الشجرة الطيبة
نام کتاب: امام حسین (عليه السلام) رمز سعادت بشریت
مؤلف: آيت اللّه العظمی سید محمد حسینی شیرازی (رحمه اللّه)
ناشر: مؤسسۀ شجرۀ طیبه
تاریخ چاپ: زمستان 1397
نوبت چاپ: سوم
ص: 1
سرشناسه:
عنوان و نام پدیدآور:
مشخصات نشر:
مشخصات ظاهری:
شابک:
وضعیت فهرست نویسی:
یادداشت:
عنوان دیگر:
موضوع:
موضوع:
موضوع:
موضوع:
رده بندی کنگره:
رده بندی دیویی:
شماره کتابشناسی ملی:
امام حسین رمز سعادت بشریت
-------------------------
مؤلف: آيت اللّه العظمی سید محمد حسینی شیرازی (رحمه اللّه)
تهیه و تنظيم:
انتشارات:
صفحه آرا: نهضت اللّه عظیمی
شابک:
قیمت:
ص: 2
ص: 3
ص: 4
مقدمه... 7
بخش اول: پرتوی از مکتب امام حسین (عليه السلام)
امام حسین (عليه السلام) کیست؟... 11
شهادت امام حسین (عليه السلام) ... 11
مبارزات امام حسین (عليه السلام) ... 14
شعائر و عزاداری ها... 16
ارتباط منبر و امام حسین (عليه السلام) ... 17
پیشرفت وسایل تبلیغی... 19
سوگواری های امام حسین (عليه السلام) ... 20
خدمت امام حسین (عليه السلام) به اسلام... 21
آثار مجالس عزاداری... 22
پرچم امام حسین (عليه السلام) ... 24
تعطیلی دهة محرم... 24
بخش دوم: اسراری از نهضت امام حسین (عليه السلام)
هدف امام حسین (عليه السلام) ... 29
شهادت آگاهانه... 31
ص: 5
مشکلات جهان اسلام... 35
امت واحده... 36
اخوت اسلامی... 38
آزادی... 39
شورا... 41
روش تطبیق... 41
شعائر امام حسین (عليه السلام) ... 43
بخش سوم: بهره برداری از عاشورا
فصل اول: تبلور کرامات و ارزش های اخلاقی... 61
فصل دوم: مسئولیت های اجتماعی... 65
فصل سوم: توجه و عنایت به مؤسسات و ترمیم آنها... 69
فصل چهارم: بازگرداندن حقوق انسان ها... 73
فصل پنجم: بازگشتی به اسلام... 77
فصل ششم: ترغیب و تشویق افراد بر کسب و تجارت... 81
فصل هفتم: دعوت و هدایت به اسلام... 85
فصل هشتم: جمع آوری کمک های خیریه... 89
فصل نهم: کوشش در رفع فسادهای اجتماعی... 91
فصل دهم: رعایت و عنایت به انسان ها... 95
ص: 6
دربارة زندگی سید الشهدا (عليه السلام) کتاب های بسیاری نوشته شده که مشتمل بر هزاران مجلد است، با این همه ناگفته های فراوانی باقی است که بیان و تبیین آنها تحقیقاتی گسترده تر و تألیفاتی افزون تر می طلبد.
کتاب حاضر که مجموعاً چند گفتار پیرامون سرور آزادگان جهان امام حسین (عليه السلام) از تألیفات بزرگ مرجع جهان تشیع حضرت آیت اللّه العظمی سید محمد حسینی شیرازی (رحمه اللّه) است که در دسترس علاقمندان به اهل بیت (عليهم السلام) قرار می گيرد، اميد است که مقبول درگاه خداوند متعال واقع شود.
مؤسسه شجرة طیبه
زمستان 1397
ص: 7
ص: 8
ص: 9
ص: 10
امام حسین (عليه السلام) نوادة پیامبر عظیم الشأن اسلام (صلی اللّه عليه وآله وسلم) ، فرزند امیرالمؤمنین حضرت علی بن ابی طالب (عليه السلام) و جگر گوشة ملکة اسلام حضرت فاطمة زهرا (عليها السلام) و برادر امام مجتبی (عليه السلام) و پدر نُه امام است.
آن حضرت در سوّم شعبان سال چهارم هجری چشم به دنیا گشود و در روز عاشورا سال 61 هجری در سرزمین کربلا، در راه دفاع از دین و فضیلت به شهادت رسید و در مکانی که هم اکنون زیارتگاه مسلمانان است مدفون گشت.
حضرت امام حسین (عليه السلام) و پدر و برادر و فرزندان بزرگوارش (عليهم السلام) امامان ما هستند که پیامبر اکرم (صلی اللّه عليه وآله وسلم) آنها را به فرمان الهی به جانشینی خود برگزیدند و پیروی از آنان بر تمامی مسلمانان واجب می باشد.
بر حسب اعتقاد شیعه، پیامبر و صدیقة طاهره حضرت فاطمة زهرا (عليها السلام) و دوازده امام، همه معصوم و از هرگونه گناه و لغزش به دورند.
پس از آنکه خلافت و جانشینی پیامبر اسلام (صلی اللّه عليه وآله وسلم) بر خلاف دستور حضرتش از مسیر خود منحرف گشت، زمانی هم یزید فرزند معاویه با اعمال فشار و توسل به زور و تهدید و ترغیب های فراوان بر مسند خلافت تکیه زد و در واقع زمام امور مسلمین به دست فردی افتاد که نه
ص: 11
تنها لیاقت ادارة جهان اسلام، بلکه حتی لیاقت ادارة کوچک ترین منصب و مقام در حکومت اسلامی را هم نداشت و با این حال کفر باطنی خود را آشکار نموده و بر زبان می آورد که بهترین شاهد بر این مدعی شعر معروف او است:
لَعِبَتْ هَاشِمُ بِالمُلکِ فَلاَ *** خَبَرٌ جَاءَ وَلا وَحْیٌ نَزَلَ(1)
یزید با این عقیده وحی و نبوت را انکار کرده است!
علاوه بر این، مردی فاسق و خیانت پیشه بود، اکثر اوقات خود را به گناه و محرّمات الهی می گذراند، بسیار مِی گساری می کرد، با اطرافیان خود قمار بازی می کرد و به کارهای زشت دیگر هم آلوده بود، علاقة زیادی به بازی با میمون و یوزپلنگ داشت، همواره به اسلام و مقدّسات دین اهانت می کرد و در برخورد با مسلمانان مردی خودرأی، جنایت پیشه و سفّاک بود با شدیدترین روش دیکتاتوری بر مردم حکومت می کرد و آنها را از تمامی آزادی های خود محروم نموده، هر صدا و حرکت آزادیخواهی را در نطفه خفه می کرد و می رفت تا آخرین امیدها را مأیوس و تمامی آثار باقیماندة دین مبین اسلام را نابود و آثار جاهلیّت را بر جامعه تحمیل نماید.
بدین جهت حضرت امام حسین (عليه السلام) همراه با اهل بیت و اصحاب با وفای خود از سرزمین حجاز و مکّة مکرّمه به سوی سرزمین عراق حرکت نموده و برای اصلاح در امّت جدّ بزرگوارش و امر به معروف و نهی از منکر قیام نمود. چنانچه خود فرمود: «خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِي أُمَّةِ
ص: 12
جَدِّي أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَر».(1)
در سرزمین کربلا با لشکر بنی امیه که از طرف ابن زیاد فرماندار یزید در کوفه گرد آمده بودند روبرو شد و در این پیکار مقدّس و نابرابر امام و اهل بیت و یارانش مظلومانه شهید شدند!
درحالی که عدد لشکریان ابن زیاد و عمر سعد ده ها هزار بودند، بالاترین رقم در مورد عدد اصحاب و یاران حضرت امام حسین (عليه السلام) از یکصد و پنجاه نفر تجاوز نمی کرد.
با این حال سپاه یزید بدترین رذالت ها و شرارت ها را در این روز به نمایش گذاردند.
آب را بر روی خاندان رسالت بستند، فرصت نماز و عبادت را هم به آنها ندادند، پیر و جوان آنها را کشتند و حتی کودک شیرخوار امام حسین (عليه السلام) را هم غرفه به خون کردند، پس از شهادت فرزند رسول خدا و یارانش بر بدن مطهر آنها اسب دواندند، سر مبارک آن حضرت و یاران باوفایش را از بدن ها جدا کردند و بر سر نیزه ها زدند و در شهرها و روستاها در معرض دید مردم قرار دادند.
خیمه ها را به آتش کشیدند، کودکان خردسال را می زدند، اموال خاندان پیامبر را چپاول کردند، زنان و کودکان را به اسیری بردند، آنها را با ریسمان به هم بستند، بر پشت شتران برهنه سوارشان کردند و در بیابان ها به این سو و آن سو بردند، گاه از شدت گرما بدن هایشان می سوخت و گاه از شدت سرما به خود می لرزیدند، به بچه ها لباس و
ص: 13
غذا نمی دادند، اگر کودکی یتیم و یا داغ دیده ای در غم عزیز خود گریه می کرد با ضربات شلاق او را ساکت و بدن جگر گوشه های پیامبر گرامی اسلام (صلی اللّه عليه وآله وسلم) را سیاه می کردند.
با چنین وضع دلخراشی کاروان اسیران را به کوفه آوردند و در مجلس عمومی ابن زیاد وارد کردند و چه اها نت ها و اذیت ها که نسبت به این کاروان مصیبت دیده روا نداشتند.
چند روز آنان را به زندان انداختند و سپس به سوی شام پایتخت حکومت عصیانگر یزید روانه کردند. در شام آنها را در خرابه ای جا دادند، یزید آنها را به مجلس عمومی حاضر کرد و چه اهانت ها که به ذرّیة پیغمبر (صلی اللّه عليه وآله وسلم) روا نداشت؟!
در همان مجلس با کمال بی شرمی بر لب ها و دندان مبارک سبط پیامبر (صلی اللّه عليه وآله وسلم) می زد و این شعر را می خواند:
ليت أشياخي ببدر شهدوا *** جزع الخزرج من وقع الأسل
لاهلوا و استهلوا فرحاً *** ثمّ قالوا يا يزيد لا تشل(1)
بعد از آن همه مصیبت های دردناک بچه های امام حسین (عليه السلام) را به جانب مدینه گسیل داشت.
از دیگر جنایات یزید، این سردمدار ظالم و کافر، حملة او به خانة کعبه و خراب نمودن آن است که تمام این ننگ ها بر دامان بنی امیه در تاریخ ضبط گردیده است.
ص: 14
حضرت امام حسین (عليه السلام) با شهادت خویش دستگاه حکومت یزید را متزلزل ساخت، زیرا به دنبال شهادت آن حضرت انقلاب های دامنه داری در شهرهای مختلف اسلامی علیه بنی امیه آغاز شد تا جایی که یزید چند روز آخر عمر خود را به سختی و در بدترین حالات به پایان رسانید.
حکومت ننگین یزید بیش از سه سال دوام نیاورد حتی دوران زمامداری سلسلة بنی امیه از عمر یک انسان تجاوز نکرد و سرانجام این دودمان برای همیشه نابود گردید.
آری، امت اسلامی بر ضدّ دولت بنی امیه نهضت ها و کارشکنی ها آغاز نمودند و سالار شهیدان امام حسین (عليه السلام) با شهادت مظلومانة خویش تمامی نقاط ضعف و انحراف حکومت بنی امیه را که تماماً مخالف با قوانین و سنت اسلام بود به مردم نشان دادند و چنان نیرویی به وجود آوردند که حتی قرن ها بعد مردم به راحتی خرابی ها و انحرافات خلفای اسلامی را شناخته و در طول حیات بشریت حق و باطل مشخص گردد.
در واقع قیام حضرت امام حسین (عليه السلام) بهترین درس برای آنهایی است که می خواهند در سایة دین زندگی سعادتمندانه ای داشته باشند و این قیام همچون مشعل فروزانی بر جهان و جهانیان می درخشد و خود سرمشق بزرگی است برای اجتماع بشری و به همگان درس آزادی و آزادگی می دهد.
«گاندی» رهبر مشهور هند گفته است:
«درس رهبری و آزادی را از حسین (عليه السلام) آموختم».
اینجاست که باید گفت: «دوام اسلام و مسلمین تا روز قیامت مرهون
ص: 15
فداکاری های حضرت امام حسین (عليه السلام) است، همان طوری که در گرو رنج های طاقت فرسای رسول اکرم (صلی اللّه عليه وآله وسلم) و نبردهای بزرگ امیرالمؤمنین حضرت علی (عليه السلام) بوده است».
نهضت امام حسین (عليه السلام) مربوط به زمان مخصوصی نبوده تا در زمان های بعد فراموش شود، بلکه نبرد حقّ و باطل، عدالت و ظلم، انسانیّت و وحشیگری و نبرد هدایت و گمراهی بود.
از این رو تا دنیا بر پا است مظلومیّت حضرت امام حسین (عليه السلام) و نهضت مقدّس آن حضرت فراموش شدنی نخواهد بود و هرگاه میان حقّ و باطل پیکاری درگیرد، خاطرة آن مجاهدت ها زنده می شود.
بنا به اهمیّت و نقش سازندة این نهضت مقدّس بود که پیامبر اکرم (صلی اللّه عليه وآله وسلم) سال ها پیش از وقوع آن، مسلمانان را در برگزاری مراسم عزاداری و زنده نگه داشتن این قیام تشویق فرمود و ائمة طاهرین (عليهم السلام) هم نسبت به این مجالس تأکید فراوانی داشتند.
امّت اسلامی در تبعیّت از دستور رهبران دینی خود در سطح وسیع در مناطق مختلف دنیا با برگزاری مجالس عزاداری و سوگواری، نسبت به سرور شهیدان (عليه السلام) و اهل بیت (عليهم السلام) و یاران آن حضرت عرض ارادت می نمایند و معنای «هر روزی عاشورا و هر زمینی کربلاست»(1) را عملاً انجام می دهند.
اما نحوة برگزاری مراسم عزاداری به هر صورت که انجام پذیرد جایز
ص: 16
است مگر آنجاکه از طرف شرع مقدّس منع شده و حرام باشد. مانند اینکه کسی به عنوان عزاداری «خودکشی» کند همان طور که بوداییها برای رسیدن به هدف های دینی و ملّی دست به خودکشی می زنند! امّا اسلام از قتل نفس نهی کرده است و قرآن می فرماید: {لَا تَقْتُلُواْ أَنفُسَكُمْ}(1)
بنابراین هر نوع عزاداری که دلیل خاصی بر حرام بودنش نباشد جایز، بلکه مستحب و پسندیده است و خود یکی از مصادیق آیة شریفة: {ذَٰلِكَ وَمَن يُعَظِّمْ شَعَٰئِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ}(2) می باشد.
تمسخر بعضی افراد جاهل و نادان نسبت به بعضی از شعائر دینی و مذهبی دلیل نمی شود که ما آن را عمل شایسته ای ندانیم.
قرآن کریم دربارة کافرانی که پیامبران و برنامه های تبلیغی آنان را به تمسخر می گرفتند می فرماید: {يَٰحَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُواْ بِهِ يَسْتَهْزِءُونَ}.(3)
یکی از وسایلی که نهضت امام حسین (عليه السلام) را گسترش داده و اساس این قیام را تاکنون در اجتماع و اذهان مردم زنده نگاه داشته، منبر است، از این رو مسلمانان پس از شهادت آن حضرت منبر را وسیلة نشر آثار این پیکار مقدّس قرار دادند.
ص: 17
برای تبلیغ دین منبر چه وسیلة خوبی است! اما باید در جهت کارآیی و استفادة هرچه بهتر و بیشتر از آن دو شرط را بیشتر مورد توجه قرار دهیم:
در مرحله اوّل: نسبت به ازدیاد و گسترش هر چه بیشتر مجالس عزاداری، وعظ و ارشاد فعالیت شود چون تمام شهرها و نقاط اسلامی شیفتة گوینده و تشنة مسائل دینی هستند تا با شنیدن امتیازات و خصوصیات اسلام از حقایق دین اسلام آگاهی بیشتری پیدا کنند.
معلوم است که تبلیغ هم وقت معینی ندارد بلکه باید همیشه و همراه با مسیر زندگی افراد بشر باشد، همان طوری که بدن هر روز به غذا احتیاج دارد، فکر و روح نیز نیازمند به غذای دایمی است و نباید آن را از نظر دور داشت. اضافه بر این منبرهایی که اکنون موجود است یک دهم نیازمندی های ما را تأمین نمی کند و اینجاست که بر تودة مسلمین لازم است با خطبا و گویندگان همکاری کنند و با گسترش مجالس، در سراسر شهرهای اسلامی و حتی غیر اسلامی این واجب مهم و حیاتی را ادا کنند.
در مرحلة دوم: باید منبرها متین و عمیق باشد، چون قیام مقدس حضرت امام حسین (عليه السلام) تنها به خاطر زنده نگه داشتن دین اسلام و اعلای کلمة حق بود و روشن است که این مهم انجام نمی شود مگر اینکه گوینده دینی بتواند این قیام را با عقیده، تفسیر، تاریخ، احکام و اخلاق اسلامی ارتباط دهد و قوانین اسلام در شئون مختلف زندگی مانند: سیاست، اقتصاد، تمدن، مذهب، معاشرت، خانواده که هر یک دلیل قاطع
ص: 18
و برهان محکم بر امتیاز اسلام بر سایر ادیان و مکتب ها است به دیگران برساند.
با چنین منبرهای پرمحتوایی می توان در راه پیشرفت مسلمانان قدم برداشت و اگر این دو جنبه در منبر رعایت گردد حق بزرگی ادا شده است. آن دسته از اهل منبر که با دقت و اخلاص، این جنبه ها را در نظر داشتند همه بزرگ و عالی مقام شدند و ما امیدواریم که دیگران نیز از آنان پیروی نمایند!
در گذشته وسایل تمدن و فرهنگ منحصر به مدرسه های دینی و منبرها و کتاب ها بود و اجتماع هم در سایة این امور، نیازهای مذهبی خود را می آموخت.
اما امروز مدرسه های جدید (رادیو، تلویزیون، سینما، روزنامه، مجله، کامپیوتر، ماهواره و اینترنت) پدیدار گشته که باید مسلمانان با چنین وسایل پیشرفته ای برنامه های اسلامی را مطابق با نهضت و هدف مقدس امام حسین (عليه السلام) اجرا کنند به طوری که در هر شهر و قریه، خانه و مدرسه، کارگاه و سربازخانه، عموم مردم با آنها آشنا شده و استفاده کنند. چون قیام و حرکت خونین حضرت امام حسین (عليه السلام) با اینکه تأثیر بسیار ارزشمند و والای آن نهضت مقدس هرگز با تحولات علمی پدید آمده از سوی دانشمندان و نهضت هایی که در عصرهای مختلف و با رنگ و بوی تمدن و رهایی امت ها از ظلم و ستم به وقوع می پیوندند قابل مقایسه نیست، جای بسی تأسف است که انسان امروزی در جهت نیل
ص: 19
به اهداف مادی خود از صنایع و وسایل تبلیغی جدید کمال استفاده را می نماید، اما در مسائل روحی و معنوی در اندیشة به کارگیری وسایل پیشرفتة امروزی نمی باشد.
پر واضح است که میان ظواهر و مقاصد ارتباط شدیدی وجود دارد و در روایت هم آمده است: «مردم را با رفتار و کردار صادقانة خویش به سوی خوبی ها دعوت کنید نه با زبان».
بنابراین لازم است در عزاداری ها به نحو ممکن صاحبان مجالس، کارکنان، شنوندگان، شرکت کنندگان در دسته ها و هیئت ها آنچه که اسلام واجب دانسته مثل: «انجام واجبات و ترک محرمات» و آنچه را مستحب شمرده مانند: «اخلاق فاضله و نظافت مجالس از آلودگی ها و دوری از کارهای تنفر آمیز» را کاملاً رعایت کنند.
و عزاداران و دسته ها از کارهایی که برای یک انسان عزادار زننده و احیاناً خلاف شرع می باشد جداً دوری نمایند، مثلاً نباید خانم ها بدون رعایت حجاب و یا با زینت و آرایش در مجالس حسینی شرکت کنند، یا اینکه افراد عزادار جاده ها و راه های عمومی یا جاهایی که برای آب آشامیدنی معین شده است را آلوده سازند.
همچنین باید نسبت به پاکیزه بودن ظروف غذاخوری و وسایل چای و آب آشامیدنی و هر وسیله ای که به نحوی در مجالس مورد استفاده قرار می گیرد دقت کافی به عمل آید که دین اسلام همواره بر رعایت نظافت و پاکیزگی و دوری از آلودگی و پلیدی های ظاهری و باطنی
ص: 20
تأکید فراوان دارد و حضرت امام حسین (عليه السلام) برای زنده نگه داشتن اسلام و عمل به دستورات این آیین محمّدی (صلی اللّه عليه وآله وسلم) خود را فدا کرده است و زبان حال حضرت بر آن اشاره دارد که می فرماید:
اگر دین حضرت محمّد (صلی اللّه عليه وآله وسلم) جز به شهادت من استوار نمی گردد پس ای شمشیرها مرا دربرگیرید.
در یکی از زیارت های آن حضرت چنین می خوانیم:
«أَشْهَدُ أَنَّكَ طُهْرٌ طَاهِرٌ مُطَهَّرٌ مِنْ طُهْرٍ طَهُرْتَ وَ طَهُرَتْ بِكَ الْبِلَادُ وَ طَهُرَتْ أَرْضٌ أَنْتَ بِهَا وَ طَهُرَ حَرَمُك َ».(1)
همچنین از دیگر موضوعات بسیار مهم آن است که نمازهای اول وقت ترک نشود، زیرا امام (عليه السلام) روز عاشورا در حالت بحرانی که تیر مثل باران به سوی آن حضرت و اصحابش می بارید نماز جماعت خواندند!
و بدیهی است که در این گونه محافل و مجالس لازم است از کارهایی که باعث اختلاف و ناراحتی می گردد جداً خودداری شود.
خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: {وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُواْ}(2) (به ریسمان خدا چنگ بزنید و متفرق نشوید).
بر همه مسلمان لازم است به وسیلة مکتب امام حسین (عليه السلام) به اسلام خدمت کند. چون مکتب آن حضرت، بهترین وسیله برای نشر و تبلیغ اسلام است، این هدف در صورتی عملی می شود که بدانیم چگونه از این
ص: 21
نیروی بزرگ استفاده کنیم، زیرا آن قدرت روحی را که امام حسین (عليه السلام) ایجاد کردند قوی ترین نیرویی است که جهان بشریت از زمان آدم تاکنون به خود دیده است.
مشاهده نکرده اید که چگونه مردم به دلیل مظلومیت آن حضرت جمع می شوند که این کار جز سایة معنویت امام حسین (عليه السلام) امکان پذیر نیست!
وقتی داستان کودک شیرخوار امام حسین (عليه السلام) به میان می آید انسان هر چه هم سخت دل باشد و یا اصلاً اعتقاد به دین نداشته باشد باز متأثر شده و اشک از دیدگانش جاری می گردد و در آن لحظه برای اندرز و هدایت آمادگی لازم را پیدا می کند و اندیشه اش هر نوع ارشاد و اصلاح را می پذیرد.
یکی از تجار آفریقا که مرد فهمیده و دانشمندی می باشد برنامه اش این است که هر سال دهة محرم به طور رایگان برای تبلیغ و برپایی مراسم عزاداری امام حسین (عليه السلام) به یکی از شهرهای آفریقا می رود.
این تاجر برای من تعریف کرد: یک بار در دهة محرم و ایام عاشورا به شهری وارد شدم که واعظ و خطیب نداشت و من آمادگی خود را برای وعظ و خطابه اعلام نمودم، مردم شهر هم استقبال کردند تا اینکه وقت نماز رسید، اما هر چه دادم صدای اذان نشنیدم!
پس به خانه ای که سیاه پوش بود و جمعیت زیادی برای عزاداری در آن جمع بودند وارد شدم و به یکی از افراد حاضر در مجلس
ص: 22
گفتم: چرا در محل شما صدای اذان شنیده نمی شود!
جواب داد: اذان چیست؟!
گفتم: اذان... نماز...
گفت: نماز چیست؟!
گفتم: مگر شما مسلمان نیستید؟
گفتند: اسلام چیست؟!
با تعجب پرسیدم: شما چه مذهبی دارید؟!
گفت: ما بودایی(1) هستیم.
گفتم: پس چرا برای حسین (عليه السلام) عزاداری می کنید؟
گفتند: ما در عزاداری از گذشتگان خود پیروی می کنیم، آنها هم با اینکه بودایی بودند، برای حسین (عليه السلام) عزاداری می کردند!
بالای منبر رفتم و گفتم: ای مردم! نام حسین (عليه السلام) و عزاداری حسین (عليه السلام) به شهر شما آمده است، اما جد حسین (عليه السلام) ، پدر حسین (عليه السلام) و دین حسین (عليه السلام) به منطقة شما هنوز نیامده است! بیایید حسین (عليه السلام) را واسطه قرار دهیم، تا دین، جدّ و پدر او هم به شهر شما قدم گذارد.
از آن روز مشغول به بیان احکام اسلام شدم و اسلام را به آن ها معرفی کردم، هنوز دهة محرم تمام نشده بود که همة اهالی آن شهر از کوچک و بزرگ، فقیر و غنی، مسلمان و شیعه شدند.
می بینم افراد غیر مسلمان و غیر شیعه هم برای امام حسین (عليه السلام) مراسم عزاداری برگزار می کنند و بهترین شاهد آن سوگواری های بسیار مفصلی
ص: 23
است که در هند و پاکستان و آفریقا مرسوم است.
یکی از دانشمندان کراچی برای من نقل کرد که کشیشی به او گفته بود:
اگر مسیحیت تنها شخصیتی همچون حسین شما در اختیارش بود تمام جهان را به زیر پرچم و آیین خود در می آورد. در تمامی نقاط جهان در هر جا پرچمی به نام او برمی افراشت و مردم را به دور آن جمع می کرد و آنگاه برنامه های تبلیغی خود را منتشر می ساخت. اما شما مسلمان ها نمی دانید چگونه از حسین (عليه السلام) در جهت پیشبرد اهداف اجتماعی و دینی خود استفاده کنید.
مَثَل ما مثل تاجری است که میلیون ها تومان پول دارد اما راه تجارت را نمی داند.
ما مسلمانان همانند مردمی هستیم که بر روی دریایی از نفت زندگی می کنند اما هرگز به فکر استخراج این مادة حیاتی نیستند تا از منافع آن، از جمله فروغ و روشنایی بهره مند شوند و همچنان در تاریکی و سرمای کشنده به سر می برند.
آیا به راستی آنچه را که مسلمانان از این مشعل هدایت و کشتی نجات در جهت پیشبرد هدف های تبلیغی اسلام استفاده نمودند چون قطره ای در برابر دریا نیست؟!
سزاوار است مسلمانان جهان دهة محرم را تعطیل و عزای عمومی
ص: 24
اعلام کنند و سراسر شهرهای اسلامی را سیاه پوش نمایند و دسته جات و هیئات عزاداری را به راه اندازند و هدف آنها از این عمل تبلیغ دین و نشر احکام و پایدار شدن عقیده و جلب توجه افکار به مبادی زنده و جاوید اسلام باشد.
به وسیلة مجالس عزاداری دیگران باید متوجه مراکز مسلمانان شوند چنانچه مسیحیان این حرکت تبلیغی و جلب توجه افکار عمومی جهان نسبت به خود را در میلاد حضرت عیسی (عليه السلام) انجام می دهند.
علاوه بر آنکه بدون شک تأثیر حزن و اندوه در افکار توده ها به مراتب بیش از تأثیر شادی و سرور است و این امر در «روان شناسی» ثابت شده است.
این مطلب مهم را استعمارگران درک کردند و در صدد کوبیدن شعائر مذهبی و مجالس سوگواری حضرت امام حسین (عليه السلام) برآمدند و با عناوین مختلف برپایی این گونه مجالس را در کشورهای تحت سلطة خود ممنوع ساختند.
وقتی به یکی از رهبران بزرگ کفار گفته شد: «آیا سربازانت می توانند ده هزار سخنران و عالمان دینی را نابود کنند؟!» گفت: این کار درست نیست، کار مفید این است که «کربلا از بین برود، زیرا تا وقتی که نقش حسین (عليه السلام) و آثار او در خاطره ها برقرار است، وعاظ و گویندگان جاوید و اسلام و عقیدة مسلمانان استوار است».
کربلای مقدس
محمّد شیرازی
ص: 25
ص: 26
ص: 27
ص: 28
سؤال: نهضت حضرت امام حسین (عليه السلام) برای چه بود؟
جواب: نهضت خونین حضرت سیّدالشهدا (عليه السلام) برای احیای دین اسلام بود، زیرا این دین الهی با نقشه های شوم و شیطانی بنی امیه در خطر نابودی و اضمحلال قرار گرفته بود که آن حضرت با خون مبارک خود درخت دین را آبیاری و اهداف بنی امیه را ریشه کن نمود.
سؤال: «دین» یعنی چه؟
جواب: به راه و روشی که انسان ها را به سعادت دنیا و آخرت سوق دهد «دین» می گویند و خود مشتمل بر سه امر است:
1- عقیده
2- گفتار
3- کردار
سؤال: «عقیده» چیست؟
جواب: «عقیده» به معنای پذیرفتن اصول دین است که شامل:
«توحید، عدل، نبوّت، امامت و معاد» می باشد.
سؤال: مراد از «گفتار» چیست؟
جواب: گواهی دادن به یگانگی خداوند متعال و رسالت پیامبر اسلام حضرت محمد (صلی اللّه عليه وآله وسلم) و اعتراف به امامت ائمة طاهرین (عليهم السلام) که این انوار مقدسة عبارتند از:
ص: 29
1) حضرت امیر المؤمنین علی بن ابی طالب (عليه السلام)
2) حضرت امام حسن مجتبی (عليه السلام)
3) حضرت امام حسین (عليه السلام)
4) حضرت امام زین العابدین (عليه السلام)
5) حضرت امام محمد باقر (عليه السلام)
6) حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام)
7) حضرت امام موسی کاظم (عليه السلام)
8) حضرت امام رضا (عليه السلام) .
9) حضرت امام جواد (عليه السلام) .
10) حضرت امام هادی (عليه السلام) .
11) حضرت امام حسن عسکری (عليه السلام) .
12) حضرت امام عصر ﺣﺠﺔ بن الحسن المهدی (عجل اللّه تعالی فرجه الشريف).
همچنین اعتراف و اقرار به مقام عصمت حضرت صدیقة طاهره فاطمة زهرا (عليها السلام) .
سؤال: مراد از«کردار» چیست؟
جواب: پایبند بودن انسان به تمام دستورات الهی بدین ترتیب که واجبات را به جا آورده و محرّمات را ترک نماید و بهتر آن است که مستحبات را انجام داده و مکروهات را رها کند و در انجام مباحات مخیّر است.
سؤال: آیا ملتزم بودن به «عقیده، گفتار و کردار» فایده و اثری هم دارد؟
ص: 30
جواب: بهترین و خوشایندترین ثمره و اثر که سعادت در دنیا و فلاح و رستگاری در آخرت است را به دنبال دارد.
سؤال: آیا حضرت امام حسین (عليه السلام) از شهادت خود در روز عاشورا آگاه بودند و با یقین به آن، قیام فرمودند؟
جواب: حضرت سید الشهدا (عليه السلام) علم قطعی به شهادت خود داشتند چنانکه کراراً به آن اشاره نمودند از جمله هنگام خروج از مدینه و مکه و حرکت به سوی عراق، البته علّت قیام خود را تنها برای احیا و نجات دین مبین اسلام بیان فرمودند و ما پس از گذشت قرن ها به وضوح می بینیم که از مهم ترین علل حفظ و صیانت دین از گزند حوادث و کید دشمنان تا به امروز واقعة خونین کربلا و شهادت آن حضرت می باشد.
سؤال: آیا امام حسین (عليه السلام) به هدف مقدس خود که احیای دین اسلام بود رسیدند؟
جواب: آری، قیام عاشورا هم وسایل رسوایی و نابودی و اضمحلال کامل سلسلة بنی امیه و دیگر دشمنان دین را فراهم آورد و هم حقیقت و حقانیت دین را بر همة جهانیان روشن نمود.
سؤال: اگر امام حسین (عليه السلام) به هدفشان رسیدند، پس چرا امروزه بسیاری از مسلمانان - با بیش از یک میلیارد و نیم جمعیت - در بدترین حالات: فقر، جهل، مرض و هرج و مرج بسر می برند؟
چرا در اغلب کشورهای اسلامی استبداد و جنگ و خونریزی است،(1)
ص: 31
و این دشمنان اسلام هستند که بر مسلمانان حکومت می کنند؟
جواب: هدف از قیام حضرت سید الشهدا (عليه السلام) را به طور خلاصه می توان این گونه جمع بندی نمود:
الف) رسوا نمودن و ریشه کن کردن دودمان بنی امیه: زیرا با تکیه بر پول و اسلحه بر سرزمین های اسلامی سیطره یافته و در فکر نابودی اسلام بودند و به قدری قدرت و نفوذ داشتند که همة افراد، تفوّق بر آن دودمان و شکست آنها را امری غیرممکن می دانستند و در حقیت خشکانیدن این شجرة خبیثه نه تنها موجب حیات دوبارة اسلام و مسلمین شد، بلکه بزرگ ترین خدمت به جهان بشریت به حساب می آید و با قیام آن حضرت (عليه السلام) ، ظلم و ظالم، جور و استبداد برای همیشه رسوا گردید.
ب) تصحیح اعتقادات دینی: یکی از مفسده های بنی امیه آن بود که برای مخدوش جلوه دادن دین و اعتقادات اسلامی و دور نمودن مردم از خط واقعی اسلام که همان مکتب اهل بیت عصمت و طهارت (عليهم السلام) است و برای استحکام پایه های حکومت خود، دست به جعل احادیث و نشر عقاید باطل مانند «جبر»، «تفویض»، «تجسیم» و... زدند و شهادت حضرت امام حسین (عليه السلام) خط بطلانی بر همة تحریف ها و انحرافات عقیدتی بنی امیه بود و سبب شد تا عقاید صحیح دینی و سیمای نورانی و زیبای مکتب اسلام و مذهب تشیع بار دیگر از پشت غبار حکوت بنی امیه نمایان شده و بدرخشد.
ص: 32
امروز به برکت آن قیام مقدس اعتقادات صحیح و مبادی دین در میان صدها میلیون مسلمان شیعه منتشر و در هزاران کتاب ثبت و ضبط شده و در شرق و غرب عالم به زبان های مختلف منتشر شده است.
ج) تصحیح رفتار و کردار انسان ها: در سایة حکومت جبّار بنی امیه حرکات و رفتارهای مردم رنگ و بوی وحشیگری، تندخویی، استبداد، بی عفتی و غیر انسانی به خود گرفته بود که حضرت امام حسین (عليه السلام) بار دیگر مکارم اخلاق را که جدّ بزرگوارشان به انسانیّت هدیه فرموده بودند را زنده کرده و مردم را به شاهراه انسانیت در همة مراحل زندگی هدایت نمودند.
اگر امروز شاهد گرفتاری مسلمانان و نابسامانی در کشورهای اسلامی هستیم همه ناشی از دور شدن مسلمان ها از اسلام و عمل نکردن به دستورات این شریعت مقدس می باشد.
سؤال: اگر حضرت امام حسین (عليه السلام) استبداد را ریشه کن فرمودند، چرا امروزه شاهد سلطنت حکّام مستبدّی چون صدّام و امثال او و تحت فشار و شکنجه قرار دادن امت اسلامی و به یغما بردن همة ثروت های کشورهای اسلامی از سوی آنها هستیم؟
جواب: قیام حضرت امام حسین (عليه السلام) نه تنها موجب سرنگونی و نابودی بنی امیه گردید، بلکه زمینة همة نهضت هایی که به سرنگونی دودمان بنی عباس و بسیاری از حاکمان ستمگر در طول تاریخ انجامید را فراهم ساخت و راه و رسم زندگی صحیح و دفاع از حریم دین و احکام الهی و نیز روش پایداری و مجاهدت با ظلم و جور و حاکمان مستبد و
ص: 33
خودرأی را برای همیشه به مردم جهان آموخت تا در پرتو آن زندگی با شرافتی داشته باشند و با مراجعه به منابع تاریخ می توان بر این حقیقت واقف شد.(1)
آری، تقصیر گرفتاری کنونی مسلمانان در مشکلات فراوان اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و غیره از خود آن هاست، همان طور که کلید و علاج و درمان این بیماری ها نیز به دست ایشان می باشد و مرحوم شیخ بهایی چه زیبا سروده است:
اسلام به ذات خود ندارد عیبی *** هر عیب که هست از مسلمانی ماست
سؤال: مثالی برای این مطلب بیاورید؟
جواب: در اینجا برای توضیح بیشتر به مثالی اشاره می کنیم: اگر یک طبیب حاذق که بیماری را به خوبی تشخیص می دهد، دستورات لازم برای بهبودی بیمار را صادر کرد، آیا تنها تشخیص مرض و تعیین نحوة معالجه بدون عمل به دستور طبیب، بیمار درمان می شود؟
در صورتی که بیمار به دستورات طبیب توجه نکرد، چه کسی مقصر است، طبیب یا بیمار؟
حضرت سید الشهدا (عليه السلام) راه علاج و درمان راه علاج و درمان جامعة گرفتار و غوطه ور در مشکلات و راه و روش نیل به سعادت در دنیا و آخرت را برای همة نسل ها روشن فرمودند و به شهادت تاریخ در زمان شیخ مفید (قدس سره) ، سید مرتضی (قدس سره) ، علامه حلی (قدس سره) ، فخر المحققین (قدس سره) ،
ص: 34
محقق کرکی (قدس سره) ، شیخ بهائی (قدس سره) ، علامة مجلسی (قدس سره) و دیگر علما و بزرگان شیعه چون امت اسلامی نسبتاً به این دستورات حیات بخش عمل می کرد در اوج عزت و سعادت و در کمال خیر و رفاه بسر می برد و هیچ یک از صدها و هزاران مشکلات امروزی را که امت های اسلامی با آن دست به گریبان است نداشت، بلکه این دشمنان اسلام بودند که در دریایی از بدبختی و عقب افتادگی و جهل و نادانی بسر می بردند.
سؤال: آیا مشکلات امروزة جهان اسلام قابل علاج و درمان است؟
جواب: آری! دین اسلام و مکتب اهل بیت (عليهم السلام) محدود به زمان خاص و امت و قوم خاصی نبوده و نیست، بلکه برای همة بشریت در طول قرون و اعصار می باشد و برای تمامی مشکلات و نیازهای بشر، درمان و راه مناسب را بیان فرموده است.
سؤال: علاج و درمانی که لازم است مسلمانان به آن عمل کنند تا مجددا عزت و آقایی از دست رفتة خود را باز یافته و از سیل مشکلات فزایندة کنونی رهایی یابند چیست؟
جواب: علاج مشکلات امروزة مسلمانان در سایة عمل به این چهار امر ممکن است:
1- امت واحده
2- اخوت اسلامی
3- آزادی
4- شورا
ص: 35
باید امت واحدی که خدای متعال در آیة شریفة به آن اشاره فرموده: {وَإِنَّ هَٰذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَٰحِدَةً}(1) و پیامبر اسلام (صلی اللّه عليه وآله وسلم) آن را پایه ریزی و تحقق بخشیدند در جامعة کنونی اسلامی تحقق یابد. آیا امروز امت اسلامی یک امت واحد است یا آنگونه که می بینیم به دهها امت بیگانه از هم تقسیم شده است؟!
سؤال: مقصود از«امت واحده» چیست؟
جواب: «امت واحده» به این معنی است که باید تمام مرزهای جغرافیایی از میان کشورهای اسلامی برداشته شود و یک حکومت و دولت عظیم و گستردة اسلامی تشکیل شود.
سؤال: آیا تشکیل چنین حکومت گسترده و بزرگی با توجه به شرایط امروز دنیا ممکن است؟
جواب: بهترین شاهد بر امکان تحقق این امر دو کشور «هند» و «چین» می باشند که تا حدود نیم قرن قبل، دهها و بلکه صدها حکومت خود مختار بودند، اما با همة اختلافات در دین، عقیده، لغت، آداب و رسوم به همت مردمشان مرزها و حدود بی مفهوم و غیر واقعی را از میان برداشتند به طوری که امروز به صورت دو حکومت بسیار وسیع و پرجمعیت درآمده اند، که بر اساس آخرین آمارهای منتشره، کشور هند یک دولت مستقل با جمعیتی حدود هزار میلیون و کشور چین یک دولت مستقل با جمعیتی حدود هزار و سیصد میلیون می باشد و اکنون نیز زمزمه های
ص: 36
لزوم اتحاد اروپا و برچیدن مرزهای جغرافیایی از میان همة کشورهای اروپایی و حرکت به سوی اروپای متحد شنیده می شود.
چگونه دیگران با همة اختلافات موجود میان خود در دین و مبادی و عقاید و آداب و رسوم و قبایل متحد شدند و یا اروپائیان به این نتیجه رسیدند که مرزها و تشتّتها و قوانین ساختگی که به پاره پاره شدن ملتها انجامیده نه تنها بی ثمر بوده، بلکه مانع بسیاری از تقدّم ها و پیشرفت ها است اما امتی که دین و آیین و کتاب و پیامبرش یکی است و قرن ها یک امت بوده نمی تواند متحد و یکپارچه باشد؟!
و حال آنکه خداوند متعال وعده فرموده است: {إِن تَنصُرُواْ اللَّهَ يَنصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ}(1)
همچنین پروردگار متعال فرموده است: {إِن يَنصُرْكُمُ اللَّهُ فَلَا غَالِبَ لَكُمْ}(2)
البته وعدة خدای متعال حق و صادق است، چنانکه فرموده:{وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ قِيلًا}(3)
و می فرماید: {وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَدِيثًا}(4)
دومین امری که باید مسلمانان به آن عمل کنند تا از مشکلات فعلی
ص: 37
رهایی یافته و عزت از دست رفتة خود را باز یابند این است که برادری و اخوت اسلامی به میان مسلمانان بازگردد، چنانکه خداوند متعال می فرماید:{إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ}(1)
اما متأسفانه اکنون مسلمانان نه تنها با هم برادر نیستند، بلکه یکدیگر را بیگانه می خوانند.
چنانچه اخوت اسلامی در جامعه حاکم باشد هر فرد مسلمان می تواند در هر کشور از کشورهای اسلامی از تمامی مزایا و آزادی های فردی و اجتماعی دین مبین اسلام برخوردار باشد که موارد ذیل از آن جمله است:
1) به تمام بلاد اسلامی سفر کند بی آنکه نیازی به گذرنامه، ویزا و مانند آن ها داشته باشد.
2) بدون در نظر گرفتن تابعیت این دولت یا آن دولت، بتواند بر طبق موازین شرع مقدس در باب نکاح، به فرد مسلمان مورد نظر دختر بدهد و از خانوادة مسلمان مورد نظر دختر بگیرد.
3) حق اقامت و سکونت در هر یک از بلاد اسلامی را که بخواهد، داشته باشد.
4) هیچ محدودیتی در تجارت و صنعت و کسب دلخواه او - بجز درآمدهای حرام - در جای جای کشورهای اسلامی نباشد.
5) بتواند در تمام بلاد اسلامی خانه و زمین و سایر املاک خریداری کند.
ص: 38
6) هیچ گونه منعی در زراعت و ساختن عمارت در هر منطقه از مناطق اسلامی برای او نباشد.
7) در انجام هر گونه فعالیت سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و غیره در تمام بلاد اسلامی آزاد باشد اعم از تشکیل حزب، تأسیس و راه اندازی رادیو و تلویزیون، انتشار مجله و روزنامه و حتی تلاش و رقابت صحیح برای رسیدن به حکومت و...
به طور کلی در همة شئون با سایر مسلمان ها مساوی باشد چون مسألة زبان، شکل، محل تولد، محل سکونت و امثال آن در اسلام سبب برتری قومی بر قوم دیگر نمی شود و همة مسلمان ها در حکومت اسلام از حقوق برابر برخوردارند، چنانکه در روایات و تواریخ آمده است که به مجرد آنکه فردی به دین اسلام می گروید در همة حقوق با رهبر حکومت اسلامی برابر بود.
سومین امری که مسلمانان باید به آن عمل کنند تا از مشکلات فعلی رهایی یافته و به سعادت برسند این است که حریّت و آزادی اسلامی به بلاد مسلمانان بازگردد، چنانکه خداوند متعال می فرماید: {وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَٰلَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ}(1)
مراد از «آزادی اسلامی» این است که: هر مسلمانی در هر کشور اسلامی تمامی آزادی ها را داشته باشد به طوری که بتواند غیر از
ص: 39
محرّمات که بسیار کم و محدود است، تمام کارها را به آسانی انجام دهد بدون اینکه نیازی به اخذ مجوّز یا پروانه ای داشته باشد که ملزم به پرداخت عوارض و مالیاتی گردد.
بنابراین کلیة مردم در پرتو قوانین صحیح اسلامی از تمامی آزادی ها برخوردارند مانند آزادی در: «تجارت و بازرگانی»، «زراعت»، «صنعت»، «سفر»، «اقامت»، «عمران و سازندگی»، «کار و اشتغال»، «حیازت مباحات»، «ساخت کارگاه و کارخانه های کوچک و بزرگ صنعتی»، «فعالیت های فرهنگی»، «نشر کتاب و روزنامه و مجله»، «استفاده از رسانه های گروهی مانند: رادیو، تلویزیون»، «اظهار نظر و انتقادهای سازنده»، «کاندید نمودن خود در انتخابات»، «تقلید از هر مرجع تقلید جامع الشرایط» و...
بسیاری از آزادی های دیگر که به مراتب از آزادی هایی که غرب ادعا می کند بیشتر است و اگر غربی ها به آزادی های اسلام عمل می کردند پیشرفت بیشتری داشتند، که ما تفصیل این مطلب را در بعضی از کتاب های خود بیان نموده ایم.(1)
بنابراین هیچ فرد یا سازمان یا اداره ای حق جلوگیری از آزادی های مشروعة مردم را ندارد و مشروط نمودن اعمال به اخذ مجوز، پروانه، عوارض و مانند آن صحیح نمی باشد و ممانعت از این آزادی ها که حق مسلم هر انسانی است از محرمات شرعیه است زیرا یکی از مهم ترین و مشهورترین قوانین فقهی و اسلامی: «النَّاسُ مُسَلَّطُونَ عَلَى أَمْوَالِهِم و أَنفُسِهِم» می باشد یعنی کلیة انسان ها بر اموال و جان خویش تسلّط داشته و از
ص: 40
آزادی کامل برخوردارند - مگر در محرمات - .
چهارمین امری که پیاده کردن آن از برای رهایی از مشکلات و رسیدن به سعادت لازم می باشد، این است که اسلوب و روش حکومت در جامعة اسلامی شورایی باشد، نه استبدادی و فردی، چنانکه خداوند متعال در قرآن مجید می فرماید: {وَأَمْرُهُمْ شُورَىٰ بَيْنَهُمْ}.(1)
بنابراین هرگونه استبداد و فردگرایی و تک حزبی و بی اعتنایی به آرا و نظرات و تضییع حقوق دیگران غیر شرعی و حرام است و باید کلیة گروه های اسلامی و تمامی روشن فکران، آزاد و از آن ها استفاده شود و رسانه های گروهی در اختیار آنان قرار داده شود.
از طرفی تعدّد احزاب و گروه ها و انجمن ها و... جهت رقابت سالم در جامعه و نفی استبداد و فرد محوری لازم است و باید شورای فقها در رأس حکومت اسلامی باشد و رئیس دولت با انتخابات کاملاً آزاد تعیین شود و هر چهار سال(بیشتر یا کمتر)، حسب آنچه «شورای فقها» آن را تعیین می کند انتخابات تجدید شود.
اما آنچه که در بعضی از کشورهای اسلامی می بینیم که فردی بر قدرت تکیه زده و کنار نمی رود مانند کشور عراق، جایز نیست.
سؤال: راه تطبیق چهار امری که بیان شد چیست؟
جواب: برای پیاده نمودن و تحقّق امور یاد شده و تطبیق آن در
ص: 41
جامعه، باید در کنار شورای مرجعیّت به عنوان محور فعالیت ها و خدمات دینی و اجتماعی، دیگر سازمان ها و مؤسسات دینی و اسلامی و احزاب و گروه های فعال در مسائل اجتماعی وارد عمل شده، به رعایت و انجام گرفتن امور زیر مبادرت ورزند:
1) پیاده شدن صفات اخلاقی در جامعه: چنانکه پیامبر اسلام (صلی اللّه عليه وآله وسلم) فرموده: «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاق»(1)
«خداوند مرا به رسالت و پیامبری مبعوث گردانید تا اخلاق را در جامعه پیاده کنم».
و دیدیم که چگونه پیامبر اکرم (صلی اللّه عليه وآله وسلم) و ائمة معصومین (عليهم السلام) با اخلاق خوب خود مردم را هدایت نمودند.
2) دوری کامل از خشونت تندخویی و سخت گیری در همة شئون زندگی، زیرا تندی و فشار نتیجه ای جز انزجار و دور شدن مردم را در پی ندارد و دین اسلام دین «سِلم» و نرمی و آسانی است نه دین خشونت و تندی، بنابراین هرگونه اعدام و دستگیری و شکنجه و مصادرة اموال و تجسّس بر مردم و تحت فشار قرار دادن آن ها جایز نیست، مگر در موارد بسیار کمی که فقها در باب قصاص و حدود و تعزیرات استثنا فرموده اند.
3) ارتقای سطح فرهنگ مردم: از طریق انتشار و توزیع وسایل تبلیغی مانند: کتاب، روزنامه، مجله، نوار، رادیو، تلویزیون،کامپیوتر، ماهواره و امثال آن و اقل مقدار کتابی که در این زمینه لازم است یک میلیارد و
ص: 42
ششصد میلیون کتاب به عدد جمعیت مسلمانان در سرتاسر جهان می باشد.
4) پشت کار داشتن: به طوری که فعالیت ها به طور مستمر ادامه داشته باشد، چنانکه خداوند در قرآن کریم فرموده است: {الَّذِينَ قَالُواْ رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَٰمُواْ}(1)
زیرا به تجربه ثابت شده که کارهای مقطعی و کوتاه مدّت که به صورت ظاهری و سطحی صورت می گیرد دارای نتیجة مطلوب ریشه ای و اساسی نخواهد بود.
5) اتحاد کلمه: به طوری که اختلافات را کنار گذاشته و از هر گونه تفرقه ای بپرهیزند، چنانکه خداوند متعال در قرآن حکیم فرموده: {وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُواْ}.(2)
بر فرد فرد ما لازم است تا در حدّ توان و قدرت کوشش کنیم تا رسالت حیات بخش اسلام و هدف رسول اکرم (صلی اللّه عليه وآله وسلم) و ائمة طاهرین (عليهم السلام) و مخصوصاً حضرت امام حسین (عليه السلام) برای همة جهانیان روشن گردد و مسلمانان به آن جامة عمل بپوشانند تا از مشکلات فعلی رهایی یافته و سعادت و عزّت و سربلندی خود را بازیابند.
سؤال: در حال حاضر وظیفة ما نسبت به امام حسین (عليه السلام) چیست؟
جواب: بر همگی ما لازم است تا از حضرت امام حسین (عليه السلام) و فلسفة
ص: 43
قیام خونین آن حضرت شناخت کامل پیدا نموده و سعی کنیم به همة دستورات حیات بخش پیامبر و اهل بیت عصمت و طهارت (عليهم السلام) عمل کرده و جهانیان را با این انوار پاک آشنا سازیم و از طرفی نسبت به تعظیم هر چه بیشتر شعائر امام حسین (عليه السلام) بکوشیم.
سؤال: مقصود از شعائر امام حسین (عليه السلام) چیست؟
جواب: همه گونه عزاداری های مرسوم در بین شیعیان و علاقه مندان به حضرت سید الشهدا (عليه السلام) از مصادیق شعائر حسینی بوده و مشمول این آیة شریفه می باشد: {وَمَن يُعَظِّمْ شَعَٰئِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ}(1)
در روایات وارده از ائمة طاهرین (عليهم السلام) بر تشکیل مجالس سوگواری و عزاداری و احیای امر و زنده نگه داشتن یاد اهل بیت (عليهم السلام) و ذکر مصایب حضرت امام حسین (عليه السلام) تأکید بسیار شده و برای برپاکنندگان آن ثواب و اجر اخروی فراوانی خواهد بود.
امام صادق (عليه السلام) فرمودند: «أَحْيُوا أَمْرَنَا، رَحِمَ اللَّهُ مَنْ أَحْيَا أَمْرَنَا»(2)
«یاد ما را زنده کنید، خدای رحمت کند آن کسی را که یاد ما را زنده نگه می دارد».
از جمله شعائر آقا امام حسین (عليه السلام) ، می توان به تشکیل مجالس روضه و سوگواری، تأسیس هیئات و حسینیات، برپا نمودن مجالس هفتگی در مساجد و حسینیات و خانه ها اشاره نمود.
ص: 44
سؤال: شعائر امام حسین (عليه السلام) اعمّ از سینه زنی، زنجیر زنی، قمه زنی و... چه حکمی دارد؟
جواب: بنابر مشهور بین فقها شعائر امام حسین (عليه السلام) به هر نحوی که باشد جایز، بلکه مستحب بوده و تاکنون میلیون ها نفر به برکت همین شعائر مقدّسه و توجه حضرت سید الشهدا (عليه السلام) به عزاداران، به اسلام و تشیّع گرویده و هدایت شده اند.
سؤال: آیا با تمسخر و استهزای افراد نادان نسبت به این شعائر، حکم آن تغییر می کند؟
جواب: تمسخر و استهزا، سبب تغییر حکم نمی شود، بلکه لازم است که افراد ناآگاه را نسبت به فلسفه و اهمیت عزاداری آگاه کنیم.
سؤال: چرا دشمنان اسلام در طول تاریخ همواره از شعائر امام حسین (عليه السلام) واهمه و ترس داشته و به روش های مختلف سعی در ممانعت از برگزاری آن می نمودند؟
جواب: زیرا رمز موفقیت و صیانت دین و مکتب تشیّع در طول تاریخ، همین شعائر حضرت سید الشهدا (عليه السلام) بوده و حکومت های ظالم همیشه با زنده شدن یاد قیام عاشورا، اساس و پایه های حکومت خود را در خطر می دیدند، لذا چاره ای جز مخالفت و ممانعت از برگزاری آن نمی دیدند.
در پایان امیدواریم روزی فرا رسد که همة مسلمانان و مردم جهان از مکتب امام حسین (عليه السلام) ، این چراغ پر فروغ هدایت و روشنی بخش بهره های کافی و وافی گرفته، در راه سعادت دنیا و آخرت خود گام
ص: 45
بردارند.
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُواْ أَيَّ مُنقَلَبٖ يَنقَلِبُونَ}(1)
واللّه الموفّق المستعان...
قم مقدس
محمد شیرازی
ص: 46
ص: 47
ص: 48
{بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ}
الحمد لله رب العالمین والصلوﺓ والسلام علی محمدٍ وآله الطاهرین.
هان ای عاشورا...
ای زمانة فیض و عطای الهی
ای زمانة کسب فضیلت و تقوی و اخلاق
ای هنگامة دانش و شناخت
و ای رمز پیروزی پایه های حق بر همة لشکرهای ظلمت و ظلم.
اگر از بزرگ دانشگاه تو گاندی - رهبر هند - هم درس مظلومیت از سرور و آقای شهیدان حضرت امام حسین (عليه السلام) می آموزد که چگونه مظلوم باشد تا پیروز شود پس مسلمان ها و خصوصاً شیعیان، ارادتمندان و دلباختگان آن امام و رهبر آزادگان جهان به آموختن و فراگیری و به کسب فیض و عطیه از این دانشگاه سزاوارتر می باشند.
اگر از باران این رحمت الهی که برای زنده کردن زمین های مرده فرود می آید به نحو درست و کامل استفاده شود، روییدن گل ها و به بار نشستن درختان میوه دار را در پی دارد و زمین را از گلستان و دل ها را از شادی و طراوت سرشار می نماید و هرچه درجة بهره برداری کاهش یابد به همان نسبت سود حاصله کم خواهد شد و اگر از آن بهره ای نبرند به اعماق زمین فرو رفته و آدمی را از این نعمت خدادادی زیانی غیر قابل جبران حاصل می شود. گاه همین باران رحمت در گودال ها و زمین های
ص: 49
پست و پرنشیب جمع شده به مرداب و باتلاقی تبدیل می شود که سبب آلودگی محیط زیست و افزایش بسیاری از بیماری ها می گردد و بسیارند نعمت های الهی که وضعی این گونه دارند.
از میوه ای چون انگور که به عنوان نوعی خوراکی استفاده می شود، گاهی در معالجة بعضی بیماری ها و تقویت جسمی افراد رنجور و بیمار در دوران نقاهت به کار می رود و گاهی هم آن را فاسد نموده و به دور می ریزند یا از آن شرابی زیانبار می سازند.
اول: از مصادیق این آیة شریفه است: {كُلُواْ وَاشْرَبُواْ...}(1)
دوم: از مصادیق این آیة شریفه است: {يَأْخُذُواْ بِأَحْسَنِهَا...}(2)
سوم: از بین بردن و زیاده روی در مصرف که در قرآن کریم از آن منع شده است: {وَلَا تُسْرِفُواْ}(3)
و{إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُواْ إِخْوَٰنَ الشَّيَٰطِينِ}(4)
چهارم: کفران و تبدیل نعمت الهی در راه معصیت او از مصادیق این کلام خدای سبحان است:{أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُواْ نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْرًا}.(5)
مواردی که اشاره شد همه در بُعد مادّی بودند ولی در زمینة معنوی نیز امر این گونه است چنانچه پروردگار متعال در شأن قرآن کریم فرموده است: {وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْءَانِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ وَلَا يَزِيدُ الظَّٰلِمِينَ إِلَّا
ص: 50
خَسَارًا}؛(1)
{قُلْ هُوَ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ هُدًى وَشِفَاءٌ وَالَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ فِي ءَاذَانِهِمْ وَقْرٌ وَهُوَ عَلَيْهِمْ عَمًى}؛(2)
دهة عاشورا همچون باران می ماند که گاه عاصیان و طاغیان از این مناسبت در جهت خلاف مسیر و اهداف متعالی و والای آن بهره می برند و به کشتار انسان های بی گناه و سوزاندن مساجد و حسینیّه ها و مراکز دینی و یورش بر هیأت ها و دسته جات عزاداری و ایجاد فتنه و تفرقه دست می آلایند چنانکه بعضی گروه های منحرف در کشورهای اسلامی(3) در راستای اجرای سیاست استعماری (تفرقه اندازان) به این گونه اعمال غیر انسانی دست می زنند.
گاه برخی افراد بی بندوبار و گنهکار از این روزها در جهت ارتکاب محرّمات الهی(4) و اسراف در خوردن و آشامیدن استفاده نموده، اوقات خود را در انجام کارهای بیهوده هدر می دهند.(5)
گاه از این ایام در جهت زنده نگه داشتن یاد و خاطرة حضرت سید
ص: 51
الشهدا (عليه السلام) و فواید و مزایایی که شعائر به همراه دارد استفاده می شود که بی شک این عمل از بهترین و نزدیک ترین راه های تقرب به پروردگار و موجب خیر و سعادت در دنیا و آخرت است.(1)
اما سخن خدای متعال: {يَأْخُذُواْ بِأَحْسَنِهَا}(2) اقتضا می کند که همگان بهترین و کامل ترین استفاده و بهره برداری را در شئون مختلف از این ماه سوگواری بنمایند.
همان طور که خالق سبحان فرموده است: {أَجَعَلْتُمْ سِقَايَةَ الْحَاجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ كَمَنْ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْأخِرِ وَجَٰهَدَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ}(3) این مطلب را می رساند که «سیراب نمودن حاجیان» و «تعمیر مسجد الحرام» در پیشگاه خدای متعال از بهترین طاعات است اما برخورداری از ایمانی مستحکم و پایدار و جهاد در راه خدا و حرکت پیگیر در راستای دستورات الهی بسیار بالاتر و والاتر از آن دو کار پسندیده و نیک می باشد.
البته هدف این جزوه بیان راه برتر و فراگیرتر برای بهترین استفاده و بهره برداری ممکن از این مناسبت در جهت خدمت به دین و انسانیت و
ص: 52
نجات انسان ها از گمراهی و تباهی است. اگر «لنین» - آن جبّار ظالم تاریخ- در سخنان خود تصریح می کند: «کربلا را نابود و ویران کنید» هدفش نابودی روح کربلاست که سرتاسر تاریخش مالامال از رشادت ها و به ذلت کشاندن جبّاران و طاغوتیان است هدف نابودی معنویات اخلاقی و انسانی کربلاست و تا زمانی که کربلا در قلب ها و سینه ها زنده است، سرچشمه ای نورافشان و هدایتگر برای دین، دانشگاه و مدرسه ای برای همة علما و سخنوران و نویسندگان و پایگاهی برای فضیلت و ایمان، اخلاق و تقوا باقی خواهد ماند.
اینها همه با اساس و پایه های کمونیسم مغایر و متناقض است(1) از این رو فریاد برمی آورد که کربلا را نابود کنید و این تنها سخن لنین نیست پیش از او یزید، حجّاج، هارون و متوکل،(2) حکومت عثمانی ها(3) پهلوی
ص: 53
ص: 54
اول،(1) وهابی ها(2) و ده ها طاغوت دیگر(3) بر این مسئله توصیه کردند،اول،(4) وهابی ها(5) و ده ها طاغوت دیگر(6) بر این مسئله توصیه کردند،
ص: 55
طاغوت هایی همچون بَکر و صدام که دو حوزة علمیة نجف و کربلا را
ص: 56
متلاشی کردند و در جریان جنبش مردمی عراق، صدام بیش از سی هزار نفر از مردم را کشت، مساجد و حسینیّه ها و مدارس و کتابخانه ها ودرمانگاه ها و قبور علما و هزارها خانه و باغ و مغازه و مراکز تجاری را ویران کرد، دو گنبد مطهر حرم(1) حضرت سیدالشهدا و حضرت اباالفضل العبّاس (عليهما السلام) را با گلوله های توپ مورد اصابت قرار داد و چنان هولناک و حمّام خونی در دو حرم مقدّس و منوّر به راه انداخت که قابل وصف نیست(2) و این جنایت استمرار همان جنایت های لشکر یزید در مدینة منوّره و حرم مطهر پیامبر عظیم الشأن اسلام (صلی اللّه عليه وآله وسلم) و جنایت های حجّاج به دستور خلیفة اموی در مسجد الحرام است.
اما سنّت و ارادة الهی در این جهان، رفعت و اعتلای پرچم و نابودی و ذلت باطل است، لذا همة طاغوت ها و ستمگران رفتند {وَأُتْبِعُواْ فِي هَٰذِهِ الدُّنْيَا لَعْنَةً وَيَوْمَ الْقِيَٰمَةِ}(3) و کربلا همچنان پاک و پاینده و بالنده پابرجاست و خود سرچشمة دین و عقیده و آموزشگاه اخلاق و فضیلت و تحرّک می باشد و از لحظة شهادت آن امام و سرور شهیدان (عليه السلام) تاکنون کربلا چراغی فراروی همة مجاهدان و آزادگان و نور روشنگری فرا راه همة امت ها و ملت ها و مدرسه ای برای تربیت عالمان و مبلغان و حاملان قلم بوده و تا روز ظهور حضرت صاحب الأمر(عجل اللّه تعالی فرجه الشريف) باقی خواهد ماند.
ص: 57
همان گونه که عقیلة بنی هاشم حضرت زینب کبری (عليها السلام) خطاب به حضرت امام زین العابدین (عليه السلام) عرضه داشت:«وَ يَنْصِبُون - النَّاس - لِهَذَا الطَّفِّ عَلَماً لِقَبْرِ أَبِيكَ سَيِّدِ الشُّهَدَاءِ لَا يَدْرُسُ أَثَرُهُ وَ لَا يَعْفُو رَسْمُهُ عَلَى كُرُورِ اللَّيَالِي وَ الْأَيَّامِ وَ لَيَجْتَهِدَنَّ أَئِمَّةُ الْكُفْرِ وَ أَشْيَاعُ الضَّلَالَةِ فِي مَحْوِهِ وَ تَطْمِيسِهِ فَلَا يَزْدَادُ أَثَرُهُ إِلَّا ظُهُوراً وَ أَمْرُهُ إِلَّا عُلُوّا».
«در این سرزمین انسان ها چنان عَلَم و نشانی بر قبر مطهّر پدرت حضرت سید الشهدا (عليه السلام) برپا کنند که به گذشت سال ها و قرن ها نه اثرش کهنه شود و نه صورتش پنهان و چه بسیار که امامان کفر و پیروان ضلالت می کوشند تا اثرش را محو و مخفی کنند اما - حاشا و کلا - هر روز اثرش ظاهرتر و یاد و شأن و جلالتش رفیع تر گردد»(1) و نیز آن بانوی طاهره (عليها السلام) خطاب به یزید فرمود: «فَكِدْ كَيْدَكَ وَ اسْعَ سَعْيَكَ وَ نَاصِبْ جُهْدَكَ فَوَ اللَّهِ لَا تَمْحُو ذِكْرَنَا وَ لَا تُمِيتُ وَحْيَنَا».
«همة نیرنگ ها و خدعه هایت را به کار بند و همة تلاش و کوشش خود را بنما، اما به خدا سوگند که توان محو کردن نام و یاد ما خاموش کردن فروغ جاودانة وحی ما را نخواهی داشت».(2)
زود باشد که صدام این طاغوت عراق به اذن پروردگار متعال همچون سایر طاغوت ها و ستمگران پیشین سرنگون گردد {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُواْ أَيَّ مُنقَلَبٖ يَنقَلِبُونَ}(3).
ص: 58
بر ما که رضایت خالق و سعادت در روز جزا را آرزو داریم واجب است تا همة تلاش و توان خود را برای زنده نگه داشتن کربلا و تمامیمشاهد مشرّفه در دو بُعد مادی و معنوی بکار بریم و از این چراغ پرفروغ، بیشترین استفاده را بنماییم، چراغی که راه و صحنة کارزار را بر همة طالبان سعادت در این دیار و بهشت برین در آن جهان نمایان و نشان دهد که «حسین (عليه السلام) مشعل هدایت و کشتی نجات است» و عاشورا بهترین زمان برای رسیدن به این هدف والا می باشد.
6/ شوال المکرم/1414 هجری
قم مقدس
محمد شیرازی
ص: 59
ص: 60
لازم است از مجالس یادآور قیام عاشورا جهت تثبیت و استوار شدن پایه های ایمان و فضیلت تقوا و ارزش های اخلاقی در میان مسلمانان استفاده شود، چراکه آراسته شدن به صفات والای انسانی مسلمانان را در برابر بیماری های گوناگون روانی که اکنون در جهان مادّیگر منتشر گردیده مصون می دارد، چنانکه باید در جهت گسترش و تقویت هرچه بیشتر این صفات و ارزش ها در افراد تلاش گردد که صفات و خصلت ها دارای مراتب و درجات می باشند.
ضروری است برای ارشاد و تبلیغ و نشر احکام الهی از تعالیم حیات بخش پیامبر عظیم الشأن اسلام (صلی اللّه عليه وآله وسلم) که امت ها را به تطبیق شورا و به اجرا درآوردن آزادی های اسلامی و تحقّق امت واحده و اخوّت اسلامی، برقراری صلح و آرامش و عمل به وظیفة عقلی و دینی امر به معروف و نهی از منکر دعوت نموده و در پرتو آن ها سعادت در دنیا و آخرت را وعده فرمود، به بهترین وجه بهره برداری شود.
برای تحقّق این مفاهیم و جامة عمل پوشاندن به این اصول حیاتی در جامعة اسلامی بود که پیامبر اکرم (صلی اللّه عليه وآله وسلم) و امام امیرالمؤمنین و امام حسن (عليهما السلام) تا به آن حد تلاش و مجاهدت نمودند و امام حسین (عليه السلام) هم با قیام مقدّس خود در همان مسیر قدم برداشته و در سخنان خود به هدف و انگیزه از قیام خود تأکید فرمود: «أَنِّي لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَلَا
ص: 61
ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِي أُمَّةِ جَدِّي وَ شِيعَة أبِی عَلي بنِ أبي طالِبٍ (عليه السلام) »(1).
و فرمود: «نَحْنُ وَ بَنُو أُمَيَّةَ اخْتَصَمْنَا فِي اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قُلْنَا: صَدَقَ اللَّهُ وَ قَالُوا: كَذَبَ اللَّهُ، فَنَحْنُ وَ إِيَّاهُمُ الْخَصْمَانِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ»(2).
و خطاب به پروردگار متعال عرضه داشت: «اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ يَكُنْ مَا كَانَ مِنَّا تَنَافُساً فِي سُلْطَانٍ وَ لَا الْتِمَاساً مِنْ فُضُولِ الْحُطَامِ وَ لَكِنْ لِنُرِيَ الْمَعَالِمَ مِنْ دِينِكَ وَ نُظْهِرَ الْإِصْلَاحَ فِي بِلَادِكَ وَ يَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِكَ وَ يُعْمَلَ بِفَرَائِضِكَ وَ سُنَنِكَ وَ أَحْكَامِك...»(3)
که اگر در دو ماه محرم و صفر که در سوگ شهادت سیّد شهیدان حضرت ابا عبداللّه الحسین (عليه السلام) حداقل یک میلیون مجلس در سرتاسر کشورهای اسلامی و غیر اسلامی برپا شود هیئت های برگزار کننده و مسئولین آن برای هر مجلس یک کتاب فرهنگی، اخلاقی یا اعتقادی و ... در جهت آگاه کردن مردم نسبت به دین چاپ و به صورت رایگان توزیع کنند و اگر هر مؤسسه ای تلاش و کوشش کند تا سطح فعالیت های دینی
ص: 62
و مذهبی و خدمات اجتماعی خود را از طریق تأسیس یک حسینیه یا مسجد یا مؤسسه ای دینی در دیگر مناطق دور یا نزدیک یا با برپا نمودن یک مجلس سوگواری دیگر گسترش دهد، این بدان معنی می گردد که این هیئت های اداره کننده خود در جهت رشد دانش و بینش و فکر مردم در امر دین و هدایت آنها و نیز در جهت کاستن از درد و رنج و مشکلات و گرفتاری های فراوان آن ها سهیم گردیده اند. امیر المؤمنین (عليه السلام) می فرماید: (النَّاسُ صِنْفَان: إمَّا أَخٌ لَكَ فِي الدِّينِ وَ إِمَّا نَظِيرٌ لَكَ فِي الْخَلْق)(1).
اگر سوگواران و عزاداران حضرت سیّدالشهدا (عليه السلام) نسبت به اهداف مقدّس اسلام اهتمام ورزند بی تردید دو ماه پر فیض و با برکت محرم و صفر از بهترین و مناسب ترین فرصت ها جهت دعوت امت ها به دین مبین اسلام و مذهب حقّة تشیّع و نشر مبادی حق و ارزش های والای انسانی و گسترش آن هاست.
در حدیث شریف است: (مَا أَخَذَ اللَّه عَلَى الْجُهَّال أَنْ يَتَعَلَّمُوا إِلَّا وَ قَدْ أَخَذ عَلَی العُلَماءِ أَنْ يَعْلَمُوا).(2)
پیامبر گرامی اسلام (صلی اللّه عليه وآله وسلم) فرمودند: (إِذَا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ فِي أُمَّتِي فَلْيُظْهِرِ الْعَالِمُ عِلْمَهُ وَ إِلَّا فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِين).(3)
ص: 63
امیرالمؤمنین (عليه السلام) فرمودند: (وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ أَنْ لَا يُقارُّوا عَلَى كِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُوم).(1)
ص: 64
هواهای نفسانی از یک سو و سیاست های استعمارگران شرق و غرب از سوی دیگر موجب گردیده که جمع کثیری از مسلمان ها نسبت به قوانین الهی بی توجه و بی اعتنا شوند و به شدت به ظواهر فریبنده و لذت های زود گذر دنیا روی آورند، از این رو میلیون ها حاجت و نیاز و مشکلات فردی و اجتماعی همچنان لا ینحل باقی مانده است.
آمارهای ازدواج کاهش یافته، تجرد و تنهایی با همة خطراتش در جوامع اسلامی شایع شده، بسیاری از مردم فاقد مسکن و سرپناه برای زندگی هستند، داروهای مورد نیاز مفقود و یا با کمبود و گرانی مواجه است، کمبود قابل ملاحظه ای در فضاهای آموزشی و مدارس و آموزشگاه ها با توجه به مقدار مورد نیاز مشاهده می شود، زمینه های اشتغال کم و با شرایط سخت و قیدها و قوانین بی حدّ و حصر و پیچیده ای روبرو بوده که خود سبب و عامل افزایش بیکاری گردیده و سیر متناسب با رشد جمعیت نسبت به خدمات اجتماعی در زمینه های مختلف متوقف شده، از قبیل: راهسازی، افزایش و گسترش شبکه های آب و برق، آماده سازی مخازن آب مورد نیاز در مناطق مختلف خصوصاً در روستاها و مزارع، افزایش فضای سبز و درختکاری در داخل شهرها و غیر آن مانند کارخانجات، مدارس، بیمارستان ها و...
آنچه مسلم است اینکه مجالس عزاداری حسینی دارای تأثیری فزاینده
ص: 65
و شکوفا کنندة جنبه های عاطفی روحی و روانی و نوعی محرک عقلی و مؤثر در جهت دهی به سلوک و رفتار انسانی دارند و ایجاد شفقت و مودت میان آن ها و به انجام رسانیدن خدمات فردی و اجتماعی به نحو مطلوب بهره برداری شود، هر سال میلیون ها نیاز امت اسلامی به انجام می رسد و البته دستیابی به این هدف بسیار مهم نیازمند مساعدت و مشارکت سه گروه می باشد:
1- سخنرانان که با توجیه، هدایت و ارشاد مردم نسبت به اهمیت همیاری و همکاری در جهت خدمات اجتماعی و انجام کارهای نیک با بیان داستان های آموزنده و مشوّق و استشهاد به آیات و روایات که مردم را به انجام این امور دعوت می کند می توانند نقش سازنده و مهمی را در تحقق این حرکت مهم در جامعة اسلامی ایفا کنند.
در روایت است: (مَنْ قَضى لِأَخِيهِ الْمُؤْمِنِ حَاجَةً قَضَى لَهُ يَوْمَ الْقِيَامَة سَبعِینَ حاجَةً أيسَرُها دُخُولُ الجنّةِ)(1).
حضرت سیّدالشهدا (عليه السلام) فرمودند: (وَ اعْلَمُوا أَنَّ حَوَائِجَ النَّاسِ إِلَيْكُمْ مِنْ نِعَمِ اللَّهِ عَلَيْكُمْ، فَلَا تَمَلُّوا النِّعَمَ فَتَحُوزُوا نِقَما)(2).
2- تشکیل هیأت هایی از افراد امین، مورد اعتماد و مخلص در هر مسجد و حسینیه و مدرسه و... که با برنامه ریزی در پرتو مجالس به جمع آوری
ص: 66
کمک های مردمی در برآورده ساختن نیازهای افراد مستمند با رعایت ضروریت ها و اولویت ها اقدام نمایند.
3- مشارکت و همکاری افراد نیکوکار و تجّار توانمند جهت سرمایه گذاری و به انجام رساندن کارهای خیر. حضرت امام حسین (عليه السلام) با تأکید بر تسریع در کارهای خیر و انفاق در راه خدا می فرماید: (مَالُكَ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكَ كُنْتَ لَهُ، فَلَا تَبْقَ عَلَيْهِ، فَإِنَّهُ لَا يَبْقَى عَلَيْكَ وَ كُلْهُ قَبْلَ أَنْ يَأْكُلَك).(1)
در این راستا خود دانشمندی را دیدم که با استفاده از مجالس حضرت سیّدالشهدا (عليه السلام) و تشویق مردم بر انجام کارهای خیر در مدت زمان نیم قرن بالغ بر سیصد و پنجاه مؤسسه فرهنگی - خدماتی دایر و تأسیس نموده بود.
دانشمند دیگری را دیدم که در مدت ده سال چهل مؤسسه را پایه گذاری نمود.
ص: 67
ص: 68
فعالیت مؤسسات دینی از دو بُعد قابل بررسی است:
1- از نظر کمی و مرحلة حجم و تعداد.
2- از نظر کیفی و نحوة فعالیت.
اما از بُعد کمی و میزان گستردگی آن نقص و کمبود بسیار زیاد و قابل ملاحظه ای در تعداد مؤسسات دینی اعمّ از مذهبی، فرهنگی و اجتماعی برای مسلمانان در جهان اسلام و برای سازمان ها و گروه های اسلامی در کشورهای غیراسلامی مشاهده می شود.
این در حالی است که وظیفة ما مسلمانان تبعیت و الگو پذیری کامل از دستورات و سیرة پیامبر عظیم الشأن اسلام (صلی اللّه عليه وآله وسلم) است که در شهر مدینة منوره با همة کوچکی آن نزدیک به پنجاه مسجد بنا فرمودند.
البته این نقص و کمبود را می توان با بهره برداری صحیح از مناسبت عاشورا رفع نمود، بدین صورت که خطبا و مسئولین هیأت ها و مجالس سوگواری با تحریک و دلگرمی و تشویق مردم در جهت سهیم شدن و همیاری در این حرکت اساسی، اقدام به تأسیس و بنای مؤسسات دینی بنمایند.
اگر مسلمانان توانستند از طریق این مجالس پر فیض که در این ایام در سرتاسر کرة زمین برقرار است، هر سال یکصد هزار مؤسسه اعم از مسجد، حسینیه، مدرسه، کتابخانه، بیمارستان، درمانگاه، مراکز بهزیستی،
ص: 69
فرستنده های رادیویی و تلویزیونی، مراکز تربیتی و پرورشی، انتشار روزنامه و مجلات(1) تأسیس کنند پس از پانزده سال تنها به تعداد مؤسسات و مراکز مسیحیت در قارة آفریقا رسیده ایم چنانچه در بعضی آمارها تعداد مؤسسات آن ها در این قاره را یک میلیون و پانصد هزار شمرده اند.(2)
ص: 70
این امری محال و دست نیافتنی نیست در صورتی که آدمی برخوردار از اراده ای قوی، عزمی راسخ و همتی والا می باشد و چه بسا تنها یک انسان می تواند حرکتی وسیع و گسترده به راه انداخته و رهبری کند چنانکه در آیة شریفه دربارة حضرت ابراهیم خلیل الرحمن (عليه السلام) آمده است:{إِنَّ إِبْرَٰهِيمَ كَانَ أُمَّةً}(1) و در روایت است: (الْمُؤْمِنُ وَحْدَهُ جَمَاعَة)(2) و در شعر منسوب به امام امیر المؤمنین (عليه السلام) آمده است:
أتَزعَمُ أَنَّکَ جِرمُ صَغِيرُ *** وَ فِيکَ انطَویَ العالَمُ الأَکبَرُ
«آیا گمان داری که تو موجود کوچک و ناچیزی هستی و حال آنکه عالمی بزرگ در تو متحیّر است».
تاریخ بر این حقیقت گواه است که گاه معدود افرادی مسیر حرکت و حیات امتی را تغییر داده اند.
اما از نظر بُعد کیفی بسیار اتفاق افتاده که مؤسسة خیریه ای مانند مسجد، حسینیه، مدرسه، کتابخانه و انتشارات تأسیس می شود اما از نظر وجود مدیریت لایق و کارآمد(3) یا در مشورت پیرامون نحوة اداره(4) و یا
ص: 71
در کارهای اجرایی خود با مشکل مواجه هستند، یا به مشکلات مالی از قبیل کمبود بودجه و نبود کمک های مالی اهل خیر جهت اتمام بنا و تهیة مایحتاج یا ترمیم خرابی های مراکز قدیمی و در شرف تخریب برخورد می کنند.
تأمین و تکمیل همة این کمبودها از راه تحریک منطقی عقل و احساسات عاطفی بر حبّ و دوستی هر نیک و خیر ممکن می باشد زیرا آن کس که حس عاطفی اش بیدار و شکوفا شود قلبش او را به سوی خیرات و کارهای پسندیده راهنمایی می کند.
این امر نسبت به مؤسسات انتفاعی و تجاری و مانند آنکه به اسلام و انسان ها خدمت می کنند نیز این گونه است و شاید اگر اجتماع به این بُعد از نیاز خود در این مقطع زمانی توجه کند اثرات و ثمرات وافری را در دو بُعد کمی و کیفی به دست آورد. - ان شاء اللّه تعالی -
ص: 72
ممکن است از واقعة کربلا در جهت حل مشکلات سیاسی که امروز گریبانگیر امت اسلامی شده استفاده نمود که از آن جمله:
1- مشکل استبداد و دیکتاتوری سردمداران و سلاطین حاکم بر کشورهای جهان سوم و نیز رسوایی های طاغوتیان و حاکمان جور که بندگان خدا را به بردگی، اموال و سرمایه ها را چپاول و دین خدا را به بازی گرفته اند زیرا مصالح شخصی جمله ای از حاکمان و برخی سرمایه داران مترف و عالمان سوء تنها به وجود اختلافات و تمایزات شدید اجتماعی و حاکم بودن روح بردگی در میان مردم بستگی دارد و حضرت سیّدالشهدا (عليه السلام) برای ریشه کن ساختن و محو همین معضلات اجتماعی به جهاد پرداختند، چنانکه حضرت فرمود: (إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِي أُمَّةِ جَدِّي و شِيعَةِ أبِي عَلِي بنِ أبي طالِب، أُرِيدُ أَن آمُرَ بِالمَعرُوفِ وَ أَنهی عَنِ المُنکَرِ...).(1)
(عَلَى الْإِسْلَام السَّلَامُ إِذْ قَدْ بُلِيَتِ الْأُمَّةُ بِرَاعٍ مِثْلِ يَزِيدَ وَ لَقَدْ سَمِعْتُ جَدِّي رَسُولَ اللَّهِ (صلی اللّه عليه وآله وسلم) يَقُولُ: الْخِلَافَةُ مُحَرَّمَةٌ عَلَى آلِ أَبِي سُفْيَان).(2)
ص: 73
و فرمود: (إِنَّا أَهْلُ بَيْتِ النُّبُوَّةِ وَ مَعْدِنُ الرِّسَالَة... وَ يَزِيدُ رَجُلٌ فَاسِقٌ، شَارِبُ الْخَمْرِ، قَاتِلُ النَّفْسِ الْمُحَرَّمَةِ، مُعْلِنٌ بِالْفِسْقِ وَ مِثْلِي لَا يُبَايِعُ مِثْلَه).(1)
و فرمود: (أَلَا وَ إِنَّ الدَّعِيَّ ابْنَ الدَّعِيِّ قَدْ رَكَزَ بَيْنَ اثْنَيْنِ، بَيْنَ السَّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ وَ هَيْهَاتَ مِنَّا الذِّلِّة، يَأْبَى اللَّهُ لَنا ذَلِكَ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ حُجُورٌ طَابَتْ و طَهُرَتْ وَ أُنُوفٌ حَمِيَّةٌ وَ نُفُوسٌ أَبِيَّةٌ مِنْ أَنْ نُؤْثِر طَاعَةَ اللِّئَامِ عَلَى مَصَارِعِ الْكِرَام).(2)
شاید انگیزه و علّت همة ستیزه جویی ها و جنگ و مقابلة طاغوت ها در طول تاریخ با فکر، راه، شهر، حرم، زیارت، شعائر، مصیبت و گریه، عزاداری و یاد حضرت ابا عبداللّه الحسین (عليه السلام) همین باشد.
2-طبیعت نژاد پرستی نژاد پرستی که اکنون بر اغلب کشورهای جهان حتی در بین آن هایی که خود را امتی پیشرفته می دانند حاکم است.
آری در دنیای امروز برتری نژادی، تمایزات در لغت، جغرافیا، ملیت و قبیله از اصول و اجزای لاینفک سیاست به حساب می آید.(3)
ص: 74
3- فرو نشاندن آتش فتنه ها و جنگ ها آشوب های موجود در کشورهای اسلامی که در طول پنجاه سال اخیر استعمارگران آن ها را شعله ور ساخته و اکنون کانون و مرکز نزدیک به هشتاد درصد از جنگ ها، کشمکش ها و برخوردهای نظامی جهان در کشورهای اسلامی می باشد.
4- تأسیس مراکز خدماتی مراکز خدماتی در جهت نجات انسان ها از گرسنگی، فقر، بیماری و امثال آن که حلّ این مشکل ها - تا حد زیادی - با توجه بیشتر خطبا به مسئولیت خطیر دینی و مذهبی خود و همت مؤسسین و هیأت های اداره کننده مساجد و حسینیه ها به توزیع کتاب های فرهنگی و توجیهی (که به آگاه کردن امت نسبت به مشکلات و راه حل های آن بپردازد) و از طریق حرکت سازندة رسانه های ارتباط جمعی و ایفای نقش خود ممکن می باشد تا در مسیر تطبیق سخن ذات الهی {يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُواْ الْعِلْمَ دَرَجَٰتٖ}(1) و در جهت تطبیق آیة شریفة: {إِنَّا خَلَقْنَٰكُم مِّن ذَكَرٖ وَأُنثَىٰ وَجَعَلْنَٰكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُواْ إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَىٰكُمْ}.(2) گام بردارند.
ضروری است که دایرة استفاده و بهره برداری از ماه محرم و صفر و معنویات انبوه و فراوان آن را در راه خدمت به انسانیت و تحقق صلح و آرامش در دنیا گسترش دهیم البته به سیر کُند و استفادة محدود و اندک
ص: 75
از این رویداد مهم تاریخی که نقطة عطفی در تاریخ بشریت است بسنده نکنیم، چنانکه بعضی از دست اندکاران مجالس اعمّ از خطیب و یا مسئولین هیأت ها به بهره برداری کم اکتفا نموده اند.
ص: 76
مناسب است از مجالس عاشورا در جهت تأکید بر ضرورت بازگشت به اسلام و احکام و شعائر آن استفاده شود چنانچه اشاره شد لنین گفته بود: «کربلا را نابود کنید» و در حدود یک قرن پیش گلادستون رئیس بریتانیایی در مجلس عوام انگلستان گفته بود: «اگر می خواهید در کشورهای اسلامی پایدار و گام هایتان استوار باشد بر شما باد که قرآن را از زندگانی مسلمانان خارج و از سفر حج آن ها ممانعت کنید» و امروزه خود شاهدیم که چگونه غربی ها و دشمنان دین به هر دو خواستة خود جامة عمل پوشانیده اند.
حج را به کاروان هایی کوچک و بیگانه از هم در زمانی معین و روزهایی اندک محدود نموده و با مراقبت شدید از سوی جاسوس ها و مأموران امنیتی محصور ساخته اند که دیگر نه آشنایی و شناختی میان مسلمانان است نه تبادل نظراتی، نه کنفرانسی و نه اندیشه ای برای حل مشکلات مسلمانان و نه... هیچ در کار نیست.
و حج از عنوان {قِيَٰمًا لِّلنَّاسِ}(1) و اینکه در پرتو اتحاد و تسلیم امر دین بودن مسلمانان {لِّيَشْهَدُواْ مَنَٰفِعَ لَهُمْ...}(2) تا حدّ زیادی تهی گردیده است.
ص: 77
در کنار این ها حرم های مطهر خاندان رسالت (عليهم السلام) و یاران آنان و دیگر آثار به جای مانده از صدر اسلام را ویران و از میان برداشتند و حج را - و هر موسم دیگر - به پایگاهی برای اختلاف و نزاع و خصومت میان مسلمانان تبدیل کردند(1)
و مسلمانان را از احکام و دستورات حیات بخش قرآن که سعادت جاودانه به دنبال دارد، دور ساختند.
اخوّت اسلامی را به بند کشیدند تا جایی که امروزه اهل هر منطقه در منطقة دیگر خارجی و بیگانه است، امّت واحدة اسلامی را تکه تکه کردند تا آنجا که مسلمانان به صورت امت های متعدده و محدود به حدود جغرافیایی درآمده اند که هرگز خالق متعال چنین حکم و قانونی بر آن ها نازل نفرموده است.
آزادی های اسلامی را خفه کردند و دیگر مجالی برای اظهارنظر برای سخن گفتن و برای ارائة فکر و برنامه باقی نگذاشته اند.
قوانین باطل و دروغی را وضع و به مورد اجرا گذارده اند که بمانند زنجیر انسان ها را اسیر و از انجام هر حرکت و کوششی در جهت عمران و آبادانی، در تجارت، زراعت، صنعت، سفر و اقامت و در سایر شئون و نیازهای زندگی باز داشته است.
مشورت در انجام کارها و شئون حکومت را منتفی کردند که اکنون حاکمان و سردمداران به افرادی مستبد تبدیل شده اند دیگر نه انتخابات
ص: 78
آزادی در کار است و نه مؤسسات زیربنایی برای حفظ و صیانت حکومت از بیراهه رفتن و استبداد در حکم.
هر گونه سازماندهی، انسجام و تشکّل در هر بُعدی از ابعاد را منع کردند و آن را به عنوان یک معضل و مشکل سیاسی و اجتماعی در کشورهای اسلامی به مردم القا کردند که دیگر اثری از احزاب آزاد - که تضمین کنندة حقوق انسان ها می باشد - برجای نیست و تنها یک حزب و یک شخص حاکم است و حق همان است که او اراده کند.(1)
حرام های خدا را حلال و مباح دانستند مانند: شراب، گوشت خوک، فحشا، موسیقی، ربا و سایر محرّمات الهی.
قوانین و احکام پروردگار متعال در کتاب آسمانیش قرآن کریم را به فراموشی سپردند مانند: {إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ}(2) و {إِنَّ هَٰذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَٰحِدَةً}(3) و {يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَٰلَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ}(4) و {أَمْرُهُمْ شُورَىٰ بَيْنَهُمْ}(5) و {مِن كُلِّ شَيْءٖ مَّوْزُونٖ}(6) و در حدیث شریف است:
ص: 79
(نَظمِ أَمرِکُم)(1) و در آیة مبارکه است: {إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنصَابُ وَالْأَزْلَٰمُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّيْطَٰنِ فَاجْتَنِبُوهُ}(2) و {إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُوْلَٰئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسُْٔولًا}(3) و{أَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَوٰاْ}.(4)
اکنون بر ما لازم است تا مجالس عاشورا را وسیله ای برای پایداری و پافشاری در بازگشت احکام اسلام و آیات قرآن و راهنمایی های هدایتگر خاندان عترت طاهره (عليهم السلام) به جامعة اسلامی قرار داده و بهره ای وافی و کافی از آن ببریم.
ص: 80
ممکن است از مجالس بزرگداشت واقعة خونین کربلا در جهت بهبودی شئون اقتصادی بیشترین استفاده را نمود زیرا همان طور که در روایت است: (مَن لا مَعاشَ لَهُ مَعادَ لَهُ).(1) اقتصاد موفق تنها در سایة کسب و بهره وری صحیح در امر زراعت، تجارت، صنعت و بهره برداری مناسب از منابع طبیعی تحقّق و شکل می گیرد.
پس ضروری است که مردم را به کسب و تجارت تشویق و ترغیب نمود و با استفاده از روش های تأثیرگذاری مطلوب، آن ها را بر تلاش و نشاط بیشتر و همّت بالاتر و نیز گسترش فعالیت های شغلی در شئون مختلف واداشت و این خود سبب کاهش آمار بیکاران و رخت بر بستن روح تنبلی و رفاه طلبی زیانبار از میان مسلمانان و غیر مسلمانان خواهد بود.
هر گونه بی توجهی نسبت به این وظیفه و دیگر وظایف گذشته موجب افزایش بیکاری و فقر گردیده و خود منشأ بسیاری از انحرافات و خطرات می باشد: (کادَ الفَقْرُ أَنْ يَکُونَ کُفراً).(2)
ص: 81
در روایات است که چون پیامبراکرم (صلی اللّه عليه وآله وسلم) انسانی را مشاهده می کردند که بیکار بوده و در پی شغل و کسبی نیست می فرمودند: «سقط من عینی» - از چشم من افتاد -
اما الگوپذیری ثروتمندان از فرهنگ اقتصادی غرب در واریز نمودن اموال به حساب های بانکی و اکتفا در امرار معاش به بهره های حاصله - چنانکه دیده می شود بعضی افراد در کشورهای اسلامی به این شیوه روی آورده اند - خود عاملی مهم در افزایش بیکاری و مسبب روی گردانی از تکیه بر نیرو و خلاقیت خود در امر تولید و گرایش به مصرف گرایی بوده و سختی و رنج این روش از کسب درآمد بر دوش کارگران می باشد. در حالی که این قبیل افراد به انسان های عاطل و باطل تبدیل شده اند، جمعی برای بدست آوردن لقمه نانی برای خود و برای همین انسان ها به سختی تلاش می کنند.
به عقیدة کارشناسان مسائل اقتصادی، همواره ربا منشأ فتنه ها و شرارة جنگ ها بوده است.(1)
در این میان وظایف و مسئولیت های عدیده و مهمی بر دوش مجالس حسینی است که باید به انجام آن همت گمارند:
اول: در جهت اصلاح انحرافات در جامعه و هدایت مردم به زندگی سالم توأم با آرامش، کوشش کنند.
دوم: برای بازگشت و اجرای قانون سَبق و حیازت تلاشی مستمر
ص: 82
مبذول دارند، در حدیث شریف آمده است: (مَن سَبَقَ اِلی ما لَم يَسْبِق اِلَيْهِ مُسْلِمٌ فَهُوَ لَهُ).(1)
پیامبر اکرم (صلی اللّه عليه وآله وسلم) فرمودند: (عَادِي الْأَرْضِ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ ثُم أَنَّها لَكُم مِنّي أَیُها المُسلِمُونَ).(2)
و (مَن أحيی أَرضاً مَواتاً فَهِیَ لَهُ)، «هر کس زمین مرده ای را آباد کند مالک آن می شود».(3)
سوم: نسبت به تحقق و تطبیق قاعدة سلطنت بر مال و جان در جامعة اسلامی سعی وافر نمایند، زیرا (النّاسُ مُسَلَّطُونَ عَلی أموالِهِم و أَنفُسِهِم) «مردم بر جان و مال خود نسبت به هرگونه تصرف صحیح و عقلی سلطه و اختیار دارند»(4) و دیگر روایات و قوانین فقهی(5)
تا بیش از نیم قرن در تمامی شهرهای کشور پهناور اسلامی حاکم بود اما زمامداران مستبد و دیکتاتور پس از سیطره و تسلّط بر کشورهای اسلامی، به امر اربابان خود شروع به جعل و وضع قوانینی کردند که نیروها، لیاقت ها و خلاقیت ها را
ص: 83
محدود کرد و آزادی های اسلامی را در بند کشید، قوانین نادرستی که با فطرت سلیم ناهمگون و با شریعت محمدی (صلی اللّه عليه وآله وسلم) ناسازگار بود مسلمانان را در چنان بحرانی گرفتار ساختند که هرگز در تاریخ اسلام سابقه نداشته است.
اکنون باید از محرم در جهت بازگشت قوانین اسلام و عزت و سیادت مسلمین، بالاترین بهره ها را ببریم.
ص: 84
از دیگر زمینه های موجود برای استفاده تام و تمام از مناسبت عاشورا بسط و گسترش دامنة تبلیغات دینی به مناطق غیر اسلامی است تا دیگران را نسبت به حقیقت و حقانیت مکتب اسلام و مذهب تشیع آگاه و هدایت و از ظلمت ادیان و مذاهب باطلشان نجات داد، اسلام به معنی و مفهوم قرآنی آن، که پیامبراکرم (صلی اللّه عليه وآله وسلم) در آن روز آن را تطبیق و به اجرا گذاردند و امیرالمؤمنین (عليه السلام) هم در طول حکومت خود بر همان سیره و روش حرکت کردند، تمام هدف و مقصودش نجات بشریت از چنگال بندگی و بردگی، ظلم و جهل، استثمار و فقر، بیماری و حرص بر دنیا و هرج و مرج می باشد. چنانچه در آیة شریفه آمده: {إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ}.(1)
امروزه می بینیم چگونه بشریت به دلیل دوری از احکام آسمانی و تعالیم انبیای الهی در مشکلات هولناک و سختی که به دست خود ایجاد نموده دست و پا می زنند.(2) در آیة شریفه آمده است: {وَمَنْ أَعْرَضَ عَن
ص: 85
ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا}.(1)
اینک با گذشت نزدیک به پانزده قرن از بعثت نورانی پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد بن عبداللّه (صلی اللّه عليه وآله وسلم) هنوز شاهد بت پرستی به شکلی گسترده و وسیع در کشورهای جهان از جمله: هند، چین، ژاپن، کرة شمالی، کرة جنوبی و بعضی از کشورهای آفریقایی هستیم و هنوز گونه ای از بت پرستی و خرافه پرستی نقابدار بر زمین خدای متعال حکومت می کند. همانند کسانی که مسیح و یا عزیر را فرزند خدا می دانند یا آن ها که عقیده به وجود دو خدا در جهان آفرینش هستند و حال آنکه منطق و حکم عقل و عقلا بر وحدانیت خدای متعال و صفات ثبوتی و سلبی ذات اقدس ربوبی اش دلالت دارد - که در علم کلام به آن ها اشاره شده است -(2)
به تحقیق که طبیعت بشر و فطرت سلیم انسانی را بر قبول و تبعیت
ص: 86
از راه و روش حق سرشته اند، {فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا}.(1)
در همة تاریخ، انسان های معاند و عنود و غیر تسلیم در برابر حق، کم و نادر بوده اند که از این رو بر ما واجب است تا با به کارگیری تمام وسایل و امکانات خود از راه مجالس حسینی به نشر احکام و تعالیم آسمانی مبادرت کنیم.
تاریخ بر ما بازگو می کند که چگونه در نتیجة تبلیغ و ارشاد، نزدیک به هزار سال اسلام بر کشور هند حکومت می کرد اما به دلیل جهل و نادانی حکّام و بی توجهی بزرگان قوم و پرداختن به اختلافات درونی و جنگ های داخلی و مسائل شخصی و به دلیل سستی و جهالت آنان که مسئولیت سنگین تبلیغ را بر عهده داشتند، نشر و گسترش اسلام در هند رو به ضعف گذارد تا آنجا که در حال حاضر نسبت مسلمانان در آن کشور - به غیر از پاکستان - از 20% تجاوز نمی کند. و باز تاریخ بیانگر این واقعیت است که به سبب تبلیغ، دین مبین اسلام تا حدی به قلب کشورهای اروپا، آمریکا و استرالیا و دیگر کشورهای جهان نفوذ نمود، که در این راستا داستان ها و شواهد بی شماری بر نقش علما و تجار در نشر اسلام و هدایت بشر در سرتاسر دنیا به چشم می خورد. و امروز تکرار همان حرکت تبلیغی به صورت مستمر و یا لااقل به شکل موقت در موسم عاشورا، امری ممکن و دست یافتنی است، که به یقین با همیاری و همکاری تجار و ثروتمندان خیرخواه و نیکوکار در جهت نشر و گسترش افکار، عقاید، قوانین و تعالیم هدایتگر دین مبین اسلام به نحو
ص: 87
مباشر یا با اعزام مبلغ و چاپ کتاب های آگاه کننده و توزیع و نشر آن ها یا با تأسیس فرستنده های رادیویی و تلوزیونی یا با انتشار روزنامه ها و مجلات یا با تکثیر نوارهای کاست و ویدئو و غیر آن از راه های تبلیغی، بهترین نتیجه و بیشترین تأثیرگذاری را به دنبال خواهد داشت.
آنگاه است که با این حرکت در ابلاغ و تبلیغ رسالت حضرت سیّدالشهدا (عليه السلام) که همانا زنده نگه داشتن معالم حق و طلب اصلاح بود، مشارکت نموده و بشریت را از ظلمت و تباهی فکری و عملی که اکنون سخت در آن غوطه ور و بدان گرفتار است، نجات داده ایم.
ص: 88
از مناسبت های ویژه و مهمی که مردم به ذات لایزال الهی و رفع گرفتاری از بندگان فقیر و نیازمند خدای متعال توجه دارند دو ماه محرم و صفر است که باید از مجالس منعقده در طول این دو ماه در جهت جمع آوری کمک ها و مساعدت های عزاداران حسینی برای مصیبت زدگان، مستمندان و افراد بی بضاعت مسلمان و حتی غیر مسلمان بیشترین و بهترین استفاده را نمود. زیرا (لِكُلِّ كَبَدٍ حرّىٍ أَجْرٌ) «سیراب نمودن هر تشنه لبی دارای اجر و ثواب است» و (اِرحَمُوا مَن فِی الأَرضِ یَرحَمُکُم مَن فِی السَماءِ) «خلق خدا بر روی زمین را رحم کنید تا شاهد بر اعمال و کردار، رحمتان نماید».(1) و چنانچه پیامبر گرامی اسلام (صلی اللّه عليه وآله وسلم) در جنگ بدر آب در اختیار کفّار قرار دادند و امیرالمؤمنین (عليه السلام) لشکر معاویه در صفین و امام حسین (عليه السلام) کسانی که برای کشتن حضرتش در کربلا آمده بودند را سیراب نمودند. و در آیة شریفة پروردگار متعال می فرماید: {لَّا يَنْهَىٰكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَٰتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُم مِّن دِيَٰرِكُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُواْ إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ}(2)
ص: 89
باید از این مجالس برای جمع آوری حقوق شرعیه از خمس و زکات، جهت مصرف در موارد مقرّره از جمله تقویت حوزه های علمیه و مؤسسات دینی استفاده نمود.
ضروری است که خطبا و مبلغین عالیقدر با جدیت تمام مردم را بر وصیت به ثلث اموال خود جهت صرف امور خیریه و مؤسسات دینی، اجتماعی، فرهنگی، بهداشتی، فنی و خدماتی و غیره تشویق و ترغیب نمایند. البته از نکات مهم در مصرف اموال جمع آوری شده جهت امور خیریه قانون «اهمّ و مهم» و «حسن و احسن» است که باید به دقت تمام ملاحظه شود، مثلاً در مورد اموال جمع آوری شده جهت فقرا و نیازمندان ممکن است این اموال را به صورت نقدی در اختیار آن ها گذاشت و ممکن است با رعایت جانب احتیاط آن ها را در تجارت و مضاربه قرار داده و استفاده و سود آن را به صورت درآمدی مستمر برای مستمندان صرف نمود یا املاک و خانه هایی خریداری و اجاره داد و درآمد اجاره را به فقرا اختصاص داد و یا برای اسکان آن ها منازلی اجاره شود یا خانه هایی خریداری شده و به صورت دائم برای سکونت نیازمندان وقف شود تا مادامی که خانواده هایی فقیر و محتاج هستند در آن منازل سکونت کنند، که بی هیچ شک و تردید تمام اقسام روش دوم - در صورت امکان - به مراتب از روش اول بهتر می باشد.
در مثل آورده اند: «اگر می خواهی فقط برای یک روز آدمی را سیر کنی، قیمت یک ماهی را به او بده اما اگر می خواهی برای یک عمر سیرش کنی، ماهی گیری را یادش بده».
ص: 90
ممکن است از مراسم سوگواری ایّام عاشورا در جهت ریشه کن نمودن کامل منکرات و محرّمات و یا کاهش و جلوگیری از شیوع و انتشار بیشتر آن به مقدار توان و قدرت استفاده نمود که دستیابی به این امر از دو راه ممکن و مقدور است:
اوّل: درخواست از حکومت ها و بلکه فشار بر آن ها(1) برای الغای قوانین مخالف شرع که موجب روی آوردن جمعی به محرّمات می گردد(2) - و چه بسیار از این گونه قوانین که در کشورهای اسلامی دیده می شود -
دوم: همّت و تلاش فردی و همگانی در حدّ قدرت برای ریشه کن شدن منکرات، مثلاً با جمع آوری کمک های لازم، زنانی که به دلیل فقر یا نیاز، به فحشا روی آورده اند را شوهر داد(3)
در روایت است که: «امیرالمؤمنین حضرت علی (عليه السلام) زن بدکاره و فاسدی را شوهر دادند» و به این وسیله او و جامعة اسلامی را حفظ فرمودند.
یا با جمع آوری اموال، مراکز فروش مشروبات الکلی را به مراکز
ص: 91
فروش اجناس مجاز و مورد نیاز تبدیل نمایند و یا با پرداخت کمک های مالی، صاحبان همان مراکز را به تغییر شغل تشویق نمایند و چه بسا برخی چنین تصور کنند که اینگونه حرکت ها، جزئی و کوچک بوده و نتایج مطلوب و چشم گیری بدنبال ندارد، در جواب این توهم می گوییم:
1- «آن فرض و واجبی که درک و انجام تمامش ممکن و مقدور نیست ترک تمامش هم شایسته و روا نباشد» که این قاعده پیش از آنکه قاعده ای شرعی باشد، قاعده ای عقلی است و عقل سلیم بر آن حکم می کند. و نیز: «هیچ گاه عدم قدرت بر اتیان کاری لازم به نحو کامل، موجب سقوط وظیفه و تکلیف نسبت به بخش قابل اتیان آن نمی شود».(1)
2- در روایت شریف نبوی (صلی اللّه عليه وآله وسلم) است: (لَئِنْ يَهْدِي اللَّهُ بِكَ رَجُلًا وَاحِداً خَيْرٌ لَك مِمَّا طَلَعَتْ عَلَيْهِ الشَّمْس) «اگر پروردگار متعال انسانی را به دست تو هدایت کند برای تو بهتر و برتر است از آنچه که خورشید بر آن می تابد».
که این حدیث شریف بر عظمت فایده و ارزش و قداست حرکت های ارشادی و هدایتگر دلالت دارد.
3- همین جزئیات که در بدو امر به چشم نمی آید یک خط و امتداد است و از میان رفتن ریشة فساد در یک مرکز یا یک فرد، یک خط و امتداد و بلکه امتدادی واجب و حیاتی برای تحقق معروف در جامعه می باشد. مثلاً بسته شدن یک مرکز فروش مشروبات الکلی و یا ممانعت از فساد یک زن در جامعه در واقع موجب صیانت و سلامت یک خانواده
ص: 92
و یک اجتماع از بعد افقی و عمودی آن در طول زمان می باشد.
4- با توجه به کثرت موارد همین جزئیات و وسعت دایرة انحرافات درمی یابیم که برخورد صحیح و مؤثر با فرد فرد مفاسد و معاصی در این موسم و با استفاده از مراسم عزاداری در جای خود موفقیتی بزرگ و حرکتی مفید و مطلوب می باشد. چراکه تعطیل شدن هزارها قمارخانه، میکده و فروشگاه های اشاعه دهندة فرهنگ ضد دین و اخلاق و... به مقدار قابل ملاحظه ای به طهارت و سلامت اجتماع می انجامد، گذشته از این ها نفس این حرکت موجب رضای الهی و پیامبر اکرم (صلی اللّه عليه وآله وسلم) و بندگان صالح و مؤمن و خود عمل به وظیفة شرعی نهی از منکر می باشد.
لازم و ضروری است که همه توان و تلاش ها در بازگرداندن نسل جوان به آغوش دین، فضیلت و تقوا و نجات آن ها از دام مواد مخدر و حتی سیگار(1) و مانند آن از عادت های مضر برای سلامتی و بر باد دهندة مال و جان و جوانی که از مصادیق لهو و لعب در حدّ حرام یا مکروه می باشند به کار گرفته شوند.
ص: 93
ص: 94
می بایست تمامی مؤسسات و مراکز دینی، مجالس و هیأت های سوگواری حضرت سید الشهدا (عليه السلام) توجه و عنایت بیشتری نسبت به جوانان، بانوان، افراد ناتوان و کودکان مبذول دارند:
توجّه به جوانان: آن ها بزرگان و سازندگان فردای اجتماع هستند و هر گونه اهمال و غفلت از آن ها باعث انحراف سریع آن ها از مسیر حق و اعتقادات صحیح و سلیم و سپس گرایش به حرکت های انحرافی و گرفتار آمدن در شبکه های ضد دین و فاسد و مفسد را به دنبال دارد. و آنگاه است که نیرو و توان خیراندیش و خیرپیشة جوانان مسلمان به ابراز دستی برای بدخواهان و قدرتی مخرب و سرکش تبدیل خواهد شد.
اما مقصود از اهتمام بیشتر به نسل جوان توجه دقیق تر و عمیق تر به امر تعلیم و تربیت آن ها و فراهم سازی زمینه های اشتغال در کارهای شرافتمندانه و نیز رفع مشکلات موجود و زمینه سازی برای ازدواج آن ها و... می باشد.
لزوم توجّه به بانوان: آن ها انسان هایی عاطفی بوده و بیشتر در معرض خطرات احتمالی همچون کشیده شدن به انحرافات و اعمال منافی عفت از سوی تبهکاران هستند و از نظر مال اندوزان و پول پرستان کالا و
ص: 95
وسیله ای برای سود بیشتر می باشند.(1)
ضروری است نسبت به شوهر دادن آن ها همت نموده و از بی شوهر ماندنشان که اضافه بر بیماری های روانی و جسمی، موجب بیماری اجتماعی نیز می گردد جلوگیری شود. باید به بانوان و پدران و همسران آن ها این نکته را گوشزد نمود که همواره برخوردها و معاشرت های میان زن و شوهر باید به دور از خشونت و پرخاشگری و کاملاً انسانی و مطابق با قوانین اسلامی - که در برگیرندة حقوق شرعی آن ها و ضامن یک زندگانی پر مهر و سالم است -(2) بوده باشد که در حدیث شریف است: (عَلِمَ اللّهُ ضَعفَهُنَّ فَرَحِمَهُنَّ) «به دلیل کم تحملی و توان اندک آن ها در برابر ناملایمات و سختی های زندگی، پروردگار متعال نسبت به آنان رعایت و سفارش افزون تر فرمود».
لزوم توجّه نسبت به افراد ناتوان و درمانده: آن ها به عنایت و رعایت حال بیشتری نیازمند هستند، امیرالمؤمنین حضرت علی (عليه السلام) چون نصرانی پیری را مشاهده کردند که دست نیاز به سوی دیگران دراز کرده فرمودند: (استَعمَلتُمُوهُ حَتّی اِذا کَبُرَ وَ عَجَزَ تَرَکتُمُوهُ)، «از نیرو و توان او در جوانی بهره بردید حالا که پیر و ناتوان شده او را به حال خود رها کرده اید؟!» و بی توجهی به افراد محتاج و نیازمند در یک جامعه، خود نشانة اجتماعی متأخر و دور از فرهنگ صحیح و اصیل می باشد. وانگهی
ص: 96
آیا همین جوان امروز در فردایی همان پیر ناتوان نخواهد شد، این بدان معنی است که این جوان، فردای خود را همانند او، غرق در گرفتاری و سرگردانی و فاقد هر گونه ارزش اجتماعی می بیند. او از امروز برای خود ارزش و احترامی قایل نخواهد بود و تبعاً دست به هر کار خلاف و ناشایستی خواهد زد، در آیة شریفه است: {إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا...}(1)
کودکان: امتی که در اندیشة سعادت و سلامت اجتماع خود می باشد باید که به نسل فردای خود در همة زمینه ها از جمله در امر بهداشت و سلامت روح و روان آن ها توجه کافی و کامل داشته باشد که فرزندان امروز عصای دست پدران و مادران در فردای دیگر خواهند بود، پس از گذشت سال ها همان آموخته ها را به کار می بندند، «و آن کس که نیکی نکند به او نیکی نشود» و «آنچه به دست راست خود دادی، همان را با دست چپ باز می ستانی».
واقعیت های موجود ایجاب می کند که خطبا و مسئولین اداره کنندة هیأت ها و مجالس هر چه بیشتر نسبت به ارتقای کیفی و بازدهی بهتر مجالس خود همت کنند تا مجالس حضرت اباعبداللّه الحسین (عليه السلام) همواره سرچشمة فکر و آگاهی باشد و در این راستا می بایست نسبت به حوادث و رویدادها تحلیل های علمی و دقیق داشته، گذشتة تاریخ را به حال و آینده مرتبط ساخته و تطبیق نماید، زیرا اجتماع بدون توجه به این امور
ص: 97
هرگز نمی تواند در برابر خطرات بی شمار و حرکت های مرموزی که از هر سو آن را احاطه کرده اند مقاومت نموده و با آن ها مقابله کند، باید سطح علمی و فکری سخنرانی ها عمیق باشد تا بتوان جوان ها را در برابر طوفان های ویرانگر انحراف، در دین و مذهب استوار و پایدار نگه دارد چراکه سطحی نگری و بی تفاوتی نسبت به رویدادها و تحرکات استعمارگران در کشورهای اسلامی غالباً جز گرفتار شدن در زندان ها و سیاهچال ها یا فرار از وطن و زادگاه و یا سر از قبرستان درآوردن عاقبتی ندارد. و حال آن ها به تشبیه شاعر می ماند: «همانند یک پر که بی هیچ استقرار در جهت وزش باد، سرگردان و حیران بوده، لحظه ای از حرکت و اضطراب باز نمی ایستد».
پس بر مسئولین و اداره کنندگان مجالس و هیأت هاست که به نکات ذیل توجه لازم را مبذول دارند:
الف) درخواست و تقاضا از خطبا و سخنرانان برای آنکه محور سخنرانی های خود را نیازهای معنوی و دینی مردم از مسائل عقیدتی، تاریخی و اجتماعی و روانی قرار دهند و این خود بهترین روش و وسیله برای جذب مردم به شاهراه ایمان و هدایت و وارد نمودن معالم دین و فضیلت در زندگی آن هاست.
ب) دعوت از برترین سخنرانانی که قدرت بر ادای این مسئولیت و وظیفة خطیر را دارا باشند که در حقیقت برای هدایت و اصلاح جامعه و حتی یک فرد نمی توان ارزش و بهای مادی قایل شد، همان گونه که پیامبراکرم (صلی اللّه عليه وآله وسلم) می فرمایند: (لَئِنْ يَهْدِي اللَّهُ بِكَ رَجُلًا وَاحِداً خَيْرٌ لَك َّ مِمَّا طَلَعَتْ
ص: 98
عَلَيْهِ الشَّمْس) «اگر پروردگار متعال به دست تو انسانی را هدایت نمود برای تو بهتر و برتر خواهد بود از آنچه خورشید بر آن می تابد».
ج) سخنرانی هایی که در آن مراکز صورت گرفته را تنظیم، تدوین و در میان مردم توزیع و منتشر نمایند.
اما موفقیت در سخنرانی متوقف بر وجود شرایطی است:
1- باید احساسات عاطفی شنوندگان را تحریک و در مسیر خیر و صلاح و اصلاح به حرکت درآورد تا منبری آگاه کننده و توجیهی موفق باشد، پس اگر فرد به مجلس قدم بگذارد و در پایان بی هیچ توجیه دینی و اخلاقی و بدون کسب آگاهی های مذهبی از آنجا خارج شود، در واقع این نشانگر عدم موفقیت آن منبر و مجلس می باشد.
2- باید سطح معلومات سخنرانان محترم در ابعاد و زمینه های مختلف بالا رود، زیرا هر چه علم و دانش انسان بیشتر باشد، قدرت و توان او بر توجیه و هدایت مردم فزون تر و به واقعیات نزدیک تر خواهد بود و با بالا بودن سطح معلومات، استقامت در برابر ناملایمات بیشتر و از لغزش ها و افراط و تفریط ها دورتر می باشد و از این رو است که در آیات کریمه و روایات شریفه همواره بر تفکر و تدبر، سیر و سفر در زمین، عبرت گرفتن از تاریخ گذشتگان و مسائلی از این قبیل اشاره و تأکید شده است.
3- باید شخص سخنران ملکة ربط حوادث و رویدادها به یکدیگر را در شنوندگان خود بارور و تقویت کند و آن ها را به فهم و درک آیات و روایات و استنباط صغری و کبری و ردّ فروع بر اصول - در حد
ص: 99
آگاهی های خود - وا دارد، به گونه ای که در مقابل شبهه های عقیدتی و فکری و تاریخی که گروه های منحرف و ملحد در میان مردم رواج می دهند هیچ گونه خللی در آن ها به وجود نیاورده، و بلکه موجب شود تا آن ها به توجیه دیگران و هدایت گمراهان و گرفتار آمدگان در دام بدخواهان بپردازند.
4- ملاک های کلی که بر اساس آن از مصداقی به مصداق دیگر دست یابند و نیز میزان در مسائل مختلفه را به گونه ای بشناسد که در غیر مورد تعدّی، دست درازی ننموده و در مورد تعدّی، جامد و متوقف نماند.
5- باید منبرها و سخنرانی ها مملوّ از داستان های واقعی عبرت انگیز و حکمت های هدایتگر باشد چراکه بیان داستان توجه شنونده را جلب و حواس او را جمع نموده و چنان روح و روان و درک او را تحت تأثیر قرار می دهد که عکس العمل آن به وضوح در رفتار و کردار او نمایان می شود و ناخودآگاه شخصیت های داستان به منزلة یک الگو و معلم چه از بُعد مثبت یا بُعد منفی آن، برای او جلوه می کنند.
و می بینیم که قرآن حکیم سرشار از داستان های عبرت انگیز و آموزنده و احساس برانگیز است و بدین گونه روش سیر و حرکت صحیح در زندگی را با بیان داستان های انبیا و انسان های اصلاح طلب و عاقبت و پایان هر ظلم و شرّی را در ضمن داستان های جبّاران و جنایت پیشگان به انسان ها می نمایاند.
بیان داستان های آموزنده غیرواقعی که در قالب نمایش و تصویر ذکر می شود و آنچه از زبان حیوانات و درختان و ستارگان و حتی جمادات
ص: 100
ساخته شده است نیز مفید می باشد. چنانکه پیامبر اسلام (صلی اللّه عليه وآله وسلم) عدم نهی از منکر در جامعه را به جماعتی تشبیه فرمودند که بر کشتی سوارند و یکی از آنان به سوراخ کردن و کندن کف کشتی مشغول است، اگر دیگران او را از این عمل باز داشتند هم او و هم سایرین هلاک خواهند شد. امیرالمؤمنین حضرت علی (عليه السلام) اختلاف و تشتّت میان افراد را به داستان سه گاوی تشبیه فرمودند که شیری یکایک آن ها را درید پس از آنکه با یک نقشه میان آنان تفرقه انداخت.
جواب به این شبهه که داستان های ساختگی مطابقت با واقع نداشته و از مصادیق کذب و دروغ است این می باشد که اصح معانی دروغ عدم مطابقت عرفی کلام با هدف و مقصود است(1) و مواردی این گونه اهدافی کاملاً عقلایی و عرفی را پرس وجو و دنبال می کند، از این رو مثل معروف «فلان شخص خاکسترش بسیار و حمایل شمشیرش بلند است» و یا ما اشبه آن دروغ نیست در صورتی که شخص مورد ستایش نه خاکستر و نه حمایل شمشیری داشته باشد.(2)
نیز اشاره به زبان حال افراد و اشخاص صحیح است چرا که این عمل هم هدف خاصی را دنبال می کند، همان طور که نوشته اند امیرالمؤمنین حضرت علی (عليه السلام) در کنار قبر مطهر حضرت صدیقه طاهره فاطمة زهرا (عليها السلام) این زبان حال را زمزمه می فرمودند:
ص: 101
قال الحبیب و کیف لی بجوابکم *** و أنا رهین جنادل و تراب
أکل التراب محاسنی فنسیتکم *** و حجبت عن أهلی و عن أترابی
«دوست بگفتا چگونه جواب شما را دهم در حالی که من اسیر خاک و صخره هایم»، «خاک همة خوبی ها و زیبایی هایم را بپوشانید تا جایی که شما را فراموش کردم و از خانواده و همسالان خود پنهان گشتم».
و پیش از آن، حضرت زهرا (عليها السلام) فرمودند:
«صُبَّت عَلیَّ مصائبٌ لَو أنَّها *** صُبَّت عَلَی الایامِ صِرنَ لَیالِیا»
«چنان دریاهای مصیبت بر من فرود آمد که اگر بر روزهای روشن فرود می آمدند هر آینه آنها را به شب های تیره و تار مبدّل می ساختند».
مشهور میان فقها آن است که مبالغه، توریه، اغراق و شوخی از فروع دروغ نیستند، بلکه ترک شوخی و هزل استناداً به فرمایش پیامبراکرم (صلی اللّه عليه وآله وسلم) مستحب می باشد که فرمود: «مَن تَرَکَ الکِذبَ جِدَّهُ وَ هَزلَهُ بُنِیَ لَهُ بَيتُ رَبضِ الجَنَّة»، «هر کس دروغ را چه جدی و چه شوخی ترک کند در وسط بهشت برای او خانه ای بنا کنند».
6- باید منبر محرّک، آگاهی بخش و با هدف باشد که قرآن کریم و سنت تاریخ و حقیقت انسان معاصر سرشار از اینهاست و از جمله محرک ها و دعوت کنندة به تقدّم و پیشرفت، مقارنه در امور و مقایسه میان امت ها، تمدن ها و شهرها است.
مثلاً عراق کشوری با بیست میلیون جمعیت است که در شدیدترین
ص: 102
حالات انحطاط سختی و بیچارگی و تأخّر زندگی می کند در حالی که کشورهای اسکاندیناوی هم که جمعیتی بیست میلیون نفری دارند در حالتی از استقلال و پیشرفت رفاه و آرامش زندگی خود را سپری می کنند، دلیل و عامل این تفاوت آن است که در عراق دیکتاتوری و استبداد فردی حاکم است اما در کشورهای اسکاندیناوی دموکراسی و تعداد احزاب آزاد حاکم می باشد.
همین مقایسه و شناخت سبب، امت عراق را برای نجات از شر دشمن دیکتاتور به حرکت وامی دارد. و همچنین است مقایسه و مقارنه میان صبر و استقامت، عجله و عدم پایداری، امیرالمؤمنین (عليه السلام) هنگامی که در جنگ هاشم مرقال(1) را مشاهده فرمود که دلیرانه نمی جنگد، خطاب به او فرمود: (أما تَخشی أن يُقالَ لَکَ أَعْوَر وَ جَبان؟) «آیا نمی ترسی تو را یک چشم و ترسو خطاب کنند» و این در حالی بود که او در جنگ قبل یک چشم خود را از دست داده بود، هاشم با این بیان امام امیرالمؤمنین (عليه السلام) بی باک از همه خطرات چنان به جنگ و مبارزه پرداخت تا که به مقام شهادت نایل آمد.
و نیز مقایسه و بررسی وضعیت مسلمان ها در گذشته و حال، که در گذشته چگونه بوده و اکنون چگونه اند و مقایسه میان صفات والا و صفات رذیله و زشت و یا میان اخلاق نیکو و شایسته و اخلاق ناپسند و یا قیاس میان همت های بلند و اشخاص بی همت و مانند آن، زیرا این گونه مقایسات و مقارنات انسان را به سوی کار و تلاش و مداومت و
ص: 103
مواظبت بر آن می کشاند و فطرت انسانی، همواره آدمی را وا می دارد تا در هر کاری سرآمد دیگران باشد و برای رسیدن به این مقصود و اینکه دیگری بر او پیشی نگیرد سعی و تلاش بسیار نماید.
در روایت است: (لايَخْلُو الإِنسانُ عَنِ الْحَسَدِ) «آدمی از خصلت حسد خالی نیست». که حسد در اینجا آن نیروی حرکت دهندة انسان به جلو و تقدم و پیشرفت است، نه حسد نکوهیده و مذّمت شده.
که حسد - در اصل - حکم اسلحه را دارد، اگر در راه نابود ساختن دشمنان خدا و رذیلت ها بکار رود امری پسندیده و نیک است و اگر در جهت جنگ با اولیای خدا و محو فضایل اخلاقی بکار رود امری زشت و ناپسند می باشد و آن حسد مذموم اگر بر زبان و در حرکت ظاهر شود حرام است اما اگر ظهور نیافت، تنها صفتی ناپسند و بد می باشد. لذا در حدیث دربارة حسد آمده است: (ما لَم يَظهَر بِيَدٍ وَ لا لِسانٍ) (مادامی که به دست یا زبان ظاهر نشود و در آیة شریفه آمده: {وَمِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ}(1)
7-لازم است که منبر تکامل یافته و مشتمل بر ابعاد مختلف و شئون زندگانی و دربردارندة تحلیل و تعلیل ها و اشاره به لازم ها، ملزوم ها و ملازم ها باشد زیرا اگر شخص سخنران از مسائل عبادی مانند نماز و روزه و حج تنها از بعد عبادی آن سخن گفت و یا از صفات اخلاقی مانند راستگویی، وفا، امانت، ایثار و... تنها از بعد اخلاقی آن بحث نمود و هیچ گونه توجهی به دیگر شئون و نیازهای زندگانی اجتماع مانند
ص: 104
سیاست، اقتصاد، عقاید و مسائل اجتماعی نداشت مردم از اطراف او پراکنده می شوند، در حالی که مسائل عبادی و اخلاقی خود نیز دارای جوانب مهم دیگری همچون جوانب اجتماعی، حقوقی و سیاسی می باشند. و لذا می بینیم که قرآن کریم در تمامی مراحل زندگانی دستورات حیات بخش خود را به بشر ارائه فرموده در حالی که از مسائلی مانند: امت واحده، آزادی، برادری، مشورت، برابری در برابر قانون، کرامت انسانی، تجارت و زراعت سخن می گوید، به احکام و واجبات شرعی و مسائل اعتقادی نیز اشاره فرموده است. همچنان که از ابعاد و زوایای دیگری هم شئون عبادی را مورد توجه قرار داده و بر آن تأکید فرموده است: {وَأَذِّن فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ... لِّيَشْهَدُواْ مَنَٰفِعَ لَهُمْ}(1)
بر خطیب توانمند است که در مواجهه با مسائل و رویدادها تحلیل دقیق و صحیح نموده و گونه های انحطاط و انحراف را تبیین و باعث وجود اشیا و اسباب و علل آن ها را ارائه دهد، چراکه بیان پی در پی داستان ها و وقایع گذشته و برخورد سطحی و ظاهری با امور هیچ گونه جوششی در شنوندگان به وجود نمی نماید. در حالی که در قرآن حکیم اکثر موضوعات شرعی و تاریخی که بدان اشاره شده و علت آن را حتی به نحو اختصار بیان می دارد، به عنوان مثال:
در بیان علت وجود روزه فرمود: {كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ}(2)
ص: 105
و در علت وجوب نماز فرموده: {أَقِمِ الصَّلَوٰةَ لِذِكْرِي}(1) و در علت تحریم غیبت فرمود: {أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَن يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ}(2)
و در علت تحریم ربا فرمود: {يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبَوٰاْ وَيُرْبِي الصَّدَقَٰتِ}(3)
با توجه به اینکه طبیعت ربا ویرانگر و طبیعت صدقه موجب رشد و نموّ جامعه می گردد.(4)
اما در مسائل تاریخی: در بیان علت تبعیت قوم بنی اسرائیل از فرعون فرمود: {فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ}(5) و {كَانُواْ خَٰطِِٔينَ}(6)
همچنین در بیان علت پیروزی و نصرت مسلمانان در جنگ بدر فرمود: {وَيُقَلِّلُكُمْ فِي أَعْيُنِهِمْ لِيَقْضِيَ اللَّهُ أَمْرًا كَانَ مَفْعُولًا}(7)
اما از جهت تحلیل واجب است که:
اوّلا: رخدادها و رویدادها و اقسام و اشکال آن شناخته و حرکت های انحرافی از واقعی تفکیک شود.
ص: 106
ثانیا: از طریق تأمل و تدبر و بهره برداری از تجربة گذشته از لغزش ها و گرفتار شدن در اشتباهات اجتناب گردد، پروردگار متعال جل جلاله می فرماید: {لَقَدْ كَانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِّأُوْلِي الْأَلْبَٰبِ}(1) و {إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَعِبْرَةً لِّمَن يَخْشَىٰ}، (که در هلاکت(2) و نیز برای دستیابی به نقاط صلاح و اصلاح کوشش گردد، زیرا اگر ما اسباب و علل سقوط دولت قاجار و عثمانی(3) یا صفویه که بر کشورهای اسلامی حکومت می کردند را شناختیم، در صورت بر پا شدن حکومتی اسلامی از آن اشتباهات پرهیز خواهیم نمود و همین مسئله نسبت به هر سقوط و قیام و تأخر و تقدم و هلاکت و نجاتی چنین خواهد بود و نیز در هر امری از امور حیاتی.
8- باید در برابر مشکلات و گرفتاری های مردم احساس مسئولیت نموده، جهت یافتن راه حل و ترمیم خرابی ها و ساختن آینده ای محکم و مستحکم اهتمام ورزید که طبیعت آدمی توجه و عنایت نسبت به نیازهای زندگیش می باشد و طبعاً به گرد آن ها که زمینه های آموزش، کسب و تجارت، ازدواج، امنیت و رفاه و از این قبیل را برای او فراهم می آورند جمع شده، آن وقت است که ارشادات و سخنان دینی او در عمق جان ها بیشتر نفوذ نموده و شجرة ایمان در قلب هایشان ریشه
ص: 107
می دواند. اما باز آدمی را عادت بر آن است که به مسائل دیگران اهتمام می ورزد، مثلاً آنقدر که در اندیشة حل مشکل مسکن خود می باشد، در اندیشة یک حادثة تلخ و ناگواری که در چین اتفاق می افتد نیست و آنقدر که به فکر درآمد و مخارج زندگی خود هست در فکر فاجعة گرسنگی در جنوب آفریقا نمی باشد.
پس بنابر آنچه گفته شد اقتصار و اکتفا بر بیان سرگذشت ها و وقایع گذشته و اشاره ای یک بعدی به بحث های اعتقادی و شرعی و یا تاریخی بدون بررسی و بهره برداری های لازم و بی هیچ ربط آن رویدادها به زمان کنونی و در کنار آن ها بدون توجه و چاره اندیشی برای آن ها سبب می شود تا مردم از آن سخنران و یا حتی همه سخنرانان فاصله بگیرند و البته بر اهل تحقیق، دلالت های عدیده و دقیقه و ظرافت های کلام خالق متعال پوشیده نیست که فرمود: {فَلْيَعْبُدُواْ رَبَّ هَٰذَا الْبَيْتِ * الَّذِي أَطْعَمَهُم مِّن جُوعٖ وَءَامَنَهُم مِّنْ خَوْفِۢ}(1)
در روایت است که امام صادق (عليه السلام) فرمود: (كُونُوا لَنَا زَيْناً وَ لَا تَكُونُوا عَلَيْنَا شَيْناً) «مایة زینت و آبروی ما باشید و نه مایة دشمنی و عار بر ما».(2)
پس اگر مردم یک شهری با مشکل کمبود مسکن مواجه بودند، چناچه خطیب راه حل نجات از آن بحران را با تطبیق قانون اسلام {الْأَرْضَ لِلَّهِ وَ لِمَن عَمَّرَهَا}(3) مالکش می باشد، ارائه دهد مردم آن شهر او را
ص: 108
همچون شمعی در میان خود می گیرند.
چنانچه در شهر دیگری مشکلات فراوانی فرا راه مسئله ازدواج جوانان قرار داشت، اگر سخنران فرمودة پیامبر اسلام (صلی اللّه عليه وآله وسلم) : (خَيْرِ النِّسَاءِ أُمَّتِی أَقَلَّهُنَّ مَهراً) «برترین و بهترین زنان امت من آن هایند که در پیمان زناشویی مهر و صداقی کمتر دارند»(1) و روایاتی از این باب که جملات و سخت گیری های نابجا در امر ازدواج را نفی نموده و به ساده بودن در زندگانی دعوت می کند را برای مردم تبیین و تشریح و آن ها را به پیروی و تبعیت از آن دستورات فرا خواند، مردم به دور او جمع می شوند و یا در ده ها گرفتاری و مشکلات روزمره اجتماعی و راه های نجات از آن ها.
9- در حدیث شریف است: (قُولُوا لِلنَّاسِ ما يَعْرِفُونَ) «بر مردم آنچه را که توان درکش را دارند بازگو کنید». بر شخص سخنور است که همواره به این حدیث عمل کند، زیرا انسجام با مردم و تفکر و اندیشه در نیازهای فطری و طبیعی آن ها و پیش رفتن و سخن گفتن تدریجی با آن ها بیان آنچه که درک و فهم و یا طبیعتشان تحمل آن را دارد، از مهم ترین اسباب و راه های نفوذ در دل ها و رسانیدن مرحله به مرحله پیام دین و حق به آن هاست، که خالق متعال اجتماع و انسان ها را این گونه آفریده است.
در مضمون حدیث است که پیامبر اکرم (صلی اللّه عليه وآله وسلم) در سخن گفتن با مردم مماشات می فرمود چون از دنیا سخن می راندند با آن ها پیرامون دنیا سخن می گفت و چون دربارة آخرت به بحث می نشستند با آن ها ازآخرت سخن می فرمود این خود از اهم ارکان بلاغت و پایه های روش
ص: 109
صحیح تعلیم و تربیت مردم می باشد و در حدیث دیگر است که هرگز پیامبر گرامی اسلام (صلی اللّه عليه وآله وسلم) با مردم در حد کمال عقل کامل خود سخن نفرمود و بلکه می فرمود: (إِنَّا مَعَاشِرَ الْأَنْبِيَاءِ أُمِرْنَا أَنْ نُكَلِّمَ النَّاسَ عَلَى قَدْرِ عُقُولِهِمْ) «خدای تبارک و تعالی ما جماعت انبیا را امر فرمود تا با مردم به مقدار عقل و فهمشان سخن بگوییم».(1) و شاید در دلالت و اشارة آیة شریفه این نکته نیز مدنظر باشد {وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ}.(2)
و عملی شدن این شرط ممکن نیست مگر با تداوم و استمرار معاشرت و برخورد با مردم(3) چنانچه در وصف امیرالمؤمنین حضرت علی (عليه السلام) آمده است: (کانَ فِينا کَأَحَدِنا)(4) «در میان ما چون یکی از ما بود» و در نزول تدریجی آیات پیرامون حرمت شراب و غیر آن، خود دلیلی بر اثبات و صحت این سخن می باشد.
10- بر خطیب و سخنران است که قبل از هر چیز در انجام این امور و دستیابی به آن ها از ذات لایزال الهی طلب استعانت و مدد بنماید که هر چیز و همه چیز تماماً در تحت قدرت اوست.
حاجی سبزواری می گوید:
أزمّة الاُمور طُرّاً بِيَدِه *** وَ الکُل مُستِمدٌ مِن مَدَدِه
ص: 110
«کلید و ریسمان همه چیز در ید او است و همه مدد و یاری او می طلبند».(1)
در مثل آورده اند: آنچه برای خداست رشد و نمو می کند و آنچه برای غیر خداست محو و نابود می شود.
همچنان که بر خطیب است تا به انبیای الهی و چهارده نور تابناک عصمت و طهارت «صلوات اللّه علیهم اجمعین» متوسل شده تا شفیعان او به درگاه الهی و واسطه برای سعادت دنیا و آخرت و توفیق روز افزون در هدایت و ارشاد مردم باشند، چنانکه در آیة شریفه پروردگار سبحان می فرماید: {وَابْتَغُواْ إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ}(2)
البته شایسته است در هر منطقه و ناحیه ای، مؤسسه و مرکزی تشکیل شود تا نسبت به عملی شدن نقاط مذکور در این کتابچه پیگیری و در جهت رفع موانع احتمالی اقدامات لازم را انجام دهد.
از خدای متعال تفضّل بر همگان به آنچه موجب رضایت ذات اقدسش می باشد را مسئلت داریم.
قم مقدّس
محمّد شیرازی
ص: 111