پاسخ به پرسش هایی پیرامون زن و حجاب

مشخصات کتاب

سرشناسه:رامین، فاطمه، 1338 -

عنوان و نام پديدآور:پاسخ به پرسش هایی پیرامون زن و حجاب/ فاطمه رامین.

مشخصات نشر:اصفهان: نورالحیات، 1401.

مشخصات ظاهری:270 ص.

شابک:1500000 ریال: 978-622-5985-15-5

وضعیت فهرست نویسی:فیپا

یادداشت:کتابنامه: ص.263 - 270.؛ همچنین به صورت زیرنویس.

موضوع:حجاب -- پرسش ها و پاسخ ها

Hijab (Islamic clothing)-- Qu estions and answ e rs

رده بندی کنگره:BP230/17

رده بندی دیویی:297/636

شماره کتابشناسی ملی:9117584

اطلاعات رکورد کتابشناسی:فیپا

ص: 1

اشاره

پاسخ به

پرسش هایی پیرامون زن و حجاب فاطمه رامین.

ص: 2

عکس

ص: 3

ص: 4

فهرست

مقدمه..... 9

سؤال اوّل:..... 12

مگر رنگ مشكی مكروه نيست، پس چه لزومی دارد كه زنان چادر مشكی به سر كنند؟..... 12

سؤال دوّم:..... 22

اگر همۀ مثل جوامع غربي بي حجاب باشند، آیا مسئله عادی نمی شود تا دیگر نیازی به حجاب نباشد؟..... 22

سؤال سوّم:..... 26

آیا علت واقعی بی حجابی و بدحجابی محيط و جامعه نیست؟..... 26

سؤال چهارم:..... 41

اگر زنی به خاطر اطاعت از پدر و شوهر بی حجاب یا بد حجاب باشد باز هم گناهكار است ؟..... 41

سؤال پنجم:..... 46

آيا با پای بدون جوراب یا با جوراب نازك در برابر نامحرم ظاهر شدن اشكال دارد؟..... 46

سؤال ششم:..... 52

با توجه به حد پوشش معین شده براي زن آيا بيشتر از این حدّ، خود را پوشاندن افراط نيست؟..... 52

سؤال هفتم:..... 56

اصلاً چرا دين حدي را براي حجاب معين نموده و زن را محدود به آن كرده است؟..... 56

سؤال هشتم:..... 62

آیا حجاب در برابر پسری که تا قبل از زمان تکلیف مرتباً رنی را بدون حجاب دیده ، معنا دارد؟..... 62

ص: 5

سؤال نهم:..... 66

اصلاً چرا زن نبايد آزاد باشد و بايد باحجاب و پوشش در جامعه ظاهر شود؟..... 66

سؤال دهم:..... 73

آيا پوشش فقط مخصوص زن است و مرد نبايد حريمي را حفظ كند؟..... 73

سؤال يازدهم:..... 81

آيا محجب نمودن دختري كه به تكليف نرسيده كار صحيحی است؟..... 81

سؤال دوازدهم:..... 86

آيا اسلام به وسيلۀ حجاب مي خواهد زن را در خانه محصور كند؟..... 86

سؤال سيزدهم:..... 92

آیا حجاب اسلامي زنان در محیط های خارج از کشور ، لباس شهرت نيست؟..... 92

سؤال چهاردهم :..... 99

معيار برخورد و طرز پوشش زنان در برابر محارم چيست؟..... 99

سؤال پانزدهم:..... 101

آیا پاک بودن دل، بدون انجام واجبات الهی در سرنوشت افراد مؤثر است؟..... 101

سؤال شانزدهم:..... 116

آيا در تاريخ اسلام، نمونه هايي از سيرة عملي زنان بزرگ اسلام، در مورد حجاب يافت مي شود؟..... 116

سؤال هفدهم :..... 127

با وجود اينكه هنوز در جامعة ما در مورد فلسفة حجاب به مقدار کافی كار نشده، آيا باز هم مي توان انتظار داشت كه زنان ما با حجاب کامل اسلامي در جامعه حاضر شوند؟..... 127

سؤال هجدهم :..... 140

آیا زن برای دفع آزار بعضی از مردان مغرض می تواند برای مدتی حجاب را کنار بگذارد؟..... 140

سؤال نوزدهم:..... 146

با توجه به آیۀ «لا إِكْراهَ فِي الدِّين» چرا شما به زور چکش می خواهید زنان را با حجاب کنید؟..... 146

ص: 6

سؤال بيستم :..... 161

امام خمينی رحمه الله دربارۀ نماز كه از مهمترين واجبات است سختگیر نبودند، پس چرا شما این قدر در مورد مسئلۀ حجاب پافشاری می کنید و سخت می گیرید؟..... 161

سؤال بیست و یکم :..... 178

آیا پوشیدن لباس های نیمه عریان برای بانوان در مجالس زنانه، اخلاقاً ایرادی دارد؟..... 178

سؤال بیست دوم :..... 204

مگر نمی گویند «رطب خورده منع رطب کی تواند کرد» پس چرا بعضی افراد که خودشان در گذشته مرتکب هر گناهی که خواسته اند شده اند، امروز دیگران را امر به معروف و نهی از منکر می کنند ؟..... 204

سؤال بیست و سوم :..... 211

آیا اینکه بانوان زود به گریه می افتند، نقطة ضعفی برایشان محسوب می شود که بعضی از آقایان به این خاطر آنان را تحقیر می کنند و یا می گویند: « گریه، اسلحة زن است» و نباید به آن توجه کرد؟..... 211

سؤال بیست و چهارم:..... 225

آیا فقط خانه دار بودن زن مورد تأیید اسلام است؟ به طور کلی نظر اسلام نسبت به اشتغال و استقلال مالی زنان چیست؟..... 225

سؤال بیست و پنجم:..... 245

آیا اینکه قرآن کریم خطاب به پیامبر اسلام صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ می فرماید: بعد از این دیگر عقد هیچ زنی بر تو حلال نیست هر چند از حُسن او به شگفت آیی، نشان دهندة این است که برای پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ زیبایی زن معیار انتخاب همسر و ازدواج بوده است؟..... 245

منابع و مآخذ..... 263

ص: 7

ص: 8

بسم الله الرحمن الرحیم

مقدمه

«الحمدلله رب العالمین و الصلوة و السلام علی سیّدنا محمّد و آله الطاهرین و اللعنة الدائمة علی اعدائهم اجمعین».

در تابستان سال 1381 برنامه ای به نام «قرآن و زندگی» از شبکۀ قرآنِ سیما پخش می شد. در این برنامه مخاطبان می توانستند به صورت زنده سؤالات خود را مطرح کنند و کارشناس برنامه پاسخ دهد.

بعضی از این سؤالات که پیرامون زن و حجاب بود توجه مرا به خود جلب کرد چون سؤال خیلی از دختران و بانوان جامعۀ ما بود؛ لذا در ابتدا تصمیم گرفتم فقط بعضی نکاتش را یادداشت کنم و متأسفانه در این مدت نام خیلی از کارشناسان و مدارکی که برای پاسخ ها ارائه می نمودند را ثبت نمی کردم و به همین دلیل است که بعضی مطالب این نوشته بدون ذکر نام کارشناس محترم آن برنامه می باشد و از این بابت پوزش می طلبم.

همچنین فقط ترجمۀ فارسی اکثر روایات و احادیث را، آن هم بدون ذکر منبع یادداشت می نمودم. بعد از مدتی با خود فکر کردم که ممکن است پاسخ این سؤالات برای خیلی از بانوانی که به دلائل مختلف موفق به دیدن این برنامه نشده باشند، راه گشا باشد و شاید اگر مطالب به صورت نوشته درآید ماندگارتر و قابل استفاده تر باشد لذا من نیز در حدّ وسع خود سعی کردم انجام وظیفه نمایم تا سهمی هرچند خیلی ناچیز در نقش برآب کردن ترفندهای دشمنان اسلام که می خواهند با رواج بی حجابی و بدحجابی جوانان ما را به سمت فساد و فحشاء سوق دهند، داشته باشم، لذا مطالب مذکور را در قالب شانزده سؤال، منظم نموده و آنچه در حد بضاعت علمی واقعاً ناچیزم بود را نیز به آن اضافه نمودم و آن را به صورت جزوه ای تهیه و تکثیر نموده و در اختیار همکاران و دوستان و آشنایان قرار دادم. خودم نیز سعی می کردم که با استفاده از آن جزوه، حداقل پاسخ گوی

ص: 9

برخی سؤالات دانش آموزان و دختران جوان پیرامون خود، در فرصت های مناسب باشم.(1) گاهی بعضی افراد سؤالات جدیدی را نیز مطرح می نمودند که از سؤال شمارة هفده به بعد این نوشته از میان این پرسش های جدید انتخاب شده و اضافه گردیده. همچنین در بازنویسی این نوشته نهایت سعی خود را نموده ام که لااقل متن عربی احادیث مربوطه را پیدا کرده و منابع آن را ذکر نمایم(2)

اما از آنجا که فقط ترجمۀ احادیث یادداشت شده بود، نتوانستم بعضی از آنها را با ذکر منبع بنویسم.

اکنون که به فضل الهی آن نوشته دوباره بازنویسی و کامل تر شده(3) امیدوارم که از طرق مختلف به گوش تعداد بیشتری از بانوان جامعۀ ما برسد و ان شاء الله وسیله ای باشد که در بیداری هرچه بیشتر زنان مسلمان، گرچه نقشی جزئی داشته باشد

ص: 10


1- . البته یک نسخه از آن را برای مسئولان برنامۀ «قرآن و زندگی» شبکة قرآن سیما نیز ارسال نمودم.
2- . دسترسی به متن عربی و منبع احادیث حتی با وجود در اختیار داشتن نرم افزارهای احادیث موجود (البته آن نرم افزارهایی که برای اینجانب قابل دسترسی بود مانند نرم افزار اندرویدی جامع الاحادیث نور 2.0.1 و نرم افزارهای ویندوزی جامع الاحادیث نور 2 و 5/3 و گنجینه روایات نور 2/1)، بدون دانستن حداقل چند کلمۀ از متن عربی حدیث، کاری بسیار زمان بر و مشکل است چون جستجو در این گونه نرم افزارها، معمولاً بر اساس الفاظ عربی امکان پذیر است ولی به فضل الهی این امر در مورد اکثر قریب به اتفاق احادیث این نوشته به انجام رسید. ضمناً از آنجا که بررسی اسناد و اعتبار احادیث در صلاحیت افرادی همچون من نبود، در این نوشته سعی شده تا حد امکان فقط الفاظ عربی احادیث همراه با منبعی از آن ذکر گردد تا اگر اهل تحقیق، مایل به بررسی آنها باشند، کارشان آسان تر شود و بتوانند راحت تر پیرامون آنها تحقیق نمایند. البته در این نوشته سعی شده تا حد امکان منبع مطالب از افراد و کتب و سایت های شناخته شده و معتبر نقل شود تا شاید این نقیصه تا حدی جبران گردد و به اعتبار مطالب افزوده شود.
3- . شالودۀ اصلی این نوشته تا سؤال شانزدهم، همان مباحث مطرح شده در برنامۀ «قرآن و زندگی» است. ولی به همین شانزده سؤال نیز، علاوه بر اضافات مرحلۀ اول، مطالب بیشتر دیگری نیز اضافه گردیده که ان شاء الله موجب کامل تر شدن پاسخ ها باشد.

تا بتوانند خود را از بازیچة دست دشمنان اسلام شدن، رهایی بخشند و نگذارند که دشمنان دین خدا از طریق آنان به اهداف شوم خود نائل گردند.

در پایان این نوشته را که شاید در نزد خدای متعال به اندازۀ آن ران ملخی که مور برای حضرت سلیمان علیه السلام هدیه آورد هم نباشد، به محضر بانوی دو عالم برترین الگوی حجاب و عفاف حضرت فاطمه زهرا علیها السلام و دختر ارجمندشان حضرت فاطمه معصومه علیها السلام تقدیم می دارم(1)

و امیدوارم که ایشان گوشۀ چشمی به این بندۀ سراپا تقصیر نموده و ان شاءالله لطف و شفاعتشان شامل حال این بندۀ گنهکار و تمامی ذوی الحقوق خصوصاً مادرم که نام فاطمه را برایم برگزید، گردد.

فاطمه رامین

31/ 2 / 1402 مطابق با اول ذی القعده 1444

روز مبارک ولادت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها

ص: 11


1- . لازم به ذکر است که به یُمن وجود پر برکت حضرت فاطمه معصومه علیها السلام کارهای مقدماتی چاپ این کتاب در روز ولادت ایشان به اتمام رسید.

سؤال اوّل:

مگر رنگ مشكی گرما را بيشتر جذب نمی كند و پوشيدن لباس مشكی مكروه نيست، از اين گذشته ما حتی در فيلم ها و نمايش نامه ها نیز معمولاً زنان بزرگ اسلام را با چادر سفيد نشان می دهيم پس چه لزومی دارد كه زنان چادر مشكی به سر كنند؟

پاسخ :

الف: اسلام براي حجاب طرح و رنگ خاصي را معيّن نكرده و فقط حدود پوشش را مشخّص نموده است. هدف از حکم حجاب، پوشاندن زينت ها، زيبايي ها و برجستگي هاي بدن زن بوده و وجوبی ندارد که این حجاب حتماً به شکل چادر و يا حتماً با رنگ مشكي باشد بلکه افراد هر منطقه و مكانی متناسب با شرایط و موقعیتشان خود، نوع حجاب خاص خود را معيّن و انتخاب مي كنند هرچند كه چادر مشکی بهترين نوع حجاب و پوشش براي زن است.

مرحوم خانم مرضيه حديده چي (دبّاغ) در این باره مي گويد:

«نظر امام (خميني رحمه الله ) در مورد حجاب روشن است .... در مهران که پايم صدمه ديده بود و با عصا راه مي رفتم، با مانتو و شلوار خدمتشان رسيدم تا گزارش بدهم. فرمودند: "شما چادر نداريد؟ بگويم احمد برايتان چادر بخرد؟" گفتم: نه حاج آقا ! چادر دارم. امّا چون به كوه مي رفتم و اسلحه روي دوشم بود و فشنگ به كمرم و قمقمه به پهلويم آويزان بود و گاهي نيز سه پايۀ تيربار را روي دوش مي گرفتم چادر سر كردن برايم خيلي مشكل بود. فرمودند:

ص: 12

"چادر براي زن بهتر است". من از همان جا آمدم و چادرم را سرم كردم و ديگر برنداشتم».(1)

لذا توجّه كنيم كه امام خمینی رحمه الله با آن وضعيّت خاص خانم دبّاغ باز هم به ايشان توصيه نمودند كه چادر به سر كنند؛ زيرا چادر را براي زن بهتر مي دانستند و بارها و بارها در پاسخ سؤالاتی که از ایشان شده به این مطلب تصریح نموده اند.(2)

ب: درست است كه پوشيدن لباس به رنگ مشكي مكروه است ولي استثنائاتی نیز در این مورد وجود دارد. حديثي از حضرت رسول اكرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ است كه می فرمایند:

«(رنگ) سياه مكروه است، مگر در سه چيز: عمّامه، عبا، چکمه (كفش ساقه بلند)»(3)

و چادر هم براي زن تقريباً همان كار عبا را مي كند.

آیت الله مکارم شیرازی دام ظله در این باره فرموده اند(4):

«پوشیدن رنگ مشکی همیشه و همه جا مکروه نیست؛ چنان که در روایات عمامه و عبا و کفش مشکی استثناء شده و در مورد مقنعه و چادر و کفش زنان هم می تواند صدق کند یا در مورد ایام عزاداری(5)

کراهت ندارد».

ص: 13


1- . پا به پای آفتاب، گردآوری و تدوین امیر رضا ستوده، ج 1، ص 336.
2- . استفتائات حضرت امام خمینی رحمه الله ، ج 3، احکام حجاب ، ص 248، پاسخ به سؤالات شماره 5 ، 9 ، 19، 21 ، 22 ، 24 ، 25 ، 26 ... - آیت الله مکارم شیرازی دام ظله نیز در پاسخ به این سؤال که : «حدود حجاب اسلامى براى بانوان چیست؟» فرموده اند: «چادر حجاب برتر است». پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله مکارم شیرازی دام ظله.
3- . «يَكْرَهُ السَّوَادَ إِلَّا فِي ثَلَاثٍ الْخُفِّ وَ الْعِمَامَةِ وَ الْكِسَاءِ» الكافي، ج 6، ص 449، ح 1. برگرفته از حلية المتقین، علامه مجلسی، فصل «در بیان رنگ های جامه»، ص 7.
4- . سایت دفتر آیت الله مکارم شیرازی دام ظله، بخش: معارف اسلامی و پاسخ به سؤالات کلامی، در پاسخ به پرسش «اگر رنگ مشکی به خاطر آثار منفی آن مکروه است چه فرقی بین پیراهن و چادر مشکی وجود دارد؟!».
5- . بنابر نقل ابن ابی الحدید، امام حسن علیه السلام در سوگ امیر المؤمنان علی علیه السلام جامۀ سیاه بر تن کرد و با همین جامه به میان مردم آمد و برای آنان خطبه خواند «و كان خرج إليهم و عليه ثياب سود». شرح نهج البلاغه (ابن ابى الحديد)، ج 16، ص 22 به نقل از پرسش ها و پاسخ های دانشجویی، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، ج 13 ویژه محرم ، ص313 - همچنین يكي از فرزندان امام زين العابدين علیه السلام نقل مي كند كه:«لَمَّا قُتِلَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ علیه السلام لَبِسنَ نِسَاءُ بَنِي هَاشِمٍ السَّوَادَ وَ الْمُسُوحَ وَ كُنَّ لَا يَشْتَكِينَ مِنْ حَرٍّ وَ لَا بَرْدٍ وَ كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ علیه السلام يَعْمَلُ لَهُنَّ الطَّعَامَ لِلْمَأْتَمِ» یعنی «پس از شهادت امام حسين علیه السلام ، زنان بني هاشم در ماتم آن حضرت لباس های سياه و جامه های خشن پوشيدند و هرگز از سرما و گرما شكايت نمی كردند و پدرم علیّ بن الحسين علیه السلام برای برپایی ماتمشان برای ايشان غذا تهیه می كردند». محاسن برقی، ج 2، ص420، ح 195 ؛ وسائل الشيعة، ج 3، ص 238، ح 3508 برگرفته از مقتل امام حسین علیه السلام ، گردآورنده: گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام ، ترجمه جواد محدثی، فصل هشتم، ص 264. و بايد گفت كه علاوه بر وجود افرادی چون عقيله بني هاشم علیها السلام ، نائبة حضرت زهرا علیها السلام ، قهرمان كربلا، حضرت زينب كبری علیها السلام در ميان بانوان سياه پوش، عمل امام سجاد علیه السلام نیز در واقع تأیید این مسأله می باشد .

همچنین ایشان در پاسخ به این سؤال که: «گفته می شود "استفاده از چادر مشکی مناسب نیست، بلکه کراهت دارد. و خانم ها باید از پوشاک روشن و رنگ های متنوّع استفاده نمایند. و دلیلی ندارد که توصیه شود خانم ها کفش و مانتوی تیره بپوشند" نظر شما در این مورد چیست؟»

صریحاً فرموده اند:

«انتخاب چادر مشکی برای زنان مکروه نیست. و استفاده از رنگ های ساده دیگر، مادام که منشأ مفاسدی نشود، جایز است؛ البتّه رنگ های سنگین بهتر است».(1)

البته بهترين حجاب آن است كه وقار و سنگيني و هیبت زن را در برابر نامحرم برساند و او را بيشتر از آسيب هاي اجتماعي حفظ كند و رنگ مشكي بیشتر اين فايده و خاصيت را دارد چون رنگ سیاه و تیره علاوه بر این که سبب اختفاء و استتار است از جهتی رنگ هیبت و تشخّص نیز می باشد، لذا لباس رسمی شخصیت ها نوعاً سیاه یا سورمه ای سیر است(2)و یا همچنان كه شاهديم شخصيّت هاي بزرگ

ص: 14


1- . پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله مکارم شیرازی دام ظله، احکام لمس، سؤال 591.
2- . برگرفته از پرسش ها و پاسخ های دانشجویی، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، ج 13 ویژه محرم، ص 180.

سياسي مانند رؤساي جمهور و سفراء با ماشين هاي مشكي رفت و آمد مي كنند و يا حتی كعبه را با پردة مشكي مي پوشانند چون وقار و سنگيني و عظمت و هیبت خاصّي به آن مي بخشد.

ج - شايد به اين دليل زنان بزرگ صدر اسلام را اكثراً با چادر سفيد نشان مي دهند که چون رنگ سفيد نزديك ترين رنگ ها به رنگ نور است و پاکی و طهارت را بیشتر نشان می دهد؛ لذا به این وسیله مي خواهند نورانيّت و معنويّت و پاکی و طهارت آن بانوان بزرگ را بیشتر آشكار كنند و اين بدان معني نيست كه در آن زمان حجاب آنان الزاماً به رنگ سفید بوده و به رنگ مشکی نبوده است بلکه برعکس روایاتی(1) در این زمینه وجود دارد که نشان می دهد وقتي آیۀ حجاب(2) نازل شد، از آن به بعد زنان انصار با چادري سياه بيرون مي آمدند(3)

و پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ نیز این روش را عملاً تأیید می کردند و تقریر عملی ایشان هم مانند قولی حجت است.(4)

آیت الله مکارم شیرازی دام ظله نیز می فرمایند:

از واژة «جلباب» که در قرآن دربارۀ حجاب بیان شده، رنگ تیره نیز برداشت می شود. خصوصاً اینکه در احادیثی که از دورة نزول آیۀ حجاب برای ما باقی مانده، دلالت هایی بر رنگ سیاه چادرهای زنان آن عصر وجود دارد. حجاب فقط با پوشیده بودن بدن محقق نمی شود. بلکه

ص: 15


1- . «لما نزلت "یدنین من جلابیبهن" خرجن نساء الانصار کان علی رؤسهن الغربال من الاکیسه»، کتاب حجاب در اسلام، حاج شیخ قوام وشنوی، ترجمه و اضافات احمد محسنی گرگانی، ص 140.
2- . «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنينَ يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيماً». سوره احزاب آیه 59.
3- . برگرفته از تفسیر المیزان، علامه سید محمد حسین طباطبایی رحمه الله ، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی رحمه الله ، چاپ سوم، ج 32، ص 231، مبحث: بحث روایتی، ذیل آیۀ حجاب (سوره احزاب آیه 59).
4- . تفسیر ابن کثیر، ج 3، ص 518 به نقل از حجاب در اسلام، حاج شیخ قوام وشنوی، ترجمه و اضافات احمد محسنی گرگانی، ص 141.

آنچه اهمیت دارد جذابیت نداشتن برای نامحرم است، که با رنگ تیره محقق می شود. چنان که روانشناسان نیز به آن تصریح کرده اند.(1)

د - البته در بعضی موارد رنگ سیاه حتی موجب آرامش نیز می گردد مثل رنگ شب که خود آرامش می آورد(2)

اما از نظر جذب گرما رنگ مشكي گرما را بيشتر جذب مي كند و خصوصاً در هوای گرم تحمّل آن مشكل است ولي بايد توجه داشت زناني که به هنگام حضور در اجتماع اين سختي و آزار را تحمّل مي كنند در واقع خود را از تعرّض و آزار بيماران دلانی که چشمي ناپاک و هرزه دارند؛ بیشتر حفظ می کنند و البته تحمل آزار و ناراحتي كه اين گونه افراد براي بانوان عفیف ايجاد مي كنند صدها بار سخت تر از تحمّل گرما است. علاوه بر اين چون اين سختي را براي اطاعت از حكم خدای متعال متحمّل مي شوند ، باشد که ان شاء الله از گرما و سوزندگي آتش جهنّم نیز در امان باشند.

در سایت دفتر آیت الله مکارم شیرازی دام ظله(3) برای این پرسش که: «آیا حجاب تیره و چادر مشکی برای زنان کراهت داشته و سبب افسردگی و مشقت آنان می شود؟» ، پاسخی به این شرح ذکر گردیده :

برخی می گویند: با وجود روایات در کراهت حجاب تیره و استفاده از لباس مشکی، چرا چادر مشکی به عنوان حجاب اسلامی مطرح شده است؟ و گاهی می گویند: چون رنگ مشکی نور را جذب می کند؛ لذا در تابستان معمولاً نمی توان دختران را به حجاب تیره مثل چادر مشکی دعوت کرد. و گاهی نیز ادعا می کنند که استفاده از لباس های تیره مانند مقنعه و چادر مشکی، روی سلامتی خانم ها

ص: 16


1- . سایت دفتر آیت الله مکارم شیرازی دام ظله، بخش: معارف اسلامی و پاسخ به سؤالات کلامی، در پاسخ به پرسش «اگر رنگ مشکی به خاطر آثار منفی آن مکروه است چه فرقی بین پیراهن و چادر مشکی وجود دارد ؟!».
2- . برگرفته از پرسش ها و پاسخ های دانشجویی، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، ج 13 ویژه محرم، ص 313.
3- . برگرفته از سایت دفتر آیت الله مکارم شیرازی دام ظله، بخش: معارف اسلامی و پاسخ به سؤالات کلامی.

تأثیر منفی دارد و باعث بیماری های استخوانی می گردد. و نیز می گویند: استفاده مکرّر از لباس های مشکی و یا رنگ های تیره و سیاه می تواند به افسردگی بینجامد .

پاسخ تفصیلی :

1 - روایاتی که از ظاهر آنها کراهت سیاه پوشی استفاده می شود، از نظر سند ضعیف اند. مرحوم صاحب جواهر(1) و آیت اللَّه خویی(2)

به ضعف سند آنها تصریح کرده اند.

2 . صاحب جواهر ( رحمه الله ) روایات مربوط به کراهت سیاه پوشی را شامل زنان نمی داند، او می گوید:

« طبق تصریح کتاب های متعددی از علمای امامیه، کراهت پوشش سیاه مختص مردان است؛ زیرا شارع مقدس پوشش غلیظ تر و بیشتری برای زنان هنگام مواجهه با نامحرم قرار داده است، و رنگ مشکی در مقایسه با رنگ های دیگر به نحو بهتری پوشش غلیظ تر و بیشتر را تأمین می کند ».(3)

3 . پوشش تیره و مشکی در بعضی از مناطق که دارای تابستان گرم است، اساساً برای دسته ای از بانوان و دختران باعث مشقت نیست، و برای دسته ای دیگر بر فرض مشقّت آوردن، قابل تحمّل است.

دسته اول مؤمنانی هستند که به نقش حجاب برتر، مثل چادر مشکی اعتقاد و باور راسخ دارند؛ از این رو نسبت به بعضی از مشکلات احتمالی آن احساس مشقّت ندارند. و در روایتی از امام صادق علیه السلام رسیده که فرمودند:

ص: 17


1- . جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، نجفى، محمد حسن بن شیخ باقر بن شیخ عبد الرحیم، محقّق/مصحّح: قوچانى، عباس، آخوندى، على، دار احیاء التراث العربى، بیروت، بی تا، چاپ هفتم، ج 8، ص 233.
2- . فی شرح العروة الوثقی، موسوى خویى، سید ابو القاسم، موسسة احیاء آثار الامام الخوئی، قم، 1418 قمری، چاپ اول، ج 12، ص 426.
3- . جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، ج 8، ص 235.

«مَا ضَعُفَ بَدَنٌ عَمَّا قَوِيَتْ عَلَيْهِ النِّيَّةُ»(1) یعنی «جسم و بدن انسان در مقابل کارهایی که بر اساس نیت و اعتقاد درونی قوی انجام می گیرد، احساس ضعف و مشقت نمی کند».

در قضیۀ کشف حجاب رضا خان نقل شده است که برداشتن حجاب از سر زنان باعث گردید که عده ای از آنان، از شدت ناراحتی و ناباوری دق و فوت کردند.(2)

دسته دوم بانوانی هستند که به دلیل قرار گرفتن در محیط دینی و مذهبی خانواده و جامعه از کودکی به این گونه حجاب عادت نمودند، لذا در بزرگسالی سختی احتمالی حجاب مشکی برای آنها قابل تحمل است.

در علم روان شناسی و تعلیم و تربیت در مبحث عادت گفته می شود که اگر انسان از کودکی به انجام کاری عادت کرد نه تنها انجام آن برایش مشقّت آور نیست؛ بلکه برعکس، ترک و جدایی از آن عمل برایش مشقت دارد. همین نکته مهم، رمز و راز توصیة ائمه اطهار علیهم السلام به والدین در عادت دادن فرزندان به کارهای شایسته ای مثل نماز و اذکار آن و روزة ناقص در سنین کودکی است.(3)

4 - گرچه ممکن است حجاب مشکی در تابستان برخی از مناطق بسیار گرم برای بعضی از افراد مشقت آور باشد ولی نمی پذیریم تحمّل هر گونه مشقت و سختی به طور مطلق، غیر معقول و نامطلوب باشد. طبق آموزه های معصومین علیهم السلام که تجربة زندگی انسان ها و واقعیت خارجی نیز مؤید آن است، اساساً زندگی دنیا بدون

ص: 18


1- . من لا یحضره الفقیه، ابن بابویه، محمد بن على، محقّق/مصحّح: غفارى، على اکبر ، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسین، قم، 1413 قمری، چاپ دوم، ج 4، ص 400.
2- . فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، حداد عا دل، غلامعلی، سروش، تهران، 1370 شمسی، چا پ چها رم، ص 48.
3- . الکافی، کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقّق/مصحّح: غفارى، على اکبر، آخوندى، محمد، دار الکتب الإسلامیه، تهران، 1407 قمری، چاپ چهارم، ج 3، ص 409، (باب صلاة الصبیان و متى یؤخذون بها).

سختی و مشقت وجود خارجی ندارد. امیرمؤمنان علیه السلام دنیا را خانة محنت و سختی معرفی کرده است.(1)

فلسفه و رمز و راز آمیختگی دنیا با سختی و مشقت نیز این است که انسان در وصول به سعادت الهی که برای آن خلق شده است به تحمل سختی هایی که سازندة کمال انسانی هستند نیازمند است. و به تعبیر قرآن، چه بسا کاری دارای سختی باشد و انسان از انجام آن اکراه داشته باشد، ولی خداوند خیر و نیکی انسان را در آن قرار می دهد: «فَعَسی أَنْ تَکْرَهُوا شَیئاً وَ یجْعَلَ اللَّهُ فِیهِ خَیراً کَثِیراً».(2)

علاوه بر این، عقل نیز در مواردی که تحمل سختی در زندگی دنیا باعث دست یابی به هدف والاتر و بالاتر است، حکم به مطلوبیت آن می کند. علاوه بر عقل، ائمه علیهم السلام نیز انسان را به تحمل مشکلاتی که در راستای سعادت و تکامل جسمانی و روحانی اوست تشویق نموده اند. از امام حسن علیه السلام نقل شده که فرموند:

«عَوِّدْ نَفْسَکَ التَّصَبُّرَ عَلَى الْمَکْرُوه»(3) یعنی «نفس خود را به صبر و بردباری بر کار سخت عادت بده».

5 - در مورد ضرر داشتن لباس مشکی بر استخوان انسان، این صرف ادعایی بیش نیست و تا کنون این مطلب ثابت نشده است. بلکه برعکس، کارشناسان وجود رابطه بین پوشش لباس های مشکی و ایجاد بیماری های استخوانی را انکار کرده اند. دکتر «طباطبایی» می گوید: «استفاده از چادر و مقنعه (که مصداق بارز و رایج آن در جامعة امروزی ما چادر و مقنعة مشکی است) بیماری استخوانی ایجاد نمی کند».(4)

ص: 19


1- . «إِنَّ الدُّنْيَا دَارُ فَجَائِعٍ». تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص 127، ح 2155 - غرر الحکم و درر الکلم، تمیمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، محقّق/مصحّح: رجائى، سید مهدى، دار الکتاب الإسلامی، قم، 1410 قمری، چاپ دوم، (حکمت 1139)، ص 58.
2- . قرآن کریم، سوره نساء، آیه 19.
3- . نهج البلاغه، نامه 31.
4- . روزنامه ایران، 28 شهریور 1379.

6 - در مورد ایجاد افسردگی به سبب استفاده از لباس سیاه می گوییم: این ادعایی است که برای آن هیچ مدرکی علمی ارائه نشده است، بلکه یکی از روان پزشکان معتقد است:

«این حرف که پوشش تیرة بانوان یا آقایان در جامعه دلیل افسردگی است کاملاً سخن غلطی است و هیچ پایة علمی ندارد.(1) و مطابق نظر برخی از افراد روان شناس و روان پزشک، ممکن است افسردگی بعضی از افراد، علت تمایل آنها به پوشش سیاه باشد، ولی پوشش سیاه افراد علت ایجاد افسردگی نیست.

وانگهی، افسردگی از بیماری های روحی و روانی بسیار گسترده و پیچیده ای است که دارای عوامل و علایم و تظاهرات رفتاری مختلف و حتی متضاد است؛ لذا پژوهش های میدانی نمی تواند اثبات کنندة مدعای مذکور باشد. استفاده از چادر مشکی نه تنها عارضۀ منفی ندارد بلکه با فلسفۀ حجاب و پوشش زنان در مقابل نامحرم؛ یعنی عدم تهییج و تحریک و ایجاد آرامش روانی در جامعه نیز سازگار است. امروزه در روان شناسی رنگ ها، اینکه رنگ مشکی رنگی صامت و غیرفعّال است و باعث تحریک و جلب توجه نمی شود به عنوان یک واقعیت مسلّم شناخته شده است .

در کتاب روان شناسی رنگ ها دربارة رنگ سیاه گفته شده است که «سیاه نمایانگر مرز مطلق است».(2)

بنابراین فردی که در مقابل نامحرم و در بیرون منزل، از حجاب مشکی استفاده می کند با این کار، مرز مطلق و کاملی بین خود و افراد نامحرم ایجاد می نماید. وقتی که خانمی در بیرون منزل چادر مشکی بر سر می کند می خواهد نشان دهد

ص: 20


1- . هفته نامه 19 دی، شماره 155.
2- . روانشناسی رنگ ها، ماکس لوشر، مترجم: ابی زاده، ویدا، درسا، تهران، 1381 شمسی، چاپ هفدهم، ص 97.

که نامحرم حق ندارد به این حریم نزدیک شود؛ زیرا این حریم، حریم حیا و عفت است نه جای بی حیایی و هرزگی و هوس بازی. همچنین در روانشناسی رنگ ها آمده که سیاه به معنی «نه» بوده و نقطة مقابل «بله» یعنی رنگ سفید است.(1)

لذا وقتی بانوان در مقابل نامحرم از حجاب مشکی استفاده می کنند در واقع می خواهند به او «نه» بگویند و در مقابل، آنهایی که لباس سفید می پوشند در واقع راه نگاه ها را به سوی خود باز می گذارند و آنها که لباس های رنگارنگ و جذاب می پوشند، خواسته یا ناخواسته خود را در معرض نگاه های هرزه و آلوده قرار می دهند. از نظر روانی نیز وقتی انسان پارچة مشکی می بیند دیگر چندان رغبتی برای نگاه کردن ندارد و خود به خود نظر را برمی گرداند و در مقابل، نگاه به رنگ های روشن چشم را باز می کند و برای دیدن و استمرار آن رغبت ایجاد می کند لذا استفاده بانوان از لباس رنگارنگ نیز باعث جلب توجه مردان نامحرم می شود.(2)

ص: 21


1- . همان مدرک.
2- . اسلام شناسی و پاسخ به شبهات، رضوانی، علی اصغر، مسجد مقدس جمکران، قم، 1386 شمسی، چاپ سوم، ص 532.

سؤال دوّم:

اگر مانند جوامع غربی همۀ زنان بی حجاب باشند این یک امر عادی می شود، آیا در این صورت باز هم نیاز است که زنان برای حفظ خویش از آزار انسان های بيماردل خود را بپوشانند و حجاب را مراعات کنند؟

پاسخ :

الف: بي حجابي و بدحجابي قبل از نزول آيات حجاب در اسلام، نیز وجود داشته است. آیا در آن زمان كه بي حجابي عادّي بود، زنان و دختران از تجاوز و هرزگي افراد بيماردل مصون بودند؟! يا برعكس درست به دليل همين بي حجابي و بدحجابی، بيشتر دچار آزار هوسرانان واقع مي شدند و در زندگی دچار مشکلات بزرگی می گردیدند؟! با کمی جستجو در می یابیم که تاريخ پُر است از اين گونه حوادث و ظلم هايي كه نسبت به زنان روا می داشتند.

آیا در همین دوران قبل از انقلاب اسلامی خودمان که زنان بی حجاب و بدحجاب و با آن وضع کذایی بیرون می آمدند علاوه بر اینکه باعث به فساد کشیده شدن اکثر جوانان شدند، موجبات آزار و اذیت بیشتر خود را نیز فراهم نکردند؟!

ب: آيا هم اكنون كه در جوامع غربي بي حجابي حاكم است، واقعاً مسئلۀ شهوت براي مردان حل شده، به همۀ زنان به چشم خواهر و مادر خود نگاه مي كنند؟! كافي است به آماري كه گاهی در اين زمينه ها منتشر مي گردد مراجعه كنيد. براي نمونه در آمريكا هر 6 ثانيه یک زن مورد خشونت جنسي قرار می گیرد و در كانادا از هر 4 زن يك زن مورد تجاوز قرار مي گيرد و بر اساس گزارش روزنامة گاردين(1) در آمريكا هر

ص: 22


1- . ماهنامه فرهنگی اجتماعی دیدار آشنا، شماره مخصوص به تاریخ 6/1381، ص19- برای اطلاع بیشتر از آمارهای بین المللی بروزتر در زمینۀ این گونه موارد به کتاب صعود چهل ساله، سید محمد حسین راجی و سید محمد رضا خاتمی، مبحث: خشونت جنسی علیه زنان، ص 284 مراجعه شود.

15 دقيقه يك دختر ربوده مي شود و طبق آمار 80% دختران دانشجوي انگلستان قرص ضد بارداري با خود همراه دارند ... ولي ما به بركت حكم حجاب خيلي کمتر با اين گونه امور مواجه هستيم.

ج: به گفتۀ شهيد مطهري رحمه الله (1) :

«يكي از مختصّات و امتيازات انسان از حيوانات اين است كه دو نوع ميل و تمنّا در بشر ممکن است پيدا شود: تمنّاهاي صادق، تمناّهاي كاذب.

تمنّاهاي صادق همان ها است كه مقتضاي طبيعت اصلي است؛ در وجود هر انساني تمايل به صیانت ذات، امور جنسي، غذاخوردن و ... وجود دارد، كه همۀ این ها محدودند ولي همۀ این ها ممكن است زمینۀ يك تمنّاي كاذب واقع شوند مثل اشتهاي كاذبي كه افراد در مورد خوردنی ها پيدا مي كنند و برای همه شناخته شده و معروف است.

در بعضي از میل ها و غرایز که غريزة جنسي نیز از آنها است، اين تمنّا غالباً به صورت يك عطش روحي در مي آيد يعني قناعت و پایان پذیری و سیری در آن نیست. غریزة طبیعی را می توان اشباع کرد امّا تمنّاي كاذب خصوصاً اگر شكل عطش روحي به خود بگيرد، اشباع پذير نیست. اگر انسان در زمينۀ پول، اقتصاد، سياست، حكومت، مقام و امور جنسي زمينۀ مساعدي براي پيشروي ببيند؛ در هيچ جا توقف نمي كند. بعضی خيال كردند كه ميلِ جنسي در وجود بشر مانند نياز طبيعي هر كس به ادرار و خالي كردن مثانه است. جلوگيري از ادرار از نظر پزشكي ضررهاي فراواني دارد. امّا خالي كردن آن حدود و شرايطي ندارد. اگر فرضاً كسي قدم به قدم در كوچه ها و خيابان ها محل مناسب، پاكيزه و رايگان براي ادرار بيابد، بيش از مقدار حاجت به آن توجهي نخواهد كرد. ولی نهايت جهالت است كه غريزة جنسي يا

ص: 23


1- . با توجه به اینکه امام خمینی رحمه الله تمام کتب ایشان را بدون استثناء مورد تأیید قرار داده اند.

قدرت طلبي يا پول پرستي بشر را از اين قبيل بدانيم ... اگر انسان در اين موارد مانند غرایز در حيوانات، ظرفيت محدود و پايان پذيري داشت، احتياجي به مقررات سياسي و اقتصادي و جنسي و حدود اخلاقي و اجتماعي نداشت و همان ظرفيت محدود طبيعي همة مشكلات را حل مي كرد».(1)

البته استاد شهيد مطهری رحمه الله بیان می دارد که:

«علت اين امر "ميل به بي نهايت" است كه خداوند در سرشت انسان قرار داده است و تنها راه حفظ اعتدال این گونه امیال و غرایز از جمله غریزۀ جنسی، مقيّد بودن و رعايت نمودن حدود و مقرّرات الهي توسط زنان و مردان می باشد».(2)

پس قضيه اين نيست كه ما فكر كنيم این گونه امور عادي مي شود، خير، غريزۀ شهوت حتي اگر به صورت تمناي صادق هم كه باشد بعد از اشباع شدن مثل قضية آب يا غذا خوردن است كه فقط تا مدتي انسان را سير نگه مي دارد و بعد از مدت كوتاهي دوباره انسان احساس نياز مي كند و اگر كه زمينه را هم مساعد ببيند و مقيد به اخلاق و احكام الهي و انساني هم نباشد در هيچ حدي متوقف نمي شود تا چه رسد به اينکه با تبليغات و تحريكات زياد جنسي كه امروزه در برخی جوامع شاهد آن هستيم، تحريك و تشويق هم بشود، لذا مي بينيم در آن جوامع زنان و دختران بيشتر دچار اين مشكلات هستند.

خلاصه اینکه با آزاد شدن گناه، گنهکار کم نمی شود همان طور که با آزاد شدن مواد مخدر، معتادین نه تنها کم نمی شوند بلکه بیشتر نیز خواهند شد.(3)

ص: 24


1- . برگرفته از اخلاق جنسی در اسلام و جهان غرب، استاد شهید مطهّری رحمه الله ، ص 70 و 71 و 72 - استاد شهید همچنین در کتاب مسئلۀ حجاب ، ص 106 نیز مطالبی را در این زمینه ارائه نموده اند.
2- . برگرفته از اخلاق جنسی در اسلام و جهان غرب، استاد شهید مطهّری رحمه الله ، ص 71 و 55.
3- . برگرفته از سخنان آقای رحیم ازغدی، تحت عنوان: حجاب قانونی یا اجباری ؟، سایت مشرق نیوز، کد خبر: 1120166، تاریخ انتشار: 29 شهریور 1399.

البته آن مردان هوسراني كه به زنان و دختران زيبا و جوان متعددی كه مورد دلخواه شان است به راحتی دسترسي دارند شايد تا مجبور نشوند به ديگر زنان كاري نداشته باشند، ولي اين واقعيت را هم نبايد از نظر دور داشت كه شرايط ظاهري و مالي همة مردان در همۀ جوامع يكسان نيست و در هر جامعه اي حتي جوامع غربي هم تعداد افرادي كه به زنان دلخواه خود به راحتی دسترسي داشته باشند، محدود است و در نتيجه براي ديگر زنان خطر همیشه در كمين است و آمارهاي فساد و فرزندان نامشروع در آن كشورها نشان دهندۀ چنين واقعيتي است. (به عبارت ديگر در اين جوامع ممكن است آثار سطحي شهوت مثل چشم چراني و متلك گويي كمتر ديده شود ولي اصل مسئله كه همان خشونت و تجاوز و فساد است پا برجاست).(1)

ص: 25


1- . برگرفته از سخنان کارشناس برنامة عصر ایمان، شبکه اول سیما، تاریخ پخش: 4/3/1383.

سؤال سوّم:

وقتي در محيط و جامعۀ ما اكثراً بد حجاب و آرايش كرده هستند، اگر ما به صورت ساده و با حجاب در ميان آنها حاضر شويم خجالت مي كشيم و مورد تمسخر واقع مي شويم و ما را اُمُّل خطاب مي كنند، پس آیا محيط و جامعه مقصّر نیست و عامل تشويق ما به بي حجابي و بدحجابي نمي باشد؟

پاسخ :

البته نقش محيط را نمي توان ناديده گرفت، ولي محيط نمي تواند انسان را مجبور به گناه كند. بله شيطان از اين طريق مي تواند انسان را وسوسه كند ولي اختيار و انتخاب با خود انسان است و با ارادۀ خود مي تواند راه درست را پيش بگيرد و عمل كند. اگر محيط، شيطان، وراثت، تعليم و تربيت و... مي توانستند از انسان سلب اختيار كنند و او را مجبور به عمل کنند ديگر بهشت و جهنّم و معاد و قيامت معنا نداشت.

جالب اينكه قرآن كريم پاسخ شيطان (و شیطان صفتانی كه انسان را تحريك و تشويق به گناه مي كنند) را به افرادي كه علّت گناه كردن خود را به گردن او مي اندازند، خيلي زيبا بيان نموده است و می فرماید:

«وَ بَرَزُوا لِلَّهِ جَميعاً فَقالَ الضُّعَفاءُ لِلَّذينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعاً فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذابِ اللَّهِ مِنْ شَيءٍ قالُوا لَوْ هَدانَا اللَّهُ لَهَدَيْناكُمْ سَواءٌ عَلَيْنا أَ جَزِعْنا أَمْ صَبَرْنا ما لَنا مِنْ مَحيصٍ وَ قالَ الشَّيْطانُ لَمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَ ما كانَ لِيَ عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لي فَلا تَلُومُوني وَ لُومُوا أَنْفُسَكُمْ ما أَنَا

ص: 26

بِمُصْرِخِكُمْ وَ ما أَنْتُمْ بِمُصْرِخِيَّ إِنِّي كَفَرْتُ بِما أَشْرَكْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمينَ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ»(1) يعني «روزي كه مردم از قبرها برانگيخته و به پيشگاه خدا حاضر می شوند در آن روز ضعيفان به گردنكشان می گويند: ما در دنيا تابع رأي و پیرو شما بوديم، آيا امروز شما هم از عذاب خدا ما را كفايت می کنید؟ .... و هنگامی که کار به پایان می رسد (و اهل بهشت از اهل دوزخ جدا می شوند) در آن حال شيطان می گويد: خدا به شما وعدة حق و راست داد و من به شما وعدة خلاف حقيقت (و باطل) دادم و هيچ بحث و دليل قاطعي نياوردم و تخلف کردم (و تنها شما را به وعده هاي دروغين فريفتم) من بر شما تسلطی نداشتم جز اینکه دعوتتان کردم و شما دعوت مرا پذیرفتید پس امروز شما كه سخن بي دليل مرا پذيرفتيد، مرا ملامت مكنيد بلكه نفس پر طمع خود را ملامت كنيد كه امروز نه من فريادرس شما هستم و نه شما فريادرس من، من نسبت به شرك شما دربارۀ خود، که از قبل داشتید (و اطاعت مرا هم ردیف اطاعت خدا قرار دادید) بیزارم و کافرم! آري در اين روز به یقین ستمكاران عالم عذاب دردناكی دارند».

يعني كار شيطان فقط در حد وسوسه است و انسان با اراده و اختيار خود مي تواند در برابر اين عوامل ايستادگي كرده و راه درست را برود ولي اگر نرفت، به خود ظلم و ستم كرده و جزء ظالميني مي گردد كه عذاب الهي شامل حالش خواهد شد. البته هر چقدر اين عوامل (شيطان، محيط، وراثت ... ) قوي تر عمل كنند، كار مبارزۀ انسان با عوامل منحرف كننده مشكل تر خواهد بود اما در عوض اين انتخاب و عمل او نيز نزد خدا ارزشمندتر است و باعث تقرب بيشتر او به خداوند متعال خواهد شد.

ص: 27


1- . سوره ابراهیم آیات 21 و 22.

اين عوامل در تمام زمان ها و دوران ها و جوامع بوده و مي باشد و اين خود از آزمايش هاي الهي محسوب مي گردد لذا خداوند در قيامت افرادي مانند ابن سيرين ها(1)

و رجبعلي خياط ها(2)

و... را مي آورد و به وسيلۀ آنها بر ما احتجاج مي كند كه فلان انسان هم شرايط شما را داشت (و شايد هم در موقعیتی بدتر بود) ولي گناه نكرد. لذا محيط، انسان را مجبور به كاري نمي كند اگر چه تشويق و تحريك مي كند. در قيامت مردي را كه دچار گناه شده مي آورند تا عذابش كنند. او مي گويد: خودت مرا خوشگل و زيبا آفريدي و همين موجب شد تا زنان به من متمايل گردند و مرتب مرا دعوت به گناه کنند، بالاخره من هم يك بار، دوبار ... خودداري كردم اما سرانجام به گناه كشيده شدم. خدا مي گويد: اين چه حرفي است مگر حضرت يوسف عج الله تعالی فرجه الشریف خوشگل نبود؟! مگر او را دعوت به گناه نكردند؟! و يا زني را كه گمراه شده مي آورند كه عذاب كنند، او مي گويد: خودت مرا زيبا آفريدي و اين باعث شد نامحرم به من توجه كند و از من تعريف كند كه چشم و ابرو و لب و دهان و دماغت چنين و چنان است، تلفن پشت تلفن، نامۀ فدايت شوم و دعوت به گناه پشت سرهم ... لذا من هم كم كم به گناه كشيده شدم. خدا مي گويد: تو زيباتر بودي يا حضرت مريم علیها السلام (گويا ايشان خيلي زيبا بوده) پس او چطور خود را حفظ كرد؟!(3)

علاوه بر اینکه حضرت علی علیه السلام می فرمایند:

ص: 28


1- . رجوع شود به داستان راستان، استاد شهید مطهری رحمه الله ، ج 2، ص 53.
2- . رجوع شود به تندیس اخلاص، محمد محمدی ری شهری، ص 8.
3- . «قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُولُ تُؤْتَى بِالْمَرْأَةِ الْحَسْنَاءِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ الَّتِي قَدِ افْتُتِنَتْ فِي حُسْنِهَا فَتَقُولُ يَا رَبِّ حَسَّنْتَ خَلْقِي حَتَّى لَقِيتُ مَا لَقِيتُ فَيُجَاءُ بِمَرْيَمَ علیها السلام فَيُقَالُ أَنْتِ أَحْسَنُ أَوْ هَذِهِ قَدْ حَسَّنَّاهَا فَلَمْ تُفْتَتَنْ وَ يُجَاءُ بِالرَّجُلِ الْحَسَنِ الَّذِي قَدِ افْتُتِنَ فِي حُسْنِهِ فَيَقُولُ يَا رَبِّ حَسَّنْتَ خَلْقِي حَتَّى لَقِيتُ مِنَ النِّسَاءِ مَا لَقِيتُ فَيُجَاءُ بِيُوسُفَ علیه السلام وَ يُقَالُ أَنْتَ أَحْسَنُ أَوْ هَذَا قَدْ حَسَّنَّاهُ فَلَمْ يُفْتَتَنْ وَ يُجَاءُ بِصَاحِبِ الْبَلَاءِ الَّذِي قَدْ أَصَابَتْهُ الْفِتْنَةُ فِي بَلَائِهِ فَيَقُولُ يَا رَبِّ شَدَّدْتَ عَلَيَّ الْبَلَاءَ حَتَّى افْتُتِنْتُ فَيُؤْتَى بِأَيُّوبَ فَيُقَالُ أَ بَلِيَّتُكَ أَشَدُّ أَوْ بَلِيَّةُ هَذَا فَقَدِ ابْتُلِيَ فَلَمْ يُفْتَتَنْ». بحارالانوار، ج 12، ص 341، ح2.

«زَكَاةُ الْجَمَالِ الْعَفَاف»(1) یعنی «زکاتِ زیبایی، عفّت و پاکدامنی است» نه بی حیایی و بی عفتی.

بله در هر زمان و جامعه اي كم نيستند دختران و پسران با ايماني كه در شرایطی مشابه با شرایط افراد منحرف و گناهكار قرار مي گيرند ولي خود را حفظ كرده و آلوده به گناه نمي گردند و در روز قيامت هم به وسيلۀ همين افراد بر ما حجّت تمام مي شود. كافي است چشم خود را باز كنيم و تا فرصت باقي است در همین دنيا عملکرد این گونه افراد را در زندگی الگوی خود قرار دهیم و با توبه ای واقعی از منجلاب گناه نجات پیدا کنیم و ايمان خود را به خدا و روز قيامت تقويت كنيم كه تنها راه مبارزه با اين وساوس انسي و جني همين است.

امام حسین علیه السلام در روزی که شهید شدند فرمودند:

«الْمَوْتُ خَيْرٌ مِنْ رُكُوبِ الْعَارِ، وَ الْعَارُ أَوْلَى مِنْ دُخُولِ النَّارِ»(2) يعنى «مرگ از مرتكب شدن عار بهتر است، و عار از داخل شدن در آتش جهنم اولى و سزاوارتر است».

ولی منظور کدام خواری و عار است که سزاوار است انسان تحمل کند؟

جواب از ادامۀ سخن حضرت مشخص است. آن عار و خواری و ذلّتی که اگر تحمل نکنی موجب می شود داخل آتش جهنم شوی. این عار است که بهتر از نار است. به بیان دیگر گاهی به خاطر رعایت حدود الهی مثل نماز خواندن، روزه گرفتن، حجاب داشتن و ... انسان مورد تمسخر و تحقیر و سرزنش و توهین و تهمت دیگران قرار می گیرد و دیگران به چشم خواری به او نگاه می کنند و به اصطلاح به او اُمّل و قدیمی و مرتجع و ... می گویند. از طرفی هم هر انسانی مایل

ص: 29


1- . مستدرك الوسائل، ج 7، ص46، ح 6 - غررالحكم، ص 256، ح 5409.
2- . بحار الأنوار، ج 44، ص 192، ح 4.

است که عزت و حرمت اجتماعی داشته باشد و در نظر دیگران خوار نباشد. پس راه چاره چیست و چه باید کرد؟

مطابق با فرمودۀ امام حسین علیه السلام اگر انسان بخواهد داخل در آتش جهنم نشود و دچار خواری و ذلت ابدی نشود در چنین مواردی باید صبور(1) باشد و این حقارت ظاهری و توهین و سرزنش افراد جاهل را تحمل کند تا بتواند به افتخار دریافت مدال عزت واقعی و ابدی و نامحدود نائل شود. تحمل این گونه تحقیر و تمسخر و توهین ها خود به نوعی آزمایش الهی است که انسان را در راه اطاعت از خدا آب دیده و مقاوم می کند و کسی که می خواهد در امتحانات الهی مردود نشود و از آنها سربلند بیرون بیاید، باید ثابت قدم(2)

باشد و نباید به خاطر این فشارها و سختی ها حدود الهی را نادیده بگیرد. چون تحمل این سختی ها خیلی آسان تر از تحمل آتش جهنم است. به عبارت دیگر اگر کسی می خواهد تا ابد عزیز و محترم باشد گاهی لازم است که ذلت و خواری ظاهری و موقت دنیا را تحمّل کند.(3)

ص: 30


1- . پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ : «الصَّبْرُ ثَلَاثَةٌ صَبْرٌ عَلَى الْمُصِيبَةِ وَ صَبْرٌ عَلَى الطَّاعَةِ وَ صَبْرٌ عَلَى الْمَعْصِيَة» یعنی پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ فرمودند: «صبر بر سه قسم است؛ صبر بر مصیبت و صبر بر طاعت و صبر بر معصيت». بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج 68، ص 77، ح 12 و همچنین امير المؤمنين علیه السلام فرمودند: «الصَّبْرُ مَطِيَّةٌ لَا تَكْبُو بِصَاحِبِهَا». و الصبر على المصيبة مصيبة للشامت بها و لا شك أن الصابر يحرز أجرها. یعنی «صبر مانند شتر رام و راهوارى است كه صاحب خود را بر زمين نمى زند». و صبر در مقابل مصيبت ها، خود نوعى صبر بر مصيبتی است که از جانب دشمنان و سرزنش كنندگان به انسان می رسد، و ترديدى وجود ندارد كه صابر پاداش آن را مى بيند. إرشاد القلوب إلى الصواب، ج 1، ص 126.
2- . خدای مهربان خود به ما می آموزد که در تمامی امتحانات الهی همواره از او چنین درخواست یاری کنیم: «رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَيْنا صَبْراً وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا» یعنی «پروردگارا صبر و شکیبایی و استقامت را بر ما فروریز و ما را ثابت قدم بدار». سوره بقره ، آیه250.
3- . در مجموعه ورام (تنبيه الخواطر)، ج 1، ص 2 چنین آمده که مالک اشتر نه تنها توهین و تحقیر جوانی نادان را تحمل نمود بلکه همان طور که خودش می گوید: «عَلَيْكَ فَوَ اللَّهِ مَا دَخَلْتُ الْمَسْجِدَ إِلَّا لِأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ». به مسجد رفته و برای هدایت و مغفرت او دعا نمود. حالا ما اگر در حدّ مالک اشتر نیستیم لااقل این متلک ها و تحقیر و توهین ها را فقط تا اندازه ای که موجب عمل نکردن به حدود الهی شود، تحمل کنیم تا مستوجب آتش نگردیم.

قرآن کریم نیز راه چارة این گونه موارد را بیان نموده و بارها پیامبر خود صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ را توصیه به صبر نموده و می فرماید:

«اِصْبِرْ عَلى ما يَقُولُونَ»(1) یعنی «در برابر آنچه مى گويند صبر کن و شكيبا باش».

البته باید بدانیم که حتی انبیاء و اولیاء الهی نیز به این گونه امور مبتلا بوده اند و ایشان را هم مسخره می کردند و تحقیر و سرزنش می نمودند و به ایشان نیز توهین می کردند و تهمت می زدند. قرآن کریم به پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ می فرماید:

«وَ لا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَميعاً هُوَ السَّميعُ الْعَليمُ»(2)یعنی«سخن آنها تو را غمگین نکند، عزت به تمامی از آنِ خداست، او شنوای داناست».

به بیان دیگر یعنی اینکه به تو ساحر، مجنون گفتند و تهمت زدند و مسخره کردند و تحقیر و سرزنش نمودند، تو را ناراحت و محزون نکند،(3)

با این حرف ها عزت واقعی تو خدشه دار نمی شود. تو اگر صبور باشی و دستورات الهی را رعایت کنی تا ابد عزیز واقعی هستی چون خود را متصل به خدا نموده ای و عزت تماماً دست خداست. و در جای دیگر می فرماید:

ص: 31


1- . سوره ص، آیه 17.
2- . سوره یونس، آیه 65.
3- . البته این معنا در مورد تمامی مؤمنین است اما در مورد پیامبر اکرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ که پدر امت است معنای دیگری نیز می تواند داشته باشد و آن اینکه: تو غصة این مردم جاهلی که تحقیرت می کنند و به تو تهمت می زنند و ... را نخور که چرا اینقدر افق فکری آنها پایین است و چرا نمی خواهند رشد کنند.

«وَ اصْبِرْ وَ ما صَبْرُكَ إِلاَّ بِاللَّهِ وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ لا تَكُ في ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ»(1) یعنی «صبر كن، و صبر تو فقط براى خدا و به توفيق خدا باشد! و به خاطر (كارهاى) آنها، اندوهگين و دلسرد مشو! و از توطئه هاى آنها، در تنگنا قرار مگير!».

و بالاخره راه حل نهایی برای مقابله با این گونه یاوه گویی ها را این گونه بیان می فرماید:

«وَ اصْبِرْ عَلى ما يَقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَميلاً»(2) یعنی «و در برابر آنچه مى گويند صبر کن و شكيبا باش و به طرزى شايسته از آنان دورى گزين!».

به بیان دیگر علاوه بر صبور بودن و تحمل این گونه سرزنش ها، اگر انسان نمی تواند تأثیر مثبتی بر این افراد که همفکر و هم روش او نیستند، داشته باشد و موجب هدایت آنان شود باید کم کم با روشی شایسته خود را از محیط هایی که این گونه افراد هستند، حتی اگر از دوستان و آشنایان هم باشند، دور کند تا مبادا آنان بر او تأثیر منفی گذارند و موجبات ذلّت ابدی او فراهم کنند.

بله همۀ انسان ها عزت را دوست دارند و بسیاری از غم و غصه هایشان نیز به خاطر عزت خواهی است ولی راهش را نمی دانند. قرآن کریم در سوره یونس آیه 65 می فرماید:

«إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَميعاً». عزت در بندگی خدا و اطاعت از دستورات الهی است.

ص: 32


1- . سوره نحل، آیه 127.
2- . سوره مزمل، آیه 10.

ما باید بدانیم نافرمانی خدا نه تنها عزت نمی آورد بلکه انسان را ذلیل می کند، گناه و معصیت برای انسان نکبت به بار می آورد، خواه گناه کوچک باشد یا بزرگ. البته به هر نسبت که بزرگتر باشد ذلت و خواری بیشتری برایمان به ارمغان می آورد و انسان را بیشتر در آتش فرو خواهد برد(1)و

بی حجابی و بدحجابی نیز گناه است .

باید باور كنيم كه :

رسد ناگهان مرگ و گيرد گريبان آن مردمان *** همان مردم چهره پرداز گردن كشِ روزگار

از آن زشت كارانِ افسرده حال *** به بانگ بلندي شود اين سؤال

چه شد چهره هايي كه آراستيد؟ *** سر و صورتي را كه پيراستيد؟

اجل چشم خوش نقشتان را ببست *** به رخسارتان خاك ذلّت نشست

نه تحسين و نه به به و چَه چهی *** نه عطر و نه زيور ، نه آرايشي

به جاي كِرِم هاي مردم پسند *** بر اين چهره ها كِرْم ها مي خزند(2)

باید به خود متذكر گرديم كسي كه صورت خود را براي نامحرم صاف و سفید می کند و رنگ و روغن مي زند و لب و دهان و چشم و ابرو و ... خود را خوش نقش تر جلوه مي دهد تا جلب توجّه كند و مورد بَه بَه و چهچه دیگران واقع شود که به او بگویند: «وای چه چشمی، چه ابرویی، بَه چه لبی، وَه چه مویی و .....»، چون گناه کرده در قيامت یکی از مصادیق اين آيه در قرآن کریم است که می فرماید:

ص: 33


1- . برگرفته از سخنان حجت الاسلام محمد جواد نظافت یزدی، برنامه سمت خدا، شبکه 3 سیما، تاریخ 23/6/1401.
2- . اصل این شعر از امام هادی علیه السلام می باشد: «بَاتُوا عَلَى قُلَلِ الْأَجْبَالِ تَحْرُسُهُمْ غُلْبُ الرِّجَالِ فَلَمْ تَنْفَعْهُمُ الْقُلَلُ ..... » (بحارالأنوار، ج 50، ص 211، ح 25) و ترجمۀ آن به صورت شعر در کتاب تعلیمات دینی پنجم ابتدایی و کرامات و مقامات عرفانی امام هادی علیه السلام از سید علی حسینی قمی نوشته شده و متن عربی آن نیز در سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، ص 584 و منتهی الآمال، شیخ عباس قمی رحمه الله ص 1053 ذکر گردیده. اما در اینجا با مختصر تغییری برای مسئلۀ حجاب آورده شد .

« يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ »(1) آن روز از گناه چهره اش سياه می گردد و در مقابل انبياء و اولياء شرمنده خواهد بود.

باید بدانیم که به خاطر این گونه لذائذ آني و زودگذر دنيايي در واقع آسايش دائمي اُخروي خود را در معرض نابودی قرار می دهیم.

حضرت علی علیه السلام مي فرمايند:

«مَا خَيْرٌ بِخَيْرٍ بَعْدَهُ النَّارُ وَ مَا شَرٌّ بِشَرٍّ بَعْدَهُ الْجَنَّةُ وَ كُلُّ نَعِيمٍ دُونَ الْجَنَّةِ فَهُوَ مَحْقُورٌ وَ كُلُّ بَلَاءٍ دُونَ النَّارِ عَافِيَة»(2) یعنی «آن خوبي (و لذتي) كه پس از آن آتش است، خوبي نيست و آن بدي كه پس از آن بهشت است، بدي نيست. هر نعمتي غير از بهشت بي ارزش است و هر بلايي غير از آتش جهنّم، سلامتي است».

قرآن کریم مي فرمايد:

«وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إِلى عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»(3) يعني «و به خلق بگو كه هر عملي كنيد، خدا و رسولش و مؤمنان عمل شما را می بینند و بر آن آگاه مي شوند و به زودی به سوي خدايي كه داناي عوالم غيب و شهود است باز خواهيد گشت و شما را به آن چه عمل می کردید، خبر می دهد تا شما را به جزاي نيك و بد اعمالتان برساند».

ص: 34


1- . سوره آل عمران، آیه 106.
2- . نهج البلاغه، ص 1013، کلمات قصار، شماره 394.
3- . سوره توبه، آیه 105.

مطابق روایات(1)

و تفاسیر(2) منظور از «الْمُؤْمِنُونَ» در این آیه شریفه امامان معصوم علیهم السلام می باشند که در هر پنج شنبه(3) (در برخی روایات اوقات دیگری نیز ذکر گردیده) اعمال امت بر ایشان عرضه می شود.(4)

لذا هر هفته اعمال ما را بر امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف عرضه مي دارند و ایشان از احوال ما آگاه و مطلع هستند(5) و از آنجا که محبت امام نسبت به شیعیان و محبان خود بیشتر از پدر و برادر و دوستی مهربان است(6)

و از اعمال خوب ما مسرور(7)

و از گناهان ما متأثّر مي گردند و مسلماً هر شیعه نیز امام

ص: 35


1- . امام رضا علیه السلام فرمودند : «وَ اللَّهِ إِنَّ أَعْمَالَكُمْ لَتُعْرَضُ عَلَيَّ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ قَالَ فَاسْتَعْظَمْتُ ذَلِكَ فَقَالَ لِي أَ مَا تَقْرَأُ كِتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ "وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ" قَالَ هُوَ وَ اللَّهِ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام » یعنی«به خدا سوگند اعمال شما هر شب و روز بر من عرضه می شود. راوی می گوید: این سخن بر من گران آمد، امام متوجه شد و به من فرمود: آیا کتاب خداوند عزوجل را نمی خوانی که می گوید:"عمل کنید! خدا و پیامبرش و مؤمنان عمل شما را می بینند" به خدا سوگند منظور از مؤمنان، علی بن ابی طالب علیه السلام (و امامان دیگر از فرزندان او) می باشد». الكافي، ج 1، ص 219، باب عرض الأعمال على النبي صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ و الأئمه علیهم السلام ، ح4.
2- . تفسیر مجمع البیان و شیخ ابوالفتوح رازی در تفسیر خود، به نقل از نجم الثاقب، میرزا حسین طبرسی نوری، ص 643 - تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی دام ظله، چاپ بیست و هشتم، ج 8، ص 163 ذیل آیه 105 سوره توبه، مبحث: مسألة «عرض اعمال».
3- . «تُعْرَضُ الْأَعْمَالُ يَوْمَ الْخَمِيسِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ وَ عَلَى الْأَئِمَّةِ علیهم السلام ». وسائل الشيعة، ج 16، ص 113، ح 21120.
4- . برگرفته از تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی دام ظله، چاپ بیست و هشتم، ج 8، ص 164 ذیل آیه 105 سوره توبه، مبحث: مسألة «عرض اعمال» و ج 18، چاپ بیست و چهارم، ص 254، ذیل آیه 22 سوره فاطر، مبحث: آیا مردگان حقیقتی را درک می کنند؟.
5- . «فَإِنَّا نُحِيطُ عِلْماً بِأَنْبَائِكُمْ وَ لَا يَعْزُبُ عَنَّا شَيْ ءٌ مِنْ أَخْبَارِكُم»، الاحتجاج، ج 2، ص 497.
6- . «الْإِمَامُ الْأَنِيسُ الرَّفِيقُ وَ الْوَالِدُ الشَّفِيقُ وَ الْأَخُ الشَّقِيق». الكافي، ج 1، ص 200، ح 1.
7- . «دَاوُدَ بْنِ كَثِيرٍ الرَّقِّيِّ قَالَ كُنْتُ جَالِساً عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِذْ قَالَ مُبْتَدِئاً مِنْ قِبَلِ نَفْسِهِ يَا دَاوُدُ لَقَدْ عُرِضَتْ عَلَيَّ أَعْمَالُكُمْ يَوْمَ الْخَمِيسِ فَرَأَيْتُ فِيمَا عُرِضَ عَلَيَّ مِنْ عَمَلِكَ صِلَتَكَ لِابْنِ عَمِّكَ فُلَانٍ فَسَرَّنِي ذَلِكَ إِنِّي عَلِمْتُ أَنَّ صِلَتَكَ لَهُ أَسْرَعُ لِفَنَاءِ عُمُرِهِ وَ قَطْعِ أَجَلِهِ قَالَ دَاوُدُ وَ كَانَ لِيَ ابْنُ عَمٍّ مُعَانِداً نَاصِبِيّاً خَبِيثاً بَلَغَنِي عَنْهُ وَ عَنْ عِيَالِهِ سُوءُ حَالٍ فَصَكَكْتُ لَهُ نَفَقَةً قَبْلَ خُرُوجِي إِلَى مَكَّةَ فَلَمَّا صِرْتُ فِي الْمَدِينَةِ أَخْبَرَنِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام بِذَلِكَ». وسائل الشيعة، ج 16، ص 111، ح 21116 - الأمالي للطوسي، ص 413، المجلس الرابع عشر، ح 77.

خود را دوست دارد و مایل نیست که ایشان را ناراحت و متأثّر گرداند ولی همان طور که امام باقر علیه السلام فرمودند برای شیعه محبت تنها کافی نیست و باید تقوی داشت و از دستورات الهی اطاعت نمود.(1)

لذا به قول شاعر باید توجه داشت که:

يك چشم زدن غافل از آن ماه نباشيد شايد كه نگاهي كند آگاه نباشيد

شاعر این شعر را از قول امام زمان علیه السلام چقدر زیبا سروده:

الا اي شيعه من خيرِ تو جُويم *** سحرگه رازِ خود را با تو گويم

منِ مهدي كه فرزندِ حسينم *** براي حالِ تو در شورُ شينم

نكردي تو مراعاتِ حرم را *** چه مي گويي جوابِ مادرم را

مكن كاري زِ خود دورت نمايم *** عوض شو تا كه من پيشت بيايم

مكن رزقِ دلم را غُصّه و درد *** دوباره توبه كن برگرد، برگرد

بيا تا از دِلم آگاه گردي *** شهيدان را زِ نو همراه گردي

و یا شاعر دیگر می گوید :

گفتم شبی به مهدی من یک نگاه خواهم *** گفتا که من هم از تو ترک گناه خواهم

ص: 36


1- . «عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ قَالَ لِي يَا جَابِرُ أَ يَكْتَفِي مَنْ يَنْتَحِلُ التَّشَيُّعَ أَنْ يَقُولَ بِحُبِّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ فَوَ اللَّهِ مَا شِيعَتُنَا إِلَّا مَنِ اتَّقَى اللَّهَ وَ أَطَاعَهُ وَ مَا كَانُوا يُعْرَفُونَ يَا جَابِرُ إِلَّا بِالتَّوَاضُعِ وَ التَّخَشُّعِ وَ الْأَمَانَةِ وَ كَثْرَةِ ذِكْرِ اللَّهِ وَ الصَّوْمِ وَ الصَّلَاةِ وَ الْبِرِّ بِالْوَالِدَيْنِ وَ التَّعَاهُدِ لِلْجِيرَانِ مِنَ الْفُقَرَاءِ وَ أَهْلِ الْمَسْكَنَةِ وَ الْغَارِمِينَ وَ الْأَيْتَامِ وَ صِدْقِ الْحَدِيثِ وَ تِلَاوَةِ الْقُرْآنِ وَ كَفِّ الْأَلْسُنِ عَنِ النَّاسِ إِلَّا مِنْ خَيْرٍ وَ كَانُوا أُمَنَاءَ عَشَائِرِهِمْ فِي الْأَشْيَاءِ إِلَى أَنْ قَالَ أَحَبُّ الْعِبَادِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَتْقَاهُمْ وَ أَعْمَلُهُمْ بِطَاعَتِهِ يَا جَابِرُ وَ اللَّهِ مَا نَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا بِالطَّاعَةِ وَ مَا مَعَنَا بَرَاءَةٌ مِنَ النَّارِ وَ لَا عَلَى اللَّهِ لِأَحَدٍ مِنْ حُجَّةٍ مَنْ كَانَ لِلَّهِ مُطِيعاً فَهُوَ لَنَا وَلِيٌّ وَ مَنْ كَانَ لِلَّهِ عَاصِياً فَهُوَ لَنَا عَدُوٌّ وَ مَا تُنَالُ وَلَايَتُنَا إِلَّا بِالْعَمَلِ وَ الْوَرَعِ». وسائل الشيعة، ج 15، ص 234، ح 20362 - الكافي، ج 2، ص 74، ح 3.

با توجّه به آیات و احادیث مذکور آيا باز هم حاضريم به قيمت به درد آوردنِ قلب امام زمان علیه السلام و بيچاره نمودن خود در آخرت، برای رسیدن به یک لذّت آنی با گناه كردن، ديگران را ارضاء كنيم و خود را راضي؟!

البته همان طور که حضرت علی علیه السلام فرموده اند:

«مَنْ كَرُمَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ لَمْ يُهِنْهَا بِالْمَعْصِيَةِ»(1) اگر کسی کرامت انسانی و بزرگی خود را درک کند هیچ گاه با انجام گناه خودش را خوار و ذلیل نمی گرداند.

از نظر عقلي نیز حتي يك بچۀ 3 ، 4 ساله حاضر نیست يك آب نبات چوبي را با يك بستني خامه اي عوض كند؟! پس ما اگر فقط از نظر لذائذ جسماني هم كه حساب كنيم، چرا بايد لذائذ كوتاه و مادي را كه موجب سختي و گرفتاري ما در همین دنيا نیز مي شود، بر لذائذ اُخروي ترجيح دهيم؟! در همين دنيا هم اينگونه كارها براي ما خوشبختي نمي آورد. چون مرداني به سراغ اينگونه زناني كه زيبايي هاي جسمي خود را چندين برابر كرده و در مقابل ديدگان و استفادة نامحرمان قرار مي دهند، مي آيند و اظهار علاقه و تمايل مي كنند که معياري جز زيبايي و ارضاء هوس خود ندارند و از آنجا که همیشه زنان زیباتری نیز وجود دارند و یا به هر حال با گذر زمان به زودی از زيبايي ما نیز كاسته خواهد شد (كافي است نگاهي به عكس هاي عروسي مادران خود بكنيم كه چه بودند و چه شدند)، اين مردان بولهوسي كه ما با اين جلوه گری هایمان، به سوی خود جذب مي كنيم، خواه ناخواه به سراغ ديگري هم خواهند رفت و براي ما به جز بدبختي و بدنامي چيزي باقي نخواهند گذاشت و بر فرض هم كه ازدواجي صورت گيرد، چون اين ازدواج با معيارهاي صحيح انتخاب همسر صورت نگرفته، لذا اساس و بنيان درست و محكمی نخواهد داشت و به همان دليل باز این گونه مردان چه به صورت مشروع يا نامشروع به دنبال ديگري خواهند رفت.

ص: 37


1- . مستدرك الوسائل، ج 11، ص 339، ح 14 - غررالحكم، ص 231، ح 4610.

آيا واقعاً بدحجابی که اين همه اذيّت و آزار دنيوي و عقوبت اُخروي به دنبال دارد، نشانۀ تمدن است؟! و باز هم بايد تصوّر كنيم اگر مقید به حجاب اسلامی باشیم، اُمُّل هستيم و از تمدّني كه غرب براي ما به ارمغان آورده عقب مانده ايم؟!

اگر تمدّن معنايش اين است و اين همه گرفتاري و دردسر دارد، پيش كش خودشان باشد. چرا از تمدن فقط همین بي حجابي كه مقدمۀ بي بند و باري است و یا فقط آنچه موجب فساد و انحراف است را براي ما به ارمغان مي آورند و ما نيز متاسفانه ناآگاهانه مقلّد و پيرو بي قيد و شرط مُدها و نسخه هاي از قبل پيچيدة آنها مي شويم. چرا نبايد از علم آنان تقليد كنیم و در صنعت پيشرفت نماییم و خود را از استعمار نجات دهیم؟! واقعاً سخن درستي است كه به پهلوي گفتند:

«تو لابراتورهاي غرب را وارد نكردي، بلكه بلوارها را (كه محل عيش و نوش بود) وارد كردي».

ما بايد سعي كنيم در زندگي خود مثل ماهي شناگر باشيم يعني خودمان جا و مكان را انتخاب نمائیم و راه درست و حق را انتخاب كنيم و مثل بشكه نباشيم كه هر چند بزرگ است ولي خود شنا نمي كند و امواج آب او را به حركت در مي آورد و به هر جا كه بخواهد مي برد. نبايد بگذاريم محيط و ... براي ما تصميم بگيرند و مُد انتخاب كنند و حتّي نوع رفتار و حرف زدن ما را از قبل رقم بزنند ... و با اين كارها هويّت ملّي و اسلامي ما را به ابتذال بكشانند تا از خود اصول و مبادی و فلسفه ا ي ارزشمند نداشته باشيم. به بيان ديگر هدف دشمنان ايجاد استعمار فكري است كه به گفتة شهيد مطهري رحمه الله خطرناكتر از انواع ديگر استعمار است چون در اين نوع استعمار، شخص مثل دشمن فكر مي كند و مانند او مي بيند و اصلاً احساس نمي كند كه استعمارزده شده است و به طرف آن كه مي دَرد، مي دَود.

ارزش استقلال فكري و اعتماد به فلسفۀ زندگي خود و احترام به سنن و نظامات خود، از علم بالاتر است. ملّت عالم ممكن است در ملّت ديگر هضم شود ولي ملّتي كه احساس شخصيّت و استقلال مي كند، قابل هضم شدن نيست.(1)

ص: 38


1- . برگرفته از حماسه حسینی، استاد شهید مطهری رحمه الله ، ج سوم، ص 326.

البتّه آنچه بیان شد مربوط به وظیفۀ فردی هر شخص نسبت به خودش بود که تفكّر و اعتقادش بايد چگونه باشد تا هضم در فرهنگ بيگانه نشود، ولي بدان معنا نيست كه حكومت اسلامي و حتّي افراد جامعه اسلامي نسبت به دیگران در برابر شايع شدن گناه وظيفه اي ندارند بلكه برعكس مهمترين وظيفه بر عهدة حكومت اسلامي است که باید تمامی قوانين مجازات و تعزيرات اسلامي که در زمینه های مختلف وجود دارد را برای همۀ افراد مشمول اجراء کند(1)

از جمله مجازات هایی که قانون برای تخلفات گوناگون معین نموده در رابطه با زناني است كه بدون حجاب شرعي در معابر و انظار عمومي ظاهر مي شوند و مجازات آن نیز حبس و جزاي نقدي می باشد.(2)

همچنين در رساله های عملی نیز بیان شده که مسلمانان موظّف به انجام امر به معروف و نهي از منكر هستند.(3) و حتی امام خمینی رحمه الله در مورد زنی که موی سرش معلوم و بیرون باشد صریحاً فرموده اند:

«حجاب از نامحرم واجب است و کسی که دانسته تخلّف می کند باید او را نهی از منکر نمایند».(4)

همچنین آیت الله مکارم شیرازی دام ظله در پاسخ به این سؤال که: «بنده دانشجو هستم، چندی قبل استاد در کلاس این شُبهه را مطرح کرد، و مدّعی شد که هیچ دلیل فقهی وجود ندارد که حکومت را ملزم کند تا مواظب حجاب خانم ها باشد، همان طور که وظیفه ندارد مواظب نماز صبح افراد باشد. لذا آیا واقعاً حکومت می تواند، یا بر او لازم است، از بدحجابی یا بی حجابی بعضی از خانم هایی که در این امر مهم کوتاهی می کنند، جلوگیری نماید؟». صریحاً فرموده اند:

ص: 39


1- . مگر اینکه مصلحت بالاتری اقتضای عدم اجرا کند.
2- . این مطلب در قانون تعزیرات و مجازاتهای بازدارنده، مصوب خرداد 1375، به کوشش احمد حقانی، فصل: جرائم ضد عفت و اخلاق عمومی، تبصره ماده 638، ص 71 و 72 صریحاً ذکر گردیده. ضمناً در پاسخ به سؤال نوزدهم همین نوشته نیز بیان شده.
3- . رجوع شود به رساله امام خمینی رحمه الله ، مبحث: ملحقّات، مسئله 2786 تا 2825.
4- . استفتائات حضرت امام خمینی رحمه الله ، ج 3، احکام حجاب، ص 252، پاسخ به سؤال شماره 20.

«حکومت اسلامی و مسلمانان نسبت به گناهان پنهانی افراد وظیفه ای ندارند، ولی بدون شک نسبت به گناهانی که به طور علنی و آشکار، در سطح جامعه انجام می شود وظیفة نهی از منکر دارند، و الاّ جایی برای انجام این وظیفة مهم باقی نمی ماند. البتّه با این تفاوت که مردم باید به نهی از منکر زبانی اکتفا کنند. و از هرگونه برخورد فیزیکی اجتناب ورزند، ولی حکومت می تواند وارد این مرحله نیز شود».(1)

بنابراین هم حكومت و هم مردم در شايع نشدن گناه نقش مؤثّر دارند و بايد تا حدّ امكان وظيفة خود را انجام دهند و در صورت كوتاهي بايد در مقابل خداوند متعال پاسخگو باشند.

ص: 40


1- . برگرفته از پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله مکارم شیرازی دام ظله، مرکز پاسخگویی به احکام شرعی- خبرگزاری رسمی حوزه، کد خبر: 944428، تاریخ 27 بهمن 1399.

سؤال چهارم:

پدر يا شوهرِخانمي از او مي خواهد كه در جامعه با آرايش و حجابي غيراسلامي در كنارش حاضر باشد، آيا اگر زن به حرف آنان عمل كند باز هم گناه كرده و به خاطرش عذاب مي شود؟

پاسخ :

البته پدر و مادر نسبت به انسان حقّ عظيمي دارند و خداوند در قرآن كريم بعد از مسئلۀ توحيد، احسان به پدر و مادر را مطرح نموده كه از مهمترين وظايف فرد مسلمان است، در سوره نساء آيه 36 مي فرمايد:

«وَ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ لا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً» يعني «خداي يكتا را بپرستيد و هيچ چيزي را شريك وي نگيريد و نسبت به پدر و مادر نيكي و مهرباني كنيد».

اطاعت امر پدر و مادر تا آنجا لازم است كه در رساله هاي عمليّه آمده است:

«اگر پدر يا مادر به فرزند خود امر كنند كه نماز را به جماعت بخواند، چون اطاعت پدر و مادر واجب است، بنابر احتياط واجب بايد نماز را به جماعت بخواند و قصد استحباب نمايد».(1)

و همچنين زن در بعضي از موارد بايد از شوهر خود اطاعت كند.

امّا همچنان كه در آية كريمه شاهد هستيم خداوند قبل از دستور نيكي به والدين، مسئلۀ اطاعت و عبادت خود را بيان نموده يعني حقّ خداوند بالاتر و برتر

ص: 41


1- . رساله امام خمینی رحمه الله، مساله 1406.

از حق پدر و مادر است، لذا اگر دستور پدر يا مادر و يا حتي شوهر برخلاف فرمان خداوند باشد بر انسان واجب است كه دستور خدا را اطاعت كند و قرآن کریم نیز مي فرمايد:

«وَ إِنْ جاهَداكَ عَلى أَنْ تُشْرِكَ بي ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما وَ صاحِبْهُما فِي الدُّنْيا مَعْرُوفاً وَ اتَّبِعْ سَبيلَ مَنْ أَنابَ إِلَيَّ ثُمَّ إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُون»(1) يعني «اگر پدر و مادر سعی کنند که تو چیزی را كه از آن آگاهی نداری (بلکه می دانی باطل است) همتای من قرار دهی (شرك به خدا) در اين صورت ديگر امر آنها را اطاعت مكن ولی در دنيا با آنها به طرز شایسته ای رفتار كن و راه كسی را پیروی کن که به من روی می آورد (توبه کنان) و (سرانجام) بازگشت شما به سوي من است و من شما را به (پاداش) اعمالتان آگاه خواهم ساخت ».

اگر گفته شود خداوند در آيۀ مذکور فرموده فقط در شرك اطاعت مكن ولي آرايش و بدحجابي كه شرك نيست؟!

پاسخ این است که علامه طباطبايي رحمه الله در تفسیر المیزان ذيل آيه 23 سوره بني اسرائيل(2) مي فرمايد:

«برگشت تمامي گناهان به شرك است زيرا اگر انسان غير خدا يعني شيطان هاي جنّي و انسي و يا هواي نفس و يا جهل را اطاعت نكند هرگز اقدام به هيچ معصيتي نمي كند و هیچکدام از اوامر و نواهی خدا را نافرمانی نمی کند. پس هر گناهي، اطاعتي است از غير خدا».(3)

ص: 42


1- . سوره لقمان آیه 15، همچنین مضمون آیه 8 سوره عنکبوت نیز شبیه آیۀ مذکور می باشد.
2- . «وَ قَضى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِيَّاه».
3- . برگرفته از تفسیر المیزان، علامه سید محمد حسین طباطبایی رحمه الله ، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی رحمه الله ، چاپ بهمن ماه 1350، ج 25.

و همچنين ايشان در ذيل آيه 15 سوره لقمان مي فرمايند:

«بر انسان واجب است كه در امور دنيوي، نه در احكام شرعي كه راه خداست، با پدر و مادر خود به طور پسنديده و متعارف مصاحبت كند ... به خلاف دین، که نبايد به خاطر پدر و مادر از آن چشم پوشید، چون راه سعادت ابدي است پس اگر پدر و مادر از آنهایی باشند که راهشان به سمت خدا است، بايد راهشان را پيروي كني و در غیر این صورت نه تنها اطاعتشان در احکام شرعی بر تو واجب نيست بلکه بايد راه غير آن دو را يعني راه كساني را كه با خدا هستند پيروي نمايي».(1)

امام خمینی رحمه الله نیز می فرمایند:

«در رعایت حجابِ واجب، رضایت پدر و مادر معتبر نیست و اگر او را امر می کنند که حجاب نداشته باشد دستور آنها را مخالفت کند و حجاب را مراعات نماید».(2)

پس اگر از پدر و مادر که احسان و اطاعت آنها بعد از مسئلة توحید واجب ترین واجبات است (همچنان که مسئلۀ عقوق والدین بعد از شرک ورزیدن به خدا از بزرگترین گناهان کبیره است)،(3)

در اموری که خلاف فرمان خدا باشد نباید اطاعت نمود، به طور يقين ديگر افراد مثل شوهر نیز مانند پدر و مادر اطاعتشان در اموري كه خلاف احكام شرع است، منجر به نافرماني خداي متعال است و نبايد در اين موارد تابع آنها بود. امام خمینی رحمه الله در این زمینه فرموده اند:

ص: 43


1- . برگرفته از همان مدرک، چاپ سوم، ج 32، ص 32، ذیل آیه 15 سوره لقمان.
2- . استفتائات امام خمینی رحمه الله ، ج 3، احکام حجاب، ص255، پاسخ به سؤال شماره 28.
3- . برگرفته از تفسیر المیزان، علامه سید محمد حسین طباطبایی رحمه الله ، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی رحمه الله ، چاپ بهمن ماه 1350 ، ج 25، ص 139، ذیل آیه 23 سوره الاسرء.

«مرد حق ندارد در این جهت (مراعات نکردن حجاب) زن را تکلیف کند».(1)

در احکام اسلامی ذکر گردیده که منکر حجاب محکوم به کفر است.(2)

روایت نیز می فرماید: قلب مردي كه غيرت ندارد « قلب منکوس» است یعنی قلب او همچون قلب مشرک و کافر سیاه و وارونه است.(3)

شاید به این دلیل که مرد فطرتاً(4)

غيرتش اجازه نمي دهد كه زن و دختر خود را در برابر ديدگان نامحرمان جلوه دهد و هوسرانان به چشم شهوتراني به آنها بنگرند(5) چون هر

ص: 44


1- . استفتائات امام خمینی رحمه الله ، ج 3، مبحث:احکام حجاب، ص247، پاسخ به سؤال شماره 4 و مبحث:خدمات اجتماعی زنان، ص 349، پاسخ به بند 1 سؤال شماره 12.
2- . «اصل حکم حجاب از ضروریات اسلام است و منکر آن حکم منکر ضروری را دارد و منکر ضروری محکوم به کفر است مگر اینکه معلوم باشد که منکر خدا یا رسول نیست». استفتائات امام خمینی رحمه الله ، ج 3، احکام حجاب، ص253، پاسخ به سؤال شماره 23 - برای توضیح بیشتر و اطلاع از نظرات علمای دیگر رجوع شود به پاورقی پاسخ به سؤال هفدهم.
3- [3] . در كافي، ج 5، ص 536، ح 2 روایت است که: «إِذَا لَمْ يَغَرِ الرَّجُلُ فَهُوَ مَنْكُوسُ الْقَلْبِ» یعنی «اگر مردی غیرت نداشته باشد قلبش وارونه است» و مطابق با روایات «قلب منکوس» قلب مشرک و کافر است: «وَ أَمَّا الْمَنْكُوسُ فَقَلْبُ الْمُشْرِک» و «قَلْبٌ مَنْكُوسٌ لَا يَعِي شَيْئاً مِنَ الْخَيْرِ وَ هُوَ قَلْبُ الْكَافِر». الكافي، ج 2، ص 423، ح 2 و 3 - «قَلْبُ الْكَافِرِ أَسْوَدُ مَنْكُوسٌ». بحارالأنوار، ج 67، ص 59، ح 39.
4- . برای اطلاع از فطری بودن غیرت در مرد رجوع شود به مسئلة حجاب ، استاد شهید مطهری رحمه الله ، ص 55 و 57.
5- - به قول استاد ارجمند محسن قرائتی «انسان حتی ماشین شخصی خود را برای حفظ کردن از آسیب ها با چادر می پوشاند». همچنین در کتاب گلهای جاویدان (هزار کلمه قصار)، ص 187، شماره 42714 آمده که رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ فرمودند: «ثلاثة لا يدخلون الجنّة ابدا : الدّيوث و الرّجلة من النّساء و مدمن الخمر» یعنی «سه دسته از مردم ابداً وارد بهشت نمی شوند: مرد بی غیرت دربارة ناموسش و زن مرد نما و دائم الخمر». به نقل از حجاب در اسلام از شیخ قوام وشنوی، ترجمه و اضافات احمد محسنی گرگانی، ص216.

فطرت پاک و سالمی بايد خود و خانواده خود را حفظ كند تا به پرتگاه هاي هلاكت نيفتند. قرآن كريم نیز می فرماید:

«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْليكُمْ ناراً وَقُودُهَا النّاسُ وَ الْحِجارَةُ»(1) يعني «اي كساني كه ايمان آورده ايد خودتان و خانواده تان را از آتشی که هیزم آن انسان و سنگ است (دوزخ) نگاه داريد».

و لذا مرد نسبت به حجاب خانواده اش مسئول است چون اگر در این زمینه محافظت نکند خود و خانواده اش را به آتش و هلاکت می کشاند. لذا با این بیان غيرتی را هم که دین برای مرد پسندیده می داند معنا می گردد و نباید تعصبات بی جا و افراط و تفریط از حدود الهی که با عنوان غیرت اِعمال می شود به پای دین گذاشته شود.

توجه به اين مطلب نیز كه قرآن كريم در انتهای آیه 15 سوره لقمان متذكّر گردیده واقعاً تكان دهنده است كه می فرماید سرانجام بازگشت همگی ما به سوي خداست.(2) همين پدر و شوهر و دوست و ... كه به خاطر خوش آمد و رضايت آنها حاضر به انجام هرگونه گناه و مخالفت با خداي منّان مي شويم، بعد از مرگ حداكثر فقط می توانند انسان را تا بالاي قبر همراهي كنند و بعد از آن انسان مي ماند و اعمالش. آيا واقعاً فکر می کنید در هنگام محاسبة اعمال اين عذر را از ما مي پذيرند كه براي اطاعت از پدر يا شوهر، بي حجابي و گناه كرديم؟!! در حاليكه خود خداوند فرموده در احكام شرع فقط بايد مرا اطاعت كنيد.

ص: 45


1- . سوره تحریم، آیه 6.
2- . «وَ إِنْ جاهَداكَ عَلى أَنْ تُشْرِكَ بي ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما وَ صاحِبْهُما فِي الدُّنْيا مَعْرُوفاً وَ اتَّبِعْ سَبيلَ مَنْ أَنابَ إِلَيَّ ثُمَّ إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ».

سؤال پنجم:

آيا حاضر شدن زن در برابر نامحرم، با پاي بدون جوراب و يا با جوراب نازك اشكال دارد؟ در حالیکه با پاي بدون جوراب نماز خواندن اشكالي ندارد؟!

پاسخ:

البته در احكام اسلامي نمي توان بدون دليل، حكم شرعي يك مسئله را به مسئلۀ ديگر تعميم داد و شيوۀ قياس را به کار برد. علاوه بر این به فتواي تمام فقهای امامیه، زن در برابر نامحرم بايد تمام بدن و موي سرِ خود را بپوشاند فقط صورت و دست ها تا مچ (آن هم اگر بدون زينت و آرايش باشد)(1)

پوشاندنش واجب نيست.(2) و اين مطلب را در رساله هاي عمليه در باب «احكام نگاه كردن» مي توان يافت.

در رسالۀ امام خمینی رحمه الله ذكر شده كه:

«نگاه كردن مرد به بدن(3)

زن نامحرم چه با قصد لذّت و چه بدون آن حرام است و نگاه كردن به صورت و دست ها اگر به قصد لذّت باشد حرام است، بلكه احتياط واجب آن است كه بدون قصد لذّت هم نگاه نكند».(4)

ص: 46


1- . «اگر در صورت، آرایش موجود باشد باید پوشانده شود و بر مرد اجنبی نیز نگاه کردن جایز نیست و همچنین در کفین اگر دارای زینت ولو مثل انگشتر باشد». استفتائات امام خمینی رحمه الله ، ج 3، احکام حجاب، ص 256، پاسخ به سؤال شماره 32.
2- . برای توضیح بیشتر مطلب رجوع شود به حجاب در اسلام، شیخ قوام وشنوی، ترجمه و اضافات احمد محسنی گرگانی، ص 61.
3- . لفظ بدن، شامل تمام قسمت های بدن از جمله پا نیز می شود ولی طبق این مسئله فقط نگاه بدون لذت مرد نامحرم بر صورت و دست های زن استثناء شده.
4- . رساله امام خمینی رحمه الله ، مسئله 2433.

البته این مسئله وظیفۀ مرد نامحرم را در مورد نگاه کردن به پای زن در صورت مذکور در سؤال معین می نماید.

اما وظیفۀ زن نیز در این رابطه کاملاً مشخص است چون همچنین ذکر گردیده که:

«زن بايد بدن(1)

و موي (سرِ) خود را از مرد نامحرم بپوشاند».(2)

با توجه به اين دو مسئله كاملاً آشكار مي شود كه بر زن نیز پوشاندن تمام بدن در برابر نامحرم لازم است و فقط جايز است كه صورت و دست هاي خود را نپوشاند،(3) لذا بدون ترديد پوشاندن پا در برابر نامحرم واجب است.(4)

و امّا وظيفة زن و مرد از نظر پوشش در حال نماز و غير نماز فرق مي كند. بعضي از فقهاء از جمله امام خميني رحمه الله پوشش پاها تا مچ را در نماز لازم و واجب نمي دانند.(5) ولي اين در زماني است كه هنگام نماز خواندن، نامحرم حضور نداشته و آن زن را نبيند و تنها در اين صورت است كه بدون اشكال است و نظر امام خمینی رحمه الله نیز با توجه به مسائلي كه از رساله و استفتائات ایشان ذکر گردید، به طور قطع این است که حتّي در هنگام نماز نیز، اگر نامحرمي حضور داشته باشد زن وظيفه دارد كه پاي خود را بپوشاند و مقام معظم رهبری آیت الله خامنه ای دام ظله نیز

ص: 47


1- . همان طور که ذکر شد لفظ بدن، شامل تمام قسمت های بدن از جمله پا نیز می گردد.
2- . رساله امام خمینی رحمه الله ، مسئله 2435.
3- . البته امام خمینی رحمه الله این مطلب را بارها صریحاً در پاسخ به سؤالاتی که از ایشان شده نیز فرموده اند که: «زن باید تمام بدن را به استثناء دست ها تا مچ و صورت، از مرد نامحرم بپوشاند». رجوع شود به استفتائات امام خمینی رحمه الله ، ج 3، احکام حجاب، ص 247 ،پاسخ به سؤال شماره 24 ، 25 ، 12 ،17.
4- . البته آیت الله سیستانی دام ظله در پاسخ به این پرسش که: نپوشانیدن صورت و دو کف دست و پاها چه حکمی دارد؟ فرموده اند: پوشاندن تمام پاها برای خانم ها از نامحرم لازم است. سایت رسمی دفتر مرجع عالیقدر آقای سید علی حسینی سیستانی دام ظله.
5- . «زن باید در موقع نماز تمام بدن حتی سر و موی خود را بپوشاند ولی پوشاندن صورت به مقداری که در وضو شسته می شود و دست ها تا مچ و پاها تا مچ پا لازم نیست». رساله امام خمینی رحمه الله ، مسئله 789.

در پاسخ به این سؤال که: «آیا بر زنان پوشاندن روی پاها هنگام نماز واجب است؟» فرموده اند:

«پوشاندن پاها تا مفصل ساق در صورتی که نامحرم حاضر نباشد، واجب نیست».(1)

همچنین ایشان در پاسخ به این سؤال که: «زنان چه مقدار از بدن خود را باید هنگام نماز بپوشانند؟» صریحاً فرموده اند:

«بر زنان واجب است در نماز تمام بدن و موی خود را به غیر از صورت به مقداری که شستن آن در وضو واجب است و دست ها تا مچ و پاها تا مفصل ساق با پوششی که کاملاً بدن را می پوشاند، بپوشانند و در حضور نامحرم پاها را نیز باید بپوشانند».(2)

اگر دقت شود در مورد پوشیدن جوراب نازک نیز، مقام معظم رهبری دام ظله در پاسخ به سؤال قبل فرموده اند حتی در هنگام نماز نیز باید بدن (و از جمله پا در هنگام حضور نامحرم) با پوششی که کاملاً بدن را می پوشاند، پوشانده شود در حالیکه جوراب نازک پا را کاملاً نمی پوشاند. علاوه بر این ایشان در پاسخ به این سؤال که: «آیا بافندگی و خرید و فروش جوراب نازک شرعاً جایز است؟» می فرمایند:

«اگر تولید و خرید و فروش آن به قصد پوشیدن زنان در برابر مردان اجنبی ( نامحرم ) نباشد، اشکال ندارد».(3)

لذا قطعاً پوشیدن جوراب نازک در برابر مرد نامحرم برای زن جایز نیست(4) که حتی تولید و خرید و فروش آن، نیز اگر به این نیت باشد اشکال دارد.

ص: 48


1- . رسالة أجوبة الاستفتائات آیت الله العظمی حاج سید علی خامنه ای دام ظله، لباس نمازگزار، ص 89، س 438.
2- - همان مدرک، س 437.
3- . همان مدرک، لباس شهرت و احکام پوشش، ص 305، س 1369.
4- . حتی آیت الله سیستانی دام ظله در جواب به این پرسش که: «آیا یک زن جوان می تواند جوراب به رنگ پا که معمولاً ساق پا را زیباتر نشان می دهد به عنوان حجاب بپوشد؟» فرموده اند: «پوشیدن چنین جورابی - به خودی خود - اشکالی ندارد، امّا چون در فرض سؤال زینت به حساب آمده باید آن را از دید نامحرمان بپوشاند». سایت رسمی دفتر مرجع عالیقدر آقای سید علی حسینی سیستانی دام ظله.

از طرفی همان طور که گفته شد امام خمینی رحمه الله فرموده اند: بر زن واجب است تمام بدن (به غیر از صورت و دست ها تا مچ) خود از جمله پاها را از نظر و دید نامحرم بپوشاند(1) و البته کیفیت لباس نیز نباید توجه نامحرم را جلب کند،(2)

در حالیکه جوراب نازك نه تنها پا را نمي پوشاند و با وجود آن پا برای نامحرم قابل دیدن است بلکه چه بسا باعث زیباتر جلوه دادن پا نیز می گردد و لذا می تواند توجه نامحرم را نیز جلب کند.

همچنین آیت الله مکارم شیرازی دام ظله در پاسخ به این سؤال که: «آیا پوشیدن جوراب های نازک، در صورتی که پا در آن پیدا باشد، برای زنان جایز است؟» صریحاً فرمودند: «اگر پا در آن پیدا باشد جایز نیست».(3)

در ضمن هر فردي به راحتي با تماس گرفتن با دفتر مرجع تقليد خویش مي تواند براي برطرف شدن شك و شبهه پاسخ مسئله را جويا شده تا به درستی مطلب مورد نظر پي ببرد.

حجابي كه اسلام آن را واجب و لازم مي داند، حجابي است كه زيبايي ها و برجستگي هاي بدن زن را از ديد نامحرم مخفي می كند(4)

و مانند صدفي مرواريد وجود زن و گوهر عفاف او را از آسيب، محفوظ می دارد.

ص: 49


1- . برگرفته از استفتائات امام خمینی رحمه الله ، ج 3، احکام حجاب، ص 247، پاسخ به سؤال شماره 17 ، 12.
2- . برگرفته از همان مدرک، پاسخ به سؤال شماره 19 ، 26 ، 6 ، 7.
3- . پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله مکارم شیرازی دام ظله، سؤال شماره 599 - خبرگزاری رسمی حوزه، کد خبر: 944428، تاریخ 27 بهمن 1399.
4- . آیت الله خامنه ای دام ظله در پاسخ به این سؤال که: «آیا برای زنان پوشیدن لباس های تنگی که برجستگی های بدن آنان را نشان می دهد و یا پوشیدن لباس های بدن نما و عریان در عروسی ها و مانند آن جایز است؟». می فرمایند: «اگر از نگاه مردان اجنبی (نامحرم) و ترتب مفسده در امان و محفوظ باشند اشکال ندارد در غیر این صورت جایز نیست». رسالة أجوبة الاستفتائات آیت الله العظمی حاج سید علی خامنه ای دام ظله، لباس شهرت و احکام پوشش، ص 304، س 1363 – همچنین آیت الله مکارم شیرازی دام ظله نیز می فرمایند پوشیدن لباس تنگ و چسبان که برجستگی های اندام زن در آن مشخص باشد و پوشیدن لباس های مبتذل و مهیج و مدل هایی که موجب ترویج فرهنگ غرب است و یا زینتی است، حرام است و اشکال دارد. پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله مکارم شیرازی دام ظله، مسأله 597 و 601 و 602 و ...... .

در فرهنگ اسلامي، انسان لباس نمي پوشد كه تن را عرضه كند، بلكه لباس مي پوشد تا خود را بپوشاند. لباس براي او يك حريم است؛ به منزلة دژي است كه تن را از دستبرد چپاولگران محفوظ مي دارد و كرامت او را حفظ مي كند. لباس براي آن است كه تحريك جنسي را كم كند نه آن كه بر قدرت تحريك بيفزايد.(1)

امّا متاسّفانه بعضي از زناني كه پي به ارزش گوهرِ وجود خويش نبرده اند نه تنها زیبایی های ظاهری خود را از ديد بيماردلان و هوسرانان پنهان نمي كنند بلكه علاوه بر آشکار نمودنش(2)

با تزيين و آرايش و جلوه دادن بيشتر آن، باعث جلب اينگونه افراد به خود مي شوند(3) و آنان نيز اگر نتوانند به راحتي به خواستة دل و هوس خود برسند با هزاران ترفند و نقشه موجبات آزار و اذيّت و بي آبرويي زنان و

ص: 50


1- . برگرفته از مطلبی با عنوان: حجاب و عفاف و فلسفة آن، به قلم علی محمد نیاکان، سایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان ایلام.
2- . رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ فرمودند: «صنفان من أهل النّار لم أرهما، قوم معهم سياط كأذناب البقر يضربون بها النّاس، و نساء كاسيات عاريات مائلات مميلات رؤوسهنّ كأسنمة البخت المائلة لا يدخلن الجنّة، و لا يجدن ريحها و إنّ ريحها ليوجد من مسيرة كذا و كذا» یعنی «دو گروه اهل دوزخند و نمی خواهم آنان را ببینم : اول _ کسانی که با تازیانه هایی که در دست دارند مردم را می زنند. دوم _ زنانی که در عین پوشیدگی برهنه اند (لباس های آنها تنگ و چسبان و بدن نما و نازک است گویا برهنه اند) و سرشان را طوری آرایش می کنند که مانند کوهان شتر با برآمدگی مخصوصی خود نمایی کرده و به شهوات دنیا متمایلند و مردان را به سوی خود میل می دهند ....... ». این حدیث را شیخ محمد کمال الدین الادهمی مصری در کتاب خود به نام «مرات النساء» نقل کرده و مسلم در صحیح، ج 3، ص1680، ح 2128 آورده. به نقل از حجاب در اسلام، شیخ قوام وشنوی، ترجمه و اضافات احمد محسنی گرگانی، ص 218 و یک هزار حدیث، هادی موحدی، ص 242، ح 3 _ کتاب پيام پيامبر، تدوین و ترجمه: بهاء الدین خرمشاهی و مسعود انصاری، متن عربى، الحجاب، ص 422، ح 2.
3- . به قول قرآن کریم: «فَيَطْمَعَ الَّذي في قَلْبِهِ مَرَضٌ». سوره احزاب، آیه 32.

دختران بي گناه و با گناه را فراهم مي كنند تا آتش شهوتي را كه یکی از مهمترین عوامل شعله ور شدنش همین بي حجابی ها و بدحجابی ها است، خاموش و آرام گردانند.

ص: 51

سؤال ششم:

با توجه به اينكه پوشش صورت و دست ها براي زن واجب نيست و با توجه به اینکه حتّي پوشاندن صورت در حال احرام براي زن حرام است، آيا اينكه بعضي خيلي بيشتر از حدّي كه خدا براي حجاب معين نموده خود را مي پوشانند و پوشیه (روبند) مي زنند و يا دستكش به دست مي كنند، اين خود افراط نيست؟

پاسخ :

بله بر زن حرام است كه در حال اِحرام، صورت خود را با روبند و نقاب بپوشاند چون معمولاً با بشرة (پوست) صورت تماس پيدا مي كند ولي «جايز است براي روگرفتن از نامحرم (در حال احرام) چادر يا جامه را كه بر سر افكنده پايين بيندازد تا محاذي (مقابل) بيني، یا چانه، بلكه در صورت احتياج تا گردن».(1)

فقط بعضي مانند امام خميني رحمه الله مي فرمايند:

«بهتر آن است كه آن چيزي را كه در موقع حاجت از سر پايين مي اندازد با دست و يا چيز ديگر دور از صورت نگه دارد كه به صورت نچسبد، بلكه اين كار احوط است».(2)

پس مسئلة روگرفتن با این کیفیت از نامحرم حتّي در حال احرام، اجماع تمام فقهاء است. اما اینکه فلسفة این طور نپوشاندن صورت چیست، مسئلة دیگری

ص: 52


1- . مناسک عمره مفرده با حواشی مراجع تقلید، محمد حسین فلاح زاده، ص 82، م 195.
2- . همان کتاب، ص 82، م 196.

است. بعضی می گویند زن در حال احرام اگر نامحرم او را نمی بیند باید در برابر آفتاب صورت خود را باز بگذارد.(1)

علاوه بر اینکه نپوشاندن صورت در حال احرام برای زن یک استثناء است، مانند دیگر امور نظیر استعمال بوی خوش و نپوشاندن روی پا برای مردان و ... که فقط در ایام حج بر مُحرم حرام است.

دیگر اینکه همان طور که فرمودید پوشاندن صورت و دست ها بر زن، (فقط) واجب نیست اما همان طور که ما برای قبولی در دروس یک نمرة حداقل و حداکثر داریم (مثلا ده و بیست) و اگر کسی نمره ای بالاتر از حداقل قبولی را بگیرد، این افراط نیست بلکه خیلی هم خوب و مطلوب است، در اینجا هم مسئله همین است. در پوشش نیز يك حد مقبول داریم و يك حد مطلوب. حدّ مقبول (حدّاقل) همان است كه واجب است (يعني فقط صورت و كفين اگر بدون زينت و آرايش باشد، پوشاندنش واجب نيست)، حال اگر كسي خواست بالاتر از حدّ واجب را رعايت كند و خود را به حدّ مطلوب برساند، نمي توان او را نفي كرد و برچسب اِفراطي بر او زد، بلكه كار او ارزشمندتر و مورد رضايت بيشتر حق تعالي است. امام خمینی رحمه الله در پاسخ به این سؤال که: «آیا بر زن جوان واجب است صورت و کفّین خود را از أجنبی بپوشاند؟ و آیا بر مرد جائز است نگاه کردن بدون قصد به صورت و کفّین أجنبیه؟ فرموده اند:

در صورت نبودن مفسده پوشاندن واجب نیست و نگاه کردن هم جائز است و رعایت ستر و عفاف هر چه بیشتر، بهتر است».(2)

ص: 53


1- . نهایه شیخ و شرایع و نافع به نقل از کتاب فاضل هندی کاشف اللثام، ج1، ص 321 برگرفته از حجاب در اسلام، حاج شیخ قوام وشنوی، ترجمه و اضافات احمد محسنی گرگانی، ص 76.
2- . استفتائات امام خمینی رحمه الله ، ج 3، نظر لمس صدای نامحرم و ... ، ص 266، پاسخ به سؤال شماره 35.

و در پاسخ به سؤال دیگری به طور کلی فرموده اند پوشاندن وجه و کفین خوب است.(1)

و به قول استاد شهید مطهری رحمه الله این قانون کلی را می توان استباط کرد که از نظر اسلام هر چقدر زن جانب عفاف و ستر را بیشتر مراعات کند پسندیده تر است.(2)

در روایت است که حضرت زهرا علیها السلام نیز هنگام خروج از خانه علاوه بر چادر از پوشیه هم استفاده می کردند. «...فَتَجَلَّلَتْ بِجَلَالِهَا وَ تَبَرْقَعَتْ بِبُرْقُعِهَا وَ أَرَادَت النبِی»(3) یعنی «ایشان چادرش را سر نمود، و روبندش را انداخت و به طرف منزل پیغمبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ حرکت نمود». و همچنین از آنچه در مورد حضور حضرت زینب علیها السلام و دیگر زنان اهل بیت علیهم السلام بعد از واقعة عاشورا در مجلس یزید و ابن زیاد نقل شده، این طور فهمیده می شود که ایشان نیز علاوه بر چادر از روبند هم استفاده می کرده اند.(4)

لذا پوشاندن صورت و دست ها، حدّ كمال است نه جلوتر افتادن از خدا و رسولش.(5) قضيّه مثل نماز واجب و مستحب است و فردي که از روي شناخت و معرفت كار مستحب مي كند يك حركت كمالي انجام مي دهد نه افراطي.

ص: 54


1- . برگرفته از همان مدرک، احکام حجاب، ص 247، پاسخ به سؤال 3.
2- . برگرفته از مسئلة حجاب، استاد شهید مطهری، ص 153.
3- . بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج 43، ص 147 برگرفته از مقاله: عفاف و حجاب درسیرة حضرت زینب علیها السّلام, ا صالحی، تاریخ انتشار: 11/6/13991، به نقل از پایگاه اطلاع رسانی حوزه، بخش: گنجینه معارف.
4- . رجوع شود به پاسخ سؤال شانزدهم.
5- . رجوع شود به حجاب در اسلام، حاج شیخ قوام وشنوی، ترجمه و اضافات احمد محسنی گرگانی، ص 129 در این کتاب توضیح داده شده که رعایت حد مطلوب حجاب مورد تایید اسلام می باشد، نه برخلاف آن - همچنین خانم عاطفه اشراقی در کتاب پا به پای آفتاب، گردآوری و تدوین امیر رضا ستوده، ج 1، ص 214 از قول امام خمینی رحمه الله نقل می کند که «(ایشان) همیشه می گفتند: "درست است که می گویند وجه و کفین پیدا باشد اشکال ندارد اما جوان ها بهتر است کمی بیشتر خود را بپوشانند"».

البته چنين فردي نمي تواند ديگران را به پوشیه زدن به عنوان كاري واجب امر به معروف كند همان طور كه نمي توان ديگران را به خواندن نماز مستحب به عنوان کاری واجب امر به معروف نمود بلكه اگر فرد با اختيار و شعور و فهم خود به آن درجه رسيد كه راه كمال را طي كند، مطلوب است و موجب رشد او مي گردد.

ص: 55

سؤال هفتم:

اصلاً چرا دين يك حدي را براي حجاب معين نموده و ما را محدود كرده تا اگر كسي كمي آن طرف تر برود بگوئيم بايد عقاب شود مثلاً اگر دو تا، تار مو پيدا باشد چه اثر سوئی دارد كه شما مي گوئيد عذاب مي شوید؟

پاسخ :

اولاً : حجاب بیشتر از آن که محدوديت باشد، مصونيت است. شما حتی وقتي كفشي را هم به پا مي كنيد، پاي خود را تا حدودی محدود نیز کرده اید ولی در واقع از خیلی خطرات احتمالی هم حفظش نموده ايد. یا پوستی که خداوند بر روی میوه ها خلق نموده، تا میوه ای پوست بر تن دارد، مدت های زیادی دوام خواهد داشت ولی وقتی پوست میوه ای گرفته شد بیش از دقایقی تازگی و طراوت و دوام نخواهد داشت. حجاب همانند همان پوست میوه است که حافظ سلامت و طراوت زن است. شما کتاب و دفترتان را که جلد می کنید، این جلد برای دفتر، محدودیت ایجاد کرده یا مصونیت؟! آیا موجب حفاظت و دوام آن نمی شود؟! همچنین تا زمانی که سر شیشة عطر بسته است، عطر داخل آن محفوظ خواهد بود. ولی با باز گذاشتن سر شیشه، در عرض چند ساعت عطر داخل آن می پرد و هدر می رود. حجاب برای زن همانند جلد کتاب و پوشش سر شیشة عطر است. اگر محدودیتی هم می آورد، مصونیتی را نیز با خود به همراه دارد و زن را از خیلی خطرات حفظ می کند.(1)

ص: 56


1- . برگرفته از تمثیلات، آیت الله حائری شیرازی، جلد اول، تحت عنوان: حجاب، ص 139 و 143 و 152.

ثانياً : رعایت حدود الهی موجب سعادت می گردد همان طور كه ما براي سلامت و بهداشت جسمي خود بايد اموري را به طور دقيق رعايت كنيم و اگر اين حدود دقيقاً رعايت نگردند، سلامتي انسان به خطر مي افتد. مثلاً هر فردي بايد مقدار معيّني در روز پروتئين، ويتامين ... مصرف كند و اگر كمتر يا زيادتر مصرف كند، بيمار مي شود يا اگر به شخصي بگويند براي اينكه دچار فلان آسيب جسمي نگردي، نبايد فلان غذا را بخوري و فلان مواد غذايي را بايد بيشتر مصرف كني، حال اگر او در این زمینه اطلاعات و علم کافی نداشته باشد، شايد رعایت این امور را برای خود محدودیت بداند و یا چون علّت اين دستورات را نمی فهمد حتی اين حرف ها را مسخره هم بكند. يا برای مثال روي بعضی از داروها نوشته شده: بچّة 1 تا 2 سال: 1 قاشق چاي خوري و10 تا 12 سال: 1 قاشق مربّاخوري ... يعني دکتر داروساز برای مصرف آن دارو حدودي را معيّن كرده و ما هم عقلاً موظّف به رعايت آنها هستيم چرا كه او سازندة دارو است و علم و آگاهي لازم در اين زمینه را دارا می باشد و ما چون آن علم و آگاهي را نداريم، به خاطر سلامتي خود، محدوديّت هاي او را مي پذيريم و دستوراتش را اطاعت مي كنيم؛ همان طور هم خداوند كه خالق و سازندة جسم و روح ما است و عالم و دانا به سعادت دنيا و آخرت ما می باشد براي به كمال رسيدن و سعادت انسان حدودي را از جمله حدود حجاب را معيّن نموده ، عقل نیز حُكم مي كند انساني كه هنوز نتوانسته حتی تمامي ابعاد جسماني خود را بشناسد(1)

و اطلاع چندانی نسبت به ابعاد روحي و قوانيني كه منجر به سعادت او می گردد را ندارد، اين حدود الهي را رعايت كند تا از آسيب ها در اَمان بماند و سعادتمند گردد.

البتّه بايد به این قوانین الهی، دقيق هم عمل نمود هر چند كه به فلسفۀ آن نیز آگاه نباشيم همان طور كه به قول استاد ارجمند محسن قرائتي، اگر شما نقشه اي براي رسيدن به گنجی داشته باشيد که فرضاً باید 4 متر به طرف راست،

ص: 57


1- . خود دانشمندان نیز اقرار به این مطلب دارند، از جمله الکسیس کارل دانشمند معروف کتابی به نام «انسان موجود ناشناخته» دارد.

5 متر به بالا بروید و بعد زمين را بِكنید تا به آن گنج برسید، اگر به جای 4 متر، 6 متر برويد به گنج مورد نظر نخواهيد رسيد، در اين موارد هم اگر دقيقاً به حدود الهي مقيّد نباشيم به نتيجۀ مطلوب نخواهیم رسيد.(1)

لذا شايد ما علت و فلسفۀ خيلي از احكام الهي را ندانيم ولي چون خداوند را خالق خود می دانیم، خالقی مهربان که عالم و آگاه به اُمور دنيوي و اُخروي ماست و رعایت دستوراتش منجر به سعادت انسان مي گردد، لذا مطيع او هستيم.(2)

آيا هيچ انسان عاقلي مي گويد چرا مثلاً پدر و مادر به فرزندشان امر و نهي مي كنند كه فرضاً مدرسه برو، فلان كار بد را نكن و ...؟ مسلّم است كه خير، چون آگاهی پدر و مادر نسبت به این امور بیشتر از فرزند است و از روي محبّت و خيرخواهي

ص: 58


1- . اگر در جامعة اسلامی معیار حدود الهی نباشد، دیگر لزومی ندارد در هیچیک از امور مرز و حد توقفی وجود داشته باشد. مثلاً در وضو چرا باید حتما آب از آرنج ریخته شود و اگر از پایین ترش ریخته شود و یا اصلاً اگر از مچ ریخته شود، مگر چه می شود و چه اثر سوئی دارد؟! یا در مورد همین بیرون بودن دو تار مو، اگر مبنا حدود الهی نباشد، چرا سه تار مو و یا ده تار مو یا صد تار مو و یا تمام موها بیرون نباشد؟! و به طور کلی در هیچ امری لزومی برای حد توقف نیست مثلاً اصلاً چرا نباید تنها با شورت در عرصة عمومی حاضر شد؟! چرا همجنس بازی و لواط و .... آزاد نباشد؟! چرا نباید مواد مخدر در فروشگاه ها عرضه شود و چرا و چرا ......؟! و در این صورت آیا چنین جامعه ای غرق در فساد و فحشاء و هرج و مرج نخواهد بود؟! این چنین است که کم کم جامعه ای پیرو دسیسۀ گام به گام (خطوات) شیطانی می شود که قرآن کریم در سوره ص آیه 82 می فرماید قسم خورده بشر را گمراه کند «قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعينَ» و یا در سوره نور آیه 21 می فرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ وَ مَنْ يَتَّبِعْ خُطُواتِ الشَّيْطانِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر». چنین است که بشر کارش به جایی می رسد که مانند چند کشور اروپایی و غربی همجنس بازی و ازدواج و رابطه جنسی با حیواناتی مانند سگ و خوک و اسب و ... را آزاد و قانونی می کند. برگرفته از، سخنان آقای رحیم ازغدی، تحت عنوان: حجاب قانونی یا اجباری؟، سایت مشرق نیوز، کد خبر: 1120166، تاریخ انتشار: 29شهریور 1399 و کد خبر: 818713، تحت عنوان: زوفیلیا یا حیوان خواهی ...، تاریخ انتشار: 27 دی 1396.
2- . براي توضيح بيشتر مراجعه شود به بينش اسلامي سال دوم دبیرستان، دفتر برنامه ریزی و تألیف کتب درسی، مبحث: نقص مطلق دانش بشری، ص 11.

اين اوامر و نواهي را براي فرزند خود مطرح مي كنند و البته با این وجود اگر فرزند به خطا برود، باز به خاطر سعادتش پدر و مادر او را به انواع مختلف و متناسب با خطایش تنبيه نیز مي كنند. ما حتّي در قوانين بشري خود نیز شاهد هستيم که اگر فرضاً راننده اي حتّي نيم متر جلوتر از خط كشي توقّف كند، طبق قوانين جريمه خواهد شد و این مجازات را دور از عقل و حكمت و... هم نمي دانيم.

بنابراين شايد عمداً بيرون گذاردن دو تار مو ظاهراً كوچك به نظر برسد ولي چون مخالفت با امر خداوندِ بزرگ است، گناهي عظيم است. رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ فرمودند:

«لَا تَنْظُرُوا إِلَى صِغَرِ الذَّنْبِ وَ لَكِنِ انْظُرُوا إِلَى مَنِ اجْتَرَأْتُمْ»(1) يعني «به كوچكي گناه منگريد لكن به (بزرگي) كسي بنگريد كه نسبت به او گستاخي كرده ايد».

و حضرت علي علیه السلام نیز فرموده اند:

«أَشَدُّ الذُّنُوبِ مَا اسْتَخَفَّ بِهِ صَاحِبُهُ»(2)يعني «بزرگترين گناهان گناهي است كه مرتكب آن، آن را سبك بشمارد».

و امام صادق علیه السلام فرمودند:

«اتَّقُوا الْمُحَقَّرَاتِ مِنَ الذُّنُوبِ فَإِنَّهَا لَا تُغْفَر. قُلْتُ: وَ مَا الْمُحَقَّرَاتُ؟ قَالَ: الرَّجُلُ يُذْنِبُ الذَّنْبَ فَيَقُولُ طُوبَى لِي لَوْ لَمْ يَكُنْ لِي غَيْرُ ذَلِكَ»(3)یعنی «از گناهان محقر بپرهيزيد كه آمرزيده نمی شوند. عرض كردم: گناهان محقر چيست؟ فرمودند: اين است كه مردى گناه كند و بگويد خوشا به حال من اگر غير از اين گناه نداشته باشم».

ص: 59


1- . بحار الانوار، ج 74، ص 170، ح 6 به نقل از بينش اسلامی سال سوّم دبیرستان، دفتر برنامه ریزی و تألیف کتب درسی و محمد علی سادات، ص 103.
2- . نهج البلاغه، ترجمة مصطفی زمانی، ص 1046، سخن 485 - وسائل الشيعة ، ج 15، ص 312، ح 20609.
3- . الكافي، ج 2، ص 287، ح 1.

به بیان دیگر نباید هیچ گناهی را کوچک شمرد و ناچیز دانست و لذا کسی هم که مثلاً یکی، دو تار موی خود را بیرون گذاشته نباید خیال کند که مرتکب گناهی نشده و یا گناه خود را کوچک بداند چرا که از احاديث چنين استنباط مي شود كه كوچك شمردن گناه سبب مي شود گناه صغيره تبديل به گناه كبيره گردد.(1)

در اینجا شاید ذکر این روایت نیز مناسب باشد که امام علی علیه السلام فرمودند:

«دَخَلْتُ أنا و فاطمَةُ عَلی رسول الله صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ .... فقالَ، یا علیُّ، ... رایتُ اِمرَاَةً معلَّقَةً بشَعْرِها یَغْلی دماغُ راسها ...... فانّها لا تُغَطّی شَعْرَها من الرّجالِ»(2) یعنی «(روزی) من و فاطمه خدمت رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ رسیدیم، دیدم که ایشان شدیداً گریه می کنند. عرض کردم: پدر و مادرم فدایت، ای رسول خدا، چه چیزی شما را به گریه انداخته است؟ حضرت فرمودند: ای علی شبی که مرا به آسمان ها بردند (شب معراج). زنانی از امت خود را دیدم که در عذاب های بسیار سختی به سر می بردند، به یاد عذاب سخت آنها افتادم و گریه بر من غلبه نمود. زنانی را دیدم که از موهای سر خود آویزان هستند و از آتش جهنم مغز سرشان می جوشید ... پس آنها کسانی هستند که در دنیا موهای سرشان را از مردان نامحرم نمی پوشانند».

البته علت چنین عذاب سختی این است که ایشان با بیرون گذاشتن موی سر خود موجبات تحریک و به هیجان آمدن شهوت جنسی در مردان را فراهم می کنند و

ص: 60


1- . رجوع شود به پاورقی پاسخ به سؤال هفدهم، حدیث پیامبر اکرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ به نقل از التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري علیه السلام .
2- . بحارالانوار، ج 8، ص 309.

در نتیجه باعث می شوند که اشخاص (هم خودشان و هم دیگر افراد جامعه) به سمت فساد و چیزهایی که حلال نیست کشانده شوند.(1)

موی سر تأثیر بسیار زیادی بر زیبایی چهره دارد همچنان که نقش پَر طاووس در زیبایی و جلب توجه ناظران وصف ناشدنی است. در واقع اسلام با حکم حجاب برای زن حرمت و احترام قائل شده تا توجه نامحرمان به بُعد انسانیت زن جلب شود و او را به دید انسانی بنگرند نه دید حیوانی.(2)

یکی از منافع عمل نمودن به حکم حجاب، همان طور که قرآن کریم فرموده، مورد اذیت و آزار واقع نشدن زن است چون به وسیلة حجاب به حیاء و عفاف و پاکدامنی شناخته می شود و افراد ناپاک معمولاً به چنین زنانی طمع نمی کنند.(3)

ص: 61


1- . امام رضا علیه السلام فرمودند: «حُرِّمَ النَّظَرُ إِلَی شُعُورِ النِّسَاءِ الْمَحْجُوبَاتِ بِالْأزْوَاجِ وَ غَیْرِهِنَّ مِنَ النِّسَاءِ لِمَا فِیهِ مِنْ تَهْیِیجِ الرِّجَالِ وَ مَا یَدْعُوا التَّهْیِیجُ اِلَی الْفَسَادِ وَ الدُّخُولِ فِیمَا لَا یَحِلُّ وَ لَا یَحْمِلُ [یَجْمُلُ]». علل الشرایع، ج 2، ص 564، ح 1 - وسائل الشيعة، ج 20، ص 193 ، ح 25406.
2- . برای توضیح بیشتر رجوع شود به پاسخ سؤال دوازدهم و سیزدهم.
3- . «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنينَ يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيماً». سوره احزاب ، آیة 59.

سؤال هشتم:

چگونه پسری كه قبل از زمان تكليف، زن يا دختری را بدون حجاب ديده و تصوير او كاملاً در ذهنش مجسم است و يا حتّی در بعضی موارد در آغوش زنی (مثل زن برادر) بزرگ شده، همين پسر اگر فردا به تكليف برسد، نسبت به همان زن نامحرم می شود؟ آيا اصلاً حجاب در برابر چنين مردی، واقعاً ديگر بی معنا نيست؟

پاسخ :

اولاً: چقدر به جاست كه پاسخ اين سؤال را از زبان پيامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ بشنويم. سوده زني هيكل دار بود كه قبل از نزول آيات حجاب، مثل ديگر زنان در مقابل نامحرمان نمايان مي شد ولي بعد از نزول آيات مربوطه، او با حجاب اسلامي در جامعه حاضر مي گرديد و اين سؤال در ذهنش بود كه همين مردان كوچه و بازار مرا با وضع قبلي ديده اند، قيافه و هيكل من در نظر آنها مجسّم است پس ديگر اين حجاب من چه فايده اي دارد؟ سؤال خود را با رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ مطرح مي كند. حضرت به او مي فرمايند:

«شما امر الهي را اطاعت كنيد، انجام وظيفه كنيد».(1)

يعني اينكه نامحرمان قيافة قبلي تو را در ذهن خود دارند، مانع از انجام تكليف فعلي شما نمي شود و بايد تسليم فرمان الهي بود. در واقع این پاسخ، همان پاسخ

ص: 62


1- . این قضیه توسط کارشناس برنامة قرآن و زندگی در تابستان سال 1381 از شبکة قرآنِ سیما ذکر گردید، ولی متاسفانه نتوانستم منبع آن را از منابعی که برایم قابل دسترسی بود پیدا کنم اما خوشبختانه در این مورد خاص نهایتاً نیافتن منبع موجب خلل در درست بودن پاسخ که همان «اطاعت از اوامر الهی » است، نمی گردد.

سؤال قبلي است يعني ممكن است ما فلسفة خيلي از اوامر و نواهي الهي را ندانيم ولي بايد تسليم خداوند داناي حكيم بود تا به سعادت برسيم.

ضمناً برخورد عملی امام خمینی رحمه الله در این زمینه به عنوان عالم و مجتهدی اعلم و آگاه که به یقین احیاء کنندة اسلام ناب محمدی صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ در زمانة ما محسوب می گردند، می تواند برای همۀ ما بهترین الگوی عملی به شمار آید. عروس ایشان خانم فاطمه طباطبایی در این باره می فرمایند: «در خانۀ خودشان هم وقتی یکی از نوه هایشان مکلّف می شد، دیگر با ما در یک اتاق نمی نشست. چون امام در این کار ضرورتی نمی دیدند. جالب اینجاست که وقتی ما نزدشان بودیم به آنها می گفتند که بیرون بروند نه به ما. یا اگر من نزد ایشان بودم و نوة مکلف شده شان، که مثل پسر خود من است، می خواست وارد اتاق شود، می گفتند که کسی اینجاست ».(1)

ثانياً: عيناً همين مسئله در مورد زن مطلقه ای که از شوهر خود جدا مي شود، یا زن کافری که مسلمان می شود و یا زن مسلمانی که حدّ حجاب را رعایت نمی کرده و بعد از توبه می خواهد محجّبه شود و یا دختری که به سن تکلیف می رسد و باید حجاب را رعایت کند نیز وجود دارد. پس اگر آنجا حجاب زن بي معنا باشد، در تمامی این موارد نیز حجاب بي معنا است!! گذشته از اینکه شبیه چنین شبهه ای در بسیاری از احکام دیگر نیز می تواند مطرح باشد مثلاً گاهی حکمی مباح و جایز و حتی حرام است و نه تنها روز بعد بلکه در ساعتی بعد و یا حتی لحظه ای بعد همان حکم برایش واجب می شود. مانند کسی که تا دیروز عذری داشته و روزه گرفتن برایش حرام بوده ولی فردا که عذرش برطرف می شود روزه گرفتن برایش واجب می شود و یا کسی که تا دیروز باید نماز چهار رکعتی را دو رکعت می خوانده ولی فردا یا حتی ساعاتی دیگر نماز را باید کامل بخواند و یا تا ساعتی قبل عذری داشته که نباید وضو و غسل انجام می داده ولی ساعتی بعد با رفع عذرش وضو و غسل بر او واجب می شود و..... خلاصه اینکه باید تسلیم دستورات الهی بود همان طور که

ص: 63


1- . پا به پای آفتاب، گردآوری و تدوین امیر رضا ستوده، ص 176.

خدا حتی به پیامبر خود صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ (1) نیز می فرماید پیرو ابراهیمی باش که تسلیم خدا بود(2)

و به دیگران نیز بگو پیرو ابراهیم باشند.(3)

چون تسلیم خدا بودن بهترین دین و آیین و روش زندگی است(4) و کسی که عاقل و دانا باشد از بهترین آیین و روش زندگی که همان آیین ابراهیم است پیروی می کند.(5)

ثالثاً: اين طور نيست كه بي حجاب بودن زن در مقابل پسران به تكليف نرسيده، به طور مطلق بي اشكال باشد چون قرآن کریم بعد از بیان نمودن حکم حجاب می فرماید:

«قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ .... وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَّ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ .... أَوِ الطِّفْلِ الَّذينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلى عَوْراتِ النِّساءِ».(6) یعنی یکی از مواردی که زنان می توانند در آنجا بدون حجاب باشند و زینت پنهان خود را آشکار کنند در مقابل کودکانی است که از امور جنسی آگاه نیستند. پس جایز نیست زنان در مقابل کودکانی که از امور جنسی آگاه هستند، بی حجاب باشند.

ص: 64


1- . «ثُمَّ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْراهيمَ حَنيفاً» یعنی «سپس به تو وحی فرستادیم که از آیین ابراهیم پیروی کن». سوره نحل، آيه 123 .
2- . «ما كانَ إِبْراهيمُ يَهُودِيًّا وَ لا نَصْرانِيًّا وَ لكِنْ كانَ حَنيفاً مُسْلِماً» یعنی «ابراهیم نه یهودی بود و نه نصرانی، بلکه موحّدی خالص و مسلمان (تسلیم خدا) بود». سوره آل عمران، آیه 67.
3- . «قُلْ صَدَقَ اللَّهُ فَاتَّبِعُوا مِلَّةَ إِبْراهيمَ حَنيفاً» یعنی «بگو: خدا راست گفته است، بنابراین از آیین ابراهیم پیروی کنید». سوره آل عمران، آیه 95.
4- . «وَ مَنْ أَحْسَنُ ديناً مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ وَ اتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْراهيمَ حَنيفاً» یعنی «دین و آیین چه کسی بهتر از آن کس است که خود را تسلیم خدا کند و نیکوکار باشد و از آیین ابراهیم که ایمانی خالص و پاک داشت پیروی کند؟!». سوره نساء، آیه 125.
5- . «وَ مَنْ يَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْراهيمَ إِلاَّ مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ» یعنی «جز افراد سفیه و نادان، چه کسی از آیین ابراهیم روی گردان خواهد شد؟!». سوره بقره، آیه 130.
6- . سوره نور، آیه 31 برگرفته از تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی دام ظله، چاپ بیست و ششم، ج 14، ص 471 و 472.

امام خميني رحمه الله نيز در رسالۀ خود مي فرمايند:

«زن بايد بدن و موي خود را از مرد نامحرم بپوشاند، بلكه احتياط واجب آن است كه بدن و موي سر خود را از پسري هم كه بالغ نشده ولي خوب و بد را مي فهمد و به حدی رسیده که مورد نظر شهوانی است (از مسائل جنسی آگاه است)، بپوشاند».(1)

ص: 65


1- . مبحث: احكام نگاه كردن، مسئله 2435.

سؤال نهم:

اصلاً چرا زن نبايد (از نظر میزان پوشش) مانند مردان آزاد باشد و بايد باحجاب بیشتری در جامعه ظاهر شود؟

پاسخ : علاوه بر پاسخ هايي كه در سؤال هفتم ذكر گردید، بايد بدانیم كه کلاً لباس شأنی از شئون فقط انسان است و حيوان تمايل به پوشاندن خود ندارد. جالب اينكه انسان هاي اوليّه در ابتدا تقريباً عريان بوده اند و در هر زماني با پيشرفت تمدّن، تكّه اي بر تكه هاي پوشش انسان اضافه گردیده و متأسّفانه فقط در قرن اخير بوده كه در اثر تبليغات سوء و غلط، برهنگي را دليل متمدّن بودن عنوان مي كنند آن هم با قصد و هدفي خاص که می توان از کلام گوهر بار رسول اکرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ به آن پی برد، ایشان فرموده اند:

«مَن تَشَبَّه بِقَومٍ فَهُو مِنهُم»(1)يعني «هر كس ظاهر خود را شبيه قومي كُند از آنها است».

به بیان دیگر چون كم كم تابع افکار و عقاید و سلایق آنها می شود، مثل آنها خواهد شد و به مرور دیگر برای باید و نبایدهای دینی خود اهمیتی قائل نخواهد بود، به این دلیل که ایمان و عمل تأثیر متقابل بر هم دارند. به بیانی دیگر آنان که از ایمان به خدا تنها به یک باور ذهنی اکتفا کرده و در عمل از هوی و هوس خود پیروی می کنند به تدریج ایمان خود را نیز از دست می دهند و اینکه قرآن کریم غالباً هر جا که سخن از اهل ایمان به میان آورده «الَّذينَ آمَنُوا» به دنبالش «عَمِلُوا

ص: 66


1- . عوالي اللآلي، ج 1، ص 165، ح 170.

الصَّالِحات» را نیز آورده، نشان دهندة اهمیت در کنار یکدیگر بودن این دو عامل سعادت انسان است.(1)

امام صادق علیه السلام نیز می فرمایند:

«فَإِذَا أَتَى الْعَبْدُ كَبِيرَةً مِنْ كَبَائِرِ الْمَعَاصِي أَوْ صَغِيرَةً مِنْ صَغَائِرِ الْمَعَاصِي الَّتِي نَهَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْهَا كَانَ خَارِجاً مِنَ الْإِيمَانِ سَاقِطاً عَنْهُ اسْمُ الْإِيمَانِ وَ ثَابِتاً عَلَيْهِ اسْمُ الْإِسْلَامِ»(2)یعنی «اگربنده ای، گناه کبیره یا صغیره ای را که خداوند آن را نهی کرده، مرتکب شود، از مرز ايمان خارج می شود و ديگر نام مؤمن بر او صدق نمی کند، اما از مرز اسلام بيرون نشده و نام مسلمان بر او باقى است».

اين مطلب را دشمن خيلي بهتر از ما فهميده كه سعي دارد ملت هاي ديگر را در ابتدا از نظر لباس و وضع ظاهري مثل خود كند و به شكل خود درآورد چرا كه خوب مي داند انتخاب ظاهري در لايه هاي دروني وجود اثر مي كند و زمانی که باطن و درون مردمی تغییر دلخواه آنان را پیدا کند آنوقت است که به هر سازی بزنند برایشان خواهند رقصید. لذا در مرحلة اول فقط پيروي از مُد را به صورت ارزش و ترقّي و تمدن مطرح مي كند، آن هم نه به صورتي كه با آداب و سنن و خُلقيات و دين افراد مغاير باشد (مثلاً در كشور خود ما در ابتدا مانتوي بلند و گشاد را بدون چادر، كه پوشيدنش اشكال شرعی هم نداشت رايج كردند) فقط به اين هدف كه مردم تابع مُد گردند و در واقع مبنایشان در زندگی مُد شود. وقتي اين به عنوان يك اصل در جامعه شايع شد و مورد قبول واقع گرديد، آن وقت است كه می توان دستورات دینی را از صحنة زندگی آنها کم کم خارج کرد و هر نوع لباس و پوشش و آرايش ... را تبلیغ و رایج نمود (مثل مانتو و شلوارِ تنگ و كوتاه، آستين هاي گشاد و چاكدار كه وقتي كمي دست بالا رود تا زير بغل هم نمايان مي شود، جوراب و چادر نازك، پاي بي جوراب با ناخن هاي لاك زده، فلان

ص: 67


1- . برگرفته از بینش اسلامی سال اول دبیرستان، محمد علی سادات و محمد علی جواهریان، مبحث: نقش متقابل ایمان و عمل، ص 55.
2- . کافی، ج 2، ص 27، ح 1.

رنگ جلب توجه کننده براي لباس و سايه چشم و رژ لب و ...) تا آنها را به بهانة تنوّع و مُد تابع خود كنند چرا كه خوب مي دانند كسي كه به دنبال مُد برود، اسير است چون اجازه می دهد ديگران برايش انتخاب كنند و كم كم به جايش فكر كنند، عقايد خود را به او تحميل كنند. او اسير كساني است كه مي خواهند هويّت و شخصيّت او را تغيير دهند ولی کسی که در زندگی دین را به عنوان مبنای زندگی خود انتخاب نموده در واقع می خواهد خود را از قید بندگی غیر خدا آزاد کند و در همة امور از جمله پوشش ظاهری بدن تسلیم فرامین الهی باشد(1) تا بتواند مراحل رشد و تکامل انسانی را طی کند.

حضرت علي علیه السلام به فرزند خود مي فرمايند:

«وَ لَا تَكُنْ عَبْدَ غَيْرِكَ وَ قَدْ جَعَلَكَ اللَّهُ حُرّا»(2) يعني «بندة ديگري مباش كه خدا تو را آزاد آفريده است».

اين بي هويتي است كه ما حتّي در لباس و وضع ظاهر هم تابع ديگران باشيم (بدون هيچ دليل موجّه و عقلي). ديگران حتّي در فوتبال پرچم خود را نشان

ص: 68


1- . در روایتی از امیرالمؤمنین علیه السلام چنین آمده است: «حُسنُ السِّيرةِ عُنوانُ حُسنِ السَّرِيرةِ» یعنی «رفتار نيكو، نشانگر باطن نيكوست» (غررالحکم، ص 255، ح 5387). اگر سریره و باطن انسان پاک و نیکو شود، رفتار ظاهری او هم نیکو می شود، چنانچه ناپاکی درون در بدرفتاری انسان اثر می گذارد. برخی به بهانة پاکی درون، دستورهای ظاهری اسلام را رعایت نمی کنند، مثلاً وقتی به برخی خانم ها رعایت و حفظ حجاب تذکر داده می شود، پاسخ می دهند: «ظاهر را رها کن، دلت پاک باشه!»، باید به آنها گفت: اتفاقاً دل ناپاک است که ظاهر هم ناپاک است. همین مطلب در روایت دیگری از حضرت علی علیه السلام با صراحت بیشتری این چنین نقل شده است: «مَن حَسُنَتْ سَرِيرَتُهُ، حَسُنَتْ عَلانِيَتُهُ» یعنی «هر كه درونش خوب باشد، بيرونش نيز خوب خواهد بود» (غررالحکم، ص 254، ح 5341). همچنین از آن حضرت چنین روایت شده است که: «صَلاحُ الظَّواهِرِ عُنوانُ صِحَّةِ الضَّمائرِ» یعنی «درست بودن ظاهر، نشانگر درست بودن باطن است» (غررالحكم، ص 93، ح 1626). برگرفته از درس خارج فقه استاد ری شهری، کتاب الحج، 23/09/95، تحت عنوان: بحث اخلاقی خوش رفتاری (5)، سایت مدرسه فقاهت.
2- . نهج البلاغه، سید رضی، ترجمه مصطفی زمانی، ص 710، نامه 31 - مستدرك الوسائل، ج 7، ص 231، ح 7.

مي دهند و افتخار هم مي كنند، پوشش خاص به خود را نشان مي دهند و افتخار هم مي كنند.

انسان باید در زندگی حداقل از یک ماهی کوچک کمتر نباشد که هر چند کوچک است ولی خودش مسیر حرکتش را با شنا کردن معین و انتخاب می کند. نباید مانند بُشکه بود که هر چند بزرگ است ولی خود شناگر نیست بلکه امواج آب او را به حرکت درمی آورد و مکانش را معین می کند.

حجاب گذشته از بُعد اسلامي بودنش، براي ما يك هويّت ملّي در ايران است. در سال 1906یک پروفسور روسي، فرشي را كشف كرد كه متعلق به زمان هخامنشي بود. روي اين فرش، نقش چهار زن ايراني بود (چون فرش مال ايران بود) همگي اين زن ها، پوششي از سر تا غوزك پا داشتند، يعني چيزي مانند چادر، ولي حکومت پهلوي كه يكي از اهدافش برانداختن حجاب بود نگذاشت اعلام شود كه نقش اين قالي کشف شده چه بوده، چون با اهدافش منافات داشت.(1)

در يكي از مجلّات خارجي،(2)

با يك مرد طراح لباس در مورد پوشش و سكس، مباحثه كرده و از او پرسيده بودند: شما كه براي خانم ها انواع لباس هاي مختلف را طراحي مي كنيد، به نظرتان چه زني جذاب تر است؟ او پاسخ داده بود كه به نظر من زنان مسلمان جذاب ترند. مي پرسند چرا؟ او مي گويد: به دليل نوع حجاب و پوششي كه دارند جدّي تر و ارزشمندتر به حساب مي آيند!!

ص: 69


1- . برگرفته از سخنان کارشناس برنامه قرآن زندگی (احتمالا خانم دکتر مهری سویزی)، شبکة قرآنِ سیما _ همچنین آقای رحیم ازغدی می گوید: یک قطعه فرش از زمان هخامنشیان در موزه داریم که نشان می دهد زنان در دوران هخامنشی پارچه ای شنل مانند، مثل عباء روی سر می انداختند که کاملاً شبیه چادر امروزی است. به نقل از سایت مشرق نیوز، کد خبر: 1120166، تاریخ انتشار: 29 شهریور 1399، تحت عنوان: حجاب قانونی یا اجباری؟.
2- . مجله ایندیپندنت به نقل از کارشناس برنامه قرآن و زندگی، شبکة قرآنِ سیما، تاریخ 24/4/1381.

نكتۀ ديگر اينكه با توجه به آيات قرآن كريم اين طور فهميده مي شود كه اوّلين اثر تبعيت از وسوسه و مكر شيطان نیز، ریختن پوشش انسان است چرا که می فرماید:

«فَدَلاَّهُما

بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا يَخْصِفانِ عَلَيْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ»(1) يعني «وقتي آدم و حوا نافرماني كردند عورتشان نمايان شد و اولين حركت آنها هم پوشاندن خود با برگ هاي درختان بهشت بود».

لذا ریختن پوشش، اولین اثر وسوسۀ شیطان است.(2)

اصلاً پوشش و خصوصاً پوشش سر و بدن براي انسان فطري است و پيش از اسلام هم حجاب بوده و بشر در بدو خلقت، مأمور به پوشش خود گردیده. ابن عباس نقل می کند كه آدم و حوّا وقتي به زمين هبوط كردند برهنه و عريان بودند،(3) خداوند امر كرد تا يكي از هشت جفت قوچي را كه از بهشت به ايشان عطا كرده بود، ذبح كنند، سپس حوا پشم آن را ریسید و با یاری آدم از تابيده هاي آن يك جامة بلند براي آدم و يك پيراهن و روسري جهت خود بافت و بدين وسيله بدن انسان هاي نخستين پوشيده

ص: 70


1- . سوره اعراف، آیه 22.
2- . برگرفته از تفسیر المیزان، علامه سید محمد حسین طباطبایی رحمه الله ، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی رحمه الله ، چاپ چهارم، جلد 15، مبحث: بحث روایتی، ذیل آیه 10 تا 25 سوره اعراف، ص 84.
3- . البته شاید منظور از برهنه و عریان بودن آدم و حوا در آن هنگام، این باشد که ایشان فاقد پوششی مانند جامه و لباس بودند وگرنه قرآن کریم در سوره اعراف آیه 22 می فرماید:«فَلَمَّا ذاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا يَخْصِفانِ عَلَيْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ» یعنی «هنگامی که از آن درخت چشیدند و اندامشان آشکار شد از برگ های درختان بهشتی برای پوشاندن اندام خود استفاده کردند». برگرفته از تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی دام ظله، چاپ سی ام، ج 6، ص 148.

گرديد و از برهنگي و شرمندگي آن نجات يافتند.(1)

مسلّم است که قبل از اسلام نیز حجاب در جهان وجود داشته است(2) و پوشش بدن زن از مسلّمات تمام شرايع آسماني است.(3) ما حتی امروزه نیز شاهد لباس گشاد و پوشيده بر تن راهبه هاي مسيحي هستيم. همچنین در دین یهود نیز برای زنان حجابی سخت تر و مشکل تر از حجاب اسلامی معمول بوده.(4)

در آئین زردشت نیز حجاب زن واجب بوده و اگر زنی موی سرش را می دیدند، گنهکار محسوب می شده و از توجه و رحمت اهورامزدا دور دانسته می شده. همین الآن نیز زنان متدین زردشتی که در یزد هستند حجاب محکمی دارند.(5)

در ايران باستان،(6)

قبل از اسلام هم حجاب مطرح بوده.(7) لذا حجاب در واقع سير تاريخي دارد و مي توان گفت كه حجاب براي زن از

ص: 71


1- . «فنسج آدم جبّة لنفسه و جعل لحواء درعا و خمارا فلبساه». محمّد بن سعد در طبقات از ابن عباس نقل کرده، سیرة النّبی صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ ، ج 1، ص 17 و 18 برگرفته از کتاب حجاب در اسلام، شیخ قوام وشنوی، ترجمه و اضافات احمد محسنی گرگانی، ص 61 و 133.
2- . برگرفته از مسئلة حجاب، استاد شهید مطهری 6، ص 26.
3- . برگرفته از کتاب حجاب در اسلام، شیخ قوام وشنوی، ترجمه و اضافات احمد محسنی گرگانی، ص 133.
4- . برگرفته از مسئلة حجاب، استاد شهید مطهری رحمه الله ، ص 19 و 20.
5- . برگرفته از سخنان آقای رحیم ازغدی، تحت عنوان: حجاب قانونی یا اجباری ؟، سایت مشرق نیوز، کد خبر: 1120166، تاریخ انتشار: 29 شهریور 1399.
6- . برگرفته از مسئلة حجاب، استاد شهید مطهری رحمه الله ، ص 19 و 21.
7- . در السیرة الحلبية، ج 2، ص 49 نقل شده که وقتی سه شاهزاده از دختران کسری پادشاه ساسانی را در برابر عمر آوردند آنها چهرة خود را با پوشش و نقاب پوشانده بودند (بنات کسری و کن ثلاثا ..... امر المنادی ان ینادی علیهن و ان یزیل نقابهن عن وجوههن). برگرفته از حجاب در اسلام، شیخ قوام وشنوی، ترجمه و اضافات احمد محسنی گرگانی، ص 59 – همچنین در مطلبی با عنوان: حجاب و عفاف و فلسفة آن، به قلم علی محمد نیاکان در سایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان ایلام، آمده است که: زنان ایرانی در دوره های مختلف مادها، هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان پوشش داشته اند. در زمان مادها، زنان با جامه های دو تکه خود را می پوشانیده اند. زنان دورة هخامنشی پارچة شنل مانندی روی سر می انداخته اند که حالتی شبیه به چادر داشته است. در عهد اشکانیان زنان قبایی بر تن می کرده اند و شنلی بر سر می افکنده اند و معمولاً نقابی به پس سر می آویخته اند. زنان عهد ساسانی گاهی چادری گشاد و پرچین به سر می کرده اند که تا وسط ساق پا می رسیده است. نقوش بانوان ساسانی در بشقاب های نقره ای نشان می دهد که هر یک از بانوان، چادری به خود پیچیده اند ( مهریزی، 1386 : 93-97 ).

آغاز خلقت و قبل از شرایع آسمانی نیز يك امر طبيعي و فطري بوده است.(1) يكي از خانم هايي كه در خارج از کشور زندگي مي كرد تعريف می كرد: روزي كه دخترم به تكليف رسيد، برايش جشن گرفتم و به او گفتم:

«دخترم تو از فردا بايد با لباس گشاد و پوشش اسلامي به مدرسه بروي» او هم با ذوق و خوشحالي قبول كرد، ولي فردا وقتي از مدرسه برگشت با ناراحتي گفت: «من ديگر با اين لباس به مدرسه نمي روم». علّت را پرسيدم.

او گفت: «بچّه ها مرا مسخره مي كنند و مي گويند تو حتماً كچل شده اي».

من به دخترم گفتم: فردا كه به مدرسه رفتي، به بچّه ها بگو من از شما سه سؤال مي كنم اوّل جواب مرا بدهيد و بعد هر چه خواستيد بگوئيد. پرسيده بود:

1 - آيا كسي در جمع شما مسيحي هست؟ گفته بودند: بله هست (اكثراً مسيحي بودند).

2 - آيا شما تا به حال تمثال يا عكس و مجسمه اي از حضرت مريم علیها السلام را ديده ايد؟ گفته بودند: بله زياد ديده ايم.

3 - آيا من بيشتر شبيه حضرت مريم علیها السلام هستم يا شما؟ بعد از كمي فكر كردن گفته بودند: تو.

(چون معمولاً در آنجا بچه ها با لباس هاي مناسب به مدرسه نمي آمدند) و ديگر نه تنها از آن به بعد دخترم را مسخره نمي كردند بلكه به او احترام نيز مي گذاشتند.(2)

يعني حتّي بچه هاي خردسال خود غربي ها نیز تشخيص مي دهند كه حجاب يك ارزش است و فطرت پاك هر انساني خود به تنهايي گواه بر اين مطلب است.

ص: 72


1- . برگرفته از حجاب در اسلام، شیخ قوام وشنوی، ترجمه و اضافات احمد محسنی گرگانی، ص 60.
2- . به نقل از کارشناس برنامه قرآن و زندگی (به احتمال زیاد، خانم زهرا آیت اللهی)، شبکة قرآنِ سیما.

سؤال دهم:

آيا پوشش فقط مخصوص زن است و مرد نبايد حريمي را حفظ كند؟

پاسخ : پوشش و حريم نگه داشتن فقط مخصوص زن نيست. در رسالة امام خميني رحمه الله ذكر گرديده كه: «نگاه كردن زن به بدن مرد نامحرم حرام مي باشد» و اين مطلب را همۀ علماء نیز مي گويند،(1) امّا در اينكه آيا مرد هم وظيفه دارد بدن خود را از زن نامحرم بپوشاند يا خير، اقوال مختلف است. مثلاً آيت الله خامنه اي دام ظله مي فرمايند: پوشش مرد در مقابل زن باید به گونه ای باشد که موجب مفسده نشود.(2)

و يا آيت الله بهجت رحمه الله فرموده اند: «احتياط واجب(3)

آن است كه مرد هم بدن خود را از زن نامحرم بپوشاند اگر چه كمك بر حرام نباشد و اگر كمك بر حرام باشد، پوشاندن بدن قطعاً واجب است، همان طور كه پوشاندن عورت از زن نامحرم واجب است و نيز احتياط واجب آن است كه مرد بدن خود را از دختر نامحرمي كه نُه سالش تمام نشده ولي خوب و بد را مي فهمد بپوشاند، اگر چه قصد لذّتي در بين نباشد».(4) و یا آیت الله مکارم شیرازی دام ظله در پاسخ به سؤال: «حجاب مرد را در برخورد با زن

ص: 73


1- . رساله امام خمینی رحمه الله ، احکام نگاه کردن، مسئله 2433 - رساله آیت الله بروجردی رحمه الله و حاشیة علمای بزرگ شیعه، مسئله 2442.
2- . دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای دام ظله – همچنین حجت الاسلام و المسلمین فلاح زاده در مورد محدودة پوشش آقایان مطابق با فتاوای آیت الله العظمی خامنه ای دام ظله که در تاریخ 21/4/1395 منتشر گردید، فرموده اند: «اصل حجاب دربارة آقایان پوشاندن عورتین است اما اگر در جایی قرار می گیرند که در معرض نگاه شهوت آلود دیگران یا به گونه ای است که طرف انگشت نما می شود، باید به مقدار لازم و متعارف بدن را بپوشاند». دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای دام ظله، پاسخ به سؤالات شرعی مخاطبان دربارة احکام پوشش و آرایش.
3- . احتیاط واجب یعنی احتیاطی که واجب است به آن عمل شود.
4- . رساله آیت الله بهجت رحمه الله، احکام نگاه کردن، مسئله 1937.

نامحرم بیان فرمایید؟ یا مردان در مقابل زنان چه مقدار از بدن خود را باید بپوشانند؟» فرموده اند:

«مردان مى توانند سر و گردن و مقدارى از سينه و دست ها و پاها را در مقابل نامحرم نپوشانند، ولى بقيّه بدن را بايد بپوشانند».(1)

علاوه بر اين اگر دقّت كنيد لباس روحانيون نه تنها در دين اسلام بلكه مسيحيت، يهوديت و حتّي اديان ديگر نیز بلند و پوشيده و گشاد است و حتّي در روايات است كه پيامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ و ائمّة هدي علیهم السلام به مردان توصيه مي كردند كه لباس هايشان بلندتر از قوزك پا نباشد و بر زمين كشيده نشود(2) و يا بلندي آستين لباس ایشان از سرِ انگشتان نمي گذشت.(3) از این احاديث چنين استنباط می شود كه مردان در صدرِ اسلام و حتّي

ص: 74


1- . پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله مکارم شیرازی دام ظله - ایشان حتی در پاسخ به این سؤال که: آیا استفاده از ادکلن یا عطر برای مرد در صورتی که زنان نامحرم را تحریک کند اشکال دارد؟ می فرمایند: در صورت یقین جایز نیست. سایت مرکز پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی، دسته ها: احکام موازین ارتباط با نامحرم، عطر، صفحه 1.
2- . برگرفته از حلية المتقین، علامه مجلسی، فصل 5 «آداب جامه پوشیدن»، ص 8 - «عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام أَنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ أَوْصَى رَجُلًا مِنْ بَنِي تَمِيمٍ فَقَالَ لَهُ إِيَّاكَ وَ إِسْبَالَ الْإِزَارِ وَ الْقَمِيصِ فَإِنَّ ذَلِكَ مِنَ الْمَخِيلَةِ وَ اللَّهُ لَا يُحِبُّ الْمَخِيلَةَ». الكافي، ج 6، ص 456، ح 5 – همچنین پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ به ابوذر فرمودند: «اتزر إلى نصف الساق أو إلى الكعبين و إياك و إسبال الإزار فإن إسبال الإزار من المخيلة و إن الله لا يحب المخيلة قال إن الإسبال في الإزار و القميص و العمامة و قال من جر ثوبه خيلاء لم ينظر الله إليه يوم القيامة» یعنی «شلوار را تا نصف ساق يا تا قوزك پا بپوش؛ بپرهیز كه جامه را به خاطر بزرگ منشى و خودنمايى بلند بپو شى كه خداوند خودخواهى را دوست ندارد و اين در شلوار و پیر اهن و عمامه همه مى باشد و فرمودند هر كس لباسش براى بزرگمنشى و خودنمايى به زمين كشيده شود خداوند در قيامت به وى نظر نمى نمايد». مكارم الأخلاق، ص 109.
3- . برگرفته از حلية المتقین، علامه مجلسی، مبحث: آداب جامه پوشیدن، فصل 5، ص 9 - عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: «لَا يُجَاوِزْ ثَوْبُكَ كَعْبَيْكَ فَإِنَّ الْإِسْبَالَ مِنْ عَمَلِ بَنِي أُمَيَّة وَ عَنْهُ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ مَا جَاوَزَ الْكَعْبَيْنِ فَهُوَ فِي النَّارِ» وَ «قَالَ إِنَّ صَاحِبَكُمْ يَعْنِي عَلِيّاً علیه السلام كَانَ يَشْتَرِي الْقَمِيصَيْنِ فَيُخَيِّرُ غُلَامَهُ بَيْنَهُمَا فَيَخْتَارُ أَيَّهُمَا شَاءَ يَأْخُذُهُ ثُمَّ يَلْبَسُ الْآخَرَ فَإِذَا جَاوَزَ كُمُّهُ أَصَابِعَهُ قَطَعَهُ وَ إِذَا جَاوَزَ ذَيْلُهُ كَعْبَهُ حَذَفَهُ» یعنی «امام باقر علیه السلام فرمودند: لباست از قوزک پایت تجاوز نکند که بلند بودن آن از عمل بنی امیه است و هر که چنین کند در آتش است و ایشان فرمودند: امیرالمؤمنین علی علیه السلام دو لباس می خرید و غلامش را در انتخاب آن دو مخیر می نمود پس غلام هر کدام را که می خواست انتخاب می کرد و دیگری را حضرت می پوشید و شيوه على علیه السلام این بود كه اگر آستينش از انگشتانش بلندتر بود آن را قطع مى كرد و اگر دامنش از كعب (قوزک پا) مى گذشت آن را مى چيد». مستدرك، ج 3، ص 262، ح 1.

قبل از اسلام نیز لباس هايشان پوشيده و بلند بوده، حتّي هم اكنون هم تعداد بسيار زيادي از مردان عرب، هندي، پاكستاني ... لباس هايي بلند، گشاد و پوشيده بر تن دارند. البته نمي خواهيم بگوئيم كه همة مردان در زمان کنونی نیز بايد اين چنين پوششي داشته باشند بلكه منظور توجه به این نکته است كه اين طور هم نيست كه مردان به طور مطلق موظف به رعايت هيچ گونه نكاتي در مورد پوشش نباشند بلكه برعكس امام خميني رحمه الله تصريح فرموده اند كه:

«پوشيدن لباسي كه آدمي (چه زن و چه مرد) را انگشت نما سازد بنابر احتياط حرام است و همچنين پوشيدن مردان لباس مخصوص زنان را و پوشيدن زنان لباس مخصوص مردان را بنابر احتياط حرام است»(1)

و در روايات است كه:

«لَعَنَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ الْمُتَشَبِّهِينَ مِنَ الرِّجَالِ بِالنِّسَاءِ - وَ لَعَنَ الْمُتَشَبِّهَاتِ مِنَ النِّسَاءِ بِالرِّجَال»(2) یعنی «رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ لعنت كرد مرداني را كه شبيه به زنان شوند و زناني را كه شبيه به مردان شوند».

ص: 75


1- . تحریر الوسیله، جلد 1، اعتبار الستر و الساتر فی الصلاة، ص146، مسئله 17 و ترجمه تحریر الوسیله، سید محمد باقر موسوی همدانی رحمه الله ، ج 1، مقدمه سوم در پوشش نمازگزار، ص 224، مسأله 17 – رساله امام خمینی رحمه الله ، مبحث: لباس نمازگزار، مسئله ی 845 و 846.
2- . برگرفته از حلية المتقین، فصل ششم «در پوشیدن لباسی که مخصوص زنان یا کافران باشد ....»، ص 9 - الكافي، ج 5، ص 550، ح 4.

لذا مرد نیز بايد نكاتي را در پوشش رعايت كند منتهي نوع پوشش و حريم نگه داشتن مرد و زن تفاوت مي كند(1) چون زن تمام بدنش عورت است(2)

و بايد پوشانده شود چرا كه تمام اندام زن براي مرد تحريك كننده است(3)

و اين امر

ص: 76


1- . در مطلبی با عنوان: حجاب و عفاف و فلسفة آن، به قلم علی محمد نیاکان از سایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان ایلام، پس از اینکه شواهدی در مورد پوشش زنان ایرانی در دوره های مختلف مادها، هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان بیان شده (که در پاورقی پاسخ به سؤال نهم ذکر گردید) در ادامه چنین آمده: «بنابراین تاریخ این نظریه را تأیید می کند که حیا و آزرم همواره در میان ملل عالم یکی از فلسفه های پوشش بوده است. در طول تاریخ، تمام انگیزه های انسان از پوشش، حفاظت از سرما یا زیور و خودنمایی نبوده است، گرچه نمی توان این انگیزه ها را در کیفیت و نوع پوشش نفی کرد. علاوه بر آن، چون رعایت حیا و عفت در میان زن و مرد به تناسب آفرینش هر یک متفاوت است، همیشه زنان از پوشش بیشتری استفاده می کرده اند». هرچند که متأسفانه شاید بتوان گفت امروزه پوشش اکثریت مردان بیشتر و بهتر از بعضی زنان است.
2- . پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ فرمودند: «اَلْمَرْأَةُ عَوْرَةٌ» در سنن ترمذی و تفسیر ابن کثیر، ج 3، ص 383 و المصابیح السنة، ج 2، ص 17 به نقل از حجاب در اسلام، شیخ قوام وشنوی، ترجمه و اضافات احمد محسنی گرگانی، ص 148 - مجموعه ورام (تنبیه الخواطر)، ج 2، ص 119 - البته صاحب مجمع البیان در ذیل آیه 13 سوره احزاب «یَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنَا عَوْرَةٌ وَ مَا هِىَ بِعَوْرَة»، آنجا که لغت را معنی می کند، می گوید: «و العورة کل شیء یتخوف منه فی ثغر او حرب. و مکان معور و دار معورة اذا لم تکن حریزة» یعنی «عورت» به هر چیز آسیب پذیرکه مورد نگرانی است گفته می شود، از قبیل نقاط سرحدی و یا یک امر مربوط به جنگ، مکان مُعورِ و خانة معور یعنی خانه ای که استحکام ندارد و آسیب پذیر است. و لذا استاد شهید مطهری رحمه الله پس از ذکر این مطلب نتیجه می گیرد که: معلوم می شود به زن از آن جهت «عورت» گفته می شود که مانند خانه ای بی حصار است و آسیب پذیر می باشد و باید در حصار پوشش قرار گیرد. برگرفته از مسئلۀ حجاب، استاد شهید مطهری رحمه الله ، ص 223.
3- . حتی استعمال عطر و بوی خوش زن نیز می تواند برای مرد مهیج و تحریک کننده باشد و توجه او را جلب کند. لذا آیت الله مکارم شیرازی دام ظله می فرمایند: در روایت اسلامى عطر زدن بانوان در بیرون از منزل نهى شده است، بلکه حتی اگر استعمالش در پستوخانه و آشپزخانه نیز برای خوشایندی و جلب توجه نامحرم انجام گیرد، حرام است. (اجوبة الاستفتائات، ج 2، س 134) . همچنین از نظر اکثر علماء عطر تُند زدن بانوان اگر موجب مفسده و تحریک نامحرم باشد جایز نیست. برگرفته از سایت افکار نیوز، مسائل جدید - از دیدگاه علماء و مراجع تقلید، ج 2، ص 200.

لازمة خلقت بوده تا نسل بشر تداوم يابد. حال اگر مانند جوامع غربي زن بدون رعايت حدود و پوشش در اجتماع حاضر شود ديگر اكثريّت قريب به اتّفاق روابط زن و مرد در جامعه، رابطه اي انساني نخواهد بود بلكه روابطشان برخاسته از شهوت و تحريكات جنسي است كه در نتيجه آن چنان فساد و فحشايي به بار خواهد آمد كه در جوامع غربی شاهد آن هستيم.

البتّه قابل ذكر است كه اگر زن بايد خود را بپوشاند، نه فقط به خاطر مردان است بلكه براي حفظ خود و مصون بودن از چشم و دل و دست و زبان افراد هوسران و مريض است و به قول آيت الله خامنه اي دام ظلهبي حجابي، خود، مرد سالاري است.(1)

یعنی اینکه زن برای ارضاء شهوت مرد نامحرم طوری لباس بپوشد و آرایش کند که او خوشش بیاید و لذا از زن نابجا استفاده كردن، اين خود مرد سالاري است. در حجّة الوداع فضل بن عباس كه مردی جوان بود، پشت سر رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ سوار بود. يك خانم جواني خدمت پيامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ آمد تا سؤالي بپرسد وقتي او داشت سؤال مي كرد، فضل همين طور به چهرة زن خيره خيره نگاه مي كرد. پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ متوجه شد. در اينجا حضرت به زن نفرمودند كه حالا برو و بعداً بيا سؤال كن بلكه صورت فضل را گرفتند و به طرف ديگر برگرداندند و فرمودند:

ص: 77


1- . «یکی از نشانه های مرد سالارىِ غربی ها همین است که زن را برای مرد می خواهند؛ لذا می گویند زن آرایش کند، تا مرد التذاذ ببرد! این مردسالاری است، این آزادی زن نیست؛ این در حقیقت آزادی مرد است. می خواهند مرد آزاد باشد، حتّی برای التذاذ بصری. لذا زن را به کشف حجاب و آرایش و تبرّج در مقابل مرد تشویق می کنند! البته این خودخواهی را بسیاری از مردان در جوامعی که از دین خدا بهره مند نبودند، از دوران های قدیم هم داشتند، امروز هم دارند. غربی ها هم مظهر اعلای این بودند». بیانات آیت الله العظمی خامنه ای دام ظله در رابطه با «حجاب» در تاریخ 30/ 07/1376 به نقل از فیش های بیانات در دیدار جمعی از زنان .

«رجل شابّ و امرأة شابّة فخشیت أن یدخل بینهما الشّیطان»(1) یعنی «رويت را برگردان، مرد جوان و زن جوان، من نگرانم كه شيطان بين شما فساد كند».

بله قسمتي از بار حجاب بر روي دوش زن است ولي مرد هم بايد حدودي از حجاب را رعايت كند. خصوصاً در مورد نگاه كردن، چون درست است كه قرآن هم به زن و هم به مرد مي گويد چشم خود را نگه داريد

«قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ ... وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَ»(2)

ص: 78


1- [1]. المبسوط، شیخ طوسی، ج 4، ص 160 به نقل پایگاه اطلاع رسانی حوزه، تاریخ انتشار 4/2/1397 به نقل از منبع: پاک نیا، عبدالکریم، عفاف سرچشمه زیبایی، ص 70 - صحیح بخاری، ج 8، ص 63 به نقل از مسئلۀ حجاب، استاد شهید مطهری رحمه الله ، ص 195 - برگرفته از سخنان حجت الاسلام دکتر ناصر رفیعی، برنامة سمت خدا، شبکة 3 سیما، تاریخ 11/8/1400.
2- . سوره نور، آیه 30 و 31 – استاد شهید مطهری رحمه الله در کتاب مسئلۀ حجاب ص 130 در ذیل این آیه شریفه مطلبی قریب به این مضمون می فرماید که: در این آیه عیناً همان دو تکلیف: ترک نظر و پاکدامنی (پوشانیدن عورت) را که برای مردان بیان کرده برای زنان هم ذکر فرموده است. از اینجا به خوبی روشن می شود که هدف از این دستورات رعایت مصالح بشر است خواه زن یا مرد. قوانین اسلام بر پایة تبعیض و تفاوت میان زن و مرد بنا نشده است و الّا می باید همة این تکالیف را برای زن قائل شود و برای مرد هیچ وظیفه ای مقرر ندارد. اگر می بینیم که وظیفة «پوشش» به زن اختصاص یافته است از این جهت است که ملاک آن مخصوص زن است. زن مظهر جمال و مرد مظهر شیفتگی است. قهراً به زن باید بگویند خود را در معرض نمایش قرار نده، نه به مرد. لهذا با اینکه دستور پوشیدن برای مردان مقرر نشده است، (معمولاً همه جا) عملاً مردان پوشیده تر از زنان از منزل بیرون می روند، زیرا تمایل مرد به نگاه کردن و چشم چرانی است نه به خودنمایی، و برعکس تمایل زن بیشتر به خودنمایی است نه به چشم چرانی. تمایل مرد به چشم چرانی، بیشتر زن را تحریک به خودنمایی می کند و تمایل به چشم چرانی کمتر در زنان وجود دارد، لهذا مردان کمتر تمایل به خودنمایی دارند. و به همین جهت «تبرج» از مختصات زنان است. ضمناً استاد شهید مطهری رحمه الله در همین کتاب ص 229 مطلبی را از قول ویل دورانت نقل می کند که نشان می دهد او نیز قائل به وجود این واقعیت، یعنی «صفت خودنمایی زنان و چشم چرانی مردان» است.

امّا انجام اين تكليف الهي به مراتب براي مردان دشوارتر است زيرا آنان با نگاه كردن بيشتر به گناه تحريك مي شوند در حاليكه كمتر زني است كه با نگاه عادّي به گناه كشيده شود (امّا با اين حال زن نيز موظّف به پوشاندن چشم از نامحرم است) در حاليكه همين نگاه عادّي براي مرد خيلي خطرناكتر است. لذا حجاب چشم، خود از مراتب مهمّ حجاب است و در روايات نيز به آن تأكيد زيادي شده است.

امام باقر علیه السلام از پدر بزرگوارش نقل فرموده:

«براي نخستين نگاه (ناگهاني و غير عمدي) بر تو باكي نيست، دوّمي به زيان توست و در سوّمي هلاكت است».(1)

نگاه از جمله چيزهايي است كه مي تواند مثل دريا عمل كند يعني يك مرتبه و ناگهاني زير پاي انسان خالي مي گردد و او غرق مي شود. البته پاداش رعايت كنندة آن نیز عظيم است. امام صادق علیه السلام فرمودند:

«نگاه كردن تيري از تيرهاي زهرآلود ابليس است و هر كه آن را براي خدا رها كند، خداوند مزه و شيريني ايمان و امنيّت را به او مي چشاند».(2)

همچنين امام باقر علیه السلام فرمودند:

ص: 79


1- . «أَوَّلُ نَظْرَةٍ لَكَ وَ الثَّانِيَةُ عَلَيْكَ وَ لَا لَكَ وَ الثَّالِثَةُ فِيهَا الْهَلَاكُ». وسائل الشيعة، ج 20، ص 193، ح 25402 برگرفته از حجاب در اسلام، شیخ قوام وشنوی، ترجمه و اضافات احمد محسنی گرگانی، ص 147 و شبیه آن در تفسیر المیزان، علامه سید محمد حسین طباطبایی رحمه الله ، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی رحمه الله ، چاپ سوم، ج 29، ص 169 نیز مذکور است.
2- . «النَّظْرَةُ سَهْمٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِيسَ مَسْمُومٌ مَنْ تَرَكَهَا لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَا لِغَيْرِهِ أَعْقَبَهُ اللَّهُ أَمْناً وَ إِيمَاناً يَجِدُ طَعْمَهُ». وسائل الشيعة، ج 20، ص192، ح 25399 برگرفته از حجاب در اسلام، شیخ قوام وشنوی، ترجمه و اضافات احمد محسنی گرگانی، ص 147 – همچنین ایشان در مورد عواقب کنترل نکردن نگاه فرموده اند: «النَّظْرَةُ سَهْمٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِيسَ مَسْمُومٌ وَ كَمْ مِنْ نَظْرَةٍ أَوْرَثَتْ حَسْرَةً طَوِيلَةً» یعنی «نگاه به نامحرم تیری از تیرهای مسموم و زهرآلود شیطان است چه بسیارند نگاه هایی که بعدها حسرت ها و تأسف های طولانی به دنبال خود آورده اند» و باز فرموده اند: «فَزِنَا الْعَيْنَيْنِ النَّظَرُ» یعنی «زنای دو چشم، نگاه است». وسائل الشيعة، ج20، ص 190 و 191، ح 25395 و 25396 برگرفته از مسئلة حجاب، استاد شهید مطهری رحمه الله ، ص 218.

«هر چشمي روز قيامت گريان است جز سه چشم: چشمي كه در راه خدا شب را بيدار باشد و چشمي كه از ترس خدا گريان شود و چشمي كه از محرّمات خدا بسته شود».(1)

خلاصه اینکه زن و مرد از نظر روحیات و خصوصیات جنسی و جسمی، در خلقت متفاوتند و هر دو جنس مرد و زن مخاطب دین هستند و در دین یک جنس به نفع جنس دیگر محدود و محصور نگردیده، به مرد نگفته تو باید اینقدر خود را کنترل کنی تا مبادا یکوقت چشمت به قیافة زنی بیفتد و بینی خود را هم کنترل کنی که بوی ادکلن زنی به مشامت نرسد و گوش خود را هم حفظ کنی که نوای زنی را هم نشنوی تا زنان آزاد باشند و بتوانند با هر وضعی که دلشان می خواهد در جامعه حاضر شوند و به زن هم نگفته که باید از خانه بیرون نیایی و در جامعه حاضر نشوی تا مرد آزاد باشد و بتواند خود را حفظ کند بلکه به مرد می گوید نگاه خود را کنترل کن و خودنگهدار باش و به زن می گوید حیاء و عفت را رعایت کن و حدود را رعایت کن چون اجتماع محل تجمع و تعارض منافع آدم هاست و افراد باید از منافع خود بگذرند تا جامعه شکل بگیرد. قوانین برای همة افراد جامعه است و تبعیض نارواست ولی چون زن و مرد در روح و جسم تفاوت دارند باید متناسب با تفاوت های خود عمل کنند. مرد حظ بصری بیشتری دارد و زن جذابیت بیشتری دارد لذا پوشش زن باید بیشتر باشد همان طور که در موضوع اقتصاد تکلیف مرد بیشتر است.(2)

ص: 80


1- . «كُلُّ عَيْنٍ بَاكِيَةٌ يَوْمَ الْقِيَامَةِ غَيْرَ ثَلَاثٍ عَيْنٍ سَهِرَتْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ عَيْنٍ فَاضَتْ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَ عَيْنٍ غُضَّتْ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ». الکافی، ج 2، ص 80، ح 2.
2- . برگرفته از سخنان دکتر علی غلامی، برنامة بدون توقف، شبکه 3 سیما، تاریخ 17/5/1401.

سؤال يازدهم:

آيا اينكه شما به دختر بچه اي كه هنوز به تكليف نرسيده و درك درستي از حجاب ندارد و حتی هنوز نمي تواند مفاهيم را درست بفهمد، مي گوئيد حجاب داشته باش، كاري صحيح است؟

پاسخ : اسلام برای تربیت فرزند برنامة منظم و تدریجی ارائه می دهد که حتی قبل از تولد، و از انتخاب همسر شروع می شود و حتی برای انعقاد نطفه و دوران بارداری و زمان شیردهی ... نیز برنامه های خاصی را ارائه می دهد.

عادات پسنديده يا ناپسند در هفته هاي اول زندگي در روان كودك پي ريزي مي شود. صفاتي كه طفل از كودكي به آنها عادت مي كند در اعماق جان او نفوذ مي نمايد و تغيير آنها بسيار مشكل است.(1)

لذا پرورش مذهبي انسان از همان روزهاي اول تولّد بايد آغاز شود مثلاً در روايات است كه حتّی قبل از بريدن ناف كودك در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه بخوانيد(2)

و يا كام او را با تربت امام حسين علیه السلام (3) و يا با آب فرات(4)

و یا با تربت امام حسين علیه السلام و آب فرات و

ص: 81


1- . کودک از نظر وراثت و تربیت، آقای فلسفی رحمه الله ، ج 2، ص 255.
2- . «إِذَا وُلِدَ لَكُمُ الْمَوْلُودُ أَيَّ شَيْ ءٍ تَصْنَعُونَ بِهِ قُلْتُ لَا أَدْرِي مَا نَصْنَعُ بِهِ قَالَ خُذْ عَدَسَةَ جَاوَشِيرَ فَدُفْهُ بِمَاءٍ ثُمَّ قَطِّرْ فِي أَنْفِهِ فِي الْمَنْخِرِ الْأَيْمَنِ قَطْرَتَيْنِ وَ فِي الْأَيْسَرِ قَطْرَةً وَاحِدَةً وَ أَذِّنْ فِي أُذُنِهِ الْيُمْنَى وَ أَقِمْ فِي الْيُسْرَى تَفْعَلُ بِهِ ذَلِكَ قَبْلَ أَنْ تُقْطَعَ سُرَّتُهُ فَإِنَّهُ لَا يَفْزَعُ أَبَداً وَ لَا تُصِيبُهُ أُمُّ الصِّبْيَانِ». الكافي، ج 6، ص 23، ح 1 – برگرفته از حلية المتقین، علامه مجلسی، باب ایام حمل و آداب روز ولادت، ص 86 و پرورش مذهبی کودک، دکتر علی قائمی، ص 69.
3- . «حَنِّكُوا أَوْلَادَكُمْ بِتُرْبَةِ الْحُسَيْنِ علیه السلام فَإِنَّهَا أَمَانٌ». تهذيب الأحكام، ج 6، ص 74، ح 12.
4- . «عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام : يُحَنَّكُ الْمَوْلُودُ بِمَاءِ الْفُرَاتِ». الكافي، ج 6، ص 24، ح 3 – برگرفته از حلية المتقین، علامه مجلسی، باب ایام حمل و آداب روز ولادت، ص 86.

اگر نبود با آب باران بردارید(1)

و همچنين غسل دادن طفل در وقت ولادت سنّت مؤكّد است(2)

و يا از وظايف اولياء اطفال است كه در سنين مختلف براي تربيتِ دینی او اعمالي را به طفل بياموزند: در سه سالگي كلمه توحيد «لا اله الا الله»، در سه سال و هفت ماه و بیست روز «محمّد رسول الله صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ »، در چهار سالگی «صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ» و در پنج سالگي بگویند سجده كند و در شش سالگی سجده و ركوع صحيح را یادش دهند و در هفت سالگي نماز خواندن را به او بياموزند و او را به نماز امر كنند.(3) تا قبل از سن تكليف با فرائض مأنوس شود. امام خمینی رحمه الله نیز در این باره می فرمایند:

ص: 82


1- . «حَنِّكُوا أَوْلَادَكُمْ بِمَاءِ الْفُرَاتِ وَ بِتُرْبَةِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ علیه السلام فَإِنْ لَمْ يَكُنْ فَبِمَاءِ السَّمَاءِ». الكافي، ج 6، ص 24، ح 4 – برگرفته از حلية المتقین، باب ایام حمل و آداب روز ولادت ، ص 86.
2- . «إذا قربت ولادة فلتخل بها النساء لتتولّي أمرها، و إذا ولد المولود، فالسنة أن يغسل». الآداب الدينية للخزانة المعينية، فضل بن حسن طبرسی، الفصل الحادي عشر في ذكر ما يتعلّق بالولادة و المولود من الآداب، ص 117، با ترجمه احمد عابدى؛ فصل یازدهم آداب مربوط به فرزند و تولد او، ص 305 – برگرفته از حلية المتقین، علامه مجلسی، باب ایام حمل و آداب روز ولادت، ص 89.
3- . «إِذَا بَلَغَ الْغُلَامُ ثَلَاثَ سِنِينَ يُقَالُ لَهُ سَبْعَ مَرَّاتٍ قُلْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ ثُمَّ يُتْرَكُ حَتَّى يَتِمَّ لَهُ ثَلَاثُ سِنِينَ وَ سَبْعَةُ أَشْهُرٍ وَ عِشْرُونَ يَوْماً فَيُقَالُ لَهُ قُلْ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ سَبْعَ مَرَّاتٍ وَ يُتْرَكُ حَتَّى يَتِمَّ لَهُ أَرْبَعُ سِنِينَ ثُمَّ يُقَالُ لَهُ سَبْعَ مَرَّاتٍ قُلْ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ثُمَّ يُتْرَكُ حَتَّى يَتِمَّ لَهُ خَمْسُ سِنِينَ ثُمَّ يُقَالُ لَهُ أَيُّهُمَا يَمِينُكَ وَ أَيَّهُمَا شِمَالُكَ فَإِذَا عَرَفَ ذَلِكَ حُوِّلَ وَجْهُهُ إِلَى الْقِبْلَةِ وَ يُقَالُ لَهُ اسْجُدْ ثُمَّ يُتْرَكُ حَتَّى يَتِمَّ لَهُ سِتُّ سِنِينَ فَإِذَا تَمَّ لَهُ سِتُّ سِنِينَ صَلَّى وَ عُلِّمَ الرُّكُوعَ وَ السُّجُودَ حَتَّى يَتِمَّ لَهُ سَبْعُ سِنِينَ ..... فَإِذَا تَعَلَّمَ الْوُضُوءَ وَ الصَّلَاةَ غَفَرَ اللَّهُ لِوَالِدَيْهِ». وسائل الشيعة، ج 21، ص 474، ح 27620- من لايحضره الفقيه، ج 1، ص 281، ح 863 - الأمالي للطوسي، ص 433، ح 29 – برگرفته از حلية المتقین، ص 96 و پرورش مذهبی کودک، دکتر علی قائمی، ص73 و کودک از نظر وراثت و تربیت، آقای فلسفی رحمه الله ، ج 2، ص 198 و مكارم الأخلاق، ص 222، ترجمه ميرباقرى، ج 1، ص 424 _ همچنین پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ فرمودند: «مُرُوا صِبْيَانَكُمْ بِالصَّلَاةِ إِذَا بَلَغُوا سَبْعَ سِنِينَ إِلَى أَنْ قَالَ وَ فَرِّقُوا بَيْنَهُمْ فِي الْمَضَاجِعِ إِذَا بَلَغُوا عَشْراً». مستدرك الوسائل، ج 14، ص 288، ح 3.

«مستحب است بچة ممیز یعنی بچه ای که خوب و بد را می فهمد به نماز خواندن و عبارت های دیگر عادت دهند. بلکه مستحب است او را به قضای نمازها هم وادار نمایند».(1)

و یا در مورد غریزة جنسی با اینکه شاید کودکان 6 تا 12 سال حتی معنا و مفهوم آن را نیز هنوز نتوانند درک کنند و با وجود آن که نیروی جنسی دختر و پسر در سن بلوغ است که بيدار مي شود، ولي در روایات اسلامی به دلائلی(2)

تعالیم خاصی در این زمینه برای سنین قبل از بلوغ ارائه شده که مراعات این روش تربیتی اسلام موجب می شود زمينة خيلي از انحرافات از بين برود و کودکان از خيلي خطرات احتمالي در امان باشند.

براي نمونه در روایت است كه نامحرم، دختر6 ساله را نبوسد و بر دامن ننشاند(3)

و او را در آغوش نگیرد(4)

و حتی رسول اكرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ مي فرمود :

ص: 83


1- . رساله امام خمینی رحمه الله ، مبحث: نماز قضا، مسئله 1389.
2- . برنامه طبیعت و قانون خلقت این است که تمایل جنسی در سنین بین 6 تا 12 سالگی باید در حال اختفاء باشد و این مطلب مورد قبول همة دانشمندان و حتی فروید است با توجّه به اصل هماهنگی روش های تربيت و طبيعت، بهترين برنامة تربيتی در راه پرورش صحيح غريزة جنسي بين سنين 6 تا 12 سالگی برنامه ای است كه با اختفاء غريزة جنسی هماهنگ است و حتی محبت کودکان با یکدیگر شائبة تمایل جنسی نداشته باشد، و به عبارت روشن تر برنامة طبیعت در چند سال قبل از بلوغ، اختفاء تمایل جنسی است، و لازم است برنامة تربیت نیز با قانون طبیعت هماهنگ باشد و شرايط پرورش كودك، به اختفاء غريزة جنسی كمك كند. برگرفته از کودک از نظر وراثت و تربیت، آقای فلسفی 6، ج 2، ص 365 و 366.
3- . «وَ عَنْهُ علیه السلام سَأَلَهُ أَحْمَدُ بْنُ النُّعْمَانِ فَقَالَ عِنْدِي جُوَيْرِيَةٌ لَيْسَ بَيْنِي وَ بَيْنَهَا رَحِمٌ وَ لَهَا سِتُّ سِنِينَ قَالَ فَلَا تَضَعْهَا فِي حَجْرِكَ وَ لَا تُقَبِّلْهَا». مكارم الأخلاق، ص 223 – الحديت، روايات تربيتى، ج 3، ص 89.
4- . «قَالَ إِذَا أَتَتْ عَلَى الْجَارِيَةِ سِتُّ سِنِينَ لَمْ يَجُزْ أَنْ يُقَبِّلَهَا رَجُلٌ لَيْسَتْ هِيَ بِمَحْرَمٍ لَهُ وَ لَا يَضُمَّهَا إِلَيْهِ». وسائل الشيعة، ج 20، ص 230، ح 25504 - تهذيب الأحكام، ج 7، ص 461، ح 54 – الحديت، روايات تربيتى، ج 3، ص 88.

دختر بچة 6 ساله را، پسر بچه نبوسد و همچنين زن ها از بوسيدن پسر بچه اى كه سنش از هفت سال تجاوز كرده است خوددارى كنند.(1)

و یا دختر 6 ساله را مادر نزد خود به صورت برهنه نخواباند.(2)

و يا بستر خواب بچّه ها در سن10 سالگي (دختر يا پسر) بايد از هم جدا باشد.(3) و حتی در بعضي احاديث است كه از سن 6 سالگي بستر خواب كودكان از هم جدا باشد.(4)

در ضمن ما عملاً نیز شاهد هستيم دختري كه فرضاً 2 سال قبل از زمان تكليف با روش تربیتی عادت دادن، حجابي داشته، در زمان تکلیف نیز خيلي راحت تر مي تواند حجاب كاملي را كه اسلام از دختران و بانوان خواسته مراعات نماید.(5)

البتّه اشتباه برداشت نشود منظور اين نيست كه اين گونه اعمال فقط بايد بر اساس عادت انجام پذيرد بلكه منظور اين است كه اگر عادات پسنديده اي كه در كودكي پايه ريزي شده با تعاليم صحيحی مانند شركت در مجامع ديني، مطالعة كتب اعتقادي و

ص: 84


1- . «إِذَا بَلَغَتِ الْجَارِيَةُ سِتَّ سِنِينَ فَلَا يُقَبِّلُهَا الْغُلَامُ وَ الْغُلَامُ لَا يُقَبِّلُ الْمَرْأَةَ إِذَا جَازَ سَبْعَ سِنِين». من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 437، ح 4510 – الحديت، روايات تربيتى، ج 3، ص 88.
2- . «مُبَاشَرَةُ الْمَرْأَةِ ابْنَتَهَا إِذَا بَلَغَتْ سِتَّ سِنِينَ شُعْبَةٌ مِنَ الزِّنَا». وسائل الشيعة، ج 20، ص 230، ح 25503 برگرفته از حلية المتقین، علامه مجلسی، ص 97 - البته معنای «مباشرت مادر» در روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه (ط - القديمة)، ج 8، ص344 چنین آمده: «مباشرة المرأة ابنتها» بأن يصل بدنها عاريا إلى بدنها أو بأن تمس فرجها «شعبة» طائفة و جزء « من الزنا» مبالغة في الكراهة.
3- . «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ الصَّبِيُّ وَ الصَّبِيُّ وَ الصَّبِيُّ وَ الصَّبِيَّةُ وَ الصَّبِيَّةُ وَ الصَّبِيَّةُ يُفَرَّقُ بَيْنَهُمْ فِي الْمَضَاجِعِ لِعَشْرِ سِنِين». مکارم الاخلاق، ص 223 – الحديت، روايات تربيتى، ج 3، ص 89 – برگرفته از حلية المتقین، علامه مجلسی، ص 95 و کودک از نظر وراثت و تربیت، آقای فلسفی رحمه الله ، ج 2، ص 367.
4- . «رُوِيَ أَنَّهُ يُفَرَّقُ بَيْنَ الصِّبْيَانِ فِي الْمَضَاجِعِ لِسِتِّ سِنِين». من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 436، ح 4508 - مکارم الاخلاق، ص 223 – الحديت، روايات تربيتى، ج 3، ص 90 - کودک از نظر وراثت و تربیت، آقای فلسفی رحمه الله ، ج 2، ص 367.
5- . آن طور که از خانم فریده مصطفوی دختر امام خمینی رحمه الله در کتاب پا به پای آفتاب، ج 1، ص 101 نقل شده نظر امام خمینی رحمه الله نیز این بوده که دخترها از بچگی حجاب شرعی خود را حفظ کنند. و ایشان در مورد فرزندان دختر خود نیز مقید به رعایت این امر بوده اند.

بيان فلسفة احكام (تا حدّ امكانی كه براي عقل بشر ميسّر است) و ... از سنی که کودک می فهمد و قدرت تشخیص دارد (البته با بیانی که برای کودک شیرین و قابل درک باشد و متناسب با سن او باشد) همراه شود، موجب بينش و شناختي عميق برای او در آینده خواهد شد که در اعماق جانش نفوذ کرده و به سادگی قابل تغییر نیست(1)و

همین امر باعث سعادت دنيوي و اُخروي او خواهد شد. البته قابل ذكر است كه بايد در مراحل اوليه سعي كنيم دختر بچه ها به حجاب علاقمند گردند، مثلاً لباس هاي زيبايي را با پارچه هاي جالب و زينت هايي متفاوت كه در عين حال محجّبانه نيز هستند برايشان تهيه كنيم تا در عين اينكه ميل به زيبايي طلبي در آنها ارضاء مي شود، كم كم بعد از مدّتي بچّه به حجاب علاقمند گردد و به آن مأنوس شود.

ص: 85


1- . امام علی علیه السلام فرمودند: «اَلعِلمُ مِنَ الصِّغَرِ کَالنَّقشِ فِی الحَجَر» یعنی «علم و دانش در کودکی مانند حکّاکی در سنگ است». بحارالانوار، ج 1، ص 224 – حتی پیامبر اکرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ فرموده اند: «حِفظُ الغُلَامِ الصَّغِیرِ کَالنَّقشِ فِی الحَجَرِ وَ حِفظُ الرَّجُلِ بَعدَ مَا یَکبُر کَالکِتَابِ عَلَی المَاءِ» یعنی «حفظ کردن (به خاطر سپردن) بچّة کوچک مانند حکّ کردن در سنگ است و حفظ کردن انسان بزرگ مانند نوشتن بر روی آب است». نهج الفصاحه، ص 445.

سؤال دوازدهم:

آيا اسلام به وسيلۀ حُكم حجاب نمي خواهد زن را در خانه محصور كند و مانع فعاليّت هاي اجتماعي او شود؟ مسلّم است زني كه حجاب ندارد خيلي راحت تر و آزادتر مي تواند فعاليّت هاي اجتماعي را انجام دهد؟!

پاسخ : اصلاً همين كه اسلام براي زن احكام حجاب را معين نموده، نشان دهندة اين مطلب است كه زن مي تواند در جامعه حاضر شود، چرا كه در محيط خانه نيازي به حجاب نيست لذا حجاب، نشانة حضور زن در جامعه است ولي به همراه تعهّدات اخلاقي و رعايت حدود پوشش اسلامي. در اسلام زن برای انجام وظايف خود در خانواده مجبور نشده كه از فعاليت هاي اجتماعي دور باشد. در تاريخ صدر اسلام و بعد از آن نمونه هاي فراواني از زناني وجود دارند كه با رعايت عفّت و پاكدامني و پوشش كامل اسلامي در زمينۀ علم، ادب، سياست، عرفان، جنگ و جهاد ... فعّال بوده اند كه دركتاب هايي مانند دُرُّ المنثور و رياحين الشّريعه و ... نام آنان مذكور است. و البته علاوه بر حضرت فاطمه علیها السلام كه حتّي در پایان عمر شریفشان نيز عليه ظلم مبارزه مي کردند و همچنین حضرت زينب(1)

و حضرت خديجه علیهما السلام و ... که از بزرگ ترین زنان دین اسلام محسوب می شوند، نام تعداد بسياري از زنان دیگر نيز در این کتب مطرح شده است كه اگر بخواهیم شرح حال هر كدام را ذكر كنيم مطلب به درازا می کشد. لذا فقط نام تعدادی از آنها را در چند مورد بيان مي كنيم:

ص: 86


1- . رجوع شود به نقش اجتماعی و حقوقی زن از دیدگاه شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی رحمه الله ، ص 23 و 24.

1 - سميّه مادر عمّار ياسر كه حتي در مبارزه با كفر به فيض عظيم شهادت نائل شد. 2 - سوده دختر عماربن الأسك همداني كه شركت در صحنة اجتماعي و سياسي را وظيفة خود مي دانست. 3 - عمّة رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ خواهر حمزه عموي پيامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ كه علاوه بر حضور در صحنة سياست از ادبيات والايي برخوردار بود و شعر و قطعات ادبی قابل توجّهي مي سروده است. 4 - دخترِ حرث بن عبدالمطلّب كه بانويي سخنور و خطيب و عالم بود. 5 - اُمُّ الخير، كه سخنان خود را با منطق شيوا و با روش قرآني و عقلي در برابر ظلم، ايراد مي فرمود. 6 - اُمّ خالد از زنان محدّث صدر اسلام كه علاوه بر خدمت در صحنة جنگ و جهاد، از سيرة رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ ، حديث نقل مي کرد. 7 - اميمه كه علاوه بر تدارك امور جبهه از قبيل تخلية مجروحين، دفن شهدا ،... عهده دار وظايف تبليغاتي و ترغيب و ايجاد شور و شوق در رزمندگان از طريق ايراد شعر و خطابه بود و روايات زيادي را هم نقل نموده است. 8 - خنساء نیز شاعري شهيد پرور بود ... .(1)

پس حجاب داشتن مانع فعاليّت اجتماعي زن نمي شود. در قرآن کریم 15 مرتبه از حجاب سخن گفته شده كه شايد بتوان از كلمات و آيات آن به بعضي از دلايل ضرورت به صورت محجّب ظاهر شدن زن در جامعه پي بُرد. مثلاً در سوره احزاب آيه 33 آمده كه: «وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولی» يعني زن در جامعه كه حاضر مي شود بايد زيبايي هاي خود را آشکار نكند بلکه باید آنها را بپوشاند و مثل زمان جاهليّت در ميان مردم ظاهر نشود. كلمة «تَبَرُّج» در اصل به معناي «ظهور» بوده و برج را هم به دليل اينكه براي همه هويدا و ظاهر است، برج ناميده اند(2)

و يا در سوره نور آيه 31 مي فرمايد: «وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ» يعني لباس زن بايد طوري باشد كه زينت هاي او را مخفي كند، زن نبايد در برابر نامحرمان آرايش و خودآرايي كند و به طور كلّي كاري نكند كه در جامعه جلوه كند و توجّه مردان

ص: 87


1- . برگرفته از زن در آیینه جلال و جمال، آیت الله جوادی آملی دام ظله، ص290 تا 324.
2- . برگرفته از تفسیر المیزان، علامه سید محمد حسین طباطبایی رحمه الله ، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی رحمه الله ، چاپ سوم، ج 32، ص 175 و ج 29، ذیل آیه 60 سوره نور، ص 237.

را به حيوانيّت خود جلب كند، لباس او طوري باشد كه در برخورد با نامحرم، آنان به انسانيّت او توجّه داشته باشند و خودش و ديگران را از راه كمال باز ندارد و همان طور كه در پاسخ به سؤال دهم بیان شد در رسالة عملیه نیز ذکر گردیده كه زن و مرد، بنابر احتياط حرام است لباس شهرت بپوشند، يعني لباسي كه باعث انگشت نما شدن شود(1)

و يا در سوره احزاب آيه 59 مي فرمايد:

«قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنينَ يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْن» يعني ای پیامبر: به زنان و دخترانت و زنان مؤمن بگو خود را بپوشانند، این کار برای آن که به عنوان اهل عفت و حجاب و صلاح و سداد شناخته شوند تا دیگر اذیت نشوند (یعنی اهل فسق و فجور متعرض آنان نگردند)، بهتر است.(2)

بنابراین ممكن است رعایت حجاب از نظر تحمّل گرما و حفظ پوشش و راحتي عمل، كمي مشكل باشد ولي تحمّل اين مشكل، زنان را از رنج مشكلات بزرگتري حفظ خواهد نمود و هدف شارع مقدّس هم به هيچ وجه محصور كردن زنان در خانه نبوده است.(3)

در روايات است که زنان از خانه بيرون مي آمدند تا دنبال رسول

ص: 88


1- . رساله امام خمینی رحمه الله ، مبحث: لباس نمازگزار، م 845 و 846.
2- . برگرفته از تفسیر المیزان، علامه سید محمد حسین طباطبایی رحمه الله ، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی رحمه الله ، چاپ سوم، ج 32، ص 224.
3- . هیچ باغبانی را سرزنش نمی کنند که چرا دور باغ خود حصار و پَرچین کشیده است، چون باغ بی دیوار از آسیب مصون نیست و میوه و محصولی برای باغبان نمی ماند. هیچ کسی هم با نام آزادی دیوار خانة خود را برنمی دارد و شب ها درب حیاطش را باز نمی گذارد چون خطر رخنة دزد جدّی است. هیچ صاحب گنج و گوهری هم جواهرات خود را بدون حفاظ در معرض دید رهگذران نمی گذارد تا بدرخشد و جلوه کند و چشم و دل برباید چون خودِ جواهر ربوده می شود. لذا هر چه قیمتی تر باشد درصد مراقبت از آن بالاتر می رود و هر چه که نفیس تر باشد بیم ربودن و غارت، بیشتر است و مواظبت لازم تر است. اگر در شیشة عطر را باز بگذاری عطرش می پرد. رشتة مروارید عفافت را در صدف حجاب محافظت کن، گوهر عفاف و پاکی کم ارزش تر از طلا و مروارید و پول و محصول باغ و وسایل خانه نیست و دزدان ایمان و غارت گران شرف نیز فراوانند. اگر در مقابل پنجرة خانه ات توری نزنی از نیش پشه ها و مزاحمت مگس ها در امان نخواهی بود. وقتی راه پشه ها را می بندی خود را مصون ساخته ای نه محدود و زندانی. وقتی در خانه را می بندی یا پشت پنجرة اتاقت پرده می آویزی خانة خود را از ورود بیگانه و نگاه های مزاحم در پناه قرا داده ای نه اینکه خود را در قید و بند و حصار افکنده باشی. لذا حکم حجاب نیز برای محصور نمودن زن نیست بلکه به این خاطر است که عصمت و لطافتش نباید در دست های خشن کام جویان دیو سیرت که نقاب مهربانی و عشق به چهره دارند پژمرده شود و بازیچة هوسرانان گردد. برگرفته از بروشور «گل عفاف»، جواد محدثی.

خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ در مسجد نماز بخوانند، وقتي كه شب برای خواندن نماز مغرب و عشاء بيرون مي آمدند جوانان سرِ راه آنان مي نشستند و به ايشان متلك مي گفتند و يا متعرّض ایشان مي شدند. امّا خدا و رسولش به زنان نگفتند شما ديگر نمي خواهد شب ها به مسجد بياييد بلكه آيه 59 سوره احزاب در اين رابطه نازل شد كه خود را بپوشانيد تا شناخته شويد و مورد آزار و اذیّت قرار نگیرید(1) و يا در زمان رسول اكرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ زن و مرد از يك در، وارد مسجد مي شدند و گاهي به هم برخورد می نمودند، اما در آنجا نیز باز حضرت نفرمودند كه زنان ديگر به مسجد نيايند بلكه فرمودند:

دو در بسازيد يكي مخصوص مردان و ديگري مخصوص زنان.(2)

حتّي اهل سنّت هم نقل كرده اند كه در زمان پيغمبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ ، زنان نماز صبح را با آن حضرت مي خواندند و در حالیكه كاملاً خود را با عبا مي پوشانيدند، پيش از آن که شناخته شوند (هوا روشن شود) به خانه هايشان بازمي گشتند.(3)

ص: 89


1- . «إِنَّ النِّسَاءَ كُنَّ يَخْرُجْنَ إِلَى الْمَسْجِدِ وَ يُصَلِّينَ خَلْفَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ فَإِذَا كَانَ بِاللَّيْلِ وَ خَرَجْنَ إِلَى صَلَاةِ الْمَغْرِبِ وَ الْعِشَاءِ وَ الْغَدَاةِ يَقْعُدُ الشَّابُّ لَهُنَّ فِي طَرِيقِهِنَّ فَيُؤْذُونَهُنَّ وَ يَتَعَرَّضُونَ لَهُنَّ فَأَنْزَلَ اللَّهُ يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً». بحارالأنوار، ج 101، ص 33، ح 6 - تفسير قمى، ج 2، ص 19- تفسیر المیزان، علامه سید محمد حسین طباطبایی رحمه الله ، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی رحمه الله ، چاپ سوم، ج 32، مبحث: بحث روایتی ذیل آیات 49 تا 62 سوره احزاب، ص 231.
2- . سنن ابو داود، ج 1، ص 109 به نقل از مسئلۀ حجاب، استاد شهید مطهری رحمه الله ، ص 213 و 214.
3- . مسند احمد بن حنبل و سنن دارمی، ج 21، ص 77 و سنن ابی داود، ج 1، ص 69 به نقل از حجاب در اسلام ، شیخ قوام وشنوی، ترجمه و اضافات احمد محسنی گرگانی، ص 205.

در عصر خود ما نیز نظرات امام خميني رحمه الله كه برخاسته از اسلام ناب محمّدي صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ است، در این زمینه ها واقعاً شنيدني است. ایشان حتي فرزندان و نوه هاي دختري خود را به تحصيل در دانشگاه ها تشويق مي كردند و مخالف اشتغال زنان در ادارات و یا مراکز دیگر نبودند و زنان را از فعالیت های سیاسی اجتماعی منع نمی کردند ولی می فرمودند: حدود شرعی را رعایت کنید.(1)

لازم به ذکر است که زن و مرد، دو بُعد دارند: انساني و حيواني. و زن با حفظ حجاب در جامعه بُعد انساني وجودش شناخته مي شود و با او برخورد انساني مي شود(2) نه برخوردي شهواني كه برخاسته از بُعد حيواني است و بُعدي ناپايدار است. البته كساني كه با لباس شُهرت در جامعه ظاهر مي شوند و عفّت عمومي را مي شكنند، بدانند که هم در قيامت با خواري باید لباسی از آتش بپوشند و هم در اين دنيا در واقع خود را خوار مي كنند و ارزش انساني خود را پايمال كرده و شخصيّت خود را در حدّ حيوانيت تنزّل می دهند. امام حسین علیه السلام مي فرمايند:

«كسي كه در دنيا لباس شهرت و خودنمايي بپوشد، خدا در قيامت به او لباس آتش را مي پوشاند».(3)

امام صادق علیه السلامفرمودند:

«از خواري شخص همين بس كه از لباس و مَركبي استفاده كند كه وسيلة شهرت او شود».(4)

و باز از آن حضرت است كه:

ص: 90


1- . رجوع شود به پابه پای آفتاب، گردآوری و تدوین امیر رضا ستوده، ج 1، سخنان دختران و عروس و نوه های دختری حضرت امام خمینی رحمه الله ، ص 172 و 174و .... .
2- . به فرمودة خانم دکتر مهری سویزی در برنامۀ «پرسش»، شبکه 3، مورّخ 16/ 8 / 84: اینکه انسان بخواهد رفتار دیگران با او به خاطر جنبة انسانی او باشد نه جنسی، با اعتقاد تنها و حتی شعار و گفتار محقق نمی شود بلکه طرز پوشش و نگاه و گفتار و رفتار هر کس است که باعث می شود برخورد دیگران با وی به خاطر حیثیت انسانی او باشد.
3- . «مَنْ لَبِسَ ثَوْباً يَشْهَرُهُ كَسَاهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ثَوْباً مِنَ النَّارِ». الكافي، ج 6، ص 445، ح 4.
4- . «كَفَى بِالْمَرْءِ خِزْياً أَنْ يَلْبَسَ ثَوْباً يَشْهَرُهُ أَوْ يَرْكَبَ دَابَّةً تَشْهَرُهُ». وسائل الشيعة، ج 5، ص 24، ح 5790.

«خداوند لباس شُهرت را دشمن مي دارد».(1)

در اينجا بسيار مناسب است كه سخنان شهيد مظلوم آيت الله بهشتي علیه السلام را نیز در این رابطه متذكّر شويم که مي فرمايد:

«اي بانوان مسلمان، اي دختران و خواهران من هوشيار باشيد. پوشش شما نشانة آن است كه ديگر حاضر نيستيد جاذبه هاي زنانگي خود را با چاشني كارآئي ها و مهارت هايتان (همراه) كنيد تا مردان را خوش آيد. مي خواهيد كرامت و عزّت و والايي و ارزشتان در همان "ارزش هاي متعالي انساني" باشد. در كارتان، در كارآئي تان، در هنرتان، درتقوايتان، در بينش و آگاهي تان، در مهر و انسان دوستي و در خدا دوستي تان، ديگر اجازه ندهيد كساني قيّم مآبانه براي شما دل بسوزانند كه "چرا آزاد نيستيد؟!" يعني چرا نمي توانيد بدون پوشش خود را در معرض ديدِ اين قيّم هاي به ظاهر دلسوز قرار دهيد. به آنها بگوئيد: آزادي راستين من و تو در آن است كه روابط ما در جامعه از هر نوع شائبة بهره بري هاي جنسي به دور باشد. و پوشش زن عامل مؤثّري است در اين جهت، نمي گويم تنها پوشش كافي است، پوشش يك عامل است و عامل بهتر، طرز رفتار و برخورد كردن زن است و قرآن بر روي آن سخت تكيه دارد ... نگاهت، آهنگ سخنت،(2) طرز برخوردت و ... همۀ اين ها بايد پاك و متعالي باشد».(3)

ص: 91


1- . «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يُبْغِضُ شُهْرَةَ اللِّبَاسِ». الكافي، ج 6، ص 444، ح 1.
2- . برای توضیح بیشتر در این مورد به تفسیر سوره احزاب، آیات 32 و 33 و همچنین سوره نور، آیات 30 و 31 مراجعه شود.
3- . نقش اجتماعی و حقوق زن از دیدگاه شهید بهشتی، به کوشش علی محمدی گرمساری، ص 33.

سؤال سيزدهم:

شما گفتيد لباس انسان نبايد لباس شهرت باشد كه باعث جلب توجّه نامحرم گردد. پس در محيط هاي خارج از كشور اسلامي كه اغلب زنان بي حجاب هستند، آیا نوع پوشش خانمي که با حجاب اسلامي و خصوصاً با چادر در آن جوامع ظاهر شود، چون بيشتر جلب توجّه مي كند، لباس شهرت نيست؟ و بهتر نيست كه از نظر حجاب مانند بانوان آن جوامع باشد تا براي مردان آنجا عادي جلوه كند و خود او نیز كمتر اذيّت شود؟ و به طور كلی در انجام امور اجتماعي روابط زن و مرد چگونه بايد باشد؟

پاسخ : همان طور كه در سؤال قبل نیز توضيح داده شد، لباس شهرت لباسي است كه انسان را از كمال باز مي دارد و باعث مي شود كه توجه انسان هاي ديگر، به بُعد حيواني او جلب شود و رابطة آنان با او در چهارچوب انسانيت او خلاصه نگردد. پس هر گونه جلب توجهی ملاک لباس شهرت نیست بلکه مهم این است که لباس ما چگونه توجهی را به خود جلب می کند؟ اگر توجه شهوانی دیگران را به سوی ما جلب نمود، می شود لباس شهرت، که زمینه ای را فراهم می کند تا روابط دیگران با ما بیشتر بر اساس بُعد مادّی و جسمانی باشد.

کارشناس یکی از برنامه ها ی تلویزیونی(1) نقل مي كرد كه:

يكي از دوستان من در يكي از كشورهاي خارجي در دانشگاه درس مي خواند و با حجاب اسلامي چادر هم به آن مكان رفت و آمد مي كرد، او تعريف مي كرد كه يك روز سه، چهار نفر پسر نزد من آمدند و گفتند: از رفتارتان اين طور فهميده

ص: 92


1- . این مطلب احتمالاً توسط خانم زهرا آیت اللهی در برنامة قرآن و زندگی، شبکة قرآن بیان گردید.

مي شود كه با اين طرز حجاب مي خواهيد كسي به شما توجّهي نكند ولي حجاب شما در اين محيط، بيشتر جلب توجّه مي كند؛ پس بهتر نيست مثل ديگر زنان اينجا لباس بپوشيد تا جلب توجّه نكنيد؟ من كمي فكر كردم، اوّل به نظرم رسيد كه اينها درست مي گويند و شايد اگر اين كار را بكنم، بهتر باشد ولي يك مرتبه همان جا مطلبي به ذهنم رسيد كه بعدها هم فهميدم درست بوده و قرآن کریم نیز همين را مي گويد(1)

و آن مطلب اين بود كه:

به آنها گفتم: بله حقيقتش اين است كه من مي دانم با اين پوشش جلب توجّه مي كنم. ولي شما چطور توجّهي به من مي كنيد؟ وقتي به من نگاه مي كنيد مي فهميد كه نبايد نگاه جنسي و از بُعد حيواني به من داشته باشيد و رابطة شما با من بايد فقط در حدّ روابط انساني باشد و رفتاری جدّي داشته باشيد و متوجّه مي شويد كه من از آن دسته زناني نيستم كه شما بتوانيد از او بهرة جنسي ببريد و رابطة نامشروع با او برقرار كنيد. (چون زنان ديگر خواسته يا ناخواسته، آگاهانه يا ناآگاهانه در واقع با طرز لباس و آرايش و رفتار خود مردان را به بهره بُردن از زيبايي خود و بهرة جنسي از خود دعوت مي كنند) و نوع پوشش و چادر من است كه اين حريم را برايم ايجاد كرده. آن پسران وقتي سخنان مرا شنيدند، تصديق كردند و گفتند: بله اتّفاقاً همين است و حرف شما درست است. ما با ديدن زنان بي حجاب، به خاطر

ص: 93


1- . سوره احزاب آیه 59 می فرماید: «ذلِكَ أَدْنى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْن». معنی این آیه این است که به وسیلة حجاب شناخته می شوند که زنانی نجیب و عفیف می باشند و بیماردلان از اینکه به آنها طمع ببندند چشم می پوشند زیرا معلوم می شود اینجا حریم عفاف است، چشم طمع کور و دست خیانت کوتاه است. و مطلبی که از این آیه استفاده می شود و یک حقیقت جاودانی است این است که زن مسلمان باید آن چنان در میان مردم رفت و آمد کند که علائم عفاف و وقار و سنگینی و پاکی از آن هویدا باشد و با این صفت شناخته شود، و در این وقت است که بیماردلان که دنبال شکار می گردند از آنها مأیوس می شوند و فکر بهره کشی از آنها در مخیله شان خطور نمی کند. می بینیم که جوانان ولگرد همیشه متعرض زنان جلف و سبک و لخت و عریان می گردند. وقتی که به آنها اعتراض می شود که چرا مزاحم می شوی، می گویند اگر دلش این چیزها را نخواهد با این وضع بیرون نمی آید. برگرفته از مسئلۀ حجاب، استاد شهید مطهری رحمه الله ، ص 162.

طرز پوششان به فكر بهرة جنسي از آنها مي اُفتيم و آنان خود با طرز رفتارشان ما را به اين فكر مي اندازند ولي پوشش شما را كه مي بينم، مي فهميم بايد با شما جدّي باشيم و فقط در محدودة روابط انساني با شما رابطه داشته باشيم. به آنها گفتم: بله اين طرز پوشش است كه اين حريم را براي من قائل شده است.

برای اینکه روابط زن و مرد در اجتماع فاقد ارتباطات جنسی باشد و برخوردها بر اساس انسانیت شکل بگیرد، باید حفاظ و حجابی در بین باشد. سیم های مثبت و منفی برق را در نظر بگیرید که هیچ گونه اتصال و اصطکاک با هم نمی کنند چرا؟ چون پوششی از پلاستیک آنها را پوشانیده است و بین دو دسته از سیم های مثبت و منفی، حجاب ایجاد کرده است، اگر صدها سیم از سیم های مثبت کنار هم قرار بگیرند نیازمند به پوشش نمی باشند اما اگر پای یک سیم منفی در میان باشد باید پوششی بین این سیم منفی و آن سیم های مثبت ایجاد شود.(1)

رابطة زن و مرد نامحرم در جامعه نبايد رابطه اي صميمي و خيلي خودماني باشد مثلاً نباید مانند دو زن كه با هم شوخي و خنده مي كنند و اُنس مي گيرند، با هم رفتار كنند. پيامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ مي فرمايند:

اگر زن و مرد نامحرم با یکدیگر شوخی كنند در قیامت به ازای هر كلمه هزار سال در آتش دوزخ حبس می شوند.(2)

زن بايد وقار و سنگيني خود را حفظ كند و مطالبي كه ضرورت ندارد را مطرح نكند حتي در قرآن کریم مي فرمايد كه ُتن صداي شما به صورت نرم و نازك نباشد با عشوه و ناز با نامحرم سخن نگویيد:

ص: 94


1- . برگرفته از تمثیلات، آیت الله حائری شیرازی، ج اول، تحت عنوان: حجاب حفاظ انسان، ص 152.
2- . «مَنْ فَاكَهَ امْرَأَةً لَا يَمْلِكُهَا حُبِسَ بِكُلِّ كَلِمَةٍ كَلَّمَهَا فِي الدُّنْيَا أَلْفَ عَامٍ فِي النَّارِ». بحارالأنوار، ج 73 و 7، ص 363 و 214، ح 3 و 117 - ثواب الاعمال، ص 282.

«فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذي في قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً».(1) و در مورد نگاه كردن همان طور كه گفتيم زن و مرد وظيفه دارند كه چشم هاي خود را حفظ كنند.(2)

و همچنين مي فرمايد:

«وَ قَرْنَ في بُيُوتِكُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولی»(3) در خانه هايتان بنشینید و بي جهت و بدون ضرورت بيرون نيايید و اين طور نباشد كه بدون ضرورت در خيابان و بازار ريخته باشید و مانند بُرج كه هويدا و ظاهر است و جلب نظر می کند، خود را مثل زمان جاهليّتِ نخستین(4)

با خودآرايي و آرايش جلوه ندهید و در جامعه به

ص: 95


1- . سوره احزاب، آیه 32.
2- . «قُلْ لِلْمُؤْمِنينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ...... وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُن». سوره نور، آیه 30 و 31.
3- . سوره احزاب، آیه 33 – استاد ارجمند محسن قرائتی می فرمودند خداوند متعال بعضی مسائل حتی مهم را در قرآن کریم بیان ننموده مثلاً در سوره روم آیه 31 فرموده نماز را برپا دارید «أَقيمُوا الصَّلاةَ» ولی نفرموده این نماز در اوقات مختلف چند رکعت باشد و یا در سوره حج آیه 29 فرموده به دور کعبه طواف کنند «وَ لْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتيقِ» ولی نفرموده چند بار طواف کنید و بیان این مطالب را به عهدۀ رسول اکرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ گذاشته است، ولی ببینید این مسئلۀ جلوه گری بانوان در جامعه چقدر حساس است که خدای متعال در مورد چگونگی پوشش و زینت و آرایش و حتی نگاه کردن و راه رفتن ایشان در جامعه نیز آیه نازل نموده. در سوره نور آیه 31 می فرماید: «وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَّ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُن ..... وَ لا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ ما يُخْفينَ مِنْ زينَتِهِنَّ» و حتی در مورد سخن گفتن ایشان در سوره احزاب آیه 32 می فرماید: «فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ». برگرفته از سخنان استاد ارجمند محسن قرائتی، برنامه سمت خدا، شبکۀ 3 سیما، در تاریخ 20/10/1400.
4- . ظاهراً منظور از «جاهلیت اولی» همان جاهلیت قبل از اسلام است. به طوری که در تواریخ آمده در آن موقع زنان حجاب درستی نداشتند و تبرج به زینت می کردند و دنبالۀ روسری های خود را به پشت سر می انداختند به طوری که گلو و قسمتی از سینه و گردنبند و گوشواره های آنها نمایان بود و لذا قرآن کریم در سوره احزاب آیه 31 می فرماید: «وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَّ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُن» یعنی «روسری های خود را برسینۀ خود افکنید (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود) و زینت خود را آشکار نسازید». البته قرآن کریم با این تعبیر در واقع پیشگویی کرده که جاهلیت دیگری (جاهلیت ثانیه) نیز بعد از اسلام پا به عرصة وجود خواهد گذاشت. مانند عصر ما که شاهدیم آنچنان جاهلیتی بر جوامع بشری حاکم شده که جاهلیت عرب قبل از اسلام در مقابل آن موضوعی کم اهمیت است. برگرفته از تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی دام ظله، چاپ بیست و سوم، ج 17، ذیل آیه 33 سوره احزاب، ص 313 و 314 و 328.

نمایش نگذارید و زینت های خود را برای همگان هویدا و آشکار نکنید و در واقع مردم را به دیدن خود دعوت نکنید و در غير ضرورت با نامحرم تماس نداشته باشيد و اگر هم ضرورت پيدا كرد رفتار شما با آنان جدّي و بدون خودنمايي و جلوه دادن زيبايي ها باشد.(1)

لذا با اين اَراجيف كه دشمنان در جامعه منتشر مي كنند و دوستان جاهل نيز متأسّفانه به آن دامن مي زنند كه: «موقعيّت زمان ما با صدر اسلام فرق مي كند، الآن ديگر قديم نيست كه همه بپسندند زنان چادر و چاقچور كنند، در زمان ما اين گونه بودن را عقب بودن از تمدّن و زمانه و اُمُّل بودن مي پندارند»،(2) باید هوشيارانه برخورد

ص: 96


1- . برگرفته از سخنان یکی از اساتید دانشگاه (خانم دکتر مریم حاج عبدالباقی)، برنامه قرآن و زندگی، شبکة قرآنِ سیما، مورّخ 29/ 2 /81 و همچنین استاد ارجمند محسن قرائتی، برنامة سمت خدا، شبکه 3 سیما، مورخ 20/10/1400.
2- . اگر برای ایمنی از خطرها و آسودگی از مزاحمان خود را بپوشانی نه کسی ایراد می گیرد و نه اگر هم ایراد بگیرد اعتنا می کنی، چرا که سخنش را بی منطق و ناآگاهانه می دانی و می بینی. خراب کردن همة دیوارها و برداشتن همة پرده ها و باز گذاشتن همة پنجره ها نشانة تیره اندیشی است نه روشنفکری! علامت جاهلیت است نه تمدن! اگر غیر از این می اندیشی به طومار کسانی نگاه کن که یا با فریب امروزی بودن و متمدن بودن و یا به بهای چند نامه و نگاه و لبخند گوهر عصمت خود را فروختند و لطافت و عصمتشان بازیچة دست هوسرانان گردید و پس از آن که گُل عصمت و عفتشان را چیدند آنان را دور انداختند یا زیر پایشان له کردند. کسانی که پس از آلوده شدن به ویروس گناه و رسوایی و بی آبرویی با دو دست پشیمانی بر سر غفلت خویش می زنند و بر جهالت خود لعنت می فرستند. آن که ایمان را به لقمه ای نان می فروشد و آن که زیبایی را با چند لحظه لذت زود گذر حرام و سرخوشی عوض می کند و آن که با بی حجابی و بدحجابی عفاف خود را جلوی صدها گرگ گرسنه می برد و به تماشا می گذارد، روزی اشک حسرت و پشیمانی خواهد ریخت و یا در آخرت به آتش بی پروایی خود خواهد سوخت. از اول که جامة عفاف سفید و شفاف است نباید گذاشت چرکابة گناه بر آن بپاشد و از اول باید مواظب بود که این کاسة چینی نشکند و این جام بلورین تَرک برندارد. از اول نباید به پای بیگانه اجازة ورود به مزرعة نجابت داد که بوته های نورس عصمت را لگدمال کند، چرا که وقتی شاخه شکست و گل چیده شد، دیگر اشک حسرت بی حاصل است. برگرفته از بروشور «گل عفاف»، جواد محدثی.

نمود و نگذاشت كه دشمن با پُركردن فكر و ذهن جوانان با اين سخنان پوچ و بيهوده به اهداف شوم خود نائل گردد. زيرا همان طور كه گفتيم مُحجّب بودن با فعاليّت اجتماعي داشتن و اجتماعي بودن زن منافات ندارد و لازمة اجتماعي بودن مختلط شدن زن و مرد و رفتارهاي غيرمُحجّبانه نيست و جوانان عزيز ما بايد بدانند كه اگر به دستورات اسلام عمل كنند، نه تنها عقب مانده نمي شوند بلكه از همة استعدادها و نيروهايي كه خداوند در وجودشان نهاده است به نحو اَحسن مي توانند استفاده كنند تا موجب رشد تمدن و علم در كشورهاي اسلامي باشند، همچنان كه درگذشتة نه چندان دور مسلمانان اين چنين بودند و علاوه بر اين در آخرت نيز سعادتمند خواهند بود.

پیامبر اکرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ فرمودند:

«إنّ اللَّه تعالى يُباهِي بِالشَّابِ العَابِدِ الملَائكَةَ، يَقُولُ أُنظُرُوا إِلى عَبدِي تَرَكَ شَهوَتَهُ مِن أَجلِي»(1) یعنی «خداوند بر ملائكه به جواني كه عابد است و به خاطر او ترك شهوات كرده مباهات مي كند».

نتيجة بي حجابي و بدحجابي چيزي به جز بي بند و باري و فساد و فحشاء نيست كه براي نمونه مي توان به آماري كه هر از چند گاهی در خود جوامع غربي منتشر مي شود رجوع كرد كه چه تعداد زن مورد تجاوز قرار مي گيرد و چه تعداد فرزند نامشروع از روابط به اصطلاح آزادانة زن و مرد به وجود مي آيد و يا چند درصد

ص: 97


1- . نهج الفصاحه، گردآورنده: ابوالقاسم پاینده، ص 182، شماره 1198 - میزان الحکمه، ج 5، ص 9.

دختران در آن جوامع از قرص ضدّ بارداري استفاده مي كنند و چه تعداد به بيماري هايي نظير ايدز و اعتياد و ... مبتلا مي گردند.(1) آيا معناي تمدّني كه ما را به عقب ماندن از آن متهّم مي كنند همين نيست؟! اگر غير از اين بود آنان به جاي اينكه زنان و مردان ما را به رفتارهاي غيراخلاقي و عشق و عاشقي هایی که برانگیخه از هوی و هوس است، تشويق كنند مي بايست به آموختن علم و دست زدن به اختراع و ابتكار و ... تشويق مي نمودند!!

ص: 98


1- . رجوع شود به روزنامه اطّلاعات شماره 10623 و روزنامه کیهان شماره 5356، به نقل از کودک از نظر وراثت و تربیت، آقای فلسفی رحمه الله ، ج 2، ص 356 - برای اطلاع از آمارهای بین المللی بروزتر در زمینة این گونه موارد به کتاب صعود چهل ساله، سید محمد حسین راجی و سید محمد رضا خاتمی، مبحث: خشونت جنسی علیه زنان، ص 284 مراجعه شود.

سؤال چهاردهم :

معيار برخورد و طرز پوشش زن در برابر محارمي چون فرزند، برادر، دايي ... چيست؟

پاسخ : اين مُسلّم است كه طرز برخورد زن با محارمي غير از شوهر، نبايد مانند شوهر باشد ولی محدودة رفتار و پوشش در برابر غير همسر را هر چند كه مَحرم باشد، عوامل و شرايط خاص هر فرد است که معین می کند. البته هر چند که ما در برابر آنان موظف به رعايت حجاب در حدّ مقبول اسلام نيستيم ولی اگر در خانه اخلاق و آداب اسلامی حاکم باشد، مادر جلوی پسرش و همچنین پدر جلوی دخترش نمی تواند مثلاً با مایو راه برود.(1) یعنی مسلّماً زن آن گونه كه در برابر شوهر می تواند بدون پوشش باشد، در برابر محارم دیگر نمي تواند ظاهر شود.

چگونگي و نوع پوشش در برابر محارم غير از شوهر، چهارچوب خاصّي ندارد و بستگي به محيط خانه كه آن هم برگرفته از جامعه و اجتماع و اخلاق است، دارد. به طور مثال ممكن است پوشيدن لباس آستين كوتاه و يا دامن، در محيطي، عادّي باشد امّا در محيط ديگري ممكن است همين نوع پوشش غير عادّي و تحريك كننده باشد پس اوّلين عامل تعيين كننده، محيط خانواده است. دوّمين عامل، تشخيصش به عهدة خود زن است. چون مردان مَحرم از اين نظر، در سنين مختلف با هم فرق مي كنند. مسلّم است كه پوشش مادر و خواهر در برابر پسر چهار، پنج ساله با پسر ده، یازده ساله و يا بيست ساله فرق مي كند ولي اين خود زن است كه بايد تشخيص دهد در هر موقعيت و در برابر هر مَحرمی وضع پوشش او چگونه باشد مثلاً گاهي پسر 17 ساله به اين گونه مسائل حسّاس است و گاهي هم جوان 20 ساله چندان هم در اين

ص: 99


1- . برگرفته از سخنان آقای رحیم ازغدی، تحت عنوان: حجاب قانونی یا اجباری؟، سایت مشرق نیوز، کد خبر: 1120166، تاریخ انتشار: 29 شهریور 1399.

موارد حسّاسيتي ندارد لذا خود زن بايد موقعيت را تشخيص دهد و طبق آن عمل كند.

شايد بي مناسبت نباشد كه در اينجا مسئله اي را هم ذكر كنيم و آن اينكه حتّي «مرد نبايد با قصد لذّت به بدن مرد ديگر نگاه كند و نگاه كردن زن هم به بدن زن ديگر با قصد لذّت حرام است»(1) با اينكه هم جنس هم هستند. لذا شايد بتوان از مسئلة مزبور نیز به اهميّت موضوع مورد بحث پي برد.

ص: 100


1- . رسالة امام خمینی رحمه الله ، مبحث: احکام نگاه کردن، مسئله 2438.

سؤال پانزدهم:

اينكه بعضي مي گويند: «آدم بايد دلش پاك باشد، نمي دانيد همين با حجاب ها چه كارها كه نمي كنند، من فلان شخص را مي شناسم با اينكه جانماز هم آب نمي كشد و باحجاب هم نيست ولي خدا مي داند كه چقدر قلبش پاك است و به ديگران كمك مي كند و چقدر انفاق مالي مي كند. آدم كه نبايد براي تظاهر جانماز آب بكشد». تا چه حد صحيح است؟

پاسخ :

اولاً- بله ما هم معتقديم كه عمل بي اخلاص نه تنها مقرّب نيست يعني شخص را به خدا نزديك نمي نمايد بلكه ُمبعد هم هست و موجب دور شدن از بساط قُرب ربوبي جلّ و اعلي است و آيات شريف قرآني در اين موضوع بسيار است از جمله خداوند متعال در سوره زمر آية 14 می فرماید:

«قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصاً لَهُ دِينِي» يعني «بگو من خدا را مي پرستم و دينم را براي او خالص مي گردانم».

و یا در آیة آخر سوره کهف می فرماید:

«فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً» یعنی «پس هر كه به لقاى پروردگارش اميد دارد، بايد كارى شايسته انجام دهد، و هيچ كس را در عبادت پروردگارش شريك نكند».

ص: 101

و البته ریاء نیز از عوامل شرک است(1)

و مستفاد از روايات نیز آن است كه شخص رياكار، مشرك و منافق و مغضوب پروردگار عالم و اهل عذاب است، خواه ريايش در واجبات باشد يا مستحبات.(2)

امام صادق علیه السلام فرمودند:

«روز قيامت بنده اي را مي آورند كه اهل نماز بوده به او مي گويند در دنيا كه نماز مي خواندي قصدت اين بوده كه مَدحت كنند و بگويند چه خوب نماز مي خواند ، پس او را به آتش مي برند. بندة ديگري را مي آورند كه اهل قرآن بوده و به او مي گويند قصدت اين بوده كه بگويند فلاني نيكو قرآن مي خواند، پس او را هم به آتش مي برند. ديگري را مي آورند كه جهاد كرده و كشته شده، مي گويند قصدت اين بوده كه بگويند فلاني شجاع بوده، پس او را به آتش مي برند. ديگري را مي آورند كه اهل انفاق بوده و مي گويند قصدت اين بوده كه مردم بگويند فلاني با سخاوت است. پس او را به آتش مي برند».(3)

ص: 102


1- . امام صادق علیه السلام فرمودند: «كُلُّ رِيَاءٍ شِرْكٌ إِنَّهُ مَنْ عَمِلَ لِلنَّاسِ كَانَ ثَوَابُهُ عَلَى النَّاسِ وَ مَنْ عَمِلَ لِلَّهِ كَانَ ثَوَابُهُ عَلَى اللَّهِ». الكافي، ج 2، ص 293، ح 3.
2- . گناهان کبیره، شهید دستغیب رحمه الله ، ج اول، ص70 و 71.
3- . «سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ يُجَاءُ بِعَبْدٍ يَوْمَ الْقِيَامَةِ قَدْ صَلَّى فَيَقُولُ يَا رَبِّ صَلَّيْتُ ابْتِغَاءَ وَجْهِكَ فَيُقَالُ لَهُ بَلْ صَلَّيْتَ لِيُقَالَ مَا أَحْسَنَ صَلَاةَ فُلَانٍ اذْهَبُوا بِهِ إِلَى النَّارِ وَ يُجَاءُ بِعَبْدٍ قَدْ تَعَلَّمَ الْقُرْآنَ فَيَقُولُ يَا رَبِّ تَعَلَّمْتُ الْقُرْآنَ ابْتِغَاءَ وَجْهِكَ فَيُقَالُ لَهُ بَلْ تَعَلَّمْتَ لِيُقَالَ مَا أَحْسَنَ صَوْتَ فُلَانٍ اذْهَبُوا بِهِ إِلَى النَّارِ وَ يُجَاءُ بِعَبْدٍ قَدْ قَاتَلَ فَيَقُولُ يَا رَبِّ قَاتَلْتُ ابْتِغَاءَ وَجْهِكَ فَيُقَالُ لَهُ بَلْ قَاتَلْتَ لِيُقَالَ مَا أَشْجَعَ فُلَاناً اذْهَبُوا بِهِ إِلَى النَّارِ وَ يُجَاءُ بِعَبْدٍ قَدْ أَنْفَقَ مَالَهُ فَيَقُولُ يَا رَبِّ أَنْفَقْتُ مَالِيَ ابْتِغَاءَ وَجْهِكَ فَيُقَالُ بَلْ أَنْفَقْتَهُ لِيُقَالَ مَا أَسْخَى فُلَاناً اذْهَبُوا بِهِ إِلَى النَّارِ». بحارالأنوار، ج 69، ص 301 و 302، ح 44 - لئالی الاخبار، باب 8 به نقل از گناهان کبیره، شهید دستغیب رحمه الله ، ج اول، ص 73.

و از اين بالاتر حتّي اگر عمل را خالص انجام دهد ولي بعداً ريا به خرج دهد عمل را تباه كرده.(1) لذا ما هم نمي گویيم انسان به خاطر ريا و خودنمايي به احكام شرعي مقيّد شود و ریا را باطل كنندة كار نيك می دانیم(2) ولي شما چگونه مي توانيد

ص: 103


1- . امام باقر علیه السلام فرمودند: «الْإِبْقَاءُ عَلَى الْعَمَلِ أَشَدُّ مِنَ الْعَمَلِ قَالَ وَ مَا الْإِبْقَاءُ عَلَى الْعَمَلِ قَالَ يَصِلُ الرَّجُلُ بِصِلَةٍ وَ يُنْفِقُ نَفَقَةً لِلَّهِ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ فَكُتِبَتْ لَهُ سِرّاً ثُمَّ يَذْكُرُهَا فَتُمْحَى فَتُكْتَبُ لَهُ عَلَانِيَةً ثُمَّ يَذْكُرُهَا فَتُمْحَى وَ تُكْتَبُ لَهُ رِيَاءً» یعنی «ابقاء بر عمل از خود اصل عمل دشوارتر است. سؤال شد ابقاء بر عمل يعنى چه؟ فرمود: مثلاً كسى صله رحم مي كند و يا مالش را براى خداوند بى شريك و در راه خدا انفاق مي نمايد، در اين صورت صله رحم و انفاق سرى و پنهانى براى او ضبط مى شود ولى بعداً اين شخص عمل خود را بازگو مي كند. صدقه و صله پنهانى از نامة عملش محو و نابود شده و به جاى آن صدقه آشكار (كه ارزشش كمتر است) ثبت مي گردد سپس باز اين شخص عملش را براى ديگران می گويد. در اين صورت آن صدقه آشكار هم محو گرديده و به جاى آن عمل ريائى نوشته مى شود». وسائل الشيعة، ج 1، ص 75، ح 167 و همچنین امام باقر و امام صادق علیهما السلام فرمودند: «لَوْ أَنَّ عَبْداً عَمِلَ عَمَلًا يَطْلُبُ بِهِ وَجْهَ اللَّهِ وَ الدَّارَ الْآخِرَةَ ثُمَّ أَدْخَلَ فِيهِ رِضَا أَحَدٍ مِنَ النَّاسِ كَانَ مُشْرِكاً» یعنی«اگر بنده اى عملى انجام دهد و مقصودش خدا و آخرت باشد ولى بعد از آن رضایت احدی از مردم را در آن داخل کند (بخواهد مردم هم از آن خوششان بيايد) اين شخص مشرك به حساب مى آيد». بحارالأنوار، ج 69، ص 301، ح 43 برای توضیح بیشتر رجوع شود به عدل الهی، استاد شهید مطهّری رحمه الله، ص391.
2- . قرآن کریم نیز درسوره بقره آیة 264 می فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تُبْطِلُواْ صَدَقَاتِکُم بِالْمَنِّ وَ الأذَى کَالَّذِی یُنفِقُ مَالَهُ رِئَاء النَّاسِ وَ لاَ یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ الآخِرِ» یعنی «ای کسانی که ایمان آورده اید صدقات خود را به سبب منت و آزار تباه نسازید، مانند آنکه مال خود را از روی ریا انفاق می کند ....». با توجه به تفسیری که در مورد این آیه آمده، خداوند متعال افرادی را که صدقه می دهند و به دنبالش منّت می گذارند و اذیّت می کنند، به افراد ریاکار بی ایمان تشبیه کرده که صدقاتشان باطل و بی اجر است. یعنی عمل شخص ریاکار از ابتدای عملش باطل است چون چنین شخصی اصلاً ایمان به خدا و روز جزا ندارد که از او کاری پذیرفته شود. و یا در سوره انفال آیة 47 می فرماید: «وَ لاَ تَکُونُواْ کَالَّذِینَ خَرَجُواْ مِن دِیَارِهِم بَطَرًا وَ رِئَاء النَّاسِ وَ یَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللّهِ» یعنی «و مانند کسانی نباشید که از روی هوی پرستی و غرور و خود نمایی در برابر مردم، از سرزمین خود به سوی میدان بدر بیرون آمدند و (مردم را) از راه خدا باز می داشتند». خداوند در این آیه نیز غرور و ریا را از آفات قدرت در جبهه های جنگ به شمار می آورد. و همچنین در سوره ماعون آیۀ 6 به طور مطلق ریا مذمت شده : « الذینَ هُم یَرَاءُون » یعنی «وای بر کسانی که ریا می کنند». برگرفته از سایت ویکی شیعه، دانشنامه مجازی مکتب اهل بیت علیهم السلام .

قضاوت كنيد كه همة باحجاب ها به خاطر ريا حجاب دارند؟! برفرض كه چند نفري هم چنين باشند آيا دليل مي شود كه همه را با يك چشم نگاه كرد؟!! يعني نفسِ با حجاب بودن، نمازخواندن، جهاد كردن، انفاق كردن و ... كه ريا نيست بلكه به نيّت فرد عامل به آنها بستگي دارد. اگر به قصد امتثال امر خداوند انجام دهد، عبادت است و اگر به قصد نمايش دادن به خلق باشد، ريا است.(1) به بیان دیگر قصد و نيّت يك امر دروني است كه فقط خدای متعال مي تواند ادّعا كند كه نيت همة افراد را مي تواند تشخيص دهد و يا كساني كه از اولياء الهی باشند و به اذن وي آگاه به اين امور گردند و افراد عادي به هيچ وجه نمي توانند از ظاهر عمل دیگران، به طور صد در صد پي به نيّت آنان ببرند.

ثانياً- ما كه قسم نخورديم تمامی افراد باحجاب از همه نظر و همة ابعاد مختلف، كامل هستند و هيچ گناه ديگري را انجام نمي دهند. بلكه آنچه مي بينيم اين است كه فرد محجّبه حدّاقل اين يك حكم الهي را عمل مي كند و از این نظر که عامل به این حکم الهی است عملش حُسن فعلی را دارا می باشد اما اینکه آیا حُسن فاعلی(2)

را نیز دارد تا نزد خداوند ارزشمند باشد، و اینکه دلش پاك است يا نه و يا از جنبه هاي ديگر نیز بر افراد بي حجاب برتري دارد يا نه را فقط خداوند مي داند و بس.

ص: 104


1- . برگرفته از گناهان کبیره، شهید دستغیب رحمه الله ، ج اول، ص 76.
2- . حُسن فعلی یعنی: کار، یک کار خوب و پسندیده و مورد تائید دین الهی باشد. و حُسن فاعلی یعنی: کننده و فاعل کار، انسان درست و موحدی باشد و کار را با نیت قرب به خدا انجام دهد و اخلاص داشته باشد. خداوند تنها کاری را از انسان قبول می کند که این دو شرط را داشته باشد نه هر کاری و نه از هر کسی. حُسن فعلى براى پاداش اخروى عمل کافى نیست، حُسن فاعلى هم لازم است. حُسن فعلى به منزلة تن و حُسن فاعلى به منزلة روح و حیات است، و ایمان به خدا و روز رستاخیز، شرط اساسى و لازم حُسن فاعلى است. سایت پرسمان دانشگاهیان - برای توضیح بیشتر رجوع شود به عدل الهی، استاد شهید مطهری رحمه الله ، ص 359.

ثالثاً- معمولاً منظور افرادي كه اين گونه سخنان را مطرح مي كنند اين است كه چرا من خود را محدود به حجاب يا خمس يا نماز و ...كنم، بلكه عبادت به جز خدمت خلق نيست و بعضي ديگر اين طور مي گويند كه هدف خدا و دين از انجام اين دستورات اين بوده كه من آدم خوبي باشم و به ديگران خدمت كنم و فلان صفت بد را نداشته باشم ... و من هم اين طور هستم پس ديگر چه لزومی دارد كه اين دستورات را انجام دهم، انسان بايد قلبش پاك باشد. حتماً كه نبايد مثل كلاغ سياه ها چادر مشكي به سر كُند و فقط چشمانش را بيرون بگذارد يا فرضاً حتماً یک پنجم مالش را به فلان مرجع تقليد بدهد، من خودم خيلي بيشتر از اين مقدار را به فقرا كمك مي كنم و .... !!

اين مسلك بعضي از افراد عارف نما نیز هست كه خدا و عشق به خدا را جداي از احكام الهي مي خواهند. آنها خود گمراهند و ديگران را نیز گمراه مي كنند.

قرآن كريم در سوره ذاريات آية 56 می فرمايد:

«وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ» يعني «و من جنّ و انس را نيافريدم مگر براي اينكه عبادتم كنند».

لذا هدف از خلقت انسان «عبادت» است. منتهي خدمت به خلق بر فرض هم كه خالصانه براي خدا انجام گيرد، يكي از مصاديق عبادت است، نه اينكه معناي عبادت فقط خدمت به خلق باشد. علامه طباطبایی رحمه الله در تفسیر المیزان ذیل این آیه می فرماید:

حقيقت عبادت اين است كه بنده خود را در مقام ذلّت و عبوديت واداشته و رو به سوي مقام ربّ خود آورد.(1)

از امام کاظم علیه السلام روایت است که:

ص: 105


1- . تفسیر المیزان، علامه سید محمد حسین طباطبایی رحمه الله ، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی رحمه الله ، چاپ پنجم، ج 36، ص 302.

«خدای عزوجل جن و انس را آفرید برای اینکه بندگی اش کنند، نیافرید که نافرمانی اش کنند، چون خودش فرموده: "وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ"».(1)

لذا عبادت خدا يعني اطاعت از او(2) (كه البته راه به كمال رسيدن انسان تنها در اطاعت از خداوند است يعني سود عبادت و بندگی عايد انسان مي گردد نه اينكه سود آن عايد خداوند گردد)(3) که البته رحمت خاصة الهيه، تنها به وسيلة عبادت حاصل مي شود(4) كه اين عبادت شامل اعمالي كه بنده با اعضاء و جوارح خود انجام مي دهد و برمي خيزد و مي ايستد و ركوع و سجده مي كند نيز مي شود.(5)

ما مي دانيم رسول اكرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ و ديگر معصومين علیهم السلام با وجود اينكه انسان هاي كامل هستند، از همه نظر و از نظر خدمت به خلق نيز بالاترين خدمات را انجام داده اند و آراسته به همه گونه حُسن و نيكي و خير و صفات انساني در حدّ اعلي بوده اند ولي همواره تا آخرين لحظات حيات خود، مقيّد به انجام احكام الهي از جمله نماز، روزه و... بوده اند و هيچ وقت خود را بي نياز از انجام آنها نمي دانسته و به هيچ كس هم نگفته اند كه مثلاً اگر تو به هدفِ اقامة نماز، زكوه و... رسيدي ديگر لازم نيست اعمال ظاهري آن را انجام دهي و از آن بي نياز خواهي شد. همچنین

ص: 106


1- . «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ لِيَعْبُدُوهُ وَ لَمْ يَخْلُقْهُمْ لِيَعْصُوهُ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ». بحارالأنوار، ج 5، ص 157، ح 10 - التوحيد، ص 356، ح 3 - تفسیر المیزان، علامه سید محمد حسین طباطبایی رحمه الله ، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی رحمه الله ، چاپ پنجم، ج 36، مبحث: بحث روایتی، ذیل آیات 52 تا 60 سوره ذاریات، ص 305 و 306.
2- - شیطان شش هزار سال عبادت کرد ولی چون در سجدة بر آدم از خدا اطاعت نکرد رانده شد.
3- . برگرفته از تفسیر المیزان علامه سید محمد حسین طباطبایی رحمه الله ، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی رحمه الله ، ذیل آیه 56 سوره ذاریات، چاپ پنجم، ج 36، ص 298.
4- . برگرفته از همان کتاب، ص 306 و 307.
5- . برگرفته از همان کتاب، ص 301.

ایشان علاوه بر اينکه هیچ گاه واجبی را ترک نکردند بلكه حتی از آنان ترك اولي هم سر نزده است.

و قرآن کریم نیز مي فرمايد:

«قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُوني يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُم»(1) يعني «بگو اي پيغمبر اگر خدا را دوست مي داريد مرا پيروي كنيد تا خدا شما را دوست بدارد و گناه شما را ببخشد».

لذا انسان بايد تابع احكامي كه توسّط رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ نازل شده، باشد و خدا را همان گونه که خودش فرموده عبادت و اطاعت کند و نبايد تابع احساس و افكار به ظاهر معقول و مُوجّه مسلك عارف نماها و روش جديد آنان باشد و در واقع بايد تسليم امر خدا و فقط بندة او باشد.

لذا انسان اگر واقعاً بندة خدا باشد و به اين هدف عالي خلقت رسيده باشد بايد از معبود خود اطاعت كند و تسليم او باشد و خودِ معبود فرموده بايد از رسولش تبعيت كرد که در واقع يعني از احكامي كه او توسط رسول خود فرستاده باید تبعیت نمود و خداوند در اين احكام، بعضي امور را واجب و بعضي را مستحب كرده كه اگر فرد مكلّف واجب را انجام ندهد مورد غضب خداوند قرار خواهد گرفت و بندة واقعي اولين هدفش رضاي معبود و محبوبش است نه كاري كه خود فكر مي كند خير است و به صلاح، هر چند در آن نارضايتي معبود باشد و لذا واجب را رها نمي كند و به مستحب بچسبد.

البته قابل ذكر است که اگر همين اعمال مستحب و خير را نیز حتي فقط براي اهداف انسان دوستانه انجام دهند، در سرنوشت دنیوی(2)و اخروي آنان بي تأثير نيست

ص: 107


1- . سوره آل عمران، آیه 31.
2- . در بحارالأنوار، ج 13، ص 208 روایتی از امام صادق علیه السلام است که: «إِنَّ مُوسَى علیه السلام هَمَّ بِقَتْلِ السَّامِرِيِّ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ لَا تَقْتُلْهُ يَا مُوسَى فَإِنَّهُ سَخِيٌّ». حضرت موسی علیه السلام تصمیم گرفت سامری را به جهت اعمالش مجازات کرده و او را بکشد اما خداوند سامری را به جهت سخاوتمند بودن از مجازات مرگ رهانید. مجمع البیان، طبرسی، ج 7، ص 47 به نقل از سایت ویکی شیعه، دانشنامه مجازی مکتب اهل بیت علیهم السلام .

مثلاً در برخي احاديث وارد شده است مشركاني نظير حاتم طائي با اينكه مشركند به خاطر كارهاي خيري كه در دنيا كرده اند، معذّب نخواهند بود و يا تخفيفي در عذاب آنها داده مي شود(1)

(اگر چه وارد بهشت نمي شوند).

از امام کاظم علیه السلام روایت است که:

در بنی اسرائیل مردی مؤمن همسایه ای کافر داشت. آن مرد کافر نسبت به همسایة مؤمن خود همواره نیکی و نیک رفتاری می کرد، وقتی مُرد، خداوند برای او خانه ای از نوعی گِل بنا کرد که مانع از گرمای آتش بود و رزق و روزی او از خارج محیط او که محیط آتش بود به او می رسید. به او گفته شد: این به سبب نیکی و نیک رفتاری تو نسبت به همسایة مؤمنت می باشد.(2)

و یا از امام باقرعلیه السلام روايت است كه:

یک مرد مؤمني در كشور پادشاه ستمگري مي زيست، آن ستمگر قصد آن مؤمن كرد و او فرار كرد و به برخي از بلاد غير اسلامي رفت و بر مردي مشرك فرود آمد، آن مرد مشرك او را در کنار خود جاي داد و پذيرایي نمود، همين كه آن مشرك مُرد به او خطاب رسيد:سوگند به عزّت و جلالم كه اگر در بهشت جايي براي مشرك بود، تو را در آن جای مي دادم، امّا اي آتش او را بترسان ولي آسيب نرسان.

ص: 108


1- . پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ به عدی بن حاتم فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ دَفَعَ عَنْ أَبِيكَ الْعَذَابَ الشَّدِيدَ لِسَخَاءِ نَفْسِهِ» یعنی «خدا عذاب شدید را از پدرت به جهت سخاوتش دفع نمود (و آن را سبک کرد)». مستدرك الوسائل، ج 15، ص 260، ح 20 برای توضیح بیشتر رجوع شود به عدل الهی، استاد شهید مطهّری رحمه الله ، ص 375.
2- . «عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى علیه السلام قَالَ كَانَ فِي بَنِي إِسْرَائِيلَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ وَ كَانَ لَهُ جَارٌ كَافِرٌ فَكَانَ يَرْفُقُ بِالْمُؤْمِنِ وَ يُوَلِّيهِ الْمَعْرُوفَ فِي الدُّنْيَا فَلَمَّا أَنْ مَاتَ الْكَافِرُ بَنَى اللَّهُ لَهُ بَيْتاً فِي النَّارِ مِنْ طِينٍ فَكَانَ يَقِيهِ حَرَّهَا وَ يَأْتِيهِ الرِّزْقُ مِنْ غَيْرِهَا وَ قِيلَ لَهُ هَذَا بِمَا كُنْتَ تَدْخُلُ عَلَى جَارِكَ الْمُؤْمِنِ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ مِنَ الرِّفْقِ وَ تُوَلِّيهِ مِنَ الْمَعْرُوفِ فِي الدُّنْيَا». بحارالأنوار، ج 8، ص 296، ح 48 به نقل از عدل الهی، استاد شهید مطهّری رحمه الله ، ص376.

آن گاه امام علیه السلام فرمودند: و هر صبح و شام برای او از خارج آن محیط رزق و روزی آورده می شود، از امام سؤال شد: از بهشت؟ حضرت فرمودند: از جایی که خدا خودش می خواهد.(1)

لذا عملي پذيرفتة درگاه الهی مي گردد كه از شخص با ايمان و پرهيزكار سرزده باشد و فقط در اين صورت است كه باعث نجات و سعادت فرد مي گردد و به قول قرآن كريم:

«إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقين»(2) يعني «خداوند فقط از متقين كار خير را قبول مي كند».

ص: 109


1- . «إِنَّ مُؤْمِناً كَانَ فِي مَمْلَكَةِ جَبَّارٍ فَوَلَعَ بِهِ فَهَرَبَ مِنْهُ إِلَى دَارِ الشِّرْكِ فَنَزَلَ بِرَجُلٍ مِنْ أَهْلِ الشِّرك فَأَظَلَّهُ وَ أَرْفَقَهُ وَ أَضَافَهُ فَلَمَّا حَضَرَهُ الْمَوْتُ أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي لَوْ كَانَ لَكَ فِي جَنَّتِي مَسْكَنٌ لَأَسْكَنْتُكَ فِيهَا وَ لَكِنَّهَا مُحَرَّمَةٌ عَلَى مَنْ مَاتَ بِي مُشْرِكاً وَ لَكِنْ يَا نَارُ هِيدِيهِ وَ لَا تُؤْذِيهِ وَ يُؤْتَى بِرِزْقِهِ طَرَفَيِ النَّهَارِ قُلْتُ مِنَ الْجَنَّةِ قَالَ مِنْ حَيْثُ شَاءَ اللَّهُ». بحارالأنوار، ج 8، ص 314، ح 92 برگرفته از عدل الهی، استاد شهید مطهّری رحمه الله ، ص376.
2- . سوره مائده، آیة 27 - شاید در اینجا ذکر خلاصه ای از حدیث امام صادق علیه السلام که در الإحتجاج على أهل اللجاج، ج 2، ص 369 ذکر گردیده، بی تناسب نباشد که فرمودند: منظور خداوند در قرآن کریم از آیة "اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ" این است که: «أَرْشِدْنَا لِلُزُومِ الطَّرِيقِ الْمُؤَدِّي إِلَى مَحَبَّتِكَ وَ الْمُبَلِّغِ إِلَى جَنَّتِكَ مِنْ أَنْ نَتَّبِعَ أَهْوَاءَنَا فَنَعْطَبَ وَ نَأْخُذَ بِآرَائِنَا فَنَهْلِكَ فَإِنَّ مَنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ وَ أُعْجِبَ بِرَأْيِهِ كَانَ كَرَجُلٍ سَمِعْتُ غُثَاءَ النَّاسِ تُعَظِّمُهُ وَ تَصِفُهُ ...... ». خدایا ما را به راهی که به محبت تو و دین تو و به بهشت می رساند راهنمایی کن و از پیروی هواى نفس كه سبب پيروى از آراء و نظرات شخصى است و در نتیجه موجب گرفتار شدن به مشقّت و سختی می شود و باعث هلاكت و نابودی است محافظت فرما. زيرا هر كس از هواى نفس خود پيروى کند و به رأى و نظر خود عمل کند مانند همان شخص است كه مردم او را به نیکی و بزرگی یاد می کردند و او را به علم و عرفان توصیف می نمودند و لذا من مشتاق شدم که او را از نزدیک ببینم تا بدانم شخصیت و گفتار و کردارش چگونه است. اتّفاقاً روزى او را در مكانى ديدم و به دنبالش رفتم، دیدم وقتی چشم نانوا و انار فروش را دور دید دو نان و دو انار را دزدید و آنها را در بیابانی به شخص بیماری داد و رفت. من نیز به دنبالش رفتم و خودم را به او رساندم و علت کارهایش را جویا شدم. گفت: قرآن در سوره انعام آیة 160 می فرماید: "مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلا يُجْزى إِلَّا مِثْلَها" یعنی " هر كس كار نيكى آورد ده چندان آن پاداش دارد، و هر كس كار بدى آورد جز همانند آن كيفر نبيند". بنابراين چون دو نان و دو انار دزديدم چهار گناه بود و چون هر يك از آنها را در راه خدا صدقه دادم چهل ثواب خواهم داشت، از چهل حسنه در برابر چهار سيّئه چهار تا كم مى شود و سى و شش حسنه برايم باقى مى ماند! گفتم: تو كتاب خدا را نفهميده اى، مگر نشنيده اى كه خداى عزّ و جلّ در سوره مائده آیة 31 مى فرمايد: "إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ"؟ یعنی"خدا فقط كار پرهيزكاران را مى پذيرد"؟ پس يقيناً چون دو نان و دو انار دزديدى به چهار گناه دچار گشتى و چون مال مردم را به جاى اينكه به خودشان بازگردانى، بدون رضايت آنان به ديگرى دادى، بى شكّ چهار گناه دیگر بر آن افزودى و لذا چهل حسنه به چهار گناه نيفزودى!!. آن شخص شروع به لجاجت نمود و اصلاً جواب درست را نمی پذیرفت. من نیز برگشتم و او را رها کردم. بله هر کس که در فهم آیات کتاب خدا و دستورات دین خود را جلوتر از رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ و عترتش علیهم السلام بداند در واقع تابع هوای نفس و نظرات و افکار و اوهام خود یا دیگران خواهد بود که نتیجه ای جز گمراهی و خُسران برایش نخواهد داشت چون پیامبر اکرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ فرمودند: «إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ» یعنی «به درستى كه من دو چيز گرانبها را در میان شما بر جاى مى گذارم: كتاب خدا و عترتم، اهل بيتم، مادام كه به اين دو تمسّك جستيد هرگز گمراه نخواهيد شد، زيرا اين دو هرگز از هم جدا نخواهند شد تا اينكه در كنار حوض كوثر بر من وارد شوند». وسائل الشيعة، ج 27، ص 34، ح 33144.

به بیان دیگر شرط نجات از جهنّم و ورود به بهشت و سعادت اُخروي، ايمان و عمل صالح است چون قرآن کریم می فرماید:

«إِنَّ الْإِنْسانَ لَفي خُسْرٍ إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ»(1)يعني «همانا انسان در خسارت و زيان است مگر آنان كه ايمان آورده و عمل صالح انجام دهند».

پس نه ايمان به تنهايي و نه عمل صالح به تنهايي هيچ كدام نمي توانند موجب سعادت واقعي انسان گردند مگر اينكه انسان هم ايمان آورد و خدا ترس و متّقي گردد و هم براي اطاعت از خدا عمل صالح انجام دهد همان طور که گفته شد

ص: 110


1- . سوره عصر، آیه 2 و 3.

ایمان و عمل تأثیر متقابل بر هم دارند(1) به این معنا که به نسبتی که انسان مؤمن مرتکب عمل غیرصالح و گناه شود به همان نسبت بر درون و دل و ایمانش تأثیر منفی می گذارد(2)

و به نسبتی که عمل صالح خالصانه انجام دهد به همان نسبت موجب افزایش ایمان در دلش می گردد و شاید به همین خاطر باشد که امام صادق علیه السلام فرمودند :

«فَسَادُ الظَّاهِرِ مِنْ فَسَادِ الْبَاطِنِ» یعنی «فساد ظاهر ناشی از فاسد بودن باطن است».(3)

بنابراين، اينكه مي گويند: انسان فقط بايد دلش پاك باشد حال مي خواهد عمل به احكام الهي بكند يا نكند نيز حرفي ناصحيح است، اين گونه سخنان بايد با قرآن سنجيده شوند تا صحّت و سقم آنها مشخص گردد اين تفكّرات از القائات شياطين است. قرآن صريحاً مي فرمايد:

«وَ بَشِّرِ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ»(4) یعنی «بشارت ده به كساني كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند كه جايگاه آنها باغ هايي است كه نهرها در آن جاري است».

ص: 111


1- - رجوع شود به پاسخ سؤال نهم .
2- - امام صادق علیه السلام  در این باره فرموده اند: «إِذَا أَذْنَبَ الرَّجُلُ خَرَجَ فِي قَلْبِهِ نُكْتَةٌ سَوْدَاءُ فَإِنْ تَابَ انْمَحَتْ وَ إِنْ زَادَ زَادَتْ حَتَّى تَغْلِبَ عَلَى قَلْبِهِ فَلَا يُفْلِحُ بَعْدَهَا أَبَداً» یعنی «زماني كه انسان گناهی را مرتكب شود نقطه ای سياه در قلب و روح او ايجاد مي شود، اگر توبه كند پاك مي شود و اگر بر گناهان خود بيفزايد بر آن سياهی نيز افزوده مي شود تا جائی كه تمام قلب او را فرا گيرد که بعد از آن هيچ گاه رستگار نخواهد شد». الكافي، ج 2، ص 271، ح 13 (شبیه به مضمون همین حدیث در همان مدرک، ج 2، ص 273، ح 20 نیز ذکر گردیده) .
3- - بحارالأنوار، ج 70، ص 395، ح 1 - برای توضیح بیشتر رجوع شود به مطالبی که از استاد ری شهری در پاورقی پاسخ به سؤال نهم ذکر گردید.
4- . سوره بقره، آیه 25.

بنابراين دلي كه واقعا پاك باشد و ايمان داشته باشد، خدا ترس و متّقي است و فردي كه پرهيزكار است از خداوند اطاعت مي كند و تسليم فرمان اوست نه تسليم اوهام و افكار خود و ديگران كه به بهانه هاي مختلف مي خواهند از انجام تكاليف الهي سر باز زنند و اعمال خود را توجيه كنند. مؤمنان و پيروان واقعي اسلام از جمله امام خميني رحمه الله كه خود علاوه بر اينكه از علماء بزرگ اسلام و مجاهدان واقعي بود از عرفاي بزرگ اسلام نيز بود، حتي تا آخرين لحظات حيات خود هيچ گاه خود را بي نياز از انجام واجبات و حتی مستحبات نيز نمي دانست و در آن لحظاتي كه درد تاب و توانش را ربوده بود باز هم در حد توان خود مقيد به انجام واجبات و مستحبّات بود.(1)

بارها از تلويزيون شاهد بوديم كه ايشان درآن اوقات نیز نماز واجب خود را در حالي كه سِرُم به دست داشتند و به تنهايي توان خواندن نداشتند ترك نكردند همچنین نماز شب و قرآن خواندن و حتّي عمل مستحب شانه زدن ريش هایشان را هنگام نماز ترك نمي كردند. پس چه شده كه ما و امثال ما و بعضي از عارف نماها از خدا و رسولش و ائمه اطهار صلوات الله علیهم اجمعین و عُلماء و پيروان و مجاهدان واقعي صدر اسلام و زمان كنوني جلو افتاده، خود و ديگران را بي نياز از انجام احكام الهي مي پنداريم؟!!

در پايان باز متذكّر مي گردم ما نمي خواهيم بگوئيم كه افراد باحجاب تمام اعمالشان درست است و آخر سر هم، حتماً بهشتي هستند. نه چه بسا افراد مؤمن و مقید به احکام اسلام كه عاقبت به خير نمي شوند و بي ايمان از دنيا مي روند و يا اعمال بدشان، موجب جهنمي شدن آنها مي گردد مانند طلحه و زبیر و شمر بن ذی الجوشن و ابن ملجم مرادی و بلعم باعورا و قارون(2)

.... و چه بسا افراد بي حجاب

ص: 112


1- . رجوع شود به پا به پای آفتاب، گردآوری و تدوین امیر رضا ستوده، ج 1 که البته در صفحات متعدد ذکر گردیده از جمله ص 119.
2- . طلحه از نخستین کسانی بود که مسلمان شد و از اصحاب پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ بود و در جنگ های صدر اسلام حضور داشت. او در غزوة احد حضور داشت و بنابر برخی نقل ها از خود رشادت هایی نشان داد و در این جنگ زخمی شد و برخی انگشتانش از کار افتاد. او پس از قتل عثمان اولین نفر بود که با حضرت علی علیه السلام بیعت کرد اما پس از مدتی بیعت خود را شکست و به همراه دیگر ناکثین جنگ جمل را علیه امام علی علیه السلام به راه انداخت و در همین جنگ نیز کشته شد. برگرفته از سایت پرسمان دانشگاهیان – سایت ویکی شیعه. . زُبیر، پسر عمه پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ و امام علی علیه السلام بود. او چهارمین یا پنجمین نفری بود که اسلام آورد، از یاران شجاع و سرشناس پیامبر اسلام صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ بود و در تمام جنگ های ایشان شرکت داشت. بعد از رحلت پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ از بیعت با ابو بکر، سر باز زد و در زمرة یاران اوّلیه و خاصّ امام علی علیه السلام بود. بنابر بعضی اقوال (مناقب آل ابی طالب، ج 3، ص 363) در دفن حضرت فاطمه علیها السلام شرکت داشت که به گونه ای نشان دهندة نزدیک بودن او به امام علی علیه السلام است. او پس از قتل عثمان، با امام علی علیه السلام بیعت کرد. ولی او که هواى حکومت در سر داشت و حضرت على علیه السلام را آماده واگذارى بعضى از مناصب مهم حکومت به خودش ندید تحت تأثیر هواى نفس و وسوسه های شیطانى بیعت خود را با حضرت على علیه السلام شکست و در برابر امام علی علیه السلام پرچم اعتراض برافراشت. تحریک کنندة او در این موضع گیری، پسرش عبد اللَّه بود. امام علی علیه السلام در مورد او در نهج البلاغه، حکمت 453 فرموده اند: «زبیر، همیشه از ما اهل بیت بود تا آن زمان که فرزند نامبارک او، عبداللَّه، بزرگ شد». ولی در آخر او نیز به همراه دیگران از آتش افروزان جنگ جمل شد و عاقبت حب مال و جاه و فرزند و عدم رعایت تولی و تبری او را به ورطة هلاکت انداخت. برگرفته از سایت پرسمان دانشگاهیان. . شمر بن ذی الجوشن که سر امام حسین علیه السلام را از بدن جدا نمود، در جنگ صفین در سپاه امام علی علیه السلام بود و بعدها بود که در جمع دشمنان امام و خاندانش درآمد و در واقعه کربلا مرتکب آن جنایات گردید. برگرفته از سایت ویکی شیعه. . ابن ملجم مرادی که در بین شیعیان به «اَشقَی الاَولّینَ وَ الآخرین» و «اشقی الاشقیاء» شهرت دارد و قاتل حضرت علی علیه السلام امام اول شیعیان است. پس از به خلافت رسیدن امام علی علیه السلام ، با او بیعت کرد و در جنگ جمل در کنار ایشان جنگید و پس از جنگ صفین و پایان حکمیت بود که به خوارج پیوست و در جنگ نهروان نیز با حضرت علی علیه السلام نبرد کرد و در سحر 19 ماه مبارک رمضان نیز فرق آن حضرت را در محراب مسجد کوفه شکافت. برگرفته از سایت ویکی شیعه . . بَلْعَم باعورا از عالمان زمان حضرت موسی علیه السلام و حتی مستجاب الدعوه بود اما شیطان او را نیز گمراه کرد . برگرفته از سایت ویکی شیعه. . قارون از ایمان آورندگان به حضرت موسی علیه السلام بود و حتی او را عالم به تورات نیز دانسته اند. او دارای صدای زیبایی بود و تورات را به زیبایی برای یهودیان می خواند. ولی با گذشت زمان، به جهت غرور و تکبر شروع به نافرمانی کرد و موجب خشم خداوند و پیامبرش شد. برگرفته از سایت ویکی شیعه.

ص: 113

و یا منحرف و گمراهی كه به واسطة بعضی اعمال خيرشان كه برخاسته از ايمان باشد نجات مي يابند و عاقبت به خير مي گردند و بهشتي مي شوند مانند حُر بن یزید ریاحی و فضیل بن عیاض و رسول تُرک و طیب حاج رضایی و شاهرخ ضرغام(1)

و ..... ولي اين دليل نمي شود كه به طور كلّي با حجاب بودن مذموم

ص: 114


1- . حُرّ بن یزید ریاحی از فرماندهان نظامی کوفه بود که مأموریت داشت با سپاه هزار نفری مانع حرکت امام حسین علیه السلام به سوی کوفه و نیز بازگشت ایشان شود. اما در روز عاشورا، به سپاه امام حسین علیه السلام پیوست و در دفاع از ایشان جنگید و عاقبت به فیض عظیم شهادت رسید. برگرفته از سایت ویکی شیعه. . فضیل در ابتدا به راهزنی مشغول بود گفته اند که وی شبی به نیت یک زن از دیوار خانه ای بالا رفته بود که صدای کسی را شنید که مشغول خواندن آیة 16 سوره حدید بود: «أَلَمْ یأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللّهِ ...» یعنی «آيا براى كسانى كه ايمان آورده اند هنگام آن نرسيده كه دل هايشان به ياد خدا نرم [و فروتن] گردد». فضیل با شنیدن این کلام دگرگون شد و توبه کرد و از آن پس به عبادت و زهد مشغول شد و از منظر علمای شیعه یکی از راویان موثق و قابل اعتماد و از اصحاب امام صادق علیه السلام گردید. برگرفته از سایت ویکی شیعه. . رسول تُرک اهل خلاف و عرق خوری و لات بازی، عربده کشی و صد جور کار دیگر بود او آدمی قلدر و شرور و لات و لاابالی بود، مردی بود که به فسق و زورگویی شهرت داشت، به طوری که حتی با مأموران کلانتری های نیز به طور جدی در می افتاد و آنان بدجوری از او حساب می بردند ولی در یک ماه محرم واقعه و مرحمت و دعوت ولایتی و معنوی برایش پیش آمد و او را به شدت دگرگون ساخت. رسول ترک بعد از توبه و بازگشت به صراط مستقیم یکی از گریه کنندگان و دلسوخت هایی می شود که بسیاری از پیرمردهای هیئت های قدیمی تهران چه از فارس ها و چه از تُرک ها با قاطعیت می گویند که بعد از او هنوز نظیرش نیامده است. او تبدیل به کسی می شود که در دم مرگ توفیق ملاقات مولایش را پیدا می کند و حضرت زینب علیها السلام بعد رحلت رسول ترک در مورد تشیع جنازة رسول ترک به یکی از دوستان ایشان در عالم خواب فرموده بودند که: «این جنازه هم متعلق به ماست. ما خودمان باید او را تشییع کنیم!». برگرفته از رسول تُرک آزاد شدة امام حسین علیه السلام ، محمد حسن سیف اللهی، ص14 و 169 و 178 و برگرفته از سایت زندگینامه علمای عرفان (زندگینامه رسول ترک) – پایگاه خبری (تحلیلی قدس آنلاین) - سایت احزاب (جامعه و سیاست). . طیب حاج رضایی در زمان شاه جزء اوباش بود و بارها به دلیل دعوا و درگیری های جاهلانه دستگیر شده بود و به زندان رفته بود اما در اثر یک تحول روحی به نهضت اسلامی پیوست و هنگامی که ساواک در زندان او را شکنجه می کرد تا بگوید از خمینی پول گرفته ام و این غائله را به راه انداخته ام، حاضر نشد به امام خمینی رحمه الله تهمت بزند و عاقبت هم به فیض شهادت نائل آمد. برگرفته از سایت ویکی فقه. . شاهرخ ( ابوالفضل ) ضرغام پیش از انقلاب به جاهل مآبی و لات گری معروف بود. حتی ساواک پیش از انقلاب از او و چند لات دیگر خواسته بود در سرکوب مردم شرکت کنند. اما پس از انقلاب تغییر رویه داد و در جنگ تحمیلی شهید شد. از وی به عنوان «حرّ انقلاب» (اشاره به حرّ ریاحی از یاران حسین بن علی علیه السلام ) نام برده می شود. برگرفته از سایت ویکی پدیا، دانشنامه آزاد.

شمرده شود و بي حجابي ارزش محسوب گردد، خير اين دو عمل، بدون در نظر گرفتن اعمال ديگر و نيّات صاحبان آن، به تنهايي، هر كدام كه موافق حكم خداست، پسنديده است و ديگري مذموم است.

ص: 115

سؤال شانزدهم:

آيا در تاريخ اسلام، نمونه هايي از سيرة عملي زنان بزرگ اسلام، در مورد حجاب يافت مي شود؟

پاسخ : نه تنها در تاريخ اسلام نمونه هاي فراواني در اين مورد وجود دارد بلكه همان طور كه در پاسخ به سؤال نهم بیان شد، در قبل از اسلام و در اديان آسماني ديگر نیز حجاب بوده و بشر از آغاز خلقت مأمور به پوشش خود بوده(1)و چگونگي حجاب زنان بعد از نازل شدن آيات حجاب نیز از تفسیر المیزان در پاسخ به سؤال اوّل ذكر گردید.(2)

همچنين در جوامع الجامع از ام سلمه علیها السلام روايت شده كه فرمود :

نزد رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ بودم، و ميمونه هم حاضر بود، كه پسر ام مكتوم آمد، و اين در موقعي بود كه ما را به حجاب امر کرده بود، به ما فرمود: در پرده شويد. عرضه داشتيم یا رسول الله! ابن مكتوم كه نابيناست، ما را نمي بيند؟ فرمود: شما هم نابينائيد؟ مگر شما او را نمي بينيد؟(3)

ص: 116


1- . مطابق با روایتی که محمد بن سعد از ابن عباس در طبقات الکبری، ج 1، سیرة النّبی، ص 17و 18 نقل نموده که در پاسخ به سؤال نهم ذکر گردید.
2- . از تفسیر المیزان، علامه سید محمد حسین طباطبایی رحمه الله ، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی رحمه الله ، چاپ سوم، ج 32، ص 231 ذکر گردید.
3- . «عَنْ أُمِّ سَلَمَةَ قَالَتْ كُنْتُ عِنْدَ النَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ وَ عِنْدَهُ مَيْمُونَةُ فَأَقْبَلَ ابْنُ مَكْتُومٍ وَ ذَلِكَ بَعْدَ أَنْ أَمَرَ بِالْحِجَابِ فَقَالَ احْتَجِبَا فَقُلْنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ أَ لَيْسَ أَعْمَى لَا يُبْصِرُنَا قَالَ أَ فَعَمْيَاوَانِ أَنْتُمَا أَ لَسْتُمَا تُبْصِرَانِهِ». بحارالأنوار، ج 101، ص 37، ح 25 - تفسیر المیزان، علامه سید محمد حسین طباطبایی رحمه الله ، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی رحمه الله ، چاپ سوم، ج 29، مبحث: بحث روایتی، ذیل آیات 24 تا 27 سوره نور، ص 169.

همچنین در روایت است که حضرت زهرا علیها السلام از مرد نابینا نیز خود را پوشانید و فرمود:

«اگر او مرا نمی بیند من که او را می بینم».(1)

و نیز ایشان فرموده اند:

«صلاح زن در اين است كه مردان بيگانه را نبيند، مردان بيگانه هم او را نبينند».(2)

و شاعر در این شعر چه زیبا و رسا پیام حجاب را از قول حضرت زهرا علیها السلام سروده که:

ای زن به تو از فاطمه این گونه خطاب است

ارزنده ترین زینت زن حفظ حجاب است

البته كاملاً واضح است كه اگر ضرورت ايجاب كند مسئله فرق مي كند لذا مي بينيم كه حضرت زهرا علیها السلام براي دفاع از ولايت در مسجد حاضر مي شود و حتّي ابوبكر را استيضاح مي كند و با دلیل و بُرهان و آيات قرآن او را محكوم مي نمايد و آن چنان خطبة آتشيني دربارة قضيّة فدك ايراد مي كند(3) كه ابوبكر به حربة جعل حدیث و عوام فريبي و زور متوسّل می گردد.(4)

ص: 117


1- . «قَالَ عَلِيٌّ علیه السلام اسْتَأْذَنَ أَعْمَى عَلَى فَاطِمَةَ علیها السلام فَحَجَبَتْهُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ لَهَا لِمَ حَجَبْتِيهِ وَ هُوَ لَا يَرَاكِ فَقَالَتْ علیها السلام إِنْ لَمْ يَكُنْ يَرَانِي فَإِنِّي أَرَاهُ وَ هُوَ يَشَمُّ الرِّيحَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ أَشْهَدُ أَنَّكِ بَضْعَةٌ مِنِّي». مستدرك الوسائل، ج 14، ص 289، ح 1 - بحارالأنوار، ج 43، ص 91، ح 16.
2- . «خَيْرٌ لِلنِّسَاءِ أَنْ لَا يَرَيْنَ الرِّجَالَ وَ لَا يَرَاهُنَّ الرِّجَال». بحارالأنوار، ج 43، ص 54 - بانوی نمونه اسلام، ابراهیم امینی، ص 174 - مسئلة حجاب، استاد شهید مطهری رحمه الله ، ص 217.
3- . «لَمَّا أَجْمَعَ أَبُو بَكْرٍ عَلَى مَنْعِ فَاطِمَةَ علیها السلام فَدَكاُ، وَ بَلَغَهَا ذَلِكَ لاتت [لَاثَتْ] خِمَارَهَا عَلَى رَأْسِهَا وَ اشْتَمَلَتْ بِجِلْبَابِهَا وَ أَقْبَلَتْ فِي لُمَةٍ مِنْ حَفَدَتِهَا وَ نِسَاءِ قَوْمِهَا تَطَأُ ذُيُولَهَا، مَا تَخْرِمُ مِشْيَتُهَا مِشْيَةَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ حَتَّى دَخَلَتْ عَلَى أَبِي بَكْرٍ ..... ». الاحتجاج، ج 1، ص 97 به نقل از صدای فاطمی فدک، محمد باقر انصاری و سید حسین رجایی، ص 18.
4- . برگرفته از بانوی نمونه اسلام، ابراهیم امینی، ص226 تا 243.

در مورد نرجس خاتون علیها السلام مادر بزرگوار امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف نیز آمده است كه وقتي مي خواستند ايشان را به عنوان كنيز به مشتريان عرضه كنند، ایشان خود را از معرض فروش و دسترس مشتريان حفظ مي نمود و با ناله از پس پرده بر اسارت و هَتك احترام خود مي ناليد كه حتي بعضي از مشتريان به خاطر عفّت این بانوی بزرگوار حاضر به پرداخت مبالغ هنگفتي شدند.(1)

حجاب آن چنان با جسم و روح زنان بزرگ اسلام عجين بوده كه حتي فاطمه بنت اسد علیها السلام مادر بزرگوار امام علي علیه السلام وقتي از پيامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ مي شنود كه «مردم در روز قيامت عريان حضور پيدا مي كنند» با آنكه فقط دنيا دارِ تكليف است باز از چنين وضعي شرم دارد و ناراحت مي شود تا جايي كه رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ از خداوند متعال درخواست مي كند كه او را پوشيده برانگيزاند و (با لباس) محشور کند.(2)

از اين گذشته زناني از اهل بيت علیهم السلام كه در واقعة عاشورا حضور داشتند با اعمال و گفتار خود در اين زمينه به ما درس ها داده اند و جزء بهترين الگوها هستند. چرا كه امام حسين علیه السلام فرمودند:

«فَإِنِّي لَا أَعْلَمُ أَصْحَاباً أَوْفَى وَ لَا خَيْراً مِنْ أَصْحَابِي وَ لَا أَهْلَ بَيْتٍ أَبَرَّ وَ أَوْصَلَ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي»(3) یعنی «من بهتر از اصحاب و ياران و اهل بيت خود در عالم سراغ ندارم».

ص: 118


1- . «فَيَقُولُ بَعْضُ الْمُبْتَاعِينَ عَلَيَّ ثَلَاثُمِائَةِ دِينَارٍ فَقَدْ زَادَنِي الْعَفَافُ فِيهَا رَغْبَة». بحارالأنوار، ج 51، ص 6، ح 12 برگرفته از مهدی موعود علیه السلام ، ترجمة ج 13 بحار الانوار، علی دوانی، ص190.
2- . «يَقُولُ إِنَّ النَّاسَ يُحْشَرُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عُرَاةً كَمَا وُلِدُوا فَقَالَتْ وَا سَوْأَتَاهْ فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ فَإِنِّي أَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ يَبْعَثَكِ كَاسِيَة». الكافي، ج 1، ص 453، ح 2 - تذکرة الخواص، ص 12 به نقل از کتاب زنان بزرگ اسلام، «فاطمه بنت اسد»، محمد علی دُخیّل، ترجمه صادق آیینه وند، ص30.
3- . بحارالأنوار، ج 44، ص 392 - سخنان برگزیده از برگزیدگان جهان و تاریخ چهارده معصوم علیهم السلام ، سید ابراهیم میانجی، ص 136 – برگرفته از حماسة حسینی، استاد شهید مطهری رحمه الله ، ج سوم، ص 61.

براي نمونه:

طبق نقل علامه مجلسي رحمه الله در كربلا بعد از كشته شدن امام و يارانش، فاطمه صغري دختر امام حسین علیه السلام مي گويد:

كنار خيمه ايستاده بودم و پيكرهاي پاره پارة شهيدان را مي نگريستم، در اين فكر بودم كه بر سر ما چه خواهد آمد، آيا ما را مي كشند يا اسير مي كنند؟ ناگاه سواري از دشمن به سوي ما آمد، با گرة نيزه اش به بانوان مي زد و چادر و روسري آنها را مي كشيد و غارت مي كرد و آنها با فريادهاي خود پيامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ و علي و حسن و حسين علیهم السلام را به ياري مي طلبيدند، بسيار پريشان بودم و برخود مي لرزيدم، به عمّه ام زينب علیها السلام پناه بردم. در اين هنگام ديدم، ستمگري به سوي من آمد، فرار كردم و گمان نمودم كه از دستش نجات مي يابم، ولي او در حالي كه گريه مي كرد، با كعب نيزه بر میان شانه هايم زد، از طرف صورت به زمين افتادم، گوشواره ام را كشيد و گوشم را دريد و گوشواره و مقنعه ام را غارت کرد. خون از ناحية گوش بر صورت و سرم جريان يافت. به او گفتم: چرا گريه مي كني؟ گفت: چرا گريه نكنم، در حالي كه دختر پيامبر را غارت مي كنم! گفتم: خوب غارتم نكن. گفت: مي ترسم ديگري بيايد و آن را ببرد (يعني جواهر و مال دنيا، مرا و نفس مرا وادار به اين كار مي كند) در اين موقع من بي هوش شدم، وقتي كه به هوش آمدم، ديدم سرم بر دامن عمه ام زينب علیها السلام است. اولين حرفي كه فاطمة صغري علیها السلام مي گويد اين است كه: «يا عمتاه هل من خرقة أستر بها رأسي عن أعين النظار» یعنی «اي عمّه جان! آيا پارچه اي هست تا با آن سرم را از نگاه ناظران بپوشانم؟».(1) نمي گويد گوشواره ام

ص: 119


1- . البته حجت الاسلام دکتر ناصر رفیعی می گوید:من به دلائلی معتقدم که روز عاشورا حجاب از این خانواده گرفته نشده هرچند که پوشش آنها را از سر کشیدند، ولی لباس های ایشان متعدد بوده. و اینکه در زیارت ناحیة مقدسه آمده:«نَاشِرَاتِ الشُّعُورِ عَلَى الْخُدُودِ لَاطِمَاتٍ لِلْوُجُوهِ»، اینها کنایه است، همان طور که ما نیز در زبان فارسی می گوییم: «زنان مویه کنان، به سرزنان» یعنی اینها توصیفاتی است که به کار برده شده و همچنین قضیة شعر شیخ هادی کاشف الغطاء در مورد حضرت زینب علیها السلام است که امام زمان علیه السلام در ادامة آن برایش این چنین مرقوم فرموده بودند: «و هي باستار من الانوار تحجبها عن أعين النظار» یعنی «پرده هایی از نور، زینب را فرا گرفته بودند، که همان پرده ها مانع نگاه بینندگان به او می شدند». برگرفته از سخنان حجت الاسلام دکتر ناصر رفیعی، برنامة سمت خدا، شبکة 3 سیما، تاریخ 17/11/1401 و سایت کتابخانة مدرسه فقاهت، کتاب المقبولة الحسینیة، شیخ هادی کاشف الغطاء، کلمة الناشر، چاپ اول، ص 10.

را بردند، گوشم مجروح است، مي گويد سرم مكشوفه (بي حجاب) است آیا پارچه ای هست که سرم را بپوشانم؟».(1)

البته بعداً زنی از اهل کوفه برایشان جامه و مقنعه می آورد(2) و وقتی وارد شهر شام می شوند، پوشش کامل داشتند ولی پوشیه و روبندی نداشتند که چهره های خود

ص: 120


1- . برگرفته از بحارالانوار، ج 45، ص60 و 61 و مقتل الحسین مقرّم، ص 300 به نقل از کتاب200 داستان از فضایل و کرامات و مصایب حضرت زینب علیها السلام ، عباس عزیزی، ص 102 و پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله مکارم شیرازی دام ظله، تحت عنوان: کشف حجاب و بی حرمتی دشمنان در کربلاء، با گردآوری از کتاب: «عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها»، سعید داودی و مهدی رستم نژاد، (زیر نظر آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى دام ظله)، امام على بن ابى طالب علیه السلام ، قم، 1388 ه. ش، تحت عنوان: غارت خیمه ها، ص 357. و همچنین طبقات، شرح حال امام حسین علیه السلام ، ص 78 و امالی، ص 139 به نقل از مقتل امام حسین علیه السلام ، گرد آورنده: گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام ، ترجمه جواد محدثی، ص206 و 207.
2- . «فَأَشْرَفَتِ امْرَأَةٌ مِنَ الْكُوفِيَّاتِ فَقَالَتْ مِنْ أَيِّ الْأُسَارَى أَنْتُنَّ فَقُلْنَ نَحْنُ أُسَارَى آلِ مُحَمَّدٍ فَنَزَلَتْ مِنْ سَطْحِهَا وَ جَمَعَتْ مُلَاءً وَ أُزُراً وَ مَقَانِعَ فَأَعْطَتْهُنَّ فَتَغَطَّيْنَ» یعنی «زنی از زنان کوفه از بالای بام فریاد زد: شما از اسیران کدام مملکت و کدام قبیله اید؟ در پاسخ گفتند: ما اسیران آل محمدیم. آن زن از بام فرود آمد و از خانة خود برای آنها جامه و مقنعه جمع کرد و به اهل بیت علیهم السلام داد تا خود را بپوشانند». بحارالانوار، ج 45، ص 108، ح 1 - اللهوف، ص 143- مثیر الاحزان، ج 1، ص80 به نقل از مقتل امام حسین علیه السلام ، گرد آورنده: گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام ، ترجمه جواد محدثی، ص 221.

را بپوشانند(1) و نگاه نامحرم برای ایشان آزار دهنده بود و یکی از مصائب بزرگ بانوان بنی هاشم بالاخص عقیله بنی هاشم، زینب مظلومه علیها السلام در آن مسافرت طاقت فرسا، این بود که گاهی زنان، با وجود پوشش کامل، مجبور بودند بدون چادر باشند.(2)

همچنين وقتي خواستند اسيران را وارد دمشق كنند، ام كلثوم علیها السلام كه جزء اسيران بود، نزد شمر رفت و گفت: خواسته اي دارم. گفت: چيست؟ گفت:

ص: 121


1- . طریحی در منتخب می نویسد: «کانت تتخفی بین النساء و هی تستر وجهها بکمها لان قناعها اخذ منها» یعنی «هنگامی که حضرت زینب علیها السلام به مجلس پسر زیاد وارد می شد، لباس کهنه ای به تن داشت و صورتش را با آستین پوشانده بود، او میان زنان، خود را مخفی می کرد و صورتش را با آستنین می پوشاند، چون روبنده اش را از او گرفته بودند». و در تاریخ طبری نیز آمده که در گوشه ای نشست و زنان و دختران دورادور او را گرفتند. (طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج 5، ص 457 و نقدی، جعفر، زینب کبری علیها السلام ، ص50 و ابومخنف الازدی، لوط بن یحیی، مقتل الحسین علیه السلام ، ص 205 و ابن اثیر جزری، ابوالحسن علی بن ابی الکرم، الکامل فی التاریخ، ج 4، ص 81 و محمدی ری شهری، محمد، الصّحیح من مقتل سیّد الشّهداء و أصحابه علیهم السلام ، ج 1، ص 1051 به نقل از سایت ویکی فقه، دانشنامه حوزوی، تحت عنوان: حماسه حجاب زینب علیها السلام ، منبع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه، برگرفته از مقالة «الگوی حضور»، بازنویسی توسط گروه پژوهشی ویکی فقه. همچنین در کتاب زينب الكبرى علیها السلام من المهد الى اللحد، القزويني، السيد محمد كاظم، ج 1، صفحه 380 چنین آمده: «وكانت بينهن امرأة تستر وجهها بزندها، لأنها لم تكن عندها ما تستر به وجهها. فقال يزيد: من هذه؟ قالوا: سكينة بنت الحسين. فقال: أنت سكينة؟ فبكت واختنقت بعبرتها، حتى كادت تطلع روحها!! فقال لها: و ما يبكيك؟ قالت: كيف لا تبكي من ليس لها ستر تستر وجهها و رأسها، عنك و عن جلسائك؟!». یعنی حضرت سکینه علیها السلام هنگام ورود به مجلس یزید، صورت خود را با آستین خود پوشانده بود و اشک می ریخت. یزید پرسید چرا گریه می کنی؟ فرمود: چگونه گریه نکند کسی که پوشش و نقابی برای او نیست که صورت و سر خود را از تو و حضار مجلست بپوشاند. (سایت کتابخانة مدرسه فقاهت، كتاب «المنتخب» للطريحي، ج 2، ص 473، المجلس العاشر).
2- . برگرفته از نظر آیت الله مظاهری دام ظله دربارۀ حضرت زینب علیها السلام و حجاب و عفاف حضرت زینب علیها السلام ، وبلاگ زینبیه.

«إِذَا دَخَلْتَ بِنَا الْبَلَدَ فَاحْمِلْنَا فِي دَرْبٍ قَلِيلِ النَّظَّارَةِ وَ تَقَدَّمْ إِلَيْهِمْ أَنْ يُخْرِجُوا هَذِهِ الرُّءُوسَ مِنْ بَيْنِ الْمَحَامِلِ وَ يُنَحُّونَا عَنْهَا فَقَدْ خُزِينَا مِنْ كَثْرَةِ النَّظَرِ إِلَيْنَا وَ نَحْنُ فِي هَذِهِ الْحَال» یعنی وقتي ما را وارد شهر مي كني از دروازه اي وارد كن كه تماشاگران كمتري باشند و بگو اين سرها را هم از بين محمل ها كنار ببرند، بس كه ما را در اين حال تماشا كردند، خوار شديم. ولي شمر از روي دشمني و طغيان دستور داد سرها را بر نيزه ها وسط كجاوه ها قرار دهند و آنان را همان طور از ميان تماشاچيان ببرند تا به دروازة دمشق رسيدند.(1)

و در شام نیز، سكينه علیها السلام دختر امام حسين علیه السلام از سهل بن سعد يكي از صحابي پيامبر اكرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ و راوي حديث مي خواهد كه به نيزه داري كه سر امام حسين علیه السلام را دارد، بگويد كه: «أَنْ يُقَدِّمَ الرَّأْسَ أَمَامَنَا حَتَّى يَشْتَغِلَ النَّاسُ بِالنَّظَرِ إِلَيْهِ وَ لَا يَنْظُرُوا إِلَى حَرَمِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ » سر را در جلوي آنها ببرد تا مردم مشغول نگاه به آن شوند و به زنان نگاه نكنند و سهل هم با دادن 400 دينار به آن شخص اين كار را مي كند(2)

و يا در كوفه ام كلثوم علیها السلام به دربان ابن زياد گفت:

«وَيْلَكَ هَذِهِ الْأَلْفُ دِرْهَمٍ خُذْهَا إِلَيْكَ وَ اجْعَلْ رَأْسَ الْحُسَيْنِ أَمَامَنَا وَ اجْعَلْنَا عَلَى الْجِمَالِ وَرَاءَ النَّاسِ لِيَشْتَغِلَ النَّاسُ بِنَظَرِهِمْ إِلَى رَأْسِ الْحُسَيْنِ عَنَّا» اين هزار درهم را بگير و سر امام حسين علیه السلام را

ص: 122


1- . بحارالأنوار، ج 45، ص 127 - اللهوف، ص210 به نقل از مقتل امام حسین علیه السلام ، گرد آورنده: گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام ، ترجمه جواد محدثی، ص 238.
2- . بحارالأنوار، ج 45، ص 127 - مقتل الحسین علیه السلام (تسلیة المجالس و زینة المجالس)، ج 2، ص60 به نقل از مقتل امام حسین علیه السلام ، گرد آورنده: گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام ، ترجمه جواد محدثی، ص 239.

پيشاپيش ما قرار بده و ما را سوار بر شتران، پشت مردم قرار بده تا مردم مشغول نگاه به سر امام شوند و به ما ننگرند.(1)

در اينجا توجّه به دو نكته خيلي مهم است :

الف - اين خانواده با وجود عزّت نفسي كه داشتند و در حالي كه بچّه ها از گرسنگي چهره هايشان زرد و لب هايشان خشك شده بود، وقتي كوفيان به كودكان نان و خرما و گردو مي دادند، آنها را از دست و دهان كودكان مي گرفتند و به زمين مي انداختند و می گفتند صدقه بر ما حرام است.(2)

چون مخالف شخصيّت آنها بود. اما گرفتن جامه و مقنعه را به خاطر اهمیت حفظ حدود الهی و رعایت حجاب قبول می کنند حتی اگر به صورت صدقه هم بوده باشد.(3)

ص: 123


1- . بحارالأنوار، ج 45، ص 304 - مناقب، ج 4، ص60 به نقل از مقتل امام حسین علیه السلام ، گرد آورنده: گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام ، ترجمه جواد محدثی، ص 227.
2- . «صَارَ أَهْلُ الْكُوفَةِ يُنَاوِلُونَ الْأَطْفَالَ الَّذِينَ عَلَى الْمَحَامِلِ بَعْضَ التَّمْرِ وَ الْخُبْزِ وَ الْجَوْزِ فَصَاحَتْ بِهِمْ أُمُّ كُلْثُومٍ وَ قَالَتْ يَا أَهْلَ الْكُوفَةِ إِنَّ الصَّدَقَةَ عَلَيْنَا حَرَامٌ وَ صَارَتْ تَأْخُذُ ذَلِكَ مِنَ أَيْدِي الْأَطْفَالِ وَ أَفْوَاهِهِمْ وَ تَرْمِي بِهِ إِلَى الْأَرْضِ». بحار الانوار، ج 45، ص 114 به نقل از مقتل امام حسین علیه السلام ، گرد آورنده: گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام ، ترجمه جواد محدثی، ص221.
3- . برگرفته از سایت پایگاه اطلاع رسانی حوزه، گنجینه معارف/تحت عنوان: عفاف و حجاب درسیرۀ حضرت زینب علیها السلام ، منبع: مبلغان، اسفند و فروردین 1399، شماره 249؛ برگرفته از مقاله: عفاف و حجاب درسیرۀ حضرت زینب علیها السلام , ا صالحی. البته با این توضیح که صدقات بر دو قسم است: صدقات مستحب و صدقات واجب که از آن به زکات (زکات مال و زکات بدن که به آن فطره هم گفته می شود) نیز تعبیر مى شود و این قسم دوم از صدقات (که غیرسید نمی تواند به سید بدهد)، بر فرزندان زهرا علیها السلام حرام است و کوفیان از همین قسم از صدقات که براى رساندن آن به فقرا و دیگر نیازمندان کنار گذاشته بودند، به کودکان حرم حسینى مى دادند و همین امر، مورد اعتراض جناب ام کلثوم علیها السلام قرار گرفت. اما لباس و مقنعه و امثال آن از مواردی نیست که متعلق زکات گردد. برگرفته از کتاب «عاشورا: ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها»، سعید داودی و مهدی رستم نژاد، (زیر نظر آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى دام ظله)، فصل دوم: از کربلا تا مدینه، مبحث: صدقه بر ما حرام است!، ص 549، پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی دام ظله.

ب - با وجود اينكه اگر سرهای شهدا در بين محمل ها و بين اُسرا باشد، بالاخره همة كودكان و خانم ها، تمام سرها را نمي بينند و كمتر ناراحت مي شوند و رنج مي كشند اما باز هم ناراحتي را به جان مي خرند و مي خواهند كه سرها در جلوي مَحمل ها حركت داده شوند تا آنها كمتر در معرض ديد نامحرم باشند، چون مردم فكر مي كردند كه اين بانوان را مي توانند به عنوان كنيز بخرند. لذا نگاه مي كردند تا بهترين و زيباترين ايشان را انتخاب كنند.(1) و اگر هم اشخاصي نمي خواستند كه به آنها نگاه كنند، چون سرهای شهدا در بين اُسرا بود با نگاه كردن به سرها، ناخواسته چشمشان به بانوان مي اُفتاد. لذا با وجود اینکه مسلماً درخواست کردن از چنین دشمنان ناجوانمردی برای ایشان بسیار سخت و ناخوشایند و مخالف شخصيّت آنها بوده، شاید به دلیل «وَ الْعَارُ أَوْلَى مِنْ دُخُولِ النَّارِ»(2)، نزد شخص پَست و لعینی مانند شمر رفته و درخواست می کنند که

ص: 124


1- . «فَقَالَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ الْحُسَيْنِ وَ لَمَّا جَلَسْنَا بَيْنَ يَدَيْ يَزِيدَ رَقَّ لَنَا فَقَامَ إِلَيْهِ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الشَّامِ أَحْمَرُ فَقَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ هَبْ لِي هَذِهِ الْجَارِيَةَ يَعْنِينِي وَ كُنْتُ جَارِيَةً وَضِيئَةً فَأُرْعِدْتُ وَ ظَنَنْتُ أَنَّ ذَلِكَ جَائِزٌ لَهُمْ فَأَخَذْتُ بِثِيَابِ عَمَّتِي زَيْنَبَ وَ كَانَتْ تَعْلَمُ أَنَّ ذَلِكَ لَا يَكُونُ». بحارالأنوار، ج 45، ص 136 - ارشاد شیخ مفید، ج 2، ص 246 به نقل از کتاب مقتل امام حسین علیه السلام ، گرد آورنده: گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام ، ترجمه جواد محدثی، ص241 – برگرفته از زنان بزرگ اسلام، فاطمه دختر امام حسین علیه السلام ، علی محمد علی دخیّل،ترجمه صادق آیینه وند،ص 11.
2- . در بحار الأنوار، ج 44، ص 192، ح 4 چنین آمده که امام حسین علیه السلام در روزی که شهید شدند فرمودند: «وَ الْعَارُ أَوْلَى مِنْ دُخُولِ النَّارِ» يعنى «عار از داخل شدن در جهنم اولى و سزاوارتر است». البته با این توضیح که اهل بیت امام حسین علیه السلام  با وجود اینکه در مراعات نشدن حدود الهی هیچ کوتاهی نداشتند که موجب دخولشان در آتش جهنم باشد اما آنقدر بدون پوشش مناسب، در جلوی دیدگان نامحرمان قرار گرفتن برایشان سخت بوده که این عار را به جان خریدند و از کسی مثل شمر لعنت الله علیه چنین درخواستی را نمودند. پس بَدا به حال کسانی که عمداً و بدون هیچ اجباری و از روی رضایت قلبی حدود واجب الهی را مراعات نمی کنند و نه تنها بدون حجاب اسلامی و پوشش لازم خود را در معرض دید نامحرمان قرار می دهند بلکه با زینت و آرایش باعث بیشتر جلوه دادن خود در نظر آنان نیز می گردند که در واقع موجبات دخول خود را در آتش جهنم فراهم می کنند. برای توضیح بیشتر در مورد این کلام امام حسین علیه السلام  به سخنان حجت الاسلام محمد جواد نظافت یزدی در پاسخ به سؤال سوم رجوع شود.

سرها را جلو ببرند تا توجه نامحرمان به سرهای شهدا جلب شود و كمتر به زنان و كودكان نگاه كنند.

باز نقل است زماني كه اسراء را وارد مجلس يزيد كردند، با وجود اينكه در آنجا ديگر پوشش بانوان کامل بوده (اما همان طور که قبلاً نیز گفته شد روبند و پوشیه نداشتند) حضرت زينب علیها السلام به يزيد فرمود: اي فرزند آزاد شدگان!(1)

آيا از عدالت است كه زنان و كنيزان خود را پشت پرده ها جا داده اي و دختران پيامبر را به اسيري گرفته و مي گرداني، پرده هاي حُرمتشان را دريده و چهره هاشان را آشكار ساخته اي و دشمنان، آنان را شهر به شهر مي گردانند و مردم بياباني و كوهستاني به آنان مي نگرند و دور و نزديك و غايب و حاضر و شريف و پست به چهرة آنان چشم مي دوزند، اينها همه از روي طغيان تو بر خدا و انكارت نسبت به پيامبر و دين خداست و از تو شگفت نيست.(2)

و امّا چقدر براي حضرت زينب علیها السلام اين ايام زجرآور و دردناك بوده، زينبي كه قبل از اين وقايع يحيي مازني مي گويد: من مدّت ها در مدينه در خدمت حضرت علي علیه السلام به سر بردم و خانه ام نزديك خانة زينب دختر اميرالمومنين علیه السلام بود. به خدا سوگند هيچ گاه چشمم به او نيفتاده، صدايي از او به گوشم نرسيد. به هنگامي كه مي خواست به زيارت جدّ بزرگوارش رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ برود، شبانه از خانه بيرون مي رفت، در حاليكه حسن علیه السلام در سمت راست او و حسين علیه السلام در سمت چپ او و

ص: 125


1- . چون پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ بعد از فتح مكّه پدر و پدر بزرگ یزید یعنی معاویه و ابوسفیان را که مستحق مجازات بودند، بخشيدند و به بردگی نگرفتند و آزاد کردند.
2- . «أَ مِنَ الْعَدْلِ يَا ابْنَ الطُّلَقَاءِ تَخْدِيرُكَ حَرَائِرَكَ وَ سَوْقُكَ بَنَاتِ رَسُولِ اللَّهِ سَبَايَا قَدْ هَتَكْتَ سُتُورَهُنَّ وَ أَبْدَيْتَ وُجُوهَهُنَّ يَحْدُو بِهِنَّ الْأَعْدَاءُ مِنْ بَلَدٍ إِلَى بَلَدٍ وَ يَسْتَشْرِفُهُنَّ أَهْلُ الْمَنَاقِلِ وَ يَبْرُزْنَ لِأَهْلِ الْمَنَاهِلِ وَ يَتَصَفَّحُ وُجُوهَهُنَّ الْقَرِيبُ وَ الْبَعِيدُ وَ الْغَائِبُ وَ الشَّهِيدُ وَ الشَّرِيفُ وَ الْوَضِيعُ وَ الدَّنِيُّ وَ الرَّفِيعُ لَيْسَ مَعَهُنَّ مِنْ رِجَالِهِنَّ وَلِيٌّ وَ لَا مِنْ حُمَاتِهِنَّ حَمِيمٌ عُتُوّاً مِنْكَ عَلَى اللَّهِ وَ جُحُوداً لِرَسُولِ اللَّهِ وَ دَفْعاً لِمَا جَاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ لَا غَرْوَ مِنْكَ وَ لَا عَجَبَ مِنْ فِعْلِک». بحارالأنوار، ج 45، ص 158، ح 5 - احتجاج، ص 307 به نقل از مقتل امام حسین علیه السلام ، گرد آورنده: گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام ، ترجمه جواد محدّثی، ص 247.

اميرالمؤمنين علیه السلام پيش رويش راه مي رفتند. هنگامي كه به قبر شريف رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ نزديك مي شد، حضرت علي علیه السلام جلو مي رفت و نور چراغ را كم مي كرد، يكبار امام حسن علیه السلام از پدر بزرگوارش دربارة اين كار سؤال كرد، حضرت فرمود:

«أخشی أن ینظر أحد الی شخص أُختک». مي ترسم كسي به خواهرت زينب نگاه كند.(1)

واقعاً با وجود الگوهايي اين چنين با حياء و عفت كه گوشه هايي ارزنده از زندگي آنان در تاريخ اسلام ما ثبت است آيا جاي هيچ گونه عذر و بهانه براي بدحجابي و بي حجابي زن مسلمان باقي مي ماند؟!! و در زمان ما هم كم نيستند دختران و زناني كه شايد در شرايطي سخت تر از ما نیز زندگي مي كنند ولي با اين وجود، با الگو قرار دادن زنان بزرگ اسلام، در جامعه با حجاب اسلامي ظاهر مي شوند و خداوند به وسيلة آنان حجت را بر ديگران تمام مي كند و در روز قيامت به آنها احتجاج كرده و براي كسي عذري باقي نخواهد ماند.

ص: 126


1- . فاطمه زهرا علیها السلام شادمانی دل پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ ، ص862 به نقل از 200 داستان از فضایل و کرامات و مصایب حضرت زینب علیها السلام ، عباس عزیزی، ص 31 - عوالم العلوم و المعارف و الاحوال من الآیات و الاخبار و الاقوال، ج 11، ص 955 - زندگانی حضرت زینب علیها السلام ، شهید دستغیب رحمه الله ، ص 15 – ریاحین الشریعة، ج 3، ص 90 به نقل از سایت پرسمان دانشگاهیان، مقالة: حضرت زینب علیها السلام و حجاب.

سؤال هفدهم :

با وجود اينكه هنوز در جامعة ما در مورد حجاب و فلسفة آن به مقدار کافی كار نشده و زنان و دختران ما در اين زمينه توجيه نگرديده اند، آيا باز هم مي شود از آنان انتظار داشت كه مقيّد به حجاب اسلامي باشند؟

پاسخ : توجيه شدن و آگاهي نسبت به فلسفة احكام الهي و ازجمله حجاب اسلامي، خيلي خوب است و باعث مي شود كه انسان، با ايمان بيشتر و عزمي راسخ تر به احكام الهي عمل كند. ولي آيا اگر ما فلسفة احكام الهي را ندانيم، اين مجوّز مي شود تا به آنها عمل نكنيم و از نظر خداوند هم عذر ما پذيرفته است و عقابي در انتظار ما نخواهد بود؟! آيا فردي كه به تكليف مي رسد، مي شود به او بگويند: درست است كه تو از امروز مكلّف شده اي اما تا زماني كه علّت و فلسفة هر حكمي (مثل نماز، روزه، حجاب و...) را نفهميدي، لازم نيست به آن عمل كني؟! هر وقت و هر حُكمي كه فلسفه اش را فهميدي فقط همان را عمل كن!! همان طور كه در پاسخ به سؤال يازدهم نیز بيان شد، در تعاليم اسلامي به ما آموخته اند كه حتي فرزندان خود را چند سال قبل از زمان تكليف به انجام احكام الهي مقيّد كنيد تا با آن اُنس و اُلفت بگيرند و در خصوص حجاب و نماز از نزديكان امام خميني رحمه الله نقل است كه ايشان هم معتقد بودند قبل از رسيدن به سن تكليف، بچّه را بايد با احكام الهي خصوصاً نماز و حجاب (كه مورد نظر ماست) مأنوس نمود.(1)

از اين گذشته احكام الهي و از جمله حجاب از اصول دين نيست تا هر مسلماني براي اعتقاد به آن موظّف باشد كه خود را مجهّز به دلايل عقلي كُند. البته دانستن فلسفة احكام الهي نه تنها هيچ اشكالي ندارد بلكه علم به آن ترجيح

ص: 127


1- . رجوع شود به پا به پای آفتاب، ج 1، ص 190 و 101 و 56.

هم دارد ولي دانستن فلسفة احكام، شرط لازم براي عمل به آنها نيست. هر مسلمان كه به خدا و رسول صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ و قيامت يعني به اصول دين ايمان آورد مي فهمد كه تنها راه سعادت واقعي او تسليم امر خدا بودن است و بايد دستوراتش را اطاعت كند هر چند كه علت و فلسفة آن را نداند. قرآن کریم در سوره بقره آية 208 مي فرمايد:

«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً» یعنی «اي كساني كه ايمان آورده ايد بدون هيچ اختلافي همگي تسليم خدا شويد».

علامه طباطبايي رحمه الله در تفسير اين آيه مي فرمايد:

«سِلمي كه همگان بدان دعوت شده اند، عبارت است از تسليم شدن براي خدا، بعد از ايمان به او. پس بر مؤمنين واجب است كه امر را تسليم خدا كنند و براي خود صلاح ديد و استبداد قائل نباشد كه هيچ قومي هلاك نشد مگر به خاطر همين كه راه خدا را رها كرده و راه هواي نفس را پيمودند».(1)

همان طور كه هر انسان عاقلي وقتي به پزشك متخصّص رجوع مي كند، چون مي داند او علم لازم را دارد و هدفش هم درمان مريض است لذا حتّي اگر علّت مصرف دارو هاي تجويز شده و دستورات پزشک را نداند كه اكثر اوقات هم نمي داند، باز هم به آنها عمل مي كند و داروها را نيز مصرف مي كند. در اجراي دستورات الهي هم چون ايمان داريم كه خالق ما عالم است و هدف او از خلقت ما، رسيدن انسان به كمال و سعادت است ديگر لازم نيست كه حتماً براي اجراي احكام الهي به علت و فلسفة آنها نیز آگاهی داشته باشیم و لذا خود را تسليم اوامر او می كنيم.(2)

ص: 128


1- . برگرفته از تفسیر المیزان، علامه سید محمد حسین طباطبایی رحمه الله ، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی رحمه الله ، ج 3، ص 193.
2- [2]. یکی از این اوامر نیز حجاب است که از ضروریات دین است و همان طور که ذکر گردید منکر آن محکوم به کفر است. (رجوع شود به پاسخ سؤال چهارم و البته توضیح بیشتر آن نیز در پاورقی صفحات بعدی پاسخ به همین سؤال ذکر گردیده).

از اين گذشته آيا سيره و روش پيامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ و ائمه معصومين علیهم السلام در بيان احكام الهي اين بوده كه اول به طور مفصل براي تك تك مسلمانان، فلسفة هر حكمي را بيان مي كردند و بعد مي گفتند حالا كه علتش را فهميديد، به آن عمل كنيد؟! يا اينكه چون مسلمين به خدا و رسولش ايمان آورده بودند و نسبت به اصول اسلام، اعتقادي عميق و بنيادي داشتند تسليم احكام الهي بودند، هر چند كه دليل و فلسفة تك تك آن را هم نمي دانستند؟!! البته در بعضي از سخنان و خطبه هاي معصومين علیهم السلام از جمله حضرت زهرا علیها السلام فلسفة بعضي از احكام بيان شده ولي آن هم به صورت خيلي اجمالي و مختصر و مفيد مطرح گرديده است.(1)

علاوه بر اين آيا واقعاً در مورد تمامي قوانين جامعة خود، نیز چنين اعتقادي داريم كه مثلاً بايد تك تك افراد جامعه دليل و فلسفة هر يك از قوانين راهنمايي و رانندگي را بدانند تا بشود از آنها انتظار عمل كردن به آن قوانين را داشت؟! و اگر كسي دليلش را نمي دانست و به آن عمل نكرد، آيا متخلف به حساب نمي آيد و پليس هم او را جريمه نمي كند؟! يا حتّي وقتي شما فرضاً براي ثبت نام به مدرسه ای مراجعه كنيد و مدارکی را از شما مطالبه کنند، بايد حتماً بدانيد هر كدام از مدارك را به چه دليل می خواهند و در چه موردی استفاده می شود و فایده و کاربرد آنها چیست تا به اولياء مدرسه تحويل دهيد؟! و اگر تحويل ندهيد آنان موظّفند كه علت نياز هر كدام از مدارك را به طور جداگانه برای شما بازگو کنند؟!! و اصلاً مگر علم به فلسفة احكام هميشه و صد در صد باعث عمل به آن احكام مي گردد؟ چه بسيار افراد عالم و دانشمند و با سوادي كه كاملاً نسبت به فوايد و مضرات اموري آگاهند ولي عامل به آنها نيستند به طور مثال شايد همگي در طول عمر خود شاهد بوده ايم كه بسیاری از دانشمندان و دكترها با وجود آگاهي نسبت به مضرات سيگار و ... خود معتاد به آن بوده اند.

ص: 129


1- . رجوع شود به بانوی نمونه اسلام، ابراهیم امینی، ص 228 - صدای فاطمی فدک، محمد باقر انصاری و سید حسین رجایی، ص 18.

لذا دانستن فلسفة احكام، شرط لازم عمل به آنها نيست. بلكه اين ايمان و يقين است كه موجب عمل مي شود و یکی از دلایل تأکید اسلام بر تقليدي نبودن اصول دين نیز همین است، که موجب می شود شخص از اعماق وجودش به امور اساسي ايمان آورد و به يقين برسد و در نتیجه قلباً تسليم امور الهي گردد.

پس جامعة اسلامي نیز مانند هر جامعة ديگري قوانين و مقرّراتي دارد كه افرادش ملزم به اجراي آنها مي باشند. البته همان طور كه ذكر شد، چه بهتر كه متخصصين با بيان فلسفة احكام و توجيه بيشتر افراد در اين زمينه، هر چه بيشتر موجبات شناخت و ازدياد و تقويت ايمان افراد را فراهم كنند، تا در آنها گرایش ایجاد شود و در نتیجه به رفتار برسند(1) كه انصافاً هم تا كنون در اين زمينه كم كار نشده و ان شاء الله از اين به بعد نیز باز هم تلاش های بيشتري صورت بگيرد، ولي در اين ميان نبايد «اختيار انسان» كه يكي از مهمترين عوامل اساسي است را ناديده گرفت خداوند متعال نیز به رسولش می فرماید:

وظيفة تو فقط رساندن پیام(2)

و انذار و تبشير است(3) و تو را نگهبان ايشان نگردانديم و تو وكيل آنها نيستي.(4)

و در سوره ق آیة 45 مي فرمايد:

ص: 130


1- . برگرفته از سخنان دکتر علی غلامی، برنامه بدون توقف، شبکه 3 سیما، تاریخ 17/5/1401.
2- . در سوره عنکبوت، آیه 14 می فرماید: «وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبينُ» یعنی «و بر پیامبر جز ابلاغ آشکار وظیفه ای نیست» و در سوره آل عمران آیه 20 نیز می فرماید: «فَإِنْ أَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوْا وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَيْكَ الْبَلاغُ» یعنی «پس اگر اسلام آوردند قطعاً هدایت یافته اند و اگر روی برتافتند فقط رساندن پیام بر عهده توست».
3- . «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ مُبَشِّراً وَ نَذيراً» سوره فرقان آیه 56 و در سوره سبأ آیه 28 نیز می فرماید: «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشيراً وَ نَذيراً» یعنی «و ما تو را جز بشارتگر و هشدار دهنده برای تمام مردم نفرستادیم» و در سوره فاطر آیه 24 نیز می فرماید: «إِنَّا أَرْسَلْناكَ بِالْحَقِّ بَشيراً وَ نَذيراً» یعنی «ما تو را به حق برای بشارت و انذار فرستادیم».
4- . «وَ ما جَعَلْناكَ عَلَيْهِمْ حَفيظاً وَ ما أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكيلٍ». سوره انعام، آیة 107.

«وَ ما أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِجَبَّارٍ فَذَكِّرْ بِالْقُرْآنِ مَنْ يَخافُ وَعيدِ» یعنی «و تو مأمور نیستی که آنها را مجبور (به ایمان) کنی (و با قهر و اجبار به سوی اسلام بکشانی وظیفة تو تنها ابلاغ رسالت و دعوت به سوی حق و بشارت و انذار است، چون چنین است) آنان را که از عذاب و عقاب من می ترسند، به وسیلة قرآن متذکر ساز (و پند و اندرز ده)».(1)

و نیز می فرماید:

اگر ما مي خواستيم مي توانستيم كاري كنيم كه همة مردم ايمان بياورند و هدايت شوند.(2) ولي خدا اراده كرده است كه انسان مختار باشد.(3)

و درست به دليل همين اختيار است كه هميشه انسان هاي خلاف كار و گمراه وجود داشته و خواهند داشت و به همين جهت است كه اسلام هم مجازات هايي همچون ديه، كفّارات، قصاص، حدود و تعزيرات... را معيّن نموده. پس وجود افراد متخلّف، دليل بر کم کاری كساني كه مأمور به انجام رسالت الهي بوده اند، نیست. تاريخ نمایان گر این واقعیت است که متأسفانه معمولاً تعداد دفعاتي كه اكثريت

ص: 131


1- [1]. تفسیر نمونه، آیت العظمی مکارم شیرازی دام ظله، چاپ بیست و چهارم، ج 22، ذیل آیه 45 سوره ق، ص 307.
2- . «وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدى». سوره انعام آیه 35 - همچنین سوره شعراء آیه 4 نیز به همین مطلب اشاره دارد و می فرماید: «إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّماءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعينَ» یعنی «اگر بخواهیم معجزه ای از آسمان بر آنان فرود می آوریم تا در برابر آن گردن هایشان خاضع گردد» و در سوره یونس آیه 99 می فرماید: «وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَميعاً» یعنی «اگر پروردگار تو می خواست قطعاً کسانی که در زمین اند همه آنها یکسره (به اجبار) ایمان می آوردند».
3- . سوره انسان آیه 3 می فرماید: «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً». یعنی«به حقیقت راه را به انسان نمودیم حال خواهد هدایت پذیرد و خواهد کفران کند».

افراد جامعه مؤمن بوده و راه حق را بروند و تابع دين خدا باشند، خيلي كم بوده است.(1)

قرآن کریم نیز در مورد مخالفان و دشمنان پیامبر اسلام صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ می فرماید:

«وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنينَ»(2) یعنی «بیشترشان ایمان آورنده نیستند».

همچنین در مورد قوم انبياء گذشته مانند حضرت ابراهیم و موسی و نوح و هود و صالح و لوط و شعیب علیهم السلام نیز قرآن کریم می فرماید:

«وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنينَ»(3) یعنی «اکثر آنان ایمان آورنده نبودند».

مثلاً حضرت نوح علیه السلام 950 سال مردم را به دین خدا دعوت نمود(4) اما طبق نقل تواریخ حدود 80 نفر ایمان آوردند یعنی به طور متوسط هر دوازده سال فقط یک نفر،(5)

و حضرت يونس علیه السلام سی و سه سال مردم را دعوت به دین حق نمود و فقط دو نفر ایمان آوردند(6)

و طبق بعضی از روایات چهل سال تبلیغ کرد و تنها

ص: 132


1- . امام کاظم علیه السلام در این باره فرمودند: «أَمَا وَ اللَّه إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَقَلِيلٌ وَ إِنَّ أَهْلَ الْكُفْرِ لَكَثِير» یعنی «هان به خدا مؤمن کم است و اهل کفر بسیارند». الكافي، ج 3، باب في قلة عدد المؤمنين، ص 341، ح 5.
2- . سوره شعراء، آیه 8 - و سوره یس، آیه 7 نیز می فرماید: «لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَلى أَكْثَرِهِمْ فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ» یعنی «وعدة عذاب بی شک دربارة اکثرشان تثبیت شد، پس ایمان نخواهند آورد».
3- . سوره شعراء، آیات 67 و 103 و 121 و 139 و 158 و 174 و 190.
4- . «وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلاَّ خَمْسينَ عاماً» یعنی «و به راستی نوح را به سوی قومش فرستادیم. پس در میان آنها هزار سال جز پنجاه سال بماند». سوره عنکبوت، آیه 14.
5- . برگرفته از تفسیر نمونه، آیت الله ناصر مکارم شیرازی دام ظله، چاپ بیست و سوم ، ج 16، ص 245، ذیل آیات 14 تا 19 سوره عنکبوت.
6- . «وَ أَنَّهُ أَقَامَ فِيهِمْ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْإِيمَانِ بِاللَّهِ وَ التَّصْدِيقِ بِهِ وَ اتِّبَاعِهِ ثَلَاثاً وَ ثَلَاثِينَ سَنَةً فَلَمْ يُؤْمِنْ بِهِ وَ لَمْ يَتَّبِعْهُ مِنْ قَوْمِهِ إِلَّا رَجُلَانِ اسْمُ أَحَدِهِمَا رُوبِيلُ وَ اسْمُ الْآخَرِ تَنُوخَا». بحارالأنوار، ج 14، باب 26 (قصص يونس و أبيه متى .....)، ص 392، ح 12 برگرفته از سایت ویکی فقه، دانشنامه حوزوی.

گروه اندکی که شاید از دو نفر تجاوز نکردند («عابد» و «عالمی») به او ایمان آوردند،(1) و حضرت صالح علیه السلام نیز حدود صد و چهار سال(2)

قوم خود را دعوت به ایمان نمود و فقط چهار هزار نفر ایمان آوردند.(3) در زمان ائمه معصومين علیهم السلام نیز تعداد مؤمنان واقعی بسیار کم بوده است.

امام باقر علیه السلام در این باره می فرماید:

«الْمُهَاجِرُونَ وَ الْأَنْصَارُ ذَهَبُوا إِلَّا وَ أَشَارَ بِيَدِهِ ثَلَاثَة»(4) یعنی «مهاجرین و انصار (پس از پیغمبر از حقیقت ایمان) بیرون رفتند مگر – با انگشت اشاره کردند – سه تن».

مگر ائمه معصومين علیهم السلام تعداد كم ياران واقعي را علّت قيام نكردن مطرح نمي كردند؟!(5) حضرت علی علیه السلام فرمودند :

«اگر در آن روز که همة بنو تیم بن مره با ابوبکر بیعت کردند چهل نفر گوش به فرمان می یافتم حقاً با آنان جهاد می کردم».(6)

ص: 133


1- . تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی دام ظله، چاپ بیست و چهارم، جلد 19، ص 170 و 171 ذیل آیات 139 و 140 سوره صافات.
2- . «قَالَ لَهُمْ يَا قَوْمِ بُعِثْتُ إِلَيْكُمْ وَ أَنَا ابْنُ سِتَّ عَشْرَةَ سَنَةً وَ قَدْ بَلَغْتُ عِشْرِينَ وَ مِائَةَ سَنَة» حضرت صالح علیه السلام 16 ساله بودند که مبعوث شدند و تا 120 سالگی مردم را دعوت می نمودند یعنی حدود 104 سال. بحارالأنوار، ج 11، باب 6 (قصة صالح علیه السلام و قومه .....)، ص 383، ح 8 برگرفته از ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 9، ص 159.
3- . برگرفته از ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 18، ص 124، ذیل آیه 53 سوره نمل: «وَ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا وَ كانُوا يَتَّقُونَ».
4- . الكافي، ج 2، باب في قلة عدد المؤمنين، ص 244، ح 6.
5- . اصول کافی، ج 2، باب کمی تعداد مؤمنین (فِی قِلَّة عَدَد المُؤمِنِین)، ص 242.
6- . «لَوْ وَجَدْتُ يَوْمَ بُويِعَ أَخُو تَيْمٍ أَرْبَعِينَ رَهْطاً لَجَاهَدْتُهُمْ فِي اللَّه». مستدرك الوسائل، ج 11، ص 74، ح 2.

و یا امام حسن علیه السلام فرمودند:

«اگر یارانی داشتم که در جنگ با دشمنان خدا با من همکاری می کردند هرگز خلافت را به معاویه واگذار نمی کردم زیرا خلافت بر بنی امیه حرام است».(1)

و همچنین امام صادق علیه السلام با نگاه کردن به سمت جوانی که بزغاله می چراند، به سدیر صیرفی فرمودند:

« به خدا اگر شیعیانم به شمارة این بزغاله ها (هفده عدد) می بودند خانه نشستن برایم روا نبود».(2)

مگر قرآن کریم نیز در آيات زیادی تصریح ننموده که:

«أَكْثَرُهُمْ لا يُؤْمِنُون، أَكْثَرَهُمْ لا يَشْكُرُون، أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُون، فَقَليلاً ما يُؤْمِنُونَ، قَليلاً ما تَذَكَّرُونَ، قَليلاً ما تَشْكُرُونَ و ...»(3).

اين عبارات همه به دليل وجود اختيار در انسان است که او مطابق هواي نفس خود عمل مي كند و راه هوي و هوس كه آسان تر است و زودتر او را به لذات دنيايي مي رساند را برمي گزيند. هميشه اين طور نبوده و نيست كه اگر مسائل و دلايل به طور درست و صحيح بيان گردد منجر به اين شود كه اكثريت افراد راه درست را انتخاب كنند. آيا امام حسين علیه السلام نعوذ بالله مسائل را بيان نكردند و يا

ص: 134


1- . «وَ لَوْ وَجَدْتُ أَعْوَاناً مَا سَلَّمْتُ لَهُ الْأَمْرَ لِأَنَّهُ مُحَرَّمٌ عَلَى بَنِي أُمَيَّة». بحارالأنوار، ج 44، ص 44، ح 4 برگرفته از سیره پیشوایان، مهدی پیشوائی، ص 111.
2- . «وَ اللَّهِ يَا سَدِيرُ لَوْ كَانَ لِي شِيعَةٌ بِعَدَدِ هَذِهِ الْجِدَاءِ مَا وَسِعَنِي الْقُعُودُ». الكافي، ج 3، ص 341، ح 4.
3- . سوره بقره آیه 100، سوره یونس آیه 60، سوره مائده آیه 103، سوره بقره آیه 88، سوره اعراف آیه 3 و 10، ..... برای تحقیق بیشتر در این مورد می توان الفاظ «اکثر» و «قلیل» را در قرآن کریم جستجو نمود.

درست توجيه ننمودند و در انجام رسالت و وظيفة خود كوتاهي کردند كه اكثر افراد زمانش به دنبال يزيد و يزيديان رفتند؟!! مگر عملكرد پيامبر اسلام صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ نعوذ بالله درست نبود كه قرآن کریم خطاب به کسانی که ایمان نمی آوردند مي فرمايد:

«قَليلاً ما تُؤْمِنُون ... قَليلاً ما تَذَكَّرُونَ»(1) یعنی «چه اندک ایمان می آورید ..... چه اندک متذکر می شوید».

همان پیامبری که قرآن کریم درباره اش می فرماید:

«لَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ أَلاَّ يَكُونُوا مُؤْمِنينَ .... وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنينَ»(2) یعنی «گویی می خواهی جان خود را از شدّت اندوه از دست دهی به خاطر اینکه آنها ایمان نمی آورند .... ولی بیشترشان ایمان آورنده نیستند».

از همة اين مطالب كه بگذريم، بر فرض كه شرط عمل نمودن به احكام الهي، دانستن فلسفة آنها باشد، آيا فقط ديگران هستند كه وظيفه دارند فلسفة احكام را به مكلّفين بفهمانند؟! و خود فرد مكلف، وظيفه ندارد براي فهم مطالب سعي و تلاش كند؟! و اگر در فهميدن دليل كوتاهي كرد، ديگر مُقصّر نيست و تكليف از او ساقط مي شود و در برابر عمل نكردن به احكام الهي عذاب نخواهد شد؟! و يا برعكس حُكم جاهل مُقصّر(3)

را خواهد داشت؟

اين همه كتاب و مقاله و جزوه و سخنراني و نوار و فیلم و ... و برنامه هاي آموزشي و تربيتي كه در تلويزيون و مدارس و ... در اين زمينه اجرا شده و مي شود، هر مقدار

ص: 135


1- . سوره حاقه، آیه 41 و 42.
2- . سوره شعراء، آیات 3 الی 8 و سوره کهف، آیه 6 نیز به همین مطلب اشاره دارد.
3- . جاهل مقصّر یعنی جاهلی که امکان آموختن مسائل را داشته ولی عمداً در فراگیری آن کوتاهی کرده لذا در عمل نکردن به احکام تقصیر کار است و مرتکب گناه شده.

که مطالب و بیان ها گویا و هر قدر که سخن ها رسا و دلنشین هم که باشد(1) آيا اگر كسي نخواهد مطلبي را بشنود و بفهمد، مي شود مطلبي را به او فهماند؟ آيا مي شود اين مطالب را به او تزريق نمود؟!! قرآن كريم در آيات مختلف مثلاً سوره يونس آية 99 مي فرمايد:

«أَ فَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنين»(2)یعنی «تو كِي مي تواني مردم را به جبر و اكراه، همه را مؤمن و خداپرست گرداني».

و تو اصلاً مأمور نیستی که آنها را مجبور (به ایمان) کنی(3)

و در سوره یوسف آیة 103 می فرماید:

«وَ ما أَكْثَرُ النَّاسِ وَ لَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنينَ» یعنی «و تو هر چند جهد و ترغیب در ایمان مردم کنی باز اکثر آنان ایمان نخواهند آورد».

و به بیان دیگر انسان خواب را می توان بیدار کرد ولی انسانی که خود را به خواب زده و نمی خواهد بیدار شود را نمی توان بیدار نمود. و به بیان قرآن کریم:

«إِنَّكَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتى وَ لا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ إِذا وَلَّوْا مُدْبِرينَ وَ ما أَنْتَ بِهادِي الْعُمْيِ عَنْ ضَلالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلاَّ مَنْ يُؤْمِنُ بِآياتِنا فَهُمْ مُسْلِمُونَ»(4)

ص: 136


1- . برگرفته از تفسیر نمونه، آیت العظمی مکارم شیرازی دام ظله، چاپ بیست و چهارم، ج 18، ذیل آیه 22 و 24 سوره فاطر، ص 250 و 258.
2- . همچنین مضمون این آیه در سوره یوسف آیه 103 آمده است که می فرماید: «وَ ما أَكْثَرُ النَّاسِ وَ لَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنينَ» یعنی «و تو هر چند جهد و ترغیب در ایمان مردم کنی باز اکثر آنان ایمان نخواهند آورد».
3- . سوره ق، آیه 45.
4- . سوره نمل آیه 80 و 81 - شبیه همین مطلب در سوره فاطر آیه 22 نیز ذکر گردیده: «وَ ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي الْقُبُور» یعنی «تو نمی توانی سخن خود را به گوش آنان که در گور خفته اند برسانی».

یعنی «مسلماً تو نمی توانی صدای خود را به گوش مُردگان برسانی و نه سخنت را به گوش کَران هنگامی که روی برگردانند و دور شوند. و نیز نمی توانی نابینایان را از گمراهی شان هدایت کنی، تو فقط می توانی سخن خود را به گوش کسانی برسانی که آمادة پذیرش ایمان به آیات ما هستند و مسلمانند (در برابر حق تسلیمند)».

اگر گفته شود آیه مربوط به کافران است نه مسلمانانی که گناه می کنند. پاسخ این است که:

اولاً – کفر مراتبی دارد و یکی از مراتب کفر، ترک واجبات و انجام محرمات است. قرآن کریم نیز می فرماید:

«أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتابِ وَ تَكْفُرُونَ بِبَعْض»(1) یعنی «آيا به بعضى از دستورات كتاب آسمانى ايمان مى آوريد، و به بعضى كافر مى شويد؟!».

امام صادق علیه السلام نیز فرمودند: در قرآن کفر پنج نوع است و نوع اول آن انکار ربوبیت و بهشت و جهنم است (که بالاترین درجة کفر است) تا اینکه فرمودند:

«وَ الْوَجْهُ الرَّابِعُ مِنَ الْكُفْرِ تَرْكُ مَا أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ..."أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتابِ وَ تَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ"».(2)

یعنی نوع چهارم کفر ترک کردن چیزی است که خداوند به آن امر فرموده، چنان که خداوند فرموده: «أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتابِ وَ تَكْفُرُونَ بِبَعْض» بعد ایشان فرمودند: «خدا (در این آیه) آنها را کافر دانسته به واسطة ترک آنچه خدا به آنها فرمان داده است و نسبت ایمان به آنها داده ولی از آنها نپذیرفته و ایمان شان را سودمند برای آن در

ص: 137


1- . سوره بقره، آیه 85.
2- . الكافي، ج 2، باب وجوه الكفر، ص 389، ح 1.

نزد خودش ندانسته و فرموده است: نیست جزای ایشان جز رسوایی در دنیا و عذاب سخت تر در آخرت.

همچنین ابو بصیر از امام صادق علیه السلام در مورد تفسیر آیة 137 سوره نساء روایت می کند که ایشان فرمودند:

«"إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ ازْدادُوا كُفْراً" مَنْ زَعَمَ أَنَّ الْخَمْرَ حَرَامٌ ثُمَّ شَرِبَهَا وَ مَنْ زَعَمَ أَنَّ الزِّنَا حَرَامٌ ثُمَّ زَنَى وَ مَنْ زَعَمَ أَنَّ الزَّكَاةَ حَقٌّ وَ لَمْ يُؤَدِّهَا»(1) یعنی «منظور آیة شریفه از کسانی که ایمان آوردند، سپس کافر شدند .... كسى است كه شراب را حرام مي داند ولى آن را مى آشامد، زنا را حرام مي داند ولى مرتكب مي گردد، و زكات را حق مي داند اما آن را نمي دهد».

به بیان دیگر در عین حرام دانستن عملی، مرتکب آن می شوند و یا در عین واجب دانستن عملی از انجام آن سر باز می زنند. بنابراین در عین مسلمان بودن و ایمان به بعضی از احكام و قوانين الهى، کفر به بعضی دیگر از آنها، برای همگان و برای ما مسلمانان امروز نیز نه تنها ممکن است بلکه بسیار هم شایع است. در طول تاریخ اسلام نیز کم نبوده و نیستند کسانی که به اسم مسلماند ولی بر اثر اصرار در گناه و پیروی از هوای نفس و غوطه ورشدن در تعصب و عناد و ظلم و فساد کم کم دلشان زنگار گرفته و قلبشان سیاه می گردد تا جایی که دیگر مانند مردگان در قبر ها مطلب و سخن حق را نه می شنوند و نه در آنها اثری می کند.(2)

حتی پیامبر اکرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ می فرمایند: فرو رفتن در گناهان و سبک شمردن آنها موجب مبتلا شدن انسان به بالاترین مرتبة کفر نیز می گردد.

ص: 138


1- . بحارالأنوار، ج 70، ص 360، ح 82.
2- . برگرفته از تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیزازی دام ظله، ج 1، چاپ چهل و هفتم، ص 386، مبحث: تبعیض در احکام خدا و انگیزة آن، ذیل آیه 85 سوره بقره و همچنین ترجمه تفسیر المیزان، محمد جواد حجتی کرمانی، ج 9، چاپ دوم، ص 188، مبحث: بحث روایتی، ذیل آیه 137 سوره نساء.

«یا عباد اللَّه، فاحذروا الإنهماك فی المعاصی و التهاون بها، فإنّ المعاصی یستولی بها الخذلان علی صاحبها، حتّی یوقعه فیما هو أعظم منها، فلایزال یعصی و یتهاون و یخذل ویوقع فیما هو أعظم ممّا جنی، حتّی یوقعه فی ردّ ولاية وصیّ رسول اللَّه صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ ودفع نبوّة نبیّ اللَّه، ولایزال أیضاً بذلک حتّی یوقعه فی دفع توحید اللَّه، و الإلحاد فی دین اللَّه»(1) یعنی «اي بندگان خدا از فرو رفتن در گناهان و سبک شمردن آنها بپرهیزید، زیرا گناهان خواري و پستی را بر گنهکار چیره می سازد تا آنکه او را به ارتکاب گناهان بزرگتر مبتلا می کند، پس پیوسته نافرمانی می کند و آن را سبک می شمارد و خود را ذلیل می کند و به انجام گناهان بزرگتر مبتلا می شود تا اینکه به مرحلة انکار ولایت جانشین رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ می رسد، و نبوّت پیغمبر خدا را رد می کند، و کم کم در شقاوتش ادامه می دهد تا توحید پروردگار را هم منکر می گردد و یک آدم ملحد و کافري در دین خدا می شود».

ثانیاً - در مورد رعایت نکردن همین حکم حجاب نیز اگر کسی کارش به جایی برسد که منکر حجاب شود، به فتوای همة مراجع عظام چون حجاب جزء ضروریات دین است، منکر هر یک از ضروریات دین، مرتد است و بنابر نظر بعضی از علماء مانند علامه مجلسی رحمه الله و امام خمینی (2)6و آیات عظام خامنه ای دام ظله و بهجت رحمه الله و سیستانی دام ظله و مکارم شیرازی دام ظله اگر کسی علم به ضروری بودن آن داشته باشد و انکارش به انکار رسالت یا تکذیب پیامبر اکرم اسلام صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ ، منجر شود، باعث کفر و ارتداد است.(3)

ص: 139


1- . التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري علیه السلام ، ص 264 ، ح 132.
2- . رجوع شود به پاورقی پاسخ به سؤال چهارم.
3- . برگرفته از سایت ویکی شیعه و سایت گناه شناسی.

سؤال هجدهم :

مي گويند كه در بعضي از شهرها اگر كسي با حجاب كامل اسلامي در كوچه و خيابان برود، مردان مريض دل، بيشتر توجّهشان به او جلب مي شود و او را مورد اذيّت و آزار قرار مي دهند. آيا براي دفع آزار چنين افرادي مي توان براي مدّتي حجاب را كنار گذاشت؟

پاسخ :

اولاً- دشمن با انتشار چنين شايعاتي مي خواهد با رُعب و وحشتي كه ايجاد مي كند، دختران و زنان ما را وادار كند كه خود با دست خود حجاب را كنار گذاشته، تا آنان به اهداف شُوم خود كه از طريق اشاعة فساد و فحشاء، سريعتر به آن مي رسند، نزديك شوند.

ثانياً- بر فرض كه اين مطلب حقيقت هم داشته باشد، آيا واقعاً راه چاره اين است كه زنان و دختران ما، خود به دست خود و از روي ترس كشف حجاب كنند؟!! در اين صورت كه از نظر خداوند عذرش پذيرفته نيست و خود مُقصّر است و گناهكار به حساب مي آيد و دچار عذاب الهي خواهد شد. امّا اگر براي اجراي اين حكم الهي مانند ديگر احكام، ثبات قدم از خود نشان دهد، حتّي اگر در اين راه آزار و صدمه اي هم ببيند براي او پاداش الهي منظور مي گردد و تكليف الهي خود را انجام داده و براي كساني كه مرتكب آزار به افراد باحجاب مي شوند، عذاب الهي در پيش خواهد بود. قرآن کریم مي فرمايد:

ص: 140

«إِنَّ الَّذينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ»(1)یعنی «آنان كه گفتند آفرينندة ما خداست و بر اين سخن پايدار و ثابت ماندند بر آنها هيچ ترس و اندوهي نخواهد بود».

هميشه و در همه جا ممكن است افراد مريض و بيماردل وجود داشته باشند ولي اگر ما در انجام وظايف الهي خود كوتاهي نكنيم و تقصيري نداشته باشيم، حتي اگر بيمار دلان، موجبات آزار و اذيّت ما را نیز فراهم كنند، خداوند اين رنج و سختي را که به خاطر اجراي دستورات او متحمّل شده ايم بي پاداش نخواهد گذاشت. لذا بر فرض صحّت چنين مطالبي در درجة اول بايد زنان و دختران به اين شهرها و نقاط خاص تا حد امكان رفت و آمد نكنند مگر در صورت ضرورت، آن هم با احتياط كامل، همچنان كه در زمان رضا شاه كه به زور چادر از سر زنان مي كشيدند زنان سعي مي كردند مخفيانه رفت و آمد كنند هر چند كه كاري مشكل بوده ولي آنها حاضر به تحمّل چنين رنجي بودند تا مبادا پردة حيا و حجاب آنان توسط دشمنان دين دريده شود و در مرحلة بعد، اگر با همة اين احتياطات باز هم به ناچار با چنين افرادي برخورد نمودند بايد به هر وسيله اي كه مي توانند از خود دفاع كنند و تسليم نشوند و تن به ظلم ندهند.

حتی به خاطر دارم زمانی یکی از دختران دانش آموز پرسید: «کسی که در معرض خطر جّدی تجاوز به عنف (که یکی از شنیع ترین مصادیق آزار و اذیت افراد بیماردل است) قرار گرفته، اگر برای حفظ آبرو خودکشی کند، آیا گناهی مرتکب شده است؟».

من پس از تحقیق در مورد این سؤال به این نتیجه رسیدم که: واضح است که خودکشی هم مثل کشف حجاب به دست خود، گناه است و تخلّف از احکام الهی

ص: 141


1- . سوره احقاف، آیه 13.

محسوب می گردد و شخص با ایمان و مؤمن خودکشی نمی کند(1)

و قرآن کریم نیز می فرماید:

«لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُمْ رَحيماً وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ عُدْواناً وَ ظُلْماً فَسَوْفَ نُصْليهِ ناراً وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسيراً»(2) یعنی «خودکشی نکنید خداوند نسبت به شما مهربان است و هر کس از روی تجاوز و ستم چنین کند به زودی او را در آتشی وارد خواهیم ساخت و این کار برای خدا آسان است».

در بیان یکی از وجوه این آیه بیان شده که «عدواناً» اشاره به کشتن دیگران و «ظلماً» اشاره به خودکشی است.(3)

و چنین فردی نه فقط در آتش وارد می شود بلکه مخلد در آتش است و برای همیشه در آتش خواهد ماند.(4)

و امام صادق علیه السلام نیز در این باره فرموده اند:

ص: 142


1- . امام باقر علیه السلام فرمودند: «إِنَّ الْمُؤْمِنَ يُبْتَلَى بِكُلِّ بَلِيَّةٍ وَ يَمُوتُ بِكُلِّ مِيتَةٍ إِلَّا أَنَّهُ لَا يَقْتُلُ نَفْسَهُ» یعنی «مؤمن به هر بلایی مبتلا می شود و به هر مرگی می میرد ولی خودکشی نمی کند». وسائل الشيعة، ج 29، ص 24، ح 35061.
2- . سوره نساء، آیات 29 و 30.
3- . برگرفته از گناهان کبیره، شهید دستغیب رحمه الله ، ج اول، ص 118 و 121.
4- . قرآن کریم در سوره نساء آیة 93 می فرماید: «وَ مَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فيها وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظيماً» یعنی «کسی که مؤمنی را به عمد بکشد مجازاتش آتش جهنم است که در آن همیشه معذب خواهد بود و خدا بر او خشم و لعن کند و عذابی بسیار شدید برایش مهیا سازد». البته در قتل نفس که از گناهان کبیره بلکه از اشد کبائر است، همان طور که در بیان یکی از وجوه آیه 29 و 30 سوره نساء ذکر گردید فرقی بین کشتن خود یا دیگری نیست، پس تمام عقوبت هایی که بر قتل نفس مترتب می شود برای کسی هم که خودکشی می کند هست. رجوع شود به گناهان کبیره، شهید دستغیب رحمه الله ، ج اول، مبحث: آدمکشی، ص 118 و 119 و 121.

«مَن قَتَلَ نَفسَهُ مُتعَمِداً فَهُوَ فِی نَارِ جَهَنَّم خَالِداً فِیهَا»(1) یعنی «کسی که عمداً خود را بکشد، همیشه در آتش جهنم خواهد بود».

و اما در مورد کسی که در معرض خطر جّدی تجاوز به عنف است گفته شده به هر وسیله ای که می تواند از خود دفاع نماید و بر او واجب است با آن فرد متجاوز مبارزه کند و حتی اگر در این میان ضرورتاً فرد مهاجم نیز صدمه ببیند یا کشته شود، فرد دفاع کننده ضامن نخواهد بود و قانون هم او را مجرم نمی داند و مجازات نمی کند،(2) و چنانچه خود فرد دفاع کننده نیز در این میان کشته شود، خداوند برای او درجه ای از شهادت را منظور می گرداند.(3)

لذا انسان بايد در عمل به دستورات دین استوار و ثابت قدم باشد و احکام الهی را ارج نهد، نه اينكه از ترس خلاف کاران و بدكاران، به دست خود و از روی اختیار، حُكم خدا را زير پا بگذارد.

ص: 143


1- . وسائل الشيعة، ج 29، ص 24، ح 35059 و 35060 به نقل از گناهان کبیره، شهید دستغیب رحمه الله ، ج اول، مبحث: آدمکشی، ص 122.
2- . برگرفته از تحریر الوسیله، امام خمینی رحمه الله ، ج 1، فصل الدفاع، القول فی القسم الثانی، مسائل 1 تا 7 و مسئله 12 و ترجمه تحریر الوسیله، سید محمد باقر موسوی همدانی رحمه الله ، ج 2، قسمت دوم دفاع، ص 281، مسائل 1 تا 7 و مسئله 12. همچنین قانون جدید مجازات اسلامی: کلیات - حدود - قصاص- دیات، مصوب 1/2/1392، تدوین جهانگیر منصور، کتاب اول کلیات، بخش چهارم، فصل دوم، ص 81، ماده 156.
3- . امام باقر علیه السلام می فرماید پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ فرمودند: «مَنْ قُتِلَ دُونَ مَظْلِمَتِهِ فَهُوَ شَهِيدٌ ثُمَّ قَالَ يَا أَبَا مَرْيَمَ هَلْ تَدْرِي مَا دُونَ مَظْلِمَتِهِ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ الرَّجُلُ يُقْتَلُ دُونَ أَهْلِهِ وَ دُونَ مَالِهِ وَ أَشْبَاهِ ذَلِكَ فَقَالَ يَا أَبَا مَرْيَمَ إِنَّ مِنَ الْفِقْهِ عِرْفَانَ الْحَقِّ» یعنی «هرکس مظلومانه کشته شود شهید است. آن گاه امام باقر علیه السلام فرمودند: ای ابا مریم! آیا می دانی مظلومانه کشته شدن یعنی چه ؟ عرض کردم: فدایت شوم! یعنی اینکه مردی در دفاع از خانواده اش و دارایی اش و نظیر اینها کشته شود. فرمودند: ای ابا مریم بخشی از فقه شناخت حقیقت است». کتاب «جواهر»، چاپ بیروت، ج 41، باب الثالث فی الدفاع، ص 651 - وسائل الشيعة، ج 15، باب 46 (جواز قتال المحارب و اللص....)، ص 121، ح 20117 و 20118.

اگر جايز بود كه مردم كوفه از ترس جان و مال و ... به خاطر تهديدات عبيدالله بن زياد، امام حسين علیه السلام را ياري نکنند و یا با او بجنگند (خلاف حكم خدا عمل كنند) پس بر ما هم جايز خواهد بود که مثل آنان از ترس دشمنان و افراد شرور، حُكم الهي را زير پا نهيم!!

فقط ادّعاي دين و ايمان داشتن كفايت نمي كند. انسان ها در شرايط سخت است که محک زده می شوند تا معلوم شود در عمل تا چه حد حاضرند براي اسلام و اجراي احكامش از خود گذشتگي كنند. قرآن کریم در این زمینه مي فرمايد:

«أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ»(1) یعنی «آيا مردم گمان کردند همین كه بگویند ايمان آورديم به حال خود رها می شوند و آزمایش نخواهند شد؟!».

در جاي ديگر مي فرمايد:

«أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُوا»(2) یعنی «آیا گمان كرديد داخل بهشت مي شويد بدون آنکه حوادثی (امتحاناتی) همچون حوادث گذشتگان به شما برسد؟! همانان که رنج و زیان ها به آنها رسيد و همواره پريشان خاطر و هراسان بودند ..».

و هيچ انساني از اين قاعده مستثني نيست. خداوند حتي ابراهيم خليل الرّحمن علیه السلام را نيز امتحان نمود.(3)

مگر ائمة دين علیهم السلام و اهل بيت پيامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ همگي به علت پايداري و استقامت براي برپايي احكام الهي در برابر ظالمان و مخالفان دين، به شهادت نرسيدند و متحمّل رنج و سختي نشدند؟! مگر حجاب را از سر زنان و دختران امام حسين علیه السلام نكشيدند؟(4) آيا آنان تسليم شدند؟! پس

ص: 144


1- . سوره عنکبوت، آیه 2.
2- . سوره بقره ، آیه 214.
3- . رجوع شود به گناهان کبیره، شهید دستغیب رحمه الله ، ج اول، ص 107.
4- . همان طور که در پاسخ به سؤال شانزدهم ذکر گردید.

معناي این عبارت معروف «کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا» چیست؟!(1)

لذا انسان نبايد آن قدر ضعيف باشد كه با يك شايعه خود به دست خود حكم الهي را زير پا بگذارد. بايد بدانيم ما هم مانند هر انسان ديگري در هر مرحله از ايمان و يقين هم كه باشیم با امتحان و آزمايش است كه درجة ايمان و پايداري مان به اسلام رقم زده مي شود تا سزاوار بهشت يا جهنم شويم. همچنان كه هر دانش آموزي با امتحان است كه قابليت ارتقاء به كلاس بالاتر و يا ماندن در كلاس پايين تر را پيدا مي كند. قرآن کریم می فرماید:

«وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرينَ»(2) یعنی «و به یقین همة شما را با سختي هايي همچون ترس، گرسنگي، کاهش در اموال، جان ها و آفات زراعت آزمایش می کنیم و بشارت و مژدة آسايش از آن سختي ها را به صابران بده».

ص: 145


1- . امام خمینی رحمه الله در سخنان خود (صحیفه امام، ج 9، ص 445 و ج 10، ص 10 و 122 و 315) منظور از این جمله را ضرورت گریستن همیشگی بر مصایب امام حسین علیه السلام نمی داند؛ بلکه معتقد است این جمله بیانگر لزوم مبارزة همیشگی با ظلم است. هر چند ایشان در برخی موارد (صحیفه نور، ج 10، ص191و ج 16، ص151) تفسیر دیگری را نیز ارائه داده است. همچنین آیت الله خامنه ای دام ظله نیز این جمله را در بیانات خود (در مراسم مشترک دانش آموختگی دانشجویان دانشگاه امام حسین علیه السلام ، پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری) چنین تفسیر می کند که: «در هر دوره ای انسان ها نقشی دارند که اگر آن نقش را به درستی، در لحظة مناسب، در زمان خود ایفا کنند، همه چیز به سامان خواهد رسید، ملت ها رشد خواهند کرد، انسانیت گسترده خواهد شد». همچنین استاد شهید مطهری رحمه الله (کتاب حق و باطل، مجموعه آثار، ج 3، ص 434) در تبیین پیروزی واقعی امام حسین علیه السلام در نهضت عاشورا، می گوید این نهضت همواره در حال کسب پیروزی های جدید است و معنی «کل یوم عاشورا» این است که هر روز به نام امام حسین علیه السلام با ظلم و باطلی مبارزه می شود و حق و عدالتی احیاء می شود. برگرفته از سایت ویکی شیعه.
2- . سوره بقره، آیه 155.

سؤال نوزدهم:

مگر شما معتقد نيستيد كه انسان در انتخاب راه سعادت و گمراهي آزاد است و با اختيار خود مي تواند هر راهي را كه مي خواهد انتخاب كند(1) و مگر خداوند حتي در مورد دين نمي فرمايد كه: «لا إِكْراهَ فِي الدِّين»(2) یعنی «در دين هيچ اجباري نيست». پس چرا در مورد مسئلۀ حجاب مي خواهيد زنان و دختران را به زور چكش و اجبار وادار به داشتن حجاب اسلامي كنيد؟

پاسخ : بله همان طور كه در پاسخ به سؤال هفدهم نیز ذكر شد، ما معتقديم اگر خداوند مي خواست همة مردم مؤمن مي شدند ولي او اراده كرده كه انسان در ايمان آوردن مختار باشد و همچنين معتقديم كه «لا إِكْراهَ فِي الدِّين»(3)، چون دین

ص: 146


1- . «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً» یعنی «ما راه را به او (انسان) نشان دادیم، خواه شاکر باشد (و پذیرا گردد) یا ناسپاس». سوره انسان، آیه 3.
2- . سوره بقره، آیه 256.
3- . امّا در چه چیز دین اکراه و اجبار نیست؟ پاسخ: شاید با این مثال بتوان مطلب را بهتر بیان نمود که وقتی کسی در آزمون کنکور دانشگاه شرکت می کند و نمره قبولی پذیرش چندین رشته را در چندین دانشگاه مختلف کسب می کند، ابتدا خصوصیات و شرایط و امتیازات هر رشته و دانشگاه را بررسی می کند که مثلاً شهریه، دوران تحصیل، تعداد واحدها، مدت زمان دفاع پایان نامه و .... چقدر است و بدون هیچ اکراه و اجباری اختیار دارد که رشته و دانشگاه خود را انتخاب کند، ولی پس از ورود به دانشگاه در رعایت قوانین و مقررات آن دانشگاه اکراه و اجبار هست و نمی تواند بگوید بعضی قوانیش را قبول دارم و عمل می کنم و بعضی دیگر را قبول ندارم و عمل نمی کنم برای اینکه در اصل ورود به این دانشگاه اجباری نداشتم، پس چرا باید در اجرای این قانون که مثلاً 5/3 سال فقط حق دفاع وجود دارد و اگر بیشتر از این مدت طول بکشد باید جریمة مالی پرداخت شود، اجبار وجود داشته باشد؟!!!!!. چون شما وقتی وارد دانشگاه شدید ملزم هستید تمام شرایط و قوانین آن را رعایت کنید. حالا اینکه قرآن کریم می فرماید: «لا إِكْراهَ فِي الدِّين» یعنی در اصل پذیرش و انتخاب دین اکراه و اجباری نیست ولی وقتی وارد دین شدید دیگر در انتخاب احکام دین اختیار ندارید و طبق آیه 150 سوره نساء نمی توانید «نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْض» باشید و باید به تمام دین و احکامش پایبند باشید. اگر کسی بگوید: «من اصلاً نمی خواهم دین داشته باشم». پاسخ : همان قرآن کریمی که می فرماید در پذیرش دین اکراهی نیست، در آیه 85 سوره آل عمران می فرماید: «وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ ديناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرينَ» یعنی «هر کس جز اسلام (و تسلیم در برابر فرمان حق) دین و آیینی برای خود انتخاب کند، از او پذیرفته نخواهد شد و در آخرت از زیانکاران است». چرا؟ چون در ادامه آیه «لا إِكْراهَ فِي الدِّين» می فرماید: «قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ» یعنی «(زیرا) راه هدایت و رشد از راه گمراهی روشن شده است» و در سوره انسان آیه 3 و 4 در ادامه آیه «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً» می فرماید: «إِنَّا أَعْتَدْنا لِلْكافِرينَ سَلاسِلَ وَ أَغْلالاً وَ سَعيراً» یعنی ما راه هدایت را به انسان نشان دادیم و اختیار دارد که شاکر باشد یا ناسپاس ولی اگر از اختیارش سوء استفاده کرد و ناسپاسی نمود، ما برایش غُل و زنجیر و شعله های آتش سوزان آماده کرده ایم. به بیان دیگر خدای مهربان در این آیات به انسان هشدار می دهد که ای انسان تو در دنیا در انتخاب راه زندگی خود آزادی ولی بدان که اگر راه غلط را انتخاب نمودی نتیجه اش غل و زنجیر و آتش است. همان طور که اگر کسی برای رسیدن به مقصد خود دو راه پیش رو داشته باشد و در همان ابتدای دو راهی نیز با تابلو مشخص شده باشد که یکی از آنها راهی است مستقیم و بی خطر که می تواند او را به سلامت به مقصد برساند و دیگری راهی است بیراهه و پرخطر که پر از حیوانات درنده است و در انتها نیز منجر به درّه ای می شود که در آن سقوط خواهد نمود، و او با اختیار خود بیراهه را انتخاب کند و از آن مسیر برود، در نتیجه به خاطر سوء استفاده از اختیار خود و انتخاب اشتباهش گرفتار حیوانات درنده می شود و در آخر هم سقوط خواهد نمود. مثال دیگری که شاید ذکر آن در اینجا بی مناسبت نباشد اینکه همة انسان ها آزادند تا در جامعه زندگی کنند ولی اگر کسی از آزادی خود سوء استفاده نمود و به بیراهه رفت و غلط زندگی کرد، خردمندانه است که حتی در این دنیا و با همین قوانین بشری نیز مجازات و زندان و .... شود. اگر گفته شود: پس دیگر «اکراه و اجباری در دین نیست»، چه معنا دارد؟ و اصلاً دیگر چرا قرآن کریم گفته: «لا إِكْراهَ فِي الدِّين»؟ پاسخ: اینکه قرآن کریم می فرماید در دین اکراه و اجبار نیست، چون اعتقاد به دین قابل اکراه و اجبار و الزام نیست مثلاً کسی که معتقد به خدا و یا صفات او مانند وحدانیت و علم و قدرت و ... و یا معاد و نبوت و ..... نیست، نمی توان او را به اکراه و اجبار معتقد به این امور نمود؟! چون اختیارِ اعتقاد و ذهن و فکر او به دست ما نیست. پس دین قابل اکراه نیست. و اگر گفته شود: اگر در اصل اعتقاد به دین اکراه و اجبار نیست پس چرا احکام و آثار دین را اکراه و اجبار می کنید؟ می گوییم: احکام و آثار دین هم قابل اکراه نیست. چون احکام دارای بُعد اعتقادی و بُعد عملی هستند و هیچ یک در بُعد اعتقادی قابل اکراه نیستند. البته بعضی از احکام که فردی هستند، در هیچ کدام از ابعاد اعتقادی و عملی قابل اکراه نیستند مانند غُسل که نمی توان فردی را مجبور کرد که اعتقاد به غُسل کردن داشته باشد و یا در عمل نیز غُسل کند. اما بعضی دیگر از احکام فردی اجتماعی هستند مانند روزه که از نظر بُعد اعتقادی قابل اکراه و اجبار نیست و نمی توان کسی را مجبور کرد که اعتقاد به روزه گرفتن داشته باشد ولی از نظر بُعد عملی و اجتماعی و بیرونی، دین به او اختیار نداده که حتی اگر عذر شرعی داشته باشد، تظاهر به روزه خواری در ماه مبارک رمضان کند و می تواند مانع او شود. حجاب نیز از احکام فردی اجتماعی است یعنی نمی توان کسی را اجبار کرد که معتقد به حجاب باشد اما دین به او اجازه نمی دهد که در عرصة عمومی تظاهر به بد پوششی کند و قانون می تواند مانع او شود ولو اینکه اعتقادی به حجاب نیز نداشته باشد (البته معیار در تمام مراحل امر به معروف و نهی از منکر، علنی یا مخفی بودن گناه است که بعداً بیان می گردد). ان شاء الله حتی بانوانی که اعتقادی نیز به حجاب ندارند به این درک برسند که اگر شده با قانون هم حجاب را رعایت نمایند، این هم برای خودشان خوب است و هم برای دیگر افراد جامعه همان طور که رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی هم برای خود راننده نفع دارد و هم برای دیگر افراد جامعه. برگرفته از سخنان دکتر علی غلامی، برنامه بدون توقف، قسمت بیست و سوم، موضوع: بررسی چالش های حجاب، شبکه 3 سیما، تاریخ 26/6/1399.

ص: 147

و مذهب با روح و فکر مردم سر و کار دارد و شالوده اش بر ایمان و یقین استوار است و به بیان دیگر دین عبارت است از یک سلسله معارف علمی که معارفی عملی را به دنبال دارد و آن معارف همان اعتقادات است و اعتقاد و ایمان از امور قلبی است، و از آنجا که کاربرد اکراه و اجبار تنها در مرحلة اعمال ظاهری است

و مذهب با روح و فکر مردم سر و کار دارد و شالوده اش بر ایمان و یقین استوار است و به بیان دیگر دین عبارت است از یک سلسله معارف علمی که معارفی عملی را به دنبال دارد و آن معارف همان اعتقادات است و اعتقاد و ایمان از امور قلبی است، و از آنجا که کاربرد اکراه و اجبار تنها در مرحلة اعمال ظاهری است

لذا فقط بر حرکات مادی و افعال بدنی و جسمانی ما می تواند اثر بگذارد نه در افکار و اعتقادات قلبی ما. البته اعتقاد قلبي نیز براي خود علل و اسباب ديگری از سنخ خودِ اعتقاد و ادراک دارد همچون منطق و استدلال و ایمان. در ادامة همین آیة کریمه خدای متعال علت اینکه در دین اکراه نیست را چنین بیان فرموده:

ص: 148

«قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ» یعنی «(زیرا) راه هدایت و رشد از راه گمراهی روشن شده است».

به بیان دیگر در پرتو دلائل روشن و معجزات آشکار، حقایق دین روشن و راهش با بیانات الهیه واضح است و همچنین سنت نبویه، آن بیانات را روشن تر کرده پس راه حق از باطل آشکار شده و خوبی و بدی آن نیز واضح است و آثار خیر و شرش نیز معلوم است و روشن شده که هدایت در پیروی دین و گمراهی در ترک و روگردانی از آن است و مسلّم است که همة انسان های سلیم الفطره خواهان هدایت هستند. لذا در چنین جایی دیگر نیازی به اکراه و اجبار نیست. و اين خود انسان است كه يكي از دو طرف خير و شر را انتخاب مي كند و عاقبت آن را هم چه خوب و يا چه بد مي پذيرد.(1)

بنابراین اكراه در مرحلة ايمان و اعتقاد كه از امور قلبي است معنا ندارد ولی بدیهی است که اكراه در مرحلة اعمال ظاهری مادی و بدنی، در مورد اجراء بعضی از احکام دین، گاهی اوقات نه تنها جایز بلکه واجب و لازم است، به عنوان نمونه لزوم این اکراه در مراحل مختلف امر به معروف و نهي از منكر، حدود و ديات و ... قابل انکار نیست و اين طور نيست كه در انجام احكام الهي هيچ اكراه و اجباري در كار نباشد بلكه براي سعادت جامعه لازم است كه در اجرای بعضی امور، اكراه و اجبار باشد و براي همين است كه در تمام جوامع بشري نیز به نوعی، این اجبار و اكراه وجود دارد.(2)

ص: 149


1- . برگرفته از تفسیر المیزان، علامه سید محمد حسین طباطبایی رحمه الله ، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی رحمه الله ، چاپ دهم، ج 4، ص 244 و 245 و همچنین تفسیر نمونه، آیت العظمی مکارم شیرازی دام ظله، چاپ چهلم، ج 2، ذیل آیه 256 سوره بقره، ص 279 و 281.
2- . چون عرصة خصوصی با عرصة عمومی متفاوت است. درحریم عمومی حق الناس و حقوق همة شهروندان مطرح است و افراد حق ندارند به بهانة آزادی حقوق دیگران را ضایع کنند. برگرفته از سخنان آقای رحیم ازغدی، تحت عنوان: حجاب قانونی یا اجباری؟، سایت مشرق نیوز، کد خبر: 1120166، تاریخ انتشار: 29 شهریور 1399.

به عبارت ديگر در ايمان آوردن به اسلام كه از امور دروني و قلبي است اشخاص مجبور نيستند(1)

اما در مقيد بودن به بعضی از احكام اسلامي در جامعة اسلامي مانند هر جامعة ديگر بشري اجبار وجود دارد هرچند كه اشخاص معتقد به آن نباشند. در اسلام حتي كفّار ذمّي (اهل كتاب) كه نمي خواهند به اسلام ايمان بياورند ولي مي خواهند در سرزمین اسلام بمانند و در پناه بسر برند و از حمايت اسلام برخوردار شوند بايد مبلغي به عنوان جزيه به حكومت اسلامي پرداخت كنند و شرايطي را هم رعايت كنند(2)

مثلاً عليه حكومت توطئه نكنند و دست به جنگ نزنند و نبايد به آنچه پيش مسلمین منكر و زشت است مثل شرابخواری، خوردن گوشت خوک و ... تظاهر كنند و بايد احكام مسلمين را قبول نمایند مانند اداء حق و ترك حرام و اجراي حدود الهي يعني اگر تخلف كردند بايد طبق قانون اسلام حد يا تعزير بر آنان جاري گردد و اگر از اين شرايط و پرداخت جزيه امتناع نمودند جزء كفار حربي محسوب مي شوند و بايد از سرزمين اسلام بروند.(3) لذا حتي چنين افرادي هم بايد مقرراتي را رعايت كنند

ص: 150


1- . البته گاهی در شرایطی خاص حتی اکراه و اجبار در دین نیز جایز و بی اشکال است هرچند که موجب پذیرفتن دین حق از روی ایمان و اعتقاد قلبی هم نباشد و فقط اقرار به زبان باشد. برای اطلاع بیشتر رجوع شود به تفسیر المیزان، علامه سید محمد حسین طباطبایی رحمه الله ، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی رحمه الله ، ج 3، ذیل آیات 190 تا 195 سوره بقره، مبحث: معرفی جهادی که قرآن بدان فرمان داده، ص 127.
2- . بنابر این اصل مسلم در فقه اسلام: «الکفار مکلفون بالفروع کما انهم مکلفون بالاصول». برگرفته از درس خارج فقه آیت الله مکارم شیرازی دام ظله، سایت مدرسه فقاهت.
3- . برگرفته از تحریر الوسیله، امام خمینی رحمه الله، ج 2، أحکام أهل الذمة، ص 627 تا 637، و ترجمه تحریر الوسیله، سید محمد باقر موسوی همدانی رحمه الله ، ج 4، احکام اهل ذمه، ص 383 تا 393 و رساله نوین تحریر الوسیله امام خمینی رحمه الله ، ترجمه و توضیح عبدالکریم بی آزار شیرازی، ج 4، ص 335 تا 337.

تا چه رسد به كسي كه مي گويد من مسلمان هم هستم و بايد تسليم اوامر الهي باشد.(1)

آيا وجداناً واقعاً اين حرف عاقلانه است كه كسي بگويد: مگر انسان آزاد نيست، پس بايد خوب و بد هر عملي را خودش درك كند تا انجام بدهد يا ندهد؟! و نبايد براي اموري چون شراب خواري، دزدي، زنا، قتل و ... اسلام مجازات هايي مثل حدود، ديات و كفّارات، تعزيرات و يا قصاص را معين می نمود؟! در حاليكه ما شاهد هستيم حتي همان مكتب ها و كشورهاي ضدّ اسلامي كه اين افكار را در ميان مسلمانان رواج مي دهند و اين قوانين را خشن و مخالف آزادي انسان مي نامند، خود براي ادارة جامعة خودشان، ناچار به وضع و اجراي قوانين و مجازات متخلفين مي باشند!! پس اين طور نيست كه در جامعه هر فردي هر كار كه دلش خواست بتواند انجام دهد.

بله خيلي خوب است كه زن مسلمان بداند بي حجابي چه مضّرات و مفاسدي براي خودش و ديگر افراد جامعه اش به بار مي آورد تا از جان و دل طالب اجراي اين حكم الهي باشد، اما اگر اين امور را نفهميد و يا نخواست كه بداند و بفهمد، آن وقت چه بايد كرد؟ مگر این قرآن کریم نيست كه مي فرمايد:

«وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ»(2) یعنی «بسياري از جن و انس را براي جهنّم واگذارده ايم چون آنها داراي دل هستند ولي با آن چيزي را درك نمي كنند و معرفتي را كسب نمي كنند و چشم دارند ولی با آن

ص: 151


1- . همان طور که در پاسخ به سؤال هفدهم ذکر شد که قرآن در سوره بقره آیه 208 می فرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً» یعنی «ای كسانی كه ايمان آورده ايد بدون هيچ اختلافی همگی تسليم خدا شويد».
2- . سوره اعراف، آیه 179.

نمي بينند و گوش دارند ولی با آن نمي شنوند. حقيقتاً آنان مانند چهارپايان هستند بلكه گمراه تر و اينان جزء غافلانند».

آيا اين افراد در دنيا بايد رها شوند تا هر چه مي خواهند بر سر خود و ديگران بياورند؟! اگر انسان ديوانه يا مست يا كودكي از روي جهل بخواهد خانه اي را به آتش بكشد آيا شما او را رها مي كنيد تا هر چه مي خواهد انجام بدهد ؟! يا سعي مي كنيد اول با زبان خوش، اگر نشد حتّي به اجبار و زور مانع او شويد؟ در اينجا آيا هيچ انسان عاقلي مي گويد چرا به زور چكش مانع كار او شديد مگر انسان آزاد نيست؟!! آيا انسان عاقل مثلاً در مورد اجراي قوانين راهنمايي و رانندگي مي گويد كه چرا كسي را كه از چراغ قرمز گذشت، روي خط كشي توقّف كرد و يا با بي مبالاتي موجب آسيب رساندن به ديگران شد جريمه و مجازات مي كنيد؟ مگر اينها اجبار نيست؟! پس بايد همه آزاد باشند و هر كس هر كاري دلش خواست بتواند انجام دهد؟ آيا در اين صورت جامعه دچار هرج و مرج، نا امني، فحشاء و فساد و ..... نمی شود؟!!

لذا اسلام برای رسیدن به جامعه ای که هرج و مرج و فساد و ناامنی و ... در آن نباشد قوانيني وضع نموده و حتي براي پيشگيري از اين آسيب ها امر به معروف و نهي از منكر را با شرایطی خاص، واجب نموده و برای آن مراحل مختلفي که شامل بهترین شیوه ها براي هشدار دادن به فرد خطاکار است را مدبّرانه تدوین نموده(1)

تا شاید خودِ فرد قبل از رسیدن به مرحلة مجازات پی به خطایش بُرده و به راه درست باز گردد. اما به هر حال هر جامعه اي مقرّراتي دارد و افراد آن جامعه ملزم به رعايت آن مقررات و قوانين هستند. شما حتّي وقتي وارد كشورهاي غيرمسلمان هم که مي شويد، آنان مقراراتی دارند که ملزم به رعایت آنها هستيد و

ص: 152


1- . رجوع شود به رساله امام خمینی رحمه الله، مبحث: ملحقات، ص 1تا 9 - تحریر الوسیله امام خمینی رحمه الله ، ج 1، کتاب الامر بالمعروف و النهی عن المنکر، ص 462 تا 482- ترجمه تحریر الوسیله، سید محمد باقر موسوی همدانی رحمه الله ، ج 2، کتاب امر به معروف و نهی از منکر، ص250 تا 278 - رساله نوین تحریر الوسیله امام خمینی رحمه الله ، ترجمه و توضیح عبدالکریم بی آزار شیرازی، ج 4، ص 156.

اگر رعايت نكنيد با شما به عنوان متخلّف برخورد خواهند كرد. لذا در اسلام هم براي جوامع اسلامي مقرراتي وضع شده كه همه بايد اجرا كنند. حتي در قوانين فعلي جامعة ما كه برگرفته از اسلام است نيز قوانيني مخصوص به حجاب وضع شده (هرچند که امروزه عملاً هیچیک از این قوانین اجراء نمی شود). مثلاً در مادّة 638، فصل «جرايم ضدّ عفّت و اخلاق عمومي»، كتاب «قانون تعزيرات و مجازات هاي بازدارنده»(1) چنین آمده:

«هركس علناً در انظار و اماكن عمومي و معابر، تظاهر به عمل حرامي نمايد، علاوه بر كيفر عمل، به حبس از ده روز تا دو ماه يا تا 74 ضربه شلّاق محكوم مي گردد و در صورتي كه مرتكب عملي شود كه نفس آن عمل داراي كيفر نباشد ولي عفّت عمومي را جريحه دار نمايد، فقط به حبس از ده روز تا دو ماه يا تا 74 ضربه شلاق محكوم خواهد شد».

و به طور صريح در ذيل همين مادة از قانون به عنوان تبصره ذكر گردیده:

«زناني كه بدون حجاب شرعي در معابر و انظار عمومي ظاهر شوند به حبس از ده روز تا دو ماه و يا از پنجاه هزار تا پانصد هزار ريال جزاي نقدي محكوم خواهند شد».

حتّي در قانون رسيدگي به تخلّفات اداري به تأييد شوراي نگهبان، رعايت نكردن حجاب اسلامي، جزء تخلفات اداري محسوب مي شود(2)،

و مراحل مختلفي

ص: 153


1- . مصوب خرداد ماه 1375، به کوشش احمد حقانی، فصل هجدهم، ص 71 - همچنین قانون جدید مجازات اسلامی: کلیات - حدود - قصاص - دیات، مصوب 1/2/1392، تدوین جهانگیر منصور، کتاب پنجم تعزیرات و مجازات های بازدارنده، فصل هجدهم، ص 279، ماده 638 و تبصرۀ آن.
2- . رجوع شود به مجموعه قوانین و مقررات استخدامی، تدوین جهانگیر منصور، بخش: قانون رسیدگی به تخلّفات اداری، مصوب 7/9/1372، فصل دوم، بند 20 از ماده 8، ص 418.

نیز براي تنبیه و مجازات این تخلفات بیان شده(1)، که از اخطار و توبیخ كتبي شروع می شود تا اخراج از دستگاه متبوع و حتی انفصال دائم از خدمات دولتی.(2)

حتّي در مسائل فقهي ما كه در رساله های عملیه مذكور است، يكي از مراتب امر به معروف و نهي از منكر را توسّل به زور و جبر بيان مي كند و مي فرمايد:

«اگر (کسی که می خواهد امر و نهی کند) بداند يا اطمينان داشته باشد كه (عاصي) ترك منكر نمي كند يا واجب را به جا نمي آورد مگر به اِعمال زور و جبر، (توسل به زور و جبر) واجب است، لكن بايد تجاوز از قدر لازم نكند».(3)

ص: 154


1- . همان مدرک، فصل سوم، ماده 9، ص 419.
2- . حتی شهادت شرعی زنی که بی حجاب یا بد حجاب است نزد مقام قضایی معتبر و دارای حجیت نیست چون در قانون جدید مجازات اسلامی ذکر گردیده یکی از شرایط شاهد شرعی در زمان ادای شهادت، عدالت است و عادل کسی است که اهل معصیت نباشد. شهادت شخصی که اشتهار به فسق (علنی و آشکار گناه کردن) داشته باشد، مرتکب گناه کبیره شود یا بر گناه صغیره اصرار داشته باشد پذیرفته نیست. لذا از آنجا که مسلماً بی حجابی یا بدحجابی گناهی آشکار است، برفرض اینکه گناه صغیره هم باشد (که نیست) زنی که اصرار بر انجام این گناه داشته باشد شهادتش به عنوان شاهد پذیرفته نیست. برگرفته از قانون جدید مجازات اسلامی: کلیات - حدود - قصاص- دیات، مصوب 1/2/1392، تدوین جهانگیر منصور، کتاب اول کلیات، بخش پنجم، فصل سوم، بند ت ماده 177 و ماده 181 ص 87 و 88.
3- . رساله امام خمینی رحمه الله ، مبحث: ملحقات، مراتب امر به معروف و نهی از منکر، مسئله 2818 - البته برخی از مراتب امربه معروف از وظایف نظام اسلامی است و از همین رو رهبر معظم انقلاب مراتب دوم و سوم را که نوعاً منجر به برخورد عملی می شود به عهدة نیروهای انتظامی و قضایی نهاده اند، لیکن مرتبه اول آن - که جنبة ارشادی و راهنمایی دارد - به دوش همگان است. سایت پرسمان دانشگاهیان، تحت عنوان: نهی از منکر بدحجاب. ضمناً امر به معروف و نهی از منکر وظیفة همة افراد است چه حاکمیت الهی در اجتماعشان شکل گرفته باشد یا نگرفته نباشد و مؤمنین در اقلیت باشند و قدرت اقدام و ابراز نداشته باشند که حتی در این شرایط نیز تمام مراحل امر به معروف و نهی از منکر از آنها ساقط نمی شود و اقلّش این است که باید در درون خود هر منکری را زشت بدانند و نسبت به آن احساس انزجار داشته باشند و نسبت به هر معروفی شوق داشته باشند . چنانچه مؤمنین این فریضة مهم را ترک کنند به اندازة فردی که مرتکب گناه شده، مقصرخواهند بود. در کتاب کافی، ج 5، باب امر به معروف و نهی از منکر، ص 56، ح 1 امام باقر علیه السلام در این باره می فرمایند: «فَأَنْكِرُوا بِقُلُوبِكُمْ وَ الْفِظُوا بِأَلْسِنَتِكُمْ» یعنی «با دل هايتان منكر و كار بد را انكار كنيد و زشت بدانيد، و با زبان هاى خود اين مطلب را بگوييد» و در ادامه حضرت، قضیة عذاب صد هزار نفر از قوم شعیب علیه السلام را بازگو می فرمایند که چهل هزار نفرشان از بدکاران و شصت هزار نفرشان از نیکان آن قوم بودند و خدای متعال به حضرت شعیب علیه السلام وحی نمود که علت عذاب نیکان، کنار آمدنشان با معصيت كاران بود و اینکه از گناه آنان ناراحت و خشمگين نمی شدند. برگرفته از سخنان حجت الاسلام محمد رضا عابدینی، برنامه ذکر حکیم، شبکة قرآنِ سیما، تحت عنوان: شرح تفسیر المیزان (سوره آل عمران)، تاریخ 15/9/1401.

البته چون حجاب از واجبات اسلام است اما شرع مقدّس براي كسي كه در انظار مردم و معابر بدون حجاب اسلامي ظاهر شود مجازات معيني را مشخص نكرده، لذا تعیین مقدار مجازات آن بستگي به نظر قاضي دارد و شخص متخلّف بايد تعزير شود(1)

(هر چند كه در قانون تعزيرات يك حدّاكثر و حدّاقلي در قانون مصوب مجلس شوراي اسلامي برای آن معيّن شده ولي قاضي در تعيين آن حداكثر و حداقل مختار است) و اين گونه مجازات (تعزيرات) از زمان صدرِ اسلام هم موجود بوده. ضمناً توجّه داشته باشيد منظور اين نيست كه اين كار از اول فقط بايد به وسيلة جبر و زور انجام پذيرد بلكه همان طور كه در پاسخ به سؤال هفدهم نیز ذكر گردید، نبايد در موعظه و تذكّر و نصيحت و توجيه افراد در اين زمينه و كارهاي فرهنگي مختلف در مورد حجاب كوتاهي شود و تا آنجا كه ممكن است بايد با زبان استدلال و منطق افراد را بر اجراي احكام الهي مشتاق نمود ولي هميشه كم نبوده و نيستند كساني كه به دنبال لذائذ آني و هواي نفس مي روند و نمي خواهند تسليم اوامر

ص: 155


1- . تعزیرات به مجازات هایی گفته می شود که مقدار و خصوصیت آنها در شرع مقدّس تعیین نشده و با توجه به چگونگی جرم و علل و شرایط مختلف، توسط قاضی تعیین می گردد. برگرفته از رسالة نوین تحریر الوسیله امام خمینی رحمه الله ، ترجمه و توضیح عبدالکریم بی آزار شیرازی، ج 4، ص 253.

الهي باشند. آيا در این گونه موارد راه چاره اين است كه بگذاريم به بهانة آزادي و مختار بودن انسان، رها باشند تا موجب هرگونه فساد و بي بند و باري در جامعه شوند يا به حُكم عقل هم كه شده بايد مانع آنان شد و جامعه را از آسيب حفظ نمود؟

خلاصه اینکه: در پاسخ به کسانی که می گویند جلوگيري نمودن از بي حجابي و بد حجابي، در واقع زنان را به اجبار و به زور چکش باحجاب نمودن است و خلاف آزادي انسان است و با قانون نمی شود بی حجابی را ممنوع کرد.

می گوییم: پس همة مجازات هاي قانوني ديگر نیز كه در قبال تخلفات مختلف افراد وجود دارد مثل مجازات های راهنمايي و رانندگي یا مجازات هایی که در مورد مواد مخدر، دزدي، زنا، شراب خواري و ...... و حتي قتل صورت می گیرد همه و همه در واقع مانع شدن از ارتکاب خطا به زور چکش و از روی اجبار است و خلاف آزادي و اختيار انسان است!!(1)

ص: 156


1- . پاسخ دیگر اینکه: مگر بعضی کشورهای لیبرال همچون فرانسه که به اصطلاح مهد انقلاب و پدر جمهوری هم محسوب می شود، بی حجابی را اجباری نکردند؟!!! چطور باقانون می شود حجاب را ممنوع و برهنگی و بی حجابی را قانونی کرد ولی با قانون نمی شود حجاب را واجب و بی حجابی را غیر قانونی و ممنوع کرد؟!!! اگر گفته شود آنها ( لیبرال ها ) اشتباه کردند و ما اصلاً آنها را قبول نداریم، شما چرا می خواهید حجاب را به زور چکش و قانون اجباری کنید؟ پاسخ این است: ما که نمی گوییم کار آنها طبق مبنای ما اشتباه است و حق چنین کاری را نداشتند، بلکه می گوییم کار آنها طبق مبنای خودشان اشتباه است چون لیبرال یعنی آزادیخواه و طرفدار آزادی (آزادی مذهب، آزادی پوشش و ...) و آنها به عنوان لیبرالیسم حق ندارند که حجاب را ممنوع کنند ولی ما به عنوان مسلمان وظیفه داریم بی حجابی را ممنوع و حجاب را واجب کنیم. چون جزء آئین دین ما و از دستورات واجب الهی است. البته الآن که در عمل حجاب اجباری نیست و قانونش اجراء نمی شود. افرادی که این شبهات را مطرح می کنند، می خواهند حجاب حتی در تئوری هم واجب و اجباری نباشد!!!! و ما می گوییم حجاب حتی به حکم اولیه، شرعی و قانونی و عقلی است و به نفع جامعه است. بعضی می گویند : اگر حجاب اجباری باشد زنان به بی حجابی و بد حجابی حریص تر می گردند و در نتیجه مفاسد ناشی از آن نیز بیشتر خواهد شد!!!! پاسخ این است که: با آزاد شدن گناه، گنهکار کم نمی شود همان طور که با آزاد شدن مواد مخدر معتادین نه تنها کم نمی شوند بلکه بیشتر نیز خواهند شد. در مورد حجاب نیز شاهد هستیم که در این مدت چهل و سه سالی که از پیروزی انقلاب اسلامی ایران گذشته و حجاب هم اجباری نبوده، وضعیت حجاب بعضی از بانوان در جامعه بهتر نشده (برای توضیح بیشتر به پاسخ سؤال دوم رجوع شود). بعضی دیگر نیز می گویند: بدن و لباس خودمان است و هرجور که دوست داشته باشیم لباس می پوشیم و این یک مسئلة شخصی است!!!! پاسخ این است که: نحوة لباس پوشیدن فرد در عرصة عمومی، مسئلة شخصی و خصوصی نیست. بله نحوة پوشش فرد در اتاق خواب و حریم خصوصی او، مسئلة خصوصی است و حق شخصی او مطرح است ولی محیط بیرون از خانه عرصة عمومی است و حق فرد به تنهایی مطرح نیست بلکه حق الناس و حق شهروندان جامعه مطرح است. جالب است حتی لیبرال ها نیز این را قبول دارند برای نمونه در واشنگتن، نیویورک و ... با وجود اینکه خرید و فروش و حتی خوردن مشروب در خانه و مشروب فروشی ها آزاد است ولی آوردن شیشة مشروب بدون پاکت و پوشش در خیابان و محل رفت و آمد عمومی ممنوع است چون حریم عمومی است. برگرفته از سخنان آقای رحیم ازغدی، تحت عنوان: حجاب قانونی یا اجباری؟، سایت مشرق نیوز، کد خبر: 1120166، تاریخ انتشار: 29 شهریور 1399. به بیان دیگر رعایت نکردن خیلی از احکام الهی ممکن است فردی و شخصی باشد و ما از جهت دینی نیز حق دخالت نداریم (حتی حق تجسس نیز نداریم). ولی این در جایی است که گناه مخفی باشد و در این صورت چون دیگران اطلاعی هم از آن ندارند، لذا در قبال آن وظیفة امر به معروف و نهی از منکر هم ندارند و گناهی نیز به گردنشان نخواهد بود. اما اگر فرد گنهکار علناً و به طور آشکار حکم خدا را رعایت نکند، دیگران نسبت به آن وظیفة امر به معروف و نهی از منکر دارند و باید از خود حساسیت نشان دهند و در غیر این صورت به اندازة همان فردِ گناهکار مقصرند و مستوجب عذاب الهی خواهند بود. مانند نیکوکاران قوم شعیب علیه السلام که در موردشان چنین آمده: «أَنِّي مُعَذِّبٌ مِنْ قَوْمِكَ مِائَةَ أَلْفٍ أَرْبَعِينَ أَلْفاً مِنْ شِرَارِهِمْ وَ سِتِّينَ أَلْفاً مِنْ خِيَارِهِمْ» همراه با گناهکاران عذاب شدند، چون با آنها کنار آمدند و از گناه آنان ناراحت و خشمگین هم نبودند (کافی، ج 5، ص 56، ح 1). پس رعایت نشدن حکم خدا در جایی که مخفی باشد با جایی که علنی باشد خیلی متفاوت است. برگرفته از سخنان حجت الاسلام محمد رضا عابدینی، برنامه ذکر حکیم، شبکه قرآنِ سیما، تحت عنوان: شرح تفسیر المیزان ( سوره آل عمران)، تاریخ 15/9/1401.

ص: 157

در حالي كه قرآن کریم مي فرمايد:

«وَ لَكُمْ فِي الْقِصاصِ حَياةٌ يا أُولِي الْأَلْباب»(1) يعني «اي خردمندان، حكم قصاص براي شما مایة حيات (و امنیت) است».

و پيامبر اكرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ می فرمودند:

اگر خودم هم مرتكب اشتباهي شدم تن به قصاص خواهم داد.(2)

در حالي كه قرآن کریم مي فرمايد:

«وَ لَكُمْ فِي الْقِصاصِ حَياةٌ يا أُولِي الْأَلْباب»(3) يعني «اي خردمندان، حكم قصاص براي شما مایة حيات (و امنیت) است».

و پيامبر اكرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ می فرمودند:

اگر خودم هم مرتكب اشتباهي شدم تن به قصاص خواهم داد.(4)

همچنان كه در برابر شخصي که مدعی شده بود عصاي رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ در حين حركت به شانه اش اصابت نموده، حاضر شدند كه آن شخص ایشان را قصاص نماید.(5)

ص: 158


1- . سوره بقره، آیه 179.
2- . «يا أيُّها الناسُ، إنّما أنا بَشَرٌ مِثلُكُم، و لَعلّهُ أن يكونَ قد قَرُبَ مِنّي خُفوفٌ مِن بينِ أظهُرِكُم، فَمَن كُنتُ أصَبتُ مِن عِرضِهِ أو مِن شَعرِهِ أو مِن بَشَرِهِ أو مِن مالِهِ شَيئا، هذا عِرضُ مُحمّدٍ و شَعرُهُ و بَشَرُهُ و مالُهُ فَلْيَقُمْ فَلْيَقتَصَّ! و لا يَقولَنَّ أحَدٌ مِنكُم: إنّي أتَخَوَّفُ مِن مُحمّدٍ العَداوَةَ و الشَّحناءَ، ألا و إنّهُما لَيسَتا مِن طَبِيعَتي و لَيسَتا مِن خُلُقي» یعنی «هان، اى مردم! جز اين نيست كه من هم مانند شما بشرى هستم و شايد كه رفتن من از ميان شما نزديك باشد. پس اگر به آبرو يا مو يا پوست و يا مال كسى لطمه اى زده ام، اينك اين آبروى محمّد و مو و پوست و مال او. برخيزد و قصاص كند! و هرگز كسى از شما نگويد: من از دشمنى و كينه محمّد مى ترسم. بدانيد كه اين دو خصلت از طبيعت من و از اخلاق من به دورند». كنز العمّال: 39831.
3- . سوره بقره، آیه 179.
4- . «يا أيُّها الناسُ، إنّما أنا بَشَرٌ مِثلُكُم، و لَعلّهُ أن يكونَ قد قَرُبَ مِنّي خُفوفٌ مِن بينِ أظهُرِكُم، فَمَن كُنتُ أصَبتُ مِن عِرضِهِ أو مِن شَعرِهِ أو مِن بَشَرِهِ أو مِن مالِهِ شَيئا، هذا عِرضُ مُحمّدٍ و شَعرُهُ و بَشَرُهُ و مالُهُ فَلْيَقُمْ فَلْيَقتَصَّ! و لا يَقولَنَّ أحَدٌ مِنكُم: إنّي أتَخَوَّفُ مِن مُحمّدٍ العَداوَةَ و الشَّحناءَ، ألا و إنّهُما لَيسَتا مِن طَبِيعَتي و لَيسَتا مِن خُلُقي» یعنی «هان، اى مردم! جز اين نيست كه من هم مانند شما بشرى هستم و شايد كه رفتن من از ميان شما نزديك باشد. پس اگر به آبرو يا مو يا پوست و يا مال كسى لطمه اى زده ام، اينك اين آبروى محمّد و مو و پوست و مال او. برخيزد و قصاص كند! و هرگز كسى از شما نگويد: من از دشمنى و كينه محمّد مى ترسم. بدانيد كه اين دو خصلت از طبيعت من و از اخلاق من به دورند». كنز العمّال: 39831.
5- . «فَنَاشَدْتُكُمْ بِاللَّه أَيُّ رَجُلٍ مِنْكُمْ كَانَتْ لَهُ قِبَلَ مُحَمَّدٍ مَظْلِمَةٌ إِلَّا قَامَ فَلْيَقْتَصَّ مِنْهُ فَالْقِصَاصُ فِي دَارِ الدُّنْيَا أَحَبُّ إِلَيَّ مِنَ الْقِصَاصِ فِي دَارِ الْآخِرَةِ عَلَى رُءُوسِ الْمَلَائِكَةِ وَ الْأَنْبِيَاءِ فَقَامَ إِلَيْهِ رَجُلٌ مِنْ أَقْصَى الْقَوْمِ يُقَالُ لَهُ سَوَادَةُ بْنُ قَيْسٍ فَقَالَ لَهُ فِدَاكَ أَبِي وَ أُمِّي يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّكَ لَمَّا أَقْبَلْتَ مِنَ الطَّائِفِ اسْتَقْبَلْتُكَ وَ أَنْتَ عَلَى نَاقَتِكَ الْعَضْبَاءِ وَ بِيَدِكَ الْقَضِيبُ الْمَمْشُوقُ فَرَفَعْتَ الْقَضِيبَ وَ أَنْتَ تُرِيدُ الرَّاحِلَةَ فَأَصَابَ بَطْنِي فَلَا أَدْرِي عَمْداً أَوْ خَطَا .... فَقَالَ ( صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ ) تَعَالَ فَاقْتَصَّ مِنِّي حَتَّى تَرْضَى فَقَالَ الشَّيْخُ فَاكْشِفْ لِي عَنْ بَطْنِكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَكَشَفَ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ عَنْ بَطْنِهِ فَقَالَ الشَّيْخُ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا رَسُولَ اللَّهِ أَ تَأْذَنُ لِي أَنْ أَضَعَ فَمِي عَلَى بَطْنِكَ فَأَذِنَ لَهُ فَقَالَ أَعُوذُ بِمَوْضِعِ الْقِصَاصِ مِنْ بَطْنِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ مِنَ النَّارِ يَوْمَ النَّارِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ يَا سَوَادَةُ بْنُ قَيْسٍ أَ تَعْفُو أَمْ تَقْتَصُّ فَقَالَ بَلْ أَعْفُو يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ اللَّهُمَّ اعْفُ عَنْ سَوَادَةَ بْنِ قَيْسٍ كَمَا عَفَا عَنْ نَبِيِّكَ» یعنی «شما را به خدا سوگند می دهم که به هر یک از شما از سوی محمّد ستمی شده است برخیزد و قصاص کند که قصاص در این خانة دنیا برای من محبوب تر است از قصاص در خانة آخرت که در محضر فرشتگان و پیامبران باشد. از آخر مردم مردی به نام سوادة بن قیس برخاست و گفت: ای رسول خدا پدر و مادرم فدای شما باد در آن هنگام که از طائف باز می گشتی من به استقبال شما آمدم و شما سوار بر ناقة عضبای خود بودید و تازیانه ای دارز و باریک در دست شما بود. تازیانه را بلند کردی که به شتر بزنی ولی تازیانه به شکم من خورد و نمی دانم که این کار عمداً بود یا از خطا ...... رسول خدا ( صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ ) فرمود: بيا و قصاص كن تا راضى شوى. پيرمرد گفت: شكم خود را براى من برهنه فرماى و پيامبر ( صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ ) جامه از شكم خود كنار زد. پيرمرد گفت: اى رسول خدا پدر و مادرم فدايت باد. آيا اجازه مى فرمايى لب هاى خود را بر شكمت نهم؟ و چون اجازه فرمود پيرمرد گفت: من به اين موضع شكم رسول خداى از آتش دوزخ در رستاخيز پناه مى برم. پيامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ فرمودند: آيا عفو مى كنى يا مى خواهى قصاص بگيرى؟ گفت: حتماً مى بخشم و رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ فرمود: پروردگارا از سواده در گذر همچنان كه از پيامبرت درگذشت». روضة الواعظين و بصيرة المتعظين، ج 1، ص 73 - مستدرك الوسائل، ج 18، (باب نوادر ما يتعلق بأبواب قصاص)، ص 287، ح 2- برگرفته از رساله نوین تحریر الوسیله امام خمینی رحمه الله ، ترجمه و توضیح عبدالکریم بی آزار شیرازی، ج 4، ص 253.

لذا همان طوركه براي جلوگيري از پيشرفت مرض و بيماري گاهي لازم است، داروي تلخ خورد و به درمان هاي حتي سخت و دردناك تن داد و گاهي نيز حتی كار به جراحي منتهي مي گردد و فرد براي نجات كل بدن راضي مي شود عضوي را مجروح كند، شرع و عقل حكم مي كند كه براي حفظ سلامت جامعه و افرادش نیز اگر لازم باشد به جبر و زور هم متوسل شد تا موانع رشد و ترقي و كمال مسلمانان را تا حد ممكن در جامعه كاهش یابد و افراد جامعه سريع تر و راحت تر مراحل رشد و كمال را طي كنند. دشمنان اسلام چون مي دانند كه كوتاه ترين راه براي سقوط ملّت ها و بهره كشي از آنها رواج فساد و صفات زشت و بي بند و باري در جامعه است(1)

يكي از اوّلين

ص: 159


1- [1] . شکست و ضربه زدن به ملت ها فقط از طریق هجوم نظامی نیست بلکه تهاجم فرهنگی خطرناک تر از هجوم نظامی است. در هجوم نظامی درگیری در مرزهاست و طمع دشمن به خاک است و زمین از دست می رود ولی در شبیخون فرهنگی آسیب متوجة درون خانه هاست و طمع دشمن به اخلاق و ایمان است و شرف و دین از دست می رود. هجوم نظامی با سر و صدا و سرعت است و ترسناک و نفرت انگیز می باشد و دشمن علناً اعلام دشمنی و جنگی آشکار می کند که موجب می شود افراد در مقابل دشمن مقاومت و دفاع کنند و ملت مقاوم تر می گردد ولی تهاجم فرهنگی آهسته و آرام و فریبنده و جذاب است و دشمن ظاهراً اعلام دوستی می کند و در واقع با جنگی پنهان موجب استقبال و پذیرش افراد از بی بند و باری می شود و غارت اندیشه و عقیده می کند تا با ایجاد شک و دودلی و به ابتذال کشیدن افراد، اراده ملت را در همة زمینه ها سست کند و مانع پیشرفت آنان گردد. حملة نظامی پیداست و صفیر اولین گلوله همه را متوجه خطر می سازد اما تهاجم فرهنگی پنهان است و گاهی تا شلیک گلولة آخرِ دشمن هم هنوز عده ای شبیخون را باور نمی کنند. در حملة نظامی سلاح دشمن موشک و بمب های خوشه ای و .... است که در نهایت موجب می شود عده ای به افتخار شهادت و جانبازی و آزادگی نائل شوند که مایة سربلندی و افتخار دنیا و آخرت است ولی در تهاجم فرهنگی سلاح دشمن ماهواره و امواج تصویری و فضای مجازی و کتاب و مجله و رُمان و فیلم و .... است که قربانیان را آلوده به گناه و هوسرانی و اعتیاد کرده تا نسلی را به ابتذال بکشاند و برگُردة آنان سوار شوند و ثروتشان را به یغما برند و آنان را مستعمرة خود گردانند که مایة خسران دنیا و آخرت است. در حملة نظامی تیر و ترکش بر سر و دست می نشیند و بدن را مجروح می کند ولی در تهاجم فرهنگی زهر هوس و ویروس گناه بر روح و فکر و اندیشه می نشیند و دین و ایمان آسیب می بیند. بکوشیم تا از مجروحان این جبهه و ترکش خوردگان این حمله و تهاجم فرهنگی نباشیم. اگر هم آسیب دیده ایم هرچه سریعتر به درمانگاه توبه پناه ببریم و تا دیر نشده غدة گناه را جراحی کنیم. آیا سلامت روح و فکر به اندازة جسم مهم نیست؟!. برگرفته از بروشور «یک میدان و دو هجوم»، جواد محدثی.

قدم هايي كه براي رسيدن به چنين اهدافي برمي دارند بد حجابي و بي حجابي و برهنگي زنان است همچنان كه علّت سقوط اندلس نیز، رواج فساد در بين جوانان بود.(1) و همچنين در ايران قبل از انقلاب و در الجزاير استعمارگران تلاش كردند كه زنان را از حجاب جدا كنند و آنان را از ارزش هاي اسلامي دور كنند و با فرهنگ غربي آلوده سازند.

ان شاءالله كه خداوند به همگي ما بينش و بصيرت در دين را عطا فرمايد: «اللَّهُمَّ اجْعَلِ ..... الْبَصِيرَةَ فِي دِينِی».(2)

ص: 160


1- . برگرفته از کتاب عربی دوم تجربی، عیسی متقی زاده، حمید رضا میرحاجی، عبدالعلی آل بویه لنگرودی، ص 53.
2- . فرازی از دعای عرفه امام حسین علیه السلام .

سؤال بيستم :

در مورد حجاب خيلي هم نبايد سخت گرفت. امام خمينی رحمه الله حتّي نسبت به نماز كه يكي از مهم ترين واجبات الهي است و نخستين عملي است كه در روز قيامت از آن باز خواست مي شود و در صورتي كه پذيرفته نشود، هيچ عملي از انسان پذيرفته نخواهد شد، نیز خيلي سخت نمي گرفتند چنان كه عروس ایشان مي گويد: «(امام) هيچ وقت صبح بچّه ها را از خواب بيدار نمي كردند كه نماز بخوانند»(1) و يا دختر ایشان مي گويد: امام يك بار هم به ما نگفتند بيائيد نماز بخوانيد.(2) پس چرا شما طرفدار سخت گيري دربارة حجاب هستيد؟

پاسخ :

اولاً- همان طور که گفته شد(3) برخی از احکام اسلامی، فردی است مانند نماز و کسی که به آن عمل نمی کند آسیب و زیانش متوجه خودش می شود ولی برخی دیگر از احکام اسلامی، فردی اجتماعی است مانند حجاب و کسی که به آن عمل نمی کند هم موجب آسیب و زیان خود و هم دیگر افراد جامعه می گردد، همانطور که رعایت نکردن قوانین راهنمایی و رانندگی توسط راننده، هم موجب آسیب و ضرر و زیان خود راننده می شود و هم دیگر افراد جامعه.

ثانیاً- قضية حجاب با مطالب ذكر شده در مورد نماز، خيلي تفاوت دارد، چرا كه در كتاب پا به پاي آفتاب خانم فاطمه طباطبائي، عروس امام خميني رحمه الله در ادامة همان مطلب فوق (که از قول ایشان نقل شده) می فرمايد:

ص: 161


1- . پا به پای آفتاب، گردآوری و تدوین امیر رضا ستوده، ج 1، ص 190.
2- . برگرفته از همان مدرک، ص 100.
3- . رجوع شود به پاورقی پاسخ به سؤال نوزدهم در رابطه با آیه شریفه «لا إِكْراهَ فِي الدِّين».

«( امام ) معتقد بودند كه خواب تكليف ندارد».(1)

يعني انسان چون خواب است مثل شخص بيهوش، تا زماني كه در اين حال است، تكليف ندارد(2)

و در حديث مشهور رفع قلم نیز آمده که:

«از سه گروه تكليف برداشته شده: از شخص خواب تا زمانی که بیدار شود و از دیوانه تا هشیار گردد و از صغیر تا زمانی که بزرگ شود (و به سن بلوغ برسد)».(3)

امّا قضية حجاب كه در مورد انسان در حین خواب نيست بلكه دربارة انساني است كه در حالت بيداري و با اختيار کامل در مقابل نامحرم، بی حجاب و يا بدحجاب ظاهر مي شود در حالي كه خداوند او را مكلّف به اجراي حكم حجاب نموده است.

ثالثا- اگر خانم فریده مصطفوی دختر امام رحمه الله می فرماید که: «(ایشان) در مورد نماز با ما هیچ سخت گیری نکردند»،(4) به این معنا نیست که ایشان به خواندن و نخواندن و یا قضا شدن و نشدن نماز بچّه ها و نوه هايشان کاری نداشتند و اجباری در کار نبوده بلکه منظور این است که ایشان در مسائل شرعی سخت گیری افراطی که پا را فراتر از شرع بگذارند، نداشتند، ولی در مورد واجبات و از جمله نماز و دوری از محرّمات خيلي هم سخت گير بودند به این معنا که به طور جدّی پایبند تکالیف الهی بودند، چرا که خود خانم فریده مصطفوی در چند سطر قبل از این جمله می فرماید:

ص: 162


1- . پا به پای آفتاب، گردآوری و تدوین امیر رضا ستوده، ج 1، ص 190.
2- . با این تفاوت که نمازهایی که در حال دیوانگی یا بیهوشی (اگر خودش، خودش را بیهوش نکرده باشد) ترک کرده، واجب نیست قضا کند ولی کسی که در تمام وقت نماز خواب بوده، باید نمازش را قضا کند. برگرفته از رساله امام خمینی رحمه الله ، مسئله 1370 و تحریر الوسیله، امام خمینی رحمه الله ، ج 1، ص 223، القول فی صلاة القضاء و ترجمه تحریر الوسیله، سید محمد باقر موسوی همدانی رحمه الله ، ج 1، ص350.
3- . «أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ رَفَعَ الْقَلَمَ عَنْ ثَلَاثَةٍ عَنِ النَّائِمِ حَتَّى يَسْتَيْقِظَ وَ عَنِ الْمَجْنُونِ حَتَّى يُفِيقَ وَ عَنِ الصَّغِيرِ حَتَّى يَكْبَرَ وَ هَذِهِ مَجْنُونَةٌ قَدْ رُفِعَ عَنْهَا الْقَلَمُ». مستدرك الوسائل، ج 1، ص 84، ح 10.
4- . پا به پای آفتاب ، گردآوری و تدوین امیر رضا ستوده، ج 1، ص 101.

«امام به جز در مسائل شرعی در بقیة مسائل خیلی سخت گیری نمی کردند. ایشان همیشه مقید بودند که ما دستورات خدا را انجام دهیم تا بتوانیم از گناهان دور باشیم».(1)

و باز خود ایشان می فرماید:

«در منزل حق انجام هيچ گونه گناهي از جمله غيبت، دروغ، بي احترامي به بزرگتر و توهين به مسلمان را نداشتيم».(2)

همچنین ایشان در مورد نماز نیز می فرماید:

وای به حال کسی بود اگر نماز نخواند آن وقت باید از خانه بیرون برود یعنی برخورد امام با او این گونه بود که اصلاً اولاد آقا نباشد.(3)

و یا خانم فاطمه طباطبایی عروس امام رحمه الله مي فرمايند:

«آقا در مسائل شرعي با كسي شوخي نداشتند. البته كاملاً در چهارچوب شرع بودند ..... امّا بعد از سنّ تكليف مگر كسي جرأت مي كرد بيدار باشد و نمازش را نخواند؟!».(4)

رابعا- در این مورد نیز که خانم فاطمه طباطبایی عروس امام رحمه الله می فرماید:

«(امام) هیچ وقت صبح بچه ها را از خواب بیدار نمی کردند که نماز بخوانند. معتقد بودند که خواب تکلیف ندارد».(5)

اما در مورد اینکه دختر ایشان خانم فریده مصطفوی می فرماید:

«صبح هم کسی را از خواب بیدار نمی کردند و می گفتند: خودتان اگر بیدار می شوید، بلند شوید نماز بخوانید».(6)

چند نکتة مهم را باید مد نظر داشت:

ص: 163


1- . همان مدرک، ص 100.
2- . همان مدرک، ص 101.
3- . برگرفته از همان مدرک.
4- . همان مدرک، ص 190.
5- . همان مدرک.
6- . همان مدرک ، ص 101.

1- امام خمینی رحمه الله معتقد بودند: پیش از رسیدن به سن تکلیف باید کارهای خوب و بد و مسائل شرعی را به بچه آموخت و کودکان را به انجام آن عادت داد(1)

و در خصوص نماز می فرمودند:

«بچه ها قبل از سن تكليف بايد رو به نماز بايستند تا عادت كنند».(2)

و يا دربارة همان مسئلة مورد نظر ما، يعني «حجاب» نیز، ايشان معتقد و مقّید بودند كه دخترها از بچگي حجاب شرعي خود را باید حفظ كنند.(3)

البته فرزند بعد از تکلیف اگر کوتاهی کرد و یا مرتکب خطایی شد باید به شیوه ای مناسب تنبیه شود. خانم فریده مصطفوی دختر امام رحمه الله دربارة روش تربیتی امام خمینی رحمه الله ، زمانی که فرزندان ایشان کاری از روی بچگی یا شیطنت انجام می دادند، می فرماید:

«شیوة تربیتی شان این گونه نبود که صدایمان کنند و بگویند: "من به شما نگفتم این کار را نکنید، چرا کردید؟..." و ما را تنبیه کنند و ما هم بگوییم: " آقا! ببخشید". حضرت امام، آنچنان جذبه ای داشتند که ما خود به خود از ایشان حساب می بردیم و مواظب رفتارمان بودیم. در صورتی که ایشان تغیّر نداشتند و کتکی نمی زدند. گاهی اوقات یک تشر

ص: 164


1- . همان مدرک ، ص 190 و 101 و 56 - البته شاید یکی از دلایلش این باشد که آنچه در کودکی آموخته می شود در جان و روح فرد می نشیند و در تمام دوران زندگانی او مؤثر است همان طور که امام علی علیه السلام فرمودند: «اَلعِلمُ مِنَ الصِّغَرِ کَالنَّقشِ فِی الحَجَر»یعنی«علم و دانش در کودکی مانند حکّاکی (حک کردن) در سنگ است». بحارالانوار، ج 1، ص 224.
2- . پا به پای آفتاب، گردآوری و تدوین امیر رضا ستوده، ج 1، ص 190 و 56 - حتی امام خمینی رحمه الله در رسالة خود، مبحث: نماز قضا، م 1389 می فرمایند: «مستحب است بچة ممیز یعنی بچه ای که خوب و بد را می فهمد، به نماز خواندن و عبادت های دیگر عادت دهند، بلکه مستحب است او را به قضای نمازها هم وادار نمایند». و شاید یکی از عللی که در احادیث (بعضی از این احادیث در پاسخ به سؤال یازدهم ذکر گردید) نیز، تاکید بر انجام وضو و نماز قبل از رسیدن به سن تکلیف شده، به خاطر همین عادت دادن فرزندان به انجام فرائض باشد.
3- . برگرفته از پا به پای آفتاب، گردآوری و تدوین امیر رضا ستوده، ج 1، ص 101.

می زدند یا تندی می کردند و همان برای چندین روز کافی بود. اگر کار خلافی می کردیم که می دانستیم چنانچه ما را ببیند ناراحت می شوند دو ، سه روز خودمان را از ایشان مخفی می کردیم که مبادا ما را ببینند و ما را دعوا کنند». سپس ایشان نمونه ای از برخورد حضرت امام رحمه الله را از سن ده یازده سالگی خودش نقل می کند که در خیابان صورتش را خیلی خوب نگرفته بوده و حضرت امام هم ایشان را می بینند و او به قدری می ترسد و وحشت می کند که دو روز در منزل پنهان می شود و امام رحمه الله نیز طوری با او رفتار نموده بودند که قبح قضیه از بین نرود و آن وحشت برایش باقی بماند تا تکرار نکند. البته دختر حضرت امام رحمه الله می گوید: من مکلف بودم. تا مکلف نبودیم هیچ تکلیفی بر ما بار نمی کردند، و در ادامه می گوید: این روش ایشان اثر خوبی داشت و باعث می شد ما کار خلافی انجام ندهیم، نه اینکه دائماً انجام دهیم یا تنبیه شویم یا ببخشید بگوییم و باز دو مرتبه همان کار را انجام دهیم.(1)

همچنین ایشان خاطره ای را از دورانی که تازه مکلف شده بودند نقل مي كند كه:

«شب خوابیده بودم که آقا با اخوی وارد شدند. خیلی سرحال و خوشحال بودند. از من پرسیدند که آیا نماز خواند ام؟ من فکر کردم چون الآن آقا سرحالند، دیگر نماز خواندن من هم برایشان مسئله ای نیست. گفتم: نه. ایشان به قدری تغییر حالت دادند و عصبانی شدند که ناراحتی سراسر وجودشان را فرا گرفت و من خیلی ناراحت شدم که چرا با حرف و عملم مجلس به آن شادی را تلخ کردم». (2)

البته حتماً ايشان بعدش بلند مي شود و مي رود نمازش را مي خواند.(3)

ص: 165


1- . برگرفته از همان مدرک ص 99 و 100.
2- . همان مدرک ، ص 101.
3- . تذکر این نکته لازم است که پدر و مادر باید با شیوه های مختلف و مناسب، فرزندان خود را قبل از سن تکلیف نیز به نماز وادارند. مسئلة نماز به اندازه ای اهمیت دارد که طبق روایات پدر و مادر حتی گاهی می توانند با مراعات شرایطی خاص اگر لازم شود فرزند خود را به خاطر بی اعتنائی به نماز و یا ترک آن تنبیه بدنی نیز بنمایند. پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ به امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: «أدِّبْ صِغَارَ أَهْلِ بَيْتِكَ بِلِسَانِكَ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الطَّهُورِ فَإِذَا بَلَغُوا عَشْرَ سِنِينَ فَاضْرِبْ وَ لَا تَجَاوَزْ ثَلَاثا» یعنی «فرزندان خردسالت را با زبان بر نماز و وضو انس و عادت بده و آن گاه که به ده سالگی رسیدند آنها را (به خاطر بی اعتنایی و ترک نمودن نماز) بزن، ولی از سه ضربه فراتر نرو»، و در بعضی روایات سن هفت، هشت، نه و سیزده سالگی نیز ذکر شده: «مُرُوا صِبْيَانَكُمْ بِالصَّلَاةِ إِذَا بَلَغُوا سَبْعَ سِنِينَ وَ اضْرِبُوهُمْ عَلَى تَرْكِهَا إِذَا بَلَغُوا تِسْعاً». مستدرك الوسائل، ج 15، ص 159، ح 1 برگرفته از سایت ویکی فقه، تنبیه بدنی کودکان (روانشناسی اسلامی) - پرتوی از اسرار نماز، محسن قرائتی، ص 83 - پرورش مذهبی کودک، دکتر علی قائمی، ص 39 - رساله آیت الله بهجت رحمه الله، مبحث: امر به معروف و نهی از منکر، م 1609- رساله آیت الله بروجردی رحمه الله با حواشی بعضی علماء، م 2820. ضمناً توجه به این نکته نیز ضروری است که این تنبیه بدنی باید در حدّی باشد که حتی موجب خراش یا سرخی یا کبودی و سبزی پوست نیز نشود (در واقع یک تلنگری است فقط به ظاهر کمی خشن تا بچه نماز را جدّی بگیرد) در غیر این صورت اسلام برایش دیه معین نموده. برگرفته از استفتائات حضرت امام خمینی رحمه الله ، ج 3، احکام دیات، مبحث تنبیه بدنی، ص 475، پاسخ به سؤالات شماره 34 و 36 و همچنین رساله نوین تحریر الوسیله امام خمینی رحمه الله ، ترجمه و توضیح عبدالکریم بی آزار شیرازی، ج 4، مبحث: دیات، ص 307 و 308 و همچنین قانون جدید مجازات اسلامی: کلیات - حدود - قصاص- دیات، مصوب 1/2/1392، تدوین جهانگیر منصور، کتاب چهارم دیات، بخش دوم، فصل ششم، ص 227 و 230، ماده 709 و 714.

2- امام خمینی رحمه الله در مورد نماز و اهمیت آن و حتي نماز اول وقت (كه واجب هم نيست، بلكه مستحب است) به فرزندان و نزدیکان خود بسیار تاکید و توصیه می نمودند. به عنوان نمونه: عروس و نوه هاي حضرت امام رحمه الله نقل مي كنند که ایشان:

«هر وقت كه بچه ها را مي ديدند مي پرسيدند: نمازت را خوانده اي؟ اگر نخوانده بودند، جا نمازشان را مي دادند و مي گفتند: "برو وضويت را بگير و بيا نمازت را بخوان" و بعد از نماز نصيحت مي كردند: "ببين كه اگر همين نماز را سر موقع مي خواندي چقدر بهتر بود، خدا هم خوشش مي آيد"».(1)

ص: 166


1- . پا به پای آفتاب، گردآوری و تدوین امیر رضا ستوده، ج 1، ص 190 و همچنین رجوع شود به همان کتاب ص 217 و 232.

در مورد اهمیت دادن به نماز خانم فاطمه طباطبائي عروس حضرت امام رحمه الله مي فرمايند:

«روایتی از امام جعفر صادق رحمه الله نقل مي كردند که اگر كسي نمازش را سبك بشمارد از شفاعتشان محروم مي شود.(1) من یکبار به ایشان (امام خمینی رحمه الله ) عرض کردم: "سبک شمردن نماز، شايد به اين معني باشد كه شخص نمازش را يك وقت بخواند و يك وقت نخواند". (ایشان) گفتند: "نه اينكه خلاف شرع است، منظور امام صادق علیه السلام اين بوده است

كه وقتي ظهر مي شود و فرد در اول وقت نماز نمي خواند، در واقع به چيز ديگري رجحان داده است"».(2)

و همچنین خانم فریده مصطفوی دختر امام خمینی رحمه الله می فرماید:

«امام خیلی به نماز اهمیت می دادند، خیلی سفارش نماز را می کردند، همیشه مي گفتند: "در مورد نمازتان اهمال نكنيد" و به ما می گفتند: "همين كه شما مي گویيد اول اين كار را بكنم، بعد نماز بخوانم، اين خلاف است، نگویید اين حرف را، به نمازتان اهميت دهيد، اوّل نماز"».(3)

البته خود ایشان نیز تا آخرین لحظات زندگی برای نماز اول وقت اهمیت ویژه ای قائل بودند و این نه تنها فقط برای فرزندان و نزدیکان ایشان بلکه برای تمام مسلمانان عصر ما، درسی عملی از بزرگمردی است که اگر نگوییم بی نظیر، از کم نظیرترین مردان تاریخ معاصر ماست. خانم نعيمه اشراقي نوه امام رحمه الله در این باره مي گوید كه امام رحمه الله در آخرین روز عمرشان در بيمارستان با آن وضع جسماني خود، چون ساعت دم دستشان نبود و آنقدر هم قدرت نداشتند كه به ساعت نگاه كنند، يك ربع

ص: 167


1- . «إِنَّ شَفَاعَتَنَا لَا تَنَالُ مُسْتَخِفّاً بِالصَّلَاةِ». من لايحضره الفقيه، ج 1، ص 206، ح 618 برگرفته از سید الشهداء، شهید آیت الله دستغیب رحمه الله ، ص 95.
2- . پابه پای آفتاب، گردآوری و تدوین امیر رضا ستوده، ج 1، ص 181.
3- . همان کتاب، ج 1، ص 118.

به يك ربع از ما دربارة وقت نماز مي پرسيدند، نه به خاطر اينكه نمازشان قضا نشود بلكه به خاطر اينكه نماز را اول وقت بخوانند.(1)

3- امام خمینی رحمه الله با عمل نمودن به تکالیف الهی و خصوصاً نماز، از نظر تربیتی برای فرزندان و نزدیکان خود الگویی مجسم بودند. خانم فریده مصطفوی دختر امام رحمه الله در این زمینه می فرماید: «کارهای دینی به ما دیکته نمی شد. در خانواده وقتی ما رفتار امام را می دیدیم، خود به خود در ما تأثیر می گذاشت و همیشه سعی می کردیم که مثل ایشان باشیم، ولو اینکه مثل ایشان نمی شدیم. از نظر تربیتی، خود ایشان برای ما یک الگو بودند. وقتی کاری را به ما می گفتند: "انجام ندهید" و ما می دیدیم ایشان در عمرشان آن کار را نمی کنند، قهراً ما هم انجام نمی دادیم. مثلاً به ما مي گفتند: "بايد نماز بخوانيد" خودشان از نيم ساعت به ظهر وضو مي گرفتند و مشغول نماز خواندن مي شدند و ما هم داخل حياط مشغول بازي كردن بوديم. يك مرتبه هم نيامدند صدا كنند كه: "دخترها! بايستيد براي نماز. بياييد من ايستاده ام، پشت سر من يا خودتان نماز بخوانيد". ايشان تمام سال، اوّل اذان، نماز مي خواندند ولي يك بار هم به ما نگفتند كه: "الان دست از كارتان برداريد، موقع اذان است، دست از بازي تان برداريد و بايستيد براي نماز". ولي مي گفتند: "شما بايد در طول اين ساعت نماز بخوانيد، واي به حال كسي كه در طول اين ساعت نماز را نخواند، آن وقت اگر آن نماز را نخواند، بايد از خانه بيرون برود". يعني اصلاً اولاد آقا نباشد. اين گونه با او برخورد مي شد».(2)

ص: 168


1- . برگرفته از مجله گلچین میلاد 3، ویژه دانش آموزان دوره تحصیلی راهنمایی، سال 1378، ص 23، به نقل از كتاب امام در سنگر نماز - پابه پای آفتاب، گردآوری و تدوین امیر رضا ستوده، ج 1، ص 216.
2- . پابه پای آفتاب، گردآوری و تدوین امیر رضا ستوده، ج 1، ص 100 و 101 - بله اگر دختر امام رحمه الله فرموده اند که امام رحمه الله در مورد نماز سخت گیری نکردند و یا اینکه یک بار هم به ما نگفتند بیایید نماز بخوانید، نبايد فقط يك جمله را به تنهايی گرفت و مطلب دلخواه خود را از آن برداشت نمود. اگر مطالب ماقبل و ما بعدش در نظر گرفته شود، كاملاً مشخّص است منظور ايشان اين است كه امام رحمه الله به نماز اول وقت يا نماز جماعت (كه مستحب است) اجبار نمی كردند، هر چند كه در عمل، خود الگوی كامل آن بودند و زیاد هم بر آن توصيه و تأكيد مي كردند. اما واضح است منظور اين نيست كه اگر كسی عمداً هم نمازش قضا می شد، امام رحمه الله چيزی نمی گفتند و اجباری نمی كردند.

بنابراین فرزندی که با چنین روش های تربیتی بزرگ شده و به تکلیف رسیده باشد، خود به خود نماز برایش اهمیت خواهد داشت و قاعدتاً دیگر نیاز چندانی نیست که دیگران او را برای نماز از خواب بیدار کنند، چون برای خودش مهم خواهد بود که نمازش قضا نشود.

اما اگر به هر دلیل بیدار نکردن افراد خانواده (مکلف کم سن و سال باشند یا بزرگسال) برای نماز موجب سهل انگاری و سبک شمردن به امر نماز باشد، خود امام خمینی رحمه الله صریحاَ می فرمایند: «اگر بیدار نکردن آنها موجب سهل انگاری و استخفاف به امر نماز باشد، باید آنها را بیدار نماید».(1)

لذا از افرادی که چنین شبهاتی را مطرح می کنند باید پرسید: آیا انصافا فرزندان خود را از کودکی با نماز مأنوس کرده اید و آنان را به اندازة لازم به ارزش و اهمیت نماز آگاه نموه اید و خودتان واقعاً در عمل نیز برایشان الگوی مناسبی بوده اید که حالا فقط يكي، دو جمله را (آن هم بدون در نظر گرفتن و اشاره نمودن به مطالب قبل و بعدش) در بوق و كرنا می کنید و آن را دست آويزي براي ترك واجبات ديني از جمله حجاب اسلامي قرار می دهید؟!(2)

ص: 169


1- . استفتائات حضرت امام خمینی رحمه الله ، ج 1، مبحث: وقت نماز، ص 133، س 25 - البته اگر فردی واقعاً دغدغة نماز خواندن داشته باشد و برایش مهم باشد که نمازش قضا نشود حتماً از قبل تمهیدات لازم مانند سفارش به دیگران برای بیدار نمودن یا تنظیم زنگ ساعت و ..... را برای به موقع بیدار شدن نیز به کار خواهد گرفت و در غیر این صورت چنانچه مکرراً این قضیه تکرار شود مسلماً جزء کسانی است که در امر نماز سهل انگاری می کنند و به آن اهمیت نمی دهند و نماز را سبک می شمارند همان طور که اگر فردی برای رفتن به کلاس درس و یا محل کار فقط به تعداد دفعات معدودی خواب بماند و دیر برسد قابل اغماض است ولی اگر مکرراً به علت خواب ماندن دیر برسد نشانة سهل انگاری و اهمیت ندادن و بی اعتنائی او نسبت به وظایفش خواهد بود.
2- . واقعاً خيلي بي انصافي است كه اين همه تأكيد و توصيه امام خميني رحمه الله در صفحات مختلف کتاب پا به پای آفتاب در مورد خواندن نماز حتی خواندن نماز اول وقت ناديده گرفته شود. مانند ص 115 و 118 و 162 و 216 و 228 و 231 و 270 و 286 و ... .

تذكّر مهم : مبادا از مطالبی که در پاسخ به این سؤال بیان گردید، اين طور تصوّر شود كه چون «انسان در حین خواب تكليف ندارد» پس اگر فرد مكلف عمداً هم بخوابد تا نمازش قضا شود، اشکالی ندارد و مرتکب هیچ خطا و خلافی نشده!!

خير مطلب چنين نيست، بلكه اگر در واقع فرد مكلفي براي نماز خواب بماند (نه اينكه از قبل هم با تصمیم خواب ماندن و نماز نخواندن، بخوابد و یا تمهیدات لازم برای بیدار شدن در وقت نماز را انجام نداده باشد) و نمازش قضا شود، مرتکب گناهی نشده (كه البته در این صورت هم امام خمینی رحمه الله ، باز می فرمودند مقید باشید در اولين فرصت يعني قبل از نماز واجب بعدي، آن نماز قضا شده را بخوانید).(1) اما اگر كسي از روي بي اعتنايي به نماز و اهميّت ندادن و اهمال كردن نمازش قضا شود، مسلّم است كه از ضایع کنندگان و سبک شمارندگان نماز محسوب می شود و آنچه در روایات در این زمینه بیان گردیده شامل حالش خواهد شد(2)و شیطان بر او جرأت پیدا می کند تا او را داخل در گناهان بزرگ کند.(3)

ص: 170


1- . برگرفته از پا به پای آفتاب، گردآوری و تدوین امیر رضا ستوده، ج 1، ص 101.
2- . همان طور که اگر هر فردی نسبت به انجام وظایفش اهمال کند و سهل انگار و بی اعتنا باشد و اهمیتی برای کار خود قائل نباشد و مکرراً دیر به محل کار برسد، چنانچه اخراج نشود مسلماً از امتیازاتی محروم خواهد شد، شخصی هم که نماز را سبک بشمارد از امتیازاتی از جمله شفاعت محروم خواهد شد. رسول اکرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ در این باره فرموده اند: «لَا يَنَالُ شَفَاعَتِي غَداً مَنْ أَخَّرَ الصَّلَاةَ الْمَفْرُوضَةَ بَعْدَ وَقْتِهَا» یعنی «آن کس که نماز واجبی را پس از فرارسیدن وقت آن به تأخیر بیاندازد تا وقت آن بگذرد به شفاعتم نرسد». امالی صدوق، ص 399، ح 15 و بحارالانوار، ج 80، ص 11، ح 11 برگرفته از گناهان کبیره، شهید دستغیب رحمه الله ، ج دوم، مبحث: ترک نماز چند قسم است، ص170 و نماز شناسی، حسن راشدی، ص 478.
3- . پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ فرمودند: «لَا يَزَالُ الشَّيْطَانُ هَائِباً لِابْنِ آدَمَ ذَعِراً مِنْهُ مَا صَلَّى الصَّلَوَاتِ الْخَمْسَ لِوَقْتِهِنَّ فَإِذَا ضَيَّعَهُنَّ اجْتَرَأَ عَلَيْهِ فَأَدْخَلَهُ فِي الْعَظَائِمِ» یعنی«تا وقتی که شخص مواظب باشد نمازهای پنجگانه شبانه روز را در وقت خود بجا آورد شیطان از او ترسناک است و نزدیکش نمی شود و هرگاه آنها را ضایع ساخت شیطان بر او جرأت می کند تا او را داخل در گناهان بزرگ کند». وسائل الشيعة، ج 4، باب 1، ص 111، ح 4646 برگرفته از گناهان کبیره، شهید دستغیب، ج دوم، مبحث: ترک نماز چند قسم است، ص170.

حتّي اگر کسی براي عزاداري امام حسين علیه السلام نیز كه اين همه به آن سفارش و تاكيد شده، دیر بخوابد و بداند که چنانچه دير بخوابد، صبح براي نماز بيدار نمي شود، بايد شب زود بخوابد تا نمازش قضا نشود. چون همان طور که امام خمینی رحمه الله فرموده اند خود سید الشهداء علیه السلام در همان جنگ بزرگ ظهر عاشورا که همه در معرض خطر بودند، وقتی یکی از اصحاب گفت: ظهر شده است، حضرت فرمود:

«ذكرت الصلاة جعلك الله من المصلين»(1) نماز را یاد من آوردی، خدا تو را از نمازگزاران حساب کند، و ایستاد همان جا نماز خواند.

نگفت که ما می خواهیم جنگ بکنیم. خیر، جنگ را برای نماز کردند.(2)

پس در جایی که خود جنگ حضرت برای برپایی نماز است(3) دیگر مسلم است که یکی از مهمترین اهداف آن همه سفارش به اقامة عزاداری برای آن حضرت نیز برای برپایی نماز است چرا كه عزاداري مستحب و اقامة نماز يوميّه واجب است. البته در اداء هيچ يك از واجبات دين نمي توان سهل انگاري نمود (تا چه رسد به نماز که از مهمترین واجبات الهی است و بعد از ولایت از همة ارکان دیگر دین اسلام افضل است(4)و اگر در قیامت پذیرفته شود، اعمال دیگر هم پذیرفته می شوند و

ص: 171


1- . بحارالأنوار، ج 45، ص 21.
2- . برگرفته از صحیفه نور، امام خمینی رحمه الله، ص 383 تا 395، سخنرانی 14 خرداد 1359 در جمع دانشجویان دانشگاه تهران (تحول درونی– اتحاد حوزه و دانشگاه) به نقل از سایت جامع امام خمینی رحمه الله و کتاب فضایل و سیرة امام حسین علیه السلام ، عبّاس عزیزی، ص 177.
3- . همان طور که حضرت علی علیه السلام نیز در جنگ صفین فرمودند: «إِنَّمَا نُقَاتِلُهُمْ عَلَى الصَّلَاةِ» یعنی «جنگ ما با آنها برای برپایی نماز است». وسائل الشيعة، ج 4، باب 41، ص 246، ح 5051.
4- . «بُنِيَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسَةِ أَشْيَاءَ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الْحَجِّ وَ الصَّوْمِ وَ الْوَلَايَةِ قَالَ زُرَارَةُ فَأَيُّ ذَلِكَ أَفْضَلُ قَالَ الْوَلَايَةُ أَفْضَلُ لِأَنَّهَا مِفْتَاحُهُنَّ وَ الْوَالِي هُوَ الدَّلِيلُ عَلَيْهِنَّ قُلْتُ ثُمَّ الَّذِي يَلِي ذَلِكَ فِي الْفَضْلِ قَالَ الصَّلَاةُ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ قَالَ الصَّلَاةُ عَمُودُ دِينِكُمْ». بحارالانوار، ج 79، ص 234، ح 59 و الكافي، ج 2، ص 18، ح 5 به نقل از گناهان کبیره، ج دوم، ص 168.

چنانچه قبول نشود، کارهای دیگر را هم نمی پذیرند(1)).

مثلاً امام خميني رحمه الله در رسالۀ عملیه خود مي فرمايند:

كسي كه در شب ماه رمضان جنب است و مي داند که اگر بخوابد تا صبح بيدار نمي شود، نباید قبل از غسل کردن بخوابد و اگر بخوابد و بيدار نشود روزه اش باطل است و قضا و كفاره هم بر او واجب مي شود.(2) و كسي كه در شب ماه رمضان جنب است و می داند یا احتمال می دهد که اگر بخوابد پیش از اذان صبح بیدار می شود، اگر تصميم داشته باشد كه بعد از بيدار شدن از خواب (قبل از اذان صبح) غسل كند و با اين تصميم بخوابد، ولي تا اذان صبح خواب بماند، روزه اش صحيح است.(3)

ولي اگر نخواهد بعد از بيدار شدن غسل كند يا ترديد داشته باشد كه غسل كند يا نه، در صورتي كه بخوابد و بيدار نشود، روزه اش باطل است.(4)

و يا در كتاب «عُروِة» در مورد نماز آيات كه از نمازهاي واجب است، چنين آمده است که :

اگر كسي در خواندن آن اهمال كند، هم معصيت كرده و هم بايد قضاي آن را به جا آورد.(5)

ص: 172


1- . «أَوَّلُ مَا يُحَاسَبُ عَلَيْهِ الْعَبْدُ الصَّلَاةُ فَإِذَا قُبِلَتْ قُبِلَ سَائِرُ عَمَلِهِ وَ إِذَا رُدَّتْ عَلَيْهِ رُدَّ عَلَيْهِ سَائِرُ عَمَلِهِ». بحارالأنوار، ج 79، ص 236، ح 64 برگرفته از گناهان کبیره، شهید دستغیب رحمه الله ، ج دوم، ص 167 – به قول استاد ارجمند محسن قرائتی قضیة نماز و سایر اعمال مانند نخ و سوزن است به این معنا که که اگر سوزن از پارچه رد شود نخ هم می تواند رد می شود و اگر سوزن رد نشود نخ هم نمی تواند رد شود.
2- . برگرفته از رساله امام خمینی رحمه الله ، مسئله 1625.
3- . برگرفته از همان مدرک، مسئله 1627.
4- . برگرفته از همان مدرک، مسئله 1629.
5- . تقریباً شبیه به همین مسئله را نیز امام خمینی رحمه الله در رساله عملیه خود، مسئله 1498 دارند.

حتّي امام خمینی رحمه الله در مورد نماز جماعت كه مستحب است، نه واجب مي فرمايند:

«حاضر نشدن به نماز جماعت از روي بي اعتنايي جایز نیست، و سزاوار نیست که انسان بدون عذر نماز جماعت را ترک کند».(1)

خود امام خمینی رحمه الله در عمل نیز واقعاً مقيد به این بودند که مبادا نمازشان قضا نشود، به طوري كه حتّي يك شب قبل از وفاتشان در بیمارستان با وجود نهايت درد و شدت بيماري که داشتند، آقاي حسين سليماني نقل می کند که: امام رحمه الله از ساعت ده شب تا پنج صبح چند بار از خواب بيدار شدند و ساعت را پرسيدند و مرتب مي گفتند:

«مواظب باشيد، نكند آفتاب بزند و نمازم قضا شود».(2)

بله نماز در هيچ شرايطي نبايد عملاً ترك شود و به طور کلی نسبت به هیچ یک از واجبات ديني نبايد سستی نمود. در روايت است كه حضرت علي علیه السلام در جنگ صفين در حال نبرد مراقب خورشيد بودند، ابن عباس علت را پرسيد، حضرت فرمودند:

«براي اينكه نماز اول وقت از دستم نرود». ابن عباس گفت: آیا در این گیرودار که مشغول جنگ هستیم وقت نماز خواندن است؟ حضرت فرمودند: «ما برای چه با آنها می جنگیم؟ جنگ ما با آنها براي این است که نماز برپا شود».(3)

ص: 173


1- . رساله امام خمینی رحمه الله ، مسئله 1401.
2- . برگرفته از مجله گلچین میلاد 3، ویژه دانش آموزان دوره تحصیلی راهنمایی، سال 1378، ص 22، به نقل از کتاب امام در سنگر نماز.
3- . «كَانَ عَلِيٌّ علیه السلام يَوْماً فِي حَرْبِ صِفِّينَ مُشْتَغِلًا بِالْحَرْبِ وَ الْقِتَالِ وَ هُوَ مَعَ ذَلِكَ بَيْنَ الصَّفَّيْنِ يُرَاقِبُ الشَّمْسَ فَقَالَ لَهُ ابْنُ عَبَّاسٍ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ مَا هَذَا الْفِعْلُ قَالَ أَنْظُرُ إِلَى الزَّوَالِ حَتَّى نُصَلِّيَ فَقَالَ لَهُ ابْنُ عَبَّاسٍ وَ هَلْ هَذَا وَقْتُ صَلَاةٍ إِنَّ عِنْدَنَا لَشُغُلًا بِالْقِتَالِ عَنِ الصَّلَاةِ فَقَالَ علیه السلام عَلَى مَا نُقَاتِلُهُمْ إِنَّمَا نُقَاتِلُهُمْ عَلَى الصَّلَاةِ». وسائل الشيعة، ج 4، ص 246، باب 41، ح 5051 - بحارالأنوار، ج 80، ص 23، ح 43 - إرشادالقلوب، ج 2، ص 217، الجزء الثاني في فضائل و مناقب أميرالمؤمنین علیه السلام برگرفته از گناهان کبیره، شهید دستغیب رحمه الله ، ج دوم، ص171 - پرتوی از اسرار نماز، محسن قرائتی، ص 94.

همچنين امام حسين علیه السلام و يارانش در ميدان نبرد روز عاشورا در حالیكه تيرهاي دشمن مانند قطرات باران به سوي آنها سرازير بود و با وجود اینکه تعداد یاران حضرت بسیار معدود بود، چند تن از آنان به هنگام اقامة نماز ظهر شهید شدند و به خاك و خون غلتيدند.(1)

خلاصه اینکه شخص مكلّف اگر خود از روی عمد و با تصميم به اينكه براي نماز صبح بيدار نشود، بخوابد و نمازش قضا شود، مقصر و گناهکار است. فردی که به تکلیف رسیده بايد به نماز اهميت دهد و به نماز بي اعتنا نباشد. البته اين وظيفة هر فرد مکلف نسبت به خودش است، اما نسبت به ديگران وظيفه فرق

ص: 174


1- . «فقال الحسين علیه السلام لزهير بن القين و سعيد بن عبد الله تقدما أمامي حتى أصلي الظهر فتقدما أمامه في نحو من نصف أصحابه حتى صلى بهم صلاة الخوف. و روي أن سعيد بن عبد الله الحنفي تقدم أمام الحسين فاستهدف لهم يرمونه بالنبل كلما أخذ الحسين علیه السلام يمينا و شمالا قام بين يديه فما زال يرمي به حتى سقط إلى الأرض و هو يقول اللهم العنهم لعن عاد و ثمود اللهم أبلغ نبيك السلام عني و أبلغه ما لقيت من ألم الجراح فإني أردت بذلك نصرة ذرية نبيك ثم مات رضوان الله عليه فوجد به ثلاثة عشر سهما سوى ما به من ضرب السيوف و طعن الرماح» یعنی «امام حسين علیه السلام به زهير بن قين و سعيد بن عبد اللَّه فرمود: شما در جلوی من قرار بگيريد تا نماز ظهر را بخوانم. آنان در جلو آن بزرگوار ماندند تا آن حضرت با نصفى از اصحاب خود نماز خوف خواندند. و روايت شده: سعيد بن عبد اللَّه حنفى در جلو امام حسين علیه السلام قرار گرفت آنچه كه امام حسين علیه السلام به طرف چپ و راست حركت می كرد او در مقابل آن حضرت بود دشمنان او را هدف تير قرار دادند و به قدرى تير بارانش نمودند كه در روى زمين سقوط كرد و گفت: بار خدايا! اين گروه را نظير قوم عاد و ثمود لعنت كن. پروردگارا! سلام مرا به رسول خود برسان و آن حضرت را از درد اين همه زخم و جراحاتى كه بر من وارد شده آگاه كن. زيرا منظور من از اين عمل نصرت ذرية پيامبر تو می باشد. وى پس از اين جريان شهيد شد، رحمت و رضوان خدا بر او باد. پس از شهادت وى تعداد سیزده تير در جسد مباركش يافتند، غير از زخم شمشير و نيزه هائى كه در بدنش بود». لهوف، ص96 - بحارالانوار، ج 45، ص 21 - مقتل ابومخنف برگرفته از گناهان کبیره، شهید دستغیب رحمه الله ، ج دوم، ص 171 - فضایل و سیره امام حسین علیه السلام ، عبّاس عزیزی، ص 176.

مي كند يعني ما تكليف نداريم انساني را كه براي نماز خواب مانده و از قبل هم به ما نگفته كه مرا براي نماز بيدار كن، بيدار كنيم، چون وظیفة ما در مورد نماز دیگران چنین است (البته همان طور که گفته شد این نیز در صورتی است که موجب سهل انگاری و استخفاف به امر نماز نباشد)(1) ولی این بدان معنا نیست که خود فرد مکلف نیز شرعاً اجازه داشته باشد عمداً و از روی اهمال و سهل انگاری آنقدر بخوابد تا نمازش قضا شود.

گذشته از مطالبی که در مورد نماز بیان شد، در مورد حجاب نیز که مسئلة اصلی مورد بحث ما می باشد، کافی است که نظرات و طرز برخورد خود امام خمینی رحمه الله را در این رابطه بیشتر بررسی کنیم ، تا به اهمیت این مسئله واقف گردیم :

خانم فاطمه طباطبایی عروس امام خمینی رحمه الله می فرماید:

«در برخورد با پدیدة بدحجابی، امام شدیداً از کسی که خلاف شرع انجام می داد، ناراحت می شدند و خیلی برانگیخته می شدند. (حتی) اگر سر سفره دست ما (در برابر نامحرم) بیش از حد مجاز از آستین بیرون می آمد، تذکر می دادند».(2)

البته عروس امام رحمه الله در مورد نظر ایشان دربارة رعایت حدود حجاب، می فرماید:

«حضرت امام معتقد بودند که پوشش زن نباید مفسده انگیز باشد و نباید برجستگی های بدن را نمایان کند. رنگ لباس هم باید سنگین باشد. به این معنی که مثلاً قرمز تند ممکن است مفسده ای داشته باشد. بیرون بودن گردی صورت (شرعاً) اشکال ندارد،(3) منتها نباید آرایش شده

ص: 175


1- . برگرفته از استفتائات حضرت امام خمینی رحمه الله ، ج 1، مبحث: وقت نماز، ص 133، س 25.
2- . پا به پای آفتاب، گردآوری و تدوین امیر رضا ستوده، ج 1، ص 177.
3- . البته این نه تنها به آن معنی نیست که پوشاندن مقدار بیشتری از صورت اشکالی داشته باشد، بلکه این کار بهتر نیز می باشد. همچنان که وقتی می گویند نمرة قبولی دروس در امتحانات 12 می باشد، یعنی این حداقل نمره برای قبولی است، نه اینکه نمرة بالاتر از آن قبول نیست، بلکه بهتر نیز می باشد. ضمناً همان طور که در پاسخ به سؤال ششم بیان شد امام خمینی رحمه الله نیز در پاسخ به استفتائات به این مطلب تصریح نموده اند (رجوع شود به استفتائات حضرت امام خمینی رحمه الله، ج 3، احکام حجاب، ص247، س 3 و مبحث: نظر، لمس، صدای نامحرم و... ، ص 266، س 35). همچنین خانم عاطفه اشراقی نوه امام رحمه الله می فرمایند: «(امام رحمه الله نیز) همیشه می گفتند:"درست است که می گویند (جایز است) وجه و کفین پیدا باشد، اما جوان ها بهتر است که کمی بیشتر خود را بپوشانند"». پا به پای آفتاب، گردآوری و تدوین امیر رضا ستوده، ج 1، ص 214.

باشد.(1)

دربارة کار کردن خانم ها، امام می گفتند تا جایی که ممکن است نباید با نامحرم صحبت کنند. این را که خانمی بگوید من تمام موازین را رعایت کرده ام و عفیفم، پس مسئله ای نیست اگر با نامحرم صحبت کنم، قبول نداشتند. چون ضرورتی برای صحبت بی مورد نمی دیدند. در خانة خودشان هم وقتی یکی از نوه هایشان مکلّف می شد، دیگر با ما در یک اتاق نمی نشست. چون امام در این کار ضرورتی نمی دیدند. جالب اینجاست که وقتی ما نزدشان بودیم به آنها می گفتند که بیرون بروند نه به ما. یا اگر من نزد ایشان بودم و نوة مکلف شده شان، که مثل پسر خود من است، می خواست وارد اتاق شود، می گفتند که کسی اینجاست. از یک طرف، به حق، این سخت گیری ها را از ایشان می دیدیم، و از طرف دیگر وقتی نزدشان می رفتم و می گفتم که در دانشگاه با استاد صحبت کردم و مسئله ای را از او پرسیدم و جواب گرفتم، نمی گفتند که چرا با او حرف زدی، چون احساس می کردند که ضرورت علمی مطرح بوده است.

معتقد بودند که لحن و نگاه باید پاک باشد. در محیط کار خنده های بلند و صحبت های بی جا را اصلاً مناسب نمی دانستند و در کل توصیه شان بر حفظ عفاف و حجاب بود ».(2)

نوه امام رحمه الله خانم عاطفه اشراقی می فرماید:

ص: 176


1- . سوره نور، آيه 31 مي فرمايد: «وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ» یعنی زینت های خود را برای نامحرمان آشکار نکنید. برای توضیح بیشتر رجوع شود به پاسخ سؤال دوازدهم.
2- . پا به پای آفتاب، گردآوری و تدوین امیر رضا ستوده، ج 1، ص 176 و 177.

«(حتی امام) خیلی تأکید می کردند که در خارج از منزل، هیچ گونه عطری مصرف نشود. یادم است که در یکی از عیدها، امام به نوادة

دختری دیگرشان عطر هدیه دادند و به من یک چیز دیگر، و فرمودند: "چون تو ازدواج نکرده ای، بنابراین احتیاجی به عطر نداری"».(1)

در مورد نوع حجاب، به طور کلی از سخنان عروس امام خمینی رحمه الله و خانم مرضیه حدیدچی (دباغ)، برمی آید که نظر امام رحمه الله این بوده که اگر پوشیدن مانتو و روسری و مقنعه، طوری باشد که پوشش و حجاب را حفظ کند، کافی است و ایرادی ندارد ولی با این حال ایشان چادر را برای زن بهتر و برازنده تر می دانستند و مکرراً نیز به این مطلب تصریح نموده اند.(2)

بنابراین واقعاً اگر برای ما رفتار و نظرات امام رحمه الله مِلاک است، از مطالب گذشته به خوبی می توان به نظرات ایشان در مورد حجاب و رعایت حدّ و حدود آن، پی برد.

ص: 177


1- . همان مدرک، ص 214 - البته از پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ روایت است که: «أَيُّ امْرَأَةٍ تَتَطَيَّبُ ثُمَّ خَرَجَتْ مِنْ بَيْتِهَا فَهِيَ تُلْعَنُ حَتَّى تَرْجِعَ إِلَى بَيْتِهَا مَتَى رَجَعَت» یعنی «هر زنى كه خود را خوشبو كند و از خانه خارج شود، پيوسته تا وقتى كه به خانه برمى گردد - هر وقت كه بازگردد - مورد لعنت خواهد بود». ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 259، باب عقاب المرأة تتطيب لغير زوجها و تخرج من بيته ..... (باب كيفر زنى كه خود را براى غير همسرش خوشبو كند و از خانه خارج شود ...) - همچنین امام باقر علیه السلام نیز فرمودند: «لَا يَجُوزُ لَهَا أَنْ تَتَطَيَّبَ إِذَا خَرَجَتْ مِنْ بَيْتِهَا»یعنی«بر زن جایز نیست که خود را خوشبو کند هنگامی که از خانه اش خارج می شود». وسائل الشيعة، ج 20، ص 221، ح 25473 - برای اطلاع از نظر علمای دیگر در مورد عطر زدن زن به پاورقی پاسخ به سؤال دهم رجوع شود.
2- . رجوع شود به پا به پای آفتاب، گردآوری و تدوین امیر رضا ستوده، ج 1، ص177 و 178 و 336 و استفتائات امام خمینی رحمه الله ، ج 3، احکام حجاب، ص 248، سؤال 5، 9، 19، 21، 22، 24، 25، 26 و ..... - برای توضیح بیشتر رجوع شود به پاسخ سؤال اول.

سؤال بیست و یکم :

آیا پوشیدن لباس های نیمه عریان برای بانوان در مجالس زنانه، اخلاقاً ایرادی دارد؟

پاسخ :

1 - البته پاسخ این سؤال برای هر فطرت پاک و وجدان بیداری کاملاً واضح است و هر انسانی در اعماق وجود خود می تواند پاسخ صحیح این پرسش را به روشنی درک کند. اما علاوه بر این یادآوری این نکته لازم است که ما مسلمانان و خصوصاً بانوان در اسلام بانویی داریم که می توانند در تمامی زمینه ها برای ما الگو باشند چون شخصی مانند رسول اکرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ (1)، دربارة ایشان فرموده اند:

«لَوْ كَانَ الْحُسْنُ شَخْصاً [هَيْئَةً] لَكَانَتْ فَاطِمَةَ بَلْ هِيَ أَعْظَمُ إِنَّ فَاطِمَةَ ابْنَتِي خَيْرُ أَهْلِ الْأَرْضِ عُنْصُراً وَ شَرَفاً وَ كَرَماً»(2) یعنی «اگر حُسن و نیکی به صورت شخصی درآید (اگر خوبی ها و زیبائی ها و حُسن های گفتاری و رفتاری و کرداری عالم و هر آنچه خوبان عالم همه دارند را بخواهیم در شخصی جمع کنیم) آن شخص فاطمه است بلکه او فوق این است. به راستی که دخترم فاطمه علیها السلام از جهت ریشه و شرافت و کرم، بهترینِ اهل زمین است».

ص: 178


1- . که قرآن دربارة ایشان می فرماید: «وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى» یعنی «او از روی هوی سخن نمی گوید». سوره نجم، آیه 3.
2- . عوالم العلوم و المعارف و الاحوال من الآیات و الاخبار و الاقوال، ج 11، ص 127 - مائة منقبة، ابن شاذان، ص 135 برگرفته از سخنان حجت الاسلام سید میرهاشم حسینی، برنامه سمت خدا، شبکه 3 سیما، تاریخ 3/11/1400.

همچنین در جایی که امامِ حاضر و پیشوای ما امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در توقیع خود می فرمایند:

«فِي ابْنَةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ لِي أُسْوَةٌ حَسَنَة»(1)یعنی «در خصوص دختر رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ همین بس که برای من الگویی نیکو است».

و همچنین منسوب به امام حسن عسکری علیه السلام است که به بُعد دیگری در خصوص نقش الگویی حضرت زهرا علیها السلام برای همة معصومین علیهم السلام اشاره نموده و می فرمایند:

«نحن حجج الله علی خلقه و جدّتنا فاطمة حجة الله علینا»(2) یعنی «ما حجت و راهنمای الهی بر مردم هستیم و مادر ما فاطمه حجت و راهنمای خدا بر ماست».

لذا مسلّم است که حضرت زهرا علیها السلام الگوی تمام زنان مسلمان است و حداقل تمام بانوان شیعه دوست دارند که پیرو ایشان باشند. پس بیایید بیشتر و عمیق تر در زندگی ایشان بیندیشیم و ان شاء الله رفتارهای حضرتش را در عمل نیز الگوی خویش قرار دهیم:

ما همه می دانیم که حضرت زهرا علیها السلام در شب زفاف، لباس عروسی خود را که به تن داشتند به زن فقیری بخشیدند(3) حال جا دارد از خود سؤال کنیم این لباس

ص: 179


1- . بحارالانوار، ج 53، ص 180، ح 9 به نقل از مادران مسیح، سیمین دخت بهزادپور، ص 34.
2- . عوالم العلوم و المعارف و الاحوال من الآیات و الاخبار و الاقوال، ج 11، ص 1030- فاطمة الزهراء علیها السلام بهجة قلب المصطفی صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ ، ص 744 برگرفته از مادران مسیح، سیمین دخت بهزادپور، ص 35.
3- . «أنّ النبی صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ صنع لها قمیصا جدیدا ليلة عرسها و زفافها .... فدفعت له الجدید». ابن جوزی (از علمای بزرگ عامه)، کتاب نزهة المجالس به نقل از زندگانی فاطمه زهرا علیها السلام ، شهید دستغیب، ص 97 - عوالم العلوم و المعارف و الاحوال من الآیات و الاخبار و الاقوال، ج 11، ص 230 به نقل از تحلیل سیرة فاطمه زهراء علیها السلام ، علی اکبر بابا زاده، ص 130 - سیری در سیرة نبوی، استاد شهید مطهری، جلسة سوم، تحت عنوان: «اسکندر و دیوژن»، ص 114 - الوقایع و الحوادث، ملبوبی، ج 4، ص 186 به نقل از سایت ویکی شیعه، تحت عنوان: انفاق حضرت فاطمه علیها السلام - پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، تحت عنوان: درس هایی از انفاق حضرت زهرا علیها السلام در شب عروسی.

که مناسب جشن عروسی بوده، چگونه لباسی بوده که ایشان آن را به زن فقیری بخشیده اند که مسلّماً می خواهد در همه جا (کوچه و خانه و ...) از آن استفاده کند؟!!! و حضرت زهرا علیها السلام هم به همین منظور لباس خود را از تن درآوردند و به او دادند؟!! به نظر می رسد این قضیه بسیار واضح است و هر کس می تواند بفهمد که آن زن فقیر برای نیازهای عادی و روزمرة خود در همه جا (نه فقط مراسم جشن زنانه) محتاج به لباس بوده و آن لباس هم لباسی بوده که اندام ظاهری بدن را می پوشانده و نیمه عریان نبوده و این در حالی است که برای جشن عروسی تدارک شده بوده.

2 - همچنین همه می دانیم فاطمه بنت اسد علیها السلام ، مادر حضرت علی علیه السلام یکی از بانوان نمونة اسلام و از زنان بهشتی است(1)

که پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ در مورد ایشان فرمودند:

«جبرئیل از جانب پروردگار خبر داد که او اهل بهشت است و نیز خبر داد که خداوند تعالی هفتاد هزار فرشته را امر کرده است تا بر (جنازة) او نماز بخوانند».(2)

ص: 180


1- . پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ فرمودند: «وَ الَّذِي نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ مَا خَرَجْتُ مِنْ قَبْرِهَا حَتَّى رَأَيْتُ مِصْبَاحَيْنِ مِنْ نُورٍ عِنْدَ رَأْسِهَا وَ مِصْبَاحَيْنِ مِنْ نُورٍ عِنْدَ يَدَيْهَا وَ مِصْبَاحَيْنِ مِنْ نُورٍ عِنْدَ رِجْلَيْهَا وَ مَلَكَاهَا الْمُوَكَّلَانِ بِقَبْرِهَا يَسْتَغْفِرَانِ لَهَا إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَة» یعنی «به آنكه جان محمد در دست او است از قبرش بيرون نشدم تا ديدم دو چراغ نور بالاى سر او است و دو چراغ نور برابر او و دو چراغ نور نزد پاهاى او و دو فرشته بر قبر او موكلند كه تا روز قيامت برايش آمرزش جويند». أمالي الصدوق، ص 315، مجلس 51 ، ح 14 - و نیز فرمودند: «أَسْأَلُ رَبِّي فِي قَبْرِهَا حَتَّى فُتِحَ لَهَا بَابٌ مِنْ قَبْرِهَا إِلَى الْجَنَّةِ فَصَارَ رَوْضَةً مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ» یعنی «از خدا خواستم كه درى از بهشت به سوى قبر او بگشايد پس باغی از باغ های بهشت گردید». بحارالأنوار، ج 6 ، ص 233، ح 44.
2- . المستدرک علی الصحیحین، ج 3، ص 108 به نقل از «فاطمه بنت اسد»، علی محمد علی دُخیّل، ترجمه صادق آئینه وند، ص 33 - شیخ صدوق، ابی جعفر محمد بن علی، الامالی، تحقیق قسم الدراسات الاسلامیه، قم، مؤسسه البعثه، 1417ق، ص391 به نقل از سایت ویکی فقه - حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، دار المعرفه، ج 3، ص 108 به نقل از سایت ویکی شیعه.

و رسول اکرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ در نمازی که بر جنازة ایشان خواندند چهل تکبیر و به نقلی هفتاد تکبیر(1) گفتند و وقتی از حضرت علتش را سؤال کردند: نمازى بر او خواندى كه بر احدى پيش از او نخواندى؟ فرمودند:

«الْتَفَتُّ عَنْ يَمِينِي فَنَظَرْتُ إِلَى أَرْبَعِينَ صَفّاً مِنَ الْمَلَائِكَةِ فَكَبَّرْتُ لِكُلِّ صَفٍّ تَكْبِيرَةً»(2)یعنی «به سمت راست خود نگريستم چهل صف فرشته حاضر بودند براى هر صفى تكبيرى گفتم».

همچنین پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ پس از تدفین فاطمه بنت اسد علیها السلام فرمودند:

«إِنَّ الْمَلَائِكَةَ قَدْ مَلَأَتِ الْأُفُقَ وَ فُتِحَ لَهَا بَابٌ مِنَ الْجَنَّةِ وَ مُهِّدَ لَهَا مِهَادٌ مِنْ مِهَادِ الْجَنَّةِ وَ بُعِثَ إِلَيْهَا بِرَيْحَانٍ مِنْ رَيَاحِينِ الْجَنَّةِ فَهِيَ فِي رَوْحٍ وَ رَيْحَانٍ وَ جَنَّةٍ وَ نَعِيمٍ وَ قَبْرُهَا رَوْضَةٌ مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ»(3) یعنی «فرشتگان افق را پُر کردند و درِ بهشت را برای او (فاطمه) گشودند و فرش های بهشتی را برای او گستردند و ریحان بهشتی به ملاقات او آمدند و او در روح و ریحان و نعمت بهشتی غوطه ور است و قبرش باغی از باغ های بهشت است».

پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ دربارة این بانوی بزرگوار فرمودند:

«إِنِّي ذَكَرْتُ الْقِيَامَةَ وَ أَنَّ النَّاسَ يُحْشَرُونَ عُرَاةً فَقَالَتْ وَا سَوْأَتَاهْ فَضَمِنْتُ لَهَا أَنْ يَبْعَثَهَا اللَّهُ كَاسِيَةً»(4) یعنی «فاطمه بنت اسد شنید که من از

ص: 181


1- . « فَلَمَّا صَلَّى أَيْ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ عَلَيْهَا كَبَّرَ سَبْعِينَ تَكْبِيرَةً ثُمَّ لَحَدَهَا فِي قَبْرِهَا بِيَدِهِ الْكَرِيمَةِ إِلَى أَنْ قَالَ قَالَ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ وَ أَمَّا تَكْبِيرِي سَبْعِينَ تَكْبِيرَةً فَإِنَّمَا صَلَّى عَلَيْهَا سَبْعُونَ صَفّاً مِنَ الْمَلَائِكَةِ الْخَبَرَ». مستدرك الوسائل، ج 2، ص 266، ح 19.
2- . أمالي الصدوق، ص 315، مجلس 51 ، ح 14.
3- . بحارالأنوار، ج 35، ص 71.
4- . اصول کافی، ج 2، باب زندگانی امیرالمؤمنین علیه السلام ، ص 349، ح 2.

روز قیامت یاد کردم و گفتم: مردم برهنه محشور می شوند. او گفت: وای از این رسوایی (از این عریانی ناراحت شد). من ضامن شدم که خدا او را با لباس محشور کند». و ابن دَأب گفته: «فاطمه بنت اسد کسی است که رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ او را در پیراهن خود کفن کردند و در ردای مبارکشان او را پیچیدند و از جانب خداوند بزرگ بر او تضمین گرفتند که کفنش پوسیده نشود».(1)

این احادیث نشان دهندة این است که این بانوی بهشتی و نمونه حتی از عریانی قیامت هم ناراحت می شود در صورتی که می داند آنجا دیگر اصلاً دارِ تکلیف نیست و علاوه بر این در قیامت همة افراد زن یا مرد به قدری درگیر عمل خود هستند که دیگر توجهی به عریانی دیگران ندارند و این امور در آنجا برایشان اهمیتی ندارد قرآن کریم در این باره می فرماید:

«يَوْمَ

يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخيهِ وَ أُمِّهِ وَ أَبيهِ وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنيهِ لِكُلِّ

امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنيهِ»(2) یعنی «روزی که آدمی از برادرش و مادر و پدرش و همسر و پسرانش می گریزد و در آن روز هر کدام از آنان وضعی دارد که او را کاملاً به خود مشغول می سازد».

ولی با این وجود حیای این بانو باعث ناراحتی او از عریانی قیامت می گردد که البته این نشان دهندة تقوای درونی ایشان است و قرآن کریم هم داشتن چنین تقوایی را تأیید می کند، آنجا که می فرماید:

«وَ لِباسُ التَّقْوى ذلِكَ خَيْرٌ»(3) یعنی «لباس تقوی بهتر است».

ص: 182


1- . «فَاطِمَةُ بِنْتُ أَسَدِ بْنِ هَاشِمٍ الَّتِي خَاطَبَهَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ فِي لَحْدِهَا وَ كَفَّنَهَا فِي قَمِيصِهِ وَ لَفَّهَا فِي رِدَائِهِ وَ ضَمِنَ لَهَا عَلَى اللَّهِ أَنْ لَا تُبْلَى أَكْفَانُهَا». بحارالأنوار، ج 40، ص 102، ح 117 - الاختصاص، ص 143 به نقل از «فاطمه بنت اسد»، علی محمد علی دُخیّل، ترجمه صادق آئینه وند، ص 36.
2- . سوره عبس، آیات 34 تا 37.
3- . سوره اعراف، آیه 26.

و مفسران در اینکه منظور از لباس تقوی چیست؟ در ذیل همین آیه می گویند «حیا» یکی از مصادیق تقوا است.(1) پس به بیان دیگر اگر گفته شود «لباس حیا برای شما بهتر است» هم درست و هم صحیح است چون تقوا شامل حیا نیز می شود. همچنین در روایات نیز حیا داشتن یک ارزش محسوب می گردد.

امام حسن علیه السلام فرمودند:

«لَا حَيَاءَ لِمَنْ لَا دِينَ لَهُ»(2) یعنی «حیا ندارد کسی که دین ندارد».

و امام صادق علیه السلام نیز فرمودند:

«لَا إِيمَانَ لِمَنْ لَا حَيَاءَ لَهُ»(3) یعنی «ایمان ندارد کسی که حیا ندارد».

و همچنین فرمودند:

«الْحَيَاءُ وَ الْإِيمَانُ مَقْرُونَانِ فِي قَرَنٍ فَإِذَا ذَهَبَ أَحَدُهُمَا تَبِعَهُ صَاحِبُهُ»(4)یعنی «حیا و ایمان هم سنگ و هم دوش یکدیگرند هنگامی که یکی از آن دو برود دیگری هم به دنبال آن خواهد رفت».

به بیان دیگر این دو تأثیر متقابل بر هم دارند. حتی حضرت علی علیه السلام فرمودند:

«مَنْ لَا حَيَاءَ لَهُ فَلَا خَيْرَ فِيهِ»(5) یعنی «هرکس حیا ندارد، خیری در او نیست».

ص: 183


1- . برگرفته از تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی دام ظله، چاپ سی ام، ج 6، ذیل آیه 26 سوره اعراف، ص 163 و 164.
2- . بحارالانوار، ج 75، ص 111، ح 6.
3- . کافی، ج 2، باب حیاء، ص 106، ح 5.
4- - کافی، ج 2، ص 106، ح 4.
5- . تصنیف غررالحکم، ص 257، حدیث 5465.

این روایات در مقام بیان ارزش حیا داشتن برای حفظ دین و ایمان و خوبی ها است. به بیان دیگر می خواهد بگوید لازمة دین و ایمان، حیا داشتن است و اینکه اگر کسی می خواهد خوبی ها در وجودش حفظ شوند باید حیا داشته باشد. اگر حیا کنار گذاشته شود، کم کم دین و ایمان و خوبی ها در وجود انسان پایدار نمی ماند و از بین می رود، تا آنجا که امام علی علیه السلام می فرماید:

«مَنْ قَلَّ حَيَاؤُهُ قَلَ وَرَعُهُ وَ مَنْ قَلَ وَرَعُهُ مَاتَ قَلْبُهُ وَ مَنْ مَاتَ قَلْبُهُ دَخَلَ النَّارَ»(1)یعنی «کسی که حیای او کم باشد، پرهیزکاریش کم گردد و کسی که پرهیزکاری کمتر کند، قلبش بمیرد و کسی که قلبش بمیرد، وارد جهنم می شود».

نکتة دیگر اینکه همان طورکه ایمان و عمل صالح از هم جدا نیستند و اصولاً میوة درخت ایمان، عمل صالح است(2) و ایمان باید در عمل انسان آشکار شود تا نجات دهنده باشد،(3) حیا هم باید در اعمال ما و از جمله لباس ظاهری ما نمودار باشد،(4) همچنان که در مورد بانوانی که باید الگوی زندگی ما باشند نیز، چنین بوده چون با

ص: 184


1- . نهج البلاغه، ص 993، سخن 355.
2- . ایمان بدون عمل صالح، درختی است بی میوه همان گونه که عمل صالح بدون ایمان، درختی است بی ریشه که ممکن است چند روزی سرپا بماند اما سرانجام می خشکد. برای توضیح بیشتر رجوع شود به تفسیر نمونه، چاپ بیست و هفتم، ج 9، ص 265 ذیل آیات 94 و 95 سوره هود و همچنین چاپ بیست و سوم، ج 13، ص 336 ذیل آیه 112 سوره طه.
3- . «إِنَّ الْإِنْسانَ لَفي خُسْرٍ، إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات». سوره عصر، آیات 2 و 3 - «إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ». سوره مریم، آیه 60 - «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ». سوره نحل، آیه 97 - «وَ أَمَّا مَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُ جَزاءً الْحُسْنى». سوره کهف، آیه 88.
4- . بعضی از ائمه علیهم السلام فرموده اند: «حَاسِبُوا أَنْفُسَكُمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا وَ زِنُوا أَعْمَالَكُمْ بِمِيزَانِ الْحَيَاءِ قَبْلَ أَنْ تُوزَنُوا» یعنی «خودتان به حساب خودتان برسيد قبل از اينكه به حساب شما برسند و اعمال خود را با معیار و میزان حیا بسنجید قبل از آن که شما را بسنجند». بحارالأنوار، ج 68، ص 265، ذیل ح 8- مصباح الشريعة، باب 38، ص 86.

وجود اینکه مسلّماً ایشان در مجالس زنانه شرکت می کرده اند ولی حتی یک روایت هم وجود ندارد که بیان کنندة این باشد که لباس ایشان در این گونه مجالس نیمه عریان بوده باشد بلکه برعکس همان طور که ذکر گردید در تاریخ به مواردی اشاره شده که نشان دهندة این است که ایشان در این گونه مجالس لباسی به تن داشتند که بدن را بطور کامل می پوشانده.(1)

بعضی افراد مطرح می کنند که پوشیدن این گونه لباس های نیمه عریان، منافاتی با حیا داشتن ندارد همچنان که در گذشته نیز بانوان در حمام های عمومی اندام های یکدیگر را مشاهده می کرده اند و این دو با هم تفاوتی ندارند!!!

در حالیکه باید توجه داشت در آن زمان به دلیل ضرورت از حمام های عمومی استفاده می کردند چرا که یا هنوز حمام های خصوصی وجود نداشت و یا در اثر نداشتن بودجة کافی مجبور به استفاده از حمام عمومی می شدند و یا ... لذا آنجا مسئلة اضطرار و ضرورت مطرح بوده. همان طور که اگر ضروری باشد حتی دکتر مرد نامحرم هم می تواند اعضای بدن زن را لمس کند و یا اگر خوردن گوشت میته برای حیات فردی ضروری باشد و چاره ای نداشته باشد، خوردنش به قدر ضرورت بر او حلال می گردد. گذشته از اینکه معصومین علیهم السلام ما را حتّی از حمّام رفتن بدون لُنگ نیز نهی کرده اند و در احادیث معتبر وارد شده:

«هرکه ایمان به خدا و روز قیامت دارد باید که بی لنگ داخل حمّام نشود»(2)

و امام صادق علیه السلام فرمودند:

«هر که با لنگ به حمّام رود خدا گناهان او را می پوشاند»(3).

ص: 185


1- . مانند لباس عروسی حضرت زهرا علیها السلام که بیان گردید. و البته شاید با تفحص بیشتر در تاریخ زندگی بانوان بزرگ اسلام، موارد دیگری نیز یافت شود.
2- . «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَلَا يَدْخُلِ الْحَمَّامَ إِلَّا بِمِئْزَرٍ». الكافي، ج 6، ص 497، ح 3 برگرفته از حلية المتقین، باب آداب حمام رفتن، ص120.
3- . «مَنْ دَخَلَ الْحَمَّامَ بِمِئْزَرٍ سَتَرَهُ اللَّهُ بِسِتْرِهِ». بحارالأنوار، ج 73، ص 74، ح 14 برگرفته از حلية المتقین، باب آداب حمام رفتن، ص120.

و رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ می فرمایند:

« اى على بپرهيز از اينكه بدون لنگ وارد حمام شوى زيرا هر كه بدون لنگ وارد حمام شود، و دیگری که به او نگاه کند هر دو لعنت شده و ملعونند».(1)

حتی رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ می فرمایند:

«ای علی! خدا عریان شدن و بدون لنگ زیرآسمان غسل کردن و ورود در نهر آب و حمام را نمی پسندد».(2)

و به طور کلّی امام علی علیه السلام فرموده اند:

«هرگاه برهنه می شوید، شیطان با چشم طمع به شما می نگرد، پس خود را بپوشانید».(3)

3 - در ضمن شاید دقت در قضیّة آدم و حوّا (4) نیز برای روشن شدن پاسخ سؤال مذکور، بی مناسبت نباشد.

قرآن کریم داشتن پوشش را برای آدم و حوّا نشانة شخصیت و کرامت و اطاعت و بندگی خدا معرفی می کند و شیطان هم که به دنبال راهی بود تا آنان را به مخالفت با فرمان الهی بکشاند، انواع دام ها را بر سر راهشان گسترد و فرمان الهی را در نظرشان به گونة دیگری جلوه داد و آنقدر وسوسه کرد تا از درخت ممنوع چشیدند و جالب

ص: 186


1- . «يَا عَلِيُّ إِيَّاكَ وَ دُخُولَ الْحَمَّامِ بِغَيْرِ مِئْزَرٍ فَإِنَّ مَنْ دَخَلَ الْحَمَّامَ بِغَيْرِ مِئْزَرٍ مَلْعُونٌ النَّاظِرُ وَ الْمَنْظُورُ إِلَيْهِ». بحار الأنوار، ج 74، ص 68 - مفاتیح الحیاة، جوادی آملی دام ظله، ص 157.
2- . «یا علی! کَرِهَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لِاُمَّتِی ...... الغُسل تَحتَ السَّمَاءِ اِلَّا بِمِئزَرٍ ......». مکارم الاخلاق، ص 435 به نقل از مفاتیح الحیاة، جوادی آملی دام ظله، ص 158.
3- . «إِذَا تَعَرَّى أَحَدُكُمْ نَظَرَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ فَطَمِعَ فِيهِ فَاسْتَتِرُوا». تهذیب الاحکام، ج 1، ص 373، ح 2 به نقل از مفاتیح الحیاة، جوادی آملی دام ظله، ص 158.
4- . برای توضیح بیشتر رجوع شود به تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی دام ظله، چاپ سی ام، ج 6، ذیل آیات 19 تا 27 سوره اعراف، ص 143 تا 169 و همچنین چاپ بیست و سوم، ج 13، ذیل آیات 116 تا 124 سوره طه، ص 346 تا 362.

اینکه قرآن کریم اولین اثر نافرمانی و غفلت از یاد خدا را، فروریختن لباس ها از تنشان و آشکار شدن اندامشان بیان می کند و آنها که ذاتاً و فطرتاً زشتی بدون پوشش بودن را درک می کردند، با برگ درختان خود را پوشاندند(1)

و توبه هم کردند ولی از بهشت اخراج شدند و دچار رنج و سختی زندگی دنیا شدند.(2)

در اینجا توجه به چند نکته حائز اهمیت است:

الف – آدم و حوا قبل از نافرمانی خدا برهنه نبودند و پوشش داشتند، آن هم پوششی که نشانة اطاعت و بندگی خدا بوده و مایة شخصیت و احترام و کرامت در نزد ملکوتیان برایشان محسوب می شده.(3)

مسلماً در اینجا منظور از پوشش فقط پوشش معنوی که همان تقوی و بندگی خدا بوده نمی باشد بلکه شامل پوشش ظاهری هم می شود(4) و این دو با هم است که از آثار طاعت و بندگی خداست و باعث شخصیت و کرامت انسان می گردد و همان طور که گفته شد نخستین نتیجة نافرمانی خدا و تسلیم وسوسه های شیطان شدن هم علاوه بر اینکه پوشش معنوی را فرو می ریزد، باعث فروریختن همین لباس ظاهری از تن و آشکار شدن اندام هم می شود،(5) چرا که قرآن کریم می فرماید با برگ درختان خود را پوشاندند.(6)

ص: 187


1- . برگرفته از تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی دام ظله، چاپ سی ام، ج 6، ذیل آیات 20 تا 22 سوره اعراف، ص 145 تا 148.
2- . سوره اعراف، آیات 23 و 24 «قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرينَ قالَ اهْبِطُوا» و سوره طه، آیه 123 و 124 «قالَ اهْبِطا مِنْها جَميعاً بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً فَمَنِ اتَّبَعَ هُدايَ فَلا يَضِلُّ وَ لا يَشْقى وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْري فَإِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكاً».
3- . برگرفته از تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی دام ظله، چاپ سی ام، ج 6، ذیل آیه 22 سوره اعراف، ص 147.
4- . برگرفته از همان مدرک، ذیل آیات 26 و 27 سوره اعراف، ص 162 تا 165.
5- . برگرفته از همان مدرک، ذیل آیات 20 تا 26 سوره اعراف، ص 147 و 164.
6- . «وٍ فَلَمَّا ذاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا يَخْصِفانِ عَلَيْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ». سوره اعراف، آیه 22.

پس بترسیم و احتمال بدهیم که اگر لباس و پوشش ظاهری ما نیز کم کم دارد رو به برهنگی می رود، شاید در اثر اغوای شیطان باشد که آن را نه تنها زشت نمی دانیم بلکه آن را آنچنان برایمان جلوه داده که به نظرمان زیبا هم می آید(1)و آن گونه به ذهنمان القا می کند تا بتوانیم با توجیهات گوناگون مسئله را برای خود و دیگران عادی جلوه دهیم!! و این در حالی است که قرآن کریم می فرماید پوشش و لباسی که اندام ها را آشکار نکند، موجب زینت و زیبایی بیشتر اندام انسان است(2)

و آن را نشانة اطاعت و بندگی خدا و مایة شخصیت انسان می داند.(3)

بر سر زنان ما چه آمده که فکر می کنند هر چه در مجالس، لباس آنها عریان تر باشد و اندام شان آشکارتر، در نظر دیگران از شخصیت بیشتری برخوردار خواهند بود و دیگران آنان را متمدن تر و متجددتر می دانند در صورتی که اگر این طرز فکر صحیح باشد حیوانات از ما با شخصیت تر، متمدن تر و متجددتر بوده و هستند!!!

ب – این نکته خیلی حائز اهمیت است که کسانی که تورات را تحریف کرده اند تا مردم را گمراه کنند نیز اقرار دارند که «بدون پوشش بودن زشت است و درک نکردن این زشتی از کم خردی است».(4) این نشان می دهد که این مطلب به قدری واضح و روشن است که نه تنها فطرت پاک و وجدان بیدار بلکه عقل و خرد هم این زشتی را درک می کند. البته این مطلب با بیان دیگری در روایات هم بیان شده:

ص: 188


1- . قرآن کریم در سوره فاطر آیه 8 می فرماید: «فَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَناً» یعنی «کسی که عمل بدش برایش زینت داده شده و آراسته شده و آن را زیبا می بیند».
2- . «يا بَني آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَيْكُمْ لِباساً يُواري سَوْآتِكُمْ وَ ريشاً». برگرفته از تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی دام ظله، چاپ سی ام، ج 6، ذیل آیه 26 سوره اعراف، ص 162 تا 164.
3- . البته به این اِشکال نیز که «برهنگی آدم و حوا به صورت کامل بوده به طوری که حتی عورت ایشان آشکار شده ولی لباس های نیمه عریان خانم ها در مجالس که این گونه نمی باشد لذا نمی توان نتایج مذکور از این آیات را بر آن منطبق نمود»، در صفحات بعد پاسخ داده خواهد شد.
4- . تورات تحریف شده، سفر پیدایش، فصل دوم و سوم به نقل از تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی دام ظله، چاپ سی ام، ج 6 ، ذیل آیه 22 سوره اعراف، ص 147.

حضرت علی علیه السلام فرمودند:

«جبرئیل برآدم نازل شد و گفت: من مأمورم تو را در انتخاب یکی از سه چیز مخیّر سازم و آن سه عبارتند از: عقل و حیا و دین. آدم گفت: عقل را برگزیدم. جبرئیل به حیا و دین گفت: شما بازگردید و او را واگذارید، آن دو گفتند: ای جبرئیل ما مأموریم هرجا که عقل باشد، با او باشیم. جبرئیل گفت: خود دانید و بالا رفت».(1)

و به قول کلینی ( رحمه الله ) از این روایت چنین استفاده می شود که عقل با حیا و دین لازم و ملزومند و از یکدیگر جدا نمی شوند و کسی که دین و حیا دارد باید او را عاقل هم بدانیم و همان طور که در صفحات قبل گفته شد پوشش جسمانی یکی از مصادیقی است که نمایانگر حیا و تقوای درونی انسان است(2)

و قرآن کریم نیز لباس حیا را برای انسان بهتر می داند.(3)

ص: 189


1- . «هَبَطَ جَبْرَئِيلُ عَلَى آدَمَ علیه السلام فَقَالَ يَا آدَمُ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أُخَيِّرَكَ وَاحِدَةً مِنْ ثَلَاثٍ فَاخْتَرْهَا وَ دَعِ اثْنَتَيْنِ فَقَالَ لَهُ آدَمُ يَا جَبْرَئِيلُ وَ مَا الثَّلَاثُ فَقَالَ الْعَقْلُ وَ الْحَيَاءُ وَ الدِّينُ فَقَالَ آدَمُ إِنِّي قَدِ اخْتَرْتُ الْعَقْلَ فَقَالَ جَبْرَئِيلُ لِلْحَيَاءِ وَ الدِّينِ انْصَرِفَا وَ دَعَاهُ فَقَالَا يَا جَبْرَئِيلُ إِنَّا أُمِرْنَا أَنْ نَكُونَ مَعَ الْعَقْلِ حَيْثُ كَانَ قَالَ فَشَأْنَكُمَا وَ عَرَجَ ». اصول کافی، ج 1، کتاب عقل و جهل، ص 10، حدیث 2.
2- . همان طور که در پاورقی پاسخ به سؤال دهم نیز ذکر گردید آقای علی محمد نیاکان پس از ذکر شواهدی در مورد پوشش زنان ایرانی در دوره های مختلف مادها، هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان، چنین ادامه می دهد که: «بنابراین، تاریخ این نظریه را تأیید می کند که حیا و آزرم همواره در میان ملل عالم یکی از فلسفه های پوشش بوده است». حجاب و عفاف و فلسفة آن، علی محمد نیاکان، سایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان ایلام.
3- . رجوع شود به مطالبی که در ذیل آیه 26 سوره اعراف «وَ لِباسُ التَّقْوى ذلِكَ خَيْرٌ» بیان گردید.

همچنین عملکرد فاطمه زهرا علیها السلام که یکی از مصادیق بارز عقل کامل(1) در جهان خلقت است در رابطه با پوششِ برخاسته از حیای درونی، بسیار واضح و روشن است و در صفحات قبل بیان شد.

ص: 190


1- . برای اثبات اینکه حضرت زهرا علیها السلام یکی از مصادیق بارز عقل کامل در عالم هستی است لازم به ذکر چند روایت است: امام صادق علیه السلام فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ الْعَقْلَ وَ هُوَ أَوَّلُ خَلْقٍ مِنَ الرُّوحَانِيِّينَ عَنْ يَمِينِ الْعَرْشِ مِنْ نُورِهِ» یعنی «خداوند عزوجل عقل را از نور خویش و از طرف راست عرش آفرید و آن اولین مخلوق از روحانیین بود». (اصول کافی، ج 1، کتاب عقل و جهل، ص 21) و پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ فرمودند: «أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَّهُ نُورِي» یعنی «اولین چیزی که خدا خلق کرد نور من بود». (بحارالانوار، ج 1، ص 97، باب 2، ح 7) و همچنین امام باقر علیه السلام فرمودند: «يَا جَابِرُ إِنَّ اللَّهَ أَوَّلَ مَا خَلَقَ خَلَقَ مُحَمَّداً صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ وَ عِتْرَتَهُ الْهُدَاةَ الْمُهْتَدِينَ» یعنی «ای جابر! همانا خدا اولین چیزی که خلق کرد مُحمّد صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ و عترت و خاندان راهنما و هدایت شدة او را آفرید». (اصول کافی، ج 2، باب مولد نبی صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ و وفاته، ص 328، ح 10) بنابراین طبق این روایات حضرت مُحمّد صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ و عترت او همان عقل کامل هستند که اولین مخلوق الهی بوده و از نور عظمت الهی آفریده شدند و صریح تر از حدیث قبل، حدیثی است از حضرت علی علیه السلام که می فرماید: «نُورُ فَاطِمَةَ مِنْ نُورِنَا» یعنی «نور فاطمه از نور ماست». (بحارالانوار، ج 43، ص 8، ح 11) و این در حالی است که رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ فرمودند: «خُلِقْتُ أَنَا وَ عَلِيٌّ مِنْ نُورٍ وَاحِدٍ» یعنی «من و علی از یک نور خلق شدیم». (خصال، ج 1، ص 31، باب خلق نبی و علی از نور واحد، ح 108). علامه امینی رحمه الله نیز با توجه به روایت بحارالأنوار، ج 43، ص 44، ح 4 «قَالَ لَمَّا خَلَقَ اللَّهُ الْجَنَّةَ خَلَقَهَا مِنْ نُورِ وَجْهِهِ ثُمَّ أَخَذَ ذَلِكَ النُّورَ فَقَذَفَهُ فَأَصَابَنِي ثُلُثُ النُّورِ وَ أَصَابَ فَاطِمَةَ ثُلُثُ النُّورِ وَ أَصَابَ عَلِيّاً وَ أَهْلَ بَيْتِهِ ثُلُثُ النُّور» می فرمایند حضرت فاطمه علیها السلام از یک سوم نور عظمت حضرت حق، نوری که در علم خدا پوشیده و پنهان است، آفریده شده همان طور که پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ نیز از یک سوم دیگر آن نور و علی و اولاد علی علیهم السلام نیز از یک سوم دیگر همان نور خلق شده اند. (برگرفته از کتاب فاطمة زهراء، علامه امینی رحمه الله ، ص 88 و 107). پس همان طور که پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ و حضرت علی علیه السلام عقل کامل هستند، حضرت زهرا علیها السلام و امامان دیگر علیهم السلام نیز همگی عقل کاملند و از نور عظمت الهی خلق شده اند.

ج – قرآن کریم در شرح دادن چگونگی آسایش بهشت، به حضرت آدم علیه السلام می فرماید:

«فَلا يُخْرِجَنَّكُما مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقى إِنَّ لَكَ أَلاَّ تَجُوعَ فيها وَ لا تَعْرى»(1) یعنی «مبادا شیطان شما را از بهشت بیرون کند که به زحمت و رنج خواهی افتاد. تو در اینجا گرسنه نخواهی شد و برهنه نمی شوی».

پس طبق این آیات برهنگی مایة رنج و زحمت است و پوشش از نعم بهشتی است، و در جای دیگر می فرماید:

«ذلِكَ مِنْ آياتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ»(2) یعنی «این لباس هایی که خدا برای شما قرار داده (اعم از لباس مادی و معنوی، لباس جسمانی و لباس تقوا) همگی از آیات و نشانه های خداست تا بندگان متذکر نعمت های پروردگار شوند».

و یا می فرماید:

«كَذلِكَ يُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ»(3) یعنی «لباس را بر شما مقرر گردانید تا اینچنین نعمت های خود را بر شما کامل گرداند».

لذا قرآن کریم طبق این آیات همین لباس ظاهری دنیا را هم نعمت الهی معرفی می کند.

ص: 191


1- . تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی دام ظله، چاپ بیست و سوم، ج 13، سوره طه، آیه 117 و 118، ص 350.
2- . تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی دام ظله، چاپ سی ا م، ج 6، سوره اعراف، آیه 26، ص 164.
3- . سوره نحل، آیه 81 برگرفته از تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی دام ظله، چاپ سی ام، ج 6، ذیل آیه 26 سوره اعراف، ص 164.

پس لباس و پوشش، نعمت الهی است و ما باید شکرگزار نعم الهی باشیم و کفران نعمت نکنیم و شکر نعمت تنها به زبان نیست و انسان در عمل هم باید شکرگزار باشد و شکر عملی آن است که درست بیاندیشیم که هر نعمتی برای چه هدفی به ما داده شده و آن را در همان مورد صرف کنیم و اگر نکردیم، کفران نعمت کرده ایم.(1)

قرآن کریم در مورد لباس می فرماید:

«يَا بَني آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَيْكُمْ لِباساً يُواري سَوْآتِكُمْ وَ ريشاً وَ لِباسُ التَّقْوى ذلِكَ خَيْرٌ»(2) یعنی «ای فرزندان آدم لباسی برای شما فرستادیم که اندام شما را می پوشاند و مایة زینت شماست، اما لباس پرهیزگاری بهتر است!».

پس اگر بخواهیم عملاً شکرگزار خدا در مورد لباس که یکی از نعمت های الهی است باشیم باید آن را برای پوشاندن اندام و زینت به کار بریم چون خدا لباس را به همین منظور برای انسان قرار داده.

اگر گفته شود آن لباس های مذکور (نیمه عریان) نیز به نوعی زینت محسوب می شود!

در پاسخ گفته می شود: برای اینکه بدانیم قرآن کریم چگونه لباسی را مایة زینت می داند، توجه به سه نکته ضروری است:

اول – شاید بتوان گفت یکی از عللی که قرآن کریم بلافاصله بعد از سخن گفتن در مورد لباس ظاهری، همین لباسی که برای زینت هم به کار می رود، می فرماید:

ص: 192


1- . برگرفته از تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی دام ظله، چاپ بیست و پنجم، ج 10، ص 323 و 324، ذیل آیه 7 سوره ابراهیم.
2- . رجوع شود به تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی دام ظله، چاپ سی ام، ج 6، سوره اعراف، آیه 26، ص 161 تا 163.

«لباس تقوی بهتر است»، این باشد که در همین لباس ظاهری که برای زینت هم به کار می رود، نباید از مرز تقوی خارج شد و بهتر است همان نیز نمایانگر تقوی و از جمله حیا که یکی از مصادیق تقوی است،(1) باشد.

دوم – لباس با پوشش دادن به بدن است که باعث زینت و زیبایی انسان می گردد و نمایان نمودن اندام عریان در لباس ها که امروزه در اوهام و خیالات بعضی زینت و مایة زیبا جلوه نمودن بدن به شمار می آید، اگر واقعاً باعث زیبایی و زینت انسان بود اصلاً لزومی نداشت که خداوند متعال برای بشری که خود عریان به دنیا می آید لباس را بفرستد. شاید به همین دلیل است که در قرآن کریم ابتدا مسئلة پوشاندن اندام به وسیلة لباس مطرح شده و بعد فرموده که لباس مایة زینت است.(2)

پس می توان نتیجه گرفت: لباسی که اندام را بپوشاند مایة زینت است نه لباسی که اندام های عریان را بیشتر جلوه دهد. (البته منظور از زینت، زینتی است که خدا آن را زینت می داند نه آن اوهام و القائات شیطانی که بعضی آن را زینت می پندارند).

سوم – برفرض که لباس های مذکور باعث زیباتر جلوه کردن بدن باشند و زینت هم محسوب شوند ولی اگر این زینت برخلاف مصالح فرد و جامعه به کار گرفته شود و به جای اینکه مایة آسایش و راحتی باشد،(3)

ایجاد مفسده و رنج و زحمت نماید، مسلّماً آن زینتی نیست که منظور خدای متعال در قرآن بوده. چون واضح است آن زینت مایة تجمل گرایی و اسراف و تبذیر و تکبر و خودنمایی و تفاخر و فخرفروشی، حسادت و چشم و هم چشمی و مدپرستی و ... نباید باشد، زیرا اسلام با این امور سخت مخالف است.

ص: 193


1- . رجوع شود به مطالبی که در ذیل آیه 26 سوره اعراف «لِباسُ التَّقْوى ذلِكَ خَيْرٌ»، در بند 2 و بند 3، قسمت ب در پاسخ به همین سؤال بیان گردید.
2- . «يا بَني آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَيْكُمْ لِباساً يُواري سَوْآتِكُمْ وَ ريشاً». سوره اعراف ، آیه 26.
3- . چون همان طور که گفته شد قرآن کریم پوشش داشتن و برهنه نبودن را مایة آسایش و راحتی در بهشت می داند و می فرماید: «إِنَّ لَكَ أَلاَّ تَجُوعَ فيها وَ لا تَعْرى». سوره طه، آیه 118.

ولی متأسفانه در عصر ما این جنبه های نامطلوب و زنندة لباس به قدری گسترش یافته که دارد فلسفة اصلی لباس را تحت الشعاع قرار می دهد. همین مبالغی که از طریق لباس های گوناگون و مدپرستی های مختلف و چشم و هم چشمی ها در مسئلة لباس، نابود می شود اگر همه با هم جمع شود، رقم بسیار مهمی را تشکیل می دهد که اگر صرفه جویی می شد بسیاری از مشکلات اجتماعی را حل می کرد و مرهم های مؤثری بر زخم های جانکاه جمعی از محرومان جامعه می گذاشت. علاوه بر این پرداختن به این مسائل قسمت مهمی از وقت ها و نیروهای انسانی را نیز بر باد می دهد.(1)

همچنین واضح است آن زینتی که قرآن می گوید، نباید باعث توسعة فساد و تحریک شهوات شود و ایجاد مفسده در جامعه کند. برای نمونه اسلام به زنان مسلمان می گوید که باید حجاب خود را در مقابل زنان غیرمسلمان حفظ کنند و امام صادق علیه السلام علت و فلسفة این حکم اسلام را این طور بیان می کنند که ممکن است آنان بروند و آنچه را دیده اند برای شوهر و مردان خود توصیف کنند و این برای زنان مسلمان صحیح و شایسته نیست.(2) البته به قول استاد شهید مطهری رحمه الله باید توجه داشت که در اینجا مسئله ای وجود دارد و آن این است که چون برای هیچ زن

ص: 194


1- . برگرفته از تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی دام ظله، چاپ سی ام، ج 6، ذیل آیه 26 تا 28 سوره اعراف، ص 173 و 174 - برای توضیح بیشتر در مورد نظر اسلام دربارة زینت و تجمل به تفسیر نمونه، چاپ سی ام، ج 6، ص 172 تا 174 و ص 185 تا 187 رجوع شود.
2- . «لَا يَنْبَغِي لِلْمَرْأَةِ أَنْ تَنْكَشِفَ بَيْنَ يَدَيِ الْيَهُودِيَّةِ وَ النَّصْرَانِيَّةِ فَإِنَّهُنَّ يَصِفْنَ ذَلِكَ لِأَزْوَاجِهِنَّ». الكافي، ج 5، ص 519، ح 5 و من لا یحضر الفقیه، ج 3، ص 561، ح 4928 طبق نقل نورالثقلین، ج 3، ص 593 . برگرفته از تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی دام ظله، چاپ بیست و ششم، ج 14، ذیل آیه 31 سوره نور، ص 483 و تفسیر المیزان، علامه سید محمد حسین طباطبایی رحمه الله ، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی رحمه الله ، چاپ سوم، ج 29، بحث روایتی ذیل آیه 27 تا 34 سوره نور، ص 169 - امام خمینی رحمه الله نیز در پاسخ به این سؤال که: «آیا زن مسلمان باید خود را در برابر زن غیر مسلمان بپوشاند؟ حدود این پوشش چقدر است؟» می فرمایند: «پوشاندن بهتر است و منظور پوشاندن مواضعی است که پوشاندن آن در برابر زن مسلمان لازم نیست». استفتائات، ج 3، احکام حجاب، ص 256، س 31 - استاد شهید مطهری رحمه الله نیز می فرماید فقهاء معمولاً در این مسئله قائل به وجوب نیستند و به کراهت فتوا می دهند. برگرفته از مسئلة حجاب، استاد شهید مطهری رحمه الله ، ص 144.

مسلمانی جایز نیست که زیبایی ها و محاسن زن دیگر را برای شوهر و مردان خود توصیف کند،(1)

به خاطر وجود این تکلیف، قرآن کریم برای زنان مسلمان در برابر یکدیگر امنیت قائل است و آنان را ملزم به حفظ حجاب در برابر یکدیگر نمی کند ولی در مورد زنان غیر مسلمان اطمینانی نیست و ممکن است آنان برای مردان خود از وضع زنان مسلمان سخن بگویند.(2) ولی متأسفانه شما ببینید همین مسئلة توصیف از زنان نامحرم در مقابل مردان نامحرم در بین خود زنان مسلمان یا به خاطر جهالت و یا مقید نبودن به دستورات اسلامی چقدر شایع است(3)

و چه مفسده ها که از آن درست نمی شود

ص: 195


1- . پیامبر اکرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ فرمودند: «مَنْ وَصَفَ امْرَأَةً لِرَجُلٍ وَ ذَكَّرَهَا جَمَالَهُ [ذَكَرَ جَمَالَهَا] فَافْتَتَنَ بِهَا الرَّجُلُ فَأَصَابَ فَاحِشَةً لَمْ يَخْرُجْ مِنَ الدُّنْيَا حَتَّى يَغْضَبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ مَنْ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ غَضِبَتْ عَلَيْهِ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُونَ السَّبْعُ وَ كَانَ عَلَيْهِ مِنَ الْوِزْرِ مِثْلُ الَّذِي أَصَابَهَا» یعنی «هر كه زنى را براى مردى وصف كند و آن چنان از زيبائى او بگوید که آن مرد شيفته او گردد و به هرزگى كشيده شود، از دنيا نرود تا اینکه خداوند بر او غضب کند و هر كه خدا بر او غضب کند هفت آسمان و هفت زمين بر او غضب كنند و گناهش همچون گناه آن مرد است». بحارالأنوار، ج 73، ص366، ح 30.
2- . برگرفته از مسئلة حجاب، استاد شهید مطهری رحمه الله ، ص 143.
3- . البته علامه سید محمد حسین طباطبایی رحمه الله ، در الميزان في تفسير القرآن، ج 15، ذیل آیه 31 سوره نور، ص 112 می فرمایند: «و قوله: "أَوْ نِسائِهِنَّ" في الإضافة إشارة إلى أن المراد بهن المؤمنات من النساء فلا يجوز لهن التجرد لغيرهن من النساء» که در چاپ سوم، جلد 29 ترجمه تفسیر المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی رحمه الله ، ذیل همان آیه، ص 163 این طور ترجمه شده: «اینکه خداوند متعال در قرآن کریم فرمود "نساءِهن" و زنان را اضافه کرد به ضمیر زنان برای اشاره به این معنا بوده که مراد به نساء، زنان مؤمنین است، که جایز نیست خود را در برابر زنان غیرمؤمن برهنه کنند». که در اینجا اگر تفاوت مسلم (کسی فقط به زبان شهادتین را گفته) و مؤمن (کسی که زباناً و قلباً ایمان آورده) مدّ نظر علامه طباطبایی رحمه الله بوده باشد، شاید بتوان این طور نتیجه گرفت که زن مسلمان و مؤمن جایز نیست که حتی در برابر زن مسلمان غیرمؤمن نیز خود را نپوشاند، چون فقط در برابر چنین زنی که قلباً ایمان داشته و مقید به انجام دستورات شرع مقدس اسلام باشد، می توان امنیت داشت و مطمئن بود که زیبایی ها و محاسن زنان دیگر را برای مردان توصیف نکند. (و شاید این احتمال با فرمودة استاد شهید مطهری رحمه الله که چون زن مسلمان تکلیف دارد محاسن زنان دیگر را برای مردان توصیف نکند لذا زنان مسلمان دیگر در برابر او امنیت دارند، سازگارتر باشد) که در این صورت با فرض نبود موانع دیگر، در این برهه از زمان ما، در کدامین مجلس، آن هم با لباس نیمه عریان می توان حضور یافت که از مؤمن (نه مسلم) بودن تمامی زنان آن مطمئن بود؟!!!!!

و چه خانواده هایی که بنیان شان متزلزل و از هم گسیخته نمی گردد و در نتیجة آن چه بسیار مشکلاتی که در سطح جامعه ایجاد می شود و چه بسا همین به اصطلاح تعریف و تمجیدهای رایج بین خانم ها که از اندام و لباس های نیمه عریان همدیگر صورت می گیرد حتی در بین خودشان هم در بعضی باعث تحریک شهوت و ایجاد مفسده نماید تا چه رسد به اینکه به گوش مردان نامحرم برسد که بعضی از این مردان به اقرار خودشان حتی از دیدن کفش های زنانه هم تحریک می شوند!

یا نمونة دیگر اینکه امروزه شاهد هستیم که چگونه با موبایل و کامپیوتر و ... به طرق گوناگون از عکس ها و فیلم های همین مجالس زنانه هم برای تحریک شهوات و ایجاد فساد و فحشاء، به طور گسترده در سطح جوامع گوناگون سوء استفاده می شود.

این موارد و موارد دیگر فقط نمونه ای از زحمت و رنج و سختی و مشقت هایی است که خودآگاهانه یا ناآگاهانه مسبب ایجاد آنها در زندگی و جامعة خود هستیم چون از یاد خدا غافل شده ایم و توجه نداریم انسانی که می خواهد واقعاً بندة خدا باشد، در تمام حرکات و سکنات خود باید رضای خدا را در نظر بگیرد و از اطاعت فرمان الهی دور نشود. قرآن کریم نیز در این رابطه می فرماید: «هرکس از یاد من غافل و رویگردان شود، زندگی سخت و پرمشقتی خواهد داشت».(1)

همان طور که آدم و حوا غافل شدند و در نتیجه بر خلاف فرمان الهی عمل کردند و به مشقت دچار شدند.

پس خلاصه ا ینکه: لباس از نعم الهی در دنیا و آخرت است و شکر عملی این نعمت آن است که در مسیر هدفی که خدا خواسته از آن استفاده شود و آن هدف این است که برای پوشش و زینت به کار رود که این زینت مسلماً نباید بر خلاف مصالح فرد و جامعه باشد که در این صورت کفران نعمت است و بر خلاف فرمان الهی عمل شده و در نتیجه فرد و جامعه دچار رنج و زندگی سخت و پرمشقت خواهند شد.

ص: 196


1- . «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْري فَإِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكاً». سوره طه، آیه 124.

هر چند که ممکن است افراد جامعه به طور انفرادی متوجه این رنج ها و مشکلات، برای مدتی نباشند ولی کم کم به قدری شدت می گیرد که گریبان همه را فرا می گیرد و خواهی نخواهی در زندگی همگان تأثیر خواهد گذاشت. در ضمن این نکته نیز قابل توجه است که آدم و حوا با وجود اینکه متوجه اشتباه خود شدند و توبه کردند و توبة آنها هم پذیرفته شد ولی باز هم از بهشت بیرون شدند و گرفتار رنج و زحمت دنیا و زندگی سخت شدند.(1) پس بر سر ما چه خواهد آمد که نه تنها اصلاً توجه نداریم که کارهایمان در جهت اطاعت فرمان خدا نیست بلکه «اعمال زشت را زیبا هم می دانیم»(2)و این همان غفلت از یاد خداست که نتیجتاً حتی ممکن است توبه ای را هم در پی نداشته باشد.

اگر گفته شود: قرآن کریم از نیمه عریان شدن آدم و حوا سخنی به میان نیاورده بلکه مطالبش دلالت بر برهنگی کامل و آشکار شدن عورت های آنان دارد، ولی نکاتی که در اینجا پیرامون قضیة آدم و حوا بیان شد و نتایجی که از این قضیه با استفاده از آیات گرفته شد بر مسئلة نیمه عریان بودن انطباق داده شده! و به بیان دیگر موضوع مورد بحث دربارة نیمه عریانی است نه برهنگی کامل؟!

در پاسخ لازم به ذکر است که :

اولاً – مشهور است که پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ فرمودند: «اَلْمَرْأَةُ عَوْرَةٌ»(3) یعنی «تمام قسمت های بدن زن عورت است». پس آشکار شدن عورت برای آدم و حوا ممکن است

ص: 197


1- . «ثُمَّ اجْتَباهُ رَبُّهُ فَتابَ عَلَيْهِ وَ هَدى قالَ اهْبِطا مِنْها جَميعاً بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً فَمَنِ اتَّبَعَ هُدايَ فَلا يَضِلُّ وَ لا يَشْقى وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْري فَإِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكاً وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمى». سوره طه، آیات 122 تا 124 برگرفته از تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی دام ظله، چاپ سی ام، ج 6، ذیل آیه 23 و 24 سوره اعراف، ص 158.
2- . «أَ فَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَناً». سوره فاطر، آیه 8.
3- . مجموعه ورّام (تنبیه الخواطر)، ج 2، ص 119.

یکسان منظور نبوده باشد چون طبق این حدیث فقط به یک قسمت خاص از بدن زن عورت نمی گویند. بنابراین نیمه عریان بودن هم مصداقی برای آشکار شدن عورت می باشد.

ثانیاً – برای روشن شدن مطلب بهتر است به پاسخ این سؤال بپردازیم که اصلاً چه لزومی داشت که قرآن کریم قضیة برهنگی آدم و حوا را برای مسلمانان بیان فرماید؟! چون اهل ایمان و مخصوصاً زنان مسلمان و مؤمن که مسئلة پوشش را رعایت می کنند و برهنه در جامعه حاضر نمی شوند؟!!

با دقت در آیات مذکور می توان مطالبی را استنباط نمود که شاید تا حدودی ضرورت مطرح شدن مسئلة برهنگی را برای اهل ایمان و مخصوصاً بانوان مسلمان و مؤمن، بتواند روشن سازد:

1 – بله قرآن کریم می توانست فقط بگوید که آدم و حوا در اثر نافرمانی از نعم بهشتی محروم شدند و از بهشت اخراج گشتند ولی نه تنها قضیة برهنگی را مطرح می کند بلکه بر آن تأکید هم می کند و می فرماید بعد از برهنه شدن خود را با برگ درختان پوشاندند و همچنین لباس را از نعم الهی به شمار می آورد و فلسفة خلق لباس را مطرح می فرماید و می گوید چه لباسی برای شما بهتر است!!

قرآن کریم خود در ادامة آن مطالب، علت این همه تأکید را ذکر می کند و می فرماید:

«يا بَنِي آدَمَ لا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطانُ كَما أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ يَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما ...»(1) یعنی «ای فرزندان آدم! شیطان شما را فریب ندهد آن چنان که پدر و مادرتان را از بهشت بیرون کرد و لباس آنها را از تنشان جدا ساخت ...».

منظور اینکه خداوند خواسته که به تمام افراد بشر هشدار دهد تا فریب شیطان را نخورند و جالب اینکه در این هشدار دادن هم، باز مسئلة جدا شدن

ص: 198


1- . سوره اعراف، آیه 27.

لباس (ظاهر و معنوی) را یادآور می شود تا به انسان باز تأکید کند نخستین نتیجة تسلیم شدن در برابر وسوسه های شیطان و شیطان صفتان، فروریختن لباس از اندام آدمی است(1) و در ضمن، این هشدار مسلماً برای اهل ایمان ضروری تر است چون شیطان این افراد را صریحاً به گناه دعوت نمی کند بلکه بیشتر با وسوسة رسیدن به مقامات معنوی آن هم به وسیلة عواملی که در نظرشان مقدس است، فریب می دهد. همان طور که در قضیة آدم و حوا نیز شیطان به آنها گفت با چشیدن از درخت ممنوعه، هر دو فرشته می شوید و برای همیشه در بهشت می مانید و گرنه از بهشت بیرون خواهید شد(2) و برای اینکه بتواند بیشتر آنها را فریب دهد قسم نیز خورد که خیرخواه آنها هست!!(3)

بنابراین هرکسی به راحتی نمی تواند تشخیص دهد عملی که حتی برای رسیدن به مقامات معنوی انجام داده است تحت تأثیر القائات شیطانی بوده یا در اثر الهامات ربّانی و خدای مهربان برای اینکه در این موارد هم ما را راهنمایی کند و ملاک تمیز و تشخیص را به ما بیاموزد می فرماید که اگر عمل در جهت نافرمانی خدا باشد، اولین نتیجة آن افتادن لباس از اندام های بدن است و این علامت و نشانه است برای تشخیص درستی و نادرستی اعمال. (البته در اینجا منظور از لباس در اکثر موارد لباس تقوی است و بعضاً شامل لباس ظاهری نیز می شود).

ص: 199


1- . برگرفته از تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی دام ظله، چاپ سی ام، ج 6، ذیل آیات 23 تا 25، ص 160- برای توضیح بیشتر رجوع شود به بند 3، قسمت الف، مطالب مربوط به قضیة آدم و حوا که در پاسخ به همین سؤال بیان گردید.
2- . «قالَ ما نَهاكُما رَبُّكُما عَنْ هذِهِ الشَّجَرَةِ إِلاَّ أَنْ تَكُونا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونا مِنَ الْخالِدينَ». سوره اعراف، آیه 20 - همچنین این مطلب در روایات نیز ذکر گردیده: «وَ قالَ ما نَهاكُما رَبُّكُما عَنْ هذِهِ الشَّجَرَةِ وَ إِنَّمَا نَهَاكُمَا أَنْ تَقْرَبَا غَيْرَهَا وَ لَمْ يَنْهَكُمَا عَنِ الْأَكْلِ مِنْهَا إِلَّا أَنْ تَكُونا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونا مِنَ الْخالِدِين وَ قاسَمَهُما إِنِّي لَكُما لَمِنَ النَّاصِحِين». بحارالانوار، ج 11، ص 78 و 164، ح 8 و مستدرک الوسایل، ج 16، ص 78، ح 1 به نقل از تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی دام ظله، چاپ سی ام، ج 6، ص 146، ذیل آیه 20 سوره اعراف.
3- . «وَ قاسَمَهُما إِنِّي لَكُما لَمِنَ النَّاصِحينَ». سوره اعراف، آیه 21.

پس با توجه به جنبة هشدار دهندگی این آیات، آیا واقعاً نباید احتمال داد که مبادا ارتکاب اعمالی که اثرش افتادن تدریجی لباس از اندام ها است، در واقع فریب شیطان باشد که با توجیهات به ظاهر عقلی و شرعی آن را برایمان جلوه داده؟!! به طوری که آن را نه تنها زشت نمی دانیم بلکه زیبا هم می بینیم!!

2 – البته این آیات هشداری به تمام افراد بشر است ولی شاید بتوان گفت ضرورت آن برای زنان مسلمان و مؤمن بیشتر است چون مسئلة لباس و پوشش اندام برای بانوان از حساسیت بیشتری برخوردار است. در ضمن واضح است که یک زن مؤمن بدون هیچ ضرورتی یک مرتبه به طور کامل عریان نمی شود ولی شیطان هم گام به گام انسان پاکدامن و با ایمان را فریب می دهد. قرآن کریم در این مورد می فرماید:

«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ وَ مَنْ يَتَّبِعْ خُطُواتِ الشَّيْطانِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر»(1) یعنی «ای کسانی که ایمان آورده اید، از گام های شیطان پیروی نکنید، که هرکس قدم به قدم از پی شیطان برود، به انحراف و گمراهی و فحشاء و منکر کشیده می شود».

در توضیحِ «خطوات شیطان» گفته شده که هرگز یک انسان پاکدامن و با ایمان، یک مرتبه در آغوش فساد قرار نمی گیرد، بلکه گام به گام این راه را سپری می کند: اول معاشرت و دوستی با آلودگان است بعد شرکت در مجالس آنان و گام بعدی فکر گناه است و بعد از آن ارتکاب مصادیق مشکوک و شبهات و گام بعد انجام گناهان صغیره و بالاخره در گام های بعد گرفتار بدترین کبائر می شود.(2)

همان طور که ما خود شاهد بوده ایم از سال های ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تا کنون، شیاطین چگونه در مورد لباس و پوشش بانوان در جامعه، گام به گام

ص: 200


1- . سوره نور، آیه 21.
2- . برای توضیح بیشتر رجوع شود به تقسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی دام ظله، چاپ بیست و ششم، ج 14، ذیل آیه 21 سوره نور، ص 441.

عمل کردند: در ابتدا فقط کمی مانتوها را کوتاه تر کردند بعد دم آستین ها را گشاد کردند تا مچ و مقداری از ساعدها نمایان شد و بعد کمی یقة لباس ها بازتر شد و کم کم روپوش ها و لباس ها تنگ و تنگ تر و کوتاه و کوتاه تر شد و ... وضع پوشش بانوان به شکل فعلی درآمد. این کار به قدری ماهرانه و آرام آرام صورت گرفت که الان در این زمان آن چنان عادی و معمولی به نظر می رسد که شاید خیلی از بانوان جامعة ما این نوع پوشش را حتی بدون اِشکال و ایراد هم می دانند!!(1)

ص: 201


1- . در حالی که حضرت فاطمه علیها السلام به قدری به حیا و حجاب و عفاف اهمیت می دهند که از مشخص بودن حجم و برجستگی های بدن زنان حتی بعد از مرگ نیز ناراحت بودند چون جنازة زنان را روی یک سطح صاف (تخته ای صاف و بدون دیواره که هنوز هم در فلسطین یا بعضی کشورهای عربی مرسوم است) می گذاشتند و حمل می کردند و حجم بدن معلوم بود، با وجود اینکه حتماً این بدن کفن دارد و معمولاً روی آن نیز پارچه ای یا پتویی نیز می اندازند و با وجود اینکه انسان دیگر بعد از مرگ تکلیفی هم ندارند ولی با این حال باز ایشان به خاطر حیایی که داشتند، آن را قبیح می دانستند. اسماء بنت عمیس نقل می کند: «أَنَّ فَاطِمَةَ علیها السلام قَالَتْ لَهَا إِنِّي قَدِ اسْتَقْبَحْتُ مَا يُصْنَعُ بِالنِّسَاءِ إِنَّهُ يُطْرَحُ عَلَى الْمَرْأَةِ الثَّوْبُ فَيَصِفُهَا لِمَنْ رَأَى فَقُلْتُ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ أَنَا أَصْنَعُ لَكِ شَيْئاً رَأَيْتُهُ بِأَرْضِ الْحَبَشَةِ قَالَتْ فَدَعَوْتُ بِجَرِيدَةٍ رَطْبَةٍ فَحَبَسْتُهَا ثُمَّ طَرَحْتُ عَلَيْهَا ثَوْباً فَقَالَتْ فَاطِمَةُ علیها السلام مَا أَحْسَنَ هَذَا وَ أَجْمَلَهُ لَا تُعْرَفُ بِهِ الْمَرْأَةُ مِنَ الرَّجُلِ» یعنی «فاطمه علیها السلام دختر حضرت محمّد صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ فرمود: من اين عمل را زشت مى دانم كه (جنازه را روی تخته ای می گذارند و) يك پارچه روى جنازه زنان مى اندازند زيرا (جنازه ظاهر است و) هر كسى از حجم و وصف آن جنازه آگاه مى شود. اسماء گفت: اى دختر رسول خدا! من نظير آن تابوتى را كه در سرزمين حبشه ديده ام، به تو نشان مى دهم. آن گاه فرستاد تا شاخه هاى تازة خرما آوردند و او تابوتى نيكو ساخت و يك پارچه روى آن انداخت. حضرت زهرا علیها السلام فرمود: چقدر اين تابوت خوب است، زيرا جنازه اى كه در ميان آن باشد تشخيص داده نمى شود كه جنازة زن يا جنازه مرد است». همچنین شبیه این روایت از ابن عباس نیز نقل شده که وقتی بیماری حضرت زهرا علیه السلام شدید شد به اسماء فرمودند: «فَلَا تَحْمِلِينِي عَلَى سَرِيرٍ ظَاهِرٍ ...» یعنی «مبادا مرا روى تخته اى بگذاريد كه جنازه ام ظاهر و آشکار باشد ....». وسائل الشيعة، ج 3، ص 221، ح 3458 و 3459 و بحارالانوار، ج 43، ص 189، ح 19. با وجود اینکه امام صادق علیه السلام می فرمایند ایشان به علت شدت بیماری بسیار ضعیف و لاغر شده بودند و دیگر گوشتی در بدنشان نمانده بوده و لذا قاعدتاً بدنشان دیگر چندان برجستگی هم نداشته. «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ أَوَّلُ نَعْشٍ أُحْدِثَ فِي الْإِسْلَامِ نَعْشُ فَاطِمَةَ إِنَّهَا اشْتَكَتْ شَكْوَتَهَا الَّتِي قُبِضَتْ فِيهَا وَ قَالَتْ لِأَسْمَاءَ إِنِّي نَحِلْتُ وَ ذَهَبَ لَحْمِي أَ لَا تَجْعَلِينَ لِي شَيْئاً يَسْتُرُنِي ....» یعنی «اوّلين تابوتى كه در اسلام ساخته شد، تابوت فاطمه علیها السلام بود. زيرا آن بانو در آن بيمارى كه از دنيا رفت، به اسماء فرمود: من لاغر شده ام و گوشت بدنم از بين رفته است، آيا چيزى كه بدنم را بپوشاند، براى من درست نمى كنى؟.....». بحارالأنوار، ج 43، ص 213، ح 43. لذا حضرت زهرا علیها السلام به امام علی علیه السلام وصیت می کنند که برای جنازة ایشان تابوت (سطح صافی که اطرافش دیواره دارد) تهیه کنند تا حجم بدنشان مشخص نباشد، به طوری که بیننده تشخیص ندهد که میت زن است یا مرد. «مَرِضَتْ فَاطِمَةُ علیها السلام مَرَضاً شَدِيداً وَ مَكَثَتْ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً فِي مَرَضِهَا إِلَى أَنْ تُوُفِّيَتْ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهَا .... قَالَتْ أُوصِيكَ يَا ابْنَ عَمِّ أَنْ تَتَّخِذَ لِي نَعْشاً». یعنی «حضرت زهرا علیها السلام مريض شد و مدت چهل شب بيمارى او ادامه پيدا كرد ..... فرمود: ای پسر عمو! من به تو وصيت می كنم كه تابوتى برايم تهيه نمائى». بحارالأنوار ، ج 43 ، ص 192 ، ح 20 . برگرفته از سخنان حجت الاسلام سید میرهاشم حسینی، برنامه سمت خدا، شبکه 3 سیما، تاریخ 12/10/1400 و سخنان حجت الاسلام دکتر ناصر رفیعی، در همان برنامه، تاریخ 20/7/1400.

و یا اگر مروری بر همین مسئلة «پوشیدن لباس های نیمه عریان در مجالس زنانه»، از ابتدای پیروزی انقلاب داشته باشیم، متوجه خواهیم شد که مقدار پوشیدگی اندام ها به وسیلة لباس در این گونه مجالس چگونه بود و کم کم و گام به گام وضع این چنین شد و اگر به همین صورت هم پیش رود شاید فقط همان عورت به معنای قسمت خاص بدن، باشد که پوشیده بماند چون آشکار شدن بقیة قسمت های بدن را اصلاً برهنگی و عریانی نمی دانند!!!

نتیجه :

پس لااقل می توان آیات مورد نظر را در مورد مسئلة «نیمه عریانی» از جهت هشدار دهندگی آنان مورد بررسی و دقت بیشتری قرار داد، باشد که ان شاء الله خداوند متعال همگی ما را با نور خود هدایت فرماید.

ضمناً ممکن است از نظر حکم شرعی، پوشیدن لباس های نیمه عریان در مجالس زنانه، حرام نباشد ولی قدر مسلم این است که نپوشیدن این گونه لباس ها به حیا نزدیک تر است و بانوانی که خود را مقید به رعایت این امور می کنند، از نظر ظاهر هم که باشد، به حضرت زهرا علیها السلام شبیه ترند و این شباهت هر چند که کافی نیست ولی به

ص: 202

طور قطع فطرتاً نوعی فضیلت محسوب می شود(1)

که ایشان را به شفاعت حضرتش نزدیک تر می گرداند و البته این فضیلت وقتی به کمال خود می رسد که همچون امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف که فاطمه زهرا علیها السلام را اُسوه و الگوی خود می دانند، ما نیز سعی کنیم در تمام امور زندگی پیرو این بانوی شفیعة محشر باشیم و ایشان را در همة زمینه ها الگوی خود قرار دهیم و به این وسیله شباهت و سنخیت بیشتری با حضرتش پیدا کنیم تا ان شاء الله مورد شفاعت ایشان قرار بگیریم.

ص: 203


1- . چون با حیای فطری انسان سازگارتر است و در روایات هم آن چنان که ذکر شد، حیا از صفات پسندیده محسوب می گردد. و کسی که حیای او کم باشد، کمتر پرهیزکاری می کند و به مرور قلبش می میرد و در نتیجه جهنمی می شود. «مَنْ قَلَّ حَيَاؤُهُ قَلَ وَرَعُهُ وَ مَنْ قَلَ وَرَعُهُ مَاتَ قَلْبُهُ وَ مَنْ مَاتَ قَلْبُهُ دَخَلَ النَّارَ». نهج البلاغه، ص 993، سخن 355.

سؤال بیست دوم :

مگر نمی گویند «رطب خورده منع رطب کی تواند کرد» پس چرا بعضی افراد که خودشان در هنگام جوانی هر کاری که خواسته اند کرده اند و مرتکب گناهان متعدد مثل بی حجابی یا بدحجابی شده اند، امروز به دیگران و یا فرزندان خود تذکر می دهند و امر به معروف و نهی از منکر می کنند که انجام دادن فلان کار گناه و خلاف شرع است و یا انجام ندادن فلان کار عقوبت دارد؟

پاسخ: البته «رطب خورده منع رطب کی تواند کرد» ضرب المثلی است که از قول مشهوری(1) برگرفته شده و آن اینکه می گویند: مادری کودکش را نزد پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ آورد تا حضرت به او امر کند که خرما نخورد. حضرت فرمودند: برو فردا بیا و فردا به آن کودک فرمودند: خرما نخور. علت را از ایشان جویا شدند که چرا دیروز نفرمودید؟ حضرت گفتند: چون دیروز خودم خرما خورده بودم.

بر فرض که این ضرب المثل واقعاً برگرفته از حدیث معتبری هم باشد ولی متأسفانه عموماً از آن برداشت اشتباهی می کنند و آن این است که فکر می کنند اگر کسی خودش در زمانی مرتکب عمل اشتباه یا کار خلاف و گناهی شد، دیگر

ص: 204


1- . دوازده هزار مثل فارسی، آقای شکورزاده، ص 571 - داستان هاي امثال، حسن ذوالفقاری، تهران، مازيار، ج 2، 1385، ص 539 برگرفته از سایت اداره کل پژوهش های اسلامی رسانه ای، گزیده های معارفی/ ضرب المثل - صد حكايت تربيتی، مرتضی بذرافشان، نشر دفتر تبليغات اسلامي، قم، 1379، چاپ دوم، ص 27 برگرفته از سایت اداره کل پژوهش های اسلامی رسانه ای، گزیده های معارفی/داستان - ولی با توجه به اینکه در منابع احادیث قابل دسترس برای نویسنده، منبعی برایش یافت نشد، لذا گفته شد که قولی است مشهور.

هیچ وقت نباید در آن مورد به دیگران تذکر دهد و یا حتی امر به معروف و نهی از منکر کند!!!

در حالیکه اگر دقت کنیم در همین قضیه نیز که از پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ نقل می شود، حضرت فقط در همان روزی که خود، خرما خورده بودند کودک را منع نکردند، بلکه فردای آن روز که دیگر خودشان رطب نخورده بودند، کودک را نیز منع نمودند.(1)

پس این اشتباه است اگر فکر کنیم کسی که زمانی خودش مرتکب عمل خلافی شده و بعد به خطای خود پی برده و حتی توبه کرده، نباید به دیگران تذکر دهد و یا امر به معروف و نهی از منکر کند. چون امام صادق علیه السلام فرموده اند:

«مَنْ رَأَى أَخَاهُ عَلَى أَمْرٍ يَكْرَهُهُ فَلَمْ يَرُدَّهُ عَنْهُ وَ هُوَ يَقْدِرُ عَلَيْهِ فَقَدْ خَانَهُ»(2) یعنی «هرکه برادرش را در کاری ناپسند ببیند و بتواند او را از آن باز دارد و چنین نکند، به او خیانت کرده است».

و اگر مِلاک، ضرب المثل است، در مقابل آنچه ذکر شد، ضرب المثل دیگری هم هست که می گوید: «چو می بینی که نابینا و چاه است اگر خاموش بنشینی گناه است».(3)

یعنی حتی اگر خودت ته چاه هم که باشی باز وقتی فهمیدی مسیر و کار تو اشتباه بوده وظیفه داری عقلاً و شرعاً به خاطر خیرخواهی هم که شده اگر می بینی

ص: 205


1- . استاد ارجمند محسن قرائتی از شهید محراب آیت الله مدنی رحمه الله پرسیده بودند: آیا ما خودمان هم باید به تمام حرف هایی که در تلویزیون می زنیم (مانند تمامی مستحبات)، عمل کنیم؟ آیت الله مدنی رحمه الله فرموده بودند: حداقل چند روزی به آن عمل کنید مثلاً اگر می خواهید راجع به نماز شب صحبت کنید 2 ، 3 شبی یا یکی، دو هفته ای خودتان نماز شب بخوانید و گرنه اگر عمل نکنی وقتی راجع به آن صحبت می کنی سلول های بدنت می گویند لعنت بر تو که خودت عمل نمی کنی. برگرفته از سخنان استاد ارجمند محسن قرائتی، برنامه سمت خدا، شبکه 3 سیما، تاریخ 20/10/1400.
2- . امالی صدوق، ص270، ح 1 - بحارالأنوار، ج 71، ص 190، ح 2.
3- . دوازده هزار مثل فارسی ، ص 131 برگرفته از سایت پایگاه اطلاع رسانی حوزه.

دیگران دارند به همان چاه می افتند، به آنها هشدار دهی تا آنها مبتلا به آن گرفتاری که تو شدی، نشوند و اگر هم دین و شرع ملاک است، خداوند وظیفة امر به معروف و نهی از منکر را به عهدة هر مسلمانی قرار داده و واجب نموده، هر چند که خودش در گذشته مرتکب همان خلاف شده باشد و بعد به اشتباه خود پی برده باشد، تا چه رسد به اینکه توبه هم کرده باشد. چون اگر غیر از این بود این فریضة مهم الهی باید تعطیل می شد.

برای نمونه مگر در زمان رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ عدة بسیار زیادی از اصحاب و تابعین حضرت در دوران جاهلیت مشرک و کافر نبودند مثل سلمان، عمار یاسر و اویس قرنی و ابوذر و ... آیا این افراد بعد از ایمان آوردن در رکاب پیامبر خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ برای نابودی و مبارزه با کفر و شرک جهاد نکردند؟! که خود بالاترین امر به معروف و نهی از منکر است و یا حُر بن یزید ریاحی مگر در لشکر عمر سعد نبود و خودش آب را بر امام حسین علیه السلام و یارانش نبست، پس چرا بعد از پیوستن به لشکر حق در مقابل لشکر یزیدیان ایستادگی و مبارزه کرد تا شهید شد؟! مبارزه ای که در راستای هدف امام حسین علیه السلام بود و خود حضرت فرمودند:

«إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِي أُمَّةِ جَدِّي صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ»(1)یعنی «من برای اصلاح در امت جدّم خارج شدم و می خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم».

از این گذشته مگر بشر با استفاده از تجربة گذشتگان در علوم مختلف مثل علوم تجربی، (که اصلاً به همین خاطر آن را علوم تجربی نامیده اند) صنعت، تمدن و .... پیشرفت نکرده است به این معنا که تجارب غلط را تکرار نکرد و تجارب صحیح را وسیلة پیشرفت این علوم قرار داد و حتی در تاریخ نیز باید تجارب گذشتگان مایة عبرت قرار گیرد و اگر غیر از این باشد نقل تاریخ کاری عبث خواهد بود. در حالی که قرآن کریم که کتابی هدایت گر است و به بشر درس زندگی می دهد وقتی تاریخ

ص: 206


1- . بحارالأنوار، ج 44، ص 329 برگرفته از حماسه حسینی، استاد شهید مطهری رحمه الله ، ج دوم، ص 133.

گذشتگانی مثل قوم عاد و ثمود یا افرادی مثل فرعون، نمرود، یا حتی حضرت آدم و حوا و ... را ذکر می کند، اشتباهات آنان را نیز نقل می کند و عاقبت و نتیجة عملشان را نیز بازگو می کند تا آیندگان مرتکب همان اشتباهات نشوند و به همان عاقبت گرفتار نگردند و بعضی مواقع حتی صریحاً می گوید شما مرتکب فلان عمل خطا نشوید و هشدار می دهد.(1)

پس قطعاً اگر کسی در گذشته تجربة تلخ و اشتباهی داشت و به دیگران گفت شما از آن عبرت بگیرید و مرتکب نشوید تا از عواقب دنیوی و اخروی آن در امان باشید، عملی درست و صالح را مرتکب شده.

علاوه بر این مسلماً نزد خداوند کسی که عملی را ندانسته و از روی جهالت انجام دهد و در این جهالت و نادانی مقصر نباشد و کوتاهی نکرده باشد با کسی که همان عمل را با آنکه می دانسته اشتباه و خطاست و یا حداقل می توانسته خطا بودن آن را بفهمد ولی کوتاهی کرده و انجام داده، یکسان نیستند و عقوبت و جزای آنها نیز فرق می کند. مثلاً فردی که در زمان طاغوت زندگی می کرده و به علت تبلیغات مخالفان دین و تحت تأثیر شرایط محیط و جامعه تبعاً از دستورات دینی و عقاید اسلامی چندان اطلاعی نداشته و غافل بوده و نتیجتاً آلوده به بعضی گناهان بوده با فردی که در دوران حکومت اسلامی رشد و نمو کرده و در این دوران مکلّف شده که رادیو و تلویزیون و افراد مؤمن و عالم، آزادی عمل دارند و همه برای آگاهی و نجات انسان از گمراهی در حال تلاشند، خصوصاً در شهرهای مذهبی مثل قم و مشهد که هر کسی به راحتی می تواند از غلط یا درست بودن اعمال و افکار خود مطلع گردد، یکسان است؟! و چنین فردی اگر باز هم آلوده به گناهان شود، کوتاهی نکرده و نزد خدا با فرد گناهکار

ص: 207


1- . قرآن کریم در سوره اعراف، آیه 27 می فرماید: «يا بَني آدَمَ لا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطانُ كَما أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ يَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما لِيُرِيَهُما سَوْآتِهِما إِنَّهُ يَراكُمْ هُوَ وَ قَبيلُهُ مِنْ حَيْثُ لا تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّياطينَ أَوْلِياءَ لِلَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ» یعنی «ای فرزندان آدم! شیطان شما را فریب ندهد آن چنان که پدر و مادرتان را از بهشت بیرون کرد و لباس آنها را از تنشان جدا ساخت ...».

دوران طاغوت، یکسان محاسبه می شود؟! مَثَل این دو مِثل مَثَل تاریکی به نور و کور به بینا و جاهل به دانا است که قرآن کریم دربارة آن می فرماید: «قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمى وَ الْبَصيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُماتُ وَ النُّورُ»(1)یعنی «بگو آیا چشم نابینای جاهل و دیدة بینای عارف یکسان است یا ظلمات جاهلیت با نور معرفت و خداپرستی یکسان و مساوی است».

و باز می فرماید:

«قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذينَ لا يَعْلَمُونَ»(2)یعنی «بگو آیا کسانی که می دانند و کسانی که نمی دانند یکسانند».

و حتی فرض کنید فردی آگاهانه و از روی عمد کار اشتباه و خلافی را مرتکب شده مثلاً وارد یک منطقة ممنوعه و خطرناک شده که حشرات آنجا برای سلامتی انسان بسیار مضرند و دچار بیماری صعب العلاجی شده ولی همین فرد به فرزندش یا کسانی که دوستشان دارد می گوید : تو وارد آن منطقه نشو.

حالا به نظر شما اگر آن فرزند بگوید: تو خودت به حرف هیچ کس گوش نکردی و هر کار که خواستی کردی حالا نوبت ما که شده، به ما می گویی این کار را نکن!! این حرف درست است؟! و یا فکر می کنید اگر هم آن فرزند به حرف او گوش نکند و هر کار بخواهد بکند، چه کسی ضرر خواهد کرد؟!

همچنین سخن حضرت علی علیه السلام نیز پاسخ مناسبی برای سؤال مورد نظر ماست. ایشان می فرمایند:

«خُذِ الْحِكْمَةَ وَ لَوْ مِن اَهلِ الضَّلَال»(3) یعنی «گفتار حکیمانه را از هرکس بگیر ولو گویندة آن از نظر مذهبی گمراه باشد»

ص: 208


1- . سوره رعد، آیه 16.
2- . سوره زمر، آیه 9.
3- . الحدیث، ج 1 و 3، ص 375 و 114 - همچنین ایشان فرموده اند: «فَخُذِ الْحِكْمَةَ وَ لَوْ مِنْ أَهْلِ النِّفَاقِ» یعنی «حکمت را بگیر هر چند از اهل نفاق صادر شود». نهج البلاغة، کلمات قصار، ص 481، سخن 80 برگرفته از تفسیر نمونه، آیت العظمی مکارم شیرازی دام ظله، چاپ بیست و چهارم، ج 19، ذیل آیه 17 تا 20 سوره زمر، ص 439.

که شاید یک مصداق از این حدیث شریف نیز، این باشد که «گفتار درست و صحیح را از هر که گفت قبول کن و بپذیر ولو اینکه خودِ آن فرد به آن گفته عمل نکند و فردی گمراه باشد»(1)

تا چه رسد به آنکه در گذشته گمراه بوده و الآن که این سخن را می گوید به اشتباه خود پی برده باشد و می خواهد عزیزان و دوستان خود را هشدار دهد تا دچار همان اشتباه نشوند و به آن عقوبت مبتلا نگردند. و از این واضح تر اینکه باز حضرت علی علیه السلام می فرمایند:

«لَا تَنْظُرْ إِلَى مَنْ قَالَ وَ انْظُرْ إِلَى مَا قَالَ»(2)یعنی «نگاه نکن به گویندة سخن، به گفتار و آنچه می گوید توجه کن».

البته تذکر این نکته لازم است که در این گونه موارد، روی خطاب فقط با شنوندگان است و منظور این است که اگر می خواهید سعادتمند شوید باید این گونه باشید که سخن حق را از هرکس بپذیرید و از طرفی به گویندگان گفتارها نیز در قرآن و روایات تذکر داده شده که باید با عمل خود (علاوه بر گفتار) مردم را به کار نیک دعوت کنند. قرآن کریم در این رابطه می فرماید:

«يَا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ»(3)یعنی «ای کسانی که ایمان آورده اید چرا چیزی را به زبان می گویید که خودتان در عمل به خلاف آن می کنید».

و امام صادق علیه السلام نیز فرمودند:

ص: 209


1- . برگرفته از تفسیر نمونه، آیت العظمی مکارم شیرازی دام ظله، چاپ بیست و چهارم، ج 19، ذیل آیه 18 سوره زمر، ص 432.
2- . الحدیث، ج 3، ص 114 - غررالحکم، ص 438، ح 10037.
3- . سوره صف، آیه 2.

«كُونُوا دُعَاةَ النَّاسِ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ»(1) یعنی «مردم را با غیر زبانتان به راه حق دعوت کنید».

اما توجه داشته باشید که در هیچ یک از این موارد منظور این نیست که اگر در گذشته هم مرتکب عمل خلافی شدید، هیچ وقت نباید دیگران را در آن مورد به راه حق دعوت کنید. بلکه اگر دقت کنید افعال این جملات از نظر زمان، به صورت امر یا مضارع است که دلالت بر حال یا آینده می کند در نتیجه منظور این است که اگر در حال حاضر خودتان مشغول به انجام آن کار اشتباه هستید یا در آینده واقعاً تصمیم دارید آن را انجام دهید، نباید در این مورد خاص به دیگران تذکر دهید.

البته در اینجا نیز لازم به ذکر است که در این گونه موارد نیز روی خطاب فقط با گویندگان است نه شنوندگان. به بیان دیگر گوینده وظیفه دارد خودش به سخنی که می گوید عمل کند (در زمان حال و آینده) و اگر نکرد، خدا او را مؤاخذه خواهد نمود. اما شنونده هم باید سخن حق را بپذیرد ولو گویندة آن، خود به آن سخن عمل نکند. چرا که شاید خدا آن گوینده را به عنوان وسیله ای بر سر راه دیگران قرار داده تا باعث نجات آنان از گمراهی باشد ولو اینکه خودش به خاطر عمل نکردن (و احتمالاً باعث بدبین نمودن عده ای از مردم به دین) سزاوار عقوبت باشد.

ص: 210


1- . بحار، ج 67، ص 309.

سؤال بیست و سوم :

آیا اینکه بانوان زود به گریه می افتند، نقطة ضعفی برایشان محسوب می شود که بعضی از آقایان به این خاطر آنان را تحقیر می کنند و یا می گویند: « گریه، اسلحة زن است» و نباید به آن توجه کرد؟

پاسخ :

اولاً – صِرف زود گریه کردن و پُر اشک بودن نه تنها نشانة ضعف و نقص نیست بلکه قرآن کریم می فرماید سجده و گریه کردن یکی از خصوصیات اولیاء الهی است: «سُجَّداً وَ بُكِيًّا»(1)و امام علی و امام حسین علیهما السلام می فرمایند:

«بُكَاءُ الْعُيُونِ وَ خَشْيَةُ الْقُلُوبِ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ»(2)یعنی «گریة چشم ها و ترس دل ها از رحمت خداست».

در روایات و ادعیه بسیار به پُر اشک بودن و زیاد گریه کردن توصیه شده و ما در اینجا فقط به بعضی از آنها اشاره می کنیم:

امام صادق علیه السلام فرمودند:

خدا به حضرت عیسی علیه السلام وحی نمود كه اى عيسى از ترس من گريه كن.(3)

ص: 211


1- . سوره مریم، آیه 58، برگرفته از سخنان استاد ارجمند محسن قرائتی، برنامۀ درس هایی از قرآن، شبکۀ اول سیما ، تاریخ 16/8/1383.
2- . مستدرك الوسائل، ج 5 ، ص 207، ح 4 - جامع الأخبار، ص 97.
3- . «هَبْ لِي مِنْ عَيْنَيْكَ الدُّمُوعَ». إرشاد القلوب إلى الصواب، ج 1، ص 95، الباب الثاني و العشرون في فضل صلاة الليل ..... .

پيغمبر اكرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ نیز در وصیت خود، حضرت علی علیه السلام را به زیاد گریه کردن توصیه نمودند(1)و

باز ایشان صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ فرمودند:

هر مؤمنى كه به اندازة بال مگسى اشك از چشمش بيرون آيد و به گونه اش برسد خدا آتش دوزخ را بر او حرام گرداند.(2)

و امام باقر علیه السلام فرمودند:

هر چيزى وزن و اندازه اى دارد مگر اشك كه يك قطره از آن، درياهايى از آتش را خاموش مى كند.(3)

اشک در درگاه الهی به قدری ارزشمند است که حتی فرشتگان الهی نیز گریه می کنند.(4)

ص: 212


1- . «يَا عَلِيُّ أُوصِيكَ فِي نَفْسِكَ بِخِصَالٍ فَاحْفَظْهَا ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ أَعِنْهُ وَ عَدَّ خِصَالًا وَ الرَّابِعَةُ كَثْرَةُ الْبُكَاءِ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ يُبْنَى لَكَ بِكُلِّ دَمْعَةٍ أَلْفُ بَيْتٍ فِي الْجَنَّةِ» یعنی «اى على! تو را به چند خصلت سفارش مى كنم كه بايد آنها را حفظ نمايى. سپس فرمود: خدايا! على را بر اين كار كمك كن. آنگاه حضرت آن خصال را برشمرد تا اينكه فرمود: صفت چهارم، گريه زياد از ترس خداوند عزيز و جليل است كه در برابر هر قطره اشكى، برايت هزار خانه در بهشت ساخته مى شود». عدة الداعي و نجاح الساعي، ص 171، العاشر البكاء حالة الدعاء ..... .
2- . قَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ : «مَا مِنْ مُؤْمِنٍ يَخْرُجُ مِنْ عَيْنَيْهِ مِثْلُ رَأْسِ الذُّبَابَةِ مِنَ الدُّمُوعِ فَيُصِيبُ حَرَّ وَجْهِهِ إِلَّا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ النَّار». إرشاد القلوب إلى الصواب، ج 1، ص 97، الباب الثالث و العشرون في البكاء من خشية الله تعالى ..... .
3- . «مَا مِنْ شَيْ ءٍ إِلَّا وَ لَهُ وَزْنٌ أَوْ ثَوَابٌ إِلَّا الدُّمُوعُ فَإِنَّ الْقَطْرَةَ تُطْفِئُ الْبِحَارَ مِنَ النَّارِ فَإِنِ اغْرَوْرَقَتْ عَيْنَاهُ بِمَائِهَا حَرَّمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ سَائِرَ جَسَدِهِ عَلَى النَّارِ وَ إِنْ سَالَتِ الدُّمُوعُ عَلَى خَدَّيْهِ لَمْ يَرْهَقْ وَجْهَهُ قَتَرٌ وَ لَا ذِلَّةٌ» یعنی «هر چيزى وزن و اندازه اى دارد مگر اشك كه يك قطره از آن، درياهايى از آتش را خاموش مى كند، هرگز چشمى از ترس خدا با اشك پُر نشد مگر آنكه ذات اقدس الهى ساير اعضاى بدنش را بر آتش حرام گردانيد و نشد اين اشك جارى شود و آن چهره سختى و ذلت ببيند. اگر چشمی از اشك پُر شود ذات اقدس الهى ساير اعضاى بدنش را بر آتش حرام گرداند و اگر اين اشك جارى شود، آن چهره سختى و ذلت نبيند». مستدرك الوسائل، ج 11، ص 242، ح 22.
4- . پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ فرمودند: «لَمَّا عُرِجَ بِي إِلَى السَّمَاءِ الرَّابِعَةِ سَمِعْتُ بُكَاءً فَقُلْتُ يَا جَبْرَئِيلُ مَا هَذَا قَالَ هَذَا بُكَاءَ الْكَرُوبِيِّينَ عَلَى أَهْلِ الذُّنُوبِ» یعنی «هنگامی که به آسمان چهارم عروج داده شدم صدای گریه شنیدم. به جبرئیل گفتم این چیست؟ گفت این گریۀ فرشتگان بر اهل گناه است». مستدرك الوسائل، ج 11، ص 240، باب استحباب كثرة البكاء من خشية الله تعالى، ح 13.

در مقابل، بیان شده که خشکی چشم و نیامدن اشک بر اثر قساوت قلب است(1) و در روایت است که رقت قلب از جانب فرشته به دل انسان خطور می کند و قساوت قلب از جانب شیطان(2) و خشک شدن چشم و قساوت قلب نشانة شقاوت و بدبختی است.(3) و لذا حضرت علی علیه السلام در مورد حالات پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ می فرماید:

آن حضرت با آنكه جرم و گناهی نداشت آن چنان از ترس خداى عزّ و جلّ گریه می کرد كه محل نماز ايشان از آن تَر می شد.(4)

همچنین ضِرَارُ بْنُ ضَمْرَةَ که از اصحاب بسیار خوب و یاران با وفای حضرت علی علیه السلام است دربارة ایشان می گوید:

حضرت علی علیه السلام «غَزِيرَ الْعِبْرَةِ» یعنی «پُر اشک» بود.(5)

ص: 213


1- . قال الصادق علیه السلام : «إذا اقشعر جلدك و دمعت عيناك و وجل قلبك فدونك دونك فقد قصد قصدك و لأن جمود العين من قساوة القلب على ما ورد به الخبر و هو يؤذن بالبعد من الله سبحانه و تعالى» یعنی «آنگاه كه پوست بدنت لرزيد و چشمانت پر از اشك گرديد و قلبت هراس برداشت، آن حال را خوب نگهدار که مقصودت حاصل شده است. و در مقابل، خشكى چشم و نيامدن اشك، بر اثر قساوت قلب است كه در خبر بدان اشاره شده است، چنين حالتى نشانة دورى از خداست». عدة الداعی، ص 167.
2- . امیر المؤمنین علیه السلام فرمودند: «لَمَّتَانِ لَمَّةٌ مِنَ الشَّيْطَانِ وَ لَمَّةٌ مِنَ الْمَلَكِ فَلَمَّةُ الْمَلَكِ الرِّقَّةُ وَ الْفَهْمُ وَ لَمَّةُ الشَّيْطَانِ السَّهْوُ وَ الْقَسْوَة» یعنی آنچه به دل انسان خطور می کند دو نوع است: یکی از جانب شیطان است و دیگری از جانب فرشته. آنچه از جانب فرشته است: رقت قلب (نرمی دل) و فهم است و آنچه از جانب شیطان است: فراموشی و قساوت قلب (سخت دلی) است. الكافي، ج 2، ص330، ح 3.
3- . قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ : «مِنْ عَلَامَاتِ الشَّقَاءِ جُمُودُ الْعَيْنِ وَ قَسْوَةُ الْقَلْبِ وَ شِدَّةُ الْحِرْصِ فِي طَلَبِ الرِّزْقِ وَ الْإِصْرَارُ عَلَى الذَّنْبِ» یعنی «رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ فرمودند: « از نشانة شقاوت، خشك شدن چشم و قساوت قلب و شدت حرص در طلب روزى و اصرار بر گناهان مى باشد». بحارالأنوار، ج 90، ص 330، ح 10.
4- . «أَنَّهُ ذَكَرَ مِنْ حَالَاتِ النَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ وَ كَانَ يَبْكِي حَتَّى يَبْتَلَّ مُصَلَّاهُ خَشْيَةً مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ غَيْرِ جُرْمٍ». مستدرك الوسائل، ج 11، ص 240، باب استحباب كثرة البكاء من خشية الله تعالى ، ح 9.
5- . كشف اليقين في فضائل أمير المؤمنين علیه السلام، ص 116، المبحث الثامن في حسن الخلق ..... - و فضائل الخمسة من الصحاح الستة، ج 3، ص 27، باب في وصف ضرار عليا عليه السلام حتى بكى معاوية .... ، برگرفته از سخنان حجت الاسلام حسین حسینی قمی، برنامه سمت خدا، شبکۀ 3 سیما، تاریخ 23/11/1400.

و امام حسين علیه السلام نیز فرموده اند:

هرگاه بر پدرم وارد مى شدم مي ديدم كه او گريه مي كند.(1)

همچنین حضرت فاطمه علیها السلام و امام سجاد علیه السلام و پیامبرانی همچون آدم و يعقوب و يوسف(2) علیهم السلام از کسانی بودند که زیاد گریه می کردند. حضرت یحیی نیز از کسانی بود که زیاد گریه می کرد.(3)

لذا چون زن مظهر رأفت حق(4) و موجودی عاطفی و رقیق القلب تر از مرد است، زودتر گریه می کند و به همین دلیل می تواند نصیب او از دعا و مناجات و موعظه نیز بیشتر باشد، چون در راه ذات اقدس اله رقّت دل و عاطفه و احساس نقش مؤثری دارد. بنابراین زن می تواند با این وسیله (استعداد الهی) حتی در راه رسیدن به تکامل از مردها موفق تر نیز باشد.(5) پس پُراشک بودن و زیاد گریه کردن نقطه ضعفی برای زن محسوب نمی شود بلکه برعکس، نقطة قوّت و امتیاز محسوب می شود.

ثانیاً – بله واقعاً از گریه می توان به عنوان اسلحه استفاده کرد همان طور که امام علی علیه السلام نیز در فقراتی از دعای کمیل فرموده اند:

«اِرحَم مَن رَأسُ مَالِهِ الرَّجَاء وَ سِلَاحُهُ البُکَاء» یعنی «خدایا رحم کن بر کسی که تمام سرمایه اش امید به توست و اسلحه اش گریه کردن است».(6)

ص: 214


1- . «مَا دَخَلْتُ عَلَى أَبِي قَطُّ إِلَّا وَجَدْتُهُ بَاكِيا». إرشاد القلوب إلى الصواب، ج 1، ص 97، الباب الثالث و العشرون في البكاء من خشية الله تعالى ..... .
2- . «الْبَكَّاءُونَ خَمْسَةٌ آدَمُ وَ يَعْقُوبُ وَ يُوسُفُ وَ فَاطِمَةُ وَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ علیهم السلام ». إرشاد القلوب إلى الصواب، ج 1، ص 95، الباب الثالث و العشرون في البکاء من خشية الله تعالی – قرآن کریم نیز در سوره یوسف آیه 84 در مورد حضرت یعقوب علیه السلام می فرماید: «وَ ابْيَضَّتْ عَيْناهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ كَظيمٌ» یعنی «چشمان او از اندوه سفید شد».
3- . «لَمْ يَزَلْ زَكَرِيَّا علیه السلام يَرَى وَلَدَهُ يَحْيَى مَغْمُوماً بَاكِياً مَشْغُولًا بِنَفْسِهِ» یعنی «هميشه حضرت زكريا ( علیه السلام ) فرزندش حضرت يحيى ( علیه السلام ) را اندوهگين، گريان و به خود مشغول مى ديد». مجموعة ورام (تنبيه الخواطر)، ج 1، ص 86، باب العتاب ... .
4- . برگرفته از زن در آئینة جلال و جمال، آیت الله جوادی آملی دام ظله، ص 175.
5- . برگرفته از همان مدرک، ص210 و 175.
6- . برگرفته از همان مدرک، ص213.

معصومین علیهم السلام در واقع با زبان ادعیه به ما نیز آموخته اند که این سِلاح کارآمد را از درگاه الهی طلب کنیم، همان طور که پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ نیز در دعاهای خود از خداوند دو چشم پر اشک طلب می کردند(1) و امام سجّاد علیه السلام از خدا می خواستند که ایشان را در فراهم نمودن این سِلاح کمک کند و در دعای ابوحمزه ثمالی می فرمایند:

«وَ اَعنّی بِالبُکاء عَلَی نَفسی» یعنی «مرا در گریه بر نفسم اعانت کن».(2)

و باز ایشان در نهمین مناجات از مناجات های خمس عشر می فرمایند:

«خدایا ما را از کسانی قرار ده که اشکشان روان است».(3)

و همچنین ایشان به ما می آموزند از چشمی که خشک است و اشک ندارد به خدا شکایت کنیم(4) و با گریه و زاری به درگاه حق، عواطف رحمت الهی را به سوی خود جلب کنیم.(5)

پس معلوم می شود دل شکسته و گریه و ناله، اسلحة خیلی مهمی برای تهذیب نفس و جهاد اکبر که همان مبارزة با دشمن درون است، می باشد و انسان (مرد یا

ص: 215


1- . «وَ عَنْهُ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ قَالَ اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي عَيْنَيْنِ هَطَّالَتَيْنِ يَبْكِيَانِ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ قَبْلَ أَنْ تَكُونَ الدُّمُوعُ دَماً وَ الْأَضْرَاسُ جَمْراً» یعنی «خداوندا از تو دو چشم پر اشک می خواهم که از خشیت تو بگریند پيش از آنكه اشک ها خون و دندان ها آتش شود». مستدرك الوسائل، ج 11، ص 240، باب استحباب كثرة البكاء من خشية الله تعالی، ح 14
2- . حضرت در فقراتی دیگر از همین دعا می فرمایند: چرا ننالم و گریه نکنم برای برزخی که «دارالغُربة» است و سفر طولانی و تاریکی که در پیش دارم و برای قبر تاریک و تنگی که به انتظار من است «فَمَا لِی لااَبکی، اَبکی لِخُرُوج نَفسِی، اَبکِی لِظُلمَة قَبرِی، اَبکِی لِضِیقِ لَحَدِی». برگرفته از زن در آئینة جلال و جمال، آیت الله جوادی آملی دام ظله ، ص 214 و 215.
3- . «اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا مِمَّنْ .... دُمُوعُهُمْ سَائِلَةٌ مِنْ خَشْيَتِكَ». مفاتیح الجنان، الْمُنَاجَاةُ التَّاسِعَةُ مُنَاجَاةُ الْمُحِبِّينَ - بحارالأنوار، ج 91، ص 148، باب 32- أدعية المناجاة ... .
4- . «إِلَهِي إِلَيْكَ أَشْكُو ... عَيْناً عَنِ الْبُكَاءِ مِنْ خَوْفِكَ جَامِدَةً». مفاتیح الجنان، الْمُنَاجَاةُ الثَّانِيَةُ مُنَاجَاةُ الشَّاكِين - بحارالأنوار، ج 91، ص 143، باب 32 ( أدعية المناجاة ....).
5- . «أَسْأَلُكَ بِسُبُحَاتِ وَجْهِكَ وَ بِأَنْوَارِ قُدْسِكَ وَ أَبْتَهِلُ إِلَيْكَ بِعَوَاطِفِ رَحْمَتِكَ» یعنی «گریه و زاری می نمایم بدرگاهت به عواطف رحمتت». مفاتیح الجنان، الْمُنَاجَاةُ الْخَامِسَةُ مُنَاجَاةُ الرَّاغِبِينَ - بحارالأنوار، ج 91، ص 145، باب 32 (أدعية المناجاة....).

زن) تا گریه نکند نجات نمی یابد و الحمدلله که خداوند این سلاح کارآمد را به زنان بیشتر از مردان عنایت فرموده(1)و

شاید به همین جهت هم باشدکه پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ فرمودند:

«اِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی عَلَی الإنَاثِ اَراَفُ مِنهُ عَلَی الذُّکُورِ»(2) یعنی «خدای بزرگ به زنان مهربان تر از مردان است».

چون طبق روایات گریه موجب خاموش کردن غضب پروردگار(3)

و نجات از آتش جهنم است(4) و خدا کسانی را که بسیار گریه می کنند، دوست دارد(5) و پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ نیز فرمودند:

«هیچ قطره ای در نزد خدا از این دو قطره محبوبتر نیست: قطره خونی که در راه خدا ریخته شود و قطره اشکی که در دل شب از خوف خدا ریخته شود».(6)

ص: 216


1- . برگرفته از زن در آئینة جلال و جمال، آیت الله جوادی آملی دام ظله، ص 213 تا 216.
2- . مسند امام رضا علیه السلام ، ج 2، ص 277، ح 89.
3- . پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ فرمودند: «مَا مِنْ عَمَلٍ إِلَّا وَ لَهُ وَزْنٌ وَ ثَوَابٌ إِلَّا الدَّمْعَةُ فَإِنَّهَا تُطْفِئُ غَضَبَ الرَّبِّ» یعنی «هيچ عملى نيست مگر اينكه وزن و اجر معيّنى دارد جز اشك چشم كه باعث خاموش كردن غضب پروردگار است». مستدرك الوسائل، ج 11، ص 240، باب استحباب كثرة البكاء من خشية الله تعالى، ح 12.
4- . پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ فرمودند: «الْبُكَاءُ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ نَجَاةٌ مِنَ النَّارِ» یعنی «گریه از ترس خدا موجب نجات از آتش است». مستدرك الوسائل، ج 11، ص 241، باب استحباب كثرة البكاء من خشية الله تعالى، ح 15.
5- . «قَالَ اللَّهُ تَعَالَى لِدَاوُدَ علیه السلام ادْعُنِي بِهَذَا الِاسْمِ يَا حَبِيبَ الْبَكَّاءِينَ» یعنی «خداوند به داود ( علیه السلام ) فرمود: مرا با اين نام "اى دوست گريه كنندگان" بخوان». مستدرك الوسائل، ج 11، ص 240، باب استحباب كثرة البكاء من خشية الله تعالى، ح 10 - امام سجاد علیه السلام نیز در فقرة 87 از دعای جوشن کبیر نیز می فرماید: «یا حبیب الباکین».
6- . «ما من قَطْرَةٍ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ مِنْ قَطْرَتَيْنِ قَطْرَةِ دَمٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ قَطْرَةِ دَمْعٍ فِي سَوَادِ اللَّيْلِ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ». مستدرك الوسائل، ج 11، ص 239، باب استحباب كثرة البكاء من خشية الله تعالی، ح 8.

بنابراین اگر عواملی مانند تحجر فکری جامعه و تربیت محیط و خانواده و سنت و عادت .... مانع رشد فرهنگی زن نشود(1)

و اگر زنان نیز از اشک این موهبت الهی درست و بجا استفاده کنند، می توانند از راه دل (که البته اساس، هم همان راه دل است) با زحمت کمتری به سعادت برسند(2)

و در این راه اگر موفق تر از مردها نباشند، کمتر از آنان نیستند،(3) هرچند که ممکن است در نزد خلقِ دنیا کمتر شناخته شده باشند چون در تاریخ به دلائلی جریان زنانِ تاریخی همانند جریان مردان تاریخ ثبت نشده است، ولی این دلیل نمی شود که در رسیدن به قرب الهی که اصل کمالات است کمتر از مردان سهم داشته باشند.(4)

در اسلام زنانی همچون حضرت خدیجه علیها السلام و سمیه و عمة رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ و سوده و .... در یاری دین خدا نسبت به اکثریت مردان آن دوره پیشگام بودند(5)

و عدّه ای از آنان در حالی اسلام آوردند که حتی شوهران آنها کافر بودند مانند دختر ولید بن مغیره که شوهرش صفوان بن امیه بود و ام حکیم دختر حارث بن هشام که شوهرش عکرمه بن ابی جهل بود.(6) در عصر ما نیز کم نیستند زنانی که با ایمانی استوارتر از پدران و همسران و برادران و پسران خود ندای رهبران انقلاب اسلامی را لبیک گفته اند و در یاری دین خدا پیشگام هستند.

ص: 217


1- . برگرفته از زن در آئینۀ جلال و جمال، آیت الله جوادی آملی دام ظله، ص 30 و 170 و 172 و 232.
2- . برگرفته از همان مدرک ، ص 189 و 215 - شاید ذکر این حدیث از امام جواد علیه السلام نیز در اینجا بی تناسب با موضوع مورد نظر نباشد که می فرمایند: «الْقَصْدُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى بِالْقُلُوبِ أَبْلَغُ مِنْ إِتْعَابِ الْجَوَارِحِ بِالْأَعْمَالِ» یعنی «حركت به جانب خدا با دلها مفیدتر و باارزشتر است (انسان را زودتر و بهتر به مقصد می رساند) از رنج بردن و به زحمت انداختن اعضا و جوارح به وسيلة اعمال». بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج 75، ص 364، ح 4.
3- . برگرفته از زن در آئینۀ جلال و جمال، آیت الله جوادی آملی دام ظله، ص 175 تا 218.
4- . برگرفته از همان مدرک، ص 170 و 327.
5- . رجوع شود به همان مدرک، ص 290 تا 324.
6- . برگرفته از همان مدرک، ص 30 به نقل از موطاء، مالک بن انس،کتاب نکاح، ص 370 تا 371.

اگر سخنی از رهبران آسمانی برسد، نه آن سخن مخصوص مرد صادر شده و نه مخصوص صدر اسلام است.(1)

پس از کجا معلوم که تعداد زیادی از زنان، مصداق این حدیث امام علی علیه السلام نبوده و نباشند که می فرمایند:

«اِنَّ اللَّهَ اَخفَی وَلِیَّهُ فِی عِبَادِهِ فَلَاتَستَصغِرُوا شَیئاً مِن عِبَادِهِ فَرُبَّمَا کَانَ وَلِیَّهُ وَ اَنتَ لَاتَعلَم»(2) یعنی «خداوند ولیّ خودش را در میان بندگان خود مخفی داشته پس کسی را کوچک نشمارید، چه بسا (ممکن است) که او ولیّ خدا باشد و شما ندانید».

و شاید زنانی باشند که با همین اسلحة اشک موجب رشد خود و دیگر افراد جامعة خود باشند، چون پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ فرمودند:

«وَ لَوْ أَنَّ عَبْداً بَكَى مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ فِي أُمَّةٍ لَرَحِمَ اللَّهُ تِلْكَ الْأُمَّةَ بِبُكَائِهِ»(3) یعنی «اگر بنده اى در ميان قومى اشك بريزد خدا بواسطة گرية او تمام آن مردم را نجات عنايت فرمايد».

حتی بانویی همچون حضرت فاطمه علیها السلام با همین سلاح اشک موجبات بیداری و رشد و هدایت نسل های آیندة امت اسلام را فراهم نمود، چرا که مضامین روایات و اشعار(4) مستند به حضرت زهرا علیها السلام نشان می دهد که بکارگیری اسلحة گریه یکی از

ص: 218


1- . برگرفته از زن در آئینة جلال و جمال، آیت الله جوادی آملی دام ظله، ص 300.
2- . بحارالانوار، ج 72، ص 155- شرح کافی، ملّاصالح، ج ، ص 398 - مرآة العقول، ج 10، ص 380.
3- . مستدرك الوسائل، ج 11، ص 240، باب استحباب كثرة البكاء من خشية الله تعالى، ح 12- همچنین امام باقر علیه السلام فرمودند: «لَوْ أَنَّ عَبْداً بَكَى فِي أُمَّةٍ لَرَحِمَهَا اللَّهُ» یعنی «اگر بنده اى در میان امتى بگريد، خداوند منّان آن امت را به واسطة گريه همين بنده مشمول رحمت خويش مى نمايد». مستدرك الوسائل، ج 11، ص 242، ح 22.
4- . «دَخَلَتْ أُمُّ سَلَمَةَ عَلَى فَاطِمَةَ علیها السلام فَقَالَتْ لَهَا كَيْفَ أَصْبَحْتِ عَنْ لَيْلَتِكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ ؟ قَالَتْ: أَصْبَحْتُ بَيْنَ كَمَدٍ وَ كَرْبٍ فُقِدَ اَلنَّبِيُّ وَ ظُلِمَ اَلْوَصِيُّ هُتِكَ وَ اَللَّهِ حِجَابُهُ مَنْ أَصْبَحَتْ إِمَامَتُهُ مَقْبَضَةً عَلَى غَيْرِ مَا شَرَعَ اَللَّهُ ...» یعنی «ام سلمه بحضور حضرت فاطمه اطهر علیها السلام مشرف شد و گفت: يا بنت رسول اللَّه صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ ! امشب را چگونه صبح كردى؟ فرمود: صبح كردم در حالی كه در ميان حزن شديد و اندوه بزرگ هستم، از يك سو جدايی و فراق پيامبر( صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ )، و از سوی ديگر ظلمی كه به وصی او علی ( علیه السلام ) روا داشتند»(بحار، ج 43، ص 156). اگر گریة ایشان فقط به علت از دست دادن پدری مهربان بود، قاعدتاً می بایست از روز هفتم به بعد عزاداری و گریه عادی می شد درحالیکه گریة حضرت بیشتر هم شد و وقتی علت را از خود ایشان پرسیدند، نفرمودند «فقد ابی و ظلم بعلی» یعنی نفرمودند «به خاطر فقدان پدرم و ظلم به شوهرم». بلکه فرمودند: به خاطر فقدان پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ و ظلمی که به وصی او شد و در واقع مسیر حاکمیت الهی بعد از رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ عوض شد و تبدیل به حاکمیت بشری شد. چون عدة زیادی جریانات و تبلیغات پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ را برای وصایت امام علی علیه السلام و غدیر را دیده بودند و هفتاد روز هم بیشتر از غدیر نگذشته بود و لذا تا روز هفتم هنوز امیدی بود که شاید عدّه ای که اولش داغ بودند، متنبّه شوند و برگردند و جریان حاکمیت الهی تحقق پیدا کند ولی از روز هفتم، حکومت بشری و غیر الهی تثبیت شد و آنچه به نصب خدا و رابطة الهی بود تبدیل به حاکمیت بشری شد و حضرت زهرا علیها السلام خیلی خوب می دانستند که با این تبدیل چه چیز گریبان مردم را گرفت. حاکمیت بشر خیلی هم که خوب و عالی باشد فقط محدود در دنیا است و نهایت می تواند بشر را در نظام ظاهری دنیا سیر دهد ولی حاکمیت خدا می توانست انسان را تا عمق قرب مطلق الی الله سیر دهد اما این مسیر الهی بعد از پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ عوض شد و انتخاب الهی تبدیل به انتخاب بشری شد که تفاوتش مطابق با فرمودۀ پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ «کَحَلقَةً فِی فَلَاة» است یعنی مانند یک انگشتر کوچک در بیانان هاست (الكافي، ج 8، ص 153، ح 143). حتی زمانی هم که امیرالمؤمنین علیه السلام به حاکمیت رسید، مردم با ایشان به عنوان حاکمی که خودشان انتخاب کرده اند بیعت نمودند نه به عنوان وصی و جانشینی که خدا او را نصب کرده است. البته در این میان تعداد اندکی از افراد مؤمن هم بودند که امام را به عنوان وصی قبول داشتند و نگاهشان به حاکمیت ایشان، نگاه نصب الهی بود و از ایشان اطاعت می کردند. برگرفته از سخنان حجت الاسلام محمد رضا عابدینی، برنامه سمت خدا، شبکۀ 3 سیما، تاریخ 21/4/1401. فضه خادمه نیز نقل می کند: موقعى كه پيغمبر خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ از دنيا رحلت كرد ... كسى نبود كه حزن و غم و اندوه وى از بانوى من فاطمه زهرا علیها السلام شديدتر باشد. .... حضرت زهرا علیها السلام براى پدر بزرگوارش ناله و ندبه مى كرد ..... و مى فرمود: «يَا أَبَتَاهْ مَا أَعْظَمَ ظُلْمَةَ مَجَالِسِكَ ..... ثُمَّ زَفَرَتْ زَفْرَةً وَ أَنَّتْ أَنَّةً كَادَتْ رُوحُهَا أَنْ تَخْرُجَ ثُمَّ قَالَت ..... وَ بَكَاكَ الْإِسْلَامُ إِذْ صَارَ فِي النَّاسِ غَرِيباً مِنْ سَائِرِ الْغُرَبَاءِ لَوْ تَرَى الْمِنْبَرَ الَّذِي كُنْتَ تَعْلُوهُ عَلَاهُ الظَّلَامُ بَعْدَ الضِّيَاء» یعنی «پدر جان! آن مجالسى كه تو داشتى (با رفتن تو) دچار ظلمت بزرگى شده اند .... سپس آن بانو فريادى زد و ناله اى كرد كه نزديك بود روح از بدنش مفارقت نمايد و سپس فرمود ..... دين اسلام كه در ميان مردم يكى از غُربا به شمار مى رود، در مصيبت تو گريان شد. كاش آن منبرى را كه بر فراز آن مى رفتى مى ديدى كه چگونه بعد از نور وجودت، اكنون ظلمت آن را فرا گرفته». (بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام ، ج 43، ص 176 تا 178، باب 7 ما وقع عليها من الظلم و بكائها و حزنها و شكايتها في مرضها إلى شهادتها).

ص: 218

شیوه های مبارزاتی حضرت فاطمه علیها السلام پس از رحلت رسول اکرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ ، در دفاع از حریم ولایت بوده و ایشان اعتراض خود را در دوران خفقان پس از رحلت پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ که حق و حقیقت به فراموشی سپرده شده بود، در قالب گریه و حزن و اندوه به مخالفان و هیئت حاکمه که غاصبانه بر مسند جانشینی رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ تکیه زدند نمایان ساخت تا فریاد مظلومانة خود را به دیگران برساند. حضرت فاطمه علیها السلام از این طریق می خواست بر علیه وضعیت موجود بشورد تا شاید با اشک و ناله هاى جانکاه خویش روح و احساس مردة امت اسلامى را جان تازه بخشد و وجدان خفتة آنان را بیدار سازد و انسان ها ی طول تاریخ(1) را در مسیر بصیرت افزایی و روشنگری به تأمل

ص: 219


1- . محمود بن لبید می گوید: «زهرا ( علیها السلام ) پس از مرگ رسول خدا ( صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ ) بر مزار عمویش حضرت حمزه آمده گریه مى کرد، در یکى از روزها گذرم به مزار شهداى احد افتاد، فاطمه( علیها السلام ) را دیدم که به شدت گریه مى کرد صبر کردم تا آرام گیرد، پیش رفته ضمن سلام، عرض نمودم: بانوى من گریه هاى شما رگ هاى قلبم را پاره مى سازد ... سپس گفتم: بانوى من دوست دارم مسأله اى را از شما سؤال نمایم. فرمود: بپرس، گفتم: آیا رسول خدا ( صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ ) در زمان حیاتش بر امامت امام على ( علیه السلام ) تصریح نمود؟ فرمود: واعجبا! آیا داستان غدیر خم، را فراموش نموده اید، عرض کردم غدیر خم را مى دانم، ولى مى خواهم بدانم رسول خدا ( صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ ) به شما در این باره چه فرموده است، فرمود: خداوند گواه است که رسول خدا ( صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ ) به من فرمود: بعد از من على ( علیه السلام ) رهبر و امام شما و پس از او دو فرزندم حسن و حسین (علیهما السلام) و نُه تن از صلب حسین ( علیه السلام ) امام و رهبر شما مى باشند. «لئن اتّبعتموهم لوجدتموهم هادين مهديّين، و إن خالفتموهم ليكون الإختلاف فيكم إلى يوم القيامة ...» اگر از آنان پیروى نمائید هدایت مى شوید، و اگر با آنان مخالفت ورزید دامنة اختلاف تا روز قیامت در بین شما خواهد بود ... سپس (حضرت زهرا علیها السلام ) فرمودند: «أما و اللّه لو تركوا الحقّ على أهله و اتّبعوا عترة نبيّهم لما اختلف في اللّه تعالى إثنان، و لورثها سلف عن سلف و خلف بعد خلف حتّى يقوم قائمنا التّاسع من ولد الحسين» به خدا سوگند اگر مى گذاشتند که حق بر محور خود بچرخد و آن را براى اهلش باقى مى گذاشتند و از خاندان رسول خدا ( صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ ) پیروى مى کردند، هیچ گاه دو نفر دربارة خدا با یکدیگر مخالفت نمى کردند، آیندگان از گذشتگان آن را به ارث مى بردند و گذشتگان براى آیندگان خود مى گذاشتند، تا اینکه قائم ما ( علیه السلام ) که نهمین فرزند حسین ( علیه السلام ) است به پا خیزد، اما اینان آن کسى را که خداوند مؤخر دانسته مقدم داشته و آنکه را خداوند پیشوا قرار داده کنار زده اند. آنگاه که رسول خدا ( صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ ) از دنیا رفت، هوا و هوس را برگزیده به آرا و افکار خود عمل کردند، نفرین بر آنان». الإنصاف فى النص على الأئمة علیهم السلام ، متن عربى، ص 410 تا 413.

شیوه های مبارزاتی حضرت فاطمه علیها السلام پس از رحلت رسول اکرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ ، در دفاع از حریم ولایت بوده و ایشان اعتراض خود را در دوران خفقان پس از رحلت پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ که حق و حقیقت به فراموشی سپرده شده بود، در قالب گریه و حزن و اندوه به مخالفان و هیئت حاکمه که غاصبانه بر مسند جانشینی رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ تکیه زدند نمایان ساخت تا فریاد مظلومانة خود را به دیگران برساند. حضرت فاطمه علیها السلام از این طریق می خواست بر علیه وضعیت موجود بشورد تا شاید با اشک و ناله هاى جانکاه خویش روح و احساس مردة امت اسلامى را جان تازه بخشد و وجدان خفتة آنان را بیدار سازد و انسان ها ی طول تاریخ(1) را در مسیر بصیرت افزایی و روشنگری به تأمل

ص: 220


1- . محمود بن لبید می گوید: «زهرا ( علیها السلام ) پس از مرگ رسول خدا ( صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ ) بر مزار عمویش حضرت حمزه آمده گریه مى کرد، در یکى از روزها گذرم به مزار شهداى احد افتاد، فاطمه( علیها السلام ) را دیدم که به شدت گریه مى کرد صبر کردم تا آرام گیرد، پیش رفته ضمن سلام، عرض نمودم: بانوى من گریه هاى شما رگ هاى قلبم را پاره مى سازد ... سپس گفتم: بانوى من دوست دارم مسأله اى را از شما سؤال نمایم. فرمود: بپرس، گفتم: آیا رسول خدا ( صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ ) در زمان حیاتش بر امامت امام على ( علیه السلام ) تصریح نمود؟ فرمود: واعجبا! آیا داستان غدیر خم، را فراموش نموده اید، عرض کردم غدیر خم را مى دانم، ولى مى خواهم بدانم رسول خدا ( صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ ) به شما در این باره چه فرموده است، فرمود: خداوند گواه است که رسول خدا ( صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ ) به من فرمود: بعد از من على ( علیه السلام ) رهبر و امام شما و پس از او دو فرزندم حسن و حسین (علیهما السلام) و نُه تن از صلب حسین ( علیه السلام ) امام و رهبر شما مى باشند. «لئن اتّبعتموهم لوجدتموهم هادين مهديّين، و إن خالفتموهم ليكون الإختلاف فيكم إلى يوم القيامة ...» اگر از آنان پیروى نمائید هدایت مى شوید، و اگر با آنان مخالفت ورزید دامنة اختلاف تا روز قیامت در بین شما خواهد بود ... سپس (حضرت زهرا علیها السلام ) فرمودند: «أما و اللّه لو تركوا الحقّ على أهله و اتّبعوا عترة نبيّهم لما اختلف في اللّه تعالى إثنان، و لورثها سلف عن سلف و خلف بعد خلف حتّى يقوم قائمنا التّاسع من ولد الحسين» به خدا سوگند اگر مى گذاشتند که حق بر محور خود بچرخد و آن را براى اهلش باقى مى گذاشتند و از خاندان رسول خدا ( صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ ) پیروى مى کردند، هیچ گاه دو نفر دربارة خدا با یکدیگر مخالفت نمى کردند، آیندگان از گذشتگان آن را به ارث مى بردند و گذشتگان براى آیندگان خود مى گذاشتند، تا اینکه قائم ما ( علیه السلام ) که نهمین فرزند حسین ( علیه السلام ) است به پا خیزد، اما اینان آن کسى را که خداوند مؤخر دانسته مقدم داشته و آنکه را خداوند پیشوا قرار داده کنار زده اند. آنگاه که رسول خدا ( صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ ) از دنیا رفت، هوا و هوس را برگزیده به آرا و افکار خود عمل کردند، نفرین بر آنان». الإنصاف فى النص على الأئمة علیهم السلام ، متن عربى، ص 410 تا 413.

وادارد و از این طریق موجبات هدایتشان را به صراط مستقیم فراهم نماید.(1)

بنابراین اگر احیاناً کسانی زن را به خاطر عاطفی بودن که لازمة خلقت است(2)و موهبت الهی اشکِ زیاد داشتن تحقیر می کنند سخت در اشتباهند و در واقع باید به زن از جهت داشتن این نعمت عظیم غبطه بخورند.

ثالثاً - سوء استفادة عدّه ای از نعم الهی، اختصاصی به این نعمت خاص ندارد همچنان که مختص به جنس خاصی نیز نمی باشد برای نمونه در طول تاریخ بشری کم نبودند و نیستند افرادی از مرد یا زن که نعمت های معنوی یا مادی همچون عقل، هوش، شجاعت، فصاحت، ثروت، زیبایی و قدرت و .... را نادرست و نابجا بکار گرفته و از آنها در راه رسیدن به اهداف شیطانی خود استفاده کرده اند ولی این دلیل نمی شود که بعضی به این خاطر، اصل آن نعمت را هم زیر سؤال برده و یا تمامی صاحبان آن نعم را مورد تحقیر و تمسخر قرار دهند. لذا شاید

ص: 221


1- . برگرفته از سخنان حجت الاسلام و المسلمین حبیب رضا ارزانی به مناسبت ولادت حضرت فاطمه ( علیها السلام )، سایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی - ستاد هماهنگی کانون های فرهنگی هنری مساجد کشور، اخبار سه شنبه 19 بهمن 1400 و همچنین نشریات دیجیتال سایت سازمان تبلیغات اسلامی تحت عنوان: نقش حضرت فاطمه زهرا ( علیها السلام ) در دفاع از ولایت، شناسه: 740601، زمان انتشار: دوشنبه27/6/ 1396.
2- . عاطفی بودن زن لازمة خلقت است چون اساس خانواده که بر مهر و وفا و پیوند پی ریزی شده به عهدة مادر است، زیرا مادر مبدء پیدایش و پرورش فرزندانی است که هرکدام به دیگری وابسته اند، و مهمترین عاملی که بین اعضاء خانواده رأفت و گذشت و ایثار را زنده می کند روح مادر در بین اعضاء خانواده است. برگرفته از زن در آئینۀ جلال و جمال، آیت الله جوادی آملی دام ظله، ص 31.

بعضی از خانم ها از اسلحة اشک نیز در راه درست و بجا استفاده نکنند(1) ولی آیا به این دلیل می توان به هر چشم گریانی با دید بدبینی نگریست و صاحبانش را با این گونه دلایل واهی تحقیر نمود؟! پیامبر اکرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ فرمودند:

«ما أكرم النّساء إلّا كريم و لا أهانهنّ إلّا لئيم»(2) یعنی «بزرگ مردان زنان را گرامى می شمارند و فرومايگان زنان را حقیر و خوار می دارند».

خصوصاً بعضی از آقایانی که به زنی ظلم می کنند و به این بهانه ها با قساوت به آه و اشک او نیز توّجهی نمی کنند، بدانند که آنها نیز در واقع به طریقی می خواهند پیرو کسانی باشند که پس از رحلت پیامبر اکرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ ، دوباره نگاهشان نسبت به زن تقریباً به دوران جاهلیت برگشت؟!!(3)

آیا این افتخار است که عدّه ای می خواهند در

ص: 222


1- . البته بانوان نیز باید خود را بازیچة دست شیطان نکنند و از این اسلحه در راه رسیدن به قرب الهی بهره بگیرند نه رسیدن به آمال بی ارزش و زودگذر دنیوی زیرا ذات اقدس اله سرمایه رقت قلب و احساس را برای آن نداده تا انسان در اثر چشم و هم چشمی برای مظاهر دنیا و لباس و زیور گریه کند چون حیف است انسان این اسلحه را بی جا مصرف کند. برگرفته از زن در آئینة جلال و جمال، آیت الله جوادی آملی دام ظله، ص 225.
2- . نهج الفصاحة، ص 303، ح 2040.
3- . بعضی از آیات قرآن کریم در ارتباط با اتفاقات همان عصر است مثلاً در آن زمان به زنی ظلم شد و بعدش به پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ آیه نازل شد که حق این زن گرفته شود. لذا عبدالله بن عمر می گوید ما تا زمانی که پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ زنده بود می ترسیدیم زنان خود را بزنیم چون می ترسیدیم آیه نازل شود. این جمله خودش نشان از آن است که بعد از رحلت پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ دوباره در مورد زن یک نگاه تقریباً شبیه نگاه عصر جاهلی در جامعه شکل گرفت و این بار تئوریزه نیز شد و با بحث های یونانی و رومی خودش را محکم کرد و به عنوان یک امر اندیشه ای و علمی خود را مطرح نمود. با این توضیح که در طول تاریخ اسلام تا حدود قرن 3 ، 4 اتفاقات مهمی افتاده، یکی از آنها نهضت ترجمه است که در زمان منصور عباسی شکل می گیرد. در این نهضت کتاب های ارسطو و افلاطون یعنی یونانی ها و رومی ها و ایرانی ها (البته ایرانی ها نسبت به یونانی ها و رومی ها، نگاه بهتری به زن داشتند) را وارد پایگاه حکومت اسلامی کردند و شروع به ترجمة این آثار نمودند و به تبع مؤلفه های زن ستیزانة آنان را نیز وارد اسلام کردند. شما اگر در کتب یونانی ها، دیدگاه ارسطو در مورد زن را بررسی کنید، مشاهده خواهید کرد همین افکار و روایاتی که الآن منتسب به اهل بیت علیهم السلام است، در یونان وجود داشته و آنان به زن نگاه فرودستی داشتند. در دوران مأمون بیت الحکمة ایجاد شد که مؤسسه ای عریض و طویل با کارمندان بسیار زیاد بود و در آنجا همان آثار یونانی ها را می آوردند و ترجمه می کردند و بعد از آن شما می بینید که متأسفانه کم کم اسم افلاطون و ارسطو و ... برداشته می شود ولی دیدگاه های آنها باقی می ماند و عدّه ای در بصره و کوفه از همین دیدگاه ها استفاده می کنند. طبق بررسی دقیقی که آقای خویترینبل (حدیث پژوی بسیار قَدَر و توانایی که تاریخ گذاری حدیث را کار می کند) انجام داده، روایات زن ستیزانه را عمدتاً بصره ایجاد کرده و کوفه رشدش داده. و عمدتاً هم ابن مسعود در این ها نقش داشته. لذا بعد از رحلت رسول اکرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ یکسری اتفاقات مهم و از جمله نهضت ترجمه در تاریخ اسلام رخ داد که باعث شد فضای جامعه و سیاست، فضایی ضد زن شود و یکسری دیدگاه های زن ستیزانه وارد جامعة اسلامی شود، و از طرفی هم چون فاصلة چندانی با عصر جاهلیت نداشتیم و متأسفانه هنوز آثار و ریشه های جاهلی کاملاً از بین نرفته بود، زمینه کاملاً برای این گونه عقاید فراهم شد و روایاتی با تعبیراتی پیرامون مذمت و تحقیر زنان در بصره ایجاد و از آنجا خارج گردید که نمایانگر سابقة وجود این تعبیرات در فرهنگ عمومی و ادبیات عصر جاهلی است و کوفیان نیز آنها را ترویج دادند و به این شکل رجعت جاهلیت در این مورد اتفاق افتاد. برگرفته از سخنان خانم دکتر ناهید طیبی (که هجده سال شاگرد آیت الله جوادی آملی دام ظله بوده و دانش آموختة دکتری رشتة اهل بیت علیهم السلام در مجتمع عالی بنت الهدی جامعة المصطفی العالمية قم، و استاد دانشگاه می باشند) کارشناس برنامة سوره، فصل نهج البلاغه، موضوع: عدالت جنسیتی در نهج البلاغه، دبیر و مجری برنامه: آقای مسعود دیّانی، تهیه شده: گروه فرهنگ و اندیشه شبکه 4 سیما، تاریخ پخش: 26/1/1401 – و برگرفته از پژوهشنامه خانم دکتر ناهید طیبی، موضوع: رابطه روایت "النِّسَاءُ عَيٌّ وَ عَوْرَةٌ" و وجوب حجاب شرعی تا قرن پنجم، پژوهشنامه علوم حدیث تطبیقی، سال هشتم، شماره 14، بهار و تابستان 1400، ص 93 تا 135 (خصوصاً ص 118، کوفیان و بصریان مروج روایت النِّسَاءُ عَيٌّ وَ عَوْرَةٌ)، سایت جامعة المصطفی العالمية، مجتمع آموزش عالی قرآن و حدیث.

قساوت قلب روی افراد ی همچون عمر سعدها و مروان بن حکم ها(1)

را نیز سفید کنند؟!! چرا که تاریخ می گوید حزن و گریة زن حتی آنان را نیز تحت تأثیر قرار

ص: 223


1- . حضرت زینب علیها السلام در روز عاشورا وقتی به نزد برادرش آمد و دید که عمر سعد با جمعی از یارانش به حضرت نزدیک شده اند و برادرش در حال جان دادن است فرمود: «أَی عُمَرُ! أَ یُقتَلُ أَبُو عَبدِ اللَهِ وَ أَنتَ تَنظُرُ إِلَیهِ؟» ای عمر سعد آیا أبا عبدالله علیه السلام می کشند و تو به او نگاه می کنی؟ عمر سعد صورت خود را برگردانید و اشک هایش بر روی ریشش جاری بود. مقتل مقرّم، ص 333 از کامل، ابن أثیر، ج 4، ص 32، برگرفته از لمعات الحسین، علامه آیت الله حاج سید محمد حسین حسینی طهرانی رحمه الله ، ص 94. همچنین قال أبو الحسن الأخفش في شرح الكامل: «و قد كانت تخرج الى البقيع كل يوم ترثيه، تحمل ولده [العباس] عبيد اللّه، فيجتمع لسماع رثائها أهل المدينة و فيهم مروان بن الحكم فيكون لشجى الندبة» یعنی«حضرت ام البنین علیها السلام هر روز به همراه عبیدالله فرزند حضرت عباس علیه السلام  به بقیع می آمد و برای فرزندش عباس علیه السلام  نوحه سرایی می کرد و مردم مدینه که در میان آنان مروان بن حکم نیز بود به منظور شنیدن نوحة او جمع می شدند و به سبب جانسوز بودن نوحه سرایی او همگی اشک می ریختند». شرح الأخبار في فضائل الأئمة الأطهار علیهم السلام ، ج 3، ص 186 برگرفته از ام البنین نماد از خود گذشتگی، محمد رضا عبد الامیر انصاری، ترجمه موسی دانش، ص 31 همچنین شبیه این حدیث نیز در بحارالانوار، ج 45، ص 40 ذکر گردیده «تَخْرُجُ إِلَى الْبَقِيعِ فَتَنْدُبُ بَنِيهَا أَشْجَى نُدْبَةٍ وَ أَحْرَقَهَا- فَيَجْتَمِعُ النَّاسُ إِلَيْهَا يَسْمَعُونَ مِنْهَا- فَكَانَ مَرْوَانُ يَجِي ءُ فِيمَنْ يَجِي ءُ لِذَلِكَ- فَلَا يَزَالُ يَسْمَعُ نُدْبَتَهَا وَ يَبْكِي».

داده و اشک آنان را نیز جاری ساخته. البته هر چند که باز هم حبّ دنیا در دلشان مانع از بازگشتشان به راه حق و حقیقت بوده ولی لااقل دیگر اشک زنان مظلوم را به تمسخر نگرفته و تحقیر ننمودند. لذا این گونه آقایان واقعاً باید مواظب باشند تا کاری نکنند که زن با همین سلاح کارآمد و بُرّان شکایت ظلم آنان را به درگاه الهی بَرد.(1)

ص: 224


1- . رسول اکرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ فرمودند: «اِتَّقُوا دَعوَةَ المَظلُومِ وَ اِن کَانَ کَافِراً فَاِنَّهَا لَیسَ دُونَهَا حِجَاب» یعنی «از نفرین مظلوم بترسید اگر چه کافر باشد، زیرا در برابر نفرین مظلوم، حجاب و مانعی نیست». نهج الفصاحه، ص 164، ح 48.

سؤال بیست و چهارم:

آیا فقط خانه دار بودن زن مورد تأیید اسلام است؟ به طور کلی نظر اسلام نسبت به اشتغال و استقلال مالی زنان چیست؟

پاسخ:

اولاً – بزرگترین وظیفة زن، کوشش در انجام وظایف شوهرداری و تربیت صحیح و اسلامی فرزندان است.(1)

امام خمینی رحمه الله می فرمودند:

«خانه را دست کم نگیرید. تربیت بچه ها کم نیست. اگر کسی بتواند یک نفر را تربیت کند خدمت بزرگی به جامعه کرده است.(2)

ایشان به نوة دختری خود که از شیطنت بچه اش گله می کرد ، می فرمودند:

«من حاضرم ثوابی را که تو از تحمل شیطنت حسین می بری، با ثواب تمام عبادات خودم عوض کنم».(3)

خانه داری و شوهرداری و بچه داری ممکن است نفع اقتصادی نداشته باشد(4)

ولی از نظر اسلام کاری بسیار با ارزش است و پاداش اخروی آن نیز وصف ناشدنی است تا جایی که پیامبر اکرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ فرمودند :

ص: 225


1- . استفتائات حضرت امام خمینی رحمه الله ، ج 3، مبحث: خدمات اجتماعی زنان، ص 348، پاسخ س 11 و مبحث حقوق اولاد، ص 233، پاسخ س 8.
2- . پا به پای آفتاب، گردآوری و تدوین امیر رضا ستوده، جلد 1، ص 172.
3- . همان مدرک، ص 107.
4- . البته هر چند که شرعاً می تواند همراه با نفع اقتصادی نیز باشد مثلاً با شرایطی در مقابل خدماتی که در منزل انجام داده اجرة المثل دریافت نماید. برگرفته از استفتائات حضرت امام خمینی رحمه الله ، ج 3، مبحث: مهریه، ص 179، پاسخ س 5 و مبحث: حق حضانت و بچه داری، پاسخ س 22 بند 3 – مبحث اشتغال زنان، پاسخ به س30. همچنین مادر شرعاً می تواند حتی برای شیر دادن به طفل خود از شوهر اجرت دریافت نماید. برگرفته از تحریر الوسیله، سید روح الله موسوی خمینی رحمه الله، ج 2، مبحث القول فی احکام الولادة و ما یلحق بها، ص 449، م 12 و ترجمه تحریر الوسیله، سید محمد باقر موسوی همدانی رحمه الله ، ج 4، مبحث گفتار در احکام ولادت و ملحقات آن، ص 111، م 12.

«جِهَادُ المَرْأَةِ حُسْنُ التَّبَعُّلِ»(1)یعنی «جهاد زن خوب شوهر داری کردن است».

ص: 226


1- . مستدرك الوسائل، ج 8، ص 8، ح 5 – در مورد اینکه چرا فرمودند: جهاد زن خوب شوهرداری کردن است؟ و چرا نفرمودند جهاد مرد هم خوب زن داری کردن است؟! این طور پاسخ داده شده که عبادات دو نوعند: نوع اول عباداتی که در امتداد عزت ظاهری انسان است، یعنی با انجام آنها انسان احترام و عزت پیدا می کند و اعتماد مردم را جلب می کند مثلاً شما که نماز بخوانید نزد مردم عزت پیدا می کنید و اعتماد آنها را جلب می کنید. نوع دوم بعضی عباداتی است که خلاف جهت عزت ظاهری می باشد. و در واقع برای اطاعت امر خدا باید پا روی نفس گذاشت و این آسان نیست. عیناً مانند جریان ابلیس که 6000 هزار سال نماز خوانده است و هر چه هم نماز خوانده باشد عزیزتر و محترم تر شده است و همنشین با فرشتگان شده. ولی حاضر نشد سجده ای که زمان زیادی هم نمی خواست را انجام دهد و با هوای نفس خود مخالفت ننمود، 6000 سال عبادت، برای ابلیس راحت تر بود از یک سجده برای آدم. رعایت کردن وظایف مرد برای همسرش نیز، از نوع عبادت 6000 ساله است ولی اطاعت زن از شوهر از نوع عبادت دومی است. چون قرآن کریم در سوره نساء آیه 34 می فرماید: «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ» یعنی مرد سرپرست خانواده است و همچنین در سوره تحریم آیه 6 می فرماید: «قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ ناراً» که معنای آیه از اینکه می فرماید خانوادة خود را هم از آتش جهنم حفظ کنید، طبق روایت امام صادق علیه السلام این است که باید خانوادة خود را با امر به خوبی ها و نهی از بدی ها از آتش جهنم حفظ کرد «كَيْفَ نَقِيهِنَّ قَالَ تَأْمُرُونَهُنَّ وَ تَنْهَوْنَهُنَّ»(من لايحضره الفقيه، ج 3، ص 442، ح 4533). این وظیفة مرد یعنی سرپرستی و حرف آخر را زدن و افراد خانوادة خود را امر به خوبی ها و نهی از بدی ها کردن، از نوع اول عبادات است و در امتداد عزت انسان است و نفس هم از امر و نهی کردن و سرپرستی نمودن لذت می برد ولی پذیرفتن و زیربار رفتن این سرپرستی و امر و نهی مرد، برای زن مثل دوای تلخ خوردن است و به ظاهر خلاف عزت نفس انسان است و پذیرش آن برای نفس آسان نیست، که البته بدون تحمل این سختی زن به اجر جهاد و عزت واقعی و بالاترین درجة قرب الهی که همان مقام بندگی است، نخواهد رسید. اگر زن در زندگی به خاطر اطاعت دستور پروردگار، این قوّامیت شوهر را پذیرفت و از امر و نهی او اطاعت نمود، عبادتش از نوع دوم عبادات می شود چون مخالفت با هوای نفس نموده. به همین دلیل اطاعت زن جهاد است اما مسئولیت آقایان جهاد نیست. بلکه این اطاعت برای زن، جهاد اکبر است و از جهاد آقایان در جنگ نیز که جهاد اصغر بالاتر است. چون پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ فرمودند که جهاد با نفس بالاتر از جهاد در جنگ است «مَرْحَباً بِقَوْمٍ قَضَوُا الْجِهَادَ الْأَصْغَرَ وَ بَقِيَ عَلَيْهِمُ الْجِهَادُ الْأَكْبَرُ قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا الْجِهَادُ الْأَكْبَرُ قَالَ جِهَادُ النَّفْسِ»(أمالي الصدوق، مجلس 71، ص 466، ح 8). برگرفته از سخنان آیت الله حائری شیرازی رحمه الله به نقل از سایت پایگاه نشر آثار و اندیشه های حضرت آیت الله حائری شیرازی رحمه الله ، موضوع: درس اخلاق، جلسه یازدهم، در مسجد امیرالمومنین علیه السلام و همچنین سایت کانون فرهنگی بانو امین رحمه الله ، سلسله نشست های زن در اسلام، جلسه دوم، پاسخ های آیت الله حائری شیرازی به اساتید حوزه و دانشگاه در تاریخ 8/10/93 با موضوع «زن در اسلام» در مسجد امیرالمؤمنین علیه السلام (شهرک شهید محلاتی) و همچنین تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی دام ظله، چاپ سی و ششم، ذیل آیه 34 سورۀ نساء، ص 469.

و همچنین فرمودند:

«ما من إمرأة دهنت رؤوس أولادها. و سرحت شعورهم. و غسلت ثیابهم. و قتلت قملهم. إلا کتب الله لها -بکل شعرة- حسنة. و محا عنها - بکل شعرة- سيئة»(1) یعنی «زنی که سر فرزندان خود را روغن مالی می کند و موهای سر فرزندان خود را شانه می کند. و لباس های فرزندان خود را می شوید و به نظافت فرزندان خود رسیدگی نموده و آنها را تمیز می نماید خدای متعال در نامة اعمال چنین زنی- به عدد هر تار موئی- حسنه ای می نویسد و - به عدد هر تار موئی - گناهی از او را محو می فرماید».

حتی برای دوران بارداری و زایمان و شیردهی زن نیز پاداش های بسیار بزرگی منظور گردیده. برای نمونه:

پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ به حولاء عطاره فرمودند:

ص: 227


1- . عوالم علوم سیدة النساء علیها السلام و مستدرکاتها، ج 1، ص 523 به نقل از سایت تبیان تحت عنوان: مادر نمونه مسلمان.

«مَا مِنِ امْرَأَةٍ تَحْمِلُ مِنْ زَوْجِهَا وَلَداً إِلَّا كَانَتْ فِي ظِلِّ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَتَّى يُصِيبَهَا طَلْقٌ يَكُونُ لَهَا بِكُلِّ طَلْقَةٍ عِتْقُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ فَإِذَا وَضَعَتْ حَمْلَهَا وَ أَخَذَتْ فِي رَضَاعِهِ فَمَا يَمَصُّ الْوَلَدُ مَصَّةً مِنْ لَبَنِ أُمِّهِ إِلَّا كَانَ بَيْنَ يَدَيْهَا نُوراً سَاطِعاً يَوْمَ الْقِيَامَةِ يُعْجِبُ مَنْ رَآهَا مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ وَ كُتِبَتْ صَائِمَةً قَائِمَةً وَ إِنْ كَانَتْ مُفْطِرَةً كُتِبَ لَهَا صِيَامُ الدَّهْرِ كُلِّهُ وَ قِيَامُهُ فَإِذَا فَطَمَتْ وَلَدَهَا قَالَ الْحَقُّ جَلَّ ذِكْرُهُ يَا أَيَّتُهَا المَرْأَةُ قَدْ غَفَرْتُ لَكِ مَا تَقَدَّمَ مِنَ الذُّنُوبِ فَاسْتَأْنِفِي الْعَمَلَ رَحِمَكِ اللَّه»(1) یعنی « زنی که از شوهرش باردار می گردد (تا هنگام زایمان) زیر سایة خدای متعال قرار دارد و وقتی که درد زایمان می گیرد برای هر دردی که می کشد ثواب آزاد کردن بندة مؤمنی را خواهد داشت و پس از بدنیا آمدن فرزند، وقتی به او شیر می دهد خدای متعال برای هر بار مکیدن نور درخشانی در روز قیامت به او عنایت می فرماید و درخشش این نور همگان را به تعجب وا خواهد داشت و خدای متعال این زن را جزء زنانی که روزها را روزه و شبها را به شب زنده داری مشغول بودند، به شمار خواهد آورد و ثواب روزه و اجر شب زنده داری یک عمر را در نامة عمل او خواهد نوشت و آن هنگام که به فرزندش شیر می دهد خدای متعال به او می فرماید: ای زن گناهان گذشتة تو آمرزیده شد، پس زندگی را از نو شروع کن و خدای عز و جل تو را مورد رحمت خود قرار داده است».

همچنین فرمودند:

ص: 228


1- . مستدرك الوسايل، ج 14، ص 245، ح 2 و ج 15، ص 156، ح 1 برگرفته از سایت تبیان، تحت عنوان: مادر نمونه مسلمان.

«إذا هي حملت كتب الله لها أجر الصائم القائم فإذا أخذها الطلق لم يدر ما لها من الأجر إلا الله الواحد القهار فإذا وضعت كتب الله لها بكل مصة يعني من الرضاع حسنة و محي عنها سيئة و قال النفساء إذا ماتت من النفاس جاءت يوم القيامة بغير حساب لأنها تموت بغمها»(1) یعنی «هنگامی که زنی باردار می شود خدای متعال در نامة عمل او ثواب شخصی را که روزها را روزه و شب ها را به شب زنده داری مشغول است می نویسد و هنگامی که درد زایمان می گیرد هیچ شخصی غیر از خدای متعال مقدار و اندازة اجر و ثواب او را نمی داند و هنگامی که فرزند خود را شیر می دهد برای هر مکیدنی حسنه ای (در نامة عمل او) ثبت می شود و گناهی از او پاک می گردد و اگر زن در حال نفاس (خونریزی بعد از زایمان) بمیرد روز قیامت بدون حساب می آید (گناهانش بخشیده شده و بدون حساب به بهشت می رود) چون با ناراحتی و اندوه فوت کرده».

و باز فرمودند:

«يَا أُمَّ سَلَمَةَ إِنَّ الْمَرْأَةَ إِذَا حَمَلَتْ كَانَ لَهَا مِنَ الْأَجْرِ كَمَنْ جَاهَدَ بِنَفْسِهِ وَ مَالِهِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَإِذَا وَضَعَتْ .... فَإِذَا أَرْضَعَتْ فَلَهَا بِكُلِّ رَضْعَةٍ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مِنْ وُلْدِ إِسْمَاعِيلَ»(2) یعنی «ای ام سلمه! زنی که باردار می شود اجر و ثواب او مانند شخصی است که با جان و مال خود در راه خدا جهاد می نماید و پس از آن که وضع حمل نمود .... برای هر باری که فرزندش را شیر می دهد ثواب آزاد کردن فرزندی از فرزندان در بند حضرت اسماعیل علیه السلام را خواهد داشت».

و باز ایشان فرمودند:

ص: 229


1- . عوالي اللآلي، ج 3، ص 292، ح 54 و دعائم الإسلام، ج 2، ص 191، ح 690 برگرفته از سایت تبیان، تحت عنوان: مادر نمونه مسلمان.
2- . الأمالي للطوسي، ص 619، ح 9 برگرفته از سایت تبیان، تحت عنوان: مادر نمونه مسلمان.

«لِلْمَرْأَةِ مَا بَيْنَ حَمْلِهَا إِلَى وَضْعِهَا إِلَى فِطَامِهَا مِنَ الْأَجْرِ كَالْمُرَابِطِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَإِنْ هَلَكَتْ فِيمَا بَيْنَ ذَلِكَ كَانَ لَهَا مِثْلُ مَنْزِلَةِ الشَّهِيد»(1) یعنی «هنگامی که زنی باردار می شود از هنگام بارداری تا وقتی که زایمان نماید و تا پایان دوران شیردهی به فرزند مانند مجاهدی است که در راه خدا جهاد می نماید و چنانچه در این مدت از دنیا برود ثواب و اجری مانند شهید به او داده خواهد شد».(2)

و خلاصه اینکه پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ فرمودند:

«اَلْجَنَّةُ تَحْتَ أَقْدَامِ الْأُمَّهَاتِ»(3) یعنی «بهشت زیر پای مادران است».

البته از نظر اسلام خانه داری و انجام کارهای خانه بر زن واجب نیست(4) ولی برای انجام دهندة آن اجر عظیمی در نظر گرفته شده. از جمله اینکه رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ می فرمایند:

ص: 230


1- . من لايحضره الفقيه، ج 3، ص 561، ح 4926 - مكارم الأخلاق، ص 234 – برگرفته از سایت تبیان، تحت عنوان: مادر نمونه مسلمان.
2- . البته در مكارم الأخلاق، ص 238 در این روایت به جای «لَهَا مِثْلُ مَنْزِلَةِ الشَّهِيد»، چنین آمده: «فلها أجر شهيد». یعنی نه اینکه اجرش مشابه اجر شهید باشد بلکه اجر شهید دارد.
3- . مستدرك الوسائل، ج 15، ص 180، ح 4 برگرفته از سایت تبیان، تحت عنوان: مادر نمونه مسلمان.
4- . امام خمینی رحمه الله در این خصوص می فرماید: «لا یتحقق النشوز بترک طاعته فیما لیست بواجبة علیها، فلو امتنعت من خدمات البیت و حوائجه التی لا تتعلق بالاستمتاع من الکنس أو الْخياطة أو الطبخ أو غیر ذلک حتی سقی الماء و تمهید الفراش لم یتحقق النشوز» یعنی «نشوز در زن (که عبارت است از خروج او از اطاعت شوهر در اموری که بر زن واجب است) به واسطة ترک کارهایی که انجام آنها بر زن واجب نیست تحقق نمی یابد؛ پس اگر زن از امور منزل و حوائج مرد که به امور جنسی بین آنها ارتباط ندارد، از قبیل جارو کردن یا خیاطی یا غذا پختن یا غیر اینها، حتی آب دادن و پهن کردن رختخواب، خودداری نماید نشوز تحقق پیدا نمی کند» (تحریرالوسیله، ج 2، کتاب النکاح، القول فی النشوز، ص 442). بنابراین معلوم می گردد که به فتوای امام خمینی رحمه الله انجام هیچ یک از کارهای منزل واجب شرعی زنان نیست. برگرفته از پرتال امام خمینی رحمه الله ، کد مطلب: 42053، تحت عنوان: انجام کارهای منزل بر دوش چه کسی است؟ به فتوای امام رحمه الله وظیفة شرعی زن است یا شوهر؟.

«أَيُّمَا امْرَأَةٍ رَفَعَتْ مِنْ بَيْتِ زَوْجِهَا شَيْئاً مِنْ مَوْضِعٍ إِلَى مَوْضِعٍ تُرِيدُ بِهِ صَلَاحاً نَظَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهَا وَ مَنْ نَظَرَ اللَّهُ إِلَيْهِ لَمْ يُعَذِّبْه»(1)یعنی «هر زنى در خانة شوهر براى اصلاح، چيزى را جا به جا كند خداى عز و جل به او نظر كند و هر كه خدا به او نظر كند عذابش نكند».

و نیز فرمودند:

«أَيُّمَا امْرَأَةٍ خَدَمَتْ زَوْجَهَا سَبْعَةَ أَيَّامٍ غَلَقَ اللَّهُ عَنْهَا سَبْعَةَ أَبْوَابِ النَّارِ وَ فَتَحَ لَهَا ثَمَانِيَةَ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ تَدْخُلُ مِنْ أَيْنَمَا شَاءَتْ»(2)یعنی «هر زنى هفت روز به همسرش خدمت كند خدا هفت در جهنم را به روى او ببندد و هشت در بهشت را به رويش باز كند، از هر درى كه بخواهد وارد بهشت شود».

و همچنین فرمودند:

«مَا مِنِ امْرَأَةٍ تَسْقِي زَوْجَهَا شَرْبَةً مِنْ مَاءٍ إِلَّا كَانَ خَيْراً لَهَا مِنْ عِبَادَةِ سَنَةٍ صِيَامِ نَهَارِهَا وَ قِيَامِ لَيْلِهَا وَ يَبْنِي اللَّهُ لَهَا بِكُلِّ شَرْبَةٍ تَسْقِي زَوْجَهَا مَدِينَةً فِي الْجَنَّةِ وَ غَفَرَ لَهَا سِتِّينَ خَطِيئَةً»(3) یعنی «هر زنى كه همسرش را سيراب كند به جرعة آبى، ثواب عبادت يك سال نماز و روزه و شب زنده دارى برايش باشد و براى هر شربت آبى كه به شوهرش داده خدا شهرى در بهشت براى او بنا كند و شصت گناه او را بيامرزد».

ضمناً تذکر این نکته لازم است که گر چه در دین اسلام زن از نظر کار کردن در خانه وظیفه ای در قبال شوهر بر عهده ندارد و خود امام خمینی رحمه الله نیز تا آخر عمر رفتارشان با همسرشان این طور بود که هرگز به ایشان نمی گفتند «فلان کار را برای

ص: 231


1- . أمالي الصدوق، ص 411، مجلس شصت و چهارم، ح 7.
2- . إرشاد القلوب إلى الصواب، ج 1، ص 175، الباب الحادي و الخمسون في أخبار عن النبي صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ و الأئمة الأطهار علیهم السلام ..... .
3- . وسائل الشيعة، ج 20، ص 172، باب استحباب خدمة المرأة زوجها، ح 25343.

من انجام بده» و یا حتی «یک چای برای من بریز» و حتی هرگز نگفتند «یک لیوان آب به من بده »، (در حالی که خودشان مکرراً این کار را برای خانمشان انجام می دادند و در کارهای منزل کمک نیز می کردند) و به پسر و نوه هایشان نیز القا می کردند که از زنشان انتظار کار نداشته باشند و اگر آنان کار کردند در واقع محبت کرده اند. اما از طرفی به دخترها نیز توصیه می کردند که کار کنند و در ابتدای عقد نصیحت می کردند که «سعی کنید با هم رفیق باشید».(1)

همچنان که حضرت فاطمه زهرا علیها السلام که «سیدة نساء العالمین» است نیز با داشتن چند بچة نسبتاً کوچک، در خانه سخت کار می کرد(2) و حتی زمانی هم که فضه به ایشان خدمت می نمود، به توصیة پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ کارهای خانه را تقسیم کرده بودند و یک روز فضة خادمه در منزل کار می کرد و یک روز هم حضرت زهرا علیها السلام .(3)

ص: 232


1- . برگرفته از پا به پای آفتاب، گردآوری و تدوین امیر رضا ستوده، جلد 1، ص 97 و 103 و 170 و 173.
2- . حضرت علی علیه السلام در این باره می فرمایند: «أَنَّهَا اسْتَقَتْ بِالْقِرْبَةِ حَتَّى أَثَّرَ فِي صَدْرِهَا وَ طَحَنَتْ بِالرَّحَى حَتَّى مَجِلَتْ يَدَاهَا وَ كَسَحَتِ الْبَيْتَ حَتَّى اغْبَرَّتْ ثِيَابُهَا وَ أَوْقَدَتِ النَّارَ تَحْتَ الْقِدْرِ حَتَّى دَكِنَتْ ثِيَابُهَا فَأَصَابَهَا مِنْ ذَلِكَ ضَرَرٌ شَدِيدٌ فَقُلْتُ لَهَا لَوْ أَتَيْتِ أَبَاكِ فَسَأَلْتِيهِ خَادِماً يَكْفِيكِ ضُرَّ مَا أَنْتِ فِيهِ مِنْ هَذَا الْعَمَلِ» یعنی « (فاطمه) با مشك به قدرى آب مى آورد كه اثر آن در سينه اش بجاى ماند، به قدرى آسيا كرد كه دستهايش پينه بستند، به قدرى خانه را جاروب می كرد كه لباس هايش غبار آلود می شد، به قدرى در زير ديگ آتش مى افروخت كه لباس هايش چرك می شد، او بدين جهات دچار زحمت و مشقت شديدی شده بود. يك وقت به ایشان گفتم: كاش پيش پدرت پيغمبر خدا می رفتى و از آن حضرت تقاضا می كردى كه يك خادمى برايت عطا كند تا معين و كمك تو باشد؟» و در ادامه می فرمایند که پیامبر به ایشان تسبیح حضرت زهرا علیها السلام را آموخت. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج 43، ص 83 برگرفته از بانوی نمونة اسلام فاطمة زهرا علیها السلام ، ابراهیم امینی، مبحث: در خانة ولایت، ص 97 و جایگاه بانوان در اسلام، آیت الله العظمی حسین نوری همدانی دام ظله، ص 138.
3- . سلمان فارسی می گوید: «كَانَتْ فَاطِمَةُ علیها السلام جَالِسَةً قُدَّامَهَا رَحًى تَطْحَنُ بِهَا الشَّعِيرَ وَ عَلَى عَمُودِ الرَّحَى دَمٌ سَائِلٌ وَ الْحُسَيْنُ فِي نَاحِيَةِ الدَّارِ يَتَضَوَّرُ مِنَ الْجُوعِ فَقُلْتُ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ دَبِرَتْ كَفَّاكِ وَ هَذِهِ فِضَّةُ فَقَالَتْ أَوْصَانِي رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ أَنْ تَكُونَ الْخِدْمَةُ لَهَا يَوْماً فَكَانَ أَمْسِ يَوْمَ خِدْمَتِهَا» یعنی «حضرت فاطمه علیها السلام نشسته بود و با آسيايى كه در مقابلش بود جو آسيا مى كرد و دستة آسيا خون آلود بود، و در اين حال حسين در گوشة اطاق از گرسنگى بى قرارى مى كرد. من به فاطمه علیها السلام گفتم: اى دختر رسول خدا! پوست دستان شما مجروح شده در صورتى كه خادمة شما فضّه حاضر و بيكار است. فاطمه علیها السلام گفت: رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ به من توصيه كرده كه كار منزل يك روز به عهدة من باشد و يك روز به عهدة او، و نوبت كار او ديروز بوده است». بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج 43، ص 28 برگرفته از چشمه در بستر، مسعود پور سید آقایی، مبحث: انصاف زهرا علیها السلام ، ص 240.

البته مقررات حقوقی و موازین اخلاقی چه در کانون خانواده و چه در عرصة زندگی، هر یک نقش و ارزش خود را دارد، و ازدواج و زندگی مشترک نیز که در یک قالب شرعی و مسؤولیت و تعهد متقابل شکل گرفته و آغاز می شود، در سایة محبت و دلدادگی، سجایای اخلاقی زن و مرد و مدارا و گذشت آنان است که شیرین و پر ثمر و قابل پذیرش و بادوام می گردد و برای رسیدن به آرامش و آسایش و سعادت و موفقیت در زندگی مشترک، انجام مسؤولیت زن و مرد در امور منزل نیز، باید با توجه و اهتمام به فضیلت ها و ارزش های اخلاقی صورت پذیرد.(1)

ثانیاً – در اسلام به طور کلی اشتغال و فعالیت بانوان چه در داخل منزل یا خارج منزل باشد و چه جنبة اقتصادی داشته یا نداشته باشد، جایز است و اشکالی ندارد. البته در صورتی که حدود اسلامی مراعات گردد.(2)

خانم فاطمه طباطبایی عروس امام خمینی رحمه الله در این رابطه می فرماید: امام بارها از دست کسانی که نظرات ارتجاعی داشتند، نالیدند. البته ممکن است برخی از آن افراد، عمدی در کارشان نبوده باشد اما امام اعتقادشان بر این بود که بعضی از آنها عامدانه این عقاید را القا می کنند. یادم می آید در همان اوایل انقلاب، یکی از آقایانی که وجهه ای نیز

ص: 233


1- . برگرفته از پرتال امام خمینی رحمه الله ، کد مطلب: 42053، تحت عنوان: انجام کارهای منزل بر دوش چه کسی است؟ به فتوای امام رحمه الله وظیفه شرعی زن است یا شوهر؟.
2- . امام خمینی رحمه الله می فرمایند: «کار کردن زن در خارج از منزل با مراعات مقررات و ضوابط شرعی ممنوع نیست». استفتائات حضرت امام خمینی رحمه الله ، ج 3، مبحث: حقوق اولاد، ص 233، پاسخ به س 8 - و برگرفته از همان مدرک، مبحث: اشتغال زنان، ص 355 تا 358، پاسخ به س 28، 29، 31، 32، 33، 34.

داشت نزد امام آمده بود و گفته بود: «شما در حال حاضر قدرت زیادی دارید و هر کاری بخواهید می توانید انجام دهید. بیایید از این قدرتتان استفاده کنید و دستور بدهید تمام خانم ها از ادارات به خانه هایشان برگردند و کار نکنند». امام به دلیلی این موضوع را با من در میان گذاشتند و گفتند: «الآن فلان آقا اینجا بود و چنین خواسته ای در مورد شما زنان داشت». و بعد فرمودند: «ولی واقعاً چطور اینها متوجه نیستند؟ مگر از نظر ادارة مملکت امکان دارد که فردا بگویند همة زنها در خانه بنشینند، برخی وزارتخانه ها نصف پرسنلشان زن است. اینها چون توجه به مسائل ندارند، یک مرتبه حکم می کنند».(1)

البته در قرآن کریم و روایات و تاریخ اسلام نیز نمونه هایی در مورد اشتغال زنان بیان گردیده برای مثال:

1- در قرآن کریم قضیة دختران حضرت شعیب علیه السلام بیان شده که آنها کار مراقبت از گوسفندان را به عهده داشتند و در خارج از خانه، در گوشه ای منتظر ایستاده بودند تا از آب چاه، گوسفندان را سیراب کنند(2)

و در واقع چوپانی می کردند و خدای متعال در قرآن کریم کار آنها را نهی نفرموده ولی در کنارش صفت حیا

ص: 234


1- . برگرفته از پا به پای آفتاب، گردآوری و تدوین امیر رضا ستوده، جلد 1، ص 174.
2- . سورة قصص، آیه 23 می فرماید: «وَ لَمَّا وَرَدَ ماءَ مَدْيَنَ وَجَدَ عَلَيْهِ أُمَّةً مِنَ النَّاسِ يَسْقُونَ وَ وَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأَتَيْنِ تَذُودانِ قالَ ما خَطْبُكُما قالَتا لا نَسْقي حَتَّى يُصْدِرَ الرِّعاءُ» یعنی «و هنگامى كه به (چاه) آب مدين رسيد، گروهى از مردم را در آنجا ديد كه چهارپايان خود را سيراب مى كنند؛ و در كنار آنان دو زن را ديد كه مراقب گوسفندان خويشند (و به چاه نزديك نمى شوند؛ موسى علیه السلام ) به آن دو گفت: كار شما چيست؟ (چرا گوسفندان خود را آب نمى دهيد؟!) گفتند: ما آنها را آب نمى دهيم تا چوپان ها همگى خارج شوند». برگرفته از تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی دام ظله، ج شانزدهم، چاپ بیست و سوم، ص 67.

داشتن آنها را نیز بیان نموده(1)و

این یعنی اشتغال و کار کردن خارج از منزل با رعایت حیا و عفاف برای زن اشکالی ندارد.(2)

2- حضرت خدیجه علیها السلام همسر پیامبر اسلام صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ نیز تاجر بود و از طریق مضاربه تجارت می نمود و دامنة تجارت ایشان به مصر و حبشه نیز کشیده شده بوده و پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ نیز مدتی برای ایشان کار می کردند که این خود به نوعی تأیید شغل و درآمد ایشان به حساب می آید.(3)

3- ام الحسن زنی بود که در خانه پشم ریسی می کرد و امام علی علیه السلام نه تنها کار او را منع نکردند بلکه به نوعی تأیید نیز نمودند.(4)

ص: 235


1- . «فَجاءَتْهُ إِحْداهُما تَمْشي عَلَى اسْتِحْياء» یعنی «يكى از آن دو (زن) به سراغ او آمد در حالىكه با نهايت حيا گام برمى داشت». سوره قصص، آیه 25.
2- . برگرفته از سخنان حجت الاسلام محمد جواد نظافت یزدی، برنامه سمت خدا، شبکه 3 سیما، تاریخ 9/9/1401.
3- . ابو محمد عبد العزيز بن الاخضر الجنابذى الحنبلى در كتاب معالم العترة النبوية می گوید كه: «كانت خديجة بنت خويلد امرأة تاجرة ذات شرف و مال تستأجر الرجال في مالها و تضاربهم ..... بعثت إليه و عرضت عليه أن يخرج في مالها تاجرا إلى الشام ... مع غلام لها يقال له ميسرة فقبله منها رسول الله صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ و خرج في مالها ذلك و معه غلامها ميسرة حتى قدم الشام» یعنی «خديجه بنت خويلد زنى بود تاجره، ذات شرف و مالدار بود و مال خود را از طریق مضاربه به مردم می داد و ايشان تجارت می كردند .... خديجه نزد آن حضرت (پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ ) فرستاد و به او عرض كرد كه چيزى از مال خديجه بگیرد و با آن به طرف شام تجارت نمايد و غلام خودش به نام ميسره را همراه او كند. آن حضرت اين را قبول فرمود از مال او چيزى را گرفت و با ميسره به طرف شام بيرون رفت تا به شام رسيد». كشف الغمة، ج 1، ص 508 - بحارالأنوار، ج 16، ص 8 برگرفته از فروغ ابدیت، جعفر سبحانی، ج 1، فصل 9، تحت عنوان: پیشنهاد ابوطالب، ص 156 و منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ص 65.
4- . «أُمِّ الْحَسَنِ النَّخَعِيَّةِ قَالَتْ مَرَّ بِي أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام فَقَالَ أَيَّ شَيْ ءٍ تَصْنَعِينَ يَا أُمَّ الْحَسَنِ قُلْتُ أَغْزِلُ قَالَتْ فَقَالَ أَمَا إِنَّهُ أَحَلُّ الْكَسْبِ» یعنی «ام الحسن مى گويد: روزى امير مؤمنان على علیه السلام از نزد من مى گذشت، به من فرمود: اى ام الحسن چه كار مى كنى؟ عرض كردم: پشم ريسى مى كنم. فرمود: آگاه باش كه اين كار از حلال ترين كسب هاست». وسائل الشيعة، ج 17، ص 237، بَابُ اسْتِحْبَابِ الْغَزْلِ لِلْمَرْأَةِ، ح 22417 - كافى، ج 5، ص 311، ح 3 برگرفته از سایت ویکی فقه، دانشنامه حوزوی، تحت عنوان: اشتغال زنان ( فقه).

4- زینب عطر فروش که از بهترین و نیکوکارترین زنان زمان خودش بود،(1)

به خانوادة رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ عطر می فروخت و حتی رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ یکی از شرایط صحت بیع را نیز به او آموخت و سفارش نمود که از غش در معامله بپرهیزد.(2)

ضمناً زنان فاضل و دانشمند زیادی نیز بوده اند که اشتغال به تعلیم و تدریس و درمان و پرستاری و قابلگی و .... داشته اند که در اینجا فقط به ذکر چند نمونه از آنان اکتفا می شود:

1- در روایات نمونه هایی از پاسخگویی حضرت زهرا علیها السلام ، به سؤالات بانوان نقل گردیده:

امام حسن عسکرى علیه السلام فرمودند: روزی زنی نزد حضرت فاطمه زهرا علیها السلام آمد و سوال پرسید و ایشان پاسخ داد، سپس آن زن سؤال دیگری مطرح کرد و حضرت پاسخ داد و به طور مرتب آن زن سؤالات دیگری را مطرح کرد تا آنکه به ده مرتبه رسید و حضرت زهرا علیها السلام بدون هیچ گونه اظهار ناراحتى و بلکه با عطوفت پاسخ او را بیان مى نمود. پس از آن، زن خجالت زده شد و گفت شما را خسته و ناراحت کردم، بیش از این مزاحم شما نمى شوم .... و بعد حضرت زهرا علیها السلام فرمود: من براى هر سؤال که جوابش را بگویم اجیر تو هستم و مزد و پاداش آن

ص: 236


1- . «[الْحَوْلَاءُ] أَحْسَنَ أَهْلِ زَمَانِهَ». مستدرك الوسائل، ج 14، ص 240، ح 2.
2- . امام صادق علیه السلام فرمودند: «جَاءَتْ زَيْنَبُ الْعَطَّارَةُ الْحَوْلَاءُ إِلَى نِسَاءِ النَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ وَ بَنَاتِهِ وَ كَانَتْ تَبِيعُ مِنْهُنَّ الْعِطْرَ فَجَاءَ النَّبِيُّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ وَ هِيَ عِنْدَهُنَّ فَقَالَ إِذَا أَتَيْتِنَا طَابَتْ بُيُوتُنَا فَقَالَتْ بُيُوتُكَ بِرِيحِكَ أَطْيَبُ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ إِذَا بِعْتِ فَأَحْسِنِي وَ لَا تَغُشِّي فَإِنَّهُ أَتْقَى وَ أَبْقَى لِلْمَالِ» یعنی «زینب عطر فروش که چشمش لوچ بود (چشمش تاب و پيچ داشت) براى فروختن عطر به نزد زنان و دختران رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ آمد و در همان حال كه او در نزد آنها بود رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ نيز به نزد آنها آمد، حضرت به او فرمود: هرگاه تو به نزد ما مى آیى خانه هاى ما خوشبو مى شود. زينب عرض كرد: اى رسول خدا خانه هاى تو به بوى خودت خوشبوتر است، حضرت به او فرمود: هرگاه چيزى می فروشى خوب بفروش و غش مكن (و چيز ديگرى را مخلوطش منما) كه اين ترتيب (خريد و فروش) براى دارائى و مال، پاك تر و براى ماندنش بهتر است. الكافي، ج 8، ص153، ح 143 برگرفته از سایت حدیث نت، احادیث داستانی، منبع: دانشنامه قرآن و حدیث، ج 17، ص 218.

نزد خداوند متعال به ارزشى بیش از آنچه که در این جهان است مى باشد. پس اکنون آنچه مى خواهى سؤال کن و براى من ناراحت مباش که از پدرم رسول الله ( صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ ) شنیدم که فرمود:

«إِنَّ

عُلَمَاءَ شِيعَتِنَا يُحْشَرُونَ فَيُخْلَعُ عَلَيْهِمْ مِنْ خِلَعِ الْكَرَامَاتِ عَلَى قَدْرِ كَثْرَةِ عُلُومِهِمْ وَ جِدِّهِمْ فِي إِرْشَادِ عِبَادِ اللَّهِ ...» یعنی «علماء پیرو ما، هنگامی که در روز قیامت محشور می شوند، به اندازة دانش های آنها و نیز کوشش آنها در راهنمایی بندگان خدا به آنها خلعت های کرامت داده می شود ...».(1)

حتی در روایت است که زنی از طرف شوهرش از حضرت فاطمه علیها السلام سؤال مهمی را پرسید. امام حسن عسکری علیه السلام در این باره فرمودند:

آن زن پرسید که او و (شوهرش) از شیعیان فاطمه علیها السلام هستند یا خیر؟ حضرت فاطمه علیها السلام پاسخ داد:

«إِنْ كُنْتَ تَعْمَلُ بِمَا أَمَرْنَاكَ، وَ تَنْتَهِي عَمَّا زَجَرْنَاكَ عَنْهُ فَأَنْتَ مِنْ شِيعَتِنَا، وَ إِلَّا فَلَا» اگر به آنچه ما امر می کنیم عمل کنید و از آنچه تو را نهی می کنیم پرهیز کنی از شیعیان ما هستی و الا خیر.

زن بازگشت و سخن فاطمه علیها السلام را به شوهرش بازگو نمود، شوهر گفت وای بر من زیرا کسی خالی از گناهان و خطاها نیست. آن زن نزد زهرا علیها السلام بازگشت و سخن شوهرش را منتقل کرد. صدیقه طاهره علیها السلام نیز برای او بیان کرد که

ص: 237


1- . التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري علیه السلام ، ص 340 و 341 ، ح 216 و بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج 2، ص 3 برگرفته از ریاحین الشریعة، ذبیح الله محلاتی، ج 2، ص 470، تحت عنوان: زنی که مسائلی از فاطمه علیها السلام سؤال کرد و اخباری در فضیلت آن معصومه و همچنین سایت خبر گزاری رسمی حوزه، تحت عنوان: پاداش پاسخگویی به مسائل شرعی در کلام حضرت زهرا علیها السلام و سایت پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله حسینی بوشهری دام ظله.

شیعیان در صورت گناهکار بودن توسط سختی ها یا شداید مرگ و قیامت و قرار گرفتن در جهنم تطهیر شده و بعد داخل در بهشت خواهند شد.(1)

2- در مورد حضرت زینب علیها السلام نیز، جزائری در خصائص ص 27 می نویسد: در ایامی که امیر المؤمنین علیه السلام در کوفه تشریف داشتند آن مکرمه در منزل خود مجلسی داشته که برای زنها تفسیر قرآن بیان می فرموده.(2)

3- امیمه دختر قیس ابن ابی الصلت الغفاری که علاوه بر محدثه بودن و اینکه تعدادی از تابعین شاگردش بوده اند، در جنگ ها نیز حضور داشته و یک نیروی رزمی نیز بوده و در مداوای مجروحین و تخلیة شهداء سهم مؤثر و به سزایی داشته و معلمة گروهی از زنانی بوده که در جنگ خیبر در تخلیة مجروحین و دفن شهداء همکاری می نمودند.(3)

4- نسیبه دختر کعب المازنیه که در غزوات پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ حضور داشته و مجروحین را مداوا می نموده و زخم های زیادی بر بدنش وارد شده بود. حتی در یکی از این جنگ ها یکی از مردان دشمن را می کشد و پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ به او می فرمایند:

«بَارَكَ اللَّهُ عَلَيْكِ يَا نُسَيْبَةُ».(4)

او در جنگ یمامه که بعد از ارتحال پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ با مسیلمه کذاب واقع شد حضور یافت و به جنگ پرداخت و بدنش دوازده زخم برداشت و یک دست وی قطع گردید «فتعرض لي رجل فضرب يدي فقطعه».(5) و از

ص: 238


1- . التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري علیه السلام ، ص 308، ح 152 و بحارالانوار، ج 65، ص 96 برگرفته از سایت مؤسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت علیهم السلام ، تحت عنوان: احادیث حضرت فاطمه علیها السلام : شیعه واقعی کیست؟، منبع: حکمت های فاطمی، جواد محدثی.
2- . برگرفته از ریاحین الشریعة، ذبیح الله محلاتی، ج 3، فصل دوم، تحت عنوان: مجلس تدریس و تعلیم حضرت زینب، ص 713.
3- . برگرفته از زن در آیینه جلال و جمال، آیت الله جوادی آملی دام ظله، ص 317 تا 319.
4- . بحارالأنوار، ج 20، ص 53.
5- . همان مدرک، ص 133.

جمله بانوانی است که در روزگار ظهور امام زمان علیه السلام هم حضور می یابد و به مداوا و معالجة مجروحین جنگی در رکاب آن حضرت می پردازد.(1)

همچنین از بانوانی مانند اسماء دختر عمیس، بانوی مجاهدی که علاوه بر خدمات فرهنگی، در موقع ولادت امام حسن و امام حسین علیهما السلام برای حضرت فاطمه علیها السلام قابلگی نمود.(2) و اسماء دختر یزید بن سکن، ام ایمن، ام سلیم دختر ملحان که عبدالله بن عباس را یکی از شاگردان او به حساب آورده اند، ام درداء، ام عطیه انصاری، خوله همسر حمزه، لیلا غفاری، زینب همسر عبدالله بن مسعود، زینب ربیبه که او را از فقیه ترین زنان عصر خویش در مدینه معرفی کرده اند، را نیز می توان نام برد و بسیاری دیگر از زنان که در این مختصر حتی ذکر نام آنها نیز نمی گنجد و لذا به همبن مقدار اکتفا می شود.(3)

در قرن معاصر ما نیز در اسلام بانویی فقیه و عارف و مفسر شیعی به نام سیده نصرت بیگم امین در ایران پرورش یافت که علاوه بر مجتهده بودن به تألیف کتب و پاسخ گویی به پرسش های دینی و تدریس نیز اشتغال داشت. بانو امین رحمه الله خدمات اجتماعی و فرهنگی ارزنده ای را نیز انجام داد مانند تأسیس مدرسة علمیه ای به نام مکتب فاطمه علیها السلام و چند دبیرستان دخترانه. ایشان با حکومت پهلوی علیه قانون منع حجاب نیز مبارزه نمود. همچنین این بانوی مجتهده شاگردان زیادی را نیز تربیت نمود(4)

از جمله شاگرد برجسته ای همچون خانم زینب السادات علویه همایونی

ص: 239


1- . ریاحین الشریعة، ج 5، ص 82 و اعلام النساء المؤمنات، ص 625 به نقل از جایگاه بانوان در اسلام، آیت الله العظمی حسین نوری همدانی دام ظله، ص131.
2- . اسماء دختر عمیس به امام سجاد علیه السلام فرمود: «قَبِلْتُ جَدَّتَكَ فَاطِمَةَ علیها السلام بِالْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ علیهما السلام». بحارالأنوار، ج 43، ص 238، ح 4 به نقل از جایگاه بانوان در اسلام، آیت الله العظمی حسین نوری همدانی دام ظله، ص 112.
3- . برگرفته از جایگاه بانوان در اسلام، آیت الله العظمی حسین نوری همدانی دام ظله، مبحث چهرة زن در عصر پیغمبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ ، ص 109 تا 145 - برای اطلاع بیشتر در این زمینه، به مجلدات کتاب ریاحین الشریعة، ذبیح الله محلاتی رجوع شود.
4- . برگرفته از سایت ویکی شیعه و ویکی پدیا.

که ایشان نیز از دانشمندان شیعه است و به عنوان چهرة ماندگار جمهوری اسلامی ایران انتخاب شد و آیت الله خامنه ای دام ظله ایشان را از مفاخر جامعة زنان ایران اسلامی خواندند.(1)

در همین دوران معاصر ما که الحمدلله جمهوری اسلامی بر ایران حاکم است نیز یکی دیگر از زنان شیعة ایرانی، بانویی به نام زهره صفاتی نائل به درجة اجتهاد است. ایشان از بنیان گذاران و اساتید سطوح عالی حوزة علمیة خواهران قم نیز می باشد و از خدمات اجتماعی فرهنگی دیگر ایشان علاوه بر تألیف کتب، می توان مشاور فقهی معاون امور زنان رئیس جمهور در دولت دهم جمهوری اسلامی ایران را نیز نام برد.(2)

هم اکنون نیز در ایران اسلامی فعالیت های چشم گیر برخی بانوان دانشمند و برجسته را در زمینه های مختلف، جدّاً نمی توان نادیده گرفت، مانند علم ژنتیک، جراحی مغز و اعصاب، کشف پادتن بیماری ها و .... که برخی از این بانوان حتی در سطوح بین المللی نیز مطرح می باشند.

به طور کلی در ایران اسلامی اشتغال بانوان در مشاغل گوناگون به قدری گسترده است که اگر بخواهیم تنها عناوین این مشاغل را نام ببریم، شاید صفحات متعددی را فقط باید به نام آنها اختصاص دهیم.

خلاصه اینکه اسلام نه تنها با اشتغال بانوان، البته با رعایت حدود شرعی مخالف نیست بلکه با استقلال اقتصادی که به زن داده، به او فرصت کافی و کامل داده که خود را از نظر مال و ثروت و امکانات یک زندگی آبرومندانه از مرد مستغنی نماید (تا بتواند از آیندة خود مطمئن باشد)(3) اما اکثریت قریب به اتفاق زنان به خاطر اعتمادی که به شوهران خود دارند در خانة آنها فداکاری می کنند و

ص: 240


1- . پیام تقدیر از خدمات علمی و قرآنی سرکار حاجیه خانم همایونی، وبسایت آیت الله خامنه ای دام ظله، تاریخ انتشار: 19/01/1390ش، برگرفته از سایت ویکی شیعه.
2- . برگرفته از سایت ویکی شیعه.
3- . مطلب داخل پرانتز برگرفته از کتاب پا به پای آفتاب، گردآوری و تدوین: امیر رضا ستوده، ج 1، ص 169 می باشد که از قول خانم فاطمه طباطبایی عروس امام خمینی رحمه الله است که در رابطه با نظر حضرت امام رحمه الله در مورد مهریه بیان گردیده، و البته می تواند یکی از علل اشتغال بانوان نیز باشد.

دلشان می خواهند حساب من و تو در کار نباشد و سخن من و تو در میان نباشد از این رو نیروی خود را صرف کار در خانة شوهر می کنند و حتی چنانچه مال و درآمدی نیز از خود داشته باشند با آنکه شرعاً به شخص خودشان تعلق دارد و مرد حق هیچ گونه مطالبه ا ی در مورد آن ندارد، باز آن را نیز در اختیار شوهر قرار داده و یا صرف مخارج زندگی مشترک می کنند در حالیکه اسلام هزینة زندگی او و فرزندانش را نیز به عهدة مرد گذاشته، حتی اگر زن بی نیاز و ثروتمند باشد. اما مردان نیز باید توجه داشته باشند که «چه خوش بی مهربانی از دو سر بی» یعنی اگر بناست زن از حق شرعی خود در اندوختن مال و ثروت و تشکیل لانه و آشیانه به نام خود صرف نظر کند و نیروی کار خود را هدیة مرد نماید، مرد هم در عوض به حکم «وَ إِذا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها»(1)یعنی «هرگاه به شما تحیت گویند، پاسخ آن را بهتر از آن بدهید یا (لااقل) به همان گونه پاسخ دهید»، باید به همان اندازه یا بیشتر به عنوان هدیه و بخشش نثار زن نماید. همچنان که در میان مردان با وفا همیشه معمول بوده و هست که در عوض فداکاری ها و خدمات صادقانة زن، اشیاء گران بها و خانه و یا مستغل دیگری به زن خود هدیه کرده اند.(2)

ص: 241


1- . سوره نساء، آیه 86 - البته امام صادق علیه السلام در عوالي اللآلي، ج 2، ص 51، ح 134 فرمودند: «أن المراد بالتحية في قوله تعالى "وَ إِذا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ" السلام و غيره من البر و الإحسان» یعنی «منظور از تحیت در این آیه، سلام و هر گونه نیکی و احسان کردن است». و نیز در کتاب مناقب، ج 4، ص 18 روایت است که کنیزی یک شاخه گل خدمت امام حسن علیه السلام هدیه کرد، امام در مقابل به او فرمودند: «فقال لها أنت حرة لوجه الله» تو به خاطر خدا آزادی، و هنگامی که از علت این کار سؤال کردند، فرمودند: خداوند این ادب را به ما آموخته، آنجا که می فرماید:"وَ إِذا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها" و سپس اضافه فرمودند: تحیتِ بهتر آن، همان آزاد کردن اوست». برگرفته از تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی دام ظله، ج 4، چاپ بیست ونهم، ص 42، ذیل آیه 86 سوره نساء.
2- . برگرفته از نظام حقوق زن در اسلام، استاد شهید مرتضی مطهری رحمه الله ، بخش دهم، تحت عنوان: سوابق خدمت زن در خانواده، ص 305 تا 307. شاید بعضی چنین شبهه ای را مطرح کنند که: خود شهید مطهری رحمه الله در مقدمة این کتاب می گوید این مباحث مربوط به سال 45-46 است. یعنی حدود پنجاه و پنج سال از آن گذشته است و لذا در دوران ما که زمانه فرق کرده دیگر کاربردی نیست !! پاسخ: اولاً- نکتة مهمی که قبل از هر چیز باید دانسته شود این است که به قول مقام معظم رهبری دام ظله شخصی مثل امام خمینی رحمه الله در مورد آثار شهید مطهری رحمه الله این تعبیر بسیار مهم را فرمودند که: «آثار قلم و زبان او بی استثناء آموزنده و روان بخش است و برای عارف و عامی سودمند است» (برگرفته از پیام امام خمینی رحمه الله ، تاریخ: 9/2/1360 به نقل از جلوه های معلمی استاد مطهری، ص 14 و سخنان مقام معظم رهبری دام ظله، تاریخ: 15/2//1378 به نقل از بصیرت مطهر، عباس حیدرزاده، ص 42). ثانیا- ایشان فقط یک نویسنده و یا سخنران نبودند بلکه به فرمودة امام خمینی رحمه الله «متفکر و فیلسوف و فقیه عالی مقامی بودند که در اسلام شناسی و فنون مختلفة اسلام و قرآن کریم کم نظیر بودند» (برگرفته از پیام امام خمینی رحمه الله ، تاریخ: 9/2/1360 به نقل از بصیرت مطهر، عباس حیدرزاده، ص 33 و جلوه های معلمی استاد مطهری، ص 13). ثالثاً- امام خمینی رحمه الله فرمودند: «او در عمر کوتاه خود اثرات جاویدی به یادگار گذاشت» (برگرفته از پیام امام خمینی رحمه الله ، تاریخ: 9/2/1360 به نقل از جلوه های معلمی استاد مطهری، فصل اول، ص 13). و رمز کهنه نشدن و جاودان بودن آثار این شهید بزرگوار نیز، همان است که بارها مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای دام ظله در فرمایشات خود بیان نموده اند و آن اینکه: «شهید مطهری رحمه الله در مقابل تهاجم فرهنگ غرب و شرق ایستاد و اسلام ناب و اسلام فقاهتی را ترویج کرد و آثار ایشان مبنای فکری نظام جمهوری اسلامی ایران است و سخن او سخن حق و کلامش، کلام حکمت است و آثار آن بزرگوار مثل یاد او زنده است و کتاب هایش قابل مردن و تمام شدن نیست و هر چه از شهادت آن عزیز می گذرد آثار و برکات معنوی و فکری او ابعاد تازه تری را از خود نشان می دهد و همت او دفاع از حقایق اسلامی و معارضه و مقابله با دشمنی هایی بوده که در عرصة فکر و اندیشه، علیه اسلام مطرح می گشته و پدیده هایی که این چنین هستند، چون تکیه بر حقیقت دارند کهنه نمی شوند» (برگرفته از سخنان مقام معظم رهبری دام ظله، تاریخ: 15/2/1372 و 4/2/1362 و 11/2/1370 و 9/2/1371 و 15/2/1378 و 13/2/1379 به نقل از بصیرت مطهر، عباس حیدرزاده، ص 39 و 35 و 36 و 37 و 42 و 44). همچنین آیت الله خامنه ای دام ظله به مناسبت روز کارگر و هفتة معلم، در تاریخ: 15/2/1378 فرمودند: «امروز جوانان ما، دانشجویان ما ، معلمان ما و کارگران ما اگر می خواهند در زمینة افکار اسلامی عمق پیدا کنند و پاسخ سؤالات خود را بیابند، باید به کتاب های شهید مطهری رحمه الله مراجعه کنند» (بصیرت مطهر، عباس حیدرزاده، مبحث: دفاع از حقایق اسلامی، ص 42). البته امام خمینی رحمه الله و مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای دام ظله مکرراً و با تعابیر گوناگون به همة اقشار مخصوصاٌ جوانان دانشجو و متفکران و نویسندگان و طلاب، مطالعة آثار شهید مطهری رحمه الله را توصیه نموده اند. حتی مقام معظم رهبری دام ظله آنان را به انجام کارهای تخصصی در مورد آثار این شهید بزرگوار تحریک و تشویق نموده اند و به اصحاب رسانه های گروهی به ویژه صدا و سیما برای معرفی آثار شهید مطهری رحمه الله و کار فرهنگی و هنری بر روی این آثار تأکید نموده اند (برای اطلاع بیشتر در این زمینه می توان به جلوه های معلمی استاد مطهری، ص 14 و 15 و بصیرت مطهر، فصل چهارم، ص 33 تا 35 مراجعه نمود). لذا از آنجا که دین اسلام آخرین دین است که برخاسته از حقیقت و فطرت است، بنابراین کهنه نمی شود و همیشه قابل اجرا است و طبق آیه 85 سوره آل عمران که می فرماید: «وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ ديناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرينَ» خدا بعد از آن دیگر تا قیامت غیر از آن را از بندگانش نمی پذیرد، لذا آثار این شهید بزرگوار که همان نظرات ناب و واقعی اسلام است، نیز مختص به دوره ای خاص نمی باشد و در همة زمان ها قابل اجراء و کاربردی است. ان شاءالله خدای متعال به درجات عالی این استاد ارجمند و شهید بزرگوار اسلام بیفزاید و اجر جزیل به ایشان عنایت فرماید و با شهدای کربلا محشورشان نماید.

ص: 241

واقعاً چنانچه اکثریت مردان، چه آنها که می توانند و چه آنهایی که نمی توانند و در طول زندگی مشترک به توان مالی می رسند، به قول شهید مطهری رحمه الله با وفا بودند و در قبال احسان و از خودگذشتگی که اکثریت قریب به اتفاق زنان در زندگی انجام می دهند، چنین احسان هایی می نمودند،(1)یکی از آثار و نتایجش این واقعاً چنانچه اکثریت مردان، چه آنها که می توانند و چه آنهایی که نمی توانند و در طول زندگی مشترک به توان مالی می رسند، به قول شهید مطهری رحمه الله با وفا بودند و در قبال احسان و از خودگذشتگی که اکثریت قریب به اتفاق زنان در زندگی انجام می دهند، چنین احسان هایی می نمودند،(2)یکی از آثار و نتایجش این

ص: 243


1- . خدای متعال در سوره الرحمن آیه 60 می فرماید: «هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلاَّ الْإِحْسانُ» یعنی «آيا جزاى نيكى جز نيكى است؟!». همچنین امام سجاد علیه السلام نیز فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ ..... يُحِبُّ كُلَّ عَبْدٍ شَكُورٍ يَقُولُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لِعَبْدٍ مِنْ عَبِيدِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَ شَكَرْتَ فُلَاناً فَيَقُولُ بَلْ شَكَرْتُكَ يَا رَبِّ فَيَقُولُ لَمْ تَشْكُرْنِي إِذْ لَمْ تَشْكُرْهُ ثُمَّ قَالَ أَشْكَرُكُمْ لِلَّهِ أَشْكَرُكُمْ لِلنَّاس» یعنی «به راستی خداوند هر بندة شکرگزاری را دوست دارد. روز قیامت خداوند به بعضی از بندگانش می فرماید: آیا شکر فلان کس را به جای آوردی؟ او در پاسخ می گوید: خدایا من شکر تو را به جای آوردم. خدا می فرماید: شکر مرا به جا نیاورده ای چون شکر آن بنده را به جا نیاوردی. سپس حضرت فرمودند: شکرگزارترین شما در پیشگاه خدا كسى است که از مردم بیشترین قدردانی را به عمل آورد». بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج 68، ص 38، ح 25. البته همان طور که شکر خدای متعال تنها به زبان نیست و در عمل نیز باید نمود داشته باشد، در اینجا که خدای متعال تشکر و قدردانی از بندگان را تشکر از خود برشمرده است نیز مسلماً تشکر و قدرانی فقط به زبان نیست، بلکه در عمل نیز باید نمودی داشته باشد. برای اطلاع از مراتب شکر به سایت پایگاه اطلاع رسانی حوزه رجوع شود.
2- . خدای متعال در سوره الرحمن آیه 60 می فرماید: «هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلاَّ الْإِحْسانُ» یعنی «آيا جزاى نيكى جز نيكى است؟!». همچنین امام سجاد علیه السلام نیز فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ ..... يُحِبُّ كُلَّ عَبْدٍ شَكُورٍ يَقُولُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لِعَبْدٍ مِنْ عَبِيدِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَ شَكَرْتَ فُلَاناً فَيَقُولُ بَلْ شَكَرْتُكَ يَا رَبِّ فَيَقُولُ لَمْ تَشْكُرْنِي إِذْ لَمْ تَشْكُرْهُ ثُمَّ قَالَ أَشْكَرُكُمْ لِلَّهِ أَشْكَرُكُمْ لِلنَّاس» یعنی «به راستی خداوند هر بندة شکرگزاری را دوست دارد. روز قیامت خداوند به بعضی از بندگانش می فرماید: آیا شکر فلان کس را به جای آوردی؟ او در پاسخ می گوید: خدایا من شکر تو را به جای آوردم. خدا می فرماید: شکر مرا به جا نیاورده ای چون شکر آن بنده را به جا نیاوردی. سپس حضرت فرمودند: شکرگزارترین شما در پیشگاه خدا كسى است که از مردم بیشترین قدردانی را به عمل آورد». بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج 68، ص 38، ح 25. البته همان طور که شکر خدای متعال تنها به زبان نیست و در عمل نیز باید نمود داشته باشد، در اینجا که خدای متعال تشکر و قدردانی از بندگان را تشکر از خود برشمرده است نیز مسلماً تشکر و قدرانی فقط به زبان نیست، بلکه در عمل نیز باید نمودی داشته باشد. برای اطلاع از مراتب شکر به سایت پایگاه اطلاع رسانی حوزه رجوع شود.

بود که اگر زنان در آینده در شرایطی قرار بگیرند که ناچار از تأمین هزینه های زندگی خود باشند، لااقل بعد از یک عمر خدمات صادقانة توأم با ایثاری که در دوران جوانی و توانمندی در منزل برای همسر و فرزندانش متحمل گردیده اند ، بتوانند بدون نیاز به کمک مالی دیگران، زندگی خود را اداره کنند و شاید از این طریق کمتر شاهد باشیم که زنانی در دوران میان سالی و یا حتی پیری که مسلماً دیگر جوانی و توان کار گذشته را نیز ندارند، ناچار از کار کردن باشند و حتی بعضاً مجبور به انجام کارهایی از نوع کارهای خدماتی در منازل دیگران باشند و یا محتاج کمک مالی بعضی از نزدیکان و بستگان خود تؤام با منّت یا تحقیر و توهین باشند. البته ممکن است یکی از علل این قبیل مشکلات به قول شهید مطهری رحمه الله ناشی از عدم آگاهی برخی از زنان نسبت به قوانین اسلام و استقلال اقتصادی که اسلام به آنها داده، نیز باشد که در نتیجه از فرصت هایی که اسلام در این زمینه در اختیارشان نهاده استفاده نمی کنند و دچار چنین مشکلاتی می گردند.(1)

ص: 244


1- . برگرفته از نظام حقوق زن در اسلام، استاد شهید مرتضی مطهری رحمه الله ، بخش دهم، تحت عنوان: سوابق خدمت زن در خانواده، ص 305 و 306.

سؤال بیست و پنجم:

آیا اینکه قرآن کریم خطاب به پیامبر اسلام صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ می فرماید بعد از این دیگر عقد هیچ زنی بر تو حلال نیست هر چند از حُسن او به شگفت آیی،(1) نشان دهندة این است که برای پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ زیبایی زن معیار انتخاب همسر و ازدواج بوده است؟

پاسخ:

اولاً - بر فرض که این جمله از قرآن کریم که خطاب به پیامبر اکرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ می فرماید:

«لا يَحِلُّ لَكَ النِّساءُ مِنْ بَعْدُ وَ لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجٍ وَ لَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ» اینطور معنا شود که: «بعد از این (زنان)، دیگر نه عقد هیچ زن بر تو حلال است و نه مبدّل نمودن این زنان به زن دیگر، هر چند از زیبایی و جمالش به شگفت آیی».

آیا دلیل بر این می شود که ممکن است پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ نیز به خاطر زیبایی با زنی ازدواج نموده باشد و ملاکش در انتخاب همسر جمال زن بوده؟!! پس در این صورت باید پرسید: آیا اینکه قرآن کریم به پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ می فرماید:

«وَ لَقَدْ أُوحِيَ إِلَيْكَ وَ إِلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرينَ»(2) یعنی «به تو و همة پيامبران پيشين وحى شده كه اگر مشرك شوى، تمام اعمالت تباه مى شود و از زيانكاران خواهى بود!»

ص: 245


1- . «لا يَحِلُّ لَكَ النِّساءُ مِنْ بَعْدُ وَ لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجٍ وَ لَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ إِلاَّ ما مَلَكَتْ يَمينُكَ وَ كانَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْ ءٍ رَقيباً ». سوره احزاب، آیه 52.
2- . سوره زمر، آیه 65.

دلیل بر این می شود که امکان دارد پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ و دیگر انبیای بزرگ الهی علیهم السلام نیز مشرک شوند، که این آیه خطاب به پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ چنین فرموده؟!! روشن است که انبیاء هرگز مشرک نخواهند شد چون معصومند و سطح معرفت آنها، و ارتباط مستقیم و مستمرشان با مبدأ وحی، مانع از این است که آنها حتی در یک لحظه فکر شرک را نیز به خود راه دهند. بلکه هدف آیه این است که خطر شرک به همگان گوشزد شود تا مردم بدانند وقتی خداوند با پیامبران بزرگش این چنین سخن می گوید، تکلیف دیگران روشن است. به تعبیر دیگر همان طور که امام رضا علیه السلام فرمودند:

«هر چند مخاطب رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ است ولی منظور از این گونه آیات، امت است».(1)

البته علتش نیز این است که اگر تکلیف را به جای اینکه متوجة کسانی کنیم که هم ممکن است آن را اطاعت کنند و هم ممکن است مخالفت و معصیت کنند، متوجة کسی کنیم که حتماً آن را اطاعت می کند، مؤثرتر خواهد بود، همان طور که گفته اند: کنایه بلیغ تر و رساتر از صریح گفتن است.(2)

همچنین آیا این آیة قرآن کریم هم که در مورد پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ می فرماید:

«وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنا بَعْضَ الْأَقاويلِ، لَأَخَذْنا مِنْهُ بِالْيَمينِ، ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتينَ»(3) یعنی «اگر او سخنى دروغ بر ما مى بست، ما او را با قدرت مى گرفتيم، سپس رگ قلبش را قطع مى كرديم».

دلیل بر این است که پس ممکن بوده واقعاً پیغمبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ این کار را بکند و بر خدا دروغ ببندد؟!!

ص: 246


1- . الإحتجاج على أهل اللجاج، ج 2، ص 430 - نور الثقلین، ج 4، ص 497 برگرفته از تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی دام ظله، چاپ بیست و چهارم، ج 19، ص 550 تا 552، ذیل آیه 65 سوره زمر، مبحث: اگر مشرک شوی اعمالت بر باد می رود!.
2- . تفسیر المیزان، علامه سید محمد حسین طباطبایی رحمه الله ، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی رحمه الله ، چاپ چهارم، ج 34، ص 143، ذیل آیه 65 سوره زمر.
3- . سوره حاقه، آیات 44 تا 46.

علامه طباطبایی رحمه الله در این باره می فرماید:

«این آیات تهدیدی است به پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ بر فرضی(1) که آنجناب سخنی را که از خدا نیست، به خدا نسبت دهد، (ولی) چگونه ممکن است این فرض تحقق یابد با اینکه او فرستاده ایست از ناحیة خدا، و خدای تعالی او را به نبوت گرامی داشته و به رسالت خود برگزیده؟!»(2)

به بیان دیگر ایشان معصوم بوده و به احتمال عقلائی اصلاً چنین امری ممکن نیست و در واقع خداوند با این آیات پاسخ افرادی را می دهد که قرآن را تکذیب می کردند و به پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ تهمت شاعر و کاهن(3) و دروغگو بودن می زدند، همچنان که این تهمت ها در آیات قبلی مطرح گردیده است.

همچنین آیاتی که خطاب به پیامبر اکرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ می فرماید:

«وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ، وَ لا تَمْنُنْ تَسْتَكْثِرُ»(4) یعنی «و از پليدى دورى كن، و منّت مگذار و فزونى مطلب».

آیا دلیل بر این است که رسول اکرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ دارای این صفات بودند؟! در حالیکه قطعاً رهبران الهی هنگامی می توانند نفوذ کلمه داشته باشند که دامانشان از هر گونه آلودگی پاک باشد و تقوا و پرهیزکاریشان از هر نظر مسلّم گردد، و لذا در

ص: 247


1- . البته در اینجا منظور از فرض، احتمال عقلی است و گر نه به احتمال عقلائی اصلاً چنین امری ممکن نیست. برای اطلاع بیشتر در زمینة احتمال عقلی و عقلایی به سایت اسلام کوئست نت، گنجینه پرسش های قرآنی، تحت عنوان: تفاوت مفهومی و معنای لغوی عقلانی و عقلایی در چیست؟، کد بایگانی 54295 رجوع شود. ضمنا تفاوت این دو احتمال در صفحات بعدی پاسخ به همین سؤال در صفحات بعدی نیز به طور اجمال بیان می شود.
2- . تفسیر المیزان، علامه سید محمد حسین طباطبایی رحمه الله ، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی رحمه الله ، چاپ پنجم، ج 39، ص 123، ذیل آیه 44 سوره حاقه.
3- . کاهن فردی است که پیام ها و اطلاعاتی را از جن دریافت کند. برگرفته از تفسیر المیزان، علامه سید محمد حسین طباطبایی رحمه الله ، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی رحمه الله ، چاپ پنجم، ج 39، ص 122، ذیل آیه 42 سوره حاقه.
4- . سوره مدثر، آیات 5 و 6.

این آیات خدای متعال به دنبال فرمان قیام و انذار، فرمان پاکدامنی می دهد. البته مسلّم است پیامبر اسلام صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ حتی قبل از نبوت نیز از این امور پرهیز و هجران داشت، و تاریخ زندگی او که دوست و دشمن به آن معترفند نیز گواه بر این معنی است. ولی در اینجا به عنوان یک اصل اساسی در مسیر دعوت الی الله، و نیز به عنوان یک الگو و اسوه برای همگان، روی آن تکیه شده است.(1) یعنی در واقع خطاب به همة کسانی است که پیرو پیامبر اسلام صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ هستند و می بایست دعوت کنندة دیگران به دین خدا باشند و باید سعی کنند دارای این صفات شوند و با تقوا باشند و از آلودگی ها دوری کنند.

همچنین خداوند خطاب به پیامبر اکرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ می فرماید:

«إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ كِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً كَريماً»(2) یعنی «هر گاه يكى از آن دو (پدر و مادر)، يا هر دوى آنها، نزد تو به سن پيرى رسند، كمترين اهانتى به آنها روا مدار! و بر آنها فرياد مزن! و گفتار لطيف و سنجيده و بزرگوارانه به آنها بگو!».

در حالیکه تاریخ می گوید پیامبر اسلام صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ قبل از تولد، پدر و در کودکی مادر خود را از دست داده بود و قرآن کریم نیز می فرماید:

«أَ لَمْ يَجِدْكَ يَتيماً فَآوى»(3) یعنی «آيا او تو را يتيم نيافت و پناه داد؟!».

پس در هنگام نزول قرآن کریم ایشان اصلاً پدر و مادری نداشت. لذا در اینجا نیز هرچند ظاهراً مخاطب پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ است ولی در واقع حکم احترام به پدر و مادر

ص: 248


1- . برگرفته از تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی دام ظله، چاپ بیست و پنجم، ج 25، ص 212 تا 218، ذیل آیات 1 تا 6 سوره مدثر، مبحث: برخیز و جهانیان را انذار کن!.
2- . سوره اسراء، آیه 23.
3- . سوره ضحی، آیه 6.

به عنوان یک قانون کلی بیان شده. (1)

البته در بسیاری از آیات با اینکه خطاب به پیامبر اکرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ است ولی منظور افراد دیگر هستند(2) و آیه مورد بحث، یعنی آیة 52 سورة احزاب نیز از همین قبیل است، با این توضیح که:

طبق شواهدی که از تواریخ استفاده می شود پیامبر اکرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ از ناحیة افراد و قبایل مسلمان تحت فشار بود که (با وجود داشتن همسران متعدد) از آنها همسر بگیرد، و هر یک از قبایل مسلمان افتخار می کردند که زنی از آنها به همسری پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ درآید، حتی بعضی از زنان که بدون شک تنها خواهان کسب افتخار معنوی این ازدواج بودند حاضر بودند بدون هیچ گونه مهریه، خود را به عنوان «هبه» در اختیار آن حضرت بگذارند و بی هیچ قید و شرطی با ایشان ازدواج کنند.(3)

حتی در بعضی از تواریخ می خوانیم: در ازدواج پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ با بعضی زنان جز مراسم عقد انجام نشد و هرگز با آنها آمیزش نکرد، حتی در مواردی تنها به خواستگاری بعضی از زنان قبائل قناعت کرد و آنها به همین قدر خوشحال بودند و مباهات می کردند که زنی از قبیلة آنان به نام همسر پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ نامیده شده، و

ص: 249


1- . برگرفته از تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی دام ظله، چاپ بیست و هشتم، ج 8، ص 468، ذیل آیه 94 سوره یونس به نقل از استاد ارجمند محسن قرائتی، برنامه سمت خدا، شبکه 3 سیما، تاریخ 24/12/1400.
2- . برگرفته از تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی دام ظله، چاپ بیست و چهارم، ج 12، ص 428، ذیل آیه 24 سوره کهف - و همچنین مانند آیه 94 سوره یونس و آیه 68 سوره انعام و آیات 86 و 88 سوره قصص و .... .
3- . برگرفته از تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی دام ظله، چاپ بیست و سوم، ج 17، ص 406 و 407 و 416 و 419، ذیل آیه 50 تا 52 سوره احزاب. همچنین تفسیر المیزان، علامه سید محمد حسین طباطبایی رحمه الله ، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی رحمه الله ، چاپ سوم، ج 32، ص 227، ذیل آیه 52 سوره احزاب، تحت عنوان: یک بحث روایتی.

این افتخار برای آنها حاصل گشته است، و به این ترتیب رابطه و پیوند اجتماعی آنها با پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ محکمتر و در دفاع از او مصمم تر می شدند.(1)

البته پیوند زناشویی با این قبائل و اقوام، تا حدّی برای پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ و اهداف اجتماعی و سیاسی او مشکل گشا بود(2) ولی طبیعی است، اگر از حدّ بگذرد، خود، مشکل آفرین می شود، و هر قوم و قبیله ای چنین انتظاری را دارد و اگر حضرت می خواست به انتظارات آنها پاسخ گوید و زنانی را هر چند به صورت عقد، و نه به صورت عروسی، در اختیار خود گیرد، دردسرهای فراوانی ایجاد می شد.

در این وسط شاید افرادی هم بودند که برای رسیدن به مقصود خود، به این بهانه متوسل می شدند که همسران تو غالباً بیوه هستند، و در میان آنها زنان مسنی یافت می شوند که هیچ بهره ای از جمال ندارند، شایسته است که با زنی صاحب جمال ازدواج کنی. لذا خداوند حکیم با این قانون، محکم جلوی انتظارات این اقوام و قبائل که پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ را تحت فشار شدید قرار داده بودند گرفت و حضرت را از هر گونه ازدواج مجدد و یا تبدیل زنان موجود نهی نمود و مخصوصاً روی این مسأله نیز تکیه و تأکید کرد که حتی اگر زنان صاحب جمالی نیز باشند،

ص: 250


1- . برگرفته از تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی دام ظله، چاپ بیست و سوم، ج 17، ص 410 ذیل آیه 50 سوره احزاب، تحت عنوان: گوشه ای از فلسفة تعدد زوجات پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ .
2- . چون پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ برضد تمام معتقدات خرافی عصر و محیط خود قیام کرد و به همه اعلان جنگ داد، طبیعی است که همة اقوام و قبائل آن محیط بر ضد او بسیج شوند و ایشان می بایست از تمام وسائل برای شکستن اتحاد نامقدس دشمنان استفاده کند که یکی از آنها ایجاد رابطۀ خویشاوندی از طریق ازدواج با قبائل مختلف بود، زیرا محکم ترین رابطه در میان عرب جاهلی، رابطۀ خویشاوندی محسوب می شد و داماد قبیله را همواره از خود می دانستند و دفاع از او را لازم و تنها گذاشتن او را گناه می شمردند. برگرفته از تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی دام ظله، چاپ بیست و سوم، ج 17، ص 408، ذیل آیه 50 سوره احزاب، تحت عنوان: گوشه ای از فلسفة تعدد زوجات پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ .

حق ازدواج با آنها را نخواهی داشت(1) و در واقع با این آیه مشکلاتی را که این قبائل ایجاد کرده بودند، رفع شد و خدا کار پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ را راحت کرد.

در این گونه آیات هر چند که ظاهراً خطاب آیه به شخص پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ است ولی هدف واقعی، دیگران هستند حضرت صادق علیه السلام نیز فرمودند: (این گونه آیات) قرآن مانند اين ضرب المثل عربى نازل شده «اِیَّاكِ أَعْنِي وَ اسْمَعِي يَا جَارَةُ»(2) یعنی «به تو مي گويم ولى اى همسايه تو گوش كن». و در فارسى به جاى اين مثل عربى می گويند: «به در مى گويند كه ديوار بشنود». البته علت آن نیز همان طور که بیان شد این است که: به کنایه سخن گفتن مؤثرتر و بلیغ تر و رساتر از صریح گفتن است.

ص: 251


1- . برگرفته از تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی دام ظله، چاپ بیست و سوم، ج 17، ص 419 و 420، ذیل آیه 52 سوره احزاب، تحت عنوان: فلسفة این حکم.
2- . کافی، ج 2، ص 631، ح 14 - برگرفته از تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی دام ظله، چاپ بیست و هشتم، ج 8، ص 468، ذیل آیه 94 سوره یونس، تحت عنوان: آیا پیامبر تردید داشت؟ و همچنین ج 5، ص 290، ذیل آیه 68 سوره انعام و ج 12، ص 428، ذیل آیه 24 سوره کهف - تفسیر المیزان، علامه سید محمد حسین طباطبایی رحمه الله ، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی رحمه الله ، چاپ سوم، ج 31، ص 154، ذیل آیات 86 و 88 سوره قصص، تحت عنوان: یک بحث روایتی - همچنین روایت است که مأمون از امام رضا علیه السلام دربارة آيه 43 سوره توبه که خطاب به پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ است، پرسید: «فَأَخْبِرْنِي عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- عَفَا اللَّهُ عَنْكَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ- فَقَالَ الرِّضَا علیه السلام هَذَا مِمَّا نَزَلَ بِإِيَّاكِ أَعْنِي وَ اسْمَعِي يَا جَارَةُ خَاطَبَ اللَّهُ بِذَلِكَ نَبِيَّهُ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ وَ أَرَادَ بِهِ أُمَّتَهُ وَ كَذَلِكَ قَوْلُهُ تَعَالَى لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ- وَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَ وَ لَوْ لا أَنْ ثَبَّتْناكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئاً قَلِيلًا» یعنی «دربارة فرمودة خدای متعال: "خدا از تو درگذرد؛ چرا به آنان رخصت و اجازه دادى؟"، توضيح بفرماييد. حضرت رضا علیه السلام فرمود: اين آيه از قبيل "به در مى گويم، ديوار گوش دهد" مى باشد، با اين آيه خداوند پيامبرش را مخاطب ساخته ولى قصد و ارادة اصلى او امّت مى باشد، و مانند اين آيه است: "اگر شرك ورزى بى گمان كار تو تباه و نابود گردد و از زيانكاران باشى"( سوره زمر، آیه 65)، و نظير اين آيه :"و اگر نه آن بود كه تو را استوار داشتيم، نزديك بود كه اندكى به ايشان گرايش پيدا كنى"(سوره إسراء، آیه 74)». الإحتجاج على أهل اللجاج، ج 2، ص 430.

شاید بتوان قضیة نزول آیه 52 سوره احزاب، خطاب به پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ را به قضیة خیاطی تشبیه نمود که با وجود کار فراوان و سفارشات متعدد، باز افرادی او را تحت فشار قرار دهند و به او بگویند: «هر چه پول بخواهی به تو می دهیم که تو کار ما را قبول کنی» و این افراد برای خیاط به خاطر اصرار زیاد مشکل ساز شده باشند، چون خیاط مسلّماً دیگر نمی تواند کار همة آنان را قبول کند. حال اگر ولی و سرپرست این خیاط جلوی دیگران به او بگوید: «دیگر از این به بعد حق نداری سفارش کار قبول کنی و برای کسی خیاطی کنی، حتی اگر دستمزد خیلی خوبی هم به تو بدهند». واضح است که در اینجا هر چند خطاب ظاهری ولی، به خیاط است اما در واقع خطاب اصلی متوجه مشتری هایی است که ایجاد مشکل نموده اند و معنای آن این نیست که خیاط خودش مایل است اگر پول زیادی به او بدهند، کار مشتری را قبول کند. پس آن ولی و سرپرست در واقع کار خیاط را راحت کرده و مشکل او را رفع نموده. در آیة مذکور نیز مطلب همین است یعنی آیه نشان دهندة این نیست که پیامبر اکرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ اگر زن زیبایی را ببیند، علاوه بر ازدواج های قبلی، باز هم مایل باشد با او ازدواج کند تا از آن نتیجه گرفته شود که پس مِلاک حضرت برای ازدواج فقط زیبایی زنان بوده! بلکه همان طور که گفته شد چون حضرت را برای ازدواج مجدد زیاد تحت فشار قرار داده بودند، آن هم همان طور که گفته شد، احتمالا ً به بهانة زیبا نبودن زنان بیوه و مسن قبلی که دیگر طبیعتاً زیبایی چندانی نداشتند، لذا خدای متعال با این آیه و خصوصاً تأکید بر همان مسئلة زیبایی، در واقع راه بهانة آنها را بسته تا حضرت را تحت فشار قرار ندهند. چرا که رعایت عدالت حتی در بین 4 زن، که از شرایط تعدد زوجات است برای هر فردی که مسئولیت مهم اجتماعی دارد واقعاً مشکل است تا چه رسد به پیامبر اکرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ که می بایست عدالت را در بین 9 زن مراعات می کرد و علاوه بر این فکر خود را متوجة مسئولیت های بزرگ و سنگین رسالت نیز می نمود، و این کار راحتی نبود، هر چند که رعایت حق قَسْم(1)که یکی از احکام اسلام در مورد

ص: 252


1- . حق قَسْم یعنی شوهر در مورد همسران متعدد باید اوقات خود را در میان آنها به طور عادلانه تقسیم کند. برگرفته از تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی دام ظله، چاپ بیست و سوم، ج 17، ص413، ذیل آیه 51 سوره احزاب، تحت عنوان: رفع یک مشکل دیگر از زندگی پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ .

همسران متعدد است، از ایشان ساقط بود، چون شرائط خاص زندگی طوفانی و بحرانی پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ در مدینه، تقریباً در هر ماه یک جنگ را بر ایشان تحمیل می کرد و در همین زمان زنان متعدد نیز داشت. ولی با این حال که در تقسیم اوقات خود ما بین همسرانش مخیر بود (چنان که در تواریخ اسلامی صریحاً آمده)(1) حتی الامکان مساوات و عدالت را حتی در همین مورد نیز رعایت می کرد.(2) تا جایی که در زمان بیماریی که منجر به فوت ایشان شد و توانایی حرکت نداشت نیز برای اینکه عدالت و نوبت را رعایت کرده باشد، هر روز بسترش را از اتاقی به اتاق دیگر منتقل می کرد، تا آنکه یک روز همه را جمع کرد و اجازه خواست در یک اتاق بماند و همه اجازه دادند در خانة عایشه بماند.(3)

ثانیاً - کلمة «حُسن» در لغت،(4) هم به معنای جمال و هم به معنای خوبی و نیکوئی است، یعنی کلمة عامی است که می تواند شامل همة خوبی ها و از جمله جمال و زیبایی نیز باشد و جالب اینکه در ترجمة تفسیر المیزان این قسمت از آیه که می فرماید:

«وَ لَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ» این طور معنا شده: «هر چند از کمال وی خوشت آید»

ص: 253


1- . سیره ابن هشام، 4/643 - الکامل فی التاریخ، 2/5 به نقل از پرتال جامع علوم انسانی، تحت عنوان: شیوه همسرداری پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ به گزارش قرآن.
2- . برگرفته از تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی دام ظله، چاپ بیست و سوم، ج 17، ص413 تا 415، ذیل آیه 51 سوره احزاب، تحت عنوان: رفع یک مشکل دیگر از زندگی پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ .
3- . برگرفته از نظام حقوق زن در اسلام، استاد شهید مرتضی مطهری رحمه الله ، بخش یازدهم، تحت عنوان: عدالت، ص 417.
4- . فرهنگ جامع عربی - فارسی، مصور، ج 1، ص 261.

و همچنین در قرآن کریم با ترجمة آیت الله مکارم شیرازی دام ظله نیز این طور ترجمه شده: «هر چند خوبی آنها مورد توجه تو واقع شود»(1) یعنی کلمة «حُسن» را به معنای «کمال و خوبی» گرفته اند که در این صورت اصلاً دیگر شبهة مطرح شده، منتفی است چون کمال، صفت عامی است که شامل تمام صفات خوب ظاهری و باطنی می شود مثل با ایمان و دیندار بودن، اخلاق خوب و خانوادة اصیل داشتن و ..... و یا زیبا بودن و ..... .

بنابراین اگر آیه این طور ترجمه شود که خدا به رسولش صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ می فرماید: «بعد از این (زنان) دیگر بر تو حلال نیستند و نمی توانی همسرانت را به همسران دیگری مبدل کنی هر چند از کمال او خوشت بیاید و یا خوبی او مورد توجه تو واقع شود»، یعنی هر چند آن زن تمام شرایط مناسب و لازم و صفات کمالیه را هم دارا باشد (نه فقط زیبایی ظاهری به تنهایی)، باز نمی توانی با او ازدواج کنی. و لذا این احتمال نیز که پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ برای انتخاب همسر فقط ملاکش زیبایی زن بوده ، منتفی است چون مسلّماً هر فردی برای ازدواج به دنبال کسی است که هر چه بیشتر صفات کمالیة ظاهری و باطنی را توأماً داشته باشد و این از نظر دین نیز امر ناپسندی نیست. ولی اگر در انتخاب همسر امر دائر شود بین اینکه یا باید دین و ایمان و صفات کمالیة باطنی را در نظر گرفت و یا زیبایی و دیگر صفات ظاهری را، اینجاست که اسلام می گوید اصل، صفات باطنی و معنوی است و نباید فقط صفات ظاهری فرد ملاک انتخاب باشد. اما اگر فرد مورد نظر هر دو را با هم دارا باشد، چه بهتر که نورٌ علی نوراست.(2)

ص: 254


1- [1]. ترجمه تفسیر المیزان، سید محمد باقر موسوی همدانی رحمه الله ، چاپ سوم، ج 32، ص 214، ذیل آیه 52 سوره احزاب و قرآن کریم، ترجمه آیت الله مکارم شیرازی دام ظله، ص 251.
2- . اینکه پیامبر اکرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ نیز فرمودند: «أَفْضَلُ نِسَاءِ أُمَّتِي أَصْبَحُهُنَّ وَجْهاً وَ أَقَلُّهُنَّ مَهْراً» یعنی «بهترين زنان امتم آنانند كه مهرشان كمتر و صورتشان زيباتر است». (مكارم الأخلاق، ص 198 - من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 386، ح 4356 - وسائل الشيعة، ج 20، ص 31، ح 24948 برگرفته از ازدواج در اسلام، علی مشکینی، ترجمه احمد جنتی، بخش 11، تحت: عنوان چنین زنی انتخاب کنید، ص 64) شاید اشاره به همین مطلب باشد (البته علاوه بر اینکه تشویق و پاداشی است برای زنانی که داشتن صورت زیبا را وسیله ای برای مهریة سنگین قرار نمی دهند). یعنی اگر زنی علاوه بر داشتن کمالات معنوی و باطنی، دارای زیبایی ظاهری نیز بود و مهریة سنگین نداشت از بهترین زنان امت من محسوب می شود. نه اینکه فقط صورت زیبا و مهریة سبک داشتن، ملاک بهترین بودن باشد چون همان طور که آیات با در نظر گرفتن آیات دیگر معنا می شوند، معنای صحیح روایات نیز با توجه به روایات دیگر است که مشخص و معلوم می گردد. لذا معنای حدیث فوق نیز، با در نظر گرفتن روایات دیگر معصومین علیهم السلام است که روشن می شود. مانند این روایت که امام باقر علیه السلام فرمودند: «قَالَ أَتَى رَجُلٌ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ يَسْتَأْمِرُهُ فِي النِّكَاحِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ نَعَمِ انْكِحْ وَ عَلَيْكَ بِذَوَاتِ الدِّينِ» یعنی «مردی با پیغمبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ در مورد ازدواج مشورت کرد. حضرت فرمود: آری زن بگیر ولی زن با ایمان خداشناس». (تهذيب الأحكام، ج 7، ص 401، ح 9 برگرفته از ازدواج در اسلام، علی مشکینی، ترجمه احمد جنتی، بخش 11، تحت عنوان: چنین زنی انتخاب کنید، ص 59). در این روایت در واقع حضرت داشتن دین و ایمان را از معیارهای اصلی انتخاب همسر معرفی نموده اند.

اما بر فرض که کلمة «حُسن» در این آیه، به «جمال و زیبایی ظاهر» نیز معنا شود، مسلّم است که همانند آیات 44 تا 46 سورة حاقه، در اینجا نیز خدای متعال با نزول این آیه فقط احتمال عقلی این مسئله را منتفی نموده و گر نه از نظر احتمال عقلائی اصلاً ممکن نیست(1) که شخصی همچون پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ فقط به

ص: 255


1- . تفاوت احتمال عقلی و عقلائی: احتمال عقلائی این است که مبنایش عقلاء هستند که در وادی عمل، احتمالات بالای 50% و 60% را ملاک قرار می دهند مثلاً می گویند: «فرزند در خانواده بد و محیط بد و .... ، بد می شود». این یک احتمال عقلائی است که بر طبق قواعد و ضوابط و دلایل ظاهری و حساب دو، دو تا چهار تاست. ولی در احتمال عقلی، مبنا عقل است که در وادی عمل، احتمالات خیلی خیلی ضعیف را هم محال نمی داند، حتی احتمالات با یکی، دو درصد را، مثلاً می گوید: «بچه در خانواده بد و محیط بد و ... هم احتمال دارد خوب شود» و این امری محال نیست و ممکن است. در واقع هر چیزی عقلاً ممکن است. مگر اینکه موجب اجتماع یا ارتفاع نقیضین باشد. در آیات 44 تا 46 سوره حاقه که خدای متعال در مورد پیامبر اکرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ می فرماید: «اگر او سخنى دروغ بر ما مى بست، ما او را با قدرت مى گرفتيم، سپس رگ قلبش را قطع مى كرديم». چون دروغ گفتن برای پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ اصلاً احتمال عقلائی ندارد، در واقع خدای متعال خواسته با این آیات راه احتمال عقلی آن را نیز برای کسانی که جنبة پیامبری و برگزیده شدن حضرت را هم توسط خداوند در نظر نمی گیرند، ببندد. در مورد آیه 52 سوره احزاب نیز، حتی با فرض معنا نمودن کلمة «حُسن» به «زیبایی ظاهری»، مطلب همین است یعنی ازدواج رسول اکرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ فقط با معیار زیبایی ظاهر زن، از نظر احتمال عقلائی امکان ندارد ولی خدای متعال با این آیه خواسته راه احتمال عقلی آن را نیز برای کسانی که فکر می کردند ممکن است پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ هم به عنوان یک بشر عادی، بدون در نظر گرفتن جنبة رسالت و برگزیده بودن ایشان از جانب خداوند، ملاکش در ازدواج فقط زیبایی زن باشد، ببندد تا دیگر با پیشنهادهای مصرّانۀ خود، برای ازدواج های مجدد، پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ را بیش از این تحت فشار قرار ندهند.

خاطر ملاک زیبایی با زنی ازدواج نماید. فردی که برگزیدة خداوند برای به سعادت رساندن انسان ها است و مکرراً خودش و اهل بیت طاهرینش علیهم السلام به امت توصیه نموه اند که در انتخاب همسر، ملاک اصلی شما دین و ایمان باشد و با زن به خاطر زیبایی ظاهری اش ازدواج نکنید(1)

و حتی زنی را که فقط زیبایی ظاهری

ص: 256


1- . پیامبر اکرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ فرمودند: «مَنْ تَزَوَّجَ امْرَأَةً لِجَمَالِهَا جَعَلَ اللَّهُ جَمَالَهَا وَبَالًا عَلَيْهِ» یعنی «هر كس زن را براى زيبائى و خوشگلى بگيرد خداوند جمال آن زن را براى او بد عاقبت و وبال (موجب سختی) قرار می دهد».(وسائل الشيعة، ج 20، ص 52، باب استحباب تزويج المرأة لدينها، ح 25014 و إرشاد القلوب إلى الصواب، ج 1، ص 175). همچنین رسول اکرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ فرمودند: «مَنْ تَزَوَّجَ امْرَأَةً لَا يَتَزَوَّجُهَا إِلَّا لِجَمَالِهَا لَمْ يَرَ فِيهَا مَا يُحِبُّ وَ مَنْ تَزَوَّجَهَا لِمَالِهَا لَا يَتَزَوَّجُهَا إِلَّا لَهُ وَكَلَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ فَعَلَيْكُمْ بِذَاتِ الدِّينِ» یعنی «هرکس تنها برای جمال با زنی ازدواج کند، خواستة خود را در وجود او نیابد و هر کس تنها به منظور مال زنی را بگیرد، خدا او را به همان مال وا می گذارد (و غیر از آن مال خیری از او نمی بیند). همیشه در ازدواج همسر با ایمان انتخاب کنید». (وسائل الشيعة، ج 20، ص 50، باب استحباب تزويج المرأة لدينها، ح 25007 برگرفته از ازدواج در اسلام، علی مشکینی، ترجمه احمد جنتی، بخش 14، تحت عنوان: به مال و جمال زن چشم ندوزید، ص 79). همچنین روایت است که: «أَنَّهُ نَهَى أَنْ يَنْكِحَ الرَّجُلُ المَرْأَةَ لِمَالِهَا أَوْ لِجَمَالِهَا وَ قَالَ ..... فَعَلَيْكَ بِذَاتِ الدِّينِ» یعنی «رسول اکرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ نهی فرموده که زنی را برای مال یا جمالش بگیرند و فرمود ..... دین و ایمان زن را در نظر بگیرید».(مستدرك الوسائل، ج 14، ص 175، باب استحباب تزويج المرأة لدينها، ح 3 برگرفته از ازدواج در اسلام، علی مشکینی، ترجمه احمد جنتی، بخش 14، تحت عنوان: به مال و جمال زن چشم ندوزید، ص 81). البته در مورد انتخاب همسر برای زنان نیز، در نظر گرفتن دین و ایمان را توصیه نموده اند. حسين بن بشّار می گويد: طىّ نامه اى به امام جواد علیه السلام نوشتم: «فِي رَجُلٍ خَطَبَ إِلَيَّ فَكَتَبَ مَنْ خَطَبَ إِلَيْكُمْ فَرَضِيتُمْ دِينَهُ وَ أَمَانَتَهُ كَائِناً مَنْ كَانَ فَزَوِّجُوهُ» یعنی «مردى دخترم را خواستگارى كرده تكليف من چيست؟ آن حضرت در پاسخ مرقوم فرمود: هر كس از شما دخترى خواست و درخواست وصلت كرد، دين و امانتش را بنگريد، اگر رضايت بخش بود هر كس كه باشد با وى وصلت نمائيد».(من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 393، ح 4381).

دارد ولی فاقد شرایط لازم و مهم برای ازدواج است را به سبزة مزبله تشبیه نموده اند،(1)حال چگونه ممکن است چنین پیامبری که قرآن کریم نیز او را به عنوان الگو و اسوه برای دیگران معرفی نموده،(2) خود در عمل کاری خلاف آنچه می گوید را انجام دهد؟!! و مصداق آیة «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ»(3) واقع گردد؟!!

ثالثاً - معمولاً کسی که مجذوب جمال زنان است، خصوصاً در دوران جوانی که اوج غرائز انسان است، اگر پیشنهاد مناسبی در این زمینه به او بشود، سعی می کند به هر بهانه ای هم که شده آن را رد نکند. ولی پیامبر اکرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ در همین سنین، هنگامی که کفار قریش می خواستند حضرت را تطمیع کنند و پیشنهاد کردند که به ایشان منصب و ثروت و هدایای مختلف بدهند و زنان ماهرو و پری پیکر را تسلیمش کنند، در پاسخ فرمودند:

ص: 257


1- . پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ فرمودند: «أَيُّهَا النَّاسُ إِيَّاكُمْ وَ خَضْرَاءَ الدِّمَنِ قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا خَضْرَاءُ الدِّمَنِ قَالَ الْمَرْأَةُ الْحَسْنَاءُ فِي مَنْبِتِ السَّوْءِ» یعنی «اى مردم از سبزة مزبله حذر کنید. پرسيدند: يا رسول اللَّه مراد از سبزة مزبله چيست؟ فرمود: زن زیبا رویی است كه در خانواده ای رذل و بد سرشت تربیت شده باشد». من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 391، ح 4377 برگرفته از ازدواج در اسلام، علی مشکینی، ترجمه احمد جنتی، بخش 13، تحت عنوان: از این زنان بگریزید، ص 75.
2- . خدای متعال در سوره احزاب آیه 21 می فرماید: «لَقَدْ كانَ لَكُمْ في رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» یعنی «مسلّماً براى شما در زندگى، رسول خدا سرمشق نيكويى است». در ادامه خدای متعال می فرماید این وظیفة هر کسی است که امید به خدا و روز جزا دارد و بسیار یاد خدا می کند. لذا پیروی و تأسی به حضرت فقط اختصاص به افراد معاصر با ایشان ندارد بلکه همیشه باید به ایشان تأسی نمود. برگرفته از ترجمه تفسیر المیزان، سید محمد باقر موسوی همدانی رحمه الله ، چاپ سوم، ج 32، ذیل تفسیر همین آیه، ص 144.
3- . «اى كسانى كه ايمان آورده ايد! چرا سخنى مى گوييد كه عمل نمى كنيد؟». سوره صف، آیه 2.

«وَ اللَّهِ لَوْ وُضِعَتِ الشَّمْسُ فِي يَمِينِي وَ الْقَمَرُ فِي شِمَالِي مَا تَرَكْتُ هَذَا الْقَوْلَ حَتَّى أُنْفِذَهُ أَوْ أُقْتَلَ دُونَ» یعنی «هرگاه آفتاب را در دست راست من و ماه را در دست چپ من قرار دهند (سلطنت تمام عالم را در اختیار من بگذارند) از تبلیغ آئین و تعقیب هدف خود دست برنمی دارم و هدف خود را دنبال می کنم تا آن را به انجام برسانم و یا کشته شوم».(1)

همچنین عملکرد پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ در طول زندگی مبارکشان در مورد ازدواج های ایشان، کاملاً نشان دهندة این است که معیار اصلی انتخاب همسر برایشان زیبایی زن نبوده است:

معمولاً فردی که به خاطر زیبایی با زنان ازدواج می کند، زنان و دختران جوان و کم سن و سال را برای همسری انتخاب می کند اما پیامبر اکرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ تا سن 25 سالگی که اوج جوانی و دوران طغیان و سرکشی غرائز است، اصلاً با زنی ازدواج نکرد و در آن سن نیز با حضرت خدیجه علیها السلام به خاطر مراتب ایمان و تقوی و کمالات معنوی این بانو ازدواج نمود(2) و حضرت خدیجه علیها السلام نیز به دلیل یک سلسله جهات

ص: 258


1- . بحارالأنوار، ج 9، ص 143 برگرفته از فروغ ابدیت، جعفر سبحانی، ج 1، فصل 15، تحت عنوان: دعوت عمومی، ص 221 تا 223.
2- . زندگانی فاطمه زهرا علیها السلام ، شهید دستغیب رحمه الله ، مبحث: تعدد زوجات پیغمبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ پس از خدیجه علیها السلام ، ص 120 - در کمالات این بانو همین بس که پیامبر اکرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ فرمودند یکی از چهار زن برگزیدة خداست «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى اخْتَارَ مِنَ النِّسَاءِ أربع [أَرْبَعاً] مَرْيَمَ وَ آسِيَةَ وَ خَدِيجَةَ وَ فَاطِمَةَ».(الخصال، ج 1، ص 226، ح 58 و بحارالأنوار، ج 43، ص 20، ح 3 به نقل از زندگانی فاطمه زهرا علیها السلام ، شهید دستغیب، مبحث: چهار زن کامله به روایات عامه، ص 101) و همچنین فرمودند که ایشان یکی از چهار زنی است که بهترین زنان عالم هستند «خَيْرُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ أَرْبَعٌ مَرْيَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ وَ خَدِيجَةُ بِنْتُ خُوَيْلِدٍ وَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ وَ آسِيَةُ بِنْتُ مُزَاحِمٍ».(بحارالأنوار، ج 43، ص 36، ح 39 به نقل از بانوی نمونة اسلام، ابراهیم امینی، بخش چهارم، مبحث: نمونه ای از فضائل فاطمه علیها السلام ، ص 136) و همچنین مشهور است که پیامبر اکرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ فرمودند ایشان یکی از چهار زنی است که به کمال رسیدند «لم يكمل من النساء إلا مريم، و آسية امرأة فرعون، و خديجة بنت خويلد، و فاطمة بنت محمد صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ » (تفسير ابن جرير الطبری، ج 3، ص 180 به نقل از فضائل الخمسة من الصحاح الستة، ج 3، ص 145). همچنین پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ فرمودند در هنگام مراجعت از معراج، جبرییل فرمود: از جانب پروردگار و از طرف من به خدیجه سلام برسان و وقتی حضرت سلام را رسانید، حضرت خدیجه علیها السلام در پاسخ فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ هُوَ السَّلَامُ وَ مِنْهُ السَّلَامُ وَ إِلَيْهِ السَّلَامُ وَ عَلَى جَبْرَئِيلَ السَّلَامُ» یعنی «اوست سلام و از اوست سلام و به سوی اوست سلام و بر جبرئیل سلام» (بحارالأنوار، ج 16، ص 7، ح 1 به نقل از اخلاق محمدی صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ ، عباس عزیزی، فصل دوم، باب چهارم، مبحث: محبت پیامبر خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ به حضرت خدیجه علیها السلام ، ص 124). البته روایاتی که به همین مضمون باشد از طریق شیعه و سنی زیاد نقل شده، برای اطلاع بیشتر در مورد کمالات حضرت خدیجه علیها السلام به تفسیر المیزان، علامه سید محمد حسین طباطبایی رحمه الله ، ترجمه عبد الکریم نیری بروجردی، چاپ دوم، ج 6، ص 44 و 45، ذیل آیه 42 سوره آل عمران، مبحث: بحثی از نظر روایات و همچنین کتاب اخلاق محمدی صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ ، عباس عزیزی، فصل دوم، باب چهارم، مبحث: محبت پیامبر خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ به حضرت خدیجه علیها السلام ، ص 124 و 125 رجوع شود.

معنوی بود که با ایشان ازدواج نمود.(1) در حالیکه خود رسول اکرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ در عنفوان جوانی بود، و همسر ایشان زن بیوة چهل ساله ای بود که قبلاً نیز دو بار ازدواج نموده بود و 15 سال از پیامبر بزرگتر بود. پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ از 25 سالگی تا 53 سالگی یعنی مدت بیست سال و اندی با حضرت خدیجه علیها السلام زندگی کرد و به این ترتیب دوران جوانی خود را پشت سر گذاشت و به سن کهولت رسید و تا این بانو در قید حیات بود زن دیگری نگرفت، با اینکه ازدواج های متعدد برای پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ در سنین جوانی نه مانع اجتماعی داشت و نه شرائط سنگین مالی و نه کمترین نقصی محسوب می شد، زیرا مسئلة ازدواج متعدد در میان عرب، در آن روز بسیار ساده و عادی بود، به طوری که گاهی همسر اول به خواستگاری همسر دوم می رفت و هیچ گونه محدودیتی برای گرفتن همسر قائل نبودند.(2)

ص: 259


1- . فروغ ابدیت، جعفر سبحانی، ج 1، فصل 9، مبحث: علل ظاهری و باطنی این ازدواج، ص 160 تا 164.
2- . برگرفته از تفسیر المیزان، علامه سید محمد حسین طباطبایی رحمه الله ، ترجمه محمد رضا صالحی کرمانی، چاپ دوم، ج 7، مبحث: بحث الحاقی (مربوط به تعدد زنان پیغمبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ )، ذیل آیه 6 سوره نساء، ص 322 و همچنین تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی دام ظله، چاپ بیست و سوم، ج 17، ص 409 ذیل آیه 50 سوره احزاب، مبحث: گوشه ای از فلسفة تعدد زوجات پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ و همچنین زندگانی فاطمه زهرا علیها السلام ، شهید دستغیب، مبحث: تعدد زوجات پیغمبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ پس از خدیجه علیها السلام ، ص 120.

پیامبر اکرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ در سن پیری و در ده سال آخر عمر خود که مصادف با دورة جنگ های اسلامی در مدینه بود و زنان بی سرپرست در میان مسلمین زیاد بودند به دلائل اجتماعی و سیاسی زنان متعدد اختیار نمود و اکثریت این زنان نیز کم سن و سال نبودند و بزرگسال بودند و سنی از آنان گذشته بود و بیوه بودند و غالباً از شوهران سابق خود فرزندانی داشتند. تنها دوشیزه ای که پیغمبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ با او ازدواج نمود عایشه بود و او به همین جهت همیشه تفاخر می کرد و می گفت من تنها زنی هستم که جز پیغمبر شوهر دیگری او را لمس نکرده است. البته عایشه نیز هنگامی که به همسری پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ درآمد بسیار کم سن و سال بود و سال ها گذشت تا توانست یک همسر واقعی برای ایشان باشد و این نشان می دهد که ازدواج با چنین دختری نیز انگیزه های دیگری داشته و هدف اصلی چیز های دیگری بوده که قبلاً اشاره کردیم.(1)

همچنین معمولاً کسانی که مجذوب زیبایی زن می گردند و به این دلیل با زن زیبا و جوان ازدواج می کنند. با هر بار ازدواج مجدد، زنی زیباتر و جوانتر از زن قبلی را به همسری می گیرند، ولی روش پیامبر اکرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ با این گونه افراد خیلی متفاوت است. حضرت پس از عایشه که دوشیزه و باکره بود با زنان غیر باکره ازدواج نمود و پس از زنان جوانی مثل عایشه و ام حبیبه (که البته او نیز قبلاً ازدواج کرده بود) با ام سلمه که زنی سال دار و زینب دختر جحش که بیش از پنجاه سال داشت ازدواج نمود.(2)

ص: 260


1- . برگرفته از نظام حقوق زن در اسلام، استاد شهید مرتضی مطهری رحمه الله ، بخش یازدهم، مبحث: عدالت، ص 416 و 417 و همچنین تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی دام ظله، چاپ بیست و سوم، ج 17، ص 410 ذیل آیه 50 سوره احزاب، مبحث: گوشه ای از فلسفة تعدد زوجات پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ .
2- . برگرفته از تفسیر المیزان، علامه سید محمد حسین طباطبایی رحمه الله ، ترجمه محمد رضا صالحی کرمانی، چاپ دوم، ج 7، مبحث: بحث الحاقی (مربوط به تعدد زنان پیغمبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ )، ذیل آیه 6 سوره نساء، ص 322 و323 ضمناً برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد هر یک از همسران پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ به همین مدرک رجوع شود.

رابعاً - نکتة قابل توجه دیگر اینکه حکم تحریم ازدواج در آیة 52 سورة احزاب، برای پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ فقط در مورد زنان آزاد بود و در ادامة آیه ازدواج با کنیز برای ایشان استثنا شده و جایز بود، چون قرآن کریم می فرماید:

«إِلاَّ ما مَلَكَتْ يَمينُكَ» یعنی «مگر آنچه که به صورت کنیز در ملک تو درآید».

ولی با این حال، به گواهی تاریخ ایشان از آن به بعد از این استثناء نیز استفاده نکرد.(1) در حالیکه اگر واقعاً مِلاک ایشان برای ازدواج منحصراً زیبائی بود، براحتی می توانست با کنیزان زیبا ازدواج کند.

بنابراین با دقت در این نکات و خصوصیات روش پیامبر اکرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ ، دیگر هیچ جای شک و شبهه ای برای شخص منصف باقی نمی ماند که هر یک از ازدواج های پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ دارای حکمت و مصلحتی خاص بوده. قرائن زیادی در دست داریم که نشان می دهد ازدواج های پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ لااقل در بسیاری از موارد جنبة سیاسی داشته است. ایشان با برخی از این زنان برای کسب نیرو و زیاد کردن کمک قبیله های آنان به جهت شکستن اتحاد نامقدس دشمنان اسلام ازدواج نمود و برخی دیگر از این ازدواج ها برای کاستن از عدوات، یا طرح دوستی و جلب محبت اشخاص و یا اقوام متعصب و لجوج بود و برخی دیگر برای شکستن سنت جاهلی و اجراء عملی حکم شرعی بود مثل ازدواج با زینب دختر جحش که مطلقة پسر خواندة پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ بود و در نظر آنها زن پسر خوانده همچون زن پسر صلبی بر پدر حرام بود. و با برخی بیوه ها و پیرزن ها ازدواج نمود تا روشی شود برای تأمین مخارج زندگی این قبیل زنان که بیچاره و درمانده نشوند. گر چه دشمنان اسلام خواسته اند ازدواج های متعدد پیامبر اسلام صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ را دستاویز شدیدترین حملات مغرضانه قرار دهند و از آن افسانه های دروغین بسازند، ولی سن بالای پیامبر به هنگام این ازدواج های متعدد از یک سو، و شرایط خاص سنی و قبیله ای این زنان

ص: 261


1- . برگرفته از تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی دام ظله، چاپ بیست و سوم، ج 17، ص 420 ذیل آیه 52 سوره احزاب، مبحث: فلسفة این حکم.

از سوی دیگر، و قرائن مختلفی که به آن اشاره شد نیز از سوئی، حقیقت را آفتابی می کند و توطئه های مغرضان را فاش می سازد.(1)

« وَ السّلام ُعلي من اتّبع الهُدي »

4 / 10 / 1401 مطابق با ایام فاطمیه، اول جمادی الثانی 1444

ص: 262


1- . برگرفته از تفسیر المیزان، علامه سید محمد حسین طباطبایی رحمه الله ، ترجمه محمد رضا صالحی کرمانی، چاپ دوم، ج 7، مبحث: بحث الحاقی (مربوط به تعدد زنان پیغمبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ )، ذیل آیه 6 سوره نساء، ص 323 و همچنین تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی دام ظله، چاپ بیست و سوم، ج 17، ص 408 تا410 ذیل آیه 50 سوره احزاب، مبحث: گوشه ای از فلسفۀ تعدد زوجات پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ .

منابع و مآخذ

1- قرآن کریم، ترجمه آیت الله مکارم شیرازی دام ظله، خط مرحوم تبریزی، چاپ مشعر، قم، چاپ اول، 1387.

2- قرآن کریم، ترجمه الهی قمشه ای، خطاط احمد نیریزی، انتشارات دهاقانی، قم، چاپ چهارم، 1369.

3- قرآن کریم، ترجمه ابوالفضل بهرام پور، خطاط عثمان طه، چاپخانه بزرگ قرآن کریم، قم، چاپ دوم، 23/5/1390.

4- تفسیر المیزان، علامه طباطبایی رحمه الله، مترجم: سید محمد باقر موسوی همدانی رحمه الله، کانون انتشارات محمّدی، تهران (جلد 9 - مترجم: محمد جواد حجتی کرمانی، موسسه مطبوعات دارالعلم، قم، 1348 و جلد 7 - مترجم: محمد رضا صالحی کرمانی و جلد 6 - مترجم: عبدالکریم نیّری بروجردی).

5- تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی دام ظله،دار الکتب الاسلامیه، تهران.

6- مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی رحمه الله، ترجمه: موسوی کلانتری دامغانی، خوشنویس: افشاری، انتشارات ریحانه پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ ، قم، چاپ اول، 1381.

7- مفاتیح الحیاة، آیت الله جوادی آملی، تحقیق و تنظیم: حجج اسلام محمد حسین فلاح زاده و یدالله مقدسی و محمود لطیفی و جعفر آریانی، مرکز نشر اسراء، قم، چاپ پنجاه و چهارم، پاییز 1391.

8- نهج الفصاحه، گردآورنده ابوالقاسم پاینده، با تصحیح و تنظیم عبدالرسول پیمانی و محمد امین شریعتی، انتشارات خاتم الانبیاء صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ ، اصفهان، چاپ پنجم، 1385.

9- نهج البلاغه امام علی علیه السلام ، مرحوم سید رضی، مترجم مصطفی زمانی، انتشارات نبوی، تهران، چاپ دوازدهم، پاییز 1377.

10- اصول کافی، کلینی رحمه الله، ترجمه و شرح حاج سید جواد مصطفوی، انتشارات مسجد چهارده معصوم علیهم السلام .

11- حلية المتقین، علامه مجلسی رحمه الله ، انتشارات قائم، تهران.

ص: 263

12- سخنان برگزیده از برگزیدگان جهان و تاریخ چهارده معصوم علیهم السلام ، سید ابراهیم میانجی، انتشارات کتاب فروشی مرتضوی، ذیقعدة الحرام 1394 هجری قمری.

13- یک هزار حدیث، هادی موحدی، انتشارات ارم، قم، چاپ هشتم، زمستان 1385.

14- تحریر الوسیله، سید روح الله موسوی خمینی رحمه الله، مکتبة العلمية الاسلامية، تهران.

15- ترجمه تحریر الوسیله، سید محمد باقر موسوی همدانی رحمه الله ، انتشارات دارالعلم، قم، چاپ پنجم، زمستان 1370 (جلد 2 - بهار 1368) و (جلد 4 - چاپ اول 1370).

16- رساله توضیح المسائل، امام خمینی رحمه الله، ناشر حوزه علمیه قم.

17- استفتائات حضرت امام خمینی رحمه الله ، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، پاییز 1380 (جلد 3 – چاپ اول 1382).

18- رساله نوین امام خمینی رحمه الله، جلد 4، ترجمه و توضیح عبد الکریم بی آزار شیرازی، مؤسسه انجام کتاب، دی ماه 1360.

19- رساله اجوبة الاستفتائات (ترجمه فارسی)، حضرت آیت العظمی حاج سید علی خامنه ای دام ظله، شرکت چاپ و نشر بین الملل، تهران، چاپ هفتم، زمستان 1382.

20- رساله توضیح المسائل ،آیت الله محمد تقی بهجت رحمه الله ، انتشارات شفق، قم، 1375.

21- رساله توضیح المسائل، آیت الله بروجردی با حواشی مراجع بزرگ شیعه، انتشارات ایران، گردآورنده غلام حسین رحیمی اصفهانی.

22- مناسک عمره مفرده با حواشی مراجع تقلید، تهیه و تنظیم محمد حسین فلاح زاده، نشر مشعر، چاپ دوم، تابستان 1381.

23- پرسش ها و پاسخ های دانشجویی، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری دام ظله در دانشگاه ها، جلد 13، ویژه محرم.

24- جواهر، محمد حسن نجفی، چاپ بیروت.

ص: 264

25- منتهی الآمال، شیخ عباس قمی رحمه الله ، تک جلدی، آدینه سبز، تهران، چاپ چهارم، 1390.

26- اخلاق محمدی صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ ، عباس عزیزی، انتشارات صلاة، تهران، چاپ چهارم، 1386.

27- فروغ ابدیت، جعفر سبحانی، مرکز انتشارات دار التبلیغ اسلامی، قم، چاپ سوم، 18/10/1351.

28- سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، مؤسسه امام صادق علیه السلام ، قم، چاپ بیست و دوم، بهار 1389.

29- سیری در سیرة نبوی، استاد شهید مطهری، انتشارات صدرا، قم، چاپ دهم، پاییز 1371.

30- بانوی نمونه اسلام، ابراهیم امینی، مرکز انتشارات دارالتبلیغ اسلامی، قم، چاپ سوم، شهریور 1349.

31- فاطمه زهراء علیها السلام ، علامه امینی، به کوشش حبیب چایچیان (حسان)، مؤسسه انتشارات امیرکبیر، تهران، چاپ دوم، 1363.

32- زندگانی فاطمه زهرا علیها السلام ، آیت الله شهید دستغیب، انتشارات ناس، تهران، چاپ دوم، پائیز 1369.

33- تحلیل سیرة فاطمه زهراء علیها السلام ، تحقیق و نگارش علی اکبر بابا زاده، انتشارات انصاریان، قم، چاپ اول، زمستان 1374.

34- صدای فاطمی فدک، محمد باقر انصاری و سید حسین رجایی، انتشارات دلیل ما، قم، چاپ یازدهم، بهار 1389.

35- چشمه در بستر، مسعود پور سید آقایی، انتشارات حضور، قم، چاپ دوم، پاییز 1375.

36- حماسه حسینی، شهید مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، چاپ نوزدهم، بهار 1374 (جلد سوم – چاپ هفدهم ).

ص: 265

37- سید الشهداء، شهید آیت الله دستغیب، مؤسسه دارالکتاب (جزایری)، قم، چاپ چهارم، تابستان 1373.

38- لمعات الحسین علیه السلام ، علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی، انتشارات علامه طباطبایی، مشهد مقدس، چاپ سعدی، طبع سوم، ذی الحجة الحرام 1416 هجری قمری.

39- مقتل امام حسین علیه السلام ، گروه حدیث پژوهشکده باقر العلوم علیه السلام ، مترجم: جواد محدثی، شرکت چاپ و نشر بین الملل وابسته به مؤسسه انتشارات امیر کبیر، تهران، چاپ اول، زمستان 1381.

40- فضایل و سیرة امام حسین علیه السلام در کلام بزرگان، عباس عزیزی، انتشارات صلاة، چاپ بیست و یکم، پاییز 1381.

41- زندگانی حضرت زینب علیها السلام ، شهید آیت الله دستغیب، انتشارات کاوه، چاپ آرمان.

42- 200 داستان از فضایل و کرامات و مصایب حضرت زینب علیها السلام ، عباس عزیزی، انتشارات سلسله، قم ، چاپ اول، فروردین 1378.

43- نجم الثاقب، آیت الله حاج میرزا حسین طبری نوری، انتشارات مسجد مقدس جمکران، چاپخانه الهادی، قم، چاپ اول، 1410 هجری قمری.

44- مهدی موعود (ترجمه جلد 13 بحارالانوار)، ترجمه علی دوانی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، چاپ بیست و ششم، بهار 1373.

45- فاطمه بنت اسد علیها السلام ، علی محمد علی دخیّل، ترجمه صادق آئینه وند، انتشارات امیر کبیر، تهران، چاپ چهارم، 1365.

46- فاطمه دختر امام حسین علیه السلام ، علی محمد علی دخیّل، ترجمه صادق آئینه وند، انتشارات امیر کبیر، تهران، چاپ چهارم، 1366.

47- ام البنین علیها السلام نماد از خود گذشتگی، محمد رضا عبدالامیر انصاری، ترجمه موسی دانش، انتشارات آستان قدس رضوی، مشهد، چاپ چهارم، 1384.

48- مادران مسیح، سیمیندخت بهزادپور، به سفارش دفتر امور زنان سپاه، چاپ قلم گستر، تهران، چاپ اول، 1385.

ص: 266

49- حجاب در اسلام، حاج شیخ قوام وشنوی، ترجمه احمد محسنی گرگانی، چاپخانه حکمت، قم، چاپ چهارم، مرداد 1352.

50- مسئلة حجاب، شهید مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، تهران، چاپ هفتادم، اسفند 1385.

51- نظام حقوق زن در اسلام، استاد شهید مرتضی مطهری رحمه الله ، انتشارات صدرا، قم، چاپ هشتم، تیر ماه 1357.

52- عدل الهی، شهید مرتضی مطهری، انتشارات اسلامی، تهران، چاپ هشتم، 1398 هجری قمری.

53- اخلاق جنسی، شهید مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، قم.

54- داستان راستان، شهید مرتضی مطهری، دفتر انتشارات اسلامی، قم، آبان 1343.

55- جلوه های معلمی استاد مطهری، سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی، انتشارات مدرسه، تهران، چاپ سوم، زمستان 1369.

56- بصیرت مطهر، عباس حیدرزاده، بیت الاحزان فاطمه علیها السلام ، قم، چاپ اول، 1389.

57- گناهان کبیره، شهید آیت الله دستغیب، مؤسسه مطبوعاتی دارالکتاب، قم، مرداد 1361 (جلد دوم – انتشارات صبا، تهران، چاپ ششم، 21 رجب 1399).

58- تمثیلات، آیت الله حائری شیرازی، انتشارات شفق، قم، چاپ اول، فروردین 1372

59- پرتوی از اسرار نماز، استاد محسن قرائتی، ستاد اقامه نماز، قم، چاپ هفدهم، بهار 1378.

60- نماز شناسی، حسن راشدی، ستاد اقامه نماز، قم، چاپ اول، زمستان 1378.

61- نقش اجتماعی و حقوقی زن از دیدگاه شهید بهشتی، به کوشش علی محمدی گرمساری، نشر قدس، قم، چاپ نمونه .

62- زن در آئینه جلال و جمال، آیت الله جوادی آملی، مرکز نشر فرهنگی رجاء، چاپ اول، 1369.

ص: 267

63- جایگاه بانوان در اسلام، آیت الله العظمی حسین نوری همدانی، انتشارات مهدی موعود علیه السلام ، چاپ هشتم، زمستان 1389.

64- ریاحین الشریعة، ذبیح الله محلاتی، ناشر چاپی: دارالکتب الاسلامیه، ناشر دیجیتالی: مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان .

65- ازدواج در اسلام، علی مشکینی، ترجمه احمد جنّتی، چاپخانه مهر استوار ، چاپ دوم ، 5/9/1352.

66- رسول تُرک آزاد شدة امام حسین علیه السلام ، محمد حسن سیف اللهی، انتشارات مسجد مقدس جمکران، قم، چاپ اول، زمستان 1379.

67- تندیس اخلاص، محمد محمدی ری شهری، انتشارات دارالحدیث، چاپ دوم، 1376.

68- کودک از نظر وراثت و تربیت، دانشمند معظم جناب آقای فلسفی، هیئت نشر معارف اسلامی، تهران، چاپ دوازدهم، آذر 1342.

69- پرورش مذهبی کودک، دکتر علی قائمی، انتشارات رشاد، قم، اسفند 1358.

70- پا به پای آفتاب، امیررضا ستوده، نشر پنجره، تهران، چاپ اول، بهار 1373.

71- صعود چهل ساله، سید محمد حسین راجی و سید محمد رضا خاتمی، انتشارات معاونت تبلیغات اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد، چاپ اول، 1397.

72- ماهنامه فرهنگی اجتماعی دیدار آشنا، صاحب امتیاز: دکتر علی مصباح، شماره مخصوص، تاریخ 6/1381، قم.

73- (مجله) گلچین میلاد 3، ویژه دانش آموزان دوره تحصیلی راهنمایی، کمیته فرهنگی ستاد بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی (ره)، تهیه و تنظیم: دبیرخانه مسابقات سراسری میلاد، چاپ مؤسسه اطلاعات شرکت ایرانچاپ، سال 1378.

74 - (بروشور) گل عفاف، جواد محدثی، مسجد مقدس جمکران.

75- (بروشور) یک میدان و دو هجوم، جواد محدثی، مسجد مقدس جمکران.

76- بینش اسلامی سال اول و دوم و سوم دبیرستان، محمد علی سادات و محمد علی جواهریان و دفتر برنامه ریزی و تألیف کتب درسی، شرکت چاپ و نشر ایران، تهران، 1372.

ص: 268

77- عربی دوم تجربی، عیسی متقی زاده، حمید رضا میرحاجی، عبدالعلی آل بویه لنگرودی، شرکت چاپ و نشر کتاب های درسی ایران، تهران، 1378.

78- قانون تعزیرات و مجازاتهای بازدارنده، مصوب خرداد 1375، احمد حقانی، انتشارات مؤسسه فرهنگی آفرینه، تهران، چاپ اول، تابستان 1375.

79- قانون جدید مجازات اسلامی: کلیات - حدود - قصاص - دیات، مصوب 1/2/1392، تدوین جهانگیر منصور، نشر دیدار، تهران، چاپ چهارم، 1392.

80- قوانین و مقررات استخدامی، تدوین جهانگیر منصور، نشر دیدار، تهران، چاپ دوم، 1387.

81- فرهنگی جامع عربی - فارسی ، احمد سیاح ، کتابفروشی اسلام بازار شیرازی ، تهران ، چاپ هشتم ،اسفند 1354.

نرم افزارهای مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی:

1- اندرویدی جامع الاحادیث نور (2.0.1).

2- ویندوزی گنجینه روایات نور 2/1.

3- ویندوزی جامع الاحادیث نور 2 (نور 2).

4- ویندوزی جامع الاحادیث 5/3 (نور 3).

5- ویندوزی جامع تفاسیر نور (نور الانوار 3).

سایت ها:

1- جامع امام خمینی رحمه الله.

2- دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله خامنه ای دام ظله.

3- پرسمان دانشگاهیان (ستاد نمایندگی مقام معظم رهبری دام ظله در دانشگاهها، اداره تبلیغ نوین).

4- سایت رسمی دفتر مرجع عالیقدر آقای سید علی حسینی سیستانی دام ظله.

5- دفتر آیت الله مکارم شیرازی دام ظله.

6- پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله مکارم شیرازی دام ظله.

7- پایگاه نشر آثار و اندیشه های حضرت آیت الله حائری شیرازی رحمه الله.

ص: 269

8- پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله حسینی بوشهری دام ظله.

9- کانون فرهنگی بانو امین رحمه الله .

10- مؤسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت علیهم السلام .

11- مدرسه فقاهت.

12- جامعة المصطفی العالمية، مجتمع آموزش عالی قرآن و حدیث.

13- حدیث نت.

14- اسلام کوئست نت.

15- خبرگزاری رسمی حوزه.

16- پایگاه اطلاع رسانی حوزه.

17- سازمان تبلیغات اسلامی.

18- وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.

19- اداره کل پژوهش های اسلامی رسانه ای، گزیده های معارفی.

20- زندگینامه علمای عرفان.

21- ویکی فقه.

22- ویکی شیعه.

23- ویکی پدیا.

24- گناه شناسی.

25- مشرق نیوز.

26- افکار نیوز.

27- پایگاه خبری (تحلیلی قدس آنلاین).

28- احزاب (جامعه و سیاست).

29- تبیان.

30- پرتال امام خمینی ( رحمه الله ).

31- پرتال جامع علوم انسانی.

32- وبلاگ زینبیه.

ص: 270

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109