مجموعه مقالات نخستین همایش تاریخ شفاهی ایران (شانزدهم اسفند 1385)

مشخصات کتاب

سر شناسه: همایش تاریخ شفاهی ایران ( نخستین : 1385 : تهران )

عنوان و نام پديد آور: مجموعه مقالات نخستین همایش تاریخ شفاهی ایران( شانزدهم اسفند 1385)/ به کوشش اداره کل اطلاع رسانی و ارتباطات معاونت اسناد ملی.

مشخصات نشر: تهران: سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، 1387.

مشخصات ظاهری: 238 ص.

شابک: بها: 2500 تومان ISBN: 978-964-446-234-4

وضعیت فهرست نویسی: فیپا

یاد داشت: کتاب نامه.

موضوع: تاریخ شفاهی- ایران - کنگره ها

موضوع: ایران - تاریخ - جمهوری اسلامی، 1358

شناساه افزوده: سازمان اسناد و کتاب خانه ملی جمهوری اسلامی ایران

رده بندی کنگره: 1385 8 ه- /DSR 1571

رده بندی دیویی: 955/084

شماره کتاب شناسی ملی: 1 6 4 3 8 4 5

ص: 1

اشاره

بسم اللّه الرحمن الرحیم

ص: 2

مجموعه مقالات نخستین همایش

تاریخ شفاهی ایران

(شانزدهم اسفند 1385)

انتشارات سازمان اسناد و کتاب خانه ملی جمهوری اسلامی ایران

تهران، 1387

ص: 3

فهرست نویسی پیش از انتشار کتاب خانه ملی جمهوری اسلامی

سر شناسه: همایش تاریخ شفاهی ایران ( نخستین : 1385 : تهران )

عنوان و نام پديد آور: مجموعه مقالات نخستین همایش تاریخ شفاهی ایران( شانزدهم اسفند 1385)/ به کوشش اداره کل اطلاع رسانی و ارتباطات معاونت اسناد ملی.

مشخصات نشر: تهران: سازمان اسناد و کتاب خانه ملی جمهوری اسلامی ایران، 1387.

مشخصات ظاهری: 238 ص.

شابک: بها: 2500 تومان ISBN: 978-964-446-234-4

وضعیت فهرست نویسی: فیپا

یاد داشت: کتاب نامه.

موضوع: تاریخ شفاهی- ایران - کنگره ها

موضوع: ایران - تاریخ - جمهوری اسلامی، 1358

شناساه افزوده: سازمان اسناد و کتاب خانه ملی جمهوری اسلامی ایران

رده بندی کنگره: 1385 8 ه- /DSR 1571

رده بندی دیویی: 955/084

شماره کتاب شناسی ملی: 1 6 4 3 8 4 5

سازمان اسناد و کتاب خانه ملی جمهوری اسلامی

WWW.nlai.ir

مجموعه مقالات نخستین همایش تاریخ شفاهی ایران

(شانزدهم اسفند 1385)

به کوشش: اداره کل اطلاع رسانی و ارتباطات معاونت اسناد ملی

ویر استار: علی سوری

نوبت چاپ: اوّل

تیراژ: 1000 نسخه

چاپ و صحافی: شاد رنگ

تاریخ انتشار: 1387

بها: 2500 تومان

بزرگ راه شهید حقانی (غرب به شرق)، بعد از ایستگاه مترو، بلوار کتاب خانه ملی

تلفن فروشگاه: 88941946؛ دور نگار: 88947496

خیراندیش دیجیتالی: انجمن مددکاری امام زمان (عج) اصفهان

ویراستار کتاب: خانم زهرا روؤفی

ص: 4

فهرست

مقدمه...1

گزارش بر گزاری نخستین همایش تاریخ شفاهی...5

اسناد و تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی/ رحیم نیکبخت...9

اهمیت تاریخ شفاهی روحانیون و اقدامات آستان قدس رضوی در این حوزه/ نور الدین حسین سنا بادی عزیز...19

تاریخ شفاهی آموزش تاریخ در دانشگاه ها / دکتر محمد حسن راز نهان...49

تاریخ شفاهی تبعیدی ها/ رحیم روح بخش...57

تاریخ شفاهی تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران / دکتر محسن خلیلی...77

تاریخ شفاهی جنگ تحمیلی/ محمد رضا بختیاری...97

تاریخ شفاهی رویکردی نو به تاریخ حوزه در مشهد/ نور الدین حسین سنا بادی عزیز...109

تاریخ شفاهی و صنعت (با تأکید بر صنعت خودرو سازی)/ احمد فرهادی...135

تاریخ شفاهی و مطالعات شهری (اهمیت تاریخ شفاهی و تبیین آن در مطالعات شهری در راستای تولید دور نمایی از دگرگونی فضایی زندگی اجتماعی در خلال تحولات شهری عصر نوین) / رضا مسعودی نژاد...141

روش ها و چارچوب های مصاحبه به منظور گرد آوری تاریخ شفاهی/ حمیده غفوری...161

مسائل اساسی در تاریخ شفاهی ایران (با رویکرد به پژوهش های منتشر شده و طرح تاریخ شفاهی شهریور 1320 مشهد) / غلام رضا آذری خاکستر...173

نقش تاریخ شفاهی در تاریخ نگاری/ نسیم خلیلی...191

نقش دانشگاه ها در گسترش تاریخ شفاهی (همراه با ارائه اولین طرح درس تاریخ شفاهی در ایران)/ ابو الفضل حسن آبادی...205

نقش مصاحبه گر در پیشبرد اهداف تاریخ شفاهی / غلام رضا دَرکَتانیان...215

نگاهی به میزان بهره گیری از تاریخ شفاهی در تاریخ نگاری معاصر ایران/ زهرا طلایی...229

ص: 5

ص: 6

مقدمه

روز وصل دوست داران، یاد باد *** یاد باد، آن روز گاران یاد باد (حافظ)

تاریخ شفاهی را، روشی برای ثبت و ضبط صوتی- تصویری اطلاعات تاریخی از طریق باز گو کردن تجارب، خاطرات و نظرات شخصی افراد بر شمرده اند. محتوای تاریخ شفاهی- که به مدد مصاحبه تولید می شود - می تواند شامل مشاهدات شخصی و یا نقل قول هایی از دیگران دربارۀ وقایع تاریخ معاصر باشد. گر چه تاریخ شفاهی روشی ارزشمند برای حفظ و نگه داری دانش و فهم افراد مسن است، اما می توان تجارب افراد جوان تر را نیز به ثبت رساند.

عده ای، اطلاعات ناشی از تاریخ شفاهی را معتبر نمی دانند؛ زیرا این گونه اطلاعات را بسیار شخصی و ساخته و پرداختۀ ذهن افراد می شمارند. اما از این امر نباید غافل بود که چه بسا همین خاطرات - که عمری در سینۀ افراد محبوس بوده و امروز به همت دست اندر کاران تاریخ شفاهی ثبت و ضبط شده - تنها اطلاعات موجود دربارۀ شخص، واقعه و یا محل مد نظر باشد. از سوی دیگر، کم ترین فایده از آن چه در خاطرات دیگران باز گو می شود، این است که در ذهن پژوهش گر تاریخ معاصر، ایجاد شک برای کند و کاو بیش تر در زمینۀ مطلبی می کند که هرگز به آن توجهی نداشته است.

شاید بتوان مصاحبه را نبض کار و قلب تاریخ شفاهی دانست. مصاحبه گر مجرب و آزموده با هنرمندی، زمینه را فراهم می کند تا مصاحبه شونده در بیان خاطرات خود، علاوه بر اشاره به وقایع و حوادث تاریخی، احساس و نظر خود را دربارۀ آن موضوع بیان کند. محصول چنین تعاملی، کاربران تاریخ شفاهی را به سوی آن چه دیگران انجام داده اند و یا

ص: 1

آرزوی انجام آن را داشته و یا به آن اعتقاد داشته اند، هدایت می کند. در واقع، تاریخ شفاهی را می توان فرآوردۀ مشترک مصاحبه گر و مصاحبه شونده دانست. باز هم باید بر این نکته پا فشرد که هنر مصاحبه، نقشی حیاتی در موفقیت کار تاریخ شفاهی دارد.

البته نباید فراموش کرد که هر مصاحبه ای تاریخ شفاهی نیست و هر مصاحبه گری هم توان انجام مصاحبۀ تاریخ شفاهی را ندارد. بنابراین، افزون بر لزوم داشتن اطلاعات کافی از فرد و موضوع مورد بررسی، آموزش روش های مصاحبۀ تاریخ شفاهی نیز از الزامات و پیش نیاز های نخستینِ کار است. بدون آموزش تخصصی در حوزۀ تاریخ شفاهی- که امروزه در محیط های دانشگاهی به عنوان دوره ای مستقل راه اندازی شده و دانشگاه اصفهان در داخل کشور از پیشگامان این حرکت است - نمی توان به تولیدات علمی مطلوبی که مکمل اطلاعات تاریخی مکتوب است، دست یافت.

آن چه پیش روی شماست، مجموعۀ مقالات ارائه شده در نخستین همایش تاریخ شفاهی است که در شانزدهم اسفند 1385، در سازمان اسناد و کتاب خانۀ ملی جمهوری اسلامی ایران بر گزار شد.

مقالات این مجموعه را، به طور کلی می توان در چهار بخش زیر گنجانید:

تاریخ شفاهی و اهمیت آن؛

مصاحبۀ تاریخ شفاهی؛

آموزش تاریخ شفاهی؛

نمونه هایی از تاریخ شفاهی تولید شده در داخل کشور.

امید آن که با مطالعۀ این مجموعه، سطح دانش عمومی و تخصصی علاقه مندان به تاریخ شفاهی ارتقا یابد و نیز انگیزه ای برای ادامۀ راه و تولیدات علمی بیش تر و بهتر در این حوزه گردد. البته تاریخ شفاهی با فرهنگ شفاهی ارتباط تنگا تنگی دارد؛ به گونه ای که عده ای سابقه و شباهت آن را به فرهنگ شفاهی دوران اولیۀ زندگی بشر می رسانند. ولی آن چه به عنوان روشی علمی از آن یاد می شود، بسیار جوان، اما پویا و پر نشاط است که تنها 60 بهار از عمر آن گذشته است. پس نباید از این قافله عقب ماند و چاره ای جز پیوستن به این جنبش شتابان علمی وجود ندارد.

ص: 2

البته باید اذعان داشت که خوشبختانه در دو دهۀ اخیر، کار های فراوانی در داخل کشور انجام شده که از قدیمی ترین آن ها، فعالیت آرشیو ملی ایران در حوزهٔ تاریخ شفاهی است. در کنار این فعالیت ها، حرکت های ارزشمند علمی و آموزشی نیز آغاز شده که بدون شک، با توجه و حمایت بیش تر از آن ها، تاریخ شفاهی جایگاه والای خود را، در تولید تاریخ معاصر باز خواهد یافت، ان شاء اللّه.

دکتر سعید رضایی شریف آبادی

ص: 3

ص: 4

گزارش برگزاری نخستین همایش تاریخ شفاهی (شانزدهم اسفند 85)

حیات تاریخ شفاهی در ایران، مقارن با تولد انقلاب اسلامی است. قريب به سی سال است که این فعالیت پژوهشی در سازمان ها و مؤسسات دولتی و غیر دولتی ایران و یا به صورت خصوصی دنبال می شود. در خارج از کشور نیز فعالیت گسترده ای برای ثبت و ضبط تاریخ شفاهی معاصر ایران صورت گرفته است. حاصل چنین فعالیت هایی، گاه به صورت مجموعهٔ خاطرات چاپ و به جامعۀ تحقیقاتی ارائه شده است.

عوامل و شرایط متعددی موجب شد که تاریخ شفاهی در ایران با استقبال روبه رو شود و در زمینه های مختلفی کاربرد پیدا کند. اما احساس می شود که این فعالیت پژوهشی، نیازمند برخی حمایت های علمی است . به منظور درک هر چه بهتر ضرورت های تاریخ شفاهی و نیز شناخت روش ها و اسلوب های آن، سازمان اسناد و کتاب خانه ملی جمهوری اسلامی ایران، در صدد بر آمد تا با برگزاری نخستین همایش تاریخ شفاهی و دعوت از سازمان های فعال در این زمینه، مسائل اساسی و مهم این شیوۀ پژوهش تاریخی را بررسی کند و فضای لازم را برای شناخت آن، فرا روی علاقه مندان و صاحب نظران قرار دهد.

لذا اولین قدم برای برگزاری همایش تاریخ شفاهی، با تأسیس دبیر خانۀ همایش در اداره کل اطلاع رسانی و ارتباطات معاونت اسناد ملی بر داشته شد و اعلام فرا خوان آن در تاریخ 85/8/28 انجام شد. تا تاریخ 20 دی ماه تعداد 38 مقاله به دبیر خانۀ همایش ارسال گردید. از این تعداد، 30 مقاله را اعضای کار گروه علمی همایش داوری کردند، تا این که سر انجام 16 مقاله برای ارائه در همایش انتخاب شد که از آن میان، 2 مقاله از خارج کشور دریافت شد.

ص: 5

اعضای کار گروه علمی همایش عبارتند از :

- دکتر سعید رضایی شریف آبادی، معاون اسناد ملی، عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا و دبیر علمی همایش؛

- دکتر علی اصغر سعیدی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران؛

- دکتر ابو الفضل شکوری، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس؛

- دکتر مرتضی نورایی، عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان؛

- آقای مرتضی رسولی پور، مدرس دانشگاه و مؤسس تاریخ شفاهی مؤسسۀ مطالعات تاریخ معاصر؛

- آقای غلام رضا عزیزی، معاون اداره کل اطلاع رسانی و ارتباطات سازمان اسناد و کتاب خانه ملی ایران.

دبیر خانۀ همایش، مجموعه مقالات رسیده را برای هر یک از اعضای کار گروه ارسال کرد و داوران محترم نیز، نظر کتبی خود را به دبیر خانۀ همایش فرستادند. هم چنین طی جلسه ای مجزا، هر یک از مقالات مورد بررسی گروهی داوران قرار گرفت. بدین ترتیب، نخستین همایش تاریخ شفاهی، در روز چهار شنبه مورخ 16 اسفند 1385 برگزار گردید. مراسم افتتاحیه، از ساعت 9 صبح با سخنرانی مشاور محترم رئیس جمهور و ریاست سازمان اسناد و کتاب خانه ملی جناب آقای علی اکبر اشعری آغاز شد. آن گاه طی چهار نشست با موضوعات زیر، 16 سخنرانی ارائه شد:

- مبانی تاریخ شفاهی و روش های آن؛

- بررسی جایگاه دانشگاه ها در شناخت تاریخ شفاهی؛

- جنگ تحمیلی و تاریخ شفاهی؛

- تجربیاتی در زمینۀ تاریخ شفاهی؛

هر نشست را یکی از اعضای کار گروه علمی و دو مهمان همراهی کردند. این همایش، تا ساعت 20 ادامه پیدا کرد و با تقدیر از ارائه دهندگان مقاله و دست اندر کاران برگزاری همایش، به پایان رسید. چکیده ای از مقالات بررسی شده نیز در کتاب چه ای در روز همایش توزیع گردید.

ص: 6

در حاشیۀ این همایش، نمایشگاهی با عنوان نمایش گاه تاریخ شفاهی برگزار شد. اهمیت آن نمایش گاه، در این بود که برای اولین بار مراکز فعال در زمینهٔ تاریخ شفاهی ایران را در یک محل کنار یک دیگر گرد آورد و نتیجۀ فعالیت های آن ها را در زمینۀ تاریخ شفاهی به نمایش گذاشت؛ چنین اقدامی، تا آن تاریخ در جایی صورت نگرفته بود و شاید برای سازمان های شرکت کننده نیز جالب و تازه بود. هم چنین ویژگی دیگر همایش، این بود که برای نخستین بار نمایش گاهی مفهومی از تاریخ شفاهی در ایران، به همت یکی از نام داران هنر گرافیک، آقای ساعد مشکی، با هنرمندی و سلیقۀ خاصی انجام شد.

سازمان های شرکت کننده در آن نمایش گاه، عبارت بودند از: سازمان اسناد و کتاب خانه ملی جمهوری اسلامی ایران، آستان قدس رضوی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام (رحمه الله)، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی (وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی) و موزۀ پزشکی.

ارائه یک نرم افزار چند رسانه ای که شامل سوابق فعالیت سازمان اسناد و کتاب خانه ملی در زمینهٔ تاریخ شفاهی و مجموعۀ اطلاعات مرجع در این زمینه بود، از امتیازات دیگر همایش بود. مقالات منتشر شده در فصل نامۀ گنجینۀ اسناد در مورد تاریخ شفاهی، فهرست نام مصاحبه شوندگان تاریخ شفاهی در سازمان اسناد و کتاب خانه ملی، گزیدۀ فیلم های مصاحبه، نمایش اسلاید از تصاویر مصاحبه شوندگان، وب گاه های مهم تاریخ شفاهی در داخل و خارج از کشور و اطلاعات سود مند دیگر، از جمله اطلاعاتی بود که در این نرم افزار گرد آمده است. نرم افزار یاد شده، در روز همایش توزیع گردید.

دبیر خانه، پس از برگزاری همایش، طی مکاتباتی از ارائه دهندگان مقالات خواست تا به منظور چاپ و انتشار مجموعۀ سخنرانی ها، مقالات خود را تکمیل و به دبیر خانه ارسال کنند. مجموعۀ حاضر، حاصل پیگیری های انجام گرفته در جهت جمع آوری و تکمیل مقالات همایش است. از مجموع 16 مقالهٔ خوانده شده در همایش، تعداد 13 مقاله در این مجموعه ارائه شده است. هم چنین یک مقاله با عنوان تاریخ شفاهی صنعت در ایران نیز- که خارج از زمان بندی همایش به دبیر خانه ارسال شده بود- و مقاله ای دیگر از نور الدین حسین سنا بادی در مجموعه گنجانده شد.

ص: 7

برگزاری این همایش، مرهون توجه، هم کاری و مساعی کسانی است که ذکر نام آن ها در این جا ضروری است؛ اگر چه بدون شک اشاره به نام یکایک آن ها مقدور نمی باشد. شایسته است از بذل توجه و امعان نظر جناب آقای علی اکبر اشعری؛ ریاست محترم سازمان، حمایت های جناب آقای صفری؛ معاون محترم پشتیبانی، هم کاری و توجه جناب آقای دکتر سعید رضایی شریف آبادی، معاون وقت اسناد ملی و دبیر علمی همایش؛ مساعدت و هم کاری بسیار ارزشمند اعضای محترم کار گروه علمی جناب آقای دکتر علی اصغر سعیدی، جناب آقای دکتر مرتضی نورایی، جناب آقای مرتضی رسولی پور و جناب آقای غلام رضا عزیزی؛ حضور فعال و مؤثر سر کار خانم مهندس فریبا فرزام، مدیر کل اطلاع رسانی و ارتباطات- که به نحو بسیار شایسته ای مراحل اجرایی همایش را مدیریت کردند- و هم چنین اعضای کار گروه اجرایی همایش خانم ها پیمانه صالحی، رؤیا محمد لو، فهیمه آزاده، فاطمه نورایی نژاد، آزاده نباتچیان، لیدا بیستونی و زهرا گودرزی تشکر و قدردانی شود.

آماده سازی مجموعۀ مقالات همایش برای چاپ، حاصل زحمات انتشارات سازمان اسناد و کتاب خانه ملی است؛ از آقای عبد اللّه نجفی مدیر کل آموزش و پژوهش بسیار سپاس گزاریم، هم چنین از مدیر انتشارات خانم پروانه درویش و آقای علی سوری که با دقت و حوصله مجموعه مقالات را ویرایش کردند؛ و نیز از خانم ها فریبا خرد پژوه، ليلا مراد عليان ، ليدا بیستونی، طاهره معمار و از سایر اعضای کار گروه اجرایی قدر دانی می گردد.

در پایان، یاد آور می شود که یکی از ضرورت های تاریخ شفاهی در ایران، ایجاد پیوند بین دست اندر کاران اجرایی از طرفی و دانشگاه ها از طرف دیگر و تولید پشتوانه های علمی آن است که به قدر کافی تا کنون صورت نگرفته است. تاریخ شفاهی، امروزه از مباحثی است که در جهان بسیار مورد توجه قرار گرفته و در حوزه های مختلف و با اهداف علمی، آموزشی و تربیتی، مورد استفاده است. لذا می باید در برنامه ریزی های کلان آموزشی، مورد توجه خاص قرار گیرد. برگزاری نخستین همایش تاریخ شفاهی، گام مثبتی بود که در این راستا برداشته شد، اما بی تردید تداوم موضوع لازمۀ موفقیت نهایی آن است.

شفیقه نیک نفس

دبیر اجرایی همایش

ص: 8

اسناد و تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی رحیم نیکبخت

*اسناد و تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی رحیم نیکبخت (1)

اشاره

قرار بود سه سال قبل همایشی در زمینهٔ تاریخ شفاهی در سازمان اسناد ملی ایران برگزار شود که در زمستان 1386 محقق گردید. نگارنده، مقاله ای برای آن همایش تهیه دید که حاصل تجربیات شخصی بود. اینک پس از برگزاری همایش تاریخ شفاهی ایران به همت مسئولان و کار کنان سخت کوش «معاونت اسناد» سازمان اسناد و کتاب خانه ملی، همان مقاله با افزوده هایی تقدیم محققان و صاحب نظران می شود.

آن چه در پی آمده، بحث اولیه ای برای بیان جایگاه اسناد در تاریخ شفاهی است. پر واضح است موضوعاتی که به صورت تاریخ شفاهی در نظر گرفته می شود، عمدتاً به نیم قرن اخیر و بویژه انقلاب اسلامی تعلق دارد. زیرا امکان گرد آوری خاطرات شفاهی قبل از مقطع زمانی یاد شده، به دلایل متعدد وجود ندارد و بناچار به منابع مکتوب یا اسناد باز مانده اتکا باید کرد.

در این نوشتار، نخست به اختصار از اسناد و پژوهش های تاریخی و سپس از تاریخ شفاهی در ایران سخن خواهد رفت و در ادامه، به بیان ارتباط و جایگاه اسناد در مراحل مختلف گرد آوری تاریخ شفاهی پرداخته می شود، این نوشتار، تجربیات شخصی نویسنده از

ص: 9


1- مدیر بخش تدوین اسناد و تاریخ شفاهی مرکز اسناد انقلاب اسلامی

تدوین چندین مجموعۀ تاریخ شفاهی و ناشی از مسئولیت های پژوهشی است. در ادامه، گزارشی هم از فعالیت های مرکز اسناد انقلاب اسلامی ارائه خواهد گردید.

اسناد و خاطرات شفاهی در پژوهش های تاریخی

پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357، ضمن آن که تحولی مهم در عرصۀ سیاست جهانی بود، به لحاظ تاریخ نگاری هم تأثیرات مهمی در عرصۀ پژوهش و تحقیق به بار آورد. ورود دو گونه منبع جدید به عرصۀ پژوهش - که شامل اسناد دولتی نهاد های سیاسی و امنیتی و خاطرات شفاهی است - انقلابی در این عرصه به شمار می آید.

تا پیش از انقلاب برخی اسناد-که اغلب متعلق به خاندان های دورۀ قاجار بود - مورد استفادۀ پژوهش گران قرار گرفت. لیکن حجم انبوه اسناد سازمان دهی شده در مرکزی چون سازمان اسناد و کتاب خانۀ ملی ایران یا مراکز دیگری چون نهاد ریاست جمهوری، مرکز اسناد انقلاب اسلامی و آرشیو وزارت امور خارجه، به هیچ وجه با پیش از انقلاب اسلامی در خور سنجش نیست؛ ضمن آن که دستیابی به اسناد این مراکز به سهولت امکان پذیر است. دسترسی محققان و پژوهش گران به حجم انبوهی از اسناد ضمن آن که زوایای فراوانی از تاریخ معاصر ایران را روشن می سازد، گونه ای پژوهش هم به وجود آورده است که پشتوانۀ اصلی آن اسناد است و به عنوان «پژوهش های اسنادی» می توان از آن نام برد. (1)

توجه به خاطرات شخصیت های دخیل در حوادث تاریخی ایران، سابقه ای بس کهن دارد. بسیاری از منابع مکتوب نیز از نوشته شدن دیده ها و شنیده ها به وجود آمده است. درج اخبار متفاوت را از راویان متعدد دربارهٔ واقعه ای واحد، در منابعی چون طبری می توان یافت. آن چه این سنت قدیمی را از تاریخ شفاهی (Oral History) کنونی متمایز می سازد، استفادۀ نظام مند از خاطرات افراد مختلف در واقعه یا موضوع خاصی در مراحل مختلف گرد آوری اطلاعات از طریق مصاحبه، پیاده سازی، نگارش و تدوین آن است.

ص: 10


1- نگارنده، اخیراً مقاله ای تحت عنوان «اسناد و تاریخ انقلاب اسلامی»، در مجلهٔ کتاب ماه تاریخ، شمارۀ 104 - 106 منتشر کرده است

در حالی که در شیوۀ سنتی تاریخ نگاری، هر آن چه از حوادث و وقایع از حالت قول شفاهی به کتابت در آمده، اقوال موجود همان روزگار بوده است که مورخ، آن ها را ثبت کرده است و این طور نبوده که در پی شاهدان حادثه باشد تا از زبان ایشان موضوعی را روایت کند. ضبط صوتی یا تصویری خاطرات، به صورت نوار کاست یا فیلم ویدئویی و کیفیت و کمیت ضبط آن، آرشیو و نحوۀ استفاده و ارجاع به آن ها در تاریخ شفاهی، از وجوه امتیاز این شیوه از گرد آوری اطلاعات است. انقلاب اسلامی - همان گونه که در عرصۀ پژوهش های اسناد انقلاب به وجود آورد – در عرصۀ خاطره نگاری و پیدایش یا تکامل و نضج گیری تاریخ شفاهی در داخل و خارج از ایران نقش عمده و اساسی داشت.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، انتشار یاد نامه هایی حاوی خاطرات در مناسبت های ویژۀ انقلاب اسلامی، از جملۀ نخستین فعالیت ها می باشد. نخستین تلاش که هم به لحاظ علمی و هم عملی در عرصهٔ تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی در خور توجه است، در مجلۀ «یاد» از نشریات بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی صورت گرفته است. قدم های بعدی مستحکم تر برداشته شد. مجموعۀ «خاطرات 15 خرداد شامل 9 دفتر، و آثاری چون تاریخ های شفاهی انقلاب اسلامی -که در مرکز اسناد انقلاب اسلامی به انجام رسیده - از جملهٔ تلاش های بعدی است که مسیر تکاملی طی کرده است.

اسناد و تاریخ شفاهی

اسنادی که در نهادهای انتظامی- امنیتی یا سیاسی - اداری تولید شده است، بسته به نوع نهاد و سازمان تولید کننده، نزدیکی یا دوری گزارش کننده به حادثه یا موضوع مورد مطالعه در تاریخ شفاهی، تعلقات درونی وی، اشراف بر موضوع مورد گزارش یا آموزش مأموران در مورد نحوۀ تهیه گزارش، می تواند در کیفیت و کمیت اطلاعات موجود در گزارش ها مؤثر و در مرتبۀ اعتبار سند متفاوت باشد. با تمام این مباحث، پژوهش گر تاریخ، می باید اشراف کاملی به آن داشته باشد؛ اسنادی که در بررسی های بایستۀ محقق واجد اعتبار است، در مراحل مختلف پیدایش تاریخ شفاهی کاربرد هایی دارد که به مواردی از آن ها اشاره می شود.

ص: 11

اول - کار برد اسناد در تاریخ شفاهی، برای تعیین دقیق زمان حادثه و مکان وقوع آن است. زیرا در تاریخ شفاهی، در اغلب موارد نمی توان تاریخ دقیق وقوع را از اقوال مختلف استخراج کرد و روایات ضد و نقیض از آن دیده می شود.

دوم - پس از مشخص شدن زمان و مکان وقوع حادثه در شناسایی منابع شفاهی، اسناد اهمیت مضاعفی پیدا می کنند. براساس اسناد، مشخص می شود چه کسان یا گروه هایی در هنگام حادثه حضور داشته اند. در شناسایی افراد نیز برای انجام مصاحبه (اعم از شفاهی یا مکتوب)، سند کارایی خود را دارا ست.

سوم - در جریان مصاحبه و طرح پرسش از شاهدان حادثه، سؤال هایی که محقق از منابع دیگر دربارۀ موضوع مورد تحقیق خود استخراج کرده، باز هم اسناد در آن ها جایگاهی ویژه می یابد. زیرا با داده هایی که از خلال اسناد از کمیت و کیفیت واقعه وجود دارد، محقق به زوایای مبهم و سؤال بر انگیز آن می پردازد.

چهارم - پس از انجام مصاحبه و مراحل آماده سازی خاطرات برای استفاده و تدوین تاریخ شفاهی، باز هم اسناد برای سازماندهی فصول و مطالب به یاری محقق می آید. زیرا براساس خاطرات، نمی توان ترتیب وقوع حوادث را به دقت مشخص ساخت. چه بسا در نقل روایات این تسلسل پس و پیش شده باشد. در حالی که تاریخ دقیق حادثه در اغلب موارد در اسناد یافت می شود و بر اساس همین یاد کرد تاریخ می توان مطالب و خاطرات شفاهی را مرتب کرد.

و سر انجام مهم ترین کاربرد اسناد، در تدوین تاریخ شفاهی است. بی شک بدون استفاده محقق از اسناد صحیح در تدوین تاریخ شفاهی، چرخهٔ تاریخ معاصر و بویژه انقلاب اسلامی ناقص خواهد ماند. خاطرات شفاهی که از راویان مختلف حول محور یک موضوع خاص گرد آمده است، هم چون اسناد که بر اساس دوری و نزدیکی به حادثه و دیگر مسائل پیش گفته در مورد اسناد طبقه بندی و ارزش گذاری می شود. صحت و سقم این داده ها، از راه های گوناگونی در خور بررسی است که محقق تاریخ شفاهی، ناگزیر از انجام آن است.

در تاریخ شفاهی، به حوادث قبل از وقوع (پیش زمینه ها)، چگونگی شکل گیری، زمینه ها، ماهیت موضوع، عوامل تأثیر گذار در موضوع، وقوع حادثه (با تسامح در زمان، مکان

ص: 12

و تسلسل تاریخی آن) و پیامد های آنی و بلند مدت موضوع پرداخته می شود. اسناد در کنار این مسائل، لحظۀ وقوع، کمیت و کیفیت حادثه، افراد حاضر در صحنه، پیگیری های صورت گرفته، اقدامات انجام شده و واکنش نهاد های ذی ربط را با ترتیب تاریخی روشن می کند. گاهی هم که برخی حوادث از یاد شاهدان رفته یا کم رنگ شده است، اسناد به تکمیل این گونه «از یاد رفته ها» می پردازد.

تاریخ شفاهی در مرکز اسناد انقلاب اسلامی

مرکز اسناد انقلاب اسلامی، با دست یابی به اسناد دستگاه هایی چون ساواک و شهر بانی و ادارات دیگر از یک سو و امکان انجام مصاحبه با شاهدان تاریخ انقلاب از دیگر سو، حرکتی را شروع کرد که سیر تکاملی داشت. سه گونه تاریخ شفاهی در مرکز اسناد انقلاب اسلامی امکان شناسایی دارد:

الف - اولین کتاب های تاریخ شفاهی مرکز، به مجموعۀ خاطرات شخصیت های حاضر و ناظر در یک حادثه یا موضوع اختصاص داشت که متن خاطرات هر فرد مستقل از فرد دیگر در کنار هم قرار می گرفت. هر یک از راویان در پاسخ به سؤالات مصاحبه گر، روایت خود را از موضوع باز گو می کردند. آثاری چون حماسۀ 29 بهمن تبریز، حماسۀ 19 دی قم، حماسۀ 17 خرداد 1354- که همگی به کوشش علی شیر خانی منتشر گردیده است – به همین شیوه است؛ ضمن آن که پس از قسمت خاطرات، اسناد دولتی یا غیر دولتی و تصویر نشریات و عکس های تاریخی درج گردیده است.

ب - در گونهٔ تکامل یافتۀ تاریخ شفاهی، به جای در کنار هم قرار گرفتن خاطرات در متن کتاب، بر اساس فصول و ترتیب موضوعی، روایات شفاهی افراد مورد استفاده قرار گرفته است. فرضاً اگر چند راوی از نحوۀ شروع حادثه سخن گفته اند، روایت ایشان در قسمت نحوۀ شروع حادثه به صورت نقل قول مستقیم درج گردیده است. به همین ترتیب، خاطرات شفاهی همانند قطعات جور چین، به تکمیل و تبیین موضوع کمک می کند. در این شیوه هم، استفاده از اسناد جایگاهی ویژه در مراحل مختلف دارد. آثاری چون: تاریخ شفاهی مسجد جلیلی، تاریخ شفاهی مسجد ارک، تاریخ شفاهی گروه ابوذر، تاریخ شفاهی کانون نشر

ص: 13

حقایق اسلامی، تاریخ شفاهی واقعهٔ هفدهم شهریور، تاریخ شفاهی گروه مهدویون، تاریخ شفاهی گروه های هفت گانه، به همین شیوه تدوین و انتشار یافته است.

ج - شیوۀ تازه ای که اخیراً برخی محققان و پژوهش گران صاحب نام در مرکز اسناد انقلاب پیشه کرده اند، استفادۀ پژوهشی از متن روایات شفاهی به جای نقل قول مستقیم خاطرات است. محقق، در این شیوه مراحل اجرای طرح تاریخ شفاهی را انجام می دهد. در مرحلۀ نگارش و تدوین است که به جای نقل قول مستقیم از خاطرات، محقق، مضمون آن ها را با جمله بندی خود در ترتیب موضوعی تحقیق استفاده می کند. بهره گیری از اسناد در مراحل مختلف طرح در این شیوه نیز مورد توجه پژوهش گر می باشد. از آثاری که با این شیوۀ جدید نگارش و تدوین یافته، می توان از تاریخ شفاهی مسجد همت تجریش و تاریخ شفاهی زندگانی و مبارزات آیت اللّه ملکی، از آثار محقق سخت کوش، محمود طاهر احمدی و تاریخ شفاهی زندگانی و مبارزات آیت اللّه خادمی تألیف دکتر مهر علی زاده، نام برد.

الف - طرح های منتشر کردۀ تاریخ شفاهی مرکز اسناد

1- تاریخ شفاهی گروه های هفت گانه؛

2- تاریخ شفاهی گروه مهدویون؛

3- تاریخ شفاهی مسجد ارک؛

4- تاریخ شفاهی مسجد جلیلی؛

5- تاریخ شفاهی مساجد اطراف بازار؛

6- تاریخ شفاهی مدرسۀ حقانی؛

7- تاریخ شفاهی گروه ابوذر؛

8- تاریخ شفاهی کانون نشر حقایق اسلامی؛

9- تاریخ شفاهی دهۀ فجر؛

10- تاریخ شفاهی تغییر مواضع ایدئو لوژیک؛

11- انقلاب اسلامی به روایت خاطره؛

12- حماسۀ نوزدهم دی قم؛

ص: 14

13- حماسۀ 29 بهمن تبریز؛

14- حماسۀ هفدهم خرداد 1354.

ب - طرح های زیر چاپ تاریخ شفاهی

1- تاریخ شفاهی مسجد هدایت؛

2- تاریخ شفاهی مبارزات علمای فارس؛

3- تاریخ شفاهی حزب ملل اسلامی؛

4- تاریخ شفاهی واقعۀ هفدهم شهریور؛

5- تاریخ شفاهی جامعۀ اسلامی مهندسان؛

6- تاریخ شفاهی جامعۀ روحانیت مبارز؛

7- تاریخ شفاهی زندگانی و مبارزات شهید بهشتی؛

8- تاریخ شفاهی زندگانی و مبارزات آیت اللّه خادمی؛

9- تاریخ شفاهی تأسیس کمیتۀ انقلاب اسلامی؛

10- تاریخ شفاهی مسجد همت تجریش؛

11- تاریخ شفاهی مبارزات سیاسی زنان مسلمان؛

ج - طرح های در دست انجام تاریخ شفاهی

1- تاریخ شفاهی زندگانی و مبارزات آیت اللّه ملکی؛

2- تاریخ شفاهی زندگانی و مبارزات آیت اللّه اشرفی اصفهانی؛

3- تاریخ شفاهی زندگانی و مبارزات آیت اللّه ربانی شیرازی؛

4- تاریخ شفاهی زندگانی و خدمات فرهنگی - اجتماعی آیت اللّه حائری تهرانی؛

5- تاریخ شفاهی بیعت افسران نیروی هوایی با امام خمینی؛

6- تاریخ شفاهی مساجد تأثیر گذار در انقلاب اسلامی؛

7- تاریخ شفاهی مبارزات امام خمینی در نجف؛

8- تاریخ شفاهی شکنجه در زندان های پهلوی؛

ص: 15

9- تاریخ شفاهی تأسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛

10- تاریخ شفاهی گروه منصورون؛

11- تاریخ شفاهی زندگانی و مبارزات حاج احمد آقا خمینی؛

12- تاریخ شفاهی مدارس اسلامی؛

13- تاریخ شفاهی زندگانی و مبارزات آیت اللّه مطهری؛

14- فدائیان اسلام در کلام یاران.

علاوه بر طرح های فوق، از شیوۀ تاریخ شفاهی در انجام طرح های تاریخ منطقه ای انقلاب اسلامی (انقلاب اسلامی در شهرستان ها) نیز استفاده می شود.

الف - طرح های چاپ شدۀ تاریخ منطقه ای

1- انقلاب اسلامی در میانه؛

2- انقلاب اسلامی در ورامین؛

3- انقلاب اسلامی در بجنورد؛

4- انقلاب اسلامی در کاشان؛

5- انقلاب اسلامی در سیرجان.

ب - طرح های زیر چاپ تاریخ منطقه ای

1- انقلاب اسلامی در زنجان؛

2- انقلاب اسلامی در یزد؛

3- انقلاب اسلامی در اهواز؛

4- انقلاب اسلامی در مرند؛

5- انقلاب اسلامی در مشهد؛

6- انقلاب اسلامی در رفسنجان؛

7- انقلاب اسلامی در کرمان شاه.

ص: 16

ج - طرح های در دست تألیف تاریخ منطقه ای

1- انقلاب اسلامی در تبریز؛

2- انقلاب اسلامی در اصفهان؛

3- انقلاب اسلامی در شیراز؛

4- انقلاب اسلامی در اردبیل؛

5- انقلاب اسلامی در مازندران؛

6- انقلاب اسلامی در کرمان؛

7- انقلاب اسلامی در جهرم؛

8- انقلاب اسلامی در کازرون؛

9- انقلاب اسلامی در سبزوار.

ص: 17

ص: 18

اهمیت تاریخ شفاهی روحانیون و اقدامات آستان قدس رضوی در این حوزه نور الدین حسین سنا بادی عزیز

*اهمیت تاریخ شفاهی روحانیون و اقدامات آستان قدس رضوی در این حوزه نور الدین حسین سنا بادی عزیز (1)

چکیده

تاریخ شفاهی به صورت امروزینش گر چه عمری دراز ندارد، ولی از گسترۀ بسیار وسیعی برای نمایاندن اجزایی از یک واقعه که به صورت مکتوب در نیامده، اما در ذهن فردی که نقشی در واقعه داشته یا در اتفاق حضور به هم رسانیده، بر خور دار است. این نوع تاریخ خصوصاً در شاخهٔ روحانیت، حائز اهمیت بسیار است. احادیث، اخبار و روایات بی شماری به دلایل مختلف، قرن ها از سینه ای به سینۀ دیگر منتقل گردیده تا اسباب کتابت آن ها فراهم آمده است. هنوز اهل فن بر سر سندیت این اخبار بحث و جدل دارند تا سره از ناسره شناخته شود. این حرکت روایی، تاریخ شفاهی دین و روحانیت است. بی علت نیست که این بخش از جامعه در بیان شفاهی تاریخ، گوی سبقت از دیگر اقشار جامعه و دیگر مقوله ها ربوده اند. بحث و درس، منابر و مجالس متعدد و پیوسته، آن ها را در بیان مطالب و انتقال اطلاعات به دیگران متبحر کرده است. در این قشر، عدۀ قلیلی حضور فرهنگی خود را با

ص: 19


1- کارشناس مصاحبه

نگارش حفظ می کنند، اما اکثر روحانیون صرفاً به لحاظ حرفه ای با کلام و تاریخ شفاهی سر و کار دارند.

در مصاحبه های رسمی و متعدد و نشست و بر خاست های دوستانه ای که با روحانیون در سطوح مختلف شخصیتی داشته ایم، بر اهمیت تاریخ شفاهی بیش از پیش تأکید شده، خصوصاً در حوزۀ جغرافیایی شهر مقدس مشهد الرضا که بذر دانش تاریخ شفاهی در آن با بیان حدیث قدسی سلسلة الذهب (1) قوت گرفت و به یقین مهم ترین علت برای تدریس و ترویج فقه جعفری و سبب اصلی تشکیل حوزۀ علمیه مشهد الرضا (علیه السلام) شد که خود، جاذب استادان و طلبه های بی شمار علوم دینی می باشد. (2)

گنج هزار سالۀ کتاب خانه و مرکز اسناد آستان قدس رضوی – که در آن بیش از شش میلیون برگ سند، حاوی یک میلیون برگ نفیس ثبت شده موجود است - فرصت تحقیق را برای هر محققی مهیا ساخته است تا کار نامۀ درخشان فعالیت حوزۀ علمیۀ مشهد الرضا را در هر دو بُعد دیانت و سیاست - که به چند سده می رسد - بکاود و بخصوص کند و کاو در عقاید متفاوت در مقولۀ جدایی پذیری و نا پذیری دین از سیاست که مهم ترین محور اصلی مصاحبه ها را تشکیل می دهد.

به لحاظ شفاهی بودن بحث، بیش تر از منابع شفاهی استفاده شده است. در پایان، اسامی اشخاص و مشخصات منابع موجود در بخش تاریخ شفاهی مدیریت امور اسناد و مطبوعات آستان قدس رضوی، ذکر شده است.

ص: 20


1- شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، مجمع البحوث الاسلاميه (مشهد: 1408ق.).
2- محمود پسندیده، حوزة علمیۀ خراسان، ج اول، مدارس علمیۀ مشهد، چاپ اول (مشهد: بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، 1385).

مقدمه

... این دبیر گیج و گول و کور دل تاریخ

تا مُذهَب دفترش را گاه گه می خواست

با پریشان سر گذشتی از نیاکانم بیالاید

رعشه می افتادش اندر دست

در بنان دُر فشانش، کلکِ شیرین سلک می لرزید

حبرش اندر مِحبر پر لیقه چون سنگ سیه می بست...

در این شعرِ زنده یاد اخوان ثالث، باور مخدوش بودن تاریخ مکتوب - که دور از واقعیت نیست - بخوبی بیان شده است.

هم عقیده بودن با اصل یاد شده، جایگاه تاریخ نگاری شفاهی را برای بیرون کشیدن واقعیات از غیر واقعیات، بر جسته تر می سازد. بیرون کشیدن نا گفته ها از گنجینۀ سینه های سال خوردگان و شنیدن تجارب آن ها - که اغلب فرصت نگارش را به دلایل مختلف نداشته اند- شاخه ای را از دیر باز در علم تاریخ به خود اختصاص داد که انتقال سنت های شفاهی بود و به تاریخ شفاهی مشهور شد.

آن قدر این جایگاه اهمیت یافت که زمان بسیاری صرف حرفه ای کردن این شاخه گردید. تعاریف بسیاری شنیده و شروح مختلفی بر این شاخه از تاریخ نگاشته شده است که نیازی به تعریف کردن معنا و مفهوم تاریخ شفاهی نیست. تنها به سبب موضوعِ مورد بحث، بناچار مختصری تاریخ نگاری روحانیت را به بحث می گذاریم تا بر اهمیت موضوع تأکید بیش تر شده باشد. برای دستیابی به نتایج بهتر، راه کار های عملی و نظریِ تجربه شده را بررسی می کنیم و در نهایت، تجارب گروه تاریخ شفاهی مدیریت اسناد آستان قدس رضوی را عرضه می داریم. باشد که از نظرات سود مند پیشکسوتان و استادان فن، برای پیشبرد وظیفه و مقاصد حرفه ای مان استفاده کنیم. بی شک از انتقادات و راهنمایی های مجربان استقبال خواهد شد. چرا که این ویژگی کسانی است که در پی دست یابی به حقیقت و واقعیت هستند.

گرد آوری اخبار به هر شکل غیر مکتوبی که باشد و استنتاج از آن ها در موضوعی مشخص نیز می تواند راهی برای دستیابی به حقایق باشد. البته تا موضوع چه باشد، بُعد زمانی و

ص: 21

مکانی آن موضوع چه باشد و تا چه حد اشخاص مطلع و منابع مختلف در اختیار باشد و تا چه درجه، محقق به آن چه می کند تسلط علمی داشته و مانع سو گیری های شخصی شود.

به هر روی، تاریخی که به صورت شفاهی و متواتر جمع آوری می شود، معتبر تر از خبری است که فقط در یک منبع به شکل متفاوت ذکر شده است (1) و مستند تر از تاریخ مکتوبی است که مورخی در همان موضوع نگاشته باشد. تطابق نتایج تاریخ مکتوب و شفاهی بر اهمیت تاریخ شفاهی می افزاید؛ گر چه بظاهر در مقایسه با تاریخ مکتوب، زمانِ چندانی از پیدایش علمی و حرکت حرفه ای تاریخ شفاهی نمی گذرد، ولی رواج و تلاش روز افزون و حرکت سریع کار شناسان این شاخه، نشان دهندۀ این است که زمان برای جبران عقب ماندگی از به کار بردن این علم بسرعت سپری می شود.

معمران و شیوخ آگاه بسیاری هستند که متأسفانه روز های واپسین حیات پر برکت شان را می گذرانند؛ اما تا کنون حداقل به منظور ثبت خاطرات خود اقدام نکرده اند و بیم آن می رود که گنجینۀ اسرار سینه هاشان را به جای آن که در این زمان انفجار اطلاعات در معرض قضاوت دیگران قرار دهند، با خود در صدف خاک پنهان کنند؛ نا گفته هایی که شاید گره های کوری از تاریخ معاصر ما را باز کند؛ اگر چه تا کنون با هزار تلاشی که در این زمینه صورت گرفته، گنج های نادری گشوده نا شده، با صاحب دلش در صدف خاک مدفون شده است. سکوت اکثر این رجال بیش تر دلایل عقیدتی و سلیقۀ سیاسی داشته است و گمان می کرده اند که با بیان آن عقاید، به شخصیت آن ها لطمه وارد می آمده است، یا آن ها از بُعد دینی به گونه ای تقیّه می کرده اند تا در صفوف دین، شکافی وارد نشود. جای بسی تأسف است که اگر پس از گذشتن زمان لازم از آن واقعه و خروج از بحران، باز هم لب نگشوده باشند. این حرکت، تنها بُعد قضیه در نشان دادن اهمیت بالای تاریخ شفاهی روحانیت نیست. ابواب دیگری هم وجود دارد که سعی در بیان آن ها داریم و به دنبال باز گشایی آن ها هستیم.

برای بررسی میدانی تاریخ شفاهی روحانیت، بناچار از موضوع دین و وحی-که شاخص ترین و قدیمی ترین موضوع تاریخ شفاهی است - به صورت اشاره شروع کرده ایم. سپس انتقال کلام وحی الهی به شکل مکتوب، همراه با اشاره ای به علت و شیوۀ سنتی آن و

ص: 22


1- دکتر محمد حسین دیانی، روش های تحقیق در کتاب داری (مشهد: انتشارات کتاب خانۀ رایانه ای، 1384)، ص 16.

ترویج عقاید دینی به دست صحابه در اوایل و روحانیت در دوران بعدی به صورت حرفۀ اصلی این قشر از جامعه در جایگاه اصلی آنان یعنی منابر و مجالس، توجه شده است.

حضور عامل مهم سیاست در ادوار مختلف و درگیری روحانیت در این مقولۀ مهم و سر نوشت ساز، سبب گردید تا عده ای واجد بر جستگی شخصیت و گروهی گوشه نشین یا حاشیه نشین شوند. شنیدن عقاید و مشارب فکری آنان، حائز اهمیت بسیار است که در حد توان به آن پرداخته شده است. همین قدر که گمان می رود حق مطلب در این مختصر ادا شده باشد؛ همین حرکت و حضور مرجعیت دینی در عرصۀ سیاست، حائز توجه بیش تر است. تقیّه و سکوت در مواردی که بیان عقاید سبب جنجال و شکاف در صفوف دین می شده، (1) شنیدنی است که در این مورد هنوز موفقیت چندانی به دلایل مختلف حاصل نشده است. امید آن که در آینده این چنین نباشد.

گفتنی است که روال دست یابی به نکات مهم، بررسی و تطابق آن ها با دیگر نکات، قاعدتاً رجوع به منابع و مآخذ مکتوب است. در مواردی که دست یابی به این نکات به صورت مکتوب میسر نیست، شیوۀ گفت گوی شفاهی با استادان و مراجع به کار برده شده که از همۀ این حضرات که نام شان در پایان آمده است، قدر دانی می کنم.

مشروح اهمیت تاریخ شفاهی روحانیت

ظهور و شکل گیری ادیان الهی، بر محور وحی استوار بوده است. بویژه هنگامی که صحبت از دین مبین اسلام مد نظر می باشد که آغاز آن با وحی پروردگار، به صورت نزول دفعی قرآن در شب قدر بر قلب مبارک پیامبر اعظم (صلی اللّه علیه و آله و سلم) صورت گرفت. (2) سپس نزول تدریجی قرآن به وسیلهٔ جبرئیل امین به محمد امین (صلی اللّه علیه و آله و سلم) و به زبان فصیح عربی، بسته به زمان و موقعیت مخصوص خودش انجام می شد. نزول تدریجی قرآن، طی 23 سال به صورت مداوم صورت پذیرفت. از ابتدای رسالت و شروع نزول تدریجی قرآن، گروه کاتبان وحی (3) را پیامبر اُمی انتخاب کرد و تشکیل داد. حضرت محمد (صلی اللّه علیه و آله و سلم) - که خود سواد خواندن و نوشتن نداشت - کلام وحی را بر کاتبان وحی قرائت می فرمود و این افراد، وظیفۀ ثبت آن ها را بر عهده داشتند. این که قرآن مجید تنها کتاب آسمانی است که تحریف نشده، دلایل

ص: 23


1- ناصر مکارم شیرازی، تقیّه سپری برای مبارزۀ عمیق تر (قم: انتشارات هدف).
2- ناصر مکارم شیرازی و...، تفسیر نمونه، جلد 27 - سورۀ قدر (قم: دار الکتب الاسلامیه، 1366).
3- حافظان و کاتبان وحی (نوار صوتی)/ عبد الغفار ذوقی طالقانی، شمارۀ بازیابی 102ک CA3102000.

گوناگونی دارد، از جمله این که کتابت آن درست پس از وقوع وحی بود و جمع آوری آن به دست حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام) و رواج آن در میان مسلمانان، چه در دوران 23 سال و چه در دوران بعدی.

غیر از وحی قرآنی، نوع دیگر وحی که بر پیامبر نازل می شد، به اصطلاح در شرایط خواب و رؤیا بوده که بی واسطهٔ جبرئیل صورت می گرفته است. (1) زبان وحی از نوع دوم، ظاهراً با زبان محاوره ای مردم عادی متفاوت بوده است. وظیفهٔ پیامبر در انتقال این گونه اطلاعات، باز گویی آن ها برای مردم بود به زبانی که قابل پذیرش و فهم عوام باشد. علی الظاهر این نوع اطلاعات - که با عنوان احادیث مشخص شده است - گر چه همانند قرآن به دست کاتبان وحی کتابت می شده، ولی مانند قرآن اجباری در نوشتن آن ها نداشتند. لذا هر کس که می شنید، در سینه حفظ می کرد.

احادیث، پس از قرآن مهم ترین منابع قابل استفاده در زندگی مادی و معنوی مسلمانان است که شامل همه گونه اطلاعات می باشند و حتی اطلاعاتی در مورد زمان پس از مرگ و اخبار قیامت و جهان دیگر است. علی ای حال با افزایش احادیث و پیدایش و کثرت راویان، سنت تاریخ نگاری اسلامی پدید آمد که چیزی جز نقل آن ها از سینه ای به سینۀ دیگر نبود. در این میان عده ای سود جو، با نظرات خاص شروع به جعل و نقل احادیث از قول پیامبر کردند. بنابراین، احادیث جعلی و راویان جاعل (2) پدیدار گردید و این امر سبب شد که تحقیقات وسیعی در این زمینه صورت گیرد تا سره از ناسره تمییز داده شود. هنوز اهل فن بر سر سندیت احادیث و راویان حرف و بحث دارند.

الزامی نبودن کتابت احادیث، انواع مختلف آن - که قابل ثبت مکتوب نبوده - بی سوادی اکثر مردم و دلایل دیگر، از جملۀ علل نقل شفاهی و پیدایش جعل آن هاست. از طرف دیگر نبود امکان کتابت، نشر و اطلاع رسانی مکتوب، شکل کار نقل را ناچار به صورت شفاهی درآورد. این روایت شفاهی از صحابه به تابعین و از تابعین به تابعین دیگر، (3) از زمان پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلم) به صورت یک اصل تاریخ نگاری شروع شد و در زمان ائمۀ اطهار(علیهم السلام) ادامه یافت و تا کنون به صورت های مختلف در آمده است که در واقع یکی از وجوه تمایز سنت مستندات شفاهی قدیم و جدید به شمار می رود.

ص: 24


1- الاخبار الدخيله، محمد تقى تسترى (تهران: مكتب الصدوق، 1401ق.).
2- یکصد و پنجاه صحابۀ ساختگی، مرتضی عسکری، ترجمۀ عطا محمد سردار نیا (تهران: بهار 64 -1361).
3- علم الحديث و دراية الحديث، کاظم مدیر شانه چی، چاپ سوم (قم: دفتر انتشارات اسلامی).

اختلافات پس از پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلم) در بین صحابه و پیدایش فرق اسلامی (1) ، بر اهمیت کار تاریخ شفاهی افزود. تلاش مؤسسان برای ثابت کردن حقانیت فرقۀ خود، چیزی جز تکیه کردن بر احادیث نبود که در این میان از بین بردن احادیث صحیح و ممنوعیت نشرِ متداول آن زمان و نقل شفاهی آن به دست قدرت حاکم و طبعاً ساختِ احادیث جعلی، (2) رایج شد. موضوع امامت به عنوان تنها شیوۀ تداوم راه پیامبر و اسلام، تشریح و تبیین احادیث برای ثبوت ولايت، منشأ اخبار و روایات گردید. برای انتشار این اخبار در جهت روشن کردن حقیقت، مهم نبود که به چه صورت منتشر شود. خواه گویندۀ خبر، خود مستقیم از پیامبر یا ائمۀ اطهار (علیهم السلام) شنیده باشد یا از زبان دیگری، تفاوتی نمی کرد. تنها تفاوت در راوی بود که می بایست روایتش سندیت می داشت و دارای شخصیت موجّه می بود.

فرصت و موقعیت انتشار اخبار نیز خود حائز اهمیت بود. حاکمیت خلفای راشدین در رأس حكومت اسلامی و رهبری ظاهری و حکومتی مانند هر حکومت دیگر، تابع سیاست های مخصوص خود بود. در یک کلام سانسور و در ادامۀ آن، اختناق به شکل علنی در آمد. دستور و سفارش اکید حکام در محو احادیث و کم رنگ کردن حضور ائمه اطهار(علیهم السلام) و مسئلۀ امامت و ولایت، شکل شفاهی تاریخ نگاری را به صورت حرفه ای در آورد. مقابل حرکت ائمهٔ اطهار در جهت ترویج اسلام ناب و پروراندن شاگردان مستعد در مجالس درس و بحث، استخدام و اجیر شدن راویان خبر به دست حاکمان جبار، گر چه سنجیدنی نبوده است، ولی چون ناقلان احادیث و اخبار به شیوۀ شفاهی این کار را می کردند، حائز اهمیت بوده است. بدون هیچ سند مکتوبی از پیامبر یا منبع اخبار صحیح، براحتی در منابر و مجالس، اخبار و احادیث جعلی گفته و منتشر می شد.

اولین اقدام رسمی و اعلان عمومی برای تدریس و تعلیم اسلام ناب محمدی (صلی اللّه علیه و آله و سلم) در فضای باز سیاسی، موقعیت بسیار خوبی برای امامان بزرگوار، حضرت باقر العلوم(علیه السلام) (3) و جعفر صادق (علیه السلام) دست داد. علاوه بر شکل شفاهی، تاریخ نگاری مکتوب نیز به عرصۀ مبارزات مکتوب کشیده شد. شاگردان بسیاری در مَدرسِ امامان بزرگوار یاد شده پرورش یافتند که برخی سبب تأسیس فرق جدید اسلامی نیز شدند. جمع آوری مستندات دینی در همین زمان شکل علمی به خود گرفت. اما شیوۀ کار انتقال اطلاعات، به علت نبود امکانات نشر، هم چنان

ص: 25


1- فرهنگ فرق اسلامی، محمد جواد مشکور (مشهد: بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی،1368).
2- سیری در صحیحین، محمد صادق نجمی (قم: 1361).
3- مسند الامام الباقر، عزیز اللّه عطاردی (تهران: عطارد، 1381).

بر عهدۀ بیان شفاهی بود و سکان حرکت به دست توانای شاگردان ممتاز می چرخید. حضور طالبان و مشتاقان علوم دینی و حقۀ اسلام نزد حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام)، بنیان مکتب و فقه جعفری را فراهم آورد. اولین حرکت در جمع آوری احادیث و اخبار صحیح و انتشار آن در ولایات اطراف نیز در همان زمان شکل سازمان یافته به خود گرفت و این کار به دستور و تأكيد امام جعفر صادق (علیه السلام) انجام شد.

نظر برخی از محققان که حساسیتی به فقه جعفری نداشتند و اسلام را از دیدگاه حکومتش بررسی می کردند، افزایش یا کاهش حجم روایت و کم و کیف آن، در هر حال دغدغه ای نبوده است. آن چه مد نظرشان بوده، در واقع نفس روایت واقعه یا خبر بود که بر وقوع آن اتفاق متواتر وجود داشته است یعنی اصل رخداد را برای ناقل و شنونده مهم می دانستند نه تفسیر آن را که از دید جاعلان، تفسیر به رأی و در جهت سیاست شان بوده است. ولی از دید شیعیان، اگر چه که گرایش به تاریخ روایی به دلیل سهولت در شیوۀ تولید و توزیع بوده، ولی صحت احادیث و روایات حائز اهمیت بیش تری بوده است.

در هر حال عوامل یاد شده، سیطرۀ کاملی در قرن های متمادی بر مورخان و تأثیر بسزایی در انتقال اطلاعات داشته است. چرا که اسناد شفاهی، بهترین نوع منبع شکل گرفته در میان تمام منابع می باشد و کوتاه ترین و سریع ترین راه برای انتقال اطلاعات خصوصاً در جوامع بی سواد و کم سواد قبلی بوده است.

دوران آزادی و فضای باز سیاسی در زمان حضرت امام موسی کاظم(علیه السلام) سپری شد و فرصت تا زمان حضرت رضا(علیه السلام) به صورت آزاد و رسمی سلب گردید.

در زمان حضرت رضا(علیه السلام) فضا مجدداً فراهم گردید. (1) حدیث معروف سلسلة الذهب و شرح آن در نیشابور، بیانگر استعداد زمان برای فعالیت تاریخ شفاهی بوده است.

پس از شهادت حضرت رضا (علیه السلام) تا آغاز غیبت کبرا، مجدداً موقعیت آزادی اندیشه و بیان متزلزل شد و هم چنان فعالان تاریخ شفاهی، راه دشوار خود را می پیمودند. اشاره به قیام های متعدد شیعیان در آن دوران، دلیل این مطلب است. این فضا تا اسلام آوردن سلسلۀ ایل خانیان ادامه داشت؛ گر چه شیعیان در آن دوران نسبت به دیگر فرقه های اسلامی آزاد

ص: 26


1- عيون اخبار الرضا، شيخ صدوق، مجمع البحوث الاسلامیه (مشهد: 1408ق.).

نبودند و راهبرد تقیّه در میان آنان رواج داشت، طبعاً وظیفۀ تاریخ نگاران شفاهی روز به روز سنگین تر می شد.

تا دوران استقرار صفویه، جسته گریخته حکومت هایی مانند آل بویه یا در ولایاتی دیگر، شیعیان به موقعیت هایی دست یافتند، ولی اوج آزادی در زمان صفویه بود. تاریخ شفاهی، در ابعاد گسترده ورزیده شد و عرصه های جدید را تجربه کرد. تغییر شکل نوین به علت فضای بازی که فراهم آمده بود، مخفی کاری در انتقال اطلاعات - که بیش تر به صورت نقل سینه به سینه صورت می گرفت - جایش را به منابر و مجالس متعدد داد. روحانیون فرصت بسیار خوبی پیدا کردند تا بتوانند در هر نقطه ای که اراده کنند، مجلس سوگواری یا مولودی بر پا کرده، بر منبر روند و مکنونات سینه را یا آن چه از تاریخ مکتوب در حفظ داشتند، به صورت وعظ بیان کنند. بزودی با وجود مناسبت های بسیاری که در تاریخ شیعه وجود داشت خصوصاً دو ماه پی در پی محرم و صفر، مجالس و منابر به صورت پیوسته انجام می گرفت. روحانیون با در اختیار داشتن این مجالس، به صورت شفاهی کار ترویج دین را - که اساس و محور فعالیت روحانیت است – شروع کردند.

مَدرس ها، در شهر های بزرگ و مهم تأسیس گردید و استادان به تربیت مروّجان همت گماشتند. استقبال مردم از علوم دینی، به توسعۀ حوزه های علمیه و افزایش طلاب کمک کرد. احکام، از مهم ترین دروس حوزه ها به شمار می رفت. استادان و آیات عظام، به تدریس و تشریح احکام پرداختند. پای بندی شیعیان به مسائل شرعی و نبودِ اطلاع رسانی مکتوب به صورت گسترده و همگانی، کار مروّجان را در بخش تاریخ شفاهی مشکل و گسترده تر ساخت. بخش عظیمی از فعالیت روحانیون به حل مسائل شرعی اختصاص یافت. سؤال و جواب های مکرر – که اساس کار تاریخ شفاهی است – رونق گرفت. دسترسی نداشتن مردم به رساله های توضیح المسائل، نبود امکانات نوشتاری و نشر، بی سوادی و...، علت اصلی گسیل کردن طلاب به شهر ها و روستا ها گردید. کار عملی تاریخ شفاهی با اعزام مروّجان طلبه، قوی گردید، خصوصاً در ماه هایی که مناسبت های بیش تری دارا بود. تعطیل کردن حوزه های علمیه و اعزام طلاب، در برنامۀ حوزه ها قرار گرفت.

ص: 27

می توان گفت که تمامی انتقال اطلاعات، شفاهی صورت می گرفت. به رغم این که در دوران و اعصار بعد، صنعت چاپ بار سنگین تاریخ شفاهی روحانیت را سبک تر کرد، ولی از اهمیت آن نکاست. چرا که بر تعداد مجالس و منابر اضافه می شد. امروزه نیز که دوران انفجار اطلاعات و عصر اوج گیری اطلاع رسانی است، چیزی از اهمیت تاریخ شفاهی کم نکرده است. زیرا توسعۀ مدنیت و افزایش جمعیت، نیاز کار عملی تاریخ شفاهی را روز افزون کرده است؛ به طوری که همگی شاهد این فعالیت در تمامی ایام سال و در اقصی نقاط کشور های شیعه نشین هستیم.

بُعد دیگر کار عملی تاریخ شفاهی، وقتی جامۀ عمل به خود پوشاند که روحانیون عملاً وارد عرصۀ سیاست شدند و حضور پر رنگی در سیاست گذاری های کشور های اسلامی پیدا کردند. گر چه قبلاً نیز بنا به مواردی که اتفاق می افتاد، روحانیون با شمشیر برندۀ اجتهاد و اعلام جهاد، قاطعیت خود را در امور سیاسی مملکت اعلام می کردند، ولی این بار حضور مستمر روحانیون با شعارِ جدایی ناپذیری دین از سیاست، جایگاه ایشان را به عنوان تصمیم گیرندگان امور سیاسی مستحکم ساخت.

جای جای تاریخ، از اقدامات تندرو انۀ رهبرانِ روحانیِ جامعه در ادوار و اعصار گذشته خبر می دهد. برای نمونه و نمی از یمی، به جنبش تنباکو اشاره می شود که تقریباً به عنوان یک سند تاریخی، همه گیر و زبان زد عام و خاص است. این حرکت روحانیت، پس از مدتی برای دولت مردان، گران آمد و باب مبارزات سیاسی روحانیون باز گردید. اگر بخواهیم اطالۀ کلام نکنیم و مستقیم وارد دوران معاصر شویم، نزدیک تر از همۀ زمان ها باید به دوران پنجاه سالهٔ پهلوی تکیه کنیم. چرا که مصاحبه شونده هایی که دوران قاجار را درک کرده اند، یقیناً بسیار نادر می باشند.

حضور جمع چشم گیری که خاطرات بسیاری از دورۀ پهلوی دارند و ثبت و ضبط خاطرات آن ها، حائز اهمیت و درخور محاسبه می باشد. تأکید بر بخش خاطرات سیاسی مصاحبه شوندگان، علت اهمیت کار است. بیش ترین خاطرات را بخش سیاسی فعالیت روحانیون شامل می شود تا خاطرات شاخهٔ دین از طرف دیگر، فضای فعلی جامعه با استقرار حکومت اسلامی، این گونه خاطرات را می طلبد.

ص: 28

اشاره به قدرت و فعالیت سیاسی شهید مدرس در بر قراری سیاست ها برای اجرای مسائل دینی و شرعی از جهت مثال در دوران پهلوی اول به نظر کافی است. سانسور شدید رضا خانی مجدداً کار تاریخ شفاهی را با چالش مواجه کرد. مبارزات روحانیون در قالب کار اصلی آن ها یعنی ترویج، جای گرفت. اهمیت و تأثیر این کار به قدری بود که برگزاری مجالسِ به اصطلاح روضه - که شکل ظاهری منبر بود و در باطن حقیقت مبارزه را دنبال می کرد – به دستور رضا خان تعطیل گردید. واکنش رضا خان را در هراس از این فعالیت ها، در صدور فرمان كشف حجاب زنان و تغییر پوشش مردان می توان ملاحظه کرد. هر چه فشار و اختناق دولت بیش تر می شد و قلم و رسانه ها زیر تیغ سانسور می رفتند، مردم به انجامِ شفاهیِ کار، به صورت مخفیانه تهییج می شدند. به وجود آمدن زندان های سیاسی، حجم کار عملی تاریخ شفاهی را بالاتر برد. چرا که سانسور قلم، بسیار آسان صورت می گرفت.

روحانیون اهل قلم نیز روی به مبارزۀ شفاهی آوردند. محاسبۀ آن چه از این مبارزات به صورت مکتوب یا شفاهی باقی مانده است، خود دلیل این شاخهٔ مهم می باشد.

در کنار این دسته از روحانیون که سیاست را عین دیانت و دیانت را عین سیاست می دانستند، گروهی اعتقاد به جدایی سیاست از دیانت داشتند. شاید بتوان به جرئت گفت که عدۀ این گروه از دستۀ اول به مراتب بیش تر بود. این افراد تنها در جایی اظهارات سیاسی خود را - که آن هم عقاید ضد حکومتی بود - بیان می کردند که مجلس خالی از اغیار بود و شنوندگان نیز همین امر را در جلسات بعدی انجام می دادند. نا گفته پیداست که شنیدن عقاید این گروه که نه کلمه ای نوشتند و نه جایی در اماکن عمومی صحبت کردند، حائز اهمیت است.

دستۀ سومی هم بودند که راه برد تقیّه (1) را پیش گرفتند. این که چرا این گروه تقیّه می کردند، دلیل واضحی دارد که این زمان بگذار تا وقت دگر. اهمیت ثبت و ضبط خاطرات و عقاید این افراد نیز دست کم از گروه دوم نیست. چرا که این گروه، عقاید خود را بندرت و آن هم به خواص می گفتند.

تا این جا بر تاریخ چه و اهمیت تاریخ شفاهی روحانیون تأکید شد. اما ما به علت این که از نظر جغرافیایی در منطقه ای قرار داریم که دست خوش طوفان های عظیم سیاسی و اجتماعی بوده

ص: 29


1- ناصر مکارم شیرازی، همان.

است، در نظر داریم اهمیت تاریخ شفاهی را در حیطهٔ شهر مقدس مشهد الرضا(علیه السلام) به بحث بگذاریم. آن هم به دلیل دیگری که جزو وظیفۀ گروه تاریخ شفاهی آستان قدس رضوی است و آن، چیزی جز بار گاه منور و ملائک پاسبان امام ابو الحسن الرضا - عليه آلاف التحية و الثناء - نیست که مستقیم آستان قدس رضوی را درگیر تمامی مسائل شهر مشهد بلکه استان خراسان کرده است. برای روشن شدن این مسائل، حسب الامر مقام منیع تولیت عظمای آستان قدس رضوی، سیاست فعالیت گروه تاریخ شفاهی بر این مبنا یعنی تعامل آستان قدس رضوی و مشهد الرضا (علیه السلام) آغاز گردید.

سابقۀ تأسيس حوزۀ علمیۀ مشهد الرضا(علیه السلام) (1) را باید در واقع با تشریف فرمایی حضرت رضا (علیه السلام) مقارن دانست. خیل عظیم دوست داران ولایت و طالبان علوم دینی گردا گرد شمع وجود مبارک امام هشتم (علیه السلام) جمع شدند تا از دریای بی کران علوم الهی استفاده کنند. به رغم شهادت آن حضرت و اختناق شدید ناشی از دستگاه مأمون، کار درس و بحث تعطیل نشد و بارگاه منور امام همام، جاذب اهل علم و معرفت شد. سابقۀ جمع شدن کاتبان و تأسيس کتاب خانۀ هزار سالۀ آستان قدس رضوی با آن چه در جزوۀ قرآن وقفی کَشوار بن اَملاس (محرّر 327ق.) به عنوان سندی معتبر نوشته شده است، (2) دلیل ادعای فوق است. مدارس متعددی در جوار بار گاه حضرت ثامن الائمه (علیه السلام) تأسیس شد. به طور رسمی فعالیت حوزۀ علمیۀ مشهد طبق گزارش ابن بطوطه از مدارس حوزوی در جوار حرم مطهر، به حدود سدۀ هفتم قمری می رسد که از آن

میان، مدارس بالا سر، دو درب و پریزاد می باشد.

همان گونه که پیش تر گفته شد، مسائل سیاسی باعث شد تا حوزه های علمیه و روحانیون درگیر مسائل سیاسی شوند. تأکید ما از نظر محدودۀ زمان دوران پهلوی است. برای بهتر روشن شدن موضوع مبارزات و درگیر شدن روحانیون در امور سیاسی و اجتماعی، مسائل به صورت زیر تفکیک شده است.

بخش اول - درگیر شدن روحانیون با یک دیگر در مسائلی غیر از امور شرعی و دینی: برای مثال به درگیری آیات عظام میرزا احمد کفایی (1300 - 1391ق.) مشهور به آقا زاده یا مرحوم حجت الاسلام آقای علی اکبر نوغانی (1300 - 1370ق.) ، به خاطر بهتر اداره کردن مدرسۀ علمیۀ نواب اشاره می شود. (3) مرحوم آقا زاده پس از رحلت برادر بزرگش میرزا محمد

ص: 30


1- حوزة علمیۀ خراسان، جلد اول، مدارس علمیۀ مشهد، از محمود پسندیده با مقدمۀ استاد واعظ خراسانی، چاپ اول (مشهد: بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، 1385).
2- گنج هزار ساله، رمضان علی شاکری، انتشارات کتاب خانۀ مرکزی آستان قدس رضوی، شمارهٔ 15، بهمن 1367.
3- مشهد در بامداد نهضت امام خمینی (رحمه الله)، چاپ اول، غلام رضا جلالی (تهران: انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1378)

آقا زاده، ریاست علمی حوزۀ مشهد را به عهده گرفت. به رغم سخت گیری های رضا خان، بحث و درس را حفظ کرد و مدرسه تعطیل نشد. در همان زمان قشون روس در مشهد به سر می برد و توده ای ها، شبانه روز فعالیت سیاسی داشتند. آقا زاده با تشکیل هیئت های مذهبی و راه انداختن دسته های عزا داری و روضه و منبر - که سالیان مدید ممنوع بود - توانست سدّی در برابر نفوذ فرهنگی شوروی به وجود آورد. او تا زمان نهضت ملی نفت با توده ای ها درگیری داشت و در مسائل شهر دخالت می کرد. در دورۀ نهضت ملی بخصوص با توجه به نقش منفی ای که دسته های مذهبی در سقوط مصدق و تقویت رژیم شاه داشتند، سخت مورد حملۀ مخالفان بود و جراید به ایشان اهانت ها کردند. اما به خاطر داشتن رابطه با شاه و مأموران بلند پایۀ رژیم در خراسان (در جهت استفاده از آن ها برای انجام کار های خیر و مرتفع ساختن مشکلات شهر و مردم) بخصوص در سال های آخر عمر، هماهنگی لازم را با روحانیون مبارز نداشت و موجب انتقاد شدید آن ها و انزوای سیاسی وی شد و هر از چند گاهی طلاب حوزۀ خراسان اعتراض های خود را دربارهٔ مشی سیاسی ایشان به گوش وی می رساندند.

طرف مقابل ایشان، مرحوم حجت الاسلام آقای علی اکبر نوغانی بود که داعیۀ اداره و مدیریت حوزۀ علمیۀ مدرسۀ نواب را داشت. مرحوم نوغانی نیز همانند همتای خود، دارای پرونده و سابقۀ درخشان سیاسی و حوزوی می باشد و در جهاتی عمل کردش مشابه مرحوم آقا زاده بود، از جمله رابطه اش با حکومت در جهت امور خیریۀ شهر و مردم.

زنده یاد نوغانی انسانی مؤمن، متعهد، اهل تهجّد، خوش قریحه، شوخ طبع و مهربان بود. در مدت هفتاد سال عمر خود هرگز از سهم امام استفاده نکرد. میرزا، انسانی آگاه به مسائل دینی و مقتضیات زمان خود بود و از تعصبات کاذب و بی اساس دوری می کرد. با امام راحل رابطۀ بسیار دوستانه ای داشت و از نظر مشرب فکری به امام بسیار نزدیک بود. مبارزه با کمونیسم شرق و مسیحیت سازمان یافتۀ غرب، جزو فعالیت های درخشان ایشان است. چنان که اهل دیانت بود، اهل سیاست نیز بود و دورۀ مشروطیت را درک کرد. (1)

با این توضیح مختصر، روشن می شود که در گیری این دو عالم بزرگ، تنها به خاطر بهتر اداره کردن حوزۀ علمیه مشهد بوده است و هر دو عقیده داشتند که می توانند اهداف

ص: 31


1- ابراهیم زنگنه، همان،ص 337

خود را بتنهایی و بهتر از دیگری انجام دهند که در پایان به موفقیت آقا زاده انجامید. از این نوع درگیری ها در جای جای تاریخ باز هم حکایت برای نقل کردن وجود دارد. دربارۀ این جریان، دوستان هر کدام یا دوستان مشترک حرف های نا گفتۀ بسیاری دارند که شنیدن، ثبت و استنتاج از این حرف ها، قضاوت را آسان تر می سازد.

بخش دوم: درگیر شدن روحانیت با حکومت است که در این بخش، تاریخ پُر است از حکایات و قضایا؛ فهرست وار برخی از مبارزات روحانیون را با رژیم پهلوی - که مشهور تر از دیگر جریانات است - نام می بریم.

مسئلۀ کشف حجاب، تعطیلی مراسم سوگواری و مجالس مذهبی و تعطیلی درس و بحث و منبر، تغییر لباس مردم خصوصاً روحانیون، واقعۀ مسجد گوهر شاد، مسائل شهریور 20، 28 مرداد و مسئلۀ نفت، انقلاب سفید، انجمن های ایالتی و ولایتی، درگیری های حزبی خصوصاً درگیری با توده ای ها و حکومت شوروی، و در رأس همۀ این جریانات، قیام خرداد 1342. (1)

دربارهٔ موارد فوق، شرح های بسیاری در تاریخ آمده است. لذا از شرح آن ها به علت مغایرت با هدف اصلی این مقاله، خود داری می شود. اما هنوز ناگفته هایی هست که علت اصرار برای انجام مصاحبه هاست.

روحانیون درگیر در موارد فوق بسیارند که مشهور ترین آن ها با ذکر مبارزات سیاسی برای آوردن مثال در حوزۀ مشهد، به شرح زیر است:

1- آیت اللّه سید یونس اردبیلی (1296 - 1377ق.) (2)

مسئلهٔ کشف حجاب، تغییر لباس مردم و روحانیون، موضع گیری در جریان مسجد گوهر شاد که منجر به بازداشت شدن ایشان با تنی چند از علما و اعزام آن ها به تهران گردید، شهریور 20 و سقوط رضا خان، مبارزه با توده ای ها، نهضت ملی نفت و حمایت از آیت اللّه کاشانی، منزل ایشان محل جمع شدن و تصمیم گیری روحانیون و آیات عظام برای مبارزات بود.

ص: 32


1- مصاحبه های محمود سنا بادی عزیز، نوار کاست 989، 963، 964 و 893 و نوار ویدئو 229 و 232، غلام حسین بقیعی، نوار کاست 247 تا 279 و نوار ویدئو 157 تا 164 و 177 تا 186 و 201 و 202، سید رضا رفایی سعیدی، نوار کاست 465 و 466 و نوار ویدئو 383 و 387، سید حسین سیدی علوی، نوار کاست 1367 و نوار ویدئو 730، محمد فاضلی، نوار کاست 901، 902، 932 و 967 و نوار ویدئو 512، محمد خرقانی، نوار کاست 935، 942، 970، 985، 992 و 1014 و نوار ویدئو 498، محمد علی قدس روحانی (گلاب گیر)، نوار کاست 519 تا 523 و 941 و نوار ویدئو 466 و 507، محمد علی اعتضاد رضوی، نوار کاست 1120، 1169، 1445 و 1505 و نوار ویدئو 696، غلام حسین مهدی خانی (مصباح)، نوار کاست 1308 و نوار ویدئو 724، محمد واعظ زادۀ خراسانی، نوار کاست 299 و 300 و نوار ویدئو 252، سید محمد علی شیرازی، نوار کاست 899، 903 و 1532 و نوار کاست 496، دکتر محمود فاضل مطلق یزدی، نوار کاست 898، 908 و 968 و نوار ویدئو 490. (منابع سمعی و بصری، مصاحبه های تاریخ شفاهی، مدیریت امور اسناد و مطبوعات آستان قدس رضوی).
2- ابراهیم زنگنه، همان، ص 60.

2- آیت اللّه سید عبد اللّه شیرازی (1271 - 1363ش) (1)

مشارکت در برگزاری همایش بزرگ علما در قم در جهت مبارزه با سیاست های ضد دینی رضا شاه، کشف حجاب و تغییر لباس مردم و روحانیون، دست گیری و بازداشت و اعزام به تهران در جریان مسجد گوهر شاد، نهضت ملی شدن نفت و حمایت از آیت اللّه کاشانی، و نیز بیت آن مرحوم یکی از مهم ترین مراکز مبارزات انقلاب اسلامی بود.

3- آیت اللّه حاج شیخ محمد هاشم مدرس قزوینی (1270 - 1339ش.) (2)

نقش آفرینی در واقعۀ مسجد گوهر شاد، حضور مستمر در بیت آیت اللّه سید یونس اردبیلی، کشف حجاب و تغییر لباس ...، باز داشت، اعزام به تهران و تبعید....

4- میرزا احمد کفایی

که پیش تر دربارۀ او صحبت شده است، افزون بر مبارزه با رضا خان در کلیۀ ابعاد.

5- آیت اللّه سید کاظم مرعشی (1337 - 1423ق.) 23 (3)

از جملهٔ پیشگامان در انقلاب اسلامی.

6- آیت اللّه سید محمد هادی میلانی (1313 - 1395ق.) (4)

مبارزه با رضا خان در تمام ابعاد، حمایت از کانون نشر حقایق اسلامی، (5) پانزدهم خرداد و حمایت از امام و سیاست هایش، انجمن های ایالتی و ولایتی، صدور اعلامیۀ مهم و جنجال بر انگیز چهاردهم مهر 1342 دربارهٔ خفقان حاکم، کاپیتولاسیون، دادن فتوای ترورِ حسن علی منصور به شهید محمد بخارایی، انتشار اعلامیه در زمینهٔ جنگ شش روزۀ اعراب و اسرائیل در خرداد 46، پیشرو در ادای جهاد و عدالت خواهی از دستگاه پهلوی دوم.

7- بیت آیت اللّه حاج آقا حسین قمی (6)

8- شیخ غلام رضا طبسی والدِ مکرمِ حضرت آیت اللّه واعظ طبسی (1313 - 1355ق.) (7)

کشف حجاب، تغییر لباس روحانیون و مردم، به علت مبارزه با رضا خان سه بار تبعید به کاشمر و طبس.

ص: 33


1- گلشن ابرار، ج 3، ص 405، چاپ اول، پاییز 82
2- ابراهیم زنگنه، همان، ص 237.
3- همان، ص 268.
4- جمعی از پژوهش گران حوزۀ علمیۀ قم، گلشن ابرار، ج دوم، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ سوم، بهار 85، ص 765.
5- مصاحبۀ محمد صادق مولوی، ویدئو 347، کاست 77، 78، 469 .
6- گلشن ابرار، جلد دوم، ص 594.
7- ابراهیم زنگنه، همان، ، ص 200.

9 - شیخ محمود حلبی (1279 - 1367ق.) (1)

سردم دار مبارزه با توده ای ها و کمونیست ها، کناره گیری از سیاست پس از کودتای 28 مرداد و فعالیت به عنوان مؤسس، در راه اهدافِ انجمنِ حجتیه.

10- سید عبد الکریم هاشمی نژاد (1311 - 1360ش.) (2)

17 سال برگزاری جلسات کانون بحث و انتقاد دینی ویژۀ دانش جویان، خرداد 42، از 1342 به بعد ممنوع المنبر، مکرر دستگیر و زندانی شدن.

11- آیت اللّه عباس واعظ طبسی (1314ش.) (3)

سال 1339 به مدت 7 ماه ممنوع المنبر به دلیل سخنرانی دربارۀ «عدل زمامداران»، از سال 1341 به بعد 6 بار دستگیر و زندانی شدن، ائتلاف با شهید هاشمی نژاد و رهبر معظم انقلاب برای مبارزه تا برقراری حاکمیت نظام اسلامی، خرداد 42.

بخش سوم: روحانیون و درگیری آن ها در مسائل مهم اجتماعی مانند تعطیلی مدارس قدیم، بهداشت عمومی و اجرای شبکۀ لوله کشی آب.

بخش چهارم: مبارزات و درگیری روحانیون با رژیم حاکم در نهان و ارتباط با شاه و رژیم برای حل مسائل اجتماعی در عیان؛ به عنوان مثال:

1- آیت اللّه حسین سبزواری [(فقیه سبزواری؛ 1309 - 1386ق.)] (4)

احداث مدرسۀ باغ رضوان با 16 هزار متر مربع مساحت در سال 1330، تکمیل درمانگاه رازی، احداث 120 باب منزل در خیابان نخریسی و 25 باب در خیابان خواجه ربیع برای سیل زدگان، واگذاری 2500 قطعه زمین در کوی طلاب به طلبه ها و فضلای حوزۀ علمیۀ مشهد و مستضعفان، ساخت ده ها مسجد و تکیه.

2- میرزا احمد کفایی

که پیش تر درباره او صحبت شده است.

ص: 34


1- گزارش مؤسسهٔ یکتای مهدویۀ پیروان انجمن حجتیه و مصاحبۀ احمد طاهر زاده (انجمن حجتیه در بستر زمان) پروندۀ 10/2 ، بخش تاریخ شفاهی، مدیریت گروه اسناد و مطبوعات آستان قدس رضوی.
2- مصاحبه با همسر آن شهید، سر کار علیه خانم فرح الملوک جوشقانی؛ ابراهیم زنگنه، همان، ص 359.
3- www.Vaeztabasi.com
4- ابراهیم زنگنه، همان، ص 167.

بخش پنجم: روحانیونی که بظاهر با رژیم پهلوی مبارزه نمی کردند ولی در باطن با انجام کار های فرهنگی و مذهبی، مبارزهٔ پیوسته ای داشته اند و اعتقاد راسخ است که در زمرهٔ مبارزان واقعی می باشند.

1- آیت اللّه میرزا جواد آقا تهرانی (1283 - 1368ش.) (1)

تأسیس بنیاد خیریه و مرکز درمانی رایگان برای مستضعفان، صندوق قرض الحسنه، فروشگاه تعاونی و احداث کتاب خانه.

2- حجت الاسلام علی اصغر عابد زاده (1290 - 1365ش.) (2)

تأسیس 14 مدرسه به نام مبارک چهارده معصوم ، (3) مؤسس انجمن پیروان قرآن، (4) تأسیس بنای مهدیه که مورد توجه خاص توده ها قرار داشت، برگزاری جشن در مناسبت های مذهبی، کانون مبارزه در نهضت ملی شدن نفت و حمایت از آیت اللّه کاشانی، واقعۀ مسجد گوهر شاد و ارتباط با نواب صفوی.

تمامی موارد یاد شده مانند دیگر جریانات، حاوی مسائل جانبی می باشند که اهم مصاحبه ها برای روشن شدن آن مسائل می باشد.

و بالاخره مسائل مختلف انقلاب اسلامی و روحانیت، تصمیم گیری ها، برگزاری مجالس متعدد در جهت انقلاب، صدور اعلامیه ها علیه رژیم، حاکمیت روحانیت پس از پیروزی انقلاب، ترور شخصیت ها و روحانیون، مسائل جنگ و روحانیت، روحانیون و امور کشور داری اسلامی.

آخرین مطلب از این دسته بندی، فعالیت و مبارزات بیوت چند تن از آیاتِ عظام، حضرات سید یونس اردبیلی، قمی، مرعشی، میلانی و شیرازی است که هر کدام در زمان خود مرکز مبارزه با حاکمیت وقت بوده اند. در مورد بیت آیت اللّه اردبیلی اشاره شده است، اما در مورد بیت آیت اللّه العظمی حاج حسین آقا (5) و حاج آقا حسن قمی مطالب زیادی در اذهان مانده است. هر دوی حضرات، مبارزات چشم گیری داشته اند که در هر دورۀ پهلوی اول و دوم، مسائل سیاسی مشهد را تحت الشعاع قرار می داده است. به رغم تردد افراد بسیاری در این

ص: 35


1- همان، ص 461
2- مصاحبۀ علی محمد برادران رفیعی، ویدئو 13 و 137، هم چنین فاطمه عابدزاده، ويدئو 237.
3- محمد رضا حکیمی، عقل سرخ (قم: دلیل ما، 1383)، ص 192؛ هم چنین علی اصغر عابدیان، ویدئو 237.
4- مصاحبه شوندگان در پروژۀ تاریخ شفاهی انجمن پیروان قرآن.
5- جمعی از پژوهش گران حوزۀ علمیۀ قم، گلشن ابرار، جلد دوم، چاپ سوم (قم: سازمان تبلیغات اسلامی قم، بهار 85)، ص 590.

بیت و مصاحبه هایی که پیرامون این بیت شده (از جمله مصاحبۀ آقای حاج محمد علی قدس، روحانی مشهور به گلاب گیر که از نزدیکان بیت بوده است)، تا کنون فقط بخش اندکی از حق مطلب ادا شده است. شاید به لحاظ شرایط خاص این بیت، نه تنها هیچ کدام از افرادی که حضور مستمر داشته و دارند، تمام مطالب را باز گو نکرده اند، بلکه خود صاحبان بیت هم اقدام به نگارش یا مصاحبه دربارۀ زندگی نامۀ خود نکرده اند. مطالبی هم که تا کنون جمع آوری شده، تقریباً دست دور از آتش است. در حال حاضر نیز خود آیت اللّه حاج آقا حسن به علت کهولت سن و بیماری، متأسفانه قادر به مصاحبه نمی باشند و اطرافیان نیز راضی به این کار نمی شوند یا لااقل ظاهر قضیه این است و زمان، این مشکل را ان شاء اللّه حل خواهد کرد و شاید در آینده نوشته ای یا کلامی عرضه گردد. اما در مورد بیت آیت اللّه العظمی میلانی مطالب مشروح گرد آوری شده است؛ گر چه در تلاش هستیم تا اشخاص مد نظر دیگری را نیز به سخن آوریم، هم چنان که در مورد بیت آیت اللّه العظمی مرعشی گفته خواهد شد و جای امیدواری است.

و اما بیت آیت اللّه العظمی سید عبد اللّه شیرازی که یکی از مهم ترین مراکز در هدایت و حرکت انقلاب اسلامی در مشهد بود. امروزه نیز این بیت هم چنان فعال است و فعالیت در جهت انجام مصاحبه با دست اندر کاران و اقربا، ادامه دارد.

بیت آیت اللّه العظمی سید کاظم مرعشی (1337 - 1423ق.): در سال 1392ق. به ایران آمد و بعد از 2 سال توقف در حوزۀ علمیۀ قم، در سال 1394ق. به شهر مشهد هجرت کرد و تا پایان حیات پر برکت خود، در مشهد به تدریس و خدمات اجتماعی همت گماشت. بیت آیت اللّه العظمی مرعشی، در جریان انقلاب اسلامی از بیوت پیشگام بود. فعالیت شخص آیت اللّه از آن چه در مصاحبه ها (1) به دست آمده، بسیار زیاد بوده و محدود به شهر مشهد نمی شده است.

جملۀ این بیوت، هنوز برای تحقیق کار های بسیار دارد. ولی همان گونه که گفته شد، ظاهراً تمایل چندانی برای مصاحبه ندارند. این مطلب در مورد حضرات روحانی دیگر نیز صادق است. گر چه برای نشان دادن اهمیت کار تاریخ نگاری شفاهی، با وجودی که اظهر من الشمس است، تعریف و توضیح بسیار داده می شده است؛ حتی یاد آور این مطلب

ص: 36


1- غلام حسین شاه مرادی زاده، ویدئو 77، کاست های 91 تا 189.

همیشه بوده ایم که طبق قانون موجود در تاریخ نگاری شفاهی، مصاحبه شونده حق دارد زمان درج مصاحبه را تعیین کند. با همۀ این تلاش ها، موفقیت نا چیز بوده است. برای پی بردن به علت این کار، با افراد بسیاری گفت گو شده است که مختصراً نتایج بی میلی به انجام مصاحبه را این گونه بیان کرده اند:

1- اگر در تاریخ نگاری مکتوب می توان در مراحل تصحیح و ویراستاری و باز خوانی در مطالب دخل و تصرف کرد، در بحث تاریخ شفاهی، همان قدر که حرفی گفته شد، تصحیح آن مشکلاتی دارد که به زحمت بیان آن شاید نیرزد.

گر چه برای جلو گیری از این کار، قبل از انجام مصاحبه معمولاً سؤالات مورد نظر در اختیار شخص مصاحبه شونده قرار می گیرد (مصاحبۀ اولیه)، ولی در لابلای سؤالات، اغلب حرف پیش می آید یا پرسش تازه ای به ذهن خطور می کند که مصاحبه شونده در آن باره فکر نکرده یا حضور ذهن ندارد.

2- گروهی از این که در صحنۀ مصاحبه حاضر شوند و نام شان آورده شود، ناراحت و ناراضی هستند و بیش تر علاقه مندند گم نام باقی بمانند.

3- عده ای به رغم این که در مجالس متعدد و منابر مختلف حضور به هم می رسانند، در زمان مصاحبه و در بیان کردن آن چه از آن ها می خواهند، از قدرت کلامی و سخن وری خوبی بر خور دار نیستند. لذا چون در کسوت خاصی هستند که کارشان شفاهی است، شاید به طریقی جالب و خوب نباشد. در این زمینه نیز توضیح داده ایم که مراحل پس از مصاحبه، مختلف و متعدد است و می توان پس از پیاده شدن نوار صوتی یا تصویری، هر گونه اقدام اصلاحی را انجام داد، ولی مورد قبول واقع نشده است.

4- برخی از آقایان گمان می کنند اگر دانسته هاشان مطرح شود، از نظر هم عقیده نبودن با قشر یا اشخاص خاص برای شان مشکل ایجاد می گردد؛ لذا از انجام مصاحبه خودداری می کنند.

5- عده ای نیز تقیّه می کنند؛ گر چه از زمان مورد نظر ما ممکن است سال ها گذشته باشد و بُعد زمانی جز برای بهتر روشن شدن مطلب، هیچ مسئله ای ایجاد نمی کند.

ص: 37

در این باره هزار التماس و خواهش شده و بار ها توضیحات کافی و وافی داده شده، ولی بندرت در بحث های سیاسی موفقیت حاصل شده است که از همین جا عاجزانه تقاضا داریم از طرف خود و دیگر کارشناسان هم کار و همتای خود که دربارۀ این مسئله بیش تر بیندیشند و حکم را بر صحت و صداقت و امانت داری مصاحبه کننده و سازمان متبوعش بدانند. از نظر بنده، تاریخ نگاری جزو تکالیف شرعی و عرفی است که هر کس چیزی بداند، در واقع موظف به اظهار آن است تا موضوع برای آیندگان روشن گردد. هیچ دلیلی بهتر از نص صریح قرآن نیست که جمله، وقایع نگاری و تاریخ است. به فرمودۀ علامه طباطبایی:

قول نبی، «تبلیغ» است. فعل و عمل پیامبران، جنبۀ تبلیغی دارد. پیامبران تاریخ نگاران واقعی شفاهی هستند.

امام علی (علیه السلام) فرمود: گر چه از نظر طول عمر من در همۀ ادوار نبوده ام، ولی آن قدر آگاهی تاریخی دارم که گویی در همۀ آن دوره ها زیسته ام. سیرۀ تاریخ نگاری ائمۀ اطهار (علیهم السلام) نیز ابراز کردن بوده است نه سکوت. اگر چنین نبود، این قدر منابع و اخبار از ائمه اطهار (علیهم السلام) باقی نمی ماند. حتی بُعد دورن گری تاریخ شفاهی که خبر دادن از آینده است و جزو کار شفاهی ائمۀ اطهار (علیهم السلام) بوده است و کم تر به این بُعد توجه و اشاره شده و جزو سيرۀ انبيا و اولیاء اللّه بوده است.

کتاب و عترت دو میراث الهی سرمدی با آن چه بندۀ کم ترین می گوید و بار های بی شمار گفته شده است، چیزی جز اظهار نیست و تاریخ نگاری نیز همین است. لذا انتظار می رود هر کس در هر مقام و منزلتی که در کسوت روحانیت است، در این باره به وظیفهٔ الهی و به تکلیف خود عمل کند. می دانیم که عواقب سکوت نتیجه ای جز سوء استفادۀ سود جویان ضد شرع و عرف ندارد. بخشی از عقب ماندگی و ناکامی های دوران انقلاب اسلامی، به سکوت همین افراد بر می گردد. از این که چنین گستاخانه برای پیش برد اهداف تاریخ نگاری شفاهی با این لحن و کلام و قلم، عاجزانه التماس می کنم، عذر خواهی این کم ترین خادم بار گاه ولایت مدار حضرت رضا (علیه السلام) را بزرگ وارانه بپذیرید. زیرا بیش از این در این باره تأمل جایز نیست.

ص: 38

و آخرین مطلب از این دست، مسئلۀ شهر مشهد و آستان قدس رضوی است که بسیار مفصل و از حوصلۀ این مقاله بیرون است. ولی تنها به حوادثی بناچار اشاره می کنیم تا حداقل اهمیت آن حوادث نمایان شود. از جمله واقعهٔ مسجد گوهر شاد است که به قول دکتر سید محمد حسین منظور الاجداد، (1) به رغم این که حرف و حدیث در مورد واقعۀ مسجد بسیار زده شده و تحقیقات گسترده ای صورت گرفته، اما هنوز می توان پنجره هایی را به این واقعه گشود که فقط به برخی اذهان خطور نموده و تولید مسائل بسیاری کرده است. ما نیز به نسبت وسع خود، در این مورد مصاحبه های متعددی انجام داده ایم تا بتوانیم نقش روحانیون را روشن تر سازیم و این را نیز می دانیم که باید بیش تر در این زمینه کار بشود.

مطلب بعد، زندگی و شخصیت روحانی عالی قدر و مبارز نستوه، شیخ محمود حلبی است. ایشان تا سال 1332ش. میدان دار مبارزه با حاکمیت وقت در هر مجلس و منبری بود. خطابه های بسیار مهمی در این زمینه صورت داد. از نظر مبارزۀ شفاهی، جایگاه والایی در تاریخ نگاری شفاهی دارد. بعد از وقایع سال 1332 با اوج گیری فعالیت فرقۀ ضالۀ بهائی، نوک شمشیر مبارزه را به طرف آن فرقه برد و فعالیت ها و آثارش زبان زد عام و خاص است. بسیار مخلصانه و فروتنانه حرکت خود را شروع و شجاعانه دنبال کرد و نتایج آن همه خون دل خوردن، از دیده ها پنهان نیست!

بحث شیخ محمود حلبی و تأسیس انجمن حجتیه، خود واجد توجه خاص است که دست اندر کاران این شاخه از مبارزات دینی، کم تر تمایل به مصاحبه نشان می دهند. نبود موفقیت در این کار، اصرار دست اندر کاران این انجمن بر هدف سکوت و تقیّه کردن، هم چنان استوار است. بار ها اهمیت کنار رفتن پردۀ ابهام از عملکرد این انجمن به عنوان پیروان شیخ محمود حلبی مطرح و شرح مفصل داده شده است؛ ولی آن قدر ها تأثیر نداشته است. شاید نفوذ کلام و اعتماد سازی و اطمینان بخشی چندان کافی نبوده است. علی ای حال، تلاش در این زمینه هم چنان ادامه دارد. آن قدر این حرکت مهم می باشد که به آسانی نمی توان از آن دست بر داشت!

ص: 39


1- سخنرانی مورخ 9/17/ 77 نام برده در مرکز اسناد آستان قدس رضوی، پروندۀ مصاحبه های تایپ شده، شمارۀ 338.

ما چه کردیم و چه هدفی داریم

کار تاریخ نگاری شفاهی با وجود یک میلیون برگ سند نفیس از مجموع بیش از 6 میلیون برگ سند ثبت شده در مدیریت اسناد آستان قدس رضوی، در دستور کار قرار گرفت. پس از این که اهمیت موضوع ها بررسی و اولویت ها مشخص شد، هر گروه کار خود را بنا به تخصصی که داشت، دنبال کرد. از نظر زمانی به علت وسعت کار، دوران پهلوی مد نظر قرار گرفت. چرا که به قول استادی، شخصیت هایی که به آفتاب لب بام شهرت یافته اند، شتاب و تمرکز کار را بر روی آن ها بیش تر کرده است. از آخرین لحظات حیات این عزیزان - که گنجینۀ سیار هستند - باید بیش تر استفاده کرد تا حسرت آه گفتن در مدفون شدن گنج ها بر لب ننشیند. گر چه مشکلات دعوت ،پذیرش، کهولت سن و فراموشی و کم حوصلگی و عوارض ناشی از فرتوتی بر دیگر مسائل سنگینی می کند، ولی زمان با سرعت تصور ناپذیری از دست می رود. هم چنان که هنوز در سوگ عزیزان سکوت کرده، روحی و جسمی سیاه پوشیم. شناسایی روحانیون و ترتیب شروع کار صورت گرفت. طرح ها مشخص شد و بدون فوت وقت اقدام گردید. درِ هر بیتی را دق الباب کردیم، هر که لبیک گفت، اسباب زحمت شدیم و گاه و بی گاه منزل شان را به صورت استودیوی ضبط برنامه در آوردیم. گاه چند بار در زدیم ولی صدایی نشنیدیم.

ما ز یاران چشم یاری داشتیم/ خود غلط بود آن چه می پنداشتیم. بار ها خلف وعده شد، قرار گذاشته شد و عمل نشد و بی قرار شدیم و خم بر ابرو نیاوردیم. چه می توان کرد؟ چاره ای نداشتیم.

گر چه در هر منزل را که کوفتیم باز شد و ما را به مهربانی و عطوفت پذیرفتند و پذیرایی گرمی شد، آن چنان که از خانۀ طلبه ای انتظار می رود، ولی فرصت حتى سؤالی داده نشد. ناچار با وضع موجود خود را تطبیق کردیم و آن چه میسر بود، در حد توان انجام دادیم. همان گونه که قبلاً نیز اشاره شد، سؤالات تدوین گردید و اختیار و انتخاب جواب دادن به سؤالات، بر عهدۀ بزرگان مصاحبه شونده بود، در همه جا. به پیوست بخشی از ابواب و مداخل مورد نظر آمده است. خود قضاوت کنید که پرسش ها آن قدر ها هم پیچیده و چالش بر انگیز نبود که سبب طرد ما بشود.

ص: 40

علی ای حال، بعد از روحانیون به شخصیت هایی که مرتبط با روحانیون و به اصطلاح از نزدیکان آن ها بودند، روی آوردیم که در این زمینه موفق تر بودیم. سر انجام تمامی آن چه می خواستیم، کسب نشد. هنوز هم دست به دامان عمرو و زید می شویم تا واسطه شوند بلکه موقعیتی برای مصاحبه فراهم آید. به هر صورت مصاحبه ها با سرعت قابل قبولی پیاده شد. تصحیح و باز خوانی به عهدۀ شخص مصاحبه گر گذاشته شد. چرا که خودش مصاحبه را انجام داده بود و بهتر از هر کس دیگری به کار اشراف داشت. تطبیق موضوع های مورد نظر، دسته بندی نتایج بحث ها، از جملۀ کار های انجام شده می باشد. در صدد هستیم تا با جمع کردن این مصاحبه ها و انجام دادن مصاحبه های دیگر، زمینه را برای انتشار مصاحبه ها آماده کنیم، ان شاء اللّه .

شایان گفتن است که هر مقاله و نوشته ای به استناد مدارک، منابع و مآخذ، مستدرک و مستند می باشد که اغلب این منابع مکتوب هستند. در این مقاله، با توجه به تاریخ نگاری شفاهی، مبنا را بیش تر بر منابع شفاهی گذاشتیم و سند های مورد نیاز را به صورت مصاحبه و جلسات بحث از کارشناسان و سال خوردگان تهیه کردیم. لذا در بخش پایانی، اسامی این افراد به صورت الفبایی همراه با زمان مصاحبه آمده است. از این رو، مستندات به شکل کلی مطرح شده است.

نتیجه

با توجه به اهمیت تاریخ نگاری شفاهی به طور کلی و خصوصاً تاریخ نگاری شفاهی روحانیت به دلایل یاد شده بویژه شخصیت های روحانی موجود در رأس حکومت اسلامی، باید محیط را برای کارشناسان تاریخ شفاهی به گونه ای فراهم کنند تا قبل از فوت وقت، آن چه میسر است، انجام شود و اطلاعات لازم به دست آید، تدوین گردد و در اختیار جامعۀ محقق از یک طرف و در معرض اطلاع رسانی عموم از طرف دیگر قرار گیرد تا هم چون دیگر نکات تاریخی مورد استفاده واقع شود. از نتایج کار، استفاده های دیگری نیز بسته به نیاز می توان کرد.

در همین جا از کلیۀ محققان و کارشناسان دعوت به عمل می آید تا از منابع گنج هزار سالۀ کتاب خانۀ مرکزی و مرکز اسناد آستان قدس رضوی، بهرهٔ بیش تر بگیرند و در پایان،

ص: 41

برای بهتر شدن کیفیت کار، با کمال میل آماده ایم تا انتقاد ها و پیشنهاد های شما عزیزان را بشنویم و به کار بندیم. هم چنین هر کس که آمادگی هم کاری داشته باشد، مفتخر خواهیم بود تا بسته به تخصص و علاقه اش، طرح های آمادۀ اجرا را، در اختیارش قرار دهیم. شاید منطقۀ خراسان بویژه مشهد الرضا (علیه السلام)، از نظر تاریخ نگاری شفاهی بیش ترین فرصت را برای فعالیت و تحقیق داشته باشد. طرح های خام و کار نشده نیز بسیار و فراوان است. وجود میلیونی اسناد با قدمت کهن، فرصت را برای ده ها نفر می تواند فراهم سازد (از جملۀ کهن ترین سند ثبت شدۀ موجود در مخزن اسناد، می توان به سندی با تاریخ حدود قرن نهم مربوط به تشکیلات اداری آستان قدس رضوی اشاره کرد).

دستان گرم شما محقق عزیز را، در این باره می فشاریم.

ص: 42

عکس

جدول مصاحبه های انجام شده در بخش تاریخ شفاهی

ص: 43

عکس

ص: 44

پی نوشت ها

1- شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، مجمع البحوث الاسلاميه (مشهد: 1408ق.).

2- محمود پسندیده، حوزة علمیۀ خراسان، ج اول، مدارس علمیۀ مشهد، چاپ اول (مشهد: بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، 1385).

3- دکتر محمد حسین دیانی، روش های تحقیق در کتاب داری (مشهد: انتشارات کتاب خانۀ رایانه ای، 1384)، ص 16 .

4- ناصر مکارم شیرازی، تقیّه سپری برای مبارزۀ عمیق تر (قم: انتشارات هدف).

5- ناصر مکارم شیرازی و...، تفسیر نمونه، جلد 27 - سورۀ قدر (قم: دارالکتب الاسلامیه، 1366).

6- حافظان و کاتبان وحی (نوار صوتی)/ عبد الغفار ذوقی طالقانی، شمارۀ بازیابی 102ک CA3102000.

7- الاخبار الدخيله، محمد تقى تسترى (تهران: مكتب الصدوق، 1401ق.).

8- یکصد و پنجاه صحابۀ ساختگی، مرتضی عسکری، ترجمۀ عطا محمد سردار نیا (تهران: بهار 64 -1361).

9- علم الحديث و دراية الحديث، کاظم مدیر شانه چی، چاپ سوم (قم: دفتر انتشارات اسلامی).

10- فرهنگ فرق اسلامی، محمد جواد مشکور (مشهد: بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی،1368).

11- سیری در صحیحین، محمد صادق نجمی (قم: 1361).

12- مسند الامام الباقر، عزیز اللّه عطاردی (تهران: عطارد، 1381).

13- عيون اخبار الرضا، شيخ صدوق، مجمع البحوث الاسلامیه (مشهد: 1408ق.).

14- ناصر مکارم شیرازی، همان.

15- حوزة علمیۀ خراسان، جلد اول، مدارس علمیۀ مشهد، از محمود پسندیده با مقدمۀ استاد واعظ خراسانی، چاپ اول (مشهد: بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، 1385).

16- گنج هزار ساله، رمضان علی شاکری، انتشارات کتاب خانۀ مرکزی آستان قدس رضوی، شمارهٔ 15، بهمن 1367.

17- مشهد در بامداد نهضت امام خمینی (رحمه الله)، چاپ اول، غلام رضا جلالی (تهران: انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1378)

18 - ابراهیم زنگنه، همان، ص 337.

ص: 45

19 - مصاحبه های محمود سنا بادی عزیز، نوار کاست 989، 963، 964 و 893 و نوار ویدئو 229 و 232، غلام حسین بقیعی، نوار کاست 247 تا 279 و نوار ویدئو 157 تا 164 و 177 تا 186 و201 و 202، سید رضا رفایی سعیدی، نوار کاست 465 و 466 و نوار ویدئو 383 و 387، سید حسین سیدی علوی، نوار کاست 1367 و نوار ویدئو 730، محمد فاضلی، نوار کاست 901، 902، 932 و 967 و نوار ویدئو 512، محمد خرقانی، نوار کاست 935، 942، 970، 985، 992 و 1014 و نوار ویدئو 498، محمد علی قدس روحانی (گلاب گیر)، نوار کاست 519 تا 523 و 941 و نوار ویدئو 466 و 507، محمد علی اعتضاد رضوی، نوار کاست 1120، 1169، 1445 و 1505 و نوار ویدئو 696، غلام حسین مهدی خانی (مصباح)، نوار کاست 1308 و نوار ویدئو 724، محمد واعظ زادۀ خراسانی، نوار کاست 299 و 300 و نوار ویدئو 252، سید محمد علی شیرازی، نوار کاست 899، 903 و 1532 و نوار کاست 496، دکتر محمود فاضل مطلق یزدی، نوار کاست 898، 908 و 968 و نوار ویدئو 490. (منابع سمعی و بصری، مصاحبه های تاریخ شفاهی، مدیریت امور اسناد و مطبوعات آستان قدس رضوی).

20- ابراهیم زنگنه، همان، ص 60.

21- گلشن ابرار، ج 3، ص 405، چاپ اول، پاییز 82

22- ابراهیم زنگنه، همان، ص 237.

23- همان، ص 268.

24- جمعی از پژوهش گران حوزۀ علمیۀ قم، گلشن ابرار، ج دوم، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ سوم، بهار 85، ص 765.

25- مصاحبۀ محمد صادق مولوی، ویدئو 347، کاست 77، 78، 469 .

26- گلشن ابرار، جلد دوم، ص 594.

27- ابراهیم زنگنه، همان، ، ص 200.

28- گزارش مؤسسهٔ یکتای مهدویۀ پیروان انجمن حجتیه و مصاحبۀ احمد طاهر زاده (انجمن حجتیه در بستر زمان) پروندۀ 10/2 ، بخش تاریخ شفاهی، مدیریت گروه اسناد و مطبوعات آستان قدس رضوی.

29- مصاحبه با همسر آن شهید، سر کار علیه خانم فرح الملوک جوشقانی؛ ابراهیم زنگنه، همان، ص 359.

30- www.Vaeztabasi.com

31- ابراهیم زنگنه، همان، ص 167.

32- همان، ص 461

33- مصاحبۀ علی محمد برادران رفیعی، ویدئو 13 و 137، هم چنین فاطمه عابدزاده، ويدئو 237.

ص: 46

34- محمد رضا حکیمی، عقل سرخ (قم: دلیل ما، 1383)، ص 192؛ هم چنین علی اصغر عابدیان، ویدئو 237.

35- مصاحبه شوندگان در پروژۀ تاریخ شفاهی انجمن پیروان قرآن.

36- جمعی از پژوهش گران حوزۀ علمیۀ قم، گلشن ابرار، جلد دوم، چاپ سوم (قم: سازمان تبلیغات اسلامی قم، بهار 85)، ص 590.

37- غلام حسین شاه مرادی زاده، ویدئو 77، کاست های 91 تا 189.

38- سخنرانی مورخ 9/17/ 77 نام برده در مرکز اسناد آستان قدس رضوی، پروندۀ مصاحبه های تایپ شده، شمارۀ 338.

ص: 47

ص: 48

تاریخ شفاهی آموزش تاریخ در دانشگاه ها دکتر محمدحسن راز نهان

*تاریخ شفاهی آموزش تاریخ در دانشگاه ها دکتر محمد حسن راز نهان (1)

مقدمه

ناگفته نماند که موضوع تاریخِ شفاهی آموزشِ تاریخ در دانشگاه های ایران، از مباحثی است که تا کنون بدان پرداخته نشده است. به طور یقین در این فرصت کوتاه نیز تنها می توان به طرح ضرورت مسئله پرداخت و بررسی و چگونگی اجرای این موضوع را به فرصت دیگری وا گذاشت. زیرا این موضوع علاوه بر نیاز به تحقیقات عمیق تر، انجام یک طرح مطالعاتی گسترده را می طلبد.

از قرن هجدهم میلادی در بسیاری از شاخه های معرفت بشری، اندیشه های جدید همراه با وقوع تحولاتی فرا گیر و شتابان پدید آمد. علوم انسانی و از میان آن ها، تاریخ نیز در معرض این تحولات قرار گرفت. این تحولات، به بروز و ظهور آرای مختلف در تعریف علم، روش، موضوعات و مواد مورد مطالعۀ مورخان انجامید.

منازعات موضوعی، گرایش طیفِ گسترده ای از محققان بود. مورخان نو اندیش، موضوعِ تاریخ را به تاریخِ شاهان و بر گزیدگان سیاسی منحصر نمی دانستند. از نظر آنان علم تاریخ، شناختِ فرهنگ عامه و گذشتۀ انسانی بدون تمرکز بر قدرت سیاسی و سلسله های حاکم بود. آنان، گشودن در های بستۀ تاریخ نگاری و آزاد کردن مورخ را برای گشت و گذار

ص: 49


1- عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت معلم

در گذشته مورد تأکید قرار می دادند. تاریخ زبان، تاریخ تغذیه، تاریخ مسکن و مانند این ها به عنوان بخشی از گزارش منسجم دربارۀ گذشته، مورد بحث ایشان قرار گرفت. (1) از نظر این دسته، مقابله با تاریخ سیاسی - که به تاریخ بی حاصل زندگی شاهان، اغراق در نقش شخصیت ها در تاریخ، گزارش طولانیِ جنگ ها و دیگر کشمکش ها، تبدیل شده بود - ضرورت قطعی است. مطالعه و تحقیق دربارۀ گروه ها و نهاد های اجتماعی نظیر زنان، کارگران ،بازرگانان، معلمان و هم چنین دانشگاه ها، خانواده و ارتش، رویکرد های نوینی بود که مورخانِ جدید به آن می اندیشیدند.

مورخانِ نو گرا، هم چنین به تغییر در حوزۀ یافته ها و شواهد تاریخی تأکید داشتند. آنان یافته های تاریخی را محدود به اسناد و آرشیو های ملی نمی دانستند و مورخان را به استفاده از منابع دیگر دعوت می کردند. تاریخ شفاهی، ابزار نوینی بود که مورد توجه قرار گرفت. (2)

از آن زمان ( 1950 م ) تاریخ شفاهی به صورت گسترده در تاریخ نگاریِ موضوعاتِ متنوع تاریخِ معاصر مورد استفاده قرار گرفت و انجمن های علمی تاریخ شفاهی تأسیس شد طرح های تحقیقاتی گوناگون برای نگارش موضوعات تاریخ معاصر به اجرا در آمد. (3)

بنیاد اصلی این روش، بر آن قرار داشت که در نگارشِ تاریخ، مورخ باید از گفته ها و گزارش هایی بهره بجوید که بازیگران و دست اندر کاران یک موضوع آن را نقل می کنند. گرد آوری اطلاعات مربوط به هر موضوع با استفاده از مصاحبه های روش مند، می تواند ابعاد ناشناخته و ناپیدای موضوعات تاریخی را روشن سازد. زبان گفتاری تاریخ شفاهی به دور از دغدغه های زبان نوشتاری، به پرده بر داری از لایه های پنهان و مغفول ماندۀ حادثه کمک می کند. هم چنین، آرایش یافته های تاریخی در قالب سخن و گفتار شفاهی، متمایز از زبان نوشتاری است؛ هر چند که زبانِ گفتار در تاریخِ شفاهی سر انجام به صورت نوشته در می آید. تأکید، تشدید، تمایل ،توجه تَنفر و بسیاری از احساسات درونیِ دیگر - که در زبان گفتار نسبت به نوشتار بیش تر مجال بروز می یابد - می تواند یکی از دلایل اقبال گسترده به تاریخ شفاهی باشد. (4)

ص: 50


1- پیتر برک، ضرورت هم گرایی نظریۀ اجتماعی و تاریخ: رابطهٔ جامعه شناسی و تاریخ، فلسفۀ تاریخ، روش شناسی و تاریخ نگاری، ترجمۀ حسین علی نوذری (تهران: طرح نو، 1379)، ص 432.
2- مایکل استنفورد، در آمدی بر تاریخ پژوهی، ترجمۀ مسعود صادقی (تهران: انتشارات سمت، 1384)،ص 266.
3- همان، صص 267-268.
4- همان، ص 266. استنفورد به تفاوت های جزئی گفتار اشاره می کند که در سند کتبی وجود ندارد.

آموزش تاریخ در دانشگاه ها

بیش از نیم قرن از آموزش تاریخ در دانشگاه های ایران می گذرد. (1) به طور مسلم در این مدت این رشتۀ آموزشی با تحولات مختلفی رو برو بوده است. مواجهۀ دست اندر کارانِ آموزشِ تاریخ با موضوعاتی که به ماهیت، ساختار، جریان های بیرونی و درونی این حوزۀ معرفتی باز می گردد، می تواند دستمایۀ مطالعه قرار گیرد. ماهیت علم تاریخ که زمانی هستی آن به عنوان یک علم، مورد تشکیک گروهی از اهل فن قرار گرفت (2) تا هنگامی که به مواجهه با علوم محض و موج پر رونق آن برخاست و یا هنگامی که علم آموزی در آن به سبب تحولات سیاسی با اقبال روبرو شد و هم چنین کم اقبالی اخیر، می تواند نا گفته هایی را از این موضوع آشکار سازد.

ساختار های داخلی و خارجی این رشته، مانند جایگاه آن در میان دیگر رشته ها، نسبت و مناسبات این رشته با مراکز قدرت سیاسی و جریان های مختلف فرهنگی و فکری جامعه، مناسباتِ تاریخ با سایر رشته های علوم انسانی مانند ،ادبیات، جغرافیا، جامعه شناسی و علوم تجربی، الزاماتی را به تاریخ و پیشینۀ این رشته تحمیل کرده که در قالب تدوین تاریخ شفاهی، به بخشی از آن می توان دست یافت.

ضرورت های تدوین تاریخ شفاهیِ آموزشِ تاریخ

اشاره

در مقالۀ حاضر، تدوین تاریخ شفاهی براساس هفت ضرورت توضیح داده شده است که عبارتند از:

1-تاریخِ تاریخ

واقعیت آن است که تاریخ نگاران گذشته و حال، چندان اهتمامی به بیان تاریخ خود نداشته اند و این در حالی است که مو شکافی، مرارت و تحمل رنج ها و سختی هایی که در راه روشن کردن حقایق تاریخی بر خود هموار می کنند، بر کسی پوشیده نیست. محقق امروز، نه تنها در دستیابی به زندگی و پیشینۀ مورخان گذشته با تنگ نا های فراوانی مواجه است بلکه از تاریخ و سر گذشت مورخان معاصر نیز کم اطلاع است. گویا توافقی صورت گرفته که حتی

ص: 51


1- عبد الحسین زرین کوب، تاریخ در ترازو (تهران: امیر کبیر، بی تا)، ص 14.
2- همان

مورخان معاصر هم - که به عرصۀ نوین تاریخ نگاری توجه دارند و برای مثال ضرورتِ تاریخِ مسکن و پوشاک را یاد آوری می کنند - از تاریخ خود تغافل ورزند. فرو گذاشتن تاریخِ تاریخ یا تاریخِ مورخان، در حقیقت چشم پوشی از تعامل و مواجهۀ افرادی است که در تبیین حقایق گذشته نقش تعیین کننده ای داشته اند. با تدوین تاریخ شفاهیِ آموزشِ تاریخ، می توان به بخشی از این مهم دست یافت.

2-تاریخ شفاهی، ابزاری برای برنامه ریزی

دیدگاه های جدید در برنامه ریزی، بر ضرورت مطالعات تاریخی تأکید می کند. اکنون برنامه ریزی در هر یک از حوزه های اجتماعی ،سیاسی فرهنگی و اقتصادی بدون مطالعۀ پیشینۀ تاریخی آن موضوع، کاری ناتمام و نارس است. به همین جهت برخی از مراکز سیاسی، نظامی و اقتصادی، به ضرورت مطالعات تاریخی پی برده اند و به صور گوناگون این نیاز را هر چند به صورت ناقص به گروه های تاریخ دانشگاه ها و مؤسسات تحقیقاتی منعکس می سازند.

برنامه ها و سر فصل های جدید در دوره های مختلف آموزش تاریخ، از این نیاز مستثنا نیست. به نظر می رسد تدوین تاریخ شفاهی با تکیه بر جمع آوری اطلاعات پیرامون نیاز های برنامه ریزان می تواند در ارائه برنامه ها و سر فصل های مناسب کمک مؤثری کند. گزارش های شفاهی مدرسان و اعضای هیئت علمی تاریخ و پیشکسوتان، منبع بسیار مناسبی جهت اتخاذ تصمیم مناسب در مورد عناوین درسی در سطوحِ مختلفِ رشتۀ تاریخ است.

3-تاریخ شفاهی و شناخت چهره های علمی

شناخت بیش تر چهره های علمی در رشتهٔ تاریخ از طریق بیان و گفتار، می تواند مسیر علمی دانشجویان فعلی را در پیمودن راه صعب و دشوار تحلیل تاریخ هموار تر سازد. چگونگی آشنایی با حوزۀ تاریخ، سال های تحصیل برای اخذ مدارج عالی، سال های طولانی تدریس، رخداد های گوناگونی که طی سنوات خدمت با آن ها روبرو بوده اند و بیان خاطرات از استادانی که اکنون در قید حیات نیستند، کم ترین دستاوردی است که در این کار می توان

ص: 52

انتظار داشت، این گفته ها، برای دانشجویان جوان جاذب است و به تقویت انگیزۀ آنان و شناختِ راه های موفقیت شان کمک می کند. (1) در برهۀ اخيرِ حياتِ تاریخ، این کار امری ضروری است.

4-تاریخ شفاهی به عنوان شاخه ای جدید از تاریخ

تاریخِ نو، زمینه ها و شاخه های مختلفی برای علم تاریخ تعریف می کند که تاریخ اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، جامعه شناسی تاریخی، جغرافیای تاریخی و اقتصاد تاریخی از جمله آن هاست. تاریخ شفاهی نیز بسرعت در میان گروه های آموزشی تاریخ رواج یافته و صدها انجمن و طرح مطالعات تاریخ شفاهی در دانشگاه های معتبر جهان در حال انجام است. قدمت برخی از انجمن های تاریخ شفاهی، به حیات رشتۀ تاریخ در دانشگاه های کشور می رسد. انجمن های تاریخ - که اغلب وابسته به گروه های تاریخ هستند - اولویت های نخستین خود را به تاریخ شفاهی آموزش اختصاص داده اند. تداول این امر در دیگر مراکز علمی، ضرورت پرداختن به آن را در برابر ما قرار می دهد.

5- تاریخ شفاهی، بخشی از تاریخ آموزش عالی در ایران

آموزش عالی در ایران، بتدریج به مرز صد سالگی می رسد. جهت برنامه ریزیِ تدوینِ تاریخِ این حوزه از فعالیت های انسانی، همانند دیگر حوزه ها باید اقدام کرد. نگارش این تاریخ بدون تاریخ شفاهیِ آموزشِ عالی، امری ناقص و ناتمام است.

6-چالش های تاریخ و مورخان

ویژگی این ضرورت، از آن جاست که رشتۀ تاریخ و مورخان نسبت به دیگر رشته های دانشگاهی با چالش های سیاسی بیش تری مواجه بوده اند. شاید بتوان گفت این چالش ها نیز خاص تاریخ است. جریان های سیاسی قبل و بعد از انقلاب هیچ یک از رشته های دانشگاهی را از نظر دور نداشت. آشنایی با تاریخ شفاهی، آن چه را بر تاریخ و مورخان گذشته آشکار می کند و آگاهی های لازم را در برابر چالش های پیش رو در اختیار می نهد.

ص : 53


1- دانشجویان، همواره علاقۀ خود را نسبت به اطلاع از زندگی و کوشش های علمی استادان شان ابراز می دارند. به طور نمونه، در اغلب نشریات علمی دانشجویی سال های اخیر، می توان این علاقه را مشاهده کرد.

آگاهی از تجارب گذشته نظیر همراهی تاریخ و جغرافیا در دهه های سی و چهل شمسی، منبع ارزشمندی است که اهل تاریخ را در برابر موضوعات اخیر مانند رشته های میان رشته ای و روز آمد کردن برنامه ها مطابق نیاز ها کمک می کند. آموزش تاریخ و جغرافی و آن چه پیرامون آن رخ داده، از زبان ناظران و دست اندر کاران شنیدنی و سخت مورد نیاز است.

7-تاریخ شفاهی و تألیف کتاب و منابع درسی

آموزش تاریخ بدون معرفی منبع و کتاب درسی، مشکل است. اما در معرفی این منابع میان مدرسانِ عنوان های درسی توافق زیادی وجود ندارد. شناخت ضرورت و چگونگی این مهم و اجرا شدن آن، بخشی دیگر از دستاورد های تاریخ شفاهی است که می توان از زبان مؤلفان شنید و آن را مورد توجه قرار داد.

بدین ترتیب، می توان گفت تدوین تاریخ شفاهی آموزش تاریخ به رغم مشکلات احتمالی آن، می تواند آغازی بر روز آمد سازی برنامه های درسی و ایجاد شاخهٔ تاریخ شفاهی در دانشگاه های کشور باشد. (1)

***

پی نوشت ها

1- پیتر برک، ضرورت هم گرایی نظریۀ اجتماعی و تاریخ: رابطهٔ جامعه شناسی و تاریخ، فلسفۀ تاریخ، روش شناسی و تاریخ نگاری، ترجمۀ حسین علی نوذری (تهران: طرح نو، 1379)، ص 432.

2- مایکل استنفورد، در آمدی بر تاریخ پژوهی، ترجمۀ مسعود صادقی (تهران: انتشارات سمت، 1384)،ص 266.

3- همان، صص 267-268.

4- همان، ص 266. استنفورد به تفاوت های جزئی گفتار اشاره می کند که در سند کتبی وجود ندارد.

5- عبد الحسین زرین کوب، تاریخ در ترازو (تهران: امیر کبیر، بی تا)، ص 14.

6- همان.

7- دانشجویان، همواره علاقۀ خود را نسبت به اطلاع از زندگی و کوشش های علمی استادان شان ابراز می دارند. به طور نمونه، در اغلب نشریات علمی دانشجویی سال های اخیر، می توان این علاقه را مشاهده کرد.

ص: 54


1- هم چنین، از آثار زیر در نگارش این نوشته استفاده شده است: - پیتر برک، تاریخ و نظریۀ اجتماعی، ترجمۀ غلام رضا جمشیدی ها (تهران: دانشگاه تهران، 1381). - بولارد، سیدنی، اندیشۀ ترقی و جامعه، ترجمۀ حسین اسد پور (تهران: امیر کبیر، 1354). - استیوارت، هیوز، آگاهی و جامعه، ترجمۀ عزت اللّه فولاد وند (تهران: آموزش انقلاب اسلامی، 1369).

نگارنده در کنگرۀ بین المللی «اصفهان در پهنۀ تاریخ و تمدن اسلامی»، شاهد گفتاری درس آموز دربارۀ یکی از پیش کسوتان گروه آموزشی آن دانشگاه بود.

8- هم چنین، از آثار زیر در نگارش این نوشته استفاده شده است:

- پیتر برک، تاریخ و نظریۀ اجتماعی، ترجمۀ غلام رضا جمشیدی ها (تهران: دانشگاه تهران، 1381).

- بولارد، سیدنی، اندیشۀ ترقی و جامعه، ترجمۀ حسین اسد پور (تهران: امیر کبیر، 1354).

- استیوارت، هیوز، آگاهی و جامعه، ترجمۀ عزت اللّه فولاد وند (تهران: آموزش انقلاب اسلامی، 1369).

ص: 55

تاریخ شفاهی تبعیدی ها رحیم روح بخش

کاربرد تاریخ شفاهی در حوزۀ تدوین انقلاب اسلامی، موضوعی است که تقریباً در یک دهۀ اخیر مورد توجه ویژه قرار گرفته است. حال آن که پیش از آن، با پیروزی انقلاب و دست یابی نیرو های انقلاب به اسناد و مدارک مراکز امنیتی، منابع عمدۀ تدوین تاریخ انقلاب را اسناد ساواک تشکیل می داد. مرکز اسناد انقلاب اسلامی نیز - که در پی فرمان امام، متولی تدوین تاریخ انقلاب گردید- در راستای همین رویکرد، اسناد ساواک را در آرشیو خود قرار داد. اما بعد ها شاخه های علمی دیگر برای تبیین علمی انقلاب مورد توجه قرار گرفت و حوزۀ کاری مرکز به مواردی نظیر چاپ علمی اسناد، تدوین خاطرات، نگارش تاریخ منطقه ای و هم چنین پژوهش در حوزه های حقوقی ،اقتصادی، اجتماعی، تاریخی، فرهنگی و اندیشۀ انقلاب گسترش یافت. تاریخ شفاهی انقلاب، یکی از بخش های پر کار و فعال مرکز اسناد انقلاب اسلامی می باشد. شناسایی افراد مؤثر در نهضت، دعوت برای مصاحبه، برگزاری جلسات متعدد مصاحبه، ضبط صوتی و تصویری گفت گوها، پیاده کردن متن مصاحبه ها، وا گذاری متن پیاده شده به محققان برای تدوین خاطرات و بالاخره نظارت بر کار محقق جهت اعمال شیوه های علمی و مرسوم اعم از فصل بندی و عنوان گذاری

موضوعات، نگارش پا ورقی برای رفع ابهام از وقایع، معرفی شخصیت های نام برده در متن پا ورقی، حذف موارد تکراری و نکات خارج از چار چوب مورد نظر مرکز اسناد و مواردی از این قبیل، مراحل

ص: 56

عمدۀ تبدیل مصاحبه به کتاب را شامل می شود که بخش تاریخ شفاهی در هم کاری با سایر بخش ها، نقش اصلی را در تحقق آن ایفا می کند.

در یک بررسی کلی از مجموعۀ آثار تاریخ شفاهی چاپ شده در مرکز اسناد انقلاب اسلامی، می توان به یک تقسیم بندی محتوایی از متن این خاطرات رسید؛ نخست؛ بخشی از خاطرات به مسائل شخصی اعم از خانواده، تولد، تحصیلات، شغل و به تعبیر دیگر، زندگی خصوصی افراد می پردازد. در حالی که بخش دوم، مبارزات سیاسی فرد را شامل می شود. از این دو قسمت، بخش اخیر را می توان غالباً با پروندۀ اسناد انفرادی آن شخص – که در ساواک و یا سایر نهاد های امنیتی تهیه شده است - تکمیل و به اصطلاح مستند کرد. از این رو، در پایان برخی از خاطرات تدوین کردۀ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسنادی از پروندۀ انفرادی آن فرد در ساواک ضمیمۀ کتاب، چاپ شده است.

یک نکتۀ حائز اهمیت در این بخش، تعداد اندک اسناد دورۀ تبعید نیرو های مبارز می باشد. به تعبیر روشن تر، اسناد دوران مبارزات فردی در تهران، قم و یا یکی از شهر های بزرگ در فاصلۀ یک ساله ممکن است بیش از صد ها گزارش باشد. در حالی که شمار اسناد دوران تبعید یک سالۀ همان فرد از چند برگ انگشت شمار و آن هم غالباً مربوط به ابلاغ حکم صادره، تبعید گاه، ملاقات با تبعیدی و مواردی از این قبیل تجاوز نمی کند. این جاست که تاریخ شفاهی به عنوان مکمل اسناد به کمک محقق می آید و روایت یک سالۀ فعالیت های تبعیدی در قالب بازگویی خاطرات دوران مبارزه در تبعیدگاه ها، خلاً حاصل از کمبود اسناد آن دوره را پر می کند.

طرح مسئله

نگارندۀ این سطور در خلال انجام یک پژوهش تحت عنوان «رسانه ها و پیام رسانی در انقلاب اسلامی»، بیش از پیش به اهمیت تاریخ شفاهی برای تبیین زوایای مغفول تاریخ انقلاب واقف گشت. برای انجام این طرح، در آغاز نقش نیرو های مبارز و پیام رسان و هم چنین پایگاه های نهضت اعم از نیرو های بومی مبارز و مساجد در شهر های بزرگ و حتی متوسط از پرونده های انفرادی ساواک و شهربانی آنان شناسایی و معرفی گردید. اما هنگامی که نوبت به

ص: 57

شهر های کوچک و غالباً محروم کشور رسید، در اسناد و مدارک موجود از دستگاه های امنیتی بندرت گزارشی از حضور و نقش عوامل پیام رسان نهضت و یا فعالیت عناصر بومی به چشم می خورد. لذا انتظار می رفت که نفوذ آموزه های انقلاب در آن مناطق کم رنگ بوده باشد؛ اما واقعیت غیر از این بود. در آن شهر ها نیز بسان شهر های بزرگ، در ماه های منتهی به پیروزی انقلاب، تظاهرات وسیعی به وقوع پیوست که بعضاً با درگیری های خونین همراه بود.

به این ترتیب، برای نگارنده این سؤال پیش آمد که چگونه آموزه های انقلاب به این مناطق محروم راه یافت و گسترش پیدا کرد؟ تا این که در خلال بررسی خاطرات روحانیون تبعیدی به شهر های محروم و دور افتادۀ کشور، پاسخ این پرسش به دست آمد. از این رو بسیاری از این خاطرات که در قالب تاریخ شفاهی و به صورت مصاحبه در مراکز اسنادی و پژوهشی و یا نشریات چاپ و منتشر شده بود، تهیه گردید و ابعاد مغفولی از تاریخ انقلاب مورد باز کاوی قرار گرفت.

چهار موج تبعیدی

اشاره

از بررسی تاریخ شفاهی تبعیدی ها، چهار موج تبعیدی در طول یک دهه و نیم دوران نهضت درخور شناسایی می باشد. هر موج تبعیدی در پی وقوع یک یا چند رویداد هم زمان و عمده مربوط به نهضت انجام می گرفت که در خلال آن برای جمعی از نیرو های مبارز، حکم صادر گردید. البته در فواصل زمان قبل و بعد از هر موج تبعیدی نیز غالباً عناصر دیگری از نیرو های انقلابی در زمینۀ برنامه های مبارزاتی دستگیر و تبعید می شدند که از این افراد به عنوان تبعیدی های انفرادی مرتبط با هر یک از موج های چهار گانه نام برده می شود. چهار موج عمدۀ تبعیدی ها به شرح زیر می باشد. یاد کرد این نکته ضروری است که به علت حجم محدود مقاله، در این نوشتار فقط سه موج اول، دوم و سوم تبعید ها مورد بررسی قرار می گیرد.

1-موج اول تبعید ها: در پی افزایش اعتراضات به تبعید امام و تداوم نهضت (1343 - 1345)؛

2-موج دوم تبعید ها: در پی ارسال اولین اعلامیۀ امام از نجف و اعلام مرجعیت ایشان بعد از رحلت آیت اللّه العظمی حکیم (1346 – 1350)؛

ص: 58

3-موج سوم تبعید ها: در پی قتل و خلع سلاح پاسبانی در قم به دست گروه ابوذر و تبعید گستردۀ روحانیون مبارز (1351 - 1354)؛

4-موج چهارم تبعید ها: قیام نوزدهم دی ماه قم و سلسله اربعین های بزرگ داشت شهدا در شهر های مختلف (1355 - 1357).

موج اول تبعید ها: بررسی نهضت روحانیت از جریان اعتراض به لایحۀ انجمن های ایالتی و ولایتی در نیمۀ دوم سال 1341 تا تبعید امام خمینی از ایران در آبان 1343، نشان می دهد که دستگاه امنیتی کشور برای مقابله با نیرو های مبارز، از راه کار های مختلفی نظیر عقب نشینی در قبال افزایش اعتراضات عمومی (لایحۀ انجمن ها)، دستگیری و بازداشت افراد، ممنوع کردن منبر واعظان، حمله به پایگاه های نهضت و ضرب و شتم افراد (مدرسۀ فيضيه)، صدور اعلامیه های جعلی، دست زدن به خشونت و کشتار مردم (قیام پانزدهم خرداد) و بالاخره تبعید امام از ایران، استفاده کرد. اما بعد از تبعید امام، باز هم طرفداران نهضت در پوشش برگزاری مراسم مذهبی، سعی در تداوم نهضت و زنده کردن یاد و نام امام کردند. این مراسم، در قم در قالب بر پایی دعای توسل، در مسجد بالا سر حضرت معصومه (سلام اللّه علیها) و جشن میلاد امام زمان (عجل اللّه تعالی فرجه الشریف) در مسجد اعظم برگزار گردید. در مراسم مشابه دیگری به مناسبت جشن مذکور، در تعدادی از مساجد تهران، واعظانی از قبیل فضل اللّه محلاتی، صدر روحانی، سید هاشم شجاعی و سید محمد گازری سخنرانی و به تبعید امام اعتراض کردند که مدتی بعد دستگیر

شدند. اما هم چنان سخنرانی هایی از این نوع تداوم یافت و ساواک در یک مرحلۀ دیگر، اقدام به دستگیری و بازداشت 36 تن دیگر از واعظان کرد. (1)

با این احوال، وعاظ به مبارزۀ خود ادامه دادند و سعی می کردند از مناسبت های مذهبی برای برنامه های مبارزاتی شان بهره برداری کنند. چنان چه در ماه رمضان 1343 ش. طبق برنامه ای منظم، مسجد جامع تهران را برای ایراد سخنرانی به صورت نوبتی انتخاب کردند که ساواک، ناچار شد ابتدا مسجد را قفل کند؛ اما چون با بازتاب منفی آن در افکار عمومی مواجه شد، اقدام به جمع آوری بلند گو ها و فرش های مسجد کرد. (2) بالاخره مراسم دیگری که باز هم با نقش آفرینی وعاظ منجر به درگیری و سپس دستگیری آنان گردید، دومین سالگرد فاجعۀ مدرسۀ فیضیۀ قم بود. این مراسم در مدرسۀ مذکور بر پا گردید و روحانیونی از قبیل

ص: 59


1- خاطرات و مبارزات شهید محلاتی، به کوشش سید حمید روحانی (تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1376)، صص 67- 70.
2- دوران مبارزه (خاطرات هاشمی رفسنجانی)، زیر نظر محسن هاشمی (تهران: دفتر نشر معارف انقلاب، 1376)، صص 199 - 200.

ربانی شیرازی، انصاری شیرازی، صادق خلخالی و هاشمی رفسنجانی، دستگیر و بازداشت شدند. (1)

از این رو بتدریج برای ساواک این امر مسجل شد که راه کار دستگیری و بازداشت وعاظ و سپس آزادی آن ها، کار آمدی ندارد و باید چاره ای اساسی برای مقابله با روحانیون بیندیشد. در یکی از گزارش های ساواک در خصوص علل ناکامی در اتخاذ راه کار مذکور، چنین آمده است: «هرگاه، هر یک از روحانیون افراطی بازداشت می شوند، آن فرد از نظر افکار عمومی مورد توجه قرار گرفته و بعد از آزادی، از سوی مجالس عزا داری و هیئت های مذهبی، بیش از گذشته دعوت می شود. وانگهی در دورۀ بازداشت نیز، هزینه های زندگی خانوادۀ او از طرف دوستانش تأمین می گردد.» در ادامۀ این گزارش، در خصوص روحانیون موافق نظام اضافه گردیده، که متقابلاً آنان بتدریج موقعیت خود را در افکار عمومی از دست داده و از آن ها برای مجالس وعظ دعوت به عمل نمی آید. (2)

چنین به نظر می رسد که ساواک در پی این ناکامی ها، رویکرد امنیتی خود را تغییر داده بود و طی بیش از یک دهۀ بعد، به دنبال هر سخنرانی تحریک آمیز و غالباً به بهانه های واهی دیگر، وعاظ را دستگیر و به مناطق دور افتاده و محروم کشور تبعید می کرد.

به این ترتیب، ساواک نخستین بار از این راه کار در پی ایراد سخنرانی های تند در جریان برگزاری مراسم جشن نیمۀ شعبان برابر با هجدهم آذر 1344 در مسجد اعظم قم استفاده کرد. در پی بر پایی این مراسم - که سخنرانان آن بار دیگر از لزوم بازگشت امام به ایران سخن راندند – مأموران به مسجد هجوم بردند و بعد از شناسایی عاملان آن، تعداد 20 تن را دستگیر کردند که بلافاصله کمیسیون امنیت اجتماعی قم تشکیل جلسه داد و شش نفر از بازداشت شدگان را به نام های سید عبد اللّه هاشمی، مرتضی حجازی، فلاح یزدی، هادی پیشوایی و قربان علی طایف نجف آبادی، به اقامت اجباری (تبعید) چهار ماهه در سمنان و محمد رضا مؤیدی را به همین مدت در دامغان محکوم کرد.(3) گفتنی است که هادوی، رئیس وقت دادگستری قم و از اعضای کمیسیون مذکور، از تأیید این حکم خود داری ورزید که به همین دلیل مدتی بعد ناچار به انتقال اداری از قم به تهران گردید. (4)

ص: 60


1- همان، صص 205 - 203 .
2- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، شمارهٔ باز یابی پرونده 677، صص 54-55.
3- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، شمارهٔ باز یابی پرونده 678، صص 9-18.
4- خاطرات 15 خرداد(دفتر پنجم)، به کوشش علی باقری (تهران: دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، 1376)، ص 326، سخن مهدی هادوی.

مدتی بعد، وقایع دیگری رخ داد که بار دیگر ساواک اقدام به دستگیری و صدور حکم تبعید جمعی از وعاظ کرد. یکی از این وقایع، از این قرار بود که جمعی از نیرو های انقلابی، در آستانۀ حلول سال نو (1345) در حرم حضرت معصومه (سلام اللّه علیها) اقدام به پخش اعلامیه کردند. اما ساواک آن ها را شناسایی و مدتی بعد دستگیر کرد. از جمع دستگیر شدگان، شش نفر به نام های سید احمد کلانتر و محمد جعفری گیلانی، هر یک به مدت چهار ماه به فردوس، مهدی کروبی، محمد رضا یاسین و محمد علی گرامی همین مدت به گنبد کاووس (1) و بالاخره شهاب الدین اشراقی - داماد امام خمینی - به مدت یک سال به همدان تبعید شدند. گفتنی است که اشراقی، وکیل امام متهم به پرداخت کمک های مالی به نیرو های مبارز بود. (2)

بدین ترتیب در موج اول، 12 تن از روحانیون محکوم به تبعید شدند. خوشبختانه از این تعداد، آیت اللّه محمد علی گرامی، اقدام به مصاحبه و باز گفت خاطرات خود در قالب تاریخ شفاهی کرده است. در این کتاب، قریب ده صفحه دربارۀ دوران تبعید ایشان در گنبد می باشد. (3) بر خلاف سایر قسمت های مبارزات سیاسی ایشان - که غالباً در فعالیت های گروهی در سایر منابع نیز به آن ها اشاره شده- این بخش از خاطرات ایشان در هیچ منبعی ذکر نشده و از این رو اهمیتی مضاعف می یابد. براساس این خاطرات، عمدۀ مبارزات ایشان در دوران تبعید، فعالیت علیه بهائیان گنبد کاووس بوده که موفقیت های زیادی همراه داشته است؛ به طوری که مورد تقدیر مؤمنان آن جا قرار گرفت.

موج دوم تبعید ها: پیام رسانی امام از نجف و اعلام مرجعیت ایشان بعد از رحلت آیت اللّه العظمى حكیم (1346 - 1350): تبعیدی های این دوره از نظر زمانی در نیمۀ دوم دهۀ چهل قرار می گیرند. در آغاز این مرحله، امام دو سال بعد از تبعید به عراق، نخستین اعلامیۀ خود را در اعتراض به جشن های تاج گذاری در آبان ماه 1346 صادر کرد و تکالیف جدیدی برای نیرو های مبارز تعیین کرد. اعلامیۀ امام خطاب به «حضرات فضلا و محصلین حوزۀ مبارکۀ قم، تهران و سایر حوزه های علمیۀ کشور»، در 27 فروردین همان سال صادر شد. (4) این اعلامیه و اعلامیۀ دیگری را از ایشان خطاب به امیر عباس هویدا- نخست وزیر وقت- روحانیون انقلابی چاپ، تکثیر و توزیع کردند. حجج اسلام سید حمید روحانی (5) و علی اکبر ناطق نوری، (6) در خاطرات شان بتفصیل از نقش خود در این فعالیت ها سخن گفته اند.

ص: 61


1- شرح مبارزات حضرت آیت اللّه محمد مهدی ربانی املشی، به روایت اسناد ساواک (تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1380)،ص 102.
2- خاطرات آیت اللّه علی اکبر مسعودی خمینی، به کوشش جواد امامی (تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1381)، ص 308؛ هم چنین: مدرسۀ فیضیه به روایت اسناد ساواک (تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1380)، صص 201 - 202.
3- خاطرات آیت اللّه محمد علی گرامی، به کوشش محمد رضا احمدی (تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی،1381)،صص 303-313.
4- صحیفۀ امام، جلد 2 (تهران: مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1378)، ص 129.
5- سید حمید روحانی، نهضت امام خمینی، ج 2 (تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی)، صص 340-344.
6- خاطرات حجت الاسلام علی اکبر ناطق نوری، به کوشش مرتضی میردار (تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1382)، صص 81 - 74

ساواک بعد از اطلاع از ارسال پیام امام، بر نظارت خود شدت بخشید و در آغاز، جمعی از دست اندر کاران کتاب خانۀ ولی عصر (عجل اللّه تعالی فرجه الشریف) امام را در قم از جمله آیات عظام منتظری، ربانی شیرازی و هم چنین وکلای ایشان را به نام های محفوظی، صانعی و اسلامی، دستگیر و بازداشت کرد. این عمل، موجی از اعتراضات را بر انگیخت. روحانیون، تلگراف هایی خطاب به آیات عظام؛ محسن حکیم و احمد خوانساری در جهت اقدام برای آزادی دستگیر شدگان مخابره کردند. ولی ساواک، با تشکیل بی دادگاه، حکم یک سال و نیم زندان برای منتظری و دو سال برای ربانی شیرازی صادر کرد که بعداً حکم آیت اللّه منتظری به تبعید تغییر یافت. تبعید گاه وی مسجد سلیمان بود. ایشان در خاطرات خود از نظارت شدید امنیتی بر آن شهر به دلیل هم مرز بودن با عراق و داشتن صنایع نفتی و هم چنین نقش کار گری و نظامی آن سخن به میان آورده است. (1)

ولی بعد از اتمام دوران تبعید و مراجعت به قم، بار دیگر ایشان را به اتهام کمک مالی به خانواده های روحانیون زندانی و تبعیدی، به نجف آباد تبعید کردند. منتظری به علت نفوذ و موقعیتی که در زاد شهر خود داشت، برنامه های مبارزاتی اش را در قالب برگزاری کلاس های تدریس تفسیر، اصول فقه، آموزش ادبیات عرب (مخصوص خانم ها)، اقامۀ نماز جمعه در مسجد جامع و پرداخت شهریه به طلاب قم، به نمایندگی از امام تداوم بخشید.(2)

مرحله دوم مبارزات روحانیون در این مقطع، در سال 1349 رقم خورد. در خرداد ماه همین سال آیت اللّه العظمی حکیم، مرجع تقلید شیعیان رخت از جهان فرو بست. روحانیون طرفدار نهضت - که مرجعیت امام را برای پذیرش رهبری سیاسی لازم می دانستند – برای تبلیغ مرجعیت ایشان به فعالیت پرداختند. ابتدا آیات عظام منتظری و ربانی، اعلامیه ای در تأیید مرجعیت امام صادر کردند. (3) این اقدام، مورد استقبال بسیاری از مدرسان و فضلای حوزۀ قم و شهرستان ها قرار گرفت. از آن جمله ده تن از مدرسان حوزۀ قم به طور انفرادی اعلامیه هایی در خصوص مرجعیت امام صادر کردند. این علما عبارت بودند از: آیات و حجج اسلام محمد موحدی فاضل (فاضل لنکرانی)، حسین نوری، نعمت اللّه صالحی، احمد جنتی، ابو القاسم خز علی، یحیی انصاری، علی مشکینی، غلام رضا صلواتی، ابراهیم امینی و محمد شاه آبادی. (4)

ص: 62


1- بخشی از خاطرات آیت اللّه منتظری، (قم: بی نا، بهار 1379)، صص 271 - 275 . این منبع، از این پس با عنوان کوتاه شدۀ خاطرات آیت اللّه منتظری می آید.
2- همان ، صص 284- 292.
3- متن اعلامیۀ آقایان حاج شیخ حسین علی منتظری و حاج شیخ عبد الرحیم ربانی شیرازی، دربارهٔ اعلمیت امام، اسناد انقلاب اسلامی، ج 2 ،به کوشش سید حمید روحانی (تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1374)،صص 177-179.
4- نهضت امام خمینی، ج 2، پیشین ، صص 772 - 788.

اقدام دیگر در این راستا، برگزاری مجلس ختم آیت اللّه حکیم در مسجد جامع بازار تهران از سوی وعاظ مبارز و سخن رانی شیخ علی اصغر مروارید دربارۀ مرجعیت امام بود. (1) بعد از این مراسم، بسیاری از واعظان و اهل منبر در شهرستان ها جرئت یافتند و در مجالس مذهبی به معرفی و اعلام مرجعیت امام پرداختند و بعضاً از رسالهٔ ایشان، احکام شرعی را بیان کردند. (2)

آیات منتظری و ربانی شیرازی در یک اقدام هماهنگ دیگر، نامه ای به امضای 50 تن از مدرسان و فضلای حوزۀ قم تهیه و خطاب به امام ارسال کردند که در آن، بر رهبری ایشان تأکید شده بود. (3) آیات فاضل لنکرانی (4) و حسین نوری (5) از صادر کنندگان اعلامیۀ انفرادی و هم چنین از امضا کنندگان نامۀ مذکور، در مصاحبه هایی بر نقش مهم این اقدامات در رویکرد توده های مؤمن به مرجعیت امام تأکید کرده اند.

ساواک، بسرعت عاملان این برنامه ها را شناسایی و آنان را نه تنها در این مرحله بلکه بعد ها نیز به همین اتهام محاکمه کرد. از میان این اشخاص، دو تن از افراد پیشگام یعنی آیت اللّه منتظری را در تبعیدگاه خود (نجف آباد) ابقا کرد و آیت اللّه ربانی شیرازی را باز داشت ولی با وساطت آیت اللّه شریعت مداری آزاد کرد. (6) هم چنین سه تن دیگر از دست اندر کاران معرفی مرجعیت امام یعنی خز علی، مروارید و صلواتی را، به سه سال تبعید در زابل محکوم کرد. در همین راستا، برخی از روحانیون مبارز شهرستان ها نیز از تعقیب ساواک در امان نماندند. شیخ عباس ایزدی را از علمای نجف آباد - که در مجلس ترحیم آیت اللّه حکیم دربارهٔ مرجعیت امام و دست داشتن ساواک در به شهادت رساندن آیت اللّه سعیدی سخنرانی کرده بود – دستگیر و به دو سال تبعید در زابل محکوم کرد. پیش از آن شیخ احمد کلانتر نامی نیز – که در مجلس ترحیم آیت اللّه سعیدی در مدرسۀ فیضیه و محل دفن آن شهید (وادى السلام قم) سخنرانی اعتراض آمیزی کرده بود- دستگیر و به تبعید سه ساله در زابل محکوم کرده بود. (7) مجموعۀ این تبعیدی ها در آغاز ورود به زابل، به مدت سه ماه در منزل یکی از روحانیون مبارز بومی به نام سید محمد تقی حسینی اقامت گزیدند. خوشبختانه از میان این پنج تن، آیت اللّه خز علی خاطرات خود را در قالب تاریخ شفاهی باز گو کرده که چاپ و منتشر شده است. هم چنین آیت اللّه ایزدی در گفت گویی جمعی با شرکت تعدادی از تبعیدی های

ص: 63


1- خاطرات و مبارزات شهید محلاتی، پیشین، ص 77.
2- خاطرات حجت الاسلام حسینی همدانی، به کوشش رحیم نیکبخت (تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1382)، ص 113، هم چنین خاطرات آیت اللّه محمد علی گرامی،پیشین ص 359.
3- اسناد انقلاب اسلامی، ج 3، پیشین، ص 222؛ هم چنین: روایت پا یداری، آیت اللّه عبد الرحیم ربانی شیرازی به روایت ساواک (تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1379)، ص 198.
4- دو هفته نامۀ پیام انقلاب، ترجمان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، شمارهٔ 90، مورخ 1362/5/15، مصاحبه با آیت اللّه فاضل لنکرانی، صص 27 و 30 .
5- روایت پایداری: آیت اللّه عبد الرحیم ربانی شیرازی به روایت اسناد ساواک، پیشین، صص 221-201.
6- روایت پایداری: آیت اللّه عبد الرحیم ربانی شیرازی به روایت اسناد ساواک، پیشین، صص 221-201.
7- نهضت امام خمینی، ج 2، پیشین، صص 799-846 و 723-726.

انقلاب به کوشش بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی ایران، مطالبی دربارۀ این دوره از تبعید خود بیان کرده است که از خلال این خاطرات، می توان نقش و فعالیت های تبعیدی های موج دوم را مورد بررسی قرار داد.

خز علی در خاطراتش نقل کرده است: در هوای گرم زابل - که گاه به 52 درجه می رسید- کاری که انجام آن میسر بود، حفظ کردن قرآن بود. وی اضافه کرده، هم چنین با سایر تبعيدي ها جلسات مباحثۀ درسی ترتیب دادند و بتدریج با علما و اهالی آن جا ارتباط بر قرار کردند؛ ولی به دلیل جو فرهنگی، امکان برگزاری جلسات سخنرانی وجود نداشت. نکتۀ در خور توجه از یاد مانده های خز علی، نقش «خیّران و برادران مبارز در قم» جهت تأمین هزینه ها و مخارج زندگی تبعیدی ها می باشد. (1) چنین به نظر می رسد که برخی از وکلای امام از جمله منتظری (2) و محلاتی، (3) از مدت ها پیش چنین کمک هایی را در دستور کار خود قرار داده بودند.

اما ایزدی نیز در خاطراتش به موضوع تأمین هزینه های مالی زندگی تبعیدی ها اشاره کرده و خاطرنشان ساخته که: در این دوره نیرو های مبارز از اقصی نقاط کشور و بخصوص برخی از تجار تهران به دیدار تبعیدی ها می شتافتند و امکانات رفاهی آن ها را فراهم می کردند. نام برده دربارۀ اوضاع فرهنگی زابل نیز افزوده است: برخی از موانع موجود در آن جا، مانع فعالیت های سیاسی و تبلیغی تبعیدی ها می شد؛ از جمله برخی روحانیون بومی طرفدار عقاید انجمن حجتیه بودند و اصولاً هر گونه فعالیت سیاسی را تخطئه می کردند. مانع دیگر، فقر فرهنگی منطقه بود و این عامل، هر گونه فعالیت را از افراد سلب می کرد. ایشان در پایان اضافه کرده که: با همۀ این موانع، عناصر مبارز طی دوره های مختلف تبعید و یا سفر های تبلیغی، توانستند زمینه های رشد فکری برخی جوانان منطقه را فراهم سازند. از جملۀ این افراد می توان آیت اللّه ابو القاسم خز علی را نام برد که بتدریج موفق شد برای جوانان جلسات درس و سخنرانی برگزار کند و در پیام رسانی آموزه های انقلاب نقش مهمی ایفا کند. (4)

موج سوم تبعید ها: که در پی قتل و خلع سلاح پاسبانی در قم به دست گروه ابوذر صورت گرفت. یک تشکل مبارزاتی در حوزهٔ شریعت و امر به معروف و نهی از منکر، در نهاوند فعالیت می کرد که برای توسعۀ برنامه های خود، درصدد دستیابی به سلاح بر آمدند.

ص: 64


1- خاطرات آیت اللّه ابو القاسم خز علی، به کوشش حمید کرمی (تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1382)، صص 124-125.
2- خاطرات آیت اللّه منتظری، پیشین، ص 342 - 343.
3- خاطرات و مبارزات شهید محلاتی، پیشین، ص 86.
4- فصل نامۀ یاد، ارگان بنیاد انقلاب اسلامی ایران، سال یازدهم، شماره های 41 - 42، بهار و تابستان 1375، خاطرات مرحوم آیت اللّه شیخ عباس ایزدی، صص 40-44.

برای این منظور، چند تن از اعضای گروه به قم عزیمت کردند تا در آن جا، هم از مجتهد ها مجوز شرعی برای مبارزۀ مسلحانه دریافت کنند و هم با خلع سلاح پاسبانی، اسلحه به دست آورند. اما با ناکامی در این طرح، بهانۀ لازم برای ساواک فراهم شد تا اقدام به دستگیری و تبعید گستردۀ ده ها نفر از عناصر مبارز کند. تعداد تبعیدی های این موج 25 نفر بود که با اضافه کردن تبعیدی های انفرادی این مقطع، به 50 تن می رسید. مدت تبعید غالب آنان سه ساله بود و تبعید گاه اولیۀ بسیاری نیز شهر های دور افتاده و سنّی نشین انتخاب شد. با عنایت به تغییر تبعید گاه برخی از این تبعیدی ها از شهری به شهر دیگر به اضافهٔ تبعیدی های انفرادی، می توان ادعا کرد که قریب 60 شهر از مناطق محروم کشور در معرض تبلیغات و پیام رسانی آنان قرار گرفت. زمان طولانی تبعید، فرصت لازم را به تبعیدی های این دوره داد تا با برنامه ریزی منسجم و هماهنگ، فعالیت های تبلیغی و فرهنگی خود را متمرکز کنند. از سوی دیگر، تدارکات و پشتیبانی مادی و معنوی تبعیدی ها و خانواده های آنان نیز با نظم بیش تری در دستور کار عناصر مبارز قرار گرفت و آنان توانستند یک حلقۀ ارتباطی میان پایگاه های نهضت در قم و

تهران با تبعید گاه ها ایجاد کنند و به تبادل اخبار و گزارش های نهضت بپردازند. و سر انجام تاریخ شفاهی گسترده از یاد مانده های دوران تبعید تبعیدی های این دوره است که در قالب چاپ و انتشار خاطرات و هم چنین انجام گفت گو و مصاحبه های مفصل با نشریات، اهمیت این موج تبعید را در مقایسه با دو موج قبلی مضاعف می سازد.

رویداد های تعیین کننده

1- جشن های 2500 سالۀ شاهنشاهی در سال 1350: این مراسم از همان آغاز با مخالفت امام و روحانیون مبارز مواجه شد. امام در نجف سخنرانی اعتراض آمیزی ایراد کرد که بعد ها متن آن در قالب اعلامیه و نوار سخنرانی، به دست طرفداران نهضت تکثیر و توزیع گردید. پخش سخنرانی امام از «رادیو نهضت روحانیت ایران» - که از رادیو بغداد پخش می شد - در تاریخ 14 تیر 1350، باعث شد که جمع زیادی از عناصر انقلابی درصدد ضبط و بعد پیاده کردن آن بر روی کاغذ و بالاخره تکثیر و توزیع آن بر آیند. از این رو دامنۀ فعالیت پیام رسانی نیرو های انقلابی در اقصی نقاط کشور گسترش یافت و بر همین اساس، اقدامات

ص: 65

باز دارندۀ ساواک نیز گسترده شد و ده ها تن از روحانیون مبارز در شهر های مختلف دستگیر و محکوم به تبعید شدند.

2- انتصاب پرویز ثابتی به ریاست امنیت داخلی: ثابتی که طی هفت سال پیش از آن در بخش های مدیریتی اداره کل سوم ساواک (امنیت داخلی) فعالیت می کرد، در این سال به جای تیمسار مقدم، به ریاست مهم ترین واحد ساواک نایل آمد. او با درایت، از ناکار آمدی ساواک طی سال های متمادی در مقابله با مبارزات روحانیون آگاهی یافت. از این رو با اتخاذ تدابیر و برنامه هایی، درصدد حل این معضل بر آمد. فر دوست در خاطراتش از ثابتی در این سال به عنوان «معروف ترین چهرۀ ساواک» نام برده و او را، که در آن سال ها با افشا و کشف گروه های مسلحانۀ چریکی نظیر سازمان مجاهدین خلق، چریک های فدایی خلق و مانند این ها شهرتی به هم رسانده بود ، با نام «مقام امنیتی» به افکار عمومی معرفی کرده است. (1) یک بررسی مقایسه ای از قبل و بعد از انتصاب وی به مقام مذکور، نشان می دهد که میزان بازداشت ها در دورۀ او چند برابر افزایش پیدا کرد. او نقش اصلی را در تبعید روحانیون داشت. در یک دستور العمل امنیتی به تاریخ 31 شهریور 1352،

برای کنترل تبعیدی ها در تبعید گاه ها از طریق شرکت های مسافر بری و جلو گیری از ترک موقتی تبعید گاه، اشاره شده است. (2)

3- ماجرای گروه ابوذر: از بررسی کتاب «تاریخ شفاهی ابوذر»، (3) چنین بر می آید که در پی برگزاری جلسات مذهبی از سوی جمعی از مؤمنان نهاوند در قالب تشکلی با عنوان «انجمن حجتیه» برای جلو گیری از پیوستن جوانان به بهائیت، تعداد انگشت شماری از دانش آموزان شرکت کننده در این جلسات از خط مشی انجمن مبنی بر عدم دخالت در سیاست، رو گردان شده و طی رایزنی هایی تصمیم گرفتند برای حل معضلات اجتماعی و سیاسی به مبارزه بپردازند. از جمله، در یک اقدام متهورانه، سینما تاج نهاوند را که در آن فیلم های مبتذل نمایش داده می شد به آتش کشیدند. آنان برای انجام این عملیات، از حجت الاسلام ری شهری، که برای سفر تبلیغی به نهاوند رفته بود استخاره خواستند. (4) از 22 نفر اعضا، 9 نفر عضو اصلی بودند و جلسات خود را در پوشش تجمعات دوستانه برگزار می کردند. این 9 نفر، به سه گروه سه نفره با مسئولیت بهمن منشط، عباد اللّه خدا رحمی و ما شاء اللّه سيف تقسیم شدند و بعد از چند عملیات ناقص، از تابستان سال 52

تصمیم به مبارزۀ

ص: 66


1- حسین فر دوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج اول: خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست (تهران: مؤسسۀ مطالعات و پژوهش های سیاسی ،اطلاعات، 1369)، صص 473 - 476.
2- آیت اللّه محمد مهدی ربانی املشی به روایت اسناد ساواک (تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1380)، صص 159-102.
3- تاریخ شفاهی گروه ابوذر، به کوشش رزا ناظم (تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1382).
4- خاطره ها، محمد محمدی ری شهری (تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383)، ص 67.

مسلحانه گرفتند. برای این منظور، با برخی علمای مبارز وقت از جمله آیت اللّه ربانی شیرازی و حجت الاسلام فاكر مذاکراتی به عمل آوردند و در نهایت، سه نفر از اعضا به قم عزیمت کردند. عملیات خلع سلاح پاسبان مستقر در بازار قم، در ساعت 12 شب 25 تیر ماه 1352 بود که در پی فریاد های پاسبان، بناچار چند ضربۀ کارد به او زدند و با بر داشتن اسلحۀ او گریختند. اما هم کاران پاسبان، با شنیدن سر و صدا به محل حادثه شتافتند و بعد از درگیری مختصری موفق به دستگیری آن سه تن شدند. بلافاصله سایر اعضا شناسایی و طی محاکمه ای، شش تن اعدام و بقیه به زندان محکوم شدند. اعتراف برخی به ارتباط با روحانیون مبارز، بهانۀ مورد نیاز ساواک را برای دستگیری و تبعید گستردۀ آنان فراهم کرد.

ربانی شیرازی، اولین فردی بود که ساواک به سراغ او رفت. او در مصاحبه ای نقل کرده که در ساعت نخست بازداشت، بشدت با شلاق، سیگار و باتوم برقی شکنجه شد. (1) درز خبر شکنجه های ربانی، باعث اعتراضات روحانیون مبارز و درخواست کمک آن ها از مراجع تقلید شد. با تداوم اعتراضات، ثابتی 25 نفر از عاملان آن را که غالباً طی یک دهه مبارزه شناسایی شده و دارای پروندۀ امنیتی بودند، دستگیر و طی محاکمه ای تبعید کرد. در حکم صادرۀ این افراد، خاطر نشان گردیده که «ماجرا جویی و اخلال گری آنان محرز گردیده بود.» (2)

به هر حال، اسامی تبعیدی های مذکور همراه با تبعید گاه ها و توضیحات لازم، به شرح زیر و جدولی که در انتهای مطلب آمده ارائه می گردد.

مروری بر فعالیت های تبعیدی های موج سوم در تبعید گاه های خود

از بررسی مصاحبه ها و خاطرات تبعیدی های این دوره در قالب تاریخ شفاهی، می توان ابعاد و زوایای گستردۀ نقش آنان را در پیام رسانی آموزه های نهضت مورد باز کاوی قرار داد. این ابعاد، به شرح زیر در خور بررسی است:

1- استقرار در تبعید گاه و زمینه سازی برای تبلیغ: اهالی تبعید گاه در بدو ورود هر تبعیدی، معمولاً با دید مجرم به او نگاه می کردند. (3) از این رو، غالب تبعیدی ها در آغاز سراغ روحانی بومی آن جا می رفتند و از این طریق، هم اعتماد عمومی را جلب می کردند و هم

ص: 67


1- ماه نامۀ پاسدار اسلام، شمارۀ 27، اسفند 1362، صص 52 - 54.
2- آیت اللّه محمد مهدی ربانی املشی به روایت اسناد ساواک، پیشین، ص 153.
3- خاطرات حجت الاسلام علی غیوری، فصل نامۀ یاد، شمارهٔ 41 - 42، سال 11، بهار و تابستان 1375، ص 74.

زمینۀ حضور در مساجد و محافل مذهبی و ایراد سخنرانی را می یافتند. به عنوان نمونه، منتظری با کمک رئیس مدرسۀ دینی طبس، در مدرسۀ دینی آن جا مستقر شد و هزینۀ لوله کشی آب مدرسه را تقبل کرد. (1) ربانی املشی، در منزل سید محمد حسن آل طیب، از مجتهدان شوشتر اقامت گزید. (2) یزدی، که حتی منزلی برای اجاره در «کنگان» پیدا نکرد - بناچار به قم مراجعت کرد. اما مجدداً دستگیر شد و این بار با اعمال نفوذ ژاندار مری، منزلی موقت اجاره کرد که البته در آن جا هم دوام نیاورد و تبعید گاهش به بوشهر تغییر یافت. در آن شهر با تبعیدی دیگر یعنی خلخالی منزلی اجاره کرد و با کمک شیخ ابو تراب (عاشوری)، از روحانیون بومی- به فعالیت های مبارزاتی روی آورد. (3)

خلخالی نیز که پیش از آن به انارک یزد تبعید شده بود، با اعمال نفوذ ژاندار مری آن جا منزلی اجاره کرد و به فعالیت پرداخت. او سی صفحه از خاطراتش را از این دوره، به بررسی اوضاع اجتماعی ،فرهنگی ،اقتصادی، سیاسی و جغرافیایی این شهر اختصاص داده است. (4)

خوشبختانه چهار تن از تبعیدی های این موج، یاد مانده های خود را در جلسه ای مشترک با کوشش بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی، در قالب تاریخ شفاهی نقل کرده اند. آنان عبارتند از: حجج اسلام احمد منتظری قمی، عباس محفوظی، علی حجتی کرمانی و علی غیوری. منتظری نقل کرده که اهالی تبعید گاهش (شاه پسند) از او استقبال کردند و به حدی فعالیت های تبلیغی او گسترش یافت که ساواک، بناچار محل تبعیدش را به بندر شاه تغییر داد؛ اما در این شهر با مشکل منزل مواجه شد و بدتر از آن، روحانی نما ها بودند که به مقابله با او بر خاستند. (5) آیت اللّه محفوظی نقل کرده که در بدو ورود به رفسنجان، با تهدیدات رئیس شهر بانی مبنی بر این که حق هیچ گونه فعالیت ندارد، مواجه شد. اما علمای مبارز آن جا از وی استقبال کردند و زمینۀ فعالیت های سیاسی و مذهبی را برای او فراهم کردند. حجت الاسلام علی حجتی کرمانی نیز به علت فضای شدید امنیتی ایلام، نتوانست فعالیتی بکند. اما حجت الاسلام علی غیوری در سیرجان با حمایت یکی از روحانیون بومی، موفق شد به فعالیت های مذهبی و سیاسی بپردازد. (6)

ص: 68


1- خاطرات آیت اللّه منتظری، پیشین، صص 298 - 295.
2- آیت اللّه محمد مهدی ربانی املشی به روایت اسناد ساواک، پیشین، ص 159.
3- آیت اللّه محمد یزدی، [تدوین]: مرکز اسناد انقلاب اسلامی (تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1380)، صص 390 -363 .
4- صادق خلخالی، خاطرات در تبعید یا نقش استعمار در کشور های جهان سوم (تهران: راه امام، 1359)، صص 8 - 40.
5- خاطرات حجت الاسلام احمد منتظری قمی، فصل نامۀ یاد، شمارهٔ 41 - 42، صص 28- 35.
6- همان، صص 22 - 75.

خز علی در تبعید گاه دومش یعنی دامغان، به بر پایی جلسات دینی و تفسیر قرآن همت گماشت. پیش از آن نیز در تبعید گاه نخست خود یعنی بندر گناوه، مسائل شرعی و بعضاً سیاسی را برای اهالی باز گو می کرد. (1)

2- فعالیت های مذهبی و سیاسی: لباس روحانیت، نماد دین است و از صاحب این لباس در نگاه اول، رویکردی مذهبی انتظار می رود. همین امر، تبعیدی ها را برای نفوذ کلمه در میان اهالی و جذب مخاطب کمک می کرد. از این رو غالب آنان بعد از مدتی به اقامۀ نماز جماعت، سخنرانی در مجالس مذهبی، بیان احکام شرعی و مواردی از این قبیل می پرداختند. به عنوان نمونه، آیت اللّه منتظری در تبعید گاهش شهر طبس، به جای امام جماعت مسجد جامع، نماز صبح را اقامه می کرد. در خلال همین برنامه، از فضیلت نماز به مسائل روز گریز می زد. منتظری هم چنین در آن شهر به تدریس خارج فقه پرداخت و به طلاب شهریه داد. (2) مدتی نگذشت که جمعی از اقصی نقاط کشور برای شرکت در کلاس های ایشان به طبس آمدند. (3) او در تبعید گاه دومش خلخال نیز، موفق به بر پایی نماز جمعه شد. اما چون اهالی تبعید گاه سومش - شهر سقز - اهل تسنن بودند، فقط برای جمع اندکی از مهاجران شیعه کلاس تفسیر قرآن برگزار و نماز جماعت اقامه کرد. (4) اما چنین شرایطی برای ربانی املشی در شوشتر هرگز فراهم نشد. با دستور العمل ها و کنترل ساواک، چنان عرصه را بر او تنگ کردند که فقط با سه نفر تماس داشت. (5) در حالی که در تبعید گاه دومش فردوس، کلاس تفسیر قرآن در مسجد جامع شهر برگزار کرد. (6) خلخالی در انارک زمانی به احیای نماز عید فطر اهتمام ورزید. (7) یزدی در بوشهر کتاب «فقه القرآن» را تألیف کرد و ادامۀ آن را در رودبار به پایان رساند. چنان چه خلخالی نیز در همین تبعید گاه بر عروة الوثقی حاشیه زد. (8) شیخ احمد منتظری قمی نیز از همان بدو ورود به تبعید گاهش - آزاد شهر - به محافل دینی راه یافت و مدعو همیشگی جلسات مذهبی شد. لذا محل تبعید او را به بندر شاه تغییر دادند. در آن جا با یک روحانی ثنا گوی شاه در افتاد، و ساواک به توصیۀ روحانی مذکور، مانع وی شد. (9) اوقات علی حجتی کرمانی در تبعید گاهش غالباً به مطالعه و تحقیق می گذشت. حال آن که شیخ عباس محفوظی، تبعیدی به رفسنجان، به علت ممنوع بودن منبرش، بعد از اقامۀ نماز

ص: 69


1- خاطرات آیت اللّه ابو القاسم خزعلی، پیشین، صص 125 - 126.
2- خاطرات آیت اللّه منتظری، پیشین، ص 296.
3- ماه نامۀ پاسدار اسلام، شمارهٔ 35، آبان 1363، ص 51.
4- خاطرات آیت اللّه منتظری، پیشین، صص 319-297.
5- دو هفته نامۀ پیام انقلاب، شمارۀ 87 ،مورخ 1361/11/30، ص 27.
6- آیت اللّه منتظری، پیشین، صص 319 - 297.
7- محمد صادق صادقی گیوی، خاطرات آیت اللّه خلخالی (تهران: نشر سایه، 1379)،صص 191-212.
8- خاطرات آیت اللّه یزدی ،پیشین، صص 371-378 و 407.
9- فصل نامۀ یاد، شمارهٔ 41 - 42، پیشین، صص 38-28.

به صورت نشسته برای نماز گزاران سخنرانی می کرد. سید علی غیوری در سیرجان، به نمایندگی از امام به جمع آوری وجوه شرعیه، اعزام مبلغان به روستا های اطراف، احداث حمام، بنای مسجد و نگارش تفسیر نمونه همت گماشت. (1)

نتیجه گیری

در یک بررسی کلی از خلال خاطرات تبعیدی ها و یا به تعبیر دیگر، تاریخ شفاهی تبعیدی ها می توان نتایج زیر را به دست آورد:

1- به نقش پیام رسانی تبعیدی ها در تبعید گاه ها به عنوان کسانی که غالباً بذر انقلاب را در شهر های محروم و دور افتاده کاشتند و آموزه های نهضت را به آن مناطق انتقال دادند، باید پی برد.

2- در خلال خاطرات تبعیدی ها، غالباً اوضاع فرهنگی، اجتماعی و سیاسی تبعید گاه ها مورد بررسی قرار گرفته است.

3- علمای بومی و به تبع آن ها مساجد و محافل دینی تبعید گاه ها، نقش مهمی در تداوم مبارزات تبعیدی ها ایفا می کردند؛ به طوری که بعضاً در صورت فقدان رویکرد آن ها به فعالیت سیاسی و یا استقلال از تبعیدی، غالباً تبعیدی ها منزوی می شدند.

4- به علت رفت و آمد مستمر نیرو های انقلابی به تبعید گاه ها جهت دیدار و ملاقات با تبعیدی ها، یک مسیر ارتباطی با شهر های دور افتاده ایجاد شد و اخبار و گزارش های نهضت و بعضاً اعلامیه ها در آن شهر ها توزیع می گردید.

5- غالباً تبعيدي ها با عنایت به شرایط زمانی و مکانی تبعید گاه ها موفق می شدند جمعی از عناصر مستعد بومی را جذب نهضت کنند و همان نیرو ها، هدایت مبارزه را در آن مناطق به عهده می گرفتند.

6- تبعیدی ها با شناختی که از عناصر و نیرو های مبارز تبعید گاه ها به دست آوردند، بعد از پیروزی انقلاب با انتصاب آنان در سمت های کلیدی آن شهر ها، نقش مهمی در تثبیت اوضاع در خلال بحران های سال های نخست انقلاب ایفا کردند.

ص: 70


1- همان، صص 23، 64- 65 و 75-76.

عکس

موج سوم تبعیدی ها و محل تبعید گاه های آنان

ص: 71

پی نوشت ها

1 - خاطرات و مبارزات شهید محلاتی، به کوشش سید حمید روحانی (تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1376)، صص 67- 70.

2 - دوران مبارزه (خاطرات هاشمی رفسنجانی)، زیر نظر محسن هاشمی (تهران: دفتر نشر معارف انقلاب، 1376)، صص 199 - 200.

3 - همان، صص 205 - 203 .

4 - آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، شمارهٔ باز یابی پرونده 677، صص 54-55.

5 - آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، شمارهٔ باز یابی پرونده 678، صص 9-18.

6 - خاطرات 15 خرداد(دفتر پنجم)، به کوشش علی باقری (تهران: دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، 1376)، ص 326، سخن مهدی هادوی.

7 - شرح مبارزات حضرت آیت اللّه محمد مهدی ربانی املشی، به روایت اسناد ساواک (تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1380)،ص 102.

8 - خاطرات آیت اللّه علی اکبر مسعودی خمینی، به کوشش جواد امامی (تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1381)، ص 308؛ هم چنین: مدرسۀ فیضیه به روایت اسناد ساواک (تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1380)، صص 201 - 202.

9 - خاطرات آیت اللّه محمد علی گرامی، به کوشش محمد رضا احمدی (تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی،1381)،صص 303-313.

10 – صحیفۀ امام، جلد 2 (تهران: مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1378)، ص 129.

11 - سید حمید روحانی، نهضت امام خمینی، ج 2 (تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی)، صص 340-344.

12 - خاطرات حجت الاسلام علی اکبر ناطق نوری، به کوشش مرتضی میردار (تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1382)، صص 81 - 74

13 - بخشی از خاطرات آیت اللّه منتظری، (قم: بی نا، بهار 1379)، صص 271 - 275 . این منبع، از این پس با عنوان کوتاه شدۀ خاطرات آیت اللّه منتظری می آید.

14 - همان ، صص 284- 292.

ص: 72

15 - متن اعلامیۀ آقایان حاج شیخ حسین علی منتظری و حاج شیخ عبد الرحیم ربانی شیرازی، دربارهٔ اعلمیت امام، اسناد انقلاب اسلامی، ج 2 ،به کوشش سید حمید روحانی (تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1374)،صص 177-179.

16 - نهضت امام خمینی، ج 2، پیشین ، صص 772 - 788.

17 - خاطرات و مبارزات شهید محلاتی، پیشین، ص77.

18 - خاطرات حجت الاسلام حسینی همدانی، به کوشش رحیم نیکبخت (تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1382)، ص 113، هم چنین خاطرات آیت اللّه محمد علی گرامی،پیشین ص 359.

19 - اسناد انقلاب اسلامی، ج 3، پیشین، ص 222؛ هم چنین: روایت پایداری، آیت اللّه عبد الرحیم ربانی شیرازی به روایت ساواک (تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1379)، ص 198.

20 - دو هفته نامۀ پیام انقلاب، ترجمان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، شمارهٔ 90، مورخ 1362/5/15، مصاحبه با آیت اللّه فاضل لنکرانی، صص 27 و 30 .

21 - ماه نامۀ حوزه، صاحب امتیاز دفتر تبلیغات حوزۀ علمیه قم، شمارهٔ 28، مهر و آبان 1367، مصاحبه با آیت اللّه حسین نوری، صص 32 - 33.

22 - روایت پایداری: آیت اللّه عبد الرحیم ربانی شیرازی به روایت اسناد ساواک، پیشین، صص 221-201.

23 - نهضت امام خمینی، ج 2، پیشین، صص 799-846 و 723-726.

24 - خاطرات آیت اللّه ابو القاسم خز علی، به کوشش حمید کرمی (تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1382)، صص 124-125.

25 - خاطرات آیت اللّه منتظری، پیشین، ص 342 - 343.

26 - خاطرات و مبارزات شهید محلاتی، پیشین، ص 86.

27 - فصل نامۀ یاد، ارگان بنیاد انقلاب اسلامی ایران، سال یازدهم، شماره های 41 - 42، بهار و تابستان 1375، خاطرات مرحوم آیت اللّه شیخ عباس ایزدی، صص 40-44.

28 - حسین فر دوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج اول: خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست (تهران: مؤسسۀ مطالعات و پژوهش های سیاسی ،اطلاعات، 1369)، صص 473 - 476.

29 - آیت اللّه محمد مهدی ربانی املشی به روایت اسناد ساواک (تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1380)، صص 159-102.

ص: 73

30 - تاریخ شفاهی گروه ابوذر، به کوشش رزا ناظم (تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1382).

31 - خاطره ها، محمد محمدی ری شهری (تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383)، ص 67.

32 - ماه نامۀ پاسدار اسلام، شمارۀ 27، اسفند 1362، صص 52 - 54.

33 - آیت اللّه محمد مهدی ربانی املشی به روایت اسناد ساواک، پیشین، ص 153.

34 - خاطرات حجت الاسلام علی غیوری، فصل نامۀ یاد، شمارهٔ 41 - 42، سال 11، بهار و تابستان 1375، ص 74.

35 - خاطرات آیت اللّه منتظری، پیشین، صص 298 - 295.

36 - آیت اللّه محمد مهدی ربانی املشی به روایت اسناد ساواک، پیشین، ص 159.

37 - آیت اللّه محمد یزدی، [تدوین]: مرکز اسناد انقلاب اسلامی (تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1380)، صص 390 -363 .

38 - صادق خلخالی، خاطرات در تبعید یا نقش استعمار در کشور های جهان سوم (تهران: راه امام، 1359)، صص 8 - 40.

39 - خاطرات حجت الاسلام احمد منتظری قمی، فصل نامۀ یاد، شمارهٔ 41 - 42، صص 28- 35.

40 - همان، صص 22 - 75.

41 - خاطرات آیت اللّه ابو القاسم خزعلی، پیشین، صص 125 - 126.

42 - خاطرات آیت اللّه منتظری، پیشین، ص 296.

43 - ماه نامۀ پاسدار اسلام، شمارهٔ 35، آبان 1363، ص 51.

44 - خاطرات آیت اللّه منتظری، پیشین، صص 319-297.

45 - دو هفته نامۀ پیام انقلاب، شمارۀ 87 ،مورخ 1361/11/30، ص 27.

46 - آیت اللّه منتظری، پیشین، صص 319 - 297 .

47 - محمد صادق صادقی گیوی، خاطرات آیت اللّه خلخالی (تهران: نشر سایه، 1379)،صص 191-212.

48 - خاطرات آیت اللّه یزدی ،پیشین، صص 371-378 و 407.

49 - فصل نامۀ یاد، شمارهٔ 41 - 42، پیشین، صص 38-28 .

50 - همان، صص 23، 64- 65 و 75-76.

ص: 74

ص: 75

ص: 76

تاریخ شفاهی تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران دکتر محسن خلیلی

*تاریخ شفاهی تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران دکتر محسن خلیلی (1)

«تاریخ»، به عنوان تأملی نظری بر رویداد های گذشته و نیز نگاه عبرت گیرانه و پند پذیرانه از رخداد هایی که در زمان های پیشین پدیدار می شده، به شیوه ای بنیادین بر دو پایه استوار است. از یک سو، بدون گواه و شاهد، نمی توان به طرزی مستند در باب آن چه رخ داده است، سخن گفت؛ ولی از دیگر سو، شواهد تاریخی را سخت می توان به شیوه ای ناب فهمید، شناخت و بیان کرد. زیرا گواهی های تاریخی، نیازمند شاهدانی است که این شاهدان نمی توانند فارغ از ارزش داوری ها، معیار های پیشینی قضاوت و بر کنار از تأثیر و تأثر عينيت ها و ذهنيت ها باشند. بنابراین راویان و ناقلان رخداد های تاریخی افزون بر شواهد، نیازمند تفسیر نیز هستند. زیرا دست کم آن است که باید نشان دهند بر حسب کدام معیار، برخی شواهد را در جایگاه مهتر نشانده، برخی را فرو تر پنداشته و برخی را بی اهمیت جلوه داده اند؟ اگر مهارت اصلی مورخ، توانایی برای کشف آن چه بوده از روی آن چه هست، (2) تلقی بدرستی گردد، دقیقاً باید پذیرفت که او حتی از همان بدایت کار - که نقل رویداد ها باشد - به طور قطع با تکیه بر یک

سنجۀ ویژه، به گزینش رویداد های مناسب و طرد رخداد های نامناسب دست می یازد. «تاریخ»،

ص: 77


1- استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد
2- مایکل استنفورد، در آمدی بر فلسفهٔ تاریخ، ترجمۀ احمد گل محمدی (تهران: نی، 1382)، ص 112.

به عنوان یک «نظم درسی کلاسیک»، تلاشی برای باز سازی تصویری منسجم از گذشته با تکه های یک جور چین است که بسیاری از عناصر آن در دست نیست. (1)

در باز سازی مغفول های پیشینی، به عنوان رویداد نادیده انگاشته شده و یا عمداً/سهواً فراموش شده، هر تاریخ دانی نیاز مند پژوهش است و هر پژوهشی از تعيين مسئله شروع می شود، به ساختن فرضیه می رسد و سپس نیاز مند طرح پژوهشی، اندازه گیری، جمع آوری، تعمیم و تحلیل داده ها می گردد. در فرایند پژوهش، هر پژوهش گری هم نیاز مند نظریه هاست، هم گام های تحقیق را می باید حول محور نظریۀ مقبول بر دارد و هم در نهایت، کمک به نظریه سازی جدید، ضرورت کار وی تلقی می گردد. فرایند پژوهش، ماهیتی چرخه ای دارد؛ معمولاً با یک مسئله شروع می شود و با تعمیمی تجربی و غیر قطعی به پایان می رسد. تعمیم، پایان یک چرخه و شروع چرخهٔ بعدی است. فرایند چرخۀ پژوهش به صورت نا محدود ادامه می یابد. (2)

پژوهش تاریخی نیز از این قاعده مستثنا نیست. زیرا صرفاً نمی توان به نقل رخداد ها بسنده کرد بلکه می باید پیام رویداد ها را نیز استنباط کرد، متن و زمینهٔ پیام تاریخی را بدرستی شناخت، دلیل و یا دلایل وقوع هر پدیدۀ خاص را فهمید، دلیل و دلایل وقوع نیافتن پدیده ای را که مورد انتظار همگان بوده است، دریافت و به چیستی، چگونگی و چرایی یا توصیف، تشریح، تبیین رویداد تاریخی دست یازید. هنگامی که از ماهیت یک پدیدۀ تاریخی مانند «تدوین قانون اساسی برای یک نظام سیاسی نو بنیاد» سخن می گوییم، در همان آغاز، گر چه خود را نیاز مند برهان می یابیم، ولی عمدۀ مشغولیت ذهنی ما، پی بردن به ماهیت آن پدیدۀ تاریخی است که اصلاً قانون اساسی چیست و تدوین آن به چه معناست؟ ولی اگر از چگونگی تدوین قانون اساسی سخن به میان آوریم، می باید تاریخ وار به سلسله ای از رویداد های به هم پیوسته اشاره کنیم که نشان دهندۀ ماهیت روز شمارانۀ یک رویداد تاریخی است.

گر چه در گزینش داده ها، هر کس به فرا خور حال - که ترجمانی عامیانه از کیفیت تأثیر و تأثر ذهن و عین است، رویدادی را در سلسلهٔ رویداد ها بر صدر می نشاند و رخدادی دیگر را مغفول عنه، رها می کند، ولی باز هم از دلیل سخن به میان نمی آوریم. اما هنگامی که

ص: 78


1- ژان فرانسوا دورتيه، علوم انسانی: گسترۀ شناخت ها، ترجمۀ مرتضی کتبی؛ جلال الدین رفیع فر و ناصر فکوهی (تهران: نی، 1382)، ص 343.
2- چاوا فرانکفورد؛ دیوید نچمیاس، روش های پژوهش در علوم اجتماعی، ترجمۀ فاضل لاریجانی و رضا فاضلی (تهران: سروش، 1381)، ص 32.

از تبیین می گوییم، در حقیقت می خواهیم بدانیم دلیل تدوین قانون اساسی چیست و چرا به شیوه ای ویژه، این کار صورت پذیرفته است؟ در پاسخ به چرایی ها، بی گمان نیاز مند دلیل هستیم. اما در برهان آوردن، هر کس با عطف توجه به صبغۀ علاقه و سائقۀ نظر، مخالفانه یا موافقانه سخن سرایی می کند.

در حقیقت بدرستی می توان پذیرفت که تاریخ یک چیز نیست بلکه چندین چیز است. ،تاریخ، هم عبارت است از چیزی که اتفاق می افتد و هم تصویری که از آن چیز در ذهن می سازیم. تاریخ نخست، همان چیزی است که ما می خواهیم باور کنیم؛ مجموعه ای از رویداد ها یا موقعیت های عینی یا وجود های در خور شناسایی و قابل تشخیص واقع شده در زمان و مكان معين. تاریخ دوم، ذخیره، یاد آوری، باز آفرینی و باز فهم آن رویداد هاست و بالاخره تأثیر آن ها بر شیوۀ بر خورد ما با رویداد ها و موقعیت های کنونی. (1)

تاریخ شفاهی، در قلمرو تاریخ دوم قرار می گیرد. آیا نمی توان از همین آغاز باور کرد که باز آفرینی، باز نمایی و باز زنده سازی رویداد تاریخی و بهره گیری از آن چه در موقعیت های پیشین رخ می داده، مهم تر از اصل و بنیان واقعه است؟

گفتار یکم - معنا و کار ویژۀ تاریخ شفاهی

درک و شناخت آن چه علوم انسانی نامیده شده، بسیار مشکل است؛ زیرا ماهیت چند گانۀ علوم انسانی، سبب شده که گستره ای وسیع از شناخت های در عین حال غنی، متنوع و نا منظم پدیدار گردد که نتوان تصویر شفاف ،علمی، یک دست و جمع و جوری از پدیده های در حال تحقیق و بررسی به دست آورد. ماهیتی که سبب شده است اصطلاح هایی هم چون «کهکشان رشته ها، رشد گیاه واره ای، جنگل وارگی دانش ها و زراد خانه ای از روش ها» (2) پدیدار گردد و هر محققی را در انبوهی از داده ها، الگو ها، فرضیه ها، مفروضه ها و نظریه ها غرق کند. در رشتۀ درسی تاریخ، اگر بخواهیم داده های به دست آمده، منظم و با معنا باشند، می باید سه موضوع را به طور کلی در نظر آوریم: چه چیزی باید مورد مشاهده قرار گیرد؟ کجا و چه وقت باید مشاهده کرد و چگونه می باید ثبت کرد؟ تا چه حد به استنباط نیاز داریم؟ مطلوب آن است که «آب را از سر چشمه بباید گرفت»؛ به این معنا که در پژوهش تاریخی، به طرزی

ص: 79


1- استنفورد، همان، ص 421.
2- دورتيه، همان، صص 21 - 24.

دقیق می باید این نکته را مد نظر آورد که حتی اگر تمامی منابع مکتوب لازم مورد بررسی قرار گیرند، نمی توان فراموش کرد که هر میراث مکتوبی در مرتبۀ نخست، به کمک حافظه و زبان، گفته و روایت شده و سپس به ثبت و نگارش درآمده است؛ زیرا حقیقتاً زبان گفتار بر زبان نوشتار مقدم بوده است. در این معنا، «روایت شفاهی»، مجموعۀ پیام ها و اطلاعاتی است که از نسلی به نسل دیگر، سینه به سینه منتقل می شود و هدف آن تأیید وقوع حادثه ای و یا شهادت به حضور پدیداری در عرصۀ زندگی اجتماعی ،سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است. (1)

منابع مکتوب همواره به کمک زبان گفتاری، مقدمتاً نقل می شده و آن گاه به کتابت در می آمده است و این نکته پذیرفتنی است که احتمال بروز خطا در روایات متعدد و نا نوشته ای که راویان گوناگون به تواتر ذکر می کرده اند، کم تر از منابع مکتوب است؛ زیرا مکتوبات اصولاً در پرده ای از احتمال های خطا و تحریف قرار می گیرند، ولی نقل های شفاهی دست کم آن است که اعتبار و قدرت تکمیل کنندگی بیش تر و کاهش افزون تر اشتباه ها را در نطفه می پرورانند. اگر مد نظر ما، «تاریخ قابل درک» باشد و نه تکیه زدن بر افسون گری ها و افسانه سازی ها، و اگر منظور نظرمان، بازسازی دنیای ذهنی باشد که در آن «رویداد ها به صورتی که اتفاق افتاده و بازیگرانش احساس کرده اند، باز سازی شود»، (2) به نظر می آید هیچ روشی مانند کار بست روش ها و فنون تاریخ شفاهی نمی تواند بر آورندۀ مقصود باشد. زیرا اسناد زنده، حیات مغتنم دارند. آفتاب لب بام، ما را بر آن می دارد که تجربه های زنده را تشویق به سخن کنیم. گذشتۀ خویش را بیابیم و به یافتن خویش در گذشته، دست یازیم و مردم را به صحنۀ تاریخ بیاوریم. (3)

تعریف دانشورانه از تاریخ شفاهی، چنین است: تاریخ شفاهی، نوعی شیوۀ جمع آوری و آماده سازی اطلاعات تاریخی است، از طریق ضبط مصاحبه با شرکت کنندگان در رویداد های تاریخی. (4)

جست جو گر تاریخ شفاهی، با پرسش گری های فراوان خود، به طرزی هم زمان به چند کار دست می زند: احیای مجدد خاطرات شاهد از رخداد های گذشته، باز شنوی تجربه های شخصی فرد و باز سازی آن برای آیندگان، نگاه به رویداد های تاریخی از زوایای دیگر. در حین گفت گو، پرسش و پاسخ هایی رد و بدل می گردد که در هیچ منبع مکتوبی یافت نمی شود؛

ص: 80


1- روح اللّه بهرامی، «نقش نقل و روایت شفاهی در تکوین تاریخ نگاری اسلامی»، در کتاب: حسن حضرتی [گرد آورندۀ] دانش تاریخ و تاریخ نگاری اسلامی (قم: بوستان کتاب، 1382)، ص 67.
2- دورتيه، همان، ص 348.
3- نورایی، مرتضی (1382) «مقدمه ای بر فلسفهٔ تاریخ شفاهی» گنجینۀ اسناد. سال 13، دفتر اول و دوم، پیاپی 49 و 50، بهار و تابستان 1382، صص 69-66 .
4- نیک نفس، شفیقه (1383) «دربارهٔ تاریخ شفاهی» گنجینۀ اسناد. سال 14، دفتر سوم، پیاپی 55، پاییز 1383، ص 4.

اطلاعاتی استخراج می گردد که در هیچ منبع مکتوبی درج نشده است و احساسات و عواطف گردا گرد رویداد تاریخی مورد بحث، یافته و باز سازی می شوند. تاریخ شفاهی، حول محور «مصاحبه» دور می زند و تنها از طریق پرسش های رو در رو»، به زایایی می رسد. ولی از هر زاویه که نگاه کنیم، مشخص است که بر نحوۀ انجام مصاحبه، ابزار ها و فنون انجام مصاحبه، فضای اخلاقی حاکم بر گفت گو و شیوه های نگهداری فرایند های استنتاجی پرس و جو، به یقین، معیار هایی حاکم است که کما بیش تبدیل به نوعی استاندارد های جهانی و بین المللی گشته اند: تشخیص مبانی ،قوانین، معیار های فنی، تعهد در قبال عموم، نگهداری مواد اصیل، مفید و قابل اعتماد، تعهد نسبت به مصاحبه شونده، حرفه و تعهدات دو طرفه بین سازمان های مسئول و مصاحبه گران، (1) امروزه به منزلهٔ برنامۀ راهنمای یک دست و استاندارد جهانی تاریخ شفاهی در آمده که شامل «تعهد در قبال مصاحبه شوندگان»، «مسئولیت در قبال عموم مردم»، «خطوط کلی اخلاقی در مصاحبه ها بین پرسش کنندگان و پاسخ دهندگان»، «راهنمایی

شیوۀ انجام مصاحبه» و «تکنیک های پیاده سازی نوار ها و نگه داری آرشیو گفت گو ها» (2) می شود. آن چه مصاحبه را به عنوان قطب تاریخ شفاهی در آورده، ویژگی های رفتاری انسان هاست؛ زیرا به طور کلی انسان ها با بهره گیری از سه روش به تبادل فکر می پردازند: صوت یا آوا های گوناگون، حرکت یا جنبش، و زبان. (3)

جنبۀ بالفعل و ملفوظ زبان، گفتار نامیده می شود که صورت فیزیکی و عینی زبان است. ولی خود زبان، یک پدیدۀ کلی و ذهنی و یا یک نظام ذهنی و انتزاعی است. در این میان، «مصاحبه»، به معنای تبدیل زبان به گفتار است. (4) به تعبیر دیگر، مصاحبه، نمود صوتی یا ملفوظ زبان به عنوان یک پدیدۀ ذهنی واحد است. از سخن، آگاهی به دست می آید و این اطلاع، نیت صریح گوینده را معین می کند. ولی در مصاحبه، بویژه هنگام ضبط صوت و تصویر، نیت ضمنی پاسخ گو، از طریق لحن بیان، طنین صدا و جنبش های فیزیکی بدن، به شنونده، چه خود بخواهد چه نخواهد، آگاهی هایی دربارۀ سن، جنسیت، وضع مزاجی، طبقۀ اجتماعی، میزان تحصیلات و حالات روانی ارائه خواهد کرد. (5)

بنابراین پرس و جو کردن، وسیلۀ جمع آوری شناخت و اطلاعات است و در آن، محقق طی برنامه ای معین، با سؤالات مشخص، در پی سنجش هدف هایی کم و بیش مشخص (6)

ص: 81


1- «معیار های جهانی تاریخ شفاهی» گنجینۀ اسناد. ترجمه و تدوین ابو الفضل حسن آبادی، سال 14، دفتر سوم، پیاپی 55، پاییز 1383، ص 9.
2- حسن آبادی، همان، صص 9-15.
3- شناختی از دانش شناسی، به کوشش هوشنگ ابرامی؛ رحمت اللّه فتاحی، چاپ دوم (تهران:کتاب دار، 1378)، صص 28 -30.
4- مهری باقری، مقدمات زبان شناسی، چاپ چهارم (تهران: قطره، 1380)، صص 31-32.
5- ابو الحسن نجفی، مبانی زبان شناسی و کاربرد آن در زبان فارسی، چاپ ششم (تهران: نیلوفر، 1378)، صص 39 و 41.
6- فرا مرز رفیع پور، کند و کاو ها و پنداشته ها: مقدمه ای بر روش های شناخت جامعه و تحقیقات اجتماعی، چاپ دوم (تهران: شرکت سهامی انتشار، 1367)، صص 296 - 297.

بر می آید. تاریخ شفاهی، حول محور مصاحبه می چرخد و از طریق گفت گو های صحیح متکی بر شیوه های درست، قادر می شود نا دانسته ها و نا دیده های ما را از رخداد های تاریخی کاهش دهد و به افزون سازی آگاهی های ما از پیشینۀ تاریخی مان (با تکیه بر گسترش خاطره، روایت و حکایت) (1) بپردازد.

گفتار دوم - گوناگونی سخن ها در خبرگان قانون اساسی

بدون درنگ پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مسئله ای که از ماه های پایانی فرو پاشی نظام شاهنشاهی با تأکید مورد توجه انواع گروه های سیاسی قرار گرفت که آیا قانون اساسی مشروطیت می تواند با اندک تغییر هایی هم چنان اجرا گردد و یا می باید به طور کلی قانون اساسی جدیدی تدوین شود؟ تدوین قانون اساسی، شش گام داشت که عبارت بود از: ارائه پیش نویس قانون اساسی به افکار عمومی، تشکیل مجلس خبرگان قانون اساسی، بحث و بررسی پیش نویس قانون اساسی در گروه های هفت گانه و کمیسیون های سیزده گانۀ مجلس خبرگان طی شصت و هفت جلسه، مرحلۀ رسیدگی نهایی چهار روزه در مجلس خبرگان، تصویب نهایی متن قانون اساسی در مجلس خبرگان به تاریخ 1358/8/24، همه پرسی دربارهٔ قانون اساسی جمهوری اسلامی در تاریخ های 11 و 12 آذر ماه پنجاه و هشت و تأیید نهایی ملی آن. (2)

برای هر کدام از گام های شش گانه، هم می باید و هم می توان گفت گو های گوناگون فراهم آورد تا بتوان به طرزی دقیق «تاریخ شفاهی تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی» را استخراج کرد. اما قدر مقدور آن است که سه مسئلۀ خاطره، روایت و حکایت را، تنها در زمینهٔ «خبرگان تدوین گر قانون اساسی»، پیگیری کنیم و با گفت گو های دقیق و معتبر، آن چه را عبارت از در و نمایه های ذهنی آنان در باب تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی است، مکتوب نماییم. به عنوان نمونه، موارد بسیاری را می توان مطرح کرد که نشان دهندۀ پرسش ها و ابهام های فراوان است و تنها با انجام گفت گو های دقیق، ماهرانه و دانش ورانه، می توان پاسخ های مکفی و مستدل فراهم آورد. نگاهی به اسامی خبرگان قانون اساسی (3) و انواع فعالیت های آنان در صحن علنی مجلس خبرگان (4) و هم چنین شیوۀ کار خبرگان، جلسه ها، گروه ها، کمیسیون ها

ص: 82


1- محسن خلیلی، بررسی تأثیر تحولات پس از پیروزی انقلاب اسلامی بر قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و چگونگی باز نگری آن - پایان نامۀ کارشناسی ارشد علوم سیاسی (تهران: دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، 1372)، ص 86.
2- راهنمای استفاده از صورت مشروح مذاکرات مجلس بررسی نهایی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران همراه با معرفی مجلس و اعضای خبرگان (تهران: مجلس شورای اسلامی، ادارۀ تبلیغات و انتشارات، 1368)، صص 334 - 405.
3- همان، صص 411- 457.
4- صورت مشروح مذاکرات مجلس بررسی نهایی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران (تهران: مجلس شورای اسلامی - اداره کل امور فرهنگی و روابط عمومی، 1364)،ص 927.

و صبح و عصر بودن نشست ها، (1) همگی نشان می دهد که از یک سو، اکنون بجز فوت شدگان پانزده نفری خبرگان - که متأسفانه ما را از انواع خاطره های خود محروم کردند- جوان ترین آنان، اکنون سنی بالای شصت سال دارد و در معرض انواع فراموشی ها قرار گرفته است.

از دیگر سو، بقیۀ خبرگان نیز در همین سیاق و سبکند یا در معرض فراموشی قرار گرفته و یا خود، بسیاری از خاطره ها را فراموش کرده اند. سید منیر الدین حسینی شیرازی، از جلسات غیر رسمی خبرگان، در منزل حاجی طرخانی، ساده دلی علما و اکتفای صرف به قرآن به عنوان قانون اساسی (2) سخن گفته است. حق داریم بپرسیم در آن جلسات چه می گذشته و دلیل ساده دلی علما چه بوده است؟ حسین علی منتظری، روایتی از ساده زیستی خبرگان قانون اساسی می گوید و خاطره ای از صباغیان می آورد که وی پیش از تشکیل مجلس خبرگان، معتقد بوده است که رئیس و نایب رئیس خبرگان، می باید محمود طالقانی و ابو الحسن بنی صدر باشند. (3)

صحت این خاطره گویی ها، چگونه سنجیده می شود و هدف طرح طالقانی و بنی صدر، مبتنی بر حدسی از قدرت گیری منتظری و بهشتی در آینده بوده است یا خیر؟ اکبر هاشمی روایت می کند که پیشنهاد مجلس خبرگان به جای یک مجلس مؤسسان عریض و طویل، کار سید محمود طالقانی بوده است. (4)

آیا این روایت درست است و آیا نشان از اعتماد امام خمینی به ایشان محسوب نمی شود؟ عزت اللّه سحابی ، از نفوذ برخی روحانیون متنفذ پیرامون امام خمینی (5) نوشته است. آیا نقل این خاطره، به این معناست که از همان آغاز، تدوین قانون اساسی شکل و شمایل خاصی می یافته است؟ وی نقل شگفت آوری از هاشمی رفسنجانی می آورد که به برخی از رجال سیاسی متنفذ توصیه می کرده است که دست از اصرار بر تشکیل مجلس مؤسسان بر دارند و با همان پیش نویس قانون اساسی مستقیماً موافقت کنند. (6) عضو دیگر خبرگان قانون اساسی، نیز این حکایت را به طرزی دیگر مورد تأیید قرار داده است: در جلسه ای در شورای انقلاب، از آن طرف [یعنی از طرف طرف داران همه پرسی] آقای رفسنجانی گفت: «هی می گویید مجلس مؤسسان، مؤسسان، خیال می کنید چه کسانی می آیند؟ بگذارید آقا! این قانون اساسی که به این پاکیزگی تهیه شده، تصویب بشود». (7)

ص: 83


1- سید منیر الدین حسینی شیرازی، خاطرات حجت الاسلام و المسلمین مرحوم سید منیر الدین حسینی شیرازی (تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383)، صص 260- 261.
2- بخشی از خاطرات آیت اللّه حسین علی منتظری، 1379، ص 452. www.montazeri.com
3- اکبر هاشمی رفسنجانی، کار نامه و خاطرات سال های 1357 و 1358: انقلاب و پیروزی، به کوشش عباس بشیری (تهران: دفتر نشر معارف انقلاب، 1383)، صص 294 - 295.
4- عزت اللّه سحابی، نا گفته های انقلاب و مباحث بنیادی ملی (تهران: گام نو، 1383)،ص 230.
5- اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی در گفت گو با عزت اللّه سحابی، محسن نور بخش، حسین عادلی، مسعود روغنی زنجانی، مسعود نیلی و محمد علی نجفی، به کوشش بهمن احمدی امویی (تهران: گام نو،1382)، صص 45-46.
6- www.banisadr.com.fr
7- جلال الدین فارسی، زوایای تاریک (تهران: حدیث، 1373)، صص 515 - 517.

چرا برخی روحانیون در مجلس خبرگان با بنی صدر خصومت داشتند؟ رقابت فارسی و بنی صدر، چه تأثیری در این خاطره گویی ها داشته است؟ ابو الحسن بنی صدر در این زمینه چه می گوید؟ چرا برخی معتقد بودند که متن پیش نویس قانون اساسی «وا واویلا» دارد و از بن فاسد است؟ (1)

متنی که انجمن حجتیه برای قانون اساسی پیشنهاد داده بود، چه ویژگی هایی داشت و اکنون کجاست؟ چرا حوزۀ علمیه در زمینهٔ تدوین قانون اساسی کم کار بوده است؟ (2) در حالی که محمد یزدی نوشته است: آیت اللّه مشکینی جلسه ای فوق العاده برای بررسی متن پیش نویس قانون اساسی با جامعۀ مدرسین حوزۀ علمیۀ قم داشته اند که در آن، طی مدت یک هفته از صبح علی الطلوع مشغول به آن بوده اند. (3)

همو آورده است: راجع به پیش نویس قانون اساسی، از امام خمینی پرسشی کرده و پاسخی شنیده اند. (4) کدام پرسش و کدام پاسخ؟ حسین علی منتظری نوشته است: امام خمینی هیچ دخالتی در کار خبرگان نداشتند؛ (5) ولی محمد یزدی در خاطره گویی اش به طرزی وانمود می کند که امام خمینی حتی از نخستین گام ها، فعالانه دخیل بوده اند: در خصوص اعضای خبرگان قانون اساسی، اسامی تک تک افراد را برای امام خواندیم و وضعیت آن ها را به امام گزارش کردیم. در مورد برخی از افراد لیست هفتاد و چند نفری، امام انگشت گذاشتند و گفتند، بهتر است در مورد این افراد تحقیق بیش تری شود. گاه می فرمودند اگر فلان شخص به جای فلانی قرار گیرد، بهتر است. سر انجام با جمع بندی نظرات، تصمیم نهایی گرفته شد و حاصل تصمیمات اعلام گردید و در نهایت هم انتخابات برگزار شد. (6)

ابو القاسم خز علی نیز، در خاطره گویی اش، اعلام می کند که امام خمینی برخی از دیدگاه های خودش را از طریق بهشتی اعمال می کرده است. (7) این همه، نشان می دهد که برخی نخبگان انقلابی پیروز، از همان آغاز، به نوعی برنامه ریزی تشکیلاتی برای دستیابی به قدرت سیاسی می پرداخته اند. فارسی هم از استخاره کردن شیخ علی تهرانی برای اعلام یا عدم اعلام نامزدی مجلس خبرگان خبر می دهد و به زعم او، تهرانی اعتقاد داشت که: همین بهشتی تفرقه می اندازد، نمی گذارد کار بکنیم و یک قانون اساسی خوبی تصویب بکنیم. (8)

ص: 84


1- همان، صص 247 - 249.
2- خاطرات آیت اللّه محمد یزدی (تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1380)،ص 523.
3- همان، ص 524 .
4- منتظری، همان، ص 459.
5- یزدی، همان، ص 525.
6- هاشمی رفسنجانی، همان، 1382،ص 30.
7- فارسی، همان، صص 512 - 513.
8- همان

آیا شخصیت تهرانی به قول برادر همسرش، نمود یک دیوانۀ به تمام معنی (1) بوده؛ و یا واقعاً شخصيت بهشتی به اندازۀ کافی ایجاد بیم می کرده است؟ هنگامی که جلسه ها و نشست های رسمی و غیر رسمی خبرگان تشکیل می شده، انبوهی از داده های خام ناشی از پیوند میان افراد، پدید می آمده است که تنها در گفت گو با خبرگان، حل و فصل شدنی به نظر می رسند. حسینی شیرازی، از انقلاب روحی ناشی از حضور در مجلس خبرگان داد سخن می دهد و می گوید چگونه یکی از خبرگان، تنها با تکیه بر دعا، عقیدۀ دیگران را تغییر می داده و قانون اساسی را دینی می کرده است. (2)

کدام دو خاطره را می توان پذیرفت؟ به چه دلیل در مجلس خبرگان جلسه های صبح و عصر تشکیل می شده است؟ جلال الدین فارسی نوشته است: در جلسه های غیر رسمی، بحث و بررسی می کردیم و هنگامی که از حصول اکثریت آرا مطمئن می شدیم، آن را به صحن علنی برای تصویب نهایی می آوردیم. (3) ولی بجز پیشرفت سریع کار، معلوم است که خبرگان در خبرگان یا هستۀ نخبگان قوی تر، پدید آمده بوده؛ حال این کار به هر دلیل (من باب نمونه آشنا نبودن بسیاری از روحانیون با قانون اساسی به معنای اعم کلمه، فن قانون اساسی نویسی و گمان اشتباهی که فکر می کردند با وجود کتاب و سنت، دیگر قانون اساسی نوشتن نوعی بدعت و دخالت در کار پروردگار است)، می توانسته پدیدار شود. ماجرای پیشنهاد انحلال مجلس خبرگان، به چه دلیل در اثنای کار مطرح شد و هدف طراح و یا طراحان آن، چه بود و چگونه شکست خورد؟ (4)

مسئلۀ حاکمیت ملی و ملت به عنوان منشأ قوا، چگونه این توان بالقوه را در خود فراهم آورده بود که موجبات اختلاف افکنی شود. این ها در مسئلۀ تدوین قانون اساسی دارند از سادگی روحانیت استفاده می کنند و می خواهند سمت و سوی آرا را به جهات دیگر منحرف و منصرف کنند. در همان حال دست راستم را روی دوش چپ ایشان [محمد حسین بهشتی ] گذاشتم و گفتم، به مادرت زهرا قسم، به من مهلت بده و این موضوع را به جلسۀ عصر امروز نبر تا من فرصت داشته باشم به این جماعت منشأ قوا را تفهیم کنم. (5)

تأسف آور است که هم حسینی شیرازی و هم حسینی بهشتی در گذشته اند و ما را از کنه و بن این خاطرۀ بس مهم محروم ساخته اند. بر سر اعلام یا عدم اعلام واژۀ «حقه» برای مذهب

ص: 85


1- منتظری، همان، ص 460.
2- فارسی، همان، ص 515.
3- عباس امیر انتظام، آن سوی اتهام: خاطرات شهریور 57 تا خرداد 60، ج اول، چاپ چهارم (تهران: نی،1381)، صص 48 - 49.
4- حسینی شیرازی ،همان، صص 257 – 258.
5- اداره کل امور فرهنگی و روابط عمومی مجلس شورای اسلامی، همان، ص 192.

شیعۀ دوازده امامی و نیز ملاک مذهب برای رئیس جمهور - که اختلاف بسیار در میان خبرگان و بعضاً اقوام ایرانی پدید آورد - (1) حسین علی منتظری از یک سو، از طفره، دفع الوقت و اسکات (2) سخن می گوید، ولی کنه سخن او را نمی فهمیم؛ از دیگر سو، از دعوت از مفتی زاده برای شرکت در یک نشست غیر رسمی خبرگان خبر می دهد. (3) ولی هیچ آگاهی ناقص یا کاملی از محتوای سخنان او نمی دهد؛ و نیز از قهر حائری و تشکر آیت اللّه گلپایگانی (4) بدون توصیف جزئیات ماجرا سخن می گوید. در حالی که ارتحال هر دو عالم، ما را از خاطره و حکایتی سخت مجادله انگیز محروم کرده است.

روایتی دیگر نیز در دست است که از بخت بد، مثلث گویند گانش اکنون در میان ما نیست: آقای حسینی، دیگر روی این موضوع [افزودن واژۀ حقه به مذهب شیعه] پا فشاری نکنید و با نمایندگان در این باره صحبت نکنید... من به ایشان گفتم: آقا مگر اتفاقی افتاده...؛ گفت خون ریزی می شود! خون ریزی می شود! گفتم: خب بشود! گفت: نه نه! شرعاً جایز نیست. آقای سید محمد بهشتی می گوید: اطراف ما سنّی ها هستند و در تمام مرز ها مستقرند. (5) بدون شرح رها می کنیم، زیرا خود به خود نشان می دهد که تاریخ شفاهی تدوین قانون اساسی، چقدر اهتمام نیاز دارد.

مسئلۀ اقتصاد نیز از کلیدی ترین نکته های قانون اساسی بوده و برخی، از ویژگی چپ روانۀ آن، داد سخن داده اند. حکایت محسن نور بخش از جمع شدن برخی از دوستان در دبیرخانۀ مجلس خبرگان برای بحث دربارۀ مبانی اقتصاد اسلامی (6) تا ملاقات عبد الکریم موسوی اردبیلی با حسینی شیرازی و گفتار اردبیلی به شیرازی، که نظام اقتصادی تجربه نشده و نظریۀ اقتصادی نمی خواهیم و اشاره به نظام اقتصادی چین، ژاپن، روسیه و انگلستان از باب تقلید کردن است؛ (7) همگی بدون وصف و شرح کامل رها شده اند.

اختلاف ها، مشاجره ها و نا همانندی ها، هنگامی اوج گرفت که خبرگان قانون اساسی با بی ارزش دانستن متن پیش نویس، که در آن اصل ولایت فقیه قید نشده بود، نظام جمهوری اسلامی را مبتنی بر ولایت فقیه (8) طراحی کردند و اختیارات زیادی برای آن قائل شدند؛ تا جایی که برخی خبرگان، از جایگاه فرا وطنانهٔ آن سخن به میان آوردند. (9)

ص: 86


1- منتظری، همان،ص 1330.
2- همان، ص 454.
3- همان، صص 453 - 452.
4- حسینی شیرازی ،همان، صص 263-264.
5- احمدی امویی، همان، ص 71.
6- حسینی شیرازی، همان، ص 250.
7- اداره کل امور فرهنگی و روابط عمومی مجلس شورای اسلامی ،همان، صص 301، 579 و 1434.
8- همان، ص 1095.
9- سحابی، همان، ص 231.

نخستین بار، حسین علی منتظری در یک سخن رانی خارج از مجلس خبرگان قانون اساسی، این پرسش را طرح کرد که حقوق تاریخی روحانیت برای حکومت گری در پیش نویس قانون اساسی، چرا طرح نشده است؟ (1) همو نوشته است: کتاب چه ای در قم نوشتم و توزیع کردم و در زمینۀ ورود اصل ولایت فقیه به درون متن قانون اساسی مبدع بودم و دیگران بعداً با من هماهنگ شدند. (2) بویژه آن که به زعم وی، دیگر عضو مجلس خبرگان قانون اساسی، یعنی ابو الحسن بنی صدر، در مخالفت با ولایت فقیه گفته بود: اجتهاد 160 علم دارد که مجتهدان آن زمان به تعبیر وی نداشته اند و تنها خود او داشته است. (3)

حسینی شیرازی نیز از مخالفت حجتی کرمانی و سید محمود طالقانی با ولایت فقیه سخن می گوید، (4) ولی نوع مخالفت آن ها را متفاوت می پندارد. به عنوان نمونه، تعبیر ابو الحسن بنی صدر از «تعمیم امامت»، و مردود شمردن انحصار امامت را در 12 تن، از یک سو، سبب ساز مخالفت وی با ولایت فقیه و از دیگر سو، از موجبات کفر و ارتداد وی (5) تلقی می کند. در یک گفت گوی منضبط، دقیق و روش مند، ابو الحسن بنی صدر می تواند سخنی بگوید که هم نشان از موضع وی داشته باشد و هم از دیدگاه ها و خاطراتش با خاطره گوی اصلی حکایت کند. در تداوم این بحث، عزت اللّه سحابی به عنوان عضوی از مجلس خبرگان قانون اساسی، ورود اصل ولایت فقیه را به متن قانون اساسی در تحلیلی شگفت آور، مطمح نظر آمریکایی ها در ضدیت با روشن فکران ملی - مذهبی، و توسط مظفر بقایی و حسن آیت (عضو دیگر مجلس خبرگان که شهادتش ما را از بسیاری از خاطره ها محروم کرد بویژه آن که نقشی تاریخی در سال های ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی بازی کرد و نیز آن که عضو برجسته و تأثیر گذار هیئت سه نفرهٔ ریاست مجلس خبرگان قانون اساسی بود)، می داند. (6)

دو قول دیگر وی، مربعی را شکل می دهد که تحلیل آن بدون گفت گو های صریح، براستی دچار کاستی است. اصل چهارم قانون، ولایت فقیه بود که در آن جا دیگر کسی جرئت مخالفت نداشت. بنده هم فی الجمله صحبتی کردم. در حالی که آقای شیخ جعفر سبحانی کنار من نشسته بود و من را راهنمایی می کرد که چه بگویم و چه نگویم، اما خودش مخالفت نمی کرد. یا آقای انگجی مخالف بود اما مخالفت خود را مطرح نمی کرد... من راجع به ولایت فقیه صحبت کردم و گفتم که مصلحت نیست؛ چرا که کشور را دو قطبی می کند و

ص: 87


1- منتظری، همان، ص 455.
2- همان، صص 455 -457.
3- حسینی شیرازی، همان، صص 261-263.
4- همان، صص 254 - 255.
5- احمدی امویی، همان،صص 54 - 55.
6- همان، صص 47 و 49.

تعارض ایجاد می شود... فردا که به مجلس خبرگان رفتم، دیدم جو بسیار بدی است... مرحوم بهشتی هم در کریدور ایستاده بود... دست در گردن من انداخت و من را بوسید و گفت بهتر است این درد دل ها را فعلاً در سینه نگه دارید. هیچ کس شاهد نبود بجز خدا، که مرحوم بهشتی عین این جمله را به من گفتند. (1)

تاریخ شفاهی تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی مشحون از پرسش هاست. گفت گو های دقیق و بی طرفانه می تواند به رفع خصومت ها از راه شکافتن متعهدانۀ صحت و سقم خاطره ها، روایت ها و حکایت ها کمک کند. در عین حال می تواند بر تصحیح مسیر آینده، تأثیر گذار باشد و به اصلاح روند هایی کمک کند که بیش تر زایندۀ مشکل ها بوده اند تا از بین برندۀ آن ها. این کار البته یک بار در جریان باز نگری قانون اساسی به سال 1368ش. در شکلی ناقص رخ داد.

دست اورد

تاریخ شفاهی، پیوند دهندۀ گذشته و حال است و به طرفین گفت گو و نیز به خوانندگان محتوای بر آمده از پرسش و پاسخ، این فرصت و امکان را می دهد که گذشته را به زبان حال ترجمان کنند و زمان حال را در گذشتۀ شناور، هم درد، هم دل و هم سخن سازند. جوان ایرانی متولد دهۀ 1360ش. اگر بخواهد با بخشی از جورچین تاریخ معاصر کشور خود، یعنی تاریخ چۀ تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آشنا گردد، منابع مکتوب خشنود کننده، موجه و مجاب کننده نیست؛ زیرا پرسش های متعدد وی کم تر جوابی در خور می یابد. وی روحیه ای انقلابی مانند یک کار گزار فعال سال های دهۀ 1350ش. ندارد که سو گیرانه و علاقه مندانه، راغب به پذیرفتن باور ها و رخداد ها باشد، بلکه بی طرف و قدری منتقد است، تهی از باور های عقیدتی است و تمامیت رخداد ها را با سنجه های امروزین توزین می کند. گفت گو های دقیق، روش مند، عالمانه، بی طرفانه و منتظم با «دست اندر کاران تدوین قانون اساسی»، می تواند آگاهی های فخیم و مغتنم فراوانی فراهم آورد تا ذهن جست جو گر، کشاف و منتقد رویداد های تاریخی، از کفایت داده ها، تحلیل های منصفانه به دست آورد.

یک سو، عبارت از گفت گو با نخبگانی است که مستقیماً در گیر و دار فرایند تدوین قانون اساسی بوده اند؛ ولی سوی دیگر، عامۀ مردمانی است که علاقه مندانه در روند های منجر

ص: 88


1- مارشال، کاترین؛ راس من، گرچن ب، روش تحقیق کیفی، ترجمۀ علی پارساییان و سید محمد اعرابی (تهران: دفتر پژوهش های فرهنگی، 1377)، صص 9 -10.

به تدوین قانون اساسی دخیل بوده اند. کسی که نامۀ اعتراض آمیز به خبرگان قانون اساسی نوشته، کسی که پیشنهادی ارائه کرده، کس یا کسانی که متن مذاکرات را تند نویسی می کرده اند، کس یا کسانی که مشکلات قانون اساسی را در عمل متذکر می شده اند، کس یا کسانی که مراحل قانونی انتخابات و همه پرسی ها را منسجم می گردانیده اند و کس یا کسانی که به هر نحو، علاقه مندانه و وطن دوستانه، سرگرم پژوهش های شخصی خود بوده اند. داستان عوام و خواص از «تدوین قانون اساسی»، می باید گفته و نوشته شود؛ ولی داستان خواص، اکنون از اولویت بر خوردار است.

افزودنی ها

1- پژوهش ها از حیث ضرورت های آغازین و بایستگی های تداوم و انجام، به سه مقوله تقسیم می شوند. یک: تحقیق باید انجام شود: می باید با استدلال ثابت کنیم که تحقیق (و در زمینۀ کاری ما به عنوان نمونه، تاریخ شفاهی تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران) بر پایۀ نظریه صورت می گیرد، که از اهمیت زیادی بر خوردار است و در عین حال، می باید در باب علت و ضرورت تحقیق، سخن گفت و آن را مستدل گردانید. دو: تحقیق می تواند انجام شود: می باید به امکان سنجی، عملی و قابل اجرا بودن مکانی، مالی و زمانی پژوهش پرداخت و از رعایت اصول اخلاقی و میزان مهارت، آگاهی و دانش پژوهش گر به نحو اثر بخش، اطمینان حاصل کرد. سه: تحقیق انجام خواهد شد: در تدوین طرح پژوهش، باید به درست ترین شیوه استدلال کرد که پژوهش مورد نظر را باید و می توان، انجام داد و اثبات کرد که پژوهش گر برای انجام آن از توانایی، مهارت، دانش، علاقه و مدیریت کافی بر خوردار است. (1)

در پژوهش «تاریخ شفاهی تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران»، بویژه از دو نوع پژوهش می توان بهره گرفت: پژوهش عملی مشارکتی: مجلس خبرگان قانون اساسی را می توان به مثابۀ یک «سازمان» تلقی کرد که فی الواقع چیزی فراتر از مجموعۀ افراد،ساختار ها، سیاست و فعالیت های کاری است. در چنین پژوهشی، پژوهش گر می باید این توان و شایستگی را داشته باشد که هم پرسش گر و هم پرسش شونده را، در نقش یک «فعال ناظر

ص: 89


1- وایت، ویلیام فوت [گرد آورنده]، پژوهش عملی مشارکتی، ترجمۀ محمد علی حمید رفیعی (تهران: دفتر پژوهش های فرهنگی، 1378)، صص 26 - 27، 54 - 55.

مشارکت جو» در آورد و فضای اجتماعی زمانهٔ روایت، خاطره و حکایت را به زمانۀ وقوع عملی رویداد پیوند زند. در پژوهش عملی مشارکتی، افراد سازمان یا مجموعۀ تحت مطالعه، در فرایند تحقیق از طراحی اولیه تا ارائه نهایی نتایج و بحث کاربرد اجرایی آن ها، با محققان حرفه ای به طور فعال هم کاری می کنند. بویژه آن که در روند انجام مصاحبه، فقط تحت پرسش های مکرر و بی سر انجام به طرزی منفعلانه قرار نمی گیرند؛ بلکه خود آن ها، می باید با پرسش های معطوف به هدف، به بازسازی تاریخ زمان وقوع کردار ها، فعالانه وا دار شوند. (1)

تحقیق کیفی: در تحقیق کیفی، از یک سو، در آغاز کار یک چار چوب نظری برای پژوهش طراحی می شود که می باید عمیق، خلاصه و دقیق باشد. در گام دوم، برنامه ریزی طرح - که دستگاه مند، در خور اجرا و در عین حال منعطف باشد - صورت می گیرد. در گام سوم، ضروری است به نحوی استدلال و عاطفه، عقل و احساس، شور و شوق و محاسبه گری عقلانی، با هم دیگر آمیخته و طرح شوند که در یک نقل شفاهی، شامل روایت، خاطره و حکایت، مصاحبه شونده چنین درک کند و چنان مجاب شود که در یک پژوهش تاریخی و تاریخ ساز قرار گرفته است و آن پژوهش باید انجام شود، می تواند انجام شود و سر انجام آن که خود به خود، در یک مسیر بازگشت نا پذیر انجام خواهد شد. اسناد مکتوب و غير مكتوب، به نحوی می باید سامان مند شوند که پژوهش را کاملاً مستند، شدنی و کم تر مبتلا به کاستی و کژی جلوه دهند. (2)

در زمینۀ اخیر، اسناد را می توان از دو جنبهٔ درونی و برونی، مورد تحلیل قرار داد: در جنبۀ درونی، محتوای سند شناخته می شود که می باید با تحلیل عقلانی، ذهنی و فارغ از پیش داوری های ارزشی توأم باشد؛ ولی تحلیل برونی را باید حاصل کرد. بهره گیری از شناخت زمانه، متن سند و انعکاس تحول اجتماعی در متن سند کمک می کند تا سند مورد استفاده، قابلیت اندازه گیری هم پیدا کند. (3)

تاریخ شفاهی، دست کم آن است که به زنده سازی سند کمک می کند، آن را باز می تاباند، تحول تاریخی و اجتماعی هم عصر سند را باز نمایی می کند و دست به نوعی تصویر سازی پویا از رویداد های گذشته می زند. استنفورد، به زیبایی نشان می دهد که بر سر موضوع جنگ یا صلح بریتانیا با آلمان هیتلری در سال 1941م.، مدت ها بعد، میان مورخان

ص: 90


1- مارشال، همان، ص 9.
2- دو ورژه، موریس، روش های علوم اجتماعی، ترجمۀ خسرو اسدی، چاپ دوم (تهران: امیر کبیر، 1366)، صص 104 - 107.
3- استنفورد، همان ص 101.

جوان که به صورت عقلانی و عینی با داده های تاریخی بر خورد می کردند و مورخان کهن سالی که در هنگامۀ جنگ مورد بحث زندگی کرده و جنگیده بودند، مشاجره ای سخت در گرفته بود و مورخان جوان، مات و متحیر در برابر کلام کهن سالان مورخ قرار گرفته بودند. زیرا مورخان پیر می گفتند صلح با هیتلر نه تنها امکان نداشت بلکه نمی بایست هم صورت می گرفت. (1)

2- بی گمان تاریخ شفاهی هم برای زدودن کاستی هاست و هم همراه خود کژی هایی می آفریند. منابع مکتوب در مورد تاریخ، بویژه تاریخ معاصر ایران، محدود، ناقص و در پاره ای موارد با تمایل ها و گرایش های یک جانبه نوشته می شوند. نگاه درونی و پرهیز از نگرش صرفاً منتقدانۀ منتقدان، و دوری از نوعی نگاه مبتنی بر یک «ایدۀ از قبل فیکس شده» (2) می توانند کاستی های عمده ای محسوب شوند که نوع باور های ما را نسبت به رخداد های تاریخی، دچار کژی سازند. برای پرهیز از این کاستی ها، ایدۀ در خور تحسین «نگاه از درون» - که اصولاً به طرزی عمده می تواند تنها بر گفت گو های رو در رو تکیه زند - شاید تنها نگرشی باشد که بتواند یک «وضع تاریخی» را بهتر و راست تر نشان دهد. گر چه خطا هایی نیز در روند پرسش و پاسخ ها، رخ می دهد مانند آن که برخی، خود را قهرمان فرض می کنند و مصون از خطا؛ مشکلات جسمی برقراری ارتباط سالم را کما بیش نا ممکن می گرداند، برخی مصاحبه کننده را در حد خود نمی دانند، برخی عامدانه بعضی از مطالب را نمی گویند و برخی نیز خود را مصون از هر خطا می پندارند؛ (3) همگی این ها سبب می شود، گفت گویی که می خواهد مبنای تاریخ قرار گیرد، دچار سستی و نا راستی گردد. ولی با این همه، باز هم بهترین روش، همان، کار بست ابزار های تاریخ شفاهی است. ولی به طور قطع، پذیرفتنی است که از یک سو، می باید بهترین و کارا ترین روش ها را به کار بست، و از دیگر سو، می باید ساز و کاری خود اصلاح گرانه اندیشیده و آفریده شود تا بتوان به طرزی مدام به اصلاح و بهبود ابزاری و محتوایی راه کار ها دست یازید.

3- مصاحبۀ شخصی، به طرزی اصولی، یک کار ویژۀ معین دارد و آن، این است که در بسیاری از موارد می باید عقاید گروهی مورد سنجش قرار گیرد که با پژوهش گر فاصلۀ زمانی زیادی دارند. (4) مصاحبه می تواند به بسیاری از شیوه ها صورت پذیرد: نیمه باز، متمرکز،

ص: 91


1- رسولی پور، مرتضی [گفت گو] (1382) «تاریخ شفاهی؛ زاویهٔ ایرانی» کتاب هفته. شمارۀ 140، 12 مهر 1382، ص 10.
2- نیک نفس، همان، صص 7 - 6.
3- باقر سارو خانی، روش های تحقیق در علوم اجتماعی، ج اول، چاپ هشتم (تهران: پژوهش گاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1382)، ص 211.
4- فرانکفورد، همان، ص 301.

برنامه ریزی نشده، بدون راهنما یا نا منظم، منظم و برنامه ریزی شده، و به کار بستن راه کار کند و کاو کردن در گفت گو؛ ولی پرسش ها می باید واقعی، واضح و کامل باشند، اطلاعات خواسته شده معین و معلوم باشد، و بالطبع سطح پاسخ ها هم مشخص باشد. (1)

در یک گفت گوی رو در رو، بویژه در تحقیق ما، به عنوان نمونه، با نخبه ای از میان خبرگان قانون اساسی، و در هنگام ثبت و ضبط محتوای مصاحبه، انواع رفتار ها پدیدار می گردد: غیر کلامی مانند احساسات مشهود در چهره، فضای رفتار که به کنترل افراد بر فضای فیزیکی معاشرت با دیگری منتسب می شود؛ رفتار زبانی که به محتوای گفتار و ویژگی های ساختاری حرف زدن رجعت دارد؛ رفتار فرا زبانی که به جنبه های صوری گفتار، هم چون سرعت و زیر و بمی صدا اشاره دارد که می تواند حاکی از عصبانیت، خوشحالی، رضایت، نا رضایتی، بی تفاوتی و هم دلی باشد. (2)

اگر بخواهیم مصاحبه را تبدیل به «کنش ارتباطی مؤثر یا اثر بخش» کنیم - که در بحث معیار های اخلاقی انجام مصاحبه برای تاریخ شفاهی، آن را پیشاپیش پذیرفته و بر عهده گرفته ایم - می باید از پنج ویژگی به طرزی مشتاقانه و متعهدانه بهره گیری کنیم: گشودگی یا شوق و اشتیاق طرفین ارتباط که خود را در برابر هم دیگر بگشایند؛ هم دلی یا توانایی درک احساس دیگری و اقدام به آن؛ حمایت گری یا نبود فضای توأم با هراس و تهدید و یا انتقاد های لجوجانه؛ زیرا طرف گفت گو در لاک دفاعی فرو می رود، می هراسد، اطلاعات گم راه کننده، کم، ناقص و نا درست ارائه می دهد و یا به خود سانسوری مبتلا می شود؛ مثبت گرایی یا قائل شدن احترام مثبت و معین به خود و دیگری، و انتقال این حس که او را دوست داریم و به او احترام می گزاریم و مشتاقانه آمادۀ شنیدن نظرات او هستیم؛ توازن یا تعادل در ارتباط به این معنا که نه شنونده صرف و نه سخن گوی صرف نمی شویم و معیار های تمایز افراطی، مانند وضعیت پیشین و کنونی قدرت و ثروت را، به کار نمی بندیم.

***

پی نوشت ها

ص: 92


1- جهودا، جرالد؛ براوناگل، جودیث شیک، مبانی مرجع: فنون پرسش کاوی و پاسخ یابی از منابع کتاب خانه، ترجمه و تألیف محمد حسین دیانی و عبد الحمید معرف زاده (مشهد: آستان قدس رضوی، 1370)، ص 216.
2- ابو الحسن بنی صدر www.banisadr.com.fr/Books/Dars-Tajrobe/Pdf

1- مایکل استنفورد، در آمدی بر فلسفهٔ تاریخ، ترجمۀ احمد گل محمدی (تهران: نی، 1382)، ص 112.

2- ژان فرانسوا دورتيه، علوم انسانی: گسترۀ شناخت ها، ترجمۀ مرتضی کتبی؛ جلال الدین رفیع فر و ناصر فکوهی (تهران: نی، 1382)، ص 343.

3- چاوا فرانکفورد؛ دیوید نچمیاس، روش های پژوهش در علوم اجتماعی، ترجمۀ فاضل لاریجانی و رضا فاضلی (تهران: سروش، 1381)، ص 32.

4- استنفورد، همان، ص 421.

5- دورتيه، همان، صص 21 - 24.

6- روح اللّه بهرامی، «نقش نقل و روایت شفاهی در تکوین تاریخ نگاری اسلامی»، در کتاب: حسن حضرتی [گرد آورندۀ] دانش تاریخ و تاریخ نگاری اسلامی (قم: بوستان کتاب، 1382)، ص 67.

7- دورتيه، همان، ص 348.

8- نورایی، مرتضی (1382) «مقدمه ای بر فلسفهٔ تاریخ شفاهی» گنجینۀ اسناد. سال 13، دفتر اول و دوم، پیاپی 49 و 50، بهار و تابستان 1382، صص 69-66 .

9- نیک نفس، شفیقه (1383) «دربارهٔ تاریخ شفاهی» گنجینۀ اسناد. سال 14، دفتر سوم، پیاپی 55، پاییز 1383، ص 4.

10- «معیار های جهانی تاریخ شفاهی» گنجینۀ اسناد. ترجمه و تدوین ابو الفضل حسن آبادی، سال 14، دفتر سوم، پیاپی 55، پاییز 1383، ص 9.

11- حسن آبادی، همان، صص 9-15.

12- شناختی از دانش شناسی، به کوشش هوشنگ ابرامی؛ رحمت اللّه فتاحی، چاپ دوم (تهران:کتاب دار، 1378)، صص 28 -30.

13- مهری باقری، مقدمات زبان شناسی، چاپ چهارم (تهران: قطره، 1380)، صص 31-32.

14- ابو الحسن نجفی، مبانی زبان شناسی و کاربرد آن در زبان فارسی، چاپ ششم (تهران: نیلوفر، 1378)، صص 39 و 41.

15- فرا مرز رفیع پور، کند و کاو ها و پنداشته ها: مقدمه ای بر روش های شناخت جامعه و تحقیقات اجتماعی، چاپ دوم (تهران: شرکت سهامی انتشار، 1367)، صص 296 - 297.

16- محسن خلیلی، بررسی تأثیر تحولات پس از پیروزی انقلاب اسلامی بر قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و چگونگی باز نگری آن - پایان نامۀ کارشناسی ارشد علوم سیاسی (تهران: دانش کدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، 1372)، ص 86.

ص: 93

نگارنده مایل است با دقت مفهومی و ابزاری بیش تری، نسبت به آن چه تا کنون گفته و نوشته شده، از سه واژه کما بیش هم پیوند سخن بگوید. در بدایت کار به نظر می رسد میان سه واژه خاطره، روایت و حکایت، نا همانندی وجود نداشته باشد؛ ولی در میانه یک کار پژوهشی مبتنی بر ثبت وقایع تاریخی، آرام آرام برخی تمایز های معنی دار بروز می کند. در پژوهش پیشنهادی ما - که حول محور ثبت و ضبط داشته های ذهنی خبرگان تدوین گر قانون اساسی جمهوری اسلامی می گردد - می توان چنین استنباط کرد که: خاطره، بیان داشته های ذهنی فردی است که خود مستقیماً عضو مجلس خبرگان قانون اساسی بوده، و اکنون وی را به باز گویی مکنونات ذهنی اش وا داشته ایم که در پیوند با مسئلۀ تدوین قانون اساسی است؛ روایت، بیان داشته های ذهنی فردی است که خود مستقیماً عضو مجلس خبرگان قانون اساسی بوده، ولی اکنون مكنونات ذهنی خود را در ارتباط با فرد، موضوع یا جریانی می گوید که در پیوند مستقیم با موضوع مورد پژوهش نیست؛ حکایت، بیان داشته های ذهنی فرد یا افرادی است که عضو مجلس خبرگان قانون اساسی نبوده اند، ولی گفته های آنان در پیوند با موضوع مورد پژوهش است.

17- راهنمای استفاده از صورت مشروح مذاکرات مجلس بررسی نهایی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران همراه با معرفی مجلس و اعضای خبرگان (تهران: مجلس شورای اسلامی، ادارۀ تبلیغات و انتشارات، 1368)، صص 334 - 405.

18- همان، صص 411- 457.

19- صورت مشروح مذاکرات مجلس بررسی نهایی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران (تهران: مجلس شورای اسلامی - اداره کل امور فرهنگی و روابط عمومی، 1364)،ص 927.

20- سید منیر الدین حسینی شیرازی، خاطرات حجت الاسلام و المسلمین مرحوم سید منیر الدین حسینی شیرازی (تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383)، صص 260- 261.

21- بخشی از خاطرات آیت اللّه حسین علی منتظری، 1379، ص 452. www.montazeri.com

22- اکبر هاشمی رفسنجانی، کار نامه و خاطرات سال های 1357 و 1358: انقلاب و پیروزی، به کوشش عباس بشیری (تهران: دفتر نشر معارف انقلاب، 1383)، صص 294 - 295.

23- عزت اللّه سحابی، نا گفته های انقلاب و مباحث بنیادی ملی (تهران: گام نو، 1383)،ص 230.

24- اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی در گفت گو با عزت اللّه سحابی، محسن نور بخش، حسین عادلی، مسعود روغنی زنجانی، مسعود نیلی و محمد علی نجفی، به کوشش بهمن احمدی امویی (تهران: گام نو،1382)، صص 45-46.

25- www.banisadr.com.fr

26- جلال الدین فارسی، زوایای تاریک (تهران: حدیث، 1373)، صص 515 - 517.

ص: 94

27- همان، صص 247 - 249.

28- خاطرات آیت اللّه محمد یزدی (تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1380)،ص 523.

29- همان، ص 524 .

30- منتظری، همان، ص 459.

31- یزدی، همان، ص 525.

32- هاشمی رفسنجانی، همان، 1382،ص 30.

33- فارسی، همان، صص 512 - 513.

34- همان.

35- منتظری، همان، ص 460.

36- فارسی، همان، ص 515.

37- عباس امیر انتظام، آن سوی اتهام: خاطرات شهریور 57 تا خرداد 60، ج اول، چاپ چهارم (تهران: نی،1381)، صص 48 - 49.

38- حسینی شیرازی ،همان، صص 257 – 258.

39- اداره کل امور فرهنگی و روابط عمومی مجلس شورای اسلامی، همان، ص 192.

40- منتظری، همان،ص 1330.

41- همان، ص 454.

42- همان، صص 453 - 452.

43- حسینی شیرازی ،همان، صص 263-264.

44- احمدی امویی، همان، ص 71.

45- حسینی شیرازی، همان، ص 250.

46- اداره کل امور فرهنگی و روابط عمومی مجلس شورای اسلامی ،همان، صص 301، 579 و 1434.

47- همان، ص 1095.

48- سحابی، همان، ص 231.

49- منتظری، همان، ص 455.

50- همان، صص 455 -457.

51- حسینی شیرازی، همان، صص 261-263.

52- همان، صص 254 - 255.

53- احمدی امویی، همان،صص 54 - 55.

ص: 95

54- همان، صص 47 و 49.

55- مارشال، کاترین؛ راس من، گرچن ب، روش تحقیق کیفی، ترجمۀ علی پارساییان و سید محمد اعرابی (تهران: دفتر پژوهش های فرهنگی، 1377)، صص 9 -10.

56- وایت، ویلیام فوت [گرد آورنده]، پژوهش عملی مشارکتی، ترجمۀ محمد علی حمید رفیعی (تهران: دفتر پژوهش های فرهنگی، 1378)، صص 26 - 27، 54 - 55.

57- مارشال، همان، ص 9.

58- دو ورژه، موریس، روش های علوم اجتماعی، ترجمۀ خسرو اسدی، چاپ دوم (تهران: امیر کبیر، 1366)، صص 104 - 107.

59- استنفورد، همان ص 101.

60- رسولی پور، مرتضی [گفت گو] (1382) «تاریخ شفاهی؛ زاویهٔ ایرانی» کتاب هفته. شمارۀ 140، 12 مهر 1382، ص 10.

61- نیک نفس، همان، صص 7 - 6.

62- باقر سارو خانی، روش های تحقیق در علوم اجتماعی، ج اول، چاپ هشتم (تهران: پژوهش گاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1382)، ص 211.

63- فرانکفورد، همان، ص 301.

64- جهودا، جرالد؛ براوناگل، جودیث شیک، مبانی مرجع: فنون پرسش کاوی و پاسخ یابی از منابع کتاب خانه، ترجمه و تألیف محمد حسین دیانی و عبد الحمید معرف زاده (مشهد: آستان قدس رضوی، 1370)، ص 216.

65- ابو الحسن بنی صدر www.banisadr.com.fr/Books/Dars-Tajrobe/Pdf

- علی اکبر فرهنگی، ارتباطات انسانی، ج اول، چاپ هفتم (تهران: مؤسسۀ خدمات فرهنگی رسا،1382).

- مجلس خبرگان و حکومت دینی در ایران، تهیه و تدوین محمد وحید قلفی (تهران: عروج، 1384).

ص: 96

تاریخ شفاهی جنگ تحمیلی محمد رضا بختیاری

مقدمه

امروزه تاریخ شفاهی را، یکی از روش های پژوهشی نوین می دانند. بویژه در زمینهٔ موضوعاتی که نیازمند پژوهش های میدانی و جمع آوری اطلاعات است، بسیار مفید می باشد که می توان با انجام صحیح و اصولی آن، نیاز های اطلاعاتی را بر آورده ساخت. خاطرات شفاهی نخبگان، صاحب نظران و حتی مردم عادی، این امکان را به گرد آورندگان می دهد تا ضمن انجام پژوهش، گام بلندی در نگهداری، حفظ و انتقال فرهنگ ها، سنت ها، آداب، رسوم و اطلاعات گوناگون بر دارند و منابع شفاهی خام و با ارزش را جهت محققان آماده سازند. در واقع کار تاریخ شفاهی تولید علم است. زیرا اطلاعات خاص آن پس از پالایش و مستند سازی با اسناد دیگر، تبدیل به اسناد با ارزش می گردد؛ چه به عنوان مکمل سند های دیگر و چه به عنوان سند مجزا.

متأسفانه جایگاه تاریخ شفاهی به رغم تمام ظرفیت های آن، امروزه در کشور ما ناشناخته مانده است. استفادۀ ابزاری از تاریخ شفاهی به یک روش پژوهشی و نه واحد درسی گروه تاریخ، هیچ گاه نمی تواند بیانگر اهمیت این رشته باشد.

نگاهی به وضعیت کتاب های تاریخی، مخصوصاً در حوزۀ تاریخ معاصر، نشان می دهد که چاپ فراوان کتب خاطرات در مراکز مختلف، رویکردی مثبت به این مقوله است؛ هر چند فاصلۀ زیادی تا پذیرفته شدن تاریخ شفاهی به عنوان روش پژوهشی و استفاده نشدن صرف از خاطرات وجود دارد.

ص: 97

تاریخ شفاهی، یکی از معتبر ترین اسناد روایی می باشد که قابلیت های فراوان دارد. استفاده از روایت های شفاهی نه تنها در عرصهٔ تاریخ نگاری و وقایع نویسی بلکه اصولاً در تاریخ هر جامعه به مثابۀ انتقال بخشی از فرهنگ شفاهی، از سهم معینی بر خوردار است. تاریخ شفاهی به دلیل بیان بسیاری از واقعیت های نا نوشته و یا آن چه را گوینده نتوانسته بنویسد و یا حتی فرصتی برای نوشتن آن پیدا نکرده است، دارای اهمیت زیادی است. هم چنین به علت بیان روایات و واقعیت های تاریخی به شکلی ساده و روان، دارای اسلوب خاص نوشتاری نیست و جذابیت خاص خود را دارد.

از میان انواع مطالب تاریخ شفاهی، مطالبی دارای اهمیت است که افراد شخصاً در آن وقایع حضور داشته اند و شاهد ماجرا ها و واقعیت ها بوده اند. این گونه مطالب ارزش فراوانی دارد. در برخی از تاریخ های شفاهی به استناد گفتۀ دیگران مطالبی بیان شده و مسائلی - که در حقیقت خود ندیده اند - ثبت شده است که این مطالب از لحاظ ارزش در مرحلۀ بعدی قرار دارد. تاریخ شفاهی جنگ تحمیلی، یکی از انواع مختلف تاریخ شفاهی می باشد که دارای ارزش و اعتبار خاصی است و بنا به دلایلی که در صفحات بعدی ذکر خواهد شد، اهمیت فوق العاده دارد.

پیشینۀ تاریخ شفاهی و اهمیت تاریخ شفاهی جنگ تحمیلی

اصولاً شیوۀ تحقیقات تاریخی همانند خود تاریخ، پدیده ای است در حال حرکت و بر این اساس، تاریخ شفاهی در این روند یکی از پدیده های جدید برای دستیابی به راه کار های تازه در مطالعات تاریخی است.

نخستین فعالیت در این عرصه با موضوع تاریخ سیاسی و به طور مشخص با ضبط خاطرات سیاسی روی نوار شروع شد. در واقع، این فعالیت با اختراع ضبط صوت و با استفاده از این فن، جنبۀ عملی پیدا کرد و عمدتاً در طول سه دهۀ اخیر بسط و توسعه یافت و افق های تازه ای برای پژوهش گران و از جمله تاریخ نگاران گشود.

اصولاً ضبط صوت، انقلابی در کار تحقیق میدانی و از جمله در زمینۀ مطالعات میدانی تاریخ به وجود آورد و از دهۀ 1970 م. به بعد تحت عنوان «جنبش تاریخ شفاهی» از آن یاد می کنند.

نخستین ابتکار را در زمینهٔ تاریخ شفاهی در سال 1948 م.، پروفسور «آلن نونيز» انجام داد. او در جریان مطالعهٔ اسناد تاریخی مورد نظرش، به فکر استفاده از ضبط صوت برای

ص: 98

گرد آوری خاطرات افتاد. او نخستین طرح را در زمینهٔ تاریخ شفاهی، به ضبط و گرد آوری خاطرات سیاسی گروهی از شخصیت های سیاسی اختصاص داد و در حقیقت، اصطلاح «تاریخ شفاهی» از این زمان به بعد شهرت یافت.

از اواسط سال های 1960م. تحقیق با روش تاریخ شفاهی، از عرصۀ مطالعات تاریخ سیاسی به عرصه های دیگر چون تاریخ اجتماعی، جامعه شناسی، قوم شناسی، آداب و رسوم و شاخه های متعددی از علوم اجتماعی و انسانی و مانند این ها کشیده شد و گسترش پیدا کرد.

در حقیقت دههٔ 1970، نمایشگر دورۀ تأسیس و رشد مراکز و مؤسسات مطالعاتی با عنوان تاریخ «شفاهی» به عنوان یک رشتهٔ مستقل در چندین دانشگاه اروپا و آمریکا شد.

طی دو دهۀ اخیر، تحقیق به روش تاریخ شفاهی، ابعاد نوین و گسترده ای پیدا کرد و حاصل آن، انتشار هزاران مجموعه از طرح های تاریخ شفاهی بود. در روند فعالیت های گسترده در این زمینه در طول دو دهۀ اخیر، نسل جدیدی از تاریخ دانان شفاهی ظهور کردند که موجب تحولات بزرگی در این رشته شدند.

تاریخ شفاهی در ایران قدمت زیادی ندارد. تا قبل از سال 1357 تعداد مصاحبه های تاریخ شفاهی اندک و انگشت شمار بود و به این موضوع اهمیت داده نمی شد. ولی پس از انقلاب مقولهٔ تاریخ شفاهی در تمامی ابعاد آن رشد فراوانی کرد، خصوصاً بیش ترین حجم تاریخ شفاهی ها مربوط به مسائل سیاسی و چهره های شاخص نظام پیشین بوده است.

اهمیت تاریخ شفاهی جنگ تحمیلی

تاریخ شفاهی جنگ، یکی از انواع تاریخ شفاهی می باشد که دارای اهمیت فراوانی است. اگر بخواهیم دلایل اهمیت آن را مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم، می توان به صورت خلاصه به موارد زیر اشاره کرد:

1- تاریخ شفاهی جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، به علت این که هنوز زمان زیادی از پایان جنگ نگذشته است و آثار و علائم جنگ براحتی قابل رؤیت است، اهمیت فراوانی دارد.

2- اکثر نیرو های فعال در جنگ تحمیلی در قید حیات هستند، خصوصاً افرادی که حتى هشت سال دفاع را در جبهه ها بودند و دارای اطلاعات خوبی هستند.

3- برخی از مناطق که صحنۀ نبرد جنگ تحمیلی بوده، در حال حاضر به صورت دست نخورده محافظت شده و باقی مانده است و در حقیقت نگاه به این مناطق، خاطرات

ص: 99

رزمندگان دفاع مقدس را زنده می کند و حتی می توانند با قرار گرفتن در این مناطق، خاطرات را دقیق تر و مستند تر بیان کنند.

4- به علت طولانی بودن جنگ تحمیلی در طول هشت سال دفاع مقدس و تعداد زیاد شهدا و بحث ایثار گری های شهدا، ذکر خاطرات جبهه و جنگ جذابیت خاص خود را خواهد داشت.

5- از آن جا که در جنگ هشت سالۀ تحمیل شده بر ایران، علاوه بر تعداد زیاد شهیدان، هزاران جانباز و آزادۀ دوران دفاع مقدس را هم داریم، گفت گو با این نیرو ها و باز نمود اوضاع جبهه ها و یا حتی اردوگاه های اسیران ایرانی و شنیدن خاطرات شفاهی این ایثار گران، جذابیت خاصی خواهد داشت.

6- ذکر خاطرات خانوادۀ شهیدان از دفاع مقدس و بیان ویژگی های ممتاز آن ها، می تواند نقش مهمی در ترویج فرهنگ شهادت و ایثار گری داشته باشد.

7- به علت این که نزدیک به دو دهه از پایان جنگ گذشته است، بسیاری از خاطرات و نا گفتنی های دوران جنگ که آن زمان امکان بیان آن ها به لحاظ گوناگون نبوده است، براحتی قابل بیان است.

8- مطالعۀ تاریخ شفاهی جنگ و اهمیت و جذابیت مهم آن، بدین دلیل است که شاید در هیچ جنگی در طول تاریخ ایران، مردم این گونه داوطلبانه حضور نداشته و حتی حضور و شهادت عزیزان خود را ارزش نمی شمرده اند و از آن با افتخار یاد نکرده اند. لذا دارای اهمیت خاصی است.

منابع تاریخ شفاهی جنگ

به نظر می رسد منابع تاریخ شفاهی جنگ تحمیلی، متنوع و زیاد باشد و هم چنین به علت طولانی بودن هشت سال جنگ، اطلاعات فراوانی از جبهه ها و خصوصاً عملیات می توان به دست آورد.

مهم ترین این منابع را به شرح زیر می توان بیان کرد:

1- آزاد گان جنگ تحمیلی، اسیران ایرانی هستند که سالیان متمادی در اردوگاه ها و زندان های رژیم عراق در بند بوده اند؛ شکنجه و صدمات فراوانی از سربازان عراقی دیده اند.

ص: 100

اظهار خاطرات اردوگاه ها - که مسائل زیادی را در بر می گیرد - خود حاوی مطالب فراوانی است که در قسمت های بعد به جزئیات آن و نوع پرسش ها اشاره خواهد شد.

آزاد گان، اطلاعات خوبی دارند که در سینه مانده و با سؤالات تخصصی و متنوع، می توان خاطرات آنان را ثبت و ضبط کرد.

2- جانبازان جنگ تحمیلی، افرادی هستند که در جبهه ها حضور داشته و ایثار گری های زیادی از خود نشان داده اند و در لحظات سخت مقاومت، مجروح گردیده و به جانبازی مفتخر شده اند. این ایثار گران، خاطرات خوبی از جبهه ها تا قبل از مجروح شدن و زمان آن و حتی اقدامات پزشکی در جبهه ها دارند.

3- رزمندگان جنگ تحمیلی به تناسب مدت جبهۀ خود، خصوصاً افرادی که مدت طولانی در جبهه ها حضور داشته و حتی در عملیات مختلف شرکت کرده اند، دارای مطالب خوبی از جبهه ها و عملیات می باشند. با شناسایی این قبیل ایثار گران، می توان بخشی از تاریخ شفاهی جنگ را رقم زد.

4- خانوادۀ شهدا، یکی دیگر از محور های تاریخ شفاهی جنگ می باشند؛ شهیدانی که در جبهه ها تا آخرین لحظات مقاومت و ایستادگی کردند و به درجۀ رفیع شهادت رسیدند. اکثر این شهیدان، دارای فضایل و خصوصیات اخلاقی و اجتماعی خاصی بودند. مطالعۀ زندگی این شهیدان، درس استقامت و پایداری را در نسل کنونی و آینده تقویت می کند.

خانوادۀ شهدا، بهترین منبع برای ذکر خاطرات و خصوصیات خاص شهیدان هستند. چون خود ناظر و شاهد بر اعمال و رفتار آنان بوده اند و مطمئن ترین منبع برای تاریخ شفاهی می باشند.

5- فرماندهان جنگ تحمیلی در سطوح مختلف خصوصاً فرماندهانی که مدت طولانی در جبهه ها حضور داشته و اغلب عملیات را شاهد بوده اند، از مطالب مهم و حساس جنگ مطلعند. در آن زمان بستر و فرصت مناسب برای بیان این مطالب فراهم نبود. ولی اکنون که چندین سال از پایان جنگ سپری شده است، می توان از خاطرات این قبیل فرماندهان استفاده کرد. از فرماندهان جنگ در تمامی سطوح چه در ارتش چه در سپاه و چه دیگر نیرو های نظامی، باید بهره جست.

6- ایثار گران هلال احمر که کار امداد رسانی به مجروحان جنگ را عهده دار بودند و در عملیات و خطوط مهم دفاعی حاضر بودند و انجام وظیفه می کردند، اطلاعات فراوانی

ص: 101

دارند و با مراحل مختلف معالجۀ مجروحان در جبهه ها آگاه هستند. پس می توانند منبع خوبی برای تاریخ شفاهی جنگ باشند.

7- نیرو های فعال جهاد گر جهاد سازندگی، نقش مهمی در ارائه خدمات پشتیبانی خصوصاً سنگر سازی و جاده سازی در جبهه های مختلف داشته اند. ایثار گری ها و مقاومت های این جهاد گران در جبهه ها بر هیچ کس پوشیده نیست، تا آن جا که به سنگر سازان بی سنگر معروف شده بودند. بنابراین بخشی دیگر از تاریخ شفاهی جنگ را، در باز نمود خاطرات و فدا کاری های این جهاد گران باید جست جو کرد.

8- روحانیون و طلاب حوزه های علمیه، در مسائل تبلیغی و امور فوق برنامه در جبهه های جنگ، نقشی مؤثر داشتند؛ برگزاری نماز های جماعت، پاسخ به سؤالات دینی، امور تبلیغی، ادعیه و ...، از عمده ترین امور روحانیت در جبهه ها بوده؛ هر چند که برخی از روحانیون در امور رزمی هم فعالیت هایی داشته اند. بنابراین یکی از منابع مهم تاریخ شفاهی جنگ می باشند.

9- یکی دیگر از منابع که شاید زوایای دیگری را از این جنگ روشن می سازد و در حقیقت بیانگر چگونگی وضعیت نیرو های مقابل می باشد، اسیران عراقی است که اطلاعات مفیدی دربارۀ جنگ داشتند.

البته در حال حاضر و بعد از سقوط صدام، دیگر اسیر عراقی نداریم؛ ولی در گذشته مصاحبه های فراوانی با این اسیران انجام گرفته و بر آن پایه، کتب متعددی هم چاپ شده است. این مصاحبه ها و مطالب، می تواند علاوه بر روشن ساختن مطالب فراوانی از جنگ، مسائلی از جمله نحوۀ بر خورد ایرانی ها، روحیات، مسائل اردوگاه های ایران، وضعیت نیرو های عراقی، چگونگی اسارت و مانند این ها را روشن سازد.

10- بسیجیانی که در دوران دفاع مقدس در جبهه ها حضور داشتند و اطلاعات مفیدی از جبهه ها دارند.

11- خبر نگاران دوران دفاع مقدس نیز، اطلاعات مفیدی دارا می باشند.

نقش مصاحبه گر در بیان سؤالات مختلف از ایثارگران

بدون شک نقش مصاحبه گر یا همان فردی که به عنوان طراح سؤال از ایثار گران جنگ تحمیلی مطرح است، خیلی مهم می باشد. مصاحبه گر با بیان سؤالات مختلف و تخصصی،

ص: 102

می تواند نقش مهمی در گرفتن جواب ها داشته باشد. به نظر می رسد مصاحبه گری که این کار را عهده دار است، باید مطالعات جنبی پیرامون جنگ، وضعیت جبهه ها و عملیات داشته باشد. اگر اطلاعاتی دربارهٔ وضعیت جبهه ها و حتی مناطق گوناگون جنگی دارا باشد، می تواند با طرح سؤالات متنوع، به جواب های لازم برسد. طرح سؤالات دربارۀ تاریخ شفاهی جنگ، به علت وسعت و گستردگی کار، گاهی برای فرد مشکل است تا اطلاعات جامع دربارهٔ ایثار گران (آزاد گان،جانبازان، رزمندگان و خانوادۀ شهدا) پیدا کند. ولی با مطالعۀ منابع متعدد و بررسی فیلم های مختلف جبهه ها، می تواند به این اطلاعات دست یابد.

مصاحبه گر باید در هنگام مصاحبه با ایثار گران، با روحیۀ این افراد آشنایی داشته باشد و حتى الامكان روحیات آنان را درک کند. سعی نکند با سؤالات متناقض و بی ربط، مصاحبه شونده را مأیوس و یا بدون جواب بگذارد و حتی باید در برخی موارد، ابراز هم دردی و هم کاری با این ایثار گران داشته باشد و احساسات آنان را درک کند. این مورد در حقیقت از سختی های کار مصاحبۀ تاریخ شفاهی جنگ می باشد؛ مثلاً هنگام مصاحبه با جانبازان درصد بالا، باید به مشکلات روحی و جسمی آنان توجه داشت؛ یا هنگام مصاحبه با خانوادۀ شهید که گاهی یاد آوری زندگی شهید برای خانواده و افراد درجه اول وی سخت است و گاه با تأملات روحی آنان همراه است ،صبر، حوصله و آگاهی مصاحبه گر، دارای اهمیت و چاره ساز است.

بالاخره می توان گفت، اگر اطلاعات عمومی مربوط به جنگ نزد مصاحبه گر باشد، می تواند نگاه ریشه ای به مسائل جنگ داشته باشد و حتی می تواند مصاحبه شونده را در بیان مطالب کمک کند و مسیر جواب ها را آسان تر سازد. گاهی ذکر برخی از مسائل و مطالب ملال آور است و ممکن است تأثیر عمیقی در مصاحبه شونده ایجاد نماید که این موارد از مهم ترین مشکلات مصاحبه شوندگان تاریخ شفاهی جنگ می باشد. مجری مصاحبۀ تاریخ شفاهی جنگ، اگر خود ایثار گر باشد بهتر است و راحت تر می تواند سؤالات را مطرح کند و در متن سؤالات قرار گیرد؛ چون خود در فضای جبهه ها حضور داشته و واقعیت ها را درک کرده است.

کاربرد مطالب تاریخ شفاهی جنگ

بدون شک از مطالب تاریخ شفاهی جنگ، استفاده های گوناگون می شود و در مصاحبه ها کاربرد های خاص خود را دارد. امروزه با توجه به وسعت این موضوع و تنوع

ص: 103

مطالب، کاربرد های مختلفی می توان از موضوعات داشت. تنوع موضوعات امروز مانند مسائل سیاسی، زندگی نامه ها، مسائل دینی، مسائل جنگ، انقلاب، مبارزات و ...، سبب شده که آرشیو های گوناگونی در زمینهٔ تاریخ های شفاهی ایجاد شود. در حقیقت می توان گفت با گسترش این موضوعات، کار، تخصصی گردیده است. از مطالب تاریخ شفاهی، استفاده های فراوان می شود که از آن میان می توان به موارد زیر اشاره کرد.

چاپ مطالب تاریخ شفاهی به صورت کتاب جهت مطالعۀ عموم، چاپ جزوات و دفترك ها (بروشور ها) در مورد مصاحبه ها، ضبط تاریخ شفاهی در نوار های ویدئویی، CD و یا نوار کاست از آن رو که جنبۀ استنادی بیش تری دارد و دارای جذابیت خاص می باشد، بیش تر مورد توجه قرار می گیرد.

البته در تاریخ شفاهی باید به این مطالب توجه داشت که برخی از مطالب حالت سندی دارد و برخی محرمانه است. شاید مصاحبه شونده به لحاظ این که هنوز فضای مناسب برای چاپ و انتشار مطالب وی وجود ندارد، در ارائه اطلاعات تردید کند. لذا باید به صورت سند برای نسل های بعد باقی بماند. در انتشار مطالب تاریخ شفاهی چه به صورت کتاب، جزوه و یا وسایل صوتی و تصویری، باید به فرد مصاحبه شونده اختیار کامل داد و مانعی وجود نداشته باشد. چون گاهی انتشار مطالب مهم و سیاسی و یا محرمانه - که در گذشتۀ نزدیک اتفاق افتاده - ممکن است مشکلاتی ایجاد کند که رعایت آن ضروری به نظر می رسد.

مطالب تاریخ شفاهی جنگ با توجه به دسته بندی انجام شده - که قبلاً ذکر شد - مورد استفادۀ محققان و پژوهش گرانی که در مورد جنگ، تاریخ چه و هم چنین مسائل مربوط به آن تحقیق می کنند، می تواند با توجه به اصالت موضوع، منبع خوبی باشد.

در مصاحبه های تاریخ شفاهی، باید توجه داشت که برخی از مطالب صحت ندارد؛ یعنی ممکن است مصاحبه شونده بر اساس دیدگاه و نظر خود و حتی گاهی بر پایۀ خصومت و بد بینی یک طرفه قضاوت کند. در این گونه موارد بعد از چندین بار مصاحبه، می باید نتیجه گیری و قضاوت کرد. مثلاً در مورد تاریخ شفاهی جنگ، ممکن است برخی از افراد به علّت انگیزه خاصی به جبهه نرفته اند با دید منفی به مسائل می نگرد نمی توان به مطالب وی استناد کرد. در عین حال تشخیص واقعیات از مطالب تاریخ شفاهی جنگ، کاری دشوار است و قضاوت دربارۀ این مطالب باید با دقت خاص انجام گیرد.

ص: 104

علاوه بر مطالبی که ذکر شد، می توان گفت که ذکر خاطرات و ایثار گری ها یک طرف قضیه است. مهم تر از آن تحلیل وضعیت جنگ، وضعیت امکانات جنگی دو طرف، تبعات جنگ، آثار جنگ، فرهنگ جنگ، نقاط ضعف و نقاط قوت در جنگ، تصمیم گیری و برنامه ریزی برای وضعیت دفاعی در آینده، با توجه به تجربۀ جنگ هشت ساله است.

نمونۀ سؤالاتی که از ایثار گران جنگ تحمیلی می توان پرسید:

(در قسمت مصاحبه با آزادگان، می توان سؤالات زیر را مطرح کرد:)

1- زمان، مکان و نحوۀ اسارت؛

2- آخرین واکنش ها و مقاومت های پیش از اسارت؛

3- لحظات اولیۀ اسارت و چگونگی بر خورد عراقی ها در آن لحظات؛

4- چگونگی انتقال به پشت خط؛

5- مراحل باز جویی و مدت آن؛

6- چگونگی برخورد عراقی ها در مراحل بازجویی، اقدامات درمانی و مسائل تغذیه ؛

7- نام اردوگاه و موقعیت آن؛

8- چگونگی ورود به اردوگاه و لوازم دریافتی در هنگام ورود به اردوگاه؛

9- برخورد اولیهٔ عراقی ها در اردوگاه؛

10- چگونگی برخورد دیگر آزادگان با شما؛

11- وضعیت امکانات بهداشتی و درمانی و چگونگی برخورد عراقی ها با بیماران و مجروحان؛

12- وضعیت خورد و خوراک و نوع غذا ها؛

13- چگونگی حضور صلیب سرخ؛

14- تأثیرات قطع نامۀ 598 و رحلت امام (رحمة اللّه) بر آزادگان؛

15- چگونگی اعزام به عتبات عالیات (در صورت اعزام) در دورۀ اسارت؛

16- اوقات بی کاری و خلاقیت های آزادگان؛

17- چگونگی برخورد با خبر چین ها در اردوگاه؛

18- چگونگی اطلاع یافتن از اخبار ایران؛

19- رهبری اردوگاه و نقش آن؛

ص: 105

20- چگونگی اجرای مراسم عبادی مثل نماز، دعا ها و ...؛

21- چگونگی برخورد عراقی ها و حتی نوع شکنجه های آن ها و این که بیش تر به چه نیرو هایی حساسیت داشتند؛

22- گزارش یک روز زندگی در اردوگاه؛

23- چگونگی و نحوۀ آزادی؛

24- اولین برخورد ها با خانواده، در لحظات نخستین آزادی از اسارت؛

25- اوضاع فرهنگی اردوگاه؛

26- تبعات اسارت و ...

نمونۀ سؤالات از جانبازان

1- چگونگی اعزام به جبهه و نحوۀ اعزام؛

2- منطقۀ محل مأموریت و مسئولیت؛

3- زمان، مکان و چگونگی مجروحیت؛

4- لحظات اولیۀ مجروحیت و قسمت های مجروح بدن؛

5- چگونگی انتقال به پشت خط و اقدامات اولیۀ درمانی؛

6- چگونگی انتقال و اقدامات درمانی پشت خط تا اولین بیمارستان در شهر؛

7- اقدامات درمانی در اولین بیمارستان؛

8- چگونگی اعزام به شهر اصلی و نحوۀ ادامۀ درمان؛

9- درصد جانبازی و اوقات فراغت؛

10- تأثير جانبازی بر خانواده و نوع نگرش خانواده به جانباز؛

11- وضعیت اشتغال و ادامۀ تحصیل؛

12- چگونگی بر خورد همسر و فرزندان با شما به عنوان فردی جانباز؛

13- چگونگی برخورد افراد جامعه با شما به عنوان فردی جانباز.

نمونۀ سؤالات از رزمندگان

1- علت و انگیزۀ اعزام به جبهه؛

2- نحوه و چگونگی اعزام به جبهه؛

ص: 106

3- تعداد نوبت های اعزامی به مناطق جنگی، وضعیت طبیعی و جغرافیایی منطقه؛

4- روحیۀ نیرو ها؛

5- وضعیت غذایی و امکانات دیگر؛

6- وضعیت تجهیزات و تدارکات؛

7- عملیاتی که در آن ها شرکت کرده اید (اطلاعات کلی)؛

8- خاطراتی از عملیات؛

9- وضعیت فرهنگی جبهه ها؛

10- نماز و نقش آن در جبهه ها؛

11- ایثار گری ها و شیرین کاری های رزمندگان.

سؤالاتی که مطرح شد، مهم ترین سؤالات در مورد جنگ تحمیلی می باشد. مطالب فراوان است و بسیاری از سؤالات، در هنگام مصاحبه با توجه به صحبت های مصاحبه شونده شکل می گیرد.

همان طور که قبلاً هم یادآوری شد، نقش مصاحبه گر یا مجری در تاریخ شفاهی جنگ تحمیلی، فوق العاده مهم است. باید فضا را طوری مهیا کرد که ایثار گر جنگ تحمیلی، رغبت و علاقۀ فراوانی برای پاسخ داشته باشد. بعلاوه باید مصاحبه گر روحیات فرد مقابل خود را درک کند.

مثلاً اگر جانباز شیمیایی و یا اعصاب و روان می باشد، طبیعی است که این فرد ممکن است نتواند به طور مداوم صحبت کند و مشکلاتی در حین مصاحبه وجود داشته باشد که با اتخاذ تدابیر خاص و لازم، بتواند در انجام کار خود موفق شود. به همین علت می توان گفت، کار مصاحبه گر تاریخ شفاهی، کاری تخصصی است که فرد علاوه بر صبر و حوصله، می باید اطلاعات و بینش گسترده ای دربارۀ ایثار گران و جنگ داشته باشد.

تاریخ شفاهی جنگ تحمیلی در ایران با تاریخ شفاهی جنگ در دیگر کشور ها تفاوت فراوانی دارد، هم به لحاظ کیفیت و نوع سؤالات و هم از نظر مصاحبه شونده و دیگر موارد. در تاریخ شفاهی جنگ دیگر کشور ها بحث ارزش ها، قداست، ایثار گری، تعاون، نوع دوستی، ایمان، اخلاص و مانند این ها مطرح نیست. به همین علت، شاید کار برای آن ها متفاوت تر باشد. ولی در تاریخ شفاهی جنگ تحمیلی ما، کار به گونه ای دیگر است.

ص: 107

مثلاً فرد جانبازی که پایش قطع شده، از این حادثه کم ترین ناراحتی را دارد. ایمان و تقوای او آن قدر قوی است که به این وضعیت افتخار می کند و هم چنان با روحیۀ بالایی مشغول فعالیت است. این موارد، در معلولان جنگی دیگر کشور ها وجود ندارد و آنان این روحیۀ بالا را ندارند؛ یا اگر از یک خانوادۀ شهید سؤالاتی پرسیده شود، آن خانواده با روحیۀ بالا و با افتخار به سؤالات جواب می دهد؛ چون شهادت را ارزش می شمارد. در حالی که در دیگر جنگ ها این گونه نیست! و موارد فراوان دیگر.

به هر حال، می توان گفت، تاریخ شفاهی جنگ تحمیلی، شکلی انحصاری دارد که فقط مربوط به کشور ما و هم عقیده های ماست. البته از آخرین اطلاعات و دستاورد های روز دنیا هم باید استفاده شود. از طرفی، منابع مکتوب و غير مكتوب فراوانی در مورد جنگ تحمیلی وجود دارد که براحتی در خور بهره برداری است؛ خصوصاً روحیۀ بالای ایثار گران جنگ که توصیف بردار نیست.

به هر حال، تاریخ شفاهی جنگ تحمیلی، کاری نو و جذاب در عرصۀ تاریخ نگاری و ثبت وقایع دوران دفاع مقدس می باشد.

دوران هشت سال دفاع مقدس، سراسر خاطرات تلخ و شیرین جبهه ها و ایثار گران است که از طریق تاریخ شفاهی و مصاحبه با ایثار گران، گرد آوری آن امکان پذیر است. اطلاعات به دست آمده از مصاحبه ها همراه با تصاویر، فیلم ها و نوار های کاست، می تواند اطلاعات سود مندی برای نسل حاضر و نسل آینده باشد و نتیجۀ آن می تواند به صورت کتاب، جزوه، تصاویر و یا حتی ساخت فیلم های سینمایی مرتبط با جنگ، در اختیار علاقه مندان قرار گیرد.

ص: 108

تاریخ شفاهی رویکردی نو به تاریخ حوزه در مشهد نور الدین حسین سنا بادی عزیز

*تاریخ شفاهی رویکردی نو به تاریخ حوزه در مشهد نور الدین حسین سنا بادی عزیز (1)

خراسان و خصوصاً شهر مقدس مشهد به علت وجود مرقد مطهر امام رضا (علیه السلام)، همواره کانون توجه عاشقان آن حضرت بوده است. این توجه، خود زمینه ساز رشد و گسترش معارف دینی از جمله مدارس مذهبی، خصوصاً از دورۀ صفویه به بعد شده است و این هر دو، همواره نقش مهمی در حیات اجتماعی و فرهنگی مردم این خطه داشته است. بررسی اثرات این حوزه و مطالعۀ شاخصه های آن، از مباحثی است که از دیر زمان مورد توجه محققان و پژوهش گران بوده و هنوز نیز پژوهش های بیش تری را می طلبد. خصوصاً در قرن یازدهم که وضع حوزۀ علمیه تفاوت زیادی با قبل داشته، علما و مدرسان معروف در آن به تدریس مشغول شده اند و در حقیقت قرن یازدهم را می توان مبدأ اهمیت و عظمت حوزۀ علمیۀ مشهد دانست. در این قرن میان سال های 1057 و 1091ق. هفت مدرسۀ علمیه تأسیس و سه مدرسه تعمیر گردید. از اوضاع این حوزه ها در قرن های 12 و 13ق. گزارش مستندی در دست نیست. به نظر می رسد پس از کمال یابی آن ها در قرن یازدهم، نتوانسته اند به همان نسبت به رشد و تکامل خود ادامه دهند. این وضع تا اوایل قرن چهاردهم ادامه داشته است. (2)

ص: 109


1- کارشناس مصاحبه
2- سید علی خامنه ای، گزارشی از سابقۀ تاریخی و اوضاع کنونی حوزۀ علمیه مشهد، کنگرۀ جهانی حضرت رضا (مشهد: 1365)،صص 16 - 15.

تا این که فعالیت حوزوی روحانیت خراسان در دورۀ قاجار آغاز و بسرعت توسعه یافت؛ به گونه ای که در اواخر نیمۀ اول قرن چهاردهم حوزۀ مشهد، حوزه ای کامل بوده است. اغلب مدارس، آباد بوده و سبب مهاجرت طلاب علوم دینی شده است. کرسی تدریس ادبیات مخصوص ادیب نیشابوری (1344ق.) بود. با وجود سه مدرس یعنی ملا محمد علی معروف به حاجی فاضل، میرزای عسکری شهیدی معروف به آقا بزرگ و بالاخره شیخ اسد اللّه یزدی، حوزۀ علمیۀ مشهد، مهد حکمت الهی و مرکز تدریس فلسفه به شمار می رفت. شاید سال 1335ق. بود که درس خارج فقه و اصول مانند دیگر حوزه های معتبر و طراز اول شیعه در حوزۀ مشهد معمول شد. مدرسانی که به تدریس خارج اشتغال داشتند، آیت اللّه العظمی حاج آقا حسین قمی، آیت اللّه حاج میرزا محمد کفایی خراسانی معروف به آقا زاده و آیت اللّه شیخ مرتضی خراسانی بودند. (1)

در سال های 1354ق. / 1314ش. به دنبال مبارزات روحانیون مشهد با حکومت مرکزی، این حوزه نیز مانند دیگر حوزه های علمیه مورد تهاجم قرار گرفت. مدیران علمی حوزه، آیت اللّه العظمی حاج آقا حسین قمی و آیت اللّه آقا زاده کفایی از مشهد تبعید شدند و جمعی از علمای هم رزم آن ها دست گیر و به زندان ها روانه گشتند.

بر اثر این حوادث و نیز سخت گیری عمومی دولت دربارهٔ ملبسان به لباس روحانی، حوزهٔ علمیۀ مشهد به رکود و سردی گرایید و بعد از واقعۀ مسجد گوهر شاد، بکلی تعطیل گردید. (2)

پس از شهریور 1320ش. با تغییرات عمده در نظام حاکم و برداشتن فشار از مظاهر دینی، زعامت حوزه را آیت اللّه حاج شیخ مرتضی آشتیانی و آیت اللّه آقا میرزا مهدی اصفهانی به دست گرفتند و به باز سازی بنیاد های روحانی در مشهد پرداختند. دیری نپایید که این هر دو، زندگی را بدرود گفتند (1365ق.). با از دست رفتن این دو مدرس بزرگ، درس خارج در این حوزه مجدداً دست خوش رکود شد. البته در این خلال درس های سطح حوزه برقرار بود. آیت اللّه حاج شیخ محمد هاشم مدرس قزوینی (در گذشتۀ 1381ق.) استاد بی نظیر، سطوح عالیه را در مدرسۀ نواب درس می داد. این دوران فترت، با آمدن آیت اللّه العظمی حاج سید محمد هادی میلانی بسرعت سپری شد و حوزۀ مشهد رونق تازه ای یافت و در شمار حوزه های رایج شیعه درآمد. (3)

ص: 110


1- همان، صص، 25 - 26.
2- همان،ص 14
3- همان، ص 15

بیان وقایع و خاطرات گذشته، همواره به عنوان یکی از ابزار های انتقال اطلاعات مطرح بوده است. استفاده از این شیوه خصوصاً در اسلام و در بحث حدیث و راویان، در خور توجه می باشد. اما در زمینۀ تاریخ معاصر، این شیوه اکنون با نام تاریخ شفاهی به عنوان یکی از ابزار های مهم جمع آوری، حفظ و نگه داری اطلاعات و منابع، از ذهن کسانی که در وقایع مشارکت داشته اند، از راه مصاحبه های صوتی و تصویری، مورد استفاده و نتایج حاصله از آن، از منابع مهم اطلاعاتی در حوزۀ تاریخ معاصر است. هر چند فواید تاریخ شفاهی تا حدودی در حوزۀ علمیه نا آشنا می باشد، اما نگارش آثار تحقیقی اخیر، در حوزۀ تاریخ معاصر، بر مبنای مصاحبه ها و آرشیو شفاهی، اهمیت این منبع اطلاعاتی را آشکار کرده و مراکز متعدد اسنادی و فرهنگی هم همت خود را در معرفی موضوعات مختلف بر این شیوۀ جمع آوری و مستند سازی اطلاعات گمارده اند. از جملۀ موضوعات مورد توجه این مراکز، حیطۀ تاریخ شفاهی حوزه های علمیه و مصاحبه با علمای بزرگ خصوصاً در شهر های مشهد و قم بوده است.

مهم ترین مباحث این مصاحبه ها عبارت است از:

1- خاطره نگاری و زندگی نامه گویی؛

2- خاطرات درسی و استادان؛

3- مبارزات سیاسی و اجتماعی؛

4- مباحث دینی و مذهبی.

تمامی اطلاعات ذکر شده در ذیل بسیاری از مصاحبه ها تا کنون به صورت پراکنده به چاپ رسیده است. از کند و کاو در این مصاحبه ها، موارد زیر آشکار می شود:

1- هیچ کدام از مصاحبه ها از اسلوب و شیوۀ خاص پیروی نکرده و بیش تر گفت و شنود های شخصی بوده و بر اساس سلیقهٔ مصاحبه گران یا مراکز مسئول شکل گرفته است.

2- مصاحبه ها بیش تر از آن که با هدف کسب اطلاعات صورت پذیرد، صرفاً به منظور در اختیار داشتن گفت و شنود از طریق مصاحبه بوده است.

ص: 111

3- اغلب مصاحبه ها، انفرادی با موضوعات متنوع است که به دلیل نا توانی حافظه و رویکرد های خاص مصاحبه گران، ایراداتی بر آن وارد است.

4- کار مصاحبه های مبتنی بر طرح های خاص با هدف جمع آوری اطلاعات در حوزه های مختلف، کم تر مورد توجه قرار گرفته است.

5- مصاحبه ها، بیش تر با افراد بر جستۀ حوزه انجام گرفته و شامل ضبط خاطرات آنان در زمینه های گوناگون می باشد.

6- زمینه هایی مانند تاریخ مدارس حوزه، معیشت طلاب در دوره های مختلف، نقش سیاسی - اجتماعی حوزه، نمود حوزه در جامعه و کنش های متقابل، حوزه و باور های دینی، حوزه و خرافات مذهبی، حوزه و فناوری، و... که می توان با انجام طرح های شفاهی به آن ها پرداخت، کم تر مورد توجه قرار گرفته است.

آرشیو تاریخ شفاهی مدیریت امور اسناد و مطبوعات سازمان کتاب خانه ها، موزه ها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی، طرح تاریخ شفاهی حوزۀ علمیه مشهد را، به منظور روشن ساختن زوایای تاریک حوزه در زمینه های مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی تاریخ معاصر مشهد، از سال 1383 در دستور کار خود قرار داده است. مداخل تهیه شده در این حوزه، در چهار بخش کلی تدوین شده است:

بخش اول: علمای برجستۀ مشهد (نخودکی ،اردبیلی ،کفایی، فقیه سبزواری، میلانی، حاج شیخ هاشم قزوینی و...).

بخش دوم: تاریخ سیاسی؛ موضع گیری های حوزه در حوادث سیاسی مانند مسجد گوهر شاد، حادثۀ حمله به یهودیان، وقایع ملی شدن صنعت نفت، انجمن های ایالتی و ولایتی، احزاب سیاسی و روحانیون، انقلاب اسلامی و...

بخش سوم: تاریخ اجتماعی حوزه؛ تأثیر حوزه در زندگی مردم، جایگاه روحانیون در میان مردم، وضعیت معیشتی استادان و طلاب، روحانیون و ظاهر جدید زندگی.

بخش چهارم: استادان، مدرسان و مدارس حوزه، مشارب فکری و فلسفی در حوزه و اختلاف آرا و عقاید.

ص: 112

گفتنی است که این آرشیو، تا کنون بالغ بر 907 ساعت مصاحبه را در این زمینه ثبت کرده است. هدف از ارائه این نوشته، معرفی کوتاه مداخل و افراد یا موضوعاتی است که می تواند مورد توجه کسانی باشد که علاقه مند به کار در این زمینه هستند. بدیهی است که این مداخل و افراد، همۀ موارد ممکن نیست، بلکه مداخل و افراد دیگری نیز می تواند به این فهرست افزوده شود.

بخش اول: علمای برجستۀ مشهد

1- خانوادۀ آخوند خراسانی

الف - آیت اللّه میرزا محمد آقا زاده (1294 - 1356ق.) از علمای نام دار و مجاهد ایران در قرن چهاردهم قمری و فرزند دوم آخوند خراسانی بود. درس را در محضر پدرش به پایان رسانید و در سال 1325ق. به درجۀ اجتهاد رسید. به امر والد بزرگوارش به مشهد آمد و در مسجد گوهرشاد به تدریس پرداخت. در جریان مشروطیت، مانند پدرش به دفاع از مشروطیت و انتقاد از استبداد پرداخت. خانه اش در مشهد محل مراجعۀ مردم و آمد و شد بزرگان بود. مقام علمی و نفوذ سیاسی او، باعث شد تا عملاً ادارۀ امور خراسان، در دست او قرار گیرد و دولتیان نیز امنیت خراسان را از او می خواستند. در سال 1304 نمایندۀ مردم سبزوار در مجلس مؤسسان شد. در جریان کشف حجاب، به یزد تبعید گردید. پس از چهار ماه به مشهد بر گردانده شد و بعد از چند روز بازداشت، به تهران انتقال یافت. آقا زاده در دادگاه نظامی بدوی، به اعدام محکوم شد ولی به علت فشار سیاسی علمای عتبات، حکم صادره لغو شد و به اقامت اجباری در تهران تخفیف یافت. او تا پایان عمر در خانه اش تحت نظر و دیدار ممنوع بود. نام برده، به دنبال بیماری و بر اثر تزریق شدن نوعی آمپول مشکوک در گذشت. تلگراف او در سال 1328ق. به مجلس و دولت، در

اعتراض به استقراض خارجی معروف است. (1)

ب- آیت اللّه حاج میرزا احمد کفایی (1300 - 1391ق.): مسئول امور حوزه و مدارس علمیه، تشکیل هیئت های مذهبی و مبارزه با کمونیسم، وقایع 28 مرداد و ارتباط با دربار، نگرش نسبت به شخصیت سیاسی و اجتماعی ایشان. وی سیاست مداری باهوش و دارای فهم و درک

ص: 113


1- محمد حسن رجبی، علمای مجاهد، مرکز اسناد انقلاب اسلامی تهران: 1382)، ص 17.

سیاسی بود و مدت 45 سال در مسجد گوهرشاد و منزل خود به تدریس فقه و اصول پرداخت. (1)

2- حاج حسن علی اصفهانی نخودکی (1279-1361ق.):

در سال 1303ش. وارد مشهد شد و در صحن عتیق سکنا گزید. بار دوم در سال 1311 به مشهد آمد و تا سال 1314 در مشهد ماند. وی سوم بار در سال 1329 به مشهد رفت و در اراضی نخودک در حومۀ مشهد سکنا گزید و تا پایان عمر در آن جا ماند. به تمامی علوم احاطه داشت. (2) باور عامه و نخبگان دربارۀ وی، کراماتش در مشهد، نظراتش در زمینۀ علوم (فلسفه، ریاضیات و غریبه)، وضعیت معیشتی او، ارتباط با بزرگان و سیاست مداران، علت ماندگاری وى.

3- آیت اللّه شیخ محمد رضا محامی (1310-1377ش.):

سال ها از محضر درس آیت اللّه العظمی میلانی استفاده کرد. در ضمن از درس فلسفهٔ آیت اللّه حاج شیخ مجتبی قزوینی نیز بهره گرفت. تدریس سطوح مختلف را از مدرسۀ نواب شروع کرد. ایشان از مردان انقلابی و از هم رزمان شهید آیت اللّه سعیدی و شهید اندرز گو بود و از خرداد 1342 با امام خمینی رابطه داشت و مورد توجه و وکیل وی در مشهد بود. مشکلات مالی طلاب و هزینهٔ فعالیت های انقلاب را تأمین می کرد. از فدائیان اسلام حمایت همه جانبه کرد. بعد از انقلاب عازم قم شد و در مدارس فیضیه و خان به تدریس مشغول شد و امام جماعت مسجد دفتر تبلیغات اسلامی بود. مبلغان اعزامی را به داخل و خارج کشور آزمون و تعیین می کرد. (3)

4- آیت اللّه میرزا مهدی اصفهانی (1303 - 1365ق.):

در سن 35 سالگی اجازۀ اجتهاد دریافت کرد. سال 1340 به مشهد آمد و مدرس سطوح عالیه و خارج فقه و اصول گردید. (4) از ویژگی های وی می توان به این موارد اشاره کرد: تسلط بر مبانی میرزای نائینی، تشکیل حوزۀ درس معارف، مخالف فلسفه و طرفدار آرای کلامی در

ص: 114


1- ابراهیم زنگنه، مشاهیر مدفون در حرم رضوی، بنیاد پژوهش های آستان قدس رضوی، ج اول، چاپ اول (مشهد: 1382)، ص 250.
2- همان، ص 65
3- همان، ص 272
4- محمد رضا حکیمی، کیهان فرهنگی، سال نهم، اسفند 71، ص 28.

مشهد، محل تدریس وی در مشهد، زمان تدریس، شاگردان مطرح وی عبارتند از: آیت اللّه میرزا جواد آقا تهرانی، آیت اللّه حسن علی مروارید و آیت اللّه عبد اللّه یزدی و...

5- آیت اللّه العظمی سید محمد هادی میلانی (1313-1395ق.):

در اوج گیری نهضت نفت در سال 1332ش. وارد مشهد شد و با درخواست علما و مردم در مشهد ماند و از زمان اقامت تا آخرین سال حیات پر بار خود، به تدریس خارج فقه و اصول مشغول بود و صد ها چهرۀ برجسته نزد ایشان تلمذ کردند. با کانون نشر حقایق اسلامی مرتبط بود. در سال 1339 مدرسۀ منتظریه (حقانی) را تأسیس کرد و فتوای قتل منصور را صادر کرد. به مشرب آیت اللّه حاج محمد حسین کمپانی اصفهانی گرایش داشت. کمک زیادی به طلاب می کرد و آن ها را برای وعظ به نواحی مختلف مشهد می فرستاد و شهید بهشتی را در هامبورگ تقویت می کرد. (1) مبارزات ایشان بر ضد لوایح شش گانه انقلاب سفید، تعطیلی بازار مشهد در سال 1341، صدور اعلامیۀ تند 28 اسفند 1341 علیه جنایات شاه، اعلام عزای عمومی نوروز سال 1342، حمایت از امام در پانزدهم خرداد 1342، اعلامیۀ چهاردهم مهر 1342 و راه اندازی اعتصاب عمومی، انتشار اعلامیۀ 1346 دربارۀ جنگ شش روزۀ اعراب و اسرائیل را می توان از مهم ترین اقدامات وی برشمرد، نحوۀ تدریس ایشان، برخورد با سایر مشارب فکری و ارتباط با سیاست مداران و حکومت وقت بود. (2)

6- آیت اللّه میرزا حسین فقیه سبزواری (1309-1386ق.):

خوش مشرب، بذله گو و اهل طریقت و عرفان بود و 120 منزل در نخریسی و 25 منزل در خواجه ربیع و 2500 قطعه زمین به طلاب داد. با سران نظام ارتباط داشت. باغ رضوان را ساخت و درمانگاه رازی را تکمیل کرد. (3)

7- آیت اللّه حاج شیخ محمد هاشم مدرس قزوینی (1270-1339ق.):

فلسفۀ اشراق و مشّا را نزد آیت اللّه سید موسی زر آبادی فرا گرفت و فقه و اصول را نزد آیت اللّه العظمی حاج حسن قمی و آیت اللّه حاج میرزا مهدی اصفهانی آموخت. به استاد خود، آیت اللّه حاج میرزا مهدی اصفهانی، به خاطر تفکرات بلند و آفاق اندیشش علاقۀ زیادی

ص: 115


1- حوزه، ضميمۀ مجلۀ حوزه (2) (مشهد: 1374)، ص 6.
2- ابراهیم زنگنه ،همان، ص 323.
3- همان، ص 167.

داشت. رسائل، مکاسب و کفایه را با تسلط بی نظیری در مدارس نواب و فاضل خان تدریس می کرد. اخلاق و سعۀ صدر وی کم نظیر و ستودنی بود. بی تردید مهم ترین نقش ایشان، نه تدریس بلکه تعلیم بود. (1)

روشن فکری دینی، روشن بینی و بی زاری از عوام فریبی و انحطاط پراکنی و ارتجاع گرایی، زهد و بی اعتنایی به دنیا از ویژگی های اخلاقی وی بود.

8- آیت اللّه حاج شیخ مجتبی قزوینی (1318-1386ق):

از نظر فلسفی، طرفدار آیت اللّه سید موسی زر آبادی بود و از مخالفان فلسفه به شمار می آمد. در سال 1341ق. به مشهد آمد و از معارف بزرگان بهره جست و مدت 40 سال در حوزۀ علمیۀ مشهد به تدریس پرداخت. معارف قرآن، خارج فقه و اصول و متون فلسفی را برای خواص تدریس می کرد. از آمیختن فلسفه و عرفان می پرهیخت. به فلسفه مشّا گرایش داشت و فلسفۀ ملا صدرا و منظومۀ حاج ملا هادی سبزواری را قبول نداشت. در دورۀ هفدهم به عنوان نماینده انتخاب شد و از امام نیز در جریان انقلاب اسلامی حمایت کرد.(2)

9- آیت اللّه حاج میرزا محمد رضا کلباسی (1295-1383ق.):

در فقه و اصول و مکتب رجال، درایه و علوم ریاضی صاحب نظر بود. به تجدید حیات حوزه های علمیه علاقه مند بود و به ارتباط با دیگر فرهنگ ها علاقه داشت. در موضع گیری سیاسی، به حمایت از مصدق و آیت اللّه کاشانی معروف است. او پیشنهاد تشکیل دانشگاه عالی روحانیون را داد. (3)

10- آیت اللّه حاج میرزا علی اکبر نوقانی (1300-1370ق.):

انسانی شوخ طبع،مهربان ،مؤمن متعهد، اهل تهجد و خوش قریحه بود. ساده زندگی می کرد و هرگز از سهم امام استفاده نکرد و از موقوفه ای که داشت، امورات خود را می گذراند. با آیت اللّه میرزا مهدی اصفهانی رابطۀ نزدیکی داشت. خطیبی توانا بود و در تکیۀ فتاح خان پشت قبرستان سراب به منبر می رفت. از معدود افرادی بود که بعد از حادثۀ مسجد گوهرشاد حق لباس پوشیدن داشت. مقررات خاصی برای منبر رفتن طلبه ها داشت. دارای افکار آزاد اندیش و با مظاهر جدید تمدن موافق بود و شعر نیز می سرود. چهل سال از

ص: 116


1- محمد رضا حکیمی، همان،ص 254.
2- همان، ص 33.
3- ابراهیم زنگنه، همان، ص 254.

سن خود را در راه تدریس و خدمات معنوی به مردم خراسان و اعتلای فرهنگ این سر زمین صرف کرد. میرزا، خط خوشی داشت و با ارباب ادب آن روز خراسان معاشرت داشت. (1)

11- آیت اللّه حاج سید محمد رضا بختیاری (م: 1339ش.):

از بختیار توابع اصفهان بود. در عراق به همراه شصت هزار مجاهد به جنگ با کفار برخاست و بعد از جنگ به مشهد آمد. پس از کشتار مسجد گوهرشاد، چند سالی در تربت حیدریه تبعید بود. بعد از شهریور 1320 به مشهد آمد و مدت چهل سال در مشهد ماند. در دوم فروردین 1339ش. در گذشت. (2)

12- آیت اللّه حاج شیخ غلام حسین تبریزی (1260-1359ق.):

از طرفداران شهید نواب صفوی بود و شاخه ای از فدائیان اسلام را در مشهد تشکیل داد و نشریه ای به نام خدا پرستی به زبان ساده منتشر می کرد. وی، بعداً نشریۀ تذکرات دیانتی را نوشت. او از سال 1328 نماز جماعت برگزار می کرد. ایشان قبل و بعد از انقلاب امام جمعه مشهد بود. از روحانیون روشن فکر به شمار می آمد و به فلسفه و علوم جدید توجه داشت. حتی الامکان از وجوهات استفاده نمی کرد. به شیخ العلما معروف بود و بیمۀ پزشکی محصلان را درست کرد. (3)

13- آیت اللّه حاج سید یونس اردبیلی (1296-1377ق.):

در سال 1353ق. به مشهد آمد و به تدریس و ادارۀ امور دینی شهر پرداخت. منزل وی در جریان مسجد گوهرشاد، مکان تجمع علمای مخالف بود. بعد از حادثۀ مسجد، تبعید شد و در سال 1321ش. به مشهد بر گشت. در جریان 28 مرداد هم فکر با کاشانی و مخالف با کمونیسم بود و در سال 1377ق. در گذشت. (4)

14- آیت اللّه العظمی حاج سید عبد اللّه موسوی شیرازی (1271-1363ش.):

در جریان کشف حجاب، با آیات عظام در منزل آیت اللّه سید یونس اردبیلی مشارکت داشت. پس از واقعۀ مسجد گوهرشاد بازداشت و به تهران اعزام شد و سال 1351 وارد نجف گردید. در جریان نهضت ملی از کاشانی حمایت کرد و در جریان لوایح شش گانه بسیار فعال

ص: 117


1- همان،ص 337
2- همان،ص77
3- همان،ص 92
4- همان،ص 61

بود؛ تا آن که با اعمال فشار حزب بعث، عراق را ترک کرد و در سال 1354 به مشهد آمد و به تأسیس مدارس علمی همت گماشت و مدرسۀ علمیۀ امیر المؤمنین(علیه السلام) را تأسیس کرد. در جریان انقلاب اسلامی امور خراسان را بر عهده داشت. هرگز لباسی برتر از لباس طلاب متوسط الحال نپوشید و اتاق سکونتش هیچ گاه با قالی مفروش نشد. غذای ساده می خورد و کار هایش را خودش انجام می داد. از حضور افراد در کنار خود هنگام تردد جلو گیری می کرد و اهل تهجد بود. (1)

15- آیت اللّه حاج شیخ علی اکبر نهاوندی (1278-1369ق.):

علامۀ محدث، به سال 1287ش. به مشهد آمد و مدت 12 سال امام جماعت مسجد گوهرشاد بود. نماز ایشان بعد از واقعهٔ مسجد نیز برگزار می شد و در طول حاکمیت رضاخان، به طور مجاز کسوت روحانیت را بر تن کرد. چهل سال تمام ریاست دینی خراسان را بر عهده داشت و جز خودش احدی را در هیچ یک از کار های مربوط به خود، دخالت نمی داد. در واقعۀ حادثۀ یهودیان مشهد، نقش میانجی را بازی کرد. (2)

16- آیت اللّه سید احمد مدرس (1306-1391ق.):

از مدرسان بلند پایه و پارسای حوزۀ مشهد بود که صد ها فاضل در پای درس او شرکت می کردند و از محضر پر فیضش بهره می بردند و در میان علما از مقبولیت بر خوردار بود. (3) در مسجد ملا هاشم ضمن تدریس، اقامۀ جماعت می کرد و زندگی خود را از محل درآمد مزرعه ای که همسرش در اختیار داشت، می گذراند و هرگز از وجوه شرعی استفاده نکرد.

17- محمد علی علمی اردبیلی (1288-1366ق.):

مدت زیادی در نجف و قم تحصیل کرد. در سال 1333ق. به مشهد آمد و به توصیۀ آیت اللّه العظمی میلانی برای تدریس اصول، باقی ماند و در مدرسۀ میرزا جعفر درس اصول می گفت. (4) پس از چند سال به دلیل تعمیر مدرسه، درس را به منزل خود انتقال داد. اعتنایی به سلیقه ها و تقلید های سنتی عرف نداشت و حق استاد را محترم می شمرد.

ص: 118


1- همان،ص 187
2- همان،ص 343
3- همان،ص 282
4- همان،ص 271

18- شیخ حسن خاوری (م: 1386ق.):

شیخ حسن معروف به ادیب خاوری، از مشایخ معرفت و سالکان طریقت و نایلان به حقیقت و انسانی خوش مشرب، بذله گو، شیرین زبان و خنده رو بود. در علوم رمل و اعداد و جفر و طلسمات و تسخیرات و اودیه، استادی بی نظیر بود. 115 سال عمر کرد و در باغ رضوان دفن گردید. (1)

19- آیت اللّه میرزا جواد آقا تهرانی (1282- 1368ش.):

در سال 1314 به مشهد آمد و مدت چهل سال به تدریس و مدت چهل سال به تدریس فقه و فلسفه پرداخت. در اخلاق و تواضع، نمونه ای بود که او را از دیگران ممتاز می ساخت. در اوج زهد، تارک دنیا نبود. مفسری بزرگ بود، در سال 1344ش. در مشهد درمانگاه خیریۀ بینوایان را به اتفاق بعضی خیّران، به وجود آورد. در مبارزه با رژیم پهلوی نقش فعال داشت و از رهبران انقلاب مشهد شمرده می شد و مورد اعتماد قاطبۀ مردم و علما بود. در جبهه های جنگ تحمیلی، به درخواست بسیجیان پیش نماز بود. فقه و فقاهت را برای مریدی و مرادی نمی خواست. در فقه، نظرات نو و عمیقی داشت. کار های شخصی خود را به دیگران نمی سپرد و درِ خانه اش به روی مردم باز بود تا گرهی از کار مردم بگشاید. خود را هم سطح مردم می دانست و برای خودش موقعیتی قائل نمی شد. وقتی به حرم مشرف می شد، در گوشه ای خلوت، مشغول راز و نیاز می شد. (2)

20- آیت اللّه حاج حسن علی مروارید (1329-1425ق.):

پدرش مرحوم حجت الاسلام حاج شیخ محمد رضا، با شیخ حسن علی اصفهانی نخودکی رابطهٔ مودت و عقد اخوت داشت. شهرت «مروارید» در خاندان ایشان، با یکی از مشهور ترین رجال ادب و هنر خوش نویسی، خواجه شهاب الدین عبد اللّه مروارید کرمانی (865-955 ق.) آغاز شد. طبق وصیت پدر، در 9 سالگی و پس از فوت پدر تحت نظارت شیخ حسن علی نخودکی قرار گرفت. در 13 سالگی وارد حوزۀ علمیۀ مشهد شد و از آیت اللّه حاج شیخ محمد هاشم مدرس قزوینی کسب علم کرد و از محضر آیت اللّه میرزا مهدی اصفهانی (1303- 1365ق.) استفاده کرد. هم بحث و درس آیت اللّه میرزا جواد آقا تهرانی بود. پس از اتمام

ص: 119


1- همان، ص 54
2- همان،ص 461

تحصیل، در مشهد شروع به تدریس کرد. مؤسس دو مدرسۀ علمیۀ بعثت و سعادت بود. در مدرسۀ میرزا جعفر و مسجد حاج ملا هاشم و مسجد حاج ملا حيدر نماز جماعت اقامه می کرد. (1)

21- شیخ محمد تقی ادیب نیشابوری (1315-1396ق.):

شاگرد شیخ عبد الجواد ادیب نیشابوری و مشهور به ادیب دوم و در حوزۀ ادبیات از معروفیت زیادی برخوردار بود. دروس حوزه، مغنی، شرح مطول، حاشیه، سیوطی و... را با روش مخصوص تدریس می کرد. در مدرسهٔ فاضل خان تدریس می کرد و از شاگردان پول دریافت می کرد. سمت مدرس آستانه را در زمان سید جلال الدین تهرانی به دست آورد. در مدارس خیرات خان و میرزا جعفر، مساجد ترک ها و گوهرشاد تدریس می کرد. در اواخر عمر به علت زمین خوردگی در منزل بود. لباس ساده به تن می کرد و مناعت طبع داشت. انسانی آزاده و عارف مسلک بود. (2)

22- سید ابراهیم علم الهدی (1296 - 1378ق.):

علم الهدى، فرزند سید محمد حسینی علم الهدی در سبزوار به دنیا آمد. از شاگردان حاج ملا هادی سبزواری بود. در کربلا از محضر آیت اللّه العظمی میلانی استفاده کرد و همراه با ایشان در سال 1333 به مشهد آمد. وکیل تام الاختیار آیت اللّه العظمی میلانی بود. در حل مسائل بغرنج قضایی به قضات کمک می کرد و در طرح مسائل علمی و گشودن گره از معمای آن ها، از نبوغ خاصی بر خوردار بود و هیچ گاه سعی نمی کرد شاگردان خود را مقلد بار بیاورد. (3)

23- محمد تقی میرزا عسکری (م: 1315ش.):

میرزا عسکری معروف به آقا بزرگ، حکیم فیلسوف معروف و استاد فلسفه بود. در حدود سال 1292ش. به مشهد بازگشت و متجاوز از 23 سال در منزل خود حکمت درس می داد و شاگردان بسیار زیاد و برجسته ای تربیت کرد. با این که در نهایت سختی می زیست، طبعی منیع داشت. آقا بزرگ، به صراحت لهجه و آزاد منشی و وارستگی شهره بود. تا پایان عمر

ص: 120


1- محمد الهی خراسانی مروارید علم و عمل (مشهد: بنیاد پژوهش های آستان قدس رضوی، 1384).
2- ابراهیم زنگنه، همان، ص 57.
3- همان، ص 213.

هرگز کرامت انسانی را با چیزی معامله نکرد. (1) در فلسفه بیش تر به سبک شیخ الرئیس متمایل بود و با این حال آثار ملا صدرا را می ستود. (2) با ایرج میرزا دوستی داشت و ایرج میرزا به او عشق می ورزید. در میان آنان مطایباتی رد و بدل می شد. آقا بزرگ به ملا عباس تربتی علاقۀ تام داشت و او را می ستود. (3)

24- حاجی فاضل (م: 1342ق.):

آخوند ملا محمد علی معروف به حاجی فاضل، شاگرد میرزای شیرازی، فقه و اصول و فلسفه را با استادی تدریس می کرد. آیت اللّه میرزا محمد آقا زاده و آیت اللّه العظمی حاج حسین آقا قمی در معقول از ایشان بهره می بردند. به دو زبان فارسی و عربی شعر می گفت. نیک محضر، مهربان، خندان و بسیار شجاع بود. در سیاست دخالت داشت و با علمایی که قوانین مشروطه را به تمام معنی اسلامی می دانستند، موافق نبود و به دست مشروطه گر ها ترور شد. در زمان آصف الدولۀ شاهسون، به کلات و درگز تبعید شد. در مشهد، ریاست علمی حوزه و مسند قضاوت شرعی داشت. (4)

25- آیت اللّه شیخ اسد اللّه یزدی (م: 1345ق.):

مشهور به هراتی، استاد آقا بزرگ حکیم و میرزا مهدی حکیم الهی قمشه ای بود. (5) تا آخر عمر مجرد زندگی کرد و در مدرسهٔ فاضل خان و پریزاد کلام، منطق و فلسفه تدریس می کرد.

26- آیت اللّه حاج شیخ کاظم مهدوی دامغانی (1316-1401ق.):

از سال 1336ق. سطوح عالیه (رسائل، مکاسب و کفایه) را تدریس می کرد و از سال 1356ق. پس از واقعۀ مسجد گوهرشاد در منزل خود منزوی گردید. در حوزه، به فضل اشتهار داشت. حوزۀ درس وی چندان پر جمعیت نبود. پس از شهریور 1320 در باز سازی حوزۀ مشهد جزو فعالان بود. سجایای اخلاقی و صراحت لهجه و اجتناب از هر گونه تظاهر، از برجستگی های روحی ایشان بود. (6)

ص: 121


1- همان، ص 459.
2- نگاه حوزه، ضمیمۀ مجلۀ حوزه(3)، ص 11.
3- همان، ص 13.
4- ابراهیم زنگنه، همان، ص 228.
5- سنگ نوشتۀ استاد در کوه سنگی.
6- ابراهیم زنگنه، همان، ص 136.

مدارس حوزۀ علمیۀ مشهد

1- مدرسۀ سلیمان خان (سلیمانیه): به دست سلیمان خان از امیران قاجار (1200- 1243ق.) در انتهای بازار بزرگ مقابل مسجد شاه احداث و با 22 حجره، دارای استادان و طلاب فاضل بود. در گذشته (حدود سال 1323) ادارۀ آن با میرزا جلال فرزند حاج میرزا احمد مدرس یزدی و تولیت آن با آیت اللّه حاج میرزا احمد کفایی بود که سال ها در این مدرسه به فعالیت های دینی و مذهبی مشغول بودند. پس از سال ها سکوت و اختناق در حکومت پهلوی، اولین مجلس عمومی عزا داری سید الشهدا و نخستین هیئت سینه زنی خراسان، به سعی ایشان در مدرسه تشکیل شد. پس از فوت مرحوم کفایی، سید زین العابدین سبزواری (امام جماعت وقت مسجد گوهرشاد) تصدی مدرسه را بر عهده گرفت.

این مدرسه، سال ها یکی از موفق ترین مدارس حوزۀ علمیۀ مشهد بود و فعالیت در خور توجهی داشت و سال ها حلقه های درس بر ترین استادان حوزه مانند آقا بزرگ حکیم و ملا محمد کاظم خراسانی در آن برگزار می شد. سر انجام این مدرسۀ علمیه پس از دو قرن فعالیت، در سال 1378 تخریب شد و در مکان دیگری و با امکانات لازم در حال احداث می باشد. (1)

2- مدرسۀ ابدال خان: پایین خیابان (نواب صفوی) ، داخل کوچۀ شور، جنب مقبرۀ پیر پالاندوز بوده است. بنیان گذار این مدرسهٔ تاریخی، یکی از خان های عبدل آباد تربت جام به نام ابدال خان تکلو است که آن را برای تحصیل طلاب علوم دینی بنا کرد. تاریخ بنای مدرسه، بین سال های 1090-1100ق. بوده است. تاریخ وقف نامۀ مدرسه، سال 1093ق. می باشد (2) ولی در سال 1297 آن را تعمیر کرده اند. این مدرسه، در دو طبقه و به مساحت 700 متر مربع بوده و کتاب خانه ای با 200 جلد کتاب داشته که فاقد نسخ خطی فراوان بوده است. (3)

3- مدرسۀ عباس قلی خان: این مدرسه، اکنون در حاشیۀ خیابان نواب صفوی قرار دارد که بانی آن عباس قلی، بیگلربیگی خراسان و دارای 104 حجره بوده و در دو طبقه بنا شده است. حیاط مدرسه با آب نمای کوچکی در وسط، حدود یک متر از سطح خیابان پایین تر قرار دارد. (4) کتاب خانۀ این مدرسه را در سال 1334ش. حجت الاسلام سید حسن محدث تأسيس و اولین کتاب ها را سید علی بهشتی وقف آن کرد. اکنون قریب 1500 جلد کتاب اسلامی در زبان های مختلف دارد که در حدود 30 جلد آن خطی است. آقای امیر شیبانی، مدیر کل وقت

ص: 122


1- محمود پسندیده، حوزۀ علمیه خراسان، ج اول (مشهد: بنیاد پژوهش های آستان قدس رضوی، 1385)، ص 251.
2- عبد الرضا امیر شیبانی، سیمای وقف در خراسان (مشهد: سگال، 1380)، ص 29.
3- محمود پسندیده، همان، ص 268.
4- همان، ص 181.

اوقاف خراسان، در زمان تفتیش نسخ کتاب خانه، گفته است: 5000 نسخۀ خطی و چاپی داشته که 78 جلد آن خطی است. (1) تولیت مدرسه، در اختیار عباس قلی خان بوده و پس از مسائل متعدد، سر پرستی آن در اختیار سید محمد ذاکری قرار گرفته است.

4- مدرسۀ خیرات خان: در مجموعۀ اماکن و بیوتات آستان قدس رضوی واقع شده است. اما زمانی که طرح آن ریخته می شد، در حاشیۀ بست پایین خیابان قرار داشت. این مدرسۀ قدیمی و زیبا را، در سال 1057ق. هم زمان با حکومت شاه عباس دوم (1052- 1072ق.) یکی از اشراف آن روزگار به نام خیرات خان احداث کرد که در زمرهٔ معروف ترین و معتبر ترین مدارس علمیهٔ آن زمان به شمار می رفت. ولی پس از حکومت صفویه از رونق و شور علمی افتاد. (2)

5- مدرسۀ میرزا جعفر: در ضلع شمالی صحن کهنه (عتیق)، دارای صحن وسیع مربع و مستطیل و 85 اتاق بوده است. در سال 1059ق. به دست دو برادر به نام های میرزا محمد طاهر مشهور به وزیر خان و میرزا محمد جعفر مشهور به سرو قد، از فرزندان میرزا تقی مشهدی ساخته شد و در اختیار خاندان سرو قدی می باشد. از آن جا که میرزا جعفر تصدی ساخت آن را بر عهده داشته و رَقَباتی هم وقف مدرسه کرده، به نام او مشهور شده است. طلاب از عواید موقوفۀ ظهیر الدوله مواجب می گرفتند. موقوفات آن 6 باب دکان بوده است. آیت اللّه حسن علی مروارید در آن نماز می خواند و آیت اللّه میرزا جواد آقا تهرانی خارج فقه درس می داد و اکنون تبدیل به دانشگاه علوم اسلامی رضوی شده است. (3)

6- مدرسۀ جعفریه: در انتهای بازار بزرگ داخل کوچۀ میر علم خان است و واقف آن آیت اللّه حاج شیخ غلام حسین تبریزی است که آن را در سال 1380ق. ایشان و جمعی از نیکو کاران مشهدی، برای سکونت طلاب به سبکی نسبتاً جدید ساختند. از شرایط طلاب مدرسه، نخواندن ادبیات، اصول و فلسفه و خواندن فقه، حدیث، کلام و تفسیر بوده است. (4)

7- مدرسۀ بهزادیه (حاج حسن): در حاشیۀ شمالی بالا خیابان، نزدیک مدرسۀ نواب بود. دارای صحن کوچک مستطیل و عمارت دو طبقه و 25 اتاق بود و در سال 1354ش. از بین رفت. این مدرسه در دورۀ صفویه حدود سال های 1085 تا 1090ق. بنا شد. علت شهرت مدرسۀ بهزادیه به حاج حسن، نامعلوم است. (5)

ص: 123


1- عبد الرضا امیر شیبانی، همان، ص 14.
2- محمود پسندیده، همان، ص 139.
3- همان، ص 150.
4- همان، ص 291.
5- همان، ص 202.

8- مدرسۀ رضوان: مدرسه ای در محلۀ عید گاه بوده که پنج طلبه در آن سکونت داشته و گویا در وقف نامه گفته شده، از پنج نفر بیش تر نشوند. تولیت در اختیار نوادگان واقف به نام بانو زینت است. این مدرسه را در سال 1096ق.، رضوان از اشراف دورۀ صفویه احداث کرده است. (1)

9- مدرسۀ نواب (صالحیه): از مدارس قدیمی مشهد است که بانی آن میرزا ابو صالح نقیب رضوی، به سال 1086ق. می باشد و در ابتدای بالا خیابان ساخته شده است. حوزۀ درس سطوح عالیه در این مدرسه تشکیل می شده است، مانند حوزۀ درس ادبیاتِ ادیب نیشابوری و سطوح عالیۀ آیت اللّه حاج شیخ محمد هاشم مدرس قزوینی. از شرایط ثبت نام در مدرسه، می توان مجرد بودن، اهل مشهد نبودن، از عهدۀ امتحان بر آمدن و اشتغال نداشتن به کار های غیر روحانی را نام برد. اکنون این بنا با تغییرات چشم گیری باز سازی شده است. (2)

10- مدرسۀ بالا سر: مدرسۀ بالا سر - که از کهن ترین مدارس علمیۀ مشهد به شمار می رود - در حاشیۀ شرقی بازار بزرگ و نزدیک مدرسۀ پریزاد واقع شده و دارای صحن کوچک و دو ایوان بوده است. مدرسه را میرزا محمد وزیر کل خراسان در سال 1091ق. تعمیر کرده است. تولیت مدرسه در اختیار سید علی علم الهدی بوده است. از شرایط مدرسه، نپذیرفتن طلاب قند هاری ،قوچانی ،تبریزی، قفقازی، بغدادی، بحرینی و نیشابوری می باشد. امروزه تبدیل به رواق دار الولایه گردیده است. تاریخ بنای نخستین واقف و بانی آن بروشنی معلوم نیست؛ تنها عبد الحمید مولوی معتقد است، شاهرخ میرزا بانی آن بوده است. (3)

11- مدرسۀ پریزاد: مدرسۀ پریزاد در ضلع شرقی بازار بزرگ، روبروی مدرسۀ دو در و جنب رواق دار الولایه واقع شده است، در حالی که در حاشیۀ بازار زنجیر قرار داشته است. در زمان حکومت شاهرخ میرزا (807-850 ق.) به سفارش پریزاد خانم، ندیمۀ مخصوص گوهر شاد آغا همسر شاهرخ میرزا احداث شد و دارای کتاب خانه نیز بوده است. در سال 1354ش. در جریان توسعۀ اطراف حرم مطهر، این مدرسه تخریب شد و در سال 1368 ش. به همت آستان قدس رضوی با همان الگو و طرح سنتی باز سازی گردید. (4)

12- مدرسۀ دو در: در ضلع غربی بازار بزرگ «زنجیر» سابق و در مجموعۀ اماکن و بيوتات متبرکه، مقابل مدرسۀ پریزاد واقع است. در سال 843ق. به دست یکی از فرماندهان

ص: 124


1- همان، ص 248.
2- همان ، ص 208.
3- همان، ص 88 .
4- همان، ص 103.

شاهرخ میرزا به نام امیر یوسف خواجه بهادر ملقب به غیاث الدین بنا شد. ابتدا به نام مدرسۀ يوسف خواجه و بعد ها به علت داشتن دو در ورودی، به مدرسۀ دو در مشهور شد. در سال 1353ش. به علت تعمیر و مرمت، مدرسه تعطیل شد. پس از انقلاب، آستان قدس رضوی، آن را با حفظ الگو و طرح قدیمی، باز سازی کرد. اکنون زیر نظر حوزۀ علمیۀ مشهد فعالیت می کند. در گذشته، تولیت مدرسه با آقای کفایی بود که آقای کاهانی را به نمایندگی خود انتخاب کرده بود. (1)

سؤالات مورد نظر در قسمت مدارس

1- نحوۀ اداره کردن مدارس (اوقاف - متولى).

2- شروط احتمالی واقف و سکونت در مدرسه.

3- چگونگی تأمین هزینه های مدرسه.

4- وضعیت طلبه ها، تعداد، ملیت، قومیت.

5- امکانات جانبی مدارس، امکانات رفاهی.

6- استادان مدارس، نحوۀ تدریس آن ها، ساعت رفت و آمد و تدریس، سطوح مورد تدريس.

7- مقررات، پذیرش و اقامت طلاب.

8- برنامه های درسی و امتحانات.

9- برنامه های روزانۀ مدارس.

10- میزان تأثیر رئیسان مدارس در طلاب و نظارت آن ها.

11- نوشتن، نویسندگی طلاب و چگونگی فرا گیری طلاب.

12- وضعیت مدارس قبل از حادثۀ مسجد گوهرشاد و بعد از آن.

حوزه و جامعه

1- رابطۀ حوزه با مردم و نحوۀ برقراری آن.

2- زندگی اجتماعی روحانیون و طلاب.

ص: 125


1- همان، ص 116.

3- مؤلفه های تأثیر روحانیون بر مردم (منبر، تعزیه و مراسم مختلف).

4- منبری های معروف مشهد (شیخ مرتضی عید گاهی و مهدی واعظ خراسانی).

5- وضع معیشتی روحانیون و طلاب، نحوۀ تأمین و نگرش مردم به روحانیونی که خود تأمین معاش می کردند و یا با مقامات مرتبط بودند (عده ای برای امرار معاش، اقدام به کار هایی از قبیل نامه نویسی و قرآن خوانی می کردند که در اصطلاح مشهدی ها، آنان را حافظی می نامیدند).

تأمین معیشت طلاب

1- از راه کمک پدر و مادر.

2- از راه دریافت کمک هزینه (شهریه) از مدرسان و آیات عظام.

مقدار شهریه های پرداختی به طلاب در مشهد از طریق آیات عظام (1)

- آیت اللّه العظمی سید محمود شاهرودی: (نجف) 150 ریال.

- آیت اللّه العظمی سید حسن قمی: مجرد ها 160 ریال نان، متأهل ها 200 ریال نان.

- آیت اللّه العظمی سید محمد هادی میلانی: 150 ریال برای عموم.

شهریه های خصوصی (2)

- آیت اللّه العظمی قمی: محصلان حوزۀ درس خود 200 ریال.

- آیت اللّه العظمی میلانی: برای محصلان حوزۀ خود 250 تا 1000 ریال.

- آیت اللّه حاج میرزا احمد کفایی: ماهانه 100 ریال.

برخی از آیات عظام مانند قمی و میلانی، هر یک جدا گانه مبلغی به محصلان با سابقهٔ خود می دادند.

رابطۀ حوزه با بازار

1- کمک های مردمی به حوزه و روحانیت.

ص: 126


1- سید علی خامنه ای، همان، ص 113.
2- همان، صص 111-112.

2- حوزه و واکنش آن نسبت به مدارس نوین ،سینما ها ،روزنامه، حمام.

3- مرجعیت در میان مردم، میزان تأثیر مراجع.

4- حوزه و روشن فکری.

5- حوزه و مساجد (پیش نماز های معروف مسجد ها).

حوزه و سیاست

1- حادثۀ گوهرشاد و نقش روحانیون بر جسته مانند آیت اللّه سید یونس اردبیلی، آیت اللّه العظمی حاج حسین آقا قمی و... و ورود نیرو های روسی به مشهد.

2- حادثۀ حمله به محلۀ یهودیان و نقش روحانیون (آیت اللّه حاج شیخ علی اکبر نهاوندی و آیت اللّه حسین فقیه سبزواری).

3- حزب توده و روحانیون: موضع گیری روحانیون در مورد کمونیسم (آیت اللّه حاج میرزا احمد کفایی و تشکیل هیئت های مذهبی).

4- روحانیون و ملی شدن صنعت نفت (جناح های مخالف آیت اللّه حاج میرزا احمد کفایی و هیئت های مذهبی و شیخ محمد الهی، جناح های موافق آیت اللّه محمد رضا کلباسی، جناح ممتنع در حوزه و در مجموع سیاست کلی حوزه در این مورد، فدائیان اسلام و طرفداران آن ها در حوزه).

5- روحانیون و احزاب: حزب مردم، حزب ایران نوین، حزب رستا خیز، حزب نوین و برخورد کلی حوزه در این مورد.

6- حوزه و لایحۀ انجمن های ایالتی و ولایتی، اصلاحات ارضی و وضعیت موقوفات مدارس.

7- حوزه و قیام پانزده خرداد، عکس العمل روحانیون در مشهد و موضع گیری ها.

حوزه و انقلاب اسلامی

1- حادثۀ مسجد فیل و سخنرانی شهید هاشمی نژاد در سال 1342.

2- بازتاب تبعید امام خمینی (رحمة اللّه) به عراق در مشهد.

3- تبعید آیت اللّه العظمی حاج حسن قمی به خاش زاهدان در سال 1344.

ص: 127

4- دست گیری مقام معظم رهبری به دست ساواک مشهد در سال 1342.

5- وضعیت حوزۀ علمیۀ خراسان و مشهد پس از حادثۀ خرداد 1342.

6- روحانیت وابسته و حامی شاه.

7- سخنرانی مقام معظم رهبری در مساجد کرامت و امام حسن(علیه السلام) مشهد.

8- ورود آیت اللّه العظمی سید عبد اللّه شیرازی به مشهد در سال 1354.

9- برخورد حوزه با افکار دکتر شریعتی و گروه هایی مانند کانون نشر حقایق اسلامی.

10- بازتاب در گذشت دکتر علی شریعتی در حوزه.

11- بازتاب در گذشت حاج آقا مصطفی خمینی در حوزه.

12- جرقۀ بازتاب انتشار مقالۀ توهین آمیز به امام خمینی (رحمة اللّه) در مشهد (دی ماه 1356).

13- تحصن علمای مشهد همراه با مردم در بیت آیت اللّه العظمی سید عبد اللّه شیرازی (اردیبهشت 1357).

14- بازتاب فوت حجت الاسلام حاج شیخ احمد کافی.

15- نقش تربیت یافتگان مرحوم عابد زاده در «انجمن پیروان قرآن» در انقلاب اسلامی.

سؤالات در زمینهٔ حوزه بسیار زیاد و گسترده می باشد. با تناسب موضوع و زمینۀ کاری، می توان سؤالات متفاوتی مطرح کرد که چند نمونۀ آن در این جا ذکر می گردد.

برخی سؤالات راجع به حوزۀ علمیه

الف- سؤالات عمومی:

سال تولد، محل تولد، پدر و مادر، محل زندگی، تحصیلات اولیه قبل از ورود به حوزه، علت ورود به حوزه.

ب- سؤالات تخصصی:

1- در کدام مدرسه تحصیل می کردید؟ در زمان شما مهم ترین مدرسۀ علمیه کدام یک بود؟ چرا این شهرت را داشت؟ در زمان شما مشهد چه تعداد طلبه داشت؟ بهترین طلبه ها از کدام منطقه بودند؟ ضعیف ترین طلبه ها از کدام منطقه می آمدند؟ ضوابط ورود به حوزه؟

ص: 128

2- در مورد وضعیت معیشت طلبه ها: بیش ترین مساعدت ها را چه منبعی می کرد؟ کدام مرجع؟ کمک های مردمی چگونه بود؟ پول دار ترین طلبه ها از کجا می آمدند؟

3- در مورد وضعیت رفاهی حوزه ها ،گرمایش، سرمایش، فرش و نوع حجره؟

4- تخصیص حجره به طلبه ها بر چه اساسی بود: شایسته سالاری، رابطه ای، حسب سنوات و سطح تحصیلات؟

5- مدت آموزشی در زمان شما چند سال بود، یعنی بعد از چند سال طلبه ها به سطحی قابل قبول می رسیدند و برای وظایف محوله، آیا آمادگی داشتند؟

6- تعداد طلبه های با اخلاص و جدی چه میزان بود؟

7- طلبه هایی که تا آخر عمر در مدرسه ها می ماندند، چه تعداد بودند و علت چه بود؟

8- میزان نظارت بر تحصیل و زندگی طلاب در چه حد بود و از چه طریق صورت می گرفت؟ آیا استادان به این امور هم می پرداختند؟

9- نقش رئیس حوزۀ علمیه در زمان شما چه بود؟ چه حمایت هایی می توانست از طلبه ها داشته باشد؟ چه کسی بود؟ چگونه انتخاب می شد؟ دولتی بود یا منتخب مراجع بود؟

10- مسئلۀ بيوت مراجع و اثر گذاری بیت آنان.

11- چه عوامل اساسی در قدرت مراجع، در طول سال های گذشته تأثیر گذار بوده است؟ علم و دانش مرجع، دستگاه تبلیغاتی وابسته به بیوت مراجع و سایر عوامل؟

12- باهوش ترین عالمی که در دوران زندگی با ایشان مواجه شده اید، با ذکر دلیل نام ببرید؟

13- روشن فکر ترین عالم و مرجعی که در خراسان در سال های سدهٔ 14 بوده است، با ذکر دلیل نام ببرید؟

14- این که نام افرادی مانند مرحوم حاج شیخ حسن علی نخودکی یا مرحوم آیت اللّه میرزا مهدی غروی بیش تر در ذهن ها مانده است، چیست؟

15- از فیلسوفان بزرگی که در مشهد بوده اند، صحبت بفرمایید؟

16- در مورد مرحوم آیت اللّه حاج میرزا احمد کفایی حرف های متفاوتی زده می شود. شما ایشان را چگونه می دانید؟

ص: 129

17- از مرحوم آیت اللّه کلباسی که در دورۀ نهضت ملی در مشهد تلاش هایی می کرده است، چه می دانید؟

18- اصولاً علمایی که در سیاست وارد شده اند، چه کسانی بودند؟ چقدر تأثیر گذار بودند؟ چقدر موفق بودند؟ چقدر وجاهت ملی پیدا کردند؟

19- مرحوم حلبی هم از کسانی بود که حرف های متفاوتی درباره اش گفته شده است. شما ایشان را چگونه یافتید؟

20- نزاع مدرسۀ نواب چه بوده است؟ از فعالان آن برخورد ها چه کسی را می شناسید؟ حق را به کدام جناح می دهید؟

21- در مورد مرحوم آیت اللّه حاج میرزا مهدی اصفهانی بفرمایید. زمان ایشان با عصر رضا شاه همراه بوده است. سایر شخصیت های مهم هم عصر ایشان چه کسانی بودند؟ ایشان در تربیت شاگردان خود ظاهراً خیلی موفق بوده اند؟

22- آیا بی رغبتی به فلسفه در خراسان، معلول حضور مرحوم میرزا در مشهد بوده است؟

23- هم عصران مرحوم آیت اللّه حاج شیخ محمد هاشم مدرس قزوینی در مشهد چه کسانی بوده اند؟ از فقها، از فلاسفه یا از ادبا؟

24- برخورد منفی با ابداعات روز را - که به روحانیت این قرن استناد می دهند - آیا تأیید می کنید؟ عامل اصلی را در این نوع مقابله چه می دانید؟ سطحی بودن برخورد ها و تأثیر جو و زمان؟ از علمای موافق و یا مخالف ابداعات جدید صحبت بفرمایید.

25- راجع به مرحوم راشد چه می دانید؟

26- از روحانیت دورۀ نهضت دکتر مصدق در مشهد چه کسانی بودند، چه کسانی نبودند؟ افصح المتکلمین اراکی که بوده؟ آقای مصباح الهدی (غلام حسین مهدی خانی) که سخنرانی می کرده، در چه سطحی بوده است؟

27- از مجتهدان بزرگی که در دورۀ زندگی با آن ها مواجه شده اید، آن ها که در مشهد اقامت کرده اند، لطفاً یاد کنید.

28- اصولاً مشهد را جای پر جاذبه ای برای حفظ علما و مراجع تصور می کنید؟ از قدیم چنین بوده و یا جنبه های منفی داشته است؟

ص: 130

29- از ویژگی های استادان معتبر آیت اللّه اردبیلی، آیت اللّه سبزواری بزرگ، آیت اللّه آقا میرزا حسین، آیت اللّه باد کوبه ای محامی، آیت اللّه حاج شیخ عبد النبی کجوری، آیت اللّه کد کنی و آیت اللّه ایسی بگویید.

30- از آشتیانی هایی که در مشهد به شهرت رسیده اند.

31- آیا در زمان رضا شاه هم عالم و یا مرجع بزرگی در مشهد بوده است؟ بجز آیت اللّه العظمی قمی و آیت اللّه آقای میرزا محمد آقا زاده، چه کسان دیگری بوده اند؟ پ

32- در مورد مرحوم آیت اللّه حاج شیخ علی اکبر نوقانی متولی مدرسۀ نواب، چه خاطراتی دارید؟ چه ویژگی هایی داشته اند؟

33- از خانوادۀ شهیدی ها، فرد معروفی یادتان هست؟

34- از مشکلات روزمرۀ طلاب آن عصر صحبت بفرمایید.

35- از پیش نماز های معروف مشهد بگویید.

36- از آقای مدرس و فرزند بزرگ شان مرحوم حاج آقا جلال چه می دانید یا شنیده اید؟

37- بجز ادبیات، منطق، فقه، اصول و فلسفه، دروس دیگری که در حوزه مرسوم بوده است، چه بود؟

38- نوشتن، نویسندگی، شیوۀ تهیه کتاب، مقاله و حتی خوش نویسی را چگونه آموزش می داده اند و طلاب از این جهات چه وضعی داشته اند؟

39- واقعهٔ مسجد گوهرشاد، حضور روس ها و وضعیت اجتماعی آن موقع؟

40- نقش روحانیون در موقع هجوم مردم به یهودی ها؟

41- مرحوم عابد زاده (انجمن پیروان قرآن) و استاد محمد تقی شریعتی (کانون نشر حقایق اسلامی)؟

42- نواب صفوی و فدائیان اسلام؟

حوزه و کتاب خانه

مهم ترین کتاب خانه های حوزۀ علمیۀ مشهد بعد از کتاب خانۀ معظم آستان قدس رضوی، عبارت بودند از:

ص: 131

1- کتاب خانۀ مدرسه نواب، شامل 3626 جلد کتاب که 813 جلد آن خطی و 1992جلد چاپی بوده است. (1) امروز، دارای 23720 جلد است که 720 نسخهٔ آن خطی و 23000 جلد چاپی می باشد. اختلاف در تعداد نسخ خطی، احتمالاً به علت تخریب و نو سازی مدرسه و در حين نقل و انتقال بوده است. علی ای حال، نظر خوانندگان عزیز را به گزارش مبسوط استاد کاظم مدیر شانه چی در نامۀ آستان قدس، دورۀ هفتم، شمارۀ اول، سال 1346، صفحۀ 108 دربارۀ این مدرسه (مدرسه قدیمه نواب) معطوف می سازد.

2- کتاب خانۀ مدرسۀ میرزا جعفر: در سال 1346 تقریباً 3000 جلد کتاب داشته که 300 نسخهٔ آن خطی بوده است. (2) در حدود سال 1377 کتاب ها به 15000 جلد افزایش یافته است. (3)

3- کتاب خانۀ مدرسۀ خیرات خان: حدود 400 نسخۀ خطی و چاپی داشته است. به گفتۀ دکتر فاضل مطلق، تعداد نسخ خطی 109 جلد می باشد. (4)

4- کتاب خانۀ مدرسۀ عباس قلی خان: بالغ بر 1500 جلد کتاب چاپی داشته است. امروز دارای 5000 جلد کتاب است که تعداد 78 نسخۀ آن خطی می باشد. (5)

5- کتاب خانۀ مدرسۀ پریزاد: بیگلر بیگی قند هار، در زمان شاه سلیمان صفوی، علاوه بر تعمیر مدرسه، کتاب های فراوانی نیز وقف کتاب خانۀ این مدرسه کرد که از اسامی و آمار کتاب های موجود در آن، اطلاعی بر جای نمانده است. (6)

6-کتاب خانۀ مدرسۀ سلیمانیه: بالغ بر 600 جلد کتاب داشته که در حدود 200 نسخه آن خطی بوده است. (7)

***

پی نوشت ها

1 - سید علی خامنه ای، گزارشی از سابقۀ تاریخی و اوضاع کنونی حوزۀ علمیه مشهد، کنگرۀ جهانی حضرت رضا (مشهد: 1365)،صص 16 - 15.

2- همان، صص، 25 - 26.

3- همان، ص 14.

4- همان، ص 15.

ص: 132


1- همان، ص 57 .
2- همان، ص 58.
3- دکتر محمود فاضل مطلق، مدارس قدیم مشهد، مجلۀ وحيد.
4- همان، ص 286.
5- عبد الرضا امیر شیبانی، همان، ص 14.
6- همایون فرخ رکن الدین، کتاب و کتاب خانه های شاهنشاهی ایران از صدر اسلامی تا کنونی (تهران: انتشارات وزارت فرهنگ، 1347) ، ص 42.
7- جغرافیای تاریخی مشهد، پایان نامه کارشناسی (مدرسۀ سلیمانیه).

5- محمد حسن رجبی، علمای مجاهد، مرکز اسناد انقلاب اسلامی تهران: 1382)، ص 17.

6- ابراهیم زنگنه، مشاهیر مدفون در حرم رضوی، بنیاد پژوهش های آستان قدس رضوی، ج اول، چاپ اول (مشهد: 1382)، ص 250.

7- همان، ص 65.

8- همان، ص 272.

9- محمد رضا حکیمی، کیهان فرهنگی، سال نهم، اسفند 71، ص 28.

10- حوزه، ضميمۀ مجلۀ حوزه (2) (مشهد: 1374)، ص 6.

11- ابراهیم زنگنه ،همان، ص 323.

12- همان، ص 167.

13- محمد رضا حکیمی، همان،ص254.

14- همان، ص 33.

15- ابراهیم زنگنه، همان، ص 254.

16- همان، ص 337.

17- همان، ص 77.

18- همان، ص 92.

19- همان، ص 61.

20- همان، ص 187.

21- همان، ص 343.

22- همان، ص 282.

23- همان، ص 217.

24- همان، ص 54.

25- همان، ص 461.

26- محمد الهی خراسانیف مروارید علم و عمل (مشهد: بنیاد پژوهش های آستان قدس رضوی، 1384).

27- ابراهیم زنگنه، همان، ص 57.

28- همان، ص 213.

29- همان، ص 459.

30- نگاه حوزه، ضمیمۀ مجلۀ حوزه(3)، ص 11.

31- همان، ص 13.

ص: 133

32- ابراهیم زنگنه، همان، ص 228.

33- سنگ نوشتۀ استاد در کوه سنگی.

34- ابراهیم زنگنه، همان، ص 136.

35- محمود پسندیده، حوزۀ علمیه خراسان، ج اول (مشهد: بنیاد پژوهش های آستان قدس رضوی، 1385)، ص 251.

36- عبد الرضا امیر شیبانی، سیمای وقف در خراسان (مشهد: سگال، 1380)، ص29.

37- محمود پسندیده، همان، ص 268.

38- همان، ص 181.

39- عبد الرضا امیر شیبانی، همان، ص 14.

40- محمود پسندیده، همان، ص 139.

41- همان، ص 150.

42- همان، ص 291.

43- همان، ص 202.

44- همان، ص 248.

45- همان ، ص 208.

46- همان، ص 88 .

47- همان، ص 103.

48- همان، ص 116.

49- سید علی خامنه ای، همان، ص 113.

50- همان، صص 111-112.

51- همان، ص 57 .

52- همان، ص 58.

53- دکتر محمود فاضل مطلق، مدارس قدیم مشهد، مجلۀ وحيد.

54- همان، ص 286.

55- عبد الرضا امیر شیبانی، همان، ص 14.

56- همایون فرخ رکن الدین، کتاب و کتاب خانه های شاهنشاهی ایران از صدر اسلامی تا کنونی (تهران: انتشارات وزارت فرهنگ، 1347) ، ص 42.

57- جغرافیای تاریخی مشهد، پایان نامه کارشناسی (مدرسۀ سلیمانیه).

ص: 134

تاریخ شفاهی و صنعت (با تأکید بر صنعت خودرو سازی) احمد فرهادی

مقدمه

امروزه اهمیت صنعت خودرو سازی در پیشرفت اقتصادی کشور ها، بر هیچ کس پوشیده نیست. نگاهی کوتاه به روند صنعتی شدن اغلب کشور های جهان، نشان می دهد که صنایع خودرو سازی این کشور ها در بطن فرایند توسعۀ صنعتی آن ها قرار داشته است. زیرا این بخش از صنعت، تحرکی در دیگر صنایع، فناوری و جذب سرمایه ایجاد می کند که می تواند نیروی آغازین و ادامه دهندۀ رشد صنعتی پویا باشد. چنین می نماید که صنعت خودرو سازی در پایان یک سدۀ سراسر تحول و شگفتی، در آستانهٔ دورانی قرار دارد که گویی با تمام تجارب گذشته متفاوت است. این صنعت، هم اکنون با تولید سالانه بیش تر از پنجاه میلیون خودرو، عمده ترین فعالیت تولیدی - صنعتی جهان به شمار می رود و قادر است این میزان تولید انبوه را آن چنان متنوع سازد که هر مصرف کننده ای با هر سلیقه بتواند خودرو مورد علاقۀ خود را سفارش دهد. بی جهت نیست که بعضی صاحب نظران لقب «صنعت صنعت ها» را به آن اطلاق کرده اند. چرا که صنعت خودرو سازی حداقل تا دهه های نخستین قرن بیست و یکم، هم چنان نقش پیشتاز خود را به عنوان موتور محرکۀ بخش صنعت و بازرگانی و خدمات بین المللی و نیز پیشرو در نوآوری و گسترش فناوری جهان حفظ خواهد کرد.

ص: 135

این صنعت به سبب ماهیت گسترده آن، عمدۀ دستاورد های صنعتی بشر را در خود متجلی ساخته است. اهمیت ویژهٔ این صنعت در حوزۀ اشتغال زایی، قطعه سازی این است که طیف وسیعی از صنایع مختلف را از قبیل شیشه سازی، آهن گری، ریخته گری، ذوب آهن و فلزات ،لاستیک سازی، پارچه بافی و ابزار آلات دقیق و الکترونیک در بر گرفته و دامنه آن تا بدان حد است که کشوری در جهان نمی توان یافت که به لحاظ صنعتی پیشرفته باشد ولی صنعت خودرو سازی در آن غیر فعال و فاقد رشد در خور توجه باشد. بنابراین در جهان امروز، صنعت خودرو سازی نقش بسیار عمده ای در توسعۀ صنعتی و اقتصادی کشور ها ایفا می کند.

تاریخ صنعت خودرو در جهان، نشان می دهد که این صنعت به رغم فراز و نشیب های بسیار، دوره های متفاوت اما مشخصی را در سیر تحولات خود طی کرده است. تجربۀ تاریخی کشور های صاحب این صنعت، نشان می دهد که پیشرفت صنعت خودرو و تثبیت موقعیت آن، تابع راه برد مشخصی در این کشور ها بوده است که بنا بر واقعیت های اجتماعی و اقتصادی این کشور ها تدوین و به اجرا گذاشته شده است. این راه برد ها- که عمدتاً پشتیبانی سیاست گذاران و برنامه ریزان کشور ها را به همراه داشت - پس از دوره های معین زمانی، جایگاه صنعت خودرو را در میان سایر صنایع مستحکم کرد. اصل رویکرد به راه برد توسعهٔ صنعتی و بویژه صنعت خودرو، امری کاملاً بدیهی و مسلم است. به طوری که کشور های صنعتی جدید از جمله کرۀ جنوبی، مالزی، تایوان و ... نیز با توجه به این اصل مسلم، توانستند گام های ارزنده ای در این جهت بردارند تا این که به کشور های صاحب صنعت و فناوری در جهان تبدیل شوند.

اهمیت نقش صنعت در اقتصاد

اهمیت بخش صنعت به عنوان یکی از بخش های اصلی اقتصاد و هم چنین تأثیر مضاعف آن بر سایر بخش های اقتصادی و حوزه های کلان ملی، شناخته شده است و در سیاست گذاری و برنامه ریزی کلان اقتصادی کشور ها، اهمیت راه بردی آن درک شده است.

ص: 136

کشور ها از طریق اتخاذ سیاست های صنعتی و فناورانه، در راستای ایجاد رقابت پذیری صنعتی و افزایش سطح آن تلاش می کنند. این فعالیت ملی، در سطوح کلان از طریق قوانین و مقررات باثبات، ایجاد محیط رقابتی و فضای کسب و کار مساعد انجام می شود. با توجه به پیچیدگی فضای فعالیت های صنعتی، افزایش اثر بخشی تصمیمات، برنامه ریزی ها و سیاست گذاری کلان به عنوان دغدغه های صنعتی، افزایش اثر بخشی تصمیمات، برنامه ریزی ها و سیاست گذاری های کلان به عنوان دغدغه های مهم ارکان تصمیم گیری به شمار می آید. در این راستا، ضروری است تا این گونه تصمیمات در فضای تعاملی بین صنایع و سطوح سیاست گذاری اتخاذ و اعمال گردد. در کشور های توسعه یافتۀ صنعتی، نهاد های تصمیم گیر و نهاد های پشتیبان تصمیم گیری، به موازات هم و به شکلی متعامل، توسعه پیدا کرده اند.

بدین ترتیب تصمیمات و سیاست های کلان، به طور معمول از طریق بدنه های تخصصی و صنفی مرتبط شامل مراکز و نهاد های تخصصی - علمی، انجمن ها و نهاد های صنفی، اتحادیه ها و شورا های صنفی و ... پشتیبانی می شوند و شکل می گیرند. چنین تعاملی، علاوه بر تضمین همه جانبه و اثر بخش سیاست ها، قوانین و مقررات، برنامه ها و تصمیمات اجرایی، اثر بخشی اجرایی را نیز با توجه به تکامل فرایند تصمیم گیری در پی خواهد داشت.

این، در حالی است که این فرایند تصمیم گیری در کشور هایی هم چون ایران، دست خوش نا رسایی های ساختاری است. برخی از این نا رسایی ها، عبارت است از: (1)

1- توسعه نیافتگی نهاد ها و ساختار های تخصصی و صنفی و شکل گیری این نهادها براساس علایق زود گذر صنفی.

2- فقدان نهاد های علمی پشتیبان و هسته های باثبات سیاست گذاری و تصمیم گیری.

3- نهادینه نبودن ارتباط میان تصمیم گیران و نهاد های تصمیم ساز.

4- نیازمند بودن ساختار های صنعتی به اصلاح.

در چنین فضایی، گفتمان سه جانبۀ تصمیم گیران و کار گزاران حکومت، کار آفرینان صنعتی و محققان دانشگاهی و پژوهش گران مستقل، می تواند به عنوان ابزاری کار آمد جهت پشتیبانی از تصمیم گیری و باز نگری در سیاست ها، برنامه ها و مقررات و دستور العمل ها ایفای نقش کند. هم چنین استمرار و تکامل این حرکت، می تواند سنگ پایۀ نهادینگی تعامل

ص: 137


1- مجموعۀ مقالات تهديد ها و فرصت های صنعت ملی، مرکز تحقیقات استراتژیک.

سازنده را در میان سطوح کلان تصمیم گیری و نهاد های اجرایی دولت با بخش صنعت، با تقویت لایۀ تخصصی واسطه ای فراهم آورد.

نقش تاریخ های شفاهی در تحلیل های تاریخی اقتصاد ایران

اگر چه بیش تر روایت ها در طرح های تاریخ شفاهی با صاحب منصبان سیاسی، روحانیون و روشن فکران و فعالان سیاسی بوده است، اما از آن جا که برخی این مسئله را مطرح می کنند که مطالعۀ تاریخ اقتصادی تعریف خاصی ندارد و بین تاریخ حوادث اجتماعی و سیاسی و اقتصادی تقسیم شده است، بخوبی می توان از این گونه جمع آوری اطلاعات برای تحقیقات تاریخی اقتصادی استفاده کرد. بعلاوه، به طور خاص برخی از این روایت ها حاوی نکات جالبی است و در شرایط کمبود مدارک و اسناد، نکات کوری را در تاریخ ما روشن کرده اند. (1)

از سوی دیگر، نقش تاریخ شفاهی را در راهبرد های کلان صنعتی، نمی توان در نظر نگرفت. به عنوان مثال، در مباحث توسعۀ صنعتی - که برنامه های کلان را مورد توجه قرار می دهد - بدون امعان نظر به پیشینه های قبلی و از سر اتفاق حاصل نمی شود. بنابراین شناخت رویه های گذشته و وضعیت حال و هم چنین درک توانمندی ها و ضعف ها، عناصر بسیار مهمی در برنامه ریزی های صنعتی شمرده می شوند. با توجه به عمر کوتاه فعالیت های بزرگ صنعتی در ایران و فراوانی برنامه های تنظیم کردۀ تصمیم گیران (عمدتاً وزيران صنایع)، ضرورت تدوین تجربه های نا نوشته در حوزۀ صنعت - که عمدتاً مربوط به مدیران مجرب دوره های میانی این صنایع می شود - می تواند راه کاری جدی در عرصۀ برنامه ریزی های صنعتی به شمار آید.

بعد از انقلاب، بسیاری از سرمایه داران اصلی عصر پهلوی مانند حبيب ثابت، صاحب کار خانه های شیشه سازی و یکی از قدیمی ترین کار آفرین ها - که بخشی از فعالیت هایش مربوط به دورۀ جنگ جهانی و حضور نیرو های متفقین در ایران بود - سعید هدایت (صاحب کارخانۀ نقش جهان)، علی اکبر خیامی (مؤسس کارخانۀ ایران خودرو)، جعفر اخوان (مؤسس کارخانۀ جیپ سازی، پارس خودرو فعلی)، ابو نصر عضد (صاحب نیشکر اهواز)، طاهر ضیایی (صاحب سیمان خوزستان و فارس و چندین دوره رئیس اتاق بازرگانی و صنایع

ص: 138


1- اقتصاد و جامعه، دکتر علی اصغر سعیدی، www.aa-saeidi.com

و معادن ایران)، محمود رضایی (صاحب مس سر چشمه)، احمد خیامی (صاحب فروشگاه های کورش و بیمۀ آسیا و یکی از سهام داران ایران خودرو)، نمازی (صاحب کارخانۀ آجر سازی و نساجی)، رشیدیان (صاحب عمدۀ بانک تعاون و توسعه)، علی کاشان چی از قند شاه زند، حسین قاسمیه از گروه صنعتی پارس ، حاج محمد تقی بر خوردار از پارس الکتریک ، سلیمان و هابزاده، محسن لک از جنرال تایر و شریک در ساختمان ثابت پاسال با پناهی ، محمد فاتح از جهان چیت و حسین علاقبند (صادر کنندۀ عمدۀ پنبه و معروف به سلطان پنبه) در گذشته اند که چیزی از آن ها ثبت نشده و بسیاری دیگر هم اکنون در سنین کهن سالی هستند.

به نظر می رسد با توجه به اهمیت و نقش تاریخ شفاهی در تاریخ نگاری مستند با استفاده از خاطرات دست اندر کاران حوزۀ صنعتی، تصویر بسیار روشن تری از آن چه وجود داشته است، از مواردی نظیر مداخلات دولت در امور اقتصادی، توفیق نیافتن برخی از طرح ها و پروژه های اقتصادی و مانند این ها می توان ترسیم کرد.

فعالیت های صورت گرفته

فعالیت جدی در حوزۀ ثبت تجربۀ مدیران صنعتی، عملاً با حمایت های گروه خودرو سازی سایپا و به صورت مداوم از سال 1380 شروع شد. همان گونه که اشاره شد، رشد صنعت خودرو، مربوط به اوایل دهۀ 70 است. در این دوران با توجه به سیاست های حمایتی، صنعت قطعه سازی رشد بسیار بالایی تجربه کرد و پس از آن با افزایش تولید خودرو، بخش خدمات پس از فروش نیز توسعه یافت. اگر صنعت خودرو سازی را به زنجیر تشبیه کنیم، می توان گفت: کار خانجات تولید کنندۀ خودرو، حلقۀ میانی را تشکیل می دهند و قطعه سازان، حلقۀ قبلی و خدمات پس از فروش نیز حلقۀ پایانی این زنجیره را تشکیل می دهند.

در خصوص شیوۀ کار نیز، مصاحبه ها را در این سه حلقه متمرکز ساختیم و سعی کردیم با ضبط تجارب افراد دخیل در هر سه بخش، به ارائه دیدگاه های مطروحه بپردازیم. این رویه، چندین حسن داشت:

1- اول آن که مسائل مطروحه در گفت گو ها، قابل ردیابی بود. به عنوان مثال، اگر مبحث کیفیت خودرو مطرح می شد، گاهی نمایندگی قطعات پس از فروش، اشکال را در قطعه ساز

ص: 139

می دید و وقتی که سراغ قطعه ساز می رفتیم، اشکال را در نوع نصب قطعه در کارخانۀ تولید کننده بیان می کرد. هر چند اعضای گروه در پی تجسس نبودند، ولی تحلیل همین موارد، می رساند که گاهی متولیان این صنعت به صورت جزیره های جدا از هم کار می کنند.

2- این کار، باعث می شد که در امور تحلیلی، نگاه ما و خوانندگان به کلیت صنعت معطوف شود و نه تنها به یک بخش از آن.

پس از ایجاد امکانات مختصر، کار گفت گو ها آغاز شد؛ به گونه ای که تا کنون بیش از 60 قطعه ساز و نمایندگی پس از فروش و ده ها مدیر صنعتی، مورد مصاحبه قرار گرفته اند.

محدودیت ها

اصولاً ضبط تجربه ها و خاطرات این گروه، با مشکلات خاصی روبرو ست. بر خلاف سیاست مداران، روشن فکران، هنرمندان و حتی روحانیون که خاطرات خود را مکتوب کرده اند و یا حاضر به مصاحبه می شوند، فراوانی خاطرات فعالان اقتصادی و سرمایه دارانی که خاطرات خود را نوشته باشند، شاید از انگشتان یک دست هم تجاوز نکند. به همین سبب، کار این طرح به مراتب از طرح های دیگر مشکل تر است. از دیگر محدودیت های این طرح، می توان به گذشت عمر کم این صنعت اشاره کرد.

***

پی نوشت ها

1- مجموعۀ مقالات تهديد ها و فرصت های صنعت ملی، مرکز تحقیقات استراتژیک.

2- اقتصاد و جامعه، دکتر علی اصغر سعیدی، www.aa-saeidi.com

ص: 140

تاریخ شفاهی و مطالعات شهری (اهمیت تاریخ شفاهی و تبیین آن در مطالعات شهری در راستای تولید دور نمایی از دگرگونی فضایی زندگی اجتماعی در خلال تحولات شهری عصر نوین) رضا مسعودی نژاد

*تاریخ شفاهی و مطالعات شهری (اهمیت تاریخ شفاهی و تبیین آن در مطالعات شهری در راستای تولید دور نمایی از دگرگونی فضایی زندگی اجتماعی در خلال تحولات شهری عصر نوین) رضا مسعودی نژاد (1)

مقدمه

مقالۀ حاضر، به طور عمومی معطوف به اهمیت و تبیین کاربرد تاریخ شفاهی در مطالعات شهری است. به طور مشخص این مطالعه تلاش دارد تا عوامل دخیل در تولید دور نمایی از دگرگونی فضایی زندگی اجتماعی را در شهر های ایران، به کمک تاریخ شفاهی به طور روش مند تبیین کند. مطلب حاضر، با توجه به اهمیت روش مند کردن شیوه ها در مطالعات چند دانشی (2) و میان دانشی (3) - که بخصوص در سال های اخیر بیش از پیش اهمیت یافته اند- شکل گرفته است. زیرا در حالی که منابع روش های مطالعۀ میدانی و تاریخ شفاهی بی شمار می نماید، اما اهمیت محلی کردن، و تبیین روش ها برای استفاده در حوزه های میان دانشی جدید به شکل روش مند بیش از پیش نمایان است . در واقع، این مقاله می تواند به عنوان گزارش روش شناسانه از کار میدانی تلقی شود که لزوماً به محتوای کار میدانی و اطلاعات جمع آوری شده مربوط نمی شود، بلکه تلاش دارد تا لایه های دیگری از کار میدانی را در مطالعات شهری دارای پشتوانۀ تاریخ شفاهی تشریح کند.

ص: 141


1- PhD candidate at Bartlett School of Built Environment, UCL, University of London. Email: r.masoudi@ucl.ac.uk Website: http://www.ucl.ac.uk/~ucftrma
2- Multi disciplinary: involving different subjects of study in one activity.
3- Interdisciplinary: involving two or more different subjects or areas of knowledge.

مطالعۀ اصلی در حال انجام، معطوف است به تحول فضایی زندگی اجتماعی و به طور خاص مراسم محرم در فضا های شهری در طی آن چه که ما آن را دگرگونی شهری (1) دوران نوین در طی دهه های اولیۀ قرن حاضر هجری شمسی می نامیم. کار میدانی در طی دو دوره در ایران انجام شده، اما این مقاله عمدتاً بر اساس تحلیل کار میدانی اولیه می باشد که به منظور بهبود و محلی کردن فنون میدانی، روش های مصاحبه و بیش از همه تبیین روش های معمول تاریخ شفاهی در حوزۀ مطالعات شهری در ایران انجام شده بود. کار میدانی اولیه در طی پاییز سال 84 و سپس کار میدانی نهایی در زمستان 84 تا بهار 85 انجام شده است. کار میدانی اولیه فقط در دزفول به عنوان شهر اصلی مورد مطالعه و کار میدانی نهایی در همان شهر و پنج شهر دیگر به عنوان موارد مطالعهٔ مکمل انجام شده است. شهر های مکمل شامل: اردبیل، همدان ،کاشان، بوشهر و بیرجند بوده است.

در ابتدا لازم است اشاره شود که همان طور که در اغلب منابع اصلی (2) اشاره شده، تاریخ شفاهی در این پژوهش به آن بخش از اطلاعات شفاهی اشاره دارد که تحولات تاریخی را در نگاه مردم عادی مرور می کند و به جای حقایق دقیق تاریخی، به وجوه کیفی حوادث و تحولات تاریخی و تلقی مردم از آن تحولات می پردازد.

مطلب پیش رو در دو بخش اصلی سازمان یافته، بخش اول به این موضوع می پردازد که اساساً چرا و در چه هنگامی پژوهش های کیفی در مطالعات شهری معنی پیدا می کند. به زبان دیگر، چه نوع مسائلی در مطالعات شهری می تواند بر اساس این رویۀ مطالعاتی پیگیری شود. همین بخش در ادامه، به مسئلۀ تاریخ و اطلاعات شفاهی و چالش های آن می پردازد که نه تنها حوزۀ عملکرد آن ها را در معرض می گذارد بلکه نشان می دهد که چه مفهوم و یا مفاهیمی باید در استفاده از منابع شفاهی در حوزهٔ مطالعهٔ شهری تبیین گردد. بخش دوم تلاش می کند عوامل دخیل در روش مند کردن مطالعۀ میدانی را بر پایهٔ اطلاعات شفاهی به عنوان میان دانشی تشریح کند.

ص: 142


1- Urban transformation.
2- Text books

1- مطالعات شهری و پژوهش های کیفی (1)

همان طور که اشاره شد، این بخش به چرایی استفاده از شیوه های کیفی در مطالعات شهری می پردازد که به نوعی شامل مرور بسیار کوتاهی در مسائل روش شناختی است تا نشان دهد اصولاً چرا مطالعات کیفی و میان دانشی در این حوزه معنا یافته، و در چه مواردی قابلیت انشا دارد. سپس موضوع به تشریح وجوهی می پردازد که می توان از طریق تاریخ شفاهی بدان ها دست یافت. هم چنین بحث دربارۀ یکی از مهم ترین چالش های پیش روی اطلاعات شفاهی است که حدود استفاده از این نوع اطلاعات را تعیین می کند و در عین حال این موضوع و پاسخ های داده شده بدان چالش، ما را به نوعی به چگونگی تبیین روش های شفاهی در مطالعات شهری برای تولید دور نمایی از فضای زندگی اجتماعی هدایت می کند.

در ابتدا، لازم است بدون غلتیدن در بحث های محض روش شناختی که موضوع مقالۀ حاضر نیست، به نکته ای اشاره شود تا ما را به موضوع بحث هدایت کند. مطالعۀ هر پدیده از نگاه شناخت شناسی (2) ، ممکن است به دو گونه انجام شود: پژوهش ممکن است برای رسیدن به اصل قطعی یا فهم نسبی آن پدیده انجام گیرد. به طور عمومی در یکی، ما به دنبال علت و معلول پدیده و در دیگری، به دنبال فهم تلقی انسان از پدیده، یا فهم رفتار انسانی پدیده هستیم. شاید به زبان ساده، تفاوت را بتوان بدین گونه توضیح داد که، پژوهش ممکن است با هدف «تشریح» (3) یا «تفسیر» (4) پدیده انجام شود. در نتیجه از نظر روش شناختی، لازم است هر پژوهش با تبیین نگاه معرفت شناسی خود مشخص کند که آیا در پی "تشریح" یا "تفسیر و فهم" پدیده است. همان طور که رابین ها (1995) (5) اشاره کرده، پژوهش های قطعی نگر، به دنبال تبیین اصولی هستند که پدیده ها را به گونه ای ماندگار و تعمیم پذیر تشریح کند، در حالی که پژوهش های تفسیر گرا، به دنبال آن هستند تا در یابند که در شرایط مشخص، چگونه و چرا پدیده ای شکل می پذیرد بی آن که تلاش کنند تا یافته ها را جهان شمول بدانند. پیش از این همان طور که تامسون (1998) (6) در این باره بحث کرده، این گونه مطالعه، پدیده ها را در بستر خود و از نگاه و فهم انسانی - که بر پایۀ تجربۀ فردی یا جمعی است - بررسی می کند، آن هم بر اساس پیش فرض وجود واقعیت چند گانه ای که برگرفته از تعدد معنا های فهم شده از محیطی است که انسان در آن حضور دارد یا پدیده هایی که با آن ها مواجه است.

ص: 143


1- Qualitative researches
2- Epistemology
3- Explaining
4- Interpretation
5- Rubin and Rubin (1995)
6- Thompson et al (1998)

با توجه به این بحث کوتاه، «شهر» می تواند به عنوان یک «چیز» (1) یا واقعیت بیرونی مورد مطالعه قرار گیرد. در این رویه، شهر یک نظام کالبدی است که می تواند با روش های دقیق سنجیده شود. این سنجش، ممکن است به کمک واحد های اندازه گیری و یا شاخص هایی انجام گیرد. به طور مثال کاربری زمین، هندسهٔ بافت شهری و یا مطالعۀ آماری ترافیک، برخی از این سنجش هاست. از سوی دیگر، شهر ممکن است به عنوان یک نظام اجتماعی- فضایی (2) فهمیده شود که در آن محیط ساخته شده (3)، زندگی روزمره و اجتماعی، تجارب فردی و جمعی و رفتار آنان که در آن منسجم (4) شده است و بررسی آن ها باید به عنوان کلیت مد نظر باشد و کاهیدن شهر به هر کدام از آن ها، باعث بد فهمی شهر خواهد بود. بسیاری از نظریه های «فضا» هم چون نظریهٔ «ساخت فضای لفوغ» (5) ، به عنوان یکی از تأثیر گذار ترین الگو های فضایی- شهری در مطالعات شهری معاصر، بر اساس الگوی فضایی - اجتماعی و بر پایهٔ همین تلقی از شهر و فضا ارائه شده است. این نوع تلقی از شهر و فضا، اساساً نشان می دهد که فهمیدن و مطالعهٔ شهر به عنوان

یک نظام فضایی - اجتماعی، باید براساس مطالعۀ کیفی و میان دانشی انجام گیرد. چرا که شهر باید به عنوان کلیت و بدون محدود کردن آن به یکی از وجوهش فهمیده شود.

عکس

تصویر 1: انسان به عنوان یک موجود در خور سنجش در مقابل شهر به عنوان یک مفهوم چند گانه.

The Modular by Le Corbusier (left); Paul Klee: Viaducts Break Ranks (right)

ص: 144


1- Object
2- Socio-spatial
3- Built environment
4- Integrate
5- Lefebvre, H (1974) The Production of Space

بدیهی است که مطالعهٔ شهر بر اساس هر یک از تلقی های یاد شده، به معنی نفی شیوۀ مطالعۀ دیگری نیست؛ بلکه بدان معنی است که پرسش، ممکن است معطوف به یکی از این دو تلقی از شهر باشد و یا حتی به تلقی دیگری از شهر. مطالعۀ چگونگی اثر متقابل جامعۀ شهری با کالبد شهری در فرایند دگرگونی شهر در دوران نوین، یکی از حوزه های عمومی است که به وضوح به تلقی فضایی - اجتماعی شهر معطوف می گردد و نیاز به مطالعۀ کیفی را به معرض نمایش می گذارد. به طور مثال، در همین بستر عمومی - که پژوهش جاری در آن قرار می گیرد- اگر چه ما از یک سو با دگرگونی و تحول کالبد شهر در طی مداخلات کنونی مواجه هستیم - که یک واقعیت بیرونی و عینی است - اما در عین حال موضوع مورد پرسش، چگونگی واکنش زندگی اجتماعی و مناسک مذهبی به عنوان پدیده هایی اجتماعی، در مقابل این دگرگونی عینی است.

تلقی فضایی - اجتماعی شهر که پژوهش ها را برای فهمیدن پدیده هایی هم چون دگرگونی کنونی شهر ها به سمت مطالعات کیفی سوق می دهد، از آن جهت اهمیت یافته که شهر سازی نوین به طور عام و بسیاری از طرح های نو سازی و احیای شهری نه تنها در ایران بلکه در سراسر دنیا، به طور خاص، در سطحی گسترده با شکست مواجه شده است. این امر، به طور مستقیم حاصل نگاه کمی و اندیشۀ نوین به شهر بوده است. پیشروان اندیشه های نوین شهری هم چون لوکوربوزیه، (1) معتقد بودند که معماران، چوپان جامعه هستند. چرا که می توانند با طراحی محیط، جامعه را به سوی دل خواه خود راه بری کنند. در حالی که بسیاری چون لفوغ (1974)، معتقدند که معماران و برنامه ریزان هرگز نمی توانند شکل گیری فضا را برنامه ریزی و به طور دقیق مهار کنند. تاریخ نیز نشان از شکست اندیشه های نوین در شهر سازی دارد. این امر باعث توجه جدی به روش های متفاوت برای فهم شهر، به عنوان یکی از پیچیده ترین و عظیم ترین ساخته های بشر گردیده است. مطالعات میان رشته ای و مبتنی بر نگاه کیفی، به عنوان یک بدل مهم در سال های اخیر مورد توجه قرار گرفته است. در واقع این شیوۀ مطالعۀ به عنوان نیازی اساسی در تبیین دانش پایه برای هر نوع مداخلهٔ شهری از توسعه تا احیای شهری تلقی می شود.

ص: 145


1- Le Corbusier

1-2- اطلاعات کیفی: مصاحبه و اطلاعات شفاهی

جمع آوری اطلاعات کیفی، بخش اساسی در پژوهش های کیفی است و مصاحبه یکی از مهم ترین روش ها برای این هدف، در انواع پژوهش های کیفی است (دیلی، 2004) (1) .مصاحبۀ کیفی، راهی است برای دریافت احساس و ادراک مردم از دنیای خود، و روشی است برای فهمیدن تجارب و بازسازی حوادثی که پژوهش گر در آن حضور نداشته است (رابین و رابین، 1995) (2) . پیش از این همان طور «که وِیل» (3) اشاره کرده، مصاحبۀ کیفی «تلاشی است برای فهمیدن دنیا از نگاه موضوع» (1: 1996). سیدمن (1996) (4) نیز افزوده است که، مصاحبه دسترسی به بستر رفتار مردم را ممکن می سازد و به محقق امکان می دهد تا آن رفتار ها را در بستر شان قرار دهد و در همان بستر فهم کند. نکتۀ مشترک در پژوهش های متفاوت کیفی، همان طور که تامسون (5) اشاره کرده، آن است که در این نوع پژوهش ها، مردم و مصاحبه شوندگان فقط موضوع تحقیق نیستند بلکه در آن شرکت دارند. در واقع، آن ها نوعی شریک جست جو و تأیید اطلاعات در تحقیق محسوب می شوند. به زبان دیگر، آن ها نه فقط موضوع بلکه شرکای تحقیق هستند. تمام این اظهارات در واقع بر این موضوع

تأکید دارد که مصاحبۀ كيفی می تواند روشی مهم در مطالعات کیفی شهری برای جمع آوری اطلاعات شفاهی شمرده شود که بدون پیش فرض به تحقیق کمک می کند تا تلقی و تصور مردم را از محیط و شیوه ای که در آن حضور می یابند، به دست آورد. شیوه های مصاحبه بر اساس نوع پژوهش، ممکن است شامل مصاحبۀ غیر رسمی، بدون سازمان، نیمه سازماندهی شده، و سازمان دهی شده (6) باشد. (7) تفاوت بنیادینی که این نوع مصاحبه را از هم تفکیک می کند، این است که تا چه میزان مصاحبه شونده یا مصاحبه گر مهار و هدایت مصاحبه را در اختیار دارد. بر اساس نوع پژوهش و سؤال آن، یک یا چند روش مصاحبه ممکن است مورد استفاده قرار گیرد؛ ولی معمولاً مصاحبه های غیر رسمی به عنوان روش اصلی برای به دست آوردن اطلاعات پیش زمینه ای و محلی محسوب می شوند.

اگر چه اطلاعات شفاهی به عنوان یکی از منابع اطلاعات کیفی، اخیراً در حوزه های مختلف پژوهشی اهمیت یافته است، اما این اهمیت اصولاً ناشی از تأثیر جدی (8) تاریخ شفاهی بر حوزۀ مطالعات تاریخی در دوران اخیر است (پرک ،1998). (9) در واقع مطالعات تاریخ

ص: 146


1- Dilley 2004
2- Rubin and Rubin (1995)
3- Kvale
4- Seidman (1998)
5- Thompson et al (1998)
6- informal, unstructured, semi-structured, and structured interview
7- برای مرور مفصل دربارۀ انواع روش های مصاحبه، بنگرید به: (1994) Bernard
8- Impact
9- Perk (1998)

شفاهی، این اثر مهم را داشته است که اطلاعات شفاهی از نظر علمی، پذیرفتنی و در خور اتکا قلمداد شود. اطلاعات شفاهی به عنوان یک منبع مطالعاتی، با چالش های زیادی مواجه شده و به طور طبیعی، عمدۀ آن چالش ها، معطوف به صحت و در خور اتکا بودن اطلاعات شفاهی بوده است.

بدیهی است که چالش های پیش روی اطلاعات شفاهی، دارای تنوع و تعدد بسیاری بوده است، اما در این جا ما به یکی از چالش های کلاسیک که به بحث ما کمک می کند، اشاره می کنیم. یکی از اصلی ترین نقد های ارائه کردۀ تاریخ دانان برای هم کاران خود در حوزۀ تاریخ شفاهی، این است که گروه مصاحبه شوندگان در شیوۀ تاریخ شفاهی، معمولاً نمایندۀ آماری یا نمونۀ آماری از کل جمعیت مورد مطالعه نیستند (کاتلر، 1972). (1) در نتیجه، این گروه نمی تواند نمایندۀ کل جامعۀ مورد مطالعه باشد و یافته ها را نباید به کل آن گروه تعمیم داد. گرل (1998) (2) در پاسخ به این نقد، می گوید که آن ها (مطرح کنندگان این نقد) در واقع با مطرح کردن یک موضوع غلط، باعث به فراموشی سپرده شدن یک مسئلۀ بسیار عمیق شده اند. مصاحبه شوندگان انتخاب می شوند نه بدان جهت که آن ها تا درجه ای، خلاصه و معدل آماری باشند، بلکه بدان جهت که آن ها می توانند روند تاریخی را بنمایانند. (3) (گرل، 1998 :41). پیش از این لومیس (1998) (4) اشاره می کند که موثق بودن اطلاعات شفاهی برای مطالعات شفاهی، منوط به این نکته است که تا چه درجه ای تجارب اشخاص حائز و در بر گیرندۀ ویژگی های زمان و مکان شان است. بهزبان دیگر، مصاحبه شوندگان باید به گونه ای انتخاب شوند تا به نمایاندن (5) موضوع مطالعه در بستر زمان و مکانش کمک کنند.

در واقع ریشهٔ بسیاری از چالش های مطرح شده از جمله چالش یاد شده، در برابر تاريخ شفاهی، و اطلاعات شفاهی در آن است که فرض مطرح کنندگان آن است که اطلاعات شفاهی دارای همان کار کرد های اطلاعات مکتوب است. در حالی که در بسیاری از موارد، پژوهش ها اطلاعات شفاهی را به عنوان جانشین اطلاعات مکتوب فرض نمی کنند و اصولاً نوع اطلاعاتی که مطالعات کیفی در میان منابع شفاهی به دنبال آن است، از نوع کیفی است نه از نوع اطلاعاتی که از آن ها برای تعیین حقایق عینی استفاده می شود. به زبان دیگر، در تاریخ شفاهی نه تنها نوع اطلاعات جمع آوری شده کمی نیست بلکه کار کرد اطلاعات با اطلاعات

ص: 147


1- Cutler (1972)
2- Grele (1998)
3- Typify
4- Lummis (1998)
5- Typifying

کمی نیز متفاوت است. به طور مثال ریچی (2004) (1) نوشته است که منابع شفاهی ممکن است نتواند به ما بگوید که واقعاً استالین چه کرد، اما قطعاً می تواند معلوم کند که مردم چه تلقی ای از کار های وی داشته اند. یا در مطالعات تاریخی در زمینۀ تحولات نوین در شهر های ایران، بسیار بعید است که ما در بررسی های خود به دنبال یافتن اطلاعاتی دربارۀ هزینه و یا زمان دقیق ساخت اولین خیابان در یک شهر از طریق اطلاعات شفاهی باشیم. در عوض به طور مثال مطالعۀ مبتنی بر منابع شفاهی، از مؤثر ترین روش ها در فهم منطق اجتماعی - فضایی تحول زندگی اجتماعی در شهر هاست.

اهمیت «نمایاندن» (2) در عوض «نمونه گیری» در مطالعات مبتنی بر تاریخ شفاهی، نه تنها پاسخ به چالش مطرح شده است بلکه نکته ای اساسی را در بر می گیرد که باید برای انجام کار میدانی در هر مطالعۀ کیفی به درستی درک شود، و آن این که مصاحبه شوندگان باید به گونه ای انتخاب شوند که بتوانند نمایانندۀ موضوع و دورۀ مطالعه باشند. به طور مثال در مطالعه ای که در دست انجام است، مصاحبه شوندگان به شکلی انتخاب نشده اند که گروه شان به عنوان نمونۀ آماری از کل جامعۀ شهری محسوب بشود. چرا که اولاً انجام مصاحبۀ کیفی با تعدادی که نمونۀ آماری جامعۀ شهری باشند، تقریباً ممکن نیست، ثانیاً این افراد حتی بر فرض تشکیل یک نمونۀ آماری، لزوماً از نظر کیفی نمی توانند نمایندۀ دورۀ تاریخی مورد مطالعه باشند. در عوض افراد باید از بخش های مختلف شهر به گونه ای انتخاب شوند که بتوانند پویایی فضایی- اجتماعی زندگی اجتماعی را در طی دگرگونی نوین بنمایانند؛ در حالی که این گروه ممکن است هیچ وقت به عنوان نمونۀ آماری قلمداد نشوند. اما سؤال اساسی این است که منطق انتخاب گروه تا بتواند به "نمایاندن" آن دوره کمک کند، به طور مشخص چیست؟

2- نمایاندن زندگی اجتماعی در شهر های تاریخی

همان طور که قبلاً بدان پرداخته شد، در مطالعات کیفی مسئلۀ اساسی، نمایاندن پدیده در عوض بررسی نمونۀ آماری است. به طور مثال در همین مطالعه، هدف از کار میدانی و مصاحبه ها، تولید تصویری از زندگی اجتماعی و فهم آن در فضا های شهری قبل و بعد از

ص: 148


1- Ritchie (2004)
2- Typifying

تحولات نوین بوده است. در واقع این تصویر را می توان به مثابۀ جور چینی تصور کرد که هر قطعۀ آن را یک یا چند نفر توصیف و تولید می کنند. اما در عین حال جمع اجزای گرد آوری شده از میان مردم، باید به شکلی باشد که نمایانندۀ موضوع باشد. همان طور که اثر معماری از انباشت مصالح شکل نمی گیرد بلکه سازماندهی اندیشمندانۀ آن هاست که انبوه مصالح را بدل به اثر معماری می کند. به طور بدیهی، تاریخ شفاهی نیز صرفاً به مجموعه ای از اطلاعات شفاهی گرد آوری شده قلمداد نمی شود بلکه از گرد آوری ، طبقه بندی و تحلیل اطلاعات به شکل روش مند است که تولید می شود. توجه به «نمایاندن» به عنوان یکی از اصول گرد آوری روش مند اطلاعات، حائز اهمیت است.

بدیهی است که با توجه به مطالب مرور شده، تبیین روش انتخاب افراد در جهت نمایاندن موضوع، عمیقاً به موضوع و بستر مطالعه وابسته است. در نتیجه فهم دقیق سازمان و ویژگی های بستر موضوع و پدیدۀ مورد مطالعه، ارتباط اساسی با آن دارد. نتیجتاً در این مطالعه، کار میدانی اولیه به منظور شناخت ماهیت موضوع مطالعه یعنی «زندگی اجتماعی در فضا های شهری» انجام شد تا تبیین عوامل دخیل در نمایاندن زندگی اجتماعی میسر شود. پیش از این مطالعۀ میدانی به پژوهش کمک می کرد تا روش ها و فنون مصاحبه در بستر مطالعه آزمایش و چگونگی واکنش مردم بدان ها فهمیده شود. در واقع مطالعۀ میدانی اولیه، علاوه بر فهم زمینۀ موضوع - که مسئلۀ اساسی می نمود - به محلی کردن روش ها هم کمک می کرد. اما در این جا ما فقط به مسائل مرتبط با «نمایاندن» زندگی شهری خواهیم پرداخت، که بر اساس بررسی و تحلیل مصاحبه های انجام شده به دست آمده است.

بررسی مصاحبه های انجام شده، نشان می داد که پیش از تحولات عصر کنونی، به طور طبیعی زندگی اجتماعی به طور وسیعی تحت تأثیر مفهوم و سازمان محله قرار داشته است. پیش از این، محلات شهر به دو گروه حیدری و نعمتی تقسیم می شده اند. این تقسیم دو گانۀ محلات، یکی از معمول ترین ویژگی سازمان اجتماعی شهر ایرانی بوده است؛ هر چند که بسادگی نمی توان آن را به عنوان سازمان اجتماعی کاملاً عمومی فرض کرد. این تقسیم اجتماعی، لزوماً در تمام شهر ها به همین نام خوانده نمی شده؛ مثلاً در دزفول این دو گروه محلات به نام حیدر خانه و صحرا بدر شناخته می شده اند. هر بخش حیدری یا نعمتی، می تواند

ص: 149

به عنوان یک گروه مستقل اجتماع شهری فرض شود. این تفکیک اجتماعی، به طور طبیعی می توانسته شدت کم و بیشی داشته باشد. اما در مجموع شرایط دریافت شده از میان مصاحبه ها، نشان می دهد که جامعۀ شهری به عنوان یک جامعۀ یک پارچه و منسجم، بسختی قابل دریافت است. در عوض در اثر این تفکیک، به نظر می رسد فهم جامعۀ شهری - که در این مقوله درک خصیصۀ محلی حائز اهمیت خاص است - با وجود خصیصه های کلان در شهر، به اندازۀ ویژگی های محلی آن در سازمان شهر مؤثر نبوده است. اما تحول عصر کنونی، این نظام محلی را جایگزین جامعهٔ شهری یک پارچه تر کرده که خصوصیات محلی آن، بشدت اهمیت خود را از دست داده است. با کم رنگ شدن مرز تفکیک محلات حیدری و نعمتی، جامعۀ شهری به مثابۀ یک نظام اجتماعی یک پارچه و منسجم، آرام آرام قابل دریافت می شود.

عکس

تصویر 2: دزفول در اواخر دورۀ قاجار: محدودۀ محلات حیدری در حدود شمالی و نعمتی (صحرا بدر) در بخش جنوبی شهر

در این جا لازم است تأثیرات این نظام محلی و تغییر در آن را در شهر یاد آور شویم. مراسم محرم به عنوان یکی از مهم ترین وجوه زندگی اجتماعی، یکی از وجوه زندگی شهری است که بخوبی این تأثیر را به نمایش می گذارد. اولاً هر محله با هیئت عزا داری آن هویت می یافته و مراسم محرم، مهم ترین فرصت برای به نمایش گذاردن آن به شکل نمادین بوده است. از سوی دیگر در هنگام برگزاری مراسم محرم، درگیری میان محلات حیدری و نعمتی بشدت بالا می گرفته است و در هر شهر شما می توانید سراغ چنین درگیری ها را - که بعضاً به

ص: 150

اسطوره نیز بدل می شده است - بگیرید. در گیری میان محلات شنبدی و دهدشتی در بوشهر، از همین درگیری ها بوده است. اهمیت نمادین اجتماعی و حساسیت آن به عنوان هویت اجتماعی برای این محلات باعث می شده تا عزا داری هر نیمۀ حیدری و نعمتی به طور مستقل از نیمۀ دیگر اجتماعی برگزار شود. اما این ویژگی محلی در مراسم، با محو شدن تفکیک اجتماعی در جامعۀ شهری و شکل یافتن جامعه ای یک پارچه تر، تغییر شکل داد و از پی این تحول، مراسم نیز از حالت محلی خارج شد و شیوۀ برگزاری مراسم، به طور نمادین، شکل گیری جامعۀ منسجم تری را به نمایش گذاشت.

عکس

تصویر 3: نمودار مراسم عزا داری محرم در دزفول قبل از دگرگونی های شهری

در مثالی دیگر، در دزفول در گذشته تعلق افراد به بخش های مختلف شهر با توجه به لهجه ای که با آن سخن می گفته اند، بسادگی شناسایی می شده است. پدیدۀ تفاوت لهجه آن هم در میان شهری متوسط، بخوبی نشان از سازمان محلی شهر بوده است. اما در طی تحولات دوران نوین، این تفاوت لهجه آرام آرام از میان شهر محو شده است. (1) در واقع بر اثر دگرگونی های شهری ناشی از تحول در نظام اقتصادی - اجتماعی شهری، اهمیت ویژگی های محلی به طور ملموس در شهر ایرانی کاسته شده است.

ص: 151


1- برای دنبال کردن دلایل ظهور لهجه های مختلف، بنگرید به: (1998) William Downes.

عکس

تصویر 4: نمودار حدود حوزۀ لهجه های سه گانۀ شهر دزفول پیش از دگرگونی های نوین

تلقی و نقش ذهنی (1) مردم از شهر، وجه دیگری است که ما را برای تبیین روش نمایاندن آن کمک می کند. بررسی مصاحبه های انجام شده در هر دو کار میدانی، به وضوح نشان می دهد که نه تنها سازمان فضایی - اجتماعی بلکه تلقی ذهنی افراد از شهر در گذشته، محلی و در عوض به مرور کلی تر شده است. بافت و محدودهٔ فضایی زندگی روزمره و اجتماعی نیز همین ویژگی را نشان می دهد. بدین معنی که بسیاری از فعالیت های روزمره مثل تحصیل و خرید، به طور وسیعی در خود محله سازماندهی می شده است. نقش ذهنی شهر- که متأثر از شیوۀ حضور در شهر شکل می گرفته است - بسیار محلی بوده و این نقش هر چه از محلۀ مصاحبه شونده دور تر می شده، محو تر می شده است. اگر چه این موضوع طبیعی به نظر می رسد، اما میزان و محدودۀ شهر- که در ذهن افراد دارای وضوح بوده - به طور چشم گیری محدود و محلی بوده است. به طور مثال وقتی از افراد دربارۀ نام محلات پرسیده می شد، اغلب آنان محلات مجاور را بدقت نام می بردند، اما در ورای آن محلات، حتى نام محلات عموماً به اشتباه شناسایی می شد و نیمۀ دیگر شهر، عموماً فقط با نام کلی محلۀ حیدری یا نعمتی معرفی می شد و مصاحبه شونده عموماً ایده ای

دربارۀ نیمۀ دیگر شهر نداشت. این تلقی محلی ذهنی با تحول سازمان کالبدی شهر به طور واضح دگرگون شده و بخصوص خیابان های جدید -که سرتاسر شهر را در می نوردید - باعث تولید تصوری کلی تر از شهر گشته و بیش از این خیابان به محلی بدل می شود که خاطرۀ مشترک مردم شهر، فارغ از نیمه های حیدری و نعمتی در آن شکل می گیرد.

ص: 152


1- Cognitive map

عکس

تصویر 5: تصاویر هوایی از شهر کهن دزفول (راست)، خیابان های جدید در دل شهر کهن (چپ)

از آن جا که تجربۀ طبقات مختلف اجتماعی از شهر به واسطهٔ نوع فعالیت هایی که در آن شرکت می یافته اند، متفاوت بوده است؛ در نتیجه حضور متفاوت طبقات مختلف اجتماعی در فضا های شهری، نوع اطلاعات ارائه کردۀ آن ها دارای تفاوت هایی است. تجربه و تلقی ذهنی از شهر در طبقات پایین تر در مقایسه با طبقات میانی و بالایی محلی تر بوده است و عموماً تجربه و توضیحات طبقات کارگر، بسختی فراتر از محلۀ آن ها می رفته است، اما به طور طبیعی حاوی اطلاعات متفاوتی بوده است. به طور مثال تشریح مراسم محرم از زبان طبقات پایین تر همراه با جزئیات و دقایق دراماتیک مراسم بود، ولی در عوض خالی از اطلاعات کلی. علاوه بر این ، طبقات میانی، مرفه و افراد دارای تحصیلات، تصویر و اطلاعات منسجم تر و واضح تری نسبت به طبقات کارگر و کم سواد و یا بی سواد ارائه می دادند. به طور خلاصه نه تنها تجربۀ زندگی شهری در طبقات مختلف متفاوت است بلکه شیوۀ تشریح آن نیز در میان گروه های مختلف متفاوت است.

اگر چه ممکن است بسیاری از محققان مایل باشند که مصاحبه ها را با افراد متنفذ و یا مطلع انجام دهند، اما همان طور که اشاره شد، واقعیت امر آن است که هر گروه اجتماعی حامل اطلاعاتی است که لزوماً گروه های دیگر اجتماعی حاملان آن نیستند. یاد آوری مجدد این نکته در این جا بی راه نیست که هدف از کار میدانی به کمک روش های کیفی و بر اساس اطلاعات شفاهی، فقط به دست آوردن اطلاعات صحیح و دقیق نیست و در بسیاری از موارد حتی اطلاعات اشتباه، حائز ارزش های کیفی است که اطلاعات صحیح لزوماً آن ها را به دست نمی دهد.

ص: 153

مثالی در این جا می تواند به توضیح بهتر مطلب کمک کند. در یکی از مصاحبه ها - که در محل کار فردی از محلات حیدری در دست انجام بود - وی داشت دربارۀ مسیر مراسم محرم در گذشته توضیح می داد که یکی از دوستان حاضر در جلسه از محلات نعمتی، در جهت تصحیح حرف وی گفت: در قدیم تمام مردم شهر در روز عاشورا در فلان مسیر سینه می زدند. مسیری که او معرفی می کرد، مسیر عزا داری محلات نعمتی بود و متفاوت با نیمه حیدری شهر. نکته در این جا بود که اگر چه این اطلاعات به عنوان معرفی مسیر عزا داری راجع به کل شهر غلط بود، اما در درون خود حامل این نکته بود که وی محدودۀ محلات نعمتی را کل شهر فرض می کرد و یا این که مطلقاً از تفاوت مسیر عزا داری در محلات حیدری در گذشته خبر نداشت.

حال، اجازه بدهید پس از مسئلهٔ محلیت و تفاوت در برداشت ها و شیوۀ تشریح آن، به نکته ای که تا حدودی جنبۀ ریخت شناسی دارد، بپردازیم. از نظر ریخت شناسی در شهر های تاریخی به طور عمومی سازمان کالبدی شهر، تحت تأثیر رشد ارگانیک، دارای انسجام و تمرکز بیش تری در مرکز تاریخی و ساختاری اش است. این مفهوم، بدون وارد شدن مفاهیم مفصل ریخت شناسی شهری، می تواند به این شکل ساده نیز توصیف شود که اگر بسادگی به بافت شهر نگاه کنید، در محدودۀ مرکزی شهر، به طور عمومی فشردگی بیش تری نسبت به حدود بیرونی آن دیده می شود. این فشردگی، هم جنبۀ کالبدی دارد و هم در سازمان اجتماعی شهر قابل دریافت است.

عکس

تصویر 6: نمودار نظام ساختار فضایی شهر کهن دزفول (اواخر قرن نوزدهم)

ص: 154

حال اگر خصوصیت محلیت از نظر تلقی شهر، بافت زندگی روزمره و اجتماعی و نیز تفاوت تجربۀ طبقات مختلف را، در کنار خصیصۀ ریخت شناسانۀ یاد شده قرار دهیم، در خواهیم یافت که برای یافتن تصویر کاملی از زندگی اجتماعی، انجام مصاحبه ها در خلال کار میدانی باید به گونه ای باشد که کل این نظام اجتماعی- فضایی را پوشش دهد. از سوی دیگر، شهر و زندگی اجتماعی در آن و تجربۀ افراد از آن به طور چشم گیری بر اثر تحولات دوران نوین دچار دگرگونی شده است که در شیوۀ شناخت شهر اثر مستقیم دارد. به طور مثال در گذشته اگر چه تجربه و تلقی فرد از شهر و زندگی اجتماعی به طور واضح متأثر از محلۀ وی و یا نیمه حیدری و نعمتی بوده است، به طور طبیعی تجربۀ فرد در بخش حیدری می توانسته با فردی در بخش نعمتی کاملاً متفاوت باشد. در حالی که این تفاوت به طور جدی در شهر کنونی تعدیل شده است. با توجه به تفاوت های یاد شده در سازمان فضایی - اجتماعی در شهر کهن و شهر متأثر از تحولات دوران نوین، به طور طبیعی روش انتخاب افراد برای مصاحبه به گونه ای که بتوان زندگی اجتماعی را نمایاند، دارای تفاوت هایی می باشد. شاید این تفاوت را بتوان بدین گونه توضیح داد که، تصویر کیفی ای که کل شهر کهن را تشریح می کند، دارای قطعات بیش تری نسبت به شهر نوین است؛ در حالی که شهر نوین از نظر فیزیکی به طور طبیعی بزرگ تر از شهر کهن است.

با توجه به ویژگی های اجتماعی، فضایی شهر کهن - که از آن یاد شد - توزیع افراد مصاحبه شونده، باید به شکلی باشد که بتواند تصویر نمایاننده ای از شهر و زندگی اجتماعی آن به دست دهد. در نتیجه و با توضیحاتی که قبلا شرح آن رفت، انتخاب افراد از میان شهر نباید به شکل یک نواخت از نظر جغرافیایی باشد. چرا که شهر چه از نظر سازمان محلات و چه از نظر ریخت شناسی، دارای یک بافت همگن نبوده است. در نتیجه به طور طبیعی توزیع افراد مصاحبه شونده از نظر جغرافیایی در میان شهر یک نواخت نخواهد بود. از سوی دیگر تفاوت تجربۀ طبقات مختلف از زندگی اجتماعی، باعث می شود که توزیع افراد مصاحبه شونده نه تنها متأثر از نظام محلات باشد بلکه مصاحبه ها، طبقات مختلف را در بر بگیرد. نتیجتاً افراد مصاحبه شونده به جای توزیع یک نواخت جغرافیایی در میان شهر،

ص: 155

باید به شکلی انتخاب شده باشند که کل سازمان فضایی - اجتماعی شهر را در بر بگیرد تا بتوان تصویر کاملی از شهر به دست آورد.

عکس

تصویر 7: نمودار فرضی برای توزیع مصاحبه ها در میان شهر

مسئلۀ بعدی، به طیف سنی افراد مصاحبه شونده بر می گردد. از آن جا که دورۀ تاریخی مطالعه در حال انجام تقریباً سه دهۀ اول قرن را در بر می گیرد، پیش فرض اولیه آن بود که افراد مصاحبه شونده، بهتر است از میان افراد مسن تر انتخاب شوند. بررسی مصاحبه های انجام شده در دزفول در کار میدانی اولیه، نشان داد که فرض اولیه لزوماً درست نمی باشد. بررسی مصاحبه ها، نشان داد در حالی که افراد در حدود سنی 70-80 و یا مسن تر می توانند نکات و دقایقی از زندگی شهر را قبل از تحولات تشریح کنند، در عوض مصاحبۀ افراد در حدود سنی 60-70 نکات مفصل تری از دوران گذار ارائه می دهد که ممکن است در مصاحبه با افراد گروه اول به دست نیاید. این، نشان می داد که برای بررسی یک دورۀ زمانی نسبتاً طولانی، لازم است افراد از میان یک طیف سنی انتخاب شوند. این بررسی در کل مصاحبه ها به طور عمومی نشان می دهد که تجربۀ افراد در دوره سنی 15-20 اثر عمیقی در بیان خاطرۀ آن ها داشته یا دارد. در واقع می توان گفت که تجربۀ این دوره به واسطه اثر عمیق تر در خاطرۀ افراد دارای جزئیات بیش تری است و آنان، آن دوره را با دقت و عمق بیش تری تشریح می کنند. بدیهی است که این امر دربارۀ این

دوره و نسل صادق است و بدین معنی نیست که در نسل های بعدی یا بستر های اجتماعی دیگر نیز صحت داشته باشد. اما در هر صورت نشان

ص: 156

می دهد که برای بررسی یک دورۀ تاریخی، به جای تمرکز بر گروه های مسن تر، مصاحبه ها می باید یک دورۀ سنی را در بر بگیرد.

جمع بندی

این مقاله، تلاش داشت تا اهمیت بررسی های کیفی را در مطالعات شهری با توجه به پارادایم فضایی- اجتماعی از شهر نشان دهد. زیرا تجارب به دست آمده از فعالیت های توسعۀ شهری، نشان می دهد که نیاز به فهم عمیق تری از تحولات شهری وجود دارد. در واقع، مطالعات میان دانشی در این بین یکی از روش های ممکن برای فهم بهتر این تحولات است. اما به کار گیری هم زمان روش های مختلف از میان حوزه های مختلف پژوهشی، به معنی یک فعالیت میان دانشی نیست، بلکه باید روش ها و نظریه ها به شکل روش مند با هم در آمیزند. مطلب حاضر، تلاش داشت تا اهمیت مطالعۀ اولیه و تحلیل آن را برای یافتن شیوۀ صحیح نمایاندن موضوع و انجام موفق کار میدانی نهایی در مطالعۀ شهری نشان دهد. این مطالعه، تلاش داشت تا نشان دهد که «نمایاندن» به عنوان یکی از هدف های اصلی مطالعات کیفی مبتنی اطلاعات شفاهی در بررسی تحولات زندگی اجتماعی، به طور جدی به سه عامل اصلی وابسته است: اول آن که انتخاب افراد برای مصاحبه باید به جای توزیع یک نواخت جغرافیایی آن ها، با توجه به سازمان اجتماعی- فضایی شهر انجام شود. بدیهی است که نظام قبل و بعد از دوران نوین به طور چشم گیری تغییر کرده است. با توجه به

تفاوت تجربۀ گروه های مختلف اجتماعی ، توجه به گروه های مطلع و نخبگان برای دریافت کیفی زندگی اجتماعی در شهر کافی نیست و لازم است مصاحبه ها طیف طبقات مختلف را در بر بگیرد. و در نهایت، برای مطالعۀ هر دورهٔ تاریخی، لازم است مصاحبه ها به جای تمرکز بر گروه سنی سال خورده تر، یک طیف سنی را از مطلعان در بر بگیرد.

اگر چه این نتایج بر اساس انجام بررسی در تعداد معدودی از شهر ها انجام شده و قابلیت تعمیم بر تمام شهر ها را به طور مستقیم ندارد، اما در عین حال خاطر نشان می سازد که روش های مطالعه، می باید مطابق بستر مطالعه مورد بازبینی قرار گیرد و روش های معمول نمی تواند فارغ از محلی شدن ما را به هدف های مطالعۀ کیفی نایل کند.

ص: 157

Bibliography

Bernard, H.R. (1994). Research Method in Anthropology; Qualitative and Quantitative Approaches. London, New Delhi: Sage publications.

Cutler, W.W.(1972) Accuracy in Oral Interviewing', pp. 6-7, L. Eaton, 'Book review, two Chicago architects and their clients', Historical Methods Newsletter, 1972, vol. 5, no. 4, p. 169.

Dilley, P. (2004). Interviews and the Philosophy of Qualitative Research. The Journal of Higher Education, 75(No 1, January-February), 127-132.

Downes, W.(1998) Language and Society. Cambridge: Cambridge University Press.

Grele, R.J. (1994). Movement without aim: methodological and theoretical problems in oral history. In R. Perk A. Thomson (Eds.), The oral History Reader (pp. 38-52). London, New York: Routledge.

Kvale, S. (1996). InterViews: an introduction to qualitative research interviewing. London: Sage.

Lefebvre, H. (1991). The Production of Space. Oxford: Blackwell.

Lummis, T. (1994). Structure and Validity in Oral Evidence. In R. Perk A. Thomson (Eds.), The Oral History Reader (pp. 273-283). London, New York: Routledge.

Perks, R. Thomson, A. (1998). Introduction. In R .Perk A. Thomson (Eds.), The Oral History Reader (pp. IX-XIII). London, New York: Routledge.

Ritchie, Donald A. (2003) Doing Oral History; a Practical Guide. New York: Oxford University Press.

Rubin, H. Rubin, I. (1995). Qualitative Interviewing: The Art of Hearing Data. Thousand Oaks, CA: Sage.

Seidman, I. (1998). Interviewing as Qualitative Research: A Guide for Researchers in Education and Social Sciences. New York: Teachers Collage Press.

Thompson, C. Walker, B. (1998). Basic research (part 12): Qualitative Research. Air Medical Journal, 17:2, 65-70.

ص: 158

پی نوشت ها

1- Multi disciplinary: involving different subjects of study in one activity.

2- Interdisciplinary: involving two or more different subjects or areas of knowledge.

3- Urban transformation.

4- Text books.

5- Qualitative researches.

6- Epistemology.

7- Explaining.

8- Interpretation.

9- Rubin and Rubin (1995).

10- Thompson et al (1998).

11- Object.

12- Socio-spatial.

13- Built environment.

14- Integrate.

15- Lefebvre, H (1974) The Production of Space.

16- Le Corbusier.

17- Dilley 2004.

18- Rubin and Rubin (1995).

19- Kvale.

20- Seidman (1998).

21- Thompson et al (1998).

22- informal, unstructured, semi-structured, and structured interview.

23- برای مرور مفصل دربارۀ انواع روش های مصاحبه، بنگرید به: (1994) Bernard

24- Impact.

25- Perk (1998).

26- Cutler (1972).

27- Grele (1998).

28- Typify.

29- Lummis (1998).

30- Typifying.

31- Ritchie (2004).

32- Typifying.

33- برای دنبال کردن دلایل ظهور لهجه های مختلف، بنگرید به: (1998) William Downes.

34- Cognitive map.

ص: 159

ص: 160

روش ها و چارچوب های مصاحبه به منظور گرد آوری تاریخ شفاهی حمیده غفوری

*روش ها و چارچوب های مصاحبه به منظور گرد آوری تاریخ شفاهی حمیده غفوری (1)

مقدمه

در دنیای کنونی کم تر کسی را می توان یافت که در طول عمر خود با کلمه ای به نام مصاحبه برخورد نداشته و یا با او مصاحبه نشده باشد.

انسان های امروزی در شرایط گوناگون و به عناوین مختلف و برای انجام مقاصد متفاوت، از همان آغاز جوانی مورد مصاحبه قرار می گیرند. گاهی شرکت در باشگاهی ورزشی، زمانی برای ورود به دانشگاه یا استخدام در مؤسسۀ خصوصی یا دولتی مجبور به انجام مصاحبه می شوند.

در زمینهٔ مطالب بیان شده، می توان تعریف گروهی از کارشناسان را دربارۀ مصاحبه پذیرفت: «مصاحبه، رابطه ای است چهره به چهره و کلامی که برای گرد آوری اطلاعات و به منظور شناخت ویژگی های افراد صورت می گیرد.»

«مصاحبه، جریان یک رابطهٔ کلامی است که برای تحقق اهداف مشخص و معینی انجام می پذیرد.» و به همین منظور، معتقدند که مصاحبه را باید افراد کار آزموده در این زمینۀ خاص به انجام برسانند تا نه تنها مصاحبه گر خود در جهت گرد آوری اطلاعات جهد کند، بلکه

ص: 161


1- کارشناس امور اسناد سازمان اسناد و کتاب خانۀ ملی ایران در استان یزد

بسیاری از رفتار های غیر کلامی و چگونگی پاسخ دهی مصاحبه شونده و بسیاری نکات دیگر را در نظر بگیرد و بر اساس همۀ آن ها، از مصاحبه نتیجه گیری کند.

هدف از مصاحبه

مسئله ای که باید به آن توجه داشت، این است که هدف گذاری در مصاحبه امری است الزامی؛ مصاحبه در هر شرایط و برای هر مقصودی می باید هدفمند باشد.

چنان چه مصاحبه ای بدون هدف صورت گیرد، نه تنها نتیجه ای از آن حاصل نخواهد شد بلکه حالت آن به گفت گویی دوستانه و غیر حرفه ای تبدیل خواهد شد.

مصاحبه گر و مصاحبه شونده، باید مشترکاً بکوشند تا هدف هایی را که مستقیماً به مسائل مطرح شده بر می گردد، معین کنند.

چگونگی آغاز مصاحبه

گاهی بعضی از مصاحبه شوندگان خود شروع کننده هستند و حتی به قدری صحبت می کنند که جلو گیری از پر حرفی آن ها نیاز به تخصص و مهارت دارد. گاهی نیز با مصاحبه شوندگانی بر خورد می شود که معمولاً کم حرف و ساکت هستند و یا اصلاً تمایلی به حرف زدن از خود نشان نمی دهند. در صورت اخیر باید شرایطی برای آن ها فراهم ساخت تا به سخن گفتن بپردازند. به نظر می رسد مصاحبه گران و بسیاری کسانی که با مصاحبه سر و کار دارند، باید در آغاز مصاحبه به نکات زیر توجه داشته باشند:

1- مصاحبه گر، قبل از شروع مصاحبه، می باید اطلاعاتی از روحیات، طرز زندگی و خصوصیات اخلاقی و روانی مصاحبه شونده کسب کرده باشد و معرفی نامه ای از مراجع صلاحیت دار به مصاحبه شونده ارائه کند. این مسئله، کار مصاحبه را بسیار آسان می سازد.

2- سؤال ها را باید بتدریج مطرح کند و شتابی در پایان دادن به مصاحبه از خود نشان ندهد. مصاحبه گر با مهارتی خاص باید اعتماد مصاحبه شونده را به خود جلب کند و هدف و منظور مصاحبه را بخوبی برای مصاحبه شونده بیان نماید.

ص: 162

3- مصاحبه گر در طرح سؤال ها، باید دقت داشته باشد تا در تمام مراحل مصاحبه از اظهار نظر شخصی بپرهیزد.

4- مصاحبه گر با هدف ثبت پیشنهاد ها و گفته ها، باید بکوشد تمامی مطالب را ثبت و ضبط کند.

5- هرگز نباید با مصاحبه شونده مخالفت کرد؛ زیرا زمینۀ فرار وی را از هم کاری در مورد سؤال های بعدی فراهم می آورد.

6- مصاحبه گر باید در اولین ملاقات تأثیر مطلوبی بر پاسخ گو بگذارد و از کار دانی و قوۀ درکی قوی بر خوردار باشد؛ دقیق و قابل اعتماد، درست کار و مقاوم باشد.

7- شرایط مناسبی جهت کاهش اضطراب و نگرانی های اولیۀ مصاحبه شونده فراهم کند تا بتواند راحت تر باشد و احساس آرامش کند و محیط را تقریباً صمیمی و دوستانه ببیند.

8- مصاحبه گر باید در ابتدا از صحبت کردن زیاد خود داری کند تا مصاحبه شونده فرصت لازم را برای شروع صحبت به دست بیاورد.

9- در ابتدای مصاحبه، باید از هنر گوش دادن به نحو عالی استفاده کرد و فرصت کافی به مصاحبه شونده داد تا بتواند براحتی به ادای مطالب خود بپردازد.

10- گاهی دادن فرصت به مصاحبه شونده تا انتخاب موضوع صحبت با او باشد، بازتابی است از درجۀ اولویت خاص که مصاحبه گر در مغز و باطن خود برای او قائل می شود.

11- تعیین وقت مصاحبه نیز در شروع کار، نشان گر آن است که مصاحبه گر برای مصاحبه شونده احترام قائل است.

طرح سؤالات قبل از مصاحبه

مصاحبه گر بی شک با انبوهی از اطلاعات موجود در حافظه، نمی تواند مصاحبه ای موفق داشته باشد. باید به آن ها نظم بدهد و روال سؤالات را به صورتی منطقی از قبل تعیین کند. در طول مصاحبه نیز نباید فرصت طرح سؤالات جدید را حسب مورد از دست بدهد.

آن چه مسلم است، مصاحبه گر باید بسیار با استعداد، علاقه مند و ساعی باشد تا بتواند بدون استفاده از سؤالات از پیش نوشته ، مصاحبه را با موفقیت به انجام برساند. توصیۀ کلی،

ص: 163

این است که بکوشد در هر حال، سؤالات اصلی را از قبل تهیه کند و تأکید بیش تر بر سؤالات اصلی است. حال هر چه آرشیو مصاحبه گر غنی تر و در نتیجه تسلط او بر موضوع بیش تر باشد، در طول مصاحبه سؤالات فرعی بهتر، دقیق تر و سنجیده تر شکل خواهد گرفت.

سؤالات تنظیم شده را به دو دستۀ اصلی می توان تقسیم کرد:

1- سؤالات کلی؛

2- سؤالات جزئی.

مصاحبه گر باید توجه داشته باشد که هر یک از این دو دسته سؤال، دارای کار کرد خاصی است.

کار کرد های سؤالات کلی

سؤال کلی، جواب کلی را نیز به دنبال خواهد داشت. در نتیجه، پاسخ کلی سبب طولانی شدن مدت مصاحبه و احتمالاً حجیم شدن بیش تر اطلاعات دریافتی خواهد شد که ممکن است در آن میان اطلاعات مهمی نیز جای گیرد. فرمان و مهار مصاحبه در چنین حالتی بیش تر در دست مصاحبه شونده می افتد تا مصاحبه گر. ولی طرح این گونه سؤالات، احتمالاً محیط مصاحبه را گرم و صمیمانه تر می کند.

کار کرد های سؤالات جزئی

مصاحبه شونده، مجبور می شود مستقیماً با سؤال مواجه شود و جواب او نیز روشن گر جزئیات خواهد بود. مدت مصاحبه به دلیل پاسخ های محدود و پرهیز از حاشیه پردازی، کوتاه می شود.

این ویژگی ها، سبب می شود تا هر یک از این دو دسته سؤال، در مواردی بر دیگری ارجح باشد. بنابراین مصاحبه گر ورزیده باید بتواند بر حسب مورد، مناسب ترین نوع را بر گزیند. این موارد گوناگون، به موضوع مصاحبه و شخصیت مصاحبه شونده وابسته است. مصاحبه کردن با مصاحبه شوندۀ کم حرف، بیش تر سؤال از جزئیات را می طلبد. ضمن آن که در مواجهه با مصاحبه شوندۀ پر گو هم می توان با طرح سؤال دربارهٔ جزئیات، او را از پر حرفی و حاشیه پردازی دور کرد. هم چنین در مورد مصاحبه شونده ای که نه کم حرف و نه پر گوست، موضوع مصاحبه تعیین کنندۀ نوع سؤال ها خواهد بود.

ص: 164

جمع آوری اطلاعات از طریق مصاحبه

در بررسی های اجتماعی، مصاحبه، متداول ترین روش جمع آوری اطلاعات است. این روش اگر خوب شناخته شود و طبق اصول و موازین علمی صحیح انجام پذیرد، شکی نیست که می تواند جامع ترین طریقۀ کسب اطلاعات باشد. بسیاری از محققان با وجود اشکالات عدیده ای چون مخارج سنگین، مدت زمان طولانی تر و امثال آن، علاقه دارند با دیگران رابطه ای شفاهی و زنده داشته باشند و ارتباطات کتبی را از طریق کاغذ بازی کنار بگذارند. بنابراین و با توجه به ویژگی انعطاف پذیر روش مصاحبه، باید گفت که این روش یکی از بنیادی ترین و شاید بهترین روش های جمع آوری اطلاعات باشد. این ارتباط و تماس نزدیک میان مصاحبه گر و مصاحبه شونده، فضایی مناسب و سر شار از هم کاری می تواند ایجاد کند. در چنین شرایطی است که مصاحبه گر اطلاعات حقیقی و واقعی مورد نظر خود را به دست می آورد.

«کنل» و «کان»، برای انجام مصاحبه سه شرط قائل شده اند:

شرط نخست این که، اطلاعات مورد درخواست باید در دسترس پاسخ گو باشد. زیرا چنان چه فردی به اطلاعات مورد نظر واقف نباشد، توان پاسخ گویی به سؤال ها را نیز نخواهد داشت. این امر می تواند در اثر فراموشی، محرمانه بودن اطلاعات و یا فشار اخلاقی ناشی از آن به وجود آید.

شرط دوم این است که مصاحبه شونده، سؤال را فهم و درک کند. در آغاز مصاحبه، مصاحبه شونده نقشی را می پذیرد و طبیعتاً می خواهد بداند که از او در این نقش چه توقعی دارند؛ مثلاً تصمیم بگیرد که چه اطلاعاتی مناسب است، چگونه جواب کامل بدهد و در چه وضعیتی با استفاده از استنتاج، جواب خود را تقویت کند.

سومین شرط مصاحبۀ موفق، وجود انگیزۀ لازم برای پاسخ گویی به سؤال هاست. این شرط، تصمیم گیری اولیۀ پاسخ گو را جهت قبول هم کاری و تصمیمات بعدی وی برای ادامۀ مصاحبه شامل می شود. افزون بر آن، انگیزۀ پاسخ درست دادن را نیز در بر می گیرد. زیرا جوابی که به طور جدی تحریف شده باشد، چندان از بی جوابی بهتر نیست.

ص: 165

در نتیجه، مصاحبه گر باید سعی کند تا اثر عوامل کاهندۀ سطح انگیزه را کاهش و عوامل افزایندۀ آن را تقویت کند. از جملۀ این عوامل، بی علاقه بودن به سؤال ها، سرگرم شدن به فعالیت های دیگر، ناراحتی از عوارض ناشی از مصاحبه و بد گمانی به مصاحبه گر را نام برد. در حالی که کنجکاوی و مؤدب بودن مصاحبه گر، احساس وظیفه کردن، علاقه به انجام بررسی و مشابهت ظاهری اش با پاسخ گو، از عوامل افزایندۀ انگیزه به شمار می رود.

محاسن روش مصاحبه

اگر مصاحبه گر در زمینهٔ مصاحبه مهارت کافی داشته باشد، بسادگی می تواند با فراهم ساختن شرایطی مطمئن و آرام، اطلاعاتی به دست آورد که از هیچ طریق دیگری قابل جمع آوری نیست، حتی مطالب محرمانه را.

سازمان در مصاحبه

در مصاحبه های سازمان یافته - که مصاحبۀ محدود و منظم نیز خوانده شده است- مصاحبه گر نا گزیر است در چار چوب مشخص و معینی اطلاعات مورد نیاز را دربارهٔ مصاحبه شونده گرد آوری کند. تحجر و خشکی خاص و مشهودی در این نوع مصاحبه دیده می شود که مورد ایراد و انتقاد هم قرار می گیرد. ولی گاهی بناچار مصاحبه گران الزام به انجام آن دارند. در این زمینه می توان ادعا کرد که مصاحبه گر گاهی از جمع آوری اطلاعات بسیار نا چیز هم عاجز خواهد بود.

مصاحبۀ سازمان یافته برای این قبیل موارد اجتناب نا پذیر، پیش بینی های لازم و راه حل مناسب را ارائه نداده است. حتی انجام مصاحبه به صورت محدود و سازمان یافته را، معلول کمبود افراد متخصص می دانند.

بنابراین باید در مصاحبۀ سازمان یافته ای که افراد با تجربه انجام می دهند، آزادی هایی را مجاز دانست. بدین معنا که موضوع مورد بررسی و سؤالات مربوط را مشخص می کنند، اما مصاحبه شونده را در بیان آن چه به ذهنش می آید، و یا نیاز به باز گویی آن دارد، آزاد می گذارند.

ص: 166

در مصاحبۀ آزاد بر عکس مصاحبۀ سازمان یافته، هیچ قید و شرطی وجود ندارد و مصاحبه گر بدون هیچ گونه محدودیتی، به اقتضای شرایط و بنا به میل و سلیقۀ خود، می تواند مصاحبه شونده را ارزیابی کند. در این نوع مصاحبه، مصاحبه شونده نیز در بیان افکار، عقاید و احساسات خود آزادی کامل دارد و انعطاف پذیری فراوانی در آن دیده می شود. مصاحبه گر نیز می تواند حداکثر کارایی و غنا را به این نوع مصاحبه ببخشد.

معمولاً در مواردی که مصاحبه گر حرفه ای نباشد، از روش مصاحبۀ سازمان یافته استفاده می شود.

آن چه در خور یادآوری است، این است که در مصاحبۀ حرفه ای، غالباً از روش مصاحبۀ آزاد استفاده می گردد.

عوامل مؤثر در مصاحبه

امروزه می توان ادعا کرد که هر چند مصاحبه گر، فردی حرفه ای باشد، عواملی چند می تواند در مصاحبه، تأثیرات مهم بر جای بگذارد. البته بسیاری از این عوامل را می توان مهار کرد و به سود مصاحبه تغییر داد. گاهی مصاحبه گر حرفه ای می تواند از عوامل مختلفی که حتى مصاحبه شونده به وجود می آورد، استفاده های مطلوبی بکند. با این حال، برخی از عوامل مهار نشدنی است و در اختیار مصاحبه گر نیست که باید به آن ها و پیامد آن در مصاحبه آگاهی داشته باشیم:

1- عوامل فنی؛ قطع شدن مصاحبه با عواملی مانند صدای زنگ تلفن، ورود دیگران به اتاق مصاحبه، فضای فیزیکی اتاق مصاحبه .

2- روش مصاحبه گر؛ گرایش و تجربۀ مصاحبه گر در کم و کیف مصاحبه مؤثر است. انتخاب زمان، انتخاب کلمۀ تعجب آمیز یا اصوات مشابه آن، در بازده کلامی مصاحبه شونده مؤثر می باشد.

3- زمان مصاحبه؛ سن و جنس مصاحبه شونده نیز در محتوا و فرایند زمانی مصاحبه مؤثر می باشد.

ص: 167

4- مکان؛ محیط آرام برای هر دو طرف مناسب تر از مکانی پر سر و صدا ست. قطع کردن مصاحبه، نا مطلوب است مگر برای پاسخ دادن به تماس تلفنی.

ترتیب نشستن مناسب نیز، مصاحبه را تسهیل می کند. بلندی صندلی ها باید به یک اندازه باشد؛ به طوری که هیچ یک از دو طرف، مسیر نگاه شان از بالا به پایین نباشد. بهتر است صندلی ها طوری قرار داده شوند که بین مصاحبه شونده و مصاحبه گر اسباب و اثاثیه ای وجود نداشته باشد.

5- یادداشت برداری در هنگام مصاحبه؛ معمولاً برای حفظ سابقه از وضعیت گذشتۀ مصاحبه شونده و هم چنین مطالبی که لازم است یادداشت و ضبط گردد، ضروری است که مصاحبه گر اطلاعات به دست آمده را ثبت نماید.

تهیۀ گزارش و ثبت مطلب، باید به صورت حرفه ای و بنا به مقتضیات مصاحبه شونده صورت گیرد. گاهی لازم است کلیۀ مطالب و گاهی نیز فقط مطالب عمده را یادداشت کرد.

6- مصاحبه گر؛ از عوامل مؤثر دیگر در مصاحبه - که می تواند بشدت بر نتایج مصاحبه تأثیر بگذارد - شخص مصاحبه گر می باشد که در واقع ابزار اساسی مصاحبه به شمار می آید. هر مصاحبه گری، با زمینۀ شخصی و حرفه ای متفاوتی به مصاحبه می رود. ساختمان، منش، ،ارزش ها، و حس اولیه مخاطب، در چگونگی نظر او نسبت به دیگر انسان ها، تأثیر می گذارد. تفاوت در زمینه های اجتماعی ،آموزشی، و هوشی مصاحبه گر، ممکن است در پیدایش توافق دخالت داشته باشد.

7- مصاحبۀ اول؛ آن چه مسلم است، شروع مصاحبه با مصاحبه شونده، دارای اهمیت بسیاری است. اگر چنان چه نوع برخورد با مصاحبه شونده به نحوی باشد که اثر روانی نا مطلوبی بر او بگذارد، طبیعی است که اطلاعات به دست آمده ناقص خواهد بود و حتی ممکن است مصاحبه شونده را از بیخ و بن از ادامۀ مصاحبه منصرف سازد. اولین دیدار، می تواند اطلاعات مهمی به مصاحبه گر منتقل سازد. مشاهدۀ رفتار مصاحبه شونده در اولین بر خورد بسیار ارزنده است.

ص: 168

هنر گوش دادن در مصاحبه

در این زمینه به واقع باید گفت که گوش دادن، فن یا هنر است. زیرا در گوش دادن به حرف های مصاحبه شونده، می توان به نکته های زیادی توجه کرد که در شنیدن نمی توان به آن رسید. در مصاحبه باید خوب گوش کنی تا خوب بشنوی که چه چیزی را در چه موقعی بیان می کند. اگر به صورت حرفه ای گوش کنیم، به طور کامل آگاه می شویم که منظور از گفته های مصاحبه شونده چیست.

شاید اگر ادعا کنیم که یکی از مهم ترین مسائل در مصاحبه، گوش دادن به صحبت های مصاحبه شونده است، اغراق نکرده باشیم. متأسفانه بعضی از مصاحبه کنندگان کم تر به این امر توجه دارند.

شروع مصاحبه نباید وضعیتی برای مصاحبه شونده پدید آورد که احساس کند مصاحبه گر حالت باز پرسی و یا کنجکاوی به خود گرفته است. زیرا امکان دارد در او حالت مقاومت به وجود آید و اگر با اصرار مصاحبه گر برای شروع مصاحبه روبرو شود، احتمال دارد اصلاً تمایلی به مصاحبه نشان ندهد و یا حتی اگر هم صحبت کند، سعی در پنهان نگه داشتن مطالب اصلی و حقیقی بنماید. در این حالت، بهتر است مصاحبه گر از هر گونه پیش داوری خود داری ورزد و قضاوت خود را تا حد ممکن به تأخیر بیندازد . زیرا اگر داوری مصاحبه گر بر پایۀ پیش داوری هایش صورت بگیرد، احتمالاً نتیجه، بر عکس آن چه انتظار می رفت، عاید خواهد شد.

مشاهده

مشاهده در مصاحبه، از اصول بسیار مهم و اساسی به شمار می رود. از آغاز بر خورد با مصاحبه شونده - همان طور که لازم است به صورت دقیق به سخنان او گوش داد و گوش دادن را هنر دانست - مشاهده کردن هم هنر است، هنری آمیخته با علم.

مسئلۀ مهم دیگر، این است که بسیاری از مصاحبه شوندگان وقت شناسند و اهمیت زیادی به آن می دهند. پس بهتر است مصاحبه گر با تنظیم وقت و بموقع حاضر شدن در جلسه،

ص: 169

رابطه ای صحیح با طرف مقابل برقرار کند تا این احساس را در مصاحبه شونده به وجود آورد که برای او اهمیت قائل شده است.

زبان و ارتباط در مصاحبه

روش و زبانی که در مصاحبه به کار می رود، امری است بسیار حساس که می تواند در جلب و یا طرد مصاحبه شونده مؤثر واقع شود. زبان مصاحبه را می توان ارتباط کلامی و غیر کلامی نامید.

ارتباط کلامی: مشکل زبان و چگونگی تکلم باید بین مصاحبه گر و مصاحبه شونده مشترک باشد. مصاحبه گر بکوشد با حوصله و دقت به حرف های مصاحبه شونده گوش دهد و از به کار بردن الفاظ و اصطلاحات پیچیده و دشوار خود داری کند.

ارتباط غیر کلامی: در طول مصاحبه، مصاحبه شونده معمولاً توجه خاصی به رفتار مصاحبه گر و حساسیتی نسبت به حالات و رفتار او دارد. یکی از رفتار هایی که در مصاحبه مفید شناخته شده، این است که گاهی مصاحبه گر با تکان دادن سر، به مصاحبه شونده بفهماند که متوجه گفته های او می باشد. در مصاحبه، چگونگی و نحوۀ بیان مطالب از زبان مصاحبه شونده، آشکارا در برقراری رابطهٔ صحیح حائز اهمیت می باشد.

جهت دادن به مصاحبه

برای تمرکز بخشی به مصاحبه، باید به سه امر زیر توجه کرد:

1- شناسایی یک موضوع مهم؛

2- سوق دادن موضوع به راه معین هدف دار؛

3- محدود کردن موضوع بحث.

مصاحبه گر باید در محتوای فکر مصاحبه شونده دخالت کند و مانع پراکندگی آن در مصاحبه شود، آن هم با جملاتی شبیه «البته این موضوع جالبی است ولی بهتر است بر گردیم به موضوعی که چند لحظه پیش صحبت می کردیم.»

تأکید؛ هدف اساسی در تأکید، این است که مصاحبه شونده را نسبت به موضوع مهم آگاه می سازد و او را ترغیب به بررسی هدف و علل آن مطلب می نماید.

ص: 170

فضا و جو لازم در مصاحبه: بدون وجود نوعی ارتباط صحیح و حرفه ای، امکان پیشرفت در کار مصاحبه گری وجود ندارد.

فضای لازم و راحت، زمانی حاصل می شود که مصاحبه گر دارای خصوصیات خاصی باشد مانند حساسیت شغلی، واقع بینی، انعطاف پذیری ،انسان دوستی، محبت، صبر و حوصله و هم حسی. باید توجه داشت که راهبری در کلیۀ مراحل مصاحبه با مصاحبه گر است که باید به نحو عالی انجام پذیرد. اگر مصاحبه شونده احساس کند که این رهبری تصنعی و توأم با بی حوصلگی می باشد، هرگز ارتباط صحیح صورت نخواهد گرفت. هرگز نباید با مصاحبه شونده بحث های پیچیدۀ سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کرد. مخالفت با عقاید مذهبی وی، به هیچ عنوان ضرورت ندارد، بلکه باید بر اساس احترام به عقاید و افکار و معتقدات با او عمل کرد.

پایان مصاحبه

خاتمه دادن درست و متعادل به مصاحبه، بسیار مهم است. باید به نحوی مصاحبه را خاتمه داد که هیچ گونه احساس بدی به مصاحبه شونده دست ندهد. قبل از ختم جلسه، باید مقدمه ای را شروع کرد. اگر در آخر وقت، مصاحبه شونده مطلبی بیان کرد، مصاحبه گر از او بخواهد که چون مطلب مهم است و نیاز به فرصت کافی دارد، بهتر است به جلسۀ بعد موکول گردد، و با تعیین کردن وقت بعدی (ساعت و روز)، بدون هیچ گونه عجله ای با او خدا حافظی کند.

کتاب نامه:

1- کار برد مصاحبه و گزارش نویسی، نوشتۀ محمد رضا رنجبر.

2- روش بحث و مذاکره، نوشتۀ ثریا سید مهدی.

3- ده شیوۀ مصاحبه، ترجمۀ بیرجندی.

4- تکنیک های مصاحبه، نوشتهٔ محمد مهدی فرقانی.

ص: 171

ص: 172

مسائل اساسی در تاریخ شفاهی ایران (با رویکرد به پژوهش های منتشر شده و طرح تاریخ شفاهی شهریور 1320 مشهد) غلام رضا آذری خاکستر

*مسائل اساسی در تاریخ شفاهی ایران (با رویکرد به پژوهش های منتشر شده و طرح تاریخ شفاهی شهریور 1320 مشهد) غلام رضا آذری خاکستر (1)

مقدمه

با گسترش روز افزون علوم در هر یک از رشته ها، انتظار به وجود آمدن رشته های تخصصی نیز وجود دارد. علم تاریخ طی فراز و نشیب هایی که فراروی آن بود، شاهد گسترش شیوه های نوین تاریخ نگاری بود.

با ایجاد مکاتب تاریخ نگاری و شیوه های علمی نگارش، و نیز از سه دهۀ گذشته با شکل گرفتن تاریخ شفاهی، (2) گامی نوین در مطالعات تاریخی برداشته شد. در این شیوه، پژوهش گر از چار چوب نوشتاری خارج می شود و با روی آوردن به مصاحبه، زوایای مبهم تاریخ معاصر را در تاریخ شفاهی جست جو می کند. در پژوهش های شفاهی، حوزۀ کار تنها در تاریخ خلاصه نمی شود و حتی فراتر از آن هم می توان به مطالعه و تحقیق پرداخت. به طور مثال، در طرح تدوین تجربیات خبرگان قنات - که شرکت مدیریت منابع آب ایران به انجام رسانده است- بدون رویکرد به تاریخ، پژوهش ارزنده ای دربارۀ سازۀ قنات صورت گرفته است. (3)

تاریخ شفاهی، مقدمه ای است بر تاریخ مکتوب؛ از آن جهت که مورخ با صحنه سازان جریان تاریخی طرف است؛ با افرادی که در بطن حادثه بوده اند و شاهدان اصلی آن رخداد تاریخی اند. تاریخ شفاهی، شناخته شده ترین برنامۀ ثبت اطلاعات شمرده می شود (4) و

ص: 173


1- کارشناس مصاحبه و تدوین. نشانی وبگاه: Azari222002@Yahoo.com
2- تاریخ شفاهی، عبارت است از روش نوین برای جمع آوری، حفظ و نگه داری خاطرات، زندگی نامه ها، رسوم، فرهنگ مردم و کلاً اطلاعات ثبت شدۀ متنوع که از طریق مصاحبه با افراد صاحب نظر، اندیش مندان و بعضاً عموم در زمینه های مختلف سیاسی ،اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی صورت می گیرد و بعد از طی مراحلی، به صورت کاست یا نوار ویدیو نگهداری می شود. این اطلاعات، بعد از پیاده سازی و حروف نگاری و ویرایش، به صورت یکی از منابع مهم در کنار اسناد کتبی قرار می گیرد. «مقالۀ نقش تاریخ شفاهی در تعامل فرهنگی، فرهنگ پناهندگان با فرهنگ مهاجر پذیران: ابو الفضل حسن آبادی.» مقالۀ فوق، منتشر نشده است و در واحد تاریخ شفاهی آستان قدس رضوی نگهداری می شود.
3- جهت اطلاع بیش تر، بنگرید به: علی اصغر سمسار یزدی، تدوین تجربیات خبرگان قنات (تهران: مهندسین مشاور ستیران، 1383).
4- پدرسون، آن نگه داری اسناد، ترجمۀ رضا مهاجر (تهران: سازمان اسناد ملی ایران، 1380)، ص 382.

به طور کلی، راه کاری است برای جمع آوری اطلاعات که در ضمن آن، تجهیزات ضبط صوتی را با هماهنگی مورد استفاده قرار می دهند تا گزارش های دقیقی از عقاید و نظرات شاهدان ماجرا یا دست اندر کاران حادثه فراهم کنند. اهمیت تاریخ شفاهی در تدوین تاریخ نگاری معاصر ایران، از آن جهت است که منابع مکتوب پاسخ گوی نیاز پژوهش گران نیست. (1) در مجموع، اهمیت تاریخ شفاهی به جهات زیر است:

1- به واسطهٔ این که افرادی که در جریان حادثه ای بوده اند، به نقل رویداد ها و خاطرات می پردازند، لذا گفته های افراد، هم سو و تکمیل کنندۀ اسناد می باشد که می توان از آن به عنوان منابع دست اول یاد کرد.

2- تا انتشار اسناد در مسائل مختلف، مدت زمانی خواهد گذشت. از این رو، تاریخ شفاهی این امکان را به وجود می آورد که پژوهش گران قبل از انتشار اسناد، از زبان شاهدان عینی وقایع اطلاعاتی کسب کنند. نکتۀ در خور توجه در تاریخ شفاهی، کسب اطلاعات بکر و جدید از مصاحبه شونده می باشد. در این شیوه، محقق در انتظار آزاد شدن اسناد بایگانی ها (2) نمی ماند. زیرا با روی آوردن به تاریخ شفاهی، اطلاعاتی به دست می آورد که فراتر از نوشته های مکتوب می باشد.

3- در تاریخ شفاهی، جذابیت خاصی وجود دارد. بدین نحو که پژوهش گر این حیطه با مدارک ضبط شده ای که در اختیار دارد، حالات و طرز بیان مصاحبه شونده را نیز - که از لحاظ روان شناختی مهم است - درک می کند. زیرا در طنین صدا ها و لحن گفتار ها معانی گوناگونی از شخصیت افراد، ضعف و غضب، قاطعیت، صلابت، تمنا و التماس، آرامش و اضطراب (3) و برخی دیگر از صفات افراد نهفته است که آن ها را نمی توان در کتاب مکتوب کرد بلکه فقط باید شنید؛ بویژه آن که صدا ها و گفتار و تسلط بر بیان، یکی از راه های باریک روان کاوی شخصیت هاست.

4- ویژگی اصلی تاریخ شفاهی نداشتن قضاوت و داوری است؛ چرا که (4) مخاطب از شیوه های ارشادی خسته شده و می خواهد خودش قضاوت را تحلیل کند و تاریخ شفاهی، این امکان را در اختیار او قرار می دهد.

ص: 174


1- مرتضی رسولی پور. تاریخ شفاهی؛ زاویۀ ایرانی. کتاب هفته، شمارۀ 130، پنج شنبه 12مهر 1382، ص 10.
2- هما سر شار. شعبان جعفری، با ویرایش و مقدمۀ خسرو معتضد (تهران: البرز، 1381)، ص29.
3- ع. باقی. تحریر تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی ایران (تهران: تفکر، 1373)، ص 14.
4- مجید فروغی. مقالۀ تاریخ شفاهی و داوری مخاطب. کتاب هفته (شنبه 19 بهمن 1381)، ص 8.

5- تاریخ شفاهی، به محقق کمک می کند تا تصویری کم و بیش زنده از وقایع تاریخی- که بر تجربۀ مستقیم و غیر مستقیم فردی مبتنی است - ارائه دهد.

درحین مطالعۀ تاریخ شاید بسیاری از استدلال ها مبهم و باور نکردنی باشد؛ در حالی که تاریخ شفاهی موشکافانه تر به قضایا می نگرد و از تمام جوانب، موضوع را بررسی می کند. تدوین تاریخ شفاهی، شاید ساده به نظر آید؛ اما در یک تحلیل، واقعیت این است که شیوۀ تاریخ شفاهی از پیچیدگی و مشکلات خاصی برخوردار است. اولین مسئله در تاریخ شفاهی، عشق و علاقه به تاریخ است. اگر پژوهش گری این خصیصه را نداشته باشد، در برقراری ارتباط با مصاحبه شونده دچار مشکل می شود و نمی تواند مقصود و منظور خود را بیان کند. دوم این که، مصاحبه گر باید پژوهش گری به تمام معنی باشد؛ در حیطه ای که به پژوهش می پردازد، حوزۀ مطالعاتی وسیعی داشته باشد و تمام زوایای جریان را از میان مکتوبات بررسی کند و دیگر آن که، شناختی نسبی از مصاحبه شونده داشته باشد. در تاریخ شفاهی، ما دو نوع نگرش در آن واحد داریم: اول نگرشی که مصاحبه شونده نسبت به موضوع دارد؛ زیرا در طرح آن موضوع نقش داشته است. دیگر نگرش مصاحبه کننده به موضوع است. بنابراین مصاحبه گر با مطالعۀ عمیق و بررسی همه جانبه، باید این دو نگرش را به هم نزدیک کند. به نحوی که اگر متوجه شد مصاحبه شونده دارد لاف می زند و

گزافه می گوید و یا موضوعی را کتمان می کند، به او یاد آور شود.

پژوهش

محقق، در تاریخ شفاهی نخست باید شناخت کاملی از منابع داشته باشد و بهترین مرجع برای به دست آوردن منابع مجلات، پایان نامه ها، روزنامه ها و مقالات مندرج در نشریات و نقل قول های دیگران می باشد. منابع مکتوب، این امکان را به مصاحبه گر می دهد تا چار چوب موضوع را مشخص کند و پس از آن با آگاهی به سراغ مصاحبه شونده ها برود. محققان تاریخ شفاهی، در بررسی های خود (1) راه و روش یکسانی در پیش نمی گیرند و عوامل مختلفی را در انتخاب روش منظور می کنند. بر این اساس، بنا بر موضوع پژوهش، شیوۀ کار هم متفاوت خواهد بود. به عنوان نمونه در تدوین تاریخ شفاهی شهریور 1320 مشهد، به

ص: 175


1- حبیب لاجوردی. خاطرات عبد المجید مجیدی، (تهران، گام نو، 1383).

روایت گران این فرصت داده می شد که هر گونه خاطراتی از حضور متفقین در خراسان داشتند، بیان کنند. با توجه به این که 63 سال از موضوع طرح شده می گذشت، بنابراین تمام اقشاری که شاهدان عینی آن وقایع بودند، از درجۀ اعتبار بالایی بر خوردار بودند. به قولی، تنها رجال و شخصیت های سیاسی مورد توجه نبودند بلکه در بحث تاریخ شفاهی شهریور 1320، از تمام اقشار استفاده می شد، اعم از نظامیان، رجال سیاسی، کارگران (1) و...

نکتۀ اساسی در تاریخ شفاهی، تعیین موضوع پژوهشی می باشد. محقق پس از آن که موضوع پژوهشی را بر گزید، مطالعات جامعی دربارۀ آن انجام می دهد. مهم ترین منابع اطلاعاتی در این زمینه، روزنامه ها، اخبار و مدارک آرشیوی می باشند. پس از مطالعه در موضوع، به سراغ مصاحبه شونده ها می رود و بعد از جلب موافقت آنان، به طرح سؤال و نهایتاً با قرار قبلی به مصاحبه می پردازد.

اسناد

یکی از مباحث مهم برای مصاحبه گر ها، بحث چگونگی استفاده از اسناد می باشد. آیا محقق تاریخ شفاهی نیازی به اسناد کتبی دارد یا این که اسناد شفاهی بتنهایی جواب گوی نیاز پژوهشی او خواهد بود؟

اسناد کتبی، بهترین کمک را به جریان مصاحبه می کند. ما که در شهرستان ها فعالیت داریم، نداشتن دسترسی به اسناد بزرگ ترین مشکل ما می باشد. زیرا اگر مصاحبه گر اسناد کتبی مطالعه نکند، مصاحبه شونده آن گونه که دوست دارد خاطراتش را بیان می کند. به عنوان نمونه در طرح تاریخ شفاهی پزشکی مشهد، با فردی که مدیر کل بهداری خراسان بود، چندین جلسه مصاحبه داشتیم. در بحث انقلاب بخصوص بعد از انقلاب، ایشان مدتی در دفتر ریاست جمهوری در زمان بنی صدر کار می کرده است. زمانی که به خاطرات کار در دفتر ریاست جمهوری رسید، یاد آور شد که خاطره ای از آن ایام ندارد و در واقع دوست داشت خیلی گذرا از آن مبحث بگذرد. هر چند در جلسات بعد، خاطرات آن زمان را بیان کرد، ولی به خاطر در دسترس نبودن اسناد، خیلی از سؤالات ما بی پاسخ ماند.

ص: 176


1- در طرح تاریخ شفاهی شهریور 1320مشهد، تا کنون با کسانی چون افسر ارتش، عضو حزب ایران، تلگراف چی باجگیران ،بازاری، کارمند استان داری، دستگیر شده به دست روس ها و انتقال یافته به عشق آباد، از نیروهای صولت السلطنه مصاحبه شده است.

تا چه حدی اسناد شفاهی می تواند تکمیل کنندۀ اسناد کتبی باشد؟ رابطۀ میان اسناد شفاهی و کتبی به چه صورتی است؟ هر چند از لحاظ آسیب شناسی عوامل مختلفی پژوهش های تاریخ شفاهی را تهدید می کند و این تهدید ها، گاهی سبب می شود به نتایج جدیدی دست یابیم.

به عنوان نمونه، تفاوت سند کتبی با شفاهی در این جا عنوان می شود. در جریان جنگ جهانی دوم پس از اشغال خراسان بخصوص اشغال شهر مشهد به دست روس ها، گروهی از آواره های لهستانی از روسیه به ایران منتقل شدند. این گروه، از مرز باجگیران وارد ایران شدند و از آن جا با کامیون به شاهرود فرستاده می شدند تا با قطار به تهران منتقل شوند. مصاحبه شونده، رانندۀ کامیونی بود که در آن زمان برای روس ها از زاهدان به ترکمنستان مهمات حمل می کرد. (1) او در جریان مصاحبه، از سر گذشت آواره های لهستانی صحبت می کرد و از آن رخداد ها به عنوان تلخ ترین خاطرۀ زندگی خود یاد می کرد. این آقای راننده، در آن ایام حدود 23 سال داشته است. بنابراین خاطرات را بخوبی به یاد داشت. در اسناد کتبی آمده است که آواره های لهستانی را مدتی در مشهد نگهداری کردند و حتی با ورود آن ها به شهر مشهد، بیماری تیفوس و تب راجعه شیوع پیدا کرد. اما جالب این جاست که مصاحبه شونده در بیان خاطراتش با قاطعیت بیان می کرد که این گروه را با 10 کامیون - که را در هر کامیون 22 نفر نگهداری می شد - به شاهرود منتقل کردند. مسیر باجگیران - شاهرود را دو روزه پیمودند و ابداً در مشهد توقف نداشتند.

فقط در سبزوار توقفی کوتاه داشتند! طبق نوشتۀ سر کلارمونت اسکراین، (2) سر کنسول انگلیس در مشهد در کتاب جنگ جهانی در ایران، چنین آمده است: عده ای از این گروه را در حدود 700 نفر اعم از کودکان و زنان، در ماه مارس 1942م. وارد مشهد کردند و مدتی در اطراف مشهد اسکان دادند. حال سؤال این جاست که کدام یک معتبر است؟ سندی که 65 سال پیش نوشته شده یا راوی ای که در حال حاضر این موضوع را عنوان می کند؟

مسئلۀ اصلی در تاریخ، صحبت از اسناد و قضاوت های مورخان است که همۀ آن ها به محقق کمک می کند تا به تدوین تاریخ کتبی بپردازد. حال با توجه به این که برخی از اسناد بایگانی ها تا یک قرن دیگر هم آزاد نمی شوند، تاریخ شفاهی مکمل خوبی برای پژوهش های

ص: 177


1- مصاحبه با حبیب اللّه کامران پور، سر پرست اسبق ادارۀ نقلیۀ آستان قدس رضوی، به تاریخ 1385/12/8 .
2- اسکراین سر کلارمونت. جنگ جهانی در ایران، ترجمۀ غلام حسين صالح يار.

محققان خواهد بود. (1) چنان چه مسائلی چون کتمان، دروغ گویی و قهرمان پروری در میان نباشد، آن چه شایستۀ پژوهش شفاهی است، به دست خواهد آمد. در تاریخ شفاهی، محقق با خود فرد مرتبط است و این، فرد است که همۀ رفتار ها، دیده ها و شنیده های خود را بازگو می کند. بنابراین تاریخ شفاهی زمانی موجودیت اصلی خود را پیدا می کند که اسناد بایگانی ها در اختیار محققان قرار گیرد؛ آن گاه اسناد شفاهی و کتبی، مکمل خوبی برای هم خواهند بود.

رجال

در تاریخ شفاهی ایران، محقق با شخصیت ها و تیپ های متفاوتی برخورد می کند. شخصیت ها را در تدوین تاریخ شفاهی ایران می توان در چندین گزینه بررسی کرد: نخست شخصیت های سیاسی؛ دوم افرادی که در بطن حوادث جامعه بوده اند و تنها خاطراتی از گذشته دارند. در تاریخ ایران شخصیت هایی که در مسائل سیاسی دست داشته اند، قطعاً دارای نقش اساسی در مسیر تحولات تاریخی بوده اند؛ به گونه ای که تصمیم گیری های آنان، گاهی تاریخ ساز بوده است. دستۀ دوم را - که شامل عموم مردم جامعه است - می توان زیر عنوان شاهدان عینی وقایع یاد کرد. مسئلۀ مهم در بررسی خاطرات این دو گروه، این نکته است که باید این فرصت به مصاحبه شونده داده شود تا آن گونه که می خواهد، شرح زندگانی خود را بنویسد و خاطرات خود را باز گو کند. (2) حداقل نتیجه ای که از این شیوه می گیریم،این است که مطالبی با در نظر گرفتن شرایط و اصول کار ضبط کرده ایم که بتدریج جایگزین (3) خوبی برای بررسی های تاریخی خواهد بود. برخی افراد که برای مصاحبه انتخاب می شوند، فکر می کنند شخصیت آن ها در حدی نیست که با آنان مصاحبه کرد و گمان می کنند که باید به سراغ افراد مطرح رفت. در تاریخ شفاهی تنها نخبگان نیستند که مورد نظرند، بلکه بر اساس موضوعات، تیپ افراد مورد مصاحبه هم متفاوت خواهد بود. یکی از پژوهش هایی که در دانشگاه هاروارد (4) صورت گرفته، خاطرات شعبان جعفری می باشد که به جرئت می توان گفت که این کتاب رکورد دار شمار (تیراژ) در زمانی کوتاه بود. زمانی که کتاب نام برده منتشر شد، بسیاری از منتقدان نشر و کتاب، این مجموعه را نقد و بررسی کردند و برخی هم معتقد بودند که شعبان جعفری، در حد و اندازۀ این کتاب نیست و با عنوان های مختلف،

ص: 178


1- خاطرات، بتنهایی نمی تواند و نباید پایۀ شناخت تاریخی قرار گیرد و در این زمینه، اسناد مکتوب، نیز دارای جایگاه خاص خود است. خاطرات، عموماً ملهم از تجربۀ شخصی و دید گاه فردی صاحب اثر است و طبعاً باید در مقایسه و مقابله با آثار مشابه بویژه خاطرات افرادی که در جریان همان وقایع، در تعارض با صاحب اثر قرار داشته اند و نیز اسناد مکتوب مورد استفاده قرار گیرد. (خاطرات ایرج اسکندری،ص 13)
2- مجید یوسفی. گفت گو با حبیب لاجوردی (تاریخ شفاهی ایران: زاویۀ دید هاروارد)، کتاب هفته، شمارهٔ 137، شنبه 22 شهریور 1382، ص 21.
3- ضرورت گرد آوری تاریخ شفاهی در جهان امروز،گفت گو با دکتر علی اصغر سعیدی، فرهنگ و پژوهش،شمارهٔ 125.
4- پروژۀ تاریخ شفاهی ایران را، دانشگاه هاروارد از سال 1360 آغاز کرده و پس از 6سال، با بودجهٔ 600هزار دلار، بیش از 900 ساعت مصاحبه با 150 تن از رجال و شخصیت های دورۀ پهلوی ضبط کرده است. (خاطرات ایرج اسکندری، ص 16).

روایت کننده را مورد نقد قرار دادند. (1) هر چند شعبان جعفری در این کتاب برخی از اتهامات را منکر شده است و برخی از حقایق را سر پوش گذاشته است، ولی پژوهش فوق، این نکته را ثابت می کند که هر یک از افراد جامعه در تاریخ شفاهی حرفی برای گفتن دارند و تاریخ شفاهی، مخصوص رجال و شخصیت ها و نخبگان نیست.

ترس

یکی از عوامل اثر گذار در تدوین تاریخ شفاهی ایران، مسئلۀ ترس می باشد. زیرا رجال و شخصیت هایی که مورد مصاحبه قرار می گیرند، همواره این خطر متوجه آنان است که با گفتن گذشتۀ خویش، آیندۀ خود و بستگان شان را به خطر اندازند. طبق مصاحبه های دانشگاه هاروارد به وسیلهٔ آقای لاجوردی، برخی از چهره های مطرح، بر این عقیده بوده اند که آن ها به اندازۀ کافی دشمن دارند که با این مصاحبه ها (2) به تعداد آنان نیفزایند.

برخی افراد که برای مصاحبه انتخاب می شدند، بیان می کردند که دوست ندارند از گذشته صحبت کنند. زیرا به سبب کهن سالی بسیاری از موارد را به خاطر نمی آورند. بنابراین فقط اجازه می دادند بدون استفاده از ضبط صوت و دیگر مواد مصاحبه، ملاقات انجام شود. (3)

با توجه به طرح هایی که در آرشیو تاریخ شفاهی آستان قدس رضوی انجام شده، مسئلۀ ترس به عنوان یکی از مسائل اساسی بر پژوهش های شفاهی تأثیر گذار است. مثلاً در طرح تاریخ شفاهی شهریور 20 با 15 نفر از افرادی که حوادث شهریور 1320 را به خاطر داشتند، مصاحبه انجام شد؛ با افسر ارتش، (4) عضو حزب ایران (5) ، تلگراف چی باجگیران، (6) بازاری، کارمند استان داری، (7) دستگیر شده به دست روس ها و انتقال یافته به عشق آباد، از نیرو های صولت السلطنه، (8) رانندۀ حمل مهمات برای روس ها و... در این طرح فقط شمار اندکی به خاطر ترس از گذشته حاضر به مصاحبه نشدند و عده ای هم حواس پرتی را بهانه می کردند و می گفتند به علت پیری بسیاری از خاطرات را فراموش کرده اند.

در طرح تاریخ شفاهی پزشکی مشهد، با حدود 25 نفر از پزشکان قدیمی مشهد بیش از 120 ساعت مصاحبه انجام شد. مصاحبه شوندگان، زمانی که به وقایع انقلاب اسلامی می رسیدند، نا خواسته صحبت نمی کردند و یا این که برخی از حقایق را نمی گفتند. در این

ص: 179


1- مقالات متعددی در نقد کتاب شعبان جعفری نوشته شد؛ مقالاتی چون حاكم خيابان ها. مجيد رهبانی (جهان کتاب، سال هفتم شمارۀ نهم و دهم، ص 20) و شعبان و مراد. نصر اللّه حدادی (کتاب هفته، شمارهٔ 76، مرداد 1381، ص 13) و شعبان جعفری و مشکل کتمان. خسرو معتضد (كتاب هفته، شمارۀ 76، مرداد1381، ص 10) و دستان پشمالویی شاید از غیب. محمد قائد (جهان کتاب، سال هفتم، شمارۀ نهم و دهم، ص 25) و...
2- به کوشش حبیب لاجوردی، خاطرات علی امینی (تهران: گفتار، 1376)، ص 42.
3- در مصاحبه با آقای رشید پسندیده عنوان شد (طرح تاریخ شفاهی شهریور 1320 مشهد، واحد تاریخ شفاهی مدیریت اسناد آستان قدس رضوی). او از نیرو های نظامی است که مقارن شهریور 20 در مشهد به اسارت روس ها در آمده و چند ماهی در زندان های عشق آباد سپری کرده است. آقای پسندیده، اطلاعات بسیار مهمی دربارۀ نحوۀ حضور روس ها در خراسان و در گیری آن ها با نیرو های دولتی دارد.
4- مصاحبه با غلام حسین بقیعی. شهریور 1383. آقای بقیعی مقارن شهریور 1320 به استخدام ارتش در آمده و در دانشکدۀ افسری مشغول تعلیمات نظامی بوده است. وی از اعضای فعال حزب توده می باشد که تا کنون بیش از ده کتاب در مسائل سیاسی - اجتماعی نوشته است.
5- مصاحبه با فرهنگ نخعی دی ماه 1383 ، آقای نخعی، در شهریور 20 افسر دانشکدۀ افسری بوده است که بنا به مسائلی از دانشکدۀ افسری استعفا داده و به روزنامه نگاری پرداخته است. وی از روزنامه نگاران موفق دههٔ 20 و از اعضای فعال حزب ایران می باشد. از وی تا کنون بیش از ده کتاب و مقاله به رشتۀ تحریر در آمده است. بعد از کودتای 28 مرداد، سیاست را کنار گذاشته و به مسائل دینی پرداخته است.
6- اسد اللّه شمعخانی مطلق باجگیران (متولد 1300)؛ آقای شمعخانی در شهریور 20 از جملۀ افرادی بوده است که شاهد عینی تهاجم روس ها از باجگیران می باشد. وی در آن زمان کارمند تلگراف خانه بوده است. بنابراین خاطرات جالب توجهی از حضور روس ها در منطقۀ باجگیران دارد.
7- سید علی میرنیا(متولد 1297)؛ تا کنون از آقای میرنیا بیش از 30 عنوان کتاب در موضوع تاریخ خراسان، فرهنگ و مردم شناسی و ادبیات به چاپ رسیده است. وی در دههٔ 20 به استخدام استان داری در آمده و پس از طی مراحل اداری، به فرمان داری شهر های خراسان رسیده است و اطلاعات جامعی دربارهٔ شهریور 1320 دارد.
8- عباس خان جلایر (1302)؛ پدر و اجداد آقای جلایر، از حکام کلات نادر می باشند. در واقع وی آخرین باز مانده و فرد مهم از خان های کلات می باشد. در شهریور 20 همراه صولت السلطنۀ هزاره در شورش علیه حکومت شرکت داشته است، و به عنوان سربازی در رکاب صولت بوده است. اطلاعات جامعی دربارۀ علل قیام صولت و خاطراتی از آن حادثه دارد.

طرح، مهم ترین ملاک انتخاب مصاحبه شونده، عبارت بود از: 1- سن (بیش از 80 درصد مصاحبه شوندگان این طرح، سن شان بالای 80 سال بود)؛ 2- دارای تألیف باشند؛ 3- در زمان طبابت، استاد دانشگاه یا از رئیس ها بوده باشند؛ 4- از مؤسسان بیمارستان های خصوصی در مشهد باشند.

در طرح تشکیلات اداری آستان قدس رضوی - که طیف مصاحبه شوندگان بازنشستگان آستان قدس رضوی قبل از انقلاب می باشند - معدود افرادی هستند که بدون ترس شروع به صحبت می کنند و اکثراً با محافظه کاری خاطرات شان را بیان می کنند. این طرح، به بررسی وضعیت اداری آستان قدس رضوی در تاریخ معاصر می پردازد، بخصوص به نحوۀ گسترش ادارات و تاریخ چۀ تأسیس آن ها. نکتۀ در خور توجه در این طرح، زمانی است که ضبط خاموش می شود؛ چون مصاحبه شوندگان، شروع به نقد و بررسی ادارات آستان قدس می کنند. مسئلۀ اصلی برای هر یک از مصاحبه شوندگان، آزادی بیان می باشد. زیرا مصاحبه شوندگان از لحاظ حقوقی هیچ گونه تأمینی ندارند و حتی مقررات و اساس نامه هایی که در مراکز تاریخ شفاهی تهیه می شود، بیش تر دیدگاه پژوهشی در آن ها منظور شده است و مطابق با قوانین حاکم بر جامعه نیست.

ترس از بیان حقایق در میان مصاحبه شونده ها، عاملی تأثیر گذار در پژوهش های شفاهی می باشد. بسیاری از نوشته ها و حتی کار های انجام شده، حکایت تلخ ترس از واقعیت را در خود نهفته است.

کتمان حقایق

برخی افراد بنا به مصالح خود از گفتن واقعیت ها خود داری می کنند؛ (1) با این که شاید بیش از نیم قرن از حادثه گذشته باشد، باز هم حقایق را می پوشانند و با بهانۀ این که سن آنان بالا رفته و احتمال دارد حرف هایی بگویند که به صلاح آنان نباشد، از مصاحبه کردن طفره می روند. عامل دیگری که دست آویز این افراد است، بهانۀ حواس پرتی می باشد که مصاحبه شونده با توسل به آن، از گفتن حقایق چشم می پوشد. (2)

ص: 180


1- خسرو معتضد، در نقدی که بر کتاب شعبان جعفری نوشته، چنین بیان کرده است: «شعبان، هم سال خورده است و هم مشکل کتمان دارد. به عنوان مثال، در مورد زمانی که اولین بار تحت پیگرد قرار گرفته، مطالب عجیب و غریبی می گوید مبنی بر این که یکی داشته عکس می گرفته، از بالا ناگهان افتاده و مرده و پلیس او را دستگیر می کند.»
2- در طرح تاریخ شفاهی شهریور 1320، یکی از افرادی که مورد نظر برای مصاحبه بود و اطلاعات جامعی دربارۀ قیام افسران خراسان داشت، عامل حواس پرتی را بهانۀ خود داری از مصاحبه کرد.

قصه گویی

در تاریخ شفاهی، بهترین هنری که مصاحبه کننده دارد در دست گرفتن جریان مصاحبه و تسلط بر موضوع می باشد. برخی از مصاحبه ها بیش تر به قصه می ماند تا مصاحبۀ علمی. در این گونه مصاحبه ها، روایت کننده، جریان مصاحبه را در دست می گیرد و با بیان خاطرات گذشته، ساعت ها وقت مصاحبه گر را می گیرد. این جور مصاحبه، اصولاً با یک سؤال کلی شروع می شود و پس از آن، مصاحبه شونده در جایگاه خطیب می نشیند و آن چه را دوست دارد، بیان می کند.

توانایی مصاحبه

از دیگر عوامل اثر گذار در تاریخ شفاهی، چگونگی رفتار مصاحبه شونده ها در ارائه مطالب می باشد. چون با توجه به موضوعات متفاوت در تاریخ شفاهی ایران، روایت کنندگان از موضوعات متفاوتی اطلاع دارند، پژوهش گر تاریخ شفاهی، همواره با این مسئله مواجه است که کدام مسئله مورد پژوهش قرار گیرد. برخی از افراد که برای طرح تاریخ شفاهی شهریور 1320 خراسان (1) مورد نظر بودند،در مصاحبۀ اولیه که با آن ها داشتیم،بیان می کردند که آنان گزینه های خوبی برای مصاحبه نیستند. اما پس از جلب موافقت آنان، مشخص می شد تمامی افرادی که می توانند خاطرات گذشته را بیان کنند، هر چند در جریان مسائل نبوده اند، ولی گفته هایی داشتند که اولین بار بود مورد بحث قرار می گرفت.

مدت زمان مصاحبه

تعیین مدت زمان مصاحبه، نقش ارزنده ای در پیشرفت مصاحبه ها دارد. براستی چه زمانی برای انجام مصاحبه مطلوب است؟ در تعیین وقت مصاحبه، عواملی دخیل است که فهرست وار به آن ها اشاره می شود: سن، قدرت بیان، قدرت تفکر، وضعیت جسمانی مصاحبه شونده، محل، زمان و تعداد جلسات مصاحبه و...

کسی که 80 سال سن دارد (2) و تمام شرایط مصاحبه برایش فراهم است، در 30 دقیقۀ نخست مصاحبه، هر آن چه که در ذهن و توان دارد بیان می کند و پس از آن، به علت

ص: 181


1- شیوۀ پژوهش در طرح تاریخ شفاهی شهریور 1320، بدین صورت بود که ابتدا در زمینۀ موضوع شهریور 1320 خراسان، به مطالعه در کتاب ها، اسناد، روزنامه ها و ... پرداخته شد. آن گاه به شناسایی افرادی که در این باره اطلاعی داشتند، اقدام شد. البته ابتدا از کسانی که واحد تاریخ شفاهی آستان قدس رضوی با آن ها مصاحبه کرده بود، شروع شد. شیوۀ ارتباط با مصاحبه شونده ها، چنین بود که پس از جلب موافقت آن ها، یک جلسه پیش مصاحبه انجام می شد. آن گاه نمونۀ سؤالات و مدخله ای مورد نظر با مصاحبه شونده در میان گذاشته می شد؛ سپس قرار مصاحبه به میان می آمد و معمولاً جلسۀ اول مصاحبه ها تصویری بود، ولی دیگر جلسات بنا به تشخیص،صوتی یا تصویری برگزار می شد.
2- در طرح تاریخ شفاهی شهریور 1320 مشهد، این نکته کاملاً تجربه شد. زیرا افرادی که برای مصاحبه گزینش می شدند، 80 سال سن داشتند.

خستگی، پاسخی گذرا به پرسش ها می دهد. این نکته، در مصاحبه هایی که دانشگاه هاروارد فراهم کرده، رعایت نشده است؛ به طوری که گاه روایت کنندگان در یک جلسه حدود 4 ساعت صحبت کرده اند. (1)

و یا خاطرات سپهبد کیا که طی دو جلسه، در تاریخ های 21 و 25 اکتبر 1985 خاطرات وی را ضبط کرده اند. (2)

تکسو نگری

یکی از مسائلی که در تاریخ شفاهی ایران نمود پیدا کرده و تا حدی پژوهش های تاریخ شفاهی را با مسائل جدیدی مواجه ساخته است، برخی از مصاحبه هاست که با نگرشی خاص و در چارچوب مسائلی از پیش تعیین شده، ضبط و ثبت می شوند. بخصوص این مسئله پس از انقلاب پر رنگ تر شده است. خاطره نویسی های متعدد، نشر اسناد و شیوه های جدید در انتشار خاطرات (3) در قالب تاریخ شفاهی، موجب شده تا برخی از خاطرات فقط عنوان شفاهی داشته باشند. (4) متأسفانه تدوین کننده های تاریخ شفاهی در ایران، با جا بجا کردن گفته های مصاحبه شونده ها، جذابیتی را که در لحن گفتاری مصاحبه شونده وجود دارد، از مصاحبه ها می گیرند. (5)

مصاحبه شونده

مشکلات خاصی که همواره مصاحبه گر با آن مواجه است، تشخیص دادن این است که با چه افرادی مصاحبه شود؛ آیا باید به سراغ شخصیت های مطرح در تاریخ رفت یا این که تمام افراد می توانند اطلاعات جامعی دربارهٔ مسائل تاریخی ارائه دهند. در تاریخ شفاهی، معمولاً افرادی که رهبری جریان یا حادثه ای را در اختیار دارند و یا کار گردانان اصلی وقایع تاریخی- که شاهدان عینی تاریخ می باشند - در اولویت قرار دارند. منتها این دلیل قانع کننده ای نیست که فقط به سراغ افراد مطرح باید رفت. زیرا بر حسب موضوع پژوهش، افرادی که در درجۀ دوم قرار دارند، راحت تر اطلاعات را در اختیار قرار می دهند. در مصاحبه، مصاحبه

ص: 182


1- خاطرات محمود فروغی را در دو جلسه و مجموعاً هشت ساعت، در شهر پالم بیچ (palm beach) ایالت فلوریدای آمریکا، حبیب لاجوردی ضبط کرده است. خاطرات محمود فروغی، به کوشش حبیب لاجوردی (تهران: کتاب نادر، 1383)، ص 2؛ و یا خاطرات آقای دکتر محمد علی مجتهدی طی 9 ساعت در سه جلسه، از 21 تا 14 اردیبهشت 2/1367-4 مه 1988 ضبط گردیده است. خاطرات دکتر محمد علی مجتهدی، به کوشش حبیب لاجوردی (تهران: کتاب نادر 1380)،ص 19؛ هم چنین خاطرات عبد المجید مجیدی را طی هفت ساعت در سه جلسه، در تاریخ های 3 خرداد 1364/ 29 مهر و 2 آبان 1364 در دفتر کار وی در پاریس، شاد روان ضیا صدقی ضبط کرده است. خاطرات عبد المجید مجیدی، وزیر مشاور و رئیس سازمان برنامه و بودجه (1351-1356)، با ویرایش حبیب لاجوردی (تهران: گام نو،1381)،ص 9.
2- خاطرات سپهبد حاج علی کیا. به کوشش حبیب لاجوردی (تهران: زیبا، 1381)، ص 11.
3- در خاطره نگاری، سه روش به کار می رود: 1- خاطره نگاری بر مبنای یادداشت روزانه؛ 2- خاطره نگاری بر مبنای حافظه؛ 3- روش مصاحبه. جهت اطلاع بیش تر، بنگرید به: خاطرات ایرج اسکندری (تهران: مؤسسۀ مطالعات و پژوهش های سیاسی، 1372)، ص 16.
4- پژوهش هایی از قبیل تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی به کوشش غلام رضا کرباسچی و تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی به کوشش عبد الوهاب فراتی، نمونه هایی است که تدوین گر های آن ها، بدون رعایت مسائل تاریخ شفاهی انتشار داده اند.
5- جهت اطلاع بیش تر، بنگرید به: خاطرات محمد مهدی عبد خدایی. تدوین سید مهدی حسینی (تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1379)

شونده به طور کلی می باید از اهداف و شیوه های کاری تاریخ شفاهی آگاه شود و از بهره برداری های پیش بینی شده از طرح های خاصی که در آن مشارکت می کند، آگاه گردد. (1)

طرح تاریخ شفاهی ایران، گرد آوردۀ دانشگاه هاروارد، از بسیاری جهات مهم و منحصر بفرد می باشد. زیرا روایت گران آن، اغلب رجال و شخصیت های درجه اول شمرده می شوند؛ ولی بیش تر این مصاحبه ها را تخصصی کار نکرده اند و مصاحبه گران، بدون توجه به تمامی ابعاد تاریخی، تنها یک جنبه از موضوع را مورد پژوهش قرار داده اند. در این خاطرات، مصاحبه گر در حکم شنونده بوده است. روایت گر از بدو تولد شروع کرده و مصاحبه گر در حکم تأیید کنندۀ جملات او بوده و یا سؤالاتی نه چندان تخصصی از روایت گران کرده است. از آن جا که شخصیت های پژوهش شده اغلب از صاحب منصبان نظام گذشته بوده اند، قطعاً اطلاعات آن ها فراتر از موضوعات روایت شده می باشد (2) و یا در برخی مواقع، مصاحبه گر نتوانسته اطلاعات جامعی در زمینۀ تخصص روایت گران بگیرد. (3) چنین به نظر می رسد که مجریان طرح تاریخ شفاهی ایران، از فرصت پیش آمده بدرستی استفاده نکرده اند و مسائلی را دنبال کرده اند که روایت گر ها بدون زحمت به آنان پاسخ داده اند و بسیاری از نا گفته های تاریخ شفاهی ایران باز گو نشده است. (4)

مصاحبه کننده

مسئلۀ اساسی دیگر - که تا حدودی اعتبار پژوهش های تاریخ شفاهی را تعیین می کند - مصاحبه گر می باشد. برخی از نکات وجود دارد که اگر مصاحبه گر رعایت کند، نتیجۀ مطلوبی می گیرد. مطالعه دربارۀ مصاحبه، فن بیان، علاقه به تاریخ، قدرت بر قراری ارتباط، وقت شناسی و برنامه ریزی را می توان از عوامل تعیین کنندۀ مصاحبه در نظر گرفت. از میان عوامل فوق، مطالعه و شناخت مصاحبه شونده، بیش ترین تأثیر را در جریان مصاحبه دارد. در این روش، مصاحبه گر باید بکوشد تا با پژوهش کافی دربارهٔ دوران تاریخی مربوط به زندگی فردی و شرایط اجتماعی صاحب خاطرات، اشراف کامل پیدا کند؛ اسناد و مدارک را مورد مطالعه و بررسی دقیق قرار دهد و سپس با طرح پرسش های ضروری، با استقلال کامل در عین هم کاری با صاحب خاطرات، به استخراج دانسته ها و داوری های او بپردازد. (5)

ص: 183


1- به نقل از مقالۀ منتشر نشدۀ ابو الفضل حسن آبادی، تحت عنوان استاندارد های جهانی تاریخ شفاهی.
2- جهت اطلاع بیش تر، بنگرید به: خاطرات دکتر علی مجتهدی، به کوشش حبیب لاجوردی (تهران: کتاب نادر، 1380).
3- در خاطرات سپهبد کیا، دربارهٔ شعبۀ کار تجسس و ساواک سؤال شده است. راوی به سؤال مزبور پاسخ نداده.در این زمینه مصاحبه گر چون مستقیم وارد موضوع حساسی شده است، روایت گر از پاسخ دادن خود داری کرده است. جهت اطلاع بیش تر، بنگرید به:خاطرات سپهبد حاج على كيا، صص 132- 145؛ و یا زمانی که دربارۀ شخصیت های هم کار روایت گر سؤال شده، سؤالاتی معمولی شده که نشان از نا پژوهیدگی دارد. خاطرات حاج علی کیا، ص 145.
4- جهت اطلاع بیش تر، بنگرید به: مجموعۀ خاطرات محمود فروغی، به کوشش حبیب لاجوردی (تهران: کتاب نادر، 1383).
5- خاطرات ایرج اسکندری (تهران: مؤسسۀ مطالعات و پژوهش های سیاسی، 1372)،ص 16.

شیوۀ مصاحبه های تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد، بدین صورت است که مصاحبه در دو مرحله انجام شده است: در مرحلۀ اول، روایت کننده نکات مهم زندگی خود را تعریف کرده است. در مرحلۀ دوم، مصاحبه کننده (1) بر اساس مطالب اظهار شده در مرحلۀ اول و نکات و وقایع مهم تاریخی که روایت کننده از آن اطلاع داشته، از روایت کننده سؤال کرده است.

مسائل اساسی

هر چند تاریخ شفاهی از بسیاری جهات مفید و ارزش مند است، ولیکن وجود برخی از مسائل سبب می شود تا پژوهش های تاریخ شفاهی جایگاه حقیقی و واقعی خود را نداشته باشد. برخی از پژوهش های انجام گرفته در تاریخ شفاهی، با جهت گیری خاص تهیه و تدوین شده اند که این عامل، ارزش علمی آن را از بین می برد. کارنامۀ تاریخ شفاهی ایران چندان روشن نیست. هر یک از مراکز داخلی که به این امر می پردازند، از شیوه های متفاوتی در تدوین مجموعه های منتشر شده استفاده کرده اند. دخل و تصرف در مصاحبه ها، در آثار منتشر شده کاملاً مشخص است و به جرئت می توان گفت که در داخل ایران کار در خور توجهی انجام نشده است؛ و این در حالی است که جامعۀ ایران قابلیت انجام مصاحبه را در موضوعات متنوع تاریخ شفاهی دارد.

از دیگر مسائل اساسی در تدوین تاریخ شفاهی، جنبۀ اغراق آمیز بودن پاره ای از گفته های مصاحبه شونده ها می باشد که به عنوان مشکلی، محققان تاریخ شفاهی با آن مواجه هستند.

نتیجه گیری

در نیم نگاهی به کارنامۀ تاریخ شفاهی در ایران، آن چه مسلم است، برخی از پژوهش های انجام شده، بر اساس علایق و دیدگاه های خاصی گرد آوری شده است. به جرئت می توان گفت: از جملۀ مسائلی که بر تاریخ شفاهی ایران تأثیر گذار بوده، مشکل امنیت برای روایت کننده است که این مسئله، ریشه در شرایط بستۀ سیاسی - اجتماعی دارد. به نحوی که

ص: 184


1- خاطرات عبد المجید مجیدی، وزیر مشاور و رئیس سازمان برنامه و بودجه (1351-1356)، با ویرایش حبیب لاجوردی (تهران: گام نو، 1381)، ص 9.

افراد از طرح کردن سابقۀ خود، از بیم پیگرد احتمالی خود داری می ورزند. زمانی فرد به باز گویی جریان می پردازد که تمام شرایط مصاحبۀ مطلوب برای او فراهم باشد.

عواملی چون کتمان، فراموشی، دروغ گویی، بی حوصلگی، کهن سالی، نبود امنیت و... برای مصاحبه شوندگان، و مواردی چون بی علاقگی (1) و مسلط نبودن به موضوع پژوهشی برای مصاحبه کننده ها، از عوامل اساسی و تأثیر گذار بر تدوین تاریخ شفاهی ایران می باشد.

***

پی نوشت ها

1- تاریخ شفاهی، عبارت است از روش نوین برای جمع آوری، حفظ و نگه داری خاطرات، زندگی نامه ها، رسوم، فرهنگ مردم و کلاً اطلاعات ثبت شدۀ متنوع که از طریق مصاحبه با افراد صاحب نظر، اندیش مندان و بعضاً عموم در زمینه های مختلف سیاسی ،اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی صورت می گیرد و بعد از طی مراحلی، به صورت کاست یا نوار ویدیو نگهداری می شود. این اطلاعات، بعد از پیاده سازی و حروف نگاری و ویرایش، به صورت یکی از منابع مهم در کنار اسناد کتبی قرار می گیرد. «مقالۀ نقش تاریخ شفاهی در تعامل فرهنگی، فرهنگ پناهندگان با فرهنگ مهاجر پذیران: ابو الفضل حسن آبادی.» مقالۀ فوق، منتشر نشده است و در واحد تاریخ شفاهی آستان قدس رضوی نگهداری می شود.

2- جهت اطلاع بیش تر، بنگرید به: علی اصغر سمسار یزدی، تدوین تجربیات خبرگان قنات (تهران: مهندسین مشاور ستیران، 1383).

3- پدرسون، آن نگه داری اسناد، ترجمۀ رضا مهاجر (تهران: سازمان اسناد ملی ایران، 1380)، ص 382.

4- مرتضی رسولی پور. تاریخ شفاهی؛ زاویۀ ایرانی. کتاب هفته، شمارۀ 130، پنج شنبه 12مهر 1382، ص 10.

5- هما سرشار. شعبان جعفری، با ویرایش و مقدمۀ خسرو معتضد (تهران: البرز، 1381)، ص29.

6- ع. باقی. تحریر تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی ایران (تهران: تفکر، 1373)، ص 14.

7- مجید فروغی. مقالۀ تاریخ شفاهی و داوری مخاطب. کتاب هفته (شنبه 19 بهمن 1381)، ص 8.

8- حبیب لاجوردی. خاطرات عبد المجید مجیدی، (تهران، گام نو، 1383).

9- در طرح تاریخ شفاهی شهریور 1320مشهد، تا کنون با کسانی چون افسر ارتش، عضو حزب ایران، تلگراف چی باجگیران ،بازاری، کارمند استان داری، دستگیر شده به دست روس ها و انتقال یافته به عشق آباد، از نیروهای صولت السلطنه مصاحبه شده است.

ص: 185


1- مصاحبه کننده، باید علاقۀ خاصی به تاریخ شفاهی داشته باشد و باید چنان به موضوع مسلط باشد که روایت گر، احساس کند با فردی گفت گو می کند که او هم مانند وی سوابقی در گذشته داشته است.

10- مصاحبه با حبیب اللّه کامران پور، سر پرست اسبق ادارۀ نقلیۀ آستان قدس رضوی، به تاریخ 1385/12/8 .

11- اسکراین سر کلارمونت. جنگ جهانی در ایران، ترجمۀ غلام حسين صالح يار.

12- خاطرات، بتنهایی نمی تواند و نباید پایۀ شناخت تاریخی قرار گیرد و در این زمینه، اسناد مکتوب، نیز دارای جایگاه خاص خود است. خاطرات، عموماً ملهم از تجربۀ شخصی و دید گاه فردی صاحب اثر است و طبعاً باید در مقایسه و مقابله با آثار مشابه بویژه خاطرات افرادی که در جریان همان وقایع، در تعارض با صاحب اثر قرار داشته اند و نیز اسناد مکتوب مورد استفاده قرار گیرد. (خاطرات ایرج اسکندری،ص 13)

13- مجید یوسفی. گفت گو با حبیب لاجوردی (تاریخ شفاهی ایران: زاویۀ دید هاروارد)، کتاب هفته، شمارهٔ 137، شنبه 22 شهریور 1382، ص 21.

14- ضرورت گرد آوری تاریخ شفاهی در جهان امروز، گفت گو با دکتر علی اصغر سعیدی، فرهنگ و پژوهش، شمارهٔ 125.

15- پروژۀ تاریخ شفاهی ایران را، دانشگاه هاروارد از سال 1360 آغاز کرده و پس از 6سال، با بودجهٔ 600هزار دلار، بیش از 900 ساعت مصاحبه با 150 تن از رجال و شخصیت های دورۀ پهلوی ضبط کرده است. (خاطرات ایرج اسکندری، ص 16).

16- مقالات متعددی در نقد کتاب شعبان جعفری نوشته شد؛ مقالاتی چون حاكم خيابان ها. مجيد رهبانی (جهان کتاب، سال هفتم شمارۀ نهم و دهم، ص 20) و شعبان و مراد. نصر اللّه حدادی (کتاب هفته، شمارهٔ 76، مرداد 1381، ص 13) و شعبان جعفری و مشکل کتمان. خسرو معتضد (كتاب هفته، شمارۀ 76، مرداد1381، ص 10) و دستان پشمالویی شاید از غیب. محمد قائد (جهان کتاب، سال هفتم، شمارۀ نهم و دهم، ص 25) و...

17- به کوشش حبیب لاجوردی، خاطرات علی امینی (تهران: گفتار، 1376)، ص 42.

18- در مصاحبه با آقای رشید پسندیده عنوان شد (طرح تاریخ شفاهی شهریور 1320 مشهد، واحد تاریخ شفاهی مدیریت اسناد آستان قدس رضوی). او از نیرو های نظامی است که مقارن شهریور 20 در مشهد به اسارت روس ها در آمده و چند ماهی در زندان های عشق آباد سپری کرده است. آقای پسندیده، اطلاعات بسیار مهمی دربارۀ نحوۀ حضور روس ها در خراسان و در گیری آن ها با نیرو های دولتی دارد.

19- مصاحبه با غلام حسین بقیعی. شهریور 1383. آقای بقیعی مقارن شهریور 1320 به استخدام ارتش در آمده و در دانشکدۀ افسری مشغول تعلیمات نظامی بوده است. وی از اعضای فعال حزب توده می باشد که تا کنون بیش از ده کتاب در مسائل سیاسی - اجتماعی نوشته است.

ص: 186

20- مصاحبه با فرهنگ نخعی دی ماه 1383 ، آقای نخعی، در شهریور 20 افسر دانشکدۀ افسری بوده است که بنا به مسائلی از دانشکدۀ افسری استعفا داده و به روزنامه نگاری پرداخته است. وی از روزنامه نگاران موفق دههٔ 20 و از اعضای فعال حزب ایران می باشد. از وی تا کنون بیش از ده کتاب و مقاله به رشتۀ تحریر در آمده است. بعد از کودتای 28 مرداد، سیاست را کنار گذاشته و به مسائل دینی پرداخته است.

21- اسد اللّه شمعخانی مطلق باجگیران (متولد 1300)؛ آقای شمعخانی در شهریور 20 از جملۀ افرادی بوده است که شاهد عینی تهاجم روس ها از باجگیران می باشد. وی در آن زمان کارمند تلگراف خانه بوده است. بنابراین خاطرات جالب توجهی از حضور روس ها در منطقۀ باجگیران دارد.

22- سید علی میرنیا(متولد 1297)؛ تا کنون از آقای میرنیا بیش از 30 عنوان کتاب در موضوع تاریخ خراسان، فرهنگ و مردم شناسی و ادبیات به چاپ رسیده است. وی در دههٔ 20 به استخدام استان داری در آمده و پس از طی مراحل اداری، به فرمان داری شهر های خراسان رسیده است و اطلاعات جامعی دربارهٔ شهریور 1320 دارد.

23- عباس خان جلایر (1302)؛ پدر و اجداد آقای جلایر، از حکام کلات نادر می باشند. در واقع وی آخرین باز مانده و فرد مهم از خان های کلات می باشد. در شهریور 20 همراه صولت السلطنۀ هزاره در شورش علیه حکومت شرکت داشته است، و به عنوان سربازی در رکاب صولت بوده است. اطلاعات جامعی دربارۀ علل قیام صولت و خاطراتی از آن حادثه دارد.

24- خسرو معتضد، در نقدی که بر کتاب شعبان جعفری نوشته، چنین بیان کرده است: «شعبان، هم سال خورده است و هم مشکل کتمان دارد. به عنوان مثال، در مورد زمانی که اولین بار تحت پیگرد قرار گرفته، مطالب عجیب و غریبی می گوید مبنی بر این که یکی داشته عکس می گرفته، از بالا ناگهان افتاده و مرده و پلیس او را دستگیر می کند.»

25- در طرح تاریخ شفاهی شهریور 1320، یکی از افرادی که مورد نظر برای مصاحبه بود و اطلاعات جامعی دربارۀ قیام افسران خراسان داشت، عامل حواس پرتی را بهانۀ خود داری از مصاحبه کرد.

26- شیوۀ پژوهش در طرح تاریخ شفاهی شهریور 1320، بدین صورت بود که ابتدا در زمینۀ موضوع شهریور 1320 خراسان، به مطالعه در کتاب ها، اسناد، روزنامه ها و ... پرداخته شد. آن گاه به شناسایی افرادی که در این باره اطلاعی داشتند، اقدام شد. البته ابتدا از کسانی که واحد تاریخ شفاهی آستان قدس رضوی با آن ها مصاحبه کرده بود، شروع شد. شیوۀ ارتباط با مصاحبه شونده ها، چنین بود که پس از جلب موافقت آن ها، یک جلسه پیش مصاحبه انجام می شد. آن گاه نمونۀ سؤالات و مدخله ای مورد نظر با مصاحبه شونده در میان گذاشته

ص: 187

می شد؛ سپس قرار مصاحبه به میان می آمد و معمولاً جلسۀ اول مصاحبه ها تصویری بود، ولی دیگر جلسات بنا به تشخیص، صوتی یا تصویری برگزار می شد.

27- در طرح تاریخ شفاهی شهریور 1320 مشهد، این نکته کاملاً تجربه شد. زیرا افرادی که برای مصاحبه گزینش می شدند، 80 سال سن داشتند.

28- خاطرات محمود فروغی را در دو جلسه و مجموعاً هشت ساعت، در شهر پالم بیچ (palm beach) ایالت فلوریدای آمریکا، حبیب لاجوردی ضبط کرده است. خاطرات محمود فروغی، به کوشش حبیب لاجوردی (تهران: کتاب نادر، 1383)، ص 2؛ و یا خاطرات آقای دکتر محمد علی مجتهدی طی 9 ساعت در سه جلسه، از 21 تا 14 اردیبهشت 2/1367-4 مه 1988 ضبط گردیده است. خاطرات دکتر محمد علی مجتهدی، به کوشش حبیب لاجوردی (تهران: کتاب نادر 1380)،ص 19؛ هم چنین خاطرات عبد المجید مجیدی را طی هفت ساعت در سه جلسه، در تاریخ های 3 خرداد 1364/ 29 مهر و 2 آبان 1364 در دفتر کار وی در پاریس، شاد روان ضیا صدقی ضبط کرده است. خاطرات عبد المجید مجیدی، وزیر مشاور و رئیس سازمان برنامه و بودجه (1351-1356)، با ویرایش حبیب لاجوردی (تهران: گام نو،1381)،ص 9.

29- خاطرات سپهبد حاج علی کیا. به کوشش حبیب لاجوردی (تهران: زیبا، 1381)، ص 11.

30- در خاطره نگاری، سه روش به کار می رود: 1- خاطره نگاری بر مبنای یادداشت روزانه؛ 2- خاطره نگاری بر مبنای حافظه؛ 3- روش مصاحبه. جهت اطلاع بیش تر، بنگرید به: خاطرات ایرج اسکندری (تهران: مؤسسۀ مطالعات و پژوهش های سیاسی، 1372)، ص 16.

31- پژوهش هایی از قبیل تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی به کوشش غلام رضا کرباسچی و تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی به کوشش عبد الوهاب فراتی، نمونه هایی است که تدوین گر های آن ها، بدون رعایت مسائل تاریخ شفاهی انتشار داده اند.

32- جهت اطلاع بیش تر، بنگرید به: خاطرات محمد مهدی عبد خدایی. تدوین سید مهدی حسینی (تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1379)

33- به نقل از مقالۀ منتشر نشدۀ ابو الفضل حسن آبادی، تحت عنوان استاندارد های جهانی تاریخ شفاهی.

34- جهت اطلاع بیش تر، بنگرید به: خاطرات دکتر علی مجتهدی، به کوشش حبیب لاجوردی (تهران: کتاب نادر، 1380).

ص: 188

35- در خاطرات سپهبد کیا، دربارهٔ شعبۀ کار تجسس و ساواک سؤال شده است. راوی به سؤال مزبور پاسخ نداده. در این زمینه مصاحبه گر چون مستقیم وارد موضوع حساسی شده است، روایت گر از پاسخ دادن خود داری کرده است. جهت اطلاع بیش تر، بنگرید به: خاطرات سپهبد حاج على كيا، صص 132- 145؛ و یا زمانی که دربارۀ شخصیت های هم کار روایت گر سؤال شده، سؤالاتی معمولی شده که نشان از نا پژوهیدگی دارد. خاطرات حاج علی کیا، ص145.

36- جهت اطلاع بیش تر، بنگرید به: مجموعۀ خاطرات محمود فروغی، به کوشش حبیب لاجوردی (تهران: کتاب نادر، 1383).

37- خاطرات ایرج اسکندری (تهران: مؤسسۀ مطالعات و پژوهش های سیاسی، 1372)،ص 16.

38- خاطرات عبد المجید مجیدی، وزیر مشاور و رئیس سازمان برنامه و بودجه (1351-1356)، با ویرایش حبیب لاجوردی (تهران: گام نو، 1381)، ص 9.

39- مصاحبه کننده، باید علاقۀ خاصی به تاریخ شفاهی داشته باشد و باید چنان به موضوع مسلط باشد که روایت گر، احساس کند با فردی گفت گو می کند که او هم مانند وی سوابقی در گذشته داشته است.

ص: 189

ص: 190

نقش تاریخ شفاهی در تاریخ نگاری نسیم خلیلی

و من که تاریخ پیشه گرفته ام، التزام این قدر کرده ام که آن چه نویسم، یا از معاینۀ من است یا از سماع مردم ثقه. (ابو الفضل بیهقی)

چکیده

دگرگونی در بافت و ماهیت تاریخ نگاری نوین، به مثابۀ دست اورد دنیای جدید - که تاریخ را در منظومۀ دانشی ملزم به پای بندی به چهار چوبه های نو اندیشی و تحول گرایی علمی قرار می دهد - افق هایی از ضرورت باز نگری در شیوه های پژوهش و مطالعه را فراروی پژوهندگان این گستره می گشاید. واقعیت آن است که امروزه تاریخ، جامه های مندرس بافته و پرداختۀ نگره های سنتی کهن را - که از آن تندیسی شکننده همانند شعر، تخیل، افسانه و در بهترین حالت گونه ای وقایع نگاری جزم اندیشانه می تراشید - به دور افکنده است و چهرهٔ نوینی یافته که به پشتوانۀ آن، قادر است گره های کوری را که سده ها از منظومۀ تاریخ، معمای لاینحلی بر ساخته بود، بگشاید. تاریخ شفاهی گر چه از یک روزنه و با تکیه بر ادبیات شفاهی با ریشه هایی در دل تاریخ باستان از یک سو و خاطره نگاری اوج گرفته در سده های اخیر از دیگر سو، پیشینه ای به بلندای خود تاریخ دارد، اما در واقع در مفهوم راستین خویش، یکی از موالید این نو گرایی در حوزۀ تاریخ و تاریخ باور ی است. در این مقاله، کوشش شده است به اهمیت و ضرورت این گونه پژوهشی، از دریچه های گونه گون پرداخته شود: بررسی تاریخ شفاهی از دریچۀ روان شناسی

اجتماعی و ارتباط تنگا تنگ باز خورد های اجتماع بر فرد

ص: 191

و بر عکس فرد بر اجتماع در دل آثار بر خاسته از این شیوۀ پژوهشی با تأثیر غیر مستقیمی که بر روایت تاریخی دارد، ارتباط و خدمت متقابلی که میان تاریخ شفاهی و فرهنگ عامیانه وجود دارد، اهمیت این شیوه از دیدگاه فلسفهٔ تاریخ مبتنی بر انگاره ای که به تأثیر گذاری دو سویه و فرا گیر حال و گذشته در گسترۀ تاریخ باور مند است، و هم چنین لزوم نو گرایی در تاریخ نگاری پوینده ای که می کوشد با پشت سر نهادن فرایندی علمی به کنه فکت های تاریخی دست یابد، از جملۀ این دریچه هایند.

کلید واژه ها: تاریخ شفاهی، تاریخ سنتی، فرهنگ عامیانه، فلسفۀ تاریخ.

مقدمه

چندی پیش دکتر حافظ فرمان فرماییان، در مقاله ای فشرده و موجز، به باز شکافی بحران خزندۀ تاریخ نگاری ایرانی پرداخته بود. (1) وی در این مقاله کوشیده بود توجه مخاطبان را به ضرورت تحول آفرینی و شالوده شکنی در گسترۀ تاریخ نگاری بر انگیزاند. گر چه وی مستقیماً به اهمیت تاریخ شفاهی در این فرایند اشاره ای نکرده بود، اما به نظر می رسد می توان اهمیت تاریخ شفاهی را در باز نمایی تاریخ روایی ایران به عنوان تکمله ای بر این گفتار افزود. بویژه آن جا که نگارنده می کوشد به لزوم تلاش برای نگارش تاریخی بی طرفانه و منزه از باز نگری ها و دست کاری های فکری و عقیدتی بر خاسته از طبقه و گروه و تعلقات فردی مورخان درباری و دولت مدار و اساساً ذی نفع بپردازد:

«دیگر نمی توانیم به خود اجازه دهیم که بسهولت از دریچۀ چشم یک مأمور سیاسی و یا مبلّغ فرقه ای ، دربارۀ یک ملت داوری کنیم. رسم دیرینه نگریستن به یک گروه و یا جنبه ای از یک قضیه به عنوان حق مطلق و نگریستن به گروه یا جنبه ای دیگر از یک مسئله به عنوان باطل و ناحق محض، می باید بکلی متروک گردد.» (2)

به نظر می رسد، از این ره گذر تاریخ شفاهی عرصۀ بسیار مناسبی باشد؛ از این لحاظ که اکنون این مورخ و پژوهندۀ نو گرای تاریخ است که همانند تریبونی بی طرف در برابر مأمور

ص: 192


1- حافظ فرمان فرماییان، نکاتی چند دربارهٔ مشکلات تاریخ نویسی در ایران، مجلۀ یاد، سال بیستم، ش 77، پاییز 1384، ص 17.
2- همان، ص 18.

سیاسی ،مبلّغ، دولت مدار و... قرار می گیرد تا آن ها به بیان دیده ها، شنیده ها و نقش آفرینی های تاریخی خود در برهه های مختلف اشاره کنند. آن ها دیگر تاریخ نگار یا قاضی جریان های تاریخی نیستند، بلکه تنها راویان حوادثند که گفتار شان تنها مواد خام مورد نیاز پژوهش گر را تشکیل می دهد. در واقع آن چه از این مباحثه بیرون می تراود، گونه ای روایت مستند تاریخی است که می تواند در کنار دیگر اطلاعات مستند، جور چین تاریخ را بویژه در حوزۀ تاریخ معاصر تا حدی کامل کند. چنین بستری این امکان را به محقق جست جو گر می بخشد که حوادث را تنها از یک روزنه باز کاوی نکند، بلکه آن را به مثابۀ نوعی تجربۀ جمعی پویا دریابد و به این ترتیب، از نقش سنتی و منفعل و بی تأثیر خود رها شده و این پتانسیل را پیدا کند که در قضاوت های تاریخی به فکت های بیش تری دسترسی داشته و در اثبات تحلیل های خود چنتۀ پر تری داشته باشد. این تحول در شیوۀ تاریخ نگاری، ضمن آن که کار استناد را ظریف تر و پاسخ گو تر می کند، باعث می شود قشر تاریخ نگارانی که پیش از این معمولاً از میان طبقات اغلب ذی نفع بر می خاستند و در نتیجه بی طرفی تاریخی در زاویهٔ نگرش و نگارش شان عملاً محلی از اعراب نداشت، تغییری چرخشی کند و در واقع تاریخ را کسانی بنویسند که با موشکافی های علمی و تحقیقی، قادرند سره را از نا سره باز تشخیص دهند. این تحول در واقع پدیدۀ نو ظهوری است که بخشی از آن مرهون اهمیت و گسترش تاریخ شفاهی است. شاید به دلیل همین اهمیت است که گرل رونالد (grel ronald)، تاریخ شفاهی را راهی برای دموکراتیک کردن تاریخ می داند. چرا که قضاوت های تاریخی، شکل علمی تر و بی طرفانه تری به خود گرفته و حتی الامکان و نه به گونه ای آرمانی، از جزم اندیشی، جبریت گرایی، فرد محوری و تکسو نگری رهایی یافته اند.

نخستین گام: جست جوی ضرورت و اهمیت تاریخ شفاهی

آن گاه که پروفسور آلن نوینز (Allen Nevins)، نخستین بار در سال 1948 م. در دانشگاه کلمبیا با استفاده از ضبط صوت، نخستین طرح را در زمینهٔ تاریخ شفاهی با گرد آوری خاطرات سیاسی گروهی از شخصیت های سیاسی انجام داد، هرگز نمی دانست که این شیوۀ نوین در کوتاه زمانی همانند یک واگیر مثبت در گسترۀ روش تحقیق تاریخی پهنه

ص: 193

می گستراند. واقعیت آن است که بعد از دههٔ 60 میلادی بود که این شیوه در تاریخ اجتماعی و فرهنگی نیز رخنه کرد و موفق شد تحولی اساسی در زاییده های تاریخی بر جا نهد. این دههٔ طلایی تاریخ شفاهی، هم زمان است با تأسیس انجمن جهانی تاریخ شفاهی (oha) که عملاً زمینه را برای شکوفایی جنبشی موسوم به جنبش تاریخ شفاهی (Oral History Movement) هم وار کرد. (1) از این پس به مدد چنین جنبشی، ضروری بود که باز نگری و همه جانبه نگری در تاریخ نگاری رسمیت تام و تمام یابد و به الگویی برای تحول آفرینی های روشی تبدیل شود؛ روندی که به گونه ای بطئی گستردگی یافت. این نهضت، در واقع یکی از مهم ترین شکاف های بر خاسته از تاریخ نگاری سنتی را پر می کرد. واقعیت این است که جست جوی حلقه های مفقودۀ زنجیرۀ تاریخ، امروز به فرایندی دشوار و پیچیده بدل شده است. بررسی بازمانده های تاریخی بویژه در حوزۀ آثار مکتوب، پژواک دهندۀ شکاف هایی در پیکرۀ تاریخ است که درستی، شفافیت و همه جانبه نگری آن را زیر سؤال می برد. تاریخ اجتماعی، تاریخ توده ها، آداب و رسوم، نگره های نجات بخشی توده در ادوار مختلف به عنوان برون رفت های تأثیر گذار تاریخی از بحران های تکرار شونده، باور های نمادین، چهرۀ اقلیت ها، گوشه هایی از تاریخ هنری، شالودۀ خرده فرهنگ ها، تاریخ دقیق عقاید و نحله ها آن طور که واقعاً بوده اند، سیمای شهر ها و روستا ها به عنوان مستنداتی قابل اتکا، درونی ها و بازتاب های روان شناسی اجتماعی و تحلیل های جامعه شناختی، همه و همه زیر سایۀ سنگین نگره های صرفاً سیاسی و کلان نگر - یعنی نظر گاهی که تقریباً بر کلیت تاریخ نگاری سنتی و حتی نو گرای معاصر چیرگی دارد- بی رمق و مفقود است. در واقع آن چه بر شمردیم، از جملۀ همان شکاف هایی قلمداد می شود که از تاریخ، جور چین نا تمامی به دست می دهد. باز کاوی گذشته و پیدا کردن این حلقه های گم شده برای پژوهندۀ امروزی نا شدنی نیست، اما تنها در حد فرضیه سازی ها و نظریه پردازی های نه چندان متقن و صد در صدی در جا می زند.

چنین رویکردی، در حوزۀ تاریخ معاصر بافت دیگر گونی پیدا می کند ؛ در حوزۀ تاریخ معاصر و روندی که به مدد تاریخ شفاهی می کوشد لایه های پنهان ماندۀ تاریخ را در سال های گذشته از زبان چهره های درگیر در معادلات خرد و کلان، به رشتۀ تحریر در آورد، قادر است به روند پویندۀ پیش گیری از بروز چنین شکاف هایی در تاریخ نزدیک به اکنون شتاب ببخشد. به

ص: 194


1- مقالۀ تاریخ شفاهی (Oral history)، گاه نامۀ آرشیو تاریخ شفاهی، سازمان کتاب خانه ها، موزه ها و مرکز اسناد.

پشتوانۀ این دگر اندیشی مثبت تاریخ نگارانه، گوشه هایی از تاریخ اجتماعی شهر ها و روستا ها در حوزه های مختلف از جمله ساختار های معماری ،پزشکی ،مناسک، آموزش و پرورش، ثبت محلات قدیمی در شرف نابودی و فراموشی، زندگی نامه نگاری چهره های فرهنگی و تاریخی - حتی آن ها که کم تر شناخته شده اند - سیر حیات فکری توده ها و بویژه تاریخ های محلی به حافظۀ بلند مدت تاریخ سپرده می شود و به این ترتیب است که تاریخ شفاهی عملاً مردم را وارد گردونۀ تاریخی می کند که تا سال ها و سده ها از تپش گام های آن ها تهی بود. این خدمت فرهنگی ارزندۀ تاریخ شفاهی، تاریخ اجتماعی را به شکل برجسته ای تغذیه می کند و آن را از پیکره ای عقیم و فراموش شده، به چهره ای زاینده و شکوفا بدل می سازد.

در این میان، آرشیو ها قادرند با اتخاذ روش های امنیتی، به پاسداری از یافته های این کوشش و کاوش یاری رسانند. به این ترتیب، تاریخ از مطالعه ای صرفاً متکی به منابع کتاب خانه ای رها می شود و شکل زنده تری به خود می گیرد. ضرورت توجه به مطالعات میدانی و مردم نگاری در این بستر است که شکوفا می گردد. در واقع تاریخ شفاهی، روند نگارش امروز به مثابۀ تاریخ در آینده است؛ رویکردی که پیشینیان ما بر اهمیت و حتی موجودیت آن آگاه نبودند، و درست به همین دلیل است که «امروزه تاریخ شفاهی را یکی از روش های پژوهشی پیش رو دانسته اند، خصوصاً در زمینۀ موضوعاتی که نیاز به پژوهش های میدانی و جمع آوری اطلاعات دارد.» (1) چنین ضرورتی در همۀ جنبه های فرهنگ مردمی مشهود است ؛ محمد جعفر محجوب - که از جملۀ پیش تازان مطالعۀ فرهنگ و ادبیات شفاهی و عامیانه است- این ضرورت و اهمیت را این گونه توصیف می کند:

«در هر حال، ضرورتی اجتماعی وجود داشته که تا امروز فرهنگ عوام توانسته است با وجود پیشرفت فوق العادۀ فرهنگ رسمی دوام بیاورد و ممکن است فردا این ضرورت اجتماعی وجود نداشته یا کم تر وجود داشته باشد و در نتیجه، بعضی از رشته های این فرهنگ به زوال و نابودی محکوم شود و از این جا لزوم و ضرورت فوری گرد آوری و ثبت و ضبط نمود های فرهنگ عوام احساس می شود...» (2) و (3)

چنین نگره ای را، دربارۀ تاریخ نیز می توان تسری داد. اگر برخی از وقایع به شکل سینه به سینه به نسل های بعدی منتقل شده است، تنها شکلی کوتاه مدت و بدون تضمین داشته

ص: 195


1- همان
2- محمد جعفر محجوب، ادبیات عامیانۀ ایران (مجموعۀ مقالات دربارۀ افسانه ها و آداب و رسوم مردم ایران)، به کوشش دکتر حسن ذو الفقاری، چاپ اول (تهران: نشر چشمه، زمستان 1382)، ج 1، صص 42 - 41.
3- به یاد دارم که در دورۀ کار شناسی و برای درس تاریخ محلی، یکی از دانشجو ها، مردم نگاری زبان بازاریان تجریش و خاطرات آن ها را - که گویای زوایای پنهانی از حیات فرهنگی مردم شمیران بود - برگزید. استاد مراجعه به یکی از کهن سال ترین بازاریان تجریش را پیشنهاد و تأکید کرد که باید هر چه زود تر دست به کار شد که این فرد تنها بازماندۀ نسلی است که می تواند به کمک این تحقیق بشتابد و دیگران حافظۀ او را دارند و نه زبان و بیان شیرین و گیرایش را. تنها چند روز گذشت و دانشجو با مراجعه به بازار تجريش، از کسبه شنید که فرد مزبور در گذشته است و عملاً موضوع تحقيق او بدون ارجاع اصلی به سر انجام جالبی نرسید.

است و چه بسا در آینده ای نزدیک، اهمیت خود را از دست داده و به بوتۀ فراموشی سپرده شود؛ در چنین شرایطی تاریخ شفاهی با همهٔ ملزوماتش، اهمیتی دو چندان می یابد.

گام دوم: تاریخ شفاهی. روزنه ای به سوی روان شناسی اجتماعی

سال هاست آن ها که بند و بستی با تاریخ دارند، آن را دانشی در پیوند با دیگر علوم اجتماعی می انگارند و برای اثبات این نگره، فراوان می کوشند و استدلال می کنند. از جمله، مهم ترین آن ها مایکل استنفورد، استاد بر جستۀ تاریخ است که در منظومۀ فلسفۀ تاریخ خود، بخشی را هم به این موضوع اختصاص داده است. او در موشکافی خویش، روزنه های مشترکی میان این دو یافته است که نشان می دهد تاریخ و علوم اجتماعی، در کنش و واکنشی دو سویه، یک دیگر را تغذیه و حمایت می کنند و از دیگر سو، کوشیده است با بیان این انگاره که تاریخ منظومه ای فراگیر و کل نگر و علم به طور اعم و علوم اجتماعی به طور اخص جزء نگرند، کفۀ ترازو را به سود تاریخ سنگین کند. چنین رویکردی، گویای آن است که تاریخ، در آرمانی ترین شکل خود باید به علوم اجتماعی به مثابۀ ابزار های کار آمدی بنگرد که قادرند آن را از خشک مغزی و تک سو نگری نجات بخشند و به ورطۀ جامعه و ادراک امروزی سوق دهند.

«... علوم اجتماعی، به صورت های مختلف برای تاریخ سود مند بوده است: دانش بستر ها و ساختار های اجتماعی را که کنش های تاریخی در چار چوب آن ها شکل می گیرد، به ارمغان آورده است؛ دانشی را عرضه کرده است که شکاف های موجود را در شواهد و داده های تاریخی پر می کند ؛ طرز فکر و روش های مورخان را دربارۀ جوامع گذشته پالایش کرده و بهبود بخشیده است و فایدهٔ بسیار مهم و چشم گیرش آن که گزارش ها و توضیح هایی مبتنی بر عناصر بزرگ و نیرو های غیر شخصی از جریان تاریخ داده است که دیدگاه سنتی را نسبت به تاریخ چونان داستان کنش و هیجان های مردان و زنانی خاص به چالش می خواند.» (1) و (2)

تاریخ شفاهی به جهت ویژگی های منحصر بفردی که دارد، در این نگره جایگاه برجسته تر و ممتاز تری پیدا می کند؛ در واقع تاریخ شفاهی بهترین مدخل برای پیوند دادن علوم اجتماعی با تاریخ به مثابۀ رویداد نگاری صرف است و در این میان روان شناسی اجتماعی،

ص: 196


1- مایکل استنفورد، در آمدی بر فلسفۀ تاریخ (هستی شناسی و شناخت شناسی، روش شناسی)، ترجمۀ احمد گل محمدی، چاپ اول (تهران: نشر نی، 1382)، صص 65 - 66.
2- در واقع تلاش متولیان تاریخ شفاهی برای مردم نگاری و یا نقل دیده ها و شنیده های توده های عوام، در همین راستا ست.

جاذبه و گیرایی بیش تری دارد. اگر با هدایت اللّه ستوده هم داستان شویم و روان شناسی اجتماعی را علمی بدانیم در جست جوی «شناخت و ماهیت رفتار های فردی در وضعیت های اجتماعی»، (1) بیش تر به نزدیکی این دو حوزه پی می بریم و بر آن صحه می نهیم ؛ تاریخ شفاهی نیز می کوشد ترسیم درونی ها و نا گفته های فرد در وضعیت های اجتماعی گونه گونی باشد که در آن قرار گرفته است و آن ها را تجربه کرده است.

از دیگر سو، نباید از تأثیر جامعه بر فرد و کنش های او در این مطالعه غفلت ورزید. تاریخ شفاهی از این حیث که می کوشد تأثیر جامعه و افراد آن را در تصمیم گیری ها و خط مشی های کنش گر مورد مصاحبه در یابد و به ارزیابی آن بنشیند، با روان شناسی اجتماعی به مثابۀ «مطالعۀ علمی فعالیت های فردی که از افراد دیگر متأثر است»، (2) گره می خورد. در واقع، همۀ آن چه در روان شناسی اجتماعی به عنوان محرک های محیطی مطرح است، در باز تعریف تاریخ از نگاه مصاحبه شوندۀ دخیل در تاریخ شفاهی نیز باز تاب پیدا می کند؛ این عوامل عبارتند از: «1- رفتار و منش دیگران: آن چه دیگران می گویند و یا در ظاهر انجام می دهند و زمینه های نژادی و قومی آن ها؛ 2- شناخت اجتماعی: اندیشه ها، باور ها، خاطره ها و استدلال های فرد دربارۀ دیگران؛ 3- متغیر های محیطی؛ 4- عوامل فرهنگی و اجتماعی: عضویت در گروه ها؛ 5- عوامل زیست شناختی.» (3)

بر همین اساس است که در جریان مطالعهٔ تاریخی - که هدف اصلی تاریخ شفاهی است - پژوهنده می کوشد همانند یک روان شناس اجتماعی به تأثیر و تأثر دو عامل بر فرد توجه کند: «1- تأثیر فرهنگ و تمدن جامعه بر فرد؛ 2- تأثیری که افراد بر اثر زندگی جمعی، خود به خود بر یک دیگر می گذارند.» (4) گر چه پژوهنده هرگز در متن مصاحبه دخل و تصرف محتوایی نمی کند، اما با گزینش پرسش های شفاف و هدف مند، مخاطب را برای نتیجه گیری هایی از این دست یاری می دهد. پ

یکی دیگر از کار کرد های روان شناسی اجتماعی، کوشش برای درک علل و چگونگی شکل گیری رفتار های جمعی است. بررسی زمینه های این فرایند در دل تاریخ شفاهی نیز كاملاً مشهود و بر جسته است و گاه منتج به همان نتایجی می شود که یک روان شناس اجتماعی از مطالعهٔ خود استنباط می کند. (5) شاید به جهت همین اهمیت و پیوند تنگا تنگ است که متولیان

ص: 197


1- هدایت اللّه ستوده، روان شناسی اجتماعی، چاپ هفتم (تهران: انتشارات آوای نور، 1382)، ص 1.
2- همان،ص 14
3- همان،ص 18
4- همان،ص 45
5- همان،ص 111

پروژه های تاریخ شفاهی، مطالعات خود را بر وقایع تأثیر گذار و نقش توده در آن ها متمرکز می کنند. گوستاو لوبون، به عنوان یکی از مهم ترین نظریه پردازان روان شناسی توده ها معتقد است: «روان شناسی توده ها، نشان می دهد که تأثیر قوانین و نهاد های فرهنگی بر طبیعت دست نخوردۀ توده ها چقدر اندک است و توده ها، سوای عقایدی که به ایشان القا شده است، تا چه اندازه از داشتن رأی شخصی عاجزند؛ قاعده هایی که صرفاً بر قضاوت عقلانی مبتنی باشد، قادر به هدایت کردن توده ها نیست.» (1) محقق تاریخ شفاهی، می تواند با استناد به این گفتار در مطالعات خود دربارۀ جریان های گستردۀ تاریخی، در صدد رد یا اثبات چنین فرضیاتی بر آید و تاریخ را به عاملی تأثیر گذار و گاه کامل کنندۀ دانش روان شناسی اجتماعی بدل سازد.

گام سوم: پیوند میان تاریخ شفاهی و فرهنگ عامیانه

در جست جوی اهمیت تاریخ شفاهی، پیش از این به اهمیت گرد آوری قصه های عامیانه و نماد های فکری آن ها اشاره کرده ایم. امروزه در بسیاری موارد، شاهد تلاش محققان و ناشران داخلی و خارجی برای ثبت و ضبط قصه های عامیانه از زبان مردم کوچه و بازاریم. (2) اکنون پرسش این جاست که آیا ضبط قصه های عامیانه به شکل رایج و در دل آن آداب و سنن و نماد های رفتاری را نیز، می توان تلاشی در راستای اهداف تاریخ شفاهی دانست ؟ به نظر می رسد قبل از هر چیز، باید اهمیت اجتماعی قصه های نهفته در رگ و پی فرهنگ عوام را دریافت:

«طرح مسائل مردم در قالبی جذاب، پر کشش، سر گرم کننده و ساده، یکی از دلایل فرا گیر شدن قصه هاست. البته نباید تصور کرد که صرف جذابیت و کشش، علت دوام حیات قصه هاست. آن چه قصه ها را تداوم حیات بخشیده، ضرورتی درونی مضاف بر سطح فرهنگی جامعه است.» (3)

صادقیان، افزون بر این معتقد است که رسم و رسوم و عادات و عقاید و سنت های مردم نیز در ادب شفاهی ایشان منعکس شده است. (4) با چنین ره یافتی، باید تلویحاً پذیرفت که پاسداری از قصه های عوام برای ماندگار سازی آن ها نیز بخشی از کوشش تاریخ شفاهی برای

ص: 198


1- گوستاو لوبون، روان شناسی توده ها، ترجمۀ کیومرث خواجوی ها، چاپ دوم (تهران: انتشارات روشن گران و مطالعات زنان، 1382)، ص 39.
2- از جملۀ مشهور ترین نویسندگان ایرانی که به اهمیت فرهنگ عوام و مکتوب کردن آن پرداخت، صادق هدایت بود.
3- على اشرف صادقیان، و رضا خندان مهابادی، فرهنگ افسانه های مردم ایران، چاپ سوم (تهران: نشر کتاب و فرهنگ، ج 1، چاپ سوم، تهران، 1381)،ص 15.
4- همان، ص 17.

پاس داشت تاریخ اجتماعی هر ملت است. از دیگر سو، قصه ها از این جهت که باز تابندۀ آرزو ها و هویت جمعی یک سر زمین و یک فرهنگ است، می تواند گوشه ای از حیات اجتماعی توده ها را در ادوار مختلف پژواک دهد.

البته بی تردید ادبیات و فرهنگ شفاهی، به قصه ها خلاصه نمی شود و خود شامل چندین تقسیم بندی است که گونه های مختلفی را در این عرصه در بر می گیرد ؛ اساطیر، حکایت های اسطوره ای، افسانه ها، قصه های پهلوانی، حکایت های واقعی، داستان های امثال و لطیفه، بخشی از این گونه ها و هر یک دارای ساختار و موضوعی مشخص و متفاوت از دیگری است. در عین حال هر یک از این انواع، خود به اجزای کوچک تری تقسیم می شوند. ویژگی مشترک همۀ آن ها، روایی بودن آن هاست؛ چیزی که ماهیتاً آن ها را به حیطهٔ تاریخ شفاهی گره می زند.

دستۀ دیگر شامل آواز ها، ترانه ها ،تصنیف ها ،واسونك ها، دو بيتي ها، تک بیتی ها، نوحه ها، اشعار سوگواری ها و لالائی هاست. ویژگی مشترک این انواع، منظوم بودن آن هاست. دستۀ دیگر شامل امثال و حکم، چیستان ها، لُغز ها، زبان زد ها، بازی های زبانی، زبان های زرگری، زبان مخفی، تشبیهات عامیانه، نفرین ها و مانند این هاست.

نباید فراموش کرد که این همه، تنها شامل بعد مکتوب فرهنگ شفاهی است. در حالی که گسترۀ فرهنگ شفاهی هر ملت، در بر گیرندۀ مجموعۀ رسومی است که چه به صورت مکتوب و یا دارای قابلیت نگارش و کتابت و چه به صورت نمادین و رفتاری به نسل های بعدی منتقل شده است. با چنین پیش فرضی است که توجه به مقولۀ آداب و رسوم جلب می شود؛ جشن های مذهبی، مولودی خوانی ها، آداب و مراسم عروسی (خواستگاری، بله بران، نامزدی و انواع آن، ناف بریدن پسر و دختر برای یک دیگر، الزام ازدواج پسر عمو و دختر عمو)، ختنه سوران، به زیارت اماکن مقدس رفتن، اعمال قبل از سفر، آشتی کردن و حلالیت طلبیدن، چاووشی خواندن، مرگ و تشییع جنازه، انواع سوگواری مانند سر و پا برهنه کردن، حجله گرفتن برای جوانان، جادو و جنبل، فال گیری، شیوه های جلب محبت، مهرۀ مار و...، جارو کردن، گرفتن ناخن، نمک و حرمت آن، خواب گزاری و ...، (1) همه و همه تنها گوشه ای از این گسترۀ فراگیر است که ثبت و ضبط آن با شیوه های برخاسته از تاریخ شفاهی، کمک

ص: 199


1- بنگرید به: محمد جعفری قنواتی، ادبیات شفاهی، کتاب ماه کودک و نوجوان، ش 91.

ارزنده ای به حفظ آن ها از دست برد گذر ایام و فراموشی تدریجی شان است. بر همین اساس، محققی که تاریخ شفاهی را برای مطالعۀ خود بر گزیده است، عملاً جست جو گری است که باید نماد های فراموش شده را از دل روستایی متروک یا خانواده ای کوچک بیرون بکشد و به مثابۀ گنجینه ای پر بها، به تاریخ نگاران و مردم شناسان بسپارد.

گام چهارم: ارتباط تاریخ گذشته با تاریخ نگاری اکنون

«ما تجربۀ اکنونی خود را بهتر خواهیم فهمید، در صورتی که آن را در آیینۀ تاریخ ببینیم و اگر به تاریخ در پرتو دوران خودمان نگاه کنیم، در نظر ما زنده می شود، آن گاه که گذشته و اکنون یک دیگر را روشنی بخشند، زندگی ما پر بارتر خواهد شد.» (1)

این گفتار فیلسوف نام دار آلمانی، کارل یاسپرس را می توان به مثابۀ مدخلی برای ورود به گسترۀ بحث ضرورت و اهمیت تاریخ شفاهی از دریچۀ فلسفهٔ تاریخ مورد توجه و بررسی قرار داد. تاریخ شفاهی با بررسی رویداد های گذشته از زبان چهره های درگیر در زمان حال، به گونه ای ارتباط زمان مند گذشته و حال را نیز باز می تاباند؛ ارتباط دو سویه ای که در وهلۀ نخست باید احتیاط و دقت محقق را بر انگیزاند. از این جهت که وا گویه کردن تاریخ، به منزلهٔ گذشته در اکنون بی تأثیر از پالایه های نهفته در زمان حال و تأثیر و تأثرات نا گزیر آن نیست. البته این تنها یک روی سکه است. روی دیگر سکه، گویای اهمیت پیوند محکمی است که میان زمان حال و گذشتۀ تاریخی از نگاه فلسفۀ تاریخ وجود دارد. یاسپرس در بند های بعدی تفکر مکتوب خود، با تفصیل بیش تری به این مقوله پرداخته است:

«تاریخ و زمان حال برای ما از هم جدا نشدنی است. آگاهی تاریخی دارای دو قطب است: یا من از برابر تاریخ عقب تر می روم و آن گاه تاریخ را هم چون چیزی که رو برویم قرار دارد می نگرم، هم چون کوهی بزرگ با خطوط اصلی و بخش های خاصش ؛ یا در زمان حال فرو می روم: در اکنون که هست و من در آن قرار دارم، و در درون آن تاریخ برای من زمان حال می شود، زمان حالی که خود من هستم. هر دو این ها ضروری است: هم عینیت تاریخ به عنوان چیز دیگر که بی من هم وجود دارد ؛ و هم ذهنیت اکنون که بی آن، آن چیز دیگر برای من بی معنی است.» (2)

ص: 200


1- کارل یاسپرس، کوره راه خرد، ترجمۀ مهبد ایرانی طلب، چاپ اول، (تهران: 1378)، ص 99.
2- کارل یاسپرس، آغاز و انجام تاریخ، ترجمۀ محمد حسن لطفی، چاپ دوم (تهران: خوارزمی، اسفند 1373)، ص 360.

البته یاسپرس فیلسوفی نیست که در این زمینه به نظریه پردازی پرداخته باشد. کالینگوود نیز به تعبیری با طرح مبحث مناقشه برانگیز خود - که تحت عبارت «تاریخ به عنوان باز آفرینی تجربۀ گذشته» (1) مطرح می شود - به گونه ای غیر مستقیم به بحث ارتباط حال و گذشته می پردازد. به نظر می رسد در تاریخ شفاهی با فراهم کردن این امکان که به باز گویی رویداد های گذشته پرداخته شود، به شکلی تلویحی تلاش می شود فرایندی شبیه به آن چه کالینگوود آن را باز آفرینی تاریخی می نامد، سر و صورت گیرد. تاریخ شفاهی در این معنا با آن چه کالینگوود بر آن صحه گذاشته است، پهلو می زند ؛ در این فرا گرد باز آفرینی تاریخی، محقق باید با مصاحبه شونده تا آن جا که می تواند ارتباطی حسی و معنوی برقرار کند تا ضمن استفادۀ مثبت از تأثیر گذاری عامل زمان حال بر موضع گیری ها و روایت پردازی های او قادر باشد این همه را در مدار ذهن خود باز اندیشی کند و ضمناً اغراق ها را از واقع گویی های صادقانه تمییز دهد. در واقع محقق تاریخ شفاهی، هدفش باز سازی تاریخی گم شده و یا در شرف فراموشی

است. این فرایند تنها به مدد باز اندیشی ذهنی محقق به طور کامل شدنی و محقق می شود. با این وصف، باید دیدگاه «پیتر لی» (Peter Lee) را پذیرفت و متأثر از آن تاریخ شفاهی را یکی از روزنه های ضرورت این گونۀ پژوهشی در تاریخ دانست.

«تاریخ، کل دید ما را نسبت به جهان، نسبت به آن چه زمان حال است و نسبت به آن چه انسان ها هستند و می توانند باشند، تغییر می دهد و با این عمل، دارای توان مندی تغییر اهداف است.» (2)

به نظر می رسد تکملهٔ سائیگیت بر نقل قولی که از لی آورده است، باز به نوعی اشارۀ غیر مستقیمی است بر اهمیت تاریخ شفاهی و تأثیری که احتمالاً از این روزنۀ تاریخ بر آینده می گذارد:

«برای آن که مطالعۀ تاریخی فایده ای عملی به همراه بیاورد، باید به تأثیراتی بر آینده بینجامد، باید تغییر آتی را تسهیل و ممکن کند و مسیر آن را جهت ببخشد. این به هیچ رو به معنای القای این مسئله نیست که پیشاپیش آینده را رقم بزند، بلکه به این معناست که

ص: 201


1- آر. جی کالینگوود، مفهوم کلی تاریخ، ترجمۀ علی اکبر مهدیان، چاپ اول (تهران: نشر اختران 1385)، 356.
2- بورلی سائیگیت، تاریخ چیست و چرا (نماد های باستانی، مدرن و پست مدرن)، ترجمۀ رؤیا منجم، چاپ اول: تهران: نگاه سبز، 1379)، ص 195.

ادراک ما از گذشته، می تواند برای اعتبار بخشیدن و تقویت دوبارۀ آینده ای که می خواهیم، مورد استفاده قرار گیرد.» (1)

آیا تاریخ شفاهی با تلاش برای به حال کشاندن وقایع گذشته، در حال عینیت بخشیدن به تأثیر همیشگی تاریخ در گذر زمان در حال و حتی آینده نیست؟ و این همه، اهمیت آن را برای علمی تر کردن مقولهٔ تاریخ نمی نمایاند؟ و به این ترتیب نمی توان تاریخ شفاهی را به اختصار گذر از گذشته به حال تعریف کرد؟ و آیا در این باز تعریف رمز هایی نهفته نیست؟

نتیجه گیری

تاریخ شفاهی و اهمیت و نقش آفرینی پویندۀ آن در تاریخ نگاری، از جملۀ مباحثی است که طرح آن در دوره ای که تلاشی جهانی و هم سو برای تبدیل تاریخ به علم صورت می گیرد، بسیار کلیدی و مهم است. تأثیرات مخرب شیوه های کهن تاریخ نگاری که اغلب از بیش ترین خطرات نا امنی فکری و جزم اندیشی عقیدتی و فرقه ای و طبقاتی بر خوردار بوده است و به این ترتیب از تاریخ، رویداد نگاری مغرضانه ای آلوده به جانب داری ها و یک سو نگری ها بر ساخته است، کوشش برای نو گرایی و دگر اندیشی در گستره مطالعات و شیوه تحقیق را بر محقق این عرصه بیش از پیش واجب می سازد. تاریخ شفاهی، این امکان را فراهم می کند که محقق مستندات بیش تری برای باز آفرینی، باز کاوی و باز نگاری تاریخ فرا چنگ آورد و در نتیجه، مواد خام بیش تر و کامل تری برای داوری نزدیک به واقع مخاطب خود به دست دهد. با این نگرش، تاریخ شفاهی را می توان در واقع یکی از روزنه های منتج به روند گذار از تاریخ نگاری سنتی به سوی تاریخ نگاری نوینی دانست که قرار است تاریخ را از دست اندازی گروهی و فردی در امان نگه دارد و از آن، تندیس اصیل تری بر سازد که از صیقل تعلقات فردی، فکری و زمانی مصونیت یابد و پیکرهٔ نخستین خود را - همان گونه که بوده است - باز نمایاند. بررسی واقعیت ها از دریچۀ چنین بر داشتی از تاریخ، دیگر همانند گذشته کاری دشوار و نا شدنی نیست، بلکه با اندک موشکافی و دقت به عمل نزدیک می شود.

***

ص: 202


1- همان، ص 196.

پی نوشت ها

1- حافظ فرمان فرماییان، نکاتی چند دربارهٔ مشکلات تاریخ نویسی در ایران، مجلۀ یاد، سال بیستم، ش 77، پاییز 1384، ص 17.

2- همان، ص 18.

3- مقالۀ تاریخ شفاهی (Oral history)، گاه نامۀ آرشیو تاریخ شفاهی، سازمان کتاب خانه ها، موزه ها و مرکز اسناد.

4- همان.

5- محمد جعفر محجوب، ادبیات عامیانۀ ایران (مجموعۀ مقالات دربارۀ افسانه ها و آداب و رسوم مردم ایران)، به کوشش دکتر حسن ذوالفقاری، چاپ اول (تهران: نشر چشمه، زمستان 1382)، ج 1، صص 42 - 41.

6- به یاد دارم که در دورۀ کار شناسی و برای درس تاریخ محلی، یکی از دانشجو ها، مردم نگاری زبان بازاریان تجریش و خاطرات آن ها را - که گویای زوایای پنهانی از حیات فرهنگی مردم شمیران بود - برگزید. استاد مراجعه به یکی از کهن سال ترین بازاریان تجریش را پیشنهاد و تأکید کرد که باید هر چه زود تر دست به کار شد که این فرد تنها بازماندۀ نسلی است که می تواند به کمک این تحقیق بشتابد و دیگران حافظۀ او را دارند و نه زبان و بیان شیرین و گیرایش را. تنها چند روز گذشت و دانشجو با مراجعه به بازار تجريش، از کسبه شنید که فرد مزبور در گذشته است و عملاً موضوع تحقيق او بدون ارجاع اصلی به سر انجام جالبی نرسید.

7- مایکل استنفورد، در آمدی بر فلسفۀ تاریخ (هستی شناسی و شناخت شناسی، روش شناسی)، ترجمۀ احمد گل محمدی، چاپ اول (تهران: نشر نی، 1382)، صص 65 - 66.

8- در واقع تلاش متولیان تاریخ شفاهی برای مردم نگاری و یا نقل دیده ها و شنیده های توده های عوام، در همین راستا ست.

9- هدایت اللّه ستوده، روان شناسی اجتماعی، چاپ هفتم (تهران: انتشارات آوای نور، 1382)، ص 1.

10- همان، ص 14.

11- همان، ص 18.

12- همان، ص 45.

13- همان، ص 111.

ص: 203

14- گوستاو لوبون، روان شناسی توده ها، ترجمۀ کیومرث خواجوی ها، چاپ دوم (تهران: انتشارات روشن گران و مطالعات زنان، 1382)، ص 39.

15- از جملۀ مشهور ترین نویسندگان ایرانی که به اهمیت فرهنگ عوام و مکتوب کردن آن پرداخت، صادق هدایت بود.

16- على اشرف صادقیان، و رضا خندان مهابادی، فرهنگ افسانه های مردم ایران، چاپ سوم (تهران: نشر کتاب و فرهنگ، ج 1، چاپ سوم، تهران، 1381)،ص 15.

17- همان، ص 17.

18- بنگرید به: محمد جعفری قنواتی، ادبیات شفاهی، کتاب ماه کودک و نوجوان، ش 91.

19- کارل یاسپرس، کوره راه خرد، ترجمۀ مهبد ایرانی طلب، چاپ اول، (تهران: 1378)، ص 99.

20- کارل یاسپرس، آغاز و انجام تاریخ، ترجمۀ محمد حسن لطفی، چاپ دوم (تهران: خوارزمی، اسفند 1373)، ص 360.

21- آر. جی کالینگوود، مفهوم کلی تاریخ، ترجمۀ علی اکبر مهدیان، چاپ اول (تهران: نشر اختران 1385)، 356.

22- بورلی سائیگیت، تاریخ چیست و چرا (نماد های باستانی، مدرن و پست مدرن)، ترجمۀ رؤیا منجم، چاپ اول: تهران: نگاه سبز، 1379)، ص 195.

23- همان، ص 196.

ص: 204

نقش دانشگاه ها در گسترش تاریخ شفاهی (همراه با ارائه اولین طرح درس تاریخ شفاهی در ایران) ابو الفضل حسن آبادی

*نقش دانشگاه ها در گسترش تاریخ شفاهی (همراه با ارائه اولین طرح درس تاریخ شفاهی در ایران) ابو الفضل حسن آبادی (1)

مقدمه

تاریخ شفاهی به عنوان روشی نوین در عرصۀ جمع آوری، نگه داری و سامان دهی منابع شفاهی، هنوز در کشور ما نهادینه نشده و انبوهی از خاطرات و بسیاری از سنت های فراموش شده با غنای فرهنگی این مرز و بوم، تا کنون به ثبت نرسیده است.

باز نگری در برداشت از علم تاریخ و تدریس مبتنی بر فرضیات، عینیت بخشیدن به انگاره ها و نماد سازی تاریخی در سطوح مختلف جامعه، به منظور هویت بخشی دینی و ملی و پر کردن گسست های بیم آور نسل ها، از ضرورت های انکار ناپذیر تاریخ شفاهی است.

کمبود مراکز تاریخ شفاهی، بی توجهی دانشگاه ها، ناشناخته ماندن اهمیت این شیوه در جمع آوری و سامان دهی منابع اطلاعاتی، از موانعی است که سد راه گسترش این فرایند علمی شده است.

در این مقاله، نخست نگاهی کلی به وضعیت تاریخ شفاهی در دانشگاه های مطرح دنیا شده؛ آن گاه جایگاه تاریخ شفاهی در دانشگاه های ایران و کار کرد های مختلف دانشگاه در گسترش تاریخ شفاهی بررسی شده؛ سپس برخی راه کار ها، برای فعال کردن نقش دانشگاه ها در گسترش تاریخ شفاهی ارائه گردیده است.

ص: 205


1- سر پرست گروه اسناد و کارشناس تاریخ شفاهی سازمان کتاب خانه ها، موزه ها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی

تاریخ شفاهی در دانشگاه های دنیا

سر آغاز، گسترش و پیشرفت تاریخ شفاهی در دنیا، با دانشگاه ها عجین بوده است و دانشگاه های بزرگ خصوصاً در آمریکا، همواره از پایه گذاران طرح های کلان تاریخ شفاهی و راه اندازان آرشیو های بزرگ بوده اند. قدیمی ترین و بزرگ ترین مرکز نگه داری تاریخ شفاهی در دنیا، در دانشگاه کلمبیا می باشد که آن را در سال 1948 آلن نوینز، (1) برندهٔ جایزهٔ پولیتزر (2) تأسیس کرد. این دانشگاه، بیش از هشت هزار ساعت و یک میلیون برگ متن مصاحبه را تا کنون تهیه و سامان دهی کرده است. در کنار این برنامه، تا کنون دو هزار نفر در انجام طرح های ذی ربط مشارکت داشته اند یا از مشورت علمی آن ها استفاده شده و هزار کتاب از مجموعۀ منابع شفاهی نوشته شده است و صد ها نویسندۀ مقاله و پایان نامه، از این منابع به طور مستقیم استفاده کرده اند. (3) در این دانشگاه، از تاریخ شفاهی به عنوان یکی از روش های مهم پژوهشی استفاده شده و گام های زیادی در جهت گسترش آن برداشته شده است.در اواخر دهه های 50 و 60 میلادی- که اوج فعالیت دانشگاه در زمینۀ تاریخ شفاهی بوده - دانشگاه های زیادی به تاریخ شفاهی توجه کردند و به نوعی پایه گذار اولین تشکیلات رسمی تاریخ شفاهی در دنیا نیز شدند.

از مراکز مهم تاریخ شفاهی، دانشگاه کالیفرنیا (4) Regional Oral History Office است که از سال 1954 با انجام طرح های تحقیقاتی تاریخ شفاهی، فعالیت های خود را شروع کرده است و امروزه با داشتن ادارۀ تاریخ شفاهی، به صورت گسترده ای در زمینۀ آرشیو و سامان دهی منابع شفاهی به فعالیت می پردازد. (5) دانشگاه اوکلاهاما (6) در سال 1959 با تلاش تاریخ دانان و کتاب داران، بخش ویژه ای در کتاب خانۀ خود برای تاریخ شفاهی ایجاد کرد و در سال 1966 اولین هم اندیشی بین المللی تاریخ شفاهی را برگزار کرد که زمینه ساز ایجاد انجمن بین المللی تاریخ شفاهی (7) Oral History Association در سال 1968 گردید.(8) این دانشگاه، هم چنین اولین برنامه های آموزشی تاریخ شفاهی را در دنیا راه اندازی کرد. (9)

دانشگاه کانکتیکوت (10) در سال 1968 با اولویت مستند سازی تاریخ دانشگاه و منطقه آرشیو بزرگی ایجاد کرد. (11) از دیگر مراکز مهم دانشگاهی که در طی چند دهه همواره به عنوان مراکز اصلی تاریخ شفاهی نام برده شده است، دانشگاه ایندیانا (12) می باشد که در سال

ص: 206


1- Allen Nevins.
2- Politzer
3- http://www.Columbia.Edu.Cu/ web/ indir/ oral/ about. htm
4- (Roho)
5- http://Bancroft. Berkeley. Edu/ Roho
6- uclahama university
7- (OHA)
8- http://www.emoha.Diskinson
9- http://www.Library.Ucla.Libraries
10- Connecticut
11- http://www.Oral History.Unconn.Edu
12- Indiana

1968 تأسیس شد، اما از 1981 جان بودنار، (1) آرشیو آن را به مرکز مهم تحقیقات تاریخ شفاهی تبدیل کرد. خبر نامه و جزوه های تاریخ شفاهی آن دانشگاه، اهمیت زیادی دارد. (2)

مؤسسهٔ تاریخ شفاهی دانشگاه بایلر (3) نیز از مهم ترین مراکز تاریخ شفاهی در دنیا می باشد. این مؤسسه با داشتن کارگاه آموزشی بر خط (Online)، منابع آموزشی و حمایت از طرح های مصوب، نقش زیادی در گسترش تاریخ شفاهی داشته است. (4) علاوه بر دانشگاه های یاد شده - که در زمرۀ مهم ترین مراکز به شمار می آیند - دانشگاه های متعددی در آمریکا و دیگر کشور های جهان به فعالیت در این زمینه مشغولند. دانشگاه ساوت ولز (5) university new southwales(6) http:// info. Library. Unsw.Edu. Au/ archives / about. Htm و ملبورن در استرالیا، (7) دانشگاه نیو مکزیکو، (8) دانشگاه فلوریدا، (9) دانشگاه می سی سی پی در آمریکا، 22 (10) دانشگاه آبردین در اسکاتلند، (11) دانشگاه وندربیت در اتریش، (12) دانشگاه آمستردام در هلند،

(13) دانشگاه توکیو در ژاپن، (14) دانشگاه بو گازیسی در ترکیه (15) و ده ها دانشگاه دیگر، در زمینهٔ تاریخ شفاهی مشغول به فعالیت هستند. گزارشی که خانم لیندا شاپس در پایان سال 2006 دربارۀ چگونگی تاریخ شفاهی در دانشگاه، به نمایندگی از انجمن جهانی تاریخ شفاهی از طریق پرسش نامه (16) تهیه کرد، اطلاعات با ارزشی به دست می دهد. بیش از 56/7 درصد از اعضای انجمن جهانی تاریخ شفاهی،از دانشگاه ها هستند (17) و 18 مرکز منطقه ای تاریخ شفاهی در دنیا با مدیریت دانشگاه ها تأسیس شده و راهبری می شوند که بیانگر اهمیت نقش دانشگاه ها در این مورد می باشد. هم چنین انجمن بین المللی تاریخ شفاهی (18) Oral History Association -که در سال 1979 شکل گرفته (19) - اکثر نشست های

خود را در دانشگاه ها برگزار کرده و بسیاری از دانشگاه های جهان عضو آن هستند و آخرین نشست آن در سال 2006 به میزبانی دانشگاه سیدنی در استرالیا بوده است. (20)

تاریخ شفاهی در دانشگاه های ایران

به جرئت می توان گفت که هیچ دانشگاهی در ایران تا کنون به بحث تاریخ شفاهی نپرداخته است بجز گروه تاریخ دانشگاه اصفهان که در اردیبهشت 1384 به همت دکتر نورایی کارگاه آموزشی برگزار کرد و در پاییز همان سال، جلسۀ دیگری هم بر پا ساخت. دانشگاه شیراز هم که زمینه هایی از علاقه به این موضوع با توجه به حضور آقایان دکتر

ص: 207


1- John Bodnar
2- http:// www.Indiana.Org
3- Baylor university
4- http:// www.Baylor.Edu
5- (uusw)
6-
7- university of melborn- http://www.Ee.Unimel.Edu. Au/ about
8- New mexico Oral history Archives- Http://library. Un,. Edu
9- Florida- Samuel Proctor Oral History program
10- Missisipi
11- Aberdin- http:www.abdn.ac.Uk/ History/ oral history
12- Vanderbit/ http:// www.Library. Vanderbit.Edu/ heard/ about
13- Amesterdam- http://www.glow bell. Ac
14- Tokyo university- http://tufs. Ac. Jp/ 2/ coe/ area/ang/oag
15- Bogazici- http: // hist. about.edu. Tv/oral history.htm
16- برای نگارندۀ این مقاله هم، پرسش نامه فرستاده شد که بعد از پر کردن آن، به انجمن جهانی تاریخ شفاهی ارسال گردید.
17- linda shops, Backgr http://www.emoha.Diskinson. ound paper, P 27
18- (IOHA)
19- http://www. Ioha.Fgv.Br/ loha/ English/index.htm
20- http://ioha. Fgv. Br/ioha/ English/ Sydney 2006.htm

خیر اندیش و دکتر وطن دوست نشان می دهد، هیچ فعالیت عمده ای در این باره صورت نداده است. نکته های فراوانی در زمینهٔ راه نیافتن این رشته به دانشگاه های ایران و خصوصاً بی توجهی گروه های تاریخ به آن وجود دارد. البته نگارندۀ مقاله، تلاش هایی برای مطرح شدن آن در سطح دانشگاه کرده، ولی تا کنون توفیق آمیز نبوده است. حال، با توجه به تجربیات شخصی، اهم این دلایل را می توان چنین بیان کرد:

1- نبود مراکز پژوهش تاریخ شفاهی در سطح کشور که اهمیت آن را بیش تر مشخص می کند. تمامی مراکزی که امروز در زمینهٔ تاریخ شفاهی فعالیت دارند مانند سازمان اسناد و کتاب خانۀ ملی ایران، (1) مرکز اسناد انقلاب اسلامی، (2) مؤسسۀ مطالعات تاریخ معاصر ایران، (3) دفتر ادبیات انقلاب اسلامی و آرشیو تاریخ شفاهی کتاب خانۀ مرکزی آستان قدس، (4) غالباً در زمینه های کاری خاصی اشتغال دارند و اندک اقدامات انجام شده در زمینۀ تاریخ شفاهی هم چون برگزاری کارگاه آموزشی در کتاب خانۀ مرکزی آستان قدس در دی ماه سال 1384 و اولین نمایشگاه تخصصی تاریخ شفاهی ایران در دی ماه 1385 در کتاب خانۀ مرکزی آستان قدس، برخاسته از تلاش های فردی بود تا فکر گروهی در کشور.

2- نا آشنایی مراکز دانشگاهی با تاریخ شفاهی و کار کرد های آن. حتی گروه های تاریخ دانشگاه - که بیش ترین ارتباط را با آن دارند - کم ترین آگاهی ای دربارۀ آن ندارند. برخی درس های ارائه شده مانند تاریخ معاصر و تاریخ محلی، ارتباط تنگاتنگی با تاریخ شفاهی دارد و این خود می تواند به عنوان ابزار پژوهشی مورد توجه قرار گیرد.

3- ایستادگی دانشگاه ها در برابر پیدایش افکار نو و هراس از مطرح کردن مواردی که قبلاً اطلاعات کمی دربارۀ آن وجود داشته است.

4- ارتباط نداشتن مراکز دانشگاهی با آرشیو ها، برای کسب اطلاعات بیش تر در زمینهٔ تاریخ شفاهی و کاربرد های آن.

5- نا منسجم بودن گروه های تاریخ در کشور و نبود انجمنی برای برقراری گفتمان در چنین مواردی که نیازمند به تصمیم جمعی است.

6- نبود کتاب خانه های قوی مرکزی در بسیاری از دانشگاه ها.

ص: 208


1- http://www.nlai.Ir
2- http://www.Irdc.Ir
3- http://www.iichs.Org
4- http://www.aqlibrary.org/ oral history

7- بی توجهی دانشگاه ها به نقش مهم مراکز دانشگاهی، در زمینه های مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در مناطق.

نقش دانشگاه ها در گسترش تاریخ شفاهی

بررسی نقش دانشگاه ها در شناسایی و استفاده از تاریخ شفاهی در دنیا، نشان می دهد ضمن آن که مهم ترین مراکز تاریخ شفاهی در دانشگاه هاست، بیش ترین آرشیو ها و نگه دارندگان منابع شفاهی نیز در دانشگاه ها می باشند. چنان چه جملۀ انگلیسی Oral History in University را در گوگل جست جو کنیم، هزاران صفحه مطلب در اینترنت به دست می آید که در خور توجه است. از میان 500 وبگاه نخست بررسی شده در این باره - که برای بهره گیری از آن ها در این مقاله جست جو گردید - بیش از 450 مورد مربوط به دانشگاه های آمریکایی بوده است. نتایج این تحقیق، نکات جالبی را در مورد چگونگی فعالیت دانشگاه ها در این زمینه مشخص می کند که مهم ترین آن ها عبارت است از:

1۔ اکثر فعالیت های دانشگاه ها، از یک طرح تاریخ شفاهی شروع شده است. بیش تر این دانشگاه ها، ابتدا قصد مستند سازی تاریخ خود را داشته اند و بعد از انجام آن و پی بردن به اهمیت بیش تر کار، اقدام به تأسیس مراکزی کرده اند که در این میان می توان به دانشگاه های کلمبیا، وندربیت، میشیگان، (1) ایندیانا، کانکتیکوت، کالیفرنیا، نیو مکزیکو، (2) آبردین و ملبورن اشاره کرد.

2- سه گروه در دانشگاه، عهده دار گسترش تاریخ شفاهی و نگه داری آن بودند:1- گروه های تاریخ؛ 2- کتاب خانه های مرکزی؛ 3- مراکزی که دانشگاه ها مستقلاً به همین منظور به وجود آوردند.

بررسی سوابق، نشان می دهد که اکثر مراکز تاریخ شفاهی تحت نظر گروه های تاریخ همانند دانشگاه فلوریدا، دانشگاه پرتلند، (3) دانشگاه ارکانزاس، (4) دانشگاه ممفیس، دانشگاه لوئیزویل (5) ، دانشگاه بگوزیسی، از این دسته هستند. علاوه بر گروه های تاریخ، کتاب خانه های دانشگاهی نیز نقش مهمی در اجرای طرح های تاریخ شفاهی و سامان دهی آن ها بر عهده دارند.

ص: 209


1- http:// www.Lib.msu.edu. index.cfm
2- http://www. Elibrary.unm.edu/oanm/ Num
3- Portland- http://www.history.pdx. Edu
4- Arkansas- http://ualr.Edu/history/oral history. Htm
5- Louisville - http://library. louisville.edu/uarc/ ohchtm

از مهم ترین کتاب خانه های عهده دار این کار، می توان به کتاب خانه های دانشگاه کلمبیا، دانشگاه نیوساوت ولز، دانشگاه نوادا، دانشگاه پزشکی نیو جرسی (1) و دانشگاه می سی سی پی اشاره کرد.

افزون بر این ها، در مواردی دانشگاه به طور مستقیم تصمیم به ایجاد مراکز تاریخ شفاهی گرفته که وابستگی به کتاب خانه یا گروه تاریخ ندارد. دانشگاه های ایندیانا، کانکتیکوت، كاليفرنیا و لوا (2) را از این دسته می توان بر شمرد.

چگونگی شکل گیری و گسترش تاریخ شفاهی در دانشگاه ها، به نوعی نمادی از پیشرفت و سیر تدریجی تاریخ شفاهی در دنیا می باشد که آن را می توان به صورت ذیل خلاصه کرد:

1- شکل گیری تفکرات اولیه در مورد اهمیت تاریخ شفاهی، با تکیه بر ضبط خاطرات و مستند سازی تاریخ شفاهی دانشگاه ها که هر کدام از دانشگاه ها، جدا گانه به ضبط تاریخ شفاهی یا برنامه های خاص پرداختند.

2- آشکار شدن اهمیت خود تاریخ شفاهی به عنوان روشی برای جمع آوری منابع متنوع و متعدد شفاهی در منطقه و لزوم حفظ و نگه داری منابع در محل خاص و سامان دهی آن ها برای دسترسی عموم. در این راستا، دانشگاه ها نقش مهمی در پی ریزی آرشیو های اولیۀ شفاهی خصوصاً در کتاب خانه های دانشگاهی داشتند، مانند دانشگاه های نوادا، ایندیانا، کالیفرنیا، می سی سی پی و...

3- انجام طرح های متعدد تاریخ شفاهی در دانشگاه ها که اولین آن ها در این زمینه در مرکز دانشگاهی صورت گرفت، مانند برنامهٔ تاریخ شفاهی دانشگاه دوک (3) که با کمک بنیاد راکفلر و به دست تئودور وزنگارتن، (4) در کتابی گرد آوری شد (5) و یا طرح تاریخ شفاهی دانشگاه کارولینای شمالی (6) که صد ها ساعت مصاحبه با خانواده های منطقه انجام داده و جایزۀ انجمن تاریخ دانان آمریکا را در سال 1988 ویژۀ خود ساخت. (7)

4- رویکرد دانشگاه ها به آموزش تاریخ شفاهی و تحقیقاتی کردن آن، به منظور گسترش زمینه هایش در میان محققان مستقل. امروزه بسیاری از مراکز، دورۀ آموزش تاریخ شفاهی را به عنوان یک دورۀ درسی تدریس می کنند. اما مهم ترین مراکز آموزش تاریخ شفاهی در دنیا، زیر مجموعۀ دانشگاه هاست که می توان به مؤسسۀ بایلر (تنها انستیتوی

ص: 210


1- Newjersy - http://namclij.Edu/ lib web/ syeccoll/oralhistory. Htm
2- Lowa- http://www. Lib. uiowa.edu
3- Duke
4- Theodor.Rosengarten
5- کتاب وی، تحت عنوان All Gods Dangers نوشته شد. Theodor Rosengarten, All Gods Dangers: The life of Nate show (New York, Alfred A. Knopf, Inc. 1974).
6- North Carolina
7- Like family:the making of southern cotton Mill word. Jacquely Dowd Hall, james leloudis, ... chapel Hill:university of North carolina press, 1987

تخصصی تاریخ شفاهی در دنیا)، مرکز تحقیقات کتاب خانۀ کلمبیا - که بهترین کارگاه های آموزشی دنیا را برگزار می کند - ادارۀ تحقیقات بنکرافت - که عمدۀ فعالیت های خود را در زمینۀ گسترش تحقیقات در زمینهٔ تاریخ شفاهی بنا گذاشته است - دانشگاه اوکلاهاما و... اشاره کرد.(1) با توجه به مطالب طرح شده، نقش دانشگاه ها را در گسترش تاریخ شفاهی، می توان به شرح زیر بر شمرد:

1- آموزش : مهم ترین وظیفۀ دانشگاه ها، آموزش تاریخ شفاهی و فراهم ساختن زمینه های رشد آن در میان محققان و عموم می باشد. این مهم، می تواند از طریق پایه گذاری مراکز تحقیقات تاریخ شفاهی، ارتباط بیش تر با محققان و دانش مندان، تهیۀ منابع آموزشی تاریخ شفاهی، ارائه برنامۀ درسی آموزش تاریخ شفاهی و پرورش استادان نخبه در این زمینه میسر گردد.

2- جمع آوری منابع شفاهی: ایجاد منابع شفاهی و جمع آوری آن ها، با توجه به وجود محققان مستقل در شهر ها و تنوع منابع شفاهی، مهم می باشد. دانشگاه ها می توانند علاوه بر این که خود با تعریف برنامه های تاریخ شفاهی اقدام به جمع آوری منابع می کنند، از محققان و دانش مندانی هم که به دلایل خاص در زمینهٔ تاریخ شفاهی فعالند، حمایت کنند و منابع شفاهی را در دانشگاه ها گرد آوری سازند.

3- سامان دهی و حفظ اطلاعات شفاهی: اغلب دانشگاه های معتبر، دارای کتاب خانه های مرکزی می باشند که با فعال کردن آن ها، می توانند جایگاه خوبی برای گرد آوری و نگه داری منابع فراهم کنند. ارتباط بین کتاب داران و تاریخ شفاهی، رابطه ای نزدیک و دو جانبه می باشد و کتاب داران نقش اصلی را در این باره در بازیابی اطلاعات، نمایه سازی، ورود اطلاعات به سامانه های رایانه ای و اطلاع رسانی بر عهده دارند. تقویت کتاب خانه ها، می تواند یکی از مناسب ترین راه ها برای گسترش تاریخ شفاهی در دانشگاه باشد.

4- به عهده گرفتن نقش محوری در منطقه: معمولاً دانشگاه های مهم در منطقه ای که واقع شده اند، به عنوان قطب علمی، تحقیقاتی و آموزشی به شمار می آیند. این محوریت، می تواند در مورد تاریخ شفاهی و گسترش آن اعمال گردد. چنان چه دانشگاه های مهم دنیا همانند ایندیانا، کلمبیا ،نوادا، کارولینا و...، همگی این نقش را در منطقۀ خود به عهده دارند و

ص: 211


1- Linda Shops, Oral History, 22

با ایجاد انجمن های منطقه ای، کار هدایت و رهبری دیگر مراکز را - که در این زمینه به فعالیت مشغول هستند - به عهده دارند. هم اکنون، هجده مرکز تاریخ شفاهی منطقه ای در دنیا وجود دارد.(1) در تحقیق انجمن جهانی تاریخ شفاهی، 77/8 درصد یاد آور شده اند که تاریخ شفاهی را به عنوان یک روش پژوهشی پذیرفته اند و 65/5 درصد گفته اند که دیدگاه مثبت تری دربارۀ تاریخ شفاهی به عنوان یک روش پژوهشی پذیرفته شده دارند. (2)

راه کارها و راه بردها

با توجه به جایگاه تاریخ شفاهی در دانشگاه های دنیا و وضعیت آن در دانشگاه های ایران، به منظور شکل گیری و گسترش تاریخ شفاهی در دانشگاه ها، می توان پیشنهاد های زیر را ارائه کرد:

1- انتخاب یک مرجع به عنوان مسئول شکل گیری و گسترش تاریخ شفاهی در دانشگاه ها که می توان در این باره به گروه های تاریخ دانشگاه های دارای گروه تاریخ، کتاب خانۀ مرکزی و یا ایجاد واحد مستقلی در زیر مجموعهٔ پژوهش دانشگاه ها اشاره کرد و یا هر دو به طور مشترک.

2- شروع برنامه های تاریخ شفاهی با اولویت مستند سازی تاریخ دانشگاه ها خصوصاً در دانشگاه های قدیمی تر، به منظور آشنایی بیش تر مجموعه های دانشگاهی با اهمیت تاریخ شفاهی.

3- بستر سازی بستر سازی مناسب برای طرح های خارج از دانشگاه ها در قالب تهیۀ موضوعات متناسب با منطقه و حمایت از محققان و تاریخ شفاهی دانان مستقل، اهتمام به آموزش تاریخ شفاهی و تهیۀ منابع آموزشی تاریخ شفاهی برای کار بران در قالب برگزاری دوره های بلند مدت آموزشی و واحد های درسی، دوره های کوتاه مدت آموزشی (کارگاه های آموزشی) در زمینه های گوناگون تاریخ شفاهی همانند مصاحبه، پیاده سازی، نمایه سازی و انتشارات.

ص: 212


1- تعدادی از این مراکز منطقه ای عبارتند از : - Michigan Oral Association - New England Association for Oral History - Northwest Oral History Mid-Atlantic Region - Southwest Oral History Association - Texas Oral History Association
2- Ibid. 53

4- ایجاد شبکه ای از مراکز تاریخ شفاهی و تاریخ شفاهی دانان مستقل در منطقۀ خود، به نحوی که به نوعی رهبری آموزشی - تحقیقاتی منطقه را با توجه به امکانات خود بر عهده داشته باشند.

5- اهتمام به جمع آوری و نگه داری منابع شفاهی خصوصاً در کتاب خانه های مرکزی، با رعایت ضوابط و معیار های کاری.

قطعاً شکل گیری مرکز تاریخ شفاهی در دانشگاه ها و بستر سازی در گسترش محور آن، از مهم ترین هدف هایی است که باید در برنامه ریزی های کوتاه و بلند مدت مورد توجه دانشگاه ها قرار گیرد. چه، این امر ضمن آن که به مستند سازی تاریخ دانشگاه ها کمک می کند، در تقویت جایگاه و نقش راهبری علمی آن ها در منطقه های خود، و هم چنین خدمت به فرهنگ و ثبت و ضبط تاریخ های منطقه ای در زمینه های مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی تأثیر گذار است.

***

پی نوشت ها

1- Allen Nevins.

2- Politzer.

3- http://www.Columbia.Edu.Cu/ web/ indir/ oral/ about. htm.

4- Regional Oral History Office.

5- http://Bancroft. Berkeley. Edu/ Roho.

6- uclahama university.

7- Oral History Association.

8- http://www.emoha.Diskinson.

9- http://www.Library.Ucla.Libraries.

10- Connecticut.

11- http://www.Oral History.Unconn.Edu.

12- Indiana.

13- John Bodnar.

14- http:// www.Indiana.Org.

15- Baylor university.

16- http:// www.Baylor.Edu.

17- university new southwales.

18- http:// info. Library. Unsw.Edu. Au/ archives / about. Htm.

19- university of melborn- http://www.Ee.Unimel.Edu. Au/ about.

20- New mexico Oral history Archives- Http://library. Un,. Edu.

21- Florida- Samuel Proctor Oral History program.

ص: 213

22-Missisipi.

23- Aberdin- http: www.abdn. Ac.Uk/ History/ oral history.

24- Vanderbit/ http:// www.Library. Vanderbit.Edu/ heard/ about.

25- Amesterdam- http://www.glow bell. Ac.

26- Tokyo university- http://tufs. Ac. Jp/ 2/ coe/ area/ang/oag.

27- Bogazici- http: // hist. about.edu. Tv/oral history.htm.

28- برای نگارندۀ این مقاله هم، پرسش نامه فرستاده شد که بعد از پر کردن آن، به انجمن جهانی تاریخ شفاهی ارسال گردید.

29- linda shops, Backgr http://www.emoha.Diskinson. ound paper, P 27.

30-Oral History Association.

31-http://www. Ioha.Fgv.Br/ loha/ English/index.htm.

32-http://ioha. Fgv. Br/ioha/ English/ Sydney 2006.htm.

33-http://www.nlai.Ir.

34-http://www.Irdc.Ir.

35-http://www.iichs.Org.

36-http://www.aqlibrary.org/ oral history.

37-http:// www.Lib.msu.edu. index.cfm.

38-http://www. Elibrary.unm.edu/oanm/ Num.

39-Portland- http://www.history.pdx. Edu.

40-Arkansas- http://ualr.Edu/history/oral history. Htm.

41-Louisville - http://library. louisville.edu/uarc/ ohchtm.

42-Newjersy - http://namclij.Edu/ lib web/ syeccoll/oralhistory. Htm.

43-Lowa- http://www. Lib. uiowa.edu.

44-Duke.

45-Theodor.Rosengarten.

46- کتاب وی، تحت عنوان All Gods Dangers نوشته شد. Theodor Rosengarten, All Gods Dangers: The life of Nate show (New York, Alfred A. Knopf, Inc. 1974).

47- North Carolina.

48-Like family:the making of southern cotton Mill word. Jacquely Dowd Hall, james leloudis, ... chapel Hill:university of North carolina press, 1987.

49- Linda Shops, Oral History, 22.

50- تعدادی از این مراکز منطقه ای عبارتند از :

- Michigan Oral Association

- New England Association for Oral History

- Northwest Oral History Mid-Atlantic Region

- Southwest Oral History Association

- Texas Oral History Association

51- Ibid. 53.

ص: 214

نقش مصاحبه گر در پیش برد اهداف تاریخ شفاهی غلام رضا دَرکَتانیان

*نقش مصاحبه گر در پیش برد اهداف تاریخ شفاهی غلام رضا دَرکَتانیان (1)

نگرش جهانی به تاریخ، آن را در شمار امور مهم قرار داده است؛ تا آن جا که نا آشنایی هر جامعه با تاریخ ملی اش، در واقع بدان معناست که آن جامعه هویت خود را نمی شناسد. شناخت این تاریخ و هویت آن، مستلزم تحقیق در زمینه های مختلف تاریخی است و از آن جا که منابع مکتوب بتنهایی نیاز اطلاعاتی پژوهش گران را در این زمینه مرتفع نمی سازند، استفاده از تاریخ شفاهی در کنار منابع کتبی، از ضرورت خاصی برخوردار است. در واقع باید گفت، تاریخ شفاهی یکی از مهم ترین و اساسی ترین روش های تاریخ نگاری معاصر است که در باز جست و تدوین شواهد و مدارک لفظی و بیانی نقش عمده ای ایفا می کند.

تاریخ شفاهی، قدمتی به دیرینگی تاریخ بشری دارد. از همان آغاز که بشر به قدرت تکلم دست یافت، تاریخ شفاهی بخشی از تاریخ انسان ها بوده و اولین نوع تاریخ در جوامع بی سواد شمرده می شده که فرهنگ جوامع را از طریق افسانه ها و داستان ها، سینه به سینه منتقل می کرده است. در صدر اسلام نیز شکل اولیهٔ انتقال تاریخ - که اخبار نامیده می شد - بر اساس روایات شفاهی صورت می گرفت و در دو قرن نخست اسلامی، تاریخ شفاهی تنها منبعی بود که به آن ها در انتقال سنت، حدیث و تاریخ کمک می کرد. در سدۀ اخیر، محققان و پژوهش گران در زمینه های رشد و توسعهٔ تاریخ شفاهی و خاطره نگاری توجه خاصی معطوف کرده اند.

ص: 215


1- کارشناس ارشد تاریخ

اگر بخواهیم به صورت خیلی مختصر تعریفی از تاریخ شفاهی عرضه کنیم، باید بگوییم: «تاریخ شفاهی فن، روش و شیوه ای است که با استفاده از ابزار صوتی و تصویری به ثبت خاطرات، شنیده ها و مشاهدات مربوط به یک رویداد و واقعۀ تاریخی خاص می پردازد.» (1)

از اموری که در تاریخ شفاهی بسیار با ارزش و مهم می باشد، تهیۀ مواد تاریخ شفاهی است که مصاحبه گر فراهم می کند و آن، شامل مراحلی است که مصاحبه گر قبل از مصاحبه تا اتمام آن انجام می دهد که به لحاظ اهمیت این امور، در این مقاله تلاش شده شرایط و توانایی های مصاحبه گر و راه های انتخاب صحیح مصاحبه گران برای اهداف و موضوعات مصاحبه، براساس اصول علمی و تجاربی که نگارنده به تجربه در انجام پژوهش ها به دست آورده، بیان گردد.

مصاحبه، کلید تاریخ شفاهی

چیزی که آرشیوی ست تاریخ شفاهی بیش تر نگران آن است، مسئلۀ «آینده و آیندگان» می باشد. بدین معنی که در عین کمبود رسانه ها، می کوشد در کم ترین زمان از فرصت های پیش آمده بهره بجوید و با بهره جویی از مصاحبه، به تکمیل آن ها بپردازد. امروز را از دست دهد، فردا دیر است. زیرا در برابر آیندگان مسئول است. (2)

مصاحبه با قهرمانان و بازیگران حوادث، به مراتب بر تاریخ مخدوش و تحریف شدۀ کتبی (بجز اسناد و مدارک) رجحان دارد. لذا کسانی که بازیگر حادثه و قهرمان واقعۀ تاریخی ای بوده اند، هنگامی که زبان به سخن می گشایند و به شرح جزئیات می پردازند، بیش تر از مقالات مطبوعات یا کتاب های دیگر قابل اعتماد هستند. از طرفی دیگر، شخصی که خود در جریان وقایع بوده و آمر یا مأمور انجام دستوری بوده، می تواند نگاه محقق یا مورخ را موشکافانه تر سازد. (3) پس مصاحبۀ فعال، می تواند به آشکار سازی وقایع و حوادث گم شده و کشف حلقه های مفقوده کمک کند. (4)

تاریخ شفاهی نه تنها از زبان بازیگران طراز اول ، بلکه از مجموع گفته ها و دیده ها و حتی داستان سرایی های افراد گوناگون شاهد و ناظر در صحنه، کمک شایانی به تبیین تاریخ

ص: 216


1- ائلدار محمد زادۀ صدیق. «گزارشی از اولین نشست تخصصی و کارگاه آموزشی تاریخ شفاهی در دانشگاه اصفهان ». روزنامۀ فرهنگ 5 مرداد 85؛ هم چنین محسن کاظمی. زمانه (ماه نامۀ اندیشه و تاریخ سیاسی معاصر)، سال چهارم، شمارهٔ 34، تیر ماه 84، ش 43.
2- شفیقه نیک نفس. «آشنایی با ادارۀ آرشیو شفاهی». گنجینۀ اسناد، سال چهارم، شمارهٔ 15، پاییز 73، ص 93
3- خسرو معتضد. « شعبان جعفری و مشکل کتمان » .گفت گو گر زهرا حاج محمدی، کتاب هفته، شمارۀ 83، 13 مهر ماه 83 ، ص 10 .
4- علی قربانی. « گزارشی از برگزاری سمینار و کارگاه آموزشی تاریخ شفاهی در دانشگاه اصفهان » . نشریۀ تاریخ معاصر ایران، سال هشتم، شمارهٔ 29، بهار 83، ص 353.

واقعی دوره ای از حیات سیاسی و اجتماعی کشور می کند. (1) در تاریخ شفاهی، شرح و باز شناخت رویداد ها بر اساس دیده ها، شنیده ها و کرده های شاهدان و ناظران و فعالان آن رویداد ها امکان پذیر می شود (2) و در واقع، می توان گفت که تاریخ شفاهی تریبونی است برای کسانی که امکان دسترسی به ابزار و موقعیت ها یا بستر های لازم را جهت بیان و انتقال خاطرات خود ندارند.

چون در پاره ای موارد، اسناد مکتوب بنا به ملاحظات و مصلحت گرایی های زمان و به لحاظ شرایط حاکم، خاموشند (3) ، ارزش تاریخ شفاهی در باز شناخت آن رویداد ها بر اساس دیده های فعالان و ناظران آن وقایع بسیار ارزش مند می باشد. از جملهٔ این موارد که بیش تر در تدوین تاریخ انقلاب اسلامی وجود دارد و نگارنده در تهیۀ مصاحبه برای جمع آوری تاریخ انقلاب اسلامی در دزفول با آن مواجه شد، شکنجۀ گروه مبارز شهید سبحانی دزفول به شیوه های خشن و طاقت فرسا در زندان است که این شکنجه ها، در هیچ سند کتبی و حتی در مطبوعات آن زمان نیامده است.

ویژگی ها، توانایی ها و مهارت های مصاحبه گر در تهیۀ تاریخ شفاهی

کار و نقش مصاحبه گر، همانند مورخ محقق در تاریخ کتبی است. البته ذکر این نکته ضروری است که هنوز شأن و اهمیت گفت گو و ماهیت جدید آن در دنیای علم شناخته نشده و گفت گو با گفت و شنود به معنای رایج آن متفاوت است. مورخ شفاهی ( مصاحبه گر )، دست کم باید متن گفت گو را بشناسد، روان شناسی بداند و به کلیات و جزئیات موضوع بحث احاطه داشته باشد. اگر کار مورخ و محقق تاریخ کتبی، گویا کردن و تنظیم و تحلیل اسناد و داده های تاریخی و چینش آن ها و سر انجام پرتو افکنی به مسئله و موضوع است، مورخ شفاهی نیز دارندۀ موضوع را از طریق مکالمه و مفاهمه - با رعایت این شرط که خواننده و شنونده در این گفت گو حضور داشته باشند - به گفتار می آورد. مورخ شفاهی در مسیر گفت گو، شنوندۀ منفعل نیست، بلکه در بسیاری موارد به کمک گوینده می آید و در راستای روشن گری موضوع حضور جدی دارد. (4)

ص: 217


1- معتضد، همان.
2- صدای «تاریخ محاضره ای»، گفت گو با علی رضا کمری، زمانه، همان، ص 3.
3- قربانی، همان، ص 351.
4- صدای «تاریخ محاضره ای »، همان، صص 4-3.

مصاحبه گر در زمینهٔ موضوع مورد بحث، باید بخوبی تحقیق کرده باشد. (1) در واقع پژوهش گر یا مصاحبه گر برای این که بتواند هدایت هر قسمت از مصاحبه را عهده دار باشد، می باید اطلاعات كاملاً دقيق و سنجیده، حتی در مسائل جزئی واقعۀ تاریخی مورد نظر یا حوادث دوران زندگی و فعالیت پرسش شونده داشته باشد و بتواند در مواردی که او به دلیل منافع شخصی یا خود خواهی یا کتمان حقایق یا دلایل دیگر از بیان واقعیات طفره می رود یا مسائل فرعی را عنوان می کند، مسئله را به صورت دوستانه و مشارکتی توضیح دهد و به یک مقطع درست و واقعی از موضوع مورد گفتمان برسد. (2) به طور مثال، نگارنده وقتی در طرح پژوهشی جمعیت های خیریۀ تبریز با متولیان و مؤسسان جمعیت های خیریه مصاحبه می کرد، اکثر آن ها به دلایلی از جمله این که امور خیریه را افراد خیّر به دور از هر گونه تظاهر و سر و صدا انجام می دادند و به خاطر این که خلوص را - که در امور شرعی و اجتماعی، اولین شرط قبول و تأیید الهی است - با عناوین و تظاهر مشوّب نکنند، با الهام از تعالیم عالیۀ اسلامی و سائقۀ احساس تکلیف و وظیفۀ دینی و انسانی خود، سعی می کردند از امور خیریه و عام المنفعه ای که برای مستمندان انجام می دادند، کم تر بگویند و کم تر بنویسند؛ و این خود در روند مصاحبه، نگارنده را با مشکل مواجه می ساخت که با هدایت مصاحبه و کشاندن مصاحبه شونده به موضوع اصلی بحث، از طفره رفتن او در بیان انجام امور خیریه جلو گیری به عمل می آمد.

در واقع، باید گفت که تاریخ شفاهی، جمع آوری اطلاعات زبانی در حوزه های مختلف علوم انسانی و بخصوص تاریخ می باشد. البته با علم به این که انسان ها با توجه به مقتضیات روحی خودشان همیشه حرف های زیادی برای نگفتن دارند و هر کسی پاره ای از مکنونات خودش را روی کاغذ نمی آورد و هیچ وقت هم بیان نخواهد کرد. (3) اما مصاحبه گر می تواند مصاحبه شونده را تشویق و ترغیب به پاسخ دهی به پرسش هایی کند که از سایر منابع نمی توان پرسید. (4) در این جا نقش مصاحبه گر و توانایی های وی بسیار مهم و مفید می باشد تا بتواند مصاحبه شونده را تخلیۀ اطلاعاتی بکند. زیرا تخلیۀ اطلاعاتی افراد صاحب نظر در رشته های مختلف تاریخی ،سیاسی ،اجتماعی، فرهنگی و مانند این ها، از اقدامات بر جسته و مفیدی است که غفلت از آن اسفبار و ضایعه آمیز است. (5)

ص: 218


1- بی نام. «استاندارد های جهانی تاریخ شفاهی ». نشریۀ سازمان کتاب خانه ها، موزه ها و مراکز اسناد آستان قدس رضوی، بی تا، ص 10.
2- معتضد، همان .
3- مرتضی رسولی پور. «تاریخ شفاهی زاویۀ ایرانی». گفت گو گر آرش آذرنگ، کتاب هفته، شمارۀ 140، 12 مهر 82، ص 11.
4- غلام رضا عزیزی. «آناتومی تاریخ شفاهی»، زمانه، همان، ص 14.
5- غلام رضا فدایی عراقی.«مقدمه ای بر شناخت اسناد تاریخی» (تهران : سمت، 1377)، ص 107.

مصاحبه گر باید دارای روابط عمومی بسیار قوی باشد. به طوری که در انجام مصاحبه، مصاحبه شونده را کاملاً مقهور رفتار مناسب و تلاش پیگیرش کند. هم چنین مصاحبه گر باید صبور باشد. (1) چون در انجام مصاحبه بیش تر افراد بخصوص شخصیت های کشوری و لشکری که به جهت گرفتاری های خاص خود امکان تنظیم وقت برای انجام مصاحبه با آن ها مشکل است و در برخی موارد نیز مصاحبه شونده به جهت کهولت سن و ناراحتی های جسمی از انجام مصاحبه سر باز می زند، صبوری مصاحبه گر و دل سرد نشدن او از اهمیت خاصی بر خوردار است. در طرح پژوهشی نگارنده تاریخ انقلاب اسلامی دزفول، از افرادی از فعالان دورهٔ انقلاب که در گروه چریکی «منصورون» فعالیت و در عملیات چریکی و ترور برخی سران ساواک نقش مهمی داشتند، بعضاً اماکن برگزاری جلسه ای جهت مصاحبه با آن ها به جهت مشغلۀ زیاد آن اشخاص میسر نمی شد، اما در این گونه مواقع نباید نا امید شد و از تلاش برای مصاحبه با آنان دست کشید.

مصاحبه گر باید اهل مطالعه در حوزه های مختلف تاریخی و سیاسی باشد. به طوری که در موضوع مورد مصاحبه و تنظیم پرسش ها دقت کافی و در انجام مصاحبه احاطۀ علمی بر موضوع و هدف داشته باشد و به اندازه ای مسلط باشد که بتواند درست را از نا درست باز شناسد. بنابراین وقتی با کسی مصاحبه می کنیم، آن شخص نخست وزیر، تیمسار، اقتصاد دان، صاحب صنعت و یا هر شخص دیگری که باشد، باید مصاحبه گر به اندازۀ مصاحبه شونده مسلط و آگاه به حوادث مورد نظر باشد و بتواند تسلط خود را به طور نا محسوس به مصاحبه شونده نشان دهد تا وی در صدد بر نیاید که او را در دهلیز های دود گرفته و سیاه و پر از گرد و غبار گذشته سر در گم کند. (2)

مصاحبه باید با روح انتقادی راهبری شود و تلاش در جهت تهیه و تکمیل هر چه بهتر اسناد تاریخی صورت گیرد. (3) البته باید به این نکته توجه داشت که با مصاحبه شونده به هیچ وجه نباید در حدی احتجاج کرد که برنجد و تصور کند شما سعی دارید مطلب خود را به او تحمیل کنید. پس مصاحبه گر نباید با نگاه اعتقادی وارد این گود بشود؛ چون ممکن است با کسانی مصاحبه کند که افکار و تمایلات شان هیچ سنخیتی با وی نداشته باشد.

ص: 219


1- رسولی پور، همان .
2- معتضد، همان .
3- استاندارد های تاریخ شفاهی، همان .

باید به خاطر داشت که در هر مرحله، هدف اصلی کسب اطلاعات جدید است. به نظر می رسد یکی از علل توفیق نداشتن در این زمینه، این است که متأسفانه ما بر اساس یک سنت قدیمی عادت کرده ایم که با ده درصد اطلاعات به تحلیل و داوری بنشینیم. در صورتی که مقدمۀ کار تحقیق و پژوهش در حوزۀ علم و تاریخ نگاری، جمع آوری اطلاعات، تنظیم، تنسیق و چینش درست مطالب می باشد و بعد از آن است که داوری در مورد موضوع یا جریان مورد بررسی، می تواند با محتوا و علمی باشد. (1) این موفقیت، زمانی امکان پذیر خواهد بود که مواد مصاحبه به طور کامل دسته بندی شده باشد.

در جایی که رویداد ها به قلم نیامده، گفته ها و به یاد مانده ها در حکم اسناد تاریخی، ارزش رجوع و توجه دارند و در پاره ای موارد است که اصلاً گفته ها و به خاطر داشت ها در شناخت و نقل واقعه به عنوان منبع و متن پایه مورد استفاده قرار می گیرند، فراتر از بود و نبود سند و مدرک کتبی. (2) به عنوان مثال، نگارنده در مصاحبه با فعالان انقلاب و افراد گروه چریکی شهید سبحانی دزفول و گروه چریکی منصورون، به مواردی از اصول مخفی کاری در گروه های چریکی بر خوردم که ناچار بودند در دورۀ خفقان شاهنشاهی رعایت کنند که در هیچ سند و مدرکی نیامده بود. از جملهٔ این موارد، نحوۀ زندگی در خانه های تیمی بود که آن ها حضور و سلامت خود را در مواقعی که خانۀ تیمی یا «حصن» لو می رفت، با علامت ضربدر روی دیوار های کوچه های منتهی به حصن نشان می دادند و یا مجبور بودند که خانه های خود را هر دو سه ماه یک بار عوض کنند. از اصول دیگر، این بود که آن ها دیگر اعضای گروه را نباید می شناختند و هر کس برای خودش یک رابط داشت که فقط با او مرتبط بود تا در صورت دست گیری گروه لو نرود.

مصاحبه گر در تنظیم مطالب مصاحبه، باید به افواهیات و اقوال غیر رسمی (حتى شایعات)، دست کم به عنوان قراین مورد توجه - که به کار مورخ می آیند - توجه داشته باشد و بداند که نکته ها و نادره هایی در این گفته ها وجود دارد که در اسناد قدیمی و تاریخ های کتبی به آن ها نمی توان دست یافت. (3)

مصاحبه گر هم چنین باید بداند که به رغم ضعف های موجود در برخی مصاحبه ها و با این که برخی حوادث تاریخی را مصاحبه شونده کتمان یا تحریف می کند، همین اطلاعات نیز

ص: 220


1- رسولی پور، همان .
2- صدای تاریخ محاضره ای، همان، ص 5.
3- همان

به سهم خود در تکمیل و تطبیق بعضی کاستی ها در تاریخ نویسی و هم چنین در نگرش به برخی حوزه های تاریخ اجتماعی و سیاسی مؤثر خواهند بود. (1)

از آن جا که رویکرد اصلی طرح تاریخ شفاهی ایران به سوی افراد تأثیر گذار در رویداد ها و یا مطلع از وقایع می باشد، (2) پس مصاحبه با افرادی که در وقایع تاریخی تأثیر گذار و مطلع بوده و هنوز در قید حیات هستند، نتیجۀ بهتری به دنبال خواهد داشت. پس لازم است برای دستیابی به اطلاعات این افراد، پرسش نامه هایی بر حسب فعالیت های آنان تهیه شود. به طور مثال پرسش از یک فرد دانشگاهی باید دربارۀ مسائل فرهنگی، علمی و سیاسی جامعه و نیز دربارۀ دانشگاهیان آن زمان باشد و یا از یک فرد بازاری، می توان دربارهٔ کمک های این قشر از جامعه به افراد و گروه های اجتماعی، سیاسی و یا نقش آن ها در تحصن و تعطیلی بازار در جریان حوادث و رویداد های تاریخ معاصر سؤال کرد. (3)

یکی از مهم ترین اموری که در تاریخ شفاهی ایجاد دشواری و ابهام می کند، کهولت سن می باشد که معمولاً در حیطهٔ تاریخ شفاهی کسانی که مورد پرسش و پاسخ قرار می گیرند، اغلب به دلیل گذشت زمان و نسیان و در برخی موارد به خاطر خود خواهی و خود محوری، می کوشند تمام نکات و دقایق تاریخی را به نفع خود توجیه کنند و به این ترتیب محقق و مورخ هنگامی که به تاریخ شفاهی مراجعه می کند، باید دقیقاً مراقب این گونه طفره رفتن ها یا اشتباهات عمدی و سهوی باشد و ابهامات را با مراجعه به اسناد و مدارک و نیز تاریخ شفاهی مبتنی بر اظهارات دیگر بازیگران صحنۀ سیاسی در همان مقطع زمانی روشن نماید. (4)

به نظر می رسد که مصاحبه گر می تواند در تهیۀ تاریخ شفاهی از افراد سال خورده به این طریق با آفت نسیان مبارزه کند که از فرزندان و یا نزدیکان و موادی از جمله تصاویر و یا اسناد شخص مصاحبه شونده در این باره مدد گیرد و تا اندازه ای از آفت فراموشی بکاهد. به طور مثال نگارنده در برخی از مصاحبه ها با مؤسسان جمعیت های خیریۀ تبریز، از فرزندان آن ها که بیش تر با مصاحبه شونده بودند و در جریان امور وی قرار داشتند، در مصاحبه دعوت می کرد و از آن ها در یاد آوری بعضی از مطالب جهت روشن شدن حوادث بهره می برد.

ص: 221


1- حمید احمدی. « طرح تاریخ شفاهی جنبش چپ ایران از سال 1920 تا 1990م». برگرفته از وبگاه: http://www.iranian-I-O-history.com
2- عزیزی همان، ص 11.
3- ابو الفتح مؤمن. «گذشتۀ نزدیک ...» . زمانه، همان، ص 19.
4- معتضد، همان

مصاحبه گر، در پاره ای از موارد ممکن است در تنظیم برخی حوادث و جریانات گذشته، در پرداختن به نقش فردی در آن جریان علاوه بر گفت گو با خود شخص برای روشن شدن بیش تر و واقعی تر امور، اطلاعاتی نیز از طریق مصاحبه با دوستان، اعضای خانواده، هم کاران و حتی در صورت لزوم، مخالفان و دشمنان مصاحبه شونده گرد آوری کند. (1)

مصاحبه گر در بررسی واقعه، تنها نباید به مصاحبه با افراد مشهور و درجه اول بسنده کند بلکه باید با افراد درجه سه و چهار مرتبط با آن واقعه نیز مصاحبه کند. زیرا گاه افراد فعال در رده های میانی قدرت، مسائل را بهتر تشخیص می دهند و از اطلاعات بسیار خوبی بر خوردار هستند. (2)

درست است که مخاطب اولیۀ صاحب گفتار در تاریخ شفاهی، مصاحبه گر فعال است، اما مصاحبه گر نقش واسطه را میان گوینده و شنونده ایفا می کند و بیش تر توجه او معطوف روند موضوع گوینده و مراعات حال شنونده است. قصد مصاحبه گر این نیست که سند تاریخی به وجود بیاورد بلکه او قرار است خود تاریخ را در جریان گفت گو محقق سازد؛ یعنی تاریخ را گویا کند. شاید بهتر باشد بگوییم راوی صاحب گفتار در تاریخ شفاهی مخاطب است؛ اما این کار با همراهی و هم دستی مورخ شفاهی صورت می پذیرد. (3) مصاحبه گر مانند صیادی است که خاطره، یاد و یادمان را از دریاچه و انباشت ذهن فرد یا افراد صید و استخراج می کند. (4) تاریخ اگر چه به دنیای درون هم نظر می کند، اما بیش تر به بیرون اشخاص، حوادث و جریانات نظر دارد. اما کسی که فرد را از اندرونی خودش به بیرونی می آورد، مورخ شفاهی است. (5) بنابراین مصاحبه گر باید مهارت های مصاحبه را چندان که شایستۀ شغل حرفه ای اوست، کسب و تلاش کند تا گفت گویی آموزنده از طریق بحث و گفت گو و تحقیق هوشمندانه انجام دهد که در انجام این امر، لازم است زمینۀ فکری شخص مورد مصاحبه را بررسی نماید

(6) و تعادلی بین موضوعات طرح و نگرش مصاحبه شوندگان ایجاد کند. آن ها هم چنین باید نسبت به دگرگونی تجربیات اجتماعی و فرهنگی - که به طور ضمنی به جنس، نژاد، طبقه، سن و مذهب دلالت دارد - حساس باشند و باید مصاحبه شونده را تشویق به پاسخ به روش و زبان خودشان نمایند و به سمتی که مورد نظرشان می باشد، هدایت کنند.

ص: 222


1- نیک نفس، همان
2- نگارنده . «استاندارد روایت». زمانه، همان،ص 38.
3- کمری، همان
4- کاظمی، زمانه، همان، ص 5.
5- کمری، همان
6- استاندارد های جهانی تاریخ شفاهی، همان.

مصاحبه گران باید تمامی جوانب تحقیق را - که مرتبط با مصاحبه شونده است - کشف و به پاسخ های سطحی بسنده نکنند. (1)

مصاحبه گران باید حداکثر تلاش خود را برای استفاده از بهترین وسایل جهت ضبط مصاحبه های شان انجام دهند تا صدای مصاحبه شونده و در صورت امکان تصویر او را به صورت دقیق ضبط کنند. (2)

مصاحبه گر باید استفاده های بالقوه از مصاحبه ها را برای برنامه های عمومی و تحقیقاتی در نظر بگیرد و در جهت جلو گیری از بهره برداری نا بجا از مصاحبه ها تلاش کند (3) و هم چنین مراقب سوء استفاده های احتمالی از مصاحبه شوندگان باشد. اما آن چه ایجاد مشکل در کار کرده، این است که مصاحبه گران نمی توانند در مواردی از قبیل انتشار و کنترل بر استفاده از مصاحبه بعد از در اختیار عموم قرار دادن، به مصاحبه شونده اطمینان کامل بدهند (4) و همین مسئله مصاحبه شونده را بخصوص در موارد سیاسی محدود می کند و او را مجبور می سازد تا ملاحظات سیاسی را در پاسخ به پرسش های مطرح شده در نظر بگیرد و از گفتن پاره ای موارد بپرهیزد.

تجربه نشان می دهد که سر شناس بودن مصاحبه گر امتیاز بزرگی به حساب می آید و نتیجۀ رضایت بخشی در مصاحبه با افراد در بر دارد. مصاحبه ها را باید به شیوۀ دانشگاهی و کارشناسی انجام داد. بدین معنا که قبل از انجام مصاحبه، لازم است دربارۀ موضوع صحبت بررسی هایی انجام گیرد و بیش تر به شناخت تجربیات و ویژگی های زندگی و آثار فرد مصاحبه شونده پرداخته شود. (5) به عنوان مثال نگارنده در مصاحبه با گروه شهید سبحانی دزفول، از چند نفر از اعضای گروه - که با آن ها مصاحبه به عمل آمد - برای هر کدام بنا به مسئولیتی که در انجام عملیات چریکی داشتند، پرسش های متفاوتی مطرح کرد. چون در بین اعضا افرادی بودند که فعالیت های صرفاً فرهنگی کرده بودند و برخی نیز به فعالیت های نظامی و ساخت بمب های دستی مشغول بودند. پس از انجام مصاحبه با اعضای گروه بود که مشخص شد از جلسات قرآن و درس معارف مساجد، هستهٔ اولیۀ گروه تشکیل شده و بعد از فعالیت های مذهبی و رشد فکری و سیاسی، خود به این نتیجه رسیده بودند که در وضعیت انسداد فضای سیاسی جامعه، پیگیری مطالبات و اصلاحات در چار چوب قانون و به روش های مسالمت آمیز

ص: 223


1- همان، ص 4
2- همان، ص 5
3- همان، ص 10
4- همان، ص 4
5- نیک نفس، همان، ص 93.

غیر ممکن است. به همین جهت به مبارزۀ مسلحانه روی آورده بودند. مبارزات این افراد، موجب به صحنه کشاندن مردم دزفول در بین سال های 50 تا 56 شد که اوج خشونت و سرکوب حرکت های مخالف رژیم ستم شاهی بود. این جاست که باید گفتۀ ارزشمند خسرو معتضد را ارج نهیم که می گوید: « مصاحبه گر یا مورخ شفاهی، در درجۀ اول باید عاشق باشد (1) »و تنها در این صورت است که نتیجۀ مطلوب به دست می آید.

نتیجه

از برکات انقلاب شکوهمند اسلامی، رشد و شکوفایی تاریخ شفاهی و خاطره نویسی به صورت جامع و فراگیر می باشد که با ورود مؤسسات و سازمان های مختلف پژوهشی و فعالیت در عرصۀ تهیۀ تاریخ شفاهی بخصوص در دو دهۀ اخیر رشد چشم گیری داشته است. این رشد و بالندگی در عرصۀ تاریخ شفاهی در فرهنگ ما، به جهت حضور و تأثیر نقش فرد در جامعه می باشد که در نتیجۀ انقلاب و جنگ در ایران تقویت شد.

تاریخ شفاهی علاوه بر ابزار کلی برای کسب اطلاعات، باعث رواج و ارتقای اندیشه در فرهنگ جامعه و مشارکت فعال افراد مختلف در گرد آوری و تنظیم تاریخ شده است. مهم ترین مرحله در تهیۀ تاریخ شفاهی، مصاحبه با افراد مختلف مؤثر و یا شاهد و ناظر در یک رویداد یا واقعهٔ تاریخی است و از آن جا که مصاحبه گر به منزلۀ محقق و مورخ در تاریخ شفاهی می باشد، باید دارای شرایط و توانایی های لازم برای انجام امر مهم ثبت وقایع و رویداد هایی باشد که در تاریخ مکتوب نیامده است.

اجرای هر طرح تاریخ شفاهی بدون پشتوانۀ مطالعاتی و پژوهشی در آن زمینه و نیز بدون تدارک لازم در تهیه و تنظیم اسناد تاریخی، نمی تواند عملی شود. دربارۀ هر واقعه و جریان تاریخی، مصاحبه گر باید به جست جوی ویژگی یا ویژگی های آن دوره بپردازد. تفاوت در ویژگی، تفاوت در روش را هم پیش می آورد و نتایج مفید و با ارزشی به دنبال خواهد داشت. مصاحبه گر به عنوان یک محقق، بدبینی و شکاک بودن را باید به عنوان یک اصل مسلم در تحقیق رعایت کند و بسادگی هر مطلبی را از مصاحبه شونده نپذیرد. تسلط بر واقعهٔ تاریخی مورد مصاحبه برای مصاحبه گر و تشخیص درست از نا درست و هدایت مصاحبه،

ص: 224


1- معتضد، همان، ص 10.

تنها در صورت وجود عشق و علاقه و داشتن پشت کار و جدیت در انجام کار تحقق می یابد و باعث می شود افرادی را که به هر دلیل از مصاحبه طفره می روند، کنار میز مصاحبه بنشاند.

تخلیۀ اطلاعاتی مصاحبه شونده از اطلاعات مفید و مطمئن و کشاندن وی به سمت و سوی پرده برداری از وقایع تاریخی که در هیچ سند و مدرک کتبی نیامده، بزرگ ترین گام در جهت جمع آوری اطلاعات تاریخی ثبت نشده، بخصوص در تاریخ انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی است که از اهمیت فراوانی در تاریخ معاصر بر خوردار می باشد.

تنها با انجام مصاحبۀ فعال است که می شود حدسیات و عناصر پنهان را در میان لایه های مختلف واقعه آشکار ساخت؛ و تنها در صورت انتخاب درست مصاحبه گر است که اطلاعات به دست آمده به صورت تاریخ شفاهی، می تواند برای محققان و پژوهش گران تاریخ و علوم سیاسی، به عنوان منبعی مهم در کنار دیگر منابع مفید و ارزشمند باشد.

بر قرار کردن ارتباط مصاحبه گر با خواننده یا شنونده در تاریخ شفاهی، بسیار مهم می باشد. مصاحبه گر با ذوق، با طرح سؤالاتی که برای خواننده یا شنونده در تاریخ شفاهی بسیار مهم می باشد، در واقع خواننده یا شنونده را در روشن سازی تاریخ مکتوم مشارکت می دهد و این اتفاق تنها زمانی رخ می دهد که مصاحبه گر دارای توانایی ها و قابلیت هایی باشد که در این مقاله به برخی از آن ها اشاره شد.

***

پی نوشت ها

1- ائلدار محمد زادۀ صدیق. «گزارشی از اولین نشست تخصصی و کارگاه آموزشی تاریخ شفاهی در دانشگاه اصفهان ». روزنامۀ فرهنگ 5 مرداد 85؛ هم چنین محسن کاظمی. زمانه (ماه نامۀ اندیشه و تاریخ سیاسی معاصر)، سال چهارم، شمارهٔ 34، تیر ماه 84، ش 43.

2- شفیقه نیک نفس. «آشنایی با ادارۀ آرشیو شفاهی». گنجینۀ اسناد، سال چهارم، شمارهٔ 15، پاییز 73، ص 93

3- خسرو معتضد. « شعبان جعفری و مشکل کتمان » .گفت گو گر زهرا حاج محمدی، کتاب هفته، شمارۀ 83، 13 مهر ماه 83 ، ص 10 .

4- علی قربانی. « گزارشی از برگزاری سمینار و کارگاه آموزشی تاریخ شفاهی در دانشگاه اصفهان » . نشریۀ تاریخ معاصر ایران، سال هشتم، شمارهٔ 29، بهار 83، ص 353.

ص: 225

5- معتضد، همان.

6- صدای «تاریخ محاضره ای»، گفت گو با علی رضا کمری، زمانه، همان، ص 3.

7- قربانی، همان، ص 351.

8- صدای «تاریخ محاضره ای »، همان، صص 4-3.

9- بی نام. «استاندارد های جهانی تاریخ شفاهی ». نشریۀ سازمان کتاب خانه ها، موزه ها و مراکز اسناد آستان قدس رضوی، بی تا، ص 10.

10- معتضد، همان .

11- مرتضی رسولی پور. «تاریخ شفاهی زاویۀ ایرانی». گفت گو گر آرش آذرنگ، کتاب هفته، شمارۀ 140، 12 مهر 82، ص 11.

12- غلام رضا عزیزی. «آناتومی تاریخ شفاهی»، زمانه، همان، ص 14.

13- غلام رضا فدایی عراقی.«مقدمه ای بر شناخت اسناد تاریخی» (تهران : سمت، 1377)، ص 107.

14- رسولی پور، همان .

15- معتضد، همان .

16- استاندارد های تاریخ شفاهی، همان .

17- رسولی پور، همان .

18- صدای تاریخ محاضره ای، همان، ص 5.

19- همان .

20- حمید احمدی. « طرح تاریخ شفاهی جنبش چپ ایران از سال 1920 تا 1990م». برگرفته از وبگاه: http://www.iranian-I-O-history.com

21- عزیزی همان، ص 11.

22- ابو الفتح مؤمن. «گذشتۀ نزدیک ...» . زمانه، همان، ص 19.

23- معتضد، همان .

24- نیک نفس، همان .

25- نگارنده . «استاندارد روایت». زمانه، همان،ص 38.

26- کمری، همان .

27- کاظمی، زمانه، همان، ص5.

28- کمری، همان.

29- استاندارد های جهانی تاریخ شفاهی، همان.

ص: 226

30- همان، ص 4 .

31- همان، ص 5 .

32- همان، ص 10.

33- همان، ص 4.

34- نیک نفس، همان، ص 93.

35- معتضد، همان، ص 10.

ص: 227

ص: 228

نگاهی به میزان بهره گیری از تاریخ شفاهی در تاریخ نگاری معاصر ایران زهرا طلایی

*نگاهی به میزان بهره گیری از تاریخ شفاهی در تاریخ نگاری معاصر ایران زهرا طلایی (1)

چکیده

با وجود آشکار شدن اعتبار و اهمیت مصاحبه با مجریان و دست اندر کاران سیاست های حکومت در دورۀ معاصر و نیز ارزش اطلاعات آگاهان از حقایق پشت پردۀ رخداد های این دوره، به نظر می رسد مورخان و پژوهش گران ایرانی، علاقۀ چندانی به سود جستن از این روش پژوهشی ندارند. دشواری های این روش، تازه کار بودن آرشیو ها و مراکز اسنادی و پاسخ گویی نا مناسب آنان به پژوهش گران و کافی ندانستن اطلاعات کتاب ها و مطبوعات از جملۀ دلایل این بی علاقگی می باشد.

کلید واژه ها

آرشیو شفاهی، تاریخ معاصر ایران، مراکز اسنادی، مورخان، پژوهش گران.

***

بهره گیری از خاطرات شفاهی در تاریخ نگاری، قدمتی به دیرینگی هستی بشر دارد. اما ابزار ثبت آن، با توجه به تحولات همه جانبه در زندگی بشر، تغییر اساسی یافته و امروزه، دستگاه های مجهز ضبط صوت و دوربین های دیجیتالی، کار را آسان و مطمئن تر کرده است.

ص: 229


1- مسئول پژوهش سازمان کتاب خانه ها، موزه ها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی

آرشیو تاریخ شفاهی، با همین نام و به صورت مرکزی با برنامه و هدف های مشخص، نخستین بار در آمریکا در سال 1948م. / 1327 ش. و در ایران طی سال های 1360 تا 1361 در مرکز اسناد انقلاب اسلامی و سپس در مراکز اسنادی دیگر از جمله مؤسسۀ مطالعات معاصر ایران در سال 1368، سازمان اسناد ملی ایران در سال 1371 و مدیریت امور اسناد و مطبوعات آستان قدس رضوی در سال 1376، اقدام به ایجاد آرشیو تاریخ شفاهی و در موضوع های مورد علاقۀ خود، به جمع آوری اطلاعات و انجام مصاحبه مبادرت کردند. (1)

در ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، علاوه بر مورخان صاحب نام و مطرح- که در موضوعات تخصصی خود به تاریخ نگاری پرداختند- دیگران نیز وارد این عرصه شدند و آثار فراوانی دربارهٔ دوران قاجار و پهلوی منتشر ساختند که از جملۀ آن ها، مجموعه های خاطرات (2) متعدد است. مراکز اسنادی و تحقیقاتی نیز آثار گوناگونی چه بر پایۀ اسناد و دیگر منابع، و چه آثاری که پژوهش گران مستقل به آن ها سپردند، منتشر کردند. افزون بر پژوهش گران مستقل، استادان دانشگاه و ایرانیانی که به خارج از کشور مهاجرت کرده اند، و نیز آمریکایی ها و اروپاییانی که طی این دوران، به واسطهٔ مأموریت های سیاسی و اداری خود در وقایع معاصر ایران نقشی ایفا کرده اند یا اطلاعاتی به دست آورده اند، جدا از گردش گران اقدام به انتشار آثاری دربارۀ این مقطع از تاریخ ایران کردند. دو گروه اخیر، با توجه به دسترسی به آرشیو های اسنادی و شفاهی موجود در اروپا و آمریکا، آثار مفیدی پدید آوردند.

نکتۀ در خور ذکر، توجه مدیران مجلاتی هم چون یغما، ارمغان، راهنمای کتاب، خواندنی ها، سال نامۀ دنیا، پیمان و مانند این ها در دورۀ پهلوی به ثبت خاطرات رجال و مسئولان آن روزگار بود که با اندکی اغماض، می توان آنان را پیشگامان «آرشیو شفاهی» و ثبت تاریخ شفاهی در ایران نامید. (3)

به هر حال، به انگیزۀ فراخوان آرشیو ملی ایران در موضوع نگارش مقاله، با نگاهی به شماری از این آثار، میزان بهره گیری آن ها از مصاحبه و آرشیو شفاهی به طور اجمالی بررسی شد و دلایل آن مورد شناسایی قرار گرفت تا در حد وسع راه کاری ارائه شود؛ ولی البته با توجه به حجم فراوان آثار منتشر شده و محدودیت های زمانی برای نگارش مقاله، نگارنده نا گزیر از گزینش تعدادی از آثار هر گروه گردید.

ص: 230


1- اطلاعات مربوط به تاریخ تأسیس آرشیو های شفاهی در مرکز اسناد انقلاب اسلامی، مؤسسۀ مطالعات تاریخ معاصر و سازمان اسناد ملی ایران، تلفنی از کارشناسان مربوط پرسیده شد.
2- خاطرات در هر دور های استناد زیادی به شنیده ها دارد و خود، نوعی ثبت تاریخ شفاهی است.
3- از زمانی که در دورۀ ناصری نخستین روزنامه ها منتشر شد، نقل اخبار و وقایع سیاسی به صورت روز آمد آغاز شد. هر چند ملاحظات مختلف در آن تأثیر گذار بوده و هست، اما نوعی ثبت اطلاعات شفاهی روز است.

از میان تاریخ نگاران مستقل ایرانی داخل کشور ، آثاری از خسرو معتضد، محمود طلوعی، ناصر نجمی، دکتر باقر عاقلی، بهرام افراسیابی و یکی، دو نویسندۀ دیگر مورد بررسی قرار گرفت.

خسرو معتضد در کتاب هایی هم چون «تنش بزرگ» (1) ، «تاریخ پنجاه و هفت سالۀ ایران در عصر پهلوی» (2) ، «سپهبد بختیار، سایۀ سنگین شاه» (3) ، «از آلاشت تا آفریقا» (4) ، از مصاحبه بهره جسته است؛ اما بهره گیری او اندک و عمدتاً مربوط به دوران خبر نگاری اش در دهۀ چهل بوده است و تعدادی اندک از مصاحبه های موجود در آرشیو شفاهی مؤسسۀ مطالعات؛ ولی در دیگر آثارش از مصاحبه استفاده نکرده است.

دکتر باقر عاقلی، محمود طلوعی و بهرام افراسیابی نیز در کتاب های خود: «داور و عدلیه» (5) ، «مصدق در پیشگاه تاریخ» (6) و «همسران شاه» (7) جز، دو یا سه مورد استناد به شنیده ها، پایۀ کار را بر کتاب و مطبوعات گذاشته اند.

ناصر نجمی (8) ، محمد علی سفری (9) ، و منوچهر کدیور (10) در آثار شان، و بهرام افراسیابی در اثر دیگرش به نام «اسرار شاه و حکایت هویدا»، (11) بهره ای از مصاحبه و تاریخ شفاهی نبرده اند؛ اما انوش صالحی در کتاب خود «راوی بهاران، زندگی و مبارزات کرامت اللّه دانشیان» (12) ، از مصاحبه بهرۀ مفیدی برده است.

از طرفی، کتابی با عنوان «طیب در گذر لوطی ها» (13) - که آن را سینا میرزایی به رشتۀ تحریر در آورده - کلاً بر اساس مصاحبه تهیه شده و از این لحاظ، در خور توجه و تقدیر است.

مراکز اسنادی و تحقیقاتی نیز در حوزهٔ تاریخ معاصر، آثار متعددی منتشر کرده اند که به عنوان نمونه، شماری از آثار منتشرۀ مؤسسۀ مطالعات تاریخ معاصر ایران و مرکز اسناد انقلاب اسلامی مورد بررسی قرار گرفت؛ چون هر دوی آن ها آرشیو شفاهی فعالی دارند. البته گفتنی است که مؤسسۀ مطالعات تاریخ معاصر ، مصاحبه های آرشیو خود را در مقاله های موضوعی ، در مجلهٔ این مؤسسه با عنوان «فصل نامۀ تاریخ معاصر» ، به چاپ می رساند. از آثاری که این مؤسسه اقدام به انتشار آن ها کرده است، کتاب هایی با عنوان: «سراب یک ژنرال» (14) ، «زندگانی سیاسی خاندان علم» (15) ، «بحران ظفار و رژیم پهلوی» (16) ، «کانون بانوان» (17)

ص: 231


1- خسرو معتضد، تنش بزرگ و روابط خارجی ایران در دوران رضا شاه از 1300 تا 1320(تهران: پیکان، 1377).
2- خسرو معتضد، (تهران: علمی، 1380).
3- خسرو معتضد، (تهران: علمی، 1379).
4- خسرو معتضد، دور دنیا (تهران: 1378)؛ و در آثار دیگر خود از جمله ، درون ارتش شاه (تهران: نشر البرز، 1379) ، و هویدا، سیاست پیپ، عصا و گل ارکیده (تهران: زرین، 1379)، از مصاحبه استفاده نکرده است.
5- باقر عاقلی، داور و عدلیه.
6- محمود طلوعی، مصدق در پیشگاه تاریخ (تهران: نشر علم، 1379).
7- بهرام افراسیابی، همسران شاه (تهران: مهتاب، 1380).
8- ناصر نجمی، دکتر مصدق بر مسند حکومت (تهران: نشر پیکان، 1377).
9- محمد على سفری، قلم و سیاست (تهران: پروین نشر نامک، 1380).
10- منوچهر کدیور، اصلاح طلبان ناکام (تهران: انتشارات کویر، 1380).
11- بهرام افراسیابی، اسرار شاه و حکایت هویدا (تهران: مهتاب، 1382).
12- انوش صالحی، راوی بهاران- زندگی و مبارزات کرامت اللّه دانشیان (تهران: نشر قطره، 1382).
13- سینا میرزایی، طیب در گذر لوطی ها (تهران: انتشارات مديا، 1382).
14- صفاء الدین تبراییان، سراب یک ژنرال - باز شناسی نقش ارتشبد طوفانیان در حاکمیت پهلوی دوم (تهران: مؤسسۀ مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1377).
15- مظفر شاهدی، زندگانی سیاسی خاندان علم (تهران: مؤسسۀ مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1377).
16- محمد جعفر چمن کار، بحران ظفار و رژیم پهلوی (تهران: مؤسسۀ مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1383).
17- مريم فتحی، کانون بانوان (تهران: مؤسسۀ مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1383).

مورد بررسی قرار گرفت. از این میان، صفا تبراییان در کتاب «سراب یک ژنرال» و محمد جعفر چمن کار در کتاب «بحران ظفار و رژیم پهلوی»، به دفعات به مصاحبه هایی که شخصاً انجام داده اند، استناد کرده اند و دیگران هیچ استفاده ای ، حتی از آرشیو شفاهی خود مؤسسه نکرده اند که شاید در باب موضوع پژوهش ایشان، مصاحبه ای در آرشیو های شفاهی موجود نبوده است.

از کتاب هایی که در مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده، آثاری به نام «تحلیلی بر نقش سیاسی عالمان شیعی در پیدایش انقلاب اسلامی» (1) ، تألیف فرهاد شیخ فرشی و «نقش مساجد و دانشگاه ها در پیروزی انقلاب اسلامی» (2) ،که مجموعه مقاله است و مهناز میزبانی، حشمت اللّه سلیمی و منیژه صدری به رشتۀ تحریر آورده، نیز کتاب «طبقات اجتماعی و رژیم شاه» (3) تأليف محمد رحیم عیوضی و «زندگی نامۀ سیاسی شهید رجایی تألیف سجاد راعی» (4) ، مورد بررسی قرار گرفت. از این میان فرهاد شیخ فرشی، شخصاً مصاحبه ای انجام نداده، اما از مصاحبه های منتشر شده، استفاده کرده است و سجاد راعی تنها مبنای مصاحبه اش، مصاحبه با «عاتقه صدیقی»، همسر شهید رجائی می باشد که در مرکز اسناد انقلاب اسلامی صورت گرفته و دیگر استناداتش کتابی و مطبوعاتی است و این، جای تأمل دارد که مرکز اسناد انقلاب اسلامی با این همه حجم مصاحبه -که تعداد زیادی از آن ها را نیز منتشر کرده - فقط یک مصاحبه در موضوع شهید رجائی داشته باشد و از دیگران - که اکثراً دوستان و هم رزمان وی بوده اند – سؤالی در این باره نشده باشد. محمد رحیم عیوضی نیز، در کتاب خود فقط یک مورد از مصاحبه استفاده کرده است.

اما از آثاری که ایرانیان مقیم اروپا یا آمریکا به رشتۀ تحریر در آورده اند، می توان از کتاب های: «تضاد دولت و ملت» (5) ، «مصدق و مبارزه برای قدرت در ایران» (6) تألیف دکتر محمد علی همايون کاتوزیان، «معمای هویدا» (7) اثر دکتر عباس میلانی، «بحران دموکراسی در ایران» (8) تأليف فخر الدین عظیمی و «سقوط شاه» (9) نوشتۀ فریدون هویدا و خاطرات شعبان جعفری به کوشش هما سرشار، (10) نام برد که مورد بررسی قرار گرفت.

دکتر همایون کاتوزیان، در آثار خود به دفعات به مصاحبه های موجود در آرشیو های انگلیس و آمریکا استناد کرده و فخر الدین عظیمی، مواردی اندک و فریدون هویدا اصلاً

ص: 232


1- فرهاد شیخ فرشی، تحلیلی بر نقش سیاسی عالمان شیعی در پیدایش انقلاب اسلامی (تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1379).
2- تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383.
3- تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1380.
4- تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383.
5- محمد علی همايون کاتوزیان، تضاد دولت و ملت، نظریۀ تاریخ و سیاست در ایران، ترجمۀ علی رضا طيب (تهران: نشر نی، 1381).
6- محمد علی همایون کاتوزیان، مصدق و مبارزه برای قدرت در ایران، ترجمۀ فرزانه طاهری (تهران: نشر مرکز، 1372).
7- معمای هویدا، ترجمۀ دکتر عباس میلانی، تهران.
8- فخر الدین عظیمی، بحران دمو کراسی در ایران (1320 تا 1332)، ترجمۀ عبد الرضا هوشنگ مهدوی و بیژن نوذری (تهران: نشر البرز، 1372).
9- فريدون هويدا، سقوط شاه، ترجمۀ ج.ا.مهران (تهران: اطلاعات، 1365).
10- هما سر شار، خاطرات شعبان جعفری (تهران: نشر ثالث، 1384).

استنادی نکرده است. بهترین و با ارزش ترین کار را از این نظر بر مبنای مصاحبه- چه مصاحبه را خود محقق انجام داده باشد و چه رجوع به آرشیو های شفاهی کرده باشد- در مقایسه با کلیۀ آثار نویسندگان داخلی و خارجی، دکتر عباس میلانی در اثر خود، «معمای هویدا» انجام داده است. وی علاوه بر بهره گیری از اسناد آرشیو های آمریکا و اروپا- که جنبۀ دیگری از اعتبار اثر او به لحاظ روش تحقیق است - و نیز استفاده از آرشیو های شفاهی، تلاش ویژه ای برای دستیابی به پاسخ سؤالات خود، در راستای یافتن افراد مطلع و شاهدان عینی در هر سمت و رتبه و هر جا و به دفعات، انجام داده است. به گونه ای که به نظر می رسد این تلاش او، الگویی برای روش تحقیق در حوزه تاریخ معاصر است. اثر قابل توجه دیگری که بر مبنای مصاحبه و مبتنی بر پژوهش در مطبوعات منتشر شده، خاطرات شعبان جعفری است. البته این اثر كلاً مصاحبه با شعبان جعفری است، اما در روش مصاحبه با سوژه اصلی بسیار موفق عمل کرده است و از این لحاظ، الگوی مناسبی برای مصاحبه گران ما در روش مصاحبه گری خود و گرفتن اطلاعات صحیح تر از مصاحبه شوندگان است.

گروه دیگری که در حوزۀ تاریخ معاصر ایران آثاری پدید آورده اند، مأموران سیاسی یا خبر نگاران خارجی بوده اند که از جملۀ آن ها می توان از: دکتر آرتور میلسپو با کتاب «آمریکایی ها در ایران»، (1) مایکل لدین مؤلف «شاه و کارتر»، (2) ژراردو ویلیه مؤلف «سیمای پهلوی» (3) ،ماروین زونیس صاحب کتاب «شکست شاهانه»، (4) ویلیام شو کراس با «آخرین سفر شاه» (5) و نیز جیمز بیل و ویلیام راجر لوئیس با کتاب «مصدق، نفت و ناسیونالیسم ایرانی» (6) و ژنرال هایزر با «هایزر در تهران» (7) نام برد.

از نویسندگان مذکور ویلیام شو کراس، ژراردو ویلیه، ماروین زونیس و یک مقاله در کتاب «مصدق، نفت و ناسیونالیسم ایرانی» از مصاحبه، به صورتی قابل توجه استفاده کرده اند. اما میلسپو، مایکل لدین و ژنرال هایزر استفاده ای نکرده اند.

در مطالعۀ کتاب ها و مقایسۀ این چهار گروه مؤلفان، تعداد استنادات به مصاحبه ها و کیفیت مطلوب بهره برداری از مصاحبه و آرشیو شفاهی، در نویسندگان ایرانی خارج از کشور و نیز نویسندگان خارجی بارز است و در مقابل، نویسندگان و مؤسسات پژوهشی داخل کشور، نسبت به این روش و وسیلهٔ پژوهش بی توجه و کم رغبت به نظر می رسند. شاید اگر

ص: 233


1- دکتر آرتور میلسپو، آمریکایی ها در ایران، عبد الرضا هوشنگ مهدوی (تهران، نشر البرز، 1371).
2- مايكل لدین، شاه و کارتر، ترجمۀ مهدی افشار (تهران: دنیای کتاب، 1371).
3- ژراردو ویلیه، سیمای پهلوی، ترجمۀ مهندس عبد الرحیم مهین یار (تهران: نشر به آفرین، 1382).
4- ماروین زونیس، شکست شاهانه - روان شناسی شخصیت شاه، ترجمۀ عباس مخبر (تهران: طرح نو، 1370).
5- ویلیام شو کراس، آخرین سفر شاه، ترجمۀ عبد الرضا هوشنگ مهدوی (تهران: نشر البرز، 1376).
6- ترجمۀ عبد الرضا هوشنگ مهدوی و کاوه بیات (تهران: نشر نو، 1368)؛ نیز بنگرید به: مقالۀ صنعت نفت آمریکا و قرار داد 1950، تأليف اروین هاندرسون.
7- ژنرال هایزر، هایزر در تهران، ترجمۀ سید محمد حسین عادلی (تهران: مؤسسۀ خدمات فرهنگی رسا، 1365).

پژوهش گران ما و مراکز آرشیو شفاهی توجه هدف مند تری به آرشیو شفاهی نشان بدهند، از حجم انتشار خاطرات یک جانبه کاسته شود و یا حتی خاطره نویسان نیز، آموزش ببینند که چگونه نیاز های اطلاعاتی پژوهش گران را تأمین کنند.

اما علت بی علاقگی و این توجه ویژه را، در چند چیز می توان جست:

1. سابقۀ آرشیو شفاهی در آمریکا و اروپا.

2. غنای آرشیو های آنان از مصاحبه با ایرانیان.

3. غنای آرشیو های آنان در موضوعات متنوع.

4. پاسخ گویی مناسب این آرشیو ها به پژوهش گران.

5. احساس امنیت مصاحبه شونده های ایرانی در خارج از کشور، در قیاس با مراکز داخل کشور.

6. صد در صد دولتی بودن آرشیو های شفاهی یا وابستگی آن ها به نهاد های خصوصی، اما تابع صرف سیاست های دولت.

7. مهاجرت بسیاری از مطلعان و مجریان سیاسی دورۀ پهلوی به اروپا و آمریکا.

8. اعتماد نداشتن افراد مطلع به مصاحبه گرانی که به صورت مستقل کار می کنند.

9. دشواری های کار مصاحبه مثل بی علاقگی فرد مطلع به مصاحبه و ضرورت اصرار و پیگیری های مکرر، کهولت سن مطلعان و عوارض آن.

10. تک بعدی بودن مصاحبه ها در مراکز آرشیو شفاهی در راستای سیاست مرکز.

11. انحصاری کردن مصاحبه ها و آرشیو برای پاسخ گویی به گروهی خاص.

12. ضعیف بودن کیفیت اطلاعاتی بعضی از این مصاحبه ها؛ تا جایی که گاه صرفاً ضبط خاطرات است، نه مصاحبۀ هدف مند.

13. مبتدی بودن گروه کاری آرشیو شفاهی و هم کاری نداشتن افراد خبره برای همراهی در انجام مصاحبه ها.

14. موازی بودن گاه گاهی مصاحبه ها.

با این توضیحات، راه کار هایی برای رفع این ضعف ها به نظر می رسد که در زیر می آید:

ص: 234

نخست، باید ارتباط مناسبی بین آرشیو های شفاهی و دانشگاه برقرار شود تا طی آن دانشجویان رشته های مربوط، علاوه بر آشنایی با این مراکز، روش های صحیح و عملی انجام مصاحبه را فرا گیرند.

دوم این که، آرشیو های شفاهی- که اکثراً با کمبود بودجه، امکانات و نیروی انسانی مواجهند - با جذب پژوهش گران علاقه مند و هم کاری متقابل، از کمک افتخاری آنان در انجام مصاحبه استفاده کنند.

سوم، برقراری ارتباط آرشیو های شفاهی با آرشیو های مطبوعاتی و اصحاب مطبوعات و جذب مصاحبه های انجام دادۀ آنان، برای نگه داری و خدمات دهی به پژوهش گران.

چهارم، تکیۀ آرشیو های شفاهی بر هدفمند کردن مصاحبه ها، از طریق مطالعه و شناسایی مبهمات تاریخی و افراد مطلع و هدایت پژوهش گران مستقل به انجام مصاحبه و تمرکز بر نگه داری و طبقه بندی و اطلاع رسانی مصاحبه.

پنجم، زمینه سازی برای ایجاد آرشیو های شفاهی دانشگاهی و آرشیو های مستقل.

ششم، ارتباط با مراجعان آرشیو های شفاهی، برای بررسی میزان استفادۀ آنان از آرشیو و شناسایی کاستی ها و نقطه ضعف ها.

هفتم، یافتن پاسخی مناسب برای پرسش های زیر:

- هدف از ایجاد مراکز و واحد های آرشیو شفاهی چیست؟

- آیا این آرشیو ها با مطالعهٔ تاریخ معاصر ایران، نکات مبهم و تاریک را مشخص کرده، به جست جوی مطلعان می پردازند یا این که تصادفی افراد را می یابند و سپس موضوع خود را مشخص می کنند؟

- آیا اولویت های موضوعی تاریخ معاصر را مشخص کرده اند؟

- آیا این آرشیو ها، بستر لازم را برای بالا بردن کیفیت مصاحبه های خود با آموزش مصاحبه کننده ها، ایجاد کرده اند؟

- آیا آرشیو های شفاهی، برای توسعۀ بهره برداری و بهره دهی به پژوهش گران، زمینه سازی کرده اند؟ چگونه از راه های ارتباطی با آنان استفاده کرده اند؟ فهرست ها و

ص: 235

نمایه های خود را منتشر کرده یا در اختیار گذاشته اند؟ و یا اطلاعات را در انحصار خود دارند؟

و اما پژوهش گران و مورخان معاصر:

- اینان تا چه حد با این ابزار پژوهشی آشنایی دارند؟

- تا چه حد به ضرورت و ارزش اطلاعات موجود در آرشیو های شفاهی پی برده اند و چه تلاشی برای دستیابی به آن کرده اند؟

- چقدر خود را ملزم به استفاده از مصاحبه با مطلعان می دانند؟ چه از طریق مراجعه به آرشیو ها و چه از طریق اقدام به انجام مصاحبه ها.

- آیا پژوهش گران با شیوۀ صحیح مصاحبه آشنا هستند؟ سؤالی که در آخر به صورتی وسیع تر، در سطح آموزش کشور مطرح می شود؛ آیا دانشگاه های ما درصدد آموزش استفاده از این ابزار پژوهشی و راه های صحیح کسب اطلاعات به دانشجویان خود هستند؟

اگر چه این سؤالات به شکل مستقیم با موضوع مقاله مربوط نمی شوند، اما از جملهٔ عوامل مؤثر بر میزان استفاده از آرشیو شفاهی و تاریخ نگاری معاصر است. چه، پژوهش گر علاوه بر این که می باید ارزش این منبع بسیار مهم را دریابد، باید هم امکان استفاده از آرشیو ها را داشته باشد و هم خود در این زمینه ها آمادگی آموزش پذیری داشته باشد.

***

در پایان یاد آور می شود که نگاه این مقاله نه عمقی، بلکه اجمالی با پیش فرضی مشخص مبنی بر بی علاقگی پژوهش گران داخلی به استفاده از آرشیو شفاهی است. چه، در طی دورۀ کاری خود، تلاش مراکز را برای انجام مصاحبه ها دیده ام؛ اما تعداد مراجعان به آرشیو شفاهی، حتی به صورت ظاهری و کلی (نه آماری و نموداری)، در مقایسه با بخش های اسنادی، مطبوعاتی و کتاب خانه ای، نادر می باشد.

این مقاله، در واقع یاد آوری و تلنگری برای مدیران مراکز اسنادی و آرشیو های شفاهی بود تا با مطالعۀ باز خورد کاری خود، آرشیو شفاهی را به هدف نزدیک تر سازند.

***

ص: 236

پی نوشت ها

1- اطلاعات مربوط به تاریخ تأسیس آرشیو های شفاهی در مرکز اسناد انقلاب اسلامی، مؤسسۀ مطالعات تاریخ معاصر و سازمان اسناد ملی ایران، تلفنی از کارشناسان مربوط پرسیده شد.

2- خاطرات در هر دورهای استناد زیادی به شنیده ها دارد و خود، نوعی ثبت تاریخ شفاهی است.

3- از زمانی که در دورۀ ناصری نخستین روزنامه ها منتشر شد، نقل اخبار و وقایع سیاسی به صورت روز آمد آغاز شد. هر چند ملاحظات مختلف در آن تأثیر گذار بوده و هست، اما نوعی ثبت اطلاعات شفاهی روز است.

4- خسرو معتضد، تنش بزرگ و روابط خارجی ایران در دوران رضا شاه از 1300 تا 1320(تهران: پیکان، 1377).

5- خسرو معتضد، (تهران: علمی، 1380).

6- خسرو معتضد، (تهران: علمی، 1379).

7- خسرو معتضد، دور دنیا (تهران: 1378)؛ و در آثار دیگر خود از جمله ، درون ارتش شاه (تهران: نشر البرز، 1379) ، و هویدا، سیاست پیپ، عصا و گل ارکیده (تهران: زرین، 1379)، از مصاحبه استفاده نکرده است.

8- باقر عاقلی، داور و عدلیه.

9- محمود طلوعی، مصدق در پیشگاه تاریخ (تهران: نشر علم، 1379).

10- بهرام افراسیابی، همسران شاه (تهران: مهتاب، 1380).

11- ناصر نجمی، دکتر مصدق بر مسند حکومت (تهران: نشر پیکان، 1377).

12- محمد على سفری، قلم و سیاست (تهران: پروین نشر نامک، 1380).

13- منوچهر کدیور، اصلاح طلبان ناکام (تهران: انتشارات کویر، 1380).

14- بهرام افراسیابی، اسرار شاه و حکایت هویدا (تهران: مهتاب، 1382).

15- انوش صالحی، راوی بهاران- زندگی و مبارزات کرامت اللّه دانشیان (تهران: نشر قطره، 1382).

16- سینا میرزایی، طیب در گذر لوطی ها (تهران: انتشارات مديا، 1382).

البته این کتاب، در جای خود باید نقد و بررسی شود. این که انگیزۀ نگارنده برای گرد آوری اطلاعات از طریق مصاحبه، توجیه طیب بوده است یا بررسی شخصیت و اقدامات او از دید دوستان و دشمنان و ارائه کار علمی قابل رجوع پژوهش گر.

17- صفاء الدین تبراییان، سراب یک ژنرال - باز شناسی نقش ارتشبد طوفانیان در حاکمیت پهلوی دوم (تهران: مؤسسۀ مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1377).

ص: 237

18- مظفر شاهدی، زندگانی سیاسی خاندان علم (تهران: مؤسسۀ مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1377).

19- محمد جعفر چمن کار، بحران ظفار و رژیم پهلوی (تهران: مؤسسۀ مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1383).

20- مريم فتحی، کانون بانوان (تهران: مؤسسۀ مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1383).

21- فرهاد شیخ فرشی، تحلیلی بر نقش سیاسی عالمان شیعی در پیدایش انقلاب اسلامی (تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1379).

22- تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383.

23- تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1380.

24- تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383.

25- محمد علی همايون کاتوزیان، تضاد دولت و ملت، نظریۀ تاریخ و سیاست در ایران، ترجمۀ علی رضا طيب (تهران: نشر نی، 1381).

26- محمد علی همایون کاتوزیان، مصدق و مبارزه برای قدرت در ایران، ترجمۀ فرزانه طاهری (تهران: نشر مرکز، 1372).

27- معمای هویدا، ترجمۀ دکتر عباس میلانی، تهران.

28- فخر الدین عظیمی، بحران دمو کراسی در ایران (1320 تا 1332)، ترجمۀ عبد الرضا هوشنگ مهدوی و بیژن نوذری (تهران: نشر البرز، 1372).

29- فريدون هويدا، سقوط شاه، ترجمۀ ج.ا.مهران (تهران: اطلاعات، 1365).

30- هما سر شار، خاطرات شعبان جعفری (تهران: نشر ثالث، 1384).

31- دکتر آرتور میلسپو، آمریکایی ها در ایران، عبد الرضا هوشنگ مهدوی (تهران، نشر البرز، 1371).

32- مايكل لدین، شاه و کارتر، ترجمۀ مهدی افشار (تهران: دنیای کتاب، 1371).

33- ژراردو ویلیه، سیمای پهلوی، ترجمۀ مهندس عبد الرحیم مهین یار (تهران: نشر به آفرین، 1382).

34- ماروین زونیس، شکست شاهانه - روان شناسی شخصیت شاه، ترجمۀ عباس مخبر (تهران: طرح نو، 1370).

35- ویلیام شو کراس، آخرین سفر شاه، ترجمۀ عبد الرضا هوشنگ مهدوی (تهران: نشر البرز، 1376).

36- ترجمۀ عبد الرضا هوشنگ مهدوی و کاوه بیات (تهران: نشر نو، 1368)؛ نیز بنگرید به: مقالۀ صنعت نفت آمریکا و قرار داد 1950، تأليف اروین هاندرسون.

37- ژنرال هایزر، هایزر در تهران، ترجمۀ سید محمد حسین عادلی (تهران: مؤسسۀ خدمات فرهنگی رسا، 1365).

ص: 238

ص: 239

Proceedings of the

1st Oral History Seminar

(Tehran, National Archives of Iran, 7 March 2007)

ص: 240

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109