ره توشۀ راه

مشخصات کتاب

سرشناسه:هاشم زاده، سیدمحمدمهدی، 1361-

عنوان و نام پديدآور:ره توشه راه/سیدمحمدمهدی هاشم زاده.

مشخصات نشر:اصفهان: نورالحیات، 1402.

مشخصات ظاهری:52ص.

شابک:978-622-5985-28-5

وضعیت فهرست نویسی:فیپا

یادداشت:کتابنامه.

موضوع:علی بن موسی (علیه السلام)، امام هشتم، 153؟ - 203ق.

موضوع:Ali ibn Musa, Imam VIII

موضوع:علی بن موسی (ع)، امام هشتم، 153؟ - 203ق. -- زیارت

موضوع:Ali ibn Musa, Imam VIII-- Pilgrims and pilgrimages

رده بندی کنگره:BP47

رده بندی دیویی:297/957

شماره کتابشناسی ملی:9207888

اطلاعات رکورد کتابشناسی:فیپا

ره توشه راه

نویسنده: سید محمد مهدی هاشم زاده

انتشارات : نورالحیات

چاپ : اول ، بهار 1402

قطع: رقعی / 52 صفحه

حروف چینی: مهدی آقابابایی

شمارگان: 100 نسخه

شابک: 5-28-5985-622-978

ص: 1

اشاره

ره توشۀ راه

سید محمد مهدی هاشم زاده

ص: 2

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ اَلْرَحیمْ

ص: 3

اهداء

این اثر کوچک را به پیشگاه مولایم ثامن الحجج علی بن موسی الرضا تقدیم می کنم، امیدوارم این خدمت ناچیز را از بنده کمترین بپذیرد.

یا سائِراً اِلی طُوسٍ *** اَبلِغ سَلامِیَ الرِّضا وَ حُطَّ بِهِ

مَشهَدُ طُهرٍ وَ اَرضٍ تقدیسٍ *** اَکرَمُ رَمسٍ لِخَیرٍ مَرمُوسٍ

«صاحب بن عباد»

ای زائر مشهد مقدس که به سوی طوس روانی!

سلام من را به علی بن موسی الرضا برسان و در کنار بارگاهش بنشین.

شهادت گاه پاکیزه و زمین مقدسی است.

بارگاه با عظمتی که بهترین شخصیت در آن آرمیده.

ص: 4

فهرست

فصل اول:آشنائی با زندگی امام رضا علیه السلام....... 7

فرزندان....... 9

ولایت عهدی امام رضا علیه السلام....... 10

احضار امام از مدینه به مرو....... 10

امتناع امام رضا علیه السلام....... 11

رفتار امام پس از پذیرش ولایت عهدی....... 13

چرا امام رضا علیه السلامولایت عهدی را قبول کرد؟....... 16

فصل دوم: کرامات و معجرات....... 21

شمه ای از فضائل آن حضرت....... 22

معجزه زیبائی از حضرت رضا علیه السلام....... 22

امام رضا علیه السلامضامن آهو....... 24

کرامتی از مشهد امام رضا علیه السلام....... 25

شفا و نجات یک زن مسیحی....... 25

فصل سوم : آشنائی با حرم مطهّر....... 27

ص: 5

حرم مطهر....... 28

ضریح مطهر حرم رضوی....... 28

مسجد گوهرشاد....... 30

فصل چهارم : فضیلت زیارت و آداب زیارت حضرت....... 33

زیارت بارگاه امام رضا علیه السلام....... 34

فضیلت زیارت امام هشتم علیه السلام از کلام معصومین علیهم السلام ....... 34

زیارت ائمه اطهار علیهم السلام ....... 38

فضیلت زیارت....... 39

آداب زیارت....... 41

چگونگی زیارت امام هشتم علیه السلام....... 45

زیارت وداع....... 51

چگونه با امام خود وداع کنیم؟....... 51

ص: 6

فصل اول : آشنائی با زندگی امام رضا 7

اشاره

ص: 7

امام هشتم شیعیان ، علی بن موسی الرضا ست ، امام رضا علیه السلام در روز 11 ذی القعده سال 148 ه.ق در مدینه به دنیا آمد. پدرش ، موسی بن جعفر علیه السلام هفتمین امام شیعیان است، مادرش نجمه نام داشت ، نام او « علی» پر آوازه ترین لقبش « رضا»(1) و کنیه اش «ابوالحسن»(2) است.

امام رضا 35 ساله بود که در سال 183 ه.ق پس از شهادت مظلومانه پدرش در زندان هارون پیشوائی را بر عهده گرفت.

17 سال در مدینه و 3 سال پایانی را در خراسان سپری ساخت زمانی که امام هشتم به امامت رسید، هارون الرشید ( پنجمین خلیفۀ عباسی ) به ناحق بر جایگاهش تکیه زده بود. همان کسی که موسی بن جعفر علیه السلام را به شهادت رساند.

نزدیک به ده سال در روزگار هارون (سال های 183-193) در مدینه زندگی کرد.(3)

پنج سال ( 193- 198) نیز در خلافت محمد امین(4) و 5 سال پایانی (سال های 198-203) در خلافت مأمون ، دو سال در مدینه و سه سال در خراسان ، سپری شد .

ص: 8


1- . برخی از لقب های دیگر آن امام همام عبارت است از: صابر ، زکی ، فاضل ، رضی، وفی، ولی.
2- . سه امام معصوم دارای کنیه «ابوالحسن» هستند ، از این رو حضرت علی علیه السلام را ابوالحسن اول ، امام رضا علیه السلام را ابوالحسن ثانی و امام هادی علیه السلام را ابوالحسن ثالث می گویند.
3- . در این مدت امام علیه السلام زیر نظر مزاحمت هارون و حاکمان منصوب بود.
4- . امین ، جوانی عیاش، بی لیاقت و بی اعتنا به امور مملکت و ادارۀ کشور بود.

امام رضا علیه السلام در 55 سالگی به دستور مأمون در واپسین روز ماه صفرِ 203 هجری قمری به شهادت رسید.(1)

فرزندان

فقیه گرانقدر شیعه ، مرحوم شیخ مفید، در کتاب «ارشاد» خویش می نویسد:

« امام رضا علیه السلام از دنیا رفت و فرزندی جز پسرش ابوجعفر محمد بن علی یعنی امام جواد از خود باقی نگذاشت که او هنگام شهادت پدر، هفت سال و چند ماه داشت. نظر شیخ طبرسی در اعلام الوری و ابن شهر آشوب نیز چنین است ، ولی از دیدگاه ابن طلحه در مطالب السئول و ابن خضر در معالم العتره و ابونعیم در حلیة الاولیاء ، آن حضرت پنج پسر و یک دختر به نام های محمد قانع ( امام جواد علیه السلام ) ، حسن ، جعفر (شاه کرم)، ابراهیم ، حسین و یک فرزند دختر به نام فاطمه بنت الرضا داشت».(2)

ص: 9


1- . رجوع کنید : ارشاد مفید ج2 ص 239 باب 20 و منتهی الآمال ج2 باب 10.
2- . خاندان وحی ، علی اکبر قرشی ص 569 با اندکی تصرف. و کتاب و اخبار و آثار امام رضا علیه السلام نوشته عزیز الله عطاردی ص 219.

ولایت عهدی امام رضا علیه السلام

ولایت عهدی امام رضا علیه السلام (1)

سراسر زندگی امامان علیهم السلام نورانی است، ولی هر امام هنگام امامت ، رویدادهای سیاسی ویژه ای داشته است. ولایت عهدی امام رضا علیه السلام مهم ترین رویداد روزگار آن امام همام است ، از این رو ، این بحث را به اختصار مطرح می کنیم.

در موضوع ولایت عهدی امام رضا علیه السلام ابهام هائی بسیار به چشم می آید که داوری را مشکل کرده است، اما در این میان برخی مسائل نیز جزء مسلّمات تاریخ به شمار می رود. نخست با تکیه بر مسلمات تاریخ، ماجرای ولایت عهدی امام رضا علیه السلام را بیان می کنیم و سپس ابهام ها را به بررسی می کشانیم.

احضار امام از مدینه به مرو

آوردن امام رضا علیه السلام از مدینه به مرو، با مشورت امام و با جلب نظر قلبی ایشان نبود و این از مسلمات تاریخ است. هیچ تاریخ نگاری در این باره مکاتبه یا مذاکره ای از مأمون با امام ذکر نکرده است.

ص: 10


1- . در تدوین بحث « ولایت عهدی امام رضا علیه السلام » از کتاب « سیری در سیرۀ ائمه اطهار علیهم السلام » نوشتۀ استاد شهید مطهری استفاده کرده ام . و عبارات با تصرف (حذف، اضافه و جابه جائی مطالب) نقل شده است برای بهرۀ بیشتر به آن کتاب ارزشمند بنگرید.

هیچ گاه مامون به امام نگفت که ایشان را برای چه موضوعی خواسته است، بلکه وی امام رضا علیه السلام را بدون آن که موضوع را روشن کند ، احضار کرد. او موضوع را برای نخستین بار در مرو با امام در میان گذاشت.

دستور داد امام و شماری بسیار از آل ابی طالب را از مدینه، تحت نظر و به اجبار حرکت دهند و به مرو آورند. حتی مسیری که برای امام رضا علیه السلام انتخاب کرد، مسیر مشخصی بود که حضرت از مراکز شیعه نشین عبور نکند. مامون از این مسیر می ترسید؛ زیرا تماس امام رضا علیه السلام با شیعیان برای دستگاه خطر آفرین بود. او دستور داد حضرت را از طریق کوفه نیاورند ، بلکه از طریق بصره و خوزستان و فارس به نیشابور بیاورند. مأمون خود مسیر را مشخص کرده بود کسانی که مامور این کار بودند، بسیار با امام رضا علیه السلام کینه و عداوت داشتند. سرداری که مأمور این کار شد به نام «جَلودی» یا «جُلودی» بسیار به مأمون وفادار بود و کاملاً مخالف با امام رضا علیه السلام، هنگامی که مأمون در مرو ماجرای ولایت عهدی را مطرح کرد، جلودی گفت: (من با این کار مخالفم). هر چه مأمون گفت: (خفه شو!). گفت:(من مخالفم). او و دو نفر دیگر به دلیل مخالفت با ولایت عهدی امام رضا علیه السلام به زندان افتادند و سپس به همین دلیل کشته شدند.

امتناع امام رضا علیه السلام

گذشته از این که مامون موضوع ولایت عهدی را در مدینه با امام رضا علیه السلام در میان نگذاشت ، هنگامی که در مرو این موضوع را مطرح کرد

ص: 11

امام رضا علیه السلام به تندی مخالفت و طرح مامون را رد کرد. ابوالفرج در «مقاتل الطالبین» نوشته است :

مأمون ، فضل بن سهل و حسن بن سهل را نزد امام رضا علیه السلام فرستاد و آنان موضوع ولایت عهدی را مطرح کردند و حضرت به سختی امتناع کرد. سر انجام آن دو نفر گفتند: ( این کار اختیاری نیست، ما مأموریم که اگر نپذیری ، همین جا گردنت را بزنیم). باز هم امام نپذیرفت ، ماموران نزد مأمون رفتند و موضوع را باز گفتند. مأمون خود با حضرت گفت و گو کرد و امام را به قتل تهدید کرد. او خطاب به امام گفت: (چرا نمی پذیری؟ مگر جدت علی بن ابیطالب در شورا شرکت نکرد؟!(1) سرانجام امام رضا علیه السلام تحت فشار و تهدید به قتل ولایت عهدی را پذیرفت.

شرط امام رضا علیه السلام

از نقاط روشن تاریخ است که چون امام رضا علیه السلام خود را برای پذیرش ولایت عهدی ناچار یافت، با مامون شرط کرد که در امور سیاسی مداخله نکند. امام این شرط را مطرح ساخت که من ولایت عهدی را به شرطی

ص: 12


1- . می خواست بگوید این کار با سنت خاندان شما سازگار است و حضرت علی علیه السلام نیز در شورا شرکت جست و در امر انتخاب خلیفه دخالت کرد ؛ یعنی حضرت علی علیه السلام از حق خود گذشت و تسلیم روزگار شد!

می پذیرم که در هیچ کاری مداخله نکنم و مسئولیت هیچ کاری را نپذیرم؛ یعنی مرا شریک اعمال خود مکنی ، کاری را بر عهده ام مگذاری ، نه در کار قضا دخالتی داشته باشم، نه در عزل و نصب ها و نه در کاری دیگر.

در واقع امام رضا علیه السلام می خواست مسئولیت کارهای مامون را بر عهدۀ خود او نهد و همچنان در جبهۀ مخالفِ حکومت بر جای مانَد.

رفتار امام پس از پذیرش ولایت عهدی

سر انجام روزی را معین کردند و مردم را فرا خواندند تا با امام رضا علیه السلام بیعت کنند ، و مردم برای بیعت آمدند. مأمون در کنار خود محلی برای امام رضا علیه السلام بر نهاد. او دستور داد نخست پسرش، عباس بن مأمون ( که به ظاهر پیشتر ولی عهد یا نامزد ولایت عهدی بود) با امام رضا بیعت کند. دومین کسی که بیعت کرد ، یکی از سادات علوی بود. آن گاه مأمون فرمان داد که بر همین ترتیب یک عباسی و یک علوی بیایند و با امام بیعت کنند و به هر یک هدیه هائی فراوان نیز می داد.

امام رضا علیه السلام برای بیعت با مردم دستش را به گونه ای خاص گرفت تا مردم با قرار دادن دست خود بر روی دست امام، بیعت کنند. مامون گفت: دستت را پیش آور تا مردم با شما بیعت کنند.

امام علیه السلام فرمود :

نه جدم پیغمبر چنین بیعت می کرد. دستش را پیش می گرفت و مردم بر دستش می گذاشتند. سپس خطیبان و شاعران و سخنرانان و مداحان پیش

ص: 13

آمدند و خطابه و شعر خواندند و در مدح امام رضا علیه السلام و مدح مأمون سخن گفتند و تمجید کردند.

آنگاه مأمون به امام رضا علیه السلام گفت: برخیز و برای مردم سخنی بازگو.

بی گمان مأمون انتظار داشت که حضرت در آن جا او و خلافتش را تائید کنند. خطبه ای که امام علیه السلام در جلسۀ ولایت عهدی نزد مأمون ایراد کرد، حقایقی مهم را روشن می کند.

در همان مراسم تشریفاتی امام به گونه ای رفتار کرد که ناسازگاری خود با دستگاه مأمون را پدیدار ساخت. خطبه ای خواند در دو سطر. نه نامی از مأمون برد و نه کوچک ترین سپاسی گفت. قاعده این بود که نامی از او ببرد و دست کم سپاسی بگوید. بی گمان مأمون انتظار تعریف و تمجید داشت. اما نخست حمد و ثنای الهی گفت و حقوقی را که بر عهدۀ حاضران بود گوشزد نمود. خطبه به پایان رسید.

در این دو سطر امام فرمود:

«ما اهل بیت عصمت و طهارت حقی بر شما مردم د اریم (مراد همان ولایت بود ؛ یعنی این حق از آنِ ماست و چیزی نیست که مامون بخواهد به ما واگذارد). و شما مردم بر عهدۀ ما حقی دارید. هر گاه شما حق ما را ادا کردید ، ما وظیفۀ خود را دربارۀ شما انجام می دهیم. والسلام».(1)

ص: 14


1- . ... ثم قال المامون للرضا علیه السلام: اخطب الناس و تکلم فیهم . فحمد الله و اثنی علیه و قال: لنا علیکم حق برسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و لکم علینا حق به ، فاذا انتم الینا ذلک وجب علینا الحق لکم. و لا یذکر عنه غیر هذا فی ذلک المجلس... (بحار الانوار، ج49 ، ص 145)

امام دو جمله فرموده است: (ما حقی داریم و آن خلافت است). و شما حقی دارید به عنوان مردم خلیفه باید آنان را اداره کند. شما حق ما را بدهید تا ما حق شما را ادا کنیم.

در این مجلس نه تنها از مأمون تشکری نشد، بلکه مضمون کلام امام رضا علیه السلام بر خلاف روح و اقتضای جلسۀ ولایت عهدی بود. امام رضا علیه السلام ولی عهد تشریفاتی بود که حاضر به مداخله در کارها نبود. در مواردی که مجبور بود مداخله کند، به شکلی مداخله می کرد که منظور مأمون تأمین نشود. به همین دلیل، امام رضا علیه السلام در نماز عید شرکت نمی کرد تا آن ماجرای مشهور رخ داد.

ماجرا از این قرار بود که مأمون از امام رضا علیه السلام خواست که در یک روز عید، نماز عید بخواند.

امام فرمود: این خلاف عهد و پیمان من است. قرار بود من در هیچ کاری مداخله نکنم.

مامون گفت: اگر شما هیچ کاری را قبول نکنید، مردم پشت سر ما بد می گویند و ما را متهم می کنند. حالا این یک کار مانعی ندارد، شما بپذیرید. امام فرمود: بسیار خوب، این نماز را قبول می کنم، اما باید به روش جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم عمل کنم ، نه این رسمی که امروز معمول است.

مامون گفت: بسیار خوب، به هر روشی که بگوئید قبول است.

ص: 15

امام رضا علیه السلام با پای برهنه و حالتی خاص از خانه خارج شد. مردم نیز از او پیروی کردند. چنان غوغائی در شهر بر پا شد که مأمون ترسید و از میانۀ راه حضرت را باز گردانید. مأمون و فضل با طرحی که داده بودند،می خواستند امام را در نظر مردم پائین آورند، ولی هنگامی که واکنش امام را دیدند، پشیمان شدند و دریافتند که اگر امام به مصلّی برسد ، با جمعیتی که به دنبال خود دارد انقلابی به راه خواهد انداخت. جلوی حضرت را گرفتند و ایشان را از بین راه باز گرداندند و نگذاشتند از شهر خارج شود.

چرا امام رضا علیه السلام ولایت عهدی را قبول کرد؟

شاید کسی بپرسد : چرا وقتی امام رضا علیه السلام در دعوت به همکاری مأمون، سوء نیت دید، در برابرش مقاومت نکرد و مگر نه این که مأمون ایشان را تهدید به کشتن کرد؟ خوب مقاومت می کرد ، اگر چه او را می کشتند. چطور جدش امام حسین علیه السلام در برابر یزید مقاومت کرد و کشته شد. امام حسین علیه السلام نیز تهدید شده بود و می دانست سر انجام به شهادت خواهد رسید، اما تن به ذلت نداد و در خون خود غلطید.

پیش از پاسخ به این پرسش باید یک مسئله شرعی ا خوب روشن کنیم ، زیرا فهم درست این مسئله خیلی از ابهام ها را بر طرف می کند. مسئله این است:

آیا انسان حق دارد خود را در موقعیتی قرار دهد که کشته شود؟

ص: 16

باید دانست که خویشتن را به کشتن دادن ، یا انجام کاری که منجر به قتل خویش گردد ، حرام است.

اما گاهی خود را به کام مرگ سپردن نه تنها جایز بلکه واجب نیز هست در جائی که کشته شدن شخص بیش از زنده ماندنش برای اسلام مفید باشد ، خود را به تیغ سپردن ( با در نظر گرفتن دیگر شرایطش) جایز است و اگر تنها راه نگهداری دین همین باشد، این عملیات انتحاری واجب می شود . در ماجرای شهادت امام حسین علیه السلام دقیقاً چنین بود. زنده ماندن و بیعت با فاسدی چون یزید نه تنها ننگی برای خاندان اهل بیت بود، بلکه اسلام را به نابودی می کشانید.

موضوع ولایت عهدی برای نخستین بار به وسیله معاویه مطرح شد. او فرزندش یزید را جانشین خود کرد. امام حسین علیه السلام کشته شدن را بر بیعت با یزید برگزید؛ زیرا برای بیداری امت اسلامی (که شهوت و مقام آن ها را مست کرده بود و پس از رسول خدا پنجاه سال تباهی دیدند و هیچ نگفتند) راهی دیگر نبود. خون امام حسین علیه السلام مسلمانان را بیدار کرد و اسلام را برای همیشه، دینی زنده و حیات بخش نمود. اگر همین رویداد در زمان امام حسن علیه السلام (یعنی بیست سال پیش از شهادت امام حسین علیه السلام ) رخ می داد و امام حسن علیه السلام خود را به تیغ معاویه می سپرد، دیگر اسلامی نمی ماند تاخون امام حسین علیه السلام پیکر بی جانش را جانی تازه بخشد. امام حسن علیه السلام از مرگ هراسان نبود؛ بلکه همان گونه که شهادت برای حسین بن علی علیه السلام یک افتخار است، برای امام حسن علیه السلام نیز آرزوئی دیرین بود. امام حسن علیه السلام

ص: 17

پنج سال برای یاری دین خدا و رسیدن به درجۀ والای شهادت در رکاب پدر خویش شمشیر زد و آن گاه که به مقام امامت رسید، اگر نا بخردی و نامردمی نامردان روزگار نبود، در برابر فتنه گران شام تا مرز شهادت می ایستاد.

اکنون پرسش این است:

آیا شرایط امام رضا علیه السلام مانند شرایط امام حسن علیه السلام بود یا مانند حسین بن علی؟

آیا پذیرفتن شهادتِ اختیاری دردی را از دین درمان می کرد؟ خود را به دست جلادان سپردن، شهادت اختیاری نیست، چه بسا حماقت و بی تدبیری باشد. کسی را که بدون اختیار خودش می کشند، مثل مسموم ساختن امام رضا علیه السلام (که از نظر شیعه بی گمان ایشان را با سم به شهادت رساندند) در این صورت راهی برای گریز و گزینش نیست، اما گاهی انسان میان دو امر مختار و مخیّر است و خود باید یکی را برگزیند: یا کشته شدن را و یا در خدمت حکومت بودن را کسی نگوید سرانجام همه می میرند، پس انسان هیچ گاه نباید زیر بار ظلم رود و ستم ستمکاران را بپذیرد.

همچنین این سخن درستی نیست که مرگ حق است و بهتر از پذیرفتن ظلم و ستم است. انسان باید بررسی کند که انجام کاری که از او خواسته اند، ارزش زنده ماندن دارد یا نه؟ اگر زندگی انسان در برابر خواستۀ دیگران بی ارزش باشد و در برابر خداوند ، پاسخی قانع کننده داشته باشد، پذیرفتن مرگ اختیاری سرزنشی نخواهد داشت.

ص: 18

امام رضا علیه السلام میان پذیرفتن ولایت عهدی ناخوشایند و کشته شدن مخیّر بود. با توجه به جو آن روزگار اگر امام رضا علیه السلام در برابر خواست مأمون مقاومت می کرد و کشته می شد، هیچ اثر و سودی برای اسلام نداشت و تاریخ او را بر این کار محکوم می کرد. پس ، صرف حضور ایشان در دستگاه مأمون مورد ایراد نیست. اتفاقاً کسی به امام رضا علیه السلام اعتراض کرد که چرا نامتان در میان نام این افراد است؟ درست است که شما در امور سیاسی دخالت نمی کنید؛ اما چرا در دستگاه حضور دارید؟ امام رضا علیه السلام پاسخ داد: آیا شأن پیامبر بالاتر است یا شأن جانشین پیغمبر؟

گفت: شأن پیغمبران.

فرمود: یک پادشاه مشرک بدتر است یا یک پادشاه مسلمان فاسق؟

گفت:پادشاه مشرک.

فرمود: کسی که همکاری با دستگاه جور را در خود در خواست کند، بالاتر است یا کسی که با زور وادار به همکاری اش کنند؟

گفت: آن کسی که خود درخواست همکاری کند.

فرمود: یوسف علیه السلام صدیق پیغمبر بود و عزیز مصر، کافر و مشرک. حضرت یوسف علیه السلام خود تقاضا کرد که با حکومت کفر همکاری کند. قرآن در خواست حضرت یوسف علیه السلام را چنین آورده است: «اِجعَلنِی عَلی خَزائِنِ الاَرضِ اِنّی حَفیظٌ عَلیم»(1) ؛ زیرا می خواست مقامی را اشغال کند که از آن بهترین استفاده را بکند. عزیز مصر کافر بود و مأمون مسلمان فاسق. یوسف

ص: 19


1- . یوسف / 55.

پیغمبر بود و من وصی پیغمبرم. یوسف پیشنهاد همکاری با حکومت داد ولی مرا به این کار مجبور کرده اند.

اگر کسی برای پیشبرد اهداف خود و یاری به مسلک و دینش وارد دستگاه دشمن شود، هیچ ایرادی بر او نیست. او دستگاه دشمن را برای هدف خود استخدام کرده و این در زمانی که نابود کردن دشمن ممکن نباشد بهترین راه برای نزدیک شدن به هدف نهائی است و این حقیقت در هر منطقی پذیرفته شده است. اگر کسی به دستگاه بیگانه وارد شود و نیروی خود را در اختیار بیگانه قرار دهد ، سرزنش می شود، اما کسی که به دستگاه بیگانه نفوذ می کند تا دستگاه را به خدمت خویش گیرد، شایسته ستایش است. امام موسی بن جعفر علیه السلام با کسانی که به خدمت دشمن در می آمدند ، با دو شیوه رفتار می کرد: صفوان جمال را (که تنها سود شخصی به خدمت هارون در آمد) به سختی منع کرد و فرمود: چرا شترهایت را به هارون اجاره داده ای؟ و از سوی دیگر علی بن یقطین را محرمانه یاری می کرد تا در دستگاه هارون بماند و به شیعیان خدمت کند تا جائی که به او فرمود: تشیع خود را پوشیده دار و در دستگاه بمان. مانند آنان وضو بگیر و مانند اهل تسنن نماز بخوان ، اما در دستگاه حکومت ستمگر بمان و به شیعیان خدمت کن!»

ص: 20

فصل دوم : کرامات و معجرات

اشاره

ص: 21

شمه ای از فضائل آن حضرت

شیخ صدوق به سند معتبر از حضرت نجمه خاتون علیها السلام مادر آن بزرگوار روایت کرده که فرمود: چون حامله شدم به فرزندم رضا علیه السلام هیچ وجه سنگینی حمل در خود احساس نمی کردم و چون به خواب می رفتم صدای تسبیح و تهلیل و تمجید حق تعالی را از شکم خود می شنیدم خائف و ترسان بیدار می شدم ، صدائی نمی شنیدم ، چون آن فرزند سعادتمند از من متولد شد دست های خود را بر زمین گذاشت و سر مطهر خود را به سوی آسمان بلند کرد لب های مبارکش حرکت می کرد و سخنی می فرمود که من نفهمیدم. در آن ساعت حضرت امام موسی کاظم علیه السلام پدر بزرگوارش به نزد من آمد و فرمود که : گوارا باد تو را ای نجمه خاتون کرامت پروردگار تو سپس آن فرزند سعادتمند را در جامۀ سفیدی پیچیده و به آن حضرت دادم.

حضرت در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه خواندند و آب فرات طلبیدند و کامش را به آن آب برداشتند، سپس فرزند را به دست من داد و فرمود: این نوزاد را بگیر که ا ین بقیة الله است و بعد از من در زمین حجت خداست.

معجزه زیبائی از حضرت رضا علیه السلام

محدث بزرگوار شیخ حر عاملی صاحب کتاب ارزشمند «وسائل الشیعه» اعجازی را از ثامن الائمه علیه السلام آورده است که شنیدنی است و مرحوم

ص: 22

آیة الله العظمی حاج شیخ مرتضی حائری آن را به نظم آورده است که در پی این داستان خواهد آمد.

مرحوم عاملی آورده است که در روزگار ما جوانی آراسته و خوش قامت دچار ناراحتی بود و از زبان گنگ و کاملاً لال بود تا این که به زیارت حضرت رضا علیه السلام شتافت و با همۀ وجود شفای خویش و رفع گنگی زبان خود را با توسل به آن حضرت از آفریدگار توانای هستی درخواست نمود حضرت رضا علیه السلام او را مورد مهر خویش قرار داد و با اعجاز آن حضرت، زبانش پس از سالیان بسیار باز و با زبانی گویا و رسا از حرم مطهر خارج شد که داستانش برای مردم این زمان معروف است او پس از مشاهده این اعجاز و شفا یافتن زبانش قصیده ای سرود که اینگونه آغاز می گردد.

یا کلیم الرضا علیه السلام و علیک السلام و الاکرام

آیة الله حاج شیخ مرتضی حائری فرزند بنیانگذار حوزۀ علمیه قم مرحوم آیة الله حائری بزرگ قدس سره این قصیده را به فارسی ترجمه و بدین گونه سروده است:

ای آنکه با امام رضا هم سخن شدی *** گل بودی چه بلبل شیرین دهن شدی

بادا درود بر تو از حی مطلقی *** کز جلوه اش تو بلبل این انجمن شدی

با من سخن بگو که شوم هم کلام تو *** ای آنکه با علی ولی هم سخن شدی

ص: 23

آیا به کودکی تو رافت نمود و خواست *** تا مورد عنایت صاحب منن شدی

با حسن و دلبری تو جلب نظر نمود *** تا در فشان چه طوطی شکر شکن شدی

یا آنکه رهنمای حقیقت به اذن حق *** بنمود جلوه و تو عروس چمن شدی

یا آنکه بهر جلوۀ حق در ره خدا *** اینک چراغ روشن و زمن شدی

امام رضا علیه السلام ضامن آهو

یکی از کرامات و معجزات آن حضرت سخن گفتن با حیوانات است که باعث ایمان آوردن عده زیادی بوده است.

درباره ضمانت حضرت امام رضا علیه السلام از آهوی بیابان چنین مشهور است که صیادی ماده آهوئی را صید نموده بود و در راه به حضرت رضا علیه السلام برخورد نموده، چون آهو چشمش به حضرت رضا علیه السلام افتاد، به آن بزرگوار پناهنده شد و در خواست نمود که آن حضرت ضمانت کند تا او برود و به بچه هایش شیر بدهد و برگردد.

امام پیش صیاد ضمانت کرد و آهو رفت و پس از مدتی با دو بچه اش برگشت و همین برگشتن آهو موجب شد تا صیاد به امامت آن حضرت اعتراف و آهوان را آزاد کند.(1)

ص: 24


1- . ارمغان طوس ، ص 38.

کرامتی از مشهد امام رضا علیه السلام

شخصی از اهالی بلخ با برده (غلام) خود به زیارت مرقد شریف حضرت رضا علیه السلام آمدند ، آن شخص در جانب بالا سر مرقد ، و غلامش در ناحیه پائین پا مشغول نماز بودند، پس از نماز، هر دو به سجده رفتند و سجدۀ آنها طول کشید تا این که شخص بلخی قبل از غلام خود سر از سجده برداشت و غلام خود را صدا زد، غلام برخاست و نزد مولای خود آمد، بلخی به او گفت: آیا می خواهی تو را آزاد سازم؟

غلام گفت: آری.

بلخی گفت: تو را در راه خدا آزاد ساختم و کنیزم را که در بلخ است آزاد نمودم و او را همسر تو گرداندم به فلان مقدار مهریه که خودم آن مهریه را می پردازم، و فلان باغ خود را به شما دو نفر وقف نمودم و بعد از شما وقف فرزندان و نسل شما باشد.

غلام گریه کرد و گفت: سوگند به خدا و به این امام همام که من نیز همین تقاضا را در سجده کردم.(1)

شفا و نجات یک زن مسیحی

این قضیه از مجله آستان قدس شماره 6 ص 82 نقل می شود:

روز پنجم مرداد یک بانوی مسیحی که به تازگی مسلمان شده بود به دفتر آستان آمد و معجزه ای که از امام هشتم نصیبش شده بود را شرح داد.

ص: 25


1- . عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج2 ، ص 282.

خانم «رافیک اصلانیان» 28 ساله هم اکنون در بیمارستان فیروزآبادی تهران کار می کند. وی شرح و نجات یافتن خود را چنین بیان کرد:

گفت: سال گذشته دچار بیماری صعب العلاجی شدم که قدرت حرکت از من سلب شد و از ناحیه ستون فقرات درد بسیار شدیدی احساس می کردم.

پزشکان تهران پس از عکس برداری اظهار داشتند پنج مهره از ستون فقرات تو سیاه شده و با عمل جراحی هم علاج پذیر نیست من که در همه درمانده بودم شنیدم که در خراسان امامی هست که بیماران را شفا می بخشد با هزاران امید و اشتیاق و تحمل رنج و مشقت بسیار خود را به مشهد رساندم و با راهنمائی خدّام آستان قدس شبی را در پشت پنجره فولاد گذراندم سحرگاه در خواب دیدم که شخصی مجلل به نزد من آمد و دستی بر پشتم کشید که حرارتی عجیب در خود احساس کردم و فرمود: تو بهبود یافتی چون از خواب بیدار شدم با نهایت شگفتی خود را سالم دیدم و از شدت شوق می گریستم زمانی که به تهران بازگشتم پزشکان پس از عکس برداری و تطبیق عکس های قدیم و جدید در شگفت ماندند یک سال از این ماجرا گذشت دوباره به مشهد آمدم و پس از عتبه بوسی حضرت رضا علیه السلام در محضر آیت اللّه میلانی دین اسلام را پذیرفتم و ایشان مرا به نام فاطمه نامید.(1)

ص: 26


1- . مجله آستان قدس ، شماره 6 ، ص 82.

فصل سوم : آشنائی با حرم مطهّر

اشاره

ص: 27

حرم مطهّر

حرم به صورت مربعی بود به طول 40/10 و عرض 40/10 متر که مساحت آن بعد از عملیات توسعه به 135 متر مربع بالع شده است.

ضلع جنوبی حرم (پیش روی مبارک) 20/13 متر، ضلع شرقی ( پائین پای مبارک ) 11 متر ، ضلع شمالی (پشت سر مبارک) 20/13 متر و ضلع غربی (بالای سر مبارک )40/9 متر می باشد.

ازارۀ حرم تا ارتفاع 20 سانتی متر با سنگ مرمر و بالای آن تا ارتفاع دو متری با کاشی های نفیس دورۀ سلجوقی پوشیده شده است.

کتیبۀ بسیار مهمی که در حرم به چشم می خورد در منتهی الیه دیوار حرم که زیر گنبد است ، سورۀ جمعه به خط علی رضا عباسی خطاط مشهور دوره صفوی است.(1)

ضریح مطهر حرم رضوی

بنابر روایاتی ساختن و نصب صندوق اولیه را به سال (500 هجری قمری) می دانند که صاحب کتاب روضات از کتاب «ثاقب المناقب» بیان می دارد: انوشیروان مجوس اصفهانی از بزرگان دربار سلجوقی در زمان سلطان سنجر که شفا یافته بود بر مرقد مطهّر صندوقی از نقره ترتیب و تقدیم نمود.

ص: 28


1- . ارمغان طوس ، ص 57 و 58.

ضریح اول: قوائم آن چوب و اجزاء تشکیل دهندۀ شبکات آن میله های آهن بوده و روی آنها قسمتی با ورقۀ نقره پوشیده شده و تقدیمی شاه طهماسب صفوی بوده که قوائم آن فاسد شده و به کلی برداشته شده است و در آن عبارت با طلا آمده است: « در عهد سلطنت بندۀ شاه ولایت شاه طهماسب صفوی این محجر مبارک در این مکان نصب گردید». (سنۀ 957)

ضریح دوم: جنس این ضریح فولاد و تقدیم کنندۀ آن ملک پاسبان سلطان نادر شاهرخ شاه الحسینی الموسوی الصفوی بهادر خان بوده که آن وقف و نصب کرده است ، سنه 1160 ه.ق

همچنین مشهور است این ضریح قبلاً روی قبر نادر شاه افشار بوده و نوادۀ او ضریح را وقف و انتقال بر مرقد مطهر امام نموده است.

ضریح سوم: ضریحی است از فولاد که در عصر سلطنت فتحعلی شاه قاجار ساخته شده که بالای ضریح مذکور شبکه ای از طلا داشته است و در سمت شرقی ضریح درب مرصع جواهر نشانی بوده که به دستور فتحعلی شاه قاجار ساخته شده است.

ضریح چهارم: در زمان سلطنت محمد رضا شاه پهلوی در سال 1336 شمسی آغاز و در دی ماه 1338 شمسی به اهتمام دکتر سید فخرالدین شادمان نایب التولیه وقت توسط هنرمندان آستان قدس و به همت یکی از مردان نیکوکار خراسانی آقای ابوالحسن حافظیان و نظارت حاجی تقی ذوفن اصفهانی (استاد) ساخته شده و به جای ضریح فولادین قبلی طی تشریفات

ص: 29

خاصی نصب گردید، این ضریح مجموعاً دهانه دارد و تمام از نقره است و کتیبه ای با طلا از آیات قرآن دور تا دور فوقانی آن را گرفته و چهار ترویج فیروزه نشان نیز در چهار گوشۀ نصب است.

طلای به کار رفته در این ضریح 7952 مثقال طلای 18 عیار و نقره آن 338400 مثقال عیار نود، مفرع معادل یک تن و غیره آهن و چوب ...

ضریح پنجم: کار ساخت این ضریح در سال 1372 شمسی آغاز شده است و در سال 1379 شمسی به پایان رسید.

این ضریح که برای 400 سال آینده پیش بینی شده است علاوه بر یکپارچه بودن دارای صلابت و استحکام قابل قبولی می باشد و ضریح جدید به زیور سوره مبارکه «یس» و «هل اتی» و اسماء و صفات الهی و خط بسیار زیبائی آراسته شده است.

کار نصب ضریح جدید در دی ماه 1379 آغاز شد و طی مدت کوتاهی ضریح جدید در این مکان مقدس نصب گردید. و ضریح قبلی نیز برداشته شد.(1)

مسجد گوهرشاد

این مسجد که در شما ر معروف ترین مساجد ایران به شمار می رود در جنوب حرم مطهر واقع شده است.

ص: 30


1- . ارمغان طوس ، ص 62-57.

مسجد گوهر شاد در سال 821 هجری قمری توسط گوهر شاد خاتون همسر شاهرخ پسر امیر تیمور گورگانی ساخته شده و حدود 9410 متر مربع مساحت دارد . این مسجد چهار ایوان و دارای گنبدی بزرگ و دو گلدسته بر ایوان جنوبی آن دارد.

گنبد با شکوه بالای ایوان و دو مناره روی پایه آن نمونه ای از هنر دوران تیموری و هنر مندی معماری چون وقام الدین شیرازی و خطاطی چون بایسنقر فرزند شاهرخ ؛ کلیه دیوارها و ایوان های این مسجد به کاشی کاری نفیس آراسته شده و بر روی کاشی ها اسماء اللّه و سوره های قرآن و احادیث با خطوط زیبا نوشته شده است.

ایوان های مسجد گوهر شاد:

1- ایوان مقصوره یا ایوان جنوبی مسجد؛

2- ایوان دارالسیاده؛

3- ایوان غربی ؛

4- ایوان شرقی.

ص: 31

ص: 32

فصل چهارم : فضیلت زیارت و آداب زیارت حضرت

اشاره

ص: 33

زیارت بارگاه امام رضا علیه السلام

کشور ایران بر خود می بالد که میزبان مهمانی عزیز است ، گوهری ارزشمند و ستاره درخشان و اختری تابناک . امام رضا علیه السلام هشتمین پیشوای شیعیان در این دیار آرمیده است و مردمان ولایت دوست ایران سالیانی است که در زیر سایه آن امام همام به سر می برند و خدای را بر این همت بس بزرگ سپاس می گویند از این رو ما ایرانیان شایسته است پیش از پیش با آن گوهر فروزان آشنا شویم و این موهبت ارزنده را ارج نهیم.

فضیلت زیارت امام هشتم علیه السلام از کلام معصومین علیهم السلام

1- قال رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم :

« سَتَدفَنُ بِضعَهٌ مِنّی بِاَرضِ خُراسانَ لا یَزُرُها مُؤمِنٌ اِلا اَوجَبَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ الجَنَّهَ وَ حَرُمَ جَسَدُهُ عَلَی النّار».(1)

در خراسان پاره تنم را دفن می کنند هر کس قبرش را زیارت کند پروردگار او را در بهشت می برد و از آتش جهنم رها می سازد.

2- قالَ عَلیٌّ علیه السلام:

«سَیَقتُل رَجُلٌ مِن وُلدِی بِاَرضِ خُراسان بِالسَّمِّ ظُلماً اِسمُهُ اِسمِی وَ اِسمُ اَبیهِ اِسمُ اِبنِ عِمرانَ مُوسی اَلا فَمَن زارَهُ فِی غُربَتِهِ غَفَرَ اللهُ ذُنُوبَه».(2)

ص: 34


1- . بحار الانوار ، ج 102 ، ص 31.
2- . همان، ص 34 .

به زودی مردی از فرزندان من فرزندم را در خراسان به سم به شهادت می رسد اسم او اسم من و اسم پدرش اسم ابن عمران موسی است کسی که او را در شهر غربت زیارت کند خداوند گناهان او را می بخشد.

3- قالَ الباقِرُ علیه السلام:

« اِنَّ بَینَ جَبَلَی طوسٍ قَبضَهً قُبِضَت مِنَ الجَنَّهِ مَن دَخَلَها کانَ آمِناً یَومَ القیامَهِ مِنَ النّار».(1)

مشهد مقدس بخشی از بهشت است که هر کس داخل شود از آتش جهنم ایمن خواهد شد.

4- قال الرضا علیه السلام:

« ما زارَنِی اَحَدٌ مِن اَولیائی ، عارِفاً بِحَقّی اِلّا تَشَفَّعتُ لَهُ یَومَ القِیامَه».(2)

هر کس از شیعیانم مرا زیارت کند در حالی که عارف به حق من باشد در قیامت شفیع او خواهم بود.

5- قالَ الکاظِمُ علیه السلام:

«اَنَّ اِبنی عَلیّاً مَقتُولٌ بِالسَّمِّ ظُلمَاً وَ مَدفُونٌ اِلی جانِبِ هارونَ بِطُوسٍ مَن زارَهُ کَمَن زارَ رَسُولَ الله» .(3)

ص: 35


1- . همان، ص 37.
2- . بحار الانوار ، ج 102 ، ص 33 ؛ عیون اخبار الرضا علیه السلام، شیخ صدوق ، ج2 ، ص 626.
3- . بحار الانوار ، ج 102 ، ص 38 .

امام هفتم زیارت قبر فرزندش را همانند زیارت پیغمبر بر شمرده است.

6- قال الرضا علیه السلام:

« مَن زارَنی عَلی بُعدِ دارِی، اَتَیتَهُ یَومَ القِیامَهِ فِی ثَلاثَهِ مَواطِن حَتّی اَخلَصَهُ مِن اَهوالِها: اِذا تَطایَرَتِ الکُتُبِ یَمیناً وَ شِمالاً وَ عِندَ الصِّراطِ وَ عِندَ المیزانِ».(1)

امام رضا علیه السلام فرمودند: هر کس مرا در سرزمینی که دور از خاندانم است زیارت کند روز قیامت در سه جایگاه حساس به فریادش می رسم تا از هراس های آن نجاتش بخسم:

1- هنگام دادن نامۀ اعمال به دست راست و چپ مردم.

2- هنگام عبور از پل صراط

3- هنگام سنجش اعمال.

7- قال الرضا علیه السلام:

« لا تَنقَضی الاَیام وَ اللَیالی حَتی تَصیرُ طُوسٌ مُختَلَفَ شِیعَتی وَ زُوّاری اَلا فَمَن غُربَتی بِطوسٍ کانَ مَعی فی دَرَجَتی یَومَ القیامَهِ مَغفُوراً لَه».(2)

حضرت امام رضا علیه السلام فرمودند: روزگاری نخواهد گذشت که سرزمین طوس محل رفت و آمد شیعیان و زائران من می گردد

ص: 36


1- . همان، ص 23.
2- . وسائل الشیعه، ج 10 ، ص 438.

هر کس مرا در غربتم (سرزمین طوس) زیارت کند گناهانش آمرزیده می شود و در قیامت همراه و هم مرتبۀ ما خواهد بود.

8- قال الرضا علیه السلام:

« اِنَّ بِخُراسانَ لَبُقعَهً یَأتی عَلَیها زَمانٌ تَصیرُ مُختَلَفَ المَلائِکَهِ ... مَن زارَنی فی تِلکَ البُقعَه کانَ کَمَن زارِ رَسُولَ الله صلی الله علیه و آله و سلم وَ کَتَبَ الله تبارک و تعالی لَهُ بِذلِکَ ثَوابَ الفِ حِجَّهٍ مَبرورَهٍ و الفِ عُمرَهٍ مَقبولَهٍ و کُنتَ اَنا و آبائی شُفَعاءَهُ یَوم القیامَه».(1)

امام رضا علیه السلام فرمودند: در خراسان بقعه ای است که زمانی خواهد رسید که محل رفت وآمد فرشتگان گردد هر کس مرا در آن جا زیارت کند همانند کسی است که حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم را زیارت کرده باشد و خداوند متعال ثواب هزار حج و هزار عمره قبول شده به او عطا می فرماید و من و پدرانم در قیامت شفیع او خواهیم بود.

9- جَعَل الرضا علیه السلام بَیتَینِ فی قَصیدَهٍ اَنشَدَها دِعبَلُ الخُزاعی:

و قَبرٌ بِطوسٍ مَن مصیبَهٍ *** تَوَقَّدَ فِی الأحشاءِ بالحَرَقاتِ

اِلَی الحَشرِ حَتی یَبعَثَ الله قائِماً *** یُفَرِّجَ عَنَّا الهَمَّ وَ الکُرُباتِ

امام رضا علیه السلام دو بیت را در میان قصیده ای که دعبل خزاعی سرود نهادند و گفتند: و قبری در شهر طوس است که وامصیبتا از غم و اندوهش که تا به روز قیامت آتش به جان زده است تا

ص: 37


1- . بحار الانوار، ج 102 ، ص 31 .

آن گاه که خداوند قائمی بر انگیزد و درد و رنج ما را تسلا بخشد. امام فرمود: این قبر ، قبر من است.(1)

لازم است بدانیم که هر گوهر ارزشمندی نیاز به مراقبت و نگهبانی دارد هر اندازه گوهر ارزشمند تر باشد مراقبت بیشتر می خواهد حال دانستیم که زیارت امام هشتم علیه السلام پاداشی والا دارد زائری که به زیارت حرم امن رضوی مشرف می شود بسیار پر بهاء می گردد و نباید این بهاء را ارزان از دست داد.

زیارت ائمه اطهار علیهم السلام

زیارت ائمه اطهار علیهم السلام و حضور در حرم مطهّر ایشان موجب صفای دل و طهارت روح انسان و باعث رفع گرفتاریهای زندگی استت، هر کس در سایۀ زیارت ائمه اطهار علیهم السلام به ایشان توسل جوید دلش به نور الهی منور می شود ، و گام های زائر در مسیر زیارت به فرمان عشق ارادت کشش درونی علاقه قلبی او به حرکت در می آید زیارت شاهد صادقی است بر ارادت زائر به همین دلیل است رنج سفر و مخارج آن و خوف و خطر احتمالی سفر را به جان می خرد تا به حضور محبوب و امام خود مشرف شود هنگامی که انسان در مدار عشق و ارادت به امام معصوم قرار گرفت همین محبت و عشق مقدّس در جهت خود سازی و تهذیب چاره ساز و هدایتگر و حرکت آفرید است، زائر باید زیارتش همراه با خضوع و خشوع و نیازمندی باشد و برای برآورده شدن حاجت ها و آمرزش گناهان در پیشگاه خداوند به معصومین

ص: 38


1- . عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج 2 ، ص 651.

توسل جوید و نیازهایش را در محضر آنان تقاضا کند و یقین داشته باشد که به برکت و عنایت اهل بیت علیهم السلام انشاء الله دعایش مستجاب و حاجتش برآورده می شود چرا که اراده و مشیت الهی بر این است که حاجت ها را به دست آنان بر آورده سازد و این است معنای آیه قرآن: « و ابتغوا الیه الوسیله»(1)و باید بدانیم که اگر حاجتی بر آورده نشد حتماً و یقیناً به صلاح مانبوده.

فضیلت زیارت

معنای زیارت این نیست که حتماً در حرم معصوم حضور یابد انسان در هر موقعیتی می تواند از روی خلوص با ایجاد ارتباط قلبی به ساحت مقدّس هر یک از معصومین و توسل بآنها وسیلۀ تقرب خود به خدای متعال را فراهم کند و در پرتو زیارت اسباب سریع در برآورده شدن حاجات و قبولی دعاهایش را مهیا کند دستیابی به مقام قرب الهی و کسب رضای خدای متعال در زیارت اهل بیت محقق تر است. زیرا زاور به هنگام زیارت با خضوع و خشوع و حضور قلب بیشتری در محضر محبوبش حاضر می شود در نتیجه هیچ گونه فکری از مظاهر دنیا در قلب او وجود ندارد تا مانع کسب فیوضات ربانی شود. این همه به خاطر این است که لیاقت یافته تا به محل نزول فرشتگان و محل رحمت و عنایت پروردگار را یابد آن هم زیارت

ص: 39


1- . مائده / 35.

بارگاهی که مضجع منور شریف هشتمین حجت بر حق الهی حضرت علی بن موسی الرضا ، زائرین آن امام هشتم باید توجه داشته باشند که فضیلت زیارت امام رضا به قدری زیاد است که در روایات بیشترین تاکید و سفارش بعد از زیارت حسین بن علی علیه السلام نسبت به زیارت امام هشتم شده است. چرا که اولاً مرقد مطهرش از موطن سایر ائمه هدای سرزمین حجاز و عراق دور است، ثانیاً امام جواد علیه السلام فرمود: امام حسین علیه السلام را همه زیارت می کنند اما پدرم را جز شیعیان خالص زیارت نمی کنند، طبق روایات معتبره زائر آن حضرت محبوبیت خاصی نزد حق تعالی دارد چندان که اگر غمی داشته باشد خداوند غم او را زائل می فرماید و هم چنین گرفتاری زائر را بر طرف می نماید، گناهان او را می آمرزد، و ثواب هزار حج مقبول به او عطا می فرماید و بهشت را بر او واجب می کند طبق کلام خود امام هشتم علیه السلام نیز روز قیامت در سه مرحله هولناک به یاری زائرین می آید :

1- به هنگام دریافت نامۀ اعمال

2- به وقت عبور از صراط

3- در جای سنجش اعمال.

بزنطی در روایتی می گوید: از حضرت امام رضا علیه السلام شنیدم که می فرمود:

هر کس مرا با معرفت و آگاهی زیارت کند در قیامت از او شفاعت خواهم کرد.

باید بدانیم که معرفت به امام در زیارت (یعنی اینکه بداند امام فرزند پیامبر و رهبر و هادی جامعه و حجت خداست و اطاعت از سخنانش واجب

ص: 40

است) و این لیاقت را در خود ایجاد کند تا مورد لطف و عنایت پروردگار قرار بگیرد ، در نتیجه چنین معرفتی جز به معنوی امام دل او را تحت تاثیر قرار می دهد به طوری که خواهش های نفسانیش کاهش می یابد و قدرت بر ترک گناه و تغییر اخلاق ناپسند را پیدا کرده و خود را برای حضور در محضرهای مبارزه با نفس مهیا می کند.

آداب زیارت

سفر زیارتی سفری روحانی و معنوی است، پس زائر پیش از حرکت به سوی مشهدمقدس باید خود را از نظر روحی آماده گرداند و از لحظه ای که لوازم سفر را آماده می سازد همۀ رفتارو کردارش آمادۀ سفری معنوی باشد بداند که زیارت غیر سیاحت و تجارت و دیدار از بناهای باستانی است، باید از آغاز سفر به گونه ای رفتار شود که شوق دیدار محبوب از سیمای زائر نمایان باشد. تشرف به بارگاه ملکوتی ثامن الحجج علی بن موسی الرضا علیه السلام دارای آدابی است که توجه به آن در جهت قبولی زیارت لازم و ضروری است.

1: زیارت مستحب است، اما ادای حقوق مالی واجب است. بنابراین شایسته است زائر پیش از سفر مالش را از آلودگی ها پاک کند و با مال حلال به زیارت بپردازد.

2: پیش از سفر غسل زیارت کند زیرا که این غسل معنویت ویژه به انسان می بخشد.و از آن پس بکوشد در طول مسافرت همراه با وضو باشد .

ص: 41

3: با خواندن آیاتی از قرآن مجید و زمزمۀ ذکرها جانش را سرشار ز معنویت کند و این حال روحانی را تا پایان سفر نگهدارد. و از گفتار لغو و بیهوده بپردازد.

4: پوشش باید پاکیزه و خوشبو باشد و شایسته است زائر بهترین لباس خود را بر تن کند.

5: حرم بارگاه ملکوتی امام است ، از این رو زائر باید ادب حضور در پیشگاه امام را ارج نهد ، باید در حرم به آرامی گام بردارد زیرا حرم جایگاه نزول فرشتگان است.

6: هنگام تشرف به حرم با زمزمۀ تکبیر «الله اکبر» و تحمید «الحمدلله» و تسبیح «سبحان الله» و تهلیل «لا اله الا الله» همواره خود را آماده شرفیابی به محضر امام نگاه دارد. و بداند که امام همۀ کارهایش را می بیند و کلامش را می شنود.

7: هنگام ورود به حرم اذن دخول بخواند و پس از اجازه گرفتن وارد حرم شود. دل نازکی و جاری شدن اشک بر گونه ها ، اجازۀ امام است . پس چه خوب است با چشمی اشکبار به حرم مشرّف شود.

8: زائر باید پیش از تشرف آنچه حضور قلب را بر هم می زند برطرف کند وسعی کند که مسائل دنیوی او را از چشیدن لذت سخن گفتن با یار باز ندارد.

9: با پای راست به حرم وارد شود و با پای چپ بیرون آید.

ص: 42

10: بهتر است زائر پشت به قبله و رو به ضریح بایستد، زیارت را همراه با اشک چشم بخواند.

11: بهتر است زائر دهانش را خوشبو سازد تا زائران دیگر را آزار ندهد ، در آن چه می خورد دقت کند و مسواک زدن را در طول سفر فراموش نکند.

12: شایسته است زائر زیارت یا دعائی را که از اهل بیت رسیده است را با تلفظ د رست و با توجه کامل بخواند، بهتر است زیارت «امین الله» و «جامعۀ کبیره» که از زیارات معتبره هستند همراه با توجه به معانی بخواند.

13: هنگام دیدن ضریح «الله اکبر» بگوید و دست بر سینه گذاشته و سلام بدهد.

14: زائر با بوسیدن جای آستانه مقدّسه محبت وعلاقه درونی اش را به امام باز می نماید. اما نباید هنگام بوسیدن ضریح مطهّر مؤمنین را آزار دهد.

15: پس از خواندن زیارت نامه در بالای سر یا مسجد متصل به حرم دو رکعت نماز زیارت بخواند. می توان یک نماز دو رکعتی مانند نماز صبح با نیت نماز زیارت خواند، البته مستحب است در رکعت اول «سوره یس» و در رکعت دوم «سورۀ الرحمان» خوانده شود.

16: در قنوت نماز حاجت های خود و دیگر مومنان را از خداوند بخواهد و آن لحظه از بهترین زمان ها برای دعاست.

17: برای عافیت وجود شریف امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و تعجیل در فرج و ظهور آن حضرت دعا کند.

ص: 43

18: همواره ادب را رعایت کند، بلند سخن نگوید، پشت به ضریح نایستد چشمانش را از حرام فرو بندد، خواهران هم پیش ازپیش وقار خویش را پاس بدارند وحجابشان را به درستی رعایت کنند .

19: اوقات خود را در حرم مطهّر به خواندن قرآن و دعاها و نماز اختصاص دهد و با هدیه کردن ثواب آن به روح پیغمبر و ائمه معصومین علیهم السلام خود را به آنان نزدیک گرداند.

20: با امام خود پیمان ببندد که در پاک سازی درونش بکوشد.

21: پدر، مادر، استادان، دوستان، آشنایان را هنگام زیارت و هنگام دعاها فراموش نکند.

22: اگر زیارتت ، با نماز همزمان شد ، نخست نماز را در اول وقت بخوان و سپس به زیارت بپرداز.

23: هنگام نماز (واجب یا مستحب) نباید بر ضریح پیشه گرفت یا در برابر آن ایستاد زیرا که بی احترامی به امام است و علماء آن را نهی کرده اند حتی برخی از مراجع چنین نمازی را باطل می دانند.

24: هنگام جدائی از حرم و بازگشت به وطن، دعای وداع بخوان و با کمال ادب امام را وداع گو و از او بخواه که این دیدار را آخرین زیارت تو قرار مدهد.

ای زائر امام هشتم هرگاه از سفر بازگشتی ، معنویت به دست آورده را حفظ نما و شیطان رانده شده را نزد خویش مخوان.

ص: 44

چگونگی زیارت امام هشتم علیه السلام

با آداب زیارت آشنا شدیم پس با رعایت آداب زیارت ، زیارتنامۀ ویژۀ امام رضا علیه السلام را می خوانیم . نخست غسل کن و هنگام غسل بگو:

« اَللّهُمَّ طَهِّرنِی وُ طَهِّر لِی قَلبِی وَ اشرَح لِی صَدرِی وَ اَجرِ عَلی لِسانِی مِدحَتَکَ وَ مَحَبَّتَکَ وَ الثَّناءَ عَلَیکَ فَاِنَّهُ لا قُوَّهَ اِلّا بِکَ وَ قَد عَلِمتُ اَنَّ قَوامَ دینِی التَّسلیمُ لِاَمرِکَ وَ الاِتِّباعُ لِسُنَّهِ نَبیِّکَ وَ الشَّهادَهُ عَلی جَمیعِ خَلقِکَ ، اَلّلهُمَّ اجعَلهُ لی شِفاءً وَ نُوراً اَنَّکَ عَلی کُلِ شَیءٍ قَدیرٌ».

پس از غسل، لباس پاکیزه بر تن کن و از هر جا که توانستی با پای برهنه به سوی حرم آرام و باوقار گام بردار! دل به حضرت حق بسپار و در راه همواره اللهُ اَکبَر، لا اِلهَ اِلّا اللهُ ، سُبحانَ اللهِ و الحَمدُ لله بگو!

گام ها ی خود را کوتاه بردار. هنگامی که به روضۀ مقدسه وارد شدی بگو:

« بِسمِ اللهِ وَ بِاللهِ وَ عَلی مِلَّهِ رَسُولِ اللهِ صلی الله علیه و آله و سلم اَشهَدُ اَن لا اِلهَ اِلا اللهُ وَحدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَ اَشهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبدُهَ وَ رَسُولُهَ وَ اَنَّ عَلیاً وَلیُ اللهِ».

سپس از کنار ضریح مطهر رفته ، رو به ضریح و پشت به قبله بایست و بگو:

ص: 45

« اَشهَدُ اَن لا اِلهَ اِلا اللهُ وَحدَهُ لا شَریکَ لَه وَ اَشهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ اَنَّهُ سَیِّدُ الاوَلینَ وَ الآخِرینَ وَ اِنَّهُ سَیِّدُ الانبیاءِ وَ المُرسَلینَ ، اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ عَبدِکَ وَ رَسُولِکَ وَ نَبیِّکَ وَ سَیِّدِ خَلقِکَ اَجمَعینَ ، صَلاهً لا یَقوی عَلی اِحصائِها غَیرُکَ.

اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی اَمیرِالمُؤمِنینَ عَلیِّ بنِ اَبیطالِبٍ عَبدِکَ وَ اَخِی رَسُولِکَ الَّذی انتَجَبتَهُ بِعِلمِکَ وَ جَعَلتَهُ هادِیاً لِمَن شِئتَ مِن خَلقِکَ وَ الدَّلیلَ عَلی مَن بَعَثتَهُ بِرِسالاتِکَ وَ دَیَّان الدِّینِ بِعَدلِکَ وَ فَصلَ قَضائِکَ بَینَ خَلقِکَ وَ المُهَیمِنَ عَلی ذلِکَ کُلِّهِ وَ السَّلامُ عَلَیهِ وَ رَحمَهُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ.

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَهَ بِنتَ نَبیِّکَ وَ زَوجَهِ وَلیِّکَ وَ اُمِّ السِّبطَینِ الحَسَنِ وَ الحُسَینِ سَیِّدَی شَبابِ اَهلِ الجَنَّهِ الطُّهرَهِ الطاهِرَهِ المُطُهَّرَهِ التَّقیَّهِ النَّقیَّهِ الرَّضیَّهِ الزَّکیَّهِ سَیِّدَهِ نِساءِ اَهلِ الجَنَّهِ اَجمَعینَ صَلاهً لا یَقوی عَلی اِحصائِها غَیرُکَ.

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَی الحَسَنِ وَ الحُسَینِ سِبطَی نَبیِّکَ وَ سَیِّدَی شَبابَ اَهلِ الجَنَّهِ القائِمینَ فِی خَلقِکَ وَ الدَّلیلَینِ عَلی مَن بَعَثتَ بِرِسالاتِکَ وَ دَیّانَیِ الدِّینِ بِعَدلِکَ وَ فَصلَی قَضائِکَ بَینَ خَلقِکَ.

ص: 46

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی عَلی بنِ الحُسَینِ عَبدِک َالقائِمِ فِی خَلقِکَ وَ الدَّلیلِ عَلی مَن بَعَثتَ بِرِسالاتِکَ وَ دَیّانِ الدِّینِ بِعَدلِکَ وَ فَصلِ قَضائِکَ بَینَ خَلقِکَ سَیِّدِ العابِدینَ.

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدِ بنِ عَلیٍّ عَبدِکَ وَ خَلیفَتِکَ فِی اَرضِکَ باقِرَ عِلمِ النَّبِّیینَ.

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی جَعفَر بنِ مُحَمَّدٍ الصّادِقِ عَبدَکَ وَ وَلیِّ دینِک وَ حُجَّتِکَ عَلی خَلقِکَ اَجمَعینَ الصّادِقِ البارِّ.

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُوسَی بنِ جَعفَرٍ عَبدِکَ الصّالِح وَ لِسانِکَ فِی خَلقِکَ النّاطِقِ بِحُکمِکَ وَ الحُجَّهِ عَلی بَرِیَّتِکَ.

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی عَلی بنِ مُوسَی الرِّضَا المُرتَضی عَبدَکَ وَ وَلیِ دینِکَ القائِمِ بِعَدلِکَ وَ الدّاعِیَ اِلی دِینِکَ وَ دینِ آبائِه الصّادِقینَ صَلاهً لا یَقوی عَلی اِحصائِها غَیرُکَ.

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدِ بنِ عَلیٍّ عَبدِکَ وَ وَلیِّکَ القائِمِ بِاَمرِ وَ الدّاعِی اِلی سَبیلِکَ.

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی عَلیِ بنِ مُحَمَّدٍ عَبدِکَ وَ وَلیِّ دینِکَ.

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَی الحَسَنِ بنِ عَلیٍّ العَامِلِ بِاَمرِکَ القائِم فِی خَلقِکَ وَ حُجَّتِکَ المُؤَدّی عَن نَبیِّکَ وَ شاهِدِکَ عَلی خَلقِکَ

ص: 47

المَخصُوصِ بِکَرامَتِکَ الدّاعِی اِلی طاعَتِکَ وَ طاعَهِ رَسُولِکَ صَلَواتُکَ عَلَیهِم اَجمَعینَ.

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی حُجَّتِکَ وَ وَلیِّکَ القائِمِ فِی خَلقِکَ صَلاهً تامَّهً نامِیَهً باقِیَهً تُعَجِّلُ بِهَا فَرَجَهُ وَ تَنصُرُهُ بِهَا وَ تَجعَلنَا مَعَهُ فِی الدُّنیَا وَ الآخِرَهِ.

اَللّهُمَّ اَنّی اَتَقَرَّبُ بِحُبِّهِم وَ اُوالِیَ وَلیَّهُم وَ اَعادِی عَدُوَّهُم فَارزُقنِی بِهِم خَیرَ الدُّنیا وَ الآخِرَهِ وَ اصرِف عَنِّی بِهِم شَرَّ الدُّنیا وَ الآخِرَهِ وَ اَهوالَ یَومِ القِیَامَهِ».

آن گاه نزد سر مقدس حضرت بنشین و بگو:

« اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا وَلیِّ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا حُجَّهَ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا نُورَ اللهِ فِی ظُلُماتِ الاَرضِ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا عَمُودَ الدِّینِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا وارِثَ آدَمَ صِفوَهِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا وارِثَ نُوحٍ نَبیِّ ا للهِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا وارِثَ اِبراهیمَ خَلیلِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا وارِثَ اِسماعیلَ ذَبیحِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا وارِثَ مُوسی کَلیمِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا وارِثَ عیسی رُوحِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا وارِثَ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا وارِثَ اَمیرِالمُؤمِنینَ عَلیٍّ وَلیِّ اللهِ وَ وَصیِّ رَسُولَ رَبِّ

ص: 48

العالَمینَ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا وارِثَ فاطِمَهَ الزَّهراءِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا وارِثَ الحَسَنِ وَ الحُسَینِ سَیِّدَی شَبابِ اَهلِ الجَنَّهِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا وارِثَ عَلیِّ بنِ الحُسَینِ زَینِ العابِدینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا وارِثَ مُحَمَّدِ بنِ عَلیٍّ باقِرَ عِلمَ الاَوَّلینَ وَ الآخِرینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا وارِثَ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ الصّادِقِ البَارِّ ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا وارِثَ مُوسَی بنِ جَعفَرٍ ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیُّهَا الصِّدِّیقِ الشَّهیدُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیُّهَا الوَصِیُّ البَارُّ التَّقیُّ ، اَشهَدُ اَنَّکَ قَد اَقَمتَ الصَّلاهَ وَ آتَیتَ الزَّکاهَ وَ اَمَرتَ بِالمَعرُوفِ وَ نَهَیتَ عَنِ المُنکَرِ وَ عَبَدتَ اللهَ حَتّی اَتیکَ الیَقینَ ،اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا اَبَا الحَسَنِ وَ رَحمَهُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ».

سپس اگر توانستی خود را به ضریح برسان و بگو:

« اَللّهُمَّ الَیکَ صَمَدتُ مِن اَرضِی ، وَ قَطَعتُ البَلادَ رَجاءَ رَحمَتِکَ ، فَلا تُخَیِّبنِی وَ لا تَرُدَّنِی بِغَیرِ قَضاءِ حاجَتی وَ ارحَم عَلی قَبرِ بنِ اَخِی رَسُولِکَ ، صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ آلِهِ ،بِاَبِی اَنتَ وَ اُمِّی ، یا مَولایَ اَتَیتِکَ زائِراً وافِداً عائِذاً مِمّا جَنَیتُ عَلی نَفسِی وَ احتَطَبتُ عَلی ظَهری ، فَکُن لِی شافِعاً اِلَی اللهِ یَومَ فَقری وَ فاقَتِی ، فَلَکَ عِندَاللهِ مَقامٌ مَحمُودٌ وَ اَنتَ عِندَهُ وَجیهٌ».

ص: 49

آن گاه دست راست به سوی آسمان ببر و دست چپ را بر قبر ( یا ضریح) آن حضرت بگذار و بگو:

« اَللّهُمَّ اِنّی اَتَقَرَّبُ اِلَیکَ بِحُبِّهِم وَ بِوِلایَتِهِم ، اَتَوَلّی آخِرَهُم بِمَا تَوَلَّیتَ بِهِ اَوَّلَهُم وَ اَبرَءُ مِن کُلِّ وَلیجَهٍ دُونَهُم. اَللّهُمَّ العَنِ الَّذینَ بَدَّلُوا نِعمَتَکَ وَ اتَّهَمُوا نَبیِّکَ وَ جَحَدُوا بِآیاتِکَ وَ سَخَّرُوا بِاِمامِکَ وَ حَمَلُوا النّاسَ عَلی اَکتافِ آلِ مُحَمَّدٍ. ااَللّهُمَّ اَنّی اَتَقَرَّبُ اِلَیکَ بِاللَّعنَهِ عَلَیهِم وَ البَرائَهِ مِنهُم فِی الدُّنیا وَ الآخِرَهِ یا رَحمانُ».

آن گاه پائین پای حضرت رفته بگو:

« صَلَّی اللهُ عَلَیکَ یا اَبَا الحَسَن ، صَلَّی اللهُ عَلی رُوحِکَ وَ بَدَنِکَ، صَبَرتُ وَ اَنتَ الصّادِقَ المُصَدَّقُ. قَتَلَ اللهُ مَن قَتَلَکَ بِالاَیدِی وَ الاَلسُنِ».(1)

به درگاه خداوند زاری کن و قاتلان اهل بیت علیهم السلام را لعنت بفرست، سپس دو رکعت نماز زیارت بخوان که بهتر است در رکعت اول «سورۀ یس» و در رکعت دوم «سوره الرحمن» خوانده شود و با گریه و زاری، برای خود پدرو مادر و تمامی دوستان و آشنایان دعاکن.

ص: 50


1- . بحار الانوار ، ج 102 ، ص 44.

زیارت وداع

هنگام بازگشت از مشهد مقدس ، با چشمی گریان ، با امام رضا علیه السلام وداع کن و این جمله ها را زمزمه نما:

« اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا وَلِیِّ اللهِ وَ رَحمَهُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ. اَللّهُمَّ لا تَجعَلهُ آخِرَ العَهدِ مِن زیارَتِی ابنِ نَبیِّکَ وَ حُجَّتَکَ عَلی خَلقِکَ ، وَ اجمَعنِی وَ ایّاهُ فِی جَنُّتِکَ وَ احشُرنِی مَعَهُ وَ فِی حِزبِهِ مَعَ الشُّهَداءِ وَ الصّالِحینَ ، وَ حَسُنَ اُولئِکَ رَفیقاً ، وَ اَستَودِعُکَ اللهَ وَ اَستَرعِیکَ ، وَ اَقرَءُ عَلَیهِمُ السَّلامَ ، آمِنّا بِاللهِ وَ بِالرَّسُولِ وَ بِمَا جِئتَ بِهِ وَ دَلَلتَ عَلَیهِ فَاکتُبنَا مَعَ الشّاهِدِینَ.

چگونه با امام خود وداع کنیم؟

من آمدم قبر تو را دیدم و رفتم *** از روی ادب خاک تو بوسیدم و رفتم

تا در دم مرگ تو به دیدار من آئی *** من آمدم و قبر تو را دیدم و رفتم

ای عقده گشا تا ز دلم عقده گشائی *** من حلقه به دربار تو کوبیدم و رفتم

من غرق گناه آمده بودم به حضورت *** مشمول عطایای تو گردیدم و رفتم

ص: 51

تا روز جزا در صف زوار تو باشم *** رخسار به درگاه تو سائیدم و رفتم

با یاد تو طواف حرم ای قبلۀ هفتم *** گرد حرم قدس تو گردیدم و رفتم

چون دست به دامان وصال تو فکندم *** دامن دگر از غیر تو یرچیدم و رفتم

دیدم که غریبی ز وطن ای شه مسموم *** بر غربت تو اشک فشانیدم و رفتم

شرح غم جانسوز تو از هر که شنیدم *** غم خوردم و گرییدم و نالیدم و رفتم

در سلک گدایان درت ماند «مؤید» *** من خاک تو بوسیدم و بوئیدم و رفتم

عکس

ص: 52

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109