همین حرف زدم در جلسه های گذشته این مناظره من و تو گفتم: که من قبل از این که به مذهب شیعه دوازده امامی منتقل شوم بزرگان مذهب شیعه دوازده امامی را نمی شناختم قبل از این که به مذهب شیعه دوازده امامی منتقل شوم امام شیخ مفید رضوان الله علیه را نمی شناختم و گفتم من بعد از این که وارد مذهب شیعه دوازده امامی شدم امام شیخ مفید رضوان الله علیه را شناختم من شیعه دوازده امامی شدم و تمام کسانی که دگرگون شدن تمام کسانی که الآن دگرگون شدند که اگر بخواهی اسامی تمام آنان ده ها نفر؛ بلکه صد ها نفر که به شیعه دوازده امامی منتقل شدند به سبب حدیث ثقلین که در صحیح امام مسلم ذکر شده نگاه کن بخوان کتاب کسانی که راه یافته هستند فقط من نیستم. شیخ عثمان، آیا راه یافته پیدا می شود که از وهّابیت به شیعه دوازده امامی دگرگون شده یا از اهل تسنن باشد به شیعه دوازده امامی منتقل شده باشد بدون مراجعه کردن به کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری بوده؟ بدون مراجعه به کتاب صحیح امام بخاری یا کتاب سنن امام ابوداود سجستانی و یا کتاب و یا کتاب... بوده؟ یعنی شیخ عثمان، تو در حقیقت از جوانان و هابی و جوانان اهل تسنّن را از مراجعه و خواندن کتب شیعه دوازده امامی برحذر می دارید؛ ولی شیخ عثمان من به تو می گویم: اولاتر بود جوانان و هابی و جوانان اهل تسنّن از خواندن کتاب صحیح امام بخاری و کتاب

ص: 237

صحیح امام مسلم و برحذر داری کتاب امام بخاری راهنمایی می کند به حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفر هستند.

لذا شیخ عثمان، من به تو می گویم: در حقیقت من چون شخص راه یافته ام و هدایت شده ام بعد از این که من از علمای مذهب وهّابیت و علمای مذهب اهل تسنّن بودم به همین علّت من با تو در مورد اثبات مذهب اهل بیت از منابع مذهب اهل تسنن و منابع مذهب وهّابیت مناظره می کنم.

شیخ عثمان، همیشه تکرار می کنی که دکتر عصام، از علما نیست، شیخ عثمان، من نمی گویم پناه بر خدا که من یک فرد نا آگاه هستم و من فرد نادان و جاهل هستم چون قرآن می گفت:

﴿ أَعُوذُ بِاللهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ ﴾ (سوره البقره: 67)

به خدا پناه می برم از این که از جاهلان و نادانان باشم

پس، شیخ عثمان، من قبلاً از علمای مذهب اهل تسنّن و علمای مذهب وهّابیت بودم، و من الآن از علمای مذهب شیعه دوازده امامی در شهر قم در ایران هستم، شیخ عثمان، من زمانی که مذهب اهل تسنّن و مذهب وهّابیت را رها کردم در عربستان سعودی سکونت داشتم و در دانشگاه سعودی نزد علمای حدیث علم حدیث را خواندم و هم چنین و نزد علمای یمن علم حدیث را خواندم و مصطلحات حدیث را خواندم عقاید را خواندم تا این که خودم از علمای وهابی شدم من یک وهابی عالم نه یک وهابی نادان و جاهل بودم و من از علم و دانایی وهّابیت را رها کردم و به مذهب شیعه دوازده امامی منتقل شدم من امام جماعت مسجد جامع و امام جمعه بودم که در آن مسجد جامع کتب اهل تسنن و وهّابیت از اصول و فقه و حدیث تدریس می کردم من به خاطر جهل و نادانی خود منتقل نشدم من از روی علم و دانایی به سبب احادیث قوی که در کتاب های اهل تسنن و وهّابیت آمده به مذهب شیعه دوازده امامی هدایت شدم. شیخ عثمان، خواهش می کنم بحث را ادامه بده اگر خواستی حدیث ثقلین بحث می کنم یا اگر غیر از آن بخواهی من موافقم و در اختیار تو هستم.

ص: 238

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

حالا نوبت تو بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

خوب من سؤالم را متوجه برادر رفیق و هر کسی که این مناظره را در سراسر جهان گوش می کند، زمانی که این مناظره با دکتر عصام، شروع کردم تو (دکتر عصام) به من گفته ای: مناظره کننده شیعه دوازده امامی هستی، آیا تا الآن او مناظره کننده شیعه دوازده امامی به حساب می آید؟ ببخشید دوباره تکرار می کنم آیا هنوز دکتر عصام، مناظره کننده شیعه دوازده امامی است؟ از رفیق و همه حاضرین در این مسجد پوزش می طلبم ببخشید سؤالم را دوباره از رفیق موسوی می پرسم آیا هنوز دکتر عصام، مناظره کننده شیعه دوازده امامی است یا نه؟ جوابم را با بله یا نه جواب بده؟

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

نسبت به دکتر عصام، بله او مناظره کننده مذهب شیعه دوازده امامیست؛ ولی من همان سؤال را از تو می پرسم آیا تو هنوز مناظره کننده اهل تسنّن به حساب می آیی؟ سؤالم را جواب بده؟

شیخ عثمان الخميس:

بله من مناظره کننده اهل تسنن هستم.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

هم چنین دکتر عصام، از مناظره کننده شیعه دوازده امامی هستند به حساب می آید بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

من به تو می گویم: همان گونه که چندی پیش گفتم: ببخشید ببخشید ببخشید من این جا نیامده ام تا داستان زندگی و نحوه انتقال یافتن تو از مذهب وهّابیت به مذهب شیعه دوازده امامی را !بشنوم! من هرگز برای شنیدن زندگی شخصی خودت نیامده ام؛ بلکه دعوت شدم برای مناظره بین شیعه و اهل تسنّن بین مردی که مناظره کننده شیعیان دوازده امامی و بین مردی که مناظره کننده اهل تسنّن، من به خاطر این مطلب آمدم و این مسئله که در اوّلین جلسه این مناظره به

ص: 239

آن مایل بودید در اول بحث از تو سؤال کردم و تو گفتی: من قبول می کنم که من مناظره کننده از مذهب شیعیان دوازده امامی، و از این مذهب دفاع می کنم، و من که قبلاً وهابی بودم؟ و هم چنین شیعه دوازده امامی ها گفتند بله و گفتند دکتر عصام، مناظره کننده ما می باشد.

من نیامدم که فقط در مورد حدیث ثقلین و حدیث کساء را مناظره کنم من آمدم تا پیرامون اختلافاتی که بین شیعه و اهل تسنّن وجود دارد را بررسی کنیم.

دکتر عصام، می گویی سیزده سال علم رجال و جرح و تعدیل در حوزه علمیه قم خوانده ای و کتب حدیثی شیعه دوازده امامی را خواندی سپس، می گویی با تو پیرامون صحیح امام مسلم نیشابوری مناظره می کنم؛ ولی تو پیرامون شیخ امام مفید با من مناظره می کنی در حالی که من (دکتر عصام) به شیخ امام مفید و به امام شیخ مظفّر کار ندرام؟! آیا تو مگر شیعه دوازده امامی نیستی؟ امام مسلم نیشابوری نماینده تو نیست امام مسلم نیشابوری نماینده من است شیخ مفید نماینده تو است تو پیرامون امام مسلم نیشابوری با من مناظره کنی من با تو پیرامون شیخ مفید و تو می گویی: من شیخ کلینی و شیخ مفید و شیخ مظفّر را نمی شناسم آیا با من تقیه را پیشه خود قرار می دهی آیا با من رو راست نیستی آیا این مناظره به بن بست نرسیده. این مناظره به این روش هرگز درست نمی باشد تو می گویی من مناظره کننده مذهب شیعه دوازده امامی هستم سپس، الآن می گویی به عنوان یک وهابی با من بحث کن من نیامدم تا داستان زندگی تو را بشنوم و هرگز نیامدم تا تو به مذهب تسنّن برگردی نمی خواهم تو به تسنّن برگردی اگر وهابی بودی هر چه بودی نمی خواهم داستان زندگی تو را بشنوم مسئله تو برای من زیاد مهم نیست چیزی که برای من مهم است این که من و تو دو مناظره کننده میلیون ها شیعه دوازده امامی و میلیون ها نفر از اهل تسنن که با هم اختلاف دارند من به تو می گویم: حدیث کساء بر چه چیزی دلالت دارد تو می گویی زمانی که من از اهل تسنن بودم و زمانی که من وهابی بودم و زمانی که من انتقال یافتم کجاست بحث علمی این گونه مباحث علمی را فرا گرفتی مناظره روشمند این گونه باید باشد بحث تو همش بحث عاطفی احسنت بارک الله فیک کجاست بحث علمی؟ کجاست روش مناظره بر اساس قانون ریاضی ضرب دو در دو می شود چهار است.

ص: 240

چرا نمی بینم آن این جاست؟ چرا وقت را این قدر ضایع می کنی؟ آیا می خواهی از موضوع خارج شوی؟ آیا می خواهی بحث را به پایان برسانی؟ من می خواهم ادامه بدهم آیا تو هم می خواهی بدهی؟ آیا این چنین نیست؟! من در برابر حضّار و شنوندگان این مناظره از او سؤال کردم حدیث کساء بر چه چیزی دلالت دارد؟ او سراغ حدیث ثقلین می رود و به حدیث خلفای بعد از من دوازده نفر هستند بر می گرده و بعداً دوباره برمی گرده به داستان زندگی خودش من وهابی بودم، و بعداً می رود به کتاب صحیح امام بخاری و صحیح امام مسلم نیشابوری.

چه دخلی دارد؛ چرا صحیح مسلم را وارد بحث کردی من الآن صحیح مسلم را قبول کردم و قبول داشتم و گفتم: حدیث کساء به روایت عایشه را قبول دارم به او گفتم: حدیث کساء به روایت ام سلمه را بررسی کن و آن نزد تو صحیح و سلیم است بر آن چه دلالت دارد را توضیح بده؛ چرا وقت را تلف می کنی؛ چرا معلومات را ضایع می کنی؟ چرا در مناظره خود روشن صحبت نمی کنی؟ چرا در مناظره خود روشن حرف نمی زنی؟ ببخشید امیدوارم روشن صحبت بکنی، و روشن مناظره کنی و امیدوارم خیلی دقیق گفته شود.

آیا مگر الآن مناظره بین من و دکتر عصام، نیست؟ خواهش می کنم مناظره ادامه پیدا کند به گونه که دکتر عصام، مناظره کننده اهل تشیع باشد و برای کتب شیعه مطالب داشته باشد نه این که همه مطالب دکتر عصام، در مورد کتب اهل تسنّن است و من فقط پیرامون کتب اهل تسنّن با دکتر عصام، مناظره می کنم من در بدو امر به شیعه دوازده امامی ها گفتم: مناظره کننده شما باید یک مرد شیعی دوازده امامی می باشد به شما گفتم: یک مناظره کننده که قبلاً سنّی نمی خواهم که بعد از آن با من نگویید این مناظره کننده کتاب های ما (شیعیان) را نمی شناسد این فرد گفته هایش بر طبق اهل تسنّن بوده این فرد ما (شیعیان) را فریب است و به شما گفتم: من این مناظره کننده (دکتر عصام) نمی خواهم، و گفتم: یک مناظره کننده که از روز اوّل شیعی دوازده امامی بیاورید! گفتید نه دکتر عصام، مناظره کننده ماست من تأیید تمام شیعیان جهان را نخواستم که بیایند بگویند این دکتر عصام، مناظره کننده ماست گفتم: تأیید حاضرین در این مسجد برای من کافی است من گفتم: رفیق و وعد و چهار نفری که آن روز آنان را انتخاب کردید یادم نمی آیند کی بودند همه گفتند دکتر عصام، مناظره کننده مورد اعتبار آن هاست و اهل

ص: 241

تسنّن گفتند من مناظره کننده مورد اعتبار آنان هستم در این مسجد حداقل اهل تسنّن که در این مسجد هستند من مناظره کننده آنان هستم تمام شد! آیا شیعه دوازده امامی ها دکتر عصام را آورده اید تا فقط به من بگوید از اهل تسنّن چه چیز های بلد است؟ من نیامدم تا فقط در مورد كتب اهل تسنن و در مورد بزرگان اهل تسنّن را بشنوم من آمدم تا بین اهل تسنّن و تشیع دوازده امامی اتحاد بر اساس پرستش خدا برقرار کنیم من نیامدم تا داستان زندگی دکتر عصام را بشنوم خواهش می کنم مناظره خیلی دقیق تر از این برگزار شود همواره دکتر عصام، از موضوع خارج می شود دائما از موضوع خارج می شود من روش دکتر عصام، در این مناظره را نمی خواهم آیا این همان مناظره علمی روشمند که دکتر عصام، آن را فرا گرفته است؟ با من مناظره نمی کنی مگر با کتب اهل تسنّن؟ تو به خاطر همین با من مناظره می کردی در قصه صحیح بودن حدیث به سبب جمع طرق مختلف یک حدیث و گفتی بسیار پیرامون این قضیه تفصیلاً بحث کنیم آیا می خواهی این کار برای تلف کردن وقت؟ به خدا قسم وقت گران بهاتر از این که بیایم پیرامون یک مسئله بی نتیجه بحث کنم من از تو یک سؤال کردم حدیث کساء بر چه چیزی دلالت دارد؟ در جواب از تو

جواب طولانی؛ بلکه حرف دیگری می شنوم سؤال من بسیار روشن است حدیث کساء بر چه چیزی دلالت دارد؟

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

حالا نوبت تو بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

فکر می کنم بهتر است بحث را شروع کنم وقت را تلف نکنم شروع کنم بحث را اول جواب بدهم به سؤال شیخ عثمان را که کراراً آن را از من پرسیده برچه چیزی دلالت دارد حدیث كساء؟ حدیث کساء که در صحیح امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه از عایشه نقل شده این که رسول خدا می خواست اهل بیت مطهرین را در زمان خودش در چند نفر معین حصر کنند، دلالت دارد بر حصر اهل بیت مطهرین تا بعد از آن کسی نیاید که ادعا کند از اهل بیت مطهرین است و در سایه آن در دین اسلام انحرافی ایجاد کند.

ص: 242

این چیزی است که من می گویم: و من فکر می کنم که جواب تو را خیلی روشن داده ام فکر نمی کنم روشن تر از این جوابی باشد و برای تو ذکر کردم زمانی که پیامبر می فرماید هؤلاء اهل بیتی این صیغه مفید حصر است این مثال را برای تو آوردم چون قوی تر از ادات حصر وجود ندارد هؤلاء اهل بیتی و سپس، آنان را زیر کساء قرار می دهد تا تأکیدی بر این امر باشد این تأکید خواه با لفظ باشد خواه با انجام دادن یک حرکت رسول خدا عمل حصر را تکرار می کند به وسیله گفتن نماز ای اهل بیت ماه ها تکرار کرد، و این حدیث به اساتید صحیح وجود دارد تو هم این را گفتی بله تو آن را گفتی؛ امّا قایل به این که این کار پیامبر یک بار رخ داده؛ ولی این گفته درست نیست؛ بلکه بار ها این عمل تکرار شده بله ماه ها تکرار شده پیامبر بار ها تکرار کرده نماز ای اهل بیت رسول خدا می خواهد اهل بیت مطهرین و معصومین را محصور کند. رسول خدا اهل بیت مطهرين و معصومین در زمان خود را به چهار نفر حصر کرد و ما بعد خود را به نُه نفر و زمانی که دانسته بشود که اهل بیت در زمانش و، اهل بیت معاصر پیامبر است، و اهل بیت در زمان پیامبر مشخص می کنند مطهرین نه گانه بعد از زمان پیامبر صلی الله علیه و آله هر یک از آنان امام بعد از خودش مشخص می کند و ان شاءالله این مطلب را در جلسه آینده بحث خواهم کرد.

من از موضوع بحث بیرون نرفتم بسم الله الآن شروع می کنم به حدیث کساء هر پرسشی نسبت به حدیث کساء داری مطرح کن من جواب مناسب و کامل آن را دارم شروع کنیم تا وقت تلف نشود تو گفتی: می خواهی بحث کنیم از حدیث ثقلین من آماده ام هیچ مانعی وجود ندارد بحث می کنیم از حدیث ثقلین و هر چه می خواهی؟ خواهش می کنم ای شیخ عثمان، با هم برای این چیزها دعوا نکنیم و با هم اختلاف نورزیم همان گونه که از اوّل گفتی: ما این جا آمدیم تا باعث نزدیک شدن افکار مسلمانان بشویم برای این که فرصت عمل کردن از دشمنان اسلام گرفته شود و من گفتم: مناظره را شروع کنیم؛ ولی چه شد؟ من گفتم: من مناظره را تأیید می کنم و به خاطر این مناظره آمده ام به خدا قسم من نیامدم به این مناظره مگر و هدف من حمایت از وحدت مقدّس اسلامی است. آن را مقدّس می دانم همان گونه که نماز را مقدّس می دانم و برای من وحدت اسلامی میان مذهب وهّابیت و مذهب شیعه دوازده امامی مانند نماز خواندن است، خداوند در قرآن فرموده:

ص: 243

﴿ وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً ﴾ (سوره آل عمران : 103)

و همگی به رشته دین خدا چنگ زده.

من این آیه قرآن را همیشه تکرار می کنم و از این جهت بود که من گفتم: که مناظره بی ستیز، آرام و برادرانه میان وهّابیت و شیعه دوازده امامی بهترین وسیله برای تحقق وحدت مقدّس اسلامی است.

شیخ عثمان، برای این که تو ادامه ندهی و بگویی: من گفتم! من می گویم: و تو گفتی! پناه بر خدا باز هم اختلاف کنیم و مناظره از موضوع خود دور شود من برنامه طولانی برای این مناظره دارم که ممکن است مناظره من و شیخ عثمان یک سال طول بکشد.

من یک برنامه مشخصّی ترسیم کردم که من تا الآن در سر هِرَم این مناظره قرار دارم تا برسم به قاعده هرم و یک تصویر کاملی از مناظره دارم خواهش می کنم شروع کن حدیث کساء را بسم الله سند های آن حدیث چیست؟ و دلالت بر چه چیزی دارد؟ شروع می کنیم بسم الله می خواهی من شروع کنم؟ شروع می کنم می خواهی تو شروع بکنی شروع کن می خواهی شروع کنیم به بحث از حدیث ثقلین شروع می کنیم؛ ولی به نزاع و اختلاف ادامه ندهیم، شیطان بین من و تو وارد نشود و شیطان داخل می شود و دشمنی را بین من و تو قرار می دهد در نتیجه با هم نزاع خواهیم کرد تو گفتی من فهمیدم این جوری و تو فهمیدی این طوری و سوء تفاهم و مشکلات وارد مناظره ما می شود پس، شروع کن به مناظره آرام و اگر آماده نیستی می توانیم در جلسه بعد مناظره کنیم از حدیث ثقلین هیچ مشکلی ندارد یا حدیث کساء.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

حالا نوبت تو بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

الآن بحث از حدیث کساء را شروع می کنم من نمی خواهم از محدوده موضوع حدیث خارج نشوم ولی می خواهم بگویم حدیث کساء بر چه چیزی دلالت دارد؟ حدیث کساء دلالت بر این

ص: 244

که آنان اهل بیت پیامبر هستند باشد قبول کردم آنان اهل بیت پیامبر هستند سپس، چه می خواهی و اگر اهل بیتش شده اند چه می شود؟

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

حالا نوبت تو بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

من فقط می خواهم جواب شیخ عثمان را بدهم حدیث کساء که در صحیح امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه وجود دارد بر چه چیزی دلالت دارد؟ زمانی که پیامبر امام علی و خانم فاطمه و حسن و حسین (خدا از همگی خشنود باد) وارد کساء کرد و حدیث در صحیح امام مسلم نیشابوری موجود است من از صحیح مسلم برای شیخ عثمان شاهد آوردم به خاطر این که بعد از کتاب خداوند صحیح ترین کتاب است و این مطلب دلالت روشنی دارد بر این که پیامبر مطهرین و معصومین از اهل بیت را حصر کرد یعنی اگر پیامبر برای ما مشخص کند چه کسانی از مطهرین و معصومین اهل بیت هستند این سنّت پیامبر خواهد بود که برای ما روشن کند چه کسانی اهل بیت مطهرین و معصومین هستند آیا این دلالت ندارد بر این که یک اصطلاح خاص در احادیث راستین رسول خدا یا به تعبیر دیگری اصطلاح شرعی خاصی برای کلمه اهل بیت وجود دارد؟ پس زمانی که ما می آیم و اجتهاد کنیم و بگویم: اهل بیت مطهرین خاندان علی و خاندان جعفر هستند و پنجاه میلیون نفر را از سادات بنی هاشم همه آنان اهل بیت مطهرین قرار دادیم این مخالفت کردن با شرع اسلام است، یعنی مخالفت کردن به سنّت رسول خدا؛ اما اگر مراد ما از اهل بیت معنای لغوی آن معنی آن در لغت عرب ها باشد این حرف دیگری است؛ ولی من می گویم: رسول خدا همان گونه که نماز را برای ما چهار رکعت قرار داد نماز از حيث اصطلاح لغوی و در لغت عرب ها به معنای دعاست؛ ولی سنّت رسول خدا گفته نماز چهار رکعت به این کیفیت مشخّص پس، برای سنّت رسول خدا یک اصطلاح خاص است اصطلاحی که پیامبر آن را مشخّص کرده اصطلاح در سنّت رسول خدا، یعنی اصطلاحی که احادیث پاک پیامبر آن را مشخّص کرده.

ص: 245

من می گویم: کلمه اهل بیت در حدیث ثقلین اصطلاحی است که سنّت رسول خدا آن را قرار داده پس، شارع مقدّس یعنی سنّت رسول خدا که در صحیح امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه است یک اصطلاح مشخّص دارد، اهل بیت در حدیث کساء که در صحیح امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه که از عایشه نقل شده آمده رسول خدا این چهار نفر را داخل کساء کرد پیامبر با انجام این عمل می خواستند به ما بفهماند یک اصطلاح خاصی که در این اصطلاح (اهل البیت) به غیر این چهار نفر تعّدی نمی کرد و شامل میلیون ها نفر از هاشمین و حسنین و خاندان جعفر و همه سادات در هر زمان و در هر مکان نمی شود همان گونه که اهل تسنّن به آن قایل هستند. پیامبر قصد داشتن با این عمل اشاره به اصطلاح خاص کنند.

آن چه را که من می گویم: بعضی از مفسّرین حتّی از اهل تسنّن به آن قایل شدند این نظر فقط نظر شیعه دوازده امامی نیست؛ بلکه بسیاری از اهل تسنّن به آن قایل می باشند و اگر برادرم عثمان آن را بخواهد نامه ها اهل تسنّن که قایل به این مطلب هستند نام می برم، آنان گفته اند اهل بیت مطهرین در زمان حیات پیامبر همین چهار نفر هستند ای برادر من، عده ای از اهل تسنّن که به حدیثی که از عایشه نقل شده در صحیح امام مسلم ملتزم شده اند را پذیرفته اند. شیخ عثمان، باید بدانی زمانی که پیامبر بعضی از اهل بیت را داخل کساء کرد و بعضی دیگر را داخل کساء نکرد به خاطر این که به ما توضیح دهد فرق بین اهل بیت در داخل کساء و اهل بیت بیرون از کساء یعنی فرقی بین مطهرین از اهل بیت و غیر مطهرین از اهل بیت.

من می گویم: کلمه اهل بیت در حدیث کساء یک اصطلاح شرعی خاص که سنّت راستین رسول خدا که در حدیث عایشه آمده مشخّص کرده است بعد از این که امام مسلم حدیث ثقلین را ذکر کرد در کنار آن حدیث کساء را آوردند انگار که امام مسلم رضوان الله علیه به ما می گوید: اگر خواستید اهل بیت مطهرین و معصومین که آنان هم سو و عدل قرآن کریم هستند بر شماست که مراجعه کنید به حدیث عایشه و آن در کتاب من موجود است، و اگر خواستید حدیث ثقلین را بشناسید به آیه مباهله مراجعه کنید، و دقت کنید همه این مباحث در کتاب صحیح امام مسلم

ص: 246

قرار دارند و در صحیح امام مسلم حدیث مباهله موجود است پیامبر در روز مباهله این چهار نفر را طلب کرد و آنان را داخل کساء کرد، یعنی این چهار نفر را صدا زد و آنان را داخل کرد.

بنابراین، حدیث کساء اشاره دارد به یک حالت خاصی و الف و لام هم الف و لام عهد است منظورم در عبارت اهل البیت و آنان همان کسانی هستند که پیامبر آنان را در زمان معین و در مكان مشخّص داخل کساء مشخّص و در وقت مشخّص قرار داد آنان همان کسانی هستند که پیامبر بر خانه آنان عبور می کرد و می گفت: به آنان وقت نماز رسیده ای اهل بیت، پس، کلمه اهل بیت در این حدیث (حدیث ثقلین) یک معنای اصطلاحی شرعی خاص دارد بر خلاف کلمه اهل بیت در فرهنگ عرب های جاهلی.

بنابراین، اهل بیت مطهرین چه کسانی هستند حدیث عایشه دلالت صریحی بر این مطلب دارد و آن این که اهل بیت همان چهار نفری که جمع شدند به علاوه پیامبر یعنی با پیامبر اهل بیت پنج نفر می شوند (زیر کساء) بعد از این مطلب آیا این جریان دلالت بر اهمیت و جایگاه عظیم اهل بیت دلالت نمی کند؟ و به خاطر همین مطلب اهل تسنّن در کتاب های خودشان گفته اند اگر کسی با در نظر گرفتن حدیث کساء بگوید اللهم صل على اهل البیت که در داخل کساء هستند اگر صلوات بفرستد به کسانی که داخل کساء کند این صلوات شامل پیامبر نیز می شود؛ چرا که پیامبر وارد کساء شده بودند ما کتاب اهل کساء نوشته امام اهل تسنّن امام رازی و کتاب اهل كساء تأليف امام اهل تسنن امام اصفهانی و تقریبا بیش از بست کتاب از اهل تسنن که در حق اهل کساء این پنج نفر نوشته شده را می شناسیم این جایگاه بزرگی و عظیمی است این که پیامبر جزء اهل کساء باشد و علمای اهل تسنّن گفته اند اگر کسی گفته باشد اللهم صّل علی اهل الكساء (درود می فرستم به اهل کساء)، پیامبر نیز از آنان خواهد بود؛ چرا که پیامبر از اهل کساء است منظور من این که این جایگاه مخصوص اهل بیت مطهرین است و حدیث ثقلین دلالت دارد بر این که

مادامی که پیامبر آیات قرآن را مشخّص کرده و شکل و تعداد سوره های قرآن کریم را مشخّص کرده باید اهل بیت مطهرین و معصومین را نیز مشخص کند پیامبر ما را امر کرده به قرآن و سخنان خداوند و بعداً به سنّت رسول خدا و سخنان رسول خدا و در رتبه سوم به اهل بیت مطهرین و سخنان شان است؛ ولی همه سخنان اهل بیت مطهرین از قرآن و

ص: 247

سنّت پیامبر بر گرفته شده، بنابراین، کلمه ی اهل بیت در حدیث کساء و در حدیث ثقلین دارای یک معنای شرعی خاص که شامل این پنج نفری که به نقل از عایشه در کتاب صحیح امام مسلم آمده و آن پنج نفر پیامبر و امام علی و حسن و حسین و خانم فاطمه این مسئله در نزد همه مسلمانان جهان به گونه ای معروف است که از هر کسی سؤال کنی چه سنّی و چه وهابی که پنج نفر اهل کساء چه کسانی می باشند؟ خواهند گفت: چه فرد نادانی باشد چه دانا باشد می گویند پیامبر و علی و حسن و حسین و خانم فاطمه.

بنابراین، آنان جمع شدند در یک رخ دادی که عایشه هم بود و در روز مشخّص و در ساعت مشخّص و رسول می خواهد یک اصطلاح جدیدی را ایجاد کند. آیا شیخ عثمان، من هنوز جواب تو را نداده ام؟

شیخ عثمان، تو به من می گویی من از تو صد بار سؤال کردم بر چه چیزی حدیث کساء دلالت دارد به تو می گویم: دلالت می کند بر کذا و کذا می گویم: پیامبر در حدیث کساء که در کتاب امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه آمده اهل بیت مطهرین را مشخّص کرد به تو می گویم: آیا من از موضوع خارج شدم؟ آیا طرح این مسئله خروج از موضوع حساب می شود؟ تو را به خدا آیا این خروج از موضوع است من سؤال تو را به طور روشن جواب دادم آیا تو می خواهی من را مجبور کنی جواب دیگری بدهم من این کار را نمی توانم انجام بدهم؟ آیا می خواهی آن چه را که در سرداری به آن جواب بدهم؟ من نمی دانم تو چه می خواهی آیا این همان جواب تو است یا نه؟!؛ امّا آن چه پیرامون حدیث پیامبر خلفای بعد از من دوازده نفر هستند گفتی و آن چه از قضایای پیرامون آن مطرح کردی از آن بحث خواهم کرد در حدیث پیامبر خلفای بعد از من دوازده نفر هستند. شیخ عثمان، در بدو امر به من گفتی هر آیه را که می خواهی انتخاب کن قوی ترین چیزی که داری مطرح کن سوار بهترین اسب که داری شو كذا و كذا... تو این عبارات را به من می گفتی من الآن آن چه را که دارم مطرح می کنم و قوی ترین چیزی که دارم دلیل می آورم من آمادگی جواب به هر چیزی دارم همان گونه که تو به من می گفتی من الآن به تو می گویم: این جواب من و این دلایل من است و این برهان من است برهان تو کجاست؟ دلیل تو چیست؟ تو اهل بیت را رها کردی دلیل تو چیست؟ من این سؤال را از تو می پرسم چرا اهل بیت را رها

ص: 248

کردی؟ آیا تمسّک به قرآن و سنّت رسول خدا به معنای ترک و رها کردن اهل بیت مطهرین است؟ چرا مذهبی برای اهل بیت وجود ندارد؟ چرا مذهب ها را در چهار مذهب محصور کردی؟ چرا در قرن ششم حکمی صادر کردند به لغو مذهب اهل بیت؟ آیا می خواهی آن حکم صادر شده که در کتاب های تاریخ آمده را برای تو ذکر کنم؟ و آن حکمی که مذهب اهل بیت را حذف می کند و در نتیجه مذاهب اسلامی چهار گانه خواهند شد من می خواهم چیز های فراوان به تو بگویم سؤال ها روشن است، و برای تو ذکر می کنم که چه کسی این حکم را صادر کرد و چرا مذاهب اسلامی چهار گانه شد و چرا پنجگانه نشد؟ چرا ششگانه نشد؟ به خاطر این که حکمی صادر شد که در آن حکم مذهب اهل بیت لغو شد! من آماده ام مناظره را به شکل علمی و روشمند با تو ادامه دهم اگر دوست داشته باشی؛ امّا این که خواسته باشی مناظره سطحی و پراکنده باشد من این مناظره را نمی پسندم و نمی خوام، این روش من روش بحث موجود بحث علمی بحث روشمند مطرح شده از کتاب امام بخاری و از کتاب امام مسلم نیشابوری برای تو دلیل آوردم می گوی: حدیث ثقلین در کجای کتاب امام مسلم ذکر شده؟ به تو می گویم: در کتاب امام مسلم وجود دارد اگر ثقلین که در کتاب امام مسلم وارد شده دال بر کتاب و سنّت نه بر کتاب و اهل بیت پس؛ چرا امام مسلم آن را در باب فضایل امام علی ذکر کرده؟ چرا حدیث ثقلین را در باب فضایل اهل بیت ذکر می کند؟ می گویم: چه مانعی دارد برای جمع کردن بین این دو صیغه و دو متن حديثى حديث ثقلین وجود دارد علما گفته اند کتاب الله و سنتی و حدیث کتاب الله اهل بیتی هیچ تعارض بین این دو وجود ندارد ابن حجَر هیتمی مکّی گفته به خاطر این که کتاب به قرآن و سنّت اطلاق می شود به خاطر این که پیامبر گفته: اوتیت القرآن و مثله معه یعنی به من قرآن و آن چه همراه قرآن است (یعنی سنّت پیامبر) نسبت داده شده و سنّت پیامبر مفسّر قرآن است از این جهت است که کلمه ذکر یک بار بر قرآن اطلاق شده و یک بار بر سنّت اطلاق شده در قرآن کریم فرموده: ما ذکر را بر تو نازل کردیم تا برای مردم آن چه را که بر آنان نازل شده را توضیح دهی امام ابن حجَر هیتمی مکّی سپس، گفت: زمانی که پیامبر در حدیث ثقلین که در صحیح امام مسلم ذکر شده امر به کتاب الله و اهل بیت کرد مراد کتاب خداوند یعنی قرآن و سنت راستین رسول خدا است دقت کن امام ابن حجَر هیتمی مکّی به این گفته های

ص: 249

برگرد و مطالعه کن کتاب او را با چاپ وهابی ها در عربستان سعودی گفته پیامبر در حدیث ثقلین به سه چیز امر فرموده که به آنان چنگ و تمسّک بجویم.

امر اوّل: قرآن کریم.

امر دوم: سنّت راستین رسول خدا.

امر سوم: اهل بیت مطهرین.

گفت: در این حدیث دلالت روشنی وجود دارد که باید اهل بیتی باشند که به قرآن و سنّت رسول خدا آشنا باشند و واجب بر مردم که پیرامون اهل بیت باشند کما این که اهل بیت مطهرین پیرامون قرآن و سنّت رسول خدا عمل می کنند، مراجعه کن به چاپ وهابی کتاب صواعق المحرقه امام ابن حجَر هیتمی مکّی، و آیا معنای وصیت کردن پیامبر به اهل بیت اذکرکم الله في اهل بيتي، اذكركم الله فى اهل بيتي، اذكركم الله فى اهل بيتي، رسول خدا به یارانش فرموده: سه بار بعد از این که آنان را ثقلین نامید علما گفته اند آنان را تقلین نامید چون ماسوای این دو سبک است.

علمای اهل تسنّن گفته اند: نامیده شد کتاب یعنی قرآن و سنت، نامیده شد کتاب و اهل بیت به ثقلین چون ماسوای این دو سبک است، مراجعه کن به شرح های که به کتاب صحیح امام مسلم نوشته شده نامید آنان را به ثقلین به خاطر این که عمل کردن به این دو سخت است عمل به کتاب و سنّت راستین پیامبر و به اهل بیت رسول خدا کار سخت و طاقت فرسا است، الآن نزد مردی می آیی و به او می گویی پیرو هر مذهبی می خواهی هر کاندیدی که می خواهی انتخاب کن به تو می گوید بله؛ امّا اگر به او بگویی مذهب اهل بیت را انتخاب کن می گوید: ای برادر من، اسلام دین عدالت است و در اسلام اهل بیت وجود ندارد! چرا؟ آیا این از عدالت نیست که اهل بیت در جایگاه خود بمانند؟! آیا مگر این عدالت نیست که افراد حق داشته باشند که رأی و نظر اهل بیت را انتخاب کنند همان گونه که حق دارند نظر و مذهب امام بخاری را انتخاب کنند آیا مگر این عدالت نیست؟ آیا مگر غیر از این که مسئله از عدالت است؟ آیا معنای وصیت رسول خدا صلی الله علیه و آله به اهل بیت و امر به اطاعت از اهل بیت در حدیث ثقلین آیا معنای آن این که به ما بگوید پیروی کنید از مذاهب چهار گانه را؛ ولی اهل بیت را

ص: 250

رها کنید معنای آن چیست؟ زمانی که پیامبر می گوید: شما را به اهل بیتم سفارش می کنم آیا گفته پیامبر به این معنا است که رها کنیم اهل بیت را؟! یعنی شما را سفارش می کنم به رها کردن اهل بیتم؟! من اکنون می خواهم شیخ عثمان آغاز کند به نام خدا آغاز می کنم؛ چرا در هر ساعت یک بار بیرون می رود و یک بار داخل می شود؟! اگر خواست شروع کند پس، شروع کند اگر بخواهد مناظره کند پس، وارد شود چه چیزی رخ داده که او وارد و خارج می شود مناظره را شروع کنیم.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

حالا نوبت تو بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

در حقیقت ظاهرا خدا می داند یکی برای من یک ویروس هدیه کرده و من را برای اندکی از برنامه خارج کرد. حالا بر می گردم به حرف و مطلب دکتر عصام؛ ولی قبل از آن چه مقدار از وقت من باقی مانده است و چه مقدار از وقت دکتر عصام، باقی مانده است باید بدانم چقدر وقت دارم اگر مدت زمان مناظره حساب شده است خواهش می کنم به من اطلاع داده شود تا بدانم چقدر وقت دارم و چقدر وقت برای دکتر عصام مانده است؟

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

در حقیقت شیخ عثمان امشب وقت را محاسب نشد به تو مسئله تعیین وقت و زمان صحبت آزاد شده، و وقت و زمان صحبت به صورت طرفینی میان تو و دکتر عصام، به صورت آزاد است و به شکل پرسش و پاسخ بوده و مناظره دو طرف به شکل رد و بدل پرسش و پاسخ بود و تعین وقت برای این گونه مناظره ها مشکل است و سخت است، بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شيخ عثمان الخميس:

باید وقت حساب می شد معمولاً وقت حساب می شود و این روش تو یک روش درستی نیست من می گویم: یک اشتباه رخ داده تقریباً من و دکتر عصام، دو ساعت و نیم است در حال مناظره هستیم و حال این که توافق با دکتر عصام، این بود که مدت زمان مناظره دو ساعت باشد امیدوارم

ص: 251

دکتر عصام، در ارائه مطالبش از موضوع حديث كساء خارج نشود من دلالت حدیث کساء و نتیجه که بر آن مترتب می شود را می خواهم بعد از آن وارد حدیث دیگری می شوم، در واقع هنگامی که حرف خود در مورد حدیث کساء می گفت: به یاد شعری افتادم که گفته: و ما استفدنا من طول عمرنا، غیر معنی قیل و قالوا، البتّه منظور این شاعر ما از حرف های دیگران بهره ای نبرده ایم. من هم از مطالب دکتر عصام، در مورد حدیث کساء هیچ بهره ای و فایده ای نبردم.

در حقیقت مناظره امشب بدون توهین و دشنام دادن برگزار گردید؛ ولی من و دکتر عصام، با هم انسجام نداشتیم فکر می کنم اشتباه از طرف من بوده من از طرف خودم معذرت می خواهم حقیقتاً از دکتر عصام، عذر می خواهم من احساس می کنم تقربیاً دو ساعت و نیم از وقت تو را تلف کرده ام و تا الآن باز دکتر عصام، هم می گوید در جلسه بعد مطلب عرض می کنم پیرامون حدیث کساء در حالی که من و تو هفته گذشته توافق کردیم که فقط مواردی که از حدیث کساء به دست آوردیم را در این جلسه ذکر کنیم تا وارد بحث از حدیث ثقلین شویم، دکتر عصام، واقعاً من در این مناظره یک دفعه متوجه شدم که من و تو بحث از حدیث کساء را هم نمی توانیم در این جلسه به پایان برسانیم.

از تو بسیار متشکرم و امیدوارم دیدار من و تو در جلسه بعد باشد ان شاء الله تعالی یعنی دقيقاً پیرامون حدیث کساء باشد و مناظره را به پایان برسانیم تا این حدیث کساء تمام شود بعد از آن بحث از حدیث ثقلین می کنیم ان شاء الله دکتر عصام، در هفته آینده از حدیث کساء و اگر حدیث کساء را در حدود نیم ساعت توانستیم به پایان برسانیم یا بیشتر، بدون درنگ منتقل می شویم به بحث کردن پیرامون حدیث ثقلین.

دکتر عصام، می بینی نزدیک به سه ساعت است که ما بحث می کنیم و الآن من خسته هستم، من خودم را مقصّر می بینم که حقیقتا من وقت تو را با مناظره بی ثمر خود بدون نتیجه رضایت بخشی تلف کردم من که راضی نیستم چه رسد حضّار و شنونده ها! بیشتر آنان راضی نیستند این انتظار من است و دوست دارم پیرامون مطالب دکتر عصام، حاشیه ای و توضیحاتی داشته باشم بد نیست که دکتر عصام، بعد از من جواب بدهد.

ص: 252

دکتر عصام، می گفت: حدیث کساء دلیل بر جایگاه آن هاست و این حدیث فضیلت اهل بیت را روشن می کند.

من چیزی نگفتم: من برای اهل بیت فضایل فراوانی قایل هستم و من می گویم: که حدیث کساء برای علی حسن حسین و فاطمه (خدا از همگی خشنود باد) است مگر کسی از اهل تسنّن وجود دارد که منکر این که آنان نزد خداوند دارای فضل و جایگاه رفیعی هستند؟

ما (اهل تسنّن) راضی هستیم از آنان و با دوستی آن ها به خداوند نزدیک می شویم و این را از روی نفاق نمی گویم و نه از روی تقیه نمی گویم و این دین و کتاب های ما هستند که به این مسئله شهادت می دهند؛ ولی از حرف های تو تو هیچ فایده نبردم.

می گویی مذهب اهل بیت لغو شد سپس، مذاهب چهار گانه اهل تسنّن شد.

این فقط حرف است مذهب اهل بیت در کتاب های مان موجود است ما (اهل تسنّن) که از اهل بیت نقل قول و روایت می کنیم ما که از علی نقل قول و روایت می کنیم ما که از اما باقر و امام جعفر صادق نقل قول و روایت می کنیم ما که روایات اهل بیت را نقل و روایت می کنیم روایات اهل بیت نزد اهل تسنّن نه نزد شیعیان. پس، دکتر عصام، چگونه می گویی ما رها کردیم مذهب اهل بیت را دکتر عصام، به کتاب های فقهی مراجعه کن کتاب های تفسیری را ما (اهل تسنّن) از آنان روایت نقل می کنیم (خدا از همگی خشنود باد) چگونه از اهل بیت روایت نمی کنیم تا این که تو گفتی؛ چرا مذاهب اهل تسنّن چهار گانه شد و از اهل بیت در کتب اهل تسنّن روایتی نقل نمی شود؟ ما (اهل تسنّن) از عمر و علی و عثمان و ابی بکر و از حسن و از حسین و از محمد باقر و از جعفر صادق و از نووی و از زهری از همه آنان ما روایت نقل می کنیم هرگز آنان را ترک نکردیم کتاب های ما (اهل تسنّن) موجود هستند الحمد لله و المنّه، و دکتر عصام، این را می داند اگر سنّی بود همان گونه که می گوید او به این مسئله آگاه است می داند که اهل تسنن در فقه از علی روایت و نقل می کنند و در عقاید نیز از علی رضوان الله علیه نقل حدیث و روایت می کنند از علی (خدا از همگی خشنود باد) در دین نقل قول و روایت می کنند و هم چنین از بقیه ائمه اهل بیت نقل قول و روایت می کنند ما اهل تسنّن از اهل بیت نقل قول و روایت می کنیم (خدا

ص: 253

از همگی خشنود باد) چگونه تو متهم می کنی که مذهب اهل بیت را رها کردیم و از سخنان اهل بیت فاصله گرفتیم؟ این یک ادّعای باطلی است اصلاً مثل این کلام پذیرفته نیست بسیاری از مطالب که تو در مورد آنان صحبت کردی من آنان را رها می کنم؛ چرا که مورد بحث من و تو نیست آنان را رها می کنم و خواهش می کنم حرف تو دقیق باشد خواهش می کنم مناظره دقیق تر داشته باشد خواهش می کنم حرف های تو با مدرک باشد.

دکتر عصام، آیا نمی دانی در کتب تفسیری اهل تسنّن نقل قول و روایت از علی بن ابی طالب وجود دارد؟! آیا نمی دانی در کتاب های فقهی اهل تسنّن نقل قول و روایت از علی وجود دارد؟! آیا نمی دانی در کتاب های عقیدتی اهل تسنّن نقل قول و روایت از علی رضوان الله علیه وجود دارد؟ چرا گفتی اهل تسنّن از اهل بیت نقل قول و روایت نمی کنند؟ آیا تو نمی دانی ما اهل تسنّن از عبدالله بن عباس نقل قول و روایت می کنیم؟ آیا تو نمی دانی ما (اهل تسنّن) از حسن و حسین نقل قول و روایت می کنیم؟ آیا نمی دانی ما (اهل تسنّن) از آنان اهل بیت نقل قول می کنیم؟ و اگر بگویی که کم از آنان اهل بیت نقل و روایت شده این چیزی است که به ما رسیده چیزی دیگری از آنان اهل بیت برای ما اهل تسنّن نقل نکرده اند خواهش می کنم اضافه گویی نباشد.

و در آخر من تو را دعوت می کنم که جلسه آینده مناظره در مسجد من باشد ان شاء الله تعالی و مهمان پذیر تو باشیم ان شاء الله همان گونه که در مناظره و جلسه قبل از تو پذیرایی کردم و ان شاء الله تبارک و تعالی به خوبی پذیرایی خواهم کرد و ان شاء الله این کار ادامه پیدا کند یک بار تو در مسجد تو از من پذیرایی بکن و یک بار در مسجد من از تو پذیرایی کنم و ان شاءالله با علم و فضل و زبان نیکو پذیرایی کنم و ان شاءالله این روش از همه این اشیاء کفایت کند. شب پنج شنبه یعنی چهار شنبه آینده در مسجد من تو را دعوت می کنم و دوباره معذرت خواهی می کنم از کسانی که جلسه این مناظره من و تو در سراسر جهان گوش می کردند من با نتیجه ای که توقع آن را داشتید خارج نشدم حالا مسبب من بودم یا دکتر عصام یا علت های دیگری و خدا بالاتر است و صل الله على نبينا محمد.

ص: 254

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

خوب سلام علیکم و رحمت الله و برکاته من ان شاء الله موضوع حساب وقت و زمان مناظره را رعایت خواهم کرد شیخ عثمان، با این که برای تو احترام قایل هستم؛ ولی امیدوارم ان شاء الله تو هم برای دکتر احترام قایل باشی و یا همان گونه که من با تو رفتار کردیم تو هم با دکتر عصام، رفتار کنی.

شیخ عثمان، تو دیدی که در جلسه قبلی چگونه با دکتر عصام، رفتار شد به او اهانت و شخصیت او را مورد طعن قرار دادند از طرف بلوشی یا دمشقیه یا افراد دیگری ان شاء الله اگر خللی در برقراری ارتباط بود آن را به حساب این که اوّلین حضور ما به مسجد شما می گذاریم؛ ولی امیدواریم ان شاء الله در دفعات بعدی این خلل نباشد. بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

به نظرم من و دکتر عصام، هنوز پیرامون موضوع حدیث کساء هیچ مطلبی رضایت بخش نداشتیم در حقیقت مطالب من و مطالب دکتر عصام، از موضوع بحث حدیث کساء خیلی دور بوده و هنوز از بحث ما در مورد حدیث کساء پایان نیافته است. من از دکتر عصام، خواهش می کنم ان شاء الله جلسه مناظره ما در هفته آینده دقیق تر باشد و امیدوارم وقت حرف من و وقت حرف تو را محاسبه کنند و امیدوارم که موضوع که می خواهیم پیرامون آن بحث کنیم مشخص شود این که مدتی و زمان برای من و تو مشخّص شود، خواهش می کنم وقت محدودی باشد دوباره از همه معذرت خواهی می کنم اگر نسبت به کسی بی ادبی یا رفتاری که موجب ناراحتی کسی شده باشد همه ی ما بنی آدم هستیم و دچار خطا و اشتباه می شیم و بهترین خطا کاران توبه کنندگان هستند و از این حرف هایم را منظوری ندارم و نمی خواهم اشاره کنم به این که معصومین و مطهرین نزد شیعه دوازده امامی هم خطا می کنند و کسی این فکر را نکند؛ ولی این سخنان رسول خداست دوباره در پایان جلسه چهارم این مناظره تشکر می کنم و السلام عليكم و رحمت الله و برکاته.

سید رفیق موسوی مجری شیعی:

حالا نوبت تو بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

ص: 255

دکتر عصام العماد:

امّا آن چه را که شیخ عثمان گفت: این که اهل تسنّن رها نکرده اهل بیت را معنای رها کردن چیست؟ اگر امام ابن تیمیه رضوان الله علیه در یک نوشته ای می گوید: اهل تسنّن ائمه چهار گانه و فقهای هفت گانه قضاوت های امام علی را مدنظر قرار نگرفتند و از آنان استفاده نکردند و فقه امام علی كَرَمَ اللهُ وَجهَه (خداوند رویش را گرامی بداره) را مدنظر خود قرار ندادند.

مشکل اهل تسنّن و وهّابیت در این که آنان فکر می کنند مادامی که یک بابی به نام فضایل امام علی در کتاب ها آنان داشته باشند این بدین معناست که آنان معتقد به مذهب اهل بیت هستند من می گویم: این دوستی منفی و سلبی به اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله است حدیث کساء به این محبت اشاره ندارد آن چه که در حدیث مراد است غیر از آن چه در بین اهل تسنّن وجود دارد اهل تسنّن در برخوردشان به اهل بیت مانند مردی است که یک قطعه طلا داشته باشد که هر روز آن را تمیز می کند؛ ولی از آن قطعه استفاده نمی کند یا این که او در گرسنگی بسر می برد؛ ولی از آن قطعه طلا برای رفع گرسنگی خود استفاده نمی کند، و اکتفا می کند به تمجید و ذکر فضایل این قطعه طلا؛ چرا که به این درک فکری نرسیده که وظیفه این قطعه طلا چیست و فکر می کند این قطعه طلا فقط برای زینت است.

هم چنین وجود اهل بیت در نزد اهل تسنن نیست مگر در حد ذکر فضایل و محاسن آنان در باب های حدیثی خود می باشد.

ای شیخ عثمان، من می خواهم وجود و جایگاه اهل بیت نزد اهل تسنّن مانند وجود و جایگاه امام شافعی نزد اهل تسنّن باشد یک وجود عملی یک وجودی که از آن استفاده عملی شود واقعی نه یک وجود در حد باب های فضایل کتب حدیثی باشند وجودی که از فکر آنان (اهل بیت) در صحنه عمل از آن استفاده شود نه یک وجود تشریفاتی که فقط در کتاب های حدیثی اهل تسنّن نام آنان برده شود، می خواهم نقش مذهب اهل بیت نزد اهل تسنّن ماندن نقش مذهب امام مالکی در نزد اهل تسنن مالکیه مذهب امام مالک است که یک مذهب کامل است که توسط رجال و راویان او و کتاب های او و منابع و علمای او کامل شده و علمای او هزاران کتاب پیرامون

ص: 256

او نوشته اند خود امام مالک یک مسند کاملی دارد شامل همه روایات از اصول و فروع گفته و نوشته شده و مذهب امام احمد و آن مذهبی است کاملی شامل مسائل اعتقادی و فروع دین است که این مذهب هزاران کتاب دارد و از لحاظ رجالی و قواعد اصولی و فقهی کامل است؛ ولی در مورد مذهب اهل بیت اکتفا کردید به یک باب مختصر که شامل بعضی از فضایل اهل بیت شده اید یک فصل در فضیلت اهل بیت قرار دادید.

تشکیل یک باب در فضایل اهل بیت یک نوع خدعه و فریب است

فقط تشکیل یک باب در فضایل اهل بیت یک نوع خدعه و فریب است و خودتان را فریب می دهید شما نمی دانید و خیال می کنید با ذکر چند باب مختصر از فضایل اهل بیت پیرو آنان شده اید شما باب های متعددی در فضیلت اهل بیت قرار داده اید؛ ولی چه ارزشی دارد یک باب و یک فصل برای فضایل آنان ذکر کنیم و حدیث ثقلین کنیم سپس، آن چه را که شیخ الاسلام ابن تیمیه در کتاب منهاج السنه آورده را بخوانیم زمانی که او گفته و فقه امام علی را رها کردیم همان گونه که نوشته ای امام محمد ابن زهره در کتاب جعفر صادق در یک عبارت گفته: (اهل تسنّن روش امام علی در قضاوت را نپذیرفتند و اهل تسنّن فقه امام علی را نپذیرفتند)، این چنین در کتاب خود گفته سپس، برادر من و دوست من شیخ عثمان، می گوید: من محمد ابو زهره را نمی شناسم؟! چگونه او را نمی شناسی؟ و حال این که امام محمد غزالی مصری معاصر زمانی که از او سؤال شد امام محمد بن زهره کیست در جواب گفت: او کتاب های پیرامون ائمه اسلام نوشته او کتابی پیرامون امام بن تیمیه رضوان الله علیه نوشته و کتابی پیرامون امام شافعی نوشته رضوان الله علیه و کتاب پیرامون امام مالک رضوان الله علیه نوشته و کتابی پیرامون ابن حزم ظاهری رضوان الله علیه این یک امر عجیب است ای شیخ عثمان، و قبل از آن به من گفتی محمد علی بار را نمی شناسم پس، ای برادر، من تو چه کسی را می شناسی؟ امام محمد ابو زهره رضوان الله علیه می گوید: امام علی در جایگاهی که شایستگی آن را دارد قرار داده نشده و اهل تسنّن خیلی کم از علم او استفاده کرده اند آن گونه که باید از علم او استفاده نکرده اند یا این که امام علی در زمان خلفای سه گانه خود را برای علم و بیشتر از بیست سال در زمان خلفای سه گانه زندگی کردند که او شناخته نمی شد مگر در علمش. سپس، می گوید: آیا فقه امام علی نزد ما اهل سنّت در این سطح وجود دارد آیا

ص: 257

قضاوت امام علی و حکم امام علی و سخنان امام علی و خطبه های امام علی در کتاب های ما اهل تسنّن وجود دارد همان گونه گفته های عمر بن خطاب وجود دارد؟ و آیا شخصیتی همانند شخصیت عمر بن خطاب برای او قائل هستیم؟!

این گونه امام اهل تسنّن امام محمد ابو زهره می گوید در مورد علل دوری آنان از قضاوت ها و فقه امام علی: به خاطر این که بنی امیه بین ما (اهل تسنّن) و امام علی جدایی و فاصله انداخت. سپس، امام اهل تسنّن محمد ابو زهره می گوید: طبیعی است دولتی که حکم می کند بر روی منابر مساجد علی را لعن کنند طبیعی است که قضاوت علی را منع کند. سپس، سخن بسیار مهمی در بالاترین حد از اهمیت عرض می کند و اگر ما اهل تسنّن قضاوت و فقه امام علی را به خاطر ترس از حاکمان ظالم دولت بنی امیه رها کردیم آیا فرزندان امام علی سخنان و سیره امام علی را رها می کنند همان گونه که ما سخنان امام علی رها کردیم؟ بدون هیچ شکی تمام مردم به خاطر ترس از حکومت ظالم انسان را ترک می کنند اما فرزندان انسان او را رها نمی کنند به خصوص امام علی که فرزندان با عظمتی داشت یعنی امام حسن و امام حسین است، اگر اهل تسنّن روایات و سخنان امام علی را رها کردند حسن و حسین آن روایات و آن سخنان را رها کنند آنان توجه خاصی به فقه امام علی داشتن همان گونه به روایات و به سخنان امام علی اهتمام داشتند و هر آن چه که اهل تسنّن از اصحاب رسول خدا روایات نقل کرده اند، حسن و حسین آن روایات را از امام علی روایت کردند، این چنین محمد ابو زهره گفته: و اگر روایات امام علی به طور کامل در کتاب های اهل تسنّن وجود ندارد نه به خاطر این که حسن و حسین به روایات امام علی اهتمام نورزیدند؛ بلکه بخاطر این که اهل تسنّن روایات امام علی را ترک کردند] برادر من شیخ عثمان، اگر به کتاب امام محمد ابو زهره که پیرامون امام جعفر صادق رضوان الله علیه نوشته را مراجعه کنی خواهی فهمید که اهل تسنّن روایات و فقه امام علی ترک و رها کردند مگر در مورد بسیار کمی؛ ولی متأسفانه خیلی از چیزها را ترک کردند و در حقیقت من شک می کردم در آن چه که شیعه دوازده امامی ها ذکر کردند در کتب شان از روایات امام علی و از روایات امام باقر و از روایات امام صادق تا زمانی که خواندم کتاب امام جعفر صادق که امام محمد ابو زهره آن را نوشته که در این کتاب دلایلی آورده که بسیاری از روایات که شیعه دوازده

ص: 258

امامی آن روایات را از باقر و صادق نقل کرده اند درست است سپس، طرق و راه های روایی که به ما اهل تسنن رسیده از ائمه چهار گانه اهل تسنّن همان طرق و راه های روایی که روایات امامان اهل بیت مطهرین به شیعه دوازده امامی رسیده و تشکیک در طرق و راه های روایی شیعه دوازده امامی مقتضی تشکیک در طرق و راه های روایی اهل تسنّن می باشد. همان طور ما اهل تسنّن همه ما قبول داریم که محمد باقر و جعفر صادق مشهورند که در علم کم نظیر بودند، پس، ما اهل تسنّن اگر تشکیک کنیم در روایات ائمه دوازده گانه اهل بیت که در کتب مذهب شیعه دوازده امامی آمده از ما اهل تسنّن خواهند پرسید پس، علم این امامان اهل بیت مطهرین کجاست. با روشن کردن این مطلب جلسه چهارم مناظره را به پایان می رسانم و السلام علیکم و رحمۀ الله و برکاته.

ص: 259

ص: 260

پنجمین مناظره:

بخش اول: رابطه بین احادیث: ثقلين، اثنا عشر، غدير و كساء

مصطفی طائی از طرف مسجد شیعیان:

جلسه پنجم مناظره که در مسجد وهّابیان برگزار شد.

ابو احمد البکری مجری وهابی:

بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

به همه شنوندگان این مناظره و همه حضّار در این مسجد خوش آمد می گویم؛ امیدوارم در این مدّت نشست خوبی داشته باشید، و هم چنین به شنوندگان و حضّار این مناظره در سراسر جهان خوش آمد می گویم: به همه خوش آمد می گویم:، ان شاء الله تبارک و تعالی از این مناظره حداقل امشب بحول الله بهره مند شویم، و ان شاء الله زمانی که جلسه این مناظره در این جلسه شروع شود، دکتر عصام، موضوعی که پیرامون آن می خواهد صحبت کند مشخّص کند و بگوید من پیرامون فلان موضوع صحبت می کنم سپس، پیرامون موضوع دیگری بحث می کنم، و هم چنین نه من و نه دکتر عصام، بیرون از حیطه موضوع مشخّص شده صحبت نمی کنیم.

و از خداوند تبارک و تعالی می خواهم من و تو را به آن چه که راضی و دوست دارد موفّق بدارد، دوباره به تو خوش آمد می گویم:، خداوند به تو جزای خیر دهد.

ابو احمد البکری مجری وهابی:

بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

ص: 261

دکتر عصام العماد:

من فقط می خواهم بگویم شاید توسّط شما (اعتماد کردن مذهب شیعه و اهل تسنن)، کما این که بسیاری از ائمه اهل تسنّن سعی در وحدت کردن مذهب اهل تسنن و مذهب شیعه دوازده امامی کرده اند، شاید وحدت کردن مذهب شیعه دوازده امامی و مذهب وهّابیت که کرامتی از خداوند است توسط شیخ عثمان رخ دهد.

من این قضیه را که در این دنیا چیزی محال است را قبول ندارم همان گونه که خداوند عده ای از مصلحین و احیا کنندگان برای دین اسلام مهیا ساخت تا که دشمنی مذهب بین اهل تسنّن و مذهب دوازده امامی را از بین بردند، چه بسا خداوند بوسیله شیخ عثمان، خصومت و دشمنی مذهب وهّابیت و مذهب شیعه دوازده امامی را از بین ببرد و دشمنی بین این دو مذهب به دوستی بدل شود، و این کرامتی است که خداوند سبحانه و تعالی برای شیخ عثمان خواهد نوشت، و اگر مردم ارزش کاری که شیخ عثمان انجام می دهد را ندانند، خداوند ثواب آن را به میزان حسناتش می افزاید، و در آینده تأثیر فراوانی خواهد داشت، اگر به من اجازه دهی موضوع مناظره را شروع کنم، همان گونه که قبلا گفتم: مناظره من و شیخ عثمان، پیرامون حدیث کساء است همان گونه که در جلسه هفته گذشته پیشنهاد کردم که موضوع مناظره حدیث کساء و شیخ عثمان، پیشنهاد من قبول کرده.

ابو احمد البکری مجری وهابی:

بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شيخ عثمان الخميس:

دکتر عصام مانعی وجود ندارد که در مورد حدیث کساء صحبت کنیم، مهم این که صحبت من و تو، درباره ی حدیث کساء ادامه داشته باشد.

ابو احمد البکری مجری وهابی:

بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

ص: 262

دکتر عصام العماد:

قبل از این که بحث حدیث کساء را شروع کنم می خواهم سؤال بعضی از برادران را جواب بدهم و آن این که چرا دکتر عصام، در همین ساعت اوّل شروع مناظره او با شیخ عثمان، اصرار دارد به طرح حدیث ثقلین قبل از حدیث کساء؛ بلکه طرح حدیث ثقلین قبل از حدیث غدیر؟ بعضی از من سؤال کردند؛ چرا تو تأکید داری بر ضرورت طرح حدیث ثقلین قبل از طرح حدیث کساء و آن موضوعی که از اول جلسه با شیخ عثمان، طرح کردم.

به عقیده من بين حدیث کساء و حدیث ثقلین رابطه و علقه ای وجود دارد، یک اشاره کوتاهی پیرامون حدیث ثقلین می کنم. اصرار من بر طرح آن قبل از طرح آیه تطهیر و قبل از طرح آیه ولایت و قبل از طرح حدیث غدیر و قبل از طرح حدیث کساء به خاطر اینست که به عقیده من اگر حدیث ثقلین را نفهمیم ممکن نیست حدیث کساء یا آیه تطهیر یا حدیث غدیر یا آیه ولایت را بفهمیم؛ لذا ملاحظه کردید اصرار فراوانی داشتم بر این که شروع مناظره من و شیخ عثمان از حدیث ثقلین به خاطر این که پیامبر صلی الله علیه و آله اهل بیت مطهرین خود را در حدیث کساء حصر کرد من فکر می کنم از خلال بحث من و از طریق دلایلی که خواهم آورد پیامبر صلی الله علیه و آله و حصر نکرد اهل بیت مطهرین را مگر توسط ذکر حدیث ثقلین و هم چنین آیه تطهیر حکم به طهارت اهل بیت نکرد مگر به خاطر وجود حدیث ثقلین، یعنی دلالت بر طهارت اهل بیت نداشت مگر به خاطر وجود حدیث ثقلین. خداوند اهل بیت مطهرین (اهل کساء) را طاهر ساخت به خاطر این که آنان قرین و هم تراز قرآن و سنّت پیامبر هستند بر حسب حدیث ثقلین که در کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه آمده و به خاطر این که اهل بیت مطهرين (اهل کساء) ثقل اصغر بعد از ثقل اکبر که قرآن و سنت است، از حضّار و شنوندگان می خواهم قبل از این که وارد بحث از حدیث کساء شوم تامل کوتاهی نسبت به حدیث ثقلین که در کتب صحیح امام مسلم ذکر شده داشته باشم پیامبر صلی الله علیه و آله این حدیث را با این عبارت تأثیر گذار شروع کردند: ای مردم من هم بشر می باشم، طولی نمی کشد که فرستاده پروردگارم (عزرائیل- فرشته مرگ) می آید و من دعوت او را اجابت می کنم اینک پیش از این که دعوت حق را اجابت کنم، دو اثر گران بها در میان شما می گذارم، ألا ايها الناس فانما أنا بشر مثلکم یوشک أن یأتی رسول ربی فأجيب،

ص: 263

و انا تارک فیکم الثقلین، سپس، ذکر کرد صلی الله علیه و آله کتاب و اهل بیتم را. و پیامبر انسان معمولی نیست از این جاست که باید جو حاکم در زمان ذکر حدیث ثقلین را به خاطر بیاوریم؛ لذا اگر بخواهیم حدیث کساء و آیه تطهیر و حدیث غدیر و آیه ولایت بفهمیم باید حدیث ثقلین را بفهمیم ممکن نیست حدیث کساء یا آیه تطهیر یا آیه ولایت را و هم چنین ده ها حدیث دیگر که در حق اهل بیت مطهرین وارد شده را درک کنیم مگر بعد از درک حدیث ثقلین. امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه گفته پیامبر حدیث ثقلین را در غدیر خم ذکر کرده و پیامبر در حدیث ثقلین به ما خبر می دهد که از دنیا خواهند رفت به خاطر این که او در حجه الوداع (آخرین حج به سر می برد) پیامبر به ما خبر می دهد که به زودی از دنیا خواهند رفت و به خاطر این که از دنیا خواهد رفت ما را به قرآن و سنّت و اهل بیت مطهرین خود وصیت کرد ،پس باید در جو حاکم آن زمان اهل بیت پیامبر به سر ببریم و یک مقداری از جو حاکم بر مناظره دور شویم تا بتوانیم در جو حاکم بر زمان ذکر حدیث ثقلین و جو حاکم بر زمان حدیث کساء به سر ببریم.

از برادر عزیزم شیخ عثمان، حفظه الله تعالی، خواهش می کنم من را متهم به این که بحث من یک بحث عاطفی و غیر علمی است نکند، باید در آن زمان قرار بگیریم و تصور کنیم شخصیت پیامبر در برابر ما قرار گرفته و حضرت حدیث ثقلین را برای ما شرح می دهد و اهل بیت مطهرین را حصر می کند باید خودمان را در زمان خداحافظی و وداع کردن پیامبر در روز غدیر خم قرار دهیم همان گونه که امام مسلم آن را ذکر کرده در حدیث ثقلین کتاب الله و اهل بیتی در آخرین دیدار حضرت، در زمان جماعتی به سر ببریم که پیامبر آنان را پاک گردانید و آنان را پرورش داد با پیامبر در غدیر خم زندگی کنیم همان گونه که امام مسلم در حدیث ثقلین و حدیث کساء آنان را ذکر کرده، کسی که خود را از جو حاکم بر زمان ذکر این دو حدیث دور کند و خود را محصور در محیط و جو حاکم بر مناظره من و شیخ عثمان نگه دارد، نمی تواند آن دو حدیث را درک کند باید کمی با امام مسلم نیشابوری در صحیحش زندگی کنیم. قضیه فقط درک مدلول و معانی الفاظ حدیث ثقلین و حدیث کساء نیست، برادر من و دوست من عثمان رضوان الله علیه نمی توانیم با جو حاکم بر مناظره که چه بسا گاهی شیطان در آن وسوسه کند حدیث را درک کنیم.

ص: 264

شیخ عثمان؛ ما نیاز داریم خود را از فضای مناظره دور سازیم و قلب و روح خود را سرشار از احساسات که در ما زنده سازد احساسات و عواطف و فضای نبوی که همراهی کرد پیامبر را زمانی که حدیث ثقلین را خواندند و همراهی کرده پیامبر را زمانی که حدیث کساء را خواندند در غدیر خم در آخرین خداحافظی عمر شریف شان، در حالی که خدا حافظی می کردند با بهترین مردمی که آنان را پرورش داد.

باید خود را محیط حاکم بر آخرین وداع خیر بشر قرار دهیم پیامبر حدیث ثقلین را می خواند همان گونه که در کتاب صحیح امام مسلم آمده در حالی که احساس می کردند (جانم فدای او) در اواخر عمر خود به سر می برند همان گونه که در صحیح مسلم آمده الا ايها الناس...، دقّت کن بر کلمه که در اوّل حدیث آمده که در صحیح مسلم آمده الا ایها الناس ...، آگاه باشید ای مردم همانا من بشری مانند شما هستم نزدیک است که دعوت رسول پروردگارم (عزرائیل- فرشته مرگ) را جواب دهم. چه می خواهی ای محبوب من ای محمد من نزد شما دو ثقل قرار دادم، کتاب خدا و اهل بیت مطهرینم را.

اولاً: قرآن؛ دوماً: سنّت؛ سوماً: اهل بیت مطهرین؛ این حال و هوا و این جو و محیط به دور از جو مناظره من و شیخ عثمان است جوی است پر از احساسات و مشاعر نبوی معضد و ظاهر جو پاکی و پاکیزگی است برای کامل ترین مبعوث خداوند و کامل ترین مخلوق پروردگار (روحم فدای او) جو احساسات و مشاعیر پیامبر در حالی که با امّت خود وداع می کند و خدا حافظی می کند وداع می گوید با نسلی از اهل بیتش و از اصحابش که آن را پرورش داد و به آن شکل دیگری داد بهترین نسلی و اهل بیتش بهتر از همه اهل بیت همه پیامبران قبلی و اصحابش بهتر از همه اصحاب پیامبران قبلی که تاریخ بشری آن را به وجود آورد پیامبر فقط پیرامون حدیث ثقلین با آنان سخنان نمی گوید؛ بلکه به حدیث ثقلین و حدیث کساء در حالی که آخرین وداع می گفتند در همان زمانی که سخنان پیامبر در مورد حدیث ثقلین را برای آنان بازگو می کرد، محیطی است که بهترین انسان ها و بهترین بنده خدا از اهلش و از اصحابش در آخرین وداع ها می بینیم حضرت آن چه را که در دل از نصیحت دوست داشتن و اخلاصی دارد را بازگو می کند، حال و هوای انسان کامل

ص: 265

است که بر جماعت مؤمنین طاهر نقی از اهل بیتش و از اصحابش که آن را به وجود آورد ترس و واهمه داشتند او می ترسید که آنان بعد از خودش گمراه به انحطاط کشیده شوند، پیامبر (جانم فدای او) طبیعت و سرشت بشری را می شناخت ؛ لذا پیامبر می دانست که چگونه انسان ها بعد از رحلت پیامبران با هم اختلاف پیدا می کردند، او می خواست (جانم فدای او) یک محیط امنی را حفظ کند امّت اسلامی از اختلاف بعد از خودش ایجاد کند، و به خاطر این که امت خود را که از بهترین امت هاست را از اختلاف مصون بدارد آن را به ثقلین وصیت کرد، به قرآن در درجه اوّل و سنّت پیامبر در درجه دوم و به اهل بیت مطهرین در درجه سوم. سپس، مشخص کرد اهل بیت مطهرین را توسط حدیث کساء و توسط حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفرند تا این که امّت بعد از خودش در این که چه کسانی اهل بیت مطهرین هستند اختلاف نورزند، زمانی که بخوانیم حدیث ثقلین و حدیث کساء و حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفر را که در کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه که حقیقت را برای ما آشکار کرد رضوان الله علیه زمانی که انسان بخواند حدیث ثقلین و حدیث کساء و حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفر را که در صحیح کتاب امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه آمده درد های پیامبر در آخرین لحظات عمرشون را احساس می کند و دغدغه ها و نگرانی های پیامبر نسبت به آینده امت اسلامی که بهترین امت هاست را لمس می کند و رنج کشیدن رسول خدا در حالی که می ترسید و دل سوزی می کرد نسبت به آینده امتش را لمس می کنیم.

در این جو و محیط حدیث ثقلین صادر شده در این جو حاکم حدیث کساء صادر شده در این محیط ربانی الهی پاک حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفرند صادر شده نه در حال و هوای این مناظره در مثل این گونه جو و محیطی باید با حدیث ثقلین برخورد کرد، و در این گونه جو حاکمی باید با حدیث کساء برخورد کرد و در این گونه جو حاکمی باید با حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفرند برخورد کرد.

شیخ عثمان، حدیث ثقلین نه یک حدیث شیعه دوازده امامی و نه حدیث ثقلین یک حدیث وهابی است و نه حدیث ثقلین یک حدیث اهل تسنّن است؛ بلکه حدیث ثقلین که مهم ترین

ص: 266

احادیث راستین پیامبر است که پیامبر در اواخر عمر شریف شان در آخرین وداع و در روز خدا حافظی که داشتن بر حدیث ثقلین تأکید کردند.

و زمانی که توانستیم حدیث ثقلین را درک کنیم ایمان خواهیم آورد و باور خواهیم کرد که پیامبر همان گونه قرآن را با سوره های معینی و با نامه ها مشخّص کرد برای ما هم چنین تعداد و نامه ها اهل بیت مطهرین را مشخص کرد تا بعد از او اختلافی رخ ندهد.

و از این جهت شیخ عثمان، من می خواهم بگویم متأسفانه به حدیث کساء و حدیث ثقلین و حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفرند ظلم کردیم چون حدیث ثقلین در فضای اختلاف و درگیری بررسی می کنیم، در حالی که اگر این سه حدیث در حالی آن را بررسی می کنیم که در محیطی زندگی کنیم که پیامبر گونه باشد بررسی کنیم. هرگز اختلاف میان ما ایجاد نمی شد. برادرم، من را ببخش.

ابو احمد البکری مجری وهابی:

بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

به دکتر عصام، پیرامون قضیه وهّابیت هشدار می دهم و فکر می کنم که قبلا به دکتر عصام، هشدار داده ام؛ چرا که بعضی از استفاده کردن دکتر عصام، از واژه وهّابیت ناراحت می شدند خواهش می کنم این واژه را به کار نبرند؛ چرا که که ممکن است دکتر عصام، از بکار بردن آن منظور؛ ولی یک عده این برداشت را دارند که غرض دکتر عصام، توهین است؛ لذا خواهش می کنم از دکتر عصام، این کلمه وهّابیت را رها کند و بگوید مناظره بین اهل تسنّن و شیعه است و نگوید مناظره میان وهّابیت و شیعه است.

امّا مورد دوم پیرامون حدیث کساء قبلاً پیرامون آن صحبت کردم و آن چه را که گفتم: را دوباره تکرار می کنم گفتم: که حدیث کساء در کتاب صحیح امام مسلم آمده یا حدیث عایشه رضوان الله علیه اما حدیث دومی حدیث ام سلمه که در کتاب ترمذی و احمد و غیر این دو، و امّا حدیث ثقلین که ان شاء الله در جای خود بحث خواهد شد و با این که دکتر عصام، اصرار

ص: 267

داشت و همواره می گفت: که بحث ما یک بحث علمی و روشمند باشد و نکته به نکته بحث بشود، و تأکید می کنم که ما بعد این که از نکته اوّل خارج شدیم وارد نکته بعدی شویم؛ امّا اگر الآن بحث کردیم از حدیث ثقلین در داخل بحث حدیث کساء سپس، وارد بحث حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفر و هم چنین سپس، وارد آیه ولایت شویم حقیقتاً با این کار بحث را گم می کنیم و از پیشنهاد و روش دکتر عصام، در مناظره فاصله می گیریم؛ لذا خواهش می کنم مناظره ما متمرکز بر آیه تطهیر و حدیث کساء باشد؛ لذا من از دکتر عصام، خواستم مناظره من و او پیرامون آیه تطهیر و از این که اولاً اهل بیت چه کسانی هستند، و مدلول آیه تطهیر چیست و مفهوم رجس در این آیه چیست و معنای اراده تطهیر چیست و آیا واقعاً رجس از اهل بیت دور ساخت یا نه و نتیجه دور کردن رجس از اهل بیت چیست و گفتیم فرد به همسرش اهل می گوید پس، اهل همسر انسان است؛ لذا پروردگار عالم پیرامون زن ابراهیم گفته:

﴿ قَالُوا أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَّجِيدٌ.﴾

(سوره هود: 73)

گفتند: آیا تعجب می کنی از کار های خدا. رحمت و برکت الله بر شما اهل بیت است؟ الله حمید و مجید است.

و هم چنین در قرآن موسی به اهلش گفت: فقال لأهله امكثوا، و هم چنین پروردگار پیرامون زن عزیز مصر زمانی که خود را به حضرت یوسف عرضه کرد و عزیز مصر بر آنان وارد شد گفته: ما جزاء من أراد بأهلك سوءً. منظور این که از کلمه اهل همسر و زن انسان اراده می شود و گاهی اراده نزدیکانی مرد می شود گر چه استفاده آن در مورد همسر و زن انسان بیشتر است؛ لذا زمانی که مرد ازدواج می کند به آن تأهل (متأهل شد) گفته می شود یعنی دارای اهل و همسر شد. پس، اهل نزد ما اولاً و بالذات زن و همسر فرد در آن داخل شده و دلیلی بر حصر اهل بیت پیامبر در قید حیات رسول خدا به اهل کساء که دکتر عصام، آن را ذکر کرد وجود ندارد و لذا خواهشمندم

ص: 268

از دکتر عصام، با استفاده از حدیث کساء دلایل خود را پیرامون این که حصر اهل بیت پیامبر در قید حیات رسول خدا به اهل کساء را روشن کند.

ابو احمد بکری مجری وهابی:

بسیار خوب دکتر عصام، بفرما صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

می خواهم بر مطلبی که بار ها آن را ذکر کردم از همین جلسه اوّل این مناظره با شیخ عثمان، تا همین جلسه پنجم این مناظره با شیخ عثمان، همواره من تأکید کنم به این که باید در مورد کلمات و واژه هایی در قرآن کریم و در سنّت پیامبر بین حقیقت شرعی این کلمات و واژه ها حقیقت لغوی این کلمات و واژه ها فرق گذاشت، شارع مقدّس یعنی خداوند در قرآن کریم رسول خدا در احادیث راستین خود حق تصرّف در معنای بعضی از کلمات واژه ها را دارند مثلاً در سابق کلمه ای صلاه به عنوان یک کلمه که هم در قرآن و هم در سنّت آمده قبل از این که اسلام در قرآن و سنّت پیامبر از کلمه ای صلاه به معنای نماز و آن را در قالب رکوع و سجود و قیام و انجام اعمالی با کیفیت خاصی و قرائت خاصی استفاده کند کلمه صلاه در لغت نامه های جاهلی قبل از نزول قرآن به معنای دعا و نیایش بوده. من باز بر این مسئله تأکید می کنم شارع اسلامی در قرآن و در سنّت پیامبر برای ما مشخص کرده معنای کلمه و واژاه اهل بیت در حدیث کساء اگر من و تو بخواهیم معنای (اهل) را از نظر عرف یا از لحاظ لغت نامه عرب های جاهلی قبل از نزول قرآن بررسی کنیم مانعی ندارد و من هیچ مخالفتی با این مطلب که بین مطهرین از اهل بیت و غیر مطهرین از اهل بیت فرقی از لحاظ لغت نامه عرب های جاهلی قبل از نزول قرآن فرقی وجود ندارد ندارم و هم چنین مانعی ندارد و من هیچ مخالفتی با این مطلب که بین مطهرین از اهل بیت و غیر مطهرین از اهل بیت فرقی از لحاظ معنای عرفی وجود ندارد ندارم یا به عبارت دیگر مانعی ندارد و من هیچ مخالفتی با این مطلب که بین مطهرین از اهل بیت و غیر مطهرین از اهل بیت فرقی از لحاظ معنی لغوی وجود ندراد ندارم. و هم چنین مانعی ندارد و من هیچ مخالفتی با این مطلب که مطهرین از اهل بیت و غیر مطهرین از اهل بیت فرقی از لحاظ معنای عرفی وجود ندارد ندارم.

ص: 269

شیخ عثمان، در قرآن کریم کلمه و واژه اهل برای زن و همسر مرد استفاده شده و دلایل آن از آیات قرآن نیز موجود است، از جمله همین آیات قرآنی که تو خواندی به طور مثال خداوند در قرآن پیرامون زن ابراهیم گفته:

﴿ قَالُوا أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ ﴾ (سوره هود : 73)

گفتند: آیا تعجب می کنی از کار های خدا. رحمت و برکت الله بر شما اهل بیت است؟ الله حمید و مجید است.

و هم چنین در قرآن موسی به اهلش گفت: فقال لأهله امكثوا و هم چنین پروردگار پیرامون زن عزیز مصر زمانی که خود را به حضرت یوسف عرضه کرد و عزیز بر آنان وارد شد گفته: ما جزاء من أراد بأهلک سوءً. منظور این که از کلمه اهل همسر و زن انسان اراده می شود؛ ولی من می خواهم بگویم آیا شارع مقدّس یعنی قرآن و سنّت پیامبر در معنای کلمه و واژاه اهل در این عبارت اهل بیت در آیه تطهیر و در حدیث کساء دخل و تصرفی داشته. این عبارت اهل بیت که در آیه تطهیر یا عبارت اهل بیت در حدیث کساء وجود دارد که تمام مسلمانان در مورد صحت حدیث کساء اجماع دارند هیچ کسی پیرامون صحت حدیث کساء شکّی ندارد، حتی امام مسلم نیشابوری حدیث کساء را در کتاب صحیح خود آورده حتی امام تیمیه رضوان الله علیه که در مورد تصحیح یا تضعیف احادیث پیامبر بسیار دقیق بود و به آسانی هر حدیثی قبول نمی کرد حدیث کساء که از عایشه و ام سلمه نقل شده را صحیح می داند. صحت حدیث کساء چیزی است مسلّم است، من می خواهم بگویم اگر خداوند در آیه تطهیر و پیامبر اکرم در حدیث کساء در تعین مطهرین از اهل بیت دخالت نمی کردند من و تو حق داشتیم به لغت نامه عرب های جاهلی قبل از اسلام و عرف و در آن چه که عرب واژه اهل

استفاده می کند مراجعه کنیم. و من می گویم واژه اهل برای زن و همسر یک مرد استفاده می شود؛ چرا که قرینه حالیه وجو دارد که دلالت می کند بر این که منظور از کلمه و واژه اهل همسر و زن یک مرد می باشد این مطلب هیچ مانعی ندارد؛ ولی من به طور مثال می خواهم به تو بگویم اگر مردی بگوید: صليت الظهر، (نماز ظهر خواندم) یا بگوید صلیت الآن (الآن نماز خوندم) و کلمه ظهر را ذکر نکند آیا من و تو کلمه و واژه

ص: 270

صلاة به معنای لغوی در لغت نامه عرب های جاهلی قبل از نزول قرآن از عبارت (صلیت الظهر) (نماز ظهر خواندم) را می فهمیم یعنی دعا کردن و نیایش کردن آیا این که کلمه صلاة در عبارت ( صليت الظهر ) (نماز ظهر خواندم) معنای عرفی را از او می فهمیم یا معنای شرعی را از عبارت (صليت الظهر) ( نماز ظهر خواندم) که در قرآن و در سنّت پیامبر هست و موجود می فهمیم؟

شیخ عثمان، من تأکید می کنم که قرآن با آیه تطهیر و سنّت پیامبر با حدیث کساء کلمه و واژاه اهل بیت را تعریف می کنند، اگر به فرهنگ لغت نامه عرب ها مراجعه کنیم خواهیم یافت که کتاب زبیدی در کتابش لغت نامه (تاج العروس في جواهر القاموس) می گفت: اهل بر همسر وزن یک مرد مجازاً اطلاق می شود و در لغت مجازاً استفاده می شود؛ ولی من می خواهم بگویم اگر خداوند در یک آیه از آیات قرآن در معنای اهل بیت دخالت کند و اگر پیامبر در یک حدیث از احادیثش در معنای اهل بیت دخالت کند ما باید از خداوند و از پیامبر در این حالت تبعیت کنیم. شیخ عثمان، تو می دانی که در بیشتر از یک جا و در احادیث بسیاری که همه مسلمین حدیث كساء صحیح دانسته اند. و حدیث کساء از عایشه در صحیح مسلم آمده این چهار نفر اهل بیت هستند با توجه به حدیث کساء من بیشتر از یک بار به تو در طول چهار جلسه این مناظره قضیه حصر کردن اهل بیت مطهرین را ذکر کردم و این مطلب مختص به شیعه دوازده امامی نمی باشد؛ بلکه حتی امام اهل تسنن در زمان خودش امام حافظ بزرگ ابو جعفر طحاوی صاحب کتاب (العقيدة الطحاویه) و تو می دانی که امام ابن تیمیه گاهی به امام طحاوی در تصحیح و تضعیف احادیث به او اعتماد

می کرد و به امام طحاوی مراجعه می کرد و هم چنین امام آلبانی و امام شیخ مقبل و وداعی (خدا از همگی خشنود باد) به امام طحاوی در تصحیح و در تضعیف احادیث اعتماد می کردند.

پاسخ سؤال(6) و (11) عثمان الخمیس در دوازدهمین مناظره

و امام طحاوی خودشان اشاره کردند به این مطلب در کتاب معروف شان مشکل الآثار (باب بیان مشكل ما روى عن رسول الله) در ذیل مراد از آیه تطهير: إنَّمَا يرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ البَيتِ وَ یطَهِّرَکُم تَطهِیراً، چیست؟ نوشته اند به ما روایت کرده ربیع مرادی از اسد بن موسی از حاکم بن اسماعیل

ص: 271

به ما روایت کرده چنین... تا جایی که امام طحاوی رضوان الله علیه می گوید: (زمانی که آیه نازل شد پیامبر علی و فاطمه و حسن و حسین را صدا زد و فرموده: اللهم هؤلاء اهل بیتی مراد در این آیه اهل بیت عبارتند از رسول خدا و علی و فاطمه و حسن و حسین هستند. این گفته امام طحاوی است.

سپس، امام طحاوی رضوان الله علیه روایات فراوانی را ذکر می کنند که از ام سلمه نقل می کنند این که او گفته آیه تطهیر بر پیامبر خدا و علی و فاطمه و حسن و حسین نازل شده است:

﴿ إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً﴾ (سوره احزاب : 33)

سپس، امام طحاوی با اساتید مختلفی همین حدیث کساء را از ام سلمه ذکر کردند که به صورت روشن دلالت بر اختصاص آیه تطهیر به اهل بیت مطهرین دارد و الا احادیثی است که از ام سلمه آمد و ام سلمه به رسول خدا گفت: آیا من هم از اهل بیت مطهرین هستم پیامبر به ام سلمه جواب دادند: شما از زنان پیامبر هستی و تو خوب هستی، عاقبت به خیری داری، این مطلب را توضیح می دهد که پیامبر خواستند یک معنای اصطلاحی که مختص به شارع و شارع آن را معرّفی کند برای توضیح مقصود خودم به شیخ عثمان بگویم همان گونه که رسول خدا در بسیاری از کلمات و واژه ها که در قرآن یا در سنّت دخل و تصرف می کردند و یک معنای خاصی ایجاد می کردند که خاص به پیامبر خاص به قرآن و خاص به احادیث راستین پیامبر. من می گویم: بله ای شیخ عثمان، اگر شارع دخل و تصرف در تعیین معنای عبارت اهل بیت نمی کرد حق با تو می بود به خاطر این که زنان و همسران یک مرد داخل در معنای اهل بیت است؛ ولی تا زمانی که شارع دخالت کرد در این قضیه مادامی که شارع برای ما مشخص کرد که چه کسانی اهل بیت مطهرین از لحاظ شرعی جایز نیست بین مطهرین اهل بیت و غیر مطهرین از اهل بیت خلط کنیم.

اهل تسنن در عدم تفکیک میان اهل بیت مطهرین و غیر مطهرین

دچار اضطراب و اختلاف شده اند

شیخ عثمان، باید بدانی که مشکل در آمیختن اهل بیت مطهرین و اهل بیت غیر مطهرین بزرگ ترین مشکل فکری مذهب اهل تسنن و بزرگ ترین مشکل فکری مذهب وهّابیت است، بعضی از اهل تسنّن و بعضی از وهابیان به این مطلب ایمان آوردند و اگر وقت تنگ نبود برای

ص: 272

تو افرادی که توسط حدیث کساء به این نتیجه رسیدند که اهل بیت مطهرین در آیه تطهیر مخصوص به اهل کساء است؛ ولی متأسفانه زمانی که اهل تسنّن به حدیث کساء توّجه نکردند و منظور خداوند و پیامبر از کلمه و واژه اهل بیت مطهرین را در آیه تطهیر رها کردند؛ لذا دچار اضطراب اختلاف شده اند اولاً اهل تسنّن گفتند اهل بیت مطهرین در آیه تطهیر زنان پیامبر هستند و بعضی از بزرگان اهل تسنّن گفتند اهل بیت مطهرین در آیه تطهیر شامل زنان پیامبر و امام علی و فاطمه و حسن و حسین و بعضی از بزرگان اهل تسنن اهل بیت با تمسک به حدیث ثقلین گفتند آل علی و آل جعفر آل عباس هستند، میلیون ها از سادات و از بنی هاشم شامل اهل بیت هستند بدون این که برخی بزرگان اهل تسنّن فرق بگذارند بین محدوده اهل بیت مطهرین و اهل بیت غیر مطهرین، زمانی که برخی از بزرگان مذهب اهل تسنّن و بزرگان مذهب وهّابیت توجه به توضیح پیامبر در حدیث کساء نسبت به اهل بیت نکردند و توجه به فرق گذاری قرآن و سنّت پیامبر بین مطهرین از اهل بیت و غیر مطهرین از اهل بیت دچار برداشت های خاص شدند و دچار پژوهش های مختلفی شدند. و از این جهت بود که می بینیم در آیه تطهیر اهل بیت را چگونه برخی از بزرگان

مذهب اهل تسنّن و بزرگان مذهب وهّابیت معنا می کنند که با معنای اهل بیت در حدیث کساء و در حدیث ثقلین اختلاف دارد.

شیخ عثمان، پس؛ چرا من و تو با حدیث کساء مخالفت می کنیم و در برابر حدیث کساء که رسول خدا توسط قرینه لفظی اهل بیت مطهرین را مشخّص کرده پیامبر فرموده: اللهم هؤلاء اهل بیتی، پیامبر نفرمود: اللهم ان هؤلاء من اهل بیتی، با واژه (من) تبعیضیه نیآورده گفت: (هؤلاء اهل بیتی) و اگر قرینه لفظی کافی نباشد با قرینه حالیه رسول خدا اهل بیت مطهرین را مشخّص می کرد که این قرینه قوی تر از قرینه لفظی و آن قرینه حالیه عبارت که علمای اهل تسنن آن قرینه حالیه را صحیح دانسته و اگر تمام جزئیات این قرینه را بخواهی برای تو ذکر خواهم کرد پیامبر برای نماز صبح سراغ خانه اهل بیت مطهرین (اهل کساء) می رفت و می گفت: الصلاه اهل البیت، و رسول خدا به این کار اکتفا نمی کردند؛ بلکه اهل بیت مطهرین اهل کساء را در زیر کساء (پارچه) قرار داد و سپس، گفت: اللهم ان هؤلاء اهل بیتی، و آنان را در داخل ردای (کساء) خود و ردای خود را بر آنان انداخت و گفت: اللهم هؤلاء اهل بیتی.

ص: 273

برادر من شيخ عثمان، بله زمانی که من و تو مناظره می کنیم در مورد معنای کلمات در قرآن و در سنّت رسول خدا.

شیخ عثمان، اگر در شارع مقدّس یعنی در آیات قرآن و در احادیث رسول خدا در مورد تشخیص و تفسیر کلمه و واژه اهل بیت پیدا نکنیم، به عبارت دیگر اگر برای قرآن و سنّت پیامبر سخنی پیرامون کلمه و واژه اهل بیت پیدا نکنیم در آن صورت من و تو حق داریم برگردیم به معنای کلمه و واژه اهل بیت در عرف عرب ها و در لغت عرب ها قبل از نزول آیه تطهیر و قبل از صدور حدیث کساء و من در قرآن کریم از کلمه و واژه (اهل) بررسی کردم و به نتیجه رسیدم قرآن زمانی و گاهی از کلمه و واژه (اهل) استفاده کرده در معنای لغوی آن در زبان عرب های جاهلی و زمانی قرآن استفاده کرده از کلمه (اهل) در معنای شرعی آن استفاده کرد پس، چه مانعی دارد که کلمه و واژه اهل در قرآن در معنای لغوی خود استفاده شود و شامل همسر وزن فرد شود و لو از راه مجاز باشد.

شیخ عثمان، من می گویم: در حدیث کساء کلمه و واژه اهل به معنای احادیث راستین پیامبر و به توضیح خود رسول خدا و به معنای شارع مقدّس زن و همسر مرد داخل در معنای کلمه و واژه اهل نیست. در حدیث کساء رسول خدا خواستند موضع گیری صریحی داشته باشد در مورد و واژه اهل؛ چرا قضیه به این جا ختم نمی شود فقط زنان پیامبر در دایره مطهرین از اهل بیت داخل نمی شدند؛ بلکه شامل همه هاشمیان و همه سادات صالح و فاسد همه خواهد شد و جایگاه اهل کساء و جایگاه غیر اهل کساء از هاشمیان و سادات غير مطهرين خلط خواهد شد، مسئله این که رسول خدا این قضیه را با داخل نکردن ام سلمه و هم چنین عایشه فیصله دادند.

شیخ عثمان؛ مسئله این که پیامبر به شهادت قرآن: (هرگز از روی هوی و هوس سخن نمی گوید کلام وحی است که به او وحی می شود)، و ما ينطق عن آلهوي إن هو إلا وحي يوحي، وحى آلهی به او امر کرده پیامبر خواستند این موضوع را محکم سازند تا بعداً از هاشمیان یا حسنیین یا حسینیین و همه سادات یا از عباسیان و همه هاشمیان نیاید و ادعا کند که از اهل بیت مطهرین و با این ادعا حربه در دین بازی کند و در این انحراف ایجاد کند. پیامبر موضع گیری صریحی

ص: 274

داشتن و اگر پیامبر در حدیث کساء و در آیه تطهیر نمی خواستند اهل بیت مطهرین را حصر کنند؛ چرا در زمان صدور حدیث کساء همه بنی هاشم زیر کساء (پارچه) را وارد نساخت؟ شیخ عثمان، تو را به خدا، آیا رسول خدا بنی هاشم که در زمانش بودند را داخل کساء (پارچه) نکرد؟! عباس را داخل کساء (پارچه) نکرد عبدالله بن عباس را داخل کساء (پارچه) نکرد بعد من یا تو الآن در اواخر قرن بیستم بیایم و همه بنی هاشم و همه سادات را داخل کساء (پارچه) می کنیم بدون این که بین دایره مطهرین از اهل بیت و بین دایره غیر مطهرین از اهل بیت فرق بگذاریم اگر پیامبر آنان را در زمان خودش از داخل شدن منع کرد.

آن وقت من و تو می آیم و می گویم: صالحین و نیکوکاران از سادات حسنین و حسینین و هم چنین هاشمیان عباسیان که الآن در آخر قرن بیستم حدوداً میلیون ها نفر هستند از اهل بیت مطهرین هستند. شیخ عثمان، منظور من اینست که من و تو چه باید بکنیم زمانی که رسول خدا در حدیث کساء معیار اهل بیت مطهرین را برای من و تو مشخص ساخته؟ برای من و تو سزاوار نیست با پیامبر مخالفت کنیم.

شیخ عثمان؛ امّا مسئله این که تو گفتی که سیاق و ساختار آیه تطهیر دلالت می کند بر این که آیه تطهیر در مورد همسران پیامبر نازل شده، نه در مورد اهل کساء علی و فاطمه و حسن و حسین نازل نشده، شیخ عثمان، در حقیقت زمانی که تو مراجعه کنی به سیاق و ساختار تطهیر خواهی یافت که از مهم ترین دلایل حصر پیامبر اهل بیت مطهرین همین سیاق و ساختار آیه تطهیر می باشد مثلاً زمانی که مراجعه کنی به آیات قرآنی که قبل از آیه تطهیر آمده اند، این آیات پیرامون زنان پیامبر و از اوامر و نواهی که زنان پیامبر را به آن امر و نهی می کند:

﴿ يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الحَياةَ الدُّنْيا وَ زِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَ أُسَرِّحكُنَّ سَراحاً جَميلا.﴾

ای پيامبر! به همسرانت بگو: اگر شما زندگی دنیا و زرق و برق آن را می خواهید بیایید با هديه ای شما را بهره مند سازم و شما را به طرز نيکويی رها سازم! تا قول پروردگار به این مطلب می رسد و می گوید.

ص: 275

﴿ وَ مَنْ يَقْنُتْ مِنْكُنَّ لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تَعْمَلَ صالِحاً نُؤْتِها أَجْرَها مَرَّتَيْنِ وَ أَعْتَدْنَا لَهَا رِزْقاً كَرِيماً ﴾

و هر کس از شما برای خدا و پیامبرش خضوع کند و عمل صالح انجام دهد، پاداش او را دو چندان خواهیم ساخت و روزی پر ارزشی برای او آماده کرده ايم.

سپس، پروردگار می آید و می فرموده: يا نساء النبى لستن كأحد من النساء، (شما مانند سایر زنان بقیه مردم نیستی)، و پروردگار در همین آیات قرآنی در مورد همسران پیامبر چنین و چنان می فرمود تا پروردگار به آن جا می رسد و می گفت: و اذکرن ما یتلی فی بیوتکن، (ای زنان پیامبر قرآن در خانه های شما تلاوت می شود)، همان گونه که می بینی اوامر و نواهی زنان پیامبر را در بر می گیرد بعد در وسط همه این آیات مسئله اهل بیت مطهرین و آیه تطهیر ذکر می شود و پروردگار به این جا می رسد و می گفت:

﴿ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً ﴾ (سوره احزاب: (33).

خدا چنین می خواهد که رجس هر آلایش را از شما خانواده نبوت ببرد و شما را از هر عیب پاک و منزه گرداند.

بعد از این که اوامر و نواهی مربوط به همسران پیامبر را به پایان می رساند این آیه فرا می رسد آیه تطهیر و بعد از آیه تطهیر پروردگار بر می گردد به قضیه نهی و امر زنان پیامبر. یعنی بعد از آیه تطهير: انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يمطهرينكم تطهیراً، بعد از آن پروردگار به آن جا می رسد و می گفت:

﴿ وَاذْكُرْنَ مَا يُتْلَى فِي بُيُوتِكُنَّ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ وَ الْحَكْمَةِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ لَطيفاً خَبِيراً﴾

ای زنان پیامبر آیات خداوند و حکمت در خانه های تان تلاوت می شوند.

انگار این که خداوند سبحانه و تعالی به همسران پیامبر می گوید: شما در خانه مطهرین و پاک و در دایره و حیطه اهل بیت مطهرین قرار گرفته اید پس، ای همسران پیامبر باید شما زنان به حق ملتزم باشید در خانه های خود بنشینید و مرتکب گناه نشوید؛ چرا که گناه شما دو برابر به حساب می آید؛ چرا که شما زنان پیامبر اگر کار ناشایستی انجام دهید آن عمل منجر به بدنامی

ص: 276

این اهل بیت مطهرین می شود، زمانی که زن مرتکب هر گناهی که بشود منجر به بدنامی اهل خانه و بدنامی اهل همسرش می شود و از این جاست به خاطر این که زنان پیامبر در این خانه اهل بیت قرار گرفه اند و با اهل کساء در یک خانه را زندگی می کنند و با پیامبر صلی الله علیه و آله در یک خانه را زندگی می کنند و با امام علی در یک خانه زندگی می کنند، یعنی همسران پیامبر با پنچ نفر اهل کساء را زندگی می کنند. با همین پنج نفر همان اهل کساء نزد همه مسلمین است حتّی ائمه اهل تسنن: اگر کسی بگوید الله صلی علی اهل الكساء در واقع بر پیامبر صلوات فرستاده است، و اگر بگوید: اللهم صلى على اهل البيت المطهرین در آیه تطهیر پیامبر را هم داخل کرده به خاطر این که اهل بیت در آیه تطهیر و حدیث کساء همین افراد هستند پس، شیخ عثمان، من می خواهم بگویم: قرآن می خواهد از خلال نهی کردن و امر کردن به زنان پیامبر بفهماند که شایسته نیست ای همسران پیامبر گناه کنید هر گناهی که باشد تا زمانی که در کنار پیامبر و دایره مطهرین اهل کساء قرار گرفته اید چون هر گناهی که مرتکب شوید باعث می شود به آبروی پیامبر و اهل بیت مطهرینش خدشه ای وارد کنید؛ چون در عرف جامعه هر همسری و هر زن مرتکب گناه شود به اهل بیت همسرش خدشه وارد می کند.

شیخ عثمان، مطلب دیگر را برای تو می گویم: این که آمدن آیه تطهیر در سیاق و ساختار زنان پیامبر به صیغه مؤنث سپس، بعد از آن در آیه تطهیر به صیغه مذکر آمده یک معجزه بزرگی است اگر در غیر این سیاق و ساختار می آمد یک نفر می آمد و می گوید ممکن است این آیه شامل زمان پیامبر می شود؛ ولی زمانی که وسط خطاب به زنان پیامبر آمده بعد هم به شکل ضمیر مذکر آورده شده دلالت دارد بر این که خدای سبحانه و تعالی خطابش به زنان پیامبر نیست من و بیشتر علمای اسلام سیاق و ساختار که آیه تطهیر در آن آمده از بزرگ ترین دلیلی بر خروج زنان پیامبر از آیه تطهیر؛ لذا می یابیم علمای تفسیر اسباب نزول سبب نزول آیات که متعلق و وابسته به زنان پیامبر فرق دارد با سبب نزول آیه تطهیر، بسیاری از اهل تسنن تصریح کردند که آیه تطهیر در حق این پنج نفر اهل کساء رسول خدا و علی و فاطمه و حسن و حسین نازل شده و هیچ ربطی به قضیه زنان پیامبر ندارد.

ص: 277

پس، شیخ عثمان، نتیجه می گیریم که آیه تطهیر در ضمن سیاق و ساختار آیات مربوط به زنان پیامبر آمده تا این که یک نقش عظیمی ایفا کند و آن عبارت از برای خواننده قرآن حقیقتی را آشکار می کند و از مردمی (اهل بیت مطهرین) سخن می گوید که جزو زنان پیامبر نبودند.

ببخشید وقت روشن کردن مطالب که عرض کردم طولانی شد.

ابو احمد بکری مجری وهابی:

بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

امّا نسبت به حرف های دکتر عصام، که کلمه و واژه اهل بیت حقیقت شرعیه که توسّط پروردگار در آیه تطهیر و پیامبر در حدیث کساء تعیین و تحدید شده و این که کلمه و واژه اهل بیت در آیه تطهیر و در حدیث کساء یک حقیقت لغوی نیست. بعداً دکتر عصام، کلمه و واژاه اهل بیت مطهرین را تشبیه به کلمه و واژاه صلاة کرد، من به دکتر عصام، می گویم: واژه و کلمه صلاة (نماز) که قرآن و پیامبر پیرامون آن و ملکیت روشن کردند؛ اما نسبت به اهل بیت پیامبر در حدیث کساء و آیه تطهیر و این که واژه و کلمه اهل بیت در حدیث کساء و در آیه تطهیر حقیقت شرعی در حق علی و فاطمه و حسن و حسین باشد نیازمند دلیل است، و من این قضیه را با دکتر عصام، مورد بررسی قرار می دهم

دکتر عصام، رسول خدا عرب زبان است و به زبان عربی حرف می زند و اگر این گونه باشد بنابراین، سخنان و سنّت رسول خدا در اصل عربی است سیاق آیات ظاهر است و این که تو بگویی واژه و کلمه اهل بیت در حدیث کساء حقیقت شرعیه که از قرآن و سنّت رسول خدا بر گرفته باشد نه از زبان عرب ها برگرفته شده است را من هرگز این حرف تو را قبول نمی کنم و این کلام غیر قابل قبول است.

امّا نقل دكتر عصام، قول از امام طحاوی که مراد آیه تطهیر چهار نفر است اهل کساء علی و فاطمه و حسن و حسین، اگر دکتر عصام، بخواهد من از غیر امام طحاوی برایش نقل قول کنم من بعضی از علمای اهل تسنن را می شناسم که گفته اند؛ آیه تطهیر:

ص: 278

﴿ إنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً﴾ (سوره احزاب:33)

خدا چنین می خواهد که رجس هر آلایش را از شما خانواده نبوت ببرد و شما را از هر عیب پاک و منزه گرداند.

در مورد چهار نفر علی و فاطمه و حسن و حسین است به خاطر وجود حديث كساء من این قول را می شناسم اما این قول درست نیست، و اما قول درست قول کسی است که همانند ابن عباس و غیر او که گفته اند آیه تطهیر در مورد زنان پیامبر است نه در مورد علی و فاطمه حسن و حسین؛ ولی با توّجه به حدیث کساء آیه تطهير شامل علی و فاطمه و حسن و حسین علی نیز می شود، و اهل تسنن حدیث کساء را تکذیب نکردند و این از انصاف اهل تسنّن است خدا قسم اگر اهل تسنّن اهل بیت را دوست نداشتند هرگز حدیث کساء را ذکر نمی کردند و امام مسلم نیشابوری حدیث کساء را در کتاب صحیح خود نمی آورد این از انصاف اهل تسنّنست که حدیث کساء را ذکر کردند، به خاطر این که اهل تسنّن اهل بیت پیامبر را دوست دارند پیامبر برای اهل کساء علی و فاطمه و حسن و حسین دعا کردند و فرموده: ( خداوند آنان اهل بیت من هستند، خداوند رجس هر آلایش را از آنان ببر و آنان را از هر عیب پاک و منزّه بگردان)، اللهم هؤلاء أهل بيتى اللهم اذهب عنهم الرجس تطهیراً، این دعای پیامبر برای آنان چه فایده دارد؟

امّا گفته دکتر عصام، به این که پنجاه میلیون نفر از اهل بیت پیامبر وجود دارد هیچ شکی نیست در این دکتر عصام، مورد مبالغه کرد پنجاه میلیون و چه بسا که ادعا کننده ها بیش از راست گویان است، خدا را شکر اهل بیت پیامبر برای خود شجره نامه دارند و هم دیگر را می شناسند، و هر کس که ادعا کند که از اهل بیت پیامبر است توسط شجره نامه ثابت می شود، و این نسبت آنان به پیامبر فایده زیادی ندارد مگر این که همراه آن عمل صالحی باشد. در صورتی این انتساب به اهل بیت پیامبر ارزش دارد و مایه خیر و برکت و قرب آلهی برای فرد می شود که همراه با عمل صالح انسان باشد. و اهل تسنّن مقام و ارزش اهل بیت پیامبر را می دانند.

ص: 279

دکتر عصام، می گفت: ما اهل تسنّن می گوییم اهل بیت پیامبر پنجاه میلیون و بعداً دکتر عصام گفت: چطور اهل تسنّن دعوت می کنند به تمسک جستن به این پنجاه میلیون از اهل بیت در حالی که میان این پنجاه میلیون اختلاف هست، من در جواب دکتر عصام، می گویم: پیامبر نگفته به اهل بیت مطهرین تمسک بجویم، و دکتر عصام، می داند که ما اهل تسنن تمسک به قرآن و تمسک به سنّت پیامبر، و ما اهل تسنّن مسئله تمسک جستن به اهل بیت مطهرین قبول نداریم، پس، من تعجب می کنم از دکتر عصام وقتی که به من می گفت: چگونه تمسک بجویی به این پنجاه میلیون البتّه شیعه دوازده امامی ها قائل باشند به این که پیامبر به تمسک جستن به اهل بیت؛ ولی ما اهل تسنّن نظر شیعه دوازده امامی ها رد می کنیم، و فقط ما به اهل بیت را قبول داریم در حدب رعایت کردن حق آنان و دوست داشتن آنان و این کاری که ما انجام می دهیم کفایت می کند و نیازی به تمسّک جستن به اهل بیت یا پیروی از مذهب اهل بیت نداریم.

ابو احمد البکری مجری وهابی:

بفرما دکتر عصامف صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

می خواهم به یک نکته بسیار مهمی تأکید کنم و آن قضیه سیاق و انسجام و ارتباط و ساختار و ترتیب میان آیات قرآن است؛ چون سیاق و انسجام و ترتیب و ساختار و ارتباط میان آیات قرآن دلیلی است برای شیخ عثمان که آیه تطهیر در مورد زنان پیامبر نازل شده و در مورد اهل کساء علی و فاطمه و حسن و حسین نازل نشده، و من دلیلی برای نظر شیخ عثمان مبنی بر این که آیه تطهیر در مورد زنان پیامبر نازل شده نیافتم مگر سیاق و انسجام، و سیاق و ساختار و انسجام و ارتباط و ترتیب میان آیات قرآن همان گونه که علمای اصول فقه بر آن اجماع داشتن زمانی که شأن نزول ذکر شود و پیامبر کاملاً آن را توضیح دهد حجت به حساب نمی آید در آن زمان سیاق و انسجام و ساختار و ترتیب و ارتباط میان آیات قرآن دیگر حجت نیست.

ص: 280

در ابتدا من می گویم: سیاق چیست؟، سیاق اتصال موضوعی آیه با آیات قبل و بعد از آن است، اگر یک کلمه مثلاً لفظ شیر در یک یا چند جمله پی در پی یا جملاتی نزدیک و مربوط به هم چند بار تکرار شده باشد تا زمانی که قرینه ای در جمله نباشد که نشان دهد یکی از این کلمه های تکرار شده مفهومی غیر از بقیه دارد - و مثلا یکی شیر خواراکی است و دیگری شیر بیشه - تمام آن کلمات به یک مفهوم است و نمی توان یکی از آنان را به مفهومی گرفت و دیگری را به به مفهومی دیگر.

اما مسئله قول شیخ عثمان، قول به این که آیه تطهیر در مورد علی و فاطمه و حسن و حسین نازل شده خلاف بلاغت است؛ چون سیاق و انسجام و ساختار و ترتیب آیات قرآن قبل از آیه تطهیر و بعد از آیه تطهیر در مورد همسران پیامبر بوده، پس، ذکر علی و فاطمه و حسن و حسین هنگام ذکر همسران پیامبر بر خلاف بلاغتی است که در قرآن وجود دارد چگونه سیاق و انسجام و ارتباط میان آیات قرآنی پیرامون زنان پیامبر باشد، و میان آیه تطهیر که از علی و فاطمه حسن و حسین سخن می گفت، اولاً به برادرم شیخ عثمان باید بگویم معنای بلاغت قرآن چیست؟، باید تعریف کنم بلاغت قرآن را، باید قضیه بلاغت قرآن مشخّص شود، و چه چیزی اگر قرآن آن را ذکر کند، از بلاغت بیرون می رود؟ موارد فراوانی شبیه به مورد آیه تطهیر در قرآن آمده و بعبارت دیگر موارد فراوانی در قرآن هست به شکل آیه تطهیر از لحاظ سیاق و انسجام و ساختار و ترتیب و ارتباط میان آیات قرآن آمده است، و مفسران پیرامون این موارد فراوان گفته اند که برای آنان نزول خاصی است، و هیچ ربطی به سیاق و انسجام و ساختار و ترتیب و ارتباط میان آیات قرآن ندارد و پیرامون آن مثال های فراوانی دارم که یکی از موارد گفته خداوند متعال در قرآن: ﴿ حرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ و الدَّمُ وَ لَمُ الْخِنْزِيرِ وَ مَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَ الْمُنْخَنِقَةُ وَ الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُتَرَدِّيَةُ وَ النَّطِيحَةُ وَ مَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلا مَا ذَكَيْتُمْ وَ مَا ذُبِحَ عَلَى التُصُبِ وَ أَن تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلَامِ ذَلِكُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِن دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلَامَ دِينًا فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لَّإِثْمِ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ.﴾(سوره مائده: 3).

ص: 281

گوشت مردار، و خون، و گوشت خوک، و حیواناتی که به غیر نام خدا ذبح شوند، و حیوانات خفه شده، و به زجر کشته شده، و آنان که بر اثر پرت شدن از بلندی بمیرند، و آنان که به ضرب شاخ حیوانی مرده، و باقیمانده صید حیوان مگر آن که بموقع آن را سر ببرید و آنان که برای بتها ذبح می شوند همه بر شما حرام شده، و هم چنین قسمت کردن گوشت حیوان بوسیله چوبه های تیر مخصوص بخت آزمایی، تمام این اعمال فسق و گناه است. -امروز کافران از زوال آیین شما مایوس شدند، بنابراین، از آنان ،نترسید، و از مخالفت من بترسید! امروز، دین شما را کامل کردم، و نعمت خود را بر شما تمام کردم و اسلام را بعنوان آیین جاودان شما پذیرفتم- امّا آنان که در حال گرسنگی دست شان به غذای دیگری نرسد، و متمایل به گناه نباشند، مانعی ندارد که از گوشت های ممنوع بخورند، خداوند آمرزنده و مهربان است:

دقت کن در این آیه (و باقی مانده صید حیوان مگر آن که بموقع آن را سر ببرید و آنان که برای بتها ذبح می شوند همه بر شما حرام شده، و هم چنین قسمت کردن گوشت حیوان بوسیله چوبه های تیر مخصوص بخت آزمایی، تمام این اعمال فسق و گناه است. امروز- کافران از زوال آیین شما مایوس شدند...)

﴿ وَ ما أَكَلَ السَّبُعُ إِلا ما ذَكَّيْتُمْ وَ ما ذُبح عَلَى التُصبِ وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلَامِ ذلِكُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا ... ﴾

نگاه و دقت کن به سیاق و انسجام و ساختار و ترتیب و ارتباط در این آیه قرآنی آمده اگر آن را بخوانم آیا می توانم بگویم پناه بر خدا که ساختار و سیاق و ارتباط میان کلمات و عبارات این آیه بر خلاف بلاغت است و در جایگاه مناسبی قرار نگرفته؟ در این آیه قرآنی ابتدا خداوند بحث از محرمات می کند یک دفعه وارد (امروز کافران از زوال آیین شما مایوس شدند)، اليومَ يِئسَ الَّذينَ كَفَرُوا مِن دِينكُم، آیا باید بگویم این خلاف بلاغت قرآن است؟ در این قسمت از این آیه بحث از منخنقه و موقوذه و متردیه (حیوانات خفه شده، و به زجر کشته شده، و آنان که بر اثر پرت شدن از بلندی بمیرند)، سپس، می گوید: خداوند سبحانه و تعالی می گوید: (امروز کافران از زوال آیین شما مایوس شدند، بنابراین، از آنان نترسید، و از مخالفت من بترسید! امروز، دین شما

ص: 282

را کامل کردم، و نعمت خود را بر شما تمام کردم، و اسلام را بعنوان آیین جاودان شما پذیرفتم امّا آنان که در حال گرسنگی، دست شان به غذای دیگری نرسد، و متمایل به گناه نباشند، مانعی ندارد که از گوشت های ممنوع بخورند):

﴿ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُم فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً فَمَنِ اضْطُرَ فِي مَخْمَصَهِ...﴾

سپس، دوباره بر می گردد نگاه کن چگونه این آیه وارد شده، سپس، بعد از این که سیاق اول آیه را قطع کرد با این آیه دوباره بر می گردد و سخن از (امّا آنان که در حال گرسنگی، دست شان به غذای دیگری نرسد..) فَمَنِ اضطُرَّ فی مَخْمَصَهٍ ... می کند نگاه کن چگونه موضوع گوشت های حرام داخل موضوع کامل کردن دین شد، آیا شیخ عثمان باز هم می گویی ترتیب و ترکیب و سیاق این خلاف بلاغت قرآن است؟ بلاغت قرآن محدود در معیار های که خودت آن را می بینی قرار نده، قرآن کتاب خداوند و امام و پیشوا بلاغت است برای تو ممکن نیست الآن بیایی و بگویی: ذکر اهل کساء، علی و فاطمه و حسن و حسین در سیاق و انسجام و ساختار و ارتباط ذکر آیات قرآنی در مورد زنان پیامبر خلاف بلاغت قرآن است؟ آیا می گویی در همین آیه سه سوره مائده: این آیه قرآنی از لحاظ ترتیب میان عبارات این آیه هم خلاف بلاغت قرآن است، آیا بلاغت این آیه بر طبق مبنای تو روشن نیست؟ مادامی که سخن از محرمات گوشت می کند بعد یک دفعه می گوید: (دین شما را کامل کردم)، اکملت لکم دینکم، بعد دوباره خدای سبحانه و تعالی برگشت و سخن از محرمات گوشت به میان آورد، و می گوید: اما آنان که در حال گرسنگی، دست شان به غذای دیگری نرسد، و متمایل به گناه نباشند، مانعی ندارد که از گوشت های ممنوع بخورند، خداوند آمرزنده و مهربان است:

﴿ مَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجانِفٍ لِإِثْمِ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٍ﴾

و مفسّرین بر این قول اجماع کردند و متفق القول هستند بر این که سخن پروردگار در قرآن: (امروز کافران از زوال آیین شما مایوس شدند)، اليوم يأس الذين كفروا من دینکم تا سخن خداوند تعالی: (و اسلام را بعنوان آیین جاودان شما پذیرفتم)، و رضیت لکم الاسلام دیناً، یک

ص: 283

شأن نزول خاص دارد، که به شأن نزول اول و آخر آیه سه سوره ارتباطی ندارد و لذا زمانی که تو می گویی در مورد آیه تطهیر و آیات قبل و بعد آیه تطهیر اگر بگویم آیه تطهیر در مورد علی و فاطمه و حسن و حسین این بر خلاف بلاغت قرآن است. شاید فهم تو از بلاغت قرآنی بر خلاف بلاغت در منظور پروردگار و بر خلاف بلاغت در مفهوم پیامبر است.

شیخ عثمان، اگر در قرآن تأمل کنی خواهی دید که در قرآن آیات فراوانی هست که اگر وقت من تنگ نبود، آن آیات را برای تو ذکر می کردم، آیاتی که وارد شده اند که بر اساس حرف تو در مورد فهم تو از مسئله سیاق و انسجام و ساختار و ترتیب و ارتباط میان آیات قرآن بر خلاف بلاغت قرآن است.

متأسفانه شیخ عثمان، برداشت تو از موضوع سیاق و انسجام و ترتیب و ارتباط میان آیات قرآن كاملاً غلط و اشتباه است، و متاسفانه فهم تو از سیاق و انسجام و ترتیب و ارتباط میان آیات قرآن؛ مانند فهم یک عده از مستشرقین که آنان دشمنان قرآن و برای همین فهم تو از سیاق و انسجام و ترتیب و ارتباط میان آیات در قرآن مورد حمله های مستشرقین بر قرآن کریم قرار گرفته.

شیخ عثمان، مستشرقین؛ مانند تو می بینند که آیه قرآنی در داخل آیاتی دیگر از قرآن می آید که ظاهراً در موضوع با هم ارتباط و انسجامی ندارند گر چه بعد از دقت و بررسی خواهیم یافت که با هم ارتباط و انسجام دارند و بعداً دشمنان قرآن از مستشرقین می گویند: میان آیات قرآن ارتباط و انسجام ندارد. بعد دشمنان قرآن از مستشرقین بلاغت قرآن زیر سؤال می برند و از همین جهت سیاق و انسجام در ترتیب و ارتباط میان آیات قرآن را مورد طعنه قرار دهند و بعداً می گویند: بلاغت شعر عرب های جاهلی بالاتر از بلاغت قرآن است، و همواره دشمنان قرآن از مستشرقین بلاغت قرآن را مورد طعنه قرار می دهند؛ لذا من به شیخ عثمان می گویم: موضوع سیاق و انسجام و ترتیب و ارتباط میان آیات قرآن را بزرگ ترین دلیل بر مخالفت تو با پیامبر در حديث كساء قرار ندهی، پیامبر در موارد متعددی و در روایات فراوانی زمانی که آیه تطهیر نازل شد تأکید کردند بر تعیین اهل بیت مطهرین از راه بیان حدیث کساء مفسرین اهل تسنّن در

ص: 284

موارد عدیده ای در شأن نزول آیه تطهیر به دست آوردند که رسول خدا زمان نزول آیه تطهیر این چهار نفر علی و فاطمه و حسن و حسین (خدا از همگی خشنود باد) را ذکر کردند. ای کاش شیخ عثمان برگرده شأن نزول آیات، و به کسانی که روایت کردند این جریان را عبارتند از: خانم عایشه، ام سلمه، عبدالله بن عباس، سعد بن ابی وقاص، ابو درداء، انس بن مالک، ابوسعید خدری، واثله بن الاصقع، جابر بن عبدالله انصاری، زید بن ارقم، عمر بن ابی سلمه و ثوبان مولی و هم چنین کسانی که حدیث کساء و ارتباط آن حدیث با آیه تطهیر ذکر کرده اند را ذکر می کنیم، امام احمد بن حنبل و روایت برای تو ذکر خواهم کرد، و امام مسلم بن الحجاج نیشابوری نویسنده کتاب صحیح مسلم، و ابوحاتم محمد بن ادریس رازی و احمد بن عبدالخالق بزاز و محمد عیسی ترمذی - صاحب کتاب سنن ترمذی، و احمد بن شعیب نسائی و ابو عبدالله و ده ها نفر دیگر از بزرگان اهل تسنّن.

ای برادر من، شیخ عثمان، این افراد برای ما روایات و نقل کردند. و من نمی توانم همه آنان را نام ببرم در کتاب های حدیث و تفسیر آمده. شیخ عثمان، برگرد و مراجعه کن به کتاب اسباب نزول و شأن نزول آیات قرآن نیشابوری، و هر کسی که در مورد اسباب نزول آیات قرآن کتابی نوشته این را ذکر کرده.

ای برادر من، شیخ عثمان، من احادیث راستین رسول خدا را رها نمی کنم به خاطر برداشت و فهم و درک تو از سیاق و انسجام آیات قرآن؛ به خاطر این که به نظر تو این مسئله خلاف بلاغت و خلاف انسجام در ترتیب آیات قرآن که آیه تطهیر در شأن اهل کساء نازل شده. این از طعن های مستشرقین است. در آیه تحریم هم همان گونه است، از طعن های مستشرقین پیرامون آیه تطهیر است. آیا گفته های مستشرقین را حجت خود قرار دهیم؟ و این که قرآن بلاغت ندارد؛ به خاطر فهم ساده و درک ابتدایی ما از مسئله سیاق و انسجام و ارتباط میان آیات قرآن است. من اعتقاد دارم باید به آن چه پیامبر در حدیث کساء گفته تمسک بجویم و به آن ملتزم باشیم، نه عقل خود را مقیاس قرار دهیم و عقل خود را معیار سنجش انسجام و ارتباط میان آیات قرآن قرار دهیم. این به تنهایی ممکن نیست، بدون توجه به احادیث راستین پیامبر در مورد شأن نزول آیات قرآن، معیاری برای فهم و درک انسجام و ارتباط میان آیات کتاب

ص: 285

خداوند باشد. عقل بشری قدرت درک مسئله سیاق و انسجام و ارتباط میان آیات کتاب خداوند ندارد. پس، باید به احادیث پیامبر مراجعه کنیم تا انسجام و ارتباط میان آیات قرآن به شکل کامل درک کنیم؛ چون اگر دچار اشتباه در فهم سیاق و انسجام و ارتباط میان آیات قرآن شدیم این امر منجر به عدم اعتماد به احادیث شأن نزول قرآن می شود، و همین مشکل شیخ عثمان در مورد آیه تطهیر است. اشتباه او در فهم سیاق و انسجام و ارتباط میان آیه تطهیر و آیات در مورد همسران پیامبر باعث شد که شیخ عثمان، حدیث کساء و شأن نزول آیه تطهیر را رد کند. به همین صورت اشتباه در فهم سیاق و ارتباط میان آیات قرآن باعث می شود به این که بیایم و احادیث راستین پیامبر را رد کنیم و نپذیریم و حدیث کساء که دلالت قوی بر حصر اهل بیت مطهرین و جدا کردن اهل بیت مطهرین از اهل بیت غیر مطهرین دارد؛ به خاطر این که با عقل شیخ عثمان سازگاری و انسجام ندارد؛ را رد .کنیم من می گویم آیا عقل شیخ عثمان، همین عقل مطلق و مطلق عقل است؟ یا نه عقل شیخ عثمان، عقل غیر مطلق که منجر به محال بودن نیست؟ آیا عدم انسجام و ارتباط میان آیه تطهیر و آیات زنان پیامبر که در عقل شیخ عثمان محال است آیا این محال محال عقلی است یا یک محال ذوقی و سلیقه ای و مشخص است؟ اگر محال عقلی باشد؛ مانند محال بودن اجتماع نقیضین باشد یا نه در این جا عقل غیر مطلق است که منجر به محال عقلی نمی شود؛ یعنی با عقل معمولی شیخ عثمان آیه تطهیر سازگاری انسجام و ارتباط با آیات قرآنی در مورد همسران پیامبر ندارد؛ لذا من صحبت و حرف شیخ ،عثمان در مورد آیه تطهیر را نمی پذیریم

ای برادر من، شیخ عثمان، از تو می خواهم دلیلی غیر از سیاق و انسجام و ارتباط میان آیات قرآن بیاوری که پیامبر اهل بیت مطهرین را زمانی که آیه تطهیر نازل شد مشخص نکرد. هیچ دلیلی وجود ندارد اگر من دلیلی از پیامبر می یافتم حتماً به آن ملتزم می شدم پس چرا ما گویم: از اهل سنّت هستیم؛ ولی به سنّت پیامبر و به حدیث کساء ملتزم نمی شویم؟! احادیثی فراوانی در این مورد و جود دارند بخوان مثلا تفسیر امام ابن کثیر را زمانی که در تفسیر خود که از پرحجم ترین تفاسیر است ذکر می کند زمانی که آیه تطهیر نازل شد بیش از پانزده روایت در قضیه حصر اهل بیت مطهرین به این چهار نفر علی و فاطمه و حسن و حسین (خدا از همگی

ص: 286

خشنود باد) ذکر می کند مراجعه کن به تمام کتاب های تفسیری از قدیمی ترین تفسیر جدیدترین تفسیر معاصر آیه تطهیر ذکر نمی شود مگر این که چهار نفر (اصحاب کساء) ذکر شود و حصر کردن پیامبر اهل بیت مطهرین در زمان حیات او را به آنان و داخل کردن آنان در کساء (پارچه) و عدم داخل کردن دیگران از اهل بیت معاصر پیامبر در کساء؛ چرا من و تو به خاطر سلیقه خود و به خاطر این که عقل من و تو آن را نمی پذیرد با احادیث پیامبر مخالفت کنیم؟

ابو احمد بکری مجری وهابی:

بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شيخ عثمان الخميس:

بله؛ اما آیه قرآنی که دکتر عصام، آن را ذکر کرد که عبارت از آیه 3 سوره مائده خداوند تبارک و تعالی می گوید:

﴿ حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزيرِ وَ مَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَ الْمُنْخَنِقَةُ وَ الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُتَرَدِّيَةُ وَ النَّطِيحَةُ وَ مَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلَّا مَا ذَكَيْتُمْ وَ مَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلَامِ ذَلِكُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا فَمَنِ اضْطُرَ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِإِثْمِ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴾ (سوره مائده: 3)

گوشت مردار، و خون، و گوشت خوک، و حیواناتی که به غیر نام خدا ذبح شوند، و حيوانات خفه شده، و به زجر کشته شده، و آنان که بر اثر پرت شدن از بلندی بمیرند و آنان که به ضرب شاخ حیوانی مرده و باقیمانده صید حیوان مگر آن که بموقع آن را سر ببرید و آنان که برای بتها ذبح می شوند همه بر شما حرام شده و هم چنین قسمت کردن گوشت حیوان بوسیله چوبه های تیر مخصوص بخت آزمایی تمام این اعمال فسق و گناه است. - امروز کافران از زوال آیین شما مایوس شدند بنابراین، از آنان نترسید و از مخالفت من بترسید، امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و اسلام را بعنوان آیین جاودان شما

ص: 287

پذیرفتم اما آنان که در حال گرسنگی دست شان به غذای دیگری نرسد و متمایل به گناه نباشند مانعی ندارد که از گوشت های ممنوع بخورند، خداوند آمرزنده و مهربان است.

در ظاهر این آیه میان عبارات و کلمات این آیه تناسب و ارتباطی ندارد این حرف تو اصلاً درست نیست؛ بلکه عبارات و کلمات این آیه کاملاً با هم دیگر تناسب دارند همان گونه که شیخ بقاعی در کتابش (نظم الدرر فی تناسب الآيات و السور) گفته: که عبارات و کلمات این آیه سوره مائده ( کاملا متناسب است و هم چنین شیخ بقاعی گفت: به خاطر همین موارد نهی شده در این آیه تشکیل دهنده بیشترین دستورات دین جاهلی و خداوند سبحانه و تعالی قبل از طرح آیه 3 سوره مائده آنان را نهی کرد از ترک شعائر خداوند و از جنگ در ماه های حرام و کسی که آهنگ مسجد الحرام کرده بعد از این که برای آنان مباح کرد آن را در بعضی از مواقع و زمان ها به گفته خود: وَ أَخْرِجُوهُم مِّنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ ... وَ لَا تُقَاتِلُوهُمْ عِندَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّى يُقَاتِلُوكُمْ فِيهِ .. (سوره البقره (191) آنان خارج کنید از همان جای که شما را خارج کردند ... و با آنان در مسجد الحرام نجنگید تا زمانی با شما در آن نجنگند.

سپس، پروردگار در آیه 3 سوره مائده گفت: امروز یعنی زمان نزول این آیه کسانی که کفر ورزیدند نا امید شدند (الْيَوْمَ يَئسَ الَّذینَ كَفَرُوا) تا برای شما یا برای یکی از شما ها عذری باقی نماند در اعلان موافقت شما برای آنان یا از برابر چشم یکی از آنان مخفی شدن همان گونه که حاطب بن ابی بلتعه رضوان الله علیه برای آنان نامه نوشت تا به وسیله آن حفظ کند نزدیکان خود را به خاطر این که خداوند تعالی شما را زیاد کرد بعد از این که گروهی کمی بودید و شما را عزیز کرد بعد این که ذلیل بودید به وسیله شما شرع و دین را زنده گردانید و سرکوب کرد شریعت جهل و آتش گمراهی را خاموش کرد سپس، پروردگار در قرآن گفت: از هر گونه گرایش شما به دین آنان و غلبه بر شما و سرکوب شما نا امید شدند آنان دیدند مناره های دین شما پا بر جاست.

ص: 288

شرایع دینی شما پا برجاست در مجامع منبر های آن و پایه ها و ارکان آن با برکت گردانید و لذا معنای قول پروردگار در قرآن فلا تخشوهم یعنی هرگز از آنان نترسید و اخشونی یعنی خشیت را برای من خالص گردانید به درستی که بدر ماه دین شما کامل شد دین شما به کمال رسيد (الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دیِنکُم)، شأن و جایگاهش از محو و بطلان دور است، امر کننده از آن خشن شد و او را توانمند کرد به رغم دشمنان و او بر همه آن تواناست، گفته خداوند متعال در همین آیه سه در سوره مائده در سمت و سوی تعلیم قرار گرفته این همان سخنان خداوند تبارک و تعالی است بر پیامبرش محمد نازل گردانید و هیچ چیزی وجود ندارد که به آن ضمیمه شده باشد و اصلاً چیزی در جای خودش نباشد وجود ندارد و همه آیات قرآن از لحاظ سیاق انسجام و ارتباط کامل دارند هر این همانا در جایگاهی که خداوند آن را خواسته قرار گرفته است.

اما نسبت به گفته دکتر عصام، که فقط اهل کساء علی و فاطمه و حسن و حسین اهل بیت مطهرین هستند، من از عصام می پرسم: این حرف تو بر چه چیزی دلالت دارد؟ بر این وجه چه چیزی مترتب می شود چه نتیجه گرفته می شود اگر قایل باشیم که آنان اهل بیت مطهرین هستند؟ من الآن نظر خود را که اهل بیت شامل غیر اهل کساء و غیر علی و فاطمه حسن و حسین می شود حفظ می کنم و تو نظر خودت که اهل بیت مطهرین در زمان حیات رسول خدا فقط پنج نفر است، حفظ می کنی خوب بنا بر نظر تو که فقط پنج نفر اهل بیت مطهرین هستند در زمان رسول خدا چه مطلبی بر آن مترتب می شود؟ دکتر عصام، بگو از این اعتقاد تو چه نتیجه گرفته می شود؟

ابو احمد البکری مجری وهابی:

بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

امّا آن چه را که از آیه سه سوره مائده تو فهمیدی بر اساس فهم و درک نگاه ساده تو از مسئله سیاق و انسجام میان آیات قرآن اشتباهه، شیخ عثمان، حقیقت مطلب این که همان گونه که مفسرین پیرامون آیه تحریم گوشت مردار، و خون، و گوشت خوک، بر شما حرام شده حرمت

ص: 289

الميته و الدم و لحم الخنزير، این تحریم شده قبل از نزول آیه اکمال دین، مراجعه کن به مفسرین خواهی یافت زمانی که خداوند متعال گفت:

﴿ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً ﴾

امروز، دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و اسلام را بعنوان آیین جاودان شما پذیرفتم.

مفسرین گفته اند: آیه اکمال دین آخرین آیاتی قرآنی است که بر پیامبر نازل شده، آیه تحریم که بعد از آیه اکمال در قرآن ذکر شده ممکن نیست این گونه که تو می گویی باشد با نگاه ساده و در اولین نگاه فهمیده می شود که دو آیه (آیه تحریم و آیه اکمال دین) با هم دیگر انسجام و ارتباطی ندارند بله هیچ شکی نیست یک انسجامی و تناسبی میان این دو آیه وجود دارد؛ ولی نمی توان با قرآن بازی کرد و گفت: این سیاق با سلیقه من سازگار نیست تو می دانی که آیه اکمال دین از آخرین آیات قرآن کریم که نازل شده پس، بعد از اکمال دین یک حکم شرعی بیاور.

شیخ عثمان، به نظر می رسد شناخت شما از این مسئله دارای اشکال است؛ لذا به نظر من آن چه را که شما ذکر کردید صحیح نمی باشد یعنی پیامبر همان گونه که نزد همه مسلمین ثابت شده در مورد ترتیب قرآن وحی بر پیامبر نازل می شد و امر می کردند که آیات در چه جایگاهی قرار دهد؛ لذا زمانی که می گویی بین آیه اکمال دین و بقیه آیات انسجامی وجود دارد بعد بگویی بین آیه تطهیر و بقیه آیات انسجام وجود ندارد من می گویم این مسئله به دور از یک تعصب مذهبی نیست یک امری بسیار روشنی است مراجعه کن به کتاب های تفسیری آیا آیه تحریم به قضیه اکمال دین مرتبط است. آیا بین آیات انسجامی وجود دارد بر طبق فهم و شناخت تو بله بین آیات انسجام وجود دارد اما نه بر طبق فهم شما و برداشت شما از معنای بلاغت و برای معنای انسجام من می گویم مسئله ترتیب قرآن کریم همان گونه که علمای تفسیر گفته اند یک مسئله توفیقی است یعنی یک مسئله شرعی است ما به شرع اسلامی تمسک می جوئیم؛ چرا که این گونه آنان را چینش داده، امّا چرا این گونه بسیاری از آیات را وضع کرده؟ و چرا آیات این جا قرار داده؟ من زمانی که به کتاب های تفسیری مراجعه می کنم.

ص: 290

می یابم همه مفسرین می گویند: ما تلاش می کنیم علت قرار دادن این آیات در این جایگاه را به دست آوریم و چرا در جا های دیگر قرار داده نشده؛ ولی ما حقیقت امر را نمی دانیم بر می گردیم به تمام کتاب های تفسیری مراجعه کن به تفسیر ابن کثیر مراجعه کن به تفسیر زمخشری کسی که سعی فراوانی کرد تا بیشترین توضیحاتی را پیرامون ارتباط آیات با هم دیگر را ارائه دهد تو زمانی که می گویی بین آیات انسجامی و تناسبی وجود دارد سپس، آن را بر طبق برداشت خود آن را توضیح می دهی این کار تو اجتهاد به رأی است خداوند به تو خیر دهد، مسئله اینک یا درست است یا درست نیست من می گویم ممکن است درست باشد ممکن است درست نباشد.

ثانیاً پیامبر بیش از یک بار آن را تکرار کرده در آیه مباهله و هم چنین زمانی که نازل شد آیه مباهله همین عمل را انجام داد دوباره این کار را تکرار کرد و همان کاری که در آیه تطهیر با این پنج نفر انجام داد و تکرار کرد امام علی و حسن و حسین را گرفت و زیر کساء قرار داد. همان گونه که در صحیح مسلم ذکر شده از سعد بن ابی وقاص رضوان الله علیه رسول خدا آمدند همین کار تکرار کرد و گفتند: اللهم هؤلاء اهل بیتی این قضیه بسیار روشن است این که پیامبر صلی الله علیه و آله با این عمل خواستند مطهرین را حصر و محدود کند و ممکن نیست اهمیت حصر و محدود کردن اهل بیت را بفهمی مگر زمانی که حدیث کساء را بفهمی و برگردی به کتاب های تفسیری و شرح های صحیح امام مسلم من به بعضی از شرح های امام مسلم مراجعه کردم بر آن مسلط هستم همان گونه که علماء در پنجاه شرح آن ذکر کرده اند و من به بعضی از این شرح ها مراجعه کردم در تمام شرح هایی که مردم به آن مراجعه نمودند پیامبر صلی الله علیه و آله قرآن و احادیث راستین خودش را ثقل اکبر نماید و اهل بیت را ثقل اصغر و هر دو را ثقلین نامید؛ چرا که مادون این سه چیز قرآن و سنّت پیامبر و اهل بیت مطهرین سبک است، آنان را تقلین نامید؛ چرا که عمل کردن به آنان سنگین است و سخت است شیخ عثمان برگردید به شرح های حدیث ثقلین در حالی که پیامبر می فرمایند نزدیک است که دعوت شدم و زندگی را وداع گفتند، پس چرا پیامبر هشدار می دهد و مشخص می کند؟ از شما این سؤال را می کنم؛ چرا پیامبر صلی الله علیه و آله سوره قرآن را مشخص می کند اما اهل بیت را مشخص نمی کند؛ چرا این دو را

ص: 291

ثقلین نامید امام نووی گفته: چرا آنان را ثقلین نامید؛ چرا که به این دو دین را حفظ کرد و بدین جهت بود که در حدیث پیامبر بعد از من دوازده خلیفه فرموده: دین و آن جا بود گفت: (ثقلین در بین شما گذاردم) یعنی دین به تقلین حفظ کرد همان گونه که گفته در حدیث حدیث پیامبر بعد از من دوازده خلیفه

من می خواهم از پیامبر حرف بزنم شیخ عثمان، تو را به خدا پیامبر صلی الله علیه و آله سه قرآن را نقل و اهل بیت را ثقل نامید سپس، نام سوره ها را قرآن مشخص می کند اما اهل بیت را مشخص نمی کند آیا به نظر شما این درست است که میلیون ها نفر از بنی هاشم را نقل بنامیم؟ یعنی کلمه ثقل به صورت مشترک بین قرآن و هاشمی ها اطلاق کنیم در حالی که کلمه ثقل فقط بر هاشمی ها مطهرین اطلاق می شود امام نووی می گوید ثقلین بر این دو اطلاق شده به خاطر این که به وسیله این دو دین حفظ شده امام ابن حجر هیتمی مکی در صواعق المحرقه در چاپ وهابی مراجعه کن به این کتاب که در آن گفته: پیامبر این سه را قرآن و سنّت خودش و اهل بیتش را به ثقلین به خاطر این که عمل کردن به آنان سنگین است آیا تو راضی می شوی که پیامبر کلمه تقل که بر قرآن اطلاق کرده بر فرزندان صالح حسن که الآن در زمان معاصر زندگی می کنند اطلاق کند؟ پس معنای حدیث کساء چیست؟ شما را به خدا من فقط این سؤال را از تو دارم اگر حدیث کساء دلالت بر محدود کردن مطهرین از اهل بیت نباشد پس، چرا پیامبر آن را گفته؟ وظيفه و نقش حدیث کساء چیست؟ و چرا اهل تسنّن بیش از یک کتاب با عنوان حدیث کساء نوشته اند با عنوان پنج نفر؟ امام رازی نیز گفته اگر یکی از مسلمانان بگوید اللهم خداوند بر پنج نفر درود بفرستد در واقع بر پیامبر و علی و فاطمه و حسن و حسین درود فرستاده است این پنج نفر گر چه ارزش و جایگاهی دارند؟ برگرد کتاب های رجال مطالعه کن، من مراجعه کردم به کتاب های رجالی حتی کتاب های رجالی اهل تسنّن امام جوزجانی و امام قطان و امام یحیی بن معین و ائمه رجالی همه را می یابی که نادانسته تحت تأثیر حدیث کساء قرار گرفته اند، بیوگرافی بیش از صد مرد از کسانی که امام ابن حجر عسقلانی در لسان المیزان بیوگرافی آنان را نوشته و گفته فلانی ثقه و مورد اعتماد و راست گو است این فرد پیرامون احکام نماز روایت نکرده یا در باب های حکمی دیگر؛ بلکه خیلی بالاتر و جلیل از آن او پیرامون فضایل اهل بیت

ص: 292

روایت کرده و وقتی این مطلب را بررسی کردم و استقرا کردم دریافتم که آن فرد روایت نکرده مگر در این چهار نفر در امام علی و فاطمه و حسن و حسین نگاه کن مراجعه کن به آن چه که دلالت دارد بر این که اهل تسنّن تحت تأثیر حدیث کساء قرار گرفته اند - بدون این که خود احساس کنند آنان بین دایره مطهرین با غیر مطهرین از اهل بیت فرق گذاشته اند گر چه بعضاً اشاره به مدلول آن نکنند وظیفه نقش حدیث کساء چیست؟ سؤال من را جواب بده؟ رسول خدا از داخل کردن اهل بیت در زیر کساء چه چیزی خواستند عرض کنند؟ آیا غیر این که رسول خدا از این کار هدفی خاصی داشتن یک عملکرد عقلانی بود یا این که بگوییم عملکرد رسول خدا غیر عقلایی است، پس، حدیث کساء چه نقشی دارد زمانی که ما هر کسی که باشد از فرزندان پیامبر در اهل بیت سپس، خلط کردیم بین مطهرین و غیر مطهرین یک بلای بزرگی خواهد خلط بین مطهرین و غیر مطهرین از اهل بیت ما را دچار مشکل بزرگی خواهد کرد کما این که مسئله از بزرگ ترین مشکلات فکری اهل تسنّن می باشد.

شیخ عثمان اهل تسنن نیز میان صحابه صالحین و نیکو کار رسول خدا و صحابه غیر نیکو کار را خلط کرده اند و دچار مشکل بزرگ شده اند.

ابو احمد بکری مجری وهابی:

خوب بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

بله من بار دیگر می گویم وارد موضوع می شوم حدیث بر چه چیزی دلالت دارد؟ وارد کساء (پارچه) شدند و از اهل بیت مطهرین گردیدند حال بر چه چیزی دلالت دارد؟ ولی اولاً نسبت به آیه می گوید این آیه آخرین آیه از قرآن که نازل گردید این مطلب چه ربطی دارد به موضوع صحبت من و صحبت دکتر عصام، دارد من می گویم واجب نیست بر طبق ترتیب فعلی آیات نازل شده باشد.

یعنی هر آیه بعد از آیه قبل خود نازل شده باشد چه کسی این حرف را گفته؟ اگر آیه ای به پیامبر صلی الله علیه و آله نازل می شود می فرموده در فلان مکان بین این آیه و این آیه قرار دهید، من از سیاق قرآن بعد تمام شدن نهایی آن صحبت می کنم و این از اعتماد قرآن است، آیه بعد از آیه نازل شود سپس در لابه

ص: 293

لای آن آیات وارد شود که سیاق آن کاملاً متناسب و متناسق باشد، این از بلاغت قرآن کریم است؛ لذا من گفتم: ترتیب آیات توقیفی است، یعنی از طرف پیامبر صلی الله علیه و آله است.

دکتر عصام گفت: آیه مباهله دلالت دارد بر حدیث کساء خوب می خواهی حدیث کساء را رها کنم و از آیه مباهله صحبت کنم با آیه مباهله چه چیزی می خواهی؟ آیه مباهله پیامبر صلی الله علیه و آله خودش و فرزندانش و زنانش را دعوت کرد رسول خدا دست علی و فاطمه و حسن و حسین را گرفت ما (اهل تسنّن) هرگز منکر فضل علی و فاطمه و حسن و حسین نیستیم، ما (اهل تسنّن) داستان مباهله را ذکر کردیم و ما آن داستان را روایت می کنیم و ما (اهل تسنّن) حدیث کساء را ذکر می کنیم و ما آن را روایت می کنیم ما احادیثی که پیرامون فضیلت های علی رضوان الله علیه را ذکر کردیم ما آنان را ذکر کردیم چون او را دوست داریم رضوان الله علیه.

دکتر عصام گفت: علی و فاطمه و حسن و حسن را نقل دوم نامید به خاطر این که عمل کردن به مذهب اهل کساء سنگین است بله عمل کردن به کتاب خداوند تبارک و تعالی برای انسان سنگین است و هم چنین عمل کردن به آن چه پیامبر امر کرده از رعایت کردن حقوق این مردم و ثقل دیگر پیامبر که اهل بیت پیامبر هستند نیز سنگین است چرا که حقوقی دارند که باید رعایت شود خداوند آنان را رحمت کند و از آنان خشنود باشد و باقی مانده های آنان را رحمت کند- آنان همان خاندان نبی اند صلی الله علیه و آله آنان حقوقی دارند؛ لذا از تو سؤالی دارم اگر تو بگویی این که حدیث ثقلین دستور تمسک به قرآن و تمسک به اهل بیت پیامبر داده، پس جایگاهی برای تمسک به سنت پیامبر وجود ندارد ،پس احادیث پیامبر کجاست؟ ذکر نشد و فقط در حدیث ثقلین و به گفته تو امر شده که به قرآن و اهل بیت پیامبر تمسک بجوییم خوبه این قرآن و این اهل بیت پیامبر ،پس تمسک به پیامبر صلی الله علیه و آله کجا است؟ پس، تمسک به احادیث پیامبر صلی الله علیه و آله کجاست؟ شما شیعیان دوازده امامی سنت پیامبر را رها کردید و احادیث پیامبر را رها کردند؛ لذا ما در کتاب های شیعه روایات را از جعفر صادق و از محمد باقر و از علی بن ابی طالب یا حسن و حسین (خدا از همگی خشنود باد) و یا

احادیث بسیار اندکی از رسول خدا بر خورد می کنی؛ چرا که شیعیان دوازده امامی واقعاً به ثقلین قرآن و اهل بیت پیامبر تمسک جستن و پیامبر صلی الله علیه و آله را فراموش کردند

ص: 294

و احادیث پیامبر را رها کردند کجاست تمسّک جستن به سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله او فرستاده شده -تا رحمت برای جهان باشد - خداوند برای ما علی و حسن و حسین را نفرستاده است (خدا از همگی خشنود باد) همانا برای ما حضرت محمد صلی الله علیه و آله فرستاد و به ما امر کرده تا رعایت کنیم حقوق نزدیکانش و ما (اهل تسنّن) رعایت کنیم حقوق نزدیکان حضرت و حق آنان را به آنان می دهیم (خدا از همگی خشنود باد)؛ بلکه بالاتر از حق شان به آنان می دهیم؛ ولی ما (اهل تسنّن) پیرامون اهل بیت پیامبر غلو نمی کنیم و الآن تو یک حرف عجیبی گفتی: گفتی چگونه ممکن است قرآن توسط سوره های مشخصی معین شود؛ ولی اهل بیت مطهرین مشخص و معین نشوند؟ من از تو می پرسم آیا پیامبر صلی الله علیه و آله اهل بیت مطهرین خود را مشخص کرد و آیا اهل بیت مطهرین در حیات

پیامبر فقط علی و حسن و حسین هستند خواهش می کنم جواب سؤالم را بدهی، آیا پیامبر صلی الله علیه و آله على بن الحسین و محمد الباقر و جعفر و موسی و علی و کسانی که بعد از آنان بودند (خدا از همگی خشنود باد) را مشخص نکرد و همان گونه که قبلاً گفتی فقط عدد دوازده را ذکر کرد. آیا ذکر دوازده نفر از قریش کفایت می کند؟ قضیه این که آنان از اهل بیت هستند حرفی است که هرگز قابل قبول نیست من الآن به تو گفته ام تکرار نکن تو آن چه را که می دانستی گفتی به نظر تو آنان اهل بیت هستند و من هم آن چه را که می دانستم گفتم، به مدت یک دقیقه به طور خلاصه سؤالاتم را جواب بده و بعد از آن در مورد دلالت حدیث کساء صحبت کن، از ادله آیه تطهیر صحبت کن اگر آن را فقط در مورد علی و حسن و حسین می دانی از چگونگی ادله آن صحبت تو بگویی آیا باید بگویم الآن ایمان آوردم که در حق علی و حسن و حسین وارد شده تا بر من حجت بگیری و بگویی او اعتراف کرد و اقرار کرد و از حرف خود پایین آمد و عقب نشینی کرد، هیچ دلیلی برای حرف من وجود ندارد حال فرض کن من می گویم درست آیه تطهیر و حدیث کساء در مورد علی و حسن و حسین خوب به چه چیزی دلالت دارد؟

ابو احمد البکری مجری وهابی:

بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

در ابتدا به سؤالات تو جواب بدهم.

ص: 295

اولاً چرا زمانی که من برنامه روشمند مناظره را طرح کردم به تو گفتم: باید به ترتیب با تو در مورد مذهب ادله قرآنی و ادله از احادیث راستین پیامبر بحث می کنم؟ جواب تو چون من وهابی بودم سپس، وارد مذهب شیعه دوازده امامی شدم که مذهب اهل بیت هم هست و به تدریج وارد مذهب شیعه دوازده امامی مذهب اهل بیت شدم، احادیث از پیامبر وجود دارد که تدریجاً به آنان خواهیم رسید من یک برنامه معینی دارم که تو را به حقیقت و حقانیت مذهب اهل بيت مذهب دوازده امامی می رساند؛ چرا من به تو در اولین جلسه از جلسات این مناظره گفتم: من در قله هرم مذهب اهل بیت مذهب دوازده امامی قرار گرفته ام و اگر عجله نکنی تو را به این قله می رسانم؟

ثانياً پیامبر اهل بیت مطهرین نه اهل بیت غیر مطهرین در زمان خودشان را مشخّص کرده بود و از آن جاست که همه مفسرین اجماع دارند به این که عباس و عبدالله بن عباس داخل کساء نشدند و از آن جاست که حدیث کساء به وجود آمد همه مسلمانان قائل هستند کسی که تضعیف کند حدیث کساء را در حقیقت به سنّت پیامبر ایمان نیآورده؛ چرا که حدیث در صحیح مسلم آمده، در تمام کتاب ها وارد شده و کسی آن را تضعیف نکرده، نقش و وظیفه حدیث کساء این که اهل بیت مطهرین در زمان پیامبر را مشخّص نماید و حدیث کساء هیچ ارتباطی با اهل بیت غیر مطهرین ندارد، سپس، به تو گفتم امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه آن را آورده - و آن کسی است که من را از وهّابیت منتقل کرد به مذهب اهل بیت مذهب شیعه دوازده امامی امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه حدیث کساء را به من ذکر کرد سپس، در در باب و بحث امام و رهبری حدیث خلفای بعد از من دوازده نفر هستند ذکر کرد، و و امام مسلم نیشابوری به من گفته - از مطالعات و بررسی های که در شرح های صحیح مسلم داشتم - پیامبر ذکر کردند حديث ثقلین را در غدیر خم و هم چنین امام مسلم به من گفت: آن را از طریق رابطه بین احادیثی که آن را روایت کرده فهمیده ام هم چنین ذکر کرد حدیث (خلفای بعد از من دوازده نفر هستند) در غدیر خم مراجعه کن به حدیث خلفای بعد از من دوازده نفر هستند که در صحیح امام مسلم آمده، یعنی پیامبر صلى الله عليه و سلم حدیث خلفای بعد از من دوازده نفر هستند را در غدیر خم در

ص: 296

همان روز و در همان مکانی که در آن حدیث ثقلین ذکر کرد، زمانی که ذکر حدیث ثقلین در آن اهل بیت مطهرین معاصر آن زمان را در چهار نفر محدود کردند بعد از آن پیامبر حدیث خلفای بعد از من دوازده نفر هستند در همان زمان ذکر حدیث ثقلین در همان واقعه و رخدادی که حدیث ثقلین ذکر کرد امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه در ترتیب و تنظیم ابواب کتاب صحیح خود بسیار دقیق بودند و حدیث ثقلین را در باب فضایل اهل بیت قرار دارند و قسم دیگر که حدیث خلفای بعد از من دوازده نفر هستند را در باب امام و رهبری قرار داد و الا این حدیث در ضمن حديث ثقلین است و بدین جهت است که من می دیدم امام ابوداود سجستانی رضوان الله علیه حدیث خلفای بعد از من دوازده نفر هستند را در کتاب المهدی ذکر کرد به خاطر این که او می داند این حدیث در شأن اهل بیت مطهرین می باشد و به خاطر این که مهدی از آنان می باشد.

و الآن حرف خود را پیرامون صحیح امام مسلم و ذکر حدیث ثقلین در باب فضایل امام علی - كرم الله وجهه خداوند رویش را گرامی بداره - ادامه می دهم به سبب این تنظیم امام مسلم کتابش به اقسام مختلف و بخش کردن احادیث راستین رسول خدا در مورد اهل بیت (خدا از همگی خشنود باد) در حقیقت از ما پنهان شد، البتّه امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه در حقیقت پناه بر خدا نمی خواستند حقیقت را از ما پنهان کند؛ ولی برای ما امکان ندارد بین حدیث خلفای بعد از من دوازده نفر هستند و حدیث ثقلین فاصله بیندازیم همان گونه نمی توان بین حدیث کساء و حدیث ثقلین جدایی انداخت، هنگامی که بین این احادیث سه گانه حدیث ثقلین و حدیث کساء و حدیث خلفای بعد از من دوازده نفر هستند که در صحیح امام مسلم آمده اند؛ ولی در اقسام مختلف کتابش آنان را پخش کرد؛ ولی اگر ما میان این سه حدیث پیامبر ترکیب کنیم فرد منصف حقیقت را به دست می آورد پیامبر و سه نفر را در حدیث کساء نام برد سپس، بعد از آن در حدیث خلفای بعد از من دوازده نفر هستند نه نفر دیگر را مشخص کرد و این حدیث از معجزات پیامبر به حساب می آید - لذا اهل تسنّن بعضی از آنان - آن را در باب ملاحم الفتن ذکر کرده اند یعنی پیامبر از امور غیبی خبر دادند که در آینده تحقق پیدا می کند پیامبر ما را از حدیث کساء خبر داد پیامبر ما را از حدیث ثقلین خبر داد - پیامبر ما را از حد خلفای بعد از من دوازده نفر خبر داد حدیث خلفای بعد از من دوازده نفر در صحیح امام مسلم

ص: 297

ذکر شده بود قبل از این که عدد دوازده تحقق یابد او در کتاب های اهل تسنّن ذکر شده همراه با سند های معتبر که قابل خدشه نیست به حدی که ائمه اهل تسنّن گفته اند کسی که تضعیف کند حدیث خلفای بعد از من دوازده نفر را در واقع تضعیف کرده امام مسلم و امام بخاری را چرا که آنان از کسانی هستند که این حدیث را نقل کرده اند بعداً این حدیث بعد از رحلت پیامبر به بیشتر از دویست سال در خارج تحقق یافت و این حدیث به حقیقت پیوست و پیامبر پیرامون این حدیث صادق بودند پیامبر صلی الله علیه و آله زمانی که به ما از چیزی خبر می دهد حتماً آن شیء در واقع در عالم خارج تحقق پیدا می کند و به وجود می آید؛ چرا که پیامبر معصوم است سپس،

این دوازده نفر در عالم خارج به وجود آمدند که خود دلالت دارد بر یکی از معجزات پیامبر اگر پیامبر به ما بگوید زید یا عمرو در سال دویست و هفتاد متولد شود خواهی گفت: این حدیث ضعیف است؛ ولی تحقق آن در عالم خارج در عالم واقع خبر پیامبر را تأیید می کند پیامبر از ائمه دوازده گانه خبر داد سپس، بعد از رحلت او این امر تحقق یافت این معجزه به حقیقت پیوست و ائمه دوازده گانه که پیامبر از آنان خبر داده بود به وجود آمدند و عالم واقع این خبر را تصدیق کرد من بعداً بحث از بقیه ائمه (نه نفر دیگر) چرا که الآن بحث من پیرامون این سه نفر است علی و حسن و حسین و از ادله امامان نه گانه دیگر بحث خواهیم کرد؛ اما در مورد آن چه را که تو گفتی این که کلمه سنّت در حدیث ثقلین ذکر نشده؛ چرا در حدیث ثقلین سنّت رسول خدا ذکر نشده و آن را رها کرده؟ جواب تو را امام ابن حجر هیتمی مکّی می دهد و هم چنین شیخ عثمان برگرد به شرحی که پیرامون حدیث ثقلین نوشته شده تا بدانی لفظ کتاب دال بر قرآن و سنّت رسول خدا است، پس، شیخ عثمان، در حدیث ثقلین سه چیز هست قرآن و سنّت رسول خدا و اهل بیت مطهرین.

شیخ عثمان، تو در جلسه هفته گذشته نسبت به امام اهل تسنّن محمد ابو زهره رضوان الله علیه که او در زمان حال امام فقیه و معاصر است، ظلم کردی؛ چرا که گفتی او فقیه نیست و برای او کتابی وجود ندارد و این ظلم بزرگی است که می گویی او هیچ کتابی ننوشته، و در این مورد گفتی که امام محمد ابوزهره اصلا کتابی غیر از کتاب های فقهی ندارد امام ابوزهره در کتابش امام جعفر صادق به چاپ معروف مصر به شکل واقع و روشن و مفصل می نویسد که بر منابر امام علما

ص: 298

را لعن می کردند و این جریان تاریخی مورد پذیرش است؛ چرا که امام آلبانی نیز در کتاب های خود آن را ذکر می کند که، امام علی بر منابر لعن می کردند و طبیعی است برای دولتی که امر به لعن او می کردند و از این جا بود که امام ابن تیمیه از حقیقت پرده برداشتن و گفتند: ائمه مذاهب چهار گانه قضاوت امام علی را رها کردند و به فقه امام علی تأسی نکردند امام محمد ابوزهره در توضیح گفته های امام ابن تیمیه گفت: همانا علی بن ابی طالب را ترک و رها کردند به خاطر این که حاکمان ظالم دولت بنی امیه امام علی را لعن می کرد و تا زمانی که او را لعن می کردند طبیعی است که فقه او را رها کنند، سپس، امام محمد ابوزهره گفت: اگر فقه امام علی و قضاوت امام علی را رها کردند آیا این یازده فرزندان شان نفر که ادامه خط امام علی هستند فقه قضاوت امام را ترک خواهند کرد؟ نه همه مردم انسان را رها می کنند؛ اما بعید است که فرزندانش او را رها کنند. من ممکن مورد حمله قرار می گیرم مورد لعن قرار می گیرم و ممکن طرد شوم و ممکن کتاب هایم نابود کنند؛ ولی فرزندانم من را رها نمی کنند.

شیخ عثمان؛ امام ابن تیمیه می گوید برای امام علی قبری شناخته نشده به خاطر ترس از حاکمان ظالم دولت بنی امیه قبر او را مخفی کردند، برای این مرد قبری شناخته نشده برای همسرش خانم فاطمه قبری شناخته نشده و امام ابن تیمیه گفته: شیعه اشتباه می کنند به نجف می روند چرا آنان دنبال خیال خود می روند آنان فکر می کنند و خیال می کردند که در شهر نجف قبر علی بن ابی طالب است؛ چرا که برای این مرد قبری شناخته نشده و بعد از فوت او مدت ها مورد لعن قرار گرفته بودند تا زمانی که خلیفه راشد بزرگ عمر بن عبدالعزیز به خلافت رسیدند و لعن و دشنام دادن امام علی را منع کردند.

شیخ عثمان؛ به خاطر سادگی من و تو ما امام علی از من و تو پنهان شد و در دسترس ما نبود تا زمانی که امام باقر به وجود آمد تا فرا رسیدن امامت امام باقر و بعداً امام باقر روایات و سخنان علی در کل جهان منتشر کرد.

ص: 299

شیخ عثمان؛ امام ابوزهره می گوید آیا امام باقر روایات و سخنان علی بن ابی طالب رها خواهد کرد؟ و حال این که او باقر العلوم شکافنده علوم قرآن و علوم سنّت پیامبر. آیا امام باقر رها خواهد کرد سخنان و روایات و فقه امام علی ممکن انسان همه مردم او را ترک کنند و تنها بگذارند؛ ولی هرگز فرزندانش و نوه هایش او را ترک نخواهند کرد.

و بدین جهت است که من می خواهم برای تو توضیح بدهم و جواب بدهم به سؤالی که کردی که چرا احادیث راستین رسول خدا در روایات شیعه دوازده امامی فقط از را امام علی نقل کرده اند؟ و چرا احادیث راستین رسول خدا در روایات شیعه دوازده امامی از سایر صحابه پیامبر غیر از امام علی نقل نکرده اند؟ و بعداً نیز؛ چرا همین روایات امام علی از پیامبر فقط از امام حسن و امام حسین و امام علی بن الحسین و امام باقر و امام صادق و امام کاظم و امام رضا و امام محمد جواد و امام علی هادی و امام حسن عسکری و امام مهدی محمد بن حسن عسکری نقل کرده اند؟ یا به عبارت دیگر سبب منحصر کردن نقل احادیث رسول خدا توسط روایات امام علی، و منحصر کردن نقل رویات امام علی از پیامبر به یازده امام از فرزندان امام علی است من جواب سؤال تو بدهم و بگویم به خاطر شرایطی که امامان اهل بیت در آن زندگی می کردند و به خاطر شرایط سیاسی که از رسیدن روایات امام علی از رسول خدا به غیر از اهل بیتش جلوگیری کرد و امام محمد ابوزهره - خدا از او خشنود بود- گفت: و این طبیعی است انسان بر اساس سرشت انسانی خود زمانی که منع شود از طرف مردم و از طرف دولت منع شود این که از نام او روایات نقل نشود تا ابوالحسن بصری گفت: به خاطر ترس از حاکمان ظالم دولت بنی امیه ما وقتی که می خواهیم احادیث راستین رسول خدا به روایت امام علی نقل کنیم می گفتیم از ابی زینب و منظورمان از ابی زینب امام علی بوده، یا این که بگویم از رسول خدا و منظورمان از رسول خدا امام علی است امام علی از شکل دولتی که او را لعنت کند رنج می برد سپس، دوره اول دولت عباسی رسید که مظلومیت امام علی کرم الله وجهه (خداوند رویش را گرامی بداره) دو برابر شد. در این موضوع مباحث فراوانی وجود دارد مراجعه کن به کتاب امام محمد ابو زهره، تا مظلومیت امام علی را بشناسی؛ چرا روایات امام علی از پیامبر منحصر شده در دو امام باقر و امام صادق شده و تا بدانی آیا شیعه دوازده امامی

ص: 300

سنّت رسول خدا را ترک کردند؟ ما در حکم کردن نسبت به مذاهب دیگر باید بسیار دقیق باشیم و هرگز در حکم کردن نسبت به دیگران عجله نکنیم تو می دانی و کاملاً مذهب وهّابیت را می شناسی قبلاً معلومات من نسبت به مذهب شیعه دوازده امامی مانند معلومات تو بوده؛ ولی من بعد از سیزده سال تحقیق و بررسی این مذهب در شهر علم قم در ایران فهمیدم که اشتباه کرده ام - و انسان مؤمن از اشتباه خود باز می گرده و فهمیدم که در بسیاری از چیزها نسبت به شیعه دوازده امامی ها ظلم کرده ام.

و اگر همان گونه که گفتی بعضی از مردم نسبت به امامان دوازده گانه غلو کرده اند مانند علی اللهیه خطابیه، آیا این غلو کردن خطاییه باعث می شود که من حدیث پیامبر بعد از من دوازده خلیفه که همه آن را پذیرفته اند را رها کنیم؟ آیا این بدین معناست که غلات علی اللهی ها خطابیه من را از حدیث ثقلین و از حدیث کساء و از حدیث بعد از من دوازده امام منصرف کنند؟! خداوند غلات علی اللهی ها خطابیه را از این زمان تا روز قیامت لعنت کن و خداوند از همه غلات على اللهی ها خطابیه و هر کسی که از غلات خطابیه باشد از او تبری می جویم؛ ولی من از حدیث پیامبر بعد از من دوازده امام تبری نمی جویم.

ابو احمد البکری مجری وهاب:

بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شيخ عثمان الخميس:

درباره ای حرف های دکتر عصام، حرف می زنم زمانی که مناظره با او کنم از حدیث رسول خدا که در آن بعد از من دوازده خلیفه یا دوازده امیر یا دوازده حاکم آمده باشد، هر لفظی که دوست داشته باشی زمانی که موضوع در مورد این دوازده نفر فرا برسد تفصیلاً از آنان حرف خواهم زد ان شاء الله تعالى من باز هم تکرار می کنم دکتر عصام، وارد موضوع بحث شوی بر چه چیزی دلالت کند حدیث کساء و آیه تطهیر بر چه چیزی دلالت می کند؟

ابو احمد البکری مجری وهابی

بفرما دکتر عصام صحبت کن.

ص: 301

پاسخ سؤال (4) عثمان الخمیس در دوازدهمین مناظره

اشاره

دکتر عصام العماد:

ببخشید شیخ عثمان، از موضوع خارج می شوی سپس، به من می گویی وارد موضوع شوید. اولاً می خواهم جواب سؤالات را بدهم: امام ابن حجَر هیتمی مکّی در چاپ وهابی در کتابش صواعق المحرقه از قضیه کسانی اهل بیت مطهرین چهار نفرند که پیامبر آنان را مشخص کرده در جواب می گوید: ابن حجَر هیتمی مکّی در چاپ وهابی، جلد دوم پیامبر، چهار نفر را در حدیث كساء مشخص کرد پیامبر این چهار نفر را مشخص کرد؛ چون سند آنان همان چهار نفری که مشخص کرد آنان را، و پیامبر عدد دوازده را مشخص کرد. مطهرین در زمان حیات شان محدود بودند. همان گونه مطهرین بعد از حیات مبارک شان محدودند. پس، یک عدد مشخصی وجود دارد همان گونه سوره قرآن مشخص شده ... نه آن گونه که تو می گویی میلیون ها از هاشمیان ثقل ثانی را تشکیل می دهند. مهم این که هرج و مرجی در اهل بیت مطهرین وجود باشد نه غیر مطهرین، ضرورتی وجود ندارد که پیامبر غیر مطهرین از اهل بیت را مشخص کند. پس، این جا امام ابن حجَر هیتمی مکّی حدیث را ذکر کرد و سپس، توضیح دادند که نه نفر بعد از رحلت پیامبر چه کسانی هستند؛ یعنی ادامه امامان دوازده گانه را گفتند اول این دوازده نفر امام علی و حسن و حسین سپس، امام ابن حجر هیتمی مکی

گفتند: زین العابدین، آن همان کسی است که خلیفه پدرش حسین از حیث علمی و زهد و عبادت به گونه بودند زمانی که وضو می گرفتند برای نماز چهره او زرد می شد، از او پرسیدند؛ چرا این گونه می شود: فرموده: آیا نمی دانید در پیشگاه چه کسی ایستاده ام بنابراین، بعد از او زین العابدین آمد سپس، آن چه که به ما رسیده از فضایل که مخصوص علی بن حسین که امام چهارم از امامان دوازده گانه ذکر کرد و آن چه در شأن آنان در کتاب های اهل تسنّن وارد شده را ذکر می کنند، این امام ابن حجَر هیتمی مکّی و ده ها کتاب دیگر از اهل تسنّن وجود دارد؛ ولی فعلاً بحث ما در مورد حدیث پیامبر بعد از من دوازده خلیفه نیست؟ و وقت مطرح کردن آن را نداریم، من به تو گفتم: زمانی که مناظره ما به حدیث پیامبر بعد از من دوازده خلیفه است فرا رسد آراء موجود را برای تو ذکر خواهم کرد، ده ها کتاب از اهل تسنن وجود دارد که اشاره دارند به این که نه نفر دیگر شناخته

ص: 302

شده هستند، من کتاب های اهل تسنّن را می گویم: نه کتاب های شیعه دوازده امامی را، سپس، گفت: امام زین العابدین امامت را به ارث برد. این امام چهارم. امام پنجم به ارث برد امامت را، به ارث برد از امام زین العابدین را. از حیث علمی و زهد و او ابوجعفر محمد باقر است به این نام نامیده شده که به معنای کسی که زمین را شخم زند و آن را بشکافد و آن چه در درون پنهان دارد را بیرون آورد هم چنین امام باقر ظاهر کرد آن چه از گنجینه های معارف و حقایق و احکام و دقایق که پنهان نمی باشد مگر از کسی که بصیرت او پوشیده است باید سرشت باشد و از این جهت به او باقر علم جامع علوم و ناشر علوم و این کتاب چاپ وهابی است - تا به این جا می رسد و در حق او می گوید، و وقت خود را به طاعت پروردگار آباد گردانید و دارای مراتبی از مقامات عارفین که زبان از وصف آن عاجز است و هم چنین نوشته ها فراوانی که ابن حجَر هیتمی مکّی در مورد وصف امام پنجم از امامان دوازده گانه اهل بیت مطهرین تا نوشته ای امام ابن حجَر هیتمی مکّی به این جا رسید و گفتند: در سال صد و هفده در حالی که مسموم شده بودند مانند پدرشان دقّت کن بیشتر امامان اهل بیت مطهرین دوازده گانه فوت کردند در حالی که مسموم شده بودند دقت کن این در نوشته های بزرگان اهل تسنن آمده سپس، نوبت به جعفر الصادق رسید امام ششم از امامان اهل بیت مطهرین دوازده گانه که خلیفه و وصی امام باقر بوده است، دقت کن هر امامی، امام بعد از خودش را معرّفی می کند ای برادر من، شیخ عثمان، این حدیث رسول خدا خلفای بعد از من دوازده نفر همان معجزه در سنّت رسول خدا است؛ چرا باید معجزه در سنّت رسول خدا، را منکر شویم؟ پیامبر فرموده بعد از من دوازده نفر می آیند، این شیخ عثمان، این مسئله را یک مسئله مربوط به مذهب شیعه دوازده امامی نگیری؛ بلکه این مسئله یک معجزه که در احادیث راستین رسول خدا آمده، شیخ عثمان، ای کاش تو قبول می کردی که حدیث رسول خدا، خلفای بعد از من دوازده نفر، معجزه؛ مانند معجزه حدیث پیامبر در مورد ذباب (حدیث پیامبر در مورد مگس) است، معجزه که ما در مدارس وهابی ده ها کتاب در مورد حدیث مگس نوشتیم ای برادر من، همان بها و ارزشی که برای حدیث رسول خدا در مورد مگس قایل شدیم برای حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفر نیز قائل شویم، حد اقل حدیث رسول خدا خلفای بعد از من دوازده نفر را مانند حدیث پیامبر در مورد مگس بشماریم که در مورد آن حدیث ده ها کتاب نوشته اند. رسول خدا در مورد مگس یک

ص: 303

ویژگی از مگس به ما خبر داده و بعداً در عالم واقع این ویژگی مگس را تحقق یافت و حدیث رسول خدا در مورد مگس به واقعیت پیوست و راست بودن آن حدیث مشخّص شد. هم چنین شأن حدیث رسول خدا خلفای بعد از من دوازده نفر، امام ابن حجَر هیتمی مکّی رضوان الله علیه گفته، بعد از امام باقر امام ششم آمد و آن جعفر الصادق است که خلیفه و وصی امام باقر است، و مردم نقل کردند که امام باقر او را وارث علم خود قرار دارد.

شیخ عثمان، دقّت کن به نوشته های امام ابن حجَر هیتمی مکّی اگر وقت بود و فرصت اجازه می داد تمام گفته های اهل تسنن که گفته اند در مورد امامان دوازده گانه اهل بیت مطهرین که در حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفر که در صحیح مسلم به آنان اشاره شده، یکی به یکی معرّفی می کرد امام بعد از خودش و وصیت به امام بعد از خودش می کرد.

ای برادر شیخ عثمان، سیاست تو را از امامان دوازده گانه اهل بیت مطهرین جدا انداخت، امام اهل تسنّن محمد عبده مصری گفت: رضوان الله علیه و خداوند لعنت کند ساس یسوس سیاسه مسوساً و خداوند لعنت کند حرف سین را و آن چه که سیاست آن را آورده و به آن چه سیاست آورده خواهد برد. البتّه امام محمد عبده منظورش سیاست فرعونیان نه سیاست صالحان، بعداً امام ابن حجَر هیتمی مکّی سپس، موسی کاظم آمد که وارث علم امام صادق و او امام هفتم از امامان دوازده گانه اهل بیت مطهرین که به ارث برد عملش را از حیث معرفت و کمال و فضل و کاظم نامیده شد به خاطر گذشت و صبر زیاد و نزد مردم عراق معروف به باب الحوائج (واسطه اجابت دعا نزد خداوند) و عابد ترین مردم زمانش و عالم ترین و سخاوتمند ترین مردم زمانش بود، سپس، فضیلت های او را در کتاب به چاپ سنی وهابی به خاطر این که قهر نکند و ناراضی نشوید چاپ سنّی در عربستان سعودی شیخ عثمان، من به احترام تو نمی گویم چاپ وهابی است - نوشته های امام ابن حجَر هیتمی مکّی ادامه دارد-در ادامه گفت: سپس، بعد از آن امام هشتم از امامان دوازده گانه اهل بیت مطهرین آمد که علی الرضا و دارای جایگاه بالای و شأن عظیم و سپس، مأمون آن را ولی عهد خود قرار داد و در حکومت خود شریک کرد، و خلافتش را به او کرد، او به دستان خود کتابی در فضایل امام رضا که امام هشتم از امامان دوازده گانه اهل بیت مطهرین است نوشت، گفت: سپس، امام محمد

ص: 304

الجواد که امام نهم از امامان دوازده گانه اهل بیت مطهرین آمد؛ ولی عمر طولانی نداشتند فضایل امام جواد را ذکر می کند سپس، فضایل امام دهم از امامان دوازده گانه اهل بیت مطهرین را ذکر می کند و بعد می گوید که امام جواد بعد از خودش امام علی آلهادی را وصیت کرد، سپس، امام یازدهم را ذکر می کند که امام حسن عسکری وصی او است و جایگاه و مقام این امام را توضیح می دهد، سپس، امام دوازدهم را ذکر می کند که امام مهدی محمد بن الحسن العسکری می باشد این جاست که امام ابن حجَر هیتمی مکّی توضیح می دهد که خداوند در سن طفولیت به امام دوازدهم علم عطا کرد و هم چنین به تو گفتم: می خواهم در مورد نه گانه از امامان دوازده گانه اهل بیت مطهرین در جای دیگری بحث کنم و برای تو خواهم گفت کدام از اهل تسنّن که گفته که امام زین العابدین وصیت کرد به ما بعد از خودش از امامان دوازده گانه اهل بیت مطهرین، و امام حسین وصیت کرد به مابعد خود را سپس، وصیت کرد به شخصی که بعد از او می آید سپس، کسی که بعد از آن آمده وصیت کرد به بعد خود و هم چنین ادامه دارد... تا امام یازدهم وصیت کرد ما بعد خودش را.

ابو احمد بکری مجری وهابی:

خوب شیخ عثمان برای من گفت، که حرف های دکتر عصام را نشنید.

می گوید: شیخ نشنیده، آیا وقت را به عقب بر می گردانید، فرصت دوباره به دکتر عصام، می دهی تا دکتر عصام، دوباره مطالب خود را تکرار کند، در ابتداء شیخ عثمان بلندگو را می گیرد و می گوید: حرف های آخر دکتر عصام را شنیده است، و از همان جا ادامه می دهد بفرما شیخ عثمان، بلندگو با تو تا آخرین حرف و صحبتی که از دکتر عصام، شنیدی چه بوده ان شاء الله بعد دکتر عصام، صحبتش ادامه خواهد داد.

شیخ عثمان الخميس:

من آخرین مطلبی که شنیدم عبارت از مشخّص کردن ائمه دوازده گانه اهل بیت مطهرین ابن حجَر هیتمی مکّی ذکر کرده که جعفر صادق، محمد باقر، علی بن موسی و هم چنین تا آخر این آخرین مطلبی را که شنیدم.

ص: 305

ابو احمد بکری مجری وهابی:

خوب ان شاء الله امر روشن است دکتر عصام، آن چه را که عثمان شنیده را فهمیدی بقیه بحث را ادامه بده، بفرما دکتر عصام.

دکتر عصام العماد:

من فقط بیوگرافی امامان دوازده گانه اهل بیت مطهرین را ذکر کردم - خدا از همگی خشنود باد به خصوص ائمه نه گانه که پیامبر آنان را ذکر کرد در روزی که حدیث ثقلین را ذکر کردم و آن شاء الله زمانی که به بحث از ائمه نه گانه رسیدیم به اتمام رساندیم بیوگرافی ائمه نه گانه را ادامه ائمه سه گانه امام علی حسن و حسین و بقیه ائمه در کتاب های اهل تسنن بیوگرافی طولانی وجود دارد که از چاپ های سعودی و غیر سعودی کمک خواهیم گرفت یمنی و تونسی و جزایری، و کتاب های دیگر از کتب اهل تسنن، منظور من از ذکر عبارت امام ابن حجَر هیتمی مكّى تأکید کردن بر قضیه حدیث پیامبر بعد از من دوازده خلیفه است و قضیه بیوگرافی امامان دوازده گانه اهل بیت مطهرین این مطالب مربوط به مذهب شیعه دوازده امامی ها نیست، امام ابن طولون دمشقی در کتاب (شذرات الذهب فى تراجم الائمة الاثنى عشر) چاپ وهابی عربستان سعودی در آن کتاب بیوگرافی ائمه دوازده گانه اهل بیت مطهرین را ذکر کرده از طرف اهل تسنّن بسیاری از اهل تسنن بیوگرافی ائمه دوازده گانه اهل بیت مطهرین را نوشته اند و قضيه

مخصوص مذهب شیعیان دوازده امامی نیست و هم چنین امام سبط ابن جوزی در کتابش تذکره الخواص آنان را نام برده و فضائل آنان را ذکر کرده.

من می خواهم بگویم همان گونه که پیامبر اهل بیت مطهرین معاصر خود را حصر کرد اهل بیت مطهرین ما بعد خود را مشخص کرد، بعد از آن اهل تسنن برای ما ذکر کردند که هر امامی از ائمه وصیت می کرد به امام بعد خودش پس، معجزه در سنّت رسول خدا تحقق یافت. پس، من به شیخ عثمان می خواهم بگویم یک پنجم ارزشی که برای حدیث پیامبر در مورد مگس قایل هستید برای حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفر قایل باشید، من می گویم: حدیث پیامبر در مورد مگس وارد شده و صحیح و معتبر می باشد و آن را تضعیف نمی کنم. در حدیث پیامبر در مورد مگس. پیامبر فرموده: اگر مگس یکی از دو

ص: 306

بال های خود در ظرف آب شما فرو برد شما بال دوم مگس را در آب فرو ببرید؛ چرا که در یکی از بال های آن مگس دارو است و در بال دیگرش بیماری است، دانش صحت آن حدیث را اثبات کرده است.

شیخ عثمان، من بگویم این معجزه در سنّت رسول خدا را از معجزات احادیث راستین پیامبر قرار دهی، من معتقدم خبر دادن پیامبر از آن چه که بعداً تحقق می یابد نوعی اعجاز است به واقعیت پیوستن خبر درستی گفتار پیامبر را آشکار می سازد، بنابراین، حدیث خلفای بعد از من دوازده نفر را از ابواب دلایل و معجزات موجود در سنّت رسول خدا نه فقط از باب مباحث مسئله امامت ائمه هستند یا غیر ائمه، معصوم هستند یا معصوم نیستند، این یک موضوع دیگری است آن را از دلایل و معجزات احادیث راستین رسول خدا از معجزات رسول خدا قرار دهی.

ابو احمد البکری مجری وهابی:

بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

در حقیقت به خاطر مکان و منزلت آنان من از دکتر عصام، خواستم بقیه ائمه دوازده گانه اهل بیت را مشخّص کند، و آیا پیامبر آنان را مشخّص کرد یا نه؟ در مورد این مطلب حرف نزد و بحث از مطالبی که در اول بحث ذکر کردیم، صحبت کرد و آن عبارت از این که دکتر عصام گفت: که پیامبر فرموده: خلفای بعد از من دوازده نفر! و بعداً دکتر عصام گفت: به این که ابن حجَر هیتمی مکّی این دوازده نفر را ذکر کرده و به نوشته های امام ابن حجَر هیتمی مکّی اکتفا کرد و بعد بیوگرافی این دوازده نفر را ذکر کرد. دکتر عصام، نمی دانم ابن حجَر هیتمی مکّی کجا این دوازده نفر را مشخّص کرد؟! آیا او همان گونه که شیعه دوازده امامی معتقد است که ما پیرو فلانی سپس، فلانی تا پیروی از حسن عسکری، همان گونه که مشهور است معین کرده! من می توانم آنان را مشخّص کنم، بسیاری از اهل علم آنان را مشخّص کردند؛ چرا که شیعه ادّعا کرده اند که مراد و منظور حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفر، همان ائمه دوازده گانه اهل بیت که

ص: 307

شیعه دوازده امامی به آنان اعتقاد دارند، و نام آنان را در کتاب های خود ذکر کرده اند و نو بختی سال ها قبل از ابن حجَر هیتمی مکّی نام ائمه دوازده گانه اهل بیت ذکر کرد. همان گونه که چند دقیقه قبل گفتم: دکتر عصام گفته! من از موضوع بحث خارج می شوم! و الآن به موضوع بحث بر می گردم آیا مگر موضوع من و دکتر عصام حدیث کساء نیست؟ حدیث کساء بر چه چیزی دلالت دارد؟ دکتر عصام، بر چه چیزی دلالت دارد حدیث کساء؟ آیه تطهیر بر چه چیزی دلالت دارد؟

ابو احمد البکری مجری وهابی:

بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام العماد

سؤال دوباره تکراری شد و من هم جوابم را تکرار می کنم من به تو گفتم: که حدیث کساء دلالت دارد بر این که پیامبر مسئله حصر اهل بیت مطهرین، و تمیز دادن اهل بیت مطهرین را از غیر مطهرین از اهل بیت را یک سره کند و به اتمام برساند تا قضیه نا تمام نماند دلالت حدیث كساء دلالت روشنی است بنا بر آن چه را که امام اهل تسنّن امام طحاوی رضوان الله علیه در مورد حدیث کساء گفته حدیث کساء دلالت دارد بر این که پیامبر اهل بیت مطهرین را محدود کرده و آن چه را که بسیاری از ائمه اهل تسنّن گفته اند، و تو هم تأیید کردی که از اهل تسنّن کسانی هستند که گفته اند حدیث کساء دال بر حصر اهل بیت این دلالت روشن است، پیامبر این مسئله را مشخّص کرد و به تو گفتم: می توانم برای تو با دلایل قوی اثبات کنم که چه کسانی در مورد ائمه نه گانه حرف زده اند؛ اگر خدا خواسته (بخواهد) ولی این بحث نیاز به پنج یا شش جلسه دارد.

قضیه این گونه نیست، قضیه رسیدن به حقیقت به این آسانی نیست، من نزدیک به سه سال یک روز نماز وهابی و یک روز نماز شیعه دوازده امامی می خواندم، به خاطر این که دو دل بودم به خاطر شبهات فراوانی که وجود دارد، یعنی پیرامون هرم مذهب شیعه دوازده امامی شبهات فراوانی که روی هم انباشته شده و متراکم گردیده وجود دارد و پوششی از آن چه چهره مذهب شیعه دوازده امامی را زشت و دگرگون می کند احاطه کرده؛ ولی زمانی که شبهات را بشکافی و حفر کنی یک قطعه از طلای گران بهای پیدا می کنی که بر آن حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفر

ص: 308

نوشته شده، ممکن نیست انسان به آسانی بخواهد به حقیقت برسد، به خاطر همین پیامبر فرموده: در آخر زمان کسی که ملتزم به دینش باشد مانند کسی که گلوله از آتش در درست گرفته، المتمسک بدينه فى آخر الزمان كالقابض علي الجمرة، شبهات بسیار زیادی وجود دارد و طبیعی است برای رسیدن به حقیقت دچار سختی شوی؟ ما الآن می توانیم بگویم به خاطر این که خوارج با اهل تسنّن در این که امامت خلفای سه گانه ابی بکر، عمر بن خطاب و خلافت عثمان عثمان را پذیرفته اند بنابراین، آنان از اهل تسنّن هستند؟ مادامی که پیرامون خلفای سه گانه توافق دارند پس از یک مذهب هستند و مذهب خوارج را از آنان بدانیم و آن چه را که پیامبر در مورد خوارج گفته بر اهل تسنّن صادق است؛ چرا که با اهل تسنن در خلافت خلفای سه گانه متفق القول هستند؟ آیا اگر مذهب شیعه دوازده امامی یا بعضی از فرقه های گمراه مانند قرامطه در مورد بعضی از ائمه متفق هستند هم رأی هستند پس، احکامی که بر آن فرقه گمراه منحرف و ملعون صادق است بر شیعه دوازده امامی صادق است و نظرات و آراء بی قاعده آنان را به مذهب شیعه دوازده امامی نسبت بدهیم؟ آیا توافق پیرامون خلفای سه گانه با خوارج همان گونه که امام ابن تیمیه رضوان الله علیه در کتاب منهاج السنه گفته را که اهل تسنّن با خوارج در خلافت خلفای سه گانه اتفاق نظر دارند، به این معنا خواهد بود که ما صفات خوارج را به اهل تسنّن باید نسبت داد؟! این جایز نیست؛ ولی تو این کار را با شیعه دوازده امامی انجام دادی، فرض تو همان گونه بوده، می گویی آنان اختلاف کردند چه کسی در مورد امامت امامان دوازده گانه اهل بیت مطهرین اختلاف کرده اند؟ تا این که این اختلاف را دلیل بر بطلان امامت آنان قرار بدهی؟ به چه چیزی اختلاف کردند؟ چه زمانی اختلاف کردند؟ چگونه اختلاف کردند؟ آیا اگر یک شخص یا دو نفر یا سه نفر یک گروه و فرقه ای نادری و منفردی را تشکیل دهند که بعد از گذشت چند سال منقرض شده به خاطر نفهمیدن حدیث پیامبر بعد از من دوازده خلیفه آیا مخالفت ورزیدن این گروه دلیلی برای اعراض کردن از حدیث پیامبر در مورد امامان دوازده گانه اهل بیت مطهرین به حساب می آید؟ این فرق ها الآن کجا هستند؟ من تعجب می کنم تو چگونه مخالف بعضی از فرقه هایی که به شیعه نسبت داده شده را دلیلی بر عدم حجیت حدیث پیامبر بعد از من دوازده خلیفه می دانی؟ در زمان فعلی فرقه هایی که شیخ نوبختی رضوان الله علیه آن را ذکر کرده کجاست؟ فرقه های که شهرستانی آن را ذکر کرده کجاست؟ الآن فقط مذهب شیعه دوازده

ص: 309

امامی وجود دارد عده ای بسیار کمی از علی اللهی خطابيه كافره وجود دارد که آنان هم نماینده شیعه به حساب نمی آیند، آنان گمراهند، گمراهانی که غلو کننده خطابیان هستند کافرانی که از اسلام بیرون رفته اند. من می خواهم بگویم: این فرق ها کجا هستند؟ کجا وجود دارند؟ آیا بدین معناست هر گاه عده ای کمی با حدیث پیامبر با حدیث بعد از من دوازده خلیفه مخالفت ورزیدند باید بگویم: این صاحب فرقه و یک فرق ذکر کرده؛ ولی این گروه منقرض شده اند، و ائمه اهل تسنّن گفته اند این فرق ها در زمان کوتاهی به وجود آمدند سپس، منقرض شدند.

ابو احمد بکری مجری وهابی:

شیخ عثمان، بفرما صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

در حقیقت من از دکتر عصام، درخواست کردم دلالت حدیث کساء را برای من روشن کند در اوّلین جلسه از جلسه های این مناظره و حرف زد آن طور که فکر می کنم به اندازه کافی حرف زد؛ لذا قصد منتقل شدن به بحث از حدیث ثقلین کرد به او گفتم: اگر تو حدیث کساء را به پایان رساندی؛ ولی برای من هنوز تمام نشده، چیز های ساده باقی مانده که دوست دارم در مورد آنان توضیح دهم بعد از این بحث گسترش پیدا کرد و ناگهان با حرف جدید دکتر عصام، مواجه شدم زمانی که می گوید: حرفی خواهم زد از حدیث کساء و این بحث نیازمند پنج جلسه دیگر تا این که از دلايل حديث كساء صحبت کنیم! ان شاء الله این گونه نباشد فکر نمی کنم پنج جلسه برای بحث حدیث کساء داشته باشی، من می خواهم به حق برسم ان شاء الله؛ ولی با این روش به حق نمی توانم برسم، رجسی و نا پاکی که خداوند متعال خواسته است آن نا پاکی را از اهل بیت دور سازد چیست؟ رجسی و نا پاکی که خداوند تبارک و تعالی گفته: انما یرید الله ليذهب عنكم الرجس؟! رجس هر کثافتی و چرکی که از کثیف ترین کثافت ها معصیت خداوند تبارک و تعالی است بنابراین، رجس کثافت است، رجس گناه است، رجس اثم است، رجس فسق و فجور است، رجس شیطان است، رجس شرک است، و کلمه رجس اولاً در جا های مختلفی از قرآن کریم آمده مانند گفته خداوند متعال:

ص: 310

﴿ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ وَ الْأَنْصَابُ وَ الْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحون﴾ (سوره مائده: 90)

ای کسانی که ایمان آورده اید شراب و قمار و بت ها و ازلام [ نوعی بخت آزمایی]، پلید و از عمل شیطان است، از آنان دوری کنید تا رستگار شوید.

و هم چنین گفته:

﴿ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لا يُؤْمِنُون﴾ (سوره انعام: 125).

این گونه خداوند پلیدی را بر افرادی که ایمان نمی آورند قرار می دهد.

اگر خداوند تبارک و تعالی در آیه اراده تکوینی مراد است لازم می آمد طهارت برای تمام اهل بیت تا روز قیامت باشد؛ ولی آن چه در واقعیت مشاهده می شود این گونه نیست، البتّه این مطلب بر اساس اختلاف نظر من با دکتر عصام، در مورد این که چه کسانی اهل بیت هستند؛ چون دکتر عصام گفت: چرا که معتقدم هر کسی که به بنی هاشم نسبت داده شود او از اهل بیت نبی الله و پیامبر صلی الله علیه و آله برای مؤمنین طلب آمرزش کرد، خداوند متعال فرموده: (طلب آمرزش کن برای گناه تو و مؤمنین) استغفار طلب آمرزش پیامبر برای مؤمنین آیا این استغفار موجب معصوم شدن آنان شد؟! نه این چنین نیست، و اگر امر این گونه باشد آیه تطهیر و حدیث کساء دلالت بر چیزی ندارند و به خاطر همین صحبت من بار ها از دکتر عصام، خواستم که من را راهنمایی کند به این که حدیث کساء بر چه چیزی دلالت دارد و آیه تطهیر:

﴿ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِيراً ﴾ (سوره احزاب: 33)

خدا چنین می خواهد که رجس هر آلایش را از شما خانواده نبوت ببرد و شما را از هر عیب پاک و منزّه گرداند.

بر چه چیزی دلالت دارد؟ و رجس چیست؟ و هم چنین از او خواستم برای من اهل بیت که خداوند نا پاکی را از آنان دور ساخت را مشخص کند، علی و حسن و حسین از امامان دوازده گانه هستند پس، بقیه کجا هستند؟ او گفت: که ابن حجَر هیتمی مکّی بقیه آنان را ذکر کرده! ما

ص: 311

پیروی می کنیم از رسول خدا آیا پیامبر آنان را نام برده است؟ چرا پیامبر آنان را ذکر نکرده؟ و فقط در حدیث به شکل عمومی فرموده دوازده مرد نه از آل محمد؟ از بنی هاشم را در حدیث ذکر نکرد، پس، کجا هستند؟ از قریش. او نتوانست نه نفر دیگر را مشخص کند البتّه این در صورتی که اتفاق نظر داشته باشیم به سه نفر اولی، آنان انسان هستند (خدا از همگی خشنود باد) مانند بقیه انسان ها و کرامت آنان در این که آنان اصحاب پیامبر هستند و هم چنین از اهل بیت نبی بودند از خاندان پیامبر هستند و این همان ثقلان است.

ثقل اول: کتاب الله سبحانه و تعالی.

ثقل دوم: اهل بیت پیامبر است.

پیامبر این چنین امر کرد، و ما در اهل بیت نبی خداوند را به یاد می آوریم. و به خاطر همین ما جایگاه و منزلت آل بیت را شناختیم و آن گونه که سزاوار آن هاست آنان را مورد ستایش و مدح قرار دادیم و به خاطر همین ابوبکر صدّیق رضوان الله علیه می گفتند: از یاد و خاطره رسول خدا نگهبانی کنید، در نگهداری از اهل بیتش. ما می دانیم رسول خدا چه حقّی بر ما دارد در حفظ اهل بیتش. دکتر عصام، ابوبکر صدّیق رضوان الله علیه هم چنین در مورد اهل بیت پیامبر گفت: اگر اصل و نسب من به آل محمد برسد برای من دوست داشتنی تر از این که اصل و نسبم به اهل بیتم برسد، ابوبکر صدّیق رضوان الله علیه این گونه حرف می زد، و هم چنین زمانی که هارون الرشید بر مزار رسول خدا حضور پیدا کرد و برای این که در برابر مردم افتخار کند گفت: السلام علیک یا ابن عم، سپس، امام موسی بن جعفر آمد و نزد مزار پیامبر و گفت: سلام بر تو ای پدر، و این فخری است، بلا تردید این فخری است.

ما می گوییم به اهل بیت رسول خدا (خدا از همگی خشنود باد) ارزشی و بهایی سزاوار تر از آن هستند به آنان دادیم (خدا از همگی خشنود باد) گر چه دکتر عصام، می خواهد - همان گونه که لحظه قبل گفتند - بیوگرافی اهل بیت را مفصلا توضیح دهد او فقط پنجاه دقیقه مهلت دارد، هر چه می خواهد می تواند در این فرصت بگوید، سپس، هر آن چه را که می خواهم از نصوص که پیرامون آل بیت نبی در نوشته ها ما آمده را ذکر می کنم البتّه این در صورتی که زمانش فرا رسد در نزد ما جز ذکر خوشی در کتاب های اهل سنّت و جماعت وجود ندارد و تمام علمای اهل سنّت که متهم

ص: 312

به ناصبی و دشمنی اهل بیت شده اند مانند امام ابن تیمیه و غیر او آن گونه که من می دانم از آنان هرگز نوشته ای که دال بر تضعیف اهل بیت رسول خدا نقل نشده است.

ما تبری می جویم از کسی که دشمنی کند با اهل بیت ما از ناصبی ها متنفریم.

من در ابتدا مناظره به تو گفتم، قوی ترین دلیل خود از قرآن و از سنّت رسول خدا را ذکر کن! بهترین اسب خود را سوار شو و نص های که وجود دارد را مطرح کن؛ ولی تو حدیث از پیامبر صلی الله علیه آله را ذکر کردی که در صحت این حدیث اختلاف وجود دارد، و تو گفتی این حدیث صحيح لغیره یا صحیح لذاته است یا در صحتش اختلاف وجود دارد؛ ولی آن را می پذیرم آیا حدیث کساء که تا این زمان برای آن شرحی یا توضیحی یا دلالتی ندیده ام، دلیل تو می باشد، آیا این همان چیزی است که تحت تأثیر آن قرار گرفتی و به خاطر آن شیعه شده ای؟! آیا این حدیث ثقلین یا حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفر؟ آیا این همان نص های قطعی و روشنی که جای شک و نظر و جدل ندارد؟ آیا آیاتی در قرآن روشن وجود ندارد که دلالت بر این امر کند؟ او می خواهد بیوگرافی ائمه دوازده گانه را برای ما ذکر کند از بیوگرافی آنان چه

بهره ای نصیب من می شود.

ما مقام منزلت و فضیلت آنان را می شناسیم (خدا از همگی خشنود باد) این بیوگرافی را از کتاب های ما ذکر می کنی، از کتاب های اهل تسنّن پس، ما این بیوگرافی امامان دوازده گانه اهل بیت را می دانیم و برای فضیلت های آنان ارزش قائل هستیم، و جایگاه آنان را می دانیم (خدا از همگی خشنود باد) و اگر بخواهی تو را راحت می کنم خودم بیوگرافی آنان را برای تو ذکر می کنم، بیوگرافی آنان را دارم (خدا از همگی خشنود باد) و در نوار اهل بیت آن را ذکر کرده ام: و اگر کسی بخواهد مراجعه کند به نوار اهل بیت. مراجعه می کند به آن و پی می برد به جایگاه اهل بیت نزد اهل تسنّن و جماعت؛ لذا من این بحث را به پایان می رسانم تا همه بدانند من قصد ندارم تمام وقت را بگیرم، ان شاء الله همین مقدار کافی باشد؛ لذا از همه می خواهم من را ببخشند و از دکتر عصام، عذر خواهی می کنم اگر از من نسبت به او بی ادبی شده باشد یا نسبت به حاضرین بی ادبی شده باشد معذرت خواهی می کنم.

ص: 313

و در پایان جلسه پنجم این مناظره می گویم: خوش آمدید ان شاء الله تبارک و تعالی و از خداوند تبارک و تعالی طلب می کنم من و تو را موفق بدارد به آن چه دوست دارد و از آن خشنود است، و السلام علیکم و حمه الله و بركاته.

ابو احمد البکری مجری وهابی:

خوب الآن بخش اوّل جلسه پنجم این مناظره تمام شد، و بخش دوم جلسه دوم مناظره شروع می شود، همیشه در بخش دوم مناظره سؤالات اهل تسنّن از دکتر عصام مطرح می شود. اکنون نوبت به ابو عبیده عبدالرحمن دمشقیه رسید او اوّلین کسی بود که از دکتر عصام، سؤال می پرسد، او کجاست؟ خوب ای ابوعبیده سؤال اوّل از آن توست بفرما ابوعبیده عبدالرحمن دمشقيه سؤال اوّل مال توست.

عبد الرحمن دمشقیه مجری وهابی:

به نام خدا سؤال من: پیامبر به من یاد داد در نماز بگویم اللهم صلی علی محمد و آل محمد در روایت دیگر آمده بگوید: خداوند بر محمد و زنانش و ذریه اش درود بفرستند، این در نماز شرعی، این یک آموزش شرعی است پس، دکتر عصام، از کجا می گوید موضوع همسران پیامبر زنان پیامبر از اهل بیت پیامبر از لحاظ لغت عرب ها تا این که زنان پیامبر از اهل بیت پیامبر از لحاظ قرآن و سنّت پیامبر. بفرما دکتر عصام، بلندگو با توست.

دکتر عصام العماد:

مسئله زنان پیامبر که آیا آنان از اهل بیت مطهرین هستند یا نه؟ مسئله زنان پیامبر که آیا آنان از اهل کساء هستند یا نه؟!

من گفتم: از حیث مجاز و اصطلاح لغوی هیچ مانعی وجد ندارد که زنان پیامبر از جمله اهل بیت باشند؛ ولی می گویم: حدیث کساء چه نقشی دارد، حدیث کساء اهل بیت مطهرین را حصر کرده.

قضیه این که یک دسیسه وجود داشت که در آینده آن را ذکر خواهم کرد آنان زنان پیامبر را وسیله برای خلط بین دایره و گستره مطهرین و غیر مطهرین از اهل بیت قرار داده بودند و به خاطر همین هر که از بنی هاشم الآن جزو اهل بیت به حساب می آید و بین مطهرین و غیر

ص: 314

مطهرین از اهل بیت خلط کردند، و بلکه زنان پیامبر را وسیله ای برای داخل کردن هر که آمد از اهل بیت در دایره مطهرین (پاکیزه شدگان) در واقع هدف اصلی زنان پیامبر نبودند، زنان پیامبر (خدا از همگی خشنود باد) مادران مؤمنان هستند؛ ولی این عمل اشتباهه که با یک سیاست یا مکر و حیله از قبل برنامه ریزی شده بیاید و امهات مؤمنین را وسیله قرار دهد برای شکستن حصر رسول خدا، اهل بیت مطهرین را از غیر مطهرین؛ چرا که قضیه به همین جا منتهی نمی شود مسئله این که اگر زنان پیامبر را داخل کنند تمام نسلی که از بنی هاشم وجود دارد را هم داخل اهل بیت خواهند کرد. اما پیرامون بحث صلوات فرستادن، صلوات و درود فرستادن فقط مخصوص اهل بیت مطهرین نیست پیامبر در حدیثی که صحیح السند است فرموده: اللهم صل على آل أبي أوفى، (خداوندا درود بفرست بر خاندان آل ابو اوفی) من بحث از مسئله صلوات فرستادن نمی کنم، من بر بسیاری درود می فرستم به غیر پیامبر و به غیر اهل بیت مطهرین و به غیر صحابه پیامبر، حتی علمای اهل سنت گفته اند: می توانیم درود بفرستیم به غیر پیامبر و بر غیر اهل بیت؛ چرا که درود فرستادن دعا برای آنان می باشد.

بار آلها درود بفرست، اگر ملائکه بر او درود فرستادند یعنی برای او مغفرت خواستند، و اگر بر او درود فرستادیم مغفرت خواستیم به روشنی درود فرستادن در این جا هیچ ربطی به قضیه حدیث کساء ندارد این گونه نیست که هر که بر او درود بفرستیم از اهل کساء به حساب می آید و این که او از دایره مطهرین باشد، آیا هر که بر او درود فرستادیم جزو اهل کساء به حساب می آید و او را داخل اهل کساء کردیم؟ من می گویم: پیامبر فرموده: (بار آلها بر خاندان آل ابو اوفی و خاندانم درود بفرست) آیا این بدین معناست که خاندان آل ابو اوفی را داخل گستره مطهرینی که نقل دوم به حساب می آیند؟ هیچ مانعی وجود ندارد که پیامبر بفرمایند درود بفرستید بر ذریت من ما می گویم بار آلها درود بفرست بر ذریت ،محمد بار آلها درود بفرست بر هر کسی که از نسل محمد است بار آلها درود بفرست بر خوبان مؤمنان صالح از بنی هاشم؛ ولی آیا این بدین معناست که آنان عدل قرآن خواهند شد؟ آیا هر که بر او درود فرستادیم عدل و قرین قرآن خواهد شد؟ نه این مسئله اصلاً تحقق ندارد نباید بین این دو موضوع دایره مطهرین و غیر مطهرین خلط کرد.

ص: 315

بخش دوم: سؤالات اهل سنّت از دکتر عصام العماد:

ابو احمد البکری مجری وهابی:

خوب برادر (عقبه) محمد علی لبنانی، تو می توانی از دکتر عصام، سؤال کنی.

سؤال کننده: محمد علی لبنانی/ عقبه

سؤال اول: آیا تو عقیده خود را بر اساس تواتر اهل تسنّن یا بر اساس تواتر شیعی می سازی؟

سؤال دوم: تواتر احادیث پیامبر در کتب شیعیان دوازده امامی کجاست؟

سؤال سوم: آیا حدیث کساء متواتر نزد شیعیان دوازده امامی است تا عقیده خود را بر اساس آن حدیث قرار دهی؟

برادر (عقبه) محمد علی لبنانی سؤال کننده ای وهابی:

دکتر عصام، همواره سعی می کنند ما را نصیحت کند و همیشه داستان چگونه از وهّابیت به مذهب اهل بیت انتقال یافت بعد از این که سنّی وهابی بود می گوید تا کی سریال متحول شدندش تمام شود! وهابی بود به شیعه دوازده امامی متحوّل شد پس، در آینده تا کجا.

آیا تو مذهب را انتخاب می کنی بدون این که دلائل آن تو را قانع کند بدون این که نسبت به آن مذهب باور پیدا کنی من از او سؤال می کنم؛ چرا که خود او موضوع متحول شدن او را مطرح کرد، تو تمام مذهب خود را بر پایه و اساس حدیث کساء قرار می دهی به تو می گویم: آیا شیعه اعتقادات خود را قرار نمی دهند مگر بر پایه و اساس احادیث متواتر اگر نمی توانی یک حدیث در فضیلت اهل بیت مطهرین از طریق شیعه به شکل متواتر وارد شده را برای من بیاورد!

ص: 316

آیا تو عقیده خود را بر اساس تواتر اهل تسنّن یا بر اساس تواتر شیعی می سازی؟ تواتر احادیث پیامبر در کتب شیعیان دوازده امامی کجاست؟ آیا یک حدیث متواتر در مورد فضایل اهل بیت و در مورد اهل کساء دارید؟ آیا حدیث کساء متواتر نزد شیعیان دوازده امامی است تا عقیده خود را بر اساس آن حدیث قرار دهی؟

و دومین مطلب: تو از ما می خواهی ما از اهل بیت پیروی کنیم به خاطر حدیث کساء به تو می گویم: بسیار خوب ما از اهل بیت پیروی می کنیم و ما از اصحاب رسول خدا پیروی می کنیم، ما هستیم که از اهل بیت روایات معتبر نقل قول و روایت کردیم .متشکرم.

ابو احمد البکری مجری وهابی:

بفرما دکتر عصام، بلندگو با تو.

پاسخ سؤال اول و دوم و سوم:

اثبات حقانیت مذهب اهل بیت از طریق کتب شیعیان دوازده امامی یک امر بدیهی و یقینی است

دکتر عصام العماد:

من می گویم: مسئله اثبات حقانیت مذهب اهل بیت از طریق کتب شیعیان دوازده امامی یک امر بدیهی و یقینی است؛ چرا که زمانی که من می توانم از طریق کتب اهل تسنن این مسئله را اثبات کنم آیا معقول است که نتوانم آن را از طریق کتب شیعیان دوازده امامی ثابت کنم؟ آیا برای تو عقلاً قابل قبول است که زمانی که من عقیده خود را از طریق کتب اهل تسنن ثابت می کنم و هم چنین حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفر را به وسیله نقل از کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری و کتاب های اهل تسنّن برای شما دلیل بیاورم؟ و ثابت کنم حديث ثقلین با نقل از کتاب صحیح امام مسلم و کتاب های اهل تسنّن؟! حدیث در بسیاری از کتاب های اهل تسنّن وجود دارد و روایت شده مانند کتاب های (امهات) ششگانه، آن را ثابت کنم، آیا فکر می کنید نمی توانم آن را از طریق کتب شیعی اثبات کنم؟ این نقل کردن از کتب اهل تسنّن فقط برای احتجاج کردن است و برای دلیل آوردن؛ چرا که من وهابی بودم و این یک امر طبیعی است که شروع حرکت من به سمت مذهب شیعه دوازده امامی از قلب کتب

ص: 317

اهل تسنّن باشد به خاطر این که این کتاب های اهل تسنن بود که مرا از وهّابیت به مذهب شیعه دوازده امامی منتقل و متحول شدم من با کتاب های وهّابیت آشنا شدم در سعودیه درس می خواندم، و مدتی نزد مفتی اعظم عربستان سعودی شیخ امام ابن باز رضوان الله علیه درس خواندم البتّه برای مدت کوتاهی نمی گویم مدت طولانی بود، در سعودیه باقی ماندم و از دانشگاه های وهابی فارغ التحصیل شدم، و این کتاب های وهابی با چاپ های خود وهابی ها بود که من را به سمت مذهب دوازده امامی (مذهب اهل بیت) راهنمایی کرد به خدا قسم قبل از این که دلایل را از طریق کتب شیعی بشناسم منتقل به مذهب شیعه دوازده امامی شدم.

مسئله این که زمانی که من با تو مناظره می کنم و بر علیه تو دلیل می آورم و حقانیت این مذهب را با استفاده از کتاب های اهل تسنن برای تو ثابت می کنم تو فکر می کنی این مطلب بدین معناست که من نمی توانم حقانیت مذهب اهل بیت پیامبر را با خود کتاب های شیعه دوازده امامی برای تو ثابت کنم؟!

حرف تو شبیه یکی از مستشرقین است زمانی که گفت: مسلمانان نمی توانند با استفاده از کتب خودشان نبوت محمد صلی الله علیه و آله را اثبات کنند؛ لذا به انجیل پناه می برند (من بشارت می دهم به پیامبری که بعد از من می آید اسمش احمد است)! نه شیخ عثمان، من می گویم: این حرف تو منطقی نیست، بعضی زمانی که مذهب شیعه دوازده امامی را که مذهب اهل بیت است، به رجالش و به کتاب های خود و به اصولش برپاست و تکیه داده، به این شکل منتشر و گسترده شده تو از خودت بپرسی من هم از تو سؤال می کنم! چه عواملی باعث شد که خودت بیایی و دیگر بزرگان وهّابیت و بر ضد مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت است کتاب بنویسید؟ اگر می توانی یک مقدمه از یک کتاب وهابی که بر ضد مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت است نوشته شده را برای من بیاوری که در آن مقدمه نویسنده ننوشته باشد که من این کتاب را به خاطر آن نوشتم که بسیاری از فرزندان ما و از بزرگان ما، و از کسانی که قبلاً آنان را می شناختیم - به

ما مذهب شیعه دوازده امامی منتقل شدند آیا آنان به خاطر کتب اهل تشیع به مذهب شیعه دوازده امامی منتقل شدند - تو می دانی که آنان کتب شیعه را نمی خوانند - یا به سبب صحیح مسلم؟ در این جا مسئله که مهم می باشد این که تو به مذهب شیعه دوازده امامی توهین نکنی

ص: 318

محکم و قوی بودن مذهب اهل بیت برای من کمتر از محکم بودن مسئله وجود خداوند نیست

برادرم محمد علی نظر من هم قبلاً مثل تو بودم، واقعاً نظر من این بود که شیعه دوازده امامی دلیلی برای خودشان ندارند؛ ولی این نظر سیزده سال قبل است؛ ولی الآن مسئله محکم و قوی بودن این مذهب برای من کمتر از محکم بودن مسئله وجود خداوند نیست همان گونه که من یقین دارم خداوند وجود دارد، یقین دارم این که حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفر، و یقین دارم که آنان همان امامان دوازده گانه هستند، یعنی امام علی و امام حسن و امام حسین و امام علی بن الحسین (زین العابدین) و امام محمد باقر و امام جعفر صادق و امام موسی کاظم و امام علی رضا و امام محمد جواد و امام علی هادی و امام حسن عسکری و امام محمد بن حسن عسکری (امام مهدی) (خدا از همگی خشنود باد)؛ ولی چه کار باید بکنم؟ اگر نوشته های امام محمد ابی زهره را برای تو نقل کنم می گوید: این مرد فقیه نیست!

اگر نوشته های ابن حجَر هیتمی مکّی را برای تو مطرح کنم می گویی این مرد صوفی مسلک است.

اگر نوشته های محمد علی بار را ذکر کنم می گوید: این مرد جراح و پزشک است!! و اگر روایتی صحیحی برای شما ذکر کنم در حالی که صحیح است آن را تضعیف می کنید و اگر دلیلی درسی و روایتی که در کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه آمده برای شما بیاورم دلیل را خدشه دار می کنید. اگر به سند آن حدیث طعنه نزنید و تضعیفش نکنید. پس، عزیز من شیخ عثمان، من چه کار باید بکنم، و اگر نوشته های افراد معاصر را برای شما ذکر کنم می گوید: نوشته های شان حجت نیست.

اگر نوشته های قدما را برای تو ذکر کنم می گویی: نوشته های آنان حجت نیست به خاطر این که آنان اطلاعی نسبت به کتب شیعه دوازده امامی نداشتند؟!

ولی برادرم صبر کن و با من باشی؛ چرا که من هنوز در سر هرم مذهب شیعه دوازده امامی قرار دارم من هنوز در اوّل بحث هستم من یک جدولی از آیات قرآن و از احادیث راستین رسول خدا دارم که تو را به این مطلب سوق می دهد که حق با مذهب شیعه دوازده امامی است به من بد گمان نکنی و نسبت به من سوء ظن نداشته باشی روز قیامت فرا خواهد رسید و مردمی را

ص: 319

خواهی دید که وارد بهشت شده اند سپس، تعجّب خواهی کرد که چگونه آنان اهل بهشت شده اند؟! چه شده من مردمی را می بینیم که فکر می کردم از اهل جهنّمند؟!

و از همین، جا من اعلام می کنم بر مسلمانان است که ثابت کنند؛ ولی به مرور زمان من برای تو آن را توضیح خواهم داد، بسیاری از امور که تو آن را درک نمی کنی کافی است یک مقدار تأمل کنی یک مقدار عمیق تر نگاه کنی یک مقدار جستجو کنی یک مقدار انصاف داشته باشی یک مقدار عدالت داشته باشی، یک مقدار از تعصب نسبت به پدران و اجداد خود بکاهی، در آن هنگام حقیقت را خواهی شناخت.

ابو احمد بکری مجری وهابی:

خوب خیر است ان شاء الله، خواهش می کنم از دکتر عصام، جواب مفصّل و تحلیلی در عرض مطالب خودش نداشته باشی خواهش می کنم منضبط باشید وقت بخش سؤالات اهل تسنّن از دکتر عصام، تمام شد.

الآن جلسه پنجم از این مناظره را به پایان رسیده. و السلام علیکم.

ص: 320

ششمین مناظره:

بخش اول: روش قرآن و پیامبر صلی الله علیه و اله که در معرفی اهل بیت علیهم السلام

جلسه ششم مناظره که در مسجد شیعیان برگزار شد.

سید طلال سوری مجری شیعه:

بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

بسم الله الرحمن الرحیم، خداوند تبارک و تعالی درود بفرستد و باقی و مستدام بدارد هر کسی برای به دست آوردن حق این مناظره را گوش می کرد. در ابتدا می خواهم بگویم من می خواستم به تمام سؤال ها دکتر عصام، جواب بدهم، تقدیر خداوند تبارک و تعالی این گونه رقم خورد که قبل از جواب دادن به سؤالات دکتر عصام، جلسه را ترک کردم، و لذا من برادر كابتن را موظف کردم که به جای من از برادرم دکتر عصام، معذرت خواهی کند و به او بگوید که من مسافرم و این کار را انجام داد خداوند تبارک و تعالی به او جزای خیر بدهد؛ لذا از تو دوباره به خاطر آن چه که پیش آمد معذرت خواهی می کنم و ان شاء الله تبارک و تعالی آن چه که پیش آمد خیر باشد.

اما دومین مطلب: همه دیدم که در جلسه قبل خدا را شکر نسبت به زمان ملتزم بودیم و پنجاه دقیقه برای دکتر عصام و پنجاه دقیقه برای من بود.

اما دومین مطلب: مجری این جلسه گفت: چند لحظه توّقف کنم؟

برادر وعد مجری شیعه:

خوب شیخ عثمان، شاید دکتر عصام، حرف تو را نمی شنود خوب برادر طلال، اگر می شنوی بفرما جلو بلندگو با من خبر بده، برادر طلال بفرما بلندگو با تو.

ص: 321

سید طلال مجری شیعه:

بله می شنوم بفرما بلندگو با تو است، ان شاء الله صدای تو را می شنوم و ان شاء الله مناظره شروع بشود.

برادر وعد مجری شیعه:

دکتر عصام، من منتظر تو هستم بفرما صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

﴿ بسم الله الرحمن الرحيم، رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي، وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي، وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِسَانِي، يَفْقَهُوا قَوْلِي. وَ أَفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ.﴾ (سوره طه: 25-28) (سوره غافر:44)

پروردگارا، سینه ام را گشاده گردان. و کارم را آسان ساز. و گره از زبانم بگشای تا حرف هایم را بفهمند. و کارم را به خدا می سپارم خداست که به حال بندگان خود بیناست.

صحبت من را با کلامی از شهید قرآن، شهید اسلام، صاحب تفکّر معاصر، و شهید قرن بیستم امام سید قطب رضوان الله علیه که به خاطر دقیق ترین و درست ترین کلام، شهید شده اند، و خداوند او را در بهشت خود جای دهد و خداوند لعنت کند کسانی که باعث شدند ایشان کشته شوند، این عبارت گفتند: راز عجیب در درخشش کلمات و ریتم و آهنگ عبارت نیست؛ ولی راز عجیب در نیروی ایمان فرد سخن گو پنهان گشته است، و کلمات و افکار ما مانند مجسمه های عروس خانم های شمعی که اتاق پذیرایی خانه به آن تزیین می کنند؛ ولی زمانی که در راه آن كلمات و افكار ما کشته شویم روح در مجسمه های عروس خانم های شمعی دمیده می شود و آن عروس خانم های شمعی به عروس خانم های واقعی تبدیل می شوند و زنده می گردند و در بین عروس خانم های زنده زندگی می کنند، شهید قرآن هم چنین گفت: سید قطب رضوان الله علیه کلمات و افکار ما تا زمانی که ما در قید حیات هستیم مانند جسم های بی جان می مانند؛ ولی زمانی در راه آن کلمات و افکار ما کشته شویم و خون ما با کلمات و افکار ما مخلوط شود،

ص: 322

در این کلمات و افکار ما که مانند جسم های بی جان می مانند روح دمیده می شود، و برای همیشه کلمات و افکار زنده خواهند ماند.

این جلسه را با گفته ای شهید قرآن در قرن بیستم - سید قطب - شروع کردم تا شاید خداوند تعالی به برکت گفته ای شهید قرآن به این جلسه برکت ببخشد و از برادرم شیخ عثمان تشکر می کنم و او را سپاس و ثنا می گویم: و بر او دعا می کنم و از خداوند می خواهم عمره و سفر به شهر مکه که آن را انجام دادند مورد قبول ذات الله باشد.

و همان گونه که از برادرم شیخ عثمان می خواهم که جلسه های این مناظره من و او پناه بر خدا سبب تفرقه و جدایی بین دو مذهب بزرگوار مذهب شیعه دوازده امامی و مذهب وهّابیت نشود؛ بلکه باعث وحدت اسلامی بین وهابی ها و دوازده امامی ها شود، وحدتی اسلامی که بر پایه دوستی و برادری اسلامی باشد تا جنگهای صهیونیست آمریکا که بر علیه مسلمانان جهان ایجاد کرده را از بین ببرد.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

شیخ عثمان، حالا نوبت تو بفرما صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

چند دقیقه پیش گفتم: که امیدوارم ان شاء الله نسبت به زمان ملتزم باشیم، همان گونه که در هفته بودیم یا ببخشید قبل از آن هفته گذشته؛ لذا با خرسندی از جلسه به خاطر رعایت وقت بیرون آمدم؛ لذا خواهش می کنم امشب هم ان شاء الله تعالی مقدار زمان و وقت مناظره را رعایت کنیم.

ان شاء الله به حول و قوه آلهی مناظره با دکتر عصام را شروع می کنیم، و من آن چه را در مورد حدیث کساء، و آیه تطهیر می دانستم را گفتم: ان شاء الله دکتر عصام، از حدیث ثقلین یا حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفر یا هر آن چه خود می خواهی صحبت کنیم فکر می کنم او گفت: حدیث ثقلین یا حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفر، ان شاء الله این یا آن، از طرف من هیچ مانعی وجود ندارد ان شاء الله تعالی، مهم این که آن چه را که می خواهد الآن

ص: 323

بحث کنیم را مشخّص کند مگر توضیحی پیرامون حدیث کساء و آیه تطهیر داشته باشند، که هیچ مانعی ندارد من آن را گوش می دهم.

سید طلال مجری شیعه:

بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

در حقیقت مسائل فراوانی در مورد حدیث کساء و آیه تطهیر باقی مانده و طرح نشده، همان طور که در جلسه قبل متوجه شدی گاهی در مورد حدیث کساء و آیه تطهیر مسائلی مطرح می شود و پرسش های به وجود می آید و گاهی جواب به یکی از این قضایا و آن سؤال ها یک جلسه کامل را می گیرد به خاطر همین، من معتقدم که نباید خیلی راحت و با یک جلسه کوتاهی بحث از آیه تطهیر بگذرم، و هم چنین به نظرم می رسد که باید بحث از آیه تطهیر و حدیث کساء را ادامه بدهم و دقیق تر بحث بکنم، و هیچ دلیلی وجود ندارد که به همین سرعت از حدیث کساء و آیه تطهیر بگذرم، با توجه به این که هنوز بعضی مسائل در مورد آیه و حدیث طرح نشده مثلاً شیخ عثمان بعضی از قضایا را مطرح کرد که در جلسه هفته گذشته فرصتی برای طرح آنان نداشتم؛ لذا باید این قضایا را مطرح کنم و یکی یکی آنان را بررسی کنم.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

شیخ عثمان، حالا نوبت تو بفرما صحبت کن.

شيخ عثمان الخميس:

من هر آن چه از دلایلی که در مورد آیه تطهیر و حدیث کساء داشتم را مطرح کردم، اگر دکتر عصام، هنوز چیزی پیرامون این آیه تطهیر و حدیث کساء دارد من آن را می شنوم ان شاء الله تعالی و به هر آن چه که می خواهد شروع کند.

سید طلال مجری شیعه:

بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

ص: 324

دکتر عصام العماد:

در حقیقت به نظر می رسد باید به یک مسئله اشاره کنم، که شیخ عثمان یک موضوع در مورد آیه تطهیر در جلسه هفته گذشته مطرح کرد، و آن قضیه عبارت از قضایای فراوان وجود دارد که در مورد آیه تطهیر وحدیث کساء مطرح شده و آن از دل قضایای و از درون سؤالاتی که پیرامون آیه تطهیر و حدیث کساء مطرح شده گرفته شده و در جلسه هفته گذشته نتوانستم در مورد حرف های برادرم شیخ عثمان، توضیحی و تحلیلی داشته باشم؛ چرا که زمان صحبت من به اتمام رسیده بود.

امّا اولین قضیه و مهم ترین قضیه که شیخ عثمان حفظه الله، آن را مطرح کرده که به نظر من قوی ترین قضیه که آن را مطرح و آن عبارت از البتّه خلاصه حرف هایش یا شبیه به آن چه گفته، او گفت: خود عبارتش یادم نمی آید، اگر اهل بیت همان اهل کساء پنجگانه یا ائمه دوازده گانه پس این حرف آیا بدین معناست که مانند زینب، عباس، حسن مثنی و نفس زکیه از اهل بیت نیستند؟

من در این موضوع با شیخ عثمان، حفظه الله، مخالفم و به او می گویم: باید من و تو به روش پیامبر در تعریف اهل بیت توجه داشت باشیم و باید تسلیم روش و رویه پیامبر و آن چه گفته باید من و تو از مقرراتی که از گذشته به جا مانده از پدران و تعصب مذهبی گرفته شده نه از سنّت رسول خدا، خود را دور کنیم. باید نوشته های علمای اهل سنّت و نوشته های علمای شیعه دوازده امامی یا نوشته ها علمای وهابی را بر احادیث راستین رسول خدا عرض کنیم و از سنّت رسول خدا در روشن کردن معنای اهل بیت آلهام بگیریم، بدون این که به مقررات گذشته نگاه کنیم، و درست نیست بر اساس نوشته های علمای سنت و نوشته های علمای وهّابیت نوشته های علمای شیعه دوازده امامی محاکمه کنیم تعریف احادیث راستین پیامبر و سنّت رسول خدا از اهل بیت را. من و تو از ابتدای امر معنای اهل بیت را فقط با کمک پیامبر به دست می آید و این تنها روش درستی است برای به دست آوردن تعریف اهل بیت است، برادر شیخ عثمان، زمانی که سعی می کرد و تعریفی برای اهل بیت به دست آورند از تعریف عرفی یا از تعریف عرب ها قبل از نزول قرآن مد نظر قرار دادند.

ص: 325

تعریف اهل بیت شامل غیر عرب نیز می شود

تعریفی که از اهل بیت کرده اند شامل حتی غیر عرب نیز می شود، و از این جاست بود که رسول خدا در حدیث صحیح فرموده: (سلمان از ما اهل بیت است)، همان طور که شیخ عثمان تعریف اهل بیت را از معجم اللغات گرفته، مانند قاموس محیط یا لسان العرب، هیچ شکی نیست اهل بیتی که در فرهنگ لغت آمده شامل تمام نزدیکان پیامبر می شود از زنان او و همه هاشمیان و سادات که بر طبق آخرین آماری که گرفته شده بیشتر یا نزدیک به پنجاه میلیون نفر است.

معنای اهل بیت در حدیث کساء غیر از معنای اهل بیت در لغت عرب

و این معنا شامل النفس الزكيه حسن مثنی و خانم زینب و عباس، و همه آنان از اهل بیت به حساب می آیند! اگر نگاه ما به معنای لغت عرب ها قبل از صدور حدیث کساء باشد؛ ولی شیخ عثمان از معنای اهل بیت در حدیث کساء که عمومیت ندارد و شامل (سلمان از ما اهل بیت) نمی شود غافل ماند، معنای اهل بیت در حدیث کساء غیر از معنای اهل بیت در لغت عرب هاست، مانند فرهنگ لغتی که شامل تمام نزدیکان پیامبر بدون این که بین مطهرین و غیر مطهرین از اهل بیت فرق بگذارد نمی باشد.

بله معنای اهل بیت در احادیث رسول خدا یک معنای جدید را مطرح می کند که پیامبر آن را اراده کرده، و او پیامبر است، که باید نسبت به کلام او من و تو تأمل کنیم. معنای که به من و تو می فهماند خداوند از اهل بیتی که در معنای عرفی و معنای لغوی آمده افرادی را که در حدیث کساء و حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفر آمده اند را از آنان انتخاب کردند و آنان همان کسانی هستند که پیامبر در حدیث ثقلین اهل بیت را قرین و هم وزن قرآن و هم چنین اهل بیت قرین و هم سو سنّت پیامبر قرار دادند و حدیث ثقلین شامل حدیث: سلمان منّا اهل البيت، (سلمان فارسی از ما اهل بیت است) نمی شود، همان طور که تمام نزدیکان پیامبر شامل نمی شود.

من از شیخ عثمان تعجب می کنم که چگونه از راه و روش خاص قرآن کریم در تبین برگزیدگان و مطهرین خداوند متعال اهل بیت و پیامبران قبل از پیامبر اسلام دور و غافل شده اند.

ص: 326

قرآن کریم حضرت مریم را به تنهایی از بین تمام نزدیکان پیامبر موسی(علیه السلام) برگزید و مطهرین گردانید. من منکر آن نیستم که غیر از مریم، فامیل و نزدیکان حضرت موسی (علیه السلام) هم هستند؛ ولی من هرگز مقام حضرت مریم (علیه السلام) را به افراد دیگر منتسب به حضرت موسی (علیه السلام) نمی کنم و این قرآن است که باعث می شود من حضرت مریم (علیه السلام) را از بقیه اهل بیت حضرت موسی (علیه السلام) انتخاب کنم؛ چرا که من به آیات قرآنی ملتزم هستم همان گونه خداوند از خاندان و از نزدیکان خاندان حضرت موسی حضرت هارون (علیه السلام) را برگزید:

﴿ وَ اجْعَل لِّي وَزِيراً مِنْ أَهْلِي، هَارُونَ أَخِي، اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي، وَ أشْرِكْهُ فِي أَمْرِي.﴾ (سوره طه: 29-32)

و وزیری از خاندانم برای من قرار ده برادرم هارون را، با او پشتم را محکم کن، و او را در کارم شریک ساز.

و یک سان دانستن حضرت هارون (علیه السلام) را با نزدیکان حضرت موسی علیه السلام ممکن نیست برگزیدن افراد مطهرین یک امر آلهی است و قرآنی است که بشر در آن دخالت ندارد، و هم چنین شایسته نیست کسی بین خاندان حضرت موسی (علیه السلام) که مطهرین و برگزیده شده اند یعنی بین حضرت مریم (علیه السلام) و بقیه نزدیکان خاندان حضرت موسی (علیه السلام) که غیر مطهرین اند مساوات برقرار کند.

و هم چنین خداوند از خاندان حضرت ابراهیم (علیه السلام)، حضرت اسماعیل و حضرت اسحاق (علیه السلام) را برگزید، و مطهرین گردانید. و آنان را از میان خاندان حضرت ابراهیم (علیه السلام) برگزید، و امکان ندارد شأن و منزلت حضرت اسماعیل (علیه السلام) و دیگر افراد خاندان حضرت ابراهیم علیه السلام یک سان بدانیم، خداوند حضرت مریم (علیه السلام) را از خاندان عمران انتخاب کرد، و آن را از بین زنان آل عمران برگزید و مطهرین گردانید.

روش قرآن در شناساندن برگزیدگان و مطهرین اهل بیت انبیاء با روش پیامیر اختلاف ندارد، هرگز پیامبر از روش قرآن جدا نمی شود:

﴿ قُلْ مَا كُنْتُ بِدْعًا مِنَ الرُّسُل﴾ (سوره احقاف: 9)

بگو من پیامبر نو ظهوری نیستم که تازه در جهان آوازه رسالت بلند کرده باشم.

ص: 327

همان گونه که قرآن برگزیدگان و مطهرین اهل بیت پیامبر را معرّفی کرد رسول خدا نیز روش قرآن را روش خود ساخته و با همان روش برگزیدگان اهل بیتش که خداوند آنان را برگزید را معرفی کردند خداوند خانم فاطمه رضوان الله علیه را بین تمام دختران پیامبر برگزید و مطهرین گردانید، و از این جاست که اهل سنت ام کلثوم و غیر ام کلثوم از دختران پیامبر را با خانم فاطمه رضوان الله علیه برابر نمی دانند؛ لذا رسول خدا در حدیثی که نزد مذهب اهل تسنن و مذهب شیعه دوازده امامی و مذهب وهّابیت صحیح است. فرموده:

فاطمه و مريم سيد تا نساء العالمين.

فاطمه و مریم سرور زنان جهان هستند.

شیخ عثمان، پیامبر می خواهند به ما بفهماند که همان گونه که خداوند مریم را از بقیه زنان آل عمران برگزید، فاطمه را هم از میان دختران پیامبر انتخاب کرد، همان گونه که پیامبر به علی فرموده:

أنت مني بمنزلة هارون من موسى.

جایگاه و منزلت شما نسبت به من مانند هارون از موسی.

یا به عبارت دیگر خداوند همان گونه که هارون را از میان آل موسی برگزید حضرت موسی (علیه السلام) نیز امام علی را از میان خاندان محمد صلی الله علیه و آله برگزیدند.

مشکل اهل تسنّن خلط کردن بین گستره اهل بیت مطهرین و گستره اهل بیت غیر مطهرین

شیخ عثمان، امکان ندارد من میان اهل بیت مطهرین یعنی کسانی که پیامبر آنان را برگزید آیه تطهیر در شأن آنان نازل شده، و دیگران از اهل بیت غیر مطهرین فرقی نگذارم و آنان را یکی بدانم، دیگرانی مانند حسن مثنی یا حسن مثلث یا غیر از آنان همان گونه که نمی توانم قایل باشم کسانی که خداوند آنان را از اهل بیت مطهرین ابراهیم (علیه السلام) برگزید و دیگران از اهل بیت غير مطهرين ابراهیم (علیه السلام) یعنی کسانی که برگزیده نشده اند در یک حد و مرتبه ای باشد و مشکل اهل تسنّن این که بین گستره اهل بیت مطهرین و گستره اهل بیت غیر مطهرين خلط کردند، به نظر می آید که شیخ عثمان از راه و روش خاص قرآن در شناساندن کسانی که خداوند آنان را از اهل بیت برگزید دور شده اند و هم چنین دور شده اند از رفتار

ص: 328

پیامبر صلی الله علیه و آله در جریان حدیث کساء و زمانی که خواستند افرادی را از اهل بیتش برگزیند. و من به شیخ عثمان بگویم: خداوند اهل کساء و خلفای دوازده نفر بعد از رسول خدا را از میان اهل بیت به معنای عرفی و لغوی برگزید این خلاصه اوّلین صحبت من در همین جلسه است.

رفیق موسوی مجری شیعه:

بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

من فکر می کنم که جلسه این مناظره شروع شد؛ ولی بد نیست این چند دقیقه هم گذشت؛ ولی الآن جلسه شروع می شود، خلاصه مطالب جلسه هفته گذشته باید از وقت حساب شود، یعنی اگر دکتر عصام، بخواهد خلاصه مطالب جلسه هفته گذشته را بگوید باید از وقت او حساب شود، و هم چنین اگر می خواستم خلاصه آن چه که در جلسه قبلی گذشت را بگویم از وقت من شمره شود، به نظر من خلاصه را جزو وقت مناظره حساب شود، و الا خارج از آن چه که من و تو توافق کردیم بر آن خواهد بود. الآن شروع می کنیم مناظره را و من گفتم: دکتر عصام، شروع كند، من بحث حدیث کساء را تمام کردم، نمی دانم آیا دکتر عصام بحث از حدیث کساء را تمام کرد یا نه؟ من صحبتی در مورد حدیث کساء ندارم آیا او بحث حدیث کساء را به پایان رساند یا هنوز صحبتی در مورد حدیث کساء دارد؟!

رفیق موسوی مجری شیعه:

خوب مناظره شروع شد، من و برادر محمد علی الآن شروع می کنیم به حساب کردن وقت و زمان صحبت دکتر عصام و وقت صحبت شیخ عثمان. بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

حدیث کساء پنج نفر اهل بیت را مشخص کرد

دکتر عصام العماد:

یک مسئله جوهری و بسیار مهمی از بحث های گذشته برای من هویدا شد گر چه کمتر از قضیه قبلی که آن را طرح کردم ندارد و آن عبارت از این که حدیث کساء پنج نفر اهل بیت را مشخص

ص: 329

کرد، همان گونه که برای من آشکار شد که ائمه اهل تسنّن حدیث کساء را قبول دارند و آن را تضعیف نمی کنند، و این که امام ابن تیمیه رضوان الله علیه این حدیث را پذیرفته؛ بلکه این حدیث در صحیح امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه آورده شده؛ لذا در مورد سند آن بحث نمی کنم؛ چرا هیچ مسلمانی وجود ندارد که تضعیف کند حدیث کساء را. آن چه وجود دارد اختلاف در بعضی از الفاظ آن حدیث است، در زیادت بعضی از الفاظ - اما اصل متن حدیث همه امت اسلامی بر آن توافق دارند؛ لذا بدین جهت نمی خواهم بحث کنم از سند حدیثی که همه امت اسلامی بر آن توافق کرده، اما مطلب دیگری که می خواهم درباره آن صحبت کنم که شیخ عثمان درباره آن در جلسه گذشته صحبت کرد این که زمانی که شیخ عثمان غرق در ردّ مذهب شیعه دوازده امامی می شود از یک مطلب غافل می شود و آن این که بسیاری از علمای اهل تسنّن به آن چه را که شیعه دوازده امامی گفته اند آنان نیز قائل هستند! مسئله فقط منحصر به نظر شیعه دوازده امامی نیست؛ بلکه یک مسئله سنّی است قبل از این که یک مسئله شیعه دوازده امامی باشد، و از این جاست که من می گویم: مناظره من با یک وهابی است نه با یک سنّی؛ چرا که بسیاری از وهابی ها در مورد تفسیر آیه تطهیر و درک معنای حدیث کساء با نظر اهل تسنّن مخالفت ورزیدند.

بسیاری از وهابی ها در مورد تفسیر آیه تطهیر و درک معنای حدیث کساء با نظر اهل تسنن مخالفت ورزیدند

و بدین جهت است من اصرار می کنم و می گویم که: در این مناظره صحبت من با یک وهابی است نه با یک سنّی است؛ چرا شیخ عثمان، نظر اهل تسنن پیرامون آیه تطهیر و پیرامون حدیث کساء که یک نظر مخالف با نظر وهابی هاست آن را رها کرده؟ بسیاری از علمای اهل تسنن که در جلسه گذشته نام آنان را ذکر کردم که یکی از آنان امام اهل تسنن در زمان خودش در قرن های سه گانه مطهرین قرن های اول است، بسیاری از اهل تسنن می گفتند به این که اهل بیت در آیه تطهیر همان پنج نفر اهل کساء هستند، و امام اهل تسنن امام طحاوی، همان گونه که گفتم: از کسانی است که بر این مورد بسیار تأکید می کردند، و برای تو عبارت او را خواندم.

ص: 330

بنابراین، این مسئله یک مسئله شیعه دوازده امامی نیست؛ بلکه این مسئله یک مسئله سنّی است؛ ولی وهابی های معاصر این قدر در ردّ بر شیعه دوازده امامی غرق شده اند که فراموش کردند که این نظریه نظر اهل تسنّن هم هست، و فکر کردند این قضیه یک قضیه ای که مربوط به شیعه دوازده امامی است نه به خدا برادرم شیخ عثمان، قضیه یک قضیه که مرتبط به اهل تسنن است، و بسیاری از اهل تسنّن به آن چه که شیعه دوازده امامی قایلاند آنان نیز قایل هستند و از این جهت است که حصر اهل بیت مطهرین در حدیث کساء به این چهار نفر حسن و حسین و فاطمه و علی رضوان الله علیه فقط یک مسئله که مربوط به شیعه دوازده امامی نیست، من نمی دانم؛ چرا شیخ عثمان، نظر مخالفین شیعه دوازده امامی را مد نظر خود قرار داد و نظر گروهی از اهل تسنّن که مؤید شیعه دوازده امامی را رها کرد؟ آیا هدف شیخ عثمان، مخالفت کردن با شیعه دوازده امامی است یا هدف شناخت حقیقت است؟ امام طحاوی زمانی که دلایل شیعه دوازده امامی در مورد حصر اهل بیت مطهرین را دید و بررسی کرد چاره ای ندید مگر این که تسلیم حقیقت شود.

و از این جاست که بسیاری از اهل تسنّن اعلام کردند در این مسئله حق با شیعه دوازده امامی است.

و من فقط می خواهم شیخ عثمان به این سؤال جواب بدهد؛ چرا شیخ عثمان، نظر گروهی از اهل تسنّن که قائل به قول و معتقد به اعتقاد شیعه دوازده امامی را رها کرده و نادیده گرفت که تعداد این افراد هم کم نیست و یکی از آنان امام ابن جوزی که در مورد ام سلمه و عایشه گفته ام سلمه و عایشه نظرشان همان نظری است که شیعه دوازده امامی در مورد این مسئله دارند.

آیا مخالفت با شیعه دوازده امامی هدف اصلی شده یا هدف اصلی شناخت حق است؟

رفیق موسوی مجری شیعه:

بفرما شیخ عثمان، ان شاء الله چهار دقیقه برای دکتر عصام، حساب شد، بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

می خواهم حق را بشناسم.

ص: 331

رفیق موسوی مجری شیعه:

بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

شیخ عثمان، جواب تو به سؤالم کافی نبود؛ ولی من فقط یک سؤال از تو می پرسم: چرا نظر امام ابن تیمیه را بر نظر امام طحاوی ترجیح دادی؟

رفیق موسوی مجری شیعه:

بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شيخ عثمان الخميس:

ببخشید فکر می کنم امام ابن تیمیه وهابی نبوده؛ لذا به خاطر این که وهابی بوده از او پیروی نکردم، و تو در بسیاری از مسائل می گویی: امام ابن تیمیه این چنین گفته، شیخ الاسلام ابن تیمیه این گونه گفته. من نظر این امام ابن تیمیه را پذیرفتم این مسئله چه ضرری برای تو دارد؟

سید طلال مجری شیعه:

بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

من می گویم: امام ابن تیمیه رضوان الله علیه در بسیاری از کتاب هایش اعتماد بر نظر و رأی امام طحاوی رضوان الله علیه دارند، و هم چنین امام ابن تیمیه اعتماد دارند به تصحیح امام طحاوی و تو می دانی که امام طحاوی رضوان الله علیه از علمای قرن های سه گانه است، و نظر امام طحاوی در مورد اهل بیت مطهرین پنج نفر به نص صریح حدیث کساءست، و امام ابن تیمیه در این مورد با او مخالفت کرد، و امام ابن تیمیه از قرون اخیر می باشد، پس؛ چرا رأی و نظر امام طحاوی که از قرون سه گانه و به رأی امام ابن تیمیه تمسّک جستی؟ شیخ عثمان، آیا به خاطر این که امام طحاوی نظر مذهب شیعه دوازده امامی را پذیرفته تو نظرشان را باید رها کنی و چون امام ابن تیمیه با مذهب شیعه دوازده امامی مخالفت کرد باید نظرشان را بپذیری؟ من نگفتم: که امام ابن تیمیه وهابی بوده؛ ولی شیخ عثمان فقط سؤالم را جواب بده.

ص: 332

رفیق موسوی مجری شیعه:

بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

نمی دانم آیا این جلسه به همین شکل ادامه پیدا خواهد کرد یعنی نمی دانم چه بگویم. خوب بد نیست دکتر عصام، می گوید: امام ابن تیمیه بعد از امام طحاوی آمد خوب بد نیست من نظر ابن عباس را می پذیرم، ابن عباس گفته: من عقیده دارم که آیه تطهیر در مورد زنان پیامبر نازل شده، آیا این کافی است بنابراین، حالا عصام برای من دلایلی که در مورد آیه تطهیر داری مطرح کنی؟ بر چه چیزی دلالت دارد؟ ادامه بده حرف بزن به من می گویی حرف زیادی دارم می خواهیم حرف تو را بشنوم؟

رفیق موسوی مجری شیعه:

بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

امام ابن جوزی رضوان الله علیه گفته: خانم ام سلمه و خانم عایشه قائلند که آیه تطهیر در مورد و در شأن آنان نازل نشده؛ بلکه ام سلمه و عایشه قائلند آیه تطهیر در شأن اهل کساء نازل شده، و هم چنین امام ابن جوزی رضوان الله علیه گفته بیشتر اهل تسنّن به خاطر وجود حدیث کساء که اهل بیت مطهرین را حصر کرده و مشخص کرده قایل هستند به این که اهل بیت مطهرین همین پنج نفر می باشند پس، تو چه چیزی را از ابن عباس نقل می کنی که من چیزی دیگری می بینم غیر از آن چه تو می بینی ابن عباس آن را نگفته، او هرگز این را نگفته، و بر فرض این که ابن عباس گفته؛ چرا نظر ابن عباس را بر نظر زنان پیامبر ترجیح داده ای؟ البتّه تأکید می کنم به فرض این که نقل تو از ابن عباس درست باشد؛ ولی با علم به این که علمای اهل تسنّن می گویند حرف و صحبتی مد نظر قرار می گیرد که به جریان حادثه نزدیک تر باشد و از لحاظ زمانی نزدیک تر باشد یا جریان مربوط به گوینده حرف و صحبت باشد که در این صورت کلامش بر غیر خودش ترجیح داده می شود و تو می دانی جریان حادثه شأن نزول آیه

ص: 333

تطهير و جز آن داستان حدیث کساء بیشتر مربوط به ام سلمه و عایشه تا این که مربوط به ابن عباس؛ باشد چون داستان حدیث کساء در خانه ام سلمه نه در خانه بن عباس رخ داده است.

رفیق موسوی مجری شیعه:

بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

در حقیقت من فکر می کنم دکتر عصام وقت را ضایع می کند به عبارت دیگری قضیه که الآن که تو مطرح می کنی عبارت از چرا تو منظورش من باشم نظر عایشه و ام سلمه مد نظر قرار نمی گیری و نظر ابن عباس را می پذیری؟ دکتر عصام آیا این روش مناظره است؟! آیا این مناظره روشمند و علمی است؟ برای من ذکر کن بر چه چیزی آیه تطهیر دلالت دارد؟ اما قضيه ابن عباس این که این مطلب را نگفته این مطلب ابن عباس ذکر کرده، طبری و غیر او از ابن عباس این مطلب را نقل می کنند. مطرح کردن این مسائل فقط برای تلف کردن وقت است، تو می گویی در مورد حدیث کساء و در مورد آیه تطهیر من صحبت زیادی دارم شروع کن به صحبت کردن؛ چرا نظر ابن عباس را می پذیری و نظر طحاوی را نمی پذیری؟ چرا نظر ابن تیمیه را می پذیری و نظر ام سلمه را رها می کنی؟ این حرف های تو باعث تلف شدن وقت است.

حقیقت من می بینم روش مناظره بین من و تو خوب پیش نمی رود و حرف های تو در جلسات این مناظره را بر رأی مستقیمی نمی بینم روش من و تو در جلسات این مناظره این بود که ده دقیقه به ده دقیقه است، در این ده دقیقه می توانی آن چه را که از دلایل داری را ذکر کنی؛ اما این که بگویی به من؛ چرا حرف فلانی را می پذیری؟ چرا فلانی را ذکر نمی کنی؟ این کار مربوط به تو نیست تو نمی دانی! الآن به من می گویی نظر ابن عباس مد نظر خود قرار نده نظر عایشه را مد نظر نگیر و نظر ام سلمه را مد نظر نگیر نظر ابن جوزی را مد نظر قرار نده نظر طحاوی مدنظر نگیر نظر ابن تیمیه را نگیر؟ این حرف تو بسیار عجیبی است؟!

ص: 334

تو می گویی من در مورد آیه تطهیر و در مورد حدیث کساء حرف زیادی دارم! می خواهم آن حرف فراوان تو را بشنوم.

سید طلال مجری شیعه:

بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

ببخشید شیخ عثمان، تو از من سؤال می کردی من به تو جواب می دادم، در جلسه هفته گذشته سؤال های فراوانی از من سؤال کردی و من بر تمام سؤال های و قضایا تو جواب دادم، پس تو؛ چرا به سؤالات و قضايا من جواب نمی دهی.

سؤال کننده: دکتر عصام العماد

چرا نظر برخی اهل تسنّن که مخالف مذهب شیعه را می پذیری و نظر گروهی که مؤید نظر شیعه را رها می کنی؟!

من می خواهم بگویم: قضیه محصور کردن اهل بیت مطهرین مخصوص به مذهب شیعه دوازده امامی نیست، و دلیلی که علمای مذهب شیعه دوازده امامی برای محصور کردن اهل بیت مطهرین در زمان رسول خدا آورده اند یک دلیل قوی است که باعث شده بسیاری از اهل تسنّن در برابر این دلیل قوی خضوع کنند و قایل به قول مذهب شیعه دوازده امامی شوند، پس؛ چرا تو نوشته های برخی اهل تسنّن که مخالف مذهب شیعه دوازده امامی را مد نظر قرار دادی ولی نوشته ها برخی اهل تسنن که نظر مذهب شیعه دوازده امامی را مورد تأیید خود قرار داده اند را رها کردی؟! آیا به خاطر این که تمام وقت خود را در رد بر مذهب شیعه دوازده امامی قرار داده ای؟ از این جهت بود که دیدی مخالفت کردن با مذهب اهل بیت که مذهب شیعه دوازده امامی است اولی تر از این که پیروی کنی از حق؟ چرا رأی گروهی از اهل تسنن که مخالف مذهب اهل بیت

که مذهب شیعه دوازده امامی هست ترجیح دادی؟ فقط همین سؤال من از توست.

رفیق موسوی مجری شیعه:

بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

ص: 335

پاسخ شيخ عثمان الخميس:

اولاً: می خواهم گفته های ابن جوزی در مورد نظر عایشه و ام سلمه را نقل کنم، این یک مسئله که می خواهم آن را طرح کنم.

امر دوم: در بدو امر گفتم: حرف و صحبت در تعریف اهل بیت، در آیه تطهیر در مورد زنان پیامبر است؛ اما در حرف و صحبت دیگرم ذکر کردم که صحبت و حرف درست در مورد زنان پیامبر این که آنان اهل بیت بالتبع هستند نه بالذات یعنی اهل بیت سببی و از راه ازدواج نه اهل بیت پیامبر نسبی و فامیلی هستند؛ چرا که زنان پیامبر قبل از ازدواج با پیامبر آنان از اهل بیت پیامبر نبودند؛ بلکه زنان پیامبر بعد از ازدواج با پیامبر از اهل بیت شدند.

و گفتم: اگر پیامبر یکی از زنان خود را طلاق دهد، دیگر از اهل بیت نخواهد بود، و فکر می کنم این یک مسئله تمام شده و مورد پذیرش است الآن می خواهم بدانم آیه تطهیر بر چه چیزی دلالت می کند آیه تطهیری که بر حسب اعتقاد من در شأن زنان پیامبر نازل شده یا بر حسب اعتقاد تو که می گویی آیه تطهیر در اهل کساء است؛ ولی نظر من و مانند کسانی که مثل ابن عباس رضوان الله علیه اعتقاد دارند که تطهیر در مورد زنان پیامبر نه در مورد اهل کساء است؛ ولی از تو می پرسم حدیث کساء بر چه چیزی دلالت دارد؟ می خواهم جواب تو را بشنوم.

سؤال کننده: شیخ عثمان الخميس:

حدیث کساء بر چه چیزی دلالت دارد؟

رفیق موسوی مجری شیعه:

بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

پاسخ دکتر عصام العماد:

از خانم عایشه و خانم ام سلمه وارد شده -و آن صحیح است - پیامبر اهل بیت مطهرین برگزیده را در کساء داخل کرده امام علی و حسن و حسین و فاطمه و کساء را بر آنان قرار داد سپس، گفت: آنان اهل بیت من هستند، اللهم هؤلاء اهل بیتی.

ص: 336

ای برادر من، آیا رساتر از این کار چیزی وجود دارد؟! اول گفت: آنان اهل بیت من هستند سپس، کساء (پارچه یا عبا) را بر آنان قرار داد و یک دایره بر آنان قرار داد و آنان را محدود کرد و فرموده: آنان اهل بیت من هستند! اگر یک آدم تیز هوشی یا بزرگ ترین کارگردان سینمایی جهانی بخواهد عده ای را مشخص کند و فرق بین آنان و غیر از آنان جدایی بیندازد هیچ وسیله بهتر از این وسیله، یعنی گفتن آنان اهل بیت من هستند، هؤلاء اهل بیتی، و آنان را زیر کساء قرار دادند، برای حصر کردن وجود ندارد. شیخ عثمان، من از تو می پرسم؛ چرا با پیامبر مخالفت کردی؟! تو می گویی اهل بیت همه بنی هاشم است در تاریخ و همه سادات از زمان پیامبر تا آخر قرن بیستم در عصر ما! آخرین آمار گیری نشان می دهد که تعداد بنی هاشم و سادات از زمان پیامبر تا در عصر ما پنجاه میلیون نفر است؛ چرا پیامبر اهل کساء و اهل بیت مطهرین در زمان او را حصر و محدود کرد و تو می خواهی پنجاه ملیون را جزو اهل بیت مطهرین قرار دهی؟ من از اهل بیتی حرف می زنم که خداوند آنان را مطهرین و پاکیزه گردانید و آنان را برگزید (منزله و مرتبه تو نسبت به من؛ مانند نسبت هارون به موسی) یعنی همان گونه که خداوند هارون را برای موسی برگزید، هارون محمد صلی الله علیه و آله را برگزید و انتخاب کرد، و آن همان امام علی است. و لذا پیامبر فرموده: از زنان فاطمه و مریم طاهر گردیدند، رسول خدا بر این معنا تأکید کردند؛ چرا بین مطهرین از اهل بیت و بین کسانی که از لحاظ نسبی از یک درخت فامیلی هستند برابر می دانی؟ چرا با حدیث کساء مخالفت می ورزی؟ در ابتدا فقط می خواهم بر این سؤال جواب بدهی! و چرا با امام طحاوی رضوان الله علیه مخالفت می کنی امامی رضوان الله علیه که هر چه از حدیث کساء درک کرده من همین چیز که او فهمیده فهمیدم؟ ای برادر من، من به خاطر نوشته های امام طحاوی رضوان الله علیه در مورد آیه تطهیر و در مورد حدیث کساء از مذهب وهّابیت به مذهب شیعه دوازده امامی منتقل شدم.

رفیق موسوی مجری شیعه:

بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

ص: 337

شيخ عثمان الخميس:

خوب نیست در مورد حدیث کساء می گوید: این حدیث دلالت می کند برای حصر اهل بیت مطهرین در زمان پیامبر است.

من مدت ها قبل از دکتر عصام، سؤال کردم و برای آن جوابی نشنیدم. اولاً زمانی که پیامبر کساء (پارچه) را دور آنان می پیچاند و می گوید: آنان اهل بیت من هستند، می گوید این امر برای حصر کردن است، من می خواهم بدانم چه کسی قبل از دکتر عصام، این حرف را زده است کجا از لغویین و دانشمندان متخصص در زبان عرب گفته که این امر دال بر حصر کردن است؟! می گوید: گفتن هؤلاء اهل بیتی مفید حصرت است؟ او می گوید: برای فرد عاقل امکان ندارد غیر از این حرف و صحبت چیزی بگوید: دلالت بر حصر است؟ خواهش می کنم می خواهم آن را بدانم!

سؤال کننده: شیخ عثمان الخميس:

چه کسی قبل از دکتر عصام، قایل شده به این که سخنان رسول خدا در حدیث کساء دال بر حصر کردن اهل بیتش دارد؟

رفیق موسوی مجری شیعه:

بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

پاسخ دکتر عصام العماد:

اشاره

شیخ عثمان، به این سؤال تو جواب می دهم: این قضیه یک بدعت نیست که از خودم آن را آورده باشم، این مطلب را از جیب خودم نیآوردم؛ بلکه بسیاری از اهل تسنن مفهوم حدیث کساء به علاوه عملکرد پیامبر را دال بر حصر کردن دانستند، فقط کافی یک نفر که نه اهل تسنن و نه وهابی است قادر به تضعیف آن باشند.

پاسخ سؤال (12) عثمان الخميس در دوازدهمین مناظره

این مطلب را بگوید و آن یک نفر عبارت از امام ابن سعید طوفی حنبلی است که در شرح مختصر الروضه، این امام اهل تسنّن است، پس؛ چرا نظر امام ابن سعید طوفی حنبلی رضوان الله علیه را پیرامون مطلب حصر کردن پیامبر اهل بیت مطهرین در حیات شان در اهل کساء را نمی پذیری؟

ص: 338

مراجعه کن به نوشته های او در مورد دلالت حدیث کساء بر حصر کردن اهل بیت مطهرین در زمان حیات پیامبر به علی و خانم فاطمه و حسن و حسین این مطلب را خواهی یافت.

رفیق موسوی مجری شیعه:

بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

اولاً: این که می گویی اختلافی بین صاحبان علم در مورد دلالت حدیث کساء بر حصر اهل بیت در زمان رسول خدا نیست آیا این روش پیامبر در حدیث کساء روش محصور کردن است؟ من از تو سؤال می کنم چه کسی از اهل لغت و کارشناسان زبان عربی این حرف تو و نظر تو در مورد حدیث کساء را گفته چه کسی این روش رسول خدا و عملکرد پیامبر در مورد حدیث کساء را روشی برای حصر کردن اهل بیت مطهرین پیامبر دانسته است؟ بنابراین، سؤال من بسیار روشن است حدیث كساء فقط مفيد حصر است یا نه هر یک از مردم اگر مانند پیامبر در حدیث کساء می گفت: و عمل کنند مفید حصر کردن است؟ من می گویم: آیا صاحبان لغت و دانشمندان زبان عربی در مورد حدیث کساء گفته اند که این حدیث مفید حصر کردن است؟ دکتر عصام، کلام امام طوفی کجاست؟

سؤال کننده: شیخ عثمان الخميس:

کلام امام طوفی کجاست؟

رفیق موسوی مجری شیعه:

بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

پاسخ دکتر عصام العماد:

گفته های امام طوفی رضوان الله علیه در شرح مختصر روضه است، مراجعه کن به کتاب او خواهی دید این مطلب را در بحث اجماع ذکر کرده؛ امّا مسئله حدیث کساء اهل تسنّن که این حدیث کساء دلیل آوردند بر حصر کردن اهل بیت مطهرین در زمان پیامبر گفته اند در حدیث کساء قرینه های لفظی و حالیه وجود دارد که دلالت بر این حصر می کنند؛ امّا قرینه لفظی آن: این که پیامبر فرموده هؤلاء اهل بیتی، و واژه (من) تبعضیه را نیآورد و نفرموده: من

ص: 339

اهل بیتی، تا آن سخنان رسول خدا در حدیث کساء اهل بیت مطهرین در زمان خودش را حصر کند.

قرینه دیگر در حدیث کساء: عبارت از داخل کردن آنان زیر کساء (پارچه)، که یک قرینه حالیه است می بینیم رسول خدا در حدیث کساء از جهت لفظی مسئله را توضیح داد تا کسی مانند برادرم شیخ عثمان، نیاید و از جهت لفظی تشکیک کند و از طرفی آمد و آنان را داخل کساء (پارچه) کرد و عملاً مسئله را توضیح داد. یعنی از جهت عملی مسئله را توضیح داد؛ ولی رسول خدا به این موارد اکتفا نکرد. امام ابن کثیر رضوان الله علیه در تفسیر خود گفته: پیامبر به مدت شش ماه از خانه امام علی و فاطمه و حسن و حسین (خدا از همگی خشنود باد) می گذشت و می فرموده: اهل بیت وقت نماز است این جاست که پیامبر با این عمل می خواهد بر این معنا تأکید کند تا غلات على اللهی ها خطابیه - خداوند آنان را لعنت کند - و بعضی از مردم را به اهل بیت مطهرین منتسب نکنند و به نام اهل بیت مطهرین دین را منحرف نسازند! تا کسی نیاید با نام اهل بیت مطهرین با دین بازی کند! تا کسی نیاید با عنوان سبئیه و خطابیه در دین بازی کند! به خاطر این بود که پیامبر در این مسئله موضع گیری قاطعی داشتن و اهل بیت مطهرین در زمان خودش و بعد از زمان خودش را حصر کرده. آیا تو در نوشته های امام حنبلی طوفی رضوان الله علیه تأمل کردی و این نوشته های را مد نظر خود قرار می دهد و آیا تو نوشته های امام طحاوی رضوان الله علیه را می پذیری یا نه؟ من می دانم که اگر نوشته های امام طحاوی را نپذیری امکان نخواهد داشت نوشته های امام طوفی را بپذیری! و اگر نوشته های امام طحاوی را رها کنی چه عامل باعث شد تا نوشته های امام طحاوی رضوان الله علیه را مد نظر قرار می دهی؛ آیا به خاطر این که امام طحاوی نظر مذهب شیعه دوازده امامی در مورد حدیث کساء را تأیید می کند؟ آیا تأیید مذهب شیعه دوازده امامی دلیلی است بر بطلان نظر بعضی از بزرگان اهل تسنن است؟!

رفیق موسوی مجری شیعه:

بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

ص: 340

شیخ عثمان الخميس:

من می گویم: دکتر عصام، گفته ابن جوزی را برای من ذکر نکرد زمانی که می گفت: این که ام سلمه و عایشه خود را از اهل بیت مطهرین نمی دانستند؟ سپس، هم چنین نیست به نظر طوفی که این روش پیامبر در حدیث کساء روش حصر کردن است، من الآن می خواهم برای من دقیقاً نظر او را نقل کند، یعنی نظر طوفی را در این مسئله اگر باشد برای من بخواند، و الا این مطلب را به هر کسی که بخواهد نسبت دهد. خوب این مطلب اوّل است سپس، می گفت: قرینه لفظیه و قرینه حالیه: قرینه لفظی کجاست؟ تو گفتی: حدیث کساء یک قرینه لفظی است من به تو گفتم: چه کسی از لغویون و دانشمندان زبان عرب گفته اند که این گونه حرف زدن از روش های حصر کردن است؟ تو بر این سؤال من جواب ندادی! آیا پیامبر عرب زبان نیست؟! چه کسی از لغویون و زبان شناسان زبان عربی این را گفته که این گونه سخن گفتن رسول خدا در حدیث کساء از روش های حصر کردن به حساب می آید؟

رفیق موسوی مجری شیعه:

بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

گفته امام طحاوی رضوان الله علیه را از کتاب مشهورشان بیان مشکل الآثار را برای تو نقل می کنم، امام طحاوی مشهور به صاحب کتاب عقیده طحاویه است که زمانی که وهابی بودم آن را خواندم و آن را تدریس کردم و آن کتابی مشهور است امام طحاوی رضوان الله علیه نقش بزرگی در منتقل شدن بسیاری از اهل تسنن یا از وهابی ها به مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت هم هست داشتند؛ چرا که امام طحاوی رضوان الله علیه نسبت به باطل تعصب نداشتند؛ بلکه حق را می پذیرفتند، در کتابش، رضوان الله علیه که از علمای نیک گذشته، در باب (بيان مشكل ما روى عن رسول الله) در مورد مراد از قول خداوند در آیه تطهیر از انما یرید الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و یمطهرینکم تطهیراً چه چیزی است، آن مطهرین چه کسانی هستند؟ بعد از آن سندها را ذکر کردند و گفتند به این دلیل است که زمانی که آیه تطهیر بر پیامبر نازل شد پیامبر خدا

ص: 341

برای علی و فاطمه و حسن و حسین دعا کرد، و فرموده: اللهم هؤلاء اهل بیتی، پس، نتیجه می گیریم آیه تطهیر در مورد اهل کساء نازل شده است.

امام طحاوی (رضوان الله علیه): مقصود از اهل بیت در آیه تطهير رسول خدا ،علی ،فاطمه حسن و حسین است

این نظر امام طحاوی است، امام طحاوی امام اهل تسنن زمان خود را این گونه می فهمند، و برداشت می کرد مراد و مقصود در این آیه تطهیر رسول خدا و علی و فاطمه و حسن و حسین هستند. سپس، حدیث کساء را همراه با سندش نقل می کند. و تو می دانی امام طحاوی کیست؟ از ام سلمه نقل شده که گفته:

آیه در شأن رسول خدا و علی و فاطمه و حسن و حسین:

﴿ إنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِيراً﴾ (احزاب: 33)

نازل شد.

خدا چنین می خواهد که رجس هر آلایش را از شما خانواده نبوت ببرد و شما را از هر عیب پاک و منزّه گرداند

سپس، امام طحاوی رضوان الله علیه سند های فراوانی ذکر کرد و احادیث فراوانی ذکر کرد. شیخ عثمان، مراجعه کن به کتاب امام طحاوی مشکل الآثار به چاپ وهابی، نمی گویم در چاپ غیر وهابی یک چاپ معتبر و قابل قبول است، من همیشه به چاپ های وهابی اعتماد می کنم؛ چرا که همیشه پیرامون مسائل تحقیق می کنند و چاپ های جدیدی که در مورد آن تحقیق و تصحیح کرده اند. و هم چنین امام طحاوی بسیاری از اقوال و سند های درست ذکر کرده است، امام طحاوی حدیث کساء را صحیح دانسته، و امام ابن تیمیه رضوان الله علیه زمانی که حدیثی را صحیح می دانست می گفت: امام طحاوی آن را صحیح دانسته است، و هم چنین امام آلبانی رضوان الله علیه در بسیاری از کتاب هایش گفته: این حدیث صحیح می باشد و امام طحاوی آن را صحیح می داند، سپس، امام طحاوی بعد از ذکر حدیث کساء گفت: (آن چه ما از احادیث رسول خدا صلی الله علیه و آله در مورد ام سلمه روایت کردیم دلالت دارد بر این که در مورد ام سلمه وارد نشده به آن چه که پیامبر همسرش ام سلمه از اهل بیت مطهرین می داند) امام طحاوی رضوان الله علیه می گوید: در آیه تطهیر که در این جا ذکر شد مقصود

ص: 342

از اهل بیت در آیه تطهیر رسول خدا و علی و فاطمه و حسن و حسین است، و همسر پیامبر ام سلمه شامل اهل بیت مطهرین نمی شود، سپس، امام طحاوی روایت های فراوانی را ذکر کرد؛ ولی نمی خواهم وارد بحث آنان شوم؛ به خاطر این که وقت من کفایت نمی کند.

شیخ عثمان، من می گویم: چگونه پیامبر اهل بیت مطهرینش در زمانش را به این چند نفر محدود کند. و تو می گویی پنجاه میلیون نفر از سادات و کل بنی هاشم از زمان پیامبر تا زمان ما آخر قرن بیستم اهل بیت مطهرین هستند؟ سپس، می گویی من (شیخ عثمان) از صالحان و نیکوکاران و مؤمنین سادات و بنی هاشم پیروی می کنم. شیخ عثمان، افراد صالح و مؤمن سادات و بنی هاشم یک عده ای از آنان وهابی هستند و عده ای شیعه دوازده امامی و عده ای از آنان ماتردیه ها و قسمی از آنان اشعریه ها تشکیل می دهند و عده ای مالکیه تشکیل می دهند و عده ای حنفیه و عده ای زیدیه تشکیل می دهند.

ای برادر من، شیخ عثمان، رسول خدا اهل بیت مطهرین قرین قرآن می داند بعداً رسول خدا می آید عدد سوره قرآن را مشخّص و محدود و محصور می کند سپس، اهل بیت مطهرینش را مشخّص و محدود و محصور نمی کند؟ آیا رسول خدا می خواستند امّت خود را گمراه کند، قرآن را ذکر می کند، و سوره و آیات قرآن را با یک عدد معینی مشخّص و محدود و محصور می کند؛ ولی اهل بیت مطهرین را مشخص و معین و محدود و محصور نمی کند؟ با این که پیامبر بار ها گفته اهل بیت مطهرینم هم سو و هم وزن قرآنند.

رفیق موسوی مجری شیعه:

بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

سؤال کننده: شیخ عثمان الخميس

آیا حدیث کساء دلالت بر حصر اهل بیت مطهرین در زمان پیامبر به چهار نفر است؟

شیخ عثمان الخميس:

من از تو در مورد حصر کردن سؤال کردم، آیا این روش در لغویین و زبان شناسان زبان عربی روش حصر کردن است؟ من پیرامون این مسئله از تو جواب می خواهم، و سؤال من را در

ص: 343

مورد این جواب نمی دهی؟ آیا حدیث کساء دلالت بر حصر اهل بیت مطهرین در زمان پیامبر به چهار نفر است؟

من در دفعه قبل این مطلب را ذکر کردم؛ ولی شاید بعضی ها این حرف من را نشنیدند من دوباره حرف هایم را را تکرار می کنم، این حدیث زید ارقم که گفته: پیامبر فرموده: خدا را به شما یاد آور می کنم در اهل بیتم، از زید سؤال شد چه کسانی اهل بیتش هستند ای زید؛ آیا زنانش از اهل بیتش به حساب می آیند؟ گفت: از اهل بیتش؛ ولی کسی که صدقه بر او حرام است. گفت: ای زید چه کسانی هستند؟ گفت: آل علی، و آل عقیل و آل جعفر، و آل عباس.

دکتر عصام، تا الآن نظر امام طوفی در مورد آیه تطهیر و حدیث کساء را برای من ذکر نکردی! نظر امام طحاوی در مورد آیه تطهیر و حدیث کساء را من گفتم: که کسانی غیر از امام طحاوی وجود دارند که این سخن را گفته اند که آیه تطهیر در مورد علی و حسن و حسین فاطمه است با این همه توضیحات تو به کجا می خواهی برسی؟! آنان اهل بیت نبی هستند خوب حالا که چه بشود؟ آیا تو می خواهی وقت را به خاطر این کلمات تلف کنی و مردم خسته بشوند و بروند؟! وقت من را با این حرف هایت تلف نکن، باید در این مسئله تسلیم تو شوم و بعد از آن دوباره همین حرف هایت تکرار کنی؛ چرا نظر امام طحاوی را نمی پذیری و نظر امام ابن تیمیه را می پذیری؟ دکتر عصام، وارد موضوع بحث شو! بگو حديث كساء دلالت بر چه چیزی دارد؟ وارد موضوع بحث شو، با این حرف هایت مردم از این مناظره خسته می کنی، خواهش می کنم یک مناظره علمی و روشمند باشد آن چه را که تو از دلایل آیه تطهیر و حدیث کساء داری به من بگویی و آن چه من در مورد آیه تطهیر و حدیث کساء دارم به تو بگویم، باید به من بگو آیه تطهير وحديث كساء دلالت دارد بر این چنین! از تو تعجب می کنم که می گویی حدیث کساء پنج جلسه طول می کشد به خدا قسم با این روش تو صد جلسه لازم است نه پنج جلسه، دکتر عصام، حدیث کساء بر چه چیزی دلالت دارد؟!

ص: 344

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

حالا نوبت تو. بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

پاسخ دکتر عصام العماد:

دکتر عصام العماد:

شیخ عثمان، امام ابن جوزی گفته بسیاری از ائمه اهل تسنّن هم عقیده با شیعه دوازده امامی در مورد نزول آیه تطهیر در مورد اهل کساء هستند.

قضیه، قضیه شیعه دوازده امامی نیست برادر من اختلافاتی که بین تو و شیعه دوازده امامی را در کویت بوده روی این مناظره تأثیر می گذارد! در حالی که تو باید اگر می خواهی آیه تطهیر و حدیث کساء خوب بفهمی باید از جو حاکم میان تو و شیعه دوازده امامی بیرون بروید و در جو حاکم بر پیامبر هنگام نزول آیه تطهیر و هنگام صدور حدیث کساء زندگی کنی، و خود را در جای پیامبر قرار بدهی، در جو حاکم حدیث پیامبر قرار بدهی و در زمان گفتن حدیث کساء قرار بدهید. اختلافات خود را با شیعه دوازده امامی را! رها کن در حقیقت برایم مهم نیست که شیعه دوازده امامی، در مورد آیه تطهیر و در مورد حدیث کساء چه گفته اند، برای من سخنان رسول خدا مهم است.

من وهابی بودم و شیعه دوازده امامی برای من هیچ نقشی ندارد؛ بلکه عموها و برادر ها و همه فامیل های من یا این که شیعه دوازده امامی را تکفیر می کنند یا این که شیعه دوازده امامی را نمی شناسند! آن چه که برای من مهم است این که رسول خدا چه گفته است، حتی همسرم تا چند مدت پیش شیعه دوازده امامی را تکفیر می کرد، بعضی از دوستانم شیعه دوازده امامی را تکفیر می کردند برای من آن چه را که رسول خدا سخن فرموده مهم است.

تو سخنان پیامبر در مورد اهل بیت مطهرین را نمی فهمی؛ چون تو گفته های شیعه دوازده امامی را در مورد اهل بیت مطهرین را مد نظر قرار دادی! شیخ عثمان، برو به سراغ سخنان رسول خدا، به سراغ گفته های امام طحاوی، برو به سراغ گفته های امام ابن جوزی اگر تو با شیعه دوازده امامی

ص: 345

ها در کویت مشکل داری یا بعضی از اختلاف بین تو و شیعه دوازده امامی ها اختلاف شخصی وجود دارد، اختلافات شخصی خود با شیعه دوازده امامی در کشور کویت را داخل این مناظره نکن.

پاسخ سؤال (5) عثمان الخمیس در دوازدهمین مناظره

امام ابن جوزی (رضوان الله علیه) آیه تطهیر در شأن رسول خدا صلی الله علیه و اله، علی، فاطمه، حسن، حسین نازل شده

امام اهل تسنّن امام ابن جوزی رضوان الله علیه در کتابش زاد المسیر در جزء ششم، صفحه 381 ، می گوید زمانی که اقوال اهل تسنن را در مورد آیه تطهیر و حدیث کساء ذکر می کردند: آیه تطهیر در شأن رسول خدا صلی الله علیه و آله و علی و فاطمه و حسن و حسین نازل شده بود. این نظر امام ابن جوزی است، سپس، امام ابن جوزی گفتند: صحابی جلیل ابوسعید خدری و انس بن مالک و عایشه و ام سلمه قایل به این قول بودند. این نظر زنان پیامبر که آنان معتقد بودند که همسران پیامبر از مصادیق اهل بیت در آیه تطهیر نیستند زنان پیامبر این را می گویند، و این نظر همسران پیامبر در مورد آیه تطهیر بر اساس نظر امام ابن جوزی است.

شیخ عثمان، تو را به خدا چه باید بکنم؟ من وهابی بودم؛ امّا به وسیله امام ابن جوزی رضوان الله علیه، به وسیله امام طحاوی، به وسیله ام سلمه (خدا از همگی خشنود باد)، به وسیله عایشه به وسیله ابی سعید خدری رضوان الله علیه به مذهب شیعه دوازده امامی منتقل شدم؛ چرا تو به شیعه دوازده امامی ها در اختلافات خود به سر می بری؟ رها کن این اختلافاتی که بین تو و شیعه دوازده امامی ها وجود دارد، من می گویم: برای من اختلافات میان تو و شیعه دوازده امامی ها مهم نیست. ما در کشور یمن شیعه دوازده امامی نداریم؛ لذا من هیچ کینه ای نسبت به شیعه دوازده امامی ها ندارم، و هم چنین چون من وهابی بودم و اکثریت نزدیکان و دوستان من وهابی یا اهل تسنّن هستند، بنابراین، من نیز هیچ کینه ای نسبت به وهابیت یا نسبت به اهل تسنّن ندارم.

ص: 346

شیخ عثمان، اگر اختلافات شخصی و دشمنی شخصی با شیعه دوازده امامی ها داری؛ چون در کویت شیعه دوازده امامی ها و اهل تسنن و وهّابیت وجود دارد، و میان تو و شیعه دوازده امامی ها در کشور کویت اختلافات و جدل های و عداوت شخصی و جود دارد.

در واقع تو کلام زید بن ارقم رضوان الله علیه را نفهمیدی - و آن زمانی که در مورد اهل بیت از او به شکل عام پرسیده شد یعنی از زید بن ارقم در مورد اهل بیت مطهرین و در مورد اهل بیت غیر مطهرین و کسانی که صدقه بر آنان حرام گشته است پرسیده شد چه کسانی هستند؟، زید بن ارقم رضوان الله علیه در جواب گفتند اهل بیت به مفهوم عام یعنی اهل بیت مطهرین و اهل بیت غیر مطهرین شامل آل علی، و آل عقیل و آل جعفر، و آل عباس و همه سادات و همه بنی هاشم می شود. این نظر تمام مسلمین حتی شیعه دوازده امامی ها است.

برادر من شيخ عثمان، فرق بگذار بین کسانی که صدقه بر آنان حرام شده که شامل همه سادات بنی هاشم و بین کسانی که عدل قرآن و سنّت و هم سو و هم وزن قرآن و سنّت هستند همان گونه که امام ابن حجَر هیتمی مکّی رضوان الله علیه آن را گفته آنان همان کسانی هستند که ثقل، مانند ثقل اوّل که شامل قرآن و سنّت پیامبر، و آنان ثقل دوم بعد از قرآن و بعد از سنّت پیامبر است چه ربطی دارد به مسئله تحریم زکات بر همه سادات و همه بنی هاشم در مسئله مطهرین و برگزیده از اهل بیت؟ رابطه و علاقه کسانی که صدقه زکات بر آنان حرام شده با مطهرین چیست؟ متأسفانه تو خیلی خوب این قضیه را نمی فهمی.

زکات دادن خانم فاطمه رضوان الله علیه به او حرام است که در حال حاضر در قرن بیستم و زنی که منتسب به اهل بیت غیر مطهرین است زکات بر آن حرام است آیا جایگاه خانم فاطمه را به او می دهیم؟ آیا به خاطر این که در حرمت زکات دادن به آن زن را هم طراز خانم فاطمه باید بدانیم؟ نظر زید بن ارقم رضوان الله علیه را سعی کن بفهمی از زید بن ارقم در مورد اهل بیت مطهرین و اهل بیت غیر مطهرین یعنی از همه سادات و بنی هاشم سؤال شد، آنان چه کسانی هستند که زکات بر آنان حرام است، همه مسلمین قائلند که دادن زکات به بنی هاشم و سادات حرام است.

ص: 347

شیخ عثمان، زید بن ارقم در مورد این که چه کسانی اهل بیت مطهرین هستند سؤال نشد؟ از او سؤال نشد که چه کسانی اهل کساء هستند؟ یا اهل بیت در حدیث کساء چه کسانی هستند؟ یا مطهرین از اهل بیت چه کسانی هستند؟ بلکه از زید بن ارقم سؤال شد اهل بیت به مفهوم عام و به معنای کلی چه کسانی هستند؟ به معنای عام کلمه اهل بیت، به معنای لغوی اهل بیت کسانی که صدقه، زکات بر آنان حرام است. من به تو بگویم نظر من و تو در این جلسه در مورد اهل بیت مطهرین که خداوند آنان را برگزید؛ لذا من از تو می خواهم مراجعه کنی به شرح های صحیح امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه در بیان معنای نظر زید بن ارقم، شیخ عثمان، در نظر زید بن ارقم دقّت کن. و سعی کن در مورد سخنان زید بن ارقم تجدید نظر داشته باشی، نظر زید بن ارقم رضوان الله علیه قوی است و هرگز نمی توان آن را تضعیف کرد؛ ولی باید درباره نظر او تأمل و دقت کرد. موضوع و نظر زید بن ارقم با موضوع این جلسه فرق می کند، به خاطر این که من در مورد اهل بیت مطهرین صحبت می کنم و زید بن ارقم رضوان الله علیه در مورد اهل بیت مطهرین و اهل بیت غیر مطهرین حرف می زند، من از اهل بیت مطهرین که خداوند آنان را برگزید صحبت می کنم، کسانی که خداوند آنان را تطهیر کرد کسانی که آنان را برگزید نه از مفهوم و معنای اهل بیت در مفهوم عرب های جاهلی قبل از نزول قرآن و قبل از صدور حدیث کساء تو باید میان حرف من و حرف زید بن ارقم فرق بگذاری و بین این دو حرف و صحبت خلط نکن، بین دایره مطهرین اهل بیت و دایره غير مطهرين اهل بیت خلط نکن.

شیخ عثمان، من به تو می گویم: چرا بین حرف های زید بن ارقم و بین موضوع صحبت من در این مناظره فرق نمی گذاری، موضوع مناظره من عبارت از فرق بین دایره مطهرین از اهل بیت با دایره غیر مطهرین از اهل بیت است! و موضوع زید بن ارقم یک چیزی دیگر است.

رفیق موسوی مجری شیعه:

حالا نوبت تو بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

ص: 348

شیخ عثمان الخميس:

دکتر عصام، من نسبت به روایت زید بن ارقم رضوان الله علیه برای تو می خوانم تا این که نگویی از زید بن ارقم در مورد کسانی که صدقه بر آنان حرام شده پرسیده اند. زید بن ارقم گفت: رسول خدا فرموده: دو چیز گران بها در بین شما گذاشتم اول آنان کتاب خداست و در آن برکت و نور است، پس، تمسک بجویید به کتاب خدا آنان را تشویق کرد به کتاب خدا و آنان را به آن ترغیب کرد سپس، گفت: و اهل بیت من که خدا را به شما یاد آوری می کنم به اهل بیتم، خدا را به شما یاد آوری می کنم در حق اهل بیتم، از زید بن ارقم سؤال شد چه کسانی اهل بیت پیامبر هستند؟ زید بن ارقم جواب داد و گفت: اهل بیت پیامبر کسانی هستند که صدقه بر آنان حرام شده! سپس، زید بن ارقم گفت: آنان خاندان علی و خاندان عقیل و خاندان جعفر و خاندان عباس، همه آنان صدقه بر آنان حرام شده، گفت.

پس، زید بن ارقم آنان را کسانی که صدقه بر آنان حرام است معرفی کردند، حدیث دیگر نیز شبیه به این الفاظ آمده، زید بن ارقم از پیامبر شنیدم که در مورد اهل بیتش فرموده: کسی که از اهل بیتم تبعیت کند بر هدایت است و کسی که اهل بیتم را رها کند بر گمراهی است سپس از زید بن ارقم سؤال شد اهل بیت پیامبر کیستند؟ زنانش؟ زید بن ارقم در جواب این سؤال گفت: زن در یک برهه از زمان همراه مرد بوده بعد او را طلاق دهد، پس، نزد خانواده و فامیل خود بر می گردد.

دکتر عصام، خواهش می کنم خودت روایت زید بن ارقم را از کتاب صحیح امام مسلم بخوان، خواهی دید این که در آن روایت از زید بن ارقم رضوان الله علیه سؤال شد صدقه بر چه کسانی حرام شده؟ گفت: خاندان علی و خاندان عقیل و خاندان جعفر، امیدوارم دکتر عصام، از صحیح امام مسلم حدیث و روایت زید بن ارقم را الآن بخوانی، با ذکر صفحه و چاپ ان شاءالله تبارک و تعالی و من همان صفحه را که می گویی را در برابر خودم بیاورم ان شاء الله الآن دکتر عصام وارد موضوع شوی و حرف و صحبت مفیدی را از تو بشنوم ان شاء الله تعالی.

رفیق موسوی مجری شیعه:

بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

ص: 349

دکتر عصام العماد:

به خاطر این که وقت را تلف نکنم جزء و صفحه و شماره را ذکر نمی کنم؛ ولی شماره حدیث را بر طبق شماره گذاری خدمتگزار سنّت پیامبر شیخ فؤاد عبدالباقی رضوان الله علیه، حدیث را طبق شماره گذاریش در حقیقت شیخ فؤاد عبدالباقی شیخ بزرگ شماره گذاری احادیث راستین پیامبر است. شیخ فؤاد عبدالباقی ذکر کرد حدیث و سخنان زید بن ارقم در کتاب مسند امام احمد بن حنبل رضوان الله علیه را به سند امام مسلم نیشابوری. برادر زاده زید بن ارقم به عمویش زید بن ارقم گفت: ای عموی من زید بن ارقم خیرات و خوبی های بسیار زیاد بدست آوردی از آن جمله توفیق دیدار رسول خدا صلی الله علیه و آله نصیبت شده و از پیامبر حدیث شنیدی و در رکاب رسول خدا با دشمنان خدا نبرد کردی و پشت سری آن حضرت نماز اقامه کردی، اینک از رسول خدا حدیثی از آن حضرت شنیدی برای من روشن کن، زید بن ارقم به برادر زاده اش گفت: ای برادر زاده. سوگند به خدا که شده ام و روزگارم به درازا کشیده است و اجلم نزدیک است، و بعضی از چیز های که از رسول خدا شنیدم را فراموش کردم؛ ولی در عین حال آن چه را که برای تو ایراد می کنم بپذیری و آن چه را که روشن نمی کنم، مرا به بیان آنان تکلیف ننمایی، و بعداً زید بن ارقم به برادر زاده اش گفت: یک روز رسول خدا بین ما سخنرانی کرد در جایی که نامیده می شود خم، بین مکه و مدینه، اوّل حمد ستایش خداوند را گفت: و موعظه کرد و فرموده: ای مردم من بشری هستم مانند شما نزدیک است فرستاده خدا سراغ من بیاید و من دعوت او را اجابت کنم، اینک پیش از آن که دعوت حق را اجابت کنم و از این دنیا رحلت کنم، من نزد شما دو چیز گران بها می گذارم اوّلی کتاب خداوند (قرآن) وسیله هدایت شماست و نوری است که جلو راه را روشن می سازد، کتاب خداوند را بگیرید و به آن ملتزم باشید و به آن تمسّک بجویید و آن را دستاویز نجات خویش قرار دهید. رسول خدا صلی الله علیه و آله تا آن جا که لازم بود مردم را به فراگیری قرآن و عمل به دستورات قرآن تشویق و ترغیب کرد سپس فرموده یکی دیگر از دو چیز گران بها اهل بیت من است شیخ عثمان دقت کن پیامبر می:گفت پیامبر قبل از این که اهل بیت خود را یاد آوری کند :گفت: دو ثقل قرآن و اهل بیتم ،سپس پیامبر می گفت: خدا را به شما درباره اهل بیتم یاد آوری می کنم، به عبارت دیگر شیخ عثمان، پیامبر می گوید: و اهل بیت من، کلمه اهل بیت من بعد از ذکر قرآن کریم آورد، یعنی

ص: 350

پیامبر بعد از امر به تمسّک به قرآن و تمسّک به اهل بیت بعداً رسول خدا گفت: از اهل بیتم غفلت نکنید و اهل بیتم را فراموش نکنید و همیشه اهل بیتم را یاد آوری کنید و از وجود ارزنده اهل بیتم کمال استفاده را بکنین، یعنی پیامبر اهل بیت را ذکر کرد همراه با قرآن؛ ولی نمی دانم این مسئله از عثمان پنهان مانده است! شیخ عثمان، رسول خدا بعد از این که قرآن را ذکر کرد و گفت: و اهل بیتم، سپس، بعد از آن زید بن ارقم گفت: پیامبر فرموده: خدا را به شما یاد آور می شوم در اهل بیت من؟ نمی دانم آیا شیخ عثمان مثل مسیحی ها 1=1+1+1 یعنی 1=3، رسول می گوید: ثقلین آیا 1=2 است؟ چرا که تو گفتی: مراد پیامبر تمسّک جستن به یک ثقل آن هم قرآن و امر به تمسّک جستن به دو ثقل نکرده؟ ولی زمانی که رسول خدا گفت: دو ثقل یعنی دو چیز داریم، آیا پیامبر تمسّک جستن به یک ثقل آن هم قرآن و امر به تمسّک جستن به دو ثقل نکرده؟ ولی زمانی می گفت: دو ثقل یعنی دو چیز داریم، آیا پیامبر به علم ریاضیات شناخت نداشتند می گوید: دو ثقل، سپس، اراده کند به آن قرآن را یعنی یک ثقل؟ با علم به این که پیامبر قبل از این که یاد آوری بکند به اهل بیت را گفته قرآن و اهل بیتم همان گونه که در کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری آمده، سپس، پیامبر می گفت: اذکرکم - یعنی بعد از امر به تمسّک جستن به اهل بیت و قرآن گفت: اذکرکم الله فی اهل بیتی، اذكركم الله فی اهل بیتی، اذکرکم الله فی اهل بیتی؛ چون رسول خدا می دانستند افرادی همانند شیخ عثمان، خواهد آمد و خواهد گفت: ما فقط ملتزم می شویم به قرآن و سنّت، و فقط ثقل اوّل را مد نظر خود قرار می دهیم و پیامبر می دانست کسی این جرئت را پیدا نمی کند قرآن را انکار کند یا حجیت سنّت پیامبر را انکار کند؛ ولی پیامبر می دانست بعد از او مردی خواهد آمد که می گوید: ما به قرآن و سنّت پیامبر تمسک می جوییم و اهل بیت را رها می کنیم. آن گاه اهل بیت با قرآن و سنّت پیامبر مخالفت ورزیدند و از آن دو جدا شدند!! امام شافعی پیروی کرد از قرآن و سنت پیامبر کرد؛ ولی اهل بیت مطهرین با قرآن و سنت پیامبر مخالفت کردند

پاسخ سؤال (13) عثمان الخمیس در دوازدهمین مناظره

سپس، برادر زاده زید بن ارقم از عمویش زید بن ارقم سؤال کرد: عموی من زید بن ارقم چه کسانی اهل بیت پیامبر هستند - رحمت خداوند بر زید که حقیقت را کشف کرد آیا همسران

ص: 351

پیامبر اهل بیت پیامبر می باشند؟ زید بن ارقم در جواب گفت: آری، همسران رسول خدا صلی الله علیه و آله از اهل بیت پیامبر هستند؛ ولی اهل بیت پیامبر در حقیقت کسانی هستند که پس از رسول خدا صلی الله علیه و آله صدقه بر آنان حرام است، باز برادر زاده زید بن ارقم از عمویش زید بن ارقم سؤال کرد: عموی من زيد بن ارقم اهل بیت پیامبر چه کسانی هستند زید بن ارقم در جواب برادر زاده اش گفت: آل على، آل عقیل، آل جعفر و آل عباس برادر زاده زید بن ارقم از عمویش زید بن ارقم سؤال کرد: آیا صدقه بر همه آنان که ذکر کردی حرام است؟ زید بن ارقم در جواب برادر زاده اش گفت: بلی.

در حدیث دیگر برادر زاده زید بن ارقم از عمویش زید بن ارقم سؤال کرد: آیا همسران رسول خدا از اهل بیت پیامبر هستند؟ زید بن ارقم در جواب برادر زاده اش گفت: خیر. سپس، زید بن ارقم اضافه کرد، به خدا سوگند زن با همسر خود عصر و روزگاری زندگی می کند سپس، طلاق می گیرد و به سوی پدرش و قومش بر می گرد، اهل بیت رسول خدا ریشه و اصل او از خویشان می باشند که صدقه بر آنان بعد از رسول خدا حرام است.

شیخ عثمان، زید بن ارقم دو جواب به برادر زاده اش داده یک بار به برادر زاده اش گفت: همسران رسول خدا از اهل بیت پیامبر هستند، و یک بار دیگر به برادر زاده اش گفت: همسران رسول خدا از اهل بیت پیامبر نیستند.

پس، شیخ عثمان، نتیجه می گیرم که زید بن ارقم در جواب به سؤال برادر زاده اش استدراک کرد. شیخ عثمان، امام مسلم نیشابوری، ببخشید امام نووی در شرحش بر کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری گفت: استدراک زید بن ارقم در جواب به برادر زاده اش دلالت بر این که به نظر زید بن ارقم با برادر زاده اش گفت: همسران پیامبر جزء اهل بیت مطهرین پیامبر نیستند.

شیخ عثمان، زید بن ارقم با برادر زاده اش در مورد مفهوم عام اهل بیت صحبت کرد و گفت، این مفهوم عام اهل بیت که شامل مطهرین اهل بیت و غیر مطهرین اهل بیت و آن کسانی هستند که صدقه بر آنان بعد از او حرام است یعنی زید بن ارقم صحبت کرد از یک حکم شرعی است، یعنی زید بن ارقم با برادر زاده اش صحبت و حرف از اهل بیت مطهرین پیامبر که عدل قرآن و هم وزن قرآن هستند نمی گوید، زید بن ارقم رضوان الله علیه با برادر زاده اش صحبت و حرف از اهل بیتی که

ص: 352

صدقه بر آنان حرام است می گوید، زید بن ارقم با برادر زاده اش پیرامون دایره اهل بیت مطهرین حرف نمی زند. برادر زاده زید بن ارقم از عمویش زید بن ارقم از اهل بیت مطهرین سؤال نکرد؟ بلکه سؤال برادر زاده زید بن ارقم از عمویش زید بن ارقم از اهل بیت به شکل عمومی بود.

شیخ عثمان، مسئله این که تو باید بدانی اهل بیتی که زید بن ارقم برای برادر زاده اش مطرح کرد مسئله اهل بیت به مفهوم عام یعنی اهل بیتی که صدقه بر آنان حرام است، زید بن ارقم در جواب با برادر زاده اش ذکر نکرد اهل بیتی که آنان عدل قرآن و هم وزن قرآن هستند و اونایی که خداوند آنان را برگزید و پاک گردانید، زید بن ارقم از حکم یک مسئله شرعی که حکم فقهی است که همه مسلمانان بر آن اجماع دارند.

شیخ عثمان، برگرد و مراجعه کن به شرح های کتاب صحیح امام مسلم که بیشتر از پنجاه شرح است ببین چه چیز ذکر کرده اند مسئله تحریم صدقه بر اهل بیت یک مسئله است که مربوط معنای لغوی و معنای عرفی و معنای عام و معنای شامل اهل بیت می شود صدقه بر اهل بیت مطهرين حرام است همان گونه که بر اهل بیت غیر مطهرین حرام است، هم چنان صدقه نیکو کاران و صالحین اهل بیت حرام است، و صدقه بر نا پاکی ها و گناه کاران اهل بیت حرام است. پس، باید بفهمی که حرف های زید بن ارقم با برادر زاده اش در مورد اهل بیت مطهرین و اهل كساء نیست به همین علّت امام طحاوی بین حرف های زید بن ارقم با برادر زاده اش در مورد اهل بیت و سخنان رسول خدا در حدیث کساء تمییز می کرد و امام طحاوی از حدیث کساء فهمیده به همین صورت که شیعه دوازده امامی ها حدیث کساء فهمیده اند، و در این مورد امام طحاوی می گوید: اهل بیت همان پنج نفر هستند، و آن چیزی است که شارحان حدیث کساء فهمیده بودند، و مانند حدیث کساء حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفر هر دو این حدیث از مطهرین اهل بیت سخن می گویند نه از همه اهل بیتی که صدقه بر آنان حرام شده، نه اهل بیت به معنای لغوی و معنای عرفی و معنای عام و معنای شامل مراد است. پیامبر بعد از حدیث ثقلین، بعضی از شارحین حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفر که در کتاب صحیح امام مسلم وارد شده می گویند: پیامبر حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفر که امام مسلم

ص: 353

این حدیث را در باب امارت ذکر کرده در غدیر خم در همان مکانی که حدیث ثقلین را ذکر کرد و فرموده: (دین محفوظ باقی می ماند به وسیله دوازده نفر)، لا یزال الدین محفوظا باثنی عشر، یعنی به عبارت دیگر اهل بیت مطهرین را مضیق و معین و محصور کردند.

و امام اهل تسنن ابن حجَر هیتمی مکّی رضوان الله علیه گفته: کلمه ثقلین به معنای حفظ کردن است، همان گونه که حفظ جهان بر اساس آیات قرآن به جن و انس است؟ حفظ کردن دین توسط اهل بیت مطهرین و قرآن و سنّت پیامبر است. اولاً حفظ کردن دین توسط قرآن است. ثانیاً حفظ کردن دین توسط سنت پیامبر است و ثالثاً حفظ کردن دین توسط اهل بیت مطهرین است. حفظ دین به وسیله دوازده نفر است دین محفوظ باقی می ماند به وسیله دوازده نفر و شارحین حدیث پیامبر خلفای بعد از من دوازده نفر که در صحیح امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه ذکر شده، گفته اند که پیامبر حدیث خلفای بعد از من دوازده نفر را ذکر کرد در غدیر خم و هم چنین حدیث ثقلین را نیز ذکر کرد در غدیر خم آیا هر سه حدیث را در غدیر خم دلالت ندارد بر این که پیامبر در مورد؟ آیا دلالت دارد یا نه؟ مسئله روشن است.

شیخ عثمان، زمانی که به بحث اهل بیت در حدیث خلفای بعد از من دوازده نفر برسم توسط دلایل قوی که از کتاب های اهل تسنن و کتاب های وهابی ها به دست آوردم برای تو اثبات می کنم که حق در فهم و در درک اهل بیت در حدیث خلفای بعد از من دوازده نفر با شیعه دوازده امامی ها است، و ثابت می کنم که اهل تسنّن و وهابی ها حدیث خلفای بعد از من دوازده نفر را درک نکرده اند؛ ولی الآن جایگاه بحث حدیث خلفای بعد از من دوازده نفر نیست.

رفیق موسوی مجری شیعه:

بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

دکتر عصام، از زید بن ارقم سؤال می پرسند در مورد اهل بیت که پیامبر امر کردند به تمسّک جستن و چنگ زدن به آنان که عدل قرآن (ثقل دوم) هستند، چه کسانی هستند ای زید بن

ص: 354

ارقم؟ ولی زید بن ارقم در جواب سؤال به سؤال کننده می گوید: من در مورد حکم فقهی به تو جواب می دهم! اهل بیت پیامبر خاندان علی و خاندان عباس و خاندان عقیل و خاندان جعفر هستند! این حرف های تو در حقیقت اصلاً قابل قبول نیست ای دکتر عصام، بعداً تو به من می گویی مراجعه کن به شرح های کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری که بالغ بر پنجاه شرح است! ای برادر من، پنجاه شرح برای کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری با این که من سنّی مذهب هستم نمی شناسم.

و هم چنین دکتر عصام، شروع کردی به حرف زدن در مورد حدیث ثقلین تو می خواهی از آیه تطهیر و حدیث کساء بیرون بروی! و به سراغ حدیث ثقلین بروی. آیا مگر تو از حدیث کساء تطهیر مطلب نمی گویی، برای چه الآن تو از حدیث ثقلین حرف زدی، هیچ مانعی وجود ندارد حرف بزن از حدیث ثقلین تا ببینم آیا حدیث ثقلین من را به سمت تشیع دوازده امامی دعوت و راهنمایی می کند. اگر این جوری است پس چرا امام مسلم نیشابوری شیعه نشد با این که خودش حدیث ثقلین را در کتابش ذکر کرد است؟

رفیق موسوی مجری شیعه:

بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

بحث من در مورد حدیث کساء است هنوز چندین جلسه پیرامون حدیث کساء حرف دارم؛ ولی من به حدیث ثقلین به طور مؤّقت منتقل شدم به خاطر این که تو حدیث ثقلین را ذکر کردی؛ چرا که تو به حدیث ثقلین اشاره کردی، یعنی تو حدیث زید بن ارقم ذکر کردی، وحدیث زید بن ارقم حدیث کساء نیست؛ بلکه حدیث زید بن ارقم همین حدیث ثقلین است، تو گفتی: در حدیث زید بن ارقم که آن اهل بیت (ثقل دوم) ذکر نشده! من برای تو حدیث زید بن ارقم نقل کردم و ذکر کردم حدیث زید بن ارقم در مسند امام احمد بن حنبل به سند امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه را که در آن از اهل بیت ذکر کرده بود، سپس، پیامبر فرموده: اذكركم في اهل البيت، من حديث ثقلین یعنی حدیث زید بن ارقم را ذکر کردم تا به حرف های تو در مورد آن جواب بدهم.

ص: 355

و تو گفتی: از زید بن ارقم از اهل بیت پیامبر که باید به آنان تمسک بجویم سؤال نشد! از دایره محدوده مطهرین از اهل بیت سؤال نشد و این درست است، و تو حرف های من را تأیید می کنی، بله به این مسائل از او سؤال نشد، از او به شکل مطلق سؤال شد، که زید بن ارقم جواب دادند، به آن جوابی که امروزه مشهور است آل علی و آل عباس و آل عقیل و آل جعفر، از زید بن ارقم سؤال نشد اهل بیت مطهرین چه کسانی هستند؛ بلکه از او سؤال شد اهل بیت او چه کسانی هستند؟ که جواب دادند آنان کسانی هستند که صدقه بر آنان حرام است. خیلی روشن است که او از یک قضیه شرعی حرف می زند، کسانی که صدقه بر آنان حرام است؟ جواب زید بن ارقم باعث شد که سؤال، سؤال کننده ( سؤال برادر زاده زید بن ارقم) آشکار شود، که از جواب زید بن ارقم به سؤال برادر زاده اش را من فهمیدم به این که سؤال برادر زاده زید بن ارقم در مورد اهل بیت پیامبر به مفهوم عام که شامل اهل بیت مطهرین پیامبر و اهل بیت پیامبر غیر مطهرین می شود، یعنی من از عبارت زید بن ارقم اهل بیت کسانی هستند که صدقه دادن به آنان حرام است، متوّجه شدم که منظور زید بن ارقم از اهل بیت در این جا اهل بیت غیر مطهرین است؛ چون زید بن ارقم گفت: اهل بیت پیامبر کسانی که صدقه بر آنان حرام است نه اهل بیتی که عدل قرآن و هم وزن کتاب خدا هستند، کسانی که پیامبر بعد از حدیث ثقلین آنان را ذکر کرد همان گونه که در صحیح امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه آمده، گفت: دین محفوظ باقی می ماند به وسیله دوازده نفر است)، لا يزال الدين محفوظاً به اثنى عشر آیا تو (شیخ عثمان) می خواهی دایره و محدوده و گستره اهل بیت مطهرین را گسترش دهی تا هر که آمد را از اهل بیت مطهرین بشماری آیا می خواهی من محدوده اهل بیت مطهرین با محدوده اهل بیت غیر مطهرین را بیامیزی و خلط کنی؛ چرا قرآن این مسئله را در قضیه اهل بیت ابراهیمی که مطهرین و برگزیده پیاده نکرد و هر که بیاید را داخل در اهل بیت مطهرین ابراهیم نکرد؟! چرا خداوند از اهل بیت ابراهیم اسماعیل و اسحاق را برگزید و مطهرین گردانید؟

آیا شأن و منزلت حضرت مریم (علیها السلام) و بقیه زنان آل عمران را یکسان است؟

چرا خداوند از اهل بیت عمران مریم را برگزید و مطهرین گردانید؟

شیخ عثمان؛ چرا می خواهی محدوده اهل بیت مطهرین را برای هر که آمد قرار دهی؟!

ص: 356

من می گویم: اهل بیت مطهرین، بله ذریه و نسل حسن و حسین (سادات) از اهل بیت هستند؛ ولی پناه بر خدا که همه ذریه و نسل حسن و حسین (سادات) از مطهرین اهل بیت باشند پناه بر خدا که همه آنان ثقل دوم بعد از قرآن و سنّت پیامبر باشند! آیا تو واقعاً می خواهی بگویی شأن و منزلت حضرت مریم (علیها السلام) و بقیه زنان آل عمران را یک سان است آیا م یخواهی شأن و مقام خانم فاطمه رضوان الله علیه را با زنان بنی هاشم یک سان بدانی، آیا می خواهی بگویی خانم فاطمه مانند بقیه زنان بنی هاشم است.

آیا شأن و مقام خانم فاطمه (رضوان الله علیه) را با زنان بنی هاشم یکسان است؟

آیه تطهیر با حدیث کساء باعث شد بسیاری از وهابی ها و اهل تسنن به تشیع متحوّل شوند

شيخ عثمان، من فقط می خواهم قبل از این که وارد بحث از حدیث دیگری غیر از حدیث کساء شوم، حرف های فراوان دارم، همان طور که تصور می کنی قضیه ساده نیست، قضیه حدیث کساء قضیه برگشتن من از وهّابیت و وارد مذهب شیعه دوازده امامی شدن است! قضیه انتقال و دگرگونی من است، از آیه تطهیر نباید خیلی ساده رد شد و عبور کرد، نباید خیلی راحت از آن عبور کرد، نه به خدا قسم من با آن آیه و به حدیث کساء کار زیادی دارم و باید بر آن آیه و این حدیث مکث کرد مسئله این که زمانی که وهابی بودم با بی توجهی از کنار آن آیه و این حدیث می گذشتم؛ چرا که من در فضایل اهل بیت تأمل نمی کردم اما آیه تطهیر با حدیث کساء باعث شد بسیاری از وهابی ها متحوّل شوند و بسیاری از اهل تسنن به مذهب شیعه دوازده امامی پناه برده اند؛ لذا برادر شیخ عثمان، من می خواهم بر آیه تطهیر و بر حدیث کساء درنگ کنم تا تو بدانی اهل بیت مطهرین در مورد حدیث کساء سخنانی بسیار مهمی دارند و در مورد آیه تطهیر سخنانی زیاد دارند. شیخ عثمان، اهل بیت مطهرین از این آیه تطهیر و حدیث کساء خیلی راحت نگذشتند و بسرعت عبور نکردند! آن گاه تو نسبت به آیه تطهیر و نسبت به حدیث کساء همانند نگاه من به آیه تطهیر و نگاه من به حدیث کساء زمانی که وهابی بودم، فقط نگاه من به آیه تطهیر و حدیث كساء لقلقه زبان بود و به سرعت از این آیه و آن حدیث می گذشتم و در قول پروردگار:

﴿ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِيراً﴾ (سوره احزاب: 33).

ص: 357

خدا چنین می خواهد که رجس هر آلایش را از شما خانواده نبوت ببرد و شما را از هر عیب پاک و منزّه گرداند.

تأمل نمی کردم. امّا الآن نگاه من نسبت به آیه تطهیر و نسبت به حدیث کساء یک نگاه علمی و عملی است، معنای انما چیست آیا (إنَّما) مفید حصر است یا مفید حصر نیست؟ بعداً بروم سراغ تأکید دیگری (ليذهِبَ ) و بعداً و (يطَهِّرَكُمْ تَطهيراً) تأكيد سومى و بعداً بروم سراغ بحث چهارمین در مسئله اهل بیت مطهرین در آیه تطهیر و حدیث کساء چه کسانی هستند؟ چرا این را حصر کردن؟ چگونه اتفاق افتاد؟ چرا امام طحاوی رضوان الله علیه نظر شیعه دوازده امامی را پذیرفت؟ چرا عثمان، نظر امام ابن تیمیه رضوان الله علیه را پذیرفت؟ چرا شیخ عثمان، نظر بعضی از اهل تسنّن و امام طحاوی را رد کرد؟ چرا شیخ عثمان، مذهب شیعه دوازده امامی را متهم به بدعت گذاری می کرد؛ چرا با این که شیخ عثمان می داند که نظر مذهب شیعه دوازده امامی در مورد آیه تطهیر و در مورد حدیث کساء مانند نظر امام طحاوی است؟ آیا پیروی از امام طحاوی یک بدعت و از بدعت گذاری هاست؟ باید به تو بگویم: مناظره من با تو صد ها جلسه طول خواهد کشید؛ چرا؟ چون من در جلسه اول از جلسات این مناظره

با تو روش مناظره من به برادران وهابی را ترسیم و تعیین و مشخیص کردم، و تو می توانی به جلسه اول این مناظره مراجعه کنی تا ببینی در آن جلسه چه گفتم، من به تو گفتم: مناظره من و تو آیه، آیه و حدیث حدیث بررسی می کنم من برای هر آیه و برای هر حدیث ده ها نکته دارم و در هر نکته نکات فراوانی دیگری دارم؛ چرا که من می دانم قضیه، یک قضیه ساده و پیش پا افتاده نیست.

رفیق موسوی مجری شیعه:

بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

برگردیم سراغ حدیث ثقلین یعنی حدیث زید بن ارقم و حرف های دکتر عصام، که می گفت: به این که از زید بن ارقم در مورد اهل بیت به شکل مطلق سؤال شده بود نه در مورد اهل بیت مطهرین از زید بن ارقم سؤال شده بود.

ص: 358

خوب بنابراین، علی الاطلاق از حدیث رسول خدا سؤال شده بود آیا حرف باید به این شکل گفته شود؟ این گونه عرب حرف می زنند؟ دکتر عصام حرف های تو نه از حیث علمی و نه از حيث عرفى قابل قبول نیست؛ حتّی در حرف های مردم عامی هم هرگز؛ مانند حرف های تو حرف نمی زنند.

دکتر عصام می گوید: زمانی که وهابی بودم. دکتر عصام، تو را به خدا قسم! زمانی که وهابی بودی - همان طور که می گویی اگر در حرف های خود راست گو باشد - می گفتی که تو در آن زمان تکفیر می کردی شیعه دوازده امامی را، و زمانی که شیعه دوازده امامی شدی گفتی تو الآن شیعه دوازده امامی را شناختی! این نشان می دهد که تو در فهم دین دچار غلو بودی، چگونه تکفیر می کردی مردمی را که نمی شناختی؟ چگونه قبل از این که آنان را بشناسی تکفیر می کردی و بعد از تکفیر آنان را شناختی؟ به خدا قسم این چیزها را نه روزی آن را شناختم و نه به آن توجه کردم این روشی که در مناظره کردن با من در پیش گرفته ای به خدا قسم هرگز مثل آن نشناخته ام و نشنیده ام؟ این روش تو در مناظره یک روش من درآوری است که هرگز شایسته نیست به سبک آن مناظره علمی داشته باشیم. بعد از آن دکتر عصام گفت: که امام مسلم در کتاب صحیحش حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفر را ذکر کرد؟

سؤال کننده: شیخ عثمان الخميس:

کجا امام مسلم نیشابوری حدیث پیامبر صلی الله علیه و اله خلفای بعد از من دوازده نفر را ذکر کرد؟ چرا آدرس و شماره صفحه نمی گویی؟

دکتر عصام، می گویی که من عبارت اهل بیتم از حدیث ثقلین (حدیث زید بن ارقم) را پنهان کردم، من هیچ چیزی را پنهان نکردم؛ بلکه اهل بیتی را ذکر کردم، و من در اول جلسه این مناظره آن را گفتم: زمانی که از من سؤال کردی ثقلین در حدیث ثقلین چه کسانی هستند، و گفتی به من جواب بده ثقلین چه کسانی هستند؟ سپس، به تو جواب دادم! ثقلین در حدیث ثقلین قرآن و اهل بیت است! الآن دکتر عصام، می گوید من آن را نگفته ام! من آن را می گویم: و اصلاً از گفتن آن خجالت نمی کشم به خدا قسم با سر بلندی آن را می گویم: و به خداوند متعال تقرّب می جویم توسّط محبت

ص: 359

اهل بیت (خدا از همگی خشنود باد) و الآن تو دوباره حدیث کساء را تکرار می کنی تو خیلی زیاد پیرامون حدیث کساء حرف می زنی، در حدیث کساء چه چیزی وجود دارد؟ در آیه تطهیر چه چیزی وجود دارد؟ چرا تو شیعه دوازده امامی شده ای تا من راه تو را در پیش بگیرم، به خدا قسم می خواهی شیعه دوازده امامی می شوم شیعه علی رضوان الله علیه می شوم به خدا قسم اگر راه و روش تو بر طبق راه و روش علی رضوان الله علیه است، به خدا قسم من هم می خواهم شیعه علی رضوان الله علیه باشم، به خدا قسم اگر راه و روش تو راه و روش علی رضوان الله علیه به خدا قسم می خواهم دست من را در دست تو قرار دهم به خدا قسم من امیدوارم از شیعه علی رضوان الله علیه باشم. از خداوند تبارک و تعالی می خواهم این گونه باشم، ما همان گونه! به خدا قسم امیدوارم از شیعه علی باشم یا از شیعه عثمان یا از شیعه عمر یا شیعه ابوبکر (خدا از همگی خشنود باد) و به خاطر همین تو بر حرف هایی که متوّجه تو ساختم جوابی به من ندادی حرف های که در آن گفتم: زید بن ارقم گفت: کذا و کذا جوابی به من ندادی.

دکتر عصام، وارد بحث شو. اگر تو الآن از دلالت حدیث کساء صحبت نکنی من از موضوع بحث خارج می شوم و در مورد حدیث دیگری صحبت می کنم تا وقت مردم تلف نشود، وقت خیلی سریع می گذرد؛ و برای من و تو حساب می شود.

دکتر عصام، تقوای آلهی پیشه کن و خدا را در نظر داشته باش. نسبت به وقت کسانی که حرف من و تو را گوش می دهند؛ ولی ثمره و بهره ای از آن نمی برند و فایده در این مناظره نمی یابند تا این که شیعی دوازده امامی دستش را در دست سنّی قرار دهد و هدایت شود و با هم وارد مسجد اهل تسنن یا حسینیه شوند، مهم این که با هم توافق کنند و یک بدن واحد در برابر دشمنان خداوند تبارک و تعالی قرار گیرند، من و تو سعی و تلاش کنیم تا این کار را انجام دهیم، خواهش می کنم دکتر عصام، حرف های را وارونه نکن؛ چرا که این روش تو در مناظره با من روش یک انسانی که بخواهد به حقیقت برسد نیست، تو شیعه دوازده امامی را تکفیر کردی در حالی که چیزی در مورد آنان نمی دانستی، و هم چنین تو از زید بن ارقم مطلب می گویی و حال این که چیزی از وی نمی دانی! و به من حرف هایی را نسبت می دهی در حالی که اصلاً من را نمی شناسی، خواهش می کنم بیشتر از این در طرح موضوع ها و عنوان مسائل دقت کن.

ص: 360

رفیق موسوی مجری شیعه:

بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

به خاطر این تهمت ها که به من می زنی خداوند به تو جزای خیر دهد، شیخ عثمان، می گویی که من حرف های بر اساس هوای نفس و تعصّب خود بر عکس و وارونه می کنم، سزاوار نیست فکر تو نسبت به من این باشد، باید نسبت به من حسن ظن داشته باشی، تو در ابتدا گفتی: من دکتر عصام را نمی شناسم، پس، در شخصیت کسی را که نمی شناسی طعنه نزن اول او را بشناس بعد نسبت به او قضاوت کن.

تا زمانی که من را نمی شناسی حق نداری نسبت به اخلاقم طعنه بزنی! در حقیقت من هم تو را نمی شناسم؛ ولی نسبت به تو حسن ظن دارم به خاطر این که تو مسلمان هستی، و از این جهت بود که زمانی که از من سؤال کردند؛ چرا او را شیخ عثمان می نامید و او را به بزرگوار و جلیل وصف می کنی؟ جواب دادم من همیشه نسبت به مسلمان حسن ظن دارم، من بسیاری از دوستان وهابی و عمویم و برادرانم، و همسرم، و خواهرانم، بعضی از آنان از لحاظ دینی بر من برتری دارند و بعضی آنان از حیث علمی بر من برتری دارند. برای همین من نسبت به وهابی ها حسن ظن دارم؛ چرا که اگر خواسته باشم نسبت به وهابی ها بد گمان باشم باید به فامیل خود و دوستان خود بد گمان باشم؛ لذا برادر من شیخ عثمان، خواهش می کنم به من تهمت نزنی و آن چه را که نگفته ام را به من نسبت ندهی! تو می گویی: من به تو حرف های نسبت دادم، در حقیقت این تو هستی که به من حرف های نسبت می دهی آیا حضّار و شنونده ها به عدالت قضاوت خواهند کرد. بعد برادر من، مگر من چه گفته ام تا به این شدت بر من حمله می کنی!؛ ولی خداوند تو را ببخشد و جزای خیر به تو عطا کند.

اما مسئله که گفتی؛ چرا من در مورد حدیث ثقلین یعنی حدیث زید بن ارقم صحبت کردم در حالی که موضوع این مناظره آیه تطهیر و حدیث کساء می باشد، من فقط در این مناظره برگشتم و به سؤال های تو جواب دادم؛ ولی من برای بحث از حدیث ثقلین احتیاج به زمان زیادی دارم

ص: 361

و باید در حدیث ثقلین درنگ کنم شاید بیشتر از بیست جلسه طول بکشد و ان شاء الله وقتی که که زمان آن فرا برسد پیرامون حدیث ثقلین با تو مناظره خواهم کرد؛ امّا در مورد آن چه به حديث كساء مرتبط است سؤال کردی، گفتی: چه کسانی از علمای اهل تسنّن قائل شدند که مطهرین از اهل بیت در زمان پیامبر همین چهار نفر هستند؟

شیخ عثمان، من برای تو علمای اهل تسنن که قائل شدند که مطهرین از اهل بیت در زمان پیامبر همین چهار نفر هستند را ذکر می کنم، علامه ابوبکر در کتاب معروفش رشفه الصادى من بحر فضائل بنى النبى آلهادی: کتابی است که بسیاری از علمای اهل تسنن آن را قبول دارند، و بزرگان ائمه اهل تسنن به آن استناد کردند در کتابش می گوید: بزرگان اهل تسنّن همه می گویند و به آن چه می گویند به یقین رسیده اند؛ چون بر آن چه می گویند بر پایه و بر مبنای برهان ها پایه گذاری شده و دلایل بر آن چه می گویند بسیار محکم دارند؛ امّا آن چه می گویند بر این اساس که اهل بیت مطهرین در آیه تطهیر آقای علی و فاطمه و دو فرزندشان (خدا از همگی خشنود باد) و پیامبر اهل بیت مطهرین را در آیه تطهیر مخصوص این چهار نفر گردانید مگر بر طبق فرمان آلهی و وحی آسمانی است. و هم چنین علامه ابوبکر شهاب الدین حضرمی یمانی در کتاب معروفش رشفه الصادى من بحر فضائل بنى النبی آلهادی می گوید: احادیثی که در این زمینه است فراوان است، و با آن چه را من ذکر کردم دانسته می شود مراد آیه تطهیر علی و فاطمه فرزندشان (خدا از همگی خشنود باد) بدون شک و تردید، و به گفته اسماعیل حقی بروسی در کتابش تفسیر روح البیان که گفته محصور کردن اهل بیت مطهرین به این پنج نفر (خدا از همگی خشنود باد) از اقوال شیعه دوازده امامی است، نباید توجه کرد؛ چرا که گفته او از روی بی باکی و حرف بی پروایی است و مایه تعجب است! پس، قضیه، قضیه مذهب شیعه دوازده امامی نیست، این گفته های امامان و دانشمندان و بزرگان اهل تسنّن و گفته های پزرگان وهابیان است!

و هم چنین امام طبری در تفسیر آیه تطهیر از اهل تسنّن زمانی که خواستند معنای اهل بیت مطهرین را توضیح دهد به دو گروه تقسیم شدند، عده ای از اهل تسنن گفتند: اهل بیت مطهرین علی و فاطمه و حسن و حسین هستند، و قسم دیگر گفتند: زنان پیامبر هستند بنابراین، شیخ عثمان، قضیه ساده نیست که تو به من بگویی: چگونه دگرگون شده ای؟ و چرا از مذهب وهّابیت

ص: 362

به مذهب شیعه دوازده امامی منتقل شده ای؟ شیخ عثمان، آیا حرف های که زدم در این شش جلسه این مناظره کافی نیست که انسان برای آن حرف ها دگرگون شود، من به تو گفتم: من هنوز در ابتدای قُلّه هِرَم مذهب شیعه دوازده امامی قرار دارم، من ده ها آیه قرآنی و احادیث راستین رسول خدا دارم که باعث شد من از مذهب وهّابیت به مذهب شیعه دوازده امامی منتقل شدم. الآن شیخ عثمان، عجله نکن، من الآن در اوّل راه هستم و در ابتدای قُلّه هِرَم مذهب شیعه دوازده امامی قرار دارم.

شيخ عثمان، من هنوز در حدیث کساء هستم، هنوز احادیث فراوانی دارم که برای تو آشکار خواهد کرد که چرا من دگرگون شدم؛ چرا شیعه دوازده امامی شدم! عجله نکن! عجله باعث لغزیدن انسان می شود و عجله کار شیطان است، پس، عجله نکن، برای تو خواهم گفت، چیز های که تا به حال نشنیده ای، تا این که بگویی یا یکی از حضّار یا شنونده ها بگوید: خدا را گواه می گیرم که حق و حقّانیت با مذهب شیعه دوازده امامی است، پس، شیخ عثمان، عجله نکن ای برادر من، من الحمد لله امام مسجد و امام جمعه جامع اسطی بودم در یک مسجد وهابیغ الحمد لله زمانی که از مذهب وهّابیت منتقل شدم به مذهب شیعه دوازده امامی انسان نادانی نبوده ام؛ بلکه من از علمای اسلام بودم و هستم.

پاسخ دکتر عصام العماد:

در کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری (رضوان الله علیه) یک بابی به نام خلفای دوازده گانه پیامبر تشکیل می دهد؟

امّا مسئله تکفیر و این که تو گفتی من مذهب شیعه دوازده امامی را تکفیر می کردم زمانی که وهابی بودم، بسیاری از وهابی ها دچار این اشتباه شده اند و مذهب شیعه دوازده امامی را تکفیر کردند. شیخ عثمان، تو خطای من را ببخش همان گونه که خطای دیگران می بخشی مؤمن بسیاری از خطا های برادرش را می بخشد قبل از هر چیزی من برادر دینی تو هستم، من در همان مذهب (مذهب وهّابیت) که تو الآن این مذهب قبول داری بودم، چه باید کنم زمانی که کتاب های اهل تسنّن و کتاب های وهّابیت با صدای بلند صدای زند به من می گویند که تو باید

ص: 363

از پیروان خلفای دوازده گانه پیامبر باشی؟!! چه باید بکنم زمانی که می بینم در کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه یک بابی به نام خلفای دوازده گانه پیامبر تشکیل می دهد؟ چه باید بکنم وقتی می بینم در کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه حدیث کساء را ذکر می کند؟! چه باید بکنم وقتی می بینم کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه حدیث ثقلین را در باب فضائل امام علی ذکر می کند؟!؛ ولی برادر شیخ عثمان عجله نکن به تو شمرده شمرده جواب خواهم داد، فکر نکن به خاطر آیه تطهیر من به مذهب شیعه دوازده امامی منتقل شدم؛ بلکه آیه تطهیر یکی از علّت های انتقال من است و علت های فراوان دیگری وجود دارد که باعث تحول من شده.

شیخ عثمان؛ این که می گویی من دروغ گو هستم. حمد و شکر خدا تو می توانی در مورد من و خانواده ام در یمن سؤال کنی، سؤال کن درباره دکتر عصام، من یک شخصیت ناشناس نیستم خواهی دید الحمد لله من معروف به دروغ گویی نیستم، و نه مکر و حیله مشهور نشده ام! سؤال کن از من حتی از برادر ابو احمد بکری که او یمنی است. به او بگویی در مورد بنده در یمن چه می داند؟ الحمد لله به دروغ گویی و به فساد معروف نیستم. شیخ عثمان، من از روز کودکی مشغول به فراگیری علوم دینی و در حلقه های و جلسات علوم دینی شرکت می کردم تا زمانی که شروع به تدریس علوم دینی کردم و امام جمعه جامع اسطی ،شدم، پس، نگو من در علوم دینی نادان و جاهل هستم، من بار ها به تو گفتم: من یکی از علمای اسلام هستم. خواهش می کنم به فردی که نمی شناسی طعنه نزنی و تضعیف نکنی، تو بار ها گفتی من دکتر عصام را نمی شناسم! تو من را نمی شناسی پس، تقوای آلهی در پیش گیر! چگونه زمانی که من را نمی شناسی حکم می کنی که من دروغ گو هستم و من در علوم دینی نادان جاهل هستم.

و الآن دوباره بر می گردم به بحث خودم در مورد علمای اهل تسنّن که قائل شدند که مطهرین از اهل بیت در زمان پیامبر همین چهار نفر هستند و ذکر می کنم که علامه مسعودی که یکی از بزرگان اهل تسنّن هم چنین گفت: علی و فاطمه و حسن و حسین همان اهل کساء هستند. و دو آیه مباهله و تطهیر در مورد آنان نازل شده اند و هم چنین ابو منصور ابن عساکر شافعی

ص: 364

گفته بعد از ذکر قول ام سلمه: اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله علی و فاطمه و حسن و حسین هستند. این حدیث (حدیث کساء) صحیح السند است، و آیه تطهیر مخصوص این افراد و در شأن این افراد نازل شده، این حرف های یکی از ائمه اهل تسنن است.

و علامه معروف ابن جوزی گفته - همان گونه که قبلاً برای تو ذکر کردم - بعضی اهل تسنن معتقد به این نظر هستند.

و هم چنین علامه یوسف بن موسی حنفی ابوالمحاسن که او فقیهی از فقهای اهل تسنن که صاحب شذرات الذهب که در احوال و بیوگرافی افراد نوشته شده، همین علامه یوسف بن موسی حنفی ابوالمحاسن در کتابش معتصر المختصر گفت: از رسول خدا روایت شده که زمانی که آیه تطهیر:

﴿ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِيراً﴾ (سوره احزاب: 33).

خدا چنین می خواهد که رجس هر آلایش را از شما خانواده نبوت ببرد و شما را از هر عیب پاک و منزّه گرداند.

نازل شد علی و فاطمه و حسن و حسین را صدا زد بعد فرموده:

﴿ اللهم هؤلاء اهلي﴾

بار الها آنان اهل بیت من و خانواده من هستند.

بنابراین، قضیه این که علمای اهل تسنّن قائل شدند که مطهرین از اهل بیت در زمان پیامبر همین چهار نفر هستند قضیه بسیار روشن است؛ لذا من می گویم: تو از راه و روش اهل تسنّن در نوع برخوردشان با فضایل اهل بیت مطهرین خارج شده ای، و روش اهل تسنّن را در پیش نگرفته ای؛ لذا می گویم: یک مذهب به نام مذهب خمیسی وجود دارد که منسوب به برادرم شیخ عثمان است. من می گویم: در کتاب تو (کشف الجاني محمد التیجانی)؛ چرا گفته ای اهل تسنّن معتقدند که مراد از اهل بیت مطهرین در آیه تطهیر زنان پیامبر هستند، عجیب است؛ چرا حرف های غیر واقعی و غیر حقیقی به اهل تسنّن می بندی؛ چرا نظر واقعی و حقیقی اهل تسنّن

ص: 365

را ذکر نمی کنی؟ آیا به نظر تو این خیانت علمی به حساب نمی آید، یا نه؟ شیخ عثمان، باید نظر اهل تسنّن را ذکر کنی.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

حالا نوبت تو بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

دکتر عصام، به من می گوید تهمت به من نزنی حرفی نسبت ندهی. من به تو می گویم: من حرف دروغ به تو نسبت ندادم، الحمد لله من مقید هستم و یک کاغذ و قلم همراه دارم، و هر چه دکتر عصام، می گوید را می نویسم، و چیزی به او نسبت ندادم، و اگر به او حرفی نسبت دادم آن را بگوید، همان گونه که ذکر کردم او چه حرف های به من نسبت داد.

دکتر عصام گفت: که: او وقتی که وهابی بود مذهب شیعه دوازده امامی را تکفیر می کرد و او آن مذهب را نمی شناخت. و چیزی که عجیب است الآن از دکتر عصام، می شنوم که حدیث ثقلین به بیست جلسه نیاز دارد. پس، اگر این جوری برای حدیث غدیر چند جلسه نیاز داری، صد جلسه؟! آیا به هزار جلسه نیاز داری آیا تو تمام این جلسات را گذراندی تا این که شیعه دوازده امامی شده ای آیا تعداد جلسه ها را که با امامان شیعه دوازده امامی گذراندی تا شیعه دوازده امامی شده ای؟ صد ها جلسه تا شیعه دوازده امامی شده ای!! خواهش می کنم با من راست گو باش تا الآن به من جواب ندادی که آیا زید بن ارقم گفته، این حرف های را که از او نقل کرده ای از او سؤال شده بود از این که چه کسانی صدقه بر آنان حرام است؟

دکتر عصام، خواهش می کنم طفره نرو این را ذکر کن! امام مسلم نیشابوری کجا این مطلب را ذکر کرده؟ دکتر عصام، شروح کتاب صحیح امام مسلم را ذکر کرد که تا امروز آنان را نشنیده بودم پنجاه شرح است! تو ذکر کردی که در همه آن شروح کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری این حرف های گفته شده! کجا آن شروح را دیده ای که بر آنان مطلع شده ای من این شرح ها را ندارم و فکر نمی کنم از اهل تسنّن کسی آنان را داشته باشد! خواهش می کنم نام این شرح ها را نام ببر؛ چرا که تا به حال کسی آنان را نشنیده!

ص: 366

می گویی: چرا کتب حدیثی اهل تسنّن حدیث ثقلین در باب فضیلت های علی ذکر شده؟ چرا که برای علی فضیلت در حدیث ثقلین و جود دارد! این مسئله بسیار روشن است زمانی که از زید بن ارقم سؤال شد چه کسانی اهل بیت هستند؟ گفت: آل علی و آل جعفر و آل عقیل و آل عباس؛ لذا در فضایل مخصوص به علی رضوان الله علیه، ذکر شده. آیا مگر من منکر این این فضیلت برای علی هستم؟

چند دقیقه قبل گفتی: امام مسلم در کتاب صحیحش بعد از این که حدیث غدیر را ذکر کرد حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفر ذکر کرد.

دکتر عصام گفتی که ابو احمد بکری تو را می شناسد. من تو را نمی شناسم! من با حرف زدن تو نسبت به تو شناخت پیدا کردم، تو حرف های را زدی که من از تو نقل کردم حرف های تو را، ابوحمد تو را می شناسد از او در مورد تو سؤال می کنم و ان شاء الله در جلسه آینده قبل از این که جلسه مناظره را شروع کنیم ابو احمد بکری تو را به من خواهند شناساند، و آیا ابو احمد بکری تو را زمانی که از اهل تسنّن بودی می شناخت، یا نه؟ با این که فکر نمی کنم این مسئله زیاد مهم باشد؛ بلکه این امری است که برای تو مهم است، این یک امر شخصی است، من از شخص دکتر عصام حرف نمی زنم؛ بلکه از دکتر عصام، که مناظره کننده شیعه دوازده امامی ها که به اسم آنان مناظره می کند و از مذهب آنان دفاع می کند. از شخصیت تو صحبت نمی کنم؛ ولی به تو می گویم: در این مناظره چیزی که توقع داشتم از تو بشنوم تا الآن نشنیدم! برای آخرین بار می گویم: خواهش می کنم حرف های من را تهدید به حساب نیاوری، به خدا پناه می برم که این گونه باشد؛ ولی می گویم: وارد موضوع بحث شو.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

حالا نوبت تو بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

همان گونه که ملاحظه می کنید، شیخ عثمان صد و هشتاد درجه از موضوع این مناظره خارج شد! سپس به من می گوید وارد موضوع شو فقط یک توضیحی خواهم داد: من از تو نمی خواهم موضوع صحبت ما را به یک قضیه شخصی تغییر دهی، حرف های من پیرامون آیه تطهیر است.

ص: 367

پاسخ سؤال (10) عثمان الخميس در دوازدهمین مناظره

خواهش می کنم از موضوع بیرون نرو، امّا تکذیب تو نسبت به وجود پنجاه شرح برای کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری، من به تو می گویم: برگرد به مقدمه کتاب های شرح های کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری، امام سیوطی رضوان الله علیه یکی از شارحان کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری و کتاب معروفش شرح کتاب صحیح امام مسلم بار ها به چاپ رسیده، در مقدمه محققین و ناشرین و مقدمه کسانی که کتاب شرح امام سیوطی را بررسی کردند حرف های را آورده شده که گفته اند پنجاه شرح بر کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری وجود دارد، از آن شرحها بعضی خطی و بعضی چاپی است من به تو گفتم: بعضی از شرحها کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری را مطالعه کردم و به تو نگفتم: همه پنجاه شرح ها کتاب صحیح امام مسلم را خواندم، و لذا من به شیخ عثمان می گویم: تو به من حرف های نسبت می دهی که آن را نگفته ام. به تو گفتم: مراجعه کن به شرح امام سیوطی بر کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری، و مراجعه کن به شرح امام نووی بر کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری و غیر از این دو شرح، من نگفتم: پنجاه شرح را خوانده ام؛ ولی به تو گفتم، پنجاه شرح برای کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری نوشته شده، شیخ عثمان، نمی دانم تو چگونه حرف هایم را می شنوی و چگونه حرف هایم را می فهمی؟ لذا من به تو گفتم: که تو به من حرف های نسبت می دهی، به هر حال من نمی خواهم وارد یک بحث شخصی شوم، نگاه کن برادر من شیخ عثمان، میان ما هیچ مشکلی وجود ندارد تا این که تو حرف های به دروغ به من نسبت بدهی، هم چنین بین تو و من مشکلی وجود ندارد تا من به دروغ به تو حرف های نسبت بدهم، در حقیقت قبل از هر چیزی من و تو دو برادر دینی هستیم، من و تو از دو مذهب از مذاهب اسلام هستیم و ما را برادری اسلامی جمع می کند، من نمی خواهم دیگرانی (کسانی) که مسلمان نیستند به من و به تو را شماتت کنند و بگویند من و تو هر دو دروغ به هم دیگر نسبت می دهیم، من این چنین می گویم: و تو این چنین می گویی، ما دو برادر هستیم باید تلاش کنیم سوء تفاهم را بین ما کم کنیم، تو به من حرف های به دروغ نسبت نمی دهی من هم به تو حرف های به دروغ نسبت نمی دهم.

ص: 368

اما مسئله ای که من گفتم: این که حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفر در کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری ذکر شده، و این که حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفر در حادثه غدیر هم ذکر شده! شیخ عثمان، من بسیار متأسفم تو حرف های من را متوجه نشده ای! من گفتم: امام مسلم نیشابوری در کتاب صحیحش حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفر را ذکر کرده، و بعضی از شارحین کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری گفته اند که حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفر در غدیر خم ذکر شده، فقط کتاب صحیح امام مسلم نیست که حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفر ذکر کرده. به کتاب سنن امام ابی داود سجستانی رضوان الله علیه و غیر آن کتاب نگاه کن، حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفر از جابر بن سمره روایت شده، بعضی از شارحین کتاب های حدیثی گفته اند که حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفر در غدیر خم گفته شده، پیامبر در غدیر خم گفته: خلفای بعد از من دوازده نفر هستند و گفته: دین محفوظ می ماند توسط دوازده نفر و هم چنین من گفتم: در همان غدیر خم پیامبر حدیث ثقلین را گفته و در همان غدیر خم حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله : خلفای بعد از من دوازده نفر هستند را فرموده نگاه کن با من چه کار می کنی! من نگفتم: که تو به دروغ به من حرف های نسبت می دهی! چرا که تو روحانی و امام جمعه و امام جماعت هستی من هم روحانی و امام جمعه و امام جماعت هستم تو از علمای اسلام هستی و من از علمای اسلام هستم، شاید بعضی از کسانی که حرف های من و تو را می شنوند مسیحی باشند یا بعضی از آنان که ضد روحانیت و تز اسلام منهای روحانیت ترویج می کنند نمی خواهم من و تو به عنوان دو روحانی و دو عالم از مذهب وهّابیت و مذهب شیعه دوازده امامی را شماتت کنند، یا این که شیخ عثمان را متهم کنند او که یک مرد روحانی و امام جمعه و امام جماعت و از علمای مذهب وهّابیت یا من که من هم روحانی و امام جمعه و امام جماعت و از علمای مذهب شیعه دوازده امامی، متهم کنند به دروغ گویی و نسبت افترا بدهند. در واقع بین من و تو به عنوان دو روحانی و دو طلبه و دو عالم از علمای دو مذهب سوء تفاهم به وجود آمده بعضی از عبارات من را اشتباه فهمیدی و منظورم را متوجه نشده ای و من بعضی از عبارات تو را اشتباه متوجه شده ام، من گفتم:

ص: 369

همان طوری که در جلسه هفته قبل گفتم: امام طحاوی در کتاب خود معروف بكتاب (مشکل الآثار) و سپس، گفتم: امام طحاوی صاحب كتاب (العقيدة الطحاویه) در کتابش گفت: همان پنج نفر اهل کساء هستند که آیه تطهیر برای آنان نازل شده، بعداً تو گفتی دکتر عصام، ادّعا می کند که امام طحاوی در کتابش (العقيد الطحاویه) گفت: همان پنج نفر اهل کساء هستند که آیه تطهیر برای آنان نازل شده در حالی که من گفتم: امام طحاوی این عبارت گفت: در کتابش (مشكل الآثار)؛ ولی تو فکر می کنی به این که من آن عبارت امام طحاوی از کتابش (العقیده الطحاویه) را خوانده ام، و بعداً گفتی دکتر عصام، دروغ گفته چون من به کتاب امام طحاوی (العقيد الطحاویه) مراجعه کردم؛ ولی این عبارت که دکتر عصام، از او نقل کرد را پیدا نکردم.

شیخ عثمان، نگاه کن که چگونه سوء تفاهم به وجود می آید! من گفتم: امام طحاوی نویسنده كتاب (العقیده الطحاویه) در کتاب دیگرش که آن کتاب عبارت از کتاب (مشکل الآثار)، است گاهی اوقات سوء تفاهم ایجاد می شود.

شیخ عثمان، پناه بر خدا من به تو تهمت دروغ گویی نمی زنم! به خدا پناه می برم که به یک مسلمان تهمت دروغ گویی بزنم! من هفتاد احتمال و هفتاد تأویل برای حرف های تو قرار می دهم تا این که تو را به دروغ گویی متهم نکنم برای برادرم احتمالات و تأویلات فراوانی قرار می دهم؛ لذا من تو را متهم نمی کنم؛ ولی گاهی اوقات حرف هایم نارساست.

شیخ عثمان، هم چنین گفتی دکتر عصام، بعضی از شیعه دوازده امامی ها را تکفیر کرد بعد از این که شیعه دوازده امامی شده بود! شیخ عثمان، تو از خودت این حرف را می زنی! من (شیخ عثمان) شیعه دوازده امامی را تکفیر نکردم! شیخ عثمان، تو را به خدا تو خودت قبول می کنی که من شیعه دوازده امامی را تکفیر کردم و تو شیعه دوازده امامی را تکفیر نکردی؟! من در جلسه گذشته چیز های گفتم؛ ولی شیخ عثمان، اشتباه متوجه شده و بعداً تأکید کردی و گفتی که دکتر عصام، شیعه دوازده امامی را تکفیر کرد در حالی که او شیعه دوازده امامی را نمی شناخت! شیخ عثمان، من این گونه حرف نزدم! من زمانی که وهابی بودم شیعه دوازده امامی را تکفیر کردم؛ چرا که شناختی که نسبت به آنان داشتم اشتباه بوده، سپس، عقب نشینی کردم، مفتی عربستان سعودی

ص: 370

استاد من امام ابن باز رضوان الله علیه در کتابش فتاوی امام ابن باز. شیخ عثمان، مراجعه کن آن را با شماره صفحه نقل کردم. مذهب زیدیه را تکفیر کرد، بعد از این دو عالم از علمای وهّابیت در یمن، شیخ عبدالمجید زندانی، و استاد بنده علامه دکتر عبدالوهاب دیلمی (خدا از همگی خشنود باد) پیش امام شیخ بن باز رفته اند و به او گفتند: که ادله زیاد داریم که دلالت می کند که زیدیه کفار نیستند، امام شیخ بن باز بعد شنیدن دلیل آنان بر عدم کفر مذهب زیدیه از حرف خود عقب نشینی کرد و گفت: من اشتباه کردم که مذهب زیدیه را تکفیر کردم، چیز های از زیدیه به من رسیده بود که باعث شد زیدیه را تکفیر کنم، سپس، کذب آن مطالب برای من آشکار شد؛ لذا از حرف خودم عقب نشینی کردم. و من هم می گویم: همان طور که شیخ و استاد من ابن باز - که بعضی از درس هایم را نزد او تلمّذ کردم - مثل استادم و شیخم بن باز می گویم: از شیعه دوازده امامی چیز های به من رسیده بود که موجب شد من شیعه دوازده امامی را تکفیر کردم، سپس بعد از آن من حقیقت شیعه دوازده امامی را فهمیدم؛ لذا از حرف خود عقب نشینی کردم.

شیخ عثمان، انسان مسلمان مؤمن همیشه زمانی که حق را بشناسد عقب نشینی می کند، بهترین خطا کننده ها توابین هستند؛ لذا توبه کردم از آن چه گفتم: لذا می گویم: اگر امام بزرگ شیخ ابن باز رضوان الله علیه خطا کرد اشتباه کرد پس، چگونه شاگرد امام ابن باز خطا نکند؟!

لذا من می گویم: گاهی شیخ عثمان حرف های من را بد می فهمد.

شیخ عثمان، الآن من می گویم: قبل از هر چیزی من و تو می خواهیم به سمت قضیه اصلی و آن این که تو توجه به سبب نزول آیه تطهیر نکرده ای همان طور که در جلسه گذشته و همان گونه که ائمه اهل تسنّن که ذکر کردند آیه تطهیر در شأن این پنج نفر از اهل کساء نازل شده، گفته های آنان را برای تو ذکر کردم از این جهت بود که اهل تسنن قایل شدند که این پنج نفر اهل بیت مطهرین هستند آیه تطهیر مخصوص به آنان می باشد، به خاطر شأن نزول و لذا برای تو حرف های ابن جوزی را ذکر کردم، و حرف های عایشه و حرف هایم سلمه را برای تو ذکر کردم که این آیه تطهیر در شأن این پنج نفر نازل شده. برادرم شیخ عثمان می داند علمای مذهب اهل تسنن و علمای مذهب شیعه دوازده امامی و علمای

ص: 371

مذهب وهّابیت تفسیر کردن کتاب خدا بدون دانستن شأن نزول آیات قرآن را تحریم کرده اند، پس، چگونه برادرم شیخ عثمان اقدام به تفسیر آیه تطهیر کرد بدون این که به نظر علمای اهل تسنن در مورد اسباب نزول آیه تطهیر توجه داشته باشد؟! شیخ عثمان، باید به شأن نزول آیات قرآن را مراجعه کنی، امام اهل تسنّن واحدی که یکی از متخصصین اهل سنّت در شناخت اسباب نزول آیات قرآن کریم گفته: ممکن نیست تفسیر آیه از آیات قرآن را شناخت بدون علم به داستان آن و شأن نزول آن. و من می بینم شیخ عثمان غافل شد یا ذکر نکرد اسباب نزول آیه تطهیر همان گونه که اهل تسنن آن را ذکر کردند! من شیخ عثمان را به نادانی در اهمیت شناخت شأن نزول آیات قرآن در فهم و درک آن آیات را متهم نمی کنم؛ بلكه من می گویم: شیخ عثمان ذکر نکرد شأن نزول آیه تطهیر ممکن است غافل شد شاید فراموش کرده و در نتیجه از اسباب نزول آیه تطهیر و از حال و هوای نزول آیه تطهیر و داستان نزول آیه تطهیر غافل ماند و دچار ابهام های فراوانی شد و در فهم آیه تطهیر دچار خطاً بزرگ شد؛ چرا که نمی توان از ظاهر آیه تطهیر آن چه که از آن اراده شده فهمید و به آن چه که خداوند از آن آیه اراده کرده مگر این که درک کنیم سبب نزول را آیه، من علاقه و رابطه بین دو حدیث کساء و آیه تطهیر درک کردم؛ ولی من در جلسه گذشته دیدم که شیخ عثمان بین آیه تطهیر و حدیث کساء جدایی انداخت و از این جهت بود که شیخ عثمان همان گونه در اول بحث در مورد آیه تطهیر گفته: نزد اهل تسنن و مسلمانان بین آیه تطهیر و حدیث کساء اقترانی وجود دارد؛ ولی شیخ عثمان، این اقتران و رابطه بین آیه تطهیر و حدیث کساء نمی فهمد.

من می گویم کسی که بین آیه تطهیر و حدیث کساء فاصله انداخت در واقع بین آیه تطهیر و سبب نزول آن جدایی انداخت.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

حالا نوبت تو بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

ص: 372

شیخ عثمان الخميس:

خدا را شکر دکتر عصام، شهادت داد که من به دروغ به او حرفی نسبت ندادم و به او دروغ نگفتم: و این حرف حق است و امّا من الآن می گویم: دکتر عصام، پنج دفعه به دروغ به من حرفی نسبت داد که من آن را نگفته ام.

و این، هم چنین حق است. و من از روی احساس و عاطفه حرف نزدم؛ بلکه بحث من با او یک بحث علمی محض است. دکتر عصام، به دروغ به من حرفی نسبت داد که من آن حرف را نگفته ام و هم چنین او به دروغ به زید بن ارقم حرفی نسبت داد که زید بن ارقم آن حرف را نگفته و هم چنین او به دروغ به امام مسلم نیشابوری حرفی نسبت داد که امام مسلم نیشابوری آن حرف را نگفته دکتر عصام، به دروغ به غیر از من و غیر زید بن ارقم و غیر امام مسلم از شخصیت های دیگر حرفی نسبت داد که این شخصیت ها آن حرف را نگفته! سپس، می گویی! تو مرد دین و من مرد دین هستم! نه دکتر عصام، من مرد دین نیستم؛ بلکه من مرد دین و دنیا با

هم هستم: نزد من این مرد دین و این مرد دنیا وجود ندارد، درباره مسیحی ها این مطلب وجود دارد او مرد دین و آن یکی مرد دنیاست، در نزد ما مسلمانان هم چنین چیزی وجود ندارد، همه مسلمانان مرد دین و دنیا هستند، من برای دنیا و برای آخرت زندگی می کنم، بهره خود را از دنیا می گیرم و از خداوند تبارک و تعالی در این دنیا مسئله می کنم و هم چنین سهم من از آخرت هم از دست نمی دهم چون: در اسلام رهبانیت نیست، لا رهبانيه فى الاسلام، همان گونه که پروردگار در قرآن فرموده:

﴿ وَ رَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ إِلَّا ابْتِغَاءَ رِضْوَانِ اللَّهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَايَتِهَا﴾ (سوره حدید: 27)

رهبانیتی را ابداع کرده بودند، ما بر آنان مقرّر نداشته بودیم، گر چه هدف شان جلب خشنودی بود؛ ولی حق آن رعایت نکردند.

ما مردان دین و مردان دنیا نداریم، همه ان شاء الله تبارک و تعالی مردان دین و مردان دنیا در زمان واحد.

ص: 373

هم چنین دکتر عصام، می گوی: من تکفیر کردم شیعه دوازده امامی را به خاطر شناخت اشتباهی که نسبت به آنان داشته ام.

این چیزی که من گفتم؛ امّا من به دروغ به تو حرفی نسبت ندادم؛ چون دکتر عصامّ تو گفتی: من تكفیر می کردم شیعه دوازده امامی را در حالی آنان را نمی شناختم؛ ولی الآن حرف جدیدی می شنوم تو گفتی: من شناخت درستی از شیعه دوازده امامی نداشتم! پس، دکتر عصام، تو تقلید کننده بودی. پس از غیر خودت مسئله تکفیر شیعه دوازده امامی نقل می کردی و در تکفیر شیعه دوازده امامی از دیگران تقلید می کردی. پس، چه کسی شیعه دوازده امامی را تکفیر کرده بود که تو از او نقل می کردی و از او تقلید می کردی؟ چرا از او نقل تکفیر شیعه دوازده امامی می کردی در حالی که از تکفیر شیعه دوازده امامی مطمئن نبودی؟ و چرا این مسئله تکفیر شیعه دوازده امامی را به دیگران نگفتی؟ چرا الآن این را مطرح کردی؟ بگو: من در تکفیر شیعه دوازده امامی خطا کردم و اشتباه کردم و امیدوارم خداوند توبه ام را بپذیرد؟ به خاطر این که من شیعه دوازده امامی را نمی شناسم.

ببخشید دکتر عصام، خواهش می کنم وارد موضوع بحث شو، من از موضوع بحث خارج نشدم! آیا مگر موضوع این مناظره حدیث کساء ،نیست، کجاست موضوع بحث من و تو فقط آیه تطهیر من به تو جواب می دهم و تو به من جواب می دهی! دکتر عصام، الآن می گویی پنج جلسه برای آیه تطهیر و بیست جلسه برای حدیث ثقلین!! مردم می خواهند بشنوند حدیث کساء بر چه چیزی دلالت دارد؟! من می خواهم بشنوم آیه تطهیر بر چه چیزی دلالت دارد؟

به تو گفتم: وارد موضوع بحث شوی و الا من وارد موضوع دیگری خواهم شد؛ ولی متأسفانه واقعاً می گویم؛ متأسفم وارد موضوع دیگری می شدم؛ ولی می بینم وقت مناظره امروز در حال تمام شدن است، و نمی خواهم وقت جلسه را طولانی تر کنم، به خصوص زمانی که می گویی حدیث ثقلین بیست جلسه و مناظره طول خواهد کشید! من حاضر نیستم این همه جلسه مناظره داشته باشم و این حرف های بین من و تو رد و بدل شود و مردم این مجادله را بشنوند و هم چنین هرگز نمی گویم بین من و تو یک خلاف و دعوی شخصی است.

ص: 374

دکتر عصام، من تو را نمی شناسم و هنوز تو را نمی شناسم، و این بیرون رفتن از موضوع بحث و دور شدن از حدیث کساء و از آیه تطهیر است. امیدوارم جلسه بعد وارد بحث پیرامون حدیث ثقلین شویم، و من هیچ مانعی ندارم، و اگر بخواهی در حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفر باشد هیچ مشکلی ندارم و اگر خواستی در آیه ولایت هیچ مانعی وجود ندارد هیچ مانعی نیست، هر موضوعی که می خواهی؛ ولی حداقل در موضوعی بحث کن که مردم از آن استفاده ببرند، می خواهیم مردم شیعه و اهل تسنن را بشناسند؟ و چرا این اختلاف بین من و تو وجود دارد؟ و چرا بعضی از علمای اهل تسنّن شیعه دوازده امامی را تکفیر کردند و چرا علمای شیعه دوازده امامی اهل تسنّن را تکفیر کردند؟ من می خواهم این امور سخت خطرناک را بشناسم، نمی خواهم وقت من را در این که چرا از ابن جوزی مطالب را می گیری و چرا از

ابن اثیر را ترک می کنی و به سمت ابن منذر می روی، طحاوی و مسلم این چنین گفته اند ابن تیمیه بنابراین، وارد موضوع بحث شو، حدیث کساء بر چه چیزی دلالت دارد؟ تقریباً ده دقیقه برای تو باقی است، جواب بده حدیث کساء بر چه چیزی دلالت دارد و همان گونه که ذکر کردم که من در جلسه گذشته بسیار دقیق در مورد دلالت حدیث کساء حرفم را زدم؛ ولی در مقابل من از تو در مورد حدیث کساء مطالب دقیقی نشنیدم، بگذار امروز از تو چیزی دقیق بشنویم تو شیعه دوازده امامی شدی به خاطر حدیث کساء و غیر آن، مانند: حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفر و حدیث ثقلین، مدلول های بزرگ را نشان دهی؟ می خواهم با آنان آشنا شوم تا مثل تو شیعه دوازده امامی شوم؟ خوب آنان اهل بیت هستند خوب بعد از این چه می خواهد بشود؟ من اهل بیت را شناختم! سؤآل های بسیاری از تو کردم اما برای آن جوابی نشنیدم.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

حالا نوبت تو بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

جلسات فراوانی در مورد حدیث رسول خدا در مورد مگس منعقد کردیم

ص: 375

بسیاری از کتاب ها را در مورد حدیث رسول خدا در مورد مگس اختصاص دادیم به خاطر حدیث رسول خدا در مورد مگس کنفرانس های متعددی تشکیل یافت پس؛ چرا نباید آیه تطهیر همان وقت را از من و تو وقت بگیرد؟

اگر یادت باشد من در اولین جلسه از جلّسات این مناظره با تو تعیین و تحدید و تشخیص روش من در مناظره با برادران وهابی ترسیم کردم، و تو می توانی برگردی و ببین در اوّلین جلسه چه گفتم: من به تو گفتم مسئله تکفیر نیازمند به یک جلسه مستقلی است؛ چرا که بحث تکفیر خارج از موضوع آیه تطهیر و خارج از موضوع حدیث کساء می باشد.

شیخ عثمان، من به تو در همین جلسه اوّل گفتم: ما در مدارس دینی وهّابیت و در دانشگاه های وهّابیت در حدیث رسول خدا در مورد مگس:

﴿ إذا وقَعَ الذُّبابُ في إناءِ أحَدِكم فلْيَغمِسْه ؛ فإنَّ في أحَدِ جَناحَيه داءً، و في الآخَرِ دواء﴾

اگر مگسی در آب بیفته آن را در آب فرود ببرید؛ چرا که در یکی از بال های آن بیماری است (زهر است)، و در بال دیگر (درمان پاد زهر است).

جلسات فراوانی در مورد حدیث رسول خدا در مورد مگس منعقد کردیم و بسیاری از کتاب ها را در مورد حدیث رسول خدا در مورد مگس اختصاص دادیم و به خاطر حدیث رسول خدا در مورد مگس کنفرانس های متعددی تشکیل یافت پس؛ چرا نباید آیه تطهیر همان وقت را از من و تو وقت بگیرد که حدیث مگس از مدارس وهّابیت گرفت؟! من می گویم: چون من هر وقت در مورد حدیث کساء صحبت کردم تو می گویی وقت من را تلف نکن.

شیخ عثمان، ما در زمان علم قرار گرفته ایم و مسائل نکته، نکته بررسی می شود، مسئله تکفیر در زمان که صحابه آیه تطهیر را بررسی می کردند، مطرح نمی شود، ان شاء الله زمانی که به انتهای هِرَم مذهب شیعه دوازده امامی برسیم، من یک هِرَم برای مناظره با وهّابیت ترسیم کردم، و همه مسائل مهم مسئله مسئله با تو بحث و بررسی خواهم کرد.

ص: 376

من تأکید می کنم شیخ عثمان عجله نکن، من هنوز در اوّل هِرَم مناظره قرار گرفته ام، هر قضیه که می خواهی، آن را طرح کن هر سؤالی که در سر داری من جوابت را خواهم داد عجله نکن، من هم روزگاری مثل تو بودم؛ ولی بعد از جستجوی فراوان و شناخت حقیقت خداوند من را هدایت کرد، تو در همان حال و هوای که من قبلاً به سر می بردم تو الآن به سر می بری؛ لذا من تو را ملامت نمی کنم؛ چرا که من خودم را در جای تو قرار می دهم، من قبلاً این گونه بودم؛ لذا هر حرفی بر علیه من می زنی تحمل می کنم.

شیخ عثمان، من چند سال پیش من همین حرف های تو را تکرار می کردم؛ چرا که هر زمانی که انسان دیگری را نشناسد همان کلام را در مود او حرف می زند؛ لذا من تو را به خاطر این حرف های ملامت نمی کنم، من حتی از تو هنگامی که وهابی بودم. هم شدیدتر برخورد می کردم و دیگران را متهم می کردم که چرا وهّابیت را ترک کردند، و معتقد بودم که آنان منحرف شده اند، تو همان حال سابق من را داری؛ لذا می بینی من تو را در جلسات این مناظره خیلی تحمّل می کنم به خاطر این که من می گویم: من قبلاً مانند شیخ عثمان بودم، من همیشه این آیه قرآنی تکرار می کنم. خداوند به بندگان که گمراه بوده اند و بعداً هدایت شده اند. فرموده:

﴿ كَذَلِكَ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْكُمْ.﴾ (سوره نساء : (94)

شما قبلاً چنین بودید - گمراه بودید - و خداوند بر شما منّت نهاد و هدایت شدید.

حدیث کساء دلالت دارد بر حصر اهل بیت مطهرین در زمان حیات رسول خدا به اهل کساء

برگردیم به اختلاف اصلی من و تو در همین جلسه و آن عبارت از این که تو بر سؤال خود که حدیث كساء بر چه چیزی دلالت دارد اصرار می کنی؟ این سؤالی است که من صد بار به آن جواب دادم، دلالت دارد بر حصر اهل بیت مطهرین در زمان حیات رسول خدا به اهل کساء آیا این جواب سؤال تو است یا نه؟!

من بسیار متأسفم که ائمه اهل تسنن گفته اند: حدیث کساء دال بر حصر مطهرین از اهل بیت است همان طور که من گفتم: نمی دانم آیا این جواب سؤال تو است یا نه؟ تو الآن در دلالت

ص: 377

حدیث کساء بر حصر شک داری، پس، چگونه الآن از دکتر عصام، می خواهی تسلیم تو بشود؟ باید حرف خود را ثابت کنی چه دلیلی داری که حدیث کساء بر حصر کردن مطهرین اهل بیت به اهل کساء در زمان پیامبر دلالت نمی کند؟ من بار ها جواب سؤال تو را دادم.

شیخ عثمان، اگر حدیث کساء دلالت بر حصر کردن مطهرین اهل بیت به اهل کساء در زمان پیامبر ندارد پس، بر چه چیزی دلالت دارد و چه نقشی دارد؟ با این گفته تو پیامبر را فردی غیر حکیم تلقی کرده ای!؛ چون رسول خدا توضیح نداد که از گفتن حدیث کساء چه مقصودی داشت یا حدیث کساء را بدون هیچ هدفی گفته! انگار رسول خدا سرور عقلا نیست یا امام حکما نیست! حدیثی را این گونه فرموده و صحابه آن را روایت کردند و دانشمندان آن را تحت عنوان حدیث کساء تدوین کرده اند؛ و پیامبر این حدیث کساء را بدون هیچ سببی و بدون هیچ هدفی گفته.

می خواهم به تو بگویم: اگر حدیث کساء بر حصر کردن مطهرین اهل بیت به اهل کساء دلالت ندارد پس، چه نقشی را ادا می کند، پس، اگر بر حصر کردن مطهرین اهل بیت به اهل کساء دلالت ندارد پس، بر چه چیزی دلالت دارد.

شیخ عثمان، از موضوع این مناظره خارج نشو! خواهش می کنم از موضوع صحبت ما خارج نشو! تو این مناظره را به یک مناظره شخصی عوض کردی و از موضوع بیرون رفتی و آن را از بحث دور کردی! خواهش می کنم به موضوع صحبت ما مقید باش و از موضوع این مناظره بیرون نرو و به من نگو زمان را تلف کردی، در حقیقت تو وقت من را ضایع کردی چیزی را که خودت انجام می دهی به من نسبت نده ای برادر من، تقوای آلهی در پیش بگیر و از خدا بترس! شنوندگان این مناظره عاقل اند، ما در عصر ما قبل نوشتاری به سر نمی بریم.

شیخ عثمان، اما مسئله اشکال تو به حرف های من هنگامی که من گفتم: من مرد دین و تو مرد دین است ای برادرم ببین چگونه بد متوجه منظور من شدی! من می خواهم بگویم: من و تو از علمای اسلام هستیم یعنی من و تو کتاب های تفسیر قرآن و کتاب های سنّت پیامبر و کتاب های فقهی را تدریس می کنیم، شیخ عثمان، تو از حرف های من چیزی می فهمی غیر از این که شنونده ها از حرف های من می فهمند، شاید یکی از حضّار یا شنونده ها بشنوند و بگویند آنان

ص: 378

کسانی هستند که در علوم دین اسلام تبحر دارند؛ ولی حرف های آنان غیر علمی است، تو سخنران و امام جمعه و امام جماعت و من سخنران و امام جمعه و امام جماعت هستم! نمی گویند: یک سوء تفاهم است بین این دو نفر یا چیز های دیگری وجود دارد!، نمی خواهم دشمنان اسلام برداشت دیگری بکنن؛ چرا من تو را برادر دینی می بینم، و تکرار می کنم من شیخ عثمان را گرامی می دارم گر چه او را از نزدیک نمی شناسم و ندیده ام؛ ولی از او به نیکی شنیده ام، او مرد دینی است، منظورم او مرد متدینی است در مورد او به نیکی می گویم:

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

حالا نوبت تو بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

خوب دکتر عصام گفت: الآن بر همان حالی هستی منظورش من بودم که من قبلاً در همان حالت بودم.

شیخ عثمان الخميس: حدیث کساء دلالت بر حصر کردن ندارد

ببخشید دکتر عصام، من روان کاری نمی خواهم! تو دکتر هستی نمی دانم دکترای چه چیزی داری؟! من به تو می گویم: این که علی و حسن و حسین و فاطمه از اهل بیت پیامبرند، برای آنان دعا کرد، و این کرامتی است برای آنان، و جایگاه عظیمی است، و لذا محدثین اهل تسنّن (خدا از همگی خشنود باد) حدیث کساء را جزو فضائل اهل کساء ذکر کرده اند ولی حدیث کساء دلالت بر حصر کردن ندارد این چیزی است که من آن را گفته ام.

دکتر عصام، می گوید: برای این که دشمنان خدا حرف های من و حرف های تو را بد نفهمند یک برداشت بد از من و تو نداشته باشند باید سعی کنیم که دشمنان خدا از ما سوء استفاده نکنند.

دکتر عصام، زمانی دشمنان خدا حرف های من و حرف های تو را بد می فهمند اگر من از تو سؤال کنم و تو جواب سؤال من ندهی، تو به سؤالات من جواب بده تا دشمنان خدا حرف های من و تو را اشتباه نفهمند؛ چرا تو حرف های می گویی و بر آن جواب نمی دهی زمانی که به تو می گویم: منبع این حرف های تو کجاست؟ امیدوارم حرف مفیدی از تو بشنوم.

ص: 379

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

حالا نوبت تو بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

پاسخ دکتر عصام العماد:

اشاره

من می گویم: آن چه از احادیث پیامبر و گفته ها و نوشته های بزرگان اهل تسنّن بر می آید عدم وجود اختلاف صحابه رسول خدا صدر اسلام و غیر صحابه رسول خدا می باشد در این که آیه تطهیر مختص به رسول خدا و فاطمه و علی و حسن و حسین (خدا از همگی خشنود باد) می باشد احادیث فراوانی که و در این خصوص بیشتر آنان را ذکر کردم.

برای من کافی است که مخالف صحابه رسول خدا عکرمه بربری است حرفی زده است که دلالت بر این که با او سایر صحابه رسول خدا مخالفت کرده همان گونه که امام سیوطی در جزء پنجم صفحه 198 از عکرمه بربری نقل می کند که به صحابه رسول خدا و تابعین گفته آن چه را که شما به آن اعتقاد دارید نیست که اهل بیت مطهرین این چهار نفر هستند، عبارت دیگر انگار برای صحابه رسول خدا و تابعین کاملا روشن بود که اهل بیت مطهرین همین چهار نفر می باشند، سپس، عکرمه در رد صحابه رسول خدا و تابعین گفت: اهل بیت فقط زنان پیامبر هستند. شیخ عثمان، نگاه کن گفته ای عکرمه بربری کاملاً آشکار می کند که نظری بین صحابه رسول خدا و تابعین رایج بود همین نظری که من گفتم؛ ولی عکرمه با نظر صحابه رسول خدا و تابعین مخالف بود و در بازار فریاد می زد که آیه تطهیر در شأن زنان پیامبر نازل شده! و هم چنین عکرمه در بازار فریاد می زد هر کسی که می گفت: آیه تطهیر در خصوص زنان پیامبر نازل نشده من به نظر او مخالفم و من حاضرم با او مباهله کنم؛ چون من یقین دارم که آیه تطهیر برای همسران پیامبر نازل شده و اهل بیت فقط زنان پیامبر هستند، این جریان خود دال بر این که

عکرمه اوّلین کسی بوده که این گفته را اظهار کرده و این گفته ای را به وجود آورده است.

امّا گفته های بزرگان اهل تسنّن که با عکرمه مخالفت کردند برای تو ذکر کردم؛ چرا که عکرمه با صحابه پیامبر و تابعین مخالفت کرد، با ام سلمه مخالفت کرد، با عایشه مخالفت کرد، از این جا بود که بسیاری از علمای اهل تسنّن شخصیت عکرمه را زیر سؤال بردند و به او طعنه زدند و او را شخصیت غیر معتبر می دانستند، من نمی خواهم به طور تفصیلی مطالب مربوط به عکرمه را

ص: 380

ذکر کنم و نمی خواهم مفصّلاً در مورد عکرمه بحث کنم. من از تو سؤالی می پرسم تو بر آن جواب بدهی: چرا پیامبر اهل بیت مطهرین را زیر کساء (پارچه) قرار داد؟ با این کار رسول خدا چه چیزی می خواستند؟ (ثابت کنند).

شیخ عثمان؛ چرا پیامبر علی و فاطمه و حسن و حسین را داخل کساء کرد؟ آیا گفتن کافی نبود؟

این گونه رسول خدا بگوید علی و فاطمه و حسن و حسین اهل بیت من هستند؛ چرا آنان را داخل کساء کرد، و کساء را بر آنان برگرداند؟ پیامبر از این کار چه چیزی می خواستند و دنبال چه مطلبی بودند؟ شیخ عثمان، اگر تو بیایی چهار نفر از فرزندانت و در برابر آنان بیست فرزند بودند - که از اهل بیت تو بودند - با آنان بازی می کنند؛ ولی تو آمدی و چهار تا از بیست نفر را داخل کساء کردی سپس، گفتی، این چهار نفر اهل بیت من هستند من از این عمل تو خواهم فهمید که تو می خواهی من را بفهمانی که این چهار نفر دارای خصوصیتی است که در دیگران نیست، و دیگران در حد آنان نیست؛ چرا که عمل تو دال بر آن می باشد. بنابراین، این امر علی

و فاطمه و حسن و حسین را داخل کردند در کساء؟ چرا رسول خدا کساء را بر علی و فاطمه حسن و حسین وارونه کرد؟ شیخ عثمان، آیا می خواهی پیامبر صلی الله علیه و آله این چهار نفر را اعدام کند و بر در های کعبه آویزان کند تا به دیگران بفهماند این که آنان اهل بیت مطهرینش هستند؟ می خواهی آنان را بر در های کعبه آویزان کند؟ شیخ عثمان، من به تو می گویم: چرا رسول خدا علی و فاطمه و حسن و حسین در کساء (پارچه) داخل کرد؟! فقط به این سؤال جواب بده، خواهش می کنم از موضوع خارج نشو!

شیخ عثمان، من امروز از تو تعجب می کنم مثل این که امروز آماده چیزی آماده نکردی خیلی از موضوع خارج شدی، و شروع کردی به بررسی شخصیت دکتر عصام و این که مدرک دکترای خود از کجا گرفته؟ چه دکترای دارد؟ همان گونه تو در جلسه گذشته از محمد علی بار گفته ای به میان آوردی و هم چنین در مورد امام محمد ابو زهره گفتی: محمد ابوزهره فقیه نیست و چه کسی

ص: 381

گفته که او فقیه است؟! زمانی که تو از امام محمد ابو زهره که امام اهل تسنن این گونه حرف می زنی طبیعی است که از دکتر عصام، که از ساده ترین علمای اسلامی است این گونه بگویی.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

بفرما شیخ عثمان، ان شاء الله دو دقیقه وقت داری و امّا دکتر عصام، یک دقیقه زمان دارد، بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

ان شاء الله تعالى من جواب سؤال های تو را می دهم؛ ولی تو جواب سؤال های من را نمی دهی چرا؟

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

حالا نوبت تو بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

شیخ عثمان، بر این سؤال جواب بده: چرا رسول خدا علی و فاطمه و حسن و حسین را در کساء قرار داد؟ بر این سؤال جواب بده؟ چرا جواب نمی دهی تو می گویی: من بر پرسش های تو جواب می دهم. شیخ عثمان، تو بر سؤال های من جواب ندادی، من ده ها سؤال از تو پرسیدم؛ ولی تو جواب ندادی؟ تو فقط به من می گویی: حدیث کساء بر چه چیزی دلالت دارد؟ به تو می گویم: دلالت دارد بر محصور کردن اهل بیت مطهرین در زمان پیامبر به اهل کساء در حقیقت تو سؤال های من را جواب ندادی؛ چرا پیامبر اهل بیت مطهرینش را داخل کساء قرار داد؟ فقط این سؤال را از تو می پرسم؟ چرا پیامبر علی و فاطمه و حسن و حسین را داخل کساء قرار گذشت؟ به سؤال من جواب بده.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

حالا نوبت تو بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

خوب خوب من جواب دادم، دلالت دارد بر فضیلت و دعای پیامبر برای علی و فاطمه و حسن و حسین است، و متأسفانه من هرگز برای سؤال هایم جوابی از دکتر عصام، دریافت نکردم، و الآن می گوید: ده ها سؤال وجود دارد که من بر آنان جواب نداده ام! و این یک مناظره عقیمی و

ص: 382

بی نتیجه است که از خداوند می خواهم در جلسه مناظره آینده به حول و قوه خدا جبران کند. الآن مثل این که وقت جلسه ششم این مناظره تمام شد خداوند به من و او را جزای خیر دهد و خداوند تبارک و تعالی به شما جزای خیر دهد و السلام علیکم و رحمۀ الله و برکاته، و من از همه حضّار و شنوندگان این مناظره متشکرم که من را تحمل کرده اند.

ص: 383

بخش دوم: سؤالات اهل سنّت از دکتر عصام العماد

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

الآن بخش اوّل جلسه ششم این مناظره تمام شده؛ ولی الآن بخش دوم جلسه ششم که مربوط همیشه به وقت سؤالات برادران اهل تسنّن از دکتر عصام، است، شروع شده. بفرما محمد علی بلندگو با تو.

سؤال کننده: محمدعلی

سؤال اول: آیا در برابر همه میتوانی یک حدیث کساء صحیح و معتبر از منابع شیعه ذکر کنی؟

محمد علی سؤال کننده ای از طرف وهّابیان:

دکتر عصام، فقط دو سؤال. اوّلین سؤال: دکتر عصام گفته: او احادیثی که سنی و شیعی در آن توافق دارند را ذکر کرده، آیا در برابر همه می توانی یک حدیث کساء صحیح و معتبر را ذکر کنی؟ با سند صحیحی و معتبر که در حدیث و کتاب های که مورد اعتبار و قبول تو یعنی کتاب های شیعه دوازده امامی ها ذکر شده باشد؟ و اگر حدیث کساء در کتاب های شیعه دوازده امامی وجود ندارد آیا دکتر عصام، فقط حدیث کساء از کتاب های اهل تسنن را ذکر می کند؟

سؤال دوم: آیا جلسات این مناظره آگهی تبلیغاتی است برای مذهب شیعیان دوازده امامی یا مناظره برای شناخت حق و حقانیت است؟

سؤال دوم: ممکن است یکی از حضّار یا شنوندگان از جلسه های این مناظره آمار گرفته باشد که دکتر عصام، از زمانی که جلسه اوّل این مناظره شروع شده، دکتر عصام، چند بار گفته زمانی که از

ص: 384

مذهب وهّابیت منتقل به مذهب شیعه دوازده امامی شده ام، نمی دانم آیا جلسات این مناظره آگهی تبلیغاتی است برای مذهب شیعیان دوازده امامی یا مناظره برای شناخت حق و حقّانیت است؟!

رفیق موسوی مجری شیعه:

بفرما دکتر عصام، بلندگو با تو.

پاسخ سؤال اول و دوم:

دکتر عصام العماد:

سؤال عجیبی است ای محمد علی! اگر من برای حقانیت مذهب شیعه دوازده امامی از احادیثی که در کتاب های اهل تسنن ذکر شده استفاده می کنم، آیا تو فکر می کنی این احادیث در کتاب های شیعه دوازده امامی وجود ندارد؟ من از ابتدا در جلسه اوّل از جلسات این مناظره که در واقع در این جلسه اوّل روش من در مناظره با برادران وهابی را ترسیم کرده بودم، به شیخ عثمان گفتم: به خاطر این که من قبلا وهابی بودم؛ لذا من مطالبی و احادیثی که در کتاب های اهل تسنّن وجود داشت و باعث شده اند که من از مذهب وهّابیت منتقل شوم به مذهب شیعه دوازده امامی را ذکر می کنم به خاطر همین من فقط مطالب و احادیث از کتاب های اهل تسنّن و از کتاب های وهّابیت را ذکر می کنم نه از کتاب های شیعه دوازده امامی. برادر محمد علی نه پدرم و نه پدر بزرگم و نه من شیعه دوازده امامی بودم و در خانواده خود کسی که شیعه دوازده امامی باشد را نمی شناسم و من در طول زندگیم ندیدم شیعه دوازده امامی که اصالتاً یمنی باشد

و در یمن مذهب شیعه دوازده امامی وجود ندارد.

من پیرامون عواملی بحث می کنم که باعث شد از مذهب اهل تسنن به مذهب اهل بیت دگرگون شدم!؛ اما در مورد احادیث راستین رسول خدا متعلّق به فضایل اهل بیت در کتاب های مذهب شیعه دوازده امامی مانند حدیث کساء در کتاب های مذهب شیعه دوازده امامی اگر خواستی مراجعه کن به کتاب ارزشمند امام شیخ مجلسی (بحار الانوار) بخش حدیث کساء نوشته امام شیخ مجلسی رضوان الله علیه در این کتاب احادیث راستین رسول خدا فراوانی خواهی یافت.

ص: 385

برادر محمد علی آیا معقول است که من احادیث راستین رسول خدا که در کتاب های اهل تسنّن ذکر شده را ذکر کنم و حال این که این احادیث راستین رسول خدا در کتاب های شیعه دوازده امامی وجود ندارد؟ در کتاب های شیعه دوازده امامی در مورد حدیث کساء احادیث راستین رسول خدا زیاد وجود دارد، من آمادگی دارم کتاب ارزشمند امام شیخ مجلسی (بحار الانوار) را برای تو بفرستم، الآن کتاب او در دست من است.

برادر محمد علی مسئله این گونه است که تو می دانی که یکی از آداب مناظره کردن این که بر طرف مقابل مناظره از کتاب های خودش بر او احتجاج کنی نه از کتاب های خودت. من بر مذهب تو که مذهب وهّابیت یا مذهب اهل تسنّن احتجاج می کنم به وسیله کتاب های خودتان، اگر روایت را از کتاب های خودمان ذکر می کردم تو به من خواهی گفت: دکتر عصام، از کتاب های ما نیست، و درست نیست به آنان احتجاج کنی بر ما! و تو احادیثی که از کتاب های خودتان ذکر کردم را تضعیف می کنی اگر احادیث را از کتاب های خودمان ذکر می کردم چه کار می کردید؟

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

برادر حسن بفرما بلندگو با تو.

سؤال کننده حسن

سؤال سوم: آیا حدیث کساء دال بر عصمت اهل بیت است؟

برادر حسن سؤال کننده ای از طرف وهّابیان:

سلام علیکم و رحمۀ الله و برکاته سؤال من از دکتر عصام: شیخ عثمان از او خواست حدیث کساء بگذار از روی تسلیم جدلی و بر فرض این که بگویم حدیث کساء محصور شدن اهل بیت مطهرین در این چهار نفر سید ما علی و حسن و حسین و فاطمه است. شیخ عثمان به دکتر عصام گفت: چه می شود اگر ما نظر دکتر عصام، در مورد حدیث کساء قبول کنیم؟ آیا حدیث کساء دال بر عصمت اهل بیت است؟ این سؤال اوّل من است.

ص: 386

سؤال چهارم: اگر حدیث کساء دلالت دارد بر این چهار نفر: علی و حسن و حسین و فاطمه، پس، چگونه دکتر عصام، ائمه نه گانه دیگر را وارد حدیث می کند؟

سؤال دوم:

اگر حدیث کساء دلالت دارد بر این چهار نفر علی و حسن و حسین و فاطمه پس، چگونه دکتر عصام، ائمه نه گانه دیگر را وارد حدیث می کند یعنی: در حدیث پیامبر صلی الله علیه و اله خلفای بعد از من دوازده نفر که در کتاب صحیح امام بخاری و کتاب صحیح امام مسلم ذکر شده، با علم به این که در کتاب های شیعه دوازده امامی در کتاب کافی شیخ کلینی که مورد اعتماد برادران شیعه است در آن کتاب دو حدیث ذکر شده که در آن آمده: ائمه بعد از پیامبر سیزده نفرند نه دوازده نفرند، یعنی در حدیث ذکر شده ائمه از فرزندان تو ای علی بن ابی طالب دوازده نفرند اگر اهل بیت مطهرین محصور در این چهار نفرند پس، چگونه آن را گسترش می دهی به دیگران که از ضمن آنان امام زید و اسماعیل و زید همان گونه که در نزد تو مشهور است؛ چرا که تو از اهل یمن هستی و می دانی که زید فرزند علی بن الحسین و زید برادر باقر و پسر برادر جعفر الصادق است متشکرم.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

بفرما دکتر عصام، بلندگو با تو.

پاسخ سؤال سوم:

اشاره

دکتر عصام العماد:

من نسبت به آن چه شیخ عثمان گفت: مسئله بر فرض جدل و بر فرض این که من نظر دکتر عصام، در مورد دلالت حدیث کساء را قبول کنم. برادر حسن من به بسیاری از قوانین مناظره ایمان ندارم، و همان گونه که همیشه می گویم: من و شیخ عثمان برای راه یافتن به سمت حق بحث می کنیم، من این عبارت را نمی پذیریم که شیخ عثمان به خاطر من تسلیم می شود و می گفت: من بر فرض این که نظر دکتر عصام، در دلالت حدیث کساء را قبول کنم، من نمی خواهم بخاطر من نظر خودم قبول کند به خاطر مجادله تسلیم نظر من شود. من از جلسه اوّل این مناظره به شیخ عثمان گفتم: که من در این مناظره دنبال حقیقت هستم و مسائل را

ص: 387

دقیق بحث می کنم، ولی گفتن عبارت بر فرض که نظر تو قبول کردم ما را به حق نمی رساند، من از جلسه اوّل این مناظره به شیخ عثمان گفتم: بیشتر قوانین مناظره قوانین آلهی نیست، تسلیم جدلی و به خاطر من نظر من قبول می کند بدون دقّت در حدیث کساء و بدون دقّت آیه تطهیر و بدون دقّت در حرف های من در مورد حدیث کساء و در مورد آیه تطهیر و بدون تأمل در نوشته های مفسرّین قرآن و بدون تعمق و ژرف نگری در نوشته های آنان، شیخ عثمان، با این تسلیم جدلی و گفتن بر فرض این که من نظر دکتر عصام، در مورد حدیث کساء و در مورد آیه تطهیر پذیرفتم چه خواهد شد؟ اگر مناظره این جوری می شود من و شیخ عثمان خواهیم توانست ده ها حدیث از احدیث پاک رسول خدا را و ده ها آیات قرآنی را در یک شب بررسی کنیم و این چیزی است که من نمی خواهم، من می خواهم حضّار و شنوندگان این مناظره بفهمند که در آیه تطهیر برای اهل بیت سخنانی وجود دارد و باید در آن سخنان تأمل کرد، بدون تلاش در عرصه های علمی مذهب اهل بیت به این شکل به وجود نمی آید، نه این که شیخ عثمان بگوید بر فرض این که من به نظر دکتر عصام، در حدیث کساء و در آیه تطهیر تسلیم شدیم: اگر مسئله به همین سادگی است، شیخ عثمان می تواند بگوید: من تسلیم صد حدیث پیامبر که در مورد اهل بیت مطهرینش گفته بوده و تسلیم صد آیه قرآنی که قرآن کریم در مورد اهل بیت مطهرین گفته بوده که چه چیزی بشود؟ دکتر عصام، پس، چه می خواهی؟

من تسلیم غیر حقیقی و تسلیم غیر واقعی نمی خواهم، من تسلیمی می خواهم که واقعی و حقیقی باشد که از قلب ناشی شده باشد می خواهم تسلیم که از تأمل و تعمّق در حدیث کساء و در آیه تطهیر نشأت گرفته باشد.

اما مسئله عصمت که در آیه تطهیر مطرح شده، من قایل به عصمت پنجاه میلیون نفر سادات و بنی هاشم نیستم؛ چون شیخ عثمان می گوید: اهل بیت پنجاه میلیون نفرند بدون این که بین گستره مطهرین اهل بیت و دایره غیر مطهرین اهل بیت تمیز قایل باشد.

دوماً: من قایل به عصمت اهل بیت مطهرین به معنای عصمت در مفهوم وهابی نیستم، من می گویم: هر کسی که قایل به عصمت به معنای وهابی او کافر است، از اسلام

ص: 388

خارج شده این عصمتی است که ملازم با پیامبری است، عصمتی که لازمش یک رسالت جدیدی است، ملازم با نبوت جدیدی، عصمتی که می گفت: پیامبر اسلام آخرین پیامبران نیست؛ بلکه بعد از حضرت محمد صلی الله علیه و آله پیامبر خواهد آمد، نه عصمتی که به معنای این که مرتکب گناه نمی شن از گناه دور شوند، عصمت به معنای وهابی نیست، وهابی ها فکر می کنند هر معصومی پیامبر است، نه من قایل به عصمت خانم مریم و او پیامبر نیست و از انبیا نیست، شیخ عثمان، باید معنای عصمت به مفهوم مذهب شیعه دوازده امامی بشناسد، عصمت به معنای مذهب وهّابیت با عصمت به معنای مذهب شیعه دوازده امامی فرق می کند و به خاطر اختلاف این دو معنا مسلمین دچار مشکل تکفیر می شوند، یکی دیگری را تکفیر می کند به خاطر همین من در مناظره با شیخ عثمان می خواهم اصطلاحات را مشخّص کنم، باید اصطلاح عصمت و فرق بین اصطلاح عصمت در مذهب شیعه دوازده امامی و اصطلاح عصمت در مذهب وهّابیت را بدانیم تا دور یک حلقه خالی دور نزدیم یکی از شرط های مناظره اسلامی و قرآنی سالم این که تو به تعریفی که من نسبت به اصطلاحات عرض می کنم احترام بگذاری و من نسبت به تعریف تو از اصطلاحات احترام بگذارم؛ ولی شیخ عثمان، عصمت را به معنای مذهب وهّابیت به کار می برد، می خواهد معنای عصمت به اصطلاح وهّابیت را بر مذهب شیعه دوازده امامی تحمیل کند.

من می گویم: بله، کسی که قایل به عصمت به معنای وهّابیت او کافر است؛ ولی؛ چرا تو عصمت به معنای وهّابیت را بر من تحمیل می کنی.

پاسخ سؤال چهارم:

اما مسئله حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفر در کتب حدیثی اهل تسنّن با شیخ عثمان، در این مناظره بررسی خواهم کرد، این حدیث در صحیح امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه آمده و در جلسه آینده به شرح های که وجود دارد مراجعه می کنم.

امّا در مورد مسئله این که در کتاب های شیعه دوازده امامی آمده که رسول خدا فرموده: (امامان دوازده تا از فرزندان من است) در نتیجه مجموع ائمه سیزده نفر خواهند بود به خاطر این که دوازده تا از فرزندان پیامبر به علاوه امام علی کَرَّمَ اللهُ وَجهَه (خداوند رویش را گرامی بداره) در

ص: 389

نتیجه مجموع آنان سیزده امام خواهند بود! با تمام احترامی که نسبت به تو دارم می گویم: تو چیزی از مذهب شیعه دوازده امامی نمی دانی. من کتب حدیثى مذهب شیعه دوازده امامی را با تأمل و دقت بررسی کرده ام -این اولین مطلب- در کتاب های اهل تسنن در صحیح مسلم آمده حدیث رسول خدا:

خلفای بعد از من دوازده نفرند.

و هم چنین در کتاب های مذهب شیعه دوازده امامی به طرق متواتر آمده حدیث رسول خدا: خلفای بعد از من دوازده نفر، یک اشتباهی رخ داده در بعضی از چاپ های کتاب کافی شیخ امام کلینی رضوان الله علیه این که رسول خدا گفته (امامان دوازده نفر از فرزندان من است)، در حالی که زمانی که مراجعه کنیم به منابع و مصادر اصلی که شیخ امام کلینی رضوان الله علیه از آن منابع و مصادر نقل کرده اند: که این منابع و مصادر کتاب کافی امام کلینی رضوان الله علیه عبارت از اصول چهار صدگانه معروف است. اگر به این اصول چهار صدگانه مراجعه کنیم به اصلی از اصول شانزده گانه باقی تا زمان ما خواهیم یافت اصلی که شیخ امام (کلینی رضوان الله علیه در کتابش الکافی از آن اصل نقل کرده اند آمده که رسول خدا فرموده:

امامان بعد از من، علی بن ابي طالب و یازده نفر از فرزندانم است.

یعنی اوّلین از این دوازده نفر است علی بن ابی طالب که از فرزندان پیامبر نیست، و بعد از علی پیامبر فرمود: (یازده نفر از فرزندان من است)، از فرزندان پیامبر. تو را به خدا قسم می دهم به خاطر یک اشتباه چاپی در کتاب کافی امام کلینی رضوان الله علیه در مورد حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفر. و این حدیث متواتر در کتب همه مسلمین آمده؛ ولی تو به خاطر یک اشتباه چاپی حدیث پیامبر را زیر سؤال می بری، و به خاطر یک اشتباه چابی همه کتاب های مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت هم هست را مورد طعنه قرار می دهی؟ برادرم بر گرد به کتاب های ارزشمند شیخ امام محمد رضا مظّفر که رضوان الله علیه همان گونه که در نزد اهل تسنّن کتاب های در مورد احادیث جعلی مانند کتاب امام محمد علی شوکانی (الفوائد المجموعه في الأحاديث الموضوعه)، در مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت هم هست کتاب های

ص: 390

در مورد احادیث جعلی. و در کتاب کافی امامی کلینی رضوان الله علیه اشتباهاتی هست، همان گونه که در کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه اشتباهاتی دارد: و در بعضی از نسخ های کافی امام کلینی رضوان الله علیه اشتباهاتی وجود دارد؛ چرا تو این مسئله را مد نظر قرار نمی دهی؟! تو در مورد کتاب های مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت هم هست خیلی سطحی قضاوت می کنی!؛ ولی اگر اشتباهی در کتاب های اهل تسنّن یا کتاب های مذهب امام محمد عبدالوهاب رضوان الله علیه باشد به سرعت در مورد آن اشتباه قضاوت نمی کنی و خیلی سطحی با آن اشتباه در کتب اهل تسنّن برخورد نمی کنی؛ بلکه در آن اشتباه بحث عمیق می شود و در مورد آن اشتباه به کتاب های اهل تسنّن جستجو می کنی همان گونه که من در سابق برخورد می کردم.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

برادر ذیب بفرما بلندگو با تو.

برادر ذیب سؤال کننده ای از طرف وهابیان:

از دکتر عصام، سؤالی دارم من در سایت الحق را خوانده ام و متوجه شدم که خانواده او دارای مذهب زیدیه می باشند و در شهر یمن هستند اگر اشتباه باشد؛ چرا این اشتباه را درست نمی کنند؟ هم چنان از تو می پرسم؛ چرا به سؤالات شیخ عثمان در مورد آیه تطهیر جواب نمی دهی؟

رفیق موسوی مجری شیعه:

بفرما دکتر عصام، بلندگو با تو.

دکتر عصام العماد:

باید بدانی در یمن استان به نام آب که یکی از نواحی میانه ای یمن به حساب می آید، و این استان خیلی دور از استان های زیدی نشین مانند استان صعده در شمال ایمن و استان های دیگر است؛ این استان صعده دارای مذهب زیدی است، من در استان آب قرار دارم که این استان

دارای مذهب شافعی است در منطقه میانه مردم نصفی دارای مذهب زیدیه و نصف دیگر مذهب شافعی هستند تنها مذهب زیدی وجود ندارد به همین علّت کسان که ساکن لواء هم فرهنگ زیدی ها دارند و هم فرهنگ شافعی ها دارند. این مسئله را تکرار کردم که این سؤال شخصی

ص: 391

است. اولاً در یمن خانواده عماد مشهور است که از رهبران وهابی هستند و از آنان وهابی است علامه مجاهد عبدالرحمن عماد رضوان الله علیه که در کویت زندگی می کردند، عموی من است و رئیس و از رهبران حزب اصلاح یمنی است که شعبه ای از حزب اصلاح کویتی است که رهبر آن اسماعیل شطی است. خانواده عماد در یمن مشهور است. و هم چنین خواهرم دکتر بشری عماد راهنما در مدارس دینی وهّابیت است و دومی دکتر هدی راهنما در مدارس دینی وهّابیت است. فرض کن وهابی نبودم، با گفتن این که من وهابی بودم نمی خواهم به مذاهب دیگر طعنه بزنم؛ بلکه می خواهم با خدا و خودم صادق باشم، به عبارت دیگر من با گفتن این که زیدی نبودم یا شافعی نبودم؛ بلکه وهابی بودم نمی خواهم به زیدیه یا شافعیه طعنه بزنم؛ ولی من حقیقت را می گویم: و تو (محمد علی) به مسئله اهمیت ندهی! من دلیل را برای تو بیان می کنم من پیرو دلیل و فرزند استدلال هستم هر کجا دور بزند من هم دور می زنم، و هر کجا باشد من هم آن جا هستم دنبال دلیل باشی و دقت روی حرف هایم؛ امّا این که تو بگویی فلان سایت کذا و کذا آیا مگر سایت ها حجت شرعی به حساب می آید؟ می گویی در مورد من در سایت فلانی و در نوار فلانی این گونه گفته شده و فلان چیز وجود دارد؟! آیا دانشمندان اهل تسنن یا دانشمندان شیعه دوازده امامی یا دانشمندان وهابی ها قائلند که فیلم های سینمایی حجّت هستند؟! من نمی دانم این چه حجت های و دلائلی عجیب و غریبی هستند!

من به تو می گویم: من امام جماعت و امام جمعه مسجد و روحانی جامع اسطی در خیابان الزبیری بودم، آن جا نماز می خواندم، و عقیده طحاویه را تدریس می کردم و کتاب فقه السنه را تدریس می کردم، نزد علمای وهابی ها در عربستان سعودی درس خواندم، و در بعضی از جلسات درسی مفتی عربستان سعودی شیخ امام ابن باز رضوان الله علیه حضور پیدا کردم می توانی این موضوع را از علامه مجاهد شیخ عبدالرحمن عماد رضوان الله علیه بپرسی در یمن بحث را یک بحث شخصی نکن خواهش می کنم در مورد مسائل شخصی سؤال نكن من دوست ندارم در مورد خودم صحبت کنم، من دوست دارم در مورد مسائل فکری و عقیدتی بحث کنم برای من مهم نیست که عصام چه کسی است یا غیر از او کیست؟ من بیشتر به دین خود افتخار می کنم، به عقیده خود فخر فروشی می کنم من ندارم جز عمر کوتاه و جز مدت کوتاهی و محدودی در این زندگی

ص: 392

دنیوی زوال پذیر من شرمم می آید که در مورد شخصیت عصام حرف بزنم من در مورد قضایای فکری و عقیدتی حرف می زنم و قضایای اخلاقی، و از خلال آن سعی می کنم مشکلات عقیدتی وفکری را حل کنم یا سعی می کنم در وحدت اسلامی مقدس بین مذهب شیعه دوازده امامی و مذهب وهّابیت قدم بردارم، این هدف من است.

امّا آن چه را در مورد قضیه این که شیخ عثمان گفت: که من پیرامون پرسش ها و اشکالات او علیه آیه تطهیر و اشکالات او در مورد شخص خودم جواب نمی دهم، من این جا به خود شیخ عثمان می گویم؛ چون این موضوع مربوط بین من و شیخ عثمان، من می گویم به شیخ عثمان، به پرسش های تو جواب دادم و به برخی آن ها در جلسات آینده جواب خواهم داد. این حرف تو حقیقت ندارد. من به پرسش های تو جواب دادم، من چه باید بکنم تو چهل اشکال در مورد تطهیر مطرح کردی که هر اشکالی یک ساعت وقت می خواهد در حالی که من پنجاه دقیقه وقت دارم چگونه می توانم در این وقت محدود به همه اشکالات تو بر علیه آیه تطهیر جواب بدهم؟ و به خاطر همین می گویم: هنوز در مورد آیه تطهیر حرف دارم و قصد دارم تمام اشکالات تو بر علیه آیه تطهیر را معالجه و حل کنم، کسی که چهل اشکال بر علیه آیه تطهیر وارد می سازد خیلی وقت نمی خواهد؛ ولی این چهل اشکال، هر اشکالی از آنان نیازمند به پنجاه دقیقه تا آن را جواب دهیم، و الآن وقت من محدود است من به او گفتم: به همه چیز جواب خواهم داد، و از این جاست که او اصرار داشت بر این که حدیث کساء را رها کنم و من گفتم: هنوز من در مورد حدیث کساء حرف دارم و هنوز در

قُلّه هِرَم مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت است قرار دارم؛ چرا؟ به خاطر این که وقت تنگ است، و من می خواهم بر اشکالی که وارد کرد جواب بدهم. و طبیعی است که معمولاً کسی که شبهه وارد می سازد کارش آسان تر از کسی که بر آن می خواهد جواب بدهد یا او به وقت کمتری نیاز دارد تا کسی که می خواهد جواب بدهد، و مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت است مظلوم است، دولت اموی و عباسی بسیاری از شبهات را بر آن وارد ساخت، و وهّابیت هم بر آن شبهاتی که در زمان اموی و عباسی و عثمانی بود افزود، اضافه کرد این شبهات را! از این جهت است که من به وقت بیشتری نیاز دارم تا شیخ عثمان؛ چرا؟ می گویم: من در مورد آیه تطهیر هنوز حرف دارم که نیاز به ده جلسه یا پنج

ص: 393

جلسه یا اصلاً نمی توانم عددی برای آن مشخص کنم تا دیگر کسی نیاید من را محکوم کند، شاید پنج شاید چهار شاید دو تا بعد از آن منتقل می شوم به موضوع دیگری؛ ولی من از آیه تطهیر خارج نمی شوم و به پایان نمی رسانم مگر بعد از این که از بحث پیرامون کل مفردات و كلمات و حروف آیه تطهیر فارغ شوم، تا این که تو بدانی مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت است در این جا سخنانی دارد، و این مذهب آسمانی از هیچی به وجود نیامده همان گونه که تو فکر می کنی نیست.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

مثل این که وقت سؤالات از دکتر عصام، تمام شده، و به همین صورت هم چنین وقت بخش دوم جلسه ششم مناظره نیز تمام شده. اگر خدا خواست جلسه هفته آینده در همین مناظره خواهیم داشت، از همگان تشکر و قدر دانی می کنم و السلام عليكم و رحمه الله و برکاته.

ص: 394

هفتمین مناظره:

بخش اول: مفهوم عرفی و شرعی عبارت اهل بیت

مصطفی طائی از طرف مسجد شیعیان:

جلسه هفتم مناظره در مسجد اهل تسنّن برگزار می شود.

ابو احمد بکری مجری وهابی:

فکر می کنم صدا روشن است. قبل از هر چیز خدمت برادران سلام عرض می کنم. یک خطای فنّی در بلندگو مسجد وجود داشت. خوب، شاید بشنویم حرف های شیخ عثمان و ان شاء الله طبق عادت شروع خواهیم کرد. دوباره زمان مناظره دیر شد؛ ولی خوب است اوّل حرف های شیخ عثمان را بشنویم، سپس، حرف های دکتر عصام را می شنویم شروع می کنیم ان شاء الله بفرما دکتر عصام، ببخشید شیخ عثمان، بفرما صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ حمد و ستایش پرودگار عالم و درود بر مبعوث او که رحمت برای جهان است سید و مولای و محبوب ما و نور دیده های مان محمد بن عبدالله و بر خاندان و صحابه او. اما بعد، خوش آمدید به این مسجد (مسجد اهل تسنّن) و از خداوند می خواهم تو و من را موفّق بداره و آن چه که دوست دارد و مورد رضایت اوست و این که همه ما به حق برسیم و این که در آغاز هر جلسه می گویم:

﴿ اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ * صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرُ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لَا الضَّالِّينَ.﴾

ص: 395

و می گویم: خداوند تبارک و تعالی شما را حفظ کند خوش آمدید، و دکتر عصام، هم خوش آمدند از خداوند متعال طلب می کنم که من و او را موفق بدارد رسیدن به حق و عمل کردن به آن چه که اقتضا می کند.

سید طلال مجری شیعه:

بفرما دکتر عصام صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

﴿ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي، وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي، وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِسَانِي، يَفْقَهُوا قَوْلِي وَ أُفَوّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ ﴾ (سوره طه: 25-28).

سوره غافر: 44)

پروردگارا، سینه ام را گشاده گردان. و کارم را آسان ساز. و گره از زبانم بگشای تا حرف هایم را بفهمند. و کارم را به خدا می سپارم خداست که به حال بندگان خود بیناست.

برادران من در ابتدا باید از همه تشکر کنم و باید بگویم وحدت اسلامی مقدس به گردن من و تو حق دارد تا از آن در برابر طعن های که به آن وارد شده دفاع کنیم به خصوص بعد از این که برای من و تو آشکار شد توطئه آمریکایی صهیونی کینه توزانه برای برانگیختن فتنه و تفرقه بین مذهب وهّابیت و مذهب شیعه دوازده امامی از یک طرف و بین مذهب وهّابیت و مذهب اهل تسنّن از طرف دیگر و برای از بین بردن این توطئه راهی جز دعوت به وحدت کردن بین مذهب وهّابیت و مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت است وجود ندارد.

من فقط دعوت به وحدت بین مذهب اهل تسنّن و مذهب شیعه دوازده امامی نمی کنم؛ بلکه من دعوت به وحدت کردن بین مذهب وهّابیت و مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت هم هست می کنم، و هم چنین بین مذهب وهّابیت و مذهب اهل تسنّن را و این وحدت اسلامی مقدّس حاصل نمی شود مگر از طریق مناظره برادرانه و آرام.

در این جلسه های این مناظره من و شیخ عثمان، هنوز در مورد آیه تطهیر و حدیث کساء باید مطالبی را روشن می کنم و مناظره بین من و برادرم شیخ عثمان، یک مناظره برادرانه که دو

ص: 396

مذهب محترم مذهب وهّابیت و مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت هم هست روبرو می کند که براساس حکمت و مودت و برادری اسلامی مقدّس بین دو مذهب، مذهب شیعه دوازده امامی و مذهب وهّابیت.

از خداوند خواستارم بین مسلمانان از شیعه دوازده امامی ها و از اهل تسنّن و از وهابی ها وحدت ایجاد کند آمین یا رب العالمین.

ابو احمد بکری مجری وهابی:

بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

نسبت به حرف های دکتر عصام، که در بدو جلسه گفت: که او می خواهد بین مذهب وهّابیت و مذهب اهل تسنّن و بین مذهب شیعه و مذهب وهّابیت وحدت اسلامی ایجاد کند باید گفت: اولاً: باید دکتر عصام، بداند و هر کس می داند من هرگز دعوت به وحدت اسلامی میان مذهب شیعه و مذهب اهل تسنّن نمی کنم؛ بلکه من دعوت می کنم به پیروی حق دعوت می کنم به پیروی قرآن و سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله و هرگز دعوت به وحدت اسلامی میان مذهب شیعه و مذهب اهل تسنّن نمی کنم من وحدت اسلامی نمی خواهم من خواهان وحدت کلمه بر حق همه ما مذهب سنّی و مذهب شیعی بر کلمه توحيد لا آله الا الله محمد رسول الله وحدت کلمه داشته باشیم من این مسئله را می خواهم.

و هم چنین دکتر عصامف در مورد وحدت اسلامی بین مذهب وهبابیت و مذهب اهل تسنن که بار ها در حرف های دکتر عصام، این کلام تکرار شد. انگار دکتر عصام، می خواهد بگوید مذهب وهّابیت غیر از مذهب اهل تسنّن است، و این جاست یک طایفه وهابی که پیروانی دارد و این که شیخ عثمان از وهابی هاست و فلانی از وهابی هاست و فلانی از وهابی ها نیست این به نظر من در این حرف های دکتر عصام، پوشاندن و فریب دادن مردم است خواهشمندم این حرف ها را رها کن و من بیشتر از یک بار گفتم: من به تو نمی گویم ای رافضی؛ ولی من می گویم: تو شیعه دوازده امامی هستی همان گونه که دوست داری و هیچ کس را فریب نمی دهم.

ص: 397

خواهش می کنم دکتر عصام، میان سنّی و وهابی فاصله ایجاد نکن، و من زمانی که می گویم: من از وهابی ها هستم و گفتم: هرگز این به من ضرری نمی رساند و من از آن هرگز ناراحت نمی شوم؛ ولی تو ادّعا می کنی مذهب وهّابیت غیر از مذهب اهل تسنن است و این که تو می خواهی بین مذهب اهل تسنن و مذهب وهابیت وحدت اسلامی ایجاد کنی یا اهل تسنّن با وهابی ها نزدیک کنی، این حرف های باطلی است چه از لحاظ محتوایی و چه از لحاظ ساختاری وهّابیت اهل تسنّن است و اهل تسنن وهّابیت است این مطلب باطلی است ما چیزی به نام وهّابیت نداریم و نه دعوت وهابی داریم و نه مردم وهابی داریم ما چیزی که داریم مردی مردم را به پیروی از قرآن و سنّت رسول خدا دعوت کرد به او امام محمد بن عبدالوهاب گفته می شد. مردم به برکت امام محمد عبدالوهاب همه به قرآن و سنّت رسول خدا متمسّک شدند. و لذا کسی را نمی یابی بگوید: من وهابی هستم! من همانا آن را از دکتر عصام، شنیدم که گفته من وهابی هستم!

من به ادّعای دکتر عصام وهابی هستم و من اصلاً یادم نمی آید که روزی به کسی گفته باشم من وهابی هستم! و کسی را نمی شناسم که بگوید من وهابی هستم؛ ولی بسیاری را می شناسم که می گویند: ما اهل سنّت و جماعت هستیم یا ما سلفی یا چیزی که شبیه به آن باشد از کلمات مناسب؛ لذا خواهش می کنم دکتر عصام، سعی نکند با گفتن این حرف ها که من هرگز آن را قبول نمی کنم که دکتر عصام، بین وهابی ها و اهل تسنّن فرق بگذارد.

الآن در حقیقت همان گونه که چند دقیقه قبل گفتم: دکتر عصام، باید برای من توضیح دهد؛ چرا بین اراده که در آیه تطهیر ذکر شده و اراده که در برخی آیات دیگر قرآن آمده فرق گذاشته اند و چه کسی از علمای شیعه بین این دو اراده فرق گذشته؟ آیا شیعه هم چنین می گوید: اراده در یک مکان یک معنا دارد و در جایگاه دیگری معنای دیگری دارد؟ و چه کسی این ادّعا را کرده؟ و چرا آیه تطهیر را اراده تکوینی کرده و برخی آیات قرآن اراده تشریعی دارند.

ابو احمد بکری مجری وهابی:

بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

ص: 398

دکتر عصام العماد:

همان گونه که علما گفته اند، از علمای اهل تسنن و از علمای وهّابیت و از علمای سلفی و از علمای شیعه دوازده امامی این که در مصطلحات مشکلی وجود ندارد ما دلایلی فراوانی داریم که دلالت دارد بر تمایز بین عقیده اشاعره و بین و عقیده و هابی ها وهّابیت خود را اهل تسنّن می دانند، و اشاعره خود را اهل تسنّن می دانند و ماتریدیه خود را اهل تسنّن می دانند و سلفیه خود را اهل تسنّن می دانند! مهم این که منظورم توهین کردن به شیخ عثمان یا توهین با وهّابیت و وهابی ها نیست این فقط یک اصطلاح است؛ لذا امیدوارم برادرم شیخ عثمان فکر نکند که من قصد توهین دارم به او یا توهین به مذهب وهّابیت و توهین به برادران وهابی به خدا قسم قصد ندارم به شیخ عثمان یا به وهّابیت توهین کنم، خداوند باطن دل ها را می داند من از تو می خواهم یک دقّت علمی در تمیز بین مذاهب اسلامی داشته باشی تا بین سلفی ها و وهابی ها و اهل تسنّن و وهابی ها اشعری ها و وهابی ها خلطی رخ ندهد و آمیختگی ایجاد نشود حتی تو می دانی از بزرگان تو و از دوستان تو کسانی که رسآله های دانشگاهی نوشته اند در دانشگاه امام محمد بن سعود رسآله تحت عنوان موقف الامام ابن تیمیه من الاشاعره، در این کتاب امام ابن تیمیه اشاعره به عنوان فرقه گمراه معرفّی کرده، در آن جا مطلبی فراوانی وجود دارد و ان شاء الله در آینده جلسه یا جلساتی متعددی در مورد بحث از مسائل اختلافی عمیق بین اهل تسنّن و وهابی ها می گذاریم برای تو ذکر خواهم کرد دلایلی که بازبان ریاضی و زبان محاسبات دقیق و زبان قانون ریاضی ضرب دو در دو می شود چهار است اثبات می کنم که مذهب وهّابیت غیر مذهب اهل تسنّن است و بین اهل تسنّن و وهّابیت اختلاف وجود دارد و بین مذهب سلفیه و مذهب وهّابیت اختلاف وجود دارد و برای تو ثابت می کنم که تو از وهّابیت می باشی؛ ولی نه الآن به عقیده من؛ چرا که من عادت ندارم با کسی مناظره کنم تو از وهّابیت هستی و حتی بزرگان تو از وهابی هاست؛ ولی موضوع این مناظره نیست، موضوع اصلی این مناظره حدیث کساء و آیه تطهیر است.

اراده تشریعی معنی فضیلت نمی دهد و اراده تکوینی معنی فضیلت می دهد

اشاره

الآن می خواهم بحث را شروع کنم و این که توضیح دهم که دو اراده که معنی فضیلت می دهد با اراده که معنی فضیلت نمی دهد با هم دیگر متفاوتند یا به عبارت دیگر می خواهم بحث را

ص: 399

شروع کنم و این که توضیح دهم که دو اراده، اراده تشریعی که معنی فضیلت نمی دهد با اراده تکوینی که معنی فضیلت می دهد به خاطر اختلافی که در سیاق این دو اراده وجود دارد.

شيخ عثمان؛ من الآن قصد دارم با تو وارد یک بحث کلامی عمیق می شوم.

می خواهم با بیان ساده دو اراده خداوند متعال را شرح دهم به روشی که تمام مردم آن را بفهمند به تو بگویم: برای کسی که به قرآن کریم مراجعه کند و آیه:

﴿ إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَفَّارُ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ ما يُريدُ.﴾ (سوره حج:14)

خداوند کسانی را که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند در باغ هایی از بهشت وارد می کند که نهر ها زیر درختانش جاری است، [آری] خدا هر چه را اراده کند انجام می دهد.

را بخواند که در این آیه اراده که این جا مطرح شده فرقی وجود دارد با اراده ای که در آیه دیگری که می فرماید:

﴿ إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِما يُريدُ.﴾ همان گونه که در سوره هود آیه 107، بیان می کند.

و با آیه دیگری که می فرماید:

﴿ ذُو الْعَرْشِ المَجِيدُ * فَعَالٌ لِمَا يُرِيدُ.﴾ (سوره بروج: 15-16)

صاحب عرش و دارای مجد و عظمت است و آن چه را می خواهد انجام می دهد.

و در آیه دیگر:

﴿ يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَ يَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ﴾ (سوره توبه: 32)

آنان می خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند؛ ولی خدا جز این نمی خواهد که نور خود را کامل کند، هر چند کافران با خشنود باشند

ص: 400

آیا در این آیات قرآنی فضیلتی برای کسی وجود دارد در این آیات فقط اراده تشریعی خداوند متعال مطرح شده که در آن هیچ فضیلتی مطرح نشده؛ امّا آیه که در مورد اهل بیت نازل شده:

﴿ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهيراً.﴾ (سوره احزاب: 33)

خدا چنین می خواهد که رجس هر آلایش را از شما خانواده نبوت ببرد و شما را از هر عیب پاک و منزّه گرداند.

در این آیه فضیلتی برای اهل بیت مطهرین مطرح شده، پس، وقتی که من می گویم: فرق میان اراده در آیه تطهیر و بین اراده در برخی اراده در آیات دیگر منظورم مبحث فرق بین اراده که معنی و بار فضیلت می دهد و اراده که بار و معنی فضیلت نمی دهد، با چشم پوشی از مباحث کلامی و فلسفی من قصد ندارم پیرامون فرق اراده تکوینی و اراده تشریعی که یک بحث عميق و مهم و موضوع دیگر است و الآن وارد این بحث در این مورد نمی شوم؛ چرا که من و تو در مورد مباحث عمیق اراده تکوینی و اراده تشریعی بسیار بحث کردیم، و خلاصه بحث ما در آیه تطهیر صرف دعا وارده تشریعی خدا نیست، زیرا اگر چنین باشد بین کسانی که خداوند اراده کرد آنان را پاک و مطهرین شوند و دیگر مسلمانان، تفاوتی وجود ندارد و در این صورت اختصاص اهل کساء به آیه تطهیر غلط است؛ بلکه اراده تطهیر در آیه تطهیر اراده تکوینی خدا است و خبر دادن از انجام دادن کار آلهی است، من می خواهم بگویم با نگاه اول به سیاق برخی آیات قرآنی همان گونه که علمای تفسیر قرآن گفته اند باعث می شود انسان احساس کند بین اراده که در آیه تطهیر آمده و اراده که در برخی آیات دیگری آمده که من به طور نمونه برخی از این آیات ذکر کردم، این آیات که ذکر کردم با این آیه تطهیر فرق می کند از لحاظ همین امر که الآن ذکر کردم.

به طور مثال این آیه قرآنی که می گوید:

﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجوهَكُمْ و أيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ وَ إِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُوا وَ إِنْ كُنْتُمْ مَرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغَائِطِ أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا ﴾

ص: 401

﴿ صَعِيدًا طَيِّبًا فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَ أَيْدِيكُمْ مِنْهُ مَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ وَ لَكِنْ يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَلِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴾ (سوره مائده: 6)

ای کسانی که ایمان آورده اید هنگامی به نماز می ایستید، صورت و دست ها را تا آرنج بشویید، و سر و پا ها را تا مفصل [ = بر آمدگی پشت پا] مسح کنید. و اگر جنب باشید، خود را بشویید [ و غسل کنید]. و اگر بیمار یا مسافر باشید، یا یکی از شما محل پستی آمده [= قضای حاجت کرده]، یا با زنان تماس گرفته [ و آمیزش جنسی کرده اید]، و آب [ برای غسل یا وضو] نیایید، با خاک پاکی تیمّم کنید، و از آن، بر صورت [=پیشانی] و دست ها بکشید خداوند نمی خواهد مشکلی برای شما ایجاد کند؛ بلکه می خواهد شما را پاک سازد.

آیا این اراده خداوند متعال در همین آیه یک فضیلت است؟ آیا اراده خداوند متعال در این آیه که در این جا ذکر شده دال بر فضیلت است؟ و آیا زمانی که خداوند می فرماید: (؛ بلکه خداوند می خواهد شما را پاک سازد)، (لِكن يُريدُ يُطَهِّرَكُمْ) آیا این دال بر فضیلت است؟ آیا کسی گفته این آیه از فضایل مؤمنین و مسلمانان است، و دال بر فضایل مؤمنین و مسلمانان است، به خاطر این که خداوند فرموده: (؛ بلکه خداوند می خواهد شما را پاک سازد)، لكن يُريدُ يُطَهِّرَكُمْ، و آیا کسی گفته این آیه در مورد فضایل مؤمنین نازل شده یا این که به خاطر توضیح یک مسئله شرعی است که متعلق به نماز نازل شده اند؛ امّا آیه إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أهْلَ الْبَيْت وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطهیراً از علمای قدیم علم تفسیر گفته اند این آیه دلالت دارد بر فضیلت اهل بیت نبوّت و به خاطر همین که امام مسلم نیشابوری صاحب كتاب الصحيح رضوان الله علیه این آیه را در ذیل باب فضایل اهل بیت ذکر کرد، من می خواهم انسان منصف باشم، پس، بحث من برای روشن کردن با زبان ساده فرق میان اراده تکوینی و اراده تشریعی خداوند متعال است، اراده تکوینی خداوند متعال که معنی فضیلت می دهد؛ امّا اراده تشریعی خداوند متعال هیچ موقع معنی فضیلت نمی دهد؛ و چون در آیه تطهیر اراده خداوند متعال معنی فضیلت می دهد، پس، نتیجه می گیریم که اراده خداند در آیه تطهیر اراده تکوینی است نه اراده تشریعی است.

ص: 402

سید طلال سوری مجری شیعه:

بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

بله ان شاء الله تعالى من حرف هایش را توضیح می دهم.

امّا نسبت به اشاعره که گفته اند ما اهل تسنّن هستیم! من در این مورد تشکیک نمی کنم هر کسی ادّعا می کند که صاحب حق است خداوند تبارک و تعالی فرموده:

﴿ كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ ﴾ (سوره مؤمنون: 53)

هر گروه به آن چه نزد خود دارند خوش حالند.

اگر امر این گونه بود اسماعیلیان نیز می گویند که شیعه حقیقی هستند و قرامطه می گویند ما شیعه حقیقی هستیم و زیدیه می گویند ما شیعه حقیقی هستیم و بسیاری از شیعیان غیر از این گروه ها؛ ولی من تو را متهم نمی کنم که تو شیعه نیستی و تو را مثلا رافضی بنامم به خاطر مخالفت تو با آنان به خاطر این که آنان ادّعا می کنند که خودشان شیعه هستند، من از دکتر عصام خواهش می کنم، که بین مذهب تسنّن و مذهب وهّابیت فرق نگذاری این کار را دوباره تکرار نکنی.

من از تو سؤال کردم کدام یکی از علمای شیعه دوازده امامی بین دو اراده فرق گذاشته اند؟ کدام یک از علمای شیعه می گوید: اراده در کتاب خداوند متعال دو معنی دارد در برخی آیات قرآن یک مفاد دارد و در آیات دیگر معنای دومی دارد.

این نظر اهل تسنّن و جماعت اهل تسنّن می گویند اراده خداوند متعال یک اراده شرعیه و یک اراده قدریه داریم؛ ولی آیا تو بین این دو اراده قایل به تفاوت هستی؟ آیا اعتقاد داری دو اراده داریم یکی شرعیه و دیگری قدریه؟

ابو احمد بکری مجری شیعه:

بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

ص: 403

دکتر عصام العماد:

امّا نسبت به آن چه ذکر کردی پیرامون فرقه اسماعیلیه به این که ادّعا می کنند از شیعه هستند؛ ولی تو می دانی آنان نمی گویند شیعه دوازده امامی هستیم این مثال تو اشتباه است یعنی همان طور که پر واضح است از هر اسماعیلی که در جهان وجود دارد سؤال کنی نمی گوید من از شیعه دوازده امامی هستم و اگر از زیدی سؤال کنی به تو نخواهد گفت: من شیعه دوازده امامی هستم؛ ولی اگر از هر اشعری سؤال کنی خواهد گفت: من از اهل تسنّن هستم و اگر از هر ماتریدی سؤال کنی به تو خواهد گفت: من از اهل تسنّن هستم شاید تو یک طرز تفکر اشتباهی نسبت به این مسئله داری؛ امّا فرد وهابی می گوید من از اهل تسنّن هستم و سلفی می گوید من از اهل تسنّن هستم و ماتریدی می گوید من از اهل تسنّن هستم؛ ولی هیچ اسماعیلی در جهان وجود ندارد که بگوید من شیعه دوازده امامی هستم و هیچ زیدی در جهان وجود ندارد که بگوید من شیعه دوازده امامی هستم.

این مسئله ای است که تو باید به آن توجه کنی.

شیخ عثمان؛ امّا مسئله فرق گذاری بین دو اراده، در آیه تطهیر صِرف دعا وارده تشریعی نیست، زیرا اگر چنین باشد بین کسانی که خداوند اراده کرد آنان را پاک و مطهرین شوند و دیگر مسلمانان، تفاوتی وجود ندارد و در این صورت اختصاص اهل کساء به آیه تطهیر، غلط است؛ بلکه اراده تطهیر در آیه تطهیر اراده تکوینی خدا است و خبر دادن از انجام دادن کار آلهی است، در حقیقت بسیاری از حضّار و شنوندگان که در جلسه پیش مناظره ما را گوش می کردند از حرف های تو این را فهمیدند یعنی توضیح دادی که در آیه تطهیر فضیلتی برای اهل بیت مطهرین هست پس، من از تو می خواهم که این مسئله را توضیح دهی یعنی تو می گویی این آیه دارای فضیلت برای اهل بیت است؛ به خاطر فراوانی اشکالاتی که پیرامون آیه تطهیر وارد ساختی شنونده می گوید: بنابراین، در آیه تطهیر فضیلتی برای اهل بیت وجود ندارد در حقیقت آیه را به خاطر فراوانی اشکالاتی که پیرامون آن طرح کردی از بین بردی؛ لذا من بار ها به تو گفتم: نوع برخورد تو با آیه تطهیر با نوع برخورد اهل تسنّن با این آیه فرق می کند؛ لذا من بر مسئله فرق گذاری بین وهّابیت و اهل تسنّن اصرار می ورزم به عبارت

ص: 404

دیگر چگونگی برخورد علمای اهل تسنّن با فضایل اهل بیت (خدا از همگی خشنود باد) با چگونگی برخورد وهابی ها با فضایل اهل بیت اختلاف ریشه ای وجود دارد و این مسئله روشن می شود در طول جلسات این مناظره، ممکن است الآن خیلی مختصر روشن شود؛ ولی در آینده طور گسترده بحث خواهم کرد و آن را به عنوان دلیل قاطع ذکر خواهم کرد در جلسه هفته گذشته توضیح دادم؛ ولی جواب ندادی که چرا راه و روش اهل تسنّن در برخورد با آیه تطهیر را رها کردی؟ مثلا تو در سخنرانی ها خود و در کتاب خود (کشف الجانی محمد التيجانی)، به من گفتی که اهل تسنّن گفته اند آیه تطهیر در مورد زنان پیامبر نازل شده این امانت علمی نیست، اهل تسنّن در واقع امانتدار هستند اگر خواستند آیه را بررسی کنند اقوال مختلفی که در مورد آیه وجود دارد را ذکر می کنند سپس، عالم سنّی نظر خود را پیرامون آراء مطرح شده بیان می کند می گوید اهل علم قول اول قول دوم قول سوم را مطرح کرده اند و من نظر اوّل را ترجیح می دهم؛ ولی الآن مسئله به این شکل نیست دیگر آن روش و راهی که در امانت علمی در نزد اهل تسنّن در قدیم وجود داشت در نزد وهابی ها معاصر وجود ندارد به خاطر این که به فکر تبلیغات و جواب ردی دادن و برخورد با طرف مقابل یعنی شیعه دوازده امامی - در متأخرین از وهابی ها غلبه کرده. در حالی که قدمای اهل تسنّن بدون توجه به این که باید با طرف مقابله کنند یا به فکر پیدا کردن جواب به طرف مقابل آیه را مورد بررسی قرار می دادند؛ لذا شما نباید ناراحت شوید که چرا من بین وهابی ها و اهل تسنّن فرق می گذارم به خاطر این که من به خدا قسم اعتقاد راسخی دارم اهل تسنّن در برخورد با فضایل اهل بیت و در نوع رفتار با شیعه دوازده امامی از شما وهابی ها خیلی دقیق تر بودند و من هر جلسه از جلسه های این مناظره نوع برخورد تو را با اهل بیت و شیعیان دوازده امامی می بینم می گفتم: خدا بیامرزد امام اهل تسنّن مجد الدین بن اثیر رضوان الله علیه را او از ائمه اهل تسنن قدیم بودند؛ چرا که روش آنان با روش تو فرق می کند خواه در نوع برخورد و رفتار تو با اهل بیت یا روش برخورد تو با پیروان اهل بیت.

ابو احمد بکری مجری وهابی:

بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

ص: 405

شیخ عثمان الخميس:

خوب دکتر عصام گفت: من امانت علمی ندارم؛ چرا که من قول دوم در مورد آیه تطهیر نگفتم! الآن ثابت شد این که من امانت علمی ندارم.

من نمی خواهم برای خودم انتقام بگیرم آیا تیجانی امانت علمی داشت زمانی که من بر او ردّی نوشتم، آیا او نقل قول های درستی از اهل تسنن نقل کرده؟ نمی خواهم وارد موضوعات تیجانی شوم؛ چرا که او الآن حاضر نیست؛ ولی الآن موضوع من با تو است.

شیخ عثمان الخمیس: چه چیزی در آیه تطهیر وجود دارد؟

من نمی خواهم از دکتر عصام، انتقام بگیرم نمی خواهم در این مورد جوابت را بدهم؛ ولی الآن وارد موضوع می شوم؛ چرا که مردم از این مناظره در امور شخصی بهره نمی برند چه چیزی در آیه تطهیر وجود دارد؟ لطفاً به این سؤالم جواب بده.

ابو احمد بکری مجری وهابی:

دکتر عصام، بلندگو برای توست، بسیاری از برادران به من گفتند که ان شاءالله بعد از تمام شدن وقت اضافه اگر شیخ عثمان موافقت کند مادامی که دکتر عصام، مکرر می گوید بین مذهب اهل سنت و مذهب وهّابیت فرق وجود دارد اگر در آخر وقت فرصتی باقی باشد برای من بعضی از مواردی که دال بر اختلاف عقیده بین وهّابیت و اهل تسنّن ذکر کند. بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

پاسخ دکتر عصام العماد:

در حقیقت از طریق التزام و تمسّک به سنّت پیامبر و تمسّک و التزام به حدیث کساء خواهیم دید که پیامبر از طریق حدیث کساء آیه تطهیر را تفسیر کرده اند اگر حدیث کساء نبود ممکن بود اهل بیت در آیه تطهیر را به گونه تفسیر کنیم که وابسته به پیوند فامیلی یا پیوند نسبی یا متعلّق به زنان پیامبر یا شامل همه آنان و همه سادات می شود؛ ولی می یابیم و می پرسیم؛ ولی متأسفانه از طرف شیخ عثمان، جوابی برای آن نمی یابیم آیا عبارت اهل بیت در حدیث کساء و در آیه تطهیر به معنای عرفی رایج بین مردم در زمان خودمان است.

ص: 406

اگر سنّت رسول خدا و حدیث کساء نبود کلمه اهل بیت که در آیه تطهیر را به معنای عرفی به معنی زبان عرب های جاهلی قبل از صدور حدیث کساء برداشت می شد و می گفتیم آن شامل زوجات و زنان و بنی هاشم و فرزندان عم پیامبر و همه سادات می شود؛ ولی می بینیم پیامبر با آوردن حدیث کساء و با گفتن حدیث کساء آن معنای عرفی و این معنای در زمان عرب های جاهلی که برای همسر استفاده می شود از اذهان دور می سازند زمانی که اقوال شارحین حدیث کساء را ملاحظه می کنیم می یابیم که آنان در زمان بررسی حدیث کساء یافته بودند که پیامبر کلمه اهل بیت ذکر نمودند سپس، مصادیق اهل بیت را معین کردند که آنان امام علی و فاطمه و حسن و حسین هستند. در نتیجه پیامبر آیه تطهیر را در این جا تفسیر کردند پس؛ چرا می خواهیم آیه ای را که پیامبر آن را تفسیر نموده نباید آن را به میل خودمان تفسیر کنیم.

حدیثی داریم که تمام مسلمانان بر صحت آن اجماع و متفق القول هستند و در جلسه گذشته توضیح دادم که این صحیح بودن حدیث به توافق مسلمین و به اجماع مسلمانان به اثبات رسیده است. من تعجب می کنم؛ چرا باید با سنّت پیامبر و به احادیث پاک رسول خدا مخالفت کنیم و بگوییم کلمه اهل بیت در آیه تطهیر کلمه عام است و مفهوم کلی است که بر زنان پیامبر نیز اطلاق می شود، بر عباس و بر همه اطلاق می شود؛ ولی پیامبر کلمه اهل بیت در آیه تطهیر را تفسیر کرد و آنان را وارد کرد داخل کساء و برای ما توضیح داد که مقصود از اهل بیت در آیه تطهیر چیست؛ ولی من می بینم اشکالات و تردید شیخ عثمان پیرامون آیه تطهیر و حدیث کساء شامل بسیاری از امور شده و در حقیقت با سخنان روشن رسول خدا مخالفت کرده من می پذیرم رسول خدا فرموده: اذکرکم الله فی اهل بیتی، و به نظرم من متمسک به گفته پیامبر: اذكركم الله فی اهل بیتی بشوم خواهم گفت: حدیث کساء همان چیزی است که آیه تطهیر را تفسیر کرده اگر به آن چه پیامبر در مورد اهل بیت گفته ملتزم باشیم.

محدود کردن اهل بیت به چهار نفر

اگر حدیث کساء شامل غیر از این چهار نفر از اهل بیت بشود به عبارت دیگر اگر در حدیث كساء منظور پیامبر غیر از این چهار نفر است پس چرا پیامبر آنان را در کساء قرار نداد پس، فرق

ص: 407

اهل بیت داخل کساء با اهل بیت بیرون از کساء چیست؟ و چرا پیامبر آنان را زیر کساء (پارچه) و چرا این که دیگران را زیر کساء قرار نداده.

پیامبر در زمان حیاتش اهل بیت مطهرین را محدود کرد و اصرار بر داخل کردن آنان در زیر کساء؟من نمی دانم وقتی پیامبر اهل بیت مطهرینش در زمان خودش را ذکر کرد و سپس، توضیح داد که چه افرادی هستند پس؛ چرا شیخ عثمان سعی می کند حدیث راستین رسول خدا را به چیزی که می خواهد تأویل کند.

در این جلسه خلاصه از شبهاتی که شیخ عثمان پیرامون آیه تطهیر و حدیث کساء طرح کرده را بیان خواهم کرد تا این که برای حضّار و شنوندگان این مناظره آشکار شود که چگونه شیخ عثمان با فضایل اهل بیت مطهرین برخورد می کند. علی رغم این که حدیث کساء دلالت می کند بر این که مخصوص علی و فاطمه و حسن و حسین است (خدا از همگی خشنود باد) و بیرون کردن غیر آنان از کسانی که در زمان پیامبر بودند به دلیل این که پیامبر فقط این چهار نفر را صدا زدند و اگر در این امر دیگران که از اهل بیت مطهرین در زمان رسول خدا به شمار آیند به معنای شرعی و قرآنی و معنای احادیث پاک پیامبر نه معنای عرفی متداول بین مردم و معنای لغوی در لغت عرب ها که شامل همه فامیل پیامبر و غیر از این چهار نفر می شد آنان را دعوت می کرد و آنان را صدا می زدند.

و از دلائلی که پیامبر اراده کرده است این چهار نفر را نه غیر آنان؛ لذا فرموده: اللهم إن هؤلاء اهل بیتی و تأکید کرد برای این که بر حصر کند اهل بیت مطهرین را.

و نیز دلایل دیگری که دال بر این که این چهار نفر هستند پیامبر فقط این چهار نفر را در زیر کساء (پارچه) قرار دادند تا این که بعد از گفتار و بیان لفظی عملاً با فعل و کردار این مسئله را نشان دهند.

این که پیامبر فقط این چهار نفر را در زیر کساء قرار دادند دلیلی است بر حصر مطهرین در زمان حیات رسول خدا در این چهار نفر و شامل نشدن دیگران، پیامبر بعد از سخنان و بیان لفظی خواستند عملاً این عمل را نشان دهند و از دلایل دیگری که دال بر این که مطهرین از اهل بیت

ص: 408

در زمان حیات رسول خدا فقط این چهار نفر هستند تا شبهه ای که ممکن است ایجاد شود و کسی فکر کند که غیر مطهرین و غیر معصومین از سادات و بنی هاشم جز اهل بیت مطهرین هستند را بر طرف نمایند این روش تأکید لفظی در نزد همه دانشمندان لغت چه سنّی و چه وهابی و چه دوازده امامی رایج است.

و هم چنین از دلایل دیگری که دال بر حصر است و در جمله اللهم إنّ هؤلاء اهل بيتى داراى مسند الیه است که عبارت است از اهل بیتی پیامبر به هؤلاء به این مسندالیه اشاره کرده و علمای علوم بلاغت معانی و بیان در تمام کتاب های علم معانی قایل به این که معرفی کردن مسندالیه توسط اسم اشاره مفید تمیز آن می باشد و این نوع تمیز از کامل ترین تمیز و تخصیص می باشد همان گونه که در نزد علمای علم معانی به اثبات رسیده.

و هم چنین از دلایل دیگری که دال بر این که پیامبر در زمان خود اهل بیت را در دین چهار نفر حصر کردند و محدود کردند عدم اجازه دادن پیامبر به همسر خود ام سلمه زمانی که خواستند در زیر کساء وارد شود پیامبر ام سلمه را از وارد شدن زیر کساء منع کرد و فرموده در جای که خود باشید شما خوب هستی بر طبق روایت های فراوانی که در این مورد وارد شده امام ابن تیمیه رضوان الله علیه روایت ام سلمه رضوان الله علیه را تصحیح کرد و هم چنین از دلایلی که در کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه وارد شده روایتی صریحی که اهل بیت مطهرین در زمان حیات رسول خدا همان چهار نفر هستند و همسرانش را وارد کساء نکرد همان گونه در ورایت حدیث کساء در صحیح امام مسلم رضوان الله علیه آمده همسرانش را داخل کساء (پارچه) نکرد و عایشه را داخل نکرد نگاه کن به کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه همان گونه که در روایت عایشه آمده و نگاه کن به آن چه که امام اهل تسنّن آلوسی در زمان خودش در تفسیرش روح المعانی در جزء 22 صفحه 14 گفته فردی که هیچ یک از وهابی ها به آن طعنه نمی زند که در این مورد گفته: و احادیثی که در مورد وارد کردن رسول خدا علی و فاطمه و دو فزندش حسن و حسین (خدا از همگی خشنود باد) زیر کساء و فرموده: اللهم هؤلاء اهل بیتی، و دعا کردند برای

ص: 409

و اجازه ندادن به ام سلمه تا وارد کساء شود این احادیث قابل شمارش نیست مخصوص به عموم اهل بیت باشد.

پس، مقصود از اهل بیت مطهرین در زمان حیات رسول خدا کسانی که کساء (پارچه) آنان را در برگرفته که زنان پیامبر در آن کساء (پارچه) داخل نشدند. تا الآن نمی دانم؛ چرا شیخ عثمان با بزرگان اهل تسنّن مخالفت کردند؟ لطفاً به سؤالم جواب بده.

ابو احمد بکری مجری وهابی:

بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

خوب تکرار می کنم: از زید بن ارقم روایت شده که رسول خدا صل الله علیه و آله فرموده من دو چیز با ارزش را میان شما قرار دادم اولین آنان کتاب خدا سپس، فرموده و اهل بیت من، حصین به زید بن ارقم گفت: اهل بیت پیامبر چه کسانی هستند آیا زنانش از اهل بیت او هستند؟ زید بن ارقم گفت: زنانش از اهل بیتش است. طحاوی حدیثی که در آن آمده از ام سلمه نقل می کند که رسول خدا صلی الله علیه و آله على و فاطمه و حسن و حسین را گرد آوردند و آنان را زیر پیراهنش قرار داد سپس، او به خداوند گفت: اللهم هؤلاء اهل بیتی، (پروردگار من اهل بیت من آنان هستند) ام سلمه گفت: من گفتم: ای رسول خدا من را همراه آنان زیر این پیراهن داخل می کنی فرموده شما از اهل من هستی.

الآن من سؤال دارم از دکتر عصام و این سؤال را چندین بار تکرار کردم و دوباره تکرار می کنم و امیدوارم جوابی برای آن بشنوم آیا علی و فاطمه و حس و حسین از مطهرین هستند؟ هم چنین دکتر عصام، می گوید که حدیث کساء دلیل بر حصر کردن اهل بیت مطهرین در زمان پیامبر است

من بیشتر از یک بار پرسیدم که چه کسی از علمای لغوی و دانشمندان زبان عربی گفته اند که حدیث کساء دال بر حصر کردن اهل بیت است؟ و تا الآن کسی را نام نبرده ای و این هفتمین باری است که این سؤال را می پرسم: چه کسی از اهل لغت از او نقل می کنی و می گفت: حدیث کساء دال بر حصر کردن اهل بیت است؟ هرگز اسم کسی را نیآورده ای که نقل کرده باشی پس،

ص: 410

ایا این گفته از تو بوده؟ آیا تو از علمای زبان عربی هستید که بر قول تو می توان تکیه کرد و این نظر توست و به تو نسبت داده می شود و مربوط به علمای زبان عربی نمی شود؟

چیزی که در این جا من مطرح می کنم: قضیه این که اهل کساء فقط اهل بیت مطهرین در زمان حیات پیامبر هستند یک گفته باطل و بی اساس است و الآن دوباره تکرار می کنم اگر اهل کساء اهل بیت هستند و پیامبر برای آنان دعا کردند و آیه تطهیر در شأن اهل کساء نازل شده به همین صورت که تو گفتی چه می خواهی از این حرف هایت و اگر این جوری بود که تو گفتی چه می شود؟! بله!

ابو احمد بکری مجری وهابی:

بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

اولاً تو این حدیث زید بن ارقم را خواندی؛ امّا امانت علمی را رعایت نکردی حدیث زید بن ارقم رضوان الله علیه همان گونه که در صحیح امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه آمده و هم چنین در شرح کتاب صحیح امام مسلم به نوشته امام نووی رضوان الله علیه به شیخ عثمان می گویم: امام نووی رضوان الله علیه کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه را شرح داد و برای تو ذکر خواهم کرد شرح امام نووی را تا این که نگویی همان طور که در جلسه هفته گذشته گفتی فرق و وجه امتیازی بین شرح كتاب صحيح امام مسلم و متن کتاب صحیح امام مسلم وجود دارد! من متن را از کتاب صحیح مسلم ذکر می کنم اولاً سپس، برای تو آن چه که امام نووی رضوان الله علیه در شرح متن کتاب صحیح امام مسلم آورده را ذکر می کنم - شرح نووی بر صحیح امام مسلم جزء 15 دارالمعرفه چاپ ششم سال 1420 ه- به تحقیق شیخ مأمون سحه سحه ص 169-177 باب فضایل امام علی - کَرَّمَ اللهُ وَجهَه (خداوند رویش را گرامی بدارد) - حدیث ثقلین ( حدیث زید بن ارقم): یک روز رسول خدا صلی الله علیه و آله بین ما سخنرانی کرد در جایی که نامیده می شود (خم بین مکه و مدینه) اوّل حمد و ستایش خداوند را گفت: و موعظه کرد و فرموده: ای مردم من بشری هستم مانند شما نزدیک است فرستاده خدا سراغ من بیاید و من دعوت او را اجابت کنم، اینک پیش از

ص: 411

که دعوت حق را اجابت کنم و از این دنیا رحلت کنم، من نزد شما دو چیز گران بها می گذارم اوّلی قرآن و یکی دیگر از دو چیز گران بها، اهل بیت من است. تا این که در آن ذکر می کند.

پس، گفتم: یعنی سؤال کردم از زید بن ارقم زنانش از اهل بیتش به شمار می آید؟ گفت: نه؟! این نوشته ای از متن کتاب صحیح امام مسلم نه از شرح امام نووی بر کتاب صحیح امام مسلم در خود متن کتاب صحیح امام مسلم این عبارتست از: زن مدتی از زمان با مرد می باشد سپس، مرد آن را طلاق می دهد پس، بر می گرده نزد پدرش و قومش و اهل بیتش اصلش کسانی که صدق بر آنان بعد از او حرام شود.

این نوشته ای در خود کتاب صحیح امام مسلم از متن است.

سراغ شرح امام نووی بر کتاب صحیح امام مسلم می روم امام نووی در شرح این روایت چه گفته؟، امام نووی رضوان الله علیه گفته: (اما گفته او در روایت دیگری که همسرش از اهل بیتش است)، روایت دیگری وارد شده که می گوید زنانش از اهل بیتش هست و روایت دیگری وارد شده که می گوید زنانش از اهل بیتش نمی باشند امام نووی در جمع کردن بین این دو روایت می گوید: احادیثی که در آن آمده که زنانش از اهل بیتش هستند و احادیثی که در آن می گوید زنانش از اهل بیتش نیستند امام نووی گفته بین این دو تناقض جمع می شود.

در حقیقت در این جا یک تناقض وجود دارد در یک روایت گفته می شود زنان از اهل بیتش می باشد و در روایت دیگری می گوید زنانش از اهل بیتش نیست امام نووی با یک نوشته ای گفته: ما قولش در روایت دیگری زنان از اهل بیتش و قولش زنان از اهل بیتش نیستند گفته نگاه کن که امام نووی چگونه این تناقض را حل می کند این تناقض ظاهری این دو روایت را گفته: آن چه که معروف و مشهور است در بیشتر احادیث که در غیر مسلم در کتاب های دیگر آمده این که او گفته زنانش از اهل بیت او نیستند، در نوشته های او دقت و تأمل کن! امام نووی گفته: در بیشتر احادیثی که در غیر صحیح مسلم آمده که او این چنین گفته: زنانش از اهل بیتش نیستند!

ص: 412

بنابراین، زید بن ارقم رضوان الله علیه ممکن نیست با رسول خدا مخالفت کند زمانی که پیامبر اهل بیت مطهرین را در حدیث کساء مشخّص کرده پناه بر خدا که صحابی پیامبر زید بن ارقم رضوان الله علیه با پیامبر مخالفت ورزد.

حرف های من در این مناظره از اهل بیت مطهرین است نه از اهل بیت به معنای عرفی و اهل بیت به معنای زبان عرب های جاهلی قبل از صدور حدیث کساء آن که شامل کل سادات بنی هاشم.

شیخ عثمان، مشکل تو این که تو بین معنی اهل بیت به معنای عرفی و بین اهل بیت به معنای شرعی در آیات قرآن و در احادیث راستین رسول خدا فرق نمی گذاری! و این مشکلی است که ما دور یک دایره توخالی و دور یک شکل (سیکل) توخالی در حال چرخشیم.

امام نووی رضوان الله علیه در جمع کردن بین احادیث گفته حدیث اولی را تأویل و تفسیر کنیم به این معنا که مراد زید بن ارقم رضوان الله علیه این که آنان از اهل بیتش که با آنان زندگی می کند و آنان را سر پرستی می کند بنابراین، مسئله باید روشن باشد.

امّا مسئله ای که تو می گویی این که دکتر عصام، به من حرف هایی نسبت می دهد که من آنان را نگفته ام این حرف حقیقت ندارد. و من می گویم: خداوند به تو جزای خیر بدهد و این که تو گفته ای این چنین و چیزی که حقیقت ندارد را می گوید این حرف ها حقیقت ندارد؛ ولی همان طوری که به تو گفتم: بعضی از حرف هایم را بد متوجه می شوی همان گونه شاید گاهی اوقات من حرف های تو را بد متوجه می شوم یعنی من حرف های تو را خوب نمی فهمم.

شیخ عثمان، تو را به خدا قسم هرگز به تو و دیگران حرف های نسبت نداده ام. شیخ عثمان، آیا بین من و تو دشمنی شخصی وجود دارد تا این که حرف های دروغی به تو نسبت بدهم؟!

ابو احمد بکری مجری وهابی:

شیخ عثمان، بفرما صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

خوب دکتر عصام، می گوید من حدیث را بدون رعایت امانت علمی خواندم من آن را از مشکل الآثار خواندم چگونه امانت علمی رعایت نشده؟ و اگر حدیث ثقلین منظورش این حدیث را از

ص: 413

کتب شیعه خواندم نه از کتب اهل تسنّن من گفتم: تمام احادیثی که آنان را خواندم آنان را ذکر کردم از کتب شیعه بوده و حدیث مسلم دو بار در این جا خواندم چگونه می گویی من امانت علمی را نداشتم؟ و من الآن از تو سؤال می کنم آیا خداوند تبارک و تعالی آنان را طاهر گردانید؟ آنان طاهر آفریده شده اند؟ آیا قبل از این دعا فاطمه خون می دید؟ آیا زمان ولادت و زایمان امام حسن و امام حسین خون نفاس دیدند یا نه خون نفاس نداشتند؟ زمانی که امام حسن و امام حسین را به دنیا آوردند آیا حائض می شدند؟ آیا قبل از این که علی ازدواج کند یا بعد ازدواج علی آیا حائض می شدند؟ آیا قبل از این که این دعا بر او خوانده شود خون ها سه گانه را می دیدند؟

در حالی که در جلسه هفته گذشته تو می گویی: من همواره جواب می دهم!

سؤال های فراوانی تا الآن جواب ندادی که غلات علی اللهی ها خطاییه کی هستند و آیا آنان از غلات علی اللهی ها خطابیه هستند یا از غلات نیستند خوئی و خمینی و مجلسی و مفید و مامقانی؟ جواب ندادی همه آنان را جواب ندادی سپس، گفتی طفره می رود حرف های را تغییر می دهد نمی فهمد درک نمی کند بر علیه شیعه کویت تعصب دارد خدا را شکر علاقه من با شیعه کویت خوبه هرگز من با آنان مشکلی ندارم من آنان را دعوت می کنم آنان من را دعوت می کنند و با هم دیگر مناظره می کنیم خدا را شکر بسیار از آنان سنّی شدند.

به خاطر این قضیه می خواهیم مناظره علمی و دقیق همراه با نقل یقینى و ثابت شده و محكم.

گزاف گویی نباشد.

ابو احمد بکری مجری وهابی:

دکتر عصام وقت با توست بفرما صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

شيخ عثمان، من و تو در یک مناظره و محدود و بسته نیستیم تا مردم این حرف ها را باور کنند ما در یک مناظره جهانی هستیم که هزار ها نفر در سرار جهان این مناظره را گوش می کنند.

شیخ عثمان، هر سؤالی که کردی بر آن جواب دادم، و همه حضّار و شنوندگان این مناظره از سراسر جهان شهادت می دهند که من به سؤالات تو جواب می دهم.

ص: 414

امّا نسبت به نوشته های امام اهل تسنّن ابن جوزی رضوان الله علیه بر آن جواب دادم جواب سؤال تو را دادم نمی دانم برگرد و نوار های این مناظره را گوش بده جواب از آن را خواهی یافت تو در حقیقت این ادّعا را که به من نسبت دادی و می گویی جواب ندادم من در مورد امام ابن جوزی رضوان الله علیه مفصّلاً به تو جواب دادم آیا الآن می خواهی وقت من را تلف کنی همان گونه که در جلسه قبل تلف کردی؟

اما نسبت به نوشته های امام بزرگ اهل تسنّن طحاوی رضوان الله علیه برای تو نقل کردم و آن را به شكل تفصیلی برای تو خواندم.

شیخ عثمان، در مقابل تو به سؤالات من جواب نمی دهی. تو جواب من را ندادی که چرا پیامبر این چهار نفر را داخل کساء (پارچه) قرار داد و کساء را بر آنان برگرداند؟

تو می آیی به من می گویی این که تو؛ چرا بین معنای عرفی و معنای شرعی اهل بیت فرق می گذاری؟ من می گویم: رسول خدا فرموده: سلمان فارسی از ما اهل بیت است همان طور که در روایت صحیح آمده آیا سلمان واقعاً از اهل بیت پیامبر است؟! این معنای عرفی است سلمان از ما اهل بیت است این معنای عرفی است نه معنی شرعی که در آیه تطهیر و در حدیث کساء آمده؛ چون اگر سلمان به معنای شرعی از اهل بیت باید پیامبر در روز داستان اهل کساء (پارچه) سلمان فارسی با امام علی و خانم فاطمه و حسن و حسین در زیر کساء (پارچه) قرار می داد.

اما مسئله حمزه رضوان الله علیه به تو می گویم: رسول خدا در حدیث ثقلین می فرماید: در نزد شما قرار دادم و ترک کردم دو چیز گران بها، قرآن و اهل بیتم آیا بدین معناست که رسول خدا حمزه را قرار داده. ثقلین در بین شما قرار دادم رسول خدا حمزه را بین آنان قرار داد؟ من با تو در مورد رابطه حدیث کساء با آیه تطهیر حرف می زنم آیا کسی از اهل تسنّن می گوید حمزه از ثقلین که پیامبر آنان را واگذارد بین مردم؟ پیامبر زمانی می گوید: در نزد شما قرار دادم و ترک کردم قرآن و اهل بیتم، آیا به دین معناست که حمزه را از ثقل دوم در حدیث ثقلین قرار دادی؟

شیخ عثمان، تو با من از کسانی که فوت کرده اند و در زمان پیامبر شهید شده اند حرف می زنی در حالی که من با تو از این سؤال صبحت می کنم که آیا حمزه اگر در آن حادثه و داستان کساء

ص: 415

بوده و هنوز زنده بوده. آیا رسول خدا حمزه را وارد کساء می کرد؟ عباس عموی رسول خدا عم در زمان حادثه و داستان کساء نیز بوده؛ ولی حدیث کساء شامل عباس نمی شود.

از آن چه گفتم: و شرح دادم روشن شد به این که رسول خدا در این جا حق دارند یک مصطلح و یک معنی خاص برای کلمه اهل بیت ایجاد کند. پس، آن چیزی که در داستان حدیث کساء اتفاق افتاده عبارت از این که رسول خدا یک خصوصیتی به این چهار نفر داده اند که در حمزه و عباس وجود ندارد.

اگر حمزه در زمانه حادثه و زنده بوده و داستان کساء هیچ مشکلی وجود نخواهد داشت؛ چون رسول خدا حمزه را وارد کساء (پارچه) نمی کرد و دلیل بر این مطلب این که عباس موجود و زنده بود در زمان داستان حدیث کساء؛ ولی رسول خدا عباس را وارد کساء نکردند.

پیامبر در داستان حدیث کساء روشن کرد که ثقل اصغر چه کسانی هستند؟ چه کسانی هستند که درجه سوم بعد از قرآن کریم و بعد از سنّت رسول خدا قرار داده اند و تو سراغ حمزه رفتی که در زمان رسول الله شهید شد در زمان رسول خدا و از حکم او سؤال پرسیدی که آیا حمزه از اهل بیت مطهرین است یا حمزه از اهل بیت غير مطهرين؟! باید از رابطه بین حدیث کساء و آیه تطهیر بحث کنی تو ادّعا نکنی که من جواب تو را نداده ام.

من این مطلب را از تو قبول نمی کنم من به تمام سؤال های تو جواب دادم و نوشته هایی نقل کردم که از شمارش آن عاجزم نقل کردم نوشته های امام طحاوی و نوشته های امام ابن جوزی را؛ ولی تو ادّعا می کنی من جواب ندادم. نمی دانم از این حرف هایست چه هدفی داری؟

ابو احمد بکری مجری وهابی:

بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

دکتر عصام گفتی که به تمام سؤال های من جواب داده ای؟!

ص: 416

چگونه دکتر عصام، جواب دادی؟ بله تو به پرسش های من جواب ندادی تو از آنان فرار کردی و به من چیزی نسبت دادی که من آنان را نگفته ام و تا الآن جواب را ندادی و من بر این حرف های اصرار می ورزم نوار ها موجودند و مردم می شنوند و اگر بخواهی بعضی از این امور برای تو بازگو کنم.

من در مورد خانم فاطمه از تو سؤال کردم آیا قبل از این که علی با او ازدواج کند او حائض می شد (صاحب خون های سه گانه بوده) و بعد از این که با علی ازدواج کرد و قبل از حدیث کساء حائض می شدند یا این که حائض نمی شد؟ و آیا صاحب خون های سه گانه بوده یا این که صاحب خون های سه گانه نبودند؟ آیا حمزه از اهل بیت مطهرین است یا از اهل بیت غیر مطهرین؟

امّا سؤال تو که چرا رسول خدا بر این چهار نفر کساء را قرار داد و آنان را زیر کساء (پارچه) قرار داد؟ من جواب می دهم، آنان را زیر کساء (پارچه) قرار داد تا برای آنان دعا کند و تا منزلت آنان را آشکار کند و محبت خود را نسبت به آنان نشان دهد من هرگز این را منکر نیستم من توسط محبّت اهل کساء به خداوند تقرّب می جویم.

الآن خصوصیتی در این دعای پیامبر برای اهل بیت این که نا پاکی را از آنان دور سازد و آنان را طاهر گرداند.

هم چنین سلمان از ما اهل بیت، سلمان صدقه بر او حرام نیست؛ ولی فضیلتی از طرف پیامبر صلی الله علیه و آله برای سلمان است تا این که جایگاه او نزد خدا و محبوب بودن او را در قلب های مؤمنان را روشن کند، رسول خدا بر مسلمانان واجب کرد تا حق سلمان فارسی را بدهند؛ چرا که رسول خدا او را جزو اهل بیت خود ذکر کرد.

و زنان پیامبر از اهل بیت او می باشند؛ ولی صدقات بر آنان حرام نگردیده؛ چرا که آنان به خاطر زوجیت منتسب به پیامبرند.

دکتر عصام، همیشه می گفتی اهل بیت پیامبر در درجه سوم بعد از قرآن و بعد از سنّت پیامبر قرار گرفته اند.

دکتر عصام، چه کار داری به سنّت پیامبر؟ دکتر عصام، در نظر تو رسول خدا ثقلین را گذارد، رسول خدا در نظر تو قرآن و اهل بیت قرار داد چه ربطی دارد به سنّت پیامبر؟ فقط قرآن و

ص: 417

اهل بیت نزد شیعه دوازده امامی ذکر شده است. و ذری سنّت پیامبر نیامده! کدام سنّت پیامبر! سنّت پیامبر را برای ما اهل تسنّن واگذاری و شما شیعه دوازده امامی به قرآن و اهل بیت چنگ بزنید و سنّت پیامبر را برای دیگران واگذار!

ابو احمد بکری مجری وهابی:

خوب دکتر عصام، بفرما صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

از برادرم عثمان خواهش می کنم من را ببخشد من هیچ برکتی (فایده ای) در تکرار جواب ها نمی بینم یعنی اگر مدام ادامه دهی تو سؤال کنی و من جواب تو را بدهم، یعنی بعضی از سؤآلها را بیست بار تکرار کرده ای، و گاهی سوال های عجیبی از تو صادر می شود! و الآن شروع کردی به این که آیا خانم فاطمه حائض (سه گانه خون می بند) می باشد یا نه؟ تو سؤآل های فراوانی داری که بسیار عجیب هستند! یعنی وارد بحث حیض خانم فاطمه خواهی شد

من سؤال های تو را بسیار دور از موضوع مناظره می بینم. پاسخ بر بسیاری از سؤآل های تو بی برکت (بی فایده) است.

چرا برادرم عثمان چنین اصرار دارند بر خروج از موضوع اصلی که عبارت از حدیث کساء؟!

من از اول گفتم: من می خواهم بحث متمرکز باشد یعنی بحث باید پیرامون موضوع خاصی باشد)، این جا نیامدیم که بر مسئله حیض خانم فاطمه صحبت کنیم و این که آیا خانم فاطمه حائضه می شد یا نه؟ بر قضیه معنی که شیخ عثمان آن را در جلسه هفته گذشته برانگیخت جواب بدهم. پاسخ دادن به این مسئله مهم تر از این کلماتی که شیخ عثمان آن را تکرار کرد تا این که از این کلمات خسته شدم، و آن مسئله مهم که شیخ عثمان آن را از قبل ذکر کرد. گاهی اوقات شیخ عثمان قضایای مهمی ذکر می کنند که استحقاق و ارزش جواب دادن دارد؛ ولی گاهی مسائلی مانند آیا خانم فاطمه دختر پیامبر حائض شد یا نه ذکر می کند آیا خون سه گانه از خانم فاطمه بیرون می رود یا نه؟ فکر نمی کنم استحقاق و ارزش جواب دادن را داشته باشد و این مسئله که شیخ عثمان آن را ذکر کرد این که اخباری که احادیثی که دال بر این که پیامبر

ص: 418

ام سلمه را از ورود در داخل کساء (پارچه) منع کرد دلالت ندارد بر این که او از اهل بیت مطهرین نیست! و این حرفی از عجیب ترین و غریب ترین حرف های شیخ عثمان است!

من از شیخ سوال می کنم - آیا پیامبر صلی الله علیه و آله زمانی که پیامبر آنان را از وارد شدن در کساء منع کرد و دور ساخت و زمانی که وارد نکرد عباس از بنی هاشم، آنان را دور ساخت به خاطر حکمتی که وجود دارد، آن چه که بعضی از ائمه اهل تسنن در مورد دور کردن زنان پیامبر یا دور ساختن عباس یا دور ساختن عبدالله بن عباس گفته اند که پیامبر به خاطر امر مهمی این کار را کرده اند، عبدالله بن عباس را در کساء داخل نکردند، پیامبر خواستند چهار نفری که کساء آنان را در بر گرفت را مخصوص به خصوصیتی کند که دیگران از آن بی بهره ان، و این مطلبی است بسیار ساده، که هر انسانی آن را درک می کند حتی یک انسان بدوی عربی و صحرا نشین عرب های آن را درک می کند.

و اگر گفتیم: بین کسانی که پیامبر آنان را زیر کساء قرار داد و آن هایی که داخل کساء نشده اند مانند امام علی و بین کسی که داخل کساء نکرده مانند عباس، و بین کسی که پیامبر او را بیرون کرد از کساء مانند ام سلمه با این طرز بیان پیامبر را متهم کردیم که فعلی غیر منطقی و غیر عقلی انجام داده است. آیا کسی که داخل کساء با کسی خارج کساء مانند یک دیگرند؟! و اگر کسی که داخل کساء با کسی که بیرون از کساء قرار دارد ،برابرند، پس؛ چرا پیامبر او را داخل کساء نکرد؟!

من از می خواهم به سؤال هایم جواب بدهی؛ چون این پرسش ها برای من بسیار مهم است!

و اگر همان گونه که می گویی عباس از اهل بیت پیامبر است که هیچ تمیزی بین دایره مطهرین اهل بیت و غیر مطهرین از اهل بیت بوده؛ ولی من به تو بار ها گفته ام کلمه اهل بیت یک کلمه عامی و کلی است شامل عباس می شود؛ ولی خداوند این چهار نفر را از میان اهل بیت انتخاب کرد همان گونه که خداوند در قرآن کریم هارون را برگزید، آیا می توانی مردی از آل موسی را با هارون مقایسه کنی، آیا می توانی یک زنی یا مردی از آل عمران انتخاب کنی و همه آنان را مانند مریم، هستند مریمی که خداوند او را طاهر گردانید و آن را از میان آل عمران برگزید؟!

ص: 419

شیخ عثمان، من می گویم؛ خداوند زمانی آنان را برگزید که آنان را زیر کساء (پارچه) قرار داد، و کساء بر روی آنان برگرداند، خداوند آنان را برگزید، خداوند آنان را از عباس مشخّص جدا کرد؛ لذا عباس را داخل کساء نگردانید. اهل بیت دارای ویژگی خاصی هستند و الا پیامبر بعضی از اهل پیشین را وارد کساء نمی کرد و بعضی دیگر را خارج از کساء قرار نمی داد، و الا اگر هیچ فرق میان اهل بیت داخل کساء و اهل بیت بیرون و خارج کساء نیست. در این حالت پیامبر در تبلیغ دین سهل و کوتاهی کرده اند. اگر عباس شایسته آن بود که داخل کساء قرار گیرد و از اهل کساء باشند و داخل دایره و گستره اهل بیت مطهرین باشد و با این همه پیامبر او را داخل نکرد در حقیقت پیامبر در عمل تبلیغ خود کوتاهی کرده و دور باد از رسول خدا صلی الله علیه و آله اگر این چنین باشد.

شیخ عثمان، اگر حدیث کساء بر چیزی دلالت نمی کند پس، بمن بگو حدیث کساء چه وظیفه و نقشی دارد؟ وظیفه و نقش آن چیست؟ شیخ عثمان، تو در طول جلسات این مناظره هرگز جواب سؤالم را ندادی.

ابو احمد بکری مجری وهابی:

بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

من بر بسیاری از سؤالات دکتر عصام، که مفید و در خور جواب دادن است جواب دادم، و بعضی از سؤال های دکتر عصام، که جواب دادن بر آنان ممکن نیست جواب نمی دهم و آنان را رها می کنم.

دکتر عصام، تو می گویی که چرا من سؤالاتم از تو همیشه تکرار می کنم، و می گویی فایده در تکرار سؤالاتم از تو نیست.

دکتر عصام، من از تو جواب نشنیدم، تکرار کردن از روی جبر است سؤالاتم زیاد است؛ ولی جواب از تو نمی شنوم؛ و به خاطر آن سؤالاتم را تکرار می کنم اگر من جوابم را می شنیدم سؤالاتم را تکرار نمی کردم، و بالعکس من سراغ سؤآل های دیگری می رفتم؛ ولی این تکرار کردن سؤالاتم

ص: 420

به خاطر این که جوابی را نمی شنوم و سؤالاتم را تکرار خواهم کرد و از تکرار کردن سؤالاتم متوقف نخواهم شد تا این که جوابی برای سؤآل هایم بشنوم

دکتر عصام، می گوید: وارد بحث از حیض خانم صاحب فاطمه نمی شوم، ایا خانم فاطمه صاحب خانه های سه گانه قبل وارد شدن زیر کساء (پارچه) می شدند؟ آیا خانم فاطمه بعد از زایمان حسن و حسین نفاس داشتن و از او خون در آمده؟ آیا قبل از به دنیا آوردن حسن و حسین و بعد از به دنیا آوردن آنان صاحب حیض بوده؟

تو گفتی: مهم ترین سؤالی که در مورد حدیث کساء به نظر می رسد. من در مورد حدیث کساء و آیه تطهیر کلمه غیر از اراده نشنیدم، و تو حرفی بسیار عجیبی مطرح کردی، من کسی از شیعه نمی شناسم که در آن می گوید بین دو اراده تفاوتی است، این اراده از اراده های برخی آیات که در کتاب الله تبارک و تعالی مختلف است، و من جواب تو را دادم پس چرا باید فرار کنم؟!

تو گفتی بر چه چیزی حدیث کساء دلالت می کند؟ به تو پاسخ دادم و گفتم: دال بر فضیلت و منزلت اهل کساء دارد، و آنان از خاندان رسول خدا چه می خواهی؟!

هم چنین گفتی: چرا پیامبر کساء را (پارچه را) که بر علی و فاطمه و حسن و حسین برگرداند؟ چون که آنان نزدیک ترین مردم به او بودند، نزدیک تر از عباس، و نزدیک تر از عبدالله بن عباس است، از جعفر نزدیک تر نزدیک تر از همه خاندان پیامبر-ص- امروز و فردا و قبل از این که حرف تو را گوش دهم و بعد از این که حرف تو را گوش کردم می گویم: من چیزی نشنیدم اصلا تو چیزی نگفته ای تا من فرار کنم! من چیزی از حدیث کساء نمی خواهم بشنوم، می خواهم چیزی بشنوم، می خواهم بدانم دلالت بر چه چیزی دارد؟

خوب، می گویی: چرا گفته طحاوی را قبول نمی کنی؟

چرا گفته عبدالله بن عباس را مد نظر خود قرار می دهی به گفته عایشه را اخذ نمی کنی؟! من الآن وقت را تلف نمی کنم و هم چنین می گوید: برگزیدن آنان از طرف پروردگار تبارک و تعالی، خداوند از انبیاء عده ای برگزید، و هم چنین از ملائک برگزید، من منکر تخصیص کردن نیستم؛ ولى من منکر آن تخصیصی که تو ادّعای آن را داری، از دانشمندان لغت عرب نقل قول کن،

ص: 421

من تا الآن از دانشمندان لغت عرب در این مورد نشنیده ام، پرسش های فراوانی وجود دارد که تا الآن برای آنان از تو جوابی نشنیده ام، به خدا قسم هر جلسه این سوال ها را تکرار خواهم کرد تا برای آنان جوابی بشنوم.

امکان ندارد یک مناظره به این روش باشد و من جوابی نشنوم.

دکتر عصام گفتی که من تمام سؤال هایی که از تو می پرسم بر آنان جواب می دهی، پس، دکتر عصام؛ چرا من جوابی نمی شنوم؟ چرا جواب سؤالم را در مورد نوشته های امام طحاوی را نمی شنوم؟ هم چنان حرفی که در مورد آن نوشته های امام طحاوی که حدیث کساء را صحیح دانسته، دکتر عصام گفتی که شیخ آلبانی در مورد حدیث کساء تکیه بر نوشته های امام طحاوی کرده و امام ابن تیمیه در تصحیح حدیث کساء از ام سلمه بر امام طحاوی تکیه می کرد، در حالی که وقتی من به کتاب (العقيدة الطحاویه)، امام طحاوی مراجعه کردم دیدم که امام طحاوی حدیث کساء از امام سلمه را صحیح ندانسته.

و امّا شیخ ابن جوزی زمانی که به من گفتی: ذکر کرده به این که عایشه و ام سلمه خود را جزو کسانی که آیه تطهیر بر آنان نازل شده نمی دانند، من این نوشته های شیخ ابن جوزی نیافتم.

دکتر عصام، به همه این سؤالات را که ذکر کردم جواب ندادی.

ابو احمد بکری مجری وهابی:

بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام العماد

متاسفانه شیخ عثمان، تو در خصوص حرف های من در مورد امام اهل تسنّن طحاوی رضوان الله علیه دچار اشتباه شده باید نوار جلسه این مناظره را پخش کند تا بداند در مورد حق برادرش اشتباه کرده، من از او می خواهم نوار را پخش کنند؛ چون شیخ عثمان به من ظلم کرده؛ چرا که در حقیقت در درک مطلبی که من طرح کردم دچار اشتباه شده و در حقیقت عبارت من را اشتباه فهمیده من نگفتم: (پناه بر خدا) مردی که نمی شناسم را متهم کنم: پناه بر خدا که من مسلمانانی را که نمی شناسم متهم کنم به گفته ای که او نگفته؛ چرا که من ایمان دارم اصل عادل بودن

ص: 422

مسلمانان تا زمانی که عکس آن ثابت شود. من می گویم؛ حسن ظن داشتن به مسلمان مستوجب آن می شود چه بگویم: شیخ حرف من را نفهمیده.

پاسخ سؤال (11) عثمان الخميس در دوازدهمین مناظره

اشاره

من نگفتم: امام طحاوی رضوان الله علیه پیرامون مسئله تصحیح یا تضعیف حدیث ام سلمه نظر داده است. من گفتم: که امام طحاوی در تصحیح احادیث معتبر است یعنی امام طحاوی در تصحیح احادیث از اعتبار خاصی برخوردار است، و این حقیقتی است که شیخ آلبانی تصحیح امام طحاوی را پذیرفته، من برای تو نقل کردم که امام طحاوی در کتابش مشکل الآثار در باب بیان مشکل ما روى عن رسول الله -ص- در مورد فرمایش خداوند تعالی در آیه تطهیر:

﴿ إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِيراً ﴾ (سوره احزاب: 33)

خدا چنین می خواهد که رجس هر آلایش را از شما خانواده نبوت ببرد و شما را از هر عیب پاک و منزّه گرداند.

سپس، روایاتی را ذکر می کند ربیع مرادی - حدیثی را برای ما روایت می کند- تا این که ذکر می کند: زمانی که این آیه نازل شد رسول خدا -ص- علی و فاطمه و حسن و حسین را صدا زد و فرموده: اللهم هؤلاء اهل بيتي.

من می گویم: شیخ عثمان، در بیش از یک مورد و بار ها صحبت من را اشتباه می فهمید و حرف های من را درست درک نمی کند. نمی دانم؛ چرا این سوء تفاهم پیش می آید؟ از خداوند می خواهم حرف های من را بفهمد همان گونه که من حرف هایش را می فهمم.

در جلسه های متعدد این مناظره، شیخ عثمان گفته: این که دکتر عصام گفته در کتاب العقیده الطحاويه حدیث کساء آمده، به خدا قسم من این حرف را نگفتم! برگردید نوار همین جلسات این مناظره را گوش دهید، گفتم: امام طحاوی حدیث کساء را در کتاب دیگر او آورده، که منظور من کتابی غیر از کتاب عقیده الطحاویه به عبارت دیگری در کتاب مشکل الآثار اوست.

ص: 423

شیخ عثمان گفت: دکتر عصام، علمای شیعه دوازده امامی را تکفیر کرده! یا بعضی از علمای علمای شیعه دوازده امامی را تکفیر کرده! شیخ عثمان، تو را به خدا آیا این حرف تو صحیح است؟ ای برادران من آیا این عدالت است؟ آیا این از عدالت شیخ عثمان است؟ تو از اوّلین جلسه از جلسات این مناظره که وارد شدی و گفتی من (شیخ عثمان) شیعه دوازده امامی را تکفیر نمی کنم، من که مناظره کننده مذهب شیعه دوازده امامی هستم، شیعه دوازده امامی را تکفیر می کنم؟! نگاه کن تو بعضی اوقات حرف من را تحریف می کنی؛ ولی با این همه باز هم خواهم گفت: اشتباه حرف من را می فهمی و از حرف من اشتباه برداشت می کنی تا دچار گناه نشوم؛ چرا که من اخلاق و کردار و رفتار تو را نمی شناسم تا بتوانم نسبت به تو قضاوتی داشته باشم. من شیخ عثمان را از خلال این مناظره شناختم، و او را از طریق برخورد نزدیک نشناختم؛ ولی من او را یک مرد مؤمن و دین دار می دانم و من الحمد لله همیشه حسن ظن به علمای اسلام از همه مذاهب اسلامی دارم به خاطر این که من یکی از علمای دین اسلام هستم نه. من تعصّب صنفی نسبت به علمای اسلام ندارم؛ بلکه به خاطر علل دیگری؛ چون علمای دین اسلام در بیشتر اوقات شعایر دینی را بر پا می دارند، منظور من از کلمه دین، معنای عام خود است، نه مسئله دین و دنیا، خواهش می کنم شیخ عثمان من را وارد بحث از علمانیه و لائکی ها نکنی! نه منظورم من دین به معنای عام آن که شامل دین و دنیا می شود: من می گویم: گاهی اوقات شیخ عثمان در فهم حرف های من دچار اشتباه می شود.

من نگفته ام امام ابن جوزی گفته که: نازل شده و فرود آمده بر اهل کساء؛ بلکه من گفتم: امام ابن جوزی در سه جا سه قول ذکر کرده، پس، منظر خودش را ذکر کرد، و در جلسه گذشته گفته های امام ابن جوزی را همراه با ذکر صفحه و شماره آن ذکر کردم. بسیاری از امور این گونه است، با این همه باز هم حسن ظن خدا هم داشت؛ چرا که من مسلمانم. و برادرانم و خواهرم و عمویم و فامیلم وهابی می باشند از من هم متدین تر و مؤمن تر هستند؛ لذا من نسبت به وهابی ها حسن ظن دارم؛ ولی متأسفانه شیخ عثمان، این مطلب درک نمی کند و نمی فهمد که یک شیعه دوازده امامی ممکن یک شخص وهابی را دوست داشته، و شیخ عثمان فکر می کند

ص: 424

که من تقیه و مدارات می کنم. اگر من شیخ عثمان را متهم کنم به خاطر وهابی بودنش در واقع خواهرم و عموی خود و فامیلم و دوستانم را متهم خواهم کرد.

و برای من افرادی از وهابی ها که در راه خدا شهید شده اند که من آنان را مقدّس می دانم، و معتقدم که آنان واقعا شهیدند؛ چرا که در راه خدا و در راه دفاع از اسلام شهید شده اند.

لذا من نسبت به وهابی ها حسن ظن دارم؛ چرا که من زمانی وهابی بودم، من می دانم که شیخ عثمان به متهم کردن من ادامه خواهد داد ولی من در مقابل همه تهمت های شیخ عثمان، می گویم: خدا به تو جزای خیر دهد و همواره خواهم گفت: خدا جزای خیر به تو دهد. و همواره تأویل خواهم کرد آن چه را در مورد من شیخ عثمان خواهد گفت: من مطالبی همیشه خواهم گفت: و همه مطالب را تکرار می کنم دو بار به همین علّت من گفته های امام طحاوی برای بار سوم و چهارم خو انده ام، باز همه گفته های امام طحاوی را خواهم خواند، شاید باعث تذّکر شیخ عثمان شود.

امام طحاوری گفته در باب بیان مشکل ماروی عن رسول الله در مورد آیه تطهیر، روایتی را همراه با سند آن ذکر کردند که زمانی که این آیه نازل شد رسول خدا علی و فاطمه و حسن و حسین را صدا زد و فرموده: اللهم هؤلاء اهل بیتی؛ امّا نتیجه و فایده سخنان پیامبر در حدیث کساء چیست؟ امام طحاوی در آخر صحبت او گفت، بعد از این که احادیث پاک رسول خدا را نقل کرد، این چیزی که مورد نظر من است. امام طحاوی گفت: این حدیث دال بر این که زنان پیامبر از مطهرینی که آیه تطهیر برای آنان نازل شده نیستند؛ بلکه او ذکر کرده که خود زنان پیامبر گفته اند آیه تطهیر بر ما نازل نشده ایا این گفته امام طحاوی دلالت می کند که نظر امام طحاوی بر خلاف نظر تو است؟ هم چنین این دلیل بر این که امام طحاوی از حدیث کساء که از ام سلمه روایت شده را به عنوان دلیل استفاده کرده امام طحاوی این گونه گفت است که ام سلمه از کسانی که آیه تطهیر در حق همسران پیامبر نازل شده قبول نمی کرد و مقصود در این آیه (آیه تطهیر) زنان پیامبر نیست، سپس، روایات بسیار زیاد در این مورد را ذکر کرد؛ لذا نمی دانم چرا شیخ عثمان گفت: که من به امام طحاوی حرف و صحبتی نسبت دادم و بر امام طحاوی دروغ بستم، و از زبان امام طحاوی نظر خودم را بیان می کنم. در حقیقت تهمت شیخ

ص: 425

عثمان به من واقعیت ندارد که او حدیث کساء را صحیح می داند؟ من به شیخ عثمان، حرف و صحبتی نسبت ندادم به خدا پناه می برم اگر این کار را کردم؛ امّا راجع به اراده خداوند متعال در آیه تطهیر، شیخ عثمان من چندین بار گفتم: باز هم تکرار می کنم برای بار دهم بگویم در آیه تطهير صرف دعا وارده تشریعی خدا نیست؛ زیرا اگر چنین باشد بین کسانی که خداوند اراده کرد آنان را پاک و مطهرین شوند و دیگر مسلمانان، تفاوتی وجود ندارد و در این صورت اختصاص اهل کساء به آیه تطهیر غلط است؛ بلکه اراده تطهیر در آیه تطهیر اراده تکوینی خدا است و خبر دادن از انجام دادن کار آلهی است.

ابو احمد بکری مجری وهابی:

بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

بسیار خوب دکتر عصام گفت: من نگفته ام که امام طحاوی حدیث را صحیح دانسته است؟

ان شاء الله خواهیم دید راست گفته یا نه.

امّا نسبت به حرف دکتر عصام، درباره ی ابن جوزی، دکتر عصام گفت: که ابن جوزی در تفسیرش فرموده خدای تبارک و تعالى (إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِيراً) گفته: ابوسعید الخدری گفت: آنان علی و فاطمه و حسن و حسین، و این حدیث نیز از عایشه و ام سلمه روایت شده. از عایشه و ام سلمه دقّت کن شیخ عثمان، یعنی این حدیث پیامبر از عایشه و ام سلمه. پس، شیخ عثمان، این نظر امام ابن جوزی تو منظورش منم (شیخ عثمان) می گویی ابن جوزی نگفته!

دکتر عصام، من حرف ابن جوزی را در یکی از سخنرانی های خودم گفته ام؛ به همین خاطر از تو نمی خواهم کلام طحاوی (رحمۀ الله تعالی) را بر من بخوان من گفته های طحاوی را می دانم و لکن از تو می خواهم با دقّت تمام نقل گفته های امام طحاوی را بیان کنی.

امّا الآن من از تو می پرسم، آیا علی و حسن و حسین و فاطمه از مطهرین بوده اند؟ دکتر عصام، وارد موضوع اصلی شو.

ص: 426

ابو احمد بکری مجری وهابی:

بسیار خوب دکتر عصام، بفرما صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

یک نکته اساسی وجود دارد که باید به آن اشاره نمایم؛ چرا که فکر می کنم این نکته دارای اهمیت فراوانی است این نکته را زمانی که به نوار های ثبت شده جلسه های همین مناظره در گذشته مراجعه کردم و دریافتم که شیخ عثمان یک نقل کلام کرده به موضوعی که متعلّق به آیه تطهیر است، و این نقل کلام از کتاب منهاج السنه امام ابن تیمیه رضوان الله علیه است و شیخ عثمان در کتاب های او و در سخنرانی ها او همیشه از امام ابن تیمیه تقلید می کند. گاهی شیخ عثمان تصوّر می کند که درک و فهم امام ابن تیمیه رضوان الله علیه از آیات قرآن عین حقیقت و موافق مراد خدوند متعال از این آیات باشد؛ بلکه من بار ها دیدم که شیخ عثمان یک آیه از قرآن یا یک حدیث از پیامبر را تأویل و تحریف می کند تا به نظر امام ابن تیمه منطبق شود، یعنی شیخ عثمان، قبل از این که آیات قرآن و احادیث پاک پیامبر را با موازین علمی و قواعد لغت عرب و با موازین و قواعد علم اصول فقه ابتدا نظر امام ابن تیمیه نگا می کند، و بعداً آیات قرآن و احادیث پیامبر را

تأویل و تحریف می کند تا نظرات امام ابن تیمیه به قرآن و به سنّت پیامبر را تحمیل کند.

و این در حقیقت اشتباه است؛ چون شیخ عثمان می داند در قرآن کریم آیات فراوان در مذّمت تقلید از دیگران بدون دلیل و برهان، و هم چنان شیخ عثمان می داند تقلید از غیر معصوم به صورت على الاطلاق یک خطر بزرگی به حساب می آید و این مطلبی است که می خواهم آن را یاد آوری کنم به خاطر این که جلسات فراوانی با شیخ عثمان داشتم که از صد جلسه بیشتر است. و این موضوع گفتم: تا شیخ عثمان دیگر مقلّد شخص معینی نشود. شیخ عثمان می داند که درک و فهم امام اهل تسنّن ابن حَجَر هیتمی مکّی برای بعضی از آیات قرآنی و احادیث رسول خدا با درک و فهم که امام ابن تیمیه از همین آیات قرآنی و احادیث رسول خدا فرق می کند!

شیخ عثمان، من نیز مثل تو یک روز مقلّد امام ابن تیمیه بودم و حتی مثل تو بودم در مورد محبت امام ابن تیمیه غلو می کردم. شیخ عثمان، می دانی درک و فهم امام ابن تیمیه از قرآن

ص: 427

و از سنّت پیامبر در کتاب های هست و وجود دارد و هم چنان درک و فهم و نظرات امام ابن حجَر هیتمی مکّی در کتاب های هست و وجود دارد، و نیز نظرات و برداشت های امام فخرالدین رازی نیز وجود دارد، و درک و فهم از دیگر ائمه اهل تسنّن وجود دارد؛ ولی غلو ما دربارة ابن تیمیه باعث شده که ما نظرات بزرگان اهل تسنّن را بررسی نکنیم، و فقط و فقط به نظرات امام ابن تیمیه پناه می بریم، و این تعصّب جاهلیت (حمیه جاهلیت) حسب تعبیر قرآن کریم است.

شیخ عثمان، اگر تاویل آیه قرآن یا حدیث پیامبر را واجب کردیم تا موافق با نظر امام ابن تیمیه باشد یا موافق با رأی امام ابن حجَر هیتمی مکّی باشد یا موافق با رأی امام فخر رازی باشد این عمل ما را به هرج و مرج در تفسیر قرآن و در تفسیر سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله می کشاند؛ یعنی کار ما تفسیر آن به هرج و مرج منتهی می شود.

شیخ عثمان، باید نظر همه علمای اسلام را محترم داشت، هیچ شکی در آن نیست. مگر این که گفته های آنان با قرآن و سنّت پیامبر مخالفت کند.

در جلسه های گذشته این مناظره شما حضّار و شنوندگان این مناظره دیدید چگونه شیخ عثمان، نظر امام اهل تسنّن ابن حجَر هیتمی مکّی را کاملاً رد کرده؛ یعنی نظر امام اهل تسنّن ابن حَجر هیتمی مکّی در مورد امامان دوازده گانه اهل بیت مطهرین را رد کرد و اگر این نظر، نظر امام ابن تیمیه می بود آن را رد نمی کرد!

شیخ عثمان، ما باید از نصوص محکم در قرآن و نصوص محکم در سنّت پیامبر بدون تاویل و تحریف پیروی کنیم، ما باید به نص آشکار حدیث کساء ملتزم شویم و چشم پوشی از نظر بعضی از علمای اسلام اگر نظر آنان مخالف قرآن یا مخالف سنّت پیامبر باشد، و اگر عالمی از علمای وهابی ها یا عالمی از علمای شیعه دوازده امامی یا عالمی از علمای اهل تسنّن با آیه قرآنی یا حدیث از احادیث راستین رسول خدا مخالفت کرد، باید نظر او را رها کنیم؛ چون عزتی و نه کرامتی برای هر عالم از علمای اسلام وجود دارد مگر این که به قرآن و سنّت راستین رسول خدا احترام بگذارد.

ص: 428

من معتقدم که علّت پایین آمدن شیخ عثمان، و نا توانی او در پاسخ به سوال هایی که من در هر جلسه این سوال ها را عرض می کنم؛ چون شیخ عثمان خود را محدود به تفکرات یکی از علمای اهل تسنّن کرده، منظورم دایره فکری امام ابن تیمیه است؛ بلکه در کتاب منهاج السنه، امیدوارم که شیخ عثمان برگردد به کتب دیگر امام ابن تیمیه و به کتاب منهاج السنه اکتفاء نکند. ببنید حضّار و شنوندگان عزیز این مناظره مراجعه کنید به کتاب شیخ عثمان، کشف الجاني محمد التیجانی، که از اهل بیت دارد گفته های شیخ الاسلام ابن تیمیه رضوان الله علیه را حرف به حرف و کلمه به کلمه نقل می کند.

می خواهم بگویم باید مسلمانان خود را از تقلید کردن آزاد کنند، نباید تقلید از کسی کرد باید فقط پیرو قرآن و سنت پیامبر باشیم، نباید پیروی کنی از کسی مگر قرآن و سنّت راستین پیامبر، و غیر از کتاب و سنّت پیامبر کسی را پیروی نمی کنیم حتی امامان دوازده گانه یعنی اهل بیت مطهرین را، اهل بیت مطهرین مخالف با قرآن و سنّت پیامبر نیستند. اهل بیت مطهرین در سخنان متواتری که از اهل بیت مطهرین وارد شده ان شاء الله تعالی زمانی که برسیم به بررسی سخنان اهل بیت مطهرین در این مورد - در سخنان متواتری خواهیم یافت اهل بیت مطهرین با را به عرضه کردن سخنان آنان بر قرآن و سنّت راستین پیامبر دستور و امر می کنند و گفته اند:

سخنان ما را بر قرآن و سنّت راستین پیامبر عرضه نمایید، آن چه از سخنان ما که مخالف با قرآن و سنّت راستین پیامبر است به آن اخذ ننمایید.

امام صادق فرموده روایاتی که ابی مغیره - نفرین خدا بر او - نقل کرده که در آن مطالبی را افزوده نگاه کنید روایاتی که از پدرم نقل می کند آن چه را که مخالف با قرآن و سنّت پیامبر است به آن عمل نکنید و آن را معتبر ندانید. این سخنانی است که نزد شیعه دوازده امامی ثابت و درستی است من از شیخ عثمان، می خواهم ان شاء الله در این مناظره خود را مقید به یک شخصیت معینی نکند؛ بلکه خود را از تقلید برهاند، و اگر گفته های از امام طحاوی یا کلام امام ابن حجَر هیتمی مکّی آوردم گفته های شان از دلالت قوی و کافی برخوردار باشد باید نسبت به آن فروتنی داشته باشد و برای حق خضوع کنند حتی اگر مخالف یا امام شیخ الاسلام ابن تیمیه باشد.

ص: 429

من اگر خودم را به یک دانشمند از علمای اسلام محدود می کردم دچار همان اشتباهی می شدم که شیخ عثمان در آن افتاده و بدین جهت است که نباید شیخ عثمان خود را ملزم به گفته های امام ابن تیمیه کند، به گونه ای که سؤال های شیخ عثمان در طول جلسات این مناظره عین سؤالات امام ابن تیمیه حتّی کلمات و عبارت شیخ عثمان؛ مانند کلمات و عبارات امام ابن تیمیه است.

امام ابن تیمیه رضوان الله علیه منهاج السنه را در رد بر کتاب منهاج الکرامه فى معرفه الامامه امام علامه حلی رضوان الله علیه نوشته، و در خلال رد او بر علامه حلی بعضی از عکس العمل های هم بوجود می آید؛ لذا می بینم کلام امام ابن تیمیه در کتاب منهاج السنه که این کتاب در رد علامه حلی نوشته شده، در این کتاب منهاج السنه گفته های که امام ابن تیمیه پیرامون اهل بیت گفته با گفته هایی که در کتاب های دیگرشان (غير منهاج السنه) وجود دارد، اختلاف وجود دارد، همان گونه که این گفته در کتاب (ابن تیمیه و اهل بیت) که نویسنده آن یک فرد وهابی است ثابت شده او نوشته که بین این نظر امام ابن تیمیه در مورد اهل بیت و روایت فضایل اهل بیت در مباحث که در کتاب منهاج السنه آورده اند که این کتاب در رد شیعه دوازده امامی ها نوشته شده، و بین نظر امام ابن تیمیه در مورد اهل بیت در غیر کتاب منهاج السنه اختلاف وجود دارد.

ابو احمد بکری مجری وهابی:

خوب خوب بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

خوب دکتر عصام، بحث علمی را رها کردی و وارد موعظه کردن شده ای، دکتر عصام، من در حال مناظره کردن با تو هستم، مردم در حال شنیدن هستند و می خواهند بدانند حدیث کساء بر چه چیزی دلالت دارد؟ موعظه کردن به من را رها کن، اگر به جایز بودن تقلید اعتقاد داشتم، تقلید از امام ابن تیمیه برای من شرف بزرگی و افتخار است؛ ولی حکم تقلید نزد من مانند حکم خوردن مردار است تقلید جایز نیست مگر زمانی که ضرورت داشته باشد، این چیزی است که من با آن اعتقاد دارم و نظر شیخ الاسلام امام ابن تیمیه - رحمۀ الله تعالی - در مورد تقلید از

ص: 430

غیر معصوم را تشکیل می دهد؛ امّا؛ چرا من گفته های امام ابن حجَر هیتمی مکّی در مورد امامان دوازده گانه اهل بیت را رد می کنم و نمی پذیرم؟

ای دکتر عصام، این که گفته می شود ما اهل بیت را دوست نداریم یک ادعای باطل است! این ادّعا است که ما آن را هرگز نمی پذیریم؛ لذا دوباره تکرار می کنم موعظه کردن را کنار بگذار و به جای این که چند لحظه پیش گفتی که من از موضوع بحث فرار می کنم. من اوّل باید یک موضوعی از طرف تو بشنوم تا به قول تو فرار کنم؟ من هر آن چه در مورد حدیث کساء داشتم گفته ام؛ ولی تا الآن تو در مورد حدیث کساء حرف نزدی! چیزی از حدیث کساء نگفته ای! از تو متشکرم که در این جلسه قضیه اراده که علمای شیعه در آن اختلاف کرده اند طبق آن چه را که من می دانم را مطرح کردی ای کاش من در این مورد تخطئه کنی؛ بلکه تکذیبم کنی و برای من توضیح بده به این که علمای شیعه بین دو اراده فرق می گذارند! و اراده در آیه تطهیر غیر از اراده در برخی آیات قرآن آمده، و اراده در آیه تطهیر این مخالف اراده با برخی اراده که در قرآن آمده. این مطلب را از علمای شیعه نقل کن.

دکتر عصام، برای من تکرار می کنی بر چه چیزی حدیث کساء دلالت می کند؟

تقریبا تو این سؤال را صد بار از من کردی فقط در جلسه گذشته این سؤال نپرسیدی.

گفتم: حدیث کساء دال بر فضیلت اهل بیت است بر جایگاه و منزلت آنان بر دعای پیامبر برای آنان و این که دعای پیامبر بر حق آنان مستجاب گردانید؛ چرا که دعای پیامبر نزد خداوند تبارک و تعالی مستجاب است.

ابو احمد بکری مجری وهابی:

خوب بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

امّا نسبت به سؤالی که آن را مطرح کرد و بر آن تأکید کرد که آیا آنان از مطهرین بودند یا این که از مطهرین و طاهر شدگان نبودند؟ و اگر از مطهرین بودند؛ چرا پیامبر دعا کردند تا طاهر شوند؟

ص: 431

به او می گویم در بیش از صد مورد نسبت به این سؤال پاسخ داده شده این مسئله بسیار روشن است پیامبر تا آخر عمر شریف شان استغفار می کردند و حال این که خداوند او را بخشیده بود.

برادر من عثمان فرق من تو این که من کتاب های دو مذهب خوانده ام، کتب مذهب وهّابیت را خواندم، و کتب مذهب شیعه دوازده امامی را خواندم، پس، شیخ عثمان، آن چه تو داری من دارم؛ بلکه بیشتر از آن چه نزد تو وجود دارد دارم؛ یعنی به عبارت دیگر من کتاب های وهابیان را خوانده ام و هم چنین کتاب های شیعیان دوازده امامی را خوانده ام من شرح های که پیرامون حدیث کساء که نزد شیعه وجود دارد را مطالعه کرده ام و هم چنین شرح های وهّابیت و شروح اهل تسنن را مطالعه کردم؛ ولی تو به شرح امام ابن تیمیه در مورد این حدیث بسنده کردی من می گویم: این اشکالی که تو مطرح کردی امام ابن تیمیه در چند قرن پیش آن را ذکر کرده بود او بعضی از دانشمندان را مطرح کردند و صد ها دانشمند به آن پاسخ داده اند.

نمی دانم؛ چرا این گونه اشکالی مطرح می کنی؟ ساده ترین کتابی را مطالعه کن خواهی یافت که انسان خواستار این که همیشه به خداوند متصل باشد و پیوسته در قرب آلهی باشد حتی اگر انسان چیزی برای او محقق شد و قرب آلهی را درک کرد بعد از این که دعای کرد به دعای کردن ادامه می دهد به عبارت دیگر انسان خواستار قرب آلهی است حتی اگر به سبب دعا تا حدی بسیار بالا به قرب آلهی رسیده بود؛ ولی باز هم به درخواست و دعا کردن ادامه می دهد؛ امّا راجع به اراده خدا در آیه تطهیر برای بار دهم تکرار می کنم و می گویم: در آیه تطهیر صِرف دعا وارده تشریعی خدا نیست، زیرا اگر چنین باشد بین کسانی که خداوند اراده کرد آنان را پاک و مطهرین شوند و دیگر مسلمانان، تفاوتی وجود ندارد و در این صورت اختصاص اهل کساء به آیه تطهیر، غلط است؛ بلکه اراده تطهیر در آیه تطهیر اراده تکوینی خدا است و خبر دادن از انجام دادن کار آلهی است.

ابو احمد بکری مجری وهابی:

بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

خوب خوب خوب مطلب تو بسیار قوی است.

ص: 432

من می گویم: الآن بحث حصر را پایان رساندیم از علمای لغت عرب نقل قول نکردی که بگویند این دال بر حصر است؛ چرا پیامبر صلی الله علیه و آله برای آنان دعا کرد اگر طهارت تکوینی دارند نمی گویم: چرا آنان را گرد آورد؟ اگر آنان را جمع کرد و گفت: [هؤلاء أهل بيتي] يعني مطهرين تكويني است؛ ولی؛ چرا پیامبر صلی الله علیه و آله برای آنان دعا کرد؟ آیا قبل از آن مطهرین بودند؟ پس؛ چرا به من می گوید تو این حدیث را نفهمیدی این حدیث دلالت بر چه چیزی دارد؟ دلالت بر فضیلت آنان دارد دلالت دارد بر کذا و کذا این حرف بی معنا است؟ این حرف چه فایده دارد و این چه فضیلتی است که آنان دارند؟ و این چیزی است که من سؤال می کنم فضیلتی که برای آنان در این حدیث وجود دارد چیست؟

ابو احمد بکری مجری وهابی:

بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

من بگویم: خواهشمندم، شیخ عثمان، مطمئن باشد تا زمانی که وقت دارم چون که وقت بسیار تنگ است می دانی یک یا دو دقیقه برای جواب دادن دارم.

نگران نباش اگر وقت به من مهلت دهد به تمام سؤالات جواب خواهم داد. اگر نتوانستم جواب بدهم همه سؤالات تو در یک جلسه مخصوص به پاسخ سؤالات تو جواب می دهم، به خاطر همین من در هر دفعه می گویم: هنوز در آیه تطهیر حرف دارم، شیخ عثمان مطمئن باشد تا زمانی که بر تمام سؤال های او جواب ندادم از بحث پیرامون آیه تطهیر خارج نخواهم شد.

من می خواهم سؤال را برای تو تکرار کنم یعنی تو جواب این سؤال ندادی آیا پیامبر زمانی که آنان را زیر کساء (پارچ) قرار داد خواستند به مسلمانان چیز را خبر دهند یا نه نمی خواستند به مسلمانان خبری دهند. تو برای این سؤال جواب ندادی خواهش می کنم شیخ عثمان در جلسه آینده بر یک نکته و یک مطلب تأکید کند تا مفید واقع شود و این یک نکته بسیار مهمی است نباید در گفتن جواب عجله کنی من می دانم که ما در یک مناظره برادرانه شرکت کردیم و در یک جبهه بازپرسی و محاکمه نیست.

ص: 433

شیخ عثمان به من می گوید: الآن باید به من جواب بدهد، الآن باید جواب بدهد، باید الآن آماده کند، اگر ما در یک محاکمه جنایی هستیم این روش محاکمه های جنایی است نه روش و منطق جلسه های مناظره برادرانه که از خلال آنان به دنبال حق هستند. من می توانم تو را در یک دایره محصور کنم جواب بده جواب بده، همین الآن جواب بده!

شیخ عثمان، این محاکمه است نه مناظره برادرانه و تنگ کردن عرصه برای جواب دادن روش محکمه های جنایی است! و بر طبق شناختی که از شیخ عثمان، دارم او از طرفداران مناظره آرام با شیعیان دوازده امامی می باشد.

پس، شیخ عثمان، اگر عقیده داری که باید با شیعیان دوازده امامی اصلی آرام مناظره داشته باشیم پس، شیخ عثمان، باید با کسی که در اصل وهابی بوده؛ ولی وهّابیت را به خاطر ضعف عقیدتی آن، وهّابیت را رها کرده آرام تر مناظره کنی.

من از شیخ عثمان می خواهم تجدید نظر کند در مورد مسائل خلافی بین شیعیان دوازده امامی و وهابیان و پیرو حق باشد. و الآن از شیخ عثمان سؤال می کنم؛ چرا بر روش محاکمه ای اصرار دارد تا روش مناظره ای، و به من می گوید باید جواب بدهد باید جواب بدهد؟ در مناظره علمی کلمه باید معنا ندارد باید جواب بدهد باید جواب بدهد این روش فقط مخصوص محکمه های جنایی است خواهش می کنم برادر از این روش استفاده نکن من الآن می توانم به چند سؤال عرصه را بر تو تنگ کنم و بگویم به چه علت به سؤالات من جواب نمی دهی؟ چرا جواب نمی دهی؟ جواب بده؛ ولی من به تو گفتم: من آن روش را غیر شرعی استفاده نمی کنم.

شیخ عثمان، من می توانم با چند سؤال تو را به مشکل بیاندازم؛ ولی من این روش را نمی پذیرم؛ چرا که خداوند متعال قبول نمی کند که برادرم شیخ عثمان را به حرج و مشکلات بیاندازم.

اما مسئله این که که من گفتم: شیعه بین اراده تکوینی و اراده تشریعی فرق می گذارند.

من به تو گفتم: باید از مصطلحات دوری کنیم اصطلاح اراده تکوینی و اراده تشریعی می خواستم توضیح دهم فرق بین دو اراده. اراده تکوینی و اراده تشریعی را به شکل ساده بگونه ای که شخصی عادی اگر بشنوند می فهمد به خاطر این که شما را به خدا حضّار و شنونده عادی می داند.

ص: 434

معنای تکوینی و تشریعی چیست؟ فرق این دو چیست؟ من می خواستم حرف هایم را را برای حضّار و شنونده عادی برای افراد عادی نزدیک کنم برای تقریب این بحث به ذهن افراد عادی، برای من مهم نیست که فقط شیخ عثمان بفهمد؛ بلکه فهمیدن حضّار و شنوده های عامی نیز برای من مهم است به خاطر این که من دارای یک مسئله مهمی هستم و من صاحب رسالت مهمی هستم؛ چرا که این یک گنج عظیمی است که کشف کردم. من می خواهم اهل تسنّن و برادران وهابی به سمت حقیقت هدایت شوند، و فقط شیخ عثمان به تنهایی برای من مهم نیست، اگر بخواهد هدایت شود. پس، هدایت شود و شاید اگر او هدایت نشود یکی از حضّار یا شنونده ها هدایت شود ان شاء الله به اذن خداوند متعال. امیدوارم شیخ عثمان از راه یافتگان شود، همان گونه که من شدم و من به او بسیار امیدوارم، پس، در مورد اراده خداوند متعال در آیه تطهیر برای بار بیستم می گویم: شیخ عثمان، در آیه تطهیر صِرف دعا و اراده تشریعی خدا نیست، زیرا اگر چنین باشد بین کسانی که خداوند اراده کرد آنان را پاک و مطهرین شوند و دیگر مسلمانان، تفاوتی وجود ندارد و در این صورت اختصاص اهل کساء به آیه تطهیر، غلط است؛ بلکه اراده تطهیر در آیه تطهیر اراده تکوینی خدا است و خبر دادن از انجام دادن کار آلهی است.

ابو احمد بکری مجری وهابی:

خوب بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

خوب دکتر عصام، می گفتی بحث ما یک بحث جنایی نیست، من نمی دانم چه کسی بود که من را در یک چهارم دقیقه در منگنه قرار داد و من را در یک محاکمه قرار داد و می گفت: جواب بده ثقلان چه کسانی هستند؟ زود باش جواب بده ثقلان چه کسانی هستند؟ تقلان چه کسانی هستند؟ زود باش جواب بده زود باش... زود باش... ذکر کن.... چه می خواهی؟ من الآن تو را در یک محاکمه قرار می دهم من از روش تو استفاده می کنم من این روش را از تو یاد گرفتم من از این روش استفاده نمی کردم ده دقیقه صحبت می کردم و ادامه می دادم تو به من می گویی: جوابم را بده به من بفهمان به من خبر بده چه می خواهی؟ این چه معنی دارد؟ فایده چیست؟ این روش توست من وارد مناظره نشدم و نه مشغول به آن شده ام گر چه الآن من دارم مناظره

ص: 435

کنم با مردی است از مناظره کننده ها شیعه دوازده امامی که قبلاً از اهل تسنّن بود یا به گفته خودش وهابی بوده، بله دکتر عصام، من قبل از مناظره با تو وارد مناظره ها نشده ام و نمی دانم چگونه باید با تو برخورد کنم.

دکتر عصام، الآن می گویی خداوند متعال دو اراده دارد: آیا شیعه بین دو اراده خداوند متعال فرق گذاشته اند یا تو از طرف اهل تسنّن حرف می زنی؟ این دو اراده خداوند متعال چیست؟!

تو می گویی ما نمی خواهیم مردم را وارد دو اراده خدا متعال کنیم تو می گویی آن اراده خدا با این اراده خدا اختلاف دارد؟ تو ما را و مردم را وارد بحث از اراده خدا کردی پس، چه کسی به تو گفته حضّار و شنوندگان مناظره نمی دانند بین اراده تشریعی خدا و اراده تقدیری (تکوینی) خدا فرق وجود دارد. من به حمد و شکر خداوند متعال با روش های خیلی ساده فرق میان دو اراده خداوند متعال را شرح کردم و کاملا توضیح دادم خدا را شکر فقط تو می فهمی و تعقّل می کنی؛

چرا می گویی حضّار و شنودگان این مناظره نمی فهمند؟ سپس، دوباره می گویی من قرآن و سنّت پیامبر صلی الله علبه و آله و اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله را قبول دارم، دکتر عصام، تو از کجا داری قرآن و سنّت پیامبر را؟ پیروی از قرآن و سنّت پیامبر از کجا این را داری؟ تو فقط اهل بیت رسول خدا را قبول داری؛ ولی قرآن و سنّت پیامبر مال ما اهل تسنّن است.

من الآن می خواهم جواب های سؤال های جلسه گذشته را بشنوم جوابی که از آنان نشنیده ام و الآن می خواهم بگویم: حدیث کساء بر چه چیزی دلالت می کند؟ خوب حدیث کساء بر چه چیزی دلالت دارد؟ از تو در مورد اراده خداوند متعال در آیه تطهیر سؤال کردم؟ تو گفتی این اراده چنین است، به تو گفتم: این گفته را از یک فردی برای من نقل کن من از کسی این حرف را شنیده ام!

هم چنین دکتر عصام گفتی حدیث کساء بر حصر کردن اهل کساء دلالت دارد! من از کسی نقل قولی نشنیده ام سپس، به فرض قبول کردن چه خواهد شد؟ بفرما دکتر عصام، ذکر کن که حدیث کساء و آیه تطهیر بر چه چیزی دلالت دارد؟

ص: 436

تو می گفتی من حرف بسیار زیاد دارم الآن روشن شد که چیزی نداری تمام این حرف های که شنیدم چیزی جز معنای اراده نبود و صحبتی که در مورد اراده خداوند متعال در آیه تطهیر گفتی در کتب شیعه نیست گر چه در کتب اهل تسنّن هست.

دکتر عصام، از طریق حدیث کساء و آیه تطهیر به کجا و به چه چیزی؟ من اعتراف می کنم که علی و حسن و حسین و فاطمه (خدا از همگی خشنود باد) خداوند آنان را طاهر گردانید و اقرار می کنم آنان از اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله نه به خاطر این که متزلزل و تسلیم شوم؛ بلکه این عقیده شخصی من است.

الآن سؤال من روشن است حدیث کساء بر چه چیزی دلالت دارد؟ آیه تطهیر بر چه چیزی دلالت دارد؟ من چیزی می خواهم بشنوم غیر از حرف های که در مورد اراده خداوند متعال در آیه تطهیر گفتی که یک حرف عجیب بود.

ابو احمد بکری مجری وهابی:

بسیار خوب دکتر عصام، بفرما صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

مهم ترین دلالت موجود را بیش از یک بار آن را تکرار کردم او سؤال می کند و من جواب می دهم او سؤال می کند و من جواب می دهم به او گفتم: حدیث کساء زمانی که پیامبر آنان را در زیر کساء قرار داد آنان را در داخل دایره قرار داد و آن دایره را بست فرموده: هؤلاء اهل بیتی به او :گفتم اگر تو آمدی و فرزندانت را در یک دایره قرار دادی که در بین ده فرزندانت چهار فرزند را انتخاب کنی، و آنان در زیر یک پیراهن قرار دادی، و بعداً گفتی: این چهار نفر فرزندان من هستند در آن هنگام دیگر کسی حق ندارد به شش فرزندانت که بیرون از پیراهن بگوید هیچ فرقی میان فرزندانت داخل پیراهن و فرزندانت بیرون پیراهن نیست.

پیامبر صلی الله علیه و آله می دانستند که افرادی بعداً خواهند آمد و ادّعا های خواهند کرد و به نام اهل بیت مطهرین دین و قرآن و سنّت پیامبر را تحریف خواهند کرد؛ لذا اهل بیت مطهرین را حصر کردند و محدود کردند و از اهل بیت غیر مطهرین جدا ساخت همان گونه حدیث کساء این حقیقت را

ص: 437

آشکار می کند که آنان مطهرین هستند و حقیقت وجود دارد اهل کساء از مطهرین بودند؛ ولی پیامبر خواستند برای مردم آشکار شود و به آنان برساند که آنان مطهرین هستند علیرغم این که این طهارت اهل کساء قبل از نزول آیه تطهیر موجود بوده؛ امّا مسئله این که من (پیامبر) از طهارت اهل كساء خبر بدهم؛ چرا که وظیفه من (پیامبر) یا از چیزی که جدید است ابلاغ کنم و اطلاع بدهم یا از چیزی که وجود دارد؛ امّا می خواهم در مورد آن برای بار دوم تأکید کنم و این یک مسئله روشن است؛ امّا مسئله این که چرا پیامبر صلی الله علیه و آله برای اهل کساء دعا کردند و حال این که آنان طاهر هستند و از مطهرین بودند؟

من همان گونه که امام محمد بن اسماعیل امیر صنعانی رضوان الله علیه که صاحب سبل السلام في شرح بلوغ المرام است جواب داده جواب می دهم گر چه آن مطلب شبیه موضوع صحبت ما نیست؛ ولی جواب آن با جواب این مسئله یکی است.

امام محمد بن اسماعیل امیر صنعانی رضوان الله علیه گفته: اشکالی که وارد ساختند بر این که پیامبر صلی الله علیه و آله چگونه استغفار می کند و حال این که خداوند او را آمرزیده است آن چه از گناهان گذشته و آینده را و در حالی که او صلی الله علیه و آله معصوم است این کار اضافی است؛ چرا در حدیث در اخبار داریم پیامبر صلی الله علیه و آله هر روز هفتاد بار استغفار می کردند و به ما استغفار کردن را آموخت پس، باید به او اقتدا کنیم نه ایجاد اشکال ،پس نباید؛ بلکه شایسته نیست انسان سؤال کند و اشکال کند در حالی که می داند چه کسی او را مورد خطاب قرار داده و پس اگر می دانست سؤال و اشکال نمی کرد و برای ما همین قدر کافی است که استغفار یاد خدای عزوجل است به هر حال و آن مانند درخواست رزق است در حالی که خداوند روزی دادن را تکفّل کرده و به ما آن را آموخت همه آن عبادت است و ذکر خداوند تعالی است. شیخ عثمان، مراجعه کند به كتاب سبيل الاسلام به نوشته امام امیر صنعانی جزء 4 صفحه 120 چاپ و نشر و کتاب خونه و چاپ خونه مصطفی آلبانی حلبی چاپ وهابی.

ابو احمد بکری مجری وهابی:

بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

ص: 438

شیخ عثمان الخميس:

در جلسه گذشته در مورد این که پیامبر چه اراده کرده اند؟ چرا دکتر عصام، از بدو امر به من بود نگفته بود که: اهل بیت مطهرین پاک و مطهرین شده آفریده شده اند و آیه تطهیر برای تأکید طهارت اهل کساء آمده يريد ان يمطهرينکم، این اراده خداوند متعال در آیه تطهیر به نظر دکتر عصام، اراده قدریه (تکوینی) خداوند است و اراده تشریعی خداوند نیست.

دکتر عصام، می بایست از اوّل به من می گفتی: اهل کساء طاهر شده آفریده شده اند و آیه تطهیر فقط برای تأکید آمده و مسئله محکم و کامل تمام شده.

بنابراین، اگر این گونه باشد اهل کساء مطهرین و پاک آفریده شده اند، بنابراین، همان گونه که گفتم: چرا به حدیث کساء استدلال می کنی؟ بنابر دلیل این گونه خواهد بود آنان مطهرین آفریده شده اند بسیار خوب، که چه شود؟ چه نتیجه ای می خواهی بگیری؟

بنابراین، آنان مطهرین شد چه خواهد شد؟ سپس، آنان مطهرینند از چه چیزی؟ می خواهم بدانم بر چه چیزی دلالت دارد حدیث کساء و آیه تطهیر اگر اهل کساء پاکیزه آفریده شده باشند.

ابو احمد بکری مجری وهابی:

خوب خوب بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

در جلسه هفته گذشته می خواستم توضیح دهم اولاً: مراد از معصومین و مطهرین نزد شیعیان دوازده امامی غیر از آن چه که در وهّابیت از آن اراده می کنند به گونه ای که عصمت نزد وهّابیت در درک وهابیان از آن با درک مفهومی شیخ عثمان از آن با مفهوم و درک شیعه از آن فرق می کند، من زمانی که می گویم: معصوم منظور من (عصمت مریمه)، عصمت مریم است که لازم که نبی باشد یا دارای یک رسالتی جدیدی باشد و نه لازمه این که حلال کند آن چه را که در شریعت پیامبر صلی الله علیه و آله حرام است یا تحریم کند آن چه را که در شریعت پیامبر صلی الله علیه و آله حلال آمده؛ لذا من می گویم: من در مورد مقصود کلمه معصومین و مطهرین با تو مناظره نمی کنم مگر بعد از این که برای تو معنای عصمت در مذهب شیعه دوازده امامی را توضیح بدهم و

ص: 439

معنایی که کلمه مطهرین چیست و فرق بین عصمتی که نزد مذهب شیعه دوازده امامی است و عصمت نزد مذهب وهّابیت است؛ چرا که من گفتم: کسی که معتقد به عصمت با معنای عصمتی که نزد وهابیان است کافر است و از دین اسلام بیرون است؛ لذا شیخ عثمان باید مفاهیم و معانی اصطلاح های بین مسلمانان که مخالف تو هستند را محترم بدانی همان گونه که اصطلاح های وهابیان را احترام می گذارم و برای همه اصطلاحات که به کار می برید در این مناظره احترام قائلم. من امکان ندارد الآن بیایم و بگوییم: معنای توحید نزد وهابیان مطابق با معنای توحید نزد اشعریان است؛ چرا که من مفهوم توحید نزد وهابیان محترم می دارم همان گونه که مفهوم توحید نزد اشعریان را، پس، شیخ عثمان، همان گونه تو باید مفهوم و معنای عصمت نزد مذهب شیعه دوازده امامی را محترم بداری همان گونه که من معنای عصمت نزد وهابیان را محترم می دارم؛ لذا شیخ عثمان، ما باید قبل از مناظره اوّل باید معنای مربوط به اصطلاحات و واژه های مشترک بین مذهب وهّابیت و مذهب شیعه دوازده امامی مشخّص شود؛ چرا که بیشتر اختلاف هایی که بین مذهب مسلمانان وهابی و مذهب مسلمانان شیعه دوازده امامی وجود دارد در نتیجه عدم تشخیص اصطلاحات به کار رفته در این دو مذهب است، اگر اصطلاحات به کار رفته در این دو مذهب مشخّص نشود من و شیخ عثمان در این مناظره در یک دایره بسته دور خواهیم زد، من از یک چیزی حرف می زنم و شیخ عثمان از چیزی دیگری صحبت می کند، در بین نیست یک کلمه که از لحاظ پوسته خارجی از لحاظ لفظی مشترک است؛ ولی از حیث محتوای داخلی و از لحاظ معنایی مختلف است و لذا من می گویم: باید اصطلاحات بکار رفته در این مناظره را مشخّص و تعریف کنیم.

و مسئله دیگری دایره اهل بیت نزد تو شامل 50 میلیون نفر از همه سادات و بنی هاشم بدون فرق گذاشتن بین دایره مطهرین از اهل بیت و غیر مطهرین از اهل بیت 50 میلیون از سادات و بنی هاشم نفر بین آنان ماتریدی و اشعری و سنّی و وهابی و سلفی و زیدی و و شیعه دوازده امامی نیز به چشم می خورد و فلانی و فلانی است تا آخر بین آنان وجود دارند پس، من نمی گویم: مطهرین 50 میلیون هستند گفتم: محدود در افراد معینی شده این چهار نفر است که پیامبر آنان را مژده بهشت داد به اجماع مسلمین آنان اهل بهشت هستند فاطمه سیده زنان

ص: 440

جهان است به اتفاق مسلمانان امام علی هم چنین بهترین اهل بیت است به اجماع تمام مسلمانان حسن و حسین آقای جوانان اهل بهشت هستند به اتفاق تمام مسلمانان می گویند: آنان همان مطهرین پاکیزه شدگان است نه آن پنجاه میلیون نزد تو همه سادات و بنی هاشم اهل بیت هستند بدون این که تمیز دهی که کدام یک از آنان عدل و هم وزن قرآن و عدل و هم وزن سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله هستند.

ابو احمد بکری مجری وهابی:

خوب بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

بسیار خوب بسیار خوب گفتی: در این جا یک معنای دیگری برای عصمت نزد شیعه وجود دارد که غیر از معنای عصمت نزد اهل تسنّن است من می خواهم بفهمم معنای عصمت نزد خداوند چیست؟ عصمت نزد خداوند و نزد رسول خدا، من مسلمانم من معنای عصمت را می خواهم. تو به قرآن و سنّت پیامبر ملتزم هستی، پس، شیعه و اهل سنّت را رها کن، من معنای عصمت از نظر قرآن و سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله را می خواهم بدانم و هم چنین توحید در قرآن و سنّت پیامبر این چیزی که الآن من آن را می خواهم.

ابو احمد بکری مجری وهابی:

خوب بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

من از تو می خواهم در مورد مسئله این که چه کسانی از اهل بیت مطهرین هستند و برای من اهمیت ندارد که غیر مطهرین از اهل بیت چه کسانی هستند این صفات، آیا آنان از مطهرین هستند؟ معنای طهارت چیست؟ این صفات اولاً: باید افراد اهل بیت مطهرین را مشخّص و معین کنیم، بعداً عصمت را درک می کنیم. عصمت صفتی از صفات است اگر اهل بیت را مشخص نکنیم دیگر دلیلی وجود ندارد که در مورد قضیه عصمت صحبت بکنم اگر بین مطهرین اهل بیت پیامبر و غیر مطهرین از اهل بیت پیامبر خلط کنیم دیگر دلیلی ندارد از معنای تطهیر و عصمت حرف بزنم. شیخ

ص: 441

عثمان؛ چرا که بین دایره اهل بیت مطهرین و اهل بیت غیر فرق نگذاردی و برحسب دایره اهل بیتی که نزد تو است محال است که آنان به عصمت متصف کنی به عصمت و کسی که گفته: اهل بیت معصوم بر حسب معنای تو از اهل بیت من او را در حقیقت یک انسان صاحب فکر سلیم نمی دانم؛ چون کسی که می گفت: به عصمت همه سادات و بنی هاشم عقل حسابی ندارد.

ابو احمد بکری مجری وهابی:

خوب بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

ببخشید در مورد عصمت امامان دوازده گانه فقط بحث من و بحث تو صحبت ما در مورد عصمت فاطمه در مورد کسانی که تو اعتقاد داری.

ابو احمد بکری مجری وهابی:

خوب بفرما دکتر عصام، بلندگو با تو.

دکتر عصام العماد:

من اوّل می خواهم در مورد حدیث کساء و دلالت حدیث کساء بر محدود کردن دایره و گستره اهل بیت مطهرین در حیات پیامبر صلی الله علیه و آله صحبت کنم بعد از آن از مسئله عصمت صحبت خواهم کرد زمانی که احادیث دیگری را بررسی کنم؛ چرا که عصمت مبتنی بر احادیث فراوان است من الآن به تو می گویم: همان گونه که قبلا در بدو امر به تو گفتم: من یک برنامه خاص دارم و این برنامه در کتابم المنهج الجديد و الصحیح فى الحوار مع الوهابين (روشی نو و صحیح در مناظره اعتقادی با مذهب وهّابیت) دارم و نمی دانم کتاب به دست تو رسیده یا نه؟ موضوع عصمت را در حقیقت چهارم در حقایق مذهب شیعه دوازده امامی در آن کتاب قرار داده ام زمانی که هرم مذهب شیعه دوازده امامی را رسم کردم؛ لذا من مسئله عصمت را الآن مطرح نمی کنم؛ چرا که آن بر بیش از یک حدیث مبتنی است و عصمت نتیجه نهایی بحث است.

به خاطر همین من می گویم: زمانی که حدیث ثقلین را بررسی می کنم و بررسی می کنم حدیث پیامبر بعد از من دوازده خلیفه را و بررسی می کنم حدیث منزلت را و آیه مباهله و آیه تطهیر و

ص: 442

تمام بررسی ها را تمام کنیم سراغ نتیجه نهایی خواهم رسید و آن عصمت امامان دوازده گانه اهل بیت است. پس، شیخ عثمان، عجله نکن، خداوند انسان را شتابزده آفریده است شتاب نکن، یعنی نسبت به نتیجه این مناظره عجله نکن من اولاَ حدیث ثقلین را بررسی می کنم که بر چه چیزی این حدیث دلالت می کند؟ و آیا کسی که عدل و هم وزن قرآن و عدل و هم وزن سنّت پیامبر است معصوم خواهد بود یا معصوم نیست؟ شیخ عثمان، می گویی معنی این که پیامبر اهل بیت را قرین قرآن قرار داده اند چه؟ در جواب سؤالت می گویم: تو آن را به عصمت تفسیر کنی یا می گویی دلالت دارد بر طاعت هر گونه می خواهی آن را تفسیر کن و در آینده بحث و بررسی خواهیم کرد عجله نکن ای شیخ عثمان.

ابو احمد بکری مجری وهابی:

خوب بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

بسیار خوب بسیار خوب بنابراین، از عصمت حرف بزنی عصمت دلالت دارد همان طوری که تو می گویی، تو گفتی معنای عصمت نزد تو غیر از معنای عصمت در نزد من است من نمی خواهم از عصمت به معنای که نزد من است بحث کنیم؛ بلکه می خواهم عصمت به معنایی که در نزد تو است در مورد عصمت امامان دوازده گانه اهل بیت آیا آنان معصوم هستند؟

تو می گویی: هر کسی که قائل به عصمت امامان دوازده گانه اهل بیت به معنای عصمت که وهابیان آن را ارائه می کنند او کافر است! خواهش می کنم از کدام کتاب وهابی که در مورد عصمت بحث کرده و تو از او نقل کرده ای.

ابو احمد بکری مجری وهابی:

خوب بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

در حقیقت ای شیخ عثمان، من بهتر از تو مذهب شیعه دوازده امامی را می شناسم تو مذهب وهّابیت را می شناسی من هم مذهب وهّابیت را می شناسم و هم مذهب شیعه دوازده امامی را

ص: 443

می شناسم؛ ولی تو مذهب شیعه دوازده امامی را نمی شناسی؛ لذا من می دانم چگونه مذهب خود را عرضه کنم و چه هنگامی بحث عصمت را مطرح کنم مشکل شما این که شیعه دوازده امامی را نفهمیدی به خدا قسم این حقیقتی است که من آن را می گویم: چرا که من سیزده سال پیش همین فکر را می کردم یعنی سیزده سال پیش با همین تفکر شیخ عثمان زندگی می کردم؛ ولی الآن می دانم چه وقت باید از عصمت بحث کنم قضایای و مقدمات ضروری وجود دارد که باید قبل از بحث عصمت طرح شود و باید عصمت را زمانی که وقت آن فرا برسد مطرح کنم تو نمی توانی من را مجبور کنی که قبل از فرا رسیدن وقت آن، آن را مطرح کنم برحسب برنامه ها که من آن را انتخاب کرده ام به تو گفتم: این جا دادگاه نیست من می دانم چه هنگامی باید عصمت را مطرح کنم.

من بر طبق شناختی که از این مذهب دارم می دانم که هنگامی باید بحث از عصمت کنم من از سیزده سال پیش در مورد مذهب شیعه دوازده امامی در شهر علم قم درس می خوانم خواهش می کنم قضیه را یک محاکمه جنایی نکنی آن را یک مناظره تلّقی کن و برای مناظره کردن این حق وجود دارد تا این موضوع را انتخاب و بحث و بررسی کنم یا این جا بررسی کنم.

من نمی گویم در مورد عصمت مناظره نمی کنم؛ ولی می گویم: همان گونه که علمای اهل سنّت و علمای مذهب شیعه دوازده امامی گفته اند برای رسیدن به بعضی از موضوع ها باید مقدمات را بحث و بررسی کرد.

من هنوز مقدمات را به پایان نرساندم تا وارد عصمت شوم من هنوز در مقدمات بسر می برم سپس، به نتیجه خواهم رسید من می دانم چه هنگام باید عصمت را مطرح کنم و چه موقع برای بحث از آن مناسب می باشد.

ابو احمد بکری مجری وهابی:

خوب بفرما شیخ عثمان، صحبت کن

ص: 444

شیخ عثمان الخميس:

بسیار خوب بسیار خوب دکتر عصام، طبیعتاً نمی خواهد در مورد عصمت صحبت کند و می داند کی در مورد عصمت صحبت کند و من نمی دانم آیا می توانم بشناسم دکتر عصامف در چه زمانی می خواهد درباره عصمت صحبت کند.

ابو احمد بکری مجری وهابی:

خوب بفرما دکتر عصام، بلندگو با تو.

دکتر عصام العماد:

به تو بگویم من از عصمت زمانی که وقت آن فرا برسد بحث خواهم کرد من بلدم چگونه مذهب خود را عرض کنم تو نمی خواهد به من یاد بده چگونه مذهبم را عرضه کنم من به آن آگاه تر از تو هستم. الآن تو اگر بخواهی برای شخصی وهّابیت را شرح دهی ممکن نیست آن شخص بیاید به تو بگوید ای برادر من، فلان موضوع را طرح کن یا موضوع که کذا را مرتب کن یا موضوع ها را به این منوال بحث کن تو بهتر می دانی چگونه مذهب خود را عرضه کنی من الآن مردم را به مذهب اهل بیت مطهرین از طریق مناظره با برادرم شیخ عثمان دعوت می کنم، من صاحب عقیده هستم و یک سخنی بزرگ دارم و الآن مصلحت و حق نمی بینم موضوع عصمت را مطرح کنم، الآن به صلاح نیست موضوع عصمت را مطرح کنم من با تو رو راست هستم من اعتقاد به این که چیزی را باید پنهان کرد ندارم من در حقیقت طرح موضوعی که مختص عصمت است نمی کنم تو نمی توانی موضوع فرا بگیری زمانی که وقت آن فرا برسد مسئله عصمت را برای تو توضیح خواهم داد؛ لذا خواهش می کنم هرگز حرف های خود را تکرار نکن؛ لذا هر چه می خواهی می توانی بگویی؛ امّا از موضوع خارج نشو.

ابو احمد بکری مجری وهابی:

بفرما عثمان صحبت کن.

ص: 445

شیخ عثمان الخميس

بسیار خوب بنابراین، برایم روشن شد که دکتر عصام، نمی خواهد الآن از عصمت صحبت کند و نمی خواهد به من بگوید و هم چنین به من خبر دهد کی از عصمت بحث خواهد کرد؟ فکر نمی کنم این همان مناظره علمی و روشمند که همیشه دکتر عصام، من را به آن ترغیب می کرد. در مورد عصمت نمی خواهد صحبت بکند و همان گونه که می گوید می دانم کی و چگونه از این موضوع صحبت بکنم و نمی خواهد از آن صحبت کند می خواهد از چیز های دیگر صحبت کند.

این روش مناظره کردن نیست او من را زیر فشار قرار می داد مجبورم می کرد که حرف بزن صحبت کن جواب بده جواب بده که کجا و کجا و من جواب می دادم به شکر خدا، و خداوند سبحانه و تعالی گواه است زمانی که من سؤال پرسیدم جوابی از طرف او نشنیدم من الآن سؤال های که برای آن جوابی نشنیدم را دوبار تکرار می کنم گفته های ابن جوزی را نشنیدم و گفته ای طوفی آن را نقل کرد و گفته ای زید بن ارقم رضوان الله علیه جوابی برای آن از طرف او نشنیدم، گفته ای امام مسلم نیشابوری در مورد حدیث زید بن ارقم را نشنیدم. پنجاه شرح از شرح های کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری را نشنیدم. چیزی که از من نقل کرد را نشنیدم غلات على اللهى ها خطابیه چه کسانی هستند را نشنیدم تمام این مطالب را از او نشنیدم جوابی برای آنان نشنیدم غیر از این احادیث رسول خدا در فضیلت اهل بیت نشنیده ام که متاسفانه از چیز های فراوانی تا الآن نشنیده ام. و دکتر عصام، به من می گوید تو مذهب شیعه دوازده امامی را نمی شناسی، به خدا قسم ای دکتر عصام، تو می دانی که من مذهب شیعه دوازده امامی را بیشتر از تو می شناسم من مذهب شیعه دوازده امامی را بیشتر از تو می شناسم ای دکتر عصام، اگر تو سیزده سال مذهب شیعه دوازده امامی در شهر قم در ایران بررسی کردی و درس خواندی من بیست سال مذهب شیعه دوازده امامی بررسی کردم و من بیشتر از تو مذهب شیعه دوازده امامی می شناسم.

در آخر می گویم: خداوند تبارک و تعالی به تو خیر کثیر دهد و از تو معذرت می خواهم اگر در مناظره من و تو مقدار تندی ایجاد شده این طبیعی است که در یک مناظره این نوع مناظره ها و حرف هایی ایجاد شود؛ لذا از دکتر عصام، معذرت خواهی می کنم اگر کمی نسبت به او بی رحم

ص: 446

بودم بر او سخت گرفتم و او نیز بر من هم چنین سخت گرفت و این رویه یک مناظره است باید این گونه حرف های پیش بیاید. و در آخر جلسه هفتم این مناظره می گویم: از همه شما معذرت می خواهم و از خداوند تبارک و تعالی می خواهم من و تو را باز دارد و از به وجود آمدن این گونه مسائل، و تو و من را رحم کند و تو و من را به راه راست هدایت نماید حرف خودم را می گویم: خداوند من و تو را ببخشد و طلب آمرزش کنی و اوست غفور و رحیم است و السلام علیکم و رحمۀ الله و برکاته.

ص: 447

بخش دوم: سؤالات اهل سنت از دکتر عصام العماد

ابو احمد بکری: اختلاف میان مذهب اهل تسنّن و مذهب وهّابیت چیست؟

خوب السلام عليكم و رحمه الله و برکاته، الآن بخش اوّل جلسه هفتم مناظره تمام شده، و بخش دوم جلسه هفتم مناظره شروع شد که متعلّق و مربوط به سؤالات اهل تسنّن از دکتر عصام، است، من الآن از تو می پرسم مادامی که من بار ها شنیدم و دو سه دفعه سؤالم را به دکتر عصام، عرضه کردم؛ ولی برای آن جوابی نشنیدم، الآن سؤالی که از دکتر عصام، دارم خواهش می کنم که در برابر همه حضار خیلی روشن جوابم را بده و از او می خواهم برای من بعضی از تفاوت ها بین وهّابیت و اهل تسنّن همان گونه که او ادّعا می کند را ذکر کند و برایم یکی دو مثال بزند مثلاً وهابی ها با اهل تسنّن در این عقیده اختلاف دارند مثلاً فلان عالم نامدار از اهل تسنّن گفت: که پیروان امام محمد عبدالوهاب مثلاً با امام بخاری مخالفت کردند با صحابه مخالفت کردند کذا و کذا برای من مثال های ذکر کند و آنان را توضیح بدهد تا این که ببینم فرق مذهب اهل تسنّن و مذهب وهّابیت چیست؟ بفرما دکتر عصام، بلندگو با تو.

پاسخ دکتر عصام العماد:

اشاره

امّا نسبت به آن چه که برادر ابو احمد بکری در مورد فرق بین وهّابیت و اهل تسنن گفتند من می خواهم بگویم که بیش از یک بار برای این سؤال جواب دادم می خواهم بگویم هر مذهبی ویژگی های خاص خود را دارد شافعی از ویژگی های خاص خود را دارد که باعث شده بر آن کلمه شافل ایت اطلاق کنیم و مالکیت این ویژگی های خاص خود را دارد که باعث شده آن را از شافعی تمیز دهیم و برای حنبلیه ویژگی های است که آن را از شافعی و مالکی متمایز می کند و همان گونه خواه در مذاهب چهار گانه نصب اهل تسنن باشد یا غیر آنان و اگر این ویژگی ها نبود صحیح نبود این که بگوییم این مذهب مالکی به این مذهب شافعی و این مذهب حنفی است.

ص: 448

من زمانی که بین وهابیان و اهل تسنن فرق می گذارم من قصد ندارم پناه بر خدا وهابیان را تضعیف کنم یا این که آنان را ضعیف بشمارم؛ ولی می خواهم بگویم این روش علمی است که باید یک مذهب تمیز داده شود با تمام ویژیگی های مذهبی دیگر.

برادر عزیز اگر میان مذاهب فرق نگذاریم، مشکل خلط و آمیختگی بین مذاهب ایجاد خواهد شد.

و من معتقدم که امام محمد بن عبدالوهاب رضوان الله علیه در فروع پیروی مذهب امام احمد بن حنبل است؛ ولی در بعضی از مسائل عقیدتی با امام احمد بن حنبل مخالف بودند و خواهم توضیح داد آن را در آینده ان شاه الله.

این ویژگی و خصوصیت مذهب امام محمد عبدالوهاب رضوان الله علیه باعث تمیز میان وهّابيت و مذاهب اسلامی دیگر.

برادر عزیز من می گویم: مذهب وهّابیت غیر به طور کلی غیر از مذهب اهل تسنّن است، ولی من وارد بحث تفصیلی در مسئله فرق میان مذهب اهل تسنّن و مذهب وهّابیت نمی شوم؛ زیرا ضرورتی وجود ندارد، و من نمی خواهم این مسئله را طولانی کنم، و برای شناخت فرق بین مذهب اهل تسنّن و مذهب وهّابیت را بشناسید باید بدانی که امام محمد ابوزهره فقیه معاصر نزد اهل تسنن در کتابش (تاریخ المذاهب الإسلاميه) بين مذهب اهل تسنّن و مذهب وهّابیت فرق گذاشت، او فقیه معاصر اهل تسنّن است که وقتی کتابش را مطالعه کنی خواهی یافت که امام محمد ابو زهره رضوان الله علیه یک باب کامل را مخصوص و حاوی مباحث فرق میان این دو مذهب تعیین کرده، و در آن باب ویژگی های که باعث فرق گذاشتن میان مذهب وهّابیت از چهار مذهب اهل تسنّن و از مذهب شیعیان دوازده امامی گشته است بررسی کرده. پس، فقط من این فرق میان مذهب اهل تسنّن و مذهب وهابیت را نگذاشتم. برادر عزیز شیخ دانشگاه الازهر مصر امام شيخ عبد الحليم محمود گفته میان اهل تسنّن که شامل اشعریه و ماتریدیه و مذهب وهّابیت اختلاف عقیدتی است، و هیچ مسلمان در جهان وجود ندارد که بین مذهب اهل تسنّن و مذهب وهّابیت فرق نگذارد.

ص: 449

برادر عزيز من حتی زمانی که وهابی بودم بین عقیده صادقه خودم و عقیده اشعری ها و ماتریدی ها فرق می گذاشتم و اشعری ها و ماتریدی ها را رد می کردم.

ان شاء الله شما همان طور برادر ابو احمد بکری یمنی فکر می کنم بدانی که نماینده وهّابیت را در کشور یمن علامه شیخ مقبل الوداعی رضوان الله علیه است و نماینده اهل تسنّن در یمن علامه جليل محمد اسماعیل عمرانی رضوان الله علیه این یک مسئله بسیار روشن است. مثلاً در کشور مصر نماینده اهل تسنّن شیخ امام محمد غزالی رضوان الله علیه بود و نماینده وهّابیت در کشور مصر مرحوم حامد القفی رضوان الله علیه است.

برادر عزیز ابو احمد بکری من قصد ندارم برای تو صد ها کتاب در مورد رد اهل تسنّن بر وهّابیت را ذکر کنم و ردیه های وهابی ها بر اهل تسنّن، و اگر می خواهم مسائل خلافی میان این دو مذهب را ذکر کنم بحث من طولانی خواهد شد. شاید به یک جلسه کامل نیاز دارم.

بله برادرم ابو احمد بکری زمانی که من وهابی بودم بر خودم نام وهابی اطلاق نمی کردم؛ چرا که من در این زمان فکر می کردم از اهل تسنن هستم و نمی دانستم که میان وهابیت و اهل تسنّن فرقی هست.

برادر ابو احمد بکری اشعری ها اعتقاد دارند که از اهل تسنّن هستند همان گونه که شیخ عثمان در این مناظره گفت. الآن شیخ عثمان گفت: زمانی که اشعری ها ادعا می کنند اهل تسنّن هستند هر ادّعای درست نیست این حرف درستی است و من با او موافقم.

از این جاست باید بین مذاهب تمیز دهیم تا این که بین مذاهب مختلف خلط نکنیم، آمیخته ای که بین مذاهب به وجود آمده مایه دردسر مسلمین گشته است، مانند خلط بين مذهب شیعه دوازده امامی و فرقه خطاییه است.

ابو احمد بکری مجری وهابی:

از سؤال کنندگان از دکتر عصام، خواهشمندم سؤال شان کوتاه مطرح شود. بفرما برادر ابو علی

عمر بلندگو با تو.

ص: 450

ابو علی عمر: چگونه امامت و احکام امامت با یازدهمین امام تمام می شود، و هنوز امام دوازدهم مانده است؟

بسیار خوب سلام علیکم، ابو حسن امام هادی که امام دهم شیعه دوازده امامی محسوب می شود، این امام دهم شیعه در مورد پسرش امام یازدهم (امام حسن عسکری) شیعه گفت: (امامت و احکام امامت به پسرم به پایان می رسد)، و إليه تنتهى عرى الإمامه و أحكام ها، پس، دکتر عصام، چگونه امامت و احکام امامت با یازدهمین امام تمام می شود، و هنوز امام دوازدهم مانده است؟ این تناقض است همان گونه که شیخ کلینی در کتابش (الکافی) نص آن را ذکر کرده، یعنی این روایت: امامت و احکام امامت به پسرم به پایان می رسد، در کتاب کافی که این کتاب صادق ترین و درست ترین کتاب های شیعه دوازده امامی در روایت کردن همان گونه که بیشترین علمای شیعه دوازده امامی در مورد ستایش کتاب کافی این ادّعا کرده اند و این مطلب ثابت شده نزد علمای شیعه دوازده امامی مانند شیخ حر عاملی و ابی الحسن صدر و غیر آنان. بسیار خوب دکتر عصام، بفرما بلندگو با تو.

ابو احمد بکری مجری وهابی:

بفرما دکتر عصام، بلندگو با تو.

پاسخ دکتر عصام العماد:

امّا نسبت به سؤالی که ابوعلی عمر آن را طرح کرده می گویم: مسئله امام دوازدهم امام مهدی محمد بن الحسن عسکری رضوان الله علیه مسئله است ثابت شده نزد اکثر مسلمانان است، یعنی در نزد مسلمانان وهابی سنّی و شیعه دوازده امامی و نزد مسلمانان سلفی در آخر زمان مهدی می آید؛ ولی اختلافی که بین آنان وجود دارد این که آیا او رضوان الله علیه به دنیا آمده یا هنوز به دنیا نیامده؟ این اختلاف است که بین مسلمانان وجود دارد.

و من می گویم: به خاطر این که انسان حقیقت را بفهمد باید حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفر را بفهمد، من زمانی که وهابی بودم چگونه حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفر را فهمیدم و چگونه فهمیدم که امام مهدی محمد بن الحسن عسکری رضوان الله علیه همین

ص: 451

امام دوازدهم است در حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفر، و همه می دانند که این حدیث در کتاب های صحیح امام بخاری و صحیح امام مسلم رضوان الله علیه آمده؟

عزيز من ابو على عمر: من متوجه شدم که امام دوازدهم محمد بن الحسن عسکری رضوان الله علیه خودش همین امام مهدی و خودش همین امام دوازدهم امامی دوازدهم در حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفر، این مطلب را از کتب اهل تسنن فهمیدم قبل از این که در کتاب های شیعه دوازده امامی در مورد در حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده بررسی کنم، من از کتب اهل تسنّن این مطلب را فهمیدم نه از کتب شیعه، من از تو (برادر ابو علی عمر) می خواهم به کتاب سنن امام ابو داوود رضوان الله علیه مراجعه کنی کتابی که بزرگان اهل تسنن در مورد آن کتاب گفته اند: (نرم شده حدیث و سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله برای امام ابو داوود همان گونه که آهن برای حضرت پیامبر خدا داوود -علیه السلام - نرم شده)، الين لأبى داود الحديث كما ألين لداود الحديد، امام ابو دوود در كتاب الامام المهدی ذکر می کند دقت کنید در کتابی الامام المهدی یک بخش کامل و قسمی کامل به نام امام مهدی است، و اوّلین حدیثی در این بخش ذکر می کند حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله بعد از من دوازده خلیفه است. شارحان کتاب سنن امام ابو داوود رضوان الله علیه از بزرگان اهل تسنّن این عملکرد امام ابو داوود در کتابش را شرح کردند و گفتند؛ چرا امام ابو داوود حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله بعد از من دوازده خلیفه است را در کتابی المهدی ذکر کردند گفتند به خاطر این که امام ابو داوود - برادر ابو علی عمر مراجعه کن به کتاب سنن ابی داوود - گفتند امام ابو داوود این کار را کردند چون او معتقد بود به این که امام مهدی یکی از همین دوازده گانه امام مذکور در حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله بعد از من دوازده خلیفه است.

و هم چنین در کتاب البدایه و النهایه امام اهل تسنّن ابن کثیر رضوان الله علیه در تفسیر آیه 12 از بنی اسرائیل در تفسیر سخن خداوند متعال:

﴿ وَ لَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَ بَعَثْنَا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيبًا﴾ (سوره مائده :12)

خدا از بنی اسرائیل پیمان گرفت و از آنان دوازده نقیب [ = سر پرست] بر انگیختیم.

ص: 452

در حدیث جابر بن سمره گفت: حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله بعد از من دوازده خلیفه است در کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری و در کتاب صحیح امام بخاری موجود است، و ذکر کرده یکی از همین امامان دوازده گانه امام مهدی دوازدهمین آنان است یا مهدی یکی از این دوازده گانه است. برادر ابو علی عمر این گونه امام کثیر رضوان الله علیه ذکر کرده اند. اگر تو برگردی به حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله بعد از من دوازده خلیفه است خواهی یافت از پیامبر سؤال کرده اند بعد از دوازده نفر چه خواهد شد؟ رسول خدا فرموده بعد از دوازده نفر هرج و مرج است و همان گونه می بینیم در حدیث دیگری رسول خدا فرموده مهدی آخر زمان از پسران من هستند سپس از پیامبر سؤال شد بعد از مهدی آخر زمان چه خواهد شد؟ رسول خدا فرموده بعد از مهدی آخر زمان هرج و مرج می باشد وقتی تو (برادر ابو علی عمر) میان این دو حدیث را ترکیب کنی خواهی فهمید مهدی آخر زمان همان امام دوازدهم از امامان دوازده گانه خواهد شد.

برادر ابو علی عمر بعد از امام ابن کثیر، امام اهل تسنّن امام ابن حجَر هیتمی مکّی رضوان الله علیه و به صورت کامل و شامل حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله بعد از من دوازده خلیفه است را توضیح داده، برادر ابو على عمر امام ابن حجَر هیتمی مکّی در کتابش الصواعق المحرقه همه امامان دوازده گانه به صورت مشروح و وسیع ذکر کرده، کتاب الصواعق المحرقه چاپ یک موسسه وهابی به نام موسسه رسالت، امام ابن حجَر هیتمی مکّی امامان دوازده گانه اهل بیت مطهرین را ذکر کرده با همان ترتیب موجود در کتب مذهب شیعیان دوازده امامی است، و مورد امام دوازدهم گفته نفری دوازدهمی مهدی محمد بن حسن عسکری که خداوند متعال علم و دانش را در کودکی به او عطا کرده.

این یک مسئله ثابت شده حتی نزد ما در کشور یمن و برادر من ابو احمد بکری از اهل یمن آن را می داند این اعتقاد در نزد بعضی از شافعی های اهل تسنن موجود است آنان معتقدند امام مهدی همان امام محمد بن حسن عسکری رضوان الله علیه است، و ابو احمد بکری می داند که همه شافعی ها اهل تسنّن در سراسر جهان همان اعتقاد را دارند و نزد آنان امام مهدی موجود است و هم چنین امام سبط ابن جوزی در کتاب خودش تذکره الخواص عین همان گفته امام ابن حجَر هیتمی مکّی در کتابش ذکر کرده و گفته که مهدی امامی

ص: 453

دوازدهم امام محمد بن حسن عسکری است، و هم چنین امام اهل تسنّن امام ابن الصبّاغ مالکی در کتابش الفصول المهمه آورده اند که مهدی دوازدهمین نفر است از امامان دوازده گانه اهل بیت مطهرین است.

پس، برادر ابو علی عمر این مسئله وجود امام مهدی محمد بن حسن عسکری رضوان الله علیه یک مسئله مربوط به مذهب شیعیان دوازده امامی نیست، تا این که تو الآن می آیی و می گویی که امام محمد یعقوب کلینی رضوان الله علیه معتقد به امام مهدی محمد بن حسن عسکری نیست، برادر ابو على عمر حرف تو در مورد امام کلینی یک حرف عجیبی است. برادر ابو علی عمر امام کلینی از بزرگان مذهب شیعیان دوازده امامی است و یک فصل کامل در کتابش الکافی دارد که در مورد ولادت امام دوازدهم، یک باب و بخش کامل در مورد امام مهدی محمد بن حسن عسکری دارد، پس، برادر ابو علی عمر چگونه به من می گویی که امام کلینی رضوان الله علیه اعتقاد به ولادت و وجود امام مهدی محمد بن حسن عسکری ندارد!، در حالی که در کتابش درباره بابی وصیت امام یازدهم به امام دوازدهم وجود دارد و بخش کامل در کتابش الکافی دارد به عنوان (چه کرد امام حسن عسکری زمان ولادت فرزندش امام مهدی محمد بن حسن عسکری)، برادر ابو علی عمر چگونه به من می گویی که امام کلینی اعتقاد و ایمان به امام مهدی که امام دوازدهم شیعیان دوازده امامی ندارند آیا تو می توانی بگویی که امام مذهب شافعی ها در یمن منکر و جود و ولادت امام محمد بن ادریس شافعی که و جود او یکی

از اعتقادات اصلی شاخصه های مذهب شافعی ها در کل جهان است؟!

برادر ابو علی عمر اگر قضیه وجود امام مهدی محمد بن حسن عسکری رضوان الله علیه نزد غیر شیعیان دوازده امامی ثابت شده چگونه نزد شیعیان دوازده امامی ثابت نشده؟ لذا برادر ابو علی می کنم با کتاب های شیعیان دوازده امامی به گونه عمل نکنیم که مانند مستشرق و شرق شناس کارل بروکلمان با کتاب های مسلمانان عمل می کرد باید نوع برخورد ما با کتاب های شیعیان دوازده امامی از روی انصاف باشد.

ص: 454

برادر ابو علی عمر آیا امکان دارد یک نفر بیاید بگوید ما شافعی را از طریق کتب حنبلی می شناسیم یا مالکیت را از طریق کتب حنفی می شناسیم، برادر ابو علی عمر این یک امر بسیار عجیب است تو می آیی کتاب های شیعیان دوازده امامی را با روش خاص وهابی ها می خوانی کتاب های شیعیان دوازده امامی را با تفسیر برادران وهابی می خوانید.

برادر ابو علی عمر مراجعه کن به کتاب های دانشمندان و علمای شیعیان دوازده امامی برگرد به شرح های بزرگان شیعیان دوازده امامی بر کتاب امام کلینی الکافی از علمای بزرگ که کتاب الکافی امام کلینی را شرح و توضیح داده اند امام ملا صالح مازندرانی رضوان الله علیه، برادر ابو علی عمر به کتاب امام ملا صالح مازندرانی رضوان الله علیه در شرح کتاب الکافی مراجعه کن این شرح از بهترین شروح کتاب کافی است، البّته برای کتاب امام کلینی رضوان الله علیه الکافی ده ها شرح وجود دارد و دقّت کن که علمای شیعیان دوازده امامی در توضیح سخن امام حسن عسکری رضوان الله علیه گفتند، متأسفانه برادر ابو علی عمر برادران وهابی در فهم سخنان امامان دوازده گانه اهل بیت مطهرین بسیار اشتباه می کردند و نظر برادران وهابی به سخنان امامان دوازده گانه اهل بیت مطهرین بسیار سطحی است؛ یعنی مانند نظر مستشرق و شرق شناس کارل بروکلمان و نظر سلمان رشدی پیرامون اسلام که نظر بسیار سطحی است.

برادر ابو علی عمر ببین در همین جلسه و جلسات دیگر این مناظره نظر شیخ عثمان به سخنان امامان دوازده گانه بسیار سطحی ایست، البتّه من نمی گویم که شیخ عثمان سخنان امامان دوازده گانه اهل بیت مطهرین را نمی فهمد؛ ولی من می گویم: فهم او و درک او از سخنان امامان دوازده گانه اهل بیت مطهرین فهم اشتباهی است؛ مانند فهم کارل بروکلمان نیز به سخنان خداوند و سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله در قرآن و سنّت رسول خدا.

شیخ عثمان فهرست های نوشته ها، نامه ها و کتاب ها را حفظ می کند؛ ولی معنای و مفهوم و مضمون این کتاب ها نمی فهمد.

برادر ابو علی عمر در حقیقت من شیخ عثمان را نمی شناسم؛ ولی می دانم آن چه را که او از مذهب شیعیان دوازده امامی می شناسد همان چیزی است که من از سیزده سال پیش

ص: 455

می شناختم و اگر شیخ عثمان، مذهب شیعه دوازده امامی را می شناخت حتماً از آن پیروی می کرد؛ چرا که آن مذهب دلایل بسیار محکمی دارد که اگر انسان این مذهب را کشف کند بدون تأخیر به سرعت و بیدرنگ از مذهب وهّابیت به مذهب شیعه دوازده امامی منتقل می شود همان گونه که صد ها نفر از مذهب وهّابیت و از مذهب اهل تسنّن به این مذهب بزرگ منتقل شدند.

ابو احمد بکری مجری وهابی:

وقت بخش دوم جلسه هفتم این مناظره هم به پایان رسید و السلام علیکم و رحمۀ الله و برکاته.

ص: 456

هشتمین مناظره:

درگیری بین دائره مطهرین و دائره رجس

مصطفی طائی از طرف مسجد شیعیان:

جلسه هشتم مناظره که در مسجد شیعیان برگزار می شود.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

السلام علیکم و رحمۀ الله و برکاته برادران عزیز همگی زنده باشید بهترین چیزی که می تواند این مناظره شروع شود ان شاء الله درود فرستادن بر محمد و آل محمد اللهم صل على محمد و آل محمد می باشد.

به شیخ عثمان، در مسجد شیعیان خوش آمد می گویم و هم چنین به دکتر عصام خوش می گویم. شیخ عثمان، صدای تو را می شنوم بفرما صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

السلام علیکم و رحمۀ الله و بركاته بِسمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ حمد و ستایش پرودگار عالم و درود بر مبعوث او که رحمت برای جهان است سید و مولای و محبوب ما و نور دیده های مان محمد بن عبدالله و بر خاندان و صحابه او. خداوند تبارک و تعالی همه حاضرین و شنوندگان جلسه این مناظره را زنده بدارد و از خداوند جل و علی می خواهم که ما و آنان را بعد از شناختن حق پیرو و ملزم به آن قرار دهد و در راه آن کشته شویم بعد از این که ملتزم شدیم و بر آن می رسیم و از خداوند می خواهم این حق را توضیح دهم و به آن چه که نزد دیگران است قانع شوم اگر حقی نزد آنان باشد خداوند به شما جزای خیر دهد.

سید رفیق مجری شیعه:

دکتر عصام، بفرما صحبت کن.

ص: 457

دکتر عصام العماد:

﴿ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي، وَيَسِرْ لِي أَمْرِي، وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِسَانِي، يَفْقَهُوا قَوْلِي. وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ .) (سوره طه : 25-28 ﴾ (سوره غافر : 44) پروردگارا، سینه ام را گشاده گردان. و کارم را آسان ساز. و گره از زبانم بگشای تا حرف هایم را بفهمند و کارم را به خدا می سپارم خداست که به حال بندگان خود بیناست.

برادران عزیز حضّار و شنوندگان این مناظره من بار ها این مسئله را تکرار کرده ام، همان گونه که می بینید مسلمانان چه سنی و وهابی و سلفی و شیعه دوازده امامی در برهه ای از زمان به سر می برند و از بدترین برهه های تاریخ اسلامی است تا به حال از طرف استکبار صلیبی و صهیونیستی آمریکایی دچار تعرض و حمله بدتر و سختر از برهه تاریخی فعلی نشده.

و بزرگ ترین مشکل که خود را در پیشگاه آلهی نسبت به توضیح و ذکر آن مسئول می بینم. این که آنان به عنوان مبارزه با تروریست با اسلام می جنگند و اگر مبارزه با چنین اسلامی انجام پذیرد آیا مسلمانی باقی خواهد ماند؟ هستی امت اسلامی به این جنبش های اسلامی وابسته است کلمه مبارزه با تروریسم یک کلمه حقی است از آن باطل اراده می شود همان گونه که امام علی - کَرَّمَ اللهُ وَجهَه (خداوند رویش را گرامی بدارد) - در مورد خوارج گفته زمانی که گفتند حکمی نیست مگر حکم خدا فرموده: سخن حقی که از آن باطلی اراده می شود، و به خاطر همین از زمانی که از مذهب وهّابیت به مذهب شیعه دوازده امامی منتقل شدم دنبال این فکر بودم که یک گروهی با عنوان جماعه التقريب بين الاثنی عشریه و بین الوهابيه تاسیس کنم برای این که همه ما متوجه دشمن اصلی ما که صلیبی ها و صهیونیست ها امریکی هستند بشویم؛ ولی این وحدت اسلامی مقدّس بین مذهب وهّابیت و مذهب شیعه دوازده امامی اتفاق نمی افتد مگر این که توضیح دهم مذهب وهّابیت چیست؟ و توضیح دهم مذهب شیعه دوازده امامی چیست؟ تا همه مذهب هم دیگر را بفهمیم و اگر هم دیگر را بشناسیم خواهیم توانست کدورت ها را برطرف سازیم، شیخ عثمان با مناظره آرام خود با من بعنوان یک شیعه دوازده امامی از رهبران این گروه خواهد بود گروهی که امید تأسیس آن را دارم گروه

ص: 458

وحدت کردن مذهب وهابی و مذهب شیعه دوازده امامی از خداوند می خواهم من و تو از رهبران این گروه باشیم.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

حالا نوبت تو بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

شکی نیست دعوتی که دکتر عصام، در مورد وحدت دو مذهب عنوان می کنند نه من دنبال آن هستم و نه به آن دعوت می کنم؛ ولی من دعوت به پیروی از حق می کنم دعوت به پیروی از قرآن و سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله می کنم دعوت می کنم به این که هر مسلمان بگوید:

﴿ اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ، صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرُ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لَا الضَّالِّينَ.﴾

امّا تقريب و وحدت کردن بین این مذهب اهل تسنّن و مذهب شیعه دوازده امامی تمام ادیان و مذاهب و افکاری که بر روی زمین است شکی نیست که آنان یک وجه وحدت و یک وجه دوری دارد اگر من دعوت به وحدت فکری بین این دو مذهب می کنم همه را دعوت خواهم کرد؛ ولی من می گویم:

﴿ وَ أَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَ لَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ.﴾ (سوره الانعام: 153)

و این راه راست پیروی آن کنید و از راه های دیگر که موجب تفرقه شما است جز از راه خدا متابعت نکنید.

ولی الآن این موضوع بحث ما نیست.

مهم این که من آن چه را که نزد من است در مورد آیه تطهیر و حدیث کساء به تو گفتم: و دکتر عصام، در پیرامون این حدیث گفتند که حرف زیادی دارد پس، ان شاء الله تعالی حرف هایش را به من بگوید.

ص: 459

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

حالا نوبت تو دکتر عصام، بفرما صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

از بدو امر از تو برادر شیخ عثمان پوزش می طلبم، بار ها تو گفتی آن چه را که پیرامون آیه تطهیر و حدیث کساء می دانستی گفته ای و به خاطر همین در جلسه هفته گذشته، اصرار داشتی که بحث پیرامون آیه تطهیر و حدیث کساء را رها کنی و وارد آیه دیگر یا حدیث دیگری شوی؛ لذا از شیخ عثمان می خواهم عذر من را بپذیرد، به خاطر اصرارم بر ماندن بر آیه تطهیر و حدیث کساء؛ به خاطر این که نگاه من نسبت به حدیث کساء و آیه تطهیر با نگاه شما نسبت به آن فرق می کند. با تمام احترامی که برای شما قائل هستم؛ ولی شما نگاهی که به این آیه و آن حدیث را از پدرت به ارث برده ای، همان گونه که صفت های جسمی را به ارث برده ای. من هم قبلاً مثل تو بوده ام زمانی که وهابی بودم فقط فهمیدن آیه تطهیر و حدیث کساء را از پدرانم و خانواده ام و از محیطی که در آن پرورش یافتم به ارث برده بودم و همان طور زمان می گذشت و حال آن که من امام جماعت و امام جمعه یکی از مساجد و هابی ها در یمن بودم و سخنران مسجد و مدرّس علوم دینی وهابی ها بودم؛ ولی با بررسی فراوان و طولانی بدور از فشار های خانواده حق را شناختم و از مذهب وهّابیت به سمت مذهب شیعه دوازده امامی گرویدم و سیزده سال در بزرگ ترین حوزه های علمیه شهر قم پیرامون مذهب شیعه دوازده امامی را درس خواندم، و من طلبه ای از طلاب شهر مقدّس قم هستم (می باشم) و تا قبل از این مناظره با شیخ عثمان، سیزده سال در حوزه علمیه قم درس خوانده ام، پس، من یک روحانی و طلبه که سیزده سال در دروس طلبگی در حوزه علمیه شهر مقدّس قم مشغول بودم و هستم و هر روز ایمان و یقینم نسبت به حق بودن این مذهب افزایش پیدا کرد و علّتی که باعث شد به مذهب شیعه دوازده امامی گرایش پیدا کنم آیه تطهیر و آیه مباهله، حدیث کساء و حدیث خلفای بعد از من دوازده نفر و حدیث ثقلین بود است؛ به خاطر همین آیه تطهیر و حدیث کساء برای من از اهمیت فراوانی برخودارند بیش از اهمیتی که برای شیخ عثمان است. این که شیخ عثمان همواره از من این سؤال را

ص: 460

تکرار می کند که از آیه تطهیر چه می خواهی؟ از حدیث کساء چه می خواهی؟ چرا بحث از این دو را طولانی کرده ای؟ باید در جواب برادرم شیخ عثمان بگویم: شخصی که در مورد آیه تطهیر و حدیث بحث می کند کسی است که آیه تطهیر و حدیث کساء برای او از اهمیت فراوانی برخوردارند؛ چرا که این دو باعث انتقال و دگرگونی او شده اند و از این جهت از برادرم شیخ عثمان، می خواهم من را ببخشد؛ چرا که پیامبر صلی الله علیه و آله بر حدیث کساء تأکید کردند یک تأكيد غير عادى.

علّت اهمیت دادن پیامبر صلی الله علیه و آله به آیه تطهیر و حدیث کساء این بود که اهل بیت را قرین و هم وزن قرآن و قرین و هم وزن احادیث پاک پیامبر می دانست و بدیهی است که اهل بیت را معین و مشخّص کند اهل بیتی که آنان را متصف به ثقل کرد و صفت ثقل بر کسی منطبق نمی شود مگر بر دایره مطهرین و در عده ای محدود و نامه ها معین و مشخص همان گونه که قرآن کریم هم حصر و محصور شده در 114 سوره و اسامی این سور قرآن معین و مشخّص، پس، روش پیامبر در تعیین اهل بیت مطهرین؛ مانند روش پیامبر نسبت به قرآن، چون اهل بیت مطهرین هم سو و عدل قرآن هستند بخاطر این که خلط بین اهل بیت مطهرین و اهل بیت غیر مطهرین نشود و پیامبر صلی الله علیه و آله بار ها در جا های متعددی حدیث کساء را ذکر کردند و علی و فاطمه و حسن و حسین را داخل در کساء کرد و غیر آنان را از بنی هاشم وارد نساخت و فرموده: اللهم هؤلاء هم اهل بيتي ضمیر (هم) در هؤلاء اهل بیتی دقت کن.

بنابراین، پیامبر صلی الله علیه و آله می خواستند برای ما توضیح بدهد که دایره مطهرین از اهل بیت از دایره غیر مطهرین از اهل بیت فرق می کند؛ چرا که پیامبر صلی الله علیه و آله می دانند که برخی از اهل بیت غیر مطهرین خواهند آمد مدعی مقام و جایگاه مطهرین خواهند کرد. و اما قضیه حصر مطهرین از دیگران خواه این اهل بیت غیر مطهرین از دایره صالحین و نیکوکاران باشند یا این اهل بیت غیر مطهرین از دایره نا پاکان باشند، که آنان در این حالت از دایره مطهرین اهل بیت و از دایره صالحین و نیکوکاران اهل بیت خارج می شدند و بیرون هستند این قضیه قرآن به آن

ص: 461

اهتمام ورزید و به زودی در این جلسه از چگونگی جدا سازی قرآن کریم بین دایره مطهرین و دایره رجس و نا پاکی مطلب علمی بیان می نمایم.

آیه تطهیر برای ما توضیح می دهد که خداوند می خواهد دایره و گستره نا پاکی را از اهل بیت دور سازد و برای امت اسلامی توضیح می دهد که مطهرین چه کسانی هستند. ابن عباس رضوان الله علیه گفته يذهب عنکم الرجس یعنی عمل شیطانی و هر آن چه که رضای آلهی در آن نیست و امام ازهری گفته: رجس نام هر کاری که نا پاک است و ابن حجر عسقلانی گفته معنا این پاکی از نا پاکی و نجاست ها و گناه ها. (فتح الباری جزء 13، ص 238).

بعد از این که اراده کرد و خواست رجس را از اهل بیت دور کند مقام و منزلت مطهرین به آنان عطا کرد و فرموده و يمطهرينكم تطهيرا.

بنابراین، از آیه تطهیر و حدیث کساء از نظر من استحقاق آن را ندارد خیلی گذرا از آنان بگذرم بحث از آیه تطهیر و حدیث کساء یک قضیه بسیار مهمی است؛ چرا که یکی از علت های اساسی اینست که امروز در جهان اسلام ما حدود سیصد میلیون شیعه داریم و وجود این همه شیعه بر می گردد به این قضیه؛ لذا من از شیخ عثمان تعجب می کنم زمانی که می گوید: دکتر عصام، بگذار رد شویم و عبور کنیم از آیه تطهیر و از حدیث كساء من تسليم شدم من برای تو کوتاه آمدم، نه به خدا قسم قضیه با گفتن تسلیم شدم تمام نمی شود.

قضیه این که برای اهل نا پاکی محدوده و گستره وجود دارد و برای اهل طهارت و پاکی محدوده دیگری است دایره و محدوده نا پاکی همان دایره باطل است و دایره و محدوده طهارت همان حق است و قرآن کریم جنگ بین این دو دایره یا دو گستره ترسیم کرده و بعد از قرآن پیامبر صلی الله علیه و آله نیز جنگ بین این دو دایره یا دو گستره ترسیم کرده. جنگ بین این دو گستره. جنگ بین نمونه های دایره رجس از بنی امیه و بین دایره مطهرین اهل بیت رخ داد پیامبر می خواهد این دو دایره را از هم جدا کند و بین دایره طهارت و دایره رجس جنگ است و در آینده نزدیک در همین جلسه فرق این دو دایره را از نظر قرآن کریم شرح خواهم داد؛ ولی بعد از این که شیخ عثمان در مورد مطلب خود صحبت کند.

ص: 462

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

حالا نوبت تو بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

جوابی ندارم، وقت حساب شود دکتر عصام، درباره مطلب خود صحبت کند و برای من روشن کند آن چه را که درباره آیه تطهیر می داند.

سید طلال مجری شیعی:

بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

از شیخ عثمان فقط می خواهم برای من بگوید؛ چرا قرآن به جدا سازی بین دایره مطهرین از دایره نا پاکی و رجس اهمیت ورزید؟

سید طلال مجری شیعی:

بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شيخ عثمان الخميس:

ببخشید اگر نقشه خودت را برای من توضیح بدهی چه می خواهی تا من برای حرف های تو در این مورد حاشیه بزنم ان شاء الله.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

من قبلا برای تو توضیح دادم نظرهای بسیار زیاد در این موضوع وجود دارد و در این سؤال فقط می خواهم برای من توضیح بدهی؛ چرا قرآن کریم به جدا کردن مطهرین از غیر مطهرین اهمیت ورزید؟

ص: 463

سید طلال مجری شیعی:

بفرما شیخ عثمان، صحبت کن:

شیخ عثمان الخميس:

من در یک محاکمه جنایی نیستم من نمی خواهم جواب بدهم تو برای من توضیح بده تا بشنوم.

سید طلال مجری شیعی:

بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

زمانی که قرآن کریم را بررسی می کنم می بینم که قرآن نمونه های انسانی فراوانی ذکر کرده که این نمونه های انسانی در دایره مطهرین داخل می شدند و نمونه های انسانی فراوانی دیگر قرآن کریم آنان را نام می برد که در دایره رجس و نا پاکی وارد شده را ذکر می کند و تاریخچه

جنگ در قرآن کریم بر می گرده به جنگ بین این دو دایره یا دو گروه و من دیدم پیامبر صلی الله علیه و آله برای ما در زمان حیات شان مطهرین را مشخص کردند و آنان را در کساء داخل کردند و آنان عبارتند از علی فاطمه حسن و حسین (خدا از همگی خشنود باد) و کساء را بر آنان قرار داد تا مردم بین مطهرین و غیر مطهرین از اهل بیت خلط نکنند؛ چرا که پیامبر صلی الله علیه و آله آنان را قرین و هم طراز قرآن کریم قرار خواهند داد.

برگزیدگان مطهرین حضرت مریم از آل عمران و حضرت فاطمه از آل محمد صلی الله علیه و اله و حضرت هارون از آل موسی و حضرت علی از آل محمد صلی الله علیه و اله

کسی که بین مریم که خداوند آن را مطهرین گردانید و آن را از بین تمام زنان آل ابراهیم برگزید؛ چرا که مریم از آل عمران و مشهور و معروف است این که آل عمران از آل ابراهیم هستند و از خاندان ابراهیم. قرآن کریم مریم را برتر دانست و آن را از بقیه آل عمران منزه گردانید کسی که بین مریم که مطهرین و برگزیده از بین تمام زنان خاندان ابراهیم با زنان دیگر از خاندان ابراهیم یا زنان دیگر از خاندان ها دیگر خلط کنند دچار اشتباه بسیار بزرگی گردیده. و هم چنین کسی که

ص: 464

بین مطهرین از خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله با بقیه خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله و خلط کند دچار خطای بزرگی خواهد شد؛ چرا که او کسی که خداوند او را طاهر گردانیده و کسی او را پاک نگردانیده یکی دانسته است و به دین جهت بود که پیامبر در حدیث صحیحی فاطمه را با مریم قرین می کند [برترین زنان بهشت فاطمه دختر محمد و مریم دختر عمران] این حدیث حاکم و ذهبی از ابن عباس رضوان الله علیه روایت کرده اند؛ چرا که فاطمه و مریم (خدا از همگی خشنود باد) از دایره مطهرین می باشند.

پیامبر صلی الله علیه و آله مریم و فاطمه رضوان الله علیه را قرین هم دیگر قرار داد تا مشخص کند که ما یک محدوده دایره مطهرین داریم و هم چنین پیامبر صلی الله علیه و آله بین علی کَرَّمَ اللهُ وَجهَه (خداوند رویش را گرامی بداره) و هارون علیه السلام رابطه بر قرار کرد، و فرموده: صلی الله علیه و آله برای امام علی [تو از من به منزله هارون از موسی] همان طور که هارون از برگزیدگان و از مطهرین خاندان موسی بود و پیامبر در این حدیث هم چنین مشخص کرد که امام علی از مطهرین خاندان محمد صلی الله علیه و آله است.

شیخ عثمان، از این جا می خواهم بگویم: شایسته نیست که بین مطهرین و غیر مطهرین خلط کنیم و هم چنین باید دایره رجس بعد از پیامبر را بشناسیم؛ چرا که حضرت همان طور که ما را امر کرد تمسک بجوئیم به دایره مطهرین و پاکی ما را برحذر داشت که از دایره رجس پیروی نکنیم و همان طوری که برای معین ساختن دایره مطهرین دایره رجس را نیز مشخص کرد و ما را از آن برحذر داشت و فرموده رسول خدا:

هلاک و نابودی امت من بر دستان پسر بچه های از قريش.

و هم چنین پیامبر صلی الله علیه و آله فرموده:

اولین کسی که سنّت ما را تغییر خواهد داد از بنی اميه است.

این حدیث را شیخ آلبانی رضوان الله علیه صحیح دانسته و آن را با شماره 1749 ذکر کرده، پس، همان گونه که پیامبر صلی الله علیه و آله نجات امت خود را بر دستان دایره مطهرین دانسته، هلاک و نابودی امت را بر دستان دایره رجس از بنی امیه ذکر می کند پس، ناچاریم بین دایره مطهرین و دایره رجس تمیز دهیم و صحیح نیست بین این دو خلط کنیم اگر این مسئله برای تو روشن شد. الآن سؤال من را پاسخ بده؛ چرا قرآن کریم به جدا کردن مطهرین از غیر مطهرین اهمیت ورزید؟

ص: 465

سید طلال سوری مجری شیعه:

بفرما شیخ عثمان صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

من بين مطهرین اهل بیت و غیر مطهرین اهل بیت در قرآن را خلط نخواهم کرد ان شاء الله توکل خدا آیه تطهیر بر چه چیزی دلالت می کند و حدیث کساء بر چه چیزی دلالت دارد؟

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

دکتر عصام، بفرما صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

شیخ عثمان من را ببخشید این سؤال بر چه چیزی دلالت دارد آیه تطهیر؟ بیست بار آن را طرح کرد و من بر آن جواب دادم اگر او چیزی برای گفتن ندارد بگذارد من توضیح دهم و او فقط یک شنونده باشد نمی دانم باید یک مناظره مشترک در این مسئله باشد و مناظره دو جانبه باشد اگر او آمادگی نداشته باشد من حرف های فراوانی در مورد آیه تطهیر و حدیث کساء دارم من می خواهم بگویم در جلسه هفته گذشته به این پرسش ها جواب دادم می خواهم بگویم که برای مطهرین خمسه اهل کساء خداوند جایگاهی داده همان گونه که ما دایره و جایگاهی برای رجس و نا پاکی داریم.

از پیامبر روایات صحیحی فراوانی نقل شده که فرموده دایره رجس شامل بعضی از حاکمان ظالم بنی امیه می شود؛ ولی این دایره رجس و جایگاه آن خداوند از پنج تن اهل کساء دور گردانیده و منزلت و جایگاه طهارت مقام کمی نیست و چرا که آیه تطهیر شامل پیامبر و علی و فاطمه و حسن و حسین می شود پس، پیامبر صلی الله علیه و آله از آنان است و این جایگاه عظیمی است؛ چرا که پیامبر این مقام را دارند و پیامبر از منزلت مطهرین اهل کساء برخوردار است؛ لذا مسلمین اجماع دارند که پیامبر صلی الله علیه و آله از اهل کساء است و اگر کسی بگوید اللهم صلى على اهل الكساء این صلوات و درود شامل پیامبر صلی الله علیه و آله نیز می شود.

من می خواهم بگویم ما در قرآن کریم یک دایره رجس داریم که به وسیله آن امت هلاک می شود و یک دایره طهارت داریم که مایه نجات امت است و از این جهت می خواهم بگویم

ص: 466

زمانی که عثمان در جلسه هفته گذشته می گوید اهل بیت تمام سادات و تمام هاشمی ها تا روز قیامت هستند معنای حرف او این است که ما صد ها میلیون خواهیم داشت نه پنجاه میلیون به اعتبار عصر یعنی به اعتبار آن چه که الآن وجود دارند و اما به اعتبار آن چه که بوده و خواهد بود عدد آنان به صد ها میلیون خواهد رسید.

من فقط می خواهم بدانم؛ چرا شیخ عثمان اصرار بر خلط کردن بین مطهرین از اهل بیت با غیر مطهرین از اهل بیت دارد؟

سید طلال مجری شیعی:

بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

ای دکتر عصام، روش تو در مناظره روش عجیبی است و یک روش علمی و منطقی نیست یعنی تو الآن می گویی من حرف زیادی دارم در مورد آیه تطهیر وحدیث کساء. عرایض فراوانی دارم ولی من چیزی جدید و تازه ای نشنیدم، دکتر عصام، به من بگویی بر چه چیزی حدیث کساء دلالت دارد من هر آن چه پیرامون حدیث کساء می دانستم گفتم: معنی تطهیر در آیه تطهیر و معنای رجس در آیه تطهیر را گفتم، و گفتم: که اهل بیت چه کسانی هستند و این کافی است چیزی به من بگو جلسه به پایان رسید هفت جلسه تمام کردیم و چیزی از تو نشنیدم تا این که در تشیع دوازده امامی تو از تو پیروی کنم چیزی به من بگویی چیزی جدیدی به من بگویی، بحث کردن از اراده طبق آن چه من می دانم شیعه دوازده امامی با آن مخالفت ورزی و الا چه کسی گفته که اراده در آیه تطهیر غیر از اراده های که در برخی آیات قرآن کریم آمده؟ کدام یک از علمای شیعه دوازده امامی بین این دو اراده فرق گذاشته است چیزی تا الآن از طرف تو نشنیدم.

و هم چنین خمینی و خوئی و مفید و صدوق و مجلسی و مامقانی آيا آنان غلات على اللهى ها خطابیه هستند یا نه؟ از تو جوابی در این مورد تا به حال نشنیده ام؟ از جلسه اول این مناظره تا این جلسه که جلسه هشتم این مناظره است.

ص: 467

و هم چنین در مورد حصر کردن اهل بیت مطهرین از تو خواستم از زبان اهل لغت عرب ها و از نظر عالمان در لغت عرب ها که گفته اند که حدیث کساء دال بر حصر است؛ ولی تو چیزی در این مورد نگفته ای و هم چنین ترجمه محمد بن علی بار که تو گفتی او از بزرگان وهّابیت است بیوگرافی او را برای من بازگو نکردی تا بدانم او از بزرگان علمای وهابی هاست.

نوشته ای امام ابن اثیر که تو گفتی او گفت: شیخ کلینی احیاگر اسلام در قرن چهارم هجری نقل کرده، این حرف جدید است می خواهم بدانم این نوشته امام ابن اثیر در مورد شیخ کلینی کجاست، آدرس آن برای من روشن کن؟ و آخرین مطلب قضیه آمار جدیدی که از اهل بیت که شامل کل سادات و کل بنی هاشم در طول تاریخ تا روز قیامت است که گفتی آنان پنجاه میلیون نفرند این مسئله را هم می خواهم بدانم؟ یعنی در حقیقت عدد بسیار بزرگی است پنجاه میلیون همه آنان اهل بیت پیامبر و سادات و بنی هاشم هستند باشند این عدد بسیار بزرگی است و من فکر نمی کنم که درست باشد؛ ولی می خواهم آمار سر شماری را بخوانی و بگویی از کجا آن را به دست آوردی.

سپس، دکتر عصام، می گویی داستان حدیث کساء در خانه ام سلمه بود. خوب کسی که می خواهد مرد را آگاه کند که آنان اهل بیتم هستند در خانه ام سلمه می شنید و کساء را بر آنان قرار می دهد و کسی که او را نمی بیند مگر کسی که آنان را دوست ندارد؛ مانند عایشه همان گونه که تو ادّعای آن را داری، و همان گونه که مدّعی آن هستی ام سلمه که دوستدار آنان است و آنان را دیده است و بقیه مسلمین کجا هستند. آیا از داستان اهل کساء خبر دارند یا خبر ندارند؟ بقیه مردم می دانند که کساء بر آنان گذارده شده؟ جواب این پرسش ها را نشنیده ام سپس، تو می گویی بر تمام سؤال هایم پاسخ دادی.

در جلسه گذشته به من گفتی این مناظره ما نه باید شبیه یک مناظره جنایی باشد؛ ولی من می گویم: جواب بده جواب بده بله این جا یک مناظره جنایی است باید جواب بدهی باید جواب بدهی من بسیاری از حرف های را که داشتی شنیدم بله هر چه گفتی می شنوم که وقت تنگ است و چیزی پیرامون حدیث کساء نگفتی و چیزی جواب ندادی و مطمئنم نمی توانی جواب

ص: 468

بدهی به تو قول می دهم که نمی توانی به چیزی جواب بدهی با این همه از تو می خواهم چیزی بگویی که ان شاء الله تعالی مردم از آن استفاده بکنند.

سید رفیق مجری شیعه:

حالا نوبت تو بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

دوباره معذرت می خواهم، به شیخ عثمان تکرار می کنم؛ چرا که همان طور که پیداست عثمان حرف هایش پیرامون آیه تطهیر تمام شده؛ لذا می خواهد آن چه را که قبلا گفتم: دوباره تکرار کنم بر تمام آن چه را که او سؤال کرد پاسخ دادم؛ ولی چون حرف هایش در مورد آیه تطهیر تمام شده می خواهد دوباره آن چه را که گفتم: تکرار کنم.

برادران من، من الآن از جلسات همین مناظره سی کاست و نوار پر کردم که زمان هر کدام یک ساعت و نیم است و بعضی ها یک ساعت است که در مورد آیه تطهیر صحبت کردم؛ لذا همه آن چه تو از من سؤال کرد من پاسخ دادم؛ ولی چون مطالب تو تمام شده می خواهی من مطلب جدیدی را نگویم و همان طور پیرامون مسائل گذشته دور بزنم؛ لذا می خواهی آن چه را در جلسه هفته گذشته گفتم: تکرار کنم؛ چرا که چیزی دیگری در مورد آیه تطهیر نداری بگویی؛ ولی همان گونه که تو گفتی که من حرف های زیادی در مورد آیه تطهیر و حدیث کساء می دانم اگر تو حدیث کساء و آیه تطهیر را بفهمی حتماً از مذهب وهّابیت به مذهب شیعه دوازده امامی منتقل خواهی شد و رها خواهی کرد عقیده پدران و اجداد خود را.

خدا راه نجات امت را به پیروی از دایره مطهرین اهل بیت و راه نابودی امت را به پیروی از دایره رجس دولت بنی امیه قرار داد

من هنوز با تو پیرامون دایره طهارت و جایگاه مطهرین در قرآن و از دایره نا پاکی و رجس در قرآن کریم حرف می زنم؛ چرا که آیه تطهیر رجس و طهارت را ذکر کرده و از این جهت کسی که در قرآن کریم تدّبر و دقّت نماید خواهد یافت یک جایگاه عالی وجود دارد که آن

ص: 469

عبارت است از جایگاه مطهرین و یک جایگاه پایینی وجود دارد که مربوط به اهل رجس و نا پاکی است همان طور که خداوند تعالی در وصف اهل رجس و نا پاکی فرموده:

﴿ وَ أَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوهِمْ مَرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْسًا إِلَى رِجْسِهِمْ وَ مَاتُوا وَ هُمْ كَافِرُونَ.﴾ (سوره توبه: 125)

و امّا آنان که دل هاشان به مرض مبتلاست هم بر خبث ذاتی آنان خباثتی افزود تا بحال کفر جان دادند.

و همان طور در بقیه سور قرآن:

﴿ یَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ وَ الْأَنْصَابُ وَ الْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾ (سوره مائده: 90)

ای کسانی که ایمان آورده اید شراب و قمار و بتها و ازلام [ = نوعی بخت آزمایی]، پلید و از عمل شیطان است، از آنان دوری کنید تا رستگار شوید.

و هم چنین گفته:

﴿ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ﴾ (سوره انعام: 125)

این گونه خداوند پلیدی را بر افرادی که ایمان نمی آورند قرار می دهد.

و این در واقع موضوع اساسی و اصلی در این جلسه است و من به تو بگویم: که قرآن کریم در ده ها آیه از دایره نا پاکی سخن گفته و خداوند دایره رجس را تبیین کرده و فرموده آن دایره است که از زمان آدم (علیه السلام) از راه خدا و طهارت جلوگیری می کند همان طور که در امت محمد صلی الله علیه و آله این جریان تکرار شد، دایره رجس از حاکمان ظالم دولت بنی امیه همان دایره است که باعث می شود ما از دایره مطهرین فاصله بگریم، و باعث شده راه ما را به سوی دایره پاکی ببندد و ما را از دایره مطهرین و اهل بیت مطهرین دور می سازد و جدا می کند و ما از رسیدن به دایره مطهرین و اهل بیت جلوگیری می کند. و خداوند تعالی ما را از دایره رجس برحذر داشته و در سوره توبه فرموده:

ص: 470

﴿ فَأَعْرِضُوا عَنْهُمْ إِنَّهُمْ رِجْسٌ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ ﴾ (سوره التوبه: 56)

و از آنان اعراض کنید که مردمی پلیدند و بموجب کردار زشت خود به آتش دوزخ مأوی خواهند یافت.

همان طور که در آیات فراوانی که در قرآن کریم وجود دارد ذات آلهی مقدّس همان گونه اهتمام ورزید در تبیین و برحذر داشتن ما از رجس و در مقابل آن ذات پاک آلهی اهتمام ورزیده و توّجه فرموده در تبیین دایره مطهرین و ترغیب به پیروی از مطهرین کرده. و هم چنین قرآن کریم اهمیت ورزیده و ترغیب کرده به دوری از رجس؛ چرا که نمی توان با دایره رجس مقابله و مواجه کرد مگر از طریق سیر در دایره طهر و پیروی از دایره مطهرین.

و بدین جهت بود که رسول خدا راه نجات امت را به پیروی از دایره مطهرین از اهل بیت قرار داد، و همان طوری که هلاکت و نابودی امت را در دایره رجس از حاکمان ظالم دولت بنی امیه قرار داد. قرآن کریم یک مساحه و گستره وسیعی را برای رجس ترسیم کرد. همان گونه برای دایره طهارت یک گستره بسیار وسیعی ترسیم کرد. و جنگ بین این دو جنگ بین حق و باطل است. و وظیفه اصلی دایره رجس بستن راه رسیدن به دایره طهارت به طور کامل همان گونه که حاکمان ظالم در دولت بنی امیه راه رسیدن به اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله او را قطع کردند. و از این جهت است من در تامّل و تعمّق به آیات قرآن در این مورد می بینم قرآن کریم حرف های رهبر دایره رجس با خداوند سبحانه و تعالی این گونه سخن می گوید: (شیطان گفت:

﴿ قَالَ فَبِما أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ هُمْ صِراطَكَ الْمُسْتَقِيمَ﴾ (سوره اعراف: 16)

[رهبر دایره رجس] که چون تو من را گمراه کردی من نیز بندگانت را از راه راست که شرع و آئین توست گمراه می گردانم.

چنان نچه در سوره اعراف، امام ابن کثیر رضوان الله علیه گفته: (شیطان به خدا گفت: پس، سر راه بندگانت را که از نسل و ذریه آدم اند بنشینم و آنان را از در سر راه حق و راه نجات گمراه کنم. گمراهی

ص: 471

بعيد و دور تا این که نتوانند تو را یگانه دانند و تو را بپرستند)، شیخ عثمان، ببین همواره در قرآن کریم یک مبارزه شدیدی بین دایره مطهرین:

﴿ إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِيراً﴾ (سوره احزاب: 33)

خدا چنین می خواهد که رجس هر آلایش را از شما خانواده نبوت ببرد و شما را از هر عیب پاک و منزّه گرداند.

و دایره پیروان رجس و نا پاکی. و می بینیم که خداوند سبحانه و تعالی دایره طهارت را معین ساخت و خداوند سبحانه و تعالی فرموده:

﴿ وَ إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ﴾ (سوره آل عمران: 42)

فرشتگان گفتند ای مریم خداوند تو را برگزید و پاکیزه گردانید و برتری بخشید بر زنان جهانیان.

سوره آل عمران، یعنی سوره خاندان ابراهیم است خداوند از زنان آل عمران و یا از زنان خاندان ابراهیم از هزاران زن مریم را برگزید و او را طاهر گردانید از بین تمام زنان همان گونه که خداوند تعالی در مورد برگزیدن اهل بیت فرموده همان گونه که خداوند مریم را از میان هزاران زن برگزید این چهار نفر را از میان اهل بیت برگزید و فرموده:

﴿ إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهيراً ﴾ (سوره احزاب : 33)

خدا چنین می خواهد که رجس هر آلایش را از شما خانواده نبوت ببرد و شما را از هر عیب پاک و منزّه گرداند.

پس، خداوند فاطمه را از میان تمام زنان بنی هاشم اختیار کرد و علی را از تمام بنی هاشم اختیار کرد و حسن و حسین را هم از تمام بنی هاشم برگزید آیا خداوند در امر خود حق انتخاب ندارد؟ پس؛ چرا در مورد کاری که نسبت به آل عمران انجام داد اعتراض نمی کنیم؛ ولی بر ذات باری تعالی اعتراض می کنیم نسبت به آن چیزی که درباره اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله انجام داده؟! پس، پیامبر

ص: 472

اکرم اهل کساء را امام علی و همسرش و دو فرزندش را وارد کرد و همان طور که نمی توانیم خلط کنیم بین بانو مریم از آل ابراهیم (آل عمران) و بین کسانی که خداوند آنان را طاهر نگردانید از آل ابراهیم (آل عمران) هم چنین نمی توانیم خلط کنیم بین کسانی که خداوند آنان را از آل محمد طاهر گردانید و پیامبر کساء را بر آنان پوشاند تا آشکار کند کسانی را که طاهر نشدند و مطهرین نگردیده اند.

بله، خداوند آنان را پاک گردانید سپس، پیامبر صلی الله علیه و آله آنان را آورد و به آنان ثقلین اطلاق کردند ثقل که بعد از قرآن و بعد از احادیث راستین پیامبر است (ثقل اوّل). مسئله این که من از شیخ عثمان می خواهم به من گوید: چرا او اصرار بر خلط بین مطهرین و غیر مطهرین از اهل بیت دارند؟!

سید طلال مجری شیعی:

بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

چرا دکتر عصام، این همه اصرار و پافشاری دارد بر این که در زمان حیات پیامبر صلی الله علیه و آله فقط اهل كساء اهل بیت مطهرینند؟!

شیخ عثمان الخميس:

ببخشید من طبق آن چه در هفت جلسه همین مناظره که بین من و دکتر عصام، که اتفاق افتاد، من برای دکتر عصام، دلایل را آوردم که اهل بیت شامل كلّ سادات جهان و كلّ بنی هاشم در تاریخ اسلام تا روز قیامت و برای دکتر عصام، تفسیر کردم و توضیح دادم و آن احادیث را از کتب شیعه دوازده امامی و کتب اهل تسنّن و از کتاب خداوند تبارک و تعالی ذکر کردم و تفسیر آیه تطهیر از پیامبر صلی الله علیه و آله را نمی دانم؛ چرا دکتر عصام، این همه اصرار و پافشاری دارد بر این که در زمان حیات پیامبر صلى الله عليه و آله فقط اهل کساء اهل بیت مطهرینند؟! این یک مسئله است.

مسئله دوم: مسئله تطهیر است من از دکتر عصام، یک سؤال کردم و خواهش می کنم بر آن جواب بدهد و آن عبارت از آیه تطهیر است، تطهیر از چه چیزی؟ پاک گردانید آنان از چه چیزی؟ چه چیزی از آنان دور ساخت؟ و آیا هر کسی که طاهر نشد نا پاک و آلوده خواهد بود؟

ص: 473

دکتر ،عصام، هر جلسه درباره مطلب جدید صحبت می کند، در جلسات گذشته چیزی دیگری می گفت، الآن به دکتر عصام، می گویم: چرا تو طفره می روی از جواب دادن به این سؤالم که چندین بار تکرار کردم؛ چرا دکتر عصام، در مورد خمینی و خوئی و مفید و مامقانی صحبت نمی کند، و به من بگوید آیا آنان از غلات علی اللهی ها خطاییه هستند یا نه؟

دکتر عصام، می گویی که جوابم را دادی! کی در خصوص این مسئله پاسخم را دادی؟ کی پاسخ دادی من بیش از یک بار از تو سؤال کردم؛ امّا بر آن جواب ندادی؟ چه شده؛ چرا صحبت نمی کنی مگر این که بگویی ای شیخ عثمان، من هر آن چه در مورد آیه تطهیر می دانستم گفتم: و تو چیزی نگفتی فقط می گویی تکرار کن تکرار کن! بحث اراده کردی و حرف عجیبی زدی که کسی از شیعه این گونه حرف نزده است؟ و الآن می خواهی به من بفهمانی؛ چرا که من در جلسه هفته گذشته گفتم: من شیعه دوازده امامی را بیشتر از تو می شناسم! دکتر عصام بر فرض این که من شیعه دوازده امامی را نمی شناسم تو شیعه دوازده امامی را بهتر از من و از غیر من می شناسی پس، می گویم: ای دکتر عصام، آیه تطهیر در مورد زنان پیامبر صلی الله علیه و آله است هست و حدیث کساء در مورد علی و حسن و حسین و فاطمه دوباره می گویم: من اهل پیامبر صلی الله علیه و آله را دوست دارم و به پیشگاه خداوند به وسیله محبت آنان و محبت پیامبر به آنان نزدیک می شوم، بگذار آنان را دوست داشته باشم و هرگز در آنان غلو نکنم خداوند لعنت کند غلاتی که تو شبانه روز آنان را لعنت می کنی با هم غلات على اللهی خطابیه را لعنت می کنیم برای همین من می گویم: من اهل بیت را دوست دارم و همان طور که در آیه تطهیر می گویی؛ ولی همان طوری که به تو الآن گفتم: آیا هر کسی که داخل در دایره تطهیر نباشد از دایره نا پاکی و رجس به شمار می آید تا این که بگویی این دو دایره است؟

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

حالا نوبت تو بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

ص: 474

دکتر عصام العماد:

شیخ عثمان نمی خواهم از موضوع آیه تطهیر خارج شوم و لذا فقط می خواهم بگویم: آیا مگر این که پیامبر صلی الله علیه و آله حدیث کساء و آیه تطهیر در برابر چهار نفر امام علی و حسن و حسین و فاطمه بیش از یک بار آن هم در احادیث صحیح ذکر شده که پیامبر بیان كرد إِنَّمَا يِريدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الَبيت وَ يَطَهِّرَكُمْ تَطهيراً و آنان را داخل کساء قرار دادند و بار ها این عمل را تکرار کردند در بیش از یک بار در بیشتر از یک جایگاه، آیا این دلالت ندارد بر این که بعضی از اهل بیت مطهرین هستند و بعضی از اهل بیت غیر مطهرین؟ آیا این دلالت بر این مطلب دارد یا ندارد؟

سید طلال مجری شیعی:

بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

دکتر عصام، به تو گفتم: آنان طاهر نشدند مگر به دعای پیامبر صلى الله عليه و سلم و من معتقدم که اهل کساء از شرک طاهرند همان گونه که زنان پیامبر از شرک مطهرینند آن

چیزی که من معتقدم

سید رفیق موسوی مجری شیعه

بفرما دکتر عصام صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

بنابراین، فرق چیست؟ زمانی که بیشتر از اهل بیت از شرک پاک و مطهرینند بنابراین؛ چرا پیامبر فقط آنان را داخل کساء کرد و سپس، کساء را بر آنان پیچاند و این کار را بیشتر از یک بار تکرار می کند و بیشتر از یک بار این کار را انجام می دهد و می فرماید: اللهم هؤلاء اهل بیتی؟ بنابراین، اگر این قضیه فقط قضیه شرک است پس، عباس نیز از شرک طاهر است پس؛ چرا عباس را داخل کساء نکرد با این که او طاهر از شرک بود؟

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

ص: 475

شیخ عثمان الخميس:

به گفته تو در هر بار کساء را بر آنان می پیچاند.

من کسی را نمی شناسم که این را گفته باشد و نمی شناسم مگر حدیث عایشه و ام سلمه کسی از گذشتگان آن را نگفته و شاید در یک جا گفته شده باشد از کجا می گویی در هر بار یا ده بار یا کمتر یا بیشتر؟

سید طلال مجری شیعی:

بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

من منابع و روایات بسیار زیاد برای تو ذکر کردم نمی خواهم دوباره تکرار کنم. چیزی می خواهم به تو بگویم: چرا امام علی و حسن و حسین را داخل در کساء کرد حال آن که بقیه بنی هاشم را داخل نکرد؟ تو می گویی که اهل بیت در حدیث ثقلین تمام بنی هاشمند و تمام سادات پس؛ چرا فقط علی و حسن و حسین را داخل در کساء قرار دادند؟ آیا این دال بر این مطلب نیست که آنان خصوصیتی دارند که غیر آنان از اهل بیت ندارند؟

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

ای دکتر عصام، من منکر آن نیستم که حدیث کساء مختص به علی و حسن و حسین و فاطمه است؛ چرا که پیامبر صلی الله علیه و آله برای آن دعا کرد و برای غیر آنان دعا نکرد این مطلب روشن است و امّا عباس و غیر از او آنان دارای فضیلت هستند همان طور که پیامبر صلی الله علیه و آله در مورد در مورد عبدالله بن عباس و پدرش و غیر آنان گفته بود که دارای فضایل دیگری هستند هیچ شکی نیست که حديث كساء مخصوص به علی و حسن و حسین و فاطمه است و آیه تطهیر مخصوص زنان پیامبر است در این مسئله هیچ اختلافی در آن نیست اما؛ چرا عباس را بر او داخل نکرد؟ این یک فضیلت است.

ص: 476

و امّا حديث کساء به روایت و نقل ام سلمه که بار ها تکرار کردی! در نزد من حدیث کساء به روایت و نقل عایشه که در صحیح مسلم آمده؛ امّا حدیث کساء به روایت و نقل ام سلمه که آن را ذکر کردی نزد من معتبر نیست.

دکتر عصام، حدیث کساء که عایشه آن را نقل کرده این حدیث عایشه است که آیه تطهیر کاملا برای اهل کساء نازل نشده.

می گویی پیامبر صلی الله علیه و آله علی و حسن و حسین و فاطمه را در کساء قرار داد و برای آنان دعا کردند و خداوند عزوجل دعای او را مستجاب گردانید پس، خداوند عزوجل رجس و نا پاکی که عبارت از شرک است از آنان دور ساخت اما این که رجس و نا پاکی چیزی دیگری است می خواهی آن چیزی دیگر را برای ما بگویی؟ چیست آن شیء دیگر؟ رجس و نا پاکی را که از بین برد آن را چیست؟

دکتر عصام گفتی دو دایره دایره رجس و دایره طهارت.

آیا تو در دایره رجس یا دایره طهارت هستی؟ یا من در دایره رجس و نا پاکی هستم و تو در دایره طهارت هستی؟ کسانی که در جلسه این مناظره را حاضرند یا می شنوند آیا در دایره رجس یا در دایره طهارت هستند؟ می خواهم بشنوم.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

حالا نوبت تو بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

ای برادران من، به نظر می رسد شیخ عثمان می شناسد، او مرد علوم دینی است. فضیلت بر چه چیزی دلالت دارد؟ بله این فضیلت برای اهل بیت است؛ ولی پیامبر در این فضیلت می خواهد مطهرین را مشخّص کند. زمانی که می گوید حدیث کساء دال بر فضیلت آن هاست من آن را جواب برای حدیث کساء نمی دانم؛ بلکه سؤال دیگری از شما دارم: این فضیلت بر چه چیزی دلالت می کند؟ بیش از یک بار به تو گفتم: پیامبر صلی الله علیه و آله آنان را در کساء قرار داد و کساء را بر آنان گذاشت بیش از یک بار این عمل را انجام دادند به تو گفتم: اگر تو فرزندان مشخصی داشته باشی که تعداد آنان ده نفر می باشند و در کوچه بازی می کنند و تو پنج فرزند از ده فرزندان خودت را

ص: 477

در کساء قرار دادی و طناب دور آن را می بندی و بگویی خداوندا آنان اهل بیت من هستند! بار آلهی آنان اهل بیت من هستند: اللهم هؤلاء هم اهل بيتي، اللهم هؤلاء هم اهل بيتي، اللهم هؤلاء هم اهل بیتی؛ ولی پنج فرزند دیگر خودت داخل کساء (پارچه) نکردی، در این حالت همه خواهند گفت: که فرق میان فرزندان تو داخل کساء و فرزندان تو خارج کساء در چیست.

شیخ عثمان، می خواهم به تو بگویم این قضیه از اهمیت فراوانی برخوردار است پیامبر صلی الله علیه و آله برای اهل کساء فضیلتی تبیین می کندف بله هیچ شکی در آن نیست؛ ولی پیامبر از طریق این فضیلت می خواهد دایره اهل بیت مطهرین از دایره اهل بیت غیر مطهرين مشخّص کند همان طور که قرآن قبلاً در مورد رسآله های آسمانی سابق را انجام داد پیامبر بر طبق سیره و روش قرآن برای ما مطهرین در زمان خود را با داخل کردن در کساء تبیین کرد و مشخّص کرد که عبارت از فاطمه و علی و حسن و حسین و پیراهن را بر آنان قرار داد تا مردم بین مطهرین و غیر مطهرین خلط نکنند و به خاطر این که پیامبر صلی الله علیه و آله می دانست دایره مطهرین مورد حمله دایره رجس و نا پاکی از حاکمان ظالم بنی امیه و غیر آنان قرار خواهد گرفت.

شیخ عثمان، این مطلب غریبی است! این که فکر کنی هر کسی طاهر نباشد پس، نا پاک است؟! در وسط دایره مطهرین و دایره رجس و نا پاکی دایره صالحین و نیکوکاران وجود دارد و این گونه نیست که هر کسی که مطهرین نباشد نا پاک است؛ ولی من دو دایره که نقیض هم هستند را برای تو ذکر کردم و من نمی دانم چگونه این امر بر تو مخفی ماند.

شیخ عثمان؛ امّا پیرامون اراده که در مورد آن مطلب بیان کردم تو یک نفر را برای من بیاوری از علمای شیعه دوازده امامی فرق بگذارد بین اراده تطهیر و اراده که در برخی از آیات قرآن ذکر شده می گویی کسی قبل از من در این مورد سبقت نگرفته است.

ای برادر من، تو چیز های عجیبی می گویی: مانند این که می گویی قبل از تو کسی بین اراده در آیه تطهیر با اراده برخی آیات قرآن فرق نگذاشته است، و قبل از من میان اراده تکوینی و اراده تشریعی خداوند فرق نگذاشته است؟

ص: 478

من می گویم: شناخت فرق میان اراده در آیه تطهیر و اراده در برخی آیه های دیگر قرآن است بر می گرده به قرائت تحقیقی که پیرامون اراده خداوند در آیه تطهیر و تأمّل در سبب نزول آیه تطهیر و هم چنین تأمّل در سیاق آیه تطهیر معنای دیگری به اراده خداوند در این آیه وجود دارد.

تو عجیبی و سؤال های عجیبی می کنی و این دال بر این که تو کتاب های مذهب شیعه دوازده امامی را مطالعه نکردی اگر دلیل و برهان داری برای من یک عالم شیعی بیاور که گفته باشد اراده در آیه تطهیر با اراده برخی آیات دیگر قرآن هیچ فرقی وجود ندارد.

شيخ عثمان، من همیشه می گویم: که تو مذهب شیعه دوازده امامی را نمی شناسی مگر مثل شناختی که من قبلاً زمانی که وهابی بودم سیزده سال از آنان شناخت داشتم با تمام احترامی که برای تو قائلم باید بگویم تو مذهب شیعه دوازده امامی را نمی شناسی تو به اندازه شناخت سلمان رشدی از اسلام از مذهب شیعه دوازده امامی شناخت داری تو فقط سعی کردی آن چه را که بر ضد مذهب شیعه دوازده امامی وجود دارد را جمع کنی که در حقیقت این ضعف ها در مذهب شیعه دوازده امامی وجود ندارد؛ بلکه به آنان نسبت داده شده و بزرگان اهل تسنن بر تو ردّی نوشتند، و الآن ضرورتی ندارد وارد بحث در این زمینه شویم.

و من می خواهم به تو بگویم بین مطهرین اهل بیت و غیر مطهرین اهل بیت خلط می کنی تو می خواهی دچار مشکلی خلط شوی بین مریم و بقیه زنان آل ابراهیم بقیه زنان بنی هاشم خلط کنی این دایره طهارت و این دایره غیر مطهرین هستند پیامبر زمانی که خواستند آنان را در کساء (پارچه) قرار دهند و بر آنان کساء را قرار دادند خواستند بین مطهرین اهل بیت و کسانی که غیر مطهرینند فرق بگذارد و تمییز دهد می خواستند تبیین کنند که یک دایره دیگر وجود دارد، که با این دایره فرق دارد

می خواستند توضیح دهند و تبیین کنند که این دایره از طرف دایره رجس مورد حمله تعرض قرار خواهد گرفت؛ چرا که قرآن برای ما تبیین کرده که دایره مطهرین مورد حمله قرار نمی گیرد مگر از جانب دایره رجس و نا پاکی و اگر خلط کنی بین این دو دایره دچار خطای بزرگی خواهی شد کسی که بین چهار نفر مطهرین و بین بقیه اهل بیت

ص: 479

پیامبر صلی الله علیه و آله که غیر محصورند و غیر معین هستند و مطهرینی که پیامبر صلی الله علیه و آله آنان محصور کرد معین کرد و در کساء قرار داد کسی که بین آنان خلط کند انگار دچار خلط بین مریم و بین زنان دیگر از آل عمران است، و از این جهت می بینیم پیامبر صلی الله علیه و آله در حدیثی صحیحی بین مریم و فاطمه مقایسه می کنند و می فرمایند: برترین زنان بهشتی فاطمه دختر محمد و برترین زنان مریم دختر عمران، همان طوری که حاکم و ذهبی آن حدیث را از ابن عباس رضوان الله علیه نقل کرده است.

همان گونه که خداوند هارون را از بقیه آل موسی برگزید خداوند نیز علی را از بقیه آل محمد برگزید

و هم چنین پیامبر صلی الله علیه و آله فرموده: أنت منّي بمنزله هارون من موسي إلا أنّه لا نبيّ بعدي، رسول خدا می خواستند برای ما تبیین کند که کسانی هستند که مطهرین هستند و همان گونه که خداوند هارون را از بقیه آل موسی برگزید خداوند نیز علی را از بقیه آل محمد برگزید و این برگزیدن به این معنا نیست که علی پیامبر شد؛ چرا که کسی که قایل به نبوت علی بن ابی طالب است به اجماع تمام مسلمانان او کافر خواهد بود.

شیخ عثمان، من به تو می گویم: چرا پیامبر علی را از بقیه بنی هاشم انتخاب کرد و وارد کساء کرد؟ پیامبر صلی الله علیه و آله می خواهد برای تو تبیین کند تا کسی نیاید با دین خدا و قرآن خدا بازی کند و بگوید: من از مطهرین اهل بیت هستم.

شیخ عثمان، من می خواهم بر خلط بین دایره مطهرین و پاکی و دایره رجس و نا پاکی اقرار ورزی؛ چرا در این مسئله تو با قرآن مخالفت می ورزی؟

سید طلال سوری مجری شیعه:

بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شيخ عثمان الخميس:

ببخشید دکتر عصام گفتی: من از مذهب شیعه دوازده امامی چیزی نمی دانم، بله من با تو موافقم من شیعه را کاملا نمی شناسم بالخصوص فرقه اسماعیلیه، فرقه دروزیان، فرقه مطرفیان و قرامطیان و جارودیان را درست من آنان را خوب نمی شناسم؛ ولی مذهب شیعه

ص: 480

دوازده امامی یعنی همین مذهب رافضیه را خوب می شناسم در آن متخصص و متبحر هستم خوب رافضیه یا مذهب شیعه دوازده امامی را می شناسم من کاملاً مسلط بر آن چه در کتاب هایی رافضیه شیعه دوازده امامی می گوید هستم؛ ولی تو با این روش که در پیش گرفته ای من را یاد مناظره که با نصاری داشتم می اندازید نصاری از قرآن و سنت پیامبر برای اثبات فضیلت عیسی استفاده می کنند من هم فضیلت عیسی را منکر نیستم او رسول خدا و از اولی العزم است. تو در مورد علی و حسن و حسین و فاطمه با من به مناظره بپردازی آنان ائمه من هستند و آنان از تو و رافضیه دوازده امامی تبرّی می جویند این اعتقاد من است پس، در مورد اهل کساء دارای فضل هستند یا نیستند با من به مناظره نپرداز من فضیلت و شأن اهل کساء را می شناسم و در این مورد تسلیم خداوند هستم چیزی که من می گویم این که تو در مورد اهل کساء غلو می کنی حال تو می گویی: چرا کساء را بر آنان قرار داد؟ چرا آنان را وارد کساء کرد؟

من معتقدم که خداوند آنان را پاک و طاهر قرار داد به خاطر دعای پیامبر نسبت به آنان و دعای پیامبر مستجاب است و لذا خداوند آنان را از شرک طاهر گردانید این چیزی که من به آن اعتقاد دارم؛ ولی من از تو می پرسم از چه چیزی آنان را طاهر کرد؟ آیا فقط از شرک آنان را طاهر گردانید یا نه از گناهان صغیره و کبیره یا فاطمه از این که حائضه بشود یا نشود چه خواهد شد؟

خداوند دعای پیامبرش را مستجاب کرد؛ ولی به عصمت آنان اعتقاد ندارم.

می خواهم بدانم خداوند آنان را از چه چیزی پاک گردانید؟ چه اشاره دارد؟ و چه مترتب می شود بر این تطهیر تو گفتی در مورد آیه تطهیر وحدیث کساء مطلب زیادی داری؛ امّا من تا این جلسه هشتم این مناظره چیزی از تو نشنیدم.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

حالا نوبت تو بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

ص: 481

دکتر عصام العماد:

من سیزده سال پیش شیعه دوازده امامی را تکفیر کردم؛ سپس از حرف خودم برگشتم

من قصد خروج از حیطه بحث را ندارم؛ ولی فکر می کنم شیخ عثمان حرف های من را خوب نفهیده است من نمی خواهم بگویم او مذهب شیعه دوازده امامی را نمی شناسد؛ بلکه شناخت او از مذهب شیعه دوازده امامی یک شناخت درستی نیست همان گونه که من سیزده سال پیش کتابی به نام الصله بين الاثنى عشرية و الغلاه (همبستگی بین مذهب شیعه دوازده امامی ها و على اللهى ها خطابیه)، که در آن کتاب شیعه دوازده امامی را تکفیر کردم؛ ولی بعد از حرف خودم برگشتم و حقیقت را تبیین کردم

نگاه امام اکبر محمود شلتوت نسبت به شیعه دوازده امامی منفی بوده، سپس، به جواز تبعیت از مذهب شیعه دوازده امامی فتوا داد

امام محمود شلتوت امام اکبر نگاه او نسبت به شیعه دوازده امامی یک نگاه منفی بوده و بعدا فتوا داد که تبعیت کنید از مذهب شیعه دوازده امامی همان طوری که از مذاهب اربعه تبعیت می کنید و هم چنین امام غزالی در کتاب های او از شیعه دوازده امامی دفاع کرد نگاه کن به کتابش ليس من الاسلام و امام محمد البهی از بزرگان اهل تسنّن از شیعه دوازده امامی در كتاب الفكر الاسلامی الحدیث و تطوره وصلته بالاستعمار دفاع کرد و علامه مصری معروف عبدالواحد وافی در کتاب خود بین الشیعه و السنه از شیعه دوازده امامی دفاع کرد و امام حسن البنا از شیعه دوازده امامی دفاع کرد.

من می گویم: تو در شناخت شیعه دوازده امامی دچار اشتباه شده ای نمی گویم به کتب شیعه دوازده امامی مراجعه کن؛ بلکه به کتاب امام حسن البنّاء کتاب های امام غزالی مصری، کتاب های امام بزرگ محمود شلتوت و... مراجعه کن به زودی می فهمی که شیعه دوازده امامی را نشناختی برادر من پیامبر صلی الله علیه و آله فرموده:

(خير الخطائين التوابون.)

بهترین خطا کنندگان کسانی هستند که توبه کنند.

ص: 482

من به اشتباه خودم اعتراف می کنم که من سیزده سال پیش نگاهم به مذهب شیعه دوازده امامی اشتباه بوده و بهترین خطا کار کسی است که توبه و اعتراف کند؛ ولی خداوند مرا توسط نوشته های امام محمود شلتوت رضوان الله علیه و نوشته های امام حسن بناء رضوان الله علیه و نوشته های امام محمد غزالی مصری و نوشته های دکتر شیخ یوسف قرضاوی رضوان الله علیه و نوشته های علمای اهل تسنّن (خدا از همگی خشنود باد) هدایت شدم آنان گفتند شناختی که از مذهب شیعه دوازده امامی پیدا کردم غیر از آن چه که احسان آلهی ظهیر (عالم وهابی) از مذهب شیعه دوازده امامی ذکر کرده بود.

شیخ عثمان، مشکل تو این است که از احسان آلهی ظهیر (شیخ وهابی) تبعیت می کنی و کاملاً از او تقلید می کنی خود را از نوشته های احسان آلهی ظهیر نجات بده هنگامی که مذهب شیعه دوازده امامی را خواهی شناخت در تمام کتاب هایت و نوار های خود که از احسان آلهی ظهیر تقلید کرده ای جداکنی.

ابولهب، بارزترین مصداق دایره رجس از خاندان پیامبر است

من می خواهم به موضوع برگردم و بگویم: این که پیامبر صلی الله علیه و آله در حدیث کساء همان گونه قرآن کریم نشان می دهد که ما یک دایره مطهرین اهل بیت و دایره از اهل بیت صالحین و نیکو کاران که از دایره اهل بیت مطهرین گسترده تر است؛ ولی قرآن هم چنین نشان می دهد که عده ای از اهل بیت در دایره رجس و نا پاکی قرار می گیرند که در این دایره بعضی از حاکمان ظالم دولت بنی امیه و بعضی از اهل بیت غیر مطهرین و غیر صالحین داخل می شدند و آنان نه جز اهل بیت مطهرین و نه از اهل بیت صالحین هستند پس، دایره سوم داریم غیر از دایره ای مطهرین اهل بیت و یک دایره رجس از اهل بیت داریم و بارزترین مصداق آنان ابولهب عموی پیامبر است من آیاتی در مورد وصف دایره رجس برای تو خواندم ما دایره پاکیزگی و مطهرین اهل بیت داریم و دایره از اهل بیت که رجس از آنان دور نساخت و آنان را طاهر نگرداند.

شیخ عثمان؛ امّا معنای رجس، رجس چیزی است که ما را از عمل در مسیر حق دور می کند بعد از این که فرموده دور ساخت از آنان نا پاکی را گفت: و آنان را پاک گردانید یعنی مجهز کرد

ص: 483

آنان را به ادراک کردن و فهم کامل از قرآن و سنّت راستین پیامبر صلی الله علیه و آله، آنان حق را زمانی که اختلاف به وجود آمد درک کرد.

امّا چگونه خداوند گستره مطهرین را تعیین کرده؟ امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه در صحیح خود از عایشه نقل می کند که گفت: پیامبر سپس، حسن بن علی آمد او را وارد آن ساخت یعنی او را داخل كساء کرد دقت کن بر حدیث و تعصّب باطل به خرج ندهید سپس، حسین آمد و او را داخل کرد سپس، خانم فاطمه آمد سپس، علی آنان را وارد کرد سپس، پیامبر صلی الله علیه و آله فرموده: إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهيرا حدیث در صحیح مسلم است.

پیامبر دایره مطهرین (گستره طهارت) را مشخّص کرده پس؛ چرا عثمان نمی خواهد به حدیث كساء دقت کند؟ چرا او می خواهد خیلی سریع بحث از این حدیث را به پایان برسانه؟ آیا حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله ارزش تأمّل و دقّت ندارد؟ چرا شیخ عثمان اصرار دارد بین مطهرین اهل بیت و غیر مطهرین اهل بیت خلط کند؟! تو بین مطهرین و غیر مطهرین از آل ابراهیم خلط نمی کنی ممکن نیست که بین مطهرین از آل عمران و غیر مطهرین از آل عمران خلط کنی؛ چرا که خاندان محمد صلی الله علیه و آله بین مطهرین و غیر مطهرین آن خلط می کنی؟ خاندان محمد مطهرین دارای جایگاه عظیمی هستند که نمی توان بین آنان و هاشمیان سادات غير مطهرين خلط کرد در باب فضایل امام علی در صحیح مسلم حدیث ثقلین ذکر کرده برای این که پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت طاهر را در حدیث ثقلین قرین قرآن قرار داده تا کسی نیاید ادعای طهارت و دین را منحرف کند. خدا نکند بین مطهرین و غیر مطهرین از اهل بیت فرقی نگذاریم در آن صورت حدیث کساء هیچ ارزشی ندارد؛ چرا تو بین شأن و جایگاه مطهرین از آل ابراهیم و آل عمران و غیر مطهرین از آل عمران و آل ابراهیم خلط نمی کنی؟ چرا ما می گویم: اللهم صل علی محمد و می گویم: الطیبین الطاهرین؟ نباید خلط کنیم این مشکلی که وهابی ها و اهل تسنّن دارند آنان خلط کردند بین اهل بیت مطهرین و اهل بیت غیر مطهرین و دقت نکردند اختلافاتی که بین دایره رجس از حاکمان ظالم دولت بنی امیه و بین دایره مطهرین از اهل بیت واقع شده و من می خواهم بگویم فرق بین اهل بیت مطهرین و اهل بیت غیر مطهرین

ص: 484

چیست؟ اگر فرق بین این دو وجود ندارد پس، نقش حدیث کساء چیست و آیه تطهیر دال بر چه چیزی است؟

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

بفرما شیخ عثمان، صحبت کن. ببخشید مثل این که شیخ عثمان برخی حرف های دکتر عصام، نشنیده. بفرما محمد علی بلندگو با تو.

محمد علی مجری وهابی:

ببخشید مثل این که شیخ عثمان صحبت دکتر عصام را نشنیده.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

آیا شیخ عثمان صدای من را می شنود؟ خداوند پدر و مادر تو را رحمت کند. بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

من بار ها تکرار کردم که در قرآن کریم کلمه رجس و نا پاکی و کلمه تطهیر و پاکی ذکر شده که دال بر وجود دایره رجس و دایره طهارت است اختلافی که بین حق و باطل در عرض تاریخ وجود دارد از طریق قرآن و سنّت راستین پیامبر صلی الله علیه و آله بین دایره رجس و دایره طهارت است و از این جهت بود بعد از رحلت پیامبر اسلام ستیز بین دایره رجس بنی امیه و بین دایره طهارت از اهل بیت؛ لذا پیامبر صلی الله علیه و آله تا زمانی که اهل بیت مطهرین را زیر کساء قرار داد و آیه تطهیر را بر آنان خواند خواستند گستره پاکی را تبیین کنند تا کسی از خاندان حضرت ادعای پاکی و طهارت نکند.

من قائل هستم که ممکن است اهل بیت از صالحین (نیکوکاران) باشند؛ امّا نمی توانند از مطهرین باشند که خداوند رجس و نا پاکی را از آنان دور ساخت.

سید طلال سوری مجری شیعه:

بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

ص: 485

شیخ عثمان الخميس:

خوب من می گویم:

(و مهما تكن في امرء من خليقه *** و إن خآلها تخفى على الناس تعلم)

حرف های جدید از دکتر عصام، می شنوم می گوید: در هفته گذشته من مذهب شیعه دوازده امامی را تکفیر کرده ام! و چندی پیش گفتی: من آنان را تکفیر نکردم در حالی که الآن آنان را تکفیر می کنی.

(و مهما تكن فى امرء من خليقه و إن خالها تخفى على الناس تعلم) خدا در مورد منافقن فرموده:

و لتعرفنهم في لحن الْقَوْل. (سوره محمد:30)

و البتّه تو آنان را از نحوه گفتارشان و لحن کلام شان [به راحتی] می شناسی.

خدا را شکر هر چیزی که آن را نمی پذیری یا خود تو آن را اعلان می کنی یا من با سؤالاتم از زیر زبانت بیرون می آورم من از تو سؤال کردم که آیا من نا پاک هستم؛ چرا که در دایره مطهرین نیستم؟ از تو معنای رجسی که خداوند از آنان دور ساخت را شنیده ام و طهارتی که ذکر شده به چه معناست؟ و لوازم این طهارت چیست؟ من جوابی برای آنان نشنیده ام من در نوشته های که از شیخ طوفی نقل کردی که حدیث کساء مفید حصر است می خواهم از تو بپرسم که شأن و مرتبت علمای که از آنان نقل می کنی چیست؟ حرف بسیار عجیبی است زدی که مریم تنها بوده خواهرانی نداشت.

مهم این که دکتر عصام، الآن معنای رجس را ذکر کن؟ و معنای تطهیر چیست؟ بر می گردم به بحث های جنایی من از روش دادگاهی و جنایی است استفاده می کنم که بگویی جواب بده جواب بده، رجسی که خداوند از اهل بیت مطهرین دور ساخت چه بوده؟ و طهارتی که لازمه دعای پیامبر بوده کدام است؟ جواب بده دکتر عصام.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

حالا نوبت تو بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

ص: 486

دکتر عصام العماد:

شیخ عثمان می گوید: او می خواهد از صحبت پیرامون آیه تطهیر خارج شود؛ ولی من هنوز صحبت در مورد آیه تطهیر را به پایان نرسانده ام قبلاً من این سؤال را جواب داده ام من حدوداً سی نوار که هر نواری یک ساعت و نیم در مورد آیه تطهیر صحبت کردم و اگر تو آن را می پذیرفتی پنج جلسه پیش حرف من را پیرامون آیه تطهیر به پایان می رساندم؛ ولی من چند مطلب علمی دیگری در مورد آیه تطهیر دارم اگر تو دیگر حرفی پیرامون آیه نداری بگذاری من تنهایی بحث در مورد آیه تطهیر را ادامه بدهم.

اما اصرار بر واژه رجس، به تو می گویم: خداوند متعال در آیه شریفه در مورد منافقین می فرماید:

﴿ لِتُعْرِضُوا عَنْهُمْ فَأَعْرِضُوا عَنْهُمْ إِنَّهُمْ رِجْسٌ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ﴾ (سوره توبه: 95)

تا از آنان اعراض و صرف نظر کنید؛ از آنان اعراض کنید و روی بگردانید؛ چرا که پلیدند و جایگاه شان دوزخ است.

و هم چنین فرموده:

﴿ و اما الَّذينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْساً إِلَى رِجْسِهِمْ وَ مَاتُوا وَ هُمْ كَافِرُونَ ﴾ (سوره توبه: 125)

آنان که در دل های شان بیماری است پلیدی بر پلیدی شان افزوده؛ و از دنیا رفتند در حالی که کافر بودند.

واژه رجس تنها بر شرک اطلاق نمی شود.

رجس هر کثیفی را می گویند و از آن تعبیر می کند به حرام و کار زشت اما لعنت و کفر معانی فراوانی دارد پس، درست نیست رجس را منحصر در معنای شرک قرار دهیم؛ چرا که در قرآن و سنّت راستین رسول خدا و سخنان اهل بیت مطهرین و لغت معانی قرآنی دارد؛ ولی یکی از معنای رجس شرک است از کجا می گویی برادر شیخ عثمان که کلمه رجس فقط بر شرک اطلاق می شود.

ص: 487

برگرد به فرهنگ لغت های موجود در فرهنگ لغت زجاج می بینی که لغت رجس را این گونه معنا می کند اسمی است برای هر کاری که آن را نا پاک و کثیف بدانند شامل تمام اشیاء می شود پس؛ چرا تو رجس را محصور در شرک می دانی و گفتی که خداوند شرک را از اهل کساء دور ساخت.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

حالا نوبت تو بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شيخ عثمان الخميس:

ببخشید دکتر عصام، تو می خواهی به گفته زجاج عمل کنی؟ زجاج را رها کن من از سخنان اهل بیت برای تو نقل می کنم آیا اهل بیت بهترند یا زجاج آیا آنان را قبول نداری از امام باقر رضوان الله علیه نقل شده که می گوید: الرّجس هو الشكّ و الله لا نشكّ في ربنّا أبدا. (رجس همان شک کردن است و قسم به خداوند شک نمی ورزیم به خدا خود)، و در سخنی دیگر که می فرماید: فلا نشک فی الله الحق و دینه أبدا، (پس، هیچ گاه شک نمی کنیم در خداوند حق و دین او)، این مطلب از امام صادق رضوان الله علیه است که در سخنانش در تفسیر سخنان خداوند: إِنَّما يريدُ اللهُ لِيذهِبَ عَنكُمُ الرِّجسُ فرموده: رجس همان شک کردن است تو؛ چرا سراغ نوشته های زجاج می روی سخنان معصومین را ذکر کن؟

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

حالا نوبت تو بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام العماد

ای شیخ عثمان، آیا به تو نگفتم که تو مذهب شیعه دوازده امامی را نمی شناسی؟ و تو سخنان امام جعفر صادق درک نکردی. امام جعفر صادق رضوان الله علیه رجس را با یکی از معانی آن تعریف کرده اند و این واژه بر معانی زیادی اطلاق می شود بر شک کردن و شرک اطلاق می شود و هیچ تعارضی بین نوشته های زجاج و سخنان امام صادق رضوان الله علیه وجود ندارد؛ چرا که رجس بر هر کاری که مورد پسند نیست اطلاق می شود اگر می توانی یک سخنانی از امام صادق رضوان الله علیه برای من ذکر کن که در آن سخنان امام جعفر صادق فرموده باشند که نمی توان کلمه رجس

ص: 488

را بر غیر شک کردن اطلاق کرد. شک کردن یکی از معانی آن است که امام باقر رضوان الله علیه آن را در روایت شان ذکر کرده اند. شیخ عثمان، متأسفانه تو سخنان اهل بیت مطهرین در مورد رجس را خوب بررسی نکردی.

من می خواهم بگویم که رجس معانی فراوانی دارد و یکی از معانی آن شک کردن است، من نمی دانم؛ چرا تو این برداشت را کرده ای که میان نوشته های امام زجاج که او امام و دانشمند در لغت عرب است و سخنان امام باقر رضوان الله علیه معارضه وجود دارد؟ اهل بیت (خدا از همگی خشنود باد) از چهارچوب قواعد عربی خارج نمی شوند. آیا فکر می کنی که اهل بیت رضوان الله علیه قواعد زبان عربی و قواعد علم اصول فقه را هنگام تفسیر قرآن یا تفسیر احادیث پیامبر را رعایت نمی کردند و از آن قواعد خارج می شدند؟!

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

حالا نوبت تو بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

رها كن بحث لغت عرب و قواعد زبان عرب را تو الآن بحث از لغت می کنی من معنای شرعی رجس را می خواهم چه کار داری به معنای لغوی رجس تو معنای لغوی اهل بیت را نپذیرفتی و الآن می خواهی که از معنای لغوی بحث کنی در حالی که امام صادق درباره آیه: إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس فرموده: رجس به معنای شک کردن، از خواب بیدار شو دکتر!، آیه را تفسیر کن تو از شیعه رافضیه چیزی نمی دانی و این معنای رجس است دکتر عصام، خداوند تو را حفظ کند؛ چرا این را قبول نمی کنی؟ بسیار خوب معانی رجس فراوانند کدام یکی را خداوند تبارک و تعالی و پیامبر آن را اراده کرده: اللهم أذهب عنهما الرجس، کدام معنا مراد است یا همه معانی ایراده شده؟ این حرف های را از کجا آورده ای که قبل از تو این را گفته باشد، دکتر عصام تفسیر آیه را نقل کرد؛ ولی از امام باقر رضوان الله علیه نقل نکرد؛ ولی :گفت: آیه این و تفسیر آن رجسی این که همه آن را از بین برد چه بود؟ تطهیری که در این دعا وارد شده به چه معناست؟ وقت را تلف نکن می خواهم چیزی بشنوم تو را وارد دادگاه جنایی کردم!

ص: 489

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

حالا نوبت تو بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

حتی اگر من را وارد دادگاه جنایی کنی باز هم جواب تو را خواهم داد و شکی نیست اهل حق اگر متهم شوند باز هم نمی ترسند من در مورد تهمت هستم هیچ اشکالی ندارد من از لحاظ روحی آرام هستم من جنایتکار و محکوم هستم نسبت به تو جنایت کردم من گمراه هستم هیچ اشکالی ندارد به زودی جواب تو را خواهم داد نگران نباش الحمد لله من همیشه مطمئن و آرام هستم به خدا قسم از روزی که از وهّابیت را به تشیع نهادم دلم آرام و مطمئن است هیچ نگرانی ندارم.

برای تو می گویم: اولا: تو توان این را نداری که با کتب اهل سنت به صورت موضوعی و علمی تعامل کنی، ان شاء الله به زودی خطا هایی که به خاطر فهم نادرست مذهب اهل تسنن و از راه و روش اهل تسنن در برخورد با فرقه های اسلامی بیرون رفتی پس، چگونه می توانی مذهب شیعه دوازده امامی (مذهب اهل بیت) را بشناسی؟ شیخ عثمان، باید بدانی که اهل بیت مطهرین (خدا از همگی خشنود باد) بر طبق قواعد زبان عربی و بر طبق قواعد علمی علم اصول فقه سخن می گویند و هیچ موقع بر خلاف لغت عربی و بر خلاف قواعد علمی علم اصول فقه سخن نمی گویند؛ ولی متأسفانه چون تو میان فرقه غلات علی اللهی خطاییه و مذهب شیعه دوازده امامی فرق نمی گذاری به همین خاطر؛ چون تو دیدی فرقه خطاییه باطنیه هنگام تفسیر قرآن یا تفسیر احادیث پیامبر یا تفسیر سخنان امامان دوازده گانه اهل بیت مطهرین به قواعد زبان عربی و قواعد علمی علم اصول فقه عمل نمی کنند، فکر کردی که مذهب شیعیان دوازده هنگام تفسیر قرآن یا تفسیر احادیث پیامبر یا تفسیر سخنان امامان دوازده گانه اهل بیت مطهرین، به قواعد زبان عربی و قواعد علم اصول فقه را مراعات نمی کنند، شیخ عثمان، چون من الآن سیزده سال

در شهر قم درس و تدریس می کنم، من در همین شهر قم مهم ترین دروس حوزه علمیه در شهر قم همین دروس قواعد زبان عربی و دروس قواعد علم اصول فقه، و همه علمای شهر قم فتوی داده اند با این که کسی که هنگام تفسیر قرآن یا تفسیر احادیث پیامبر صلی الله علیه و آله یا تفسیر

ص: 490

سخنان امامان دوازده گانه اهل بیت مطهرین خدا از همگی خشنود باد قواعد زبان عربی و قواعد علم

اصول فقه را مراعات نمی کنند گمراه است.

سید رفیق موسوی مجری شیعه

حالا نوبت تو بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

چرا بحث از معنای لغوی می کنی امام صادق و امام باقر آیه را تفسیر می کنند آیا تو بهتر از آنان می فهمی؟ و هم چنین می گویم: ائمه دوازده نفر هستند را از کجا آورده ای؟ این سؤالی که نمی توانی بر آن جواب بدهی؟ لذا جمهور و اکثریت شیعه دوازده امامی ها و تمام گروه های شیعه با تو مخالفند و قایل به این حرف های تو نیستند و حرف تو را نمی زنند و من از موضوع خارج شدم به خاطر این که من به دکتر عصام گفتم: اگر تو از دلالت حدیث کساء سخن نگویی من از حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفر و به تو توضیح خواهم داد که ائمه از همین مذهب شیعه دوازده امامی بری و بیزار هستند؛ مانند تبرّی گرگ از یوسف علیه السلام به این خاطر من برای بار دهم می گویم: من چیزی در مورد حدیث کساء که دال بر معنای طهارت و معنای اراده و معنای رجس باشد را نشنیده ام. چه کسی گفته که اراده در آیه تطهیر با اراده برخی آیات در کتاب خداوند تعالی فرق می کند نام علمای شیعه را که قائلند به این مقوله اند را نام ببر؟ دکتر عصام، برای من نقل کن: اقوال علمای شیعه مطابق با نظر تو در کدام کتاب نوشته شده؟ تمام کتاب های شیعه پیش من هست بگو تا مراجعه کنم. چه کسی از علمای شیعه گفته: اراده در آیه تطهیر مخالف برخی معنی اراده در برخی آیات قرآن است؟ می خواهم درباره این کلام چیزی بشنوم. به این دلیل من الآن برای تو می گویم: و معنای رجس که از نظر ماست را مطرح می کنم: رجس به معنای فساد، به معنای لغزش، به معنای گناه و فساد و شیطان و معنای شرک است تمام این معانی در مورد رجس مطرح است تو به روشی پایبندی که قایل به نا پاکی از این پنج نفر دور شده من الآن به تو می گویم: که رجس به چه معناست. و اگر رجس از آنان دور شود چه نتیجه می دهد و آیاتی برای تو ذکر خواهم کرد که دلالت کند بر این که رجس از دیگران نیز دور شده؟

ص: 491

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

حالا نوبت تو بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

برادر من شيخ عثمان، به خاطر دو دلیل می دانم (می توانم) حدیث را خودم انتخاب کنم: دلیل اوّل: در اول جلسه از جلسات این مناظره یادم هست تو گفتی که هر آیه یا هر حدیثی که دکتر عصام، انتخاب کند مشکلی ندارد و مؤمن عهد خود را نقض نمی کند به خصوص که تو بار ها این عبارت را تکرار کردی که قوی ترین دلیلی که داری را مطرح کن که خواهی دید من آن را پاسخ خواهم داد چیزی که باعث شد از مذهب تسنن به مذهب شیعه دوازده امامی منتقل شوی؟!

دلیل دوم: من مذهب وهّابیت را رها کردم و مذهب شیعه دوازده امامی را انتخاب کردم و این انتخاب به خاطر علل و ادله بوده که این ادله بر طبق یک ترتیب و روش علمی بوده و به خاطر این که حضّار و شنونده ها بدانند که چرا صد ها وهابی به مذهب شیعه دوازده امامی روی آورده اند باید آنان را ذکر کنم و من از حدیث کساء شروع کردم؛ چرا که برای ورود به حدیث ثقلین یکی از ضروریاتش مباحثی که باید از آن یاد کرد حدیث کساء است، ولی تو الآن حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفر را مطرح کردی و این بر خلاف روشی که من در پیش گرفته ام چیزی که تو به من قول دادی که بر طبق آن عمل کنی. من از اول بحث در همین جلسه اول این مناظره گفتم: که در کتابم المنهج الجديد و الصحیح فى الحوار مع الوهابين (روشی نو و صحیح در مناظره اعتقادی با مذهب وهّابیت) راه و روش علمی مطرح کردم که برای رسیدن به حقیقت نباید اول حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله خلفای بعد از من دوازده نفر را مطرح کرد بعد حديث ثقلین من اعتقاد دارم که تو به حق نمی رسی مگر از طریقی از روشی که من آن را برای تو مشخّص کرده باشم، و تو در جلسه اوّل این مناظره گفتی: اگر برای من ثابت کنی که حق با مذهب شیعه دوازده امامی است مذهب خود را رها خواهم کرد و وارد مذهب تو می شوم! من به تو می گویم: اگر برای من ثابت کنی که حق با وهّابیت است بر می گردم به مذهب قدیم خودم؛ ولی پناه بر خدا برگردم به مذهب قدیم خود بعد از این که حق برای من آشکار شد بر

ص: 492

طبق آن چه را از سیره پیامبر صلی الله علیه و آله خبر داریم پیامبر صلی الله علیه و آله پاسخی که به پرسشگری از او می پرسد بار ها آن پاسخ را تکرار می کردند شاید سه بار و گاهی هفت بار و یک حدیث را در جا های مختلفی ذکر می کردند تا همه بشنوند و اطرافیانش آن را بفهمند تا برای کسی ندیده و نشنیده برسد و حدیث کساء هم چنین از این قاعده مستثنی نیست بار ها در جا های مختلف رسول خدا می فرموده: آنان همان مطهرین هستند تا مردم بدانند که کسانی که در قرآن آمده اند همان اهل بیت مطهرین هستند و آیه تطهیر در خانه ام سلمه نازل شده و در اوّل جلسه حدیثی که از عایشه در صحیح امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه نقل شده را باز گو کردم و ام سلمه و عمر بن ابی سلمه و زینب بنت ابی سلمه همه آن را نقل کرده اند ام سلمه گفته پیامبر صلی الله علیه و آله فاطمه و حسنین و علی را صدا زد و آنان را پشت خود قرار داد و آنان را بزرگ شمار سپس، گفت:

﴿ اَللَّهُمَّ هَؤُلاَءِ أَهْلُ بَيْتِي وَ خاصَتِي فَأَذْهَبَ عَنْهُمُ اَلرِّجْسَ وَ طَهَّرَهُمْ تَطْهِيراً﴾

ام سلمه گفت: آیا من هم با آنان هستم پیامبر صلی الله علیه و آله فرموده: تو در جای خود به خیر و نیکی هستی، و روایات فراوانی وجود دارد از انس بن مالک رضوان الله علیه: این که پیامبر صلی الله علیه و آله شش ماه هر روز موقع نماز صبح از در خانه فاطمه رد می شد و می فرموده:

﴿ الصَّلَاةِ يَا أَهْلَ الْبَيْتِ، إنَّمَا يُرِيدُ اللهُ لِيُذهبَ عَنكُمُ الرّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطهِيراً﴾

شیخ عثمان، من وقتی که وهابی بودم حلاوت روایت انس بن مالک رضوان الله علیه احساس نکردم، الآن اگر تو دقّت کنی در این روایت حلاوت آن احساس می کنی، درک این روایت در معرفی دایره مطهرین، این روایت انس بن مالک که از سیره پیامبر صلی الله علیه و آله در ارتباط با اهل بیت و آیه تطهیر خبر می دهد، فهم روایت انس بن مالک رضوان الله علیه به این جلسه من و تو، حلاوت ویژه ای می دهد.

روایت انس بن مالک است که ضمن آن که از اهتمام فراوان پیامبر صلی الله علیه و آله نسبت به کار برد آیه تطهیر برای خانه خانم فاطمه رضوان الله علیه یعنی ساکنان بیت (خانه) خانم فاطمه حکایت می کند به روشنی مقصود از البیت در آیه تطهیر و نیز مقصود از اهل بیت را معین و مشخّص می کند.

ص: 493

انس بن مالک (رضوان الله علیه): پیامبر شش ماه پیاپی هر گاه برای نماز صبح از خانه خارج می شد نزد در خانه خانم فاطمه می ایستاد و می فرمود: ای اهل البیت برای نماز بپاخیزید، وسپس، ایه تطهیر می خواند.

بر اساس همین روایت پیامبر صلی الله علیه و آله برای مدّت شش ماه، با نزدیک شدن وقت نماز صبح، در برابر بیت خانم فاطمه و علی و حسن و حسین (خدا از همگی خشنود باد) می ایستاد و آیه تطهیر را در اشاره به اهل آن خانه می خواند. انس بن مالک رضوان الله علیه چنین گفت:

پیامبر شش ماه پیاپی هر گاه برای نماز صبح از خانه خارج می شد نزد در خانه خانم فاطمه می ایستاد و می فرموده: ای اهل البیت برای نماز بپا خیزید، سپس، ایه تطهیر می خواند، خدا چنین می خواهد که رجس هر آلایش را از شما خانواده نبوت ببرد و شما را از هر عیب پاک و منزّه گرداند. إِنَّمَا يِريدُ اللَّهُ لِيذهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ البَيتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِيراً.

در این روایت انس بن مالک رضوان الله علیه که آن را نقل کردم به خوبی و روشنی «البیت» در آیه تطهیر معرّفی شده. بر اساس این روایت، «البیت» = بیت فاطمه و این عمل پیامبر صلی الله علیه و آله بهترین روش برای معرّفی خانه خانم فاطمه و ساکنان آن، به عنوان تنها افرادی است که آیه تطهیر در شأن آنان نازل شده.

مجاهد و قتاده گفته اند: اهل بیت علی و فاطمه و حسن و حسین هستند

شیخ عثمان؛ چرا پیامبر صلی الله علیه و آله فقط بر این در خانه خاص می گذشتند دون خونه های دیگر؟ حضرت می خواستند دایره مطهرین را محدود و مشخص کند. چر این همه مدت؟ چرا این همه تکرار؟ پیامبر صلی الله علیه و آله می خواستند کسانی؛ مانند برادرم شیخ عثمان نیاید و بین میلیون ها شخص از بنی هاشم و سادات و مطهرین از اهل کساء خلط کند و بین آنان فرق نگذارد آنان مطهرینند آنان قرین و هم وزن قرآن و قرین و هم وزن سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله هستند، در کتاب امام احمد بنّاء پدر شهید بزرگوار امام حسن بنّاء رضوان الله علیه (الفتح الربانى به ترتيب مسند أحمد بن حنبل شیبانی)، آمده که می گوید: جماعتی از تابعین؛ مانند مجاهد و قتاده گفته اند: این که اهل بیت علی و فاطمه و حسن و حسین هستند، شیخ عثمان، دقّت کن گروهی از تابعین گروهی از سلف

ص: 494

صالح در گذشتگان به این قائلند قضیه فقط نزد مذهب شیعه دوازده امامی نیست؛ بلکه از سلف صالح ما (اهل تسنّن) در این مورد دلیل دارم اهل تسنّن در زمان قدیم در سه قرن اوّل هجری (خدا از همگی خشنود باد) نسبت به برادران و هابی ها امانتدار خوبی بودند روش برخورد آنان با دیگران فرق می کند با روشی که وهابی ها با مذهب شیعه دوازده امامی در پیش گرفته اند بسیاری از اهل سنّت قدیم به حدیث کساء و حدیث انس بن مالک رضوان الله علیه تمسّک جستند که پیامبر صلی الله علیه و آله شش ماه از جلوی در خانه خانم فاطمه رضوان الله علیه رد می شدند در کتاب های خود که اهل بیت همان پنج نفر هستند و در خلال مناظره برای تو ذکر خواهم کرد که عده ای از اهل تسنّن پیرامون حدیث ثقلین گفته اند و من هم می گویم: حدیث ثقلین دلالت دارد بر چنگ زدن به سه چیز است چنگ زدن به قرآن و چنگ زدن به سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله و چنگ زدن به اهل بیت پیامبر.

شیخ عثمان، بعد از حدیث ثقلین داستان حدیث کساء پیامبر در این داستان اهل بیت را به این پنج نفر (پیامبر هم از اهل کساء) حصر کرد کسانی که بعد از قرآن باید به آنان چنگ بزنیم نه هر کسی که از راه رسید او را از اهل بیت مطهرین قرار دهیم و به او تمسک بجوییم.

در زمانی پیامبر صلی الله علیه و آله این حدیث شریف در بیش از یک بار و بیش از یک مکان روایت داشته در بحرانی ترین زمانی ها و ترسناک ترین زمان ها که زمان حاکمان ظالم دولت بنی امیه بود حدیث کساء روایت شد؟ و در تمام جاها ذکر شده و نقل شده که امام حسن بن علی رضوان الله علیه زمانی مردم خواستار صلح با معاویه شدند به آنان گفتند: ای مردم ما بزرگان و امرای شما هستیم و اهل بیت پیامبر شما هستیم اهل بیتی که خداوند نا پاکی را از آنان دور ساخته و آنان را پاکیزه و طاهر گردانیده، و امام حسن بن علی رضوان الله علیه این سخنان را بار ها تکرار کرد تا این که در مجلس کسی نماند مگر این که معنای و مفهوم اهل بیت مطهرین را فهمید. شیخ عثمان، من می خواهم بگویم امام حسن رضوان الله علیه دایره اهل بیت مطهرین را مشخّص کرد و این دایره شامل هر کسی بخواهد نمی شود، و شامل هر که آمد و از راه برسد نمی شود.

شیخ عثمان، اتفاقاتی در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله رخ داد که باعث شد دایره اهل بیت مطهرین مشخّص شود و در حافظه معاصرین پیامبر صلی الله علیه و آله که صحابه پیامبر اکرمند .بماند. از این حوادث که باعث

ص: 495

ماندگار شدن این تعیین؟ روز مباهله است خلاصه این اتفاق این گونه بوده داستان بسیار طولانی که در کتاب های حدیثی نقل شده رؤسای نصاری بعد از تعیین روز مباهله قوم خود از سعد بن ابی وقاص رضوان الله علیه زمانی که این آیه:

﴿ فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَكُمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَكُمْ وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ ﴾ (سوره آل عمران: 61)؛

پس، هر کس که با تو در مقام مجادله برآید، بعد از آن که به وحی خدا با احوال او آگاهی یافتی به او بگو بیائید ما و شما با فرزندان و زنان خود مباهله برخیزیم و در دعا و التجاء بدرگاه خدا اصرار کنیم تا دروغ گو را بلعن و عذاب خدا گرفتار سازیم.

رسول خدا علی و فاطمه و حسن و حسین را همراه خود آورد و فرموده خداوند آنان اهل بیت من هستند.

بنابراین، پیامبر بیش از یک جایگاه این را تکرار کرد و فقط به آیه تطهیر اکتفا نکرد؛ چرا این چهار نفر را دعوت کرد و چرا روز مباهله فرموده: اللهم ان اهل بیتی؟ فضایل صحابه باب فضایل علی در کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه را نگاه کن؛ چرا پیامبر صلی الله علیه و آله در روز مباهله با نصاری آنان را دعوت کرد؟ نصاری پرسیدند آنان کی هستند؟ به آنان گفته شد که این پسر عمش و فاطمه دخترش و حسن و حسین فرزندانش هستند. آنان وقتی این صحنه را دیدند گفتند: ما از مباهله منصرف شدیم و ما را ببخشید و حاضر شدند جزیه بپردازند. دانشمند سنی صاحب تحفه الاحوذى في شرح سنن الترمذی علی را به منزله نفس پیامبر و فاطمه را از نزدیک ترین زنان پیامبر و حسن و حسین به منزله فرزندان پیامبر ذکر می کنند.

وقتی دقت می کنیم می بینیم پیامبر اصرار دارند بر حصر دایره مطهرین از هل بیتش پس؛ چرا تو شیخ عثمان اصرار بر فرق نگذاشتن بین مطهرین و غیر مطهرین از اهل بیت داری؟ من می خواهم از تو بپرسم: نقش حدیث کساء چیست؟ و بر چه چیزی دلالت دارد؟ به سؤآل هایم جواب بده.

ص: 496

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

حالا نوبت تو بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

دکتر عصام گفت: مؤمن عهد خود را نقض نمی کند.

من می خواهم آیه قرآنی را برای تو بخوانم که بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شده و علی بن ابی طالب رضوان الله علیه مأمور به تبلیغش شد: (این اعلام بیزاری از سوی خدا و پیامبر او، به کسانی از مشرکان است که با آنان عهد بسته اید، با این حال تا چهار ماه مهلت دارید که آزادانه در زمین سیر کنید و هر جا می خواهید بروید و بدانید شما نمی توانید خدا را نا توان سازید و از قدرت او فرار کنید و بدانید خداوند خوار کننده کافران است و این اعلامی است از ناحیه خدا و پیامبرش به عموم مردم در روز حجّ اکبر [ = روز عید قربان] که: خداوند و پیامبرش از مشرکان بیزارند با این حال، اگر توبه کنید، برای شما بهتر است و اگر سر پیچی نمایید، بدانید شما نمی توانید خدا را نا توان سازید و از قلمرو قدرتش خارج شوید و کافران را به مجازات دردناک بشارت ده).

﴿ بَرَاءَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى الَّذِينَ عَاهَدتُّم مِّنَ الْمُشْرِكِينَ * فَسِيحُوا فِي الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِى اللَّهِ وَ أَنَّ اللَّهَ مُخْزِى الْكَافِرِينَ * وَ أَذَانٌ مِّنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلى النَّاسِ يَوْمَ الحَجَ الْأَكْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِيءٌ مِّنَ الْمُشْرِكِينَ وَ رَسُولُهُ فَإِن تُبْتُمْ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ إِن تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِى اللَّهِ وَ بَشِّرِ الَّذِينَ كَفَرُوا بِعَذَابٍ أَلِيمٍ.﴾ (سوره التوبة: 1-3)

این آیات از طرف خداوند بر پیامبرش نازل شده که امر کرده که مشرکین را دعوت کند آیا پیامبر صلی الله علیه و آله عهد خود را نقض کرد؟ عهد خود را نقض نکرد من هم عهد خود را با دکتر عصام، نقض نکردم و دکتر عصام، از من سؤال می کند حدیث کساء بر چه چیزی دلالت دارد این مطلبی است که من باید از او بپرسم؟، تو می گویی حرف های زیادی دارم که بر چیز های زیادی دلالت می کند. دکتر عصام، من را خسته کردی می گویی وهابی بودم و بعداً شیعه دوازده امامی شدم این عبارت را تکرار می کنی بودم بودم به خدا قسم ما نیامدم در این مناظره با تو که داستان

ص: 497

زندگی تو را بشنوم من را خسته کردید چیزی به من بگویی که فایده داشته باشد می گویی شیعه شدم و بسیاری از ادله و مطالب عجیبی دارم که تا به حال آنان را نشنیده ای؟! حرف های عجیب تو کجاست که تا به حال من آنان را نشنیده ام شروع کن من چیزی ندیدم فقط حرف می زنی.

دکتر عصام، من این مسجد، مسجد شیعه نمی گویم؛ بلکه این مسجد را، مسجد رافضی می نامم بر طبق آن چه که حضّار و شنوندگان این مناظره از اهل تسنّن دوست دارند.

دکتر عصام، داستان استبصار و هدایت تو! به من ربطی ندارد من برای مناظره آمده ام. من از این که تو را انتخاب کرده اند برای مناظره با من تعجب می کنم. دکتر عصام من حرف های مفید باشد از تو نشنیده ام.

تو از من سؤال می کنی حدیث کساء بر چه چیزی دلالت می کند؟! آیا من باید پاسخ این سؤال را بدهم؟ تو می گویی من چیزی پیرامون حدیث کساء بلد نیستم پس چرا از من می پرسی؟!

من چیزی بر دلالت حدیث کساء بر عصمت و طهارت نشنیده ام من بحث امامت را به پایان خواهم رساند و در مورد شرک شیعه دوازده امامی ها در الوهیت و عبادت، شیعه دوازده امامی ها مشرک هستند و قبور و مشاهد امامان خودشان را می پرستند و امور دیگری که می خواهیم درباره آنان با دکتر عصام، به مناظره خواهیم نشست یا همه شیعه می شویم یا همه سنّی.

وحدت اسلامی نمی خواهیم. ما اتحاد و یکی شدن می خواهیم با هم به توافق برسیم می خواهیم به یک کلمه متحد باشیم ما کلمه لا آله الا الله محمدا رسول الله را داریم. ما یکتا پرستی می خواهیم در حالیکی شیعه دوازده امامی ها مشرک هستند ما فقط خدا می پرستیم، ما فقط خدا می خواهیم، ما این را می خواهیم می خواهیم: ان هذا صراطی مستقیما فاتبعوه و تتبعوا السبل ما حدیث پیامبر را می خواهیم که فرموده: (امّت اسلام بعد از من هفتاد و سه گروه و فرقه خواهند شد همه آنان در دوزخند به جزء یک گروه و یک فرقه)، افترقت اليهود على سبعين فرقه و افترقت النصارى الى سبعین فرقه و ستفترق امتى على ثلاثه و سبعین فرقه كلها في النار الا واحدة. من آن یک گروه را می خواهم که نجات پیدا می کند من دلیل شیعه دوازده امامی که

ص: 498

از حدیث کساء و آیه تطهیر استفاده می کند را بشنوم و در مورد آن با تو مناظره کنم تا به حقیقت برسم که البتّه تا الآن چیزی که مفید باشد نشنیدم.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

حالا نوبت تو بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

خداوند به تو جزای خیر دهد من سیزده سال از زمانی که وهّابیت را رها کردم و مذهب شیعه دوازده امامی را انتخاب کردم من سعی در تشکیل جماعه التقریب برای وحدت اسلامی مذهب وهّابیت با مذهب شیعه دوازده امامی هستم این گروهی که مقدس هستند؛ چرا که دسیسه های صهیونی آمریکایی که خواهان تفرقه بین مسلمانان وهابی و مسلمانان دوازده امامی هستند، خداوند تو را ببخشد و به تو جزای خیر دهد من نمی خواهم عرض اندام کنم و قدرت خود را نشان دهم؛ ولی می گویم: به من جفا کردی ای برادر بسیار جفا کردی زمانی که گفتی: چرا تو را انتخاب کردند به عنوان مناظره کننده آنان من را انتخاب کردند چون من را از علمای مذهب اهل بیت می دانند گر چه من از لحاظ علمی در مرتبه شیخ علی کورانی یا سید احمد مددی نجفی یا شیخ هادی آل راضی نیستم؛ ولی من از علمای شیعه دوازده امامی که در رتبه بعدی آنان قرار گیرند هستم، و من در شهر علم قم دروس خواندم همین دروس که آنان خوانده اند، از این لحاظ هیچ فرق بین من و آنان نیست؛ چون من و آنان در شهر علم قم هم درس می خوانیم و هم درس و تدریس می کنیم.

می گویی: چرا آنان من را بعنوان مناظره کننده انتخاب کردند و من را متهم می کنی که چیزی نمی دانم در مورد مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت هم هست، شیخ عثمان، من می گویم: خداوند به تو جزای خیر دهد و این را به خدا واگذار می کنم.

من سر پرست گروه وحدت اسلامی مقدّس بین دو مذهب، میان مذهب وهّابیت و مذهب شیعه دوازده امامی می باشم و مباحثی در این زمینه دارم؛ لذا برای این که فرصت عمل را از دشمنان اسلام بگیریم چه بسا عده ای از دشمنان اسلام و در رأس دشمنان اسلام آمریکا و اسرائیل این

ص: 499

مناظره را گوش دهند و به بهانه مبارزه با تروریست اسلام را از بین ببرند من صاحب و دارای عقیده و تفکر عمیقی هستم.

شیخ عثمان، من می خواهم تو حق را بشناسی و به سوی آن هدایت شوی من کنری عظیم دارم تو به خاطر شناختی که به مذهب شیعه دوازده امامی داری با آنان نمی جنگی؛ بلکه به خاطر عدم شناخت با شیعه دوازده امامی می جنگی از خدا می خواهم که هدایت شدن تو را بر دست های من یا دیگری قرار دهد؛ چرا که در تو خوبی ها می بینم و اگر در این مناظره هدایت نشدی خداوند در آینده هدایت را نصیب تو خواهند کرد.

بر می گردیم به موضوع بحث من و تو بسیاری از علما در صدر آنان علامه سنّی مبارک فوری در كتابش (تحفه الأحوذى شرح جامع الترمذی) که از علمای اهل تسنّن است در مورد این حدیث گفته زمان نزول آیه مباهله پیامبر علی را به منزله خود قرار داد و فاطمه را از زنان و نزدیک و خاص خود و حسنین را به منزله فرزندانش قرار داد. حدیث مباهله از پنجاه و یک طریق روایی روایت شده که تمام مفسران آن را رد نکرده اند و به آن اعتراض نکرده اند؛ مانند امام طبری و امام ابن کثیر و امام سیوطی و ابن معین و بیهقی و حلیه و ابن اسحاق (خدا از همگی خشنود باد) و از آنان از گذشتگان صالح آن را روایت کرده اند.

مفهوم اهل بیت مطهرین در ذهن های صحابه زمان پیامبر و غیر از زمان پیامبر رسوخ پیدا کرده و همه گفته اند ابناءنا حسن و حسین انفسنا یعنی علی همان گونه که در حدیث جابر از پیامبر صلی الله علیه و آله و علی بن ابی طالب و نساءنا یعنی فاطمه است سپس، پیامبر دوباره آنان را زیر کساء قرار داد و فرموده: اللهم ان هؤلاء اهل بیتی در جایگاه های متعددی بعد از این که پیامبر اهل بیت مطهرین را مشخّص کرد و آنان را زیر کساء قرار داد و رسول خدا بین آنان و قرآن و سنت پیوند محکمی قرار داد و این ارتباط عمیق باعث شد در ذهن ها صحابه زمان پیامبر رسوخ پیدا کند در روایت مسلم از زید بن ارقم رضوان الله علیه رسول خدا فرموده:

﴿ أيُّهَا النَّاسُ فَإِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ يُوشِكُ أَنْ يَأْتِيَنِي رَسُولُ رَبِّي فَأُجِيبَ وَ إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ أَوَّهُمَا كِتَابُ اللَّهِ ... ثُمَّ قَالَ وَ أَهْلُ بَيْتِي.﴾

ص: 500

من می خواهم همه متن حدیث را ذکر کنم و اکتفا می کنم به گفته امام نووی، او گفت: بخصوص ثقلین به خاطر بزرگی شأن و منزلت آنان گفته شده به خاطر سنگینی عمل کردن به آنان و غیر از آنان سبک است. تا کس نیآید، خود را در مطهرین قرار دهد و با دین خدا بازی کند و او می دانست که حاکمان ظالم دولت بنی امیه قصد دخالت دارند در تحریف مفهوم اهل بیت و این دایره طهارت مورد حمله قرار می دهند.

شیخ عثمان، آیا این حرف های علمی نیست؟ یا می خواهی هر آن چه تو می خواهی بگویم تا حرف هایم عالمانه شوند؟ آیا این انصاف است که اگر آن چه تو می پسندی را بگویم یا من جزء جهلا و نادانان خواهم بود.

بعد از این که وارد مذهب شیعه دوازده امامی شدم بسیاری من را متهم به نادانی کردند و می گویند دکتر عصام، از علمای اسلام محسوب نمی شود؛ لذا وقتی که وهابی بودم همه می گفتند دکتر عصام، از علمای اسلام محسوب می شود. یکی از آنان که من را نادانی می کند خود شیخ عثمان است خداوند ان شاء الله او را هدایت کند.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

حالا نوبت تو بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

دکتر عصام، دعوت می کند به وحدت اسلامی مقدس میان مذهب وهّابیت و مذهب شیعه دوازده امامی و با گروه وحدت اسلامی بین مذهب دوازده امامی و مذهب وهّابیت فرا می خواند.

من به دکتر عصام، می گویم: دعوت نکن به این گروه دعوت به کتاب خدا و سنت پیامبر دعوت کن به حق دعوت کن!

تو می گویی: وهابی ها بادیه نشین نمی فهمند و تدبر و تعقّل نمی کنند؛ چرا می گویی خداوند تو را ببخشد؛ چرا این حرف های را به زبان می آوری؟ چرا از حق پیروی نمی کنی؟ چرا به سؤال هایی که پرسیدم جواب نمی دهی همان گونه که ضرب المثل مصری می گوید حرف های تو را می شنوم باورت می کنم، کار های تو را می بینم تعجب می کنم زمانی که با نرمی حرف می زنی

ص: 501

به تو رحم می کنم؛ ولی وقتی که کار هایت می بینم پشیمان می شوم. من می بینم دکتر عصام، از پایان دادن به بحث در مورد اهل بیت مطهرین طفره می رود یعنی می بینم دکتر عصامف موضوع را دور می زند نمی گوید من حق را طالبم از وهّابیت به دوازده امامی روی آوردم خوب حال راحت شدى الحمد لله هیچ مشکلی نیست می گویی آیه مباهله آیه مباهله مگر موضوع صحبت ما حدیث کساء نبود؟ مگر در موضوع معنای رجس را بحث نمی کردیم چه پیام های دارد طهارت آنان.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

حالا نوبت تو بفرما صحبت کن دکتر عصام.

دکتر عصام العماد:

شیخ عثمان می خواهد مناظره را یک موضوع شخصی قلمداد کند. من با شیخ عثمان هیچ گونه خصومتی ندارم همان طور که او در روز اوّل مناظره گفت: که من را نمی شناسد همان طور من می گویم: شیخ عثمان را نمی شناختم من آمدم که به مردم بگویم که حق با اهل بیت رسالت است و من در اول هِرَم مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت هم هست قرار دارم هنوز من در این همه این هفت جلسه و هفت مناظره فقط بحث از آیه تطهیر کردم من هنوز در مورد حدیث خلفای بعد از من دوازده نفر مطلب دارم و در مورد آیه مباهله چند مطلب علمی دارم.

شیخ عثمان، عجله نکن تو می گویی که من چیزی را برای گفتن ندارم عجله نکن من هنوز چیزی نگفته ام من هنوز در اوائل حرف هایم هستم.

بله در قُلّه هرم مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت هم هست قرار دارم در ابتدای این جلسه و در جلسه هشتم هستم و از تو می خواهم به من قول بدهی که مناظره با من را ادامه بدهی از روش تو در این جلسه هشتم احساس می کنم که مناظره را رها می کنی.

شیخ عثمان، گفته ای: من عصام را نمی شناسم؟ من نمی خواهم از خودم تعریف کنم؛ ولی وقتی از طرف برادر مسلمانت مورد طعن قرار می گیری مجبوری از خودت تعریف (دفاع) کنی در واقع من نمی خواستم خودم با تو مناظره داشته باشم می خواستم یکی از شاگردانم را بفرستم تا با تو

ص: 502

مناظره کند؛ ولی شاگردانم در حوزه علمیه شهر مقدّس قم گفتند که شما با شیخ عثمان، مناظره کنید در واقع این من بودم کوتاه آمدم و فروتنی کردم با تو مناظره کردم؛ چون تو در مقام علمی نیستی که با من مناظره کنی، نمی خواهم در مورد مسائل شخصی حرف بزنم پس، بین من و تو هیچ عداوتی وجود ندارد؛ ولی من به تو احترام می گذارم ان شاء الله تو هم احترام بگذاری، می خواهم مناظره علمی داشته باشیم در مورد مسائل غیر علمی صحبت نکنیم و اگر تو در جلسه هفته گذشته در مورد خودت می گویی دانشمند نیستی من می گویم: پناه می برم به خدا از این که از نادانان باشم من از نادانان نیستم؛ بلکه از دانشمندانم و از علمای اسلام هستم من برای وهابی ها متأسفم که یک فرد غیر دانشمندی برای مناظره با من انتخاب کردند. می بایست کمی از علمای خود انتخاب می کردند اگر به من می گفتند که تو فرد غیر عالمی هستید مناظره با تو را رد می کردم من نمی خواهم که یک نادان مناظره کنم؛ چرا که با یک فرد دانشمند که مناظره کنی به یک نتیجه علمی می رسی؛ امّا با یک فرد غیر دانشمند هرگز به جای نمی رسی. نمی دانم وقتی دانشمند نیستی چگونه می خواهی یک مذهب بزرگی را نقد کنی تو نه دانشمند وهابی و نه از علمای اهل تسنن هستی پس، چگونه ادعای می کنی که نسبت به مذهب شیعه دوازده امامی اطلاعات داری؟! چگونه می گویی که مذهب شیعه دوازده امامی را می شناسی تو هنوز مذهب خودت را نمی شناسی چگونه ادعا داری که مذهب دیگران را می شناسی؟! لذا از برادران علمای وهابی سؤال می کنم از ابو احمد از ابو علی آیا شیخ عثمان از علمای شماست؟ از محمد علی سؤال می کنم آیا او از علمای شماست؟! آیا او از علمای شماست یا نه؟! آیا شیخ عثمان مناظره کننده شما یا نه؟ جواب بدهید.

برادر محمد علی مجری وهابی:

السلام علیکم و رحمۀ الله و برکاته، من می گویم: نسبت به شیخ عثمان از علمای ماست و مناظره کننده اهل تسنّن است، و به شیخ عثمان افتخار می کنیم. الآن دکتر عصام، بفرما صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

می خواهم به شیخ عثمان بگویم نمی توان الآن از عصمت حرف زد در حالی که او اصرار دارد که از عصمت حرف بزنم. برادر من عصمتی که من از مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب

ص: 503

اهل بیت هم هست می فهمم با چیزی که تو از آن می فهمی فرق می کند! تو همان معنای از عصمت می فهمی که من سیزده سال قبل می فهمیدم که عصمت ملازم با نبوت و رسالت است عصمتی که حلال محمد را حرام می کند و حرام او را حلال می کند عصمتی که همراه با آوردن دین جدید عصمتی که باعث برتری امام علی از پیامبر صلی الله علیه و آله می شود؛ ولی این معنای عصمت نه من قصد آن را دارم و نه شیعه به این معنا اعتقاد دارد این اولین مطلب.

امّا دومین مطلب: باید معنای عصمت را مشخص کنیم که عصمت چه معنای دارد؟ چرا که بسیاری از وهابی ها فرق معنای عصمت در مورد مریم و عصمت در مورد عیسی را لازمه عصمت عیسی صاحب رسالت جدیدی دانستنه اند است؛ ولی عصمت مریم این گونه نیست، عصمت اهل بیت؛ مانند عصمتی که برای مریم است نه نبوت و نه رسالت جدیدی است؛ بلکه آنان پیروانی پیامبر صلی الله علیه و آله به آن چه محمد آن را حرام دانسته حرام و آن چه را که حلال دانسته اند حلال می دانند؛ لذا اوّل باید معنای عصمت را بررسی کنیم.

اگر ما به شکل سطحی و ساده به الفاظ نگاه کنیم و به معنای اصطلاحی این الفاظ در مذهب شیعه دوازده امامی توجه نداشته باشیم هرگز بین وهابی ها و شیعه دوازده امامی توافقی نخواهد بود و هرگز این دو مذهب با هم نزدیک نخواهند شد.

سومین مطلب: اگر تو حصر اهل بیت را نپذیری من هرگز نمی توانم با تو از عصمت بحث کنم تو می خواهی من عصمت پنجاه میلیون نفر (عصمت کل سادات) را قبول کنم؟ می گویی (سادات) پنجاه میلیون نیستند چهل میلیون؛ بلکه کمتر ده میلیون نفر تو می گوی هیچ حصری وجود ندارد بین عصمت و حصر آن در اهل بیت یک ارتباط و ملازمه عمیقی وجود دارد برادر من می گویی: چرا بر حصر معصومین در اهل بیت اصرار دارم؟ چرا که اگر عصمت را مخصوص اهل بیت ندانیم و مانند پیامبر که آن را مخصوص به اهل کساء دانسته امکان ندارد بحث از عصمت کنی؛ چرا که پیامبر این چهار نفر مطهرین اهل کساء را به بهشت بشارت داده فرموده فاطمه سیده زنان اهل بهشت و به علی به بهشت بشارت داد و امام حسین و حسین را دو سید و سرور جوانان بهشت خواند این یک مسئله بسیار طبیعی است که آنان معصوم باشند؛ چرا که

ص: 504

آنان عصمت در مورد چهار نفر در مذهب شیعه دوازده امامی عبارت از عدم مخالفت با کتاب و سنت آیا تو می خواهی من قایل به عصمت پنجاه میلیون نفر (عصمت سادات کل جهان) باشیم؟ ما ناچاریم اهل بیت را مخصوص به این چند نفر بدانیم و الا معنی ندارد بحث از عصمت داشته باشیم اهل بیت نزد تو هر آن که در زمان پیامبر زندگی می کرد و کسانی که بعد از پیامبر به دنیا آمده اند و کسانی که الآن زنده اند و بعدا به دنیا خواهند آمد.

آخر زمان همه سادات اهل بیت (غیر معصومین و غیر مطهرین) هستند بدون این که بین دایره مطهرین و بین دایره غیر مطهرین فرق بگذاریم بین امام علی و بین سادات هاشمی دیگر فرق بگذاریم می خواهی قایل به عصمت افراد فاجر و متقی از سادات (اهل بیت غیر مطهرین و غیر معصومین) باشیم و فرق بین دایره نا پاکی و پاکی نگذاریم.

چرا من معتقدم دایره رجس شامل بعضی از ملوک ظالم دولت بنی امیه هستند همان گونه که شامل بعضی از سادات (اهل بیت غیر معصومین و غیر مطهرین) می شود و شامل دیگران از قریش می شود؟ نه برادر من اعتقاد ما این است که معصومین همان کسانی هستند که پیامبر آنان را قرین قرآن و سنّت کرد و آنان را داخل کساء کرد کسانی که پیامبر آنان را به عنوان نقل دوم معرفی کرد این عصمتی که ما به آن اعتقاد داریم نه عصمتی که تو به آن قایل هستی که قرین با آوردن دین جدید و چیزی آورده باشد که در مقابل قرآن و سنّت پیامبر باشد اعوذ بالله اگر اهل بیت مطهرین چیزی داشته باشند که مقابل قرآن و سنّت پیامبر باشد اگر این گونه بود هرگز اهل بیت پاک و مطهرین و صاحب فضایل نبودند.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

حالا نوبت تو بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

از تو می خواهم بفهمم که رجس و نا پاکی را از آنان دور کرد یعنی چیست؟ و اگر این عمل رخ داد چه ثمره خواهد داشت من تا الآن چیزی از تو نفهمیدم من فقط عبارت پناه بر خدا از تو شنیدم دلایل خود را ذکر کن توکل کن بر خدا.

ص: 505

سید طلال مجری شیعه:

از حضّار و شنوندگان جلسه این مناظره در سرار جهان معذرت خواهی می کنم جلسه هشتم این مناظره را به پایان رسیده و هفته آینده جلسه مناظره در مسجد اهل تسنّن خواهیم داشت و السلام علیکم و رحمۀ الله و برکاته.

ص: 506

نهمین مناظره

بخش اول: آيا تعيين اهل بيت مطهرين مسئله الهی یا بشری است؟

مصطفی طائی از طرف مسجد شیعیان:

جلسه نهم مناظره که در مسجد اهل تسنّن برگزار می شود.

عبدالرحمن دمشقیه مجری وهابی:

مناظره میان دو عالم از علمای اسلام شیخ عثمان و دکتر عصام شروع می شود، امیدوار هستم که این مناظره وسیله خوبی باشد تا جویندگان به حق از حضّار و شنوندگان این مناظره در سرار جهان بتوانند به حق برسند بفرما برادر وعد گویا تو می خواهی حرف بزنی. بفرما برادر وعد بلندگو با تو.

برادر وعد مجری شیعه:

إن شاء الله صدای من را می شنوید، متشکرم برادر دمشقیه؛ ولی مناظره خیلی با تأخیر شروع شد و تقریباً من نیم ساعتی هست که در مسجد منتظر تو بودم، بفرما محمد علی بلندگو با تو است.

محمد علی مجری وهابی:

خدا به تو برکت بدهد، برادرم این تاخیر بابت این بود که تعداد حاضران و شنوندگان جلسه این مناظره بیشتر شوند و ان شاء الله بعد از دو دقیقه دیگر جلسه مناظره میان شیخ عثمان و دکتر عصام را آغاز خواهد شد. بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، حمد و ستایش پرودگار عالم و درود بر مبعوث او که رحمت برای جهان است سید و مولای و محبوب ما و نور دیده های مان محمد بن عبدالله و بر خاندان و صحابه او. اما بعد، سلام عليكم و رحمه الله و برکاته، خوش آمدید و از خداوند می خواهم تو و من را موفق

ص: 507

بدارد و آن چه که دوست دارد و مورد رضایت اوست از خداوند متعال طلب می کنم که من را و او را موفق بدارد رسیدن به حق و عمل کردن به آن چه که اقتضا می کند.

عبد الرحمن دمشقیه مجری وهابی:

بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

برای شناخت حقیقت مذهب امامان دوازده گانه اهل بیت مطهرین به همه کتاب های امام شیخ محمد رضا مظفر (رضوان الله علیه) مراجعه کنند

دکتر عصام العماد:

﴿ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي، وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي، وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِسَانِ، يَفْقَهُوا قَوْلِي. وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ) (سوره طه : 25-28 ﴾ (سوره غافر : 44)

پروردگارا، سینه ام را گشاده گردان و کارم را آسان ساز. و گره از زبانم بگشای تا حرف هایم را بفهمند. و کارم را به خدا می سپارم خداست که به حال بندگان خود بیناست.

در ابتدا به شیخ عثمان، من شنیدم که تو تازه از مکه برگشتی، ان شاء الله زيارت خانه خدا قبول باشد.

در ابتدا می خواهم درباره عظمت مذهب اهل بیت اشاره کنم و آن این که از دوستان بخواهم تنها به همین مناظره کفایت نکنند؛ بلکه بروند و در خصوص مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت هم هست مطالعه و تحقیق کنند؛ چون من احساس می کنم در این مناظره من نتوانستم حقایق و ویژگی های مذهب اهل بیت به صورت خوب و کامل را روشن کنم. البتّه مشکل در مذهب اهل بیت نیست؛ بلکه مشکل از مطالب که در این مناظره عرض کردم، البتّه من شب و روز زحمت کشیدم و تلاش کردم در این مناظره به صورت خوب و کامل روشن کنم و هم چنین سیزده سال مذهب اهل بیت پیش بزرگ ترین علمای شهر علم قم را خواندم، و سیزده سال مطالعه شبانه و روزانه در دار هجرت و غربت من یعنی شهر قم است، و با این که من از علمای مذهب اهل بیت هستم؛ ولی باز من احساس می کنم که من حقّ مذهب اهل بیت در این مناظره ادا نکردم، و احساس می کنم که من در تبیین مذهب اهل بیت

ص: 508

در این مناظره موفّق نبودم، و در بیان عظمت مذهب اهل بیت عاجز مانده ام؛ به همین علّت و برای جبران عیب من در عرضه کردن مذهب اهل بیت و در تبیین حقیقت آن در این مناظره، من به همه حضّار و شنوندگان عزیز این مناظره توصیه می کنم، که به مطالبی که در این مناظره عرض کردم که در مورد تعریف مذهب اهل بیت اعتماد (اکتفا) نکنند؛ بلکه خودشان مذهب اهل بیت را مطالعه کنند، برادران حضّار و شنوندگان عزیز این مناظره باز هم تکرار می کنم و به شما می گویم: خواهش می کنم که فکر نکنید که مطالبی که در طول این مناظره حقیقت مذهب اهل بیت را بیان می کند؛ بلکه باید خودتان به کتب بزرگان مذهب اهل بیت مراجعه کنید، و اگر از من می خواهید که یک کتاب را پیشنهاد کنم که از راه این کتاب می تونید حقیقت مذهب اهل بیت را بشناسید، من پیشنهاد می کنم و توصیه می کنم به همه حضّار حضار و شنوندگان این مناظره به مطالعه کتاب (معالم الفتن)، (نشانه های فتنه ها) نوشته علامه شهید مظلوم شیخ سعید ایوب مصری رضوان الله علیه بپردازند. این مرد شهید و مظلوم بسیار شخصیت عظیم بوده، و او در آخر عمرشان به مذهب شیعه دوازده امامی هدایت شده اند، رضوان الله علیه و کتاب شان معالم الفتن یک کتاب ارزشمند و از بهترین کتاب ها که در مورد شناخت مذهب اهل بیت نوشته شده اند، و هم چنین این کتاب عظیم دست رنج چندین ساله او است، و او بخاطر نوشتن این کتاب زندانی شد، و انواع شکنجه در زندان دیده بود، و کتاب شان در جواب :به چرا من مذهب اهل تسنّن را ترک کردم و به مذهب اهل بیت ایمان آوردم؟ جواب داده، و هم چنین به همه حضّار و شنوندگان این مناظره به مطالعه کتاب های شیخ امام محمد رضا مظفر رضوان الله علیه؛ مانند کتاب عقائد مظفر، و همه کتاب ها ایشان؛ چون به نظر من بهترین راه برای معرفت مذهب اهل بیت مطهرین مطالعه کتاب های امام شیخ محمد رضا مظفر می باشد، و من توصیه می کنم به همه حضّار و شنونده گان جلسات این مناظره که حتماً برای شناخت حقیقت مذهب امامان دوازده گانه اهل بیت مطهرین به همه کتاب های امام شیخ محمد رضا مظفّر رضوان الله علیه مراجعه کنند.

عبد الرحمن دمشقیه مجری وهابی:

بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

ص: 509

شيخ عثمان الخميس:

ان شاء الله برادران شروع کنند که وقت صحبت دکتر عصام، حساب کنند من ده دقیقه درباره ی مطالبم صحبت کنم و دکتر عصام، ده دقیقه درباره ی مطالب خودش صحبت کند. بنده در جلسه پیش هر چه در مورد حدیث کساء می دانستم را گفته ام و چیزی دیگر در مورد حدیث کساء ندارم؛ ولی دکتر عصام، همیشه می گفت: عرایض خودش در مورد حدیث کساء زیاد است.

عبد الرحمن دمشقیه مجری وهابی:

بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

شیخ عثمان، تو می توانی پنجاه دقیقه درباره ی مطالب تو صحبت کنی فقط ده دقیقه نیست و من هم می توانم در پنجاه دقیقه درباره ی مطالب بنده صحبت کنم.

بنده در ابتدا خلاصه ای از هشت جلسه از جلسات این مناظره خواهم گفت. من و شیخ عثمان، - حفظه الله تعالی - در هشت جلسه از جلسات این مناظره در مورد آیه تطهیر صحبت کردیم، و بحمد الله من در هشت جلسه قبلی چهل ساعت؛ بلکه بیشتر در مورد آیه تطهیر صحبت کردم، و تلاش کردم همه ابعاد علمی آیه تطهیر روشن کنم، و با دلیل و برهان اثبات کردم که من از آیه تطهیر می توانم یک حقیقت مهم و خطیر بفهمم، و این حقیقت قرآنی می گفت: که پیامبر صلی الله علیه و آله قبل از رحلت شان تعداد اهل بیت مطهرینش را روشن کردند، البّته این حقیقت در هشت جلسه گذشته از قرآن و سنّت پیامبر ثابت کردم؛ ولی در این هشت جلسه گذشته تو عقیده داری که مشخّص شدن تعداد مطهرین از اهل بیت پیامبر هیچ ارتباطی به قرآن و سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله ندارد؛ بلکه در صحبت شیخ عثمان در این هشت جلسه گذشته مسئله تعیین اهل بیت مطهرین حقیقت قرآنی و حقیقت نبوی نیست؛ بلکه یک حقیقت بشری و به دست بشر که خودشان بر اساس مزاج شان و میل شان اهل بیت مطهرین پیامبر را تعیین و تشخیص کنند. در حقیقت من هنوز مطالب زیاد خودم در مورد آیه تطهیر عرض می کنم؛ ولی من به احترام درخواست برادرم شیخ عثمان الخمیساعلان می کنم که آخرین جلسه که در مورد آیه تطهیر سنت

ص: 510

صحبت کنم همین جلسه نهم، و بعد از جلسه نهم دیگر در مورد آیه تطهیر مطلب عرض نمی کنم؛ چون شیخ عثمان اصرار دارد و تأکید می کند که من باید آیه تطهیر را ترک کنم، و من به احترام شیخ عثمان بعد از این جلسه نهم دیگر در مورد آیه تطهیر صحبت نمی کنم، و از هفته آینده و جلسه دهم شروع می کنم، به صحبت کردن درباره آیه مباهله؛ چون به نظرم آية مباهله یک ارتباط عمیق و ژرفا به اهل کساء ،دارد، و بدون شک و شبهه که آیه تطهیر در شأن اهل کساء نازل و وارد شده، هم چنین آیه مباهله از مهم ترین و عظیم ترین آیات قرآن کریم که مقام و عظمت اهل کساء را بیان کرده، و هم چنین من از راه آیة مباهله می توانم درست و کامل حدیث کساء را بفهمم، و می توانم درست و کامل آیه تطهیر را بفهمم، در حقیقت هدف و غرض من از اختیار آیة مباهله؛ چون من باور دارم به این که من از راه آیه تطهیر مبارکه و از راه حدیث کساء می توانم بفهمم که خداوند متعال و پیامبر خدا اهل بیت مطهرین را تعیین و مشخیص کرده اند و راه روش آیه مباهله در همین راه و روش آیه تطهیر، یعنی هدف و غرض آیه مباهله همین هدف و غرض آیه تطهير، و بدون فهم آيه تطهير من نمی توانم آیه تطهیر را خوب بفهمم و درک کنم به همین علّت من به همه حضّار و شنوندگان مناظره توصیه می کنم که اگر به خواهند بفهمند مطالب خودم در مورد آیه مباهله خوب درک کنند باید مطالب خودم در مورد آیه تطهیر در هشت جلسه گذشته را مراجعه کنند، برادران عزیز اگر هدف آیه تطهیر تعيين و تشخیص اهل بیت مطهرین در زمان پیامبر، من می بینم هم چنین هدف آیه مباهله تشخیص و تعیین اهل بیت مطهرین در زمان پیامبر.

بنابراین، صحبت من در مورد آیه مباهله در واقع ادامه منطقی و علمی و طبیعی در صحبت من در مورد (آیه تطهیر)؛ بلکه به نظر من آیه تطهیر مبارکه مهم ترین کلید و راه گشا و کُد برای فهم و درک آیات قرآن کریم و احادیث پاک پیامبر صلی الله علیه و آله که در مورد اهل بیت مطهرین آمده اند، به همین علّت از روز اوّل مناظره من با شیخ عثمان پیشنهاد کردم اگر در مورد اهل بیت مطهرین در قرآن با هم صحبت کنیم. من باید از آیه تطهیر شروع کنم، البّته، شیخ عثمان اصرار می کرد که او اوّل از آیه ولایت شروع می کند؛ ولی من قبول نکردم، و به شیخ عثمان گفتم: من فقط از آیه تطهیر شروع می کنم و تو از آیه ولایت شروع کن؛ چون من باور دارم تا آیه تطهیر خوب

ص: 511

درک نکنم نمی توانم آیه ولایت را درک کنم؛ چون آیه تطهیر کلید راه گشا و کد فهم آیه ولایت است؛ بلکه آیه تطهیر کلید و کد فهم و درک همه آیات قرآنی در مورد اهل بیت مطهرین است، و هم چنین به شیخ عثمان در همین جلسه و جلسه اوّل گفتم: اگر صحبت من و صحبت تو از مطالب خودمان در مورد احادیث پاک پیامبر صلی الله علیه و آله در بیان عظمت اهل بیت مطهرین شروع شود، من در ابتداء درباره ی حدیث ثقلین صحبت می کنم؛ ولی شیخ عثمان اصرار کرد که او در ابتداء درباره ی حدیث غدیر صحبت می کند، و من قبول نکردم و گفتم: تو درباره ی حدیث غدیر صحبت کن و من درباره ی حدیث ثقلین صحبت می کنم؛ چون من باور دارم که حدیث ثقلین کلید و كُد درک و فهم حدیث غدیر است؛ بلکه حدیث ثقلین کد و کلید فهم همه آیات قرآن و همه احادیث پیامبر در مورد اهل بیت مطهرین است.

به هر حال، برادران عزیز غرض و هدف من از انتخاب آیه مباهله بعد از انتخاب آیه تطهیر؛ چون هر دو آیه در مورد اهل کساء و اهل بیت مطهرین در زمان پیامبر آمده و نازل شده من در این آخرین جلسه در مورد آیه تطهیر تلاش می کنم در حد امکان -چون وقت خیلی کم و محدود- درباره ی خلاصه مطالبی که عرض کردم در هشت جلسه قبلی در مورد آیه تطهیر و حدیث کساء صحبت کنم.

پس، نتیجه می گیریم که جلسه نهم در واقع و در حقیقت، خلاصه و برگزیده از همه هشت جلسه قبلی خواهد شد، و خلاصه همه مسائل علمی و قرآنی و نبوی که در هشت جلسه قبلی به تشریح و تفصیل گفته بودم در همین جلسه نهم همه این مسائل به طور مختصر و گزیده خواهم گفت؛ ولی قبل از این که خلاصه هشت جلسه قبلی بگویم، من می خواهم به همه حضّار و شنوندگان جلسه نهم این مناظره بگویم: که مهم ترین اختلاف من با شیخ عثمان در مورد اهل بیت مطهرین در این، که من عقیده و باور دارم که مسئله تعیین و تشخیص اهل بیت مطهرین به دست خداوند متعال است و به دست پیامبر خدا است؛ ولی در مقابل شیخ عثمان می گفت، مسئله تعیین و تشخیص اهل بیت مطهرین به دست خداوند متعال است و به دست پیامبر نیست؛ بلکه در نظر صحبت شیخ عثمان در همین مناظره مسئله تعيين و تشخیص اهل بیت مطهرین یک مسئله مربوط به خود بشر است و هر انسان می تواند اهل بیت مطهرین

ص: 512

را تشخیص و تعیین کند بدون مراجعه به قرآن کریم و بدون مراجعه به سنّت پیامبر، یعنی مسئله تعیین اهل بیت مطهرین در نظر شیخ عثمان؛ مانند مسئله انتخاب رنگ لباس، که هیچ ربطی به خداوند متعال و به پیامبر ندارد، و هیچ ارتباط به آیات قرآن کریم و احادیث پاک پیامبر ندارد.

برادران عزیز، من در مورد این مسئله خیلی زحمت کشیدم و شب و روز چندین سال در مورد این مسئله مطالعه و تحقیق و بررسی کنم، و درباره ی برخی عرایض بنده مربوط به این مسئله این مناظره صحبت می کنم من وقتی که وهابی بودم؛ مانند شیخ عثمان، می گفتم: مسئله تعیین و تشخيص اهل بیت مطهرین یک مسئله مربوط به خود بشر است، و هر انسان می تواند اهل بیت مطهرین را تشخیص و تعیین کند، بدون مراجعه به قرآن کریم و بدون مراجعه به سنّت پیامبر؛ ولی بعد از چندین سال تحقیق و بررسی به این نتیجه رسیدم که مسئله تعیین و تشخیص اهل بیت مطهرین به دست خداوند متعال و به دست پیامبر است، و من باید برای تعیین و تشخیص اهل بیت مطهرین به قرآن کریم و به سنّت پیامبر مراجعه کنم.

برادران عزیز در واقع این مسئله از مهم ترین مسائلی است که باعث شده که من به مذهب شیعه دوازده امامی پناه ببرم، و مذهب وهّابیت را ترک کنم، و اگر من تلاش نکردم که در مورد این مسئله به شکل علمی و منطقی بحث و بررسی کنم، به هیچ وجه من شیعه دوازده امامی نمی شدم، و به هیچ وجه من از منطقه درعیه شیخ محمد عبدالوهاب در عربستان سعودی به شهر مذهب شیعیان دوازده امامی قم هجرت نمی کردم.

من در هشت جلسه گذشته با برادرم شیخ عثمان، همه ادله از آیات قرآن و از احادیث پیامبر به شكل مفصّل و مشروح و گسترده که اثبات می کند که مسئله تعیین و تشخیص اهل بیت مطهرین یک مسئله به دست خدا و یک مسئله آلهی یعنی مسئله تعیین و تشخیص اهل بیت مطهرین به قرآن و به احادیث پیامبر بر می گردد و همه ادله برای شیخ عثمان در هشت جلسه گذشته عرض کرده بودم، و من از برادرم شیخ عثمان خواهش می کنم که او بازنگری کند نسبت به اعتقاد و باور های و نظر اجداد و پدران و اساتید ما هنگامی که گفتند: که مسئله تعیین و تشخیص اهل بیت

ص: 513

مطهرین یک مسئله مربوط به خود بشر است، و هر انسان بدون مراجعه به قرآن کریم و سنّت پیامبر می تواند اهل بیت مطهرین را تشخیص و تعیین کند، یعنی مسئله تعیین اهل بیت مطهرین در نظر شیخ عثمان؛ مانند مسئله انتخاب رنگ لباس که هیچ ربطی به خداوند متعال و به پیامبر ندارد، و هیچ ارتباط به قرآن کریم و احادیث پاک پیامبر ندارد؛ چون من ادله از آیات قرآن و احادیث پیامبر در هشت جلسه ثابت کرده بودم که اجداد و پدران و اساتید من در فهم این مسئله مهم اشتباه کرده اند، و من در قرآن کریم می بینم که قرآن کریم از تقلید اجداد و پدران و اساتید بدون دلیل و برهان نهی و جلوگیری کرده، پس، من امیدوارم که شیخ عثمان به عرایضی که گفتم: در هشت جلسه در مورد این مسئله مهم توّجه کند، شاید نظرشان تغییر دهد.

شیخ عثمان، نباید دشمنی تو به مذهب شیعه دوازده امامی باعث شود که تو از عرایض بنده که گفتم: در مورد این مسئله مهم صرف نظر کنی.

از این جا هم سؤالات من در هشت جلسه گذشته که از شیخ عثمان، پرسیدم در مورد؛ چرا شیخ عثمان، نظر شیعه دوازده امامی در مسئله تعيين و تشخیص اهل بیت مطهرین با وجود این که امام بزرگ اهل تسنّن امام طحاوی هم معتقد بود که مسئله تعیین و تشخیص اهل بیت مطهرین یک مسئله به دست خدا و یک مسئله آلهی؛ یعنی مسئله تعیین و تشخیص اهل بیت مطهرین به قرآن و به احادیث پیامبر بر می گرده، پس، نتیجه می گیرم که برخی بزرگان اهل تسنّن هم نظر و هم عقیده مذهب شیعه دوازده امامی در این مسئله هستند، پس، این مسئله فقط مخصوص شیعه دوازده امامی نیست؛ بلکه یک مسئله که در کتب اهل تسنّن مطرح شده و مورد قبول برخی بزرگان اهل تسنّن قرار گرفته است.

شیخ عثمان، من در جلسه چهارم نظر امام طحاوی و عبارت او در مورد این مسئله ذکر کردم، و منبع و آدرس نظر او را کاملاً مشخّص کردم، الآن وقت من محدود و الا ممکن بود دوباره عبارت امام طحاوی در این مسئله روشن کنم الآن شروع می کنم به بیان خلاصه و گزیده هشت جلسه گذشته، چون من گفتم: که جلسه نهم خلاصه جلسات گذشته از جلسه یکم تا جلسه هشتم خواهد شد.

ص: 514

از این جا من در این جلسه نهم آدرس و منبع و مصدر مطالبی که عرض کرده ام تعیین و تشخیص نمی کنم، و هر کس آدرس این عرایض بنده می خواهد می تواند به نوار های صوتی جلسه های گذشته این مناظره مراجعه کند که تعداد آنان بیشتر از چهل نوار است، و همه کتاب های که از آنان استناد می کردم در هشت جلسه گذشته در عربستان سعودی به چاپ رسیده مراجعه کند.

الآن به صورت مختصر و گزیده در مورد نتایج مطالب هشت جلسه گذشته صحبت کنم، یعنی می خواهم فقط یک نتیجه و ثمره هشت جلسه قبلی را ذکر می کنم، بعداً به شیخ عثمان فرصت می دهم که درباره ی مطالب خودش را در این جلسه صحبت کند.

نتیجه اوّل هشت جلسه قبلی این بود که در هشت جلسه قبلی همه حضّار و شنوندگان هشت جلسه از جلسات این مناظره به یقین رسیده اند که مراد از کلمه و واژه ثقلین در صحیح امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه بنا به نظر تمامی شارحان کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری: ثقلین یعنی قرآن و سنّت پیامبر (نقل اوّل)؛ چون غیر ممکن است من سنّت پیامبر از قرآن جدا کنم، و اهل بیت (ثقل دوم) می باشد؛ چون من نمی توانم اهل بیت مطهرین از قرآن و از سنّت پیامبر را جدا کنم. حتی خود تو در جلسه چهارم این مناظره گفته بودی که منظور از ثقلین کتاب الله و اهل بیت می باشد، هنگامی که من از تو سؤال پرسیدم معنای ثقلین در کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری چیست؟ تو جواب دادی معنای واژه ثقلین در صحیح امام مسلم کتاب الله و اهل بیت پیامبر است. البتّه نتایج دیگری هم بود که ان شاء الله در بعد از این که شیخ عثمان مطالبش عرض کند من این نتایج عرض می کنم.

عبد الرحمن دمشقیه مجری وهابی:

بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شيخ عثمان الخميس:

دکتر عصام گفته: گفتی امام طحاوی هم معتقد بود که مسئله تعيين و تشخیص اهل بیت مطهرین یک مسئله به دست خدا و یک مسئله آلهی یعنی مسئله تعيين و تشخیص اهل بیت مطهرین به قرآن و به احادیث پیامبر بر می گردد است کجا گفته؟

ص: 515

دکتر عصام گفت: که اراده ای که خداوند در آیه تطهیر گفته مقصودش غیر اراده که در برخی آیات قرآن آمده، و دلیلی برای مطالبش در این مورد ذکر نکرد، هم چنین گفتی که حدیث ام سلمه در مورد اهل کساء در کتاب صحیح امام مسلم آمده؛ ولی آن را ثبات نکردی، تو گفتی که محمد علی بار وهابی است، و من به او گفتم: که وهابی بودن او را ثابت کن. گفت: این مطلب مهم نیست، از دکتر عصام، می خواهم که به این دروغ ها جواب بدهد.

عبد الرحمن دمشقیه مجری وهابی:

بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

پاسخ سؤال (8) عثمان الخمیس در دوازدهمین مناظره

دکتر عصام العماد :

آیا بنده گفتم: که حدیث ام سلمه در کتاب صحیح امام مسلم می باشد؟ بنده گفتم: حدیث کساء که از عایشه نقل شده در صحیح مسلم می باشد. این که حدیث ام سلمه در صحیح امام مسلم نمی باشد این را حتی افراد که الفبای حدیث پیامبر هم می دانند.

امّا در خصوص مسئله دیگری که به من انتساب دادی و گفتی: بنده می گویم: (کتاب الله و عترتی) در صحیح مسلم موجود می باشد! این را بنده نگفتم؛ بلکه بنده گفتم: که عبارت (کتاب الله و اهل بیتی) در صحیح امام مسلم می باشد، از تو می خواهم در نقل مطالب که عرض می کنم دقّت کنی.

پاسخ سؤال (1) عثمان الخميس در دوازدهمین مناظره

در خصوص فتوای شلتوت تو از بنده تقاضای منبع می کنی و حال آن که فتوای تاریخی او به قدری معروف و مشهور می باشد که علمای بسیاری از جمله امام محمد غزالی مصری از هری و محمد المدنی در کتاب های شان این فتوا را نقل کرده اند من از تو می خواهم که در خصوص این مسائل به این روشنی و مشهوری از من درخواست نکن که منبع را معرّفی کنم.

امّا درباره امام طحاوی، من نگفتم: که او حدیث کساء را تصحیح کرده؛ بلکه من گفتم: که او گفته که آیه تطهیر درباره اهل کساء نازل شده، و وقتی که امام طحاوی می گفت که آیه تطهیر

ص: 516

درباره اهل کساء نازل شده معنی حرف شان این است که او حدیث کساء را صحیح می داند، شیخ عثمان، تو زود به من تهمت می زنی و بدون هیچ مدرکی من را متهم به دروغ گویی می کنی، این کار تو برای من خیلی عجیب است، حتی من در کتاب تو به نام کشف الجانی محمد التیجانی، دیده ام که تو روایت: أنا مدينه العلم و علي بابها، (من شهر علمم و علی دروازه این شهر است)، را که تیجانی می گوید صحیح است را نمی پذیری و شیخ تیجانی را دروغ گویی تهمت زدی، این در حالی است که امام سیوطی و امام ابن حجر عسقلانی (خدا از همگی خشنود باد) این روایت را صحیح می دانند.

شیخ عثمان، تو اگر به یمن و عربستان سعودی سر بزنی و در مورد من سؤال بپرسی می ببینی که آیا کسی در یمن یا در عربستان سعودی گفته که من دروغ گو هستم از این گذشته، تو گفته ای که من را نمی شناسی، آن وقت چطور می شود که من را دروغ گو متهم می کنی.

به هر حال در هشت جلسه از جلسه های گذشته این ،مناظره من در مورد تشخیص و تعیین اهل بیت مطهرین مطالبی عرض کردم، و من ثابت کردم با دلیل از قرآن و سنّت پیامبر که پیامبر تعداد اهل بیت مطهر مشخیص و تعیین کرده، و برای اثبات این مطالب حرف های بزرگان اهل تسنّن که آنان تایید می کنند که پیامبر اهل بیت مطهرین در زمان خودش تعیین و مشخیص کرده، نقل کردم.

عبدالرحمن دمشقیه مجری وهابی:

بسیار خوب، آیا شیخ عثمان به مسجد برگشت یا خیر؟ الآن یکی از حفّاظ قرآن برای ما قرآن بخواند تا شیخ عثمان برگردد.

محمد علی مجری وهابی:

دکتر عصام، بفرما صحبت کن هنوز وقت تو تمام نشد.

سید طلال مجری شیعه:

برادر محمد علی، من منتظرم تا دکتر عصام برگردد، الآن دکتر عصام، به مسجد فعلاً برگشت، بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

ص: 517

دکتر عصام العماد:

مثل این که شیخ عثمان بعضی حرف های من را نشنیده، من در مورد نتیجه دوم از نتایج بررسی و تحقیق خودم در هشت جلسه گذشته مطلب کوتاه می گفتم، چون در همین جلسه هشتم درباره ی آخرین مطلب در مورد آیه تطهیر صحبت کرده ام، الآن خلاصه و گزیده هشت جلسه گذشته خواهم گفت: چون رسول الله صلى الله عليه و آله اهل بیت مطهرین هم وزن قرآن و هم وزن خودشان قرار داده، پس، باید که پیامبر صلی الله علیه و آله برای ما تعیین و مشخیص کند آنان که هم وزن قرآن وسنّت قرار داده، بنابر این خداوند متعال و پیامبر صلی الله علیه و آله از راه آیه تطهیر و از راه حدیث کساء، اهل بیت مطهرین تعیین و مشخیص کرده اند.

من در هشت جلسه قبلی در نوشته های بزرگان اهل تسنّن تدقیق و جستجو عالمانه و محققانه کرده ام و ثابت کردم که بزرگان اهل تسنن گفتند آیه تطهیر در مورد إمام على، فاطمه، حسن و حسین فرود آمده. و برای همه حضبار و شنوندگان هشت جلسه قبلی این مناظره را عرض کرده بودم و به شکل مفصّل بیان و شرح دادم، در همین جلسه نمی توانم همه مطالب در مورد نوشته های بزرگان اهل تسنّن در این جلسه را شرح و توضیح دهم؛ ولی من دوباره تکرار می کنم در این جلسه نهم نوشته های إمام ابن حجَر هیتمی مکّی در کتابش (الصواعق المحرقه)، می گوید: اکثریت مفسران قرآن - (منظورش اکثریت مفسران قرآن از اهل تسنّن- ) می گویند: که آیه تطهیر در مورد علی ،فاطمه، حسن و حسین نازل شده. (الصواعق المحرقه: 143)، و هم چنین در هشت جلسه گذشته برای همه حضّار و شنوندگان جلسات این مناظره ثابت کردم که آیه تطهیر و حدیث کساء تفسیر معنای اهل بیت در حدیث ثقلین است، و هم چنین در هشت جلسه گذشته برای همه حضّار و شنوندگان این مناظره ثابت کردم که علّت این که علی فاطمه حسن و حسین مطهرین هستند؛ چون آنان هم وزن و هم سو قرآن هستند، و اگر آنان هم وزن قرآن نبودند هیچ موقع مطهرین نمی شوند، و هم چنین در هشت جلسه گذشته برای همه حضّار شنوندگان این مناظره ثابت کردم که بزرگان اهل تسنن گفته اند که علّت این که پیامبر اهل بیت مطهرین به ثقلین توصیف کرد؛ چون همه چیز به جز قرآن و سنّت پیامبر و اهل بیت مطهرین سبک می باشند، یعنی صحابه پیامبر در برابر قرآن و سنّت پیامبر و اهل بیت مطهرین

ص: 518

سبک می باشند؛ چون پیامبر صلی الله علیه و آله هیچ موقع صحابه به ثقلین توصیف نکرده و هم چنین در هشت جلسه گذشته برای همه حضّار و شنوندگان جلسه این مناظره ثابت کردم با عرایض بنده با دلیل و برهان و با قرآن و سنّت راستین پیامبر صلی الله علیه و آله با استناد به نوشته های بزرگان اهل تسنّن که علّت این که پیامبر صلی الله علیه و آله قرآن و سنّت و اهل بیت مطهرین به ثقلین توصیف کرد؛ چون مراد از ثقلین در مفهوم قرآن یعنی جن و انس در قرآن کریم می خوانیم:

﴿ سَنَفْرُغُ لَكُمْ أَيُّهَا الثَّقَلَانِ﴾. (سوره الرحمن: 31)

ای گروه انس و جن [ثقلان] بزودي بحساب کار شما خواهیم پرداخت.

و همه مفسّران اهل تسنّن گفتند علّت این که خداوند گروه انس و جن به ثقلین توصیف کرد؛ چون علّت بقای زندگی در زمین وجود گروه انس و جن، و اگر این دو گروه از بین بروند زندگی در این زمین از بین خواهد رفت، و بعداً پیامبر، قرآن و اهل بیت مطهرین را به ثقلین توصیف کرد؛ چون اگر علّت بقای زندگی در زمین وجود گروه انس وجن؛ ولی علّت بقای زندگی دین اسلام وجود قرآن و اهل بیت مطهرین، به همین علت پیامبر فرموده: (علّت بقای و حفظ دین وجود دوازده نفر بعد از من)، لا يزال الدين محفوظاً باثنى عشر خلیفه، در این مورد در همه جلسات هشت گانه گذشته نوشته های بزرگان اهل تسنن با هم آدرس کامل ذکر کردم و هم عرایض بنده در مورد آنان گفتم، من خواهش می کنم که شیخ عثمان به نوار های صوتی این مناظره ها گذشته را مراجعه کند، و در عرایض بنده در هشت جلسه گذشته تامّل کند، من معتقدم که علّت این که شیخ عثمان همیشه و در همه جلسه ها هشت گانه گذشته این مناظره من را دروغ گو معرّفی می کرد؛ چون شیخ عثمان به عرایض بنده تامّل نمی کند، و خوب منظورم نمی فهمد، و این باعث می شود که او فکر می کند که من دروغ می گفتم؛ ولی من به شیخ سفارش می کنم که نباید در مورد من زود قضاوت کند، شیخ عثمان، قسم می خورم، و الله و الله و الله من دروغ نمی گویم اگر دوباره عرایض بنده از نوار های صوتی هشت جلسه گذشته گوش کنی، متوّجه می شوی که من دروغ گو نیستم.

ص: 519

شیخ عثمان، در هشت جلسه گذشته معتقد است که من در مورد آدرس منابع و مصادر نوشته های بزرگان اهل تسنّن و بزرگان وهّابیت دروغ می گفتم: و این در حالی است که همه نوشته های بزرگان اهل تسنّن و بزرگان وهّابیت در کل هشت جلسات قبلی به مدرک و منبع دقیق و شماره صفحه و کتاب و چاپ مشخص است. ای کاش شیخ عثمان، نوار های هشت جلسه قبلی دوباره گوش و مرور کند تا بفهمد من هیچ موقع در کل جلسه ها گذشته این مناظره دروغ نگفتم.

شیخ عثمان، سرشت یک مسلمان واقعی اجازه نمی دهد که برادار مسلمان خود را تکذیب کند و دروغ گو معرّفی کند؛ ولی متأسفانه برادر شیخ عثمان فقط من تنها دروغ گو نمی شناسی؛ بلکه متأسفانه همه راه یافتگان که از اهل تسنّن یا و هابی بوده اند و بعداً شیعه دوازده امامی شده اند، در نزد شیخ عثمان دروغ گو هستند؛ بلکه همه مراجع و بزرگان شیعه دوازده امامی در نظر شیخ عثمان دروغ گو هستند، به همین علّت تو نوار های صوتی شیخ عثمان، گفت: شیخ انطاکی دمشقی رضوان الله علیه؛ چون او از مذهب اهل تسنّن به مذهب شیعه دوازده امامی انتقال یافت و در این مورد کتاب (لماذا اخترت مذهب أهل البيت) (چرا مذهب اهل بیت را انتخاب کردم) نوشت، در حالی که شیخ أنطاكی دمشقی رضوان الله علیه وقتی که از مذهب اهل تسنّن به مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت هم هست، انتقال یافت عمرشان بیشتر از شصت سال بوده، شیخ عثمان، واقعاً از تو توقع نداشتم که شیخ انطاکی دمشقی رضوان الله علیه به عنوان دروغ گو معرّفی کنی، ای کاش کتاب شان را خوب درک کردی، شیخ عثمان، این طور که معلوم است، تو هر کی وهابی یا سنّی بوده و بعداً شیعه دوازده امامی بشود تو آنان را دروغ گو می خوانی؛ ولی این نظر و اجتهاد تو درست نیست.

و هم چنین شیخ عثمان در کتابش (کشف الجانی محمد تیجانی)، بیشتر از بیست بار گفت: شیخ تیجانی صاحب کتاب آن گاه که هدایت شدم، دروغ گو است؛ بلکه گفت: تیجانی سگ تونس است، و بر علیه شیخ تیجانی صحبت زشت کرد که نمی خواهم در این جلسه ذکر کنم. شیخ عثمان، تو نسبت به کسانی که وهابی بودند یا سنّی بودند و بعداً شیعه دوازده امامی شده اند خیلی بدبین هستی.

شیخ عثمان، ای کاش من را فقط دروغ گو بدانی؛ چون تو من را به شرک متهم کردی، و تو از جلسه اوّل تا جلسه هشتم این مناظره همیشه من را مشرک خطاب می گردی، در حالی که این

ص: 520

نظر تو به من نیز تهمتی بیش نیست، هیچ دلیل(سندی) برای دروغ گویی من و برای مشرک بودن من تقدیم نکردی، حال با این وجود من را دروغ گو و مشرک خطاب می گفتی؛ ولی شیخ عثمان، برای من مسئله این که تو به حقیقت برسی و این که تو بنده را به شرک و دروغ گویی متهم می کنی، حال بر فرض این که من دروغ گو و مشرک هستم. دروغ گویی و مشرک بودن از حقانیت عرایض بنده که گفتم: را کم نمی کند، چون من به قرآن و سنّت راستین پیامبر و دلیل و برهان عقلی و به حرف های بزرگان اهل تسنّن استناد کردم.

شیخ عثمان، متأسفانه همیشه روش تو در کتاب هایت و در سخنرانی هایت بر پایه تهمت دیگران به دروغ و شرک بنا کردی و من خیلی از تهمت تو به من به دروغ و شرک رنج می برم و خیلی نا راحت هستم؛ ولی من خیلی صبر می کنم، و از خداوند متعال درخوست می کنم که به من پاداش صابرین بده؛ ولی خواهش می کنم فضای مناظره فضای علمی و منطقی بماند؛ چون تهمت زدن من به شرک و دروغ گوی مناظره را از حالت علمی بودن به حالت غیر علمی و غیر منطقی بودن منتقل می کند، در حالی که بحث من و بحث تو باید بحث علمی و بحث عقیدتی باشد، نه این که بحث ما تبدیل شود به صحبت در امور شخصی است.

من در این جا به یک امر مهم اشاره می کنم تو در جلسه هفته گذشته، یعنی جلسه هشتم، هنگامی که به تو گفتم: چرا به وعده که به من دادی وفا نکردی؛ چرا خلف وعده کردی؟ تو در جواب به سؤالم گفتی: عصام تو مشرک هستی، و بنظر من (شيخ عثمان) خلف وعد با مشرک یا تهمت زدن به یک مشرک به دروغ جایز است، پس، من بعد از جواب تو متوجه شدم که من را متهم به دروغ گویی می کنی؛ چون تو (شیخ عثمان) فتوی دادی که دروغ بستن به مشرک روا و جایز است؛ ولی شیخ عثمان، آن را بدانی که متهم کردن شخصی حتی اگر مشرک و کافر هم باشد به دروغ گویی در اسلام جایز نیست، تو همیشه من را به دروغ گفتن متهم می کنی چون تو عقیده داری به این که تهمت زدن به دروغ گویی برای مشرک جایز است، و همیشه به من وعده دادی؛ ولی همیشه خلف وعده می کردی، این رفتار و نظر تو درست نیست چون مشرک هم حرمت دارد، و در قرآن و سنّت راستین پیامبر صلی الله علیه و آله حرام است بدون دلیل مشرک و کافر را دروغ گو معرّفی کنیم، یا این که وعده که به مشرک و کافر دادیم وفا نکنیم، مشرک یا کافر هم یک انسان محترم، و باید به مشرک و کافر

ص: 521

هم احترام بگذاریم، شیخ عثمان، بگو من مشرک و کافر هستم؛ چون عقیده داری همه شیعه دوازده امامی مشرکند و کافرند؛ ولی من به تو اجازه نمی دهم که من را به دروغ گویی معرّفی کنی.

عبد الرحمن دمشقیه مجری وهابی:

بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

دکتر عصام، تو گفتی که بنده نگفتم: که حدیث أم سلمه، در صحیح مسلم می باشد در حالی که نبودن این حدیث در صحیح یک امر بدیهی می باشد از تو خواهش می کنم این امور بدیهی را برای من تبیین کن و از حضّار و شنوندگان می خواهم که صوت تو را گوش دهند تا ببینند تو این مطلب گفته ای.

امّا در خصوص شلتوت که گفته ای فتوی او بسیار مشهور است این مطلب تو دروغ است هم چنین نظر تو در مورد انطاکی، به او کتابی منتسب گفتی، این کتاب مال انطاکی نبود است و او این کتاب را ننوشته پس، تو دروغ گو هستی.

و در مورد تیجانی هم بگویم که او مثل تو دروغ گو است، دکتر عصام: آیا خمینی و خوئی و مجلسی و مامقانی از غالیان علی اللهی خطابیه هستند یا نه؟ تو هم در خصوص امام طحاوی دروغ گفتی چون گفته ای که او حدیث کساء را تصحیح کرده است، هم چنین تو گفتی که اختلاف در معنای اراده در برخی آیات قرآن و این آیه (آیه تطهیر) یک امر اجماعی است دکتر عصام، تو دروغ گو هستی!

عبد الرحمن دمشقیه مجری وهابی:

بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

می خواهم قبل از این که به مطلب شیخ عثمان جواب بدهم در مورد یک نتیجه از نتایج بسیار مهم هشت جلسه قبلی بیان و شرح می نمایم؛ چون اگر به همه تهمت های شیخ عثمان پاسخ دهم، باید از موضوع بحث من در این مناظره صرف نظر کنم.

ص: 522

من می گویم: شیخ عثمان، خدا به تو پاداش خیر دهد، خداوند تو را ببخشد، از خدا می خواهم روز قیامت دیدار کنیم تا تو بفهمی که به من ظلم کردی؛ چون تو اصرار می کنی که من دروغ گویم. شیخ عثمان، پیامبر فرموده: (اگر انسان همیشه دروغ می گفت: نزد خدا دروغ گو شناخته می شود)، ما يزال الرجل يكذب حتي يكتب عند الله کذاباً، من اگر نزد تو دروغ گو شناخته شدم؛ ولی از خداوند متعال درخوست می کنم که من نزد ذات مقدسش دروغ گو شناخته نشوم، برای من مهم نیست که مردم بگویند من دروغ گویم اگر نزد خداوند متعال دروغ گو نباشم.

مسئله دروغ گفتن مسئله مخصوص شیعه نیست و مخصوص به اهل تسنّن نیست

شیخ عثمان، از روز که مذهب وهّابیت را ترک کردم و شیعه دوازده امامی شدم، خیلی تهمت ها به من زده اند، کمترین تهمتی که به من زده اند تهمت دروغ گویی است کمترین چیزی به بنده مستضعف و ناچیز در برابر خدوند متعال گفته اند که من دروغ گویم، شیخ عثمان فقط عصام را به دروغ گویی متهم نکرد؛ چون من نزد شیخ عثمان، من دروغ گو بوده ام حتی قبل از این که عرایض بنده در جلسات این مناظره روشن کنم؛ چون شیخ عثمان در کل کتاب ها و سخنرانی هایش می گوید: من طول زندگیم ندیدم یک شیعه دوازده امامی راست گو باشد؛ بلکه همه شیعه دوازده امامی ها نزد شیخ عثمان، دروغ گو هستند، پس، من قبل از شروع این مناظره با شیخ عثمان، نزد شیخ عثمان دروغ گو بودم؛ چون من شیعه دوازده امامی ام، و همه شیعه دوازده امامی ها نزد شیخ عثمان، دروغ گو هستند، در حالی که من قسم می خورم بزرگان شیعه دوازده امامی دروغ گو نیستند و من می گویم: خدا از علمای اهل تسنّن خشنود باد، خدا از امام یحیی سعید قطّان خشنود باد، خدا از امام یحیی بن معین خشنود باد، خدا از امام بخاری خشنود باد، همه بزرگان اهل تسنّن در قرون اوّلیه در کتاب حدیث شان از شیعه نقل می کنند و به راویان و ناقلان احادیث پاک پیامبر صلی الله علیه و آله از شیعیان استناد می کنند و می گویند: این راوی شیعی رافضی راست گو، و هیچ موقع دروغ نمی گفت؛ امّا شیخ عثمان می گوید: من شیعه دوازده امامی راست گو ندیدم و همه شیعیان دوازده امامی دروغ گو هستند! خدا از امام یحیی بن معین خشنود باد، صلوات و درود بر روح پاک امام یحیی بن معین، به خدا قسم می خورم امام یحیی بن معین خیلی معتدل و با انصاف بود، من در چهل مورد دیدم امام یحیی بن معین می گوید: این روای شیعه رافضی

ص: 523

بود؛ ولی راست گو و صدوق و مورد استناد من است! ولی در مقابل شیخ عثمان، حتّی یک شیعه صدوق و راست گو ندیده است.

شیخ عثمان، من می گویم: شیخ عثمان، مسئله دروغ گفتن مسئله مخصوص شیعه نیست و مخصوص به اهل تسنّن نیست، در میان شیعه کسانی که دروغ می گویند بسیار هستند و در مقابل در میان شیعه کسانی که راست می گویند بسیار هستند، و هم چنین در میان اهل تسنّن کسانی که دروغ می گویند بسیار هستند و در مقابل در میان اهل تسنّن کسانی که راست می گویند بسیار هستند، و هم چنین در میان وهّابیان کسانی که دروغ می گویند بسیار هستند در مقابل در میان وهّابیان کسانی که راست می گویند بسیار هستند، و هم چنین در میان نصاری کسانی که دروغ می گویند بسیار هستند و در مقابل در میان نصاری کسانی که راست می گویند بسیار هستند، پس، شیخ عثمان، تقوی آلهی را رعایت کن و از خدا بترس، و نگو همه شیعه دروغ گو هستند، بگو شیعه؛ مانند بقیه بشر در جهان برخی شیعه دروغ گو هستند؛ ولی برخی شیعه راست گو هستند، شیخ عثمان، من به تو اجازه می دهم که من را در طول هشت جلسه از جلسه های این مناظره و در همین جلسه نهم به عنوان دروغ گو معرّفی کنی؛ ولی خداوند متعال در روز قیامت میان ما قضاوت می کند؛ ولی در مقابل من به تو اجازه نمی دهم که تو به همه شیعه دوازده امامی تهمت دروغ گویی بزنی! شیخ عثمان، تقوی آلهی را رعایت کن و از خدا بترس تو در این مناظره بسیار به من ظلم کردی.

پیامبر می دانست که اهل بیت مطهرین از سوی گستره ناپاکی مورد حمله قرار می گیرند

اشاره

شیخ عثمان، من الآن دوباره به بیان گزیده و خلاصه ای از هشت جلسه قبلی، و مهم ترین مسئله که در هشت جلسه قبلی در مورد آن بحث و بررسی کردم می پردازم. مسئله چرا با وجود دختران پیامبر چهار تا بوده اند خداوند متعال خانم فاطمه از بین همه دختران پیامبر را انتخاب کرده؟ چرا با وجود خاندان بزرگ بنی هاشم خداوند متعال امام علی از بین همه بنی هاشم انتخاب کرده، و بعداً هم خانم فاطمه و هم امام علی (خدا از همگی خشنود باد) در لباس (کساء) داخل کرد، و لباس بر آنان پیچید؟ چرا خداوند متعال امام حسن و امام حسین را از بین همه بنی هاشم را انتخاب کرده؟ از الفبا تاریخ اسلام و از امور بدیهی و مشهور در تاریخ اسلام که پیامبر چند تا دختر غیر از

ص: 524

خانم فاطمه رضوان الله علیه و این چیزی که در هشت جلسه قبلی ثابت کردم، پیامبر دختر داشتن به نام زینب، رقیه و ام كلثوم (خدا از همگی خشنود باد) پس؛ چرا پیامبر در مورد زینب، رقیه و ام کلثوم (خدا از همگی خشنود باد)، چیزی نگفته مثل احادیث شان در مورد خانم فاطمه رضوان الله علیه در هشت جلسه گذشته با عرایض ام ثابت کردم که انتخاب خداوند خانم فاطمه از بین چهار دختر رسول خدا دلالت می کند به ضرورت فرق گذاشتن بین اهل بیت مطهرین و اهل بیت غیر مطهرین، خداوند متعال خانم فاطمه را از اهل بیت مطهرین قرار داده؛ ولی زینب، رقیه و ام کلثوم از اهل بیت غیر مطهرین قرار داده، و پیامبر از راه حدیث کساء اهل بیت مطهرین در زمان پیامبر تعیین و مشخیص کرد، و در هشت جلسه گذشته ثابت کردم که پیامبر اجازه نداد که افراد اهل بیت غیر مطهرین داخل و وارد لباس (کساء) شوند، به همین علّت در میان خاندان بزرگ پیامبر که شامل همه بنی هاشم می شود فقط اجازه داد چهار نفر از بنی هاشم ،علی، فاطمه حسن و حسین داخل و وارد لباس (کساء) شوند.

عزیزم شیخ عثمان، پیامبر نمی خواهد اهل بیت به طور مطلق برای ما معرّفی کند؛ بلکه پیامبر می خواهد اهل بیت مطهرین و معصوم برای ما معرّفی کند، رسول خدا می خواهد که ما بین کند اهل بيت مطهرین و اهل بیت غير مطهرين خلط نکنیم؛ چرا؟ چون پیامبر می خواهد تبیین که در اهل بیتش مطهرین و غیر مطهرین وجود دارد تا این که کسانی از اهل بیت غیر مطهرین مردم را فریب ندهند و بگویند ما از اهل بیت هستیم مطهرین و بعداً دین اسلام را تحریف کنند و مسلمانان را گمراه کنند بنام اهل بیت مطهرین و این همین چیزی که در طول تاریخ اسلام اتفاق افتاده، یک عدّه از غالیان علی اللهی خطابیه به نام اهل بیت مطهرین و معصوم آیات قرآن کریم و سنّت راستین پیامبر صلی الله علیه و آله و روایات امامان اهل بیت مطهرین (خدا از همگی خشنود باد) را به بازی گرفتند و هر مصیبتی که بر سر اسلام آمده نشأت گرفته از این که یک عدّه آمدند و گفتند ما از اهل بیت مطهرین و معصوم هستیم بعداً دین و قرآن و سنّت راستین پیامبر صلی الله علیه و آله و روایات اهل بیت مطهرین (خدا از همگی خشنود باد) به حسب میلشان را تفسیر و تاویل کردند، پیامبر صلی الله علیه و آله می دانست که اهل بیت مطهرین از سوی گستره نا پاکی مورد حمله قرار خواهند گرفت.

ص: 525

از این جا پیامبر صلی الله علیه و آله فرموده: (هلاک امت من به دست غلامانی و پسرانی از قریش است)، هلاک أمتى علي يد غلمة من قريش، (صحیح بخاری ج 13، صفحه 8)، هم چنان که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: (حفظ دین بواسطه خلفای دوازده بعد از من است)، لا یزال الدين محفوظاً باثنى عشر خليفه من بعدى.

از این جا پیامبر به اهمیت این موضوع پی برد؛ لذا گستره و دایره پاکی اهل بیت مطهرین را تعیین و مشخص کرد به همین صورت که پیامبر اهمیت داده که گستره و دایره نا پاکی از حاکمان ظالم را تعیین و مشخیص کند. شیخ عثمان، ببین مسأله اهمیت دادن پیامبر صلی الله علیه و آله که گستره و دایره پاکی اهل بیت مطهرین را تعیین و تشخیص کند از راه تأمل در رفتار پیامبر صلی الله علیه و آله به دختران شان. پیامبر بهترین کلمات و بهترین و کامل ترین صفات و سمات در توصیف خانم فاطمه فرموده؛ ولی من می بینیم در مورد دختران دیگر رسول خدا خانم رقیه و خانم أم كلثوم زينب شیخ عثمان، فرق میان خانم فاطمه و بقیه دختران رسول خدا برای من ذکر کنی؟! چرا بقیه دختران رسول خدا به مقام خانم فاطمه نمی رسند؟! چرا بقیه دختران رسول خدا به مقام اهل کساء نمی رسند؟! این همین سؤال که من در طول هشت جلسه قبلی مطرح کردم؛ ولی متأسفانه شیخ عثمان به این سؤال من، هیچ موقع جواب نداده است.

شیخ عثمان، پیامبر اهل بیت پاک و مطهرین خود داخل کساء (پارچه) قرار داد؛ چرا پیامبر به چهار نفر اهل کساء اهمیت داده؛ ولی به بقیه دختران شان به همین صورت اهمیت نداده؟ چرا از پاسخ به این سؤال من همیشه طفره می روی؟

من از تو سؤالی می پرسم تو به آن جواب بده: چرا پیامبر اهل بیت مطهرین را زیر کساء (پارچه) قرار داد؟ با این کار پیامبر صلی الله علی و آله می خواست چه چیزی را بیان کنند (ثابت کند)؟

شیخ عثمان؛ چرا پیامبر علی و فاطمه و حسن و حسین را داخل کساء (پارچه) کرد آیا گفتن کافی نبود: این گونه پیامبر صلی الله علیه و آله بگوید علی و فاطمه و حسن و حسین اهل بیت من هستند؛ چرا آنان را داخل کساء کرد، و کساء را بر آنان برگرداند؟ پیامبر از این کار چه چیزی می خواستند و دنبال چه مطلبی بودند؟ شیخ عثمان، اگر تو بیایی چهار نفر از فرزندانت و در برابر آنان بیست

ص: 526

فرزند بود ند - که از اهل بیت تو بودند - با آنان بازی می کنند؛ ولی تو آمدی و چهار تا از بیست نفر را داخل کساء کردی سپس، گفتی. این چهار نفر اهل بیت من هستند، من از این عمل تو خواهم فهمید که تو می خواهی به من بفهمانی که این چهار نفر دارای خصوصیتی است که در دیگران نیست و دیگران در حد آنان نیست؛ چرا که عمل تو دال بر آن می باشد. بنابراین، این امر علی و فاطمه و حسن و حسین را داخل کردند صلی الله علیه و آله در کساء؟ چرا پیامبر صلی الله علیه و آله کساء را بر علی و فاطمه و حسن و حسین وارونه کرد؟ شیخ عثمان، آیا می خواهی پیامبر صلی الله علیه و آله این چهار نفر را اعدام کند و بر در های کعبه آویزان کند تا به دیگران بفهماند این که آنان اهل بیت مطهرینش هستند؟ می خواهی آنان را بر در های کعبه آویزان کند؟! شیخ عثمان، من به تو گویم: چرا پیامبر صلی الله علیه و آله علی و فاطمه و حسن و حسین در کساء (پارچه) داخل کرد؟ فقط این سؤال جواب بده.

شیخ عثمان، اگر یک انسان عاقل در همین کشور تو در کویت، چهار فرزندان خودش در داخل یک پارچه قرار دهد، و بعداً آنان را ببرد به خیابان های و با بلندگو صدا کند این جهار نفر فامیل من هستند: اللهم هؤلاء هم أهل بیتی، همه مردم کویت خواهند گفت: اگر این مرد هدف حکمت از این گفتارش و رفتارش نداشته باشد حتماً این مرد دیوانه و عقل ندارد، پس، شیخ عثمان، اگر تو هدف و غرض پیامبر از گفتارش و رفتارش به اهل کساء (پارچه) نگویی معنای آن اینست که تو به پیامبر تهمت بی عقلی و دیوانگی می زنی! پس، شیخ عثمان، بگو پیامبر از حدیث کساء چه می خواهد؟

شیخ عثمان، رسول خدا می خواهد به من و تو یک پیام بدهد به این که کسانی که در داخل کساء قرار داده، آنان هم وزن و هم سو قرآنند و هم چنین رسول خدا می خواهد به من و تو یک پیام بدهد به این که کسانی را که در داخل کساء قرار داده، آنان مطهرین و پاک هستند.

شیخ عثمان، تو می خواهی بگویی: هیچ فرقی میان اهل بیت پیامبر داخل کساء و اهل بیت پیامبر بیرون کساء نیست، اگر هیچ فرقی میان اهل بیت پیامبر داخل کساء و اهل بیت پیامبر بیرون کساء نیست، پس، هدف پیامبر از ذکر حدیث کساء چه بوده است؟

ص: 527

شیخ عثمان؛ چرا پیامبر عباس را در این کساء قرار ندادند در حالی که پیامبر امام علی را در این کساء قرار دادند؟ نمی دانم؛ چرا تو به این سؤال جواب نمی دهی؟!

پیامبر می دانست که اهل بیت مطهرین از سوی گستره نا پاکی مورد حمله قرار می گیرند.

از این جا پیامبر صلی الله علیه و آله فرموده: (هلاک امت من به دست غلامانی و پسرانی از قریش است)، هلاک أمتى على يد غلمة من قريش (صحیح بخاری ج 13 صفحه)، هم چنان که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: حفظ دین بواسطه خلفای دوازده بعد از من است لایزال الدین محفوظاً باثنى عشر خليفه من بعدى.

و از این جا پیامبر اهمیت داده که گستره و دایره پاکی اهل بیت مطهرین را تعیین و مشخیص به همین صورت که پیامبر اهمیت داده که گستره و دایره نا پاکی از حاکمان ظالم را تعیین و مشخیص کند؛ چون قرآن کریم برای ما ترسیم کرد داستان حمله گستره و دایره نا پاکی به گستره و دایره پاکی و مطهرین و داستان جنگ میان حق و باطل.

چرا پیامبر فرمود: فاطمه پاره تن من است هر که او را خشمگین کند من را خشمگین کرده؟

شیخ عثمان؛ چرا پیامبر در حدیثی که همه مسلمانان قبولش دارند در مورد خانم فاطمه فرموده: (فاطمه پاره تن من است هر که او را خشمگین کند من را خشمگین کرده)، فاطمه بضعه منی يغضبها ما يغضبني، (سلسله الاحاديث الصحيحه، تأليف امام وهابیت در قرن بیستم شیخ امام آلبانی: 4189)؛ ولی در مقابل پیامبر در مورد دختران دیگرش؛ مانند رقیه و زینب و أم كلثوم هیچ چیزی نفرموده؟ چرا پیامبر در حدیثی که همه مسلمانان قبولش دارند در مورد امام علی فرموده: انت منی بمنزله هارون من موسي؛ ولی در مقابل پیامبر در مورد عموی شان عباس هیچ چیزی نفرموده، با این که عباس از اهل بیت پیامبر است؟ اگر مسئله اهمیت دادن پیامبر به امام علی برای این است که امام علی از فامیل پیامبر و فرزند عموی پیامبر عباس به پیامبر از لحاظ فامیلی نزدیک تر از امام علی است، شیخ عثمان، من می گویم: رقیه و زینب و ام کلثوم دختران پیامبر و از اهل بیت پیامبر هستند، هم چنین عباس عموی پیامبر و از اهل بیت است؛ ولی رقیه و زینب و ام کلثوم وعباس از اهل بیت غیر مطهرین ،هستند یعنی از اهل بیت صالحین و نیکوکاران نه از اهل بیت مطهرین و معصوم نه که از اهل کساء نه هم وزن قرآنند.

ص: 528

شیخ عثمان، من می خواهم بگویم پیامبر صلی الله علیه و آله می خواستند بگویند: مقام فاطمه غیر از مقام بقیه دختران من مقام فاطمه غیر از مقام رقیه و زینب و ام کلثوم نمی دانم؛ چرا شیخ عثمان به مطلب مهم اهمیت نمی دانی من نمی گویم که رقیه و زینب و ام کلثوم دختران پیامبر نیستند و نمی گویم که رقیه و زینب و ام کلثوم از اهل بیت نیستند؛ بلکه من می گویم: رقیه و زینب و ام کلثوم از هل بیت مطهرین و پاک ،نیستند و از گستره و دایره مطهرین نیستند؛ بلکه رقیه و زینب و أم كلثوم از دایره و گستره اهل بیت صالحین و نیکوکاران من نمی گویم حسن فرزند امام حسن مجتبی که معروف به حسن مثنی از اهل بیت به طور مطلق نبوده؛ بلکه من می گویم: حسن فرزند امام حسن مجتبی که معروف به حسن مثنی از اهل بیت مطهرین و پاک بوده و حسن فرزند امام حسن مجتبی که معروف به حسن مثنی از دایره و گستره پاک و مطهرین نبوده؛ بلکه او از دایره گستره اهل بیت صالحین و نیکوکاران بوده، یعنی شیخ عثمان باید میان سادات بنی هاشم و اهل کساء فرق بگذاری، نمی دانم؛ چرا شیخ عثمان، مقصود من را نمی فهمد؟!

من می گویم: که پیامبر هدفشان از این حدیث و تمام احادیثی که در جلسات قبلی این مناظره گفتم: این بوده که افراد اهل بیت مطهرین و معصومین را معین .کند ایشان بعلاوه بر خانم فاطمه دختران دیگرانی داشتن (رقیه زینب و ام کلثوم) که این به اجماع تاریخ به اثبات رسیده؛ ولی پیامبر آنان را در این دایره مطهرین و معصومین داخل نکردند.

پیامبر می خواستند که این دایره طاهرین را در مقابل دایره حاکمان ظالم دولت بنی امیه قرار دهد تا رابطه تقابل حق و باطل را تصویر کنند؛ چون دو سوم قرآن کریم بر می گردد به موضوع تصویر تقابل میان دایره و گستره پاکی و دایر و گستره نا پاکی یا به تعبیر دیگر دو سوم سوم قرآن بر می گرده به موضوع تصویر تقابل میان تقابل حق و باطل است.

پاسخ سؤال (3) عثمان الخميس در دوازدهمین مناظره

اتفاق علمای اهل تسنن و تشیع اثنا عشری بر تکفیر مذهب غلات على اللهی خطابيه

شیخ عثمان، تو مکررا از من پرسیدی که نظرم را من در مورد امام خمینی و امام مجلسی و امام صدوق و امام مامقانی (خدا از همگی خشنود باد) بگویم، شیخ عثمان، موضوع بحث من و موضوع

ص: 529

بحث تو درباره اهل کساء و امام خمینی و امام مجلسی و امام شیخ صدوق و امام مامقانی(خدا از همگی خشنود باد) از اهل کساء نیستند.

شیخ عثمان، من نمی خواهم از موضوع این مناظره خارج شوم والا جواب سؤالت را می دهم؛ اما این که گفته ای من آنان (خدا از همگی خشنود باد) را از غالیان علی اللهی خطابیه می دانم حرف عجیبی است که این موضوع حتی به ذهنم خطور هم نکرده بود تو به بنده منتسب کردی که بنده مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت است را تکفیر می کنم شیخ عثمان من خودم شیعه دوازده امامی هستم چطور ممکن است که من خودم، خودم را تکفیر کنم.

می توانی به عرایض بنده در جلسات این مناظره یا در کتاب هایم و سخنرانی هایم مراجعه کنی و اگر به چنین چیزی رسیدی من را هم مطلع کن.

شیخ عثمان، تو بین مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت است و مذهب غالیان علی اللهى خطاییه خلط می کنی و آن چه برای مذهب غالیان علی اللهی خطابیه را به مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت است منتسب می کنی این روشی است عجیب و به دور از انصاف که تو همواره از آن استفاده می کنی. و تو در کتابت کشف الجاني محمد التيجاني، گفتی که شیعه دوازده امامی به کعبه و به قبله مسلمانان در مکه و به حرم مقدس مکه حمله و غارت کرده اند و خانه خدا را خراب کرده اند و سنگ مقدس سیاه از حرم مکی در شهر مکه به طرف بحرین برده اند، در حالی که این عملکرد فرقه قرامطه بوده نه عمل کرد شیعه دوازده امامی، در ضمن و همه بزرگان شیعه دوازده امامی فرقه قرامطه فرقه کافر می دانند، و امام کلینی رضوان الله علیه کتابی دارد به عنوان (الرد علی القرامطه)؛ ولی متأسفانه شیخ عثمان میان فرقه قرامطه و مذهب شیعیان دوازده امامی فرق می گذارد.

امّا در رابطه با فتوای مشهور امام شلتوت رضوان الله علیه او به طور روشن گفته: که مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت است پنجمین مذهب اسلام می باشد؛ ولی شلتوت در مقابل مذهب على آلهی خطابیه را تکفیر کرده.

ص: 530

امام محمد غزالی مصری رضوان الله علیه که مصری معاصر است در کتابش ليس من الإسلام گفته که اهل تسنّن باید بین مذهب شیعه دوازده امامی و غالیان علی اللهی خطابیه فرق بگذارند.

علامه انور الجندی مصری رضوان الله علیه در کتابش در مورد التاریخ الاسلامی گفته: که مذهب وهّابيت بين مذهب غالیان علی اللهی خطاییه و شیعه دوازده امامی فرق نمی گذارند.

علامه محمد البهی رضوان الله علیه که عالمی مصری است گفته از هنگامی که وهّابیت به وجود آمده، اختلاف میان اهل تسنّن و شیعه دوازده امامی به اوج خودش رسید.

امام محمد غزالی مصری رضوان الله علیه در تمامی کتاب هایش از مذهب شیعه دوازده امامی دفاع کرده و ده ها نقل دیگر که من آنان را در مناظره قبل ذکر گفتم: و صفحه و کتاب های آنان ذکر کردم که و تو می توانی به جلسه ها گذشته این مناظره از جلسه اوّل تا جلسه هشتم رجوع کنی.

شیخ عثمان، روش تو در مناظره با من بر خلاف روش اهل تسنّن در مناظره با شیعیان دوازده امامی است، در طول تاریخ اسلام اهل تسنن میان مذهب شیعه دوازده امامی و میان مذهب غلات على اللهی خطاییه فرق می گذارند، و همیشه علمای اهل تسنّن می گویند: مذهب خطابیه از مذاهب اسلامی ،نیست و هر کسی تابع مذهب خطابیه کافر و مشرک می دانند؛ ولی در مقابل در طول تاریخ می گویند: مذهب شیعه دوازده امامی از مذاهب اسلامی است و هر کسی تابع مذهب شیعه دوازده امامی از مسلمین می دانند. شیخ عثمان، اهل تسنّن گفتند ما مذهب خطاییه را تکفیر کردیم؛ چون خطابيه صفات و سمات مخصوص خداوند را برای اهل بیت پیامبر می گویند یعنی خطابیه صفت الوهیت و صفت ربوبیت برای امام علی می گویند، و به علّت همه علمای شیعه دوازده امامی فتوی داده اند که مذهب خطاییه از مذاهب اسلامی نیست و صد ها کتاب در تکفیر خطابیه توسط علمای شیعه دوازده امامی نوشته اند.

شیخ عثمان، بزرگان اهل تسنّن در طول تاریخ صد ها کتاب نوشته اند و در همه این کتاب ها بیان و شرح داده اند که مذهب شیعه دوازده امامی از مذاهب اسلامی محسوب می شود؛ ولی تو این کتاب ها را قبول نداری و فقط نظر احسان آلهی ظهیر (وهابی معاصر) در مورد مذهب شیعه دوازده امامی قبول داری، شیخ عثمان، من در ساعت شروع اوّلین جلسه از جلسات این مناظره به

ص: 531

تو گفتم و تو می توانی به نوار های جلسه یکم از این مناظره مراجعه کنی، به تو گفتم: چرا تو نظر عالم اهل سنّت امام حسن بناء رهبر اخوان مسلمین مصر و نظر امام محمد غزالی مصری در مورد شیعه دوازده امامی را ترک کردی و به نظر شیخ محمد مال الله بحرانی (وهابی) پناه بردی؟، شیخ عثمان؛ چرا تو نظر عالم قدیم اهل سنّت که در قرن ششم زندگی کرده یعنی امام ابن اثیر رضوان الله علیه در مورد شیعه دوازده امامی را ترک کردی و به نظر شیخ معاصر در قرن بیستم ناصر قفاری وهابی پناه بردی؟ شیخ عثمان تو می دانی که عالم قدیم اهل سنّت که در قرن ششم زندگی کرده یعنی امام ابن اثیر رضوان الله علیه در مورد شیعه دوازده چه گفته در کتابش (جامع الاصول) در شرح حدیث پاک پیامبر که صحابی مشهور ابوهریره از پیامبر نقل کرده، هنگامی که پیامبر فرموده: (خداوند در هر صد سال یک نفر بر می گزیند بر این که دین خود دوباره زنده و احیاء کند)، يبعث الله فى كل مئة عام من يجدد الإسلام امام ابن اثیر رضوان الله علیه در شرح این حدیث می گوید علمای هر مذهب از مذاهب اسلامی می گویند احیاگران اسلام در هر صد سال از علمای مذهب خودشان علمای مذهب امام شافعی می گویند احیاگران دین اسلام در هر صد سال شافعی مذهب هستند در مقابل علمای مذهب امام احمد بن حنبل می گویند احیاگران دین اسلام در هر صد سال حنبلی مذهب هستند بعداً امام ابن اثیر می گوید به نظر من احیاگران دین اسلام در هر صد سال از همه مذاهب اسلامی بعداً امام ابن اثیر نام احیاگران اسلام در هر صد سال نام می برد تا به مذهب شیعه دوازده امامی می رسد و می گوید احیاگر دین اسلام در مذهب شیعه دوازده امامی شیخ محمد یعقوب کلینی صاحب کتاب کافی پس شیخ عثمان تو امام محمد یعقوب کلینی به عنوان مشرک و از غلات علی اللهی خطابیه می دانی؛ ولی در مقابل امام ابن اثیر رضوان الله علیه در شرح و توضیح حدیث پیامبر خداوند در هر صد سال یک نفر بر می گزید بر این که دین خود دوباره زنده و احیاء کند)، یبعث الله فى كل مئة عام من يجدد الإسلام امام محمد یعقوب کلینی صاحب کتاب کافی احیاگر و مجدد اسلام در قرن چهارم هجری می داند.

شیخ عثمان، روش تو در حرف هایت و رفتارت با شیعه دوازده امامی برای من عجیب و مخالف روش قدمای و معاصرین اهل تسنّن است، شیخ عثمان، باید نظر تو را در مورد مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت هم هست تغییر دهی.

ص: 532

عبد الرحمن دمشقیه مجری وهابی:

بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

دکتر عصام، تو در یکی از نوار های هشت جلسه قبلی به من گفتی که همسرت تا چند وقت پیش، مذهب شیعه دوازده امامی را تکفیر می کند، من نمی دانم که او چگونه با تو زندگی می کند در حالی که خداوند در قرآن فرموده:

وَ لَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ ... لَا هُنَّ حِلٌّ لَّهُمْ وَ لَا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ (سوره الممتحنه: 10)

و زنان کافر را در همسری خود نگاه ندارید ... نه آنان برای کفار حلالند و نه کفار برای آنان حلال چگونه با تو زندگی می کرد در صورتی که تو را کافر می داند؟

دکتر عصام گفتی که من گفتم: که همه شیعه دوازده امامی که آنان می شناسم دروغ گو هستند بله همه آنان دروغ گو هستند.

هم چنان دکتر عصام، تو گفتی که برای چه پیامبر آن لباس را بر اهل کساء پیچاند؟ من گفتم: این بر فضیلت آنان دلالت دارد؟

دکتر عصام، حالا تو جواب به سؤالم بده. نوبت توست که به سؤآل هایم جواب بدهی من گفتم حديث كساء فضل اهل کساء را می رساند برای همین حدیث کساء در کتب اهل تسنّن در فضایل اهل بیت خدا از همگی خشنود باد وارد شده.

دکتر عصام آیا خمینی و خوئی و مامقانی از غلات علی اللهی ها خطابیه؟ آیا خمینی از غلات على اللهى ها خطابیه؟ آیا خوئی نزد تو از غلات علی اللهی ها خطابیه؟ آیا مجلسی نزد تو از غلات على اللهى ها خطابيه؟ آیا شیخ مفید نزد تو از غلات علی اللهی ها خطابیه؟ آیا صدوق و مامقانی نزد تو از غلات على اللهى ها خطابيه؟ من به تو گفتم: که این استخوانی است که تو نمی توانی قورتش بدهی آیا آنان غلات على اللهى ها خطابیه هستند؟ دکتر عصام گفت: که

ص: 533

من در کتابم (کشف الجانى محمد التيجانی)، چیز هایی به که به شیعه دوازده امامی نسبت می دهم که مربوط به غلات على اللهى ها خطابیه است، و دکتر عصام، اصرار می کند که من در کتابم (کشف الجاني محمد التيجانی)، میان غالیان علی اللهی خطابیه و شیعه دوازده امامی خلط کردم، یعنی من نظر غاليان على اللهى خطابیه را به شیعیان دوازده امامی نسبت می دهم این تهمت است دکتر عصام، نسبت به من الحمد لله من این تهمت دکتر عصام را فراموش نکردم. این کتابم مقابل من است و الآن از کتابم برای تو می خوانم تا هیچ کس فکر نکند که تو در این مورد راست گفتی. دیگر مسئله تمام می شود تو دروغ گو هستی در هیچ چیزی راست نگفتی. دکتر عصام، چقدر طناب دروغ گویی پوسیده است.

دکتر عصام، دوست تو تیجانی در کتابش صفحه (23) می گه: اهل تسنّن در تونس از حماسه و حاضر جوابی و اطلاعات زیاد من تعجب کرده اند. و در ادامه تیجانی در کتابش می گوید که او کتاب های احمد امین را مطالعه کرده و در ادامه تیجانی در کتابش تاریخ اهل تسنن را تاریخ تاریکی قرار داد و من به تیجانی می گویم اگر تیجانی کتاب های علماء صالح اهل تسنن است که در این کتاب های تاریخ گذشتگان صالح اهل تسنن را برای ما نوشته می فهمد که تاریخ گذشتگان صالح اهل تسنن بی نظیر است و من به تیجانی می گویم: اگر می خواهد تاریخ تاریکی را برای گذشتگان اهل تسنن در کتابش ترسیم کند به او می گویم که تاریخ تاریکی می خواهی ببینی تو به تاریخ شیعه دوازده امامی مراجعه کن شیعه دوازده امامی حتی یک روز هم اسلام را یاری نکرده و هیچ دری را به روی اسلام نگشوده، و از اسلام در برابر دشمنانش نیز دفاع نکرده اند؛ بلکه بالعکس شیعه دوازده امامی جهاد می کردند؛ اما جهاد شیعه دوازده امامی همیشه ضد اهل تسنن بوده چه در زمان قدیم و چه در زمان جدید شیعه از همان قدیم جهاد بر علیه دشمنان اسلام را لازم نمی دانستند و هم چنین غنیمت گرفتن از دشمنان اسلام شیعه دوازده امامی را حرام می دانستند.

دکتر عصام، همه دروغ هایت را که می گویی رسوا می کنم، دکتر عصام، نمی توانی با این دروغ هایت من را فریب بدهی؛ چون من کاملاً از همه دروغ هایت اطلاع دارم.

ص: 534

حدیث دوازده امام با الفاظ بسیاری در صحاح و کتب امامان اهل تسنن روایت شده است

حالا آن چه را که من در جلسه هفته گذشته وعده دادم درباره اش مطلب می گویم؛ چون من در ابتدای جلسه به دکتر عصام :گفتم که اگر تو درباره آیه تطهیر وحدیث کساء مطلب نگویی من در مورد حدیث خلفای بعد از من دوازده نفر مطلب علمی می گویم من برای تأکید بیشتر آن چه را که قبلاً درباره حدیثی که دکتر عصام در این مناظره بر پایه آن استدلال می کند گفته ام را دوباره بازگو می کنم حدیثی از پیامبر در کتاب صحیح امام بخاری و کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری خدا از همگی خشنود (باد و کتاب های دیگر امامان اهل تسنن با الفاظ بسیاری وارد شده که آن چنین است پیامبر فرموده دوازده) امیر وجود دارد که همه آنان از قریش می باشند يكون اثنا عشر أميراً كلهم من قریش این روایت در کتاب صحیح امام بخاری و کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری خدا از همگی خشنود (باد وارد شده و هم چنین روایت شده که پیامبر فرموده: اسلام) با دوازده خلیفه که همه آنان از قریشند همیشه با عزت باقی می ماند)، لا يزال الإسلام عزيزاً إلى اثنى عشر خليفة كلهم من قریش و هم چنین روایت شده که پیامبر فرموده، و هذا الدين عزيزاً منيعاً إلى اثنى عشر خليفة، این دین با دوازده خلیفه عزتمند و شکست نا پذیر (است این روایت در صحیح امام مسلم آمده این روایت هم در صحیح امام مسلم است و روایت دیگری نیز در سنن ابی داوود وجود دارد که پیامبر چنین فرموده:

لا يزال هذا الدين قائماً حتى يكون عليكم اثنا عشر كلهم تجتمع عليهم دین همیشه با دوازده خلیفه استوار است که همه امت آنان را قبول دارند.

الأمة.

این ادله ای است که دکتر ،عصام در این مناظره بر ائمه دوازده گانه خود استدلال می.کند تو می گویی منظور از این دوازده امام همین ائمه دوازده گانه .است همه دلایلی که در این باره گفتی باطل است؛ چرا که این حدیث می فرماید دین در زمان خلافت شان عزیز است یعنی زمان خلافت آن دوازده ،نفر سپس دین عزتش از بین می رود من از دکتر عصام این سؤال را می پرسم از زمان رسول خدا تا به حال هر گاه که ائمه دوازده گانه که تو به امامت آنان ایمان داری موجود بودند عزت اسلام در چه زمانی بوده؟ منتظر محمد بن الحسن عسکری مهدی که تو می گویی الآن

ص: 535

موجود است آیا الآن در عزتیم؟ آیا تو یا غیر تو می توانی از سیصد نفری که در هند کشته شده اند، دفاع کنی؟ آیا تو یا هر کس دیگری غیر از تو می توانی از همه مسلمانان در هر جای این عالم دفاع کند؟ آیا امروزه مسلمانان در عزتند؟ این عزت کجاست؟ ما در ذلالت و ضعف به سر می بریم این عزت پیدا نمی شود دکتر عصام، تو همیشه در طول این هشت جلسه های گذشته می گویی: شیعه دوازده امامی و اهل تسنّن و وهّابیان باید با یک دیگر متحد شوند، و همیشه در طول این هشت جلسه های گذشته می گویی، دشمنان اسلام تلاش می کنند که شیعه دوازده امامی و اهل تسنّن و وهّابیان را نابود کنند و برای نابودی همه آنان تمرکز کرده اند پس، دکتر عصام، به استناد به مطالب تو همه شیعه دوازده امامی و اهل تسنّن و وهّابیان در ذلالت و ضعف به سر می برند و هیچ کدام از آنان در عزت نیست، و اسلام هرگز عزتمند و شکست نا پذیر نمی شود، مگر این که یکی از آن امامان دوازده گانه حکم فرمایی کند، این در حالی است که تو هیچ گاه امامت ائمه دوازده گانه را منقطع نمی دانی و نیز اعتقاد داری که اگر زمانی امامت قطع شود زمین با هر چه در آن است فرو می رود. پس، این عزت مسلمانان کجاست؟ من آن عزت را نمی بینم.

تو می گویی که دین هیچ گاه در زمان خلفای گذشته عزیز نبوده. در زمان ابی بکر عزتمند نبوده، در زمان خلافت عمر عزیز نبوده، در زمان خلاف عثمان نیز چنین را می گویی؛ بلکه تو در زمان خلافت علی نیز دین را عزیز نمی دانی پس، دکتر عصام، عزت کجاست؟ با چنین چیزی که در مورد خلفای گذشته تو گفته،ای باید گفت: دین هرگز عزتمند نمیشه.

در این حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله: خلفای بعد از من دوازده نفر حصری برای تعداد ائمه دلالت ندارد؛ بلکه در آن خبری است که می گوید پیامبر اکرم فرموده این در زمان این ائمه دوازده گانه عزتمند است، چه دلیل داری بر این که تعداد ائمه تنها باید دوازده نفر باشد؟ از این حدیث چنین چیزی بر نمی آید به علاوه پیامبر اکرم فرموده که ائمه دوازده تو از قریشند. پس، بنابراین خیلی بعید است که پیامبر علی و اولادش را قصد کرده باشد. اگر پیغمبر می گفت: که این دوازده نفر از ،قریش مردم را هلاک می کنند، آیا باز هم می گفتی که علی و اولاد او از قریشیان هستند؟ قسم به خدایی که جز او خدایی ،نیست قسم که اگر پیامبر می فرمود همه دوازده نفر از فرزندان اسماعیل هستند تو نیز می گفتی آن دوازده نفر همین دوازده نفرند که تو به آنان ایمان داری.

ص: 536

اگر پیامبر می فرمود که آن دوازده نفر از فرزندان آدم هستند تو نیز می گفتی باز همین دوازده که تو به آنان اعتقاد داری. مسأله پایان نمی پذیرد آنان با وجود این که پیامبر فصیح ترین مردم است. بنابراین اگر پیامبر علی و اولادش را قصد کرده بود، لفظ علی و اولادش را بیان می کرد. و اگر هم قضیه عدد مطرح باشد من به دکتر عصام، می گویم: که در صحیح مسلم آمده که پیامبر اکرم فرموده: (در امت من دوازده منافق وجود دارد)، فی امتی اثنا عشر منافقاً. اگر مسئله عدد دوازده باشد آیا تو قبول می کنی که از پیروان این دوازده منافق باشی؟ عدد منافقین نیز در روایت چنین تصریح شده: (در امت من دوازده منافق وجود دارد)، فی امتی اثنا عشر منافقاً، از تو می خواهم که مردم را فریب ندهی و دروغ نگویی که من می گویم: همانا علی و حسن و حسین و فرزندانش، دوازده منافق هستند. من این کلام را نگفته ام. این را همه می دانند که من از دوستداران علی و حسن و حسین ائمه اهل بیت هستم. الحمد لله.

هم چنین از اوصافی که پیامبر صلی الله علیه و آله برای آن دوازده نفر بیان کرده اند این که آنان خلافت می کنند؛ امّا آن دوازده نفر که دکتر عصام در همه جلسات این مناظره برای آنان تبلیغ می کند. هیچ یک به غیر از علی و حسن (خدا از همگی خشنود باد) خلافت را به دست نگرفته. سؤال من از تو این که آیا دین در زمان خلافت آن دوازده نفر عزتمند بوده؟! نخیر؛ اسلام در زمان هیچ یک از ائمه دوازده گانه عزیز نبوده. چه در زمان علی، چه در زمان حسن و چه در زمان سایر ائمه -خدا از همگی خشنود باد-. دکتر عصام، آیا اسلام زمان نه امام دیگر عزیز بوده؟! نخیر اسلام عزّت نداشته؛ چرا که اصلاً این نه امام که برای آنان در این مناظره تبلیغ می کنی، حکومت نکرده اند که اسلام در زمان شان عزیز بوده پیامبر اکرم فرموده: (مردم بر آنان اجتماع می کنند)، الناس يجتمعون عليهم، آیا مردم به دور ائمه دوازده گانه اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله اجتماع کردند؟ آیا دکتر عصام، عقیده دارد که همه صحابه پیامبر صلی الله علیه و آله جز سه نفر از آنان مرتد شدند؟ دکتر عصام، این اجتماع مردم دور ائمه دوازده گانه اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله کجاست؟ به هیچ وجه چیزی را پیدا نمی شود.

دکتر عصام، من به تو عرض کردم که این احادیث را با ائمه دوازده گانه تطبیق نده.

آری دکتر عصام، می تواند از من بپرسد که به نظر تو آن دوازده نفر کدامند؟

ص: 537

من به تو عرض می کنم که این یک خبر است و هیچ امری از پیامبر صلی الله علیه و آله صادر نشده. و نیز این حدیث می تواند بر خلافت ابی بکر، عمر، عثمان علی که تا این جا چهار تا سپس، معاویه و یزید و تا این جا نیز شش تا دلالت کند. بعد از آن دوران خلافت ابن زبیر بود که در آن فتنه روی داد؛ چرا که بین او و بین مروان بن حکم اختلاف واقع شد و هیچ یک از امور مسلمین به دست یک خلیفه نیفتاد سپس، خلیفه هفتم آمد و او عبد الملک بن مروان بود که بعد از عبد الله بن زبیر حکومت کرد و امور مسلمین را سر و سامان بخشید. هشتمین خلیفه نیز ولید بن عبد الملک است. نهمین آن نیز سلیمان بن عبد الملک. خلیفه دهم نیز عمر بن عبد العزیز و یازدهم یزید بن عبد الملک و دوازدهم هشام بن عبد الملک می باشد.

آری از این جهت اسلام عزیز است. سپس، بعد از آن، ولید بن یزید بن عبد الملک که به فسق مشهور است خلافت کرد و از آن جا بود که دین خداوند تبارک و تعالی به انحطاط کشیده شد.

آری این دوازده نفر بر اسلام حکومت کردند و دین نیز در زمان شان عزیز بود همه آنان از قریش بودند. ابوبکر از بنی تیم از قریش بود عمر از بنی عدی از قریش بود عثمان از بنی امیه از قریش بود. علی از بنی هاشم از قریش بود معاویه و یزید از بنی امیه از قریش بودند. عبد الملک ولید سلیمان، عمر یزید و هشام همه آنان از قریشند همه آنان از بنی امیه اند. دکتر عصام، حدیث خلفای بعد از من دوازده نفر بر همه آنان که نام آنان بردم صدق می کند؛ ولی حدیث خلفای بعد از من دوازده نفر بر امامان دوازده گانه اهل بیت که تو نام آنان بردی و گفتی نه نفر از این دوازده نفر فرزندان حسین هستند صدق نمی کند، تو در این مورد دروغ می گویی.

دکتر عصام، تو دلیلی نداری هیچ یک از دلایلی که با آن استدلال می کنی، راه به جایی نخواهد کشید؛ بلکه همان طور که شیخ الاسلام ابن تیمیه می گوید: ما هر دلیل صحیحی را که اهل بدعت با آن استدلال می کنند را به خودشان بر می گردانیم این حرف، حرف حق است.

متأسفم از این که کلامم طولانی شد. خداوند بلندتر و دانا تر است، و صلی الله علی محمد.

عبد الرحمن دمشقیه مجری وهابی:

خوب دکتر عصام، بفرما صحبت کن.

ص: 538

دکتر عصام العماد:

در ابتدا از شیخ عثمان، می خواهم که عصبانی نشو دلیلی ندارد که من یا تو عصبانی شویم. عصبانیت در این مسئله راه ندارد. من از همان ابتدا گفتم: که می خواهم به حق برسم. من هر وقت مناظره آرام را می بینم از این که من و تو نمی توانیم مناظره آرامی را داشته باشیم، نا راحت می شوم. مثل مناظره ای که بین شیخ محمد غزالی مصری و دکتر یوسف قرضاوی از طرف اسلام گرای و فؤاد سراج الدین و دیگران از طرف سکولاریست ها در گرفت آن مناظره میان امام غزالی و فؤاد سراج الدین با آرامش انجام گرفت و با ادب و اخلاق نیز به پایان رسید.

همان طور که شیخ عثمان بار ها تکرار کرده شیعه دوازده امامی ها از مسلمین اند و من نیز بار ها تکرار کردم که وهابیون هم از مسلمین اند. بنابراین من و تو باید مناظره آرامی را داشته باشیم، و رفتار من و تو نیز باید مثل رفتار دو مسلمان در برابر هم باشد. از همین روست که بنده عرض کردم دلیلی برای عصبانی شدن وجود ندارد. این مسئله به یک بحث علمی که از اساس پایه ریزی شده، نیاز دارد. من در همان ابتدا جلسه اوّل این مناظره گفتم: که در حقیقت من تا به حال وهابی آرامی را شبیه شیخ عثمان ندیدم؛ اما نمی دانم در این جلسه نهم و جلسه هشتم چه اتفاقی افتاده. شیخ عثمان، تو در واقع روش خود از جلسه هشتم و این جلسه نهم كاملاً تغییر دادی تو در جلسه هفته گذشته یعنی جلسه هشتم، سوره برائت را برای من خواندی! به خدا خیلی ها آمدند و به من گفتند که برای شیخ عثمان چه اتفاقی افتاده قرآن را باز کردی و سوره برائت را خواندی و شروع کردی گفتی: ای مشرکین! ای رافضی! ای مشرکین! ای رافضی! من نمی دانم آیا این روش مناظره صحیح می باشد؟ و نمی دانم چه شده که تو ناگهان از جلسه هشتم هفته گذشته روش مناظره با من تغییر دادی برای چه روش خود در مناظره تغییر دادی و من را به

شرک متهم کردی، شیخ عثمان؛ چرا این جوری با من مناظره می کنی؟ من نمی دانم که چرا روش تو از اول جلسه از جلسات این مناظره با تو تا جلسه هفتم روش عاقلانه و آرام بود؛ ولی از جلسه هشتم روش خود تغییر کردی آیا شایسته است که مسلمان این گونه باشد؟ شیخ عثمان، من این را قبول ندارم تو از جلسه هشتم آمدی و کلمه رافضی را به شیعه دوازده امامی ها اطلاق کردی من این کار را قبول نمی کنم؛ چون کار تو بر خلاف اسلام، اسلام ما را از

ص: 539

خواندن یک دیگر با القاب زشت، منع کرده. بنده نمی خواهم بگویم که این تهمت که در این مناظره به من زدی، سبب تفرقه و دشمنی میان ما می شود خیر تو مسلمان هستی و از مشرکین نیستی بنده نیز مسلمانم و از مشرکین نیستم. من در جلسه اول از جلسات این مناظره گفتم: که این مناظره بین مسلمانان شیعه دوازده امامی و بین مسلمان وهابی صورت می گیرد. من به تو در اولین جلسه از جلسات این مناظره گفتم: که شیعه دوازده امامی ها را تکفیر نکن، و من و تو می خواهیم که آن روش و اسلوب اخلاق مدارانه ای را که در جلسه اول و جلسه دوم این مناظره در پیش گرفته بودیم ادامه دهیم؛ اما متاسفانه بنده می بینم از جلسه هشتم که گذشت نیز ابن جلسه نهم شیوه مناظره شیخ عثمان تغییر کرده این تغییر بزرگ از سوی شیخ عثمان است. او در جلسه های قبلی (از جلسه اول تا جلسه هفتم این مناظره) کلمه مشرکین را به شیعه دوازده امامی ها استفاده نمی کرد. او همیشه می گوید من مخالف این هستم که شیعه دوازده امامی ها را تکفیر کنیم از تو می خواهم که برای دیگران الگو باش من خیر خواه تو هستم. من در جلسه اول از جلسات این مناظره گفته بودم که شیخ عثمان یک وهابی معتدل است که امید زیادی داشتم او رابطه وحدت اسلامی را بین وهابیت و شیعیان دوازده امامی برقرار سازد. هم چنین من دیدم که شیخ عثمان در اولین روز شروع این مناظره یعنی جلسه اول این مناظره تو از روش من در مناظره راضی نبودی و مخالفت کرده بودی؛ ولی من اصرار کردم که مناظره بر اساس روش من شروع شود نه بر اساس روش تو و تو با من مخالفت نکردی و گفتی من قبول دارم که مناظره بر پایه و اساس روش من شروع شود من در همین ساعت اول جلسه این مناظره گفته بودم شیخ عثمان چون من وهابی بودم و روش مناظره با وهابیین را می دانم و در مورد روش مناظره با وهابیین کتابی نوشتم به نام المنهج الجديد و الصحیح فى الحوار مع الوهابین (روشی نو و صحیح در مناظره اعتقادی با مذهب وهّابیت)، و در همین جلسه اوّل این مناظره گفته بودم شاید تو روش من در عرضه و بیان حقیقت مذهب اهل بیت برای وهابیون را قبول کنی و گفته بودم در همین ساعت جلسه اول از جلسات این مناظره در روش جدید خودم با وهابیون از آیه تطهیر شروع می کند نه از آیه ولایت و حدیث ولایت یا حدیث غدیر است، و تو در همین ساعت اول شروع جلسه اوّل این مناظره گفته بودی اشکالی ندارد که

ص: 540

در مورد آیه تطهیر صحبت کنیم، در همین ساعت اوّل شروع جلسه اوّل این مناظره من اصرار کرده بودم که این مناظره به آیه تطهیر شروع شود و تو اصرار کرده بودی که این مناظره به آیه ولایت شروع شود؛ ولی به هر حال من در روز اوّل و ساعت اول این مناظره به تو گفته تو هر آیه قرآنی می خواهی انتخاب کن؛ ولی من بخاطر این که وهابی بودم و از وهّابیت به مذهب شیعه دوازده امامی آمده ام در مورد مناظره با برادران وهابی تجربیات زیاد دارم؛ چون چندین مناظره با وهابیان داشته ام قبل از این مناظره و با توجه به تجربیات زیاد من پیشنهاد می کنم بهتر است مناظره با برادران وهابی از آیه تطهیر شروع شود نه از آیه ولایت چون یک شخص وهابی اگر آیه تطهیر نفهمد نمی تواند آیه ولایت را بفهمد به همین علّت دوست دارم در مورد آیه تطهیر مناظره را شروع شود، و هم چنین به آیه تطهیر اهمیت فوق العاده می دهم چون این آیه در هدایت من به مذهب شیعه دوازده امامی نقش بزرگ داشته است، شیخ عثمان، باز تکرار می کنم چون تو الآن می خواهی از بحث حدیث کساء و آیه تطهیر عبور کنی، شیخ عثمان من از همین روز اوّل مناظره در همین ساعت اول این مناظره به تو گفتم که روش من در مناظره با وهابیان که اگر بحث در مورد اهل بیت مطهرین در قرآن از آیه تطهیر شروع می کنم بحث را نه از آیه ولایت و اگر مناظره و بحث در مورد اهل بیت مطهرین در احادیث پاک پیامبر از حدیث ثقلین شروع می کنم نه از حدیث غدیر؛ ولی تو گفتی روش تو از حدیث غدیر مناظره را شروع می کنی من به تو گفتم: که من روش مناظره با وهابیان در یک کتابی نوشته ام به عنوان المنهج الجديد و الصحیح فى الحوار مع الوهابين (روشی نو و صحیح در مناظره اعتقادی با مذهب وهابیت است) و من این کتاب را روز اول مناظره برای تو فرستاده بودم، این کتاب در مؤسسه کوثر در قم به چاپ رسیده بود و هم چنین در مؤسسۀ فكر إسلامی در کشور هلند به چاپ رسیده بود و نیز در چندین مؤسسه دیگر به چاپ رسیده بود ای کاش به روش من در مناظره با برادران وهابی دوباره مراجعه کنی.

عظمت و اهمیت حدیث کساء و ارتباط آن با آیه تطهیر

اشاره

به هر حال شیخ عثمان، من پیشنهاد می کنم قبل از این که حدیث خلفای بعد از من دوازده نفر بررسی کنم، ابتدا بحث حدیث کساء را به اتمام برسانم چون حدیث کساء مرتبط به آیه تطهیر

ص: 541

است و مرتبط به آیه مباهله و مرتبط به حدیث ثقلین و مرتبط به امامت و خلافت سه نفر اول از امامان دوازده گانه و بخاطر این که اگر تو خلافت سه گانه امام مطهرین یعنی امام علی و امام حسن و امام حسین (خدا از همگی خشنود باد) نمی پذیرید غیر ممکن تو خلافت نه امام از فرزندان امام حسین (خدا از همگی خشنود باد) را قبول کنی پس از لحاظ علمی و روشمند بحث از حدیث کساء باید قبل از بحث از حدیث پیامبر خلفای بعد از من دوازده نفر شروع شود مسئله مثل اینست که شخصی بیاید خلافت ابی بکر را انکار کند و سپس به خلافت عثمان راضی شود برادر من همان طور که ما در این مسئله خلافت سه خلیفه اول پیش اهل تسنن باید اول خلافت ابی بکر را ثابت کنیم سپس به خلافت عمر رجوع کنیم و بعد از آن به خلافت عثمان راضی شویم در این جا نیز باید اول خلافت سه امام اول را بپذیریم و سپس بعد از آن می توانم برای تان خلافت نه امام بعدی را اثبات کنم. از همین جهت است که می گویم: روش مناظره ای را که من پیشنهاد می کنم یک اسلوب هرمی است. یعنی همانند اهرام مصر طبقه بندی شده من هنوز به انتهاء هرم نرسیدم یعنی در رأس و قله هرم خلافت امام علی و امام حسن و امام حسین و در ته هرم خلافت نه امام از فرزندان امام حسین است شیخ عثمان تو الآن از من می خواهی امامت دوازده نفر برای تو اثبات کنم و امامت نه امام بعد از امام حسین برای تو اثبات کنم در حالی که تو هنوز حدیث کساء را قبول نداری و امامت امام علی و امام حسن و امام حسین قبول نداری تو الآن هنور حدیث کساء را قبول نداری و امامت سه امام اوّل از امامان دوازده گانه قبول نداری؛ ولی تو رفتی سراغ حدیث خلفای بعد از من دوازده نفر و از من می خواهی امامت این دوازده نفر را اثبات کنم من می بینم که تو خارج از موضوع مناظره (حدیث کساء) صحبت می کنی به هر حال از این موضوع می گذریم. برادر من شیخ عثمان - خدا از تو خشنود باد- این روش صحیحی نیست. این از صفات مسلمانی نیست که با برادری که اعتقاد داری از مسلمین است دشمنی بورزی و تهمت دروغ گویی و شرک به او بزنی، من می خواهم بگویم که از نتایج جلسات قبلی این که بین اهل بیت پیامبر داخل کساء و اهل بیت پیامبر خارج از كساء فرق بگذاریم. ببین برادرم شیخ ،عثمان آیا آن دسته از اهل بیت را که پیامبر بر سر آنان کساء (پارچه) کشید و آن را به دور آنان پیچید با آن دسته از اهل بیت که پیامبر اکرام آنان را در

ص: 542

کساء داخل نکرد فرقی ندارند؟ اگر بین این دو گروه تفاوت وجود ندارد پس، برای چه پیامبر خانم فاطمه را در عبایش داخل کرد؛ امّا ام کلثوم را در عبایشان داخل نکرد؟ اگر فرقی بین آنان وجود ندارد؛ چرا پیامبر همه کسانی که به ایشان ارتباط نسبی و فامیلی دارند آنان را در عبایشان داخل نکرده؟ چرا از میان دختر هایش فقط خانم فاطمه را برگزید؟ برای چه خانم ام سلمه را انتخاب نکرد؟ چرا پیامبر غیر از آنان را در عبایش داخل نکرد؟ پیامبر صلی الله علیه و آله می داند که اهل کساء قلب این امت هستند، و می داند که حاکمان ظالم خنجر خودشان در قلب امت فرو می برند، به همین خواست که بفرماید آنان قلب امت هستند و گستره پلیدی از حاکمان ظالم بنی امیه به آن قلب خدشه وارد می کنند؛ چرا که قرآن کریم برای ما روشن کرده ممکن نیست گستره مطهرین زیر هجوم گستره پلیدی نرود. به علاوه من در این جلسه (جلسه نهم) تنها نتایجی را که در جلسه ها گذشته این مناظره از جلسه اوّل تا جلسه هشتم به آن رسیدم را تأکید می کنم. تأکید کردم که کسانی که داخل عبا هستند با کسانی که خارج از عبا هستند تفاوت دارند. این مسئله را به صورت روشن و با دلایل قوی تأکید کردم. بنابراین در این جا فرقی روشن بین اهل بیت داخل كساء و اهل بيت خارج کساء وجود دارد و گرنه برای چه پیامبر عبایش را فقط بر سر آنان کشید؟

و نیز در همان جلسه قبل، من برای تو کلمات شراح حدیث کساء را ذکر کردم، و عرض کردم که کلمه اهل بیت در حدیث کساء بنابر تعبیر علمای اصول فقه (دانشمندان در روش فهم قرآن و سنّت پیامبر) عنوان مشترک است که از حادثه ای که در وقت معینی اتفاق افتاده خبر می دهد.

به عبارت دیگر: کلمه اهل بیت در حدیث کساء همان طور که در صحیح امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه وجود دارد و همان طور که عایشه آن را روایت کرده، به یک حالت معینی در حادثه معینی، در مکان معینی اشاره می کند. و هم چنین قسمت دوم از عبارت (اهل بیت) کلمه (البيت) این الف و لامی دارد که از نوع عهدیه می باشد و به حدیث کساء باز می گردد. یعنی این الف و لام به کسانی که در داخل عبا (داخل کساء) اشاره شده اند اشاره می کند. و یکی از افراد آن عبا شخص پیامبر می باشد که ایشان در زمان معین و در مکان معین و در خانه ای معین و در ساعتی معین پیامبر بر آنان داخل شد و سپس، ایه تطهیر را قرائت کرد و عبایش بر آنان بسط داد.

ص: 543

من به او عرض می کنم که آیا پیامبر پرده کعبه می پیچاند و بعد از آن به آنان می گوید: اللهم ان هؤلاه اهل بیتی، من این مطلب علمی عرض کردم و قبلاً به شکل مفصل بیانش کردم و تو جواب این مطلب را بده، آیا پیامبر در حدیث کساء می خواهد معنای جدیدی را که معنایش با اهل بیت خارج از کساء متفاوت است اهل بیت داخل کساء یعنی اهل بیت معصومین و مطهرين و رسول خدا می خواهد نظر ما در همین اهل بیت داخل کساء تمرکز کنیم می خواهد دوربین را به روی دایره طهارت متمرکز کند؛ چرا چون پیامبر می داند که در آینده این مفهوم تحت تهاجمات مفهوم پلیدی قرار می گیرد مگر قرآن چگونگی هدف قرار گستره پلیدی یعنی فراعنه و حاکمان ظالم را برای ما توضیح نداده؟ چگونه گستره پاکی انبیاء از سوی اهل شان مورد هدف واقع شده اند؟ آنان برای این که من می خواهم این مطلبم را تأکید کنم. یعنی آنان از نتایج بزرگ هشت جلسه قبلی این مناظره است.

و حضّار و شنوندگان، جلسه های این مناظره میان صحبت من و صحبت شیخ عثمان، مقایسه می کنند. به هر حال از خداوند می خواهم که اگر برادرم شیخ عثمان به هدف حدیث کساء متوجه نمی شود حداقل حضار و شنوندگان این مناظره به هدف حدیث کساء را متوجه شوند.

برادران عزیز یکی از دلایل اهمیت حدیث کساء که من می بینم و عایشه این حدیث را زیاد می خواند، و ام سلمه رضوان الله علیه نیز به این حدیث تمایل داشت به همین سبب من می خواهم در همه حرف های من در این مناظره تأکید کنم که حدیث کساء از عایشه و ام سلمه نقل شده وفق آن چه را که شیعه و سنی آن را قبول کرده اند عایشه می دانست که پیامبر قصد داشت به وسیله حدیث کساء معنی متفاوتی از اهل بیت ارائه کند شیخ عثمان من چندمین بار در حرف هایم در این مناظره تأکید می کنم مهم ترین دلیل بر عظمت حدیث کساء همین بس که این حدیث بزرگ پیامبر اکرم را نیز شامل می شود. شیخ عثمان، آیا نمی دانی که پیامبر از جمله افراد وارد شده در کساء هستند؟ پیامبر در این حدیث از اهل بیت هستند برای همینه که عبارت اهل بیت در حدیث کساء معنای جدیدی را دارد که پیامبر آن را ایجاد کرده و دیگر چیزی که از این حدیث بر می آید این که گستره پلیدی پیامبر را مورد

ص: 544

هدف قرار داده و بقیه افراد باقی مانده را نیز در آینده مورد هدف قرار می دهد؛ چرا که پیامبر یکی از همین افراد بود برای همین پیامبر در احادیث صحیح از گستره پلیدی حاکمان ظالم دولت بنی امیه برحذر می داشت؛ چرا که آنان در آینده با اهل کساء می جنگند.

شیخ عثمان، ای کاش به صحبت من توجه می کردی. ببین وقتی پیامبر خودش را از اهل كساء قرار داد و در داخل آن کساء رفت و دیگر افراد آن کساء علی و حسن و حسین و بودند، معنایش این است که آن چهار نفر شأن بسیار بزرگی را دارند؛ چرا که پیامبر چندی پس از آن ماجرا آنان را مقارن و هم طراز قرآن قرار می دهد و مقارن و هم طراز سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله قرار می دهد اگر آن چهار نفر همراه پیامبر در کساء داخل شدند، آیا شأنیت والایی ندارند؟ همان طور که اگر پیامبر با داخل شدن ام سلمه ممانعت کرده باشند، بدلیل این که می خواست ما را به این یقین برساند که عبارت اهل بیت در این حدیث، بیانگر امر جدیدیست.

به همین جهت بود که بنده برای بار دوم، سوم، چهارم و پنجم در مورد این مسئله صحبت کردم. شاید شیخ عثمان صحبت من را درک کند.

من به شیخ عثمان گفته ام، لازم است نظرت را در مورد حدیث کساء اعاده نظر کنی، و هم چنین بر شیخ عثمان لازم است که تاریخ جنگ هایی که بین اهل کساء و حاکمان ظالم دولت بنی امیه بوده بررسی کند، یعنی جنگ بین گستره معنای پاکی و گستره معنای پلیدی بررسی کند و اگر فرصت هست من در جلسه های این مناظره با شیخ عثمان به اهمیت موضوع اشاره می کنم و شاید در جلسه بعدی برای شیخ عثمان، مسئله رابطه آیه مباهله با حدیث کساء را تبیین کنم؛ چون پیامبر در روز مباهله نیز با همان اصحاب اهل کساء آمدند و آن چه را که موجب نزول آیه تطهیر شد را دوباره بر پا کردند. بنده می بینم شیخ عثمان، به سؤال من در این مورد فرق بین اهل بیت داخل کساء (پارچه) و اهل بیت خارج از کساء چیست؟ پاسخ نداده است من از برادرم شیخ عثمان می خواهم به مطلب علمی که عرض کردم جواب بدهد و از موضوع حدیث کساء خارج نشود ان شاء الله بعد از حدیث کساء درباره حدیث خلفای بعد از من دوازده نفر صحبت خواهم کرد من بعد از اتمام صحبتم در مورد حدیث کساء این مسئله را به تو می فهمانم و توضیح

ص: 545

خواهم داد که تو حدیث خلفای بعد از من دوازده نفر را نفهمیدی من حدیث خلفای بعد از من دوازده نفر را با دلیل برای تو روشن می کنم؛ چرا که من هم سیزده سال پیش همانند تو این حدیث را در همین سطح می فهمیدم پس، حالا عجله نکن زمان کوتاهی را صبر کن هنوز در قله هرم مذهب شیعه دوازده امامی هستم، لطفاً به سؤال من جواب بده.

عبد الرحمن دمشقیه مجری وهابی:

بفرما شیخ عثمان، صحبت کن خدا حفظت کند.

آیا خمینی و خوئی و مامقانی از غالیان علی اللهی خطابیه هستند یا نه؟

شیخ عثمان الخميس:

بله ان شاء الله جواب نظر تو را می دهم دکتر عصام: آیا خمینی و خوئی و مامقانی از غالیان علی اللهی خطابیه هستند یا نه؟

عبد الرحمن دمشقیه مجری وهابی:

دکتر عصام، بفرما صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

من به تو می گویم آیا آیه تطهیر درباره امام خمینی و امام خوئی و امام مامقانی(خدا از همگی خشنود باد) نازل شده؟ آیا حدیث کساء متعلق به امام خمینی و امام خوئی و امام مامقانی (خدا از همگی خشنود باد) است؟ برادر من از تو خواهش می کنم که از موضوع حدیث کساء خارج نشوی من نظرم را دربارة فرق بین اهل بیت خارج از کساء با اهل بیت داخل کساء چیست؟ برا تو گفتم این مسئله با امام خمینی و امام خوئی و امام مامقانی (خدا از همگی خشنود) باد هیچ ربطی ندارد امام خمینی و امام خوئی و امام عبد الله مامقانی (خدا از همگی خشنود باد) از بزرگان مذهب شیعیان دوازده امامی هستند؛ ولی الآن موضوع ما بررسی حدیث کساء است، تو را از موضوع حدیث کساء دور شدی و من از موضوع حدیث کساء خارج نشدم؟ بنابراین از تو می خوهم که از موضوع خارج نشوی مذهب شیعیان دوازده امامی علمای زیادی دارد اگر من بخواهم درباره هر عالمی جواب تو را بدهم، از موضوع حدیث کساء خارج می شوم پس از تو می خواهم به صحبت من در مورد

ص: 546

موضوع حدیث کساء جواب بده؛ چرا که بنده از تو سؤالی را پرسیدم که داخل موضوع حدیث کساء بود. من هم هر گاه تو صحبت خودت در مورد موضوع حدیث کساء باشد جواب حرف تو را خواهم داد من الآن فقط می خواهم به این حرف هایم را جواب بدهی که فرق بین اهل بیت داخل کساء با اهل بیت خارج کساء چیست؟

عبد الرحمن دمشقیه مجری وهابی:

بفرما شیخ عثمان صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

دکتر عصام، به خدا من به تو گفتم این که قورتش دادی و این استخوان در گلوی تو گیر کرده. تو نخواهی توانست جواب من را بدهی من می دانم تو نمی توانی جواب بدهی. این سؤال را در همه جلسات این مناظره ذکر می کنم.

عبد الرحمن دمشقیه مجری وهابی:

بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

عبارت اهل بیت در حدیث کساء با احادیث دیگر رسول خدا متفاوت است

اشاره

دکتر عصام العماد:

صحبت هایم را را ادامه بدهم. گویا شیخ عثمان نمی خواهد به این سؤالم من را جواب بدهد. فرق بین اهل بیت داخل کساء با اهل بیت خارج کساء چیست؟ بنابراین من ادامه خواهم داد؛ چون من نمی توانم او را به جواب دادن وادار کنم برای من جایز نیست و هم چنین صحیح نیست که او را وادار کنم، این جا که دادگاه نیست همان طور که او سعی کرد تا مرا مجبور کند سؤالی را که از من پرسید، را جواب دهم من در یک مناظره علمی قرار دارم او مجبور نیست تا جواب من را .بدهد بنده نیز تو را به جواب دادن مجبور نمی کنم پناه بر خدا اگر من شیخ عثمان را در راه خدا و اسلام در تنگنا قرار دهم؛ چرا که پریشان کردن یک مسلمان در شرع اسلام جایز نیست.

ذکر نتایج هشت مناظره من و شیخ عثمان، را ادامه می دهم. همانا روشن شد که معنی عبارت اهل بیت در حدیث کساء با احادیث دیگر رسول خدا متفاوت است؛ چرا که پیامبر برای مان بیان

ص: 547

کردند که دیگران نیز از اهل بیت هستند؛ امّا آنان را در عبایشان داخل نکردند و مقام شان را نیز بالا نبردند و پیامبر نیز خود یکی از افراد آن اهل بیت در حدیث کساء بودند؛ اما هیچ یک از کسانی که در احادیث دیگر شامل اهل بیت می شدند داخل در کساء نشدند با وجود این که پیامبر صلی الله علیه و آله عباس و عبد الله بن عباس و دیگران را از اهل بیت نفی نکردند. اما آنان را در داخل در عبایشان داخل کساء هم نکردند.

من می خواهم به تو بگویم که حدیث کساء یعنی داخل کردن آنان در عبا (پارچه) و کشیدن عبا (کساء) بر روی سر آنان بر این دلالت می کند که معنای کلمه اهل بیت در حدیث کساء با احادیث دیگری که از پیامبر صلی الله علیه و آله صادر شده متفاوت است و قطعاً این عبارت در حدیث کساء به معنای کسانی است که در آن عبا جمع شده اند نه کسان .دیگر آنان کسانی هستند که همراه پیامبر داخل در عبا شدند آنان کسانی هستند که پیامبر به امر آسمانی آیه تطهیر را در شأن آنان خواند. آنان کسانی هستند که ملائکه برای آنان هبوط می کنند و به پیامبر امر می کنند که این آیه را برای آنان .بخوان فرشتگانی که برای ام کلثوم هبوط نکردند و نیز دستور دادند که این آیه را برای خانم ام کلثوم یا خانم رقیه یا خانم زینب .بخوان با وجود این که آنان از دختران پیامبر بودند؛ اما وحی آمد که آیه تطهیر را فقط برای آنان بخواند وحی آمد و گفت که واجب است تا کساء را فقط بر سر آنان بکشی

این نتایج هشت جلسه گذشته بود. لطفاً موقعیت مجلس داستان حدیث کساء را در نظر بگیری تا ذهنت به آن زمان منتقل گردد و فکرت هم در این زمینه رشد کند بر پیامبر و بعد از این که وحی بر پیامبر کاملاً نازل شد عبایش را آورد و فاطمه نیز در کنارش بود. سپس، حسن آمد. سپس حسین آمد، سپس، پیامبر به همراه آنان در عبا داخل شد و آن را بر سرشان کشید و نیز دور آنان پیچید سپس، فرموده: خدایا همانا اینان اهل بیت من هستند. خدایا همانا اینان اهل بيت من هستند. خدایا همانا اینان اهل بیت من هستند. آیا صحیح است در حدیثی که همه مسلمانان از جمله اهل حدیث در مذهب شیعه دوازده امامی ها اهل حدیث وهابیت علماء حديث اهل تسنن بر آن اجماع دارند از مقصود پیامبر در مورد اهل بیت صرف نظر کنیم؟ و نیز همه اجماع دارند که پیامبر غیر از آنان را در عبایش جای نداد. به همین جهت

ص: 548

جای بسی تعجب است که شخصی می گوید بین اهل بیت داخل در کساء با اهل بیت خارج از کساء فرقی وجود ندارد و او می خواهد بین نزدیکان پیامبر یعنی کسانی که داخل کساء بودند و کسانی که خارج از آن بودند، تساوی برقرار کند؟ یا این که می خواهد نبرد بزرگی که بین اهل کساء و بنی امیه رخ داد را نادیده بگیرد.

شیخ عثمان، بر من و تو لازم است که هر گاه خواستیم از قصه حدیث کساء را بخوانیم جزء جزء این حکایت را در نظر بگیریم و نیز دنباله داستان حدیث کساء را پیگیری کنیم. این مسئله نیاز دارد که حالات پیامبر را هنگام عرض حکایت حدیث کساء توصیف کنیم و توضیح دهیم و نیز بر من و تو لازم است که بسیار تفکر و تأمل کنیم و هدف پیامبر از شدت اصرار بر پیچاندن عبا بر اهل کساء را دریابیم.

شیخ عثمان، بر من و تو لازم است تأمل کنیم. چون پیامبر می دانست چه کسی از حاکمان ظالم دولت بنی امیه در برابر اهل کساء خواهد ایستاد.

شیخ عثمان، تعصب شدید ضد مذهب شیعه دوازده امامی را به خرج ندهی و نظر خود را درباره حدیث کساء بيان بده، و از تو می خواهم که اگر خواستی جواب من را بدهی و بگویی که فرق بین اهل بیت داخل کساء با اهل بیت خارج کساء چیست؟ تو باید جواب بدهی، اگر هم جواب ندادی، این جا دادگاه نیست که من تو را وادار به پاسخ کنم.

برادرم من و تو در مناظره ای هستیم که اساسش مودّت اسلامی بین برادران مسلمان است تو هم می توانی جواب دهی و هم می توانی جواب ندهی و نیز می توانی موضوع حدیث کساء را تغییر دهی. مانعی ندارد. من اجازه می دهم که از موضوع حدیث کساء خارج شوی؛ اما من به تو در جلسه اوّل مناظره گفتم: که در مورد اهل کساء صحبت کنیم و تو قبول کردی؛ ولی الآن می بینم که تو از حدیث کساء خارج شدی و موضوع دیگری برای من از حدیث خلفای بعد از من دوازده نفر گفتی، من نکته به نکته کلامتان را رد کردم و اشکالاتی را که تو درباره حدیث خلفای بعد از من دوازده نفر بیان کردی کاملاً سطحی بود، همه آنان نظرات من و افکارم در سیزده سال پیش یعنی قبل از انتقالم از مذهب وهّابیت به مذهب شیعه دوازده امامی بود و

ص: 549

اشکالات تو در رابطه با غیبت امام دوازدهم امام محمد بن الحسن عسکری رضوان الله علیه نیز کاملاً سطحی است. و اگر تو می خواهی با هم در مورد غیبت امام مهدی محمد بن حسن عسکری صحبت کنیم من موافقم.

سید طلال سوری مجری شیعه:

شیخ عثمان، بفرما صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

خوب بنده در حدیث خلفای بعد از من دوازده نفر می خواهم نظر خودم بگویم خلافت حسن بن علی و معاویه بن یزید را ذکر نکردم؛ چون حکومت این دو نفر کوتاه بوده حکومت حسن کمتر از یک ماه و حکومت معاویه بن یزید نیز کمتر از دو ماه بوده.

در رابطه با این که دکتر عصام گفته برای چه در مناظره با او از جلسه هشتم کلمه رافضی را و نیز کلمه مشرکین را در رابطه با مذهب شیعه دوازده امامی به کار بردم در حالی که من این دو کلمه در هفت جلسه قبلی این مناظره را استعمال نکردم؟!

بله صحیح است روش من از جلسه هشتم با دکتر عصام، تغییر کردم، برای همین من بار ها به تو هشدار کردم که من را وهابی نخوانی، تو خودت دوست داری که من تو را رافضی نخوانم دکتر عصام، من تو را رافضی خواندم تا دل دوستان را شاد کنم همین طور به تو شیعه دوازده امامی خطاب کردم تا تو را نیز خوش حال کنم من وقتی که به تو مشرک و رافضی گفتم: و دیگر به تو شیعه دوازده امامی نمی گویم؛ چون من باید دوستانم را با اطلاق کلمه مشرک و رافضی به تو آنان را خوش حال کنم کما این که تو را خوش حال کردم به اطلاق کلمه شیعه دوازده امامی برای تو دکتر عصام، تو گفتی که دوست نداری با کسی که خلف وعده می کند مناظره کنی، باشد مانعی ندارد من هم دوست ندارم با کسی که دروغ می گوید مناظره کنم.

دکتر عصام، تو صحبت کردی که فرق بین اهل بیت داخل در کساء با اهل بیت خارج کساء چیست؟

جواب نظر تو را دادم و به تو گفتم: این ماجرا دلیل بر فضیلت آنان است که جایگاه آنان نزد من جایگاه والایی است؛ امّا من از تو سؤال می کنم که تو چگونه فرزندان آنان؛ مانند علی بن حسین

ص: 550

و باقر و جعفر و... را از مصادیق آیه تطهیر بر می شمردی؟ این استخوان دیگری است؛ اما مراتب این استخوان بزرگ تر است فکر نمی کنم که بتوانی آن را ببلعی، می خواهم جواب زیبایی را از تو بشنوم.

سید طلال سوری مجری شیعه:

بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

این مسئله که چگونه نه امام بعدی در گستره مطهرین داخل می شوند. به این سؤال پاسخ خواهم داد؛ چون این بحث به گونه ای با آیه تطهیر ارتباط دارد.

اولاً، لازم است بدانی هیچ شیعه دوازده امامی نیست قایل به این که نه امام بعد از اهل کساء هستند هیچ کسی را نمیابی که چنین چیزی را بگوید.

ثانياً، من مطلب علمى مطلب علمی و تحقیق و بررسی در مورد شخصیت نه امام از فرزندان امام حسین انجام دادم و در همین جلسات این مناظره عرض خواهم کرد فقط شیخ عثمان، عجله نکن.

شیخ عثمان، هم چنین من تحقیق و بررسی علمی در مورد حدیث خلفای بعد از من دوازده نفر انجام دادم و برای تو عرض خواهم کرد و در مورد همه این مباحث تحقیق و برسی کردم و عرایض بنده برای شیخ عثمان می گویم و برای اثبات عرایض بنده به نوشته های معتبر در کتب اهل تسنن استناد می کنم شیخ عثمان، تو نمی دانی که برخی بزرگان اهل تسنن در مورد حدیث خلفای بعد از من دوازده نفر چه گفته اند از تو می خواهم که عجله نکنی.

حال می خواهم یک چیزی مهم بگویم و آن چیزی است که تو در جلسه هفته قبلی (جلسه هشتم) به من گفتی یعنی موضوع شرک و مشرکین گفته بودی گفتی که شیعه دوازده امامی ها مشرک هستند این مسئله خارج از مسئله مناظره من و تو ،است من در آینده برای تو ثابت کنم که تو در این مورد اشتباه کردی تو گفتی شیعه دوازده امامی امامان دوازده گانه شان را شریک خدا می دانند به شرک یعنی امامان شان هم سو خدا و شریک و عدل خدا می دانند و هم چنان شیخ عثمان تو گفتی که شیعه دوازده امامی به سبب کار هایی که انجام می دهند

ص: 551

به خداوند متعال شرک می ورزند. و من از تناقض تو تعجّب می کنم؛ چون تو شیعه دوازده امامی از یک جهت می گویی آنان از مسلمانند؛ اما از جهت دیگر می گویی آنان مشرک هستند و برای من و آنان سوره برائت را قرائت می کنی تو در جلسه هفته گذشته جلسه هشتم با عبارت ای شیعه مشرک و ای شیعه کافر است من را خطاب کردی. من در ابتدا به تو عرض کردم که خدا مشرکان را از روز ازل تا روز آخرت همواره لعنت شان کند. نمی دانم حدیث کساء چه ارتباطی با شرک و مشرکان دارد؟ ارتباط حدیث ثقلین با شرک و مشرکان چیست؟ ربط آیه مباهله با شرک و مشرکان را ذکر کنید آنان مسائلی است که من در رابطه با آنان بسیار مناظره کرده ام. به نظر من بین اهل سنّت و وهّابیت در مسئله مفهوم و معنای شرک اختلاف عمیق وجود دارد.

نظرم را برای تو می گویم: که آیا به خاطر این که غالیان علی اللهی خطابیه را در الوهیت خداوند امام علی را شریک قرار دادند می توانیم اهل بیت مطهرین را ترک کنم؟ آیا معنایش اینست که دیگر نباید در حدیث کساء تأمل کنیم؟ آیا معنایش این است که دیگر در حدیث ثقلین نباید تأمل کنیم؟ آیا به خاطر این که بعضی از مردم نزد قبور اهل بیت اعمال شرک آمیز را انجام می دهند ما باید اهل بیت را ترک کنیم؟ آیا به خاطر اعمال ناشایست و شرک آمیز بعضی از مردم نزد قبور اهل بیت، حدیث ثقلین را ترک کنیم؟

شیخ عثمان، آیا اهل بیت کسانی اند که مردم را به شرک دعوت کردند؟ به نظر تو بین حدیث و کلام مشرکین نزد قبور چه ارتباطی وجود دارد؟

می خواهم یک صحبت بکنم و این که تو مشرکین را رها کن غالیان علی اللهی خطابیه را رها کن - لعنت خداوند برای همه غلات خطابیه تا روز قیامت- من درباره شرک و مشرکین تحقیقات و بررسی هایی انجام داده ام و در مورد آن کتاب نوشتم که بعداً در همین مناظره خواهم گفت؛ ولی نمی دانم ارتباط شرک و مشرکین با ادله ای قرآنی و نبوی که به تو در هشت جلسه قبلی و در همین جلسه عرض کردم چیست؟ چرا هر وقت از اهل بیت مطلبی بگویم از شرک و مشرکین صحبت می کنی؟ چه مقارنتی بین کلمه شرک و اهل بیت وجود دارد؟ من

ص: 552

به تو عرض می کنم که من باید در رابطه شرک و مشرکین با اهل بیت برای تو مطلب علمی بیان نمایم. من ملازمه بین این دو موضوع (اهل بیت و شرک) مختلف را متوجه نمی شوم آیا صحیح است که اهل بیت را ترک کنیم چون که بعضی از مردم درباره ربوبیت اهل بیت دم می زنند و اهل بیت را شریک خدا قرار می دهند؟! آیا درست است که من درباره حدیث کساء صحبت نکنم چون ما شرک و مشرکین در مورد اهل بیت داریم؟ چون که بعضی از مردم خدایی را جز الله برگزیدند نباید بعضی از مشرکین و بعضی از غالیان على اللهى خطابيه سبب اجتناب تو از مطالعه درباره حدیث کساء و حدیث ثقلین باشد. آیا ما باید عیسی را ترک کنیم؟ که مسیحیان درباره او غلو می کنند و به آن اعتقاد دارند!، الآن وقت من و وقت شيخ عثمان به پایان رسیده.

عبدالرحمن دمشقیه مجری وهابی:

سلام علیکم و رحمۀ الله و بركاته. خوب ان شاء الله خیر است، برای شیخ عثمان سه دقیقه باقی مانده است شیخ عثمان خدا حفظت کند بفرما صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

دکتر عصام گفتی که من شیعیان دوازده امامی را به شرک متهم می کنم و آنان را مشرک و کافر می دانم، من شیعه دوازده امامی را به شرک متهم نکردم ان شاء الله آنان در آینده به شرک متهم خواهم کرد؛ امّا الآن من این کار را نکردم این هم دروغی است که به دروغ های قبلی تو اضافه می گردد. گفتی ارتباط بین حدیث کساء و ثقلین و شرک و مشرکین در چیست؟ من به هیچ وجه آنان را به شرک متهم نکردم.

گفتی برای چه اهل بیت را ترک کردی؟ من از اهل بیت تبعیت می کنم؛ ولی در مقابل تو از روزی که شیعه دوازده امامی شدی و اهل تسنن را ترک کردی حتی کمترین تبعیت را از اهل بیت نداری. این من هستم که از اهل بیت تبعیت می کنم نه تو.

دکتر عصام گفتی که عمل بعضی از مشرکین و غلات در اهل بیت از علی آلهی ها خطابیه قرار ندهی. منظور تو از غالیان علی اللهی خطابیه کیست؟ منظور تو از مشرکین کیست؟ آیا منظورت

ص: 553

از غلات خطابیه خمینی و خوئی می باشد؟ آیا آن دو نفر است؟ دکتر عصام، آیا خمینی و خوئی و مجلسی و مامقانی از غالیان علی اللهی خطابیه هستند یا نه؟ این استخوانی است که نمی توانی آن را از حلقومت بیرون بیاوری آری آیا می توانی از حلقومت را بیرون بیاوری،؟ من سر حرف هایم را هستم، دکتر عصام به من اجازه بده که تو را در تنگنا قرار دهم تو قلب بزرگی داری من از همه برادران که خدا از همه آن ها راضی باشد اجازه می گیرم از خدا می خواهم که از من و تو راضی باشد اگر حرف و صحبتی ناشایست و خارج از موضوع را مطرح کردم فکر نکنی که من می خواستم از موضوع خارج شوم و کلام نا به جایی را گفته باشم اما اگر در حق تو خطا کردم من از تو عذر می خواهم و هم چنین از همه عذر می خواهم هم چنین از دکتر عصام، تقاضای می گویم که پرونده این مناظره باز است و آن چه را که به او گفته می شود را تحمّل کند می شود.

من از خداوند متعال برای خودم و تو توفیق صواب و هدایت به راه راست را می خواهم ان شاء الله در هفته بعد مناظره داشته باشیم.

آخرین کلام را نیز از زبان دکتر عصام، می شنوم.

سید طلال سوری مجری شیعه:

دکتر عصام، بفرما صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

بنده نیز هم چنین به تو می گویم: شیخ عثمان، خداوند به خاطر اخلاق عالیت بهترین پاداش را به تو بدهد؛ امّا تو در جلسه گذشته (جلسه هشتم) به من گفتی دروغ گو دروغ گو تو چندین بار من را دروغ گو خواندی و بعد آمدی از من عذر خواهی کردی من از تو خواهش می کنم سعی کنی خودت را به هنگام عصبانیت، نگاه داری مؤمن دائماً سعی می کند که به کسی تهمت نزند مگر این که از سر عصبانیت خطایی از او سر زند و برادرش را متهم سازد. مردی خدمت پیامبر رسید او گفت: من را توصیه ای کنی. پیامبر فرموده: عصبانی نشو سپس دوباره آمد و گفت: به من توصیه ای بفرمایی، پیامبر نیز دوباره فرموده: عصبانی نشو! و این سخن را تا سه بار بیان کردند. امیدوارم که هر مسلمانی برادر مسلمان خود را تحمّل کند من و تو با هم برادریم. ما

ص: 554

همگی مسلمانیم پس باید یک دیگر را تحمل کنیم من به دستور حکمت آمیز امام محمد رشید رضا رضوان الله علیه عمل می کنم دستوری که امام حسن بناء رضوان الله علیه نیز به آن عمل کرد و آن دستوری طلایی است آن دستوری است که من آن را مقدس می دانم و آن را دوست می دارم دستور که امام محمد رشید رضا در آن می گوید ) در مسائل مختلف بین مسلمانان باید برای هم دیگر بخشش داشته باشیم یعذر بعضنا البعض فيما اختلفنا فيه.

پس، شیخ عثمان به من گفتی دروغ گو دروغ گو تو من را دروغ گو خواندی و بعد آمدی از من عذر خواهی کردی من از تو خواهش می کنم سعی کن نفست را به هنگام عصبانیت خود، نگاه داری تا مجبور نشوی که از من عذر خواهی کنی سعی کن که خود را از عصبانیت نگاه داری نیاز نیست انسان گناهی را در حق برادرش انجام دهد و سپس بیاید و از او طلب عذر خواهی و بخشش کند.

سید طلال سوری مجری شیعه:

بفرما شیخ عثمان صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

شاید ده دقیقه که از زمان جلسه این مناظره گذشته به خاطر همین من از همه عذر خواهی می کنم خداوند متعال به همه پاداش خیر بدهد اگر خدا خواست بر می گردیم در جلسه هفته آینده مسائل را دوباره بازگو می کنیم، السلام علیکم و رحمۀ الله و بركاته.

ص: 555

بخش دوم: سؤالات اهل سنّت از دکتر عصام العماد

سؤال کننده: عبدالرحمن دمشقیه

سؤال اول: آیا به نظر شما عصمت مراتب دارد؟

عبد الرحمن دمشقیه مجری وهابی:

سلام علیکم و رحمۀ الله و برکاته، برادر محمد علی ظاهراً وقت بخش اوّل جلسه نهم تمام شد الآن وقت بخش دوم این جلسه شروع می شود، سؤالات اهل تسنّن از دکتر عصام، شروع می شود، من از دکتر عصام می پرسم به سؤالم توّجه کن و جواب بده آیا عصمت نزد تو مراتب دارد؟ بفرما عصام بلند گو با توست.

پاسخ دکتر عصام العماد:

اشاره

برادر عبدالرحمن دمشقیه سؤال تو با صحبت من در این مناظره، با بحث و مطلب که الآن عرض کردم مرتبط بود.

مسئله عصمت نزد شیعه دوازده امامی یک مسئله مشکک می باشد چون فلاسفه آن را مسئله تشکیکی می نامند، مثل کلمه وجود که علما و فلاسفه آن را از کلمات مشکک می کنند. مثلاً این شمع از خود نوری دارد آن لامپ نیز نوری را دارد ماه نیز نوری دارد. و خورشید نیز نورانی است.اما درجه روشنایی خورشید با درجه روشنایی ماه و شمع فرق می کند. در واقع هر سه تا نور دارند اما شدت نور در این سه متفاوت است و مراتب مشککی بین آنان وجود دارد. یعنی نور شمع کمتر از نور خورشید است من در رابطه با عصمت نیز این مراتب مشکک را ترسیم می کنم عصمت از عناوین مشکک می باشد عصمت؛ مانند نور درجات و مراتب یک سانی ندارد انبیائی که اولی العزم نبودند، مراتب عصمت شان به طور یک سانی نبوده، عصمت انبیاء هم مراتب متفاوتی وجود دارد. همان طور که نور خورشید مساوی و برابر با نور شمع نیست مرتبه عصمت انبیاء علیه السلام هم متفاوت است.

ص: 556

بنابراین عصمت یک مسئله تشکیکیه می باشد. اما بنده عرض می کنم عصمت ائمه غیر از عموم پیامبران؛ است چون عصمت شان مستلزم نبوّت نیست، و هر کسی که عصمت شان مستلزم نبوّت بداند کافر است؛ چون او منکر این که حضرت محمد صلی الله علیه و آله خاتم انبیاء و آخرین پیامبران است و نیز عصمت شان با عصمت انبیاء اولی العزم تفاوت دارد از مستلزمات عصمت انبیاء اولی العزم این است که آنان در به رسالت جدید شارع و مؤسس دین .جدیدند یعنی کار هایی را حرام و کار های دیگر را حلال می.کنند مسئله عصمت اهل بیت داریم که برای ایشان صحیح نیست که آن چه را پیامبر حلال کرده حرام کنند و یا آن چه را حرام کرده و تحریم کرده حلال کنند. پس، عصمت امامان دوازده گانه اهل بیت پیامبر به این معنی است که هم چنین نمی توانند با قرآن و با سنت پیامبر مخالفت کنند. چون آنان خود را تابع کتاب الله قرار دادند و آنان تابع سنت پیامبر قرار دادند و آنان را

مطهرین خواندند و پیامبر به امام علی بشارت بهشت را دادند و فرموده نسبت تو به من مثل نسبت هارون به موسی ،است منزلتک منی بمنزله هرون من موسى إلا أنه لا نبی بعدی و بسیاری از عبارات دیگر را فرموده او فرموده همانا فاطمه سرور اهل بهشت است او در بهشت همراه حضرت مریم است همان طور که ثابت شد آنان معصومند؛ اما این بدین معنی نیست که امام علی بر خلاف پیامبر صلی الله علیه و آله عمل کند؛ چون در این حالت امام علی معصوم نبوده.

پس، عصمت دارای مراتب مختلفی است و در واقع مرتبه عصمت امام علی به مرتبه عصمت پیامبران و انبیاء و به مرتبه عصمت پیامبر صلی الله علیه و آله نمی رسد و هر کس بگوید عصمت امام علی با عصمت پیامبر یکی است کافر است و از اسلام خارج می باشد؛ چون مرتبه عصمت پیامبر بالاتر از مرتبه عصمت امام علی (كرم الله وجهه) خداوند رویش را گرامی بداره و یا هر کس بگوید عصمت ائمه دوازده گانه از مستلزمات نبوت آنان است هم همانند آن کافر است؛ چرا که پیامبر فرموده: پیامبری بعد از من نخواهد آمد لا نبی بعدی

سؤال دوم: چرا شیعه دوازده امامی ها کلمه رافضی به معنی طعنه زدن و دشنام دادن تلقی می کنند؟!

ص: 557

عبد الرحمن دمشقیه مجری وهابی:

من الآن هم دومین سؤال از دکتر عصام می پرسم واقعاً من نمی دانم؛ چرا شیعه دوازده امامی ها کلمه رافضی به معنی طعنه زدن و دشنام دادن تلقی می کنند؟ در حالی که صفت رافضی صفتی پسندیده و خوبیست که ابو عبدالله جعفر صادق شیعه را رافضی توصیف کرده بوده پس، شیعه دوازده امامی ها باید از این که ما به شما رافضی بگوییم خوش حال شوند؛ ولی باید بدانید که شروع کننده استفاده از لفظ رافضی خود دکتر عصام، بود؛ چون دکتر همیشه اهل تسنّن را وهابی می خواند، گفتم: اگر دکتر عصام، به اهل تسنّن وهابی بگوید من به شیعه دوازده امامی رافضی می گویم: بفرما دکتر عصام، بلندگو با تو.

پاسخ دکتر عصام العماد:

برادر عبدالرحمن دمشقیه تو به ما رافضی نگو، و کلمه رافضی با کلمه وهابی مقایسه نکن، تو می گویی چون من می گویم: تو وهابی هستی پس، تو به شیعه دوازده امامی رافضی خواهی گفت.

من در مورد دو کلمه رافضی و وهّابیت یک مطلب علمی و تحقیقی تبیین و شرح می دهم. یعنی می خواهم درباره مسئله استفاده از کلمه وهّابیت و در مورد استفاده از کلمه رافضی برای شیعه دوازده امامی بحث و بررسی نمایم، که برادر عزیزم عبدالرحمن دمشقیه اصرار دارد که شیعه دوازده امامی ها به عنوان رافضی معرفی کند من به همه برادران وهابی احترام می گذارم از جمله به برادر عزیزم عبدالرحمن دمشقیه احترام می گذارم ولی در مورد این که او شیعه دوازده امامی ها به عنوان رافضی معرفی می کند، با او مخالفم.

بردران عزیز عبدالرحمن دمشقیه در حقیقت من هر گاه که لفظ وهّابیت را برای شما به کار بردم به خدا قسم هرگز قصد توهین به شما را نداشتم؛ بلکه تنها خواستم که عناوین را مشخص سازم آیا اگر امام محمد ابوزهره کلمه وهّابیت را بر جماعتی اطلاق کند، می خواهد به آنان توهین کند؟ یا امام محمد غزالی مصری و یا عده بی شماری از ائمه اهل سنت مثل علامه محمد البهى أن علما فقط می خواهند که آنان را مشخص و معین سازند و میان وهّابیت و غیر وهّابیت خلط نشود.

ص: 558

اما کلمه رافضه، من این کلمه را شامل مذهب شیعه دوازده امامی نمی دانم به نظر من زمانی که تو عبدالرحمن (دمشقیه کلمه رافضی را درباره مذهب شیعه دوازده امامی به کار می بری شیعه دوازده امامی ها هم حق دارند که تو را ناصبی و دشمن اهل بیت پیامبر خطاب کنند؛ چرا؟ برای این که کلمه رافضی کلمه عامی و کلی است که من آن کلمه رافضی را در کتاب الفرق بين (الفرق امام بغدادی رضوان الله علیه و نیز در کتاب الملل) و (النحل امام شهرستانی رضوان الله علیه و در كتاب (مقالات الاسلاميين امام ابو الحسن اشعری رضوان الله علیه یافتم که همه این امامان بزرگ اهل تسنن که ذکر کردم کلمه رافضی را درباره همه فرق غلات علی اللهی خطاییه که مذهب شیعه دوازده امامی همه این فرق غلات علی اللهی خطابیه کافر می داند به کار می برند. کلمه رافضی کلمه ای است که مصادیق دیگری از جمله غالیان علی اللهی خطابیه را شامل می شود بنابراین استفاده از کلمه رافضی درباره مذهب شیعه دوازده امامی موجب تدلیس و خلط می شود همانا امام بغدادی رضوان الله علیه چهل فرقه را در کتابش (الفرق بين الفرق) تحت عنوان رافضی بیان می.کنند من به تو عرض می کنم که کلمه رافضه ای که تو آن را به کار می بری اشاره ای به مذهب شیعه دوازده امامی ندارد؛ بلکه این کلمه کلمه عامی و کلی است که اگر اصرار کنید. کلمه رافضی برای شیعه دوازده امامی بکنین مشکل خلط بين غاليان على اللهى خطابيه مذهب شیعه دوازده امامی ایجاد می شود؛ چون همه علمای اهل تسنن در طول تاریخ به غلات على اللهى خطاییه رافضی می،گویند به همین علت از برادرم عبدالرحمن دمشقیه خواهش می کنم برای جلوگیری از مشکل خلط بین مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت است و مذهب غاليان على اللهى خطابیه کلمه رافضی را در رابطه با مذهب شیعه دوازده امامی استفاده ،نکنید و از همه برادران وهابی می خواهم که کلمه رافضی را در رابطه با مذهب شیعه دوازده امامی به کار نبرند. برادر عزیز من وقتی که وهابی بودم مثل شما بودم بین مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل است و مذهب غاليان على اللهى خطابیه؛ بلکه من کتاب (الصله بين الاثنی عشریه و فرق الغلاه) همبستگی میان مذهب علی اللهی ها خطاییه و مذهب دوازده امامی ها را نوشتم بخش نخست کتاب من درباره مطاعن امام علی و بخش دوم علیه شیعیان نوشتم. خوش بختانه قبل از

ص: 559

انتشار کتاب من به مذهب شیعه دوازده امامی هدایت شده ام و این کتاب منتشر نکردم. به همین علّت من عقیده دارم که باید با روشن گری برادران وهابی را از خلط میان شیعه دوازده امامی و فرقه های علی اللهی؛ مانند فرقه خطاییه نجات داد بر همین مبنا روی جلد کتاب خود المنهج الجديد و الصحیح فى الحوار مع الوهابين روشی نو و صحیح در مناظره ها اعتقادی با مذهب وهابیت در زیر عنوان اصلی نوشته ام محاوله للتقريب بين الوهابيه و الاثنى عشريه تلاشی برای نزدیک کردن وهابیت و شیعه دوازده امامی به بیان دیگر من عقیده دارم که حقیقت میراث اندیشه شیعیان دوازده امامی در محاقی از خلط با تفکر غلات على اللهى ها ،خطابیان برای بسیار از برادران وهابی پنهان شده و همین سوء تفاهم تاریخی موجب ایجاد گسل های خونین میان مذهب وهابیت و مذهب شیعه دوازده امامی گردیده. به همین علت من عقیده دارم به ضرورت تعمیم فعالیت های تقریبی بین شیعه دوازده امامی به وهابیت؛ چون این فعالیت های تقریبی بین شیعه دوازده امامی به وهابیت باعث خواهد شد که برادران وهابی فرق میان شیعه دوازده امامی و غلات علی اللهی خطابیان از نزدیک هم دیگر را درک و فهم خواهند کرد.

امّا كلمه وهابیت کلمه ای است معروف و خاص به طرفداران و مریدان مذهب امام محمد بن عبدالوهاب رضوان الله علیه .است و کلمه وهابیت در رابطه با مذهبی غیر از مذهب امام محمد بن عبدالوهاب به کار نرفته پس، زمانی که می گویم وهّابیت مراد از آن مذهب امام محمد بن عبدالوهاب رضوان الله علیه می باشد به خدا من وقتی که به تو عبدالرحمن دمشیقه وهابی اطلاق می کنم غرض و هدفم توهین به تو نیست؛ چون من در نوار هایم و کتاب هایم از شیخ الاسلام امام محمد بن عبدالوهاب رضوان الله علیه دفاع کرده ام؛ چون برخی دشمنان شیخ محمد عبدالوهاب به دروغ تهمت هایی به او نسبت داده اند.

بنابراین من از تو می خواهم طبق آن چه که از کتاب ها و از علما عرض کردم که همه می گویند به این که کلمه رافضی در مورد غلات علی اللهی خطابیه به کار می برند پس تو هم از کلمه رافضی برای شیعه دوازده امامی استفاده نکنی؛ چون همه شیعه دوازده امامی از لفظ رافضی اذیت می شوند و می دانی که مسلمان واقعی هیچ موقع برادر مسلمانش را اذیت نمی کند من می خواهم که این مناظره سبب ایجاد وحدت اسلامی میان مذهب امام جعفر صادق رضوان الله علیه و

ص: 560

مذهب امام محمد عبدالوهاب رضوان الله علیه می خواهم که این مناظره سبب وحدت اسلامی مقدس بین مذهب وهابیت و مذهب شیعه دوازده امامی .باشد من نمی خواهم که یک مسئله جزئی کوچک باعث جدایی و تفرقه بین مسلمین شود؛ چون نزد خداوند متعال مسئله وحدت اسلامی مقدس بین این دو مذهب مسئله ای ساده و از پیش پا افتاده نیست.

عبد الرحمن دمشقیه مجری وهابی:

خوب مجدداً الآن از اهل تسنّن سؤال سوم از دکتر ،عصام داریم بفرما برادر اجدل بلندگو با تو است.

سؤال کننده: برادر اجدل

سؤال سوم: برتری علی (رضوان الله علیه) برای ازدواج با فاطمه ریحانه رسول خدا چیست؟

برادر اجدل مجری وهابی:

سلام علیکم و رحمۀ الله و برکاته حاضران شنوندگان این مناظره صدایم به شما می رسد؟ شیخ عثمان، و برادر الدمشقيه و همه حضار و شنوندگان این جلسه خداوند به همه شما برکت دهد حفظ تان کند دکتر عصام خوش آمدی سؤالی از دکتر عصام داشتم، آیا برتری که علی رضوان الله علیه کسب کرد برای این بود که با فاطمه ریحانه رسول خدا ازدواج کرد یا این که برتریش برای این بود که او پسر عموی پیامبر بود و یا این که خداوند او را به خاطر آن چه خودش می داند برتری خاصه ای به او بخشید که این برتری او به خاطر این بود که در عبای رسول خدا داخل شد و از اهل کساء؛ مانند ،فاطمه حسن و حسین شد و اگر برتری علی رضوان الله علیه به سبب داخل شدن او در کساء است آیا هنگامی که پیامبر ایستاد و فاطمه را در عبایش داخل کرد، باقی دختران پیامبر نیز حضور داشتن؟؟ سؤال اول من بود سؤال دیگر این که...

عبد الرحمن دمشقیه مجری وهابی:

برادر اجدل آیا این سؤال اولت بود؟ اگر سؤال اولت پایان رسید آیا این سؤال دومت است؟ اگر که این سؤال سؤال دومت است از تو می خواهم که سؤال دیگری را نیز مطرح نکنی تو تنها یک سؤال می توانی مطرح کنی ببخشید بفرما برادر اجدل بلندگو با توست

ص: 561

برادر اجدل مجری وهابی:

سلام علیکم نه برادر در واقع این سؤال همان سؤال اول است من سؤالم از دکتر عصام را توضیح و تبیین کردم و از دکتر عصام می خواهم به من جواب دهد اگر تو می گفتی که ملاک برتری علی رضوان الله علیه ازدواج با فاطمه ریحانه رسول خدا ،است عثمان رضوان الله علیه نیز با دو دختر پیامبر ازدواج کرد. اگر دکتر عصام می گفت ملاک برتری علی این که او پسر عموی پیامبر است، من به تو می گویم پیامبر پسر عمو های زیادی را دارند و اگر دکتر عصام می گفت ملاک برتری علی این خداوند علی را به خاطر آن چه خودش می داند برتری خاصه ای به او بخشید دلیل خاصی است که خداوند می داند علی را انتخاب ،کند مقتضی آن است که خداوند پیامبر دیگری را انتخاب کند یعنی بعد از رسول خدا رسولی دیگر فرستاده شده که این را خداوند انکار می کند؛ چرا که محمد را آخرین فرستاده و پیامبر خود قرار داده و اگر هم ملاک برتری على حديث کساء می باشد؟ من از تو جواب این سؤالات را می خواهم خداوند جزای خیرش را به تو دهد.

عبد الرحمن دمشقیه مجری وهابی:

بفرما دکتر عصام، بلندگو با توست.

پاسخ دکتر عصام العماد:

برادر اجدل از من پرسید. من می خواهم یک اشکال مهمی را برطرف کنم و آن اشکال در مسئله انتخاب اهل بیت یا انتخاب امام علی است عده کثیری از عوام اهل سنت نه علماء اهل سنّت- فکر می کنند که انتخاب امام علی به دلیل نسبت مشترکی بود که ایشان با پیامبر داشت به خدا قسم که این طور نیست پناه بر خدا یعنی تو می گویی پیامبر به خاطر روابط خانوادگی امام علی را انتخاب کرد و بعد آمد به خاطر نسبتش با امام علی فرموده انت منی بمنزله هارون من نه این طور نیست این مسئله مثل مسئله انتخاب حضرت مریم است؛ چرا که زنان زیادی بودند که به حضرت ابراهیم بر می گشتند اما با این وجود حضرت مریم انتخاب شد.

ص: 562

اما مسئله دیگر که سائل برادر اجدل فکر کرد بین انتخاب و نبوت مقارنت و ملازمت وجود دارد. نه عزیز من اجدل مفهوم انتخاب از مفهوم نبوت عام تر است چه بسیار که خداوند کسانی را برگزیده؛ اما آنان پیامبر .نشدند همان طور که خداوند مریم را انتخاب کرد و او را بر زنان همه جهانیان برتری داد و او را پاک قرار داد حضرت مریم پیامبر نبود.

در مسئله انتخاب نسبت و فامیل دخالت ندارد اگر این مسئله یک مسئله نسبی و مسئله فامیل بود این همه فضیلت برای خانم فاطمه در کتب اهل سنت مطرح نمی شد در حالی که فضایل دختران دیگر پیامبر؛ مانند خانم ام کلثوم و خانم رقیه و خانم زینب مطرح نشده؛ بنابراین همه اهل سنت اجماع کرده اند که ممکن نیست خانم رقیه به نسبت فضیلتش به پای فضایل خانم فاطمه

مسئله این که انبیا به خاطر نسب و فامیل با هم تعامل نمی کنند. به همین علت خداوند در مورد پیامبر فرموده:

﴿ وَ مَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى ﴾ (سوره النجم: 3-4)

و از روی هوای سخن نمی گوید آن چه می گوید چیزی جز وحی که بر او نازل شده نیست.

پیامبر تنها خانم فاطمه را برگزید و به خاطر یک امر آلهی درباره او سخن می گفته: چرا که پیامبر ممکن نیست که به خاطر هوای نفسش سخنی را مطرح کند این یک امر آلهی است مسئله فامیلی و نسب در آن راه ندارد ما نیز که از اهل بیت تبعیت می کنیم به خاطر این نیست که آنان از نزدیکان رسول اکرم هستند کرامت آنان به خاطر قرابت شان با پیامبر نیست. اصلاً شخصی که از نزدیکان پیامبر است اما از او کنار می رود که هیچ ارزش ندارد.

با این که این شخص به پیامبر نزدیک بود؛ اما پیامبر به ما دستور نمی داد که به او تمسّک کنیم و نیز او را به عنوان قرین قرآن حساب کنیم.

ما از حدیث پیامبر پیروی می کنیم (ترک فيكم الثقلين كتاب الله و اهل بیتی) همان طور که این حدیث در صحیح مسلم آمده، مسئله پیروی از کتاب و سنت است (انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يمطهرينكم تطهيراً).

ص: 563

مسئله، پیروی از شریعت است نه مسئله نسب و فامیل بازی برای همین ما در کتب رجالی مان می بینیم که علماء جرح و تعدیل مان کسی را که از نوادگان امام حسن و امام حسین باشد؛ امّا منحرفند و یا از غالیان علی اللهی خطابیه کسانی که ادّعای الوهیت برای غیر خدا کرده اند را طعن کرده اند.

مسئله اصلاً به نسبیت ارتباطی ندارد، به همین علت می بینید که علماء رجال، بعضی از کسانی از نوادگان امام حسن و امام حسین که منحرف شده اند و یا با حق زاویه پیدا کردند و یا در حركات غلات على اللهى ها خطابيه داخل شدند و یا در حرکات انحراف آمیز داخل شدند را لعنت می کنند. و به آنان منحرف می گویند.

مسئله پیروی از نصوص نبوی است و از قرآن و سنت رسول خدا می فرماید و لا یزال الدین محفوظاً باثنی عشر، مسئله این که پیامبر می فرماید انت منی بمنزله هارون من موسی مسئله این که پیامبر حدیث بعد از من دوازده خلیفه را ذکر ،کرده مسئله تبعیت و پیروی از قرآن و سنت راستین پیامبر، تبعیت آنان برای خویشاوندی و نژاد با پیامبر نیست در اسلام مسئله خویشاوندی و نژاد مطرح نیست. همان طور که در احادیث بسیاری این مسئله مطرح می کنم الناس سواسیه کاسنان المشط لا فرق بين عجمى أو عربى الا بتقوى (مردم)؛ مانند دندان های شانه است، عرب را فخری و مباهاتی بر عجم نیست مگر به تقوا و هم چنان پیامبر فرموده ای بنی هاشم به نیکو کاری اهمیت بدهید زیرا نسب و خویشاوندی با من قیمت روز به نفع شما نخواهد بود لا يأتينى الناس باعمآلهم و تأتونى يا بنی هاشم ینسبکم نسب چیزی را حل نمی کند و هم چنین نژاد چیزی مهم ،نیست و هیچ فرق میان عرب و غیر عرب ،نیست و برتری در تقوی و نیکو کاری نسبت و فامیل و نژاد هیچ ارتباطی با ما ندارد بلکه مسئله پیروی از کتاب و سنت که از پیامبر به ما رسیده است.

عبد الرحمن دمشقیه مجری وهابی:

السلام علیکم و رحمۀ و بركاته. خوب خیر است ان شاء الله الان بخش دوم جلسه نهم مناظره به پایان رسید.

ص: 564

دهمین مناظره:

بخش اول: مجادله پیرامون روش مناظره ورد تهمت ها

مصطفی طائی از طرف مسجد شیعیان:

بسم الله الرحمن الرحيم، جلسه دهم مناظره در مسجد شیعیان برگزار می شود.

خانم دکتر امینه از مغرب از طرف وهابیان:

با سلام خواهش می کنم پنج دقیقه به من وقت بدهید می خواهم در حضور شیخ عثمان، تشیع خودم را اعلام کنم؛ و نیز می خواهم او را نصیحت کنم، شاید خداوند متعال هم چنان که مرا هدایت ،کرد او و امثال او را نیز هدایت کند.

احمد بعلبکی مجری شیعه:

الله اكبر الله اكبر لا آله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد، سر کار خانم امینه درود بر تو، من ان شاء الله زمانی که میهمانان وارد شوند از تو می خواهم که در همین مسجد بیاید و در پایان این جلسه صحبت کنی و در حضور همه تشیع خود را اعلام کنی نظر تو چیست؟ می خواهی الآن صحبت کنی یا در پایان این جلسه؟ بفرما بلندگو با تو.

خانم دکتر امینه از طرف وهابیان:

ببخشید شرایط من اجازه نمی دانی که تا پایان جلسه این مناظره دکتر عصام و شیخ عثمان، صبر کنم و لذا از تو می خواهم که در ابتدای این مناظره به من بدهید در حد پنج دقیقه فرصتی بدهید صحبت کنم خدا به تو جزای خیر بدهد

احمد بعلبکی مجری شیعه:

خوبه ان شاء الله در ابتدای جلسه این مناظره به تو بلندگو می دهم. خوب برادر طلال چه کسی قرآن را تلاوت می کند قبل از شروع جلسه؟ بفرما بلندگو با تو.

ص: 565

برادر طلال مجری شیعه:

سلام و درود به همه حضّار و شنوندگان جلسه این مناظره با تلاوت قرآن شروع می شود. فکر می کنم قاری و حافظ قرآن حضور دارد. خوب الآن زمان شروع جلسه مناظره است. برادر قاری وحافظ قرآن مصطفی طائی بفرما بلندگو با توست.

مصطفی طائی از طرف مسجد شیعیان:

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

﴿بسم الله الرحمن الرحيم، إِنَّ الَّذِينَ سَبَقَتْ هُم مِنَّا الْحُسْنَى أُوْلَئِكَ عَنْهَا مُبْعَدُونَ* لَا يَسْمَعُونَ حَسِيسَهَا وَ هُمْ فِي مَا اشْتَهَتْ أَنْفُسُهُمْ خَالِدُونَ لَا يَحْزُكُهُمُ الْفَزَعُ الْأَكْبَرُ وَ تَتَلَقَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ هَذَا يَوْمُكُمُ الَّذِي كُنتُمْ تُوعَدُونَ يَوْمَ نَطْوِي السَّمَاءِ كَطَيّ السّجِلِ لِلْكُتُبِ كَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِيدُهُ وَعْدًا عَلَيْنَا إِنَّا كُنَّا فَاعِلِينَ* وَ لَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ إِنَّ فِي هَذَا لَبَلَاغًا لِقَوْمٍ عَابِدِينَ وَ مَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ قُلْ إِنَّمَا يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهُ وَاحِدٌ فَهَلْ أَنتُم مُّسْلِمُونَ.﴾ صدق الله العلى العظيم. (سوره انبیاء آیه 101 تا 108).

احمد بعلبکی مجری شیعه:

خانم دکتر امینه مغربیه بفرما بلندگو با تو است.

اعلام تشیع خانم دکتر امینه مغربیه:

دکتر امینه مغربیه از طرف وهابیان:

سلام علیکم، به نام خدا. برادران من یکی از خواهران شما و اهل کشور مغرب هستم. من بر اساس مذهب مالکی که در کشور مغرب رواج دارد، تربیت شدم، در این جا می خواهم اعلام کنم که من به مذهب حق یعنی مذهب اهل بیت هدایت شدم، و در این مسأله پس از لطف آلهی مدیون همین مناظره هستم. من از ابتدا همه جلسه های این مناظره میان شیخ عثمان و دکتر عصام را پیگیری کردم و در طول این مدت به حقایق و مطالب علمی زیادی رسیدم

ص: 566

و این اولاً به لطف خدا و سپس به لطف استاد عصام بود چون من همه احادیث راستین رسول خدا و تمام حقایق علمی که دکتر عصام در این مناظره ذکر کرد، یاداشت می کردم و به آنان مراجعه می کردم و دیدم که تمام این حقایق علمی در کتب اهل تسنن هست و مطالب علمی که دکتر عصام، بیان می کند صحیح و درست است.

به هر حال، شیخ عثمان دائما در طول جلسه های این مناظره به دکتر عصام، می گوید: تو دروغ گو هستی تو دروغ گفتی و همه مطالب که ذکر کردی دروغ است؛ ولی من به یقین رسیدم که همه مطالب علمی که دکتر عصام، ذکر کرده درست و صحیح بودند برادران دین چیزی جز نصیحت و خیرخواهی نیست من اجازه می خواهم که شیخ عثمان را نصیحت کنم که از این شیوه ناصواب دست بردارد یا لااقل از کسانی که خود او می داند که عالمند و می توانند به او کمک کنند کمک بگیرد و پاسخ های استدلالی و صحیح برای خود آماده کند که با منابع و اصول اسلام تطبیق کند، نه این که طبق عادت و بدون علم و آگاهی دکتر عصام را به دروغ گویی متهم کند!

و من (دکتر امینه) در این جا شهادت می دهم که: لا آله الا الله و محمد رسول الله علي بالحق؛ ولى الله. اللهم صل على محمد و آله الطيبين و المنتجبين و السلام علیکم و رحمۀ الله و بركاته.

احمد بعلبکی مجری شیعه:

اللهم صل علی محمد و آل محمد. خواهر گرامی درود بر تو! من تشرفت به مذهب تشیع را تبریک بگویم اکنون شیخ عثمان رسیده. الآن باید که زمان و وقت صحبت شیخ عثمان و صحبت دکتر عصام حساب بشود. بردار طلال بفرما بلندگو با تو است.

سید طلال مجری شیعه:

من نیز تشرف خواهر گرامی دکتر امینه به کشته نجات کشته محمد و آل محمد عليهم السلام را تبریک می گویم بفرما برادر احمد بعلبکی بلندگو با تو.

احمد بعلبکی مجری شیعه:

الآن جلسه دهم این مناظره شروع می شود، شیخ عثمان، بفرما صحبت کن.

ص: 567

شیخ عثمان الخميس:

بسم الله الرحمن الرحيم و الصلاه و السلام على اشرف المرسلين. امّا بعد درود خدا بر هر کسی که برای طلب حق و شناخت آن حاضر شده؛ از خدای متعال می خواهم که حق را به ما بنمایاند و پیروی از حق را به ما روزی کند آمین به همه برادران خوش آمد می گویم و از خدا می خواهم که ما را موفق کند که یک بحث و مناظره علمی و مفید و آرام داشته باشیم.

احمد بعلبکی مجری شیعی:

متشکرم شیخ عثمان، بفرما برادر طلال بلندگو با تو است.

برادر طلال مجری شیعی:

اگر می خواهی جلسه این مناظره شروع شود. دکتر عصام گفت: که ابتدا شیخ عثمان صحبت کند شیخ عثمان بفرما صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس

مدتی این مناظره متوقف شده بود اکنون باز می گردیم و مناظره را ادامه دهیم در واقع من در این ،جلسه از صحبت دکتر ،عصام غافل گیر شدم وقتی که :گفته که مطالب خودش در مورد حدیث کساء به اتمام رسانده است و به من گفته که شروع می کند به تحقیق و بررسی در یک موضوع جدید، در حالی که قبل از آن دکتر عصام به من گفت که مطالب خودش درباره حدیث کساء و آیه تطهیر بسیار است ،سپس ناگهان گفت: که مطالبش در مورد حدیث کساء تمام شد، در حالی که من از مطالبش که عرض کرده برای من قانع کننده ای نیست؛ لذا می خواهم عرض کنم:

اولاً: شکی نیست که دکتر عصام، هنگامی که برای این مناظره آمد، حتماً خود را شایسته این مقام می دانست هم چنین علمای دیگر شیعه که او را معرفی و تأیید کرده اند و به عنوان مناظره کننده مذهب خود قبول دارند و علمای مذهب شیعه دوازده امامی گفته اند که دکتر عصام یکی از علمای شیعه دوازده امامی محسوب می شود و خود دکتر عصام نیز گفته که او از علمای شیعه دوازده امامی می باشد هم چنین علامه شیخ علی کورانی :گفته که دکتر عصام را از علمای مذهب شیعه دوازده امامی محسوب می شود و هم چنین خودتان گفته اید که دکتر عصام از

ص: 568

علمای شیعه دوازده امامی محسوب می شود این به خود شما مربوطه و اختیار علمای شما برای مناظره به دست شماست؛ چون شما بیشتر از دیگران به علمای مذهب خودتان آشنای دارید؛ ولی من می خواهم بگویم که بدون شک و شبهه که دکتر عصام یکی از علمای شیعه دوازده امامی محسوب می شود من یک چیزی عجیب از دکتر ،عصام، دیدم او یک بار در مورد حديث كساء مطالب خود عرض می کند و بار دیگر در مورد حدیث رسول خدا خلفای بعد از من دوازده نفر مطالب خود بیان می کند و بار سوم مطالب خود در مورد حدیث ثقلین شرح می دانی بار چهارم مطالب خود در مورد آیه مباهله توضیح می دانی و همین طور ادامه می دانی و گویا مطالب دکتر عصام آخر ندارد و هر وقت یک حدیثی را بررسی می کند می گفت این قوی تر است و آن بهتر است این حدیث چنین است و آن حدیث چنان است من می خواهم بگویم که همه باید یک حقیقت را بدانند و آن این که صاحب حق دروغ نمی گوید، و صاحب باطل راست نمی،گوید یعنی فرد اهل حق نیازی به دروغ گفتن ندارد و اهل باطل محتاج دروغ است تا دروغ های دیگر خود را وصله و اصلاح کند دکتر ،عصام در جلسات زیادی آیه تطهیر و حدیث کساء بررسی ،کرده ،سپس شنیدم که او گفت بررسی و تحقیق من در مورد آیه تطهیر وحديث كساء تمام شد من می گویم عیب و اشکال در دکتر عصام نیست؛ بلکه در افکار و مذهب شیعه دوازده امامی .است مذهبی که دکتر ،عصام به آن ایمان دارد غیر ممکن است که این احادیث پاک رسول خدا به دکتر ،عصام کمک کنند نا رسائی در احادیث پاک رسول خدا و در دکتر عصام نیست؛ بلکه نا رسائی در مذهب شیعه دوازده امامی است؛ لذا او دائما از یک شاخه به شاخه دیگر می پرد و ما هم چنان در ابتدای بحث هستیم و ناگهان بحث سرداب سامراء مطرح می شود و او گفت همه چیز را با دلایل قوی بررسی و عرض کردم و این عجیب است من مطمئنم که اگر شخصی از علمای شیعه غیر از دکتر عصام هم بیاید، وضعش بهتر از او نخواهد بود؛ بلکه همین طور یا ضعیف تر خواهد بود؛ به خاطر این که دکتر ،عصام در بحث بسیار آرام است و شاید دیگران این ظرفیت را نداشته باشند عجیب است که دکتر عصام در آخر جلسه قبلی گفته که آیه مباهله و یا حدیث دیگر بررسی خواهد کرد. نمی دانم او چه می خواهد بررسی کند؛ اما چرا دکتر عصام نمی خواهد الآن عرایض خود در مورد حدیث می خواهد

ص: 569

خلفای بعد از من دوازده نفر را عرض کند خصوصا که من جواب سؤال او را درباره این حدیث ،دادم و او بدون این که جواب منطقی بدهد فقط تکرار کرد که این مطالب تو در حدیث خلفای بعد از من دوازده نفر باطل است باطل است بدون این که دکتر عصام، دلیل بیاورد و ثابت می کند که مطالب خودم در مورد حدیث خلفای بعد از من دوازده نفر باطل است. خلاصه کلام این که شیعه دوازده امامی و چنان که برخی دوست دارند که آنان را رافضی بنامند نمی توانند با حدیث کساء و آیه تطهیر ادعا ها و اعتقادات خود را ثابت کنند چون در بحث گذشته دکتر ،عصام نتوانست با این آیه و حدیث ادعا های خود و عصمت اهل بیت را ثابت کند. ،بنابراین حدیث کساء و آیه تطهیر بر عصمت اهل بیت دلالت نمی کند و فقط می گویند که آنان اهل بیت پیامبرند؛ اما چیزی که بسیار من را شگفت زده کرد این بود که دکتر عصام در آخر جلسه گفت عباس عموی) (پیامبر) و پسرش عبدالله بن عباس و همسران پیامبر نیز از اهل بیت هستند؛ اما دکتر عصام :گفت اینان مشمول آیه تطهیر نیستند چون جزو اهل بیت مطهرین نیستند؛ بلکه عباس عموی (پیامبر) و پسرش عبدالله بن (عباس و همسران پیامبر از اهل بیت غیر مطهرین هستند و این هم یک چیز جدید دیگر است خدا به فریاد ما برسد با این شگفتی ها که انتظار مشاهده حجم بیشتری از آنان را دارم دکتر عصام تاکنون پاسخ مطلب و بحث خودم را نداده؛ لذا دوباره مطلبم را تکرار می کنم دکتر عصام گفت: که شیخ شلتوت و شیخ البشری خدا رحمتشون کند - گفته اند آنان در ابتدا شیعیان را کافر می دانستند. اما بعد، شیخ شلتوت پایبندی مسلمانان به احکام مذهب شیعه دوازده امامی را جایز دانسته است. من می پرسم در کجا این دو نفر شیعه را تکفیر کرده اند؟ مدرک بده

حرف دیگر این که دکتر عصام، زد: حدیث ام سلمه در کتاب صحیح مسلم آمده و من گفتم: که این حدیث را در صحیح مسلم پیدا نکردم و نیز گفت که من شیعه دوازده امامی را تکفیر کرده ام و من نمی دانم در کجا چنین چیزی از من نقل شده در کتاب یا نوار صوتی؟ در کجا من شیعه دوازده امامی را کافر دانسته ام؟

ص: 570

مطلب دیگر: دکتر عصام گفت: دانشمند وهابی علامه محمد علی بار من شرح حال این شخص را ذکر کردم و گفتم که او طبیب جراح ،است نه عالم دینی و نه علامه و نه وهابی است. از دکتر ،عصام می خواهم که بگوید این مطلب عجیب را از کجا آورده است.

من از دکتر عصام، می پرسم: آیا خمینی و خوئی و مجلسی و مامقانی از غالیان علی اللهی خطابیه هستند یا نه؟ دکتر عصام :گفت شروح پنجاه گانه صحیح مسلم همه می گویند من که این پنجاه شرح را ندیده ام و نشنیده ام دکتر عصام از ابن جزری نقل کرد که :گفته ام سلمه و عایشه خود را از اهل بیت نمی دانسته اند ما چنین چیزی در زاد المسیر ابن جزری ندیدیم و دکتر ،عصام نتوانست وجود این مطلب را ثابت کند

دکتر عصام گفت: امام طوفی امام اهل سنت است و ما گفتیم که امام طوفی رافضی است و امام اهل سنت نیست و در دینش از نظر اهل سنت متهم است دکتر عصام گفت: طحاوی حدیث ام سلمه را تایید کرده من گفتم: چنین چیزی نیست نتوانست جواب بدهد و عذر خواهی هم نکرد

دکتر عصام گفت: از زید بن ارقم درباره اهل بیت سؤال شد که صدقه بر آنان حرام است یا نه؟ این مطلب را نیز با مدارک ثابت نکرد؛ بلکه چنین چیزی در صحیح مسلم وجود ندارد و این فقط یک ادعاست.

دکتر عصام گفت: اراده ای که در آیه تطهیر مطرح شده انما یرید الله از برخی اراده هایی دیگر که در قرآن آمده متفاوت است از او درخواست کردم که این مطلب را در نوشته های اهل علم نشان بدهد؛ جوابی نداد.

دکتر عصام گفت: من در جایی گفته ام: شیخ تیجانی سگ تونس و این دروغ و افتراست و من درباره شیخ تیجانی چنین چیزی نگفته ام.

البتّه من در همه جا گفته ام و می گویم: که بر ضد تیجانی صحبت کردم و کتاب نوشته ام و او را دروغ گو دانسته ام؛ امّا این که گفته باشم او سگ است این دروغ است و من چنین نگفته ام.

ص: 571

دکتر عصام گفت: دلیلی ندارد که من را دروغ گو بداند؛ اما من با دلایلی که ذکر کردم او را دروغ گو می دانم.

اکنون حضّار و شنوندگان این مناظره صدای ضبط شده صحبت او در جلسه هفته گذشته را می شنوید. او در صحبتش می گوید که نگفته حدیث ام سلمه در صحیح مسلم وجود دارد. هم چنین او در همین جلسه هفته گذشته می گوید که شیعیان دوازده امامی را تکفیر نکرده اکنون صدای صحبتش را می شنوید که شیعیان دوازده امامی را تکفیر کرده این صدای صحبت خود دکتر عصام در جلسه هفته گذشته من می گویم که من ملتزم و پایبند به شرع و مقید به سنت پیامبر هستم وقتی پیامبر می گوید اهل بیت من علي و حسن و حسین و فاطمه علیهم السلام هستند من بیایم و آن را انکار کنم؟ پیامبر اکرم در حدیث صحیح که اصل آن در صحیح امام مسلم نیشابوری وارد شده، در حدیث ام سلمه این مطلب را فرموده؛ حدیث کساء از عایشه و ام سلمه روایت شده تو دوباره به صحیح امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه مراجعه کنی من نیز؛ مانند تو در گذشته شیعه دوازده امامی را تکفیر می کردم و زمانی که وهابی بودم شب و روز شیعه دوازده امامی را لعنت می کردم؛ اما تو ادعا می کنی که من پس از وهابیت برگشتم شیعه دوازده امامی را لعنت کرده ام تو را به خدا قسم یعنی تو می گویی شیعه دوازده امامی مسلمانند و من آنان را تکفیر می کنم؟ در حالی که الآن من خودم از شیعه دوازده امامی هستم.

شیخ عثمان، پس از پخش نوار صدای صحبت دکتر عصام از حضّار و شنوندگان مناظره پرسید: آیا صدای صحبت دکتر عصام روشن بود؟

احمد بعلبکی مجری شیعه:

متشکرم لطفا زمان صحبت دکتر عصام و زمان صحبت شیخ عثمان حساب شود، بفرما بلندگو با تو است.

سید طلال مجری شیعه:

خوب دکتر عصام، بفرما صحبت کن.

ص: 572

دکتر عصام العماد:

﴿ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي، وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي، وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِسَانِي، يَفْقَهُوا قَوْلِي. وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ﴾ . سوره طه : 25-28)، (سوره غافر : 44)

پروردگارا، سینه ام را گشاده گردان. و کارم را آسان ساز. و گره از زبانم بگشای تا حرف هایم را بفهمند و کارم را به خدا می سپارم خداست که به حال بندگان خود بیناست.

در ابتدا خدمت خانم دکتر امینه مغربی تبریک عرض می کنم که خداوند به واسطه جلسات متعدد این مناظره او را به راه راست هدایت کرد و خود او تأکید کرد که تمام جلسه های این مناظره را شنیده و به واسطه این مناظره به مذهب شیعه دوازده امامی پیوسته است. و گفت: که تهمت های شیخ عثمان به بنده را رد می کند و به منابع و مراجع مورد اشاره من مراجعه کرده و دیده که حق با من است و من راست می گویم.

پیروزی مسلمانان بر آمریکا و اسرائیل بدون وحدت امکان پذیر نمی باشد

هم چنین، به همه حضار و شنوندگان از برادرم شیخ عثمان خوش آمد عرض می کنم نیز در ابتدا باید بگویم که من شرعاً واجب می دانم که ما باید در مسأله جنایات اسرائیل در حق فلسطینی ها که این روز ها در شهر جنین انجام می شود تامل .کنیم و باید بگویم که آن چه رسانه ها نقل کند، ناچیز است و حقیقت مصائبی که بر برادران فلسطینی ما وارد شده بیش از صد ها جوان و کودک و پیر کشته شده اند؛ می باشد به طور بی سابقه ای به زنان شان تجاوز شده و آن وقت به رغم این همه جنایات ،اسرائیل ،آمریکایی ها مسلمانان را که در دفاع از خود عملیات شهادت طلبانه انجام می دهند به تروریسم متهم می کند آن وقت در چنین شرایطی ما درگیر اختلافات بین مذاهب اسلامی هستیم

شهید بزرگ مرتضی مطهرینی می گوید یکی از علل اساسی عقب ماندگی مسلمانان در طول تاریخ اختلافات بین شیعیان و اهل سنت است و ما مسلمانان هرگز نمی توانیم بر آمریکا و اسرائیل پیروز شویم مگر پس از این که شیعیان و اهل سنت به یک دیگر وحدت و با هم برادر

ص: 573

شوند و این مسئولیت اساسی علمای شیعه و سنی و وهابی است. چون کلید وحدت شدن مذاهب اسلامی و مسلمانان به یک دیگر در دست علمای مذاهب مختلف است.

من معتقدم که متأسفانه مسأله وحدت اسلامی مقدس بین مذهب وهابیت و مذهب شیعه دوازده امامی و همین طور وحدت اسلامی مقدس بین مذهب وهابیت و مذهب اهل سنت و یا وحدت اسلامی مقدس بین مذهب شیعه دوازده امامی و مذهب اهل تسنن هم چنان در یک قفس آهنی محبوس و زندانی شده که افراد بسیار خشن و بیرحم که متعصب تفکر حقیقت طلبی را در آنان ،کشته از زندانی بودن تفکر وحدت اسلامی مقدس خشنود و راضی هستند.

و اگر ان شاء الله روزی این نوع تفکر از این زندان آزاد شود برادری میان عموم مسلمانان برقرار می شود و آن گاه تمام سلاح ها را به سوی ،آمریکا این شیطان بزرگ که هر روز به شکلی ظاهر می شود، نشانه می گیریم و اگر حمایت های آمریکا ،نبود اسرائیل هرگز جرأت نمی کرد در حق برادران ما در فلسطین چنین جنایاتی مرتکب شود.

اکنون می پردازیم به آن چه که برادرم شیخ عثمان مطرح کردند متأسفانه او در ابتدای جلسه من را به دروغ گویی متهم می.کند و به لطف خدا و شکرانه خدا در این باره شهادت داد و صدق و راست گویی من را گواهی کرد البتّه این مناظره را قدمی در راه همبستگی بین مذهب وهابیت و مذهب شیعیان دوازده امامی می دانم؛ تا بتوانیم از این طریق طرح های امپریالیسم آمریکا را که برای دوری مسلمانان از یک دیگر تلاش می کند خنثی کنیم

عرض می کنم که در جلسه های قبلی همین مناظره که برادرم شیخ عثمان پی در پی بنده را در مسائل مختلف به دروغ گویی متهم می کرد، و مرتب کلمه ی کذاب و دروغ گو را درباره من تکرار می کرد من به او گفتم آیا ممکن است بگویی که من سهو یا اشتباه کرده ام، او در مقابل اصرار داشت که در هر جلسه به من نسبت دروغ گویی بدهد در این مدت تعدادی از حضار و شنوندگان این مناظره از من می پرسیدند که چرا جواب تهمت های شیخ عثمان را نمی دهم؟ و من هم چنان برای به تأخیر انداختن پاسخ به تهمت ها او دو دلیل داشتم. که کسانی که جلسات این مناظره را می شنیدند متوجه آنان بودند تا جلسه گذشته که جلسه نهم این مناظره بود.

ص: 574

دلیل اول بنده برای تأخیر جواب به او این بود که می دیدم که حضار و شنوندگان مناظره چه شیعه چه سنی چه ،وهابی تهمت های شیخ عثمان را نمی پذیرند و معتقدند که این تهمت های بی دلیل بوده و شیخ عثمان را از نظر علمی و ادبی ساقط کرده است.

دلیل دوم بنده این که چنان که در جلسه اول از جلسات این مناظره اعلام کردم مناظره باید برای یک هدف والا ،باشد و من اعتقاد دارم که برای هدف والا مناظره می کنم و آن آشنا کردن حضار و شنوندگان با مذهب اهل بیت ،است که بنده از سیزده سال پیش افتخار ورود به این مذهب را پیدا کردم و در حوزه علمیه شهر مقدس قم طلبه هستم و در مرحله بحث خارج مشغول شدم در همین سیزده طلبگی من در شهر مقدس قم ده پایه علوم حوزه را خواندم و در درس و تدریس سیزده سال در شهر مقدس قم مشغول شدم یعنی مرحله مقدمات و سطوح خواندم تا رسیدم به مرحله بحث خارج و از نوجوانی طلبه و روحانی بودم و این عقیده در عمق وجود من علاقه و اهتمام به تبیین و شرح این مذهب بزرگ را برانگیخت؛ چنان که در مقابل این ،هدف دفاع از شخص خودم برایم اهمیتی ندارد چون مسلمان وقتی که از عقیده اش دفاع می کند اجر و پاداشش در نزد خدا بسیار بیشتر از وقتی است که از شخص خودش در برابر تهمت های باطل دفاع می.کند و به نظر من فردی که در ازای دین و عقیده اش اخلاص دارد نباید دفاع از خودش را بر دفاع از عقیده اش ترجیح بدهد؛ اما مشکل اکنون این که شیخ عثمان در هر جلسه به جای بحث علمی تهمت های جدیدی بر ضد بنده مطرح می کند.

و من نمی بینم که او به شرح عقاید و مذهب خودش اهتمامی بیش از طرح تهمت های بر علیه بنده داشته باشد و به نظر می رسد که او برای بحث علمی در مورد اختلافات مطرح شده نیامده است؛ بلکه تمام هم و غم او این است که ضمن بحث های هر جلسه از جلسات این مناظره تهمت های بر علیه بنده برای طرح در جلسه بعد پیدا کند تا من را جلو همه حضار و شنوندگان جلسات این مناظره را رسوا کند

بر این اساس، علی رغم کثرت تهمت های شیخ عثمان به ،بنده هم چنان جواب نمی دادم و به بحث علمی می پرداختم تا این که امروز می بینم که او از ظلم من و تهمت به من زیاده روی

ص: 575

می کند، و حتی الفاظ زشت و رکیک بکار می گیرد تا آن جا که در جلسه قبلی به من گفت: چرا از جواب طفره می روی؟ و این آیه قرآن را قرائت :کرد گویا آنان خرانی هستند که از دست شیر فرار می کنند و این چنین در نظر هر انسان عاقلی مرا خر خطاب کرد چون به نظر علماء کنایه و مجاز شدیدتر و رساتر از تصریح .است و من هم که :گفتم شیخ ،عثمان، تیجانی را سگ تونس نسبت داده به این خاطر بود که او هنگامی که نام تیجانی را آورد بیت شعری خواند که در آن کلمه سگ آمده بود.

و لذا به کنایه شیخ تیجانی را سگ دانست و لذا بعد از جلسه گذشته یکی از شنوندگان جلسات این مناظره را به طور اتفاقی دیدم و به من گفت شیخ عثمان به تو اهانت کرد و تو را به خر تشبیه کرد و این فقط نظر بنده .نیست چنان که اگر کسی در مقابل یک غار خوابیده و شخص دیگری که او را می بیند این آیه را که درباره اصحاب کهف ،است بخواند که سگ آنان در مقابل غار خوابیده بود تشخیص عقلا این که به آن شخص نسبت سگ داده شده. حال که چنین است؛ چرا شیخ عثمان من را به دروغ گویی متهم می کند که گفته ام به تیجانی نسبت سگ داده؛ بلکه کنایه از تصریح گزنده تر است در مسائل دیگر نیز همین طور است و کنایه های او از تصریح گزنده تر است.

شیخ عثمان در تهمت و ظلم به من زیاده روی می کند؛ لذا به نظرم رسید که خدای متعال به من اجازه دفاع می دهد؛ و خدا خودش شاهد و گواه است که من تصمیم نداشتم در این جلسه از خود دفاع کنم.

و اگر این دفاعیات من برای حضّار و شنوندگان مناظره امروز مفید نباشد، قطعا برای حضّار و شنوندگان جلسه های قبلی این مناظره که تهمت های شیخ عثمان را بر ضد بنده شنیدند، مفید است چون مسلمان باید صحبت دو طرف را بشنود ،سپس قضاوت کند و نباید با شنیدن صحبت یک طرف قضاوت کرد البتّه به این نکته نیز توجه دارم که اگر شکیبایی می کردم و همه این تهمت های را نادیده می گرفتم اجر و پاداشم نزد خدا بیشتر بود؛ اما اکنون نیز امید دارم که خدای متعال پاداش دفاع مظلوم از خودش در برابر تهمت های ناروا گاهی وظیفه شرعی

ص: 576

است؛ چرا که من مسیحی نیستم و اعتقاد ندارم که اگر کسی به گونه راست من سیلی نواخت گونه چپ را برای سیل دیگر پیش بیاورم؛ بلکه ؛ اما با اخلاق اسلامی و با رعایت اصول اخلاق و شرع مقدس اسلام حمله را حمله جواب می دهم شما شاهد بودید که شیخ عثمان امروز نیز؛ مانند جلسات گذشته این مناظره هم چنان اصرار دارد که بگوید که این بنده حقیر در نزد خدای متعال و تیجانی و انطاکی هر سه نفر ما دروغ گو هستیم؛ چون ما مذهب اهل سنت و مذهب وهابیت را رها کرده ایم و به مذهب شیعیان دوازده امامی پیوسته ایم شیخ عثمان می خواهد دیگران را تکذیب کند و دروغ گو بداند.

اکنون پیش از این که به تهمت های او بر علیه بنده جواب بدهم، می خواهم خدمت حضار و شنوندگان جلسه این مناظره عرض کنم که من اعتقاد دارم که باید ما بین وهابیون معتدل و وهابیون افراطی تفاوت قائل شویم و فکر می کنم که ما امکان مناظره با وهابیون معتدل زیاد داریم و متاسفانه می بینم که شیخ عثمان که در جلسه های اول این مناظره روش معتدلی در پیش گرفته بود؛ ولی از جلسه هشتم این مناظره به یک وهابی افراطی تبدیل شده است.

من پیش از جلسات این مناظره با برادرم شیخ عثمان، با برخی از وهابیون معتدل مناظره داشتم و دیدم که آنان با روش علمی و منطقی و معتدل مناظره می کنند و من را متهم به دروغ گویی نمی کنند؛ بلکه به محور های علمی می پردازند و آنان را نقد می.کنند. نمی دانم؛ چرا شیخ عثمان از جلسه هشتم به سمت وهابیون افراطی گرایش پیدا کرد شیخ عثمان در جلسه اول تا جلسه هفتم سعه صدر داشت و حرف های من را می شنید؛ اما از جلسه هشتم بین من و او فقط به طعن و تهمت به بنده روی آورده و یک روش منفی گرایانه در پیش گرفته و همیشه من را دروغگو خطاب می.کند تفاوت بین وهابیون افراطی با وهابیون معتدل؛ مانند تفاوت بین زبان مناظره با زبان تهاجم و تهمت .است شیخ عثمان دو سه جلسه آخر شرایط این مناظره را زیر پا گذاشته؛ لذا دیدید که جلسه امروز را مانند جلسه گذشته با حمله و تهمت به بنده شروع کرد در جلسه گذشته به من گفته تو دروغ گو هستی چگونه یک دروغ گو آورده اند که با من بحث کند؟!

ص: 577

تو هر چه می گویی دروغ است منابع تو همه دروغ است. این یعنی زیر پا گذاشتن شرایط اساسی این مناظره و این روش ارائه مناظره را نا ممکن می سازد

متهم کردن به دروغ گویی سلاح انسان های ضعیف است

من در برابر تهمت های شیخ عثمان، لازم می دانم که حقیقت این تهمت های را روشن کنم و از خدای متعال کمک می خواهم تا بتوانم به طور تحلیلی و اساسی فلسفه این تهمت های شیخ عثمان به من را توضیح بدهم.

من قبل از این که به طور جزئی و تفصیلی به تهمت های که برادرم شیخ عثمان مطرح کرد جواب ،بدهم در آغاز با مسائل کلی شروع می کنم از ابتدا که شیخ عثمان از سه جلسه پیش دائماً روی تهمت به بنده و دیگر علمای قدیم شیعه؛ مانند علامه حلی به دروغ گویی تاکید ،کند من از او می پرسم که منظور او از دروغ چیست؟ و تعریف او از دروغ چیست؟ از ابتدا که او به من :گفت تو دروغ گو !هستی به او گفتم شاید تو از دروغ منظور خاصی داری و مفهوم دروغ را گسترش داده ای من دلایل کافی دارم بر این که کلمه دروغ در فرهنگ نامه شیخ عثمان از دقت کافی برخوردار نیست؛ بلکه معنای دروغ از نظر او در یک وادی و در نظر علمای مذهب شیعه دوازده امامی و علمای مذهب اهل تسنن و علمای مذهب وهابیت در یک وادی دیگر است و شیخ عثمان معنای دروغ در امر فرهنگ لغت نامه خود از زبان عربی نگرفته و هنگامی که کسی را به دروغ گویی متهم می کند منظورش دروغ به مفهوم عام آن نیست؛ بلکه مقصودش مفهوم خاص خود او است.

شیخ عثمان و همه حضار و شنوندگان جلسه این مناظره می دانند که متهم کردن دیگران به ،دروغ گویی حرف زشتی ،است تا آن جا که متهم کردن به ،دروغ گویی، حجت و دلیل انسان های ضعیف و مقلّد ،است نه علما و محققین با مراجعه به تاریخ می بینم که جهال و مخالفین انبیاء اولیاء خدا و پیامبرانی را که مردم را به حق و سعادت بشارت داده اند به دروغ گویی متهم می کردند و لذا متهم کردن به دروغ گویی سلاح انسان های ضعیف است که می خواهند، مخالفین خود را ساقط کرده و از میدان بیرون کنند لذا می بینم که حضار و شنوندگان جلسات این مناظره

ص: 578

به تهمت های شیخ عثمان درباره دروغ گو بودن من هیچ اهمیتی ،ندادند چنان که به تهمت او درباره امام انطاکی نیز توجهی نکردند و دیدیم که خانم دکتر امینه که به سبب جلسه های این مناظره شیعه شده او نیز به تهمت های که شیخ عثمان به من وارد کرد هیچ توجهی نکرده؛ بلکه برخی از حضار و شنوندگان گفتند که شیخ عثمان با دروغ گو دانستن دکتر عصام خود را از اعتبار ساقط کرد چون شیخ عثمان همیشه دکتر عصام را دروغ گو دانست؛ بلکه شیخ عثمان :گفت تمام علمای شیعه دوازده امامی دروغ گو بوده اند و گفت شیخ تیجانی و امام انطاکی و امام عبدالحسین شرف الدین و امام سلطان الواعظین شیرازی رضوان الله علیه نویسنده کتاب ارزشمند شب های پیشاور همه شان دروغ گو بوده اند.

لذا مشخص شد که شیخ عثمان عاشق این است که دیگران را دروغ گو ! بداند و این مهم ترین هدف او از جلسات این مناظره ،است شیخ عثمان می خواهد در همه جلسات این مناظره ثابت کند که من دروغ گو هستم؛ بلکه شیخ عثمان پا را از این هم فراتر گذاشت و نه فقط بعنوان مناظره کننده او هستم دروغ گو می داند؛ بلکه همه شیعیان دوازده امامی، دروغ گو دانست. این شیوه شیخ عثمان است.

و امّا مهم ترین مسأله به نظر من اهمیت این جلسات و مناظره بر هیچ کس پوشیده نیست، چون یک قانون بشری است که مسلمان و غیر مسلمان آن را قبول دارند و این قانون از سرشت و طبیعت انسان ها هنگام رویارویی و مناظره با مخالفین حکایت می کند قانون عشق و علاقه به پیروزی بر خصم است و این قانون در همه تئوری ها و نظریات علمی و اجتماعی وجود دارد؛ و برای ما توضیح می دهد که چگونه است که برخی از مردم اصرار دارند که مخالفین خود را به دروغ گویی متهم کنند.

این قانون می گوید هیچ عقیده و مذهبی نیست مگر این که می خواهد و اصرار دارد که بر مخالف و خصم خود غلبه ،کند و طبعا تمایل دارد که هر اشکالی را که بتواند به خصم خود نسبت دهد. و من فکر می کنم که شیخ عثمان اسیر این قانون اجتماعی ،شده به طوری که خودش خبر ندارد؛ لذا عجیب نیست که شیخ عثمان می گوید تمام علمای شیعه دوازده امامی در طول تاریخ

ص: 579

دروغ گو بوده اند؛ و حتی به طور روشن گفت: اگر دکتر عصام، بخواهد، من لیست اسامی همه این دروغ گویان را برایش می خوانم با این که من می دانم کسانی که شیخ عثمان گفت: آنان دروغ گو بوده اند از صالحین و نیکوکاران و انسان های پرهیزگار و راست گو بوده اند؛ اما چه کنم که این شیوه شیخ عثمان است و با این که او می داند که متهم کردن دیگران به صفت دروغ گویی نه یک بار و دوبار؛ بلکه ده بار تهمت بزرگی است با این حال این تهمت را وارد می کند فکر می کند که با این شیوه می تواند حریف و خصم او در مناظره را نابود کند ،پس ثابت شد و روشن شد که متهم کردن شیخ عثمان من را به دروغ گویی از کجا ناشی می شود

شیخ عثمان با این شیوه و روش شیوه و روش تمام علمای بزرگ اهل سنت و شیعه دوازده امامی را زیر پا گذاشت و حتی علمای وهابی که با روش و شیوه شیخ عثمان مناظره نمی کنند شیخ عثمان با آنان نیز مخالفت کرد؛ چرا که عموم علمای مسلمان از سنی و وهابی و شیعه با علم و منطق و آداب اسلامی بحث و مناظره می کنند نه با شیوه و روش شیخ عثمان.

مسأله مهم دیگری که باید به آن اشاره کنم از نظر اجتماعی است و آن شرایط اجتماعی است که شیخ عثمان را احاطه و بر او غلبه کرده است این که شیخ عثمان تمام شیعیان و علمای شیعه و تمام راه یافتگان و مستبصرین از قبیل امام انطاکی و شیخ تیجانی که از مذهب اهل سنت به مذهب شیعه گرویده اند همه را به دروغ گویی متهم می کند این نتیجه شرایط اجتماعی است که او را احاطه کرده.

من می دانم که محیط اجتماعی شیخ عثمان شدیدا پر از خصومت و رویارویی با شیعه دوازده امامی .بوده این خصومت شدید موجب شده که او از منطق و انصاف فاصله بگیرد. چون انسان اگر بخواهد به منطق و انصاف پایبند باشد باید از خصومت با کسی که می خواهد بر ضد او حکم کند فاصله بگیرد؛ و این حالت برای شیخ عثمان که غرق خصومت و دشمنی با شیعه دوازده امامی است ممکن نیست من می دانم که شیخ عثمان مدت بیست سال در کویت در حال دشمنی با شیعه دوازده امامی بوده بنابراین وقتی شیخ عثمان تمام علمای شیعه دوازده امامی را به دروغ گویی متهم می کند من به خوبی می دانم که این حکم از طرف دشمن این

ص: 580

افراد صادر شده نه از طرف یک فرد منطقی و منصف و بی طرف به روشنی پیداست که شیخ عثمان تمام هم و غم و وقت خویش را صرف دشمنی با شیعه دوازده امامی می کند؛ و از چنین کسی نمی توان انتظار داشت که با کسانی که آنان را بزرگ ترین دشمنان خود می داند، با منطق و انصاف و بی طرفی برخورد کند؛ و لذا شیخ عثمان ناخود آگاه به من در این مناظره می کند، از جایی که خودش متوجه نیست بنابراین احکامی که او بر ضد من در این مناظره صادر می کند قابل اعتماد و قبول نیست؛ چون شیخ عثمان می داند که من در اصل و ابتدا شیعه دوازده امامی نبودم و بعداً شیعه دوازده امامی شدم.

مسأله دوم پس از این که مسأله فوق که توضیح دادم این که شما هم شاهد بودید که شیخ عثمان درست زمانی که عصبانی می شود من را به دروغ گویی متهم می.کند و دیدید که اولین بار که من را به دروغ گویی متهم کرد همراه با خشم و غضب بود، و من می دانم که انسان در حالت خشم به طور ناخود آگاه دیگران را متهم می کند و لذا پیامبر اکرم زمانی که یکی از اصحاب ،ایشان درخواست نصیحت ،کرد رسول خدا فرموده: خشم نگیر! لا تغضب أن شخص دوباره :گفت من را نصیحت کنید؟ حضرت دوباره فرموده خشمگین نشو و این درخواست و جواب سه بار بین پیامبر اکرم و آن صحابی تکرار شد من می دانم که طبیعت و فضای این مناظره گاهی موجب می شود که شیخ عثمان خشمگین شود و طبیعی است که انسان هنگام خشم طرف مقابل را به دروغ گویی متهم کند؛ و من این حالت را در بحث و جدل هایی که بین انسان ها بوجود می آید می بینم بخصوص از طرف افرادی که تعصب دارند و طبعاً مناظره مخصوصاً با کسی که با انسان مخالف است، زمینه خشم و تنفر را ایجاد می.کند و به طور طبیعی و ناخود آگاه انسان تمایل پیدا می کند که طرف مقابل را به دروغ گویی متهم کند.

و بر این اساس دیدم که شیخ عثمان ناخود آگاه همه شیعیان دوازده امامی را به دروغ گویی متهم کردند و به من در جلسات این مناظره تهمت دروغ گویی زدند من در مقابل این تهمت بزرگ و ناروا سکوت کردم چون شرایط روحی شیخ عثمان را درک .کردم نمی دانم شاید وقت من تمام شده؟

ص: 581

محمد علی لبنانی مجری وهابی:

بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

دکتر عصام وقت تو تمام نشده تو پنجاه دقیقه وقت داشتی وقت تو در دست تو هر طور بخواهی از آن استفاده می کنی و ،سپس یک ده دقیقه و یک بیست دقیقه مصرف کردی تا ثابت کنی که تو دروغ گو نیستی به هر حال هنوز وقت داری

احمد بعلبکی مجری شیعه:

دکتر عصام، بفرما صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

من منظورم این بود که اگر شیخ عثمان نظری دارد ،بگوید ،سپس من ادامه بدهم من نگفتم که همه وقتم تمام شد گفتم بخش اول وقت من تمام شد.

محمد علی لبنانی مجری وهابی:

بفرما شیخ عثمان صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

من چیزی نشنیدم که درباره آن نظر بدهم تو ادامه بده.

احمد بعلبکی مجری شیعه:

بفرما دکتر عصام صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

من دوست دارم فضای جلسه مناظره محفوظ باشد و مطالب از یک طرفه عرضه شود نباشد. بنابراین، خوب است که مقداری من از مطالب خودم عرض کنم و مقداری شیخ عثمان از مطالب خودش صحبت کند؛ و حجم وقت هر یک نیز مشخص باشد تا عدالت رعایت شود حالا اگر

ص: 582

شیخ عثمان آمادگی ندارد، من ادامه می دهم؛ اما دوست دارم شکل صحبت من و شیخ عثمان مناظره باشد، نه این که شیخ عثمان برای خودش صحبت کند و من برای خودم صحبت کنم

محمد علی لبنانی مجری وهابی:

بفرما شیخ عثمان صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

خوب من که دارم می خندم چطور دکتر عصام، می گوید عصبانی هستم من مانعی ندارم که صحبت کنم؛ اما از این تعجب کردم که دکتر عصام در اوج بحث درباره این که او ثابت می کند که دروغ گو نیست؛ ناگهان از من خواست صحبت کنم در ابتدا دکتر عصام به تحلیل روان شناسی پرداخت من یک بار از او پرسیدم که تو دکتر روان شناس هستی یا در رشته دیگر دکترا داری؟ او خوب بود که به دروغ هایی من به او نسبت دادم و ذکر کردم جواب بگوید که نگفت من حرف علمی از دکتر عصام نشنیدم به من می گوید چرا من را به دروغ گویی متهم می کنی؟ خوب تو اگر می توانی از خودت دفاع کن دکتر ،عصام، خوب من حرف می زنم و صحبت می کنم

اولاً: درباره صحبت های خانم دکتر امینه باید بگویم که این گریزگاه خوبی برای دکتر عصام بود. هدایت خانم دکتر امینه را به دکتر عصام تبریک می گویم شیعه شدن دکتر امینه را بر اساس طرح های خوب دکتر عصام و صداقت ظاهری او ،پس این امر بر دکتر عصام مبارک باد!

ثانياً؛ تو ان شاء الله بحث خواهی کرد؛ مانند خانم دکتر امینه که ثابت کرد که تو دروغ گو !نیستی و هر چه گفتی راست و درست است. البتّه نیازی نیست خود را زیاد زحمت بدهی اگر نتوانستی ثابت کنی مشکلی نیست اگر ممکن است خوبه خانم دکتر امینه نیز بیایند و ثابت کند که تو راست گو هستی؟ گفتی تهمت های که شیخ عثمان بر من وارد کرد او را از نظر علمی و ادبی ساقط کرد و او در ظلم و ستیز زیاده روی کرد؟ خدا را شکر نوار ها موجود است و همه می شنوند؟

ص: 583

دکتر عصام گفتی که من برای یک هدف والا مناظره می کنم و دفاع از خودم پرهیز می کنم در حالی که در تمام نه جلسه از جلسه های این مناظره از خودت دفاع می کردی حالا هدفی والا داری و از خودت دفاع نمی کنی؟

دکتر عصام گفتی: من دروغ نمی گویم! و من شیعه دوازده امامی را تکفیر نکرده ام! در حالی که من نوار حرف تو در جلسه گذشته را گذاشتم که شیعه دوازده امامی را تکفیر کرده ای دکتر عصام :گفتی من نگفتم حدیث ام سلمه در صحیح مسلم آمده نوار صدای حرف تو پخش کردم که این را گفته ای؟

دکتر عصام، در صحبت هایت گفتی: من نگفتم که طحاوی حدیث را تأیید کرده صدای حرف تو را پخش کردم که این را گفته ای؟

دکتر عصام، تو دائماً از خودت دفاع می کنی و می گویی دفاع نمی کنم این شیوه افلاطونی را از کجا آورده ای؟ تو الآن از علمای شیعه دوازده امامی هستی و باید از این مذهب دفاع کنی تو از خودت دفاع می کنی تو از خودت دفاع نمی کنی یعنی دفاع تو دفاع از خودت نیست تو از علمای مذهب شیعه دوازده امامی هستی و تو مناظره کننده میلیون ها انسانی هستی که آنان شیعه دوازده امامی هستند دفاع ،تو دفاع از آن چند میلیون نفر است که گرفتار دروغ و گمراهی تو شده اند؟

دکتر عصام، می گویی: امروز نیز من تهمت جدیدی آورده ام نه و الله این دروغ است من تهمت جدیدی نیآورده ام بیا ثابت کن که من به تو نسبت دروغ داده ام.

دکتر عصام گفتی :که من یک بیت شعر خوانده ام درباره تیجانی که در آن کلمه سگ آمده خیلی عجیب است آیا اگر من یک بیت شعر خواندم که در آن کلمه سگ آمده معنایش این که گفته ام تیجانی سگ تونس است؟ در آن یک بیت شعر اصلاً چنین چیزی نیست این از من در آوردی های دکتر عصام، است. ببین من دوباره آن بیت شعر را می خوانم انسان جز از روی پستی دروغ نمی گوید یا از روی عادت بد و یا به خاطر نداشتن ادب. همانا لاشه بدبوی سگ در نزد من از بوی گند دروغ انسان بهتر است؛ حال این دروغ جدی باشد یا شوخی

این آن شعری بود که من درباره تیجانی خواندم و آن را درباره هر کس که دروغ بگوید، می خوانم.

ص: 584

تکرار بیت شعر با ذکر نام :سگ بوی لاشه ی بد سگ در نزد من بهتر است از....

انسان هرگز نباید دروغ بگوید! اگر تو یا تیجانی راست گو باشید، من تو و تیجانی را متهم به دروغ گویی نمی کنم من در این بیت شعری به دروغ گو اهانت کردم و گفتم بوی گند لاشه سگ برای من بهتر از کلام دروغ ،گوست اگر تو و تیجانی دروغ گو باشید این صحبت را درباره تو و تیجانی می کنم و اگر راست گو باشید من به تو و تیجانی اهانتی نمی کنم

خوب تو در همین صحبتت گفتی شیخ عثمان به یک وهابی افراطی و تندرو تغییر روش داده؟ خوب چه زمانی این اتفاق افتاد؟ در جلسه ها گذشته این مناظره چنین چیزی نگفتی حالا که دروغ تو را افشا کردم و حرف تو را باطل کردم افراطی و تندرو شدم؟ خوب این تهمت خوبی به من است اشکالی ندارد

گفتی که من قبلا سعه صدر داشتم خدا را شکر که من همیشه و تاکنون سعه صدر دارم گفتی که عثمان از عشاق متهم کردن دیگران به دروغ گویی است چنان که انطاکی و تیجانی و موسوی و سلطان الواعظین شیرازی - صاحب کتاب شب های پیشاور - و عصام را متهم می کند نه به خدا قسم من آنان را به دورغ گویی متهم نمی کنم و این تهمت نیست؛ بلکه آنان به واقع دروغ گو هستند و تو دکتر عصام نیز یکی از همان دروغ گو ها هستی این تهمت نیست حقیقت است من دروغ های تو در همه هشت جلسه گذشته را ذکر کردم ثابت کن که چنین نیست! من در این باره کتاب و نوار آماده کرده ام که ان شاء الله آنان را ارائه خواهم کرد.

گفتی کسانی را که از پرهیزگاران و راست گویان شیعیان دوازده امامی هستند آنان را به دروغ گویی کرده ام خوب بگو چه کسانی هستند؟ انطاکی و مؤلّف شب های پیشاور و موسوی مرده اند منظورت آنان که نیستند از سوی دیگر من تیجانی و دیگران را که دروغ گو معرفی کردم نمی گویم که تقوی ندارند مسأله تقوی بین آنان و پروردگارشان است!

دکتر عصام! من در کلام خود راسخ .هستم همه علمای شیعه دروغ گو بودند و دروغ گو هستند.

دکتر عصام گفتی علت این که من دیگران را به دروغ گویی متهم می کنم وضعیت اجتماعی گذشته من است. این چه حرفی است؟ من الآن این جا نشسته ام و می خندم دکتر عصام! در

ص: 585

دفاع از حق مسأله وضع اجتماعی مطرح نیست! کدام وضع اجتماعی؟! گفتی که من در بیست سال گذشته تمام هم و غم و وقتم را برای مبارزه و دشمنی با شیعه دوازده امامی صرف کرده ام و به این ترتیب حرف من درباره آنان پذیرفته نیست؟

شگفتا! که من تمام وقتم را برای تو صرف کنم؟! به خدا قسم من فقط در روز های جلسات این مناظره یعنی روز های چهار شنبه هنگام مغرب برای این مناظره وقت می گذارم! و برخی از دروغ های تو در جلسات این مناظره را با مدارکش برای بحث آماده می کنم به خدا قسم! من به کار های بسیار دیگری غیر از این مناظره مشغولم و تصور نمی کنم که این مناظره ارزش اشغال تمام وقت من را داشته باشد

دکتر عصام گفتی من تهمت ناروا به تو نسبت می دهم خوب من نوار صدای سخنان تو در همین جلسه هفته گذشته را پخش کردم که شیعه را تکفیر کرده ای در حالی که می گویی این کار را نکرده ای و بحث حدیث ام سلمه و تأیید طحاوی همه آنان را شنیدی و گفتی که به تهمت ها پاسخ خواهی داد ،خوب بفرما من منتظرم که از تو یک دفاع قوی و روشن و جانانه بشنوم که حرف های من را ابطال و حق را ظاهر کن؛ و هزاران نفر اکنون منتظر شنیدن آن هستند این قهرمانی است که جانانه از خود دفاع می کند

احمد بعلبکی مجری شیعه:

بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

چنان که می بینید، شیخ عثمان هم چنان بر دروغ گو دانستن همه شیعه دوازده امامی معتقد است؛ بلکه بر این عقیده اصرار دارد تو را به خدا قسم آیا این درست است که همه شیعه دوازده امامی ها دروغ گو خطاب کنی و تو را به خدا قسم آیا این درست که فقط خودت (شیخ عثمان) را راست گو بنامی به نظر من متهم کردن مسلمان به دروغ گویی؛ مانند متهم کردن او به کفر است. البتّه منظور من این نیست که دروغ گفتن مساوی با کفر است از چنین صحبتی به خدا پناه می برم و از این که دروغ گو را کافر بدانم شکی نیست که کفر بزرگ تر و خطرناک تر از

ص: 586

دروغ است؛ امّا نقطه اشتراک بین کفر و کذب این است که دقت کنید هر کس که برادر مسلمانش را به کفر متهم کند، قطعا یکی از آن دو نفر تهمت زننده و متهم شده کافر شده؛ و هر کس که برادر مسلمانش را دروغ گو بداند قطعا یکی از آن دو نفر تهمت زننده و متهم شده دروغ گوست یعنی اگر تهمت زننده به کفر صادق باشد متهم شده کافر است، و اگر متهم زننده بنا حق تهمت کفر وارد کند خودش کافر است و هم چنین است درباره دروغ؛ یعنی اگر متهم کننده راست بگوید طرف مقابل دروغ گو و الا خودش دروغ گوست.

بنابراین، متهم کردن مسلمانان صالح به دورغ گویی از خطراتی است که انسان را تهدید و راه حرکت بسوی خدا را سد می کند در حالی که راه خدا و راه ،اسلام دوستی و خوش خلقی و محبت و حسن ظن نسبت به برادران دینی است. و روش مناظره ای برادرانه به دور از زبان تهمت است.

بحثی را که در بخش اول این جلسه مطرح کردم ادامه می دهم سه مسأله را ذکر کردم. اکنون مسأله چهارم ذکر می کنم و سپس به همه مسائل یک به یک جواب خواهم داد و یک به یک موارد تهمت به دروغ گفتن بنده را جواب خواهم داد؛ اما از شیخ عثمان می خواهم که عجله نکند من در طول دو و یا سه جلسه به تمام مواردی که شیخ عثمان من را به دروغ گفتن در آنان متهم ،کرده پاسخ خواهم داد تا مسائل روشن شود.

شاید شیخ عثمان اشتباه کرده و لذا بر من شرعاً واجب است که اشتباه شیخ عثمان را در این مسأله چهارم روشن کنم من ثابت می کنم که روش شیخ عثمان در جلسات این مناظره عامل اساسی برای متهم کردن من و همه شیعه دوازده امامی ها به دروغ گویی است؛ چون امکان ندارد که من و همه شیعه دوازده امامی ها دروغ گو باشیم و شیخ عثمان به تنهایی راست گو باشد و هر کس روش شیخ عثمان را در جلسات این مناظره در پیش بگیرد، حتماً دیگران را مخصوصاً کسانی را که با عقیده او مخالف باشند به دروغ گویی متهم می کند. در حقیقت تحلیل من از روش شیخ عثمان در مناظره کردن نتیجه تجربه طولانی که به شیخ عثمان داشتم، من شیخ عثمان قبل از این مناظره می شناختم و نوار های بسیار در جواب سخنرانی ها و کتاب های ضد

ص: 587

شیعیان دوازده امامی گفتم، و این نوار های من در این مورد قبل از مناظره در سراسر جهان پخش کردم، و برخورد شیخ عثمان با دیگران از علمای شیعیان دوازده امامی در سال ها قبل نیز بررسی کرده بودم همیشه در سخنران هایش و کتاب هایش علمای شیعیان دوازده امامی را به دروغ گوئی متهم می کند حتی در همین مناظره خودش در جلسه هفته گذشته گفت: تمام علمای شیعه دوازده امامی در قدیم و در قرن بیستم دروغ گو بوده اند و دروغ گو هستند.

شیخ عثمان حتی کسی را که از او ایراد می گیرد دروغ گو خطاب می کند اکنون باید ببینیم که علت اصلی که موجب می شود شیخ عثمان فقط خودش را راست گو و دیگران را دروغ گو بداند چیست؟ چون هیچ عاقلی نمی تواند بگوید فقط من راست می گویم و بقیه همه دروغ می گویند، این حالت ناشی از یک وضعیت روحی خاص است شیخ عثمان خودش به حرف من اشاره کرد که گفتم شیخ عثمان دروغ نمی گوید و به این حرف من افتخار کرد آری من می گویم شیخ عثمان دروغ نمی گوید؛ اما در این جا عاملی هست که موجب می شود شیخ عثمان احساس کند که همه افرادی که پیرامون او جمع شده اند همه دروغ گویند او با هر قدمی که بر می دارد یک دروغ گو می بیند؛ و این حالت روانی خطرناکی است که روان شناسان آن را مطرح کرده اند؛ و آن را احساس تنفّر از دیگران و تنفر از کسانی است که عقیده او را قبول ندارند.

چه بسا شیخ عثمان، به طور نا خودآگاه دچار چنین حالتی شده؛ و من نمی خواهم در این جا درباره تأثیر روش شیخ عثمان در این مناظره بر روش او در دروغ گو دانستن دیگران بحث کنم؛ اما اکنون به بحث درباره خود روش شیخ عثمان در همین مناظره می پردازم اولین نکته این که روش شیخ عثمان در این مناظره یک روش علمی .نیست من الآن کاری ندارم به این که من و شیخ عثمان که مناظره می کنیم کدام بر حق و کدام بر باطل هستیم؛ کدام درست و کدام نادرست می.گوید الآن حرف من درباره اساس روش و شیوه شیخ عثمان در همین مناظره است؛ و این که آیا او به اصول و قواعد مناظره پایبند است یا نه؟

باید بگویم که مراعات اصول مناظره، انسان را از متهم کردن طرف مخالف به دروغ گویی باز می.دارد و عدم مراعات این اصول هر کسی را وادار می کند که مخالف عقیده خود را به

ص: 588

دروغ گویی متهم کند و حتی شاید نا خوداگاه چنین کاری کند. شیخ عثمان از تو خواهش می کنم به این نکته خوب توجه کن و آن را در جلسه های این مناظره در آینده مد نظر داشته باش یک قاعده اساسی برای بحث و مناظره هست که می گوید هر ادعایی که برای آن بینه و دلیل قوی مطرح و ارائه ،شود بر طرف مقابل فرض است که هر اعتراض و انتقادی که دارد بر این حجت و دلیل ارائه شده وارد کند نه بر مطرح کننده و گوینده آن به دروغ گو بودن.

من به روشنی می بینم که پایبند نبودن شیخ عثمان به این اصل یکی از دلایلی است که او را وادار کرده که من در این مناظره و شیعیانی که با به او برخورد داشته اند به دروغ گویی متهم ،کند عدم پایبندی او به این قاعده را فقط در چارچوب همین مناظره او با خودم مطرح می کنم؛ و اگر به کتاب ها و سخنرانی ها او بپردازم دلایل بسیاری برای عدم پایبندی او به این قاعده خواهم داشت.

اکنون با ذکر یک مثال در چارچوب جلسات این مناظره میان من و شیخ عثمان، عدم پایبندی شیخ عثمان به قاعده فوق را ثابت می کنم.

ببینید برادران من گفتم: که اهل سنت علما و مدرسین اهل سنت در مساجدشان حدیث کتاب و سنتی را زیاد مطرح می کنند که پیامبر اکرم فرموده بعد از من به کتاب خدا و سنت من مراجعه کنید؛ اما حدیث بعد از من به کتاب خدا و اهل بیت من مراجعه کنید را مطرح نمی کنند؛ در حالی که حدیث پیامبر کتاب الله و اهل بیتی در منابع آنان از حدیث کتاب الله و سنتی معتبر تر است و امانت داری و صداقت علمی حکم می کند که آنان باید لااقل هر دو حدیث را مطرح کنند، چون این دو حدیث، هر دو در نزد آنان معتبر است.

این ادعایی بود که من مطرح کردم؛ سپس برای آن دلیلی ذکر کردم و گفتم که بزرگ ترین دلیل بر این ادعا واقعیت کنونی مساجد اهل سنت است؛ و من خودم وهابی بودم و سال ها در مساجد اهل سنت و وهابیون حضور داشتم؛ بلکه خودم امام جمعه و امام جماعت مسجد جامع اسطی بودم که یکی از مساجد وهابی ها در یمن .است شما هم می توانید به هر یک از مساجد اهل سنت و به هر یکی از مساجد وهابی ها در جهان اسلام سر بزنید و ببینید و بشنوید آنان را

ص: 589

سخنرانی های، و ثابت شود که آن چه گفتم عین واقعیت است و آنان حدیث کتاب الله و اهل بیتی را ذکر نمی کنند در حالی که این حدیث که در کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری هم آمده مورد اجماع و تایید علمای اهل سنت و علمای وهابیت است. ثقل اول و اکبر و سرمایه

گران بهای پیامبر برای امت قرآن و سنت راستین پیامبر، و ثقل دوم و اصغر، اهل بیت است. از این که من این ادعا و دلیل آن را مطرح کردم فقط از نظر محمد علی بار که خودش یک وهابی بوده؛ اما از وهابیون انتقاد و به آنان اعتراض کرده که چرا حق را کتمان و پنهان می کنند؛ و حديث كتاب الله و اهل بیتی را که معتبر است و در کتاب صحیح امام مسلم ،آمده ذکر نمی کنند؟

پس از این مطلب من شیخ عثمان به من خبر خوشی داد و گفت که محمد علی بار نیز شیعه دوازده امامی شده؛ و من خدا را شکر می کنم و امیدوارم این خبر درست باشد؛ و می گویم آن شاء الله افراد زیادی از اهل سنت و از وهابیت به شیعه خواهند پیوست اگر علمای اهل سنت و علمای وهابیت برای خود فکری نکنند و احادیث مربوط به دوازده خلیفه پیامبر را که در صحیح امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه آمده پنهان کنند؛ چون پیروان اهل سنت و پیروان علمای وهابیت به مخفی کاری آنان آگاه خواهند شد و هم چنین است که حدیث کساء که عایشه آن را نقل کرده و در صحیح امام مسلم .آمده تمام احادیث پاک پیامبر صلی الله علیه و آله که برای بیان اشتباه برادران وهابی بررسی و بیان می،نمایم در صحیح امام مسلم آمده.

دو یادگار سنگین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل اول کتاب و سنت و ثقل دوم که ثقل اصغر است، اهل بیت پیامبر هستند.

پاسخ سؤال (9) عثمان الخميس در دوازدهمین مناظره

محمد علی بار، علمای وهّابیت را نصیحت کرده و به آنان تذکر داده که هر دو حدیث، یعنی حديث كتاب الله و سنتی و حدیث کتاب الله و اهل بیتی را ذکر ،کنند من این صحبت محمد علی بار را بعنوان شاهد آوردم نه به عنوان دلیل؛ بلکه دلیل من چنان که گفتم واقعیت مساجد وهابیت و واقعیت مساجد اهل تسنن است که هیچ کس نمی تواند آن را انکار کند و اگر شیخ

ص: 590

عثمان به اصول مناظره پایبند بود که باید دلیل را با برهان را رد می کرد، نه گوینده و مناظره کننده را شیخ عثمان می بایست دلایل من را مورد بحث و مناقشه قرار می داد نه این که درباره شاهد من یعنی محمد علي بار بحث کند که آیا او عالم است یا نه یا او وهابی یا سنی؟!

این یک بحث جداگانه است؛ شیخ عثمان می گوید محمد علی بار عالم نیست من اعتقاد دارم که او عالم است و دلایل هم بر این اعتقاد دارم اگر محمد علی بار که شصت و شش کتاب تألیف کرده عالم نیست، پس چه کسی در نظر شیخ عثمان عالم است؟ به نظر من او عالم و دانشمند است. حالا تو به من می گویی که تو دروغ گفتی وقتی که که گفتم او عالم است ببینید برادران شیخ عثمان به دلایل من نمی پردازد؛ بلکه درباره این بحث می کند که آیا شاهد من (محمد) علی بار عالم است یا نه؟

اصلا شیخ عثمان در این مناظره نباید درباره شخصیت مناظره کننده (دکتر عصام) و شاهد (محمد علی بار) و کسی که ادعا را مطرح می کند بحث کند؛ بلکه باید به ادعا ها و دلایل مطرح شده بپردازد و آنان را رد کند فرض کنیم که کسی که ادعایی را مطرح کرده دروغ گو یا فاسق و گناه کار است؛ حالا اگر او ادعای صحیح و مستند به دلایل قوی مطرح کرد، چون در جای دیگری دروغ گفته نمی توانیم این جا ادعای درست او را رد کنیم؟ مثلا اگر کسی به من گفت: فلان جا آتش گرفته و من از او دلیل خواستم؛ و او پنجره را باز کرد و دود و آتش را به من نشان داد در حالی که من می دانم او دروغ گو و شراب خوار و فاسق است آیا من می توانم بگویم چون تو دروغ گو و فاسق ،هستی این ادعای تو هم درباره وجود آتش سوزی دروغ است؟ ای برادر عثمان من به تو می گویم که من از صحیح امام مسلم نیشابوری برای تو دلیل آوردم، به فرض این که من دروغ گو هستم تو چکار به شخصیت من داری؟ تو بیا دلیل ادعای من را باطل کن این که من راست گو و یا دروغ گو هستم بحث دیگری است مناظره ما درباره شخصیت من و و تو نیست، این بحث دیگری است تو؛ چرا از موضوع بحث خارج می شوی؟! این یک مثال بود برای علت هایی که شیخ عثمان را وا می دارد که من را دروغ گو بداند و من به همین شکل یک یک علل و اسباب که باعث شده که او من و دیگران را به دروغ گو کردن متهم تشریح کند خواهم کرد.

ص: 591

محمد علی لبنانی مجری وهابی:

بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

به اختصار عرض می کنم. الآن نظر جدیدی شنیدم که جواب را در جلسات آینده می دهم؛ شگفتا! دکتر عصام، تو گفتی که حدیث فلان در صحیح مسلم وجود دارد، بعد گفتی که من :نگفتم در صحیح مسلم هست این به جلسه آینده نیاز دارد؟ آیا گفتی که حدیث ام سلمه در صحیح مسلم هست یا نه؟ گفتی که من شیعه را تکفیر می کردم یا نه؟ گفتی امام طحاوی حدیث فلان را تایید کرده یا نه؟ آنان به جلسه ها آینده این مناظره نیاز دارد؟ دکتر عصام جواب بده تو آنان را گفتی یا نه؟

احمد بعلبکی مجری شیعی:

بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

شیخ عثمان! چرا من می خواهم روش تو در جلسات همین مناظره را نقد و بررسی کنم؟ چون در این نقد و بررسی ماهیت و حقیقت و علت دروغ گو کردن من و دروغ کردن دیگران توسط تو روشن می.شود من یک به یک به مصداق ها می پردازم. الان دارم مسائل کلی را عرض می کنم من با روش علمی بحث می کنم چنان که از ابتدا عرض ،کردم تمام مسائل را یک به یک و نقطه به نقطه بحث می کنم؛ شیخ ،عثمان عجله نکن روش تو در مناظره شگفت آور است؛ من هم اگر بخواهم با روش تو بحث کنم تو را به دروغ گویی متهم می کنم؛ چون روشی که تو در پیش گرفته،ای نتیجه طبیعی آن متهم کردن من و دیگران به دروغ گویی است به همین جهت تمام علمای شیعیان دوازده امامی در طول تاریخ اسلام نزد تو دروغ گو بوده اند الآن در این همین مناظره من را دروغ گو می دانی خواهش می کنم کمی صبر داشته باش تا روش تو در این مناظره را باز و تشریح کنم و تک تک مسائل را که در آنان من را به دروغ گویی متهم کردی توضیح بدهم.

ص: 592

محمد علی لبنانی مجری وهابی:

بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

ببخشید. شیخ عثمان! مثل این که تو فقط می خواهی که بنده عرایضم را بگویم من به اندازه کافی در مورد این عرایضم صحبت کردم خواهش می کنم فضای مناظره را به فضای سخنرانی تغییر ندهید چون در این صورت دیگر این مناظره نخواهد بود تو همیشه کمتر از من صحبت می کنی

شیخ عثمان، به هر حال تو مرا به دروغ گویی متهم کردی و من از خودم دفاع کردم، وقتی کسی را متهم می کنی دفاع من را نیز بشنوی شاید تو به اشتباه من را متهم کرده باشی حتی اگر یک در هزار این احتمال باشد که تو اشتباها من را متهم کردی من به خدا پناه می برم از این که به تو بگویم من را عمداً متهم کردی بلکه من می گویم اشتباه کردی اکنون اگر صحبتی داری ،بفرما و گرنه من در مورد برخی عرایضم بنده صحبت می کنم و پس از من تو درباره عرایض خودت صحبت کن شیخ ،عثمان اگر روش تو در مناظره به همین صورت ادامه دهد. پس، دیگر این مناظره نیست.

محمد علی لبنانی مجری وهابی:

بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

باشد من در مورد مطالب خودم صحبت می کنم در حقیقت من متاسفم از این که حضار و شنوندگان این حرف را می شنوند من فقط خواستم به حضار و شنوندگان ثابت کنم که دکتر عصام، دروغ گفت من در ابتدا با او مناظره کردم درباره حدیث کساء و آیه تطهیر و دکتر عصام حرف هایش را زد ،سپس حدیث دوازده امام را مطرح کردم و جواب از دکتر عصام نشنیدم

اکنون حدیث ثقلین را مطرح می کنم چون دکتر عصام از صحبت موضوعی طفره می رود؛ و وقت حرف من و او را با بررسی وضع اجتماعی و شخصیتی بنده ضایع می کند و حرف های انشایی بی معنا و بی فایده ای مطرح می کند

ص: 593

حدیث ثقلین که رافضیان شیعه دوازده امامی برای اثبات حقانیت مذهب خود درباره علی و فرزندانش مطرح می کنند و می گویند که آنان بیش از دیگران شایسته امامت و رهبری هستند و؛ بلکه فقط آنان شایسته ،امامتند و می گویند که در این باره نص شرعی وجود دارد؛ من در جواب می گویم به خدا قسم چنین نیست و شیعه دوازده امامی در این باره هیچ نص شرعی وجود ندارند؛ و هیچ دلیل صحیحی برای امامت علی قبل از ابوبکر و عمر و عثمان (خدا از همگی خشنود باد) وجود ندارد.

و امّا حدیث ثقلین که از زید بن ارقم نقل شده و در آن آمده که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله گفته که برای امتم چیزی به امانت گذاشته ام که اگر به آن چنگ بزنید پس از او هرگز گمراه نخواهید شد قرآن کریم کتاب خدای بزرگ است سپس رسول خدا فرموده: درباره اهل بیتم خدا را به یاد شما می آورم و شما را به مراعات آنان توصیه می کنم پیامبر این سخن را سه بار تکرار کرد ثقل اول کتاب خدای بزرگ و ثقل دوم اهل بیت رسول خدا است.

سید طلال سوری مجری شیعه:

دکتر عصام، بفرما صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

حضار و شنوندگان این مناظره متوجه شده اند که روش شیخ عثمان، در همه جلسه های این مناظره روش هرج و مرج او اصلا اهل مناظره به شیوه علمی و روشمند نیست او با زبان تهمت صحبتش آغاز کرد و فقط غرض او اینست که اثبات کند که من دروغ گو هستم، و بیش از بیست تهمت بر ضد من ردیف ،کرد و می گوید من بیست تا دروغ گفتم و از من می خواهد که در یک جلسه و به همه آنان پاسخ بدهم آیا چنین چیزی ممکن است؟ واقعا انسان در یک جلسه به یک تهمت نمی تواند به طور کامل جواب بدهد چه برسد به بیست تهمت و در دادگاه های دنیا می بینی که برای یک تهمت بیش از ده جلسه بحث و بررسی برگذار می شود.

شیخ عثمان! تو از یک طرف می گویی: بالاترین چیز هایی که داری را مطرح کن احادیث پاک پیامبر صلی الله علیه و آله را مطرح کن و هر حدیثی از احادیث پاک پیامبر صلی الله علیه و آله را می خواهی انتخاب

ص: 594

کن! و مطالب خودت در مورد احادیث پاک پیامبر را روشن کن از یک طرف دیگر ناگهان از موضوع خارج می شوی و به موضوع دیگری می پردازی من نمی دانم با تو چه کنم؟ در ابتدا :گفتم من یک شخصیت علمی هستم که با این روش نمی توانم کنار بیایم گویا شیخ عثمان فکر می کند که بر منبر بالا رفته و دارد سخنرانی می کند؛ و کشکول وار از همه چیز حرف می زند.

متأسفانه وی در صحبت روش علمی روشنی ندارد شیخ عثمان! اگر من هم در این روش با تو همراه شوم، سر در گم می شوم و موضوع حرف من و تو نیز گم می شود؛ لذا من همان گونه که از ابتدا ،گفتم یک به یک آیه به آیه از آیات قرآن کریم و حدیث به حدیث احادیث پاک پیامبر را به طور مستقل و مفصل بحث می کنم تا هر چیزی در قرآن یا در سنت پیامبر در مورد اهل بیت مطهرین آمده خوب بررسی کنیم؛ اما شیخ عثمان چنان که می بینید هم چنان بر روش غیر علمی خودش اصرار دارد حتی پس از این که کتابم را که درباره روش صحیح و نو در مناظره در مورد عقیده وهابیان است برای ایشان فرستاده بودم لذا برای این که حرف های من و تو در این مناظره پراکنده و سر در گم نشود، و با روش علمی پیش برویم، من با شیخ عثمان در موضوعات مختلف داخل و خارج نمی شوم؛ بلکه همان مسیر را که دنبال می کردم از همان جا که چند دقیقه قبل متوقف شدم ادامه می دهم دلیل اول بر اشتباه شیخ عثمان در روش صحیح مناظره با شیعیان دوازده امامی را توضیح دادم دلیل دوم بر اشتباه وی از روش صحیح مناظره را هم ذکر کردم و آن چنین بود که هر ادعایی که از طرف کسی با دلیل و بینه مطرح ،شود طرف مقابل باید دلیل او را مورد رد و بحث و بر روی موضوع صحبت در این مناظره قرار دهد نه شخصیت مطرح کننده ادعا را و نه شخصیت مناظره کننده را و به این جا رسیدم که گفتم شیخ عثمان باید دلایل و مستندات من را مورد بحث قرار دهد نه این که به من بگوید تو دروغ گو هستی

حرف من درباره افکار است نه افراد؛ لذا از شیخ عثمان می خواهم که به اصول علمی و منطقی در موضوع روش صحبت کردن و مناظره کردن پایبند باشد

ص: 595

شیخ عثمان مناظره را با دورغ گو دانستن من آغاز کرد و الآن کاملاً از موضوع این مناظره خارج شد؛ اما من در مورد تمام مطالب و تهمت های وی بر علیه من صحبت کردم و جواب دادم.

اکنون بحثی و مطلبی را که در جلسه گذشته بررسی کردم و ادعایی را که ثابت و بیان کردم دوباره عرض می کنم من گفتم: وهابیان همان طور که حدیث کتاب الله و اهل بیتی را کتمان می کنند؛ بلکه به طور کلی حدیث ثقلین را فراموش کرده اند مذهب و مکتب اهل بیت را نیز به فراموشی سپرده اند در حالی که آنان پس از قرآن و سنت پیامبر یادگار گران بهای پیامبر هستند. سپس بعد از طرح این ادعا دلیل آن را مطرح کردم و گفتم که دلیل این ادعای من این واقعیت است که کتاب های علمای اهل سنّت آراء و افکار ائمه همه مذاهب را نقل می کنند، جز آراء و فتاوای ائمه اهل بیت را ،پس تصریحات برخی از ائمه اهل سنت را ذکر کردم که گفته اند: آنان مذهب اهل بیت را رها کرده اند و شاهد اول من شيخ الاسلام امام ابن تیمیه رضوان الله علیه است که می:گوید ائمه چهار گانه اهل سنت امام شافعی - ابو حنیفه - احمد بن حنبل - امام مالک از امام علی کرم الله وجهه (خداوند رویش را گرامی بداره) چیزی نگرفته اند در حالی که خود امام ابن تیمیه رضوان الله علیه تصریح می کند که امام علی افضل اهل بیت است حال وقتی که علمای اهل سنت افضل اهل بیت یعنی امام علی را رها کرده اند ،پس طبیعی است که بقیه آنان مثل امام صادق رضوان الله علیه را نیز رها کن

شاهد دوم؛ من امام ابن القيم الجوزيه رضوان الله علیه است آن جا که می گوید: فقهای هفت گانه اهل سنت قبل از چهار امامی که اخیرا ذکر کردم از فقه امام علی کرم الله وجهه (خداوند رویش را گرامی بداره) و از قضاوت های امام علی استفاده نکرده و از آنان چیزی نگرفته اند.

شاهد سوم؛ امام اهل سنت محمد ابوزهره است رضوان الله علیه که علت این که اهل سنت قضاوت ها و فقه امام علی را رها کرده اند و از او چیزی نگرفته اند را بیان کرده؛ با وجود این که امام علی سال های زیادی در کنار پیامبر بوده و عمر طولانی داشته؛ امام ابوزهره می گوید: علت این امر بنی امیه بودند که توانستند بر اهل سنّت تاثیر بگذارند و آنان را از امام علی و ائمه اهل بیت (خدا از همگی خشنود باد) دور کنند بنی امیه بیش از چهل سال بر بالای منابر امام علی كَرم الله وجهه

ص: 596

(خداوند رویش را گرامی بداره) را لعنت می کردند؛ بنابراین، طبیعی است که آنان مردم را از پیروی از فقه امام علی منع .کنند ابوزهره :گفته آن چه که از حکم ها و قضاوت های امام علی نقل شده کمتر از آن است که از قضاوت های عمر بن خطاب نقل شده با این که امام علی بیش از عمربن خطاب عمر کرده من دلایل زیادی ذکر کردم برای این که اهل سنت اهل بیت را رها کردند و بر این مطلب شاهد آوردم؛ اما شیخ عثمان به قوانین علمی روش صحبت کردن مقید نبود و به صحبت درباره دلایلی که ذکر کردم نپرداخت من :گفتم که اهل تسنن مذهب اهل بیت مطهرین را با شعار این که اسلام دین عدالت و مساوات است را رها کردند. من گفتم که عدالت اسلامی حکم می کند که علمای اهل تسنن به مذهب اهل بیت نیز؛ مانند مذاهب بقیه مذاهب ائمه اهل تسنن توجه .کنند آیا این عدالت اسلامی است که ما مذهب اهل بیت را حذف کنیم؟ و ده ها مذهب دیگر از مذاهب اسلام را بپذیریم؛ اما مذهب اهل بیت را رد کنیم؟ من دلایل خود را ذکر کردم؛ آن وقت شیخ عثمان بجای این که با منطق صحت و سقم دلایل من را کند، به من می گوید تو دروغ گو هستی و شیخ محمد ابو زهره نیز دروغ گوست و فقیه هم نیست من می گویم او فقیه است به امام محمد غزالی گفتند که شیخ ابوزهره درباره ائمه می گوید؛ درباره ابن تیمیه و امام صادق و امام ابوحنیفه و امام شافعی مطلب می گوید، امام غزالی مصری رضوان الله علیه :گفت او (ابو زهره) امام است و امام را جز امام نمی شناسد. این نظر امام غزالی مصری است. آن وقت تو بجای بحث موضوعی دربارۀ این دلایل درباره این که امام ابوزهره فقیه است یا فقیه نیست با من صحبت می کنی؟!

شیخ عثمان! روش تو در این مناظره غلط بود و همین موجب می شود که تو در این مناظره من را در ده ها مورد به دروغ گویی متهم کردی تو بجای این که درباره مسائل عقیدتی مورد اختلاف میان ما در این مناظره مناقشه ،کنی در جلسه گذشته از موضوع صحبت ما را به موضوع دیگر تغیر دادی و موضوع صحبت ما تبدیل کردی به صحبت درباره امام ابوزهره سپس پشت هم تکرار کردی که تو دروغ می گویی و گفتی امام ابوزهره هیچ کتاب فقهی ندارد شیخ عثمان تو گفتی که اگر دکتر عصام بتواند یک کتاب فقهی تالیف امام ابوزهره نام ببرد من قبول می کنم که او فقیه است شیخ عثمان من می دانم که چرا تو به امام اهل سنت، محمد ابوزهره حمله

ص: 597

می کنی؟ تو از امام ابوزهره کراهت داری برای این که او بر ضد وهابیت کتاب نوشته اگر تو فکر می کنی که چون امام ابوزهره وهابی نیست ،پس فقیه ،نیست پس بدان که اهل سنّت او را به عنوان امام و فقیه قبول دارند هر چند که وهابیون او را قبول نداشته باشند.

شیخ عثمان! باز از تو می خواهم که درباره خود موضوع و دلایل آن صحبت کنی، نه درباره افراد تو هر وقتی که با یک شاهد قوی مواجه می شوی مثل امام ابن تیمیه و نمی توانی به او حمله کنی چنان که به محمد علي بار حمله کردی پیکان حمله را به سوی من می گردانی، برادر! درباره موضوع حرف من و تو بحث کن مناظره را به بحث شخصی تبدیل نکن! من این جا نیامده ام برای این که دورغ بگویم یا برای این که یک دیگر را به دروغ گویی متهم کنیم در جلسات گذشته مکررا تو از موضوع بحث خارج می شدی و من دائما تذکر می دادم که برادر از موضوع صحبت خارج نشو! بحث را شخصی نکن و تو تکرار می کردی که دکتر عصام دورغ گو دروغ گو است.

شیخ عثمان، من تو را رها نخواهم کرد تا این که ثابت کنی که من دروغ گو هستم و یا دست از این ادعای برداری من با همین روش علمی نقطه ، نقطه صحبت می کنم و پیش می روم شیخ عثمان خواهش می کنم حرف من و تو در این مناظره را منبری و کشکولی نکن.

محمد علی لبنانی مجری وهابی:

بفرما شیخ عثمان صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

دکتر عصام گفتی روش شیخ عثمان در صحبت کردن در این مناظره علمی نیست و من از موضوع صحبت خارج می شوم من اصلا موضوع حرف های تو را نشنیدم وقت ضایع شد من یک چیزی از موضوع حرف های تو نشنیدم تو درباره حدیث ثقلین و مطالب خود صحبت کردی آیا تو درباره موضوع حرف های من یا موضوع حرف های تو حرف می زدی؟! من اصلا

ص: 598

موضوع صحبت های تو را نشنیدم! تو می گویی که من از تو می خواهم که در یک جلسه درباره بیست تهمت از خود دفاع کنی؟

دکتر عصام، من برای تو عرض کردم هنگامی که تو در مورد حدیث کساء صحبت کردی و گفتی که حدیث کساء از ام سلمه در صحیح مسلم وارد شده؛ ولی بعداً گفتی که من چنین نگفتم پس من نوار حرف تو را پخش کردم که آن را گفته ای و حالا انکار می کنی دکتر عصام هنوز بیست دقیقه از آن نگذشته بگو آری آری من دروغ !گفتم یا بگونه نه در سه ثانیه مسأله تمام می شود تو می خواهی مسأله ای را که در سه ثانیه حل می شود، بیست جلسه و در هر جلسه بیست دقیقه توضیح بدهی؟

دکتر عصام! تو می توانی به آسانی جواب بدهی تو دروغ گفتی متأسفم من را ببخشید که چنین می گویم: شیخ عثمان راست گفت: یا دروغ گفت! تمام شد من بروم نوار های حرف های تو را در همین جلسه آماده کنم و همه حضار و شنوندگان این جلسه دوباره حرف های تو بشنوند! موضوع صحبت های من و موضوع حرف های تو نیاز به بیست جلسه دارد دکتر عصام حتی اگر بیست جلسه هم طول بکشد تو جوابی نداری خوب دکتر عصام می گوید چرا من در مورد عرایض خودت صحبت نمی کنم؟ و بعداً گفتی تو باید در مورد عرایضم صحبت کنی نه در شخصیت ها و افراد اصلا دلیلی برای اثبات عرایضت ذکر کردی؟ اولاً عرایض تو به هیچ دردی نمی خورد ثانیاً: من در مورد آنان صحبت می کنم و همه آنان را رد می کنم به لطف خدا!

دکتر عصام :گفت که من به آداب صحبت کردن پایبند نیستم از نظر تو آداب صحبت کردن چیست؟ آداب صحبت کردن تو این است که تو از روش علمی استفاده می کنی؟ دکتر عصام آداب صحبت کردن راست گویی است

دکتر عصام، می گوید: اهل سنت اهل بیت را رها کردند! خوب تقل دوم (اهل بیت پیامبر)؟! ثقل دوم اهل بیت پیامبر را برای تو می آورم من می بینم که چه کسی به ثقل دوم متمسّک می شود!

ص: 599

اهل سنّت یا رافضیان شیعه دوازده امامی؟ تو اهل بیت را دوست داری؟! خدا اهل بیت را از تو بیزار کند! دکتر عصام، جواب بده یا من ادامه بدهم.

سید طلال سوری مجری شیعی:

بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

خروج شیخ عثمان از موضوع جلسه این مناظره روشن و آشکار است من این گونه روش و شیوه مناظره روش علمی و منطقی نیست من چون قبلاً وهابی بودم و بعداً به برکت و نعمت خداوند متعال دوازده امامی شدم و چون قبلا؛ مانند شیخ عثمان فکر می کردم الآن می بینم که وهابیون با کتاب های شیعه دوازده امامی همان طور که مستشرقین با کتاب های شیعه و سنی برخورد می کنند آن گونه برخورد می کنند؛ یعنی به احادیث جعلی چنگ می زنند و به آنان استناد می کنند این جواب کلی نزد تو باشد تا وقتی به موضوع بحث های مربوط رسیدم جزئی و تفصیلی خواهم داد.

می خواهم بحث قبل را ادامه بدهم تا شیخ عثمان من را از موضوع خارج نکند؟ او فکر می کند که بالای منبر رفته و دارد سخنرانی می کند توجه ندارد که این مناظره است؛ اما دلیل سوم بر این که شیخ عثمان از قواعد اصلی مناظره علمی و منطقی خارج شده که این نیز یکی از عللی است که موجب می شود او دیگران را به دروغ گویی متهم کند.

عدم پیروی شیخ عثمان از روش علمای اهل سنت در برخورد با آیات و احادیث مربوط به اهل بیت

اشاره

این که شیخ عثمان از روش علوم علمای اهل سنت در برخورد با آن دسته از آیات قرآن

کریم و احادیث پاک پیامبر که مربوط به اهل بیت (خدا از همگی خشنود باد) است نمی کند و من در گذشته نیز این مطلب را ذکر کردم و بر آن چند دلیل دارم که ثابت می کند شیخ عثمان از روش علمای اهل سنت پیروی نمی کند.

دلیل اول: بر عدم پیروی از اهل بیت شیخ عثمان نظر برخی از علمای اهل سنت درباره یک آیه از قرآن یا یک روایت درباره اهل بیت ذکر می کند و به مخاطبان خود چنین

ص: 600

می کند که این نظره نظر قطعی تمام علمای اهل سنت و مورد اجماع آنان است؛ مثلا یکی از شیعیان کویت از شیخ عثمان سوال پرسیده و این سوال و پاسخ ضبط شده و نوار آن موجود است آن ایراد کننده کویتی به عثمان :گفت می خواهم درباره عدالت صحابه صحبت کنی شیخ عثمان در جواب :گفت من می خواهم درباره عدالت امامان نه گانه که از فرزندان حسین بن علی هستند صحبت کنم یعنی امامان زین العابدین و باقر و صادق تا آخرین آنان

سپس، هنگامی که به شرح حال برخی از امامان دوازده گانه اهل بیت (خدا از همگی خشنود باد) در کتابش به نام كشف الجانى محمد التيجانی می پردازد از روش اهل سنت درباره اهل بیت دور شده و درباره امام صادق مطرح کرده و صد ها حدیث و نظر علمای اهل سنت را که درباره مقام شامخ و عظمت شخصیت امام صادق رضوان الله علیه ،است رها کرده و این چنین شیخ عثمان به مخاطبان خویش القا می کند که آن رأی شاذ و نادری که ذکر کرده، نظر همه علمای اهل سنت است. درباره امام صادق نیز چنین کرده و یک نظر ضعیف از یحیی القطان را درباره امام صادق گرفته در حالی که شیخ عثمان می داند که این نظر همه علمای اهل سنت نیست

در این جا شیخ عثمان؛ مانند کسی عمل کرده که نظر امام یحیی بن معین رضوان الله علیه در طعن امام شافعی رضوان الله علیه را ذکر می کند؛ اما نمی گوید که این نظر همه اهل سنت درباره امام شافعی نیست این عملکرد شیخ عثمان دقیقاً بر خلاف امانت داری و صداقت علمی است.

دلیل دوم؛ شیخ عثمان از روش علمای اهل سنت خارج ،شده این که او گفت: اهل سنت اجماع دارند بر این که آیه تطهیر درباره اصحاب کساء نازل نشده؛ در حالی که شیخ عثمان خودش می داند که بسیاری از علمای اهل سنت و در رأس آنان امام طحاوی رضوان الله علیه می گویند که این آیه درباره اصحاب کساء نازل شده نه درباره زنان پیامبر آیا روش اهل سنت در برخورد با

فضائل اصحاب کساء چنین است؟

دلیل سوم که خروج شیخ عثمان از روش علمای اهل سنّت را ثابت می کند روش برخورد او با حدیث دوازده خلیفه پیامبر اکرم ،است که در کتاب صحیح امام بخاری و کتاب صحیح

ص: 601

امام مسلم نیشابوری ،آمده و یک خبر واحد و یک رأی واحد می گوید که یزید بن معاویه یکی از دوازده خلیفه پیامبر است که در حدیث آن حضرت ،آمده و این خبر می گوید که خداوند بدست یزید و ابن مروان و افرادی دیگر از ظالمانی که اهل بیت را کشتند و خون آنان را حلال دانستند خداوند دین را به دست آنان حفظ کرده است آخر چگونه ممکن است کسانی که خون اهل بیت پیامبر و وارثان کتاب خدا را ریخته اند حافظ دین خدا باشند؟ اینان حدیث دوازده خلیفه را که در کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری و کتاب صحیح امام بخاری آمده چنین تغییر می کنند تو را چه شده؟ شیخ عثمان می گوید همه اهل سنت یزید را یکی از دوازده خلیفه پیامبر که در حدیث پیامبر آمده، می دانند شیخ عثمان می داند؛ اما نمی گوید که اهل سنت درباره حدیث پاک پیامبر دوازده خلیفه آرای مختلفی دارند، از جمله نظر امام ابن حجر هیتمی مکی رضوان الله علیه در کتابش بنام صواعق محرقه ،است که همان نظر شیعه دوازده امامی را تأیید می کند که دوازده خلیفه پیامبر همان امامان که اولین آنان امام علی و آخرین آنان امام دوازدهم امام مهدی محمد بن حسن عسکری (خدا از همگی خشنود باد) هستند، چنان که در چاپ وهابی این کتاب آمده

من می دانم که این روش غیر علمی که شیخ عثمان ،برگزیده باعث می شود او دیگران را نیز به دروغ گویی متهم .کند و همین امر موجب می شود که وقتی مثلا من می گویم حدیث کساء صحیح است و تعدادی از علمای اهل سنت آن را صحیح دانسته اند، او به من می گوید دروغ گو! من با استناد به نظر علمای اهل سنت می گویم فلان حدیث صحیح است و چون او به برخی دیگر از علمای اهل سنّت که آن حدیث را ضعیف دانسته اند استناد می کند، به من نسبت دروغ گویی می دانی در چنین موردی هیچ یک از ما نمی توانیم دیگری را تکذیب کنیم حداکثر این که هر کس رأی مورد نظر خود را می پذیرد به نظرم وقت من تمام شد. از همه حضار و شنوندگان تشکر می.کنم خدا جزای خیر به شما بدهد.

محمد علی لبنانی مجری وهابی:

بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

ص: 602

شیخ عثمان الخميس:

دکتر عصام گفتی: چرا با این که علی رضوان الله علیه نسبت به سه خلیفه اول بعد پیامبر عمر بیشتری کرده؛ ولی ما به مذهب خلیفه دوم عمل کردیم نه به مذهب ،علی من می گویم دکتر عصام توكه ادعا می کنی که سنی وهابی بوده ای چطور نمی دانی که روایات علی از پیامبر از روایات عمر و عثمان از پیامبر در کتب اهل تسنن بیشتر است؟! بلکه روایات علی از پیامبر از ده صحابی معروف در کتب اهل تسنن نیز بیشتر است؛ یعنی از روایات طلحه و زبیر و سعد وقاص و عبدالرحمن بن عوف و ابی عبیده و سعید بن زید از پیامبر شاید دیگران ندانند؛ اما تو چطور؟

دکتر عصام گفتی که چرا اهل سنّت مذهب حسن و حسین و علی بن الحسین و اهل بیت را رها کرده اند؟

من از دکتر عصام، می پرسم: مذهب حسین کجاست؟ شیعه دوازده امامی ها اصلا از حسین روایات ندارند و من درباره فقه و عقاید چیزی از حسین نشنیده.ام روایاتی که شیعه دوازده امامی از حسین نقل کرده اند به تعداد انگشتان دست نمی رسد؛ همه روایات شیعه دوازده امامی از جعفر صادق .است مذهب اهل بیت که شیعه دوازده امامی آن را نقل می کنند دروغ است دکتر عصام دروغ گویان مذهب شیعه دوازده امامی را ساخته و پرداخته اند

دکتر عصام، می گویی: شیخ عثمان موضوع بحث را عوض می کند. اصلا من موضوع مطرح نکردم، من با ذکر دروغ های تو شروع کردم که در هر جلسه گفتی که جواب می دهی و جواب ندادی دروغ تو این بود که گفتی از صحیح مسلم نقل کردم حدیث ام سلمه را و آلبانی نیز آن را صحیح دانسته است تو این را گفتی و من نوار آن را در همین مناظره آماده کردم که صحبت دکتر عصام را بشنوی بعداً دکتر عصام می گوید من چنین نگفته ام.

من می گویم: من پایبند به شرع و سنّت پیامبر هستم وقتی که پیامبر می گوید: اهل بیت من علی و حسن و حسین و فاطمه اند آن وقت من بیایم بگویم نه اهل بیت آنان نیستند؟ این حدیث پیامبر درباره اهل بیت از عایشه در صحیح مسلم نقل شده. این حدیث کساء

ص: 603

است که از عایشه در صحیح مسلم نقل شده بله اصل این حدیث از عایشه در صحیح مسلم آمده دکتر عصام حالا دیدی این را گفته ای؟ بعد می خواهی توجیه کنی و بگویی که من این حدیث را صحیح می.دانم دکتر ،عصام تابع حق باش پیرو هوی نفس نباش عصام تو دروغ می گویی و این را هم می دانی از خدا بترس که پیروانت را گمراه کنی. دکتر عصام تو دکتر امینه بیچاره را گمراه کردی که فکر کرد تو راست می گویی بیا اطلاعاتش را تصحیح کن تا روز قیامت گمراهیش را به گردن تو نیندازد ولی عموما مسئولیت دکتر امینه به گردن تو نیست چون او تحقیق کرده و دیده که تو راست می گویی ان شاء الله مشکلی نیست خوب دکتر عصام گفتی که من موضوع مناظره را تعیین کردم سپس از آن فرار کردم و به احادیث ضعیف پناه بردم دکتر عصام، تو اصلاً حدیث صحیح نداری تا درباره حدیث صحیح و حدیث ضعیف حرف بزنی؟

خوب حالا دکتر عصام، می خواهد درباره حدیث ثقلین مطالب خود به روشنی بیان کند؛ شاید هم درباره آیه مباهله من آماده ام؛ اما وقت امروز تمام شد. ان شاء الله جلسه آینده بحث را دنبال می کنیم؛ اما دکتر عصام خواهش می کنم وقت من و حضار و شنوندگان این مناظره را ضایع نکن امروز شخصیت من را تحلیل کردی و در ابتدا برای مردم فلسطین اشک تمساح ریختی بعد گفتی که من می خواهم با هم برادر باشیم و با هم وحدت اسلامی داشته باشیم کدام برادری؟ کدام وحدت اسلامی؟! کسی که می خواهد وحدت اسلامی و برادری داشته باشد دروغ نمی گوید و باید در نزد خدا راست گو باشد من عذر می خواهم از این که بیست و پنج دقیقه وقت حضار و شنوندگان را تضییع ،کردم و مطالب زیادی عرض نکردم فکر می کردم که دکتر ،عصام مطالب جدیدی بیان خواهد .کرد جداً متأسفم و امیدوارم جلسه مناظره در هفته آینده این طور نباشد؛ بلکه من درباره موضوع جلسه مناظره مطالب خودم عرض می کنم و با دکتر ،عصام در تحلیل شخصیت خودم منحرف نخواهم شد ان شاء الله دکتر عصام هم بحث تحلیل شخصیت من را ادامه خواهد داد چون من از آن استفاده کردم نه برای این که دروغ نگفته باشم، باید بگویم که نفعی از این بحث نبردم به خدا قسم دروغ نمی گویم؛ شاید ان شاء الله در جلسه آینده از

ص: 604

تحلیل شخصیت من که دکتر عصام، مطرح می کند سود ببرم، چون بحث دقیقی است و خدا دانا تر است و درود خدا بر پیامبر و باز هم عذر می خواهم از این که حرفی زده باشم که موجب آزار کسی شده باشد البتّه منظور بدی نداشته ام. مثل این که وقت جلسه دهم این مناظره تمام شده و السلام علیکم و رحمۀ الله و بركاته

سید طلال سوری مجری شیعه:

بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

بخش اول جلسه دهم مناظره تمام شده و من در جلسه آینده همین بحث را دنبال می کنم؛ چون شیخ عثمان سه یا چهار جلسه است که پی در پی من را به دروغ گویی متهم می کند، من با او درباره آنان بحث خواهم کرد؛ البتّه عرایضم را درباره حدیث کساء توضیح می دهم در ذیل آیه مباهله ببینید شیخ عثمان اشتباه کرد که :گفت من حدیث کساء را رها کردم نه این طور نیست؛ بلکه من آیه مباهله را انتخاب کردم چون درباره اصحاب کساء و پنج تن (اهل بیت) نازل و فرود آمده.

بنابراین، من از بحث درباره حدیث کساء خارج نشدم؛ بلکه آن را مؤقتاً کنار گذاشتم می خواهم درباره تهمت های شیخ عثمان به دروغ گویی ،بنده نقطه به نقطه بحث کنم و نمی گذارم که او از این بحث فرار .کند من چهار جلسه از جلسات این مناظره در برابر تهمت های او شکیبایی کردم؛ اما دیگر بس است صبرم تمام شد .و السلام خداوند متعال به تو خیر بدهد.

ص: 605

بخش دوم: سؤالات اهل سنت از دکتر عصام العماد

سید طلال مجری شیعه:

خوب الآن بخش دوم جلسه دهم مناظره شروع شده وقت سؤالات اهل تسنّن از دکتر عصام، برادر احمد بعلبکی بفرما بلندگو با توست

احمد بعلبکی مجری شیعه:

سؤال کنندگان از دکتر عصام، از اهل تسنن برادر دمشقیه محمد علی و سومی به نظرم برادر اجدل ،باشد سه نفر از اهل تسنن از دکتر ،عصام سؤال می کنند؛

سؤال اول از عبدالرحمن دمشقیه بفرما بلندگو با توست.

سؤال اول: سؤال کننده: عبدالرحمن دمشقیه

عصمت پیامبران چگونه است؟

عبد الرحمن دمشقیه سؤال کننده ای از طرف وهابیان:

دکتر عصام، لطفا بفرمائی که آیا خداوند برای نبوت کسی را انتخاب می کند که پیش از پیامبری هم معصوم باشد، یا این که او قبل از پیامبری معصوم از گناه نیست؛ اما خداوند طبیعت او را تغییر می دانی و معصوم می شود؟ البتّه حتی موسی بعد از برگزیده شدن به پیامبری هم فراموش کرد و اشتباه کرد چنان که در قرآن سوره کهف آمده

﴿ فَلَمَّا بَلَغَا تَجْمَعَ بَيْنِهِمَا نَسِيَا حُوتَهُمَا ﴾ . (سوره کهف: 61)

ولی هنگامی که به محل تلاقی آن دو دریا رسیدند ماهی خود را که برای تغذیه همراه داشتن فراموش کردند.

آدم نیز پیش از پیامبری اشتباه کرد (از میوه ممنوعه بهشتی) خورد و یونس بن متی نیز وقتی که خشمگین شد و از میان مردم قهر کرد و رفت بعد از پیامبری بود و خدا او را در

ص: 606

دل نهنگ زندانی و مجازات .کرد موارد ذکر شده از اشتباهات پیامبران است؛ حالا عصمت پیامبران چگونه است؟

پاسخ سؤال اول:

اشاره

عزیزم عبدالرحمن دمشقیه به این سؤالت جواب می دهم مسأله عصمت و اعتقاد به عصمت پیامیران منحصر به شیعه دوازده امامی ،نیست و حتی ائمه اهل سنت نیز به آن پرداخته اند امام فخر رازی رضوان الله علیه در کتابش عصمه الانبیاء به آیات قرآنی که ظاهر آن ها بر عدم عصمت پیامبران دلالت می کند پرداخته و آن ها را توجیه و تاویل کرده بگونه ای که با عصمت انبیاء منافات نداشته باشد نمونه آن آیه مربوط به حضرت آدم است که می گوید

﴿ وَ عَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى.﴾ (سوره طه: 121)

آدم نافرمانی کرد و گمراه شد

امام فخر رازی رضوان الله علیه که در زمان خودش از ائمه بزرگ اهل سنت است، می گوید: دلیل قطعی عقلی بر عصمت انبیاء دلالت دارد و این مطلب ظاهر و آشکار است که پیامبر باید معصوم باشد و گرنه با اشتباه او مردم گمراه می شدند و ظاهر آیات اشتباهات پیامبران نیز چنان نص قطعی نیست که عصمت آنان را رد ،کند و با این قاعده عقلی منافات داشته باشد چون تعارض قرآن با قاعده عقلی قطعی منتفی و محال است بنابراین نظر امام اهل تسنن امام فخر رازی رضوان الله علیه هیچ چاره ای نیست جز این که بگوییم مقصود از اشتباهات پیامبران در این آیات ترک اولی .است و ترک اولی با عصمت پیامبران تعارض ندارد چون به این معناست که پیامبران کار بهتر سزاوار تر را ترک کرده اند نه این که فعل حرام انجام داده و یا کار واجب را ترک کرده اند. چون امکان ندارد پیامبران مرتکب حرام شوند و یا واجب را ترک کنند بنابراین اگر تو به کتاب عصمه الانبياء تأليف امام فخر رازی رضوان الله علیه مراجعه کنی می بینی که او درباره عصمت پیامبران شديداً تعصب دارد و از آن دفاع می کند؛ و با نظر وهابیون معاصر درباره عصمت انبیاء مخالف .است متأسفانه من در مورد عصمت پیامبران دیدم که برخی از وهابیون معاصر ارتکاب گناهان صغیره را برای پیامبران مجاز می دانند و آن را منافی با پیامبری نمی دانند؛ و این مخالف نظر

ص: 607

علمای بزرگ اهل سنت است که پیامبران را از گناهان صغیره دور می دانند. بنابر این وهابیان در مسأله عصمت پیامبران با علمای اهل سنت فاصله گرفتند و این مسأله نیاز به بحث مفصلی دارد و من در همین جلسه های این مناظره مسأله عصمت را به شکل علمی و تحقیقی و با استناد به آیات قرآنی و احادیث پاک پیامبر صلی الله علیه و آله بررسی کردم، و عرایضم را در اثبات عصمت پیامبران ،گفتم و تو عبدالرحمن دمشقیه می توانی به ،نوار ها صحبت من کتاب ها و سخنرانی هایم در جلسات مناظره گذشته مراجعه کنی.

احمد بعلبکی مجری شیعه:

برادر محمد علی لبنانی بفرما بلندگو با توست.

سؤال دوم: سؤال کننده: محمد علی لبنانی:

چگونه دکتر عصام ادعای وهابی بودن ایشان ثابت کند با این که در روز نامه الحق آمده که ایشان زیدی مذهب بوده اند!

اشاره

محمد علی لبنانی سؤال کننده ای از طرف وهابیان:

به نام خداوند متعال و درود خدا بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و خصوصا همسران او که مادران مؤمنین و بر یاران او من از دکتر عصام سؤالات زیادی دارم، می خواهم که به آنان جواب بدهد! اولین سؤال من از دکتر عصام، درباره ادعای اساسی او در طول جلسه های مناظره او با شیخ عثمان است که می گوید وهابی بوده و شیعه شده من به او می گویم: در روزنامه الحق آمده که تو زیدی مذهب بوده ای چطور خودت را از این دورغ تبرئه می کنی؟

سؤال سوم: سؤال کننده: محمد علی لبنانی

چگونه ثابت کنید ادعای شما که شیخ عثمان الخمیس به تیجانی توهین کرده و او را سگ تونس نامیده است؟

اشاره

سؤال دوم من این که تو دروغ خودت را درباره مسأله (تیجانی سگ تونس) تأویل و توجیه کردی و ثابت کردی که در این مسأله تعمد داشتی که دروغ بگویی و آن را به شعری که شیخ عثمان قرائت ،کرد به کلمه تونس وصل کردی و همان طور که شیخ عثمان :گفت در بیت

ص: 608

شعری که خواند کلمه تونس وجود نداشت تو کلمه تونس را از کجا درآوردی پس تو دروغ گو هستی؟

احمد بعلبکی مجری شیعه:

ببخشید محمد علی لبنانی من حرف تو را قطع کردم خواهش می کنم حرف و سؤال تو از دکتر ،عصام مؤدبانه و محترمانه !باشد اگر بین شیخ ،عثمان و دکتر ،عصام کلمات بدی رد و بدل شود، مشکلی نیست؛ چون آنان در سطح یک دیگر هستند و آنان دو تا روحانی و عالمند؛ اما سؤال کنندگان از دکتر عصام حق ندارند این گونه حرف بزنند خواهش می کنم محترمانه سؤالت از دکتر عصام، مطرح کنی بفرما بلندگو با توست.

محمد علی لبنانی سؤال کننده ای از طرف وهابیان:

اگر دکتر عصام تقوی داشت، ثابت می کرد که عمداً چنین دروغی را نگفته و چنین تأویل و توجیهی نکرده!

سؤال چهارم: سؤال کننده: محمد علی لبنانی

آیا مذهب اهل بیت از نامه های امام مهدی در سرداب نشأت گرفته؟

خلاصه به دکتر عصام، می گویم: تو در این جلسه های مناظره با شیخ عثمان این قدر خودت را خسته می کنی که به اهل تسنن بگویی که باید از مذهب اهل بیت پیروی کنند آیا می توانی ثابت کنی که این مذهب شیعه جعفری دوازده امامی که از نامه ها مهدی شیعه محمد حسن عسکری در سرداب خودش تشکیل و ایجاد شده با اهل بیت رابطه داشته باشد؟ این مذهبی که به وسیله نامه هایی که مهدی شیعه از سرداب می فرستاده و بیرون آمده درست شده، آیا می توانی ثابت کنی که نامه ها مهدی شیعه از سرداب مذهب اهل بیت تشکیل می دهند؟

احمد بعلبکی مجری شیعه:

من مجدداً حرف تو را قطع کردم سؤال تو از دکتر عصام غیر محترمانه و نا معقول است! و تو از چارچوب ادب خارج شدی دکتر عصام بفرما بلندگو با توست.

ص: 609

پاسخ سؤال دوم:

دکتر عصام العماد:

نمی دانم؛ چرا برادر محمد علی لبنانی این سؤال را تکرار کرد و از من پرسید: تو که زیدی بودی! چرا دروغ می گویی که وهابی بودی؟! من این مسأله را به تفصیل در کتاب سفر من از وهابیت به مذهب شیعه دوازده امامی رحلتى من الوهابيه الى الاثنى عشريه، توضیح دادم. اگر این ها را توضیح نداده بودم تو محمد علی حق داشتی سؤال کنی؛ امّا من مسجدی را که در آن درس می دادم و در همین مسجد جامع امام جمعه و امام جماعت ،بودم گفتم که مسجد جامع اسطی در صنعاء پایتخت یمن بود که متعلق به وهابیت است و :گفتم که من در دانشگاه امام محمد بن سعود در ریاض درس خواندم در منطقه درعیه در عربستان سعودی سکونت داشتم؛ تو (محمد علی لبنانی) از هر شخصیت معروف یمن بپرسی من را می شناسد و می داند که به وهابی بودن معروف بودم دوستان من که با آنان در عربستان سعودی درس می خواندیم، از جمله دکتر عبدالملک قصوص هستند البتّه رشته تحصیلی او با من متفاوت بود و من در رشته علوم دینی درس می خواندم و او در رشته ای دیگر؛ اما با هم در یک سال وارد دانشگاه شدیم. پسر عموی من دکتر عادل احمد عماد است اسامی استادانم را برایتون ذکر کردم و گفتم که قاضی احمد

سلامه استاد من بود به لقب بخاری یمن معروف است من در نزد او درس خواندم و در رشته علوم دینی فارغ التحصیل شدم. علامه محمد بن اسماعیل عمرانی مفتی اهل سنت در یمن استاد من بود و من امام جمعه و جماعت مسجد جامع اسطی در صنعاء بودم؛ چرا دروغ بگویم که من وهابیم در حالی که من زیدی بودم؟ به نظر من مذهب زیدیه بسیار بهتر از مذهب وهابیت است و اگر من زیدی مذهب بودم برایم بهتر از این بود که وهابی مذهب باشم آخر؛ چرا دروغ بگویم؟ این دروغ چه نفعی برای من می تواند داشته باشد؟ عموی من شیخ مجاهد علامه عبدالرحمن عماد رئیس فراکسیون وهابی ها در پارلمان یمن و نماینده جنبش وهابی اصلاح (حزب وهابیان در یمن) و عضو جمعیت علمای یمن است. او نیز شخصیت معروفی .است من در یمن بعنوان یک شخصیت وهابی معروف بودم و این را در کتاب (سفر من از وهابیت به مذهب شیعه دوازده امامی) رحلتى من الوهابيه الی الاثنى عشريه كاملاً توضيح

ص: 610

داده ام. خلاصه هیچ دلیل منطقی وجود ندارد که تو بخواهی در مسأله وهابی بودن من در گذشته تردید کنی؛ اما طبیعت برخی برادران وهابی این است که نمی توانند قبول کنند که کسی از وهابیت برگردد و شیعه دوازده امامی شود؛ به همین علت هر کس که از مذهب وهابیت برگشت و شیعه دوازده امامی شد. برخی برادران وهابی می گویند او وهابی و سنی نبوده و صوفی بوده. مگر صوفی ها همه غیر سنی هستند؟ بسیاری از صوفی ها از اهل سنت هستند.

پاسخ سؤال سوم:

و پاسخ سؤال (14) عثمان الخميس در دوازدهمین مناظره

اما این مسأله که من گفتم: شیخ عثمان به شیخ تیجانی اهانت کرده و او را سگ تونس نامیده است؛ من :گفتم که در نظر علما اشاره و کنایه قوی تر از تصریح است محمد علی لبنانی تو را خدا قسم می دهم که به این سؤال درست جواب بدهی اگر تو در دهانه یک غار دراز بکشی و پایتون را دراز کنی و من بر تو وارد شوم و تو را به این حالت ببینم و سپس این فقره از آیه قرآن را بخوانم که:

﴿ وَ كَلْبُهُم بَاسِطٌ ذِرَاعَيْهِ بِالْوَصِيدِ﴾ . (سوره الكهف: 18)

و سگ آنان [ اصحاب کهف] دست های خود را بر دهانه غار گشوده بود [و نگهبانی می کرد].

آیا تو از این تشبیه و کنایه ناراحت نمی شوی؟ هم چنین است اگر ببینم که تو تعدادی کتاب روی سرت گذاشته بودی و با خود می برید و سپس این فقره از آیه قرآن را بر تو بخوانم که

﴿كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا.﴾ (سوره الجمعه: 5)

مانند خری که تعدادی کتاب حمل می کند.

تو را به خدا قسم آیا این قرائت قرآن در این حالت ها اهانت به تو نخواهد بود؟ به روشنی پیداست که در مورد اول فرد تشبیه به سگ و در مورد دوم تشبیه به الاغ شده! این دقیقا همان کاری است که شیخ عثمان در مورد شیخ تیجانی انجام داده هر کس که به کتاب شیخ عثمان، تحت :عنوان کشف الجانی محمد تیجانی مراجعه ،کند به روشنی می بیند که شیخ عثمان به

ص: 611

شیخ تیجانی سگ تونس لقب داده و همین طور در جلسه گذشته شیخ عثمان به بنده لقب الاغ داد و گفت دکتر عصام؛ چرا از بحث طفره می روی؟ سپس این آیه قرآن را خواند

﴿ كَأَنهُمْ حُمُرٌ مُّسْتَنفِرَةٌ، فَرَّتْ مِن قَسْوَرَةِ.﴾ (سوره المدثر : 50-51)

گویی خران رمیده اند که از مقابل شیری فرار کرده اند.

پس از پایان جلسه این مناظره یکی از دوستان به من :گفت شیخ عثمان نام الاغ را بر تو .گذاشت در این جا من نمی توانم بگویم که این برادر به شیخ عثمان دروغ بسته چون طبیعت انسان درک می کند که تشبیه و کنایه گزنده تر از تصریح است و این یک قاعده و اصل در علم اصول فقه و علم بلاغت است.

پاسخ سؤال چهارم:

اما مسأله بعدی که برادرم محمد علی لبنانی گفت که مذهب اهل بیت از روایات و نامه هایی امام مهدی محمد بن حسن عسکری رضوان الله علیه که از سرداب شان در سامراء بیرون آمده و نمایندگان چهار گانه نواب اربعه - عثمان عمری و محمد عثمان و حسین بن روح نوبختی و محمد بن علی سمری امام دوازدهم امام مهدی محمد بن حسن عسکری رضوان الله علیه روایات و نامه هایی امام مهدی محمد بن حسن عسکری رضوان الله علیه را منتشر کرده اند درست و وجود پیدا کرده و قبل از روایات و نامه هایی امام مهدی محمد بن حسن عسکری رضوان الله علیه از سرداب شان صادر شده اند مذهب اهل بیت نبوده و جود خارجی نداشته.

ای برادر محمد علی لبنانی چه کسی به تو گفته که مذهب اهل بیت در عصر غیبت امام مهدی محمد بن حسن عسکری رضوان الله علیه و در عصر نواب اربعه نمایندگان چهار گانه و بوسیله روایات و نامه هایی امام مهدی محمد بن حسن عسکری رضوان الله علیه که از سرداب شان صادر شده اند وجود خارجی پیدا کرده؟!

برادرم روایات اهل بیت و مذهب اهل بیت قبل از ولادت امام مهدی محمد بن حسن عسکری رضوان الله علیه در بین مسلمانان وجود داشته و باید قبل از این که چنین حرفی بزنی، ابتدا تاریخ مذهب اهل بیت و کیفیت تدوین آن ،مذهب و کیفیت تدوین روایات امامان اهل بیت مطهرین را مطالعه

ص: 612

کنی! باید بدانی که کتب حدیث معروف به چهار صد اصل اصول اربعمائه در نزد شیعه دوازده امامی، بنیان و قاعده اساسی در مذهب دوازده،امامی و در همین چهار صد اصل روایات اهل بیت مطهرين جمع آوری شده اند این چهار صد اصل که کتب علمای شیعه دوازده امامی معروف و مشهور به کتب چهار گانه بر اساس این چهار صد اصل نوشته شده اند، این چهار صد اصل پیش از تولد امام مهدی است نوشته شده اند و این این چهار صد اصل هیچ ارتباطی با نامه های سرداب امام محمد حسن عسکری مهدی رضوان الله علیه که به آن اشاره کردی ندارد و من همیشه خدا را شکر می کنم بر این که مذهب اهل بیت با تمام کتب و مؤلفاتش تدوین و کامل شد، تمام اصول و فروع آن پیش از تولد امام مهدی محمد بن حسن عسکری رضوان الله علیه که امام دوازدهم است تبیین گردیده و تشکیل شده این اصول اربعمائه چهار صد اصل که هم مربوط به قبل از تولد امام مهدی ،است پایه و بنیان علم الحدیث در نزد علمای مذهب دوازده امامی است؛ و کتب چهار گانه حدیث شیعه کافی (و من لا یحضره الفقیه و استبصار و تهذیب) بر اساس اصول اربع مائه چهار صد اصل تالیف شده که همه مربوط به قبل از تولد امام مهدی است حالا تو محمد علی بدون مطالعه و تحقیق ادعا می کنی که مذهب اهل بیت از روایات نامه هایی امام مهدی محمد بن حسن عسکری رضوان الله علیه درست شده؟!

خدای را بسیار سپاس گزاریم بر این که مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت هم هست به طور کامل پیش از تولد امام مهدی محمد حسن عسکری رضوان الله علیه تدوین گردید؛ و این نعمت بزرگ خدای متعال است که می دانست در آینده افرادی چون محمد علی می آیند و چنین ادعا هایی را مطرح می کنند.

عزيز من محمد علی لبنانی؛ چرا بدون مطالعه حرف می زنی؟ چرا پیش از مطالعه قضاوت کنی؟ برادر این حرف های بی اساس را از چه کسی آموخته ای؟! تقوی آلهی داشته باش و از خدا بترس و بدون مطالعه و تحقیق علمی درباره مذهب اهل بیت قضاوت نکن!!

برادر محمد علی روایات مهدی محمد بن حسن عسکری رضوان الله علیه و روایات سرداب، تعداد بسیار محدود و معینی است که به ندرت که علمای شیعه به آن استناد می کنند. تو به قم بیا و ببین

ص: 613

که علمای حوزه قم در بحث های درس خارج از فقه، چقدر به روایات و نامه هایی امام مهدی محمد بن حسن عسکری رضوان الله علیه که از سرداب صادر شده اند استناد می کنند؟ من الآن سیزده سال است که در شهر مقدس قم در مرحله بحث خارج درس می خوانم و من طلبه ای از طلاب شهر مقدس قم و تا قبل از این مناظره سیزده سال در حوزه علمیه قم در نزد مراجع بزرگ حوزه علمیه مقدس قم درس خوانده ام و من می بینم که روایات اهل بیت مطهرین (خدا از همگی خشنود باد) مورد استناد و استفاده علمای شیعه دوازده امامی مربوط به ده ها سال قبل از غیبت صغری و قبل از تولد امام مهدی محمد بن حسن عسکری است.

برادر محمد علی از خدا بترس و بی محابا حکم نکن بترس از روزی که هیچ راه فراری نیست و بدان در حدیثی که در کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه آمده رسول خدا به ما فرموده که از ثقلین پیروی کنیم و به آن دو چنگ بزنیم و فرموده: خوب دقت کن! نزدیک است که از عالم دیگر من را دعوت کنند؛ نزدیک است که دنیا را ترک و رها کنم؛ نزدیک است که از دنیا بروم و من در بین شما دو چیز گران بها باقی می.گذارم پیامبر در حال خداحافظی با مسلمانان که می خواهد از دنیا برود چکار می کند؟ می گوید تارک فیکم الثقلین صیغه ترک شدیدتر از وصیت است؛ چرا پیامبر آن دو را تقلین نامیده؟ چون عمل و التزام به آن دو سخت و سنگین است علمای اهل سنت می گویند پیامبر قرآن و اهل بیت مطهرین را به ثقلین یعنی به جن و انس تشبیه کرد و می گویند چنان که دنیا به جن و انس برپاست همین طور دین اسلام هم به کتاب و اهل بیت پا بر جاست ثقل اول قرآن است که شامل سنت راستین پیامبر نیز هست؛ چون پیامبر فرموده قرآن و مثل آن با هم به من داده شده و نقل دوم اهل بیت مطهرین پیامبر .است آری برادر تحقیق کن و اهل بیت را بشناس

ممکن نیست پیامبر به مسلمانان بگوید: من اهل بیتم را برای شما گذاشتم! وانگهی اگر مذهب شیعه دوازده امامی مذهب اهل بیت ،نباشد تو می گویی مذهب اهل بیت چه می تواند باشد؟! من می گویم که در این مذهب برخی از مسائل و اشکالات هست؛ اما از باب تمثیل و تشبیه می گویم مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت است مانند نوک هرمی است که در آن پر از مسائل اضافی و تحریفات و جعلیات است این آوار تحریفات و جعلیات را دشمنان مذهب

ص: 614

و دین ساخته اند و به مذهب وارد کرده اند؛ اما اگر تو در این آوار ها کاوش کنی، سرانجام به یک قطعه طلا دست پیدا می کنی که همان مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت هم هست، و آن حدیث دوازده خلیفه پیامبر است؛ لذا تو نباید به آن آواره ای بی ارزش نگاه کنی؛ بلکه باید در قاعده این هرم دنبال آن قطعه طلا باشی؛ این حرف های که تو می زنی و اشکالاتی را که وارد می کنی آنان همین آوار هاست آنان از مذهب اهل بیت نیستند! این روایات شاذ و ضعیفی که شیخ عثمان و تو محمد علی (لبنانی از مذهب اهل بیت، ذکر می کنید، آنان جزو مذهب اهل بیت نیستند مذهب اهل بیت یک قطعه طلاست که در لابلای آواره ای دشمنان اهل بیت پنهان شده است.

بنظرم وقت سؤال و جواب تمام شد و بخش دوم جلسه دهم مناظره به پایان رسیده تا مناظره آینده خدا نگهدار شما باد ان شاء الله جلسه آینده در مسجد وهابیان خواهد شد.

ص: 615

یازدهمین مناظره

بخش اول: ارتباط بسیار نزدیکی آیه مباهله با پنج تن آل عبا

مصطفی طائی از طرف مسجد شیعیان:

بسم الله الرحمن الرحيم جلسه یازدهم مناظره در مسجد اهل تسنّن برگزار می شود.

شیخ عثمان الخميس:

بسم الله الرحمن الرحیم درود و سلام بر برگزیده خدا که رحمت برای جهانیان است آقای همه جهان و بر اهل بیت و یارانش و هر کس که راه آنان را برود تا روز قیامت.

به همه شما خوش آمد می گویم:! و از خدای متعال می خواهم که همه ما را در شناخت حق و پیروی از آن یاری فرماید در ابتدای این مناظره به دکتر ،عصام می گویم خدایا حق را به من و تو نشان بده تا پیروی کنیم و باطل را به من و تو بشناسان تا از آن دوری کنیم.

سید طلال مجری شیعه:

به نام خدا جلسه یازدهم این مناظره شروع می شود، بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

﴿ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي، وَ يَسَرْ لي أَمْرِي، وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِسَانِي، يَفْقَهُوا قَوْلِي. وَ أُفَوّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ ﴾. سوره طه : 25-28)، (سوره غافر : 44)

پروردگارا، سینه ام را گشاده گردان و کارم را آسان ساز و گره از زبانم بگشای تا حرف هایم را بفهمند و کارم را به خدا می سپارم خداست که به حال بندگان خود بیناست.

ص: 616

جنایات آمریکا تحت شعار مبارزه با تروریسم

قبل از این که جلسه یازدهم این مناظره را شروع کنم، ضروری و واجب شرعی می دانم که اشاره کنم به آن چه که آمریکا در کشور های اسلامی انجام می دهد! قتل و غارت و کشتار و اخراج از وطن آمریکا زبده ترین جوانان مؤمنی را که برای جهاد در راه خدا ترک وطن کردند و از همه زندگی و اموال خود دست کشیدند تا برای بالا بردن پرچم اسلام جهاد کنند آمریکا آنان را کشت آمریکا بهترین جوانان فلسطین را کشت هیچ کشوری در دنیا نیست مگر این که جوانان مؤمن و صادق و پرهیزگار آن که از دنیا دست شسته اند و در راه خدا هجرت و جهاد کرده اند، آمریکا آنان را کشته است و این جنایات آمریکا همه تحت شعار مبارزه با تروریسم انجام می شود.

برادران بدانید! آمریکا اسلامی را می پسندد که به روش آمریکایی باشد. اسلامی که تابع منافع آمریکا باشد؛ اما آمریکا به این نتیجه رسیده که تا زمانی که جوانان مؤمن مجاهد و خالص در همه جای دنیای ،اسلام به خصوص در کشور های عربی ،زنده اند نمی تواند اسلام آمریکایی را گسترش بدهد؛ لذا برخی از این جوانان را کشته و برخی را در زندان های آمریکا و اسرائیل زندانی کرده آمریکا می خواهد تمام جوانان مؤمن و مجاهد مسلمان چه شیعه و چه سنی چه وهابی را نابود کند تا به اهدافش برسد.

بر این اساس من فکر می کنم که وظیفه شرعی من این که برای ایجاد وحدت اسلامی مقدس بین مذهب وهابیت و مذهب شیعه دوازده امامی تلاش و کوشش داشته باشم! چون زمانی که آمریکا یک برادر مسلمان مجاهد وهابی ما را می کشد و یا زمانی که یک برادر مجاهد شیعه دوازده امامی را در لبنان می کشد این برای مذهب(آمریکا) آنان نیست؛ برای این که آنان مسلمانند ما همه شیعه دوازده امامی و اهل سنت و وهابیون و سلفیون همه مسلمانیم؛ من از خدا می خواهم که همه مسلمانان را در جهت رضای خودش موفق فرماید.

احمد بعلبکی مجری شیعه:

شیخ عثمان، بفرما صحبت کن.

ص: 617

عبد الرحمن دمشقیه مجری وهابی:

سلام علیکم و رحمۀ الله و برکاته. درود بر تو! از خدا می خواهم که کمک کند تا این جلسه یازدهم میان شیخ عثمان و دکتر ،عصام در جهت روشن شدن حق باشد چه کسی شروع کند شیخ عثمان یا دکتر عصام؟ به نظرم شیخ عثمان بفرما صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

من نیز مجدداً به شما درود می فرستم در مناظره من با دکتر عصام در جلسه های گذشته به دفعات عرض کردم از دکتر ،عصام خواستم سؤالاتی که مطرح کردم آن ها جواب بدهند؛ ولی او هر بار :گفت که جواب خواهد داد؛ ولی من هنوز جوابی نشنیده ام من برای چندمین بار آن سؤالات را مطرح کرده ام ولی الآن در این مناظره این سؤالات تکرار نمی کنم چون دیدم که دکتر عصام از تکرار آنان ناراحت شد؛ اما اگر بخواهند جواب دهند در آینده باز آنان را مطرح خواهم کرد.

در جلسه هفته گذشته من از دکتر عصام، خواستم که دلایل خود برای اثبات خلافت و خلیفه علی رضوان الله علیه پس از پیامبر، و قبل از عمر و عثمان را بیان و شرح دهد، و امامت و عصمت علی رضوان الله علیه را ثابت کند؛ اما با تعجب دیدم که دکتر عصام در مورد تحلیل شخصیت من چند مطلب گفت: و مطالب خود را بیان و شرح داد که به نظر من بی فایده بود من در ابتدای این جلسه با او :گفتم که من مطالب خودم تبیین می نمایم و دوست دارم مطالب از دکتر ،عصام بشنوم اولین بار درباره حدیث پیامبر درباره خلفای بعد از من دوازده نفر مطالب خودم را گفتم؛ اما مطلبی از دکتر ،عصام در مورد این حدیث نشنیدم و به من گفت که الآن وقت بررسی این حدیث نیست و دوست دارم که هر وقت او مناسب دید در مورد حدیث پیامبر هنگامی که فرموده بعد از من دوازده امام توضیح دهد در جلسه هفته گذشته نیز دکتر عصام گفت که مطلبی درباره شخصیت من ارائه خواهد داد پس، من هم به روش خودم مطالب علمی را بیان می کنم و حدیث ثقلین را بررسی می کنم.

احمد بعلبکی مجری شیعه:

دکتر عصام، بفرما صحبت کن.

ص: 618

دکتر عصام العماد:

من در جلسه گذشته به تو و عده دادم که من با تو در مورد دو موضوع برخی مطالب علمی بیان و شرح می نمایم: مطلب اوّل: بیان مطالب علمی در مورد آیه مباهله که آن را به این سبب انتخاب کردم که با حدیث کساء مرتبط و مکّمل آن است و به اصحاب کساء پنج تن آل عبا (آل کساء) اختصاص دارد.

مطلب دوم: همان چیزی است که شیخ عثمان در ابتدای این مناظره به آن اشاره کرد و آن را دروغ های خودم دانست، البتّه همواره شیخ عثمان، من را به دروغ گویی متهم کرد، من در مورد دروغ های خودم با شیخ عثمان، به روش علمی مورد بحث و بررسی خواهم کرد، و ثابت می کنم که من دروغ گو نیستم.

اختصاص آیه مباهله به اصحاب کساء پنج تن آل عبا

امّا درباره موضوع اول یعنی مطالب علمی در مورد آیه مباهله باید بگویم که این آیه و روز تاریخی مربوط به آن روزی که پیامبر اکرم با نصاری نجران مباهله کرد از اهمیت زیادی برخوردار است. همه می دانند همان طور که در صحاح اهل سنّت مشهور به صحاح ششگان یا به تعبیر دقیق علمی کتب ششگانه نه صحاح ششگانه آمده آیه مباهله ارتباط بسیار نزدیکی با پنج تن آل عبا (اصحاب کساء) دارد؛ و آنان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و امام علی و حسن

و حسین و فاطمه (خدا از همگی خشنود باد) هستند. و من حدیث موجود در صحیح مسلم درباره آیه مباهله را ذکر خواهم کرد. چون می بینم که متأسفانه بسیاری از مسلمانان اهمیت این روز را نمی دانند؛ با این که این روز یکی از بزرگ ترین اعیاد اسلامی است بنابراین، بر هر مسلمانی که اهمیت این روز را می داند واجب است که اهمیت این آیه و اهمیت روز مباهله واقعه ای که در این روز اتفاق افتاده را برای مسلمانان ،بگوید و آنان را به ارتباط این آیه و این واقعه با اصحاب کساء آشنا کنند؛ چرا که خداوند اصحاب کساء را برگزیده و از هر بدی پاک ،کرده و آنان را قرین و هم پایه قرآن قرار داده است.

ص: 619

روز مباهله از ایام الله

ما مسلمانان نیاز داریم که ایام الله در قرآن بشناسیم، و باید ایام الله را که خداوند در قرآن کریم ذکر فرموده زنده نگاه داریم؛ و روز مباهله یکی از این ایام الله است. ما در عصر حاضر متأسفانه شاهد رویارویی بین مسلمانان و کسانی هستند که خود را پیروان حضرت مسیح می دانند؛ در حالی که حضرت مسیح از آنان بیزار است. من با مطالعه درباره آیه مباهله و ارتباط با اهل کساء به این نتیجه رسیدم ،که پیامبر اکرم نیز با کسانی مواجه بود که خود را پیرو عیسی مسیح می دانستند؛ اما از راه آن حضرت منحرف شده بودند؛ لذا در شرایطی که من از شکل درگیری و مواجهه بین اسلام و مسیحیت رنج می برم البتّه نه مسیحیت حقیقی؛ بلکه کسانی که خود را پیرو مسیح می دانند در چنین شرایطی باید دلایل و تحقیقات و بررسی ها و مطالب علمی خودم مربوط به آیه مباهله و روز مباهله را بیان و شرح دهم. آیه مباهله در طول تاریخ موضوع مهمی برای داد و ستد علمی بین مفسرین مسلمان از شیعه دوازده امامی، و اهل سنت و وهابیت و سلفی ها بوده. این آیه در صدر اسلام و در اوایل دوران تمدن اسلامی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار بوده و لذا می بینم که دانشمندان مسلمان در مذهب سلفی و مذهب دوازده امامی مذهب ، وهابیت مطالب بسیار زیادی در ارتباط با این آیه نوشته اند و این بحث ها هم چنان ادامه دارد؛ و درباره آیه مباهله و ارتباط آن با اصحاب کساء یعنی پیامبر و

امام علی و فاطمه و حسن و حسین (خدا از همگی خشنود باد) کتاب هایی تالیف شده. من امیدوارم که این مناظره موضوع و مطالب علمی و تحقیقی مباهله و سرگذشت حادثه تاریخی مربوط به آن را در سطح گسترده مطرح و زنده کند تا همگان بدانند اصحاب کساء کسانی هستند که پیامبر اکرم و؛ بلکه خدای متعال آنان را انتخاب کرده؛ تا با مسیحیان مباهله کنند و من هنگام عرایضم در مورد شرح و بیان آیه مباهله احساس کردم که من از لحاظ روحی و فکری به زمان پیامبر و اهل کساء سفر کردم و جریان مباهله ،دیدم و همه ما برای این که بتوانیم از نظر فکری و روحی به زمان پیامبر و اهل کساء سفر کنیم و این قضیه را شاهد باشیم باید با فضا و جو و تفاصیل این قصه آشنا شویم؛ چون انسان نمی تواند معنا و مفهوم آیات قرآنی را به درستی درک کند مگر این که با شرایط و فضای نزول آیه آشنا شود و خود را در آن شرایط احساس کند. بنابراین

ص: 620

وقتی ما می خواهیم درباره آیه مباهله دلایل و تحقیقات و بررسی ها و مطالب علمی مان شرح و بیان نماییم، نباید در گیر و در فضای اختلافات مذهبی باشیم، چون فضای این آیه رویارویی بین تمام مسلمانان با مدعیان پیروی از دین حضرت عیسی مسیح(علیه السلام) است. این قصه بخشی از کتاب جاویدان آلهی قرآن کریم است، که فضائل اهل بیت را بیان می کند هم چنین من در قرآن کریم و در سنت راستین نبوی صلى الله عليه و سلم دلایل و تحقیقات و بررسی ها و مطالب علمی بسیار در فضائل اهل کساء نوشته و بررسی کردم و برای من ثابت شد که علت وجود این همه فضائل درباره اهل کساء بدلیل این بود که پیامبر در حدیث ثقلین اهل کساء را قرین قرآن معرفی کرده بود و اما نص آیه مباهله در قرآن کریم چنین است:

﴿ فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءكُمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَكُمْ وَ أَنفُسَنَا وَ أَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ﴾ (سوره آل عمران: 61)

پس، هر کس که با تو در مقام مجادله برآید بعد از آن که به وحی خدا با احوال او آگاهی یافتی به او بگو بیائید ما و شما با فرزندان و زنان خود مباهله برخیزیم و در دعا و التجاء بدرگاه خدا اصرار کنیم تا دروغ گو را بلعن و عذاب خدا گرفتار سازیم.

شرایط تاریخی و سیاسی زمان نزول آیه مباهله

این آیه عظمت مباهله است؛ امّا قبل از این که درباره این آیه و تفاصیل مسائل مربوط به آن مطالب علمی مربوط به آیه را بیان نمایم باید از فضای جلسه این مناظره فاصله بگیرم و از فضای اختلافات لفظی درباره این ،آیه و فضای تعصبات مذهبی و فضای این مناظره و مخاصمه دور ،شوم و چنان به فضای نزول و فرود آیه بروم چنان که گویا این آیه امروز و در این ساعت و در این مناظره نازل و فرود آمده در این صورت شیخ عثمان و همه حضار و شنوندگان این مناظره از برادران وهابی و از برادران شیعه دوازده امامی و از برادران اهل تسنّن می توانند این آیه و مسائل مربوط به آن را خوب بفهمند؛ لذا اکنون فقط به جنبه علمی و تاریخی مباهله بحث می پردازم

پیامبر اکرم در میان بهت و حیرت تمام اهالی عرب مکه پایتخت قریش و بت پرستان را فتح کرد؛ نصاری نجران که مرکز آنان در اطراف مدینه در نجران بود؛ دچار حیرت و وحشت شدند،

ص: 621

و دل های رهبران نصاری از انتشار و گسترش اسلام در مدتی کوتاه، از جا کنده شدند. در میان این به تو و حیرت و اضطراب فرستادگان پیامبر اکرم برای آنان نامه آوردند که آنان را به اسلام دعوت می کرد و در صورت رد این ،دعوت طبق نامه پیامبر باید جزیه و مالیات به مسلمانان می پرداختند و یا برای جنگ با مسلمانان آماده می شدند این مبارزه طلبی بزرگ و زود هنگام برای رهبران مسیحیان بسیار غیر قابل تحمل بود؛ لذا مناظره گذاشتند و درباره اقدامات لازم در شرایطی که مسیحیان به طور کلی و نصاری نجران به خصوص با خطر بزرگی مواجه بودند به مناظره پرداختند شیخ عثمان و همه حضار و شنوندگان این مناظره از برادران وهابی و از برادران شیعه دوازده امامی و از برادران اهل تسنن بیایید خودتان را در این فضا ببینید تصور کنید این حوادث الآن اتفاق افتاده پیامبر اکرم مکه را فتح کرده؛ بتها را شکسته و از کعبه بیرون ،ریخته رهبران مکه تسلیم پیامبر شده اند جزیرة العرب در برابر رسول الله خاضع و مطیع شده و پیامبر برای کسرا پادشاه ایران و قیصر روم نامه نوشته و آنان را به پذیرش اسلام دعوت کرده و در غیر این صورت عدم پذیرش (اسلام به پرداخت جزیه الزام ،کرده و اگر هیچ یک از این دو پیشنهاد را قبول نمی کردند باید برای جنگ با مسلمانان آماده می شدند در چنین شرایطی هنگامی که فرستادگان پیامبر عتبه و عبدالله و چند نفر دیگر برای رهبران نصاری نامه را آوردند، طبیعی بود که دل های رهبران نصاری پر از ترس و وحشت باشد. در نامه پیامبر اکرم به این آیه قرآن اشاره شده بود:

﴿ قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلَمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَ بَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَ لَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَ لاَ يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّهِ فَإِن تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ.﴾ (سوره آل عمران: 16)

بگو ای اهل کتاب چرا در آئین ابراهیم با یک دیگر مجادله می کنید که هر یک بخود کنیم که بجز خدای یکتا را نپرستیم و چیزی را با او شریک قرار ندهیم و برخی برخی را بجای خدا بربوبیت تعظیم نکنیم ،پس اگر از حق روی گردانند بگوئید شما گواه باشید که ما تسلیم فرمان خداوندیم.

ص: 622

این نامه ها و پیام ها اسقف ها و کشیش های مسیحی نجران را در حالت ترس شدیدی فرو برد؛ و در میان آنان زلزله ای ایجاد کرد.

کافی است که شیخ عثمان و همه حضّار و شنوندگان این مناظره از برادران وهابی و از برادران شیعه دوازده امامی و از برادران اهل تسنن آیاتی از قرآن را که مسیحیت تحریف شده دروغین را مخاطب قرار داده و با مسیحیان مناظره می کند بخوانند تا واقعیتی را که عرض کردم، به خوبی درک کنند.

این مقدمه ای که درباره شرایط تاریخی سیاسی زمان نزول آیه مباهله عرض کردم برای شناخت و فهم صحیح آیه مباهله و اهمیت آن و شرایط بسیار مهم زمان نزول آن و فهم ارتباط آن با اصحاب کساء ضروری بود و اگر گفتمان قرآن با اهل کتاب را مورد بحث و تحقیق قرار دهم اثبات می کنم که قرآن با روش عقلی و علمی و منطقی با آنان مناظره کرده؛ در حالی که آنانی که خود را مسیحی و پیرو عیسی می دانستند دارای روش غیر منطقی و غیر علمی بودند. به خصوص که اهالی نجران برای این که از دین جدید الظهور (اسلام) که از آن امتیازات و مقامات و مناصبی را که از آن برخوردار بودند از آنان سلب می.کرد آنان در زمان قبل از اسلام در نزد پادشاهان مسیحی سرزمین های منطقه در روم و حبشه و غیر آنان و در نقاط دیگر جهان از شرافت و مقام خاصی برخودار ،بودند که گسترش اسلام مقام و موقعیت آنان را تهدید می کرد

زمینه ها و نتایج روز مباهله (دعا و نفرین دو طرفه)

حضّار و شنوندگان این مناظره از برادران وهابی و از برادران شیعه دوازده امامی و از برادران اهل تسنّن ما باید زمینه ها و نتایج روز مباهله (دعا و نفرین دو طرفه) را بشناسیم. بسیاری از برادران مسلمانان وهابی اهمیت این روز را نمی شناسند و از کنار آیه مباهله و روز مباهله که با اهل بیت مطهرين مرتبط است بی تفاوت می گذرند این آیه یکی از فضایل اهل بیت مطهرین است که خداوند بر طبق آیه تطهیر آنان را از هر بدی پاک ،کرد و آنان را در حدیث ثقلین قرین و هم وزن و هم پایه قرآن و سنّت راستین پیامبر قرار داده

ص: 623

و چنان که گفتم: پیش از این که دلایل و تحقیقات و بررسی ها و مطالب علمی در مورد مفاهیم آیه مباهله را شرح و بیان ،نمایم باید شرایط و فضای زمان نزول آیه را بشناسیم، تا بتوانیم عمق مفاهیم این آیه را خوب درک کنیم.

بنابراین، قبل از بحث درباره مفاهیم این آیه به بیان داستان و سرگذشت روز مباهله می پردازم حضار و شنوندگان این مناظره از برادران وهابی و از برادران شیعه دوازده امامی و از برادران اهل تسنّن من با مطالعه و با تحقیق و بررسی خود در مورد قرآن و مطالبی که درباره مسیحیان ،گفته به یقین رسیدم که برخی از رهبران مسیحیت صدر اسلام به پیامبری حضرت محمد و به رسالت او ایمان داشتند؛ اما به خاطر ترس از محروم شدن از مقام و جایگاهشان از اظهار اسلام و ایمان شان خودداری می کردند؛ و لذا به اتفاق با دعوت اسلامی مواجه می شدند

پیامبر اکرم پس از این که دید، منطق و برهان و حجت های قوی قرآن موجب هدایت و تسلیم آنان در برابر حق و منطق نگردید؛ از آنان درخواست مباهله دعا و نفرین دو طرفه کرد و چنان که از آیات قرآن به روشنی پیداست پیامبر اکرم بود که در خواست مباهله دعا و نفرین دو (طرفه کرد، نه نصاری نجران در روایات اسلامی نیز آمده که درخواست مباهله از سوی پیامبر اکرم مطرح شده و نه نصاری .نجران هم چنین اگر شیخ عثمان و برادران وهابی با دقت به آیه مباهله مراجعه کنند می بینند که خداوند به پیامبر اکرم دستور مباهله با مسیحیان نجران را داده؛ و این یک امر آسمانی است آیه می فرماید هر کس که با تو درباره اسلام و قرآن مجادله کرد پس بگو بیایید دعوت کنیم پسران مان و زنان مان و... را و سپس نفرین کنیم

و کسانی که باید در این مباهله (دعا و نفرین دو طرفه) شرکت و حضور داشته باشند، در آیه قرآن از سوی خداوند تعیین شده اند و اینان همان اصحاب کساء .هستند. این نتیجه ای است که می خواهیم از عرایضم بگیرم

پیامبر اکرم با آیات و براهین عقلی و قرآنی تلاش کرد که به مدعیان پیروی مسیح ثابت کند که عیسی مخلوق و بنده خدا و انسانی تشکیل شده از گوشت و خون و استخوان و اعصاب بوده از نظر اسلام هیچ موجودی جز خدای یکتا شایسته مقام خدایی و الوهیت و

ص: 624

ربوبیت نیست. حتی پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت مطهرین هم انسانند و از گوشت و خون و استخوان تشکیل شده و مخلوق خدا هستند همه انسان ها معصوم و غیر معصوم، همه در برابر خدای بزرگ یکتا و خالق ،عالم کوچک و حقیر و ناچیزند و گرسنه و تشنه می شوند و محتاجند جز خدای یکتا هیچ موجودی شایسته مقام خدایی و مقام ربوبیت نیست این منطق استوار اسلام است.

امّا نصاری نجران با دلایل ضعیف و واهی می گفتند که چون عیسی پدر نداشته پس، او خداست؛ قرآن با منطق محکم در جواب آنان گفت: اگر چنین می گوئید خلقت آدم که از خلقت عیسی عجیب تر است. عیسی پدر نداشته و مادر داشته آدم که بدون پدر و مادر بوجود آمده قرآن فرموده:

﴿ إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِندَ اللهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُن فَيَكُونُ﴾ . (سوره آل عمران: 59)

مثال عیسی در نزد خدا مثال آدم است که او را از خاک آفرید و فرمان داد که باش پس او بوجود آمد.

اهل باطل جوابی نداشتند؛ اما باز هم زیر بار حق نرفتند؛ لذا پیامبر راهی نداشت جز این که درخواست مباهله کند(دعا و نفرین دو طرفه؛ لذا به آنان :گفت بیایید از خدا بخواهیم که نشان چه کسی بر حق و چه کسی بر راه باطل است و لعنت و عذاب آلهی را برای اهل باطل و دروغ گو درخواست کنیم.

منظور از دروغ گو در این جا کسی است که عیسی را خدا می داند در حالی که او بشر و بنده خداست.

پس، وقتی آنان در برابر منطق حق تسلیم نشدند پیامبر خواست از طریق مباهله دعا و نفرین دو طرفه البتّه به دستور خدا به آنان ثابت کند که عیسی بشر است و از نزد خود هیچ ندارد و هر چه دارد از خداست؛ حتی اصل وجود او نیز از خدا به امانت گرفته شده و حتی علم او از خودش نیست و از خداست و اگر خداوند یک لحظه نظر لطفش را از او بردارد نابود و عدم می شود. هر که باشد حتی پیامبر و امام معصوم و مطهرین رضوان الله علیه همه هر چه دارند از خداست و از خود هیچ

ص: 625

چیزی ندارند و حتی اصل وجودشان مال خودشان نیست این عقیده من و عقیده همه شیعه دوازده امامی ها درباره پیامبر و اهل بیت مطهرین و معصوم است و شک ندارم که پیامبر و اهل بیت مطهرین و معصوم است انسان و بشر و بندگان کوچک و ناچیز در برابر ذات لا یتناهی خدای متعال هستند.

هر چه پیامبر بیشتر تلاش می کرد که این حقیقت را به آنان بفهماند آنان بیشتر انکار می کردند؛ لذا خداوند دستور مباهله .داد اکنون در چنین شرایطی مردم با شور و شعف بسیار منتظر بودند که ببینند برگزیدگانی که خداوند دستور داده پیامبر آنان را در این دعای بسیار مهم به همراه خود ببرد چه کسانی هستند؟ آیا پیامبر همه اصحاب را به شرکت در مباهله دعوت می کند؟ یا نزدیک ترین یاران خویش؟ و یا نزدیک ترین خویشاوندانش را؟ آیا عمویش عباس را که بزرگ خاندان رسالت بود با خود به مباهله می برد؟ یا این که فقط برگزیدگان اهل بیت را که همان اصحاب کساء هستند؟

انتخاب افرادی که در گروه پیامبر در مباهله بودند نشان می دانی که نقطه مقابل گروه پلید گروه پاک است شرک از مهم ترین مصادیق پلیدی است و توحید نقطه مقابل آن است؛ لذا اگر شیخ عثمان و برادران وهابی با دقت نگاه کنند می فهمند که حاکمان ظالم دولت بنی امیه بانیان دایره پلیدی و شرک در مقابل اهل بیت مطهرین بانیان دایره پاکی و ،توحید صف کشیدند و خلاصه تنها اهل بیت پاک و مطهرین پیامبر بودند که در مباهله با نصاری شرکت پیدا کردند چون اهل کساء برگزیدگان پاک از سوی خدا هستند که از میان عموم خاندان پیامبر برگزیده شده اند. برگزیدگان از عموم اهل بیت قرین قرآن در حدیث ثقلین هستند که در کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری نیز آمده و اینان الگو و رهبران عموم اهل بیت و عموم مردم هستند و همه باید مطیع آنان باشند.

بر این اساس خداوند مطهرین از اهل بیت پیامبر را برای همراهی پیامبر در مباهله (دعا و نفرین دو طرفه) با نصاری برگزیده و برای مؤمنین تعجب آور نبود هنگامی که دیدند پیامبر صلی الله علیه و آله برای مباهله حرکت کرد در حالی که فقط چهار نفر را به همراه داشت؛ و آنان علی و فاطمه و حسن

ص: 626

و حسین (خدا از همگی خشنود باد) بودند مسلمانان جایگاه اصحاب کساء را در نزد خدا و پیامبر می،دانستند و مسأله مباهله چیز کوچکی نبود؛ بلکه امر بسیار بزرگ و مهمی بود در شرایطی که رویارویی میان طرفداران توحید و شرک به اوج خود رسیده بود. در چنین شرایط خطیری پیامبر می خواست مقام و جایگاه اهل کساء را به مردم نشان بدهد و می دانست که چنین روز و چنین حادثه ای در تاریخ فراموش نخواهد شد و حتی مسلمانان نیز می دانستند که مباهله در تاریخ انبیاء روز بسیار مهمی .است روزی که خداوند آشکار می کند که حق با چه کسی است؟ موحدان یا مشرکان؟

لذا؛ می بینیم که علمای اسلام از مذهب شیعه دوازده امامی و از مذهب وهابیت و از مذهب اهل تسنن به بیان اهمیت روز مباهله پرداخته اند و توضیح این که پیامبر اکرم چه کسانی را برای مباهله با نصاری به همراهی خود انتخاب کرد.

به خاطر اهمیت چنین امر عظیمی بود که بزرگ ترین مسلمانان و اطرافیان پیامبر آرزو داشتن که به همراهی پیامبر برای مباهله انتخاب شوند؛ لذا سعد ابن ابی وقاص رضوان الله علیه گفت و آرزو کرد که ای کاش مثل امام علی كَرَّمَ اللهُ وجهَه خداوند رویش را گرامی بداره به چنین مقامی می رسید و برای مباهله انتخاب !می شود عباس رضوان الله علیه عموی پیامبر نیز چنین آرزویی داشت و او بزرگ خاندان پیامبر بود و حتي عباس از نظر خویشاوندی از علی به پیامبر نزدیک تر بود؛ اما مسأله مباهله با معیار های مادی سازگار نبود و این انتخاب خدایی بود و لذا آیه مباهله از بهترین دلایل بر فضیلت و برتری اصحاب کساء محسوب می شود و به همین جهت علمای مسلمان جریان مباهله و آیه مباهله و همراهان پیامبر در مباهله را در مقابل کسانی که می خواستند فضیلت اصحاب کساء را به فراموشی بسپارند در) کتب حدیث ذکر کرده اند.

روز مباهله و افرادی که توسط خدا و پیامبر برای شرکت در مباهله برگزیده شدند مورد ایمان و تصدیق عموم مسلمانان و عموم مذاهب اسلامی از مذهب اهل سنت و مذهب شیعه دوازده امامی و مذهب سلفی و مذهب وهابی است دانشمندان و محققان و مفسران قرآن و محدثان و مؤرخان این حادثه عظیم را در تاریخ ثبت کرده و گفته اند که این حادثه در سال دهم هجری

ص: 627

واقع شده نکته جالب توجه این که در سال دهم هجرت و پس از فتح مکه (در سال هشتم هجری) تعداد مسلمانان بسیار زیاد بود؛ مهاجرین و انصار و سابقین در اسلام از عموم اهل بیت پیامبر و از اصحاب پیامبر همه بودند؛ اما از میان همه آنان خداوند متعال این چهار نفر از اصحاب كساء را برای همراهی پیامبر در مباهله انتخاب کرد.

در ابتدا مسلمانان فکر نمی کردند که کسانی؛ مانند عباس عموی پیامبر در این انتخاب کنار گذاشته شوند؛ چون او نزدیک ترین خویشاوندان و بزرگ اهل بیت پیامبر بود. و عادت معمول عرب ها در مباهله این بود که نزدیک ترین ها و بزرگ ترین ها برگزیده شوند؛ اما پیامبر پاکان از اهل بیتش را برگزید و عباس را شرکت نداد چون عباس از گستره و دایره مطهرین و پاکان اهل بیت نبود؛ بلکه عباس از گستره و دایره صالحین و نیکوکاران اهل بیت بود است بنابراین پیامبر برای مردم روشن و مشخص کرد که اهل بیت شامل دو گروه است اول پاکان و برگزیدگان و معصومان اهل بیت از طرف خدا و پیامبر و گروه دوم غیر پاکان و غیر برگزیدگان از اهل بیت صالحین و نیکو کاران؛ مانند سادات مؤمن و با تقوی و پیامبر نشان داد که باید بین این دو گروه تمایز و تفاوت قائل شد و باید دایره و گستره اهل بیت صالحین و نیکو کاران؛ مانند سادات مؤمن و با تقوی از دایر و گستره پاکان و برگزیدگان و معصومان اهل بیت از طرف خدا و پیامبر تبعیت و اطاعت کند.

جریان مباهله و اهمیت ،آن جایگاه عظیم اصحاب کساء را در نزد مسلمانان و یاران پیامبر تثبیت کرد. چون بسیاری از بزرگان مؤمنین آرزو داشتن که چنین افتخاری شامل حال آنان شود چون می دانستند که این انتخاب آسمانی است؛ اما دیدند که پیامبر پسر عمویش علی بن ابی طالب و همسر او ،فاطمه و دو پسران علی و فاطمه حسن و حسین (خدا از همگی خشنود باد را انتخاب کرد؛ لذا برای مردم سؤال بود که چرا علی را برگزید و عمویش را رها کرد. حتی در کتب اهل و در کتب وهابیت آمده که عباس عموی پیامبر و سعد وقاص (خدا از همگی خشنود باد) این آرزو را داشتن؛ اما این افتخار نصیب آنان نشد؛ لذا این قضیه یکی از فضایل امام علی کرم الله وجهه خداوند رویش را گرامی بدارد - و اصحاب کساء ،است و آن چه اهمیت آن را بر ملا می کند انتخاب پیامبر در این قضیه برای یک امر بزرگ و خطیر بود.

ص: 628

در آستانه روز مباهله (دعا و نفرین دو طرفه) مسلمانان پس از این که آیه مباهله نازل و فرود آمد و پیامبر صلی الله علیه و آله مأمور به مباهله شد مسلمانان دائماً از یک دیگر می پرسیدند: پیامبر چه کسانی را برای این امر مهم انتخاب خواهد کرد؟ آیا بزرگان اصحاب؟ آیا ابوبکر و عمر و عثمان و عایشه و حفصه و ام سلمه در بین آنان خواهند بود؟ مسلمانان به اطراف نگاه می کردند و می گفتند بیایید آیه را بهتر بخوانیم تا ببینیم نشانه ای از این که پیامبر چه کسانی را انتخاب خواهد کرد آیه هست یا نه؟ در آیه مباهله :آمده پیامبر نیز خود را دعوت خواهد کرد یعنی قائم مقام پیامبر چه کسی است؟ آیا منظور خود پیامبر است یا شخصی غیر اوست که قائم مقام اوست؟ پسران پیامبر که در آیه آمده منظور آن چه کسانی است؟ از بین زنان پیامبر کدام یک انتخاب خواهند شد؟ برخی فکر کردند که خالص ترین و بهترین یاران پیامبر یعنی حذیفه و سلمان و ابوذر و عمار (خدا از همگی خشنود باد حتما در بین اصحاب مباهله خواهند بود. برخی مکرراً آیه مباهله را می خواندند که با قوی ترین شیوه فصاحت و بلاغت قرآنی اعضای هیأت آلهی برای مباهله را نشانی داده بود.

اما بسیاری از یاران و صحابه پیامبر می دانستند که مقصد و منظور آیه مباهله تثبیت حق و اثبات بنیان توحید و حقانیت موحدین است و لذا می دانستند که معیار و مقیاس انتخاب اعضای این هيأت ،آلهی آسمانی است نه زمینی و معیار این انتخاب فضیلت و برتری معنوی افراد است و پیامبر نیز جز کسی را که خدا برگزیند انتخاب نمی کند و لذا پیامبر برای این امر عظیم برترین افراد و پاکیزگان از اهل بیتش را برگزید در این انتخاب علی نفس و خود پیامبر، و فاطمه زن برتر و حسن و حسین برترین فرزندان بودند

دقت و تفکر و تامل در این آیه و آن چه که اتفاق افتاد تفاوت و تمایز بین دو گروه از خاندان و اهل بیت پیامبر را به روشنی نشان می دانی عباس عموی پیامبر پیرمردی ،محترم بزرگ خاندان کنار گذاشته می شود و علی جوان به عنوان خود پیامبر و قائم مقام پیامبر انتخاب می شود. در آیه مباهله تصریح شده که همه زنان امّت إسلام؛ مانند عایشه و حفصه و ام سلمه و سایر زنان مهاجرین و انصار همه کنار گذاشته می شدند و فاطمه رضوان الله علیه دختر پیامبر و همسر علي کرم وجهه خداوند رویش را گرامی بداره انتخاب می.شود همه فرزندان بنی هاشم و خاندان و

ص: 629

عموم اهل بیت پیامبر و همه فرزندان سابقین در اسلام و همه صحابه پیامبر از مهاجرین و انصار؛ کنار گذاشته می شدند و دو فرزند خردسال شش ساله و هفت ساله یعنی حسن و حسین (خدا) از همگی خشنود باد برای این امر عظیم انتخاب می شدند؛ چرا چنین انتخاب هایی صورت گرفت؟

شیخ عثمان و همه حضار و شنوندگان جلسه این مناظره از برادران وهابی و از برادران شیعه دوازده امامی و از برادران اهل تسنن در حقیقت امر این جا هیچ پاسخی برای این سؤالات وجود دارد ندارد جز این که بگوییم این چهار نفر برگزیدگان خدا و پیامبر و همان نقل دوم امانت)) سنگین (پیامبر) هستند که در کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه نیز آمده برادرم شیخ عثمان اگر حدیث ثقلین را در کتاب صحیح امام مسلم و آیه مباهله را بازخوانی کنی می بینی که مقام این چهار نفر بالاتر از آن است که تصور می کنی آنان امانت گران سنگ پیامبرند و بقیه مانند اصحاب پیامبر از مهاجرین و انصار سبک و خفیف هستند نسبت به اهل بیت مطهرین ،است همه مسلمانان به جز قرآن و پیامبر و اهل بیت طاهرین وزن چندانی ندارند. پیامبر اهل بیت پاک و برگزیده را که در آیه تطهیر در سوره احزاب آمده در قضیه مباهله معرفی ،کرد آن گاه که دست به دعا برداشت و به درگاه خدا عرض :کرد پروردگارا اینان اهل بیت من .هستند برادرم شیخ ،عثمان تو را به خدا سوگند آیا کسی به دخترش را که همه می دانند دختر اوست می گوید این اهل بیت من است؟!

طبعاً روشن است که دختر انسان جزو اهل بیت اوست؛ اما پیامبر در این جا می خواهد اهل بیت مطهرین را معرفی ،کند که ثقل دوم پس از قرآن و پس از سنت راستین پیامبر هستند. تا در آینده کسانی نیایند و بنام اهل بیت با دین خدا و دین مردم و با قرآن بازی کنند، و دین و قرآن تحریف نمایند خدا و پیامبر با این داستان آیه مباهله خواسته اند تا اهل بیت طاهرین را از اهل بیت

غیر طاهرین جدا و متمایز نمایند.

کافی است که به احادیث کتاب صحیح امام بخاری و کتاب صحیح امام مسلم (خدا از همگی خشنود باد) و احادیث فراوانی که همسران پیامبر در فضیلت چهار نفر اصحاب مباهله و

ص: 630

اصحاب کساء نقل کرده اند مراجعه کنیم تا فضایل آنان را بشناسی و بدانی که چرا خداوند آنان را برای مباهله برگزید.

انتخاب این چهار نفر برای روز بزرگ مباهله برای این بود که خداوند می دانست که در آینده افرادی می آیند و مقام اهل بیت طاهرین را انکار می.کنند خدا می دانست که گروه پلیدی از حاکمان ظالم دولت بنی امیه می آیند و مردم را از شناخت اهل بیت مطهرین و مقام آنان محروم کنند؛ چون جنگ و درگیری بین حق و باطل و بین پاکی و پلیدی بر اساس آیات قرآن کریم هیچ گاه متوقف نخواهد شد.

برادر شیخ عثمان! آن چه عرض کردم، فقط مقدمه و زمینه ای برای شناخت مفاهیم آیه مباهله بود؛ و من در جلسه آینده درباره آیه مباهله بحث را ادامه خواهم داد. اکنون می خواهم مطالب شیخ عثمان و آن چه می خواهد بگوید را بشنوم ،سپس به ادامه مناظره درباره تهمت های او به بنده می پردازم چنان نچه در جلسه گذشته قول داده بودم

و هم چنین من مطالب علمی درباره آیه مباهله بیان خواهم کرد، و هم چنین دلالت های آیه مباهله بر فضائل اهل بیت اثبات می کنم در ضمن من اقوال علمای مذهب اهل سنت و اقوال علمای مذهب وهابیت مبنی بر این که اصحاب کساء و اصحاب مباهله فقط آنان اهل بیت مطهرین هستند را شرح می دهم.

یکی از مشکلات شیخ عثمان اینست که تاکنون مطهرین از اهل بیت را که خداوند آنان را قرین قرآن و قرین سنت راستین پیامبر دانسته از اهل بیت غیر مطهرین جدا و متمایز نکرده من وقتی می:گویم عبدالله بن عباس جزو اهل بیت ،نیست مقصودم این که او از اهل بیت مطهرین نیست نه این که او از اهل بیت غیر مطهرین هم نیست ابن عباس جزو خاندان و اهل بیت پیامبر است؛ ولی از اهل بیت طاهرین نیست؛ اما متأسفانه شیخ عثمان نمی تواند این مفاهیم عالی و مهم را درک کند؛ چرا؟ برای این که او به طور عمومی و گذرا به این مطالب علمی که در این مناظره بررسی می کنم نگاه می کند و با تعصب مذهبی این مطالب علمی را تحلیل می کند

ص: 631

ابو احمد بکری مجری وهابی:

محمد علی گویا تو می خواهی جواب بدهی خواهش می کنم اجازه بده مناظره تمام شود، محمد علی زمان مناظره را در نظر بگیری شیخ عثمان بفرما صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

اولاً برادر ابو احمد درود بر تو خوش آمدی مدتی غیبت داشتی من به اختصار خطاب به دکتر عصام دارم دکتر ،عصام گویا تو فکر کردی که تو در کلیسه مسیحیان وارد شدی و با آنان صحبت می کنی و تصور کردی این که مخاطبین تو مسیحیان هستند؟ چون حرف که گفتی مناسب برای مسیحیان بود آیا فکر کردی که با یوحنا یا متی یا مرقس مناظره می کنی؟ گویا تو آمدی در این مناظره مطالب خود را عرض کنی در حالی که این مطالب تو را هر مسلمانی می داند و اصلاً موضوع این مناظره نیست من فکر می کردم که تو در مورد این پنجاه دقیقه خیلی حريص باشی و یک دقیقه از آن را تلف نمی کنی؛ اما می بینم که مثل این که اتلاف وقت مناظره اصلا برای تو مهم نیست

ضمناً به تو تبریک می گویم: برای این که از شیوه خوب استفاده می کنی و ناگهان مطالب خود در مورد آیه مباهله را گفتی تو در جلسه گذشته این مناظره وعده دادی که بحث درباره شخصیت من را تکمیل کنی؛ اما الان ناگهان مطالب خود درباره آیه مباهله را گفتی دکتر عصام استفاده از شیوه جدید در مناظره خیلی خوبه؛ اما تو متأسفانه آن را درست به کار نگرفتی دکتر عصام آیه مباهله و عرایض خودت که درباره مسیحیان بیان کردی؛ یعنی هنگامی که ما اهل سنت با مسیحیان بحث و آنان را مجاب می کنیم به مقام حضرت عیسی مسیح درود خدا بر او باد تجاوز نمی کنیم ما می دانیم که حضرت عیسی مسیح از پیامبران اولو العزم است (درود خدا بر او و بر پیامبر حضرت محمد باد) هم چنین با شما شیعه دوازده امامی وقتی ما درباره علی رضوان الله علیه بحث می کنیم او را آقا و امام و رهبر و الگو و محبوب خود می دانیم و آن چه از فضایل علی ذکر کردی همه در کتب اهل سنت هست؛ بلکه تو و غیر تو نمی توانید فضایل علی را با اسناد صحیح آن چنان که در کتب اهل سنّت آمده، از کتاب های خودتان اثبات نمایید؟

ص: 632

من فضایل علی را بهتر از تو ذکر می کنم و حفظ می کنم با این تفاوت که من درباره علی مثل تو غلو و مبالغه نمی کنم چنان که از پیامبر نقل کرده اند که به نظرم حدیث صحیح نیست که گفته

ياعلي يهلك فيك إثنان مبغض قال و محب غال.

ای على دو گروه درباره تو هلاک می شوند: آنان که با تو دشمنی کنند؛ و آنان که که در دوستی تو غلو و مبالغه کنند.

من نه بغض و دشمنی با علی دارم و نه در محبت او غلو می کنم - خدا از او راضی باد ؛ بلکه او را دوست دارم و به محبت او به درگاه خدا تقرب می جویم؛ و همیشه به این حدیث پاک پیامبر خطاب به علی توجه دارم که فرموده:

لا يحبك إلا مؤمن و لا يبغضك إلا منافق.

ای علی جز مؤمن تو را دوست نمی دارد؛ و جز منافق با تو دشمنی نمی کند.

من هیچ مخالفتی ندارم با این که آیه مباهله بر فضایل علی و فاطمه و حسن و حسین (خدا از همگی خشنود باد) دلالت می کند آیا تو می خواهی فضایل آنان را برای من بگویی؟ من قبل از این که دلایل و تحقیقات و بررسی ها و مطالب علمی دکتر عصام در مورد آیات قرآن و احدیث پیامبر در شأن اهل بیت و امثال او را بشنوم فضایل آنان را قبول دارم؛ اما این مناظره درباره عصمت اهل بیت است دکتر ،عصام آیات و احادیثی که بر عصمت آنان دلالت کند کجاست؟ کدام یک از این آیات قرآنی و احادیث راستین پیامبر صلی الله علیه و آله عصمت آنان را ثابت می کند؟ تو باید عصمت اهل بیت پیامبر با دلیل محکم برایی من ثابت کنی.

سید طلال سوری مجری شیعه:

بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

ص: 633

پاسخ دکتر عصام العماد به سؤالات و اتهامات شیخ عثمان الخميس

دکتر عصام العماد:

شیخ عثمان به من اشکال گرفت که من قول داده بودم که درباره تهمت های او به من و در درباره دروغ های من در طول جلسات این مناظره حرف بزنم؛ اما خلف وعده کردم. عزیز من شیخ عثمان من خلف وعده نکردم لطفاً نوار جلسه گذشته را با دقت دوباره گوش کن! این که تو نوار های جلسات این مناظره را دوباره گوش نمی کنی موجب می شود که مطالبی که من عرض می کنم را متوجه نشوی تو در جلسه قبلی گفتی من فکر می کردم که دکتر عصام می،گوید اهل بیت فقط علی و فاطمه و حسن و حسین ،هستند و بقیه افراد اهل بیت پیامبر مثل خویشان و همسران او جزو اهل بیت نیستند؛ اما بعد فهمیدم که دکتر عصام عبدالله بن عباس را جزو اهل بیت می داند؛ اما دکتر عصام :گفت که عبدالله بن عباس ضمن اهل بیت طاهرین نیست؛ ولی شیخ عثمان پس از این که نوار بحث این مناظره را دوباره شنید، به این مطلب را متوجه شد.

شيخ عثمان الخمیس برای مطالعه مطالب مناظره ها وقت نمی گذارد

لذا؛ از برادرم شیخ عثمان خواهش می کنم که پس از هر جلسه از جلسات این مناظره نوار آن جلسه را با دقت گوش بدهد چون در غیر این صورت همیشه من را به دروغ گویی متهم می چون شیخ عثمان متوجه مطالب که من عرض می کنم نمی شود و خود شیخ عثمان در جلسه گذشته اعتراف کرد و گفت بخدا قسم من جز چهار شنبه شبها و همین یکی دو ساعت برای دکتر عصام وقت مصرف نمی کنم و این همان اشکال بزرگی است که به کار شیخ عثمان وارد چون به مطالب علمی که من در جلسه های این مناظره بیان می نمایم دقت نمی کند و برای مطالعه این مطالب وقت نمی گذارد. شیخ عثمان اگر به نوار جلسه هفته گذشته این مناظره مراجعه ،کنی می بینی که من در پایان جلسه :گفتم که من دوست ندارم با برادر دینی خود از روش کشکول استفاده کنم و گفتم که من در جلسه آینده درباره آیه مباهله و سپس درباره تهمت های تو به خودم صحبت خواهم کرد و شما حضار و شنوندگان این مناظره شنیدید شیخ عثمان درباره حدیث ثقلین با روشی خارج از بحث موضوع این حدیث صحبت کرد؛ و

ص: 634

سپس، خود شیخ عثمان به من گفت هر آیه قرآنی و حدیث نبوی که دوست داری انتخاب کن بالاترین چیزها را که داری بیاور من برای همه چیز آمادگی دارم.

حتی اگر فرض کنم که من ناگهان موضوع جدیدی را بررسی ،کردم نباید شیخ عثمان اشکال بگیرد و اعتراض !کند چون خودش :گفت هر مطلب می خواهی بررسی کن من همه چیز را آماده ،دارم مطالب شیخ عثمان در نوار های این مناظره موجود است خودش به من موضوع و هر آیه قرآنی و حدیث نبوی که می خواهی انتخاب کن! ولی الآن اعتراض می کند که چرا فلان آیه یا فلان حدیثی را انتخاب کردی؟ علاوه بر این شیخ عثمان اصلاً وارد بحث نمی شود و دائم تکرار می کند که من مطلب جدید از عصام نشنیدم تو چیزی نگفتی اگر گوش نمی کنی یا نمی شنوی پس چرا با من مناظره می کنی؟ مطالب علمی که امروز بررسی کردم مطالب جدیدی بود شیخ عثمان از یک طرف می گوید هر آیه قرآنی و حدیث نبوی و موضوعی که می خواهی انتخاب کن بعد وقتی من مطالب علمی مربوط به موضوع بحث بررسی می کنم و نظر تحقیقی بیان می نمایم؛ شیخ عثمان می گوید: مطالب جدید نگفتی!

از قرآن دلیل و مطلب بیاورنه از سنت پیامبر

در اولین جلسه از جلسات این مناظره وقتی حدیث ثقلین به شکل علمی را بررسی کردم شیخ عثمان به من گفت نه دکتر عصام از احادیث پیامبر را مطلب نگو! از قرآن دلیل و مطلب بیاور نه از سنت پیامبر سپس، من مطالب علمی و تحقیقی درباره موضوع بحث را عرض کردم و در مورد آیه تطهیر حرف زدم شیخ عثمان :گفت من صحبتی در مورد آیه تطهیر ندارم حرف من به اتمام رساندم و بعداً شیخ عثمان به من گفت من اصلاً در مورد آیه تطهیر صحبتی جدید از دکتر عصام نشنیدم

وقتی که بحث و تحقیق و بررسی خودم در مورد فضائل اهل بیت مطهرین در قرآن و سنّت راستین باشد و برگزیده بودن پنج تن أصحاب کساء و فرق بین اهل بیت مطهرین و اهل بیت غیر مطهرین را برای شیخ عثمان گفتم، شیخ عثمان گفت: به خدا قسم این مطالب که دکتر عصام گفته دقیق و جدیدی نیست و همین طور الی آخر. یعنی شیخ عثمان وارد بحث جدی و علمی نمی شود مثل جلسه قبلی که مطالب علمی در مورد حدیث ثقلین را

ص: 635

گفتم، بعد بدون اینست که شیخ عثمان درباره حدیث ثقلین مطلب علمی بگوید، وارد موضوع دیگری شد. و گفت: نظر مذهب شیعه دوازده امامی در مورد اهل بیت و در مورد قرآن يعني ثقل اکبر چیست و کمی در این باره صحبت کرد و گفت نظر آنان در مورد اهل بیت؛ مانند نظر غلات علی اللهی می باشد و آنان در مورد قرآن قایل به تحریف قرآن هستند و شیخ ،عثمان فکر می کند با این صحبتش حدیث ثقلین را بررسی کرد این نشان می دانی که شیخ عثمان چیزی از شیوه های مناظره علمی و روشمند نمی داند اگر شیخ عثمان می خواست درباره حدیث ثقلین مطلب علمی ،بگوید چنان که خودش گفت؛ می بایست درباره مفردات و کلمات این حدیث و دلالت های این حدیث صحبت می کرد؛ و این که آیا حدیث ثقلین بر ضرورت تمسک به ثقلین دلالت دارد یا نه؟ و اساساً این حدیث بر چه چیز هایی دلالت دارد؟ و مراد و مقصود آن چیست؟ آیا مقصود از حدیث ثقلین فقط کتاب و سنت است یا قرآن و اهل بیت؟ اما متأسفانه شیخ عثمان به جای پرداختن به بحث درباره حدیث ثقلین، سؤال کرد که آیا شیعه دوازده امامی به ثقلین تمسک می کنند یا نه؟ آیا شیعه دوازده امامی به قرآن و اهل بیت تمسک می کنند یا نه؟ در حالی که این سؤال خارج از بحث درباره حدیث ثقلین است و موضوع دیگری است موضوع بحث درباره حدیث ثقلین این که آیا این حدیث بر ضرورت تمسک به اهل بیت دلالت دارد یا نه؟ و این بحث ربطی ندارد به این که آیا شیعه دوازده امامی به اهل بیت تمسک کرده اند یا نه؟ مشکل شیخ عثمان این که خصومتی که او با شیعه دوازده امامی دارد دائماً موجب می شود که او از موضوع بحث علمی خارج شود، در حالی که خیال می کند که در قلب بحث وارد شده و لذا می بینید که شیخ عثمان صحبت درباره هیچ آیه یا روایتی درباره اهل بیت را بدون اظهار خصومت نسبت به شیعه دوازده امامی نمی تواند دنبال کند او نمی تواند جدای از خصومت نسبت به شیعه دوازده امامی به این آیات قرآنی و این احادیث پیامبر در مورد اهل بیت نگاه کند.

اگر شیخ عثمان دنبال بحث علمی در مورد حدیث ثقلین ،برود باید شیخ عثمان حدیث ثقلین را از نظر زبان عربی و معنای ثقلین در عربی چیست .بفهمد .باید شیخ عثمان ببیند شارحان صحیح مسلم درباره کلمه ثقلین چه گفته اند؟ ثقلین شامل چه کسانی

ص: 636

می شود؟ آیا الفاظ این حدیث دلالت بر ضرورت تمسّک به اهل بیت دارد یا نه؟ شیخ عثمان به جای بحث درباره مطالب علمی فوق و مفاهیم عمیق حدیث ثقلین به طور نا خودآگاه به شیعه دوازده امامی می پردازد. من بار ها به او نصیحت کردم که بحث درباره آیه مباهله و آیه تطهیر و حدیث کساء و حدیث دوازده خلیفه ،پیامبر باید به شیوه علمی و مجرد و جدا از اختلاف و خصومت مذهبی دنبال شود؛ و با توجه به ضوابط و قواعد زبان عربی و و عباراتی که پیامبر اکرم به کار برده اند و عبارات آیات قرآن کریم و مفردات آنان باید مفاهیم این آیات قرآنی و مفردات و مفاهیم این احادیث پاک پیامبر را مورد بحث قرار دهیم، و در این جا کاری به این که شیعه دوازده امامی و یا اهل سنت چه می کنند نداشته باشیم و ضمن این بحث ها نباید به فرقه های مختلف شیعه و سنی و وهابی و سلفی حمله کنیم؟

شیخ عثمان در جلسه هفته گذشته درباره مسئله تحریف قرآن کریم صحبت کرد و گفت که او درباره حدیث ثقلین تحقیق کرد؛ اما به بحث علمی درباره این حدیث نپرداخت؛ لذا من از او می پرسم آیا تو درباره الفاظ و مفردات و مفاهیم حدیث ثقلین به کتب لغت مراجعه کردی من از او می خواهم که دقیق باشد و علمی بحث کند شیخ ،عثمان من نمی دانم چه رابطه میان مسئله تحریف قرآن و میان مسئله حدیث ثقلین تا این که شیخ عثمان فکر کند که اگر او در تحریف قرآن صحبت کند معنای آن این که او در مورد حدیث ثقلین صحبت کرده شیخ عثمان تنها راه درست در بررسی از حدیث ثقلین این که تو در مورد مفردات حدیث ثقلین صحبت کنید در مورد کلمه ثقلین صحبت کند و در مورد کلمه اهل بیت صحبت کند و این روش بررسی حدیث ثقلین نزد همه علمای متخصص در شرح احادیث پیامبر است یعنی شیخ عثمان باید حدیث ثقلین بر اساس قواعد لغت عرب بررسی ،کند و باید حدیث ثقلین بر اساس قواعد علم اصول فقه بررسی کند؛ ولی من در طول جلسه های این مناظره ندیدم که او از علم اصول فقه استفاده کند در بررسی آیات قرآن یا در بررسی احادیث پیامبر

ص: 637

شیخ عثمان دشمنان حقیقی اسلام و مسلمانان را رها کرده و به دشمن و همی خود که برادران دینی خویش اعلان جنگ می کرد و آنان را به تهمت های بزرگتر از دروغ گویی متهم می کند

برادر عزیز چنان که در جلسه هفته گذشته وعده دادم و گفتم که مقداری درباره آیه مباهله صحبت خواهم کرد سپس، به تهمت های شیخ عثمان بر علیه بنده جواب می دهم

من برخی از علل و عواملی را که موجب می شود برادرم شیخ ،عثمان، من و بسیاری از شیعه دوازده امامی که بر ضد آنان کتاب نوشته بوده به دروغ گویی متهم می کرد و تمام وقت و هم و غم خویش را صرف خصومت و دشمنی با آنان می کرد برخی از این علل و عوامل را توضیح دادم. متأسفانه شیخ عثمان دشمنان حقیقی اسلام و مسلمانان را رها کرده و به دشمن و همی خود که برادران دینی خویش اعلان جنگ می کرد، و آنان را به تهمت های بزرگ تر از دروغ گویی متهم می کند.

و گفتم: که یکی از مهم ترین این عوامل شیوه صحبت و مناظره شیخ عثمان است، که شیوه صحبت و مناظره او علمی و صحیح نیست و این شیوه باعث می شود او من یا دیگران را به دروغ گویی متهم کند و گفتم که یک قاعده و اصل مهم مناظره این که هر ادعایی که برای آن دلیل و حجت قوی مطرح شود بر مخالف آن و طرف مقابل لازم است که آن دلیل را مورد بحث و صحبت خودش قرار دهد نه این که به صاحب ادعا حمله کند. برای عدم پایبندی شیخ عثمان به این اصل و قاعده دو دلیل ذکر کردم و الآن برای دلیل سوم برای عدم مراعات این قاعده توسط شیخ عثمان صحبت می کنم

دلایل خروج شیخ عثمان از شیوه علمای اهل سنت در برخورد با آیات قرآنی و احادیث پاک پیامبر صلی الله علیه و اله مربوط به اهل بیت

سومین دلیل بر عدم مراعات شیخ عثمان در مورد قاعده اصل مناظره این که من در مورد آن در جلسه قبلی صحبت کردم که شیخ عثمان از روش و شیوه علمای اهل سنت در برخورد با آیات قرآنی و در برخورد با احادیث پاک پیامبر صلی الله علیه و آله مربوط به اهل بیت خارج شده و دلایلی برای این ادعای خود ذکر کردم و گفتم که این ادعای من یکی از علامت هایی است که شیخ عثمان من را به دروغ گویی متهم می کند

ص: 638

دلیل اول:

شیخ عثمان رأی یک نفر یا گروهی از اهل سنت را برای مطلبی ذکر می کند سپس، به مخاطبین خود القا می کند که این نظر مورد اجماع علمای اهل سنت است. مثلا یکی از شیعیان کویتی پیشنهاد کرد که شیخ عثمان درباره عدالت صحابه صحبت ،کند، شیخ عثمان گفت: اول باید درباره عدالت امامان دوازده گانه شیعه دوازده امامی ها صحبت کنیم و بعداً در مورد عدالت صحابه پیامبر صحبت خواهم کرد

ببینید! نگفت: عدالت ائمه اهل بیت؛ بلکه گفت: عدالت امامان دوازده گانه شیعه دوازده امامی ها! در حالی که شیخ عثمان در همین مناظره به من گفت آنان ائمه اهل بیت هستند مثل امام باقر و امام صادق (خدا از همگی خشنود باد) شیخ عثمان گفت من می گویم علی و حسن و حسین این سه امام عادل هستند؛ اما در جای دیگر شیخ عثمان گفته بوده باید درباره عدالت ائمه اهل بیت بحث کنیم و هنگامی که درباره سیره امامان نه امام از فرزندان امام حسین از امام چهارم تا دوازدهم در کتابش بنام کشف الجانى محمد التيجانی بحث ،کرده از روش اهل سنت خارج شده؛ و به عنوان مثال یک قول شاذ و نادر درباره طعن و رد امام جعفر صادق را نقل کرده؛ اما صد ها نوشته ای دیگر از علمای اهل سنّت درباره عظمت امام صادق را نادیده گرفته. شیخ عثمان با این کار به خواننده کتابش القا می کند که رأی عموم اهل سنت همان طعن به امام صادق است. آیا این بر خلاف روش علمی مناظره نیست؟! من در جلسه قبلی نیز در مورد این مطلب صحبت کردم.

دلیل دوم:

دلیل دوم خروج شیخ عثمان از روش علمای اهل سنّت در مناظره را نشان می دهد روش برخورد او با حدیث دوازده خلیفه پیامبر است که امام بخاری و امام مسلم نیشابوری آن حدیث را نقل کرده اند و من هنگامی که در مورد نظر علمای اهل سنت درباره این حدیث صحبت کردم گفتم که نظر برخی از علمای اهل سنت درباره این حدیث مطابق نظر شیعیان دوازده امامی ،است یعنی می گویند دوازده خلیفه پیامبر و طبق این حدیث علی و حسن و حسین و زین العابدین و باقر و صادق و شش امام دیگر از اهل بیت پیامبر و از نسل امام حسین هستند. و در

ص: 639

آن جا که امام ابن حجر هیتمی مکی در کتابش الصواعق المحرقه چاپ وهابیان این نظر را داده و نگفتم که این نظر جمیع علمای اهل سنت است؛ بلکه گفتم این نظر ابن حجر هیتمی مکی و برخی دیگر از علمای اهل سنت است این را گفتم برای این که ثابت کنم که شیعیان دوازده امامی در تفسیر حدیث دوازده امام با برخی از علمای اهل سنّت را موافق و همراه دارند و تنها نیستند؛ اما برادرم شیخ عثمان در تفسیر حدیث دوازده خلیفه پیامبر می گوید: آنان ابوبکر و عثمان و علی و معاویه و یزید بن معاویه تا آخر هستند؛ و خداوند دین اسلام را به دست یزید بن معاویه حفظ می کند شگفتا اسلام به وسیله یزید حفظ می شود این خلط مطلب بزرگی بین گروه پلیدی حاکمان ظالم و گروه طهارت و پاکی است اشتباهی که شیخ عثمان در این جا مرتکب شده این که تصور کرده این رأی عموم اهل سنت است در حالی که هیچ یک از علمای اهل سنت ادعا نکرده که این نظر اجماعی اهل سنت .است شیخ عثمان باید بگوید که این نظر یک گروه از اهل سنت است نه همه آنان ایشان نگفته که اهل سنت در تفسیر حدیث دوازده خلیفه پیامبر دچار اختلاف هستند و در فهم آن دچار حیرت و سرگردانی شده اند. شیخ عثمان یک رأی از آرای مختلف را مطابق میل خود انتخاب کرده و آن را حجتی بر اهل سنت دانسته و به آنان القا کرده که این نظر اجماعی علمای اهل سنت است و این از امانت داری علمی بدور است. با این روش شیخ عثمان حالا اگر کسی به او بگوید آن چه گفتی نظر عموم اهل سنت نیست؛ به او می گوید تو دروغ گو هستی؟ من نیز وقتی به شیخ عثمان گفتم که نظر ابن حجر هیتمی مکی امام اهل سنت در مورد دوازده خلیفه پیامبر؛ مانند نظر شیعه دوازده امامی است، شیخ عثمان بر من خشم ،گرفت و به من حمله کرد و گفت آیا ابن حجر هیتمی مکی برای تو

حجت است؟

شیخ عثمان حتي از من توقع دارد که با نظر امام اهل سنت ابن حجر هیتمی مکی مخالفت کنم و رأی شیخ عثمان را قبول کنم در حالی که شیخ عثمان خودش هیچ دلیل قانع کننده ای برای ابطال رأی امام ابن حجر هیتمی مکی درباره دوازده امام ندارد و تنها چیزی که باعث می شود شیخ عثمان نظر ابن حجر هیتمی مکی را رد ،کند موافقت نظر ابن حجر هیتمی مکی

ص: 640

با نظر شیعیان دوازده امامی است؛ چرا که شیخ عثمان در طول بیست سال با شیعیان جنگ دشمنی کرده و لذا نمی تواند رأی همگام با شیعه را بپذیرد.

دلیل سوم:

مسأله دیگری که ثابت می کند که شیخ عثمان روش اهل سنت را ترک کرده موضع گیری او در مورد فضائل اهل بیت ،است شیخ عثمان برای تضعیف بعضی از احادیث پاک پیامبر که فضائل اهل بیت را بیان می کند به نوشته های امام آلبانی تکیه می.کند. چنان که در کتاب کشف الجاني محمد (التیجانی آورده اما وقتی که شیخ عثمان حدیث ام سلمه درباره فضائل اهل بیت را حدیث ضعیف دانست و من به او گفتم که حتی امام آلبانی و علمای دیگر اهل سنت این حدیث را صحیح دانسته اند به من اعتراض کرد و گفت آیا حجت تو امام آلبانی است؟ و هر کس به نوار های ضبط شده از مطالب شیخ عثمان و کتاب های او مراجعه کند می بیند که او برای تضعیف احادیث پاک پیامبر در مورد فضائل اهل بیت به مطالب امام آلبانی رضوان الله علیه استناد می کند؛ اما در عین حال وقتی که امام آلبانی حدیث ثقلین را که در سنن ترمذی ،آمده حدیث صحیح دانسته است در این جا به نظر آلبانی استناد نمی.کند البتّه هنگامی که ما حدیث ثقلین را در کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه می بینیم دیگر نیازی به استناد به غیر کتاب صحیح امام مسلم برای اثبات صحت و درستی این حدیث نیست

بنابراین، می بینیم که شیخ عثمان امام آلبانی را برای تضعیف احادیث پاک پیامبر در مورد فضائل اهل بیت حجت می داند؛ اما آن جا که آلبانی از احادیث پاک پیامبر در فضائل اهل بیت دفاع می کند او را قبول ندارد و کسی که با این روش مناظره ،کند طبیعی است که من یا دیگران را به دروغ گویی متهم کند؛ و لذا شیخ عثمان در برخورد با احادیث پاک پیامبر مورد فضائل اهل بیت نه به روش علمای اهل سنت عمل می کند و نه به روش علمای شیعه دوازده امامی؛ چون علمای شیعه دوازده امامی و سنّی همگی هنگامی که با احادیث پاک پیامبر در مورد فضائل اهل بیت برخورد می کنند نام علمای متعددی که این احادیث را قوی یا ضعیف دانسته اند می آورند؛ اما شیخ عثمان درباره حدیث پیامبر

ص: 641

﴿ أنَا مَدینَهُ العِلمِ وعَلِیٌّ بابُها﴾

من شهر علم هستم و علی دروازه این شهر است

فقط نام کسانی را ذکر می کند که این حدیث را ضعیف دانسته اند؛ و نام علمای بزرگی که این حدیث را صحیح دانسته اند نمی آورد این افراد عبارتند از امام ابن حجر عسقلانی، امام شوکانی امام عبدالرحمن سیوطی، امام مالکی مغربی غماری در کتابش به نام فتح الملک العلي في تصحيح حديث باب مدينه العلم علي چون اینان دلایل محکمی بر اثبات صحت حديث انا مدينه العلم... ارائه کرده اند و امام غماری مغربی آن را حدیث صحیح دانسته و امام عسقلانی آن را حدیث حسن دانسته است؛ اما شیخ عثمان از ذکر آنان خود داری می کند با مکتب شیعه دشمنی دارد و این کار از شیوه امانت داری علمی بدور است. و طبیعی است که چنین کسی مخالفین خود را به دورغ گویی متهم .کند و لذا دوباره تاکید می کنم که شیخ عثمان بجای این که مرا به دروغ گویی متهم ،کند باید دلایل را که ارائه می کنم مورد بحث و تدقیق قرار دهد نه شخص مرا و اگر می تواند باید دلیلی را که آوردم بر این که او از روش علمای اهل سنت خارج شده رد کند.

در حقیقت آن چه من گفتم: ثابت می کند که برادرم شیخ عثمان، در تضعیف و رد احادیث فضائل اهل بیت خیلی عجولانه برخورد می کند و بدون دقت و تحقیق و تامل در فضائل علی با کوچک ترین بهانه ای این احادیث را تضعیف و رد می کند؛ و این روش کاملاً غیر علمی و دور از امانت داری .است شیخ عثمان که خودش بار ها اعتراف کرده و می گوید من عالم نیستم؛ و از سوی دیگر بدون دلیل جرح و تعدیل احادیث کند علاوه بر این که از بین کلام علماء برخی را ذکر کند که این رأی عموم اهل سنت است.

شیخ عثمان از بحث درباره دلایل من طفره می رود چون این دلایل قوی هستند و بجای آن خودم را متهم می کند؛ و می گوید عصام دروغ گو است بر فرض که یک ادعا کننده در محکمه و یا مناظره کننده در مناظره آدم دروغ گویی باشد، اگر دلایل قوی و صحیح ارائه کرد نمی توانیم به او بگوییم چون دروغ گو هستی دلایل درست تو قابل قبول نیست.

ص: 642

مثل این که یک آدم دروغ گو پنجره اتاق من را باز کند و بگوید: ببین خانه آتش گرفته، و من آتش را ببینم و به او بگویم تو دروغ گو ،هستی و دروغ می گویی وقتی دلیل قوی حتی از آدم دروغ گو بشنوم نمی توانم دلیل او را رد کنم.

و لذا قرآن کریم هم می فرماید:

﴿ إِن جَاءكُمْ فَاسِقٌ بِنَيَا فَتَبَيَّنُوا﴾ (سوره حجرات: 6)

نفرموده: چون فاسق است سخن او را رد کنید؛ لذا شیخ عثمان باید دلایل مرا مورد بحث قرار دهد، نه این که دائماً مرا به دروغ گویی متهم .کند شیخ عثمان برای فرار از بحث علمی بار ها می:گوید من به نوار های ضبط شده جلسه های این مناظره مراجعه نمی کنم و برای شنیدن آنان وقتم را تلف نمی کنم و برای جلسه های این مناظره جز شب های چهار شنبه وقت دیگری صرف نمی کنم و لذا شما شاهد بودید که در جلسه قبلی شیخ عثمان :گفت من فکر می کردم که دکتر ،عصام می گوید اهل بیت فقط این چهار نفر هستند و می گوید در حالی که من معتقدم که عبدالله بن عباس و زینب نیز از اهل بیت هستند؛ اما اهل بیت مطهرین که خدا آنان را تطهیر کرده و پیامبر آنان را به عنوان قرین قرآن معرفی کرده فقط چهار نفر (علی و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام .هستند و فقط این چهار نفر ثقل دوم پس از ثقل اکبر یعنی پس از قرآن و پس از سنت راستین پیامبر هستند حرف من اینست که شیخ عثمان از عرایض بنده درباره فرق گذاشتن پیامبر میان اهل بیت مطهرین و اهل بیت غیر مطهرین طفره می رود.

ابو احمد بکری مجری وهابی:

خوب شیخ عثمان بفرما صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

دکتر عصام می گوید: شیخ عثمان نوار مناظره را بریده و قطع کرده! و می گوید عبدالله بن عباس از اهل بیت است؛ اما از اهل بیت مطهرین نیست طبق معمول صحبت خود تو در همین مناظره را برایت پخش می کنم دکتر ،عصام سپس گفتی من دروغ نگفتم خوب دکتر عصام آیا تو در جلسه قبلی و عده ندادی که درباره آیه مباهله عرایض خودت را برای من بگویی؟ خواهش

ص: 643

می کنم نوار جلسه قبلی را خودت برای من پخش کن تا ببینم که چنین وعده ای دادی یا نه؟! من یادم هست که تو هم چنین وعده دادی که بحث هایت درباره وضعیت روحی و شخصیتی من و درگیری های من با شیعه دوازده امامی ،کویت را تکمیل کنی و چیز های دیگر خوب دکتر عصام گفتی که من درباره آیه مباهله مطلب ،گفتم من مشکلی ندارم من درباره آیه مباهله بحث می کنم دکتر عصام تو گفتی که طعن درباره جعفر صادق کلام شاذ و نادر است دکتر ،عصام مطالب من درباره جعفر صادق پاسخ به مطالب برادرت تیجانی بود که گفته امام ابوحنیفه شاگرد جعفر صادق بوده و امام ابوحنیفه خودش در این باره گفته لولا السنتان لهلک .النعمان اگر آن) دو سال شاگردی نزد امام صادق ،نبود ابو حنیفه هلاک شده بود. این نوشته خود شیعه دوازده امامی ها .است و من عرض ،کردم این از دروغ های بی پایان شیعه دوازده امامی ها است نه امام ابوحنیفه شاگرد جعفر صادق ،بوده و نه امام مالک نزد امام ابوحنیفه

شاگردی کرده!

بعد گفتم: این که گفته؛ مالک از ابوحنیفه علم آموخته، و انطاکی گفته: مالک از ابوحنیفه علوم جعفر صادق آموخته است؛ من (عثمان بگویم جعفر صادق در این حد اطمینان از نظر امام مالک نبوده بلکه امام مالک از جعفر صادق روایتی نقل نکرده مگر این که کسی نقل جعفر صادق را تأیید .کند دکتر ،عصام این حرف من پاسخ به برادرت تیجانی بوده؛ اما نوشته ای من درباره جعفر صادق رحمۀ الله تعالی در کتابم كشف الجاني محمد التیجانی، شرح حال زندگی او را آورده ام و مدح و ثنای علما درباره او را ذکر کرده ام و این که می گویی من فقط طعن درباره جعفر صادق را ذکر کرده ام و مدح او را نگفته ام می خواهی دیگران را بر ضد من تحریک کنی و این عادت و روش توست نوشته ای من درباره جعفر صادق در صفحه 172 از کتابم (كشف الجاني محمد التيجانی) ضمن صحبت درباره تیجانی آمده، تیجانی می گوید: و آن چه یقین ما را درباره فضائل اهل بیت می،افزاید این که دوازده امام اهل بیت از هیچ یک از علماء علم نیاموخته اند؛ بلکه بسیاری از علما نزد آنان شاگردی کرده اند جز امام دوازدهم شیعه دوازده امامی ها که هنوز آفریده نشده و به دنیا نیامده و من درباره جعفر صادق گفتم که امام شافعی و یحیی ابن معین گفته اند که روایات جعفر صادق و خودش مورد اطمینان است؛ و ابو

ص: 644

حاتم گفته جعفر صادق در علم بی نظیر است و ابن حیان :گفته جعفر صادق افضل سادات اهل بیت در علم و عمل و فضیلت است و روایات جعفر صادق مورد اطمینان است؛ اما نه روایات فرزندان جعفر صادق از او اما امام مالک از جعفر صادق روایت نکرده و یحیی بن سعید قطان به جعفر صادق اعتماد نمی کرد و من آنان را در پاسخ به تیجانی .گفتم البتّه من یک نوار ضبط شده دیگر با عنوان اهل بیت دارم که ضمن آن درباره شرح حال دوازده امام اهل بیت صحبت کردم و مقام و جایگاه آنان را از نظر اهل سنت ذکر کرده ام .پس دکتر عصام سعی نکنی که به مردم چنین القا کنی که من جعفر صادق و پدرش محمد ،الباقر و پدرش علی بن الحسین و ائمه دیگر را دوست .ندارم رحمت و رضایت خداوند بر آنان باد من در این نوار درباره زندگی جعفر صادق رحمۀ الله تعالی صحبت کردم و ذکر کرده ام که امام ذهبی گفته امام جعفر صادق شیخ بنی هاشم ابو ،عبدالله ،قریشی ،هاشمی ،علوی ،نبوی ،مدنی یکی از بزرگان علم است و ابوحاتم گفته او مثل و مانند ندارد.

و هم چنین شرح حال زندگی همه دوازده امامان اهل بیت پیامبر را که تو به فضایل آنان افتخار می کنی ذکر کرده ام اکنون تو را به خدا سوگند می دهم بگو ببینم تو درباره جعفر صادق گفته ای؟ تا پس از آن من در وقت خودم برای تو بگویم که تو درباره جعفر صادق چه گفته ای ای کسی که ادعای محبت جعفر صادق را داری در حالی که تو جعفر صادق دوست نداری

دکتر عصام، الآن گفتی: ابن حجر هیتمی مگی امام اهل سنت است. قبلا گفتی امام نووی امام اهل سنت است الآن ابن حجر هیتمی مگی امام اهل تسنن شده؟ در حالی که ابن حجر هیتمی مکی امام اهل سنت نیست چنان که تو ادعا می کنی و گفتی که چرا من برای تضعیف روایات فضایل اهل بیت به شیخ آلبانی استناد می کنم و برای تایید فضایل آنان به شیخ آلبانی استناد نمی کنم؟ این نظر تو است؛ اما من گاهی نظر او را قبول می کنم؛ و به لطف خدا اهل هوی و هوس .نیستم هر که بد بگوید و یا غلط بگوید او را رد می کنم و برای هیچ کس جز پیامبر اکرم قائل به عصمت نیستم؛ و جز پیامبر هر کسی را برخی حرف های شان را قبول و برخی را رد می کنم چون غیر از پیامبر هیچ کس معصوم .نیست اکنون دکتر عصام دوباره خواهش می کنم وقت من را تلف نکنی بگو ببینم آیه مباهله بر چه چیزی دلالت دارد؟ تو سی و هشت

ص: 645

دقیقه عرایض خود توضیح دادی و می گفتی تو شخصیت علمی و روشمند هستی شخصیت علمی و روشمند از وقت استفاده مفید می کند؛ ولی تو سی و هشت دقیقه عرایض خود در مورد آیه مباهله گفتی؛ ولی چه فایده ای داشت؟ خوب درباره آیه مباهله عرایض خودت تکمیل کن. البتّه نگوئی ده جلسه برای آیه مباهله وقت لازم است.

احمد بعلبکی مجری شیعی:

دکتر عصام، بفرما صحبت کن.

چرا اهل سنت از مذهب اهل بیت مطهرین پیروی و اطاعت نمی کنند؟!

اشاره

دکتر عصام العماد:

آن چه برادرم شیخ عثمان گفت، صحیح نیست و من دلایل برای تایید مطلب علمی که بیان کردم را ذکر کردم و این نیز یکی از اشکالات روش مناظره شیخ عثمان است. علامه جلیل سعيد حوا رضوان الله علیه در یکی از کتاب هایش که آن را خوانده ام؛ اما نام کتاب در خاطرم نیست؛ ولی به احتمال زیاد در کتابش ( حتي لا نمضى بعيداً عن الزمان)، در اواخر عمرش که وهابیون او را مورد تهاجم قرار داده بودند :گفته یکی از دلایلی که بواسطه آن وهابیون به من کردند این بود که یک مسأله مورد اتفاق را مطرح می کردند و سپس، دلایلی می آوردند تا یکی از حضار یا یکی از شنونده ها را قانع کنند که آن مسأله بین ما مورد اختلاف است، شیخ عثمان نیز با همین شیوه من را مورد تهاجم قرار می دانی؛ و می گوید که من گفته ام که او امام صادق و اهل بیت مطهرین را دوست ندارد و ،سپس می گوید ما اهل بیت مطهرین را دوست داریم من هرگز نگفتم که اهل تسنن اهل بیت مطهرین را دوست ندارند و هم چنین من هرگز صحبت نکردم که وهابیان اهل بیت مطهرین را دوست ندارند این مورد اتفاق ماست اختلاف ما بر سر این مسئله اساسی است که آیا بر اساس فرموده پیامبر اکرم اطاعت و پیروی از ائمه دوازده گانه اهل بیت واجب است یا نه؟ این مورد اختلاف بین ماست دقت کنید شیخ عثمان از موضوع اصلی می گریزد و پشت سر هم دلیل می آورد که اهل تسنن اهل بیت مطهرین را دوست دارند. خوب برادر اگر تو اهل بیت مطهرین را دوست نداشته باشی تو کافر هستی بنابر اجماع مسلمانان

ص: 646

به دلیل این که قرآن کریم محبت اهل بیت مطهرین را واجب کرده است پس هر کس اهل بیت مطهرین را دوست نداشته باشد از اسلام خارج شده خواه سنی باشد یا وهابی یا سلفی یا شیعه دوازده امامی من و شیخ عثمان درباره محبت اهل بیت اصلاً بحث و اختلاف نداریم شیخ عثمان ،ببین خوب به مطلب علامه سعيد حوا رضوان الله علیه دقت کن، دقیقاً مطلب همان طور است که او گفته من قبول دارم که تو اهل بیت مطهرین را دوست داری چرا می خواهی این مسأله را مورد اختلاف جلوه دهی؟ اما بحث و اختلاف بین شیعه دوازده و اهل سنت بر سر اطاعت و پیروی از اهل بیت مطهرین است آیا اهل سنت از مذهب اهل بیت مطهرین پیروی و اطاعت می کنند؟ سؤال این جاست!

برادر حرف من بر سر این نیست که اهل سنت و هابیان و علمای آنان فضائل اهل بیت را ذکر کرده اند یا نه حرف من بر سر این است که آیا حدیث ثقلین بر وجوب اطاعت از اهل بیت مطهرین دلالت می کند یا نه؟ وقتی که پیامبر اکرم می فرماید ترکت فیکم الثقلین؛ یک انسان عاقل می گوید من از این شهر می روم؛ من از دنیا می روم؛ و دو چیز سنگین گران بها در بین شما .گذارم و علمای اهل سنت :گفته اند چنان که نظام هستی به جن و انس برقرار است و اگر انس و جن ،نباشند دنیا برقرار نمی ماند همین طور قوام دین به قرآن و سنت راستین پیامبر (نقل (اول و به اهل بیت مطهرین ثقل دوم است.

در این حدیث پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرموده: نزدیک است که دعوت حق را اجابت کنم و به زودی از دنیا خواهم رفت. و من همانا دو چیز گران بها در بین شما باقی می گذارم پیامبر صیغه ترک را بکار برده که کاملاً صریح و معنای آن آشکار است اکنون بحث و اختلاف من و شیخ عثمان در این که آیا این حدیث بر وجوب اطاعت از اهل بیت دلالت دارد یا نه؟

حالا باز شیخ عثمان بر مسأله محبت اهل بیت اصرار دارد برادر محبت اهل بیت مسأله اختلافی بین من و تو نیست و هیچ کس از مسلمانان چنین ادعایی ندارد؟ امام ابن تیمیه قاطعانه می گوید چهار امام اهل سنت شافعی - مالکی ابوحنيفه - احمد بن حنبل علی بن ابی طالب را رها

ص: 647

کرده اند. سپس در یک جای دیگر از کتابش می گوید؛ ما علی را رها کرده ایم و در جای دیگر می گوید: علی افضل اهل بیت و از همه برتر است

اکنون شیخ عثمان تو را به خدا سوگند می دهم وقتی که امام ابن تیمیه رضوان الله علیه می گوید چهار امام اهل سنت علی را رها کرده اند تو چگونه می توانی ادعا کنی که پیرو و تابع اهل بیت مطهرین هستی؟ وقتی که اهل سنّت و وهابیان افضل اهل بیت امام على كَرَّمَ اللهُ وَجهَه (خداوند رویش را گرامی بداره را رها کرده اند چگونه تو می توانی ادعا کنی که پیرو امام جعفر صادق رضوان الله علیه هستی؟ وقتی که امام محمد ،ابوزهره در کتابش با عنوان جعفر الصادق می گوید: وا اسفا وای افسوس از این که دولت اموی موفق شدند که بین ما اهل سنّت و مذهب اهل بیت فاصله بیندازند. آیا دولتی که بیش از چهل سال بر بالای منبر های مسلمانان فریاد می زند: خدایا شکم برآمده کله تاس (امام علی) را لعنت کن آیا چنین دولتی که حسین فرزند علی را کشت، اجازه می دانی که مردم تحت فرمانش از مذهب اهل بیت پیروی کنند؟

برادر شیخ عثمان من در صحبت هایم نگفتم تو امام جعفر صادق را دوست نداری من با تو درباره اطاعت از اهل بیت اطاعت از امام جعفر صادق و پیروی از مذهب اهل بیت و تبعیت از مذهب امام جعفر صادق رضوان الله علیه بحث و اختلاف دارم نه در مورد دوست داشتن و محبت اهل بیت و محبت امام جعفر ،است لطفاً از بحث فاصله ،نگیری و تکرار نکنی که اهل تسنن اهل بیت را دوست دارند؛ ولی دکتر ،عصام این را قبول ندارد و می گوید اهل تسنن اهل بیت مطهرین دوست ندارند و می گوید اهل تسنن امام جعفر صادق دوست ندارند. همان طور که به علامه سعید حوا چنین تهمت ناروایی وارد ،کردی اگر چه من به درجه علامه سعید حوا رضوان الله علیه نمی رسم و شاگردی از شاگردان او هستم؛ اما وهابیان به من و به علامه سعید حوا رضوان الله علیه تهمت ناروا زده اند و به علامه سعید حوا و من ظلم کردند

ابو احمد ابکری مجری وهابی:

خوب شیخ عثمان بلندگو با تو است بفرما ،شیخ عثمان صحبت کن.

ص: 648

شیخ عثمان الخميس:

بله من از دکتر عصام سؤالی دارم به من بگو آیا خمینی و مامقانی از غالیان علی اللهی خطابیه؟! جواب بده.

احمد بعلبکی مجری شیعه:

دکتر عصام بفرما، صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

شیخ عثمان، ببخشید تو طبق عادت قبل خود در این مناظره همه چیز را به امام خمینی و امام شیخ مامقانی (خدا از همگی خشنود باد) و شیعه دوازده امامی ها بر می گردانی.

شیخ عثمان، لطفاً به این مطلب بپردازی که ادعا کردی که دکتر عصام، می خواهد به حضار و شنوندگان این مناظره بگوید که اهل سنت اهل بیت را دوست ندارند؛ من عرض کردم که اختلاف من و تو بر سر اطاعت از اهل بیت ،است نه محبت آنان لطفاً پاسخ بدهی آیا تو وجوب اطاعت از اهل بیت و وجوب پیروی از مذهب اهل بیت را قبول داری یا نه

احمد بعلبکی مجری شیعه:

شیخ عثمان، بفرما صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

خوب دکتر عصام، امشب درباره آیه مباهله عرایض خودت را ،گفتی، لطفاً بفرمائید که آیه مباهله چگونه بر وجوب اطاعت از اهل بیت و وجوب پیروی از مذهب اهل بیت دلالت می کند، تا من از اهل بیت اطاعت کنم و از مذهب آنان پیروی کنم؟

ابو احمد بکری مجری وهابی:

بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

ص: 649

دکتر عصام العماد:

این نیز یکی از اشکالات در روش تو است شیخ عثمان روش تو در برداشت از آیات قرآنی و احادیث پاک پیامبر در مورد اهل بیت مطهرین یک روش کاملاً غلط است؛ چون تو به آیات و روایات وارده درباره اهل بیت - که مقدارشان بسیار است به شکل پراکنده و تفکیک شده از هم نگاه می کنی و این اشتباه است تو باید به آیات و روایات مربوط به اهل بیت به شکل یک مجموعه مرتبط نگاه کنی و روش من به همین صورت است یعنی من از مجموع آیات قرآنی و احادیث پاک پیامبر در مورد اهل بیت مطهرین نتیجه می گیرم که باید از اهل بیت اطاعت کنم و از مذهب آنان پیروی کنم نه از طریق تنها یک آیه یا یک روایت در مورد آنان

چرا من به تو گفتم که من آیات قرآن و احادیث پیامبر صلی الله علیه و آله مربوط به اهل بیت را یک به یک مورد بحث و بررسی قرار می دهم چون با بررسی مجموعه این آیات قرآنی و این احادیث پاک پیامبر وجوب اطاعت از اهل بیت را استخراج می کنم و نمی توانم با یک آیه یا یک روایت همه مقامات اهل بیت را ثابت کنم تو می دانی که در بحث تفسیر موضوعی قرآن کریم، این اشتباه است که کسی بخواهد تنها در یک آیه را مورد بحث قرار دهد؛ بلکه باید تمام آیات مربوط به یک موضوع را در کنار هم قرار بدهم و از مجموع آنان نتیجه گیری کنم و به همین روش ما می توانیم موضوعات قرآنی و موضوعات سنت راستین پیامبر را خوب و درست بفهمیم و در مورد درک این موضوعات اشتباه نمی کنیم من درباره آیه مباهله باید همین طور عمل کنم، من از ابتدا برای تو عرض کردم که آیه مباهله یکی از دلایل افضلیت و مرجعیت دینی اهل بیت است و دلایل دیگری نیز بر افضلیت و مرجعیت اهل بیت وجود دارد که از مجموعه روایات به آنان می.رسم من از تو می پرسم چرا امام ابن تیمیه می گوید اهل تسنّن علی را رها کرده اند؟! لطفاً جواب بده؟

سید طلال سوری مجری شیعی:

بفرما شیخ عثمان صحبت کن.

ص: 650

شیخ عثمان الخميس:

دکتر عصام، چیز عجیب و غریب و مهمی گفتی واقعا علمای شیعه دوازده امامی به خصوص معاصرین می گویند که اثبات امامت و مرجعیت دینی ائمه اهل بیت از طریق مجموعه آیات و روایات ممکن است و ما یک آیه قطعی یا روایت قطعی که به تنهایی بتواند امامت اهل بیت را ثابت کند نداریم و دکتر عصام نمی تواند با یک آیه از قرآن یا به یک حدیث از سنت پیامبر امامت ائمه را ثابت کند آیا این صحبت دکتر عصام صحیح است و من صحبت او را درست فهمیدم!؟

ابو احمد بکری مجری وهابی:

بفرما دکتر عصام صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

نمی دانم؛ چرا شیخ عثمان به عرایض بنده توجه نمی کند من می گویم آیه مباهله در قرآن و همه آیات قرآن کریم و همه احادیث راستین پیامبر، هر آیه از آیات قرآنی و هر حدیث از احادیث راستین پیامبر بار معنای ویژه را دارند بدین معنی که مفهوم هر آیه و مفهوم هر حدیث انحصاراً متوقف بر همین معنا است که از بررسی مجموع کل آیات قرآن و کل احادیث در نظر گرفته می شود.

شیخ عثمان، مجموع آیات قرآنی و احادیث راستین پیامبر؛ مانند کرات منظومه شمسی که تنها در ارتباط و انسجام سیستماتیکشان با هم و نیز در جریان حرکت بر مدار خاص خودشان در مدار خاص خودشان تشکیل منظومه شمسی را می دهند آیات قرآنی و احادیث راستین رسول خدا ،نیز که حالت کرات را نسبت به منظومه شمسی دارند در یک ارتباط و انسجام متقابل است که عناصر تشکیل دهنده مجموعه موزون و منتظم و هدفدار قرآن و سنّت بشمار می روند

و به تعبیر دیگر آیات قرآنی و احادیث راستین ،پیامبر تنها و تنها در ارتباط و انسجام متقابل با كل عناصر متشکله این منظومه و در موضع و مجرا و مدار خاص خودشان است که معنا دقیق شان را می دهند و هر آیه قرانی یا حدیث نبوی چنان چه بریده از ارتباط و انسجام متقابل با تک تک عناصر متشکله این منظومه قرآنی و سنت نبوی و نیز بدون همبستگی سیستماتیک

ص: 651

و ارتباط ارگانیک با کل ،منظومه در نظر گرفته شوند بدین معنی است که عضوی را از اندام زنده یک انسان جدا کرده .باشیم که در این صورت پر واضح است که این عضو جدا شده از پیکر زنده یک ،انسان به یک لاشه ای مرده تبدیل می شود و درست بهمین گونه است قطع آیه مباهله از بقیه آیات قرآنی و احادیث نبوی است.

برادر عثمان قرآن در مورد روش تو می گوید:

﴿ الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ.﴾ (سوره حجر: 91)

آنان که آیات قرآن را تکه تکه می کنند و آیات قرآن را از یک مجموعه و منظومه انفکاک نا پذیر بیرون می آورند.

برادر وقتی که شبهه ها زیاد می شود و ما می بینیم که تاریخ بر ضد اهل بیت ایستاده است؛ چاره ای جز این نیست تو کتاب مقاتل الطالبین را ببین ابوالفرج اصفهانی در این کتاب کشتار های فراوان بر ضد اهل بیت مطهرین و اهل بیت غیر مطهرین را نقل کرده همه اهل بیت مطهرین و اهل بیت بیت غیر مطهرین مورد کینه جویی و تاخت و تاز دشمنان بودند و طبیعی است که شبهات فراوان بر ذهن و دل مسلمانان تأثیر خود را گذاشته و اهل بیت مطهرین اهل بیت غیر مطهرين مظلوم واقع شده.اند الآن که فکر و ذهن تو از صد ها شبهه بر ضد اهل بیت پر شده، من نمی توانم با یک آیه قرآنی یا یک حدیث همه این شبهات را از ذهن تو پاک کنم و چاره ای جز این نیست که با مجموعه ای از آیات قرآنی و مجموعه از احادیث پیامبر حقیقت را برای تو روشن کنم.

تو ببین خانم دکتر امینه مغربی پس از این که چندین ماه جلسه های این مناظره را می شنود از اهل سنّت دست کشید و شیعه دوازده امامی شد من خودم پس از این که مجموعه ای آیات قرآنی و مجموعه ای از احادیث پیامبر را بر حقانیت اهل بیت ،دیدم از وهابیت دست کشیدم و شیعه دوازده امامی شدم؛ چون یک آیه قرآنی یا یک حدیث نمی تواند تمام مسائل را روشن کند.

امام محمد ابوزهره در کتابش جعفر الصادق کشتار های اهل بیت مطهرین و اهل بیت غیر مطهرین را ذکر می.کند و جنگ تبلیغاتی را که دشمنان اهل بیت به راه انداخته بودند ذکر می کند

ص: 652

تا آن جا که یک مسلمان آرزو می کرد که او را یهودی بدانند؛ اما شیعه جعفری نخوانند آیا جز این است که جعفری منسوب به جعفر بن محمد بن على زين العابدين بن الحسین بن علی بن ابی طالب است؟ چنین چیزی چگونه ممکن است که یک مسلمان شیعه جعفری بودن را بدتر از یهودی بودن بداند؟ این نیست جز برای این که دشمنان اهل بیت از زمان بنی امیه تا به امروز یک جنگ همه جانبه و فراگیر بر ضد اهل بیت مطهرین و ضد اهل بیت غیر مطهرین و مذهب آنان به راه انداخته اند و مردم را از اهل بیت چنین دور کرده اند.

تا آن جا که ابن خلدون تاریخ نگار بزرگ اهل سنّت می گوید مذهب اهل البیت جعلی است و خداوند هیچ دلیلی بر آن نفرستاده است.

آری برادر! تاریخی که دشمنان اهل بیت ،ساختند اثبات حقانیت مذهب اهل البیت را سخت و دشوار کرده و یک وجه حدیث پیامبر اکرم که اهل بیت را ثقل و سنگین نامیده این که پیروی از مذهب اهل بیت برای نفس انسان ثقیل و سنگین است و پذیرش آن دشوار اما پذیرفتن هر یک از مذاهب چهار گانه اهل تسنن آسان است و من خودم زمان بسیار زیادی صرف کردم و زحمت زیادی کشیدم تا حقانیت مذهب اهل بیت را دریابم

من سیزده سال پیش به لطف خدا به مذهب اهل بیت هدایت شدم و پس از این مدت طولانی زحمت زیادی کشیدم و در مورد مذهب اهل بیت سیزده سال در قم درس خواندم و روز در مورد مذهب اهل بیت مطالعه و تحقیق و بررسی می کردم و با وجود تلاش زیاد برای هدایت برادران و خواهرانم؛ اما از خانواده ام فقط سه نفر یعنی خواهر بزرگم و ،برادرم و خواهر زاده ام هدایت شدند؛ چون قانع کردن مسلمانان به مذهب اهل بیت سخت و دشوار است بخاطر این که انبوه و تراکم شبهات که امویان و عباسیان و عثمانیان و وهابیان تعداد بسیار و این امر باعث شده که ذهن آنان را پر کرده و حقایق این مذهب حق و بزرگ را پوشانده است و تو روز قیامت در برابر خداوند مسئول خواهی ،بود و مواخذه خواهی شد؛ چون تمام قدرت و توان خود را برای شبهه پراکنی بر ضد آیات و روایات مربوط به فضایل اهل بیت ،مطهرین به کار گرفته ای چه از حیث تضعیف سند این روایات یا دلالت آنان و

ص: 653

امثال تو در هر روایتی که مربوط به فضایل اهل بیت باشد شبهه و تشکیک می کنی در چنین وضعی طبیعی است که من باید زمان زیادی را برای توضیح این آیات قرآنی و این روایات و پاسخ به این شبهات صرف کنم و اگر این شبهات و تشکیکات نبود معنای آیات و روایات فضایل اهل بیت مطهرین نیاز به این همه توضیح نداشت علت این مشکل تو و امثال تو هستید.

شیخ عثمان، من از تو می پرسم: چرا امام ابن تیمیه می گوید: چهار امام اهل سنت علی را رها کرده اند و چگونه با این وضع تو می توانی ادعای پیروی از امام علی را بکنی؟ لطفاً جواب بده؟

ابو احمد البکری مجری وهابی:

بفرما شیخ عثمان صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

دکتر عصام، تو می خواهی دیگران را به آن چه خودت اعتقاد داری قانع کنی! بگو ببینم آیا یک نص صریح قطعی (آیه قرآنی یا حدیثی از پیامبر) که به امامت ائمه اهل بیت دلالت کند، داریم یا نه؟ آیا تو می خواهی امامت آنان را از طریق مجموعه آیات قرآنی و مجموعه احادیث پیامبر ثابت کنی؟ و سؤال دیگر این که امام ابن تیمیه در کجا گفته چهار امامان اهل سنت علی را رها کرده اند؟ لطفاً جواب بده.

سید طلال سوری مجری شیعه:

بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

ببخشید تو سؤال کردی و من به سؤالات تو جواب دادم لطفاً تو هم به سؤالات من جواب بده و سؤال را با سؤال بر نگردانی.

اما پاسخ سؤال تو این که امام ابن تیمیه در کتاب منهاج السنه این نوشته ای را ذکر کرده حالا لطفاً به این سؤال جواب بده وقتی که امام ابن تیمیه می گوید امامان چهار مذهب اهل سنت

ص: 654

علی را رها کردند و از فقه او و قضاوت ها و احکام او هیچ چیزی ،نگرفتند ،پس چگونه تو می توانی ادعا کنی که پیرو امام جعفر صادق ،هستی در حالی که افضل اهل بیت امام علی را رها کرده ای؟ لطفاً پاسخ بده.

ابو احمد البکری مجری وهابی:

بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

دکتر عصام! لطفاً شماره جلد و چاپ و صفحه کتاب ابن تیمیه را بگوئی و به این سؤال جواب بده که آیا دلیل صریح و واحدی از قرآن یا سنت پیامبر بر امامت ائمه داری یا این مجموعه آیات قرآنی و مجموعه احادیث پیامبر دلایل تو است؟

سید طلال سوری مجری شیعه:

بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

برادر؛ چرا بهانه تراشی می کنی؟ کتاب منهاج السنه بار ها چاپ شده و شماره صفحات آنان متعدد است. می توانی مراجعه کنی و پیدا کنی حتی امام محمد ابو زهره عبارت امام ابن تیمیه را در کتاب خود به نام جعفر الصادق آورده و گفته آری اهل سنت قضاوت های امام علی را رها کردند.

برادر من می خواهم بگویم که مذهب اهل بیت ثقل اصغر و قرین قرآن و قرین سنت راستین پیامبر است تو خودت را به این راضی کرده ای که چند روایت معدود در حد چهار یا پنج روایت از امام علی بگوئی آیا این ثقل است که پیامبر به آن سفارش کرده تو مذهب اهل بیت را می.شناسی آیا مذهب اهل بیت همین چند روایت است؟ امام علی رضوان الله علیه بعد از پیامبر ، سی سال در بین مردم زندگی کرد آیا از این سی سال و سیره امام علی فقط همین چند روایت معدود در کتب اهل تسنن را داریم؟ چرا روایات امام حسن مجتبی و امام حسین و امام صادق در کتب حدیث اهل تسنن نیست؟ من از تو می پرسم مذهب اهل بیت در کجای کتب روایی شماست؟ چرا به این سؤال پاسخ نمی دهی که چرا امام ابن تیمیه گفته چهار امامان اهل سنت

ص: 655

مذهب علی را رها کرده اند؟ تو بگردی و شماره صفحه این نوشته ای امام ابن تیمیه در کتاب منهاج السنه را پیدا کنی و اگر این نوشته ای در این کتاب نبود آن وقت برای من عرض کن؛ چرا حرف دروغ زدم لطفاً پاسخ بده.

ابو احمد البکری مجری وهابی:

بفرما شیخ عثمان صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

دکتر عصام، ببخشید من به مطالب تو را اعتماد ندارم چون تا حالا چندین بار مطالب بزرگان اهل تسنن نقل کردی و دیدم تو دروغ گفتی باید خود تو شماره صفحه و کتاب را بگوئی و گرنه من به نقل تو اعتماد ندارم این چیزی که از امام ابن تیمیه نقل کردی دروغ است کلام تو پوچ و غیر منطقی است خود تو باید آدرس نوشته ای امام ابن تیمیه را پیدا کنی

ابو احمد البکری مجری وهابی:

شیخ عثمان وقت دکتر عصام تمام شده بگو چکار کنیم؟ بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

یک دقیقه به دکتر عصام فرصت می دهم تا آدرس گفته ای امام ابن تیمیه را پیدا کند؟

ابو احمد البکری مجری وهابی:

بفرما دکتر عصام بلندگو با توست

دکتر عصام العماد:

به نظرم در جلد دوم کتاب منهاج السنه صفحه 220 باشد حالا تو به سؤال من جواب بده لطفاً از جواب به سؤال من به بهانه جلد و صفحه طفره نرو.

ابو احمد البکری مجری وهابی:

بفرما شیخ عثمان بلندگو با تو.

ص: 656

شیخ عثمان الخميس:

من الآن دو تا از چاپ های کتاب امام ابن تیمیه منهاج السنه را در اختیار دارم و آن چه تو گفتی در هیچ یک از این دو کتاب نیست یکی چاپ دارالکتب العلمیه در بیروت است و دیگری چاپی که به تحقیق محمد رشاد سالم چاپ شده خوب دکتر لطفاً بفرمائی آدرس تو در کدام یک از چاپ های این کتاب است؟ آیا از روی کتاب خواند یا از حافظه خود کمک گرفتی؟

سید طلال سوری مجری شیعه:

بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

شیخ عثمان مشکل تو این است که به همه چیز بدبین هستی و شک می کنی به خدا قسم تحليل من صحیح است؛ چرا دیگران را متهم می کنی من تصویر این نسخه را با شماره صفحه جلد و چاپ کتاب، برای تو می فرستم.

این مسأله ساده ای است، حتی خود امام ابن تیمیه رضوان الله علیه می گوید: و وقع بعض المتسننه فى النصب حتی برخی از منتسبین به اهل سنّت ناصبی و دشمن اهل بیت شدند . این نوشته امام ابن تیمیه مشهور است من مطمئن هستم که تو نوشته ابن امام تیمیه رضوان الله علیه را حفظ نکرده ،ای من خودم وهابی بودم و بسیار از نوشته هایش را حفظ کرده ام و از حفظ دارم علاوه بر این فقط امام ابن تیمیه نیست که این موضوع مطرح کرده امام محمد ابوزهره نیز در کتاب جعفر الصادق نوشته ای امام ابن تیمیه را نقل کرده و از امام ابن القیم الجوزیه رضوان الله علیه آن را نقل کرده؛ چرا به آسانی من را به دروغ گویی متهم می کنی؟ ببین خدای متعال حقیقت را به وسیله خانم دکتر امینه مغربی آشکار ،کرد این خانم درس خوانده و اهل تحقیق و ساکن آمریکاست من را به دروغ گویی متهم می کنی؛ ولی من در کل حرف هایم در این مناظره یک بار :نگفتم تو دروغ می گویی آیا تو امام محمد ابوزهره را قبول نداری که از امام ابن قیم جوزیه نقل می کند که فقهای اهل سنت قضاوت های علی را رها کردند و از آنان چیزی نگرفتند ببین واقعیت تاریخ نیز این نوشته ای را تایید می کند و اهل سنت همیشه از قضاوت های و حکم های

ص: 657

عمر بن خطاب و سایر اصحاب پیامبر و روایات آنان را نقل می کنند؛ اما از احکام و قضاوت ها و روایات که از امام علی در کتب اهل تسنن نقل شده اند خبری نیست.

تو، مقدمه ابن خلدون را بخوان آن جا که یک جمله بسیار مهمی گفته که روی من تاثیر زیادی گذاشت و موضع و نظر اهل سنت را نسبت به اهل بیت برای من آشکار کرد، و هم چنین تاثیر حاکمان ظالم بنی امیه بر اهل سنت نسبت به اهل بیت را ابن خلدون در مقدمه خود می گوید و شذ اهل البيت في مذاهب ابتدعو ها و اهل بیت مذاهب و روش های نادر و شادی دارند که آن را از خود در آورده اند و فقهی دارند که مخصوص به خودشان است.

برادر! نسبت به حق اهل بیت کوتاهی زیادی شده حتی امام ابوزهره اعتراف کرده و به طور روشن گفته: آری دولت بنی امیه با اهل بیت ،جنگیدند و آنان را اذیت و آزار کردند و بر منابر مساجد آنان را لعنت کردند و در تمام این مدت مذهب رسمی دولت بنی امیه مذهب اهل سنت بود.

تو، در تاریخ !بخوان چرا مذاهب اسلامی چهار مذهب است و در بین آنان مذهب اهل بیت چرا مذهب اهل بیت را ابطال و حذف کردند؟ و چه وقت این اقدام صورت گرفت؟

تو تحقیق کن تاریخ را بخوان و بپرسی چرا مذهب اهل بیت در بین مذاهب اسلامی چهار گانه نیست؟ و چرا و چگونه این مذهب حذف شده؟ و چرا اهل بیت در همه جا تعقیب و کشته شدند؟! و چه بلاهایی بر سر آنان آمد؟ تو کتاب شهداء الفضيله علامه امینی رضوان الله علیه را بخوانی تا حقیقت را پیدا کنی برادر تعصب کور نداشته باش به خدا عیب است که یک زن متخصص به علوم غیر دینی راه حقیقت را پیدا کند و هدایت شود و تو که امام جمعه و جماعت هستی و متخصص در علوم دینی در گمراهی باشی.

سید طلال سوری مجری شیعه:

بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

خوب دکتر عصام عصبانی نشو عصبانی ،نشو چاپ و صفحه مورد نظر تو وجود ندارد عیب این که یک خانم به دست یک شخصیت علمی!! هدایت شود که حرفی را از کتاب امام ابن تیمیه نقل

ص: 658

می کند که نمی داند تاریخ چاپ کتاب و نمی داند شماره صفحه آن را نمی داند. فقط تکرار می کند که حرف او درست است؛ اما مدرک دقیق ارائه نمی دانی خوب ان شاء الله در جلسه مناظره هفته آینده آدرس مدرک خود را ارائه کن و همه شاهد خواهند بود که درست است یا نه وقت تو تمام شد.

دکتر عصام گفت: در مورد آیه مباهله صحبتی دارد؛ ولی در مورد آیه مباهله هیچ چیزی نگفته فقط در این جلسه در مورد عیسی علیه السلام و در مورد مسیحیت صحبت کرده، پس چون دکتر عصام در مورد آیه مباهله صحبت نکرده من هم در مورد ایه مباهله صحبت نمی کنم.

الآن من صحبت خودم را درباره حدیث ثقلین کامل کنم این حدیث که شیعه دوازده امامی خیلی به آن استناد می کنند در صحیح امام مسلم نیشابوری به نقل از زید بن ارقم آمده و حدیث چنین است پیامبر اکرم روزی در منطقه غدیر خم بین مکه و مدینه ایستاد و سخنرانی کرد؛ و پس از حمد و ثنای آلهی مردم را نصیحت کرد و گفت ای مردم من هم بشری هستم و نزدیک است که دعوت رسول آلهی عزرائیل) را اجابت کنم؛ و من دو چیز سنگین در بین شما می گذارم اول آنان کتاب خداست که در آن هدایت و نور است؛ پس به آن چنگ بزنید ،سپس مردم را به کتاب خدا سفارش کرد و به عمل کردن به دستورات آن ترغیب کرد ،سپس فرموده ثقل دوم اهل بیت من است درباره اهل بیتم خدا را به یاد شما می آورم من می گویم این حدیث ثقلین است و :گفتم که ثقلین یکی کتاب خداست که پیامبر به تمسک به آن سفارش کرده و ثقل دوم آل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است که آن حضرت سفارش کرده که حق آنان را بدهید ما پیرو اهل بیت پیامبریم ما ثقل اکبر یعنی قرآن کریم را حفظ کردیم و در این باره صحبت خواهم کرد و خدا دانا تر است و درود او بر پیامبر اکرم

سید طلال مجری شیعه:

دکتر عصام، بفرما صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

من پیش از این جلسه به سید طلال سوری عرض کردم که من به خاطر یک کار خیلی مهم مشغول .هستم و لذا پیشنهاد می کنم که این مناظره به جای هر هفته هر دو هفته باشد است؛

ص: 659

چون اولاً از یک طرف شیخ عثمان هر هفته می گوید من وقت ندارم و کار های زیادی دارم. از طرف دیگر من هم کار های زیادی دارم ،پس بهتر است که جلسه این مناظره هر دو ،باشد بنابر هفته آینده ما مناظره نداریم و پس از آن یک هفته در مسجد شیعیان و یک هفته در مسجد وهابیان مناظره داشته باشیم.

سید طلال مجری شیعه:

دکتر عصام، بفرما صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

من عرض کردم که پس از این هر دو هفته یک بار می آیم چون واقعا وقت ندارم و شیخ عثمان هم گرفتار کار های زیادی است؛ اما در مورد موضوع بحث ،آینده چنان که عرض کردم درباره آیه .مباهله و نیز درباره تهمت های شیخ عثمان به بنده در مورد دروغ گفتن من صحبت خواهم کرد و وقت خودم را به دو قسمت تقسیم می کنم و درباره این دو موضوع حرف می زنم من تلاش می کنم به شیوه علمی بحث کنم و بحث علمی باید هم درباره مسائلی که قبلاً آنان را بررسی کردم و هم باید مسائل جدید را بررسی کنم تا بحث کامل و منسجم باشد. و در روش علمی که برای خودم انتخاب کردم مناظره من باید نگاهی به گذشته و نگاهی به آینده داشته .باشم و لذا من درباره روش مناظره شیخ عثمان که به علت همین روش اشتباه من را به دروغ گویی متهم کرد؛ بحث خواهم کرد و سپس در بخش دوم بحث خودم موضوع آیه مباهله را بررسی خواهم کرد الآن دوست دارم که نظر شیخ عثمان را در این باره بشنوم

سید طلال مجری شیعه:

بفرما شیخ عثمان صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

من فکر می کنم که دکتر عصام دارد به طور تاکتیکی از مناظره عقب نشینی می کنند من به او می گویم تو قبول کردی که هر هفته با هم مناظره داشته باشیم ! حالا می گویی که گرفتاری و هر دو هفته یک بار مناظره برگزار می شود پس از این نیز خواهی گفت که چون مشغله زیاد

ص: 660

داری، بهتر است هر ماه یک بار مناظره کنیم این اصلا درست نیست. حالا اگر فقط یک هفته ی خواهی به خاطر کثرت اشتغالات مناظره را تعطیل ،کنیم مشکلی نیست؛ اما این که بخواهی به طور کلی مناظره هر هفته را به هر دو هفته تغییر دهی به نظر من درست نیست حالا من دو - هفته منتظر می مانم تا تو آدرس مطلبی را که از ابن تیمیه نقل ،کردی با شماره جلد و صفحه کتاب مورد نظر برای من در جلسه آینده ذکر کنی البتّه لازم نیست شماره چاپ کتاب را ذکر کنی چون فقط چاپ دوم این کتاب در دسترس من هست و من می گویم: که در این چاپ آن چه که تو از ابن تیمیه نقل ،کردی وجود ندارد دکتر عصام، لطفاً بگویی که آیا می خواهی که با من به این مناظره ادامه بدهی یا نه؟ آیا می خواهی از مناظره عقب نشینی کنی؟! لطفاً موضوع خود را به روشنی مشخص کن هر فاصله دو هفته برای یک مناظره زیاد است حالا که هر هفته مناظره می کنیم وقت کم می آوریم چه برسد به این که هر دو هفته یک مناظره باشد گفتی که درباره آیه مباهله امشب صحبت می کنی؛ اما درباره آن هیچ نگفتی؛ بلکه من امشب از تو صحبتی عجیب شنیدم که کسی از شیعه دوازده امامی با تو در این صحبت موافق نیست گفتی که ما یک نص واحدی که به طور روشن بر امامت ائمه شیعه دلالت کند نداریم؛ بلکه مجموعه دلایل و مجموعه متون بر امامت آنان دلالت می کند. این صحبتی جدید است که فکر نمی کنم که شیعه دوازده امامی ها آن را بپذیرند.

محمد علی مجری وهابی:

بفرما دکتر عصام صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

من می گویم: که شیخ عثمان دوباره به من ظلم کرد من می گویم که به علت شبهات و اشکالات و تهمت های فراوانی که در طول تاریخ اسلام بر ضد مذهب اهل بیت ترویج شده گسترش یافته؛ لذا روایات و دلایل قرآنی درباره اهل بیت را در هآله ای از ابهام فرو برده است اکنون برای من مشکل است که من بتوانم شیخ عثمان را درباره وجوب اطاعت از اهل بیت قانع کنم مگر این که مجموع دلایل قرآنی و حدیثی را در کنار هم بررسی کنم تا بتوانم نتیجه بگیرم بله من اعتقاد دارم آیات و روایاتی هست که به تنهایی در این باره دلالت می کند و دلالت

ص: 661

همه آیات و روایات یک سان نیست تا من بتوانم بگویم که یک آیه یا یک روایت به تنهایی و با قطعیت در این باره دلالت دارد؛ اما بیشتر آیات و روایات درباره اهل بیت به گونه ای است که به تنهایی دلالت بر وجوب اطاعت از اهل بیت ندارد.

اما این مسأله که من عرض کردم مناظره هر دو هفته یک بار باشد، شیخ عثمان من خواهش می کنم تو آن را این گونه تفسیر نکنی چون این از روش علمی مناظره بدور است که به من می گویی می خواهی از مناظره فرار کنی من دارم درباره شناخت حق و حقیقت مناظره با تو می کنم قبلا تو گفتی که می خواهی به حج بیت الله الحرام بروی و سه هفته غیبت کردی؛ من :نگفتم تو می خواهی از مناظره فرار کنی پس از آن نیز چندین بار در این مناظره غیبت کردی دوبار گفتی که به عمره می روی پس از آن نیز چند بار غیبت داشتی و حتی یک بار به مدت یک ماه غیبت داشتی و چندین بار به علت عدم حضور تو مناظره تعطیل شده من تو را به فرار از مناظره متهم نکردم؛ اما الآن من می گویم که کار های ضروری و مهمی دارم و لذا خواهش می کنم که مناظره دو هفته یک بار برگذار گردد و پس از اتمام کار هایم پس از یکی دو ماه دیگر بر می گردیم و مناظره را هر هفته ادامه می دهم؛ لذا خواهش می کنم با این شیوه برخورد نکن و عجولانه من را متهم نکن؛ لذا عرض می کنم هفته آینده مناظره با شیخ عثمان ندارم و هفته آینده مناظره را تعطیل می کنیم و دو هفته دیگر مناظره برگزار شود.

سید طلال سوری مجری شیعه:

بفرما شیخ عثمان صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

ببخشید دکتر عصام، تو به جای این که بگویی هفته آینده با من مناظره نداری بهتر است با شیوه علمی با من صحبت کنی و بگویی ببخشید من هفته آینده کار دارم؛ لذا اجازه بده که هفته آینده مناظره با تو نداشته باشم یعنی عذر خواهی کنی و بگویی چون هفته آینده کار دارم مثلا سفر .یا... نمی توانم حضور پیدا کنم نه این که این را یک قاعده کنی و مناظره را به دو هفته یک بار تبدیل کنی باشد من با تو کنار می آیم تا از مناظره طفره نروی و الله من با

ص: 662

پیشنهاد تو موافقت می کنم مبادا مناظره را تعطیل کنی من به تو این فرصت و بهانه را نخواهم داد که مناظره را تعطیل ،کنی باشد هفته آینده استراحت کن ولی باید پاسخ سؤالات من را درباره دروغ هایی که گفتی بیاوری باشد در جلسه آینده درباره شخصیت من و آیه مباهله که وعده دادی صحبت کن! البتّه خواهش می کنم درباره تحلیل دروغ های خودت هم صحبت کنی و دکتر امینه مغربی را نیز بیاوری تا ثابت کند که تو دروغ گو نیستی!! مسأله دیگر این که از دو هفته دیگر به بعد باید هر هفته مناظره برگزار شود.

اما این که گفتی من چند بار غیبت داشتم جواب آن ساده است من برای حج فقط دو هفته غیبت کردم و آن هم از تو اجازه گرفتم و تو اجازه دادی پس از آن نیز تو دو بار به خاطر عدم حضورت عذر خواهی کردی و گفتی که کار های زیادی داری و نمی توانی در مناظره حاضر شوى. من مشکلی ندارم اگر تو کار داری یک ماه به تو مهلت می دهم؛ اما بگذار ببینم مشکل تو چیست؟ آیا می خواهی دو هفته یک بار مناظره کنی و بعد از مناظره کنار بکشی؟!

دو هفته بعد می خواهی چکار کنی؟ و مردم از تو چه خواهند شنید؟ باشد یک هفته به تو مهلت می دهم؛ اما مناظره هر دو هفته یک بار را قبول ندارم من متأسفم. امشب نیز من را غافل گیر کردی؛ چون من نمی دانم بحث تو در مورد آیه مباهله خواهد شد من تعجب کردم که تو آیه مباهله را مطرح کردی و در عین حال درباره آیه مباهله مطلب علمی ارائه نکردی و فقط خواستی عکس العمل من را ببینی!

خواهش می کنم چیزی بگویی که قلب های حضّار و شنوندگان این مناظره در سراسر جهان را خوش آید ان شاء الله و حتی اگر از مناظره فرار کنی من هر هفته خواهم آمد و آن چه را که می خواهم بگویم خواهم .گفت مگر این که مسأله غیر منتظره ای مثل سفر یا شکل عارضه ای دیگر پیش آید.

ابو احمد بکری مجری وهابی:

خوب ان شاء الله خیر است بفرما دکتر عصام صحبت کن می شنویم.

ص: 663

دکتر عصام العماد:

شيخ عثمان، من فقط یک پیشنهاد دادم این همه جار و جنجال لازم نیست می خواهی فرار کنی و چه و چه! چرا من فرار کنم من می خواهم با این مناظره با تو مسلمانان در مذهب وهابی و مسلمانان در مذهب شیعه دوازده امامی با هم متحد شوند و من تنها راه وحدت اسلامی مقدس بین مذهب وهابیت و مذهب شیعه دوازده امامی را مناظره می.دانم به خدا قسم این بهترین راه حل مسائل و مشکلات وحدت (نزدیک شدن نظرهای مسلمانان به یک دیگر است من جلسات این مناظره با تو را عبادت می دانم برای من ورود در جلسات این مناظره درست مثل تکبیر و مانند ورود در نماز است به همین علت همیشه قبل از ورود به جلسات این مناظره وضوء می گیرم و دو رکعت نماز می .خوانم به خدا قسم مناظره با تو برای من درست مثل نماز و روزه و حج و زکات است. من این مناظره را مانند واجبات شرعی و دینی خود را انجام می دهم و هم چنین قبل از شروع جلسات این مناظره قرآن را می خوانم

برادر عزیز! برای تو کار های ضروری پیش آمد و تو دو هفته برای حج و دو هفته برای کار های دیگر و غیر آن از من مهلت ،گرفتی و به علت غیبت تو مناظره چهار هفته تعطیل شد، و من هیچ اعتراض نکردم آیا من مانند تو اعتراض کردم؟ و مانند تو گفتم شیخ ،عثمان تو دروغ می گویی حج و عمره بهانه است تو می خواهی از مناظره فرار کنی؟!! شیخ عثمان این چه شیوه ای است که با من برخورد می کنی؟! این روش بر خلاف قرآن و بر خلاف سنت پیامبر است! من فقط یک پیشنهاد کردم به خدا قسم نمی خواهم از این مناظره فرار کنم آخر؛ چرا فرار کنم؟ چرا من از برادرم فرار کنم من تو را برادر خود می دانم ما مثل دو برادر در کنار هم می نشینیم و با هم صحبت می کنیم آخر؛ چرا تو در خصومت و دشمنی با برادرت این چنین رفتار می کنی؟ به هر حال من از تو تشکر می کنم

خواهش می کنم شیخ عثمان، از این شیوه ها استفاده نکنی بین دو برادر مسلمان مسأله فرار و دشمنی و امثال آن مطرح نیست؛ بلکه مسائل بین ما برادرانه و دوستانه است. به خدا سوگند یاد می کنم که در طول این دو ماه کار های مهمی برای من پیش آمده؛ لذا پیشنهاد کردم که دو

ص: 664

هفته یک بار با هم مناظره داشته باشیم و یک هفته را مناظره را تعطیل کنیم که به آن کار ها برسم حالا اگر تو قبول نمی کنی من کار را به خدا واگذار می کنم و به خواست تو عمل می کنم. باشد اگر با من همکاری نمی کنی تا من به بقیه کار های مهمی که دارم برسم من با تو همکاری می کنم و طبق میل تو عمل می کنم و از تو به خاطر این شیوه اخلاقی در برخورد با دیگران تشکر می کنم!

ابو احمد البکری مجری وهابی:

شیخ عثمان بفرما صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

دکتر عصام، این آخرین صحبتی است که در این جلسه یازدهم مناظره می کنم دکتر عصام به تو عرض می کنم که من نگفتم تو فرار کردی من گفتم این پیشنهاد تو به طور معمول قابل قبول نیست و هم چنین من عرض می کنم که دکتر ،عصام مشخص کند که در هفته آینده درباره آیه مباهله صحبت خواهد کرد یا دوباره من را با یک صحبت جدید شگفت زده خواهد کرد؟

خدا به تو جزای خیر بدهد و همه ما را به راه راست خودش هدایت فرماید و به من و به تو حق را بنمایاند و توفیق عمل به آن عنایت کند و ان شاء الله خداوند به من و به تو باطل را بشناساند و توفیق دوری از آن را عنایت .کند در پایان جلسه از تو تشکر می کنم و در این جا جلسه یازدهم مناظره به پایان رسید و السلام علیکم و رحمۀ الله و بركاته

ص: 665

بخش دوم: سؤالات اهل سنت از دکتر عصام العماد

ابو احمد بکری مجری وهابی:

خدا به تو پاداش بدهد! ان شاء الله خیر است دکتر ،عصام در این جلسه وقت بیشتری گرفت و بیشتر صحبت کرد. اکنون بخش اول جلسه یازدهم این مناظره تمام شد و بخش دوم جلسه شروع شد. از طرف اهل تسنن سؤال می کنیم از دکتر ،عصام چنان که محمد علی به من که عبدالرحمن دمشقیه شروع می کند احمد بعلبکی بفرما بلندگو با توست

احمد بعلبکی مجری شیعه:

لطفاً عبدالرحمن دمشقيه شروع کند به تقدیم سؤالش از دکتر عصام. بفرما بلندگو با توست.

سؤال کننده: عبدالرحمن دمشقیه:

سؤال اول:بسیاری از دستورات فقهی که از اهل بیت نقل شده امر به تقیه کرده. برخی از آنها سلبی و برخی از آنان ایجابی است. من باید از کدام یک از این روایات پیروی کنم؟

عبد الرحمن دمشقیه سؤال کننده وهابی:

به نام خدا پس از حمد و ثنای خدا و درود بر پیامبر اکرم سؤال من چنین است: اولاً دکتر عصام، در طول جلسات این مناظره میان او و شیخ عثمان ما را دعوت می کند که از مذهب شیعه دوازده امامی پیروی ،کنیم و می گوید این مذهب مذهب اهل بیت است؟ من به دکتر عصام می گویم بسیاری از دستورات فقهی که از اهل بیت نقل شده امر به تقیه کرده. برخی از آنان سلبی است یعنی امر به تقیه کرده و گفته مذهب خود را آشکار نکنید و انکار کنید و برخی از آنان ایجابی است من باید از کدام یک از این روایات پیروی کنم؟ خوب دکتر عصام الآن دیگر باید نام انتشارات و چاپ کتاب به دست تو رسیده باشد لطفاً آدرس چاپ آن کتاب امام ابن تیمیه را که به آن استناد ،کردی برای من .ذکر کنی من اکنون حاضرم با دکتر عصام مباهله دعا و نفرین

ص: 666

دو طرفه) کنم. من می گویم من می گویم شیعه دوازده امامی ها چون یا حسین می گفتند مشرک و کافر می باشند.

سؤال دوم:

دکتر عصام، من می گویم شیعه دوازده امامی ها؛ چون یا حسین می گفتند مشرک و کافر می باشند، آیا حاضری با من مباهله کنی؟

دکتر عصام، آیا حاضری با من مباهله (دعا) و نفرین دو (طرفه کنی؟ من می گویم که شیعه دوازده امامی ها مشرک و کافر می.باشند دکتر ،عصام اگر ،حاضری من فرزندانم را می آورم و دعا می کنم که خدا فرزندان من را لعنت کند و از من بگیرد اگر شیعه دوازده امامی ها مسلمان هستند و مشرک و کافر ،نباشند و تو هم بگوئی شیعه دوازده امامی ها مسلمان هستند و مشرک و کافر نیستند؛ و اگر شیعه دوازده امامی ها مشرک و کافر باشند خدا تو و فرزندانت را لعنت کند و گرفتار کند، این سؤال من بود آیا حاضری؟ بفرما دکتر عصام بلندگو با تو.

پاسخ سؤال اول:

مفهوم تقیه از نگاه وهابیان و شیعیان متفاوت است

دکتر عصام العماد

اولاً: من باید معنای تقیه و مفهوم آن را برای تو روشن کنم تا معنای تقیه را خوب بشناسی. برادر عزیز عبدالرحمن دمشقیه باید بدانی که مفهوم تقیه در مذهب وهابیت غیر از مفهوم تقیه در مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت پیامبر هم می باشد من می گویم هر کس تقیه را به شکلی که وهابیون تعریف می کنند قبول داشته باشد ملعون ملعون است چون وهابیون تقیه را به عنوان نوعی نفاق می.شناسند و قطعاً منافق ملعون .است من خودم وهابی بودم از نظر وهابیون تقیه یعنی نفاق و مکر و .خدعه در حالی که تقیه این نیست من و تو عبدالرحمن (دمشقیه باید مفاهیم مورد اختلاف را بشناسیم و آنان را درست تعریف کنیم تقیه یکی از این مفاهیم است که لفظ و ظاهر آن بین مذهب شیعه دوازده امامی و مذهب وهابیت مشترک است؛ اما مفهوم و معنای آن در نزد دو مذهب کاملاً متفاوت است و این یکی از مسائلی است که موجب می شود دشمنان اسلام از آن سوء استفاده کنند و به اختلافات بین این دو مذهب

ص: 667

دامن بزنند. عزیز من عبدالرحمن دمشقيه مصیبت در این جاست که ما مصطلحات مشترک بین دو مذهب به خوبی تعریف نمی کنیم و عدم تعريف مصطلحات مشترک بین مذهب امام شیخ محمد عبدالوهاب و مذهب امام جعفر صادق خدا از همگی خشنود باد موجب می شود که میان برادران وهابی و برادران شیعه دوازده امامی ها سوء تفاهم ایجاد می گردد، بزرگان این دو مذهب باید در تعریف مصطلحات مشترک بین این دو مذهب دقت خرج دهند من در همه کتاب ها و سخنرانی های خودم تلاش کردم این مصطلحات مشترک بین این دو مذهب را تعریف کنم و برای حل این مشکل مقالات بسیار .نوشتم تو عبدالرحمن (دمشقیه اگر می خواهی مفهوم تقیه را در نزد مذهب شیعه دوازده امامی ،بشناسی به کتاب امام اهل سنت در عصر حاضر ابوزهره بنام الامام جعفر الصادق مراجعه کنی امام اهل سنت و فقیه معاصر امام محمد ابوزهره رضوان الله علیه در تبیین و توضیح اصطلاح تقیه نوشته ای را ذکر کرده و اثبات کند شیعیان دوازده امامی اصطلاح تقیه را از قرآن کریم برداشته اند در این باره در کتابش الامام الصادق صفحه 22 می گوید منظور از تقیه در) نزد شیعه دوازده امامی این که انسان با ایمان برخی از باورهای خود را به دلیل هراس از آزار دشمنان پنهان کند و یا برای یاری رسانی به دین خدا یا حقیقتی در باطن خود آشکارا این اعتقادات را مطرح نکند مبنای این باور از کلام خداوند تعالی گرفته شده که می فرماید:

﴿ لاَ يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاء مِن دُوْنِ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَن يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلا أَن تَتَّقُواْ مِنْهُمْ تُقَاةً وَ يُحَذِّرُكُمُ اللهُ نَفْسَهُ وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ﴾. (سوره آل عمران: 28)

مومنان نباید کافران را به جای مومنان به دوستی بگیرند و هر که چنین کند در هیچ چیز او را از دوستی خدا بهره ای نیست مگر این که از آنان به نوعی تقیه کنید و خداوند شما را از عقوبت خود می ترساند و بازگشت همه به سوی خداست.

برادر من عبدالرحمن دمشقیه من همیشه می گویم خداوند لعنت کند کسانی را که شیعیان دوازده امامی را به تقیه مجبور کردند تو تاریخ را بخوانی مذهب مظلوم و مغلوب و محکوم که

ص: 668

در طول صد ها سال مورد ظلم و اذیت و آزار و کشتار واقع شده و رهبرانش کشته شده اند. امام حسین با آن شکل فجیع کشته شده تا آن جا که امام ابن تیمیه می گوید قبر علی امام رافضیان ناشناخته است و اهل سنّت قبول ندارند که قبر او در محلی که در نجف اشرف باشد. مذهبی که امامش (امام) (علی) چهل سال در بالای منابر لعنت شده و فرزندان او کشتار و غارت شده اند، طبیعی است که پیروان این ،مذهب تقیه کنند کسی که مستضعف و تحت تعقیب و فراری ،است طبیعی است که از ترس جان تقیه کند یعنی عقیده خود را پنهان (کند دشمنان اهل بیت شیعیان را مجبور به تقیه .کردند چون فقه شیعه مغلوب و محکوم به زندان و مورد تهاجم همه جانبه بود؛ اما فقه اهل سنت حاکم بود و نیازی به تقیه نداشت

در این جا یک سوال پرسیده می شود و آن این که اگر من یک روایت از ائمه اهل بیت دیدم چگونه بدانم که این روایت از باب تقیه است یا نه و آیا می شود به آن ملتزم شد؟ در این جا در فقه مذهب شیعه دوازده امامی قواعدی برای شناخت احادیث پاک پیامبر وجود دارد و هم چنین در فقه مذهب شیعه دوازده امامی قواعدی برای شناخت روایات امامان دوازده گانه اهل بیت (خدا از همگی خشنود (باد وجود دارد که شیخ امام مفید رضوان الله علیه آنان را به تفصیل شرح داده تو می توانی آنان را مطالعه کنی من به اختصار عرض می کنم و متاسفانه وقت من اجازه نمی دانی والا همین مبحث به طور کامل بررسی می کنم؛ ولی من موضوع به شکل مختصر بررسی کنم: اولاً روایات امامان دوازده گانه اهل بیت خدا از همگی خشنود باد) که در شرایط تقیه وارد شده تعداد آنان اندک است و اسناد آنان نیز کم است؛ اما روایات امامان دوازده گانه اهل بیت (خدا از همگی خشنود باد) که احکام و مسائل را به طور طبیعی و نه در شرایط تقیه بیان کرده به طرق و اسناد مختلف نقل شده علاوه بر این که این روایات خلاف تقیه با سیره شناخته شده ائمه سازگار است و روایات تقیه به عکس آن است این یکی از راه های شناخت است.

ثانیاً: سیره متشرعین و علمای مذهب روایات امامان دوازده گانه اهل بیت (خدا از همگی خشنود باد) را که از طریق تقیه وارد شده مشخص می کند چون این روایات با روش آنان مخالف است. اصحاب ائمه و مقربین آنان روایاتی بر خلاف معدود روایات تقیه نقل کرده اند که آنان را مشخص می کند. نشانه دیگر این که روایات تقیه در کتب حدیث شیعه در باب نوادر وارد شده خلاصه این

ص: 669

که قواعد متعددی وجود دارد که از طریق آنان می توان تشخیص داد که یک روایت در شرایط تقیه صادر شده یا در شرایط طبیعی ضمن این که روایات تقیه در شرایط خاص آمده اند و اصل و اساس بر این که امامان دوازده گانه اهل بیت خدا از همگی خشنود باد در شرایط طبیعی وارد شده اگر کسی درباره یک روایت از امامان اهل بیت ادعا کند که این روایت در شرایط تقیه وارد شده باید برای ادعای خود دلیل بیاورد من برای برادر عبدالرحمن دمشقیه احترام قائلم؛ اما مشکل این که تو مذهب شیعه دوازده امامی را از طریق کتاب های خود این مذهب بررسی نکرده ای به کتاب های افرادی مثل احسان اللهی محمد مال الله مراجعه کرده،ای و نوشته های امام محمد ابو ،زهره و امام شلتوت و امام محمد مدنی را کنار گذاشته،ای ببین امام محمد مدنی درباره تحریف قرآن می گوید روایات مبنی بر تحریف قرآن در کتب شیعه و اهل سنت آمده؛ اما این بدین معنی نیست که شیعه یا اهل سنت قائل به تحریف قرآن هستند و این مسأله که مطالب زیادی با روش علمی بررسی و تحقیق کردم و این مطالب را باید در آینده در همین مناظره عرض بنمایم.

پاسخ سؤال دوم:

وهّابیت میان شرک و توسل فرق نمی گذارد

اما مسأله یا حسین! این مسأله نشان می دهد که وهابیت میان شرک و توسل فرق نمی گذارد. من آمادگی دارم با تو مباهله دعا) و نفرین دو طرف دکتر عصام و عبدالرحمن دمشقیه کنم بر این که تو می گویی کسی که می گوید یا حسین او به الوهیت و خدایی امام حسین معتقد است؟ اگر چنین باشد، قطعاً او مشرک است و اگر چنین کسی معتقد باشد که امام حسین یکی از صفات الوهیت را داراست، و مستقل از خداست من می گویم چنین شخصی نه تنها مشرک؛ بلکه کافر است.

ما باید اعتقادات یک مسلمان را در نظر بگیریم آن وقت درباره او حکم کنیم

مشکل تو این میان مسآله توسّل و مسأله شرک فرق نمی،گذاری و دچار غلو و افراط شده ای چنان که شیعه و اهل سنّت را تکفیر کرده ای تو بیا از یک شیعه که می گوید: یا حسین! بپرس: آیا تو حسین را خالق می دانی؟ یا حسین را خدا می دانی؟ آن گاه خواهی دید که در هر جای دنیا به یک شیعه بگویی حسین خداست پناه بر خدا یا اوست که سرنوشت تو را تعیین می کند

ص: 670

در جواب تو می گوید: تو کافر هستی که چنین می گویی. ما باید اعتقادات یک مسلمان را در نظر بگیریم آن وقت درباره او حکم .کنیم تو می بینی که یک فرد شیعی هر روز نماز می خواند و در نماز می گوید ایاک نعبد و ایاک نستعین خدایا فقط تو را می پرستیم و فقط از تو کمک می(خواهیم در اذان و در نماز و در همه حالاتش می گوید لا آله الا الله جز خدای واحد هیچ معبودی سزاوار پرستش (نیست تو اذان شیعه را می شنوی در مساجد شیعه در همه جای جهان صدای الله اکبر و لا آله الا الله بلند .است شیعیان قرآن می.خوانند در نماز و تشهد و تکبیر و قبل و بعد از اذان همه جا تکبیر و تهلیل می.گویند آیا تو می توانی همه آنان را نادیده بگیری و فقط بر اساس این که او یا !حسین گفت او را به شرک متهم کنی؟

تو سلوکیات شیعیان دوازده امامی در نماز و حرکات و اعمال و دعا های شان هیچ موقع ندیدی؛ ولی من به آنان سیزده سال زندگی کردم.

تو دعا های شیعه را ببین درباره هر چیزی! من آنان را خوانده.ام دعا های شیعه پر از مفاهیم توحیدی و مضامین و مفاهیم توحیدی ،است که از شرک و غلو پیش گیری می.کند در زیارت های شیعه در مراقد شریفه خطاب به ائمه چنین می خوانم شهادت می دهیم که شما لا آله الا الله گفتید، و نماز را به پا داشتید و حج را اقامه کردید ... تو ببین تمام دعاهای شیعه و روایات آنان پر از مفاهیم توحیدی است و همه آنان دعوت به توحید .است تو اگر کتاب التوحيد شيخ امام صدوق رضوان الله علیه را با دقت و تعمق و بدور از تعصب مذهبی بخوانی آن کتاب را پر از توحید می یابی آن وقت تو همه آنان را نادیده می گیری و بر اساس کلمه یا حسین که معنی توسل به اولیای آلهی می،دهد یک مسلمان را تکفیر می کنی و مشرک می دانی حقا باید :گفت که تو چقدر در تکفیر مسلمانان عجولانه عمل می کنی؛ چرا با این سرعت یک مسلمان موحد را کافر خطاب مکنی!؟

اما اگر دیدی که یک نفر امام حسین را به جای خدا گذاشته و در نماز و در تمام حرکات و سکناتش بجای خدا حسین را صدا می زند و او را مدیر و مدبر و خدای جهان می داند و حسین را خالق و پروردگار جهان می شناسد آن وقت من هم با تو موافقم که قطعاً چنین شخصی مشرک و کافر است.

ص: 671

عبدالرحمن دمشقیه! برادر عزیز! شما وهابیون، همه مسلمانان جهان را به خاطر یکی کلمه که معنای توسل به اولیای الهی می دهد مشرک می دانید

برادر عبدالرحمن دمشقیه متأسفانه برادران وهابی فرقه خطابیه علی اللهی از شیعه دوازده امامی ها می دانند در حالی که شیعه دوازده امامی از فرقه خطاییه بیزار می.باشند و همه علمای شیعه دوازده امامی فرقه خطابیه را کافر و مشرک می دانند و آنان را لعنت می کنند؛ چون فرقه خطابیه دچار غلو و افراط شده اند و برای اهل بیت مطهرین صفت الوهیت قائل شده اند که این شرک و کفر است.

برادر دمشقیه! اگر تو به تألیفات شیخ امام مفید و شیخ امام صدوق (خدا از همگی خشنود باد و دیگر علمای مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت هم هست مراجعه کنی آن وقت خواهی دید که همه علمای امامیه فتوی داده اند که مجالست باغلات على اللهی ها خطابیه جایز نیست

هر کس بشری را به مقام خدایی برساند کافر است تو در رساله های عملیه مراجع مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت هم هست تأمل کنی می بینی مراجع مذهب شیعه دوازده امامی غاليان علی اللهی ،خطابیه مشرک و مرتد و نجس می دانند که احکام آن در باب نجاسات و نا پاکی ها در رسآله های عملیه آمده.

برادر تو از خدا پروا کن و بر اساس یک کلمه یا حسین مسلمانان را تکفیر نکن.

برادر من تو می دانی که اهل سنت نیز می گویند: یا بدوی!.. یا رفاعی!... یا عبدالقادر من خودم وهابی و سنّی بودم. در نزد اهل سنت از این مسائل بسیار زیاد هست تو را به خدا سوگند آیا این درست است که ما مردم مسلمان یمن را که به مسأله توسّل به اولیای آلهی اعتقاد دارند و مردم اهل مصر را که به سید بدوی توسل می کنند و اهل مغرب را که به سید تیجانی توسل کنند، و خلاصه همه مسلمانان جهان را تکفیر کنیم و مشرک بدانیم؟!

آیا تو می پذیری که بر اساس یک کلمه یا حسین یا سید بدوی ،گفتن یک مسلمان را کافر بدانی. اگر تو از چنین شخصی بپرسید که آیا منظور تو است که این شخصی که به او توسل کرده ای خداست؟ او می گوید نه من از چنین چیزی بیزارم.

ص: 672

من اکنون سیزده سال است که در قم طلبه حوزه علمیه مقدس قم هستم و از جوانی روحانی ،بودم و در درس طلبگی به مرحله بحث خارج رسیدم که بالاترین سطوح دروس علمی و دینی در حوزه علمیه قم و در نزد شیعه دوازده امامی است در همین سیزده سال طلبگی من در شهر مقدس قم ده پایه علوم حوزه را خواندم یعنی مرحله مقدمات و سطوح خواندم تا رسیدم به مرحله بحث خارج و در درس و تدریس سیزده سال در شهر مقدس قم مشغول بودم و در بزرگ ترین حوزه علوم دینی شیعه دوازده امامی در شهر مقدس قم تدریس دارم و من طلبه ای از طلاب شهر مقدس قم و تا قبل از جلسات این مناظره با شیخ عثمان سیزده سال در حوزه علمیه قم در نزد دو مرجع بزرگ حوزه علمیه مقدس قم درس خوانده،ام من هیچ یک از شیعیان دوازده امامی در شهر قم و در کل شهر های ایران را ندیدم که آن گونه که عرض کردم که هنگامی که یا حسین بگوید عقیده داشته باشد به الوهیت یا ربوبیت امام حسین باشد یا این که امام حسین را خدای جهان می داند نه از عوام ایران و نه از علمای ایران است.

برادر عزیز مسأله توسل به اولیای الهی یعنی یا حسین گفتن و یا رفاعی یا عبد القادر یا سید بدوی و یا تیجانی ،گفتن این توسل به اولیای الهی از مصادیق شرک نیست.

برادر عزیز مسأله توسل به اولیای آلهی یعنی یا حسین گفتن و یا رفاعی یا عبدالقادر یا سید بدوی و یا تیجانی ،گفتن این توسل به اولیای آلهی از مصادیق شرک نیست من در کتاب های و سخنران های خودم مسأله توسل به اولیای آلهی را از نظر ،قرآن سنت پیامبر و سیره اهل بیت ،پیامبر و سیره صحابه پیامبر و سیره همسران ،پیامبر و از نظر عقل بررسی کردم و دیدم توسل به اولیای آلهی یک مسأله قرآنی است و در کتب عقیدتی و کتب فقهی و کتب حدیثی و کتب تاریخی همه مذاهب اسلامی مسأله توسل به اولیای آلهی از جمله معتقدات مشترک در تمام آن مذاهب است.

برادر عزیزم مشکل بزرگ برادران وهابی در انکار مسأله توسّل به اولیای آلهی بر می گرده با اعتقاد وهابیان به مسأله حیات برزخی است البتّه اصل حیات برزخی مورد تأیید تمامی مذاهب اسلامی؛ اما قدرت و توانایی اموات در شنیدن صدای ،زندگان محل جدای همه مسلمانان جهان از برادران وهابی است؛ چون وهابیان بر مبنای حس ،گرایی برای اموات هیچ قدرتی قائل نیستند.

ص: 673

ابو احمد بکری مجری وهابی:

خواهش می کنم دکتر عصام جواب ها را مختصر بفرما الآن سؤال کننده از دکتر عصام نیز از طرف از اهل تسنن و بعد از آن سؤال کننده برادر ابوالحسن و سؤال کننده دیگری ابوعلی خواهد بود. ان شاء الله من نیز یک سؤال کوتاه دارم.

دکتر عصام گفت: که ابو احمد بکری را می شناسد و :گفت از ابو احمد بکری درباره من سؤال .کنید خواستم بپرسم دکتر ،عصام در کجا با بنده آشنا شدی؟

الآن برادر ابوحسن تو سؤال داری بفرما بلندگو با تو.

سؤال کننده: برادر ابو حسن:

سؤال سوم: ادعای دکتر عصام العماد که همه امت اسلامی اجماع دارند بر این که هر کس با اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و اله دشمنی کند، او کافر است این عمومیت و اجماع را از کجا آوردی؟

برادر ابو حسن سؤال کننده از طرف اهل تسنن:

همه حضار و شنوندگان این جلسه صحبت دکتر عصام را شنیده اند هنگامی که با صدای بلند آشکار گفت: که همه امت اسلامی اجماع دارند بر این که هر کس با اهل بیت پیامبر دشمنی کند او کافر است و شبهه ای در این نیست دکتر عصام، می داند که عموم اهل سنت عایشه و همسران پیامبر را از اهل بیت پیامبر می.دانند و بر این اساس عموم اهل سنت کسانی را که به عایشه اهانت و با او دشمنی می کنند کافر می دانند و من و تو می دانیم که شیعیان دوازده امامی چقدر با عایشه دشمنی می کنند.

هم چنین خود شیعیان دوازده امامی جعفر برادر حسن عسکری را کذاب نامیده اند و بر این اساس و به استناد به صحبت دکتر ،عصام کسانی که با جعفر برادر حسن عسکری، دشمنی کنند، کافر هستند چون او از اهل بیت پیامبر است و لذا من می گویم این صحبت دکتر عصام غلو است که ادعای چنین اجماعی را دارد و من می دانم که اهل بیت پیامبر یعنی ائمه دوازده گانه و غیر آنان هستند یعنی آل جعفر و آل علی تا روز قیامت جزو اهل بیت پیامبر هستند. اهل سنت این

ص: 674

مفهوم را قبول دارند و من اهل بیت پیامبر را دوست دارم و آنان را بر غیر آنان ترجیح می دهم؛ لذا از دکتر عصام می پرسم این عمومیت و اجماع را از کجا آوردی؟ در حالی که تخصیص ندادند این مطلب را به امام علی و حسن و حسین لطفاً پاسخ دهید که این اجماع و عمومیت را از کجا آورده که بر اساس آن دشمن جعفر برادر حسن عسکری کافر است بفرما دکتر عصام بلندگو با تو.

ابو احمد البکری مجری وهابی:

بفرما دکتر عصام، بلندگو با توست.

پاسخ سؤال سوم:

دکتر عصام العماد:

عزيز من ابوحسن، من در همین جلسه وقتی عرض کردم هر کس با اهل بیت دشمنی کند، کافر است روشن است که مقصود من اهل بیت مطهرین و معصومین بودند نه اهل بیت غیر مطهرین و غیر معصومین و مطالبی که من عرض کرده ام در سیاق و در چارچوب آیه مباهله و حدیث كساء وحدیث امامان دوازده گانه اهل بیت مطهرین بود و قبلاً توضیح دادم که مشمولین این آیه اهل بیت مطهرین هستند؛ یعنی امام علی و فاطمه و حسن و حسین - خدا از همگی خشنود باد . من در جلسات گذشته در این باره صحبت کردم و توضیح دادم که آنان اهل بیت مطهرین هستند که احادیث زیادی از پیامبر درباره برتری آنان رسیده و مسلمانان اجماع دارند بر این ،که آنان پاک و مطهرینند؛ و اهل بهشت هستند؛ و مسلمانان اجماع دارند بر این که پیامبر آنان را در زیر کساء عبای خودش جمع کرده و :گفته خدایا آنان اهل بیت من هستند، من این مطلب را به تفصیل توضیح دادم حالا تو نام جعفر برادر امام حسن عسکری را پیش می کشی که درباره او بین مورخین اختلاف است این مطلب روشنی است و غیر مطهرین از امثال جعفر در چارچوب این بحث وارد نمی شوند و مکرر :گفتم که اهل بیت غیر مطهرین وظیفه دارند که از اهل بیت مطهرین اطاعت و پیروی کنند. اگر چنین کردند رستگارند و گرنه هلاک می شوند.

ص: 675

این حدیث درباره اهل بیت مطهرین است چنان که پیامبر اکرم به امام علی کرم الله وجهه خداوند رویش را گرامی بداره - فرموده ای علی جز مؤمن تو را دوست نمی داره و جز منافق با تو دشمنی نمی کند لا یحبک الا مؤمن و لا يبغضك الا منافق تو را به خدا سوگند وقتی پیامبر می گوید هر کس با علی دشمنی ،کند منافق است؛ معنای این سخنان پیامبر چیست؟ این حدیث پاک پیامبر که صریحا می گوید هر کس با علی دشمنی کند، یا درباره علی غلو کند خود را هلاک کرده من درباره حدیث کساء صحبت می کنم تو نام جعفر کذاب را می آوری؟ در حالی که درباره این شخص بین علماء اختلاف است. و برخی گفته اند که نام او جعفر تواب است و او توبه کرده و برخی دیگر گفته اند نه توبه نکرده و او جعفر کذاب است. من درباره اهل کساء حرف زدم و تو در مورد جعفر تواب سؤال می پرسی

برادر! تو در حدیث ثقلین قدری تأمل !کن پیامبر فرموده دو چیز گران بها و سنگین در بین شما می گذارم؛ کتاب خدا و اهل بیت من در این حدیث پیامبر اکرم اهل بیت را قرین قرآن و سنت و احادیث خودش قرار داده؛ اما اهل بیت غیر مطهرین؛ مانند سایر مسلمانان هستند من در میان علمای اهل سنت فتوا های زیادی دارم که الآن مجال صحبت کردن درباره آنان نیست؛ و علمای اهل سنّت کسی را که با اهل بیت مطهرین دشمنی کند کافر دانسته اند و این مسأله بین مسلمانان اجماعی است. و من ان شاء الله اسناد آنان را از منابع اهل سنت برای تو ذکر خواهم کرد و لذا تو می بینی که اهل سنت از ناصبی ها تبری و اعلان بیزاری می کنند؛ و آنان غالیان علی اللهی خطابیه را لعنت می.کنند ما نیز همین طور از ناصبی ها و غالیان علی اللهی خطابیه در حق اهل بیت مطهرین امثال کسانی که علی را خدا می دانند اعلان بیزاری می کنیم تو ببین علمای اهل سنت على اللهى ها خطابیه را مثل نواصب می دانند.

پس، روشن است که این مسأله بین مسلمانان اجماعی است که دشمن اهل کساء کافر است؛ اما در این جا سخن من درباره اهل بیت مطهرین ،بود نه امثال جعفر تواب که مورد اختلاف علماست.

ص: 676

بنابراین، ما برای قضاوت و حکم دادن درباره افراد اهل بیت غیر مطهرین باید تحقیق کنیم اگر دیدیم او عادل و راست گو بود او را تأیید و احترام می کنیم چون او از اهل بیت غیر مطهرین پیامبر است؛ اما پیروی از افراد اهل بیت غیر مطهرین واجب نیست.

من می گویم: کسانی که ممکن نیست با قرآن و سنت پیامبر مخالفت کنند، و آنان به یقین همه جا همراه قرآن و سنت پیامبر بوده اند دشمنی با چنین افرادی شرعا جایز نیست؛ اما دیگران که ممکن است مخالف قرآن و سنت راستین پیامبر عمل کرده باشند، به عملکرد آنان نگاه می کنم؛ اگر دیدم با قرآن و سنت راستین پیامبر مخالفت کرده اند، آنان را رها کنیم؛ و اگر دیدم در چارچوب قرآن و سنت راستین پیامبر عمل کرده اند، به آنان احترام می گذارم و دوستشان می دارم. و لذا ثقل اصغر که اهل بیت مطهرین هستند به تضمین پیامبر اکرم در حدیث ثقلین امکان ندارد که از قرآن و سنت پیامبر جدا شوند و راه دیگری بروند، یعنی مثلاً حرام خدا را حلال کنند یا عکس آن عمل کنند پیامبر اکرم با تاکید بسیار قوی درستی راه آنان را تضمین کرده و فرموده اینان سنگین هستند و دیگران در مقابل آنان سبک هستند. ،بنابراین، قطعاً افرادی مانند جعفر تواب یا کذاب و افرادی چون شاه عبد العظیم حسنی، در زمره اهل بیت مطهرین محسوب نمی شوند؛ بلکه در زمره اهل بیت غیر مطهرين حالا اهل بیت غیر مطهرین به دو گروه صالحین؛ مانند عبد العظیم حسنی و گروه غیر صالحین؛ مانند جعفر

تواب، تقسیم می شوند و السلام.

ابو احمد بکری مجری وهابی:

قسمت دوم جلسه یازدهم مناظره نیز به پایان رسید و السلام علیکم و رحمل الله و برکاته.

ص: 677

دوازدهمین مناظره:

بخش اول: مجادله در موضوعات متعدد

مصطفی طائی از مسجد شیعیان:

به نام خدا جلسه دوازدهم مناظره در مسجد شیعیان برگزار می شود.

جلسه دوازدهم مناظره با تلاوت آیات شماره 1 تا 9 از سوره منافقین با صدای حافظ قرآن مصطفی طائی شروع شد:

﴿ إِذَا جَاءكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَ اللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ * اتَّخَذُوا أَيْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّهُمْ سَاءِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ * ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا فَطُبعَ عَلَى قُلُوهِمْ فَهُمْ لَا يَفْقَهُونَ * وَ إِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ وَ إِن يَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُّسَنَّدَةٌ يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ وَ إِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا يَسْتَغْفِرْ لَكُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُؤُوسَهُمْ وَ رَأَيْتَهُمْ يَصُدُّونَ وَ هُم مُّسْتَكْبِرُونَ * سَوَاء عَلَيْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَن يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ.﴾ (سوره منافقون: 16)

سید طلال سوری مجری شیعه:

احسنت نفس تو گرم! و خدا به تو خیر بدهد! اللهم صل على محمد و آل محمد خوب جلسه دوازدهم این مناظره شروع می.شود بفرما بلندگو با توست

ص: 678

احمد بعلبکی مجری شیعه:

از برادر محترم مصطفی طائی برای قرائت زیبایش تشکر می کنم خوب سید طلال بفرما بلندگو با توست.

سید طلال سوری مجری شیعه:

تشکر می کنم با سلام به همه برادران و شیخ عثمان، الآن دکتر عصام .رسید بفرما دکتر عصام صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

﴿ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي، وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي، وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لَّسَانِي، يَفْقَهُوا قَوْلِي. وَ أُفَوّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ﴾ ( سوره طه: 25-28)، (سوره غافر : 44)

پروردگارا، سینه ام را گشاده گردان و کارم را آسان ساز و گره از زبانم بگشای تا حرف هایم را .بفهمند و کارم را به خدا می سپارم خداست که به حال بندگان خود بیناست.

در ابتدا به شیخ عثمان خوش آمد می گویم چنان که در جلسه هفته گذشته من به تو گفته ام که من در مورد آیه مباهله صحبت می کنم و آن یکی از آیاتی است که فضیلت اهل بیت مطهرین را به عنوان نقل دوم یعنی گران بها و سنگین پس از قرآن کریم و بعد از سنت پیامبر نقل اول بیان می.کند

دوست دارم که در ابتدا صحبتی از شیخ عثمان بشنوم؛ چون تو الآن میهمان من هستی.

سید طلال مجری شیعه:

بفرما شیخ عثمان بفرما، صحبت کن.

احمد بعلبکی مجری شیعه:

برادر کاپیتان صدای تو ضعیف .است ببین اشکال چیست؟ شیخ عثمان بفرما صحبت کن.

ص: 679

شیخ عثمان الخميس:

حمد و ستایش تا آن جا که خدای متعال راضی شود از آن اوست. پس از آن درود بر فرستاده خدا که رحمت خدا برای جهانیان ،است آقای همه خلق امام و رهبر و مولای من حضرت محمد بن عبدالله ، و بر اهل بیت و همه اصحاب او باد.

امّا بعد از همه برادران تشکر می کنم و امیدوارم که خدای متعال این مناظره را دریچه خیر و رحمت برای هدایت تشنگان حق قرار دهد و امیدوارم من و تو مشمول اجابت این دعای شریف باشیم خدایا حق را به من و تو نشان بده و عمل به آن را به ما روزی مان کن و باطل را به ما بنمایان و توفیق دوری از آن به ما عنایت کن باز می گویم در همین جلسه و در همه جلسه های این مناظره خدایا ما را به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنان نعمت دادی نه راه آنان که بر آنان خشم و غضب ،گرفتی و نه راه گمراهان؟ خدایا آمین.

من هیچ مانعی ندارم برای این که با دکتر ،عصام درباره آیه مباهله صحبت کنم؛ اما من نیز در جلسه گذشته که با دکتر عصام گفته ام و من نمی خواهم خلف وعده کنم و آن این که به دکتر عصام، مسائلی را که به او گفته ام به آنان جواب بدهد یاد آوری کنم. دکتر عصام، هنوز به آن سؤالات من جواب نداده و در جلسه گذشته به من گفت که به آنان جواب می دانی و من منتظرم که در این جلسه به آن سؤالات من جواب بدهد.

ص: 680

سؤالات و اتهامات شیخ عثمان الخمیس به دکتر العماد

1.دلیل ادعای تکفیر شیخ شلتوت و شیخ سلیم ،بشری شیعه دوازده امامی را قبلاً چیست؟

قبلاً دکتر عصام :گفت که شیخ شلتوت و شیخ سلیم بشری در ابتدا شیعه دوازده امامی را تکفیر می کرده اند و من به او گفتم که آدرس مطلب شلتوت و سلیم بشری برای من ذکر کند و هنوز آدرس مطالب آنان ذکر نکرد.

2.دلیل ادعای تکفیر شیخ عثمان الخمیس شیعه دوازده امامی را چیست؟

و هم چنین دکتر عصام :گفت شیخ عثمان مذهب شیعه دوازده امامی را تکفیر می.کند و من به او :گفتم که یک دلیل را بگوید که من آنان را تکفیر ،کردم او تا امروز هیچ دلیل ذکر نکرده.

3.آیا خمینی، خوئی، مجلسی و مامقانی از غالیان علی اللهی خطابیه هستند؟

هم چنین دکتر ،عصام از تو می پرسم آیا خمینی خوئی مجلسی و مامقانی از غالیان علی اللهی خطابیه هستند یا نه؟

4.دلیل صحت حدیث: بعد از من دوازده خلیفه است در غدیر خم است، چیست؟

هم چنین دکتر عصام :گفت امام مسلم نیشابوری در کتاب صحیح خودش حدیث پیامبر نقل کرده که فرموده بعد از من دوازده خلیفه است را در غدیر خم ،است و من به او گفتم که دلیلی برای اثبات حرفش ذکر کند.

5.دلیل این گفته ابن جوزی که عایشه و ام سلمه خودشان را از اهلبیت معصومین و مطهرین نمی دانستند چیست؟

هم چنین دکتر عصام از ابن جوزی نقل کرد که :گفته عایشه و ام سلمه خودشان را از اهل بیت معصومين و مطهرین نمی دانسته اند و من به دکتر عصام :گفتم که مدرک حرفش را به من بگوید؛ ولی مدرک ذکر نکرد.

6.دلیل این که طحاوی حدیث کساء را صحیح دانسته است چیست؟

ص: 681

هم چنین دکتر عصام گفت: که طحاوی حدیث کساء را صحیح دانسته است و من چنین چیزی در کتب پیدا نکردم.

7.دلیل اراده تکوینی خدا در آیه تطهیر نه اراده تشریعی چیست؟

و هم چنان دکتر عصام :گفت که اراده ای که خداوند در آیه تطهیر گفته انما يريد الله ان يذهب عنكم الرجس أهل البيت و يطهرينكم تطهيراً مقصودش اراده تکوینی نه اراده تشریعی که در برخی دیگر آیات قرآن ،آمده من چنین چیزی نشنیده ام و به او گفتم که برای این صحبت خود یک دلیل را از کلام علمای شیعه دوازده امامی یا غیر آنان ذکر کند گفته اند که در قرآن اراده خدا هم اراده تکوینی و هم اراده تشریعی من میدانم تقسیم اراده خدا به این اراده مخصوص علمای اهل تسنن ،است و دکتر عصام دلیلی را ذکر نکرد که علمای شیعه هم اراده خدا به اراده تشریعی و اراده تکوینی را تقسیم می کنند .

8.دلیل ذکر "حدیث ام سلمه در مورد اهل کساء" در صحیح مسلم چیست؟

هم چنین او گفت که حدیث ام سلمه در مورد اهل کساء در صحیح مسلم آمده، او حرف خود را انکار کرد و من نوار صحبت او در یکی از جلسات این مناظره را برای او پخش کردم و او به این تناقض خودش جواب نداد.

9.دليل وهابی بودن علامه محمد علی بار چیست؟

هم چنین دکتر عصام گفت: که علامه محمد علی بار وهابی .است و من به او گفتم که وهابی بودن او را ثابت کند؛ ولی جواب نداده.

10.پنجاه شرح کتاب صحیح امام مسلم که مطالب شما را تأکید می کند کدامند؟

هم چنین دکتر عصام گفت: که تمام پنجاه شرح کتاب صحیح امام مسلم مطالب که دکتر ،عصام عرض می کند را تاکید می کنند و به او گفتم که این شروح را برای من ذکر کند؛ اما دکتر ،عصام به گفته من اهمیت نمی دهد

11.دلیل گفته طحاوی که اهل بیت مطهرین در زمن حیات پیامبر فقط پنج نفر اهل کساء هستند، چیست؟

ص: 682

هم چنین دکتر عصام گفت که طحاوی هم گفته که اهل بیت مطهرینین در زمان حیات پیامبر فقط پنج نفر اهل کساء هستند هم چنین به او گفتم که دلیلی برای تایید صحبتش را ذکر کند؛ ولی به گفته من اهمیت نمی داند

12.دلیل این که امام طوفی امام اهل سنت است، چیست؟

هم چنین دکتر عصام :گفت که امام طوفی امام اهل سنت است و من رد صحبتش گفتم که طوفی شیعه است؛ ولی دکتر ،عصام به حرف هایم را اعتنا نکرد.

13.دلیل این که امام مسلم نیشابوری گفت: زید بن ارقم یک اشتباه لفظی گفته همسران پیامبر از اهل بیت پیامبر چیست؟

هم چنین گفت: از زید بن ارقم درباره کسانی که صدقه بر آنان حرام است سؤال شده و من در رد صحبتش :گفتم چنین ،نبوده باز دکتر عصام به انتقاد من اعتنا نکرد

دکتر عصام گفت: امام مسلم نیشابوری گفت: که زید بن ارقم یک اشتباه لفظی گفته همسران پیامبر از اهل بیت پیامبر به همین علت زید بن ارقم حرف خودش را تصحیح کرد من به دکتر عصام :گفتم که یک دلیل ذکر کند که امام مسلم نیشابوری این نوشته را ذکر کرده؛ چون من می دانم که امام مسلم نیشابوری این نوشته را ذکر نکرده؛ بلکه دکتر عصام، دروغ گفته.

14.چگونه ثابت می کنید من تیجانی را سگ تونس توصیف کرده ام؟

دکتر عصام گفت: که من تیجانی را سگ تونس توصیف کرده ام در حالی که من فقط یک بیت شعر درباره دروغ گویان خواندم و او مقصود من را این گونه تعبیر کرد که تیجانی را سگ تونس دانسته ام.

15.کجای کتاب منهاج السنه ابن تیمیه ذکر کرده که امامان چهار گانه اهل سنت، علی را رها کردند؟!

و نیز با کمال شگفتی دیدم که دکتر عصام :گفت شیخ الاسلام ابن تیمیه در کتابش منهاج السنه گفته که چهار گانه امامان اهل سنت امام ابو حنیفه امام مالک، امام شافعی، امام احمد بن حنبل علی بن ابی طالب را رها کرده اند و احادیث او را نقل نکرده اند، من به او گفتم که یک دلیل در تایید حرفش ذکر کند؛ ولی باز دکتر ،عصام به گفته من اهمیت نداد؛ بلکه به من که به چاپ های مختلف كتاب منهاج السنه مراجعه کنی؛ گفتم چاپ ها مختلف این کتاب در

ص: 683

اختیار من است، تو برای من آدرس بده! ولی آدرس به من نداد و گفت کتاب منهاج السنه چندین بار به چاپ رسیده.

من فکر نمی کنم که منهاج السنه چندین بار چاپ شده باشد من بیش از دو چاپ از منهاج السنه را در اختیار ندارم.

دکتر عصام گفت: در جلد دوم منهاج صفحه 220 و وعده به من داد که امشب خودش آن را بیاورد و لذا از دکتر ،عصام می خواهم که آن را از روی کتاب منهاج السنه بخواند که ابن تیمیه در کجا چنین نوشته ای ذکر کرده که امامان چهار گانه اهل سنت علی را رها کردند

16.چگونه عبد الله بن عباس از اهل بیت پیامبر نیست؟

و آخرین چیزی که در ذهنم هست اگر چه مطالب دیگری از این دست از دکتر عصام خواهم شنید، این که دکتر عصام :گفت که من به او گفتم که فهمیدم که تو می گویی ابن عباس از اهل بیت نیست و من خیلی تعجب کردم و به دکتر عصام اعتراض کردم و گفتم من نمی دانم؛ چرا دکتر عصام می گفت که عبد الله بن عباس از اهل بیت پیامبر نیست؛ ولی دکتر عصام گفت: من :نگفتم عبد الله بن عباس از اهل بیت پیامبر نیست به شکل عمومی؛ بلکه من عبد الله بن عباس از اهل بیت پیامبر هست؛ ولی عبد الله بن عباس از اهل بیت مطهرین پیامبر نیست در حالی که دکتر عصام تو گفتی که عبد الله بن عباس از اهل بیت پیامبر نیست.

خلاصه طبع آدم دروغ گو تغییر نمی کند و من الآن این صحبت دکتر عصام، از سیدی صوتی جلسات این مناظره را برای حضار و شنوندگان پخش می کنم صحبت دکتر عصام شیخ عثمان در جلسه گذشته گفت که من شیخ (عثمان فکر می کردم که دکتر عصام می گوید که علی و حسن و حسین و فاطمه اهل بیت هستند و بقیه افراد خاندان پیامبر جزو اهل بیت نیستند؛ اما بعداً فهمیدم که دکتر ،عصام می گوید که عبدالله بن عباس نیز از اهل بیت هستند؛ اما از اهل بیت طاهرین نیستند لذا من از شیخ عثمان خواهش می کنم که همیشه سیدی صوتی جلسه های این مناظره من و او را با دقت گوش بدهد

ص: 684

بنابراین، من می گویم شاید دکتر ،عصام نظرش را تغییر داد در ابتدا می گفت که ابن عباس و دیگران جزو اهل بیت نیستند؛ بعد نظرش را تغییر داد و گفت که آنان جزو اهل بیت هستند. اکنون از سی دی صوتی این مناظره صحبت دکتر عصام را پخش می کنم تا همگان گوش کنند پیامبر اکرم در زمان خودش اهل بیت مطهرینش را در چهار نفر منحصر کرد و بعد از آن اهل بیت مطهرین را پس از حیات خودش در نه نفر فرزندان امام (حسین منحصر کرد، چنان که از حدیث دوازده امام استنباط می شود؛ و هم چنین حدیث کساء که در کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری به نقل از عایشه ،آمده دلالت دارد بر این که پیامبر اکرم در زمان حیاتش اهل بیت مطهرین را در تعداد معینی منحصر ،کرده و این یک اصطلاح خاص نبوی و شرعی است که مخصوص اهل بیت مطهرین یعنی همان تعداد معین می باشد و اگر من مثل شیخ عثمان باشم و نظر دهم و اجتهاد کنم بدون استناد به قرآن و سنّت راستین ،پیامبر در این حالت می گویم که تمام اهل بیت پیامبر یعنی آل علی و آل جعفر و تمام ذریه و فرزندان آنان را که بیش از پنجاه میلیون نفر می،شود جزو اهل بیت مطهرین بدانم این مخالف حرف پاک پیامبر در حدیث کساء است چنان که حضار و شنوندگان در این مناظره شنیده اند ببنید دکتر عصام بود که نظر خود را تغییر داد دکتر ،عصام قبلا قبول نمی کرد که پنجاه ملیون نفر از خاندان پیامبر (سادات) و بنی (هاشم جزو اهل بیت باشند؛ اما الآن آیا تو قبول می کنی که پنجاه میلیون نفر از سادات و بنی هاشم جزو اهل بیت باشند؟

اینان سؤالاتی بود که من برای دکتر عصام تقدیم ،کردم حالا اگر او دوست داشته باشد می تواند در این جلسه امروز یا جلسه های بعد این مناظره به آنان در کنار مطالب دیگر خود جواب بدهد. و من دوست دارم و برای من مهم است که جواب های او را بشنوم

برادر طالب حق مجری شیعه:

بفرما دکتر عصام صحبت کن.

ص: 685

پاسخ دکتر العماد به اتهامات و سؤالات شیخ عثمان الخميس

پاسخ سؤال (1) در نهمین مناظره داده شده است. پاسخ سؤال (2) در دومین مناظره داده شده است.

پاسخ سؤال (3) در نهمین مناظره داده شده است.

پاسخ سؤال (4) در پنجمین مناظره داده شده است.

پاسخ سؤال (5) در ششمین مناظره داده شده است.

پاسخ سؤال (6) در یازدهمین مناظره داده شده است

پاسخ سؤال (7)

دکتر عصام العماد:

من قبلاً نیز وعده دادم که اشکالات و دروغ هایی را که شیخ عثمان به من نسبت می دهد یکی یکی بررسی ،نمایم چون آنان نیاز به توضیح دارند.

شیخ عثمان در مورد این تهمت ها دچار اشتباهاتی شده و امر بر او ملتبس شده.

در جلسه گذشته من عرض کردم که گاهی من یک صحبتی را می کنم و شیخ عثمان برداشتی غیر از منظور من از این صحبت می کند و سپس برداشت خود را به من نسبت می دانی و بر این اساس من را متهم به دروغ گویی و من را محاکمه می.کند بعنوان مثال من برای شیخ عثمان عرض کردم که اراده تطهیر که خداوند در آیه تطهیر فرموده مقصود از آن غیر از مقصود اراده شرعی که در برخی آیات دیگر قرآن ،آمده یعنی اراده متفاوت از اراده شرعی است؛ اما برداشت شیخ عثمان از گفته من چیست؟ همه حضار و شنوندگان این مناظره برداشت شیخ عثمان از مطالب که عرض کرده ام در مورد اراده تطهیر که خداوند در آیه تطهیر ذکر فرموده گوش کردند شیخ عثمان از این مطالب یک برداشت عجیبی کرده هیچ انسان عاقلی چنین نمی!کند او از مطالب که عرض کرده ام در اراده خداوند در آیه تطهیر چنین فهمید که کلمه اراده در آیه تطهیر خودش به تنهایی فضیلت است بدون این که به تطهیر اهل بیت تعلّق بگیرد و بدون تعلّق به پاک کردن اهل بیت از رجس و پلیدی؛ و بدون در نظر گرفتن سیاق آیه تطهیر. فهم شیخ عثمان از این مطلب این بود که کلمه اراده خودش به تنهایی فضیلت است؛ در حالی

ص: 686

اصلاً چنین چیزی نگفتم هر اراده ای متعلق دارد که اراده به آن تعلق می گیرد و باید چنین چیزی باشد و گرنه اراده به تنهایی و بدون متعلّق معنا ندارد و فضیلت ندارد.

شیخ عثمان، من گفتم: که اراده تطهیر اهل بیت از پلیدی ها این یک فضیلت است نه این که کلمه اراده به تنهایی فضیلت .باشد و همه حضّار و شنوندگان این مناظره شنیده اند که شیخ عثمان به من گفت: دکتر عصام شنیدم که در نوار های این مناظره می گوید که اراده به تنهایی فضیلت .است ،سپس برادرم شیخ عثمان، این مطلب را مورد انتقاد قرار داد.

پاسخ سؤال (8) در نهمین مناظره داده شده است.

پاسخ سؤال (9) در چهارمین و دهمین مناظره داده شده است.

پاسخ سؤال (10) در ششمین مناظره داده شده است.

پاسخ سؤال (11) در پنجمین و هفتمین مناظره داده شده است.

پاسخ سؤال (12) در ششمین مناظره داده شده است.

پاسخ سؤال (13) در سومین و ششمین مناظره داده شده است.

پاسخ سؤال (14) در دهمین مناظره داده شده است.

پاسخ سؤال (15)

اهل تسنن و وهابیان اهل بیت را دوست دارند؛ اما مذهب شان را رها کرده اند!

من می گویم برخی وقت ها شیخ عثمان، مطالبی که عرض می کنم در مورد آیات قرآنی یا در مورد احادیث پاک پیامبر را به شکلی دیگر می فهمد و این فهم دوم را به من نسبت می دانی در حقیقت گفته و مقصود من نیست

در جلسه گذشته شیخ عثمان من را متهم کرد که به شیخ الاسلام ابن تیمیه رضوان الله علیه دروغ بسته ام و مرا به دروغ گویی متهم کرد و به من نسبت داد که گفته ام اهل سنت اهل بیت مطهرین خدا از همگی خشنود (باد را دوست و محبت ندارند ،سپس در مقام اعتراض و جواب به این حرف من :گفت ما اهل سنّت اهل بیت مطهرین را دوست داریم و با آنان محبت داریم. من به شیخ عثمان می گویم برادر دوست داشتن اهل بیت مطهرین چیزی جدا از ترک کردن اهل بیت مطهرین است. من می گویم درست است که اهل تسنن و وهابیان اهل بیت را

ص: 687

دوست دارند؛ اما اهل تسنن و وهابیان اهل بیت و مذهب اهل بیت را ترک کرده اند! اهل تسنن و وهابیان فقه امام علی کرم الله وجهه خداوند رویش را گرامی بداره و قضاوت های ایشان را ترک کرده اند این محبت اهل تسنن و وهابیان به اهل بیت محبت سلبی است و ایجابی نیست. درست مانند کسی که به فضائل و مقام قرآن کریم اعتقاد داشته باشد؛ اما به احکام قرآن عمل نکند اهل تسنن و وهابیان فضائل اهل بیت را قبول دارند؛ اما از فقه و از روایات اهل بیت پیامبر پیروی نمی کنند قضاوت های امام علی و فقه ایشان و روایات ائمه اهل بیت را تمام کنار گذاشته اند و قبول نکرده اند.

شیخ عثمان، مرا به دروغ نسبت دادن و امام ابن تیمیه رضوان الله علیه متهم کرد و به این که من گفته ام امام ابن تیمیه گفته اهل سنت از امام علی و امامان اهل بیت (خدا از همگی خشنود باد) چیزی نگرفته اند؛ ولی من به برادرم شیخ عثمان می گویم که بسیار از بزرگان اهل تسنن و بزرگان وهابیت مطلب امام ابن تیمیه را تأیید کرده اند و اعتراف کرده اند که اهل تسنن مذهب اهل بیت را ترک کرده اند، با این که اهل سنت و وهابیان به محبت اهل بیت اجماع .داشتند امام ابن تیمیه به طور روشن :گفته در بین امامان چهار گانه اهل سنت امام شافعی و امام مالک و احمد بن حنبل و ابوحنیفه و دیگر فقهای اهل سنت هیچ کس نیست که به فقه علی بن ابی طالب مراجعه کند. تو در این نوشته ای امام ابن تیمیه رضوان الله علیه دقت کنی تو را به خدا قسم آیا این نوشته دلالت نمی کند بر این که اهل سنت اهل بیت را رها کرده اند؟ سپس امام ابن تیمیه رضوان الله علیه به تفصیل با ادله ارقام بیان می کند مطالبی که به وضوح روشن می کند که اهل سنت اهل بیت را رها کردند امام ابن تیمیه رضوان الله علیه می گوید اما امام مالک علمش را از اهل مدینه گرفته و آنان از علی چیزی نگرفتند و می دانیم که اهل سنت مدینه متأسفانه تحت تأثیر فضای حاکمیت امویان بودند و امویان امام علی را لعنت می کردند و اهل بیت را مورد آزار و کشتار قرار دادند و در چنین شرایطی طبیعی بود که فقه اهل سنت که فقه رسمی دولت اموی هم ،بود از فقه امام علی چیزی نگیرد. امام ابن تیمیه می گوید اهل مدینه چیزی از علی نگرفتند؛ بلکه از فقهای هفت گانه گرفتند هفت) فقیه معروف (مدینه یعنی زید بن ثابت و عمر بن خطاب و عبدالله بن عمر و امثال آنان امام شافعی شاگرد علمای اهل مکه است یعنی اصحاب ابن جریح مانند سعید بن سالم قداح

ص: 688

و مسلم بن خادم .زنجی و ابن جریح علم خود را از شاگردان ابن عباس؛ مانند عطاء و غیر او گرفته و ابن عباس مجتهد مستقلی بوده و هنگامی که ابن عباس فتوی می داده، از قول صحابه پیامبر فتوی می داده یعنی از قول ابوبکر و عمر نه بقول علی، و؛ بلکه ابن عباس برخی خطا کار های علی را انتقاد ورد می کرد .سپس امام شافعی از امام مالک علم گرفته و از کتاب های اهل عراق و مذاهب اهل حدیث را گرفته و برای خودش کسی شده. امام ابوحنیفه شیخ ویژه او حماد بن ابی سلمه ،است و حماد از ابراهیم و ابراهیم از ،علقمه و علقمه از عبدالله بن مسعود آموخته اند ضمنا امام ابوحنیفه از عطا و غیر او نیز گرفته و اما امام احمد بن حنبل مذهبش مذاهب اهل حدیث بوده و از ابن عیینه گرفته و او از عمربن دینار و او از عبدالله ابن عباس و عبدالله ابن عمر بن الخطاب گرفته اند و نیز امام احمد بن حنبل از هشام بن بشیر و هشام از اصحاب حسن و ابراهیم ،نخعی و نیز امام احمد بن حنبل از عبدالرحمن بن مهدی و ابن جراح و امثال آنان ،گرفته و نیز امام احمد بن حنبل با شافعی نشسته و از ابو یوسف هم گرفته و برای خود فتوا داده و نیز از اسحاق بن راهویه و ابوعبید و مثل آنان هیچ کدام از آنان فقه از علی بن ابی طالب نگرفته.اند و امام اوزاعی و لیث بیشتر فتاوای خود را از اهل مدینه و امثال آنان گرفته اند نه از اهل کوفه و بدین ترتیب امام ابن تیمیه تمام ائمه اهل سنت را نام برده و با ادله و ارقام بیان کرده که بزرگان اهل تسنن از اهل بیت چیزی نگرفتند و آنان را رها کرده اند، پس شیخ عثمان من هنگامی که گفتم که اهل تسنن مذهب اهل بیت را ترک کرده اند دروغ نگفتم.

البتّه این فقط نوشته امام ابن تیمیه نیست؛ بلکه امام محمد ابوزهره نیز آن را گفته و من سند نوشته امام ابن تیمیه رضوان الله علیه را از کتابش که چاپ خود وهابیان ،است برای تو عرض می کنم و من در طول این مناظره فقط بر کتاب های چاپ وهابیان در عربستان سعودی تأکید می کنم. در جلسه گذشته که آدرس ندارم برای این بود که چاپ وهابیان را در اختیار نداشتم

آدرس مطلب امام ابن تیمیه :این چاپی که وهابی معاصر که دشمن کینه توز شیعه دوازده امامی است و دکتر رشاد سالم رضوان الله علیه آن را تحقیق کرده و در سال 1406 قمری چاپ شده توسط موسسه ،قرطبه چاپ ،اول ده ،جلدی جلد 7 از صفحه 259 به بعد

ص: 689

پاسخ سؤالات دیگر در جلسات بعدی

من از شیخ عثمان خواهش می کنم که در دروغ گو کردن بنده عجله نکند این فقط یکی از مواردی است که او من را به دروغ گویی متهم کرد و ان شاء الله در جلسات آینده بقیه موارد تهمت ها او را مورد بحث قرار خواهم داد؛ امّا الآن وارد موضوع اصلی بحث می شوم و آن آیه مباهله است که در جلسه گذشته وعده داده بودم درباره آیه مباهله مطالبی عرض می کنم.

ص: 690

رویداد تاریخی و بسیار مهم مباهله

اشاره

صبح آن روز شهر مدینه از خواب بیدار شد در حالی که همه مردم درباره مباهله صحبت می.کردند و سؤال همه این بود که پیامبر اکرم چه کسانی را برای شرکت در مباهله با خود همراه خواهد کرد؟ و بیش از چند ساعت باقی نمانده بود به این که شرکت کنندگان در این مباهله (دعا) و نفرین دو (طرفه تاریخی لعنت و عذاب آلهی را برای دروغ گویان درخواست کنند. آن روز تاریخی بیست و چهارم ذی الحجه بر حسب مشهور میان مورخین بوده البتّه برخی از علماء هم گفته اند که روز بیست و یکم ذی حجه بوده؛ و بیست و پنجم و بیست و هفتم هم گفته اند؛ اما مشهور تر میان علماء روز بیست و چهارم است اهل مدینه همه منتظر بودند تا ببینند نمایندگان اسلام برای شرکت در مباهله چه کسانی هستند و هیأت خدایی برای مباهله (دعا و نفرین دو طرفه با اهل کتاب چه کسانی هستند؟

مسلمانان می گفتند امروز خداوند برای شرکت در مباهله کسانی را انتخاب می کند که در روی زمین مثل و مانند ندارند و این یک روز بزرگ در دعوت اسلامی بود که کلام برتر آلهی و پیروزی حق و اسلام در آن تحقق یافت و محدوده و دایره و گستره اهل بیت مطهرین از دایره و گستره اهل بیت غیر مطهرین در این روز و با این حرکت تاریخی مشخص گردید و با مباهله فضیلت اصحاب کساء بر دیگران آشکار گردید.

علی و فاطمه و حسن و حسین! (خدا از همگی خشنود باد) که پس از پیامبر صلی الله علیه و آله برترین افراد بشرند اینان اصحاب کساء هستند. آنان را خداوند برای شرکت در مباهله به همراه پیامبر صلی الله علیه و آله برگزید. تنها یک مرد از میان همه مردان، امام علی؛ و تنها یک زن از بین همه زنان فاطمه و دو پسر از میان همه پسران جامعه اسلام یعنی حسن و حسین این چهار نفر بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله قلب امت اسلام .هستند و فقط ایشان شایسته بودند تا در این مباهله بزرگ و این نقطه عطف تاریخی شرکت کنند خداوند آنان را برگزید تا پس از پیامبر صلی الله علیه و آله نیز با حدیث ثقلین برتری آنان را بر دیگران روشن کرد ثقل اوّل و اکبر قرآن و سنت راستین پیامبر و ثقل دوم که ثقل اصغر است، اهل بیت مطهرین پیامبر صلی الله علیه و آله هستند.

ص: 691

در آن روز تاریخی زمان مباهله فرا رسید! همه نگاه ها و همه چشم ها به سمت درب خانه پیامبر دوخته شده بود ناگهان همه دیدند که پیامبر از خانه خارج ،شد، در حالی که حسین را در آغوش گرفته بود و با دست راست دست حسن را گرفته بود و پشت سر او فاطمه و پشت سر فاطمه علی حرکت می کرد مباهله آخرین کلام و حرف آخر در مجادله بین اهل توحید (مسلمانان یکتا پرست) و اهل تثلیث (نصاری سه خدائی) بود خداوند در پایان مجادلات فراوان پیامبر را به مباهله با اهل کتاب دستور ،داد و شرکت کنندگان در مباهله را خداوند یقین کرد و

به پیامبر دستور داد تا با برترین افراد امت به مباهله برود و دستور داد پیامبر برای مباهله قلب امت اسلام است بعد از خودش و برگزیدگان امت و ثقل ثانی بعد از قرآن و بعد از سنت راستین پیامبر صلی الله علیه و آله را به همراه خود ببرد و آنان جز ،علی ،فاطمه حسن و حسین (خدا از همگی خشنود باد) کس دیگری نیستند و خدا آنان را برگزید تا پس از دعای پیامبر صلی الله علیه و آله آمین بگویند. بنابراین، اگر در میان امت کسی به پایه آنان می رسید یا برتر از آنان بود حتماً خداوند علیم حکیم او را نیز در مباهله شرکت می داد

پیامبر صلی الله علیه و آله با چنین حالتی به همراه حسن و حسین و علی و فاطمه (خدا از همگی خشنود باد) از خانه خارج شد؛ مسلمانان به آنان نزدیک شدند تا ببینند پیامبر در چنین لحظات حساس و تاریخ ساز چه چیزی بر زبان می آورد؟ مردم شنیدند که پیامبر در حالی که علی و فاطمه و حسن و حسین را به خود چسبانیده بود گفت: اللهم هولاء اهل بیتی، خدایا اینان اهل بیت من هستند) شیخ عثمان ببین وقتی که پیامبر می گوید اینان اهل بیت من هستند؛ این ثقل اصغر در حدیث ثقلین را دقیقاً یقین می،کند که پیامبر فرموده در میان شما باقی می گذارم که اگر به آن چنگ بزنید هرگز گمراه نخواهید شد و آن کتاب خدا و اهل بیت من است پیامبر خودش اهل بیت مطهرين و معصوم و ثقل اصغر و هم سو و هم وزن قرآن و هم سو و هم وزن سنت راستین پیامبر را دقیق معرفی کرده تا بعداً کسانی نیایند و با نام اهل بیت با دین بازی کنند، و با شعار اهل بیت دین خدا را تحریف کنند.

ص: 692

پاسخ سؤال (16)

وقتی که من به شیخ عثمان گفتم: عبدالله بن عباس از اهل بیت نیست روشن است که منظورم عبدالله بن عباس از اهل بیت مطهرین یعنی اصحاب کساء است که خداوند به نص صریح قرآن پلیدی و بدی را از آنان دور کرد و آنان را کاملاً پاک کرده یعنی ابن عباس جزو اهل بیتی نیست که پیامبر به همراه آنان برای مباهله .رفت .بنابراین اصطلاح اهل بیت مطهرین در جامعه اسلامی یک اصطلاح مشخص و معین است و ابن عباس جزو مجموعه اصطلاح اهل بیت مطهرین نیست؛ اما طبیعی است که پسر عموی انسان جزو فامیل و خاندان شخص است یعنی عبدالله بن عباس از اهل بیت غیر مطهرین ،است او از اهل بیت مطهرین که در قرآن و حدیث پیامبر آمده نیست مشکل شیخ عثمان این است که همیشه در طول جلسه های این مناظره سعی می کند عرایض بنده که گفتم: را بر خلاف فهم و برداشت من از این عرایض برداشت و بفهمد و با استناد همین برداشت خودش از این عرایض به بنده حمله می کند و این برداشت خودش از این عرایض را به من نسبت دهد و این از عملکرد سوء فهم شیخ عثمان از این عرایض بنده است.

برادر عزیز شیخ عثمان ! تو فضای آن روز بزرگ را در نظر بیاور(مجسم کن مردم به پیامبر نزدیک شدند تا ببینند در این لحظات حساس و سرنوشت ساز چه می گوید؟ پیامبر علی و فاطمه و حسنین خدا از همگی خشنود باد را به خود چسبانید و گفت خدایا اینان اهل بیت من هستند! مردم همه دیدند و گفتند که پیامبر اکرم سه برای ،مباهله ابوبکر و عمر و عثمان و عایشه و حفصه و طلحه و زبیر و عمویش عباس و پسر او عبدالله را با خود نیآورد؛ بلکه فقط اصحاب کساء را با خود به این میدان آورد این حقیقت دلالت دارد بر این که این چهار نفر برترین افراد امت و قلب امت و برگزیده خدا هستند و این نشان می دانی که فقط این افراد شایستگی خلافت پیامبر بعد از وفات او را دارند و اینان ثقل دوم پس از قرآن و سنت پیامبر ثقل) (اول هستند و اگر چنین نبود پیامبر در این انتخاب بزرگ آنان را بر بزرگسالان بزرگان) یارانش و اصحابش برتری نمی داد در حالی که تاریخ شهادت می دانی که پیامبر همه بزرگان صحابه و افراد اهل بیت غیر مطهرین را کنار گذاشت و این چهار نفر را برگزید و آنان را بعنوان اهل بیت مطهرین خویش

ص: 693

معرفی کرد و لذا هیچ کس از اهل بیت پیامبر غیر مطهرین و از بزرگان صحابه پیامبر یا از همسران پیامبر به مقام این چهار نفر اصحاب کساء نمی رسد و این مقام اهل بیت مطهرین است بر این اساس شیخ عثمان من می توانم بگویم فلان شخص مثلاً ابن عباس از اهل بیت ،صالحین نیکوکران ولی ابن عباس از اهل بیت مطهرین و معصومین نیست. یعنی مقام ابن عباس به اهل بیت مطهرین نمی رسد و لذا اهل بیت مطهرین پیامبر ، هدف گستره و دایره پلیدی و خباثت یعنی حکام ظالم دولت اموی قرار گرفتند چنان که پیامبر فرموده:

هلاك أمتي على يدي غلمة من قريش.

هلاک امت من به دست غلامانی و پسرانی از قریش است

این حدیث را امام بخاری رضوان الله علیه در صحیح خود جلد 13 صفحه 8 آورده.

مباهله نشان داده است که معیار اسلام و قرآن در برتری، سن و سال نیست

ببین عزیزم شیخ ،عثمان در آن هنگام مردم همه می دانستند که پیامبر برترین انسان ها را برای مباهله با اهل کتاب انتخاب می کند؛ چون قرار بود پیامبر دعا کند و همراهان او آمین بگویند و بر این اساس مسلمانان فکر می کردند که پیامبر بزرگان صحابه خود و پیران امت و ریش سفید ها را با خود خواهد آورد؛ اما پیامبر به آنان نشان داد که برتری و فضیلت به ریش سفیدی نیست برخی می گفتند پیامبر ریش سفید ها خانواده اش را با خود به مباهله می برد که عموی پیامبر عباس از آنان بوده؛ اما پیامبر چنین نکرد؛ بلکه علی و فاطمه را که هر دو جوان ،بودند و حسن و حسین را که هر دو کودک بودند با خود برای مباهله به میدان آورد.

شیخ عثمان تو باید بدانی که معیار اسلام و قرآن در برتری سن و سال نیست؛ و معیار آسمانی و گزینش و انتخاب آسمانی با معیار بشری متفاوت .است پیامبر اکرم به این وسیله برای مردم دو چیز را بیان کرد یکی این که معیار برتری افراد سن و سال نیست به همین علت خود عباس انتخاب نکرد؛ ولی عمو زاداش علی انتخاب کرد و دیگر این که تقل دوم و میراث گران سنگ خودش پس از قرآن و پس از سنت راستین خودش را برای مردم معرفی کرد و آن اهل بیت مطهر .است تا در آینده افرادی که جزو اهل بیت مطهرین نیستند و جزو اهل بیت مطهر

ص: 694

محسوب نشوند و کسی نتواند دین خدا و قرآن خدا را با شعار اهل بیت بازیچه دست خود قرار ،بدهد و افراد دیگر را در این مجموعه اهل بیت مطهر وارد کنند مگر کسی شک دارد که دختر و پسر کسی جزو اهل بیت اوست؟ پس چرا پیامبر در یک موقعیت بسیار مهم و حساس که همه چشم ها و گوش ها به دهان او دوخته شده می آید و می گوید خدا اینان اهل بیت من و چرا افراد دیگر از اهل بیت خودش را در این مجموعه وارد نکرده، مثل عمویش عباس و پسر او را؟ این برای این که پیامبر می خواهد اهل بیت مطهرین را که در حدیث ثقلین به عنوان ثقل دوم و هم وزن قرآن و هم سنت راستین پیامبر و ثقل اصغر معرفی کرده، به مردم نشان بدهد و آنان را معرفی کند و بگوید که اهل بیت مطهرین فقط شامل اصحاب کساء می شود و لاغیر؛ تا در آینده روزگار افرادی؛ مانند شیخ ،عثمان نتوانند دایره اهل بیت مطهرین را بی حساب باز ،کنند و اهل بیت غیر مطهرین را داخل اهل بیت مطهرین کنند و اصحاب برگزیده کساء را با دیگران یک سان قرار بدهند ،پس معلوم می شود که هدف پیامبر از این اقدام و این سخنان در آن شرایط مهم این بود که به مسلمانان بگوید که اهل بیت طاهرین در زمان حیات شان فقط اصحاب کساء هستند و آنان بر جمیع بزرگان صحابه پیامبر و بر جمیع بنی هاشم و سادات و اهل بيت غير مطهرین برتری دارند؟

برادر عزیزم شیخ عثمان این شرایط بسیار حساس بود و مردم به شدت تحت تأثیر این شرایط ،بودند و لذا پیامبر از این فرصت استفاده ،کرد و قبل از بیان هر چیز دیگر اهل بیت مطهرینش را به مردم معرفی کرد و گفت این چهار نفر اهل بیت من هستند چنان که امام مسلم نیشابوری خدا از همگی خشنود (باد هم در کتاب صحیح خود آن را ذکر کرده

هم چنین شیخ عثمان اگر دقت کنی می بینی که پیامبر از هر فرصتی برای بیان پاکیزگی و برتری اهل کساء استفاده می کرد عایشه در جای دیگری غیر از روز مباهله چنان که در صحیح امام مسلم نیشابوری خدا) از همگی خشنود باد آمده گفت:

ص: 695

خرج النبی ( صلى الله عليه و آله ) غداة و عليه مرط مرحل من شعر أسود، فجاء الحسن بن علي فأدخله، ثم جاء الحسين فدخل معه، ثم جاءت فاطمة فأدخلها، ثم جاء علي فأدخله، ثم قال:

﴿ .. إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ البَيْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِيرًا﴾ . (سوره احزاب:33) پیامبر خارج شد در حالی که عبایی از پشم سیاه بر سر داشت، سپس، حسن آمد پیامبر او را نزد خود خواند، سپس حسین ،آمد پیامبر او را زیر عبا برد ،سپس فاطمه و سپس، علی آمدند، پیامبر آنان را به زیر عبا (كساء) دعوت کرد، وقتی که جمع شدند، پیامبر آیه تطهیر را قرائت کرد: خدا چنین می خواهد که رجس هر آلایش را از شما خانواده نبوت ببرد و شما را از هر عیب پاک و منزه گرداند.

و لذا بر اساس آیه تطهیر و بر اساس حدیث کساء اهل بیت مطهرینین در زمان حیات پیامبر فقط این چهار نفر هستند.

منفورترین محله ها در نزد رسول خدا محله بنی امیه بود

و من هنگامی که به تو گفتم: که ابن عباس جزو اهل بیت ،نیست یعنی جزو اهل بیت مطهرین نیست؛ اما جزو اهل بیت غیر مطهرین هست جزو اهل بیت صالحین و نیکوکاران هست من چند بار برای تو شرح دادم که؛ در قرآن کریم سه دایره یک دایره پلیدی اهل بیت پیامبر؛ مانند ابو لهب و یک دایره اهل بیت ،مطهرین معصوم و ،پاک وجود دارد و یک دایره ای که درباره اهل بیت صالحین و نیکوکاران .است دایره پلیدی نیز هم شامل ،شیطان و دشمنان پیامبران است که قرآن قصه جنگ ها و درگیری های آنان با پیامبران را نقل ،کرده و برخی از افراد حکام ظالم دولت بنی امیه جزو این دایره هستند چون پیامبر درباره فتنه حاکمان ظالم دولت بنی امیه هشدار داده بود چنان که امام حاکم نیشابوری رضوان الله علیه در کتاب خود جلد 4 صفحه 680 - از ابی برزه سلمی نقل کرده و می گوید منفور ترین محله ها در نزد رسول خدا محله بنی امیه بود كان أبغض الأحياء إلى رسول الله - صلى الله عليه و آله - بنو أميه این حدیث صحیح به شرط شیخین است و امام ذهبی رضوان الله علیه نیز آن را تأیید کرده سپس امام حاکم نیشابوری رضوان الله علیه در مستدرک صحیحین روایاتی را نقل کرده که در آنان پیامبر به مردم درباره دایره پلیدی از حاکمان ظالم دولت بنی امیه هشدار داده و آنان را سرزنش کرده.

ص: 696

اولین فتنه در بین امت اسلام فتنه بنی امیه است

سپس امام حاکم نیشابوری رضوان الله علیه می گوید طالب علم باید بداند که من در این فصل حتی یک سوم آن چه را که روایت شده نیآوردم و اولین فتنه در بین امت اسلام فتنه بنی امیه است. و من بین خود و خدای خودم نتوانستم کتاب خودم را از این روایات خالی بگذارم لیعلم طالب العلم أنّ هذا باب لم أذكر فيه ثلث ما روی و أن أول الفتن في هذه الأمة فتنتهم، و لم يسعنى فيما بينى و بين الله أن أخلى الكتاب من ذكرهم؛ اما دایره ای صالحین و نیکوکاران اهل بیت پیامبر آنان افرادی چون عباس و عبد الله بن عباس هستند حتی اگر آنان از اهل بیت پیامبر باشند. لی آنان خارج از دایره اهل بیت مطهرین هستند که خداوند آنان را پاک گردانیده و قرآن این مطلب را تأکید کرده جریان درگیری گسترده و طولانی در طول تاریخ میان انبیای آلهی (دایره مطهرین و شیاطین و فرعون ها و حاکمان ظالم ) دایره پلیدی در قرآن کریم آمده

چرا پیامبر صلی الله علیه و اله در شرایط مهم ،مباهله همه همسران یاران و خویشان خود را کنار گذاشت؟!

شیخ عثمان من از تو می پرسم چرا پیامبر آله در این شرایط مهم همه همسران و یاران و خویشان خود را کنار گذاشت؟ چرا پیامبر عایشه و هشت همسر دیگر خود و عمویش عباس را با خود به مباهله نیآورد؟ آیا آنان جزو خانواده او و اهل بیت او نبودند؟ تو باید به این سؤالات جواب بدهی؛ چرا پیامبر تمام مهاجرین و انصار از اصحاب خود را و همه بزرگان این امت را کنار گذاشت و فقط این چهار نفر خدا از همگی خشنود (باد را برگزید؟ این اقدام مهم پیامبر آلهی جای شکی باقی نمی گذارد که این چهار نفر تافته جدا بافته ای هستند که هیچ کس با آنان برابر و قابل قیاس نیستند اینان نقل دوم و قرین قرآن و قرین سنّت راستین پیامبر و هم وزن قرآن و هم وزن سنت راستین پیامبر هستند و نمی توان هر کسی را که به هر علت سببی یا نسبی خویشاوند پیامبر شده و یا هر کسی که از بنی هاشم و سادات است جزو ثقل ثانی و قرین قرآن و قرین سنت راستین پیامبر دانست

شیخ عثمان به خدا ،قسم و الله و الله و الله هیچ یک از بنی هاشم و سادات و همه اهل بیت غیر مطهرین و همه اهل بیت صالحین و نیکوکاران و همه بزرگان صحابه و

ص: 697

همه همسران پیامبر و همه همسران صحابه پیامبر قابل قیاس با این چهار نفر نیستند هیچ یک در سه قرن اول اسلام نیز با آنان مقایسه نمی شوند آنان کسانی هستند که به طور خاص توسط خدا و پیامبر برگزیده شده اند بر همین اساس پیامبر در آخرین روز های حیات خویش آنان را به عنوان یادگار خود و ثقل و گران بها دوم پس از قرآن و پس از سنت راستین خودش معرفی کرده.

امّا برادرم شیخ ،عثمان با کمال تأسف سیاست حاکمان ظالم دولت اموی کار خود را کرده و اکثر مسلمانان یعنی اهل تسنن را از مذهب اهل بیت مطهرین دور کرد؛ چنان که امام ابن تیمیه رضوان الله علیه هم می گوید که اهل سنت اهل بیت مطهرین را رها کردند و این کار نتیجه سیاست و اقدامات حاکمان ظالم دولت بنی امیه بود و اهل سنّت تمام هشدار های پیامبر درباره فتنه حاکمان ظالم دولت بنی امیه را فراموش کردند

بنابراین برادرم شیخ ،عثمان طبیعی است که من از قرآن و حدیث پاک پیامبر و از این حوادث و قرائن مهم تاریخی برتری اهل بیت مطهرین را به دست آورم چون خدای متعال آنان را برگزیده و برتری ایشان را در یک برهه تاریخی حساس به رخ همه جهان کشیده است.

در زمانی که دو جبهه (توحید و تثلیث) سه خدائی یعنی یکتا پرستی و سه گانه پرستی و مسیحیت تحریف شده در برابر یک دیگر تمام قد ایستادند و لذا عزيز من شيخ عثمان، برتری اهل بیت مطهرین و اصحاب کساء بر اساس معیار های عاطفی نیست. این یک برتری حقیقی بر اساس تقوی و پاک دامنی و پاکی ذات آنان ،است که پس از پیامبر احدی به پایه و مقام آنان نمی رسد در خانه پیامبر نه تا زن وجود داشت که در بین آنان زنان برجسته ای از جهت دین و اخلاق و کمالات ،بودند و آنان حقیقت امهات و مادران مؤمنین هستند چنان که قرآن فرموده

شیخ عثمان من می گویم در مدینه علاوه بر بنی هاشم مهاجران و انصار از اصحاب پیامبر که آنان از مجاهدین بزرگ که اسلام به برکت همین مهاجرین و انصار از اصحاب پیامبر پیروز شده مجموعه بسیار بزرگی بودند از مهاجرین و انصار از اصحاب پیامبر که تعداد

ص: 698

آنان، به هزاران نفر می رسید و در بین آنان افراد نخبه ای وجود داشتند که بسیار صالح بودند و به ریسمان خدا و پیامبر چنگ زدند و آزار ها و سختی های زیادی تحمل کردند؛ در راه خدا جهاد کردند و مهاجرین و انصار از اصحاب پیامبر پاکیزه ترین جامعه بشری بودند که تاریخ به خود دیده چنان که قرآن فرموده

﴿ فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَن يَتَطَهَّرُوا وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ.﴾ (سوره توبه : 108)

در آن مردانی هستند، که دوست می دارند پاکیزه باشند؛ و خداوند پاکیزگان را دوست داره.

اما رسول خدا همه بزرگان صحابه و همه بزرگان اهل بیتش و همه همسرانش را به کناری نهاد و قلب امت یعنی همان چهار نفر را برای مباهله با خود همراه کرد درست بر طبق آیه مباهله علی نفس و جان پیامبر و خانم فاطمه مصداق زن برتر ،امت و حسن و حسین مصداق برترین پسران امت بودند و خدا در آیه مباهله می خواهد بگوید ای جامعه بشریت اینان قلب و روح و جان امت هستند آنان را رها نکنید چون اگر آنان را رها کنید و به سوی حاکمان ظالم دولت

بنی امیه ،بروید از جاده صحیح منحرف می شوید!

ولی عزیز من شیخ عثمان با کمال تأسف همین فاجعه رخ داد حسین و یارانش در کربلا شهید !شدند حسن مسموم شد و به قتل رسید و فرزندان پیامبر یکی پس از دیگری مورد تعقیب و شکنجه و آزار و در نهایت شهید ،شدند تا آن جا که سراسر کرده زمین قتلگاه فرزندان پیامبر و قلب امت گردید پیامبر و اقداماتی انجام داد تا مسلمانان قلب امت را رها نکنند تا آن جا که امام ابن تیمیه رضوان الله علیه می گوید ما اهل بیت را رها کردیم آری به همین سادگی اهل بیت مهجور شدند. حاکمان ظالم دولت بنی امیه اهل بیت مطهرین و اهل بیت غیر مطهرین پیامبر را از دم تیغ گذراندند و اکثریت مسلمانان یعنی اهل تسنن نیز از نظر فکری آنان را شهید کردند؛ چون آنان را ترک کرده اند و امام ابن تیمیه رضوان الله علیه می گوید اهل تسنن اهل بیت وفقه آنان را رها کرده اند.

برادرم شیخ ،عثمان پیامبر در آخرین روز های عمر شریفش :گفت: نزدیک است که دعوت حق را اجابت کنم و از دنیا بروم و من در میان شما دو چیز سنگین و گران بها باقی می گذارم،

ص: 699

چنان که در صحیح امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه باب امام علیکرم الله وجهه (خداوند رویش را گرامی بداره چنین آمده کتاب خدا و اهل بیتم.

آری اکثریت مسلمانان آن زمان از اهل سنت بودند و آنان از امام علی كَرَّمَ اللهُ وَجهَه (خداوند رویش را گرامی بداره) چیزی نگرفته اند با این که او افضل اهل بیت بود، چگونه شیخ عثمان می خواهی از حسن و حسین خدا از همگی خشنود (باد و غیر آنان از دیگر چیزی !بگیرند؟ خداوند دستور داد به پیامبر که مباهله با حضور کسانی صورت بگیرد که آنان وسیله هدایت امت ،هستند البتّه پس از قرآن و پس از سنت راستین پیامبر است. اینان دایره طهارت عصمت و اهل بیت پاک هستند که نقطه مقابل دایره پلیدی یعنی حاکمان ظالم دولت بنی امیه است و درگیری بین این دو گروه درگیری میان حق و باطل است قرآن هم می گوید شدیدترین دشمنان دایره ،پاکی دایره پلیدی است و ما در قرن اول تاریخ اسلام می بینیم که شدیدترین دشمنان اهل بیت مطهرین حاکمان ظالم دولت بنی امیه هستند.

پیامبر در مبارزه خویش با نصرانیت و تثلیث سه خدائی اهل بیت مطهرینش را به میدان آورد و در چنین موقعیت خطیری مقام معنوی آنان را به مردم گوشزد کرد، در حقیقت روز مباهله ارزش والایی ،دارد چون مقام اهل بیت مطهرین را نشان می دانی مردم اگر از دایره پاکی یعنی اهل بیت مطهرین دور ،شوند اسیر و گرفتار دایره پلیدی حاکمان ظالم دولت بنی امیه می شدند و خلافت پیامبر در نتیجه این انحراف بزرگ به حکومت موروثی، قیصری، سلطنتی، و پادشاهی تبدیل شد که اسلام را چنان مورد آسیب و نابودی قرار داد که ما امروز وضع اسف بار دنیای اسلام را می.بینیم اگر پیامبر در روی زمین پاک تر از اهل بیت مطهرینش افرادی می شناخت حتماً آنان را به میدان مباهله می آورد.

اگر برادرم شیخ عثمان با عدالت و انصاف در حدیث مباهله دقت کند من مطمئنم که او درک کند که چرا پیامبر اهل بیت مطهرینش را بعنوان ثقل دوم بعد از قرآن و بعد از سنت قرار داده و من تصور نمی کنم که کسی بتواند بگوید که پیامبر به خاطر مسائل عاطفی این برتری

ص: 700

را برای خانواده خود قائل شده؛ بلکه این یک مسأله سرنوشت ساز است و نمی توان پیامبر را به چنین کاری متهم کرد چون پیامبر از هر گونه خودخواهی و وسواس شیطانی بدور است و به گواهی قرآن ،کریم از روی هوی و هوس سخن نمی گوید؛ بلکه سخنان او همه وحی است البتّه باید دانست که آیه مباهله تنها شاهد و گواه مقام اهل بیت مطهرین نیست؛ بلکه قرآن کریم در موارد متعددی مقام اهل بیت مطهرین که آنان اصحاب کساء هستند را بیان کرده به طوری که مفسرین شیعه دوازده امامی و سنی و وهابیان و سلفیان فضیلت علی و و حسن و حسین خدا از همگی خشنود باد را بر اساس گواهی این آیات قبول دارند و هر کس که این آیات را مطالعه کند به یقین می رسد که مقام اهل بیت مطهرین که آنان اصحاب کساء هستند با دیگران قابل قیاس نیست و این آیات و احادیث من را به یقین می رساند که اهل کساء که آنان اهل بیت مطهرین هستند هم وزن کتاب خدا و سنّت راستین پیامبر و قرین کتاب خدا و سنت راستین پیامبر در حدیث کساء یعنی نقل ثانی در زمان حیات پیامبر فقط اصحاب کساء هستند و هیچ کس جز آنان نمی تواند قرین قرآن و قرین سنت راستین پیامبر باشد.

عزيز من شیخ عثمان خیلی از افراد سؤال کرده اند که چرا خدای متعال در آیه مباهله علی كَرَمَ الله وجهه خداوند رویش را گرامی بداره را نفس و جان پیامبر معرفی کرده؟

نویسنده و مولف مشهور اسلامی سنی عباس محمود عقاد مصری رضوان الله علیه که با کتاب هایش به اسلام خدمت کرده در کتاب عبقریه الامام علی عظمت امام علی می گوید در تمام ابعاد انسانی و در تک تک ،آنان امام علی با سیره عملی پیامبر کاملاً مطابق است.

و من در این جا از شیخ عثمان خواهش می کنم که عالم مصری بزرگ اهل تسنن عباس محمود عقاد را سرزنش نکند نویسنده دیگر دنیای اسلام عالم بزرگ اهل تسنن احمد حسن الزيات رضوان الله علیه باز از شیخ عثمان می خواهم که او را سرزنش نکند در کتاب تاریخ الآداب العربیه می گوید: امام علی به مقتضای جایگاه ولادتش و تربیتش در دامان پیامبر تمام فضائل نبوت و مواهب رسالت اسلامی و بلاغت وحی را از پیامبر به ارث برده است.

ص: 701

آری این گونه تمام فضایل و اخلاق پیامبر در امام علی کرم الله وجهه (خداوند رویش را گرامی بداره) جمع شده؛ چون امام علی از کودکی در خانه پیامبر بود و در دامان پیامبر صلی الله علیه و آله تربیت شد؛ ،پس طبیعی است که از جهت پاکی و طهارت روح و نفس و جان پیامبر باشد و اگر چه امام علی از نظر مقام به پای پیامبر نمی رسد؛ اما به اجماع مسلمین بعد از پیامبر برترین انسان است به همین جهت خداوند در آیه مباهله او را نفس پیامبر دانسته است پس امام علی پس از پیامبر قرین قرآن و قرین سنت راستین پیامبر است او برترین اخلاق و صفات را از پیامبر گرفته چون در خانه پیامبر رشد کرده و او برترین اهل کساء بعد از پیامبر و در رأس دایره طهارت و عصمت بعد از پیامبر است. و به همین جهت رئیس دایره پلیدی از حاکمان ظالم دولت بنی امیه دستور داد که علی كَرَّمَ اللهُ وجهَه خداوند رویش را گرامی بداره را بر روی منبر ها لعنت کنند و خوبه که برادرم شیخ عثمان در این باره به احادیث صحیح امام بخاری و صحیح امام مسلم و کتب دیگر کتب شش گانه اهل تسنن مراجعه کند و احادیث وارده درباره فضیلت رأس دایره پاکی بعد از پیامبر یعنی امام علی را ببیند چنان که از سعد بن ابی وقاص روایت شده که گفت معاویه به من دستور داد که علی را لعنت کنم و تمام قرآن بیان گر و توضیح درگیری ها بین دو گروه پاکی و پلیدی است.

عزیزم شیخ عثمان، ببین چگونه حاکمان ظالم دولت اموی و موسس آن دولت به خود جرأت داده اند که این امام بزرگ را لعنت کنند و از همین جا پیداست که حاکمان ظالم دولت بنی امیه خواستند مردم را از اهل بیت مطهرین که آنان اهل کساء هستند جدا کنند.

شیخ ،عثمان این روایت نیز به عبارت دیگر در صحیح مسلم :آمده معاویه مرا به سب و اهانت به علی دستور داد و من امتناع ،کردم ،سپس معاویه به من گفت: چرا ابا تراب (علی) را لعنت نمی کنی؟ و من دلایل زیادی بر این که حاکمان ظالم دولت بنی امیه مردم اهل تسنن را از

اهل بیت مطهرین یعنی از اهل کساء دور کردند.

ص: 702

آل فرعون به بنی اسرائیل و آل امیه به آل البیت ظلم کردند

این روایت نیز با این مضامین در صحیح امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه آمده: سعد بن ابی وقاص می گوید من سه چیز را به یاد آوردم که پیامبر درباره علی گفته بود و به خاطر آنان علی را سب نکردم و داشتن یکی از آن صفات برای من از داشتن شترهای سرخ رنگ برتر و محبوب تر بوده و آن چنین بود که از پیامبر خدا شنیدم که هنگامی که برای رفتن به جنگ علی را به خلافت خود در مدینه تعیین کرد علی :گفت یا رسول الله من را با زنان و کودکان در مدینه می گذاری؟ پیامبر به او گفت اما ترضي أن تكون منى بمنزلة هارون من موسی آیا راضی نیستی به این که برای من مثل هارون برای موسی باشی؟!) شیخ عثمان، به جایگاه هارون برای موسی دقت کنی همان طور که آل فرعون به بنی اسرائیل ظلم کردند، همان گونه آل امیه به آل البیت ظلم .کردند و در این دو حالت فرعون و حاکمان ظالم دولت بنی امیه رأس دایره پلیدی و موسی و علي رأس دایره پاکی و طهارت هستند. و پیامبر این حقیقت را ضمن حدیث منزلت بیان .کرده چنان که پیامبر فرموده: شما) مسلمانان نیز همان راه و روشی را که امت های گذشته دنبال کردند خواهید پیمود؛ حتی اگر آنان به خانه کفتاری وارد شده باشند شما هم وارد خواهید شد لتستنن سنن من قبلكم حتي لو دخلوا جحر ضب لدخلتموه و این سنت قرآنی است و سنت تاریخی است یعنی چنان که حاکمان ظالم دولت آل فرعون توانستند اکثریت مردم مصر را از بنی اسرائیل جدا کنند حاکمان ظالم دولت آل امیه هم توانستند اکثریت مسلمانان که اهل تسنن هستند را از اهل بیت مطهرین (اهل کساء) جدا کنند و این همان حقیقتی است که امام ابن حجر عسقلانی رضوان الله علیه در شرح خود بر صحیح امام بخاری ضمن حدیث ابوهریره آن را بیان کرده متن حدیث چنین است ابوهریره می گوید

حفظت من رسول الله وعاءين، فأما أحدهما فبثته و أما الآخر فلو بثته قطع هذا البلعوم.

از پیامبر دو ظرف (کنایه است) را حفظ کردم محتوای یکی از آنان را برای مردم گفتم؛ اما محتوای ظرف دیگر را اگر برای مردم می گفتم گردنم زده می شد.

ص: 703

امام ابن حجر عسقلانی رضوان الله علیه در شرح این حدیث در کتابش فتح البارى فى شرح صحيح البخاری ج 1 صفحه 193 می گوید علما ظرفی را که ابوهریره برای مردم نگفته حمل کرده اند به احادیث پیامبر که در آنان نام امرای ظالم پس از خود را بیان کرده ابوهریره برخی از آنان را به کنایه گفته و برخی دیگر را به خاطر ترس از جان خودش از دست بنی امیه، نگفته

بعداً امام ابن حجر عسقلانی رضوان الله علیه یک نمونه کنایه های ابوهریره این که می گوید:

أعوذ بالله من رأس الستين و إمارة الصبيان.

پناه می برم به خدا از رأس سال شصت و حکومت بچه ها.

و این اشاره دارد به خلافت یزید بن معاویه در سال شصت می.باشد بنابراین می بینم که پیامبر اکرم دایره پلیدی از حاکمان ظالم دولت اموی را به طور مفصل معرفی کرده است.

الآن می خواهم عرایض شیخ عثمان را گوش کنم و بعد از بیان عرایضش من عرایض خودم در مورد آیه مباهله خواهم گفت.

کاپیتان مجری وهابی:

بفرما شیخ عثمان صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

اولاً دکتر عصام من می گویم: به گفته شیخ علی کورانی و به گفته خود دکتر عصام، در جلسات همین مناظره وقتی که می گوید من (دکتر عصام) از علمای شیعه دوازده امامی محسوب می شوم و سیزده سال در حوزه علمیه قم درس خواندم ،پس دکتر عصام از روحانیان و علمای قم محسوب می شود و من اکنون با یکی از علمای شیعه دوازده امامی و مناظره کننده شیعه دوازده امامی ها است و من از طرف اهل سنت مناظره می

ثانیاً درباره حکم اراده در ،قرآن دکتر عصام خودش گفت که اراده در آیه تطهیر غیر از اراده در برخی آیات دیگر قرآن است آن وقت می گوید که تو نفهمیدی من از دکتر عصام می خواهم

ص: 704

که متن گفته امام ابن تیمیه را برای من بخواند که می گوید امامان چهار گانه، چهار مذهب اهل سنت علی بن ابی طالب را رها کردند تو گفتی که شیخ الاسلام ابن تیمیه این را گفته حالا باید ثابت !کنی بفرما این نوار حرف توست در جلسات همین مناظره بشنوی صدای دکتر عصام ( اللهم هؤلاء اهل بیتی پس از این که پیامبر با اهل بیت مباهله کرد و امام اهل سنت ابن تیمیه به طور روشن می گوید امامان چهار گانه مذهب اهل سنت علی را رها کردند.

پس حضار و شنوندگان این مناظره آیا شنیدید دکتر ،عصام که می گفت: امام ابن تیمیه به طور روشن با صدای بلند می گوید امامان چهار گانه مذهب اهل سنت علی را رها کردند؟ من می خواهم ببینم در کجا امام ابن تیمیه به طور روشن گفته؟

احمد بعلبکی مجری شیعه:

دکتر عصام بفرما صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

اولاً: شیعه دوازده امامی بین اراده تکوینی خداوند متعال و اراده تشریعی خداوند متعال تفاوت آشکاری قائلند و هیچ کس از شیعه دوازده امامی نمی گوید که اراده خداوند در آیه تطهیر اراده تشریعی است من تعجب می کنم که تو می گویی که من تنها کسی است که این مطلب را می.گوید حتی امام ابن تیمیه در نوشته هایش مطالب و مباحث شیعه دوازده امامی را که گفته اند اراده خداوند متعال در آیه تطهیر اراده تکوینی است رد کرده و در این باره بحث کرده و تلاش کرده تا ثابت کند که این اراده تشریعی خداوند متعال .است ،بنابراین حرف تو که می گویی شیعه دوازده امامی این اراده خداوند در آیه تطهیر را اراده تکوینی نمی دانند، باطل و مخالف واقعیت .است تو همیشه در نظر دادن عجله می کنی

تتمه پاسخ سؤال (15)

اشاره

اما درباره نوشته ای امام ابن تیمیه رضوان الله علیه که مدرک ،خواستی من باز تکرار می کنم که امام ابن تیمیه رضوان الله علیه می گوید در بین امامان چهار گانه اهل سنت و دیگر امامان و فقهای اهل تسنن هیچ

ص: 705

کس به فقه علی بن ابی طالب رجوع نکرده و از او چیزی نگرفته شیخ عثمان در این جا دقت کن گفته در بین این امامان اهل تسنن کسی نیست که به فقه علی بن ابی طالب رجوع کند.

کاپیتان مجری وهابی:

بفرما شیخ عثمان صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

خوب دکتر عصام بنابراین امام ابن تیمیه به طور روشن نگفته که امامان چهار گانه مذهب اهل سنت علی بن ابی طالب را رها کردند این حرف ساخته دکتر ،عصام است و مدرک آن جلد دوم

صفحه 220 نیز وجود ندارد.

سید طلال مجری شیعه

بفرما دکتر عصام صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

امام ابن تیمیه رضوان الله علیه می گوید در بین امامان چهار گانه اهل سنّت و غیر آنان از امامان و فقهای اهل سنت هیچ کس به فقه علی بن ابی طالب مراجعه نکرده تو می خواهی امام ابن تیمیه روشن تر از این بگوید؟

من برای تو توضیح دادم که امام ابن تیمیه در این نظر و رأی تنها نیست؛ بلکه امام محمد ابوزهره و امام ابن قیم جوزیه خدا) از همگی خشنود (باد نیز همین را گفته اند تو به مضمون و مغز مطلب امام ابن تیمیه رضوان الله علیه توجه می کنی یا می خواهی بر سر لفظ و عبارت امام ابن تیمیه بحث کنی؟! حتی ابن خلدون در مقدمه اش چیزی گفته که بزرگ تر و مهم تر از ترک کردن اهل بیت است این خلدون عبارت بسیار مهمی گفته که دلالت بر مظلومیت اهل بیت در بین اهل سنّت دارد. او در مقدمه اش صفحه 445 ضمن بحث درباره علم فقه و واجبات دینی می گوید و اهل بيت مذاهب و روش های نادر و شادی دارند که آن را از خود در آورده اند و فقهی دارند که مخصوص به خودشان است.

ص: 706

شیخ عثمان وقتی که ابن خلدون مذهب اهل بیت را شاذ و نادر و من در آوردی می داند، خوب طبیعی است که اهل سنت مذهب اهل بیت را رها کنند و طبیعی است که با وجود چنین نوشته ای مذهب اهل بیت متروک و مطرود شده است. این کاملا بدیهی کاملاً بدیهی است چون در بین مسلمانان اهل بیت و مذهبشان بدعت گذار شناخته شده اند.

امام محمد ابوزهره نیز به نوبه خود یک تحقیق و بررسی تحلیلی کرده که ضمن آن تشریح کرده که چرا اهل سنت مذهب اهل بیت پیامبر را رها کردند و بدنبال دیگران رفتند و توضیح داده که این واقعیت نتیجه اقدامات حکام ظالم دولت بنی امیه بوده و گفته حاکمان ظالم دولت بنی امیه اهل تسنن را از اهل بیت جدا کردند شیخ ،عثمان به نظر تو آیا اگر همه مسلمانان امام علی را رها ،کردند فکر می کنی امام حسن و امام حسین و امام باقر و امام صادق (خدا از همگی خشنود باد) هم امام علی را ترک خواهند کرد؟ حال که چنان که امام ابن تیمیه گفته، فقهای اهل سنّت على بن ابی طالب را رها کردند شیخ عثمان فکر می کنی که امام جعفر صادق بن محمد باقر بن زین العابدين بن حسین بن علی بن ابی طالب هم امام علي كرم الله (خداوند رویش را گرامی بداره) را رها می کند؟

شیخ عثمان به خدا قسم اگر کسی مظلوم و مغلوب شود و همه مردم او را ترک کنند، محال است که فرزندانش نیز او را رها کنند و بحمد الله اگر چه برادران اهل تسنن مذهب اهل بیت را رها کرده اند؛ اما انسان هایی هستند که فقه امام علی و خطبه ها و روایات او را با دقت ثبت و ضبط کرده اند و آنان محفوظ و مورد استفاده است و تو کاری جز تشکیک کردن در روایات اهل بیت و تشکیک کردن در سخنان اهل بیت و تشکیک کردن در مذهب اهل بیت پیامبر نداری

عزیزم، می گویی من شیخ عثمان به روایات اهل بیت که در کتب شیعه دوازده امامی است شک .دارم تو می گویی که چیزی بنام مذهب اهل بیت وجود ندارد و خودت اعتراف می کنی که اهل بیت را رها کرده ای سپس هنگامی که من مذهب اهل بیت را به تو معرفی می کنم، بدون این که طرق و اساند روایات اهل بیت را بررسی کنی آنان را مورد شک و تردید قرار می دهی و بدون این که شناخت کافی از علم رجال و علم حدیث در مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت

ص: 707

هم هست داشته باشی، در آن تشکیک می کنی از این گونه قضاوت کردن درباره مذهب اهل بیت مطهرین تقوی آلهی را رعایت کن و از خدا بترسی خدا به تو جزای خیر بدهد!

برادر کاپیتان مجری وهابی:

بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

من صحبتی کوتاه دارم مهم این که همه فهمیدند که امام ابن تیمیه از لفظ ترک کردن امام علی توسط امامان اهل سنت استفاده نکرده؛ بلکه این دروغ جدیدی است که به کارنامه تو اضافه می.شود دکتر عصام تو گفتی امام ابن تیمیه به طور روشن این نوشته ای را گفته این طبق معمول دلایل و تحقیقات و بررسی ها و مطالب علمی تو کذب و دروغ است چنان که از خودت برای آن نوشته و مدرک ساختی و گفتی اسناد آن در جلد دو صفحه 220 می باشد.

حالا من از جلد هفتم صفحه 527 نص کلام شیخ الاسلام ابن تیمیه را برای حضار و شنوندگان جلسه این مناظره می خوانم تا ببینند دکتر ،عصام در این مسأله چقدر امانت دار است! امام ابن تیمیه در کتابش منهاج السنه النبویه در جواب نوشته های برادر دکتر عصام در خصلت دروغ گویی، علامه حلّی بن مطهر که از علمای شیعیان دوازده امامی که دروغ گفته به این که علی بن ابی طالب منبع جمیع علوم ،است و مردم علم را از علی آموخته اند؛ اما علم نحو را علي وضع کرده و به ابو الاسود دوئلی :گفته کلمه بر سه نوع است اسم و فعل و حرف و وجوه اعراب را به ابو الاسود دؤالی آموخته و فقها در فقه به علی بن ابی طالب رجوع کرده اند تا این جا نوشته ای برادر رافضی تو - ابن مطهر حلی است. شیخ الاسلام ابن تیمیه ثابت کرده که ابن مطهر حلی دروغ گفته هنگامه ذکر کرده که همه بزرگان اهل تسنن از فقه علی بن ابی طالب استفاده کرده اند. در زمان ما برادر دیگر دکتر ،عصام تیجانی دروغ ابن مطهر حلی را تکرار کرده و به دروغ گفته که ابوحنیفه از جعفر صادق ،آموخته و مالک از ،ابوحنیفه و شافعی از مالک، و احمد بن حنبل از شافعی علم آموخته اند و بدین ترتیب ائمه چهار گانه اهل سنت علم خود را با واسطه

ص: 708

و بدون واسطه از جعفر صادق گرفته اند آنان ادعا های باطلی است که تو می گویی همه نزد علی بن ابی طالب و فرزندان اوست و این از دروغ های بی انتهای توست.

شیخ الاسلام ابن تیمیه در کتاب منهاج السنه که آدرس آن را دادم به برادر رافضی شیعه دوازده امامی تو ابن مطهر حلی جواب داده و گفته که نوشته ابن مطهر حلی که فقهای اهل تسنن از علی فقه را یاد گرفتند دروغی آشکار است.

امام ابن تیمیه رضوان الله علیه می گوید این نوشته عالم رافضی شیعه دوازده امامی ابن مطهر حلی که فقهای اهل تسنن از علی فقه را یاد گرفتند دروغ آشکار است؛ بلکه در بین چهار امام اهل سنت و فقهای دیگر ،آنان هیچ کس به فقه علی بن ابی طالب مراجعه نکرده؛ اما امام مالک علم خود را از اهل مدینه ،گرفته و اهل مدینه از علی نگرفته اند؛ بلکه فقه خود را از فقهای هفت گانه گرفتند (هفت فقیه معروف مدینه) یعنی زید بن ثابت و عمر بن خطاب و عبدالله بن عمر و امثال آنان؛ اما امام شافعی شاگرد اهل مکه است یعنی اصحاب ابن جریح؛ مانند سعید بن سالم قداح، مسلم بن خادم .زنجی و ابن جریح علم خود را از شاگردان ابن عباس؛ مانند عطاء و غیر او گرفته؛ و ابن عباس مجتهد مستقلی بوده و هنگامی که ابن عباس فتوی می داده، بقول صحابه پیامبر فتوی می داده یعنی به قول ابوبکر و عمر نه به قول علي و؛ بلکه ابن عباس به برخی خطاها علی را مورد انتقاد ورد می کرد ،سپس امام شافعی از امام مالک علم گرفته و از کتاب های اهل عراق و مذاهب اهل حدیث را گرفته و برای خودش کسی شده؛ اما امام ابوحنیفه شیخ ویژه او حماد بن ابی سلمه ،است و حماد از ابراهیم و ابراهیم از ،علقمه و علقمه از عبدالله بن مسعود آموخته اند ضمنا امام ابو حنیفه از عطا و غیر او نیز گرفته و اما امام احمد بن حنبل مذهبش مذاهب اهل حدیث بوده و از ابن عیینه گرفته و او از عمربن دینار و او از عبدالله ابن عباس و عبدالله ابن عمر بن الخطاب گرفته اند و نیز امام احمد بن حنبل از هشام بن بشیر و هشام از اصحاب حسن و ابراهیم ،نخعی و نیز امام احمد بن حنبل از عبدالرحمن بن مهدی و ابن جراح و امثال آنان گرفته و نیز نیز امام احمد بن حنبل با شافعی نشسته و از ابی یوسف هم گرفته و برای خود فتوا داده و نیز از اسحاق بن راهویه و ابوعبید و مثل آنان هیچ کدام از آنان فقه از

ص: 709

علی بن ابی طالب نگرفته.اند و امام اوزاعی و لیث بیشتر فتاوای خود را از اهل مدینه و امثال آنان گرفته اند، نه از اهل کوفه دکتر عصام در کجای این متن که از امام ابن تیمیه قرائت کردم آمده که امامان اهل تسنن فقه علی بن ابی طالب را رها کردند؟ دکتر عصام دروغ بس است. آیا نمی توانی بدون دورغ به هدفت برسی؟ تو گفتی که امام ابن تیمیه به طور روشن در جلد دوم ص 220 می گوید امامان اهل تسنن فقه علی بن ابی طالب را رها کردند آیا تو عبارت امام ابن تیمیه حفظ کرده ای یا از روی متن خواندی؟ می گویی حفظ کردم؛ اما حافظه تو ضعیف .است. اگر تو راوی حدیث پیامبر بودی تو را جزو راویان خیلی ضعیف نام می بردند.

احمد بعلبکی مجری شیعه:

بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

خدا را شکر بالاخره نظر تو هم نظر من شده و گفته ای که من درست گفتم الآن تو از شیخ الاسلام امام ابن تیمیه خواندی که می گوید در بین امامان و فقهای چهار گانه اهل سنت و بقیه فقهای اهل تسنن هیچ کس در فقه به علی رجوع نکرده و تو همین عبارت امام ابن تیمیه خواندی که در اول همین جلسه دوازدهم از این مناظره من عین همین عبارت خواندم.

پس شیخ عثمان با هم توافق داریم بر این که اهل تسنن امام علی را ترک کردند و این خیلی طبیعی است. شیخ ،عثمان تو را به خدا قسم این حدیث پیامبر را چگونه تفسیر می کنی و چگونه می فهمی که فرموده درباره اهل بیتم خدا را به یاد شما می آورم و سه بار پیامبر این جمله را تکرار کرد این حدیث پیامبر در کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه را چگونه تفسیر می کنی و می فهمی که فرموده: نزدیک است که دعوت حق را اجابت کنم! یعنی بزودی از دنیا می روم و من در بین شما دو چیز گران بها می گذارم شیخ ،عثمان، به عنوان مثال اگر کسی بخواهد از شهر بیرون برود و به اطرافیان خود بگوید برای شما دو کار گذاشته ام آیا معنایش این نیست که به این دو کار بپردازید؟

ص: 710

شیخ عثمان پیامبر به مردم گفت من از دنیا می روم نگفت از مدینه بیرون می روم (این بسیار مهم (است پیامبر می خواهد از دنیا برود و به مسلمانان می گوید دو چیز سنگین برای شما گذاشته ام به آن دو چنگ بزنید تو را به خدا قسم آیا فکر می کنی که برخورد تو با اهل بیت مطهرین و با مذهبشان درست است؟

اگر خدای متعال از تو سؤال کند که چرا امام علی را رها کردی؟ چه جواب می دهی؟ تو که گفته ای که علمای تو گفتند که مذهب اهل بیت مطهرین شاذ، ضعیف و نادر و بدعت است و مورد قبول مسلمانان نیست اگر خدا از تو بپرسد که چرا تحت تأثیر دایره پلیدی حاکمان ظالم دولت اموی قرار گرفتی؟ و چرا اهل بیت مطهرین و دایره پاکی را رها کردی؟ چه جوابی به خدا می دهی؟

البتّه شیخ عثمان من برای تو توضیح خواهم داد که چرا اهل بیت را رها کرده ای چنان که امام ابن تیمیه و خود تو اعتراف کردی البتّه این حقیقت بسیاری از طرافدارن حاکمان ظالم دولت بنی امیه یا دایره پلیدی را خشمگین می.کند چون این طرافداران حاکمان ظالم دولت بنی امیه در بین اهل سنت بنی امیه را هدف و غایت و بزرگان دین خود قرار داده اند و از حاکمان ظالم دولت دفاع می کنند و می گویند خلیفه مظلوم يزيد بن معاويه خليفه مظلوم معاویه خلیفه مظلوم سلیمان بن عبدالملک خلیفه مظلوم ولید بن عبدالملک خلیفه مظلوم مروان بن عبدالملک الی آخر این واقعیت است که حاکمان ظالم دولت بنی امیه اهل سنّت را از اهل بیت مطهرین و امام علی دور کردند و بیش از صد سال امام علی را بر بالای منبر ها لعنت می کردند.

پس تو هم اعتراف کردی که اهل سنّت اهل بیت مطهرین را رها کردند و خودت این واقعیت را از امام ابن تیمیه نقل کردی حالا باید ببینیم که چرا اهل سنت این واقعیت تلخ را قبول کردند؟ باید تاریخ را با چشم و فکر محکومان و مظلومان بخوانیم با تفکر کسانی که از دایره پاکی اهل بیت مطهرین و امام علی پیروی کردند نه با تفکر کسانی که از دایره پلیدی از حاکمان ظالم دولت بنی امیه دفاع می.کنند باید تاریخ را با تفکر کسانی بخوانیم که در زندان های حاکمان ظالم دولت بنی امیه بسر می بردند نه با تفکر کسانی که در قصر های حاکمان ظالم دولت بنی امیه بودند و مانند آنان فکر می کردند حاکمان ظالم دولت بنی امیه ای که در عصر یزید یا حجاج

ص: 711

کعبه را سنگ باران کردند یزید و ابن زیاد و امثال آنان بودند که مسلمان را از قلب دین و قلب امت یعنی اهل کساء دور ،کردند و موجب شدند که اهل سنت اهل بیت و مذهبشان که قلب دین هستند را رها کنند و به این کار افتخار کردند و به طور روشن امام علی را لعنت کردند و از خدا و پیامبر او که این همه به اهل بیت سفارش کرده بود، حیا نکردند.

آری عزیزم شیخ تاریخ فجایع اسلام با فتنه دایره پلیدی حاکمان ظالم دولت بنی امیه آغاز شد؛ در حالی که قرآن و پیامبر درباره دایره پلیدی حاکمان ظالم دولت بنی امیه به مسلمانان هشدار داده بودند و این فتنه معاویه بود که تبر به دست گرفت و بر قلب امت و قلب دین وارد کرد و دستور به لعن امام علی داد؛ چون او قلب امت و قلب دین اهل کساء بود. چنان که امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه این حقیقت را بیان و آشکار کرده

من و تو هم می گوییم خلافت در قریش است؛ اما قلب قریش بنی هاشم است و قلب بنی هاشم اهل کساء و دوازده خلیفه پیامبر از اهل بیت او هستند و به همین جهت دایره پلیدی حاکمان ظالم دولت بنی امیه اهل کساء و دوازده خلیفه پیامبر را هدف .گرفتند مگر این روایت را ندیده اید که پیامبر فرموده آیا تعجب نمی کنید که چگونه خداوند مرا از اذیت و آزار قریش حفظ کرد آنان به من اهانت می کردند و مرا مذموم مذموم و سرزنش (شده خواندند در حالی که من محمد هستم و درباره تخصیص خودش :فرموده خدای متعال نسل کنانه را از بین فرزندان اسماعیل برگزید و سپس قریش را از بین کنانه انتخاب کرد آن گاه از بین قریش بنی هاشم را برگزید؛ و سپس از بنی هاشم مرا برگزید.

اما پس از پیامبر حاکمان ظالم دولت بنی امیه خلافت را غصب کردند و همه اهل بیت از مطهرین و غیر مطهرین را هدف اذیت و آزار قرار دادند؛ ولی بیشتر هدف حاکمان ظالم دولت بنی امیه اذیت و آزار اهل کساء؛ چون قلب امت و قلب دین دایره پاکی یعنی اهل کساء در اهل بیت بوده

اند و هستن.

و نیز پیامبر فرموده من از طرف خدا برای همه مردم فرستاده شده ام، پس اگر دعوت من را اجابت نکنند فرستاده خدا برای قوم عرب هستم و اگر آنان نیز من را قبول نکنند برای قریش

ص: 712

پیامبرم و اگر قریش نیز دعوت من را نپذیرد برای بنی هاشم ،پیامبرم و اگر بنی هاشم هم دعوت من را نپذیرد برای خودم تنها پیامبر هستم

من از این حدیث و امثال آن جایگاه بنی هاشم را می شناسم و نیز جایگاه اصحاب کساء را که قلب امت اسلام و قلب اسلام هستند آن گاه می بینم که حاکمان ظالم دولت بنی امیه مسلمانان را از قلب امت و مذهبشان دور کردند.

من نمی توانم حقیقت و عمق درگیری بین دایره پلیدی از حاکمان ظالم دولت بنی امیه و دایره پاکی از اهل بیت مطهرین را بشناسم مگر این که به قرآن کریم مراجعه کنم و تمام آیاتی را که درباره دایره پلیدی به رهبری شیطان و درباره دایره پاکی پیامبران و در رأس همه آنان محمد مصطفی آمده، مطالعه کنم همین درگیری پس از رحلت پیامبر بین اهل بیت مطهرین اصحاب کساء و حاکمان ظالم دولت بنی امیه ادامه پیدا کرد

بنابراین، من می گویم که قلب این امت اهل کساء هستند و عجیب نیست که در صحیح امام مسلم رضوان الله علیه آمده که معاویه بن ابی سفیان تیر را به قلب امت یعنی امام علی زد، و صحیح امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه درباره سرنوشت صحابی بزرگ سعد بن ابی وقاص - که درود خدا بر روح پاک او باد - که به طور مرموزی مسموم شد و از دنیا رفت سؤال می.کند چون سعد بن ابی وقاص که درود خدا بر روح پاک او باد - به دعوت معاویه

برای لعن کردن امام علی كَرَّمَ اللهُ وجهَه خداوند رویش را گرامی بداره پاسخ منفی داده بود و از همین را پیامبر فرموده ممکن نیست که منافق علی را دوست بداره و مؤمن علي را دشمن بداره. این روایت را ترمذی نقل کرده

و این سنت آلهی از سنن قرآن است و قانون آلهی از قوانین قرآن است؛ یعنی برتری مطهرین که همان اصحاب مباهله و اصحاب کساء هستند بر اساس یک سنت اصیل آلهی قرآنی و تاریخی است چنان که خداوند در قرآن کریم می فرماید:

ص: 713

﴿ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَّن نَّشَاء إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ ﴾ (سوره انعام، آیه: 83)

ای ،رسول ما هر کس را که بخواهیم بر اساس علم و حکمت برتری می دهیم، چون پروردگار تو بسیار دانا و حکیم است.

و هم چنین خداوند فرموده:

﴿ انظُرْ كَيْفَ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ﴾. (سوره إسراء : 21)

ببین چگونه بعضی را بر بعضی دیگر برتری بخشیده ایم.

و نیز فرموده:

﴿ اللَّهُ يَصْطَفِي مِنَ الْمَلَائِكَةِ رُسُلًا وَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ ﴾. (سوره حج: 75)

خداوند از بین فرشتگان و انسان ها رسولانی بر می گزیند همانا خداوند بسیار شنوا و بیناست.

چنان که خداوند حضرت مریم را برگزید و او را از هر گونه بدی پیرایش کرد و همان گونه اهل بیت پیامبر ما را نیز برگزید؛ و آنان را از هر گونه بدی پاک و منزه گرداند این سنت آلهی و سنت قرآنی است و چیز تازه و عجیبی نیست؛ اما عجیب و شگفت آور این که معاویه که در رأس دایره پلیدی حاکمان ظالم دولت بنی امیه دستور به لعن امام علی بر بالای منبر ها و در مساجد بدهد؛ و بتواند آن جمعیت فراوان از مسلمانان را به آسانی از اهل بیت مطهرین جدا کند؛ و سپس شیخ الاسلام ابن تیمیه با افتخار بگوید که آری ائمه و فقها اهل سنت اهل بیت را رها کردند.

آری! به خدا قسم این بسیار عجیب است که مسلمانان به این سادگی قلب امت و قلب دین یعنی اهل بیت مطهرین را رها کنند

آری! معاویه با قلب امت و قلب دین جنگید با امام علی جنگید و او را در سخنرانی ها و خطبه ها در مساجد و جماعات لعن کرد آری مسلمانان چرا از قلب امت جدا شدید؟ حاکمان ظالم دولت بنی امیه می خواستند و هدف داشتن که با زدن قلب امت اسلام را نابود کنند و پس از این که معاویه خلافت و دولت اسلام را قبضه کرد افرادی که پس از او روی کار آمدند او را در دایره

ص: 714

تقدس و عدالت و پاکی وارد کردند؛ در حالی که معاویه در مرکز دایره پلیدی و پلشتی است؛ و چنان تقدسی برای معاویه قائل شدند که کسی جرأت نکند درباره او چیزی بگوید! و بدین گونه حقایق تاریخ را تحریف کردند تا دیگر مسلمانان واقعه حره که در این واقعه بهترین صحابه پیامبر به شکل و حشیانه کشته،اند و تجاوز به خانه ،کعبه و فجایع ،کربلا و کشتارهای گسترده اهل بیت مطهرین و اهل بیت غیر مطهرین و جنایاتی که در حق آنان اتفاق افتاد را در تاریخ نبینند و نخوانند؛ چرا چنین شد؟ چنان که قرآن می گوید تلک امه قد خلت آنان امت هایی بودند که رفتند.

برادر من شيخ عثمان به خدا قسم اگر به فرض مثال امروز خداوند قرآن دیگری بفرستد، این قرآن برای ما جریانات درگیری بین دایره پلیدی از حاکمان ظالم دولت بنی امیه و دایره پاکی از اهل بیت مطهرین پیامبر را شرح خواهد داد.

اما برادر من شیخ ،عثمان باید که اهل بیت مطهرین پیامبر و اهل بیت غیر مطهرین پیامبر این جریان را به روشنی شرح و توضیح داده اند؛ چنان که از امام سجاد زین العابدین رضوان الله علیه پرسیده شد در چه حالی هستی - به اصطلاح امروزی حالتون چطوره؟ - فرموده: ما اهل بیت نبوت هستیم؛ مانند بنی اسرائیل زیر ظلم آل فرعون مردان ما را می کشند و زنان ما را زنده می گذارند

برادر من شیخ عثمان لطفاً با دقت به روایت که از امام زین العابدین رضوان الله علیه نقل شده، توجه !کنید فرعون در زمان خودش مرکز دایره پلیدی بود؛ به کشتن مرکز دایره پاکی یعنی حضرت موسی و شخصیت های این دایره دستور می داد. در امت محمد آله نیز همین گونه شد؛ رهبران دایره پلیدی فرمان به قتل رهبران دایره پاکی می دادند و بدین گونه اهل بیت مطهرین و اهل بیت غیر مطهرین به دست یزید ها و ابن زیاد ها شهید شدند پس چرا امت اسلام برترین امت هاست؟

برای این که برترین انسان های تاریخ قلب این امت .هستد اصحاب کساء دوازده خلیفه پیامبر دوازده امامی که در حدیث پیامبر که در صحیح امام مسلم نیشابوری ،آمده در این امت

ص: 715

هستند. دوازده امامی که در سفر رؤیا و در کتب مسیحیت ،آمده که آنان نگهبانان اورشلیم جدید یعنی کعبه هستند.

شیخ عثمان، هر پژوهش گر منصف با تحقیق به این نتیجه می رسد که اهل بیت مطهر در سه قرن اول اسلام بوده اند دوازده خلیفه .پیامبر ،بنابراین سه قرن صدر اسلام به عنوان بهترین قرن ها شناخته شده؛ چون قلب امت در این سه قرن بوده؛ ولی مع الاسف حاکمان ظالم دولت بنی امیه اهل تسنن را از اهل بیت و مذهبشان جدا کردند و امام ابن تیمیه با افتخار می گوید: ما اهل بیت را رها کردیم.

بنابراین برادر من شیخ عثمان من نمی توانم حدیث پیامبر بهترین زمان ها سه قرن اول است خير القرون قرنى ثم الذين يلونهم ثم الذين يلونهم را به دل خواه خود تفسیر کنیم و هر کس را که دوست دارم در مرکز دایره پاکی وارد کنم چون این دایره از طرف خدا و پیامبر تعیین شده است.

و طبیعی است که هر کس از دایره حق و پاکی پیروی نکند به دنبال دایره پلیدی حرکت خواهد کرد و به دام حاکمان ظالم سقوط می کند این یک حقیقت و یک قانون قرآنی و تاریخی است و این خود شرح حقیقت معنای ثقل دوم اهل بیت) پس از قرآن و بعد از سنت راستین پیامبر است.

شیخ عثمان اهل بیت مطهرین ثقل دوم باید مرجعیت علمی و دین مسلمانان بعد از قرآن و بعد از سنت راستین ،پیامبر و اهل بیت در عرض قرآن و در عرض سنت راستین پیامبر و در مقابل قرآن و سنت راستین پیامبر نیستند؛ بلکه آنان در طول قرآن و در طول سنّت راستین پیامبر هستند چون مقام اول و در رتبه اول قرآن و بعد از قرآن سنت پیامبر و بعد از سنت پیامبر نوبت می رسه به اهل بیت مطهرین ،است و اهل بیت مطهرین خودشان پیرو قرآن و پیرو راستین پیامبرند؛ به همین جهت پاک و مطهرینند و به همین جهت آنان قرین قرآن و قرین

سنت راستین پیامبر هستند.

شیخ عثمان، ما اگر می خواهیم دایره و گستره پاکی از اهل بیت مطهرین باید بفهمیم دایره و گستره پاکی در قرآن را بررسی ،کنیم قرآن در مورد دایره و گستره پاکی از اهل بیت مطهرین حضرت ابراهیم می فرماید و جعلنا في ذريتهما النبوه و الكتاب كتاب یعنی علم در نزد دایره و

ص: 716

گستره پاکی از اهل بیت مطهرین حضرت ابراهیم است و به همین شکل خداوند کتاب و سنت راستین پیامبر یعنی علم را در نزد دایره و گستره پاکی از اهل بیت پیامبر قرار داده و اهل بیت مطهرین قرآن و سنت راستین پیامبر را بهتر و بیشتر از دیگران می فهمند خدای متعال در قرآن می:فرماید: یاد) کن ای رسول هنگامی را که خداوند ابراهیم را به کلماتی آزمود، پس او از عهده امتحان خوب بر آمد خداوند به او فرموده اکنون تو را به عنوان امام مردم برگزیدم ابراهیم گفت: وَ إِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي قالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ (سوره بقره: 124)

خدایا به فرزندان من نیز این مقام را می دهی؟ خدا فرموده عهد من به ظالمین سپرده نمی شود.

اما درباره ذریه فرزندان ابراهیم خدا فرموده:

﴿ وَ مِن ذُرِّيَّتِهِ دَاوُودَ وَ سُلَيْمَانَ وَ أَيُّوبَ وَ يُوسُفَ وَ مُوسَى وَ هَارُونَ وَ كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ.﴾ (سوره انعام: 84)

و از نسل او داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون را برگزیدم.

چنان که در جای دیگر قرآن کریم می فرماید:

﴿ وَ مِنْ آبَائِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِيمْ وَ إِخْوَانِهِمْ وَ اجْتَبَيْنَاهُمْ وَ هَدَيْنَاهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَ لَوْ أَشْرَكُواْ حَبِطَ عَنْهُم مَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ.﴾ (سوره انعام 87-88)

و از پدران آنان و فرزندان آنان و برادران آنان نیز افرادی را برگزیدیم و آنان را به راه مستقیم هدایت کردیم این هدایت آلهی است که خداوند هر کس از بندگانش را که بخواهد به این راه هدایت می کند

شیخ عثمان، در این آیات قرآنی خداوند گفته گزینش آلهی از بین پدران و فرزندان و برادران انبیاء یعنی از نسل های خود آنان است. پس؛ چرا اعتراض می کنی و انکار می کنی که چرا خداوند

ص: 717

اهل بیت مطهرین را از بین بنی هاشم برگزیده و به آنان برتری داده؟ چرا در آیاتی که در قرآن کریم درباره درگیری بین دایره حق و پاکی و دایره باطل و پلید از حاکمان ظالم در طول تاریخ آمده تأمل و تدبر نمی کنی؟ درگیری بین دو دایره حق و باطل پس از پیامبر اسلام ادامه همان درگیری ها بین دو اردوگاه حق و پاکی که مصداق آن دایره اهل کساء و باطل و پلیدی که مصداق آن حاکمان ظالم از دولت بنی امیه است؛ چرا حکم آلهی و سنت آلهی که در قرآن ذکر شده را انکار می کنی؟ چرا حدیث ثقلین را طبق سیاست و نظر حاکمان ظالم دولت بنی امیه !بخوانیم؟ چرا حدیث دوازده خلیفه پیامبر را بر اساس نظر حاکمان ظالم دولت بنی امیه بخوانیم که معاویه و یزید و سران دایره پلید از حاکمان ظالم را جزو خلفای دوازده پیامبر می خوانند؟؟ این چیز شگفتی نیست و مطابق سیاست و قانون قرآن است که یازده فرزند علی بن ابی طالب که فرزندان رسول خدا هستند به طور خاص خلفای پیامبر باشند و فهم و درک آنان از قرآن و از پیامبر بیشتر از درک و فهم دیگران است؛ بلکه :شگفت و عجیب این که سران دایره پلیدی از حاکمان ظالم دولت اموی به عنوان جانشینان پیامبر و رهبران دین خدا معرفی شوند!

آری چنان که در صحیح مسلم نیز آمده پیامبر فرموده جانشینان من دوازده نفرند که دین خداوند به دست آنان حفظ می شود شما اهل تسنن و وهابیان) طبق اصول و موازین قرآن و حدیث پیامبر بگردید و تحقیق !کنید خواهید دید که این دوازده نفر هیچ کسی جز دوازده امام از اهل بیت پیامبر نمی توانند .باشند شگفتا که سیاست بازان جانشینان حقیقی پیامبر را کنار گذاشتند و بعداً اصرار می کنند که معاویه و یزید و عبدالملک بن مروان از امامان دوازده گانه هستند جانشینان پیامبر هستند.

شیخ عثمان پیامبر فرموده جانشینان من دوازده نفرند که دین خداوند به دست آنان حفظ می،شود اگر در این حدیث پیامبر تامل کنید می فهمی که این جانشینان پیامبر دوازده نفرند در راس دایره پاکی که دین از دایره پلید حاکمان ظالم دولت اموی حفظ می کنند؛ چون پیامبر همیشه تأکید می کند که دین خداوند به دست جانشینان دوازده نفر پیامبر حفظ می شود.

ص: 718

شیخ عثمان پیامبر اسامی جانشینان دوازده نفر بعد از خود را به شرح امام علی و حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد باقر و جعفر صادق و موسی کاظم و علی رضا و محمد جواد و علی هادی و حسن عسکری و محمد حسن عسکری - خدا از همگی خشنود (باد مشخص و تعین کرده است.

پیامبر اسامی جانشینان دوازده نفر خود مشخیص و تعیین کرده؛ چون پیامبر می داند که تو و امثال تو خواهند گفت که جانشینان دوازده گانه حقیقی پیامبر از دایره پلیدی حاکمان ظالم بنی امیه و مردم را به دنبال معاویه و یزید و ولید بن عبد الملک و حاکمان ظالم فرا می خوانند؛ و چون پیامبر می داند که تو و امثال تو خواهند گفت به و وجوب اطاعت از حاکمان ظالم و جوب پیروی از دایره پلیدی حاکمان ظالم است.

شیخ عثمان، مذهب اهل تسنن و وهابیان به این که همه سادات و همه بنی هاشم از اهل بیت می دانند باعث می شود جامعه اسلامی در نظر مذهب اهل تسنن و وهابیان جامعه طبقاتی خواهد شد مثل جامعه ،هندوستان یعنی طبقه سادات و طبقه سادات ،دارد و تعداد آنان در این قرن بیستم بر حسب صحبت شیخ عثمان پنجاه ملیون؛ ولی اگر تو نظر شیعه دوازده امامی در مورد اهل بیت مطهرین و حصر اهل بیت مطهرین در دوازده نفر است جامعه اسلامی جامعه طبقاتی نخواهد شد و مانند جامعه هندوستان نخواهد شد یعنی طبقه سادات و طبقه غیر سادات ندارد؛ چون اهل بیت مطهرین فقط دوازده نفرند. شیخ عثمان؛ چرا چنین شد؟ آیا مسلمانان از اهل بیت ،مطهر ظلم و گناهی دیدند و آنان را کنار گذاشتند؟

شیخ عثمان اهل تسنن و وهابیان قبول دارند که امام ابوحنیفه و امام شافعی و امام مالک و امام احمد بن حنبل و امثال آنان مذهب دارند؛ ولی اهل تسنن و وهابیان قبول نمی کنند که اهل بیت مطهر مذهب باشند.

شیخ عثمان ای کاش اهل تسنن و وهابیان مذهب اهل بیت مطهرین در رتبه و در سطح مذهب امام احمد بن حنبل قبول می،کردند ای کاش اهل تسنن و وهابیان مذهب اهل بیت مطهرین

ص: 719

در رتبه و در سطح مذهب امام ابو حنیفه و مذهب امام شافعی و مذهب امام مالک و مذهب امام احمد بن حنبل قبول می کردند ای کاش اهل تسنن و وهابیان مذهب اهل بیت مطهرین را در رتبه و در سطح مذهب امام بخاری قبول می کردند.

شیخ عثمان اهل تسنن و وهابیان مذهب امام ابو حنیفه و مذهب امام شافعی و مذهب امام مالک و مذهب امام احمد بن حنبل و مذهب دیگران را برتر و بالاتر از مذهب اهل بیت مطهرین می دانند؟ پس، ای کاش حد اقل اهل تسنن و وهابیان مذهب اهل بیت مطهرین را در رتبه و در سطح مذهب امام ابو حنیفه و مذهب امام شافعی و مذهب امام مالک و مذهب امام احمد بن حنبل می دانند.

شیخ عثمان، انصاف اهل تسنن و وهابیان کجاست؟ اهل تسنن و وهابیان به اهل بیت و به مذهب اهل بیت مطهرین ظلم ،کردند همه مذاهب اسلامی را قبول کردند به جز مذهب اهل بیت مطهرین را لذا هیچ موقع قبول نکردند شیخ عثمان من بر اساس موازین اسلام و قرآن و سنت راستین پیامبر وظیفه دارم که من از مذهب اهل بیت پیروی کنم شیخ عثمان در طول این مناظره من هر وقتی که مبانی مذهب اهل بیت را برای تو بیان می کنم تو می گویی نه این مذهب اهل بیت نیست؛ بلکه این مذهب من در آوردی است.

شیخ عثمان وای بر تو که چنین رفتاری با مذهب اهل بیت مطهرین داری به خدا سوگند روز قیامت خدا تو را مواخذه می کند و پاسخی نخواهی داشت تو نه مذهب اهل بیت مطهرین برای من معرفی می کنی و نه از من قبول می کنی مذهب اهل بیت مطهرین را برای تو معرفی کنم

برادر کاپیتان مجری وهابی:

بفرما شیخ عثمان صحبت کن.

ص: 720

شیخ عثمان الخميس:

خوب دکتر عصام تو گفتی که با من به توافق رسیده ای که ما اهل سنت از علی چیزی نگرفته .ایم نه دکتر ،عصام چنین توافقی بین ما صورت نگرفت؛ بلکه به توافق رسیدیم که عبارتی که تو از امام ابن تیمیه نقل ،کردی درست نبود و تو به دروغ به من :گفتی شما اهل سنت اهل بیت را ترک کرده،اید ما به توافق رسیدیم که امام ابن تیمیه نگفته که امامان چهار گانه و فقهای اهل تسنن علی را ترک کرده اند شیخ الاسلام ابن تیمیه چنین چیزی را نگفته است و تو به امام ابن تیمیه افترا زدی و دروغ گفتی؛ بلکه کلام ابن تیمیه پاسخ دروغ از دروغ های برادر تو علامه حلی ابن مطهر است پس هم دکتر عصام دروغ گو و هم علامه حلی ابن مطهر دروغ گو است؛ چون ابن مطهر حلی ادعا کرده همه چهار امام اهل سنت علم خود را از علی نگرفته اند! و ما اهل سنت می گوییم که نوشته ابن مطهر حلی دروغ است و اهل سنت علم خود را از علی گرفته اند و علی را نیز ترک نکرده اند؛ بلکه از او روایت کرده اند و کتاب های مذاهب اربعه اهل سنت پر از روایات منقول از علی است بنابر این ائمه و فقهای اهل سنت چنان که تو به دروغ ادعا کردی و به ابن تیمیه افترا ،زدی علی را ترک نکرده اند لذا باید بگویم حافظه تو برای حفظ حدیث بسیار ضعیف است پس از این بحث به نظر می رسد که تو از این موضوع گذشتی و به صحبت درباره زیاد بن ابیه پرداختی که امام بخاری درباره او می گوید درباره پدرش سکوت کرده اند و او را معرفی نکرده اند مگر نمی دانید که علی خودش زیاد بن ابیه را بعنوان حاکم و والی انتخاب کرد؟!

پس از این گفتی که سه قرن بهتر و برتر در اسلام سه قرنی قرن) (اول) است که دوازده امام در آن بوده اند.

دکتر عصام قرون برتر اسلام به پایان نرسیده و ما اکنون در قرون برتر بسر می بریم طبق اعتقاد خود تو امام مهدی در سال 255 به دنیا آمده و تاکنون زنده است. پس؛ چرا فقط سه قرن اول را برتر می دانی طبق اعتقاد خود تو 14 قرن گذشته برتر است و قرن پانزدهم نیز برتر است تا مهدی ظهور کند و خداوند و مهدی تو وارثان زمین و اهل آن باشند دکتر عصام از من

ص: 721

پرسیدی که آیا تو قبول می کنی که پنجاه میلیون نفر همه جزو اهل بیت باشند؟! تو در ابتدا قبول نداشتی که خاندان پیامبر همه جزو اهل بیت باشند؛ ظاهرا از موضوع خود عدول کرده.ای

برادر کاپیتان مجری وهابی:

بفرما دکتر عصام صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

ببخشید شیخ عثمان، تو بین عصر حضور و عصر غیبت خلط کرده ای؟ بهترین قرنها عصر حضور امامان اهل بیت بوده و عصر حضور امام غیر از عصر غیبت امام است. خواهش می کنم تو به صحبت خودت ادامه بدهی و من صحبت نکنم چون وقت تو خیلی مانده و من سه دقیقه بیشتر وقت .ندارم من مرتب صحبت می کنم و از تو سؤال می کنم؛ ولی تو جواب نمی دهی من بیش از چهل سؤال از او پرسیدم که حتی به یکی از آنان جواب نداد تمام حرف هایم من به صیغه سؤال بود مثل این که اهل بیت را رها کردی؟

اولاً: عبارت امام ابن تیمیه معنایش روشن است و ثانیاً شیخ عثمان، خواهش کنم کمی دائماً مرا دروغ گو خطاب می کنی خواهش می کنم با برادر خود قدری مؤدب باش چون مؤدب تر صحبت کن!

احمد بعلبکی مجری شیعه:

بفرما شیخ عثمان صحبت، کن.

شيخ عثمان الخميس:

دکتر عصام می دانم که تو از این حرف من که تو دروغ گو هستی ناراحت شدی؛ ولی این اقتضای مناظره بود من نمی خواهم به تو اهانت .کنم من خلاف واقع :نگفتم تو فعلاً دروغ گو .هستی دکتر ،عصام این واقعیت است و گرنه نوشته امام ابن تیمیه را با سند و مدرک برای من بیاوری که گفته باشد ائمه چهار گانه علی بن ابی طالب را ترک کردند من با تو تعارف ندارم

ص: 722

اما مطلب دیگر؛ عصر حضور و عصر غیبت این هم نظر جدیدی از تو است! مهدی چه زمانی حاضر بوده؟ او از ابتدای تولدش به اعتقاد ،تو غایب است و خود تو او را امام غائب می نامی دکتر ،عصام چه می گویی؟

برادر کاپیتان مجری وهابی:

بفرما دکتر عصام صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

ببخشید و دائم از من سؤال می کنی و من جواب می دهم ولی تو؛ چرا به سؤالات من جواب نمی دهی؟ البتّه برادر شیخ عثمان من به همه سؤالات که از تو در طول جلسات این مناظره از من کردی جواب مفصل می،دادم و غرض من از این سوال ها را که از تو می پرسم اینست تا برادران وهابی حاضر در این مسجد و شنوندگان این مناظره به حقانیت مذهب شیعیان دوازده امامی پی ببرند.

شیخ ،عثمان امام ابن تیمیه می گوید در بین ائمه اربعه و فقهای غیر آنان هیچ کس در فقه به امام علی مراجعه نکرده چرا چنین کرده اند؟ من با دلایل مستدل ثابت می کنم که این نتیجه سیاست های بنی امیه است چرا دائم این تهمت را تکرار می کنی من کلام امام ابن تیمیه را دقیقاً برای تو با مدرک و شماره جلد و صفحه کتاب خواندم برادر تقوا داشته باش و از خدا بترس فرض کن که من اشتباه لفظی کردم و لفظ را عوض کردم؛ اما فضا که همان است که ابن تیمیه گفته؛ چرا بدون رعایت تقوا من را به دروغ گویی متهم می کنی تو که می دانی آن چه من از امام ابن تیمیه نقل کردم اختلاف آن با نوشته ابن تیمیه در عبارت و لفظ است؛ ولی معنا یکی .است شیخ عثمان فرض کن من اشتباه کردم خود تو الفاظ و عبارات ابن تیمیه را خوانده .ای معنایش همان است که من .گفتم برادر خواهش می کنم تقوا داشته باش من از تو عذر می خواهم که :گفتم تو ادب !نداری چون انسانی که دیگران را به دروغ گویی متهم کند ادبش کم است ببخشید!

ص: 723

و امّا درباره غیبت کبری و صغری امام مهدی محمد حسن عسکری رضوان الله علیه روش منطقی و تاریخی حرف من در این مناظره ایجاب می کند که حرف های من درباره غیبت را به آخر مناظره .بگذارم فلذا درباره دوازدهمین امام شیعه دوازده امامی صحبت خواهم کرد

برادر کاپیتان مجری وهابی:

بفرما شیخ عثمان صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

دکتر عصام تو در خواندن عبارت اشتباه نکردی حتی آدرس آن را ذکر کردی و گفتید که امام ابن تیمیه به طور روشن می گوید ائمه اربعه امام علی را ترک کردند و هم چنین چهل سؤالی که گفتی من به آنان جواب ندادم کجا است؟

و اما مسأله این که ما اهل تسنن از علی چیزی را گرفته ایم یا نه؟ صحبت از آن ضمن حدیث ثقلین است که الآن موضوع صحبت ما نیست ما قبلاً درباره حدیث ثقلین صحبت کردیم و روشن کردیم که چه کسی اهل بیت را ترک کرده و دیدیم که ما اهل تسنن اهل بیت را ترک کرده ایم یا شما شیعه دوازده امامی الآن صحبت ما درباره آیه مباهله است و این ربطی ندارد به این که تو بگویی که پیرو علی هستی و من علی را ترک کرده.ام. دکتر عصام مقصود تو از پنجاه میلون نفر اهل بیت چیست؟ این حرف تو نا مفهوم است

من دیگر تکرار نمی کنم و به تو فرصت می دهم که استراحت کنی فقط در آخر این قسمت از این صحبت من می گویم که من چیزی درباره آیه مباهله نشنیدم که دلالت کند بر امامت اهل بیت و برتری آنان نسبت به دیگران و این که دین را فقط باید از آنان گرفت. آن چه از تو شنیدم مطلب غیر علمی بود این یک دقیقه را که به تو می دهم ،بگیر، شاید برای تو مفید باشد.

طلال مجری شیعه:

اللهم صل علی محمد و آل محمد خوب ان شاء الله خیر است بفرما برادر کاپیتان بلندگو با تو است.

ص: 724

کاپیتان مجری وهابی:

سلام علیکم و رحمۀ الله و برکاته ببخشید مثل این که شیخ عثمان یک صحبتی می خواهد عرض .کند بفرما شیخ عثمان صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

دکتر عصام گفتی: چرا به من تهمت دروغ گویی می زنی؟ نه دکتر عصام من تو را متهم نمی کنم؛ بلکه من یقین دارم که دروغ گو هستی و این تهمت نیست؛ بلکه واقعیت است که تو دروغ می گویی و من به لطف خدا بسیار مؤدب هستم بی ادب کسی است که دروغ می گوید، و از مردم خجالت هم نمی کشد؟ دکتر ،عصام من در ابتدای این جلسه در مورد دروغ های تو در جلسه های قبلی این مناظره صحبت کردم و تو نتوانستی جوابم را بدهی! و من در هر جلسه از جلسه های این مناظره نوار جلسه قبلی را پخش می کنم تا همه بفهمند که تو همیشه دروغ می گویی و تو می گویی جواب می دهم؛ ولی جواب نمی دهی به شیخ الاسلام ابن تیمیه دروغ نسبت دادی و من بطلان حرف تو را ثابت کردم. اگر چیزی از حقیقت برای گفتن نداری سکوت برای تو بهتر است، در جلستای که در این مناظره با تو داشتم و دارم و به تو گفتم در سطح آن مناظره نیستی و برای آن شایستگی .نداری من به خاطر این حرف که زدم عذر خواهی می کنم

خوب حالا من به احترام حضار و شنوندگان جلسه این مناظره در سراسر جهان صحبت می کنم و خوبه که بدانم چقدر از وقت من باقی مانده است؟ خوب من شش دقیقه وقت .دارم می خواهم درباره آیه مباهله صحبت کنم دکتر ،عصام که چیزی نگفت که برتری و افضلیت اهل بیت بر اساس آیه مباهله دلالت .کند من خودم می گویم که آیه مباهله

فضیلت آنان دلالت دارد من منکر این مطلب نیستم؛ اما کجای این مطلب بر امامتی که تو ادعا می کنی دلالت می کند؟ اگر مقصود تو فضیلت است که ما نیز در کتاب های مان احادیث زیادی داریم که همان فضایل علی را برای ابوبکر و عمر و عثمان قائل هستیم اصلاً صحبت ما درباره فضیلت اهل بیت نیست من نمی خواهم فضائل علی را رد کنم

ص: 725

ما اهل تسنّن فضائل علی و ابوبکر و عمر و عثمان و سایر اصحاب پیامبر را در کتب روایی خودمون داریم اگر چه آنان از نظر درجه فضیلت تفاوت دارند؛ اما صحبت ما اکنون برای این است که آیا این فضایل بر امامت علی دلالت دارد یا نه؟ و آیا بر عصمت او دلالت دارد؟ و آیا این احادیث برتری علی بر سایر اصحاب را اثبات می کند؟ من فضایل علی را نیز؛ مانند فضایل سایر اصحاب پیامبر قبول دارم

،بنابراین من می گویم هنگامی که به کتب خودمان مراجعه می کنم می بینم که فضایل ابوبکر صدیق رضوان الله علیه بیشتر از فضایل علی است. البتّه من به کتب شیعه دوازده امامی اعتماد و اطمینان ،ندارم چون کتب روایی شیعه دوازده امامی پر از دروغ است؛ اما روایات فضایل ابوبکر صدیق رضوان الله علیه در کتب ما فراوان است بعنوان نمونه پیامبر آله در پاسخ به شخصی که از او پرسید: محبوب ترین زنان در نزد شما کیست؟ پیامبر فرموده عایشه رضوان الله علیه سؤال کننده پرسید از مردان چه کسی؟ پیامبر فرموده پدرش هم چنین پیامبر درباره فضیلت و برتری ابوبکر صدیق رضوان الله علیه فرموده اگر می خواستم دوست غیر خدا داشته باشم ابوبکر را انتخاب می کردم لو كنت متخذاً من الأرض خليلاً لاتخذت أبا بكر خليلاً، و نیز فرموده به) ابوبکر بگویید برای مردم امامت جماعت ،کند أمروا أبا بكر ليصلى بالناس و نیز فرموده آیا) دوستم ابوبکر] را برای من می گذارید؟ فهل أنتم تارکی لی ،صاحبی و نیز در آیه هجرت پیامبر خداوند برتری ابوبکر صدیق رضوان الله علیه را بیان کرده و فرموده

﴿ إِلَّا تَنصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُواْ ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَأَنزَلَ اللهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَ أَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَّمْ تَرَوْهَا ﴾ (سوره توبه: 40)

اگر او را یاری نکنید خداوند او را یاری کرد در حالی که دومین نفر بود [و یک نفر بیشتر همراه نداشت در آن هنگام که آن دو در غار ،بودند و او به همراه خود می گوید غم مخور خدا با ماست. در این موقع خداوند سکینه و آرامش خود را بر او فرستاد و با لشکر هایی که مشاهده نمی کردید او را تقویت نمود.

ص: 726

جمله ان الله معنا را خداوند پس از انبیاء برای هیچ کس جز ابوبکر صدیق رضوان الله علیه، استفاده نکرده

و امّا در فضایل عمر رضوان الله علیه ما احادیث بسیار زیادی داریم؛ و از جمله آنان عبارتست از: که پیامبر فرموده در امت های گذشته قبل از شما کسانی بوده اند که فرشتگان به آنان حرف

دهند؛ و اگر در و اگر در امت من چنین کسی باشد او عمر بن خطاب است، كان فيمن كان قبلكم محدثون فإن يكن فى أمتی فعمر، و نیز پیامبر خطاب به عمر رضوان الله علیه فرموده: هر گاه شیطان تو را در دو راهی ،ببیند راهی غیر از راه تو را می پیماید ما رآك الشيطان سالكاً فجاً إلا سلك فجاً غیر ،فجک و پیامبر درباره عثمان رضوان الله علیه فرموده او فردی بسیار با حیاست و فرشتگان از او حیاء می کنند إنه رجل حيى تستحى منه الملائكة، و نیز فرموده: (عثمان پس از این هر کاری انجام بدهد برای او زیانی ندارد ما ضر عثمان ما فعل بعد اليوم و پیامبر همه آنان را به بهشت بشارت داد.

دکتر عصام حدیث پیامبر که تو ذکر کردی دلیل بر برتری اهل بیت و دلیل بر امامت

نیست تو نمی توانی با ذکر فضایل علی برتری او بر سایر اصحاب و امامت او را ثابت کنی. شگفتا که دکتر ،عصام در یکی دو جلسه قبلی حرف بزرگ و عجیبی زد که گفت: من می خواهم امامت علی را با مجموعه ای از دلایل از قرآن و سنت پیامبر ثابت کنم و من فکر می کنم که در حضور شیعیان دوازده امامی او را به خاطر این حرف محاکمه کنند.

بنابراین تو حتی با یک دلیل نمی توانی امامت علی را ثابت کنی؛ بلکه می خواهی با مجموعه ای از ادله این کار را بکنی و اگر چنین باشد دیگر نمی توانی من را به آن الزام کنی تو می خواهی برتری علی را ثابت کنی؛ اما می گویم علی بعد از عثمان خلیفه پیامبر است. قبل از او عثمان و عمر و ابوبکر خدا از همگی خشنود (باد خلیفه بودند و خود علی می گوید هر کس مرا بر ابوبکر و عمر برتری بدهد حد افترا و دروغ بستن برای او جاری می کنم و او را شلاق می زنم و هنگامی که فرزند ،علی محمد حنفیه از علی پرسید پس از رسول خدا برترین انسان کیست؟ علی :گفت :ابوبکر پرسید پس از او علی :گفت عمر! پرسید پس از او

ص: 727

تو هستی؟ گفت من فردی از مسلمانان .هستم آری من فضیلت علي را انکار نمی کنم؛ بلکه خود اهل سنّت فضیلت او را روایت می کنند.

و اما درباره آیه مباهله من می خواستم به تفصیل درباره آن صحبت کنم؛ اما متأسفانه وقت کم دارم دکتر ،عصام در چارچوب این آیه فقط درباره فضیلت اهل بیت صحبت کرد و چیزی درباره امامت نشنیدم تو دلیل روشن بر امامت ائمه ،خودت از قرآن یا سنت یا عقل ،داری یا از کیسه خودت می آوری؟ تو یک دلیل روشن بیاور. بعد درباره دلایل ضمنی صحبت کنی تو حتی یک دلیل روشن نداری خلاصه می گویم اگر تند صحبت کردم من را ببخشید چاره ای ،نیست جو مناظره چنین است و من به طور روشن صحبت می کنم دکتر ،عصام با فرار از جواب دادن به سؤالات من مرا ناراحت کرد و من از او می خواهم که تقوای آلهی را رعایت کند و به سؤالات من جواب بدهد و اعتراف کند که در نقل کلام امام ابن تیمیه دروغ گفته دکتر ،عصام آیا حاضری درباره این که دروغ گو هستی با من مباهله کنی؟ من حاضرم درباره دروغ تو با تو مباهله کنم دکتر عصام، یک دقیقه از وقت خودم را به تو می دهم تا جواب این سؤال را بدهی

احمد بعلبکی مجری شیعه:

بفرما دکتر عصام صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

خدا را شکر که شیخ عثمان امروز اعتراف کرد به این که آنان اهل تسنن مذهب اهل بیت را رها کرده اند و عبارت امام ابن تیمیه رضوان الله علیه را خودش خواند که به طور روشن گفته که اهل سنّت مذهب اهل بیت را رها کرده اند شیخ عثمان من انتظار داشتم به سؤالات من جواب بدهی؛ ولی حتی به یک سؤال جواب ندادی؛ و از موضوع بحث خارج شدی من چون گفتم: که دلایل قرآنی و روایی در این مناظره من با شیخ عثمان را بررسی می کنم که بر امامت

اهل بیت دلالت دارد و یک به یک آنان را مورد بحث و مداقه قرار می دهم و همه حضار شنوندگان جلسات این مناظره شاهد هستند که شیخ عثمان چگونه به من دروغ نسبت می دهد.

ص: 728

نگفتم: به طور مطلق؛ بلکه :گفتم به علت اقدامات و کار های نادرست حاکمان ظالم دولت بنی امیه و راویان حدیث ،آنان و شبهه پراکنی های فراوان ،آنان بر ضد دلالت آیات قرآن روایات ،پیامبر بر امامت اهل بیت اکنون مشکل است که من بتوانم فقط با یک آیه از قرآن اهل سنت را به امامت اهل بیت قانع کنم چون ذهن شیخ عثمان و همه برادران وهابی در این باره پر از اشکالات و شبهات است بر آیات و روایات که بر امامت و عصمت اهل بیت دلالت می کنند و فضائل اهل بیت زیر خروارهای شبهه و اشکال مدفون شده و لذا نمی توانم فقط با یک آیه یا یک روایت مراد و مقصود پیامبر از امامت اهل بیت را در این مناظره ثابت کنم و این کار برای من دشوار است و اگر اقدامات و شبهه پراکنی های حاکمان ظالم بنی امیه و بنی عباس نبود؛ فقط یک آیه یا یک روایت برای اثبات برتری و مرجعیت و امامت و عصمت اهل بیت کافی بود؛

مجدداً بنده به شیخ عثمان درود می فرستم و از او می خواهم از موضوع بحث خارج نشود و به روایات شاذ و نادر تکیه نکند من نیز می توانم برای اشکال وارد کردن به مطالب تو از صد ها روایت شاذ و نادر استفاده کنم مثل این روایت :که موسی علیه السلام چنان سیلی به گوش ملک الموت عزرائیل علیه السلام زد که چشمش از حدقه بیرون پرید و کور شد؛ اما من از استفاده کردن از روش شیخ عثمان خودداری می کنم چون من از شیوه و اخلاق قرآن کریم و از اخلاق پیامبر و اهل بیت پیامبر استفاده می.کنم و با کتب اهل سنت چنان که سلمان رشدی با روایات

در مورد عایشه همسر پیامبر برخورد کرد؛ برخورد نمی شیخ عثمان با شیوه نادرستی با کتب روایی شیعه دوازده امامی برخورد می کند به خدا قسم باور کنید که او بر روایات جعلی در کتب شیعیان تکیه می کند و به روایاتی استناد می کند که خود ما شیعه دوازده امامی آنان را قبول نداریم

شیخ عثمان بار ها به من گفته هر روایتی می خواهی مطرح کن تا درباره آن با تو بحث کنم؛ ،سپس وقتی یک آیه یا یک روایت مطرح می کنم و بررسی ،کنم می گوید من چیز جدیدی از تو نشنیدم من با تو چکار کنم؟ شیخ عثمان به خدا قسم من از تو تعجب می کنم دیگر می خواهی چه بگویم؟ درباره آیه مباهله و آیه تطهیر صحبت کردم و دلالت های آنان را برای تو به شکل مفصل و علمی عرض کردم می گویی چیز جدیدی از تو نشنیدم تو می خواهی من

ص: 729

مثل ائمه جمعه در مساجد کشور های دارای حکومت دیکتاتوری باشم؟! یعنی تو به من دیکته کنی و آن گونه که تو می خواهی صحبت کنم؟!

برادر کاپیتان مجری وهابی:

بفرما ،شیخ عثمان صحبت کن.

دکتر عصام، ایا حاضری با من مباهله کنی؟

شیخ عثمان الخميس:

دکتر عصام ایا حاضری با من مباهله کنی؟ من ضمنا پیشنهادی دارم تو گفتی که چهل سؤال کرده ای که من به آنان جواب ،ندادم الآن در چند دقیقه من سؤالاتی را که تو به آنان جواب ندادی دوباره می گویم و سریع به آنان جواب بده و نیز تو سؤالاتی را که می گویی جواب نداده ام مطرح کنی تا به آنان جواب بدهم آیا حاضری چنین ،کنیم و پس از آن نیز با تو مباهله کنم!؟

دکتر عصام می داند که من قبلا پیشنهاد کردم که آن چهل سؤالی را که می گوید من جواب ندادم مطرح ،کند و من به هر سؤال در یک دقیقه جواب می دهم و من نیز سؤالاتی را که او جواب نداده مطرح می کنم و او به هر سؤال در یک دقیقه جواب می دانی اگر دکتر عصام موافقت کند شروع می کنیم؛ و اگر مخالفت کند این عادت او .است. فکر می کنم که این دفعه هشتم یا نهم است که این سؤالات را تکرار می کنم و لذا پیشنهاد کردم این جلسه بابت سوال هایی که دکتر عصام به آن جواب نداده اختصاص داده شود به خصوص که او گفت چهل سؤال از من پرسیده و من جواب نداده.ام من دوست ندارم حضار و شنوندگان چنین تصوری از من پیدا .کنند حضار و شنوندگان آن چه را که بین من و دکتر ،عصام ،گذشت، دیدند و شنیدند و من اگر کلمات تندی :گفتم معذرت می خواهم طبعا این فضا مناظره .است خداوند به همه جزای خیر بدهد و از تو متشکرم که امکان صحبت و مناظره با تو را فراهم کردی و من را تحمل کردی؛ چون جز از طریق این مناظره و امثال آن ما نمی توانیم به حق پی ببریم و من از دکتر عصام می خواهم که آن چهل سؤالی را که گفت مطرح کرده و من جواب نداده ام در جلسه آینده بپرسد

ص: 730

و من جواب بدهم. البتّه حتماً باید چهل سؤال باشد که خودش گفت: و کمتر از چهل سؤال قبول نمی کنم و پس از آن من از او سؤال می کنم و او به سؤالات من جواب می دانی.

احمد بعلبکی مجری شیعه:

دکتر عصام، بفرما صحبت کن.

مباهله در مناظره ها آخرین راه حل است

دکتر عصام العماد:

شیخ عثمان مناظره امتحان تستی نیست که برای هر سؤال یک دقیقه وقت داده شود، و با آری یا خیر جواب داده شود در بحث که متعلق به آیات قرآن و احادیث پیامبر در یک دقیقه امکان جواب دادن به یک سؤال .نیست لطفاً پیشنهادات معقول و قابل اجرا مطرح کنی چگونه ممکن است که من و تو در یک مناظره به چهل سؤال جواب بدهیم؟ چنین چیزی ممکن نیست؛ چه بسا یک سؤال و جواب خودش یک جلسه کامل طول بکشد.

اما درباره پیشنهاد شیخ عثمان که با هم مباهله کنیم در مورد من دروغ گو هستم یا دروغ گو نیستم تو نگاه کنی به تاریخ و ببین پس از این که مجادلات شدید بین پیامبر و مسیحیان مدینه به پایان رسید و پس از این که پیامبر دید مناظره با آنان سودی نبخشید مسأله مباهله مطرح شد و این آخرین راه حل بود خداوند آیه مباهله را نازل ،نکرد مگر پس از مدت های طولانی که پیامبر با مسیحیان مناظره می کرد و لذا من نیز درباره تهمت های تو که من را دورغ گو می دانی با تو بحث می کنم و مسائل را یک به یک تشریح می کنم و ثابت می کنم من دروغ گو نیستم و الآن پس از بحث زیاد خودت فهمیدی که من به امام ابن تیمیه رضوان الله علیه دروغ نبسته ام و خودت عبارات او را .خواندی شیخ عثمان مناظره این گونه نیست که مرتب تو از من سؤال کنی و من از تو سؤال کنم و؛ بلکه من دوست دارم که حرف من و تو در یک فضای دوستانه و برادرانه ،باشد و بر اساس اصول اسلامی با محبت با یک دیگر صحبت کنیم

ما اکنون در شرایط حساس و مهمی در دنیای اسلام بسر می بریم که اسلام هدف، توطئه های دشمنان بسیار بیشتر و خطرناک تر از حدود تصور .ماست قرار گرفته و دشمنان به کشتار همه

ص: 731

مسلمانان کمر بسته اند و چنان که می بینیم هدف دشمنان از شعار مبارزه با تروریسم، کشتن مسلمانان فلسطین و یمن و تونس و الجزایر و در نقاط دیگر جهان است دشمنان اسلام می خواهند طرفداران اسلام واقعی را نابود کنند و لذا من اعتقاد دارم که این مناظره باید با هدف ایجاد وحدت اسلامی مقدس بین مذهب وهابیت و مذهب شیعه دوازده امامی باشد. و چنین هدفی با شیوه ای که تو مطرح می کنی امکان پذیر نیست؛ اما اگر ما یک به یک هر مسآله ای را به تفصیل مورد بحث و بررسی قرار بدهیم حقیقت مسأله روشن می شود نه در یک دقیقه. مثلاً اگر الآن دو دقیقه از وقت حرف من باقی مانده باشد آیا می شود در دو دقیقه به چهل سؤال جواب داد؟ ما در اداره آگاهی و کلانتری بحث نمی کنیم و نمی خواهیم مثل جستجوی

بزهکاران سؤال و جواب کنیم.

برادر کاپیتان مجری وهابی:

بفرما ،شیخ عثمان صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

دکتر عصام، من از جواب به سؤالات طفره نمی روم خدا را شکر من به سؤالاتی که مطرح می،شود جواب می دهم و اگر جواب سؤالی را ندانم می گویم نمی دانم دکتر ،عصام بهانه نیآوری پیامبر در یک شب و در یک جلسه با نصاری صحبت کرد و فردای آن روز برای مباهله با آنان آمد؛ اما ما امروز دوازده جلسه از این مناظره است که داریم صحبت می کنیم ما بیست ساعت با هم مناظره کرده ایم و من فکر می کنم بیست ساعت کافی است تا یک دیگر را خوب شناخته باشیم آیا حاضری فقط درباره این که تو دروغ گو هستی یا ،راست گو مباهله .کنیم ما درباره این که شیعه دوازده امامی بر راه حق هستند یا اهل سنت مباهله نمی.کنیم فقط درباره این مباهله می کنیم که من می گویم تو دروغ می گویی و تو می گویی که دورغ نمی گویم فقط همین آیا حاضری یا نه؟ هم چنین در مورد ستایش مکرر دکتر ،عصام از ،خوئی من می گویم دکتر عصام گفت خوئی مرجع معاصر شیعه دوازده امامی ،است دکتر ،عصام آیا می دانی خوئی در کتابش چه گفته؟ او

ص: 732

می گوید کثرت و زیادی روایات درباره وقوع تحریف در قرآن انسان را به این نتیجه می رساند که برخی از این روایات از معصومین صادر شده و از طریق معتبری نقل شده این جزء اعتقادات توست که مرجع تو گفته؟

ابن تیمیه به طرفداران فلسفه و منطق و معتقدین به زیارت قبور و به صوفیه و به رافضیان و اشاعره و معتزله حمله کرده

هم چنین من در طول جلسه های مناظره می بینم که دکتر عصام از ابن حجر هیتمی مکی خیلی ستایش و تمجید می گفت من در مورد ابن حجر هیتمی مکی می گویم ابن هیتمی مکی از دوستان شیعیان دوازده امامی و از اهل بدعت و گمراهی است. ابن حجر هیتمی مگی از معتقدین به زیارت اهل قبور و غماری نیز؛ مانند اوست و اینان شناخته شده اند و شیخ الاسلام ابن تیمیه نه تنها در برابر بدعت های رافضیان شیعه دوازده امامی ایستادگی کرده؛ بلکه به همه گروه های اهل ،بدعت از ملت های مختلف جواب .داده شیخ الاسلام ابن تیمیه به طرفداران فلسفه و منطق و معتقدین به زیارت قبور و به صوفیه و به رافضیان و اشاعره و معتزله حمله کرده و پاسخ بدعت های آنان را داده شیخ الاسلام ابن تیمیه تیری در قلب های کنار و اهل بدعت است و هر که می خواهد در این باره اطلاعات بیشتری به دست بیاورد به کتاب جلاء العينين في محاكمه الاحمدين نور دو چشم درباره محاکمه دو احمد مراجعه کند این کتاب تألیف نعمان آلوسی است و دو احمد احمد بن تیمیه و احمد بن حجر هیتمی مکی است و با مراجعه به این کتاب مشخص می شود که ابن حجر هیتمی مکی که دکتر عصام با ذکر نام او من را ناراحت کرد چه کسی است.

دکتر عصام :گفت ابن حجر هیتمی مکی شیخ الاسلام و امام اهل سنت است، در حالی که ابن جر هیتمی مکی از طرفداران زیارت قبور؛ مانند رافضیان شیعه دوازده امامی است. شاهد این مطلب این که شیخ الاسلام ابن تیمیه در زمان حیاتش و پس از این که مرحوم شد و وفات کرد از کفار و اهل بدعت ها و بدگویی های آنان در امان نبود؛ چون آنان را با مطالب خود نارحت کرده بود خدا امام ابن تیمیه را رحمت کند.

ص: 733

اما درباره این که گفتی: بالاخره شیخ عثمان فهمید که امام ابن تیمیه می گوید اهل سنت اهل بیت را رها کردند من می گویم تو به امام ابن تیمیه دروغ بستی و گفتی که ابن تیمیه می گوید: اهل سنت علی بن ابی طالب را رها کردند و چنین چیزی ابدا در کتاب امام ابن تیمیه نیست و لذا دوباره تکرار می کنم که تو دروغ !گفتی و نباید از این حرفمن ناراحت شوی، چون این طبیعت و فضای مناظره است.

احمد بعلبکی مجری شیعی:

دکتر عصام، بفرما صحبت کن.

كتاب البیان آیت الله خوئی از ابتدا تا انتهای آن دفاع از عظمت و سلامت قرآن

دکتر عصام العماد:

من در این جا می خواهم به یک مسأله مهم اشاره کنم؛ و آن این که شیخ عثمان چنان که من هم ،گفتم همیشه با احادیث و کتاب های مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت ،هست همان گونه برخورد می کند که سلمان رشدی با کتب و احادیث مسلمانان برخورد کرده و من از شیوه برخورد شیخ عثمان با کتاب بسیار مهم البیان امام خوئی رضوان الله علیه در .شگفتم شیخ عثمان ابتدا و انتهای کلام امام خوئی رضوان الله علیه را حذف کرده و یک بخش از وسط کلام او را نقل کرده و به حضار و شنونده ها القا می کند که امام خوئی رضوان الله علیه قائل به تحریف قرآن .است در حالی که اگر تو این کتاب و کلام امام خوئی رضوان الله علیه را مطالعه کنی می بینی او به شبهه تحریف پاسخ داده و از سلامت و دور بودن قرآن از هر گونه تحریف با قوت دفاع کرده این شیوه شیخ عثمان عالمانه و حکیمانه نیست.

شیخ عثمان امام خوئی رضوان الله علیه در صفحه 229 كتاب البيان فى تفسیر القرآن چاپ انتشارات الزهرا در بیروت چاپ سال 1601 ه-.ق (1981 م) - روایاتی که در کتب شیعیان درباره تحریف ،آمده این مطلب را ثابت نمی کند که قرآن تحریف شده؛ چون بسیاری از این روایات از حیث سند ضعیف است؛ و بسیاری از آنان از کتاب احمد بن محمد سیاری نقل شده؛ و این شخص به اجماع علمای شیعه ملعون و دروغ پرداز است و این شخص بوده که روایات جعلی تحریف

ص: 734

قرآن را در کتب شیعیان دوازده امامی وارد کرده؛ هم چنان که روایات اسرائیلیات زیادی در کتب حدیث اهل سنت وارده شده و جاعلان روایات جعلی فراوانی را در کتب حدیث اهل سنت داخل کرده اند. سپس امام خوئی رضوان الله علیه می گوید علمای رجال شیعه بر فساد مذهب احمد بن محمد سیاری و اعتقاد او به تناسخ اتفاق نظر دارند؛ و او را شخصی فاسد المذهب و ملعون می دانند

بنابراین، شیخ عثمان! تو را به خدا ،قسم آیا این شیوه درستی است که تو بر ضد مذهب شیعه دوازده امامی به مطالب کسی تکیه کنی که شیعیان او را کافر می دانند؟ خوبه بدانی که شیعه دوازده امامی کسی را که به تناسخ عقیده داشته باشد، کافر می دانند.

هم چنین تو به روایات علی بن احمد کوفی استناد کردی که علمای حدیث شیعه او را دروغ گو می،دانند و این کار درستی .نیست بنابراین ،شیخ عثمان یا کلام علمای شیعه دوازده امامی را تحریف می کند و به طور ناقص ذکر می کند مثل کاری که با کتاب البيان في تفسير القرآن امام خوئی رضوان الله علیه کرده و یا به احادیث راویان جاعل و دروغ پرداز استناد می کند شیخ عثمان در این مناظره با من نیز با همین شیوه برخورد می کند و حرف های من را تحریف می کند و یا آن را ناقص بیان می کند و از آن برداشت غلط می کند ،سپس من را به دروغ گویی متهم می.کند و این نتیجه شیوه غیر عالمانه و نادرست شیخ عثمان است.

کتاب البیان امام خوئی رضوان الله علیه از ابتدا تا انتهای آن دفاع از عظمت و سلامت قرآن از هر گونه غلط و اشتباه و تحریف است؛ و شبهه تحریف را قاطعانه رد می کند؛ اما شیخ عثمان با تحریف مطالب امام خوئی رضوان الله علیه و انتخاب ناقص و گزینشی از مطالب امام خوئی رضوان الله علیه او را به معتقد به تحریف قرآن متهم می.کند شیخ عثمان من از تو سؤال می کنم تو را به خدا قسم به خاطر این کار در برابر خداوند چه پاسخی دارید؟؟؛ اما من از شیوه تو استفاده نمی کنم؛ و تو را

دروغ گویی متهم نمی کنم؛ چون من از طرفداران وحدت اسلامی مقدس بین مذهب وهابیت و مذهب شیعه دوازده امامی .هستم و می خواهم وحدت مقدس اسلامی را حفظ کنم شیخ ،عثمان من اعتقاد و باور دارم اگر من می گویم شیخ عثمان دروغ گو است من در این حالت در نزد خدا گناهکار خواهم بود من از خدا می ترسم که به یک مسلمان وهابی را دروغ گو بنامیم

ص: 735

شیخ عثمان امام خوئی رضوان الله علیه در کتاب البیان فی تفسیر القرآن می گفت جز کسی که عقلش ضعیف باشد هیچ کس به تحریف قرآن عقیده .ندارد تو چنین کسی را به اعتقاد به تحریف قرآن متهم می کنی؛ شیخ عثمان این از امانت علمی بدور است و هیچ دلیلی نداری جز این که تو به اشتباه خود را دشمن شیعه دوازده امامی می دانی و با آنان به جنگ برخواسته ای اما تو باید خود را در برابر خدا ببینی که خداوند به خاطر این کار از تو بازخواست می.کند در آن جا و در روز قیامت شیخ ،عثمان چه جوابی خواهی داد؟ سؤال این عبد حقیر و این بنده کوچک و طلبه ناچیز در برابر خداوند یعنی عصام مهم نیست اما تو در برابر خدای بزرگ که به تمام اسرار و خفایای امور آگاه است؛ چه جوابی خواهی داشت؛ هنگامی که از تو بپرسد که چرا نوشته ای امام خوئی رضوان الله علیه در کتابش البیان فی تفسیر القرآن را تحریف کردی؟ و چرا به غلط امام خوئی رضوان الله علیه را به اعتقاد به تحریف قرآن متهم کردی؟ در حالی که امام خوئی رضوان الله علیه در طول عمر خویش همیشه از سلامت قرآن از تحریف دفاع کرده چه جوابی می دهی

مشکل شیخ عثمان این که او از عرایض دیگران آن گونه که خودش دوست دارد برداشت می کند و با کتب شیعه دوازده امامی با تفکر و شیوه مگس گونه برخورد می کند. یعنی؛ مانند مگس که روی زخم می نشیند و در باتلاق ها و گنداب ها زندگی می کند و از گل و بوستان بیزار است؛ اما زنبور عسل روی گل و شکوفه می نشیند و از باتلاق ها بیزار است؛ اما شیخ عثمان به دنبال باتلاق های شیعه دوازده امامی است؛ و با روایات صحیح و مستند شیعه دوازده امامی کاری ندارد. حالا همه حضار و شنوندگان این مناظره نتیجه مراجعه شیخ عثمان كتاب البيان في تفسير القرآن امام خوئی رضوان الله علیه را ببینید امام خوئی رضوان الله علیه در این کتاب می گوید از آن چه که ذکر کردیم روشن می شود که اعتقاد به تحریف قرآن خرافه و خیالات است؛ و جز انسان ضعیف العقل و کسی که درباره این مسأله درست فکر نکرده و به احادیث ضعیف استناد کرده هیچ کس دیگر تحریف قرآن را نمی پذیرد و یا کسی که دوست دارد که بگوید قرآن تحریف شده و محبت بی اندازه هم انسان را کر و کور می کند؛ اما فرد عاقل منصف که به اندازه کافی درباره این مسأله اطراف آن تأمل کند در بطلان و خرافه بودن قول به تحریف قرآن هیچ شک نمی کند

ص: 736

این کلام امام خوئی رضوان الله علیه را به اعتقاد به تحریف قرآن متهم می کند. به همین شکل شیخ عثمان با بقیه علمای شیعه دوازده امامی برخورد می کند و الله و الله و الله که شیخ عثمان با مطالب علمی امام خمینی و مطالب علمی امام مجلسی و مطالب علمی امام مامقانی و مطالب علمی امام نعمه الله جزائری و مطالب علمی امام محدث میرزا نوری صاحب کتاب ارزشمند مستدرک الوسائل که کتاب گراسنگ اثر یک عمر تلاش و تحقیق محدث نوری رضوان الله علیه به همین روش که به مطالب علمی امام خوئی رضوان الله علیه برخورد کرد و همه این بزرگان را به دروغ گویی متهم می کند و بر این تهمت اصرار می.کند به خدا قسم و الله و الله و الله شيخ عثمان به علمای شیعه دوازده امامی دروغ می بندد و افترا می زند به خدا قسم و الله و الله اگر شیخ عثمان نصرانی و غیر مسلمان بود با او مباهله می کردم بر این که او دروغ بستن به شیعه دوازده امامی را جایز می داند؛ اما او مسلمان وهابی است و من هرگز با مسلمان وهابی مباهله نمی کنم و این کار را درست نمی دانم

برادر کاپیتان مجری وهابی:

بفرما شیخ عثمان صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

من پاسخ دکتر عصام را بدهم که به من :گفت نوشته خوئی را ناقص و تحریف کردم. دکتر عصام من مثل تو نیستم. این دقیقاً نوشته خوئی است که من آن را به طور کامل نقل کردم و هیچ چیزی از آن کم نکردم

من مثل دیگران دروغ نمی گویم من نمی خواهم بر ضد تو حرف بزنم و به تو نسبت دروغ بدهم من به لطف خدا مورد اعتماد و راست گو هستم و تو نمی توانی هیچ دروغی از من پیدا کنی. من هیچ نسبت دروغی به خوئی ندادم و کلام خوئی را دقیقاً نقل کردم.

سید طلال مجری شیعه:

ان شاء الله خیر است. خوب دکتر عصام صحبت کن.

ص: 737

دکتر عصام العماد:

با کمال تأسف شيخ عثمان طبق عادت خود بر روایات جعلی تکیه می کند، چنان که با امام خوئی رضوان الله علیه برخورد کرد. شیخ عثمان امام خوئی رضوان الله علیه روایات قائلین به تحریف قرآن را در کتابش ذکر کرده و کاملاً تبیین کرده که همه آن ها روایت جعلی است الآن تو می گویی که امام خوئی رضوان الله علیه قائل به تحریف قرآن است.

شیخ عثمان تو را به خدا قسم آیا امام خوئی رضوان الله علیه معتقد به تحریف قرآن است؟ تو می دانی که روایاتی در کتب حدیث اهل سنّت آمده یک روایت؛ مانند روایت که می گوید: سوره احزاب به اندازه سوره بقره بوده معنی روایت این است که حدود دویست آیه یعنی دو سوم از سوره احزاب از دست رفته آیا من می توانم بر اساس این روایت بگویم اهل تسنن به علت نقل این روایت قائل به تحریف قرآن می باشند؟ و نیز نمی توانم از این روایت به نسخ تعبیر کنم چون نسخ که همه علمای آن را قبول دارند فقط در مورد یک آیه یا دو آیه می آید؛ ولی این روایت می گوید دویست آیه از سوره احزاب حذف شده؛ و این از حکمت خداوند متعال بدور است که یک سوره از قرآن را با سیصد آیه نازل ،کند و بعد دویست آیه از آن را حذف کند چنین چیزی امکان ندارد؛ چون نسخ یک یا دو آیه بر اساس ضرورت و در شرایط خاص ممکن است؛ اما نسخ دویست آیه از یک سوره قرآن هیچ معنا و مفهومی ندارد؛ لذا شیخ ،عثمان من به تو نصیحت می کنم که تقوی آلهی را رعایت کن و از خدا بترس و با این شیوه مغرضانه با مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت است و کتب حدیث آنان رفتار نکن و احادیث جعلی و احادیث غلات علي اللهى ها خطابیه که خدا لعنت شان کند را به عنوان مذهب اهل بیت تلقی نکن در حالی که تو می دانی که مذهب شیعیان دوازده امامی که مذهب اهل بیت است از غالیان علی اللهی خطابیه تبری می جویند و آنان را لعنت می کنند و می گویند که روایات غالیان علی اللهی خطابیه در کتب حدیثی آنان داخل شده؛ چنان که روایات اسرائیلیات در کتب حدیث اهل سنت داخل شده تو این را می دانی و با این حال با دستاویز قرار دادن روایات شاذ و مجعول و ضعیف به مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت هم هست حمله می کنی؛ لذا به تو می گویم که از خدا بترس و چنین نکن اگر در دنیا افرادی

ص: 738

هستند که تو را در این کار تأیید کنند بدان که در آخرت چنین نخواهد بود و در آن جا حساب و کتاب و عقاب در کار هم چنین از تو می خواهم که از خدا بترس و با این روش غیر علمی با كتب مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت هم هست برخورد نکن من هم می توانم مثل تو روایات جعلی و ضعیف از صحیح امام بخاری و صحیح امام مسلم بیاورم؛ اما من از طرح چنین روایاتی در این مناظره خجالت می کشم بخاطر این من معتقدم امام بخاری و امام مسلم نیشابوری خدا از همگی خشنود (باد اعتقاد دارند به این که خداوند متعال قرآن را از تحریف حفظ کرده به همین علت من از خدا خجالت می کشم که امام بخاری و امام مسلم خدا از همگی خشنود (باد را بدون دلیل و برهان آنان را به قول به تحریف قرآن متهم کند؛ اما تو شیخ عثمان متأسفانه بدون دلیل و برهان و به آسانی بزرگان مذهب شیعه دوازده امامی را متهم می کنی به قول به تحریف قرآن است شیخ ، عثمان، تو را به خدا قسم! تقوی آلهی را رعایت کن و از خدا بترس و بدون دلیل و برهان دیگران را متهم به قول به تحریف قرآن نکن؟

سید طلال مجری شیعه:

شیخ عثمان بفرما صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

ببخشید! من که گفتم: دیگر صحبتی در این مناظره ندارم به این معنی نیست که بلندگو از من بگیرید ! من متأسفم نمی دانم چه بگویم خوب ان شاء الله نوبت به بحث تحریف قرآن خواهد رسید؛ اما به اختصار حالا که تو از عقیده به تحریف قرآن تبری می جویی من هم از عقیده به تحریف قرآن تبری می جویم و می گویم لعنت خداوند بر هر کسی که بگوید قرآن تحریف شده. دکتر عصام آیا تو جرأت داری که بگویی لعنت خداوند بر هر کس که بگوید قرآن تحریف شده؟ من الآن از مسجد خارج می شوم و دوست دارم که این جمله را از دهان دکتر عصام بشنوم

برادر کاپیتان مجری وهابی:

بفرما دکتر عصام صحبت کن.

ص: 739

دکتر عصام العماد:

و من نیز می گویم خداوند من به سوی تو بیزاری می جویم و لعنت می کنم هر کسی را که به تحریف قرآن معتقد باشد، هر کس که می خواهد باشد؛ ولی می خواهم اکنون به یک نکته تأکید کنم و بگویم که شیخ عثمان یک بام و دو هوا درست نکنی این مشکل بزرگی است که شیخ عثمان در سخنرانی ها و کتاب هایش شیعه دوازده امامی را به اعتقاد به تحریف قرآن متهم و تکفیر می کند؛ اما اگر یکی از اهل سنت به تحریف قرآن قائل باشد او را تکفیر نمی کند؛ یعنی از نظر شیخ عثمان اگر قائل به تحریف ،قرآن از شیعه دوازده امامی باشد کافر است؛ اما اگر از اهل سنت ،باشد کافر نیست این یک بام و دو هوا چیست؟ این چه منطقی است؟ شیخ عثمان اگر تو در کلام خود صادق هستی بگو لعنت خداوند بر هر کسی که به تحریف قرآن معتقد باشد، حتی اگر از صحابه پیامبر و تابعین باشد من از شیخ عثمان می خواهم که حتی تابعین را اگر قائل به تحریف قرآن ،باشند لعنت کند شیخ ،عثمان لطفاً چنان که من گفتم قائلین به تحریف قرآن را لعنت کند!

سید طلال مجری شیعه:

بفرما شیخ عثمان صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

به اختصار می گویم دکتر عصام من گفتم: و هر سنی سر افرازی هم مثل من می گوید لعنت خداوند بر هر کس که بگوید قرآن تحریف شده لعنت خداوند بر هر کسی که بگوید حتی یک حرف از قرآن کم یا زیاد شده؛ هر کسی که می خواهد ،باشد کوچک یا بزرگ هر کسی که ادعا کند که قرآن تحریف شده از نظر من کافر و ملعون ،است و چه صحابی باشد یا غیر صحابی از نظر من فرقی ندارد دکتر عصام ان شاء الله اگر تو آمادگی داشته باشی، بحث تحریف قرآن را به تفصیل در هفته آینده در موضوع تحریف قرآن صحبت کنیم، من عقیده دارم که قرآن از هر گونه تحریف مصون و محفوظ است و خدای متعال فرموده

﴿ إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ﴾. (سوره حجر : 9)

ص: 740

البته ما قرآن را بر تو نازل کردیم و ما هم او را محققاً محفوظ خواهیم داشت.

اشاره

الآن جلسه دوازدهم این مناظره به پایان رسیده و السلام عليكم و رحمۀ الله و برکاته.

سید طلال مجری شیعه:

بفرما دکتر عصام صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

برادران شیخ عثمان مسجد را رها کرده به هر حال بخش اول جلسه این مناظره تمام شده. من در مسجد می مانم تا به سؤالات حضار و شنوندگان مناظره جواب بدهم؛ ولی قبل از آن من به حضار و شنودگان این مناظره می گویم من برای مباهله با شیخ عثمان، آمادگی دارم؛ چون من یقین دارم که هیچ موقع دروغ نگفتم و من دروغ گو نیستم؛ اما شیخ عثمان باید بداند که ما در این مناظره در یک فضای اسلامی صحبت می.کنیم من فکر می کنم من و شیخ عثمان دشمن یک دیگر نیستیم من می توانم الآن با شیخ عثمان مباهله کنم؛ ولی من با او از یک دین و یک قرآن تبعیت می.کنیم من از مبلغین وحدت مقدس اسلامی بین مذهب وهابیت و مذهب شیعه دوازده امامی هستم من به وحدت کردن مسلمانان به یک دیگر ایمان دارم و این کار را مقدس می دانم و این را یک وظیفه دینی و اسلامی می.شمارم و فکر می کنم که ادامه این صحبت و این مناظره بسیار ضروری است به این امید که بتوانیم وحدت اسلامی مقدس مذهب وهابیت و مذهب شیعه دوازده امامی بر قرار کنیم بخصوص در شرایط مهم کنونی در دنیای اسلام؛ اما اگر تو به مباهله با من اصرار داری معنای این کار این است که ما هیچ وحدت اسلامی میان مذهب وهابیت مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت است نداریم؛ بلکه این دو ،مذهب به نهایت و اوج اختلاف رسیده اند.

بنابراین، من نمی خواهم با برادر وهابی خودم مباهله کنم من برادران وهابی را دوست دارم و در نزد آنان تحصیل علم کرده ام و اساتید من و برادران و دوستان و هم درسی ها و شاگردان من وهابی هستند ما با هم نماز تراویح می خواندیم و با برخی از آنان در طول شب قرآن می خواندیم برخی از هم درس های من شهید شدند از جمله هشام عبدالوهاب دیلمی رضوان الله علیه که در افغانستان

ص: 741

شهید شد؛ و هم کلاسم محمد روحانی که در درگیری با کمونیست ها در شهر عدن در یمن شهید شد؛ فلذا بر این اساس من نمی توانم با برادر مسلمان وهابی خودم مباهله کنم؛ ممکن است من با یک مسیحی مباهله کنم؛ ولی با برادران وهابی مثل شیخ عثمان مباهله نمی کنم؛ به خصوص که ما داریم در این جا درباره آیه مباهله بین مسلمانان و مسیحیان صدر اسلام

صحبت می.کنیم من و تو هر دو مسلمانیم و مباهله بین دو مسلمان هرگز صحیح نیست.

اما درباره این که شیخ عثمان من را به دروغ گویی متهم می کند، من به شیخ عثمان، حق می دهم؛ چون از نظر شیخ عثمان هر کس که از وهابیت روی گرداند و شیعه دوازده امامی شود دروغ گو است؛ اما من ثابت می کنم که دروغ گو نیستم.

ص: 742

بخش دوم سؤالات اهل سنت از دکتر عصام العماد

حالا بخش دوم جلسه شروع می شود و به همه سؤالات حضار در این مسجد و سؤالات شنوندگان جواب می دهم

سید طلال مجری شیعه:

الآن یکی از برادران اهل تسنن از دکتر ،عصام سؤال می کند بفرما بلندگو با تو.

احمد بعلبکی مجری شیعه:

اکنون نوبت برادر عبدالرحمن دمشقیه است که از دکتر عصام سؤال کند بفرما بلندگو با تو.

سؤال عبد الرحمن دمشقيه:

آیا شما ما را به مذهب شیعه دوازده امامی که قائل به تحریف قرآن، دعوت می کنید؟

عبد الرحمن دمشقیه سؤال کننده و هابی:

بسم الله الرحمن الرحيم و الحمد الله رب العالمين و صلى الله علی سیدنا محمد و آله و صحبه اجمعین دکتر ،عصام سؤال من از تو این است که در کتب روایی مذهب شیعه دوازده امامی آمده که روایات متواتری داریم مبنی بر این که قرآنی که اکنون در دست ماست پس از دوران پیامبر ما تغییراتی صورت گرفته و تحریف شده تو را به خدا قسم از من می خواهی در چنین مذهبی وارد شوم که قرآن را تحریف شده می داند؟ و تو من را توصیه می کنی که به این مذهب پناه ،ببریم و نام آن را مذهب اهل بیت می گذاری؟ دکتر عصام بفرما بلندگو با تو

پاسخ دکتر عصام العماد:

روایات جعلی تحریف قرآن کریم در منابع سنیان و شیعیان

دکتر عصام العماد:

اولاً خوش آمد می گویم به برادر دمشقیه در مورد سؤال تو می گویم که امام خوئی رضوان الله علیه در كتاب البيان فی تفسیر القرآن روایات مورد اشاره تو را مورد بحث قرار داده و تو می توانی به این

ص: 743

کتاب مراجعه کنی و از مطالب آن استفاده کنی امام خوئی رضوان الله علیه در این کتاب با اسناد معتبر ثابت کرده اند :که بخش اعظم این روایات از شخصی بنام احمد بن محمد سیاری است و او آنان را درباره تحریف ،قرآن جعل کرده افزون بر این امامان دوازده گانه اهل بیت (خدا از همگی خشنود باد درباره چنین روایاتی به طور کلی صحبت کرده.اند بعنوان نمونه از امام جعفر صادق رضوان الله علیه روایت شده :فرموده به من نسبت دروغ خواهند داد راوی پرسید: یابن رسول الله چگونه به شما دروغ خواهند بست؟ امام جعفر رضوان الله علیه فرموده وقتی که می بینید به پیامبر خدا به دروغ مطالبی را نسبت می دهند چگونه چنین کاری را درباره من نکنند؟!

بنابراین و با توجه به این که اهل بیت ،پیامبر نقل ،دوم پس از قرآن و سنت پیامبر هستند، طبیعی است که دروغ گویان و شیطان صفتان مطالب دروغ را به آنان نسبت بدهند و به جز امام خوئی رضوان الله علیه بسیاری از علمای دیگر شیعه روایات مربوط به تحریف قرآن را مورد بحث قرار داده و گفته اند که آنان از طریق احمد سیاری و شخص دیگری بنام علی بن احمد کوفی و از طریق غلات علی آلهی خطابیه و جاعلان حدیث وارد شده و عموم این روایات جعلی و دروغ است.

تو را به خدا قسم آیا می شود، همان طور که به کارل بروکلمان در اواخر عمرش :گفته تو درباره اسلام زیاد کتاب نوشته ای و تحقیق کرده ای و به اسلام خیلی خدمت کرده ای چرا مسلمان نشده ای؟ جواب داد بسیاری از راویان به محمد دروغ بسته اند آیا می شود به این بهانه اسلام را رها کرد؟

و حالا اگر من با روایات جعلی و دروغ که به ائمه دوازده گانه اهل بیت (خدا از همگی خشنود باد) نسبت داده شده مواجه شدم با این که می بینم که خود ائمه اهل بیت :گفته اند بر ما دروغ های زیادی بسته خواهد شد و از طرف دیگر اهل بیت مطهرین :فرموده هر سخنی که از ما نقل کرده اند آن سخنان را بر قرآن عرضه کنید اگر آن سخنان با قرآن مخالف بود و یا سخنان با سنّت راستین پیامبر سازگار ،نبود باور نکنید؛ چون ما اهل بیت مطهر پیروی قرآن و پیروی سنت پیامبر

ص: 744

است، با این حال آیا درست است که من یا تو به بهانه این که برخی سخنان دروغ به اهل بیت نسبت داده،اند مذهب اهل بیت پیامبر را رها کنیم؟

برادر! تو به همه کتاب های ارزشمند شیخ امام محمد رضا مظفر رضوان الله علیه و كتاب البيان في تفسير القرآن امام خوئی خدا از همگی خشنود (باد مراجعه کنی تا برای تو ثابت شود روایات دال بر تحریف قرآن دروغ و جعلی است هم چنین به مطالب علمی دانشمند سنّی معاصر امام محمد محمد مدنی توجه کنی که می گوید روایات مربوط به تحریف قرآن در کتب ما اهل سنّت و در کتاب شیعیان هست و با توجه به این که مرجع بزرگ شیعه در عصر حاضر امام سید ابوالقاسم موسوی خوئی رضوان الله علیه در کتاب البیان فی تفسیر القرآن از سلامت قرآن از تحریف دفاع کرده و روایات تحریف را جعلی دانسته و رد ،کرده نمی توان به بهانه روایات تحریف قرآن حدیث صحیح و معتبر و متواتر ثقلین را رد کرد و اگر کسی به این بهانه مذهب اهل بیت را رد ،کند در برابر خداوند جوابی نخواهد داشت؟

تو می دانی که قائلین به تحریف ،قرآن هم در میان علمای شیعه و هم در بین علمای اهل سنت هستند و هنگامی که استاد خطیب دانشمند سنّی در الأزهر کتاب الفرقان را با ادعای تحریف قرآن ،نوشت علمای الازهر ادعا های او را رد کردند و همین طور وقتی که صاحب کتاب دبستان مذاهب ادعای تحریف قرآن را در کتابش مطرح کرد، علمای شیعه دوازده امامی ادعای او را رد کردند. ولی متأسفانه تو صاحب کتاب دبستان مذاهب در تحریف قرآن را ملاک گرفتی و به نظر همه علمای شیعه که ادعای صاحب کتاب دبستان مذاهب را رد کرده اند توجه نکردی در ضمن کتاب دبستان مذاهب از کتب شیعه دوازده امامی نیست و هم چنان نویسنده کتاب دبستان مذاهب شیعه دوازده امامی .نبوده و این روش برخورد تو علمی و صحیح نیست ،بنابراین من به تو می گویم که باید بین سخنان که به طور معتبر و صحیح از اهل بیت نقل شده و سخنان ضعیف و نامعتبر که به اهل بیت نسبت داده شده، تفاوت قائل شوی! ما شیعه دوازده امامی معتقدیم که حتی در کتاب امام کلینی رضوان الله علیه اصول کافی که از کتب روایی معتبر شیعه دوازده امامی ،است روایات جعلی وجود دارد و علمای شیعه دوازده امامی با قاطعیت

ص: 745

نگفته اند که تمام روایات کتاب کافی صحیح و معتبر .است وقتی شیخ امام مفید رضوان الله علیه که خودش به زمان مولف کتاب کافی امام کلینی رضوان الله علیه نزدیک بوده، برخی از روایات جعلی را در کتاب کافی نشان داده و رد کرده و کتاب عقاید امامیه تألیف شیخ امام صدوق رضوان الله علیه را مورد بررسی قرار کرد و کتاب تصحیح عقاید شیخ صدوق را به رشته تحریر درآورده. بنابراین، باید توجه کنی که شیعه دوازده امامی علمای متخصص در علم حدیث پیامبر دارند که با دقت زیاد روایات را از حیث سند و محتوی مورد بررسی قرار می دهند و صحیح و سقیم را از یک دیگر جدا می.کنند

تو را به خدا قسم آیا روایات تحریف قرآن چنان که در کتب حدیثی شیعه دوازده امامی وارد شده، در کتب حدیثی اهل سنت نیست؟ و وقتی که تو این روایات را می بینی آیا می گویی امام بخاری یا امام مسلم نیشابوری که این روایات را نقل کرده اند معتقد به تحریف قرآن در برخی از کتب صحاح اهل سنت آمده که سوره احزاب به اندازه سوره بقره بوده؛ این یعنی حدود دویست آیه از سوره احزاب از بین رفته است. بوده اند؟!

آیا می شود ادعا کرد که عالم و مؤلّفی که این روایت را در کتابش آورده معتقد به تحریف قرآن بوده؟ من اگر بخواهم با این روش با کتب حدیثی اهل سنت برخورد کنم این می شود مانند روش شیخ عثمان در برخورد با کتب حدیث شیعه دوازده امامی و این می شود مانند روش سلمان رشدی در برخورد با کتب حدیث اهل سنت که از لابلای روایات در کتب اهل سنت یک شخصیت بسیار بدی را از پیامبر به تصویر کشیده است.بنابراین من و تو باید منصف باشیم و باید بتوانیم احادیث جعلی را از احادیث صحیح تشخیص بدهیم. من بار ها گفته ام که مذهب اهل بیت یعنی مذهب شیعه دوازده امامی در معرض شبهات و حملات غیر منصفانه و خرافات زیادی قرار گرفته و در زیر خروارها شبهه و مطالب نادرست پنهان شده است.

اما اگر کسی بتواند این آواره ای انبوه را کنار بزند یک قطعه طلای بسیار گران قیمت به دست می آورد که همان مذهب امامان دوازده گانه اهل بیت است که در حدیث پیامبر است که فرموده: اسلام به دست دوازده نفر حفظ می شود ذکر شده اند.

ص: 746

و لذا من می گویم در برخورد با روایات شیعه دوازده امامی تقوی آلهی و انصاف را از دست نده و احادیث جعلی را بهانه ای برای انکار مذهب اهل بیت نکنی تو می دانی که شیعه دوازده امامی برای تشخیص احادیث معتبر و صحیح از احادیث جعلی علم رجال و علم حدیث دارند و علمای رجال آنان درباره احادیث جعلی کتاب ها نوشته و آنان را ذکر کرده اند و علاوه بر این درباره خود این کتاب ها کتاب هایی دیگری تألیف شده و ارزش آنان را بررسی کرده؛ ولی با تأسف مشاهده می کنم که برخی از علمای اهل سنت و برخی از علمای وهابیت و برادر عبدالرحمن دمشقیه با کتب شیعه دوازده امامی همان گونه برخورد می کنند که سلمان رشدی با کتاب های

روایی مسلمانان برخورد کرد.

طلال مجری شیعه:

ان شاء الله خیر است سؤال بعدی را چه کسی از اهل تسنن مطرح می کند؟ برادر کاپیتان لطفاً مشخص کنی.

برادر کاپیتان مجری وهابی:

سلام عليكم و رحمه الله و برکاته برادر دمشقیه چند ثانیه صبر کنی.

طلال مجری شیعه:

خوب کاپیتان لطفاً سؤال کننده از طرف اهل تسنن را مشخص کنی تا سؤال از دکتر عصام بپرسد. بفرما بلندگو با تو.

برادر کاپیتان مجری وهابی:

برادر سندی از طرف اهل تسنن از دکتر عصام سؤال می کند. بفرما بلندگو با توست.

سید طلال مجری شیعه:

برادر سندی بفرما بلندگو با تو.

ص: 747

سؤال برادر سندی: با توجه به این که دلیل اصلی انتقالت از مذهب اهل سنت به مذهب شیعه دوازده امامی جایگاه علی، پس؛ چرا نام علی بن ابی طالب در قرآن ذکر نشده است؟

برادر سندی سؤال کننده از طرف اهل تسنن:

سلام عليكم سؤال من از دکتر ،عصام این است که تو می گویی که علت اصلی انتقالت از مذهب اهل سنت به مذهب شیعه دوازده امامی این که پس از تحقیق و بررسی که چند سال طول کشیده فهمیدی که نقل ،اصغر اهل بیت ،است و در رأس آنان علی بن ابی طالب است. سؤال من این که اگر علی بن ابی طالب و جایگاه او در دین اسلام این قدر مهم است که تو می،گویی پس چرا خداوند در قرآن کریم هیچ اشاره روشن به نام او نکرده با این که ما می بینیم که خداوند در قرآن مسائل بسیار کم اهمیت را ذکر کرده و مثلا نام پشه و مورچه و سگ و مگس و الاغ را در قرآن آورده پس؛ چرا نام ثقل اصغر یعنی علی ابی طالب کرم الله وَجهَه خداوند) رویش را گرامی بداره را با این جایگاه بزرگی که تو برای او قائل هستی، نیآورده؟ آیا ممکن است که بگوییم مگس و سگ و پشه و الاغ در نزد خدا از علی بن ابی طالب مهم تر بوده اند که خدا نام آنان را در قرآن ذکر کرده و ثقل اصغر یعنی علی را با این اهمیت که تو می،گویی نادیده گرفته؟ لطفاً به طور روشن پاسخ بدهید.

سید طلال مجری شیعه:

بفرما دکتر عصام صحبت کن.

پاسخ سؤال برادر سندی:

دکتر عصام العماد:

در حقیقت این سؤال کننده در تنظیم سؤال موفق نبود؛ او باید این سؤال را به این شکل بپرسد: چرا اسم امام علی کرم الله وجهه خداوند رویش را گرامی بداره در قرآن نیامده؟

در جواب می گویم من و تو می دانیم که بسیاری از احکام مهم دین اسلام در قرآن نیامده این به معنای بی اهمیت بودن آنان نیست

ص: 748

بعنوان نمونه تعداد نماز های روزانه کیفیت و احکام ،روزه و بسیاری از تقسیمات احکام در قرآن كريم ذکر نشده؛ و در سنت پیامبر تفاصیل آنان بیان شده؛ و به همین جهت علمای مذاهب مختلف اسلامی اتفاق نظر دارند به این که هر کس سنت پیامبر را انکار کند از

دین اسلام خارج شده و کافر است؛ چرا؟ چون بسیاری از مسائل مهم دینی و عقیدتی و بسیاری از احکام اسلام در سنت پیامبر آمده نه در قرآن است و هر کس که سنت پیامبر را انکار کند کافر است؛ و این مسأله مورد اجماع و توافق همه علمای مسلمین است.

آیا تو می توانی فقط بر اساس مضامین آیات قرآن و بدون مراجعه به سنت پیامبر صلى الله عليه و سلم نماز بخوانی؟! قرآن فقط کلیات را ذکر کرده درباره مقام اهل بیت نیز همین طور است. قرآن به طور کلی مسأله را بیان کرده و تفصیل آن در سنت پیامبر ه . آمده آیه تطهیر و آیه ولایت و بقیه آیات درباره اهل بیت یک بیان کلی است و تفصیل و تفسیر آن آیات قرآنی در سنت پیامبر آمده.

دلایل گرایش دکتر عصام العماد وهابی فعّال به تشیع چیست؟

اما درباره دلایل انتقال خودم از مذهب وهابیت به مذهب شیعه دوازده امامی من گفتم که یکی از دلایل اساسی ،آن حدیث ثقلین بود و آیات قرآنی و احادیث پیامبر دیگری به من در این باره کمک کرد و هدف و غرض من از همه جلسات این مناظره با شیخ عثمان تبیین و شرح اسباب و علل انتقال من از مذهب وهابیت و مذهب اهل تسنن به مذهب شیعه دوازده امامی است؛ چون در حقیقت عرایض بنده در همین مناظره بر گرفته شده از کتابم رحلتی من الوهابيه إلى الاثنى عشريه (سفر) من از مذهب وهابیت به سوی مذهب شیعه دوازده

امامی می باشد.

سید طلال مجری شیعه:

وقت سؤالات مناظره دوازدهم نیز به پایان رسیده و السلام عليكم و رحمۀ الله و برکاته.

ص: 749

سیزدهمین مناظره:

بخش اول: عدم تمسک اهل سنت به اهل البيت عليهم السلام

مصطفی طائی از طرف مسجد شیعیان:

به نام خدا جلسه سیزدهم در مسجد اهل تسنن برگزار می شود.

محمد علی مجری وهابی:

الآن مناظره میان شیخ عثمان و دکتر ،عصام شروع می.شود بفرما شیخ عثمان صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

بسم الله الرحمن الرحیم خدا را بسیار شکر گزاریم و سپاس می گوییم و سلام و درود خداوند بر پیامبر و اهل بیت و اصحاب او و هر کس که به راه آنان برود اما بعد، به شما درود می فرستم و از خدای متعال می خواهم که ما را از کسانی قرار بدهد که سخنان را می شنوند و از بهترین آنان پیروی می.کنند و می گویم خدایا اهدنا الصراط المستقيم صراط الذین انعمت عليهم غير المغضوب عليهم و لا الضالين خدایا ما را به راه مستقیم بدار راه کسانی که بر آنان منت نهادی و نعمت دادی نه راه کسانی که مشمول غضب تو شدند و نه راه گمراهان و می گویم خدایا حق را به ما نشان بده و توفیق پیروی از آن را به ما بده و باطل را به ما بنمایان و دوری از آن را به ما عنایت فرما.

این سیزدهم جلسه مناظره است و امیدوارم که خداوند این مناظره را مفید قرار دهد.

البتّه در این مناظره دکتر ،عصام بعنوان مناظره کننده شیعه دوازده امامی که برخی آنان را رافضیان می نامند؛ و من به عنوان مناظره کننده اهل سنت یا وهابیت چنان که برخی من را چنین می نامند از خدای متعال می خواهم که من و او را برای شناخت حق و پیروی از آن موفق .کند درود خدا بر تو باد

ص: 750

سید طلال مجری شیعه:

اللهم صل على محمد و آل محمد الآن مناظره شروع شده و وقت صحبت دکتر عصام و وقت صحبت شیخ عثمان را حساب کنیم دکتر عصام بفرما صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

﴿ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي، وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي، وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِسَانِي، يَفْقَهُوا قَوْلِي. وَ أَفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ. ﴾ (سوره طه: 25-28) (سوره غافر: 44)

پروردگارا سینه ام را گشاده گردان و کارم را آسان ساز و گره از زبانم بگشای تا حرف هایم را .بفهمند و کارم را به خدا می سپارم خداست که به حال بندگان خود بیناست.

برادران عزیز در ابتدا به همه مسلمانان جهان تبریک و تهنیت عرض می کنم به مناسبت سالگرد میلاد پیامبر صلی الله علیه و آله و هم چنین میلاد ششمین وصی از اوصیا دوازده گانه پیامبر صلی الله علیه و آله که آنان در حدیث جابر بن سمره در کتاب صحیح امام بخاری و کتاب صحیح امام مسلم (خدا از همگی خشنود باد) آمده پیامبر صلی الله علیه و آله مسلمانان را به دوازده وصی و خلیفه خود بشارت داده و مسلمانان را به پیروی از آنان توصیه کرده

من در این جلسه سیزدهم از جلسات این مناظره با برادرم شیخ عثمان که خدا حفظش کند، تلاش می کنم تا ثابت کنم که مذهب شیعه دوازده امامی با مذهب وهابیت نقاط مشترک و میان این دو مذهب ارتباط قوی وجود دارد و من همیشه تلاش می کنم که میان دو( مذهب مذهب شیعه دوازده امامی با مذهب وهّابیت) با شکوه و عظمت وحدت اسلامی مقدس بین مذهب وهابیت و مذهب شیعه دوازده امامی بر قرار شود. نقاط اشتراک و نقاط قوت فراوانی هست که پیروان این دو مذهب بزرگ یعنی وهابیت و شیعه اثنی عشری را به یک دیگر نزدیک و متحد کرد یکی از قوی ترین این نقاط مشترک این که آیات و احادیثی را که شیعه دوازده امامی درباره وجوب تمسک و پیروی از اهل بیت (ثقل دوم) و پیروی از قرآن و سنت پیامبر (ثقل اوّل) ذکر می کنند دقیقا همین آیات و

ص: 751

احادیث در کتب وهابیون هست و چنان که شما در جلسه هفته گذشته بین من و برادرم شیخ عثمان شاهد بودید من و او اختلافی نداشتیم در این که این آیات و روایات درباره اهل بیت است؛ اما مسآله ای که در این مناظره بین من و شیخ عثمان مورد اختلاف است این است که من به عنوان یک شیعه دوازده امامی و شیخ عثمان به عنوان یک وهابی کدام یک از ما به فهم این آیات و روایات به حق نزدیک تر است؟ بنابراین من و او قبول داریم که اهل بیت ثقل دوم پس از قرآن و سنت پیامبر هستند (ثقل اوّل). و هم چنان همه شیعه دوازده امامی و وهابیان قبول داریم که طبق حدیث صحیح ثقلین، ثقل اول قرآن و سنت پیامبر .است و اما امروز چنان که در جلسه هفته گذشته (جلسه دوازدهم) به شیخ عثمان ،گفتم که من در مورد آیه مباهله صحبت می کنم و هم چنین در مورد مسائل دیگر متعلق به اهل بیت مطهرین صحبت می سید طلال سوری مجری شیعی

شیخ عثمان بفرما صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

خوب دکتر ،عصام در جلسه قبلی مطلبی را از شیخ الاسلام ابن تیمییه نقل کرد که گفت است اهل سنت روایات علی را رها کرده اند و دکتر عصام عبارتی را از ابن تیمیه نقل کرده که من :گفتم درست نیست دکتر عصام :گفت که ابن تیمیه - رحمت خدا بر او باد می گوید چهار امام اهل سنت روایات علی بن ابی طالب را رها کردند و از او چیزی نگرفتند و من گفتم که

امام ابن تیمیه چنین چیزی نگفته دکتر ،عصام آدرس و نشانی داد که آن نیز صحیح نبود.

من نوشته های شیخ الاسلام ابن تیمیه را از کتابش .خواندم و دکتر عصام بدین وسیله تلاش کرد که ثابت کند که ائمه اهل سنت علی را رها کرده.اند من جواب دادم که چنین نیست؛ بلکه شیخ الاسلام ابن تیمیه در این موضع و در مقام جواب دادن به رافضی ابن مطهر حلی بوده که گفته بود چهار امام اهل سنت فقه را از علی رضوان الله علیه گرفته اند و لذا امام ابن تیمیه این حرف ابن مطهر حلی را نقض ورد کرده و گفته که ائمه اهل سنّت فقه را از علی نگرفته اند، و از دیگران

ص: 752

گرفتند ولی امام ابن تیمیه نگفته که علی را ترک و رها کردند این حرف دکتر عصام و این تفسیر او از حرف امام ابن تیمیه فریب کاری .است و چون ابن مطهر حلّی گفته بود که ائمه اهل سنت فقه را از علی ،گرفتند ابن تیمیه منابع فقه چهار امام اهل تسنن را نقل کرده و نوشته های ابن مطهر را رد کرده چنان که امام ابن تیمیه در ضمن منابع فقه چهار امام اهل تسنن ابوبکر و عمر و ابوهریره و زید بن ثابت را نیز ذکر نکرده و در مورد منابع فقه امام ابوحنیفه فقط ابن مسعود را ذکر کرده و در مورد منابع فقه امام شافعی علمای مدینه از صحابه پیامبر؛ مانند ابوبکر و عمر را ذکر کرده و حتی ابوهریره را ذکر نکرده چنان که علی را هم ذکر نکرده چون در زمانی که علی در مدینه بود مردم به علی و به علمای دیگر از صحابه پیامبر مراجعه می کردند و علی بن ابی طالب در زمینه فقه از دیگر صحابه پیامبر متمایز ،نبود تا علما فقه را فقط از علی بن ابی طالب بگیرند مثلاً امام مالک از استاد خودش ربیعه یازهری گرفته؛ و آنان از نافع و عبدالله ابن عمر گرفته اند و عبدالله بن عمر هم که شاگرد علی بن ابی طالب نبوده امام ابن تیمیه این مطلب را بیان کرده و نگفته که ائمه اهل سنّت مطلقاً فقه علی را رها کردند. چنان که امام ابن تیمیه بسیاری از صحابه را که ائمه اهل سنت از آنان فقه و حدیث روایت کرده اند، نام نبرده و این به معنای رها کردن آنان نیست پس تفسیر دکتر عصام از مطلب شیخ الاسلام ابن تیمیه درست نیست.

قوی ترین دلیل بر مطلبی که عرض کردم آماری است که بنده از روایات علی بن ابی طالب در كتب حدیثی اهل سنت در مقایسه با روایت ابوبکر و عمر و عثمان استخراج کرده ام. در مسند احمد بن حنبل فقط 81 حدیث از ابوبکر صدیق و 308 حدیث از عمر بن خطاب و 137 حدیث از عثمان بن عفان و 818 حدیث از علی بن ابی طالب نقل شده چنان که می بینید احادیث علی بن ابی طالب به تنهایی از مجموع احادیث سه خلیفه دیگر بیشتر است و هم چنین است در مسند ابی یعلی که 139 حدیث از ابوبکر و 121 حدیث از عمر، و 398 از علی ، آورده؛ اما در مسند بزار 103 حدیث از ابوبکر و 238 حدیث از عمر، و 105 حدیث از عثمان و 479 حدیث از علی روایت کرده بنابراین روایات علی بن ابی طالب در نزد ما اهل سنت بیش

ص: 753

از روایات سه خلیفه قبل از او یعنی ابوبکر و عمر و عثمان است و حرف آن کسی که گفت: در كتب اهل سنّت فقط 10 حدیث از علی رضوان الله علیه آمده نشان از سوء نیت و خبث باطن دارد.

و نیز ضروری می دانم که حدود 10 دقیقه برای توضیح برخی مطالب گذشته اختصاص بدهم.

توضیحاتم در مورد نوشته های علماء درباره ابن مطهر حلی و شیخ الاسلام ابن تیمیه است من می گویم امام ابن حجر عسقلانی درباره امام ابن تیمیه می گوید: او در علم رجال و فقه به عالی ترین درجات رسیده بود؛ و کرسی تدریس و فتوی داشت و از همه اقران پیشی گرفت و در حضور ذهن و سرعت انتقال و گستردگی علم در معقول و منقول و اطلاع بر افکار و علوم گذشتگان و آیندگان؟ مورد شگفتی و تعجب همگان گردید.

هم چنین امام ابن حجر عسقلانی در تقریضی که بر کتاب الرد الوافی پاسخ) (کافی تالیف ابن ناصر دمشقی می گوید امامت و پیشوایی شیخ تقی الدین ابن تیمیه مشهور تر از خورشید، و لقب شیخ الاسلام برای او تا امروز باقی است هم چنین حافظ ابن حجر عسقلانی در کتاب الدرر الكامنه - جلد اول صفحه 166 درباره امام ابن تیمیه مدح طویلی دارد که مجال ذکر آن نیست و اگر فرصت بود آن را نیز ذکر می کردم و اما درباره ابن مطهر حلّي حافظ ابن کثیر در كتابش البدایه و النهایه می گوید ابن مطهر حلّی کتابی دارد بنام منهاج الاستقامه في اثبات الامامه که در این کتاب علوم معقول و منقول را خلط کرده و ندانسته به کدام طرف روی آورده، و از راه درست منحرف شده و علامه شیخ الاسلام الامام تقى الدين ابو العباس ابن تیمیه در پاسخ به او کمر همت بسته و در چندین مجلد پاسخ های ملیح و نیکو به مطالب ابن مطهر حلّی داده که عقلها را حیران می کند و این کتاب بسیار پر بار ،است ابن مطهر حلی که اخلاقش نیکو نبود و از پلشتی ارتداد پاک ،نبود او در شب جمعه 17 رمضان 648 ه.ق به دنیا آمد. و اکنون مجدداً سؤالی را که دکتر عصام در جلسه قبلی به آن جواب نداد تکرار می کنم دکتر ،عصام آیا تو قبول می کنی که پنجاه میلیون نفر اکنون جزو اهل بیت باشند. تو گفتی که منظورت این طور نبود یا من درست متوجه نشدم و آیا بالاخره منظور تو این است که آیا ابن عباس جزو اهل بیت هست یا نه؟ هم چنین می خواهم توجه حضار و شنوندگان را به این نکته جلب

ص: 754

کنم که عبد الله بن عباس جزو اهل بیت هست یا نه؟ هم چنین می خواهم توجه حضار شنوندگان را به این نکته جلب کنم که دکتر ،عصام چندین جلسه از جلسات این مناظره به طور مفصل درباره آیه تطهیر و حدیث کساء مطالب خودش بیان کرد و امشب می خواهد درباره آیه مباهله مطالب خود عرضه .کند و در این مدت من از دکتر ،عصام چیزی نشنیدم که بر امامت اهل بیت یا عصمت آنان دلالت .کند آن چه دکتر عصام ،گفت فقط فضایل علی بن ابی طالب بقیه اهل بیت بود؛ و من هم :گفتم که آنان را انکار نمی کنم؛ اما دلالت امامت و عصمت ائمه کجاست؟ نمی خواهم وقت شنوندگان را تلف .کنم تو در جلسه هفته گذشته گفتی که چهل سؤال از من پرسیده ای و من به آنان جواب نداده ام من اکنون از تو می خواهم که آن چهل سؤال را دوباره بپرسی تا من جواب بدهم هم چنین سؤالاتی دارم که می خواهم تو به آنان جواب !بدهی تو گفتی که شیخ شلتوت و شیخ سلیم بشری شیعه دوازده امامی را تکفیر می کرده اند. لطفاً سند و مدرک این نوشته هایت را ارائه کن گفتی که من شیعه دوازده امامی را تکفیر کرده ام؛ از تو سؤال می پرسم آیا خمینی و خوئی مجلسی و مامقانی از غالیان علی اللهی خطابیه هستند یا نه؟ دکتر عصام گفتی که امام مسلم حدیث غدیر خم را ذکر کرده گفتی ابن الجوزی از عایشه وام سلمه نقل کرده که این دو همسر پیامبر گفته اند که خودشان را از اهل بیت مطهرین و معصومین نمی دانند، سند آنان را ارائه نکردی و تایید طحاوی درباره حدیث کساء را ادعا کردی و سپس انکار کردی و من از همین نوار های صوتی این مناظره حرف های تو را برای خودت پخش کردم جواب ندادی گفتی که اراده در آیه تطهیر مراد از آن غیر از مراد از اراده در برخی آیات دیگر قرآن است ،سپس آن را انکار کردی گفتی که حدیث کساء از ام سلمه در کتاب صحیح امام مسلم ،آمده ،سپس این ادعا انکار کردی و من از نوار های صوتی این مناظره صحبت خودت را پخش کردم گفتی که علامه محمد علي البار وهابی بوده، ولی آن را ثابت نکردی گفتی صحیح مسلم پنجاه شرح دارد و اسامی این شروح ذکر نکردی؟ گفتی که طحاوی گفته اهل بیت مطهرين فقط همان اهل کساء !هستند گفتی امام طوفی امام اهل سنت است؟ گفتی که از زید بن ارقم سؤال شد که صدقه بر چه کسانی حرام است؟ گفتی که من به تیجانی گفته ام سگ تونس

ص: 755

مدرک کلام شیخ الاسلام ابن تیمیه نقل نکردی خواهش می کنم که همین توضیح و ارائه مدرک و جواب این سؤالات را بدهید و آن چهل سؤالی را هم که می گویی من جواب نداده ام دوباره بپرس چون من اصرار دارم که به آنان جواب بدهم تا کسی فکر نکند که من از جواب به سؤالات دکتر عصام می!گریزم

ابو احمد بکری مجری وهابی:

بفرما دکتر عصام صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

خدای را شکر می کنم که من و شیخ عثمان گفته به توافق رسیدیم که اهل سنت از اهل بیت چیزی نگرفته اند شیخ عثمان اصرار دارد بر این که شیخ الاسلام ابن تیمیه نگفته که اهل سنت فقه اهل بیت را ترک و رها کرده اند؛ بلکه امام ابن تیمیه گفته که اهل تسنن از اهل بیت چیزی !نگرفتند تو را به خدا قسم اگر کسی به تو بگوید که من کتاب را در خانه گذاشتم و دیگری بگوید که من کتاب را از خانه بر نداشتم؛ فرق معنای این دو جمله چیست؟ مسآله ما دعوا بر سر لفظ جمله نیست تو در عبارت امام ابن تیمیه رضوان الله علیه دقت کن صحبت ما بر سر لفظ نیست دعوای ما بر سر مفهوم کلام امام ابن تیمیه است ببین امام ابن تیمیه در ابتداء می گوید در بین چهار امام اهل تسنن و بقیه فقهای اهل سنت هیچ کس نیست که به امام علی مراجعه کرده سپس امام ابن تیمیه یک به یک فقهای اهل سنت را نام می برد و با ذکر نام اساتید آنان

می گوید که آنان از علی بن ابی طالب چیزی نگرفته اند باشد!

اما این که تو می گویی ما روایات زیادی از امام علی نقل کرده ایم و گرفته ایم؛ آخر این به چه دردی می خورد که ما مجموعه ای از روایات امام علی را بگیریم؛ اما فقه و احکام دینی او را رها کنیم؟ امام محمد ابوزهره می گوید اهل سنت قضاوت های عمربن خطاب را گرفتند، قضاوت های امام علی را رها کردند این چه فایده دارد که ما روایات امام علی نقل کنیم؛ اما فقه و احکام دینی و قضاوت های او را دور اندازیم؟ ،بنابراین امام ابن تیمیه رضوان الله علیه به روشنی اعتراف کرده به این که ما اهل سنت به آن چه که اهل بیت ،آوردند عمل نکردیم و من در جلسه گذشته

ص: 756

با تو به روشنی توضیح دادم که چگونه حاکمان ظالم دولت بنی امیه موفق شدند که اهل سنت را از فقه امام علی دور کنند امام ابن تیمیه این مطلب را به تفصیل بیان کرده و می گوید و اهل مدینه چیزی از فقه علی نگرفتند؛ بلکه از فقهای هفت گانه گرفتند امام شافعی از فلان گرفت و آخر و به تفصیل توضیح داد که فقهای اهل سنت و ائمه آنان از امام علی چیزی نگرفتند.

پس، باید بگویم که خدا را شکر که شیخ عثمان اعتراف کرد به آن چه که من گفتم. و این دلیل روشنی است بر این که ائمه و رهبران اهل سنت با حدیث ثقلین و با توصیه پیامبر به ثقل اصغر مخالفت کرده اند؛ و از اهل بیت بر خلاف توصیه ،پیامبر چیزی نگرفتند؛ بلکه فقه و دین خود را از امام شافعی و امام مالک و امام ابوحنیفه و امام احمد بن حنبل و فقهای دیگر گرفته اند که آنان نیز از اهل بیت چیزی نگرفته اند سؤال من از شیخ عثمان این است که به چه دلیل بر خلاف توصیه پیامبر به تمسک به ثقل اصغر یعنی اهل بیت شما فقه خود را طبق آن چه که ابن تیمیه توضیح داده از آن افراد گرفته اید و از امام علی چیزی از احکام فقه نگرفته اید؟ چرا؟ و چرا تو از حاکمان ظالم دولت بنی امیه دفاع می کنی، در حالی که آنان اهل سنت را از اهل بیت و امام علي

جدا کردند؟ چرا؟

شیخ عثمان تو آن چهل سؤال را از من می خواهی؟ مشکلی نیست من چهل سؤال از تو می پرسم چه چیزی موجب ترحیج مذاهب دیگران بر مذهب اهل بیت شد با این که شیخ عثمان تو می دانی که حدیث ثقلین من و تو را به مراجعه به اهل بیت (ثقل اول)، بعد از قرآن و سنت پیامبر(ثقل (دوم) توصیه و راهنمایی کرده؟

شیخ عثمان خوب می داند که هر مسلمان منصف و پرهیزکاری حق دارد بپرسد که چگونه امام ابن تیمیه به طور روشن اعتراف می کند که ائمه و فقهای اهل سنت فقه خود را از اهل بیت نگرفته اند؟ به چه دلیلی مذهب فقهای غیر اهل بیت را بر فقه اهل بیت ترجیح داده؟ آیا دلیلی یافت

می شود که بر اساس آن شما اهل بیت را ترک کنی علی رغم این که همه علمای اهل سنت فضیلت علم ائمه و اهل بیت مطهرین اجماع دارند؟ با وجود این که خود شیخ عثمان به طور روشن اعتراف کرد که ثقل دوم که در حدیث ثقلین در صحیح مسلم از زید بن ارقم آمده

ص: 757

همان اهل بیت و ثقل ،اول قرآن و سنت پیامبر .است شگفتی در این که چگونه شیخ الاسلام ابن تیمیه با این که به فضیلت اهل بیت در همه کتاب هایش تاکید کرده خودش می گوید علمای سابقین اهل سنت از اهل بیت چیزی نگرفته اند شیخ :عثمان چرا علمای سه قرن اول پس از پیامبر ، چنان نچه ابن تیمیه می گوید چیزی از فقه اهل بیت نگرفته اند، و نقش سیاست های حکام ظالم بنی امیه و بنی العباس در دور کردن اهل سنت از اهل بیت چه بوده؟

برادر شیخ عثمان؛ چرا ما باید فقه خود را از ابوحنیفه و احمد بن حنبل و ده ها فقیه دیگر که امام ابن تیمیه رضوان الله علیه گفته بگیریم؛ ولی از امام علی و امام حسن و امام حسین و امام باقر و امام صادق خدا) از همگی خشنود (باد نگیریم؟ مگر دوازده امام اهل بیت (خدا) از همگی خشنود) (باد نام شان در حدیث جابر بن سمره در صحیح امام مسلم و صحیح امام بخاری خدا از همگی خشنود (باد نیامده؟ و چرا اهل سنت جميع مذاهب اربعه و مذهب امام اوزاعی و مذهب امام طبری خدا از همگی خشنود (باد و مذاهب دیگر فقها را قبول کرده اند؛ اما مذهب اهل بیت (خدا) از همگی خشنود (باد را قبول ندارند؟ مگر آیات قرآن کریم و احادیث پیامبر که در جلسه های گذشته درباره آنان صحبت کردیم و امروز نیز درباره آنان صحبت می کنیم ما را به تمسک به ثقل دوم اهل بیت) مطهرین توصیه نکرده؟ چه چیزی باعث شد که اهل سنت مذهب قرینان قرآن و سنت پیامبر را ترک کنند؟ و چه کسی راضی می شود که به طور خودآگاه یا نا خودآگاه فقه را از هر فقیهی بگیرند چنان که امام ابن تیمیه گفت؛ اما از اهل بیت که عدل و هم وزن قرآن و سنت پیامبر هستند نگیرند؟ روایاتی که ما را به تمسک به اهل بیت سفارش ،کرده چنان که خود تو می دانی از طریق راویان متعدد از بیش از بیست صحابی پیامبر روایت شده با این حال چگونه ما می توانیم فقه را از همه فقها بگیریم و از اهل بیت نگیریم؟

چرا؟ چرا؟!

تو در برابر خدای متعال چه پاسخی خواهی داشت؟ تو سلطه حاکمان ظالم دولت اموی و سلطه دایره پلید از حاکمان ظالم را از روی دایره پاکی یعنی اهل بیت برداری تا حقانیت اهل بیت مطهر را ببینند در روز قیامت هنگامی که خدا از تو می پرسد که با حدیث ثقلین چه کردی؟ چه پاسخی خواهی داشت؟ این متن حدیث ثقلین بر طبق منابع حدیث خود شماست که پیامبر فرموده:

ص: 758

نزدیک است که دعوت را حق را اجابت کنم یعنی از دنیا بروم - و من در میان شما دو چیز گران بها باقی می گذارم و آن دو کتاب خدا و اهل بیت من است. آن گاه سه بار فرموده درباره اهل بیتم خدا را به یاد شما می آورم چرا پیامبر چنین تاکیدی بر اهل بیت مطهرین کرد؟ چون می دانست که افرادی چون تو خواهند آمد و با افتخار خواهند گفت که ما از اهل بیت نگرفته ایم. پیامبر می دانست که کسی جرأت نخواهد کرد که بگوید ما با قرآن و سنت پیامبر کاری نداریم؛ اما افرادی خواهند آمد که با جرأت و افتخار می گویند که ما از اهل بیت نگرفته ایم.

پس، برادرم شیخ ،عثمان به من می گوید که به امام ابن تیمیه دروغ بسته ام؛ چون او نگفته ما اهل بیت را ترک کردیم؛ بلکه گفته فقه را از اهل بیت نگرفته ایم تو را به خدا قسمت می دهم با عقل و انصاف در این مسآله من را دروغ گو می دانستی؟ آیا ترک کردن با نگرفتن متفاوت است؟ تو چگونه می توانی در روز قیامت در برابر خدایی که با تمام آشکار و پنهان ها آگاه است بایستی و بگویی ما فقه را از همه فقها گرفتیم، جز کسانی که تو آنان را قرین قرآن قرار دادی؟

شیخ عثمان آیا خداوند این حرف را از تو می پذیرد؟ البتّه پاسخ های شیخ عثمان بعضی از انسان ها را قانع می کند؛ اما خداوند هرگز آنان را نمی پذیرد؟

شیخ عثمان مگر تو در روز شروع اولین جلسه از جلسات این مناظره نگفتی که اگر با دلایل قوی مواجه شوی حق را خواهی پذیرفت؟ و من نیز گفتم که اگر تو به قضایا که من به شکل علمی برای تو تقدیم کردم پاسخ قانع کننده بدهی؛ من دوباره به عقیده سابق خودم یعنی وهابیت برگردم به خصوص پس از این که شیعه دوازده امامی شدم از طرف خانواده و فامیل و دوستانم و تمام کسانی که من را می شناختند بسیار تحت فشار قرار گرفتم و کسانی که هم نشین و یاران من ،بودند امروز دشمنان سر سخت من شده اند که حتی حاضر نیستند به من سلام کنند؛ و جواب سلام من را بدهند آنان کسانی هستند که ما با هم شبهای طولانی در مسجد نماز قرآن می خواندیم و امروز دشمن من شده اند؛ اما من به آنان می گویم: ان شاء الله به زودی مقام من را در بهشت خواهید دید و با تعجب خواهید گفت: طبق آیه قرآن

ص: 759

﴿ وَ قَالُوا مَا لَنَا لَا نَرَى رِجَالًا كُنَّا نَعُدُّهُم مِّنَ الْأَشْرَارِ﴾. (سوره ص : 62).

و اهل دوزخ با یک دیگر گفتند چه شده که ما مردان مؤمن را که از سفله و اشرار می شمردیم در جهنم نمی بینیم؟

اما اکنون تو هر سؤالی که من از تو می پرسم به جای جواب منطقی می گویی چیزی نشنیدم! چرا نشنیدی؟ من از تو سؤال می کنم که چرا اهل بیت را ترک کرده ای؟ به این سؤال جواب بده؛ چرا در کتاب هایی که مورد اعتبار تو حدیث ثقلین نقل شده؛ اما تو با جرات و شجاعت تمام می گویی که از فقه امام علی و اهل بیت چیزی نگرفته ای؟ و اگر نظر تو عمل کردن به فتاوای مذاهب اسلامی جایز است؛ چرا فقط مذاهب اربعه اهل سنت را جایز می دانی؟ لا اقل مذهب اهل بیت را هم به عنوان مذهب پنجم قبول کن من نمی گویم آن را مذهب اول قرار ،دهی چنان که پیامبر گفته؛ بلکه لااقل مذهب اهل بیت را بعد از مذاهب موارد اعتبار نزد تو بگذاری حداقل عدالت و انصاف این که مذهب اهل بیت را عدل و مساوی مذاهب شافعی و مالک و دیگران قرار دهی مگر اسلام دین عدالت و انصاف نیست؟ خوب اهل بیت پیامبر هم مذهب خود را دارند که ضعیف تر از مذاهب دیگر ،نیست لااقل آن را هم به عنوان یکی از مذاهب اسلامی جایز بدانی این همه دلیل و این همه سؤال باز تو می گوید من چیزی نشنیدم؟ چرا مذهب اهل بیت را در بین مذاهب اسلامی و لا اقل به عنوان آخرین آنان قبول نمی کنی؟

چگونه یک مسلمان این حدیث پیامبر را می شنود که :گفت ترکت فیکم ما إن تمستكتم به لن تضلوا بعدی ابدا کتاب الله و اهل بيتى فانهما لن يفترقا حتي يردا علي الحوض (من در بين دو چیز باقی می گذارم که تا زمانی که به آنان چنگ ،بزنید هرگز گمراه نخواهید شد؛ کتاب خداوند و اهل بیتم و این دو هرگز از یک دیگر جدا نمی شوند تا این که در کنار حوض کوثر در قیامت بر من وارد شوند تو را به خدا قسم چگونه یک مسلمان ممکن است که این حدیث پیامبر را بشنود، آن وقت با جرات بگوید که ما از اهل بیت چیزی نگرفتیم؟

با این همه من از تو و امثال تو نمی خواهم که مذهب اهل بیت را بر مذاهب دیگر ترجیح بدهید؛ بلکه من می گویم لا اقل مذهب ائمه اهل بیت خدا از همگی خشنود (باد را نیز در کنار مذاهب

ص: 760

اسلامی قبول کنید و میان مذهب اهل بیت و بقیه مذاهب اسلامی با انصاف و عدالت قضاوت کنید! بخدا قسم اگر مذهب اهل بیت را نیز جزو مذاهب اسلامی بشماری، مذهب اهل بیت به تو و امثال تو هیچ زیانی نمی رساند.

شیخ عثمان آیا تو وقتی می بینی که شیخ الاسلام امام ابن تیمیه می گوید: فقهای اهل سنت از اهل بیت و از امام علی چیزی نگرفتند؛ نباید از خودت سؤال کنی که چرا فقهای مورد اعتماد تو از مذهب و فقه اهل بیت چیزی نگرفته اند و ثقل دوم بعد از قرآن و بعد از سنت راستین پیامبر

اهل بیت مطهرین می باشند را با وجود این همه سفارش های پیامبر رها کرده اند؟ شیخ عثمان من این مطلب مهم بار ها بررسی کردم؛ ولی هیچ پاسخ در طول دوازده مناظره که با تو داشتم ندادی تو به قضایا که من در این جلسه های این مناظره بررسی می کنم اهمیت نمی دهی من نمی دانم چرا تو همه مذاهب دیگران را از مذهب اهل بیت ترجیح دادی؟ و چرا تو از دایره پلیدی یعنی حاکمان ظالم دولت بنی امیه در طول این جلسه های این مناظره با من دفاع می کردی؟ و چرا به قضیه که من بار ها بررسی کردم یعنی قضیه نقش حاکمان ظالم دولت بنی امیه در جدا کردن اهل تسنن هیچ اهمیت نمی دهی؟ آیا این مخالفت آشکار با حدیث ثقلین نیست؟ اگر این مخالفت ،نیست ،پس چیست؟ من بسیار متاسفم از این که می دانم که شیخ عثمان به این قضایا مهم که در طول دوازده جلسه از جلسه های قبلی این مناظره بررسی کردم هیچ عکس العمل نشان نمی دانی و جواب او برای همه قضایا که من در طول این جلسه های این مناظره بررسی می :کردم دکتر عصام من چیزی جدیدی نشنیدم و تو دروغ گفتی و همیشه این عبارت به من می گویی دکتر ،عصام تو به سؤالات من جواب ندادی؟

من از شیخ عثمان می خواهم که فقط به یکی دو قضیه از همه این قضایا که بررسی کردم توجه کند که اگر به این قضایا که من در طول این جلسه های مناظره بیان کردم توجه می کرد من به مذهب وهابیت بر می گشتم؛ ولی می دانم که شیخ عثمان برای این قضیه که چرا اهل سنت قرینان قرآن یعنی اهل بیت را رها کرده اند؟ هیچ موقع اهمیت نمی دانی در طول چند سال گذشته ده ها وهابی به مذهب دوازده امامی هدایت شده اند به طوری که عالم وهابی شیخ ربیع سعودی در کتابش به نام حكم الاسلام في الاثنى

ص: 761

عشریه نظر اسلام) درباره شیعه دوازده امامی می گوید من به مصر رفتم و در آن جا دیدم که بسیاری از برادران و فرزندان ما به مذهب شیعه دوازده امامی گرویده اند که ادعا می کنند آن مذهب اهل بیت است.

برادران کمی فکر کنید که چرا این افراد مذهب اهل بیت را بر مذاهب دیگر ترجیح داده اند؟ از خود بپرسید که چرا شیخ الاسلام ابن تیمیه می گوید اهل سنت از اهل بیت چیزی نگرفتند؟!

ای برادران به این سخن امام زین العابدین امام چهارم از دوازده گانه است که امام اهل تسنن ابن حجر هیتمی مکی سخن امام زین العابدین را در کتاب الصواعق المحرقه آورده توجه؛ و در آن سخن تفکر کنید امام زین العابدین رضوان الله علیه ذیل تفسیر آیه 103 از سوره آل عمران وَ اعْتَصِمُواْ بِحَبْل اللَّهِ جَمِيعًا وَ لاَ تَفَرَّقُواْ که امام ابن حجر هیتمی مگی آن را در باب یازدهم از کتاب خود آورده سخنی در خور توجه گفته البتّه من فکر می کنم که تو و امثال تو به آن توجه نمی کنی چون از اهل بیت است؛ اما من از تو و امثال تو می خواهم که تصور کنی این سخن از امام احمد بن حنبل یا از شیخ الاسلام ابن تیمیه است؛ و یا بگویی شاید امام زین العابدین یک چیزی از این دین اسلام می فهمد و به کلام او توجه کنی

امام زین العابدین رضوان الله علیه می گوید گروهی از مسلمانان در کار ما تقصیر کردند و به متشابهات قرآن استناد کردند؛ و رأی خود آنان را تاویل کردند؛ و احادیث پیامبر درباره ما را متهم کردند؛ یعنی مانند حدیث ثقلین حقیقت آن را قبول نکردند تا آن جا که این امام همام که جانم فدای

او باد می گوید: نسل های آینده این امت به کجا پناه ببرند؟ در حالی که نشانه های دین از بین رفته؛ و امت اسلام گرفتار اختلافات شده؛ و مسلمانان هم دیگر را تکفیر می کنند؛ در حالی که خدای متعال می فرماید مانند کسانی یهود و نصاری نباشید که پس از آن که برای آنان معجزات و بینات روشن آمد؛ دچار تفرقه و اختلافات شدند پس مردم به چه کسی اعتماد کنند تا حجت آلهی را به آنان ابلاغ کند؛ و احکام را بر ایشان روشن کند؛ اینان فرزندان امامان هدایت و هم وزن و قرینان ،قرآن و چراغ های روشن در تاریکی ها هستند که خداوند به واسطه آنان محبت خویش

ص: 762

را بر خلقش تمام کرده و مردم را بیهوده و بدون هدایت و حجت رها نکرده آیا این امامان هدایت را جز در شاخسارهای درخت مبارک و پر بار نبوت می توان تصور کرد.

در سخن امام زین العابدین رضوان الله علیه دقت کنید و در ذهنتون تصور کنید که او یکی از امامان اهل تسنن که از مذهب آنان پیروی می کنید و مذهب آنان را ترک نکردید، بعداً به نوشته ای امام ابن تیمیه مراجعه کنید هنگامی که می گوید فقهای اهل سنّت فقه اهل بیت را ترک کرده اند.

برادران عزیز غیر از این سخن امام زین العابدین که برای تو ذکر کردم سخنان و کلمات و حکم و نامه ها و خطبه های زیادی از همه امامان دوازده گانه به طور متواتر به دست ما رسیده از سخنان و کلمات و حکم و نامه ها و خطبه های امام علی و سخنان و کلمات و حکم و نامه ها و خطبه های امام حسن مجتبی و سخنان و کلمات و حکم و نامه ها و خطبه های امام حسین و سخنان و کلمات و حکم و نامه ها و خطبه های امام علی بن الحسین زین العابدین و سخنان و کلمات و حکم و نامه ها و خطبه های امام محمد باقر و سخنان و کلمات و حکم و نامه ها و خطبه های امام جعفر صادق و سخنان و کلمات و حکم و نامه ها و خطبه های امام موسی کاظم و سخنان و کلمات و حکم و نامه ها و خطبه های امام رضا و سخنان و کلمات و حکم و نامه ها و خطبه های امام محمد جواد و سخنان و کلمات و حکم و نامه ها و خطبه های امام علی هادی و سخنان و کلمات و حکم نامه ها و خطبه های امام حسن عسکری و سخنان و کلمات و حکم و نامه ها و خطبه های امام مهدی محمد حسن عسکری امام دوازدهم امامان دوازده گانه برادران باید به سخنان و کلمات و حکم و نامه ها و خطبه های این امامان دوازده گانه مراجعه .بکنیم من تجربه دارم بهترین وسیله برای فهم و درک قرآن و برای فهم احادیث راستین پیامبر مراجعه سخنان و کلمات و حکم و نامه ها و خطبه های امام علی و یازده فرزند ایشان خدا از همگی خشنود باد

برادران وهابی و اهل تسنن از حضار و شنوندگان جلسه این مناظره سخنان و کلمات و حکم و نامه ها و خطبه های امام علی و یازده فرزند ایشان را بخوانید قبل از پشیمانی در روزی که از آن گریزی نیست؛ چون متأسفانه تو و امثال تو همه سخنان و کلمات و حکم و نامه ها و خطبه های امام علی و یازده فرزند ایشان را تکذیب می کنید همه نامه ها آنان و همه خطبه های آنان و همه

ص: 763

فقه آنان در نظر تو و امثال تو دروغ و کذب محض است برادران عزیز تقوی آلهی رعایت کنی و از خدا بترسی و به سخنان و کلمات و حکم و نامه ها و خطبه های امام علی و یازده فرزند ایشان مراجعه کنید و نگویید هر سخنی از آنان نقل شده دروغ ،است و رافضی ها شیعه دوازده امامی این سخنان و کلمات و حکم و نامه ها و خطبه های را از خود در آوردند بعداً به امام علی و یازده فرزند ایشان نسبت داده،اند عزیزان من برخی سخنان و کلمات و حکم و نامه ها و خطبه های جعلی و دروغ است به امام علی و یازده فرزند ایشان نسبت داده اند؛ ولی سخنان و کلمات و حکم و نامه ها و خطبه های زیادی به طریق قطعی و یقینی به دست ما رسیده، و من یقین دارم که این سخنان و کلمات و حکم و نامه ها و خطبه های از امام علی و یازده فرزند ایشان نقل شده است.

عزیزان من همه سخنان و کلمات و حکم و نامه ها و خطبه های امام علی و یازده فرزند ایشان را تکذیب نکنید همه ما برای درک عمیق از آیات قرآن در توحید و خدا شناسی و فهم احادیث پاک پیامبر در توحید خدا باید به سخنان و کلمات و حکم و نامه ها و خطبه های امام علی و یازده فرزند ایشان را مراجعه بکنیم هم چنین همه ما برای درک عمیق از آیات قرآن در مورد معاد و روز قیامت و فهم احادیث پاک پیامبر در مورد معاد و روز قیامت باید به سخنان و کلمات و حکم و نامه ها و خطبه های امام علی و یازده فرزند ایشان را مراجعه ،بکنیم و هم چنین همه ما برای درک عمیق از آیات قرآن در مورد پیامبران بخصوص فهم سیره پیامبر اسلام و فهم احادیث پاک پیامبر در مورد پیامبران و فهم سیره پیامبر اسلام ما باید به سخنان و کلمات و حکم و نامه ها و خطبه های امام علی و یازده فرزند ایشان را مراجعه بکنیم و هم چنین برای فهم عمیق از احکام فقهی و اخلاق انسانی در قرآن و در احادیث پاک پیامبر باید به سخنان و کلمات و حکم و نامه ها و خطبه های امام علی و یازده فرزند ایشان را مراجعه کنیم.

نسبت به سخنان و کلمات اهل بیت مطهرین در مورد موضوع این مناظره من می گویم برادران عزیز سخنان و کلمات و حکم و نامه ها و خطبه های که از امام علی و یازده فرزند ایشان نقل شده در مورد بیان مقام شان و در مورد بیان عظمت شان در دین اسلام است در واقع شرح و بیان آنان از حدیث ثقلین است که در کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری آمده و در برخی کتب حدیث اهل تسنن به شکل آشکار پیامبر بیان فرموده که این امامان دوازده گانه عدل

ص: 764

قرآنند و هم سو قرآنند و ثقل دوم بعد از قرآن است و بعد از سنت راستین پیامبر است و هم چنان این حدیث ثقلین را که در کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری اهل سنت آمده، توضیح می دانی و می گوید که اطاعت از ائمه اهل بیت شرعاً واجب است چون پیامبر آنان را به عنوان قرین قرآن و قرین سنّتش تعیین کرده است.

من می خواستم به سؤال شیخ عثمان جواب بدهم که پرسید؛ چرا می گویی امام ابن تیمیه می:گوید اهل سنت فقه ائمه اهل بیت را ترک و رها کردند و من پس از این که شیخ عثمان مطالب خود عرض کند مطالب خودم را درباره آیه مباهله ادامه و عرض خواهم داد.

سید طلال سوری مجری شیعه:

شیخ عثمان بفرما صحبت کن.

شيخ عثمان الخميس

ببخشید دکتر عصام تو به کدام سؤال جواب دادی؟

دکتر عصام العماد:

من از تو می خواهم به این سؤالم جواب بدهی که چرا امام ابن تیمیه گفت: در بین ائمه اربعه اهل سنت و فقهای دیگر ،آنان هیچ کس در فقه به علی مراجعه نکرده است.

چرا اهل سنت فقه علی را رها کرده اند؟ چرا هیچ یک از فقهای اهل سنت فقه را از امام علی نگرفته اند ؟

شیخ عثمان توضیح بده که نقش حاکمان ظالم دولت بنی امیه در این زمینه چه بوده؟ و چرا حاکمان ظالم دولت بنی امیه موفق شدند که تو و امثال تو را از دایره پاکی یعنی اهل بیت مطهرین جدا کنند؟ و آیا وقتی می بینیم که بنی امیه امام علی را لعنت می کردند، آیا می توانیم تصور کنیم که آنان اجازه بدهند که اهل سنت از فقه امام علی پیروی کنند؟

امام محمد بن اسماعیل الأمیر در شرح کتاب بلوغ المرام امام ابن حجر عسقلانی دلایل این که اکثریت اهل سنت هنگامی که به پیغمبر درود می فرستند آل پیامبر را ذکر

ص: 765

نمی کنند را توضیح دهید با وجود این که احادیث معتبر داریم مبنی بر این که بعد از پیامبر بر آل او هم صلوات بفرستید امام محمد اسماعیل الامیر می گوید اهل سنت در عصر بنی امیه و بنی عباس از ترس خلفا بر اهل بیت پیامبر درود نمی فرستادند شیخ عثمان؛ چرا این احتمال را قبول نمی کنی که اهل سنت از ترس حاکمان ظالم دولت بنی امیه فقه اهل بیت را نیز رها کرده باشند؟!

ابو احمد بکری مجری وهابی:

بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

دکتر عصام، تو به هیچ سؤالی پاسخ ندادی تو فریب کاری می کنی که می گویی به سؤالات من جواب دادی؛ بلکه تو فقط سؤال می کنی البتّه من به سؤالات تو جواب می دهم؛ اما تو

جواب نمی دهی.

سید طلال مجری شیعه:

بفرما دکتر عصام صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

من این قضیه مهم را در همه جلسه های این مناظره در هفته های قبلی به شکل سؤال پرسیدم؛ برادر شیخ عثمان من اعتراضات خودم را در قالب سؤال از تو می پرسم به هر حال برای الآن این قضیه را مجدداً نیز بررسی می کنم و برای تو مجدداً تکرار می کنم

ببین امام صنعانی رضوان الله علیه در کتاب سبل السلام جلد اول صفحه 193 چاپ وهابی سعودی گفته از این جا می فهمیم که - دقت کن این حرف درست مانند حرف ابن تیمیه است حذف آل (محمد در صلوات بر پیامبر در کتب حدیث صورت گرفته یعنی در عصر اموی و عباسی، شایسته و صحیح نبوده و من از قدیم در این باره سؤال و تحقیق کردم و به من جواب داده شد که اهل حدیث این کار حذف آل محمد از صلوات بر محمد را انجام داده اند و این به خاطر

ص: 766

تقیه اهل حدیث بوده و آنان از ترس بنی امیه که از اهل بیت کراهت داشتن این کار را کرده اند

از آنان این شیوه ادامه یافته و به مرور زمان عادی شده بنابراین به تو می گویم وقتی که تو می بینی که بر اساس آن چه امام امیر صنعانی رضوان الله علیه گفته اهل تسنن در عصر بنی امیه ذکر آل محمد را در صلوات بر پیامبر به خاطر تقیه و ترس از حاکمان ظالم دولت بنی امیه ذکر آل محمد را ترک کردند آیا نمی توان گفت که ترک مذهب و فقه اهل بیت در همین چارچوب قابل توجیه است؟ خوب حالا تو جواب این سؤال را بده طفره نرو بلندگو با توست و دوباره این بلندگو را برای گریز از این جواب این سؤال به من تحویل نده

سید طلال مجری شیعه:

بفرما ،شیخ عثمان صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

خوب من به سه سؤال تو جواب می دهم تا تو نیز به سؤالات من جواب بدهی.

سؤال اول تو که از من پرسیدی این بود که چرا ائمه چهار گانه امام ابو حنیفه و امام شافعی و امام مالک و امام احمد بن حنبل فقه را از علی نمی گیرند؟ جواب من این است که این دروغ است و تو دروغ گو هستی و بودی ائمه اربعه اهل تسنن فقه را از علی می گیرند همان طور که از ابوبکر و عمر و عثمان می گیرند و من این را به طور روشن برای تو توضیح دادم؛ ولی نمی دانم چرا تو دوباره این سؤال از من می پرسی؟

سؤال دوم تو که از من پرسیدی این بود که چرا اهل سنت از ائمه اهل بیت نمی گیرند؟ جواب این سؤال نیز همانند جواب سؤال قبل ،است و ما نیز مانند شما شیعه دوازده امامی از ائمه اهل بیت روایت می کنیم با این تفاوت که ما احادیث صحیح آنان را روایت می کنیم و شما شیعه دوازده امامی احادیث جعلی از ائمه اهل البیت را روایت می.کنید. این واقعیت مسآله است. و به همین جهت من در کتب شیعه دوازده امامی جز تعدادی ،اندک از حسن و حسین روایت نمی بینم؛ بلکه حتی احادیث علی در کتب شیعه دوازده امامی بسیار اندک است و تمام احادیث

شیعه دوازده امامی از محمد باقر و جعفر صادق و موسی کاظم و علی بن موسی الرضاست

ص: 767

اما سؤال سوم دکتر ،عصام که از من پرسید :که نقش سیاستهای حاکمان ظالم بنی امیه و بنی عباس در دور کردن اهل سنت از اهل بیت چیست؟ من فکر می کنم که این سؤال تو برای طرح کردن توسط فیصل قاسم مجری شبکه جزیره بسیار مناسب باشد.

دکتر ،عصام واقعاً از این سؤالت خنده ام .گرفت اصلاً چنین چیزی نیست و بحمد الله ما از اهل بیت دور نشده ایم و از آنان حدیث روایت می کنیم

خوب این سه سؤال تو از من بود که من به آنان جواب دادم؛ اما تو گفتی از من چهل سؤال

پرسیدی آنان چیست؟

ابو احمد بکری مجری وهابی:

بفرما دکتر عصام صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

حالا دیگر مطلب امام شیخ الاسلام ابن تیمیه رضوان الله علیه باعث شده که خنده ات بگیرد تو می گویی که از اهل بیت می گیری؛ و امام ابن تیمیه می گوید که در بین چهار امام اهل سنت و فقهای دیگر آنان هیچ کس به علی بن ابی طالب در فقه مراجعه نکرده من نمی دانم حرف تو را باور کنم یا حرف امام ابن تیمیه را؟ از آن طرف من می بینم که امام صنعانی رضوان الله علیه به طور روشن می:گوید محدثین اهل سنت در سه قرن اول پس از رسول خدا از ترس بنی امیه در صلوات بر ،پیامبر اهل بیت را ذکر نمی کردند ،بنابراین طبیعی است که از فقه اهل بیت هم چیزی نگرفته ،باشند و مذهب اهل بیت را هم به خاطر ترس از حاکمان ظالم دولت بنی امیه رها کرده باشند و متاخرین نیز از آنان پیروی .کردند حالا تو می گویی از این مطلب خنده ام گرفت. واقعاً که جای شگفتی .است بعد تو می گویی که ما باب فضائل اهل بیت در کتب حدیثی ما اهل تسنن داریم؟ آرى ذكر فضائل اهل بیت در کتب حدیثی اهل تسنن و در کتب حدیثی و هّابیت جنبه زینتی دارد، مثل یک قطعه طلا که شب و روز آن را لمس می کنید و از لمس آن لذت می برید؛ اما استفاده اقتصادی از آن نمی کنید؟

ص: 768

من می گویم اهل بیت نماینده یک کیان و مذهب و راه و رسم دینی است و علم حدیث و علم و رجال و فقه و علم کلام و علما در این مذهب وجود دارد. بعد تو می خواهی با توسل چند روایت معدود در فضایل اهل بیت در کتب حدیثی شما وجود یک مذهب مستقل به نام اهل بیت را انکار کنی؟ باز تو به من بگویی حرف جدیدی از تو نشنیدم آیا از حرف امام ابن تیمیه و حرف امام صنعانی خدا از همگی خشنود (باد خنده ات گرفت؟ لطفا به این سؤال جواب بده.

سید طلال مجری شیعی:

بفرما ،شیخ عثمان صحبت کن

شیخ عثمان الخميس:

خوب دکتر عصام وقت مردم را ضایع نکن تو گفتی چهل سؤال داری کلام امام صنعانی حرف جدیدی بود که مطرح کردی آن چهل سؤال را از من بپرس!

دکتر عصام العماد:

خوب حضار و شنودگان جلسه این ،مناظره شما به وضوح دیدید که شیخ عثمان به سؤالات من جواب نمی دانی بنابراین طرح سؤال بی فایده است و برای این که وقت مردم را در این سؤالات ضایع نکنم شما شنیدید که من سؤالات را مطرح کردم این همه سؤال از او پرسیدم، حتی یک سؤال را جواب نداده هر وقت از او سؤال کردم به من می گوید من می خواهم اول از تو چهل سؤآله بشنوم بعداً جواب سؤال هایت را می دهم من بار ها گفتم که اگر به سؤالات من جواب بدهی، من دوباره به مذهب وهابیت بر می گردم به همین علت بهتر است برای احترام به حضار و شنوندگان الآن تصمیم گرفتم جلسه این مناظره را به بحث و تحقیق درباره آیه مباهله بپردازم اگر شیخ عثمان قبول کند در مورد این آیه با هم صحبت کنیم؛ اما قبل از این که وارد بحث شوم فقط می خواهم یک مسآله مهم را مطرح کنم در این جلسه و همه جلسه های قبلی این مناظره من و شیخ ،عثمان در هفته های گذشته هر چه که من درباره دلایل قرآنی و احادیث پیامبر که ثابت می کند که تمسک به اهل بیت در درجه دوم پس از تمسک به قرآن و سنت پیامبر الله

ص: 769

واجب است صحبت می کردم چنان که خود شیخ عثمان هم :گفت که تقل دوم اهل بیت است و بالاخره اعتراف کرد که امام ابن تیمیه (رحمت خدا بر او باد) می گوید که اهل تسنن فقه را از اهل بیت نگرفته اند با وجود همه مطالب خودم و بررسی همین مباحث قرآنی و مباحث نبوی که در هر جلسه از جلسه های این مناظره تقدیم می کردم باز شیخ عثمان به من می گوید من چیز جدیدی از تو نشنیدم سؤالات خودت را بگو من این همه سؤال ،کردم او چنان صحبت می کند

که گویا من اصلا سؤالی مطرح نکردم آیا فقط باید سؤال کنم و او هم جواب ندهد؟؟

مشکل شیخ عثمان این که او و بسیاری از وهابیان فکر می کنند که اهل بیت مطهرین (خدا از همگی خشنود باد) باید چیز جدیدی آورده باشند به همین علت شیخ عثمان همیشه به من می:گوید من چیز جدیدی از تو نشنیدم شیخ عثمان و اکثریت وهابیان یک تصور غلط دارند و آن این که اهل بیت مطهرین (خدا از همگی خشنود باد) باید چیز جدیدی آورده باشند که در قرآن و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله وجود ندارد و مستقل از قرآن و سنت پیامبر است و لذا من باید برای برادر عزیزم شیخ عثمان توضیح بدهم که وظیفه ثقل دوم یعنی اهل بیت چیست؟

اهل بیت پیامبر که ثقل دوم و ثقل اصغر هستند امکان ندارد که اهل بیت بیایند چیزی جدیدی بیآورند که با نقل اوّل و اکبر یعنی قرآن و سنت پیامبر، تعارض داشته باشد. چون خداوند متعال بشریت را به وسیله قرآن هدایت کرد و دین آلهی را برای ابد به وسیله قرآن کامل کرد و سلسله پیامبران را به وسیله پیامبر اسلام ختم ،فرموده و تعالیم قرآن را با سنت نبوی کامل کرده چنان که نمی توان قرآن را از سنت پیامبر جدا :کرد چون پیامبر خودش فرموده: به من ،قرآن و مانند آن عطا شده أوتيت القرآن ، و مثله معه، و قرآن کریم هم فرموده:

﴿ وَ أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ ﴾ . (سوره نحل: 44)

ما بر تو ای پیامبر این قرآن را نازل کردیم تا آن چه را که برای مردم نازل شده برای آنان روشن کنی.

یکی از معانی ذکر در این آیه سنت پیامبر است ،پس نمی توان قرآن را از سنت پیامبر جدا کرد و این دو (قرآن و سنت پیامبر) ثقل اکبر و اول را تشکیل می دهند.

ص: 770

اما ثقل دوم که قرین قرآن و سنت پیامبر ،است اهل بیت مطهرین است؛ و از آن جا که قرآن کریم و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله در بعضی قسمت ها دارای کلمات و مفاهیمی است که مسلمانان در فهم و تفسیر آنان اختلاف می کنند؛ و من تأکید می کنم که اکثر قرآن کریم روشن و آشکار است و نیاز به تبیین احادیث راستین پیامبر ندارد؛ ولی در موارد خیلی کم از آیات قرآن نیاز به تفسیر و تبیین سنت پیامبر است و هم چنین باید معیاری برای فهم صحیح قرآن داشته باشم و نیز ما نیاز به معیاری برای تشخیص احادیث معتبر از ضعیف داریم از سوی دیگر می بینیم که پیامبر صلی الله علیه و آله خودش فرموده: (در آینده به من دروغ نسبت داده خواهد شد) سيكثر على الكذابه. و هم چنین پیامبر فرموده که امت اسلام دچار اختلاف و تفرقه خواهد شد و شکی نیست که این اختلافات نتیجه برداشت های متفاوت از آیات قرآن و احادیث پیامبر و اختلاف مسلمانان درباره تشخیص احادیث صحیح از ضعیف است ،بنابراین برای حل این اختلافات و مشکلات پیامبر صلی الله علیه و آله ثقل دوم (اهل بیت) را قرار داده تا مسلمانان به آنان پناه ببرند و از اختلاف در برداشت از قرآن و سنت پیامبر نجات یابند و این نقل دوم یعنی اهل بیت قرین جدایی نا پذیر از قرآن سنت پیامبر است؛ و بر اساس حدیث معتبر ثقلین اهل بیت در فهم آیات قرآنی و در درک احادیث پیامبر از دیگران بیشتر می فهمند

داستان ناپلئون و نقش اهل بیت علیهم السلام در حل اختلافات امّت اسلامی

برای این که عزیزان من از برادران وهابی وظیفه اهل بیت بفهمند و بدانند که اهل بیت چیزی جدید غیر از قرآن و سنت پیامبر ندارند من وظیفه اهل بیت را از راه یک مثال از دنیای معاصر بیان می کنم چون متاسفانه حاکمان ظالم دولت بنی امیه کار هایی کردند که اهل سنت از اهل بیت پیامبر فاصله گرفته اند؛ و تصور می کنند که اهل بیت پیامبر در حالت جنگ و مخالفت با قرآن و در حالت جنگ و مخالفت با سنت پیامبر هستند و ما در دو راه قرار گرفتیم یا باید از قرآن و سنت پیامبر تبعیت کنیم و در نتیجه باید اهل بیت مطهرین را ترک کنیم یا این که از اهل بیت پیامبر تبعیت کنیم و قرآن و سنت پیامبر را ترک کنیم؛ اما مثال معاصر این ناپلئون بناپارت که به بنیان گذار فرانسه جدید معروف است و فتوحات زیادی در کارنامه خود دارد

ص: 771

مجموعه قوانینی وضع کرد که در کتابی به نام او معروف ،است و در کنار این این کتاب شامل این مجموعه قوانین چهار کمیته تاسیس ،کرد که وظیفه این کمیته ها تفسیر این کتاب که در آن مجموعه قوانین دولت فرانسه است بعد از دو سال از این اقدام ناپلئون شکایت های مردم نقاط مختلف فرانسه شروع ،شد چون هر یک از این چهار کمیته یک تفسیر و برداشت و درک مخصوص از این کتاب دارد و تفسیر هر کمیته را به شکلی مختلف از تفسیر کمیته های دیگر است تا آن جا که تفسیری که در پایتخت فرانسه پاریس معتبر بود در یک شهر دیگر از شهرهای فرانسه این تفسیر و برداشت غلط و باطل به شمار می آمد؛ لذا ناپلئون چاره ای اندیشید. در این مثال که غرض از آن فقط تشبیه و تقریب ذهن و فهم مطلب است، نه چیز دیگر؛ کتاب شامل مجموعه قوانین ناپلئون؛ مانند قرآن و سنّت ،پیامبر و کمیته های چهار گانه که دچار اختلاف شدند مانند صحابه پیامبر است که صحابه پیامبر دچار اختلافات زیادی در فهم قرآن و فهم سنت پیامبر شدند و ما می می بینیم یک صحابی از صحابه پیامبر یک فهم و درک از این آیه یا از این حدیث غیر از فهم و درک صحابی دیگر است هنگامی که ناپلئون دید که این چهار کمیته در تفسیر این کتاب حاوی مجموعه ای قوانین دچار اختلاف عمیق شدید شده اند در این موقع ناپلئون به اشتباه خود پی برده است

سید طلال مجری شیعه:

محمد علی! ظاهراً تو می خواهی جلسه مناظره را خراب کنی! چرا چنین می کنی؟ تو از ابتدای مناظره داری مشکل را ایجاد می کنی؟ بفرما محمد علی بلندگو با تو.

محمد علی مجری وهابی

صدا واضح نیست بفرما ،شیخ عثمان صحبت کن.

سید طلال مجری شیعه

بفرما شیخ عثمان صحبت کن

شیخ عثمان الخميس

دکتر ،عصام صدای تو واضح نیست

ص: 772

محمد علی مجری وهابی

بفرما دکتر عصام صحبت کن.

دکتر عصام العماد

رشته مطلبم قطع شد گفتم: که پس از این که ناپلئون دید که کمیته های چهار گانه که برای تفسیر و تبیین قوانین خود تشکیل داده بود دچار اختلافات ،شدند چاره ای اندیشید چون دید که این وضعیت به خارج شدن اوضاع از کنترل دولت مرکزی و تقسیم و تجزیه فرانسه منجر خواهد شد. همان گونه که پیامبر صلی الله علیه و آله از اختلافات بعد از خودش نگران بود و به صحابه خودش فرموده: (پس از مرگ من دوباره به کفر باز نگردید و به جنگ و کشتار یک دیگر نپردازید)، لا ترجعوا بعدی كفاراً يقتل بعضكم بعضاً؛ لذا ناپلئون یک کمیته دیگر علاوه بر آن چهار کمیته، به نام دیوان عالی کشور تشکیل داد که ماموریت و وظیفه آن این بود که جلساتی با حضور اعضای کمیته های دیگر تشکیل بدهد و اختلافات در مورد توضیح قوانین را حل کند تا مشکل اختلاف میان چهار کمیته در توضیح قوانین فرانسه را حل کند و بدین وسیله ناپلئون از تشتت آراء میان چهار کمیته های کشور فرانسه در تفسیر قوانین ،جلوگیری و وحدت کشور فرانسه را حفظ کرد این مثال برای فهم مطلب بود نقش اهل بیت پیامبر؛ مانند دیوان عالی کشور در مثال مذکور است که نخبه مسلمانان و صحابه پیامبر باید برای رفع و حل اختلافات مسلمانان در تفسیر قرآن و در تفسیر سنت راستین رسول خدا به روایات اهل بیت مطهرین را مراجعه کنند ما می دانیم که سیاست و حکمت پیامبر صلی الله علیه و آله کمتر از ناپلئون نیست؛ بلکه پیامبر اسلام که آقا سرور حکیمان و عاقلان جهان ،است بسیار برتر از ناپلئون است بخصوص که ما در احادیث پیامبر می بینیم که پیامبر صلی الله علیه و آله از اختلافات ،اصحاب بعد از خودش خبر داده و این چیزی نیست از جز اختلاف آنان در فهم و تفسیر آیات قرآن و در فهم و تفسیر احادیث پیامبر صلی الله علیه و آله و یا درباره صحت و سقم احادیثی که از پیامبر نقل شده است.

من از راه داستان ناپلئون توانستم روشن کنم نقش اهل بیت را در بین امت اسلام و به شکل آشکار نقش اهل بیت در حل مشکلات فکری مسلمانان از راه این مثال را درک می کنیم چنان که روایات زیادی از پیامبر به این مضمون نقل شده که فرموده اند (اهل بیت من امان امت از

ص: 773

اختلاف هستند) أهل بيتى أمان لأمتى من الاختلاف چنان که در حدیث ثقلین فرموده اند (دو چیز گران بها برای شما به یادگار می گذارم تا زمانی که به این دو تمسک کنید، گمراه نخواهید شد و این دو قرآن و اهل بیت من است) تركت فيكم الثقلين كتاب الله و أهل بیتی پس وجود اهل بیت مطهرین (خدا از همگی خشنود باد) برای حل اختلافات است درباره فهم و تفسیر قرآن و برای حل اختلافات است درباره فهم و تفسیر سنت راستین رسول خدا ضروری است و قرآن و اهل بیت از یک دیگر جدایی نا پذیرند و با وجود این دو هدایت برای این امت باعث می شوند که این امت از اختلاف و گمراهی در امان بمانند و این همان مفهوم حدیث ثقلین است که در صحیح امام

مسلم رضوان الله علیه در باب فضائل امام علی کرم الله وجهه خداوند رویش را گرامی بداره آمده هم چنین در صحیح امام مسلم آمده که دوازده خلیفه پیامبر همان ثقل دوم هستند و پیامبر با

و تعیین نقل ،دوم یک اقدام اساسی برای حل اختلافات بزرگان امت در فهم قرآن و در فهم سنت پس از خود انجام داده و مفهوم عصمت نزد مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت است به آن اعتقاد دارند همین حقیقت است یعنی اهل بیت مطهرین پیامبر که به تایید ،قرآن پاک و مطهرینند از اشتباه در فهم و تفسیر آیات قرآن و در فهم و تفسیر احادیث پیامبر، مصونیت دارند و عصمت اهل بیت هرگز به این معنی نیست که آنان نیز مقام پیامبری دارند و هر کس بگوید اهل بیت مقام پیامبری ،دارند طبق اجماع ،مسلمانان کافر شده؛ بلکه معنای عصمت این که اهل بیت مطهرین (خدا از همگی خشنود باد) امین خدا و پیامبر در فهم و تفسیر قرآن و در فهم و تفسیر سنت پیامبر هستند و اگر ائمه اهل بیت چنین مصونیتی نداشتند ممکن نبود که خدا و پیامبر آنان را به عنوان قرین و هم پایه قرآن معرفی کنند و بزرگ ترین صفت قرآن این که هدایت برای متقین است و اهل بیت مکمل هدایت قرآن و سنت پیامبر هستند تا مسلمانان از اختلافات و گمراهی در امان باشند با این توضیحات روشن می شود که تصور برخی از برادران وهابی ما که فکر می کنند ائمه اهل بیت (خدا از همگی خشنود باد) چیزی جدای از قرآن و سنت پیامبر گفته اند و دین جدیدی آورده اند تصور باطلی است؛ بلکه اهل بیت (خدا از همگی خشنود باد) امان امت از اختلاف در فهم و تفسیر قرآن و در فهم و تفسیر سنت پیامبر هستند و در مثل مانند دیوان عالی

ص: 774

کشور فرانسه هستند که برای رفع اختلافات در فهم و تفسیر و توضیح قوانین فرانسه به آن مراجعه می شود.

برادرانی که جلسه مناظره من و شیخ عثمان را گوش می کنند باور کنید که مشکل بسیاری از برادران اهل سنت و برادران وهابی ما این است که حدیث ثقلین را به طور صحیح متوجه نشده اند، و من هنگامی که مفهوم حدیث ثقلین را به درستی درک کردم، از وهابیت دست برداشتم و شیعه دوازده امامی شدم

بنابراین شیخ ،عثمان ما باید قبل از هر چیز درست بفهمیم که وظیفه اهل بیت یعنی ثقل دوم در ازای ثقل اول یعنی قرآن و سنت پیامبر چیست؟ و من متاسفم از این که تو در این مناظره فکر می کنی اهل بیت خدا از همگی خشنود (باد دین جدیدی آورده اند که در تقابل دین رسول خدا و در تقابل قرآن و سنت پیامبر است از خدای بزرگ می خواهم که من و برادرم شیخ عثمان را به راه حق هدایت ،کند و به همه حضار و شنوندگان این مناظره جزای خیر عنایت فرماید.

سید طلال سوری مجری شیعه:

بفرما شیخ عثمان صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

در حقیقت من در صحبت های دکتر ،عصام سه نکته ملاحظه :کردم اول این که او می گوید که شیخ ابن تیمیه گفته که ما اهل تسنن فقه از اهل بیت .نگرفتیم و این یک دروغ جدید است.

دکتر ،عصام امام ابن تیمیه نگفته که ما از اهل بیت چیزی (فقه) .نگرفتیم. نکته دوم این که دکتر عصام برای ذات آلهی ضمیر مونث بکار برد دکتر عصام این زشت است با خدا مؤدب باش! چرا از لفظ ذات آلهی استفاده کردی که برای آن ضمیر مونث بکار ببری؟ خوب بگویی خدای متعال آیا کسی قبل از تو چنین چیزی گفته؟ نکته سوم این که تو گفتی نمی دانم شیخ عثمان را باور کنم یا شیخ ابن تیمیه را؟ من به تو بگویم تو سعی کن اوّل خودت را باور کنی و راست

بگو بعد من و ابن تیمیه را! آیا تو خودت واقعاً قبول داری که چهل سؤال از من پرسیدی؟؟

ص: 775

دکتر ،عصام کی تو چهل سؤال از من پرسیدی؟ تو سه سؤال از من پرسیدی که من به آنان جواب دادم اما چهل سؤال تو کجاست؟

ابو احمد بکری مجری وهابی

بفرما دکتر عصام صحبت کن.

دکتر عصام العماد

من سؤالات زیادی از تو پرسیدم که تو حتی به یک از آنان جواب ندادی؟ اکنون دوباره از تو می پرسم امام اهل سنت محمد بن اسماعيل الامير صنعانی رضوان الله علیه می گوید اهل سنّت ذکر کلمه آل را در صلوات بر محمد حذف کردند به خاطر ترس از حاکمان ظالم دولت بنی امیه که از اهل بیت کراهت داشتن؛ چرا تو یک در هزار احتمال نمی دهی که اهل سنت از ترس حاکمان ظالم بنی امیه مذهب اهل بیت را نیز ترک کرده باشند؟

اما این که می گویی من به امام ابن تیمیه رضوان الله علیه دروغ نسبت داده ام؛ عزیز من ! تو خودت عبارت و مطلب امام ابن تیمیه رضوان الله علیه را از روی کتابش قرائت کردی می خواهی از همین نوار های صوتی این مناظره صحبت خودت را برایت پخش کنم؟ تو در جلسه هفته گذشته صحبت کردی در همین مورد و مطلب امام ابن تیمیه را خواندی که گفته علمای اهل سنت از امام علی چیزی(فقه نگرفته اند آیا از امام صادق رضوان الله علیه چیزی (فقه) می گیرند؟! کسی که امام علی کرم الله وجهَه خداوند) رویش را گرامی (بداره و برترین اهل بیت را رها کند آیا ممکن است به سایر اهل بیت مراجعه کند؟ شیخ الاسلام ابن تیمیه رضوان الله علیه خودش می گوید على رضوان الله علیه برترین اهل بیت .است ابن حجر هیتمی مکی نیز در صواعق محرقه می گوید شایسته ترین کسی که بر اساس حدیث ثقلین باید به او تمسک ،کرد امام علی است وقتی شما امام علی رضوان الله علیه را رها ،کردید آیا به امام صادق رضوان الله علیه تمسک می کنید؟ لطفاً به این

دو سؤال اخیر پاسخ بده

سید طلال سوری مجری شیعه

بفرما شیخ عثمان صحبت کن

ص: 776

شیخ عثمان الخميس

!خوب ان شاء الله به سؤال جواب می دهم درباره حرف امام صنعانی من با آن مخالف نیستم چون در زمان بنی امیه بخصوص در دوره حکومت هشام بن عبدالملک دشمنی با اهل بیت پیامبر وجود داشت. البتّه من ناصبیها که دشمنان اهل بیت هستند را دوست ندارم و هم چنان که از شیعه دوازده امامی بغض و کینه دارم با نواصب نیز دشمنی دارم من بین اهل بدعت ها فرقی نمی گذارم همه آنان در نزد من مساوی هستند و از آنان تنفر دارم خوب حالا بگو آن چهل سؤال کجاست؟ البتّه تو تا حالا حتی به یک سؤال من جواب نداده ای چرا از این که

درباره خدای متعال ضمیر مونث بکار ،بردی عذر خواهی نمی کنی؟

دکتر عصام العماد

شیخ ،عثمان تو در سؤال من و نوشته ای امام امیر صنعانی رضوان الله علیه دقت نکردی؟ من نپرسیدم که چرا حاکمان ظالم بنی امیه اهل بیت را کشتار .کردند امام صنعانی :گفت محدثین اهل سنت صلوات بر آل محمد را از ترس بنی امیه ترک ،کردند چون بنی امیه با اهل بیت دشمنی داشتن من درباره دشمنی بنی امیه از تو سؤال نکردم که تو آن را تایید می کنی البتّه که در این هیچ شک و شبهه ای نیست اما سؤال من این است که وقتی علمای اهل سنت از ترس بنی امیه ذكر آل محمد را در صلوات ترک کردند؛ چرا شما احتمال نمی دهی که از ترس بنی امیه مذهب اهل بیت را هم رها کرده باشند لطفاً به این سؤال پاسخ بدهی!

ابو احمد بکری مجری وهابی

بفرما شیخ عثمان صحبت کن

شیخ عثمان الخميس

قرار بود تو آن چهل سؤال را مطرح کنی این سؤال از آن چهل سؤال جدا است. و سؤال جدیدی است و من به همه آن چهل سؤال جواب می دهم؛ اما تو به هیچ سؤالی تاکنون جواب نداده ای و الحمدلله مردم می شنوند و قضاوت می.کنند تو گفتی که چهل سؤال از من پرسیده.ای از قدیم گفته اند ریسمان دروغ کوتاه است؛ اما کلام امام صنعانی که تو به آن چسبیدهای من هم آن را

ص: 777

قبول دارم که صنعانی می گوید حذف کلمه آل از صلوات بر پیامبر چنان که در کتب حدیث آمده، کار درستی نیست و من درباره آن از قدیم سؤال ،داشتم که علما به من جواب دادند که: بدون شک کیفیت صلوات بر پیامبر با ذکر آل محمد صحیح است و آنان کلمه آل محمد را از روی تقیه و ترس از بنی امیه حذف کرده اند ،سپس متاخرین هم از آنان پیروی کرده اند؛ اما این کار درستی .نیست این نوشته ای امام صنعانی است که رحمت خدا بر او باد من قبلا هم گفتم که من چیزی را مخفی نمی کنم و ترسی از هیچ کسی ندارم و خدا را شکر می کنم و اهل بیت را دوست دارم

و اگر بزرگان اهل سنت از روی تقیه و ترس از ظلم بعضی از حاکمان ظالم چنین کاری کرده اند و نام اهل بیت را از صلوات حذف کرده اند من حاکمان ظالم را تایید نمی کنم و این مسئله روشنی است؛ اما آن چهل سؤال که گفتی کجاست؟ این مطلب جدید که گفتی اضافه بر آن چهل

سؤال است و جواب سؤالاتی که از تو پرسیدم را نیز بده.

سید طلال مجری شیعه

بفرما دکتر عصام صحبت کن

دکتر عصام العماد

امام محمد ابوزهره در کتابش بنام الامام جعفر الصادق كلام مهمی دارد که می خواهم آن را به برای تو بگویم و تو می دانی که امام محمد ابو زهره رضوان الله علیه چه جایگاهی دارد. هنگامی که به امام محمد غزالی مصری رضوان الله علیه گفتند که امام محمد ابوزهره درباره ائمه کتاب می نویسد و او درباره شیخ الاسلام ابن تیمیه و امام جعفر صادق و امام ابوحنیفه و امام شافعی (خدا از همگی خشنود باد کتاب نوشته؛ امام غزالی مصری جواب داد و گفت بله همین طور است و امام را کسی جز امام نمی تواند بشناسد این جایگاه امام محمد ابوزهره .است او گفت: شکی نیست در این که بنی امیه نقش مهمی در دور کردن اهل تسنن از امام علی و اهل بیت ایفا کردند ولی اگر ما (اهل سنت امام علی را ترک کردیم آیا فکر می کنید جعفر صادق و محمد باقر و امام زین العابدین نیز امام علی را رها می کنند؟ آیا فرزندان امام حسین نیز امام علی را ترک می کنند؟

ص: 778

آری ممکن است مردم کسی را رها کنند؛ اما فرزندان او که رهایش نمی کنند این نوشته مهم را امام ابوزهره در کتاب امام جعفر صادق، نقل کرده است.

شیخ عثمان تو دچار مغالطه شدی بدون این که متوجه شوی در امر این مغالطه سؤال من درباره عملکرد محدثین اهل سنت و برخورد آنان با ثقل دوم یعنی اهل بیت است، شما دچار مغالطه شدی و درباره حاکمان ظالم دولت بنی امیه می گویی من از تو نپرسیدم که چرا حاکمان ظالم دولت اموی کلمه آل را از صلوات بر پیامبر حذف کردند؛ بلکه من از تو پرسیدم؛ چرا محدثین اهل سنت چنان که امام صنعانی ،گفته کلمه آل را از صلوات بر پیامبر حذف کردند؟ و آیا تو احتمال نمی دهی وقتی بزرگان اهل تسنن کلمه آل را از صلوات بر پیامبر حذف کردند برای تقیه و ترس از حاکمان ظالم دولت اموی است ،پس مسئله ترک بزرگان اهل تسنن مذهب اهل بیت؛ مانند ترک بزرگان اهل تسنّن کلمه آل هنگام صلوات بر پیامبر یعنی در عدم گرفتن مذهب اهل بیت بزرگان اهل تسنن بدلیل ترس از حاکمان ظالم بنی امیه تقیه کرده اند خواهش می کنم عرایضی که بنده که من عرض کرده ام در مورد بزرگان اهل تسنن است نه در مورد حاکمان ظالم دولت اموی، پس خواهش می کنم در این عرایض بنده دقت کن و دچار مغالطه نشو و به سؤال من جواب بده!

ابو احمد بکری مجری وهابی

بفرما شیخ عثمان صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس

دکتر عصام کمی خجالت بکش! و به حضار و شنوندگان این مناظره احترام بگذار ! دائما سؤال می کنی و گفته ای جواب بده جواب بده دکتر عصام این طور که نمی شود دائم به من بگویی جواب بده چرا ترک کردند؟ چرا چنین؟ چرا چنان؟ من به تو جواب دادم و گفتم که صنعانی با این که گرایش به تشیع در او هست من او را تعظیم و به او احترام می گذارم و او را از علما می دانم البتّه من می دانم و می گویم که در بین بنی امیه حاکمانی بودند که به اهل بیت و حتی به اهل سنّت ظلم و ستم کردند دکتر عصام این چیز جدیدی نیست دکتر عصام تو هر دفعه مطلب جدیدی مطرح می کنی آن چهل سؤال که گفتی کجاست؟

ص: 779

سید طلال مجری شیعه

بفرما دکتر عصام صحبت کن.

دکتر عصام العماد

متاسفانه یک مشکل بزرگ این که تو در جلسات این مناظره عادت کرده ای که هر کس از بزرگان اهل تسنن یا از بزرگان وهابیت که حقیقت را روشن کند او را به تشیع متهم کنی امام صنعانی که او از بزرگان وهابیت را به تشیع متهم می کنی کتاب هایش در مدارس وهابیت تدریس می شود و من خودم هنگامی که در دانشگاه امام محمد بن مسعود در عربستان سعودی درس می خواندم کتاب سبل الاسلام امام محمد بن اسماعیل امیر صنعانی رضوان الله علیه را می خواندیم امام محمد بن اسماعیل امیر صنعانی که هنگامی که خبر دعوت محمد بن عبدالوهاب به او ،رسید گفت سلام بر نجد و آن کسی که در آن جاست؛ او را به تشیع متهم می کنی؟ امام نسائی رضوان الله علیه که حقیقت را بیان کرده و امام عبد الرزاق صنعانی رضوان الله علیه که حقیقت را بیان کرده و امام طبری رضوان الله علیه چون حقیقت را بیان کرده و ده ها نفر از علما و ائمه اهل سنت امثال امام حاکم نیشابوری رضوان الله علیه چون حقیقت را بیان کرده اند به تشیع متهم کردی؟ عزيز من آیا تو امام محمد ابوزهره رضوان الله علیه فقیه عصر را هم چون گفته اهل سنّت اهل بیت را رها کردند؛ به تشیع متهم می کنی؟ امام شوکانی رضوان الله علیه در کتاب نیل الاوطار می گوید محدثین اهل سنت برخی از مسایل را از ترس حاکمان ظالم دولت بنی امیه حذف می کردند درباره امام شوکانی چه می گویی؟ آیا او هم شیعه بوده؟

ابو احمد بکری مجری وهابی

بفرما شیخ عثمان صحبت کن

شیخ عثمان الخميس

دکتر عصام و الله برای من خیلی بهتر است که بروم شام بخورم به خدا قسم مسئله حساسی را مطرح کردی و گرنه به ناپلئون نمی پرداختی آخر این چه ربطی میان ناپلئون به آیه مباهله !دارد؟ مگر ناپلئون شیعه است که مباهله با مسیحیان را مطرح کردی

ص: 780

ببخشید دکتر ،عصام فراموش کردم عذر خواهی برای بکار بردن ضمیر مؤنث برای ذات آلهی چه شد؟ من به تو یاد آوری می کنم

دکتر عصام تو می گویی من آنان صنعانی، طبری ،شوکانی، حاکم نیشابوری به تشیع متهممی کنم دکتر ،عصام بین این که من :گفتم که او گرایش به تشیع ،دارد و این که رافضی شیعه دوازده امامی،باشد خیلی فرق است بسیاری از رهبران و ائمه اهل سنت گرایش به تشیع دارند که ما آنان را دوست داریم و به آنان احترام می گذاریم و از آنان حدیث نقل می کنیم این اشکالی ندارد؛ اما تو نتوانستی آن چهل سؤال را مطرح کنی تو دروغ گفتی که چهل سؤال از من پرسیده ای و من به آنان جواب نداده ام خوب دکتر عصام حالا یک مسآله مهم این که موضوع اصلی این جلسه است؛ و آن این که آیه مباهله بر چه چیزی دلالت می کند؟ ما با این حرف های متفرقه وقت مردم را تلف .کردیم فکر می کنم که من اشتباه کردم که خیال کردم تو به سؤالات من جواب می دهی و من زیاد در ارزیابی تو اشتباه کرده ام خوب آیه مباهله بر چه چیزی دلالت دارد؟ لطفاً جواب سؤال من بده.

سید طلال مجری شیعی:

بفرما دکتر عصام صحبت کن.

دکتر عصام العماد

حالا که شیخ عثمان به سؤالات من جواب نمی دانی من مقداری درباره آیه مباهله صحبت می کنم؛ چون می بینم که سؤال کردن از شیخ عثمان بی فایده است آیه مباهله یکی از مهم ترین آیاتی است که افضلیت و برتری اصحاب کساء را ثابت می.کند در ابتدا من می بینم این آیه در قرآن کریم به همین صورت

﴿ فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَكُمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَكُمْ وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ﴾ (سوره آل عمران (61)

ص: 781

پس هر کس که با تو در مقام مجادله برآید بعد از آن که به وحی خدا با احوال او آگاهی یافتی به او بگو بیائید ما و شما با فرزندان و زنان خود مباهله برخیزیم و در دعا و التجاء بدرگاه خدا اصرار کنیم تا دروغ گو را بلعن و عذاب خدا گرفتار سازیم

امام جار الله محمد بن عمر زمخشری رضوان الله علیه درباره آیه مباهله می گوید هر کس که با تو ای ،پیامبر از میان مسیحیان مجادله کرد درباره عیسی پس از این که آیات و دلایل روشن علمی برای تو آمده؛ به آنان بگو بیایید و رأی و تصمیم خود را بگویید تا سپس فرزندان ما و فرزندان شما (پسران) و (خودمان و زنان مان را دعوت کنیم تا با یک دیگر مباهله و دروغ گو را نفرین کنیم.

در این جا پس از این که امام زمخشری رضوان الله علیه، روایاتی را درباره اصحاب کساء گفته توضیح می دانی که چگونه پیامبر برتری اهل بیت خود را در روز مباهله برای مردم آشکار کرد و سپس می گوید این آیه مباهله قوی ترین دلیل بر فضیلت و برتری اصحاب کساء می باشد.

امام فخر الدین رازی رضوان الله علیه نیز در تفسیر مفاتیح الغیب در تفسیر آیه مباهله می گوید: هنگامی که پیامبر دلایل زیاد آورد؛ و حجت را بر نصاری نجران تمام کرد؛ و دید که آنان بر جهل انکار خود اصرار دارند پیامبر به آنان فرموده خداوند متعال به من دستور داده که اگر شما

و دلايل من را نپذیرید با شما مباهله کنم آنان در جواب پیامبر گفتند: ای ابا القاسم! اجازه بده تا ما با یک دیگر مشورت کنیم ،سپس به تو جواب بدهیم و هنگامی که نزد یکی از متفکرین مسیحیان به نام عاقب رفتند؛ و به او گفتند رأی تو چیست؟ عاقب در جواب آنان گفت ای مسیحیان نجران به خدا سوگند که شما می دانید که ،محمد پیامبر خداست و حرفشان درباره پیامبر شما عیسی بن مریم که می گوید او خدا نیست؛ بلکه بنده خدا و پیامبر از طرف اوست حق و درست و از طرف خداست به خدا سوگند هیچ قومی با پیامبر خدا مباهله نکرده اند مگر این که بزرگشان خوار و ذلیل گشته و کوچک شان نابود شده است و اگر شما با محمد مباهله کنید نابود خواهید شد ،سپس در روز مقرر برای ،مباهله دیدند که پیامبر از خانه بیرون ،آمده در حالی که عبای لطیف و سیاه رنگی بر تن داشت؛ و حسین را در آغوش گرفته و دست حسن را گرفته بود و فاطمه در پشت سر پیامبر و علی در پشت سر آنان حرکت می کردند. در این حال پیامبر به همراهان خود فرموده هر گاه که من دست به دعا برداشتم و دعا کردم

ص: 782

شما آمین بگویید أسقف مسیحیان نجران با مشاهده این وضع به آنان گفت: ای گروه مسیحیان همانا من چهره هایی می بینم که اگر از خدا بخواهند که کوهی را از جای خود برکند خداوند این کار را خواهد کرد پس اگر با اینان مباهله ،کنید نابود خواهید شد و تا روز قیامت در روی زمین حتی یک مسیحی باقی نخواهد ماند؟ هم چنین ادامه گفته ای امام فخر رازی روایت شده که هنگامی که پیامبر از خانه خارج شد در حالی که عبای لطیفی بر تن داشت پشت سر او حسن بیرون آمد و پیامبر او را در زیر عبای خود گرفت سپس، حسین خارج شد، و پیامبر او را زیر عبای وارد ،کرد ،سپس فاطمه و پس از او علی خارج شدند و پیامبر آنان را زیر عبای خود وارد ،کرد و سپس ایه تطهیر را قرائت فرموده انما یرید الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يُطَهِّرَكُمْ تطهيراً.

امام فخر رازی رضوان الله علیه که در زمان خود بزرگ ترین عالم و امام اهل سنت بوده، گفته بدان که این روایت از نظر صحت در بین اهل تفسیر و حدیث شبه متواتر است.

برادرم شیخ عثمان باید آیه مباهله را در کنار احادیث پیامبر که آن را احاطه کرده و درباره آن من قبلاً توضیح و شرح مفصل عرض کردم و عرایض بنده که عرض کرده ام در مورد آیه مباهله ملاحظه کنی؛ نه این که آیه مباهله را به تنهایی در نظر بگیری. احادیث پیامبر که در کتب صحاح اهل سنت؛ مانند صحیح امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه و کتب دیگر در باب فضایل امام علی و حسنین و فاطمه خدا از همگی خشنود باد آمده و تفسیر آیه مباهله بدون توجه به این ،احادیث، اصلاً صحیح نیست و چنین کار کنار گذاشتن احادیث پیامبر درباره آیه مباهله، ظلم بزرگ دیگری در حق اهل بیت پیامبر است چنان که خود شیخ عثمان اعتراف کرد که به اهل بیت ظلم شده و حاکمان ظالم دولت بنی امیه آنان را شکنجه و کشتار کردند. حاکمان ظالم دولت بنی امیه بر اساس سیاست خود برای حذف مذهب اهل بیت با تمام آیات قرآن و احادیث پیامبر که درباره مقام و فضائل اهل بیت وارد شده بازی کردند؛ و معانی آنان را تحریف کردند. طبیعی است که آن کسانی که امام علی کرم الله وجهه (خداوند رویش را گرامی بداره) را بر منبر ها لعنت می کردند نمی توانستند، ساکت بنشینند و ببینند که آیه مباهله علي را نفس و جان خود پیامبر معرفی کرده اگر چه امام علی پیامبر نیست؛ اما طبق نص روشن آیه مباهله او

ص: 783

نفس و جان خود پیامبر است شیخ عثمان به متن آیه مباهله دقت کن بیایید تا ما و شما ،پسرانمان و زنان مان و خودمان را دعوت کنیم تا... دعوت از خود ما یعنی چه؟! برخی گفته اند: مقصود از انفسنا خود شخص پیامبر است اینان نفهمیده اند که دعوت شخص از خود معنی ،ندارد به چند دلیل یکی این که خداوند متعال به پیامبرش امر کرد که از بین مسلمانان تعدادی از پسران و زنان و افراد را دعوت .کند و به اتفاق تاریخ نویسان ،مسلمان، پیامبر ، در پاسخ به این فرمان ،آلهی حسن و حسین و پدر و مادر آنان را دعوت کرد؛ و جز آنان هیچ کسی را در این دعوت شریک نفرمود بنابر این دعوت پسران منحصر و مختص به حسن و حسین و دعوت زنان مختص به فاطمه و دعوت جان ها مختص به علی گردید و چنان که گفتم عقلا دعوت شخص از خودش معنی ندارد و درباره خدا هم جایز و صحیح نیست که بگوییم به پیامبر دستور داده که از خودش دعوت کند و فقها گفته اند که جایز نیست که خود دستور دهنده خدای متعال را ضمن این دعوت به شمار آوریم و چنین معنی کنیم که خداوند به پیامبر دستور داده که خود خدا را نیز دعوت .کند چون خداوند برتر از این و این دعوت شامل او نمی شود مثل این که وقتی یک فرمانده لشکریان خود را دستور می دانی که به یک قلعه حمله کنند، خودش مشمول این دستور نمی شود و اگر بخواهیم بگوییم که منظور از انفس خود پیامبر است باز هم معنی ندارد چون در این صورت ذکر کلمه انفس کاملا اضافی و زائد است؛ چرا که حضور پیامبر و فرزندان و زنان این معنی را کامل می.کند و ذکر کلمه اضافی بدون معنی از طرف خدا محال است علاوه بر این اگر علی را مصداق و مشمول کلمه أنفس ندانیم هیچ دلیلی برای حضور او ضمن دعوت شدگان این آیه وجود نخواهد داشت و آن چه که موجب شگفتی است نوشته آن کسی است که گفته علي مشمول این دعوت بدستور خدا نبوده؛ بلکه عواطف خانوادگی موجب شد که پیامبر او را نیز به همراه خود به مباهله ببرد و این نوشته وحشتناکی ،است مگر پیامبر پادشاه یا یک انسان عادی است؟ مگر او برترین پیامبران نیست؟ اعمال پیامبران که مثل انسان های معمولی از روی عواطف و امیال شخصی نیست؛ بلکه دقیقا در چارچوب خواست و دستورات خداوند متعال است

ص: 784

بعضی هم اشکال گرفته اند که چگونه صیغه جمع انفسنا، بر یک نفر یعنی علی دلالت می کند؟ در جواب می گویم که اولا این اشکال یکی از حیله ها و فریب های حاکمان ظالم دولت بنی امیه است که دست های آلوده آنان به تحریف معنای تمام روایاتی که در فضائل اهل بیت وارد شده اقدام کرده تا به خیال خام آنان بتوانند مذهب اهل بیت را از بین ببرند.

ثانياً مگر نسائنا (زنان ما) به صیغه جمع نیست؟ پس چرا پیامبر فقط فاطمه را دعوت کرد؟ چگونه در این جا لفظ زنان فقط بر فاطمه دلالت کرده در مورد امام علی نیز همین گونه است و در حالی که پیامبر نه زن ،داشت فقط فاطمه را برگزید

ثالثاً: آیه مباهله فرموده: ندع ابناءنا بگو پسرانمان را نیز دعوت کنیم. ابناءنا صيغه جمع است؛ اما پیامبر فقط حسن و حسین را با خود همراه کرد در حالی که صیغه جمع برای سه نفر و بیشتر از آن بکار می رود و اگر بخواهیم بگوییم صیغه جمع ابناءنا و نساءنا و انفسنا باید هر یک بر جمع ،کند بر پیامبر واجب می شد که صد ها نفر از اصحاب و مهاجرین و انصار و غیره آنان را و صد ها نفر از اقوام خویش را که از مسلمانان ،بودند در این دعوت شریک کند؛ اما به اتفاق نظر همه مورخین و علمای مسلمان پیامبر این دعوت را علی و فاطمه و حسن و حسین اختصاص داد و اگر کسی :بگوید کلمه انفسنا بر پیامبر و علی دلالت دارد تا بدین وسیله بگوید علی نفس و جان پیامبر نیست این اشکال نیز غلط و بی ربط است؛ چرا که علی و پیامبر دو نفرند و باید در این صورت برای آنان و صیغه مثنی دو) نفر) بکار می رفت؛ نه صیغه جمع و چگونه است که پیامبر صلی الله علیه و آله در بین آن همه مسلمان یک نفر را لایق این دعوت پیدا نکرد تا این صیغه جمع کامل شود؟!

من در مورد آیه مباهله چنین سؤال از شیخ ،عثمان پرسیدم؛ ولی شیخ عثمان به سؤالات من در مورد آیه مباهله جواب نداد و فقط به من می گوید من چیزی جدید از تو در مورد آیه مباهله نشنیدم من جلسات متعدد در مورد آیه مباهله صحبت کردم؛ ولی شیخ عثمان در مورد مباهله صحبت نکرد.

بنابراین به طور قطعی و مسلّم ثابت می شود که مقصود از صیغه های جمع در آیه مباهله تعدادی از پسران و زنان و مردان مسلمان نیست؛ اگر چه برخی تلاش کرده اند که مراد از این آیه را به

ص: 785

این سمت منحرف کنند؛ تا معنا و مقصود دقیق و قطعی این آیه را پنهان و فضیلت اهل کساء را انکار کنند؛ بلکه مراد و مقصود دقیق و قطعی این آیه فقط این چهار نفر اهل کساء و اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله هستند چون اینان قلب امت اسلام و مرکز دایره پاکی و طهارت و نقطه مقابل دایره پلیدی و پلشتی یعنی حاکمان ظالم دولت بنی امیه هستند و چون این چهار نفر قلب امت اسلام و مرکز دایره طهارت ،هستند حضور آنان در مباهله به نمایندگی از طرف تمام مسلمانان عصر پیامبر کافی و وافی است.

بنابراین هیچ جای شک و شبهه نیست در این که بگویم مراد از کلمه ،انفسنا فقط امام علی کرم اللهُ وَجهَه (خداوند رویش را گرامی بداره) است و این با واقعیتی که اتفاق افتاد و با تمام روایات صحیح دیگر مطابقت دارد امام واحدی رضوان الله علیه نیز در کتابش اسباب النزول گفته شعبی آیه مباهله را چنین تفسیر کرده ابناءنا حسن و حسین و نساءنا فاطمه و انفسنا علی بن ابیطالب است.

امام ابن حجر هیتمی مکی (رضوان الله علیه) امام اهل تسنن در زمان خودش است، در کتابش صواعق محرقه گفته دار قطنی روایتی نیز نقل کرده که می گوید که علی در روز بیعت و روز شوری با آیه مباهله با مردم احتجاج کرد

شیخ عثمان ما باید از روز مباهله درس بگیریم بزرگ ترین پیام روز مباهله و آیه مباهله این که پیغمبر صلی الله علیه و آله ثقل دوم را به وسیله عملکرد خود در روز مباهله برای مردم به روشنی معرفی کرد؛ و بر همه صحابه و ،تابعین و همه امت اسلام پیام داد که بعد از قرآن و سنت پیامبر باید از چه کسی پیروی و به او مراجعه کنند.

شیخ عثمان می گوید چرا بنده :گفتم اهل بیت به معنی کل سادات و کل بنی هاشم از زمان پیامبر تا قرن بیستم پنجاه میلیون هستند؟ من گفتم : پیامبر صلی الله علیه و آله به آن اهل بیت را که در قرآن تطهیر شده اند و نقل دوم هستند دایره اش را محدود و مشخص کرده به طوری که بقیه خویشان و همسران ،پیامبر اهل بیت مطهر محسوب نمی شوند؛ اما متاسفانه اهل سنت همه خویشان پیامبر از بنی هاشم و همسران پیامبر و کل سادات را جزو اهل بیت مطهرین محسوب می کنند در حالی که همه خویشان پیامبر جزو اهل بیت مطهرین و قرین قرآن نیستند. آنان سادات هستند

ص: 786

و مشمول خمس شرعی می شوند؛ و احکام دیگری که درباره ذریه پیامبر است شامل آنان و می شود؛ اما ثقل دوم و هم سو و هم وزن قرآن و مرجع دینی مردم نیستند

پیامبر صلی الله علیه و آله در روز مباهله افراد اهل بیت مطهرین را که عدل قرآن و سنّت (ثقل اوّل) و ثقل دوم در حدیث ثقلین هستند، به روشنی معرفی کرد و آنان علی و فاطمه و حسن و حسین هستند و پس از آنان بقیه افراد اهل بیت مطهرین را که مرجع دینی امت و کشتی نجات امت از هلاکت هستند در حدیث خلفای بعد از من دوازده نفر معرفی کرده و اگر بنا بود که تمام خویشاوندان و ذریه پیامبر جزو اهل بیت حساب شوند، نیازی نبود که پیامبر این چهار نفر یعنی علی و فاطمه و حسن و حسین را در کنار خود جمع کند و ،سپس دست ها را به سوی آسمان بلند کند و بگوید خدایا آنان اهل بیت من هستند. خوب هر عاقلی می داند که افراد خانواده یک ،شخص اهل بیت او هستند؛ چرا پیامبر این کار را کرد؟ برای این که می خواست آن افرادی را که در حدیث ثقلین به عنوان مرجع دینی مردم معرفی کرده و در قرآن به عنوان اهل بیت مطهرین توصیف شده اند به مردم معرفی کند.

خواهش می کنم به این سؤال جواب بده آیا عقل انسان قبول می کند که در روز بسیار مهمی مثل روز مباهله شخص پیامبر صلی الله علیه و آله در برابر مردم هدفش فقط این باشد که به مردم بگوید دختر او جزو خانواده اوست؟ ما از یک فرد عاقل عادی این کار را بعید می دانیم که مردم را جمع سپس به آنان بگوید دختر من جزو خانواده من است؛ و فرزندان من جزو خانواده من هستند؛ چه رسد به پیامبر ، مگر کسی شک داشت در این که فاطمه و حسن و حسین جزو خانواده پیامبر هستند؟ چرا پیامبر آنان را در زیر کساء جمع کرد و گفت: خدایا آنان اهل بیت من هستند؟ برای این که می خواست اهل بیت مطهرین را به مردم معرفی کند.

شیخ عثمان تو یک مطلب غیر علمی و غیر منطقی و مخالف قرآن کریم و مخاف احادیث پیامبر صلی الله علیه و آله مطرح کردی که :گفتی همه صالحین و نیکوکاران سادات و بنی هاشم از زمان پیامبر

ص: 787

تا روز قیامت جزو نقل دوم هستند و هم وزن قرآن هستند و اهل بیت مطهرین را که پیامبر به روشنی معرفی کرده، با اهل بیت غیر مطهرین و عموم خویشاوندان پیامبر خلط کردی.

تو می دانی که در بین افراد ذریه پیامبر و به عبارت دیگر ،سادات از قرن های گذشته تا به امروز که تعداد آنان بی شمار ،است در بین سادات اشعری و ماتریدی و معتزلی و وهابی و شیعه ،جعفری و زیدی و.... و خلاصه از همه فرقه های مسلمان وجود دارد و حتی برخی از آنان یک دیگر را تکفیر می.کنند آن وقت چگونه ما می توانیم همه سادات را جزو ثقل دوم و اهل بیت مطهرین پیامبر بدانیم؟ و هم سو قرآن بدانیم ،بنابراین چون پیامبر می دانست که در آینده افرادی خواهند بود که مفهوم اهل بیت مطهرین را تحریف می کنند به روشنی اهل بیت مطهرین را معرفی کرد

شیخ عثمان من از تو خواهش می کنم که به سؤالی که مطرح کردم پاسخ بده هم چنین به این سؤال پاسخ بدهید که چرا محدثین اهل سنت آل پیامبر را از صلوات و درود فرستادن به خاطر تقیه و ترس از حاکمان ظالم دولت بنی امیه حذف کردند؟ و چرا هر وقتی که من نوشته های یکی از رهبران اهل سنّت را مطرح کردم و نقل می کنم او را به تشیع متهم می کنی؟

من نوشته های تعدادی از رهبران بزرگ اهل سنت را که مورد تایید ائمه خود تو هستند، نقل کردم و تو آنان را به تشیع متهم .کردی شیخ عثمان امام محمد ابوزهره، محمد علی بار، امیر ،صنعانی آیا آنان شیعه بوده اند؟ من نمی دانم به تو چه بگویم و با تو چکار کنم؟ لطفاً جواب بده؟

محمد علی مجری وهابی:

بفرما شیخ عثمان صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

دکتر ،عصام به من اجازه بده که برای اولین بار به تو بگویم که جواب نمی دهم چون تو یک چیزی عجیب ،گفتی تو گفتی که ما اهل سنت اهل بیت را رها کرده ایم و شما شیعه دوازده امامی به اهل بیت تمسک کرده اید.

ص: 788

اولا: همه باید بدانند که اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله از اهل سنت هستند و هیچ گونه ارتباطی با شیعه دوازده امامی ندارند، و شیعه دوازده امامی فضول هایی هستند که خود را به اهل بیت چسبانده اند و سنگ اهل بیت را به سینه می زنند در حالی که اهل بیت از شیعه دوازده امامی ،بیزارند و هم چنان که عیسی علیه السلام در روز قیامت از نصاری اعلام بیزاری خواهد کرد اهل بیت نیز در روز قیامت از شیعه دوازده امامی اعلام بیزاری می کنند و به خصوص آن یازده نفری که شیعه دوازده امامی آنان را ائمه خود می دانند از شیعه دوازده امامی بیزارند و من :گفتم یازده نفر؛ چون دوازدهمین آنان هنوز متولد نشده همه حضار و شنوندگان جلسه این مناظره شنیده اند که دکتر عصام هنگام ذکر نام خداوند گفت ذات آلهی و برای خداوند متعال ضمیر مونث بکار برد و جرات نکرد که از این اشتباه خود عذر خواهی کند این عناد دکتر عصام و اصرار او بر حرف باطل خودش و اگر او بر حق بود، از این اشتباه خود عذر خواهی و استغفار می.کرد آیا کفار نبودند چنان که خداوند در قرآن ،گفته ملائکه را دختران خدا می شمردند و خداوند آنان را به خاطر حرف های شان سرزنش کرده؟ من به دکتر عصام می گویم ما اهل تسنن اهل بیت را ترک نکرده ایم ما احادیث زیادی درباره فضیلت على بن ابيطالب رضوان الله علیه داریم دکتر ،عصام به دروغ ادعا می کند که اهل سنت از علی تبعیت نکرده اند و از او فقه نگرفته اند روایات ما اهل سنت پر از فقه علی است دکتر ،عصام به خدایی که جز او خدایی وجود ندارد قسم یاد می کنم که تو دروغ می گفتی به خدا سوگند تو می ترسی از این که با من درباره این که دروغ گو ،هستی مباهله کنی و تو خودت می دانی که ما از علی رضوان الله علیه روایت می کنیم و روایات ما از علی زیاد است و این را خدای متعال و اهل حق می دانند. از جمله احادیثی که ما درباره فضیلت علی رضوان الله علیه نقل کرده ایم این حدیث از پیامبر است که خطاب به علی فرموده:

﴿لا يُحبُّكَ إلا المؤمنُ ، و لا يُبغِضُك إلا منافقٌ﴾

ای علی جز مؤمن ترا دوست نمی دارد، وجز منافق با تو دشمنی نمی کند.

و نیز این حدیث پیامبر که درباره عمویش عباس فرمود:

ص: 789

عم الرجل صنو أبيه.

عموی انسان همسان پدر اوست.

اما همسران پیامبر صلی الله علیه و آله خدا درباره آنان فرموده:

﴿ وَ أَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ.﴾ (سوره احزاب (6)

و همسران پیامبر مادران مومنین هستند.

ما اهل تسنن راویان قرآن ،هستیم شیعه دوازده امامی باید دنبال قرآن دیگری بگردند و اما فاطمه ما درباره او حدیث داریم که پیامبر فرموده

فاطمه بضعه مني يريبني ما رابها.

فاطمه پاره تن من است و آزار او آزار من است

و اما درباره حسن و حسین از پیامبر حدیث داریم که فرموده

الحسن و الحسين سيدا شباب أهل الجنه.

حسن و حسین دو سرور جوانان اهل بهشت هستند.

اما درباره ابن عباس از پیامبر حدیث داریم که فرموده:

﴿ اللهُمَّ علِّمْهُ التأويلَ و فقًههُ في الدينِ.﴾

خدایا به او تأویل قرآن بیاموز و او را در دین فقیه گردان

اما درباره موضع رهبران ،گذشته ما درباره پیامبر و اهل بیت ،او روایت داریم که ابوبکر صدیق رضوان الله علیه گفت: (محمد را درباره اهل بیتش مراعات کنید ) که این روایت در کتاب صحیح امام بخاری آمده و هم چنین ابوبکر صدیق رضوان الله علیه گفت

قسم به خدایی که جانم در دست اوست خویشان پیامبر در نزد من از خویشان خودم محبوب ترند.

این روایت نیز در صحیح امام بخاری آمده و نیز شعبی روایت کرده که پس از این که زید بن ثابت رضوان الله علیه بر جنازه مادرش نماز خواند قاطر او را پیش آوردند که بر آن سوار شود، سپس، عبد

ص: 790

الله بن عباس رضوان الله علیه جلو آمد و رکاب قاطر را گرفت تا زید بن ثابت سوار شود. زید بن ثابت به او گفت ای پسر عموی رسول خدا این کار را نکن ابن عباس :گفت ما به علما چنین احترام می گذاریم؛ سپس زید پیاده شد و دست ابن عباس را بوسید و گفت: به ما دستور داده شده که با اهل بیت پیامبر چنین رفتار کنیم و این یکی از علمای تابعین ،شریک است که گفت اگر ابوبکر و عمر و علی هر کدام از من چیزی طلب کنند من به رفع حاجت علی اولویت می دهم چون با پیامبر خویشاوند ،است اگر چه ابوبکر و عمر در نزد خدا از علی برترند و این امام مالک بن انس امام شهر مدینه پیامبر که هنگامی که ابو جعفر منصور دوانیقی خلیفه عباسی او را کتک زد و سپس به او :گفت چرا من را منصور را نفرین نمی کنی؟ مالک در جواب منصور گفت: به خدا قسم خجالت می کشم که در روز قیامت ببینم که این شخص (منصور عباسی) که از اهل بیت پیامبر است به خاطر من دچار عذاب آلهی شود حاضر نشد منصور را نفرین کند دکتر عصام باید بدانی که ابوجعفر منصور دوانیقی خلیفه و حاکم عباسی از اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله حتی اگر خوشت نمی آید و هم چنین این هارون الرشید است هنگامی که به همراهی موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن علی بن الحسين بر سر مرقد پیامبر صلی الله علیه و آله آمدند، هارون رشید با حالت افتخار بین مردم رو به قبر می کرد و گفت: سلام بر تو ای پسر عمو سپس موسی بن جعفر خطاب به پیامبر گفت: سلام بر تو ای پدر! هارون گفت: به خدا قسم این مایه افتخار است!

اما ائمه دوازده گانه اهل بیت پیامبر من آنان را به چهار گروه تقسیم می کنم:

گروه اول: آنان اصحاب و یاران رسول خدا هستند و آنان علی و حسن و حسین هستند و تو می دانی که موضع و اعتقاد ما (اهل تسنن) درباره اصحاب پیامبر به طور عام و اهل بیت به طور خاص چیست.

اما گروه دوم: آنان عالمان با تقوا هستند که اهل سنت آنان را جزو علمای خود می دانند، آنان علی بن الحسین زین العابدین و فرزند او محمد بن علی باقر و جعفر صادق و موسی کاظم علی بن موسی الرضا و محمد بن علی جواد هستند که اینان از علمای اهل سنت و مسلمانان هستند و از علمای رافضیان شیعه دوازده امامی نیستند.

ص: 791

اما گروه سوم: آنان از علمای مسلمین اهل تسنن هستند؛ ولی علم وحدیث زیادی از آنان نقل نشده و همین شرافت برای آنان کافی است که از اهل بیت پیامبرند و آنان دو نفرند یعنی علی بن محمد هادی و حسن عسکری

اما قسم چهارم: وجود خارجی ندارد و هنوز آفریده نشده و او مهدی منتظر است. حالا درباره آنان مقداری توضیح می دهم.

موضع اهل تسنن درباره اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله

گروه اول: اولین آنان علی بن ابیطالب پسر عموی پیامبر خدا و همسر سرور زنان عالم فاطمه دخت پیامبر رضوان الله علیه ،است علی چهارمین خلیفه از خلفای راشدین ،است و یکی از ده نفری است که پیامبر صلی الله علیه و آله آنان را به بهشت بشارت داده حسن بصری امام اهل سنت در زمان خودش می گوید:

هنگامی که امیرالمؤمنین عثمان بن عفان رضوان الله علیه به ظلم کشته شد مردم به علی بن ابي طالب مراجعه می کردند و با او بیعت کردند.

امام احمد بن حنبل امام اهل سنت در زمان خودش نیز می گفت:

هر کس که علی را به عنوان خلیفه چهارم پیامبر بعد از ابوبکر و عمر و عثمان (خدا از همگی خشنود باد)، قبول نداشته باشد، او از خر خودش هم گمراه تر است.

اما درباره حسن مجتبی فرزند علی بن ابی طالب رضوان الله علیه، مساور سوری می گوید:

روزی که حسن بن علی کشته شد دیدم که ابوهریره رضوان الله علیه در مسجد پیامبر ایستاده و گریه می کند، و با صدای بلند می گوید: ای مردم! امروز ثمره جان پیامبر از دنیا رفت، پس، گریه کنید؟

پس از او حسین بن علی است که با برادر شهید سعیدش سرور جوانان اهل بهشت هستند

چهارمین این گروه علی بن حسین است که ابن سعد درباره او می گوید: علی بن حسین مورد وثوق و مقام رفیع است و احادیث زیادی از او روایت شده

امام زهری هم درباره او می گوید در میان قریش برتر از علی بن الحسین ندیدم یحیی بن سعد نیز می گوید علی بن الحسین برترین مردان بنی هاشم است و من از او

ص: 792

حدیث شنیده ام، امام ذهبی نیز درباره او می گوید: علی بن الحسین دارای جلالت و مقام بزرگی .است به خدا سوگند که چنین است و او شایسته امامت است بخاطر شرف و جلالت و علم و خداشناسی و کمال عقلی که دارد.

اما محمد بن علی بن الحسین باقر امام ذهبی درباره او می گوید: او به باقر العلوم معروف شده؛ چون شکافنده علوم بوده، او امام و مجتهد و تلاوت کننده کتاب خدا و عظيم الشان و مورد احترام است ابن کثیر درباره او می گوید: محمد باقر یکی از عالمان و بزرگان امت است، از نظر علم و سیادت و شرف و امام جعفر صادق ذهبی درباره او می گوید ابو عبدالله بن جعفر بن محمد امام ،صادق شیخ بنی هاشم و علوی و نبوی و مدنی و یکی از بزرگان علمای اسلام است و ابوالقاسم می گوید او بی نظیر است؛ اما هفتمین موسی بن جعفر که ملقب به کاظم ،است امام ابن تیمیه که شما رافضیان شیعه دوازده امامی او را به دشمنی با اهل بیت متهم می کنید و او را ناصبی می خوانید درباره موسی کاظم می گوید او مشهور به عبادت ،است و ابوحاتم رازی می گوید کاظم مورد اطمینان و بسیار راست گو و از ائمه مسلمین ،است ابن کثیر نیز درباره اش می گوید: او بسیار جوانمرد بود و بسیار عبادت می کرد

اما هشتمین علی بن موسی الرضاست ابن حبان درباره او می گوید: او از سادات اهل بیت و از عقلای آنان و برترین هاشمیان است ذهبی نیز می گوید رضا علیه السلام عظیم الشان و شایسته خلافت بود؛ اما امام محمد بن علی ،جواد امام ابن تیمیه درباره اش می گوید او از اعیان و بزرگان بنی هاشم و معروف به سروری و سخاوت است و به همین جهت او را جواد نامیده اند آری موضع ما اهل تسنن درباره اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله چنین است.

دکتر عصام خلاصه به تو بگویم که از خدا بترس و وقت من را با ذکر ناپلئون و امثال آن ضایع نکن درباره آیه مباهله حرف بزن چنان که من وقت تو را تلف نمی کنم دکتر عصام من از تو چند سوال پرسیدم و تو همه سؤالات من ثابت کردم که تو دروغ می گویی. تو حتی به یکی از

ص: 793

آنان جواب ندادی و گفتی که چهل سؤال از من پرسیده،ای من به تو گفتم آنان را دوباره بگو و تو سه سؤال جدید مطرح ،کردی که به آنان هم جواب دادم.

دکتر ،عصام از کسانی که حرف هایت را می شنوند خجالت بکش به خدا قسم اگر کس دیگری حرف های من و حرف های تو را نمی،شنید به تو اجازه نمی دادم این گونه صحبت کنی خوب حالا که وقت من تمام شده من هم مثل دکتر عصام سه دقیقه بیشتر وقت می گیرم تا بعد از آن دکتر ،عصام نیز در مورد مطالب خودش صحبت کند

دکتر عصام از خدا بترس به عقل مردم احترام بگذار و از این که درباره ذات آلهی ضمیر مؤنث بکار بردی عذر خواهی ،کن و صلی الله علی محمد و درود و رحمت خدا بر او باد

محمد علی لبنانی مجری وهابی

سلام علیکم و رحمۀ الله بفرما دکتر عصام صحبت کن.

دکتر عصام العماد

نمی دانم شیخ عثمان با زبان عربی آشنایی دارد یا نه؟ بسیاری از علمای اسلام این را می دانند که وقتی ما می گوییم ذات آلهی و برای آن ضمیر مونث بکار می بریم این به این معنا نیست که خدا مونث است؛ بلکه لفظ ذات مؤنث است و ضمیر مؤنث برای لفظ ذات بکار رفته نه برای ذات خدا مثال های آن فراوان است هم چنان که اگر برای خدا لفظ مذکر به کار ببریم این به معنای این نیست که خداوند متعال مذکر ،است ذات خداوند از این مسایل به دور است؛ ولی چاره ای نیست جز این که با الفاظ به خدا متعال اشاره کنیم

همه شنودگان این مناظره در سراسر جهان می دانند که من به شیخ عثمان گفته ام که مناظره من و او درباره دلایل قرآن و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله باشد که ما را به مرجعیت و امامت اهل بیت راهنمایی می کند من نمی دانم؛ چرا شیخ عثمان همواره اصرار دارد که از موضوع خارج شود و به مسائل دیگر بپردازد من می توانم به او جواب بدهم؛ ولی اگر جواب بدهم در واقع همه جلسات این مناظره دچار هرج و مرج می شوند هم چنان بر طبق روش من که گفته ام اکنون در مورد عرایض بنده درباره آیه مباهله صحبت می کنم؛ لذا من در مورد مطالب خارج از موضوع

ص: 794

آیه مباهله صحبت نمی کنم؛ چون چنان که قبلاً هم :گفتم من بر اساس یک شیوه علمی صحبت و بحث می کنم و از موضوع خارج نمی شوم؛ اما پس از این که از موضوع جلسه این مناظره فارغ شدم می توانم درباره مطالب دیگر نیز بحث و صحبت کنم. ضمنا چنان که می بینید شیخ عثمان به روایات جعلی در کتب شیعه دوازده امامی تمسک می کند و به باتلاق های این احادیث و روایات جعلی در کتب مذهب شیعه دوازده امامی می رود من هم اگر بخواهم می توانم به باتلاق های احادیث جعلی اهل سنت بپردازم که چنین احادیثی در کتب صحاح شش گانه حدیث اهل سنت هم هست؛ اما من می دانم که خدا دوست ندارد که من باطل را با باطل جواب ،بدهم و از راه باطل از حق دفاع کنم من نمی خواهم فساد را با فساد و روش غیر اسلامی را با روش غیر اسلامی جواب بدهم و فقط به همین اکتفا می کنم که به حضار و شنوندگان توصیه کنم که به علمای اهل سنت که به مذهب وهابیت پاسخ داده اند مراجعه نمایید حضار و شنوندگان این مناظره می توانند مراجعه کنند به کتاب علامه اهل تسنن دکتر سالم بهنساوی رضوان الله علیه السنه المفتري عليها، این کتاب نوشته شد در ردّ وهابیان که بر علیه مذهب شیعه دوازده امامی کتابی نوشته اند یعنی در ردّ وهابیان که مذهب شیعه دوازده امامی مشرک و کافر می دانند، و روش علامه دکتر سالم بهنساوی رضوان الله علیه السنه المفتري عليها در مورد شناخت مذهب شیعه دوازده امامی همین روش اهل تسنن در شناخت مذهب شیعه دوازده امامی یعنی روش این کتاب؛ مانند روش بزرگان وهابت ،نیست و در همین کتاب به افترائاتی که وهابیان به مذهب شیعه دوازده امامی نسبت داده اند، پاسخ داده شده و هم چنین در کتاب ليس من الاسلام اثر امام اهل سنت امام محمد غزالی مصری علامه به همه شبهات که برخی برادران وهابی بر علیه شیعه گفته اند جواب ،داده در ضمن هم چنین دکتر سالم بهنساوی رضوان الله علیه السنه المفتري عليها، به ظلم که برخی وهابیان به مذهب شیعه دوازده امامی می کردند پاسخ داده شده. و نیز کتاب بين الشيعه و اهل السنه بین شیعیان و اهل (سنت اثر دانشمند مصری دکتر عبدالواحد وافی که از علمای اهل سنت است از بهترین کتاب ها که از شیعه دوازده امامی دفاع کرده. این کتاب ها و ده ها کتاب دیگر که ان شاء الله نام آنان را ذکر خواهم کرد بهترین دلیل بر حقانیت مذهب شیعه دوازده امامی می باشند

ص: 795

شیخ ،عثمان در کتاب های شیخ محمد غزالی مصری و شیخ محمد سعید رمضان بود ظلم برخی وهابیان به مذهب اهل سنت و به مذهب شیعه دوازده امامی جواب داده بوده اند وقتی که برخی وهابیان به اهل سنت رحم نمی کنند آیا تو انتظار داری به مذهب شیعه دوازده امامی برخوردی غیر از این داشته باشند؟ ظاهراً وقت خیلی کم دارم

محمد علی مجری وهابی:

شیخ عثمان خدا به تو خیر بدهد تو اگر حرفی ،داری می تونی یک دقیقه صحبت کنی.

شیخ عثمان الخميس:

حالا که دکتر عصام اصرار دارد که برای ذات آلهی ضمیر مؤنث به کار ببرد، من به خاطر شنیدن این کلام از خدا طلب مغفرت می کنم چه کسی از اهل علم گفته که ما می توانیم برای ذات آلهی ضمیر مؤنث بکار ببریم؟ این را هم به آن پنجاهمین دروغ از دروغ های دکتر عصام، اضافه کنید.

دکتر ،عصام تو می گویی که روش علمی و روشمند ،داری و لذا به من هنگام خروجم از موضوع صحبت ما پاسخ نمی دهی آن روش علمی به تو اجازه می دهد که در مناظره با من در مورد ناپلئون صحبت کنی؟ این چه روش علمی است؟!

دکتر ،عصام تو به من می گویی که من هم می توانم به باتلاق های احادیث اهل سنت استناد کنم؟ من با تو تحدّی می کنم که تو نمی توانی؛ چون من ثابت کردم که تو دروغ می گویی؟ ولی تو نمی توانی ثابت کنی که من حتی یک دروغ گفتم تو هم سعی کن یک دروغ از من پیدا کن.

دکتر عصام خیلی خوبه من بار ها ثابت کردم که تو دروغ گو هستی، چنان که درباره آیه مباهله صحبت نکردی و من به تو اعتراض کردم در آینده نیز ثابت می کنم که تو دروغ می گویی به خدا توکل کن دکتر عصام بیدار ،شو در پایان جلسه سیزدهم این مناظره از همه حضار و شنوندگان این جلسه تشکر می کنم و از خدای متعال درخواست می کنم که به همه حضار و شنوندگان این جلسه پاداش خیر بدهد.

ص: 796

محمد علی مجری وهابی:

الآن بخش اول جلسه سیزدهم این مناظره تمام شد و بخش دوم جلسه شروع می شود بنده خواهش می کنم از برادران اهل تسنن اسامی سؤال کنندگان که از دکتر عصام سؤال می پرسند اعلام کنند، خدا به همه شما اجر و خیر بدهد خوب برادر دمشقیه بفرما سؤال خود را مطرح کن لطفاً به اختصار بفرما.

عبد الرحمن دمشقیه مجری وهابی:

بسم الله الرحمن الرحیم حمد و سپاس شایسته خدای متعال پروردگار جهانیان است و درود و سلام بر پیامبر رحمت و بر اهل بیت و یاران و بر همه اصحاب ایشان باد و لعنت خدا بر قائلین به تحریف قرآن و بر کسانی که به صدیق امین ابوبکر که پیامبر به او گفت: غمگین مباش که خدا با ماست اهانت می کنند و لعنت همیشگی بر کسانی که به اصحاب شجره در روز صلح حدیبیه اهانت می کنند در حالی که خداوند به عدالت اصحاب پیامبر گواهی داده و فرموده

خداوند از مؤمنان که زیر درخت [ حدیبیه] با تو بیعت کردند بحقیقت خشنود گشت.

﴿ لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ.﴾ (سوره فتح: 18). و فرموده: ﴿ مُحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاء بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَ رِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَ مَثَلُهُمْ فِي الْإِنجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ ﴾. (سوره الفتح: (29)

محمد فرستاده خداست و همراهانش بر کافران دل سخت و با یک دیگر مهربونند را در حال رکوع و سجود که فضل و رحمت خدا و خشنودی او را بدعا می طلبند بر رخسارشان از اثر سجده نشان ها پدیدار است این در کتاب تورات و انجیل که مثل حال شان بدان های ماند که چون نخست سر از خاک بر آرد شاخه ای ضعیف باشد پس از آن قوت یابد تا قوی شود و بر ساق

ص: 797

خود محکم بایستد که دهقانان در تماشای آن حیران ،مانند تا کافران عالم را از قدرت بخشم آرند

من در جلسه گذشته از دکتر ،عصام پرسیدم که آیا تو توصیه می کنی که به مذهب اهل بیت وارد ،شوم در حالی که علمای شیعه دوازده امامی روایات متواتری از آنان نقل کرده اند که می گوید قرآن تحریف شده؟ دکتر ،عصام در جواب گفت تو به روایت جعلی توجه نکنی من به او گفتم که شیخ مجلسی این روایت را صحیح دانسته و گفته روایاتی بدین مضمون در کتاب اصول کافی آمده و معتبر است و این خوئی است که می گوید کثرت روایات تحریف و تعدد طرق نقل آنان موجب اطمینان به صدور آنان از ائمه اهل بیت خدا از همگی خشنود باد می شود با این حال دکتر ،عصام آیا تو من را به ورود به مذهب اهل بیت دعوت می کنی در حالی که علمای تو روایات دال بر تحریف قرآن را متواتر می دانند و به تحریف قرآن اعتقاد دارند؟ دکتر عصام خواهش می کنم از این مطلب طفره نرو و نگویی که این روایات ضعیف است علمای تو می گویند این روایات صحیح و متواتر است و مجلسی می گوید این روایت صحیح است و می گوید قرآنی که جبرئیل نازل ،کرد هفده هزار آیه بود دکتر عصام جواب بده آیا آیاتی که طبق این روایت حذف شده، منسوخ شده یا تحریف شده؟ آیا تو من را توصیه می کنی که وارد مذهب تو شوم که می گوید روایات متواتری از اهل بیت رسیده که بر تحریف قرآن دلالت دارد؟ جواب بده

برادر محمد علی مجری وهابی

برادر دمشقیه خدا خیرت بدهد بفرما دکتر عصام بلندگو با تو.

دکتر عصام العماد :

اولاً وقتی که من می بینم که پیامبر صلی الله علیه و آله فرموده من در بین شما دو چیز گران بها به یادگار می گذارم تا زمانی که به این دو چنگ بزنید هرگز گمراه نخواهید شد؛ و این دو کتاب خدا و اهل بیت من .است و مسلمانان اجماع دارند به این که حدیث ثقلین که در صحیح امام مسلم آمده به تمسک به ثقل اول یعنی قرآن و سنت پیامبر دستور داده و ثقل دوم هم اهل بیت پیامبر است حالا به فرض این که بر حسب ادعای تو امام مجلسی رضوان الله علیه که بیش از هزار سال

ص: 798

پس از صدور حدیث ثقلین آمده و گفته باشد قرآن تحریف شده آیا من می توانم با استناد به حرف امام مجلسی رضوان الله علیه حدیث ثقلین و قرآن را رها کنم؟

علامه مجلسی کوه با عظمت و بزرگ ترین حامی قرآن و سنت پیامبر و سخنان اهل بیت مطهرین بود

اشاره

برادر عزیز امام علامه مجلسی کوه با عظمت بود و بزرگ ترین حامی قرآن و سنت پیامبر سخنان اهل بیت مطهرین ،بوده و کتاب شان (بحار الانوار) که بهترین کتاب در خدمت قرآن و سنت پیامبر و امامان دوازده گانه بوده و هست؛ ولی وهابیان به امام علامه مجلسی ظلم کرده اند.

علاوه بر این من می بینم که برخی از غالیان على اللهى خطابيه - خدا لعنت شان کند - برخی از مطالب کذب و روایات جعلی را به ائمه اهل بیت (خدا از همگی خشنود باد) نسبت داده اند.

چنان که من احادیث بسیاری در کتب اهل سنت می بینم که روایاتی دال بر تحریف قرآن را به پیامبر نسبت داده اند؟ آیا می توانم با استناد به این احادیث جعلی قرآن را رها کنم؟ در کتب اهل سنت حدیثی از عایشه نقل شده که علمای اهل تسنن این حدیث را صحیح می دانند این حدیث از عایشه می گوید سوره احزاب به اندازه سوره بقره بود مفهوم و معنای این حدیث این که حدود دویست آیه از سوره احزاب از بین رفته و علما اجماع دارند بر این که نسخ قرآن نمی تواند به این شکل باشد یعنی سوره های با حدود سیصد آیه به اندازه سوره بقره نازل شود، و سپس دو سوم آن یعنی حدود دویست آیه نسخ و حذف شود؛ بلکه نسخ معمولا در یک آیه صورت می گیرد و قرآن فرموده:

﴿ مَا نَنسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْهَا أَوْ مِثْلِهَا.﴾ (سوره بقره: 106).

هر چه ما آیه ای از آیات قرآن را نسخ کنیم یا حکم این آیه ای را متروک سازیم بهتر از آن یا مانند آن بیاوریم.

قرآن گفته یک آیه ای را نسخ کنیم یا حکم یک آیه ای را متروک سازیم و نگفته ما 300 آیه ای 200 آیه ای را نسخ می کنیم و یا حکم 300 آیه ای یا حکم 200 آیه ای را متروک سازیم.

ص: 799

پس برادر عزیز چنین روایاتی به پیامبر صلی الله علیه و آله نسبت داده شده پیامبر نیز قبل گفته بود به من دروغ خواهند بست و چنین شد که با این روایات هم به پیامبر ه و هم به عایشه ظلم کردند و به آنان نسبت دروغ دادند آیا روایات اسرائیلیات در کتب حدیث نقل شده مگر نمی بینیم که علما میان آن چه که به پیامبر نسبت داده شده و آن چه که واقعاً حدیث پیامبر است، تفاوت قائل شده اند و احادیث را برای تعیین صحت و سقم آن مورد مداقه و بررسی قرار می دهند؟ درباره ائمه اهل البیت (خدا از همگی خشنود باد) نیز همین طور است و ائمه دوازده گانه از اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله خودشان فرموده اند: همان طور که به جد ما پیامبر احادیث دروغ نسبت داده شده، به ما اهل بیت نیز روایات دروغ را نسبت خواهند داد و طبیعی است که دست های نا پاک بر ضد مذهب اهل بیت (خدا از همگی خشنود باد) تلاش کنند؛ چون اهل بیت قلب امت،اند و مرکز دایره پاکی هستند و دایره پلیدی از حاکمان ظالم دولت بنی امیه و از غالیان علی اللهی خطابیه که لعنت خدا بر آنان باد به ثقل دوم یعنی اهل بیت را هدف قرار داده اند و بر ضد اهل بیت مطهرین روایات جعل کرده اند.

برادر ،عزیز من به تو نگفتم که امام مجلسی رضوان الله علیه معصوم باشد.

برادر عزیز من به تو :گفتم به مذهب اهل بیت ،بگروی چون پیامبر به ما دستور داده که از قرآن و اهل بیت اطاعت و پیروی و پیروی کنیم

من هم تأكيد بکنم که من نگفتم امام مجلسی رضوان الله علیه معصوم بوده؛ بلکه گفتم دوازده معصوم داریم و امام شیخ مجلسی از معصومین دوازده گانه نیست من خودم وهابی بودم؛ اما الآن شیعه جعفری دوازده امامی هستم من می گویم متأسفانه وهابیان به امام مجلسی و امام خمینی و امام مامقانی (خدا از همگی خشنود باد) ظلم ،کردند و در جلسات همین مناظره با شیخ عثمان، امام مجلسی و امام خمینی و امام مامقانی (خدا از همگی خشنود باد) از غالیان علی اللهی خطابیه معرفی کرده در حالی که امام مجلسی و امام خمینی و امام مامقانی (خدا از همگی خشنود باد) در کل کتاب های خودشان بر علیه غاليان على اللهى خطابيه فتوی دارند و غالیان علی اللهی خطابیه در نظر امام مجلسی و امام خمینی و امام مامقانی (خدا از همگی خشنود باد) کافر هستند.

ص: 800

تو ببین امام شیخ عبدالله مامقانی رضوان الله علیه در کتاب ارزشمند تنقیح المقال فی علم الرجال و بهترین کتاب در علم رجال در مذهب اهل بیت می باشد اون کتاب ارزشمند در برخی موارد با نظر امام مجلسی رضوان الله علیه مخالفت کرده من علما را معصوم نمی دانم آن چه در نزد من قطعی و مسلّم است قرآن و سنت پیامبر و دوازده امام پاک و معصوم هستند و بقیه امثال امام مجلسی و امام مامقانی و امام کلینی و امام خمینی(خدا از همگی خشنود باد) و علمای دیگر برای من اصالت ذاتی ندارند و من بدون تحقیق و تفحص نظر آنان را نمی پذیرم در نزد من اصالت و ارزش بزرگ اولاً برای ثقل اول قرآن و سنت پیامبر ،و سپس برای ثقل دوم یعنی دوازده امام اهل بیت است و من هرگز این اصل قرآن) و سنت پیامبر و روایات دوازده امام اهل بیت (است را فدای امام مجلسی یا امام مامقانی یا

امام خمینی (خدا از همگی خشنود باد) و امثال آنان نخواهم کرد هر چند آنان علمای بزرگ باشند.

برادر عزیز تو ،ببین کارل بروکلمن چه گفته وقتی که به او گفتند تو درباره اسلام زیاد تحقیق کردی و کتاب نوشته،ای پس چرا خودت مسلمان نشدی؟ بروکلمن که در بین شرق شناسان بیشترین تالیفات را درباره اسلام دارد گفت در کتاب های مسلمانان افسانه های زیادی دیدم که من را درباره محمد له و دین او به شک و شبهه انداخت حالا ما اگر در بین کتب مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت هم هست به افسانه ها و مطالب نادرست برخورد کردیم، نباید مذهب اهل بیت را به خاطر دروغ هایی که به ائمه اهل بیت (خدا از همگی خشنود باد) بسته اند، رها کنیم؟ خود علمای مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت است، به طور روشن می گویند در کتب حدیثی ،ما احادیث جعلی هست.

محمد علی مجری وهابی

خوب خواهش می کنم سؤال ها از دکتر عصام را مختصر بفرما تا وقت کم نیاوریم برادر عبدالرحمن دمشقیه بفرما بلندگو با تو

ص: 801

بخش دوم: سؤالات اهل سنت از دکتر عصام العماد

عبد الرحمن دمشقیه مجری وهابی:

خدا به تو خیر بدهد خوب سؤال دیگر اهل سنت است از دکتر عصام برادر سیف الله نوبت توست بفرما بلندگو با تو

آیا قرآن اهل بیت همان قرآن ماست؟

آیا کسانی که به تحریف قرآن معتقدند، کافرند یا نه؟

سیف الله سؤال کننده وهابی:

سلام علیکم و رحمۀ الله دکتر ،عصام من دوست دارم وارد مذهب اهل بیت شوم و می خواهم شیعه می شوم اما چنان که شیخ عثمان حفظه الله تعالی در این مناظره با تو گفت در کتاب های شما احادیثی درباره لعن اهل بیت وارد شده و اگر من آنان را برای تو بخوانم خواهی گفت: تمام آن چه که در اصول کافی آمده صحیح نیست و در بین آنان احادیث جعلی نیز وجود دارد و نمی شود به آنان اعتماد کرد؛ اما چنان که من :گفتم از شخصیت تو خوشم آمده و دوست دارم وارد مذهب اهل بیت .شوم در این جا دو مسآله هست یکی ازدواج موقت است که البتّه من چون مرد هستم آن را خیلی دوست دارم؛ اما همسرم ان شاء الله سنی باقی بماند. این سؤال اصلی من نیست؛ سؤال اصلی من این دکتر عصام آیا قرآن اهل بیت همان قرآن ماست؟ یعنی همان قرآنی که است که امروز در بین اهل سنت است؟ خواهش می کنم با بلی یا خیر جواب بده و اگر جواب تو به این سؤال آری است حکم کسانی که به تحریف قرآن معتقدند، چیست؟ خواهش می کنم بگویی که چنین کسی کافر هست یا نیست؟ خواهش می کنم روشن و به اختصار جواب بدهی چون عقل من کوچک است و جواب های مشروح و مفصل را نمی فهمد

ص: 802

فقط می توانم اسمم را بنویسم خواهش می کنم مختصر جواب بده و اگر هم می خواهی جواب ،ندهی مشکلی نیست. متشکرم

پاسخ دکتر عصام العماد:

امام محمد غزالی مصری رضوان الله علیه در کتابش بنام ليس من الاسلام مطلب جالبی دارد. شاید هم در کتاب ،دیگرش هموم داعیه آمده باشد و تو می دانی امام محمد غزالی مصری ،کیست امام شیخ یوسف قرضاوی رضوان الله علیه می گوید در زمان ما قرن بیستم کسی به عظمت امام غزالی نداریم امام غزالی مصری می گفت شخصی از من پرسید آیا شیعیان قرآن دیگری غیر از قرآن اهل سنت دارند؟ جواب من به سؤال تو همان جواب امام غزالی به این سؤال است غزالی می گوید به آن شخص :گفتم برادرم قرآن در مکه و مدینه چاپ می شود - چاپخانه ملک فهد پادشاه عربستان سعودی و مسلمانان هم در قم در ایران همان را قبول دارند غزالی می:گوید مستشرقین (شرق) (شناسان وقتی که دیدند مسلمانان جهان بر خلاف مسیحیان، یک كتاب واحد تحریف نشده ،دارند به مسلمانان حسد بردند و شایع کردند که مسلمانان قرآنی غیر از قرآن اهل سنت دارند چون ما مسلمانان به مسیحیان فخر می فروشیم و می گوییم ما یک قرآن واحد تحریف نشده داریم؛ اما شما چندین انجیل دارید انجیل برنابا و انجیل متی و انجیل مرقس و انجیل یوحنا و مستشرقین (شرق) (شناسان خواستند با این شایعه مشکل خودشان را حل کنند و به اسلام طعنه بزنند آری برادرم من خودم وهابی بودم و از سیزده سال پیش که شیعه دوازده امامی ،شدم تاکنون جز همان قرآن واحدی که شیعه و سنی قبول دارند هیچ قرآن دیگری را ندیده ام عزیز من مشکل و هابیان این که به مردم دروغ می گویند. شیعه دوازده امامی می گویند ما مصحف خانم فاطمه رضوان الله علیه داریم مصحف خانم فاطمه رضوان الله علیه کتاب دعاست. چنان که در مسند احمد بن حنبل ،آمده پیامبر به خانم فاطمه رضوان الله علیه تسبیح و تکبیر بعد از نماز را آموخت این همان تسبیحات بعد از نماز است که شیعه دوازده امامی آن را تسبیحات فاطمه می.گویند مصحف خانم فاطمه رضوان الله علیه دارای دعا ها و مسائلی از این قبیل است و کلمه مصحف در نزد شیعه دوازده امامی مانند کلمه مسند در نزد اهل سنت است این که شیعه دوازده امامی می گویند مصحف خانم فاطمه رضوان الله علیه درست مانند این که اهل سنت

ص: 803

بگویند مسند خانم فاطمه رضوان الله علیها خلاصه این که کلمه مصحف در نزد شیعه دوازده امامی به معنی قرآن نیست؛ اما وهابیون از این کلمه در نزد شیعه دوازده امامی سوء استفاده کرده اند و به دروغ گفته اند، وقتی اهل سنت می گویند مصحف عثمان بن عفان منظور آنان نسخه قرآنی عثمان بن عفان است؛ اما وقتی شیعه دوازده امامی می گویند مصحف خانم فاطمه رضوان الله علیه، منظورشان قرآن نیست ،بنابراین لفظ مصحف بین شیعه دوازده امامی و اهل سنت اصطلاحاً مشترک لفظی است؛ ولی دارای دو معنای مختلف .است بنابراین مصحف فاطمه هرگز به معنای قرآن نیست و قرآن مورد قبول شیعه دوازده امامی همان قرآنی است که در مکه و مدینه چاپ می شود ما باید در موارد معانی برخی کلمات و مصطلحات در نزد شیعه دوازده امامی دقت کنیم و باید برای شناخت برخی کلمات و مصطلحات به خود کتب شیعه دوازده امامی مراجعه کنیم.

اما درباره مصطلح مصحف فاطمه این مصطلح مانند مصطلح مسند عایشه، و باید بدانی که مصحف فاطمه محتویاتش غیر از محتویات ،قرآن و هم چنان مصحف فاطمه عدل و هم سوی قرآن ،نیست و قداست و عظمت مصحف فاطمه کمتر از قداست و عظمت قرآن است، به همین علّت امام جعفر صادق در مورد مصحف فاطمه گفت: در مصحف فاطمه چیزی از قرآن وجود ندارد ليس فيه من القرآن شیء ،پس ما نباید بین دو مطلب خلط کنیم. اما در جواب سؤالی که درباره تحریف قرآن پرسیدی می گویم مشکل این جاست که برادران سنی ما معیار دوگانه ای دارند هنگامی که یکی از شخصیت های معتبر و مقدس در نزد اهل سنت قائل به تحریف باشد می گویند او دچار شبهه شده و اشتباه کرده و لذا او را کافر نمی دانند؛ اما هر گاه یکی از علمای شیعه قائل به تحریف قرآن شده باشد او را کافر می دانند من می گویم باید این مشکل معیار دوگانه را حل کنیم با تمام قائلین به تحریف قرآن را دچار شبهه بدانیم چه شیعه چه سنی چه ،صحابی چه تابعی و هر کسی که ،باشد و آنان را تکفیر نکنیم یا این که تمام قائلین به تحریف قرآن را کافر بدانیم چه شیعه باشند چه سنی و چه صحابی و چه تابعی؛ اما این که بگوییم اگر قائل به تحریف قرآن صحابی ،باشد، کافر نیست؛ اما اگر از متاخرین باشد کافر است این معیار دوگانه و عقلی و منطقی نیست این یک بام و دو هواست و باید آن را درست کرد.

ص: 804

ببخشید وقت سؤالات جلسه سیزدهم این مناظره نیز هم تمام شد در پایان بخش دوم از جلسه سیزدهم این مناظره از همه برادران تشکر و با آنان خداحافظی می کنم و السلام علیکم و رحمۀ الله و بركاته.

ص: 805

چهار دهمین مناظره:

بخش اول: مجادله در موضوعات متعدد

مصطفی طائی از طرف مسجد شیعیان

جلسه چهار دهم مناظره در مسجد شیعیان شروع می شود.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

درود بر شیخ عثمان و درود بر دکتر عصام در این مناظره میان شیخ عثمان و دکتر عصام شاید این که دکتر عصام رسيدند إن شاء الله ما حرف های دکتر عصام و حرف های شیخ عثمان را می شنویم إن شاء الله ابتدا صحبت شیخ عثمان می شنویم بفرما صحبت کن

شیخ عثمان الخميس:

بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، حمد و ستایش پرودگار دو عالم غیب و شهادت است همه حضار و شنوندگان مومن جلسه این مناظره باید بگویند ﴿ اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ ، صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرُ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهم و لَا الضَّالِّينَ ﴾ تا ما را از راست گویان محسوب شویم؛ الآن جلسه إن شاء الله شروع می شود.

سید طلال مجری شیعه

جلسه چهار دهم این مناظره بعد از این که مصطفی طائی آیاتی از قرآن برای ما تلاوت کند شروع می شود بفرما برادر مصطفی طائی بلندگو با تو

مصطفی طائی از طرف مسجد شیعیان:

﴿ بسم الله الرحمن الرحيم لَتُبْلَوُنَّ فِي أَمْوَالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ... اِنَّ اللّهَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ ﴾، (سورۀ آل عمران آیه 186 - 189).

سید طلال مجری شیعه:

ص: 806

اللهم صل على محمد و آل محمد سید رفیق موسوی بفرما بلندگو با تو.

رفیق موسوی مجری شیعه:

صدای به شما می رسد إن شاء الله مناظره میان شیخ عثمان و دکتر عصام شروع می شود بفرما دکتر عصام صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

من و شیخ عثمان هنوز در حال صحبت درباره آیه مباهله هستیم؛ ولی قبل از این که عرائضم در مورد آیه مباهله بیان و شرح دهم قصد دارم درباره خلاصه جلسه هفته گذشته صحبت کنم؛ ولی شیخ عثمان قبل از این که من صحبتم را را شروع کنم دوست دارم که اول تو صحبت کنی خداوند به تو پاداش خیر بدهد.

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

خواهش می کنم وقت صحبت دکتر عصام و وقت صحبت شیخ عثمان مشخص شود. بفرما

سید طلال بلندگو با تو.

سید طلال مجری شیعه:

اللهم صل على محمد و آل محمد. من فکر می کنم شیخ عثمان می خواهد صحبت کند؛ ولی سید رفیق این صحبت شیخ عثمان از وقت شیخ عثمان محاسبه نمی شود بفرما ، شیخ عثمان صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

من می خواهم بگویم اگر دکتر ،عصام می خواهد در مورد جلسه هفته گذشته صحبت کند، باید این خلاصه گویی عصام از وقت او محسوب می شود

طالب حق مجری شیعه:

اللهم صل على محمد و آل محمد سلام عليكم جميعاً و رحمه الله و برکاته. به شیخ عثمان و به دکتر عصام خوش آمد می گویم درود بر همگان و درود به شیخ عثمان و هم چنان از تو بسیار تشکر و سپاس گزاری می کنم بفرما بلندگو با توست.

ص: 807

چهار دهمین مناظره بخش اول مجادله در موضوعات متعدد

ابو احمد بکری مجری وهابی:

ص: 808

بفرما شیخ عثمان صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

الحمد لله رب العالمین شروع کنیم به برکت خداوند متعال اولا من بگویم این مناظره با دکتر عصام که او عالم و دانشمند از سوی علمای شیعیان دوازده امامی او را انتخاب کرده اند برای این که با من صحبت کند و همه گفته اند که او مناظره کننده مذهب شیعیان دوازده امامی می باشد و خود دکتر عصام در این مناظره می گوید من دکتر) (عصام از علمای شیعه هستم و هم چنان دیگران او را بعنوان یکی از علمای شیعه می دانند و هم چنان شیخ علی کورانی گفت که دکتر عصام از علمای شیعیان دوازده امامی می باشد

مسئله دوم: من از دکتر عصام درخواست می کنم که صحبتش در مورد ناپلئون به اتمام برساند؛ چون کل صحبتش در این مورد نشنیدم و از دکتر عصام می خواهم که برای من توضیح دهد نقطه اشتراک میان موضوع این جلسه که مربوط به اهل کساء است و میان موضوع ناپلئون برای من روشن کند و هم چنین صحبت او در مورد این که امام ابن تیمیه می گوید چهار امامان اهل تسنّن علی را رها کردند من گفتم که این صحبت دکتر عصام دروغ محض است، شیخ إسلام ابن تیمیه نمی گوید که چهار امامان اهل تسنن علی را رها کردند، دکتر عصام گفته که این گفته ای از کتاب منهاج السنه امام تیمیه نقل کرده من به او گفتم به صورت دقیق آدرس نوشته ای امام ابن تیمیه را مشخص کند؛ ولی دکتر عصام جزء و صفحه کتاب را از خودش در آورده است.

من الآن از دکتر عصام یک سؤال می پرسم و درخوست می کنم که به این سؤال پاسخ دقیق بدهد و این سؤال به همین صورت است ابن مطهر حلی وقتی که گفت اهل تسنن فقه را از علی را فرا گرفتند و هم چنین هنگامی که انطاکی گفت امامان چهار گانه مذاهب اهل تسنّن فقهشان از جعفر صادق فرا گرفتند و هم چنین منعم گفته علامه ابن مطهر حلّی تأیید کرده و تیجانی حرف منعم را تأیید کرده در کتابش آن گاه که هدایت

ص: 809

شدم، همه آنان گفتند که امامان اهل تسنن از اهل بیت فرا گرفتند؛ ولی دکتر عصام بر خلاف گفته ابن مطهر حلّی و گفته انطاکی و گفته منعم و گفته تیجانی گفته؛ چون دکتر عصام گفته که امام ابن تیمیه :گفت که اهل تسنن فقه امام علی رها کرده اند، و بعداً خود دکتر عصام گفته امام ابن تیمیه را تأیید کرده من از دکتر عصام می پرسم تو بیشتر از ابن مطهر ،حلّی ،انطاکی ،منعم و تیجانی می دانی یا آنان بیشتر از تو می دانند؟ من الآن منتظر جواب تو هستم.

هم چنین دکتر عصام در جلسه گذشته ادعا کرده هنگامی که به او گفتم تو به سؤالات من جواب نمی دهی دکتر عصام به من :گفت من به همه سؤالات تو جواب می دهم و لی در مقابل من از تو چهل سؤال پرسیدم ولی تو به هیچ کدام از این چهل سؤال جواب ندادی و من در جلسه هفته گذشته به دکتر عصام :گفتم همه این چهل سؤال برای من ذکر کند؛ ولی فقط سه سؤال آن ها را ذکر کرده و من جواب این سؤآلها را در جلسه گذشته دادم و برای این که همه حضار و شنوندگان این جلسه بفهمند این که همه مطالب دکتر عصام دروغ است، من در همه جلسه های این مناظره با دکتر ،عصام سؤالاتم از او می پرسم و امشب هم چنین همین سؤالات را از او می پرسم.

هم چنین دکتر عصام به ساحت مقدس خداوند متعال بی ادبی کرد؛ چون به خداوند عبارت ذات آلهیه یعنی با خدا با صیغه مؤنت صحبت کرد؟ من با او :گفتم تو باید توبه کنی و از خداوند متعال طلب آمرزش کنی؛ ولی متأسفانه به حرف من اعتنا نکرد و جواب سؤالم نداده. دکتر عصام، تو می دانی که خداوند متعال مشرکین را مذمت کرده هنگامی که گفتند که فرشتگان دختران خدا

باشند ،پس چطور تو خدا را با صیغه مؤنث خطاب می کردی و می گویی ذات آلهیه

هم چنین من می خواهم بدانم تو نسخ در قرآن را قبول داری یا قبول نداری؟ اما این که نسخ در قرآن به صورت دویست آیه نداریم یک موضوع دیگر سؤال من در مورد اصل نسخ در قرآن تو وجود نسخ در قرآن قبول داری؟ تو در طول جلسه های این مناظره جلسه چهار دهم) (هستیم هنوز نتوانستی عصمت و امامت امامان دوازده گانه اهل بیت را ثابت کنی تو فقط در مورد فضل

ص: 810

و بزرگواری اهل بیت مطهر در قرآن و سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله صحبت کردی، با این که تو می دانی که اهل تسنّن همه آنان فضل و بزرگواری اهل بیت پیامبر را قبول دارند؛ ولی عصمت ولی امامت آنان قبول ندارند.

هم چنین این آیات قرآنی احادیث پیامبر صلی الله علیه و آله در مورد اهل بیت پیامبر که دکتر عصام در این سیزده جلسه قبلی ذکر کرده، همه آنان در کتب اهل تسنّن ذکر شده اند؛ ولی این آیات قرآنی و این احادیث پیامبر صلی الله علیه و آله در مورد اهل بیت پیامبر آمده اند، دلالت نمی کنند بر این که علی رضوان الله علیه در امامت و فضیلت از ابی بکر و عمر و عثمان (خدا از همگی خشنود باد) برتری دارد، و اهل تسنّن عصمت علی رضوان الله علیه قبول ندارند، این مطلب که گفتم: از وقت من حساب می شود.

سید طلال مجری شیعه:

بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام عماد:

من قبل از این که درباره ی عرایض بنده مربوط به موضوع این جلسه را صحبت کنم، فقط یک سؤال از شیخ عثمان دارم: چرا همیشه از موضوع جلسات این مناظره طفره می روی؟! ما به توافق رسیدیم که در مورد آیات قرآنی و احادیث راستین پیامبر صلی الله علیه و آله که دلالت می کنند بر وجوب پیروی از مذهب اهل بیت بعد از پیروی از قرآن و بعد از پیروی از سنّت راستین پیامبر صلی الله علیه و آله، صحبت کنیم؟ من نمی دانم رابطه مطالب برادرم شیخ عثمان به موضوع این مناظره چیست؟ من الآن می بینم هم و غم تو در همه جلسه های این مناظره فقط اثبات جهل و دروغ گویی بنده می باشد، در حالی که جهل من و دروغ گویی من از موضوع صحبت ما بیرون است، شیخ عثمان، اگر می خواهی موضوع این مناظره در مورد جهل و دروغ گویی من باشد اشکال ندارد، ما در آینده موضوع جهل و دروغ گو بودنم را بررسی می کنیم؛ ولی اول باید مناظره که در مورد اهل بیت را به اتمام برسانیم و بعداً یک مناظره جدید در مورد جهل و دروغ هایم شروع کنیم. شیخ عثمان، خواهش می کنم که مطالب تو در مورد اهل بیت باشد و در مورد شخصیت من صحبت نکن؛

ص: 811

چون من می بینم که تو از جلسه هشتم به بعد از صحبت در مورد آیات قرآنی و احادیث پاک پیامبر که درباره ی اهل بیت مطهرین است کاملاً منصرف شده ای، و همه غمّ و همّ تو بررسی شخصیت بنده شده، من منتظرم تا حرف تو در این مورد گوش کنم.

ابو احمد بکری مجری وهابی:

بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

دکتر عصام، تو ببین حرف هایت سؤالات و اشکالات زیادی مطرح می کنی؛ ولی هیچ موقع به سؤالات و اشکالات من جواب نمی دهی تو می گویی من از موضوع صحبت ما بیرون رفتم. دکتر عصام، تو در هفته گذشته ربع ساعت در مورد ناپلئون صحبت کردی من نمی دانم برای چه وقت من و وقت حضّار و شنوندگان این مناظره را برای ناپلئون تلف کردی. دکتر عصام، تو در مورد زندگی شخصی خودت بسیار صحبت کردی و همیشه مظلوم نمائی می کنی که بعد از این که شیعه دوازده امامی شدی دیگر به تو سلام نمی کنند، من چه کار دارم به مظلومیت تو، و این چه ربط دارد به موضوع صحبت ما؟

من بار ها به تو گفتم: اگر مطالب غیر علمی بیهوده و بی فائده بگویی من سؤالات که تو در مورد مطالب غیر علمی جواب نمی دهم؛ ولی اگر من از تو مطالب جدید بشنوم به همه سؤالات تو(آن ها) جواب می دهم.

امّا این دروغ هایی که تو گفتی من در طول سیزده جلسه این مناظره این دروغ های تو را جمع آوری کردم؛ ولی تو از جواب به این دروغ هایت طفره می.روی من در هر جلسه از جلسه های این مناظره یک یا دو دروغ از دروغ هایت جمع آوری می کنم و تا حالا من بیست تا از دروغ هایت جمع آوری کردم تو در مورد یک دروغ از دروغ هایت جواب ندادی؛ ولی من در ابتدای هر مناظره همه دروغ هایت را تکرار می کنم تا همه حضار و شنوندگان این مناظره بفهمند که تو دروغ گو ،هستی و هم چنان تا مردم بفهمند که تو مردم را فریب می دهی و آنان را گمراه می کنی من وقتی که دروغ هایت ثابت می کنم تو طفره می روی و هیچ جوابی در مورد دروغ هایت نمی

ص: 812

دهی، باید در هر جلسه از جلسه های این مناظره همگان دروغ هایت گوش کنند تا مطالب تو باور نکنند چون اگر مردم تصور کنند تو راست گو هستی، در این وقت مردم گمراه خواهند شد؛ ولی اگر برای مردم ثابت کنم که تو دروغ گو هستی هیچ کس گمراه نخواهد شد و من مطمئنم که خودت در این بیست مسئله که بار ها ذکر می کردم دروغ گفتی؛ ولی تو جرأت نداری به دروغ هایت اقرار کنی.

سید طلال مجری شیعی:

بفرما دکتر عصام، صحبت کن

دکتر عصام عماد:

بسیار آسان که تهمت دروغ گویی به من می زنی، و بسیار آسان که بگویی که عرایض بنده که عرض کرده ام بیهوده و بی فایده است، تهمت های تو به من عین تهمت هایی که به پیامبران خدا تهمت می دهند، دشمنان پیامبران می گویند کلمات پیامبران بیهوده و بی فایده به همین علّت به کلمات پیامبران اهمیت نمی دهند و هم چنان به همه پیامبران تهمت دروغ گویی می دهند؛ ولی وقتی که شیخ عثمان، تو می گویی مطالب که من عرض کرده ام در طول این سیزده جلسه در این مناظره یا دروغ است یا بیهوده و بی فایده هیچ دلیل و برهان برای اثبات این تهمت هایت را ارائه نکردی؛ و چون تو هیچ دلیل و برهان برای اثبات تهمت هایت به من ارائه نکردی من تصمیم گرفتم جواب تهمت هایت را ندهم، تو در یک جلسه این آیه قرآنی برای من خواندی

﴿ كَأَنّهُمْ حُمُرٌ مُّسْتَنفِرَةٌ، فَرَّتْ مِن قَسْوَرَةِ.﴾ (سوره المدثر : 50-51)

گویی خران رمیده اند که از مقابل شیری فرار کرده اند.

یعنی من را مانند خر که از یک حیوان درنده فرار کرده است تشبیه کردی، تا این که یکی از دوستان تو گفت: شیخ عثمان، به تو گفته تو خر هستی. من به شیخ عثمان می گویم: تو هیچ دلیلی یا برهانی ارائه نکردی که ثابت کند که من خر باشم، و تو می دانی فرق میان انسان و خر در چه هست، و هیچ دلیل ارائه نکردی که ثابت کند که من دروغ گو هستم و هیچ دلیل ارائه نکردی که ثابت کند عرایضم بیهوده و بی فایده است.

ص: 813

شيخ عثمان، من تعجب می کنم، چطور اخلاق اسلامی به تو اجاره می دهد کلمه خر برای یک انسان بکار می بری؟! خدا را شکر که من در طول جلسات این مناظره اخلاق اسلامی را رعایت کردم و سعی کردم به اخلاق قرآن و اخلاق پیامبر صلی الله علیه و آله و اخلاق اهل بیت (خدا از همگی خشنود باد) را عمل کنم، و در طول جلسات این مناظره هیچ موقع از روش تو استفاده نکردم و هیچ موقع تو را به دروغ گویی متهم نکردم؛ بلکه بار ها ،گفتم الآن هم می گویم: شیخ عثمان راست گو است، و هیچ دلیلی ندارم که او اهل دروغ باشد.

تأثیر حاکمان ظالم دولت بنی امیه بر رفتار بزرگان اهل تسنن

به هر حال به شیخ عثمان، می گویم: خداوند به تو پاداش خیر دهد. برادران عزیز اگر به جلسه هفته گذشته یعنی جلسه دوازدهم این مناظره مراجعه کنی، می بینی که در جلسه دوازدهم این مناظره همگان فهمیده اند که شیخ عثمان احترام فوق العاده برای حاکمان ظالم دولت بنی امیه قائل است، و همه حضار و شنوندگان جلسه هفته گذشته دیده اند هنگامی که من از شیخ عثمان پرسیدم در مورد امام محمد بن اسماعیل امیر صنعانی، که همه می دانند که امامان بزرگ اهل تسنن و وهابیت در عصر خود می باشد این امام بزرگ اهل تسنن و وهابیت می گوید: اهل تسنّن هنگام صلوات و درود بر محمد صلی الله علیه و آله هیچ موقع نه تنها صلوات بر آل محمد نمی گویند، به نظر امام صنعانی که کار اهل تسنن نشأت گرفته از تأثیر حاکمان ظالم دولت بنی امیه بر رفتار بزرگان اهل تسنن در مورد روش آنان در صلوات و دورود بر محمد صلی الله علیه و آله و اهل تسنّن تقیه و از ترس حاکمان ظالم دولت بنی امیه هنگام صلوات و درود بر محمد صلی الله علیه و آله موقع صلوات بر آل محمد نمی گویند. پس، شیخ عثمان، اگر اهل تسنّن از ترس حاکمان ظالم دولت بنی امیه هنگام صلوات و درود بر محمد صلی الله علیه و آله هیچ موقع صلوات بر آل محمد صلی الله علیه و آله نمی گویند؛ بلکه بطور کلی آل محمد را ترک و رها کرده اند .پس، شیخ عثمان؛ چرا قبول کنی که اهل تسنن از ترس حاکمان ظالم دولت بنی امیه مذهب اهل بیت را ترک و رها کردند؟ به همین علت امام ابن تیمیه رضوان الله علیه می گفت: اهل تسنن مذهب اهل بیت را رها کرده اند.

ص: 814

از این جا، وقتی که شیخ عثمان می گوید: من به همه سؤالات دکتر عصام جواب می دهم، این حرفش واقعیت ندارد. به خدا سوگند می خورم شیخ عثمان به هیج یکی از سؤالات من جواب نداده، مگر این که سؤال من بیرون از موضوع صحبت ما است؛ امّا اگر سؤالات من در مورد موضوع صحبت باشد، هیچ موقع به این سؤالات جواب نمی دهد، بله در ظاهر شیخ عثمان به سؤالات من جواب می دهد؛ ولی اگر تأمل کنید می بینی که به سؤالات دیگر جواب می دهد؛ ولی برخی حضّار و شنوندگان جلسات این مناظره فکر می کنند که شیخ عثمان به سؤالات من جواب می دهد به همین خاطر من می گویم: روش شیخ عثمان در جواب سؤالات من روش بسیار: شگفت انگیز است، اگر مردم از این روش شیخ عثمان استفاده کنند به همه سؤالات در سطح کل جهان جواب می دهند و هیچ سؤالی در این جهان بی جواب نمی ماند پس روش شیخ عثمان در جواب به سؤالات من روش واقع بینانه نیست و روش غیر علمی است.

برادران عزیز حضّار و شنوندگان جلسه این مناظره همه شما دیدید در جلسه هفته گذشته که چطور شیخ عثمان به حاکمان ظالم دولت اموی احترام می گذارد، و از آنان ستایش و تمجید می کند به همین علت در مورد حدیث پاک پیامبر و لا يزال الدين محفوظاً باثنى عشر خليفه من بعدی علت حفظ دین اسلام دوازده خلیفه بعد از من است شیخ عثمان گفت یزید بن معاویه یکی از همین دوازده خلیفه که دین اسلام توسط آنان حفظ می شود و شما شنیدید چطور شیخ عثمان از یزید بن معاویه تمجید و ستایش کرده، و هم چنین شیخ عثمان گفت: عبد الملک بن مروان اموی و ولید بن عبد الملک و اکثریت حاکمان ظالم دولت بنی امیه از خلفای دوازده گانه که علت بقای دین و علت حفظ دین اسلام به برکت حاکمان ظالم دولت بنی امیه، به همین خاطر من وقتی که بر علیه حاکمان ظالم دولت بنی امیه صحبت می کنم شیخ عثمان به من می گفت دکتر عصام؛ چرا بر علیه صحابه پیامبر صلی الله علیه و آله صحبت می کنی؟! شیخ عثمان اگر

تو از صحابه پیامبر دفاع می کنی پس، چطور از یزید بن معاویه تمجید می کنی در حالی که تو می دانی در واقعه حره ده ها از صحابه پیامبر از مهاجرین و انصار توسط یزید بن معاویه کشته شده اند. شیخ عثمان، حاکمان ظالم دولت اموی قاتلان اهل بیت در کربلاء و قاتلان صحابه پیامبر در واقعه حره علّت بقای و حفظ دین اسلام می داند و جالب است که شیخ عثمان هم

ص: 815

می گوید: من اهل کساء علی و حسن و حسین را دوست دارم و من هم صحابه پیامبر را دوست دارم و هم قاتل آنان یزید بن معاویه را دوست دارم. شیخ عثمان، حرف تو؛ مانند حرف برخی معاصرین که می گوید: من هم رئیس کشور مصر (جمال عبد الناصر) دوست دارم و هم شهید سید قطب و شهید محمد فرغلی و شهید عبدالقادر عوده دوست دارم، با وجود این که همه می دانند که رئیس کشور مصر (جمال عبد الناصر) قاتل شهيد سيد قطب و شهید محمد فرغلی و شهید عبدالقادر عوده بوده است.

مغایرت نظر اهل تسنن و وهابیان نسبت به حاکمان ظالم دولت اموی، با قرآن و احادیث راستین پیامبر صلی الله علیه و اله

شیخ عثمان، مشکل از تو نیست؛ بلکه مشکل در عقیده اهل تسنّن و در عقیده وهابیان چون نظر اهل تسنن و نظر وهابیان نسبت به حاکمان ظالم دولت اموی، نظر مخالف قرآن و مخالف احادیث راستین پیامبر صلی الله علیه و آله است، و اهل تسنّن و وهابیان هیچ موقع موضوع حاکمان ظالم دولت اموی به شکل علمی و منطقی بر اساس قرآن و سنّت پیامبر و عقل را بررسی نمی کنند، به همین علّت من می گویم: شیخ عثمان، هیچ موقع نمی تواند به سؤالات من جواب بدهد؛ چون اگر جواب دهد باید شیخ عثمان مذهب اهل تسنن و مذهب وهابیت در مورد حاکمان ظالم دولت اموی را رها کند و گفته شیعیان دوازده امامی قبول کند.

شیخ عثمان من نیز تأکید می کنم مشکل بزرگ در اعتقادات اهل تسنن و در اعتقادات وهابیت نه در اعتقادات تو چون روش اهل تسنن و روش وهابیت در رفتار با حاکمان ظالم دولت بنی امیه غیر منطقی و غیر علمی و بر خلاف روش قرآن و سنت پیامبر در تعامل با حاکمان ظالم و ،فرعونیان و ما می بینیم که داستان های قرآن بر اساس جنگ میان حاکمان ظالم و پیامبران بنا شده به همین صورت اهل تسنن و وهابیت می گویند علت بقای و حفظ دین اسلام همین حاکمان ظالم دولت بنی امیه است که اهل بیت پیامبر مطهرین و اهل بیت پیامبر غیر مطهرین را شهید کرده اند و هم چنان صحابه پیامبر در واقعه حره شهید کرده اند و از یک جهت می گویند ما اهل بیت دوست را داریم یعنی اهل تسنن از حقایق واقعی و تاریخی در مورد حاکمان ظالم دولت بنی امیه غفلت ،کردند و به حقایق تقابل میان دایره و گستره پاکی اهل کساء و دایره و

ص: 816

گستره پلیدی حاکمان ظالم دولت بنی امیه توجه نمی کردند؛ چون اهل تسنن می گویند همین دایره و گستره پلیدی حاکمان ظالم دولت بنی امیه علّت بقای و حفظ دین اسلام است و در مقابل اهل تسنن می گویند دایره و گستره پاکی اهل کساء هم سو و هم وزن ،قرآنند و ما می دانیم که قاتلان اهل کساء حاکمان ظالم دولت بنی امیه و قاتلان صحابه پیامبر در واقعه حاکمان ظالم دولت امویه ،است ،پس کسی که اهل بیت مطهرین و صحابه پیامبر را دوست می دارد باید از حاکمان ظالم دولت بنی امیه متنفر باشد؛ ولی ببینید محبت و دوستی شیخ عثمان به حاکمان ظالم در جلسات همین مناظره آشکار شد به همین علت من هر بار که می خواستم با شیخ عثمان در مورد دایره و گستره پلیدی حاکمان ظالم دولت بنی امیه مناظره کنم بلا فاصله شیخ عثمان از این موضوع طفره و فرار می کند و پناه می برد به موضوع تحریف قرآن کریم و وقتی که شیخ عثمان نمی تواند به سؤالات من در مورد دایره و گستره پلیدی حاکمان ظالم دولت بنی امیه جواب بدهد می گوید دکتر ،عصام به نظر من ما باید در مورد تحریف قرآن داشته باشیم؛ ولی باز متأسفانه درباره موضوع تحریف قرآن با روش علمی و منطقی صحبت نمی کند؛ چون شیخ عثمان به موضوع تحریف قرآن از جهت نظر دایره و گستره پلیدی حاکمان ظالم دولت بنی امیه نگاه می کند .

شیخ عثمان من برای تو درباره مسئله دایره و گستره پلیدی حاکمان ظالم دولت بنی امیه را روشن کرده بودم و من درباره عرایضم در مورد دایره و گستره پلیدی حاکمان ظالم دولت بنی امیه در جلسات گذشته این مناظره توضیح داده بودم؛ ولی باز هم در موضوع دایره و گستره پلیدی حاکمان ظالم دولت بنی امیه باید بیشتر صحبت کنم

حضار و شنوندگان عزیز جلسه این مناظره گوش کنید چیزی که در کتاب صحیح امام بخاری و صحیح امام مسلم نیشابوری و در کتب حدیثی ششگانه آمده در مورد دشنام دادن به امام علی در زمان حاکمان ظالم دولت ،اموی و در اثبات این که دشنام دادن به امام علی در زمان حاکمان ظالم دولت اموی اجباری بوده و هر کسی که امتناع می ورزد از دشنام دادن به امام علی کشته می شد این موضوع در کتب حدیثی اهل تسنن به صورت مشروح و روشن آمده، و من به شیخ عثمان می گویم شیخ ،عثمان اگر حاکمان ظالم اموی مردم را

ص: 817

مجبور کردند که به امام علی دشنام دهند، پس چرا قبول نمی کنی که حاکمان ظالم مردم را مجبور نکردند که مذهب اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله را ترک کنند مخصوصاً وقتی که می بینیم امام ابن تیمیه و امام صنعانی و امام شوکانی و امام عسقلانی و غیر آنان از بزرگان وهابیت و بزرگان اهل تسنن همه گفته اند که اهل تسنن مذهب اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله را ترک کرده اند.

دشنام دادن به امام علی در زمان حاکمان ظالم دولت بنی امیه

در صحیح امام بخاری با شرح إمام ابن حجر عسقلانی در کتابش (فتح البارى فى شرح صحيح البخاری). برادران عزیز من تاکید می کنم برای بار دوم صحیح بخاری با شرح امام ابن حجر عسقلانی بر صحیح امام ،بخاری بخاطر این تأکید می کنم تا این که شیخ عثمان مانند جلسه هفته گذشته نگوید که دکتر عصام میان صحیح امام مسلم و شرح امام نووی بر کتاب صحیح مسلم فرق نمی گذاشت؛ چون هدف دکتر عصام گمراهی مردم از راه عدم فرق گذاشتن میان نوشته های امام نووی و نوشته های امام مسلم نیشابوری می باشد شیخ عثمان الآن من عرض کردم که من از شرح امام عسقلانی بر کتاب صحیح امام بخاری استفاده می کنم بر شرح روایت دشنام دادن به امام علی در زمان حاکمان ظالم دولت بنی امیه

روایت اول: عبدالعزیز بن ابی حازم از پدرش نقل کرده که مردی سهل بن سعد را احضار کرد و به سهل بن سعد :گفت این مرد استاندار و امیر شهر مدینه به سهل بن سعد امر کرد که علی را در منبر مسجد را ذکر (دشنام .کند شیخ ،عثمان به تو الآن می گویم تا این که بعداً نگویی دکتر عصام ،دروغ گو و دکتر عصام کتاب صحیح امام بخاری را تحریف کرد؛ چون روایت امام بخاری روشن و مشخص نیست به همین علت شیخ عثمان من برای فهم و درک این روایت به شرح این روایت توسط امام ابن حجر عسقلانی نیاز دارم؛ چون امام ابن حجر عسقلانی روایت امام بخاری را روشن کرد و شرح داده از راه یک روایت دیگر در کتاب امام طبرانی چون روایت امام طبرانی؛ مانند روایت امام بخاری از لحاظ سند و از لحاظ موضوع و محتوی روایت؛ ولی روایت امام طبرانی در حقیقت دارای حالت توضیح و شرح برای روایت امام بخاری می باشد؛ چون در روایت طبرانی گفته به این که این مردی که سهل بن سعد را احضار کرد و به سهل

ص: 818

بن سعد گفت: این مرد استاندار و امیر شهر مدینه به سهل بن سعد امر کرد که علی را در منبر مسجد را ذکر (دشنام) کند، این مرد به سهل بن سعد امر کرد به این که به امام علی دشنام بگوید.

روایت دوم: در کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری روایتی روشن و آشکار در دشنام دادن امام علی در زمان حاکمان ظالم دولت ،اموی این روایت در جزء هفتم صفحه 124 از عبد العزیز بن ابی حازم از سهل بن سعد :گفت از آل مروان شما می دانید که آل مروان از بنی امیه والی شهر مدینه پیامبر ،شد سهل بن سعد را خواست و به او دستور داد علی بن ابی طالب را لعن کند و دشنام گوید سهل بن سعد از درخواست او ممانعت کرد سپس به سهل بن سعد :گفت پس ابو تراب را لعن ،کن سهل بن سعد :گفت لقب ابو تراب محبوب ترین لقب نزد علی بن ابی طالب بود ،سپس سهل بن سعد سبب انتخاب لقب ابو تراب برای علی بن ابی طالب برای والی شهر مدینه بازگو کرد.

شیخ عثمان، ای کاش تو به صحابی بزرگ سهل بن سعد رضوان الله علیه اقتدا می کردی.

به هر حال شیخ عثمان غرض من از ذکر این روایات بیان فرمان معاویه برای دشنام دادن به امام علی بود.

روایت سوم: شیخ عثمان، در این روایت ما شاهد امتناع صحابی بزرگ و ارزشمند سعد بن ابی وقاص رضوان الله علیه از سب و دشنام امام علی این روایت سوم در سنن امام ترمذی رضوان الله علیه هم چنان که در کتاب امام آلبانی رضوان الله علیه به عنوان صحیح سنن ترمذی جلد سوم صفحه 204 از عامر فرزند صحابی پیامبر سعد بن ابی وقاص (رضوان الله تعالی علیه) گفت: معاویه بن ابو سفیان به سعد بن ابی وقاص دستور داد و گفت چه چیز مانع تو شده که ابو تراب امام علی] را دشنام دهی؟ گفت: تا زمانی که سه چیز را یاد می کنم که رسول خدا (ص) درباره امام علی فرموده هرگز او را دشنام نمی دهم و اگر یکی از آنان برای من بود از شترهای قرمز بهتر است.

هنگام رفتن رسول خدا صلی الله علیه و آله به برخی جنگ ها، علی رضوان الله علیه را جانشین خود قرار داد. علی عرض کرد ای فرستاده خدا من را جانشین خود بر زنان و بچه ها قرار دادی؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: آیا راضی نمی شوی که نزد من به منزله هارون نزد موسی باشی جز آن که بعد از من نبوت نیست.

ص: 819

و نیز در روز جنگ خیبر شنیدم که می:فرموده به طور حتم پرچم را به دست کسی می سپارم که خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسولش نیز او را دوست دارند. سعد بن ابی وقاص می:گوید ما سرک می کشیدم که پیامبر فرموده علی را برایم بخوانید او را در حالی که چشم درد داشت آوردند و حضرت پیامبر آب دهان در چشمش مالید و پرچم را به او داد و خداوند فتح و پیروزی را به دست او قرار داد. و نیز چون آیه نازل شد

﴿ فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَكُمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَكُمْ وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ﴾ (سوره آل عمران: 61)

پس، هر کس که با تو در مقام مجادله برآید بعد از آن که به وحی خدا با احوال او آگاهی یافتی به او بگو بیائید ما و شما با فرزندان و زنان خود مباهله برخیزیم و در دعا و التجاء بدرگاه خدا اصرار کنیم تا دروغ گو را بلعن و عذاب خدا گرفتار سازیم

رسول خدا صلی الله علیه و آله علی و فاطمه و حسن و حسین (خدا از همگی خشنود باد) را خواست سپس فرموده بار خدایا اینان اهل بیت من هستند

امام آلبانی رضوان الله علیه در مورد این حدیث سوم می گوید: (این حدیث صحیح و معتبر) شیخ عثمان تو می دانی که عین همین حدیث امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه در کتاب صحیح جلد هفتم صفحه 26 به سندش از صحابی بزرگ و ارزشمند سعد بن ابی وقاص رضوان الله علیه نقل کرده.

روایت چهارم: امام نسائی رضوان الله علیه همین روایت با سند صحیح و معتبر نقل کرده که در این روایت فرمان معاویه به سب امام علی و امتناع صحابی بزرگ و ارزشمند سعد بن ابی وقاص رضوان الله علیه از سب و دشنام .ایشان معاویه به پدرم] سعد بن ابی وقاص دستور داد تا علی رضوان الله علیه را دشنام دهد چون سعد بن ابی وقاص رضوان الله علیه امتناع کرد معاویه به وی گفت: چرا ابو تراب [امام علی] را دشنام نمی دهی؟

ص: 820

سعد بن ابی وقاص رضوان الله علیه گفت: هر گز علی رضوان الله علیه را دشنام نمی دهم؛ چون رسول خدا سه ویژگی درباره علی گفته که اگر یکی از آنان برای من بود از شتران سرخ موی نزد من دوست داشتنی تر بود. تکمله این روایت عین روایت سوم است.

امام نسائی رضوان الله علیه این روایت ششم در کتابش السنن الکبری) و در کتابش(خصائص امير المؤمنین علی بن ابی طالب) ویژگی ها امیر مؤمنان علی بن ابی طالب ذکر کرده.

شيخ عثمان، امام نسائی رضوان الله علیه روایات متعدد در همین دو کتابش که به طور آشکار مسئله دشنام دادن امام علی از طرف معاویه در زمان حضور بزرگان اصحاب پیامبر از مهاجرین و انصار را نقل کرده و همین روایت چهارم مورد تأیید امام نسائی و امام بخاری و امام مسلم نیشابوری (خدا از همگی خشنود باد) قرار واقع شده و همه آنان این روایت از سهل فرزند سعد نقل کرده اند؛ اما امام مسلم نیشابوری و امام ترمذی این روایت چهارم از عامر فرزند سعد نقل کرده اند.

شیخ عثمان، امام نسائی (خدا از خشنود باد) این روایات با شماره (10،52،90) در کتابش خصائص امير المؤمنین علی بن ابی طالب (ویژگی های امیر مؤمنان علی بن ابی طالب نقل کرده.

شیخ عثمان، من در این جا تأکید می کنم که همه این روایات در مورد فرمان معاویه به دشنام دادن امام علی روایات صحیح و معتبر است پس تو نگو که دکتر عصام به روایات غیر صحیح و غیر معتبر در مورد فرمان معاویه به دشنام دادن به امام علی استناد کرد.

برادر شیخ عثمان، من در موضوع فرمان معاویه به دشنام دادن به امام علی به کتاب صحیح امام بخاری و کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری شروع کردم تا این که تو نگویی که من به روایات غیر صحیح و غیر معتبر در مورد فرمان معاویه به دشنام دادن امام علی استناد کردم.

شیخ عثمان، من از روز اولین جلسه از جلسات این مناظره به تو گفتم که کتب حدیثی ششگانه از اهل تسنن علت اساسی سفر من از مذهب وهابیت به مذهب شیعه دوازده امامی است.

ص: 821

شیخ عثمان، علت شیعه شدن من کتب احادیث راستین پیامبر صلی الله علیه و آله كتب احادیث راستین پیامبر در کتب حدیثی اهل تسنن می باشد نه علت شیعه شدن من کتب تاریخی؛ چون من عربستان سعودی در دانشگاه ملک ،سعود ببخشید در دانشگاه امام محمد بن سعود در دانشکده اصول دین بخش علم حدیث پیامبر درس ،خواندم ،پس من در احادیث راستین پیامبر ما تبحر داشتم و من جز علمای وهابیت و علمای اهل تسنن .بودم ،پس شیخ عثمان من با درایت و علم و شناخت شیعه شدم به همین علت شیخ عثمان من از تو می خواهم در مورد فرمان معاویه به دشنام دادن به امام علی در کتب ششگانه اهل تسنن صحبت کن گر چه من می دانم که تو نمی توانی در مورد فرمان معاویه به دشنام دادن امام علی صحبت کنی؛ چون دایره و گستره پلیدی حاکمان ظالم دولت اموی در اعتقادات اهل تسنّن و اعتقادات وهابی ها نفوذ کرده و معاویه در کتب اهل تسنّن و کتب وهابی ها در جز(نقد (روایات امامان دوازده گانه مطهر داخل کرده اند شیخ عثمان متأسفانه مذهب اهل تسنن زیر نظر جاسوسان حاکمان ظالم دولت اموی بوده است.

مذهب اهل تسنن و وهابیت فرقی میان دایره پاکی اهل کساء و دایره نا پاکی حاکمان ظالم دولت اموی نگذاشتند

شيخ عثمان، من در طول سیزده جلسه مناظره قبلی و در همین جلسه چهار دهم تأکید می کنم که مذهب اهل تسنن و مذهب وهابیت میان دایره و گستره مطهرین و پاکی اهل کساء و دایره گستره نا پاکی و پلیدی حاکمان ظالم دولت اموی فرق نگذاشتند در حالی که قسمت اعظم قرآن کریم تأکید بر ضرورت فرق گذاشتن میان دایره و گستره مطهرین و پاکی پیامبران و دایره و گستره نا پاکی و پلیدی حاکمان ظالم دولت فرعونیان.

شیخ عثمان، من نمی گویم که بزرگان اهل تسنّن پناه بر خدا به صورت عمدی و با قصد با دستگاه امنیتی حاکمان ظالم همکاری کرده اند؛ بلکه من می گویم عین عبارت امامان اهل تسنن امام ابن امیر صنعانی و امام شوکانی (خدا از همگی خشنود باد) که بزرگان اهل تسنن در زمان حاکمان ظالم دولت اموی از ترس این حاکمان ظالم و دایره و گستره نا پاکی و پلیدی حاکمان ظالم خود راجز امامان دوازده گانه قرار داده اند یعنی جز دایره و گستره مطهرین و پاکی به حساب می آیند.

ص: 822

شیخ عثمان، خواهش می کنم که به سؤالات من در موضوع فرمان معاویه به دشنام دادن امام علی جواب بده؛ چون این موضوع برای من بسیار اهمیت دارد؛ بلکه یکی از علل ترک وهابیت و پناه بردن به تشیع دوازده امامی همین موضوع فرمان معاویه به دشنام دادن امام علی، پس به سؤالات من در مورد فرمان معاویه به دشنام دادن امام علی جواب بده و از این موضوع بسیار مهم طفره نرو.

ابو احمد بکری مجری وهابی:

بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

خوب ما شاء الله دکتر عصام می گویی: من به وقت حضّار و شنوندگان جلسه این مناظره احترام ،گذارم و می گویی من شخصیت علمی و روشمند هستم؛ ولی تو به طور کلی از موضوع جلسه این مناظره رفتی بیرون الآن به تو می گویم تو گفتی که در دانشکده علم حدیث دانشگاه ملک سعود درس خواندی دکتر عصام دانشگاه ملک سعود دانشکده علم حدیث ندارد

سید طلال مجری شیعی:

بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

ببخشید کجا درس خواندم این یک سؤال شخصی مرتبط به من شیخ عثمان موضوع جلسه چهار دهم این مناظره اهل بیت مطهر است ،نه ،عصام ،پس خواهش می کنم در مورد اهل بیت پیامبر از من سؤال بپرس.

سید طلال مجری شیعی:

بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

خوب دکتر عصام :گفت چرا من از موضوع جلسه این مناظره یعنی موضوع اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله رفتم بیرون؟ دکتر ،عصام تو در مورد اهل بیت صحبت نکردی؛ بلکه تو در مورد حاکمان دولت

ص: 823

بنی امیه صحبت کردی، در حالی که موضوع اهل بیت پیامبر صلى الله عليه و سلم غیر از موضوع بنی امیه است. ،پس دکتر عصام در مورد موضوع جلسه این مناظره ما صحبت نکرد

دکتر عصام گفت: من بدون دلیل و برهان تهمت دروغ گویی به او نسبت دادم.

دکتر عصام من صدای تو از نوار های جلسات همین مناظره برای همه حضار و شنوندگان این مناظره پخش ،کردم ،پس من دلیل و برهان برای اثبات دروغ گویی تو تقدیم کردم من الآن مجدداً دروغ هایت در جلسات این مناظره را برای حضار و شنوندگان تکرار می کنم تا همه حضار و شنوندگان بفهمند که برای همه دروغ های دکتر عصام دلیل و برهان ارائه کردم الآن من دروغ هایت را تکرار می کنم دروغ اول دکتر عصام، هنگامی که گفت شلتوت و بشری در ابتدا شیعه دوازده امامی را تکفیر می کردند و بعداً نظر آنان نسبت به شیعه دوازده امامی را تغییر ،کردند یعنی فتوی داده اند به مسلمان بودن شیعه دوازده امامی. من به دکتر عصام می گویم تو در این مورد دروغ گفتی؛ اما دروغ دوم دکتر ،عصام من از تو سؤال می پرسم آیا خمینی و خوئی مجلسی مامقانی از غالیان علی اللهى خطابیه هستند یا نه؟

اما دروغ سوم دکتر عصام هنگامی که گفت حدیث کساء به روایت ام سلمه در نزد طحاوی صحیح است و این چیزی که خود طحاوی ،گفته این هم دروغ سوم دکتر عصام است دکتر عصام همه حضار و شنوندگان این مناظره صدای دروغ های تو را شنیده اند؟ دکتر عصام؛ چرا از آنان خجالت نمی کشی با این که تو می دانی که حضار و شنوندگان این مناظره از سراسر جهان هستند؛ ولی باز هم دروغ می گویی

اما دروغ چهارم هنگامی که دکتر عصام در همین جلسه در مورد حدیث کساء صحبت کرد و گفت: حدیث کساء از سوی أم سلمه در کتاب صحیح امام مسلم آمده است.

اما دروغ پنجم هنگامی که دکتر عصام در جلسه همین مناظره در مورد امام ابن تیمیه صحبت کرد و گفت که شیخ اسلام ابن تیمیه گفته که چهار امام اهل تسنن روایات علی بن ابی طالب را ترک کرده اند این هم دروغ محض است دکتر عصام قسم بخور که خودت دروغ گو نیستی

ص: 824

بگو به خدا قسم می خورم که من دروغ گو نیستم، دکتر عصام اگر تو دروغ گو نیستی پس چرا در جلسه هفته گذشته وقتی که به تو :گفتم بیا با هم مباهله کنیم در مورد دروغ گویی تو؛ ولی تو به من گفتی من با تو مباهله نمی کنم

امّا دروغ ششم دکتر عصام هنگامی که گفت در مورد کلام ابن جوزی که عایشه اعتقاد دارد که آیه تطهیر در مورد زنان پیامبر صلی الله علیه و آله نازل نشده؛ بلکه در مورد اهل کساء نازل شده.

اما دروغ هفتم دکتر عصام هنگامی که :گفت که امام مسلم در کتاب صحیحش حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله بعد از من دوازده امام است این حدیث در غدیر خم ذکر کرده.

و هم چنین دروغ هشتم دکتر عصام هنگامی که :گفت که محمد علی بار وهابی است.

اما دروغ نهم دکتر عصام هنگامی که گفت: شروح کتاب صحیح امام مسلم پنجاه شرح است.

و هم چنین دروغ دهم دکتر عصام هنگامی که گفت: که امام طوفی، یک امام از امامان اهل تسنّن است؛ اما دروغ یازدهم دکتر عصام هنگامی که گفت از زید بن ارقم در مورد کسانی که زکات دادن بر آنان حرام است پرسیده اند.

من منتظرم تا به این دروغ هایت جواب بدهی.

سید طلال مجری شیعی:

بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

مثل این که شیخ عثمان دوست دارد درباره ی شخصیت بنده صحبت کند با این که او می داند که موضوع جلسه این مناظره اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله نه شخصیت .عصام شیخ ،عثمان می خواستم بگویم دانشگاه امام محمد سعود :گفتم دانشگاه ملک ،سعود به هر حال من در دانشگاه امام محمد سعود دانشکده اصول دین بخش علم حدیث درس خواندم

ص: 825

شیخ عثمان الخميس:

دکتر عصام واقعاً باعث خنده آور است نمی شناسی کجا درس خواندی می خواهم بدانم کجا درس خواندی؟

دکتر عصام العماد:

جواب دادم من در دانشگاه امام محمد بن سعود درس خواندم.

شیخ عثمان الخميس:

دکتر عصام از حضار و شنوندگان جلسه این مناظره خجالت بکش حد اقل به آنان احترام بگذار؛ چرا به سؤالات من جواب ندادی؟ تو گفتی که من از موضوع جلسه این مناظره بیرون رفتم تو الآن در مورد صحابه پیامبر صلی الله علیه و آله صحبت کردی و بعداً می گویی من از موضوع مناظره بیرون رفتم.

به هر حال، دکتر عصام برای این که وقت حضار و شنوندگان این مناظره تلف نشود یا این سؤالات من در مورد دروغ هایت جواب بده یا این که در مورد آیه مباهله صحبت کن؛ چون تو بر اساس حرف هایت شخصیت علمی و روشمندت هیچ موقع از موضوع جلسه این مناظره طفره نمی روی

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

ببخشید وقت دکتر عصام تمام شده نمی دانم؛ چرا شیخ ،عثمان صحبت نمی کند؛ چرا فقط دکتر عصام فقط صحبت می کند به هر حال بفرما دکتر عصام صحبت کن.

دکتر عصام عماد:

بله شیخ عثمان، هم چنان که سید رفیق گفت، واقعاً وقت من تمام شده خواهش می کنم شیخ عثمان مناظره باید دو طرفه باشد من درباره ی مطلب علمی مربوط به موضوع بحث جلسه صحبت کنم و تو درباره ی مطلب علمی خودت صحبت کنی من مطلب علمی مطرح می کنم؛ ولی شیخ عثمان هیچ مطلب علمی مطرح نمی.کرد شیخ ،عثمان یک چیزی بگو خواهش می کنم من الآن دارم مناظره می کنم با شیخ عثمان ،پس چرا من باید به همه سؤالات تو جواب بدهم؟ و باید سؤالاتم را برای تو مطرح کنم و باید فقط عرایضم را مطرح کنم؛ اما تو فقط

ص: 826

جواب سؤالات من در حد یک کلمه یا یک عبارت کوتاه می دهی؛ چرا جواب کامل و مفصل نمی دهی؟! فقط و فقط حرف های تو درباره ی دروغ های من است!

علمای اهل تسنّن در قرن اول هجری مرتکب گناه بزرگی شده اند

من الآن از تو یک سؤال دقیق و علمی می پرسم امام شوکانی که یکی از بزرگان وهابیت محسوب می شود در کتابش نیل الأوطار در جزء دوازدهم صفحه (55) گفت همه علمای اسلام گفتند که در اسلام فرزند - هر فرزند باشد - فقط به پدرش نسبت می دهند و اگر فرزندی به غیر پدرش نسبت دهند در اسلام یک حرام و یک گناه بزرگ محسوب می شود به همین علت علمای اسلام گفتند که معاویه مرتکب گناه بزرگ شده؛ چون ،معاویه زیاد به ابوسفیان نسبت داده است در حالی که زیاد فرزند کسی دیگر بوده و فرزند ابو سفیان نبوده؛ ولی متأسفانه علمای اهل تسنن در زمان حاکمان ظالم دولت بنی امیه زیاد به عنوان فرزند ابو سفیان معرفی می کردند. البتّه علمای اهل تسنن مرتکب این گناه بزرگ شده اند از باب تقیه و از باب ترس از حاکمان ظالم دولت بنی امیه؛ چون اگر زیاد به ابو سفیان نسبت ندهند کشته می شوند.

الآن از تو می پرسم اگر بزرگان علمای اهل تسنن در زمان حاکمان دولت امیه از ترس آن ها شده اند که گناه بزرگ مرتکب شوند و بخاطر ترس از حاکمان ظالم دولت اموی فتوی داده اند که ما می توانیم یک گناه بزرگ را انجام دهیم.

شیخ عثمان الآن از تو سؤال می کنم اگر بزرگان اهل تسنن در قرن اول هجری انجام گناه بزرگ و حرام را جایز می دانند بخاطر ترس از حاکمان ظالم دولت بنی امیه بوده پس چرا احتمال نمی دهی که بزرگان اهل تسنن در زمان حاکمان ظالم بنی امیه مجبور شده اند که به حدیث ثقلین در کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری عمل نکنند؟ به عبارت دیگر مجبور شده اند که مذهب اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله را ترک کنند یعنی اگر امام ابن تیمیه رضوان الله علیه گفته که بزرگان اهل تسنن مذهب اهل بیت را ترک ،کردند در واقع آنان از ترس حاکمان ظالم مجبور شده اند مذهب اهل بیت را ترک کنند شیخ عثمان، لطفاً به سؤال من جواب بده.

ص: 827

سید رفیق موسوی مجری شیعی:

بفرما شیخ عثمان صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

دکتر عصام صحبت ما در مورد آیة مباهله نه در مورد حاکمان دولت بنی امیه تو گفتی که خودت شخصیت علمی و روشمند هستم پس چرا موضوع صحبت ما را تغییر دادی ما در مورد اهل بیت پیامبر صحبت می کنیم نه در مورد حاکمان دولت بنی امیه

سید طلال مجری شیعی:

بفرما دکتر عصام صحبت کن.

دکتر عصام العماد:

شیخ عثمان، یک چیزی مختصر ،بگو لزوم ندارد جواب سؤالم را بدهی امام شوکانی: همه بزرگان و علمای اهل تسنن به حرمت نسبت فرزند - هر فرزند باشد - به غیر از پدرش فتوی داده اند؛ ولی آنان بخاطر ترس از حاکمان ظالم دولت بنی امیه مرتکب این حرام شده اند و زیاد را به ابو سفیان نسبت دادند در حالی که همه می دانند که ابو سفیان پدر زیاد نیست.

پس، اگر بزرگان اهل تسنن به خاطر ترس از حاکمان دولت بنی امیه مجبور شده اند که مرتکب حرام بشوند؛ چرا برادرم شیخ ،عثمان احتمال نمی دهی که نیز بزرگان اهل تسنن در زمان حاکمان ظالم دولت بنی امیه از ترس این حاکمان ظالم مجبور شده اند که مذهب اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله را رها کنند.

شیخ عثمان، ما الآن در آخر قرن بیستم هستیم یعنی ما هزار و سیصد سال از حاکمان ظالم دولت بنی امیه فاصله داریم پس چرا تو به فتوی بزرگان اهل تسنن در زمان حاکمان ظالم دولت بنی امیه در مورد جواز ترک مذهب اهل بیت پیامبر عمل می کنی من می گویم شاید بزرگان اهل تسنن در زمان حاکمان ظالم دولت بنی امیه مجبور و معذور بوده اند؛ ولی شیخ عثمان، تو در این مقطع زمانی مجبور نیستی که مذهب اهل بیت را ترک کنی و مجبور نیستی که از حاکمان ظالم دولت بنی امیه دفاع کنی و مجبور نیستی که بگویی که حاکمان ظالم دولت

ص: 828

اموی از امامان دوازده گانه که علت بقای دین اسلام،اند وحدیث پیامبر بعد از من دوازده خلیفه به حاکمان ظالم بنی امیه تطبیق کنی.

شیخ ،عثمان در زمان ما خطر از طرف حاکمان ظالم دولت بنی امیه به تو نخواهد رسید پس چرا از حاکمان ظالم دولت اموی می ترسی؟ در عصر ما اگر به مذهب اهل بیت پناه ببری و مذهب وهابیت را رها کنی خطری برای تو از حاکمان ظالم دولت بنی امیه نمی رسد.

به هر حال، اگر می خواهی جواب سؤالم بدهی از تو متشکرم.

ابو احمد بکری مجری وهابی:

بفرما شیخ عثمان، صحبت کن

شیخ عثمان الخميس:

دکتر عصام قسم می خورم من از تو تعجب می کنم اصرار می کنی که من سؤال تو جواب بدهم در حالی که تو به سؤالات من جواب نمی دهی من از روش صحبت تو با من تعجب می کنم دکتر ،عصام موضوع صحبت ما آیه مباهله است تو در ابتدا به سؤالات من در طول جلسه های این مناظره جواب بده بعد از آن من به سؤال تو جواب می دهم

آیا شیعیان دوازده امامی همان فرقه رافضیه هستند؟

اشاره

دکتر عصام؛ چون تو از موضوع صحبت ما طفره رفتی من هم در مورد موضوع صحبت ما حرف نمی زنم، و می خواهم در مورد رافضی از تو می پرسم من یقین دارم که رافضی همان شیعیان دوازده امامی می باشند و من می گویم آیا تو دلیل داری که شیعیان دوازده امامی همین فرقه رافضیه نیستند؟ لطفاً دکتر عصام به سؤال من جواب بده.

سید طلال مجری شیعی:

بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

ص: 829

دکتر عصام عماد:

رافضی یعنی غالیان علی اللهی از فرقه ،خطابیه آنان دروغ گویانند لعنت خدا بر آنان. (غالیان على اللهى خطابیه) آنان رافضی هستند یعنی در باطن گرایی غلو کردند و قرآن را بازی گرفتند. و به قواعد زبان عربی و قواعد علم اصول فقه هنگام تفسیر قرآن و تفسیر احادیث پیامبر و تفسیر سخنان امامان دوازده گانه اهل بیت مقید نیستند یعنی قرآن و سنت پیامبر و سخنان معصومین اهل بیت را بر اساس باطن گرایی خودشان تفسیر می کنند و ظاهر قرآن و ظاهر احادیث پیامبر و ظاهر سخنان امامان دوازده گانه اهل بیت مطهرین را قبول .ندارند یعنی رافضی خطابیه همین آنان که من در طول جلسات این مناظره با تو آنان را لعن می کنم و آنان که دروغ گفتن را جایز می دانند پس منظورم به غلات در این مناظره فرقه علی اللهی خطاییه است؛ ولی متأسفانه تو فکر می کنی که غلات خطابیه همان شیعیان دوازده امامی هستند.

شیخ عثمان، مذهب شیعیان دوازده امامی همین مذهب اهل بیت است نه مذهب غلات فرقه خطابیه؛ چون تو در طول این مناظره میان غالیان علی اللهی خطابیه و مذهب شیعیان دوازده امامی که مذهب اهل بیت است فرق نمی گذاری در حالی که من دیدم که مذهب شیعیان دوازده امامی که مذهب اهل بیت است در کتب کلامی و حدیثی و رجالی همیشه غلات على اللهى ها خطابیه را لعن می کنند و هم چنان من می دیدم مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب

اهل بیت است قرامطه را لعن می کنند و در نظر همه علمای مذهب شیعیان دوازده امامی غالیان علی اللهی خطابیه کافرند و از اسلام بیرون رفتند.

شیخ عثمان باید بدانی که غلات علی اللهی خطابیه روایات جعلی خودشان به اهل بیت نسبت دهند و اگر تو به کتب مذهب شیعیان دوازده امامی مراجعه ،کنی خواهی دید که خود امامان دوازده گانه غلات على اللهى ها خطابیه را لعن کردند و در مورد غالیان على اللهى خطابيه روايات زیاد از امامان اهل بیت مطهر نقل شده است.

شیخ عثمان، کتب مذهب شیعیان دوازده امامی در مورد غالیان علی اللهی خطابیه روایت نقل کرده اند از امام جعفر صادق رضوان الله علیه که می گوید غالیان علی اللهی خطابیه در اندرون روایات ما

ص: 830

روایات جعلی داخل می،کردند و در میان روایات پدرم امام باقر روایات جعلی داخل می کردند هم چنین امام صادق می گوید غلات به زودی بر علیه ما دروغ خواهند گفت: و روایات خودشان را به ما نسبت خواهند داد.

به هر حال شیخ عثمان، در کتب حدیثی و رجالی شیعیان دوازده امامی راویات زیاد در مورد غلات على اللهی ها ،خطابیه و اهل بیت گفته اند که غلات خطابیه روایات جعلی خودشان را به ما نسبت خواهند داد؛ ولی مشکل تو که میان غالیان علی اللهی خطابیه و شیعیان دوازده امامی فرق نمی گذاری و فکر می کنی که مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل است از غلات على اللهى ها و خطابيه تشکیل شده تو میان راویان و ناقلان راست گو که روایات و سخنان اهل بیت مطهرین را نقل کردند و غلات علی اللهی ها خطابیه که دروغ گو بودند و بر علیه اهل بیت دروغ گفتند فرق نمی گذاری تو باید مانند من باشی یعنی به شهر مقدس قم هجرت کن و مذهب شیعه دوازده امامی در شهر مقدس قم مطالعه كن، و كتب شیعه در همین شهر مقدس قم ،بخوان و من حاضرم برای تو یک درس خصوصی بدهم در مورد مذهب شیعیان دوازده امامی چون من الآن در شهر مقدس قم برای شاگردانم درس در مورد علم حدیث پیامبر و در مورد سخنان اهل بیت ،است اگر تو در کلاس درس من شرکت کنی برای تو همه مباحث مربوط به مذهب شیعیان دوازده امامی را شرح و توضیح خواهم داد؛ چون من می بینم که شناخت تو از مذهب شیعیان دوازده امامی مانند شناخت من از مذهب شیعیان دوازده امامی قبل از سیزده سال است؛ ولی به حمد الله من الآن در شهر مقدس قم سیزده سال درس می دهم و درس می خوانم پیش مراجع بزرگ در همین شهر مقدس قم است.

ابو احمد بکری مجری وهابی:

بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

ص: 831

شیخ عثمان الخميس:

من قبلاً گفتم که اگر دکتر عصام در مورد آیه مباهله صحبت نکند و از موضوع مناظره طفره رود من در هفته آینده در موضوع جدید صحبت می کنم الآن اعلان می کنم که جلسه چهار دهم این مناظره به پایان رسیده

ص: 832

بخش دوم: سؤالات اهل سنت از دکتر عصام العماد

سید رفیق موسوی مجری شیعه:

الآن بخش اول جلسه چهار دهم این مناظره تمام شده و بخش دوم جلسه چهار دهم این مناظره شروع می شود و وقت سؤالات اهل تسنن از دکتر عصام فرا رسیده. بفرما عبدالرحمن دمشقیه بلندگو با تو.

چرا مرا به مذهب شیعیان دوازده امامی فرا می خوانی در حالی که روایات در تحریف قرآن در کتب حدیثی شان وجود دارد؟!

عبدالرحمن دمشقیه مجری وهابی:

سؤال من از دکتر عصام تو من را به مذهب شیعیان دوازده امامی فرا می خوانی در حالی که روایات در تحریف قرآن در کتب حدیثی شان وجود دارد؟ لطفاً به سؤال من جواب بده.

پاسخ دکتر عصام العماد:

برادر عبدالرحمن دمشقیه همیشه سؤالات تو از من در طول همه جلسات این مناظره فقط مورد تحریف قرآن بوده است برادر دمشقیه من به تو می گویم خود قرآن در بسیار از آیاتش ذکر کرده که هیچ کسی قدرت ندارد من را تحریف ،کند و خداوند متعال در قرآن کریم بار ها فرموده که من خدای جهان حافظ و حامی قرآنم

دلایل وجود روایات تحریف قرآن در کتب شیعیان و سنّیان

برادر دمشقيه من معتقدم وجود روایات تحریف قرآن در کتب اهل تسنن یا در کتب شیعیان دوازده امامی است، مانند روایتی که در کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری - خدا از او خشنود باشد - وجود دارد ما یک سوره از سور قرآن در زمان پیامبر داشتیم و همین سوره بار ها در زمان پیامبر خوانده می شود و حجم این سوره مانند حجم سوره برائت؛ ولی متأسفانه بعد از

ص: 833

رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله این سور کلاً فراموش کردم و دیگر این سوره در قرآن موجود نیست، این روایت در کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری که ما اعتقاد داریم که مقام این کتاب مقام دوم بعد از قرآن است و هم چنین در همین کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری روایت دیگر است که سوره احزاب در زمان پیامبر از لحاظ حجم مانند سوره بقره بوده؛ ولی متأسفانه بعد از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله حجم سوره احزاب بسیار کاهش پیدا کرده این دو روایت مربوط به موضوع نسخ در قرآن نیست؛ چون نسخی که در قرآن هست فقط مربوط به یک آیه قرآنی که جایگزین یک آیه قرآنی دیگر می شود؛ ولی این جا برادر دمشقیه کلاً یک سوره کامل؛ مانند سوره برائت از قرآن حذف شده و نزدیک دویست آیه از سوره احزاب حذف شده.

برادر دمشقیه آیا منطق و عقل به من اجازه می دانی که بگویم همه اهل تسنن به تحریف قرآن قائلند، چون همه اهل تسنن می گویند که صحیح ترین کتاب بعد از قرآن کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری می باشد برادر دمشقیه متأسفانه رفتار تو نسبت به شیعه دوازده امامی به همین صورتی است که اشاره کردم برادر دمشقیه وجود روایات تحریف قرآن در کتب شیعیان دوازده امامی یا در کتب اهل تسنن دلالت نمی کند به این که قرآن کریم تحریف شده؛ بلکه وجود روایات تحریف قرآن در کتب شیعان دوازده امامی و در کتب اهل تسنن دلالت می کند به این که یک عده از دشمنان قرآن و دشمنان اسلام و دشمنان مذهب اهل تسنن و دشمنان مذهب شیعیان دوازده امامی تلاش کرده اند که قرآن را تحریف کنند و این دشمنان قرآن و إسلام و دشمنان شیعه و اهل تسنن به صورت دو گروه بوده اند گروه اول دشمنان قرآن از ملحدین وزنادقه در کتب اهل تسنن نفوذ کرده اند و گروه دوم از دشمنان قرآن از غالیان علی اللهی خطابیه در کتب شیعه دوازده امامی نفوذ کرده اند؛ ولی چون خداوند متعال حامی و حافظ قرآن است هر دو گروه نتونسته اند قرآن را تحریف کنند.

ص: 834

دشمنان قرآن که از ملحدین وزنادقه در کتب اهل تسنن نفوذ کردند و همه روایات تحریف قرآن به اصحاب پیامبر صلی الله عبلیه و اله به دروغ نسبت داده اند.

برادر دمشقیه گروه اول از دشمنان قرآن که از ملحدین و زنادقه در کتب اهل تسنن نفوذ کرده اند و همه روایات تحریف قرآن به اصحاب پیامبر به دروغ نسبت داده اند و گروه دوم که از غاليان علی اللهی خطابیه در کتب شیعیان دوازده امامی نفوذ کرده اند و همه روایات تحریف قرآن را به امامان دوازده گانه مطهرین از اهل بیت پیامبر به دروغ نسبت داده اند.

غالیان علی اللهی خطابیه در کتب شیعیان دوازده امامی نفوذ کردند و همه روایات تحریف قرآن را به امامان دوازده گانه مطهرین از اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و اله به دروغ نسبت داده اند.

برادر دمشقیه من معتقدم که نه امام کلینی و نه امام بخاری (خدا از همگی خشنود باد) به تحریف قرآن اعتقاد داشته اند و نه اهل بیت پیامبر و نه اصحاب پیامبر قائل به تحریف قرآن بوده اند؛ اما وجود روایات تحریف قرآن در کتاب کافی امام کلینی یادر کتاب صحیح امام بخاری به دو مسئله مهم اشاره می کند مسئله اوّل وجود این روایات در تحریف قرآن دلیل بزرگ بر شکست خوردن دو گروه از دشمنان قرآن و دشمنان شیعه و اهل تسنن در تحریف قرآن می باشد؛ چون خداوند متعال در قرآن فرموده:

﴿ إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ﴾ (سوره حجر : 9)

البتّه ما قرآن را بر تو نازل کردیم و ما هم او را محققاً محفوظ خواهیم داشت.

به همین علت خداوند متعال نقشه دشمنان قرآن از غلات علی اللهی خطابيه و نقشه دشمنان قرآن از ملحدین و زنادقه را با شکست مواجه کرده ،است و خداوند متعال خواست که روایات تحریف قرآن در کتب کافی امام کلینی و در کتاب صحیح امام بخاری است وجود باشد؛ چون خداوند می خواهد به ما بگوید اگر دشمنان کتاب تورات و کتاب انجیل توانسته اند کتاب تورات و کتاب انجیل را تحریف کنند؛ ولی دشمنان قرآن کریم در تحریف قرآن عاجز مانده اند؛ چون مسؤلیت نگهداری و حفظ قرآن به دست من است.

ص: 835

برادر دمشقيه من وقتی که روایات تحریف قرآن در کتاب کافی امام کلینی و روایات تحریف قرآن کریم در کتاب امام بخاری را خوانده بودم قداست قرآن برای من صد برابر شد؛ چون به یقین اطمینان پیدا کردم که تنها حامی و حافظ قرآن ،خداست و غیر از خداوند متعال احدی نمی تواند در برابر قدرت دشمنان قرآن از قرآن نگهداری کند

پس، برادر دمشقیه نتیجه می گیریم که قرآن کریم نه توسط اهل بیت پیامبر حفظ شده و نه توسط صحابه پیامبر الله حفظ ،شده بلکه حفظ قرآن توسط خداوند متعال است و غیر از خداوند متعال هیچ کس نمی تواند نقشه دشمنان بلکه قرآن از غلات علی اللهی خطابیه و از ملحدین و زنادقه شکست بدهد.

برادر عزیز دمشقیه مسیلمه کذاب تلاش کرده که قرآن را تحریف کند، و برخی تلاش او برای تحریف قرآن در کتب شیعیان دوازده امامی و در کتب اهل تسنن دیدم؛ ولی مسیلمه کذاب از تحریف قرآن عاجز ،ماند و داستان مسیلمه در تحریف قرآن؛ مانند داستان غلات علی اللهی خطابیه در تحریف قرآن در کتاب کافی امام کلینی ،است و مانند داستان ملحدین وزنادقه در تحریف قرآن در کتاب صحیح امام بخاری ،است همه دشمنان قرآن در طول تاریخ اسلام در تحریف قرآن عاجز مانده اند؛ چون حامی و حافظ قرآن خداوند متعال است نه صحابه پیامبر ونه اهل بیت پیامبر می.باشد وجود روایات تحریف قرآن در کتاب کافی امام کلینی ووجود روایات تحریف قرآن در کتاب صحیح امام بخاری یک نعمت الهی است

وجود روایات تحریف قرآن در کتاب کافی امام کلینی و وجود روایات تحریف قرآن در کتاب صحیح امام بخاری یک نعمت آلهی است

برادر دمشقيه من معتقدم وجود روایات تحریف قرآن در کتاب کافی امام کلینی و وجود روایات تحریف قرآن در کتاب صحیح امام بخاری یک نعمت آلهی است؛ چون اگر روایات تحریف قرآن در کتب مسلمین اهل تسنن و در کتب مسلمین شیعه نابود و حذف شده اند دشمنان قرآن در عصر ما و در هر زمان خواهند :گفت قرآن کریم بر خلاف تورات و انجیل تحریف نشده؛ چون هیچ گروه تلاش نکرده که قرآن را تحریف کنند البتّه وجود این آیه قرآنی در قرآن:

ص: 836

﴿ إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ﴾ (سوره حجر : 9)

البتّه ما قرآن را بر تو نازل کردیم و ما هم او را محققاً محفوظ خواهیم داشت.

باعث شده که نقشه دشمنان قرآن از غلات علی اللهی خطابیه و از ملحدین وزنادقه شکست می خورد؛ چون این آیه قرآنی سوره حجر (9 دلالت می کند به وجود عنایت آلهی ویژه نسبت به قرآن کریم است اگر قرآن مورد عنایت آلهی قرار نمی گرفت سرنوشت قرآن؛ مانند سرنوشت تورات و انجیل خواهد شد.

واقعاً من نمی دانم چرا برادر دمشقیه تلاش می کند که سلامت قرآن را از تحریف زیر سؤال ببره به علت وجود روایات تحریف قرآن در کتاب کافی امام کلینی و در کتاب صحیح امام ،بخاری در حالی که خداوند متعال هم قرآن را حفظ کرده و همه روایات تحریف قرآن در کتاب کافی امام کلینی و روایات تحریف قرآن در کتاب صحیح امام بخاری را حفظ کرده تا همه بشریت بفهمند که با وجود تلاش دشمنان قرآن برای تحریف قرآن است؛ ولی به هیچ نتیجه نرسیده اند و قرآن کریم به همین صورت که نازل شده محفوظ ماند.

برادر دمشقیه ما الآن در قرن بیستم شاهد آخرین تلاش دشمنان برای تحریف قرآن هستیم و این تلاش اسرائیل صهونیست؛ ولی این تلاش اسرائیل هم بجای نخواهد رسید.

برادر عزیز دمشقیه من سیزده سال در حوزه علمیه قم درس می خوانم و تدریس می کنم و در طول سیزده سال تلاش کردم که همه نسخه ای خطی قرآن در قم چه در قدیم و چه در زمان ما ببرسی ،کنم برخی این نسخه های خطی قرآن در مؤسسه دار قرآن را پیدا کردم و با دقت همه این نسخه های خطی قرآن را بررسی کردم و میان یک نسخه قرآن که قدمتش بیشتر هزار سال و به قلم اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله نوشته شده به همین قرآن که الآن در عربستان سعودی چاب شده هیچ تفاوتی نیست حتی در یک کلمه میان آنان هیچ فرق ،نیست من بین نسخه قرآن که توسط امام خامنه ای رضوان الله علیه و نسخه قرآنی که توسط ملک فهد پادشاه عربستان سعودی را مقایسه ،کردم و دیدم حتی در یک کلمه با هم فرق نیست؛ بلکه نسخه امام خامنه ای در محله

ص: 837

درعیه که منطقه آرامگاه امام محمد عبدالوهاب رضوان الله علیه یک نسخه مقدس می دانند و نسخه قرآن ملک فهد پادشاه عربستان سعودی در قم نسخه مقدس می دانند.

برادر عبدالرحمن دمشقیه تو با مطرح کردن مسئله تحریف قرآن به دشمنان قرآن در قدیم و در زمان ما خدمت می کنی بدون این که تو متوجه می شوی

سید طلال مجری شیعه:

الآن بخش دوم جلسه چهار دهم این مناظره به پایان رسیده و السلام علیکم.

ص: 838

پانزدهمین مناظره

مصطفی طائی از طرف مسجد شیعیان

جلسه پانزدهم این مناظره در مسجد اهل تسنّن شروع می شود.

محمد علی لبنانی مجری وهابی:

سلام علیکم، سید طلال آیا دکتر عصام رسیده؟

سید طلال مجری شیعه:

و عليكم السلام و رحمه الله و برکاته بله برادر محمد علی الآن دکتر عصام رسيده، إن شاء الله مناظره شروع می شود بفرما بلندگو با تو.

محمد علی لبنانی مجری وهابی:

به مسجد ما خوش آمديد إن شاء الله الآن مناظره بین شیخ عثمان که او از علمای اهل تسنن و دکتر عصام که او از علمای شیعه دوازده امامی شروع می.شود شیخ عثمان بفرما صحبت کن و اگر می خواهی دکتر عصام صحبت کند؟

شیخ عثمان الخميس:

بسم الله الرحمن الرحیم، ستایش خدای را که پروردگار جهانیان است بخشاینده مهربان صاحب روز پاداش بندگان ،است پروردگار و آفریدگار همه جهانیان است ستایش خدای را سلام و درود بر همه شما خوش آمدید در این مناظره بین من و دکتر عصام و از او خداوند) (متعال می خواهم و از خودم و همه حضار و شنوندگان این مناظره می خواهم این که همه بگوییم ما را براه راست هدایت فرما راه کسانی که به ایشان نعمت دادی نه راه آنان که برایشان خشم گرفتی و نه راه گمگشتگان اهدنا الصراط المستقيم صراط الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِم غَيرِ المغضوب عليهم و لا الظَّالِین از خداوند متعال طلب می کنم که من و او را موفق بدارد رسیدن به حق و عمل کردن به آن چه که اقتضا می کند و من و

ص: 839

او را موفّق بدارد که راه گمراه را بشناسیم و از راه گمراهی دور باشیم. دکتر عصام خوش آمدی به مسجد ما.

سید طلال مجری شیعه:

خوب بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر سید عصام:

﴿ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي، وَ يَسَرْ لي أَمْرِي، وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِسَانِي، يَفْقَهُوا قَوْلِي. وَ أُفَوّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ.﴾ (سوره طه: 25-28)، (سوره غافر : 44)

پروردگارا، سینه ام را گشاده گردان و کارم را آسان ساز و گره از زبانم بگشای تا حرف هایم را بفهمند و کارم را به خدا می سپارم خداست که به حال بندگان خود بیناست.

در ابتدا من معذرت می خواهم از روش مناظره در جلسه هفته گذشته.

خواهش می کنم که مناظره بی ستیز آرام و برادرانه میان مذهب شیعیان دوازده امامی و مذهب وهابیان داشته باشیم شیخ ،عثمان ما در این مناظره سر کار ما به انسان حقیقی و واقعی می باشد نه انسان روباتی ،و آهنی حالا این انسان حقیقی و واقعی گاهی مذهبش شیعه دوازده امامی و گاهی مذهبش وهابی ،است هیچ فرق نمی کند هر دو مذهب از مذاهب اسلامی شیخ عثمان تک تک برادران مذهب شیعیان دوازده امامی و برادران مذهب وهابیان انسان واقعی و حقیقی هستند همه دارای فطرت و سرشت و اخلاق و رفتار و منش انسانی هستند و همه به اخلاق که در قرآن و سنت پیامبر آمده است ایمان و باور دارند. پس این مناظره میان انسان های واقعی ،و حقیقی متأسفانه گاهی ،مناظره دو طرف مناظره هم دیگر را وادار می کنند که عکس العمل های غیر مناسب انجام دهند.

برادران عزیز در مذهب شیعیان دوازده امامی و برادران عزیز در مذهب وهابیان باید بدانند که استفاده از روش افراطی و تندروی در مناظره چه از طرف یک شیعه دوازده امامی و چه از طرف یک وهابی باعث خواهد شد که هدف و غرض این مناظره بین من و شیخ عثمان از بین برود

ص: 840

چون غرض و هدف این مناظره ایجاد همبستگی و وحدت اسلامی میان مذهب شیعه دوازده امامی و مذهب وهابیان می باشد.

برادران عزیز در مذهب شیعیان دوازده امامی و برادران عزیز در مذهب و هابیان یک کار خوبی که ما می توانیم بکنیم این که هر کدام از ما بپرسیم آیا به عنوان یک وهابی یا به عنوان یک شیعه دوازده امامی آیا آداب اسلامی در قرآن و در سنت پیامبر تا هنگام مناظره را رعایت کرده ایم؟ آیا در زمانی که به عنوان یک دوازده امامی آیا آداب اسلامی را هنگام مناظره با وهابیان رعایت کرده ایم...

عبد الرحمن دمشقیه مجری وهابی:

من صحبت دکتر عصام را قطع کردم من صحبت دکتر عصام را قطع کردم از تو خواهش می کنم ادب را رعایت کن و از لقب وهابیان برای اهل تسنن استفاده نکن

سید طلال مجری شیعی:

ببخشید شیخ عثمان، ما الآن در مسجد شما هستیم چنان نچه عبد الرحمن دمشقیه در جلسه این مناظره به همین صورت رفتار کند هم چیز به هم می ریزد عبدالرحمن دمشقیه نباید به امثال این قضایا دخالت کند؛ چون حق دخالت در این قضایا مربوط به دکتر عصام و شیخ عثمان است اگر این دو عالم با هم توافق رسیدند که دکتر عصام حق دارد از کلمه وهابیت استفاده ،پس عبدالرحمن دمشقیه نباید در این امر دخالت کند شیخ عثمان می تواند از دکتر عصام درخواست کند که کلمه وهابیت را تغییر کند بفرما عبدالرحمن دمشقیه بلندگو با تو.

عبد الرحمن دمشقیه مجری وهابی:

دکتر عصام، تو به مدت دو سه دقیقه از کلمه وهابیان استفاده کردی؛ چرا بر روی این مسئله اصرار می ورزی؛ چرا بر این کلمه اصرار می کنی؟ تو خودت را شیعه دوازده امامی مینامی از تو خواهش می کنم که انصاف را رعایت کن و روی این لقب انگشت ،نگذار خواهش می کنم ادب را رعایت کن تو می دانی من به این لقب راضی نیستم و به تو احترام می گذارم و از تو

ص: 841

مهمان نوازی می کنم و از کلمه رافضی برای تو استفاده نمی کنم خواهش می کنم دکتر عصام! مودب باش! مودب باش!

برادار کابتن مجری وهابی:

خوب إن شاء الله دكتر عصام مطالب خودش به پایان برساند، بفرما بلندگو با تو.

سید طلال مجری شیعه:

شیخ عثمان إن شاء الله خیر است صحبتت را ادامه بده شیخ عثمان به برادران عزیز تذکر بده که کسی حق مداخله در جلسات این مناظره را ندارد به جز تو و دکتر عصام تا این که وقت و زمان این مناظره را حفظ کنیم بفرما دکتر عصام صحبت کن

دکتر عصام العماد:

این بر خلاف توافق من با شیخ عثمان من در روز اول شروع اولین جلسه از جلسات این مناظره با شیخ عثمان به توافق رسیدم که هیچ کسی از برادران وهابی حق ندارد که حرف من را قطع و در مقابل هیچ کسی از برادران شیعه دوازده امامی حق ندارد که صحبت شیخ عثمان را قطع ،کند من از برادرم عبد الرحمن دمشقیه می خواهم که جلسه این مناظره را به جنجال نکشد این روش های تندی که من می بینم عبدالرحمن دمشقیه بکار می برد مربوط به روش مناظره های افراطی هاست.

برادر دمشقیه روش اسلامی نیست که یک لفظ خاصی را بر شخصی دیگر تحمیل کنیم که باید از این لفظ استفاده بکند

بنابراین، من از لفظ وهابیان استفاده خواهم کرد؛ بخاطر این که من اعتقاد دارم که من با وهابیان صحبت می کنم و معتقدم با اهل تسنن صحبت نمی کنم من با یک شخص وهابی مناظره می کنم این را اولین جلسه از جلسه های این مناظره هم .گفتم نمی دانم آیا از این توافق برگشته ای یا نه؟ من از همان اولین جلسه از جلسات این مناظره :گفتم این مناظره بین وهابیان و شیعیان دوازده امامی ،است و من می دانم که شیخ عثمان از اهل تسنن نیست؛ بلکه او یک وهابی است الآن نمی دانم عبدالرحمن دمشقیه از قرار داد بین من و شیخ عثمان خبر دارد؟

ص: 842

قرار بین من و شیخ عثمان، این بود که شیعیان دوازده امامی حق ندارند صحبت شیخ عثمان را قطع ،کنند وهابیان هم حق ندارند حرف من را قطع کنند؛ ولی ای برادر عبدالرحمن دمشقیه آن چه امروز انجام دادی خارج از توافق و قرار ما بود

سید طلال مجری شیعه:

بفرما عبدالرحمن دمشقیه بلندگو با تو.

عبد الرحمن دمشقیه مجری وهابی:

من وهابی نیستم ،پس من از حیطه قرار داد شیخ عثمان و دکتر عصام خارجم، این توافق بود بین دکتر عصام و شیخ ،عثمان من وهابی نیستم .بنابراین من خود را خارج از توافق بین شیخ عثمان، و دکتر ،عصام می دانم به هر حال شیخ ،عثمان آن چه که خود می خواهی بگو، ان شاء الله حاصل می شود بفرما شیخ عثمان صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

من خواهش می کنم که همه آرامش بگیرند این مسئله این قدر ارزش ندارد که من این که یک وهابی هستم افتخار می کنم و این واژه نیکو وهابی هم افتخاری برای من است؛ ولی دکتر عصام ناراحت شد وقتی که به او گفتم تو رافضی :هستی :گفت چرا من رافضی را می خوانی؟ دکتر عصام اگر من را وهابی می خوانی و تو حق داری من را وهابی بخوانی من هم چنان حق دارم تو را رافضی ،بخوانم و تو حق نداری برای آن ناراحت بشوی از این موضوع .بگذریم دکتر عصام تو مهمان من در این مسجد هستی؛ و هر چه بگویی من صبر می کنم به خدا توکل کن.

سید طلال مجری شیعه:

خوب شیخ عثمان الآن مناظره شروع می شود إن شاء الله برادر محمد علی وقت و زمان صحبت دکتر عصام و صحبت شیخ عثمان را در نظر می گیریم دکتر عصام صحبتش را شروع کند. بفرما دکتر عصام صحبت کن.

ص: 843

جایگاه آل محمد از جایگاه صحابه بالاتر است

دکتر عصام عماد:

من شروع می کنم؛ ولی برادران عزیز با دقت وقت عرایض بنده را که عرض می کنم در نظر بگیرند باید وقت و زمان دقیق محاسبه شود من در جلسه هفته گذشته گفته ام که عرایضم را عرض می کنم در مورد اوّل عرایضم را درباره آیه مباهله توضیح می دهم و در مورد دوم عرایضم را دربارة نقش حاکمان ظالم دولت بنی امیه در دوری کردن اهل تسنن را از درک آیه ای مباهله و از درک آیات قرآنی که در مورد اهل بیت فرود آمده عرض می کنم.

قبل از این که در درباره ی موضوع حاکمان ظالم دولت بنی امیه صحبت کنم ابتدا در مورد آیة مباهله صحبت می کنم.

من می گویم: دوست دارم اگر شیخ عثمان به یک موضوع مهم که مربوط به آیه ای مباهله است دقت کند؛ چون این موضوع بسیار مهم و متعلّق به آیه مباهله است و باید این موضوع را مطرح ،شود که آیا می خواهیم آیه مباهله درست بفهمیم.

شیخ عثمان، منظورم از این موضوع مهم موضوع صلوات ابراهیمی است که همه مسلمانان و هابی و سنی و شیعی و سلفی آن صلوات ابراهیمی را همیشه در نماز و غیر نماز به طور مکرر ذکر می کنند؛ چرا خداوند متعال صلوات ابراهیمی را در نماز مقرر کرده؟ ای کاش شیخ عثمان به این سؤال مهم اهمیت دهد؛ چرا خداوند متعال صلوات ابراهیمی در نماز مقرر کرده است؟

من وقتی که وهابی بودم همیشه در نماز و غیر نماز این صلوات ابراهیمی را ذکر می کردم؛ ولی برای درک معنی صلوات ابراهیمی ما باید ابتدا به قرآن کریم مراجعه کنیم و ببینیم مقام و جایگاه آل ابراهیم در قرآن کریم به چه صورت است تا از این راه مقام و جایگاه آل محمد را بشناسیم؛ چون خداوند متعال به ما دستور دادده است که در هنگام نماز باید بگوییم هنگام تشهد بار) خدایا بر محمد و آل محمد صلوات بفرست چنان که بر ابراهیم و آل ابراهیم صلوات فرستادی و مبارک ساز بر محمد چنان که بر ابراهیم و آل ابراهیم مبارک گرداندی ) ، اللهم صل علی محمد

ص: 844

و علي آل محمد، كما صليت علي إبراهيم و علي آل إبراهيم، و بارك على محمد و علي آل محمد، كما باركت علي إبراهيم و علي آل إبراهيم. (صحيح الجامع الصغیر، امام شیخ آلبانی ج 1، ص 176) اگر ما مقام و جایگاه آل ابراهیم را در قرآن به طور کامل بشناسیم ما می توانیم مقام آل محمد در قرآن و در سنّت راستین رسول خدا را بشناسیم در این صورت نظر ما نسبت آية مباهله عمیق تر خواهد شد و روش ما در تفسیر آیه های مباهله متفاوت خواهد شد؛ چون در واقع ما در مذهب وهابیت آيۀ مباهله را درک نمی کنیم به همین علت ما باید میان صلوات ابراهیمی و آیه مباهله فرق نگذاریم

جایگاه بزرگ آل ابراهیم در قرآن کریم

شیخ عثمان در قرآن کریم خداوند متعال مقام و جایگاه بزرگ برای آل ابراهیم ترسیم کرده و در بسیار از آیات قرآن ،کریم در سوره نساء و سوره ای دیگر قرآن به شکل مفصل درباره مقام و جایگاه آل ابراهیم اهمیت داده به من صورت که هر کس به آیات مراجعه کند باید آل ابراهیم را ستون دین الهی بداند در این مورد یک آیه ای در قرآن در مورد آل ابراهیم به همین صورت می گوید

﴿ أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللهُ مِن فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَيْنَاهُم مُّلْكًا عَظِيماً ﴾ (سوره نساء: 54)

یا این که نسبت به مردم [= پیامبر و خاندانش] بر آن چه خدا از فضلش به آنان بخشیده حسد می ورزند؟ ما به آل ،ابراهیم کتاب و حکمت دادیم و حکومت عظیمی در اختیار آنان قرار دادیم.

خداوند متعال برای آل ابراهیم این مقام عظیم در قرآن کریم را ترسیم کرده آل ابراهیم در قرآن کریم صاحبان کتاب و صاحبان حکمتند و ما می بینیم که پیامبر درباره ی مقام و جایگاه آل محمد در حدیث ثقلین فرموده بعد از من به قرآن و اهل بیتم تمسک کنید ترکت فيكم الثقلين كتاب الله و أهل بیتی و این حدیث در صحیح امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه آمده.

ص: 845

که باید در آن دقت کنی این یک مقام و جایگاه مشترک بین آل ابراهیم و آل محمد .است و ما می بینیم آل محمد؛ مانند آل ابراهیم صاحبان کتاب و حکمت هستند، خداوند در قرآن مجید آل إبراهيم عدل و هم سو و هم وزن کتاب قرار داد و پیامبر در احادیث زیاد که از ایشان نقل ،شده آل محمد هم سو و عدل و هم وزن قرآن قرار داد؛ ولی متأسفانه اهل تسنن و وهابیان آل محمد را از قرآن جدا کرده اند؛ ولی در مقابل ما می بینیم که اهل تسنن و وهابیان آل ابراهیم را از کتاب جدا نکرده اند در حالی که اهل تسنن و وهابیان در همین صلوات ،ابراهیمی آل ابراهیم از آل محمد جدا نکرده اند و همیشه در نمازشان می گویند بار خدایا بر محمد و آل محمد صلوات بفرست چنان که بر ابراهیم و آل ابراهیم صلوات فرستادی و مبارک ساز بر محمّد چنان که بر ابراهیم و آل ابراهیم مبارک گرداندی )، اللهم صلّ علی محمد و على آل محمد كما صليت علي إبراهيم و على آل إبراهيم، و بارک علی محمد و على آل محمد كما باركت على إبراهيم و على آل إبراهيم (صحيح الجامع الصغير امام شیخ ، آلبانی، ج1، ص 176

شیخ عثمان؛ چرا اهل تسنن و وهابیان با و جود صلوات ابراهیمی که این صلوات تأکید می کند بر عدم فصل و جدا کردن آل ابراهیم از آل محمد؛ ولی در مقابل اهل تسنن و وهابیان آل محمد از آل ابراهیم در متن و واقع زندگی شان جدا کرده اند؟

اگر اهل تسنن و وهابیان به صلوات ابراهیمی تأمل کنند و انصاف را رعایت کنند هیچ موقع میان آل محمد وآل ابراهیم فرق نمی گذارند

شيخ عثمان من یقین دارم که نمی توانی به سؤالم جواب بدهی؛ چون مشکل در مذهب اهل تسنّن و مذهب وهابیت نیست مشکل از طرف تو می باشد .

من عقیده دارم که اگر اهل تسنن و وهابیان به صلوات ابراهیمی تأمل کنند و انصاف را رعایت کنند هیچ موقع میان آل محمد و آل ابراهیم فرق نمی،گذارند و هیچ موقع نمی گویند ما اعتقاد داریم که خداوند در قرآن کتاب و حکمت از آن آل ابراهیم قرار داد؛ ولی ما اهل تسنن و (هابیان قبول نداریم که خداوند در قرآن و سنت پیامبر قرآن و حکمت از آن آل محمد قرار داد است

ص: 846

شیخ عثمان، اگر ما در وهابیت و اهل تسنن میان آل محمد و قرآن و حکمت جدا افکندیم پس؛ چرا ما در هنگام نماز و ذکر صلوات ابراهیمی میان آل محمد و آل ابراهیم فرق نمی گذاریم؟

شیخ عثمان، خواهش می کنم به سؤالات من در موارد صلوات ابراهیمی جواب بده؛ چون این سؤالات در مورد صلوات ابراهیمی و سؤالات دیگر که قبلا مطرح کردم من را وادار کرده که من از مذهب وهابیت و اهل تسنن به مذهب شیعه دوازده امامی انتقال یافتم.

شیخ عثمان، من ده ها سؤال در جلسات گذشته از تو پرسیدم؛ ولی تو به هیچ کدام از سؤالات من جواب ندادى و تنها جواب تو به سؤالات تهمت زدن من به دروغ گویی یا این که به من می:گوید دکتر ،عصام من از تو چیز جدیدی را نشنیدم

شیخ عثمان من هر دلیل از قرآن یا از سنت پیامبر برای تو تقدیم کردم جواب تو من چیزی جدید را نشنیدم ای دروغ گو این نشد جواب من دلیل و برهان از قرآن برای تو می آورم، در مقابل جواب همیشگی تو به بنده تو دروغ گفتی

شیخ عثمان، تهمت دروغ گفتن به من جواب سؤالات من نیست

شیخ عثمان، تهمت دروغ گویی، جواب سؤالات من نیست من با تو صحبت می کنم تا جواب تو را بشنوم نه این که دروغ گو بودن حرفم را خواهش می کنم شیخ عثمان روش مناظره با من را تغییر بدهید برادر و عزیز من شیخ عثمان تقوی آلهی را رعایت کن و از خدا بترس و روش تو تغییر کن به خدا قسم می خورم من آدم دروغ گویی نیستم

برادران عزیز این یک حکمت الهی وقتی که خداوند متعال در قرآن میان کتاب و حکمت و آل ابراهیم فرق نگذاشت و آل ابراهیم هم سو با عدل کتاب و حکمت قرار داده خداوند متعال از این همبستگی و وحدت میان کتاب و حکمت و آل ابراهیم که برای ما یک پیام بسیار مهم برساند و این پیام خداوند متعال از راه تأمل ما در حدیث ثقلین می فهمیم هنگامی که پیامبر فرموده: کتاب الله و اهل بیتی یعنی پیامبر اهل بیت مطهر مانند قرآن می داند، یعنی پیامبر در این حدیث تقلين اهل بیت مطهر و معصومین هم سو کتاب و حکمت می داند، یعنی هم سو قرآن و سنت می داند و روش پیامبر در معرفی آل محمد؛ مانند روش قرآن در معرفی آل ابراهیم می باشد؛

ص: 847

چون قرآن آل ابراهیم را هم سو با کتاب و حکمت قرار داد به همین علت خداوند متعال به ما دستور داده که ما در صلوات ،ابراهیمی آل ابراهیم و آل محمد با هم ذکر ،بکنیم و هیچ مسلمانی پیدا نمی شود چه وهابی و چه سنی و چه شیعه دوازده امامی می تواند در صلوات ابراهیمی میان آل محمد و آل ابراهیم جدایی ایجاد کند

ای کاش برادر عزیزم شیخ عثمان وقتی که می خواهد درباره آیه مباهله صحبت کند به مسئله وجود رابطه بین آل ابراهیم و آل محمد توجه کند؛ چون من تجربه دارم وقتی که وهابی بودم روش من؛ مانند روش شیخ ،عثمان وقتی که می خواهم درباره ی آیه مباهله صحبت کنم به مسئله وجود رابطه بین آل ابراهیم و آل محمد توجه نمی کردم؛ ولی بعد از این که از وهابیت به مذهب دوازده امامی سفر کردم و به مسئله وجود رابطه بین آل ابراهیم و آل محمد توجه کردم و توجه من به مسئله وجود ارتباط بین آل محمد و آل ابراهیم به من کمک کرد به فهم و درک آیه مباهله ؛ به همین خاطر من یقین دارم اگر شیخ عثمان اصرار کند که فقط به آیه مباهله اکتفا کند و از موضوع ارتباط بین آل ابراهیم و آل محمد صرف نظر کند در این حالت شیخ عثمان آیه مباهله را درک نخواهد کرد.

هم چنین، من مخالف روش شیخ عثمان هستم و اعتقاد دارم که ما باید هنگامی که می خواهیم آیه مباهله را در قرآن بررسی کنیم باید آیات قرآن و احادیث راستین دیگر پیامبر در مورد اهل بیت را در نظر بگیریم

روش بررسی آیه مباهله منهای بقیه آیات قرآن و احادیث راستین رسول خدا در مورد اهل بیت مخالف حکمت خداوند متعال و مخالف حکمت رسول خدا

روش شیخ عثمان باعث می شود که او مقام و جایگاه اهل بیت را درک نکند و هم چنین مذهب اهل بیت مذهب شیعه دوازده امامی را درک نمی کند

من قبول ندارم اصرار شیخ عثمان به این که ما آیه مباهله منهای بقیه آیات قرآن و احادیث راستین رسول خدا در مورد اهل بیت را بررسی کنیم؛ چون این روش مخالف حکمت خداوند متعال و مخالف حکمت رسول خدا می باشد اگر آیه مباهله برای شناخت جایگاه و مقام اهل بیت

ص: 848

کافی بود این همه آیات در قرآن و این همه احادیث راستین پیامبر در مورد بیان جایگاه و مقام اهل بیت ذکر نمی شد.

وقتی که شیخ عثمان از من می خواهد که برای اثبات ویژگی های اهل بیت از آیه مباهله استفاده کنم این درخواست شیخ عثمان بر خلاف حکمت خداوند و حکمت پیامبر می باشد؛ چون اگر همه ویژگی های اهل بیت در آیه مباهله ذکر شده باشد پس چرا خداوند در قرآن آیات فراوان و پیامبر در سنت احادیث زیاد در مورد اهل بیت فرموده و مطالب شیخ عثمان مخالف نوشته های علمای اصول فقه علم روش فهم قرآن و درک احادیث راستین پیامبر از شیعه دوازده امامی و از وهابیان و از اهل تسنن و از سلفیان همه گفته اند اگر می خواهید در یک موضوع در قرآن و یا در سنت پیامبر بفهمی باید به همه آیات قرآن و همه احادیث راستین پیامبر در مورد این موضوع را مراجعه کنی نه این که به یک آیه یا یک حدیث پیامبر مرجعه کنی و بقیه آیات قرآن احادیث راستین پیامبر صلی الله علیه و آله را در رابطه این را ترک کنی این روش باعث می شود که انسان در فهم مفاهیم قرآن و مفاهیم احادیث راستین پیامبر گمراه شود.

از این جا من می گویم: همه مسلمانان وهابی و سنی و سلفی و شیعی می گویند که پیامبر با علی و فاطمه و حسن و حسین با نصاری مباهله کرد و همه مسلمانان جایگاه و مقام آل محمد ( علی و حسن و حسین و فاطمه و نه امام از فرزندان امام حسین) مشخص و معین خواهد شد از فهم مقام و جایگاه آل ابراهیم در قرآن است.

شیخ عثمان خداوند متعال مقام و جایگاه آل ابراهیم را ذکر کرده برای این که ما بتوانیم مقام آل محمد را درک ،کنیم و چون خداوند متعال می داند کسانی از مسلمانان اهل تسنن و وهابی خواهند گفت که اصحاب و یاران محمد از اهل بیت مطهر از امام علی و امام حسن امام حسین بهترند در حالی که اهل تسنن و وهابیان می گویند آل ابراهیم از اصحاب و و یاران ابرهیم بهترند به همین علت خداوند در قرآن روشن کرد که مقام آل ابراهیم بالاتر از مقام اصحاب و یاران ابراهیم می باشند تا به مسلمانان سنّی و وهابی پیام برساند که مقام آل محمد از مقام اصحاب رسول خدا بالاترند.

ص: 849

روش قرآن در معرفی آل ابراهیم و روش رسول خدا در معرفی آل محمد

شیخ عثمان، من وقتی که می گویم ما از روش قرآن در معرفی آل ابراهیم می توانیم به روش رسول خدا در معرفی آل محمد را پی ببریم؛ چون رسول خدا در ابراهیم تعریف آل محمد از قرآن کریم آلهام گرفته و من از شیخ عثمان تعجب می کنم که چگونه از راه و روش خاص قرآن کریم در توضیح دادن برگزیدگان و مطهرین خداوند متعال اهل بیت و پیامبران قبل از پیامبر اسلام غافل شده اند.

قرآن کریم حضرت مریم را به تنهایی از بین تمام آل عمران و آل ابراهیم برگزید و مطهرین .گردانید من منکر آن نیستم که مریم غیر از آل عمران و آل ابراهیم هستند؛ ولی من هرگز مقام حضرت مریم علیه السلام را به افراد دیگر و منتسب به آل عمران و آل ابراهیم نمی دهم و این قرآن است که باعث می شود من حضرت مریم علیه السلام را از بقیه آل عمران و آل ابراهیم انتخاب کنم؛ چرا که من به آیات قرآنی ملتزم هستم همان گونه خداوند از خاندان و از نزدیکان خاندان آل عمران و آل ابراهیم حضرت هارون علیه السلام را برگزید و وزیری از خاندانم برای من قرار ده برادرم هارون را با او پشتم را محکم کن و او را در کارم شریک ،ساز، واجعل لى وزيراً من أهلى هارون أخى أشدد به أزرى و أشركه فى أمرى (طه: 29-32) و ممکن نیست یک سان بدانم حضرت هارون علیه السلام را با بقیه آل عمران و آل ابراهیم

برگزیدن افراد مطهرین یک امر آلهی و قرآنی است که بشر در آن دخالت ندارد و هم چنین شایسته نیست کسی بین خاندان آل عمران و آل ابراهیم که مطهرین و برگزیده شده اند یعنی بین حضرت مریم علیه السلام و بقیه آل عمران و آل ابراهیم که غیر مطهرند اند مساوات برقرار کند.

و هم چنین خداوند از خاندان حضرت ابراهیم علیه السلام حضرت اسماعیل و حضرت اسحاق علیه السلام را برگزید و مطهرین گردانید و آنان را از میان خاندان حضرت ابراهیم علیه السلام برگزید و امکان ندارد شأن و منزلت حضرت اسماعیل علیه السلام و دیگر افراد خاندان حضرت ابراهیم علیه السلام یک سان بدانیم

ص: 850

خداوند حضرت مریم (علیها السلام) را از خاندان عمران و خاندان آل ابراهیم انتخاب کرد و آن را از بین زنان آل عمران و آل ابراهیم برگزید و مطهر گرداند.

روش قرآن در شناساندن برگزیدگان و مطهرین اهل بیت انبیاء با روش پیامیر اختلاف ندارد هرگز پیامبر از روش قرآن جدا نمی شود

﴿ قُلْ مَا كُنتُ بِدْعَا مِنْ الرُّسُل.﴾ (سوره احقاف (9)

بگو من پیامبر نو ظهوری نیستم-که تازه در جهان آوازه رسالت بلند کرده باشم.

همان گونه که قرآن برگزیدگان و مطهرین اهل بیت پیامبر را معرفی کرد پیامبر نیز روش قرآن را روش خود ساخته و با همان روش برگزیدگان اهل بیتش که خداوند آنان را برگزید را معرفی ،کرد خداوند خانم فاطمه رضوان الله علیه را از بین تمام دختران پیامبر برگزید و مطهرین گردانید از این جاست که اهل سنت ام کلثوم و غیر ام کلثوم از دختران پیامبر را با خانم فاطمه رضوان الله علیه برابر نمی دانند؛ لذا پیامبر در حدیثی که نزد مذهب اهل تسنن و مذهب شیعه دوازده امامی و مذهب وهابیت صحیح می باشد فرموده:

فاطمه و مريم سيد تا نساء العالمين.

فاطمه و مریم سرور زنان جهان هستند.

شیخ عثمان پیامبر می خواهد به ما بفهماند که همان گونه که خداوند مریم را از بقیه زنان آل عمران و آل ابراهیم برگزید فاطمه را هم از میان دختران پیامبر انتخاب کرد همان گونه که پیامبر به علی فرمود: جایگاه و منزلت شما نسبت به من؛ مانند هارون به موسى أنت بمنزلة هارون من موسي يا به عبارت دیگر خداوند همان گونه که هارون را از میان آل عمران و آل ابراهیم برگزید حضرت پیامبر نیز امام علی را از میان خاندان محمد برگزیدند.

از این جا من می بینم که برادرم و عزیزم شیخ عثمان وقتی که به من در جلسه هفته گذشته گفت: آيا آية مباهله که باعث شده که تو مذهب اهل تسنن را ترک کنی و شیعه دوازده امامی برگزینی؟ و هم چنین شیخ عثمان در جلسه هفته گذشته به من گفت آیا آیه تطهیر که باعث شده که تو

ص: 851

مذهب اهل تسنن را ترک کنی و شیعه دوازده امامی شوی؟ من می گویم این سؤال شیخ عثمان سؤال غلطی است؛ چون همه آیات قرآنی و همه احادیث راستین پیامبر در مورد اهل بیت مطهر که باعث شده اند که من مذهب اهل تسنن و مذهب وهابیت را ترک کنم و شیعه دوازده امامی شوم و از مذهب اهل بیت پیامبر پیروی کنم؛ چون همه آیات قرآنی و همه احادیث راستین پیامبر در مورد اهل بیت مطهر با هم انسجام و ارتباط کامل دادند، به همین علت اگر می خواهیم آیه مباهله را خوب بفهمیم باید به کلیه آیات قرآنی و احادیث پیامبر دیگر مراجعه .کنیم از این لحاظ من برای درک آیه مباهله و آیه تطهیر به همه احادیث پیامبر در مورد اهل بیت مطهر و به همه آیات قرآنی در وصف آل ابراهیم مراجعه کردم به خاطر این که میان آیات قرآنی که در بیان ویژگی های آل ابراهیم و احادیث پیامبر که در بیان ویژگی های آل محمد انسجام اتحاد و ارتباط کامل وجود دارد و مجموع آیات قرآنی و احادیث راستین پیامبر؛ مانند کرات منظومه شمسی که تنها در ارتباط و انسجام سیستماتیکشان با هم و نیز در جریان حرکت بر مدار خاص خودشان تشکیل منظومه شمسی را می دهند آیات قرآنی و احادیث راستین رسول خدا ،نیز که حالت کرات را نسبت به منظومه مسی دارند در یک ارتباط و انسجام متقابل است که عناصر تشکیل دهنده مجموعه موزون و منتظم و هدفدار قرآن و سنت بشمار می روند

و به دیگر تعبیر آیات قرآنی و احادیث راستین ،پیامبر تنها و تنها در ارتباط و انسجام متقابل با كل عناصر متشکله این ،منظومه و در موضع و مجرا و مدار خاص خودشان است که معنا دقیقشان را می دهند و هر آیه قرانی یا حدیث نبوی چنان نچه بریده از ارتباط و انسجام متقابل با تک تک عناصر متشکله این منظومه قرآنی و سنت نبوی و نیز بدون همبستگی سیستماتیک ارتباط ارگانیک با کل ،منظومه در نظر گرفته شوند بدان می ماند که عضوی را از اندام زنده یک انسان جدا کرده باشیم که در این صورت پر واضح است که این عضو جدا شده از پیکر زنده یک ،انسان به یک لاشه ای مرده تبدیل .می شود و درست قطع آیه مباهله از بقیه آیات قرآنی و احادیث نبوی همین گونه می باشد

برادر عثمان قرآن در مورد روش تو می گوید:

ص: 852

﴿ الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ﴾ (سوره حجر : 91)

آنان که آیات قرآن را تکه تکه و قطعه قطعه می کنند و آیات قرآن را از یک مجموعه و منظومه انفکاک نا پذیر بیرون می آورند.

از این لحاظ ما می بینیم سنّت راستین پیامبر میان صفات و سمات آل محمد و صفات و سمات آل ابراهیم ارتباط و انسجام می دانی و همیشه پیامبر هنگامی که درود می فرستاد به آل ابراهیم بلا فاصله به آل محمد درود می فرستاد و این امر در حدیث صلوات ابراهیمی دیده می شود و این صلوات ابراهیمی در کتب حدیثی مذهب شیعه دوازده امامی و در کتب حدیثی مذهب اهل تسنن و در کتب حدیثی مذهب وهابیت و در کتب حدیثی مذهب سلفیت آمده، پروردگار در قرآن به پیامبر فرموده:

﴿ ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا. ﴾ (سوره فاطر: 32)

سپس، این کتاب آسمانی را به گروهی از بندگان برگزیده خود به میراث دادیم.

یعنی این قرآن که به پیامبر فرود آمده پروردگار در مورد این قرآن به پیامبر فرموده: (سپس، این کتاب آسمانی را به گروهی از بندگان برگزیده خود به میراث دادیم )، مقصود از بندگان برگزیده خداوند در این آیه همان دایره و گستره پاک از آل ،ابراهیم، می باشد که ما در آیه مباهله و در آیه تطهیر مشاهده می کنیم که پیامبر آله دایره و گستره پاک از آل محمد مشخص و معین کرده اند و بعدا پیامبر آله در حدیث ثقلین تبیین فرموده که دایره و گستره پاک از اهل بیت وارث قرآن و سنت راستین پیامبر هستند و بعداً ما می بینیم در سخنان امام هفتم از امامان دوازده گانه اهل بیت مطهرین یعنی امام کاظم - خدا از او خشنود بود - این موضوع را روشن کرد و فرموده ما هستیم کسانی که خداوند عزّ و جلّ ما را برگزید و این کتاب قرآن و سنت پیامبر را برای ما ارث گذاشت که در آن توضیح هر چیزی ،است نور الثقلین ،العروسی، ج ص (361) و لذا رسول الله ه در روز مباهله اسامی کسانی که خداوند در قرآن و سنت راستین رسول خدا را به آنان به میراث داده می شود مشخص و تعیین کرده هنگامی که در روز مباهله علی و فاطمه و حسن و حسین را برگزید و فرموده

ص: 853

اللهم هؤلاء أهل بيتي.

شیخ عثمان من الآن می گویم: متأسفانه که برادران اهل تسنّن و برادران وهابی اصحاب محمد بهتر از آل محمد می دانند و اعتقاد دارند که تقدیم اصحاب محمد بر آل محمد از ستون اساسی دین اسلام ،است به همین علت برادران اهل تسنن و برادران وهابی باور دارند به این که کسی که امام علی از عمر بن خطاب بهتر بداند یا این که امام علی بهتر از ابوبکر بداند گمراه خواهد شد.

شیخ عثمان، من شاید سیبار تکرار کردم که پیامبر از راه حدیث ثقلین وصیت کرده به سه چیز وصیت اول و دوم که ما به قرآن و سنت راستین خود عمل کنیم این دو تا قرآن سنت پیامبر) ثقل اول و ثقل اکبر است؛ امّا وصیت سوم پیامبر راجع به اهل بیت است و اهل بیت ثقل دوم و ثقل اصغر هستند.

شیخ عثمان قبل از من در مورد مطالب خود صحبت بکند، و من گوش می کنم بعد از شیخ عثمان من درباره نقش حاکمان ظالم دولت بنی امیه در جدا کردن اهل تسنن از اهل بیت و از مذهب اهل بیت عرایضم را عرض می کنم.

سید طلال مجری شیعه:

بفرما شیخ عثمان صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحيمِ . حمد و ستایش پرودگار عالم و درود بر مبعوث او که رحمت برای جهان است سید و مولای و محبوب ما و نور دیده های مان محمد بن عبدالله و بر خاندان و صحابه او. من انتظار داشتم که دکتر عصام در مورد آیة مباهله عرایضش را بگوید؛ ولی دکتر عصام الآن با همین عرایض خودش که امشب عرض کرده از موضوع آیه مباهله بسیار فاصله گرفت.

دکتر عصام در صحبت هایش گفت: که برای فهم و درک جایگاه آل محمد در اسلام ما نیاز داریم به قرآن کریم مراجعه کنیم و جایگاه آل ابراهیم را در قرآن ببینیم و از شناخت مقام

ص: 854

آل ابراهیم در قرآن مقام آل محمد را می شناسیم ابراهیم و برای اثبات مطالب جدید خود به این آیه استناد کرده:

﴿ أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَيْنَاهُم مُّلْكًا عَظِيماً ﴾ (سوره نساء: 54)

یا این که نسبت به مردم [= پیامبر و خاندانش] بر آن چه خدا از فضلش به آنان بخشیده حسد می ورزند؟ ما به آل ابراهیم کتاب و حکمت دادیم و حکومت عظیمی در اختیار آنان قرار دادیم

در این جا شایسته است که من دو سه سؤال به دکتر عصام تقدیم کنم:

سؤال من؛ چرا آیات قرآنی دیگر بعد از این آیه ذکر نکردی؟ و به دکتر عصام، می گویم تو در این جلسه گفتی که ما برای شناخت جایگاه آل محمد باید جایگاه آل ابراهیم در قرآن کریم را بشناسیم؛ ولی من در رد گفته های دکتر عصام می گویم همه حضار و شنوندگان این مناظره آیه که بعد از آیه که دکتر ،عصام ذکر کرده ببینند یعنی آیه بعد از این آیه آیا حسد می ورزند با مردم چون آنان را خدا بفضل خود برخوردار کرد که البتّه ما بر آل ابراهیم کتاب و حکمت فرستادیم و به آنان ملک و سلطنتی بزرگ عطا كرديم)، أم يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللهُ مِن فَضْلِهِ ؟ این سؤال اول من است.

اما قضیه دوم که می خواهم مطرح کنم دکتر عصام قبل از این که بحث آیه مباهله را ترک کنی و به سوی بحث آل ابراهیم در قرآن پناه ببری می خواهم به من بگویی آیا آیه مباهله عصمت اهل بیت اثبات می کند الآن من ببینم آیا تو به سؤال من جواب می دهی؟

سید طلال مجری شیعی:

بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام عماد:

من قبل از این که عرایضم را مطرح کنم و قبل از این که در مورد قضایا که شیخ عثمان آنان را ذکر کرد صحبت کنم از برادرم شیخ عثمان می خواهم که به این سؤال من جواب بدهد: چرا

ص: 855

پیامبر صلی الله علیه و آله در صلوات ابراهیمی که همه مسلمانان این صلوات را قبول دارند و ما همیشه این صلوات ابراهیمی را در نماز می گوییم؛ چرا پیامبر در این صلوات ابراهیمی آل محمد هم سو و عدل آل ابراهیم قرار داده؟

سید طلال مجری شیعه:

بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شيخ عثمان الخمیس:

این دلیل بر فضیلت و برتری آل محمد است

سید طلال مجری شیعه:

خوب خدا به تو خیر و برکت بدهد دکتر عصام بفرما صحبت کن.

دکتر عصام عماد:

پس، نتیجه می گیرم که تو موافق من در قضیه این که آل محمد هم سو و هم عدل آل ابراهیم می باشند یعنی تو عقیده داری که مقام و جایگاه آل محمد نزد خدا و نزد پیامبر؛ مانند مقام و جایگاه آل إبراهيم نزد خدا و نزد پیامبر می باشد، پس شیخ عثمان؛ چرا قبول نمی کنی که ما در قرآن کریم بررسی کنیم از جایگاه و مقام آل ابراهیم را بررسی کنیم و از راه شناخت جایگاه آنان در قرآن می توانیم مقام و جایگاه آل محمد را بشناسیم؛ چرا این مطلب که عرض کردم را قبول نمی کنی؟!

سید طلال مجری شیعه:

بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

دکتر عصام، وقت من را تلف ،نکن تو باید در مورد آیه مباهله صحبت ،بکنی موضوع ما آل ابراهیم نیست من در مورد آل ابراهیم صحبت نمی کنم

ص: 856

الآن در مورد آیه مباهله صحبت کن نمی دانم چرا تو الآن در مورد آل ابراهیم صحبت می کنی؟! تو از آیه مباهله فرار کردی و رفتی سراغ آل ابراهیم و آل عمران

سید طلال مجری شیعه:

بفرما دکتر عصام صحبت کن.

دکتر عصام عماد:

من می دانم برادر من شیخ عثمان می خواهد که فقط حرف من را گوش کند، من شانزده دقیقه صحبت کردم؛ ولی تو فقط سه دقیقه صحبت کردی من می خواهم که تو یک چیزی بگویی تو فقط حرف من می شنوی ولی من به سؤال تو جواب می دهم تا بفمهی که مذهب شیعه

دوازده امامی برای هر چیزی جواب دارد.

تو نگران نباش من برای همه سؤالات تو جواب دارم؛ ولی مشکل این است که تو صحبت نمی کنی و مطلب علمی مطرح نمی کنی فقط تو از من سؤال می پرسی.

عزيز من شيخ عثمان جواب سؤال تو در مورد این آیه:

﴿ أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللهُ مِن فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَيْنَاهُم مُّلْكًا عَظِيماً 54 فَمِنْهُم مَنْ آمَنَ بِهِ وَ مِنْهُم مَّن صَدَّ عَنْهُ وَ كَفَى بِجَهَنَّمَ سَعِيراً .﴾ (سوره نساء 5455)

آیا حسد می ورزند با مردم چون آنان را خدا بفضل خود برخوردار کرد که البتّه ما بر آل ابراهیم کتاب و حکمت فرستادیم و به آنان ملک و سلطنتی بزرگ عطا کردیم، آن گاه برخی کسان بدو گرویدند و برخی کسان راهزن دین و مانع ایمان با او شدند و آتش افروخته دوزخ کیفر کفر آنان بس است.

در این آیه من می بینم که این جا خداوند متعال سبحانه و تعالی در این آیه به ما خبر داد که یک عده از مردم نسبت به آل ابراهیم حسد می،ورزند و ما در تاریخ می بینیم که عده از مردم به آل محمد حسد می ورزند یعنی این یک نقطه مشترک بین دشمنان آل إبراهيم

ص: 857

و دشمنان آل محمد است. و هم چنین در همین آیه ما می بینیم این که خداوند متعال به آل ابراهیم کتاب و حکمت عطا فرموده کما این که خداوند متعال در حدیث ثقلین به آل قرآن و سنت پیامبر عطا فرموده به همین علت ما می بینیم در مورد آل

محمد پیامبر فرموده:

تركت فيكم ما إن تمسكتم به لن تضلوا بعدي أبداً كتاب الله و أهل بيتي؛

و مانند این حدیث پاک پیامبر صلی الله علیه و آله در مورد آل محمد، خداوند متعال در مورد آل ابراهیم فرموده:

﴿وَ آتَيْنَاهُم مُّلْكًا عَظِيماً﴾ (سوره نساء: 54).

و به آنان آل ابراهیم ملک و سلطنتی بزرگ عطا کردیم

سید طلال مجری شیعه:

بفرما شیخ عثمان، صحبت کن.

شیخ عثمان الخميس:

چون موضوع حرف من و موضوع حرف تو در مورد آل ابراهیم نبود؛ بلکه موضوع صحبت ما باید در مورد آیه مباهله است و من نمی دانم چرا دکتر عصام از موضوع آیه مباهله فرار کرده و به موضوع آل ابراهیم و آل عمران در قرآن پناه برده است به همین علت من وارد این صحبت نمی شوم.

من برخی دروغ های دکتر عصام را جمع کردم و اکنون در مورد آنان صحبت می کنم.

دکتر عصام گفت: که شیخ شلتوت و شیخ سلیم بشری در ابتدا شیعیان دوازده امامی را تکفیر می کرده اند و من به او گفتم که یک دلیل را ذکر کند که این نظر شیخ شلتوت و شیخ سلیم بشری است.

هم چنین دکتر عصام گفت: شیخ عثمان مذهب شیعه دوازده امامی را تکفیر می.کند و من به او :گفتم که یک دلیل را ذکر کند از حرف من در جلسات این مناظره که من شیعه دوازده امامی را

ص: 858

تکفیر می کردم، او تا امروز هیچ دلیل از حرف من در این مورد ذکر نکرده است هم چنین دکتر عصام در صحبت هایش گفت که تمام شروح کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری که تعداد آنان پنجاه تا شرح ،است که به حقانیت نظر او در فهم حدیث ثقلین تاکید می کنند من به او عرض کردم که این شروح کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری را برای من ذکر کند؛ اما او به حرف من توجه نکرد و اسامی شارحان کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری ذکر نکرد.

هم چنین دکتر عصام در صحبت هایش :گفت که طحاوی هم گفته که اهل بیت مطهرینین فقط پنج نفر اهل کساء می.باشند من از او خواستم که دلیلی برای تایید صحبتش را ذکر کند؛ ولی به حرف من اهمیت نمی دانی

دکتر عصام در صحبت هایش ادعا کرد به این که امام مسلم نیشابوری :گفت که زید بن ارقم رضوان الله علیه در یک اشتباه لفظی گفته همسران پیامبر از اهل بیت پیامبر ه به همین علت زید بن ارقم صحبتش را تصحیح کرد من از دکتر عصام خواستم که برای من یک دلیل ذکر کند که امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه این نوشته ای ذکر کرده؛ چون من می دانم که امام مسلم نیشابوری در این باره چیزی ذکر نکرده؛ بلکه دکتر دروغ می گوید

هم چنین دکتر عصام در صحبت هایش گفت که محمد علی بار از علمای وهابیت بوده ولی آن را ثابت ،نکرد و من نشنیدم کسی بگوید که محمد علی بار از علمای وهابیت

دکتر عصام همیشه در طول این مناظره ما را به وهابیت خطاب می،کند و من افتخار می که مذهب من به امام محمد عبدالوهاب - رحمۀ الله تعالی - بر می گرده

به هر حال، من الآن فقط یک صحبت بخصوصی مطرح می کنم بعداً دکتر عصام در آخر وقت جلسه این مناظره هر چیزی می خواهد صحبت کند صحبت کند؛ چون دیگر به او هیچ صحبتی ،ندارم و این صحبت بخصوصی که می خواهم مطرح کنم مربوط به دروغ گویی ها دکتر عصام

می باشد این دروغ ها که در طول پانزده جلسه در این مناظره ،دیدم در حقیقت یک خصلت اساسی در سرشت مذهب شیعه دوازده ،امامی چون مذهب شیعه دوازده امامی بر اساس و پایه دروغ بنا شده است.

ص: 859

پس، دروغ گفتن دکتر عصام چیزی جدیدی در مذهب شیعه دوازده امامی نیست، دروغ گفتن خصلت بنیادین در رفتار و در اخلاق هر کسی که مذهب شیعه دوازده امامی را قبول کند می،باشد به همین علت دروغ های دکتر عصام در طول پانزده جلسه در این مناظره چیزی جدیدی نیست چون شیعیان دوازده امامی دروغ گفتن بر علیه اهل تسنن جایز می دانند

و موضوع مهم که بر آن تأکید می کنم این که مذهب شیعه دوازده امامی علم رجال ندارد علم شناخت احادیث پیامبر ندارد؛ چون شیعیان دوازده امامی به سنت پیامبر و احادیث پیامبر اهمیت نمی دهند شیعیان دوازده امامی برای علم رجال و برای شناخت سنت احادیث پیامبر به کتب اهل تسنن مراجعه می کنند و مهم ترین و اولین کتابی که در علم رجال دارند که در ترجمه و زندگی نامه راویان احادیث پیامبر نوشته شده است کتاب رجال شیخ کشی که قدیم ترین کتب رجالی شیعه دوازده امامی با این که شیخ کشی در قرن چهارم از دنیا رفته بوده.

الآن از دکتر ،عصام این سؤال را می پرسم آیا خمینی و خوئی و مجلسی و صدوق و مامقانی از غاليان على اللهی خطابیه هستند یا نه؟

دکتر عصام الآن آخرین جلسه از جلسات این مناظره به طور کلی تمام شد، و من قبل از خدا حافظی با حضار و شنوندگان این مناظره می خواهم به دکتر عصام سفارش و نصیحت کنم . تلاش نماید از شهر فرقه غالیان خطابیه قم فرار کند؛ چون فرقه خطابیه در شهر قم تو را اذیت و آزار می کنند؛ بلکه تو را خواهند کشت بخاطر این که تو در این مناظره فرقه غالیان خطابیه را لعن کرده،ای و من یقین دارم که همه قمی ها از غالیان على اللهى خطابیه هستند و تو در طول این مناظره بر علیه فرقه خطابیه صحبت کردی و آنان را تکفیر کردی پس از شهر قم فرار کن از شهر فرقه خطابیه شهر قم فرار کن و بعد از فرار تو از شهر قم حقیقت مذهب غالیان فرقه خطابیه برای دیگران بگو چون من می دانم تا تو در شهر قم سکونت داری نمی توانی در مورد واقعیت و حقیقت مذهب قمی ها صحبت کنی.

ص: 860

من الآن اعلان می کنم که مناظره بین من و دکتر عصام به پایان رسیده.

الآن من آخرین صحبت های دکتر عصام می شنوم؛ ولی من دیگر هیچ صحبتی ندارم. و صلي الله و سلم و بارک بر حضرت محمد و السلام عليكم و رحمۀ الله و برکاته.

سید طلال مجری شیعه:

بفرما دکتر عصام، صحبت کن.

دکتر عصام عماد:

برادر من شيخ عثمان الخميس. ای کاش از اول می گفتی من دیگر نمی خواهم مناظره با دکتر عصام داشته باشم قبل از این که تمام این تهمت های را به من می زدی تا بگویی این آخرین مناظره با عصام است.

شیخ عثمان، آیا به من نگفتی که بالاترین دلایلی که داری ،بیاور هر چه می خواهی دلایل محکم بیاور از قوی ترین دلایلی که داری

شیخ عثمان من الآن در راس قله هرم مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت است ایستاده ام به همین علت من مطمئنم که قوی ترین دلایلی ،دارم ،شیخ عثمان، یکی از نشانه های جهل تو نسبت به مذهب دوازده امامی است را بیان می کنم که نشان می دانی که تو در مورد علم شناخت حال راویان و ناقلان احادیث راستین پیامبر شناخت حال راویان و ناقلان روایات اهل بیت پیامبر که معروف به دانش معرفت احوال و زندگینامه ناقلان سنت راستین پیامبر و ناقلان روایات اهل بیت پیامبر در مذهب دوازده امامی است هیچ چیزی نمی دانی این اولا

عزیز من آن چه تو ذکر کردی نشانه جهل توست تو گفتی اولین کتاب رجالی در مذهب دوازده امامی کتاب رجال امام کشی است رضوان الله علیه اولاً این جهل مرکب است که اگر تو برگردی به سراغ ساده ترین کتاب از کتاب های رجالی این مذهب متوجه خواهی شد در نزد مذهب شیعه دوازده امامی اولین کتاب نوشته شده در علم رجال کتاب رجال امام کشی رضوان الله علیه نیست پس کتاب رجال امام برقی رضوان الله علیه کجاست

ص: 861

عزیز من، در حالی که تو ادعا می کنی مذهب شیعه دوازده امامی را می شناسی پس چه می شود جایگاه کتاب رجال ،برقی مراجعه کن به کتاب مصفى المقال في مؤلفى علم الرجال نوشته دانشمند آقای بزرگ امام تهرانی رضوان الله علیه تا بدانی مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت است چقدر کتاب رجال دارد.

عزيز من می گویی اولین کتاب رجالی کتاب رجال امام کشی است رضوان الله علیه به خدا قسم این ،اشتباهه و این اشتباه تو در امور بدیهی این مذهب است عزیز من تو را قسم می دهم کتب مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت است را یک دوره ،کامل بخوان و این مذهب را بطور کامل بررسی کن بخدا قسم تو مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت است را نمی شناسی و از نشانه های جهل تو نسبت به مذهب شیعه دوازده امامی همین کتاب که خودت ،نوشتی به نام کتاب کشف الجاني محمد التیجانی در این کتاب گفتی روایتی است که در نزد علمای مذهب شیعه دوازده امامی معتبر است که پیامبر در مورد کسری پادشاه ایران می:گوید من تولد یافتم در زمان شاه عادل ولدت فی زمن الملک العادل، این نظر تو نشانه جهل تو نسبت به این مذهب است یا می گویی که امام علی بن ابی طالب كَرَّمَ اللهُ وجهَه خداوند) رویش را گرامی بداره در مورد کسری پادشاه ایران نیز گفته که خداوند او را از عذاب آتش نجات داد و آتش بر او حرام کرد إن الله خلصه من عذاب النار، و النار محرمه عليه.

اولاً: شیخ عثمان برای این که بدانی تو از مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت است هیچ اطلاع نداری آن روایت اولی از روایاتی است که مستشرقین (شرق شناسان به آن استشهاد و استناد می کنند و به مذهب اهل تسنن طعنه می دهند آنان این روایت را ذکر می کنند تا با آن عليه مذهب اهل تسنن استفاده کنند به این که پیامبر می گوید من به دنیا آمدم در زمان پادشاه ،عادل یعنی ،کسری و مستشرقین (شرق) (شناسان با این روایت مذهب اهل تسنن را محکوم کردند؛ ولی من وقتی که به کتب حدیثی اهل سنت مراجعه کردم دیدم این روایت جعل شده و هم چنین روایت دومی روایت ساختگی و هر دو روایت مورد قبول علمای اهل سنت نیست

ص: 862

شیخ عثمان، همیشه در جلسه های این مناظره به احادیث جعلی در نظر علمای مذهب شیعه دوازده امامی استناد می کنی!

ثانیاً: علمای اهل حدیث در مذهب دوازده امامی ذکر کردند این احادیث در کتاب های مذهب دوازده امامی مخفیانه و تحریف شده وارد شده ،پس چگونه ادعا می کنی مذهب دوازده امامی را شناسی در حالی که استدلال می کنی بر آنان با حدیثی که علمای آنان اجماع کردند که این حدیث یکی از احادیث جعلی است.

خواهش می کنم شیخ عثمان، اگر علم حدیث پیامبر در مذهب دوازده امامی را نمی دانی و نمی،شناسی ،پس خواهش می کنم در مورد مذهب دوازده امامی صحبت نکن.

هم چنین یادم هست یک دفعه گفتی اولین کسی که در مذهب دوازده امامی احادیث پیامبر را به صحیح و ضعیف تقسیم کرد علامه امام حلّی است رضوان الله علیه و استدلال کردی به چند مطلب از کتب مذهب دوازده امامی این نادانی است؛ چون زمانی که علمای مذهب دوازده امامی گفتند اولین کسی که حدیث پاک پیامبر را تقسیم کرد علامه امام حلّی است رضوان الله علیه به این معنا نیست که علمای قدیم مذهب دوازده امامی نمی توانست بین حدیث ضعیف وحدیث صحیح فرق بگذارند؛ بلکه به این معنا که علامه حلی رضوان الله علیه کلمه موثق و حدیث موثق در علم حدیث مذهب دوازده امامی را داخل ،کرد همان طور که اهل تسنن می گویند امام ترمذی رضوان الله علیه یک قسم جدید به تقسیمات قبلی که در بین اهل سنت موجود بود اضافه کرد و هنگامی که او این تقسیم را آورده فرقی نمی کند که باشد امام ترمذی یا علامه امام حلّی - علامه امام حلّی رضوان الله علیه از روش استقراء عملکرد و روش علمای قدیم مذهب دوازده امامی با حدیث بدست آورد

در واقع وضع یا قرار داد یک اصطلاح جدید بود در حالی که او (علامه امام حلّی) معنای این اصطلاح را قبل از خود لفظ موثق یافته بود نه این که علامه امام حلّی رضوان الله علیه در قرن ششم آمد و علم حدیث پیامبر را در مذهب دوازده امامی را ایجاد کرد و بدون دلیل تقسیم جدید در علم حدیث را ،نوشت برای همین من به تو می گویم تو محتاج و نیازمندی که دوباره مذهب دوازده امامی را مطالعه کنی بخدا قسم که تو نسبت به مذهب دوازده امامی ،جاهلی بخدا قسم

ص: 863

تو دروغ را از غیر دروغ تشخیص نمی دهی و تمام آن چه از شروع این مناظره آوردی و گفتی که شیعه دوازده امامی از روز اول دروغ گو بودند و گفتی امام عبدالحسین شرف الدین دروغ گو است گفتی تیجانی دروغ گو است گفتی هر کی شیعه دوازده امامی است دروغ گو است هر کی شیعه دوازده امامی به او نشستی داشتم دروغ گو ،است ،بنابراین اگر خواستی این مناظره را ترک کنی من مناظره را ترک نمی کنم من آماده پاسخ گویی به هر مغالطه هستم.

تو بعد از جلسه گذشته در مسجد برادران وهابی گفتی که مناظره را با دکتر عصام ترک خواهم کرد بزودی خبر مسرت بخش به شما خواهد رسید این را در آن مسجد گفتی و هم چنین حرف تو در این مسجد تو وقتی که گفتی دکتر عصام جگرم را ،سوخت، و من می بینم که تو به تحقیق از مناظره با من عاجز ماندی و از روبروی با حق عاجز شدی؛ لذا می خواهی من را متهم به دروغ گویی کنی و عقب نشینی ،نمایی چه کار آسانی متهم کردن به دروغ گویی

اما مسئله دروغ گفتن که من دروغ گو هستم بتحقیق همه می دانند که تو همه را متهم به دروغ گویی می کنی حتی کسانی که از تو سؤال می کنند می گویی هر کسی شیعه دوازده امامی که با او من مناظره کرده بودم قبل از مناظره من با عصام دروغ گو بوده باهر کسی از شیعه دوازده امامی نشستی داشتم دروغ گو بوده؛ بلکه من تعجب می کنم که تو حتی به برخی از بزرگان وهابیت و بزرگان اهل تسنن طعنه زدی مانند امام صنعانی (وهابی و صاحب کتاب سبل السلام فى شرح بلوغ المرام) محمد علی بار(وهابی) امام محمد ابو زهره (سنی)

بنابراین، عجیب نیست که تو طعنه بزنی به دکتر عصام من از تو خواهش می کنم اگر می خواهی عقب نشینی کنی بدون این که من را به دروغ گویی متهم کنی عقب نشینی کن.

برای همین من می خواهم به تو بگویم وقتی حقیقت را نمی شناسی در موردش صحبت نکن.

شیخ عثمان، من ادامه بدهم به آن چه وعده داده بودم و نظر خودم را بیان بکنم و ادامه بدهم مناظره را در مورد حاکمان ظالم دولت بنی امیه و نقش آنان در جدایی از اهل بیت و از مذهب اهل بیت (خدا از همگی خشنود باد ) همان طور که برای تو ذکر کردم که علل و انگیزه ای که باعث شد حاکمان ظالم دولت بنی امیه جدا سازد اهل تسنن را از اهل بیت (خدا از همگی خشنود باد) بسیار زیاد

ص: 864

است و به روش های مختلف و مخفی که بکار بردند؛ بخاطر آن قانون جهانی که آن قانون نامیده شود دعوی منتظر و یقینی ،است بخاطر این که حاکمان ظالم دولت بنی امیه بتواند جدایی بیندازد اهل تسنن را از ائمه اهل البیت (خدا از همگی خشنود باد) و بحمد الله من نرسیدم از وهابیت به مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت است (خدا از همگی خشنود باد) مگر زمانی که جدا ساختم تقدس از هر چیز مگر خدا و پیامبرش و در این امام بن قیم جوزیه که رحمت خدا بر او باد در کتابش روح صفحه 422 می گوید مقدم سازی حرف کسی را به آن چه پیامبر آورده و نه نظر خودش و نظر هر کس که بخواهد باشد؛ بلکه دقت می کنی در صحت حدیث اگر حدیث درست باشد دقت می کنی در معناش ثانیاً اگر صحت آن بر تو آشکار شد از آن بر نمی کردی حتی اگر مغرب زمین و مشرق زمین با تو مخالفت کنند

من معتقدم به این که تهمت من به حاکمان ظالم دولت بنی امیه که عامل جدایی بین اهل سنت و اهل بیت (خدا از همگی خشنود باد) بودند یک ادعای متوقع بود و طبیعی است و عوامل و انگیزهای فراوان وجود دارد که در جلسه گذشته این مناظره من از قرآن و سنت پیامبر نزد اهل تسنن در اثبات این ادعا که نقل کردم برای تو نوشته شیخ الاسلام ابن تیمیه رضوان الله علیه و نوشته های هر کدام از سه امام اهل تسنن امام صنعانی و امام شوکانی و امام ابن حجر عسقلانی (خدا از همگی خشنود باد) و آن جا ده ها نوشته از نوشته های بزرگان اهل سنت را به اثبات می رساند ادعایی است که من مدعی آن هستم و از شیخ عثمان خواهش می کنم بجای فرار از مناظره به مطلب که عرض کردم جواب دهد.

من در این جا سعی کردم دلایل عقلی و منطقی و نقلی بیاورم و عوامل مختلف که ثابت می کند راست گویی شیخ الاسلام امام ابن تیمیه رضوان الله علیه که به خدا قسم دروغ نگفته به خدا امام ابن تیمیه رضوان الله علیه حرف حق ذکر کرده هنگامی که می گوید: اهل تسنن از اهل بیت چیزی را نگرفته اند.

و بزودی جواب خواهم داد معنای ادعای منتظر تا این که روشن شود برای شیخ عثمان و برای تمام حضار و شنوندگان این مناظره در سراسر ،جهان که خداوند آنان را از پیروان حق قرار دهد.

عزيز من، حاکمان ظالم دولت بنی امیه با امام علی کرم الله وجهه (خداوند رویش را گرامی بداره) ،جنگیدند و اگر نمی جنگیدند با امام علی رضوان الله علیه و نمی جنگیددند با اهل بیت پیامبر ، به قدرت

ص: 865

و سلطه نمی رسیدند، و دشمنی ورزیدن امویان به اهل بیت بخاطر تصاحب ملک و از آن جا بود که اعتراف کردند که آنان سر سخت ترین دشمنان اهل بیت ،بودند و اعتراف کردند که آنان دشمن واقعی اهل بیت هستند از آن جائی که می دیدند دشمنی واقعی برای ملک آنان اهل بیت هستند.

این جا بود وقتی امویان به حکومت رسیدند سعی کردن که مردم را از دشمنان شان که اهل بیت کنند فلذا این موضوع برای هر مملکت یا هر دولتی در عالم، یک امر طبیعی است.

شیخ عثمان؛ چرا به این سؤالات جواب نمی دهی؟ چرا حرف هایم را مسخره می کنی؟ با توجه به این که این یک صحبت علمی است؛ ولی چون جواب نداری از موضوع خارج شدی برای همین جوابی برای مطلب که بیان کردم نداری و برای همین از مناظره دور شدی در حالی که در جلسه هفته گذشته به من گفتی که تو می آیی و در مورد ایه مباهله مطلب بیان می کنی و اکنون از آیه مباهله حرفی نمی زنی و خارج شدی از مناظره با من یک خروج ،پایانی و امشب بیشتر از بیست بار به ما شنواندی و تکرار کردی این مطلب را و من هم پیش از بیست بار جواب تو را دادم نمی دانم آیا مطلب دیگری نداری چون تمام مطالبت تکراری است، به خدا قسم حضار از مطالب تکراریت خسته شدند سؤال های تکراری روایات تکراری و تهمت زدن های تکراری برای همه این چیز هایی که تو به من گفتی بیشتر از یک بار در جلسه های متعدد این مناظره به تو جواب دادم و برای تو حق را آشکار کردم و برایت روشن کردم که اشتباه کردی و روشن کردم برایت که تو در جهل بسر می بری، تو دیگران را به دروغ گویی متهم می سازی در حالیکی دروغ را از غیر دروغ تشخیص نمی دهی و در حالی که که بر حسب ملاک ها و قیاس های تو در دروغ گویی معصوم هم دروغ گو خواهد بود، حتی نمی دانم تو از مفهوم دروغ گویی چیزی می فهمی؟ برای همین من می گویم: باید مناظره را ادامه دهم حتی بعد از این که تو مناظره را به طور کامل ترک کردی من قول دادم در مورد بنی امیه و آیه مباهله صحبت نمایم.

ص: 866

موضوع مربوط به حاکمان ظالم دولت بنی امیه را مختصراً بیان می کنم؛ چون به شکل تفصیل آن را در مقآله بنام برچسب معاویه از محمد الله را کنید، (ارفعوا قناع معاويه عن محمد) را نوشتم.

امویان می دیدند دولت آنان از شرق تا غرب گسترش نمی یابد مگر هنگامی که بجنگند با اهل بیت خاندان ،پیامبر و این یک امر طبیعی است هر مملکتی که می خواهد بماند و هر امپراطوری که می خواهد بماند به ناچار باید با دشمنانش بجنگد ،پس امپراطوری اموی مرتکب کشتار اهل اهل بیت ،شدند و نباید فراموش کنیم که اگر بنی امیه مردم را (یعنی اهل تسنن) را در پیروی از اهل بیت رها می ساختند دولت اموی از بین می رفت به این معنی که پیروی کردن مردم (اهل تسنّن) از اهل بیت یعنی نابودی دولت اموی است و از این جا بود دولت اموی بین اهل بیت و اهل تسنن (مردم دولت اموی) جدای انداختند؛ بخاطر ماندگار شدن حکومتشان این کار را کردند همان طور که آل فرعون عمل کردند هنگامی که جدای افکنده اند بین مردم مصر و بنی اسرائیل؛ بخاطر این که می دانستند اگر مردم مصر از بنی اسرائیل پیروی کنند نتیجه اش می شود نابودی پادشاهی فرعون آنان حکومت های هستند که قانون یگانه در آنان حاکم است آنان سنن و قوانین و سنت های تکوینی یا شبیه آنان است.

شیخ عثمان آیا این عرایض بنده که بیان کردم یک حرف نا معقول و مزخرف است یا همان گونه که گفتی که عرایضم بنده در مورد حاکمان ظالم دولت بنی امیه بیرون از موضوع جلسه این مناظره است؟ چه کسی از موضوع جلسه این مناظره خارج شده من یا تو؟ من در جلسه هفته گذشته قول دادم که در مورد حاکمان ظالم دولت بنی امیه و آیه مباهله صحبت خواهم کرد، تو هم گفتی از آیه مباهله صحبت می کنی ،پس تو به وعده خود وفا نکردی و از موضوع مناظره خارج شدی دولت اموی که می دید نمی تواند به زندگانی خود را ادامه دهد مگر این که هر چه از اهل بیت صادر شده را تکذیب ،نمایند ،پس این که حق با اهل بیت است یعنی مخالفت کردن با دولت اموی است و اگر غلو کردن را در بین بعضی از فرقه های شیعی و فرقه های اهل تسنن موجود

ص: 867

است و حاکمان ظالم دولت اموی این غلو کردن را در بعضی فرقه های اهل تسنن مخفی کردند در حالی که آنان غلو را در بعضی از منسوبین به شیعه را آشکار می ساختند این روش تمام حاکمان ظالم با کسانی است که به دولت آنان مخالفت می کنند همین طور برخورد می کنند یا با کسانی که به دولت آنان گفتاری ،کنند در بعضی از فرقه های اهل تسنن نوعی غلو کردن به تحقیق یافت می شد ای شیخ عثمان اگر نمی بینی نزد بعضی از سنی ها غلو کردن را؟! آیا می گویی مذهب اهل تسنن باطل است؟ و آیا اگر بینیم بعضی از شیعه ها غلو کردن را بگوییم مذهب اهل بیت باطل است؟ چگونه قضاوت می کنی تو را چه شده؟ تأمل کن

شیخ عثمان، حاکمان ظالم دولت اموی سعی کرده اند در تخریب چهره مذهب اهل بیت برای آن چه نزد غالیان علی اللهی خطابیه دولت اموی تلاش کرده که آن را به مذهب اهل بیت نسبت ،دهد قرار دادن پیرو مذهب اهل بیت و موالی اهل بیت به غالیان علی اللهی خطابيه ظلم و جور است؛ ولی کسانی که از اهل تسنن غلو کردن از چشم های شان پنهان کرده اند؛ چرا؟ چون آنان با دولت اموی بودند هر چند از اهل سنّت کسانی بودند که مخالفت می کردند؛ ولی انگشت شمار بودند بیشتر آنان با دولت اموی بودند؛ بلکه ،بالاتر آنان اهل سنت مخالفت کردن با بنی امیه را حرام می شمردند و قیام بر علیه حاکمان ظالم دولت بنی امیه را خروج از

اسلام می دانستند و می گفتند هر کس با شمشیر بر حاکمان ظالم دولت بنی امیه قیام کند کافر است و خارج از اسلام.

پس، ای شیخ عثمان، چگونه آنان را بی گناه می دانی در حالی که آنان تکفیر کردند هر کسی قیام کند بر علیه حاکمان ظالم دولت بنی امیه ولی تسامح کردند با کسی که خون اهل بیت در کربلا و خون صحابه پیامبر در واقعه حره را مباح می دانستند.

اگر می گفتیم حق با اهل بیت و مذهبشان است، این برخورد از سوی دولت اموی یک امر طبیعی است و می گیم عقیده پیروان اهل بیت درست است امپراطوری اموی از بین می رفت و اگر بگوییم مذهب اهل بیت مقدم بر مذهب اهل تسنن است معنایش مذموم کردن حاکمان دولت اموی است.

ص: 868

معتقد شدن یا معتقد نشدن به اهل بیت برای دولت اموی یک امر ساده نیست خصوصاً ما شاهدیم حاکمان ظالم در زندگی معاصر؛ بخاطر توجیه حکومتشان گاهی حیا و پیروی از اصول اولیه و قوانین اسلامی فراموش کرده؛ و کسانی هستند که مردم را با شمشیر پادشاهی می ترسانند و شک اندازی می کنند در همه چیز بجز مذهب و حکومت موجود و ثروت و مال و اقتصاد و دلار ها بدست آمده، فلذا دولت حاکمان ظالم اموی از قانون دولت های ظالم در تکذیب نسبت به مخالفین خود خارج نشد مگر پیروی از مذهب اهل بیت به معنای معارضه و مقاومت با دولت اموی است.

و این جا بود که سازمان اطلاعات دولت بنی امیه از طریق بعضی موالین این دولت خود در علم شناخت حال راویان و ناقلان کلام پیامبر که معروف به دانش معرفت احوال و زندگینامه ناقلان و احادیث پاک پیامبر در مذهب اهل تسنن که هر کسی را که پیرو مذهب اهل بیت است از ناقلان سنت و احادیث پاک پیامبر است متهم به دروغ گویی می کنند، و این جا بود که امام اهل تسنن ابن حجر عسقلانی متحیر مانده بود که چگونه بطور مطلق تکذیب می کردند پیرو اهل بیت را و تأیید می کردند ناقلان احادیث پاک پیامبر اگر آنان از دشمنان اهل بیت ،باشند سازمان اطلاعات در علم شناخت ناقلان سنّت راستین پیامبر در مذهب اهل تستن نفوذ کردند.

شیخ عثمان، کار آنان فقط تکذیب و خدشه وارد کردند به هر کسی از ناقلان احادیث راستین رسول خدا و کسانی که ملحق به اهل بیت و مذهب آنان می شوند.

و از این جا بود که هر کس از این ناقلان سنت پیامبر پیرو اهل بیت بود مورد تقبیح قرار می گرفت و هر كس منتسب به آنان یا به شهر کوفه بود مورد تقبیح و تکذیب قرار می گرفت و هر کس با امام جعفر صادق رضوان الله علیه می نشست سرزنش می شد

عزيز من مراجعه به کتاب العتب الجميل على اهل الجرح و التعدیل از امام اهل تسنن ابن عقیل شافعی رضوان الله علیه هنگامی که توضیح می داد - متاسفانه - که سازمان اطلاعات دولت اموی از طریق برخی از علمای علم معرفت ناقلان احادیث پاک پیامبر در مذهب اهل تستن نفوذ کرده اند یعنی برخی علمای اهل تسنن در سازمان اطلاعات دولت اموی همکاری

ص: 869

می کنند، هر کس از ناقلان احادیث راستین پیامبر صلی الله علیه و آله نزد آنان با حاکمان ظالم دولت اموی مخالفت می کرد مورد تقبیح و تکذیب قرار می گرفت.

در ترجمه ها ناقلان و راویان احادیث پاک پیامبر صلی الله علیه و آله سه این چنین می گویند: ثقه عادل و راست گو بود مگر این که قائل به خروج از سلطه سلاطین ظلم وجور دولت اموی است پس او مورد تکذیب خواهد بود.

الله اکبر کسی که بر علیه حاکمان ظالم دولت بنی امیه قیام می کرد تکذیب می شد و اکنون کسی که بر علیه ظلم وجور آمریکا قیام کنند مجاهد بزرگ می شود آیا می خواهی بگویی که هر کس بر علیه ظلم آمریکا قیام کند مورد تکذیب است بخدا قسم در زمان حاکمان جور دولت اموی این کار را کردند بخدا قسم این کار را کردند کتاب امام ابن عقیل شافعى العتب الجميل على اهل الجرح و التعدیل را بخوان در همین کتاب بر اساس روش قانون ریاضی ضرب دو در دو چهار می شود عمل کرده و حقایقی که برای تو پنهان است آشکار می سازد؛ ولی وهابیان خواندن این کتاب را منع کردند و حرام شمردند کتاب الخلافه و الملک از امام اهل در هند ابو الاعلی مودودی را بخوان کتابی که وهابیان خواندن آن را منع کردند؛ چون این کتاب حاکمان ظالم بنی امیه را رسوا ،کرده و بخوان کتاب فرزندان پیامبر در سر زمین کربلا ابناء الرسول فی (کربلاء) از خالد محمد خالد که وهابیان کتاب دیگر او را که بعنوان رجال پیرامون رسول خدا رجال حول الرسول در مورد صحابه را تأیید کرده اند و در مدارس وهابیان تدریس می شود؛ اما آن چه خالد محمد خالد در مورد فرزندان پیامبر در کربلا نوشته خواندش را تحریم می کنند کتاب پدر شهیدان امام حسين ابو الشهداء و كتاب (معاویه) نوشته عباس محمود عقاد را بخوان که هر دو کتابش را خواندشان را حرام کرده اند؛ چرا بر پنهان کردن حقیقت اصرار ورزیدند؟ چرا نمی خواهی صحبت کنی در مورد حاکمان ظالم دولت اموی؟ چرا از این موضوع اساسی می خواهی دوری کنی؟ آیا واقعاً حقیقت را می خواهی مناظره با من را ادامه بدهی طفره نرو و آن فرار را توجیه کنی؛ ولی شیخ عثمان نمی توانی فرارت را از این مناظره توجیه کنی؛ چون این مناظره یک مناظره بین المللی و در برابر حضار در این مسجد و شنوندگان

ص: 870

که تعداد آنان هزاران نفر هستند و این راه های پیچ در پیچ و زرنگی های تو را در جلسات این مناظره می شنوند و می دانند دشمنان پیامبران وقتی با آنان می جنگیدند چه کار کردند! آنان (پیامبران) را متهم به دروغ گویی کردند

ساده ترین و آسان ترین چیزها این که دیگران را متهم سازی به دروغ گویی و بهترین راه برای فرار از مناظره اینست که طرف مقابل را به نادانی و جهل و دروغ گو بودن متهم کنی

به تحقیق علت عقب نشینی خود را در مناظره با من اگر بخواهی بشنوی صدای خودت را به تو خواهم ،گفت در حالی که می گفتی از جلسات این مناظره با دکتر عصام خسته شدم به خدا قسم از این مناظره به او صدایم عوض شده به خدا قسم از این مناظره به او ملول شدم و هنگامی که به تو گفتند دکتر امینه شیعی شد و دکتر امینه را از دست دادیم به آنان گفتی آه آه دکتر امینه را از دست دادیم شیخ ،عثمان، الآن دکتر پزشک اهل مغرب هدایت یافت و به تو گفت: دکتر عصام را به دروغ گویی متهم می کنی؛ اما من همه جلسه های این مناظره میان تو و دکتر عصام شنیده ام و دیده ام حق با دکتر عصام ،است و دکتر امینه گفت که تو شیخ) عثمان دروغ می گویی بخدا قسم اگر بخواهی صدای صحبت را بشنوی به تو خواهم گفت.

یکی از هم مذهبتون (هم کیشان تان) با تحقیق به ما (شیعه اهل بیت) پیوست، خداوند خواست هدایت شود و تو را متهم به دروغ گویی کرد و هم چنین خواهر از کشور سومالی در هفته آینده می آید و شیعه شدن خود را اعلام می کند پس خواهش می کنم شیخ عثمان، مناظره را با من ادامه بده و طفره نرو بخدا قسم من بر ادامه مناظره با تو حریص هستم؛ چون می خواهم مردم را هدایت کنم به سوی حق و می خواهم ثوابی که پیامبر به آن وعده داده که:

لأن يهدي الله رجلاً على يديك خير لك من الدنيا و ما فيها، أو خير لك من حمر النعم، أو خير لك مما طلعت عليه الشمس.

اگر خدا مردی را به دست تو هدایت کند بهتر است برای تو از دنیا و هر آن چه در آن است یا بهتر است برای تو از دسته های اشتران سرخ مو یا بهتر است برای تو از آن چه خورشید بر آن طلوع می کند.

ص: 871

پس، زمانی که خداوند هدایت کرد دکتر امینه و هدایت کرد خواهر سومالی را چه کسی می داند شاید از حضار و شنونده ها این مناظره در کویت یا در عربستان سعودی زندگی می کنند؛ و بخاطر ترس از خانواده وهابی متعصب شان نمی توانند تشیع خود را اعلان کنند.

اگر اعلان کنند (بخاطر رجوع از وهابیت به مذهب شیعه دوازده امامی) با آنان مبارزه می کنند و برخورد می کنند همین گونه که با من برخورد کردند بخاطر ترک مذهب وهابی و بعضی از خانواده من و دوستانم حتی در مسجد جامع که آن جا امام جمعه و امام جماعت بودم آرزو می کردم که حد اقل بپذیرند در آن مسجد جامع نماز بخوانم نه بعنوان امام جمعه و امام جماعت؛ بلکه بعنوان ،نماز،گذار و حالا تو این جا آمدی و به راه و روش من شک می کنی و می گویی من دروغ گو هستم.

اولاً: تو گفتی که عصام دروغ می گوید هنگامی که گفت که در دانشگاه ملک سعود دانشکده اصول دین بخش علوم حدیث درس خواند در حالی که در دانشگاه ملک سعود دانشکده اصول دین بخش علوم حدیث وجود ندارد

عزیز من: من می دانم که در دانشگاه ملک سعود دانشکده اصول دین بخش علوم حدیث وجود ،ندارد برای تو عرض کردم که من در دانشگاه امام محمد بن سعود در شهر ریاض پایتخت عربستان سعودی درس خواندم و نگفتم که در دانشگاه ملک سعود را درس خواندم؛ ولی چون خانه ام در محله درعیه بود و این محله در کنار دانشگاه ملک سعود بود بخاطر این من همیشه از کنار دانشگاه ملک سعود عبور می کردم و گاهی به دانشگاه ملک سعود می رفتم و در کتاب خانه دانشگاه ملک سعود سر می زنم و در آن کتاب خانه دانشگاه ملک سعود شیعه شدم.

آن زمان که من در کتاب خانه عمومی آن دانشگاه مطالعه می کردم شیعه شدم؛ ولی پسر عمویم دکتر عادل احمد عماد در دانشگاه ملک سعود درس می خواند و ساکن محله درعیه بوده، تو اشتباه کردی که گفتی دانشگاه ملک سعود نزدیک محله درعیه نیست و به من می گویی دروغ می گویم که دانشگاه ملک سعود درس خواندم در حالی که من در دانشگاه امام محمد بن سعود درس می خواندم؛ ولی هر روز از کنار دانشگاه ملک سعود رد می شدم و بخاطر این که منزل ما

ص: 872

در محلّه در عیه بود و نزدیک دانشگاه ملک سعود؛ لذا مجبور می شدم در خوابگاه دانشگاه ملک سعود نزد بعضی از دوستان یمنی شب بمانم.

عزیز من بنده در مورد نام دانشگاه ملک سعود در این مناظره صحبت کردم؛ چون غیر ممکن است دانشگاه ملک سعود از خاطرم برود؛ بخاطر این که من در این دانشگاه شیعه شدم.

شیخ عثمان؛ چرا بدون دلیل به من تهمت دروغ می بندی؟ چرا من را تکذیب می کنی؟ چرا من را متهم می کنی؟ همه آنان(وهابیان بخاطر این صحبت هایت تو را محکوم کردند، و بسیاری از وهابیان تو را تحت فشار قرار دادند که مناظره با دکتر عصام را ترک کن و تو را محکوم کردند و من می خواهم محاکمه ای که تو را کردند برای حضار بازگو کنم آنان به تو گفتند نمی خواهیم با دکتر عصام مناظره کنی بیا درست را بده حتی یکی از آنان گفت ای شیخ عثمان از تو خواهش می کنم تو را بخدا این مناظره را رها کن و بیا درست را بده و برای همه تو وعده دادی به آنان که بزودی خبر خوب و خوش حال کننده ای خواهید شنید.

شیخ عثمان، نمی توانی در مورد تحقیق و شناخت و علم من به مذهب وهابیت شکیک کنی من از خاندان معروف آل عماد ،هستم نمی خواهم در این جا از خودم و خاندانم صحبت کنم؛ ولی الآن مجبورم بگویم پدرم نماینده مجلس شورای یمن و عضو مجلس علمای یمن است و عموی من احمد عماد استاندار شهر صنعاء پایتخت یمن بود و عموی دیگرم عبد الرحمن رئیس ائتلاف پارلمانی وهابیان در مجلس شورای یمن است و عضو مجلس علمای یمن می باشد. شیخ عثمان به مسجد جامع أسطى حالا برو سراغ مسجد جامع اسطی مسجدی که من در آن امام جمعه و امام جماعت این مسجد جامع بودم و هم به منطقه درعیه محل زندگی و آرامگاه شیخ محمد عبدالوهاب رضوان الله علیه در عربستان سعودی برو سراغ منطقه درعیه در درعیه ساکن بودم منطقه درعیه قدیم و درعیه جدید را می شناسم و دانشگاه ملک سعود پادشاه عربستان سعودی را می شناسم در این دانشگاه مدتی ساکن بودم؛ چون نزدیک به خانه من در منطقه درعیه بود در دانشگاه امام محمد بن سعود که در ساختمانی غیر از این ساختمان فعلی بود رفت و آمد می کردم؛ چون در آن جا درس می خواندم قبل از انتقال دانشگاه امام محمد بن سعود به

ص: 873

شهر دانشگاهی گر چه به خود شهر ریاض پایتخت عربستان سعودی منتقل شده بود بنابر این من را به دروغ گویی متهم ،نکن که تکذیب کردن صلاح تان است.

سید طلال سوری مجری شیعه:

مناظره تمام شده فقط یک سؤال کننده از دکتر عصام سؤالش را مطرح کند بفرما برادر طالب حق بلندگو با تو.

برادر طالب سؤال کننده ای:

تو در همین مناظره عبارت ابن تیمیه بیان کردی وقتی که ابن تیمیه گفت: در فقه و در اعتقادات ما از علی بن ابی طالب پیروی نمی کنیم و چیزی از علی بن ابی طالب یاد نگرفتیم آیا ما نظر ابن تیمیه قبول کنیم یا نظر شیخ عثمان باور کنیم؟ بفرما بلندگو با تو.

دکتر عصام عماد:

راجع به پاسخ این سؤال به نظر من مشکل از شیخ عثمان یا از امام ابن تیمیه نیست؛ بلکه مشکل از خود مذهب اهل تسنن می باشد؛ چون در خود مذهب اهل تسنن حالت تناقض وجود دارد و علت تناقض در مذهب اهل تسنن بر می گردد به تأثیر حاکمان ظالم دولت اموی بر مذهب اهل تسنن بزرگان مذهب اهل تسنن از یک جهت در کتاب های شان در صحیح امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه و کتاب های دیگر اهل تسنن حدیث ثقلین نقل کرده اند ترکت فیکم الثقلين ما إن تمسكتم به لن تضلوا بعدى أبداً كتاب الله و أهل بيتي أذكركم الله في أهل بيتي،

و هم چنان بزرگان اهل تسنن می بیبنند همه دلایل قرآنی و همه احادیث راستین پیامبر بر وجوب پیروی و تبعیت از مذهب اهل بیت مطهرین دلالت می کنند و از جهت دیگر اهل تسنّن از لحاظ واقع و از لحاظ عمل آنان از مذهب اهل بیت مطهرین پیروی و تبعیت نکرده اند، و این همین چیزی که شیخ الاسلام ابن تیمیه گفته که بزرگان اهل تسنن چیزی از اهل بیت

علت نگرفتند، به همین من معتقدم که شیخ عثمان بر سر دو راهی قرار گرفته و متحیر گشت به کدام راه برود و خود بزرگان اهل تسنن از این موضوع متحیر مانده اند، هنگامی که ما به عبارت امام ابن تیمیه تامل کنیم می بینیم او می گوید اهل تسنن مذهب اهل بیت را رها کرده اند

ص: 874

معنای رها کردن چیست؟ اگر امام ابن تیمیه رضوان الله علیه در این گفته هایش می گوید: اهل تسنن ائمه چهار گانه و فقهای هفت گانه فقه و قضاوت های امام علی را مدنظر قرار نگرفتند و از آنان استفاده نکردند.

لذا من نظر امام ابن تیمیه را به نظر شیخ عثمان ترجیح می دهم.

مشکل اهل تسنن در این که آنان فکر می کنند مادامی که یک بابی به نام فضایل امام علی کرم اللهُ وَجهَه خداوند رویش را گرامی بداره در کتاب های شان داشته باشند این بدین معناست که آنان معتقد به مذهب اهل بیت هستند. من می گویم اهل تسنن در برخوردشان به اهل بیت؛ مانند مردی است که یک قطعه طلا داشته باشد که هر روز آن را تمیز می کند؛ ولی از آن قطعه استفاده نمی کند یا این که او در گرسنگی بسر می برد؛ ولی از آن قطعه طلا برای رفع گرسنگی خود استفاده ،کند و اکتفا می کند به تمجید و ذکر فضایل این قطعه طلا؛ چرا که به این درک فکری نرسیده که وظیفه این قطعه طلا چیست و فکر می کند این قطعه طلا فقط برای زینت است.

هم چنین مذهب اهل بیت در نزد اهل تسنّن و جود حقیقی و واقعی ندارد مگر در حد ذکر فضایل و محاسن آنان در باب های کتب حدیثی خود که تشریفاتی می باشد. جایگاه مذهب اهل بیت مطهرین نزد اهل تسنن؛ مانند وجود و جایگاه مذهب امام شافعی نزد اهل تسنن نیست یک وجود عملی یک وجودی که از آن استفاده عملی شود یک وجود حقیقی و واقعی؛ بلکه وجود مذهب اهل بیت نزد اهل تسنن فقط در حد باب های فضایل کتب حدیثی ،باشد وجودی که از فقه و عقیده اهل بیت مطهرین در صحنه عمل از آن استفاده نمی شود، وجود مذهب اهل بیت مطهرین نزد اهل تسنن وجود تشریفاتی که فقط در کتاب های حدیثی اهل تسنن نام اهل کساء برده می شود؛ ولی نقش مذهب اهل بیت نزد اهل تسنن ماندن نقش مذهب امام مالک در نزد سنیان مالکی مذهب .نیست در این جا امام مالک یک مذهب کامل در میان اهل تسنن دارد که این مذهب توسط رجال و راویان مذهب امام مالک و کتاب های این مذهب و منابع این مذهب علمای این مذهب به حد بسیار بالا ،است و علمای مذهب امام ملک هزاران کتاب پیرامون این مذهب نوشته اند خود امام مالک یک مسند کاملی دارد شامل همه احادیث

ص: 875

پیامبر صلی الله علیه و آله از اصول و فروع است و هم چنین مذهب امام احمد نزد اهل تسنن مذهبی است کامل و شامل مسائل اعتقادی و فروع دین است که این مذهب هزاران کتاب دارد و از لحاظ رجالی و قواعد اصولی و فقهی کامل است اهل تسنن در مورد مذهب اهل بیت اکتفا کردند به یک باب مختصر که شامل بعضی از فضایل اهل بیت می باشد.

فقط تشکیل یک باب در فضایل اهل بیت یک نوع خدعه و فریب است و خودشان را فریب داده اند؛ ولی اهل تسنن نمی دانند و خیال می کنند با ذکر چند باب مختصر از فضایل اهل بیت پیروی از مذهب اهل بیت کرده اند اهل تسنن باب های متعددی در فضیلت اهل بیت در کتب حدیثی خودشان دارند؛ ولی در خصوص اهل بیت یک باب و یک فصل برای فضایل آنان ذکر می کنند و حدیث ثقلین نقل و قبولش دارند چه ارزشی دارد

پس، آن چه را که شیخ الاسلام ابن تیمیه در کتاب منهاج السنه آورده را باید ملاحظه کنیم زمانی که او گفته که بزرگان اهل تسنن فقه امام علی را رها کرده اند.

قبل از این که حرف هایم را را به اتمام برسانم از همه حضار و شنوندگان جلسه پانزدهم این مناظره تشکر می کنم و نیز همگان را برای جلسه پایانی این مناظره دعوت می کنم این جلسه در هفته آینده برگذار می شود.

خداوند متعال به همه شما پاداش خیر بدهد و السلام عليكم و رحمۀ الله و برکاته.

ص: 876

توضحيات مهم دكتر العماد در پایان مناظره ها

خلفای دوازده گانه پیامبر صلی الله علیه و اله اعظم و عصمت آنان

در پانزده جلسه که شامل همه جلسات این مناظره مسأله عصمت ائمه دوازده که در حدیث رسول خدا خلفای بعد از من دوازده نفر ذکر شده اند مطرح شد؛ لذا لازم می دانم در این جا درباره این مسئله توضیح بدهم تا آن را به درستی بفهمیم

به همین علّت من تصمیم گرفتم که در مورد عصمت ائمه دوازده که در حدیث رسول خدا خلفای بعد از من دوازده نفر ذکر شده اند برای شیخ عثمان و همه حضار و شنوندگان این مناظره توضیح عزیزان من باید بدانند که یکی از بزرگ ترین مشکلات میلیون ها وهابی در قرن بیستم همین مشکل عصمت خلفاء دوازده ( خدا از همگی خشنود باد ) که در حدیث رسول خدا خلفای بعد از من دوازده نفر ذکر شده اند من تلاش می کنم عصمت را توضیح دهم.

عزیزان من، من عقیده دارم که مشکل دوم برادر شیخ عثمان؛ بلکه مشکل همه حضار و شنوندگان این مناظره از برادران وهابی مشکل عدم فهم و عدم درک مسئله حقیقت غیبت امام دوازدهم محمد بن الحسن عسکری رضوان الله علیه است که در حدیث رسول خدا خلفای بعد از من دوازده نفر به آن اشاره شده عزیزان من روزی که من مسئله عصمت ائمه دوازده ( خدا از همگی خشنود باد ) که در حدیث رسول خدا خلفای بعد از من دوازده نفر ذکر شده اند را فهمیدم و بعداً مسئله غیبت امام دوازدهم محمد بن الحسن عسکری رضوان الله علیه است که در حدیث رسول خدا خلفای بعد از من دوازده نفر ذکر شده را ،فهمیدم تصمیم گرفتم که از مذهب وهابیت را عبور کنم و به سوی مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت است پناه ببرم

بنابراین، ضروری می دانم که این دو مسئله را به روشنی توضیح بدهم تا شیخ عثمان و دیگر وهابیون که در این مناظره حضور دارند آنان را به خوبی دریابند من برای این که معنای عصمت ائمه دوازده گانه اهل بیت را به ذهن شیخ عثمان نزدیک ،کنم می گویم تمام انسان های روی زمین دارای نوعی عصمت و عصمت یکی از ویژگی های مهم همه انسان هاست و این صفت

ص: 877

به طور طبیعی نتیجه انسان بودن افراد بشر است و انسان ها برای داشتن صفت عصمت نیاز به هیچ ویژگی دیگری ندارند و انسان بودن به تنهایی برای داشتن عصمت کافی است. بنابراین صفت عصمت منحصر به پیامبران و امامان دوازده گانه نیست؛ بلکه تمام افراد بشر دارای عصمت و معصوم هستند؛ اما عصمت آنان درجات بسیار متفاوتی دارد یعنی انسان فاسق و گناهکار دارای کمی عصمت است؛ اما کودک پاک و معصوم دارای پاکی و عصمت زیادی است. صفت عصمت یکی از مهم ترین صفات کودکان است؛ چرا که آنان به حکم فطرت و دوری از کار های زشت پاک و معصومند به روشنی پیداست که کودکان از دشمنی و کینه توزی و سایر صفات زشت پاک و مبری هستند.

تجارب بشری نشان داده که بسیاری از انسان ها به حکم فطرت پاک و اصیل خود از اعمال زشت و جنایت دوری می.کنند و به همین جهت است که وقتی یک انسان کار های خیلی زشت و یا جنایتی مرتکب می شود می گویند که او از فطرت پاک انسانی فاصله گرفته و اصطلاحاً می گویند پست فطرت شده این ویژگی که انسان به طور طبیعی از اعمال زشت کراهت و تنفر دارد و دوری می کند همان عصمت است.

و این صفت خشت اول در بنای ساختمانی است که دین مبین اسلام می خواهد از افراد بشر بسازد و انسان را بر اساس فطرت پاک و سلیم خودش تربیت کند

و چنان که قبلاً در رابطه به این موضوع صحبت کردم و توضیح دادم که درجه درجه عصمت در افراد بشر متفاوت است و قرآن کریم نمونه های متعددی از درجات عصمت در افراد بشر را ارائه می کند.

از نظر قرآن کریم برترین معصومین پیامبران هستند و پس از آنان جانشینان و اوصیای .پیامبران چنان نچه مریم در این درجات بالای عصمت است و همین طور درجه عصمت در افراد بشر پایین می آید تا به افراد منحرف و خطا کار می رسد که درجه عصمت آنان کم است. چنان که می بینیم افراد منحرف و خطا کار از کار های خیلی زشت و جنایت دوری می این درجه ای از عصمت است.

ص: 878

در تاریخ اهل سنت آمده که امام احمد بن حنیل رضوان الله علیه نماز صبح را با همان وضو نماز مغرب می.خواند به روشنی پیداست که هر کسی نمی تواند چنین کاری انجام دهد جز این که درجه خوبی از عصمت داشته باشد.

یک نمونه خاص و بالا از ،معصومین اوصیای پیامبر اسلام یعنی دوازده امام اهل بیت مطهرین هستند که به ائمه معصومین شناخته شده.اند البتّه مقام عصمت آنان پایین تر از مقام عصمت پیامبران ،است و بالاتر از مقام عصمت امام احمد بن حنبل .است اکنون فکر می کنم که توانسته باشم معنای عصمت را به ذهن برادرم شیخ عثمان نزدیک کنم؛ چرا که دیدم او در طول پانزده جلسه که شامل همه جلسات این مناظره خیلی تند و بی محابا به مفهوم عصمت حمله می کرد

نقش دوازده امام (علیه السلام) در وحدت اسلامی و مقابله با تفرقه:

اکنون می خواهم مسئله دیگری را که شیخ عثمان در این مناظره مطرح کرد توضیح بدهم و آن حکم منکر امامت دوازده امام که در حدیث رسول خدا خلفای بعد از من دوازده نفر آمده اند از نظر مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت است؛ اما من این مسئله را تحت عنوان دیگری بررسی ،می کنم و آن :عنوان نقش اهل بیت مطهرین یعنی همین دوازده امام (خدا از همگی خشنود باد) در ایجاد وحدت میان مذهب اهل تسنن و مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت مطهرین ،است و پس از آن مسئله تقیه در نزد مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت است و سپس مسئله غیبت امام محمد بن حسن عسکری امام دوازدهم در مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت است را در این جلسه برای حضار و شنوندگان عزیز عرض می کنم.

مشکل شیخ عثمان در تمامی پانزده جلسه که مجموع همه جلسات این مناظره می باشد، این است که او جزئیات و تفاصیل سخنان اهل بیت مطهرین یعنی سخنان همین امامان دوازده گانه که در حدیث رسول خدا خلفای بعد از من دوازده نفر ذکر شده اند سخنان آنان درباره کیفیت وحدت اسلامی بین مذهب اهل تسنن و مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت است را مطالعه نکرده اند؛ لذا و شیخ عثمان نمی داند که یکی از مسائلی که این امامان دوازده نفر (خدا

ص: 879

از همگی خشنود باد) توجه و اهتمام بسیاری به آن داشته اند این بوده که به پیروان خود گفته اند که باید با مذهب اهل تسنن وحدت و همبستگی داشته باشند.

مشکل شیخ عثمان در تمامی پانزده جلسه که مجموع همه جلسات این مناظره اینست که تنها به یک سخن خاص از سخنان امامان دوازده نفر که امامان اهل بیت هستند استناد کند

می بقیه سخنان و کلمات و نامه ها و خطبه ها و تعالیم امامان دوازده نفر که امامان اهل بیت هستند را نادیده می گیرد. در حالی که اگر شیخ عثمان بخواهد نقش اهل بیت در ایجاد وحدت و وحدت اسلامی بین برادران شیعه و برادران اهل تسنن را بررسی ،کند باید تمام سخنان آنان در این زمینه را مطالعه ،کند چون سخنانی که از امامان دوازده نفر که امامان اهل بیت هستند نقل شده اند دارای انسجام و وحدت رویه است؛ و امامان دوازده نفر که امامان اهل بیت هستند در چارچوب انجام ماموریت مهم حفظ وحدت مقدس اسلامی میان مذهب شیعه دوازده امامی و مذهب اهل ،تسنّن تلاش های فراوانی کردند که من برخی از این تلاش ها را برای شیخ عثمان و برای همه حضار و شنوندگان جلسه این مناظره از برادران وهابی و برادران اهل تسنن برادران شیعه دوازده امامی را عرض می کنم:

1. به مرحله اجرا گذاشتن و پیاده کردن مفهوم وحدت اسلامی مقدس میان مذهب اهل تسنن و مذهب شیعه دوازده امامی در عمل چنان که من دیدم که ائمه اهل بیت مطهرین (خدا از همگی خشنود باد) در میان مسلمانان شیعه و سنی زندگی می کردند و با اهل تسنن و شیعه معاشرت و اختلاط و ارتباط داشتن و در جلسات دروس ائمه اهل البیت (خدا از همگی خشنود باد) هم علمای شیعه و هم علمای اهل سنت حاضر می شدند به عنوان مثال در کلاس های درس امام جعفر صادق رضوان الله علیه افراد بزرگ از بزرگان اهل سنت و بزرگان شیعه دوازده امامی چون امام ابوحنیفه و امام زراره بن اعین (خدا از همگی خشنود باد) شرکت داشتن

2.سخنان فراوان و معتبر و متواتری از امامان دوازده نفر که امامان اهل بیت مطهرین (خدا از همگی خشنود باد) هستند رسیده که امامان اهل بیت مطهرین در این سخنان

ص: 880

کلمه اسلام و مسلمان را برای شیعه و سنّی به طور مساوی به کار برده اند. و ائمه اهل البیت مطهرین ( خدا از همگی خشنود باد ) در مسلمان بودن، بین شیعه و سنی فرقی گذاشتند و هر دو گروه را مسلمان می دانستند.

3. امامان دوازده نفر که امامان اهل بیت مطهرین (خدا از همگی خشنود باد) هستند تلاش های عظیمی کردند تا اقدامات تفرقه افکنانه بین مذهب شیعه دوازده امامی و مذهب اهل تسنن را خنثی کنند و این تلاش های ائمه در سخنان آنان منعکس شده و به چشم می خورد.

4.امامان دوازده نفر (که امامان اهل بیت مطهرین هستند) تلاش های فراوانی کردند که برای این که به پیروان خود بیاموزند که با سایر مذاهب اسلامی سنّی چگونه رفتار کنند و همین تلاش های ائمه اهل بیت مطهرین (خدا از همگی خشنود باد) موجب شده که شیعیان دوازده امامی برخورد و رفتار خوبی با اهل تسنن داشته باشند.

اکنون اشاره ای کلی به اقدامات اساسی چهار گانه امامان اهل بیت مطهرین برای حفظ وحدت اسلامی مقدس بین مذهب اهل تسنن و مذهب شیعه دوازده امامی، دو بخش اول و چهارم از این اقدامات را مقداری توضیح می دهم؛ و از بخش دوم نیز با توضیح مختصری عبور می کنم؛ اما بخش سوم را در کتاب خودم رحلتى من الوهابيه الى الاثنی عشریه (کوچ) من از مذهب وهابیت به مذهب تشیع دوازده امامی توضیح کامل خواهم داد.

و امّا درباره اقدام اول ائمه اهل بیت مطهرین (خدا از همگی خشنود باد) از این اقدامات چهار گانه که پیاده کردن مفهوم وحدت مقدس اسلامی میان مذهب اهل تسنن و مذهب شیعه دوازده امامی در عمل ،است چنان که اشاره کردم که امامان دوازده نفر که امامان اهل بیت هستند (خدا از همگی خشنود باد) در میان اهل سنت و شیعیان دوازده امامی زندگی می کردند و به بزرگان علمای شیعه مانند بزرگان علمای اهل سنت علم آموخته.اند و از نتایج و ثمرات همین طرح و اقدام ائمه اهل بیت مطهرین ( خدا از همگی خشنود باد) که من دیدم که تمام مسلمانان اعم از شیعه و سنّی برای امامان دوازده نفر که امامان اهل بیت (هستند) احترام خاصی قائلند و آنان را

ص: 881

دوست دارند و حاکمان ظالم دولت بنی امیه تلاش های فراوانی کردند تا محبت اهل بیت مطهرین را از قلب های برادران اهل سنت زایل کنند؛ اما امامان دوازده نفر که امامان اهل بیت مطهرین هستند این تلاش ها را ناکام گذاشتند و با اقدامات حکیمانه ای که به کار گرفتند، بزرگان و علمای اهل سنت را به سمت خود جذب کردند و حاکمان ظالم دولت اموی نتوانستند قداست و احترام امامان دوازده نفر که امامان اهل بیت هستند در میان اهل سنت را از بین ببرد. امامان دوازده نفر که امامان اهل بیت هستند توانستند جایگاه ویژه و مقدسی برای خود در دل های اهل سنت باز کنند و با توجه به احترام و مقام بلندی که امامان دوازده نفر که امامان اهل بیت (هستند در سنت رسول خدا دارند امامان دوازده نفر که) امامان اهل بیت (هستند به عنوان یک عامل اشتراک بسیار نیرومند بین عموم مسلمانان شیعه و سنّی وحدت بین مذهب اهل تسنن و مذهب شیعه دوازده امامی را حفظ کردند

برادر من شیخ عثمان تصور کن اگر حاکمان ظالم در دولت اموی می توانست احترام و محبت امامان دوازده نفر که امامان اهل بیت (هستند را در میان اهل سنت از بین ببرند هم چنان که توانست اهل سنت را از عمل به تعالیم امامان دوازده نفر که) امامان اهل بیت (هستند دور کنند در آن صورت هیچ عامل وحدت و اشتراکی بین مذهب شیعه دوازده امامی و مذهب اهل سنت باقی نمی ماند نکته بسیار مهم دیگری که در این زمینه برای من قابل توجه است و خواهش می کنم که شیخ عثمان به این نکته اهمیت بدهد این است که مهم ترین علت عجز و نا توانی حاکمان ظالم دولت بنی امیه در از بین بردن قداست و احترام امامان دوازده نفر که) امامان اهل بیت (هستند در میان اهل سنت این است که قداست امامان دوازده نفر بر اساس قرآن و سنّت رسول خدا یک اصل ثابت در اسلام است و هیچ مسلمانی نمی تواند این اصل را نادیده بگیرد و یا کنار بگذارد و این موضوع به شکل کامل در پانزده جلسه از جلسه های این مناظره شرح دادم.

برادر عزیز من دیدم که علمای اهل سنت صد ها و؛ بلکه هزار ها کتاب درباره مقامات و فضائل اهل بیت مطهرین در سنّت رسول خدا تألیف کرده اند و من بخشی از این مسائل را در ضمن همه جلسات مختلف این مناظره با برادرم شیخ ،عثمان توضیح دادم و چنان که در طول پانزده جلسه از جلسات این مناظره تلاش های دایره رجس و پلیدی حاکمان ظالم دولت بنی امیه را با

ص: 882

هدف دور کردن اهل سنت از اهل بیت توضیح دادم من عقیده دارم که باید تلاش های حاکمان ظالم دولت بنی امیه برای از بین بردن قداست اهل بیت در نزد اهل سنت را نیز برای برادرم شیخ ،عثمان روشن کنم و توضیح دهم که چگونه امامان دوازده نفر که امامان اهل بیت هستند در مقابل این طرح شیطانی ایستادگی و آن را خنثی کردند.

ای برادران سنی و وهابی و سلفی و شیعه دوازده امامی در این مسجد من به همه شما می گویم که حاکمان ظالم دولت بنی امیه و حاکمان ظالم دولت بنی عباس سعی می کردند که برای تثبیت حاکمیت خود بر اساس اصل تفرقه بینداز و حکومت کن امت اسلام را به گروه و مذاهب ،متخاصم تقسیم کنند و از آن جا که شیوه و منطق درستی برای این هدف نداشتند به روش شبهه افکنی و پخش شایعات پناه می بردند جاسوسان حاکمان ظالم دولت اموی از یک طرف در میان اهل سنّت شبهه و دروغ پراکنی می کردند تا آنان را به پیروان اهل بیت مطهرین بدبین کنند پخش شایعاتی از این قبیل که شیعیان دوازده امامی هم عقیده با علی اللهی ها می باشند یعنی شیعه دوازده امامی امام علی را خداوند جهان می دانند، در حالی که این یک افترا و یک دروغ آشکار است و طبیعی است که باور کردن این دروغ از سوی برادران اهل سنت دشمنی شدیدی میان شیعه و سنّی ایجاد می کند و وحدت مقدس اسلامی را نابود می کند، ائمه اهل بیت (خدا از همگی خشنود ) باد هم چون می دانستند که این شبهه پراکنی ها و این افترائات کار حاکمان ظالم دولت بنی امیه است و لذا آنان سعی می کردند تا میان مذهب اهل سنت و مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت است فتنه ایجاد کنند؛ ولی امامان دوازده نفر که امامان اهل بیت هستند (خدا از همگی خشنود باد) تلاش کردند مسائل اختلافی این فتنه را با شویه های علمی حل و فصل کنند و لذا برخوردهای حکیمانه امامان دوازده نفر که امامان اهل بیت هستند از اختلاف بین مذهب شیعه دوازده امامی و مذهب اهل سنت و تبدیل شدن این اختلاف بین این دو مذهب عظیم به دشمنی جلوگیری کرد و حاکمان ظالم دولت بنی امیه را در تحقق اهدافشان ناکام گذاشتند

عزیزان من به خصوص شیخ عثمان من از همه شما حضار و شنوندگان این مناظره می خواهم که به سخنان نقل شده که از امامان دوازده نفر مراجعه کنید تا ببینید که امامان دوازده نفر

ص: 883

مذهب اهل تسنن و مذهب شیعه دوازده امامی را دوست دارند؛ و تکفیر مذهب اهل تسنن را انحراف از اسلام گمراهی می دانند

من در این جا به برادرم شیخ ،عثمان می گویم که فرض کنی یک عالم شیعه دوازده امامی اشتباه کرده و گفته اهل سنت مسلمان .نیستند تو چگونه می توانی اشتباه یک نفر را به حساب تمام پیروان یک مذهب بگذاری؟ در حالی که سخنان که از امامان دوازده نفر که امامان اهل بیت هستند) نقل شده که در کتب منابع شیعه دوازده امامی آمده به روشنی تاکید می کنند که اهل سنت مسلمان هستند تو چگونه به خود اجازه می دهی که بگویی شیعه دوازده امامی اهل سنت را تکفیر می کنند و آنان را مسلمان نمی دانند؟ من تأکید می کنم که شیخ عثمان در فهم برخی از سخنانی که از امامان دوازده نفر نقل شده است دچار اشتباه و سوء تفاهم شده و تصور کرده این سخنان که از امامان دوازده نفر (خدا از همگی خشنود باد) نقل شده اند، اهل سنت را تکفیر می کنند آری شیخ ،عثمان در فهم سخنان یکی از امامان دوازده نفر نقل شده اند اشتباه کرده؛ اما نمی خواهد به این اشتباه خود اعتراف کند؛ چون او به کتب معتبر که سخنان این امامان دوازده نفر که) امامان اهل بیت (هستند جمع کرده اند و به کتاب های دیگری که سخنان این امامان دوازده نفر را شرح و توضیح داده مراجعه نمی کند من انکار نمی کنم که من هم هنگامی که وهابی بودم سخنان این امامان دوازده نفر در مورد این مسائل را درست مانند شیخ عثمان می فهمیدم؛ اما به لطف خدا سرانجام فهمیدم که من دچار سوء فهم و اشتباه شده ام، الآن من برای فهم سخنان این امامان دوازده نفر در مورد این مسائل به شارحان سخنان آنان مراجعه می کنم من مانند شیخ عثمان نیستم و از اعتراف به اشتباه در فهم سخنان که از این امامان دوازده نفر نقل شده اند در مورد این مسائل نمی ترسم و اعتراف می کردم من قبلاً در تفسیر و فهم این سخنان امامان دوازده نفر در مورد این مسائل کاملا دچار اشتباه بودم.

من فکر می کنم که اگر خودم به تنهایی با شیخ عثمان یک جلسه بگذارم و با او در یک جلسه خصوصی این مسائل را به تفصیل به بحث بگذارم من می توانم او را به اشتباهش آگاه کنم؛ چون طرح این مسائل اختلافی در این مناظره با حضور تعداد زیادی از برادران شیعه دوازده امامی و برادران سنّی و برادران وهابی و برادران سلفی به علاوه هزار ها نفر که در خانه های

ص: 884

خودشان نشسته اند و این مناظره گوش می کردند یعنی فهم این مسائل از زبان امامان دوازده نفر (خدا از همگی خشنود باد) در فضای این مناظره برای شیخ عثمان را قدری دشوار به نظر می رسد فضای جلسه های این مناظره میان شیخ عثمان و حقیقت این مسائل در زبان امامان دوازده نفر (خدا از همگی خشنود باد) فاصله ایجاد می کند

عزیزان من امامان دوازده نفر (که امامان اهل بیت هستند) (خدا از همگی خشنود باد) با رفتار های خویش وحدت مقدس اسلامی را در بین مذهب اهل تسنن و مذهب شیعه دوازده امامی ایجاد و تقویت می کردند آنان می دانستند که اسلام و مسلمانان برای حاکمان ظالم دولت بنی امیه اهمیتی ندارد و حاکمان ظالم دولت بنی امیه حاضرند برای حفظ حاکمیت خود اسلام و مسلمین را نابود کنند و لذا امامان دوازده نفر که امامان اهل بیت هستند (خدا از همگی خشنود باد) خود را ناچار می دیدند که برای حفظ اسلام و برای حفظ وحدت مقدس اسلامی میان مذهب اهل تسنن و مذهب شیعه دوازده امامی با حاكما ظالم دولت بنی امیه مدارات می کردند تا بتوانند وحدت مقدس اسلامی میان مذهب اهل تسنن و مذهب شیعه دوازده امامی را حفظ کنند و از اختلاف بین مذهب اهل تسنن و مذهب شیعه جلوگیری نمایند.

عزیزان من بخصوص شیخ عثمان من از همگان می خواهم در سخنی که از امام حسن مجتبی - امام دوم از امامان دوازده گانه اهل بیت - نقل شده که علل و اسباب صلح اجباری خود با حاکم ظالم معاویه را توضیح داده تعمق و تأمل کنند.

امام حسن مجتبی رضوان الله علیه چنان که در کتاب (کشف الغمه في معرفه الائمه)، صفحه 170، آمده، می:گوید دیدم که جلوگیری از خونریزی بهتر از خون ریزی است و با این کار چیزی جز اصلاح و بقای شما را نخواستم امام علامه مجلسی رضوان الله علیه نیز در بحار الانوار جلد دهم صفحه 101 آورده که امام حسن مجتبی رضوان الله علیه :گفت من ترسیدم از این که با این جنگ مسلمانان ریشه کن شوند ،پس اراده کردند که نامی از این دین باقی نماند من از شیخ عثمان و همه حضار و شنوندگان این مناظره خواهش می کنم که در این سخنی که از امام حسن نقل شده تامل ،نمایند و نیز مولّف ،کتاب و در جلد سوم صفحه 409 این کتاب می گوید هنگامی

ص: 885

که معاویه از امام حسن خواست که با خوارج وارد جنگ شود او در جواب معاویه گفت اگر من بخواهم با کسی از اهل قبله جنگ ،کنم از جنگ با تو شروع می کنم؛ اما من تو را رها کردم چون صلاح حال امت و حفظ خون آنان را می خواهم.

ای برادران سنّی و وهابی و سلفی و شیعه دوازده امامی ببینید امام حسن مجتبی رضوان الله علیه حامیان معاویه را اهل ،قبله معرفی می کند و ترک جنگ با آنان را به خاطر صلاح حال امت، اختیار کرده نمونه بسیار مهم دیگر سیره و رفتار امام زین العابدین علی بن حسین است. علیرغم این که دولت اموی به سرکردگی یزید بن معاویه پدر و برادران و تمام خویشاوندان درجه یک امام سجاد را در یک کشتار دسته جمعی ظالمانه شهید .کرد و امام سجاد در کربلا حضور داشت و با چشمان خود این کشتار وحشتناک را مشاهده کرد؛ سپس، به همراه عمه اش زینب دختر امام علی و دیگر خواهرانش به اسارت به شام رفت و شاهد بزرگ ترین مصیبت و فاجعه دوران ائمه اهل بیت بود با این حال امام سجاد به پیروان خود پیام داد که حفظ اسلام و وحدت مقدس اسلامی میان مذهب اهل تسنن و مذهب شیعه و حفظ مصالح امت اسلام و جلوگیری از گسترش جنگ و خونریزی میان برادران ،مسلمان بالاتر از همه چیز است. و هنگامی که لشکریان دولت اموی برای رویارویی با کفار در مرز های کشور های اسلامی حرکت می کردند امام سجاد برای لشکریان دولت اموی دعا و آرزوی فتح و پیروزی می کرد این دعای امام سجاد در کتاب معروف صحیفه سجادیه ثبت و ضبط شده و به نام دعا برای مرز داران معروف است.

اکنون در این جا ذکر می کنم یکی از دعا های امام سجاد رضوان الله علیه برای یاری ارتش دولت اموی است که برای رویارویی با نصاری صلیبی به مرزهای کشور اسلامی گسیل شده خدایا بر محمد و آل محمد درود بفرست و با عزت و قدرتت مرز های مسلمانا را مستحکم کن و با نیروی خودت حامیان مرز های اسلامی را تایید کن و آنان را از فضل خودت بهره مند بفرما خدایا بر محمد آله محمد درود فرست و بر تعداد لشکریان اسلامی بیفزای و سلاح شان را برنده کن و منطقه آنان را حفظ کن و سنگرهای شان را محکم کن و میان افراد و لشکر اسلام الفت برقرار کن و کارشان را خودت تدبیر کن و مشکلات شان را خودت حل کن و آذوقه شان را برسان و آنان را با نصر و یاری خودت پیروز کن و صبورشان کن و آنان را چاره جویی در کار بیاموز خدایا

ص: 886

بر محمد و آل محمد درود بفرست و به سربازان اسلام و آن چه را که نمی بینند به آنان نشان بده بار آلها بر محمد و آل محمد درود بفرست و هنگام رویایی سربازان اسلام با دشمنان فکر دنیای فریبنده و مغرور کننده را از یادشان ،ببر و وسواس فریبنده مال دنیا را از قلب های شان بزدای و بهشت را در برابر چشمان آنان مجسم کن

این رفتار امامان دوازده نفر که امامان اهل بیت هستند با کسانی است که به ایشان ظلم کردند و تو (شیخ عثمان) به زودی می بینی که چنین رفتاری از سوی امامان دوازده نفر که امامان اهل بیت هستند (خدا از همگی خشنود باد) چه تاثیری بر مذهب شیعه دوازده امامی که( مذهب اهل بیت )است و بر پیروان این مذهب گذاشته است امام زین العابدین رضوان الله علیه با وجود این که حاکمان ظالم دولت بنی امیه را ستم کار و غاصب می دانست و با وجود جنایاتی که حاکمان ظالم دولت بنی امیه بر ضد اهل بیت در کربلاء و و با وجود جنایاتی که حاکمان ظالم دولت بنی امیه بر ضد یاران و صحابه پیامبر در وقعه حره مرتکب شده اند اصرار داشت با این حال به هیچ روی امام زین العابدین رضوان الله علیه نمی پذیرفت که خطر و ضرری از سوی نصاری صلیبی به امت اسلامی آسیب برساند این نظر و نظر امام زین العابدین موجب می شد که امام برای پیروزی لشکریان اسلام دعا کند.

اما درباره دومین بخش از اقدامات ائمه اهل بیت ( خدا از همگی خشنود باد) چنان که قبلاً درباره آن صحبت کردم و شرح دادم که سخنان معتبر و فراوانی از ائمه اهل بیت (خدا از همگی خشنود باد) رسیده که کلمه ،مسلم ،مسلمان را برای افراد اهل تسنن به کار برده اند همان گونه که برای افراد شیعه دوازده امامی به کار برده اند و بدین ترتیب امامان دوازده نفر که امامان اهل بیت هستند در مقابل جریان تکفیری که از سوی حاکمان ظالم دولت اموی با هدف ایجاد فتنه بين مذهب اهل تسنن و مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت است ایستادگی کردند و این توطئه را خنثی کردند. کافی است تو به سخنان که از امامان دوازده نفر که امامان اهل بیت هستند نقل شده که کلمه اسلام و مسلم در آنان به کار رفته نگاهی بیندازی تا این حقیقت را دریابی

امام عبدالحسین شرف الدین رضوان الله علیه در کتابش به نام الفصول المهمه فى تأليف الامه، ص 21 سخن والای از پنجمین امام از امامان دوازده نفر که امامان اهل بیت هستند (خدا از همگی

ص: 887

خشنود باد) امام محمد باقر رضوان الله علیه نقل کرده که امام باقر در این سخن معنای اسلام را توضیح داده اسلام آن چیزی است که از گفتار یا کردار انسان ظاهر پدیدار می شود و آن همان چیزی است که فرقه های مختلف مردم بر آن عقیده هستند.

عزیزان من ببینید این سخن که از امام باقر نقل شده که می گوید فرقه های مختلف مسلمان سپس، امام باقر رضوان الله علیه در این سخن می گوید و به واسطه این ،اسلام اظهار قول یا فعل خون مسلمان حفظ می شود کسی حق تعرض به او ندارد و قانون و حق ارث ،اسلامی برای او جاری می شود؛ و ازدواج مسلمان با او جایز است و مسلمانان از فرقه های مختلف مشارکت و اجتماع می کنند در نماز و زکات و روزه و حج و به واسطه آنان از حال کفر خارج می شوند و به گروه مؤمنین اضافه می شوند

هم چنین امام بروجردی رضوان الله علیه سخن گران قدری از امام جعفر صادق رضوان الله علیه ششمین امام که نامش در ضمن دوازده امامی که رسول خدا نام برده و حدیث آن را امام بخاری و امام مسلم (خدا از همگی خشنود باد) از جابر بن سمره در صحیح خود نقل کرده اند در شرح معنای ،اسلام آورده که می گوید اسلام شهادت به یگانگی خدای متعال و تصدیق نبوت رسول خدا است و به واسطه آن خون مسلمان ،حفظ و ازدواج با او ،حلال و قانون میراث اسلامی بر او جاری می شود و این همان دینی

است که مردم بر آن هستند (جامع احادیث الشیعه امام بروجردی، جلد 5 ص 216).

بنابراین از نظر دوازده خلیفه (خدا از همگی خشنود باد) که جانشینان رسول خدا هستند کلمه اسلام و مسلمان بر تمام فرق اسلامی با همه اختلافات شان اطلاق می.شود و فقهای شیعه دوازده امامی به مضمون همین سخنان عمل کردند و تمام اهل تسنن را مسلمان می دانند. اکنون مجال شرح و ،توضیح این مسئله ،نیست برادرم شیخ عثمان می تواند به کتابی که من تألیف کردم، به نام رحلتى) من الوهابيه الى الاثنى عشریه سفر من از مذهب وهابیت به مذهب شیعه دوازده امامی مراجعه .کند من در آن جا این مسئله را به تفصیل بیان کرده ام.

امّا در بخش سوم از اقدامات اساسی اهل بیت یعنی مقابله با اقدامات تفرقه افکنانه بین فرق و مذاهب ،اسلامی در این جا مجال شرح و توضیح آن نیست.

ص: 888

تقیه نفاق نیست؛ بلکه ابزار وحدت است:

و امّا در بخش چهارم از اقدامات اهل بیت مربوط به مسئله تقیه ،است، من مسئله تقیه را به طور مختصر توضیح می دهم چون این موضوع را در کتابم المنهج الجديد و الصحیح في الحوار مع الوهابين روشی نو و صحیح در مناظره اعتقادی با مذهب وهابیت بحث کرده ام. و پس از آن برخی از آثار و نتایج اقدامات ائمه اهل بیت بر رفتار علمای شیعه دوازده امامی را توضیح خواهم داد.

بخش چهارم از اقدامات اهل بیت به طور مستقیم با موضوع تقیه ارتباط دارد، چون تقیه اساساً برای جلوگیری از درگیری و تشدید اختلافات و حفظ وحدت مذاهب اسلامی است مخصوصاً میان مذهب اهل تسنن و مذهب شیعه دوازده امامی

ائمه اهل بیت (خدا از همگی خشنود باد) برای حفظ وحدت اسلامی مقدس میان مذهب اهل تسنن و مذهب شیعه دوازده،امامی به پیروانشان دستور دادند که با پیروان مذاهب دیگر تقیه ،کنند البتّه تقیه نقش مهمی در حفظ وحدت اسلامی داشته و بدین طریق ائمه اهل بیت (خدا از همگی خشنود باد) به پیروان خود آموختند که چگونه در بین عموم مسلمانان زندگی کنند و با آنان روابط برادرانه داشته باشند و برای روشن شدن این مسئله کافی است تو شیخ عثمان به سخنی که شیخ امام کلینی رضوان الله علیه در اصول کافی آورده و شیخ حر عاملی نیز آن را در کتاب وسائل الشيعه ج 8 صفحه 399 باب اوّل ذکر کرده مراجعه کنی.

این سخن با سند معتبر از امام صادق رضوان الله علیه نقل شده که می گوید بر شما لازم است که در مساجد مسلمانان اهل) (تسنن نماز بخوانید و با آنان روابط خوب همسایگی داشته باشید و در شهادت ها و جنازه ها حاضر شوید شما ناگزیر از ارتباط داشتن با مردم هستید کسی نمی تواند در زندگی از مردم بی نیاز باشد مردم به یک دیگر نیازمند هستند.

امامان اهل بیت (خدا از همگی خشنود باد) مسئله تقیه را در رویارویی با طرح حاکمان ظالم دولت بنی امیه برای پاره پاره کردن وحدت اسلامی مقدس میان مذهب اهل تسنن و مذهب شیعه،

ص: 889

مطرح کردند امامان اهل بیت می دانستند که حاکمان ظالم دولت بنی امیه می خواهند بین مذهب اهل تسنن و مذهب شیعه تفرقه و اختلاف بیاندازند و میان سنی و شیعی فتنه ایجاد کنند آنان حکومت کنند؛ لذا تقیه را مطرح کردند و در بسیاری از اوقات از مسائل اختلافی بین شیعیان و سنیان چشم پوشی می کردند و به شیعیان دستور می دادند که طبق مذاهب و احکام اهل سنت عمل کنند تا بدین طریق وحدت مقدس اسلامی میان مذهب اهل تسنن و مذهب شیعه حفظ .شود بر این اساس امامان اهل بیت (خدا از همگی خشنود باد) گاهی از اوقات در مجامع عمومی به سؤالاتی که پیروان آنان مطرح می کردند بر اساس فقه اهل تسنن جواب می داده اند و چون در خلوت آنان را می دیدند فتوای مورد نظر خود را بیان می.کردند و پیروان آنان را به کتمان اسرار توصیه می کردند

این مفهوم حقیقی تقیه است بر خلاف نظر برادرم شیخ عثمان که تقیه را معادل نفاق معنی می کند، و چون امامان دوازده نفر که امامان اهل بیت هستند (خدا از همگی خشنود باد) در واقع حامیان وحدت اسلامی مقدس میان مذهب اهل تسنن و مذهب شیعه بوده اند به همین علت به پیروان خود دستور می دادند که در نماز های جماعت اهل سنت شرکت کنند تا به وحدت مقدس اسلامی میان مذهب اهل تسنّن و مذهب شیعه دوازده امامی عمل ،کنند چون حاکمان ظالم دولت بنی امیه مخالف این وحدت اسلامی بوده و دوست نداشتند که شیعه دوازده امامی و اهل تسنن با هم در یک مسجد نماز جماعت بخوانند؛ بلکه حاکمان ظالم دولت اموی می خواستند شیعه دوازده امامی و اهل تسنّن را به جان یک دیگر بیندازند و از آب گل آلود ماهی بگیرند.

تسامحی که شیعه با اهل سنّت دارند اهل سنت ندارند

اما امامان دوازده نفر (که امامان اهل بیت هستند) (خدا از همگی خشنود باد) به پیروان آنان دستور می دادند که با برادران اهل سنت به خوبی رفتار کنند و در نماز های جماعت آنان و در تشییع جنازه آنان شرکت کنند و از بیماران آنان عیادت ،کنند و هدف این توصیه های امامان دوازده نفر که ( امامان اهل بیت) هستند بخاطر این است که از وحدت اسلامی مقدس میان مذهب اهل تسنن و مذهب شیعه دوازده امامی حمایت کنند البتّه این توصیه ای امامان دوازده نفر که امامان اهل بیت هستند تاثیر زیادی بر نظر پیروان آنان نسبت به اهل سنّت داشت و تاریخ برای ما ذکر

ص: 890

می کند که شیعه دوازده امامی در مواقعی که حکومت را به دست گرفتند اهل سنت را مورد ظلم و کشتار قرار ندادند دانشمندان مصری احمد امین در این مورد می گوید: تسامحی که شیعه با اهل سنّت دارند اهل سنت ندارند؛ و این نتیجه توصیه های امامان دوازده نفر از جمله این توصیه های که از ائمه اهل بیت به خصوص از امام باقر و امام صادق رسیده ذکر شده مانند سخن امام جعفر صادق رضوان الله علیه که صاحب ،کتاب آلهدایه در صفحه 10 ذکر کرده که آن امام به پیروان خود می گوید هر کس در صف اول نماز جماعت با آنان اهل سنت نماز بخواند؛ مانند کسی است که در صف اول پشت سر رسول خدا نماز خوانده

امام کلینی رضوان الله علیه در کتاب شان می گوید امام صادق به پیروان خود می گوید: برای کسی که به او منتسب ،هستید زینت باشید و ننگ او نباشید در جماعات آنان اهل سنت شرکت کنید و بیماران شان را عیادت ،کنید و در تشییع جنازه شان شرکت ،کنید، (کافی ج 2 ص 219)

امام مجلسی رضوان الله علیه از امام صادق این روایت نقل می کند که به یارانش می گوید در مجامع آنان (اهل سنّت) و تشییع جنازه های آنان شرکت ،کنید و بیمارانشان را عیادت ،کنید و حقوق شان را ادا كنيد (بحار الانوار، ج 6، ص 47)

اکنون می خواهم آثار این سخنان و رفتار و سلوک امامان دوازده نفر که امامان (اهل بیت) هستند (خدا از همگی خشنود باد) را بر رفتار علمای شیعه دوازده امامی روشن .کنم و شکی نیست که هر کس درباره رفتار های علمای مذهب شیعه دوازده امامی که) مذهب اهل بیت (است تحقیق ،کند خواهد دید که آنان توصیه های امامان دوازده نفر که امامان اهل بیت هستند را به کار بسته اند و برای حفظ وحدت مقدس اسلامی میان مذهب اهل تسنن و مذهب شیعه دوازده امامی تلاش و کوشش کرده اند

و تو می توانی از طریق این چهار حقیقتی که عرض می کنم به این موضوع یقین کنی پی ببری

حقیقت :اول شکی نیست که سخنان و کلمات و نامه هایی که از امامان دوازده نفر که امامان (اهل بیت) هستند (خدا از همگی خشنود باد) نقل شده اند در زمینه وحدت کردن میان مذهب شیعه دوازده امامی و مذهب ،وهابیت به نتایج مهمی در جامعه شیعه دوازده امامی گذاشته و همه حضار و شنوندگاه این مناظره از برادران اهل سنت و از برادران وهابی و از برادران شیعه دوازده

ص: 891

امامی و از برادران سلفی می توانند این واقعیت را در سبقت کردن علمای مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت است به ذکر آرای علمای اهل سنت در کتب خود ذکر کرده اند می توان به نام امام شریف مرتضی رضوان الله علیه در کتاب الانتصار و شیخ امام طوسی رضوان الله علیه در كتاب الخلاف و علامه امام حلی رضوان الله علیه در کتاب التذکره، اشاره کرد.

حقیقت دوم: یک اثر مهم رفتار و سخنان که از امامان دوازده نفر نقل شده در برخورد با اهل ،سنت این که علمای شیعه دوازده امامی نیز مانند امامان دوازده نفر که امامان اهل بیت هستند است برادران اهل سنت را مسلمان و احکام اسلام را در مورد آنان جاری و ساری می دانند.

حقیقت سوم: اثر مهم دیگری که رفتار و سخنان که از امامان دوازده نفر نقل شده اند در برخورد با اهل سنت و توصیه امامان دوازده نفر در این سخنان به تعامل برادرانه با اهل تسنن داشته باشند. این که در تاریخ می خوانیم که در اواخر دوران حکومت ،عثمانی که این دولت در معرض تهدید نصاری غرب صلیبی قرار گرفت علمای شیعه دوازده امامی برای دفاع از دولت عثمانی در برابر غرب صلیبی قیام و اقدام کردند؛ چون وحدت اسلامی میان مذهب اهل تسنن و مذهب شیعه دوازده امامی یک امر مقدس در سخنان اهل بیت مطهرین است و لذا در ربع اول قرن بیستم، علمای شیعه دوازده امامی حکم وجوب جهاد و دفاع از حکومت عثمانی در برابر صلیبیون را اعلام کردند

حقیقت چهارم: اثر مهم دیگر رفتار و سخنان که از امامان دوازده نفر نقل شده که در این سخنان امامان اهل بیت توصیه هایی به رفتار برادرانه با اهل سنت داشته اند این است که می بینیم شیعه دوازده امامی در برخورد با اهل سنت تسامح و گذشت دارند و حتی خود دانشمند

سنی مصری احمد ،امین با این که در برابر مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت است تعصب دارد اعتراف می کند که گذشت و مسامحه ای که مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت است با اهل سنت ،دارد مذهب اهل سنت آن را ندارد

غیبت امام دوازدهم (علیه السلام):

حالا می خواهم آخرین موضوع این مناظره را مطرح کنم و آن مسئله غیبت امام دوازدهم از امامان دوازده نفر که امامان اهل بیت هستند مهدی محمد بن حسن عسکری رضوان الله علیه و لازم

ص: 892

می بینم که ابعاد و ویژگی های مسئله غیبت امام محمد حسن عسکری را مقداری شرح و توضیح دهم؛ چون در طول مناظره با برادرم شیخ عثمان و در سؤآل های برادر عبد الرحمن دمشقیه سؤآل های برادر محمد علی و سؤآل های برادر ابو احمد بکری سؤآل های ابو منتصر بلوشی و دیگر برادران وهابی که در طول این مناظره از من داشتند دیدم که همه آنان در همین سؤالات شان از بنده در مسئله غیبت امام مهدی محمد بن الحسن عسکری رضوان الله علیه دچار خلط موضوع می شوند و من در گذشته نوشته های وهابیون در زمینه غیبت امام مهدی محمد بن الحسن عسکری رضوان الله علیه را مطالعه ،کردم و دیدم همه آنان دچار خلط موضوع شده اند؛ چون آنان می خواهند مسئله غیبت امام مهدی محمد بن الحسن عسکری رضوان الله علیه را بدون توجه و فهم دقیق حدیث ثقلین و بدون فهم حدیث پیامبر خلفای بعد از من دوازده نفر و بدون فهم آیه تطهیر در ،قرآن و آیه مباهله و دیگر آیات قرآن و احادیث رسول خدا در مورد امامت و ولایت امامان دوازده نفر که) امامان اهل بیت هستند که در طول پانزده جلسه از جلسات این مناظره بین من و برادرم شیخ عثمان توضیح داده ام و همان آیات قرآن و احادیث رسول خدا را مورد بحث و بررسی قرار نداده اند؛ در حالی که موضوع غیبت امام مهدی محمد

بن الحسن عسکری (خدا از همگی خشنود باد) بدون توجه به آیات قرآن و احادیث راستین رسول خدا و تامل در سخنان امامان اهل بیت رضوان الله علیه قابل درک نیست

و اما تعریف غیبت در کتاب فرهنگ ،لاروس و المعجم الوسيط، آمده: غیبت مصدر فعل غاب می باشد که به معنای دور شدن و از نظرها پنهان شدن .است و اعتقاد و پذیرش قلبی درباره غیبت و پنهان شدن امام مهدی محمد بن الحسن عسکری رضوان الله علیه از دیدگان مردم، در مدتی طولانی از ویژگی های خاص مذهب شیعه دوازده امامی .است و منبع و مصدر این اعتقاد به غیبت امام مهدی قرآن کریم و سنّت رسول خدا و سخنان اهل بیت مطهرین که در حقیقت امر سخنانشان در مورد غیبت توضیح آن چه که در قرآن و سنت پیامبر آمده و با اطمینان کامل و یقین قلبی می توان گفت که عقیده شیعه دوازده امامی به تولد و وجود و غیبت امام مهدی محمد بن الحسن عسکری رضوان الله علیه یک حقیقت اساسی و مهم است که رسول خدا بیش از دویست سال قبل از وقوع و تحقق آن از آن خبر داده و سایر امامان اهل بیت از اولین

ص: 893

آنان امام علی رضوان الله علیه تا امام حسن عسکری رضوان الله علیه برای مردم به روشنی توضیح داده اند آن چه که در سنت پیامبر ،آمده و من در حقیقت غیبت امام محمد بن حسن عسکری رضوان الله علیه احادیث پاک رسول خدا ،دیدم و هم چنین در حقیقت غیبت امام محمد بن حسن عسکری رضوان الله علیه سخنان از امامان اهل بیت مطهرین دیدم که این سخنان احادیث پیامبر در مورد غیبت توضیح کردند، به طوری که گروه بسیار بزرگی از مسلمانان این اعتقاد و این حقیقت را پذیرفته اند.

شيخ عثمان من الآن به یک حقیقت مهم اشاره می کنم و این که سخنان امامان اهل بیت مطهرین در حقیقت غیبت امام مهدی عبارت از توضیح احادیث رسول خدا در مورد حقیقت غیبت است.

شیخ عثمان، قبل از این که موضوع احادیث رسول خدا در مورد حقیقت غیبت امام مهدی را توضیح بدهم به یک حقیقت مهم دیگر اشاره می کنم و آن این که انسان نمی تواند حقیقت غیبت امام مهدی محمد بن الحسن عسکری رضوان الله علیه را درک ،کند، مگر بعد از این که حقیقت آلهی ،بودن امامت امامان دوازده گانه را از احادیث پاک رسول خدا بشناسیم و هم چنان ایمان به غیبت امام مهدی محمد بن احسن عسکری رضوان الله علیه محقق نمی شود مگر این که ما ایمان داشته باشیم به احادیث راستین رسول خدا درباره امامت دوازده خلیفه او است به عبارت دیگر حقیقت غیبت امام مهدی را درک نخواهیم کرد مگر این که ما احادیث رسول خدا خلفای بعد از من دوازده نفر را خوب .بفهمیم و کسانی که موضوع غیبت امام مهدی محمد بن الحسن عسکری را قبل از این که احادیث پاک پیامبر خلفای بعد از من دوازده نفر بفهمند، و قبل از این که امامت اهل بیت را در قرآن و در سنت راستین رسول خدا مورد بحث و بررسی قرار بدهند چارچوب نظر فکری آنان توان درک حقیقت غیبت امام مهدی محمد بن حسن عسکری رضوان الله علیه ندارد و نمی توانند حقیقت آلهی غیبت امام دوازدهم محمد بن حسن عسکری را درک و به آن حقیقت ایمان بیاورند و به همین دلیل من بحث درباره غیبت امام مهدی محمد بن الحسن عسکری را در این مناظره با شیخ ،عثمان در پایان مناظره با شیخ عثمان و بعد از طرح مسئله امامت امامان دوازده نفر که امامان اهل بیت هستند، قرار دادم؛ چون میان مسئله امامت امامان دوازده نفر که امامان اهل بیت هستند با مسئله غیبت امام دوازدهم محمد بن

ص: 894

الحسن عسکری رضوان الله علیه یک ارتباط اساسی و تفکیک نا پذیر دارد غیبت امام مهدی محمد بن الحسن عسکری جزئی از امامت و ولایت امامان دوازده نفر که امامان اهل بیت هستند.

بنابراین، شنیدن پانزده جلسه این مناظره در حقیقت مقدمه بحث غیبت امام دوازدهم است و این غیبت امام مهدی محمد بن الحسن عسکری رضوان الله علیه آخرین چیزی است که من پس از انتقال از وهابیت به مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت است به آن ایمان آوردم.

بحث درباره غیبت امام مهدی محمد بن حسن عسکری منحصر به بررسی حکمت غیبت این امام دوازدهم و امکان داشتن عمر بیش از هزار سال نیست؛ بلکه مسئله غیبت امام دوازدهم رضوان الله علیه یک بحث اعتقادی است قبل از هر چیز دیگر و قبل از بررسی این مسئله از نظر عقلی مربوط می شود به بحث درباره سنت پیامبر یعنی بحث در احادیث پاک پیامبر که آنان احادیث متواتر و قاطع که در بین عموم مسلمانان منتشر شده و درباره آنان کتاب های فراوانی نوشته است

شیخ ،عثمان امام علی و یازده فرزند ایشان (خدا از همگی خشنود باد) همان احادیث پیامبر در ،حقیقت غیبت مهدی توضیح داده اند در ابتداء امام علی رضوان الله علیه احادیث غیبت امام مهدی رسول خدا توضیح داده و پس از امام علی امام حسن مجتبی و بعد امام حسین و تمام ائمه بعدی یک به یک تا امام حسن عسکری (خدا از همگی خشنود باد) احادیث پیامبر در مورد غیبت امام مهدی شرح و بیان کرده اند و مردم سخنان اهل بیت در شرح و بیان احادیث پیامبر در مورد غیبت مهدی شنیده اند و آنان در کتب حدیث ضبط شده و قبل از وقوع غیبت امام مهدی جمع کثیری از مسلمانان به غیبت او ایمان و اعتقاد داشتند و ده ها کتاب مستقل درباره غیبت امام مهدی تألیف شده بود تا این که آن چه که در احادیث پاک رسول خدا در مورد حقیقت غیبت امام مهدی - خدا از او خشنود بود - رسیده بود دقیقاً اتفاق افتاد و مسلمانان در نیمه قرن سوم با کمال تعجب این واقعیت را شاهد بودند.

با ذکر این مقدمه من می خواهم اکنون در بخش پایانی مناظره ام با برادرم شیخ عثمان حقیقت غیبت امام مهدی محمد بن الحسن عسکری رضوان الله علیه را با شرح و توضیح مفصل بیان می کنم؛

ص: 895

تا حضّار و شنوندگان این مناظره از برادران سنّی و از برادران وهابی و از برادران شیعه دوازده امامی به روشنی حقیقت غیبت امام مهدی محمد حسن عسکری رضوان الله علیه را دریابند.

قابل ذکر و شایان توجه است که بگویم امام حافظ جلال الدین سیوطی رضوان الله علیه که یکی از علمای بزرگ اهل سنت ،است اعتقاد داشت که امام مهدی بر طبق حدیث دوازده خلیفه پیامبر دوازدهمین خلیفه .است او در شرح این حدیث می گوید یکی از آنان مهدی منتظر است و او از اهل بیت پیامبر است (تاریخ الخلفا، سیوطی با تحقیق محمد محی الدین عبدالحمید).

و هم چنین حافظ امام ابن کثیر دمشقی رضوان الله علیه نیز مانند امام سیوطی رضوان الله علیه امام مهدی رضوان الله علیه را آخرین خلیفه طبق حدیث پیامبر خلفای بعد از من دوازده نفر می دانست او این مطلب را در کتاب تاریخ و در کتاب تفسیر خود نقل کرده تفسیر ابن کثیر ذیل تفسیر آیه 13 از سوره مائده و کتاب تاريخ البدایه و النهایه ج 2 ص ،(102) و مفتی عربستان سعودی شیخ امام ابن باز رضوان الله علیه این مطلب را عنوان ،کرده و این در ،مجله الجامعه الاسلامیه دانشگاه اسلامی شماره چاپ ذی القعده 1388 ه-. ق ص 38 آمده است. 1388 ه.ق

شیخ عثمان من خودم هنگامی به این حقیقت ایمان آوردم که دیدم متون احادیث پاک رسول خدا و بررسی شرایط محیطی و تاریخی آنان جای هیچ شک و شبهه ای در صحت این احادیث باقی نمی گذارد و من هرگز به خودم اجازه نمی دهم که بدون بحث و تحقیق فراوان و تا به نتیجه قطعی نرسیده ام چیزی را که صحت ندارد به پیامبر اسلام نسبت بدهم.

و نیز شایسته است در این جا به بیانیه علمای عربستان سعودی که دوازدهمین خلیفه بودن در حدیث پیامبر خلفای بعد از من دوازده نفر مهدی را تأیید ،کرده اشاره کنم این بیانیه از طرف رابطه العالم الاسلامی انجمن جهان ،اسلام که یک مؤسسه با گرایش وهابی است تحت نظارت و اشراف جمعی از بزرگ ترین علمای عربستان سعودی با امضای مدیر دایره مجمع فقهی اسلامی شیخ محمد المنتصر الکتانی صادر شده است متن این بیانیه را خود شیخ محمد منتصر ،نوشته و آقایان شیخ محمد صالح بن عثیمین و شیخ احمد محمد جمال و شیخ احمد علی و شیخ جلیل عبدالله خیاط با اشراف محمد صالح ابقزاز مدیر این انجمن امضا و تأیید

ص: 896

کرده اند. افراد نامبرده علمای معتبر و اعضای انجمن مذکور .هستند من می خواهم فقط یک جمله برگزیده از این بیانیه را برای برادرم شیخ عثمان بخوانم که می گوید او امام مهدی آخرین نفر از دوازده خلیفه راشدین است که پیامبر درباره آنان خبر داده و حدیث آن در صحاح اهل تسنّن آمده و احادیث مربوط به مهدی توسط بسیاری از صحابه رسول خدا نقل شده است.

امام اهل تسنن ابوداود سجستانی رضوان الله علیه یکی دیگر از عالمان برجسته ای است که امام مهدی را آخرین امام طبق حدیث پیامبر خلفای بعد از من دوازده نفر می داند و در کتاب سنن معروف خود در باب امام مهدی احادیث پیامبر خلفای بعد از من دوازده نفر را آورده. امام اسماعیل ابن کثیر دمشقی رضوان الله علیه در کتاب البدایه و النهایه فصلی ،دارد با عنوان درباره مهدی که در آخر الزمان است و یکی از خلفای راشیدن و یکی از دوازده خلیفه در حدیث پیامبر خلفای بعد از من دوازده نفر است.

شیخ عثمان ببین امام ابوداود سجستانی رضوان الله علیه در کتاب خود فصل مستقلی درباره امام مهدی دارد و در ابتدای ،آن حدیث جابر بن سمره از پیامبر را نقل کرده که چنین است لا یزال هذا الدين قائماً حتى يكون عليكم اثنا عشر ،خلیفه این) دین اسلام بر پا و بر جا خواهد ماند تا این که دوازده خلیفه من بیایند و امت اسلام بر افراز باشند و در حدیث دیگری دارد که لا یزال الدین عزيزاً الى اثنی عشر خلیفه این دین عزیز خواهد بود تا زمانی که دوازده خلیفه من زندگی کنند. آن گاه مردم تکبیر گفتند و ناله دادند. سر ،سپس پیامبر سخن آهسته ای گفت که من نشنیدم از پدرم :پرسیدم چه گفت؟ پدرم گفت پیامبر :گفت آنان همه از قریش هستند. البدایه و النهایه امام ابن كثير ج 1، ص 201

بنابراین، هیچ شک و شبهه ای در این نیست که امام مهدی یکی از آن دوازده خلیفه در سنّت و دوازدهمین آنان است با این حال بنده می خواهم یک دلیل بسیار قوی دیگر ذکر کنم که اولین جرقه قوی را در وجود من برای عقیده به امام مهدی محمد بن حسن عسکری ایجاد کرد. من تحقیقی زیادی کردم تا ببینم؛ چرا امام داود سجستانی احادیث رسول خدا خلفای بعد از من دوازده نفر را با احادیث پیامبر در مورد امام مهدی در کنار هم قرار داده تا این که علت

ص: 897

آن را کشف کردم و دیدم که احادیث پاک رسول خدا در مورد امام مهدی می گویند که پس از وفات و رحلت امام مهدی از این دنیا در آخر زمان هرج و مرج و مشکلات در دنیا زیاد می شود؛ و احادیث راستین رسول خدا در مورد دوازده خلیفه بعد از پیامبر می گویند که این هرج و مرج و مشکلات در دنیا زیاد می شود پس از وفات و رحلت خلیفه دوازدهم از همین خلفای دوازده نفر خواهد بود و به عبارت دیگر من هنگامی که احادیث راستین رسول خدا در مورد امام مهدی را در کنار احادیث راستین رسول خدا در مورد خلفای بعد از من دوازده نفر گذاشتم و میان آنان مقایسه کردم دیدم که احادیث راستین رسول خدا در مورد خلفای بعد از من دوازده نفر رضوان الله علیه به ما می گوید که دوازدهمین خلیفه کمی قبل از قیام قیامت از این دنیا می رود و می میرد و که احادیث راستین رسول خدا در مورد امام مهدی به ما می گویند که امام مهدی کمی قبل از قیام قیامت از این دنیا می رود و می میرد از این جا من فهمیدم که دوازدهمین خلیفه همان امام مهدی موعود آخر الزمان است و من پس از این که از عقیده ای اهل تسنن و وهابیت درباره امام مهدی دست برداشتم و عقیده شیعه دوازده امامی را درباره امام مهدی ،پذیرفتم دیدم که این دلیل در کتب حدیث شیعه دوازده امامی نیز ،آمده و مرحوم شیخ جلیل امام نعمانی رضوان الله علیه که یکی از محدثین بزرگ شیعه دوازده امامی در قرن چهارم هجری است احادیث راستین رسول خدا در مورد غیبت امام مهدی را در ،کتاب ،غیبت که اختصاصاً درباره غیبت امام مهدی محمد بن حسن عسکری تألیف شده ذکر کرده و آن را پس از ذکر احادیث پاک رسول خدا مربوط به عدد دوازده خلیفه در کتب اهل سنت قرار داده و می گوید قوی ترین دلیل بر آن چه که این احادیث راستین رسول خدا بر آن تأکید کرده وقوع هرج و مرج و مشکلات بعد از رحلت امام مهدی دوازده از این دنیا در آخر الزمان است و بر این که مقصود رسول خدا از دوازده خلیفه بعد از ایشان همان امامان دوازده نفر که امامان اهل بیت هستند.

یک نکته مهم دیگر کثرت و فراوانی تعداد احادیث راستین رسول خدا درباره امام دوازدهم و غیبت او وارد شده و کثرت و فراوانی تعداد سخنان امام علی و یازده فرزند ایشان که این احادیث راستین رسول خدا درباره امام دوازدهم و غیبت او شرح و بیان کرده اند

ص: 898

من به برادرم شیخ عثمان را توصیه می کنم به این که این احادیث راستین رسول خدا درباره غیبت امام محمد بن الحسن عسکری رضوان الله علیه خوب بررسی ،کند و هم چنین به برادرم شیخ عثمان را توصیه می کنم به این که این سخنان امام علی و ده فرزند ایشان که این احادیث راستین رسول خدا درباره امام دوازدهم و غیبت او توضیح داده اند را خوب بررسی و تحقیق کند و قبل از تمسخر به احادیث راستین رسول خدا و قبل از تمسخر به این سخنان اهل بیت از رسول خدا و قبل از انکار آنان را مطالعه دقیق .بکند هم چنین به شیخ ،عثمان توصیه می کنم که دلایل قوی و متعدد و متنوعی را که ثابت می کند امام دوازدهم رضوان الله علیه معرفی شده از سوی رسول خدا، همان امام مهدی محمد بن الحسن العسكرى متولد سال 255 ه.ق است و او پس از مطالعه دقیق این احادیث راستین رسول خدا و پس از مطالعه دقیق این سخنان امام علی و ده فرزند ایشان در توضیح احادیث رسول خدا .است خواهد دید که قبول کردن و ایمان به آن چه که در این احادیث راستین رسول خدا ،آمده و قبول کردن و ایمان به آن چه که در این سخنان امام علی و یازده فرزند ایشان ،آمده اعتقاد جازم به غیبت امام مهدی محمد بن حسن عسکری را موجب می شود؛ اما ایمان آوردن به حقیقت غیبت امام مهدی قبل از ایمان به آن احادیث پیامبر، و قبل از ایمان به این سخنان امام علی و یازده فرزند ایشان است مانند این است که کسی نبوت رسول خدا را قبول نداشته باشد؛ اما بخواهد قرآن را تصدیق کند بنابراین هر کس که بخواهد حقیقت غیبت امام مهدی محمد بن الحسن عسکری رضوان الله علیه را درک کند باید به روش علمی و ملاحظات آن پایبند باشد و از مقدمات منطقی بگذرد تا به نتایج علمی و منطقی .برسد. یعنی همان روشی که من با برادرم شیخ عثمان در پانزده جلسه مناظره پیشنهاد کردم و برای او عرض کردم که من کتابی با عنوان المنهج الجديد و الصحیح فى الحوار مع الوهابين روشی نو و صحیح در مناظره اعتقادی با مذهب وهابیت تألیف کرده ام ،پس نمی توان بدون ایمان به مقدمات ضروری اعتقاد به غیبت امام محمد بن حسن عسکری ایمان آورد

آنان که حقیقت غیبت امام مهدی محمد بن حسن عسکری را انکار می کنند مانند شیخ عثمان احادیث راستین رسول خدا مربوط به غیبت امام محمد بن الحسن العسکری را از سایر احادیث راستین رسول خدا درباره دوازده خلیفه ایشان جدا می.کنند و هم چنین سخنان امام علی و ده

ص: 899

فرزند ایشان که در آنان هر امامی از امامان دوازده گانه امام بعد از خود را به وضوح و با نام و مشخصات معرفی کرده و بر اساس همین سخنان امام مهدی به عنوان دوازده همین امام معرفی شده همه آنان را کنار می گذارند و به بحث درباره غیبت امام مهدی می پردازند، و طبیعی است که چنین بحثی ابتر و بی نتیجه خواهد بود.

و از این جا که یکی از اهداف جلسات متعدد و مختلف این مناظره من و برادرم شیخ عثمان بیان علل و اسباب روی گردانی من از وهابیت و اعتقادم به مذهب شیعه دوازده امامی می باشد لازم می دانم که بگویم اعتقاد به غیبت امام مهدی محمد بن الحسن عسکری رضوان الله علیه، آخرین ویژگی برجسته مذهب شیعه دوازده امامی بود که در عقل و دل من جای گرفت، به همین علّت آن را در ته هرم عظیم مذهب شیعه دوازده امامی قرار گذاشتم، در حقیقت ایمان من به امام دوازدهم و غیبت او آخرین چیزی از معتقدات مذهب دوازده امامی که در وجود خودم قرار دادم البتّه من به سادگی و به آسانی به این نتیجه نرسیدم؛ بلکه پیش از پذیرفتن این اعتقاد و تسلیم در برابر حقیقتِ غیبت امام مهدی محمد بن الحسن عسکری رضوان الله علیه، ابتدا به قدیمی ترین کتب ،حدیث که پیش از وقوع غیبت امام امام مهدی محمد بن الحسن عسکری رضوان الله علیه، احادیث راستین رسول خدا غیبت را ذکر کرده و به شرح حال راویان این احادیث مراجعه کردم علاوه بر این تاریخ و شرح حال تمام مؤلّفین مشهور درباره غیبت امام محمد بن حسن عسکری را مطالعه کردم و فقط احادیثی را قبول کردم که در مورد صحت و سلامت راویان آنان به نتیجه روشن و قطعی دست یافتم و پس از مراجعه به کتب حدیث ،قدیمی کتب حدیث متأخرین را نیز مطالعه کردم و درباره شناخت راویان احادیث راستین رسول خدا در مورد غیبت مهدی حساسیت زیادی به کار بردم و گاهی که اثر خصومت مذهبی را در طعن بعضی از راویان این ،احادیث مشاهده کردم این مسئله را نیز از نظر دور نداشتم و برای شناخت روایان احادیث راستین رسول خدا در مورد غیبت مهدی و شناخت کتبشان در مورد حقیقت ،غیبت من به روش محققانه و عالمانه از کتاب فهرست عالم بزرگ حدیث شیخ امام نجاشی رضوان الله علیه و از فهرست شیخ امام طوسی رضوان الله علیه و فهرست ابن ندیم استفاده کردم و نیز فهرست های علمای شیعه دوازده امامی را با فهرست های قدیم علمای اهل سنت مقایسه

ص: 900

کردم تا این که به صدق آن چه که در کتب حدیث شیعه دوازده امامی درباره احادیث راستین رسول خدا در مورد غیبت امام محمد بن حسن عسکری آمده بود، ایمان پیدا کردم؛ و این مقایسه بین کتب فهرست شیعه دوازده امامی و سنی برای من ضروری بود چون در ابتدا من به کتب حدیثی شیعه دوازده امامی اعتماد نداشتم و می خواستم خودم با تحقیق علمی به نتیجه برسم؛ لذا پس از مطالعات و تحقیق فراوان به این حقیقت اطمینان پیدا کردم البتّه بدون شک امانت علمی که در نزد امام شیخ مفید و امام شیخ نجاشی و امام شیخ طوسی (خدا از همگی خشنود باد) یافتم یکی از عوامل مؤثر و اساسی بود که ایمان من را به صدق نوشته های علمای حدیث مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت است، افزود.

اکنون می خواهم به برادران حضار و شنوندگان این مناظره بگویم که؛ اگر چه احادیث ضعیف در کتب حدیث شیعه دوازده امامی و سنّی وجود دارد؛ اما تشکیک در همه احادیث رسول خدا در کتب شیعه دوازده امامی بدون تحقیق و بررسی علمی و بدون داشتن روح علمی به دور از تعصب و خصومت مذهبی از منطق سلیم فاصله دارد بر این ،اساس من منطق و روش وهابیون در برخورد با احادیث رسول خدا در کتب شیعه دوازده امامی و هم چنین منطق و روش وهابیون در برخورد با سخنان امام علی و ده فرزند ایشان در کتب شیعه دوازده امامی که احادیث رسول خدا درباره غیبت امام مهدی شرح و بیان کرده اند را رد می کنم؛ چرا که اگر من بخواهم بدون دلیل و برهان درباره احادیث راستین رسول خدا در مورد غیبت امام محمد بن حسن عسکری شک و تردید کنم نمی توانم هیچ حدیثی از رسول خدا را قبول کنم؛ بلکه بدون شک و تردید هنگامی منطقی و مفید است که من ضمن بررسی متن و سند ،حدیث، نارسایی هایی مشاهده کنم؛ اما شک و تردید بی دلیل و بدون بحث و تحقیق یک خطر و یک بیماری فکری است و روشن است که شک و تردید هدف علمی نیست؛ بلکه ابزار و وسیله شناخت و راه رسیدن به هدف که یافتن حقیقت ،است می.باشد شک در جایی جای ماندن نیست؛ بلکه ایستگاه و نقطه عبور و حرکت است.

من در مورد کتب حدیث علمای شیعه دوازده امامی از روش علمی و منطقی استفاده کردم، یعنی بدون دلیل و برهان با شک و تردید به احادیث راستین پیامبر در کتب حدیث علمای شیعه نگاه

ص: 901

نکردم، و هم چنین با شک و تردید به سخنان امام علی و ده فرزند ایشان در شرح احادیث پیامبر در کتب حدیث علمای شیعه نگاه نکردم؛ بلکه متن و سند یک یک احادیث راستین پیامبر در مورد غیبت امام محمد بن حسن عسکری را بررسی ،کردم و هم چنین متن و سند یک یک سخنان امام علی و ده فرزند ایشان در شرح و بیان احادیث پیامبر در مورد غیبت امام محمد بن حسن عسکری را بررسی کردم. و حدیثی را که در سند آن ضعفی مشاهده کردم، حتی متن آن را با سایر احادیث صحیح مقایسه کردم و اگر متن ،آن با سایر احادیث صحیح تطابق نداشت آن را نپذیرفتم ،بنابراین احادیثی را که در باب غیبت امام محمد بن حسن عسکری ذکر می کنم صحت آنان را دریافته ام و اگر احیاناً حدیثی را نقل می کنم که در سندش ضعفی هست، صحت متن آن را با حمایت و پشتیبانی احادیث قوی و صحیح ،دیگر پذیرفته ام. من با تحقیق گسترده و طولانی چندین سال به این نتیجه رسیده ام که احادیث رسول خدا مربوط به غیبت امام محمد بن حسن عسکری از حیث لفظ و معنی به تواتر رسیده و راویان احادیث غیبت امام محمد بن حسن ،عسکری از ده ها سال قبل از تولد امام محمد بن حسن عسکری و غیبت ،ایشان این احادیث را نقل کرده اند ،سپس در تاریخ می خوانیم که آن چه در این احادیث آمده به همان صورت به واقعیت تبدیل شده و اتفاق افتاده ،بنابراین اگر یکی از این احادیث از حیث سند ضعفی داشته باشد، احادیث دیگر و واقعیات تاریخی آن را تأیید می کند. پس، شیخ عثمان، بیایی و این کمی شک و تردید را کنار بگذاری چون شک و تردید تو هیچ پشتوانه علمی و منطقی .ندارد من هم در زمانی که وهابی ،بودم مانند شیخ ،عثمان به همه احادیث راستین رسول خدا در کتب شیعه دوازده ،امامی و همه سخنان امام علی و ده فرزند ایشان در کتب شیعه دوازده امامی با شک و تردید نگاه می.کردم این شک و تردید از آن جا ناشی می شود که احادیث مربوط به غیبت امام محمد بن حسن عسکری که از رسول خدا صادر شده و بعداً ائمه اهل بیت همین احادیث راستین رسول خدا در مورد غیبت مهدی توضیح داده اند با وجود این که آنان در طول دویست و پنجاه سال پس از هجرت رسول خدا در کتاب های بوده اند؛ ولی آن احادیث پیامبر و این سخنان امام علی و یازده فرزند ایشان از قرن چهارم هجری به بعد و حدود یک صد و پنجاه سال پس از وقوع غیبت امام مهدی در محافل علمای اهل سنت منتشر شده اند. و این امر

ص: 902

شده تا برخی از علمای اهل سنت با بهانه های واهی این احادیث پیامبر را و آن سخنان امام علی و ده فرزند ایشان را رد کنند

علت عدم توجه علمای اهل سنت به احادیث پیامبر صلی الله علیه و اله در مورد غیبت امام دوازدهم (علیهم السلام)

حال باید پرسید که چرا سخنان امام علی و ده فرزند ایشان در توضیح احادیث رسول خدا در مورد غیبت مهدی در طول سه قرن از چشم علمای اهل سنت مخفی مانده اند؟ پاسخ این سؤال را امام ابن تیمیه رضوان الله علیه در آن جا داده که من در همین جلسات این مناظره من و شیخ ،عثمان از او نقل کردم که :گفت علمای اهل سنت از سخنان اهل بیت چیزی (فقه و روایات) نگرفتند و بعداً شیخ عثمان این حرف من را تأیید کرد و متن کتاب امام ابن تیمیه رضوان الله علیه را برای من قرائت کرد که این صحبتی که کردم را تأکید کرده و من در حرف های من در جلسات همین مناظره برای شیخ عثمان عرض کردم که دلیل نگرفتن علمای اهل سنت از سخنان امام علی و ده فرزند ،ایشان اقدامات حکام ظالم دولت اموی یعنی همین دایره رجس و پلیدی .بوده تاریخ به ما می گوید که حاکمان ظالم دولت بنی امیه هر کس را که سخنان امام علی و یازده فرزند ایشان را حفظ و نقل می،کرد آتش می زدند و اعدام می کردند در زمان آنان بردن نام امامان دوازده نفر که امامان اهل بیت هستند و حرف زدن از سخنان امام علی و یازده فرزند ،ایشان گناه نا بخشودنی بود و هیچ یک از علمای اهل سنت حق نداشتند به نام اصحاب امامان دوازده نفر که امامان اهل بیت هستند و ناقلان سخنان امام علی و یازده فرزند ایشان اشاره کنند. و اگر احیاناً برخی از محدثین اهل سنت بر حسب ضرورت می خواستند از اهل بیت مطهرین یاز از اهل بیت غیر مطهرین - سادات از بنی هاشم - سخنی نقل ،کنند با اشاره و کنایه بوده به طوری که حاکمان ظالم دولت بنی امیه مقصود آنان را نفهمند سخنان آنان را نقل می کردند و بسیاری از محدثین اهل سنت که در عصر محبین امامان دوازده نفر که امامان اهل بیت هستند (دوران حاکمان ظالم) دولت بنی امیه و دولت بنی عباس زندگی می کردند به ناچار و به اکراه سخنان امام علی و یازده فرزند ایشان در کتب معروف اهل تسنّن ذکر نکردند. بنابراین، کتب اهل سنت که در همین دوران تألیف شده جز اشاراتی مختصر به سخنان امام علی و یازده

ص: 903

فرزند ایشان، چیزی ندارد. و اگر اقدامات حاکمان جائر دولت بنی امیه و دولت بنی عباس بر ضد سخنان امام علی و یازده فرزند ایشان ،نبود ما شاهد چنین وضع نبودیم

من در طول پانزده جلسه از جلسات این مناظره با تو نیز این واقعیت تلخ را از زبان امام صنعانی برای تو عرض کردم که می گوید علمای حدیث اهل سنت کلمه آل را از صلوات بر رسول خدا به خاطر ترس از حاکمان ظالم دولت بنی امیه حذف کردند با این که احادیث متواتری داریم که پیامبر در آنان که (احادیث) فرموده صلوات ناقص بر من .نفرستید پرسیدند صلوات ناقص بر شما چیست؟ فرموده این که من را در صلوات ذکر کنید و آل من را ذکر نکنید.

این واقعیت تلخ تاریخی، مسؤولیت اصحاب ائمه اهل بیت و مسؤولیت پیروان آنان در حفظ سخنان امام علی و یازده فرزند ایشان را دو چندان کرد و آنان در شرایط بسیار سخت تلاش فراوانی برای حفظ و جمع آوری سخنان امام علی و یازده فرزند ایشان کردند و برخی از آنان تا حد مجازات اعدام پیش رفتند برخی از آنان در معرض حمله و تشکیک و سوء ظن قرار گرفتند. و کافی بود که حاکم وقت ارتباط یکی از مسلمانان با سخنان امام علی و یازده فرزند ایشان را کشف کند، آن گاه او را در معرض انواع حمله ها و و تهمت ها و مجازات ها قرار می گرفت و خوبه که در این جا یک نمونه تاریخی را ذکر کنم و این نمونه مربوط به محدث جلیل القدر، امام محمد بن عمیر ازدی رضوان الله علیه بود که هنگامی که خلیفه عباسی تصمیم گرفت کتاب های او که در آنان سخنان اهل بیت مطهر نقل کرده را آتش بزند خواهر محمد بن ،عمیر، کتاب های او را در خاک دفن و پنهان کرد امام نجاشی رضوان الله علیه می گوید محمد بن عمیر ازدی در سال 217 ه-.ق فوت کرده، رجال نجاشی (326 - 327

حضار عزیز در این جلسه اکثراً حرف های من در درباره محنت اهل بیت و ناقلان و روایان سخنان امام علی و یازده فرزند ایشان شنیده بوده اند ولی باز من عرض می کنم که محنت اهل بیت و ناقلان و روایان سخنان امام علی و یازده فرزند ایشان از مسلمات تاریخی است که تأیید مؤرّخین شیعه دوازده امامی و سنّی می باشد و خود برادرم شیخ عثمان در ضمن مناظره در حرف های او گفت: که من می دانم حاکمان ظالم دولت بنی امیه به اهل بیت ظلم

ص: 904

کردند. شیخ متفکر جهان اهل تسنن امام محمد غزالی مصری درباره محنت اهل بیت می گوید آنان در اقصی نقاط زمین پراکنده شدند و از قدیم مورد ظلم و ستم واقع شدند امام جعفر صادق در شهر پیامبر عزلت گزید و از فتنه ها و توطئه های حاکمان بنی عباس در امان نبود او تحت تعقیب و مراقبت حاکمان قرار داشت و هر لحظه خطر ،مرگ او را تهدید می کرد چنان که دیگر افراد اهل بیت نبوی به سوی مرگ کشیده شدند ركائز) الایمان بين العقل و القلب غزالی، صفحه 153).

در قرن چهارم هجری به واسطه ضعف خلیفه عباسی که حتی بغداد و اطراف آن از تحت سلطه او خارج شده بود این محاصره و فشار بر اهل بیت شکسته ،شد و سخنان امام علی و یازده فرزند ایشان در بین مردم و علمای اهل سنت منتشر گردید و عصر محنت اهل بیت به پایان رسید پس از این دوره که شیعه دوازده امامی از شر حاکمان ظالم نجات پیدا کردند کتاب های حاوی سخنان امام علی و ده فرزند ایشان که در عصر محنت ائمه اهل بیت در پستو ها مخفی شده بود آشکار گردید. اکنون پاسخ این سؤال روشن شد که چرا سخنان امام علی و ده فرزند ایشان در توضیح احادیث رسول خدا درباره غیبت امام محمد بن حسن عسکری تا قرن چهارم هجری منتشر نشده و پس از آن آشکار شده من این سؤال و پاسخ آن را در کتاب خودم (سفر) من از مذهب وهابیت به مذهب شیعه دوازده امامی رحلتى من الوهابيه الى الاثنى ،عشریه بررسی و بیان کرده ام و جواب دادم و هم چنین در طی جلسات این مناظره این سؤال را بررسی کردم و جواب دادم

من به زودی روشن خواهم کرد که سخنان امام علی و ده فرزند ایشان در توضیح احادیث رسول خدا مربوط به غیبت امام مهدی محمد بن الحسن عسکری رضوان الله علیه در دوران اختناق و محنت اهل بیت (خدا از همگی خشنود باد) چگونه جمع آوری و تدوین شده؛ اما شیوه صحبت های من در این مناظره اقتضا می کند که پیش از طرح آن موضوع محدثین متقدمین را درباره سخنان امام علی و ده فرزند ایشان در توضیح احادیث رسول خدا در مورد غیبت امام مهدی ذکر کنم که این

ص: 905

مسئله برای آشنایی تو با سیر تدوین سخنان امام علی و ده فرزند ایشان در توضیح احادیث رسول خدا در مورد غیبت امام محمد بن حسن عسکری مفید خواهد بود.

شیخ محدثین شیعه دوازده امامی در اوایل قرن چهارم هجری امام شیخ محمد بن علی بن بابویه قمی معروف به شیخ صدوق رضوان الله علیه بود او کسی است که تلاش بسیار زیادی برای جمع آوری و تدوین سخنان امام علی و ده فرزند ایشان در توضیح احادیث رسول خدا در مورد غیبت امام مهدی کرده و ثمره تلاش های عظیم او ،کتاب اکمال الدین و اتمام النعمه فی اثبات الغيبه و كشف الحیره می باشد شیخ امام صدوق رضوان الله علیه درباره سخنان امام علی و ده فرزند ایشان در توضیح احادیث رسول خدا در مورد غیبت امام محمد بن حسن عسکری می گوید امامان اهل بیت غیبت امام دوازدهم را برای شیعیان خود توضیح داده اند و بر قطعیت وقوع آن تأکید کرده اند و این سخنان آنان در مورد غیبت از حدود دویست سال قبل از وقوع غیبت (عصر امام علی) و بعد از آن در کتاب هایی به نام اصول در بین علمای شیعه شناخته می شد، جمع آوری و تدوین شد و اصحاب و پیروان ائمه این سخنان آنان در مورد غیبت را در کتاب های خود ذکر کرده اند و علمای شیعه به این کتاب ها اهتمام زیادی داشتند و آنان را تا زمان وقوع غیبت امام عصر حفظ کرده اند و من شیخ امام صدوق آن چه از این سخنان را که به دستم رسیده در این كتاب كمال الدین و تمام ،النعمه در ابواب و فصول مربوط به آنان آورده ام و نمی توان گفت: (ادامه) کلام شیخ امام (صدوق که مؤلّفین این اصول علم به غیبت داشتند و از غیبت امام عصر پیش از وقوع آن خبر داده اند یا این که به دروغ این سخنان را به ائمه اهل بیت نسبت داده اند و بر حسب تصادف آن چه گفته اند درست واقع شده در حالی که تعدادی از این راویان و مؤلفین کتب اصول در مناطق دور از ائمه زندگی می کردند و این دو ،مسئله، علم غیبت داشتن راویان قبل از عصر غیبت و یا جعل کردن سخنان توسط آنان و ،سپس اتفاق افتادن آن مسئله هر دو محال و غیر ممکن است و قطعاً هیچ راه دیگری نیست جز این که آنان این سخنان را از ائمه معصومین گرفته اند و ائمه معصومین در این مسئله به وصیت و سفارش رسول خدا عمل کرده اند و مسئله غیبت و ویژگی های آن در مراحل مختلف را بیان کرده.اند و راویان نیز این سخنان را

ص: 906

در کتب اصول جمع آوری و تدوین کرده اند و بدین ترتیب حق آشکار و باطل زایل گردید چون باطل نابود شدنی است مقدمه شیخ صدوق بر کتاب کمال الدین ص (19

امام شیخ صدوق رضوان الله علیه در همین کتاب :گفت اخبار فراوان و صحیح و معتبر از پیامبر و ائمه اهل بیت آمده که امام ،قائم امام دوازدهم غیبت طولانی خواهد داشت تا این که قلبها سخت شود و مردم از ظهور او نا امید شوند و ایمان به او در بین مردم کم شود، پس انگاه خداوند به او اجازه ظهور می دانی و زمین با نور او روشن می شود و او با دادگری خویش بساط ظلم و ستم را از روی زمین بر می چیند کمال الدین ج 2، ص 638 - 639).

امام طبرسی رضوان الله علیه درباره سخنان امام علی و ده فرزند ایشان در توضیح احادیث رسول خدا مربوط به غیبت امام مهدی محمد بن الحسن عسکری رضوان الله علیه :گفت این روایات ائمه اهل بیت را محدثین شیعه در اصول، در ایام امام باقر و امام صادق جمع و تألیف کردند اعلام الوری باعلام الهدی، طبرسی، ج 2، ص 258 چاپ مؤسسه آل البيت).

یکی دیگر از علمای بزرگ متقدمین که احادیث پیامبر و سخنان امام علی و ده فرزند ایشان در توضیح احادیث رسول خدا مربوط به غیبت را ذکر کرده و حقیقت مذهب شیعه دوازده امامی را ،شناخته و دست از مذهب اهل سنت شسته و شیعه دوازده امامی ،شده، امام ابوجعفر محمد بن عبدالرحمن بن قبه الرازی است رضوان الله علیه او از علمای بزرگ دوران غیبت صغری امام محمد حسن عسکری (260) - (329 ه.ق) است که پس از پی بردن به حقانیت مذهب شیعه دوازده امامی و شناخت امام مهدی محمد بن حسن عسکری و احادیث مربوط به غیبت او، دست از مذهب تسنّن کشید و به دامان تشیع دوازده امامی پر ،کشید او درباره روایات ائمه اهل بیت از رسول خدا مربوط به غیبت امام محمد بن حسن عسکری می گوید گذشتگان آنان، علمای شیعه، اوصاف امام عصر امام دوازدهم و غیبت او و ابعاد امر او و اختلاف مردم درباره او در هنگام وقوع غیبت را بیان کرده اند و آنان در کتب آنان شیعه دوازده امامی ذکر شده و محفوظ است. هر کس که می،خواهد به آنان مراجعه .کند کمال الدین، ج 1 ص 107)

ص: 907

امثال چنین گواهی ها در بین اقوال محدثین و محققین فراوان است؛ اما آن چه من می خواهم بگویم این که این شهادت ها با سیر تاریخی تدوین احادیث رسول خدا و سیر تاریخی تدوین سخنان امام علی و ده فرزند ایشان در توضیح احادیث رسول خدا مربوط به غیبت امام محمد بن حسن عسکری کاملاً مطابقت دارد و من پس از تحقیقات طولانی و مفصل و گسترده که بیش از ده سال طول کشید و مراجعه به ده ها کتاب حدیثی در مورد حدیث رسول خدا در مورد غیبت مهدی و بررسی دقیق آنان و مراجعه به ده ها کتاب روائی در مورد سخنان امام علی و ده فرزند ایشان در توضیح احادیث رسول خدا در مورد غیبت و بررسی دقیق آنان، به حقیقت بودن غیبت امام محمد بن حسن عسکری پی بردم و ایمان آوردم و لذا گام به گام این حقیقت را با دلایل قوی تبیین و اثبات می کنم

یک نمونه جالب دیگر، پاسخ عالم متقدم امام اسماعیل بن علی بن ابی سهل رضوان الله علیه به اشکالات منکرین غیبت امام دوازدهم - رضوان الله علیه و غافلین از احادیث پیامبر و سخنان متواتر امام علی و ده فرزند ایشان در توضیح احادیث رسول خدا در این باب ،است آنان که باب بحث و تحقیق درباره نصوص و اسانید این احادیث راستین پیامبر و باب بحث و تحقیق درباره نصوص و اسانید این سخنان امام علی و ده فرزند ایشان در توضیح احادیث رسول خدا را بر خود بسته اند. این عالم و امام به یک معیار تشخیص بسیار جالب توجه در فرق گذاشتن میان حدیث جعلی و حدیث معتبر و شناخت احادیث صحیح پیامر صلی الله علیه و آله از احادیث جعلی و سخنان معتبر ائمه اهل بیت از سخنان غیر معتبر ائمه اهل بیت پیامبر اشاره می کند و می گوید فرق است بین روایاتی که حاکمان جور با انتشار آنان مخالفت و مبارزه می کنند با روایاتی که این حاکمان دوست دارند و تلاش می کنند که بین مردم منتشر شود سپس به این حقیقت مسلّم اشاره می کند که هر یک از امامان دوازده نفر که امامان اهل بیت هستند با نص بر امام بعد از خود او را معرفی کرده این عالم و امام بزرگوار در کتابش التنبیه و الامامه می گوید تصدیق این روایات موجب ایمان به امامت فرزند امام حسن عسکری می شود، چنان که شرح دادم به این که او از نظر ها غایب و پنهان است اخبار غیبت ایشان [محمد بن الحسن العسكرى] کاملاً مشهور و متواتر است شیعیان قبل از وقوع غیبت امام عصر به آن اعتقاد داشتن و منظر وقوع آن بودند - فهرست

ص: 908

نجاشی: 31 (شماره 68) - سپس گفت روایات در کتب شیعیان شیعه دوازده امامی از روایات در کتب مسلمانان دیگر صحیح تر ،است چون شیعیان شیعه دوازده امامی از دولت و قدرت بهره ای نداشتند و از چیزی ،ترس یا به همه چیز طمع نداشتند تا به خاطر آنان جعل کنند. همان گونه که شیعیان نقل حدیث پیامبر بر امامت علی را نقل می کنند همان طور نص علی بر حسن مجتبی و نص او بر امام حسین و سپس نقل هر امامی بر امام بعد از خود را نقل کرده اند تا می رسیم به نص امام حسن عسکری بر فرزندش امام ،غایب چون محدثین مورد وثوق امام حسن عسکری همه امامت امام مهدی و غیبت او را تأیید و تأکید کرده اند. و همه شاهد بودند که سلطان وقت متوکل عباسی به طور آشکار به دنبال او می گشت و در طول چند سال جاسوسانی را در منزل امام حسن عسکری گماشته بود و مراقب احوال خانواده ایشان بودند تا اگر فرزندی از او به دنیا آمد، او را دست گیر کنند.

من هنگامی که در مورد حقیقت غیبت تحقیق و بررسی کردم به یک نکته قابل توجه رسیده ام و این نکته این است که این نوشته ها فقط نظر این عالمان و محدثین در مورد حقیقت غیبت نیست؛ بلکه نوشته های آنان دلالت می کند بر وجود متون معتبر و نصوص آشکار احادیث رسول خدا و سخنان امام علی و ده فرزند ایشان در شرح و تبیین احادیث رسول خدا که به جای شک و شبهه و تأویل دیگری باقی نمی گذارد.

عزیزان من بخصوص شیخ عثمان و همه که این عرایض بنده در مورد حقیقت غیبت امام دوازدهم مهدی محمد بن حسن عسکری رضوان الله علیه را می شنوند به نوشته های شیخ بزرگ محدثین شیعه دوازده امامی در قرن پنجم که به شیخ الطائفه معروف است امام محمد بن حسن طوسی رضوان الله علیه توجه کنید او در کتاب ارزشمندش (الغیبه) پس از این که نوشته های بزرگان اهل سنت در کتاب های خودشان و نوشته های شیعه دوازده امامی در کتبشان را از رسول خدا نقل کرده اند که او فرموده خلفای بعد از من دوازده نفر می گوید آنان همه بر امامت امام محمد بن الحسن العسكرى امام دوازدهم امامان دوازده نفر که امامان اهل بیت هستند دلالت دارد و غیبت او چنان که ظاهر شده و بین مردم منتشر شده ریشه در روایات ائمه طاهرین پدرانش دارد که در سال ها قبل از وقوع غیبتش گفته اند که صاحب این امر امام دوازدهم مهدی محمد بن حسن

ص: 909

عسکری رضوان الله علیه غایب خواهد شد و ویژگی های غیبتش و اختلاف مردم درباره او و حوادثی را که در دوران غیبتش اتفاق می افتد همه را بیان کرده اند و گفته اند که او دارای دو غیبت است که یکی از دیگری طولانی تر است و در غیبت اوّل ،صغری مردم از احوال او با خبر می شدند دیده می شود و در غیبت دوم کسی از او خبر نخواهد داشت و این به واقعیات با آن چه در احادیث و روایات آمده مطابقت دارد و اگر امامت و غیبت او امام مهدی محمد بن حسن عسکری رضوان الله علیه نداشت چنین تطابقی بین احادیث و روایات و واقعیات نبود و چنین تطابقی و صحت و پیشگویی ها ممکن نیست مگر این که خداوند این احادیث را از زبان پیامبرش صلی الله عليه و آله اعلام کند و ما برخی از این احادیث و روایات را نقل می کنیم تا درستی آن چه که گفتیم معلوم شود چون ذکر تمام این احادیث و روایات که در کتب حدیث آمده طولانی و دشوار است.

هم چنین امام شیخ طوسی رضوان الله علیه در این کتاب پس از نقل احادیث صحیح و متواتر قطعی و معتبر رسول خدا در مورد امام مهدی و غیبت شان و بعد از نقل سخنان امام علی و ده فرزند ایشان در شرح و تبیین احادیث رسول خدا درباره امام محمد حسن عسکری امام مهدی رضوان الله علیه و غیبت شان گفت: صحت و قطعیت غیبت امام دوازدهم پیروان اهل بیت، از حقائق مسلم و غیر قابل شک و شبهه است و احادیث صحیح در این باره یعنی غیبت امام مهدی محمد بن حسن عسکری رضوان الله علیه بی شمار ،است و ما فقط بخشی از این احادیث را ذکر کردیم چون ذکر تمام آنان از حدود این کتاب خارج است و این احادیث از نظر لفظ و معنی متواتر است تواتر لفظی این احادیث از این جهت است که الفاظ این احادیث به طرق مختلف نقل شده و متواتر است و تواتر معنی و مفهوم این احادیث نیز از طرق مختلف به اثبات رسیده است. و اما امام شیخ مفید رضوان الله علیه استاد امام شیخ طوسی - حقیقت غیبت را از حقایق بزرگ و مهم در دین اسلام توصیف کرده عزیزیزان من در این مناظره بین من و شیخ عثمان ببینید امام شیخ مفید رضوان الله علیه حقیقت غیبت امام مهدی رضوان الله علیه و جایگاه آن حقیقت در احادیث پاک رسول خدا و در سخنان امام علی و ده

ص: 910

فرزند ایشان در توضیح احادیث رسول خدا را چگونه توصیف و بیان کرده است، او گفت: نام او امام دوازدهم مهدی محمد حسن عسکری از طرف پیامبر و ،سپس امیر المؤمنین علی بن ابی طالب بیان شده و پس از او تمام امامان یکی پس از دیگری بر نام و جایگاه او تصریح و تاکید کرده اند تا پدرش امام حسن عسکری علیه السلام که او را به شیعیان خاص خود معرفی کرده، ارشاد) شیخ مفید: ج 2، ص360) و نیز شیخ امام مفید رضوان الله علیه می گوید: قبل از به دنیا آمدن او امام مهدی محمد بن حسن عسکری رضوان الله علیه احادیث و اخبار و روایات درباره غیبت او و این که دو غیبت دارد یکی طولانی تر از دیگری است ارشاد) شیخ مفید: ج 2، ص360

و در کتاب غیبت امام شیخ نعمانی رضوان الله علیه پس از نقل احادیث راستین رسول خدا و پس از نقل سخنان معتبر و متواتر امام علی و ده فرزند ایشان در توضیح احادیث رسول خدا درباره امامت امامان دوازده نفر که امامان اهل بیت هستند و پس از نقل احادیث پیامبر و سخنان امام علی و ده فرزند ایشان در توضیح احادیث رسول خدا مربوط به غیبت امام محمد بن حسن عسکری رضوان الله علیه، و پس از توضیح دقیق آن احادیث و این ،روایات شیخ امام نعمانی گفت احادیثی و روایتی که به وضوح بیان می کند قائم [امام دوازدهم] رضوان الله علیه دارای دو غیبت است، صحت آنان در نزد ما ثابت شده و خداوند صدق روایات امامان اهل بیت را در این باره تصدیق و اثبات کرده و آن چه روایت کرده اند عملاً واقع شده و در مدت غیبت صغری سفیران امام محمد حسن عسکری رضوان الله علیه در بین مردم وجود داشتن و در مشکلات علمی و احکام دین و جواب سؤالات دینی را برای مردم توضیح می دادند و اشکالات و مشکلات را حل می کردند؛ اما در غیبت دوم دیگر سفیر و نماینده ای بین امام و مردم وجود ندارد برای کار و تدبیری که خدا در بین خلق خود دارد و می خواهد مردم آزمایش و امتحان و تصفیه و گزینش کند، چنان که خداوند خودش در قرآن فرموده:

﴿ مَّا كَانَ اللهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى مَا أَنتُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَ مَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ.﴾ (سوره آل عمران: 179)

ص: 911

خداوند هرگز مؤمنین را وا نگذارد بدین حال کنونی تا این که به آزمایش بد سرشت را از پاک گوهر جدا کند و خدا همه شما را از سر غیب آگاه نسازد.

و اکنون [زمان شیخ امام نعمانی] رضوان الله علیه ما در دوران این ،غیبت کبری هستیم و از خدا می خواهیم که ما را بر عقیده حق ثابت بدارد و از کسانی باشیم که در غربال فتنه ها رد و رسوا نشویم و این توضیح آن چیزی بود که گفتم: او دارای دو غیبت است (کتاب الغیبه، شیخ نعمانی 173-179)

و هم چنین امام نعمانی می گوید سختی ها و مشکلاتی که در دوران غیبت کبری واقع می شود در احادیث رسول خدا و روايات على امير المؤمنین آمده که درباره فتنه ها و امتحان های دوران غیبت هشدار داده اند و اهل علم پس از او از یکایک ائمه از ،فرزندانش روایات مربوط به غیبت را نقل کرده اند چنان که حتی یک نفر از ائمه دوازده گانه نیست که درباره غیبت روایتی نقل نکرده باشد، و درباره آزمایش و امتحان بندگان توسط خداوند با امر غیبت سخنی نگفته نباشد مقدمه) كتاب الغیبه، امام شیخ نعمانی: 21)

سیر تاریخی تدوین احادیث پیامبر اعظم | پیرامون غیبت امام دوازدهم (علیه السلام):

اکنون پس از این که مطالب علمی خودم در حقیقت غیبت امام محمد بن حسن عسکری امام مهدی رضوان الله علیه و صحت آن را در احادیث راستین رسول خدا و در سخنان امام علی و ده فرزند ایشان در توضیح احادیث رسول خدا روشن ،کردم برای این که این حقیقت عظیم در عقل و قلب جای خود را باز کند لازم است سیر تدوین این احادیث پیامبر و آن سخنان امام علی و ده فرزند ایشان و این حقیقت در کتب حدیث روشن ،کنم با دلایل قطعی برای من ثابت شد که احادیث و روایات غیبت امام دوازدهم رضوان الله علیه در ابتدا در صحیفه ای که امام علی كرم الله وجهه (خداوند رویش را گرامی بداره) با املای رسول خدا نوشته اند، ضبط شده اند و در کتب اصول اولین کتب حدیث مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت است که روایات ائمه از رسول خدا را ضبط و جمع آوری کرده اند منتقل شده - و پس از آن در کتب مستقل و مربوط به غیبت امام محمد بن حسن عسکری - همه آنان را در همین جلسه ذکر کنم - ثبت و ضبط شده اند و همه آنان قبل از تولد و غیبت امام دوازدهم رضوان الله علیه بوده

ص: 912

و پس از شروع دوران غیبت امام محمد بن حسن عسکری نیز محدثین کتاب های مستقلی درباره غیبت او تألیف کرده و این احادیث پیامبر در مورد غیبت و هم چنین سخنان امام علی و ده فرزند ایشان در توضیح احادیث رسول خدا در مورد غیبت را جمع آوری کرده اند و در این زمان ها بود که محدثین بزرگ مانند امام شیخ مفید رضوان الله علیه و شاگرد او امام شیخ طوسی رضوان الله علیه و قبل از این دو ،محدّت امام شیخ محمد بن علی بن بابویه قمی معروف به شیخ صدوق رضوان الله علیه احادیث پیامبر در مورد غیبت و سخنان امام علی و ده فرزند ایشان در توضیح احادیث رسول خدا در مورد غیبت را در کتب خود جمع آوری کرد.

و پس از این مرور مختصر بر روند تدوین کتب و احادیث غیبت و تدوین کتاب بهای و روایات غیبت امام دوازدهم امام مهدی رضوان الله علیه اکنون به توضیح آن می پردازم تا شاید برادرم شیخ ،عثمان دست از تشکیک درباره احادیث راستین رسول خدا در مورد غیبت امام مهدی و تشکیک درباره سخنان امام علی و ده فرزند ایشان در توضیح احادیث رسول خدا در مورد غیبت امام محمد بن حسن عسکری رضوان الله علیه بر دارد.

ص: 913

احادیث غیبت امام دوازدهم و نظرات علماء اهل سنت پیرامون صحیفه امام على كَرَّمَ اللهُ وَجهَه:

احادیث غیبت امام محمد حسن عسکری در صحیفه امام علی کرم الله وجهه (خداوند رویش را گرامی بداره):

این صحیفه با املای رسول خدا و به خط امام علی کرم الله وجهه خداوند رویش را گرامی بداره نوشته شده و قدیمی ترین مجموعه حدیثی است که در زمان حیات رسول خدا تدوین شده و بزرگان محدّثین و علمای اهل سنت و شیعه دوازده ،امامی درباره اهمیت و ارزش این مجموعه احادیث اتفاق نظر دارند.

و من در این جا گفته های برخی از این عالمان اهل تسنن را نقل می کنم:

دکتر محمد عجاج الخطیب از علمای متخصص اهل سنت در علم حدیث از علمای قدیم نقل می کند که حدیث صحیفه امام علی كَرَّمَ اللهُ وجهَه خداوند رویش را گرامی بداره حدیث مشهور است (کتاب السنه النبويه قبل التدوين دكتر محمد عجاج الخطيب ص 317).

محقق و پژوهشگر معاصر دکتر رفعت فوزی عبد المطلب در کتابش به نام صحيفة علی بن ابی ،طالب می:گوید این صحیفة دارای امور بسیار و موضوعات متعددی .است صحیفه علی بن ابی طالب: 41).

اهمیت صحیفه امام علی در بین علمای اهل سنت از آن جاست که در کتب حدیث اهل سنت احادیث فراوانی وجود دارد که اهتمام رسول خدا به املای احادیث بر - امام علی كَرَّمَ اللهُ وَجهَه خداوند رویش را گرامی بداره - را روشن کرده آن چه که در این جا ذکر می کنم روایات اهل سنت است که بر اهتمام رسول خدا به تدوین این صحیفه تاکید می کند.

محدثین اهل سنت خود از عایشه روایت کرده اند که گفت: رسول خدا علی را با پوست و قلم و دوات خواست و ،سپس حدیثی بر او املا کرد و علی بر آن پوست نوشت تا پر شد. کتاب

ص: 914

محاسن الاصطلاح علي مقدمة ابن صلاح اثر حافظ بلقینی با تحقیق دکتر عایشه عبدالرحمن بنت الشاطی (300)

محدثین اهل سنت با اسناد خود از ام سلمه نقل کرده اند که :گفت رسول خدا درخواست کرد که پوستی برای نوشتن بیاورند ،سپس علی را خواست و بر او املا کرد و علی نوشت تا این که سطح آن پوست و پشت آن از نوشته پر شد.

احادیث فراوان می بینیم که صحیفه امام علی از حیث حجم ،بزرگ و دارای احادیثی در موضوعات متعدد بوده است و لذا از آن به عنوان کتاب و جامعه یاد کرده اند. من نمی توانم در این جا همه آن چه را که در صحیفه امام علی آمده را ذکر کنم و به همین مقدار اکتفا می کنم و محدثین قدیم اهل سنت نیز بخش بسیار کمی از احادیثی را که در این صحیفه بوده، نقل کرده اند چون چنان که در این مورد قبلاً صحبت کردم و توضیح دادم که حاکمان ظالم دولت اموی با کسانی که سخنان اهل بیت را نقل می کردند با شدت و خشونت برخورد می کردند؛ اما بخش زیادی از احادیث رسول خدا در صحیفه امام علی را ائمه اهل بیت برای شیعیان و اصحاب و خواص خود نقل کرده اند و به این دلیل حجم صحیفه امام علی و تعداد احادیث آن مورد بين علمای شیعه و سنّی است چون محدثین اهل سنّت به آن احادیث دسترسی پیدا

نکردند و من در این جا نظر برخی از علمای شیعه را درباره این صحیفه نقل می کنم

إمام ابوالحسن علی بن حسین بن بابویه رضوان الله علیه پدر شیخ صدوق متوفی (329 از بزرگان حدیث شیعه در دوران غیبت صغری با اسناد خود از ام سلمه روایت کرده که :گفت رسول خدا به علی دستور داد که خانه اش بنشیند ،سپس پیامبر پوست گوسفندی طلب ،کرد ،سپس پیامبر املا کرد

و علي نوشت تا آن که تمام گوشه های آن پوست نیز از نوشته پر شد، کتاب الامامه التبصره من الحيره تالیف ابو الحسن علی بن بابویه قمی ص 174).

و نیز با سند خود از امام محمد باقر رضوان الله علیه و او از پدران خویش روایت کرده که رسول خدا به امام علی :گفت آن چه بر تو املا می کنم بنویس کتاب الامامه و التبصره من الحيره تالیف ابو الحسن علی بن بابویه قمیص (174)

ص: 915

خوب طبیعی است چنان که در طول جلسه های مناظره من و تو به تفصیل توضیح دادم که محدثین اهل سنت به خاطر سخت گیری ها و فشار حاکمان ظالم دولت بنی امیه روایات اهل بیت مطهر از رسول خدا را کنار ،گذاشتند در چنین شرایطی صحیفه امام علی نیز مورد همان بی مهری ها قرار بگیرد؛ اما ائمه اهل بیت که از حاکمان بنی امیه ترسی نداشتند و همه ظلم ها و فشار های آنان را تحمل کردند این احادیث پیامبر در صحیفه امام علی را در بین شیعیان و اصحاب خود منتشر کردند.

امام محمد ابوزهره رضوان الله علیه فقیه معاصر اهل سنت که در طول جلسه های این مناظره به برخی از نوشته های او اشاره کردم در این باره می گفت به خاطر فشار و سرکوبی که امویان بر ضد علویان به کار گرفتند روایات علی در خانه اش ماند و احکام و فتواهای ابوبکر و عمر در بین مسلمانان منتشر شد و لذا میراث علی فقط در بین علویون ماند و اهل سنت از آن دور شدند. (کتاب امام صادق تألیف امام محمد ابوزهره ص 91)

هر محقق منصفی که در سخنان امام علی و یازده فرزند ایشان در مورد این صحیفه تحقیق و تفحص کند می بیند که صحیفه امام علی در بین ائمه اهل بیت (خدا از همگی خشنود باد) از چنان جایگاهی برخوردار است که هیچ کتاب حدیث دیگری با آن قابل مقایسه نیست. و من که در این احادیث راستین رسول خدا در صحیفه امام علی غور و بررسی کردم دیدم که ائمه اهل بیت (خدا از همگی خشنود باد) این صحیفه را در همه وقت و همه جا در بین شیعیان شان یاد کرده اند و من این جا چند نمونه از سخنان ائمه اهل بیت مطهرین درباره این صحیفه را ذکر می کنم امام محمد باقر رضوان الله علیه می گفت این صحیفه به خط علی و املای رسول الله است. رجال نجاشی ص 390 شماره 999 ترجمه محمد بن عذافر

امام جعفر صادق رضوان الله علیه می گوید صحیفه کتابی است که رسول خدا املا کرده و علی آن را با خط خود نوشته (من لا يحضره الفقيه اثر شیخ صدوق 2/2- 11) امام علی بن محمد هادی امام دهم از امامان دوازده گانه (خدا از همگی خشنود باد) می گوید همانا صحیفه کتابی است

ص: 916

که علی بن ابیطالب آن را به خط خود و به املای رسول خدا نوشته. (مروج الذهب مسعودی 5/82 83 شماره (3079

من با تحقیق در سخنان امام علی و ده فرزند ایشان در در مورد غیبت امام مهدی می بینم که منبع سخنان این ائمه اهل بیت مطهرین از رسول خدا صحیفه امام علی است و برای این که این مطلب را مستدل بیان کرده باشم به روایات ذیل توجه کنید:

ابو دعامه گفته: در بیماری که امام علی بن محمد آلهادی امام) دهم از امامان دوازده گانه به آن مبتلا شده بود و به واسطه آن بیماری از دنیا رحلت ،کرد به دیدن آن امام رفته بودم وقتی که خواستم از نزد او مرخص شوم می گوید ای ابا دعامه ادای حق تو بر من واجب شد چون مرا عیادت کردی آیا می خواهی حدیثی برایت بگویم که آن را به شیعیان ما برسانی؟ در جواب :گفتم ای فرزند رسول خدا من به چنین چیزی خیلی نیاز دارم می گوید پدرم امام جواد برایم :گفت که از پدرش امام رضا شنید و او از پدرش امام موسی کاظم شنید و او از پدرش امام صادق شنید و او از پدرش امام باقر شنید و او از پدرش امام زین العابدین شنید و او از پدرش امام حسین شنید که او :گفت پدرم امیرالمؤمنین گفت ای علی بنویس :گفتم یا رسول الله چه بنوسیم؟ فرموده بنویس بسم الله الرحمن الرحیم ایمان چیزی است که قلب آن را می پذیرد و اعمال انسان آن را تصدیق می کند و اسلام آن (شهادتین است که بر زبان جاری می شود و به واسطه آن ازدواج با آن فرد حلال می.شود

ابو دعامه :گفت :گفتم ای فرزند رسول خدا به خدا قسم نمی دانم کدام یک از این دو بهتر است خود حدیث یا اسناد آن؟ امام فرموده همانا این صحیفه ای است به خط علی بن ابی طالب و به املای رسول الله که ما نسل بعد از نسل آن را به ارث می بریم.

امام ابن حجر هیتمی مکی رضوان الله علیه در صواعق محرقه چاپ میمینه ص 122 می گوید: امام احمد بن حنبل :گفت اگر این سلسله سند حدیث بر دیوانه خوانده شود از بیماری شفا پیدا می کند و نیز در کتاب مروج الذهب مسعودی 82/5-83

ص: 917

غیبت امام دوازدهم عليه السلام در اصول چهار صد گانه

امام جعفر صادق رضوان الله علیه فرموده سخن من سخن پدرم است و سخن پدرم سخن جدم، و سخن جدم سخن ،حسین و سخن حسین سخن حسن و سخن حسن سخن علی بن ابیطالب امیر مؤمنین ،است و سخن امیر مؤمنین سخن رسول خدا و سخن رسول خدا سخن خدا عزوجل است. منيه المريد فى آداب المفيد و المستفيد تألیف دانشمند بزرگ شیعه زین العابدین بن على عاملی معروف به شهید ثانی)

اکنون پس از این توضیحات و ذکر احادیث و روایات گذشته می توانم بگویم که: احادیث راستین رسول خدا مربوط به غیبت امام محمد بن حسن عسکری و سخنان امام علی و ده فرزند ایشان در توضیح احادیث رسول خدا در مورد غیبت ریشه اش در کتاب صحیفه امام علی که در واقع محتوی و مضمون صحیفه امام علی احادیث راستین پیامبر .است شناخت صحیح مسآله و حقیقت غیبت امام محمد بن حسن عسکری رضوان الله علیه ایجاب می کند تا ما صحیفه امام علی را بشناسیم.

و چنان که در این مطلب صحبت کردم به این که احادیث رسول خدا که به خط امام علی رضوان الله علیه در این صحیفه نوشته شده توسط ائمه اطهار برای خواص شیعیان نقل شده و آنان این احادیث راستین رسول خدا را در کتب اصول آورده اند که در بین شیعیان به اصول اربعمائة، (چهار صد اصول، چون آنان چهار صد کتاب بوده مشهور شده و این اصول اربعمائة تمام روایات ائمه اهل بیت از پیامبر که مربوط به امام مهدی محمد بن حسن عسکری و غیبت ،او که غیبت را به تفصیل توضیح داده را ذکر کرده اند و ائمه این احادیث راستین رسول خدا را از صحیفه امام علی و او این احادیث را از خود پیامبر شنیده .است ،پس سخنان ائمه اهل بیت در مورد غیبت امام مهدی همه این سخنانشان توضیح احادیث رسول خدا در صحیفه امام علی است

شیخ عثمان ببین امام زین العابدین رضوان الله علیه در یکی از سخنانشان می گوید آری به خدا سوگند این مسآله در نزد ما در صحیفه نوشته شده بنابراین روشن می شود که منبع همه سخنان ائمه

ص: 918

اهل بیت در مورد غیبت از احادیث پیامبر درباره غیبت که در صحیفه امام علی به املای رسول الله تدوین شده.

غیبت امام مهدی محمد حسن عسکری در اصول چهار صد گانه این جا بد نیست به طور کوتاه صحبت کنم که اصول چهار صد گانه حدیث اولیه که شامل روایات ائمه از پیامبر بوده که این روایات از صحیفه امام علی گرفته شده بود و منبع تمام روایات ائمه اهل بیت از رسول خدا درباره حقیقت غیبت امام محمد بن حسن عسکری همین اصول اولیه است که محدث خبیر امام ابو الفتح محمد بن عثمان کراجکی رضوان الله علیه (متوفی 588 (ه-.ق) کلام عمیقی درباره آن دارد که بر ادله قبلی که من در مورد آنان صحبت کردم استناد کرد وی در کتاب الاستنصار في النص علي الائمه الاثنی عشر الاطهار یک حقیقت مسلّم تاریخی را روشن کرد و :گفت اصول اولیه قبل از عصر غیبت امام محمد حسن عسکری رضوان الله علیه تدوین شده و یک نگاه گذرا به تاریخ زندگی مؤلّفین آنان نشان می دانی که آنان قبل از غیبت از دنیا رفته اند. ،سپس می گوید روایات ائمه اهل بیت که از غیبت امام محمد حسن عسکری رضوان الله علیه خبر می،دهد از رسول خدا روایت کرده اند پس از آن علامه امام کراجکی رضوان الله علیه به یک نکته و عمیق اشاره می کند که می توان به وسیله آن فرق بین احادیث جعلی و احادیث صحیح را تشخیص داد و آن این که احادیث جعلی که از آینده خبر می دهد حوادث آینده دروغ بودن آن احادیث را نشان می دانی؛ اما احادیث ،غیبت با واقعیت های تاریخی مورد تایید قرار گرفت و چنین چیزی امکان ندارد مگر این که مشمول عنایت و توجه خاص خدای سبحان باشد. ،سپس می گوید احادیث مربوط به غیبت و تعداد امامان اهل بیت همه در اصول چهار صد گانه حديث مطابق با واقعیت های تاریخی است که سال ها پس از مرگ مؤلّفین این اصول، اتفاق و این ثابت می کند که این احادیث همه صحیح و مشمول عنایات آلهی است و همه این احادیث از رسول خدا گرفته شده و این حقایق بر کسی که طالب حق و منصف باشد کافی .است (کتاب الاستنصار ص 20 چاپ دوم 1405 ه.ق دار الأضواء بیروت).

شیخ امام محمد بن نعمان ملقب به مفید رضوان الله علیه نیز درباره اصول چهار صد گانه می گوید شیعیان امامیه از زمان امیر المؤمنین علی تا زمان امام حسن عسکری چهار صد کتاب تألیف کردند که

ص: 919

به اصول معروف شده کتاب) معالم العلماء فهرست کتب شیعه علامه محمد بن شهر آشوب متوفی 588 ه. ق ص 3 مقدمه كتاب.

یکی از حقایق و مسلّمات تاریخی این که هیچ یک از این کتب اصول پس از شهادت امام حسن عسکری تألیف نشده و سخنان امام علی و ده فرزند ایشان در توضیح احادیث رسول خدا در مورد غیبت در بین سخنان دیگر این کتاب ها .پراکنده شیخ صدوق امام محمد بن علی بن بابویه قمی در این باره می گوید ائمه معصومین در روایات خود غیبت امام عصر را به شیعیان خبر داده و ویژگی های آن را توصیف کرده اند و این روایات از حدود دویست سال قبل از غیبت در کتب اصول ،آمده و اصحاب ائمه این روایات را در کتب خود آورده اند که این کتب به اصول معروف بوده و در نزد شیعیان حفظ شده کمال الدین و اتمام النعمه مقدمه كتاب

البتّه این نکته را نیز باید بگویم که حقیقت غیبت امام امام محمد حسن عسکری رضوان الله علیه فقط در اصول چهار صد گانه نیامده؛ بلکه در صد ها کتب دیگر که مؤلفین آنان قبل از عصر غیبت محمد بن حسن عسکری از دنیا رفته اند ذکر شده و علمای علم حدیث اعم از قدما و متاخرین می دانند که اصول و کتب و مجموعه های حدیثی و روایی که شیعه دوازده امامی قبل از دوره غیبت امام محمد حسن عسکری رضوان الله علیه جمع آوری و تدوین کرده اند و در مناطق مختلف جهان اسلام پراکنده شده قابل شمارش نیست و تعداد آنان خیلی بیش از چهار صد تاست شیخ طوسی که به شیخ طائفه معروف است و در سال 460 هجری از دنیا رفته در مقدمه فهرست خود می گوید من تضمین نمی دهم که توانسته باشم از تمام آنان آمار بگیرم آمار کتب و اصول حدیث چون مولفات اصحاب ما و کتب آنان بدلیل پراکنده شدن آنان در تمام نقاط کرده زمین قابل شمارش کامل .نیست مقدمه) فهرست شیخ طوسی ص 33

هم چنین علامه سید امام محسن امین رضوان الله علیه می گوید شیعیان معاصر ائمه معصومین از زمان امیر المؤمنین تا زمان امام حسن ،عسکری بیش از شش هزار و شش صد ،کتاب که در این کتاب ها سخنان که از ائمه شنیده بودند تألیف کردند که نام بسیاری از این مجموعه ها در کتب رجال آمده است.

ص: 920

شیخ امام محمد بن حسن حر عاملی رضوان الله علیه در کتاب (وسائل الشیعه) این مطلب را ذکر کرده؛ ولی به نظر بنده ذکر این تعداد برای کتب ،متقدمین تقریبی و اجتهادی است و مؤلّفین قدیمی ترین فهرست ها نتوانسته اند تعداد قدیمی ترین اصول و مجامع حدیث را تعیین کتب رجال قدیم نیز نگفته اند که آمار تمام این مجامع حدیث را ذکر کرده اند.

ص: 921

عناوینی از کتب پیرامون غیبت امام دوازدهم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) که قبل از غیبت صغری تألیف شده بود:

اشاره

و بنده برای توضیح بیشتر این مساله نام برخی از این اصول و کتب حدیث را ذکر خواهم کرد که قبل از دوره غیبت تألیف شده اند و احادیث راستین پیامبر و سخنان امام علی و ده فرزند ایشان در شرح و تبیین احادیث پیامبر در مورد غیبت مهدی جمع آوری کرده اند و هم چنین نوشته های برخی از بزرگان مذهب شیعه دوازده امامی را درباره این کتب نقل می کنم

1.كتاب المشيخة؛ تأليف حسن بن محبوب سراد (زراد)؛

از اصحاب امام رضا رضوان الله علیه یکی از کتب اصول قدیمی است که احادیث پیامبر و سخنان امام علی و ده فرزند ایشان در شرح و تبیین احادیث پیامبر در مورد غیبت امام مهدی محمد بن حسن عسکری را بیش از صد سال قبل از وقوع آن ذکر کرده

امام فضل بن حسن طبرسی رضوان الله علیه یکی از بزرگان علمای قرن ششم هجری می گوید یکی از محدثین و مؤلّفین کتب حدیث که مورد اعتماد و وثوق ،است حسن بن محبوب زراد است که کتاب المشیخه را تألیف کرده که در بین کتب اصول ،شیعه از کتاب مزنی و امثال ،آن مشهور تر است و این کتاب بیش از صد سال قبل از زمان غیبت تألیف شده و برخی از روایات غیبت در آن ،آمده و این روایات بدون تناقض و اختلاف یک دیگر را تاکید و تایید می کنند

2.كتاب الغيبة، اثر شيخ جليل عباس بن هشام ناشری اسدی گذشته به سال 219 که از اصحاب امام رضا ،بوده و از کسانی است که برای آشنا کردن

مردم با حقیقت غیبت امام دوازدهم ،شیعیان تلاش زیادی کرده

3.كتاب الغيبة؛ شيخ امام فضل بن شاذان بن خلیل ازدی نیشابوری رضوان الله علیه؛

گذشته به سال ،290 نیز کتابی به نام الغیبه تألیف کرده که بهاء الدين على بن غياث الدين عبدالکریم بن عبدالحمید نیلی آن را مختصر کرده و مؤلف کتاب الذریعه، شیخ آغا بزرگ تهرانی از آن به ،نام مختصر کتاب الغیبه نام برده است الذریعه) ج 1 ص 201، شماره (2576 و این كتاب (مختصر) تا زمان ما موجود است؛ اما از آن جا که مبنای کار من در این مناظره بر اختصار

ص: 922

است بیش از این تفصیل نمی دهم و از حضار و شنوندگان مناظره می خواهم که به این نکته توجه کنند که من در بحث حقیقت ،غیبت در ابتدا احادیث رسول خدا را ذکر کردم و پس از آن به بحث درباره سخنان امام علی و ده فرزند ایشان در توضیح احادیث رسول خدا در مورد غیبت .پرداختم و غرض و مقصود من از این امر این است که به این سخنان ائمه اهل بیت مطهرین (خدا از همگی خشنود باد) که در حقیقت توضیح احادیث راستین رسول خدا درباره غیبت است تاکید کنم و این مطلب را امام رضا رضوان الله علیه این گونه بیان کرده اند

و ما آن چه را پیامبر اجازه نداده اجازه نمی دهیم و جز به آن چه او امر کرده و دستور داده، امر نمي کنيم. و هرگز ممکن نیست که چيزي را که رسول الله حلال کرده حرام کنیم، یا آن چه را که او حرام کرده، حلال کنیم، چون ما پیرو پیامبر و تسليم امر او هستیم چنان که او تابع فرمان پرودگارش بود. و خداوند متعال فرموده: آن چه را که پیامبر به شما داد، بگیرید، و به آن چه که از آن نهی کرده، عمل نکنید.

(عیون الاخبار، ج 2 ص 20 حدیث 45 ، وسائل الشيعه ج 8 ص 89-81 حديث (21).

با توجه به آن چه که در اصول و دیگر مجامع و کتب حدیث آمده که من اشاره بسیار مختصری به آنان ،کردم من بعد از چندین سال بررسی و تحقیق در موضوع غیبت امام محمد بن حسن عسکری به این نتیجه رسیدم که مسآله غیبت امام محمد بن حسن عسکری رضوان الله علیه، یک مسآله فرعی و ثانوی نیست؛ بلکه یکی از اعتقادات اساسی اسلامی است که رسول خدا در زمان خودش آن را توضیح داده و یک مسلمان با شناخت صحیح آن به اهمیت آن پی می برد و در همین راستا بنده معتقدم که شناخت مسآله غیبت امام محمد بن حسن عسکری در مکتب اهل بیت یکی از علل اساسی بود که موجب شد من از وهابیت دست بردارم و به مذهب اهل بیت که مذهب شیعه دوازده امامی است بپیوندم

ص: 923

عناوینی از کتب پیرامون غیبت امام دوازدهم (علیه السلام) که بعد از غیبت صغری تألیف شده بود اکنون به ذکر برخی از کتابهایی میپردازم که پس از دوره غیبت صغری امام محمد بن حسن عسکری و شروع غیبت کبری او، تألیف شده است.

1.كتاب الغيبة والحيرة

اثر شیخ جلیل ابو العباس عبدالله بن جعفر حمیری از یاران امام دهم امام هادی و امام حسن ،عسکری این کتاب شامل احادیث رسول خدا و سخنان امام علی و ده فرزند ایشان در شرح احادیث رسول خدا در مورد درباره غیبت ،است که در دوران غیبت صغری تألیف شده. مؤلف، نام این کتاب را از سخنان امام جعفر صادق :گرفته امام جعفر صادق رضوان الله علیه از رسول خدا روایت کرده که فرموده برای او غیبت و حیرتی خواهد بود.

2.كتاب الغيبة وكشف الحيرة

این کتاب اثر شیخ جلیل و فقیه فاضل ابو عبدالله محمد بن احمد بن صفوان جمال است که در زمان شروع غیبت صغری زندگی می کرده و یکی از محدثین و شیوخ این دوره است. او هنگامی که با چشمان خود دیده که وعده های در احادیث رسول خدا و در سخنان امام علی و ده فرزند ایشان در شرح و تبیین احادیث رسول خدا درباره حقیقت غیبت امام محمد حسن عسکری رضوان الله علیه به وقوع پیوسته اظهار شادمانی کرده و شکر خدا را به جای آورده است.

و در پایان این بخش از بحث درباره غیبت امام محمد بن حسن عسکری به سه کتاب دیگر درباره غیبت اشاره می کنم و آنان عبارتند از کتاب غیبت امام نعمانی و کتاب غیبت شیخ امام طوسی و کتاب اکمال الدین و اتمام النعمه کمال الدین و تمام (النعمه اثر شیخ امام صدوق این سه عالم بزرگوار از متقدمین هستند که احادیث پیامبر در مورد غیبت و سخنان امام علی و ده فرزند ایشان در شرح احادیث رسول خدا در مورد غیبت در کتاب های خود را از کتب اصول و مجامع حدیثی که در سه قرن اول اسلامی تدوین شده، نقل کرده اند؛ و

ص: 924

لذا می بینید که در بسیاری از موارد به اسامی اصول و آن کتب اولیه اشاره کرده و گفته اند که آن منابع را در اختیار داشته اند و کافی است که تو به کتاب من لا یحضره الفقيه شيخ امام صدوق و یا تهذیب الاحکام شیخ امام طوسی مراجعه کنی تا بخوانی آن چه را گفته اند که آنان از کتب دست اول سه قرن اول استفاده کرده اند که حتی برخی از آن کتب اولیه تاکنون موجود است و من به برخی از آنان مراجعه کرده،ام و احادیث و سخنان آنان را با احادیث و سخنان این سه کتاب تطبیق کرده ام و دیده ام که این عالمان تا چه حد بالایی دقت و امانت علمی را در نقل احادیث و سخنان مراعات کرده اند و به عظمت مذهب شیعه دوازده امامی پی بردم و به این مذهب پیوستم و خدا را شکر می کنم و بر این هدایت سپاس گزارم. حالا اشاره ای کوتاه به این سه کتاب می کنم.

3.كتاب الغيبة شيخ امام نعمانی

او محدث جلیل امام محمد بن ابراهیم نعمانی از علما و فقهای بزرگ قرن چهارم هجری و بهترین کسی که درباره این کتاب ارزشمند سخن گفته شیخ امام مفید رضوان الله علیه که پس از ذکر سخنان امام علی و ده فرزند ایشان در شرح احادیث رسول خدا درباره امامت امام مهدی محمد حسن عسکری رضوان الله علیه می گوید این جزء کوچکی از روایات معتبری است که درباره امام دوازدهم وارد شده و روایات در این باره فراوان است و اصحاب اصول آنان را در کتاب های خود آورده اند و یکی از کسانی که روایات مربوط به امام مهدی را با شرح و تفصیل ضبط کرده محمد بن ابراهیم معروف به ابوعبدالله نعمانی است که کتابی به نام ،الغیبه تألیف کرده ارشاد شیخ مفید ( 365.

اهمیت کتاب غیبت امام نعمانی رضوان الله علیه بدین جهت است که این کتاب در عصر محنتی که با شروع دوران غیبت محمد بن حسن عسکری رضوان الله علیه شیعه دوازده امامی با آن مواجه شدند تألیف شده و خود شیخ امام نعمانی رضوان الله علیه در مقدمه کتابش به این مطلب اشاره کرده و می گوید همه شیعیان به جز عده قلیلی شک کردند در امام زمان شان؛ ولی امر و حجت پروردگارشان که خدا او را با علم خود برگزیده چنان که در قرآن کریم فرموده:

﴿ وَ رَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاء وَ يَحْتَارُ مَا كَانَ هُمُ الخِيَرَةُ. ﴾ (سوره قصص 68)

ص: 925

و پروردگار تو آن چه را که بخواهد خلق می کند و آن چه را بخواهد اختیار می کند. و برای بندگان حق انتخاب در مقابل خداوند وجود ندارد.

و این به خاطر محنت و مصیبت بزرگی بود که با این غیبت واقع شد. البتّه پیامبر اکرم از پیش بدان خبر داده بود

کتاب غیبت امام نعمانی رضوان الله علیه اثر فراوانی در حل مشکل و رفع شبهات که داشتم نسبت به حقیقت غیبت امام مهدی رضوان الله علیه و این کتاب ارزشمند امام نعمانی رضوان الله علیه موجب شد که من به حقیقت غیبت امام محمد حسن عسکری رضوان الله علیه ایمان بیاورم پس از این که یکی از شدیدترین انکار کنندگان آن حقیقت .بودم و این کتاب در طول قرنها مرجع مهم پژوهشگران درباره حقیقت غیبت امام دوازدهم است که در این کتاب ارزشمند احادیث راستین پیامبر در مورد غیبت امام آمده، و هم چنین سخنان امام علی و ده فرزند ایشان در شرح احادیث رسول خدا در مورد غیبت امام مهدی آمده در این جا مجال نیست که من احادیث رسول خدا در مورد غیبت یا سخنان امام علی و ده فرزند ایشان در شرح احادیث رسول خدا در مورد غیبت از این کتاب مهم را نقل کنم و لذا از برادران عزیز می خواهم که خودشان به این کتاب مراجعه کنند.

4.كتاب كمال الدين و تمام النعمة فى اثبات الغيبة وكشف الحيرة؛

این کتاب یکی از آثار گران بهای شیخ المحدثین امام محمد بن علی بن بابویه قمی است. شیخ صدوق متوفی 381 ه-.ق) و بعد از کتاب غیبت امام نعمانی تألیف شده و احادیث راستین رسول خدا و سخنان امام علی و ده فرزند ایشان در شرح احادیث رسول خدا در مورد غیبت و مسائل مربوط به آن را جمع کرده است و لذا در هدف با کتاب غیبت امام نعمانی رضوان الله علیه مشترک است.

شایان ذکر است که پس از آخرین نایب خاص امام مهدی در پایان غیبت صغری در سال 329 ه-. ق، و شروع غیبت کبری امام مهدی محمد حسن عسکری رضوان الله علیه، بسیاری از افراد ضعیف الایمان درباره حقیقت امام محمد بن الحسن عسکری و غیبت او گرفتار شک و تردید ،شدند و از سوی دیگر دشمنان شیعه کتاب هایی در انکار غیبت امام مهدی نوشتند؛ اما کتاب کمال الدین شیخ صدوق تاثیر مهمی در رد شبهات منکرین و اثبات حقیقت غیبت داشت.

ص: 926

و هر کس که بخواهد این حقیقت اساسی را برایش روشن ،بشود باید به کتاب کمال الدین مراجعه و آن را با دقت مطالعه بکند البتّه باید توجه داشت که امام شیخ صدوق رضوان الله علیه در این کتاب آن چه از احادیث رسول خدا در مورد غیبت و از سخنان امام علی و ده فرزند او در شرح آنان و تبیین احادیث رسول خدا در مورد غیبت را که به دستش رسیده ذکر کرده احیانا در بین احادیث ضعیف و سخنان غیر معتبر نیز هست؛ اما در مقام بحث و استدلال فقط به احادیث صحیح و سخنان معتبر استناد کرده و خودش در این باره می گوید غیبت امام مهدی برای من قطعی و مسجل ،است بر اساس احادیث صحیحی که از رسول خدا رسیده و ائمه طاهرین این احادیث رسول خدا را نقل کرده اند و روایاتی که درباره غیبت ،رسیده مانند سایر روایات است که

بر اساس آن ما به شرایع و احکام اسلام ایمان آورده .ایم کمال الدین 2/398 (399).

و اگر کسی بپرسد که چرا روایات ضعیف نیز در این کتاب ها نقل شده؟ در جواب من باید بگویم هنگامی که یک حقیقت با احادیث صحیح و متواتر پاک رسول خدا ثابت شد، دیگر ذکر حدیث ضعیف آسیبی به آن نمی زند چون ذکر حدیث ضعیف به عنوان شاهد است و استدلال و پایه بحث نیست.

در این جا نیز ضرورت و مجالی برای ذکر احادیث رسول خدا در مورد غیبت و سخنان امام علی و ده فرزند او در شرح احادیث رسول خدا در مورد غیبت در این کتاب نیست و خوشبختانه این کتاب برای همه قابل دستیابی است.

5.كتاب الغيبة امام محمد بن حسن طوسی(رضوان الله علیه)؛

در گذشته به سال 460 ه-.ق شیخ المحدثین و فقهای زمان خود بوده و کتاب او سومین کتاب مهم درباره غیبت امام محمد بن حسن عسکری رضوان الله علیه بعد از دو کتاب مذکور است. این کتاب احادیث راستین رسول خدا در مورد غیبت امام مهدی ،است و هم چنین سخنان امام علی و ده فرزند ایشان در شرح احادیث رسول خدا در مورد غیبت امام محمد حسن عسکری است و به اشکالات منکرین و شبهه افکنان درباره امام مهدی محمد بن حسن عسکری رضوان الله علیه جواب داده شیخ امام آقا بزرگ تهرانی رضوان الله علیه در مقدمه ای که بر کتاب غیبت شیخ امام طوسی رضوان الله علیه

ص: 927

می گوید: این کتاب امتیازاتی بر دیگر کتب قدیمی دارد؛ از جمله این که شامل قوی ترین استدلالات عقلی و نقلی در اثبات وجود امام مهدی رضوان الله علیه غیبت او و ظهور او در آخر الزمان است که زمین را از عدل و داد پر می کند پس از آن که پر از ظلم شده باشد.

برادران عزیز تا حالا شما شاهد بودید همه دلایلی که در مورد آنان در این جلسه صحبت کردم در واقع آنان دلایل قوی بر حقیقت غیبت امام محمد بن حسن عسکری رضوان الله علیه برای همه حضار و شنوندگان را ذکر کردم می باشد؛ کذا و هر کس که طالب مطالب بیشتر باشد، می تواند به کتب تخصصی در این زمینه مراجعه کند و این کتب بسیار زیاد ،است و من با تحقیق به این نتیجه رسیدم که امام علامه مجلسی رضوان الله علیه درست می گوید که بسیاری از علما و اصحاب ما هر کدام کتابی در باب غیبت تألیف کرده اند و برای کسی که بخواهد درباره غیبت امام محمد حسن عسکری رضوان الله علیه تحقیق کند همان سه کتاب اساسی غیبت امام محمد ابن حسن عسکری رضوان الله علیه که نام بردم ،تألیف امام نعمانی و امام طوسی و امام صدوق(خدا از همگی خشنود باد) ، منابع بسیار خوبی است هم چنین امام آقا بزرگ تهرانی رضوان الله علیه در مقدمه کتاب امام طوسی می:گوید بسیاری از علما و بزرگان از متقدمین و متاخرین درباره غیبت امام محمد بن حسن عسکری رضوان الله علیه کتاب نوشته اند که برخی از آنان به چاپ رسیده در پایان این صحبت بنده آن چه را که درباره سیر تدوین احادیث راستین رسول خدا و روایات ائمه اهل بیت از رسول خدا به طور مفصل صحبت کردم به شکل زیر خلاصه می کنم که شامل پنج حقیقت است:

حقیقت احادیث راستین رسول خدا در مورد غیبت امام محمد حسن عسکری رضوان الله علیه در ابتدا در صحیفه امام علیکرم الله وجهه خداوند رویش را گرامی بداره و به املای رسول خدا ثبت شده است.

سخنان امام علی و ده فرزند ایشان در شرح احادیث رسول خدا مربوط به غیبت امام مهدی محمد بن الحسن عسکری رضوان الله علیه درباره غیبت امام دوازدهم امام محمد حسن (عسکری رضوان الله علیه همه از صحیفه امام علیکرم الله وجهه خداوند رویش را گرامی بداره سر چشمه گرفته

ص: 928

احادیث راستین رسول خدا و سخنان امام علی و ده فرزند ایشان در شرح احادیث رسول خدا مربوط به غیبت امام مهدی محمد بن الحسن عسکری رضوان الله علیه درباره غیبت امام دوازدهم امام) محمد حسن عسکری رضوان الله علیه در اصول (کتب حدیث که مولفین آنان قبل از دوران غیبت از دنیا رفته اند جمع آوری شده

احادیث راستین رسول خدا و سخنان امام علی و ده فرزند ایشان در شرح احادیث رسول خدا درباره غیبت امام دوازدهم امام) محمد حسن (عسکری رضوان الله علیه از اصول حدیث به کتاب های مستقلی درباره غیبت او منتقل شده که قبل از شروع غیبت صغری تألیف شده اند.

احادیث راستین رسول خدا و سخنان امام علی و ده فرزند ایشان در شرح احادیث رسول خدا درباره غیبت امام دوازدهم امام) محمد حسن (عسکری رضوان الله علیه از منابع مذکور به کتاب های مفصل تری درباره غیبت که پس از شروع دوران غیبت تألیف شده منتقل شده است.

این پنج حقیقت خلاصه روند تدوین احادیث راستین رسول خدا و سخنان امام علی و ده فرزند ایشان در شرح و تبیین احادیث رسول خدا در مورد غیبت امام محمد حسن عسکری رضوان الله علیه .است

ص: 929

تشیع علمای اهل سنّت پس از کشف حقیقت غیبت امام دوازدهم (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

اشاره

اکنون پس از روشن کردن این مبحث به بیان حقیقت دیگری می پردازم و آن چگونگی کشف حقیقت غیبت امام محمد حسن عسکری رضوان الله علیه برای عقل و قلب تعداد زیادی از علمای اهل سنت ،است که وقتی با این حقیقت مواجه شدند راهی نداشتند جز این که مذهب اهل سنت را رها کنند و به شیعه دوازده امامی بپیوندند و پس از آن کتاب هایی نیز درباره امام محمد حسن عسکری رضوان الله علیه و غیبت او تألیف کردند اکنون به نام و تألیفات برخی از آنان اشاره می کنم

1.شیخ امام محمد بن مسعود عیاشی :رضوان الله علیه

شیخ امام نجاشی و ابن الندیم و شیخ امام طوسی هر سه این عالمان نام امام عیاشی رضوان الله علیه را در فهرست های خود ذکر کرده اند که می توان به این منابع مراجعه کرد. این عالم بزرگ ،سنّی امام عیاشی رضوان الله علیه پس از این که حقیقت غیبت امام مهدی محمد حسن عسکری را با عقل و قلب خود دریافت و دید که این حقیقت ریشه در تعالیم پیامبر اکرم دارد و باید به آن ایمان آورد، به مذهب حق پیوست در واقع من وقتی که شرح برخی از بزرگان علمای اهل سنت که مذهب خود را رها کرده و شیعه دوازده امامی شده اند را مطالعه می کردم این سؤال در ذهنم مطرح شد که چگونه اینان توانسته اند دست از اعتقادات قبلی خود بردارند؟ و چگونه اعتقادات شیعه دوازده امامی که عمری با آن مخالفت کرده اند در عقل و دل آنان جای گرفته؟ این سؤال در ذهنم بود تا این که دوباره به احادیث متعددی که از رسول خدا درباره امام مهدی رضوان الله علیه و غیبت او رسیده مراجعه کردم دیدم که این احادیث راستین رسول خدا حقیقت وجود امام مهدی محمد بن الحسن عسکری و غیبت او را به شکلی صریح و شفاف بیان کرده اند و در این جا پاسخ سؤال خود را دریافتم و فهمیدم که این عالمان احادیث راستین رسول خدا کشف کرده اند و بعداً این احادیث را به طور دقیق و عمیق مطالعه کردند و غفلت و تعصب را ترک کرده اند و شیعه دوازده امامی شده اند.

این عالم سنی پس از این که شیعه دوازده امامی ،شده کتابی بنام، الغیبه، تألیف کرد که در آن احادیث زیادی از رسول خدا را با اسناد ،خود نقل کرده هم چنین روایات فراوانی از ائمه اهل بیت که از رسول خدا درباره غیبت امام المهدی نقل کرده اند در این کتاب آورده است.

ص: 930

2.امام ابو جعفر محمد بن عبد الرحمن بن قبه رازی رضوان الله علیه

او نیز یکی از علمای بزرگ اهل سنت است که در دوره غیبت صغری زیسته و پس از این که حق و و حقیقت را ،شناخت از آن پیروی کرده و این نوشته ای را ذکر کرده که بین علما مشهور است گذشتگان آنان - شیعیان - حالات امام محمد حسن عسکری [امام مهدی و غیبت او و اختلاف مردم درباره او پس از غیبت او را نقل کرده اند و این کتاب های آنان است که حوادث را از قبل پیش بینی صحیح ،کرده و هر کس می خواهد آنان را بخواند

اما کسانی که در دوره معاصر و در قرن بیستم میلادی مذهب اهل سنت را ترک کرده اند و به شیعیان دوازده امامی پیوسته اند تعداد آنان قابل شمارش نیست و کسی جز خدای متعال آن را نمی داند و حتی من می توانم قرن بیستم را قرن شناخت مذهب شیعه دوازده امامی بنامم نویسنده معروف وهابی شیخ ربیع بن محمد مسعودی در این باره، به انتشار مذهب شیعه دوازده امامی در مصر اشاره کرده و می گفت من وقتی که پس از مدت ها جدایی، از مصر بازدید کردم دیدم که گرایش جدیدی در آن جا بوجود آمده، و عده ای از برادران ما و از جمله پسران یکی از علمای معروف مصر و برخی از طلاب علوم دینی در جلسات و بحث های علمی که با ما داشتند با کمال شگفتی دیدم که آنان به این افکار جدید اعتقاد پیدا کرده اند و آن مذهب تشیع است.

البتّه پدیده گسترش مذهب تشیع دوازده امامی در قرن بیستم منحصر به کشور مصر نیست؛ بلکه تمام جهان شاهد این واقعیت است و من خودم صد ها نفر از اهل یمن را می شناسم که مذهب تسنن را رها کرده و شیعه دوازده امامی شده اند. نویسنده وهابی دکتر شیخ ناصر بن عبدالله القفاری می گوید بسیاری از افراد شیعه دوازده امامی شده اند و هر کس کتاب عنوان المجد في تاريخ البصره و نجد را بخواند می بینید که قبایل بسیاری بطور کامل شیعه شده اند.

و من در کتابم المستقبل للمذهب الاثنی عشری آینده) از آن مذهب تشیع دوازده امامی است ثابت کردم که آینده جهان متعلق به شیعیان دوازده امامی است و پیش بینی های خود

ص: 931

علمای اهل سنت و سلفیان و وهابیان این حقیقت را تایید کردند و خداوند اوست که هدایتگر و توفیق دهنده و یار و یاور جویندگان حق و حقیقت است هم چنین نویسنده وهابی ،معاصر دکتر علی احمد سالوس در کتابی با عنوان (مع الشیعه الاثنى عشريه في الأصول و الفروع) همین حقیقت تأیید کرد من در جستجوی علل و اسبابی که موجب می شود، اهل سنت مذهب خود را ترک کنند و شیعه دوازده امامی ،بشوند تا آن جا که مذهب شیعه دوازده امامی به بزرگ ترین مذهب اسلامی معاصر تبدیل شده به این نتیجه می رسیم که این ویژگی ،بزرگ اعتقاد به غیبت امام مهدی محمد بن الحسن عسکری رضوان الله علیه نقش زیادی در جذب اهل سنت و جذب وهابیت به سوی مذهب شیعه دوازده امامی دارد. نویسنده وهابی معاصر مجدی محمد علی محمد در کتابش انتصار الحق مناظره علميه مع بعض الشيعه الإمامیه نیز یکی از افراد اهل سنت را که جذب مذهب تشیع شده چنین توصیف می کند یکی از جوانان اهل سنت با حالتی حیران نزد من آمده و دیدم که علت حیرت و سرگردانی او این که جذب شیعیان شده و دست شیعیان به او رسیده تا آن جا که بیچاره فکر می کرد که شیعیان ملائکه خدا و فرستادگان حق هستند تا آن جا که می گوید هر چه با او صحبت کردیم بی فایده ،بود و او جذب مذهب تشیع شده بود.

این شیخ مجدی از یک حقیقت بزرگ غفلت کرده و آن این کسی که مذهب تشیع دوازده امامی که مذهب اهل بیت رسول خدا هم هست را ،شناخت هیچ کس نمی تواند او را به عقیده سابقش

باز گرداند چون کسی که حق را شناخت به هیچ قیمتی حاضر نیست از آن دست بکشد.

برای خود من نیز نظیر آن چه که برای شیخ مجدی گفته شد اتفاق افتاد. من وقتی که مذهب شیعه دوازده امامی را شناختم و از وهابیت دست کشیدم و شیعه دوازده امامی شدم، عمویی داشتم که با مهربانی به من می گوید من یقین دارم که تو با توجه به علم و سواد و سوابقی که داری هرگز شیعه دوازده امامی نخواهی شد و او تلاش بسیار زیادی کرد تا من را به وهابیت باز گرداند و پس از جلسه های متعدد و مناظره مفصل به من توصیه کرد که با دکتر شیخ عبدالوهاب دیلمی بحث و مناظره کنم که او یکی از بزرگ ترین علمای وهابی یمن

ص: 932

است. و سال های زیادی در عربستان سعودی بوده و در آن جا درس خوانده و فارغ التحصیل شده من با دکتر شیخ عبد الوهاب دیلمی نیز مناظره مفصل و طولانی داشتم و عمویم نیز شاهد این مناظره بود و در همین مناظره بحثی بین من و برادر دینی شیخ عبدالله صعتر انجام شد. و در پایان این جلسه های این مناظره هنگامی که عمویم ،دید که من از آن چه می گویم دست بر نمی دارم لحن صحبت او از مناظره به تهدید به قتل و ربودن و امثال آن مبدل شد. و به نزدیکان و دوستان من هشدار داد که با من معاشرت نکنند و به اصطلاح من را تحریم کنند.

اما آنان در نظر من چندان اهمیتی نداشت چون کسی اعتقادات بر حق و ویژگی های مذهب اهل بیت را بشناسد و به دوازده امام بر حق و غیبت حجت دوازدهم رضوان الله علیه ایمان بیاورد هیچ قدرتی نمی تواند آن چه را که او ،شناخته از عقل و قلبش خارج کند چون انسان به طور طبیعی شیفته حق و حقیقت است و اگر آن را پیدا کند عاشق آن می.شود و این حق و حقیقت و دین صحیح آلهی همان مذهب شیعه دوازده امامی است که مذهب اهل بیت هم هست که اگر کسی آن را به درستی بشناسد حاضر خواهد بود همه چیزش را از جان و مال و آبرو فدای آن کند و دست از این مذهب خود بر ندارد و این یکی از ویژگی های مذهب شیعه دوازده امامی است و اگر چنین شود آن وقت تحریم خانواده و دوستان و دوری از آشنایان و از کشور خود و زندگی در غربت و هجرت از شهر خود و تهدید ها و اهانت ها و نه امنی ها و بر باد رفتن تمام آرزو های گذشته، و دشمنی همه دوستان سابق؛ بلکه دشمنی پدر و مادر و خواهران و برادران خود همه آنان در راه معشوق و محبوبی که راه یافته جدید به او دسترسی پیدا کرده در راه امام مهدی امام محمد حسن عسکری رضوان الله علیه شیرین خواهد بود چون حق و حقیقت ارزش آن را دارد که انسان تمام ارزش های مادی و دنیوی را در راه آن قربانی کن و کسی که به مذهب اهل بیت که مذهب شیعه دوازده امامی هم هست دسترسی پیدا کرد و امام مهدی محمد حسن عسکری را بشناسد احساس خواهد کرد که همه چیز از آن اوست و یک لذت بی سابقه و لذت معنوی آسمانی را تجربه می کند که با لذت های مادی به هیچ وجه قابل قیاس نیست چنین انسانی که حق را شناخته و به آن اعتقاد قلبی پیدا کرده، خود را در قله هرم دین می بیند که همان مذهب شیعه دوازده امامی .است و از آن بالا به مذهب و عقاید

ص: 933

سابق خویش نگاه می کند و این مانند نگاه کردن یک انسان بزرگ به یک کودک نادان و نا توان است البتّه این حالت از روی غرور و تکبر نیست؛ بلکه یک حقیقت و واقعیت است و این از شگفتی های عالم است که می تواند عظمت مذهب ،حق مذهب اهل بیت مذهب شیعه دوازده امامی را بشناسد که در عمق وهابیت زندگی کرده باشد درست مانند این است که ما تا تاریکی را نشناسیم نمی توانیم معنا و مفهوم نور را درک ،کنیم و خدا را هزار مرتبه شکر که من را به امام مهدی محمد بن حسن عسکری رضوان الله علیه هدایت کرد

اکنون به ادامه معرفی برخی از علمای اهل سنت می پردازم که پس از این که مذهب حق را شناخته اند و دلایل قوی بر حقانیت دوازده امام از امامان اهل بیت رسول خدا قلب و عقل آنان را تسخیر ،کرده تعصب را رها کرده اند و مذهب حق را با دل و جان پذیرفته اند تا برادرم شیخ عثمان بداند که پیش از من جمع کثیری از علمای اهل سنت شیعه دوازده امامی شده اند و حتی برخی از آنان از ترس مذهب خود را آشکار نکرده اند و در این جا مجال آن نیست که نام همه آنان را ذکر کنیم.

3.علامه امام یوسف بن فرغلى بن عبدالله بغدادی حنفی

صاحب كتاب معروف تذکره الخواص رضوان الله علیه این عالم بزرگ نوه ای دختر امام ابو الفرج عبدالرحمن بن جوزی رضوان الله علیه در گذشته به سال 95 ه. ق .است و نام کتاب او تذکره خواص الأمه فى خصائص الائمه می باشد او نیز تحت تاثیر دلایل قوی و احادیث راستین رسول خدا وارد(شعیه دوازده امامی شده و درباره حقیقت غیبت امام مهدی محمد بن حسن عسکری قرار كتاب تذکره الخواص احادیث راستین صریح رسول خدا درباره ائمه دوازده گانه و وجوب ایمان و تصدیق به غیبت امام دوازدهم محمد بن حسن عسکری رضوان الله علیه را آورده و نتوانسته حقیقتی را که شناخته کتمان کند اکنون برخی از نوشته های بزرگان اهل سنت درباره گرفت، و در او را ذکر می کنیم:

علامه محمد عبد الحی در کتاب، الفوائد البهيه فى تراجم علماء الحنفیه درباره او می گفت این علامه محمد عبدالحی در فقه درخشید و از جد مادری اش امام ابن الجوزی رضوان الله علیه

ص: 934

علم آموخت، او عالم فقیه و واعظی خوش صحبت بود نیکو و دل نشین سخن می گفت و در بحث بسیار تیز هوش و دارای تألیفات نیکو بوده (فوائد البهيه: 230).

از جمله تألیفات نوهای ابن الجوزی شرح کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری رضوان الله علیه.

شیخ عثمان، هر کس که کتاب تذکره الخواص را با دقت بخواند می بیند که این کتاب با دلایل قوی و براهین محکم عقلی و نقلی امامت ائمه دوازده گانه و غیبت امام مهدی محمد بن حسن عسکری رضوان الله علیه را ثابت ،کرده که من گزیده هایی از آنان را نقل خواهم کرد سبط ابن الجوزی در کتاب تذکره الخواص فصلی را به امام مهدی محمد حسن عسکری رضوان الله علیه اختصاص داده که آغاز آن چنین است: فصل فی ذکر الحجه المهدى هو محمد بن الحسن بن علی بن محمد بن علي الرضا بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب (خدا از همگی خشنود باد) و کنیه او ابو عبدالله و ابوالقاسم است و او خلف بر حق و حجت خدا و صاحب الزمان و قائم منتظر و موعود و آخرین امامان اهل بیت .است. سپس این حدیث را ذکر :کند عبدالعزیز بن محمود بن بزاز از عبدالله بن عمر روایت می کند که :گفت شنیدم از رسول خدا که فرموده در آخر الزمان مردی از فرزندان من قیام می کند که هم نام و هم کنیه من .است و زمین را چنان که پر از ظلم شده از عدل و دادگری پر می.کند و او مهدی است می:گفت این حدیث از حیث اعتبار حدیث مشهور است تذکره الخواص ص 363 - 364).

و در جای دیگر در کتاب تذکره الخواص می گوید:

ابوالفضل یحیی بن سلامه الحصکفی در قصیده مشهورش که آن را جمعی از مشایخ ما در بغداد برایم ،خواندند نام دوازده امام اهل بیت را جمع کرده و در این قصیده چنین می گوید

هم الحياة أعرقوا أم أشأموا *** أم أتهموا أم أيمنوا أم انجدوا

و پس از چند بیت چنین می گفت:

يا سائلى عَنْ حب أهل البيت هَلْ *** أقر إيماناً به أم أجحد؟

هيهات ممزوج بلحمى و دمى *** حبهم، و هو آلهدى و الرشد

حيدَرَةٌ و الحسنان بعدَهُ *** ثم علی و ابنُهُ محمدُ

ص: 935

و جعفر الصادق و ابن جعفر *** موسَى، و يتلوه على السيد

أعنى الرضا ثم ابنُهُ محمد *** ثم على و ابنه المسَدِّدُ

الحسن التالى و يتلو تلوه *** محمد بن الحسن المفتقدُ

فإنهُمْ أئمتى و سادتى *** و إن لحاني معشر و فندوا (1)

در این اشعار عالم اهل ،تسنّن که به برکت امام مهدی و احادیث غیبتش شیعی شده، ابوالفضل يحيى بن سلامه الحصکفی رضوان الله علیه می گوید ای کسی که درباره محبت اهل بیت می پرسی: آیا به آن اقرار کنم یا انکارش کنم؟ هیهات که محبت آنان با گوشت و خون من آمیخته و این همان هدایت و رشد آلهی است علی حیدر و حسن و حسین بعد از او علي بن الحسين، و پسرش (باقر) و جعفر صادق و پسرش موسی بن جعفر و پس از او علی سرور مقصودم رضاست و پس از او پسرش محمد ،(جواد) سپس علی (هادی) و فرزندش حسن دوم (امام عسکری) و پس از او محمد بن الحسن که گم شده و پنهان است آنان امام و سروران من هستند؛ اگر چه قومی من را سرزنش و ملامت .کنند آنان بهترین پیشوایان روی زمین هستند که اسامی آنان هر روز بیش تر می درخشد آنان حجت های خدا بر بندگان .هستند. آنانند که صراط مستقیم و مقصدند آنان روز ها را برای پروردگارشان روزه می گیرند و شب ها در حال نماز و رکوع و آنانند که خداوند ،سوره هل ،اتی را در مدح او نازل کرده آیا جز کافر و ملحد به این سجودند فضیلت شک می کند؟

مشاهد مشرفه آنان در سرزمین های مختلف نه؛ بلکه در هر دلی مشهدی دارند منی و مشعر و عرفات و صفا و مروه و مسجد الحرام برای آنان است مکه و ابطح و مسجد خیف و مزدلفة و بقیع برای آنان است.

گروهی که بنیان فضیلت و مجد و شرف آنان بسیار مرتفع است و هر موحد و مشرکی این مجد و شرف را می شناسد.

ص: 936


1- البداية و النهاية سنة ثلاث و خمسين و خمس مائة، من توفي الأعيان؛ يحيى بن فيها من سلامة بن الحسين بن محمد أبو الفضل الشافعی الحصكفي

سپس نوه ای ابن الجوزی معروف به سبط بن (جوزی نام پیامبر اکرم و اوصیای او را در این دو بیت جمع کرده که شاعر دیگری از اهل تسنن می گوید

خدایا به چهار محمد و چهار علی و حسن و حسین و جعفر و ،موسی من را پناه بده که من ولی و دوست دار آنان هستم

4.علامه امام ابن الصباغ مالکی رضوان الله علیه صاحب كتاب الفصول المهمه:

علي بن محمد ابن احمد مشهور به ابن الصباغ مالکی در گذشته به سال 850 ه.ق او از بزرگان علمای اهل سنت در قرن نهم و از کسانی است که احادیث راستین صریح پیامبر اکرم درباره دوازده امام و غیبت امام مهدی رضوان الله علیه او را در برابر حق تسلیم کرده و کتاب الفصول المهمه فی معرفه احوال الأئمه را در زمینه اثبات ولایت و امامت ائمه مطهرین و معصومین و غیبت امام محمد بن الحسن عسکری رضوان الله علیه نگاشته است او دلایل عقلی و نقلی بر امامت دوازده امام (خدا از همگی خشنود باد) را ذکر کرده و فصل دوازدهم را به امام دوازدهم اختصاص داده و چنین نام گذاری کرده الفصل الثانی عشر في ذكر أبي القاسم محمد الحجه الخلف الصالح ابن ابی محمد الحسن الخالص و او امام دوازدهم است و تاریخ ولادت و دلایل امامت او و ذکر احادیثی درباره غیبت او و مدت قیام دولت او و ذکر کنیه و نسب او و مطالب دیگری که به این فصل مرتبط است این عنوان فصل دوازدهم کتاب الفصول المهمه است.

سپس نوشته ای از شیخ امام مفید رضوان الله علیه را به عنوان استناد و استشهاد نقل کرده می گفت صاحب کتاب ،ارشاد امام ،مفید ابو عبدالله محمد بن محمد بن نعمان رضوان الله علیه می گفت امام پس

از امام حسن عسکری فرزندش محمد بود و او غیر از محمد پسر دیگری نداشت و احادیث پیامبر اکرم و روایات امیر مؤمنان علی و سایر اجداد و آباء گرامیش از رسول خدا درباره او متواتر است و او صاحب شمشیر و قائم موعود منتظر است چنان که در احادیث رسول وارد شده و او قبل از قیامش دو غیبت دارد که یکی از دیگری طولانی تر است.

هر کس که در کتاب الفصول المهمه با دقت ،نظر نگاه کند یقین می کند که او از مذهب اهل سنّت دست برداشته و شیعه دوازده امامی شده و من او را یکی از هدایت یافتگان می دانم

ص: 937

5.امام ابراهیم بن محمد علامه جوینی شافعی رضوان الله علیه

صاحب کتاب فرائد السمطين او شیخ الاسلام محدّث كبير ابراهيم بن محمد ابن المويد جوینی شافعی در گذشته به سال 730 ه.ق است که نسبش به صحابی و یار رسول خدا ابوایوب انصاری رضوان الله علیه می رسد و نام کامل کتاب ،او فرائد السمطين فى فضائل المرتضى و البتول و السبطين و الائمه من ذريتهم است.

وی نیز پس از شناخت احادیث راستین صریح پیامبر اکرم درباره اهل بیت و جانشینان بر حق او تعصب مذهبی را کنار گذاشت و به حقانیت مرجعیت و امامت اهل بیت ایمان آورد و شیعه دوازده امامی شد. وی پس از این که در این کتاب احادیث راستین رسول خدا در مورد حقیقت غیبت امام مهدی را نقل کرده به کلامی از علامه امام طبرسی رضوان الله علیه استناد کرده که می گوید آنان برخی از احادیث رسول خدا که از طرق اهل سنت و مخالفین اهل بیت درباره دوازده امام رسیده. و وقتی که فرقه مخالف این احادیث را مانند فرقه امامیه نقل کرده اند و آنان را انکار نکرده اند این بهترین دلیل بر این که خداوند حتی مخالفین را تسخیر کرده تا این احادیث بر حق را روایت کنند، تا حجت خدا بر خلق تمام و کلمه آلهی برتر و والا .باشد و این جز یک امر خارق العاده نیست که مخالفین ائمه به فضایل آنان شهادت داده اند و این کار خدای متعال است که مقلب القلوب و الابصار است و دل ها به دست اوست و هر دشواری را آسان می.کند و او بر همه چیز تواناست. (فرائد السطين 2/ 329).

6.امام حافظ سلیمان بن ابراهیم قندوزی رضوان الله علیه حنفی

صاحب كتاب ينابيع الموده وی نیز یکی از علمای بزرگ و معتبر اهل سنت است که در سال 1296 ه-.ق در گذشته او نیز به حقانیت ائمه اهل بیت و حقیقت غیبت امام محمد بن حسن عسکری رضوان الله علیه پی برده و به آن ایمان آورده وی احادیث فراوانی پاک رسول خدا درباره غیبت امام محمد حسن عسکری نقل کرده که مجال ذکر آنان نیست و سپس می گوید برخی از علما و محققین گفته اند که احادیث مذکور دال بر این که خلفای پیامبر اکرم دوازده نفرند، از طرق زیادی رسیده و مشهور است و روزگار و حوادث تاریخی و زمین و آسمان ثابت کردند که

ص: 938

مراد پیامبر اکرم از دوازده خلیفه ،او ائمه دوازده گانه اهل بیت هستند و نمی توان این حدیث را بر هیچ گروه دیگری تطبیق .کرد حدیث دوازده خلیفه ی پیامبر بر خلفای اموی تطبیق نمی شود چون آنان ظلم فراوانی ،کردند به جز عمر بن عبدالعزیز و تعدادشان نیز افزون بر دوازده نفر است علاوه بر این که آنان از بنی هاشم نیستند و پیامبر فرموده همه آنان از بنی هاشم هستند. و دروایت عبدالملک از جابر آمده که پیامبر صدایش را پایین آورد و گفت همه آنان از بنی هاشم ند.

و این روایت خیلی قوی ،است چون آنان خلافت بنی هاشم را دوست نداشتند. هم چنین حدیث دوازده خلیفه ی پیامبر بر خلفای عباسی حمل نمی شود چون آنان نیز بیش از دوازده نفرند علاوه بر این که به آیه مودت در سوره شوری که می فرماید:

﴿ قُل لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى.﴾ (سوره شوري: 23)

ای پیامبر به مردم بگو که من در برابر زحمات رسالت از شما مزد و پاداشی نمی خواهم، جز این که خویشاوندان مرا دوست داشته باشید؛

عمل نکردند و به حدیث رسول خدا یعنی به حدیث کساء نیز بی توجهی کردند و هیچ گریزی نیست از این که حدیث پیامبر بر دوازده امام از اهل بیت و عترت او حمل شود چون آنان دانا ترین مردم زمان خویش و بزرگوار ترین و پرهیزگار ترین و شریفترین مردم از حیث نسب و شرف بودند و علوم آنان از پدران و اجدادشان بود تا برسد به پیامبر اکرم و آنان علم وراثتی ولدنی و خدا داده .داشتند و اهل علم و تحقیق آنان را این گونه شناخته اند و این معنا که مراد و مقصود پیامبر اکرم از دوازده خلیفه ،او ائمه اهل بیت هستند با احادیث فراوان دیگری حمایت و تأیید می شود از جمله حدیث معتبر ثقلین و احادیث فراوان دیگری که در این کتاب آمده و اما این که رسول خدا طبق حدیثی که از جابر بن سمره نقل شده فرموده: كلهم تجتمع عليهم الأمه. مراد او این که همه ی امت اسلام در هنگام ظهور امام مهدی به امامت ائمه اهل بیت اقرار و اعتراف می کنند

ص: 939

من از حضار و شنوندگان این مناظره خواهش می کنم که در این نوشته این عالم بزرگ اهل تسنّن با دقت و تامل کنند؛ چرا که آن چه این عالم سنی گفته است بهترین شرح و توضیح معنای حدیث دوازده خلیفه ی بعد از پیامبر است که همه ی علمای اسلام بر صحت و اعتبار آن مهر تایید زده اند.

تعداد کسانی که در بین علمای اهل سنت که تعصب به مذهبشان نداشتند؛ بلکه آنان از سنت پیامبر پیروی کردند؛ و چون دیده اند که حقیقت غیبت امام مهدی از سنت پیامبر گرفته شده و در احادیث راستین پیامبر در کتب اهل تسنن ،آمده و در نتیجه آنان به حقانیت مذهب شیعه دوازده امامی که مذهب اهل بیت هم هست و به حقیقت غیبت امام دوازدهم محمد بن الحسن عسکری رضوان الله علیه پی برده و ایمان آورده اند از صد ها نفر متجاوز است و من به ذکر همین تعداد از بزرگان و معروفین آنان اکتفا می کنم چون مناظره من و شیخ عثمان به من مجال بیش از این نمی دهد و حقیقت غیبت امام محمد حسن عسکری رضوان الله علیه حجم بسیار زیادی از کتب علمای اهل سنت را به خود اختصاص داده و هر کس طالب علم و در جستجوی حقیقت باشد، می تواند به کتب معتبر علمای متقدمین اهل سنت که شیعه دوازده امامی شده اند مراجعه کند این بخش از صحبت های من نیز به پایان رسید.

ص: 940

نظرات برخی فرقههای شیعه غیر از دوازده امامی پیرامون غیبت امام دوازدهم

اشاره

اکنون در پاسخ به شیخ عثمان که اعتقاد برخی از فرقه های شیعیان مخالفین مذهب تشیع دوازده امامی را دلیلی بر ضد عقیده غیبت امام محمد حسن عسکری رضوان الله علیه به حساب آورد می خواهم به برخی از کتاب هایی اشاره کنم که برخی فرقه های شیعیان غیر شیعه دوازده امامی درباره غیبت امام محمد حسن عسکری رضوان الله علیه نوشته اند و من این را دلیل بر استواری عقیده غیبت می دانم نه ضعف ،آن به شرحی که خواهم گفت

1.كتاب نصرة الواقفة:

مؤلف این ،کتاب علی بن احمد موسوی و از مخالفین شیعه دوازده امامی است و در کتاب خود حقیقت غیبت مهدی در سنت پیامبر با تبیین و شرح آن در سخنان ائمه اهل بیت است را

بیش از صد سال قبل از شروع غیبت نقل کرده

مؤلف این کتاب از کسانی است که غیبت را از جایگاه خودش منحرف کردند و به افراد دیگری غیر از امام دوازدهم رضوان الله علیه نسبت دادند مانند واقفیه و فرقه های دیگری که طرفداران زیادی هم نداشتند و منقرض شدند

و از دوران صدر اسلام بین مسلمانان مشهور و معروف بود که جمهور پیروان اهل بیت به دوازده امام معتقدند که آخرین آنان مهدی منتظر .است و آنان که تعداد ائمه را کمتر از این دانستند و شش امامی و هشت امامی و امثال آن شدند و به غیبت افراد دیگری به جز امام مهدی محمد بن الحسن عسکری رضوان الله علیه معتقد ،شدند گروه های اندکی بودند که مدتی کوتاهی پس از ،ظهورشان منقرض شدند مؤرخ بزرگ قدیمی مسعودی که در سال 369 ه-.ق در گذشته، و در اوایل دوره ی غیبت کبری زندگی می کرده می گفت ابو محمد الحسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن على بن الحسين بن على بن ابی طالب رضوان الله علیه، یعنی امام یازدهم شیعیان در دوران خلافت معتمد ،عباسی در سن بیست و نه سالگی از دنیا رفت

شهید) شد و او پدر مهدی منتظر امام دوازدهم جمهور شیعیان است.

ص: 941

شیخ عثمان لطفاً در عبارات مسعودی دقت کنی تا دیگر نگویی که اکثریت شیعیان در قرن سوم هجری با شیعه دوازده امامی مخالف بوده اند و بدانید چنان که مسعودی می گوید: اکثریت شیعیان اهل بیت از دوران امام علیکرم الله وجهه خداوند رویش را گرامی بداره دوازده امامی و به غیبت امام مهدی معتقد بودند و آنان که از پیروان اهل بیت بودند و به کمتر از دوازده امام معتقد ،شدند و از راه صحیح منحرف شدند فرقه های کوچک و اندکی بودند که به زودی از بین رفتند و صاحب کتاب نصره الواقفه از جمله همین گروه های اندک است و حتی برخی از آن شیعیان که دچار شبهه و مشکل ،شدند پس از شناخت حقیقت توبه کردند و به دوازده امام و غیبت امام دوازدهم معتقد شدند.

محدث خبیر شیخ امام صدوق رضوان الله علیه با اسناد خود از سید حمیری نقل می کند که گفت در به امام صادق رضوان الله علیه عرض :کردم یابن رسول الله از پدران شما روایتی به ما رسیده که غیبت امام را قطعی و یقینی معرفی ،کرده به من خبر بدهید که امام غائب چه کسی است؟

امام جعفر صادق رضوان الله علیه :گفت همانا غیبت در ششمین فرزند ،من که دوازدهمین از امامان هدایتگر است واقع خواهد شد. اوّل آنان امیر المؤمنین علی بن ابی طالب و آخرین آنان قائم بالحق بقیه الله در زمین و صاحب الزمان .است به خدا سوگند که اگر مهدی در غیبت به اندازه عمر نوح در میان قومش ،بماند نمی میرد تا این که ظهور کند و دنیا را از عدل و دادگری پر نماید کمال الدین شیخ صدوق 2-362 شماره (23)

بنابر آن چه در مورد آن صحبت کردم روشن می شود که آنان که غیبت را به افرادی به جز محمد بن حسن عسکری امام دوازدهم رضوان الله علیه نسبت دادند به طور عمد یا از روی اشتباه با متون صریح احادیث پاک رسول خدا مخالفت کرده اند؛ اما نتوانسته اند، اصل غیبت را به خاطر مسلّم بودن ،آن انکار نمایند و شیخ امام (صدوق رضوان الله علیه که در سال 381 ه.ق در گذشته و در اوایل دوره غیبت کبری می زیسته می گفت از آن جا که اصل غیبت حجت خدا که احادیث صحیحی از رسول خدا درباره آن رسیده برای همه شیعیان قطعی بود، برخی از آنان دچار اشتباه شدند و غیبت را در غیر جایگاه آن قرار دادند کمال الدین (301

ص: 942

2.كتاب الغيبة بطائنى:

این کتاب اثر حسن بن علی بن ابی حمزه سالم بطائنی است که بیش از صد سال قبل از شروع غیبت تألیف شده بطائنی در عصر امام رضا زندگی می کرده و از مخالفین شیعه دوازده امامی بوده و در کتابش حقیقت غیبت مهدی در سنت پیامبر با تبین و شرح آن در سخنان ائمه اهل بیت است را آورده (فهرست نجاشی 36-37 شماره 73 الذریعه 16/ 76 شماره 382. )

3.كتاب الصفة في الغيبة

این کتاب اثر عبدالله بن جبله بن حیان فقیه مشهور است که در سال 219 ه . ق در گذشته و او کتاب خود را بیش از پنجاه سال قبل از آغاز غیبت صغری نوشته است.

البتّه کتاب های دیگری نیز درباره غیبت امام محمد بن حسن عسکری رضوان الله علیه توسط مخالفین شیعه دوازده امامی نوشته شده؛ اما هدف من ذکر چند نمونه بود و آن چه که ذکر کردم برای این هدف کافی است در پایان باید بگویم آن چه که درباره غیبت امام محمد حسن عسکری رضوان الله علیه با استناد به دلایل نقلی بیان شد حقیقت غیبت است که از ویژگی های مذهب شیعیان دوازده امامی که مذهب اهل بیت است؛ اما آن چه که وهابیت از غیبت امام محمد بن حسن عسکری رضوان الله علیه به شکلی نادرست و زشت به تصویر می کشد از مفهوم حقیقی غیبت بسیار دور است.

من در همین جلسه سعی خود را کردم تا مفهوم و حقیقت غیبت امام محمد حسن عسکری رضوان الله علیه را بر اساس آن چه که در سنت پیامبر ،آمده و آن چه که در تبین و شرح آن که در سخنان ائمه اهل بیت مطهرین (خدا از همگی خشنود باد) آمده به شکلی صحیح توضیح بدهم. اگر چه این تلاش من ناچیز است؛ اما می تواند نقطه آغازی باشد برای کسانی که در جستجوی حقیقت هستند و آنان پس از این که پای در این راه گذاشتند قطعاً بی نیاز از مراجعه به کتب اختصاصی در این زمینه نیستند؛ اما کسانی که این دلایل و این حقیقت را می فهمند؛ اما باز آنان را انکار می کنند با آنان صحبتی ندارم و چنین کسانی قابل احترام نیستند.

ص: 943

و آخرین صحبت من پاسخ به شبهه ای است که وهابیون مطرح می کنند و می گویند: احادیث رسول خدا و سخنان امام علی و ده فرزندانشان (خدا از همگی خشنود باد) مربوط به غیبت برای توجیه اعتقاد شیعه دوازده امامی به غیبت امام محمد حسن عسکری رضوان الله علیه مورد استفاده قرار بگیرد.

در جواب به این شبهه بگویم نظر برادران وهابی در صورتی درست می باشد که احادیث غیبت امام محمد حسن عسکری رضوان الله علیه پس از اعتقاد شیعه دوازده امامی به غیبت امام محمد حسن عسکری مطرح شده باشد و شما نمی توانید چنین چیزی را ثابت ،کنید چون احادیث غیبت امام محمد حسن عسکری اولین بار توسط شخص رسول خدا مطرح شده و به املای رسول خدا و با خط امام علی کرم الله وجهه (خداوند) رویش را گرامی بداره در صحیفه او ثبت شده و این حقیقت از طرق مختلف شیعه و سنی به ما رسیده.

اما آن چه که برادران وهابی به آن استناد می کنند تا عقیده به غیبت امام محمد حسن عسکری را تضعیف کنند برخی روایات جعلی است که برادران وهابی مقصود خود را در آنان دنبال می کنند.

در پایان خدای بزرگ را بر این نعمت که توفیق شناخت این حقیقت بزرگ را به من داد، سپاس .گزارم و از شیخ عثمان و همه ی حضار و شنوندگان این مناظره به خاطر اطآله کلام عذر خواهی می کنم

و السلام علیکم و رحمۀ الله و برکاته.

ص: 944

توضیح

شایان ذکر است که نقد ما بر این ،عوامل برای فهم و دریافت واقع تشریع اسلامی و شرایط آن است قصدمان کنایه زدن به منزلت کسی نمی باشد؛ زیرا میدان میدان بحث و نقد و بررسی است و زمان زمان منطق و دلیل

طرح نظر کسی به معنای تاختن به قلمرو اندیشه وی و هتک کرامتش نمی باشد بلکه همه اقوال و دیدگاه ها نیازمند نقد و وارسی اند و حتی قول ما نیز از این اصل به دور نیست؛ زیرا رسیدن به حقایق - به ویژه حقایق دینی به شیوه خاص - هدف نهایی و بلند انسانی است که دست یابی به معرفت شایسته دغدغه ذهنی اوست و دین داری و آمادگی برای لقای خدای متعال با) بصیرت و یقین آن را می طلبد.

عالم حضور به پیشگاه خدای بزرگ - در آخرت - براساس حق و صدق به پا می شود و از این را بر کسی که به راستی به این حضور با شکوه و پر هیبت می،اندیشد سزاوار است بکوشد از امور و همی و اشتباه آمیز خارج شود و به موازین فضل و حق درآید

در این راستا باید از خدای بزرگ یاری خواست و اوست که به راه راست و درست هدایتگر.

ص: 945

نمایه ها

(1)فهرست اشخاص و اعیان

ابا القاسم...783

ابراهيم...938,925,850,849,848,847,846,844,718,717,710,690,623,562,484,472,464,356,328,327,270,264,178,171,171,170,169,168,167,144,100,72

ابراهيم جبهان...72

ابراهيم نخعى...710,690

ابراهيم بن محمد علّامه جوینی شافعی...938

ابن اثیر...532,468,375,176,72

ابن الجوزي...937,935,934,756,236

ابن الصباغ مالكی...937,454

ابن القيم الجوزيه...658

ابن النديم...930

ابن باز...869,392,371,318,114,88

ابن تیمیه...777,779,794,809,810,814,818,824,827,856,874,875,876,903,776,771,770,769,767,766,764,763,762,760,759,758,757,755,754,753,735,734,732,729,726,725,724,723,722,717,715,712,711,710,709,708,707,706,700,699,691,690,689,688,658,657,656,655,651,649,648,599,598,597,538,432,430,429,428,427,422,399,375,358,344,342,334,333,332,330,313,309,299,271,257,256,220,217,216,213,212,211,202,183,181,178,172,136,126,99,90,81,67,57,49,23 685,684,670,667,662,659,

ابن تیمیه...824,809,100,99

ابن جراح... 710,690

ابن جوزی ...416,415,375,372,365,346,345,341,336,334,333,331,136 ,825,682,446,426,424,422

ابن حجر عسقلانی...,869,865,818,766,755,705,704,643,517,462,292,204,136,79,53,49

ابن حجَر هیتمی مکّی ...917,787,777,763,734,646,641,603,518,453,431,429428,427,353,347,319,311,308,307,306,305,304,303,302,298,292,250,249,232,230,219,171,136,109,89,87

ابن خلدون...708,707,659,654

ص: 946

ابن طولون...306

ابن عقیل شافعی...870,869,54,53

ابن قيم جوزيه...658

ابن قیم جوزيه...707

ابن كثير ...897,896,794,755,500471,453,452,340,286,225,216,214

ابن ناصر دمشقی... 755

ابو الاعلی مودودی...870,54

ابو الفرج عبدالرحمن بن جوزی...934

ابو داوود سجستانی...227,225

ابو زهره 864,656,598,449,382,300,298,258,257,224,223,221,220,123,65,48

ابو سليمان الخطابی...225

ابوالفرج اصفهان...653

ابوایوب انصاری...938

ابوبکر. 916,854,798,793,792,791,768,755,754,728,727,726,710,694,690,641,630,595,538,362,312,210,156,131,24

ابوبكر شهاب الدين حضرمي يمانى...362

ابوتراب الظاهری...99

ابوحنيفه .... 880,779,759,758,754,720,710,709,690,689,648,645,598 ابوزهره 659,658,653,649,599,598,597,558,449,382,300,299,298,65,710,690,531,483,72,230,916,789,781,780,779,757,708,707,690,609

ابو عبيد...710,690

ابی غده...133

احسان آلهي ظهير...531,483,72,23

احمد بن حنبل 917,879,793,768,763,758,721,720,710,690,689,684,648,532,449,285,208,183,181,160,145,144,116,115,114,65

احمد بن عبدالخالق بزاز...285

احمد بن محمد سیّاری...745

احمد سلامه...611

احمد سیاری...745

احمد مددى نجفى...499

اسحاق بن راهويه...710,690

اسماعيل حقى بروسی...362

اسماعيل هروى...97

اصحاب کساء 783,782,716,714,702,699,696,695,694,692,636,632,629,628,627,625,624,621,620,606,602,287,190,141

اصفهانی...247

البانی...206,205,204,203,202,185,167,166,165,163,162,161,160,138,137,136,133,121,120,119,118,117,113,112,106,105,82,81

ص: 947

820,819,646,642,604,528,465,438,423,422,342,299,271,216,215,214,212,211,210,209

ام سلمه...915,824,756,683,682,642,630,604,600,592,586,584,572,5711,570,544,522,516,493,477,476,468,426,425,423,422,419,410,409,381,365,346,343,342,341,336,334,333,331,285,274,272,270,267,241,217,208,205,202,202,171,169,153,162,161,157,152,148,107,101,100

ام كلثوم...851,563,548,545,543,529,525,328

امام باقر 91, 759,708,640,491,489,488,304,303,300,299,258,233,183, 917,907,891,888,831

امام جعفر صادق ...649,646,640,560,488,319,298,258,253,224,65,53, ,905,891,888,880,869,805,794,780,779,764,745,708,669,656 942,924,918,916

امام حسن . 495,482,414,319,300,258,233,232,224,171,110,107,106, 895,886,885,849,764,759,708,656 ,564,542,529,524

امام حسن عسکری 909,908,895,894,764,676,455,454,451,319,305,300, 937,924,920,919,911 ,524,504,414,319,305,300,258,233 ,171,155,106,54,24

امام حسین 524,504,414,319,305,300,258,233,171,155,106,54,24 ,779,764,759,708,686,674,672,671,670,656,640,564,551,542 ,917,909,895,870,849

امام حسین... 107,100

امام دوازدهم... 226, 233, 305, 451, 645,614,613,603,550,454,453,452, ,911,910,909,908,907,906,903,900,899,895 ,894,892,879,877 ,940,937,934,930,929,928,926,925,924,922,918,914,913,912 943,923,922,917,764,304,30 229

امام رضا...943,923,922,917,764,304,300,229

امام سجاد...886,716

امام صادق ... 25, 300,258,91, 640,602,598,597,491,489,488,429,304,

امام علی 107,106,91,76,70,49,46,230, 131,108, 142, 171,159,148,147, ,249,248,245,237,233,232,226,224 ,221,220,218 ,197 ,181,172 ,319,306,305,302,300,299,297,293 ,291,277,273,258,257,256 ,473,465,458,419٬441,415,411,407,390,364,340,337,336,328 ,562,559,557,552,542,531,528,524,518,505,504,484,476,475 ,677,676 ,670,659,656,655,649,629,628,621,620,603,598,597 ,720,715,714,713,712,711,709,708,703,702,701,692,690,689 ,786,784,779,777,766,765,764,762,761,759,758,757,749,725 ,875,865,862,854,851,849,823,822,821,820,819,818,817,810 908,907,906,905,904,903,902,901,899,898,895,894,886,876

ص: 948

,923,922,920,919,918,917,916,915,914,913,912,911,910,909

944,942,929,928,927,926,925,924

امام علی بن الحسين...764,319,300

امام على هادى...764,3199,300

امام کاظم...853,300

امام محمد باقر...916,915,888,764,319,224

امام محمد جواد...764,319,300

امام مهدی...942,941,940,938,937,936,935,934,933,932,931,930,929,928,927,926,925,922,919,918,917,913,912,911,910,909,907,906,905,902,901,900,899,898,897,896,895,894,893,765,725,722,615,614,613,610,603,550,454,453,451,319,305,300,233,232,227,226,125

امامان چهار گانه اهل سنّت...707,689,685

امير المؤمنين على...919

امینه مغربی...664,658,653,573,55

امینه مغربيه...566,31

انس بن مالک...495,494,493,346,285,208,166,101

انطاکی...810,645,585,580,579,522,88

انور الجندى مصرى...531

اوزاعی...711,690

اهل بیت...23

اهل کساء ...875,859,825,822,817,816,809,787,756,719,714,713,704,703,702,696,684,683,678,677,628,627,622,621,561,551,549,545,543,533,530,529,528,527,526,517,516,512,511,504,495,494,488,481,478,477,475,473,468,466,439,438,436,435,432,426,424,421,420,417,415,411,404,401,382,379,378,377,371,370,365,353,347,345,342,338,337,336,333,329,325,317,315,314,294,289,289,283,280,279,278,277,275,274,273,269,268,263,248,247,227,223,217,208,198,197,190,189,175,171,168,166,162,154,152,151,147,144,142,141,136,106,105

اهل بیت...264,263,259,257,256,254,253,251,250,249,248,247,246,245,243,242,238,237,236,235,234,233,231,230,228,227,226,225,224,223,222,221,220,219,218,217,213,199,198,197,193,191,189,188,187,185,184,183,181,179,178,177,176,175,174,173,172,171,170,169,166,165,164,163,162,160,159,158,157,156,155,154,152,151,150,149,148,147,146,145,144,143,142,141,140,139,138,137,136,135,131,130,124,120,115,112,109,108,107,106105,104,103,99,98,95,93,91,90,89,88,84,83,82,81,79,78,77,76,69,68,66,61,58,57,53,52,51,50,49,48,31,29,

ص: 949

,278,277,276,275,274,273,272,271,270,269,268,267,266,265 ,298,297,296 ,295,294,293,292,291,289,287,286,284,280,279 ,314,313,312,311,310,309,308,307,306,305,304,303,302,300 ,333,332,331,330,329,328,327,326,325,321,318,317,316,315 ,348,347,346,345,344,343,342,341,340,339,338,337,336,335 ,363,362,360,359,358,357,356,355 ,354,353,352,351,350,349 ,387,386,385,382,381,380,379,378,377,375,372,367,366,365 ,406,405,404,402,401,397,396,395,394,393 ,391,390,389,388 ,428,420,419,418,417,416,415,413,412,411,410,409,408,407 ,454,453,446,445,443,442,441,440,439,437,436 ,431,430,429 ,475,474,473,472,471,470,469,468,467,466,464,462,461,455 ,491,490,489,488,487,486,485,484,483,480,479,478,477,476 ,511,510,509,508,507,505,504,502,500,499,496,495,494,493 ,531,529,528,527,526,525,524,520,518,517,515,514,513,512 ,549,548,547,546,545,544,543,542,541,540,538,537,533,532 ,590,589,575,572,571,570,566,563,562,559,557,553,552,550 ,614,613,610,606,605,604,603,602,601,600,598,597,596,595 ,636,635,634,632,631,630,629,627,626,624,622,617,616,615 ,651,650,649,648,647,646,645,644,643,642,640,639,638,637 ,671,670,668,667,663,662,660,659,658,656,655,654,653,652 ,688,686,685,684,683,682,681,680,678,677,676 ,675,674,673 ,704,702,701,700,699,698,697,696 ,695,694,693,692,690,689 ,721,720,719,718,717,716,715,714,713,712,709,708,707,706 ,746,745,744,742,740,739,735,730,729,728,726,725,723,722 ,761,760,759,758,757,756,755,753,752,751,750,749,748,747 ,776,775,774,772,771,770,769,768,767,766,765,764,763,762 ,792,791,790,789,788,787,786,784,783,781,780,779,778,777

ایمه دوازده گانه...939,794,298,234,233

آقا بزرگ تهرانی...928,927,922

آل ابراهیم...858,857,856,855,853,852,851,850,849,848,847,846,845,484,479,473,464,170,169

ص: 950

آل عبا...620,617

آل عبد اللطيف...126,125

آلوسی...409

بروجردی...888

بزرگ تهرانی...46

بشری عماد...392

بطائنى...943

بغدادی...559

بقاعی...288

بن قیم جوزيه865,49

بهاء الدين على بن غياث الدين عبدالكريم بن عبد الحميد نيلى...922

پنج تن...636,620,617,606,466

ترمذی...863,821,819,714,642,285,267,161,47

تیجانی...864,810,756,709,684,674,673,646,645,613,612,609,585,584,580,579,577,576,571,534,522,520,517,406,88,48,29

جابر بن سمره...939,897,888,759,752,453,369,233

جعفر توّاب...678,677

جعفر صادق...936,809,792,779,768,720,710,709,646,645,604,558,305,294,259,257,253,232,223,222,221,183,90

جليل عباس بن هشام ناشری...922

جمال عبد الناصر...816

جوزجانی...292

حاکم نیشابوری...782,781,698,697,215,200

حجَر هیتمی مکّی...109

حر عاملی...921,889,451

حسن . 113,107,106,103,102,101,100,96, 114, 118,117, 136,127,125, ,205,204,200,179,172,168,166 ,159,158,157,148 ,147,143,142 ,273,272,258,254,253,248,245,232,228,224,223 ,222,216,206 ,294,293,292,291,289,286,285,284 ,283 ,281,279,278,277,275 ,343,342,340,339,336,331,328,326,325,311,307,306,302,295 ,407,387,386,383,382,381,380,379,365,363,361,357,346,344 ,461,454,451,441,437,426,425,424,423,421,415,410,409,408 ,500,496,494,484,483,481,478,477,476,475,474,472,466,464 ,587,572,561,555,550,548,545,537,532,529,527,526,525,518 ,635,634,631,630,629,627,621,620,615,614,613,610,605,604 ,710,702,701,700,697,695,693,692,690,685,676 ,644,643,640 ,820,793,792,791,788,787,786,785,784,783,768,764,725,720 ,905,902,901,900,899,898,897,896,895,894,893,892,879,853 ,922,921,920,919,918,914,913,912,911,910,909,908,907,906

ص: 951

,937,936,935,934,933,931,930,929,928,927,926,925,924,923

944,943,942,941,940,938

حسن ايوب...132,67

حسن بن على بن ابى حمزه سالم بطائنی...943

حسن بن محبوب سراد (زراد)...922

حسن بنّاء...555,532,494,483,114,113

حسن سقاف...206

حسين...937,936,918,820,793,792,791,788,787,786,785,784,783,768,702,700,697,695,693,692,685,676,674,673,672,671,668,649,644,640,635,634,631,630,629,628,621,620,613,605,604,602,572,561,548,545,538,537,527,526,504,500,496,494,484,481,478,477,476,475,474,472,466,464,461,441,426,425,423,421,415,410,409,408,407,387,386,383,382,381,380,379,365,363,357,346,344,343,342,340,336,331,311,36,302,295,294,293,292,291,289,285,284,283,279,278,275,273,272,258,254,253,248,245,232,228,223,222,218,179,172,171,168,166,159,157,148,147,143,142,136,106

حسين بن روح نوبختی...613

حضرت مریم...851,850,715,563,357,356,327

حضرت موسی...716,328,327

خالد بن الوليد...129

خالد محمد خالد...870,54

خامنه ای...837

خلفای دوازده گانه...877,364,363

خمينی...860,824,802,801,756,738,682,650,571,554,546,533,530,529,522,474,467,414,177,173,166,153,142,141,121,120,119,113

خوئی...860,824,799,756,746,745,744,739,738,737,736,735,733,682,571,554,546,533,522,474,474,467,414,166,153,121,120,119,113

ربيع المسعودى...230

ربيع بن محمد مسعودی...931

رشاد سالم...691

رفاعی...674,673

رفعت فوزى عبد المطلب...914

رقيه...563,548,529,525

زمخشری...783

ص: 952

زنان پیامبر . 106, 165,157,152,151,148, 168,167, 272,223,190,175,174, ,333,315,314,286,283,281,280,279,278,277,276 ,275,274,273 ,475,474,425,419,417,410,407,406,405,380,366,363,346,336 825,630,602,496,476

زيد بن ارقم...859,758,756,484,660,595,571,500,446,413,412,411,410,373,367,366,362,360,359,358,356,355,354,353,352,351,350,349,348,347,346,285,165,160,159,156,155,154,147,146,145,144,138,117,116,115,114,107

زين العابدين...918,917,887,886,792,779,764,763,716,654,640,602,319,302,233,232,224

زين العابدين بن على عاملى...918

زینب...886,644,563,548,529,526,525,326,325

زینب بنت ابی سلمه...493

زینی دحلان...123

ساره...171,170

سالم بهنساوى...796,72

سالوس...932,209,205,204,203,118,117,113,112,105

سبط ابن جوزى...453,306

سبط بن الجوزى...232

سعد بن ابی وقاص...821,820,819,714,704,496,291

سعيد ايوب...509

سعيد بن سالم قداح...710,690

سعيد حوا...649,648,647

سلطان الواعظين شيرازى...579

سلمان رشدی...748,747,735,730,479,455

سلمان عوده...124

سلیمان بن ابراهیم قندوزی...938

سلیمان بن خالد...25

سلیمان بن عبد الملک...538

سلیمان دنیا...72

سید بدوی...674,673

سید بدوی...674

سيد قطب...816,323,322,65

شافعی...938,875,779,768,761,758,754,721,720,710,709,690,689,684,648,645,602,598,597,532,454,448,392,365,351,257,256,233,66,65,64

ص: 953

شلتوت...858,824,756,682,671,570,530,522,516,483,136,114,113,111,110,72

شوكانی...698و822و818و782و781و643و391و123و49

شهید ثانى...918

شیخ بن باز...371

شیخ مفید...913,911,910,901,533,240,237,89

صدوق...942,928,927,926,924,920,916,915,913,907,906,747,673,533,530,529,524,467,153,121,120,119,89

صنعانی...904,865,864,822,818,814,789,782,781,780,779,778,777,770,769,767,438,49,48

طبرسی...938,922,907

طحاوى...143,106,92,90,81, 333,332,331,330,308,278,272,271,154, ,410,375,370,358,353,346,345,344,343,342,341,340,337,334 ,584,571,522,516,515,514,429,426,425,423,422,421,416,415 859,824,756,684,683

طوسی...930,928,927,924,920,913,910,909,901,892

عایشه 172,171,161,157,143,142,70, 174, 242,241,234,217,208,203, ,381,372,346,341,336,334,333,331,285,274,271,270,248,246 ,605,590,572,571,544,543,493,484,477,468,426,422,421,409 ,914,825,801,800,756,730,727,698,696,694,686,682,675,630 915

عباس محمود عقاد...870,702,54

عبد الحليم الجندى...72

عبد العزيز بن باز...72

عبد الكريم خطيب...123

عبد الله بن زبیر...538

عبد الله بن عباس...792,756,694,685,548

عبد الله مامقانی...142

عبد الملک بن مروان...815,538

عبد المنان...81

عبد الحسين شرف الدین...579

نعبد الرحمن بن مهدی...710,690

عبدالرحمن دمشيقه...560

عبدالرحمن عماد...611,392,97

عبد العزيز بن عبدالله بن باز...23

عبد القادر...674,673

عبد القادر عوده...816

ص: 954

عبدالله ابن عمر بن الخطاب...710,690

عبدالله بن جبله بن حيان...943

عبدالله بن جعفر حمیری...924

عبدالله غریب...231

عبدالله مامقانی...802,88,82

عبدالله محمود جبوری...26

عبدالمجید زندانی...371

عبدالملك قصوص...611

عبد الواحد وافي...794,482

عبدالوهاب دیلمی...932,371

عبیدالله بن زیاد...160,159,156,155,146,145

عثمان بن عفان...805,793,754

عثمان خمیس ناصری...23

عثمان عمری...613

عصام على يحيى العماد...23

عکرمه بربری...380

علامه امینی...659

علامه حلی...863,722,709,578,430,47

على...736,735,728,727,726,725,723,722,720,719,714,711,710,709,708,707,706,705,704,703,702,695,694,693,692,690,689,684,682,679,677,673,670,667,658656,655,654,651,650,649,648,646,644,643,641,640,637,635,634,633,629,628,650,649,648,646,644,643,641,640,637,635,634,633,629,628,627,619,616,615,614,613,611,609,604,602,599,594,593,592,591,590,583,582,571,568,567,564,562,561,560,559,556,554,553,552,550,546,546,538,537,536,534,532,531,530,529,527,526,525,522,518,517,507,504,503,500,499,498,497,496,495,494,493,490,486,485,484,481,480,478,477,476,474,472,468,467,466,465,464,461,457,455,453,452,451,450,446,437,427,426,425,423,421,417,414,410,409,408,392,391,390,387,386,385,384,383,382,381,380,379,367,365,363,362,360,359,354,349,346,344,343,342,340,339,331,328,316,315,314,311,310,305,304,302,301,300,299,298,295,294,292,289,286,285,284,283,281,280,279,278,277,275,272,258,254,253,248,247,245,236,234,233,228,224,223,222,221,209,207,206,205,203,201,199,197,195,194,190,188,180,179,178,176,172,168,166,164,160,159,158,157,156,143,140,137,136,135,133,127,123,121,120,119,118,117,106,103,100,99,95,93,86,84,87,77,71,70,69,65,61,58,57,54,53,52,48,45,44,38,37,36,34,30,29,22,21,6,5

ص: 955

,774,773,772,769,768,766,758,757,756,754,753,749,745,739 ,809,801,800,794,793,792,790,789,788,787,786,785,783,777

,837,836,835,834,831,830,825,824,821,820,819,818,816,811

,886,883,875,874,870,869,868,864,860,859,853,851,849,839 ,920,918,917,916,915,914,913,912,911,909,908,906,896,893

943,942,941,937,936,935,932,922

على بن ابي طالب...942,941,935,917,911,874,824,821,819,793,769,757,756,754,749,735,723,719,711,710,709,708,707,706,690,689,684,654,648,629,500,497,480,390,300,299,294,254,207,178,86,84,78

على بن احمد كوفى...745,736

على بن احمد موسوی...941

على بن بابویه قمی...920,915,913,906

على بن حسين...915,886,793,550,302

على كورانى...705,568,499,57,45,44,38,37,30

على بن موسى الرضا...792

عمر بن ابی سلمه...493

عمر بن خطاب...854,754,728,710,690,659,598,309,258

عمر بن عبد العزيز...538

عمر طرموم...195

غزالی...804,779,598,539,482,123,65

غماری...734,643,206

فارس حسون تبریزیان...22

فاطمه...853,851,820,805,804,793,791,788,787,786,785,783,702,700,697,695,694,693,692,685,676,644,635,634,630,629,627,621,620,572,563,562,561,557,548,545,543,529,528,527,526,525,524,5218,504,500,496,495,494,493,484,481,480,479,478,477,476,475,474,466,465,464,461,442,440,437,426,425,423,421,418,417,415,414,410,409,408,407,387,286,383,382,381,380,379,365,363,362,357,347,346,344,343,342,340,339,337,336,331,328,299,294,293,292,289,286,285,284,283,281,280,279,278,277,275,273,272,253,248,245,224,223,222,179,172,171,168,166,159,158,157,148,147,144,143,142,136,130,107,106,102,101,100,99,24

فخر الدین رازی...783

فخر رازى...784,608,428

فخرالدین رازی...428

فرعون...867,716,704,51

فضل بن شاذان...922

ص: 956

فؤاد سراج الدين...539

فؤاد عبدالباقی...349

قطان...646,523,292

کارل بروکلمان...455,454

کراجکی...919

مازندرانی...455

مالک بن انس...792

مالک بن نویره...129

مامقانی...860,824,802,801,756,738,682,650,571,554,546,533,530,529,522,474,467,414,153,121,113,187

مجدى محمد على...932

مجلسی 80 ,81 ,82, 533,530,529,522,467,414,386,385,120,119,88,87, 928,891,885,860,824,802,801,800,799,756,738,682,571,554

محب الدين خطيب...235,231,211,209,72,23

محدث نوری...738

محسن امین...920

محمد اسماعیل عمرانی...450

محمد البهى...558,531,482

محمد بن ابراهیم نعمانی...925

محمد بن احمد بن صفوان جمال...924

محمد بن ادریس رازی...285

محمد بن اسماعیل امیر صنعانی...438,127

محمد بن اسماعیل عمرانی...611

محمد بن الحسن عسکری 233 ,905,900,899,895,894,893,877,550,452,451,

محمد بن حسن عسکری ...615,614,613,603,550,454,453,319,300,232, 941,940,937,932,930,929,928,926,907 ,908,907,906,905,902,901,900,899,898,897,895,894,892,879 ,928,927,925,924,923,922,920,919,918,913,912,911,910,909 ,943,942,938,935,934

محمد بن سعود...23

محمد بن شهر آشوب...920

محمد بن عبدالرحمن بن قبّه الرازی...907

محمد بن عبدالرحمن بن قبه رازی...931

محمد بن عبدالوهاب...781,560,449,398,194,66

محمد بن علی جواد...794,792

محمد بن على سمرى...613

محمد بن علی باقر...792

محمد بن على بن بابويه قمّی...926

محمد بن عمیر ازدی 904

ص: 957

محمد بن محمد بن نعمان...937

محمد بن مسعود عیاشی...930

محمد رشاد سالم...658

محمد رضا مظفر...746,509,508,391,231,131,92,91,90

محمد روحانی...743

محمد سعید رمضان بوطی...123,66

محمد عبد الحى...934

محمد عبدالوهاب 125,90,65,64,36, 127,126, 183, 513,449,448,398,391, 873,859,838,669,561,560

محمد عبده...304

محمد عثمان...613

محمد عجاج الخطيب...914

محمد على البار...135

محمد علی بهی...65

محمد علی صابونی...133

محمد غزالی ...598,558,539,532,531,516,483,450,257,123,111,72,66, 905,804,797,796,779

محمد فرغلى...816

محمد مال الله بحرانی...532

محمد مال الله...23

محمد یعقوب كلينی...532,454,153,141

مرتضی مطهری...573

مروان بن حكم...538

مريم ...479,473,472,465,464,439,419,389,356,337,328,327,186,83, 878,851,563,562,557,504,486,480

مسعودی...942,941,365

مسلم نیشابوری... 107,106,105, 115, 116, 135, 138, 139, 143,142, 145,144, 225,222,219,218,208,183 ,181,175,174 ,165,164,160,156,146 ,266,264,249,248,246,245,240,237,234,231,230,229,228,226 ,402,373,369,368,366,364,359,355,352,349,297,296 ,279,270 ,713,696 ,684,682,640,603,591,572,535,515,484,446,411,409 859,845,834,833,821,820,819,818,817,784,766,747,740

مصطفی اسکندری...22

مصطفى شعکه...72

مظفر...240,93,92,89

معاويه ... 51, 719,716,715,714,713,712,705,703,641,603,550,538,495, 886,885,867,827,823,822,821,820,819,816,815,720

مفيد...121,120,119

مقبل الوداعى...450,161

ص: 958

مقبل وادعى...167,165,161,81

منصور دوانیقی...792

منصور عباسی...792

موسی بن جعفر...941,936,935,794,792,312

موسى كاظم...917,794,792,768,764,720,319,304,223

ناپلئون...812,809,797,794,781,774,773,772

ناصر قفاری...532,87,72,71

ناصر قفاری...110

نجاشی...930,904,901

نسائی...821,820,781,285

نشار...72

نعمان آلوسی...734

نعمانی...928,926,925,924,912,911,898

نعمه الله جزائری نمایندگان چهار گانه...613

نواب اربعه...613

نووى...818,646,501,413,412,411,368,352,292,253,164,144,137

وليد بن يزيد بن عبد الملک...538

هادی آل راضی...499

هارون الرشيد...792,312

هدى...392

هروی...177

هشام بن بشیر...710,690

هشام بن عبد الملک...538

هشام عبدالوهاب ديلمی...743

يحيى بن سلامه الحصكفى...936,935

يحيى بن معين...602,523,292

یزید ...886,816,815,720,719,712,705,641,603,550,538,155,145,144

يزيد بن حيان...155,145

يزيد بن عبد الملک...538

یوسف قرضاوی...804,539,483,67,66

يوسف بن فرغلى بن عبدالله بغدادی حنفی...934

(2)فهرست کشورها، شهرها و اماکن

اب...890,820,402,392,391,376,307

اسرائیل...837,618,574,573,499

ایران...862,804,674,623,446,301,238,92,89,88,46

آمریکا...870,618,574,573,499,323,129,54

ص: 959

بصره...931

پاریس...773

جامع اسطی...873,611,589,392,364,363,36

خم...825,756,411,225,76

درعيه...873,872,838,513,56,36

رياض...874,872,611,203,56,36,23

سقيفة بنی ساعده...129

صنعاء...873,611,227,36

عدن...743

عربستان سعودی.....23, 24, 111,72,56,55,36, 114, 250,238,228,135,133 ,837,822,804,781,690,611,517,515,513,392,371,318,306,304 ,933,896,874,873,872

غدير خم ...369

فرانسه...776,774,773,772

فلسطين...733,618,605,574,129

قم 541,513,508,503,499,490,460,446,444,301,238,89,88,22,21, 860,838,837,831,804,705,674,654,615,614,575

کتاب خانه الروضه العلويه...23

کویت ... 872,645,602,580,527,414,392,346,345,236,201,55

مدینه... 819,818,805,804,754,712,704,700,692,689,660,622,411,350

مسجد شیعیان 185,184,150,97,63,38,34,33,32, 457,395,321,261,193, 839,807,751,679,661,617,566,565,507

مصر ...67,65,51, 87, 111, 123, 132, 673,542,532,450,449,298,230,133, 931,867,816,763,704

مغرب...871,673,566,565,55,31

مكه ...87, 123, 230,126, 690,660,629,623,622,530,508,411,350,323,

مکه مکرمه...123

نجد...781,127,87

نجف...670,299,229

هند...535,132,67

یمن ...64,36,24, 122,88,66, 132, 228, 238,233, 387,385,371,364,346, 931,873,743,733,673,611,589,517,460,454,453,450,392,391 ,932

(3)فهرست ،گروه ها ،فرقه ها ،ادیان، مذاهب و طوائف

اخوان مسلمین...532

اشاعره...734,403,399

ص: 960

اشعری ها...133,132,67

اشعریه...449,67

اشعری ها...450,399,67

اصحاب پیامبر...835,821,798,792,727,700,659,631,629,312,129

اصحاب رسول خدا...849,317,258,155,129,116

اصحاب شمال..115

امویان...916,867,866,689,654,51,50,49

اهل بدعت...734,538

اهل تسنن...22, 59,53,52,51,49,48,47,44,41,40,39,35,34,33,32,31, 93,92,91,88,87,86,85,83,79,78,77,75,74,73,72,68,67,66,60 ,133,132,127,125,123,122,115,113,112,111,110,109,99,98,97, 99, 97,182,181,179,178,174 ,173 ,166 ,156 ,145,143 ,141 ,139,137,136,216,214,213,212,211,210,209,204,194 ,190 ,189 ,187 ,185,183 ,242,241,240,239,237,236,234,233 ,232,231,230,220,219,218 ,273,272,267,266,262,259,258,257,256,254,253,250,247 246 ,305,304,302,298,297,295,294,293,292,285,284 ,280,279,278 ,339,338,335,331,330,328,320,318,317,314,313,309,308,306 ,380,379,375,372,371,367,366,365,364,363,362,358,354,346 ,409,405,404,403,399,398,397,395,391,389,386,385,384,381 ,449,448,441,437,436,435,429,428,427,422,418,415,414,410 ,507,506,503,500,498,495,484,483,482,473,454,453,452,450,542,535,534,533,532,531,524,523,521,520,519,518,517,514 ,622,617,610,608,607,604,598,590,574,561,559,558,556,551 ,675,667,659,657,656,654,651,649,647,646,631,625,624,623 717,711,710,708,707,704,703,702,700,699,690,689,688,683 ,757,754,751,750,749,748,744,79,729,727,725,721,720,719 ,792,791,790,787,781,780,779,776,771,769,768,765,764,763 ,822,821,818,817,816,814,811,810,809,800,798,796,794,793 ,849,846,844,842,841,839,836,835,834,833,828,827,825,824 ,887,881,880,876,875,874,869,868,867 ,865,864,863,860,854 940,937,936,914,905,903,898,897,892,890,889,888

اهل سنّت...22, 85,82,81,73,70,68,67,66,65,54,52,50,49,48,47,46, ,138,135,133 ,132,122 ,113 ,112,110,109,108,98,93,90,87,86, 91, ,316,312,286,257,219,216,210,204,183 ,182,181,174 ,164,156 ,573,571,563,562,556,532,495,448,444,441,398,384,372,325 ,607,604,603,602,601,600,599,598,597,590,589,580,577,574 ,639,638,633,632,629,628,621,620,618,615,612,611,609,608 ,658,656,655,654,653,650,649,648,647,646 ,643,642,641,640 ,699,690,689,688,684,677,676 ,675,673,671,670,669,667,659

ص: 961

,741,739,736,734,730,729,722,713,712,710,708,707,706,701 ,761,759,758,757,756,755,754,753,751,749,748,747,746,744 ,781,780,779,778,777,776,772,769,768,767,766,764,763,762,833,805,804,803,800,797,796,793,792,790,789,787,784,782 ,891,890,884,883,882,881,880,879,870,868,865,863,862,851 ,930,916,915,914,909,907,905,904,903,902,900,898,896,892 940,938,937,934,932,931

اهل مدینه...758,711,710,692,690,689

آل امیه...704

آل جعفر...686,676,367,356,352,347,344,273,219

آل عباس...367,356,347,344,273,176

آل عقيل...367,356,352,347,344

آل على...367,356,352,347,344,273,219,164

آل عماد...873,36

آل فرعون...867,716,704,51

باطنيه...490,720

بني تميم...538

بني عباس...769,767,730

بنی هاشم .. 441,440,419,413,407,347,343,337,273,245,234,219,149, ,646,630,564,538,529,525,524,494,480,479,473,472,468,461 787,720,700,686

بنی امیه...466,465,462,300,299,258,147,146,54,53,52,51,50,49,48,549,545,543,538,529,505,501,495,485,484,483,478,471,470 ,708,705,704,703,701,700,699,698,697,659,654,632,627,597,766,762,759,758,730,724,720,719,717,716,715,714,713,712 ,814,789,787,786,784,781,780,779,778,777,772,769,768,767 ,867,866,865,864,854,844,829,828,827,824,818,817,816,815 916,904,903,890,889,887,885,883,882,870,869,868

بني اسرائيل...867,716,704,452,226,201,51

تشيّع...23

جنبش وهابی اصلاح...611

جنبش های اسلامی...458

حزب اصلاح كويتی...392

حزب اصلاح يمنی...392

خاندان اموی...24

خانواده عماد...392

خطابيه ...166,153,142,121,120,119,113,111,110,99,95,71,70,69,52, ,467,450,446,414,340,310,301,234 ,233 ,221,199,198,197,194 ,553,552,546,534,533,532,531,530,529,525,522,490,482,474

ص: 962

,801,800,756,745,739,682,677,673,650,571,564,560,559,554 ,868,860,837,836,835,834,831,830,824

رافضیان...794,792,751,734,670,601,595,33

رافضیان شیعه...794,792,734,601,595

راه یافتگان...580

روحانیت...369

زيديه...403,392,371,343

شیعه دوازده امامی 68,61,60,59,56,48,47,46,45,44,43,41,39,37,35,34,88,87,86,85,84,82,81,80,79,78,77,76,75,74,73,72,71,70,69 ,127,114,113,111 ,110,109 ,108,104,99,98,97,95,93 ,92,91,89 ,198,197,194,189,187,186,185,183 ,181,178,174,152,141 ,136 ,229,228,227,225,223,222,221,219,212,209,207,206,205,199 ,243,242,241,240,239,238,237,236,235,234,233 ,232,231,230 ,309,308,307,303,301,300,296 ,280,271,266,262,259,255,246 ,341,340,337,335 ,331,330,328,325 ,323 ,320,319,318,316 ,310 ,366,364,363,362,360,359,358,357,354,353,347,346,345,343 ,390,389,387,386,385,384,377,375,374,372,371,370,369,367 ,429,428,424,418,405,404,403,399,397,396,394 ,393,392,391 ,458,456,452,451,450,446,444,443,442,440,439,436,432,430 ,495,492,491,490,486,481,480,479,478,474,473,467,460,459 ,522,520,514,513,509,508,505,504,503,501,500,499,498,497 ,553,552,551,550,546,541,536,534,533,532,531,530,524,523 ,579,578,574,573,572,570,569,568,561,560,559,558,557,556 ,614,612,611,608,604,603,601,595 ,590,587,586,584,581,580,638,637,633,631,628,627,625,624,623,622,621,618,616,615 ,670,669,668,667,665,662,660,653,652,648,645,642,640,631,720,710,709,708,706,705,702,691,684,683,682,674,673,671 ,744,743,742,741,740,738,737,736,735,734,733,730,727,725 ,776,768,765,763,760,756,753,752,751,750,749,748,747,746 ,824,821,812,805,804,802,799,797,796,794,792,790,789,778 ,861,860,859,857,851,849,848,847,842,841,840,839,834,831 ,890,889,888,887,885,884,883,882,881,880,872,864,863,862 ,909,907,906,905,904,902,901,900,898,896 ,895,893,892,891 ,943,941,940,938,934,933,932,931,930,925,923,922,920,914 944

صحابه پیامبر...,315,300,235,221,170,165,160,159,156,147,146,145 ,754,741,716,710,699,696,695,690,674,640,631,537,518,381 887,868,836,826,815,774,773

صحابه پیامبر صالحین...145

ص: 963

صحابه پیامبر غیر صالحین...145

صوفيه...734,219,127

طريقه رفاعيه...233

عباسیان...654

عثمانیان...654

عرب ها .... 108, 125,123, 278,274,271,245,222,168,159,158,127,126, 629,468,408,326,325,314

عرب های جاهلی 108, 407,348,284,274,271,270,269,247,152,151,148, 413

علمای مدینه...754

فرعون ها...698

فرعونیان...822,816,304

فرقه امامیه...938

فرقه قرامطه...530

فرقه های علی اللهی...560

فرقه های اسلامی...490

فرقه های شیعیان...941

قرامطه...803,403,309

قریش 714,713,695,622,538,536,535,528,526,505,465,312,295,125 ,897,793

قمّى ها...860

گروه غریبان...124

ماتریدیه...449,399,219,132,67

مذاهب اسلامی ...628,574,573,532,531,424,399,249,128,127,95,68,66, 889,888,881,840,762,761,721,675,674,659

مذاهب چهار گانه...654,448,299,253,250,123,65

مذهب امام اوزاعی...759

مذهب امام طبری...759

مذهب اهل تسنن .. 41, 123,88,87,85,84,82,81,79,66,53,52,46, 125, 133, ,449,448,399,398,397,396,386,273 ,262,238,235,231,226,223,862,853,852,851,846,822,816,720,628,578,520,509,459,456 892,891,890,889,886,885,884,882,881,879,874,869,868

مذهب تشيّع...23

مذهب حنبلی...65

مذهب حنفی...448

مذهب زيديه...611,392,391,371

مذهب سلفيه...399

مذهب شافعی...454,448,392,219,65

مذهب شیعه...23

ص: 964

مذهب شیعیان دوازده امامی ...131,130,129, 454,453,449,385,384,306,240, 943,841,840,834,833,831,830,809,724,577,574,546,530,513

مذهب قمّی ها...860

مذهب مالكی...566,448,65,64,31

مذهب وهابيت ...95,87,86,82,81,79,74,70,69,68,66,65,61,59,41,36 ,239,238,236,232,231,226 ,224,219,212 ,207,196 ,141 ,125,123 ,385,372,370,369,364,363,337,328,323,301,273 ,272,262,243 ,448,443,442,440,432,406,403,399,398,397,396,393,389,386 ,560,549,541,540,531,523,501,499,492,469,460,458,456,449 ,742,736,733,668,665,632,621,618,612,611,578,577,574,561 ,853,852,851,847,846,845,822,821,816,796,770,762,752,750

905,899,889,881,877,873

مستبصرين...580

مستشرقين...862,804,601,318,285,284,46

مسيحيان .... 198,83, 784,783,781,743,732,633,625,624,623,621,553, 804

مسیحیان نجران...784,783,625

معتزله...734

معصومین...21, 801,734,682,676,544,505,504,488,439,409,255,186, 937,920,906,879,878,830

مهاجرین و انصار...821,815,786,700,698,631,630,629

نصاری نجران...783,623

نواصب...778,677,77

وهابيان ....5,87,69,39,38,37,36,35,34,33,32,31,30,29,6,5,3,272,190,185,183 ,136 ,135 ,131,130,129,128,125,124,123,122 ,566,565,541,536,524,449,443,440,439,434,432,391,386,384 ,689,688,675,661,654,649,647,641,616,611,609,607,597,596 ,840,816,804,801,800,797,796,771,753,721,720,719,702,690 873,870,849,846,843,842,841

وهابيت...24

وهّابيت... 110,86,85,81,70,68,67,66,65,64,61,59,56,49,48,42,40,35, 186,174,166,157,149,138,133 ,132 ,127,126 ,125,124,123,112 ,256,244,238,237,236,235,234,233 ,232,230,225 ,219,194,190 ,392,389,385,377,376,371,364,357,346,325,318,316,296 ,267 ,490,468,450,449,448,445,439,434,432,406,404,399,398,394 ,590,572,560,558,552,548,541,531,528,520,513,502,499,492 ,814,781,776,760,752,751,743,689,653,629,621,612,611,599 ,891,872,865,864,859,848,847,841,829,827,823,822,818,816 943,934,932,923,900,898,895

ص: 965

(4)فهرست مؤسسات و مراکز

ازهر تونس...67

جمعیت علمای یمن...611

حوزه علمیه قم...837,705,674,615,460,240,88

دانشگاه ازهر...132

دانشگاه اسلامی محمد بن سعود...23

دانشگاه امام محمد بن سعود...873,872,826,822,399,56,36

دانشگاه دیوبند...132,67

دانشگاه زیتونه...67

دانشگاه ملک سعود...873,872,823,822,57,56,36

دیوان عالی کشور...776,774

رابطه العالم الاسلامی...896

مجلس شورى يمن...873,36

موسسه قرطبه...691

(5) فهرست آیات قرآنی

﴿ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ ﴾...238

﴿ أَفَمَن يهدي إلي الحقِّ أَحقُ أَن يَتَّبَعُ أَمَّن لا يهدِي ﴾...21

﴿ إِلا الَّذِينَ تَابُوا وَ أَصْلَحوا وَ بَيَّنُوا فَأُولئِكَ أَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَ أَنَا التَّوَّابُ الرَّحيمُ ﴾...200

﴿ الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ ﴾...653

﴿ اللَّهُ يَصْطَفِي مِنَ الْمَلَائِكَةِ رُسُلًا وَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ ﴾...715

﴿ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي ﴾...290,283

﴿ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُم فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ ﴾...283

﴿ أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسِ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ ﴾...855

﴿ أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللهُ مِن فَضْلِهِ ﴾...855,845

﴿ أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللهُ مِن فَضْلِهِ ﴾...857

﴿ إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ ما أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَ الْهُدى ﴾...200

﴿ إِنَّ اللَّهَ وَ مَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلَّمُوا تَسْلِيماً ﴾...100

﴿ إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ ﴾...400

﴿ إِن جَاءكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأَ فَتَبَيَّنُوا ﴾...644

﴿ إِنَّ رَبَّكَ فَعَالُ لِما يُريدُ ﴾...400

﴿ إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ﴾...837,835,742

﴿ أنظُرْ كَيْفَ فَضَّلْنَا بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ ﴾...715

﴿ إنَّمَا يُريدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُظهرَكُمْ تَطهيراً ﴾...272,271

﴿ إنَّمَا يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً ﴾....179,171,158,101,100,99

﴿ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً ﴾...276

﴿ إنَّمَا يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهَّرَكُمْ تَطهيراً ﴾...279

ص: 966

﴿ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِيراً ﴾...311

﴿ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِيراً ﴾...342

﴿ إنَّمَا يُريدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِيراً﴾...357

﴿ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطهيراً ﴾...365

﴿ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطهيراً ﴾...401

﴿ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطهيراً ﴾...402

﴿ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطهيراً ﴾...423

﴿ إنَّمَا يُريدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطهيراً ﴾...426

﴿ إنَّمَا يُريدُ اللهُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطهيراً ﴾...472

﴿ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطهيراً ﴾...472,475

﴿ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِيراً ﴾...494

﴿ اهدِنَا الصِراطَ المُستَقِيمَ * صِرَاطَ الَّذِينَ أَنعَمتَ عَلَيْهِم غَيرِ المَغضُوبِ عَلَيْهِم وَ لَا الضَّالِّينَ ﴾...59

﴿ اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ * صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ ﴾...807,395

آیه تطهير...95,94,77,74, 97, 104,103, 140,135,121,120,105, 144,141,171,169,168,167 ,166,161,159,158,157,154,153,152,151,148,264,263,230,229,224,217,208,191,189,179,176,174,173,172 ,284,281,280,279,278,277,276,275,274,273,272,271,270,268 ,334,333,330,325,324,311,308,301,295,291,290 ,287,286,285 ,364,362,360,358,357,355,346,345,344,343,342,341,337,336 ,394,393,391,388,380,376 ,375,374 ,372,371,370,368,366365 ,427,426,425,423,422,421,415,408,407,406,405,404,401,398

,473,469,467,466,462,461,460,442,439,438,435,433,432,431 ,510,502,496,494,493,491,487,485,481,479,478,477,476,475 ,569,551,548,546,545,543,541,540,535,522,518,516,512,511 893,853,852,825,706,697,688,687,636

آیه مباهله ...234,218,159,77,51,50,30, 511,502,500,442,365,294,291,,646,645,644,633,632,631,630,625,621,569,552,545,542,512,783,782,781,766,756,705,703,700,664,661,660,653,652,647,856,854,853,852,849,848,844 ,832,808,796,794,786,785,784

آیه ولایت...541,540,512,511,375,264,263,121,120

﴿ بَرَاءَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى الَّذِينَ عَاهَدتُّمُ مِّنَ الْمُشْرِكِينَ ﴾...497

﴿ ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا ﴾...853

﴿ حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزِير وَ مَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ ﴾...287

﴿ ذُو الْعَرْشِ المَجِيدُ * فَعَالٌ لِّمَا يُرِيدُ ﴾...400

﴿ سَنَفْرُغُ لَكُمْ أَيُّهَا الثَّقَلَانِ ﴾...519

﴿ فَأَعْرِضُوا عَنْهُمْ إِنَّهُمْ رِجْسٌ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ ﴾...487,471

﴿ فَسِيحوا فِي الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِى اللَّهِ ﴾...497

﴿ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَيْنَاهُم مُّلْكًا عَظِيماً ﴾...857,845

ص: 967

﴿ فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ ﴾...820

﴿ فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ ﴾...782,496

﴿ فَمِنْهُم مَّنْ آمَنَ بِهِ وَ مِنْهُم مَّن صَدَّ عَنْهُ وَ كَفَى بِجَهَنَّمَ سَعِيراً ﴾...857

﴿ فيه رجال يحبّونَ أن يتطهروا ، و الله يُحبّ المُطهّرين ﴾...700

﴿ قَالَ فَبِما أَغْوَيْتَني لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ الْمُسْتَقِيمَ ﴾...471

﴿ قَالُوا أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ ، رَحْمَتُ اللهِ وَ بَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَّجِيدٌ ﴾ 270,268

﴿ قَالُوا أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ ، رَحْمَتُ اللهِ وَ بَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَّجِيدٌ ﴾...178,169,167

﴿ قُل لا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى ﴾...939

﴿ قُلْ مَا كُنْتُ بَدْعًا مِنَ الرُّسُلِ ﴾...327

﴿ كأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُّسْتَنفِرَةٌ، فَرَّتْ مِن قَسْوَرَةٍ ﴾...813,613

﴿ كَذَلِكَ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ فَمَنْ اللَّهُ عَلَيْكُمْ ﴾...377

﴿ كُلٌّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ ﴾...403

﴿ كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا ﴾...612

﴿ لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ ﴾...798

﴿ مَا نَنسَحْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا﴾...800

﴿ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَّن نَّشَاء إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ﴾...715

﴿ وَ إِذِ ابْتَلِي إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ﴾...718

﴿ وَ اجْعَل لي وَزِيراً مِّنْ أَهْلِي، هَارُونَ أَخي اشدُدْ بِهِ أَزْرِي، وَ أَشْرِكْهُ فِي أَمْرِی﴾...327

﴿ وَأَذَانٌ مِّنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الحَجِّ الْأَكْبَرِ﴾...497

﴿ وَ اذْكُرْنَ ما يُتْلى فى بُيُوتِكُنَّ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ وَ الْحِكْمَةِ إِنَّ اللَّهَ كانَ لَطيفاً خَبيراً ﴾...276

﴿ وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً ﴾...244

﴿ وَ لا تَفَرَّقُوا و اما الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَتْهُمْ رِجْساً ﴾...487

﴿ وَ أَنَّ هذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَن سَبِلِهِ ﴾...60

﴿ وَ أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ ﴾...771

﴿ و آتيناهم ملكاً عظيماً ﴾...855

﴿ وَ آتَيْنَاهُم مُّلْكًا عَظِيماً ﴾...858

﴿ وَ بَعثنَا مِنْهُمُ اثنى عَشَرَ نَقِيبًا ﴾...226

﴿ وَ عَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى ﴾...608

وَ قَالُوا مَا لَنَا لَا نَرَى رِجَالًا كُنَّا نَعُدُّهُم مِّنَ الْأَشْرَارِ ﴾...761

﴿ وَ كَلْبُهُم بَاسِطٌ ذِرَاعَيْهِ بِالْوَصِيدِ ﴾...612

﴿ و لا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُوْنِ الله فَيَسُبُّوا اللهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ ﴾...43

﴿ و لا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الكَوَافِرِ . وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ فِي لَحْنِ الْقَوْلِ ﴾...486

﴿ وَ لَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَ بَعَثْنَا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيبًا ﴾...452

﴿ وَ ما أَكل السَّبُعُ إِلا ما ذَكَيْتُمْ وَ ما ذُبِحَ عَلَى النَّصْبِ ﴾...282

﴿ وَ مَا يَنطِقُ عَنِ آلهَوَى * إِن هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى ﴾...563

﴿ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ ﴾...311

﴿ يا أَيُّهَا النَّبيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَياةَ الدُّنْيا وَ زِينَتَها فَتَعالَيْنَ ﴾...275

ص: 968

﴿ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونِ ﴾...470,311

﴿ يُريدُونَ أَنْ يُطْفِوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَ يَأْبَى اللَّهُ ﴾...400

(6) فهرست احادیث و روایات

﴿ أعوذ بالله من رأس الستين و إمارة الصبيان﴾...705

﴿ افترقت اليهود على سبعين فرقه و افترقت النصارى الى سبعين فرقه و ستفترق امتي على ثلاثه و سبعين فرقه كلها في النار الا واحدة ﴾ ...498

﴿ الخلافه بعدى ثلاثون سنه ثم يكون ملكاً عضوضاً ﴾...235,211,209

﴿ اللهم هؤلاء أهل بيتي ﴾...854,279,102

﴿ اللهم هؤلاء أهل بيتي و خاصتي فأذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهيرا﴾...493

﴿ اللهم هؤلاء اهل بيتي﴾...342,336,291,273,272,224,222,218,217 ,162,159,706,475,425,423,410,409

﴿ اللهم هؤلاء اهلى﴾...365

امامان بعد از من، علی بن ابی طالب و یازده نفر از فرزندانم است...390

أنا مدينة العلم و علي بابها...643

أنا مدينه العلم و على بابها...206

أنت مني بمنزلة هارون من موسى...851,328

إني تارك فيكم ما إن تمسكتم به لن تضلوا بعدى ابدأ كتاب الله و سنتي...200

اولین کسی که سنت ما را تغییر خواهد داد از بنی امیه...465

أَيُّهَا النَّاسُ فَإِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ يُوشِكُ أَنْ يَأْتِيَنِي رَسُولُ رَبِّي...500

آیا همسران رسول خدا از اهل بیت پیامبر هستند؟...352

پیامبر صلی الله علیه و آله خارج شد در حالی که عبایی از پشم سیاه بر سر داشت...697

تركت فيكم ما إن تمسكتم به لن تضلوا بعدي...848

حديث اثنى عشر...198

حدیث امامان دوازده گانه...174

حدیث انس...495,208,166

حدیث پیامبر بعد از من دوازده خلیفه...442,309,306,302,301,292,235,233

حدیث پیامبر طوبى للغرباء...124

حديث ثقلين ... 95,94,93,92,91,90,89,88,87,86,85,84,83,82,81,74,30, ,125,124,120,119 ,118,117 ,116,115,113,112,111 ,105,103,97 ,161,160,156,155,154,147,146,145 ,141 ,140 ,139 ,138,136,135 ,209,208,206,205,204,203,200,199,198,197 ,194 ,185,174,165 ,240,238,237,234,228,227,226,225,223 ,221 ,220 ,218,215,211

,266,265,264,263,257,252,250,249,248,247,246,244,243,241 ,323,317,313,310,306,301,298,297,296 ,294,291,273,268,267 ,375,374,369,367,366,364,362,359,358,356,355,354,353,326 ,552,542,541,512,495,492,484,476 ,460,443,442,415,413,411 ,636,635,631,627,624,622,619,605,599,597,595,594,569,553

ص: 969

,758,750,725,719,696 ,693,692,678,677,660,648,642,638,637 ,847,845,827,800,799,788,777,776,775,765,763,762,761,759 893,874,859,858,854,853

حديث حوض...170,165,160,155,147,146,117,116,115

حدیث خلافت بعد از من سی سال است...210

حدیث دوازده خلیفه...940,939,896,719,641,640,638,616,603

حديث طوبى للغرباء...125,124

حديث عایشه...477,476,267,247,246,217,174,173,171,166,158

حديث كتاب الله و سنتى و كتاب الله و اهل بيتى...200

حدیث کساء 83, 93,85, 103,95, 135,120,119,111, 136, 141,140,139,138, 477,476,267,247,246,217,174 ,173 ,171,166,158 756,541,540,512,367,366,264,263,225,92,76,30 ,193,179,172,169,168,161,158,157,154,152,151,148,144,142 ,224,223,222,221,218,217,215,209 ,208,205,203,202 ,198,197 ,248,247,246,245,244,243,242,241,240,234,230,229,228,226 ,271,270,269,268,267,266,265,264,263,262,256,255,253,252 ,294,293,292,291,286,285,284,279,278,277,275,274,273,272 ,324,323,317,316,315,314,311,310,308,302,301,297,296 ,295 ,341,340,339,338,337,336,335,334,333,331,330,329,326,325 ,363,362,360,358,357,355,353,348,347,346,345,344,343,342 ,387,386,385,384,382,379,378,377,376 ,375,374,372,365,364 ,418,417,416,415,413,410,409,408,407,406,399,396,393,388 ,442,439,437,436,432,431,430,428,426,425,423,422,421,420 ,484,483,477,476,475,474,469,468,467,466,462,461,460,459 ,517,516,510,502,499,498,497,496 ,495,493,492,491,486,485

,552,549,548,547,546,545,544,543,542,541,533,527,525,522 ,638,620,606,605,603,600,594,590,572,570,569,568,562,553 939,824,756,702,697,686,683,682,677,676

حدیث ولایت...540,225

حدیث پیامبر (ص) خلفای بعد از من دوازده نفر ...210,197, 212,211, 225,224,213, ,313,308,307,306,304,303,268,267,266 ,237,232,228,227,226 ,491,390,389,387,375,369,367,359,354,353,326,323,319,317 897,896,893,619,542,492

حفظت من رسول الله وعاءين، فأما أحدهما خرج النبي ( صلى الله عليه و آله ) غداة و عليه مِرْط...697

خلفای بعد از من دوازده نفر...241,238,228,226,224,211,174,105,80,79 ,535,502,460,452,451,390,369,307,304,303,298,297,296 ,248 ,879,877,788,570,569,551,550,549,546,545,542,541,538,536

خیرالخطاین التوابون...482

ص: 970

رَحِمَ اللهُ عَبدًا أَحيَا أَمرَنَا فَقَلتُ لَهُ...22

روزی که حسن بن علی کشته شد...793

روزی که حسن بن علی کشته شد دیدم...793

سخنان ما را بر قرآن و سنّت راستین پیامبر عرضه نمایید...429

عليكم بسنتي و سنة الخلفاء الراشدين من بعدي...210

فاطمه و مريم سيدتا نساء العالمين...851,328

لا يحبك إلا مؤمن و لا يبغضك إلا منافق...634

لأن يهدي الله رجلاً على يديك خير لك من الدنيا و ما فيها...871,55

ممکن نیست که منافق علی را دوست بداره و مؤمن على را دشمن بداره...714

هر کس که علی را به عنوان خلیفه چهارم پیامبر...793

هلاک و نابودی امت من بر دستان پسربچه های از قریش...465

هَلاك أُمَّتِي عَلَى يَدَيَّ غِلْمَةٍ مِن قُرَيْشٍ...695

هنگامی که امیرالمؤمنين عثمان بن عفان رضوان الله علیه به ظلم کشته شد...793

یک روز رسول خدا بین ما سخنرانی کرد در جایی که نامیده می شود خم...350

ياعلي يهلك فيك إثنان مبغض قال و محب غال...634

(7)فهرست رویداد ها

حادثه سقیفه بنی ساعده...130

رزيه يوم الخميس...130

غدیر خم...682,660,369,354,353,296,265,264,233,232,226,78,76

وداع کردن پیامبر در روز غدیر خم...264

(8)فهرست منابع و مصادر

ابناء الرسول في كربلاء...870,54

ابو الشهداء...870,54

ابوهریره...793,754,705,704,532,72

ارشاد شیخ مفید...925,911

،ارشاد امام مفيد...937

ارفعوا قناع معاويه عن محمد...867,51

اسباب النزول...878

الاستنصار في النص على الائمه الاثني عشر الاطهار...919

الاستنصار...919

اصحاب الكساء به نوشته امام سیوطی...162

اصول اربع مائه...614

اصول شیعه اثنی عشریه...87

اصول کافی...889,803,799,746

اصول مذهب الشيعه الاماميه الاثنى عشريه...71

ص: 971

اعلام الورى باعلام الهدى طبرسی...907

اكمال الدين و اتمام النعمه فى اثبات الغيبه و كشف الحيره...906

اكمال الدين و اتمام النعمه...924,906

الامام ابن تیمیه...221

الامام جعفر الصادق...669,221,220

الامام جعفر الصادق...72

امام صادق تألیف امام محمد ابوزهره...916

الامامه و التبصره من الحيره...915

انتصار الحق مناظره علميه مع بعض الشيعه الإماميه...932

الانتصار...892

انجیل برنابا...804

انجيل متى...804

انجیل مرقس...804

انجیل...837,836,835,804,798,318

انجيل يوحنا...804

البدايه و النهايه...755

البدر الطالع بمحاسن من بعد القرن السابع...123

البيان فى تفسير القرآن...746,737

البیان امام خوئی...736,735

البيان في تفسير القرآن....744,737,736,735

التاريخ الاسلامي...531

التذكره...892

التنبيه و الامامه...908

التوحید شیخ امام صدوق...672

الجرح و التعديل...53

الخلاف...892

الخلافه و الملک...870,54

الدرر الكامنه...755

الدعوه الوهابيه و المنائون...125

الذريعه...922

الذريعه...943

الرد الوافي...755

الرد على القرامطه...530

الردّ على عبدالمنان...206

الرسآله الطبيه للامام الرضا...135

الرسآله الطبيه للامام الرضا...111

الروح...49

السلفيه مرحله زمنيه مباركه لا مذهب اسلامى...123

السنن الكبرى...821

ص: 972

السنه المفترى عليها...72

السنه المفترى عليها...796

السنه النّبويه قبل التدوين...914

الشيخ محمد الغزالي في نصف قرن...67

الشيعه الاماميه في ميزان الاسلام...87

الصفة في الغيبة...943

الصله بين الاثنى عشريه و فرق الغلاه...95

الصله بين الاثني عشريه و فرق الغلاه...559

الصواعق المحرقه...763,641,518,453,232,230,109,87

العتب الجميل على اهل الجرح و التعديل...870,869,54

العقيدة الطحاويه...423,422,370,271,81

العقيدة الواسطيه...81

العواصم من القواصم...235,211,209

الغيبة امام محمد بن حسن طوسى...927

الغيبة بطائنى...943

الغيبة شيخ امام نعمانى...925

الغيبه...909

الغيبه امام شیخ نعمانی...912

الغیبه، شیخ نعماني...912

الغيبة و الحيرة...924

الغيبة و كشف الحيرة...926,924

الغيبة، اثر شيخ جليل عباس بن هشام ناشری اسدی...922

الغيبة؛ شيخ امام فضل بن شاذان بن خلیل ازدی نیشابوری...922

الغيبه...930,925

الفتاوى الكبرى...99

الفتح الربانى بترتيب مسند أحمد بن حنبل شيبانى...494

الفرق بين الفرق...559

الفرقان...746

الفصول المهمه فى تأليف الامه...887

الفصول المهمه فى معرفه الائمه...236,232

الفصول المهمه في معرفه احوال الأئمه...937

الفصول المهمه...937,887,454,236,232

الفصول المهمه...938

الفكر الاسلامي الحديث و تطوره وصلته بالاستعمار...482

الفكر الاسلامي المعاصر فى تطوره وصلته بالاستعمار...65

الفوائد البهيه في تراجم علماء الحنفيه...934

الفوائد المجموعه في الأحاديث الموضوعه...391

الكافى امام كلينى...455

الكافي...454,451,390

ص: 973

الكامل فى التاريخ...885

المستقبل للمذهب الاثنى عشرى...931

المشيخة...922

المشيخه...922

المعجم الكبير طبرانى...125

المعجم الوسيط...893

الملل و النحل...559

المنهج الجديد و الصحیح فى الحوار مع الوهابين ...69, 899,889,560,540,492,442,224,196

الموسوعه الكبرى فى موقف شيخ الاسلام ابن تيميه من الاشعريه...67

النهايه فى غريب الحديث...176

آلهدايه...891

بحار الانوار...891,885,800,386,385

بين الشيعه و السنه...482

بين الشيعه و اهل السنه...796

تاج العروس فى جواهر القاموس...271

تاج العروس من جواهر القاموس...175

تاريخ البدايه و النهايه...896

تاريخ الخلفا، سيوطى...896

تاريخ المذاهب الإسلاميه...449,123,65

تبسيط العقيده الاسلاميه...132,67

تحذير الأمه من الشيخ ابى غدّه...133

تحفه الأحوذی شرح جامع الترمذى...500

تحفة الاحوذى في شرح سنن الترمذى...496

تذكره الخواص...935,934,453,306,236,232

تذكره خواص الأمه في خصائص الائمه...934

تصحيح عقايد. تفسير ابن كثير...896,291

تفسير روح البيان...362

تفسير زمخشرى...291

تلخيص المستدرک...214,82

تنقيح المقال فى علم الرجال...802

توحید امام محمد عبدالوهاب...90

تورات...836,835,798

تهذيب الاحکام شیخ امام طوسی...925

جامع احاديث الشيعه، امام بروجردی...888

جامع الاصول...532,72

جلاء العينين في محاكمه الاحمدين...734

حاشیه امام محب الدين خطيب...235

حتى لا نمضي بعيداً عن الزمان...647

ص: 974

حديث ثقلين...117

حكم الاسلام فى الاثنى عشريه...87

خصائص امير المؤمنين على بن ابى طالب...821

دبستان مذاهب...746

رجال امام برقی...861,45

رجال امام کشی...862,861,46,45

رجال برقى...862,46

رجال حول الرسول...870,54

رجال شیخ کشی...860

رجال نجاشی...916,904

رحلتى من الوهابيه الى الاثنى عشريه...905,888,881,750

رسآله امام ابن تیمیه رضوان الله علیه در رد بر امام ابن حزم ظاهری...211

رسآله فى فضل اهل البيت و فى حقوقهم لدى شيخ الإسلام ابن تيميه الحراني...99

رشفه الصادى من بحر فضائل بنى النبى الهادى....362

ركائز الايمان بين العقل و القلب، غزالى...905

روح...865,323,322,265

روح المعانى...409

زاد المسير...346

زراره بن اعین...880

سبل السلام شرح بلوغ المرام...48

سبل السلام فى شرح بلوغ المرام...864,438

سفر رؤيا...717

سلسله احادیث صحیح...203,119

سلسله احادیث صحیح رسول خدا...119

سلسله احادیث صحیح...106

سلسله الاحاديث الصحيحه...528

سلفيه...399,132

سنن ابی داوود...535,452,225

سنن ابی داوود سجستانی...227,225

شبهای پیشاور...585,579

شذرات الذهب...365,306

شذرات الذهب فى تراجم الائمة الاثنى عشر...306

شرح امام سیوطی بر کتاب صحیح امام مسلم نیشابوری...368

شرح صحيح مسلم...220,219

شرح كتاب الكافي...455

شرح كتاب صحيح امام مسلم نیشابوری...935

شرح مختصر الروضه...338

شرح نووى...411,144

شرح نووی بر صحیح امام مسلم...411

ص: 975

شهداء الفضيله...659

صحيح الجامع الصغير، امام شيخ البانى...846,845

صحیح امام بخاری 232,231,230,197,109,80,79, 603,535,453,452,387,241,234,

صحیح امام مسلم 113,109,107,86,84,81,807977, 115, 116, 138,137,136,135,837,836,835 ,821,818,817,791,752,740,703,631 ,197,194 ,174,173,171,164,161,158,157,156 ,152,145 ,144 ,142,141 ,139 ,231,230,229,228,226,225,224,222,221,219,218,217,212,208,205,198 ,266,265,263,250,249,248,247,246,245,242,241,240,238,237,234,232 ,363,356,355,354,353,352,351,349,348,330,319,317,297,296,291,267 ,515,496 ,493,453,452,446,412,411,409,391,389,387,369,368,366,364 ,704,703,701,696686,660,642,631,627,615,603,590,572,543,535,516 ,834,827,825 ,824,821,799,775,766,765,759,756,752,740,716,714,711 874,859

صحیح امام مسلم نیشابوری 84,82,79, 113,109,107,86, 115, 135, 141,139,138,136, ,224,221,218,217,208,198,194 ,173 ,171,164,161,158,156 ,152,144,142 ,319,317,266,263,246,245,242,241,240,234 ,232,231,230,228,226,225 ,411,409,391,389,369,368,367,364,356٬363,355,354,352,351,348,330 ,686,660,642,631,627,615,603,590,572,543,535,515,496 ,493,453,446 874,859,834,827,821,765,716,714,704,701,696

صحيح بخاري...528,526,235,213

صحیح مسلم ...115, 143, 144, 156, 200,199,194, 203, 204, 219,218,213,208,205, 484,477,412,411,390,319,304,296 ,291,285,271,265,245,241,225,221

صحيفه امام على...928,918,916,914

صحيفه سجاديه...886

صحيح مسلم...604,114,112

صحيفة على بن ابى طالب...914

طلقاء...235

عبقريه الامام على...702

عصمه الانبياء...608

عقاید امامیه تأليف شيخ امام صدوق...747

عقاید شیخ محمد رضا مظفر عقائد مظفر...90,89

عنوان المجد في تاريخ البصره و نجد...931

عيون الاخبار...923

فتاوی امام ابن باز...971

فتح البارى...818,705,462

فتح الملک العلی فی تصحیح حدیث باب مدينه العلم على...643

ص: 976

فرائد السمطين...938

فرائد السمطين في فضائل المرتضى و البتول و السبطين و الائمه من ذريتهم...938

فرهنگ لاروس...893

فقه السنه...392,182

فهرست ابن ندیم...900

فهرست شیخ امام طوسی...900

فهرست عالم بزرگ حدیث شیخ امام نجاشی...900

فهرست نجاشی...943,909

قاموس محیط...326

قرآن کریم ...250,249,247,246,228,199,170,169,164,148,147,129,94,90,76, ,427,419,416,400,388,372,350,327,326,310,294 ,290,284,274,270,269 ,519,514,513,511,485,483,472,471,469,467,465,464,463,462,461,428 ,680,660,652,651,648,644,638,632,622,621,601,596 ,595,543,529,525 ,822,817,788,782,772,771,759,750,749,730,719,718,714,702,697,689 925,893,878,856,855,854,850,845,844,836,835,834

كتب چهار گانه حديث...614

کتب چهار گانه حدیث شیعه (کافى و من لا يحضره الفقيه و استبصار و تهذیب)...614

كتب حدر منها العلماء...236,123

كشف الجاني محمد التيجانى... 234,210,46, 642,640,602,534,530,517,429,405,366,

كشف الجاني محمد التيجان...99

كشف الشبهات...126

كشف الغمه فى معرفه الائمه...885

كمال الدين و اتمام النعمه...920

كمال الدين و تمام النعمه...924

لسان العرب...326

لسان الميزان...292

لسان عرب...191

لماذا اخترت مذهب أهل البيت...520

ليس من الاسلام...531,482

ماذا تعرف عن الاثنى عشريه...230

مجله المجتمع که از طرف جمعیه اصلاح...201

محاسن الاصطلاح على مقدمة ابن صلاح...915

مختصر كتاب الغيبه. مروج الذهب مسعودى...917

مسآله التقريب بين السنه و الشيعه....87

مستدرک الوسائل...738

مسند ابى يعلى...754

مسند احمد بن حنبل...804754,494,115

ص: 977

مسند امام احمد بن حنبل...355،349،155،146،144،125،116،114

مسند بزار...754

مشكل الآثار...423،370،342،341،271

مصحف خانم فاطمه...804

مصحف فاطمه... 805

مصفى المقال فى مؤلفى علم الرجال...862,46

مع الشيعه الاثني عشريه في الأصول و الفروع...932

معالم العلماء...920

معالم الفتن...509

معاويه...870,54

معتصر المختصر...365

مفاتيح الغيب...783

مقاتل الطالبين...653

مقالات الاسلاميين...559

مقدمه ابن خلدون...659

مقدمه فهرست شیخ طوسی...920

من لا يحضره الفقيه...916

من لا يحضره الفقيه شيخ امام صدوق...925

منهاج الاستقامه في اثبات الامامه...755

منهاج السنه...876,809,710,709,685,684,657,656,655,430,429,427,309,257,99

منهاج الكرامه فى معرفه الامامه...430

منيه المريد في آداب المفيد و المستفيد...918

نصرة الواقفة...941

نصره الواقفه...942

نظم الدرر فى تناسب الآيات و السور...288

نيل الأوطار...781

وجاء عصر المجوس...231

وسائل الشيعه...923,889

وسائل الشيعه...921

هموم داعيه...804,123

ينابيع الموده...938

ص: 978

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109