زندگی و شخصیت حضرت شهربانو مادر امام سجاد علیه السلام حلقۀ وصل ایران و اسلام

مشخصات کتاب

شناسنامۀ کتاب :

نام کتاب : زندگی و شخصیت حضرت شهربانو ، حلقۀ وصل ایران و اسلام

نویسندگان و سرایندگان : جمعی از محققان و سرایندگان مشهد ، قم ، اصفهان ، اقلید امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ، کاشان ، شهرکرد ، شهرضا و زرین شهر

تایپ و صفحه آرایی : آقای شیخ مهدی آقابابایی

نوبت چاپ : چهارم با اضافات

تاریخ انتشار : ربیع الاول 1445 قمری - مهر ماه 1402 شمسی

ناشر : محبّ العترة الطّاهره علیهم السلام

بهاء : سلام و صلوات بر همسر بزرگوار حضرت شهربانو علیها السلام

یعنی حضرت سیدالشهداء امام حسین علیه السلام

و همۀ امامان معصوم از نسل پاک آن بزرگوار

بالاخص

امام علی بن الحسین السجاد علیه السلام

ص: 1

اشاره

عکس

ص: 2

اهداء

این مجموعه نورانی که با نیّت عرض ارادت و اخلاص به بانوی با فضیلت اُمّ سیّد العرب و العجم و اُمّ الاوصیاء حضرت شهربانو علیها السلام فراهم گردیده به محضر تنها فرزند و یادگارشان امام علیّ بن الحسین السّجاد علیه السلام و نیز به محضر امامانی که از نسلشان به رهبری و هدایت جامعه بشری همت گمارده اند بالاخص بقیّة اللّه فی الارض و غوث الامة صاحب العصر و الزّمان عجل الله تعالی فرجه الشریف اهداء می گردد .

ص: 3

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم

الحَمدُ لله رَبِّ العالَمین

وصلَّی اللهُ عَلی سَیِّدِنا و نَبِیِّنا و حَبیبِنا و طَبیبِنا

الَّذی بُعِثَ رحمةً لِلعالَمين ، و بَشيراً للمُذنِبين

مُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِيّين

وعَلى آلِهِ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ الاَنجَبين ، لا سِيّما

الإمامِ المُنتَظَر ، و الوَليِّ المُنتَقِم

الحُجَّةِبن الحَسَنِ المَهدِيِّ عجل الله تعالی فرجه الشریف

ولَعنَةُ اللهِ عَلى أعدائِهِم اجمَعين مِنَ الآنَ إلى يَومِ الدّين

آمينَ آمينَ آمين

ص: 4

فهرست

پیشگفتار.......... 9

مقدمۀ چاپ چهارم.......... 13

متن پیام تاریخی ، آیة اللّه العظمی کریمی جهرمی دام ظله .......... 15

فصل اول : مقالات دربارۀ شخصیت حضرت شهربانو علیها السلام .......... 17

مادر امامان و افتخار ایران زمین / شیخ علی اکبر مهدی پور.......... 18

ارحام مطهّره ، پاکی و طهارت مادران / شیخ علی اکبر مهدی پور.......... 34

شخصیت حضرت شهربانو علیها السلام / شیخ علی اکبر مهدی پور.......... 43

شهربانو علیها السلام ، مادر امام سجّاد علیه السلام / شیخ مهدی خدامیان آرانی.......... 58

خصائص اُمّ زین العابدین علیه السلام / شیخ حسین تهرانی.......... 68

افتخار عجم ، خاتون عرب / شیخ محمد امیری سوادکوهی.......... 82

خصائص شهربانویه / شیخ محمدباقر انصاری.......... 99

مادر برگزيده / شیخ محمد حسین رحیمیان.......... 113

حضرت شهربانو ظرف وجود امام زمان / شیخ محمد ظریف.......... 139

افتخارعرب و عجم / آقای سید حسن سجادی درّه صوفی.......... 143

عروس ایرانی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله / شیخ علی نظری مؤمن آبادی.......... 156

بانوان برگزیده و نشانه های راه خدا / شیخ غلامحسین مجلسی.......... 170

گزارش برنامه های بزرگداشت شهربانو علیها السلام / شیخ محسن جلائی .......... 178

متن سخنرانی آقای شیخ حامد رضا معاونیان دامت برکاته.......... 191

ص: 5

فصل دوم : سروده های شعراء عالیقدر پیرامون حضرت شهربانو علیها السلام .......... 215

عزیز آل محمد صلی الله علیه و آله / محمد آتشی ( آتشی ).......... 216

بانوی آسمانی نشان / جعفر رسول زاده ( آشفته ) .......... 218

شهربانو نمونه ای فاخر / اکبر افشار زاده ( افشار ).......... 219

هسمر شاه شهیدان / علی رضا شیرانی ( امین ).......... 220

ماه درخشان / اسدالله امینی ( امینی ).......... 221

سروده ای شیوا و سرگذشتی شیرین / امیرایزدی.......... 222

عروسی از تبار ایرانی / سید علی اصغر هاشمی ( بقا ).......... 226

بانوی عالی نسب / رضا رضایی ( بی ریا ).......... 227

بعد زهرا بر امامت مادری / محسن اسلامی ( پویا ).......... 229

افتخار مردم ایران / علی رضا خیامی ( پیچک ).......... 232

هدایت شدۀ فاطمه زهرا علیها السلام / ابوتراب هاشمی ( تراب ).......... 233

تفسیر ذکر یا حسین علیه السلام / .......... 234

آبروی ملت و کشور / رمضانعلی جان نثاری ( جان نثار ).......... 236

ام الاوصیاء / سیّد محمّد مهدی جزایری.......... 239

یار و یاور امام حسین علیه السلام / صادق چترائی.......... 239

عشق مادر زاد / سیّده تکتم حسینی.......... 241

نشان بزرگ زادگی / مجتبی خرسندی .......... 242

گرِۀ محکم / عباس شاهزیدی ( خروش ) .......... 242

نو عروس خانۀ حضرت زهرا علیها السلام / سیّد مسعود داستار .......... 243

چشم سوی آفتاب / محسن درویش.......... 244

ص: 6

عروس شاه ولایت علیه السلام / احمد میرزائی ( دلدار ).......... 245

افتخاری برای ایران / محمد حسن زاده ( راضی ).......... 246

روح بلند / سیّد محمد رستگار.......... 247

نوعروسِ سرورِ زنها / احمد رفیعی وردنجانی.......... 250

گوهر والا / حسین روشن ( روشن ).......... 254

اختر برج یقین / علی پاکدامن ( روضه خوان ).......... 255

شأن ام الاوصیاء / سید علی اصغر موسوی ( سُعا ).......... 256

شهزادۀ حق گرا / فریدون آقا لر ( سفیر ).......... 257

عروس حضرت شیر خدا علیه السلام / علی سلیمیان.......... 258

کهکشانی از گل نور / محمد رضا کاکائی ( شفا ).......... 259

شهربانو افتخار پهنۀ ایران زمین /مصطفی هادوی ( شهیر ).......... 260

شمع رخشان و نور مستور / محسن صافی .......... 261

دُرِّ ثمین / حسنعلی صغیرا ( ضمیر ).......... 262

رباعیات دربارۀ حضرت شهربانو / علیها السلام سعید علامه .......... 264

افتخار اهل ایران / سیّد احمد علوی .......... 266

لالۀ کوثر / روح اللّه فروتن.......... 268

در مقامِ توسّل به حضرت شهربانو علیها السلام / روح اللّه فروتن.......... 270

نو عروس سرافراز / قاسم قادری زفره ای ( قادر ).......... 272

بانویی آسمانی از ملک فارس / استاد محمّد قدسی ( قدسی ).......... 273

گوهرتابنده / علی رضا محمدی ( مسافر ) .......... 276

مادر نُه نور خدایی / محمد رضا مسعودی .......... 279

ص: 7

وحیدۀ دوران / محمدرضا مسعودی.......... 280

شهربانو ، اختر ایرانی / محسن ناصحی .......... 284

عروس فاطمه علیها السلام / ناصر ظهیری (ناصر ) .......... 285

شه دختی از عجم / ناصر ظهیری (ناصر ) .......... 287

نگین حلقۀ وصل دو قوم / ناصر ظهیری (ناصر ) .......... 289

افتخار شایان / سیّد محمود مرتضوی نائینی ( ناظر ).......... 291

مام والای امامان / سیّد مصطفی مهدوی ( نحوی ).......... 294

بانوی زینبی خو / محمد نعیمی.......... 295

همسر خسرو کربلا علیه السلام / فرج اللّه شیرانی ( واصف ).......... 296

عروسی در حریم آل یاسین / سیّد علی مهدوی ( و الا ).......... 297

گنجینۀ معارف / سیّد هاشم وفایی.......... 299

بانوی صاحب کرامت / یونس وصالی ( یونس ).......... 302

ص: 8

پیشگفتار

در ماه های منتهی به نیمۀ شعبان 1444 قمری عنایتی شامل حال ما شد و توفیقی به دست آمد که دربارۀ عروس حضرت زهرا علیها السلام و مادر منجی عالم بشریت ، یعنی حضرت نرجس خاتون علیها السلام عرض ادبی داشته باشیم و در زمینۀ تجلیل از مقام و منزلت آن بانوی بزرگ الهی ، و توسل به ذیل عنایتشان ، قدمی برداریم ، و لذا با کمک نویسندگان و محققان از یک طرف ، و جدّیت و عرض ادب شعرا و سرایندگان ولایی ، از طرف دیگر ، و اقدامات و همکاری های اقشار مردم با ایمان و دلباختۀ اهل بیت علیهم السلام از طرف سوم ، و با تشکیل جلسات توسل و استغاثه و بزرگداشت ، در شهرها و شهرک ها ، بالاخص مشهد مقدّس و قم و اصفهان ، حالت توجهی در جامعه ایجاد گردید که نه تنها عظمت و شخصیت آن بانوی بزرگ از زیر ابرهای غفلت عمومی خارج گردید ، بلکه در ایام نیمۀ شعبان و میلاد مقدس امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف برنامه های عرض ادب به محضر مقدّس آن حضرت و حاجت خواهی از درگاه فیض آن مادر و فرزند علیهما السلام ، رونقی چشمگیر یافت و مجموعۀ پیام ها و اطلاعیه های علما و مراجع عالیقدر دینی و مقالات نویسندگان بزرگوار و سروده های شعرای عالیقدر دربارۀ آن بانوی قدسی ، به شکل گسترده ای در جامعه و نیز فضای مجازی منتشر گردید و سپس در مجموعۀ بسیار جالب همراه با تصاویر رنگی و تکان دهنده در 436 صفحه به نام « مادر باران » با کیفیت زیبا به چاپ رسید و همزمان از سایت مستقلی به نام « مادر باران » رونمایی گردید که نقش به سزایی در توجه جهانی به مقام وعظمت آن شخصیت الهی داشته و تأثیر بسیار زیادی در رویکرد

ص: 9

جامعه در زمینۀ مسائل معنوی از خود به جای گذاشت و موجب انجام توسلات و استغاثه های فراوانی گردید که در تحکیم مبانی اعتقادی و پای بندی مردم به دین و مظاهر آن آثار قابل توجهی دارا می باشد . و از طرف دیگر موجب دفع و رفع بلیه های فردی و اجتماعیِ مهمی گردید که برای استمرار نفوذ و گسترش دین و ایمان ، نقش اساسی ایفا می نماید . و اهل معرفت ، به آثار و نتایج حیاتی و نجات بخش آن واقف گردیدند . جریانات یاد شده و استقبال عمومی مردم و همکاری فرهیختگان علمی و ادبی و اجتماعی و بشارات و عنایات الهی و ولائی ، ما را بر آن داشت که در مورد یکی دیگر از بانوان برجسته و مورد غفلت قرار گرفتۀ خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام قدم برداریم و با دادن فراخوان به محضر محققان و نویسندگان و شعرا و ... و فعالان عرصۀ دینی و اجتماعی ، زمینه را برای تألیف و تحقیق گسترده و مناسب شرایط جامعه ، و برگزاری محافل شعر و ادب و تشکیل مجالس بزرگداشت و توسل و استغاثه فراهم نماییم که علاوه بر ارتقاء سطح آگاهیِ دینیِ جامعه ، وسیله ای برای کسب فیوضات معنوی و اجابت دعاها و دفع بلاها ( که نیاز شدید جامعۀ امروزی است ) فراهم گردد .

در این حال و هوای روحی بودیم که نشانه ها و اشاره های معنوی و ولایی ما را متوجه همسر بزرگوار سیّدالشّهدا امام حسین علیه السلام و مادر سیّد العرب و العجم و سیّد الاوصیاء و الذریة الطیبین ، یعنی حضرت شهربانو مادر امام زین العابدین علی بن الحسین السجاد علیه السلام نمود وآنچنان فضای روحی ما را تحت تأثیر قرار داد که برای تصمیم گیریِ نهایی برای اصل اقدام عملی ، و

ص: 10

تعیین طرح ها و ابزارهای عملی متوسل به قرآن و راهنمایی های آن شدیم و آنچنان قوّت قلب و روشنی دل و دلگرمی برای ورود در صحنه های گوناگونِ این اقدام نورانی ایجاد کرد که جای هیچگونه تعلل و تردید باقی نگذاشت .

آری ؛ آیاتی از قبیل : « ... وَ بِالْحَقِّ أَنْزَلْناهُ وَ بِالْحَقِّ نَزَلَ وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ مُبَشِّراً وَ نَذيرا » (اسراء / 105) و « ... تُؤْتي أُكُلَها كُلَّ حينٍ بِإِذْنِ رَبِّها » (ابراهیم / 25) و « ... رِجالٌ لا تُلْهيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ » (نور /37 ) و « ...لا يَسْمَعُونَ حَسيسَها وَ هُمْ في مَا اشْتَهَتْ أَنْفُسُهُمْ خالِدُون » (انبیاء / 102) « ... قَدْ أُجيبَتْ دَعْوَتُكُما فَاسْتَقيما... » ( یونس / 59 ) که برای اهل تجربه در این زمینه ها ، هیچگونه تردیدی را در لزوم و نتایج بی همتای این نوع اقدام ها باقی نمی گذارد .

بدین منظور از برخی از محققین و شعرا درخواست نمودیم که مقالاتی و سروده هایی را به سرعت آماده نمایند که در دسترس عموم نویسندگان و شعرا قرار گیرد و زمینه را برای فعالیت گسترده در این فضای نورانی مساعد نماید و اولین فراخوان برای محققین و سرایندگان و شعرای ولائی و نیز فرهیختگان اجتماعی داده شد که در جلسه ای نورانی در مشهد مقدّس در محل بیت الزهرا علیها السلام در ایام میلاد مقدّس امام علی بن موسی الرضا علیهما السلام شرکت نمایند و هر کدام از آنها با بهره گیری از توانعلمی و ادبی و ذوق و استعداد روحی و امکانات اجتماعی و اقتصادیِ خود در بزرگداشت آن بانوی بزرگ که

حلقۀ

وصل بین ملّت ایران و ائمۀ معصومین علیهم السلام

ص: 11

هستند ، قدم بردارند ، و امیدواریم که الطاف و عنایات رضوی در این حرکت معنوی و ولایی همگان را بهره مند ساخته و توفیقاتی بالاتر از حدّ انتظار و برکاتی در همۀ ابعاد زندگی و کامروایی هایی به وسعت دریای کرم امام رضا علیه السلام نصیب همۀ تلاشگران در این میدان عرض ادب و اخلاص ، بفرماید ، و این خدمات و عرض ارادت های محدود و کوچک را مورد قبول و عنایت تنها فرزند حضرت شهربانو علیها السلام یعنی :

امام علیّ بن الحسین ، زین العابدین علیه السلام قرار دهد ، و نگاهی از روی مهر ، از جانب پناهگاه عالم و دادرس بیچارگان و درماندگان ، حضرت بقیة اللّه الاعظم حجة بن الحسن العسکری عجل الله تعالی فرجه الشریف نصیب همۀ کسانی که در این عرصه قدم می گذارند و مخلصانه از حریم این بانوی بزرگ دفاع می نمایند ، بفرماید .

آمین آمین آمین

اصفهان - حوزۀ علمیّه - دهۀ کرامت رضویه

هشتم ذی القعده 1444قمری برابر با 7/3/1402 شمسی

میر سیّد حجة موحّد ابطحی

ص: 12

مقدمۀ چاپ چهارم

هم اکنون که چاپ چهارم کتاب « حضرت شهربانو علیها السلام حلقۀ وصل ایران و اسلام » با اضافات فراوان در حال انجام است ، و مجالس و محافل بسیاری به منظور بزرگداشت آن بانوی بزرگ خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام در شهرهای گوناگون بالاخص در مشهد مقدّس و قم و اصفهان برگزار گردیده و علما و نویسندگان و گویندگان و شعراء عالیقدری در این میدان مقدّس و نورانی عرض ادب و اخلاص داشته اند و اقشار گوناگون مردم با ایمان و ولایت ، با حضور مخلصانه و با حالت توسل و استغاثۀ خود ، رونق بخش مجالس بزرگداشت آن بانوی بزرگ بوده و در زمرۀ احیاگران امر اهل البیت علیهم السلام به شمار آمده اند ، وظیفه خود می دانم که :

اولاً سپاسگزار خداوند متعال باشم که دراین برنامۀ بسیار نورانی و اثرگذار ، ما را هدایت فرمود و توفیق سامان دهیِ برنامه های علمی و ادبی و اجتماعیِ مربوط به این حرکت ولائی را به عنوان نعمتی بزرگ به جمع ما عنایت فرمود و بیش از حد انتظار ، موفقیت و حاجت روائی و ظهور کرامات متعدد(1) و تبلیغ و ترویج مکتب اهل البیت علیهم السلام حاصل گردید .

و ثانیاً قدردانی نمایم از همکاری های خالصانۀ نویسندگان و شعراء و گویندگان و برگزارکنندگان مجالس بزرگداشت حضرت شهربانوعلیها السلام و عموم مردم با ایمان و ولایت ، که نقش چشمگیری در موفقیت و پیشرفت و شکوهِ برنامه ها داشتند .

ص: 13


1- . در جریان تهیه و تنظیم مقالات و نیز سرودن اشعار و برگزاری جلسات ، به روشنی عنایت الهی و کرامت حضرت شهربانو علیهاالسلام احساس شد و به طور واضح و آشکار جلوه های نصرت الهی و مدد غیبی محسوس و ملموس گردید و به خوبی همه دریافتیم که : « إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُركُم وَيُثَبِّت أَقدامَكُم » (سوره محمد صلی الله علیه و آله / 7) .

و ثالثاً از فعالانی که در عرصۀ فضای مجازی ، به شکل مؤثر و گسترده ای در رساندن مقالات و سروده ها و گزارش برنامه ها و برگزاریِ بزرگداشت حضرت شهربانو علیها السلام و رساندن آنها به سمع و نظر علاقه مندان ، در تمامی شهرهایِ ایران و عموم کشورهای جهان ، قدم برداشتند سپاسگزاری می نمایم و بالاخص از دست اندرکاران « کتابخانۀ دیجیتالی قائمیّه » که با انتشار وسیع آنچه مربوط به حضرت شهربانو علیها السلام است و با راه اندازی سایت جهانی « شاه زنان » (1) و فعال نمودن آن ، در پیشرفت اهداف مقدّس این حرکت دینی و فرهنگی و ولائی ، نقش مؤثری ایفا نمودند ، قدر شناسی نموده و توفیقات روز افزون آنها را در این عرصۀ دینی و علمی و ولائی از درگاه ربوبی درخواست می نمایم .

و رابعاً از همۀ بزرگوارانی که با علم و ادب ، قلم و زبان ، ذوق و ابتکار و همّت و اقدام خود ، در این حرکت نورانی و مسیر الهی و ولائی قدم برداشتند یا می توانند اقدام نمایند ، انتظار می رود که در مسیر گسترش این حرکت مقدّس و الهی اقدام نموده و زمینه را برای ورود جامعۀ علمی و ادبی و دینی در میدان آشنائی و آشناسازی با دیگر مادران امامان معصوم علیهم السلام و دیگر بانوان بزرگواری که مورد کم توجهی قرار گرفته اند ، فراهم نمایند .

در آستانۀ میلاد مقدّس پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و رئیس مذهب ، امام جعفرصادق علیه السلام

اصفهان – حوزۀ علمیّه – میر سیّد حجة موحّد ابطحی موسوی اصفهانی

چهاردهم ربیع الاول 1445 قمری – هشتم مهرماه 1402 شمسی

ص: 14


1- .www.shahezanan.com. از تاریخ افتتاح سایت 20/5/1402 تا تاریخ 3/7/1402 تعداد مراجعه 1220 نفر از 25 کشور و 128 شهر بوده است .

متن پیام تاریخی ،آیة اللّه العظمی کریمی جهرمی دام ظله

متن پیام تاریخی مرجع عالی قدر ، آیة اللّه العظمی کریمی جهرمی دام ظله آقای کریمی جهرمی دام ظله در پاسداشت مقام والای مادر گرامی امام سجاد علیه السلام حضرت بی بی شهربانو علیها السلام

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت شهربانو ، بانوی ایرانی نژاد و همسر بلند احترام حضرت امام حسین علیه السلام و مادر والا و ارجمند حضرت علی بن الحسین امام زین العابدین علیهما السلام و جدّۀ طاهرۀ هشت امام معصوم علیهم السلام است .

آن بزرگ بانوی مقدّس ، در جریانی تاریخی مسلّم ، افتخار همسری با نور چشمان پیامبر را پیدا کرد و از او ارتباط و پیوند امت عرب با ملت فارس زبان برای همیشه ایجاد شد .

آن بانوی معظمه که شخصیت و اصالت فطری داشت در بیت مقدّس نبوت و امامت وارد گشت و به افتخار وصلت با پرورش یافتۀ بیت وحی الهی و عزیزترین عزیزان خدا سرافراز گردید .

در این جا ، چند نکته مهم پیرامون شخصیت والای جناب شهربانو را یادآور می شوم :

1 : کلام امیرالمؤمنین علیه السلام دربارۀ این مخدره آسمانی و عنصر پاک :

وَ اَحْسِن اِلی شَهربانُویه فَاِنَّها مَرضیّة سَتَلِدُ لَكَ خَير أهْل الأرض بَعْدَك.

فرزندم به شهربانو نیکی و احسان کن چه آنکه او بانویی پسندیده و شایسته است و به زودی برای تو فرزندی بیاورد که بهترین اهل زمین پس از تو باشد .

امیرالمؤمنین علیه السلام او را مرضیه خواند یعنی بزرگ بانویی که مورد خشنودی خدا و بندگان خداست و حامل نور ولایت است . و خبر ولادت امام زین العابدین علیه السلام از آن معظمه را به فرزند خود امام حسین علیهم السلام داد .

ص: 15

2 : سید عبدالعزیز سید الاهل نویسنده مشهور عرب می گوید : و عَلَّمَها الحسین علیه السلام من تعالیم الاسلام ما نساها قصور المدائن و مرج کابل .

امام حسین علیه السلام آن قدر از تعالیم و معارف اسلامی به او آموخت که قصرهای مدائن و باغ و بستان های کابل را فراموش نمود .

محیط خانه امام حسین علیه السلام او را آسمانی کرد و او یاد قصرها و کاخ های دیدنی و رفاه و خوشی گذشته را ننمود و همه را از یاد برد .

3 : هر چند همه همسران امام حسین علیه السلام محترم و سربلند و سرافرازند اما خداوند رشته امامان معصوم علیهم السلام را از بانوی اسلام و ایران قرار داد . و امام علی بن الحسین علیهما السلام فرزند بلاواسطه او و امام حسین علیه السلام است و امامان معصوم دیگر از امام باقر تا مهدی موعود علیهم السلام همه فرزندان با واسطه اویند .

عزیزان !

بزرگداشت مادر مکرمۀ حضرت زین العابدین ، بزرگداشت آن امام والامقام و سایر امامان خصوصاً حضرت امام حسین علیه السلام است . و بحمدالله تحولی تازه و مبارک در این مورد به وجود آمده که از مقام والای حضرت شهربانو تجلیل کنند .

پرچمدار این حرکت مقدّس جناب مستطاب عالم شریف و موالی آل محمد علیهم السلام ، آیة اللّه آقای حاج آقا حجت موحّد ابطحی دام بقاه می باشند که گام های مؤثری در این راه برداشته اند و خداوند ایشان و علمای بزرگوار دیگر و همیاران ایشان را در راه احیای امر اهل بیت علیهم السلام موفق بدارد .

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

13 ربیع الاول 1445

علی کریمی جهرمی

ص: 16

فصل اول : مقالات دربارۀ شخصیت حضرت شهربانو علیها السلام

اشاره

ص: 17

مادر امامان و افتخار ایران زمین/شیخ علی اکبر مهدی پور

به قلم : نویسندۀ محقق و نامدار

و عظیم الشأن آقای شیخ علی اکبر مهدی پور

*****

حضرت شهربانو علیها السلام مادر امامان و افتخار ایران زمین

نام نامی و القاب گرامی : شاه زنان ، شهربانو ، خوله ، سلامه ، سلافه و غزاله .

کنیه : ام الاوصیاء

پدر : یزدگرد سوم ، آخرین پادشاه ساسانی ، متوفای 30 هجری .

نسب والا : دختر یزدگرد سوم ، فرزند شهریار ، فرزند شیرویه ، فرزند خسرو پرویز ، فرزند انوشیروان .

همسر گرامی : حضرت سیدالشهدا ، امام حسین علیه السلام .

فرزند بزرگوار : فخر الساجدین ، زین العابدین ، امام سجاد علیه السلام .

تاریخ اسارت : سال 30 هجری .

تاریخ ورود به مدینۀ منوره : سال 30 هجری .

تاریخ وفات : 5 شعبان سال 38 هجری .

مدفن : مدینه ، قبرستان بقیع .

گل سر سبد ایران زمین

به هنگام فتح خراسان خوشبوترین گل ایران زمین را چیدند و در لباس اسارت به شهر پیامبرصلی الله علیه و آله بردند .

به هنگام ورود ایشان به شهر مدینه ، همۀ مخدّرات به تماشای شاهزاده ایرانی صف کشیدند ، از متانت و لطافت او داستان ها ساختند .

ص: 18

هنگامی که او را به مسجدالنبی صلی الله علیه و آله وارد کردند در و دیوارمسجد با نور جمالش منوّر گردید .(1)

خلیفۀ غاصب خواست جمالش را ببیند ، او امتناع کرد و حجاب ایرانی خودش را پاس داشت و به جد خود نفرین کرد که اگر نامۀ پیامبر را پاره نمی کرد ، او به اسارت نمی رفت . خلیفه خشمگین شد و به سویش حرکت کرد و گفت : به من فحش می دهی ؟

مولای متقیان علیه السلام فرمود : تو زبان فارس را نمی دانی ، او به جد خود نفرین کرد . خلیفه گفت : چه کسی خریدار اوست ؟

مولای متقیان علیه السلام فرمود : تو چنین حقّی نداری ، شاهزادگان را کسی نمی تواند بفروشد ، اگر چه کافر باشند . او را آزاد بگذار ، تا کسی را از مسلمانان برگزیند و با وی ازدواج کند ، و مهریّه اش را از سهم بیت المال پرداخت کن .(2) خلیفه به او گفت : پس انتخاب کن .

او نیز آمد و دست روی شانۀ امام حسین علیه السلام گذاشت .

مولای متقیان علیه السلام از او پرسید : نام تو چیست ؟ گفت : جهان شاه ، فرمود : نه ، نام تو شهربانوست .(3)

شهربانو کی مسلمان شد ؟

حضرت شهربانو می فرماید :

ص: 19


1- . اصول کافی ، ج 1 ، ص 467 .
2- . الخرائج و الجرائح ، ج 2 ، ص 750.
3- .بصائر الدرجات ، ج 1 ، ص 593 ، ح 1186.

پیش از آن که سپاه مسلمانان بیاید ، شبی در عالم رؤیا دیدم که پیامبر اکرمصلی الله علیه و آله وارد خانۀ ما شدند و امام حسین علیه السلام در کنارش نشستند . پیامبر اکرم مرا برای امام حسین خواستگاری کرد و مرا به ایشان تزویج کرد . از خواب بیدار شدم ، همه اش در آن رابطه می اندیشیدم ، تا شب بعد حضرت فاطمه علیها السلام را در عالم رؤیا دیدم ، اسلام را به من عرضه کرد ، پس من مسلمان شدم . آنگاه به من فرمود : به زودی مسلمانان غلبه می کنند و تو به آسانی به امام حسین علیه السلام می رسی و از کسی آسیبی به تو نمی رسد . من از شهر خودم بیرون آمدم و دست هیچ انسانی به من نرسید .(1)

گزینش همسر

امیرمؤمنان علیه السلام فرمود : پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود :

أَكْرِمُوا كَرِيمَ كُلِّ قَوْمٍ ؛

گرامی های هر قومی را گرامی بدارید .

اینها عده ای هستند که به اسلام روی آورده اند و از آنها برای من ذریّه ای خواهد بود . سپس فرمود : من خدا را شاهد می گیرم ، شما نیز شاهد باشید که من سهم خود را از اینها آزاد کردم برای خدا .

گفتند : ما نیز سهم خود را به شما هبه کردیم .

فرمود : خدایا ! گواه باش که من سهم آنها را نیز در راه تو آزاد کردم . آنگاه انصار و مهاجران گفتند : که ما نیز سهم خود را به شما هبه کردیم .

عرضه داشت : بار خدایا ! گواه باش که من هبۀ آنها را قبول کردم و همۀ اینها را در راه تو آزاد کردم.(2)

ص: 20


1- . مرآت العقول ، ج 6 ، ص 6 .
2- . دلائل الامامه ، ص 194.

برخی از مسلمانان در صدد ازدواج با آنها بر آمدند ، مولا فرمود :

این ها را نمی توان مجبور کرد ، باید با اختیار خود تصمیم بگیرند . آنگاه عده ای حضرت شهربانو را خطاب کردند و نظرش را پرسیدند و گفتند : آیا قصد ازدواج داری ؟ ساکت شد .

مولا فرمود : سکوت علامت رضاست . فقط ماند که چه کسی را برگزیند .

حضرت شهربانو به زبان فارسی امام حسین علیه السلام را برگزید و امیرمؤمنان را به عنوان ولیّ خود اعلام کرد .

مولای متقیان با حذیفه عقد را اجرا نمود .

آنگاه از اسمش پرسید ، گفت : شاه زنان .

فرمود : به جز حضرت فاطمه دختر پیامبر صلی الله علیه و آله، شاه زنان نیست ، تو شهربانو و خواهرت مروارید می باشد .(1)

راز تغییر نام

سخنانی در این زمینه گفته شده :

1 : تغییر دادن نام بردگان به هنگام خرید سنّت است ، از این رهگذر مولا نام او را تغییر داد .(2)

2 : لفظ « جهان شاه » به معنای سلطان العالم است و آن شایستۀ خداوند متعال است .(3)

ص: 21


1- . دلائل الامامه ، ص 196 .
2- . مرآت العقول ، ج 6 ، ص 4 .
3- . همان .

3 : نامش جهان شاه نبوده ، روی مصالحی آن را عوض کرده بود ، و لذا امیرمؤمنان همان نام اصلی اش را فرمود ، و لذا او گفت : آری .(1)

4 : لفظ شاه زنان نیز شایستۀ حضرت صدیقۀ طاهره علیها السلام بود که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله او را « سیدة نساء العالمین » نام نهاده بود .(2)

5 : خواهرش شهربانو نام داشت ، لذا گفت : خواهرم شهربانو هست و حضرت فرمود : راست گفتی .(3)

توصیه مولای متقیان علیه السلام در مورد حضرت شهربانو

بعد از تزویج حضرت شهربانو به امام حسین علیه السلام مولای متقیان فرمود :

احْتَفِظْ بِهَا وَ أَحْسِنْ إِلَيْهَا فَسَتَلِدُ لَكَ خَيْرَ أَهْلِ الْأَرْضِ فِي زَمَانِهِ بَعْدَكَ وَ هِيَ أُمُّ الْأَوْصِيَاءِ الذُّرِّيَّةِ الطَّيِّبَةِ ؛

او را محافظت کن ، به او نیکی کن ، که به زودی بهترین انسان روی زمین را به دنیا می آورد ، که در زمان خود بهترین مردمان بعد از تو خواهد بود . او مادر اوصیاء می باشد و مادر ذریّۀ طیّبه .(4)

مادر نُه امام

حضرت فاطمه بنت اسد مادر دوازده امام بود .حضرت فاطمه زهرا علیها السلام مادر یازده امام بود .

ص: 22


1- . دلائل الامامه ، ص 196 .
2- . فرائد السمطین ، ج 2 ، ص 35 .
3- . الخرائج و الجرائح ، ج 2 ، ص 750 .
4- . همان ، ص 751 .

شهربانو مادر نُه امام بود .

مولای متقیان او را شایستۀ این لقب دیده و او را « ام الاوصیاء » نام نهاده است .(1)

این بانو چقدر شایسته بود که خداوند او را گرامی داشت به شهر پیامبر گسیل نمود ، به خاندان وحی رهنمون شد ، با سالار شهیدان همسر و هم سرّ نمود و ذریّۀ طیّبه را از تبار او به وجود آورد .

آیا پدر او موحّد بود ؟

بدون تردید پدر و مادر همۀ پیامبران و امامان موحّد بودند ، هرگز پیامبر و امامی از صلب مشرک یا بطن مشرک متولد نشده و به اصطلاح از « اصلاب شامخه » به « ارحام مطهّره » منتقل شده اند .

اینک ببینیم آیا دلیل خاصی داریم که یزدگرد سوم موحّد بوده یا نه ؟

خوشبختانه دلیل روشن و صریحی در این رابطه وجود دارد .

یزدگرد به هنگام فرار از مدائن – پس از جنگ قادسیه - در برابر ایوان مدائن ایستاد و گفت : ای ایوان خداحافظ ! من رفتم ، ولی به سوی تو بر می گردم ، خودم یا یکی از فرزندانم که هنوز وقت ظهورش نرسیده است .

سلیمان دیلمی می گوید : به امام صادق علیه السلام عرض کردم : تعبیر « یا یکی از فرزندانم » در گفتار یزدگرد چیست ؟ فرمود :

ذَلِكَ صَاحِبِكُمْ الْقَائِمُ بِأَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ السَّادِسُ مِنْ وُلْدِي، قَدْ وَلَدَهُيَزْدَجَرْد ، فَهُوَ وَلَدُهُ ؛

ص: 23


1- . بحارالانوار ، ج 46 ، ص 11 .

منظور او صاحب شما حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف است ، که از تبار یزدگرد است ، او ششمین فرزند من است .(1)

از این حدیث به روشنی استفاده می شود که یزدگرد خداپرست بوده ، از منجی عالم مطّلع بوده و می دانست که آن منجی از تبار او می باشد .

آیین رایج در زمان یزدگرد آیین زرتشتی بود ، در همۀ منابع زرتشتی ، از زند ، پازند ، یسنا ، گشت ها ، اوستا و جاماسب نامه بشارت های فراوان پیرامون منجی بود .(2)

در اینجا تذکر این نکته لازم است که آیین مجوس آیین یکتا پرستی بود ، ثنویت بعداً به آن راه یافته است ، چنانکه مسیحیت آیین یکتا پرستی است ، تثلیث بعداً به آن راه یافته است .

سیمای شهربانو در لوح فاطمی

بر اساس نقلی در لوح حضرت فاطمه علیها السلام که از طریق جابر نقل شده ، در مورد مادر امام سجاد علیه السلام آمده است :

أَبُو مُحَمَّدٍ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ الْعَدْلُ أُمُّهُ شَهْرَبَانُويَهْ بِنْتُ يَزْدَجَرْدَ بْنِ شَاهَنْشَاهَ ؛

ابو محمد علی بن الحسین عدل ، مادرش شهربانو دختر یزدگردفرزند شاهنشاه .(3)

ص: 24


1- . بحارالانوار ، ج 51 ، ص 164 ؛ مقتضب الاثر ، ص 40 .
2- . رجوع کنید به « پژوهۀ مهدوی » ، ص 120 - 103 .
3- . کمال الدین ، ج 1 ، ص 307 ، و عیون الاخبار ، ج 1 ، ص 33 .

جایگاه والای حضرت شهربانو

حضرت شهربانو را خداوند شایسته دیده که مادر نُه امام باشد و از مصادیق روشن « ارحام مطهّره » قرار گیرد .

گنجی شافعی می نویسند :

خداوند در میان همسران امام حسین علیه السلام فقط به این بانو لیاقت داد که وعاء نور امامت باشد .(1)

مبرّد می نویسد :

شاه زنان از بهترین زنان جهان بود .(2)

کسی که همسر امام ، مادر امام و مادر نُه امام می باشد نیازی به نقل سخنان بزرگان نیست . شخصیت والای حضرت شهربانو در حدّی است که فرزندِ برومندش امام سجاد علیه السلام می فرماید :

أَنَا ابْنُ الْخِيَرَتَيْنِ ؛

من فرزند دو برگزیده هستم .

اشاره به فرمایش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که می فرمود :

اِنَّ لِلَّهِ مِنْ عِبَادِهِ خِيَرَتَانِ فَخِيَرَتُهُ مِنَ الْعَرَبِ قُرَيْشٌ وَ مِنَ الْعَجَمِ فَارس ؛

خداوند از میان بندگانش دو برگزیده دارد ، برگزیده اش از عرب ،قریش و از عجم ، فارس می باشد .

ابوالاسود دُئلی در اشعار معروف خود به این معنا اشاره کرده می گوید :

ص: 25


1- . کفایة الطالب ، ص 454 .
2- . کامل مبرّد ، ج 2 ، ص 462 .

وَ إِنَّ ولیداً بَيْنَ كِسْرى و هَاشِم *** لَأَكْرَمُ مَنْ نِيطَتْ عَلَيْهِ التَّمَائِمُ

فرزندی که در میان دو تیرۀ کسری و هاشم متولد شود ، مولودی است که بر گردنش حرز و طلسم بسته شود .(1)

به جهت شخصیت والای حضرت شهربانو بود که مولای متقیان او را « مریم » نام نهاد .(2)

تاریخ اسارت شهربانو

در مورد اینکه حضرت شهربانو در چه مقطعی به اسارت رفته ، سه قول است :

1: قول مشهور این است که در زمان غاصب دوم به اسارت رفته است .

مرحوم کلینی (3)،

صفّار ،(4) ، و راوندی ورود ایشان را به مدینه در عهد خلیفۀ دوم روایت کرده اند .(5)

2 : شیخ صدوق از امام رضا علیه السلام روایت کرده که عبدالله بن عامر بن کُریز به هنگام فتح خراسان به دو دختر از دختران یزدگرد دست یافت و آنهارا به نزد عثمان بن عفان فرستاد .(6)

3 : بر اساس روایت دیگری مولای متقیان علیه السلام در زمان خلافت ظاهری

ص: 26


1- . الامام زین العابدین ، ص 31 .
2- . حیاة الامام زین العابدین ، ص 31.
3- . اصول کافی ، ج 1 ، ص 466 .
4- . بصائر الدرجات ، ج 1 ، ص 593 .
5- . الخرائج و الجرائح ، ج 2 ، ص 750 .
6- . عیون الاخبار ، ج 2 ، ص 137 .

خود حُریث بن جابر حنفی را برای قسمتی از شرق والی قرارداد ، او دو دختر یزدگرد را به محضر آن حضرت فرستاد ، مولای متقیان یکی را به عقد امام حسین علیه السلام و دیگری را به عقد محمد بن ابی بکر در آورد .(1)

علامۀ مجلسی قول دوم را ترجیح داده ؛ زیرا اسارت دختران یزدگرد در حال حیات ایشان بعید می باشد و ایشان در سال 30 هجری به هنگام فتح خراسان ، در حال فرار از آن سامان توسط آسیابانی کشته شده است .(2)

جهت دیگر این که اگر حضرت شهربانو در عهد دومی اسیر شده باشد ، لازمه اش این است که دودمان امامت بیش از 20 سال فرزندی نیاورده باشد و آن نیز بعید است .(3)

مرحوم مقرّم نیز از علامۀ مجلسی پیروی کرده و قول دوم را تقویت نموده است .(4)

سرنوشت خواهر حضرت شهربانو

در مورد نام خواهر حضرت شهربانو اقوال مختلفی هست ، با توجه به کثرت اسامی بردگان و کنیزان شاید همۀ آنها درست باشد ، ولی طبری امامی از مولایمتقیان علیه السلام روایت کرده که خطاب به حضرت شهربانو فرمود :

تو شهربانو و خواهرت مروارید دخت کسری می باشید .(5)

ص: 27


1- . ارشاد مفید ، ج 2 ، ص 137.
2- . مرآت العقول ، ج6 ، ص 6 .
3- . الاخبار الطوال ، ص 140 .
4- . حیاة الامام زین العابدین ، ص 29 .
5- . دلائل الامامه ، ص 196.

شیخ مفید ،(1)

ابن فتال ،(2) طبرسی ،(3)

و ابن شهر آشوب نوشته اند که از حضرت شهربانو امام زین العابدین علیه السلام ، و از خواهرش قاسم فرزند محمد بن ابی بکر متولد شد ، و در نتیجه امام سجاد علیه السلام با قاسم بن محمد بن ابی بکر پسر خاله هستند .(4)

از تبار انوشیروان عادل

گنجی شافعی می نویسد :

به برکت عدالت نگاه کن که خداوند منّان نُه تن از امامان را از تبار کسری قرار داده و از دیگر همسران امام حسین علیه السلام مقدّر نفرموده است .(5)

از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روایت شده که فرمود :

وُلِدتُ فِي زَمَنِ الْمَلِكِ الْعَادِلِ ؛

من در زمان پادشاه عادل دیده به جهان گشودم .

این سخن پیامبر به این معنی نیست که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با آنهمه جلالتش به وجود انوشیروان افتخار می کند . بلکه به این معناست که در صدد تعریف و تمجید از گلواژۀ عدالت است ، بالخصوص از زمامداران و حکمرانان اگر چه

ص: 28


1- . ارشاد مفید ، ج 2 ، ص 137.
2- . روضة الواعظین ، ج 1، ص 457.
3- . اعلام الوری ، ج1 ، ص 481.
4- . مقاتل الطالبین ، ج 4 ، ص 56.
5- . کفایة الطالب ، ص 454 .

در زمرۀ مسلمانان نباشند .

مرحوم آیة اللّه مظفری این حدیث را در کتاب ارزشمند « خلاصة البیان » از ده ها منبع حدیثی نقل فرموده است .(1)

تاریخ وفات شهربانو

در تاریخ و کیفیت وفات حضرت شهربانو چندین قول است .

قول مقبول آن است که به هنگام زایمان وفات کرده و امام سجاد علیه السلام چهرۀ مادر را ندیده است .(2)

امام حسین علیه السلام کنیزی داشت ، وی امام سجاد علیه السلام را شیر داد و امام سجاد علیه السلام همانند مادر با او رفتار می کرد .

به امام سجاد علیه السلام گفته شد : شما از نیکوکارترین انسان ها هستید ، ولی هرگز با مادرتان در یک ظرف غذا نمی خورید!! فرمود :

می ترسم که چشم مادرم به چیزی از طعام افتاده باشد ، پس من دستم بر آن سبقت بجوید و من عاق شوم .(3)

اخلاق خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام آنقدر والاست که این رفتاررا با دایه اش در حدّ عاق والدین می شمارد .(4)

گفته می شود که امام سجاد علیه السلام دایه اش را شوهر داد . گفتند که مادرش را

ص: 29


1- . خلاصة البیان فی احوال شاه زنان ، ص 13 .
2- . اثبات الوصیّه ، ص 145 .
3- . عیون الاخبار ،ابن قتیبه ، ج3 ، ص 111 .
4- . حیاة الامام زین العابدین ، ص 33 .

شوهر داده است ! امام رضا علیه السلام فرمود :

مادر امام سجاد به هنگام زایمان در گذشت ، یکی از کنیزان امام حسین علیه السلام کفالت او را بر عهده گرفت . مردم خیال کردند که امام سجاد علیه السلام – نعوذ بالله – مادرش را شوهر داده است ، بلکه آن کنیز را شوهر داده است .

این که امام لفظ «معاذ الله » به کار برده ، شاید به این جهت باشد که همسران معصومین بعد از وفات شوهرانشان حق ازدواج دیگری را ندارند و روایت شده که همسران وصی همانند همسران نبی حرام است که با دیگری ازدواج کنند ، چنان که همسران امیرمؤمنان علیه السلام با کسی ازدواج نکردند . (1)

بر این اساس تاریخ وفات حضرت شهربانو دقیقاً روز ولادت امام سجاد علیه السلام می باشد .

میلاد مسعود امام سجاد علیه السلام

در مورد تاریخ ولادت امام زین العابدین علیه السلام اقوال مختلفی است ، مشهور آن است که آن حضرت در روز پنجم ماه شعبان سال 38 قمری دیده به جهان گشود .بسیاری از مورخان ، چون محمد بن طلحه(2)

، شبلنجی(3) ، ابن صباغ مالکی(4)

ص: 30


1- . حیاة الامام زین العابدین ، ص 33 .
2- . مطالب السئوول ، ص 267 .
3- . نور الابصار ، ص 222 .
4- . الفصول المهمه ، ص 201 .

و اربلی(1) تصریح کرده اند که ولادت امام سجاد علیه السلام در روز پنجم شعبان سال 38هجری در مدینه منوّره اتفاق افتاده است .

بر این اساس تاریخ وفات حضرت شهربانو نیز روز پنجم شعبان سال 38 قمری خواهد بود . از برادر علامۀ حلی نقل شده که ولادت آن حضرت را به سال 36 نقل کرده(2)

، سال 37 نیز گفته شده ، ولی مشهور سال 38 می باشد .

کلینی(3)

، ابن خلکان(4) ، و ابن فتّال بر آن تصریح کرده اند .(5)

مرحوم مقرّم فرموده :

خلافی نیست در این که وفات آن حضرت در سال 38 بوده(6) و بیّومی گفته که آن متفقٌ علیه است .(7)

مدفن حضرت شهربانو

مسعودی می نویسند : آن حضرت در مدینه به هنگام زایمان در گذشت .(8)

مرحوم مقرّم می فرماید که آن حضرت هنگام زایمان امام سجاد علیه السلام در مدینه وفات نمود .(9)

ص: 31


1- . کشف الغمه ، ج 2 ، ص 73 .
2- . العدد القویّة، ص 55.
3- . اصول کافی ، ج1 ، ص 466.
4- . وفیات الاعیان ، ج 3 ، ص 269 .
5- . روضة الواعظین ، ج1 ، ص 456 .
6- . حیاة الامام زین العابدین ، ص 29 .
7- . الامام زین العابدین ، ص 13 .
8- . اثبات الوصیّه ، ص 145 .
9- . حیاة الامام زین العابدین ، ص 32.

همۀ محدّثان ، مورخان و تراجم نگارانی که ولادت امام زین العابدین علیه السلام را در مدینه نوشته اند ، لازمه اش این است که قبر شریف حضرت شهربانو در مدینه باشد .

شیخ مفید(1) ، طبرسی(2) ، ابن شهر آشوب(3) ، گنجی شافعی(4) ، ابن طلحه(5) ، بیّومی(6)

، اربلی(7) ، ابن صباغ(8) ، شبلنجی(9) و بسیاری از تاریخ نگاران ولادت امام سجاد علیه السلام را در مدینه نوشته اند .(10)فقط ابن حماد حنبلی آن را در کوفه ثبت کرده است .(11)

با توجه به هجرت مولای متقیان امیرمؤمنان علیه السلام در 17 رجب سال 36 قمری به کوفه(12)

، لازمه اش این است که خانواده های مرتبط با آن حضرت در همان تاریخ یا اندکی بعد از آن به کوفه منتقل شده باشند و در نتیجه باید امام

ص: 32


1- . ارشاد مفید ، ج 2 ، ص 137 .
2- . اعلام الوری ، ج1 ، ص 480.
3- . مناقب آل ابی طالب ، ج 4 ، ص 189 .
4- . کفایة الطالب ، ص 447 .
5- . مطالب السؤول ، ص267 .
6- . الام زین العابدین ، ص 13 .
7- . کشف الغمه ، ج 2 ، ص 285 .
8- .الفصول المهمه ، ص 201 .
9- . نورالابصار ، ص 212.
10- . دائرة المعارف بستانی ، ج 9 ، ص 355 .
11- . شذرات الذهب ، ج1 ، ص 104 .
12- . تاریخ یعقوبی ، ج 2 ، ص 83 .

سجاد علیه السلام در کوفه متولد شده باشد ، ولی غالب مورخان و سیره نویسان تصریح کرده اند که در مدینه اتفاق افتاده است .

قول دیگر که ولادت آن حضرت را در سال 36 قمری می داند(1) ، با این موضوع بیشتر منطبق می باشد.

قول سوم این است که در سال 37 قمری متولد شده است .(2)

علامه باقر شریف قرشی می نویسد :

من معتقدم که ولادت امام سجاد علیه السلام در کوفه واقع شده ؛ زیرا به اجماع مورخان امام سجاد علیه السلام دو سال قبل از شهادت مولای متقیان دیده به جهان گشوده است . به طور قطع و یقین در آن ایام امام حسین علیه السلام و همۀ اعضای خانواده اش در کوفه زندگی می کردند . (3)

ص: 33


1- . العدد القویّه ، ص 55 .
2- . تاریخ قم ، ص 196 ، چاپ جدید ، ص 500.
3- . موسوعة سیرة اهل البیت ، ج 15 ، ص 32 .

ارحام مطهّره ،و طهارت مادران/شیخ علی اکبر مهدی پور

به قلم : محقق نامدار و نویسندۀ دلباخته اهل البیت علیهم السلام

آقای حاج شیخ علی اکبر مهدی پور

*****

ارحام مطهّره ، تحقیقی دربارۀ پاکی و طهارت مادران

و پدران پیامبران و امامان علیهم السلام

شیخ صدوق رحمه الله می فرماید :

اعتقاد ما در مورد نیاکان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از حضرت آدم تا جناب عبدالله همگی مسلمان بودند ، حضرت ابوطالب نیز مسلمان بود ، حضرت آمنه بنت وهب نیز مسلمان بود .(1)

شیخ مفید رحمه الله نیز می فرماید :

امامیه اتفاق نظر دارند در این که نیاکان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از حضرت آدم تا جناب عبدالله بن عبدالمطلب ، همگی مؤمن و موحّد بودند . در این رابطه به قرآن کریم و احادیث معصومین استناد کرده اند .(2)

و اجماع کرده اند در این که عمویش حضرت ابوطالب علیه السلام نیز با ایمان از دنیا رفته و اینکه حضرت آمنه بنت وهب نیز موحّد بود و در زمرۀ مؤمنان محشور می شود .(3)

خداوند منان می فرماید :« وَ تَقَلُّبَكَ فِي السَّاجِدين » ؛

ص: 34


1- . الاعتقادات ، ص 356 .
2- . اوائل المقالات، ص 45 .
3- . همان ، ص 46 .

خداوند جابه جا شدنت را در میان سجده کنندگان می بیند .(1)

علامه مجلسی رحمه الله در ذیل این آیه در حدود 50 حدیث نقل فرموده ، که همۀ آنها دلالت می کنند بر این که نیاکان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله همگی موحّد بودند .(2)

ابن عباس از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روایت کرده که فرمود :

لَمْ يَزَلِ اللَّهُ يَنْقُلُنِي مِنَ الْأَصْلَابِ الطَّيِّبَةِ إِلَى الْأَرْحَامِ الطَّاهِرَةِ مُصَفّی مَهْذبا ؛

خداوند مرا همواره از اصلاب پاک به ارحام پاکیزه منتقل می کرد ، در حالی که پاک و برگزیده بودم .(3)

جابر بن عبداللّه انصاری نیز از آن حضرت روایت کرده که می فرمود :

لَمْ يَزَلِ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ يَنْقُلُنِي مِنَ الْأَصْلَابِ الطَّيِّبَةِ إِلَى الْأَرْحَامِ الطَّاهِرَةِ الْمُطَهَّرَةِ هَادِياً مَهْدِيّاً ؛

خداوند مرا همواره از اصلاب پاک به ارحام پاکیزه منتقل می کرد ، در حالی که هدایتگر و هدایت شده بودم .(4)

ابوذر نیز از آن حضرت وایت کرده که می فرمود :

فَلَمْ يَزَلْ يَنْقُلُنَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ أَصْلَابٍ طَاهِرَةٍ إِلَى أَرْحَامٍ طَاهِرَةٍ ؛

خداوند همواره ما را از اصلاب پاک منتقل می نمود به ارحام پاکیزه .(5)

ص: 35


1- . شعراء / 219 .
2- . بحارالانوار ، ج 15 ، ص 104 - 2.
3- . الدر المنثور ، ج 5 ، ص 98 .
4- . البرهان ، ج7 ، ص 246.
5- . همان ، ص 247 .

ابوالجارود نیز از امام باقر علیه السلام روایت کرده که در تفسیر این آیه فرمود :

خداوند جا به جا شدن آن حضرت را در اصلاب پیامبران ، از صلب پیامبری به صلب پیامبر دیگر می دید ، همگی با نکاح و بدون آلودگی .(1)

شیخ طوسی رحمه الله فرمود :

خداوند اراده کرده که جا به جا شدنش را از حضرت آدم در اصلاب موحّدان می دید که در میان آنها کسی نبود که به غیر خدا سجده کند .(2)

مرحوم طبرسی رحمه الله می نویسد :

جابه جا شدن را در اصلاب موحّدان ، از صلب پیامبری به صلب پیامبر دیگر ، تا به عنوان پیامبر برانگیخته شد .(3)

ابن عباس گفته :

همواره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از صلب پیامبری به صلب پیامبری دیگر منتقل می شد ، تا مادرش او را به دنیا آورد .(4)

علامه طباطبایی از امام باقر و امام صادق علیهماالسلام روایت کرده که فرموده اند :

ص: 36


1- . البرهان ، ج7 ، ص 247.
2- . التبیان ، ج 8 ، ص 68 .
3- . مجمع البیان ، ج 7 ، ص 322 .
4- . تاریخ دمشق ، ج 3 ، ص 227.

در صلب پیامبران ، از صلب پیامبری به صلب پیامبری دیگر ، از حضرت آدم تا صلب پدرش ، با نکاح صحیح بدون انحراف بوده .(1)

جلال الدین سیوطی از بزّار ، ابن ابی حاتم ، ابن مردویه و بیهقی از مجاهد نقل کرده که گفته اند :

از صلب پیامبری به صلب پیامبری دیگر تا به نبوت برانگیخته شد .(2)

ایمان آمنه

همه امامیّه اتفاق نظر دارند که حضرت آمنه مؤمن و موحّد بود . برخی از علمای عامّه نیز با ما هم عقیده هستند . از آن جمله است جلال الدین سیوطی ، که چند کتاب مستقل در این رابطه تألیف کرده است :

1: الفوائد الکامنة فی ایمان السیّدة آمنة.

2: مسالک الحنفاء فی والدی المصطفی .3 : سبل النّجاة فی والدی النّبی .

4 : التعظیم و المنّة فی انّ ابوی رسول الله فی الجنّة .

5 : الدّرج المنیفۀ فی الآباء الشریفة .

6 : السّبل الجلیّة فی الآباء العلیّه .

7 : نشر العلمین المنیفین فی احیاء الابوین .

ص: 37


1- . المیزان ، ج 15 ، ص 336 .
2- . الدر المنثور ، ج 5 ، ص 98 .

علامۀ جلیل القدر جلال الدین سیوطی این هفت رساله را در اثبات ایمان حضرت آمنه و جناب عبدالله نوشته و همه اش به چاپ رسیده است .

گسترۀ این معنا

آن چه در مورد پدر و مادر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله گفتیم ، به ایشان منحصر نمی باشد ، بلکه شامل همۀ پیامبران می باشد . یعنی پدر و مادر هر یک از پیامبران باید موحّد باشند و از طریق نکاح صحیح فرزند آورده باشند . این معنی در مورد اوصیای پیامبران نیز ضرورت دارد . گذشته از روایات معصومین علیهم السلام که شماری از آنها را نقل کردیم . در زیارت ها نیز بر این معنا تأکید شده است که شماری از آنها را نقل می کنیم :

1) در زیارتنامه مولای متقیان آمده است :

لَمْ تَزَلْ بِعَيْنِ اللَّهِ تَتَنَاسَخُ فِي أَصْلَابِ الْمُطَهَّرِينَ وَ تَنْتَقِلُ فِي أَرْحَامِ الطَّاهِرَاتِ الْمُطَهَّرَاتِ لَمْ تُدْنِسْكَ الْجَاهِلِيَّةُ الْجَهْلَاءُ ؛همواره تحت عنایت خداوند از اصلاب پاک و پاکیزه به ارحام پاک و پاکیزه منتقل می شدی ، هرگز پلیدی جاهلیت شما را لکه دار نکرد .(1)

2 ) در زیارت ائمۀ بقیع می خوانیم :

لَمْ تَزَالُوا بِعَيْنِ اللَّهِ يَنْسَخُكُمْ فِي أَصْلَابِ كُلِّ مُطَهَّرٍ وَ يَنْقُلُكُمْ مِنْ أَرْحَامِ الْمُطَهَّرَاتِ لَمْ تُدَنِّسْكُمُ الْجَاهِلِيَّةُ الْجَهْلَاءُ ؛

ص: 38


1- . بحارالانوار ، ج 100 ، ص 325 و نبراس الفائزین ، ص 148.

شما همواره تحت عنایت پروردگار بودید ، شما را از اصلاب

هر پاک و پاکیزه ای به ارحام پاکیزگان منتقل می کرد . هرگز پلیدی دوران جاهلیت شما را لکّه دار نکرده است .(1)

3 ) در زیارت وارث خطاب به سالار شهیدان می خوانیم :

أَشْهَدُ أَنَّكَ كُنْتَ نُوراً فِي الْأَصْلَابِ الشَّامِخَةِ وَ الْأَرْحَامِ الطَّاهِرَةِ لَمْ تُنَجِّسْكَ الْجَاهِلِيَّةُ بِأَنْجَاسِهَا وَ لَمْ تُلْبِسْكَ مُدْلَهِمَّاتُ ثِيَابِهَا ؛

من گواهی می دهم که تو نوری بودی در اصلاب گرانمایه و ارحام پاک و پاکیزه ، پلیدی های جاهلیت تو را آلوده نکرده و جامه های تاریکی آن تو را لکّه دار نکرده است.(2)

4 ) همین تعبیر در زیارت اربعین(3) زیارت عید فطر و قربان(4) و زیارت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از راه دور نیز آمده است .(5)پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در این رابطه می فرمایند :

إِنَّ الْأَنْبِيَاءَ وَ الْأَوْصِيَاءَ مَخْلُوقُونَ مِنْ نُورِ عَظَمَةِ اللَّهِ جَلَّ ثَنَاؤُهُ يُودِعُ اللَّهُ أَنْوَارَهُمْ أَصْلَاباً طَيِّبَةً وَ أَرْحَاماً طَاهِرَةً ؛

ص: 39


1- . مصباح المتهجد ، ص 714 .
2- . نبراس الزائر ، ص 42 .
3- . مصباح المتهجد ، ص 788.
4- . مزار شهید ، ص 183.
5- . بحارالانوار ، ج 100 ، ص 187 .

پیامبران و اوصیای آن ها ، از نور عظمت خداوند آفریده شده اند ، خداوند انوار آنها را در اصلاب پاکیزه و ارحام پاک و پاکیزه به ودیعت می گذارد .(1)

حضرت موسی بن جعفر علیه السلام فرمود :

آنها انوار درخشان بودند که از اصلاب پاک به ارحام پاکیزه انتقال یافتند .(2)

در پرتو یک دعای مستجاب

قهرمان توحید حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام عرضه داشت :

وَ اجْنُبْني وَ بَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنام ؛

بار خدایا ! مرا و فرزندانم را از پرستش بت ها دور بگردان .(3)

طبری گوید :

خداوند منّان دعایش را مستجاب نمود ، دیگر کسی از فرزندانش بعد از این دعا در برابر بت پرستش نکرد .(4)

طبرسی گوید :

چون دعای پیامبران مستجاب می شود ، حضرت ابراهیم علیه السلام در مورد آن عده از فرزندانش که می دانست آنها هرگز بت را نمی پرستند ، دعا کرد و در حق آنها مستجاب شد .(5)

ص: 40


1- . من لا یحضره الفقیه ، ج 4 ، ص 297 .
2- . بحارالانوار ، ج35 ، ص 28.
3- . ابراهیم / 35 .
4- . تفسیر طبری ، ج 13 ، ص 151 .
5- . مجمع البیان ، ج 6 ، ص 489 .

پیرو آیین حنیفیت

جلال الدین سیوطی می نویسد :

از پدر و مادر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله علامت شرک دیده نشده ، بلکه آن ها پیرو آیین جد بزرگوارشان حضرت ابراهیم خلیل بودند . پس آیه دلالت می کند بر اینکه همۀ نیاکان پیامبر مسلمان بودند .(1)

هشام بن محمد بن سائب کلبی از پدرش نقل می کند که در مورد 500 تن از مادران پیامبر اکرم تحقیق نمودم ، همه مسلمان بودند .(2)

جلال الدین سیوطی می فرماید :

در عهد جاهلیت عده ای در آیین حنیفیت بودند و به دین حضرت ابراهیم علیه السلام متدیّن بودند که از آن جمله بود : زید بن عمرو بن نفیل ، عبیدالله بن جحش ،عثمان بن حویرث ، ورقة بن نوفل ، رباب بن براء ، ابوکریت حمیری ، قس بن ساعده ، و ابوقیسبن سرمه ، چه مانعی دارد که پدر و مادر پیامبر اکرم نیز جزء حنفاء باشند .(3)

از ابوبکر بن عربی مالکی پرسیدند : اگر کسی بگوید : پدر پیامبر در دوزخ است ، چه حکمی دارد ؟

گفت : این شخص ملعون است ؛ زیرا خداوند می فرماید :

« کسانی که خدا و رسول خدا را اذیت کنند ، در دنیا و آخرت خداوند آنها را لعنت می کند . »(4)

ص: 41


1- . الحاوی للفتاوی ، ج2 ، ص 199 .
2- . طبقات الکبری ، ج 1 ، ص 60 .
3- . الحاوی للفتاوی ، ج2 ، ص 213.
4- . احزاب / 57 .

بدون تردید اذیتی بالاتر از این نیست که کسی بگوید پدر آن حضرت در آتش است .(1)

از منظر امیر بیان

مولای متقیان امیرمؤمنان علیه السلام در مورد کلی پیامبران فرموده است :

فَاسْتَوْدَعَهُمْ فِي أَفْضَلِ مُسْتَوْدَعٍ ، وَ أَقَرَّهُمْ فِي خَيْرِ مُسْتَقَرٍّ تَنَاسَخَتْهُمْ كَرَائِمُ الْأَصْلَابِ إِلَى مُطَهَّرَاتِ الْأَرْحَامِ ؛

خداوند منان آنان را در برترین امانتگاه به امانت گذاشته و در نیکوترین جایگاه قرار داده ، اصلاب مردانی گرانمایه ، آنها را به ارحام مادرانی پاک و پاکیزه منتقل نموده است .(2)ابن ابی الحدید در ذیل همین خطبه از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روایت کرده که فرمود :

نُقِلْنَا مِنَ الْأَصْلَابِ الطَّاهِرَةِ إِلَى الْأَرْحَامِ الزَّكِيَّة ؛

از صلب های پاکان به رحم های پاکیزگان منتقل شدیم .(3)

در روایات مربوط به خلقت نورانی پیامبر اکرم و ائمۀ هدی علیهم السلام نیز بر این معنا تاکید شده است .(4)

بر اساس آیات قرآن کریم ، احادیث پیشوایان معصوم ، سخنان پیشتازان از علمای اعلام و برخی از محققان عامّه ، نیاکان پیامبر اکرم از پدر بزرگوارش جناب عبدالله تا حضرت آدم و مادران مکرمّه اش از حضرت آمنه خاتون تا حضرت حوّا همه موحّد و مسلمان بودند .

ص: 42


1- . الحاوی للفتاوی ، ج2 ، ص 219 .
2- . نهج البلاغه ، خطبه 94.
3- . شرح نهج البلاغه ، ج 7 ، ص 63 ، و ج 14، ص 67 .
4- . علل الشرایع ، ج 1 ، ص 208 ؛ و ارشاد القلوب ، ج 2 ، ص 415 .

شخصیت حضرت شهربانو علیها السلام/شیخ علی اکبر مهدی پور

اثر : نویسنده محقق و نامدار و پژوهشگر ولائی

حجة الاسلام و المسلمین آقای شیخ علی اکبر مهدی پور

*****

شخصیت حضرت شهربانو علیها السلام

و نکاتی برجسته

اسامی حضرت شهربانو علیها السلام

برای شخصیت های بزرگ معمولاً نام های متعددی در تاریخ آمده است . امام صادق علیه السلام برای حضرت فاطمه زهرا علیها السلام نُه اسم آسمانی بیان فرموده است ، که عبارتند از : فاطمه ، صدّیقه ، مبارکه ، طاهره ، زکّیه ، راضیه ، مرضیّه ، محدّثه و زهرا .(1)

برای حضرت نرجس خاتون علیها السلام نیز نُه اسم در تاریخ ثبت شده است ، که عبارتند از : ملیکه ، حکیمه ، سبیکه ، نرجس ، سوسن ، مریم ، ریحانه ، خمط و صقیل .(2)

در کتب حدیثی ، رجالی ، سیره و تراجم برای حضرت شهربانو نیز نُه اسم ثبت شده ، که عبارتند از : 1 : جهان شاه ؛ (3) 2: شاه زنان ؛(4)

ص: 43


1- . خصال ، ج 2 ، ص 414 .
2- . روزگار رهایی ، ج1 ، ص 467 .
3- . اصول کافی ، ج 1 ، ص467 .
4- . ارشاد مفید ، ج 2 ، ص 137 ؛ المجدی ، ص 93.

3 : شهربانو ؛ (1) 4: سلافه ؛ (2)

5 : سلامه ؛(3)

6: غزاله ؛ (4)

7: خوله ؛ (5)

8 : حرار ؛ (6)

9: حلوه.(7)

به جز اسامی یاد شده ، نُه اسم دیگر برای حضرت شهربانو نقل شده که عبارتند از : امّ سلمه ، برّه ، جهان بانو ، جهان شاه ، شهربان ، شهرناز ، فاطمه ، مریم و کیهان بانو .(8)

این بود نام هایی که در کتب حدیثی ، تاریخی ، سیره و تراجم برای حضرت امّ الاوصیاء ، مادر امام زین العابدین علیه السلام ذکر شده است .

نسب شریف حضرت شهربانو

در تاریخ سلاطین جهان تنها یک نفر گلواژۀ عدالت را به خود اختصاص داده و هر کجا کلمۀ عادل بر زبان جاری شود ، فقط یک نفر به اذهان خطور می کند و او پدربزرگ حضرت شهربانو : « انوشیروان عادل » می باشد .

عدالت ریشه در فطرت انسان دارد ، هر انسانی به طور فطری تشنۀ عدالت است . این تشنگی و شیفتگی از اعماق وجود او نشأت می گیرد .

ص: 44


1- . اصول کافی ، ج 1 ، ص 467 ؛ الوافی ، ج 2 ، ص 487 ؛ مناقب آل ابی طالب ، ج 4 ، ص 189 .
2- . انساب الاشراف ، ج 3 ، ص 362 .
3- . تهذیب الکمال ، ج 13 ، ص 237 .
4- . صفة الصفوة ، ج 2 ، ص 66 ؛ شذرات الذّهب ، ج 1 ، ص 114 .
5- . تاریخ حبیب السّیر ، ج 2 ، ص 62 .
6- . تاریخ یعقوبی ، ج 2 ، ص 229 [ چاپ دیگر، ج1 2، ص 212 ، چ نجف ، ج 3 ، ص 47 ].
7- .لباب الانساب ، ج1 ، ص 348 .
8- . شکوفه های رسالت ، ص 638 -635 ؛ مناقب آل ابی طالب ، ج 4 ، ص 189 .

قرآن کریم هدف از ارسال رُسُل و انزال کتب را تحقّق یافتن زندگی جامعۀ بشری بر شالودۀ عدل و داد معرفی کرده و می فرماید :

« لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ » ؛

ما پیامبران خود را با دلایل روشن فرستادیم و همراه آن ها کتاب و میزان ( معیار شناخت حق از باطل ) فرستادیم تا مردمان به عدالت قیام کنند .(1)

پیشوایان معصوم علیهم السلام بزرگترین شاخصۀ قیام جهانی آخرین مصلح آسمانی را تأسیس حکومت جهانی بر اساس عدالت و آزادی بیان کرده می فرمایند :

يَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً ؛

زمین را پر از عدل و داد می کند ، همانگونه که پر از ستم شده باشد .

آیة اللّه صافی 148حدیث به این مضمون روایت کرده است .(2)

در اهمیت عدالت همین بس که از اشرف کائنات و مفخر موجودات روایت شده که فرموده است :

وُلِدتُ فِي زَمَنِ الْمَلِكِ الْعَادِلِ ؛

من در عهد پادشاه عادل متولّد شدم .

آیة الّله مظفری از شاگردان برجستۀ آیة اللّه خویی قدس سره در کتاب ارزشمند خود که در شرح حال شهربانو تألیف کرده ، برای این حدیث شریف 20 مدرک نقل فرموده است .(3)

ص: 45


1- . حدید / 25 .
2- . منتخب الاثر ، ج 4 ، ص 235 – 222.
3- . خلاصة البیان فی احوال شاه زنان ، ص 13 .

مسعودی این حدیث را به این تعبیر نقل کرده است که آن حضرت فرمود :

وُلِدتُ في زَمَن المَلِكِ الصالحِ ، لَو لَحِقَني لآمَنَ بي ؛

من در عهد پادشاه شایسته متولّد شدم ، اگر زمان مرا درک می کرد ، حتماً به من ایمان می آورد .(1)

گنجی شافعی در این رابطه می نویسد :

به برکت عدالت نگاه کن که خداوند منّان نُه تن از امامان را از تبار کسری قرار داده و از دیگر همسران امام حسین علیه السلام مقدّر نفرموده است .(2)

این تعبیر را مرحوم طبرسی نیز از ایشان نقل کرده است .(3)

علامۀ مجلسی نقل کرده که مولای متقیان علیه السلام هنگامی که وارد مدائن شد ، انوشیروا ن را زنده کرد و از حالش جویا شد ، عرضه داشت من پادشاه عادلی بودم ، بر رعایا مهربان بودم ، هرگز به ظلم رضایت نداشتم ، لکن بر دین مجوس بودم ، پیامبر اکرم در عهد من متولّد شد ، در شب میلاد ش23کنگره از کنگره های ایوان من فرو ریخت ، تصمیم گرفتم که به او ایمان بیاورم ، لکن اشتغالات کشورداری مرا به خود مشغول کرد . من به جهت کفر از بهشت محروم هستم ، ولی به جهت عدل و انصاف از آتش به دور هستم . ای کاش ایمان می آوردم و در کنار شما بودم ، ای امیر امّت و سرور خاندان نبوّت .(4)

ص: 46


1- .اثبات الوصیّه ، ص 105 [ در چاپ دیگر ص 122 ] .
2- . کفایة الطالب ، ص 454 .
3- . تاج الموالید ، ص 38 [ مجموعۀ نفیسه ، ص 114 ] .
4- . بحارالانوار ، ج 41 ، ص 214 ؛ فضائل ابن شاذان ، ص 95 -93 .

شیخ بهایی می نویسد :

بر شمشیر انوشیروان مکتوب بود که عدالت نمی پاید ، اگر ادامه یابد جهان آباد شود ، ظلم نمی پاید ، اگر ادامه پیدا کند جهان ویران گردد .(1)

انوشیروان 48 سال با کمال سطوت و عدالت سلطنت نمود ، در سال 579 میلادی وفات کرد ، پسرش هرمز چهارم به جای او نشست .

منظور از عدالت انوشیروان ،عدالت اجتماعی است که از یک سلطان انتظار می رود و آن حفظ حدود و ثغور ، ایجاد امنیت در داخل کشور ، فراهم کردن آسایش و آرامش مردم است .(2)

هرمز چهارم - پسر انوشیروان– از سال 579 تا 590 میلادی سلطنت کرد . مادرش دختر خاقان ترک بود ، لذا به ترک زاده مشهور شد ، در دوران سلطنتدوازده ساله اش در تشیید مبانی عدل و انصاف کوشید و لوازم رفاه رعیت را فراهم آورد .(3)

پس از وی فرزندش خسروپرویز بر مسند سلطنت تکیه کرد و مدت 38 سال ، از سال 590 تا 628 میلادی سلطنت کرد .

در زمان او بود که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نامه ای به او نوشت و آن را توسط عبداللّه بن حذافۀ سهمی به دربار پرویز فرستاد و او را به اسلام دعوت نمود . نخوت

ص: 47


1- . المخلاة ، ص 150 [ چاپ دیگر ، ص 64 ] .
2- . خلاصة البیان ، ص 15 .
3- . تاریخ حبیب السّیر ، ج 1 ، ص 244 .

خسرو سبب شد که نامه را پاره کرد و به دست نشانده اش « باذان » دستور داد که آن حضرت را دستگیر کرده به نزدیک خسرو بفرستد .

چون گزارش پاره کردن نامه به آن حضرت رسید ، عرضه داشت :

اللهُمَّ مَزِّقْ مُلْكَه ؛

بار خدایا ! سلطنتش را پاره کن .

باذان دو نفر به محضر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرستاد و دستور جلب را به آن حضرت تقدیم نمودند ، حضرت فرمود : فردا بیایید تا نظر خودم را اعلام کنم . روز بعد که روز سه شنبه دهم جمادی الاول سال هفتم هجرت بود ، فرستاده ها آمدند ، حضرت فرمود : دیشب پروردگارم شیرویه را بر پدرش مسلّط کرد و او را هفت ساعت گذشته از شب به قتل رسانید .(1)

در اثر نفرین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پادشاهی ساسانیان پاره پاره شد ، در ظرف چهار سال (628 تا 632) شیرویه ، اردشیر ، شهربراز ، خسروسوم ، جوانشیر ، پوراندخت ، هر کدام در منطقه ای چند ماه ، گاهی چند روز حکومت کردند .

شیرویه پس از پدرش شش ماه حکومت کرد ، پدر و برادرانش از جمله « شهریار » پدر یزدگرد را در این مدت به هلاکت رسانید .

آنگاه یزدگرد سوم ، فرزند شهریار بن خسرو پرویز در سال 632 میلادی به سلطنت رسید و بعد از شکست خوردن از سپاه مسلمین به مرو گریخت ، سرانجام در مرو در آسیائی توسط آسیابان کشته شد .

ص: 48


1- . الطبقات الکبری ، ج 1 ، ص 260 .

پس از کشته شدن وی در سال 651 میلادی برابر با 31 هجری دخترانش شهربانو و مروارید اسیر شده ، در جامۀ اسیری به مدینه گسیل شدند .

بعد از حمایت مولای متقیان ، خلیفه ناگزیر شد که از فروش آنها به عنوان کنیز صرف نظر کند و آنها را در انتخاب همسر آزاد بگذارد ، پس حضرت شهربانو با امام حسین علیه السلام ، و مروارید با محمد بن ابی بکر ازدواج نمودند .

در تاریخ دختر سومی برای یزدجرد ثبت شده که آن را قتیبة بن مسلم در خراسان اسیر گرفته و به نزد حجاج بن یوسف فرستاد ، و او نیز وی را به ولید بن عبدالملک تقدیم کرد ،ولید او را به همسری گرفت و از او صاحب فرزندی شد به نام « یزید بن ولید » که بعد از پدر در اول رجب سال 136 قمری به خلافت رسید .(1)

سیوطی نام او را « شاه فرند » ثبت کرده است .(2)نکاتی چند پیرامون حضرت شهربانو

1 : مرحوم کلینی در کافی شریف نسب آن حضرت را چنین آورده :

« یزدجرد بن شهریار بن شیرویه بن کسری پرویز ».(3)

در حالی که شهریار فرزند شیرویه نیست ، بلکه برادر او می باشد .(4)

2 : مشهور این است که اسارت حضرت شهربانو در زمان خلیفۀ دوم بود .(5)

ص: 49


1- . العقد الفرید ، ج 5 ، ص 208 .
2- . تاریخ الخلفا ، ص 252 .
3- . اصول کافی ، ج 1 ، ص 466 .
4- . تواریخ النبیّ و الآل ، ص 87.
5- . بصائر الدرجات ، ج1 ، ص 593 ؛ الخرائج و الجرائح ، ج 2 ، ص 750 .

ولی شیخ صدوق از امام رضا علیه السلام روایت کرده که عبدالله بن عامر بن کُریز به هنگام فتح خراسان به دو دختر از دختران یزدگرد دست یافت و آنها را به نزد عثمان بن عفّان فرستاد .(1)

ابن قتیبه می نویسد :

بعد از شهادت امام حسین علیه السلام حضرت شهربانو با زبیر غلام امام حسین علیه السلام ازدواج کرد !!(2)

با توجه به در گذشت شهربانو به هنگام تولد امام سجاد علیه السلام بی پایه بودن این سخن آشکار می شود .

4 : ابن شهر آشوب از ابومخنف نقل کرده که همۀ حرم امام حسین علیه السلام را به اسارت بردند ، به جز حضرت شهربانو که او خود را به فرات انداخت و تلف کرد .(3)این مطلب نیز بی پایه است ؛ زیرا اولاً : حضرت شهربانو به هنگام زایمان در گذشته و در کربلا حضور نداشت .

ثانیاً : او امّ الاوصیاء بود ، همسر امام و مادر امام بود و امکان نداشت که خود را به فرات بیندازد و خودکشی کند .

5 : ابن شهرآشوب در مورد شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام می نویسند : امام حسین علیه السلام او را به سینه چسبانید و به خیمه گاه آورد ، مادرش شهربانو به سوی او می نگریست و سخنی نمی گفت .(4)

ص: 50


1- .عیون الاخبار ، ج 2 ، ص127 .
2- . معارف ابن قتیبه ، ص 214 .
3- . مناقب آل ابی طالب ، ج 4 ، ص 121 .
4- . مناقب آل ابی طالب ، ج 4 ، ص 118 .

این هم سخن بی پایه ای بیش نیست ؛ زیرا حضرت شهربانو مادر امام سجاد علیه السلام می باشد ، نه مادر حضرت علی اکبر علیه السلام .

ثانیاً : حضرت شهربانو 23 سال پیش از حادثۀ عاشورا به هنگام زایمان وفات کرده بود و در کربلا حضور نداشت .

ثالثاً : خود ایشان تصریح کرده که حضرت شهربانو علیها السلام مادر امام زین العابدین علیه السلام می باشد .(1)

البته در مقاتل آمده است که در روز عاشورا طفلی از سراپرده بیرون آمد ، دو گوشواره از دُرّ در گوش داشت ، از وحشت و حیرت به چپ و راست می نگریست ، هانی بن ثبیت بر او حمله کرد و او را به شهادت رسانید ، به هنگامشهادت آن طفل مادرش شهربانو ایستاده بود ، مدهوش به او نگاه می کرد ، یارای سخن گفتن نداشت و قدرت حرکت نداشت .(2)

6 : شهید مطهّری در اصل داستان حضرت شهربانو تشکیک کرده و گفته:

مورخین عصر حاضر عموماً در این قضیه تشکیک می کنند و آن را بی اساس می دانند و می گویند : در میان همۀ مورّخان تنها یعقوبی جمله ای دارد به این مضمون که گفته است : مادر علی بن الحسین علیهما السلام « حرار » دختر یزدگرد بود و حسین علیه السلام نام او را غزاله نهاد .(3)

ص: 51


1- . همان ، ص 189 .
2- . ریاحین الشریعه ، ج 2 ، ص 309 .
3- . خدمات متقابل اسلام و ایران ، ص 131 .

این مطلب نیز عجیب تر از آن است که نیازی به جواب داشته باشد ، ولی چون به شیوۀ تحقیقی مطرح شده ، ما تعدادی از محدّثان و مورخانی که تصریح کرده اند مادر امام سجاد علیه السلام دختر یزدجرد بوده ، به ترتیب تسلسل زمانی نام می بریم :

1: ابن واضح یعقوبی ، متوفای 284 قمری .(1)

2: محمد بن یعقوب کلینی ، متوفای 329 قمری.(2)

3: علی بن حسین مسعودی ، متوفای 349 قمری .(3)

4 : شیخ صدوق ، متوفای 381 قمری .(4)5 : شیخ مفید ، متوفای 413 قمری .(5)

6 : محمد بن جریر طبری ، قرن پنجم هجری .(6)

7 : ابن فتّال نیشابوری مستشهد 508 قمری .(7)

8 : امین الاسلام طبرسی ، متوفای 548 قمری .(8)

9 : ابن شهر آشوب ، متوفای 588 قمری .(9)

ص: 52


1- . تاریخ یعقوبی ، ج 2 ، ص 329 [چاپ دیگر : ج 2 ، ص 212، چاپ نجف ، ج 3 ، ص 47].
2- . اصول کافی ، ج 1 ، ص 466 .
3- . اثبات الوصیّه ، ص 145 .
4- . عیون الاخبار ، ج 2 ، ص 127 .
5- . ارشاد مفید ، ج 2 ، ص 137 .
6- . دلائل الامامة ، ص 196 .
7- . روضة الواعظین ، ج 1 ، ص 457 .
8- . اعلام الوری ، ج 1 ، ص 481 .
9- . مناقب آل ابی طالب ، ج 4 ، ص 56 و 189 .

10 : کمال الدین ابن طلحه ، متوفای 652 قمری . (1)

11 :گنجی شافعی ، مستشهد 658 قمری .(2)

12 : ابن صبّاغ مالکی ، متوفای 855 قمری .(3)

13 : علامه مجلسی ، متوفای 1110 قمری .(4)

14 : شبراوی ، متوفای 1172 قمری .(5)

15 : شیخ عباس قمی ، متوفای 1359 قمری .(6)16 : سیّد عبدالرزاق مقرم ، متوفای 1391 قمری .(7)

17 : شیخ ذبیح اللّه محلاتی ، متوفای 1406 قمری .(8)

18 : شیخ محمدتقی تستری ، متوفای 1415 قمری .(9)

19 : شیخ محمد مظفری ، متوفای 1423 قمری .(10)

20 : باقر شریف قرشی ، متوفای 1433 قمری .(11)

ص: 53


1- . مطالب السّؤول ، ص 267 .
2- . کفایة الطالب ، ص 454 .
3- . الفصول المهمّه ، ص 195 .
4- . بحارالانوار ، ج 46 ، ص 16 -4 .
5- . الاتّحاف بحبّ الاشراف ، ص 265.
6- . الانوار البیهیّه ، ص 107 .
7- . حیاة الامام زین العابدین ، ص 34 -24 .
8- . ریاحین الشریعه ، ج 3 ، ص 14 -11.
9- . تواریخ النبیّ و الآل ، ص 89 -85 .
10- . خلاصة البیان ، ص 12 – 4.
11- . موسوعة سیرة اهل البیت ، ج 15 ، ص 28 -17 .

این بود تعدادی از کتب حدیثی ، تاریخی ، فضائل ، سیره و تراجم از دانشمندان شیعه و اهل سنّت که تصریح کرده اند که مادر امام زین العابدین علیه السلام دختر یزدگرد سوم ، آخرین پادشاه ساسانی می باشد .

7 : مولای متقیان علیه السلام از حضرت شهربانو پرسید : از پدرت در مورد حادثۀ فیل چه شنیدی؟

او گفت : از پدرم شنیدم که می گفت :

إِذَا غَلَبَ اللَّهُ عَلَى أَمْرٍ ذَلَّتِ الْمَطَامِعُ دُونَهُ وَ إِذَا انْقَضَتِ الْمُدَّةُ كَانَ الْحَتْفُ فِي التَّدْبِير ؛

چون ارادۀ خدا بر چیزی تعلّق یافت ، همۀ خواسته ها در مقابلش خاضع می شوند و چون مدت به پایان رسید ،هر تدبیری به مرگ می انجامد .مولا فرمود : پدرت چه زیبا گفته است .(1)

این هم یکی دیگر از دلایل موحّد بودن یزد گرد سوم می باشد .

آری ، مادری که « امّ الاوصیاء » می باشد و مقدّر است که انوار مقدّسۀ نُه امام از برج او طلوع کند ، امکان ندارد که از پدر مشرک متولّد شده باشد .

گنجی شافعی می گوید :

در میان همسران امام حسین علیه السلام خداوند به دختر یزدجرد این لیاقت را اعطا کرد که نسل امام حسین علیه السلام از او تداوم پیدا کند .(2)

ص: 54


1- . ارشاد مفید ، ج 1 ، ص 302 .
2- . کفایة الطالب ، ص 454 .

ابن شدقم می گوید : شاه زنان فضائل فراوانی را دارا بود .(1)

مبرّد می گوید : شاه زنان از بهترین بانوان جهان بود .(2)

مولای متقیان علیه السلام در سفارش خود به امام حسین علیه السلام می فرماید:

احسن الى شهربانويه فانها مرضية، فستلد لك خير اهل الارض بعدك ؛

به شهربانو نیکی کن که او بانوی پسندیده ای است و برای تو فرزندی می آورد که بعد از تو بهترین انسان روی زمین باشد .(3)

تاریخ وفات حضرت شهربانو

مسعودی می نویسد : امام سجاد علیه السلام به سال 38 هجرت متولد شد ، مادرش جهان شاه ، دخت یزدجرد آخرین پادشاه فارس بود ، او یزدجرد پسر شهریار بود .

او و خواهرش در عهد خلیفۀ دوم اسیر شدند و به مدینه آورده شدند . خلیفه خواست که آن ها را با دیگر اسیران در معرض فروش قرار بدهند ، امیرمؤمنان علیه السلام مانع شد و فرمود :

دختران شاهان در بازار ، در معرض فروش قرار نمی گیرند .

آنگاه امر فرمود که بانویی دست آن دو خواهر را بگیرد و جوانان مهاجر و انصار را به آنها ارائه دهد تا هر کدام را خواستند ، برگزینند .

ص: 55


1- . زهرة المقول ، ص 16 .
2- . الکامل فی التاریخ ، ج 2 ، ص 462 .
3- . موسوعة سیرة اهل البیت ، ج 15 ، ص 26 .

هنگامی که جهان شاه امام حسین علیه السلام را برگزید ، امیرمؤمنان علیه السلام به امام حسین علیه السلام فرمود :

احْتَفِظْ بِهَا وَ أَحْسِنْ إِلَيْهَا فَسَتَلِدُ لَكَ خَيْرَ أَهْلِ الْأَرْضِ بَعْدَكَ ؛

از او به خوبی محافظت کن و به او نیکی کن که به زودی بهترین اهل زمین پس از تو را ، برای تو به دنیا می آورد .

پس علی بن حسین علیهما السلام را به دنیا آورد .

ولادت و پرورش او همانند ولادت و تربیت پدران بزرگوارشان انجام پذیرفت . شاه جهان به هنگام زایمان در مدینه درگذشت ، برای فرزندش دایه ای خریداری شد که شیردهی و پرورش او را بر عهده گرفت .

حضرت علی بن حسین علیهما السلام او را مادر خطاب می کرد . هنگامی که بزرگ شد ، او را به غلامش « سلام » تزویج نمود ، بنی امیه به او ایرادمی گرفتند و می گفتند که علی بن حسین علیهما السلام مادرش را به غلامش تزویج کرده است و او را نکوهش می کردند .(1)

امام رضا علیه السلام در این رابطه فرمود :

همسر امام حسین علیه السلام به هنگام ولادت امام سجاد علیه السلام در حال زایمان وفات کرد . یکی از کنیزان امام حسین علیه السلام او را بزرگ کرد و به عنوان مادر امام سجاد علیه السلام شناخته شد . بعدها امام سجاد علیه السلام او را شوهر داد ، مردم خیال کردند که آن حضرت مادر خودش را شوهر داده است . - معاذ الله –

راوی حدیث « سهل بن قاسم نوشجانی » گوید :

ص: 56


1- . اثبات الوصیّه ، ص 145 [ چاپ دیگر ، ص 167 ].

هیچ فردی از اولاد حضرت ابوطالب علیه السلام نماند ، جز اینکه این حدیث را توسط اینجانب از امام رضا علیه السلام نوشت .(1)

مرحوم مقرّم می نویسند :

این که امام رضا علیه السلام لفظ « معاذاللّه » را به کار برده ، شاید از این جهت باشد که همسران معصومین علیهم السلام بعد از وفات شوهرانشان نمی توانند با کسی ازدواج کنند ،چنانکه همسران مولای متقیان علیه السلام با کسی ازدواج نکردند .(2)

ص: 57


1- . عیون الاخبار ، ج 2 ، ص 127 [چاپ دیگر ، ص 270] .
2- . حیاة الامام زین العابدین ، ص 32 .

شهربانو علیها السلام ، مادر امام سجّاد علیه السلام /شیخ مهدی خدامیان آرانی

به قلم : نویسندۀ عالیقدر و نامدار و دلباختۀ اهل البیت علیهم السلام

آقای شیخ مهدی خدامیان آرانی

*****

شهربانو علیها السلام ، مادر امام سجّاد علیه السلام

اكنون از تو سخن مى گويم اى شهربانو! آن قدر بزرگوار هستى كه افتخار پيدا كردى و نُه امام از نسل تو هستند ، « شهربانو » به معناىِ « بانوى شهر » است ، تو را به اين نام خوانده اند ؛ زيرا تو دختر « يزدگرد سوم » هستى ، همان كسى كه آخرين پادشاه ساسانيان در ايران است . تو را « شهربانو » ناميده اند ؛ زيرا جايگاهى بس بزرگ در ميان ايرانيان دارى ، تو دختر پادشاه هستى ، تو بزرگ زاده اى و آثار بزرگى در تو به چشم مى خورد .

به راستى چه شد كه تو همسر امام حسين علیه السلام شدى و اين افتخار نصيب ايرانيان شد؟ وقتى دقّت مى كنم مى بينم كه نَسَب نُه امام ( از دوازده امام شيعه ) از طرف مادر به ايرانيان مى رسد و اين افتخارى بزرگ براى آنان است . اكنون مى خواهم ماجراى تو را بازگو كنم :

خدا حضرت محمّد صلی الله علیه و آله را براى هدايت و رستگارى انسان ها فرستاد ، او آخرين پيامبر خدا بود و دين او ، دينى جهانى است ، پيامبر نامه اى به « خسرو پرويز » كه در زمان او پادشاه ايران بود نوشت و او را دعوت به دين اسلام كرد ، ولى « خسروپرويز » نامه پيامبر را پاره كرد و به آن اهميت ندارند .

مدّتى گذشت و روز به روز بر شكوه و عظمت اسلام افزوده مى شد ، پيامبر صلی الله علیه و آله كه ديگر بر همه سرزمين عربستان حكومت مى كرد ، زندگى بسيار ساده اى داشت ، او بر روى خاك مى نشست ، غذاى ساده مى خورد، با همه

ص: 58

مهربان بود ، هرگز خود را برتر از ديگران نمى ديد و براى همين بود كه مردم شيفته او شدند و بر پيروان او افزوده شد . اين وعده خدا بود كه روز به روز بر عظمت دين اسلام افزوده خواهد شد .

پيامبر در سال آخر زندگى خود در « روز غدير » على علیه السلام را به عنوان جانشين خود معرفى كرد ، ولى وقتى پيامبر صلی الله علیه و آله از دنيا رفت ، گروهى از منافقان عهد و پيمان شكستند و مردم را فريب دادند و با زور و تهديد ، حكومت را در دست گرفتند . آنان خود را مسلمان مى ناميدند و آيه هاى قرآن را براى ديگران مى خواندند ولى از روح قرآن و اسلام به دور بودند . آنان تصميم گرفتند تا به كشورهاى ديگر حمله كنند ، براى همين سپاهى به سوى ايران گسيل داشتند .

اكنون « يزگرد سوم » كه پدر توست بر ايران حكومت مى كند ، ولى مردم ايران از اختلاف طبقاتى كه در جامعه وجود دارد به تنگ آمده اند ، تحصيل دانش براى مردم عادى ممنوع است و فقط طبقات بالاى جامعه حق دارند باسواد باشند و علم و دانش بياموزند ، ثروت در دست عدّه اى از اشراف جامعه است و مردم عادى در فقر زندگى مى كنند ، مردم شنيده اند كه اسلام از برابرى همه انسان ها سخن مى گويد و طلب علم را براى همه واجب مى داند ، خيلى از آنان شيفته اسلام شده بودند ...

سپاه مسلمانان به قسمت هاى غرب ايران مى رسد . شهر مدائن ، پايتخت ايران است و اكنون در خطر افتاده است ، مسلمانان اين شهر را محاصره مى كنند ، عدّه اى از سربازان ايرانى ( كه از ظلم و ستم پادشاهان ساسانى به تنگ آمده اند ) خود را تسليم مى كنند و سرانجام مدائن فتح مى شود .

تو همراه پدر در نهاوند هستى، نهاوند اكنون مهم ترين شهر در ايران است ، درست است كه قسمت هايى از غرب ايران فتح شده است امّا هنوز حكومت

ص: 59

ساسانى پابرجاست ، اين حكومت مانند كسى است كه مثلاً يكى از دست هاى او را از او جدا كرده اند ، ولى نهاوند مانند قلب ايران است ، مسلمانان به فكر آن هستند تا نهاوند را فتح كنند . مدّتى مى گذرد ، مسلمانان به تقويت قدرت نظامى خود مى پردازند و براى « فتح الفتوح » كه همان فتح نهاوند است برنامه ريزى مى كنند .

نهاوند قلعه اى بسيار محكم دارد كه كاخى زيبا در داخل آن براى شاه ساخته شده است، تو همراه با پدر خود در آن كاخ هستى، خبر مى رسد كه سپاه مسلمانان به سوى نهاوند در حركت است. پدر بسيار مضطرب مى شود، همه نگران هستند، ولى تو خوشحال هستى، تو رازى را در درون سينه دارى و آن را به هيچ كس نمى گويى . تو شبى از شب ها در خواب ، خانم بزرگوارى را ديدى ، او خود را به تو معرفى كرد ، او حضرت فاطمهعلیها السلام بود ، او با تو سخن گفت و تو را به اسلام دعوت نمود و تو به دست او مسلمان شدى ، او به تو چنين گفت : « دخترم ! به زودى مسلمانان پيروز مى شوند و تو را به مدينه مى برند ، نگران نباش كه تو همسر پسرم حسين مى شوى . در اين سفر هيچ كس نمى تواند به تو آسيبى بزند و تو به سلامت به شهر مدينه مى رسى ».(1)

تو غرق در شادى هستى ، تو جلوه اى از مهربانى و بزرگوارى فاطمه علیها السلام را ديده اى و ديگر شيفته او شده اى ، تو به خود مى بالى ؛ زيرا ديگر مى دانى كه قرار

ص: 60


1- . رأيت في النوم قبل ورود عسكر المسلمين علينا ، كأن محمدا رسول الله 9 دخل دارنا ، وقعد ، ومعه الحسين علیه السلام ، وخطبني له وزوجني أبي منه فلما أصبحت كان ذلك يؤثر في قلبي ، وما كان لي خاطب غير هذا فلما كان في الليلة الثانية رأيت فاطمة بنت محمد9، وقد أتتني وعرضت علي الاسلام وأسلمت . ثم قالت : إن الغلبة تكون للمسلمين ، وإنك تصلين عن قريب إلى ابني الحسين علیه السلام سالمة ، لا يصيبك بسوء أحد: الخرائج و الجرائج ، ج 2 ، ص 157.

است همسر سيّد جوانان اهل بهشت شوى ، چه افتخارى از اين بالاتر كه قرار است مادر نُه امام شوى ! نگاه تو به زندگى عوض شده است ، ديگر اين كاخ مجلّل براى تو همانند زندانى تاريك است ، تو عشقى برتر در سينه دارى . تو خيلى چيزها را دريافته اى ، مى دانى كه اسلام واقعى چيست و اسلامِ منافقان كدام است . اكنون « عمر بن خطاب » خود را « خليفه » مى داند و در مدينه است و بر همه جهان اسلام حكومت مى كند ، امّا او هرگز جانشين پيامبر نيست ، آتش فتنه اى روشن شد ، مردم دچار نيرنگ و فريب شدند و از حق به دور شدند ، آنان حضرت على علیه السلام را خانه نشين كردند و حق او را غصب كردند و براى حكومت چند روزه دنيا ، مردم را از رستگارى به دور كردند .

روز پنجم ربيع الأول سال 21 هجرى فرا مى رسد ، سپاه مسلمانان به نهاوند مى رسد ، اگر مسلمانان بتوانند نهاوند را فتح كنند ديگر به راحتى مى توانند همه ايران را فتح كنند ، اين جنگ « فتح الفتوح » است . پدر تو هم بيش از صدهزار سرباز در شهر دارد ، سپاه مسلمانان در اطراف شهر اردو مى زنند ، بعد از مدّتى جنگ آغاز مى شود ، سه روز جنگ طول مى كشد ، از دو طرف عده زيادى كشته مى شوند ، نشانه هاى شكست سپاه ايران آشكار مى شود ، پدر تو ديگر اميدى به پيروزى ندارد ، براى همين به سوى اصفهان فرار مى كند ، او ديگر فرصتنمى كند تا خانواده خود را همراه خود ببرد ، براى همين تو و خواهرت اسير سپاه مسلمانان مى شويد .(1)

سرانجام نهاوند فتح مى شود ، پدر تو به اصفهان مى رود ، سپس به كرمان سفر مى كند ، همه اميد او اين است كه بتواند نيرو جمع كند و به جنگ

ص: 61


1- . أن يزدجرد هرب بعد وقعة نهاوند وكانت آخر وقعاتهم حتى سقط إلى أرض أصبهان ...، تاريخ الطبرى ، ج 3 ، ص 344.

مسلمانان برود ، ولى در اين كار موفق نمى شود ، او نزديك به ده سال از شهرى به شهر ديگر مى رود ، سرانجام در سال 31 هجرى در حالى كه ياران خود را از دست داده است به « مرو » مى رود ، شب هنگام به آسيابى پناه مى برد ، وقتى آسيابان مى بيند او لباس هاى قيمتى و جواهرات به همراه دارد به آن لباس ها و جواهرات طمع مى كند و او را مى كشد ، اگر او مسلمان مى شد ، سرنوشت ديگرى در انتظار او بود .(1)

اكنون سال 21 هجرى است ، حكايت تو و خواهرت « شاه زنان » به گونه اى ديگر رقم مى خورد، تو و خواهرت اسير شده ايد ، مسلمانان خيال مى كنند تو كافر هستى و آنان يك اسير كافر را به مدينه مى برند ، آنان خبر ندارند ايمان تو ازآنان قوى تر است ، آنان پيرو اسلامِ عمر بن خطاب هستند و به دستور او به اين جنگ آمده اند ولى تو پيرو اسلامِ فاطمه علیها السلام هستى و چقدر تفاوت است بين اين دو اسلام !

اسلام عمر بن خطاب يعنى اسلامى كه مى توان براى حكومت ، خانه دختر پيامبر را آتش زد و حق را از ياد برد و با على علیه السلام كه حجّت خداست دشمنى كرد ، امّا اسلام فاطمه علیها السلام يعنى وقتى سياهى ها همه جا را فرا گرفت بايد

ص: 62


1- . مضى على وجهه راجلا لينجو بنفسه فمشى نحوا من فرسخين حتى وقع إلى رحى ما فدخل بيت الرحى فجلس فيه كالا لغبا فرآه صاحب الرحى ذا هيئة وطرة وبزة كريمة ففرش له فجلس وأتاه بطعام فطعم ومكث عنده يوما وليلة فسأله صاحب الرحى أن يأمر له بشئ فبذل له منطقة مكللة بجوهر كانت عليه فأبى صاحب الرحى أن يقبلها وقال إنما كان يرضيني من هذه المنطقة أربعة دارهم كنت أطعم بها وأشرب فأخبره انه لا ورق معه فتملقه صاحب الرحى حتى إذا غفا قام إليه بفأس له فضرب بها هامته فقتله واحتز رأسه وأخذ ما كان عليه من ثياب ومنطقة...: تاريخ الطبرى ، ج 3 ، ص 348.

( همچون فاطمه علیها السلام ) به ميدان آمد و سخن گفت و براى هميشه مسير حق را آشكار ساخت .

وقتى شيطان به ميدان آمده بود و خطّ نفاق قدرت نمايى مى كرد ، راه حقّ نياز به روشنگرى داشت ، كسى بايد مى آمد و در آن فضاى مه آلود ، حقّ را بار ديگر آشكار مى كرد و به همه مى فهماند حكومتى كه روى كار آمده است ، حكومتِ شيطان است ...(1)

*****

سپاه مسلمانان به سوى مدينه باز مى گردد ، سپاهيان ، عشق ديدار خليفه خود را دارند تا به او گزارش اين جنگ را بدهند و غنائم را به او تحويل بدهند ، ولى تو به فكر ديدن امام زمان خود هستى و مى دانى كه خليفه چقدر در حقّ امام تو ظلم كرده است .

تو يك اسير هستى ولى اين اسارت راهى است براى رسيدن به امام حسين علیه السلام . تو روزشمارى مى كنى ، تا مدينه راه زيادى مانده است، ولى شوقديدار يار، راه را كوتاه مى كند ، حضرت فاطمه علیها السلام به تو وعده داده كه معجزه اى روى خواهد داد و هيچ مردى نخواهد توانست به تو نزديك شود ، آرى ، فرشتگانى كه به چشم نمى آيند از تو مراقبت مى كنند ، قرار است تو ناموس حسين علیه السلام بشوى و مادر نُه امام! خدا فرشتگان را براى مراقبت از تو فرستاده است ...

*****

ص: 63


1- . فقال أبو بكر: أنا عائذٌ بالله من سخطه وسخطك يا فاطمة، ثمّ انتحب أبو بكر يبكي حتّى كادت نفسه أن تزهق...: الإمامة والسياسية ، ج 1، ص 20، الغدير ، ج 7 ، ص 229، قاموس الرجال ، ج 12 ، ص 328، أعيان الشيعة ، ج 1 ، ص 318.

تو همراه خواهرت كه نامش « شاه زنان » است به مدينه مى رسيد ، عدّه اى به تماشاى شما مى آيند ، تو روى خود را مى پوشانى و در گوشه اى مى نشينى. خبر مى دهند كه خليفه مى خواهد شما را ببيند ، تو روى خود را باز نمى كنى ، عمر بن خطاب از تو مى خواهد تا روى خود را باز كنى ، تو قبول نمى كنى و چنين مى گويى : « سياه باد هرمز! » منظور تو اين است : « نفرين بر هرمز! واى بر او !» به راستى چرا تو پدربزرگ خود را نفرين كردى ؟ پيامبر به خسرو پادشاه ايران ( كه پسر هرمز بود ) نامه نوشت ، اگر هرمز پسر خود ( خسرو ) را به خوبى تربيت كرده بود ، خسرو مسلمان مى شد و دعوت پيامبر را مى پذيرفت و اكنون همه خانواده او سعادتمند بودند و كار به آنجا نمى رسيد كه شخصى همانند عمر با نگاه يك اسير به ناموس او نگاه كند !

عمر، زبان فارسى را نمى داند ، خيال مى كند كه تو به او دشنام داده اى . پس عصبانى مى شود و تصميم مى گيرد تو را به قتل برساند . خبر به حضرت على علیه السلام مى رسد ، او سراسيمه به آنجا مى آيد ، تو امام خود را مى بينى ، چقدر خوشحال مى شوى ، مى خواهى از جا برخيزى ، امّا فعلاً صبر مى كنى ، على علیه السلام به عمر مى گويد :« اى عمر! تو كه فارسى نمى دانى پس چرا به خاطر سخنى كه معناى آن را نمى دانى مى خواهى تصميم غلط بگيرى ؟». وقتى براى عمر سخن تو

را به عربى ترجمه مى كنند ، او معناى سخن تو را مى فهمد و آرام مى شود !

تو با اين كار خود ، آبروى عمر را بردى ، سخنى را گفتى و نشان دادى كه عمر چقدر از سياست و درايت به دور است ، تاريخ براى هميشه درباره او

ص: 64

قضاوت خواهد كرد ، به راستى او چگونه خود را خليفه پيامبر مى خواند در حالى كه به خاطر شنيدن سخنى كه معناى آن را نمى داند تصميم به قتل مى گيرد ؟

عمر سرافكنده شده است ، آبروى او رفته است ، پس دستور مى دهد تا تو و ديگر دختران را به عنوان كنيز بفروشند ، اينجاست كه على علیه السلام رو به او مى كند و مى گويد : « اى عمر! پيامبر فرمود : هر وقت بزرگانى از قومى به نزد شما آمدند ، آنان را احترام كنيد »، اى شهربانو ! تو و خواهرت بزرگ زاده ايد و اين دستور پيامبر است كه با بزرگان با بزرگوارى رفتار كنيد .

عمر مى گويد : پس با اين دختران چه كنيم ؟ على علیه السلام پاسخ مى دهد : اجازه بده تا خودشان مردى انتخاب كنند و با او ازدواج كنند .

عمر مى گويد : « اين دختران اسير مسلمانان هستند و جزء غنيمت ها به حساب مى آيند ، همه از پولِ فروش آنان سهم مى برند، چگونه من مى توانم حقِ مسلمانان را ناديده بگيرم ؟»

سكوت همه جا را فرامى گيرد ، همه به فكر فرو مى روند ، به راستى چه بايد كرد؟ راه حلّ چيست تا اين دختران با كرامت و بزرگوارى ازدواج كنند و هرگز كنيز كسى نباشند .

اينجاست كه على علیه السلام با صداى بلند مى گويد: « اى مردم ! شاهد باشيد كه من سهم خود از اين دو دختر را در راه خدا بخشيدم »، بعد از آن همه بنى هاشم هم سهم خود را مى بخشند، به دنبال آن، ديگران هم ، سهم خود را مى بخشند ، اكنون اين دختران ، همگى آزاد شده اند ، عمر چاره اى نمى بيند ، او هم مى گويد : « من هم سهم خود را بخشيدم ».

ص: 65

تو در ميان جمع نشسته اى و روى خود را پوشانده اى، صداى على علیه السلام به گوش تو مى رسد كه چنين مى گويد : « اين دختران هر كس را كه مى خواهند انتخاب كنند تا با او ازدواج كنند »، تاكنون چنين رسمى در مدينه نبوده است ، اكنون تو از جا برمى خيزى ، جوانان را مى بينى، آن شب تو در خواب ، حسين علیه السلام را ديده اى ، چهره اش را به خوبى مى شناسى ، تو به سوى او مى روى ، همه مى فهمند كه تو مى خواهى با او ازدواج كنى .

لبخند بر چهره على علیه السلام نقش مى بندد ، او اكنون اسم تو را سؤال مى كند ؛ زيرا مى خواهند خطبه عقد را بخوانند ، تو نام خود را بازگو مى كنى ، على علیه السلام از شنيدن نام تو ، بسيار خوشحال مى شود ، سپس رو به حسين علیه السلام مى كند و چنين مى گويد : « قدر همسر خود را بدان زيرا او براى تو فرزندى خواهد آورد كه بهترين مرد روى زمين خواهد بود ، اى حسين ! همسر تو ، مادر نُه امامى است كه بعد از تو خواهند آمد ».(1)اكنون خواهرت كه نامش « شاه زنان » است با شخصى به نام «محمّد بن ابى بكر » ازدواج مى كند ، اين شخص آن قدر شيفته على علیه السلام

بود كه سرانجام جانش را در راه دفاع از مرامِ على علیه السلام فدا مى كند ، او شيعه اى واقعى است كه خدا او را براى مقام « ايمان واقعى » برگزيده است و قلبش را از سياهى ها پاك كرده است .

*****

ص: 66


1- . لما أقدمت بنت يزدجرد على عمر أشرف لها عذارى المدينة وأشرق المسجد بضوئها لما دخلته ، فلما نظر إليها عمر غطت وجهها وقالت : أف بيروج بادا هرمز! فقال عمر : أتشتمني هذه وهم بها ، فقال له أمير المؤمنين علیه السلام : ليس ذلك لك ، خيرها رجلا من المسلمين وأحسبها بفيئه ، فخيرها فجاءت حتى وضعت يدها على رأس الحسين علیه السلام ...ثم قال للحسين : يا أبا عبد الله لتلدن لك منها خير أهل الأرض ، فولدت علي بن الحسين8...: الكافي ، ج 1 ، ص 467، بصائر الدرجات ، ص 355، بحار الأنوار ، ج 46 ، ص 9.

شهربانو ! اكنون كه تو همسر حسين علیه السلام شده اى سجده شكر به جا مى آورى ، به خانه او مى روى ، همه خوبى ها را مى بينى كه در شوهر تو جلوه گر شده است ، زندگى شما آغاز مى شود ، تو جز بزرگوارى و عزّت در اين خانه نمى بينى ، مدّتى مى گذرد ، روزها و شب هاى زيادى سپرى مى شود ، اكنون عثمان خليفه است ( عمر بن خطاب از دنيا رفته است و عثمان به عنوان خليفه سوم ، حكومت مى كند ) . چندين سال از حكومت عثمان هم مى گذرد ، سال 35 هجرى فرا مى رسد ، تو در مدينه هستى ؛ زيرا حضرت على علیه السلام در اين شهر است ، حسين علیه السلام هم در اين شهر زندگى مى كند ، ديگر وقت آن است كه وعده خدا محقق شود و تو مادر شوى ، انتظار به سر مى آيد ، فرزند تو به دنيا مى آيد ، او امام سجاد علیه السلام است ، نسل امامت از دامن توست ، به راستى كه تو « شهربانو » هستى ، چه كسى به بزرگوارى و عظمت تو مى رسد؟ تو مايه افتخار ايرانيان هستى ، زيرا از امام سجّاد علیه السلام تا امام دوازدهم، همه از نسل تو هستند ، تو شاهكار آفرينش هستى .

مصلحت خدا بر اين است كه تو بعد از تولد فرزندت زياد در اين دنيا نباشى ، چند روز از تولد فرزندت كه مى گذرد ، تو از دنيا مى روى ، امام حسين علیه السلام داغدار اين مصيبت مى شود و اشك از چشمانش جارى مى شود ، اكنون فرزند تو يتيم مى شود ، امام حسين علیه السلام تو را در مدينه به خاكمى سپارد ، سپس دايه اى مهربان براى بزرگ كردن پسر تو انتخاب مى كند ، آن دايه فرزند تو را همانند فرزند خود دوست دارد و او را در آغوش محبتش بزرگ مى كند ...(1)

ص: 67


1- . وكانت صاحبة الحسين علیه السلام نفست بعلي بن الحسين علیهماالسلام فكفل عليا علیه السلام بعض أمهات ولد أبيه فنشأ وهو لا يعرف أما غيرها ثم علم إنها مولاته...: عيون اخبار الرضا علیه السلام ، ج 2 ، ص 136.

خصائص اُمّ زین العابدین علیه السلام /شیخ حسین تهرانی

به قلم : محقق توانا و دلباختۀ اهل البیت علیهم السلام

حجة الاسلام و المسلمین آقای شیخ حسین تهرانی

*****

خصائص اُمّ زین العابدین علیه السلام

پیشگفتار

قلم و بیان از وصف عظمت و جلالت والدۀ ماجدۀ سید الساجدین و زین العابدین ، امام علی بن الحسین علیهما السلام ، حضرت شهربانو علیها السلام عاجز است و ما نمی توانیم کما هو حقه آن حضرت را توصیف نماییم . اما بر حسب مثل معروف :

آب دریا را اگر نتوان کشید *** هم به قدر تشنگی باید چشید

در حدّ توان ، به ذکر فضائل و مناقب حضرت شهربانو علیها السلام می پردازیم و بیست ویژگی از خصوصیات آن حضرت را نقل و پیرامون آن مطالبی را تقدیم خواهیم نمود .

امید است که این اثر مقبول درگاه پروردگار و مورد لطف و عنایت حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف قرار بگیرد .

و ما توفیقی الا بالله علیه توکلت و الیه انیب

1: نامگذاری حضرت شهربانو علیها السلام توسط امام امیرمؤمنان علی علیه السلام

وقتی که امیرمؤمنان علی علیه السلام در مرحله اول با حضرت شهربانو علیها السلام روبرو شد ، به او فرمود : اسم شما چیست ؟ عرض کرد : « جهان شاه ».

ص: 68

حضرت نام او را تغییر داد و اسم « شهربانو » را برای او انتخاب کرد .(1) و در بعضی از نقل ها نام وی را « فاطمه »(2) و یا « مریم »(3) گذاشتند .

2 : نسب درخشان حضرت شهربانو علیها السلام

حضرت شهربانو علیها السلام از نسل ساسانیان و فرزند یزدگرد آخرین پادشاه ساسانی بوده است و علما و بزرگان شیعه به این مطلب تصریح نموده اند از جمله :

1 ) محمد بن واضح یعقوبی قدس سره : « و امّه جزار بنت یزدجرد ؛مادر امام سجاد علیه السلام جزار دختر یزدگرد بوده است ».(4)

2 ) شیخ کلینی قدس سره : مادر امام سجاد علیه السلام سلافه دختر یزدگرد می باشد .(5)

3 ) شیخ صدوق قدس سره : مادر امام سجاد علیه السلام « سلافة» معروف به خیرات النّساء می باشد .(6)

4 ) شیخ مفید قدس سره :وَ أُمُّهُ شَاهْ زَنَانُ بِنْتُ يَزْدَجرْدَ بْنِ شَهْرِيَارَ بْنِ كسْرَى وَ يُقَالُ إِنَّ اسْمَهَا شَهْرَبَانُو ؛

ص: 69


1- . اصول کافی ، شیخ کلینی ، ج 1 ، ص 467 ؛ بصائر الدرجات ، محمد بن حسن صفّار ، ج 1 ، ص 593 ، ح 1186 .
2- . مناقب آل ابی طالب علیهم السلام، ابن شهر آشوب ، ج 3 ، ص 311 .
3- . همان .
4- . تاریخ الیعقوبی ، محمد بن واضح یعقوبی ، ج 2 ، ص 303 .
5- . اصول کافی ، شیخ کلینی ، ج 1 ، ص 467 .
6- . عیون اخبار الرضا علیه السلام ، شیخ صدوق ، ج 2 ، ص 128 .

مادر امام سجاد علیه السلام شاه زنان دختر یزدگرد پسر شهریار ، شاه ایران است و گفته شده که نام او شهربانو است . (1)

5 ) محمد بن حسن صفّار قمی قدس سره : مادر امام سجاد علیه السلام خوله دختر یزدگرد پادشاه فارسی بود .(2)

6 ) ابن شهر آشوب قدس سره : وَ أُمُّهُ شَهْرَبَانُويَهْ بِنْتُ يَزْدَجَرْدَ بْنِ شَهْرِيَارَ الْكِسْرَى وَ يُسَمُّونَهَا أَيْضاً شاه زنان وَ جَهَانْ بَانُويَهْ وَ سُلَافَةُ وَ ... ؛

مادر امام سجاد علیه السلام شهربانو دختر یزدگرد شهریار کسری است و او را شاه زنان و جهان بانویه و سلافة و ... می نامند .(3)

7 ) مبرّد : كَانَ اسْمُ أُمِّ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ علیهما السلام سُلَافَةَ مِنْ وُلْدِ يَزْدَجَرْدَ مَعْرُوفَةَ النَّسَبِ مِنْ خَيْرَاتِ النِّسَاءِ وَ قِيلَ خَوْلَةَ ؛

نام مادر امام سجاد علیه السلام سلافة است و او از فرزندان بزدگرد بود و نسب و خاندان معروفی دارد و از بهترین زنان و بانوان برگزیده بوده و او را خوله هم نامیده اند .(4)

8 ) علی بن حسین مسعودی :

« و روي ان أبا محمّد ولد سنة ثمان و ثلاثين من الهجرة و كانت أمه جهان شاه بنت ( يزدجرد ملك ) آخر ملوك الفرس و هو يزدجرد بن شهريار؛ (5)

ص: 70


1- . ارشاد ، شیخ مفید ، ج 2 ، ص 137 .
2- . بصائر الدرجات ، محمد بن حسن صفّار ، ج 1 ، ص 335 .
3- . مناقب آل ابی طالب علیهم السلام ، ابن شهر آشوب ، ج 3 ، ص 311 .
4- . الکامل فی اللّغة و الادب ، محمد بن یزید مبرّد ، ج2 ، ص 90 .
5- . اثبات الوصیه ، علی بن حسین مسعودی ، ج 1 ، ص 170 .

روایت شده که ابامحمد ( امام سجاد علیه السلام ) در سال 38 هجری به دنیا آمد و مادرش جهان شاه دختر یزدگرد آحرین شاه ایرانی بوده که همان یزدجرد پسر شهریار است .(1) و ... پس بنابراین سخن کسانی که تشکیک نموده و منکر شاه زادگی حضرت شهربانو علیها السلام شده اند مردود و مخدوش است و آن حضرت فرزند یزدگرد می باشد . و یزدگرد نیز مردی موحّد بوده و دلیل بر این مطلب این روایت است که در کتاب « مقتضب الاثر » آمده و آن روایت این است که : « پس از جنگ قادسیه و شکست ساسانیان در این جنگ ، یزدگرد به هنگام فرار از مدائن ، در برابر ایوان مدائن ایستاد و گفت : ای ایوان ! من رفتم ولی یا خودم یا یکی از فرزندانم که هنوز وقت ظهورش نرسیده به سوی تو بر خواهیم

گشت . سلیمان دیلمی می گوید : محضر امام صادق علیه السلام شرفیاب شدم و از حضرت در رابطه با این سخن یزدگرد سؤال کردم وگفتم : یابن رسول الله! منظور یزدگرد از اینکه گفت یکی از فرزندانم که هنوز وقت ظهورش نرسیده چیست؟ امام صادق علیه السلام فرمود :

ذَلِكَ صَاحِبِكُمْ الْقَائِمُ بِأَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ السَّادِسُ مِنْ وُلْدِي ، قَدْ وَلَدَهُ يَزْدَجَرْد فَهُوَ وَلَدُهُ ؛ منظور یزدگرد از این سخن ، صاحب شما حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است که به امر پروردگار قیام خواهد کرد و او از فرزندان یزدگرد و ششمین فرزند من می باشد .(2)

ص: 71


1- . حضرت شهربانو علیها السلام اسامی متعدد داشته و نام های مختلفی که در این اقوال آمده ، همه مربوط به آن حضرت می باشد.
2- . مقتضب الاثر فی النص علی الائمة الاثنی عشر ، احمد بن عیاش جوهری ، ص 40 ؛ بحارالانوار ، محمدباقر مجلسی ، ج 51 ، ص 164 .

3: مهتر بانوان

حضرت شهربانو علیها السلام مفتخر به لقب « سیّدة النساء » و مهتر بانوان شدند و این لقب را امام امیرمؤمنان علی علیه السلام به وی داد .(1)

4: برترین بانوان

مبرّد در « الکامل فی اللغة و الادب » خود و محمد بن واضح یعقوبی در « تاریخ یعقوبی » و علامه مجلسی در « بحارالانوار » در این باره می گویند :

« كَانَ اسْمُ أُمِّ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ علیهما السلام سُلَافَةَ مِنْ وُلْدِ يَزْدَجَرْدَ مَعْرُوفَةَ النَّسَبِ مِنْ خَيْرَاتِ النِّسَاء ؛

نام مادر امام سجاد علیه السلام سلافة است و او از فرزندان بزدگرد بود و نسب و خاندان معروفی دارد و از بهترین بانوان بوده است .(2)

5 : اسلام آوردن حضرت شهربانو علیها السلام توسط حضرت فاطمه علیها السلام

مادر پاکدامن و پرهیزکار امام علی بن الحسین ، زین العابدین علیهما السلام حضرت شهربانو علیها السلام قبل از آنکه به ازدواج امام حسین علیه السلام در بیاید در رؤیای صادقه به دست حضرت فاطمه علیها السلام اسلام آورد و مسلمان شد . حضرت شهربانو علیها السلام در این باره می فرماید :

ص: 72


1- . بحارالانوار ، محمدباقر مجلسی ، ج 46 ، ص 8 .
2- . الکامل فی اللّغة و الادب ، محمد بن یزید مبرّد ، ج2 ، ص 90 ؛ بحارالانوار ، محمدباقر مجلسی ، ج 46 ، ص 16 ؛ تاریخ الیعقوبی ، محمد بن واضح یعقوبی ، ج 2 ، ص 303 .

شبی در عالم رؤیا حضرت فاطمه علیها السلام را دیدم و آن حضرت نزد من آمد و اسلام را بر من عرضه کرد و من به دست مبارک آن حضرت مسلمان شدم .(1)

6: خواستگاری رسول خدا صلی الله علیه و آله از حضرت شهربانو علیها السلام

حضرت شهربانو علیها السلام در رؤیای صادقه توسط رسول خدا صلی الله علیه و آله برای فرزند عزیزش امام حسین علیه السلام خواستگاری شد . حضرت شهربانو علیها السلام

در این باره می فرماید :قبل از آنکه به اسارت در بیایم ، شبی در عالم رؤیا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را دیدم که با امام حسین علیه السلام داخل خانه شد و مرا برای آن حضرت خواستگاری کرد و به او تزویج نمود .(2)

7: تابش نور محبت امام حسین علیه السلام در قلب حضرت شهربانو علیها السلام

حضرت شهربانو علیها السلام از میان تمام مسلمانان ،امام حسین علیه السلام را به عنوان همسر خود برگزید و علت این انتساب مربوط می شود به چیزی که آن حضرت در عالم رؤیا مشاهده کرد . حضرت شهربانو علیها السلام در این باره می فرماید :

ص: 73


1- . جمل من انساب الاشراف ، بلاذری ، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی ، ج 3 ، ص 102؛ جلاء العیون ، محمدباقر مجلسی ، فصل 6 ، ص831 ؛ کشف الغمة، اربلی، ج 2 ، ص294؛ ارشاد ، شیخ مفید ، ج2 ، ص 135 ؛ مرآت العقول ، محمدباقر مجلسی ، ج 6 ، ص 6 ؛ منتهی الآمال ، عباس قمی ، ج2 ، ص 14 .
2- . همان .

شبی در عالم خواب مشاهده کردم که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با امام حسین علیه السلام وارد خانه ما شد و مرا برای آن حضرت خواستگاری کرد و به او تزویج نمود. صبح وقتی که از خواب بیدار شدم محبت آن خورشید فلک امامت در دل من جا کرد و پیوسته در خیال آن حضرت بودم . در شب بعد وقتی که به خواب رفتم حضرت فاطمه علیها السلام را در خواب دیدم و آن حضرت به نزد من آمد و اسلام را بر من عرضه کرد و من به دست مبارک وی در خواب مسلمان شدم . سپس به من فرمود که به زودی لشکر مسلمانان بر پدر تو غالب خواهند شد و تو را اسیر خواهند نمود و تو به زودی به فرزند من حسین علیه السلام خواهی رسید ، و خدا نخواهد گذاشت که کسی دستش را به تو برساند تا آنکه به فرزند من برسی . حق تعالی نیز مرا حفظ کرد و هیچ کسی دستی به من نرسانید تا آنکه مرا به مدینه آوردند و وقتی که امام حسین علیه السلام را دیدم ، دانستم که او همان کسی است که در عالم خواب با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نزد من آمده بود و رسول خدا صلی الله علیه و آله مرا به عقد او در آورد ؛ لذا بدین سبب او را اختیار کردم .(1)

8: افتخار همسری با امام حسین علیه السلام

وقتی که حضرت شهربانو علیها السلام را به عنون اسیر وارد مدینه نمودند ، عمر بن الخطاب قصد خود را از حراج آن حضرت به عنوان برده اعلام نمود .

ص: 74


1- . منتهی الآمال ، عباس قمی ، ج2 ، ص 14 .

امیرمؤمنان علی علیه السلام اعتراض کردند و مانع از این کار شدند و فرمودند : فروش دختران پادشاهان هرچند که کافر باشند جایز نیست . سپس از شهربانو علیها السلام پرسیدند : آیا دلت می خواهد که من شوهری برای تو پیدا کنم ؟ آن حضرت جوابی ندادند .

حضرت علی علیه السلام برای جلوگیری از برگزاری حراج فرمودند : سکوت او نشانه تأئید است . سپس رو کردند به عمر و فرمودند : چرا اجازه نمی دهید که او از میان این جمعیت شخصی را به نام شوهر خود انتخاب کند که اگر چنین کرد هزینه جهیزیه وی را از خزانه عمومی باید پرداخت نمود . عمر هم موافقت کرد . سپس شهربانو علیها السلام یک نگاهی به جمعیت انداختو در این هنگام چشمش به امام حسین علیه السلام افتاد و متحیر شد و گفت : من این آقا را در خواب دیده ام . جمعیت برگشتند تا امام حسین علیه السلام را نگاه کنند . حضرت علی علیه السلام نزد فرزندش رفت و فرمود : حسین ! او مادر پسرت خواهد بود که بهترین مردم است .(1)

9: مادر برترین افرادِ روی زمین

حضرت شهربانو علیها السلام مادر شخصیتی شد که برترین افرادِ روی زمین بود و علاوه بر اینکه امیرمؤمنان علی علیه السلام به این حقیقت تصریح نمودند ،(2) به مصداق الفضل ما شهدت به الاعداء ، منصور دوانیقی نیز اعتراف بدان نموده و در

ص: 75


1- . اصول کافی ، شیخ کلینی ، ج 1 ، ص 467 ؛ الخرائج و الجرائح ، قطب راوندی ، ج 2 ، ص 75 .
2- . یا اباعبدالله ! احْتَفِظْ بِهَا وَ أَحْسِنْ إِلَيْهَا فَسَتَلِدُ لَكَ خَيْرَ أَهْلِ الْأَرْضِ. الامام السجاد علیه السلام ، سیّد عبدالرزاق مقرّم ، ص 28 .

نامه ای که به محمد بن عبدالله معروف به « نفس زکیّه » نوشت ، در آن نامه مرقوم داشت :

« ما ولد بعد وفاة رسول الله صلی الله علیه و آله افضل من علی بن الحسین علیهما السلام ؛ بعد از وفات رسول خدا صلی الله علیه و آله در میان شما شخصیتی برتر از علی بن الحسین علیهما السلام به دنیا نیامد.(1)

10 : وعاء نور امامت و ولایت

حضرت شهربانو علیها السلام این افتخار را پیدا کرد که ظرف و وعاء شد برای دریافت نور امامت و ولایت . گنجی شافعی در « کفایة الطالب فی مناقب علی بن ابیطالب علیهما السلام » در این باره می نویسد :

خداوند متعال در میان همسران امام حسین علیه السلام فقط به حضرت شهربانو علیها السلام این لیاقت را داد که وعاء نور امامت باشد .(2)

11 : شهربانو علیها السلام از مصادیق بارز ارحام مطهّره

حضرت شهربانو علیها السلام این شایستگی را پیدا کرد که رَحِم او جزو ارحام مطهّره قرار بگیرد و نطفۀ امام سجاد علیه السلام در آن منعقد شود .

12 : امّ الاوصیاء

امیرمؤمنان علی علیه السلام لقب « ام الاوصیاء ؛ مادر امامان » را به حضرت شهربانو علیها السلام داد و به فرزندش امام حسین علیه السلام فرمود :

ص: 76


1- . الکامل فی التاریخ ،ابن اثیر ، ج 2 ، ص 570 .
2- . کفایة الطالب فی مناقب علی بن ابیطالب علیهما السلام ، محمد بن یوسف گنجی شافعی ، ص 454 .

« وَ هِيَ أُمُّ الْأَوْصِيَاءِ الذُّرِّيَّةِ الطَّيِّبَةِ ؛

او مادر امامان از ذرّیّۀ طیّبه می باشد » .(1)

و بدین ترتیب حضرت شهربانو علیها السلام این افتخار و شایستگی را پیدا کرد که مادر نُه امام بشود و ائمه اطهار علیهم السلام از او به وجود بیایند .

13 : افتخار عرب و عجم

امام سجاد علیه السلام از تباری ایرانی و قریشی بوده است . از این رو والدۀ ماجدۀ آن حضرت فخری برای عرب و عجم به شمار می آید . عرب به او افتخار می کند که در میان این همه بانوان عرب چنین افتخاری را پیدا کرد که همسر امام و مادر امام بشود و عجم نیز به او افتخار می کند که مایه سربلندی ایرانیان شد و این افتخار را پیدا کرد که عروس حضرت زهرا علیها السلام بشود .

14 : افتخار امام سجاد علیه السلام به مادرش حضرت شهربانو علیها السلام

از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روایت شده که فرمود :

« اِنَّ لِلَّهِ مِنْ عِبَادِهِ خِيَرَتَانِ فَخِيَرَتُهُ مِنَ الْعَرَبِ قُرَيْشٌ وَ مِنَ الْعَجَمِ فَارِسُ ؛

خداوند از میان بندگانش دو برگزیده دارد ، برگزیده ای از عرب ، قریش ، و از عجم فارس است».(2)

از این رو امام سجاد علیه السلام فرمود :

ص: 77


1- . الامام السجاد علیه السلام ، سید عبدالرزاق مقرّم ، ص 28 .
2- . وفیات الاعیان ، ابن خلکان ، ج 3 ، ص 267 ؛ اکمال تهذیب الکمال ، علاء الدین مغلطای ، ج 9 ، ص 304 ؛ بحارالانوار ، محمد باقر مجلسی ، ج 46 ، ص 4 .

« أَنَا ابْنُ الْخِيَرَتَيْن ؛ من فرزند دو برگزیده هستم ، یعنی از طرف جدش رسول خدا صلی الله علیه و آله که از عرب بود نجابت عرب و از طرف مادرش که ازعجم بود نجابت عجم را دارا بود ؛ لذا امام سجاد علیه السلام بدین منظور افتخار به مادرش حضرت شهربانو علیها السلام نمود .

15 : توجه و عنایت امیرمؤمنان علی علیه السلام به حضرت شهربانو علیها السلام

امیرمؤمنان علی علیه السلام در مدینه وقتی که حضرت شهربانو علیها السلام را به عقد امام حسین علیه السلام در آورد به فرزندش فرمود :

یا اباعبدالله ! احْتَفِظْ بِهَا وَ أَحْسِنْ إِلَيْهَا فَسَتَلِدُ لَكَ خَيْرَ أَهْلِ الْأَرْضِ ؛

ای اباعبدالله ! از او محافظت کن ؛ زیرا به زودی بهترین اهل زمین را برایت به دنیا خواهد آورد .(1)

16 : توجه و عنایت امام رضا علیه

السلام به حضرت شهربانو علیها السلام

شیخ صدوق قدس سره در کتاب « عیون اخبار الرضا علیه السلام » نقل می کند که : سهل بن قاسم نوشجانی می گوید : امام رضا علیه السلام در خراسان به من فرمود : بین ما و شما نسبت و رابطه خویشاوندی وجود دارد . پرسیدم : چگونه ؟ فرمود :

هنگامی که عبدالله بن عامر خراسان را فتح کرد ، دو نفر از دختران یزدجرد بن شهریار را به دست آورد ، آن ها را به مدینه و نزد عثمان فرستاد . عثمان یکی را به حسن علیه السلام و دیگری را به حسین علیه السلام بخشید و هر دو ، در حال نفاس از دنیا رفتند . و آندختری که به حسین علیه السلام بخشید ، مادر علی بن الحسین علیهما السلام بود .(2)

ص: 78


1- . الامام السجاد علیه السلام ، سید عبدالرزاق مقرّم ، ص 28 .
2- . عیون اخبارالرضا علیه السلام ، شیخ صدوق ، ج 2 ، ص 126 و 127 .

17: نام و یاد حضرت شهربانو علیها السلام در حدیث لوح

در حدیث لوح از حضرت شهربانو علیها السلام یاد شده و درباره آن حضرت چنین آمده است :

أَبُو مُحَمَّدٍ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ الْعَدْلُ أُمُّهُ شَهْرَبَانُويَهْ بِنْتُ يَزْدَجَرْدَ بْنِ شَاهَنْشَاهَ ؛

ابو محمد علی بن الحسین عدل ، مادرش شهربانو دختر یزدگرد فرزند شاهنشاه .

18 : پاکدامنی حضرت شهربانو علیها السلام

حضرت شهربانو علیها السلام پاکدامن بود و این ویژگی حتی شامل قبل از اسلام آوردن او نیز می شود ؛ لذا طبق روایتی که قبلاً نقل شد ، حضرت فاطمه علیها السلام در عالم رؤیا به حضرت شهربانو علیها السلام فرمود :

تو را اسیر خواهند نمود و تو به زودی به فرزند من حسین علیه السلام خواهی رسید ، و خدا نخواهد گذاشت که دست کسی به تو برسد تا آن که به فرزند من برسی .(1)

19: حیا و عفت حضرت شهربانو علیها السلام

پس از شکست یزدگرد سوم ، وقتی که حضرت شهربانو علیها السلام و دیگر اعضای خانواده سلطنتی را به عنوان اسیر وارد مدینه نمودند ، جمع دختران مدینه به تماشای جمال او بیرون آمدند و مسجد مدینه از شعاع نور روی آن حضرت روشن شد ، عمر بن الخطاب اراده کرد که روی او را ببیند ، از اینرو دست خود را به طرف حضرت شهربانو علیها السلام دراز کرد ، آن حضرت مانع شد و فرمود : سیاه باد روی هرمز که تو دست به طرف فرزند او دراز می کنی. عمر گفت : این گبرزاده مرا دشنام می دهد و خواست که او را از این بابت مورد اذیت

ص: 79


1- . منتهی الامال ، عباس قمی ، ج 2 ، ص14.

و آزار قرار دهد . امیرمؤمنان علی علیه السلام که در آنجا حضور داشت اعتراض کرد و مانع چنین کاری شد و فرمود : تو سخنی را که نفهمیدی چگونه دانستی که دشنام است ، منظور وی از اجداد خودش بود و به شما توهین نکرد .(1)

طبق این نقل تاریخی همان طور که ملاحظه نمودید حضرت شهربانو علیها السلام به خاطر حیا و عفتی که داشت مانع از این شد که عمر به طرف او دست دراز کند .

20 : حجاب قرآنی بر قامت حضرت شهربانو علیها السلام

حجاب در ادیان و اقوام پیش از اسلام وجود داشته و آیاتی در قرآن و احادیثی از ائمه اطهار علیهم السلام ، از وجوب حجاب و اهمیت آن سخن گفته اند .

حکم حجاب در فقه در بخش نماز و نکاح مطرح شده است . این حکم از دیدگاه فقها از احکام ضروری اسلام است و ایجاد امنیت روانی و حفظ سلامت اخلاقی جامعه از حکمت های واجب شدن حجاب است . و زن به عنوان یک حکم واجب شرعی باید مسئله حجاب را به طور کامل رعایت کند و در قرآن هفت آیه در ارتباط با حجاب نازل شده است ، که یکی از آن آیات آیه جلباب است که خداوند در این آیه می فرماید :

« يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنينَ يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيماً » ؛

ای پیامبر! به زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو که خویشتن را با چادر بپوشانند ، که این کار برای اینکه آنها ( به عفت و حریّت ) شناخته شوند و تا از تعرض و جسارت ( هوس رانان ) آزار نکشند بسیار نزدیک تر است و خدا ( در حق خلق ) بسیار آمرزنده و مهربان است . (2)

ص: 80


1- . اصول کافی ، شیخ کلینی ، ج 1 ، ص 467 ؛ اثبات الوصیه ، مسعودی ، ص 170 ؛ تاریخ الیعقوبی ، محمد بن واضح یعقوبی ، ج 2 ، ص 303 ؛ منتهی الآمال ، عباس قمی ، ج 2 ، ص 14 .
2- . سوره احزاب ، آیه 59 .

مفسران همچون زمخشری(1) و فخررازی(2) از این آیه برداشت کرده اند که بر زن واجب است که صورت خودش را بپوشاند .

علامه طباطبایی قدس سره هم چنین برداشتی داشته است .(3)

و مرحوم آیة اللّه بروجردی قدس سره این دیدگاه را داشته و استدلال کرده است که با نزدیک کردن جلباب که در آیه به آن امر شده ، لزوماً باید کل صورت پوشانده شود .(4)

و همچنین عده ای دیگر از فقها واجب دانسته اند که زن باید صورت خودش را از نامحرم بپوشاند . از این رو حضرت شهربانو علیها السلام علاوه بر اینکه حجاب را به طور کامل رعایت می کرد ، صورت خود را نیز می پوشاند و مؤیّد این مطلب آن است که وقتی که عمر بن الخطاب دست دراز کرد که پوششی که آن حضرت روی صورتش قرار داده بود را بردارد تا چهره را ببیند حضرت شهربانو علیها السلام مانع شد .(5) و این نکته را بانوان باید توجه داشته باشند کهمظهر جمال هر زنی صورت اوست و مردها در مرحله اول با دیدن چهره زن فریفته او می شوند ، و اگر زنی صورت خود را پوشانده باشد ، انگیزه ای در مردها ایجاد نخواهد شد ؛ لذا برای دفع چنین مفسده ای عده ای از فقها پوشش صورت را برای بانوان واجب دانسته اند .

ص: 81


1- . تفسیر کشّاف ، زمخشری ، ذیل آیه جلباب .
2- . تفسیر کبیر ، فخررازی ، ذیل آیۀ جلباب .
3- . تفسیر المیزان ، محمد حسین طباطبایی ، ج 16 ، ص 339 .
4- . نظام النکاح ، جعفر سبحانی ، ج 1 ، ص 52 .
5- . اصول کافی ، شیخ کلینی ، ج 1 ، ص 467 ؛ اثبات الوصیه ، مسعودی ، ص 170 ؛ تاریخ الیعقوبی ، محمد بن واضح یعقوبی ، ج 2 ، ص 303 ؛ منتهی الآمال ، عباس قمی ، ج 2 ، ص 14 .

افتخار عجم ، خاتون عرب/آقای شیخ محمد امیری سوادکوهی

به قلم : نویسندۀ محقق و متتبع و با ولایت

آقای شیخ محمد امیری سوادکوهی

*****

حضرت شهربانو علیها السلام ، افتخار عجم ، خاتون عرب

پیش گفتار

خدای متعال بر بشریت منّت نهاد ، برای اعتلای کمال و سعادت ، تثبیت امر هدایت و ابلاغ رسالت و به جهت قوام و ثبات عوالم خلقت ، انوار قدسیۀ اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام را قبل از آفرینش جهان هستی آفرید تا حیات بشری با تلألوی آن ، مفهوم حقیقی خود را دریابد و در سیر تکامل و سلامت خویش حرکت نموده و به ضیافت عبودیت نائل گردد .

از اینرو پس از خلقت آدم ابوالبشر، مقولۀ مهم رسالت را با ابلاغ پیام توحید و بشارت موعود امم بر عهدۀ انبیاء و رسل گذاشت تا انسان ها از زلالی فطرت فاصله نگیرند و در مسیر اعتدال حرکت نموده و بر اصالت خویش باقی بمانند .

براساس امر خدای منان در کتب آسمانی ، بقای چشمۀ جوشان فطرت و تبلور انوار الهیۀ بعثت مشروط به پذیرش رکنِ رکینِ شریعت ، یعنی مقام شامخ امامت و تبعیت از ولایتِ مولای عوالم وجود ، امیرالمؤمنین ارواحنا فداه است که بدون آن ، پایه های دین خدا متزلزل و اسلام ناب از مسیر حقیقی خود خارج و به تاریکی و تباهی منحرف خواهد شد ، از این رو می بایست امت اسلام و پیروان سایر ادیان ابراهیمی بر اساس مکتوبات مصحف خود در پی

ص: 82

احیای حقیقت انسانیت یعنی ولایت کلیّۀ الهیۀ صدیق اکبر و فاروق اعظم علی بن ابی طالب علیهما السلام باشند و در صراط مستقیم او و جانشینان حضرتش طی طریق کنند .

در این بین خدای سبحان برای حفظ شجرۀ طيبۀ اسلام ، خون پاک سیدالشهداء ارواحنافداه را برای آبیاری و بقای آن زینت بخشید و به خاطر مقام شامخ ثاراللهی و عظمت و شکوه شهادت آن امام همام ، امامت را در نسل او قرار داد .

در امتداد کوثر

سومین پیشوای مسلمانان جهان ، حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام که خود ثمرۀ دو دریای بیکران علوی و فاطمی است و خدای متعال در قرآن کریم، عظمت آنرا با وصفی شگرف به رخ مشرکان و منافقان می کشاند ، با ازدواج مقدس و استثنایی شان آیۀ شریفۀ « مرج البحرین یلتقیان »(1) را در اذهان زنده نموده که اگر تمامی درختان عالم قلم و دریاها مرکب شوند ، نخواهند توانست نمی از یم بحرَین « خِیَرَتَین » را به جهان معرفی کنند .

بَحرَینِ خِیَرَتَین

ثمرۀ این دو دریای برگزیده ، طلوع چهارمین خورشید ولایت ، سید الساجدین و امام العارفین ، حضرت امام سجاد ارواحنافداه بود که حتی مخالفان در وصفش عاجز و متحیر بوده و می نویسند :

ص: 83


1- . الرحمن ، آیۀ20.

«وکان الغایة فی العبادة»(1)

و در جایی دیگر فریاد می زنند:

«ما رایت احدا کان افقه منه»(2)

آن امام همام به لقبی موصوف گشت که تنها به ایشان اختصاص داشت و آن « اِبنُ الخِیَرَتَین » است که همواره بدان مفاخره می فرمود .

فخر شیعه علامۀ مجلسی قدس سره در کتاب گرانسنگ بحارالأنوار، جلد 46، صفحه 4می نویسد : از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمود :

« خداوند از میان بندگانش دو قوم برگزیده دارد ، برگزیدۀ او از عرب ، که قریش است و از عجم ( غیر عرب ) ، فارس ( ایرانیان ) هستند ».

حضرت سجّاد علیه السلام به واسطۀ حدیث رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمود :

انَا ابن الخیرتین ؛ من فرزند دو برگزیده هستم .

زمخشری نیز پس از ذکر این سخن از امام می نویسد :

لاَنَ جَده رسول الله واُمه بنت یزدجرد الملک ؛ زیرا جدّ پدری اش رسول خدا صلی الله علیه و آله ( بزرگ قریش و اشرف کائنات ) بود و مادرش ( شهربانو علیها السلام ) دختر یزدگرد ( پادشاه و بزرگ ایرانیان و جدّ مادری حضرت ) .این ازدواج مقدس آن قدر بین مورخین شهرت داشت ، شعرا دربارۀ آن شعرها می سرودند و از شکوه آن سخن می گفتند . از جملۀ آن می توان به شعر ابوالاسود دوئلی اشاره کرد :

ص: 84


1- . شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 1، ص 27
2- . سیر اعلام النبلاء، ذهبی، ج 4، ص 389 .

«و ان غلاما بین کسری و هاشم *** لاکرم من نیطت علیه التمائم»

( پسری که از بین کسری و هاشم برخاسته ، شایسته ترین کودکی است که برایش نظربند بیاویزند )(1)

از این رو بر همگان عیان است که حضرت زین العابدین علیه السلام از تباری ایرانی ، قریشی نبوی علوی و فاطمی بوده که والدۀ مکرمۀ شان فخری برای عجم و عرب در طول تاریخ به شمار می رفتند .

بررسی اجمالی زندگی حضرت شهربانو علیها السلام

از آن جایی که خورشید جهان تاب حسینی ، همواره تلألوی خود را دارد و همگان آشنای با انوار قدسیۀ آن حضرت هستند ، ضمن تعظیم به ساحت مقدس آن مصباح الهدی و سفینة النجاة و عرض ارادت به محضر نورانی سایر همسران با عظمت آن حضرت ، سر بر آستان ملک پاسبان خاتون برگزیدۀ آشیانۀ بیت ولایت می نهیم و قلم را در مطاف حریم مطهره و مکرمۀ حضرت شهربانو علیها السلام نهاده و از شاهزادۀ والا مقام ایرانی که به عنوان ظرف امامت از وجود اطهرش یاد می شود ، سخن می گوییم .

افتخار عجم ، خاتون عرب

حضرت شهربانو علیها السلام همسر با عظمت و با جلالت سیدالشهداء ارواحنا فداه و مادر مظلومۀ حضرت زین العابدین علیه السلام شاهزاده ای از دربار ایران، دختر یزدگرد سوّم ، آخرین پادشاه ساسانی است .

ص: 85


1- . بحارالانوار، ج 46، ص 4 .

شاهزاده اى ایرانى که انگشت حکمت حق بر او نشانه رفت و براى مادرىِ حجت خدا و ظرف وجودی زینت عارفان ، امام سجاد علیه السلام انتخاب شد .

نام مبارک آن بانوی با فضیلت ، جهان شاه و یا شاه زنان بوده که به امر حضرت مولی الموالی امیرالمؤمنین ارواحنافداه به شهربانو تغییر یافت .

نام شهربانو در زمان ساسانیان اسم شهری در ایران بود که هفتاد آبادی داشت که توسط سلطان زاده ای به نام گل بانو این شهر بنا شد که در آن زمان این نام عزت عجیبی در میان مردم ایران داشت .

اسامی دیگر

با سیری در منابع تاریخی و روایی، اسامی متعددی را در معرفی شخصیت والای همسر با عظمت سیّدالشهداء ارواحنافداه مطرح می کنند که از آن اسامی می توان به ام سلمه ، بره ، جهان بانویه ، جهان شاه ، حرار ، خوله ، سلافه ، سلامه ، شاه زنان ، شهربان ، شهربانو ، شهربانویه ، شهرناز ، شه زنان ، غزاله ، فاطمه و مریم اشاره کرد .

در منابع عامه نیز بر نام های سلافه ، سلامه و غزاله تاکید شده ، در حالی که در کتاب های شیعی ، نام « شهربانو » بیشتر آمده است و این نام را می توان در قدیمی ترین منابع امامیه یافت.(1)ورود حضرت شهربانو به مدینه

نقل های مختلفی دربارۀ ورود و انتقال حضرت شهربانو علیها السلام از ایران به مدینه روایت شده است که از آن جایی که در مقام تبیین تمامی تتبع و بررسی های تاریخی حول آن نیستیم ، به آنچه که در تاریخ مورد توجه

ص: 86


1- . زندگانی علی بن الحسین علیه السلام ، شهیدی ، ص 10 .

بیشتری قرار گرفته اشاره نموده تا برگی از حیات طيبۀ همسر با جلالت حضرت سیدالشهدا ارواحنافداه را ورق زده و خوشه چین عظمت آن پرده نشین وادی ولایت و معرفت شویم .

بر اساس نقل های تاریخی ، گزارش انتقال این بانوی بزرگوار در زمان غاصب سوم صحیح به نظر می رسد .

ابن بابویه به سند معتبر از امام رضا علیه السلام ، روایت کرده است که عبدالله عامر چون خراسان را فتح کرد ، دو دختر از یزدجرد پادشاه عجم را در اختیار گرفت و برای عثمان فرستاد .(1)

نام یکی از آنها جهان شاه و دیگری کیهان بانو بود .

مطلب قابل تأمل آن است که به اعتقاد برخی بزرگان از جمله علامه مقرّم ، فرستادن شاهزادگان به حضور خلیفۀ وقت و امیرالمؤمنین علیه السلام ، دلالت بر این ندارد که این دو بانو به اسیری گرفته شده باشند . شاید علاقه آنها به مسلمانان [ و دین اسلام ] موجب شده بود که والیان بتوانند به آنها دست یابند .

نقل روایتی از تاریخ

در خصوص زمان و چگونگی ورود شهربانو به کشور اسلامی نیز روایات مختلفی وجود دارد .

زمانی که اسرای ایران در مدینه بر خلیفۀ غاصب عصر وارد شدند ، شاه زنان که مسجد را پر از جمعیت دید و متوجۀ این امر شد که خلیفۀ غاصب مسلمین تند به او نگاه می کند ، صورت خود را پوشانید و به سبب شدت ناراحتی ، فریاد زد : «سیاه باد روزگار هرمز که فرزندانش اسیر شدند!». خلیفه که به زبان فارسی آشنایی نداشت ، گمان کرد که شاه زنان وی را دشنام

ص: 87


1- . عیون اخبار الرضا علیه السلام ، ج2، ص 128.

می دهد ، خشمگین شد . در این هنگام ، امیرمؤمنان علیه السلام با ترجمه سخن او به عربی ، خشم خلیفۀ غاصب را فرو نشانید .

خلیفه تصمیم گرفت دختران شاه ساسانی را همچون دیگر اسیران جنگی ، به مزایده بگذارد ، اما امیرالمؤمنین علیه السلام به او چنین گوشزد کرد که : بر اساس فرمایش و سیره پیامبر صلی الله علیه و آله باید به « بزرگ زادگان » اکرام و احترام نمود و بر طبق سیره رسول خدا صلی الله علیه و آله آنها را نمی توان فروخت بلکه مختارند یکی از مسلمانان را به عنوان همسر خود برگزینند و از سهمیه غنیمت و بیت المال آن مسلمان به شمار آیند .(1)

عروس عترت

امیرالمؤمنین على علیه السلام به آن شاهزادۀ ساسانی پیشنهاد داد که هر یک از مردان و جوانان حاضر را که مایل است براى ازدواج انتخاب کند و مهریه و صداق او از بیت المال تأمین و پرداخت گردد .

جهانشاه نگاهى به اطراف خود کرد و پس از آن که افراد حاضر را مورد نظر قرار داد ؛ تا چشمان این شاهزاده به رخسار منور حضرت اباعبداللهالحسین علیه السلام افتاد ، با شور و شعف وصف ناپذیر و رضایتی از عمق وجود، آن حضرت را برگزید ؛ جلو آمد و دست خود را بر شانه امام حسین علیه السلام

نهاد .

امیرالمؤمنین علیه السلام نخست از وی پرسید : نام تو چیست ؟

وی در پاسخ عرضه داشت : جهان شاه ( شاه زنان ) .

حضرت فرمودند : نه ، نام تو شهربانو باشد .

ص: 88


1- . زندگانى حضرت سجاد و امام محمد باقر علیهما السلام ( ترجمه جلد 46 بحار الأنوار)، ص 8 .

در این گفت و گو ، که به زبان فارسی دری صورت گرفت ، امام علیه السلام نام عروس خود را تغییر می دهد ، چرا که فقط حضرت فاطمه زهرا علیها السلام شایسته لقب و عنوان « خیرالنساء » و « ملکة النساء » ( سرور و ملکه بانوان ) بوده و برای همسر فرزندش حسین علیه السلام نام یا لقب شهربانو ( ملکة المدینه و بانوی شهر ) زیبنده خواهد بود .

در این هنگام مولاى متّقیان امیرمؤمنان علیه السلام جلو آمد و حسین علیه السلام را مورد خطاب قرار داد و فرمود :

از او محافظت کن و به او نیکى نما ، که به همین زودى بهترین خلق خدا بعد از تو ، از این دختر به دنیا مى آید .

و چون از شهربانو سؤال کردند که به چه علّت ، امام حسین علیه السلام را به عنوان همسر خویش انتخاب نمود در پاسخ پرده از سرّی برداشت که همگان مبهوت آن شدند که پس از فاش نمودن آن سِرّ ، بر همگان عیان گشت که شهربانو در اسارت خلیفه نبوده بلکه مدّتها در اسارت محبت سیدالشهداء ارواحنافداه بوده ، قبل از آنکه بخواهند او را به مدینه آوردند .

در اسارت محبت حسین علیه السلام

حضرت شهربانو علیها السلام فرمود : پیش از آن که لشکر اسلام بر ما هجوم آورد ، من حضرت محمّد رسول الله صلی الله علیه و آله را در خواب دیدم که به همراه فرزندش حسین علیه السلام وارد منزل ما شد و مرا به ازدواج حسین علیه السلام درآورد .

وقتى از خواب بیدار شدم ، عشق و علاقه به او تمام وجودم را فرا گرفته بود و به غیر از او به چیز دیگرى نمى اندیشیدم و چون شب دوّم فرا رسید ، در خواب دیدم که حضرت فاطمه زهرا علیها السلام ، به منزل ما آمد و دین اسلام را

ص: 89

بر من عرضه نمود و من نیز اسلام را پذیرفتم و در عالم خواب توسّط حضرت زهرا علیها السلام مسلمان شدم .

سپس حضرت زهرا علیها السلام به من فرمود : به همین زودى لشکر اسلام بر فارس غالب و پیروز خواهد شد و تو را به عنوان اسیر مى برند ؛ و پس از آن به وصال فرزندم حسین خواهى رسید و کسى نمى تواند نسبت به تو قصد سوئى کند .

حضرت شهربانو افزود : سخن و پیش گوئى حضرت فاطمه زهرا علیها السلام به واقعیّت پیوست و من صحیح و سالم به وصال خود رسیدم و به همسرى و ازدواج با امام حسین علیه السلام .(1)

مراسم عقد امام حسین علیه السلام و حضرت شهربانو

بعد از ابراز رضایت حضرت شهربانو علیها السلام ، امیرمؤمنان ارواحنافداه او را برای امام حسین علیه السلام خواستگاری کرد . حضرت شهربانو با اشاره امیرمؤمنان علیه السلام جملات ابتدایی را ابراز کرد و مترجم نیز جنابسلمان

بود!. بر اساس روایات شیعی نیز خطبه عقد توسط جناب حذیفه بن یمان یکی از شیعیان امیرمؤمنان علی علیه السلام خوانده شد .(2)

افتخار همسری سیدالشهداء علیه السلام

شهربانو علیها السلام به سبب پیوند ازدواج با امام حسین علیه السلام ، مرحله جدیدی از زندگی را آغاز کرد که قبل از آن فقط در عالم رؤیا و آرزو قابل تحقق بود .

ص: 90


1- . زندگانی امام زین العابدین علیه السلام .
2- . مبرد، الفاضل، ص 106؛ لباب الأنساب والألقاب والأعقاب، ج1، ص21؛مناقب آل أبی طالب ، ج4، ص55 ؛ الدر النظیم، ص579 .

آری ! وی از میان بسیاری از دوشیزگان به این سعادت و عزت رسیده است که برای پیامبر و خاندانشعلیهم السلام عروسی ممتاز باشد ، چرا که در همان روز نخستین آشنایی با خاندان نبوت و امامت و به هنگام عقد ازدواج ، از زبان امیرمؤمنان علیه السلام این بشارت را شنید که حضرت به پسرش امام حسین علیه السلام فرمود :

یا اباعبدالله! احْتَفِظْ بِهَا فَانَّها سَتَلِدُ لَكَ خَيْرَ أَهْلِ الْأَرْضِ وَ هِيَ أُمُّ الْأَوْصِيَاءِ الذُّرِّيَّةِ الطَّيِّبَةِ ؛ ای اباعبدالله! از او محافظت کن ؛ زیرا به زودی بهترین اهل زمین را برایت متولد خواهد ساخت . و او، مادر امامان از ذریه طیبه است .(1)

حضرت شهربانو علیها السلام دریافت که به خانه فرزند پیامبر پای نهاده است . از این رو آداب اسلامی را فرا گرفت و آداب غلط پادشاهان را به فراموشی سپرد و مسلمان شد .او که خود بانوئی فهمیده و درستکار بود در اثر مجاورت و همنشینی با اهل بیت پیامبر به جائی رسید که هر روز بر دانش و حکمت و علم او افزوده می شد و رابطه او با امام حسین ارواحنافداه محکم و محکم تر می شد .

در خانۀ امام حسین ارواحنافداه

در خانه سیدالشهدا او را به نام های عربی « غزاله » و « سلامه » و « خوله » می خواندند . او در این خانه از چنان احترام و عزتی برخوردار بود که گوئی به خانه خود پا گذاشته است و رنج دوری وطن را احساس نمی کرد . او با فرزند پیامبر بسیار انس گرفته بود و از فضای نورانی اهل بیت لذت می برد .

ص: 91


1- . زندگانی امام زین العابدین علیه السلام ، ص 28 . و در متن عربی کتاب ، ص 14 و 15.

شهربانو بارها از خدا خواسته بود که فرزندی به ایشان عنایت فرماید . او می خواست از امام حسین علیه السلام صاحب فرزندی باشد تا مایه افتخار و مباهات او و مزید دلگرمی و رونق و صفا در کانون زندگی او گردد . این خواسته شهربانو دیری نپائید و در پنجم شعبان سال 38 هجری فرزند او به دنیا آمد . انتظارها به سر رسید و بشارت آسمانی تحقق یافته و بهترین اهل زمین ، زین العابدین ، حضرت علی بن الحسین علیهما السلام متولد شد و دیدگان پدر ، مادر و خاندان علوی روشنایی دیگر یافت .

ولادت زین العابدین در خانۀ حضرت زهرا علیها السلام

از آن جایی که این ازدواج مبارک در مدینه(1) رخ داد و امام حسین ارواحنا فداه در منزل مادر مظلومۀ خود سکنی داشت ، به این ترتیب چهارمین خلیفۀ رسول خدا صلی الله علیه و آله ، امام سجاد در منزل حضرت زهرا علیها السلام به دنیا آمد .وقتی به این قسمت از تاریخ می رسیم بی گمان بُغضی گلویمان را می فشارد و این حدیث غربت ، نمک بر زخم دل های پریشانمان در عصر غیبت امام زمان ارواحنافداه می زند که آیا در روزهای آغازین زندگی سیّدالشهداء و شهربانو علیها السلام ، امام حسین علیه السلام از مادر مظلومۀ خود هم برای نوعروس خانۀ خود سخن گفت یا خیر؟! آیا از اتفاقات آن خانه سخن به میان آورد یا خیر ؟!

آیا از خاطرات در سوخته برای بانوی ایرانی اش بر زبانش جاری شد؟ خانه ای که روزی محل نزول وحی بود و روز دیگر قدمگاه چکمه های جنگی سقیفه سازان و سقيفه پردازان که درب آن خانه را که پیامبر می بوسید را با لگد بشکستند و سینۀ مخزن الاسرار هستی را خستند. آه... از آن آتش و در و دیوار... آه... !.

ص: 92


1- . مسند الإمام السجاد علیه السلام ،ج 1، ص5 .

بشارت منجی

بانوی با عظمتی عروس خانۀ ولایت شد که برگزیدۀ خدا و افتخار ائمۀ هدیعلیهم السلام بود . قدر و شأن خانه وحی را می دانست و خود در انتظار موعود لحظه شماری می کرد...چرا که نیاکانش نیز وعدۀ آن را داده بودند .

در تاریخ آمده است که چون ایرانیان در جنگ قادسیه شکست خوردند ، یزدگرد از کشته شدن رستم فرّخزاد و سخت گیری سپاه عمر بن خطاب بر او مطّلع شد و گمان کرد که تمام سپاهش کشته شده اند ؛ دیدبان های او نیز از قلع و قمع لشکریانش و کشته شدن پنجاه هزار ایرانی خبر آوردند؛ یزدگرد در حالی که با خانواده اش در حال فرار بود ، در ایوان کاخ مدائن (طاق کسری) ایستاد و گفت : «ای ایوان ، سلام بر تو! بِدان که اکنون از تو رویبرمی تابم ، تا وقتی که من یا مردی از فرزندانم که هنوز زمان وی نزدیک نشده و موقع آمدنش فرا نرسیده، برگردیم !»

سلیمان دیلمی می گوید :

«هنگامی که به محضر امام صادق علیه السلام شرفیاب شدم مقصود یزدگرد را از جملۀ ( یکی از فرزندان خود ) پرسیدم، فرمود : « او مهدی موعود قائم آل محمّد است که به فرمان خداوند در آخر الزّمان ظهور می کند . او ششمین فرزند من ، و فرزند دختری یزدگرد است و یزدگرد نیز پدر او می باشد ».

این روایت را « احمد بن عیّاش » هزار و اندی سال پیش در کتاب نفیس خود « مقتضب الأثر صفحه 40» آورده است .

ص: 93

مباهات امام رضا علیه السلام نسبت به حضرت شهربانو

در کتاب عیون اخبار الرضا آمده است که سهل بن قاسم نوشجانی می گوید : امام رضاعلیه السلام در خراسان به من فرمود : بین ما و شما نسب و رابطه خویشاوندی وجود دارد . پرسیدم : چگونه ؟! فرمود :

«هنگامی که عبدالله بن عامر [بن کریز] خراسان را فتح کرد ، دو نفر از دختران یزدجرد بن شهریار را به دست آورد ؛ آنها را به مدینه و نزد عثمان فرستاد . خلیفه ، یکی را به حسن علیه السلام و دیگری را به حسین علیه السلام بخشید و هر دو ، در حال نفاس از دنیا رفته اند . و آن دختری که به حسین علیه السلام بخشید ، مادر علی بن الحسین علیه السلام بود.»(1)

حلقۀ وصل ایران و اسلام

حضرت شهربانو والدۀ ماجدۀ امام سجاد علیه السلام ، حلقۀ اتصال اسلام و ایرانیان است . امام حسین علیه السلام ، داماد ایران و یزدگرد، آخرین پادشاه ساسانی است و امام سجاد علیه السلام فرزند شهربانو و نوۀ یزدگرد است و ادامۀ ذریۀ رسول الله صلی الله علیه و آله از دامان این زن ایرانی بوجود آمد .

این بدان معنای نیست که ارادت ایرانی ها به امام حسین و اهل بیتعلیهم السلام بدین سبب است، بلکه جوابی کوتاه است به کسانی که ادعای ایرانی بودن و آریایی اندیشیدن دارند. آری! دختر فرزانۀ پادشاه قدرتمند ایران ، حسین علیه السلام را برای خود برگزید .

ص: 94


1- . عیون اخبار الرضا علیه السلام ، ج 2، ص 126 و 127.

اتفاق نظر بزرگان شیعه

دربارۀ ازدواج سیدالشهداء و شهربانو علیهما السلام

شیخ مفید :

شیخ مفید در الارشاد ، نه به عنوان خبر ، بلکه به عنوان عقیدۀ خود می نویسد که : مادر علی بن الحسین زین العابدین ( امام سجاد ) ، شهربانو دختر یزدگرد فرزند شهریار فرزند کسری بود : « و الإمام بعد الحسين بن علی علیهما السلام ابنه أبو محمد علی بن الحسين زين العابدين علیهم السلام و كان يكنى أيضا أبا الحسن و أمه شاه زنان بنت يزدجرد بن شهريار بن كسرى و يقال إن اسمها شهربانو ».(1)

ابن داود حلى :ابن داود، از بزرگترین حدیث شناسان شیعه در قرن 8 هجری ، و از بزرگان علما در زمینه رجال الحدیث ، می نویسد :

مادر امام سجاد علیه السلام ، شهربانو نام داشت ، و در زمانی که امام کودک بودند ، شهربانو از دنیا رفتند : «و كان والدته شهربانويه و قد توفيت و هو طفل».(2)

ابن شهرآشوب مازندرانى:

ابن شهرآشوب مازندرانی از علمای بزرگ شیعه ، در کتاب « مناقب آل ابی طالب » می نویسد :

ص: 95


1- . الإرشاد ، ج 2، ص 137-135.
2- . رجال ابن داود ، ص 372 .

مادر امام سجاد ، یک شاهزاده ساسانی بود و در ادامه این حرف را سخنی صحیح می داند : « لقبه زين العابدين و سيد العابدين و زين الصالحين و وارث علم النبيين و أمه شهربانويه بنت يزدجرد بن شهريار الكسرى و يسمونها أيضا شاه زنان و جهان بانويه... و قالوا شاه زنان بنت شيرويه بن كسرى أبرويز و الصحيح هو الأول».(1)

علامه مجلسی :

علامه مجلسی در بحارالانوار به عنوان عقیده (نه به عنوان خبر) بر همین مسئله ( که شهربانو مادر امام سجاد ، یک شاهزاده ساسانی بود) تأکید می کند :

«كَانَ لِلْحُسَيْنِ علیه السلام سِتَّةُ أَوْلَادٍ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ الْأَكْبَرُ كُنْيَتُهُ أَبُو مُحَمَّدٍ أُمُّهُ شَهْرَبَانُ بِنْتُ كِسْرَى يَزْدَجَرْد».(2)

همچنین على بن عيسى إربلى متوفای 693 هجری از بزرگان شیعه نیز بر این نکته ابراز عقیده می کند .(3)

همچنین امين الاسلام فضل بن حسن طبرسى ، متوفای 548 هجری ، در کتاب إعلام الوَری چنین گفته است .(4)

شیخ ابوجعفر محمد بن یعقوب کلینی رازی :

مرحوم کلینی ، در کتاب «الکافی» که از مهم ترین منابع حدیثی شیعه است، از روی عقیده می گوید که مادر امام سجاد ، ( ملقب به ) سلامه ، دختر یزدجرد و از شاهزادگان ساسانی بود :

ص: 96


1- . مناقب آل أبي طالب ، ج 4، ص 176.
2- . بحار الأنوار ، ج 45، ص 329؛ ج 46، ص 12.
3- . كشف الغمه ، ج 2، ص 105.
4- . إعلام الورى ، ص 256.

«بَابُ مَوْلِدِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْن، وُلِدَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ علیه السلام فِي سَنَةِ ثَمَانٍ وَ ثَلَاثِينَ وَ قُبِضَ فِي سَنَةِ خَمْسٍ وَ تِسْعِينَ وَ لَهُ سَبْعٌ وَ خَمْسُونَ سَنَةً وَ أُمُّهُ سَلَامَةُ بِنْتُ يَزْدَجَرْدَ بْنِ شَهْرِيَارَ بْنِ شِيرَوَيْهِ بْنِ كِسْرَى أَبَرْوِيزَ...».(1)

شیخ طوسی:

شیخ طوسی در کتاب التهذیب ، به صورت عقیده می گوید که مادر امام سجاد ، شاهزاده ساسانی بود :

«هُوَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ زَيْنُ الْعَابِدِينَ وَ إِمَامُ الْمُتَّقِينَ كُنْيَتُهُ أَبُو مُحَمَّدٍ وُلِدَ بِالْمَدِينَةِ سَنَةَ ثَمَانٍ وَ ثَلَاثِينَ مِنَ الْهِجْرَةِ وَ قُبِضَ علیه السلام بِالْمَدِينَةِ سَنَةَ خَمْسٍ وَ تِسْعِينَ وَ لَهُيَوْمَئِذٍ سَبْعٌ وَ خَمْسُونَ سَنَةً وَ أُمُّهُ شَاهْ زَنَانُ بِنْتُ شِيرَوَيْهِ بْنِ كِسْرَى أَپَرْوِيزَ وَ قَبْرُهُ بِبَقِيعِ الْمَدِينَةِ».(2)

فخر الدين طريحى از بزرگان شیعه در قرن سوم، نیز در مجمع البحرین بر این امر اشاره می کند.(3)

وفات حضرت شهربانو علیها السلام

وفات حضرت شهربانو علیها السلام از وقایع بسیار تلخ در تاریخ اهل بیت عصمت و طهارتعلیهم السلام به شمار می رفت که بزرگان شیعه اذعان داشتند که چون حضرت زین العابدین علیه السلام از او متولد شد ، او به رحمت الهی واصل گشت .

استاد گرانقدرمان ، مرجع فقید شیعه ، مرحوم شیخ الفقهاء آیة اللّه العظمی صافی گلپایگانی قدس سره دربارۀ وفات حضرت شهربانو علیها السلام می نویسد :

ص: 97


1- . الكافي، ج 1، ص 466.
2- . التهذيب، ج 6، ص 77.
3- . مجمع البحرين، ج 6، ص 351؛ ج 2، ص 95.

راجع به مادر امام سجاد علیه السلام آنچه ظاهراً بزرگان بر آن اتفاق دارند جناب شهربانو بوده است و در این كه او در كربلا حضور نداشته و قبل از آن در همان اوان یا بعد از آن از دنیا رفته ، شبهه نیست ولی روز وفات ایشان بالخصوص معین نیست . این قسم تواریخ ، نسبت به امهات سائر ائمه علیهم السلام نیز ضبط نشده است ولی در خصوص جناب شهربانو اگر در همان زمانزایمان وفات كرده باشند می توان زمان وفات آن جناب را همان زمان تولد فرزند عزیزش دانست .(1)

محمد بن حسن القمی در کتاب « تاریخ قم »صفحۀ 197 می نویسد :

مادر علی بن الحسین علیهما السلام ، سلامة، دختر یزدگرد و اسم اصلی وی جهانشاه بوده و قبر او در کنار مرقد عموی پسرش ، امام حسن مجتبی علیه السلام در مدینه است .

خدای متعال حضرت شهربانو علیها السلام را به عنوان ظرف وجود نورانی امام سجاد علیه السلام قرار داد که به عنوان مادر اوصیاء در میان سایر مخدرات اهل بیتعلیهم السلام نورافشانی کند؛ آن مادر مطهره ای که تا جان در بدن داشت به نيكوترين وجه از امانت الهی محافظت نمود و در زمان طلوع چهارمین خورشید جهان تاب عترت ، پس از آنکه زینت زمین و آسمان را به دنیا تحویل داد به ظاهر غروب کرد ... و اشرقت الارض بنور ربها .

ص: 98


1- . معارف دین ، جلد دوم ( منتشر شده در پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت اللّه صافی گلپایگانی ) .

خصائص شهربانویه/شیخ محمدباقر انصاری

اثر : نویسندۀ محقق و فداکار آستان مقدّس

امیرالمؤمنین علیه السلام و فاطمۀ زهرا علیها السلام

آقای شیخ محمدباقر انصاری زنجانی

*****

خصائص شهربانویه

حضرت شهربانو بانوی مطهّره ای است که ذخیرۀ خداوند برای نسل پاک امامت بود . تاریخچۀ زندگی این خانم بزرگوار به ایامی قبل ازدواج او با سیّد و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و ایامی بعد از ازدواج او باز می گردد . در این مقاله فرازهای زندگی این بانو با نگاه به آنچه که شخصیت معنوی او را نشان می دهد و مقام بلند او را برای ما روشن می کند ، مورد توجه قرار گرفته است .

برای این هدف دو مرحله را طی کرده ایم : اول : دسته بندی موضوعی فضائل بانوی ایران ، و دوم : تحلیل شخصیتی هر یک از فضائل بانوی ایران . در تقسیم بندی مناقب شهربانو ، آنها را به سه دسته تقسیم کرده ایم :

1 : افتخارات ؛ 2: نسب طاهر ؛ 3: اسارت تا ازدواج .

1 : افتخارات شهربانو

لیاقت و ظرفیت هایی در شهربانو وجود داشته ، که خداوند افتخارات بسیار عظیمی را نصیبش نموده است ، که داشتن یکی از آنها آرزوی هر کسی می تواند

ص: 99

باشد . گوئی نیت پاک و طهارت ذات و نجابت و اصالت خانوادگی دست به دست هم داده و جایگاه این افتخارات را فراهم کرده که شش عنوان است :

اول: امُّ الإمام

اینکه بانوئی در آن شأن و مقام باشد که بتواند حامل وجود مقدّس و نورانی امام معصوم علیه السلام یعنی حضرت زین العابدین علیه السلام باشد شرایط بسیاری را می طلبد . پیامبر صلی الله علیه و آله در این باره می فرماید :

إِنَّ الْأَنْبِيَاءَ وَ الْأَوْصِيَاءَ مَخْلُوقُونَ مِنْ نُورِ عَظَمَةِ اللَّهِ جَلَّ ثَنَاؤُهُ يُودِعُ اللَّهُ أَنْوَارَهُمْ أَصْلَاباً طَيِّبَةً وَ أَرْحَاماً طَاهِرَةً ؛

انبیا و اوصیا از نور عظمت خداوند خلق شده اند . خدا انوار آنان را به صلب های پدران پاکیزه و رحم های مادران پاک می سپارد. (1)

در واقع اگر از خود حضرت شهربانو در این باره بپرسیم خواهد گفت : من دختر پادشاه ایران در ناز و نعمت ملوکانه ، کجا باورم می شد خداوند لیاقت یکی از چهارده نور عصمت را نصیبم نمایند که همۀ عالم به برکت وجود آنان خلق شده است . این افتخاری است که با هیچ نعمت دیگری قابل مقایسه نیست و تا ابد بدان فخر خواهم کرد که جای افتخار دارد! چنان که امیرالمؤمنین علیه السلام به امام حسین علیه السلام فرمود :

فَسَتَلِدُ لَكَ خَيْرَ أَهْلِ الْأَرْضِ فِي زَمَانِهِ بَعْدَكَ ؛

به زودی بهترین اهل زمین در زمان خود بعد از تو را برایت به دنیا می آورد. (2)

ص: 100


1- . من لا یحضرالفقیه ، ج 4 ، ص 297 .
2- . عیون المعجزات ، ص 62 ؛ الخرائج ، ج2 ، ص 751 ؛ بحارالانوار ، ج 46 ، ص 11 .

دوم: اُمُّ الاوصیاء و الائمة علیهم السلام

مادر امام معصوم بودن یک افتخار بود که هشت افتخار دیگر از آن زاییده شد . در حالی که شهربانو مادر امام سجاد علیه السلام بود ، همزمان خداوند رحم پاک او را ظرف هشت امامی قرار داد که قرار بود از نسل امام چهارم علیه السلام قدم در این جهان بگذارند و در صلب حضرت زین العابدین علیه السلام بودند .

وقتی نسب امام باقر و امام صادق و امام کاظم و امام رضا و امام جواد و امام هادی و امام عسکری و حضرت مهدی علیهم السلام را از سوی مادرانشان بشماریم به شهربانو خواهد رسید ، افتخار عظیمی که جا دارد این بانوی پاک به بانوان جهان فخر کند و بگوید : من مادر نُه امام از فرزندان حسینم که هشت تن آنان فرزندان پسرم علی السجاد علیه السلام است ، پیامبر صلی الله علیه و آله بارها خبر امامت آن را داده است . دربارۀ این افتخار امیرالمؤمنین علیه السلام به امام حسین علیه السلام فرمود :

وَ هِيَ أُمُّ الْأَوْصِيَاءِ الذُّرِّيَّةِ الطَّيِّبَةِ ؛

این بانو مادر جانشینان پیامبر و مادر نسل پاک اوست .

سوم: رابط ایران و غدیر

یقیناً مرکزیت تشیّع در ایران و اعتقاد اکثریت ایرانیان به امامت دوازده امام غدیر بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله یک عقیده از روی تفکر و مرتبط با ذات پاک شیعیان است و در این باره هیچ تفاوتی بین شیعیان ایران و کشورهای دیگر نیست و اصلاً تعلق به سرزمین خاصی ندارد .

اما به عنوان یک اتفاق شیرین و افتخارآمیز برای همۀ ایرانیان می توان گفت : غدیر یعنی امامت دوازده امامی که نُه تن آنان از سوی مادر ایرانی هستند و به

ص: 101

ایران منتهی می شوند . آن شخصیتی که رابط ایران و غدیر است و این اتفاق زیبا با وجود او رخ داده کسی نیست جز حضرت شهربانو مادر امام زین العابدین علیه السلام که نه تنها ایرانی است که دختر پادشاه ایران از نسل پادشاهان ایران به خصوص انوشیروان عادل است . (1)

به عبارت دیگر جا دارد شهربانو به این تابلوی افتخار بنازد که کشور بزرگی مانند ایران را به سلسلۀ مظهر امامت و اعتقاد پاک غدیر ارتباط داده است ، و نقطۀ اتصالی بین این ملت عظیم و آن عقیدۀ آسمانی شده و این فخر ابدی را نصیب ایرانیان نموده است .

چهارم : لقب شهربانو

واژۀ « شهربانو » به معنای « بانوی شهر » و به عبارت دیگر « بزرگ بانوان یک شهر » و یا « افتخار بانوان شهر » و به اصطلاح امروزی « بانوی اول شهر » است . هر یک از این معانی را در نظر بگیریم معنای بسیار بلندی است که کسی واقعاً صاحب چنین منصب و افتخاری باشد .

هنگامی به ارزش این عنوان پی می بریم که بدانیم این لقب را امیرالمؤمنین علیه السلام به این بانو داده ، و این اتفاق طی ماجرای شیرینی رخ داده است . با توجه به اینکه این بانو دختر پادشاه ایران بوده و پیداست که نسبت به بقیه بانوان دربار ساسانی لیاقت بیشتری داشته نام او را « شاه زنان » گذاشته بودند . وقتی او را به عنوان اسیر وارد مدینه کردند امیرالمؤمنین علیه السلام نامش را پرسید و او در

ص: 102


1- . بحارالانور ، ج 15 ، ص 250 ، 254 و 276 .

پاسخ گفت : « شاه زنان » که به معنای « جهان بانو » یا « بانوی بانوان » و یا « سیدة النساء » می شود .

بلافاصله امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود :

تِلکَ ابنَةُ المُصطَفی صلی الله علیه و آله فاطِمَةُالزَّهراء علیها السلام ، وَ إنَّها سِتُّ العالَمِ ، فَامّا هذهِ سِتُّ البَلَدِ ؛

شاهِ زنان دختر حضرت مصطفی صلی الله علیه و آله فاطمه زهرا علیها السلام است که سیّده و بانوی همۀ عالم است ، و اما این خانم بانوی شهر خود بوده است .(1)

آنگاه امیرالمؤمنین علیه السلام نام او را از « شاه زنان » به « شهربانو » در زبان فارسی تغییر داد ، تا عنوان ابدی « سیّدة النساء » برای حضرت زهرا علیها السلام خدشه دار نشود .

پنجم : عروس حضرت زهرا علیها السلام

حضرت شهربانو به عنوان عروس ایرانی خاندان رسالت شناخته می شود . یعنی در درجۀ اول عروس پیامبر صلی الله علیه و آله است و سپس عروس امیرالمؤمنین علیه السلام به حساب می آید . اما عرفاً به خاطر ارتباط بانوان عروس را به بانوی بزرگ خانه نسبت می دهند ، و از این نگاه شهربانو عروس صدیقۀ کبری فاطمۀ زهرا علیها السلام است . اما اصالت این افتخار آنگاه تکمیل می شود که بدانیم قبل از ماجرای اسارت ، خواستگاری از شهربانوواقعاً توسط پیامبر و حضرت زهرا علیهما السلام انجام شده است ، که خود او چنین می گوید :

ص: 103


1- . المثالب ( ابن شهر آشوب ) ، نسخه خطی ، ص 369 ؛ بصائر الدرجات ، ج 1 ، ص 593 .

در خواب دیدم پیامبر و امام حسین علیهما السلام به خانۀ ما آمدند ، و آن حضرت از من برای امام حسین علیه السلام خواستگاری کرد و سپس مرا به ایشان تزویج نمود . سپس حضرت زهرا علیها السلام را در خواب دیدم و به دست آن حضرت مسلمان شدم و آن حضرت خبر از اسارت و سالم ماندن من تا رسیدن به امام حسین علیه السلام دادند .(1)

ششم: همسر امام حسین علیه السلام

بانویی ناشناخته از ایران کجا ، و همسر سیّدالشهداء من الاولین و الآخرین شدن کجا ؟! چه بسیار بانوانی که آرزوی همسری سبط پیامبر صلی الله علیه و آله را داشتند اما از این افتخار نصیبی نبردند ، اما بانویی از دور دست های ایران به مدینه رسید و از بین آن همه خواستگارانش نصیب امام حسین علیه السلام شد ، تا هرجا نام امام حسین علیه السلام می درخشد همسری چون شهربانو در سایۀ او باشد و تا همیشۀ تاریخ او را زیر پرچم حسین بن علی علیهما السلام بشناسند .

اگر به همسر او برای امام حسین علیه السلام اضافه کنیم بودن را در کنار حضرت لیلی مادر علی اکبر علیه السلام و حضرت رباب مادر علی اصغر علیه السلام و جناب ام اسحاق مادر حضرت رقیه علیها السلام آنجاست کهجا دارد این همه فخر خدادادی را به او تبریک بگوییم و او را بر قلّۀ افتخار ناظر باشیم .

2: نسب و پاکی شهربانو

در نگاه نَسَبی آباء و اجداد شهربانو مسائل مهمی از اعتقادات ما شیعیان مطرح است که دلالت بر سلسلۀ جلیله و پاک در نسبت به او می نمایند . از

ص: 104


1- . الخرائج و الجرائح ، ج2 ، ص 751 .

یک سو باید دارای نسب نامۀ مشخص و حلال زاده باشند و هرگز ولدالزنا یا حیض در مسیر نسبت ایشان نباشد . از سوی دیگر در انتقال نطفۀ امام علیه السلام باید همۀ صلب ها و رحم هایی که در مسیر آن از حضرت آدم علیه السلام تا ولادت امام علیه السلام صورت می گیرد پاک و مطهّر باشند .

از جهت دیگر اجداد امام باید موحّد و خداپرست باشند . در این باره می خوانیم :

لَمْ تَزَالُوا بِعَيْنِ اللَّهِ- يَنْسَخُكُمْ فِي أَصْلَابِ كُلِّ مُطَهَّرٍ وَ يَنْقُلُكُمْ فِي أَرْحَامِ الْمُطَهَّرَاتِ لَمْ تُدَنِّسْكُمُ الْجَاهِلِيَّةُ الْجَهْلَاءُ ؛

همیشه پیش چشم خداوند بودید که شما را در صلب های هر پاکیزه ای منتقل می کرد و از ارحام بانوان پاک منتقل می نمود ، به گونه ای که جاهلیت شما را آلوده نساخت .(1)

دربارۀ ابعاد شخصیتی شهربانو به پنج جهت اشاره می کنیم که مُهر تأیید آن از سوی معصومینعلیهم السلام رسیده است :

اول : نسب ثبت شدۀ شهربانو

با اینکه شهربانو دختر پادشاه بوده ، اما باید دانست که مواظبت بر طهارت و اجتناب از آلودگی در نسب و اولاد خود را مراعات می کرده اند . نسب شهربانو به پادشاهان بزرگ ساسانی باز می گردد که نام آنان معروف است : شهربانو بنت یزدگرد سوم بن شهریار بن شیرویه بن خسرو پرویز بن انوشیروان .(2)

ص: 105


1- . بحارالانوار ، ج 100 ، ص 325 .
2- . کافی ، ج 1 ، ص 466 ؛ بحارالانوار ، ج 46 ، ص 13.

دوم : موحد بودن آباء شهربانو

از آنجا که دین زرتشتی از نظر اسلام مانند یهودی و مسیحی دین الهی شناخته می شود که به اصل این ادیان باز می گردد اگر چه بعداً تحریفاتی در آنها رخ داده باشد . لذا پدران شهربانو و خود او قبل از اسلام بر دین مجوس یا زرتشتی بوده اند و از موحّدین به حساب می آیند .

سوم : نسب شهربانو در لوح فاطمه علیها السلام

جابر بن عبدالله انصاری از حضرت زهرا علیها السلام ماجرای لوح آسمانی را نقل می کند که در آن نام دوازده امام بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله با انسابشان ذکر شده ، که فراز مربوط به امام سجاد علیه السلام چنین است :

ابو محمد علی بن الحسین العدل ، اُمُّهُ شهربانویه بنت یزدجرد شاهنشاه.(1)

چهارم : شهربانو نسب ایرانی امام سجاد علیه السلام

امام زین العابدین علیه السلام فرموده است :

« أَنَا ابْنُ الْخِيَرَتَيْن ؛ من فرزند دو برگزیده هستم »(2).در بیان این کلام فرمایش پیامبر صلی الله علیه و آله را شاهد می آورند که فرمود :

« اِنَّ لِلَّهِ مِنْ عِبَادِهِ خِيَرَتَانِ فَخِيَرَتُهُ مِنَ الْعَرَبِ قُرَيْشٌ وَ مِنَ الْعَجَمِ فَارِسُ ؛ خداوند از بندگانش دو برگزیده دارد : از عرب قریش و از عجم فارس ».(3)

ص: 106


1- . کمال الدین ، ج 1 ، ص 307 ؛ عیون احبارالرضا علیه السلام ، ج 1 ، ص 33 .
2- . مناقب ابن شهر آشوب ، ج3 ، ص 304 .
3- . بحارالانوار ، ج 46 ، ص 4 .

بر این اساس سخن امام سجاد علیه السلام بدین معناست که من فرزند دو برگزیده ام : از یک سو به قریش از عرب منتسب هستم و از سوی دیگر با فارس از عجم نسب دارم ، و شکی نیست که نسبت حضرت به قوم فارس از طریق مادرشان شهربانوست .

پنجم : امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف فرزند شهربانو و نرگس

نَسَب حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از یک سو به قیصر روم باز می گردد که از طریق مادرش حضرت نرگس است ، و از سوی دیگر پادشاه ایران بازمی گردد که از طریق حضرت شهربانو است .

جالب است که این مطلب در کلام امام صادق علیه السلام آمده است . ماجرا به آنجا باز می گردد که یزدگرد هنگام فرار در برابر ایوان مدائن ایستاد و گفت :

خداحافظ ای ایوان ، من رفتم ولی به سوی تو بازمی گردم ، خودم یا یکی از فرزندانم .وقتی از امام صادق علیه السلام دربارۀ سخن یزدگرد پرسیدند که گفته است « یکی از فرزندانم » ، فرمود :

ذَلِكَ صَاحِبِكُمْ الْقَائِمُ بِأَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ السَّادِسُ مِنْ وُلْدِي، قَدْ وَلَدَهُ يَزْدَجَرْد فَهُوَ وَلَدُهُ ؛

او صاحب شما حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف به امر خدای عزّ و جل است که ششمی از فرزندان من است . او از نسل یزدگرد است ، و بنابراین فرزند او حساب می شود .(1)

ص: 107


1- . بحارالانوار ، ج 51 ، ص 164 .

3 : از اسارت تا ازدواج

همان گونه که خداوند حضرت نرگس ، مادر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را در حصن حصین خود از دربار قیصر روم تا سامرا به سلامت آورد تا مادر منجی بشریت باشد ، حضرت شهربانو مادر امام سجاد علیه السلام را هم در کنف حمایت خود از دربار پادشاه ایرانی تا مدینه آورد تا مادر نُه امام باشد . برای اینکه این ماجرا مسیر عادی خود را طی کند جنگ بین مسلمانان و پادشاه ایران در گرفت و این بانو طی آن اسیر شد همان گونه که جنگ بین مسلمین و قیصر روم در گرفت و حضرت نرگس به اسارت درآمد .

مهم این است که مراحل این انتقالات مکانی و زمانی شامل معجزات و کرامات و وقایعی است که عظمت حضرت شهربانو را روشن می سازد و خصائص این بانو را به ما نشان می دهد . اکنون در پنج مرحله مسیر اسارت تا ازدواج او را پی می گیریم :اول

: استقلال از شهربانو در مدینه

خبر آوردن دختر شاه ایران به مدینه برای مردمی که فقط نامی از شاهزادگان شنیده بودند ، تازگی داشت . این بود که همۀ مردم به خصوص دختران مدینه که ارتباطی از نظر دختر بودن بین خود و شاهزاده خانم احساس می کردند از خانه ها بیرون

آمده و به استقبالش رفتند تا از نزدیک او را ببینند . امام باقر علیه السلام می فرماید :

لَمَّا قَدِمَ بِابْنَةِ يَزْدَجَرْدَ عَلَى عُمَرَ وَ أُدْخِلَتِ الْمَدِينَةَ أَشْرَفَ لَهَا عَذَارَى الْمَدِينَةِ وَ أَشْرَقَ الْمَسْجِدُ بِضَوْءِ وَجْهِهَا ؛

ص: 108

وقتی دختر یزدگرد را آوردند و او را وارد مدینه کردند دختران مدینه برای دیدن او بیرون آمدند و مسجد از نور صورت او روشن شد .(1)

دوم: شهربانو صورتش پوشاند!

در حالی که همه محو جمال و زیبایی دختر پادشاه ایران بودند ، عمر بن الخطاب به عنوان کسی که جنگ با ایران را به راه انداخته وارد مسجد شد و شهربانو از همهمۀ مردم فهمید که او چه کسی است ! این بود که با ورود او سه کار انجام داد :

1: صورت خود را پوشاند ، که یا دست بر صورت گذاشت و یا با پارچه ای صورتش را از نگاه عمر برگرفت .

2: صدا زد : « آه »! و در روایتی « اُف » که با این جمله به حال خود و در دست داشتن امور مردم توسط شخصی مثل عمر آهی کشید و تأسف خورد ، و یا بر چنین شرایطی اف و لعنت فرستاد از اظهار بیزاری نمود .

3 : بعد از آن گفت : « بیروج باد هرمز » ، که گویی کمی تعریب شده و صحیح آن « بی روی باد هرمز » است . در واقع اجداد خود را نفرین می کرد که دین پیامبر صلی الله علیه و آله را نپذیرفتند و نامه

ص: 109


1- . بحارالانوار ، ج 46 ، ص 9 .

دعوت به اسلام آن حضرت را پاره کردند و باعث شدند چنین روزی پیش آید .(1)

عمر با شنیدن این جمله از او احساس کرد به او ناسزا می گوید! لذا گفت : « أَ تَشْتِمُنِي هَذِهِ ؛ آیا این دختر به من ناسزا می گوید »؟ و سپس تصمیم بر مجازات او گرفت . امیرالمؤمنین علیه السلام عمر را کنار زد و فرمود : چنین حقی نداری! گویا می خواست بفرماید : وقتی زبان او را نمی فهمی و نمی دانی که چه می گوید چگونه می خواهی او را مجازات کنی .(2)

سوم : انتخاب همسر با ابطال اسارت

امیرالمؤمنین علیه السلام به عمر فرمود : پیامبر صلی الله علیه و آله فرموده :

«إِذَا أَتَاكُمْ كَرِيمُ قَوْمٍ فَأَكْرِمُوهُ ؛ هرگاه کریم و بزرگوار قومی نزد شما آمد او را اکرام نمایید ».بنابراین چنین حقی نداری زنان را به عنوان اسیر بفروشی . من سهم خود را از آنان بخشیدم . به دنبال کلام حضرت ، بنی هاشم و نیز مهاجر و انصار سهم خود را بخشیدند و عمر در تصمیمش بر فروش اسرا شکست خورد . آنگاه حضرت فرمود : اکنون شهربانو اختیار دارد که ازدواج نماید یا نه ، و اگر ازدواج را می خواهد انتخاب هر مردی با خود اوست و نمی توان به او اجبار کرد .

ص: 110


1- . کافی ، ج1 ، ص 47 ؛ دلائل الامامه ، ص 196 ؛ بحارالانوار ، ج 46 ، ص9 .
2- . بحارالانوار ، ج 46 ، ص 9 ؛ الخرائج و الجرائح ، ج 2 ، ص 750 .

اینجا بود که از او پرسیدند : آیا مایل به ازدواج هستی ؟ شهربانو سکوت کرد و امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود : سکوت او دلیل بر تمایل و رضایت اوست . اکنون انتخاب باقی می ماند .

با اینکه درخواب امام حسین علیه السلام را دیده بود و می شناخت ، اما در ظاهر چون سلمان از بین آن جمعیت فارسی را می دانست به عنوان راهنما خواستگاران را به او معرفی کرد . او هم گفت : اگر اختیار با من است امام حسین علیه السلام را می خواهم . اینجا بود که امیرالمؤمنین علیه السلام با حذیفه خطبۀ عقد را خواندند و علی رغم تصمیم عمر ، ازدواج شهربانو صورت گرفت و مسألۀ اسارت منتفی شد .(1)

چهارم : در خانۀ حسینی تا بارداری

امیرالمؤمنین علیه السلام سفارش شهربانو را به داماد یعنی پسرش امام حسین علیه السلام کرد و فرمود :

احْتَفِظْ بِهَا وَ أَحْسِنْ إِلَيْهَا فَسَتَلِدُ لَكَ خَيْرَ أَهْلِ الْأَرْضِ فِي زَمَانِهِ بَعْدَك ؛او را در حفظ خود داشته باش و به او نیکی کن ، که به زودی بهترین اهل زمین در زمانش بعد از تو را به دنیا خواهد آورد.(2)

و این در واقع بشارت به ولادت امام زین العابدین علیه السلام بود که پدر امامان بعد از خود است . سال ها از آن روز شیرین ازدواج گذشت تا در پنجم ماه شعبان سال 38 هجری یعنی دو سال قبل از شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام خداوند

ص: 111


1- . دلائل الامامه ، ص 196 .
2- . الخرائج و الجرائح ، ج2 ، ص 751 .

امام سجاد علیه السلام را به عنوان « علیّ اوسط » از مادری به نام شهربانو به امام حسین علیه السلام عطا کرد تا در کنار علی اکبر و علی اصغر علیهما السلام تاج افتخار فرزندی به نام « علی » را داشته باشد که امام حسین علیه السلام فرمود : اگر خدا صد پسر به من دهد نام همۀ آنها را « علی » خواهم گذاشت . چهارمین امام معصومی که سلسلۀ امامت تا قائم آل محمد عجل الله تعالی فرجه الشریف توسط او حفظ شد .

پنجم : سلام بر شهربانو

در خاتمه جا دارد همان سلامی را که تقدیم حضرت نرگس مادر امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف می نماییم خطاب به حضرت شهربانو بر زبان آورده عرض ادب نماییم :

السَّلَامُ عَلَى وَالِدَةِ الْإِمَامِ ، وَ الْمُودَعَةِ أَسْرَارَ الْمَلِكِ الْعَلَّامِ ، وَ الْحَامِلَةِ لِأَشْرَفِ الْأَنَامِ ، وَ الْمُسْتَوْدَعَةُ أَسْرَارَ رَبِّ الْعَالَمِينَ ، أَشْهَدُ أَنَّكِ أَحْسَنْتِ الْكَفَالَةَ ، وَ أَدَّيْتِ الْأَمَانَةَ ، وَ حَفِظْتِ سِرَّ اللَّهِ ، وَ حَمَلْتِ وَلِيَّ اللَّهِ ، وَ بَالَغْتِ فِي حِفْظِ حُجَّةِ اللَّهِ ؛

سلام بر مادر امام ، که اسرار خداوند ملک علام را او سپرده شد و باردار اشرف مردم بود ، و اسرار رب العالمین نزد او به ودیعه سپرده شده بود . شهادتمی دهم که سرپرستی از فرزند را به خوبی انجام دادی و امانت را به مقصد رساندی ، و سرِّ خدا را حفظ کردی و ولیّ خدا را حمل نمودی ، و در حفظ حجت خدا نهایت سعی خود را نمودی .(1)

ص: 112


1- . المزار ( مشهدی ) ، ص 663 .

مادر برگزيده/آقای محمد حسین رحیمیان

اثر : نویسندۀمحقق و پرکوش و ولائی

آقای محمد حسین رحیمیان

*****

جلوه هايى ویژه از زندگى و فضايل حضرت شهربانو علیها السلام

سرآغاز

در ميان بانوان شايسته ، مادرانى بودند كه در طول تاريخ بشرى ، مسير توحيد را پيمودند و الگويى براى انسان ها شدند و با فداكارى هاى حيرت آورى در جبهه حق، نقش آفرينى كردند و نام و آوازه آنها بر تارک آسمان فضيلت و توحيد مى درخشد .

اين مادران با فضيلت در هر عصرى مادر ممتازى بودند كه هم خود وهم فرزندشان آيتى از آيات الهى بودند .

بدیهی است که خداى متعال اين مادران شايسته را برگزيد ، پاک و پاكيزه ساخت و بر تمام بانوان جهان در عصر خودشان برترى داد .

به نظر مى رسد مهم ترين نقشى كه مادران برگزيده ، ايفا كردند ، همان نقش مادرى آنها بود كه توانستند نور الهى را با تمام وجودشان پرورش دهند و حجّت الهى را به عرصه وجود بياورند .

جوهر صدق و صفا از امهات *** سیرت فرزند ها از امهات

ص: 113

به سخن امير بيان ، اميرمؤمنان على علیه السلام : خداى سبحان ، پيامبران الهی را در برترين امانت گاه به امانت نهاد و در بهترين قرارگاه ها ، قرار داد كه از صلب كريمانه پدران ، به رحم پاک مادران ، انتقال داد .(1)

البته گرچه آفرینش نوری آن بزرگواران به نور واحدی برمی گردد ؛ ولی خدای متعال برخی از آنها را بر برخی دیگر برتری بخشیده است ....

از چنان مادرانى در جهان معنويت و فضيلت ، با عنوان « مادران پيامبران و امامان » ياد مى شود كه تاريخ بشرى نمونه هايى از آنها را براى جهانيان بازگو كرده است .

حضرت مريم علیها السلام مادر حضرت عيسى علیه السلام ، حضرت فاطمه بنت اسد ، مادر منظومه شمسى امامت ، از امیرالمؤمنین علی علیه السلام تا حضرت بقیة اللّه الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف، حضرت فاطمه زهرا علیها السلام مادر يازده امام نور ، و حضرت شهربانو مادر نُه پيشواى هدايتگر .

جالب است كه هر يک از اين مادران ، زندگى پر رمز و رازى دارند و خداى سبحان اينان را آيتى براى جهانيان قرار داده و تنها ، جلوه هاى ويژه اى از زندگى سراسر نور اينها را در دنياى فانى به نمايش گذاشته است .

بنابر آنچه گذشت ، نمونه قرآنی چنین مادرانی ، مادر حضرت عيسى علیه السلام ، حضرت مريم علیها السلام است که قرآن کریم از این مادر و فرزندشبه عنوان آیتی برای جهانیان یاد می کند و مى فرمايد : «وَجَعَلْنَاهَا وَابْنَهَا آيَةً لِلْعَالَمِينَّ»؛(2)

ص: 114


1- . نهج البلاغه ، خطبه 94.
2- . سوره انبيا ، آيه 91.

ما او و پسرش را نشان و آيتى بزرگ براى جهانيان قرار داديم .

چرا كه به راستی خدای سبحان سرگذشت زندگى آنها را عبرتى براى خردورزان و انديشمندان قرار داده است .

آری ، بنابر بیان قرآن کریم ، هر بار که حضرت زكريا علیه السلام در محراب نزد حضرت مریم علیها السلام می رفت ، نوعى خوراكى مى يافت و مى گفت :

يَا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هَذَا ؟ اى

مريم ! اين ، از كجا براى تو آمده است ؟

حضرت مریم علیها السلام می گفت :

هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ ؛(1)

اين از جانب خداست ، كه به راستی خدا به هر كس بخواهد ، بى شمار روزى مى دهد .

به سخن دیگر ، خدای متعال هر کسی را شایسته بداند ، آنچه اراده کند برای او عطا می کند .

خدای بزرگ در آیه ای دیگر از زبان فرشتگان این گونه به جایگاه بلند حضرت مریم علیها السلام اشاره می کند و می فرماید :

«يَا

مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ»؛(2)ای مريم ! به راستی خدا تو را برگزيده و پاک ساخته ، و بر تمام زنان جهان ( عصر خود ) ، برتری داده است .

ص: 115


1- . سوره آل عمران ، آيه 37.
2- . همان سوره ، آيه 42.

با این کلید واژه قرآنی و با تکیه بر گزارش های معتبر حدیثی و با استناد به گزاره های عقلی ، روشن می شود که نمونه اى از آن مادران برگزيده ، حضرت شهربانو علیها السلام مادر بى همتاى امام سجاد علیه السلام است که در عصر خویش بانوی شایسته ای بود که از سویی به عنوان همسر امام و از سوی دیگر به عنوان مادر امام انتخاب شده بود .

برش هایی از زندگی مادر برگزیده

در یک نگاه کوتاه می توان دید که حضرت شهربانو علیها السلام چه جایگاه رفیعی دارد ؟

این مهین دخت کریمه ، همسر امام حسين علیه السلام است . عروس رسالت و امامت ، جد بزرگوار همسرش آخرین فرستاده خدا حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله است .

این بانوی ارجمند ، پدر همسری همچون سیدالاوصیاء اميرمؤمنان على علیه السلام و مادر همسری همچون فاطمه زهرا علیها السلام دارد. برادر همسر او ، امام حسن مجتبى علیه السلام و خواهر همسر او عقيله بنى هاشم حضرت زينب كبرى علیها السلام است .

به عبارت دیگر ، سخن از حضرت شهربانو علیها السلام سخن از پیامبران الهی و چهارده نور پاک و فضایل بی شمار آن بزرگواران علیهم السلام است .با رویکرد به این جایگاه بی مانند ، چگونه مى توان اين بانوى اصيل را شناخت ؟

كدام قلم را ياراى قلم فرسايى و كدام بيان، توان سخن پردازى در جايگاه ويژه اين بانوى با فضيلت را دارد ؟ هرگز .

ص: 116

مگر آنکه از خودش خواست و در آستانه خانه اش نشست ؛ چراکه خانه پرشکوه او از « خانه هایی است که خدا اذن داده که هرلحظه جایگاه و منزلت و عظمت و شکوه آنها ، رفعت یابد و نام خدای مهربان در آنها یاد شود که در آنها هر بامداد و شامگاه او را نيايش مى كنند ».(1)

و مگر آنکه به حضرتش توسل جست و مهرش را در دل پرورید تا مهر آن بانوی مهرپرور به جوش آید و اجازه سخن پردازی و قلم فرسایی در این وادی مهر و رحمت دهد . و چه زیبا سرود آنکه سرود :

کتابِ فضل تو را ، آب بحر کافی نیست *** که تر کنم سرانگشت و صفحه بشمارم

زندگى پر رمز و راز حضرت شهربانو علیها السلام مادر نمونه عصر خویش که خود آیتی برای جهانیان است ، ما را واداشت كه با عنایات امام عصر علیه السلام به اندازه فهم خود ، در دوران غیبت آخرین یادگار خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام با چشم پوشی از گزارش های گونه گونی که در این زمینه نقل شده ، به برش هايى از زندگى شگفت آن بانوى برگزيده ، راه يابيم .

نوری در جستجوی نور

حضرت شهربانو علیها السلام ، در جستجوی خاندانى است كه از نور الهى آفريده شده اند ، نور خدا در روى زمين هستند وهمه انسان ها در پرتو نور عالمتاب آنان به نور الهى راه مى يابند .

ص: 117


1- . برگرفته از آیه مبارکه 36 سوره نور.

از این رو، این بانوی برگزیده نیز نورى بود كه در جستجوى نور الهى مى گشت تا در ميان انوار تابناک خداى رحمان بدرخشد ومنظومه شمسى نه گانه پيشوايان نور را به جهانيان به ارمغان آورد .

خداى سبحان به انسان های خدا باور مى فرمايد :

« فَآمِنُوا بِاللّه ِ وَرَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذِي أَنْزَلْنَا »؛(1)

از اين رو ، به خدا و رسول او و نورى كه ما فرو فرستاديم ايمان بياوريد .

دومين پيشوا از نسل پاک حضرت شهربانو علیها السلام ، شكافنده علوم؛ یعنی حضرت امام محمد باقر علیه السلام در تفسير اين آيه كريمه مى فرمايد :

النُّورُ وَ اللَّهِ الْأَئِمَّةُ مِنْ آلِ مُحَمَّد علیهم السلام إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة؛(2)

به خدا سوگند ، منظور از « نور » نور امامان از آل محمد علیهم السلام تا روز رستاخيز هستند .

آن گاه امام باقر علیه السلام فرمود :

وَ هُمْ وَ اللَّهِ نُورُ اللَّهِ الَّذِي أَنْزَلَ ، وَ هُمْ وَاللَّهِ نُورُ اللَّهِ فِي السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ ... ؛به خدا سوگند ، آنان همان نور خدا هستند كه فرو فرستاده است . به خدا سوگند ، آنان نور خدا در آسمان ها وزمين هستند ....

از اين روست كه انسان هاى خردمند هماره در جستجوى نورند و از تاريكى به نور هجرت مى كنند .

ص: 118


1- . سوره تغابن، آيه 8.
2- . الكافى، ح1 ، ص194.

هجرت يا اسارت ؟!

به نقش سرنوشت ساز هجرت در راه خدا ، در همه اديان الهى اشاره شده است . قرآن كريم نيز با گويش هاى گوناگون انسان ها را به هجرت دستور داده و از مهاجران در راه خدا تمجيد كرده است .

جالب است كه در اين كتاب آسمانى ، از پيامبران الهى و اهل بيت عصمت و طهارت علیهم السلام به عنوان مهاجران نمونه ياد شده اند .

از اين روست كه قرآن مجيد داستان هجرت حضرت ابراهيم علیه السلام را از زبان خليل خدا این گونه بازگو مى كند :

« إِنِّي مُهَاجِرٌ إِلَى رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ »؛(1)

من به سوى پروردگار خود مهاجرت مى كنم كه او عزيز و حكيم است .

روى اين اصل اساسى ، حضرت شهربانو علیها السلام با شناختى كه از نور وجود خويش داشت ، در جستجوى نور الهى بود و به همين روى، پيش از آنكه در مسير هجرت ، لباس اسارت به تن كند ، شبى در عالم رؤيا به زيارت پيامبر خدا صلی الله علیه و آله و ريحانه او حضرت زهرا علیها السلام و دردانهاو حضرت سيدالشهدا علیه السلام شرف ياب مى شود و مسير سرنوشت ساز حركت نور به نور در همان عالم، رقم مى خورد .(2)

بانوى برگزيده در جستجوى همين نور بود كه لباس اسارت به تن كرد و شهر به شهر با همه هستى خويش ، رنج اين سفر معنوى و طولانى را با آن شرايط

ص: 119


1- . سوره عنكبوت ، آيه 26.
2- . مرآت العقول ، ج6 ، ص6.

ويژه ، به جان خريد و به شوق دیدار کعبه آمال خود خم به ابروی خود نیاورد و الگویی برای همه منتظران نور شد .

اگر با هدف رسیدن به کعبه دل ها ، در بیابان های عصر غیبت گام بر

می دارند ، هرگز نومید نشوند و از رنج ها و دردهایی که در راه ، از سرزنشگران و خارهای مغیلان می بینند ، به دل نگیرند و به مسیر مهر خود ادامه دهند .

در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم *** سرزنش ها گر کند خار مغیلان، غم مخور

این بانوی با اصالت و نجیب براى وصال به امام زمان خويش ، لحظه شمارى مى كرد ، كاروانى از دلدادگان ديدار با نور را در امپراطورى بزرگ ايران نمايندگى مى كرد و براى دريافت مدال افتخار مادر برگزيده به حضور امام زمان خويش گام برمی داشت .

در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم *** سرزنش ها گر کند خار مغیلان ، غم مخور

ورود به شهر هجرت

و اين گونه زمان سپرى شد و بنابر گزارشى ، شاهزاداه ايرانى وارد شهر هجرت ؛ يعنى مدينه منوره شد .

وقتى اين بانوى نور به مسجد پيامبر رحمت صلی الله علیه و آله وارد شد ، با نور جمالش ، مسجد درخشيد .(1)

مسجد شهر ، روشن از او شد *** شهربانو به دهر بانو شد

ص: 120


1- . الكافى، ج1 ، ص467 ، حديث 1.

همه مردم در شكوه وعظمت اين شاهزاده ، مبهوت شدند ، سكوت بر مسجد حكم فرما شد . امیر مؤمنان علی علیه السلام و امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام و شاید برخی دیگر از بنی هاشم در مسجد حضور داشتند و از نزدیک این رویداد شگفت را مشاهده می کردند .

خليفه وقت كه در ظاهر در جايگاه نور الهى نشسته بود ، به سمت او گام برداشت .

به یقین این بانوی کمال جو ، پیش از این ، با فطرت پاک خویش و نیز طبق رویایی راست ، با آخرین فرستاده الهی و خاندان پاک و معصوم او علیهم السلام آشنا شده بود . اینک می دید رفتار و گویش کسی که بر مسند خلافت تکیه زده ، با روش و منش دادگرانه و مهر و رحمت آن بزرگواران ، نه تنها سازگاری ندارد ؛ بلکه ستم و جور در تار و پود او تنیده است .

از این رو ، اين بانوى عفيف و اصيل با جرأت ستودنى و با روحیه ستم ستیزی ، او را شايسته پاسخ نديد و از پاسخ به او خوددارى كرد .مهین دخت ایرانی در بدو ورود به مدینه با برائت و دوری و رویگردانی از نماینده ستم ، در حضور بازماندگان خمسه طیبه ؛ یعنی امیر مومنان علی علیه السلام و امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام و مردم مدینه، نخستین بخش از کمال دین خود را ارائه کرد . (1)

ص: 121


1- . بنابر روایتی زیبا پنجمین امام از نسل پاک حضرت شهربانو علیها السلام؛ یعنی امام رضا علیه السلام می فرماید : كَمالُ الدّينِ وَلايَتُنا وَ البَراءَةُ مِن عَدُوِّنا؛كمال دين در ولايت ما و بيزارى جستن از دشمن ماست . ( مستطرفات السرائر ، ج3 ، ص 149 ؛ بحارالانوار، ج 27 ، ص 58).

در محضر نور

اميرمؤمنان على علیه السلام كه نور الهی و امام زمان آن دوران بود ، از نزدیک همه حرکات و گویش های این اسیر آزاده ایرانی را زیر نظر داشت . وقتی چنین رفتار ستودنی را از او دید ، دومین بخش از کمال دین او را که پذیرش ولایت اهل بیت علیهم السلام است ، به تصویر کشید و به واقع در نقش پدری ، که به تعبیر پیامبررحمت صلی الله علیه و آله پدر امت است و بر فرمانبران آنها ولایت دارد ،(1)

سخن آغاز كرد و با آن شاهزاده ايرانى که هم از امت رسول خدا صلی الله علیه و آله است و هم بانویی فرهیخته و با کرامت ، به گفت وگو نشست . (2)

با این گفت وگوی صمیمانه ، شاه دخت ایرانی دومین بخش از کمال دینش را که همان پذیرش ولایت اهل بیت علیهم السلام بود ، به صاحب ولایت حضرت علی علیه السلام نشان داد .

ص: 122


1- . بنابر روایتی امیر مؤمنان علی علیه السلام می فرماید : من از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که هماره می فرمود :أَنَا وَ عَلِیٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ وَ لَحَقُّنَا عَلَیْهِمْ أَعْظَمُ مِنْ حَقِّ أَبَوَیْ وِلَادَتِهِمْ فَإِنَّهَا نُنْقِذُهُمْ إِنْ أَطَاعُونَا مِنَ النَّارِ إِلَى دَارِ الْقَرَارِ وَ نَلْحَقُهُمْ مِنَ الْعُبُودِیَّةِ بِخِیَارِ الْأَحْرَارِ ؛ من و علی پدران این امت هستیم و حق ما بر آنان از حق پدرانشان که آنان را به دنیا آورده اند، بیشتر است؛ زیرا ما آنان را در صورت فرمانبری از ما ، از آتش دوزخ نجات داده و به قرارگاه ابدی ( بهشت جاوید ) می بریم و به واسطه عبودیت خدا ، به برگزیدگان آزاده ملحق می سازیم . ( بحار الانوار ، ج23 ، ص 259).
2- . بصائر الدرجات ، ح1 ، ص593 ، حديث 1186.

شهربانو و مریم امت

گفت وگوی امیر بیان به زبان فارسی و مادری آن بانوی با جلالت در شهری که به لغت دیگری سخن می گویند ، نقطه امید روشنی در دل آن اسیر آزاده ، پدید آورد ؛ به گونه ای در اوج غربت ، دل به امیر مؤمنان علی علیه السلام سپرد و همچون دختری نجیب ، به پرسش های پدری مهربان ، پاسخ می داد .

امیر مؤمنان علی علیه السلام از او پرسید : نام تو چیست ؟

او با نجابت تمام پاسخ داد : شاه زنان . (1)

شاه زنان ؛ یعنی سالار بانوان جهان .

با این پاسخ ، امیر مؤمنان علی علیه السلام به یاد همسر والامقام خود حضرت فاطمه علیها السلام افتاد . همان بانویی که حضرتش هماره به شخصیت و عظمت او می بالید و در ضمن افتخارات خود می فرمود :

ولی الفخر بفاطم وابیها *** ثم فخری برسول الله اذ زوجنیها(2)

من به فاطمه و پدرش مباهات می کنم ، آن گاه به رسول خدا می بالم که آن بانو را همسر من قرارداد .

به راستی اینجا شهر مدینه است . این شهر ، که با ورود پیامبر رحمت جلوه دیگری یافت ، بانویی دارد که گوی سبقت را از همه بانوان برگزیده تاریخ ربوده است . او محور آفرینش است . آن گاه که فرشته امین از پرتو وجود انوار خمسه طیبه جویا می شود ، خدای متعال او را محور قرار می دهد و می فرماید:

ص: 123


1- . دلائل الامامة ، ص194.
2- . فاطمه الزهراء علیها السلام بهجة قلب المصطفی صلی الله علیه و آله، ص 119.

هُمْ فاطِمَةُ وَاَبُوها وَبَعْلُها وَبَنُوها...؛ (1)

آنان ، فاطمه و پدربزرگوار او ، همسر او و فرزندان او هستند ...

همین بانویی را که خدای متعال محور هستی قرار داده ، رسول خدا صلی الله علیه و آله که جز از وحی سخن نمی گوید ، این گونه معرفی می فرماید :

ابْنَتِی فَاطِمَةُ سَیدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِین ؛(2)

دخترم فاطمه سالار بانوان جهان است .

آری، فاطمه زهرا علیها السلام برترین بانویی بود که آفریدگارش بر زمینیان منت نهاد و با آن گل و میوه بهشتی - که بهشت هم به طفیل وجود او ، لباس هستی پوشیده بود - روزگار کوتاهی این کره تیره و خاکی را روشن ساخت .افسوس که همین مسند نشینان ، به او ستم رواداشتند ، به بیت رفیع او هجوم آوردند فرزندش را کشتند و ....

از این رو ، این مهین دخت ایرانی به جهت جلالت و شکوهی که داشت سالار بانوان نامیده می شد، اکنون او در آستان مقدس سالار بانوان جهان حضرت فاطمه زهرا علیها السلام است . بایستی با حفظ شان این نام نامی ، نامی دیگر بر او نهاد . از این روبود که امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود :نه ، نام تو ، شهربانوست .

به راستی بانوی شهر، زیبنده شهربانو بود . ولی شکوه ، وقار ، عفت ، نجابت و اصالت این شاهزاده چنان جلوه داشت که امیر مؤمنان علی نام دیگری که در شان و عظمتش بود ، برگزید و به تعبیر گزارش های زیبایی :

ص: 124


1- . عوالم العلوم ، ج 11 ، ص933.
2- . الامالی، شیخ صدوق ، ص26 و 298.

كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام سَمَّاهَا مَرْيَم ؛(1)

امیر مؤمنان علی علیه السلام او را مریم نامید .

آری، این بانوی شهر مدینه ، چه همگونی با حضرت مریم علیها السلام دارد که مریم نامیده می شود؟

با رضای خدا به امر علی علیه السلام *** نام آن برگزیده ، مریم شد

اگر حضرت مریم علیها السلام مادر یک عیسی علیه السلام است ، این بانوی بزرگوار مادر نه خورشیدی است که عیسی علیه السلام به آن ستارگان فروزان می نازد .

اميرمؤمنان على علیه السلام در باره عروس گرامى خويش فرمود :وَ هِيَ أُمُّ الْأَوْصِيَاءِ الذُّرِّيَّةِ الطَّيِّبَة ؛(2)

او مادر اوصيا وجانشينان ونسل پاک است.

امیر کلام و هادی امت با این سخن ، راه را به همه انسان های اندیشمند و سخن پرداز ، به روشنی نشان داد و فرمود :

من از مفصل این نکته ، مجملی گفتم *** تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل

مهین دخت با کرامت

آری، بعد از این گفت و گوی وصف ناپذیر ، امیر مومنان علی علیه السلام با ولایت الهی خویش آن محفل را مدیریت کرد و یکبار دیگر به همگان نشان داد که به راستی جانشین واقعی پیامبر رحمت کیست . از این رو رشته سخن به دست

ص: 125


1- . مناقب آل ابی طالب علیهم السلام، ابن شهراشوب سروی ، ج 4 ، ص 176.
2- . الخرائج ، ج2 ، ص751 .

گرفت و بی آنکه به خلیفه خودخوانده اعتنا کند ، به مردم رو كرد و به جايگاه اصيل خاندانى حضرت شهربانو علیها السلام اشاره كرد و فرمود :

أَكْرِمُوا كَرِيمَ كُلِّ قَوْمٍ ؛(1)

گراميان هر گروهى را گرامى بداريد.

با اين بيان رساى امير بيان ، جلوه اى ديگر از مقام و منزلت حضرت شهربانو علیها السلام ، براى جهانيان روشن شد .

و آن گاه كه حضرت شهربانو علیها السلام با امام زمانش سخن گفت و اين گونه پناه جهانيان اميرمؤمنان على علیه السلام به آن شاهزاده جليل القدر ، پناهداد و در برابر بيداد ستمگران از او دفاع كرد ، دلش آرام گرفت و همه رنج سفر و غربت و دورى از وطن را به فراموشى سپرد و رؤياى زيباى خود را تعبير كرد .

چراکه او مى دانست كه براى هدفى والا انتخاب شده و در مسيرى با عظمت و شكوه گام نهاده است .

همسری همتا

هنگامى كه اميرمؤمنان على علیه السلام به عنوان امام زمان و پدر مهربان، شاهزاده ايرانى را زير چتر حمايت خويش قرار داد و به صورت رسمى در حضور مردم اين مهین دخت ایرانی را با اصالت و كرامت خاندان معرفى كرد ؛ به صورت عملى روشن شد كه حضرت شهربانو علیها السلام ستاره اى درخشان در آسمان كرامت و فضيلت است وهرگز يک انسان عادى نمى تواند ، همتا و همسر چنين ستاره با فضيلتی باشد .

ص: 126


1- . دلائل الامامة ، ص194.

از سويى تا انسان جايگاه و ارزش هاى وجودى خود را خوب نشناسد ، نمى تواند ، برای خود همتا وهمسرى متناسب با جايگاهش ، انتخاب كند .

حضرت شهربانو علیها السلام مى دانست كه خداوند متعال وجود شايسته او را ظرف نور امامت قرار داده است .(1)

از اين رو بود که مهین دخت سرزمین فارس در جستجوی همتاى خويش بود كه در همه ابعاد وجودى بتواند كفو وهمتاى او باشد .

به راستى چه كسى در آن انجمن بى نظيرى كه به وسيله اميرمؤمنان على علیه السلام و با حضور دو گل خوشبوى پيامبر رحمت امام حسن و امام حسينعلیهم السلام اداره مى شد ، مى توانست همسر این مهین دخت گرامى باشد ؟!

البته در عالم معنا و رؤياى صادقه اى كه حضرت شهربانو علیها السلام ديده بود ، از سویی با نام و چهره دلرباى حضرت امام حسين علیه السلام آشنا شده بود و از سوی دیگر، در آن محفل نور

مراسم خواستگارى وعقد ازدواج توسط پيامبر مهربانى ها انجام شده بود .(2)

اینک لحظه هاى ويژه اى در زندگى بانوى با كرامت رقم مى خورد . آفريدگار هستى او را از سرزمين نياى خود كه تمدّن چندين هزار ساله اى را با آيين زرتشتى تجربه كرده اند ، به تنها شهر جزيرة العرب ؛ يعنى مدينه منوّره و شهر

ص: 127


1- . ر.ك : كفاية الطالب ، ص454.
2- . الخرائج والجرائح، ج2، ص751. در اين كتاب ارزشمند داستان جالبى به تفصيل در اين زمينه گزارش شده است .

پيامبر رحمت آورده تا با انتخاب همسر ، فصل جديدى را در عرصه ولايت وامامت رقم بزند .

آرى مهین دخت سرزمين فارس بايستى در آن شرايط ويژه همتا وهمسر خويش را انتخاب مى كرد تا در سايه سار زندگى مشترک به سوى كمال خود حركت كند و در آسمان كمال و فضيلت بدرخشد .

از اين رو بود وقتى از او پرسيدند : آيا قصد ازدواج دارى ؟!

با حُجب و حياى ذاتى كه داشت، ساكت شد و پاسخ نداد .اميرمؤمنان على علیه السلام ، سكوت اين دخت با حيا را علامت رضايت دانست و فرمود : قد أراد وبقي الاختيار ؛

او ميل به ازدواج دارد ، فقط مانده چه كسى را برگزيند .

دگر باره رؤياى اين بانو در برابر ديدگانش ترسيم شد ، و ديده به چهره زيباى امام حسين علیه السلام باز كرد وبا احساس تمام به زبان فارسى كه نامحرمان با آن زبان بيگانه بودند ، لب به سخن گشود و به امام حسين علیه السلام اشاره كرد وگفت : هذا ان كنتُ مخيّرة ؛اگر به اختيار من است ، من اين رادمرد الهى را به همسرى خود بر مى گزينم .

آن گاه امير عوالم هستى اميرمؤمنان على علیه السلام را ولى خود اعلام كرد . و آن پدر مهربان امّت ، با حذيفه عقد ازدواج حضرت امام حسين علیه السلام با حضرت شهربانو علیها السلام را اجرا كرد .(1)

بدين وسيله مهین دخت سرزمين كهن فارس به صورت رسمى به عنوان عروس ، به خاندان عصمت وطهارت علیهم السلام وارد شد .

ص: 128


1- . دلائل الامامة ، ص195 و196.

عروس آل الله

آری ، حضرت شهربانو علیها السلام با پیوند ازدواج با امام حسین علیه السلام فصل جدیدى از زندگى خویش را آغاز کرد و از میان بسیارى از دوشیزگان ممتاز عصر خود ، به سعادت سرمدی و عزت و شکوه ابدی رسید و مدال زیبای« عروسى ممتاز » را در خاندان رسالت و امامت از آن خود کرد .آری ، اين بانوى ارجمند عروس برگزيده خاندانى است كه از آن ها با عنوان آل اللّه واهل البيت ياد مى شود . بنابر روایتی امام صادق علیه السلام می فرماید :

إِنَّمَا سُمُّوا آلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لِأَنَّهُمْ فِي بَيْتِ اللَّهِ الْحَرَامِ ؛(1)

آنان را از آن رو آل اللّه گفتند كه در بيت اللّه الحرام بودند.

به راستی این مقام و منزلت چنان وصف ناپذیر است که اشک شوق از دیدگان آن بانو جاری می کند و مادحان را به مدح و ثنای او وامی دارد که بگویند : ای بانوی عزیز !

اشکی که به چهره ات فرحناک رسید *** شوقی است که از چشمۀ دل پاک رسید

وقتی که عروس آل یاسین گشتی *** پرواز تو از خاک به افلاک رسید

مادر امامان

بعد از مراسم ازدواج ، اميرمؤمنان على علیه السلام درباره عروس گرامى خويش به فرزند برومندش امام حسين علیه السلام سفارشى ويژه کرد و فرمود :

ص: 129


1- . الامالى، شيخ صدوق ، ص286.

احْتَفِظْ بِهَا وَ أَحْسِنْ إِلَيْهَا فَسَتَلِدُ لَكَ خَيْرَ أَهْلِ الْأَرْضِ فِي زَمَانِهِ بَعْدَكَ وَ هِيَ أُمُّ الْأَوْصِيَاءِ الذُّرِّيَّةِ الطَّيِّبَةِ ؛(1)

خوب از او محافظت كن وبه او نيكى كن؛ كه به زودى بهترين انسان روى زمين را به دنيا مى آورد كه در عصر خود برترين مردم بعد از تو خواهد بود . او مادر اوصيا وجانشينان ونسل پاك است .بدين روى با ازدواج حضرت شهربانو علیها السلام پيوندى تاريخى براى نسلى برگزيده رقم خورد . همسر او امام حسين علیه السلام ، پدر همسر او اميرمؤمنان على علیه السلام برادر همسر او ، امام حسن مجتبى علیه السلام وخواهر همسر او عقيله بنى هاشم حضرت زينب كبرى علیها السلام است .

البته مظلومی اين خاندان به ويژه بعد از شهادت رسول مهربانى ها حضرت محمد مصطفى صلی الله علیه و آله زبانزد عام وخاص بود وستمگران هرگز اجازه نمى دادند اين خاندان عصمت وطهارت به صورت آزاد در جايگاه الهى خويش باشند ، وهماره از هر نظر عرصه را بر آنان تنگ مى گرفتند و از اين روست که حقايق زندگى اين انسان هاى ملكوتى براى جهانيان پوشيده است . فقط بخش هاى كوتاهى از زندگى سراسر نور اين انوار الهى در جهان قبل از ظهور انعكاس يافته است .

از اين روست كه قلم تاريخ نگاران در زندگى رازگونه حضرت شهربانو علیها السلام كمتر به جوهر زده شده و فقط به جلوه اى اندک از آن زندگى پربار پرداخته اند . اما به واقع اگر در معرفى حضرت شهربانو علیها السلام فقط به همين كلام گهربار اميرمؤمنان على علیه السلام بسنده مى شد ، باز هم انسان هاى فرهيخته ، توان درک آن را به طور كامل نداشتند .

ص: 130


1- . الخرائج ، ج2 ، ص751.

اميرمؤمنان على علیه السلام كه خود سيد الاوصياء است ، از مهین دخت و ستاره درخشان سرزمین کهن فارس ، به عنوان مادر اوصيا ونسل پاک ياد مى كند .

وهمين مدال افتخار براى اين مادر برگزيده بس است كه با آن، گوى سبقت را از همه بانوان بزرگ عصرخويش ربوده است .هان كه به راستى سخن كوتاه كنم و بينديشم . بينديشم كه چه مى خوانم و چه مى نويسم ؟!

وچه زيبا سرود آنکه سرود :

ماه است چراغ هفت كشور باشد *** خاک رهش آسمان ديگر باشد

جز حضرت شهربانوى عالم ، كيست؟ *** يک زن ، كه به نه امام مادر باشد

اگر سرور آزاد مردان امام حسين علیه السلام بايستى از اين بانو ، همه جانبه محافظت كند و او را گرامى بدارد ؟ پس به راستی وظيفه حسينيان وهمه انسان هاى آزاد انديش در طول تاريخ و در عصر كنونى درباره اين بانوى برگزيده ، چيست ؟

سرزمین فارس در امتداد نور خداى متعال پيامبر مهربان خويش را برای رحمت براى جهانيان فرستاد و فرمود :

« وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ » ؛(1)

وما تو را جز مهر و رحمت براى جهانيان نفرستاديم.

هنگامى كه اين آيه كريمه نازل شد، مردم جزيرة العرب كه سال ها با پيامبر رحمت در ستيز بودند و رسالت آن رسول مهربان را برنمى تافتند، نمى دانستند چگونه روزى اين رحمت فراگير همه جهانيان را فرا خواهد گرفت.

ص: 131


1- . سوره انبياء ، آيه 107.

بنابر نقل تاريخ ، در جنگ احزاب ، آن گاه که مسلمانان سخت گرفتار تردید و نگرانی شدند ، به هنگام حفر خندق ، سنگ بزرگی آشکار شد که کلنگ را شکست .پیامبر در حالی که سلمان فارسی او را همراهی می کرد ، وارد خندق شد و کلنگ را به دست گرفت و ضربه ای به سنگِ سخت و بزرگ کوبید و آن را دونیم کرد و برقی از آن جهید که همه مدینه را روشن کرد .

رسول خدا صلی الله علیه و آله در پی این رویداد ، تکبیر گفت و مسلمانان نیز به پیروی از ایشان تکبیر گفتند .

سپس پیامبر ضربه دوم و سوم را به همین ترتیب بر آن سنگِ سخت و بزرگ زد و آن گاه در حالی از خندق بیرون آمد که آن سنگ را شکسته بود .

سلمان فارسی که مدال « منّا اهل البيت »(1) را از پیامبر دریافت کرده بود ، در باره برقی که به هنگام حفر دیده بود ، از آن حضرت پرسید .

پیامبر رحمت به او پاسخ داد و فرمود :

أضاءت الحيرة وقصور كسرى في الضربة الأولى ، وأخبرني جبرئيل أنّ أمّتي ظاهرة عليها. وأضاء لي في الثانية القصور الحمر من أرض الشام والروم، وأخبرني أنّ أمّتي ظاهرة عليها. وأضاء لي في الثالثة قصور صنعاء، وأخبرني أنّ أمّتي ظاهرة عليها. فأبشروا.

ص: 132


1- . بنابر حدیثی که در عیون اخبار الرضا علیه السلام نقل شده ، امير مؤمنان علی علیه السلام می فرماید : رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود : سَلْمَانُ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ؛ سلمان از ما اهل بيت است. ( عیون اخبار الرضا علیه السلام ، ج2 ، ص 64 ، ح282).

وقتی ضربه اول را زدم و آن برقی که دیدید درخشید ، از آن برق کاخ های حیره و مدائن کسری برای من درخشیدند و جبرئیل به من خبر داد که امت من بر آنها دست می یابند .وقتی ضربه دوم را زدم و آن برقی که دیدید درخشید ، از آن برق کاخ های سرخ در سرزمین شام و روم برای من درخشیدند و جبرئیل به من خبرداد که امت من بر آنها چیره خواهند شد .

وقتی ضربه سوم را زدم و آن برقی که دیدید درخشید ، از آن برق کاخ های صنعاء برای من درخشیدند و جبرئیل به من خبرداد که امت من بر آنها دست می یابند . پس مژده باد .

مسلمانان به یکدیگر مژده دادند و گفتند : حمد و سپاس از آن خدایی که وعده اش راست است و به ما پس از محاصره مدینه وعده پیروزی داده است ... (1)

در همین جنگ سخت وعده پیروزی به دست باکفایت و یدالهی امیر مؤمنان علی علیه السلام رقم خورد و با هماوردی با قهرمان بی مانند شرک ؛ یعنی عمرو بن عبدود ، مدال برتری بر همه انس و جن را از پیامبر مهربان دریافت کرد ، آنجا که فرمود : لَضَرْبَةُ عَلِیٍّ یَوْمَ الْخَنْدَقِ أَفْضَلُ مِنْ عِبَادَةِ الثَّقَلَیْن؛(2)

به یقین ضربه کاری علی در جنگ خندق از عبادت جن و انس برتر است .

ص: 133


1- . دلائل النبوّة ، ج 3، ص 419 و 420 ؛ الكامل فی التاریخ ، ج2 ، ص 179. این حدیث به اختصار در إعلام الورى، ص90 و 91 و منابع دیگر نیز نقل شده است .
2- . این حدیث زیبا و ماندگار که یکی از برترین فضایل بی شمار امیر مؤمنان علی علیه السلام را بیان می کند ، با متون گوناگونی در منابع معتبر حدیثی و تاریخی شیعه و اهل تسنن نقل شده است . برای نمونه ر.ک : المستدرک علی الصحیحین ، حاکم نیشابوری، ج3 ، ص34 ؛ جامع الاحادیث ، جلال الدین سیوطی ، ج7 ، ص 108، الطرائف في معرفة مذاهب الطوائف ، ج 2 ، ص 519 ؛ بحار الأنوار ، ج 39 ، ص2.

به راستی اگر سقیفه سازان مدینه ، جانشین بلا فصل پیامبر مهر و رحمت را خانه نشین نمی کردند و امیر مؤمنان علی علیه السلام امامت امت را در ظاهر و باطن به دست می گرفت ، جهان هستی امروزه جلوه دگری داشت .

امیر مهربانی ، دل ها را با مهر و رحمت الهی فتح می کرد و وعده الهی « ما تو را جز مهر و رحمت براى جهانيان نفرستاديم » به بهترین شکل محقق می شد .

به تعبیر بلند حضرت زهرا علیها السلام اگر مردم زمام امور را آن گونه که خدا و رسول او فرموده بودند ، از دستان علی علیه السلام نمی گرفتند و تدبیر کار را آن سان که پیامبر بدو سپرده بود ، تحویل او می دادند، علی علیه السلام آن را به سهولت راه می برد و به سلامت به مقصد می رساند . (1)

اسفا که امت به دست باطل گرایان از مسیر سعادت منحرف شدند و از پذیرش راه روشن خودداری کردند و جهانی با قتل و خونریزی را شکل دادند که برای فتح و پیروزی به جای فتح دل ها ، به فتح کشورها با لشکر کشی های ستمگرانه اقدام کردند.

البته در این زمینه نیز خدای متعال با اراده لایزال خود به دست حجت خویش دل ها را شیفته ولیّ دوران و امیر مؤمنان می کند .

ص: 134


1- . آن گاه که باطل گرایان به خانه وحی هجوم آوردند و حضرت زهرا علیها السلام آن همه مصائب را متحمل شد ؛ به بستر بیماری افتاد . زنان مهاجر و انصار به عیادت حضرتش رفتند . آن بانوی ستم دیده در جمع آنها در ضمن سخنانی در جایگاه رفیع امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود : وَ تَاللَّهِ لَوْ مَالُوا عَنِ الْمَحَجَّةِ اللائِحَةِ وَ زَالُوا عَنْ قَبُولِ الْحُجَّةِ الْوَاضِحَةِ لَرَدَّهُمْ إِلَیْهَا وَ حَمَلَهُمْ عَلَیْهَا وَ لَسَارَ بِهِمْ سَیْراً سُجُحاً ...؛ به خداوند سوگند ! اگر امت از مسیر سعادت منحرف شده و از پذیرش راه روشن خودداری می کردند، علی علیه السلام آنها را به راه مستقیم ، رهنمون می شد و به آرامی و صحیح و سالم به سعادت می رساند ... ( تحف العقول ، ص171 ؛ بحار الأنوار ، ج 74 ، ص267).

با رویکرد به آنچه گذشت ، روشن می شود كه در همین جنگ سخت احزاب که ياران پيامبر دور همین شهر مدينه خندق مى كندند ، نمی دانستند که این وعده بزرگ الهی و نقطه پيوند آيين مهر و رحمت پيامبر مهربان به تمدّن بزرگ فارس ، با حضرت شهربانو علیها السلام رقم خواهد خورد كه همان پيامبر رحمت فرمود :

اِنَّ لِلَّهِ مِنْ عِبَادِهِ خِيَرَتَانِ فَخِيَرَتُهُ مِنَ الْعَرَبِ قُرَيْشٌ وَ مِنَ الْعَجَمِ فَارس ؛(1)

به راستى خداوند از بندگانش دو برگزيده دارد برگزيده او از عرب ، قريش واز عجم ، فارس است .

اين سخن گهربار در عمل همان سخن چهارمين جانشين پيامبر و فرزند برومند حضرت شهربانو علیها السلام ؛ يعنى امام سجاد علیه السلام است كه در معرفى خويش مى فرمود :

أَنَا ابْنُ الْخِيَرَتَيْنِ ؛(2)

من فرزند دو برگزيده هستم.

از مدینه تا روم

آرى، حضرت شهربانو علیها السلام نخستين بانويى بود كه به عنوان مادر اوصياى نور، نقطه عطفى در پيوند اهل بيت نور و تمدّن كهن فارس وتمدّن هاى ديگر شد و بخش بزرگى از كره زمين را با نور امامان از نسل مبارک خویش و مكتب غنى اهل بيت عصمت و طهارت علیهم السلام آشنا كرد .

از نسل همين بانوی کریمه ، امامى خواهد بود كه اين مأموريت الهى را در همه كره زمين به پايان خواهد رساند ، آنجا كه خداى سبحان مى فرمايد :

ص: 135


1- . كشف الغمه ، ج2 ، ص107.
2- . مناقب آل ابى طالب ، ح4 ، ص167؛ بحار الانوار ، 46 ، ص4.

« هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ »؛

او كسى است كه رسولش را با هدايت و آيين حق فرستاد تا آن را بر همه آيين ها پيروز گرداند ؛ گرچه شرک ورزى را ناخوش آيد .

پيشواى هفتم و چهارمين نسل از فرزندان حضرت شهربانو علیها السلام ؛ يعنى امام كاظم علیه السلام در تفسير اين آيه كريمه مى فرمايد :

يُظْهِرُهُ عَلَى جَمِيعِ الْأَدْيَانِ عِنْدَ قِيَامِ الْقَائِمِ ؛(1)

آن را به هنگام قيام قائم بر همه دين ها پيروز مى گرداند .

آری ، آن موعود آسمانی ، همان پیشوای دوازدهم و نهمین نسل از فرزندان حضرت شهربانو علیها السلام ؛ يعنى حضرت بقیه الله الاعظم امام عصر علیه السلام ؛ است که همگان را به ظهور آن موعود امت ها نوید داده اند .

اینک با گزارشی زیبا در این زمینه دامنه سخن را جمع می کنیم و تفصیل آن را به فرصتی دیگر می سپاریم .

بنابر نقل تاریخ ، سپاه فارس در جنگ « قادسیه» از منطقه جنگی عقب نشینی کرد . این خبر به یزدگرد بن شهریار آخرین پادشاه ساسانی رسید ، او گمان کرد که رستم فرّخ زاد سردار نامی ایران و ارتش فارس همگی کشته شده اند .در این هنگام پیکی آمد و قتل عام پنجاه هزار نفر را در نبرد قادسیه و عقب نشینی سپاه از آن را به شاه گزارش داد .

یزدگرد تصمیم گرفت با اعضای خانواده خویش از « کاخ سفید مداین » فرار کند . او به هنگام ترک کاخ با شکوه و مجلّل خویش ، برابر ایوان آن ایستاد و این گونه گفت :

ص: 136


1- . الكافى ، ج1 ، ص432 ، ح 91.

السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْإِيوَانُ! هَا أَنَا ذَا مُنْصَرِفٌ عَنْكَ وَ رَاجِعٌ إِلَيْكَ أَنَا أَوْ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِي لَمْ يَدْنُ زَمَانُهُ وَ لَا آنَ أَوَانُه ؛

خدا حافظ ای ایوان ! من همینک از تو روی برمی تابم و می روم ؛ ولی به زودی یا خودم بر می گردم ، یا مردی از نسل من که هنوز زمان آمدنش نزدیک نشده و وقت ظهور او نرسیده ، به سوی تو بر می گردد .

سلیمان دیلمی گوید : روزی من به خدمت امام صادق علیه السلام شرف یاب شدم و به حضرتش عرض کردم : منظور يزدگرد از « مردی از نسل من » كيست؟

حضرت فرمود :

ذَلِكَ صَاحِبِكُمُ الْقَائِمُ بِأَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ، السَّادِسُ مِنْ وُلْدِي قَدْ وَلَدَهُ يَزْدَجَرْدُ فَهُوَ وَلَدُه ؛(1)

او صاحب شما حضرت قائم علیه السلام است كه به امر خدای عزیز و جلیل قيام خواهد کرد . او ششمين فرزند ، از نسل من است و یزدگرد نیز پدر اوست .بنابراین ، حضرت امام مهدی علیه السلام نهمین امام از نسل حضرت شهربانو علیها السلام مهین دخت یزدگرد ساسانی است .

و در راستای همین پیوند خجسته ، در تاریخ اهل بیت علیهم السلام پیوند دیگری رقم خورد و آن پیوند پر رمز و راز حضرت نرگس علیها السلام با امام حسن عسکری علیه السلام بود که مادر ارجمند امام عصر علیه السلام نيز نقطه عطف ديگرى را در پيوند اهل بيت نور با امپراطوری روم رقم زد .

ص: 137


1- . مقتضب الأثر في النص على الأئمة الإثني عشر ، ص41؛ بحار الأنوار، ج 51 ، ص164 ؛ رياض الأبرار في مناقب الأئمة الأطهار ، ج 3 ، ص52.

آنچه گذشت قطره ای از دریای فضایل حضرت شهربانو علیها السلام بود که رمز گشایی شد . چرا که همۀ این رازها را به زودی حضرت بقیة اللّه الاعظم امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف رازگشایی خواهد کرد .

امیر مؤمنان علی علیه السلام در سخنی زیبا و راهگشا ، به یار باوفای خویش کمیل بن زیاد نخعی می فرماید :

يَا كُمَيْلُ مَا مِنْ عِلْمٍ إِلَّا وَ أَنَا أَفْتَحُهُ وَ مَا مِنَ سِرٍّ إِلَّا وَ الْقَائِمُ علیه السلام يَخْتِمُه ؛(1)

اى كميل ! هيچ دانشى نيست مگر آنكه من آن را آغاز می كنم ، و هيچ رازی نيست مگر آنكه قائم علیه السلام پرده از آن برداشته و به پايان می رساند .

در همین مکتب اهل بیت علیهم

السلام انتظار واقعی شکل گرفت و به یکى از اعتقادهاى سازنده و نقش آفرینى که باید بسیار به آن اهمیت داد ، تبدیل شد .

از این روست که پیروان این خاندان برای دوران طلایی ظهور نور لحظه شماری می کنند که در سایه سار این باور ، جزو برترین انسان ها باشند و به مولای خود این گونه عرض ارادت می کنند :ای آخرین یادگار از نسل مبارک حضرت شهربانو ! در دوران دردناک هجران شما ، چشم دل ما به نور الهی شما روشن است . ما با همان نور در پی ظهور خواهیم بود و برای فرارسیدن ظهور ، تلاش و لحظه های زندگی دوران هجران را با دعا برای ظهور عطرآگین خواهیم کرد تا به زودی شاهد به ثمر نشستن شجره طیبه آفرینش باشیم .

ان شاء الله ، به امید فرارسیدن آن دوران شکوهمند .

ص: 138


1- . تحف العقول ، ص171 ؛ بحار الأنوار ، ج 74 ، ص267 .

حضرت شهربانو ظرف وجود امام زمان/شیخ محمد ظریف

به قلم : نویسندۀ محقق و دلباختۀ اهل بیت علیهم السلام

آقای شیخ محمد ظریف

*****

حضرت شهربانو ظرف وجود امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف

حضرت شهربانو دختر یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی این سعادت را یافته است که همسر سالار شهیدان حضرت اباعبد الله علیه السلام و مادر سید الساجدین و زین العابدین علیه السلام گردد .

این قدر و شرف برای او بس که ظرف وجود نورانی امام علیه السلام باشد و ادامه ذریه رسول خدا صلی الله علیه و آله از دامان پاک او به وجود آیند و لقب امّ الاوصیاء را دریافت نماید .

افتخاری است بس بزرگ که مادر نُه امام و از مصادیق ارحام مطهره است و بطن او وعاء برای امامت گردیده است.

روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله نزد دختر والا مقامش حضرت صدیقه کبری علیها السلام آمدند و آن حضرت را ناراحت یافتند ، از علّت ناراحتی ایشان سؤال کردند ، فاطمه علیها السلام به پدر بزرگوارش خبر داد که حمیرا بر مادرم فخر فروشی می کند که او پیرزن بوده است ، رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود :

إنّ بطن امّک کان للإمامة وعاء ؛ از افتخارات مادر تو این است که این لیاقت و شایستگی را داشته که فرزندی در دامن خود پرورش دهد که امامان و پیشوایان این امت از او به وجود آیند.(1)

ص: 139


1- . عوالم العلوم ، ج 11 ، ص181.

نمونه دیگر که عظمت این مطلب را بیان می کند رفتار حکیمه خاتون است نسبت به حضرت نرجس خاتون علیها السلام .

حکیمه خاتون با آن مقام و مرتبه و عظمت و جایگاه ویژه ای که نزد امامان داشته در برابر این بانوی بزرگوار از خود تواضع نشان داده است . حکیمه ای که حافظ سرّ انبیاء و اولیاء است و او اولین کسی است که جمال دل آرای حضرت بقیّة الله علیه السلام را در زیر این آسمان کبود نظاره کرده و سفیر آن ولی خدا در حساس ترین لحظات تاریخ بوده ، می فرماید:

روزی نرجس آمد که کفش از پای من بیرون آورد و گفت: بانوی من کفش خود را به من دهید، به او گفتم : بلکه تو بانوی من و سرور من هستی، به خدا قسم اجازه نمی دهم که کفش از پای من بیروی آوری و بگیری و به من خدمت کنی ، بلکه من بر دیده منت دارم و تو را خدمت می کنم .

تو شایسته تجلیل و تکریم هستی ، خداوند به تو پسری عطا خواهد کرد که سرور دنیا و آخرت باشد .

امام عسکری علیه السلام بعد از مشاهده این صحنه و شنیدن این گفتگو برای عمه بزرگوارش دعا کرد و فرمود: خدا به تو جزای خیر دهد.(1)

و این نشان می دهد که عمل حکیمه خاتون مورد پسند و رضایت ایشان بوده است . و این درسی است که به ما دوستان خاندان رسالت می دهد ، باید از شخصیت بزرگواری که فرزندی چون علی بن الحسین علیهما السلام به دنیا آورده تجلیل نمود ، و باید او را به عظمت یاد کرد .

ص: 140


1- . عوالم ، ج 26 ، ص81 ، ضمن ح1.

عرض ادب و ادای احترام و اظهار محبت به این بانوی باعظمت باعث رشد و کمال آدمی و تقویت ایمان است . بدون تردید یاد او و گرامی داشت او باعث خشنودی همسر گرامی و فرزند بزرگوارش خواهد شد و دعای خیر آنان را به دنبال خواهد داشت . و این تعظیم شعائر الهی و از مصادیق بارز مودت ذوی القربی و مایه تقرب به درگاه ربوبی است .

بی بی شهربانو نزد خدا و رسول خدا صلی الله علیه و آله و ائمۀ طاهرین علیهم السلام دارای شأن و مقامی بسیار ارزنده می باشد ، و بر ما است که قدردانی نماییم و این شخصیت والا و بانوی برگزیده را نزد خدا وسیله و واسطه قرار دهیم، و در پناه او و ظلّ عنایات او رحمت خدا و لطف و عنایت او را متوجه خود سازیم ، و بلاها و گرفتاری ها را دور نماییم.

کسانی که در این دوران پرفتنه - در حالی که عدّه ای شیطان صفت در جهت دوری مردم از اهل بیت تلاش می کنند - خود را وقف خدمت به اهل بیت علیهم السلام نموده و دل ها را متوجه ساحَت قدسیِ آنان می سازند ، در حقیقت دین خدا و پیشوایان دین خدا را یاری می نمایند ، تاریکی ها را می زدایند و شبهه ها را برطرف می کنند و اجازه نمی دهند که دشمن به آرزوی خود برسد ، و حقّ بزرگی بر پیروان مکتب اهل بیت علیهم السلام پیدا می کنند و بایدشیفتگان این مکتب نورانی آن ها را به مقدار توان خویش یاری نمایند. خداوند وجود پربرکت آنان را از هر گونه گزند و آسیبی حفظ نماید و توفیق خدمت در رکاب حضرت بقیّة الله را به آن ها کرامت فرماید .

امام سومین را بوده همسر *** حسین بن علی فرزند زهرا

ص: 141

بود بر حضرت سجّاد ، مادر *** که چارم حجت است بر حق تعالی

مشو غافل ز بی بی شهربانو *** که پیوندش بود با آل طه

از این اختر، یکی ماه ولایت *** نموده چهره، گشته عالم آرا

ز فرزندش دم عیساست جان بخش *** اگر بوده است مریم امّ عیسی

پدر، او را حسین و همچو فرزند *** بود برتر ز عیسی و ز موسی

ز ارواح مقدّس می برد فیض *** اگر جان شد به نور حق مصفّا

گرت ایمان به پاکان الهی است *** دم رحمان تو را می سازد احیا

توسّل جو به بی بی شهربانو *** که تابد تا ابد مهرش به دل ها

از غصّه بی تاب یا شهربانو *** عزیز ارباب یا شهربانو

جان سجاد و یار جانانی *** همسر و مادر بر امامانی

جان به قربانت یا شهربانو

ای جرعه ای از زلال کوثر *** ای دامن تو سجّاد پرور

رتبه ات برتر از تعقل ها *** غافلیم از تو در توسل ها

جان به قربانت یا شهربانو

ص: 142

افتخارعرب و عجم/آقای سیّد حسن سجادی درّه صوفی

به قلم : نویسندۀ محقق و ولائی

آقای سیّد حسن سجادی درّه صوفی

*****

افتخارعرب و عجم

و حلقۀ وصل ایران و اسلام

یکی از زنان با عظمت و با فضیلتی که در آسمان ولایت و امامت زینت بخش جهان خلقت شده ومایه سربلندی و افتخار عرب و عجم شده است و تاریخ شناسان و محققان ژرف اندیش عاجز از وصف آفتاب وجودی اش شده اند ، مادر نُه امام معصوم و ظرف خلفای الهی در عالم وجود ، حضرت شهربانو علیها السلام است که سبب اتصال عرب به عجم و عروس والا گوهر علی مرتضی و حضرت زهرا و همسر با کفایت سیدالشهداءعلیهم السلام است .

از آنجایی که قلم عاجز و قدم ها ناتوان از حرکت در مسیر معرفت و شناخت آن بانوی ارزشمند است و دانشمندان بزرگ جهان اسلام نیز در طول تاریخ نتوانستند عظمت و نورانیت و قدرت معنویت او را به تصویر قلم بکشند ، حال ما نیز با قلم شکستۀ خود سر تعظیم در مقابل آن علیا مخدره فرود می آوریم و از باب تکلیف ،آنچه که محدثین به عنوان قطره ای از دریا از وصف آن بانوی مکرّمه ذکر کرده اند را بازگو می کنیم .

نام مبارک بانو

الف :نام مبارک بانوی عرب و افتخار عجم در کتب تاریخی معتبر با

ص: 143

عبارات مختلف و متعدد بیان شده است که از نظر می گذرد :

1 : ابن شهرآشوب مازندرانى از علمای بزرگ شیعه ، در کتاب « مناقب آل ابی طالب » می نویسد که مادر امام سجاد علیه السلام ، یک شاهزاده ساسانی بود و پس از بیان تتبعش ، در ادامه چنین می نویسد :

« وَ أُمُّهُ شَهْرَبَانُويَهْ بِنْتُ يَزْدَجَرْدَ بْنِ شَهْرِيَارَ الْكِسْرَى وَ يُسَمُّونَهَا أَيْضاً شاه زنان وَ جَهَانْ بَانُويَه ... »؛(1)مادر آن حضرت، شهربانو دختر یزدگرد پسر شهریار است و او را شاه زنان و جهان بانو و ... هم نام نهاده اند .

2 : در کشف الغمۀ علّامۀ اربلی به نقل از ابن خشاب ، صاحب کتاب « موالید الائمه » می خوانیم :

« أُمُّهُ خَوْلَةُ بِنْتُ يَزْدَجِرْدَ مَلِكِ فَارِسَ وَ هِيَ الَّتِي سَمَّاهَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ شَاهَ زَنَانَ وَ يُقَالُ بَلْ كَانَ اسْمُهَا بَرَّةُ بِنْتُ النُّوشَجَانِ وَ يُقَالُ كَانَ اسْمُهَا شَهْرَبَانُو بِنْتُ يَزْدَجِرْد »؛(2) مادر وی ( امام سجاد علیه السلام ) خوله دختر یزدگرد پادشاه ایران است و او کسی است که امیرالمؤمنین او را شاه زنان نامید و گفته شده است که نام او برّه دختر نوشجان باشد و نیز گفته شده که نام او شهربانو دختر یزدجرد باشد .

3 : شیخ مفید که از عالمان سدۀ چهارم است در کهن ترین کتابش ، کتاب

ص: 144


1- . مناقب ابن شهر آشوب ، ج 4 ، ص 189 .
2- . کشف الغمه ، ج 2 ، ص 302 .

« الارشاد » ، دربارۀ اسم والدۀ ماجدۀ حضرت زین العابدین علیه السلام می نویسد :

« وَ أُمُّهُ شَاهْ زَنَانُ بِنْتُ يَزْدَجَرْدَ بْنِ شَهْرِيَارَ بْنِ كِسْرَى وَ يُقَالُ إِنَّ اسْمَهَا شَهْرَبَانُو » ؛(1)مادر علی بن الحسین علیهما السلام ، شاه زنان ، دختر یزدگرد ، پسر شهریار شاه ایران است و گفته شده که نام او شهربانو است .

4 : در کتاب « اثبات الوصیه » نیز آمده است :

« و کانت اُمّه جهان شاه بنت یزدجرد ملک آخر ملوک الفرس و هو یزدجرد بن شهریار »(2)؛ و مادرش جهان شاه ، دختر یزدگرد آخرین شاه ایرانی بوده که همان یزدجرد پسر شهریار است .

5 : در میان رجالیین نیز این نام برای مادر آن حضرت ذکر شده است .

زر کلی در « الاعلام »(3) و صاحب « دائرة المعارف الاسلامیه » و مرحوم شوشتری در « رسالة فی تاریخ نبی و الآل »(4)اسامی

مذکوره و سایر اسامی آن حضرت را ذکر کرده است .

6 :محدثین شهیر نیز در این باب همان اسامی را برگزیدند از جمله آنانمی توان از مرحوم کلینی در « کافی »(5) و محمد بن جریر طبری شیعی در « دلائل الامامه » نام برد.(6)

ص: 145


1- . الارشاد ، ص 269 ، یک جلدی .
2- . اثبات الوصیه ، ص 69 .
3- . الاعلام زر کلی ، ج 3 ، ص 236 .
4- . رسالة فی تاریخ النبی و الآل ، ص 54 .
5- . کافی ، ج 1 ، ص 467.
6- . دلائل الامامه ، ص 12 .

علامه بزرگوار مجلسی در « بحار الانوار »(1)، نوبختی در « فرق الشیعه » و زمخشری در ربیع الابرار(2) همین اسامی را اختیار کرده اند .

با توجه به منابع فوق و اسناد دیگر و همچنین روایت ابن خشاب ( متوفی 567 قمری ، ایشان عالم نامور نحو ، لغت ، ادب ، حدیث ، منطق و نسب شناس می باشد ) . در کتاب « تاریخ الائمه یا تاریخُ موالید الائمة علیهم السلام و وفیاتهم » که از کهن ترین کتب تاریخی در باب ائمۀ اطهار علیهم السلام است ، ملتفت می شویم که در این مورد ، بین روایات اهل البیت علیهم السلام و اهل تاریخ در ذکر اسامی حضرت اختلافی وجود ندارد و این روایات و بیان تاریخی ، از طرق گوناگون نقل شده و مضمون مشترک در وجود بانوی ایرانی با نام شهربانو در حرم اهل بیت علیهم السلام وجود دارد و همه متحد هستند .

توصیف شخصیت والای حضرت شهربانو

در بیان و توصیف شخصیت والای حضرت شهربانو علیها السلام ، تاریخ مطالب ارزنده ای دارد که اوصاف او را صحابه و بزرگان تاریخ ذکر کرده اندکه بدان می پردازیم .

الف : دیدگاه ابو الاسود دوئلی

ابو الاسود دوئلی ، از یاران مشهور امیرالمؤمنین علی علیه السلام و رهبر بصریین علم ادب ، در توصیف حضرت سجاد علیه السلام و حضرت شهربانو اشعاری دارد که در کتب روایی و تاریخیِ فریقین ذکر شده است .

ص: 146


1- . بحار الانوار ، ج 46 ، ص 8 .
2- . ربیع الابرار ، ج 1 ، ص 402 .

مرحوم ابن شهر آشوب از ربیع الابرار زمخشری چنین نقل می کند :

رُوِيَ عَنِ النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله أَنَّهُ قَالَ : لِلَّهِ مِنْ عِبَادِهِ خِيَرَتَانِ فَخِيَرَتُهُ مِنَ الْعَرَبِ قُرَيْشٌ وَ مِنَ الْعَجَمِ فَارِسُ وَ كَانَ يَقُولُ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ أَنَا ابْنُ الْخِيَرَتَيْنِ لِأَنَّ جَدَّهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ أُمَّهُ بِنْتُ يَزْدَجَرْدَ الْمَلِكِ ؛

از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده : خداوند دو تا طایفۀ برگزیده دارد از عرب قریش است و از عجم فارس ها ، لذا امام سجاد علیه السلام که جدش رسول خدا بود و مادرش از یزدگرد پادشاه ایران نسب داشت . می فرمود : من پسر دو برگزیده هستم .

و انشاء ابو الاسود :

وَ إِنَّ غُلَاماً بَيْنَ كِسْرَى وَ هَاشِمٍ *** لَأَكْرَمُ مَنْ نِيطَتْ عَلَيْهِ التَّمَائِم

هُوَ النّورُ نُورُ اللّهِ مَوضِعُ سِرِّه *** وَ مَنبَعَ يَنبُوعِ الإمامَةِ عالِمٌ(1)

این اشعار در منابع حدیثی بزرگان اهل تسنن نقل شده و مرحوم کلینی و صفار قمی نیز در ذیل روایت از امام باقر علیه السلام به اشعار ابوالاسود اشاره نموده اند :عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: لَمَّا قَدِمَ بِابْنِةِ يَزْدَجَرْدَ عَلَى عُمَرَ وَ أُدْخِلَتِ اَلْمَدِينَةَ أَشْرَفَ لَهَا عَذَارَى اَلْمَدِينَةِ وَ أَشْرَقَ اَلْمَسْجِدُ بِضَوْءِ وَجْهِهَا فَلَمَّا دَخَلَتِ اَلْمَسْجِدَ وَ رَأَتْ عُمَرَ غَطَّتْ وَجْهَهَا وَ قَالَتْ آه بيروز بادا هُرْمُزُ قَالَ فَغَضِبَ عُمَرُ وَ قَالَ تَشْتِمُنِي هَذِهِ وَ هَمَّ بِهَا فَقَالَ لَهُ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ لَيْسَ لَكَ ذَلِكَ أَعْرِضْ عَنْهَا إِنَّهَا تَخْتَارُ رَجُلاً مِنَ اَلْمُسْلِمِينَ ثُمَّ اُحْسُبْهَا بِفَيْئِهِ عَلَيْهِ فَقَالَ عُمَرُ اِخْتَارِي قَالَ فَجَاءَتْ حَتَّى

ص: 147


1- . مناقب ابن شهر آشوب ، ج 4 ، ص 167 ؛ حیاة الامام زین العابدین علیه السلام ، ص 31 .

وَضَعَتْ يَدَهَا عَلَى رَأْسِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ علیه السلام فَقَالَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ مَا اِسْمُكِ قَالَتْ جَهَانْ شَاهُ فَقَالَ بَلْ شَهْرَبَانُوَيْهِ ثُمَّ نَظَرَ إِلَى اَلْحُسَيْنِ علیه السلام فَقَالَ يَا أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام لَيَلِدَنَّ لَكَ مِنْهَا غُلاَمٌ خَيْرُ أَهْلِ اَلْأَرْضِ ؛(1) امام محمد باقر علیه السلام می فرمايد: «همين كه دختر يزدجرد وارد مدينه شد، او را نزد عمربن خطاب آوردند . دختران مدينه به تماشای او آمدند . مسجد مدينه از شعاع روی او روشن شد .

همين كه عمر تصميم گرفت كه روی او را ببيند ، « شهربانو » مانع شد و گفت : « آه بيروج بادا هرمز » به زبان فارسی قديم يعنی « سياه بادا روی هرمز كه تو دست به فرزند او دراز می كنی .»

عمر گفت : اين كنيز مرا ناسزا گويد ، خواست كه او را آزار دهد . اميرمؤمنان علیه السلام فرمود : او منظورش به تو نبود، او را رهايش كن و آزادش بگذار تا هر كدام از رجال مسلمين را خواست به عنوان همسر خويش برگزیند و مهريه او را از بيتالمال حساب كن . عمر موافقت كرد و گفت : از اهل مجلس يكی را اختيار كن .او از جا برخاست و دست بر سر مبارك حضرت حسين علیه السلام گذارد . آنگاه اميرمؤمنان به زبان فارسی پرسيد : چه نام داری؟ عرض كرد : جهان شاه ، امام علی علیه السلام فرمود : بلكه شهربانو نام داری .

سپس نظری به حضرت حسين علیه السلام کرد و فرمود : يا اباعبدالله! اين با سعادت را نيكو محافظت كن كه از او فرزندی متولد شود كه از بهترين مردم اهل زمين ( بعد از تو ) خواهد بود .

ص: 148


1- . کافی ، ج 1 ، ص 513 ، چاپ دار الحدیث ؛ بصائر الدرجات ، ج 1 ، ص 335 .

بسیاری از بزرگان علم و ادب و حدیث و تاریخ ، اشعار ابو الاسود دوئلی را نقل کرده اند که نمونه هایی از آن را ذکر می کنیم :

کتب شیعه

1 : کتاب کافی ، ج 2 ، ص 514 ، چاپ و تحقیق دار الحدیث .

2 : مرآة العقول ، ج 5 ، ص 12 ، چاپ اعلمی بیروت .

3 :مناقب ابن شهر آشوب ، ج 6 ، ص 167 .

4 : اثبات الوصیه ، ص 145 .

5 : دلائل الامامه ، ص 81 .

6 : بحارالانوار ، ج 46 ، ص 166 .

7 : موسوعة سیرة اهل البیت علیهم السلام ، ج 15 ، ص 21 .

8 : قادتنا کیف نعرفهم ، ج 4 ، ص 7 .

9 : رسالة فی تاریخ النبی و الآل، علامه شیخ محمدتقی شوشتری .

10 : ریاحین الشریعه ، شیخ ذبیح اللّه محلاتی .11 : زندگینامه امام سجاد علیه السلام ، سید جعفر شهیدی .

12 : اعیان الشیعه ، علّامه سیّد محسن امین .

بزرگان اهل تسنن

1 : زمخشری در ربیع الابرار

2: ابن عساکر در تاریخ دمشق

3 : زرکلی در الاعلام

4 : صاحب خزانة الادب

5 : ابن اثیر در النهایه و ... .

ص: 149

ب : دیدگاه شیخ حر عاملی

مرحوم شیخ حر عاملی مؤلف گرانقدر کتاب کم نظیر « وسائل الشیعه » و کتاب « اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات » و بیش از بیست کتاب دیگر می باشد و شیخ الاسلام مشهد مقدّس رضوی و مورد توجه و احترام خاص علامه مجلسی بوده است ارجوزه ای را در وصف این بانو ذکر نموده است که مرحوم محدث قمی این ارجوزه را در منتهی الآمال نقل کرده است :

وَ اُمُّهُ ذاتُ الْعُلى وَ الْمَجْدِ *** شاهُ زَنان بِنْتُ یَزْدِجَرْدِ

وَ هُوَ ابْنُ شَهْریارٍ اِبْن کَسْرى *** ذُو سَوْدَدٍ لَیْسَ یَخافُ کَسْرى

مادر امام سجاد علیه السلام بانوی با عظمت و صاحب رافت و عظمت به نام شاه زنان دختر یزد گرد است که یزد گرد پسر شهریار که شهریار فرزند کسری بود. و یزدگرد به نوبۀ خود از سیادت و هیبت برخوردار و چنان جاه و جلالی داشت که از افرادی همچون کسری نمی ترسید .

ج : دیدگاه علامه سید عبدالامیر اعرجی

علامه سید عبدالامیر اعرجی ، از خطبا و محققین عراق است که در عصر مرجعیت مرحوم آیة اللّه العظمی آقای حکیم زندگی می کرده و مورد اعتماد بزرگان حوزۀ علمیّۀ نجف اشرف و جزء خطبای بیوت مراجع معظم تقلید آن عصر بوده است . این بزرکمرد قضیده ای فاخر در مورد امام زین العابدین علیه السلام سروده و در ذیل آن به توصیف حضرت شهربانو علیها السلام پرداخته است .

مرحوم سیّد عبدالرزاق مقرّم ، قصیدۀ ایشان را در کتاب « حیاة الامام زین العابدین علیه السلام » که در وصف امام سجاد علیه السلام تألیف نموده آورده است .

علامه اعرجی در ذیل آن قصیده ، به وصف مادر امام زین العابدین علیه السلام

ص: 150

اشاره نموده و چنین می گوید :

بِه هاشِم نالت مُناها و فارْسُ *** عُلاها وَ عَمَّ المؤمِنینَ سُرورُ

هُوَ الخِیرةُ بَیْنَ الخِیرَتَیْنَ وَ یا تَری *** سِواهُ بِنَیلِ الْمَکْرَماتِ جَدیرُ

اَلا اِنَّ خَیْرَ النّاسِ اُمّاً وَ والداً *** عَلیٌّ وَ مَنْ ناواهُ فَهُوَ شَریرُ

تَجاهَلتَ قَدْرَ ابْنِ البَتُولِ وَ مَنْ لَهُ *** الْمَودَّةِ فِی قُربیَ الرَّسُولِ تُشیرُ

لَهُ مِنْبَرٌ مِنْ خاتمِ الرَّسلَ اَحْمَدِ *** وَ مِنْ جَدِّهِ کَسْری الْمُلُوکِ سَریرُ(1)

با ولادت تو ای زین العابدین علیه السلام آل هاشم و آل فارس به آرزوی خویش رسیدند و مؤمنین جشن و سرور بر پا کردند . او مختار و برگزیده ما بین دو طایفه بزرگ است . آیا می بینی کسی را جز او که شایستهرسیدن به بزرگی ها باشد . او کسی است که از طرف پدر و مادر بهترین افراد است . هر کس از دستور او سرپیچی کند او شرور است . خود را به نادانی زده ای در مورد قدر فرزند بتول و آن کسی که رسول خدا در آیۀ مودة فی القربی به او اشاره دارد . او دارای منبر بلندی از سوی خاتم رسولان حضرت احمد و دارای تخت بلندی از سوی جد خویش کسری پادشاه فارس است .

د: دیدگاه سیّد محمّدجمال هاشمی گلپایگانی

سیّد محمّدجمال فرزند مرحوم آیة اللّه العظمی سیّد جمال الدین گلپایگانی که از شعرای پر آوازه عرب و عجم در عصر خویش بوده و دیوان اشعار فارسی و عربی نیز از خود برجای گذاشته است ، در دیوان اشعار عربی خویش در ذیل قصیده ای که برای امام سجاد علیه السلام سروده است ، به وصف مادر آن امام همام پرداخته که مرحوم سیّد مقرّم در « حیاة الامام زین العابدین علیه السلام » این قصیده را

ص: 151


1- . حیاة الامام زین العابدین علیه السلام ، ص 428 ، چاپ نجف .

از دیوان ایشان نقل می کند و در ضمن آن قصیده در وصف مادر امام سجاد علیه السلام آمده است .

فارس قد خمدت نیرانها *** و تلاشی عهدها الزاهی هباء

این کسری این عنها تاجه *** این ایوان به تزهو دعاء

و تسامت بنت کسری شرفا *** بابن طاها و تملت کبریاء

و تغنی الدهر لما التقیا *** مرج البحرین فخراً و علاء

ادرت بنت الاساطیر بما *** اسبغ اللّه علیها وافاء

ولدته کوکباً من نوره *** تکسب الشمس اعتلاو ضیاء

سیدتاه به کسری علا *** و به باهی النبی الانبیاء

ورث التاجین عدلاً و هدی *** واعتلا العرشین تقوی و مضاء(1)

پادشاه فارس! دورۀ خوشی شما گذشت و شادی تان به افسردگی گرایید . خوشرنگی آن متلاشی شد و ویران گردید. کجا رفت کسری و تاج و تخت و حکمت اوکه با آن مباهات می کردند؟ . دختر کسری به خاطر فرزند ال طه که خدای متعال نصیب او کرد با آن فرزند به بزرگی رسید و به یک ملت تبدیل شد . فرزندان پادشاهان غبطه می خوردند به خاطر آنچه که خدای متعال به دختر یزدگرد داده است . ستاره ای پر فروغ به او داده است که خورشید از نور او درخشندگی خویش را گرفته است . به واسطه آن کوکب فروزان هم کسری و هم پیامبر اسلام و هم سایر انبیا افتخار کردند . او تاج بزرگی را از دو بزرگ به ارث برده است . یکی تاج عدالت از پادشاه کسری ودیگری تاج هدایت را از پیامبر اسلام و با آن دوتاج بالای دو عرش نشسته است . یکی عرش تقوا ، دیگری عرش نورانیت هدایت .

ص: 152


1- . حیاة الامام زین العابدین ، ص 429 ، چاپ نجف .

معنویت مادر امام سجاد علیه السلام

همانگونه که بیان شد ، بشریت قدرت درک معنویت مادر امام سجاد علیه السلام و جوهرۀ وجودی اش را ندارد . امام باقر علیه السلام می فرمایند :

هنگامی که شهربانو را به صورت اسیر وارد مسجد پیامبر کردند « وَ أَشْرَقَ الْمَسْجِدُ بِضَوْئِهَا »(1) مسجد از نور او روشن شد !.

این مهم در حالی است که در عالم ظاهر او هنوز اسلام اختیار نکرده بود ؛ لذا عمق جایگاه او را به غیر از حضرات معصومین علیهم السلام کسی نمی داند ؛ لذا ما به عنوان نمونه به دو روایت و کلام چند تن از بزرگان نسبت به مقاممعنوی آن بانو اشاره می کنیم :

امیرالمؤمنين علیه السلام درباره حضرت شهربانو خطاب به امام حسین علیه السلام فرمودند :

یا أباعبداللّه! اِحْتَفِظْ بِهَا فَإنَّهَا سَتَلِدُ لَكَ خَيْرَ أَهْلِ الْأَرْضِ وَ هِيَ أُمُّ الْأَوْصِيَاءِ الذُّرِّيَّةُ الطَّيِّبَة ؛ اى اباعبدالله! از او محافظت کن ؛ زیرا به زودى بهترین اهل زمین را برایت متولد خواهد ساخت . و او ، مادر امامان از ذریّه طیبه است .(2)

مرحوم سیّد عبدالرزاق مقرم می نویسد :

امام حسین علیه السلام همواره بر شهربانو حرمت می نهاد و او را با تعالیم دینی پرورش می داد . او در میان اهل بیت علیهم السلام جایگاه رفیع و بلندی داشت و همواره مورد احترام همگان بود که مورخین و اهل ادب نسب به جایگاه بلند

ص: 153


1- . کافی ، ج 2 ، ص 513 ، تحقیق دار الحدیث .
2- . زندگانى امام زین العابدین علیه السلام ، ص 28 .

او این گونه گزارش کردند .

الف : علامه مبرد که از علمای بزرگ تاریخ و ادب در قرن سوم است ، در کتاب « الکامل فی التاریخ » می گوید :

کانَتْ شاه زَنان مِنْ خیَرَةِ النِّساء(1) ؛ حضرت شاه زنان از بانوان برگزیده است و حقیقتاً شاه بانوان از لحاظ عفت و عقل و ادب جزء زنان برگزیده بود .

ب : ابن شدقم مدینیعلامه نسابه، مؤلف کتاب « تحفة الازهار »، توصیف ابن شدقم(2) دربارۀ حضرت شهربانو علیها السلام را بیان می دارد و می نویسد :

وَ کانَتْ شاه زَنان ذاتَ فضلٍ کَثیرٍ ؛(3) حضرت بانو شاه زنان دارای فضائل زیادی است .

ج : گنجی شافعی

محمد بن یوسف گنجی شافعی در وصف حضرت شهربانو می نویسد :

ص: 154


1- . الکامل فی التاریخ ، ج 2 ، ص 462 .
2- . ابوالمکارم بدرالدین ، حسن بن علی بن حسن بن علی ابن شدقم حسینی ، از مورخان و فقیهان و شاعران اهل مدینه بود که در سده 10 قمری می زیسته است . تاریخ ولادت وی سال 932 قمری گزارش شده است . علامه مجلسی او را از برخی ظواهر ، از علماء امامیه می داند و تألیفات وی و همچنین برخی نامه های او حاکی از تشیّع اوست . ابن شدقم ، عنوانی است که در بین او و پدرش مشترک بوده است . محل تولدش را مدینه ذکر کرده اند . وی در مدینه پرورش یافت و از پدرش ، علم آموخت . وی توانست در مدت زمان اندکی ، خود را در میان بزرگان امامیه جا دهد . خاندان وی نیز همه از دانشمندان بودند و او از نوادگان علی بن الحسین علیهما السلام( امام چهارم شیعیان) است .
3- . زهرة المقول ، ص 16.

لَقَدْ جَعَلَ اللّهُ تَبارَكَ وَتَعالى الأئِمَّةَ الْمَهْدیین مِنْ نَسْلِ الْحُسَيْنِ مِنْ بِنْتِ كَسْرى دُونَ سائِرِ زَوْجاتِه ؛(1) خدای متعال ائمه معصومین علیهم السلام را از نسل امام حسین علیه السلام از همسر او دختر یزدگرد ( کسری ) قرار داد نه از سایر زنان او .

د : علامه شیخ باقر شريف قَرَشی قدس سره

علامه شیخ باقر شريف قَرَشی(2) در آغاز زندگینامه حضرت سجاد علیهالسلام ، وقتی در مقام معرفی مادر آن حضرت بر می آید ، او را این گونه می ستاید : او دختر

یزدگرد ، نوۀ کسری افتخار مشرق و مغرب زمین است . همان پادشاهی که پیامبر در حق او فرموده است :

وُلِدتُ فِي زَمَنِ الْمَلِكِ الْعَادِلِ ؛ این بانو در زمان پادشاه عادل کسری به دنیا آمده است او همسر امام حسین علیه السلام و جدۀ ائمّۀ طاهرین علیهم السلام و رابط بین عرب و عجم است .(3)

ص: 155


1- . کفایة الطالب ، ص 454 .
2- . علامه شیخ باقر شريف قَرَشی (1344–1433ق) از دانشمندان و مورخان بزرگ و مشهور شیعه و مؤسس کتابخانه عمومی امام حسن علیه السلام است . که حدود پنجاه اثر از اين محقق به چاپ رسيده است كه 46 اثر آن راجع به أهل بيت علیهم السلام و بقيه راجع به ابعاد مختلف سياسی ، اقتصادی ، تربيتی و … اسلام مربوط می گردد .
3- . موسوعة سیرة ائمة اهل البیت ، ج 15 ، ص 17 .

عروس ایرانی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله/شیخ علی نظری مؤمن آبادی

به قلم : نویسندۀ پرکوش و دلباختۀ اهل البیت علیهم السلام

آقای حاج شیخ علی نظری مؤمن آبادی ( رفسنجانی )

*****

عروس ایرانی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله

انگیزه نگارش

انگیزه نگارش درباره زندگی پر فروغ عروس ممتاز و ایرانی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله از آنجا سرچشمه می گیرد که نمک پروردۀ خاندان پیامبر رحمت و مهربانی ام .

مدتی قبل از نیمه شعبان 1444 بود که از ناحیۀ احیاگر نهضت فاطمی و دلسوختۀ اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام ، استاد معظم حضرت آیةاللّه آقای حاج سیّد حجت موحّد ابطحی دام ظله در جلسات متعدد برنامه ریزی شده بود که در ایام نیمۀ شعبان ، به احترام قطب دائره امکان حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف با تشکیل جلسات رسمی از حضرت نرجس خاتون تجلیل شود و در این راستا شعراء ، مامور به سرودن اشعار و اهل قلم ، موظف به تحریر مقاله و تبلیغ مکتوب بودند و من نیز مشغول تحریر مقالۀ « گلبرگی از زندگی نوید بخش مادر منجی عالم » چاپ در صفحات 203 تا 217 کتاب ارزشمند و بی نظیر« مادر باران » چاپ پنجم ، بودم.

پاسی از شب گذشته بود که مطلع شدیم یکی از نوه هایم که از سادات هاشمی هستند در حین بازی یک پیچ در گوش او فرو رفته و با مراجعه به

ص: 156

بیمارستان اشرفی اصفهانی ( از بیمارستان های قدیمی خمینی شهر ) و انجام معاینات لازم ، به بیمارستان آیة اللّه کاشانی( از بیمارستان های مجهز اصفهان ) ارجاع داده شد و پس از معاینات لازم به بیمارستان الزهراء علیها السلام ( از بیمارستان های بسیار گسترده و مجهز اصفهان ) فرستاده شد و آنجا هم با تلاش بسیارِ کادر پزشکی ، نتیجه ای نگرفتند و نوبت اتاق عمل برای ساعت 7:30 صبح روز بعد داده شد .

با وجود جو آشفته جامعه و اغتشاشات موجود و احساس ناامنی و نگاه تند بعضی از مردم به طلاب و روحانیون(1) به اتفاق فرزندم و طفل یاد شده که به نام « سیّد علی » می باشد به بیمارستان رفتیم و در سالن انتظار ، منتظر معاینه نهایی متخصص گوش و حلق و بینی و نتیجه آن نشسته بودیم .

در دل آشوب زده ام به حضرت نرجس علیها السلام عرض نمودم : مادرجان ! من در حال تحریر مقاله برای تجلیل از شما هستم لطفا شما هم مادری بفرمایید که کار نوه من به اتاق عمل کشیده نشود .

زمانی که منشی دکتر صدا زد « سید علی هاشمی » جهت استغاثه به حضرت نرجس علیها السلام ختم صلوات را شروع کردم و حسب الامر استاد زنده یاد حضرت آیة الله حاج شیخ علی اکبر فقیه قدس سره به عدد ده مبلغی را نذر حضرت نرجس علیها السلام کردم .

ص: 157


1- . این جریان ، در ایام اغتشاشات گسترده و آشوب های اجتماعی و رفتارهای پرخاشگرانه بر علیه دین و مظاهر آن بوده است .

طولی نکشید که صدای سیّد علی از داخل اتاق پزشک ( که آمادۀ رفتن به اتاق عمل بود ) بلند شد که مامان پیچ بیرون آمد .

من هم درحالی که اشک از چشمانم سرازیر بود خطاب به حضرت نرجس علیها السلام عرض نمودم : مادرجان ممنون ، مادری کردید ! من یک گام برای شما برداشتم شما کرامت بسیار نمودید .

با توجه به مطالبی که گذشت ، زمانی که توسط استاد معظم ، حضرت آیة اللّه ابطحی دام ظله برنامه ریزی بزرگداشت علیامخدره شاه دخت ایران حضرت شهربانو علیها السلام صورت گرفت ، جهت تجلیل از مقام قدسی اُمُّ الاوصیاء و اُمُّ سید العرب و العجم « مادر بزرگوار امام سجاد علیه السلام حضرت شهربانو علیها السلام » با استعانت از محضر شریف حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام با تمام وجود اقدام به نگارش این مجموعه ( که در نُه قسمت تنظیم شده است ) به نام « عروس ایرانی پیامبر اسلام » نمودم تا سفرۀ فیض همسر گرانقدر امام حسین علیه السلام حضرت شهربانو در بین خانواده ام گسترده باشد .

آنان

که خاک را به نظر کیمیا کنند آیا شود که گوشۀ چشمی به ما کنند

1- شاه دخت ایران دریک نگاه

شهربانو ، بر اساس قول مشهور شاهزاده ای از دربار ایران و دختر یزدگرد سوم ، آخرین پادشاه ساسانی بود که در جنگ میان عجم و عرب به اسارت و سپس به ازدواج امام حسین علیه السلام درآمد . این بانوی بزرگوار در رویایی صادقه ، اسلام آورده و همچون حضرت نرجس خاتون مادر امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف توسط حضرت صدیقه کبری علیها السلام برای فرزندعزیزش امام حسین علیه السلام خواستگاری شده بود ، پس از شکست پدرش یزدگرد سوم ، شهربانو و دیگر اعضای خانواده

ص: 158

سلطنتی ایران توسط ارتش های پیروز عرب در مدائن به اسارت درآمدند و پس از سختی های بسیاری که متحمل شدند به مدینه آمدند .

2- اسماء با مسمای شاه دخت ایران

نام های متعددی در روایات برای ایشان بیان شده است ، اما نامی که در بین بزرگان از شیعه معروف است « شهربانو » می باشد .(1)

همچنین برای علیامخدره شاه دخت سربلندایران نام های مختلفی در کتب تاریخی ذکر شده است که بعضی از آنها عبارتند از شهربانویه ،(2) شاه زنان ،(3) جهان شاه ،(4) شهرناز ،(5) جهان بانویه ،(6) خوله ،(7) برّه ،(8) سلافه ،(9) غزاله ،(10)

سلامه ،(11) حدار ،(12) مریم،(13) فاطمه(14) .

ص: 159


1- . جمل من انساب الاشراف، ج3، ص102 .
2- . الارشاد، ج2، ص137 .
3- . همان ، ص137 .
4- . اصول کافی، ج1، ص467؛ تاریخ قم، ص197.
5- . مجمل التواریخ و القصص، ص456.
6- . مناقب آل ابی طالب، ج3، ص311.
7- . همان ، ص311.
8- . همان ، ص311.
9- . عیون اخبار الرضا علیه السلام ، ج4، ص8.
10- . طبقات الکبری، ج5، ص326 .
11- . اصول کافی، ج1، ص 466.
12- . تاریخ یعقوبی، ج2، ص303.
13- . مناقب آل ابی طالب، ج3، ص31 .
14- . همان ، ص311 .

در تاریخ یعقوبی چنين آمده كه : يكى از فرزندان امام حسین علیه السلام علی اصغر است و مادرش حرار دختر يزدجرد مى باشد كه حسين علیه السلام او را غزاله مى ناميد .(1)

در منابع اهل سنت ، بر نام های « سلافه ، سلامه و غزاله » تاکید شده است .

ابن قتیبه در معارف گوید : می گویند مادر علی بن الحسین الاصغر ... و به او سلافه یا غزاله می گفتند .

هر یک از این نام های دلنشین در سندی از اسناد تاریخی موجود است که از میان آنها نام « شهربانو » و سپس « شاه زنان » از بقیه مشهورتر است .

3- نسب شریف حضرت شهربانو علیها السلام

یعقوبی ، مورخ قرن سوم هجری، اولین کسی است که دربارۀ نسب شهربانو مطلب نوشته و می توان به آن استناد کرد. او درباره مادر امام سجاد علیه السلام می نویسد : وَاُمّه جَرار بنت یزدجرد .(2)

بیشتر منابع نام پدر شهربانو را یزدگرد ، آخرین شاه ساسانی نوشته اند .

درباره خاندان این بانوی با عظمت و سعادتمند و با افتخار ایرانی ، چند نظریه وجود دارد . ولی دانشورانی چون : یعقوبی ، محمد بن حسن صفار قمی ، شیخ کلینی ، شیخ صدوق و شیخ مفید ، شهربانو را ، دختر یزدگرد سوم ( آخرینپادشاه

ساسانی ) دانسته اند . قرائن و شواهد زیادی در اسناد و روایات معتبر وجود دارد ، که مادر مکرمه حضرت سجاد علیه السلام از خاندان پادشاهان ایران باستان بوده است که با تقدیر الهی پس از تشرف به اسلام در عالم رؤیا ، به

ص: 160


1- . تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 247.(ترجمه محمدابراهیم آیتی).
2- . تاریخ یعقوبی، ج2، ص303.

دست سپاهیان اسلام اسیر و به مدینه آورده شده و به عقد نکاح حضرت امام حسین علیه السلام در آمده است .

خلاصه اینکه علیا مخدره شهربانوشاه دخت ایران عروس برگزیدۀ پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرزند يزدگرد سوم ( يزدگرد بن شهريار بن پرويز بن هرمز بن انوشيروان ) آخرين پادشاه ساسانی است .(1)

4- رؤیای کم نظیر شاه دخت ایران

از شهربانو سؤال کردند به چه علّت ، امام حسین علیه السلام را به عنوان همسر خویش انتخاب نمودید ؟

در پاسخ گفت : پیش از آن که لشکر اسلام بر ما هجوم آورد ، حضرت محمّد صلی الله علیه و آله را در خواب دیدم که به همراه فرزندش حسین علیه السلام وارد منزل ما شد و مرا به ازدواج حسین علیه السلام درآورد . وقتى از خواب بیدار شدم ، عشق و علاقه به او تمام وجودم را فرا گرفته بود و به غیر از او به چیز دیگرى نمى اندیشیدم . و چون شب دوّم فرا رسید، در خواب دیدم که حضرت فاطمه زهرا علیها السلام ، به منزل ما آمدند و دین اسلام را بر من عرضه نمودند و من نیز اسلام را پذیرفتم و در عالم خواب توسّط حضرت زهرا علیها السلام مسلمان شدم . سپس حضرت زهرا علیها السلام به من فرمود : به همین زودى لشکر اسلام بر فارس غالب و پیروز خواهد شد و تو را به عنوان اسیر مى برند ؛ و پس از آن به وصال فرزندم حسین خواهى رسید و کسى نمى تواند نسبت به تو تجاوز و قصد سوئى کند .

ص: 161


1- . دائرة المعارف فرهنگ و هنر ، ص 773؛ منتهی الآمال ، ج 2، ص 2.

شهربانو افزود : سخن و پیش گوئى حضرت فاطمه زهرا علیها السلام به واقعیّت پیوست و من صحیح و سالم به وصال خود رسیدم و به همسرى و ازدواج امام حسین علیه السلام درآمدم . و پس از گذشت مدّتى سیّد السّاجدین ، امام زین العابدین علیه السلام در شهر مدینه منوّره دیده به جهان گشود و جهانى را به نور وجود مقدّس خود روشنائى بخشید و آن حضرت همانند دیگر ائمّۀ اطهارعلیهم السلام در حالتى به دنیا قدم نهادند که پاک و پاکیزه بودند ؛ و پس از تولّد، شهادت بر یگانگى خداوند و رسالت جدّشان رسول خدا صلی الله علیه و آله و امامت و خلافت امیرالمؤمنین علىّ علیه السلام و دیگر اوصیاء آن حضرتعلیهم السلام دادند و حضرت رسول صلی الله علیه و آله نسبت به این نوزاد فرمودند : « ابن الخِیرتَین » یعنى ؛ پدر این نوزاد ، امام حسین علیه السلام بهترین خلق خدا و مادرش ، شهربانو بهترین زن از زنان عجم مى باشد .(1)

و چه زیبا شاعرخوش ذوق ، ابوالاسود دوئلی سروده است :

وَ إِنَّ غُلَاماً بَيْنَ كِسْرى و هَاشِمٍ *** لَأَكْرَمُ مَنْ نِيطَتْ عَلَيْهِ التَّمَائِم

پسری كه از بین كسری و هاشم برخاسته ، شایسته ترین كودكی است كه برایش نظربند بیاویزند .

5- ازدواج شاه دخت ایران با امام حسین علیه السلام

در مورد ازدواج شهربانو با امام حسین علیه السلام چنین نقل شده که بعد از اظهار رضایت شهربانو ، امیرمؤمنان علیه السلام او را برای امام حسین علیه السلام خواستگاری نموده و نوشته اند مترجم ایشان ، جناب سلمان بوده است .(2)

ص: 162


1- . اصول کافى ، ج 1، ص 466 ؛ عیون اخبار الرّضا علیه السلام ، ج 2، ص 128؛ ارشاد مفید ، ص 160؛ بحارالانوار ، ج 46، ص 8 و ص 13.
2- . لباب الأنساب والألقاب و الأعقاب ، ج1، ص11 .

محمد بن جریر طبری ، از علمای بزرگ شیعه ، در کتاب « دلائل الامامه » می نویسد :

اسيران ايرانی وارد مدينه شدند و عمر تصميم داشت زنان را بفروشد و مردان را به عنوان برده بگيرد . اميرالمؤمنين علیه السلام فرمودند : پيغمبر فرموده است افراد برجسته هر قوم و ملت را گرامی بدارید .

عمر صدور این گفتار رسول خدا صلی الله علیه و آله را تأیید کرد سپس اميرالمؤمنين علیه السلام فرمودند : اينها کسانی هستند كه به میل خودشان علاقه مند به اسلام شده و تسلیم شدند ، من شما و خدا را گواه می گيرم كه سهم خودم از اينها را در راه خدا آزاد نمودم . تمام بنى هاشم حتی برخی مهاجر و انصار پیروی کردند و گفتند : ما نيز حق خود را به شما بخشيديم .

امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود : خدایا! شاهد باش من تمام آنچه را ایشان به من بخشیدند در راه تو آزاد نمودم . گروهی از قریش علاقه به ازدواج با آن بانوان را داشتند امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود : برای ازدواج اختیار انتخاب با خودشان است . در اینجا برخی از شهربانو ، دختر کسری خواستگاری نمودند که او با اشاره به امام حسين علیه السلام دیگران را رد نمود . حتی در مرتبۀ دوم در برابر سؤال حضرت امیر علیه السلام از انتخابش ، به زبان فارسی گفت : اگر انتخاب با من است ، او را انتخاب کردم . امیرالمؤمنین علیه السلام برای اجرای خطبه عقد نام او را پرسیدند ؟ گفت : شاه زنان دختر كسری هستم . حضرت فرمود : شاه زنان فقط [ فاطمه علیها السلام ] دختر محمد صلی الله علیه و آله است . تو شهربانو هستی و خواهرت مروارید است . عرض کرد : آری صحیح است . شهربانو با امام حسین علیه السلام ازدواج نمود .(1)

ص: 163


1- . دلائل الامامه ، ص194 .

6- اسناد ازدواج امام حسین علیه السلام با شاه دخت ایران

در ارتباط با شهرت ازدواج حضرت امام حسین علیه السلام با شاهزاده ایرانی که ثمره آن ولادت حضرت امام زین العابدین علیه السلام بوده در بعضی از اسناد تاریخی و روایی چنین آمده است :

زمخشری در کتاب ربیع الابرار آورده است :

عَنِ النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله أَنَّهُ قَالَ : لِلَّهِ مِنْ عِبَادِهِ خِيَرَتَانِ ، فَخِيَرَتُهُ مِنَ الْعَرَبِ قُرَيْشٌ وَ مِنَ الْعَجَمِ فَارِسُ ؛(1) از حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله روایت شده که فرمودند : برای خداوند از بندگانش دو برگزیده وجود دارد . پس برگزیده او از عرب ، قریش و از عجم ، فارس است .

وَ كَانَ يَقُولُ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ أَنَا ابْنُ الْخِيَرَتَيْنِ لِأَنَّ جَدَّهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ أُمَّهُ بِنْتُ يَزْدَجَرْدَ الْمَلِكِ ؛ علی بن الحسین علیهما السلام می فرمود :من فرزند دو برگزیده هستم ، چون جدش رسول اللّه بود و مادرش دختر یزدگرد پادشاه . (2)

مرحوم اربلی می نویسد :

« أُمُّهُ خَوْلَةُ بِنْتُ يَزْدَجِرْدَ مَلِكِ فَارِسَ وَ هِيَ الَّتِي سَمَّاهَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ شَاهَ زَنَانَ وَ يُقَالُ : بَلْ كَانَ اسْمُهَا بَرَّةُ بِنْتُ النُّوشَجَانِ وَ يُقَالُ: كَانَ اسْمُهَا شَهْرَبَانُو بِنْتُ يَزْدَجِرْدَ ؛ مادر وی (امام سجاد علیه السلام ) خَولَة دختر یزدگرد پادشاه ایران است و او کسی است که امیرالمؤمنین علیه السلام او را شاه

ص: 164


1- . ربیع الابرار ، باب العاشر ، ج 2 ، ص 44 .
2- . بحارالانوار، ج46 ، ص4 ، 7 ، 8 و 9 ، ح 20 .

زنان نامید و گفته شده است که نام او برّه دختر نوشجان باشد و نیز گفته شده که نام او شهربانو دختر یزدجرد می باشد .(1)

در کتاب « موالید اهل البیت » چنین آمده : مادرشان « خوله » دختر «یزدگرد» پادشاه فارس بود . همان که امیرالمؤمنین علیه السلام او را « شاه زنان » نامیدند .(2)

شیخ مفید در کتاب « الارشاد » درباره مادر امام سجاد علیه السلام می نویسد :

اُمّه شاه زنان بنت یزدجرد بن شهریار کسری و یقال : انّ اسمها شهربانو ؛ مادر علی بن حسین علیهما السلام شاه زنان دختر یزدگرد پسر شهریار ، شاه ایران ، می باشد و گفته شده که نام او شهربانو است .(3)در تاریخ یعقوبی آمده است :

مادر علی بن حسین علیهما السلام حرار دختر یزدگرد بود و حسین علیه السلام نام او را غزاله نهاد .(4)

در کتاب « اثبات الوصیة » چنین آمده است :

«و رُوِی اَنّ ابامحمد ولد سنة ثمان و ثلاثین من الهجرة و کانت اُمّه جهان شاه بنت یزدجرد ملک آخر ملوک الفرس و هو یزدجرد بن شهریار » ؛ روایت شده است که ابا محمد ( امام سجاد علیه السلام ) در سال 38 هجری به دنیا آمد و مادرش جهان شاه دختر یزدگرد آخرین شاه ایرانی بوده که همان یزدجرد پسر شهریار است .(5)

ص: 165


1- . کشف الغمه ، ج2، ص317 .
2- . همان ، ص 317.
3- . الارشاد ، ج2 ، ص137.
4- . تاریخ یعقوبی ، ج2، ص303 .
5- . اثبات الوصیة ، ج1، ص 170 .

7- ماجرای اسارت و تشرف به سرزمین اسلام

در مورد ماجرای اسارت این بانو نقل شده که : هنگامی که حضرت علی علیه السلام ، حریث بن جابر حنفی را به حکومت قسمتی از شرق فرستاد ، حریث از آن سرزمین دو دختر یزدگرد را به اسارت گرفت و نزد حضرت علی علیه السلام روانه ساخت حضرت شهربانو را به امام حسین علیه السلام بخشیدند و زین العابدین علیه السلام از او متولد شد و دیگری را به محمد بن ابی بکر داد و قاسم از او متولد گردید .(1)

آری ! وی از میان بسیاری از دوشیزگان به این سعادت و عزت رسیده است که برای پیامبر و خاندانش علیهم السلام « عروسی ممتاز » باشد ، چرا که در همان روز نخستین آشنایی با خاندان نبوت و امامت و به هنگام عقد ازدواج ، از زبان امیرمؤمنان علیه السلام این بشارت را شنید که آن حضرت به پسرش امام حسین علیه السلام فرمود :

یا اباعبدالله! احْتَفِظْ بِهَا فَإنَّها سَتَلِدُ لَكَ خَيْرَ أَهْلِ الْأَرْضِ بعدکَ وَ هِيَ أُمُّ الْأَوْصِيَاءِ الذُّرِّيَّةِ الطَّيِّبَة ؛ ای اباعبدالله ! از او محافظت کن ؛ زیرا به زودی ، بهترینِ اهلِ زمین را بعد از تو برایت متولد خواهد ساخت . و او ، مادر امامان از ذریّه طیبه است . (2)

در روایت دیگری آمده :

احْتَفِظْ بِهَا وَ أَحْسِنْ إِلَيْهَا فَسَتَلِدُ لَكَ خَيْرَ أَهْلِ الْأَرْض بعدک .(3)

ص: 166


1- . الارشاد،، ج2، ص137 ؛ ریاحین الشریعه ، ص12 و 13؛ جلاء العیون ، ص833 .
2- . زندگانی امام زین العابدین علیه السلام ، مقرم ، ص28.
3- . اصول کافی، ج1، ص467.

سرانجام پس از مدت زمانی انتظار به سر رسید و بشارت آسمانی تحقق یافته و بهترین اهل زمین ، بعد از امام حسین علیه السلام یعنی علی بن الحسین ، متولد شد و دیدگان پدر ، مادر و خاندان علوی روشنایی دیگر یافت .

8- وفات شاه دخت ایران شهربانو

به اتفاق مورخین حضرت شهربانو در همان روزهای آغازین میلاد امام سجاد علیه السلام ( در ایام نفاس ) چشم از دنیا فروبست .(1) و پیکر مطهّرش در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.(2)9 – کرامت حضرت شهربانو علیها السلام برای حج

روز یکشنبه 28/03/1402 ساعت هفت صبح در رفسنجان با پدر خانمم و فرزند ایشان که از طلاب حوزه علمیه اصفهان عازم سفر حج بودند خداحافظی کردیم . ساعت از 11 گذشته بود که همسرم با برادرشان تماس گرفتند که ببینند در چه شرایطی هستند ، که مصیبت شروع شد . ایشان گفتند که به حاج شیخ علی بگو دستم به دامنت به خاطر کار معافیت تحصیلی ، ممنوع الخروج هستم و پدرشان هم از رفتن امتناع نموده است .

فوری زنگ زدم به یکی از دوستان و ایشان با قسمت نظام وظیفه مرکز مدیریت هماهنگ کرد و آنها محبت کردند نامۀ درخواست خروج از کشور را به قم فرستادند ( پس از 72 ساعت در سیستم نظام وظیفه کشوری قرار می گرفت ) صدای ناله و گریه ، چندین خانواده را درگیر کرد . با هزاران بغض و اضطراب با چشمان اشک آلود گفتم : بی بی جان شهربانو ! ما نمک گیر خانواده اهل بیت پیامبریم و من مشغول نوشتن مقاله ای با نام «عروس ایرانی پیامبر اسلام » ، هستم دست ما و لطف و کرم و عنایت شما که

ص: 167


1- . عیون اخبار الرضا علیه السلام ، ج2 ، ص128.
2- . زندگانی حضرت امام حسین سیدالشهداء (ثارالله)، عمادزاده ، ص127.

مشکل اعزام حاجیان ما فراهم شود .

با تماس های مکرر رفع مشکل شد . ساعت 12 قرار پرواز بود با تماس با معاون کاروان آقای فداکار گفت درب هواپیما بسته شده و پله ها را برداشته اند .

در اوج نا امیدی آخرین تماس مدیر کل فرودگاه بود که ایشان نهایت لطف را مرحمت نمود و دستور پرواز را لغو کرد .

خلاصه با ضمانت و مسئولیت مدیر کل فرودگاه پس از نیم ساعت تاخیر و سوار شدن جا ماندۀ ممنوع الخروج با کرامت علیامخدره شاه دخت ایرانی پرواز انجام شد که اشک شوق به جای اشک ماتم و اندوه بر چهره چندین خانواده نشست .

دو کرامت جالب

خطیب نامدار و ولائی ، حضرت حجة الاسلام و المسلمین آقای حاج سید حسن احمدی اصفهانی سدهی در مجلس عظیم بزرگداشت حضرت شهربانو علیها السلام در شهر مقدّس مشهدالرّضا علیه السلام در بیت الزهرا علیها السلام ( محل برگزاری جلسات حدیث شریف کساء ) در ایام میلاد پر برکت حضرت علی بن موسی الرضا علیهما السلام دو داستان جالب از کرامات حضرت شهربانو علیها السلام را در محضر علما اعلام و شعرا و مداحان بزرگوار ، و جمع کثیری از زائران و مجاوران حریم قدسیِ رضوی بیان نمودند که هم اکنون در اختیار علا قه مندان قرار داده می شود . ایشان فرمودند:

حسب الامر حضرت آیت اللّه آقای حاج سیّد حجت موحّد ابطحی دو کرامت از حضرت شهربانو علیها السلام نقل می نمایم :

کرامت اول :

دهۀ دوم محرم الحرام سال 1394 شمسی دارالحسین ( حسینیۀ کربلایی ها ) در شهر یزد ، جهت منبر دعوت شدم . روز دوم یکی از بانوان محترمه نامه ای که در آن شماره موبایلش مرقوم بود نوشته بود که : سه فرزند دارم ، مستأجرم و شوهرم

ص: 168

کارگر معمولی کارخانه ای است که در آن کار می کند ، آرزو داریم که به کربلای معلی مشرف شویم و با این فقر میسّر نیست ، چه کنم ؟

با آن شماره تماس گرفتم و عرض کردم : حقیر در یزد بانی برای 5 نفر سراغ ندارم ولی بانویی را می شناسم که سلطان زاده، شاه زاده و بزرگ زاده است و شاهزادگان بس کریمانند و او شهربانو مادر عظیم الشأن حضرت مولی امام علی بن الحسین ، زین العابدین علیه السلام ، همسر امام حسین علیه السلام و عروس حضرت زهراست ، ختم قرآنی هدیه به ایشان قرائت کنید ، مشکل را ایشان حل می نمایند. ایام فاطمیه گذرم به آن دیار افتاد که همان خانم با منتماس گرفتند و عرضه داشتند : طبق دستوری که دادید ما ختم قرآن نمودیم ، ختم که تمام شد ، فردای آن روز آقایی به سراغ ما آمد و گفت : گذرنامه هایتان را جهت سفر کربلا بدهید .

گفتیم : گذرنامه نداریم و در ضمن ، پول تهیه آن را هم نداریم . ایشان مدارک را از ما گرفتند و گذرنامه تهیه کرده و هر 5 نفر ما را با خرج خودشان از یزد به کربلا بردند .

کرامت دوم

یکی از آشنایان ، دخترش پس از دو سال عقد ، کارش به طلاق کشید ، و خواستگاری های متعدد داشت که هر کدام با شکست مواجه می شد و دچار استرس شده بودند و آنان از این امر خسته شده بودند . حقیر پیشنهاد تلاوت یک ختم قرآن هدیه به حضرت شهربانو علیها السلام را دادم . ختم مزبور را انجام دادند . پس از مدت کوتاهی دامادی سیّد ، با اخلاق و مورد پسند به خواستگاریِ آن دختر آمد ، ازدواج محقق شد . الآن دارای فرزند هستند و زندگی شیرینی دارند . الحمدلله .

ص: 169

بانوان برگزیده و نشانه های راه خدا/شیخ غلامحسین مجلسی

به قلم : نویسندۀ فدائی اهل البیت علیهم السلام

آقای شیخ غلامحسین مجلسی

*****

مادرانِ انبیاء و امامان ، بانوان برگزیده و نشانه های راه خدا

از برکات خداوند بر ما این است که مادران ائمه علیهم السلام از کشورها و جوامع مختلفی هستند برای این که تمام ملل و جوامع به شکلی با خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام آشنا شوند . و خداوند تبارک و تعالی نبوت و امامت را از حجاز و اعراب انتخاب کرد و با انتخاب شهربانو از ایران ، تکتم از آفریقا ، نجمه از اقصی بلاد مغرب ، ریحانه از نوبه ( و مصر و تونس ) ، سمانه از مغرب و نرگس از روم . چند قارۀ آسیا و اروپاو آفریقا و اقوام و ملل دیگر را در اسلام شریک نمود تا اولاً : جواب مغرضان و معترضان که چرا نبوت و امامت در اعراب و حجاز خلاصه می شود را داده باشد و ثانیاً زمانی که آخرین وصی و خلیفه الهی ، حضرت بقیة اللّه الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف امام زمان ، ظهور نموده و اعلام حضور کردند ، تمام ملل جهان او را از خودشان بدانند و او را خلاصه در ملت عرب و کشور حجاز ندانند .

قرآن کریم در حق حضرت مریم علیها السلام ، مادر حضرت عیسی علیه السلام که یکی از پنج پیامبر اولوالعزم و بزرگ خداوند می باشد می فرماید : « وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَم إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلى نِساءِ

ص: 170

الْعالَمين ؛ ( و به یاد آور ) زمانی که فرشتگان گفتند ای مریم! خداوند تو را برگزیده و پاک ساخته و تو را بر تمام زن های جهان برگزیده و برتری داده است ». (1)

کلمۀ « اصطفاء » برگزیده شدن در این آیه دوبار دربارۀ مریم تکرار شده است و نشان می دهد که قرآن می خواهد با تأکید بیان کند که حضرت مریم علیها السلام یک زن عادی نبوده ، بلکه خداوند او را بین تمام زنانِ زمان خویش برگزیده و انتخاب کرده تا مادر حضرت عیسی علیه السلام یکی از بزرگترین پیامبران الهی باشد .

با مطالعه در تاریخ و روایات مربوط به مادران ائمۀ معصومین علیهم السلام این نکته بر ما ثابت می شود که آنها نیز بانوانی بودند که خداوند آنان را در بین تمام زنان زمان خویش برگزیده و انتخاب کرده است چون قرار است آنها عروس های حضرت زهرا و امیرالمؤمنین علیهما السلام شوند و نسل کوثر برای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از آنها تحقق پیدا کند .

آری ، اگر چه هفت تن از این بانوان بزرگوار کنیز بوده اند ، ولی نه کنیزانی عادی مثل دیگر کنیزان که در بازار خرید و فروش می شوند بلکه امامان معصوم که حجت خدای می باشند و بدون اراده خداوند کاری انجام نمی دهند به امر خداوند و با نشانه هایی که خدا یا رسول خدا در اختیار آنها قرار داده بود آنها را خریداری می کردند و به همسری بر می گزیدند . که البته در بین این بزرگواران امر دو بانو به خاطر عظمت آنها استثنائی تر است ، یکی شهربانو و دیگری

ص: 171


1- . آل عمران / 42 .

نرجس خاتون ، چرا که این دو بانو را رسول اکرم صلی الله علیه و آله مستقیماً آنها را انتخاب کرده و از آنها خواستگاری نموده اند .

شهربانو مادر امام زین العابدین علیه السلام

حضرت شهربانو ماجرای خود را اینچنین بیان می کند : زمانی من در کاخ پادشاه ایران بودم پیش از تسلط لشکر مسلمانان بر ما ، شبی در عالم رؤیا دیدم پیامبر اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله همراه با حسین بن علی علیهما السلام وارد منزل ما شدند و پیامبر از من برای فرزندشان حسین علیه السلام خواستگاری کردند و در شب بعد در رؤیائی دیگر خدمت حضرت فاطمه علیها السلام رسیدم و با تلقین ایشان شهادتین را بر زبان جاری کردم .(1)و نرجس خاتون می فرماید : زمانی که عقد من و پسر عمویم در کاخ روم به هم خورد ، شب در عالم رؤیا دیدم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و وصی ایشان حضرت علی بن ابیطالب علیهما السلام و جمعی از فرزندان بزرگوار ایشان به قصر تشریف آوردند و پیامبر اکرم به حضرت مسیح علیه السلام فرمودند : ما آمده ایم ملیکه فرزند تو را برای فرزند خود امام حسن عسکری علیه السلام خواستگاری کنیم و چند شب بعد در عالم رؤیا خدمت حضرت فاطمه زهرا علیها السلام رسیدم و با تلقین ایشان دو کلمۀ طیبه شهادتین را تلفظ نمودم .(2)حال با سیری در روایاتی که دربارۀ مادران ائمۀ معصومین علیهم السلام ذکر شد ، قسمت هایی از این روایات که دلیل برگزیده شدن و انتخاب الهی این بانوان می باشد را بیان می کنیم .

ص: 172


1- . منتهی لآمال ، ج2 ،ص 31، باب 6، در تاریخ حضرت سیدالساجدین علیه السلام .
2- . کمال الدین و تمام النعمه ، ج2 ، ص 132.

حمیده مادر امام کاظم علیه السلام

کنیز بزرگواری بود که از آفریقا به مدینه آورده شد و زمانی که او را به محضر امام باقر علیه السلام آوردند حضرت از او سؤال کردند چه نام داری ؟ گفت : حیمده .

حضرت فرمودند :

« أنتَ حَمِيدَةٌ فِي الدُّنْيَا مَحْمُودَةٌ فِي الْآخِرَة ؛تو پسندیده در دنیا و ستایش شده در آخرت هستی ». یعنی خداوند تو را در دنیا و آخرت برگزیده است .

امام باقر علیه السلام فرمودند : چگونه کسی به تو دسترسی پیدا نکرده است ؟

کنیز گفت : هرگاه برده فروش می خواست طرف من بیاید ، خداوند مردی را که موی سر و محاسنش سفید بود بر او مسلط می نمود و بر صورت او می زد تا از من منصرف شود و این قضیه چند مرتبه رخ داد .

و امام صادق علیه السلام در حق ایشان فرمودند :

« حَمِيدَةُ مُصَفَّاةٌ مِنَ الْأَدْنَاسِ كَسَبِيكَةِ الذَّهَبِ مَا زَالَتِ الْأَمْلَاكُ تَحْرُسُهَا حَتَّى أُدِّيَتْ إِلَيَّ كَرَامَةً مِنَ اللَّهِ لِي وَ الْحُجَّةِ مِنْ بَعْدِي ؛ حمیده همچون شمش طلا از هرگونه آلودگی پاک و پیراستهاست و فرشتگان از وی حفاظت می نمودند تا اینکه به من پیوست و این به جهت کرامتی است از حق تعالی برای من و حجت بعد از من .(1)

ص: 173


1- . اصول کافی ، ج 2 ، ص 384 ، ح 1 و 2.

نجمه مادر امام رضا علیه السلام

هشام می گوید : همراه موسی بن جعفرعلیهما السلام به بازار برده فروشان در مدینه رفتم و زمانی که حضرت کنیزی را دیدند انتخاب کردند . برده فروش گفت من این کنیز را از اقصی بلاد مغرب خریدم . و روزی زنی از اهل کتاب وقتی او را با من دید ، پرسید که این کنیز را از کجا آورده ای ؟ گفتم : این را برای خود خریده ام . گفت : سزاوار نیست که این کنیز نزد تو بماند . این کنیز نزد بهترین اهل زمین می رود و چون به تصرف او در آید بعد از اندک زمانی پسری از او به دنیا می آید که اهل مشرق و مغرب او را اطاعت کنند .

و بعداً امام موسی بن جعفر علیهما السلام به اصحاب خود فرمودند :

به خدا قسم ! من این کنیز را نخریدم مگر به امر خدا و وحی خداوند .

و حضرت توضیح دادند که :

من جدم رسول اللّه و پدرم امیرالمؤمنین را در عالم رؤیا دیدم که یک قطعه ابریشم به همراه داشتند چون آن را باز کردند یک پیراهن در میان آن بود که تمثال این دختر بر آن نقش بستهشده بود به من فرمودند : ای موسی! این دختر ، بهترین اهل زمین را برای تو به دنیا می آورد و هنگامی که او متولد شد نام او را « علی » بگذار .(1)

ص: 174


1- . منتهی الآمال ، ج 2، ص 457 در تاریخ زندگانی علی بن موسی الرضا علیه السلام .

و در مقام عصمت او همین بس که از این بانوی مجلله دو فرزند معصوم به دنیا آمد یکی خورشید فروزان امامت ، حضرت علی بن موسی الرضا علیهما السلام و دیگری ماه تابان خاندان عصمت و طهارت ، حضرت فاطمۀ معصومه علیها السلام .

ریحانه مادر امام جواد علیه السلام

او کنیزی بود از نسل ماریۀ قبطیه که رسول اکرم صلی الله علیه و آله در اخبار غیبی خود او را بهترین کنیزان از اهل نوبه(1) دانسته است . و بر پاکی و طهارت او شهادت داده اند .

محدّث نامدار شیعه ، مرحوم حاج شیخ عباس قمی قدس سره او را ( مانند دیگر مادران ائمه علیهم السلام ) از برترین زنان روزگار خویش شمرده است که پیامبر صلی الله علیه و آله در حق او فرمود :

« بِأَبِي ابْنُ خِيَرَةِ الْإِمَاءِ النُّوبِيَّةِ الطَّيِّبَةِ ؛ پدرم فدای فرزند بهترین کنیزان از اهل نوبه ، آن زن پاک و طیبه باد ».مرحوم حاج شیخ عباس قمی قدس سره در کتاب شریف « منتهی الامال » می نویسند:

در جلالت این معظمه کافیست که حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام قبل از دستگیریشان توسط حکومت عباسی ، به شاگرد خود یزید بن سلیط فرمودند : امسال حکومت مرا

ص: 175


1- . نوبه ، نام منطقه ای است در آفریقادر امتداد رود نیل که از جنوب به شمال سودان و از سمت شمال به جنوب مصر محدود می شود . هم اکنون نیمی از سرزمین نوبه جزء کشور مصر ( نوبه سفلی ) و نیمی دیگر جرء سودان ( نوبۀ علیا ) است.

دستگیر می کند و امامت پس از من به فرزندم علی بن موسی الرضا علیهما السلام منتقل می شود ، زمانی که او را ملاقات کردی به او بشارت بده که به زودی برای وی فرزندی امین و ایمن و خجسته متولد خواهد شد و به او بگو این فرزند از زنی از خاندان ماریه قبطیه خواهد بود ، و اگر برای تو مقدر شد حتماً سلام مرا به آن زن برسان(1) و از این کار سرباز مزن .(2)

سمانه مادر امام هادی علیه السلام

محمد بن الفرج می گوید : روزی امام جواد علیه السلام مرا فرا خواند و به من خبر داد که در قافله ای که اخیراً وارد مدینه شده برده فروشی وجود دارد که کنیزکانی برای فروش ( از مغرب ) آورده است . سپس آن حضرت 60 دینار به من دادند و از من درخواست نمودند که با آن پول به نزد آن برده فروش بروم و کنیزی را که خصوصیات او را برایم مشخص کرده بودند ،برای آن حضرت خریداری نمایم . لذا من به امر آن حضرت آن کنیز را که با همان مشخصات بود خریداری نمودم و نزد آن حضرت آوردم و خداوند متعال از آن کنیز فرزندی به امام جواد علیه السلام عطا نمود که او «هادی» لقب گرفت . مورّخان بیشتر او را به « سمانة المغربیه » نام می برند . ( که نشان می دهد او کنیزی از اهل مغرب بوده است . )

ص: 176


1- . همچنان که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به جابر بن عبدالله انصاری امر فرمودند : سلام مرا به امام محمدباقر علیه السلام برسان .
2- . کافی، ج1، ص 315.

امام هادی علیه السلام در حق ایشان فرمودند :

أنَّها عَارِفَةٌ بِحَقِّي، وَ هِيَ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ، لَا يَقْرُبُهَا شَيْطَانٌ مَارِدٌ، وَ لَا يَنَالُهَا كَيْدُ جَبَّارٍ عَنِيدٍ، وَ هِيَ مَكْلُوءَةٌ بِعَيْنِ اللَّهِ الَّتِي لَا تَنَامُ، وَ لَا تَتَخَلَّفُ عَنْ أُمَّهَاتِ الصِّدِّيقِينَ وَ الصَّالِحِينَ ؛(1) مادرم عارفه است به حق من و او از اهل بهشت است که نزدیک نمی شود به او شیطان سرکش و نمی رسد به او مکر جبار عنید و خداوند او را نگهدار و حافظ است و تخلف نمی کند از مادران صدیقین و صالحین و با آنها هم مرتبه است .

این جمله امام هادی علیه السلام می رساند که مادران صدیقین و صالحین که همان ائمۀ معصومینعلیهم السلام می باشند صفاتی خاص دارند . 1: عارف به حق امامت هستند ؛ 2: اهل بهشت می باشند ؛ 3 : شیطان به آنها نزدیک نمی شود ؛ 4 : خداوند تگهبان و حافظ آنها است .

سلیل ( سوسن ) مادر امام حسن عسکری علیه السلام

حاج شیخ عباس قمی در « منتهی الآمال » می نویسد : در « جنات الخلود » آمده است : مادر امام یازدهم حُدَیث یا به قولی سلیل کنیزی بوده که در ولایت و شهر خویش پادشاه زاده بوده است .(2)

و در فضیلت و منزلت او همین بس که طبق روایت شیخ صدوق پس از شهادت امام حسن عسکری علیه السلام او مفزع و پناه شیعیان بوده و در زمان غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به او که « جدّه » لقب گرفته بوده ، مراجعه می کردند .(3)

ص: 177


1- . مدینة المعاجز ، ج 7 ، ص 420 .
2- . بحارالانوار، ج 50 ، ص 238 ؛ منتهی الآمال ، زندگانی امام حسن عسکری علیه السلام .
3- . کمال الدین و تمام النعمه ، ص 507 .

گزارش برنامه های بزرگداشت حضرت شهربانو علیها السلام/شیخ محسن جلائی

به قلم : نویسندۀ ولائی و پرسوز و تلاشگر

آقای شیخ محسن جلائی

*****

گزارش مختصری از برنامه های بزرگداشت حضرت شهربانو علیها السلام

مقدمه

از آثار و برکات توسل به محضر مبارک حضرت نرجس خاتون علیها السلام و تجلیل گسترده از مقام و منزلت ایشان در ماه های اخیر در سال 1444 هجری قمری ، توجه و توسل عمومی جامعه به محضر امّهات طاهرات ائمه علیهم السلام و به طور خاص توسل به مادر گرامی امام زین العابدین علیه السلام ، حضرت شهربانو علیها السلام و تجلیل و گرامی داشت مقام ایشان است که در دهۀ پرفیض کرامت رضویه ، با عنایات کریمانه حضرت رضا و حضرت فاطمه معصومه علیهما السلام با پیگیری ها و تلاش های ستودنی استاد معظم ، حضرت آیة اللّه آقای حاج سیّد حجت موحّد ابطحی دام ظله کلید خورد .

در مقدمۀ برنامه ، به سرعت پوسترها و پرچم هایی با طراحی زیبا و مناسب شأن حضرت شهربانو علیها السلام آماده شد و مقالۀ جامع نویسنده و محقق گرانمایه ، آقای حاج شیخ علی اکبر مهدی پور دام ظله به همراه مقاله ای دیگر و اشعاری که به تازگی در مدح حضرت شهربانو علیها السلام سروده شده بود ، در مجموعه ای با عنوان « زندگی و شخصیت حضرت شهربانو علیها السلام حلقه وصل ایران و اسلام » گردآوری شد و چاپ اول آن در دهۀ کرامت در اختیار نویسندگان و شعرای گرامی قرار داده شد ، و با موج گسترده ای که به لطف

ص: 178

الهی در جامعه شکل گرفت ، با رسیدن مقالات دیگری از محققین و اشعار دیگری از شاعران آئینی همان مجموعه ، با اضافات به چاپ رسید به طوری که در دهۀ عاشورای 1445 هجری قمری ،چاپ سوم آن به جامعه عرضه شد ، و بحمدالله فوق انتظار و فراتر از باور ، این حرکت مقدّس روز به روز اوج گرفت و دامنۀ آن از اصفهان تا مشهد مقدّس و قم و دیگر شهرها گسترده شد .

با عنایات رضویه در شروع این حرکت ، در ایام ولادت حضرت امام رضا علیه السلام اولین مجلس گرامی داشت حضرت شهربانو علیها السلام در مکان بیت الزهرا علیها السلام ( واقع در کوی سرشور ) در شهر مقدّس مشهد برنامه ریزی شد و اطلاعیۀ مجلس در سطح وسیعی در فضای مجازی نشر و بازنشر داده شد ، که ذیلاً گزارش آن به محضر علاقه مندان امور ولائی تقدیم می گردد .

سفر به مشهد مقدّس و استعانت از حضرت رضا علیه السلام

در اولین مراحل اقدامات و فعالیت ها ، جهت بزرگداشت حضرت شهربانو علیها السلام ، آیة اللّه موحد ابطحی دام ظله به منظور استعانت از حضرت رضا علیه السلام و توسل به محضر ایشان به مشهد مقدّس مشرف شدند و طی چند روزی که میهمان امام رئوف علیه السلام بودند در راستای گرامیداشت حضرت شهربانو علیها السلام اقدامات مؤثری انجام دادند .پس از تشرف به حرم مطهّر و توسل ویژه به محضر امام رضا علیه السلام ، در اولین اقدام با دعوت مؤسسۀ غدیرستان کوثر نبی صلی الله علیه و آله پیش از ظهر روز ولادت امام رضا علیه السلام ( چهارشنبه 10/3/1402 ) در جمع کثیری از بانوان فرهیخته و صاحب قلم و صاحب

ص: 179

سخن و پیش از ظهر روز پنجشنبه 11/3/1402 در جمع طلاب و مبلغین خراسان رضوی ، از بستر گفتمان « غدیر در خانواده » استفاده نموده و به مناسبت ، لزوم تجلیل و تکریم امّهات طاهرات علیهم السلام و به طور خاص تکریم حضرت شهربانو علیها السلام را مطرح نمودند و دقایقی با سخنان مهیّج و تاثیرگذار ، اذهان آمادۀ حاضرین را به موضوع تکریم حضرت شهربانو علیها السلام معطوف کردند ، که از متن این دو جلسه برکات ویژه ای به دست آمد و موج آفرین شد به طوری که مشابه این جلسات در اصفهان تکرار شد و در تاریخ ( دوشنبه 22/3/1402 ، 23 ذی القعدة ) در حوزۀ علمیّۀ جوادیه ، به مناسبت شب زیارتی امام رضا علیه السلام و در مقدمۀ برنامه های عید غدیر ، در جمع مبلغین و فعالین غدیری اصفهان و نیز در تاریخ (سه شنبه 23/3/1402در مجموعۀ بیت العتره ، در جمع بانوان فرهیخته و فعال در عرصه تبلیغ و ارشاد دینی اصفهان ) سخنان مهیّج و موج آفرینی در مرود لزوم اقدام برای بزرگداشت حضرت شهربانو علیها السلام ایراد فرمودند که زمینه را برای اقدامات بعدی فراهم نمود .

جلسۀ توجیهی مستقل برای برگزاری مجلس بزرگداشت در مشهد مقدّس

به وسیلۀ فعالان ولائی مشهد مقدّس ، از جمعی از علماء و خطباء و برخی دیگر از فرهیختگان و چهره های مؤثر برای شور و مشورت و به اشتراک گذاشتن نقطه نظرات برای موفقیت بیشتر در احیای امر حضرت شهربانو علیها السلام و شکوه بخشی بیشتر به مراسم گرامیداشت دعوت به عمل آمد و هنگام ظهر روز پنجشنبه 11/3/1402 در منزل شاعر و مداح با اخلاص

ص: 180

اهل بیت علیهم السلام آقای حاج علی پاکدامن با حضور مدعوین مجلس ویژه ای رقم خورد .

حضرت آیة اللّه موحد ابطحی دام ظله با حضور مدعوین محترم از جمله آیة اللّه سیّد جعفر سیّدان دام ظله و آیة اللّه مصباح دام ظله گزارشی از چگونگی برنامه های بزرگداشت حضرت نرجس خاتون علیها السلام ارائه فرمودند و راجع به لزوم تجلیل از مقام حضرت شهربانو علیها السلام و اقدامات انجام شده ، سخنان شیوائی عرضه داشتند .

در ادامه ، حضرت آیة اللّه سیدان دام ظله تحت تأثیر مجلس ، دقایقی به ایراد سخن پرداختند و نکات و نقطه نظرات قابل توجهی را بیان نمودند ، سپس آقای پاکدامن اشعاری را در مدح حضرت شهربانو علیها السلام خواندند و مجلس با توسل به ذیل عنایات حضرت رضا علیه السلام ادامه یافت و مهمانان سر سفره اطعام رضوی مهمان شدند و تا ساعتی بعد هم در نشستی صمیمانه و عالمانه در ابعاد مختلف موضوع صحبت های مفیدی رد و بدل شد و در مجموع ، آثار و برکات فراوانی به دست آمد .مشهد مقدّس - بیت الزّهرا علیها السلام مراسم بزرگداشت حضرت شهربانو علیها السلام

بیت الزهرا علیها السلام حدیث کساء ( واقع در خیابان اندرزگو ، کوی سرشور ، روبروی سرشور 24 ) شام پنجشنبه 11/3/1402 (12 ذی القعدة الحرام 1444قمری ) پذیرای مهمانان حضرت شهربانو علیها السلام بود ، مراسم با قرائت حدیث شریف کساء آغاز شد و از همان ابتدای مجلس حال و هوای متفاوتی بر بیت الزّهرا علیها السلام حاکم بود .

ص: 181

چهره های برجسته از علماء و خطباء و فضلای حوزۀ علمیّۀ مشهد ، شاعران آئینی ، پیرغلامان و مادحین و فعالان برنامه های دینی و هیئات مذهبی و جمعی از زائران گرامی حضرت رضا علیه السلام از شهرهای مختلف ایران ، زینت بخش مجلس بودند و همچنان فوج فوج و دسته دسته بر انبوه میهمانان مراسم افزوده می شد . مجلس در مدح خوانی و شعرخوانی ویژه حضرت شهربانو علیها السلام با افاضۀ شاعران و مادحین گرامی آقایان حاج علی پاکدامن ، محمد علی بقائی ، مسعود یوسف پور و مجتبی خلیلی دنبال می شد و هر کدام به اقتضای مجلس اشعار تازه خود را با شور و حال ارائه نمودند . سپس خطیب توانا و استاد گرامی ، آقای حاج شیخ حامد رضا معاونیان دام عزه مشرف به منبر شدند و با بیاناتی زیبا ، جامع و عالمانه ، با شور و هیجان مناسب شأن حضرت شهربانو علیها السلام ایشان را تکریم نمودند .(1)در فرازهایی از سخنرانی جناب آقای معاونیان ، جمعیت با چشمان اشکبار گوش جان فرا داده بودند و در ذکر مصیبت ، و توسل مجلس یکپارچه اشک و گریه شد .

در پایان مجلس ، به عنوان حسن ختام ، دقایقی خطیب گرانقدر آقای حاج سیّد حسن احمدی اصفهانی دام عزه با بیان دو کرامت از حضرت شهربانو علیها السلام افاضه فرمودند و بار دیگر بیت الزّهرا علیها السلام در حالت شور و اشک ، در اوج قرار گرفت و حال و هوای ویژه ای به وقوع پیوست . با توجه به کیفیت ویژه و منحصر به فرد مراسم ، و اینکه میهمانان مجلس نوعاً از

ص: 182


1- . متن سخنرانی آقای معاونیان در پایان مقالات ، به محضر علاقه مندان تقدیم می گردد .

اثرگذاران در برنامه های دینی بودند و از شهرهای مختلف کشور در مجلس حضور داشتند ، آثار و برکات فوق العاده به دست آمد و دامنۀ موج تکریم از حضرت شهربانو علیها السلام به شهرهای مختلف ایران رسید .

شهر مقدّس قم ، بیت آیة اللّه العظمی آقای حاج شیخ عبدالکریم حائری قدس سره

« مراسم بزرگداشت حضرت شهربانو علیها السلام »

به لطف الهی مجلس بزرگداشت مشهد ، بازتاب فوق العاده ای در جامعۀ دینی و ولائی داشت و هر روز اخبار خوبی از گوشه و کنار کشور حکایت می شد ، به طوری که آیة اللّه ابطحی دام ظله پس از بازگشت از مشهد مقدّس ، با هم اندیشی فعالان و دوستان قم ، مراسم بزرگداشتی را در قم در بیت شریف مرحوم آیة اللّه العظمی آقای حائری یزدی قدس سرهبرنامه ریزی نمودند و برای ساعت ده صبح روز چهارشنبه 24/3/1402( 25 ذی القعدة الحرام ) اعلام برنامه نمودند و اطلاعیۀ مراسم ، در سطح وسیعی در فضای مجازی ، توسط دوستان ولائی نشر و باز نشر داده شد .

سحرگاه روز موعود ، آیة اللّه ابطحی دام ظله با جمعی از شاگردان و دوستانشان ، عازم قم شدند و در اولین اقدام ، مشرّف به حرم مطهّر حضرت معصومه علیها السلام شده و با استعانت و مددخواهی از آن حضرت برای حضور در مراسم آماده شدند .

پوسترها و پرچم نورانی حضرت شهربانو علیها السلام در محل برگزاری مراسم نصب گردید و با حضور جمع کثیری از علماء و خطباء و مبلغین استان قم ، از جمله آیة اللّه العظمی آقای کریمی جهرمی ، آیة الله زادگانِ مرحوم آیة اللّه

ص: 183

العظمی آقای گلپایگانی قدس سره ، آیة اللّه احمدی یزدی ، استاد محقق آقای مهدی پور و ... مراسم بزرگداشت حضرت شهربانو علیها السلام در رأس ساعت ده صبح آغاز شد .

آیة اللّه موحد ابطحی دام ظله با بیاناتی گرم و پرشور و با استفاده از ارائه گزارشی از چگونگی برنامه های تکریم حضرت نرجس خاتون علیها السلام از کم و کیف برنامه های حضرت شهربانو علیها السلام و لزوم تجلیل و تکریم از ایشان سخن گفتند ، و در ادامۀ مراسم ، دیگر بزرگواران از جمله ، محقق و نویسندۀ نامدار ، آقای حاج شیخ علی اکبر مهدی پور و آیة اللة زادۀ صدر حسینی و ... دقایقی پیرامون این موضوع مهم سخن گفتند .در ادامۀ برنامه ها ، دیدار با حضرات آیات : کریمی جهرمی و طبسی و ... دستور کار قرار داده شد . آیة اللّه ابطحی دام ظله و هیئت همراه بعد از ظهر چهارشنبه ، ابتدا خدمت آیة اللّه طبسی دام ظله و سپس خدمت آیة اللّه العظمی آقای کریمی جهرمی دام ظله رسیدند و از رهنمودها و پشتیبانی های معنوی آنها استفاده نمودند . و به عنوان حُسن ختام سفر به مسجد مقدّس جمکران مشرف شدند و از محضر مبارک امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف تشکر نموده و به ایشان برای ادامه حرکت متوسل شدند .

برنامۀ

مقدماتی بزرگداشت حضرت شهربانو علیها السلام - اصفهان - بیت الزهرا علیها السلام

تحت الطاف و عنایات اهل بیت علیهم السلام و تلاش ها و کوشش های خادمین اهل البیت علیهم السلام و پیگیری های مُصرانۀ مسئولین مربوطه و بازتاب مراسم بزرگداشت حضرت شهربانو علیها السلام در شهرهای مقدّس مشهد و قم و پشتیبانی معنوی علماء

ص: 184

و بزرگان دین و رهنمودهای ایشان ، علاقه مندان به اهل بیت علیهم السلام همگی به میدان آمدند ، و اهل قلم و نویسندگان و گویندگان و شعراء و مداحان اهل البیت علیهم السلام دست به کار شدند و با همراهیِ مردمان ولائی ، در راستای گرامیداشت حضرت شهربانو علیها السلام موج گسترده ای را آغاز نمودند .

آیة اللّه موحد ابطحی دام ظله علی رغم برنامه های علمی و اجتماعی گسترده و همیشگی در امر حوزه علمیّه و تدریس و نیز امر مسجد و خطابه و مراجعات مردمی ، برگزاری مجلس مقدماتی گرامیداشت حضرت شهربانوعلیها السلام را برنامه ریزی فرمودند و شخصاً از علماء ، فضلاء ، و خطباء و جمعی از مادحین و شعرای گرامی و عده ای از فعالان هیئات مذهبی و خدمتگزاران ولائی برای مراسم مقدماتی بزرگداشت حضرت شهربانو علیها السلام در بیت الزّهرا علیها السلام برای ظهر جمعه 30/4/1402 ( سوم محرم الحرام 1445 قمری ) دعوت فرمودند .

ظهر روز موعود با حضور همۀ مدعوین از جمله مهمانان گرانقدری از شهر قم با اجرای مداح دلسوختۀ اهل البیت علیهم السلام آقای حاج علیرضا مهرپرور مراسم آغاز شد .

عده ای از شعرای گرامی ، اشعارشان را در مدح حضرت شهربانو علیها السلام قرائت فرمودند ، و سپس آیة اللّه موحّد ابطحی دام ظله پیرامون شخصیت حضرت شهربانو علیها السلام و کمّ و کیف برنامه های انجام شده و اقداماتی که باید انجام شود بیاناتی را عرضه داشتند . سپس در مورد آشنائی شان با کتاب « همراه با خورشید

ص: 185

»(1) پیرامون توسعه حرم مطهّر حضرت رقیه علیها السلام سخن گفتند و از پژوهشگر و محقق آن که در مجلس شرفحضور داشتند ، تجلیل به عمل آوردند و از ایشان دعوت کردند دقایقی پیرامون این کتاب شریف سخن بگویند .

حجة الاسلام آقای سیّد حسن سجادی دره صوفی دام عزه با بیان گرمشان مطالب ویژه ای راجع به حضرت رقیه خاتون علیها السلام عنوان فرموند که در فرازهایی از آن همگان منقلب شدند و حال ویژه ای در بیت الزهرا علیها السلام به دست آمد .

در پایان ، آیة اللّه ابطحی دام ظله به عنوان حُسن ختام مجلس ، از کتاب « از غدیر تا عاشورا » که یک اثر فاخر هنری – ولائی است رونمائی فرمودند و از صاحب این اثر فاخر آقای عباس عمومی که خطاط و هنرمند ولائی و دلباختۀ اهل البیت علیهم السلام هستند ، در حاشیه مراسم ، تجلیل به عمل آوردند . سپس همه بر سر سفرۀ اطعام حضرت شهربانو علیها السلام پذیرایی شدند و چاپ سوم کتاب حضرت شهربانو علیها السلام به همراه منتخبی از کتاب « همراه با خورشید » و مقاله ای راجع به حضرت رقیه خاتون علیها السلام در اختیار مدعوین قرار گرفت .

مجلس بزرگداشت حضرت شهربانو علیها السلام ، حسینیه حضرت جوادالائمه علیه السلام

ص: 186


1- . کتاب بسیار جالبی است به قلم زنده یاد ، مرحوم آیة الله حاج شیخ مجتبی عراقی رحمه الله که از یاران مرجع عالیقدر شیعه ، مرحوم آیة الله العظمی آقای بروجردی قدس سره بوده است . و در این کتاب ، خاطرات مهمی از دوران زعامت آن پیشوای بزرگ نقل نموه که از جملۀ آنها ، اقدام آن بزرگ مرد در ساخت ضریح برای قبر مطهّر حضرت رقیه علیها السلام و فرستادن و نصب کردن آن بر مزار شریف آن حضرت و دیگر اقدامات آن پیشوای ولائی و دلسوختۀ اهل البیت علیهم السلام برای توسعه و تجهیز حرم مطهّر آن مظلومۀ شهیده علیها السلام می باشد . مظالعه این کتاب بسیار جالب و دلنشین می باشد .

با رهنمودهای الهی ، مقرر شد مجلس بزرگداشتی برای حضرت شهربانو علیها السلام با دعوت از علماء و خطباء ، مادحین و شعرای گرامی و فعالان از هیئات مذهبی و فرهیختگان دانشگاهی و اجتماعی در حسینیه جوادالائمه علیه السلام اصفهان در تاریخ جمعه 20/5/1402 (24محرم1445) برگزار گردد .پس از برگزاری مجلس بیت الزّهرا علیها السلام که گزارش مختصر آن گذشت و برگزاری شکوهمندانۀ مراسم دهۀ عاشورا ، همۀ توجهات و دغدغۀ خادمین ، به مراسم بزرگ حسینیه حضرت جوادالائمه علیه السلام معطوف شد .

حضرت آیة اللّه موحّد ابطحی دام ظله مجدّانه برنامۀ بزرگداشت حضرت شهربانو علیها السلام را با برگزاری جلسات پی در پی و پیگیری های مصرّانه دنبال می فرمودند ، که از جمله ، جلسه ای را برای توجیه دوستان و تاکید بر نکات و تذکرات مهم و مشورت برای هر چه بهتر شدن مراسم ، با فعالان ولائی در تاریخ چهارشنبه 11/5/1402 ( 15محرم الحرام 1445 قمری ) در بیت العتره علیهم السلام برگزار نمودند که با توجه به کمّ و کیف جلسه ، و شور شوق حاکم بر آن نقش بسیار مؤثری در برگزاری مجلس بزرگ حسینیۀ جوادالائمه علیه السلام داشت .

هم چنین ، در روز یک شنبه 15/5/1402جلسه ای دیگر برای هم اندیشی در مورد شکل چینش و تزئین مجلس بزرگداشت ، ترتیب داده شد و اطلاعیۀ مراسم در سطح وسیعی در فضای مجازی نشر داده شد و ... و بدین ترتیب هر چه به روز موعود نزدیکتر می شدیم ، تلاش ها جانانه تر می گردید و با نشاط و شوق بیشتری برنامه ها دنبال می شد .

ص: 187

سر انجام صبح روز جمعه 20/5/1402 (24 محرم الحرام 1445 قمری) در آستانه شهادت حضرت سجاد علیه السلام حسینیه حضرت جواد الائمه علیه السلام پذیرای میهمانان اُمّ السّجاد ، حضرت شهربانو علیها السلام بود ، و عده ای از دوستان و خادمین اهل البیت علیهم السلام ساعتی زودتر از شروع مجلس آمده بودند و در تکاپوی آماده سازی مجلس بودند ، و از همان ابتدای مجلس علاقه مندان خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام دسته دسته ، به حسینیه وارد می شدند .

جمع گسترده ای از فضلا و طلاب حوزۀ علمیّه و مردمان ولائی ، از طرف خیابان حافظ از مسجد نور و عده ای از دوستداران اهل بیت علیهم السلام از کسبه و هیئتی ها از سمت خیابان نشاط از مسجد حاج ابوالمحسن به صورت قافله عزاداری با شور و نوا به سمت مجلس در حرکت بودند ، که در ورودیِ حسینیه با هم تلاقی کردند و به صورت یک قافلۀ بزرگ و منسجم وارد بر مجلس شدند و سینه زنان در حسینیه شور و نوا را به اوج رساندند ، و با نوای مادحین ، ذکر ( یا شهربانو مدد ) را همه فریاد کردند .

جمعیت قابل توجهی آمده بودند و هر لحظه بر انبوه ایشان افزوده می شد ، عده ای پس از بهره مندی از فیض مجلس ، می رفتند و جمعی دیگر وارد بر انجمن می شدند و همواره فضای حسینیه مملو از جمعیت بود ، مجلس با اجرای مداح توانا و با اخلاص ، آقای حاج علیرضا مهرپرور دنبال می شد ، نفراتی از شاعران عزیزی که در مجلس شرف حضور داشتند به نوبت با اشعار تازه شان در مدح حضرت شهربانو علیها السلام ، با توجه به فضای فوق العاده مجلس ، بر شور و هیجان احساسات ولائی می افزودند .

ص: 188

مهمانان عزیزی از شهرهای مختلف از جمله قم ، اقلید امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ، شهرضا و کوهپایه و خمینی شهر و ... آمده بودند و حضور گستردۀ فضلا و طلاب در مجلس چشمگیر بود .

خطیب توانا و دانشمند فرزانه ، حضرت آیة اللّه حاج شیخ احمد رضوی حفظه الله از شهر قم ، مشرف به منبر شدند و عالمانه و محققانه ، پر شور وغیرتمندانه در شأن حضرت شهربانو علیها السلام سخن گفتند ، در فرازهایی از سخنان ایشان ، مجلس یکپارچه شور و اشک بود و این حال و هوا در هنگام توسل و ذکر مصیبت ، اوج گرفت و در تمام مدت خطابه حال ویژه ای در مجلس حکم فرما بود .

در پایان مجلس ، آیة اللّه موحد ابطحی دام ظله با چشمانی اشکبار و حالتی منقلب دقایقی پر هیجان و پر اثر ، افاضه فرمودند و در پایان سخن ، شاکرانه از افتتاح سایت حضرت شهربانو علیها السلام خبر دادند و در این مدت ، خیل کثیر جمعیت ، گریان گوش به سخنان فرا داده بودند .

جناب آقای احمد علوی شاعر دلسوخته اهل البیت علیهم السلام که از شهر قم مهمان مجلس بودند در دقایق پایانیِ مجلس فیض دادند ، و شور و اشک و صدای ناله ها و گریه ها مجلس را پر کرد و در پایان از سایت حضرت شهربانو علیها السلام به نام ( سایت شاه زنان ) رو نمائی شد . و این مجلس نوارانی و تماشائی با آنچه در آن از شور و معنویت و نورانیت گذشت خاطره ای ماندگار برایمان رقم زد ، امیدواریم انشاءالله تحت توجهات امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در گذر زمان این حرکت همچنان پر اثر و پر برکت باشد و موجب خوشنودی و رضایت حضرت زهرا علیها السلام گردد .

کرامتی جالب و امید بخش

یکی از ارادتمندان حضرات معصومین علیهم السلام کرامتی از حضرت ام الاوصیاء شهربانو علیها السلام نقل نمودند که بدین قرار است :

ص: 189

دو سال می شد که درگیر مشکلی در زندگی بودیم و به اتفاق همسرم با آن دست و پنجه نرم می کردیم و در تمامی ایام شهادت ها و شادی معصومین علیهم السلام در جلسات شرکت می نمودیم و به همۀ انوار مقدس معصومین علیهم السلام متوسل می شدیم ولی مشکل ما حل نمی شد . به همت عالم خدوم شهرمان ، حضرت آیة اللّه آقای حاج سیّد حجت موحّد ابطحی دام ظله مجلسی به نام مادر حضرت سیدالساجدین ، امام زین العابدین علیه السلام ، یعنی حضرت شهربانو علیها السلام در حسینیه جوادالائمه علیه السلام بر پا گردید و مشکلمان بر طرف شد .

یک روز چشمم به بنر و اعلامیۀ بزرگداشت حضرت شهربانو علیها السلام افتاد همانجا مکث نموده و دقایقی به فکر فرو رفتم . در همان لحظه تصمیم گرفتم که به همراه همسرم به نیت بر طرف شدن مشکلمان ، در این مجلس نورانی شرکت کنیم . وقتی موضوع را با ایشان در میان گذاشتم با روی باز استقبال نمودند و قرار شد که در روز 24 محرم الحرام 1445 قمری در مجلس مزبور شرکت کنیم تا ان شاء الله حاجت روا شده و به طور کلی مشکلمان حل شود .

چند روز مانده به این مجلس ، استارت بر طرف شدن مشکل چند ساله ام زده شد ، به طوری که خودمان هم باورمان نمی شد . برای حضور در مجلس اشتیاق بیشتری پیدا نمودیم و از همان ساعتی که جلسه شروع شد ، حضور پیدا کردیم . به محض تمام شدن مجلس ، برای کارمان به جاهائی که باید مراجعه نمودیم و الحمدلله مشکلمان به طور باور نکردنی حل شد و ما این لطف را مدیون حضرت شهربانو علیها السلام همسر با وفای حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام هستیم و تا آخر عمرمان فراموش نخواهیم نمود .

در پایان ، تشکر ویژه ای از عالم بزرگوار شهرمان ، حضرت آیة الله ابطحی دام ظله و همۀ کسانی که برای حضرات معصومین علیهم السلام  قدم بر می دارند و ما را با این بزرگواران آشنا می نمایند داریم . اجرشان با مادرشان حضرت زهرا علیها السلام باد .

ص: 190

آقای حاج شیخ حامد رضا معاونیان دامت برکاته

متن سخنرانی دانشمند فرهیخته و دلسوختۀ اهل البیت علیهم السلام

آقای حاج شیخ حامد رضا معاونیان دامت برکاته

دربارۀ جایگاه والای مادران ائمه علیهم السلام و شخصیت و عظمت حضرت شهربانو علیها السلام ( مادر امام سجاد علیه السلام )

در مجلس بزرگداشتی که در ایام میلاد مقدّس امام علی بن موسی الرضا علیهما السلام در جوار آن حضرت ، در بیت الزهرای مشهد مقدّس ، با حضور علماء اعلام و شعراء و مداحان بزرگوار و مردم با ایمان ( زائران و مجاوران ) ، همراه با احساسات ولائی و شور و شوق معنوی ، تشکیل گردید و مراتب تجلیل از آن بانوی با فضیلت به عمل آمد و موجی در دل ها و جان ها ایجاد شد که زمینه ساز اقدامات دیگر ، در این میدان گردید و در شهرهای دیگر و در میان اقشار گوناگون ، آثار و برکات گسترده ای را به دنبال آورد .

در این مجلس نورانی و ولائی ، خطیب نامدار و دلباختۀ اهل البیت علیهم السلام جناب آقای معاونیان سخنرانی پرمحتوا و پرشوری ایراد کردند که ذیلاً در اختیار علاقه مندان به خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام قرار داده می شود .

ص: 191

بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم

رَبِّ اَعوذُ بِکَ مِن هَمَزاتِ الشَّیاطین و اَعوذُ بِکَ رَبِّ اَن یَحضُرون اَلْحَمْدُلِلَّهِ عَلي ما اَنْعَمَ، وَ لَهُ الشُّكْرُ بِما اَلْهَمَ، وَ الثَّناءُ بِما قَدَّمَ، مِنْ عُمُومِ نَعَمٍ اِبْتَدَاَها، وَ سُبُوغِ الاءٍ اَسْداها، وَ تَمامِ مِنَنٍ والاها، جَمَّ عَنِ الْاِحْصاءِ عَدَدُها، وَ نَأى عَنِ الْجَزاءِ اَمَدُها، وَ تَفاوَتَ عَنِ الْاِدْراكِ اَبَدُها، ثُمَّ الصّلاةُ و السّلام، علی سیِّدتنا الزّهرا وَ ابیهاَ الّذی سَماهُ اللّه فی کِتابِه بیس و طه و فی اَرضِه بِأَبِی القاسِم مُحَمَّدٍ المُصطَفی وَ عَلی بَعلِها وَ بَنیها وَ السِرِّ المُستَودَعِ فيها، وَ لا سیّما المُنتَقِمَ مِن ظالِمیها بَقیَةِ اللّهِ الَّذی یَملَا الاَرضَ قِسطاً وَ عَدلاً، کَما مُلِات ظُلماً وَ جَورا، فَکُنِ اللّهُمَّ لَه وَلِیًّا وَ حافِظاً وَ قائداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً، وَالعَنِ اللهُمَّ اَعدائَهُم وَ عَذِّبهُم عَذابًا اَلیما .

در این شب آدینه ، در جوار مرقد ملکوتی حضرت ابوالحسن الرضا روحی لمضجعه الفِداء ، خداوند مجیب قادر منّان را سوگند می دهیم و می خوانیم به اسم مکنون مقسوم حیّ مبارک قیّوم و تمامی اسماء اللّه الحُسنی ، و به مقام و منزلت حضرت رضا علیه السلام به وجاهت و منزلت حضرت شهربانو ، مادر گرامی امام سجاد علیه السلام که هر چه زودتر فرج امام عصر ما را مقدّر و معجّل بفرماید و با مژدۀ اذن ظهور آن حضرت ، بهترین عیدی را ، نصیب چشم انتظاران بگرداند و به پریشانی حال شیعیان در این فِتن و مِحن و اوضاع نابسامان در آخر الزّمان ، به وسیلۀ ظهور آفتاب پنهان ، خاتمت ببخشد . یا رب فرج امام ما را برسان . آن صاحب انتقام ما را برسان .

ص: 192

در جلسۀ شب گذشته عرض شد که اسماء الله الحسنی این 99 اسم قرآنی هر یک دریچه ای است به معرفت کردگار و اشرف علوم ، شناخت همین اسماء اللّه الحسنی است . که خداوند منّان « معاذ » است و « ملاذ» است و پناه بندگان است و خلفاء الرّحمن ، یعنی امامان و اهل بیت علیهم السلام ، آنها هم ملاذند و معاذند . پناهمان در حوادث و نوائب دهور و روزگار .

امشب عرض می شود که دو اسم دیگر از اسماء الله الحسنی ، این است که خدا « حَکَم عدل » است . خدا حکیم است و عادل است . عدل یعنی چه ؟ عدل چه بود وضع اندر موضعش ، ظلم چه بود وضع در غیرموضعش .

اگر گلی به این زیبایی را شما در گلدان و در معرض چشم همگان گذاشتید ، این می شود عدل . ولی اگر گل را در زباله دان گذاشتید ، این می شود ظلم . اگر زباله را در زباله دان انداختید ، می شود عدل . اگر همین زباله را در گلدان گذاشتید ، می شود ظلم هر چیزی جایی دارد . اگر هر چیزی را در جایگاه خودش قرار دادید ، می شود عدل . اگر چیزی در جایگاه خودش نبود می شود ظلم . خداوند عادل است و هر چیزی را در جای خودش می نهد و جایگاه خودش را برایش تعیین می کند .

از آن طرف ، خداوند حکیم است ، اگر چیزی را در جای خودش قرار داد ، به کسی داد یا به کسی نداد ، موهبتی کرد یا نکرد از روی حکمت و مصلحتی است که خود او می داند . قرآن کریم می فرماید : چه بسا شما چیزی را کراهت دارید و خوشتان نمی آید و همان خیر شماست و چه بسا چیزی را شما

ص: 193

دوست می دارید «و هو شرٌّ لکم» (1)یعنی آن چیز ، شر برای شماست . خدا می داند که هر چیزی و هر امری جایگاهش چیست .

الان دقت بفرمایید ، یکی از مسائل مهم تکوین بشر ، مسئلۀ پرورش یک جنین در رحم مادر است . روحیات مادر ، تمام حالات روحی مادر ، خورد و خوراک مادر از جهت تمیزی و پاکی و از جهت حلالیت ، حلالیت لقمه ، در فرزند اثر می کند . حالات روحی مادر در فرزند اثر می کند . به همین روی بارها گفته ایم و بار دگر می گوییم که باقرالعلوم علیه السلام فرموده : اگر خنکای محبت ما را در دل خودتان می چشید و لذّت می برید برای مادرتان دعا کنید که اگر دامن پاک او نبود ، شما محبت ما را نداشتید .(2)

نَبوَد صدفش اگر مطهّر *** کی صاف وَ بی غِش است گوهر

این مهر و محبتم به حیدر *** از دامن پاک توست مادر

اگر شما دیدید یک شخصیت فرهیخته ای هست ، عالمیست ، علامه ایست یا نه انسانیست ، خدوم به مردم ، خدمت گزار مردم ، غریق در ولایت اهل

ص: 194


1- .وَ عَسَی أنْ تَکْرَهُوا شَیئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُم وَ عَسی أنْ تُحِبُّوا شیئاً و هُوَ شَرٌّ لَکُم ؛ و بسا چيزى را خوش نداريد و آن براى شما خير است ، وبسا چيزى را دوست داريد و آن براى شما زيان دارد. بقره /216.
2- . عَنْ أَبِي مُحَمَّدٍ الْأَنْصَارِيِّ عَنْ غَيْرِ وَاحِدٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ علیه السلام قَالَ : مَنْ أَصْبَحَ يَجِدُ بَرْدَ حُبِّنَا عَلَى قَلْبِهِ فَلْيَحْمَدِ اللَّهَ عَلَى بَادِئِ النِّعَمِ ، قِيلَ : وَ مَا بَادِئُ النِّعَمِ؟ فَقَالَ: طِيبُ الْمَوْلِدِ... ؛ هر کس صبح کند و خوشی و خنکی محبت و دوستی ما را در دل خود احساس کند ، خدای را بر سرآغاز نخستین نعمت ها سپاسگزاری کند . گفته شد : نخستین سرآغاز نعمت ها چیست ؟ فرمود : حلال زادگی . بشارة المصطفی لشیعة المرتضی ص273 ؛ امالی صدوق ، ص 384 ؛ و علل الشرایع ، ج 1 ، ص 141.

بیت علیهم السلام ، دلباخته و عاشق اهل بیت علیهم السلام . باید دید که مادر او چقدر پاک دامن بوده ؟، مادر او چقدر نجیبه بوده ، عفیفه بوده ؟ یا اگر یک شخصی را خیلی عاقل یافتید باید ببینید مادر او چقدر حکیمه بوده که چنین گوهری در رحم او پرورش یافته است ؟ آنقدر مادر مؤثر است که شنیده اید اهل بیت ما علیهم السلام فرموده اند که « اخْتَارُوا لِنُطَفِكُمْ »(1) این جوری نیست که زن شما فقط هم بستر شماست . او همسر شماست و مادر نسل های شماست . هرچه که این مادر اصیل تر باشد ، از نژاد و تبار برجسته تر باشد ، از حالت ها و کرامت های اخلاقی در نسل او ، در پدران او بیشتر باشد ، این مادر جایگاه بالاتری دارد . فرزند خاص تری به عمل خواهد آورد . مخصوصاً جوان ها دقت کنید . امروز می بینیم جوان ها به یک عشق خیابانی مجازی دل می بازند ، و سریع ازدواج می کنند . بابا یک بررسی کن . آقا یک اسب را امروز می خواهند بخرند ، یک اسب قیمتش از 5 میلیون تومان تا 5 میلیارد تومان است . یا حتی بیشتر ، آن اسبی که 10میلیارد تومان 20 میلیارد تومان قیمتش می باشد ، شناسنامه دارد . در شناسنامه اش نوشته که مثلاً پدرش فلان اسب عرب بوده مادرش فلان اسب ترکمن ، شجره اش با آن است . شما همینطور می روی بی گدار به آب می زنی ، نمی دانی پدر این دختر کیست ، مادرش کیست ، کجا پروریده شده که دلت رفته . امیرالمؤمنین علیه السلام به عقیل فرمود : عقیل ! برو از خاندان های اصیل

ص: 195


1- . عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّه علیه السلام قَالَ قَالَ النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله اخْتَارُوا لِنُطَفِكُمْ فَإِنَّ الْخَالَ أَحَدُ الضَّجِيعَيْنِ ؛ برای نطفه های خود جایگاه مناسبی اختیار کنید که ویژگی های دائی در شکل گیری فرزند مؤثر است . الکافی ، ج 5 ، ص 332 .

عرب دختری را برای من خواستگاری کن که پدرانش و اجدادش همه کریم و تهمتن و همه از شجاعان باشند . عقیل ، ام البنین فاطمه کلابیه را انتخاب کرد و از دامن ام البنین نیز اباالفضلی طلوع کرد که ماه بنی هاشم بود و مهتاب جهان شد . این مطلب خیلی مهمی است که رَخش باید تا تن رستم کشد .

هر دامنی و هر رحِمی نمی تواند یک مؤمنِ مقدّس تربیت کند . محمد بن ابی بکر که پسر ابوبکر است اما شیعۀ خالص خلّص امیرالمؤمنین علیه السلام ، حتی بر پدرش یعنی بر ابوبکر لعنت می فرستاد . امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود : نجابت محمد بن ابی بکر از سوی مادرش اسماء بنت عُمیس است .(1) یعنی وقتی دامن مادری نجیب و اصیل است ، فرزند او و لو پدرش ابوبکر باشد ، باز می شود محمد بن ابی بکر . نقش مادر خیلی مؤثر است و این چنین نیست که یک مقدّس اردبیلی ، یک مؤمن الطاق ، یک حکیم مؤمن از هر رحمی به وجود بیاید . خدا نطفۀ یک بندۀ خاص خالص خودش را در هر رحمی نمی گذارد . خاک بر فرق من و تعبیر من . مؤمن کجا ؟ مقدّس کجا ؟ امام معصوم کجا ؟ حضرت رضا علیه السلام می فرمایند: « نَحنُ اهلَ البَیتِ لا یُقاسُ بِنا اَحَد»(2). هیچ کس قابل مقایسۀ با ما نیست . هیچ کس در فراز و تراز با امام نیست . اصلاً خاک پای امام هم نیست ، علی بن موسی الرضا علیهالسلام فرمود : اگر همۀ سخنوران جمع بشوند و همۀ شاعران و همۀ ادیبان جمع بشوند یک وصف

ص: 196


1- . قال أبو عبد الله علیه السلام : كَانَ إِنْجَابُهُ مِنْ قِبَلِ أُمِّهِ أَسْمَاءَ بِنْتِ عُمَيْسٍ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَيْهَا لَا مِنْ قِبَلِ أَبِيهِ. رجال کشی ، ج 1 ، ص282.
2- . عیون الاخبار ، ج 2 ، ص 71 .

از اوصاف امام را نمی توانند بیان بکنند .(1)

با این وصف اگر خداوند اراده کند ، یک امام معصوم که ، خلیفةُ اللّه ، امین اللّه ، عین اللّه ، اُذُنُ اللّه ، یَدُاللّه ، وَلیُّ اللّه ، سَفیرُاللّه است ، بر روی زمین تکوین یابد ، ممکن است چنین نطفۀ پاکی که معتقدیم « اشهد انَّکَ طُهرٌ طاهِر مُطَهَر مِن طُهر طاهِر مُطَهَر»(2) را در هر رحمی قرار دهد؟ نه !! خجسته ترین ، پاک ترین ، پاکیزه ترین ، طیّب ترین ، نفیس ترین رحم ، نطفۀ امام را خواهد گرفت ؛ لذا بر اساس برهان ، مادر هر یک از امامان ما ، در زمان خود سیدة نساء العالمین بودند . سیدة نساء العالمین من الاوّلین الی الآخرین بلاشک فاطمه است . اما فرض بفرمایید مادر گرامی اعلی حضرت ولی عصر ، حضرت ملیکا نرجس خاتون علیها السلام در زمان خودش پاک ترین

ص: 197


1- . حضرت رضا علیه السلام در ضمن روایت مفصلی که در مورد امامت و مقام امام بیان می کنند چنین می فرمایند : ... فَمَنْ ذَا الَّذِي يَبْلُغُ مَعْرِفَةَ الْإِمَامِ أَوْ يُمْكِنُهُ اخْتِيَارُهُ هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ ، ضَلَّتِ الْعُقُولُ ، وَ تَاهَتِ الْحُلُومُ ، وَ حَارَتِ الْأَلْبَابُ وَ خَسَأَتِ الْعُيُونُ وَ تَصَاغَرَتِ الْعُظَمَاءُ ، وَ تَحَيَّرَتِ الْحُكَمَاءُ ، وَ تَقَاصَرَتِ الْحُلَمَاءُ ، وَ حَصِرَتِ الْخُطَبَاءُ ، وَ جَهِلَتِ الْأَلِبَّاءُ ، وَ كَلَّتِ الشُّعَرَاءُ وَ عَجَزَتِ الْأُدَبَاءُ ، وَ عَيِيَتِ الْبُلَغَاءُ عَنْ وَصْفِ شَأْنٍ مِنْ شَأْنِهِ أَوْ فَضِيلَةٍ مِنْ فَضَائِلِه ... ؛ كيست كه بتواند به كنه معرفت امام دست يابد يا آنكه بتواند او را برگزيند؟ هيهات! هيهات! عقل و دانش در او گم و خردها حيران و چشمها بى فروغ و بزرگان كوچك و حكيمان متحيّر و خطيبان الكن و خردمندان قاصر و دانايان جاهل و شاعران درمانده و اديبان ناتوان و بليغان عاجزند كه شأنى از شئون و فضيلتى از فضايل امام را توصيف كنند. ر.ک کمال الدین و تمام النعمه ، ج 2، ص 678.
2- . کامل الزیارات ، ص 105 و 632. شهادت می دهم که ذات پاک تو از هر الایش پاکیزه و از آباء پاک گوهر پاکیزه جان به وجود آمدی .

رحم و برجسته ترین زن در ایمان و در تقوا و در قرب الی اللّه بوده است ، لذا می شود مادر صاحب الزمان که در زیارتشان می خوانیم :

« اَلسَّلامُ عَلی والِدَةِ الاِمام وَ المودَعَةِ اَسرارَ المَلِکِ العَلّام ؛ سلام بر والدۀ امام که سرّ الهی در رحم او به ودیعت سپرده شده است ».

ما یک چیزی می گوییم و یک چیزی می شنویم . امام ؟ تو به تاریکی علی را دیده ای . امام کسی است که در رحم مادر ذکر خدا می گوید . معلوم است که این سخن را بنده بگویم ، فردا ممکن است صدای آمریکا یا کانال های وهابی یا آتئیسم مسخره کنند . بگویند اینها چه می گویند ؟ می گویند ائمۀ ما ، در رحم مادر تسبیح می گفتند؟ مسخره کنند !! مگر آنها قرآن را مسخره نمی کنند ؟ مگر قرآن نمی گوید عیسی علیه السلام در گهواره سخن می گوید؟ مگر قرآن نمی گوید جناب مریم علیها السلام مادر عیسی علیه السلام بدون پدر، و با دم جبرئیل باردار شد؟ بگذار مسخره کنند آنها کورند . آنها « یؤمنون بالغیب » نیستند . ایمان به غیب و قدرت خدا ندارند . علی کل حالٍ ، یک کسی که می خواهد وجود قدّوس سبّوح خاصّ ، خاصُّ الخواص ، که حتی نمی شود گفت ملکوتی ، بلکه برتر از ملک و ملکوت است یعنی امام معصوم را در خود جای دهد ، این بانو باید در آن زمان به اقتضای حکمت و عدالت حق ، سیدة نساء العالمین باشد . وقتی یک گلی داشته باشید که در عالم مثل او پیدا نمی شود . باید بهترین و نفیس ترین وگران ترین گلدان را پیدا کنید . اگر الماسی داشته باشید که در عالم چنین الماسی پیدا نمی شود ، باید نفیس ترین طلا را بیاورید ، گران ترین رکاب را بیاورید تا این الماس را بر آن سوار کنید . الماس کوه نور

ص: 198

را مگر در هر جایی نگه می دارند ؟ نه!! امکان دارد وجود امام در هر رحمی پرورش پیدا کند؟ هرگز!! لذا امام زمانِ هر زمانی مادرش برگزیده ترین ، نخبه ترین ، پاک ترین ، تحفه ترین رحم و برترین زن روزگار است . به همین جهت امام باقر علیه السلام فرمودند : مادر من فاطمه بنت الحسن روزی نشسته بودند ، دیوار ترک خورد و کج شد ، مادرم به دیوار اشاره کردند و فرمودند : بایست ! دیوار در همان حالت ایستاد .(1) یعنی مادر من ولایت تکوینی و قدرت تصرف در عالم وجود داشت . یا جناب حمیده مادر موسی بن جعفر علیهما السلام . یا جناب نجمه ، یا هر یک از مادران ائمۀعلیهم السلام ما سیدة نساء العالمین بودند . در مورد حضرت نرجس خاتون علیها السلام نقل شده که جناب حکیمه خاتون علیها السلام که هم دختر امام و هم خواهر امام و هم عمّۀ امام بودند و از لحاظ سن نیز بزرگتر از نرجس خاتون علیها السلام بودند با این وجود می فرمودند : من با کمال میل خدمت تو را می کنم چه اینکه تو مادر مهدی خواهی شد!!(2)

ص: 199


1- . عَنْ أَبِي الصَّبَّاحِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ : كَانَتْ أُمِّي قَاعِدَةً عِنْدَ جِدَارٍ فَتَصَدَّعَ الْجِدَارُ وَ سَمِعْنَا هَدَّةً شَدِيدَةً ، فَقَالَتْ بِيَدِهَا لَا وَ حَقِّ الْمُصْطَفَى مَا أَذِنَ اللَّهُ لَكَ فِي السُّقُوطِ ، فَبَقِيَ مُعَلَّقاً فِي الْجَوِّ حَتَّى جَازَتْهُ فَتَصَدَّقَ أَبِي عَنْهَا بِمِائَةِ دِينَارٍ ؛ ابى الصباح از امام باقر علیه السلام نقل فرمود : مادرم زير ديوارى نشسته بود، آن ديوار شكست، ما صدای نگونسارى سختى را شنيديم ، مادرم با دست خود اشاره كرد و گفت : نه ، به حق مصطفى ، خدا به تو اجازه نداده كه بر من فرود آئى ، آن ديوار ميان جَو آويزان ماند تا مادرم از زير آن گذشت، و پدرم صد اشرفى از طرف او صدقه داد . الکافی ، ج 1 ، ص 469.
2- . قَالَتْ حَكِيمَةُ : فَمَضَى أَبُو الْحَسَنِ علیه السلام وَ جَلَسَ أَبُو مُحَمَّدٍ علیه السلام مَكَانَ وَالِدِهِ وَ كُنْتُ أَزُورُهُ كَمَا كُنْتُ أَزُورُ وَالِدَهُ فَجَاءَتْنِي نَرْجِسُ يَوْماً تَخْلَعُ خُفِّي ، فَقَالَتْ : يَا مَوْلَاتِي نَاوِلِينِي خُفَّكِ ، فَقُلْتُ : بَلْ أَنْتِ سَيِّدَتِي وَ مَوْلَاتِي وَ اللَّهِ لَا أَدْفَعُ إِلَيْكِ خُفِّي لِتَخْلَعِيهِ وَ لَا لِتَخْدُمِينِي بَلْ أَنَا أَخْدُمُكِ عَلَى بَصَرِي ؛ حكيمه گويد : امام هادى علیه السلام در گذشت و ابو محمّد بر جاى پدر نشست و من همچنان كه به ديدار پدرش مى رفتم به ديدار او نيز مى رفتم . يك روز نرجس آمد تا كفش مرا برگيرد و گفت : اى بانوى من كفش خود را به من ده! گفتم : بلكه تو سرور و بانوى منى ، به خدا سوگند كه كفش خود را به تو نمى دهم تا آن را برگيرى و اجازه نمى دهم كه مرا خدمت كنى، بلكه من به روى چشم تو را خدمت مى كنم . کمال الدین ، ج2 ، ص427.

یکی از این مهین بانوانی که شرافت داشتند ، خداوند آنها را برگزیده است ، انتخاب شدۀ خدا بوده اند ، از اول خلقت به اینکه مادر یکی از برترین امامان ما باشند ، مادر یکی از چهار علی ابوالحسن بوده باشند ، جناب حضرت شهربانویه مادر حضرت سید السّاجدین و زین العابدین علیه السلام هستند .

بسی خشنودیم . دیشب به بنده اطلاع دادند که قرار است که شام آخر مجلس بزرگداشت و اعیاد حضرت رضا علیه السلام ، بزرگداشت حضرت شهربانو علیها السلام باشد و من واقعاً مسرور شدم . واقعاً مشعوف شدم . به جناب آقای پاکدامن عرض کردم به آقای ابطحی بفرمایید : چشم! من با شوق ، با ذوق امتثال می کنم . سال هاست که این شوق و ذوق را دارم که در مجلسی بتوانم ازحضرت شهربانویه سخنی بگویم و به محضر ایشان ابراز ارادتی کنم و سعادتی ببرم .

خوب شما می دانید که در تمدن باستان ایران ، سلسله های پادشاهی فراوان بودند . هخامنشیان بودند و بعد ساسانیان آمدند . تمدن ایران خیلی درخشان بوده . تنه می زده است به تنۀ تمدن روم و یونان . در معماری ، در شهر

ص: 200

سازی ، در بسیاری از علوم . حتی در برخی از علوم در جندی شاپور فلاسفۀ فهلویون بودند و مطالبی را بسیار دقیق و عمیق بیان می کردند . اوج تمدن دنیای کهن ، یونان بوده است و ایران .! در روایات شیعه و سنّی ، پیامبر اکرمِ ما صلی الله علیه و آله از یکی از پادشاهان ایرانی ، ثنایی و ستایشی بر زبان راندند که خیلی مهم است . آخر دیدید بعضی چیزها با هم تناقض دارد . شما هم حاکم باشی ، هم سلطان باشی و هم هیچ ظلمی نکرده باشی ، هم عادل باشی این خیلی سخت است . سلاطین با هر وسیله ای کارشان را جلو می بردند . می کشتند ، قتل عام می کردند . زندان ها ، شکنجه ها و جلّاد داشتند . جلّاد یعنی متخصص پوست کندن . افراد را جلوی سلاطین زنده زنده پوست می کندند . سلطانِ عادل! خنده داره ، مگر می شود سلطان عادل باشد؟ مملکت داری آن هم ممالکی که ساسانیان یا هخامنشیان داشتند که قلمرو شاهنشاهیشان فراوان بوده . شما در همین تخت جمشید ، پاسارگاد و پرسپولیس ، شاه ایران شاهنشاه بود . یعنی در روز عید نوروز همۀ 360 پادشاهشان می آمدند به قصر تخت جمشید ، برای او هدیه می آوردند و دست و زانویش را می بوسیدند . لذا شاه شاهان بود ، شاهنشاه بود . خوب یک کسی کهامپراطوریِ به این بزرگی ، قلمرو به این بزرگی دارد و خسروِ نیمی از جهان است ، همه جا را می تواند به عدالت رفتار کند؟ نه !. اما پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با لسانی که « ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحى »(1) ، انوشیروان را ستودند به اینکه « اَلمَلِکُ العادِل »(2)- پادشاه عدالت گستر- است .

ص: 201


1- . نجم / 3 و 4. و هرگز به هوای نفس سخن نمی گوید . سخن او هیچ غیر وحی خدا نیست .
2- . از رسول خدا صلی الله عهلیه و آله در منابع متعدد روایت شده که : وُلِدتُ فِي زَمَنِ الْمَلِكِ الْعَادِلِ يَعْنِي أَنُوشِيرَوَانُ ؛ یعنی من در زمان انوشیروان پادشاه عادل به دنیا آمدم . بحار الانوار ، ج 15 ، ص 250 ؛ سفینة البحار ، ج 6 ، ص 175 ؛ قصص الانبیاء ، قطب راوندی ، ص 316.

شما ایوان مداین را دیده اید؟ هان ای دل عبرت بین از دیده نظر کن هان.

ایوان مدائن کاخ اداری ساسانیان بوده ، نه محل سکونتشان . مراسماتشان را آنجا برگزار می کردند . در تیسفون ، پایتخت ساسانیان، که 35 کیلومتری بغداد امروز بوده ، یعنی عراق امروز در اصل قلب ایران کهن بوده . نمی دانم مشرّف شدید قبر جناب سلمان و حذیفه ، این دو یار خجستۀ امیرالمؤمنین؟. پشت سر مرقد سلمان و حذیفه ، به فاصلۀ500 متر، 1000 متر همان ایوان معروف است . طاق کسری . الآن که طاق کسری تشریف ببرید ، ویرانه های طاق کسری و کاخ ساسانیان باقی مانده است یک گوشه ای از این کاخ ، کج و ناقص است یعنی چه ؟

کاخ به این عظمت ! چنین معماری بدیع ! چرا یک گوشه اش کج است؟ چرا یک گوشه اش ناقص است ؟ تاریخ می گوید که در این گوشه خانۀ یک پیرزنی بود ، هرچه کرد کسری که این را از او بخرند ، گفت : من ملکم رانمی فروشم . پادشاه عادل گفت : اگر کاخ ما کج بشود بهتر است تا نام ما را در عدالت به کجی ببرند و عدالت را زیر پا بگذاریم . و کاخ را کج ساختند . خیلی مهم است .

پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمودند : انوشیروان مَلک عادل است . پادشاه عادل . پیغمبر صلی الله علیه و آله از دو نفر تعبیر به پادشاه عادل کرده است . یکی از نجاشی پادشاه

ص: 202

حبشه ، ( اتیوپی امروزی )(1). یکی هم از انوشیروان ، شاهنشاه ایران . الغرض ، در بین پادشاهان ایرانی کسانی بوده اند که به تمدن و عدالت شهره بوده اند که شهرتشان به گوش پیامبر خدا رسیده بوده است . واقعاً افسوس می خورم به حال این مملکت که چرا ما تاریخ درخشان برخی از پادشاهان ایرانی را حذف کردیم و به نوجوانانمان نمی گوییم . چند تا نوجوانِ ایرانی تاریخ ایوانِ مدائن و ساسانیان را می دانند؟ هیچ ! خوب اینها ریشه یک نژاد اصیل ، متمدّن ، با فرهنگ و فکور در ایران بودند . افتخار می کنیم که مادر حضرت زین العباد ، امام سجاد علیه السلام بدون هیچ تردیدی در تاریخ ، جناب شهربانویه دختر یزدگرد سوم است . و می دانید که یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی ا ست . یزدگرد بود که بعد از جنگقادسیه ، ایوان مدائن را ، کاخ تیسفون را ترک کرد ، عقب نشینی کرد ، عقب نشینی کرد ، عقب نشینی کرد ، همینطور به طرف شرق ایران عقب نشینی می کرد و عرب ها جلو می آمدند و مادر حضرت سجاد علیه السلام و همشیرۀ ایشان به اسارت در آمدند . در نهایت بعد از مرگ یزدگرد آنها را به مدینه آوردند . بعضی روایات تاریخی می گویند در زمان متخلّف دوم بوده است و برخی می گویند در زمان متخلّف سوم . آن روایاتی که می گویند در زمان عمر بوده است ، که در مدینه بود ، دختران یزدگرد را در

ص: 203


1- . در جریان مهاجرت مسلمانان به حبشه ، پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند : لو خرجتم إلى الحبشة ، فإن بها ملكاً لا يظلم عنده أحد . وهي أرض صدق حتى يجعل الله لكم فرجاً مما أنتم فيه ... ؛ اگر به حبشه رفتید ، پادشاهی دارد که در نزد او به کسی ستم نمی شود ، و سرزمین اخلاص است تا اینکه خداوند تو را از آنچه در آن هستی آسوده سازد . بحار الانوار ، ج 18 ، ص 412 .

مسجد پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله آوردند وقتی جناب شهربانویه چشمش به عمر افتاد امیرالمؤمنین علیه السلام هم شرف حضور داشتند . جناب شهربانویه زیر زبان به فارسی گفت : « سیه باد روی هرمزان ، که ما به این اسارت افتادیم ». خوب عمر که مساویست با جهل . چه می داند که او چه می گوید . شروع کرد به داد و بیداد کردن که این دختر ایرانی چه می گوید؟ به من فحش داد ، ناسزا گفت؟ طبق معمول شعله ور و خشمناک بود .

امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود : آرام باش ! او به تو ناسزا نگفت ، گفت : « سیه باد روی هرمزان که ما به اسارت درآمدیم ». عمر گفت : اینها را به بازار برده فروشان ببرید تا آنها را در معرض فروش بگذارند .

امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند : تو حق چنین کاری نداری! خیلی به او برخورد . به چه مناسبت من حق ندارم؟ امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند : که پیامبر صلی الله علیه و آله فرموده است : اِذا اتاکُم کَریمُ قَومٍ فَاَکرِموه .(1) وقتییک بزرگ زاده ای و لو کافرزاده باشد ، در جایگاه خودش ، در ملّت خودش ، در قبیلۀ خودش ، در کشور خودش بزرگ زاده بوده ، حق ندارید به مانند بردگان با او رفتار کنید . گفت : چه باید بکنیم ؟ فرمودند : خود این دو دختر را مخیّر کن ، از مردانی که در این مسجد ایستاده اند ، خودشان شوی آینده شان را انتخاب کنند . و شوهرشان پول او را به بیت المال بپردازد .

ص: 204


1- . مکارم الاخلاق ، ص 24 ؛ کافی ، ج 2 ، ص 659 .

عمر همیشه می گفت : ما اَبقَانیَ الله فی مُعضلَهٍ لَیس لَها اَبوالحَسَن ؛ خدا مرا در مشکلی باقی نگذارد که علی علیه السلام گره گشا نبوده باشد .(1)

اگر دست علی علیه السلام دست خدا نیست *** چرا دست دگر مشکل گشا نیست

نه تنها دست امیرالمؤمنین علیه السلام ، بلکه زبان امیرالمؤمنین علیه السلام ، بیان امیرالمؤمنین علیه السلام ، نگاه امیرالمؤمنین علیه السلام گره گشاست . پسندید . به دخترکان یزدگرد گفتند : شوی خودتان را انتخاب کنید . امیرالمؤمنین علیه السلام به شهربانویه فرمودند : که نام تو چیست ؟ گفت : شاه زنانم.

امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند : نه ، شاه زنان فقط زهراست . سیدة نساء العالمین ، زهراست . تو شهربانویه هستی و خواهرت مروارید است . گفت : شما از کجا اسم من را می دانید . بهتش زد . فرمودند : شوی خود را انتخاب کن . یک نگاهی کرد بین کلّ جمعیت ، چشمش افتاد به حضرت سیدالشهدا ، حسین علیه السلام که 19- 18 ساله بودند .

نمک عالم است نام حسین . دلش رفت . آهسته با شرم چند قدمی آمد . سر به پیش افتاده از شدت شرم . دستش را گذاشت روی شانۀ سید الشهدا علیه السلام . یعنی انتخاب من این هست . امیرالمؤمنین علیه السلام تکبیر گفتند ، فرمود : حسینم ! این دختر را به منزل ببر ، او را حفظ کن که برترین خلق خدا از او به دنیا خواهد آمد . این چنین بود که زین العابدین علیه السلام در حقیقت نوۀ پادشاه ایران یزدگرد هستند . و مروارید را دادند به قاسم بن محمد بن ابی بکر .

ص: 205


1- . الغدیر ، ج3 ، ص 142 .

نکته ای ظهر امروز خدمت برخی از علما عرض کردم و برای من خیلی عجیب و زیباست و رفیق شفیقمان جناب آقای مهدی پور هم در کتاب « او خواهد آمد » اشاره کرده اند . کتابی است به نام « مقتضب الاثر ». این کتاب در هزار و اندی سال پیش نوشته شده . نویسندۀ این کتاب ، معاصر شیخ صدوق1است . وی در آن کتاب نقل کرده : وقتی یزدگرد پادشاه ایران ، آخرین شاه ساسانی از تیسفون بیرون می آمد به هزیمت برود ، رو کرد به ایوان مدائن و گفت : « ای ایوان ! من می روم اما به سوی تو باز خواهم گشت . یا من برمی گردم یا فرزندی از فرزندان من که زمان ظهورش هنوز نرسیده است ». تعبیر به ظهور!! سلیمان دیلمی در روایتی به امام صادق علیه السلام می گوید : منظور یزدگرد سوم که به ایوان مدائن گفت : من می روم اما به سوی تو یا من بازمی گردم یا فرزندی از فرزندان من که زمان ظهورش نرسیده است کیست ؟ فرمود : قیام کنندۀ از ما مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف . چطورآقا؟ فرمود : ولّده یزدجرد.(1) یزدگرد نیای امام

ص: 206


1- . مقتضب الاثر ، ص 41 : لَمَّا جَلَى الْفُرْسُ عَنِ الْقَادِسِيَّةِ؛ وَ بَلَغَ يَزْدَجَرْدَ بْنَ شَهْرِيَارَ مَا كَانَ مِنْ رُسْتُمَ وَ إِدَالَةِ الْعَرَبِ عَلَيْهِ، وَ ظَنَّ أَنَّ رُسْتُمَ قَدْ هَلَكَ وَ الْفُرْسَ جَمِيعاً، وَ جَاءَ مَنَاذِرُ فَأَخْبَرَهُ بِيَوْمِ الْقَادِسِيَّةِ وَ انْجِلَائِهَا عَنْ خَمْسِينَ أَلْفَ قَتِيلٍ مِنَ الْفُرْسِ، خَرَجَ يَزْدَجَرْدُ هَارِباً فى أَهْلِ بَيْتِهِ، فَوَقَفَ بِبَابِ الْإِيوَانِ فَقَالَ: السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْإِيوَانُ هَا أَنَا ذَا مُنْصَرِفٌ عَنْكَ وَ أَرْجِعُ إِلَيْكَ أَنَا أَوْ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِي، لَمْ يَدْنُ زَمَانُهُ وَ لَا آنَ أَوَانُهُ؛ قَالَ سُلَيْمَانُ الدَّيْلَمِيُّ: فَدَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَسَأَلْتُهُ عَنْ ذَلِكَ؟ وَ قُلْتُ لَهُ: مَا قَوْلُهُ أَوْ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِي؟ فَقَالَ علیه السلام : ذَلِكَ صَاحِبِكُمْ الْقَائِمُ بِأَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ السَّادِسُ مِنْ وُلْدِي، قَدْ وَلَدَهُ يَزْدَجَرْد فَهُوَ وَلَدُه ؛ ابن عيّاش در كتاب « مقتضب الاثر » از حسين بن على بن سفيان بزوفرى از محمد بن على بن حسن نوشجانى و او از پدرش و او از محمد بن سليمان و او از پدرش و او از « نوشجان بن بود مردان » نقل كرده كه چون ايرانيان در جنگ « قادسيه » شكست خوردند ، و يزدگرد از كشته شدن « رستم فرّخ زاد » سردار لشكرش مطلع گشت و دانست كه پنجاه هزار تن از سپاهش در نبرد با مسلمين كشته شده اند . در حالى كه با كسانش عزم فرار داشت در ايوان كاخ خود ايستاد و گفت :هان اى ايوان! درود من بر تو باد! آگاه باش! هم اكنون از تو روى بر ميتابم تا وقتى كه من يا مردى از فرزندان من كه هنوز زمان وى نزديك نشده و موقع آمدن او فرا نرسيده است ، برگرديم .سليمان ديلمى می گويد: خدمت امام جعفر صادق علیه السلام رسيدم و عرض كردم :قربانت گردم مقصود يزدگرد از « يا مردى از فرزندان من » چيست؟ حضرت فرمود : او مهدى صاحب الزمان است كه به فرمان خدا قيام خواهد كرد . و او ششمين فرزند من و اولاد دخترى يزدگرد است . او از فرزندان يزدگرد است و يزدگرد نيز پدر وى می باشد .

زمان است . یزدگرد جدّ امّ جدّ مادریِ صاحب الزمان است . لذا درست است که امام زمان از یک سویی نواده و نبیره و از احفاد قیصر روم است ، از دیگر سوی از احفاد یزدگرد سوماست ؛ لذا حضرات آقایان یک قصیده ای دارند برای امام زمان یک مصرعش این است :

پسر یزدگرد و قیصر روم .

از یک طرف تو پسر یزدگری . که یزدگرد هنگام رفتن از ایوان می گوید : من می روم ، پسر من که زمان ظهورش نرسیده است می آید . یعنی مهدی را پسر خود می داند . به امام صادق علیه السلام می گویند: آقا منظور از پسر ، چه کسی بوده؟ می فرماید : مهدی ما . خوب آقایان علما از این معلوم می شود که جناب یزدگرد نه تنها آتش پرست نبوده ، نه تنها مجوس نبوده ، بلکه موحّد بوده ، خداشناس بوده و می دانسته است که خودش پدر مهدیست . یعنی

ص: 207

قرن ها قبل از مهدی می دانسته است که مهدی به دنیا خواهد آمد و نوادۀ اوست . از نسل دختر اوست . آدرسش رو هم عرض کردم کتاب « مقتضب الاثر ». بنابراین شهربانو ، مادر امام عصر، نه این است که دختر یک پادشاه مجوس بود ، نه آقا ، پدر او هم فرهیخته است . پدر او هم اهل ایمان است . پدر او هم مشرک نیست . پدر او چندان ایمان راسخی دارد که علم به مایکون دارد یعنی علم به آینده . که آیندۀ بشریت چیست ؟ و پایان شب سیه سپید است و آفتاب مهدی خواهد درخشید و گلی هست که عالم را گلستان می کند . لذا عزیزان ، سروران ، بانوان ، آقایان ، اگر می خواهید واقعاً در نوائب الدهور ، در مشکلات ، گرفتاری ها ، به خصوص در سیر معنوی . گاهی انسان در سیر معنوی و سیر إلی الله وصل نمی شود ، کارش پیش نمی رود . می بیند دلش پرواز نمی کند . اگر می خواهید در جایی صعودی بکنید ، در جایی رفعگرفتاری بکنید ، بار خودتان را سبک بکنید ، دست به دامن مادر زین العابدین بشوید و بگویید : ای شهزاده خانم ایرانی! ای ملکه ای که مادر زین العباد و امام سجاد هستید ، کسی که ذوالثفنات است ، کسی که زُهری سنّی متعصب دشمنِ امیرالمؤمنین ، وقتی که نام علی بی الحسین را می بردند ، آن دشمن خدا و رسول و امیرالمومنین می گفت : زین العابدین و سید السّاجدین . کسی که می گفتند هم هیبت انبیاء دارد هم زیّ ملوک دارد . این است که امام سجاد علیه السلام هزار تا بنده را آزاد می کرد . این همه کریم بود .

يُغْضِي حَيَاءً وَ يُغْضَى مِنْ مَهَابَتِهِ

ص: 208

فَمَا يُكَلِّمُ إِلَّا حِينَ يَبْتَسِم (1)

جُدای از جلالت مقام امامت الهیِ مطلق و مقام خلافت اللّهی ، او بر حسب ظاهرِ دنیوی ، پادشاه زاده است ، آن هم پادشاه ایران ، بزرگترین تمدن جهان . شهربانویه ، متوسل به ایشان بوده باشید . با افسوس تمام باید گفت که امام سجاد علیه السلام لحظه ای که به دنیا آمدند در همان حین زایمان مادرشان از دنیا رفت و به یتیمی دچار شدند . امام سجاد علیه السلام را به دایه ای سپردند که حضرت را شیر داد و ایشان را بزرگ نمود . این که حدیث دارد امام سجاد علیه السلام می فرمایند : من می هراسم که با مادرم بر سر یک سفره باشم ،ایشان دستشان بخواهد برود به طرف یک لقمه و دست من جلوتر رفته باشد،(2) اینکه تا این حد مراعات مادر را می کنند ، مادر حقیقی ایشان نیست . مادری است که ایشان را بزرگ کرده . یعنی دایۀ آن حضرت است . با این حال امام را ببینید . با اینکه این مادری

ص: 209


1- . الاختصاص ، ص 192 . از روى حياء چشم را مى پوشاند و مردم نيز از هيبت وى چشم را برهم مى گذارند، و حرف نمى زند با كسى مگر بعد از تبسّم .
2- . وَ لَقَدْ كَانَ علیه السلام يَأْبَى أَنْ يُؤَاكِلَ أُمَّهُ فَقِيلَ لَهُ: يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَنْتَ أَبَرُّ النَّاسِ وَ أَوْصَلُهُمْ لِلرَّحِمِ فَكَيْفَ لَا تُؤَاكِلُ أُمَّكَ؟ فَقَالَ: إِنِّي أَكْرَهُ أَنْ تَسْبِقَ يَدِي إِلَى مَا سَبَقَتْ عَيْنُهَا إِلَيْهِ ؛ و چنين بود كه از هم خوراك شدن با مادرش خود دارى می فرمود . به خدمتش عرض شد : اى پسر پيغمبر! شما كه از همه مردم نيكوكارتر و از همه بيشتر صله رحم می كنيد ، چرا با مادر خود هم خوراك نمی شويد؟ فرمود : خوش ندارم كه مبادا پيش دستى كنم به غذایى كه مادرم چشم بر او داشته است . خصال مرحوم شیخ صدوق ،ج 2 ، ص 518 .

نیست که حضرت را به دنیا آورده ، دایه بوده در عین حال امام سجاد علیه السلام این همه مراعات می کند تا چه برسد به حق مادر حقیقی شان .

هذا اولاً و ثانیاً امام سجاد علیه السلام که به دنیا آمدند ایشان به رحمت خدا رفتند . قبر مطهّر ایشان در کجاست ؟ قاعدتاً همه نقل کردند که در مدینه . ولی برخی از مورخین گفته اند که : باید رحلت آن مهین بانو در کوفه باشد و میلاد حضرت امام سجاد علیه السلام در کوفه بوده باشد چون در آن دوران ، امیرالمؤمنین علیه السلام در کوفه می زیستند و دوران خلافت حضرت بود و لیکن جواب این است که ممکن است که میلاد امام در مدینه بوده ، بعد منتقل شدند خدمت امیرالمؤمنین علیه السلام در کوفه که امیرالمؤمنین علیه السلام امام سجاد علیه السلام را روی پا گذاشتند و تا یک سالگی امام سجاد علیهالسلام ، امیرالمؤمنین علیه السلام حیات طیبه داشتند و باز هم عرض می کنیم . ما تک تکمان آقایان ، نسبت به برخی از ستارگان کهکشان و منظومۀ شمسی ایمان تقصیر داریم و قصور داریم . ما در بزرگداشت نام حضرت خدیجه علیها السلام کوتاهی کردیم . در بزرگداشت نام مادر امامان و تک تک امامان و اظهار ارادت به آنها کوتاهی کرده ایم . مثلاً توجه داریم الحمدلله به ساحت مقدس حضرت ام البنین علیها السلام و لله الحمد ، اما حضرت امّ البنین علیها السلام و لو که مه زاییده و مه از دامن او تابیده ، اما حضرت اباالفضل علیه السلام ( پدر و مادرم به فدایش ، عالم به فدای اباالفضل ، انبیاء به فدای اباالفضل ) اما به هر حال حضرت اباالفضل مطیع لله و لرسوله و لِامیرالمؤمنین و للحسن و الحسین ماموم است ، و امام ، امام است . مادر حضرت سجاد شهربانوست . چرا توجهمان کم است ؟ به همین مناسبت ، مخصوصاً خانم ها در مجالس خودتان سعی کنید به ایشان اظهار ارادت بکنید .

ص: 210

الان تک تک شما که اکثراً زایر حضرت رضایید و حتی مجاورین ، همین امشب نیت کنید که آقا من امشب شب جمعه ، سحر

صبحگاهان یا بین الطلوعین حرم امام رضا رفتم ، بروم بایستم و بگویم : السلام علیک یا ابالحسن یا امین الله فی ارضه ، زیارت می کنم شما را به نیابت از دختر پادشاه ایران و مادر زینت عبادت کنندگان حضرت شهربانویه . خدا می داند من الان دلم چقدر می تپد ، چقدر لذت می برم ، خدایا! تو شاهدی و المنّة لک و الحمد لک یا رب که چقدر لذت می برم که نام حضرت شهربانو بر زبان من است و چه افتخاری برای ایرانیان است . برخی از معرفت ها را آقایان ، نمی شود از یاد برد .

در حدود 20 سال قبل روز اربعین سیدالشهدا مصادف شد با روز جشن اسپندان زرتشتیان ایران . ملاحظه کرده اید شاید دیده اید ، شاید از نزدیک دیده اید که اینها در یزد یک جایی دارند مثل حج ما . یک مراسم سالیانه ای دارند مثل حج که برایشان خیلی مهم است .

آن سال ، آن روز جشن اسپندان مصادف شده بود دقیقاً با چه روزی ؟ با روز اربعین . آتشکدۀ یزد ، موبدان یزد اعلام کردند که ما امسال به حرمت حضرت حسین ، جشن قرن های خودمان و رسم باستانی خودمان را تعطیل می کنیم و تعطیل کردند و واقعاً جشن نگرفتند . گفتند حسین داماد ما ایرانیان هست . حرمت حضرت حسین علیه السلام را نگه می داریم .

شاید باور نکنید ولی خود بنده از مشهد به یکی از رفقا گفتم شما برو موبد بزرگ یزد ، آتشکدۀ یزد را پیدا بکنید ، پیدا کرد . با تلفن معمولی به ایشان زنگ زدیم . بفرمایید . گفتم : من حامدرضا معاونیانم . یک طلبه ام . از مشهد با شما تماس

ص: 211

می گیرم . گفت امرتان ، بفرمایید . گفتم : زنگ زدم تشکر کنم از ادب شما ، که شما این همه ادب داشتید . من نوکر امام حسینم .

همین مولوی عبدالحمید ، همین دو - سه سال قبل جشن عروسی پسرش را شب اربعین گرفت . خوب ببینید چقدر طرف باید شقی باشد ، چقدر باید عنود باشد ؟ یک شب آن طرف تر بگیر ، دو شب آن طرف تر بگیر . به ایشان اعتراض کردند ، گفت از نظر ما و در فقه ما سنی ها اصلاً چیزی به نام اربعین وجود ندارد . چه برای حسین چه برای غیر حسین . برای شیعه هست که هست . بعد استاندار آن زمان ، در آن جشن شرکت کرده بود . شب اربعین تو رفتی آنجا چه غلطی بکنی؟ او دهن کجی کرده . زرتشتی مراسم خودش ، مراسم قرن ها رسم دیرینه آیین خودش را به حرمت حسین علیه السلام تعطیل می کند .علی کل حالٍ ، آنها گفتند که حسین داماد ما ایرانیان است و درست است . افتخار است برای ایران که امام چهارم ما از تبار ایرانیان است . سیّد العرب و العجم می باشد . امیرالمؤمنین علیه السلام سید العرب و العجم هستند . اما این امام سجاد از سوی مادر در واقع ایرانی است و از سوی پدر در واقع هاشمی ، قریشی و عرب است . زین العابدین علیه السلام می خواهند به دنیا بیایند مادرشان از دنیا می رود . چشم به دنیا گشودند ، یتیم . اما دایه ای حضرت را بزرگ نمودند ، چیزی از مادر به یاد ندارند .

شب جمعه است ، من عرض می کنم که یا اباالحسن، یا زین العابدین ! امشب اعلام کردند که این مجلس یادوارۀ بزرگداشت مادر شماست . هر جوان غیور و مرد غیور نسبت به مادرش حساس است . خدا مادران و پدران شما را رحمت کند . الان دو ماه از فوت مادر من گذشته است ، خدا می داند

ص: 212

امروز اذان صبح به یاد مادر افتادم ، آنقدر گریستم که اهل خانه بیدار شدند . چون داغ مادر با داغ پدر قابل مقایسه نیست .

مادر من 80 سال دقیقاً عمر نمود . پیرزنی بوده به سلامت از دنیا رفته . من نزدیک به 60 سال عمر نموده ام . نمی توانم دلم را آرام کنم . هرچه همشیره ها ، خانواده ها به من می گویند آقا یک کمی خودتان را کنترل کنید می گویم نمی توانم ، از مادرم ، از مهربانی هایش یادم می آید ، دست خودم نیست . تمام بیماری ام برگشته و از فقدان مادر ده برابر شده است . اما عرض می کنم یا زین العابدین! الان اگر یک کسی می آید به من می گوید آقا شما را به روح مادر یک کاری برای گرفتاری من بکن . من هرچه با خودم پس و پیش می کنم می بینم نمی توانم ولی می بینم به روح مادر من را قسم داده . یازین العابدین!

یا ابالحسن ، یا وجیهاً عندالله ، ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم .

این جمعیت آمدند امشب به این مناسبت که بزرگداشت شهربانوست . به حرمت مادرت شهربانو ، دختر پادشاهی ، پادشاه زاده ای ! یا ابن هاشم! یا ابن عبد مناف! یا ابن مکه و منا! یا ابن امیرالمؤمنین! تَصَدَّق عَلَینا. شب جمعه ، آقا یا زین العابدین، به ما یک صدقه بده ، عرفه کربلا باشیم. یک صدقه بده دعای ما برای امام عصر تأثیری داشته باشد . اما من یک جمله با امام سجاد دارم .(1)

ص: 213


1- . در این قسمت از سخنرانی سوز و شور عجیبی در جلسه حاکم بود و حال توجه و استغاثه در شنوندگان و عموم حاضرین حاصل شده بود و اشک و ناله و سوز و گداز مجلسیان ، امید بخش و دلگرم کننده بود .

آقا شما در بدو تولد یتیم شدید اما خدا را شکر کن چون شما مادرتان را ندیدید که چطور از دنیا رفت . دلها بسوزد برای بابایت امام حسین. چرا؟ گفت :

من چه گویم که چه ها بر سر من آوردند؟ *** طفل بودم که گل خاطر من آزردند

پیش چشمم پسِ در، مادر من را کشتند *** ریسمان بسته به مسجد پدرم را بردند

من هم استاده و آن منظره را می دیدم *** مات و وحشت زده می دیدم و می لرزیدم

یا زین العباد ! مرگ مادرت را ندیدی اما امام حسین علیه السلام تا زنده بود یادش نمی رفت که قنفذ کتکش می زد ، ثانی لگدش می زد . به شیخ عبدالزهرا فرموده بود که عبدالزهرا ما مانده بودیم ، ما دو برادر که برویم مادر را از زیر پا جمع کنیم ، یا برویم به پدرمان کمک کنیم .

یا رب فرج امام ما را برسان .

اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج و النَّصرَ وَ العافِیَة وَ مُدَّ فی عُمرِه الشَریف وَ اجَعَلَ ذُنوبَنا بِه مَغفورَه ، وَاَعمالَنا بِه مَقبولَه ، وَحَوائِجَنا بِه مقضیَه ، وَهُمومَنا بِه مکفِیَه. آقا من خیلی امیدوارم به این دعا ، واقعا خیلی امیدوارم، نه به دعاهای خودمان نه به اشکی که شما ریختید ، به اینکه مجلس ، مجلس حضرت شهربانوست . الان واقعاً من بر حسب رسم ، دعا نمی کنم . به حقیقت دعا می کنم ، شما به حقیقت بخواهید . عرفه ، کربلا بودن خیلی مهمّ است .

اللّهُمَّ ارزُقنا زِیارَةَ الحُسَین ، اللّهُم ارزُقنا مِن فَضلِک زیارةَ الحُسَین یَومَ عَرَفَه ، وَارزُقنا شَفاعَةَ الحُسَین ، نَجِّنا مِنَ النّار بالحُسَین ، اَدخِلنَاالجَنَّةَ بِالحُسَین ، وَاجعَلنا عِندَکَ وجیها بَالحُسَین علیه السلام فِی الدُّنیا وَ الاخِرَة .

صلواتی به حضرت شهربانو تقدیم بفرمایید .

ص: 214

فصل دوم : سروده های شعراء عالیقدر پیرامون حضرت شهربانو علیها السلام

اشاره

ص: 215

عزیز آل محمد صلی الله علیه و آله/محمد آتشی ( آتشی )

سروده های شعراء عالیقدر پیرامون شخصیّت حضرت شهربانو علیها السلام سرودۀ : شاعر گرانقدر و ولائی

استاد محمد آتشی ( آتشی ) از اصفهان

عزیز آل محمد صلی الله علیه و آله

ز روزگار چه گویم وفا نداشت کسی را *** برای کسی ننهاده است یار و هم نفسی را

فکند گر چه ز قد روزِ اقتدار بسی را *** نگاه داشته گاهی بزرگ دادرسی را

خصوص بهر زنی با هزار خصلتِ والا

ز حکمتی است این زن اسیر گشت عرب را *** اگر چه داشت بزرگیّ و داشت اصل و نسب را

و در وجود خود او داشت احترام ادب را *** همیشه داشت هواخواه خویش حضرت رب را

که راه یافت به لطف خدا به خانۀ مولا

قدم نهاد ز روی ادب به خانۀ حیدر *** عروس فاطمه گردید او ز رتبۀ برتر

که گشت همسر مولا حسین سبط پیمبر *** و گشت مادر سجاد آن ستودۀ داور

به رأی حضرت مولا به لطف خالق یکتا

ز روی مهر ، گلی شد به گلستان پیمبر *** ز روشنی که چراغی شد او به خانۀ حیدر

بزرگوار زنی پاکدل به جلوۀ مادر *** چه مادری چه عزیزی عزیز خالق اکبر

چنین نمود مقدّر بر او خدای توانا

نکو نهاد زنی شهربانوئیست مطهّر *** که بر حسین شد از روی مهر همسر و یاور

ص: 216

که گشت وصل ز رتبت به خاندان پیمبر *** به خانۀ علی او وصل و حلقه وار بر آن در

که قسمت است بر او این چنین ز حیّ تعالی

گسست رشتۀ زرتشت و ، رو نمود به احمد *** چه خوب شد گل خوشرنگ و بوی گلشن سرمد

خدای خواست که گردد به روزگار سر آمد *** عزیز خانۀ مولا عزیز آل محمّد

و شد به لطف خداوند اصل جلوۀ تقوی

به لطف حضرت حق یافت او سعادت کامل *** که داشت بهر حسین او به دل ارادت کامل

و داشت حضرت سجّاد و آن عبادت کامل *** به حق که زنده دلی داشت در رشادت کامل

که داشت تکیه به آل علیّ و ایزد دانا

خدای خواسته اینسان بزرگوار شود او *** عزیز آل نبوّت به دین مدار شود او

به مادریّ و ، به حُرمت به روزگار شود او *** به نام شهره و خوشنام و ماندگار شود او

که هست صاحب حُرمت ستوده خوی و حق آرا

به شهربانو و همراز بی مثال حسینش *** به شهربانو و زین العباد و زیور و زینش

به شهربانو و مولا و فتح بدر و حُنینش *** به شهربانو و زهرا که هست نور دو عینش

به شهربانو و این چار اصل جلوۀ طاها

ص: 217

رها ز فتنه کن ای کردگار اهل ولا را *** نصیب اهل ولا کن ز مهر کرببلا را

و دور کن تو ز اهل ولا جمیع بلا را *** به ( آتشی ) تو عطا کن ز مهر حُسن جزا را

به روز حشر من و رشتۀ ولایت مولا

*****

بانوی آسمانی نشان /جعفر رسول زاده ( آشفته )

سرودۀ : شاعر پر اثر و کوشا و ولائی

آقای جعفر رسول زاده ( آشفته )

از کاشان

بانوی آسمانی نشان

غزل بود و تک بیت ایجاز داشت *** خداباوری را زآغاز داشت

همای دلش اوج پرواز داشت *** رموز محبت که ابراز داشت

سفر از مدائن به شوق تمام

مدینه کند بر حضورش سلام

خدا برگزیدش ، برای حسین *** که شد عشق او رونمای حسین

گلی در بهشت برای حسین *** بهار وجودش ،صفای حسین

که آیینه در چشم خود یار دید

پسندید و دل داد و دلدار دید

فرشته به عصمت ، ستایشگرش *** که بوسه زند ، چادر و معجرش

صدف بود و سجاد شد گوهرش *** و نسلی نبوده از این بهترش

چه نسبت؟ که دل برده از عالمین

حسین از علی ، این علی از حسین

چنین بانویی را سزد مادری *** برد ارث زهرایی و کوثری

چه دامن؟ امام دعا پروری *** عجم را دهد بر عرب برتری

فروغی که خورشید ، مهمان اوست

که نور امامت ، به دامان اوست

ص: 218

از این شهربانوی فرّ کیان *** از این دُرّ گنجینۀ خسروان

از این بانوی آسمانی نشان *** از این عصمت اللّه و سرّ نهان

تباری بیایند ، معصوم و پاک

چه خورشیدها ، داده زینت به خاک

حسین است و این شهربانوی نور *** که قسمت کند با دلش ، شوق و شور

دلش مهربان است و جانش صبور *** به حجب و حیا ، عصمت آموز حور

مقام از لیاقت ، چنین داشتن

به آزادگی ، سر برافراشتن

*****

شهربانو نمونه ای فاخر/اکبر افشار زاده ( افشار )

سرودۀ : شاعر دودمان ولایت علیهم السلام

آقای اکبر افشار زاده ( افشار )

از اصفهان

شهربانو نمونه ای فاخر

یزدگرد آن که شاه ایران بود *** حق پرست و شجاع میدان بود

دختری داشت نیک و وارسته *** نوگلی در میان بستان بود

خواهری داشت شهربانوی ما *** او وِرا هر کجا نگهبان بود

خواب دید او شبی جمال رسول *** او که ختم رُسل ز رحمان بود

آمدش تا دهد به او خبری *** سخنش از برای پیمان بود

خواست او را برای فرزندش *** چونکه از بهترین جوانان بود

فاطمه باب دین نشانش داد *** چونکه زرتشت پیر ساسان بود

خواستگاری نمود بهر حسین *** آنکه الگوی هر مسلمان بود

ناگهان خواب از دو چشمش رفت *** اضطراب از رخش نمایان بود

ص: 219

شکر یزدان نمود آن بانو *** همچو عبدی که در شبستان بود

در زمان خلیفۀ دوّم *** او که در فکر فتح ایران بود

لشکر یزدگرد ساسانی *** گر چه سرشارِ پهلوانان بود

منهدم گشت در نبردی سخت *** چونکه تقدیر حیّ سبحان بود

آن دو بانو اسیر گردیدند *** این چنین سرنوشت آنان بود

چون خلیفه نمود کج خُلقی *** نه چنین شأن این بزرگان بود

حیدر آنجا نمود رسم کرم *** او که حامیّ دین و قرآن بود

شهربانو چو شد عزیز حسین *** عقدشان با علی عمران بود

حمل او شد علی ز پشت حسین *** او که چارم امام دوران بود

شهربانو نمونه ای فاخر *** مادر نُه تن از امامان بود

خواست ( افشار ) از حسین شهید *** او که در سوگ شاه گریان بود

نظر یاری و شفاعت را *** در مسیری که راه ایشان بود

عذرخواهی کنم ز اهل ادب

شایگان گر نبود شایان بود

*****

هسمر شاه شهیدان/علی رضا شیرانی ( امین )

سرودۀ : شاعر خاندان امامت علیهم السلام

آقای علی رضا شیرانی ( امین )

از اصفهان

هسمر شاه شهیدان

شد به خواب و خاتم پیغمبران آمد به خوابش *** تا گزیند بهر خیرالخلق پُورِ بو ترابش

عالمِ رؤیا در آن شب غرقِ نورِ ایزدی شد *** امرِ حق جاری شد از قولِ نبی در انتخابش

ص: 220

شد اسیر تازیان در حملۀ اعراب و گوئی *** وقتِ آن آمد که گردد نوبت تعبیر خوابش

غیرتِ ایرانیش بود این که هرگز بین مردان *** کس ندید از چهره و گیسوی برگیرد حجابش

شهربانو دختِ شاهنشاهِ ایران بود و حیدر *** گفت با دیگر اسیران فرق دارد او حسابش

هان مبادا خاطرش رنجیده گردد از کلامی *** هان مبادا کس کند با لفظ نا بابی خطابش

عاقبت شد ، همسرِ شاه شهیدان تا که گردد *** خانۀ خورشیدِ دین روشن زِ روی ماهتابش

تا به دنیا آورد سجّاد خیرالساجدین را *** آنکه شد مرآتِ عاشورا و نقشِ انقلابش

شد ( امین ) را این سعادت شامِل از لطفِ الهی

تا دهد زینت به نام شهربانو بر کتابش

*****

ماه درخشان/اسدالله امینی ( امینی )

سرودۀ : شاعر خاندان ولایت علیه السلام

آقای اسدالله امینی ( امینی )

از اصفهان

ماه درخشان

تو رفتی شهربانو راه ایمان *** رهاندی خویش را از دام شیطان

ز نسل یزدگرد سومی تو *** به شهر یثربت بردند از ایران

تو امّ الاوصیائی بعد زهرا *** شد از نسلت امامانی نمایان

منوّر خاک ایران شد ز نورت *** وجودت بوده چون ماه درخشان

پیمبر را به رؤیا دیده بودی *** که گشتی عاشق فرزند ایشان

ص: 221

حق اندیش و خداجو بوده ای تو *** که گشته رهنمایت نور قرآن

در آن دوران دشوار اسارت *** نصیبت شد حسین از امر یزدان

حسین بن علی فرزند زهرا *** تو را شد یاور و همسر از احسان

حسین فاطمه آن سرفرازی *** که از کارش جهان شد مات و حیران

تمام مردم دنیا شفاعت *** از او خواهند بهر عفوِ عصیان

تو هم ای شهربانو در قیامت *** شفاعت می کنی بر خیل نسوان

بود چشم ( امینی ) روز محشر

به لطف همسرت شاه شهیدان

سروده ای شیوا و سرگذشتی شیرین/امیر ایزدی

سرودۀ : شاعر و مداح

دلباختۀ اهل البیت علیهم السلام

آقای امیر ایزدی

از همدان

سروده ای شیوا و سرگذشتی شیرین(1)

« قطب راوندیِ » خجسته سیر *** در « خرایج » نموده نقل خبر

ثبت کرده زحضرت باقر *** ماجرایی شنیدنی ، نادر

سرگذشتِ حمیده جدّۀ خویش *** شرح فرمود آن مبارک ، کیش

در زمانِ خلیفۀ دوّم *** که بسی ظلم کرده بر مردم

از پیِ حملۀ مسلمانان *** فتح گردید ، کشورِ ایران

کشته شد پادشاه ساسانی *** فتح شد کاخ او به آسانی

اُسرا را به شهرِ پیغمبر *** چونکه بردند در حضورِ عمر

دختری در میانۀ اسرا *** بود با عفّت و وقار و حیا

ص: 222


1- . ترجمه الخرائج و الجرائح ، ص 528 و مستدرک الوسائل ، ج 13 ، ص 377، باب 16 و منتهی الآمال ، ج2 ، ص 13 .

فطرتِ پاک او ، الهی بود *** « فطرالنّاس » را گواهی بود

دخترِ شهریارِ ملکِ عجم *** کز وجاهت نداشت چیزی کم

دخترانِ مدینه در برِ وی *** حلقه زن ، چون بنات ، گِردِ جُدَی

جمله مجذوبِ آن جمال شدند *** محوِ عزّ و فر و کمال شدند

مسجدِ شهر ، روشن از او شد *** شهربانو به دهر ، بانو شد

چون عُمر خواست روی او بیند *** حُسن و چهرِ نکوی او بیند

شهربانو از این عمل آشفت *** مانع کار زشت او شد و گفت

روی هُرمز ، سیاه باد سیاه *** که به ناموس او کنی تو نگاه

دست بر من چرا دراز کنی؟ *** صورتِ بسته از چه باز کنی؟

پس عمر ، با هزار کبر و غرور *** افترا زد به بانویِ مستور

گفت :این گبرزاده بین ، دشنام *** می دهد بر خلیفۀ اسلام

خواست از کین وِرا دهد آزار *** ناگهان گفت حیدر کرّار

جمله ای پارسی تو بشنیدی *** بی گمان ، معنی اش نفهمیدی

او زِ زشتیِّ کار تو آشفت *** سخنی بر نیای خویش ، بگفت

از چه تهمت زدی بر این دختر؟ *** گفتی : او فحش می دهد به عمر!

باز ثانی به ظلم و کین کوشید *** گفت :هان! این اسیر بفروشید

شیر حق گفت : حکم ، حکم بَدی است *** دختر پادشه ، فروشی نیست

گر چه او شاهزاده ای کافر *** باشد و کفرِ وی بُوَد ظاهر

بلکه باید به اختیارِ تمام *** شُوی گیرد ز اُمّت اسلام

مهرش از شویِ او ، تمام و کمال *** کم شود از عطایِ بیت المال

این سخن را ز نفس پاک رسول *** غاصب دُوّمین نمود قبول

او که سر تا قدم ، خباثت بود *** رو سویِ دختِ یزدگرد ، نمود

گفت: کز مسلمین نیک آئین *** شوهری بهر خویشتن بگزین

شهربانو نمود نظّاره *** بر صفِ مسلمین به یکباره

ص: 223

پیش رفت و نهاد در آن بین *** دستِ پاکش به رویِ دوشِ حسین

کاین جوان مرد ، شوهرم باشد *** تاج سر ، روحِ پیکرم باشد

الغرض مرتضی به خاطرِ شاد *** کرد آرامِ جانِ خود ، داماد

آن که خُور زد به خاکِ پایش بوس *** از شهانِ عجم گرفت عروس

پس حسین آن ولی عالی شأن *** گشت دامادِ ملّتِ ایران

حیدرش گفت : دیده روشن دار *** همه نیکی روا بر این زن دار

دهد از او ، تو را خدای جهان *** پسری بی قرین به دورِ زمان

آن پسر هست بی گمان به یقین *** بعدِ تو ، بهترینِ اهل زمین

شود از لطفِ داور ، این دختر *** پاک ذرّیّۀ مرا ، مادر

مادرِ اوصیایِ دین ، این است *** مشرقِ شمس العارفین ، این است

نقل گردیده ز آن حمیده صفات *** که نثارش ز شیعیان ، صلوات

پیشتر ز آنکه لشگر اسلام *** دست یابد بر آن بلند مقام

کرد در خواب ، سیّد ثقلین *** خواستگاری از او ، برای حسین

پس به اذن پدر ، به امر رسول *** خطبه خواندند و شد عروسِ بتول

صبحدم چون زخوابِ خوش برخاست *** دلش از حق ، وصال دلبر خواست

بود هر لحظه در خیال حسین *** دیده اش در پی جمالِ حسین

شب دوم به عالم رؤیا *** آمد از لطف ، در بَرَش زهرا

واندر آن خواب ، اهل ایمان شد *** دختِ زرتشتیان ، مسلمان شد

حضرتِ فاطمه در آن رؤیا *** داد زآیندگان ، خبر او را

گفت: در جنگ ، با مسلمانان *** بشکند پشتِ لشکر ایران

شاه ایران ، شکست خواهد خورد *** ره به کویِ ظفر نخواهد بُرد

نو عروسم! تو هم اسیر شوی *** با اسیران سوی حجاز روی

حافظت هست لطف و رحمت حق *** تاشوی بر حسینِ من ، ملحق

خوابِ شهزاده زود شد تعبیر *** بر حسینش رساند حیّ قدیر

ص: 224

داد سبحان ، به پنجم شعبان *** کودکی نازدانه بر ایشان

گشت آن کودک خجسته نژاد *** سیدالساجدین و زینِ عباد

از جلالش خدا خبر دارد *** حُسن خُلقِ پیامبر دارد

سجده هایش نشان ز حیدر داشت *** خطبه اش ، نورِ نطقِ کوثر داشت

علی دوّم ، از ائمۀ نور *** کاو به زُهد و وَرَع بُوَد مشهور

چارمین حجّت الهی ، اوست *** رهبرِ ماه تا به ماهی ، اوست

سیطره بر همه جهان دارد *** هر طرف ، ابرِ لطفِ او بارد

مُرده را با دعا کند زنده *** گشته آهو بر او پناهنده

کعبه بر حضرتش سلام کند *** حَجَر از دستش استلام کند

مایۀ فخر آدم و خاتم *** تشنۀ کام او بوَد زمزم

ناودان و مقام ابراهیم *** مروه و مشعر و مِنی و حطیم

همه مشتاقِ مقدمش هستند *** دل به مهر ولای او بستند

در وجودش عیان ببین حق را *** یاد کن گفتۀ « فرزدق » را

به جز از « لا اله الا *** کس ندارد به یاد « لا» از

هو » روشنایی به آفتاب دهد *** او سائلین را « نَعَم » جواب دهد

کیست سجاد ؟ فاتح دلهاست *** ذکرِ او ، راه حل مشکل هاست

هشت گوهر عیان شد از این یم *** که از ایشان ضیا گرفت عالم

جایگاهی رفیع دارد او *** غربتی در بقیع دارد او

گر چه قبرش به خاک ، یکسان است *** قبلۀ قلبِ اهلِ ایمان است

هر کجا یاد او ، مدینۀ ماست *** بارگاهش درونِ سینۀ ماست

هر کسی مطلبی ز وی خواهد *** حاجت از آن خجسته پی خواهد

« ایزدی » سوزِ سینه می خواهد *** کربلا و مدینه می خواهد

ص: 225

عروسی از تبار ایرانی/سیّد علی اصغر هاشمی ( بقا )

سرودۀ : شاعر دلباخته خاندان رسالت علیهم السلام

آقای سیّد علی اصغر هاشمی ( بقا )

از اصفهان

عروسی از تبار ایرانی

مرغ دل پر کشیده گاه سحر *** جانب کوی عشق بار دگر

در هوای مدینه بال گشود *** داد بر اهل بیت پاک درود

رفت گرد سرای آل رسول *** دید ماهی که شد عروس بتول

یک عروس از تبار ایرانی *** دختر یزدگرد ساسانی

که خداوند برگزید او را *** آن زمانی که آفرید او را

او ز شهزادگان ایران بود *** لیک در زمرۀ اسیران بود

شهربانو چو در مدینه رسید *** جملۀ تلخی از خلیفه شنید

شهربانو از او مکدّر شد *** متمایل به سوی حیدر شد

حیدر آمد سکینه اش بخشید *** آری آرام سینه اش بخشید

زنگ اندوه از دلش بزدود *** بر جلال و کمال او افزود

بیم رفت از دل ایمنی آمد *** دوستی جای دشمنی آمد

شهربانو نظر به هر سو کرد *** نرم نرمک به هر طرف رو کرد

پنجمین تن ز پنج تن را دید *** دل پاکش به عشق او لرزید

لیک گفتا علی امام من است *** هر چه گوید علی کلام من است

مرغ خوشبختی اش به شانه نشست *** تا به اسلام راستین پیوست

شاه مردان چنین پناهش داد *** از عنایت مقام و جاهش داد

گفت همتای تو حسین من است *** هم نشین تو نور عین من است

دختر پادشاه ساسانی *** شد عروس علی عمرانی

چون علی شهربانویش نامید *** نور حق در جبین او تابید

ص: 226

محو روی حسین زهرا شد *** دل پاکش اسیر مولا شد

با حسین علی چو همدم شد *** آسمان در برابرش خم شد

دومی خواست خاریش بیند *** دهد آزار و زاریش بیند

لیک حق منزلت به او بخشید *** بهترین موهبت به او بخشید

منزلت یافت شهربانوی ما *** یافت رفعت به دست آل عبا

چون به آل رسول ملحق شد *** مادر نُه امام بر حق شد

بانوی بی نظیر و پاک نهاد *** مادر پاک حضرت سجاد

از مقامات او چه گویم من *** که بود مام حجت ابن حسن

موجب افتخار ایران است *** شهربانوی ملک سلمان است

ای تو سادات را بهین مادر *** ای حسین شهید را همسر

ای ز شهزادگان ساسانی *** فخر ملک حجاز و ایرانی

روز محشر به من عنایت کن *** جان زهرا ز من شفاعت کن

از عنایت بگیر دست ( بقا ) *** تا شود رو سفید روز جزا

*****

بانوی عالی نسب/رضا رضایی ( بی ریا )

سرودۀ : شاعر خاندان ولایت علیه السلام

آقای رضا رضایی ( بی ریا )

از اصفهان

بانوی عالی نسب

شهربانو دختر ایرانیِ عالی نسب *** شد اسیر مسلمین و رهبر دنیا طلب

این اسارت شد سبب بر این زن والا مقام *** تا بگیرد همسری دریا دل و عالی نسب

ص: 227

روز پایان اسارت شد مخیر تا کند *** انتخاب همسر از بین بزرگان عرب

سرو قدش شد روان سوی حسین بن علی *** آن حسینی که خدا او را نموده منتخب

این چنین وصلت وِرا برده بسوی آسمان *** چون بر او شامل شده بی گفتگو الطاف رب

خالق هستی رقم زد وصلتی را این چنین *** علتی بوده بر آن هرگز نبوده بی سبب

بعد از این وصلت بُرید از دین زرتشت و به حق *** شد مسلمان آن زمان از روی ایمان و ادب

در وجود آمد از این وصلت امام چارمین *** حضرت سجاد زین العابدینِ خوش لقب

فخر این مادر شده مولا علی بن الحسین *** سروری که نام حق بوده ورا دائم به لب

از همین وصلت شده دین پیمبر مستدام *** آنچنان که نام او باشد فراتر از ذهب

شهربانو هر زمان بالد بخود از این پسر *** این پسر کو آبرو داده به دین و مام و اب

نخل پر بار امامت بعد از او در این جهان *** جملگی از نسل او باشند و این نبود عجب

این پسر شد همره بابش بدشت کربلا *** شد از این همراهیِ او قلب دشمن ملتهب

با اسیران بلا شد همسفر در شهر شام *** در حضور دشمنان خواند او چنان غرا خطب

ص: 228

شد از این خطبت به حق کاخ ستمگر زیر و رو *** آن ستمکاران که بودند از نژاد بولهب

( بی ریا ) بالد به خود از این زن مرد آفرین *** کو بود ایرانی و فرخنده و عالی نسب

*****

شهربانو دختر ایرانیِ عالی نسب *** شد عروس خانۀ مولا علی میر عرب

همسری والا گهر شد بر حسین بن علی *** این مقدّر بوده از روز ازل نبوَد عجب

*****

بعد زهرا بر امامت مادری/محسن اسلامی ( پویا )

سرودۀ : شاعر ادیب و پرشور و ولائی

آقای محسن اسلامی ( پویا )

از اصفهان

گزیده ای از یک مثنوی یکصد و سی بیتی

بعد زهرا بر امامت مادری

ای که می آئی ز شهر خاوران *** ای که داری خندۀ نیلوفران

ای که چشمانت به دریا می زنند *** دستهایت نقش فردا می زنند

من تو را می جویم ای آن سوی نور *** ای شکوه اعتباری پُر غرور

شعر من از نام تو جاری شده است *** دفترم با عشق ، گلکاری شده است

نور با من آشنایی کرده است *** شعرهایم راخدایی کرده است

ای صفای سبز ، ای پاک نجیب *** همصدای من در این عشق عجیب

ای دلیل گریه های بی حَدَم *** مست و بی پروا به سویت آمدم

جا نماز کهنه را وا می کنم *** با دلم آهسته نجوا می کنم

از نَمِ مُهرِ نمازم چون سپند *** عطر خاک کربلا گردد بلند

ص: 229

قطره را سجاده دریا می کند *** سجده دردَم را مداوا می کند

در نگاهش می نشیند گاه گاه *** نور اصحاب کسا ، در یک نگاه

رنگ سرخ عشق دارد دین او *** می وَزَد آئینه از آئین او

آه می خواند کنار گوش ماه *** اشک می ریزد میان چشم شاه

شاه بانوئی بزرگی آفرین *** آفرین بر این بزرگی ، آفرین

تاجِ حُسنش گردباد کائنات *** زیر چتر نسل او ، اهل نجات

نسل پاکان را حمایت می کند *** بادبان ها را هدایت می کند

می توان در خاک پایش بوته کرد *** زیر سقف عترتش بیتوته کرد

نور اعجاز است در ایجاد او *** عالمی مست مبارکباد او

مقصد او کوچه های هاشمی است *** پنجمین نور از کسای فاطمی است

می رسد با رمز قاف و شین و عین *** ( شهربانوئی ) به دیدار حسین

نور دارد خندۀ شفاف او *** جامه هایِ پاکِ عفت باف او

در نگاه ناب او نور شِفاست *** دستهایش پنجۀ مشکل گشاست

آفتابی روبروی آفتاب *** لیک مستور است در پشت نقاب

عشقباز حق شعار عالمین *** آبروی عشق را بنیان ، حسین

خطّ شمشیری عیان بر گردنش *** مُهرِ معهودِ شهادت ، بر تنش

تشنگی پیچیده در آغوش او *** نینوا در نینوا چاووش او

هاله ای بر چهرۀ نورانی اش *** کربلا مشهود در پیشانی اش

لحظۀ پیوند مهر و ماه شد *** شاه بانوئی عروس شاه شد

آب و خاک و آسمان در همهمه *** شهربانو ، شد عروس فاطمه

ای که نامت نور را شیرازه کرد *** در عرب نام عجم را تازه کرد

تا صداقت سیرت آئینه هاست *** نام تو شمع و چراغ سینه هاست

در مشامم ای سروش خوش سرشت *** خاک پایت می دهد بوی بهشت

عشق را اینک طلوع دیگری *** بعد زهرا بر امامت مادری

ص: 230

از تبار ناری و از نسل نور *** می دمد این نور تا صبح ظهور

دین ما آئینۀ علّیت است *** مذهب ما در کنار عترت است

مذهب ما مذهب نور است و ناز *** دین مایعنی زن و عطر و نماز

وَه عجب تصویر زیبائی شده است *** بانوی ایران ، تماشائی شده است

بانوئی با عُرف و عترت آشنا *** با رموز استعارت آشنا

شاه بانوئی که همراز دل است *** مادر آئینه های مُقبل است

مادری از عطر گلهای ارم *** مادری از نسل شاهان عجم

مادری فرّ و شکوه خاوران *** شهربانویی اهورائی نشان

همسر شاه جوانان بهشت *** اولیا را مادری نیکو سرشت

گفتم از شهبانوی ایران زمین *** حلقۀ اسلام و ایران را نگین

بانوی آئینۀ عاری ز زنگ *** یک بهار و یازده معصوم ، رنگ

گفتم از بانوی یاس و یاسمین *** آسمان مهر زین العابدین

باز اما سینه ام آرام نیست *** شعرِ ( پویا ) را سَرِ اتمام نیست

می گشاید پَر به گلزار بقیع *** می نشیند پشتِ دیوار بقیع

با ملایک باز ، همپَر می شود *** زائر فرزند و مادر می شود

راستی ای جانِ جانبخش وجود *** کیست مسجود ملایک در سجود

آنکه گفت از آسمان روح الامین *** در مدیحش انت زین العابدین

حرز جان شب نشینان جوشنش *** در بقیع عاشقی ها مدفنش

این بقیع آیینه دار جان ماست *** آسمان عشق بی پایانِ ماست

از من و از عشق ، تا یوم القیام *** هم بر این فرزند و این مادر ، سلام

ص: 231

افتخار مردم ایران/علی رضا خیامی ( پیچک )

سرودۀ : شاعر جوان و ولائی

آقای علی رضا خیامی ( پیچک )

از اصفهان

افتخار مردم ایران

سر فرود آرد جهان در پای ام العابدین *** همسر خون خدا و همسر سلطان دین

مدح او را نه فقط اشعار شاعرها کنند *** شاعر اوصاف او باشد سماوات و زمین

کاخ ساسانی به خود لرزد ز حجب و عفتش *** باشد این حجب و حیا بر جن و بر آدم مبین

بهر تو بیت الحزانِ پورِ حیدر بِه بود *** از شکوه و هیبت آن قصرهای مرمرین

جز تو بانو کس نباشد لایق خون خدا *** جز تو بانو کس نباشد این چنین اهل یقین

قدر تو افزون شده بعد از وصالت با حسین *** همچنانی که بود زیبا به انگشتر، نگین

حق گواهی می دهد ، هستی تو بانو تا ابد *** در میان بانوان سرزمینم ، بهترین

افتخار مردم ایران بود کز لطف تو *** خون ایرانی شده از خون پیغمبر وزین

«یا حسین بن علی جانم فدای غربتت» *** می رسد از کربلا بر گوش عالم این طنین

سجدۀ « پیچک » به تقلید از سجود پور توست *** شهربانو! مادرِ سجاد ، زین العابدین

ص: 232

هدایت شدۀ فاطمه زهرا علیها السلام/ابوتراب هاشمی ( تراب)

سرودۀ : شاعر دلدادۀ اهل البیت علیهم السلام

آقای سیّد ابوتراب هاشمی ( تراب)

از اصفهان

هدایت شدۀ فاطمه زهرا علیها السلام

دختر شاهنشه ایران زمین *** مادر سجّاد زین العابدین

از مدائن تا مدینه روز و شب *** رفت و ذکرش بود دائم زیر لب

مهر آن ماهی که در رؤیا بدید *** در ضمیرش شور و غوغا آفرید

بعد از آن رؤیای شیرین روز و شب *** دست حاجت برد بر درگاه رب

راه می پیمود و می گفت این سخن *** با خداوند کریم ذوالمنن

که ای خدای پاک و بی همتای من *** کی شودتعبیر این رؤیای من

کی وصال یار ممکن می شود *** وصل آن دلدار ممکن می شود

بر وصالش قلب ما را شاد کن *** این بنای شوق را آباد کن

من شهادت گفته ام با فاطمه *** ( لا اله غیر هو ) بی واهمه

فاطمه ما را هدایت کرده است *** رهبری سوی ولایت کرده است

من اسیرم نی اسیر دشمنان *** بلکه بر سیمای آن آرام جان

خود نه با پا بلکه با سر آمدم *** در اسارت سوی دلبر آمدم

مادرش بر من بشارت داده است *** او نجاتم از اسارت داده است

گفت: شهبانو! عروسم می شوی؟ *** مام نُه شمس الشموسم می شوی؟

پاسخش گفتم بلی آماده ام *** بر حسین بن علی دل داده ام

کفو دیگر غیر او نشناختم *** زین جهت بر روی او دل باختم

با شکوه آن مریم کسری نژاد *** با متانت بین زن ها ایستاد

دست رد بر سینۀ ثانی نهاد *** دیو و حوری را نباشد اتحاد

لیک راه خانۀ حیدر گرفت *** سایۀ ثارالهی بر سر گرفت

ای مهین بانوی ایرانی تبار *** خوش رسیدی بر دیار ملک یار

ص: 233

چادر شام زفافت زلف حور *** چشم اصحاب سقیفه از تو دور

شهربانو! بانوی عالم شدی *** همسر وجه اللّه اعظم شدی

کیست فرزندت امام العارفین *** سیّد سجاد زین العابدین

تو علی بن حسین آورده ای *** بر علی نور دو عین آورده ای

پرده تا از نسل زهرا بر گرفت *** چشم بست و رو زِ دنیا بر گرفت

روح پاکش سوی جنّت شد روان *** در جوار مصطفایش شد مکان

من (ترابم ) از غمت دلخسته ام *** اشفعی لی دل به لطفت بسته ام

*****

تفسیر ذکر یا حسین علیه السلام

سرودۀ : خطیب ولائی و دلباختۀ خاندان

عصمت و طهارت علیهم السلام آقای ...

از اصفهان

تفسیر ذکر یا حسین علیه السلام

آنگونه که ، قرآن شرف ، از انّما یافت *** ایران و ایرانی شرافت از شما یافت

بانوی شهر عصمت و پاکی شمایید *** محبوب قلب حضرت زهرا شمایید

قلب شما شد چشمۀ خون خداوند *** باید شما را قلب ثارالَّه بدانند

ای امتداد آیۀ تطهیر قرآن *** ای مادر پاک و پر از نور امامان

بی شک ، شما فرمانروای عالَمینید *** انسیةالحوراى دربار حسینید

ای نو عروس پاک زهرای مطهّر *** ای ماهتاب آسمانِ قلب حیدر

ص: 234

بی بی! شما اصل وقار و اقتدارید *** در آسمان هم ، مثل و مانندی ندارید

در بین حوران بهشت این گفته پیچید *** شاه ولایت شهربانو را پسندید

زهرا شما را خواست از بهر حسینش *** شد مونس جان شما نور دو عینش

شه دخت ایران شاه بانوی جهان شد *** فرمانروای آسمان و کهکشان شد

خورشید عالم شد انیس جان مهتاب *** داماد ما ایرانیان گردیده ارباب

نور خدا شد جلوه گر از خاک ایران *** شاه زنان شد همسر شاه شهیدان

بی بی! شما تفسیر ذکر یا حسینید *** در عرش اعلی هم یقینا با حسینید

شهزاده اید و شاه بانوی جهانید *** بی شک برای ما حسینی ها امانید

یا حضرت امّ الائمه! مادر عشق *** ای سلسبیل مرحمت! ای کوثر عشق

ما را گدای سفره های خود بدانید *** در آخرت هم مادر شیعه بمانید

ما بندگان حضرت سجّاد هستیم *** از غیر دربار شما آزاد هستیم

زانو زدیم و جبهه بر این در نهادیم *** بر خاک این در چون گدایان سر نهادیم

ص: 235

تنها پناه ما در این دنیا شمایید *** بی بی شما با درد شیعه آشنایید

شیعه دلش از داغ تنهایی شکسته *** درد غم غیبت به جان ما نشسته

مادر! شما از بهر ما تنها پناهید *** در ربّنای خود ظهورش را بخواهید

مادر ، دعایش مطمئناً مستجاب است *** حال دل ما از غم غیبت خراب است

در زیر قبّه یک شب جمعه بمانید *** أمّن یجیب و ذکر یا زهرا بخوانید

باشد که از لطف شما دلشاد گردیم *** از درد غربت جملگی آزاد گردیم

*****

آبروی ملت و کشور/رمضانعلی جان نثاری ( جان نثار )

سرودۀ : حافظ کل قرآن کریم و مدرّس حوزۀ علمیّه

آقای شیخ رمضانعلی جان نثاری ( جان نثار )

از اصفهان

آبروی ملت و کشور

چون حسین بن علی را گشت همسر شهربانو *** تا قیامت جایگاهی یافت برتر شهربانو

دست تقدیر خدا از ابتدا در کار بوده *** تا که همسر گشت بر سبط پیمبر شهربانو

او مقام و اعتبار یزدگردی را نمی خواست *** از ازل سودای دیگر داشت در سر شهربانو

فطرتش مشتاق وصلت بود با آل محمّد *** با وجود آنکه بُد شهزاده دختر ، شهربانو

ص: 236

دست توفیق خدا بردش ز ایران در مدینه *** تا که گردد همسر فرزند حیدر شهربانو

در حقیقت شاه بانوی تمام بانوان شد *** تا امام سومین را گشت همسر شهربانو

او اباالزوجی همانند علی مرتضی یافت *** شد عروس حضرت زهرای اطهر شهربانو

او پس از صدیقۀ اطهر بود ام الائمه *** نُه امام راستین را هست مادر ، شهربانو

افتخار اهل ایران شد از آن وصلت که بنمود *** آبروی ملت است و دین و کشور شهربانو

داشت فرزندی که باشد وارث خیر النّبیّین *** گشت مادر بر امامان مطهّر شهربانو

دامن او مهد زین العابدین گردید زیرا *** داشت از ایمان و تقوا حدّ اکثر شهربانو

گر شهید فی سبیل الله را اجری عظیم است *** می توان گفت از شهیدان نیست کمتر شهربانو

مردهایی از دل و جان یاری اسلام کردند *** هست در این امر با مردان برابر شهربانو

آن درختی را که در قرآن خدا فرموده باشد *** ثابت و پاکیزه و پر شاخه و بَر ، شهربانو

آتش سوزندۀ قهر خدا هرگز نسوزد *** آنکه را باشد شفیعش روز محشر شهربانو

یک زن و اینقدر جاه و منزلت ، اللّه اکبر *** این مراتب دارد از خلاق اکبر شهربانو

بسکه قرب و منزلت دارد به نزد حق تعالی *** می درخشد روی او چون ماه انور شهربانو

ص: 237

چارده معصوم در نزد خدا هر یک وجیهند *** این وجاهت نیز باشد بی گمان در شهربانو

حاجتش گردد روا و از الم یابد رهایی *** گر برد در حاجت خود التجا بر شهربانو

هر که نامش را کند احیا خدا احیاگر اوست *** هست محبوب و عزیز حیِّ داور شهربانو

این که در قرآن خدا فرمود اعطیناک کوثر *** چشمه ای سرشار می باشد ز کوثر شهربانو

از فضیلت های او هر چند گویند و نویسند *** باز هم دارد فضیلت های دیگر شهربانو

کم سخن گفتند در توصیف این بانویِ عظمی *** مانده پنهان همچنان ارزنده گوهر شهربانو

رتبۀ او هست فوق رتبه ها نزد خداوند *** هر چه خوبی هست از آنست بهتر شهربانو

در مدیحش چون مَنی حقّ سخن نتوان ادا کرد *** افتخار شاعر است و زیب دفتر شهربانو

همچو فرزندان خود خیرش به گیتی مستدام است *** بر خلایق می رساند فیض اَوفَر شهربانو

حجت بن العسکری قدر و جلالش می شناسد *** هر چه ما گوئیم هست از آن فراتر شهربانو

نام نیکش تا ابد هرگز نمی گردد فراموش *** دارد این خوشنامی از فرزند و شوهر شهربانو

( جان نثارم ) دارم این امید کز احسان نماید *** التفاتی بر منِ مسکینِ مضطر ، شهربانو

*****

ص: 238

ام الاوصیاء/سیّد محمّد مهدی جزایری

سرودۀ : شاعر روحانی و دلدادۀ اهل البیت علیهم السلام

آقای سیّد محمّد مهدی جزایری

از اصفهان

ام الاوصیاء

قلم چون می نگارد وصفی از نیکویی خُویَش *** خرد پی می برد بر شیوۀ رفتار دلجویش

به امّ الاوصیا کنیت گرفته شهربانویی *** که بنمود است امّ الاولیاء حق، نظر سویش

به شاه بانوان مشهور بود و شهربانو شد *** سلافه با سلامه هم غزاله نام نیکویش

امیرالمؤمنین فرمود او را شهربانو چون *** که زهرا شاه زنها بود آنجا در فرارویش

عروس حضرت زهرای اطهر گشت آن دختر *** شد از الطاف یزدانی حسین بن علی شویش

به دنیا چونکه اورد او چهارم حجّت حق را *** خداوند جهانش خواند سوی قصر مینویش

تمام بانوان این جهان دارند امیدی *** که در گلزار جنّت مسکنی یابند در کویش

یار و یاور امام حسین علیه السلام/صادق چترایی

سرودۀ : شاعرخاندان امامت و ولایت علیه السلام

آقای صادق چترایی

از اصفهان

یار و یاور امام حسین علیه السلام

لشگری بر ملک ایران چون بتاخت *** طبل جنگی او به این سامان نواخت

مرد و زن از آن حکومت خسته دید *** خلق ایران را ز هم بگسسته دید

ص: 239

یزدگردی شاه این میهن چو بود *** از مقامش آن زمان آمد فرود

چون ملخ بر باغ ایران حمله کرد *** تا فنا شد کیش زرتشت از نبرد

رفت سرها از بشر هر جا که بود *** تا که آرد دین احمد در وجود

تا که دین جاری بشد بر هر که بود *** هر کسی از بهر دین شد در سجود

شهربانو دید در خوابش بتول *** گفت زهرا دین اگر کردی قبول

شهربانو می شوی بر من عروس *** سجده کن بر حق بیا خاکش ببوس

با اسیران سوی یثرب روی کرد *** با نکویانِ مسلمان خوی کرد

چون نگاهش شد مقابل با حسین *** گفت او باشد مرا نور دو عین

می کنم همسر به پا کی اختیار *** گشت یاور بر حسین و گشت یار

فخر دنیا شهربانو از کرم *** راه حق پیمود و شد بس محترم

گشت مادر بهر زین العابدین *** ( صادقا ) پیروز شد حق این چنین

*****

ص: 240

عشق مادر زاد/سیّده تکتم حسینی

سرودۀ شاعرۀ خاندان عصمت علیهم السلام

خانم سیّده تکتم حسینی

از افغانستان مقیم قم

عشق مادر زاد

زیور و زر داشت ، اما غیر ویرانی نبود *** لایق روح بلندت کاخ ساسانی نبود

گرچه بعضی ها بر آن نام اسارت می نهند *** غیر آزادی ، خودت هم خوب می دانی ، نبود

آشنا پیشانی ات با سجدۀ توحید شد *** چون که پیشانی نوشتت نامسلمانی نبود

تا بساط غیر ” او ” از سینه ات بیرون شود *** هیچ چیزی در دلت جز عشق زندانی نبود

جز به درگاه خدا سر خم نکردی هیچ جا *** جز به هنگام دعا چشم تو بارانی نبود

این که با خون خدا در یک بدن جاری شود *** بی تو حتی در خیال خون ایرانی نبود

عشق مادرزاد را شاید اگر با خود نداشت *** سجدۀ سجّادت این اندازه طولانی نبود

مرگ پیش اهل حق سهل است ، اما از حسین *** شک ندارم دل بریدن کار آسانی نبود

*****

ص: 241

نشان بزرگ زادگی/مجتبی خرسندی

سرودۀ : شاعر اهل البیت علیهم السلام

آقای مجتبی خرسندی

از قم

نشان بزرگ زادگی

فراتر است مقام تو از فراسوها *** که روبروی تو خم می شوند زانوها

اگر چه عالم و آدم نوشته اند از تو *** نمی کشند ولی کوه را ترازوها

هنوز فلسفۀ درک شأن تو داغی ست *** که مانده بر دل سقراط ها ، ارسطو ها

نمونه اند از این خیل مریم و هاجر *** کلاس درس تو پر می شود از الگوها

حجاب توست نشان بزرگ زادگی ات *** ندیده چشم کسی از تو تاری از موها

مدینه آمدنت حکمت بزرگی داشت *** نمی رسد به مقام تو درک زالوها

به این مقام و به این نام مفتخر شده ای *** که زیر دین تو باشند "شهربانو"ها

*****

گرِۀ محکم/عباس شاهزیدی ( خروش )

سرودۀ : شاعر ادیب و نکته سنج و ولائی

آقای عباس شاهزیدی ( خروش )

از اصفهان

گرِۀ محکم

تا دید به چشم خود مسلمانی را *** انگار ندیده کاخ ساسانی را

از صبح ازل خدا گره زد محکم *** با خون خدا غرور ایرانی را

فخری که به این دیار ارزانی شد *** سهم یکی از زنان ایرانی شد

همخانگی حسینِ زهرا کم نیست *** این فخر نصیب آل ساسانی شد

*****

از منتخبین سید بطحایی *** دُردانه عروس حضرت زهرایی

هم همسر حضرت اباعبداللّه *** هم مادر چارمین امام مایی

ص: 242

نو عروس خانۀ حضرت زهرا علیها السلام/سیّد مسعود داستار

سرودۀ : شاعر دلباختۀ حضرت بقیة الله عجل الله تعالی فرجه الشریف

آقای سیّد مسعود داستار

از شهرضا

نو عروس خانۀ حضرت زهرا علیها السلام

اسارت!؟ نه شما شهزاده ای آزاده ای بانو *** حسین بن علی را عاشق و دلداده ای بانو

به نور مصطفی خوابت شبی بانو منور شد *** نبی الله را دیدیّ و حالت خوب و بهتر شد

برای دردهایت در شبی دیگر دوا آمد *** به رؤیای شما دخت نبی خیر النسا آمد

به دست حضرت زهرا شدی آن شب مسلمان تو *** شدی سرحلقۀ وصل میان دین و ایران تو

خدا بر تو نظر کرد و مسیر تو خدایی شد *** که مام نُه امام از نسل زهرا آریایی شد

شما را از خراسان تا مدینه دست حق آورد *** دلت را در کنار حضرت زهرا مصفا کرد

حسین بن علی را بین مردم ناگهان دیدی *** و از بین همه ، بانو فقط او را پسندیدی

به دستور علی خود برگزیدی نور عینت را *** حسینت را حسینت را حسینت را حسینت را

الا ای نو عروس خاندان حضرت زهرا *** توئی سرحلقۀ سوم برای عروة الوثقی

تو را مریم نهاده نام رکن الاولیا زیرا *** که سجادت کند زنده به یک دم صد مسیحا را

خدا را شکر از دامان تو نوری مبین آمد *** امام چارمین سجاد زین العابدین آمد

تو ام الاوصیا ، ام الصحیفه ، شهر بانویی *** به حق دارای القاب و صفات و ذات نیکویی

ص: 243

حسین آمد ، نگاهت تا که بر ابن الحدید افتاد *** دل از دنیا بریدی و تو را طرز جدید افتاد

حسین بن علی نزد تو بانو جان جانان بود *** تو را روی زبان جانم حسین جانم حسین جان بود

خدا تاباند بر روی دلت انوار قدسیه *** دلت شد یک حسینیه از آن اذکار قدسیه

درون این حسینیه همیشه ذکر زهرا بود *** حسینش روضه می خواند و دو چشمش همچو دریا بود

برایت گفته از محسن شهید شعله ها آیا ؟ *** از آن نو غنچۀ پرپر شده در دامن زهرا

تو بانو بوده ای غمخوار غم های حسین اما *** نبودی کربلا او شد غریب و بی کس و تنها

تو بودی یار و غمخوارش ولی در روز عاشورا *** نبودی تا ببینی غربت آقای عالم را

نبودی تو ولی زهرای اطهر مادرش آمد *** در آن گودال زهرا نوحه خوان بر پیکرش آمد

*****

از جام شراب آل طاها مستی *** با لطف خدا به اهل بیت پیوستی

باید بفرستیم برایت صلوات *** چون مادر سادات حسینی هستی

*****

چشم سوی آفتاب/محسن درویش

سرودۀ : شاعر نکته سنج و ولائی

آقای محسن درویش

از اصفهان

چشم سوی آفتاب

تاریخ گفت:دختر ایران حجاب داشت *** خورشید بود وچهرۀ ماهش نقاب داشت

با شرم چشم روی فریب زمانه بست *** از بس که روزگار فراوان سراب داشت

ص: 244

دل بر کسی نبست و گرفتار شب نشد *** شهزاده ای که چشم سوی آفتاب داشت

در خواب از محبت زهرا چشیده بود *** در دل از اشتیاق حسین التهاب داشت

دربارۀ نکاح از او تا سؤال شد *** چیزی نگفت چون که سکوتش جواب داشت

دستش رسید بر سر دوش امیر عشق *** از ابتدا نگاه به این انتخاب داشت

در بیت آخرین صدفی پاکتر ز پاک *** از نور سیدالشهدا دُرّ ناب داشت

*****

آن گوهر بی نظیر ایرانی بود *** فرزند شریف شاه ساسانی بود

تاریخ نوشته شهر بانوی عجم *** در عشق حسین بن علی فانی بود

*****

این زوج که از نژاد باران هستند *** پیمان وفا و مهر با هم بستند

خورشید قریش و ماهتاب ایران *** در محضر آسمان به هم پیوستند

عروس شاه ولایت علیه السلام/احمد میرزایی ( دلدار )

سرودۀ : شاعر با ولایت علیه السلام

آقای احمد میرزایی ( دلدار )

از اصفهان

عروس شاه ولایت علیه السلام

یک سخن بشنو ز الطاف خدای مهربان *** تا در آن حیران بمانی زین حقیقت در جهان

طی جنگ قادسیه در زمان یزدگرد *** تیره شد بر شاه ساسانی به ناگه آسمان

ص: 245

لشکر شاهی شکست و سلطنت شد منقرض *** رفت همراه اسیران ، دختر شاه زمان

شهربانو نام ، اما کشوری در زیر پای *** صورتش چون ماه تابان هیبت و شوکت عیان

با وقار و کم سخن بنشسته ، یاران گرد او *** رنگ رخسارش ز بخت بی نشان دارد نشان

چون نظر افکند بر روی حسین بن علی *** گفت همچون او نیابم همسری را بی گمان

شد عروس خانه شاه ولایت دخت شاه *** نام ایران شد به عزت از کران تا بی کران

نخل این وصلت ثمر آورد ، زین العابدین *** تا امامت را دهد دنباله در این کهکشان

افتخاری شد بر این پیوند میمون شیعه را *** می کند ( دلدار ) شکری زین سعادت بی امان

*****

افتخاری برای ایران/محمد حسن زاده ( راضی )

سرودۀ : شاعر فرهیخته و

دلباختۀ اهل البیت علیهم السلام

آقای محمد حسن زاده ( راضی )

از اصفهان

افتخاری برای ایران

دختر پادشاه ایران بود *** همسر پادشاه عالَم شد

با رضای خدا به امر علی *** نام آن برگزیده مریم شد

ص: 246

خواستگارش زیاد بود اما *** او فقط گفت یک کلام ، حسین

افتخاری برای ایران شد *** تا که شد همسر امام حسین

خطبه اش را در عالم رؤیا *** حضرت ختم الانبیا خوانده

بعد از آن مرتضی عروسش را *** حضرتِ ام الاوصیا خوانده

فاطمه انتخاب خود را کرد *** او مسلمان به دست زهرا شد

عاشقانه به اختیار خودش *** هستیش نذر هست زهرا شد

من چه گویم به وصف آن بانو *** که مقاماتش اینچنین بوده:

همسرش سیّد شهیدان و *** پسرش زین العابدین بوده

*****

روح بلند/سیّد محمّد رستگار

سرودۀ : شاعر خاندان رسالت علیهم السلام

آقای سیّد محمّد رستگار از مشهد مقدّس

روح بلند

بر روح بلند شهربانو صلوات *** برعطر و شمیم گل مینو صلوات

خواهی که دعایت به اجابت برسد *** بفرست برای زادۀ او صلوات

ماه مدینه

بر ماه مدینه بیش از انجم صلوات *** بر مامِ اَبِ امام پنجم صلوات

چون پنجم شعبان شده ، یکبار دگر *** بر دختر یزدگرد سوم صلوات

*****

بی خود که علی نبوده خواهان عجم *** شاهد شده بر صدق گواهان عجم

این است که برگزید از بهر حسین *** یک دسته گل از گلشن شاهان عجم

خواستگاری

از حضرت شهربانو آثار این است *** مقبول ترین عاقبت کار این است

ص: 247

درعالم خواب خواستگاری شده است(1) *** خوابی که شود دولت بیدار این است

لوح فاطمی

در عرشِ الهی اثر از گامش بود *** جبریلِ امین کبوتر بامش بود

پیداست که شهربانو از روز ازل *** در لوح منیر فاطمی ، نامش بود(2)

ارحام مطهره

از نام ، بوَد مقام او بالا تر *** نسل اش یکی از یکی دگر، آقا تر

او مادر نُه امام معصوم بوَد *** ارحام مطهّره از این والاتر؟

مقام

در ملک عجم بود و جهان آرا شد *** در بین عرب خادمه اش سارا شد

از نسل وی اند نُه امام معصوم *** چون اوچه کس این مقام را دارا شد؟

مریم

تا برحسنات خود فزاید مریم *** در خدمت شهربانو آید مریم

وقتی که امام ، مریم اش می نامد(3) *** باید که بر او فخر نماید مریم

*****

جانان جهان ، جان جهان زاد و برفت *** بگذشت زجان به پای سجاد و برفت

از بهر حسين ، شهربانو ، پسری *** آورد ، ولی ز پای افتاد و برفت

*****

ص: 248


1- . مرآت العقول ، ج 6 ، ص 6.
2- . کمال الدین ، ج 1 ، ص307 ؛ عیون الاخبار ، ج 1 ، ص33.
3- . حیاة الامام زین العابدین ، ص 31.

آيينۀ عين و قاف و لام است اين زن *** در عشق حسين هم تمام است اين زن

در هر دو جهان يگانه در منزلت است *** چون محرم يازده امام است اين زن

*****

ماه است و چراغ هفت کشور باشد *** خاک رهش آسمان ديگر باشد

جزحضرت شهربانوی عالم ،کيست؟ *** يک زن ، که به نه امام مادر باشد

*****

شهزادۀ ما که قصه اش شيرين است *** دلدادگی اش سوای دنيا ، دين است

در خواب عروس حضرت زهرا شد *** آن دولت بيدار که گويند ، اين است

*****

بين اسرا هلهله بر پا شده بود *** در پای حسين ، عشق معنا شده بود

شهزاده ، مليکۀ عرب بود دگر *** پيروزی از آنِ ملّتِ ما شده بود

*****

غم نيست ، اگر اسير يا تنها شد *** دلدادۀ دوست بين دشمن ها شد

در عين اسارت از عمر روی گرفت *** تا مايۀ سربلندی زن ها شد

*****

ص: 249

نوعروسِ سرورِ زنها/احمد رفیعی وردنجانی

سرودۀ : شاعر نکته سنج

و دلدادۀ اهل البیت علیهم السلام آقای احمد رفیعی وردنجانی

از شهرکرد

نوعروسِ سرورِ زنها

کیست اوکه رنج ها ، آسان به لطف او شود *** بانگاهش هرچه غم باشدبه دل جارو شود

کیست این نور خداوندی که وقت دیدنش *** هر دلِ آزاده مست از گفتنِ یا هو شود

هرکه باشد نور را مشتاق ، گردد غرق نور *** هر که باگل می نشیند ، مثل گل خوشبو شود

جلوۀ خورشید نورافشان حق راهر که دید *** خود اگر حائل نباشد ، بی امان حق جو شود

می رود تا آسمان عشق راهش مستقیم *** هر که با راه حسین بن علی همسو شود

می شود باگوشۀ چشمش به خوشبختی رسید *** شهربانو می شود با او جهان بانو شود

ای برای عشق او دل کنده از دنیا سلام *** ای جهان بانو عروس حضرت زهرا سلام

شهربانو گفت در گام نخستین یا حسین *** غم چه خواهد داشت هرکس آشنا شد با حسین

شهربانو تا قدم برداشت در دل گفت کاش *** کار من هرگز نیفتد با کسی الا حسین

قبل از آنکه همسر مولا شود از هرچه داشت *** دست شست و بنده شد در مکتب مولا حسین

ص: 250

هر نفس در جان خود شوق وصال دوست داشت *** آرزویش بود که با سر شتابد تا حسین

بس که با شوق وصال او به خلوت اشک ریخت *** قطره ای شد غرق مهر حضرت دریا حسین

شهربانو با دعایش مونس ارباب شد *** دست رد کی می زند بر عاشقان آقا حسین

ای نگاهت بر امامت عشق رامعنا سلام *** ای جهان بانو عروس حضرت زهرا سلام

با اسارت رفتنش شهزادۀ آزاد شد *** خانه ی بختش نشد هرگز خراب ، آباد شد

عشق بار دیگری با شیوه ای اعجاز کرد *** پیش چشمی با بصیرت یک جهان ایجاد شد

این حقیقت بوده از روز ازل همراه خلق *** رهرو راه خدا هر کس که شد امداد شد

شهربانوی دیار کاخ ها و شاه ها *** مادر والا مقام حضرت سجاد شد

او که با هر واژه ای که شعله زد از خطبه هاش *** آتشی بر روزگار خصم بی بنیاد شد

هر الفبایی که این مادر به طفلش یاد داد *** در ره احقاق حق یک آسمان فریاد شد

ای به داد شیر مردت مانده عاشورا سلام *** ای جهان بانو عروس حضرت زهرا سلام

تا رسیدی یافتی از نور رخسارش قرار *** سرزمین جان تو گردید لبریز از بهار

ص: 251

حق شود یار کسی که در مسیر زندگی *** می شود با نور چشم حضرت صدیقه ، یار

زندگی تفسیری از نو یافت پیش چشم تو *** روزهای پر سعادت را شدی امیدوار

به چه بانویی که با مردانگی در راه عشق *** پای کار او شدی باهستی خود ماندگار

بهرمند از خوان الطاف خداوندی شده *** هر که مانده پای عهد خویشتن با این تبار

نوری از هر سجدۀ سجاد آید سوی تو *** از صحیفه می رسد برکت برایت بیشمار

می رسد از هر دعایش بر تو یک دنیا سلام *** ای جهان بانو عروس حضرت زهرا سلام

عشق وقتی اینچنین شد عشق اعظم می شود *** بهترین احوال از فیضش فراهم می شود

او که با جان شد مرید مکتب عشق حسین *** از صفا و پاکی اش مانند مریم می شود

ماهتابی که کسی یک تار مویش را ندید *** با حسین بن علی همراه و محرم می شود

ثبت گردد نام او در دفتر آزادگی *** تا انیس اشرف اولاد آدم می شود

او اسیر عشق شد با لطف حق آزاد شد *** کی اسیر عشق از شهزادگی کم می شود

رشک هر شهزاده ای گردد مقام عالی اش *** نو عروس سرور زنهای عالم می شود

ص: 252

ای نصیبت سرنوشت بهترین زنها سلام *** ای جهان بانو عروس حضرت زهرا سلام

هر که شد یار حسین از جان سلامش می کنیم *** گوشه ای از خانۀ دل را به نامش می کنیم

با کسی که دشمن او شد همیشه دشمنیم *** هرکه او را دوست دارد احترامش می کنیم

هر دم از زیبایی رفتار او دم می زنیم *** شعر را وقف سرودن از مقامش می کنیم

مجلس سادات می گردد به پا در شان او *** اینچنین جانانه تجلیل از مرامش می کنیم

هر که با این خاندان پیوست فرجامش نکوست *** یاد از این شهزاده و حسن ختامش می کنیم

او نبوده کربلا اما همیشه در خیال *** یاد از او در جمع نسوان خیامش می کنیم

ای به خاک کربلا در آه و واویلا سلام *** ای جهان بانو عروس حضرت زهرا سلام

تا که آبادی ست در این عشق ویرانی چرا ؟ *** سوختن در رنج و اندوه و پریشانی چرا؟

می شود وقتی که با عشق حسین آزاده شد *** در میان محبس تردید زندانی چرا ؟

تا بهشت وصل حق گردد فراهم با حسین *** گوشه ای رنجور کنج کاخ ساسانی چرا؟

می شود تا عازم مُلک بقا شد با حسین *** اینچنین در گیر و دار عالمِ فانی چرا؟

ص: 253

میهمان حضرت عشق است مهمان حسین *** عاقلی غافل شود زینگونه مهمانی! چرا؟

کو به این عالم گران تر دُرّی از عشق حسین *** جان ندارد در ره این عشق ارزانی چرا؟

تا جهان باقیست بر تو می رسد از ما سلام *** ای جهان بانو عروس حضرت زهرا سلام

*****

گوهر والا/حسین روشن ( روشن )

سرودۀ : شاعر مکتب امامت

آقای حسین روشن ( روشن )

از اصفهان

گوهر والا

شهربانو هسمر مولا حسین *** بر امام چارمین نور دو عین

شهربانو ای مِهین فخر زمان *** ای که هستی افتخار شیعیان

ای که از نسل تو آئین خدا *** شد به پا در این جهان از بهر ما

نو عروس حیدر و زهرا توئی *** خود یگانه گوهر والا توئی

نُه امام شیعیان را مادری *** هم عزیز فاطمه هم حیدری

مایه فخر عرب فخر عجم *** ای که هستی منبع جود و کرم

مادر پاک امام چارمین *** بر جلال و جاه تو صد آفرین

فخر ایرانی در این دنیا توئی *** چون عروس حضرت زهرا توئی

شهربانو کن تمنا از خدا *** بر ظهور مهدی آل عبا

( روشن ) از لطف شهید کربلا *** چشم امیدش بود سوی شما

*****

ص: 254

اختر برج یقین/علی پاکدامن ( روضه خوان )

سرودۀ : شاعر ومداح دلباختۀا هل البیت علیهم السلام

آقای علی پاکدامن ( روضه خوان )

از مشهد مقدّس

اختر برج یقین

گرفتم روی صورت آستین را *** چه خوانم اختر برج یقین را

که مدح او نباشد حد هرکس *** ببین مبهوت او روح الامین را

کسی که شد اسیر روی ارباب *** اسیرش بین همه ایران زمین را

حسین بن علی را همسر است او *** در او دیده است رب العالمین را

غزاله یا سلامه یا که خوله *** به هر نامش ببین حسن مبین را

بخوانش شهربانو و نگه کن *** در او زهرا بهین بانوی دین را

که ام الاوصیاء کرده ملقب *** امیرالمؤمنین آن مه جبین را

سفارش کرده او را بر حسینش *** برایش خواسته او بهترین را

به شأنش بس که بر دامان او حق *** عطا فرموده زین العابدین را

علیِّ دوم زهرا که حق کرد *** مباهات از وجودش ساجدین را

به نام او توسل کردم و شد *** هر آنچه خواستم هم آن ، همین را

شب جمعه هواییِّ حرم کرد *** ادب بر او دل این آتشین را

جواز کربلا از او بگیرم *** شوم زائر من آن عرش برین را

خدا را شکر عاشورا نبوده *** ندیده بی حیایی های کین را

ندیده سر بریدن از قفا را *** ندیده خنجر کند لعین را

نخورده تازیانه بر تن او *** نکرده معجر خود آستین را

مگو ای ( روضه خوان ) دیگر کلامی *** که خون کردی دل روضه نشین را

*****

ص: 255

« شأن ام الاوصیاء »/سیّد علی اصغر موسوی ( سُعا )

سرودۀ : شاعر ولائی و دوستدار اهل البیت علیهم السلام

استاد سیّد علی اصغر موسوی ( سُعا )

از قم

« شأن ام الاوصیاء »

( نذرحضرت شاه زنان ، « شهربانو علیها السلام »)

هرکه را در فرّهی ایزد ، مدار قدرت است *** جلوه اش در نیک نامی ، ترجمان حُرمت است

فَرّ یزدان در سرشت از هستِ هستی شد شروع *** فَرّهان را جاودانی در نژاد از عصمت است

جایگاه نیک خویی در سپهر نیک ورز *** ساحت شایستگی در امتحان قسمت است

« شهربانو » را جهان بانویی از تقدیس بود *** گوهر از پاکی معلا در جوار عفت است

« کوثر » شایان اگر شد همسر شاه شهید *** « کفو » عالی صاحب آیینگی در فطرت است

هم ، کیان عرش والا از وجود جایگاه *** حضرت مولا حسین بن علی در اُمت است

میوهٔ پیوند این بشکوه آیین شگرف *** صاحب گویاترین گنجینه های « حکمت » است

نام او را حضرت خاتم « علی » نامیده بود *** در « ولایت »، در « امامت » ، وارث آن حضرت است

مهر «آل مصطفی»، آسان نمی آید به دست *** شأن « ام الاوصیاء » ، جذب مرام « عترت » است

ملت « ایران » به عشق « آل طه » زنده اند *** نام « مهدی » هر زمان ، هم دلربای صحبت است

ص: 256

می شکافد عاقبت نورش شب دیجور را *** آه ، اگر امروز پنهان در ورای « غیبت » است !

گرچه قاموس حقیقت در کف تاریخ نیست ! *** بر « سعا » مهر « علی » ، عشق « محمد » حجّت است

*****

شهزادۀ حق گرا/فریدون آقا لَر ( سفیر )

سرودۀ : شاعر با اخلاص اهل البیت علیهم السلام

آقای حاج فریدون آقا لَر ( سفیر )

از اصفهان

شهزادۀ حق گرا

شهربانو ، بانوی والا مقام *** دختری ارزنده صاحب احتشام

بانویِ وارسته و نیکو خصال *** حق گرا ، شهزاده ای نیکو مَرام

جلوۀ معشوق را در خواب دید *** شد مُهیا تا دهد بر او پیام

عشق جانان در دل او جا گرفت *** در سفر شد تا رَوَد ، دربارِ عام

مرغ عشقش از قفس پرواز کرد *** پر زد آمد تا از او گیرد قوام

جرعه ای از جام وحدت نوش کرد *** محوِ دلبر شد از آن صهبای تام

دینِ حق را شد پذیرا با خلوص *** شد عروس دختر خیرُالانام

دختری از خانۀ ساسانیان *** آمد و شد همدم سوم امام

مونس و محبوب و همراز حسین *** همسر شایسته شد بر تشنه کام

مادرِ دلسوز زین العابدین *** آمد از دامان او چارم امام

گفته شد او روی فرزندش ندید *** بعدِ وضعِ حمل شد عمرش تمام

والده بر نُه امام راستین *** این سخن الحق بُوَد لُبّ کلام

وصل شد ایران چو با اسلام ناب *** جلوۀ حق شد نمایان زان قیام

مردم ایران و ایران سر بلند *** مفتخر باشند زان مام همام

افتخار شیعه و ایرانیان *** زانکه ایرانی بود فرخنده مام

این سخن باشد زِ اذکار ( سفیر ) *** بر روانِ پاکِ او صدها سلام

ص: 257

عروس حضرت شیر خدا علیه السلام/علی سلیمیان

سرودۀ : شاعر نکته سنج

و دوستدار خاندان عصمت علیهم السلام

آقای علی سلیمیان

از زرین شهر اصفهان

عروس حضرت شیر خدا علیه السلام

جهان بانویی از بین اسیران می شود پیدا *** که از رفتار او رسم دلیران می شود پیدا

نگاه لطف مولا می کند از بند آزادش *** که این اخلاق در شاه امیران می شود پیدا

به خاک افتاد کاخ کهنۀ ساسانیان ، اما *** سعادت ها از آن بنیان ویران می شود پیدا

برای مادری بر نُه امام و همسری با عشق *** لیاقت را ببین دختر از ایران می شود پیدا

پیمبر خواستگاری کرده و زهرا مسلمانش *** چنین فیضی فقط در بی نظیران می شود پیدا

حسینش را چه زود از بین آن اغیار پیدا کرد *** که نور عشق بر روشن ضمیران می شود پیدا

عروس حضرت شیرخدا شد شهربانویی *** که از نسلش کماکان خیل شیران می شود پیدا

دو قرنِ بعد در پیکار دیگر، با شکست روم *** جهان بانوی دیگر در اسیران می شود پیدا

ص: 258

کهکشانی از گل نور/محمدرضا کاکایی ( شفا )

سرودۀ : شاعر نکته سنج و ولائی

استاد محمدرضا کاکایی ( شفا )

از اصفهان

کهکشانی از گل نور

خواب دیدی حسین را و دلت *** تا شب وصل او قرار نداشت

آنچه را داشتی به سینه ز عشق *** هیچ قلبی به روزگار نداشت

به لبت از شهادتین نشاند *** آسمان ،کهکشانی از گل نور

به دلت کاشت حضرت خورشید *** گرمی عشق و شور و شوق حضور

چشم واکردی و تمامی قصر *** پر احساس و ذوق زمزمه بود

پشت در روی دستهای نسیم *** پر ز عطر حضور فاطمه بود

باید آزاد می شدی از غم *** پس خریدی به جان اسارت را

بهر دیدار آشنا بردی *** رنج و اندوه و درد غربت را

بود تقدیر ، آفتاب حسین *** تا ابد سایۀ سرت باشد

تو جهان بانوی حرم بشوی *** او شهنشاه و همسرت باشد

بود تقدیر تا طلوع کند *** در تو فرزندی از سلالۀ نور

ای که صحرای دامنت سیناست *** ای که جانت حریم وادی طور

شهربانویی و دامنت دارد *** عطر گلهای باغ ایمان را

ای که پیوند داده با اسلام *** ازدواج تو قلب ایران را

ابتدای تو گرچه ساسانی است *** امتداد تو هست نه خورشید

افق جاده امامت را *** دامنت هست جلوۀ توحید

*****

دریافت دلت حلاوت شادی را *** دیدی در بند راه آزادی را

ترجیح به یزدگرد و کسری دادی *** در کاخ دلت هدایت هادی را

*****

ص: 259

شهربانو افتخار پهنۀ ایران زمین/مصطفی هادوی ( شهیر )

سرودۀ : شاعر آئینی اهل البیت علیهم السلام استاد مصطفی هادوی ( شهیر )

از اصفهان

شهربانو افتخار پهنۀ ایران زمین

شهربانو افتخارِ مردمِ ایران زمین *** شد عروسِ حضرتِ مولا ، امیرالمؤمنین

از نسب ایرانی الاصل ، از حَسَب والامقام *** حلقه ای شد متصل بر محورِ دنیا و دین

همسرِ شاهِ شهیدان سرورِ آزادگان *** مادرِ فخرالبشر یعنی امام الساجدین

مظهرِ ایمان و تقوا جلوۀ نورِ خدا *** طینتِ بین دو خوبی گشت زین العابدین

بانوی نیکو خصال آن اسوۀفضل و کمال *** شد به قلبِ پاکِ او روحِ مسلمانی عجین

دستِ تقدیر زمان این حلقه را پیوند داد *** شد به انگشتِ جهان این حلقه چون نقشِ نگین

نو گلِ باغِ رسالت در گلستانِ وجود *** جلوۀ نورِ الهی حاملِ حبلُ المتین

گشت ممتد رشتۀ پر افتخار ایزدی *** تا به خورشیدِ فلک تابان به چرخِ هفتمین

جلوۀ نورِ خدا آن مظهرِ تقوا و دین *** معنی حق الیقین یعنی امامِ چارمین

آنکه حرف لا نگفتی غیر الا الّه به عمر *** سالِک راهِ حقیقت ناهجِ احکامِ دین

ص: 260

آنکه هنگامِ رکوعش عالَمی اندر رکوع *** در قیامش قائمین و در سجودش ساجدین

حاصلِ این وصلت فرخنده در طولِ زمان *** افتخاری شد برایِ مردمِ ایران زمین

گفت در وصفش ( شهیر ) از رویِ اخلاص و صفا *** آفرین ، صد آفرین ، بر این زنِ مرد آفرین

*****

شمع رخشان و نور مستور/محسن صافی

سرودۀ : شاعر اهل بیت علیهم السلام ، آقای محسن صافی

فرزند مرجع عالیقدر شیعه ، حضرت آیة اللّه العظمی

آقای صافی گلپایگانی قدس سره

از قم

شمع رخشان و نور مستور

شهربانو و شاه بانو بود *** قبلۀ آفتاب وخوش خو بود

از تبار نجابت و رفعت *** پارسا و نشانۀ عفّت

گوهر عشق بود و مهر و وفا *** پا به سر نور بود و بی همتا

چه قَدَر دوست داشته است خدا *** آن درخشان شهاب گل آسا

که چنین بخت او بود سفید *** گشته محبوبۀ حسین شهید

چه مقامی برای او بهتر *** نُه امام همام را مادر

فخر ایران زمین و ایرانی *** اختر دین و درّ ایمانی

بانوی برتر حسین است او *** همدم ویاور حسین است او

شمع رخشان و نور مستور است *** خانه افروز حضرت نور است

ص: 261

اسوۀ پارسایی است و سداد *** مادر پاکدامن سجّاد

مهر خاتون نیک سیرت اوست *** بانوی شوکت و شرافت اوست

بس که نیکویی و صداقت داشت *** طینت طیّب و قداست داشت

صاحب قدر و شاُن والا شد *** نو عروس علی و زهرا شد

صلوات خدا بر آن بانو *** و سلام فرشتگان بر او

محسن صافی از حسینش خواه *** صلۀ شعر و بذل نگاه

*****

دُرِّ ثمین/حسنعلی صغیرا ( ضمیر )

سرودۀ : شاعر دلدادۀ خاندان عصمت علیهم السلام

آقای حسنعلی صغیرا ( ضمیر )

یادگار مرحوم صغیر اصفهانی

از اصفهان

دُرِّ ثمین

کیست بر زهرا عروس و لایق دین مبین *** کیست اقیانوس عصمت را نکو دُرِّ ثمین

کیست آن بانو که شد لطف خدایش ره گزین *** کیست آن مادر که آرد سیدی بر ساجدین

شهربانو دختری از کشور ایران زمین

شهربانو یاور و یار و مددکار حسین *** شهربانو همسر و دلدار و غمخوار حسین

شهربانو پیرو رفتار و افکار حسین *** شهربانو شد چو لایق بهر دیدار حسین

شد زدامانش عیان سبطی زخیرالمرسلین

ص: 262

نور چشمش مهر تابان و مه روشن ضمیر *** دومین پور حسین و بر همه عالم امیر

زادۀ نسل بتول و حجت حیِّ قدیر *** عرشیان را رهنما و فرشیان را هم بشیر

جبهه ساید بر سجودش حضرت روح الامین

شوهر و فرزندِ نیکش از امامان همام *** حق به او بخشیده اینسان عزّت و جاه و مقام

گشته بر او حکمت و لطف خداوندی تمام *** داده از پورش خدا نظم جهانی را نظام

زین سعادت گشته او انگشتر دین را نگین

ای که باشد در دو عالم یاورت لطف إله *** گشته ای بر دین احمد متصل در رسم و راه

از درایت وَه چه خوش تشخیص دادی ره زچاه *** زین سبب داده تو را یزدان ز لطف خود پناه

گشت پیدا از وجودت ثانی حبل المتین

از تو می خواهند یاران و محبّان مرحمت *** تا نمایی از خداوند تبارک مسئلت

بر ( ضمیر ) و بر محبان آید از حق موهبت *** تا شفاعت از حسین آید ز روی مکرمت

نیست راهی غیر این ره جانب خلد برین

*****

ص: 263

رباعیات دربارۀ حضرت شهربانو علیها السلام/سعید علامه

سرودۀ : شاعر جوان و ولائی

آقای سعید علامه

از اصفهان

رباعیات دربارۀ حضرت شهربانو علیها السلام

شد جلوه گر از نگاه تو نورِ مبین *** معنا شده در وجود تو دُرّ ثمین

شک نیست ، منابع زیادی گفتند *** تو حلقۀ اتصال ایرانی و دین

*****

از خاک گهر خیز دلیران هستی *** در قوم عرب نماد ایران هستی

ازحجب و حیای تو همه فهمیدند *** از مرتبه هم شأن بزرگان هستی

*****

گفتند به جمعیت نظاره کردی *** در شهر غریب فکر چاره کردی

ناگاه بدون شک و تردید همه *** دیدند که بر حسین اشاره کردی

*****

وقتی که قلم تشنۀ اوصافت هست *** باید بشود وقتِ نوشتن سرمست

هر چند که از سرم زیاد است اما *** من نوکرِ سجاد تو هستم دربست

*****

حالا که مقام حد اعلی داری *** یک باطن پاک مثل دریا داری

باید که چنین بگویم امّ السجاد *** در قلب حسین بن علی جاداری

ص: 264

*****

از مردمِ روزگارِ خود سر بودند *** آیینۀ ارحامِ مطهر بودند

ای پاک ترین زنِ زمانه ، بی شک *** نسلت ، همه با نور برابر بودند

*****

در محضر فاطمه ادب کردی تو *** بر دشمن فاطمه غضب کردی تو

یک شهر به انتخاب همسر دیدند *** با عشق ، حسین را طلب کردی تو

*****

بر دین محمدی تدیُن داری *** از هرچه به جز دین نبی بیزاری

از شوق به وجد آمدی وقتی که *** گفتی به حسین از تهِ قلبت ، آری

*****

دارند مدد به نام او می جویند *** از نام بزرگش همه جا می گویند

من ترس ندارم از قیامت ، آری *** زیرا همه در پناه این بانویند

*****

هم پرده نشین آسمان هایی تو *** هم منتخب حضرت مولائی تو

از طالعِ روشنت همه فهمیدند *** خوشبخت ترین عروس زهرایی تو

*****

اندازۀ قطره های باران صلوات *** بر تک تک اهلبیت ازجان صلوات

از صدق دلت بیا و حالا بفرست *** بر مادر سجاد فراوان صلوات

*****

یکتا گهر خزانۀ اربابی *** آرامشِ امنِ خانۀ اربابی

هم رتبه مادر علی اکبر *** تو همسر جاودانۀ اربابی

*****

شد فاطمه میهمان خوابت بانو *** بوده است بلی جواب نابت بانو

در جمع تو بر حسین اشاره کردی *** احسنت به حُسن انتخابت بانو

*****

هر آینه از آینه هایت زیباست *** خورشید هم از نور دو چشمت پیداست

صد شکر کنار پرچم ثاراللّه *** دیدیم که پرچم شما هم بالاست

*****

ص: 265

تو منتخب از عالم و آدم هستی *** از جمله زنان پاک عالم هستی

فرمود به وصف خُلق و خویت مولا *** هم مرتبه با حضرت مریم هستی

*****

وقتی که مقام حدّ اعلی داری *** یک باطنِ پاک مثلِ دریا داری

باید که چنین بگویم امّ السجّاد *** در قلبِ حسین بن علی جا داری

*****

افتخار اهل ایران/سیّد احمد علوی

سرودۀ : شاعر و دلدادۀ علوی و ولائی

آقای سیّد احمد علوی

از قم

افتخار اهل ایران

دمی از چهرۀ خود بر نمی دارد حجابش را *** نباید چشم نامحرم ببیند آفتابش را(1)

جهانشاهی که بین آن همه سردار در مجلس *** ندیده می شناسد حضرت عالیجنابش را

جهانشاهی که با فرمان حیدر شهربانو شد(2) *** جدا کرد از همه غیر از حسین آنجا حسابش را

مسلمان شد به دست فاطمه در عالم رؤیا(3) *** بخوان در شرح « مرات العقول» آیات نابش را

حسین از شهربانو خواستگاری کرد و می دانست *** خودش از سالهای سال پیش از این جوابش را

ص: 266


1- . الخرائج و الجرائح ، ج2 ، ص 750 .
2- . بصائر الدرجات ، ج1 ، ص 593 .
3- . مرآت العقول، ج6، ص 6.

سکوتش از رضایت بود و تا لب بسته آری گفت(1) *** ملائک آفرین گفتند حُسن انتخابش را

چه تقدیری نصیبش شد که کل شهربانوها *** در اقصای جهان حتی نمی دیدند خوابش را

موحّد زاده ای که افتخار اهل ایران شد(2) *** بنازم جلوۀ بی انتهای ماهتابش را

چه نامی داشت فرزندش که وقت یا علی گفتن *** فرشته عاجز است از اینکه بشمارد ثوابش را

علی بن حسین بن علی بن ابیطالب *** در این اصل و نسب بنگر شکوه بوترابش را

عجب نامی که قرآن خدا از باء بسم الله *** معطّر کرده با نام علی ام الکتابش را

چه زیبا شهربانو زیر لب تفسیر فرموده *** کتاب عاشقی همراه هفتاد و دو بابش را

یگانه همسرش خون خدا شد روز عاشورا *** شهید تشنه ای با پیکر در خون خضابش را

ص: 267


1- . دلائل الامامه ، ص 194.
2- . بحارالانوار، ج 51، ص 164.

لالۀ کوثر/شیخ روح اللّه فروتن

سرودۀ : شاعر فاضل و

دلسوختۀ اهل البیت علیهم السلام

آقای شیخ روح اللّه فروتن

از اصفهان

لالۀ کوثر

نوحۀ سینه زنی

شهربانو توئی مادر والامقام

نور چشم علی علیکِ منّی سلام

لالۀ کوثری – با حسین همسری

شهربانو مدد

تا شوم شاملِ عنایتِ اولیاء

متوسّل شدم به مادر اوصیاء

ذکر تو دائماً – روی لبهای من

شهربانو مدد

تو به ظاهر اگر نبوده ای کربلاء

قبل از آن بر غم حسین شدی مبتلا

دلِ تو با حسین – ناله ات یا حسین

شهربانو مدد

نُه امامی که از بعدِ حسین آمدند

همه از پاکی و فضائلت دم زدند

مادر نُه امام – بر تو از حق سلام

شهربانو مدد

دلت از قاتلِ فاطمه بیزار بود

ص: 268

سیّد و سرورت حیدر کرّار بود

دل به دریا زدی– دَم زِ مولا زدی

شهربانو مدد

در پناه شما ، شیعه گرفته امان

دستِ ما را بده ، دستِ صاحِب زمان

تو زِ مهدی بخواه – بخشد از ما گناه

شهربانو مدد

با دلی غمزده ، همیشه با یادِ تو

می کنم گریه بر ، غربتِ سجّادِ تو

کشته شد از جفا – وارثِ کربلا

شهربانو مدد

شهرِ بانو بیا ، عزا به پا کن عزا

تو بخوان روضۀ ، زینبِ غمدیده را

ماهِ زینب چرا - رفته بر نیزه ها

شهرِبانو مدد

پسر ماهت ای ، به فاطمه نورِعِین

شده تاجِ سرِ ، گریه کُنانِ حسین

یادِ آن تشنه لب - ناله زد روز و شب

شهرِ بانو مدد

شهرِبانو قَسم ، به سَیّدُالسّاجدین

بِبَرم کربلا ، در سَحرِ اربعین

سائلِ این دَرَم - حاجتِ من حرم

شهرِ بانو مدد

ص: 269

در مقامِ توسّل و استمداد از

ام الاوصیاء ، حضرت شهربانو علیها السلام

ای آبروی اهلِ ایران شهربانو

ای گوهر دریای ایمان شهربانو

ای همسر وَالفجرِ قرآن شهربانو

ای مادر پاک امامان شهر بانو

***

ای نور چشم آل زهرا شهر بانو

إنّا تَوَسَّلنا بِکِ یا شهربانو

*****

در بندگی تو بهترین معیار هستی

تو در ولایت چشمه ای سرشار هستی

ای ابر رحمت! مادر ابرار هستی

از قاتلان فاطمه ، بیزار هستی

***

بیزار از آن بی حیاها ، شهر بانو

إنّا تَوَسَّلنا بِکِ یا شهربانو

*****

ای نام تو مشکل گشایم شهر بانو

من دردمندم تو دوایم شهربانو

شهزاده ای، من هم گدایم شهر بانو

یعنی که محتاج عطایم شهر بانو

***

دستم بگیر ای ماهِ والا ، شهر بانو

إنّا تَوَسَّلنا بِکِ یا شهربانو

*****

ای آنکه می زد آسمان پیش تو زانو

شد خَیرُ اَهلِ الاَرض ، فرزند تو بانو

در این زمانِ فتنه و ، در این هیاهو

یا شهر بانو! بر درت آورده ام رو

***

دیگر ندارد غم دلم ، با شهر بانو

إنّا تَوَسَّلنا بِکِ یا شهربانو

*****

ص: 270

ای در وجودت نورِ زهرای شهیده

ای مهدیِ موعود را نور دو دیده

نام تو را در لوحِ زهرا ، هر که دیده

گوید عجب ماهی خداوند آفریده

***

ای در فضائل فردِ یکتا ، شهربانو

إنّا تَوَسَّلنا بِکِ یا شهربانو

*****

ای فخر ایران و عرب ، یا شهربانو

ای بین خوبان منتخب ، یا شهربانو

سر تا قدم هستی ادب ، یا شهربانو

محبوبۀ درگاه ربّ ، یا شهربانو

***

تو مادری کن بر دلِ ما ، شهر بانو

إنّا تَوَسَّلنا بِکِ یا شهربانو

*****

ای آنکه ما با مِهر تو غرق امیدیم

با این امید از اهل دنیا دل بریدیم

ما از توسّل بر تو ، خیلی خیر دیدیم

تا کربلا از روی دستت پر کشیدیم

***

داریم از تو کربلا را ، شهر بانو

إنّا تَوَسَّلنا بِکِ یا شهربانو

*****

از غربت مولای خود آگاه بودی

تو خون جگر از داغ ثاراللّه بودی

درفکر بر نِی رفتن آن ماه بودی

همواره از این غم ، به اشک وآه بودی

***

رفتی از این غصّه زِ دنیا شهر بانو

إنّا تَوَسَّلنا بِکِ یا شهربانو

*****

ص: 271

نو عروس سرافراز/قاسم قادری زفره ای ( قادر )

سرودۀ : شاعر خاندان نبوت علیهم السلام

آقای قاسم قادری زفره ای ( قادر )

از اصفهان

نو عروس سرافراز

ای عزیز خدا شهربانو *** مفخر اولیا شهربانو

دختر یزدگردی و داری *** افتخاری به جا شهربانو

مادر چارمین حجت حق *** یار آل عبا شهربانو

افتخارت همین بس که گشتی *** حلقۀ وصل ما شهربانو

پیش نور جمال تو باشد *** زهره کم از سها شهربانو

بهر ابنای خود اعتباری *** کرده ای دست و پا شهربانو

تو عزیز و شریف و بزرگی *** پیش مولای ما شهربانو

بین چندین نفر کرده ای تو *** انتخابی به جا شهربانو

نو عروس سرافراز زهرا *** مام نُه اولیا شهربانو

همسری بر حسین ابن زهرا *** می برازد تو را شهربانو

جنگ اعراب بوده بهانه *** بهر این ادعا شهربانو

بوده تقدیر حق تا که آرد *** از مداین تو را شهربانو

محضر پاک مولی الموالی *** حضرت مرتضی شهربانو

در حضور علی شاه مردان *** داده ای این ندا شهربانو

گفته ای روی جدت سیه باد *** « بهر آن اشتبا شهربانو»

گر خلیفه بتو بد گمان شد *** « کرده او اشتبا شهربانو»

نسل تو نسل پاکان دنیا *** تا به یوم الجزا شهربانو

شهر یثرب و یا هر کجائی *** التماس دعا شهربانو

ص: 272

هر که واصل به اهل ولا شد *** شد مجیب دعا شهربانو

جان زهرا و شوی گرامش *** کن نگاهی به ما شهربانو

چشم ما خانه آل زهراست *** جای پای شما شهربانو

کن دعا اربعین گردم امسال *** راهی کربلا شهربانو

( قادر ) از روی لطف و ارادت *** گفته مدح شما شهربانو

*****

بانویی آسمانی از ملک فارس/استاد محمد قدسی

سرودۀ : شاعر فرهیخته و نکته سنج

و دلباختۀ اهل البیت علیهم السلام

استاد محمد قدسی

( قدسی )

از اصفهان

بانویی آسمانی از ملک فارس

هر آن که مادر عنقاست در صفت عنقاست *** کسی که مریم عذراست در شرف عیساست

هر آن که طفل شجاع آورد در این دنیا *** اگر چه نیست چو رستم ، و لیک رستم زاست

دقیقه ای است در اینجاکه ظرف و مظروف است *** به قدر وسعت مظروف ، ظرف بی همتاست

محال هست شود ظرف کمتر از مظروف *** به نزد عقل جز این گفته ، سست و بی معناست

صدف به قدر گهر پاک باید و خالص *** که این ز قاعدۀ لطف ، سنت دریاست

ص: 273

بدان که « اشهد اَنَّ الاِمام فِی الاَرحام » *** مُطهّر است و « فِی الاَصلاب » نیز ، کار خداست

امام مادری از جنس آسمان دارد *** که او به « نورٌ عَلی نور » بر همه اولی است

اگر که مادر او ، مثل او نباشد نور *** امام را به رَحِم پروریدنش رؤیاست

سخن کشد به دِرازا و هر مُخاطب خاص *** به یک اشاره کفایت کند اگر داناست

یکی ز جمله این مادران والا قدر *** ز یزدگرد سوم هست و رتبه اش والاست

زنسل پادشهان است و پر شرافت و شان *** که نو عروس بلافصل حضرت زهراست

به خواب دید پیمبر برای صیغۀ او *** حسین را بنشانده است و بر سر اجراست

خودش برای خودش انتخاب شوهر کرد *** اگر چه در خطر و در میانۀ اسراست

دلش به سوی حسین از ازل تمایل داشت *** گلاب از گل و گل با گلاب در یک جاست

امام اول ما « شهربانویش » خوانده است *** چرا که بانوی شهر است و افتخار افزاست

چه دختری که به ساسانیان شرف بخشید *** نشان فخر و مباهات خسرو و کسراست

چه دختری که شده نُه امام را مادر *** میان مام امامان چنین مقام که راست ؟

ص: 274

رسد عرب به عجم زین یگانه حلقۀ وصل *** که اتصال به این محکمی چه کس داراست ؟

عرب ، عجم چه تفاوت کند اگر معیار *** به پیش مُصحف و اسلام ، دانش و تقواست

زکینۀ عصبیت عرب کر و کور است *** تعصب عربی بدترین تعصب هاست

به حکم آیۀ قرآن که گفته « اَلاَعراب» *** « اَشَدُّ کُفر و نِفاقاً » همین ، همین حالاست

خطاست این که به دنبال مستند باشی *** کدام مستند از عشق برتر و برجاست

ولی اگر سند مستند ز ما طلبی *** محبت آن سند مستند در این دنیاست

پر است هر دل ایرانی از هوای حسین *** سند همین و برای همیشه پابرجاست

دلا هویّت اصلیّ ما نه ایرانی است *** هویّت این که هر ایرانی عاشق مولاست

چو گل پسر به زمین وقت زایمان بگذاشت *** به سوی عالم دیگر روانه شد یک راست

غمش به قدر غم نینوا نمی باشد *** که رفت و بی خبر از ماجرای کرببلاست

ندیده ، سخت دلش سوخت چون که می دانست *** سر حسین و عزیزان او جدا ز قفاست

ص: 275

ندید اسارت فرزند خویش « زَینُ العِباد » *** که دربه در شدۀ کوفه است و شام بلاست

کنار مسلخ خون ، می گریست همچو رباب *** که سر ز کودک ششماهه ای ز بیخ جداست

دهید مژده به ایرانیان شیعه شعار *** که از برای شما او شفیعۀ فرداست

*****

گوهرتابنده/علیرضا محمدی ( مسافر )

سرودۀ : شاعر روحاتی و دلباختۀ اهل البیت علیهم السلام

آقای شیخ علیرضا محمدی ( مسافر )

از اصفهان

گوهرتابنده

هست فخر مردم ایران زمین *** شهربانو مام زین العابدین

بانویی با علم و ایمان و شرف *** آنکه باشد شاه ساسان را خلف

او ز نسل یزدگرد سوم است *** مادر ارزندۀ نُه انجم است

بانویی با عفت و شرم و حیا *** گوهری تابنده چون شمس الضحا

او اسیر لشکر اسلام شد *** با اسیرانِ عجم ادغام شد

برده شد سوی مدینه آن اسیر *** بود شهزاده ، و لیکن مستجیر

خواست ثانی تا که بفروشد وِرا *** مانع او شد علیِّ مرتضی

گفت با او، منع کرده دین ما *** تا که بفروشی تو این شهزاده را

من ارائه می دهم راه علاج *** ده اجازه تا کند او ازدواج

گفته شد با آن زن با آبرو *** تا نماید زوج خود را جستجو

گشت آن زن بین مردان ، با وقار *** تا بجوید همسری والا تبار

او در این کارش مخیّر بُد ، ولی *** انتخابش شد حسین بن علی

ص: 276

مجلس جشنی بپا شد آن زمان *** رفت در بیت امام انس و جان

حاصل این وصل زیبا و نکو *** جدّۀ پاک امامان گشت او

اولین فرزند او سجاد شد *** زین تولد شهربانو شاد شد

آخرین فرزند او، ای دوسِتان *** هست نامش ، مهدی صاحب زمان

می کند روزی به عالم او ظهور *** تا کند کلِّ جهان را غرق نور

ای ( مسافر ) کاش باشی آن زمان *** در رکاب حضرت صاحب زمان

*****

شهربانو همسری صاحب کمال *** مادر ارزندۀ نُه تن ز آل

شهربانو همسر پاک حسین *** آنکه جدّش گفته او را نور عین

شهربانو گشت در ایران اسیر *** لیک آخر شد مقامش کم نظیر

شهربانو مادر زین العباد *** جدِّۀ نُه گوهر نیکو نهاد

شهربانو باغبان لاله هاست *** بر حسین و عشق پاکش مبتلاست

شهربانو دختری نیکو سرشت *** همسر شاه جوانان بهشت

شهربانو نام پر آوازه است *** گر به ظاهر شد اسیر ، آزاده است

*****

چه نام شهربانو دلنشین است *** همو که بانوی ایران زمین است

عروس فاطمه گردید این زن *** ثمین است و امین است و مهین است

حسین بن علی را گشت همسر *** که او را مونس و یار و معین است

شرافت را مضاعف کرد این زن *** چرا که مام زین العابدین است

چه گویم من ز وصف شاه بانو*** که خاتم را ، چنین بانو ، نگین است

به زهرا کی شود برتر ، و لیکن *** میان جمله زنها برترین است

به خود بالد ، به خود نازد ،چنین زن *** چرا که مام آل طاهرین است

ص: 277

شنیده ماجرای کربلا را *** از این رو بی قرار و دلغمین است

*****

چه گویم من ز وصف شهربانو *** که بیت اش را ملک می کرد جارو

*****

شهربانو شد اسیر و عاقبت آزاد شد *** جان ویرانِ وی از، عشق حسین، آباد شد

همسر شاه شهیدان گشت شهبانوی دهر *** زین سبب هم حیدر و هم فاطمه دلشاد شد

*****

همسر فرزند زهرا گشته ای *** زین سبب محبوب دل ها گشته ای

ای عروس فاطمه ، روحی فداک *** شاه بانوی دو دنیا گشته ای

*****

ص: 278

مادر نُه نور خدایی/محمد رضا مسعودی

سرودۀ : شاعر و مداح پرشور و سوز

و دلباختۀ اهل البیت علیهم السلام

آقا محمد رضا مسعودی

از اصفهان

غزل

مادر نُه نور خدایی

ای مادر مولای عرب ها و عجم ها *** سخت است که از تو بنگارند قلم ها

سخت است که بر معرفتت دست رسانند *** صد سال اگر سوی تو آیند قدم ها

شهزادۀ ایرانی و در کشور اسلام *** باید که بسازند برای تو حرم ها

تو مادر نُه نور خدایی و عجب نیست *** گر هست شود از نگهت کل عدم ها

تو همسر خورشیدی و در عرش نوشتند *** در طالع سعد تو خدم ها و حشم ها

بر تخت کرم گر بنشینی به تصدق *** محتاج کرامات تواند اهل کرم ها

ای مادریِ ذریه یِ طیبه از تو *** بر بام شرف از تو بکوبند علم ها

از حجب تو معلوم شده مردم ایران *** در امر حجابند و حیا پیشقدم ها

هر کس به کسی نازد و ما هم به تو نازیم *** ای جان به فدایت که تویی ناز عجم ها

ص: 279

وحیدۀ دوران/ محمد رضا مسعودی

چهارپاره(دوبیتی های بهم پیوسته)

وحیدۀ دوران

از تبار زنان ایرانی *** اعتبار شرافتی بانو

دختر یزدگرد ساسانی *** مادر حجب و عفتی بانو

ای موحد ، وحیده ی *** که به دوران خویش الگویی

دوران مادر نه مسیح دم هستی *** مریمی یا که شهربانویی؟

سینه ات بود گرم آتش عشق *** چهره دریای اشک ها ز دو عین

در شبی که به دست پیغمبر *** خواستگاری شدی برای حسین

بی قراری قرار از تو ربود *** همه تن سر شدی و فکر حسین

تا دو چشمت به خواب ، باز رود *** ذکر لبهات بود ذکر حسین

خواب بودی و بختِ تو بیدار *** فاطمه میهمان خوابت شد

تا نمودی شهادتین اقرار *** میهمان تو میزبانت شد

گفت خوش آمدی به خانۀ عشق *** دختر با حیای ایرانی

با تفاخر بخوان ترانۀ عشق *** که عروس علی عمرانی

گر ز هجر نگار بی تابی *** غم مخور ، زجرِ هجر تو گذراست

گاه میدان قادسیه که شد *** راه وصل تو خلعت اسراست

سربلندا اگر اسیر شدی *** هیبتت هیبت امیری بود

تا نبیند حرامزاده تو را *** کار چشم تو سر به زیری بود

جمع نامحرمان که دیدی جمع *** شمع گشتی ز شرم و آب شدی

هرمزان را ز لعن سوزاندی *** پر حرارت چو آفتاب شدی

ص: 280

هرمزان را که لعن فرمودی *** دومی لعین دو لب بگشود

که مرا ناسزا چرا گفتی؟ *** چون سپندِ به رویِ آتش بود

خشم بود و علی به او فرمود *** که مکن پاره چشم خود ز غضب

او تکلم به فارسی بنمود *** من ندیدم از او به غیر ادب

باز اما نبرده بو ز ادب *** کرد کاری که کار اشرار است

دین خود را حراج کرده و گفت *** چه کس این برده را خریدار است؟

مرتضی سد راه او شد، گفت *** گر تویی برده اوست آزاده

نشنیدی مگر ز ختم رسل؟ *** بردگی نیست شان شهزاده

تا که مشکل گشاست دست خدا *** چشم مشکل به دست رحمت اوست

چاره ساز تمام عالم گفت *** چارۀ شاهزاده وصلت اوست

حرف وصلت که در میان آمد *** شبنم از شرم بر گل تو نشست

از سکوتت علی بلی بشنید *** چه عروسی مدینه آورده ست

با تو فرمود آن ابوالنورین *** که الا نور تاج ساسانی

شوهری بایدت ، از این مردان *** برگزین هر که را که میدانی

در همان لحظه در همان مسجد *** آن دو رویای ناب شد تعبیر

چشمت افتاد تا به چشم حسین *** از زبان تو باز شد زنجیر

گل چشمان تو پر از شبنم *** به گل فاطمه بلی گفتی

عشق تو با حسین شد آغاز *** با علی زاده یا علی گفتی

با حیا و وقار رفتی پیش *** که دلم یا علی به او شاد است

اوست لیلی منم که مجنونم *** دل مجنون حسین آباد است

ص: 281

خواست تا عقد تو کند جاری *** گفت نامت بگو که میدانم

دو لبت باز شد که شاه زنان *** دختر شهریار ایرانم

گفت شاه زنان فقط زهراست *** که ندیدم چو او خدارویی

تو نه نامت شه زنان باشد *** که مسما به شهر بانویی

پس یدالله رو به ثارالله *** گفت او را محافظت فرما

در حق شهربانوی ایران *** شهریارا ملاطفت فرما

نخل این باغ میوه ای دارد *** که پس از تو یگانۀ دنیاست

همسر تو ز بس مطهره است *** مادر نه وصی بعد از ماست

تحت آموزش حسین و علی *** رتبه های کمال را دیدی

آخرین رتبه از کمال تو بود *** اینکه زین العباد زاییدی

تا که دیدند آسمانی ها *** آن خدا روی کبریایی را

به تو پوشاند دست لطف خدا *** خلعت ام الاوصیایی را

*****

حال ، بانو به سینه دردی هست *** گویمت گر اجازه ای دارم

تیر از این درد می کشم از دل *** مثل ابر بهار می بارم

سال ها می گذشت زین میلاد *** شوهرت را به کربلا بردند

شاه و شهزادگان عرشی را *** در زمینی پر از بلا بردند

شاه تکیه به تخت نیزه زد و *** همه شهزادگان اسیر شدند

آه ، شهزادگان کوچک هم *** زان بلای بزرگ ، پیر شدند

در مسیر اسارت از بس که *** ز آسمان و زمین بلا بارید

ص: 282

گفت با ناله او که زاییدیش *** کاش مادر مرا نمی زایید!

شهربانو ! تو که اسیر شدی *** حيدر آنجا حمایتت می کرد

دومی گر حقارتت میخواست *** حفظ ، علی از نجابتت می کرد

اهل بیت حسین را اما *** چون کنیز و غلام گرداندند

حيدر آنجا نبود و زینب را *** دور بازار شام چرخاندند

*****

رباعی ها

آن سیدۀ زنان آن دور و زمان *** که از اوست تمام افتخار عجمان

با اینکه جهان شاه به او می گفتند *** از همسری حسین شد شاه جهان

*****

ای مادر نه امام معصوم سلام *** شهزادۀ شه پرور مخدوم سلام

ای آن که به لوح فاطمی دست خدا *** کرده ز ازل نام تو مرقوم سلام

*****

دور از غضبی و قهر بانو *** دادی به سپهر، مهر بانو

از عرش به فرش تا به افلاک *** آوازۀ توست شهربانو

ص: 283

شهربانو ، اختر ایرانی/محسن ناصحی

سرودۀ : شاعر نکته سنج و ولائی

استاد محسن ناصحی

از اصفهان

شهربانو ، اختر ایرانی

نیستها را به نگاه خودش از هست گرفت *** گفتم از ساقی و این میکده را مست گرفت

بیخود از کرببلا رهگذر شام نشد *** حکمتی داشت که شمشیر دعا دست گرفت

من به بیراهه رسیدم ، سحری دستم را *** با ابوحمزۀ خود آخر بن بست گرفت

وصله خوردم به کتاب گنه آلوده ای و *** نامه ام را شبی از آن همه پیوست گرفت

دمِ افتادن من بود ولی دستم را *** دید این گمشده در آخر راه است ، گرفت

چه کنم ؟ در غزل از دایره اش بیرونم *** بی جهت نیست که در قافیه ام دلخونم

به حسینی که میان دو علی آمده است! *** به علی بن حسین بن علی مدیونم

راهباً راغباً و راجیاً و خائِفَنم *** از ابوحمزه بپرسید ، پر از مضمونم

من کجا ؟ عشق کجا ؟ فاصله خیلی است ولی *** گرچه در قالبِ یک وصلۀ ناهمگونم؛

شکرُ لله که با مادر او هم وطنم *** من نمک گیر سر سفرۀ این خاتونم

ص: 284

ماه در هالۀ خود اختر ایرانی داشت *** ساحل فاطمه یک گوهر ایرانی داشت

چه خوشایندتر از این که عجم می بالد *** که حسین بن علی همسر ایرانی داشت

حسن از همسر خود هرچه جفا دید ، حسین *** در دل خانۀ خود یاور ایرانی داشت

مونس دختر زهرا شده ، یعنی زینب *** می توان گفت که یک خواهر ایرانی داشت

انتخاب علی و فاطمه بوده ، زهرا *** چشم امّید به این دختر ایرانی داشت

افتخار عجم است این که علی بن حسین *** سر به دامان همین مادر ایرانی داشت

*****

عروس فاطمه علیها السلام/ناصر ظهیری ( ناصر )

سرودۀ : شاعر اهل البیت علیهم السلام

آقای ناصر ظهیری ( ناصر )

از اقلید امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف

عروس فاطمه علیها السلام

آن کوکبی که جلوه به از ماهتاب کرد *** وقتی دمید ، رو به سوی آفتاب کرد

در خواب خوش ، جمال جمیل نبی چو دید *** میل نکاح با پسر بوتراب کرد

تعبیر خواب را چو ندانست ، روز و شب *** اندیشه را روانه سوی آن جناب کرد

ص: 285

چون شد میان قوم عرب با عجم نزاع *** او را اسیر ، خیل عرب در شباب کرد

وارد چو شد به شهر مدینه در آن زمان *** تعبیر ، خواب خویش در آن اضطراب کرد

ناگه ، علی ولی خداوند بی مثال *** بر او ز روی لطف و کرم این خطاب کرد

از بهر نور چشم من ای دخت یزدگرد *** خلّاق عالَمین تو را انتخاب کرد

گشتم عروس فاطمه و همسر حسین *** رفتن به آن دیار ، مرا کامیاب کرد

لطف خدای بود که در بند تازیان *** همسر مرا به زادۀ ختمی مآب کرد

چندی پس از تولّد زین العباد بود *** رفتم ز دهر و ، همسر من انقلاب کرد

در کربلا نبوده ام ، امّا دلِ مرا *** داغ حسین فاطمه ، از غم کباب کرد

داغ حسین و اکبر و اصغر در آن زمان *** در کربلا چه با دل زار رُباب کرد

بیداد خصم ، زینب و کلثوم را ، اسیر *** راهی به سوی کوفه و شام خراب کرد

( ناصر ) به یاد سرور آزادگان حسین *** گردید زار و ، آه و فغان ، بی حساب کرد

*****

ص: 286

شه دختی از عجم/ناصر ظهیری ( ناصر )

شه دختی از عجم

لطفی خدا به دخت شهی در شباب کرد *** او را رقیب شعشعۀ ماهتاب کرد

خوابید و خواب دید رسول خدای را *** آن خواب را ستاره بختش حساب کرد

با عقل خود چو خواب نکویش بیان نمود *** گفتا ، توان ز خوابِ تو تعبیر ناب کرد!

بعد از نبی چون فاطمه آمد تو را به خواب *** با تو نشست و تازه عروست خطاب کرد

گفتا تو نو عروس منی ، همسرِ حسین *** زهرا ز مهر ، چهر مرا در نقاب کرد

آن شب جمال روی منیر حسین را *** چشمم به خواب دید و ، دلم انتخاب کرد

تعبیر خواب و مِهرِ حسین و فراق او *** روح مرا قرین غم و اضطراب کرد

وقتی اسیر لشکر قوم عرب شدم *** عزمم اسیر دل شد و ، پا در رکاب کرد

تا وارد مدینه شدم ، اشقی الاشقیا *** روی مرا چو خواست ، حجابم عتاب کرد!

اندر مدینه حضرت مولا علی مرا *** بانوی شهر و زوج حسینش خطاب کرد

ص: 287

کردم دعا ،که لایقِ اهلِ وَلا شوم *** آری ، خد ا دعای مرا مستجاب کرد

این ها همه ، مشیّت پروردگار بود *** اویم نگین حلقه وصلِ صواب کرد

شهزاده ای بُدَم ! ، که شدم همسر حسین *** چون ذره ای ! حسین مرا آفتاب کرد

آمد علیّ من چو به دنیا ، من از جهان *** رفتم چو گُل به عرش و ، خدایم گلاب کرد

این افتخار همسری شاه دین مرا *** مرهون لطف خالق و ، جنّت مآب کرد

شرح تمام عمر تو را ، مام نُه امام *** شایسته است درج به صدها کتاب کرد

یا اُم الاوصیاء ، جنان را به روز حشر *** باید که با شفاعت تو ، اکتساب کرد

یا ربّ به نور حضرت صاحب ، عنایتی *** فرما ، که بر ظهور تواند شتاب کرد!

من ( ناصر ) م مدیحه سرایم ، که شعر من *** روح مرا قرین هزاران ثواب کرد!

ص: 288

نگین حلقۀ وصل دو قوم/ناصر ظهیری ( ناصر )

نگین حلقۀ وصل دو قوم

کنم ستایش دائم ، خدای منّان را *** که آفرید جهان را و ، نورِ ایمان را

سپس سپاس که در این جهان پهناور *** برای قُربِ به خود آفرید ، انسان را

بسی سپاس ،که نور آفرید و ، از آن نور *** نمود حکمت و عقل و شعور و عرفان را

برای ثبت حقایق ، قسم به قوسِ قلم! *** که لطف کرد به انسان ، بیان و تِبیان را

دو صد سپاس خدا را که مرحمت فرمود *** به قلب پاک محمّد نزول قرآن را

سپس به نورِ علی ، فاطمه ، حسن و حسین *** بِداد شوکت و عزّت ، دل مسلمان را

برای گسترش دین ، نظر به ایران کرد *** نفوذ دین خدا را ببین و ایمان را

بدید دختر شاهِ عجم ، شبی در خواب *** دو نور پاک و مطهّر ، دو نور تابان را

بخواب دید که هستند احمد و زهرا *** برای زادۀ خود خواستگار ایشان را

چو گشت سامع گفتار آن دو نور خدای *** به عشق کرد منوّر سر و دل و جان را

مشیّت احدی چون بر این قرار گرفت *** چشید دختر شَه ، شهد ناب پیمان را

حسین را چو در آن خواب دید عاشق شد *** بر او که داشت به همراه ، مهر جانان را

ص: 289

چو در گرفت میان دو قوم ، جنگی سخت *** سپاه فاتحِ دین را ببین و ، ایران را

در این میانه ، دل شاه دختِ ایران شد *** اسیر عشق حسین و ، به بست پیمان را

چو شاه دخت عجم شد اسیر لشکر دین *** جلال و عزّت او را ببین و یزدان را

شدند وارد شهر مدینه چون اُسرا *** عزیز داشت علی ، دخت شاه ایران را

علی چو کرد خطابش تو شهربانوئی! *** عروس فاطمه ای کن قبول ایمان را

چو گشت مادرِ زین العباد آن بانو *** شنید ارجعی کردگار سبحان را

کسی که مادرِ فرزادِ نُه امام بُوَد *** زِ بعد فاطمه دارد ، مقام دوران را

نگین حلقه وصل دو قوم شد آن زن *** نگر مقام همان سرور نکویان را

سِزَد که سجده به درگاه حق بری ( ناصر ) *** که ساخت مرتبط ایران و دین و قرآن را

*****

رباعیات

همایون اختری شهزاده دختر *** که زین العابدین را گشت مادر

عرب را با عجم ها داد پیوند *** همین شه بانویِ سجّاد پرور

*****

شهربانو بانوی نیکو نهاد *** بوده ای شهزاده و فرخنده زاد

ای نگین حلقه وصل دو قوم *** قوم ایران و عرب ، تبریک باد!

*****

ص: 290

ای حلقه اتّصال اعراب و عجم *** ای زینت واژگان اربابِ قلم

وصل تو مبارک ای عروس زهرا *** ای مادر سجّاد ، شهنشاه اُمم

*****

این مِهین دختِ جلیل القدر کیست؟! *** کز فضیلت ها گرفته نمره بیست!

گشت ، همسر با حسین بن علی *** با امام سومینِ شیعه زیست

*****

مِهین دختی سپید اقبال و خوشرو *** که مامِ نُه امام است و خداجو

عروسِ فاطمه ام الائمه *** بوَد نام نکویش ، شهربانو

*****

افتخار شایان/سیّد محمود مرتضوی نایینی ( ناظر )

سرودۀ : شاعر فرهیخته

و دلباخته اهل البیت علیهم السلام

آقای سیّد محمود مرتضوی نایینی ( ناظر )

از اصفهان

افتخار شایان

شریفه ای که اصالت ز نسل شاهان داشت *** فخیم بود و بزرگی بر اهل ایران داشت

ز نسل شاه انوشیروان عادل بود *** میان مردم این دهر عزّت و شان داشت

عزیز دخترِ شه ، یزدگرد سوّم بود *** به نزد خلقِ زمان ، حرمت فراوان داشت

شبی به خواب خوش آن دخت ماه سیما دید *** که احمد آمد و بر او نظر ز احسان داشت

ص: 291

بیان نمود که تو نوعروس فاطمه ای *** حسین را به تو تزویج ، حیّ سبحان داشت

ز خواب ناز چو بیدار شد همان دختر *** به فکر بود که این خواب خوش چه برهان داشت

دوباره در شب دیگر به خواب دید که باز *** جناب فاطمه با او نشست و عنوان داشت

که ای نجیبۀ گل ، همسر حسین منی *** عنایتی به تو پروردگار منّان داشت

گذشت مدّتی و جنگ ها به پا گردید *** میان قوم عرب با عجم که عصیان داشت

پس از شکست عجم در نبرد ، آن دختر *** نظر به مرحمت و التفات یزدان داشت

اسیر گشت و ، به شهر مدینه شد ، اما *** اسارتش گل پیروزیِ درخشان داشت

به لطف حضرت مولا علی در آن سامان *** حسین فاطمه او را به راه ایمان داشت

از آنکه شاه زنان بود ، شهربانو گشت *** مقام و پاکی خود را نکو نمایان داشت

پس از مُزاوجتش با عزیز جان نبی *** خدا به او علی بن الحسین ارزان داشت

شد از جهان و ، به خاک بقیع مدفون شد *** همان که در دو جهان افتخار شایان داشت

ص: 292

شد افتخار بر اعراب و ملّت ایران *** چو اعتقاد به اسلام ناب و قرآن داشت

خدای ( ناظر ) او بود و خواستش پیروز *** چو اتّکا به همان کارساز رحمان داشت

*****

شهربانو عروس مولا شد *** همسر نور چشم زهرا شد

انتخابش حسین فاطمه بود *** صاحب عزّت دو دنیا شد

*****

شهربانو که شد اسیر تعب *** شد گرفتار دست قوم عرب

در مدینه عروس زهرا شد *** تا شود هم کلام با زینب

*****

شهربانو مام زین العابدین *** مامّ سجّاد آن امام چارمین

بانوان شیعیان را بود و هست *** حافظ جان بهتر از حصن حصین

*****

دختر یزدگرد سوّم را *** به اسارت حرامیان بردند

شد چو همتای نور چشم رسول *** غم بی حد حسودها خوردند

ص: 293

مام والای امامان علیهم السلام /سیّد مصطفی مهدوی ( نحوی )

سرودۀ : شاعر روحانی و ولائی اهل البیت علیهم السلام

آقای سیّد مصطفی مهدوی ( نحوی )از اصفهان

مام والای امامان علیهم السلام

السّلام ای شهربانو السّلام *** مادر والامقام نُه امام

اِی که پیغمبر تو را شد خواستار *** بر حسین بن علی از این دیار

اِی که عقدت را پیامبر خوانده است *** افتخارت تا قیامت مانده است

در دلت عشق حسین بن علی *** شُد چو مهر عالم آرا منجلی

حضرت زهرا تو را آمد به خواب *** رهبرت گردید بر اسلام ناب

تو در ایران و پیمبر در حجاز *** از مدینه آمدت در خواب ناز

از کجا آمد پدید این ارتباط *** با چنین شور و نشاط و انبساط

در دل دریا خداوند مجید *** از در حکمت صدف ها آفرید

در میان آن صدف ها یک صدف *** لایق لاتحزن است و لاتخف

دُرّ نایابی کز آن پیدا شده *** نو عروس حضرت زهرا شده

داشت شاه کشور ایران زمین *** دختری نیکو خصال و نازنین

شهربانو نام آن دُردانه بود *** در شرافت گوهری یکدانه بود

در چنان عصری چنین دُرّی ثمین *** کَشت استخراج از ایران زمین

گرکه خواهی سِرّ این راز نهان *** یخرج الحیّ من المیت بخوان

گرچه آن بانوی پاک حق پذیر *** ظاهرا بین اسیران شد اسیر

باطناً در طیّ راه آن رو سفید *** قلب با عشق حسینش می تپید

تا که در یثرب رسید آن کاروان *** رازها از شهربانو شد عیان

شد مدینه روشن از دیدار او *** آمدند احرار بر دیدار او

دست رد بر سینۀ بیگانه زد *** آشنا را نغمۀ جانانه زد

یعنی آن بانوی با مجد و شرف *** دست زد بر دامن شاه نجف

ص: 294

یعنی آن بانو به دور از شوروشین *** دست خود بنهاد بر دوش حسین

گفت این است آن همایون یار من *** کآمد آن شب با نبی دیدار من

شهربانو دامن حیدر گرفت *** ازدواج آسمانی سر گرفت

ای عروس آل طاها السّلام *** مام والای اِمامانِ عِظام

چونکه تو بر این امامان مادری *** من گمان دارم ز نرجس برتری

از امام چارمین تا آخرین *** جمله را تو مادری ای نازنین

در قیامت موقع آن دار و گیر *** جان ( نحوی ) دست ما را هم بگیر

*****

بانوی زینبی خو/محمد نعیمی

سرودۀ : شاعر دلسوختۀ اهل البیت علیهم السلام

آقای محمد نعیمی

از قم

بانوی زینبی خو

الا شهربانوی والا مقام *** به روح بلند تو از ما سلام

توئی همسر با وفای حسین *** که داری به نزد خدا احترام

توئی مادر سیّدالساجدین *** توئی زینبی خو ، حسینی مرام

زدامان تو نور عصمت دمید *** ز تو زاده شد آن امام همام

اگر چه توئی دختر یزدگرد *** ولی نور داری ز خیرالانام

تو یک افتخاری بر ایرانیان *** که نام تو آرند بر لب مدام

سزد آنکه گویند اهل ادب *** به همراه نامت علیها سلام

به شان تو گفتم به قَل و دَل *** که شد ختم شعرم به خیرالکلام

*****

ص: 295

همسر خسرو کربلا علیه السلام/فرج اللّه شیرانی ( واصف )

سرودۀ : شاعر خاندان عصمت علیهم السلام

آقای فرج اللّه شیرانی ( واصف )از اصفهان

همسر خسرو کربلا علیه السلام

حضرتِ شهربانویِ اطهر *** پارسا بانویِ پاک گوهَر

بانویِ نامیِ نیک ایمان *** ای که با شوق گشتی مسلمان

همسر خسروِ کربلائی *** پاکدل، پاک جان ، پاکرائی

مادرِ سیّدُ السّاجدینی *** حق پرستیّ و فخر آفرینی

خواب دیدی که ختم رسولان *** عقلِ کُل ، مظهر ذاتِ یزدان

امر فرمود کای نیک آئین *** رو بِشو همسرِ خسرو دین

همسر خُسروِ دین حسینم *** قوّت قلبم و نور عینم

امر او را چو کردی اطاعت *** ای نکو بانویِ پاک طینت

یافتی در برِ حق مقامی *** باعثِ فخری و احترامی

حضرت شهربانو به محشر *** از رهِ لطف ای نیک اختر

کُن شفاعت زِما بی پناهان *** بی پناهان زارِ پشیمان

تا که مسرور و دلشاد گردیم *** از غم حشر آزاد گردیم

راه یابیم بر خُلد اعلا *** گلشنِ جاودانِ مصفّا

*****

ص: 296

عروسی در حریم آل یاسین علیهم السلام/سیّد علی مهدوی ( والا )

سرودۀ : شاعر ولائی اهل البیت علیهم السلام

سیّد علی مهدوی ( والا )

از اصفهان

عروسی در حریم آل یاسین علیهم السلام

یک گلی از بوستان کشور ایران دیرین *** نیک اختر شد عروسی در حریم آل یاسین

دختری از یزدگرد سوم آن سلطان ساسان *** شهریاری حق گرا با پرتوی از دین و آیین(1)

دید در رؤیای صادق خواستگارانی الهی(2) *** واله و شیدای آنان گشت با افکار زرّین

آن نبردی کز سوی اعراب آمد سوی ایران *** گشت بابی تا تحقق یابد آن رؤیای شیرین

شد اسیر مسلمین ایشان به تقدیر الهی *** این اسارت بودبر شهزاده الحق سخت و سنگین

نام او شاه زنان و خوله بود است و غزاله *** شهربانو داد نامش را علی آن خسرو دین(3)

از حیا و شرم و عفّت در خور شان ولایت *** در شجاعت او دلیری بود فاخر همچو شاهین

ص: 297


1- . بحارالانوار، ج 1 ، ص 164.
2- . مرآت العقول ، ج6 ، ص6 .
3- . بصائرالدرجات ، ج1 ، ص 593.

خواست ملعونی ببیند چهرۀ معصوم او را *** با عتابی سخت پوشانید رو زان عزم ننگین

حکم جمعی بود اورا همسری با رسم دونان *** آخر از امر امیرالمؤمنین کردند تمکین

مرتضی فرمود مختار است او در ازدواجش *** او ز اعیان است و دارد انتخابش حکم تعیین

انتخاب او حسین ابن علی گردید متقن *** آنکه دائم بود در رؤیای او چون یار دیرین

شد عروس حضرت زهرا و همسر بر حسینش *** مادری بر حضرت سجاد شد آن نیک آیین

مادری بر نُه امام المتّقین گردید زین رو *** نام زیبایش به اُمّ الاوصیا گردید تزیین(1)

بَه! چه تقدیری مبارک شد نصیب دخت ایران *** شد بر ایرانیّ و ایران فخر همچون تاج زرّین

یا رب آسان کن وصال آن نُهم فرزند او را *** مهدی صاحب زمان آن حامی مردان حق بین

افتخار تو است ( والا ) مدح آل الله هر دَم *** تا بود در چرخ افلاک و زمان و ماه و پروین

*****

ص: 298


1- . بحار الانوار ، ج 46 ، ص 11.

گنجینۀ معارف/سیّد هاشم وفایی

سرودۀ : شاعر خاندان ولایت علیهم السلام

آقای سیّد هاشم وفایی

از مشهد

گنجینۀ معارف

ای بانوی جلیله که غرق جلالتی! *** آیئنۀ نجابت و قدر و شرافتی

هم افتخار فاطمه و مرتضی شدی *** هم تو عروس گلشن سرسبز عصمتی

گر انتخاب بانوی جنّت شدی رواست *** دیده است در وجود تو نور محبّتی

دامان توست مشرق خورشید عابدان *** مادر به سیّد همه عبّاد خلقتی

گنجینۀ معارف و ایمان و منزلت *** چون چشمۀ زلالی و پاکیزه سیرتی

عاجز زوصف و شرح مدیح توایم ولی *** پیداست آفتاب سراپا حقیقتی

ذریّه ات به فضل و شرافت ، زبان زدند *** مادر به نُه امام سراپا فضیلتی

پیش از قیام کربلا رفتی از جهان *** دیگر ندیده ای به اسارت ، مشقّتی

آسوده در بقیع، تنت زیر خاک رفت *** امروز اگر چه نیست نشانت زتربتی

این شعر را بیا ز « وفایی » قبول کن *** شعری که حاکی است زعرض ارادتی

*****

منصب ناب

زهرا و علی در تو نجابت دیدند *** دور و بر تو فرشتگان چرخیدند

بر همسری حسین نائل گشتی *** این منصب ناب را به تو بخشیدند

ص: 299

بانوی آفتابی

آیینۀ بخت روشنت دیدن داشت *** آغاز بهار گلشنت دیدن داشت

تو بانوی آفتابی و ایرانی *** خورشید به روی دامنت دیدن داشت

*****

ملیکة المدینه

محبوب دل و سرور سینه بودی *** دریای امید را سفینه بودی

ای مادر پاکیزه سرشت سجاد! *** این بس که ملیکة المدینه بودی

*****

خورشید

وقتی به بهار عشق ، تأیید شدی *** هم رنگ شکوفه های امید شدی

بانو! تو اگر ماه مدینه بودی *** در محضر آفتاب خورشید شدی

*****

گل بانو

تو دُرّ یگانۀ حسینی ، بانو! *** گوهر به خزانۀ حسینی ، بانو !

تو مادر زین عابدینی ، آری *** گل بانوی خانۀ حسینی ، بانو!

*****

افسوس

تو مادر بهترین گل ایجادی *** مشمول دعای حضرت سجادی

صد حیف! نشد زنده بمانی ، بانو! *** افسوس که زود از نفس افتادی!

*****

تقدیر

تقدیر تو بود ، جز امیری نروی *** سمت عطش و راه کویری نروی

یک بار اسیر بودی و ، خواست خدا *** این بار نباشی و اسیری نروی

*****

تابوت

بانو! دل از اندوه تو سرپوش گرفت *** تابوت تو را که بر روی دوش گرفت؟

باید که بنازد به غبار فردوس *** خاکی که تن تو را در آغوش گرفت

ص: 300

مادر امام نور

ای آن که وجود تو حسین آباد است! *** دریایی و دامن تو گوهر زاد است

تو مادر بهترین امام نوری *** فرزند تو زینت همه عبّاد است

*****

شهربانو

بانوی جلیله ای و حق جو هستی *** در قدر و شرف بر همه الگو هستی

زهرا ز تو خواست تا عروسش بشوی *** فرمود علی که شهربانو هستی

*****

عروس آل یاسین

اشکی که به چهره ات فرحناک رسید *** شوقی است که از چشمۀ دل پاک رسید

وقتی که عروس آل یاسین گشتی *** پرواز تو از خاک به افلاک رسید

*****

افتخار

تا دیدۀ حق نگر گشودی ، بانو! *** بر معرفت خویش فزودی ، بانو!

تو باعث افتخار زهرا گشتی *** هم صحبت با حسین بودی ، بانو

ص: 301

بانوی صاحب کرامت/یونس وصالی (یونس)

سرودۀ : شاعر جوان و باشور و ذوق

آقای یونس وصالی (یونس)

از اصفهان

بانوی صاحب کرامت

آن زن که وام دار حیایش ، نجابت است *** اصلاً عجیب نیست که صاحب کرامت است

این که شده است زوجه مولایمان حسین *** چندین دلیل داشت ، یکی شان ، طهارت است

تزویج با حسین ، نیازش علاوه بر *** صدق و صفا و پاکی و ایمان ، شرافت است

مادر بزرگ هشت ولیّ خداست او *** این که ز نسل اوست امامت ، روایت است

وقتی که نسل پاک امامان ز نسل اوست *** این اتفاق نیست که بحث از لیاقت است

تحریف شرح حالِ چنین بانویی فقط *** نشأت گرفته از حسد و از خیانت است

( یونس ) چه از جلالت او درک می کنی؟ *** گردی ز چادرش شدن ، اوج سعادت است

ص: 302

عکس

ص: 303

عکس

ص: 304

تصاویر

عکس

ص: 305

عکس

ص: 306

عکس

ص: 307

عکس

ص: 308

عکس

ص: 309

عکس

ص: 310

عکس

ص: 311

عکس

ص: 312

عکس

ص: 313

عکس

ص: 315

عکس

ص: 316

عکس

ص: 317

عکس

ص: 318

عکس

ص: 319

عکس

ص: 320

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109