علم بهتر است یا ثروت از منظر امام علی علیه السلام

مشخصات کتاب

سرشناسه:طباطبایی، سیدمهدی، 1330 -

عنوان و نام پديدآور:علم بهتر است یا ثروت از منظر امام علی علیه السلام: یک سوال و 100 .../ به کوشش سیدمهدی طباطبایی.

مشخصات نشر:اصفهان: سلام سپاهان، 1401.

مشخصات ظاهری:132 ص.

شابک:978-964-218-445-3

وضعیت فهرست نویسی:فیپا

موضوع:علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. -- دیدگاه درباره دانش و دانش اندوزی

موضوع:Ali ibn Abitalib, Imam I, 600-661 -- Views on learining and scholarship

موضوع:علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. -- دیدگاه درباره ثروت

موضوع:Ali ibn Abitalib, Imam I, 600-661 -- Views on wealth

موضوع:دانش و دانش اندوزی -- جنبه های مذهبی -- اسلام

Learning and scholarship -- Religious aspects -- Islam

ثروت -- جنبه های مذهبی -- اسلام

Wealth -- Religious aspects -- Islam

رده بندی کنگره:BP38/09

رده بندی دیویی:297/9515

شماره کتابشناسی ملی:9078612

اطلاعات رکورد کتابشناسی:فیپا

ص: 1

اشاره

ص: 2

عکس

ص: 3

عکس

ص: 4

عکس

ص: 5

ص: 6

فهرست

مقدمه ..........................9

بخش نخست پیش درآمد ..................... 15

بخش دوم چند ویژگی علم ................ 19

اندرز ارزنده ی امام عَلَيْهِ السَّلاَمُ به کمیل ......................22

بخش سوم توصیه به کسب علم ......................... 33

بخش چهارم برتری علم بر ثروت 110 حکمت ........................ 45

بخش پنجم «مال» 58 حکمت ....................... 95

روایات نبوی در بیان فضائل علی عَلَيْهِ السَّلاَمُ ..................... 115

طرح سوال- ارائه جواب- اهداء جوایز ........................ 125

ص: 7

ص: 8

بسم الله الرحمن الرحیم

مقدمه

امام علی علیه السلام که تمامی علوم نزد اوست و آیات متعدّد قرآن کریم و صدها روایت نبوی مؤید آن است، در پاسخ به یک سؤال که «علم بهتر است یا ثروت» فرمود:

« به هفت دلیل دانش برتر از دارایی است.»

در زمان امام علی علیه السلام، هفت نفر باهم قرارگذاشتند این سئوال (که علم بهتر است یا ثروت) را از امام علیه السلام بپرسند و جواب ها را با هم مقایسه کنند، اگر جواب همه یکی بود نسبت به احاطه علمی امام علیه السلام شک کنند، اما اگر جواب ها مختلف بود و در عین حال مستدل و منطقی، قبول نمایند که احاطه ی علمی امام علیه السلام بر علوم محقّق و قطعی است. این هفت نفر در مسجد و در حضور جمعیّت حاضر، یک نفر یک نفر، خدمت امام علیه السلام رسیدند، و پرسش خود را مطرح کردند و امام علیه السلام با جواب های مختلف برتری دانش بر ثروت را برای هر کدام از آنها به صورتی بیان

ص: 9

کرد. در حالی که جمعیّت حاضر در مسجد هم می شنیدند.

امام علی علیه السلام فرمود:

«به هفت دلیل دانش برتر از دارایی است»

1- دانش میراث پیامبران است، و دارایی میراث فرعونیان .

2- دانش با انفاق کم نمی شود ولی دارایی با خرج کردن کم می شود.

3- دارایی نیازمند به نگهبان دارد، امّا دانش دارندۀ خود را نگهبان است.

4-دانش در کفن هم با صاحب خود همراه است، اما دارایی از او جدا می شود.

5-دارایی برای مؤمن و کافر فراهم می آید، امّا دانش جز برای مؤمن حاصل نمی شود.

6- همۀ مردم در کارهای دینی( خود) به دانشمند نیاز دارند، امّا به شخص دارا (همیشه) نیازی ندارند.

7-دانش آدمی را در گذر از صراط نیرو می بخشد، امّا دارایی مانع گذشتن (سریع) او از صراط می شود.(1)

ص: 10


1- میزان الحکمه مبحث علم ج 8 ص 3937 ح 13685

سئوال کنندگان هفت نفر بودند و امام علیه السلام در جواب سئوال هریک ، یک جمله متّقن و قانع کننده ولی متفاوت از دیگری فرمود، در روایت این رویداد آمده، وقتی این هفت نفر مسجد را ترک می کردند ، شنیدند که امام علیه السلام می فرمود:

« اگر تمام مردم دنیا همین یک سئوال را از من می پرسیدند به هرکدام پاسخ متفاوتی می دادم .»(1)

نویسنده؛ با تأمّل بر این بیان نورانی حضرت علی علیه السلام ، برآن شد که بررسی کند آیا در جواب این سئوال که ممکن است به ذهن هر فردی از مرد و زن خطور کند و به خصوص ذهن جوانان را به خود مشغول نماید، که «علم بهتر است یا ثروت» آیا جواب های دیگری هم جز این هفت مورد دارد که در کلمات قصار یا خطبهها و یا نامه های امیر بیان امیرالمومنین علیه السلام آمده باشد یا نه؟

برای رسیدن به این جواب به کتب مختلف مراجعه کردم و به انبوهی از تعبیرات گوناگون دست یافتم. برای نمونه، تنها در کتاب ارزشمند غررالحکم در 254 مورد

ص: 11


1- کشکول بحرانی ج 1 ص 27

از قول امام علی علیه السلام در جملاتی کوتاه برتری علم بیان شده است. در نهج البلاغه نیز موارد متعدّد آمده و درکتب رواییتاریخی دیگرهم.

این بررسی و تحقیق موجب شد که کتاب حاضر نوشته و تقدیم علاقمندان، بویژه جوانان گردد.

البته در این نوشتار تمامی گفتار امام علی علیه السلام دربارۀ مزایای علم نیامده وقطعاً در این موضوع صدها بیان نورانی دیگر وجود دارد که علاقمندان می توانند به کتب مربوطه مراجعه کنند.

خالی از لطف نیست به این مطلب نیز اشاره شود که این سوال «علم بهتر است یا ثروت» معمولاً موضوع انشاء در مقاطع مختلف تحصیلی (حداقل در دوران ما) بوده و موضوعی است، که اکثر انسان ها به آن فکر کرده و می کنند.

نظر به اینکه خوانندگان این کتاب فارسی زبان هستند در برخی موارد متن عربی جملات ذکر نشده ولی در هر مورد در پاورقی نشانیِ روایت آمده است که علاقه مندان می توانند به متن عربی آن مراجعه کنند.

ص: 12

در پایان کتاب سئوالاتی از متن کتاب مطرح شده که علاقمندان می توانند پاسخ آن ها را بصورت چهارجوابی تهیه و در « سروش» و یا « ایتا» به شماره 09031183335 ارسال نمایند.

دفتر نشر معارف نهج البلاغه اصفهان جوائزی برای کسانی که پاسخ صحیح داده باشند در نظر گرفته است که تقدیم می گردد.

سید مهدی طباطبایی

زمستان 1401

ص: 13

ص: 14

بخش نخست پیش درآمد

ص: 15

- امام علی علیه السلام در خطبه 105 می فرماید:

1-« در فراگیری علم و دانش پیش از آنکه درختش بخُشکد، تلاش کنید و پیش از آنکه به خود مشغول گردید، از معدن علوم ( اهل بیت عصمت و طهارت) دانش استخراج کنید». (بدون شک منظور امام علیه السلام از معدن علم وحکمت، خود ایشان می باشد.)

2-در خطبه 193نیز که معروف به خطبۀ همام می باشد، فرمود:

«اهل تقوا گوش های خود را وقف دانش سودمند کرده اند.»

3-امام علیه السلام در حکمت 320 نهج البلاغه تأکید می فرماید؛

« برای فهمیدن بپرس نه برای آزار دادن. که نادان آموزش گیرنده همانند داناست، و همانا دانای بی انصاف(بی عمل)، چون نادان بهانه جوست.»

ص: 16

بنابراین از نگاه امیر بیان امام علی علیه السلام، باید مقصود از خواندن هر کتابی و طرح هر سئوالی اضافه کردن دانش خود و البته به کار بردن آن باشد.

با دقّت نظر به این مواعظِ نورانیِ امیرالمومنین علی علیه السلام، هم اکنون در بیش از صد و ده جمله سازنده، برتری « علم بر ثروت» از بیان امام علی علیه السلام تقدیم خوانندگان می گردد.

ص: 17

ص: 18

بخش دوم چند ویژگی علم

اشاره

ص: 19

1 - كُلُّ وِعَاءٍ يَضِيقُ بِمَا جُعِلَ فِيهِ، إِلَّا وِعَاءَ الْعِلْمِ، فَإِنَّهُ يَتَّسِعُ بِهِ.(1)

هر ظرفی با ریختن چیزی در آن پر می شود جز ظرف علم که هرچه در آن جای داده شود وسعتش بیشتر می گردد.

2 - وَ لَا عِلْمَ كَالتَّفَكُّرِ، وَ لَا عِبَادَةَ كَأَدَاءِ الْفَرَائِضِ، وَ لَا حَسَبَ كَالتَّوَاضُعِ، وَ لَا شَرَفَ كَالْعِلْمِ.(2)

دانشى چون انديشيدن، و عبادتى چون انجام واجبات، و ايمانى چون حياء و صبر، و خويشاوندى چون فروتنى، و شرافتى چون علم نیست.

3- پنج سفارش مهم امام علیه السلام

أُوصِيكُمْ بِخَمْسٍ لَوْ ضَرَبْتُمْ إِلَيْهَا آبَاطَ الْإِبِلِ لَكَانَتْ لِذَلِكَ أَهْلًا:

1-لَا يَرْجُوَنَّ أَحَدٌ مِنْكُمْ إِلَّا رَبَّهُ؛

2-وَ لَا يَخَافَنَّ إِلَّا ذَنْبَهُ؛

3- وَ لَا يَسْتَحِيَنَّ أَحَدٌ مِنْكُمْ إِذَا سُئِلَ عَمَّا لَا يَعْلَمُ أَنْ يَقُولَ لَا أَعْلَمُ؛

ص: 20


1- نهج البلاغه حکمت 205
2- همان حکمت 113

4- وَ لَا يَسْتَحِيَنَّ أَحَدٌ إِذَا لَمْ يَعْلَمِ الشَّيْءَ أَنْ يَتَعَلَّمَهُ؛

5- وَ عَلَيْكُمْ بِالصَّبْرِ، فَإِنَّ الصَّبْرَ مِنَ الْإِيمَانِ كَالرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ، وَ لَا خَيْرَ فِي جَسَدٍ لَا رَأْسَ مَعَهُ، وَ لَا [خَيْرَ] فِي إِيمَانٍ لَا صَبْرَ مَعَهُ.(1)

شما را به پنج چيز سفارش مى كنم كه اگر براى تحصيل آن شتران راهوار (مرکب ها) را به سرعت حركت دهيد (و همه جا را براى به دست آوردن آن گردش كنيد) سزاوار است:

1- هيچ يك از شما جز به پرورگارش اميدوار نباشد (و دل نبندد).

2- هيچ كس جز از گناه خود نترسد.

3- هيچ كس از شما اگر چيزى را از او پرسيدند كه نمىداند حيا نكند و (صريحاً) بگويد: نمىدانم.

4- و اگر کسی از شما چيزى را نمى دانست از فرا گرفتن آن خجالت نكشد.

5- بر شما باد (واجب است)كه صبر و استقامت پيشه كنيد، زيرا صبر و

ص: 21


1- نهج البلاغه حکمت82

استقامت در برابر ايمان همچون سر است در برابر تن. تن بى سر فايده اى ندارد همچنين ايمانِ بدون صبر و استقامت! (مفید نخواهد بود)

اندرز ارزنده ی امام علیه السلام به کمیل

4-بیانات بسیار مهم و ارزندۀ امام علی علیه السلام با کمیل بن زیاد

کمیل بن زیاد از اصحاب خاصّ امیرالمؤمنان علی علیه السلام بود. کمیل در نزد ما شیعیان مشهور است و پیوسته با قرائت دعای کمیل که امیرالمؤمنین علیه السلام آن را به وی تعلیم دادند از او یاد می کنیم.

وی می گوید: امیرمؤمنان علی بن ابیطالب علیه السلام دست مرا گرفت و به سوی صحرا (خارج شهر کوفه) برد.

هنگامی که به صحرا رسیدیم آه پُر دردی کشید و فرمود:

ای کمیل !

1-إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِيَةٌ فَخَيْرُهَا أَوْعَاهَا،

این دل ها همانند ظرف هاست پس بهترينِ آنها ظرفى است كه مقدار بيشترى را

ص: 22

بتواند نگهدارى كند.

2- فَاحْفَظْ عَنِّي مَا أَقُولُ لَكَ.

بنابراين آنچه را به تو مى گويم حفظ كن و در خاطر خود بسپار. (و به اهل آن انتقال بده )

3-النَّاسُ ثَلَاثَةٌ:

مردم سه گروهند:

الف-فَعَالِمٌ رَبَّانِيٌّ ...علماى ربانى،

ب- وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ ...دانش طلبان در طريق نجات

ج-وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ، أَتْبَاعُ كُلِّ نَاعِقٍ يَمِيلُونَ مَعَ كُلِّ رِيحٍ، لَمْ يَسْتَضِيئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ وَ لَمْ يَلْجَئُوا إِلَى رُكْنٍ وَثِيقٍ

و احمقانِ بى سر و پا و بى هدف كه دنبال هر صدايى مى روند و با هر بادى حركت مى كنند;

آن هايى كه با نور علم روشن نشده و به ستون محكمى پناه نبرده اند.(نه علمی

ص: 23

روشن دارند و نه پشتوانه ای مطمئن)

ای کمیل!

4- الْعِلْمُ خَيْرٌ مِنَ الْمَالِ،

علم از مال بهتر است

5- الْعِلْمُ يَحْرُسُكَ وَ أَنْتَ تَحْرُسُ الْمَالَ،

(چرا كه) علم، تو را پاسدارى مى كند ولى تو بايد مال را پاسدارى كنى.

6- وَ الْمَالُ تَنْقُصُهُ النَّفَقَةُ وَ الْعِلْمُ يَزْكُوا عَلَى الْإِنْفَاقِ،

مال با هزينه كردن كاستى مى گيرد در حالى كه علم، با انفاق افزون مى گردد.

7- وَ صَنِيعُ الْمَالِ يَزُولُ بِزَوَالِهِ.

دست پروردگانِ مال، با زوال آن از بين مى روند. (ولى دست پروردگان علوم پايدارند)

ای کمیل !

8- مَعْرِفَةُ الْعِلْمِ دِينٌ يُدَانُ بِهِ،

آشنايى با علم و دانش آيينى است كه انسان به آن جزا داده مى شود (و بايد به آن گردن نهد)

ص: 24

9- بِهِ يَكْسِبُ الْإِنْسَانُ الطَّاعَةَ فِي حَيَاتِهِ

انسان به وسيلۀ علم در دوران حيات، كسبِ طاعتِ فرمانِ خدا مى كند.

10- وَ جَمِيلَ الْأُحْدُوثَةِ بَعْدَ وَفَاتِهِ،

و بعد از وفات نام نيك از او مى ماند. (در حالى كه مال به تنهايى نه وسيله طاعت است نه سبب نيك نامى بعد از مرگ می باشد، مگراینکه با آن مال کاری خیر و اقدامی عام المنفعه انجام دهد. )

11- وَ الْعِلْمُ حَاكِمٌ وَ الْمَالُ مَحْكُومٌ عَلَيْهِ.

علم حاكم است و مال محكوم (علم فرمانده است و مال فرمان بُردار)

اى كميل!

12- هَلَكَ خُزَّانُ الْأَمْوَالِ وَ هُمْ أَحْيَاءٌ

ثروت اندوزان هلاك شده اند در حالى كه ظاهراً در صف زندگانند.

13- وَ الْعُلَمَاءُ بَاقُونَ مَا بَقِيَ الدَّهْرُ،

ولى دانشمندان تا جهان برقرار است زنده اند.

ص: 25

الف- أَعْيَانُهُمْ مَفْقُودَةٌ

خود آنها گرچه از ميان مردم بيرون رفته اند.

ب- وَ أَمْثَالُهُمْ فِي الْقُلُوبِ مَوْجُودَةٌ.

ولى چهره و آثارشان در دل ها ثبت است.

14-هَا إِنَّ هَاهُنَا لَعِلْماً جَمّاً (وَ أَشَارَ بِيَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ)

( امام علیه السلام فرمود: بدان اى کمیل ) در اینجا علم فراوانى است ( و با دست اشاره به سینه مبارکش کرد)

15- لَوْ أَصَبْتُ لَهُ حَمَلَةً؛

اى کاش افراد لایقى را براى آن مى یافتم.

16- بَلَىٰ أَصَبْتُ لَقِناً غَيْرَ مَأْمُونٍ عَلَيْهِ،

آرى کسى را مىیابم که زود درک مىکند ولى (از نظر تقوا) قابل اطمینان و اعتماد نیست.

17- مُسْتَعْمِلًا آلَةَ الدِّينِ لِلدُّنْيَا

دین را وسیله دنیا قرار مى دهد.

ص: 26

18-وَ مُسْتَظْهِراً بِنِعَمِ اللَّهِ عَلَى عِبَادِهِ

و از نعمت خدا بر ضدّ بندگانش استفاده مى کند.

19-وَ بِحُجَجِهِ عَلَى أَوْلِيَائِهِ،

و از دلائل الهى بر ضد اولیائش کمک مى گیرد.

20-أَوْ مُنْقَاداً لِحَمَلَةِ الْحَقِّ،

یا کسى که مطیع حاملان حق است

الف. لَا بَصِيرَةَ لَهُ فِي أَحْنَائِهِ،

اما چون بصیرتى به پیچ و خم هاى علم و شبهات ندارد.

ب. يَنْقَدِحُ الشَّكُّ فِي قَلْبِهِ لِأَوَّلِ عَارِضٍ مِنْ شُبْهَةٍ،

با نخستین شبهه و ایراد، شک در دل او پیدا مى شود.

21-أَلَا لَا ذَا وَ لَا ذَاكَ؛

آگاه باش (اى کمیل!) نه این به درد مى خورد و نه آن.

ص: 27

22-أَوْ مَنْهُوماً بِاللَّذَّةِ سَلِسَ الْقِيَادِ لِلشَّهْوَةِ

یا کسى که اسیر لذّت است و در چنگال شهوات گرفتار.

23-أَوْ مُغْرَماً بِالْجَمْعِ وَ الِادِّخَار،

یا کسى که حریص به جمع نمودن مال و اندوختن آن است.

24- لَيْسَا مِنْ رُعَاةِ الدِّينِ فِي شَيْءٍ،

این دو (این گروه و گروه پیشین) به هیچ وجه از دین داران نیستند.

25- أَقْرَبُ شَيْءٍ شَبَهاً بِهِمَا الْأَنْعَامُ السَّائِمَةُ،

و شبیه ترین موجودات به چهارپایانى هستند که براى چَریدن رها شده اند.

26-كَذَلِكَ يَمُوتُ الْعِلْمُ بِمَوْتِ حَامِلِيهِ.

این گونه علم با مرگ حاملانش مى میرد.

27- اللَّهُمَّ بَلَى لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ

ولى بار خدايا ! آرى هرگز روى زمين از كسى كه به حجّت الهى قيام كند خالى نمى شود.

ص: 28

28-إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً،

خواه ظاهر و آشكار باشد و يا ترسان و پنهان.

29-لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَيِّنَاتُهُ،

وجود آنها به اين سبب است كه دلائل الهى و نشانه هاى روشن او هرگز باطل نگردد و از دست نرود.

30-وَ كَمْ ذَا وَ أَيْنَ أُولَئِكَ؟

آنها چند نفرند و كجا هستند؟

31- أُولَئِكَ وَ اللَّهِ الْأَقَلُّونَ عَدَداً

به خدا سوگند تعدادشان كم.

32-وَ الْأَعْظَمُونَ عِنْدَ اللَّهِ قَدْراً،

و قدر و مقامشان نزد خدا بسيار والاست.

33-يَحْفَظُ اللَّهُ بِهِمْ حُجَجَهُ وَ بَيِّنَاتِهِ،

خداوند به واسطه آنها حجت ها و دلايلش را حفظ مى كند.

ص: 29

34-حَتَّى يُودِعُوهَا نُظَرَاءَهُمْ

تا به افرادى كه نظير آنها هستند بسپارند.

35-وَ يَزْرَعُوهَا فِي قُلُوبِ أَشْبَاهِهِمْ؛

و بذر آن را در قلوب افرادى شبيه خود بيفشانند.

36-هَجَمَ بِهِمُ الْعِلْمُ عَلَى حَقِيقَةِ الْبَصِيرَةِ

علم و دانش با حقيقتِ بصيرت به آنها روى آورده.

37-وَ بَاشَرُوا رُوحَ الْيَقِينِ

و روح يقين را لمس كرده اند.

38- وَ اسْتَلَانُوا مَا اسْتَوْعَرَهُ الْمُتْرَفُونَ

آنها آنچه را دنياپرستانِ هوس باز، مشكل مى شمردند آسان يافته اند.

39- وَ أَنِسُوا بِمَا اسْتَوْحَشَ مِنْهُ الْجَاهِلُونَ،

و به آنچه جاهلان از آن وحشت دارند انس گرفته اند.

ص: 30

40. وَ صَحِبُوا الدُّنْيَا بِأَبْدَانٍ أَرْوَاحُهَا مُعَلَّقَةٌ بِالْمَحَلِّ الْأَعْلَى؛

آنها در دنيا با بدن هايى زندگى مى كنند كه ارواحشان به عالم بالا تعلق دارد،

41-أُولَئِكَ خُلَفَاءُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ

خلفاى الهى در زمين اند.

42- وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِينِهِ؛

و دعوت كنندگان به سوى آئينش می باشند.

43- آهِ آهِ، شَوْقاً إِلَى رُؤْيَتِهِمْ.

آه آه چقدر اشتياق ديدارشان را دارم.

44- اِنْصَرِفْ يَا كُمَيْلُ إِذَا شِئْتَ.

اى كميل! (همين قدر كافى است) هر زمان كه مىخواهى باز گرد.(1)

چنانکه اشاره شد، امام علیه السلام در این کلام بسیار شریف و پر بار و پرمعنا نخست برای آماده کردن مخاطبِ خود،«کمیل» ،او را به مکانی می برد که خالی از اغیار و

ص: 31


1- نهج البلاغه حکمت147

نامحرمان باشد تا بتواند آزادتر و پربارتر حقایق را برای او بیان کند.

(شرح گویا و جامع این حکمت والا توسط حضرت آیت الله مکارم شیرازی در جلد سیزدهم پیام امام امیرالمؤمنین علیه السلام بیان شده علاقمندان مراجعه کنند.)

ص: 32

بخش سوم توصیه به کسب علم

ص: 33

1- إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِالْأَنْبِيَاءِ أَعْلَمُهُمْ بِمَا جَاءُوا بِهِ؛

ثُمَّ تَلَا «إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْراهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَ هذَا النَّبِيُّ وَ الَّذِينَ آمَنُوا»

(آل عمران آیه 68)

ثُمَّ قَالَ إِنَّ وَلِيَّ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله و سلم مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ إِنْ بَعُدَتْ لُحْمَتُهُ، وَ إِنَّ عَدُوَّ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله و سلم مَنْ عَصَى اللَّهَ وَ إِنْ قَرُبَتْ قَرَابَتُهُ (1)

نزديكترين و شايسته ترين مردم به پيامبران، آنهايى هستند كه از همه به تعليماتشان آگاه ترند (و در سايه اين آگاهى به آن جامۀ عمل مى پوشانند)

سپس امام علیه السلام اين آيه را تلاوت كرد:

«شايسته ترين و نزديك ترين مردم به ابراهيم آنها هستند كه از او پيروى كردند و نيز اين پيامبر و مؤمنان به اين پيامبر».

به يقين دوست محمد صلی الله علیه و آله و سلم كسى است كه خدا را اطاعت كند، هرچند پيوند

ص: 34


1- نهج البلاغه حکمت 96

نسبى اش دور باشد و دشمن محمد صلی الله علیه و آله و سلم كسى است كه خدا را نافرمانى كند هرچند قرابت او نزديك باشد.

عالمان نزدیکترین مردم به پیامبران هستند،به مقداری که پیام انبیا را دریافته اند. و ثروتمندان نزدیکترین افراد هستند به دام های شیطان)

2- خُذِ الْحِكْمَةَ أَنَّى كَانَتْ، فَإِنَّ الْحِكْمَةَ تَكُونُ فِي صَدْرِ الْمُنَافِقِ، فَتَلَجْلَجُ فِي صَدْرِهِ حَتَّى تَخْرُجَ فَتَسْكُنَ إِلَى صَوَاحِبِهَا فِي صَدْرِ الْمُؤْمِنِ. (1)

حكمت را هر كجا كه باشد، فراگير، گاهى حكمت در سينه منافق است و بى تابى می كند تا بيرون آمده و با همدمانش در سينه مؤمن آرام گيرد.

عالم ، جویایِ حکمت است هر کجا که باشد اگرچه در سینه منافق! (ثروتمند نا آگاه جویای مال است، تا از هر طریق [حلال یا حرام ] بدست آورد.)

ص: 35


1- همان حکمت 79

3- قِيمَةُ كُلِّ امْرِئٍ مَا يَعلَمُ.(1)

ارزش هر كس به مقدار دانايى و تخصّص اوست.

(ولی ارزش وجودی ثروتمند به میزان دارایی او نیست)

4- الْعِلْمُ مَقْرُونٌ بِالْعَمَلِ،فَمَنْ عَلِمَ عَمِلَ؛ وَ الْعِلْمُ يَهْتِفُ بِالْعَمَلِ،فَإِنْ أَجَابَهُ،وَ إِلَّا ارْتَحَلَ عَنْه.(2)

علم و عمل پیوندی نزدیک دارند. كسى كه دانست بايد به آن عمل كند، چرا كه علم، عمل را فرا می خواند، اگر پاسخش داد مى ماند و گر نه كوچ مى كند.

5- الْعِلْمُ عِلْمَانِ: مَطْبُوعٌ وَ مَسْمُوعٌ؛ وَلاَ يَنْفَعُ الْمَسْمُوعُ، إِذَا لَمْ يَكُنِ الْمَطْبُوعُ. (3)

علم دو گونه است: علم فطرى و علم اكتسابى، علم اكتسابى اگر هماهنگ با

ص: 36


1- همان حکمت 81
2- همان حکمت366
3- همان حکمت338

علم فطرى نباشد سودمند نخواهد بود.

(ثروتِ ثروتمند تماماً اکتسابی است و ممکن است با فطرتش هماهنگ نباشد و مفید واقع نگردد.)

6- لَيْسَتِ الرَّوِيَّةُ كَالْمُعَايَنَةِ مَعَ الْإِبْصَارِ، فَقَدْ تَكْذِبُ الْعُيُونُ أَهْلَهَا، وَ لَا يَغُشُّ الْعَقْلُ مَنِ اسْتَنْصَحَهُ .(1)

انديشيدن همانند ديدن نيست، زيرا گاهى چشم ها دروغ مى نمايانند، امّا آن كس كه از عقل، نصيحت خواهد به او خيانت نمى كند.

از موارد دروغ نمایاندن چشم، « سراب» است ، که از دور آب نشان می دهد ولی در حقیقت آبی وجود ندارد و یا باریک دیدن جادّه از دور و کوچک دیدن درختان در کنار جادّه.

علم همراه با تعقّل به صاحبش خیانت نمی کند (ولی مال (نامشروع) بسی به صاحبش خیانت کند.)

ص: 37


1- همان حکمت 457

7- مَنْهُومَانِ لَا يَشْبَعَانِ؛ طَالِبُ عِلْمٍ، وَ طَالِبُ دُنْيَا.(1)

دو گرسنه هرگز سير نشوند: جوينده علم و جوينده مال.

(عالِمِ جویندۀ عِلم از پژوهش و تحقیق خسته نمی شود و همه مفید است. جویندۀ مال ، اگر از جمع آوری ثروت خسته هم نشود، زیادی آن بَسا برایش مفید نباشد)

8- قَطَعَ الْعِلْمُ عُذْرَ الْمُتَعَلِّلِينَ.(2)

دانش، راه عذر تراشى را بر بهانه جويان بسته است.

9- مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى أَهْلِ الْجَهْلِ أَنْ يَتَعَلَّمُوا، حَتَّى أَخَذَ عَلَى أَهْلِ الْعِلْمِ أَنْ يُعَلِّمُوا.(3)

خدا از مردم نادان عهد نگرفت كه بياموزند، تا آن كه از دانايان عهد گرفت كه آموزش دهند.

ص: 38


1- همان حکمت 457
2- همان حکمت284
3- همان حکمت 478

خداوند ازعالمان، تعهد گرفت که به مردمِ جاهل بیاموزند.(و از ثروتمندان تعهد گرفت به فقرا بخشش کنند. عالمان به وظیفه خود تمایل نشان دادند و ثروتمندان ازعمل به وظیفه کراهت پیدا کردند.)

10- لَا تَجْعَلُوا عِلْمَكُمْ جَهْلًا، وَ يَقِينَكُمْ شَكّاً؛ إِذَا عَلِمْتُمْ فَاعْمَلُوا، وَ إِذَا تَيَقَّنْتُمْ فَأَقْدِمُوا.(1)

علم خود را نادانى، و يقين خود را شك و ترديد مپنداريد، پس هر گاه دانستيد عمل كنيد، و چون به يقين رسيديد اقدام كنيد.

عالِمِ دارای یقین به علم خود عمل می کند و شک نمی کند.( ولی ثروتمند ممسک با اینکه در صورت انفاق به دیگران، خداوند، بیش از آن را به او می دهد دارای شک است و گاهی با وسوسه های شیطانی، یقین به الطاف الهی را از دست می دهد.)

ص: 39


1- همان حکمت 274

11- أَوْضَعُ الْعِلْمِ مَا وُقِفَ عَلَى اللِّسَانِ، وَ أَرْفَعُهُ مَا ظَهَرَ فِي الْجَوَارِحِ وَ الْأَرْكَانِ.(1)

بى ارزش ترين دانش، دانشى است كه بر سر زبان است، و برترين علم، علمى است كه در اعضا و جوارح آشكار است.

بهترین علم، علمی است که با اعضا و جوارح به آن عمل شود.

(و بدترین مال، ثروتی است که از بخشش و پرداخت حقوق آن امساک شود.)

12- هَلَكَ امْرُؤٌ لَمْ يَعْرِفْ قَدْرَهُ.(2)

نابود شد كسى كه ارزش خود را ندانست.

عالمی که قدر خود را بداند نابود نخواهد شد.(و ثروتمندی که قدر وجودی خود را نداند نابود خواهد شد.)

ص: 40


1- همان حکمت 92
2- همان حکمت 149

13- نَوْمٌ عَلَى يَقِينٍ، خَيْرٌ مِنْ صَلَاةٍ فِي شَكٍ.(1)

خوابيدن همراه با يقين (عالم)، برتر از نمازگزاردن با شك و ترديد(جاهل) است.

(خواب عالِمِ دارای یقین، برتر از نماز ثروتمند دارای شک و تردید است.)

14-یُکرَمُ العٰالِمُ لِعِلمِهِ ، وَ الکَبیرُ لِسِنِّهِ ، وَ ذُو المَعرُوفِ لِمَعرُوفِهِ وَ السُّلطانُ لِسُلطانِهِ.(2)

دانشمند گرامی داشته می شود به خاطر علمش، و سالمند به خاطر سالمندی اش، و صاحب احسان و کَرَم به خاطر بخشش وی، و سلطان به منظور سلطنتش.(ماندگارترین آن ها علمِ عالم است.)

محترم عالِم بود از دانشش *** محترم صاحب کرم از بخشِشَش

سلطه آرد بهر سلطان احترام *** محترم نبود چو شد سلطه تمام

(مهدی)

ص: 41


1- همان حکمت 97
2- 4 غررالحکم ج2 بخش علم

15-سَل عَمّٰا لا بُدَّ لَکَ مِن عِلمِهِ وَ لا تُعذَرُ فی جَهلِه.ِ

سئوال کن و بپرس از آنچه ناچاری از دانستن آن و از ندانستنش معذور نیستی .

(مثلِ علمِ به احکام و وظائف الهی و اجتماعی و اخلاقی)

16-لا یُدرَ کُ العِلمُ بِراحَةِ الجِسم.

با تن آسائی علم بدست نمی آید

با تن آسائی نیاید علم دست *** رو که دست آری ز هر جائی که هست

اُطلُبُ العِلمَ است پند مصطفی( صلی الله علیه و آله و سلم ) *** رو به چین تا دست آری علم ها

(مهدی)

17-لایَؤخَذُ العِلمِ اِلّا مِن اَربابِه.ِ

علم بدست نمی آید مگر از ارباب علم (علمای راستین)

درک بنما محضر ارباب علم *** تا گشاید بر تو صدها باب علم

(مهدی)

ص: 42

18- لایَستَنکِفَنَّ مَن لَم یَکُن یَعلَمُ اَن یَتَعَلَّمَ.(1)

زنهار! نباید خودداری کند کسی که نمی داند از اینکه یاد گیرد.

می کنی آن سان که روزی، جُستجوی *** در تمام عمر خود، دانش بجوی

19-واضِعُ العِلمِ عِندَ غَیرِ اَهلِهِ ظالِمٌ لَه.ُ

کسی که علم را به کسی دهد که شایستۀ آن نیست به او ظلم و ستم کرده .

بد گهر را علم و فن آموختن *** دادن تیغی به دست راه زن

تیع دادن در کف زنگی مَست *** به که آید علم، ناکس را به دست

(مولوی)

20-مٰا قَصَمَ ظَهری اِلّا رَجُلانِ: عالِمٌ مُتَهَتِّکٌ وَ جاهِلٌ مُتَنَسِّکٌ، هذا یُنَفِّرُ عَن حَقِّهِ بِهَتکِهِ، وَ هذا یَدْعُو اِلیٰ باطِلِهِ بِنُسکِهِ .

ص: 43


1- 4 همان

نشکست کمر مرا مگر دو مرد: یکی عالم و دانشمند گستاخ و پرده در، و دیگری عبادت کنندۀ نادان، آن یک ، مردم را از حق خود متنفّر می کند به خاطر گستاخی و پرده دری، و این یک، مردم را می خواند به باطل خود به خاطر عبادت صوری و ظاهری.

از دو تن در این جهان پُشتم شکست *** عابد نادان و دانشمند پَست

این یکی گستاخ گشت و پرده در *** و آن یکی داعی به باطل سر بسر

(مهدی)

21- مَن زادَ عِلمُهُ عَلیٰ عَقلِهِ کانَ وَبٰالاً عَلَیهِ.

کسی که علم و دانشش بر عقلش بچربد و افزون باشد، آن علم بار سنگینی است بر او .

علم اگر شد برتر از هوش شما *** بار سنگینی است بر دوش شما

(مهدی)

ص: 44

بخش چهارم برتری علم بر ثروت 110 حکمت

ص: 45

1- يَتَفٰاضَلُ النّاسُ بِالعُلومِ وَالعُقولِ، لا بِالأَموالِ، والاُصولِ.(1)

مردم برتری یابند به خاطر علم و دانش ها و عقل هایشان، نه برای مال ها و ریشه هایشان (نژاد و ملیت آنها)

برتری یابید با علم و عقول *** برتری نبود به اموال و اصول

(مهدی)

2-یُنبِئُ عَن قِیمَةِ کُلِّ امرِئٍ عِلمُهُ وَ عَقلُهُ.

خبر می دهد از بها و ارزش هرکس، علم و عقلش .

(ثروت نشان دهندۀ ارزش انسانی نیست.)

آن که افزون نموده علم و خرد *** گوی سبقت ز دیگران بِبَرَد

(مهدی)

ص: 46


1- 5 همان

3- الْعِلْمُ يُنْجِدُ - الْحِكْمَةُ تُرْشِد.

دانش كمك مى كند؛ حكمت ارشاد مى كند. (ثروت نه دانش افزاست نه مرشد)

هر که یاری طلب ز دانش کرد حکمت آورده کسبِ بینش کرد

(مهدی)

4- اَلعِلمُ کَنزٌ.

علم گنجی است . (فراتر از ثروت )

علم گنجی است بهتر ا ز ثروت گر زکاتش دِهند بی منّت

(مهدی)

5- اَلعِلمُ دَلیلٌ.

علم راهنمائی است. ( به سوی سعادت)، (و ثروت چنین نیست.)

رهنمائی بِجو ز علم ، دقیق *** که دلیل ره است و شمع طریق

(مهدی)

ص: 47

6- اَلعِلمُ یُنجیکَ - اَلجَهلُ یُردیکَ.(1)

علم تو را نجات بخشد، و جهل و نادانی تو را به تباهی اندازد. ( اگرچه ثروتمند باشی)

کار تو، علم، روبراه کند *** جهل و نادانیت؛ تباه کند

(مهدی)

7- اَلعِلمُ جَلالةٌ - اَلجَهٰالَةُ ضَلالَةٌ

علم بزرگی است و نادانی گمراهی . (بسا ثروتمندی که گمراه است.)

بزرگی ز دانش بیاید به دست *** جهالت نماید تو را خوار و پَست

(مهدی)

8- اَلعِلمُ حَیٰاةٌ - اَلایمانُ نَجاةٌ

علم زندگی است و ایمان سبب نجات و رستگاری. ( ثروت الزاماً موجب نجات و رستگاری نیست مگر اینکه در جهت رضای خداوند و رفاه مردم صرف شود.)

ص: 48


1- 5 همان

به علم و به ایمان چو رو آوری *** به هر دو سرا آبرو آوری

(مهدی)

9- اَلعِلمُ مَجَلَّةٌ، اَلجَهلُ مَضَلَّةٌ.

علم و دانش بزرگ کننده است و نادانی گمراه کننده . (اگرچه همراه با ثروت باشد.)

بزرگی به علم است و ایمان و عقل *** مبادا که گمراه گردی ز جهل

(مهدی)

10- اَلعِلمُ خَیرُ دَلیلٍ.

دانش بهترین راهنماست.( برای رسیدن به سعادت) (و ثروت اینگونه نیست)

تو را رَهنمائی به از علم نیست به همراه علمت به از حلم نیست

(مهدی)

11- اَلعِلمُ اَجَلُّ بِضٰاعَةٍ.(1)

دانش بزرگترین سرمایه است . ( که می توان با آن به زندگی سعادتمند رسید

ص: 49


1- 5 همان

ولی با مال الزاماً نمی توان به علم رسید.)

تو را ثروتی نیست بهتر ز علم *** گَرَت علم، همره نمائی به حِلم

(مهدی)

12- اَلعِلمُ حِجابٌ مِنَ الآفاتِ.

علم حجاب و پرده ای است از آفت ها. (بین انسان و آفت ها سپر است) (ولی ثروت پیوسته در معرض آفت است.)

ز آفت بود علم ، همچون سِپر *** مینداز از دست جانِ پسر

(مهدی)

13- اَلعِلمُ نُزهَةُ الادَباءِ.

علم تفرّجگاه ادیبان وعلماست. (که هرگز افسردگی ندارد.)

(ولی مال با از دست رفتن برای صاحبش افسردگی در پی دارد)

ص: 50

اگر تفرّج مردم به گفتگو باشد *** ادیب در پی دانش به جستجو باشد

(مهدی)

14- اَلعِلمُ اَشرَفُ هِدایَةٍ.

علم شریفترین راهنمایی است . (ثروت راهنمائی نمی کند، و گاهی عامل انحراف هم می شود.)

چه رهنمای شریفی است علم و دانش تو *** اگر مدام بماند تلاش و کوشش تو

(مهدی)

15- اَلعِلمُ لا یَنتَهی.

علم و دانش به پایان نرسد. (علاقمند به علم خستگی ناپذیر است و دلباختۀ ثروت این چنین نیست.)

علم و دانش کجا رَسَد پایان *** تا بود در جهان یکی خواهان

(مهدی)

ص: 51

16- اَلعالِمُ حَیٌّ وَا ِن کانَ مَیِّتاً.(1)

انسان دانا و عالم، زنده است اگرچه بصورت مرده باشد. (ثروتمندان نادان مرده اند، اگر چه زنده باشند)

عالمان زنده اند بعد از فوت *** جاهلان مرده اند قبل از موت

(مهدی)

17- اَلعِلمُ کَنزٌ عَظیمٌ لا یَفنی.

علم گنج عظیمی است که پایان ندارد. (ثروت هرچه باشد پایان پذیر است.)

علم گنج عظیم بی پایان *** فقر محصول مردم ِ نادان

(مهدی)

18- اَلعالِمُ یَنظُرُ بِقَلبِهِ وَ خاطِرِهِ، اَلجاهِلُ یَنظُرُ بِعَینِهِ وَ ناظِرِهِ.

انسان عالم و دانا، می نگرد با دل و اندیشه درون خود. ولی جاهل می نگرد به

ص: 52


1- 5 همان

چشم و مردمک خود (یعنی ظاهربین است اگرچه ثروتمند باشد)

عالمان اهلِ فکر و اندیشه *** جاهلان دیده ها ی بی ریشه

(مهدی)

19- اَلعالِمُ الَّذی لا یَمُلُّ مِن تَعَلُّمِ العِلمِ.

عالم و دانشمند کسی است که از یاد گرفتن علم و دانش خسته و ملول نمی شود.(ولی ثروتمند روزی ازجمع آوری مال و امکانات خسته می شود زیرا نمی تواند از همه آنها استفاده کند)

عالِم از علم، خسته کی گردد *** گر چه عمرش تمام ، طی گردد

(مهدی)

20- اَلعِلمُ جَمالٌ لایَخفی وَ نَسیبٌ لایَجفی.

علم و دانش، جمال و زیبایی است که پوشیده نماند و خویشاوندی است، که جفا نکند.

ص: 53

( ولی ثروت و دارایی بسابه صاحبش وفا نکند. و او را از سعادت ابدی باز دارد.)

علم و دانش ، جمال و زیبایی است *** با وفا، یارِ وقت تنهایی است

(مهدی)

21- اَلعُلَماءُباقُونَ ما بَقِیَ اللَّیلُ وَ النَّهار.ُ (1)

دانشمندان باقی هستند تا هر زمان که شب و روز باقی است ( زیرا مردم از آثار علمی آن ها بهره مند می گردند) (ولی ثروتمند با مردنش از یادها می رود، مگر با ثروتش کاری ماندگار به جای گذارد. )

هرگز نمی رد آنکه دلش زنده شد به عشق *** ثبت است در جریدۀ عالم دوام ما

(حافظ)

22- اَلعِلمُ زَینُ الاَغنِیاءِ وَ غِنَی الفُقَراءِ.

علم،زیور توانگران و ثروتمندان است و ثروت فقیران و نیازمندان.( ولی مال و ثروت

ص: 54


1- 5 همان

زیور عالمان و دانشمندان نیست)

اغنیا را علم و دانش زینت است *** بر فقیران علم همچون ثروت است

(مهدی)

23- اَلعِلمُ یَهدی اِلی الحَقِّ.

علم (انسان را) راهنمایی کند به حق وحقیقت. (این هنر از ثروت کمتر آید.)

رهنما سویِ حقیقت دانش است *** کسب دانش با تلاش و کوشش است

(مهدی)

24-اَلعِلمُ یُنجی مِنَ الاِرتِباکِ فِی الحَیرَة. ِ

علم و دانش نجات دهد آدمی را از فرو رفتن در سرگردانی (و مال گاهی انسان را به گمراهی وسرگردانی می کشاند.)

علم و دانش تو را نجات دهد *** آدم مرده را حیات دهد

(مهدی)

ص: 55

25- اَلعِلمُ مُحیِی النَّفسِ وَ مُنیرُ العَقلِ وَ مُمیتُ الجَهلِ.

علم زنده کننده نفس انسانی و روشن کننده عقل و نابود کننده جهل و نادانی است. (ولی ثروت و دارایی این هنر و خاصیت را ندارد)

دانش اِحیا ی نفس انسانی است *** همدم عقل و خصم نادانی است

(مهدی)

26- اَلعالِمُ یَعرِفُ الجاهِلَ لِاّنَّهُ کانَ قَبلُ جاهِلاً.(1)

عالم، جاهل را می شناسد زیرا پیش از آن خودش جاهل بوده است0 (ولی ثروتمند بسا فقرای اطراف خود را نشناسد و از آنها غافل باشد)

جاهلان را می شناسند عالمان *** چون که روزی بوده اند از جاهلان

(مهدی)

ص: 56


1- 5 همان

27- اَلعِلمُ اَفضَلُ شَرَفِ مَن لا قَدیمَ لَهُ.

علم و دانش برترین شرافت کسی است که سابقه ی بزرگی نداشته باشد. ( ولی ثروت شرافت و بزرگی نمی آورد مگر صاحب آن دست بخشنده و کرم داشته باشد)

گر نداری بزرگی از پدران *** کسب آن کن ز دانشِ دگران

(مهدی)

28- اَلعِلمُ یُرشِدُکَ وَ العَمَلُ یَبلُغُ بِکَ الغایَةَ.

علم تو را راهنمایی و ارشاد می کند و عمل تو را به نهایت خواسته ات می رساند.(مال، راهنمائی و ارشاد نمی کند)

علم و دانش کند تو را ارشاد *** تا عمل را نبرده ا ی از یاد

(مهدی)

29- العُلَماءُ اَطهَرُ النّاسِ اَخلاقاً وَ اَقَلَّهُم فِی المَطامِعِ اَعراقاً.

دانشمندان، پاک ترین مردم از نظر اخلاق و کمترین مردمان از نظر ریشه در طمع ها

ص: 57

هستند. ( ولی ثروتمندان عموماًچنین نیستند زیرا انباشت ثروت غالباً بر اثر طمع زیاد به دست می آید.)

خلق خوش را ز عالِمان دریاب *** که طمع نزدشان بود نایاب

(مهدی)

30- العالِمُ حَیٌّ بَینَ المَوتی.

عالم و دانشمند انسان زنده ا ی است میان مردگان.

عالمان زنده بین امواتند *** مردگان را خبر ز دانش نیست

(مهدی)

31-اُطلُبُوا العِلمَ تَرشَدوا.(1)

دانش بجویید تا راه یابید و ارشاد شوید. (علم چراغ راه سعادت است و ثروت این چنین نیست.)

دانشی کسب کن که ره یابی *** دهدت عقل و رشد و آگاهی

(مهدی)

ص: 58


1- 5 همان

32- اِکتَسِبُوا العِلمَ یَکسِبکُمُ الحَیاة َ.

کسب علم کنید تا برای شما زندگی کسب کند.(با علم کسب ثروت شود ولی با ثروت لزوماً کسب علم نشود.)

گر به اقلیم علم رو آری *** چرخ نیلوفری فرو آری

33- اُطلُبُوا العِلمَ تُعرَفوُا بِهِ وَ اعمَلوُا بِهِ تَکُونوُا مِن اَهلِهِ.

بجویید دانش را که بدان شناخته شوید، بدان عمل کنید تا از اهل علم باشید (یعنی برای شناخته شدن پیش مردم همان دانستن کافی است ، ولی وقتی عالم حقیقی هستید، که عمل کنید.)

به دانش گرا تا که بینا شوی *** عمل کن بدان تا که دانا شوی

(مهدی)

ص: 59

34- اَشرفُ الشَّرَفِ العِلمُ.

شریف ترین شرافتها علم و دانش است .(نه ثروت و دارائی)

شرف را طلب کن ز علم و هنر *** که این کیمیائی است برتر زِ زر

(مهدی)

35- اَعلَمُ النّاسِ المُستَهتَرُ بِالعِلمِ.

داناترین مردم کسی است که در تحصیل علم حریص باشد. (نه در جمع آوری مال و مَنال)

مرد، دا نا حریص علم و ادب *** مرد جاهل ، حریص مال و منال

(مهدی)

36- اَفضَلُ الذَّخائِرِ عِلمٌ یُعمَلُ بِهِ وَ مَعرُوفٌ لا یُمَنُّ بِهِ.(1)

برترین اندوخته ها، علمی است که بدان عمل شود و احسانی است که منّت در آن نباشد. (عالِمِ واقعی بدون منّت علمش را در اختیار دیگران قرار می دهد، ولی

ص: 60


1- 5 همان

ثروتمند معمولاً با منّت بخشش می کند.)

علم و دانش بود بهین ثروت *** که به احسان دهند بی منّت

(مهدی)

37- اِذا زادَ عِلمُ الرَّجُلِ زادَ اَدَبُهُ وَ تَضاعَفَت خَشیَتُهُ لِرَبِّهِ.

هرگاه علمِ مرد زیاد شد، ادب او افزون شود و خشیت و ترس او از پروردگارش دو چندان گردد. (ولی انباشت ثروت بسا موجب غرور می گردد که نوعی بی ادبی است.)

علم انسان ، کند فزون ادبش *** به دلش خشیّت آورد رَبَّش

(مهدی)

38- بِالعِلمِ تُعرَفُ الحِکمَةُ.

به وسیلۀ علم است که حکمت و فرزانگی شناخته شود.(نه به وسیلۀ ثروت)

علم و دانش میوه اش فرزانگی است *** میوۀ حکمت شکوه زندگی است

(مهدی)

ص: 61

39- بِالعِلمِ تَکونُ الحَیٰوةُ.

زندگی ( و حیات ابدی) به سبب علم است. (نه ثروت)

عمر جاوید ار بخواهی از خدا رو مشو یک لحظه از دانش جدا

(مهدی)

40- تَعَلَّمُوا العِلمَ تُعرَفُوا بِهِ وَ اعمَلُوا بِهِ تَکُونُوا مِن اَهلِهِ.

علم را یاد گیرید تا بدان شناخته شوید و بدان عمل کنید تا شایستۀ آن باشید.(بسا ثروتی که در دست ناشایستگان است.)

گویند چنانکه مردمان، دانائی شایسته بود اگر عمل بنمائی

(مهدی)

41- تَعَلَّمِ العِلمَ فَاِنَّکَ اِن کُنتَ غَنِیّاً زانَکَ وَ اِن کُنتَ فَقیراً مانَکَ.(1)

علم را بیاموز، زیرا اگر ثروتمند و توانگر باشی زینت دهد تو را و اگر فقیر و بی نوا باشی خرج تو را تأمین کند.

ص: 62


1- 5 همان

به ثروتمند دانش چون جمال است *** فقیر بی نوا را همچو مال است

(مهدی)

42- ثَروَةُ العِلمِ تُنجی وَ تَبقی.

ثروت و داراییِ علم (یا بسیاری آن ) نجات دهد و پایدار ماند. (و زیادی ثروت نجات دهنده و پایدار نیست.)

علم و دانش نجات انسان است *** از بد این جهان نگهبان است

(مهدی)

43- جَمالُ العِلمِ نَشرُهُ وَ ثَمَرَتُهُ اَلعَمَلُ بِهِ وَ صِیانَتُهُ وَضعُهُ فی اَهلِهِ.

زیبایی علم به گسترش دادنِ آن است و میوۀ آن عملِ بدان است و نگهداری آن نیز به سپردن آن به اهل آن ( کسانی که شایستگی آن را دارند ) می باشد. (و مفید بودن ثروت به بخشش آن است.)

نهالِ علم دهد میوه گر که بتوانی *** عمل کنی و به اهلش دُرست بسپاری

(مهدی)

ص: 63

44- جاوِرِ العُلَماءَ تَستَبصِر.

با علما و دانشمندان مجاورت و هم نشینی کن تا بینا شوی .(مجاورت با مال دوستان معلوم نیست به تو بصیرت دهد.)

ساعتی با اهل دانش سر کُنی *** به که خَلعَت ها ز شَه در بر کُنی

(مهدی)

45- رُتبَةُ العالِمِ اَعلیَ المَراتِبِ.

رتبه و مقام عالمِ والاترین رتبه ها است. (این مقام متعلق به ثروتمندان نیست.)

عالِم وارستۀ والا مقام *** نزد مردم عزّتی دارد تمام

(مهدی)

46- سَبَبُ الخَشیَةِ العِلمُ.(1)

وسیله و سبب خشیّت و ترس از خدا علم و دانش است . (مال ، گاهی موجب سرکشی

ص: 64


1- 5 همان

در برابر خداوند است.)

عالمان را خَشیّتی باشد ز ربّ *** کسب کن گر طالبی، علم و ادب

(مهدی)

47- عَلَیکَ بِالعِلمِ فَاِنَّهُ وِراثَةٌ کَریمَةٌ.

برتو باد به فراگرفتن علم که به راستی آن میراثی است گرامی ( و گرانبها). (مال ، همیشه ارث خوبی نیست.)

برتر از دانش چه می دانی بگو؟ *** تا کنم میراث آن را جستجو

(مهدی)

48- عِلمٌ لایُصلِحُکَ ضَلالٌ وَ مالٌ لایَنفَعُکَ وَ بالٌ.

علمی که تو را اصلاح نکند گمراهی است و مال و ثروتی که تو را سود ندهد و بال و گرفتاری است.

عالم بی عمل به گمراهی است *** سیم و زرهای بی اثر کاهی است

ص: 65

49- غایَةُ الفَضائِلِ، اَلعِلمُ.

نهایت فضیلت ها علم و دانش است . (مال و ثروت فضیلت نیست.)

هست در قلّه فضل دانشمند *** کی بدآنجا رسیده ثروتمند؟

(مهدی)

50- کُلُّ شَیءٍ یَعِزُّ حینَ یَنزُرُ اِلّا العِلمَ فَاِنَّهُ حینَ یَعزُزُ.

هرچیزی عزیز می شود در وقتی که کمیاب می شود، مگر علم و دانش که عزیزمی شود وقتی بسیار گردد.

گران شود همه کالا به وقت کمیابی *** ولی عزیز شود علم ، از فراوانی

(مهدی)

51- کُلُّ شَئءٍ یَنقُصُ عَلَی الاِنفاقِ اِلّا العِلمَ.(1)

هرچیزی (از جمله مال) با انفاق و خرج کردن از آن، کم می شود مگر علم. (که

ص: 66


1- 5 همان

با انفاق کم نمی شود.)

زکات مال به ظاهر کند ز مالت کم *** ولی فزون شود علمت اگر که نشر دهی

(مهدی)

52- کَفیٰ بِالعِلمِ رِفعَةً.

برای رفعت و بلندی مقام ، همان علم و دانش کافی است . (نه ثروت و دارائی)

مقام خواهی و رفعت به کسب دانش کوش *** که کافی است تو را این مقام و عزّت و جاه

(مهدی)

53- لِطالِبِ العِلمِ عِزُّ الدُّنیا وَ فَوزُ الآخِرَةِ.

بهرۀ جویندۀ علم ، عزّت دنیا و کامیابی آخرت است . (جویندۀ مال ،کمتر به هر دوی اینها خواهد رسید.)

ص: 67

عزّت دنیا و فوز آخرت *** هست با جویای علم و معرفت

(مهدی)

54- لَیسَ الَخیرُ اَن مالُکَ وَ وَلَدِکَ اِنَّما الخَیرُ اَن یَکثُرَ عِلمُکَ وَ یَعظُمَ حِلمُکَ.

خیر وخوبی آن نیست که مال و اولاد تو بسیار باشد، و جز این نیست که خیر و خوبی به آن است که علم و دانش تو بسیار شود و حلم و بردباری تو بزرگ گردد.

خیر و خوبی نه مال و اولادست *** خیر و خوبی به علم بسیار است

(مهدی)

55-لَو اَنَّ اَهلَ العِلمِ حَمَلُوهُ بِحَقِّهِ لَاَحَبَّهُمُ اللّهُ وَ مَلائِکَتُهُ وَ لٰکِنَّهُم حَمَلُوهُ لِطَلَبِ الدُّنیا فَمَقَتَهُمُ الله تَعالی وَ هانُوا عَلَیهِ.

اگر اهل علم و دانش، آن را به گونه ای که شایستۀ آن است فراگیرند، هر آینه خداوند و فرشتگانش آنها را دوست می دارند، ولی آنها علم را برای طلب دنیا فرا می گیرند، از این رو خدای تعالی آنها را دشمن دارد و به علم خویش خوار

ص: 68

گشته اند. (علم نافع ، دانشی است که رضای پروردگار و رفاه مردم در آن باشد.)

هرکه جوید علم را بهر خدا *** حق تعالی می شود از وی رضا

ور به دنیا علم و ایمانش فروخت جان و تن در آتش عقبی بسوخت

(مهدی)

56- مَنِ استَرشَدَ العِلمَ اَرشَدَهُ.(1)

کسی که از علم و دانش، راه خود را بجوید،علم، راهنمایی اش کند.(ثروت راهنمائی کننده نیست.)

هر که ره را ز علم خود جوید *** راه خود را به نیکوئی پوید

(مهدی)

57- مَن خَلا بِالعِلمِ لَم تُوحِشهُ خَلوَةٌ.

کسی که با علم خلوت کند ، هیچ خلوتی او را به وحشت نیندازد. (امّا بسا ثروتمندی که از تنهائی خود به وحشت افتد.)

ص: 69


1- 5 همان

آنکه با علم خویش خلوت کرد *** کی ز بی همدمیش وحشت کرد؟

(مهدی)

58- مَن تَعَلَّمَ العِلمَ لِلعَمَلِ بِهِ لَم یُوحِشَهَ کَسادُهُ.

کسی که علم و دانش را برا ی عمل کردن بیاموزد، کساد شدن بازار علم ، او را به وحشت نیندازد. (امّا دلباخته ثروت از کسادی بازار دلتنگ شود.)

بازار علم در همه جا پر ز رونق است *** عالم بدون ترس به کارش موفق است

(مهدی)

59- مَن وَقَّرَ عالِماً فَقَد وَقَّرَ رَبُّهُ.

کسی که به عالِمی احترام کند به راستی که پروردگار خود را احترام کرده است. (ولی احترام به ثروتمند، به سبب ثروتش ،شایسته نیست !)

هر که عالم شد به چشمش محترم *** محترم باشد به نزدش ذوالکرم

(مهدی)

ص: 70

60- مَن لَم یَکتَسِب بِالعِلمِ مالاً اِکتَسَبَ بِهِ جَمالاً.

کسی که به وسیلۀ علم، مالی کسب نکند، زیبایی و جمالی را بدان کسب خواهد کرد.(در هرحال عالم مورد احترام و تکریم قرار می گیرد.)

گر ز علمت دست نایابی به مال *** ارمغانت می دهد دانش جمال

(مهدی)

61- مٰا ماتَ، مَن اَحیی عِلماً.(1)

کسی که علمی را زنده کند،نمرده است.(عالمان، فقیهان، مخترعین و مکتشفین از این گروهند.)

هر که علمی را به همّت زنده کرد *** نام خود را در جهان پاینده کرد

(مهدی)

62- مَجالِسُ العِلمِ غَنیمَةٌ.

مجلس های علمی غنیمت است. (مجالس عیش و نوش ثروتمندان غنیمت نیست.)

ص: 71


1- 5 همان

غنیمت بدان مجلس علم را *** به محفل ببر همرهت حلم را

(مهدی)

63- مَناقَشَةُ العُلَماءِ تُنتِجُ فَوائِدَهُم وَ تَکسِبُ فَضائِلَهُم.

مناقشه ( و خرده گیری و کنجکاوی) کردن با علماء و دانشمندان نتیجه می دهد فایده های ایشان را ، و کسب می کند فضیلت های آنان را . (مباحث علمی فواید بسیاری دارد.)

64- مَعرِفَةُ العالِمِ دِینٌ یُدانُ بِهِ ، یَکسِبُ الاِنسانُ الطّاعَةَ فی حَیاتِهِ وَ جَمیلَ الاُحدُوثَةِ بَعدَ وَفاتِهِ.

شناخت مرد دانشمند ، دِینی است که بدان پاداش شود ،و به وسیلۀ آن شناخت است که آدمی فرمانبرداری خدا را در زمان حیات و زندگی و نام نیک را پس از وفات و مرگ خود کسب می کند.

ص: 72

65- هَلَکَ خُزّانُ الاَموالِ وَهُم اَحیاءٌ وَ العُلَماءُ باقُونَ ما بَقِیَ اللَّیلُ وَ النَّهارُ ، اَعیانُهُم مَفقُودةٌ وَ اَمثالُهُم فِی القُلُوبِ مَوجودَةٌ.

نابود شدند خزینه داران مال ها ،در حالی که زنده اند، ولی علماء و دانشمندان همیشه زنده و برجایند تا هر زمان که شب و روز برجاست، خودشان از میان رفته اند ، ولی نمونه ها و شکل هایشان در دل ها موجود است. (این حکمت به بیانی دیگر ذکر شد.)

اسیران ثروت همه مرده اند *** به ظاهر اگر بین ما زنده اند

امیران عالِم اثر زنده اند *** اگرچه به ظاهر به تن مرده اند

(مهدی)

66- وَقُودُ النّارِ یَومَ القیٰمَةِ کُلُّ غَنِیٍّ بَخِلَ بِمالِهِ عَلَی الفُقَراءِ، وَ کُلُّ عالِمٍ باعَ الدَّینَ بِالدُّنیا.(1)

آتش گیره و هیمۀ آتش در روز قیامت هر توانگری است که به دادن مال خود بر بینوایان بخل ورزیده، و هر عالمی است که دین را به دنیا فروخته است. (هشدار

ص: 73


1- 5 همان

امام را جدی بگیریم)

عالمی کو دین به دنیایش فروخت *** عاقبت در آتش دوزخ بسوخت

آنکه سهم بینوایان خورده است *** هیزم خود را به دوزخ بُرده است

(مهدی)

67- لاتَزدَرِیَنَّ العالِمَ وَ اِن کانَ حَقیراً.

زنهار که کوچک مشماری عالم را اگرچه (درظاهر و در نظر مردم) حقیر باشد.

(و مبادا ثروتمند را به سبب، مال فراوانش بزرگ شماری)

نیاید به چشم تو عالِم، حقیر *** اگر چه به ظاهر بود او فقیر

(مهدی)

68- لاذُخرَ کَالعِلمِ.

هیچ اندوخته ای همانند علم و دانش نیست. (از جمله انباشت مال و ثروت)

نه مالی بود برتر از علم و عقل *** نه فقری بود بدتر از حُمق و جهل

(مهدی)

ص: 74

69- لاشَرَفَ کَالعِلمِ.

شرافتی همچون علم نیست. (بزرگی به مال و منالِ تو نیست.)

شرافت پسر برتر از علم نیست *** بر علم یاری به از حلم نیست

(مهدی)

70- لاکَنزَ اَنفَعُ مِنَ العِلمِ.

گنجی سودمندتر از علم نیست.

به دانش، تو گنج نهان کشف کن *** جهالت ز روح و روان حذف کن

(مهدی)

71-لاعِزَّ اَشرَفُ مِنَ العِلمِ.(1)

عزّتی شریف تر از علم نیست.

تو را عزّتی برتر از علم نیست قرینی به دانش چنان حِلم نیست

(مهدی)

ص: 75


1- 5 همان

72-لایَستَفِزُّ خُدَعُ الدُّنیا العالِمَ.

نیرنگ های دنیا، مرد دانا و عالم را سبک و بی ارزش نکند.

ز نیرنگ دنیا شوی در امان *** اگر علم و دانش بیابی از آن

(مهدی)

73- یَسیرُ العِلمِ یَنفی کَثیرَ الجَهلِ.

اندکی از علم نادانی بسیاری را از میان می برد.

اندکی از علم نافع ا ی پسر *** می زداید جهل از تو سر بسر

(مهدی)

74- اَلقُلوبُ أقفالٌ مَفاتِحُها السُّؤالُ.

دل ها قفل هایی است (برا ی علم) و کلید آن سئوال کردن است.

طلب کردن علم با کوشش است *** کلید همه قفل ها پرسش است

(مهدی)

ص: 76

75- لاَ يَنْتَصِفُ عَالِمٌ مِنْ جَاهِلٍ.

عالم ازجاهل و نادان انتقام نمی گیرد.( خود را شریف تر از این می داند که با جاهل درگیر شود.)

ز جاهل نگیرد کسی انتقام *** به احمق گذشتی، به او کن سلام

(مهدی)

76- لاخَیرَ فی العَمَلِ اِلّا مَعَ العِلم.(1)

خیری نیست درعملی که از روی علم و آگاهی نباشد.

به کاری که از علم باشد تُهی *** همان به که آن کار را وانِهی

(مهدی)

77-لاسَمیرَ کَالعِلمِ.

هیچ مصاحب(همدم وهم نفسی) همانندعلم نیست.(ثروت لزوماً همدم آرام بخش روح

ص: 77


1- 5 همان

و روان نیست.)

چه همدم تو را به ز دانائیّت ؟ *** چه خصمی است بدتر ز نادانیت

(مهدی)

78- مَن سَكَنَ قَلبَهُ العِلمُ بِاللّه ِ سَكَنَهُ الغِنىٰ عَن خَلقِ اللّهِ.

کسی که در دلش علم به خدا ساکن شد، بی نیازی از خلق خدا در آن دل سکونت گزیند.

به دانا، خدا سرفرازی دهد *** ز خلق خدا بی نیازی دهد

(مهدی)

79- مَن قاتَلَ جَهلَهُ بِعِلمهِ فازَ بِالحَظِّ الأَسعَدِ.

کسی که به وسیله علم خودباجهل ونادانی پیکار کند به خوشبخت ترین بهره کامیاب گردیده است.

به جهلش هر آنکس که پیکار کرد *** به خوشبختی خویش اقرار کرد

(مهدی)

ص: 78

80- مَن کَلِفَ بِالعِلمِ فَقَد اَحسَنَ اِلی نَفسِهِ.

کسی که حریص باشد به آموختن و یاد گرفتن علم، به نفس خود نیکی کرده است ( اما حریص بر جمع مال، به نفس خود خیانت می کند)

حریص آنکه باشد به آموختن *** دهد روشنی گر چه با سوختن

(مهدی)

81- لَن یَز کُوَ العَمَلُ حَتّٰی یُقارِ نَهُ العِلمُ.(1)

هیچگاه عمل پاکیزه نشود تا وقتی که علم و دانش با آن همراه باشد.(عمل بدون تخصّص نتیجه بخش نیست)

نیاید ز تو هیچ کاری دقیق مگر آنکه با علم باشد رفیق

(مهدی)

82- غِنٰی العٰاقِلُ بِعِلمِه.

بی نیازی عاقل و خردمند به علم و دانش اوست.(نه به ثروت و دارائی)

ص: 79


1- 5 همان

به علم و عمل بی نیازی طلب *** ز خلق جهان سرفرازی طلب

(مهدی)

83- حُبُّ اَلْعِلْمِ وَ حُسْنُ اَلْحِلْمِ وَ لُزُومُ اَلصَّوَابِ مِنْ فَضَائِلِ أُولِي النهی اَلْأَلْبَابِ.

دوست داشتن علم، و بردباری نیکو، و ملازم بودن با راه درست، از فضیلت های صاحبان عقل و خرد است.( ولی دوستی مال و ثروت کار عاقلان نیست)

محبّتی که به علم است و حلم در عالِم *** فضیلتی است که بر عاقلان شده لازِم

(مهدی)

84- بِالعِلمِ یَستَقیمُ المُعوَجُّ.

کج رفتارها وکج رفتاری ها به وسیله علم راست گردد.

( امّا انباشت ثروت نمی تواند کجی ها را، راست کند).

به دانش کجی ها شود بر طرف *** ز دانش به دست آر عزّ و شرف

(مهدی)

ص: 80

85- اَلعِلمُ وَراثَةٌ کَریمَةٌ وَ نِعمَةٌ عَمیمَةٌ.

علم و دانش میراثی است گرامی ( و پربها) و نعمتی است همگانی ( و فراگیر)

اشاره به این که گرانبهاترین میراثی که انسان از خود به یادگار می گذارد، علم و دانش است و ارث گذاشتن مواهب مادّی افتخاری نیست و نیز علم و دانش نعمتی است که همگان می توانند از آن بهره ببرند، و همچون مال و ثروت نیست که اگر به کسی داده شود ، دیگری از آن محروم ماند. (دقت کنید)

علم و دانش هست میراثی گران *** هم برای عالِم و هم دیگران

(مهدی)

86- اَلعِلمُ قائِدُ الحِلمِ.

دانش رهرو حلم و شکیبایی است. (ثروت موجب طغیان است)

[اِنَّ الانِسانَ لَیَطغیٰ اَن رَأٰهُ الستَغنٰی]

شکیبائی بود از علم نافع *** و ثروت علم را سدّ است و مانع

(مهدی)

ص: 81

87- مَن سَکَنَ قَلبَهُ العِلمُ بِاللهِ سَکَنَهُ الغِنیٰ عَن خَلقِ اللهِ.

کسی که در دلش علم به خدا ساکن شد بی نیازی از خلق خدا در آن دل سکونت گزیند.

هر که عالِم شد به اسرار خدا *** از نیاز خلق می گردد جدا

(مهدی)

88- مَن لَم یَتَعَلَّم لَم یَعلَم.

کسی که تعلیم نکند و علم نیاموزد عالم نشود (یعنی بدون درس خواندن و فراگرفتن، کسی عالم نشود.)

نابرده رنج گنج میسّر نمی شود *** مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد

(سعدی)

89- عالِمٌ مُعانِدٌ خَیرٌ مِن جاهِلٍ مُساعِدٍ.

عالم و دانشمندی که دشمنی کند، بهتر است از نادانی که مساعدت و یاری کند.

ص: 82

دوستی با مردم دانا نکوست *** دشمن دانا به از نادان دوست

دشمن دانا بلندت می کند *** بر زمینت می زند نادان دوست

(سعدی)

90- شَینُ العِلمِ الصَّلَفُ.

زشتی علم ، لاف زدن و ادّعای بیجا کردن است.

چو دانا شدی لاف بیجا مزن *** که زشتی ببار آوری زین سخن

(مهدی)

91- تَعَلَّمُوا العِلمَ وَ تَعَلَّمُوا مَعَ العِلمِ السَّکینَةَ وَ الحِلمَ ، فَاِنَّ العِلمَ خَلیلُ المُؤمِنِ وَ الحِلمَ وَزیرُهُ.

علم را یادگیرید و به همراه علم آرامش و بردباری را یاد گیرید ، زیرا علم دوست مؤمن است و بردباری وزیر او است.

به علم و عمل بردباری گزین *** که با هم شود یاور مؤمنین

(مهدی)

ص: 83

92- بَذلُ العِلمِ زَکوٰةُ العِلمِ.

بذل و بخشش علم، زکات علم است.

گر از علم عالِم زکاتش دهد *** به روز جزا حق نجاتش دهد

(مهدی)

93- اِنَّما العالِمُ مَن دَعاهُ عِلمُهُ اِلَی الوَرَعِ وَ التُّقیٰ ، وَ الزُّهدِ فی عالَمِ الفَناءِ وَ التَوَلُّهِ بِجَنَّةِ المَأویٰ.

جز این نیست که عالم و دانشمند کسی است که علم و دانشش بخواند او را به پارسایی و پرهیزکاری، و به بی رغبتی در جهان فانی و شیفتگی به سوی بهشت برین.

به علم و عمل دل به عُقبی دهی *** از آن به که عُقبی به دنیا دهی

(مهدی)

ص: 84

94- اِنَّکَ مَوزُونٌ بِعَقلِکَ فَزِکِّهِ بِالعِلمِ.

به راستی که تو سنجیده شوی به عقل خود پس آن را به وسیلۀ علم پرورش ده.

تو را قدر و قیمت به عقل است و هوش *** به دانش به نیکوئی عقل کوش

(مهدی)

95- اِنَّ العِلمَ یَهدی وَ یُرشِدُ وَ یُنجی ، وَ اِنَّ الجَهلَ یُغوی وَ یُضِلُّ وَ یُردیٰ.

به راستی که علم راهنمائی کند، و ارشاد نماید، و نجات دهد، و نادانی از راه به در کند، و گمراه کند، و هلاک گرداند.

دانش تو مُرشد است و رهنما *** جهل، گمراهی و مرگ است و فنا

(مهدی)

96- اِنَّ النّارَ لایَنقُصُها ما اُخِذَ مِنها وَ لکِن یُخمِدُها اَن لا تَجِدَ حَطَباً وَ کَذلِکَ العِلمُ لا یُفنیهِ الاِقتِباسُ لٰکِن بُخلُ الحامِلینَ لَهُ سَبَبُ عَدَمِهِ.

به راستی که آتش را کم نمی کند آنچه از آن گرفته و برداشته شود، ولی

ص: 85

خاموش شدن آتش به خاطر آن است که چوبی نیابی ( تا آتش را به وسیلۀ آن روشن نگهداری) و همین گونه است علم ، که فرا گرفتن آن، علم را فانی نکند، بلکه بخل کردن آنها که حامل علم هستند ( و یاد ندادنش به دیگران ) سبب نابودی آن شود.

علم با نشرش بماند یادگار *** هیزم ، آتش را نماید پایدار

(مهدی)

97- اَحمَدُ العِلمِ عاقِبَةً ما زادَ فِی عَمَلِکَ فِی العاجِلِ وَ اَزلَفَکَ فِی الاَجِلِ.

ستوده ترین علم ها از نظر سرانجام، آن علمی است که در دنیا در عمل تو بیفزاید، و در قیامت تو را به خدا نزدیک گرداند.

گر نیارد علم قُرب کردگار *** چون کُتُب باری است در پشت حمار

(مهدی)

ص: 86

98- اَعوَنُ الاَشیاءِ عَلی تَزکِیَةِ العَقلِ التَّعلیمُ.

کمک کارترین چیزها برای تزکیه و پاک کردن عقل (یا پرورش دادن آن)، آموزش دادن (علم به دیگران) است.

با تَعَلُّم تزکیّه کن عقل را *** دور کن از خود غرور جهل را

(مهدی)

99- اَفضَلُ ما مَنَّ اللهُ سُبحانَهُ بِهِ عَلیٰ عِبادِهِ عِلمٌ وَ عَقلٌ وَ مُلکٌ وَ عَدلٌ.(1)

برترین چیزی که خداوند بدانها بر بندگان خود منّت نهاده ( چند چیز است) علم، عقل، سلطنت، عدالت.

منّتی حق نهاده بر خلقش دانش و عقل و سلطنت ، عدلش

(مهدی)

ص: 87


1- 5 همان

100- اَلمُتَعَبِّدُ بُغَیرِ عِلمٍ کَحِمارِ الطّاحُونَةِ یَدُورُ وَ لا یَبرَحُ مِن مَکانِهِ.

عبادت کننده بدون علم و دانش همانند الاغ آسیا است که گردش می کند و دور می چرخد، ولی از جای خود بیرون نرود.

خر عیسی گرش به مکّه رود *** چون که آید هنوز خر باشد

دور کعبه که بارها گردد *** چون الاغی به آسیا گردد

101- اَلعِلمُ یُرشِدُکَ اِلی ما اَمَرَکَ اللهُ بِهِ، وَ الزُّهدُ یُسَهِّلُ لَکَ الطَّریقَ اِلَیهِ.

علم راهنمائی کند تو را بدانچه خداوند بدان دستورت داده ، و زهد و بی رغبتی راه آن را برای تو آسان و هموار کند.

علم را از حق سِتانی رهنماست *** علم بی ایمان یقین راه فناست

(مهدی)

ص: 88

102- اَلعِلمُ اَکثَرُ مِن اَن یُحاطُ بِهِ فَخُذُوا مِن کُلِّ عِلمٍ اَحسَنَهُ.

علم و دانش بیشتر از آن است که کسی بدان احاطه پیدا کند ( و همه را فرا گیرد) و از این رو از هر علمی بهترینش را فراگیرید.

تو را قدرتی نیست بر جستجو *** ز دانش پسر، بهترین را بجو

(مهدی)

103- اَلایمانُ وَ العِلمُ اَخَوانِ تَوأَمانِ وَ رَفیقانِ لا یَفتَرِقانِ .

ایمان و علم برادرانی هستند همزاد، و دو رفیقی هستند که از یکدیگر جدا نشوند.

علم و ایمان رفیق یکدگرند *** هر کجا می روند همسفرند

ص: 89

104- اَلعِلمُ اَفضَلُ الجَمالَینِ.(1)

علم برترین بخش جمال و زیبایی از دو بخش زیبایی زندگی است.

به دانش گرا تا بیابی جمال *** به حِلمَت رسان آن به حدّ کمال

(مهدی)

105- اَلعِلمُ قاتِلُ الجَهلِ وَ مُکسِبُ النُّبلِ.(2)

علم کُشندۀ جهل و نادانی و وسیلۀ به دست آوردن زیرکی و بزرگی است.

به دانش بزرگی کن و زیرکی *** اگر چه بدست آوری اندکی

(مهدی)

106- اَلعِلمُ مِصباحُ العَقلِ وَ یَنبُوعُ الفَضلِ.

دانش، چراغ عقل و چشمۀ فضیلت و برتری است.

چراغ خِرَد علم و دانش بود *** فضائل بَرِ اهل بینش بود

(مهدی)

ص: 90


1- همان
2- 5 همان

107- اَلعِلمُ داعِیَ الفَهمِ.

علم خوانندۀ انسان است به فهم و درک .

تو را علم خواند به فهم دُرُست *** حقیقت ، به اندیشه ، بتوان جست

(مهدی)

108- اَلْعٰالِمُ وَ الْمُتَعَلِّمُ شَریکٰانِ فیِ الأَجْرِ وَ لا خَیْرَ فیمٰا بَیْنَ ذٰلِکَ.

دانشمند و دانشجو هر دو در پاداش و مزد شریکند ، و آنکه در میانه آن دو است خیری در او نیست.

باش دانشمند یا دانش طلب *** تا خدا خیرت دهد زین دو سبب

ورنه خیری نیست در تو، زین میان *** کوش و دانش کسب کن از این و آن

(مهدی)

109- تَعَلَّمْ عِلْمَ مَنْ یَعْلَمُ وَ عَلَّمْ عِلْمَکَ مَنْ یَجْهَلُ ، فَاِذا فَعَلْتَ ذٰلِکَ عَلَّمَکَ مٰا جَهِلْتَ وَ انْتَفَعْتَ بِمٰا عَلِمْتَ.

ص: 91

بیاموز علم را از کسی که می داند، و بیاموز ان علم خود را به کسی که نمی داند، که هرگاه چنین کردی دانا شده ا ی، آنچه را نادان بودی، و سود

برده ا ی به آنچه می دانستی.

به نزد عالمان شو دانش آموز *** به نادانان پس آن دانش بیاموز

چنین باشی تو را باشد دو سر سود *** که هم دانا شدی هم دانش آموز

(مهدی)

110- قِوامُ الدُّنیا بِاَربَعٍ: عالِمٍ یَعمَلُ بِعِلمِهِ، وَ جاهِلٍ لا یَستَنکِفُ اَن یَتَعَلَّمَ، وَ غَنِیٍّ یَجُودُ بِمالِهِ عَلَی الفُقَراءِ، وَ فَقیرٍ لا یَبیعُ آخِرَتَهُ بِدُنیاهُ، فَاِذا لَم یَعمَلِ العالِمُ بِعِلمِهِ اِستَنکَفَ الجاهِلُ أَن یَتَعَلَّمَ، وَ اِذا بَخِلَ الغَنِیُّ بِمالِهِ باعَ الفَقیرُ آخِرَتَهُ بِدُنیاهُ.

قوام و نظام دنیا بر پایۀ چهار چیز است : عالم و دانشمندی که به علم خود عمل کند ، جاهل و نادانی که ننگ نداشته باشد از اینکه بیاموزد، و توانگری که بخشش کند به مال خود بر مستمندان ، و فقیری که نفروشد آخرت خود

ص: 92

را بر دنیا ، پس هنگامی که عالم به علم خود عمل نکند، جاهل ننگ دارد از اینکه بیاموزد ، و هنگامی که توانگر بخل ورزد به مال خود ، فقیر و نیازمند آخرت خود را به دنیایش بفروشد.

فقیر و عالم و دارا و جاهل *** شود نظم جهان زین چار کامل

اگر عالِم به علم خود عمل کرد *** شود تشویق بر تعلیم جاهل

و گر بر بینوایان داد دارا *** شود بر مستمندان عیش حاصل

(مهدی)

ص: 93

این بخش را با روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم زینت می بخشیم و به پایان می برم که می فرماید:

اِنَّ الْعُلَمٰاءَ وَرَثَةُ الْاَنْبیاءِ اِنَّ الاَنْبیاءَ لَمْ یُوَرَّ ثُوا دینٰاراً وَ لٰا دِرْهَماً وَ لکِنْ وَرَّثُوا الْعِلْمَ فَمَنْ اَخَذَ مِنْهُ اَخَذَ بِحَظٍّ وافِرٍ.

دانشمندان وارثان انبیاء هستند چرا که انبیاء دینار و درهمی از خود به یادگار نگذاشتند، بلکه علم و دانش به ارث گذاشتند ، پس هرکس از آن بهره ای بگیرد بهرۀ فراوانی برده است .

ص: 94

بخش پنجم مال 58 حکمت

اشاره

ص: 95

1- شَرُّ الأَموالِ مٰا أَكسَبَ المَذٰامَّ.(1)

بدترين دارايى ها آن است كه نكوهش به بار آورد.

2- شَرُّ الأَموالِ ، مٰالَم يُغنِ عَن صٰاحِبِهِ.

بدترين دارايى ها، آن است كه به درد صاحب خود نخورد.(برای دنیا و آخرت صاحبش سودی نداشته باشد.)

3- شَرُّ المٰالِ لَم يُنفَق في سَبيلِ اللّهِ مِنهُ وَ لَم تُؤَدَّ زَکٰوتُهُ.

بدترين دارايى، آن است كه از آن ، در راه خدا انفاق نشود و زكاتش پرداخت نگردد.

4-ألفَضيلَةُ بِحُسنِ الكَمالِ وَ مَكارِمُ الأَفعٰال، لا بِکَثْرَةِ المٰالِ وَ جَلالَةَ الأَعمال.

برترى به حسن كمال و كردارهاى والاست، نه به بسيارى مال و بزرگى كارها (منصب ها).

(2)

ص: 96


1- 6 همان
2- 6 همان

5- إتِّقُوا خِداعُ الآمٰالِ فَكَم مِن مُؤَمِّلِ يَومَ لَم يُدرِكُ وَ باني بِناءِ لَم يَسكُنُهُ وَ جٰامِعُ مٰالَ لَم يَأكُلُهُ وَ لَعَلَّهُ مِن باطِلِ جَمعُهُ وَ مَن حَقَّ مَنعُهُ أَصابَهُ حَراماً وً احتَمِلُ بِهُ آثاماً.

از فريب خوردن از آرزوها بترسيد! چه بسا آرزومندى که روزى را در نيافت، و سازندۀ بنائى كه در آن ساکن نشد، و گرد آورندۀ مالى كه آن را نخورد، و شايد كه از راه نامشروع جمع آورى كرده آن را، و از بابت حقى كه نداده است از حرام به وى رسيده، و گناهان بسيارى را به واسطۀ آن بدوش كشيد.

6- اَلقِنیَةُ اَحزانٌ.

مال و ثروت اندوه ها به همراه دارد.

(علم هر چه بیشتر شود نشاط دانشمند را افزون کند.)

ص: 97

7- اَلمالُ حِسابٌ.(1)

مال و ثروت را حسابی است. (در قیامت به آن رسیدگی می شود.)

(دانشمندی که ثروتی ندارد زودتر از صراط قیامت عبور می کند.)

8- اَلقِنیَةُ سَلِبٌ.

مال و ثروت رباینده است.( آرامش و قرار را می برد)

(علم آرامش افزاست)

9-اَلمالُ عارِیَةٌ.

مال عاریت است . (نهایتاً از صاحبش گرفت می شود.)

(علم همراه عالم می ماند تا قیامت.)

ص: 98


1- 5 همان

10- اَلقِنیَةُ تَجلِبُ الحُزنَ.

مال و ثروت اندوه جلب کند (و حزن) به بار آورد.

( علم و دانش نشاط آور است)

11- اَلمالُ نَهبُ الحَوادِثِ.

مال غارت شدۀ حوادث است.

(دانشِ عالِم را، حوادث از بین نمی برد)

12- اَلمالُ سَلوَةُ الوُرّاثِ.(1)

مال سبب کامروایی وارث است. (و بسا به صاحبش وفا نکند)

(علم موجب کامروایی عالم است.)

ص: 99


1- 5 همان

13- اَلقِنیَةُ یَنبُوعُ الاَحزانِ.

ثروت چشمۀ اندوه ها است. (جوشش زای اندوه است)

(دانش رودخانه جریان یافته از آرامش است.)

14- اَلرِّجالُ تُفیدُ المالَ، اَلمالُ ما اَفادَ الرِّجالَ.

مردان مال کسب کنند، ولی مال مرد کسب نمی کند.(یعنی مردی و مردانگی با مال کسب نشود.)

(اما علم و دانش نشان دهندۀ همّت مردانِ عالم است.)

15- اَلمالُ یَعسُوبُ الفُجّارِ.

مال و ثروت، پادشاه و فرمانروای فاجران و تبهکاران است.

(امام امیرالمومنین علی علیه السلام یعسوب دین و دینداران است.)

ص: 100

16- اَلمالُ مادَّةُ الشَّهَواتِ.(1)

مال ریشۀ شهوات است.

(علم اساس و پایه مبارزه با نفس است.)

17- اَلمالُ یُفسِدَ المألَ وَ یُوَسِّعُ الآمالَ.

ثروت سرانجام کارها را تباه کند و آرزوها را توسعه دهد.

(علم الهی، انسان را به سعادت ابدی می رساند.)

18- اَلمالُ لِلفِتَنِ سَبَبٌ وَ لِلحَوادِثِ سَلَبٌ.

مال سبب فتنه ها و غارت شدۀ حوادث است.

(علم سبب شناخت فتنه ها و دوری از آنهاست.)

ص: 101


1- 5 همان

19-اَلمالُ داعِیة ُ التَّعَبِ وَ مَطِیَّةُ النَّصَبِ.

مال دعوت کنندۀ تعب ، و مرکب رنج و زحمت است.

(علم مرکب راهوار آرامش و آسایش است.)

20- اَلمالُ لایَنفَعُکَ حَتّی یُفارِقَکَ.

مال تو را سود ندهد تا از تو جدا شود.(در راه خدا و خلق خدا به کارگیری)

(اما علم پیوسته به تو سود می رساند.)

21- اَلمالُ یُکرِمُ صاحِبَهُ فِی الدُّنیا وَ یُهینُهُ عِنداللهِ سُبحانَهُ.

مال و ثروت دارندۀ خود را در دنیا گرامی دارد، ولی در پیشگاه خدا او را خوار گرداند. (چنانکه در راه رضای او صرف نشود)

(علم، هم در دنیا و هم در آخرت به دانشمند سود می رساند.)

ص: 102

22- اَلمالُ یَرفَعُ صاحِبَهُ فِی الدُّنیا وَ یَضَعُهُ فِی الآخِرَةِ.(1)

مال دارندۀ خود را در دنیا بلند کند ولی در آخرت او را پست گرداند.

( عالم عامِل در دنیا و آخرت نزد خالق و خلق بلند مقام است.)

23- اَلمالُ وَبالٌ عَلی صاحِبِهِ اِلّا ما قَدَّمَ مِنهُ.

ثروت برای صاحب خود وبال و گرفتاری است، مگر آنچه را از پیش (برای روز جزا) فرستاده باشد.

(علم عالِم عامِل ، هرگز موجب وبال و گرفتاری او نمی شود.)

24- اَلمالُ فِتنَةُ النَّفسِ وَنَهَبُ الرَّزایا.

مال سبب فتنه و آشوب نفس و غارت شدۀ مصیبت هاست.

( آرامش نفس و دوری از مصیبت ها ، با علم به دست می آید.)

ص: 103


1- 4 همان

25- اِنَّ المَرءَ اِذا هَلَکَ قالَ النّاسُ: ما تَرَکَ؟

وَ قالَتِ المَلائِکَةُ: ما قَدَّمَ؟

لِلّهِ آباؤُکُم! فَقَدَّمُوا بَعضاً یَکُن لَکُم ذُخراً،

وَ لا تُخَلِّفِوا کُلّاً فَیَکُونَ عَلَیکُم کَلّاً.

به راستی که آدمی هنگامی که بمیرد، مردم گویند: چه به جای نهاده؟

و فرشتگان گویند: چه از پیش فرستاده است؟

خدا پدرتان را رحمت کند، مقداری از مال را از پیش بفرستید که اندوخته ای باشد برای شما، و همه را به جای نگذارید، که موجب سنگینی و دشواری بر شما باشد!

(دقت شود بیان امام چقدر زیباست)

نیک و بد چون همی بباید مُرد *** خنک آنکس که گوی نیکی بُرد

برگ عیشی به گور خویش فرست *** کس نیارد ز پس تو پیش فرست

عمر بر ف است و آفتاب تموز *** اندکی مانده خواجه غرّه هنوز

ای تُهی دست رفته در بازار *** ترسمت پُر نیاوری دستار

(سعدی)

ص: 104

26- اِنَّ مالَکَ لَحامِدُکَ فی حَیاتِکَ وَ لَذامُّکَ بَعدَ وَفاتِکَ.(1)

به راستی که مال تو در زمان زندگی تو بهرۀ سپاس گویان تو است وپس از مرگت بهرۀ نکوهش کنندگانت خواهد بود.

( اما علم در حیات و ممات موجب سرافرازی توست.)

27- اِنَّ مالَکَ لا یُغنیٖ جَمیعَ النّاسِ فَاخصُص بِهِ اَهلَ الحَقِّ.

به راستی که مال تو همۀ مردم را بی نیاز نتواند نمود، پس آن را ویژۀ اهل حق گردان.

(و علم خود را در اختیار کسانی قرار ده که شایسته آن باشند.)

28- اِذا اَحَبَّ اللهُ سُبحانَهُ عَبداً بَغَّضَ اِلَیهِ المالَ وَقَصَّرَ مِنهُ الآمالَ.

هرگاه خداوند بنده ای را دوست بدارد، مال را در نظر او مبغوض گرداند و آرزوهای

ص: 105


1- 4 همان

او را کوتاه کند.

( و علم را محبوب او می گرداند.)

29- حُبُّ المالِ يُفسِدُ المآلِ.

مال دوستى، دين را سست می گرداند. (علم ، دین را تقویت می کند)

30- حُبُّ المالِ يُقَوّىٖ الآمالَ وَ يُفسِدُ الأَعمٰالَ.

مال دوستى، آرزوها را تقويت مىكند و اعمال را تباه مىکند. (علم ، عالِم را به عمل صالح تشویق می کند.)

31- حُبُّ المالِ يُوهِنُ الدّين وَ يُفسِدُ اليَقين.

مال دوستى، دين را سست و يقين را تباه مى گرداند. (علم، بر یقین انسان می افزاید)

ص: 106

32- اَفضَلُ الاَموالِ اَحسَنُها اَثَراً عَلَیکَ.

برترین مال ها آن است که اثر آن بر تو نیکوتر باشد. (و برترین علم آن است که برای تو و مردم مفید باشد.)

33- أَلمال يُقَوّى غَيرَ الأيّد.

ثروت مددکار ناتوان است.

34- أَلرّجالِ تَفيدُ المال.

مردان از ثروت بهره گیرند.

35- اَطیَبُ المالِ ما اکتُسِبَ حِلِّهِ .

پاکیزه ترین مال ها مالی است که از راه حلال بدست آمده باشد.

ص: 107

36- أللّؤمُ ايثارَ المالِ عَلَى الرِّجال.

فرومایگی آن است که مال بر انسان ها ترجیح داده شود.

37- أينَ مَنِ ادَّخَرَ وَ اعتَقَدَ وَ جَمَعَ المالَ عَلىَ المالِ فَاَكثَر.

کجاست آنکه ذخیره کرد و بر آن افزود، و فراهم آورد مال را بر روی مال تا بسیار شد.

38- اَنفَعُ المالَ ما قُضيَ بِهِ الفَرض.

بهترین و نافع ترین و مفیدترین مال آن است كه واجبات به وسيله ی آن ادا شود.

39- إنَّ إِعطاءَ هٰذا المالِ قِنيَةَ وَ إنّ إمساكَهُ فِتنَةً.

راستى كه بخشيدن اين مالْ(ثروت) پس انداز است (برای آخرت) و نگهداشتن آن فتنه (گرفتارى است برای دنیا)

ص: 108

40- امام علی علیه السلام فرمود:

انبوهی مردم تو را نفریبد و از خویشتن غافل نسازد در حالی که دید ه ای پیش از تو کسانی بودند که بر اثر آرزوی دراز و دور دیدن مرگ مال و ثروت گرد آوردند و از ناداری پرهیز کردند و از عواقب آن خود را ایمن پنداشتند اما چگونه مرگ بر آنان فرود آمد و ایشان را از وطن شان بیرون راند...... آیا ندید کسانی را که آرزوی دراز داشتند و ساختمان های استواری ساختند و مال فراوان گر آوردند چگونه گورها خانه های آنان شد و آن چه گرد آورده بودند تباه گردید و اموالشان نصیب میراث خواران شد و زنانشان از آنچه دیگران شدند! (1)

41- إذا أرادَ اللّهُ بِعَبدٍ شَرّاَ حَبِّبَ إِلَيهِ المالَ وَ بَسَطَ مِنهَ الآمالَ.

هرگاه خداوند بدي را بر بنده ای اراده كند مال را محبوب وى گرداند و آرزوهاى او را دراز سازد.

ص: 109


1- نهج البلاغه خطبه 132

42- مَن كَرَمَ عَلَيهِ عِرضُهُ هان عَلَيهِ المال.

كسى كه آبرويش نزد او گرامى و عزيز باشد مال براى او(و صرف آن در اين راه)خوار باشد.

43- أَلمالُ يُبدي جَواهِرَ الرِّجالِ وَ خَلائِقَها.

ثروت، گوهر مردان و خوي هاى آنان را نمودار مى سازد.

44- أَلمالُ فِتنَةُ النَّفسِ وَ نَهْبَ الرَّزايٰا.

مال سبب فتنه و آشوب نفس و غارت شده ی مصيبت هاست.

45-أَفضَلَ السَّخاء أَن تَكوُنَ بِمالِكَ مُتَبَرِّعاً وَ عَن مالِ غَيْرَكَ مُتُوَرِّعاً.

برترين بخشش آنست كه مال خودت را در راه خدا بخشش کنی و از مال ديگران بپرهيزى (خیانت نکنی).

ص: 110

46-ذِكرُ اللّهِ رَأس مالَ كُلُّ مُؤمِن وَ رَبحَه السَّلامَة مِنَ الشَّيطان.

یاد خدا، سرمايه هر مؤمنى است و سود آن، سالم ماندن از گزند شيطان .

47- كُن بِمالِكَ مُتَبَرِّعاً وَ عَن مالِ غَيْرِك مُتَوَرِّعاً.

در دارایى خود بخشنده و در مال دیگران پرهیزگار باش.

48- لا مالَ أَعْوَدُ مِنَ العَقل.

هیچ مال و سرمایه اى پردرآمد تر از عقل نیست.

49- عِلمُ لٰا يُصلِحُكَ ضَلالٌ وَ مالٌ لا یُنْفِعَكَ وَبالٌ.

علمى كه اصلاحت نكند، گمراهى است و ثروتى كه تو را سود نبخشد، رنج و سختى است.

ص: 111

50- بِئسَ القُوتِ أَکْلُ مالِ الأَيتام.

بدترین روزی خوردن مال یتمیان است .(خداوند خوردن مال يتيمان را حرام فرمود تا حقوق آنان از ظلم و تعدّي محفوظ بماند)

51- امام علی علیه السلام فرمود:

مَن يَكتَسِبْ مالاً مِن غَيرِ حِلِّهِ يَصرِفْهُ في غَيرِ حَقِّهِ.(1)

هرکس مالی را به ناحق کسب کند آن را در راهی خرج کند که اجری نداشته باشد.

52- امام علی علیه السلام فرمود:

هر که مالی دارد، مبادا تباه کند، زیرا بخشیدن بی جهت مال، ریخت و پاش و اسراف است و این کار نام صاحبش را در میان مردم بلند می گرداند و نزد خدا پست می سازد. هیچ انسانی مالش را بی جا خرج نکرد و به نا اهلش نداد، مگر اینکه از قدردانی آنان محروم گشت و خیر و نفعش به دیگری رسید و اگر هم در میان

ص: 112


1- تحف العقول صفحه 94

آنان کسی باشد که با وی اظهار دوستی و قدردانی کند آن در حقیقت چاپلوسی و دروغ است .(1)

53-امام علی علیه السلام فرمود: خرج کردن مال تو در راه طاعت خداوند بزرگترین نعمت است، و مصرف کردنش در راه معصیت خداوند، بزرگترین محنت .(2)

54- أَلجاهِلُ يَطلُبُ المٰال.

نادان مال مى جويد.(و عاقل علم)

55- امام علی علیه السلام فرمود:

یَابْنَ آدَمَ، کُنْ وَصِیَّ نَفْسِکَ فِی مَالِکَ، وَآعْمَلْ فِیهِ مَا تُؤْثِرُ اَنْ یُعْمَلَ فِیهِ مِنْ بَعْدِکَ.(3)

ص: 113


1- تحفه العقول صفحه 185
2- غرر الحکم مبحث مال
3- نهج البلاغه حکمت 254

ای فرزند آدم تو خود وصی خویش در اموالت باش و با آن همان کن که ترجیح می دهی بعد از تو با آن چنان شود.

56- أَلكَرَمُ ايثارُ عَذوُبَةِ الثَناءِ عَلىٰ حُبِّ الْمٰالِ.

بخشش، برگزیدنِ گوارایى ستایش است بر دوستى مال.

58- امام علی علیه السلام فرمود:

بزرگترین حسرت ها در روز قیامت حسرت مردی است که مالی را از راه ناروا به دست آورد و آن را برای مردی به ارث گذارد و او آن را در راه طاعت خدای سبحان خرج کند و به سبب آن به بهشت رود و آن اولی به واسطه ی آن به دوزخ رود.(1)

ص: 114


1- نهج البلاغه حکمت 429

روایات نبوی در بیان فضائل علی علیه السلام

دعای پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم ،به درگاه خداوند متعال:

اَللّهُمَّ اَقولُ کَما قالَ اَخﯥ مُوسیٰ:

اَلّلهُمَّ اجْعَل لی وَزیراً مِنْ اَهْلی ،عَلیّاً اَخی، اُشْدُد ِبهِ اَزْری، وَ اَشْرِکْهُ فی اَمْری،کَی نَسَبِّحَکَ کَثیراً، وَ نَذْکُرَکَ کَثیراً، اِنَّکَ کُنْتَ بِنا بَصیراً.

خدایا ! همان گونه که برادرم موسی گفت، می گویم:

«خدایا! برای من یاوری ازخاندانم قرارده، علی برادرم را، پشتم را با او محکم بدار و او را در کارم شریک گردان تا تو را فراوان تقدیس کنیم و به ذکرت بپردازیم. که تو، به [کارهای] ما بینایی». (1)

امام علی علیه السلام می فرماید:

من شب و روز به نزد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم می رفتم و چون از او می پرسیدم، پاسخم می داد، و اگر ساکت می ماندم ، او آغاز [به سخن ] می کرد.

و آیه ای بر او نازل نشد، جز آن که قرائتش کردم و تفسیر و تاویل آن را دانستم.

ص: 115


1- فضائل صحابه احمدحنبل ج2ص678ح1158--434/1

و رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ، از خدا خواست که هیچ یک از آموخته هایش را در حلال و حرام و امر و نهی و طاعت و معصیت، فراموش نکردم.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم دستش را بر سینه ام نهاد و گفت:

«خدایا! قلبش را از علم و فهم وحکومت و نور آکنده ساز.»

آنگاه به من فرمود:

«پروردگارم جلّ و اعلی به من خبر داد که، دعایم رادر حق تو اجابت کرد.»(1)

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

1- اَنامَدینَةُ العِلمِ وَعَلیٌّ بابُها، فَمَن اَرادَ المَدینَةَ فَلیَاتِ البابَ.

«من شهر دانشم و علی علیه السلام دروازۀ آن پس هر کس قصد ورود به شهر را دارد از دروازه اش بیاید.»

2- اَنا دارُالحِکمَة وَ عَلیٌّ علیه السلام بابُها.

من خانۀ حکمتم و علی علیه السلام درِ آن است.

3-«قرآن، پیشوای هدایتگر است و بر آن رهبری است که به سوی آن می خواند و با

ص: 116


1- تاریخ دمشق ج42ص386ح 8993--1/436

حکمت و پند نیکو ،بدان دعوت می کند. و آن [رهبر] علی بن ابیطالب علیه السلام است. و پس از من ، او فرمانروا ( ولی امر) و وارث علم وحکمت من و نهان و آشکار من و نیز وارث هرچیزی است که پیامبران پیش از من به ارث نهاده اند. و من ارث برنده و به ارث نهنده ام . پس به شک نیفتید و تردید مکنید.» (1)

4-شبی که مرا به آسمان و از آسمان به آسمان دیگر تا «سدرةُ المُنتَهی » بردند، در پیشگاه پروردگارم ایستادم، خداوند به من فرمود:

«ای محمّد صلی الله علیه و آله و سلم علی علیه السلام را برای تو برگزیدم، پس او را جانشین و وصیّ خودگیر، [همچنین] « علم و حلم » خود را بدو بخشیدم . او حقیقتاً امیرمؤمنان است. نه پیش از او کسی بدان (منصب ) نائل آمد و نه برای کسی پس از او [چنین]خواهد بود.»(2)

5-علی بن ابیطالب علیه السلام، پیش گام ترین فرد امّتم در اسلام است.

علمش از همه بیشتر، دینش از همه درست تر و یقینش از همه برتر است . [همچنین]

ص: 117


1- خصاص الائمه ص75--2/10
2- مناقب خوارزمی ص303 ح299-2/89

بردباری اش از همه فزون تر ، و دستش از همه سخاوتمندتر و قلبش از همه قوی تر است، و اوست امام و خلیفۀ پس از من . (1)

6-پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم به امیرمؤمنان علیه السلام فرمود:

« هر آنچه به تو املا می کنم بنویس.»

علی علیه السلام گفت: ای پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم ! آیا از فراموشکاری من بیم داری؟

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: « از فراموشکاری تو بیم ندارم ، چون از خدا خواسته ام که تو را حفظ کننده قرار دهد ( اُذُنِ واعیه باشی) و فراموشکارت نسازد، امّا برای شریکان خود بنویس .»

علی علیه السلام گفت: پرسیدم ای رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ! شریکان من چه کسانی اند؟

پیامبرخدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: « پیشوایان از بین فرزندانت که به واسطۀ آنان ، امّت من ، از باران سیراب می شوند و دعایشان مستجاب می گردد و خداوند، بلاها را توسط آنان از امّت، دور می سازد و به واسطۀ آنان، رحمت از آسمان فرو می ریزد.»

آنگاه با دست به حسن علیه السلام اشاره کرد و فرمود :

ص: 118


1- امالی صدوق ص57ح13-2/107

« این نخستین آنان است و سپس به حسین علیه السلام اشاره کرد و فرمود :

پیشوایان، از فرزندان او هستند.»(1)

عمر بن خطاب : علی علیه السلام داناترین امّت پیامبر است .

هنگامی که ابوبکر درگذشت و عُمَر را جانشین خود کرد، یکی از بزرگان یهود مدینه ، که یهودیان مدینه می پنداشتند او داناترین فرد روزگار خویش است، نزد« عُمَر» آمد و به او گفت:

ای عمر!من نزد تو آمده ام و می خواهم مسلمان شوم ، در این صورت اگر به پرسش های من پاسخ دهی ، تو آگاه ترین یاران محمد صلی الله علیه و آله و سلم به قرآن و سنّت و چیزهایی که می خواهم بپرسم ، هستی.

عمر به وی گفت : من چنین نیستم، ولی تو را به کسی راهنمائی می کنم که؛

« دانا ترین اُمّت ما به کتاب ، سنّت و چیزهایی است که تو دربارۀ آنها می پرسی.»

آنگاه با دستش به علی علیه السلام اشاره کرد و گفت : « آن مرد، اوست.» (2)

ص: 119


1- کمال الدین : ص206ح2- امالی طوسی : ص441ح989-10/535
2- کافی ج1ص531 ح8-کشف الغمّه ج3ص296-10/529

علم امام علی علیه السلام دربارۀ ادیان امام علیه السلام فرمود: « به خدا سوگند، اگر [تخت و]تکیه گاهی برایم بگذارند، در بین اهل تورات با توراتشان، و در بین انجیل با انجیلشان ، و در بین اهل زبور با زبورشان ، و در بین اهل قرآن با قرآنشان داوری خواهم کرد.» (1)

همچنین فرمود: به خدا سوگند، من به تورات از اهل تورات ، و به انجیل از اهل انجیل، و به قرآن از اهل قرآن ، داناترم.(2)

سلمان فارسی«محمدی»

مردی بر سلمان گذشت . سلمان به او گفت :

علی علیه السلام را می بینم که پشت سر شما می رود، و شما بر نمی خیزید تا به دامانش چنگ زنید. [و از او هدایت می جویید] !

«سوگند به آن که جانم در دست اوست، پس از او هیچ کس شما را از راز پیامبرتان آگاه نخواهد کرد.»(3)

ص: 120


1- امالی طوسی :ص523ح1159-10/570
2- کتاب سلیم بن قیس :ج2ص913ح65-10/569
3- بشارة المصطفی :ص124-10/525

چند روایت از ابن عباس

عبدالله بن عباس که به «حبر امّت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم » (دانشمند امّت) مشهور است، شاگرد امیرمؤمنان علیه السلام است و به این شاگردی افتخار می کند. ابن عباس می گوید:

1- سوگند به خدا ، نُه دهم از دانش ، به علی بن ابیطالب علیه السلام داده شده است، و سوگند به خدا که وی در یک دهم آخر نیز با شما شریک است. (1)

2- در شبی مهتابی ، پس از نماز عشاء ، امام علی علیه السلام دست مرا گرفت و به سوی بقیع بُرد و فرمود: « ای عبدالله ! بخوان » و من خواندم : « بِسمِ الله الرَّحمن الرَّحیم » و علی دربارۀ اسرار بای « بسم الله » تا طلوع فجر برایم سخن گفت.(2)

3- در جواب عدّه ای که از ابن عباس پرسیدند نسبت دانش تو به دانش پسر عمویت ( علی ابن ابیطالب علیه السلام) چیست؟

گفت: علم علی علیه السلام اقیانوسی است و علم من یک قطرۀ باران !

ص: 121


1- مناقب ابن شهر آشوب ج2ص30-10/535
2- ینابیع الموده ج1ص214ح19-10/557

بخش پایانی

اشاره

چند روایت از پیامبراکرم اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم دربارۀ فضیلت های علمی علی علیه السلام:

1- یا علی علیه السلام ! اگر ترس این نبود که غالیان امّت من آنچه را که مسیحیان دربارۀ عیسی بن مریم علیه السلام گفتند دربارۀ تو بگویند، سخنی می گفتم که به هیچ جمعی گذر نمی کردی، جز آن که خاک زیر پایت را برای شفا بر می داشتند.

2- جایگاه علی علیه السلام نسبت به من ، مثل جایگاه من نسبت به پروردگارم می باشد.

3-عبدالله بن مسعود صحابی پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم می گوید: در همان بیماری که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم در گذشت، صبحگاهان به حضور وی رفتم، وارد مسجد شدم و مسجد، مالامال جمعیّت بود و همه ساکت و بی حرکت بودند. ناگاه علی بن ابیطالب علیه السلام آمد و به پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم سلام کرد. عدّه ای از آنان که آن جا بودند، با چشم و دست به یکدیگر اشاره کردند.

ص: 122

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم به آنان نگاه کرد و فرمود :

« آیا از برترینِ خودتان سئوال نمی کنید؟»

حاضرین گفتند: چرا، ای پیامبر خدا !

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

« برترین شما علی ابن ابیطالب علیه السلام است.»

1- پیشتاز ترین شما در اسلام آوردن

2- با ایمان ترین شما

3- دانشمند ترین شما

4- بردبارترین شما

5- غضبناک ترین شما در راه خدا

6- و استوارترین شما در جنگ و مبارزه

ص: 123

برخی از آنانی که آن جا بودند گفتند:

ای پیامبر خدا ! یعنی علی ابن ابیطالب علیه السلام در همۀ خوبی ها بر ما پیش است ؟

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

«آری ، او بندۀ خدا و برادر پیامبر خداست. دانشم را به او یاد داده ام . رازهایم را نزد او به امانت نهاده ام و او امین من در میان امّتم می باشد.»

ص: 124

طرح سوال- ارائه جواب- اهداء جوایز

1-چه کسانی گوش خود را وقف علم سودمند می کنند؟

الفعالمان ب- مؤمنان ج- اهل تقوی د- مسلمانان

2-چه کسی همانند عالم و دانشمند است؟

الف- نادان آموزنده ب- عالِمِ با عمل ج- عالِمِ پارسا د- دانای با انصاف

3-دارائی میراث چه کسانی است؟

الفپیامبران ب- ثروتمندان جعالمان د- فراعنه

4-امام علیه السلام کجا را فرمود که در آن علم فراوانی است؟

الف- قرآن کریم ب- خودشان ج-نهج البلاغه د- آسمان

5-چه چیزی سبب فتنه ها می شود؟

الف- عالم بی عمل ب- ثروتمند ممسک ج- مال د- جهل و نادانی

6-فرومایگی چیست؟

الف- ترجیح دادن مال بر علم ب- ترجیح دادن مال بر انسان

ج- ترجیح دادن علم بر مال د- ترجیح دادن جهل بر علم

ص: 125

7-مال دوستی چه چیزی را سست می کند؟

الف- مردانگی را ب- علاقه به علم را ج- باور آخرت را د- دین را

8-چه چیزی تا از انسان جدا نشود به وی سود ندهد؟

الف- مال ب- علم جزکات د- فرزندان

9-ریشه ی شهوات چیست؟

الف- جهل و نادانی ب- عالم بی عمل ج- مال د- هوای نفس

10-بدترین دارائی چیست؟

الف- مال حرام ب- مال یتیمان

ج- مالی که بدرد صاحبش نخورد د- مالی که دزد ببرد

11-دو برادری که از هم جدا نمی شوند کدامند؟

الف- دین و دنیا ب- مال و ثروت ج- قدرت و حکومت د- علم و ایمان

ص: 126

12-انسان به چه چیزی سنجیده می شود ؟

الف- علم ب- ثروت ج- عقل د- قدرت

13-در چه عملی خیر نیست ؟

الف- با مال حرام باشد ب- از روی علم نباشد

ج- با جهالت باشد د- از روی دشمنی باشد

14- چه کسی شایسته علم است؟

الف- کسی که آن را یاد بگیرد ب- کسی که مال خودرا صرف علم کند

ج- کسی که آن را حفظ کند د- کسی که بدان عمل کند

15-کسی که به عالم احترام بگذارد به چه کسی احترام گذارده است ؟

الف- به دوستان خود ب- به پیامبران ج- به جامعه ی علم د- به خداوند

16-علم بدست نمی آید مگر !

الف- با مال و ثروت ب- در دانشگاه ج- از ارباب علم د- از پیامبران

ص: 127

17-کمر امام را چه کسی شکست؟

الف- مال اندوز ب- عالم گستاخ ج- گزینه الف و ب د- عابد نادان

18-قیمت هرکسی به چیست؟

الف- دانائی و تخصص ب- دانش و ثروت ج- علم با عمل د- عمل با خلوص

19-چه کسانی به پیامبران نزدیکترند؟

الف- اهل عبادت ب- اهل علم و دانش

ج- اهل سخا وت و بخشش د- کسانی که به تعلیماتشان آگاه ترند

20-امام آرزوی دیدار چه کسانی را داشتند؟

الف- علمای بزرگ ب- خلفایِ الهی در زمین

ج- پیامبران خدا د- جهادگران فی سبیل الله

21-چه کسی گفت من شب و روز به خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می رسیدم؟

الف- حضرت زهرا سلام الله علیها ب- حضرت علی علیه السلام ج- امام حسن علیه السلام د- امام حسین علیه السلام

ص: 128

22-چه کسی از خداوند خواست برایش وزیری تعیین کند؟

الف- حضرت علی علیه السلام ب- حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم ج- گزینه الف و ب د- هیچکدام

23-چه کسی علمش در برابر علم علی(علیه السلام) قطرۀ باران است؟

الف- دانشمندان ب- عُمَر ج- عبدالله بن عباس د- گزینه ب و ج

24-چه کسی خانۀ حکمت است ؟

الف- حضرت علی علیه السلام ب- پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم

ج- اصحاب رسول خدا د- حسنین علیه السلام

25-پیشوای هدایتگر کدام است ؟

الف- پیامبرخدا صلی الله علیه و آله و سلم ) ب- علی علیه السلام

ج-قرآن د-سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم

26-چه کسی علی علیه السلام را برای جانشینی پیامبر برگزید؟

الف- خداوند ب-پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ج-همۀ مردم د- اصحاب پیامبرخدا صلی الله علیه و آله و سلم

ص: 129

27-پیشوایان دین فرزندان چه کسی هستند؟

الف- پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ب- علی علیه السلام ج- فاطمة الزهرا سلام الله علیها د- هرسه مورد

28-پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به علی علیه السلام فرمود: برای چه کسی مطالب ایشان را بنویسد؟

الف-امّت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ب-برای اصحاب ج- برای خویشاوندانش د- برای شریکانش

29-امام علی علیه السلام تفسیر«بای» بسم الله را برای چه کسی بیان فرمود؟

الف-ابوبکر ب- عمر ج- اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم د- عبدالله بن عباس

30-عمر به یهودی سئوال کننده گفت: برای جواب نزد چه کسی برود؟

الف- ابوبکر ب- پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ج- ابن عباس د- علی علیه السلام

ص: 130

ص: 131

علاقمندان، سئوالات را بصورت چهارجوابی تهیه وتصویر پاسخ نامه را به همراه نام و نام خانوادگی و شماره تلفن و کد ملی از طریق برنامۀ پیام رسان ایتا و سروش برای دفتر نشر معارف نهج البلاغه اصفهان ارسال کنند.

دفتر نشر به جواب های صحیح جوائزی اختصاص خواهد داد.

آدرس : اصفهان – خیابان شهید باهنر- کوچه11- دفتر نشر معارف نهج البلاغه

تلفن : 3-33451001-031 شماره ایتا و سروش : 09031183335

ص: 132

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109